زنده باد سوسياليسم

103 اکتبر ماه 13 ر 03 - 1391آ 2012دسا

حکمتيست -کارگري کمـونيستنشريه کميته کردسـتان حزب

43گزيدهاي از اخبار و رويدادهاي کارگري و عمومي در کردستان شماره

صفحه 2 صفحه 18 تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي

هاي جنبش ونشيب ، فرازآذر١۶

دانشجويي در ايران

  

 

پس ازتاسيس دانـشگاه تهـران، اوايـل دهه بيست شمسي سر آغاز شكل گيري جنبش دانـشجويي ايـران اسـت. ابتـدا اتحاديه دانشجويان تحت رهبري حـزب تـــوده تـــشكيل شـــد و در دانـــشكده داروسازي دانـشگاه تهـران شـروع بـه فعاليت كرد. اتحاديه به تدريج محـدوده ــشجويان ــان دان ــت خــود را درمي فعالي

هـــاي ادبيـــات، فـــني، حقـــوق رشـــتهــر اســاس وكــشاورزي گــسترش داد. ب

يعني بعـد 1325اسناد موجود، در سال از ســه ســال فعاليــت اتحاديــه اكثريــت

دانشجوي دانشگاه تهران را تحت 4000ــاورد. در ســال ــوذ خــود درمي 1327نف

فعاليت حزب توده ايـران غـير قانونـي اعالم گرديـد وبـا ايـن وضـع اتحاديـه دانشجويان امكان فعاليت قانوني خـود را ازدست داد. بال فاصـله، حـزب تـوده سازمان دانشجويان دانـشگاه تهـران را بــراي هــدايت دانــشجويان تــشكيل داد. ايدئولوژي چـپ و كمونيـستي توسـط

ها در دانشگاه تبليـغ وترويـج اين نهاد ــي ــپ در م ــب چ ــن دوره قط ــد. دراي ش

دانشگاه تهران به يك نـيروي اجتماعـي پرنفوذ وقدرتمند تبديل شد. درتقابل بـا

هاي ماركسيـستي در نفوذ چپ وانديشهدانشگاه ملـي گرايـان و اسـالميون بـه تكاپو افتادند و گروهـاي اسـالم گـرا و ملي گرا را بنياد نهادنـد. گـروه كوچـك انجمــن اســالمي دانــشجويان دانــشكده

پزشكي وتشكيالت نهضت صفحه 2خدا پرستان سوسياليست

چرخد همان پاشنه مي بعد از بيش از بيست سال، در بر روي

له با روزنامه هه ولیر) (در حاشیه مصاحبه دبیر اول کومه

: فاتح شـيخ، اخـيرا نشريه اكتبر دوباره بين دولت مركزي عراق و حكومت منطقه كردستان درگيري و كشمكش ايجاد شده، دو طـرف به تبليغات تند عليه هـم و متهـم كــردن يكــديگر بــه نقــض قــانون

ــي و ــات”اساسـ ــاء “توافقـ اكتفـ

اند، بلكه بـه لشگركـشي و نكردهانـد. صف آرائي جنگي دسـت زده

هــا هرازگــاهي در ايــن كــشمكششـود، كـال گـيردو تكـرار مـي مي

ــاوت ــست؟ و تفـ ــتان چيـ داسـكشمكش جاري با موارد قبلـي در

چيست؟

حکمتیست: –بیانیه حزب کمونیست کارگری ایران در استقبال از پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به

حزب حکمتیست

حزب کمونيستي کارگري قدرتمند، نياز

حياتي جنبش ما

بیانیه حزب اتحاد کمونیسم کارگری در باره: حکمتیست- پیوستن به حزب کمونیست کارگری

آغاز دوراني جديد از تالش کمونيستي

کارگري براي برافراشتن متحدانه پرچم

کمونيسم منصور حکمت

*درباره مبارزه با اعتياد

2000مصاحبه رادیو انترناسیونال با منصور حکمت، دسامبر

آزاد زماني

هاي اخير مالکي و حکومت منطقه کردستان کشمکش

مصاحبه نشریه اکتبر با فاتح شیخ

نکاتي درباره کار علني

همايون گدازگر

شجاع ابراهيمي

مراسم سياسي و جشن با شکوه در سوئد

به مناسبت پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حکمتیست -حزب کمونیست کارگری

اطالعيه

صفحه 5 صفحه 6

صفحه 7

صفحه 10

صفحه 12

صفحه 15

صفحه 16

تاســيس شــدند. در آن 1322در زما گرايش كمونيستي بر سـاير فعاليتهاي دانشجويي غالب بود. تا جائيكه، نفـوذ چـپ بـه حـدي پيش رفتـه اس كـه دانـشجويان مسلمان جهت امكـان فعاليـت در فضاي دانشگاه و تـوان عرضـه افكار مذهبيشان ناچار به ايجـاد تــشكيالت نهــضت خداپرســتان

شـوند. عـالوه سوسياليست مي برآن، سازمان دانشجويي جبهـه ملـــي بـــراي مقابلـــه بـــا رواج

ــشه ــاي انديــ هــكمونيــــــــستي ــوذ ــسترش نف وگحـــزب تـــوده در

تشكيل 1329سال گرديد. اين جريان نخـــــــــست در انتخابات سازمان دانـــــشجويان از ــپ ــرايش چــ گــوماركسيـــــستي شكــست خــورد و ــن ــس ايـ ازآن پـگروه فعاليت خود را با نام سـازمان

ــشگاه ــشجويان دان ــنفي دان صتهران آغاز كـرد. جبهـه ملـي بـا ــستي و ــالوگ ناسيوناليــ ديــ

كرد. ليبراليستي خود را بيان مي درحاليكه فضاي دانـشگاه درآن ــرو ــه فق ــدت علي ــه ش ــع ب موقبيعدالتي، ضداستبدادي، بر ضد

داري و امپرياليسم بـود سرمايه .است

ــالهاي ــي در س ــوالت سياس تحمعادالت سياسـي 1332تا 1330

و اجتمــاعي را در جامعــه ايــران دستخوش تغييرات كـرد. جبهـه ملــي بــا حمايــت دكــتر مــصدق نخست وزيروقت ايـران تقويـت

شد. مصدق درراس جنبش ملـي كردن صنعت نفت قرارداشت كه

مـرداد مـاه 28در جريان كودتـا توسط رژيم شاه دسـتگير و 32

زنداني شـد. جبهـه ملـي درايـن دوره در سازماندهي تظاهرات و

ــه تحــصن هــا شــركت كــرد و بحمايت ازسردمدارناسيوناليسم ايراني برخاسـت وتوجـه افكـار عمومي را به سـوي خـود جلـب

.كرد

ــشجويان 1332آذر 16روز دانـــضور ــه ح ــران ب ــشگاه ته داننيكسون نايب رييـس جمهـوري

وقت آمريكا واز سرگيري رابطه ــه ــت ب ــس دس ــا انگلي ــران ب ايــان ــد. در جريـ ــتراض زدنـ اعـسركوب تظـاهرات دانـشجويان توسط ارتش و نيروهاي امنيتي رژيم شاه سه تن از دانشجويان ــدي ــدچي، مه ــد قن ــارز: احم مبــصطفي ــوي و م ــريعت رض شبزرگ نيا جان خـود را از دسـت دادنـــد. پـــس از ايـــن رويـــداد كنفدراسيون دانشجويان ايراني خارج از كـشور كـه اپوزسـيون رژيم شاه بود روز شانزده هـم آذر را روز دانشجو اعـالم كـرد. دانشجويان هر سال درايـن روز

در داخـل و خـارج از ايـران ايــن ــصاب و ــايي اعت ــا برپ روز را ب

ــي ــي م ــاهرات گرام ــد. تظ دارنــنرو، ــه روز 16ازايـــ آذر بـــ

برافراشتن پرچم آزادي خواهـي ــه ــبي، اعــتراض ب وبرابــري طلاستبداد و حفقان واعـالم نفـرت

هـاي حاكـم دانشجويان از رژيم .تبديل شده است

واقعيــت ايــن اســت كــه كــشتار دانشجويان در شانزده هـم آذر، ــردن ــداني كـ ــت و زنـ بازداشـــه و ــالش آزايخوان ــست ت نتوانبرحقشان را به تعطيلي بكشاند.

بعالوه، توطئـه بـديل سـازي و هاي سازمان سياه در تقابل طرح

ها هرگز نتوانـست با كمونيست محيط دانـشگاههاي ايـران را از ــي ــري طلب ــي وبراب آزاديخواهمحروم كند. بـه هميـن جهـت از

مرداد تا انقالب 28مقطع كودتاه گـرايش چـپ و 1357بهمن سال

كمونيسم يكي از نيروهاي پويـا و موثر در جنبش دانـشجويي و تحوالت سياسـي جامعـه ايـران

.بود

عالوه برآن، علـيراغم سـركوب ــارز در ــشجويان مب آذر، 16دان

ــران در ــشجويي اي ــش دان جنب

تحــوالت سياســي ايــران نقــش ــسته ــوالت برجــ اي را در تحــ

ــرد. احــزاب و ــي ايفــا ك انقالبســـازمانهاي سياســـي عمومـــا

اي را بـــا اي دو ســـويه رابطـــهانـد. از ها داشـته محيط دانشگاه

ــروه ــراد و گـ ــسو افـ ــا يكـ هـدانشجويي را جذب افكار وعقايد

انـد وازسـوي ديگـر خود كـرده ــت ــازماندهي، هدايـ ــش سـ نقـورهبري جنبـش دانـشجويي را

انـد. در مقاطع مختلف ايفا نموده ــرو ــسياري از گ ــزاب ب ــا واح ه

سياســـي موجـــود در صـــحنه ــران ــي ايـ سياسـ

هــاي اوليــه هــستهتشكيل دهنده خود

هـا و را از دانشگاه ســازمانهاي دانــش

.اند جويي گرفته

اســناد و شــواهد موجــود حكايــت از آن دارد كــه چــپ و ــسم در كمونيـــــ

هــــا از دانــــشگاهابتداي شكل گـيري مبارزات اجتماعـي دانشجويان تـا بـه امروز گرايش قوي ــات ــال در راس مطالبـ و راديكـاجتماعي وسياسي دانـشجويان

هـــاي بـــوده اســـت. حكومـــتاند بـا اتكـا بـه مستبدنتوانسته

سركوب واختنـاق ايـن گرايـش ــاعي را از ــال واجتمـــ راديكـــ

.ها بگيرند دانشگاه

اوج تحركـات جنبـش 57انقالب دانــشجويي ايــران اســت. رژيــم اســـالمي پـــس از اســـتقرار در

هـا تهاجـم حاكميت به دانـشگاه ــه ــارز راب ــشجويان مب ــرد دان كگروگان گرفت. انقـالب فرهنگـي اسالمي را انـداخت. سـازمانهاي ــه ــشجويي را بـ ــالمي دانـ اسـ

2 103 کتبرا

..هاي جنبش فراز و نشيب

ارگانهـــاي ســـركوبگر نظامـــي .تبديل كرد

دهه شصت دهـه تقابـل خونيـن ــواه ــشجويان آزاديخ ــان دان ميوكمونيست از يك سو و ارتجاع مــذهبي، نهادهــاي جاسوســي و ــالميكه در ــم اس ــركوبگر رژي س

هاي انقالب اسـالمي، قالب كميته ــداران در ــپاه پاس ــسيج و س ب

كردنـد ها ايفاي نقش مي دانشگاهاز سوي ديگر بود. هزاران دانش آموز ودانشجو توسط نهادهـاي اسالمي و سـركوبگر مـستقر در ــت ــران بازداش ــشگاههاي اي دانزنداني شـكنجه واعـدام شـدند. ــه ــد از ســركوب خــونين ده بعشــصت توســط رژيــم اســالمي ارگانهــاي بــسيج دانــشجوي، ــام، ــط ام ــيرو خ ــشجويان پ دانانجمــن اســالمي دانــشجويان و دفــتر تحكيــم توســط رژيــم

هـا سـازمان اسالمي در دانشگاه پيدا كردند. اين دوره كه همزمان است با دوره جنگ ايران وعراق كه نقش جريان چپ و كمونيسم در دانشگاههاي ايران بـه شـدت

اي كـه بـا شود. دوره محدود مي اختناق، سركوب شديد و فضاي پليسي در محيط دانشگاه و كـل

.جامعه ايران همراه است

امــا بـــا اوج گــيري مبـــارزات اي عليــــه كــــارگري وتــــوده

ــتبداد و ــه اس ــت، علي فقروفالكحقوقي فـردي واجتمـاعي در بي

ــاد جنبــش ــه هفت ــه دوم ده نيمشــود. از دانــشجويي فعــال مــي

ــال ــاي 76س ــد فعاليته ــه بع بهـــا اعتراضـــي در دانـــشگاه

كنـــد. گـــسترش پيـــدا مـــي دانشجويان به مسايل سياسي و اقتصادي جامعه واكنـش نـشان

1378تـير سـال 18دهنـد. در مي

جنبش دانـشجويي در اعـتراض به فـضاي سانـسور، سـركوب، اختناق و درواكنـش بـه بـستن ــه ــران ب ــالم درته ــه س روزنام

ــي ــاهرات برمـ تظـخــيزد و توجــه جامعــه را بخــود

ــي ــب م ــد جل كنجنبش اعتراضي مــردم و جوانــان بـــــا جنبـــــش دانـــــــشجويي

شـود. همراه مـي ايـــن تظـــاهرات نقطــه عطفــي در ــش جنبـــــــــدانشجويي ايران

◌ است. در نتيجه ــات ــن اعتراض اي

اي و دانـشجويي از پاييـن تودهجامعه، انشقاق ميـان جناحهـاي

شود. مبـارزات تر مي رژيم عميق تـر دانشجويي واجتماعي راديكا

ــي ــع، مـ ــن مقطـ ــردد. درايـ گـــعار ــشجويان درش ــشان دان هاي

ــرض ــورد تع ــم را م ــت رژي كليقراردادنــد. جنبــش دانــشجويي درآن موقــع جنبــش ســرنگوني رژيم را تقويت كـرد تـا جائيكـه

اي رهبر رژيم اسالمي بـه خامنهگريــه و زاري افتــاد. جنبــشي پرتوان كه در سه روز تظاهرات ــشگاه ــاعي در دان ــبرد اجتم ونوخيابانهاي تهران رژيم اسـالمي

.را تكان داد

به بعد گرايش 78تير18از مقطع چپ بعنـوان يـك نـيروي فعـال درمتن مبارزات اجتماعي وعلني

كنـد. ها ايفاي نقش مـي دانشگاهــير 18 ــي 80آذر 16، 79ت 86، ال

دانشگاههاي ايران شاهد تحـرك ــستي ــپ و كمونيـ ــرايش چـ گـ

هـا درميان دانـشجويان بـود. ده

تر، كارگاه اجتمـاعي، سمينار، تئااكسيون حمايتي واعتراضي بـه

هاي مختلـف، اعـتراض مناسبتبه حضور دسـتگاههاي امنيتـي

وانتظــامي در محيــط دانــشگاه، ــس ــضور ريي ــه ح ــتراض ب اعجمهـــوري رژيـــم در دانـــشگاه ــم روز ــزاري مراس ــران، برگ تهــارگر در ــاني زن، روز كــ جهــ

هـاي صـنفي دانشگاه و متينـگ ــن ــشجويان دراي ــي دان وسياس

ها پويايي و بالندگي جنبش سالدانشجويي تحت رهبري چـپ و جريان دانشجويان آزادي خـواه وبرابــري طلــب را بــه روشــني

كند. جنبشي كه قدرمنـد بيان مي شـــود. گرايـــشات ظـــاهر مـــي

ارتجاعي و رژيم مستبد اسالمي طلبد. جنبشي كه را به چالش مي

سازمان ورهـبري دارد و قـدرت اجتماعي خويش را در اين مقطع

ــايش مــي ــه نم ــن ب ــذارد. دراي گــال ــال و س ــارزات راديك ــا مب ه

ــر ــشجويان دراكث ــاعي دان اجتمــسترش ــران گ ــشگاههاي اي دان

ابـد. دانـشجويان آزاديخـواه ميوبرابري طلـب در دانـشگاههاي: تهران، اصفهان، سنندج، اروميه، ــان، ــدان، زنجــ ــرش، همــ تفــ

كرمانشاه، بابل، رشـت، سـاري، ــن ــز، قزويــ ــسر، تبريــ بابلــــالم ــني اعـ ــيرازبطور علـ وشـ

كننــد و در راس موجوديــت مــي

مبـــارزات پرشـــور اجتماعـــي ــي ــرار م ــشجويان ق ــد. دان گيرن

ــشات ــاير گراي ــن دوره س درايهـا از دست راسـتي دردانـشگاه

هـا، انجمـن طيف دفتر تحكيمـي ها و بسيج دانشجويي تا سالمي

گرايش ملي اسالميون ليبرال به شـوند. بويـژه حاشيه رانده مي هـاي درون چي فعاليت اصالحات

