کمونیست هفتگی 140
DESCRIPTION
نشریه حزب کمونیست کارگری - حکمتیستTRANSCRIPT
140
ان ی ا ت کار و ت -ب ح ٢٠١٢اوت ۰٣ ١٣٩١داد ١٣
شايسته کارگران بازنشستهبيشرين احترام و باالترين سطح استاندارد زندگي
هستندكانون مدافعان حقوق كارگر
اطالعيـــه”انتــشار اقــدام بـــه ــستگان ــي از بازنشــــ “ جمعــــ
وراي بيـــان رنـــج و كـــه نمـــوده مــــشقات تحميــــل شــــده بــــه
قـادر كارگران در دوراني كـه ــه ــد ب حــاوي ،انجــام كــار بودن
ــك ــده و يـــــ ــات آموزنـــــ نكـــــگــيري عميــق طبقــاتي و جهــت
ي طبقـــه بـــه رهنمــون دهنـــده كارگر ايـران و بازنشـستگان بــراي متــشكل شــدن و مبــارزهــق ــوق برحـ ــراي كـــسب حقـ بـ
ــت. ــود اسـ ــن اطالعيـــه خـ ايـجمعـــــــــــي از كـــــــــــارگران
بقـول بازنشسته هستند كه ــان ــي خودشـ ــروت نجومـ ــالق ثـ خـ
ــروز بــراي ســرمايه داران بــوده ديــه كــه ــاهي جــسمي و ب قيمــت تب
در و كهولت سـن آنهـا تمـام شـده، حــال حاضــر از كمــترين امكانــات
ــاهي برخــوردار ــن رف هــستند. ايي جمعـــي از كـــارگران ادعانامـــه
بازنشــسته آگــاه و مــدعي اســت يمـن امروز داريـم بـه كه آنچه ما
ــالش و ــن بردگــان ت ــات اي زحممــزدي ديــروز اســت. رهــبران و
ــارگري ــالين كـ فعـ
وید! د ھان ان کار
آزادي، برابري، حكومت كارگري! صفحه 2
ت تو تو و ییی كــارگران در : پرتــوتلويزيــون چنين شرايطي بايد چكار كنند و يا حزب سياسي چه مـسئوليتي در قبــال ايــن طبقــه را دارد چــه ــا بــه هــر آلترنــاتيوي هــايي يــي داشــته صــورت چــه راه حلــا محاصــره ــه ب باشــد در رابط
اقتصادي؟
ببينيد ترفندهـا رحمت فاتحي:
از و جنگ زرگـري بيـن قـدرتها اختالفــات بيــن حكومــت جملــه
اي ايران و قدرتهاي غربي مسئله است كه ربطي به منافع مردم و طبقه كارگر ندارد. در نتيجـه در
كـش و قدم اول كـارگر و زحمـت كمونيــستهاي ايــن جامعــه الزم است مرز خود را بـا آن روشـن كنند و از آن فاصله بگيرد و بـا
تحريم صداي رسا اعالم كنند كه
و جنگ اين دولتها نه تنها ربطي منـافع كـارگران نـدارد بلكـه به
ــان ــت جانيــ دســ
در مورد رحمت فاتحيتلويزيون پرتو با ادامه مصاحبه تحريم ايران
ها جهاني و قدرتمنطقه و جنگ داخلي
سوريه علي مطهري
يك سال و نيم قبل تحـت تاثيـر خــيزش كــشورهاي عربــي و
نيـز شمال افريقا، مردم سـوريه فرصت يافتند تا ديـوار سـكوت
در مقابل استبداد و ديكتـاتوري بشار اسـد و دولـت سـوريه را
ــشكنند ــي و ب ــك زندگ ــراي ي بشايسته انـسان، بـه مبـارزه و اعتراض وسـيع خيابـاني روي آوردنــد، كــه در ادامــه اكثــر شهرهاي بـزرگ را در برگرفـت. مبارزات مردم با سركوب وسيع و وحشيانه حكومت اسد روبرو ــي ــشتار ب ــركوب و ك ــد. س ش
ــه رحمانــمــــــردم ســــوريه، توســـــط ارتــــــش جنايتكـــار ــد، اســـــ
ــردم را ــارزات م ــست مب نتوانمتوقــف نمايــد، حــتي قــادر بــه
كاهش آن هم نشد،
تت س م رفيـــق شـــببوي مـــرادي
عزيز! ...
صفحه 4
صفحه 7
صفحه 6
پرسد: ميهفتگي كمونيست قـرار در مـورد ”اخيرا دفتر سياسي حزب اتحاد كمونيسم كارگري در نشريه خود قراري با عنـوان
منتشر كرده اسـت. نظـر دفـتر سياسـي حـزب “ حكمتيست –تحوالت در حزب كمونيست كارگري حكمتيست در مورد اين قرار چيست؟
قرار دفتر سياسي درباره: مناسبات با احزاب و جريانات چپ اپوزيسيون جمهور اسالمي
ــي ــالب اجتماع ــازماندهي انق ــراي س ــست ب ــزب حكمتي حپرولتاريا و ايجاد جامعه سوسياليستي ايجاد شـده اسـت. سرنگوني فـوري جمهـوري اسـالمي و برقـراري جمهـوري سوسياليستي به جاي آن امر فوري ما است. ما تحقـق ايـن استراتژي را در شرايط پيچيده و پرتحول جاري در ايران و
جهان، با پرچم سياسي كمونيستي و بـا شـكل
صفحه 9
صفحه 7
از خواسـت وظيفه دارند كـه هايمـان اي طبقـه برحق اين هم
هـا را داشـته بيشترين حمايتباشـــــند. چـــــون شايـــــسته ــترام و باالتريـــن بيـــشترين احـــتاندارد زندگــــي ســــطح اســ
هستند. كمونيست هفتگي
اطالعيه جمعي از بازنشستگان
-كانون مـدافعان حقـوق كـارگر ــستگان در ــي از بازنشــ جمعــ
كــسب ” اطالعيــه اي بــا عنــوان “ حداقل حقوق خود يـا ذلـت فقـر
ضمن اشاره به شـرايط دشـوار اقتصادي موجـود، تاثيـر
اين شرايط را بـر زنـدگي خـود بررســي كــرده و داليــل آن را عنوان نموده اند. در اين اطالعيه
چنين آمده است:
كسب حداقل حقوق خود يا ذلت فقر
سي يا چهل سال، قبل مثـل ايـن ”كه همين بود، در اوج جواني، بـا شور و اشتياق پايان ناپذير و با عشقي سرشار در كارخانـه هـا،
ــدها، ــا، س ــاده ه ــن و ج راه آهســاختمان هــا هــستي و وجــود خــود را مــي گذاشــتيم و توليــد اجتماعي و كاالهـاي مـورد نيـاز جامعه را مي ساختيم و به همين لحاظ وجداني راضـي و مغـرور
هــم 57داشــتيم. پــس از بهمــن احـــساس مـــي كـــرديم ديگـــر
خــــود باالســــري نــــداريم و ــم سرنوشــت خــويش را خواهي
شـوراها و تـشكل هـاي ساخت.ــيرو و ــام ن خــود را ايجــاد و تمقــدرت خــود را صــرف ســاختن مملكت مي كرديم. مـا گمـان مـي كرديم آينده ي كـشور از آن بـه
ارزش كار و عدالت بعد بر مبناي پايه گذاري خواهد شد. اجتماعي
بهره كشي و اسـتثمار دسـترنج زحمتكشان ديگر جـايي نخواهـد
درصـد كـل 30داشت. با پرداخت حقوق و مزايا واضافه كاري بـه بيمه و با سرمايه گـذاري بـراي آينده، از تامين معيشت و زندگي ــستگي ــود در دوران بازنشـ خـاطمينان خاطر يافته بـوديم، امـا غافل بوديم كه طبقـات سـرمايه دار، صاحبان قدرت و دولـت بـا
افــزايش مــدام و ســاليانه حجــم نقدينگي يعني، چاپ پول بـدون پشتوانه و در نتيجه تورم افسار گسيخته، معيشت و هستي ما را نــشانه خواهنــد گرفــت. طبقــات استثمارگر و بهره كـش حاصـل دسترنج ما را به يغمـا بردنـد و اختالف طبقاتي شديدتر و تورم وگراني وحشتناك بر زندگي مـا حاكم شد. خطاي ما بـه جهـت آن بود كه تشكل هاي متحـد و يـك پارچه اي را نداشته ايم كه مدافع منافع طبقاتي ما بوده تـا بـه آن
اتكا كنيم.
براي بررسي بيشتر نسبت پايه حقوق و قيمـت برخـي اقـالم در
مقايـسه 90را بـا سـال 58سال مي كنيم.
ی ت و 2
مرگ بر جمهوري اسالمي!
كارگران بازنشسته ...
(همه قيمت ها بـه تومـان اسـت. 400و 700قيمت بنزين متوسط
تومان حـساب 550تومان يعني شده اسـت. در مـورد خـودر رو نيز فقط قيمـت پيكـان در سـال
ــال 1358 ــد در س ــت پراي و قيممحاسبه شده است. قيمـت 1390
مسكن ميزان متوسـط در شـهر تهران است.)
به طور متوسط قيمت ها حـدود برابر افزايش يافتـه اسـت. 950
ماهيانه 58حداقل حقوق در سال تومان بود و مي شد با آن 1701
كيلو گوشـت 85سكه طال و يا 4 4قرمــز خريــداري كــرد. قيمــت
3برابـر بـا 1390سكه در سـال هزار تومان و يـا 600ميليون و
كيلو گوشت برابر يـك 85بهاي هزار تومـان مـي 700ميليون و
شود و ايـن درحـالي اسـت كـه 90حداقل حقوق ماهيانه در سال
ــط ــزار و 330فق ــان 300ه توم بوده است.
به اين ترتيـب سـطح دسـتمزد ــه 58ســال ــز ب ــون هرگ ــا كن ت
كارگران پرداخـت نـشده اسـت. قــدرت خريــد كنونــي كــارگران
درصد قدرت خريد سال 25حدود ايــن يعــني غــارت اســت. 1358
دسترنج زحمتكشان، كارگران و كاهش ارزش نـيروي كـار و در نتيجه، تـراكم ثـروت در دسـت طبقــات مرفــه، ســرمايه دار و حاميان آن اسـت. ايـن درحالـي
است كه در زمان حكومـت سـتم شاهي به جهت استثمار و بهـره كشي دسـترنج خـود، برقـراري عدالت اجتماعي، حاكميت ارزش
ــذف ــار و ح ــاي ك ــابرابري ه نطبقــاتي انقــالب كــرديم. مــيزان افزايش تورم ساليانه در سي و ــور ــه ط ــته ب ــال گذش ــه س س
درصــد و متوســط 24متوســط 18افــزايش حقــوق نزديــك بــه
درصد بوده است. يعني به طور مرتب حقـوق، سـطح زنـدگي و معيشت كارگران، بازنشستگان، معلمان، پرسـتاران و كارمنـدان
جزء كاهش يافته است.