ــبرال ــت و ليـــ ــا حاكميـــ هـــوناسيوناليستهاي پرو غرب بـه

شـود. پرچـم رنـگ مـي شدت كم خواهــــــي و جنبــــــش آزادي

هـا طلبي در شـانزده آذر برابريودر تجمعــــات و اعتراضــــات

ها به اهتزاز دانشجويي اين سال ــي ــات درمــ ــد. در تجمعــ آيــ

واعتراضـــــات دانـــــشجويان زنند. كمونيست حرف اول را مي ــخنراني ــاهرات و سـ ــاي تظـ هـ

پرشور دانـشجويان آزاديخـواه طلب در اتحاد با جنبش وبرابري

طلبانـه كارگري ومبـارزات حـق طلـب مردم آزاديخواه وبرابـري

ــوه ــي از جل ــشان يك ــاي درخ ه

3 103 کتبرا

..هاي جنبش فراز و نشيب

ــران در ــشجويي اي ــش دان جنب .دوره رژيم اسالمي است

نقطه قدرت جنبش دانـشجويان طلب دراين خواه و برابري آزادي

دوره يعني اواخر دهه هفتاد تـا اواخـــر دهـــه هـــشتاد قـــدرت سازماندهي وتـشكل، اتكـاه بـه كار علني و اجتماعي، داشتن افق و برنامه هدفمند و همسويي بـا

هاي مردم مطالبات عمومي توده زحمتكــش و آزاديخــواه جامعــه

.است

از نقاط ضعف اين دوره، دسـت بــردن برخــي از فعــاالن جنبــش ــدامات ــه اقــ ــشجويي بــ دانــ

اجتمــــاعي، فعاليتهــــاي فــــراــه ــط ب ــي رب ــه وب ماجراجويانجنبش دانشجويي بود. اقداماتي كه فـضاي كاروفعاليـت جمعـي ــا ــدت ب ــه ش ــشجويان را ب دانــرد. ــه ك ــر مواج ــاامني و خط ندستگاههاي امنيتي و سـركوبگر رژيم دستشان براي تعرض بـه صف اجتماعي دانـشجويان بـاز

خواهي شد. فعاالن جنبش آزادي طلبي را مـورد تعـرض وبرابري

هــا نفــر از ايــن قــرار دادنــد ودهدانــــشجويان را بــــه زنــــدان

.كشاندند و ارعاب كردند

ازجريــان ســركوب دانــشجويان ــب در ــري طل ــواه وبراب آزاديخدانشگاههاي ايـران چنـد سـالي

گذرد. دانشجويان كمونيـست مي

خواهي و برابري و جنبش آزادي طلــبي هنوزازاعتبــار اجتماعــي نزد افكار عمومي و دانـشجويان

هـاي برخوردار هـستند. زمينـه سازماندهي و استقبال اجتماعي ازاين گرايش قوي است. شرايط

هـا و موجود حضور كمونيـست دانشجويان آزاديخواه وبرابـري

.طلبد طلب را مي

هــا، بــراي بــراي مــا كمونيــست بــراي جنبـــش آزادي خواهـــي وبرابري طلـبي، رونـد اوضـاع سياسي واقتصادي جامعه ايران در متــن تحــوالت سياســي بيــن المللي ومنطقه خاورميانه جـاي تامل و دخالترگري موثـر اسـت. مشروعيت رژيم اسـالمي بـراي افكار عمومـي دنيـا زيـر سـوال است. كـشمكش ميـان جناحهـاي رژيم اسالمي بيشتر شده اسـت.

هاي كالن رژيم بن بست سياست در مواجه با مسايل بيـن المللـي خطرات جديدي را بـراي تحميـل جنگ وناامني به جامعه ايران به ــدات ــان آورده اســت. تهدي ارمغدول امپرياليـــستي بـــه بهانـــه ممانعـــت از دسترســـي رژيـــم

ــسته ــالح ه ــه س ــالمي ب اي اساحتمال دخالت وتحميل جنـگ را بشدت افزايش داده است. تا هـم اكنون دولتهاي سرمايه داري در

هــا امريكــا درتقابــل بــا راس آنــم سياســت هــاي ارتجــاعي رژي

اســـالمي، سياســـت محاصـــره انـد كـه اقتصادي را اعمال كـرده

باعـــــث فقـــــر وفالكــت، تحميــل ــشقت ــج ومـ رنـوعــدم آســايش

هـا براي ميليـون ــه ــر از جامعـ نفـــه ــران و طبقـ ايـكارگر وزحمتكش ــت. ــه اسـ جامعـعالوه براين ايـن شــرايط زمينــه سركوب مبارزات مـردم آزاديخــواه وبرابري طلـب را ــتگاه بـــراي دسـسركوب واختناق

كنــد. رژيــم اســالمي فــراهم مــيجريانات دسـت راسـتي درايـن شرايط با اسـتفاده از تـسهيالت جناحهـــاي حكومـــتي فرصـــت

هــاي يابنــد كــه نارضــايتي مــيمردمي و اعتراضات دانشجويان را به شـرايط موجـود بـا طـرح

ها و راهكارهاي ارتجاعـي شعارــد ــشند. بايـ ــه بكـ ــه بيراهـ بـ

هـــا ودانـــشجويان كمونيـــستطلب درايـن خواه وبرابري آزادي

مقطع با دقت ودرايـت سياسـي بـــه ســـازماندهي اعتراضـــات ــد و پرچــم ــشجويي بپردازن داناعتراض عليه وضـع موجـود را

ــشگاه ــد. در دانـ ــا برافرازنـ هـهـــاي امپرياليـــستي و نـــسخه

آلترناتيوهــاي دســت راســتي و سناريو سـياهي را كـه توسـط

هــــا و ملــــي ناسيوناليــــستهــاي پــرو غــرب ديكتــه مــذهبي

شـود را افـشا وناكـام كننـد. ميآلترنــــــاتيو آزاديخواهــــــي

طلـــبي را وانقالبـــي وبرابـــريپتانسيل اجتماعي ايـن تقابـل را

.درخويش دارد

جنبش دانـشجويي در شـانزده توانــد پرچمــدار آذر امــسال مــي

اعتراض به محاصـره اقتـصادي عليه تهديـد جنـگ ونـاامني بـه جامعــه، فقــر وگرانــي، عليــه آپارتايــد جنــسي در دانــشگاه و جامعه، آزادي زندانيان سياسـي ــري و ــتار آزادي، برابـ وخواسـ

.رفاه براي جامعه ايران باشد

1391آذرماه 13

4 103 کتبرا

..هاي جنبش فراز و نشيب

اسمات اری وی آ 16پش

با اين بيانيه دوره جديد مبـارزه فعــالين حــزب اتحــاد كمونيــسم كارگري را اعالم ميكنيـم. حـزب اتحاد كمونيسم كـارگري از ايـن مقطــع بــه حــزب كمونيــست

حكمتيست ميپيوندد. -كارگريتالش براي متحد كردن نيروهاي ــسم ــش كمونيـ ــفوف جنبـ صـــا و ــت از نيازه ــارگري و حرك كملزومات تقويت و پيشروي ايـن جنبش يك سياست حزب اتحـاد كمونيسم كارگري بوده است. اما تصميم مشخص پيوستن ما بـه ــصل ــست ماحـ ــزب حكمتيـ حـيكـــدوره نزديكـــي سياســـي و همكاري و مذاكرات هيئـت هـاي رهبري دو حزب از كنگره پنجـم

-حـــزب كمونيـــست كـــارگري حكمتيست است. نزديكي اي كـه بــيرون دو حــزب بــا اشــتياق و اضــطراب دنبــال شــده و فراتــر رفتن از آن يك خواست و تمايـل كادرهــــا و فعــــالين جنبــــش

كمونيسم كارگري بوده است. -حـــزب كمونيـــست كـــارگري

ــاد ــزب اتحـ ــست و حـ حكمتيـكمونيــسم كــارگري دو حــزب ــسم ــش كموني ــه جنب ــق ب متعلكارگري هستند و در طول حيات خويش براي برافراشـتن پرچـم كمونيسم منصور حكمت تـالش كــرده انــد. يــك شــرط اساســي ــران، ــسم در اي ــيروزي كموني پبرافراشتن قدرتمند اين پرچم در قالب يك حزب سياسي دخالتگـر ــارزه ــف اول مب ــر در ص و موث

انقالبي و كارگري و تالش مـردم ــرنگوني ــراي س ــشنه آزادي ب تجمهــوري اســالمي اســت. حــزب اتحاد كمونيسم كارگري تـصميم گرفته است براي پاسخ بـه ايـن نياز مبرم اجتماعي، براي تقويت جنبش كمونيسم كـارگري و راه حل كارگري در مقابل جنبـشها و راه حلهاي بورژوائي، از اين پس بعنوان اعضا و كادرهـاي حـزب

حكمتيـست -كمونيست كارگري به فعاليت خود ادامـه دهـد. ايـن امر براي تحكيم حـزب سياسـي كمونيــستي كــارگري بويــژه در ــزاب ــاد احـ ــه ايجـ دورانـــي كـكمونيستي كـارگري قدرتمنـد و مدعي قدرت سياسي كه بتواننـد آلترنـــاتيو سوسياليـــسم را در مقابل بشريت قرار دهند يك نياز ــت، داراي ــوري اس ــاتي و ف حياهميتي بسيار است. دوره جديد تالش كمونيستي كارگري مـا در صفوف حزب حكمتيست، بزودي در يك مجمع سياسـي علـني بـا

ــضاي ــضور اع حرهــبري، كادرهــا، ــضا و اعـــــــــــتداران دو دوســــور ــزب بطــ حــــاز رســــمي آغــ

خواهد شد. ــته ــا در گذشـ مـعليرغم اشتراكات برنامه اي و تاكيد ــارچوب ــر چهـ بـسياسي و نظـري

واحــد، اختالفــات سياســي نيــز ايـــم. امــا سياســـتها و داشــته

چهارچوبهــاي انتقــادي مــشترك امــروز مــا بيــش از هــر زمانــي است، با اين وجود روشن اسـت كه مسئوليت مـصوبات گذشـته دو حزب بعهده رهبري دو حزب است. ما با تاكيد و حركت از اين اشتراكات پايـه اي و سياسـي و پاسخ به نيازهاي مبرم مبـارزه طبقــاتي در ايــران، بــه فعاليــت متحدانه در چهـارچوب فكـري و سياســـي كمونيـــسم منـــصور حكمت ادامه خواهيم داد. تصميم سياسي و مهم حزب مـا آغازگـر يـــك دوران جديـــد در جنبـــش كمونيسم كـارگري و در عرصـه سياست جامعه ايران است. آغاز يك موج برگـشت بـراي جـبران لطمات وارد شـده بـه تحـزب و ــارگري و ــسم ك ــش كموني جنبــه ــد ب ــردن امي ــراي ب تالشــي بجامعه محتـاج كمونيـسم ايـران

است.

-ما به حزب كمونيست كارگري حكمتيست مي پيونديم و همـراه با اعضا و كادرهاي اين حزب در ــردن پرچــم ــر ك ــته ت برافراشكمونيـــسم كـــارگري منـــصور حكمت متحدانه خواهيم كوشـيد.

-ما به حزب كمونيست كارگري ــديم و ــي پيونـ ــست مـ حكمتيـ

اطمينان داريم كه اين حـزب بـه بستر اصلي كمونيـسم و اردوي ــل ــران تبدي ــه در اي ــپ جامع چميشود. ما بـه حـزب كمونيـست

ــارگري ــي -كـ ــست مـ حكمتيـپيونــديم تــا اميــد بــه پــيروزي كمونيسم و كارگر، اميد به تحقق

يك دنياي بهتر را تقويت كنيم. ــستهاي ــه كموني ــا ب فراخــوان مكارگري، به كارگران كمونيـست و سوسياليــست، بـــه فعاليـــن اردوي آزادي و برابري اينـست كه در ايـن تـالش بـا مـا همـراه ــم و در صــفي ــا ه ــا ب شــوند تقدرتمند و متحد پرچم سرنگوني انقالبي جمهوري اسالمي، پرچـم انقالب كارگري و استقرار فوري سوسياليـــــسم در ايـــــران را برافـــرازيم. فراخـــوان مـــا بـــه ــصور ــسم من ــداران كموني طرفحكمت و همرزمـان ديرينـه مـان اينــست كــه بــه حــزب تــان بپيونديـــد. حـــزب كمونيـــست

حكمتيـــست حـــزب -كـــارگري شماست!

حزب اتحاد كمونيسم كارگري

2012نوامبر 24

5 103 کتبرا

بیانیه حزب اتحاد کمونیسم کارگری در باره: حکمتیست- پیوستن به حزب کمونیست کارگری

آغاز دوراني جديد از تالش کمونيستي کارگري

براي برافراشتن متحدانه پرچم کمونيسم منصور

حکمت

www.hekmatist.org ....................................... سايت حزب:

telegraph.com-www.iranسايت کميته خارج:.........................

online.com-www.octoberسايت کميته کردستان:.....................

www.partow.tv سايت تلويزيون پرتو: .................................

www.partowradio.comسايت راديو :...................................

كــــــارگران! كمونيــــــستها! آزاديخواهان!

حزب اتحـاد كمونيـسم كـارگري ــزب ــه حـ ــود بـ ــتن خـ پيوسـ

–كمونيـــست كـــارگري ايـــران 27حكمتيــــست را در بيانيــــه

اعالم كـرده اسـت. 2012نوامبر ــستي و ــصميم كمونيـ ــن تـ ايـــا و ــبري، كادره ــسورانه ره جاعضاي حـزب اتحـاد كمونيـسم كــارگري پاســخي شايــسته بــه ــستي ــزب كمونيـ ــت تحـ تقويـقدرتمند و دخـالتگر در جـدالهاي سياســي و طبقــاتي پيــش روي جنبش طبقاتي مـا اسـت. حـزب

–كمونيـــست كـــارگري ايـــران ــن ــي از اي ــه گرم ــست ب حكمتيتصميم كـم نظـير رفقـاي حـزب اتحاد كمونيسم كارگري استقبال ميكند. عميقا به آن ارج مي نهد و بر تداوم فعاليـت مـشتركمان در

اين مسير حياتي افتخار ميكند. پاسخ كمونيستي به مـشقات و

معضالتي كه نظم ضـد انـساني سرمايه بر طبقه كـارگر و مـردم محروم تحميل كرده است، بيـش از پيــش صــفبندي طبقــاتي و ــي را از ــاعي محكمــــ اجتمــــــر ــه كارگـ ــستهاي طبقـ كمونيـميطلبد. عروج حزب كمونيـستي كارگري قدرتمنـد در مـصاف بـا بــورژوازي و ارتجــاع جمهــوري ــازماندهي ــراي س ــالمي و ب اسانقـالب كــارگري نيـاز حيــاتي و فوري جنبش ما است. در پاسـخ

به ايـن نيـاز حـزب حكمتيـست ادامـــه دهنـــده ســـنت حزبـــى كمونيـــسم كـــارگرى منـــصور ــستى ــزب ماركسي ــت و ح حكممتعهــد بــه ســازماندهى انقــالب ــراى ــارگر ب ــه ك ــاعى طبق اجتمبرچيــدن نظــام ســرمايه دارى و

اى نوين مبتنى بر برپايى جامعه برابــرى اقتــصادى و اجتمــاعى، آزادى سياســـــى انـــــسانها و شكوفايى خالقيت هـاى مـادى و معنوى بـشرى اسـت. حـزب مـا سرنگونى جمهورى اسـالمى بـا ــارگر متــشكل و ــه ك ــدرت طبق قحزب كمونيـستي آن طبقـه را از ملزومــات اوليــه تحقــق اهــداف ــه ــالش پيگيران ــد. ت خــود ميدانــراي ســاختن حــزب سياســى بــه ــد ب ــدرن و متعه ــاعي م اجتمموازين كـار متـشكل، متكـي بـه استراتژي تصرف قدرت سياسى پيش شرط سازمان دادن انقالب اجتماعى پرولتاريا اسـت. اقـدام تاريخي رفقايمان در حزب اتحاد

كمونيـــــــــسم ــارگري در كـــــــق ــتاي تحق راس اين امر مهم است.