اگـــر بخـــواهيم علـــت فقـــر و ــود ــدگي خ ــتي را در زن تنگدس
بدانيم و ببينيم حاصل سي سال دســترنج مــا كجاســت، بــسيار راحت است: به بانك هايي نگـاه ــن ــارچ از زمي ــل ق ــد كــه مث كنيروييـــده و درحـــال گـــسترش ــه ــي ك ــا پول ــستند، ميليارده هروزانه جابه جا مـي شـوند، بـه انبارها و فروشگاه هـاي مـدرن پر ازكاال، به برج ها و ساختمان هاي لوكس، به ماشين هـايي بـا
500و 400، 200، 100، 50قيمت ميليوني نگاه كنيد كه هر لحظـه جلوي چشم مـا رژه مـي رونـد، اين ها حاصل كار و دسترنج مـا هــستند، امــا مــا هيــچ حقــي در استفاده از آنها نداريم. درحالـي كه مالكان اين ثروت هـا اساسـا
مسكن هر متر گوجه فرنگي ويزيت متخصص دالر سكه خودرو روز بنزين برنج گوشت قرمز پايه حقوق روزانه موضوعات
3400 4 10 7 420 22000 1 20 20 56.7 1358سال
2500000 1600 11000 1900 900000 9000000 550 4500 20000 11010 1390سال
735 400 1100 271 2142 375 550 225 1000 194 افزايش
ــد ــاعي و ارزش تولي ــار اجتم كبـا يـك احتكـار، يـك نكرده اند.
معامله ي كالن زميـن و مـسكن، دالر و طـــال، بهـــره، و بـــورس وسفته بازي و با تورم سرسـام آور در يك لحظه همه ي زندگـي مــا تبــديل بــه بــاد هــوا شــده و ــم ــرمايه داران متراك ــروت س ثگرديد. اختالس ها و زد و بندهـا و به خصوص رانت ها و واردات و صادرات قاچاق كاال در مقياس ميليــاردي را هــم بــه آن اضــافه كنيد ( نَه ميليارد ريال يا تومـان كه كالس سرمايه داران و غـارت گران پايين مي آيد و مسخره مي شوند، بلكه ميلياردها دالر را در نظر بگيريد) حقوق سـاليانه مـا كمتر از هزينه يك شب ميهمانـي ميلياردرها و ناچيزتر جزيـي از ــم ــزاران مراس ــي از ه ــغ يك مبل
دولتي ست.
اگر دولـت طبـق هميـن قوانيـن مدون مورد قبول خـود، از جملـه قانون اساسي كه تـامين زندگـي شرافتمندانه براي آحاد افـراد را
تاميـن 26تاكيد كـرده، مـاده ي اجتماعي كـه افـزايش حقـوق را برابر تورم دانـسته و همچنيـن حقوق بشر و ديگر قوانين عمـل مي كرد و حقـوق هـا را مطابـق تورم واقعي افزايش مي داد، اين وضع اسـفبار، ايـن همـه فقـر و اعتياد، فحشا، نـاامني و جنايـت
درچند سـال گسترش نمي يافت. اخير افزايش حقوق حتـا نـصف تورم اعالم شده و رسمي توسط
89در سـال بانك مركزي اسـت. مصوبه مجلس و دولت افزايـش
درصدي حقوق بود، اما رييس 12تامين اجتماعي به ميل خود تنها
درصد حقوق ها را افزايش داد. 6در اين مورد مي بايد طرح دعوي
قــضايي از طــرف بازنشــستگان افرادي كه بـه نـام صورت گيرد.