رفقـــاي حـــزب اتحــاد كمونيــسم

كارگري!بــــــــــــسيار ــه ــنوديم ك خوشنتيجه چنـد مـاه ديالوگ و بحث و ــر ــادل نظــ تبــ

رفيقانه هياتهايمـان بـه منظـور تقويت جنبش كمونيسم كارگري منصور حكمت به ثمـر نشـست. عالوه بر ضرورتهاي سياسـي و اجتمـــاعي، شـــروع فعاليـــت مشتركمان به عنـوان نيروهـاي كمونيسم كارگري در قالب حزب حكمتيست، احساس مـسئوليتي باال و اراده كمونيستي استواري الزم بود تا اين اتفاق شـورانگيز بــه ســرانجام برســد. رهــبري و ــن اراده و ــزب اي ــفوف دو ح صدرايــت و جــسارت را از خــود نشان دادند. بدون ترديد تصميم شايـــسته رهـــبري، كادرهـــا و اعضاي حـزب اتحـاد كمونيـسم ــن ــردن اي ــن ك ــارگري در ممك كــن ــاي گرمتري ــم ج ــداد مه روي

قدرداني است.اكنون حـزب حكمتيـست، حـزب همه ماست. حزب همـه مبارزيـن كمونيـــسم كـــارگري منـــصور حكمت است. بيشك دوره جديدي ــزب ــا و تح ــش م ــات جنب از حيكمونيـــستي آن آغـــاز شـــده و ــم ــم ميتوانيـ ــا دوش هـ دوشـحزبمان را به پرچمـدار و مدافـع ــستر ــه ب ــسم، ب ــير ماركسي پيگاصلي كمونيسم و چپ در ايـران ــون ــا ميلي ــاي دهه ــه اتك و نقطــي ــشنه آزادي و رهاي ــسان ت انتبـديل كنيـم. ميتـوانيم حـضور

ــالتگر و ــستي دخ ــزب كموني حماگزيماليــــست را در صــــحنه سياســت ايــران تــضمين كنيــم. ــرنگوني ــرچم سـ ــوانيم پـ ميتـانقالبي جمهـوري اسـالمي و بـه زير كشيدن سيادت بورژوازي و پــــرچم انقــــالب كــــارگري را

تر كنيم. برافراشتهكــارگران! فعــالين كمونيــست و

انسانهاي آزاديخـواه و برابـري طلب!

-حـــزب كمونيـــست كـــارگري حكمتيست، حزب شما است. ايـن حزب ابـزار فعاليـت شـما بـراي پايــان دادن بــه اســتثمار و لغــو بردگي مـزدي و رهـايي انـسان است. به ايـن حـزب بپيونديـد و ــه ــد. همــ ــت كنيــ آن را تقويــ

ــستها و آزادي ــان و كموني خواهبرابري طلبان را به پيوستن بـه

حزب حكمتيست فراميخوانيم. –حزب كمونيست كارگري ايران

حكمتيست

نوامبر 27 -1391هفتم آذر ماه 2012

6 103 کتبرا

حکمتیست: –بیانیه حزب کمونیست کارگری ایران در استقبال از پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب

حکمتیست.

حزب کمونيستي کارگري قدرتمند، نياز حياتي

جنبش ما

قابل توجه بينندگان تلويزيون پرتو

فرکانس تلويزيون پرتو:

از روز چهارشنبه چهاردهم نوامبر برابر با 24 آبانماه برنامه های تلویزیون بر روی فرکانس :

مگا هرتز، 11642 سيمبل ريت، 27500

KMTV

: درست است. اخيرا پـس فاتح شيخ

ــهر از يـــــك درگـــــيري در شـــــاتو” ــي “توزخرمـ ــك روياروئـ ، يـ

ــت ــان دول ــامي مي ــي و نظ سياساساســا مــالكي و –مركــزي عــراق

بــا حكومــت منطقــه –جنــاحش ــتان ــسعود -كردسـ ــصا مـ مشخـ

ــارتي و ســلطه ــارزاني در راس پ ببــراه افتــاده –حــاكم در كردســتان

است. اما بايد توجه داشت كـه ايـن كشمكش معين دو طرف ندارد. بلكه

ها و اطراف متعدد ديگري هـم منشاــر ــشت ظاهــ ــع پــ دارد. درواقــروياروئيهــاي جــاري در مناطــق كردنشين بين قلمرو دولتهاي بغداد و اربيل، روندهاي اصليتر تحـوالت منطقـه جريــان دارد كــه الزم اســت

هــا را اليــه اليــه كنــار بزنيــد و آنبررسي كنيد وگرنه روايت شـما در

دو ”دام روايتهــاي جانبدارانــه ايــن افتــد و تبييــن شــما در مــي “طــرف

ــاي دو ــارچوب تبيينهـــــ چـــــماند كـه ناسيوناليسمي محدود مي

امروز در صـف مقـدم يـك جـدال و .اند كشمكش معين صف آرائي كرده

محدود كردن اين كشمكش به رابطه دو طرف بغداد و كردستان بخـشي از كمپين تبليغي سياسي دو طـرف است. مالكي از آن به عنوان ابزاري براي حقانيت دادن به تـالش خـود براي تحكيـم قـدرت مركـزي حـول

اش اسـتفاده ائتالف قومـي مـذهبي كند و در اين عرصه بيـشتر بـا مي

ائتالف ديگـر ناسيوناليـسم عـرب، ائتــالف العراقيــه عــالوي بــر ســر قــدرت مركــزي رقابــت دارد تــا بــا ائتالف احزاب ناسيوناليست حاكـم بر كردستان. مسعود بـارزاني هـم براي آوردن ديگر احزاب و جريانات سياســي كردســتان پــشت پــروژه سياســي خــود، تحكيــم بيــشتر موقعيت پـارتي در معـادالت داخـل كردســـتان عـــراق و در معـــادالت ــق ــصا در مناطـ ــه و مشخـ منطقـكردنشين تركيه و سوريه و ايـران

كنـد. بـراي از آن بهره برداري مـي هيچيك از اين دو طرف، آن ديگـري ــن ــست. اي ــر ني ــت اول و آخ تارگكشمكش معين در خـود عـراق سـه

:طرف دارد

مالكي و ائتالفش -1

ائتالف العراقيه و عالوي -2

پـارتي در راس ائتـالف احـزاب -3 ناسيوناليــست فعــال در منطقــه

.كردستان

اما اين كشمكش همچنيـن بـر متـن تحوالت جـاري خاورميانـه جريـان دارد و در ايــن چــارچوب هــم ســر اصــلي آن بــه صــفبندي دولتهــاي منطقه بر سر سرنوشت سـوريه و آينـــده خاورميانـــه و بـــه جـــدال قدرتهاي بزرگ بر سر تقسيم مجدد ــساس و ــه حــ ــان و منطقــ جهــ .استراتژيك خاورميانه ارتباط دارد

تـر از اين چارچوب و تصوير بزرگ آنجا الزم است كه توجه كنيـم ايـن كشمكش معين تكرار كـشمكش بـر ــان ــرد در عــراق مي ســر مــساله كــداد و ــاكم در بغ ــسم ح ناسيوناليناسيوناليسم كرد حاكم در اربيل و سليمانيه نيست، بلكه ابعاد ديگر و تعيين كننده تـري دارد. مـالكي بـا ايجــاد ايــن فــضاي جنگــي در ايــن مقطع معين در صدد است تا قبل از تعيين تكليف رژيـم بـشار اسـد در سوريه و سـرايت جـدال دولتهـاي منطقه و قدرتهاي جهـان بـه عـراق، پيشرويهايي صـورت دهـد، مواقـع جديدي بدست آورد و موقعيت خود و ائتالفش در بغداد و بقيه عراق را

.محكمتر كند

روشن است كه مالكي در اين پروژه نه تنها جمهوري اسالمي ايران را در ــشي از ــه بخ ــود دارد بلك ــار خ كن

اش نيروي سازماني و ميليـشيائي به سپاه قـدس و قاسـم سـليمان و بدر و عامري و غيره وصـل اسـت. ارتباط اين پروژه مالكي با نزديكي بيشتر او به روسيه و خريـد چنـد ميليارد دالري اسـلحه از آن قـدرت جهـــاني درگـــير در تحـــوالت و كشمكشهاي جاري خاورميانه و بـه اين معني فاصله گرفتنش از آمريكا

.آشكار است

ــه ــالف العراقي ــر ائت ــرف ديگ از طعــالوي و هاشــمي و غــيره هــم از حمايت صفبندي دولتهاي تركيـه و عربستان و قطر و غيره و قدرتهاي

ها آمريكا جهاني غرب و در راس آن برخوردار است. مقتدا صدر هـم در اين كـشمكش معيـن بـه عـالوي و ــل ــل دارد و در مقاب ــش تماي ائتالف

.مالكي ايستاده است

موقعيــت و موضــع پــارتي هــم در صفبنديهاي منطقـه روشـن اسـت. موقعيت دشوار اتحاديـه ميهـني و

هـا و گوران در قبال ايـن صـفبندي گرفتاريشان در يـك منگنـه واقعـي

هــا در موقعيــت نامــساعدي بــه آنرقابت قدرت با پـارتي در معـادالت داخل جنبش ناسيوناليسم كرد داده ــن ــه در اي و از شــواهد پيداســت ك

.اند مقطع پشت پروژه پارتي رفته

ها مشخصات كنكـرت كـشمكش اينبينيد بـا كنوني است كه چنانكه مي

كشمكشهاي سالهاي قبل تفاوتهـاي زيـــادي دارد. در يـــك كـــالم ايـــن كشمكش بر سر مساله كرد نيـست. بر سـر تحكيـم موقعيـت سياسـي ائتالف مالكي در قبال تحوالت آتـي منطقه بعد از تعيين تكليف سوريه و بر سر تقويـت قـدرت ميليـشايي مالكي در قبـال رقبـاي قـدرتش در عــراق و در قبــال حاكميــت منطقــه كردســتان. توجــه نكــردن بــه ايــن

ها و بويژه پريدن به نتيجـه تفاوتگيري سـطحي اسـتقالل كردسـتان عراق به عنوان راه حل مشخص اين كشمكش بدون توجه بـه اوضـاعي

گذرد و بدون اتكا به ملزومات كه ميپراتيكي و بسيج نيروي پيشبرنده آن، موضــعگيري بيحاصــلي اســت

تـر ناشي از نديدن تـصوير بـزرگ مساله در چارچوب تحوالت جـاري منطقه و جهان است. به چنـد فاكـت

.اشاره كنم

ــن ــالكي در اي ــراي م ــت اول ب تارگــه ــت منطق ــه حكوم ــاروئي ن رويــالف ــه ائتـــ ــتان بلكـــ كردســـناسيوناليستي رقيبش العراقيـه و در راس آن عــالوي اســت. محــدود

كردن قدرت و قلمرو حكومت منطقه كردستان هـدف دوم اوسـت، تـازه دامنــه ايــن محــدود كــردن هــم نامشخص است. واضـح اسـت كـه تـــصرف نظـــامي مجـــدد منطقـــه ــدرت ــارج از ق ــا خ ــتان تمام كردسمالكي و دولت مركزي كنوني عراق است. مالكي شايد در خـواب امـا در

توانـد بـه بيداري، از دور هـم نمـي منطقه كردستان بـه عنـوان قلمـرو

بغـداد نگـاه كنـد. “دولت”حاكميت حـــتي اگـــر تـــصرف نظامـــي ماجراجويانه كركوك بـراي مالكـي ــتن آن ــاه داشـ ــد نگـ ممكـــن باشـغيرممكن است. اينطور هـم نيـست كــه مــالكي متوجــه قــدرت محــدود

خود نباشد. اينطور نيـست “دولت”گ و هـاي مـي كه فكر كند با جنگنده

بتواند صالح الدين را بگيرد. 16افتواند. هر قدر هم ناسيوناليسم نمي

و شوينيسم عقل و چـشمش را زده باشد تناسب قواي واقعـي بـه او و فرماندهان زيردستش فهمانـده كـه چنين تعرضـي خـارج از توانـشان

هـا را بـراي است. ايـن رجزخوانـي ــراي ــد. ب اهــداف ديگــري الزم دارن

ناسيوناليـستي در برابـر “مزايده”رقيب قدرتش عالوي، براي بهم زدن ائتــالف العراقيــه، بــراي در دســت گرفتن پرچم ناسيوناليسم عـرب و

هـا و خارج كردن آن از دست بعـثي ها الزم دارد. اما ها و هاشمي عالوي

قدرت پيـشبرد ايـن اهـداف را هـم آورد. ندارد. پول نفـت قـدرت نمـي

معادله برعكس است. رژيم صدام از ايـن قـدرت را از دسـت 1991سال

هـا و تـوپ داده بود جـست و خـيز ــال ــراف چمچمــ ــدازيهاي اطــ انــ

توانست خطـري بـراي منطقـه نميعمليـات ”كردستان ايجاد كند. واحد

هــم بيــشتر از جــست و “ دجلــهخيزهاي نيروهاي صدام برد واقعي ــزرگ ــدارد. ب ــامي و سياســي ن نظــر توســــط ــن خطــ ــردن ايــ كــــم ناسيوناليــسم كــرد بــراي تحكيموقعيت خود و دامن زدن بيشتر به

.توهم و تفرقه ملي است

در اين كشمكش، متهم كردن همديگر

7 103 کتبرا

..هاي اخير مالکي و کشمکش

به نقض توافقات واقعـي اسـت. بـا تغيير تناسب قـوا توافقـات نقـض

شــود. امــا اتهـام نقــض قــانون مـي اساسي بيربط است. مساله اساسي

قــانون 140در ايــن ميــان مــاده اساسي است. اين ماده قرار بود تـا

اجرا شـود. نـشد. 2007پايان سال شش ماه به مهلـت اضـافه كردنـد. درواقع احزاب حاكم در كردستان به شش ماه تن دادند و عقـب نـشيني خــود از اصــرار بــر آن مــاده را بــا افــزايش مهلــت توجيــه كردنـــد. همانوقت معلوم بـود كـه ايـن يـك مهلت شش ماهه نيست بلكه تعويق آن است تا وقتي كه دولـت مركـزي هميــن باشــد. حــدودا شــش ســال گذشته و خبري نشده اسـت. تاكـي

توانـد در نقـش و مي 140اين ماده كاركرد يك ماده مخدر عمل كند؟ آيا

اثر شده است؟ شكي هست كه بي

: منطقه خاورميانـه از نشريه اكتبر خوانـده “بهـار عربـي ”آغاز آنچـه

شــود تــاكنون شــاهد تحــوالت مــيــوده -سياســي ــي ب ــاعي مهم اجتم

است. اين تحوالت، صـفبنديهائي را ــژه در ــان، بويــ ــطح جهــ در ســخاورميانه ميان قدرتهاي جهـاني و

اي بوجود آورده است. رد پـا منطقهــفبندي ــن ص ــاثيرات اي ــا در و ت ه

سرنوشت سياسي كل جامعه عراق چگونه است؟ -شامل كردستان -

مقدمتا من موافق تعبيـر فاتح شيخ: هـا براي تبيين خيزش “بهار عربي ”

و تحوالت دو سال گذشـته نيـستم. هـا و براي توصيف خـيزش “بهار”

تحوالتي كه از شمال آفريقا شـروع شد و به خاورميانه و جاهاي ديگـر سرايت كرد گويا نيست. قبل از هـر چيز زيادي رمانتيـك اسـت. بـراي

هاي اجتماعي سياسـي بيان پروسه پيچيده نظير انقالبات و روياروئي

ها با اردوي ضدانقالب و جنگ و آنسركوبگري آن اصال مناسب نيست. به طور مثـال ايـن متـافور زيبـا و رمانتيك چـه ربطـي بـا سـناريوي زشت تحوالت ليبي و سوريه دارد؟

توانـد هـم از طرف ديگـر كجـا مـي زيبايي انقالبات تـونس و مـصر و هم صعوبات تـا بـه امروزشـان را يكجا به اذهـان كنجكـاو و پيـشرو

هم قلمـرو ايـن “عربي”منتقل كند؟ انقالبات و جغرافيـاي تاثيرگـذاري

ــي ــان نم ــن آن را بي ــاثير اي ــد. ت كنانقالبات تـا اسـپانيا و آمريكـا هـم

و 2011رفته است. تعبير انقالبـات .تحوالت پيامد مناسب است

اما جواب سوال: روشـن اسـت كـه انقالب تونس و مصر اميد بـه اراده

هـاي محـروم جامعـه انقالبي توده براي تغيير استبداد سياسي حاكـم و بهبود اوضاع را نه فقط در عراق و كردســتان بلكــه در اســپانيا و آمريكا هم احياء كرد. تحوالت بعدي و مشخصا جنگ ويرانگر در سوريه ــه و و صــفبنديهاي دولتهــاي منطققدرتهاي جهاني حول آن است كه رد پا و تاثيرات خـود را بـر كـشمكش فعلــي عــراق و كردســتان گذاشــته اســت. تحــرك اخــير مــالكي نوعــي ــت ــراي تقوي ــردن ب ــتي ك پيشدسموقعيت خود و ائتالفش تـا قبـل از تعيين تكليف تحوالت سوريه است

رسد دوردست نباشد. كه به نظر ميابعاد رد پا و تـاثيرات صـفبنديهاي

اي بر كشمكش كنونـي ميـان منطقهمالكي و حكومت منطقه كردستان را

ام و در جواب سوال قبلي باز كـرده .كنم تكرار نمي

: بـا توضـيح ابعـاد نشريه اكتـبر ها اشاره كرديد واقعي اين كشمكش

كه اين كشمكش معين ربطي به حل مسئله كرد و به منـافع كـارگران و زحمتكشان كردزبان و عـرب زبـان ندارد. از زاويه حل مساله كـرد و از زاويه منافع كارگران و مردمـي كـه در دو سوي اين كـشمكش هـستند

راه چاره چيست؟

زاويه منـافع كـارگران و فاتح شيخ:ــشمكش و ــن ك ــردم دو ســوي اي مزاويــه حــل مــساله كــرد دو زاويــه هــستند كــه الزم اســت اول از هــم تفكيك شوند و بعدا بر اساس اولي

تر است نگاه كرد به دومي كه فرعي و راه حــل كارســاز مــساله كــرد را

ــرد. راه چــاره كارســاز بررســي كسطوح متفاوت و موارد متعددي را

گيرد كه به نظر من به اين در بر مي .شرح است

منافع كارگران و مردم دو سـوي -1كنـد كـه نـه اين كشمكش ايجاب مي

تنهـا دنبالــه رو تبليغــات جنگــي و بسيج جنگي دو طرف نشوند بلكـه فعاالنه عليه ايـن فـضاي جنگـي و رشد آن به وقوع جنگ بايستند. اين

ــست ــار كموني ــصوص ك ــا و بخ هفعالين كارگري و احـزاب سياسـي آنهاســت. و شــدني اســت. احتمــال جنگ ضعيف است. بعيد اسـت ايـن درگيري و كشمكش معين به جنـگ بكشد. و خنثي كـردن احتمـالي كـه

تر است. طبقـه ضعيف است شدني كارگر در عراق بـر اثـر چنـد دهـه جنـــگ و كـــشتار مـــردم مناطـــق كردنــشين توســط دولــت مركــزي ــدرت ــدال قـــ ــراق، در جـــ عـــناسيوناليسمهاي عرب و كرد، دچار شكاف بسيار زيانباري شده اسـت.