نماينـــــده بازنشـــــستگان در انتخابات فرمايشي انتصاب مـي شوند، وقتي نمي توانند اجـراي قوانين كه همان افـزايش حقـوق ــا ــورم (حت ــرخ ت ــا ن ــابق ب مطــا ــد، ي ــق دهن ســاختگي) را تحقــرانه را ــاي خودس ــوي كاره جلبگيرند، بـراي چـه نماينـده مـي شوند؟ آيا كافي است كه فقط به ــه ــوده و ب ــود ب ــب خ ــر جي فك
؟ كساني بازنشستگان پشت كنندبــا دريافتــي 1358كــه در ســال
ــا و 7000 ــوق و مزاي ــان حق تومــي ــاري بازنشــسته م اضــافه ك
تومـان 2100شدند، درماه برابر حق بيمه پرداخت كـرده انـد كـه سرمايه گذاري شده و هم اكنون ارزش بيشتري پيدا كرده اسـت. اگر افزايش را هم ناديده بگيريم
ــان ــروزه 2100همـ ــان امـ تومـتومان مـي شـود. در 2.050.000
حـــالي كـــه متوســـط حقـــوق برابـر 90بازنشستگان در سـال
هزار تومان بوده است. 570
برا اثبات غارت دسترنج ما آيا نياز به آمار بيشتر است؟
ســــازمان تــــامين اجتماعــــي بزرگترين سـازمان بيمـه اي در كشور و آن هم غيردولتي يعنـي اجتماعي و متعلق به كـارگران و بازنشستگان است. اما دولت ها، به هر طريقي كه خواسته اند بـا امكانات و سرمايه هاي آن رفتار كرده اند به طوري كـه در شـش سال اخـير شـش رييـس بـر آن گمارده اند و كساني را در مسند آن قرار داده اند كه حتا يـك روز هم كار نكرده اند و همانند آقـاي سعيد مرتضوي كه مفهوم تامين ــد. و اجتمــاعي را درك نمــي كنننتيجــه اش جــز فقــر و بدبختــي ــن ــود. اي ــد ب ــزون نخواه روزافدرحالي است كـه در تمـام دنيـا تشكل هاي كـارگري در مديريـت و كاركرد بازنشـستگي و تاميـن اجتماعي، دخالت و نظارت كامـل ــن ــازمان تاميـ ــا سـ ــد. بـ دارنـاجتماعي، به صورت يك حجـره ي بازار رفتار مي شود. حتا سال هاست كه بخش هاي كارشناسي اين سازمان تعطيل شـده و درب موسسه پژوهشي آن كـال پلمـب شده و نشريات آن همگي تعطيل شده انـد و هـر چـه كـارگران و
بازنشستگان فقيرتر مي شـوند، دولت و سرمايه داران غـني تـر شده اند. اين وضـعيت درحالـي
سال اخـير مـيزان 7در است كه ميليارد 530فروش نفت بالغ بر
دالر، يعني بيش از يك صد سال فروش نفت از تاريخ اكتشاف آن
درواقع دولت كمبود .بوده است منابع نداشته، فقط نمي خواهـد حقوق كـارگران و بازنشـستگان را به آنان بازگرداند. ما كارگران بازنشسته گريزي نداريم يا بايد بــا ادامــه رونــد كنونــي در فقــر روزافزون و ذلت هر چه بيـشتر ــاد و ــا اتح ــا ب ــم و ي ــرو روي فــشكل و ــه طورمت ــستگي ب همبسراســري بــراي احقــاق حقــوق خود مبارزه كنيم تا بيش از ايـن
دسترنج ما را غارت نكنند...
جمعي از بازنشستگان
در انتها با طرح ايـن سـوال واما چگونـه بايـد متحـد و ”كه
متـشكل بــراي احقــاق حقــوق روزهايي را “ خود اقدام كنيم؟ آيـــي جهـــت بـــراي گـــردهم
ــم ــيري هــ ــري و پيگــ فكــاند اشان تعيين نموده مطالبات
اشـان ي اصـلي تا به خواسته كـسب ”دست يابند كه همانـا
ــا ــدگي ب ــوق واقعــي و زن حقذلـت ”به جاي “ كرامت انساني
است.“ و زندگي در فقر مطلق
(به نقل از سايت كانون مـدافعان حقوق كارگر)
ی ت و 3
زنده باد جمهوري سوسياليستي!
سرمايه اسالمي را براي سركوب بهانه به اعتراضات طبقه كارگر را
ــته و ــگ بازگذاش ــريم و جن تحها، فقر و نداري بيـشتري تحريمكــشان كــارگران و زحمــت را بــه
اسـت. جنـگ بيـن تحميل كـرده ــا و ــران وآمريكـ ــاي ايـ دولتهـكـشورهاي غربـي در رابطـه بـا تقسيم ثـروت و قـدرت آنهـا در منطقه است. آمريكـا و دولتهـاي ــضاي ــريم و ف ــي از راه تح غرب
دولت ايران فشار جنگي دارند به هـاي سياسـت بـه آورنـد كـه مي
اش كنند خود مطيع دارانه سرمايهو ايران هم در منطقه سهم خـود
خواهد. طبقه كـارگر اصـالً را مي و ويرانگـر نبايد وارد اين جنگ
آن بشود. مسائل مربوط به
هـــا و در قـــدم دوم كمونيـــستي كارگر الزم است با حفـظ طبقه
اين صـف طبقـاتي خـود ازايـن فــضايي كــه جريانــات راســت و
در حـال پرو دولتهاي غربي كـه معماري آن هستند، دوري كند و اگر فاصله نگيرند ايـن خطـر مـا كـارگران را تهديــد خواهـد كــرد،
ــه ــم ك ــا رژي ــديت ب ــدليل ض ب جنايتكار جمهوري اسـالمي، بـه ســازمانها و احــزاب راســت و