ــي ــه م ــد از شــكافي ك توانــست بعسقوط رژيم بعث عراق كمتر شـود و حتي به اتحاد صفوف برسد. ايـن

ها و فعاليـن كار بر عهده كمونيست راديكــال كــارگري بــوده اســت كــه هرچند بدون شك بـا گذشـته فـرق كرده و در سـطوح معيـني شـكاف كمتر شده امـا متاسـفانه بـه جـاي محكــم و مطلوبــي نرســيده اســت. حساسيت مساله اينجاست كـه يـك جنگ قومي مجدد اين دستاوردهاي

ــن مــي ــرد و محــدود را هــم از بي بشــكاف تاريخـــا ايجــاد شـــده را

تر خواهد كرد. از تر و زيانبار عميقاين زاويه ايستادن قاطع عليه دامن زدن به تنـش كنونـي و بـاال رفتـن خطر جنگ قطعا ضروري است. امـا صرف موضعگيري و يـا اكتفـا بـه تبليغ و افشاگري در اين مورد كافي ــدان ــه مي نيــست. ســازمان دادن، بآوردن كارگران و مـردم و پراتيـك راديكــال و ميليتانــت امــا اكيــدا سنجيده در اين زمينه شرط موثـر بودن اسـت. تـشخيص تاكتيكهـاي ــاركرد ــوزه ك ــا در ح ــرت قطع كنك

.احزاب سياسي و فعالين محل است

از زاويه مساله كرد، چنـد جنبـه -2را بايد ديد. اوال ستم ملي بر مـردم مناطق كردنشين با مـساله كـرد در عراق و كردستان عـراق فـرق دارد.

با كوتاه شـدن دسـت 1991از سال ــن ــم بعــث از بخــش اعظــم اي رژيمناطق، ستم ملي در سطوحي و بـا

ــم در ــقوط آن رژي ــور 2003س بطتر (جز در مناطق مورد نزاع) وسيع

متوقف شد. اما مساله كرد همچنـان موجود است. دوام مساله كرد، حـل ــميت ــه رس ــق ب ــشدن آن از طري نشناختن حق جدايي توسـط دولـت مركزي و برگـزاري رفرانـدم بـراي اجراي اين حـق اسـت. ايـن تحـول صــورت نگرفتــه اســت. منطقــه

دوفاكتو مـستقل 1991كردستان از از دولــت مركــزي بــوده اســت. در

فدراليسم “پارلمان كردستان ” 1992را قانوني كرد. اما اين كار يكطرفـه بود و به توافق دولت مركزي متكي نبود. فدراليسم گذشته از اينكه راه حل مـساله ملـي نيـست، اصـوال و

تواند يكطرفه باشـد. بايـد عمال نميدولت مركـزي بـر اسـاس آن پايـه

هـم 2003ريزي شده باشد. بعـد از كه رژيم بعث با لشكركشي آمريكـا و بريتانيــا ســقوط كــرد پيوســتن منطقه عمال مـستقل كردسـتان بـه دولت بغداد، يك اتحاد فدرالي نبود بلكه يك توافق بر سر الحاق مجـدد كردستان به بقيـه عـراق بـود كـه احــزاب حــاكم در كردســتان بــدون مراجعه به آراء مردم از راه رفراندم انجام دادند. از طرف ديگر سـاختار دولت بغداد بر خالف قانون اساسي آن فـــدرالي نيـــست. در عـــراق فدراليسم قانون اساسي با واقعيت سياسـي متنــاقض اسـت. آنچــه در عراق واقعي است وجـود دو دولـت در بغداد و اربيل است. احزاب حاكم در اربيل دولـت خـود را بـه دولـت

انـد و تـا هميـن بغداد ملحق كـرده امــروز هــم آن را زيــر يــك رابطــه

كننـد. فدرالي غيرواقعي توجيه مـي اين در حالي است كه دولت مركـزي و مشخصا مالكي و ائتالفش به هـر

8 103 کتبرا

..هاي اخير مالکي و کشمکش

ترتيــب در تالشــند كــه بــا تغييــر ــوا ــق”تناســب ق ــا “ تواف ــر پ را زي

خواهنـد زيـر بگذارند و مطلقا نمـي بــار ســاختار فــدرالي بــراي نظــام سياسي عراق برونـد. تـاكنون هـم

ديگري “اقليم”بجز منطقه كردستان با بغـداد “اتحاد فدرالي ”در ارتباط

.شكل نگرفته است

خالصه كنم ستم ملي در كردسـتان عراق عمدتا متوقف شده اسـت امـا اين حاصـل اتحـاد فـدرالي نيـست، حاصل كوتاه شدن دست رژيم بعث ــقوط آن ــپس س ــتان و س از كردسرژيم است. اين فدراليسم غيرواقعي در عراق از نظر تقويمي هم بعـد از متوقف شدن ستم ملي سـرهمبندي شده است، نه براي رفع ستم ملـي. پايدار هم نخواهد مانـد. فدراليـسم واقعي هم باشد راه حل مساله ملـي نيست. كانال نهادينه كردن و ادامـه دادن تفرقه و شـكاف ملـي و زنـده

.نگهداشتن مساله ملي است

راه حــل مــساله كــرد در كردســتان عراق برسميت شناختن حق جدائي و اجراي ايـن حـق از راه برگـزاري رفراندم در همه منـاطق كردنـشين اعم از مناطق زير حاكميت حكومـت اربيل و مناطق مـورد نـزاع اسـت. بــدون رفرانــدم حــق جــدائي اجــرا

شود. رفراندم مكانيسمي اسـت نميــميت ــه رس ــا ب ــه در ســطح دني كشناخته شده و جاري اسـت. حتـي اگر جدائي عمال هم صورت بگـيرد، باز اجراي رفراندم از نظر اصولي و تاكيــد بــر حــق مــردم تحــت ســتم

.ضرورت دارد

كنــم كــه در ايــن مجــددا تاكيــد مــيكشمكش معيـن پريـدن بـه نتيجـه ــه ــا ب ــدون اتك ــتقالل ب ــيري اس گملزومات پراتيكي و بسيج نـيروي پيشبرنده اجراي رفراندوم جـدايي، يك موضعگيري سـطحي بيحاصـل اســت و ناشــي از نديــدن تــصوير

تــر مــساله در چــارچوب بــزرگ .تحوالت جاري منطقه و جهان است

چرا جنبـش بـورژوا نشريه اكتبر:

ناسيوناليسم كرد و بويژه احـزاب سياسي حـاكم در كردسـتان عـراق گام اساسي و موثري بـراي خاتمـه

دارنـد؟ دادن به اين مشكل بـر نمـي كدام جنبش و نيرو قادر به ارائـه و اجــراي راه حــل چــاره ســاز بــراي خاتمه دادن به اين كشمكشهاست؟

: احـــزاب سياســـي فـــاتح شـــيخناسيوناليسم كـرد اعـم از حـاكم و اپوزيسيون از ادامه شكاف ملي بين ــتان و ــردم كردسـ ــارگران و مـ كـكارگران و مردم بقيـه عـراق سـود

برند. به همين دليل خواهان حـل ميمساله كرد نيستند بلكـه بـا حفـظ

ــدرالي”رابطــه اســما ــا دولــت “ف بــل و ــست و تعام ــزي و بندوب مركــات مختلـــف ــا جريانـ معاملـــه بـناسيوناليسم عرب حاكم در بغـداد

هـا و بازي در شكاف ائتالفهـاي آن كننــد هميــن اوضــاع را تــالش مــي

يعني ادامه مساله كرد و شكاف ملي را نهادينه كنند و بر اسـاس آن بـر مناطق كردنشين حكومت كنند. اين انتخاب سياسي آنهاست كه تـالش كنند با ايدئولوژي ناسيوناليـستي و البته در كنار آن با يـاري گرفتـن نامحدود از مذهب و بقاياي سيستم

اي، حاكميـت خـود اجتماعي عشيره ــوده ــارگران و ت ــر ك ــردم ب ــاي م ه .كردستان را تحكيم كنند

اما كردستان يك جامعه مدرن اسـت و بخصوص بـا رشـد كـم و بيـش شتابان سـرمايه داري در آن در دو دهه گذشته، يـك نـيروي اجتماعـي بزرگ و قدرتمند در آن رشد كرده و جنبش سياسي خود را هم به ميدان آورده است: نيروي اجتماعي كارگر ــسم. ــي كمونيـ ــش سياسـ و جنبـموقعيت عيني اين نيروي طبقاتي و جنبــش سياســي كمونيــستي آن

تريـن كند كه صـالحيتدار ايجاب مي مرجــع بــراي خاتمــه دادن بــه ايــن

ها باشد. برنامه و سياست كشمكشو راه حلهاي اين قطـب اجتمـاعي و ــه ــته ب ــه گذش ــاتي در دو ده طبقــوده و در ــترس ب ــني در دس روشسطوحي هم به ميان جامعـه رفتـه استو اما ايـن نـيرو و ايـن جنبـش

هنوز آن آمادگي و آن توان سياسي پراتيكي و حـتي چنانكـه مـشاهده

شــود آن روشــني و تــيزي مــيتاكتيكي را از خود نشان نداده و به عمل در نياورده اسـت. امـروز ايـن قطب بيش از دو دهه گذشـته بايـد واقف شده باشد كه بايد سريعا بـر

ها و ناآمادگيهـاي سياسـي و كمبودعملي خود غلبه كند. خاتمه دادن به

ها و تامين آينده بهتـر اين كشمكش

براي جامعه كردسـتان و همچنيـن براي جامعه عراق در گرو به ميدان آمدن قدرتمنـد و روشـن بيـن ايـن

.جنبش است

!با تشكر از شما

/ سوم دسامبر 1391سيزده آذرماه

2012

مصاحبه كننده: اسماعيل ويسي

9 103 کتبرا

گروه هاي گارد آزادي را تشکيل دهيد!

به گارد آزادي به پيونديد!

گارد آزادي نيروي متشكل و مسلح شما براي دفاع از خود در مقابــل همــه نيروهــاي ارتجــاعي اســت. گــارد آزادي ، نيروي دفاع از انسانيت، آزادي انسان ها، برابـري انـسان ها ، دفاع از حق برابر زن و مرد ، حقو كودك، آزادي كامـل و بي قيد و شرط بيان، تشكل و اجتمـاع، نـيروي دفـاع از دستاوردهاي فكري و فرهنگي بـشريت در مقابـل فرهنـگ ارتجاعي و عقب مانده و نيروي دفاع از حق شاد بـودن و

مرفه زيستن انسان ها است.گارد آزادي نيروي دفاع در مقابل هر كس و جرياني اسـت

كه بخواهد بزور خود را به زندگي مردم تحميل كند.

زنان و مردان آزاديخواه! جوانان انقالبي!

هر كجا هستيد، در محله و در شهر و روسـتا گـروه هـاي گارد آزادي را تشكيل دهيد و از هر طريق كه مـي توانيـد

خود را مسلح كنيد و با ما تماس بگيريد.تالش كنيد در محل تان آزادي انديـشه و بيـان ورفتـار و فرهنگ انساني و پيشرو، بخصوص عليه فشار و ستم بر زنان، تعرض به حقوق كودكان و تبلييغات قوم پرستانه،

حاكم باشد.فضاي محل تان را بر فعاليـت عوامـل جمهـوري اسـالمي

تنگ كنيد. امكان فعاليت كمونيستيي و آزادي خواهانـه را .در محل گسترش دهيد

..هاي اخير مالکي و کشمکش

ولير اخيرا در سايت روزنامه هه ــا رفيــق ابراهيــم مــصاحبه اي ب

لــه در علــيزاده دبــير اول كومــهمورد اوضاع منطقه وكردسـتان منتشر شده است، كه قابل نقد و ــصاحبه ــن م بررســي اســت. ايــه اساســا روي ســه محــور تكيدارد، ابتدا تحوالت در سوريه و

ي كــرد، بــه رابطـه آن بــا مــسله دنبـــال اشـــاره كوتـــاهي بـــه

هـا در نيروهاي چپ و نقـش آن در كردستان 1991تحوالت سال

ــه ــاهي ب ــاالخره نگ ــراق و ب عو “ كرد“ كردستان ايران و احزاب

ــسله ــتاني و ”ي م ــه كردس جبه “. گنگره ملي كرد

بررسي و تحليل اوضاع منطقـه هاي سياسي دخيل در آن و نيرو

از طرف رفيق ابـراهيم علـيزاده از تمام آن دوران يعـني بعـد از

تا بـه امـروز نـشان 1991سال ــده ــك دهن ــتگي ي ــم پيوس ي به

لـه سياست واحد است، كه كومه ــت. ــرده اس ــب ك ــواره تعقي همــه ــط و برنام ــه خ ــتي ك سياس

ــه ــزاب جداگانـــــ اي از احـــــــو ــه را جل ــست منطق ناسيونالي

-اي پاي مردم و تحركـات تـوده اجتماعي در كردستان نگذاشـته است و از آن نامناسبتر در نقش مشاور اين احـزاب ظـاهر شـده است. ردپاي ايـن سياسـت را در تحــوالت كردســتان عــراق در

ــال ــروز 91سـ ــوالت امـ در تحـكردستان سـوريه و بـر اسـاس

گيريهــاي امــروزي در موضــعمورد تحوالت آتي در كردسـتان

توان ديـد. اگرچـه در ايران را مياين مورد بـه درازاي تـاريخ دو ــته ــث و نوش ــته بح ــه گذش دهموجود است، اما بهتر است براي

لـه در نشان دادن موضـع كومـه اي بـه سـراغ اين تحوالت منطقه

وليــر ي روزنامــه هــه مــصاحبه (اربيل) برويم:

لـــه در ايـــن دبـــير اول كومـــهــشاگري از ــس از اف ــصاحبه پ مــه ــضردولت تركيـ ــع مـ موضـ

گويد: مييك بخش از نيروهـاي كـرد در ”

درون اپوزسيون دولت سـوريه ودر انجمن ملي سـوريه شـركت دارنــد و بخــش ديگــر يعنــي (پ.ي.د) حــــــزب اتحاديــــــه دمكراتيك، است كـه بـه پ.ك.ك نزديــك اســت ونــيروي مــسلح تاثيرگذاري دارد ودر بين مـردم صــاحب نفــوذ بــا قــدرت اســت. اكنــون رژيــم اســد از بخــشي از

نـشيني نواحي كرد نشين عقـب ودستگاه دولتي را به كرده و دم

ــه ــزب اتحادي ــان ح پ.ي. د (همدمكراتيــــــــك) ســــــــپرده

(ترجمه از متـن كـردي).. “ است.اما بايـد اضـافه كـرد كـه حـزب دمكرات كردستان عراق (پارتي)

ــده ــم عـ ــود و هـ اي را دور خـــت ــازمان داده سياس ــايش س ه

است و اينهم يك بخـش ديگـر از هـا در سـوريه هـستند كــه كـرد

ــاره ــه آن اش ــيزاده ب ــق عل رفي كند ) نمي

ــصاحبه ــه م ــشان در ادام اش ايها بتوانند (كه اگر كرد ”گويد. مي

بــسيار هــم ضروريــست) خــالء ي كنوني بين خودشـان وفاصله

اي بــراي را پــر كننــد، و برنامــهتوانند هم آينده خود بريزند، مي

ــداد ــايند و از روي ــاي ناخوش هجنگ با همديگر جلوگـيري كننـد و هم دسـتاوردهاي معيـني بـه

هاي مختلف تحميل كنند. و جناحاگر جنبـش مـردم كردسـتان در سوريه چنان قدرت بگيرد كه در تناســـب قـــواي درون كـــشور سوريه هيج جنـاحي نتوانـد از

ــي ــد، م ــشم بپوش ــد آن چ تواننــه ــت تركي ــافع دول ــيرغم من علــل توجــه بدســت دســتاورد قابآوردند. مسئله اين است كـه بـا صلح يا جنگ اكنون قدرت دولت سوريه درآن منطقه نمانده است و اين خود يك دستاورد بزرگـي است كـه آينـده آن بـستگي بـه

“ رهبري آن دارد.پرده ايـن همـه امـا و اما در پس

هــا يــك واقعيــت آشــكار و اگــرروشــن برهمگــان معلــوم اســت

ي جامعـه وآن اين است كه آينده كردستان در سـوريه در چنـبره احــزاب ناسيوناليــست از قبيــل پ.ك.ك و حــــــــــزب پ.ي. د،

هـا گيرافتاده است. اين دستاورد به يمن شكافهاي پديـد آمـده در

هاي منطقه و بـه يمـن بين دولتدريغ دولت سـوريه هاي بي كمك

وجمهوري اسالمي به دامان ايـن احزاب ناسيوناليست، به دسـت آمده است، وگرنـه هيـچ يـك از اين احـزاب ربطـي بـه منـافع و آينده مـردم كردسـتان سـوريه ندارنــد و نــيز هرگــز در اثــر مبارزات اجتماعي مردم، آنان به

رســيدند. زيــرا هــر قــدرت نمــيــارزه ــوده مب اي و اجتماعــي ي ت

حتي با هدف مقابله با سـتمگري ملي، نخست اين احزاب را از سر ــت. ــد داشـ ــود برخواهـ راه خـ

ــده ــت آم ــي بدس ــت فعل موقعيحاصل رقابـت قـدرتهاي بـزرگ

اي آنهاسـت. هاي منطقه وشريكهماننــد احــزاب همــزاد آنــان در

…كردستان عراقاما اگـر اينطـور اسـت چـرا يـك ــدرت ــه ق ــد ب ســازمان چــپ بايرسيدن اينان را عالمت پـيروزي و دستاوردي براي مردم كرد در سوريه به حساب بيـاورد؟ چـرا بايد به اين احزاب نصيحت كـرد

كه متحد شـويد، تـا دسـتĤورد ”ايـن “ بيشتر بـه دسـت آوريـد؟

توصيه را كه شب وروز مسعود ــر ــران ديگــ ــارزاني و ســ بــناسيوناليــست بــه ايــن احــزاب

ــي ــن م ــا شــركت در اي ــد. آي كنني مــشاوره دادن، بــراي پروســه

يك جريان چپ مضر نيـست؟ از نگاه چپ وجنبش دفاع از آزادي

هـا و برابري همه جانبـه انـسان اشــان ايــن احــزاب و جنبــش

موضوع نقد هستند، نه همدردي هيــچ درجــه از …و راهنمــايي!

ســـركوبگري دولـــت تركيـــه و قساوت دولت سوريه همـسويي يك جريان چپ را با ايـن احـزاب

كنـد. موضـع عميقـا توجيه نمي ــپ و ــاوت چـ ــساني و متفـ انـــن ــت؟! اي ــا رف ــستي كج كمونيهزاران ساعت برنامـه راديـو و تلويزيـــون در بـــاب حاكميـــت

اي مردم، در مـورد دفـاع از تودهحق زن در مورد جدايي مذهب از

10 103 کتبرا

همان پاشنه بعد از بيش از بيست سال، در بر روي

چرخد مي

له با روزنامه (در حاشیه مصاحبه دبیر اول کومه

همايون گدازگر

ــاري ــق بيك ــورد ح ــت در م دولاي شايسته بـراي وتامين زندگي

ــسان هــا كــه شــب وروز از انشـود، له پخش مـي ميدياي كومه

خورد؟ باالخره چه به چه درد مي وقت نوبت كارگران مى رسد كـه ــا در دل ــا گفتــه شــود ت بــه آنهــراى ــرى ب ــد فك ــت جدي موقعيمتــشكل شــدن و ســر و ســامان دادن بــه شــرايط كــار وزندگــى اشـان بكننـد ؟ قبـل از اينكـه در ســايه حاكميــت ايــن احــزاب ــه ــذهبى (ك ــاع م ــاعه ارتج واشهميشه به دنبال حاكميـت اينهـا جامعه به آن مبتـال مـى شـود ) ــاموس ــدان ن ــان و مي ــرور زن تپرستى رواج پيدا كنـد ، گرايـش ــه خــود را چــپ و ــانى ك و جريكمونيست مى دانـد بايـدزنان را ــتفاده از ــا اس ــد ب ــشويق كن تشرايط بدسـت آمـاده تـشكل و ــت و ــاع از كرامــ ــنگر دفــ ســموجوديـــت انـــسانى خـــود را

.مستحكم كنندــن ــرا اي ــن چ ــاي اي ــه ج ــا ب ه

هاي خودماني به عنـوان توصيهآلترنـــــاتيو ايـــــن احـــــزاب

شـود؟ ناسيوناليستي اعالم نمي لـه بـه جـاى ايـن اگر خود كومه

احزاب در كردستان سوريه بـود كـرد ؟ برنامـه ونقـشه چكار مى

ــن ــر همي ــت ؟ اگ ــاوتى داش متفموقعيت در كردستان ايران براى حـــزب دمكـــرات و ســـازمان زحمتكشان پيش بيايد دبير اول

لـــه هميـــن موضـــع كومـــهگرايانه را نسبت به آتها نصيحت

ــشاى ــه اف ــا ب ــد داشــت ي خواهاشــان مــى ماهييــت سياســى

پرداخت؟ اگر نفوذ كالم و امكاني براي دخالت وجود دارد چرا ايـن

هــا را جلـو پــاي مــردم خواسـت

ــال ــه فع “ آزاد شــده”درآن منطق گذاريد؟ كردستان سوريه نمي

هـا متاسفانه جواب تمام اين چرا لـه تر كومـه به يك مشكل قديمي

گردد وآنهم سكوت و عمـال برميمماشات با ناسيوناليسم اسـت.

له هيچ نقد تيز و پيگـيري كومهبه ناسيوناليسم كرد ندارد واين

اي كـــه بخـــصوص در منطقـــهــه موضــوع روز ــرد ب مــسئله كــت و ــده اســـ ــديل شـــ تبـــناسيوناليـــــسم و احزابـــــش

ــدان ــك مي ــراي ي ــستند، ب دار هجريان چپ و اجتماعي نـه تنهـا

برانگـيز، بلكـه سـم اسـت. توهمكه زبان انتقـادي وسـلبي زماني

ــزاب ــرايش و احــ ــه گــ عليــناسيوناليـــستي در كردســـتان خاموش باشـد، جريـان وحـزب سياسي چپ با بهترين برنامه و

تـــرين سياســـت و راديكـــال رو و بـدهكار تبليغات، به دنباله

هميشگي احزاب ناسيوناليـست تبديل خواهد شد.

اما بـراي اينكـه بحـث بـه درازا نكشد بهتر اسـت بـه ادامـه ايـن مصاحبه توجه كنيم كه به همين ــر ــاني ديگ ــا در زم موضــوع امونقش چپ در تحوالت كردستان

ــال ــراق در س ــوط 1991ع مربلـه درايـن است دبـير اول كومـه

گويد: باره ميــوچ ” ــام ك ــيروي چــپ در هنگ ن

هـاي بـه علـت ارزيـابي 91سالانحرافي نتوانـست نقـش بـازي كند و نفوذ خود را نگهدارد بعـد از قيام و نماندن رژيـم بعـث در

هـا بـه قيـام پـشت كردستان آن كردنــد و درهنگــام كــوچ مــردم چهار چوب تشكيالتي خـود را از دست دادند وتبديل بـه پناهنـده

“ شدند.اوال در پشت ايـن انتقـاد بـدون تخفيف به چپ وآن حاتم بخشي

باال در برخورد به ناسيوناليسم سـاله از بحـث و 20يك تـاريخ

جــدل سياســي و فكــري متمايــز قرار دارد كه براي هر كس قابـل

ها هم مثل دسترس است. آن روز ــرد در ــسم ك ــروز ناسيونالي امنسيم نظم نوين جهـاني آمريكـا آرزوي ديرينه به قدرت رسـيدن خود را ديد و به آن پيوست. امـا چپ در عراق (كـه اساسـا تاليـر كمونيــسم كــارگري بــود.) آن را بعنــوان پــروژه جهــاني آمريكــا بــراي اســارت بيــشتر بــشريت افشا كرد ودر آن شـركت نكـرد. ــدون ــودك بــ ــار كــ ودر كنــ

اي شيروغذاي بغـدادي وبـصره ايستاد و به درست نه اينكه تنها بـه بـه ايـن سـناريو نپيوسـت، بلكه به اين پروژه ضد انـساني ــم ــان ه ــرد. در آن زم ــشت ك پ

همان جايي له متاسفانه در كومهــه امــروز در ســوريه ايــستاد ك

در آن زمـان هـم ايستاده است. ــد احــزاب ــم و امي بيــشتر در بيناسيوناليــست شــريك بــود تــا گذاشــتن راهــى جلــو پــاى چــپ ــتان ــه كردس ــارگر در جامع وگعراق، و يك بخش از رهـبرى آن

دنبل پيـدا كـردن زمان اساسا به دوستان حـال وآينـده در ميـان

احزاب ناسيوناليست بود.سال در بـر 21راستي بعد از به

چرخــد. همــان پاشــنه مــي رويدومــا در قيــام واقعــي وقبــل از ــست ــزاب ناسيونالي ــه اح اينك

هـا را فتـح كننـد چـپ، بـه شهرهمراه مردم انقالبي بـا فـداكاري ــث و ــم بعـ ــار رژيـ ــام كـ تمـ

هـا تمـام هايش را در شـهر نيروكرده بودند. بعد از كوچ هم چپ با شركت درجنبـش شـورايي و دفاع از حقوق زن در جامعه تنها پــشتيباني بــود كــه بــا ارتجــاع اســالمي افسارگــسيخته مقابلــه

كرد. ترور فعالين ومبـارزات ميــاع ــه دســت ارتج ــست ب كموني

هـاي اسالمي تنها يكي از نمونـه در ميدان بودن چپ در آن جامعه

هـا است. اما با وجـود همـه ايـن هاي ها و محدويت بايد به ضعف

چپ اذعان كرد. چپ در آن مقطع حزب وسازماني مقتـدر ومدعـي ــدرت نداشــت و ســير ــرفتن ق گــن ــا چني ــايع اساس ــرعت وق سفرصــتي نــداد تــا چــپ از نظــر ذهني خود را براي چنين عرصه

ها مهمي آماده كند. به اين ضعف اي بايد شرايط نامـساعد منطقـه

ــه ــاني علي ــشار جه ــه و ف وحملطلـبي را هـم كمونيسم و عدالت

اضافه كرد كه چپ را بعنوان يك نيروي خالف جريان تحت فـشار گذاشته بود. وبراي اينكه بازهم سخن به درازا نكشد به نقل قول

ولـير كـه در آخر از روزنامه هه ــرد در ايــران رابطــه بــااحزاب ك

پردازم. است ميجبهـه ”رفيق ابـراهيم در مـورد

وقـت هيچ”گويد: مي“ كردستانياحــزاب كردســتان ايــران بــراي

ــروژه ــه پــ ــشكيل جبهــ اي تــاند، نه بخاطر اينكه آن را نداشته

خواهند، بلكه به ايـن خاطـر نميكه هنوز شرايط مناسـب بـراي درست كردن آن بدسـت نيامـده است. جبهه يعني نه اينكـه چنـد حزب سياسي سر چند مورد بـه

اي را توافق برسند وتوافق نامـه ــش ــد پي ــد، باي ــضاي كنن ــر ام ت

ــد همكــاري هــاي دو طرفــه وچنطرفه و زبان گفتگو ايجـاد شـده باشد. نه اينكـه حزبـي در جـاي خــود بنــشيند وشــعار درســت كردن جبهه را بدهـد. از نظـر مـا بلند كردن پرچم جبهـه از طـرف چند حزب براي پشت پاگرفتن از

اشـان اسـت و دستي احزاب بغل “ صادقانه نيست.

11 103 کتبرا

...بعد از بيش از بيست سال

صفحه 14

من در اين جا مشخصا به عنوان يك فعال كـارگري كمونيـست، و كسي كه در مجموع چندين سـال در ســـنندج، بوشـــهر، تهـــران، ــار و ــان و بيجـ ــدان، زنجـ همـشهرهاي ديگر مشغول كـار و در عين حال فعاليت كـارگري بـوده ام و در حد توان و فعاليت هايـم درس هايي، ولو كوچك، آموخته ام،ميخواهم به يكـي از مـسائلي بپردازم كه تاكنون به بحث هاي زيادي در جنبش كارگري و ميان فعالين كمونيـست دامـن زده، و شايد به همين اندازه يـا بيـشتر منشا بـدفهمي و تحريـف بـوده

“فعاليت علني”است. مسأله من تاكيـد كـردم كـه بـه عنـوان ــست، ــارگري كمونيـ ــال كـ فعـــني اوال ــم. يع ــي كن ــحبت م صــن ــن در اي ــاص م ــاطبين خ مخــالين كمونيـــست ــته، فعـ نوشـهــستند، و نــه كــساني كــه ايــن ــا ــسيار دور ي ــداز را ب چــشم انناممكن مي دانند، و ثانيا من رك ــدرت ــه ق ــان ب ــت خواه و راسرســيدن طبقــه كــارگر، برچيــده شـــدن ســـيادت بـــورژوازي و نابودي سرمايه داري، و در يـك كالم سرنگوني طلب هستم. مـن در يك جنگ طبقاتي هـستم و در اين راه به كوچكـترين سازشـي تن درنمي دهـم. در نتيجـه، ايـن

ــداف” ــزار”، “اه ــاص “اب ــاي خ هخودش را مي طلبـد و بنابرايـن ــوم ــواهم از مفه ــي خ ــتي م وقفعاليت علني صحبت كنـم، ايـن

هـدف مـن “ تـابع ”مفهوم ناچـار است و بنا به هدف من، تعريـف

مي شود.در ابتدا بايد يـادآوري كنـم كـه صحبت كردن از فعاليـت علـني، به صورت كلي و بدون در نظـر داشتن شرايط زماني و مكـاني، يك بحـث تمامـا انتزاعـي و بـي معنــا اســت. بنــابراين مــن مــي خواهم به طور مشخص در مورد ايــن مفهــوم در جامعــه ايــران و

اجتماعي -شرايط خاص سياسي آن صحبت كنم. ايـن را از هميـن ابتدا گفتم تا راه را بـراي انـواع سوء استفاده هـا و قيـاس هـاي بي ربط و اشتباهات احتمالي كه بعضا در ايـن مـورد مـي شـود،

ببندم.در اين بحث كامال اهميت دارد كه مثال ما در شرايط عيـني خـاص اروپا مشغول فعاليت هستيم يـا در شرايط يك كشور بـه شـدت عقب مانده سـرمايه داري ماننـد

سـي و چنـد ايران (كه كارنامـه سال گذشته اش، شاهد سـركوب كردستان، تركمن صـحرا، اهـواز

بعــدها كــشتارها و ...و آمــل و قتل عـام زنـدانيان سياسـي در

، قتل 67به ويژه در سال 60دهه هــــاي زنجــــيره اي در دورة

ســال 3يــا فجــايع “ اصــالحات”خـرداد 22پيش در وقايع پس از

بــوده اســت). ماهيــت رژيــم سرمايه داري ايران در سي سال گذشته هيـچ تغيـيري نكـرده و اتفاقا در چنـد سـال گذشـته بـه خــاطر وضــعيت بحرانــي خــود

چه در سطح داخلي و چه -رژيمــارجي ــايي -خـ ــوج شناسـ مـ

مخالفين و سركوب افزايش پيـدا

كرده است.بعد از ايـن نكتـه، بايـد بـه ايـن موضوع اشاره كنم كه در ايـران و طي چنـد سـال گذشـته انـواع كتــب ماركسيــستي كالســيك، از جمله مجموعه آثار لنين، را خود رژيــم بــه چــاپ رســانده اســت. رژيم جمهوري اسـالمي همايـش ها و نشست هايي را با مضمون ماركسيسم، آنارشيسم، جنبـش ــيره ــتريت و غ ــغال وال اس اشبرگزار مي كند و بعد كـساني را