چنان فاشيست متوهم شويم، هم كاراني ماننـد جنايت 88كه سال
ــا خاتمــي موســوي و كروبــي يموفق شدند بخشي از جامعـه را
هنـوز از لطمـات كه متوهم كنند. ــي و ــش آزاديخواهــ آن، جنبــبرابري طلب پشت راست نكرده است. شرايط و اوضاع ايران در حال حاضر هم تشابهاتي با سال
ــه 88 ــل آن دارد، بـ ــن دليـ هميـخطــرات طبقــه كــارگر را تهديــد
كنــد. وقــتي ســير وقــايع را مــيكنيــم، شــاهد آن دنبــال مــي كــه
افراد جنايتكاري مانند هستيم كه از بنيانگذار سازگارا يا گنجي كه
ــوده ــا ســپاه پاســداران ب ــد ي انطلبــان كــه در انقــالب ســلطنت
ــال ــارگر و 57س ــدرت ك ــا ق بكش آن جامعـه سـرنگون زحمت
ــت ــاري و حماي ــا همك ــدند ب شدر حال آلترناتيو دولتهاي غربي
ســازي خــود هــستند و اگــر مــا ــل آن ــي را در مقاب ســنگر محكم
تواننــد نداشــته باشــيم، مــي ــه صــحنه ــردن جامع ــران گ ي اي
كـاران و معمـاران شوند. جنايت ــالمي، ــوري اسـ ــروز جمهـ ديـمــدعيان امــروز تغــير رژيــم
بايــد در انــد. كــساني كــه شــدهفرداي سرنگوني رژيم جنايتكار ــوان ــه عن ــالمي ب ــوري اس جمهمتهمان رديف اول محاكمه شوند. در نتيجه طبقه كارگر با شـرايط ــساس و سرنوشــت ســازي حروبرو است. جامعه ايران همانند بقيه جوامع جهاني بحران شـديد
كارگـر برد، كه اقتصادي بسر ميبا بيكاري، فقر و اخراج و غـيره
كنـد. هزينـه آن را پراداخـت مـي ها بر شـدت عالوه بر اين تحريم
اين بحران و فقر و فالكت بيشتر كارگر افزوده است. واقعيت ايـن است كه تحريم ها اساسـًا طبقـه
ــت ــارگر و زحم ــران را ك كــش ايهدف گرفته و نبايـد در آن شـك
روشـني در كرد. عوارض آن بـه ي فقر و فالكـت مـردم، در سـفره
ــالي ــت خ ــارگر و زحم ــشان ك كشود ديد. سرنگوني انقالبـي مي
رژيم سرمايه و جـاني جمهـوري اسالمي امر طبقه كارگر و مـردم آزاديخواه و برابري طلب ايـران
اي نبايـد است و تحت هيچ بهانهاجازه داد كه امريكـا، اسـرائيل و بقيه دولتهـاي غربـي نـه از راه تحريم و نه از راه جنگ و نـه از راه آلترناتيوهاي تقلبي راست و فاشيستي كه تا مغـز اسـتخوان ضد منافع كارگر و زحمت كشند،
دخالت كنند.
ــن ــه در اي ــت ك ــن اس ــث اي بحشــرايطي و اوضــاع كــارگر و زحمــت كــش بايــد چكــار كننــد؟ واقعيت اين است به قول معروف كارگر در بوته آزمايش است، در
گيرد و چه ظرفيتي كجا سنگر ميرا از خود نشان دهد، سرنوشـت
زنــد. طبقــه جامعــه را ورق مــيكارگر اگر در قبال فضاي جنگـي،
ــريم ــديدي تح ــران ش ــا و بح هداري ايران گير سرمايه گريبان كه
و حكومت جـاني آن شـده اسـت سكوت كند و عكس العمل نـشان ــراي ــم را ب ــد و دســت رژي نده
ــوام ــاز ع ــركوب ب ــبي و س فري
توانــد بــراي بگــذارد، رژيــم مــيي ديگري موقعيت خـود را دوره
ــر ــر نظارگ ــا اگ ــد، ي ــت كن تثبيآلترناتيوهاي راست فاشيـستي ــه در ــد ك ــي باش ــي ايران و قوم
ــراق، ــوع ع ــيري از ن ــواب تغ خسوريه، ليبي و غيره با حمايـت و دخالـــت دولتهـــاي غربـــي و آمريكا هستند، و نيز پاسيو عمل كند مطمئنن سرنوشتي بهـتر از
از آن نامبرده شـد كشورهاي كه نخواهــد داشــت. واضــح اســت
طبقه كارگر در هيچكدام از اين كهموقعيت سياسـي ها بنا به حالت
تواند سـاكت اش نمي و اقتصادي تفاوتهـاي بنشيند. در عين حـال
جـــدي بيـــن موقعيـــت طبقـــه از آن كارگرايران و كشورهاي كه
نامبرده شد هست. ولي سـئوال در مـصافها پيـشرو اين است كه
در چــه ظرفيــتي ظــاهر خواهــد شــد، جــواب دادن بــه آن ســاده نيـست. در ســطح كلـي ميتــوان
يك سري احكـام كلـي درسـت بهاشاره كرد. اينكه كـارگر آگـاه و كمونيست پيش شرط هر تغيـر ــران را ــي در اي ــول اساس و تحســرنگوني انقالبــي جمهوتــي اسالمي ميداند. امنيت و رفاه آن ــد و ــود ميدان ــر خ ــه را ام جامع
منافـع خواهان حكومتي است كه ، امنيــت و رفــاه آن جامعــه را نمايندگي بكند، آزادي بي قيـد و شــرط را تــضمين كنــد، تــشكل هاي كارگري و اجتماعي را براي
دفــاع از حــق خــود را
ی ت و 4
كارگران جهان متحد شويد!
ادامه مصاحبه رحمت فاتحي ...