متخــصص اقتــصاد ”بــه عنــوان ــي ــسين “ سياســــ و آكادمــــ

علم مي كند و مـي “ ماركسيست”گذارد كه با خيال آسـوده حـرف بزنند. تـا چنـد سـال پيـش، بـه اصــطالح فعــالين ماركسيــستي بودند كه در دانشگاه تهران ضد لنين صحبت مي كردند و كوچك ترين مشكلي برايشان پيش نمي آمد و اتفاقا با استقبال از طـرف حراست و اطالعات هم رو به رو مي شدند. اما برعكس شما وقتي بخواهيد به افزايش قيمـت مـرغ اعتراض كنيد، بـا نابـاوري مـي بينيد كه به خاطر شـرايط حـاد جامعه، ماجرا سياسي مي شـود و كار به جايي مي كشد كه وزير اطالعات هم در اين مورد حـرف مي زند! وقـتي مـي خواهيـد بـه طور مستقل و با سـازمان يابـي مردمي به ياري هموطنان زلزلـه ــشتابيد، ــان بـ زده در آذربايجـبالفاصله رژيم نگران مي شود و مي خواهد شما را تمـام و كمـال شناسايي كند. وقتي مي خواهيد

ــشكل” ــد “ ت ــد (مانن ــاد كني ايجــا “ســنديكاي شــركت واحــد ” ، يو “ شـــوراي كـــارگران بيكـــار”

نظاير اين ها)، آن وقت همه چيز فرق مي كند و از زمين و هوا بـه ــر ــد. اگ ــورش مــي آورن شــما يبخواهيد مانند كـارگران خـاتون

آباد براي ابتدايي تـرين حقـوق خود اعتراض كنيد، با هليكوپتـر مي آينـد و سـركوب مـي كننـد. يعني سرمايه داري ايران، بنا به ماهيت و منطق درونـي خـودش همان طـور رفتـار مـي كنـد كـه ســرمايه داري جهــاني (الزم بــه يادآوري كشتار اخـير كـارگران معدنچي در آفريقـاي جنوبـي و ــروز در ــه ام ــايي ك ســركوب هكشورهاي اروپايي و آمريكا مي شود نيست)؛ ولي اين واكنش ها و سركوب ها در مقياسي بسيار شديدتر از كشورهاي پيـشرفته

سرمايه داري صورت مي گيرد.بنــابراين ســرمايه داري چــه در ــي ــا دموكراسـ ــشورهايي بـ كـبورژوايي باشد، چه در سيـستم هاي سـركوبگر و ارتجـاعي كـه حتي فاقد همان دموكراسـي نيـم بند هستند، از هرنـوع تـشكل و ســـازمان يـــابي كـــارگري و اعتصاب به شـدت وحـشت دارد و تمــام نــيروي خــود را صــرف شناسايي و خفـه كـردن آن مـي كند. درحالي كه با محافل صـرفا ــا ــاط ب ــي ارتب روشــنفكري و ب

“ ماركسيست”جنبش كارگري، يا هاي ضد لنيـن و ضـد تحـزب و تشكيالت، كار چنـداني نـدارد، و

ماركسيسم منهـاي ”مي گذارد كه را تبليغ كنند.“ حزب و عمل

اما واقعيت ايـن اسـت كـه هيـچ فعال سياسي ماركسيستي نمـي ــرادي، ــورت انف ــه ص ــد ب توانپراكنده، بـدون سـازمان يـافتن، بدون ديسيپلين حركـتي انجـام دهد. بنابراين فعاليـت، هميـشه دو بخش اصلي دارد. يك بخـش، ســازماندهي درونــي اســت و بخــش ديگــر ارتبــط گــيري، ــغ، شـــركت در آمـــوزش، تبليـتظــاهرات و اعتــصاب و غــيره. رژيم بخش عمده تـوان خـود را

12 103 کتبرا

نکاتي درباره کار علني

شجاع ابراهيمي

به كار مي برد تا كـساني را كـه به خصوص در بخش اول فعـال ــن ــه اي ــد و ب هــستند شــكار كنترتيب، يك هسته مخفي اوليه را كه درحال شكل گـيري اسـت، در ــا ــن ج ــد. از اي ــه نماي ــه خف نطفــي و ــت ســازماندهي درون اهميالبته طريقه علني شدن و نـشان دادن خــود بــه كــارگران اهميــت

پيدا مي كند.روشن است كه يك جنبش و يـا خط سياسي را نمي توان پنهـان كرد. اما سازماندهي و تشكيالت آن قابل پنهان سازيـست و بايـد باشد. جوهر تلفيق كار مخفـي و علني در همين نكته نهفته اسـت: ــد ــشكيالت باي ســازماندهي و تكامال مخفي باشد و هيـچ كـسي ــم از آن ــشكيالت ه ــارج از ت خباخبر نباشد. حتي اين اطالعـات ــم رده ــشكيالت ه ــد درون ت بايبنــدي شــده باشــد، يعــني همــه افراد نيازي ندارند كه به تمامـي ــته ــي داشـ ــات دسترسـ اطالعـباشــند. تحــت چنيــن شــرايطي، ضربه پذيري گـروه پـايين مـي

امـا در برابـر آن، جنبـش و آيد.گــرايش سياســي، علــني اســت، آكسيون ها (مثال اول ماه مه) در ــران ــد ديگ ــن و در دي روز روشــعارها را ــود، ش ــي ش ــام م انجديگران مي شـنوند، نـشريات و پالكادرها را مي بينند و خالصه حــضور جنبــش، هــم زمــان بــا مخفـــي بـــودن ســـازماندهي و

.تشكيالت آن، علني استمثال خود من را هم بـسياري بـه عنوان فعال كارگري در ايران مي شناختند، من به صـورت علنـي در آخرين مراسم اول ماه مـه در ســنندج حاضــر شــدم، ولــي تــا زمان خروج اجباري ام از كشور،

ــش ــا از گراي ــسي مطلق ــچ ك هي سياسي من مطلع نبود.

به طور خالصـه، ايـن دو بخـش فعاليت، اوال با هم معنا پيدا مـي ــت ــا، وزن و اهميـ ــد؛ ثانيـ كننـهركــدام بــا توجــه بــه شــرايط زماني و مكاني، يعني با درنظـر داشتن تـوازن قـوا در جامعـه و ــرايط ــل مـــشخص از شـ تحليـمشخص، و همين طور با توجـه به اهداف شما (اين كه كمونيست انقالبي هستيد يا يك رفرميـست

تعيين مي شود.“) خجالتي”“ علــني”بنــابراين مــن وقــتي از

بودن صحبت مي كنم، منظـورم آن دسته از فعاليت هـايي اسـت كه به موازات سازماندهي اكيـدا مخفي، براي نشان دادن حـضور خود در ميـان كـارگران، ارتبـاط گيري با آن هـا و كـسب اعتمـاد متقابل انجام مي دهيـد. هميـن و همين. در اين جا مـشت كـساني باز مي شـود كـه از يـك طـرف

مــي “ ماركسيــست”خودشــان را “ علـني ”دانند، اما از طرف ديگر،

بودن را معادل نامـه نگـاري بـا انواع و اقـسام نهادهـاي رژيـم،

ــت ــه فعالي ــا ب ــانوني”اتك و “ قخودشـان “ ماهيت”معرفي كردن

مي دانند و حتي با افتخار اعـالم مي كنند كه ما چيزي براي پنهان ــط ــداريم و هــدفمان فق ــردن ن كاحقاق حقوق كـارگران اسـت! (و البد جمهـوري اسـالمي هـم مـي گويــد: عجــب هــدف وااليــي! بگذاريــد مــا هــم بــه شــما كمــك كنيــم!). بــا ايــن رويكــرد ســاده

ــه، اول ــود”لوحانـ ــك “ وجـ يـتشكيالتي كه بايد مخفي و پنهان باشد، بـراي جمهـوري اسـالمي آشكار مي شود، و بعد بـه قـول

زآن سـپس ديگـر، ”اخوان ثالـث از “. يار اهل و كارها سـهل اسـت

اين جا به بعد، جمهوري اسالمي،

قدم به قدم شروع به شناسـايي ماهيت اين تشكيالت، عناصـر و رهبران اصلي آن، حوزه فعاليت، مرتبطين به آن و غيره مي كنـد. بنابه تجريه مي گويم كه كساني كه اين رويكرد را دارند، از فـرط ناآگاهي اين خـط را ادامـه نمـي دهند. مساله اين است كه عرصه فعاليت كارگري، براي اين افـراد ظاهرا به يـك دكـان بـراي نـان درآوردن تبديل شـده اسـت. آن ها به دليـل ايـن كـه كمونيـست هاي حقيقي و انقالبي نيـستند و ــتي ــي نادرس ــط سياس در محيتعليم ديده اند، اهداف واقعـي را بــه كنــاري گذاشــته و فقــط بــه

، “رهـبري ”، “شهرت”دنبال كسب و غـيره در “ تعداد اعضاي زياد ”

سطح جنبـش كـارگري هـستند (در يك كالم مي خواهند خـود را

كنند) و با اين كار خـود، “ چهره”ديگران را هم با خطرات امنيتـي دنبــال مــي كننــد و بــه جنبــش كارگري لطمه مي زنند. برخي از آن ها هم ظاهرا فعاليت سياسي

اشتباه گرفتـه “ خبرنگاري”را با اند؛ وظيفه ما فقط اطالع رساني و تهيــه خــبر بــراي نــشان دادن

ــط ” ــيزان ارتب ــارگران “ م ــا ك بنيست. وظيفـه مـا ماركسيـست هاي انقالبي سازماندهي و ايجاد هسته هـاي مخفـي كمونيـستي كارگري اسـت و ايـن كـه چهـار كارگر پيشرو را پيدا كنيم، به آن هــا آمــوزش دهيــم، فعاليــت ــط ــدهيم، خ ــام ب ــشترك انج مصحيح را بين كارگران ببريم، و نهايتا چند قـدم بـه سـمت پايـه ريزي حزب انقالبي طبقه كارگـر برداريم. در اين مـورد، جـا دارد اشاره كنـم كـه حـدود دو سـال پيــش در زمــان تــشكيل مجمــع ــدگان ــاب نماين ــي و انتخ عموم

ــدود ــوي ح ــارگري از س 250ك

كـــارگر اعتراضـــي در محلـــي، حضور پيدا كردم. در ايـن بيـن،

فعاليـن ”يكي دو نفر از اين نوع كــه در بــاال توصــيف “ كــارگري

شد، با دوربيـن تـصاويري را از جمـــع تهيـــه و ســـپس همـــان

تــشكل ”تــصاوير را بــه نــام ــارگري ــد. “ ك ــني كردن ــود عل خ

نتيجه اين شد كه فـرداي آن روز نفـر 6تعداد شركت كنندگان بـه

رسيد!اين در حالي است كه وقـتي مـن خودم وارد يك جمع كارگري مي شدم، هرگز نه دوربيـني همـراه ــه ــل، و ن ــه موباي ــتم، و ن داشگزاشي تهيه مي كـردم. ابتـدا بـا كارگران دوست مي شدم. بـا آن ها به پارك، قهوه خانه و جاهاي ديگري مي رفتم. سعي مي كردم اول صداقت خـودم را بـه آن هـا اثبات كنم و نشان بدهم كه قصد من به هيچ وجه سـوء اسـتفاده ــه ــرا كـ ــا نيـــست (چـ از آن هـصميميت و اعتماد متقابل، بـراي تحكيم كردم دوستي و رفاقـت و احترام متقابل، يكي از شاخـصه ــست ــك كموني ــت ي ــاي فعالي هــدت، ــن م ــي اســت). در اي انقالبارتبــاط حــضوري خــودم را بــا كــساني كــه پتانــسيل بــاالتري داشتند، بيشتر مي كردم. سـعي مي كـردم در مـورد موضـوعات مختلفي كه سؤال مي كنند، با آن ها بحث كنم، تا حـد امكـان خـط درستي را به آن ها منتقل كنم، و مهم تر اين كه آن هـا را ترغيـب مــي كــردم تــا خودشــان درگيــر ــزارش و ــه گــ ــث و تهيــ بحــ

دخالتگري و غيره شوند. و نكتـــه آخـــر؛ يكـــي ديگـــر از

فهمــي هــايي كــه از مفهــوم كــجبــودن در بيــن فعاليــن “ علــني”

رايج است، اين است كه فرد بايد در تمــامي حــوزه هــاي فعاليــت

13 103 کتبرا

...نکاتي درباره کار علني

با اين شيوه هيچ حزب وجريان توان توضـيح اي را نمي سياسي

داد، احزاب بنا به منافع سياسي اشـان در هـر آني و يا درازمـدت

كننـد. جبهه و ائتالفي شركت مي اين براي همه روشـن اسـت. بـه

هـاي اخالقـي جاي اين قـضاوت بايد دست روي ماهيت سياسـي احزاب گذاشت. وتنها پـس از آن

شود كـه چـه است كه معلوم مي اتحاد و ائتالفي ممكـن و مفيـد و يا غيرممكن ومضر اسـت. اصـال

هاى مشترك بـراى اتحـاد زمينهــتانى ــزاب كردســ ــن احــ بيــ

هاهستند؟ حـزب وجريانـى كدامكه خود را چپ وكمونيـست مـى داند در واقع بايد قبل از هر چيز

هــاى خــود را بــا احــزاب تفــاوتــتان ــست در كردسـ ناسيوناليـروشن كند . اين نـه يـك وظيفـه ــك ــه يـ ــشكيالتى بلكـ درون تـضرورت تمامـا اجتمـاعى اسـت بــراى روشــن كــردن وهوشــيار كردن جامعه در مورد نيروهـا و

احزاب سياسى، بـراى اينكـه در ــران و ــوالت در ايـ ــرادى تحـ فـكردستان احزاب ناسيوناليـست نتوانند خاك به چـشم كـارگران ومردم بپاشند. با جريانـاتى كـه در دل تحوالت كنونى منطقـه در ركاب قدرتهاى منطقـه و از ايـن ــره مــشغول ــه آن كنگ ــره ب كنگــدرتهاى ــاه ق ــى از بارگ دريوزگ

اى وگدايي سـهمى غربى ومنطقه از قدرت از آنهاست چه ائتالف و اتحادى ممكن است ؟ با احزاب و جريانــاتى كــه در صــورت عــدم ــى در ــدرتهاى غربـ ــضور قـ حـ

ــه، ــطه منطق ــتادگان وواس فرسهايــشان را بــراى مــذاكره نــزد ــد ــالمى خواهنـ ــورى اسـ جمهـفرستاد اتحاد به چـه امـرى مـى خواهد كمك كند؟ اينهـا و خيلـى

هــاى ديگــر را متاســفانه ســؤالله مسكوت گذاشـته ونمـى كومه

خواهد تفـاوت هـاى خـود را بـا احزاب نا سيوناليـست كـرد رو

به جامعه اعالم كند . همايون گدازگر

2012دسامبر 02

14 103 کتبرا

سياسي، از تشكالت حقوق زنان و كودكان كار گرفته تا تـشكالت كارگري، حضور داشته باشد. اما ايراد اساسي ايـن كـار، دو چيـز است: اول، اين كه فرد نمي تواند در تمامي ايـن حـوزه هـا تأثيـر گذار باشد و بايـد تـوان خـود را براي كار مستمر در يكـي از ايـن حــوزه هــا صــرف كنــد. دوم، در صورت شناسايي و دسـتگيري، تمامي ارتباط او با اين تشكل ها، لو مي روند و ديگران را هـم بـي دليل به خطر مي اندازد. مثال مـا

كساني را داشته ايم و داريم كـه همزمان در شش تـشكل مختلـف عضو بوده اند، هيچ گونه تأثير به خصوصي هم نگذاشـته انـد، هيــچ نــوع ســازماندهي انجــام نداده اند، بارهـا هـم بـه زنـدان افتاده اند و از طريـق ايـن نـوع

(يعني حـضور در “ علني گرايي ”ــه جــا و هيــچ جــا!)، تمامــي همارتباط ها و حوزه هاي ديگـر را

هم بي دليل قرباني كرده اند.به عنوان جمع بندي بايد بگويـم كه: اول، صحبت كردن از فعاليت

بـه شـكل كلـي و بـدون “ علني”درنظر داشتن شـرايط مـشخص (اين كه آيا تـوزان قـوا بـه نفـع

طبقه كارگر است يا به ضرر آن) ، كامال انتزاعي است و به اتخـاذ تاكتيــك هــا و اســتراتژي هــاي نادرسي منجـر مـي شـود. دوم،

، بخشي از فعاليـت “علني بودن ”ــه ــد ب ــا مــي توان اســت كــه تنه

“ مخفي”موازات و در كنار بخش معنا پيدا كند. علـني بـودن يـك ــرفا در ــي، ص ــست انقالب كمونيــه ــود ب ــضور خ ــشان دادن ح نكارگران، ارتباط گيري با آن هـا و كسب اعتمـاد متقابـل و بـردن خط سياسي به درون آن ها معنا دارد. سازماندهي درونـي بـراي انجام كار، بايـد در بخـش تمامـا مخفي جاي بگـيرد. سـوم، همـان

طور كه توضيح داده شد، هـدف نهــايي يــك كمونيــست انقالبــي، ــي در ــاي مخف ــسته ه ــاد ه ايجراستاي سرنگوني نظام سرمايه داري اســت و در ايــن جــا علنــي بودن تا جايي معنـا دارد كـه در اختيار اين هدف باشـد. كـساني

بودن را به معناي كار “ علني”كه قـــانوني معرفـــي مـــي كننـــد، ــه ــستند ك ــايي ه ــست ه رفرميشهامت اعتراف به اين را ندارند، و ضــمنا ايــن را هــم متوجــه نيستند كه واقعـا كوچـك تريـن تهديدي براي رژيم محسوب نمي

شوند.