سازمان دهد و بساط زورگويي از جامعه ايران را بـردارد. ولـي تامين اين خواسته هاي بر حق و
ظرفيـتي كـه انساني با توجه به ــي ــيرغم تمام ــارگر عل ــه ك طبق
دارد از خود تجارب مبارزاتي كه بروز داده به داليلـي زيـاد كـار ساده اي نيست. علـيرغم اينكـه گــــــرايش كمونيــــــستي و سوسياليستي بين طبقه كارگـر يك سياسـت خوشـنام و مـورد قبــول اســت، منتهــا هنــوز ايــن
پرچم سياسي كه بايد گرايش به بــــراي مبــــارزه سياســــي و اقتصادي خود بر عليه جمهوري اسالمي و نظام سرمايه داري به عنوان نماينده ايـن طبقـه بكـار گيرد تبديل نشده است. اين يكي از موانــع ســر راه طبقــه كارگــر اســــت. فعــــالين كــــارگري و ــت ــن را الزم اس ــستها اي كمونيبرسميت بشناسند و آگاهانه به ــشرد و ــد. پي ــشواز آن برون پيماديت بخـشيدن و تقويـت ايـن گرايش در سـازمان پيـدا كـردن صف مستقل طبقاتي كـارگران از راه سازمان دادن تشكلهاي توده ــار و ــل ك ــارگران در مح ــي ك ايزندگي اسـت بـا خواسـته هـاي سياسي و طبقاتي ميباشـد. در ابتداي اين گفت وگو هـم اشـاره
ما شرايط و اوضاعي كه شد به در آن قرار داريم. اگر كارگر آگاه و كمونيـــست متوجـــه نباشـــد
استيـصال اوضاع را ميتونند به بكــشند و انگــل هــايي مثــل
ــي، موســـوي ، ــازگارا، گنجـ سـكروبي و انواع و اقسام آدمهايي كــه اساســاً در تقابــل بــا منافــع ــدار و ــستند ميدانـ ــارگر هـ كـسرنوشت جامعه را ورق بزنند.
88همچنان كه ما ديديم در سـال در سال اين اتفاق افتاد. اتفاقي كه
افتاد طبقه كارگر و زحمتكش 88را بدرست محتاط كرده اسـت و با احتياط شرايط را تعقيب مـي ــر ــاط اگ ــن احتي ــي اي ــد. ول كن
آگاهي طبقاتي طبقـه كـارگر و بهكمونيستها تبديل نشود اتكا بـه قــدرت خــود طبقــه كــارگر را در سازمان يـابي بـراي رويـاروي
پيـش رو دارد را مصافهاي كـه بهبـــاال نـــبرد، مـــي توانـــد بـــه
آلترناتيوهــاي راســت و ضــد ــا خــواب ــدان دهــد ت ــارگر مي كســناريو ســوريه را در ايــران
88تكرار كنند. اتفاقي كه در سال افتاد را نبايد دست كـم گرفـت و
طبقه كارگر اين لحاظ بايد به به ــق داد ــواه حـ ــردم آزاديخـ و مـ
بعضا با احتياط برخورد كند. كهكــش و ببينيــد كــارگر و زحمــت
خواه و برابري طلب مردم آزادي به تنگ آمده از جمهوري اسالمي
اميد آزادي، رفـاه و به 88درسال خيابـان آمدنـد بـراي امنيت بـه
تغير و سـرنگوني رژيـم. توكـل كردند به كساني كـه خـود آنـان بانيان تمام جناياتي بودنـد كـه در ايران اتفاق افتاده است . ولي
موسوي و كروبـي و ما ديدي كه چــه رهــبران جنبــش ســبز بــه
راحتي پشت اين مـردم را زميـن ــه ــان را ب ــد و اميدش ــاس زدن ي
ــه ــه ب ــد. در نتيج ــديل كردن تبي كــارگر در ايــن درســت طبقــه
كنـد شرايط محتاطانه عمـل مـي زيــرا در حــال حاضــر هــم ايــن
هــا بــراي قاپيــدن شــرايط انگــل اند. جديد كمين كرده
بحـث بـر سـر تلويزيون پرتو: ــون ــران اكن ــه اي ــت ك ــن اس ايمحاصره اقتصادي است، ما مـي ــن ــورت اي ــر ص ــه ه ــم ب دانيمحاصره اقتصادي بيـشتر گلـو طبقه كارگر را فشرده تا سرمايه
فقر دار. پيش شرط پايان دادن بهــرو ــران در گـ ــداري در ايـ و نـــالمي ــوري اس ــرنگوني جمه ساست. طبقه كارگر ايران به طـور مشخص روزي در هر صورت با قدرت يكپارچه و سازمان يافتـه خود پشت بورژوازي و حكومـت
زند. اما طبقه كارگـر را زمين مي در شرايط كنونـي بـراي تاميـن
اش و معيــشت خــود و خــانوادهبا گرانـي و تحـريم چكـار مقابله
بايد بكند؟
ببينيد مـن نيـز رحمت فاتحي: كًال بـا بحـث شـما توافـق دارم. گرســنگي و فقــر شــوخي بــردار نيست. جاي بحث نيست. تحريم
ماحصل آن از و فضاي جنگي كه يك طرف براي طبقه كارگر فقـر، نداري و بيكاري است، از طـرف ديگر دسـت جانيـان سـرمايه را براي سركوب هر نوع اعتراضي
وضع ناهنجـار خـود را بـاز بهفعال گذاشته است. الزم است كه
ها در محـل كارگري و كمونيست با كار و زندگي خود براي مقابله
ي روشــن و آن برنامــه و نقــشههيچكدام از جناح بدونه توهم به
ــارگر درون و ــد ك ــت و ض راسبيرون حكومت را داشـته باشـد.