...بعد از بيش از بيست سال

...نکاتي درباره کار علني

نشریات سازمانده، کمونیست هفتگی، اکتبر،  کمونیست هفتگی بخوانید و منشر کنید

اطالعيه

مراسم سياسي و جشن باشکوه در سوئد حکمتیست -به مناسبت پیوستن حزب اتحاد کمونیسم کارگری به حزب کمونیست کارگری

كارگران، كمونيستها، آزاديخواهان و فعالين سياسي!

به اطالع عموم رساند كه به 2012برابر با بيست و هفتم نوامبر 1391حزب اتحاد كمونيسم كارگري در بيانيه اي روزسه شنبه هفتم آذر -ما بـه حـزب كمونيـست كـارگري “حكمتيست پيوست. در بخشي از بيانيه رفقاي حزب اتحاد اعالم شده است -حزب كمونيست كارگري

حكمتيست مي پيونديم و همراه با اعضا و كادرهاي اين حزب در برافراشته تر كردن پـرچم كمونيـسم كـارگري منـصور حكمـت متحدانـه حكمتيست مي پيونديم و اطمينان داريم كه اين حزب به بستر اصـلي كمونيـسم و اردوي -خواهيم كوشيد. ما به حزب كمونيست كارگري

حكمتيست مي پيونديم تا اميد به پيروزي كمونيسم و كارگر، اميـد بـه -چپ جامعه در ايران تبديل ميشود. ما به حزب كمونيست كارگري “ تحقق يك دنياي بهتر را تقويت كنيم.

“حزب حكمتيست نيز در پاسخ به اين اقدام شور انگيز كمونيستي ضمن تقدير از اقدام حزب اتحاد در بخشي از بياينه خود تاكيد كرده كه

شك دوره جديدي از حيات جنبـش اكنون حزب حكمتيست، حزب همه ماست. حزب همه مبارزين كمونيسم كارگري منصور حكمت است. بي و مـدافع پيگـير ماركسيـسم، بـه بـستر اصـلي ما و تحزب كمونيستي آن آغاز شده و دوشا دوش هم ميتوانيم حزبمـان را بـه پرچمـدار

كمونيسم و چپ در ايران و نقطه اتكاي دهها ميليون انسان تشنه آزادي و رهايي تبديل كنيم. ميتوانيم حضور حزب كمونيستي دخالتگر و ماگزيماليست را در صحنه سياست ايران تضمين كنيم. ميتوانيم پرچم سرنگوني انقالبي جمهـوري اسـالمي و بـه زيـر كـشيدن سـيادت

“بورژوازي و پرچم انقالب كارگري را برافراشته تر كنيم. از اينرو به اطالع ميرسانيم به مناسبت اين اتفاق مهم تاريخي مراسمي در حومه شهر گوتنبرگ سوئد تدارك ديـده شـده اسـت. در ايـن

مراسم بر جايگاه و اهميت اين اتفاق سرنوشت ساز در تاريخ كمونيسم كارگري و حزب كمونيست كارگري حكمتيـست سـخنراني خواهـد شد. بدنبال مراسم سياسي ساعات شادي در كنار هم خواهيم داشت و اين تحول در تحزب و جنبش كمونيسم كارگري حكمت و حـزب آن

جنبش، حزب حكمتيست، را جشن خواهيم گرفت.

2012دسامبر، 8زمان: شنبه مكان: حومه گوتنبرگ سوئد

پايان خواهد يافت 19قبل از ظهر شروع و ساعت 12مراسم ساعت صبح از فرودگاههاي گوتنبرگ و ايستگاه مركزي قطـار 10تا 8هيئت برگزار كننده مراسم شركت كنندگان را بين ساعت لطفا توجه كنيد:

در مركز شهر به محل مراسم انتقال خواهند داد. لطفا براي كسب اطالعات بيشتر و همچينين اعالم زمان رسيدن خود با شمار تلفن هاي زير تماس بگيريد:

0707556026بيريا مولود نژاد 0704441555تماس با مسئولين انتقال: كريم نوري 0709356418شهال نوري 0762349683تماس با هيئت برگزار كننده مراسم: سالم زيجي هيئت برگزار كننده مراسم، همه كمونيستها، فعالين سياسي و عالقمندان به سرنوشت كمونيسم و جامعه ايران را به شركت و حـضور در

گويد. آمد مي اين مراسم و جشن دعوت ميكند و پيشا پيش به همه شركت كنندگان و مهمانان گرامي خوش هيئت برگزار كننده مراسم

1391آذر 8 2012نوامبر 28

15 103 کتبرا

ميخواسـتم راجـع :آذر ماجدى به مسأله كامال متفاوتى با شـما صحبت كنم. مسأله مواد مخـدر. اعتيــاد بــه مــواد مخــدر يكــى از مسائل بسيار حاد جامعه است و بخش وسيعى از مـردم را دچـار ــرده و ــى كـ ــر و نگرانـ دردسـزندگيشان را به فاجعه كـشانده. اخيرا از اين صحبت ميـشود كـه حدود چنـد ميليـون نفـر معتـاد ــن ــادى از اي ــداد زي ــستند. تع همعتادين در زندان هـستند و بـه ــدز و ــت و اي ــاى هپاتي بيماريهغيره مبتال ميشوند. همين اخيرا وزير اطالعات گفته است كـه مـا بخــاطر قاچــاق مــواد مخــدر بــه كــشور قربــانى مــواد مخــدر

ميخواستم بـدانم كـه از .هستيمنظر شما چطـور ميـشود بطـور واقعى با مساله اعتياد و مـساله قاچاق مـواد مخـدر، بـا در نظـر ــشور ــا ك ــسايگى ب ــرفتن هم گافغانستان و پاكـستان و غـيره، مقابله كرد. راه حـل شـما بـراى

اين مساله چه خواهد بود؟

مـا در حـزب :منصور حكمـت ــت ــارگرى سياس ــست ك كمونيخيلى روشـنى در قبـال اعتيـاد داريم. مـساله اعتيـاد بـه مـواد مخــدر دو جنبــه كــامال منفــك و قابل برخـورد دارد. يكـى جنبـه عرضه است و يكى جنبه تقاضا. ــه ــسمهايى، چــ ــه مكانيــ چــ

هايــى سياســتهايى، چــه پديــدهباعث ميشوند عرضه مواد مخدر در يك كشور باال بـرود... كـه آن

هـاى ها هستند و شبكه قاچاقچىانـدوزى از داللى و فروش و مال

طريق مواد مخـدر اسـت. و چـه مــسائلى باعــث ميــشود تقاضــا براى مواد مخدر در جامعـه بـاال باشد و اهـالى بـه سـمت اينكـه مــواد مخــدر مــصرف بكننــد رو بياورند. اين هم يك بحـث ديگـر

هـاى ديگـرى را است كـه زمينـه .مطرح ميكند

تا آنجـا كـه بـه عرضـه مطـرح ميشود بنظر مـن بايـد قاطعانـه جلـــوى ورود مـــواد مخـــدر، ــى و ــش، دالل ــوزيعش، فروش تخريد و فروشش را گرفـت و در اين هيـچ شـكى نيـست. امـا در مورد تقاضا براى مواد مخدر، در مورد اينكه مردم در سنين خيلى پايين به مواد مخدر رو ميĤورند، اين ديگر برميگردد بـه احـساس خوشـــبختى، درجـــه احـــساس خوشــبختى، احــساس خالقيــت، احساس حرمت، ارزشى كـه آدم

اگـر ...در جامعه احساس ميكنـد جامعه را تحقـير بكنيـد، جامعـه بايــد بــه نحــوى ايــن تحقــير را

اگـر جامعـه زيـر .فراموش بكند فشار باشد بايد بـه نحـوى ايـن فشار را تحمل بكند. اگـر جلـوى خالقيتهــاى بيرونــى آدمهــا را بگيريد، تخريب داخلـى را بـراى ــذارد و خــودش در دســتور ميگخــودش را نــابود ميكنــد. بــشر ميخواهد جلو برود اگر نگذاريـد جلــو بــرود مجبــور ميــشود، از خود بيگانـه ميـشود و در درون خودش بـه ايـن وضـع كـشيده

ــشود ــه .مي ــى ك ــه آدم در نتيجاحساس خوشـبختى و خالقيـت بكند دنبال مواد مخدر و تريـاك

و هروئين وكوكـائين نميگـردد. بجايش كارى را كه دوسـت دارد

كـه انتظـار ميكند و اگر بازدهى دارد و محصولى كه انتظار دارد بطــور مــادى و معنــوى گــيرش بيايد و احساس خوشبختى بكند در اين چنبره نميافتد. در نتيجه نابودى جمهورى اسالمى اوليـن شرط از بين رفتن تقاضـا بـراى مواد مخدر در بين مـردم اسـت. بايــد مــردم بتواننــد خوشــبخت باشند و احـساس كننـد جامعـه مــال خودشــان اســت، احــساس بكنند راه مقابلـشان بـاز اسـت، ميتواننــد از زندگيــشان چيــز سالمى بـسازنند، ميتواننـد بـه جايى برسـند، ميتواننـد چـيزى ــد وســائل ــد، ميتوانن ــق كنن خلمــادى و معنــوى خوشــبختى

شــان را خودشــان و خــانواده فــراهم كننــد، راه برايــشان بــاز است تا احساس كنند ميشود بـه اين سمت رفت. آدمى كه احساس احترام و ارزش بكنـد آدمـى كـه احساس بكند ميتواند خالقيتـش را بكار بياندازد... شـرط ايـن در نتيجه ايـن اسـت كـه جمهـورى اسالمى برود. در نظامى كـه مـا ــواهيم اوليــن كــارى كــه ميخميكنيم اين است كـه اعتيـاد بـه مواد مخدر را غيرجنـائى اعـالم ميكنيـم. ميگـوييم معتـاد بــودن جرم نيست. ميگوييم كـه دولـت بايد موادى را كه آدمهاى معتـاد به آن احتياج دارند تأمين بكنـد، از طريــق كلينيكهــاى درســت و حــسابى و قــانونى و زيــر نظــر دكتر كه كمك كنند آدمها احساس كننــد جنايتكــار نيــستند، بلكــه آدمهاى محترم و معتبرى هستند كه حاال بايد اعتيادشـان را تـرك ــاد را در ــما معت ــر ش ــد. اگ كننآغوش داللهـا و قاچاقچيهـا و در يك شـبكه زيرزميـنى جنايـت و

ل بدهيـد، فساد و محروميـت هـمعلوم است كـه ايـن راه نجاتـى

بيگناه درش نيست. بايد آدمهاى را بيرون كشيد، بايـد اجـازه داد كسى كه در هـر رونـدى معتـاد شده بتواند حس كند كه جامعـه براى وجودش ارزش قائل است، بــه عنــوان يــك انــسان برايــش ارزش قائل است، نيازش را درك ميكند، تأمينش ميكند و در عيـن حال توصيه و كمـك ميكنـد كـه

.اعتيادش را ترك كند

در نتيجــه سياســت مــا مبــارزه هـاى قاچـاقچى، قاطع بـا شـبكه

گرفتن جلوى شبكه فروش مـواد اى است كـه مخدر و ايجاد جامعه

ــا ــد آدمهـ ــازى نباشـ درش نيـفرامــوش بكننــد يــا خودخــورى كنند يا خودشان را تحقير بكنند. ــى ــردن زندگـ ــايى كـ و غيرجنـمعتــادين و نقــش بــازى كــردن دولت در تامين مواد مورد نيـاز اينها در يك سيستم آزاد، بـاز و قانونى است بنحوى كـه اجـازه بدهد اينها تصميم بگيرنـد تـرك بكنند... كمك به ترك اعتياد. ايـن ــست ــزب كمونيـ ــت حـ سياسـكــارگرى اســت. ايــن در بعــضى ــدن بخــشا دارد ــشورهاى متم كانجام ميـشود و نتيجـه خوبـى ــه احــساس ــايى ك داشــته. آدمهشرف و اعتبار و احترام و قدرت بكنند معتاد نميشوند. آدم وقتى بدبخت ميشود، احساس بدبختى و غم سـنگينى ميكنـد از طـرف جامعه ميرود به سمت اعتيـاد و بايد اين فـشارها را از رويـشان برداشت. و همه اينهـا بـراى مـا يـك سياســت واحــد و يكپارچــه

ســـرنگونى جمهـــورى .اســـتاسالمى شرط اساسى رسـيدگى به مساله اعتياد است. تـا وقتـى

كارند و حلقوم جامعـه اينها سر را ميفشارند بنظر من زياد كارى

16 103 کتبرا

*درباره مبارزه با اعتياد

2000مصاحبه رادیو انترناسیونال با منصور حکمت، دسامبر

.شود كرد نمي

اى كه مطرح مساله :آذر ماجدى است، مساله قاچاق مـواد مخـدر ــستان و ــود افغان ــا وج اســت بپاكستان و غرب كه مـا ميدانيـم دولتهايشان اصال كارشان همين است. جمهورى اسالمى خـودش

انـد گفته و مقاماتش اقرار كـرده كه مـا شكـست خـورديم. يعنـى اينهمه اعدام كرديم ولى به جـاى ــه ــدر هم ــواد مخ نرســيديم و مجامعــه را برداشــته. آيــا واقعــا ميشود ايـن سياسـتى كـه شـما راجع به آن حرف زديد را پيـاده ــه ــن فاجع ــردم را از اي ــرد و م ك

نجات داد؟

به نظر من اگر :منصور حكمت دولت كنترل مواد مخدر را بعهده

كـه ميگرفت، يك دولتى فرضـى خير شهروندانش را ميخواهد، و ميگفت اگـر كـسى معتـاد اسـت مراجعــه كنــد بــه كلينيــك ســر خيابان، زير نظـر پزشـك آنجـا آمپولش را بزند و كارى كه بايد بكند را بكند و سر كارش بـرود، ــر ــه فك ــاقچى ك ــت آن قاچ آنوقميكنــد ميتوانــد در بــازار ايــران جنــس بفروشــد از ايــن كــار پشيمان ميشود. چون قيمتش در ــد، ســودى برايــش ــازار ميافت بنـــدارد و آدم معتـــاد ميتوانـــد سرش را باال بگـيرد بگويـد بلـه من اين مشكل را دارم. همـانطور كه شما به سـيگار معتاديـد مـن متاسفانه بـه ايـن معتـادم، دارم ترك ميكنم و كلينك ميروم. اگـر آدمها بتوانند به پزشك مراجعـه بكنند به درمانگاه مراجعه كننـد و نيازشان را بگيرند بدون اينكه ــى ــشوند گداي ــو ب در كوچــه ولكننــــد، بــــدبخت بــــشوند،

شان را تـرك كننـد... آن خانوادهقاچاقچى كه قرارست كـه از ايـن كار كرور كرور پـول در بيـاورد ميفهمد كه اينجا بازارش نيـست و بايد از اينجا بـرود. ايـن را در كنار يك سيستم ايمنى و پليسى بگذاريد كـه اجـازه ندهـد اينهـا وارد خاك ايران بشوند و اجـازه ندهد مواد مخدر بياورند، آنوقت اين دو وجه كار در كنار هم، بـه نظر من جوابگو خواهد بود. ولى اين دو طرف بايد همراه بـا هـم باشد. شما در مقابـل ايـن رونـد شدت عمل ميكنيد، قيمـت جنـس را در بازار بـاال ميبريـد، طـرف ــازار آنجــا را بــه عنــوان يــك بــدر ــواد مخ ــود م ــروش پرس فميبيند و به كارش ادامه ميدهـد.

ها از جمهورى اسـالمى قاچاقچىترنــد، حــاال نميدانــم كــارآزموده

اداره مواد مخدر جمهورى چقـدر خــودش دســتش در كــار اســت، كمك به قاچاقچى هم ممكن است باشد يا چه كـسانى در بينـشان هستند كه دارند خودشان از اين طريـق ميليونــر ميـشوند. ولــى

المللى قاچـاق باالخره شبكه بين از اين حرفها بزرگـتر اسـت كـه جمهــورى اســالمى بــا بــرادران ــوى ــد جلـ ــدارش بخواهـ پاسـورودشان را به آن مملكت به آن بزرگى بگيرد. بايد جامعـه عليـه قاچاق برخيزد. جامعه عليه مواد مخــــدر برخــــيزد و ايــــن در چهارچوب يك نظام فاسـدى كـه مردم را بـه بـدبختى و غـم و از خود بيگانگى سوق ميدهد، ممكن نيــست. بــه نظــر مــن جمهــورى اسالمى راه نجاتى نـدارد. ولـى يــــــك حكومــــــت ســــــالم ــت ــك حكوم ــستى، ي سوسياليمردمى كامال ميتوانـد طـى چنـد

.سال به اين مسأله جواب بدهد

آيا اين كه اين همه :آذر ماجدى ها و دانش آمـوزان بـه حتى بچه

انـد... آيـا سوى مواد مخدر رفته علتش وجود قاچاقچى اسـت يـا وجود ندارى اسـت؟ دقيقـا چـى باعــث ميــشود كــه مــا بتوانيــم فرضــا در جامعــه بهــترى مانــع

هايمـان بـه دام بشويم كـه بچـه .مواد مخدر بيفتند

بـه نظـر مـن :منصور حكمت ــد راه ــه احــساس كن ــسانى ك انــب ــت عقـ ــاز اسـ ــويش بـ جلـبرنميگردد. انسانى كه احـساس ــش را در ــد خالقيت ــد ميتوان كنبيرون به محك آزمايش بـسپرد و بروز بدهد، بـه درون خـودش ــن ــر م ــه نظ ــد. ب ــه نميكن حمل

اى كــه جامعــه بــدبختى عمومــىــد ــا ميزنــ ــت و پــ درش دســ

شخصيتى انـسان در جامعـه بىايران، اساس رشد اعتياد اسـت. در همــه جوامعــى كــه دولتهــاى

ــر ــد س ــتبدادى فاس ــد اس كارنجامعه دستخوش فحشا و مـواد

هـر جـا .مخدر و امثالهم ميشود كه مردم سرنوشتشان را بدست

هـاى گرفتند، كما اينكـه در دوره كوتــاهى در خــود ايــران شــاهد

، ايـن 57بوديم، در اوان انقـالب مسائل كمتر ميشود و به حاشيه

.ميرود

متن پیـاده شـده مـصاحبه بـا *

ــیونال در دوم ــو انترناســ رادیــ 2000نوامبر

***

مبارزه با اعتياد و قاچاق مواد

**مخدر

ممنوعيت اكيـد خريـد و فـروش مواد مخـدر و پيگـرد و مجـازات شــديد و قــاطع عــاملين توليــد، قاچــاق و فــروش غــير قانونــي

مواد مخدر.

كمك به امر مبارزه بـا اعتيـاد از طريق از ميان بردن زمينه هـاي اجتماعي و اقتصادي روي آوري افراد به مـصرف مـواد مخـدر و ــر ــادين در براب ــت از معت حمايــاق و ــاي قاچ ــبكه ه دالالن و شفروش مواد مخدر ، غـير جنايـي كردن زندگي معتادين و كمك بـه

ترك اعتياد آنها از طريق: ايجاد كلينيـك هـاي دولـتي كـه نياز معتادان به مواد مخدر را در صورت اعالم آمادگي آنها بـراي شركت در دوره هاي ترك اعتياد

برآورده ميكنند.

رفع ممنوعيت در اختيار داشـتن برخي مواد مخدر معين به اندازه مصرف شخـصي. قـرار گرفتـن رايگان سرنگ و سـوزن تزريـق ــيان ــه متقاضـ ــار كليـ در اختيـتوسط داروخانه ها و درمانگـاه هــا بــه منظــور مــصون داشــتن معتادين از بيماري هـايي نظيـر ايدز، هپاتيت و غيره و كمك بـه كنترل ابعاد شيوع ايـن بيمـاري

ها. ممنوعيت هر نوع تبعيد، زنداني كــردن، و جداســازي معتــادان از جامعه بـه صـرف اعتيـاد آنهـا. نفس اعتياد به مواد مخدر جـرم

نيست. برنامه حـزب از یک دنیای بهتر **

، فـــصل 2/ بخـــش حکمتیـــست/ مـــــوازین اجتمـــــاعی و پنجـــــم

فرهنگی مدرن و پیشرو

17 103 کتبرا

..درباره مبارزه با اعتياد

اعتراضات و اعتصابات كارگري

سرکوب تجمع کـارگران توسـط

بـه ماموران امنيتي در پيرانشهر/ 8روز چهارشنبه “ هرانا”گزارش

ــاه، ــدود 1391آذرم ــر 300ح نفكــارگر كــه تحــت پوشــش بيمــه بيكاري قرار دارنـد، در اعـتراض

روز حقـوق 80به عـدم دريافـت بيكاري خود، در مقابل اداره بيمه پيرانشهر تجمع نمودنـد. پـس از گذشت قريب يك ساعت از تجمـع اعتراضــي كــارگران، مــاموران ــه ــل را محاصــره ب ــتي مح امنيمعترضين يورش بردند و آنها را با ضرب و شتم متفرق نمودنـد.

و ...

***

دستمزدهاي معوقه، اخراج و بيكار سازي

گزارشي از ادامـه شـرايط ضـد

” کارگري در شرکت سقز سـازي

ــتان ” ون ــه گــزارش / کردس بكميته هماهنگـي ”منتشر شده از

بـراي كمـك بـه ايجـاد تـشكلهاي ون ” شركت سقز سازي “ كارگري

كردستان رسـما بـه كـارگران ” نفــر 20قــراردادي كــه حــدود

هستند، اعالم نموده است كه هـر سـاعت 4روز موظف بـه انجـام

اضافه كـاري اجبـاري هـستند و ــن ــا اي ــود را ب ــارگري خ ــر ك اگضوابط تطبيق ندهد بايد استعفا ــه اي ــن در ابالغي ــد. همچني بدهاعالم كرده اند كه ، صحبت كردن بــا تلفــن هــاي شخــصي ممنــوع

است. مگر در مواقـع ضـروري و دقيقـه مجـاز بـه 2فقط به مـدت

استفاده ازتلفن همراه هستند. اين امر موجـب اعـتراض از كـارگران

اين شركت شده است. و ...

اعمــال شــرايط ســخت و ضــد

ــن ــروژه راه آه ــارگري در پ ک

بنابه گـزارش / سنندج -همدانــنندج، كارفرمــاي ــيده از س رس

سنندج با -پروژه راه آهن همدان ــد ــخت و ض ــرايط س ــال ش اعمكارگري عليه كـارگران شـاغل در اين پروژه، عرصه را جهت ادامـه كار كـارگران تنـگ نمـوده اسـت.

100و ... كارگران اين پـروژه كـه 12نفر مي باشند روزانه بيش از

120ســاعت كــار مــي كننــد و از ساعت اضافه كاري ماهانـه تنهـا

ساعت از آن را دريافت 30حقوق مي كنند. كارفرمـاي ايـن پـروژه

نفـر اهـل 11كارگران بومـي كـه 7نفر اهـل دهگـالن و 15سنندج،

نفر اهل قروه مي باشند را اخراج كرده است. و ... كارفرماي پروژه چنــدي پيــش كــارگران بومــي را

ماه مرخـصي 2بطور اجباري به فرستاده بود.

***

حوادث كاري

/ بنا بر گزارش رسـيده سردشتــنبه ــه ش ــت، روز س 7از سردش

ــاه ــر از 1391آذرمــ ” دو نفــكارگران مرزي حمل كننـده كـاال،

در حوالــي روســتاي ” كولــبر از توابــع بخــش مركــزي “ دولــه”

ــدازي ــدف تيرانـ ــت هـ سردشـ

ــه و ــرار گرفت ــم ق نيروهــاي رژيمتاسفانه جـان باختنـد. يكـي از

عبداهللا چمـان ”اين كشتار شدگان ــپيداره ــتاي سـ ــالي روسـ از اهـ

مي باشـد امـا هويـت ” سردشت فـــرد ديگـــر از ســـاكنين شـــهر

اشنويه، نامعلوم است..بنا بـه گـزارش منتـشر / سنندج

شده از كميته ي همـاهنگي بـراي ــاي ــشكل ه ــاد ت ــه ايج ــك ب كم

” 7/9/91كارگري، روزسه شنبه ســاله در 53ابــراهيم مرادپــور

در ” حــسن آبــاد حومــه ســنندج حين كار به دليل سكته ي قلبي از ديوار سـقوط كـرده و متاسـفانه

.جان باخت

” سليمان کيکاووسـي ” جانباختن

کارگر جوشکاري در حين کار در

/ بـر اسـاس گـزارش شهر بانـه ــه ، روز ــهر بانـ ــافتي از شـ دريـ

كارگـر 1391آذرمـاه 2پنجشنبه ــاختماني ــكار س ــليمان ”جوش س

در حين كار در شـهر “ كيكاووسيبانــه دچــار ســانحه گرديــد و بالفاصله به بيمارستاني در شهر سنندج انتقال يافت، اما بـه دليـل شدت جراحـات وارده متاسـفانه

جان خود را از دست داد. کشته و زخمي شدن هفـت نفـر

کارگر در شهر دهوک،کردسـتان

ــراق ــزارش / ” عــ ــه گــ بــخبرگزاريهــاي داخلــي كردســتان عراق، براثر ريزش يك سـاختمان در حــال احــداث در شهرســتان

ــوك” ــارگران در 7“ ده ــر از ك نفحين كار به دليل عـدم امكانـات

نفـر از 2ايمني الزم در محل كـار نفر ديگـر بـه 5كارگر ان كشته و

شدت مجروح شدند.***

دستگيري، زندان و شكنجه فعالين كارگري و اجتماعي

صدور حکم زنـدان بـراي يـک

بـه / روزنامه نگـار در مهابـاد ــا، اخــيرا، دســتگاه گــزارش هرانــسيني ــم شــاهو ح ــضايي رژي قروزنامه نگار، نويـسنده و معلـم

اجتمـاع و ”در شهر مهاباد را بـه متهـم و “ تباني عليه امنيت نظـام

سـال زنـدان را بـر وي تحميــل 5نموده است . . شـاهور حـسيني كه دبير آموزش و پرورش مهاباد و دانــشجوي كارشناســي ارشــد ــن ــشگاه بي ــي دان ــوم سياس علالمللي خميني در قـزوين بـود در آبانماه سال جاري با حكم هـسته گـــزينش اداره كـــل آمـــوزش و

.پرورش از كار اخراج شد

***

گزارشات مسايل، مشكالت و رويدادهاي اجتماعي

گسترش توزيع مواد محدر توسط

باندهاي حکومتي در سطح شـهر

بـر اسـاس / هاي سنندج و سـقز گزارشـات دريــافتي از ســنندج و سقز، توزيع كنندگان مواد مخـدر با حمايت كامل نيروهاي انتظامي ــيعي از ــشهاي وس ــم در بخ رژيشهر سـنندج بـه صـورت كامـال علني مشغول توزيـع ايـن مـواد

ــاي ــستند و خيابانهـ ــرح، ”هـ فـســـيروس، انتهـــاي ســـيروس ، عبــاس آبــاد، كــاني كــوزه لــه و

و اكثر قهوه خانـه “ شهرك بهاران

43اي از اخبار و رويدادهاي كارگري و عمومي در كردستان شماره گزيده

تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي

18 103 کتبرا

آزادی، برابری، حکومت کارگری!

هــا و بــسياري ديگــر از محــالت شهر سـنندج محـل پخـش انـواع مواد مخدر از سوي اين بانـدهاي توزيع كننده، كه از طرف مـردم شناخته شده و از عوامل مـزدور

و... حكومت اسالمي مي باشند.يورش ماموران سد معبر رژيم به

بنـا برخبـر / دستفروشان سنندج روز سـه 11رسيده از سـنندج،

مــاموران 1391آذرمــاه 7شــنبه ــاري ــا همك ــم ب ــبر رژي ــد مع ســه ــامي ب ــيروي انتظ ــاموران ن م

شـهريور 25دستفروشان منطقه و كار آموزي يـورش بردنـد. در تقابل اين يـورش غـير انـساني، دستفروشان اقدام به مقابله كرده و مردم زيـادي در محـل نـيز بـه آنان پيوسته ودرگـيري شـديدي ــم و ــاموران رژيـــ ــن مـــ بيـــدستفروشان و مردمي كه به آنها ملحـــق شـــده بودنـــد، بوقـــوع پيوست. و ... در نهايت ماموريـن رژيم با مشاهده مقاومت و مقابله ــا دستفروشــــان و مــــردم، بــسرشكــستگي منطقــه را تــرك

.كردند

ــنندج ــزارش / س ــر اســاس گ برسيده از سنندج، روز سه شنبه

بــــه دنبــــال 1391آذرمــــاه 7ــي ــاي انتظام ــدن نيروه فراخوانرژيم از سـوي يكـي از مـاموران راهنمــايي و راننــدگي بــه بهانــه اينكه كارگران با كار در پياده رو باعث ايجاد ترافيك و جمع شـدن مـــردم در خيابـــان شـــده انـــد، ــل ــه مح ــضامي ب ــامورين انت مآمدند. با كارگران درگير شـدند و

“ عطا اصالفي و كيوان شـريعتي ”را بازداشـــت كردنـــد كـــه ايـــن موضوع مورد اعتراض كـارگران

ــرار ــل ق ــر در مح ــردم حاض و مــت ــت .گرفـ ــل مقاومـ در تقابـ

كارگران و مردم در محل ماموران ــه اســتفاده از ــم متوســل ب رژيكپسولهاي گازي همـراه شـده و آنــان را تهديــد كردنــد. ولــي بــا مشاهده تجمع بيشتر و از تـرس

نقـر 2گسترش اعـتراض مـردم، كارگر دستگير شـده را بـا خـود

و ... .برده و از محل دور شدند

ــاران در ــوراي بيک ــه ش اطالعي

محکوميت بـاز داشـت پـدرام

ــصراللهي ــر / ن ــار ديگ ــك ب ينمايندگان سرمايه در ايـران، بـه نام صيانت از امنيت ملي، كه صد البته دفـاع و پاسـداري از منافـع طبقه ي خود كـه همانـا طبقـه ي ســرمايه دار اســت، بــه صــفوف كـارگران تعــرض نمـوده و يكــي ديگر از فعالين كـارگري و عـضو كميته ي هماهنگي براي كمك بـه ايجاد تشكل هاي كارگري به نـام

را بـه بهانـه “پـدرام نـصراللهي ”ــاي ــه ســياه چاله هــاي واهــي بمخــوف خــود افكندنــد؛ تــا بديــن وسيله و به خيال خـويش مانـع فوران آتشفشان تـوده هـاي بـه ستوه آمده شوند. ايـن در حالـي است كه زندگي كارگران و تـوده هاي زحمتكش ايران، در سـايه ي ــت هــاي ضــد كــارگري سياسموجود بيش از پيش دسـتخوش چــالش شــده و بــر لــب پرتگــاه ســقوط قــرار گرفتــه اســت. بــه طوري كه آنان از ابتـدايي تريـن حق و حقوق و امكانـات زيـستي بي بهـره انـد، و برخـورداري از شـــرايط شايـــسته ي انـــساني برايشان به رويـايي بـدل گـشته است. با اين وجود هستند انسان

هايي كه هنوز دل در گرو رهايـي رنجبران و محرومان دارند؛ و بـا عظمي راسخ در راه برپا ساختن دنيايي عاري از هر گونه تبعيض و نابرابري گام نهاده انـد. آنانـي ــي ــاع از ســفره ي خال ــه در دف ككارگران قيد هر گونـه آرامـش و آسايـــشي را زده و نـــستوه و اســتوار در كــارزاري نــابرابر در مقابــل بــا دژخيمــان ســرمايه

.استاده اندنـيز هماننـد “ پدرام نـصراللهي ”

ــن ــارگران و فعالي ــسياري از ك بكارگري دربند، بنا بـه وظيفـه ي طبقاتي خود سعي در زدودن هـر گونـــه اســـتثماري از چهـــره ي جامعــه و ارتقــاء ســطح زندگــي كــارگران جهــت نيــل بــه زندگــي بهتر، به دفاع از هم طبقه اي هاي خود پرداخته و با طرح مطالبـات و خواست هاي بر حق كـارگران، به بهبود وضعيت معيشت آنـان كمك نموده است. و تنها به جـرم

شكــستن ســكوت خفــه كننــده ي مـاه 19جامعه، محكوم به تحمـل

زندان شده است.بدين وسيله ما اعضاي شوراي

بيكاران ضمن محكوم نمودن حكم و “پدرام نصراللهي”صادره عليه

تمامي كارگران و فعالين كارگري در بند، خواستار آزادي بدون قيد و شرط تمامي كساني هستيم كه

دل در گرو رهايي انسان دارند./ 1391شوراي بيكاران آذر

www.kargaranbikar.blogfa.com

***

2012دسامبر 1/ 1391آذرماه 11

سردبیر نشریه : کامیار احمدیkamyar.ahmadi2012@gmail.com 

دبیر کمیته کردستان: عبدالله دارابیdarabiabe@yahoo.com  

زاده روابط عمومی: ابوبکر شریفrawabet.omumi.k@gmail.com 

سایت کمیته کردستان:www.october‐online.com  

شود! با ها منتشر مي اكتبر هر دو هفته يكبار و دوشنبه اكتبر همكاري كنيد!

19 103 کتبرا

آدرس ایمیل مسئول سایت اکتبر : esmail.waisi@gmail.com

سایت اکتبر ( سایت کمیته کردستان حزب)www.october-online.com