تحوالت پـيرامون طبقه كارگر به خــود از جملــه گرانــي و تحريــم نبايد بي تفاوت و محتاطانه عمل كنــد. در ســوال قبلــي شــما مــن
طبقه كـارگر بعـد اشاره كردم كه رهبري به 88از اعتراضات سال
موسوي و كروبي تا همين مقطع هم محتاطنانه رونـد سياسـي و اقتصادي جامعه را دنبال كـرده. ولي در اين شرايط و با توجه به
اوضاع متحـول جامعـه محتـاط عمل كردن نه تنها جوابگو نيست
تواند جامعه و موقعيـت مي بلكه اقتصادي طبقه كـارگر از هميـن
هست را بـدتر كنـد. زيـرا هم كه ــارگران از ــاتي ك ــمنان طبق دشــالمي و ــوري اسـ ــه جمهـ جملـ
ها و احزاب راست و ضد سازمانكارگر براي قابيدن ايـن شـرايط
انـد. در نتيجـه در كمين نشـسته رفع گرسـنگي و تـامين رفـاه و امنيت جامعه در گرو دخالت فعل ــارگر در ــه ك ــاه طبق ــش آگ بخسرنوشت جامعـه از راه تـشكل
ايي كارگران است، نه پشت تودهبستن به آلترناتيو هاي راست و
هـا و ضد كارگر و يا عوام فريبي قول و قرارهاي دروغين
ی ت و 5
تحريم ابزار كشتار جمعي است!
داران و آخوندهاي شـكم سرمايهسيري كه سفره يك وعده غـذاي
تواند شكم صدها نفـر را آنها مي كـارگران سير كند. در حالي كـه
گدايي و صدقه شريف را وادار به كنند. دار پست مي از سرمايه
مكانيزم مـورد تلويزيون پرتو: نظر شما چـه هـست و فكـر مـي
كنيد بايد چكار بكنيم
: ما بارهـا گفتيـم رحمت فاتحي ــع ــول در جوام ــير و تح ــه تغ كــت ــاه و امني ــراي رف ــاتي ب طبق
طبقه جامعه در گرو اين است كه ــارگر و زحتمكــش سرنوشــت كجامعه را رقم بزنند. اگـر طبقـه كـــارگر خـــودش ايـــن را از راه
يـابي و بـا داشـتن حـزب تشكلدخيل در سرنوشـت جامعـه بـه رسميت بشناسد به نظر مـن راه خود را پيدا كـرده اسـت.اين كـه
ها و رهبران كـارگري كمونيست آن آگـاه طبقه كارگر به خوبي به
هستند، به تنهايي كافي نيـست. با تالش صـميمانه الزم است كه
آنرا بـه فرهنـگ جامعـه تبديـل نفع رفـاه و كنند. توازن قوا را به
امنيت جامعه عـوض كنـد. الزم ــاتي خــود اســت بــه قــدرت طبق
اعتماد كنند. طبقه كارگر خودش با فقر، نداري، تحقـير و بيكـاري كه روزانه بـا آن دسـت و پنجـه
كنـد، بهـتراز هـر كـسي نرم مـي موقعيــت خــود آگــاه اســت. بــهمحصول كار اوست كه داند كه مي
خــور و دار مفــت طبقــه ســرمايه
ايـن هـاي پـيرامونش را بـه انگلموقعيت رسانده اسـت. مـشكلي
طبقه كارگر در اين شـرايط از كهــدم آن رنــــج مــــي بــــرد عــ
اش اسـت. در نتيجـه يابي تشكلطبقــه كــارگر بــدون شــكل دادن
ســازمان و بــدون تــشكل بــهايــي كــارگري و حــزب تــوده
ــي ــي سياس ــچ اش نم ــد هي توانــه ــي ب ــود و تغيراساس ــع خ نف
ــشكل و ــود آورد. ت ــه بوج جامعاي طبقه كـارگر در سازمان توده
توانـد اش مـي محل كار و زندگي ابعاد وسيعي داشـته باشـد كـه تــوازن قــواي طبقــه كارگراســت
وسعت و خواست آنرا تعييـن كهاميـدوارم در آينـده كنـد، كـه مي
نزديــك مــا شــاهد ســازمانهاي كــارگري باشــيم. در نتيجــه هــر نوع تغير در موقعيت كارگران و
كند در گرو اين مي سنگربندي كه است كارگر آگاه و كمونيست بـا
درك اين شرايط و موقعيت و با خطرهايي كه جامعه را تهديد مي كند و با فقري كه هر روزه با آن دست و پنجه نرم مـي كنـد، بـه
چه مـيزان آگاهانـه بـا نقـشه و پيـشواز ايـن شـرايط برنامه به
خواهد رفت.
ی ت و 6
زنده باد آزادي و برابري!
ت س م
رفيق شببوي مرادي عزيز!
شاهين،خبر درگذشت نابهنگام فرزند عزيزت است. هيچ ما را در اندوهي عميق فروبرده همهاي گوياي درد عميق از دست دادن فرزند دلبند كلمه
نيست. مرگ فرزند زخمي عميق در قلب والدين ترميم يافتني نيست. ايجاد ميكند كه
خارج كشور حزب حكمتيست به از طرف كميته
بستگان شما و رفقا خانم و ناصر مرادي و همه شاهين عزيز از صميم قلب تسليت ميگويم. در اين
بزرگ و در اين روزهاي سخت ما را در كنار اندوهخود خواهيد داشت.برايتان صبر و شكيبايي آرزو
كنم. مي
فراوان با احترام و اندوه
سعيد آرمان
خارج كشور حزب حكمتيست از طرف كميته
ژوئيه 27
بلكه ابعـاد آن را گـسترش داد و مردمــان بيــشتري را بــه صــف اعتراض عليه اسـد و حكومتـش كشاند. حركتي كه ميتوانـست و بعيد نبود در ادامه به يك تعيـن تكليف انقالبي بـا حكومـت اسـد منجـر شـود. جنبـش اعتراضــي ــت ــراي ســرنگوني دول مــردم بــه ــرح خاورميان ــا ط ــوريه ب سقـــدرتهاي جهـــاني ســـنخيت و خواناي نداشت، در نتيجه بـراي مهار و حذف آن، تجربه ليـبي را بكار بـستند و مـسير ديگـري را جهت متوقف كردن اين مبارزات، ــد. ــرار دادن ــردم ق پيــش روي مروسيه و چين سـود خـود را در بقــاي حكومــت اســد ميديدنــد و ــاران ــاع از جنايتك ــت دف سياسحكومتي را اتخاذ كردند، امريكـا و غرب خواهان تغيير حكومت و يا كنار رفتن بشار اسد بودند اما نه بـه شـيوه انقالبـي، بلكـه در راســتاي طــرح و پــروژه رژيــم ــردن ــج، در نتيجــه قيچــي ك چنمبارزات مـردم را بـا بكـارگيري الگوي ليبي در دستور گذاشتند. ــارزات بــراي متوقــف كــردن مبمردم، مرتجعترين نيروهـا را در فاصله كوتاهي به هـم بافتنـد و
هــاي مــالي و حمايــت بالفاصــلهبه مرتجعين محلـي و تسليحاتي
تعدادي از افسران فراري ارتـش سوريه شروع شـد كـه بتدريـج تحــوالت ســوريه را وارد فــازي كرد كه نه تنهـا ادامـه مبـارزه و اعتراض مردم نبود، بلكه ربطـي هم به آن نداشت. با شروع جنگ ــاعي، ــيروي ارتجـ ــن دو نـ بيـ(جنايتكــاران دولــتي و مخالفــان دســت ســاز و قالبــي حكومــت)
تبليغات مهندسي شده اي جهـت حقنــه كــردن آن بــه جامعــه بــه عنوان نتيجه و حاصل مبـارزات مردم در دستور اول غرب و هم پيمانان مرتجع منطقه ايش قرار گرفت. بتدريج مبارزات مردم به ــش ــد و جنب ــده ش ــيه ران حاشســرنگوني خاتمــه يافــت. جنــگ ــه ــا ادام ــه تنه ــروز ن ــي ام داخلمبارزات مردم سوريه نيـست و ربطي به آن ندارد، بلكه جنگ دو نيروي ارتجاعي است كـه مـردم ــه محاصــره ــرفين ب ــن ط در بيافتاده اند، كه تـا كنـون تنهـا در شـهر حلــب دويــست هــزار نفــر ــشوند، ــاني ن ــه قرب ــراي آنك بمجبور به ترك خانـه و كاشـانه
ويران شده شان شده اند.
ــردم ــارزات م ــافتن مب شــيفت يانقالبي سوريه با مهندسي غرب به جنگ داخلي، خطر سـرنگوني انقالبي حكومت اسـد را حاشـيه اي كــرد و نگرانــي قــدرت هــاي ــاي مرتجــع ــت ه ــاني و دول جهــق را ــالف و مواف ــه، از مخ منطقبرطرف نمود. و دسـت حكومـت سوريه را در سـركوب و ويـران كردن خانه و كاشـانه مـردم بـه بهانه حملـه مـسلحانه مخالفـان دولتي بيش از پيش باز گذاشت، كه در چند روز اخير منـاطقي از شهر حلب از زمين و هـوا مـورد تعرض ارتش جنايتكار سـوريه ــشي از آن را ــه و بخ ــرار گرفت قويران و به انهـدام كـشيده انـد، مخالفين مرتجع دولـت سـوريه نــيز از هميــن حــاال شــروع بــه ــداران ــدام طرف ــتگيري و اع دس
طبق گزارش تيم دولت كرده اند، ــد در ــل متح ــازمان مل ــاظر س نــا ــتي ب ــاي دول ــشق، نيروه دمهليكوپتر و هواپيماهـاي جنگـي
مناطق زيـر كنـترل شورشـيان ــد. و ــه قراردادنـ ــورد حملـ رامـهمچنين گفت شورشيان نيز بـه تسليحات سنگين دست يافته اند
دو طرف جنگ به و مردم در بين . نتيجه اين كـشتار دام افتاده اند
و تخريب كه هنوز هم ادامه دارد، فرار دويست هزار نفـر از مـردم شهر حلـب بـه مكانهـاي امـن، و ــر در ــون نف ــك ميلي ــش از ي بيپروســـه جنـــگ داخلـــي، آواره كشورهاي مجاور شده انـد و يـا ــاي ــاه ه ــتاها و اردوك در روسمرزي اسكان يافته اند. آماري كه
ــشته ــون از ك ــا كن ــدا ت و از ابتزخمـي هــا منتــشر شــده اســت، جنايت دولـت اسـد را در رديـف كشتار و قتـل عـام داخلـي قـرار ميدهد. دولت اسد بايد سـرنگون ــارگران و ــم ك ــن حك ــود و اي شمردمي است كه ايـن حكومـت را ننگ بـشريت در دنيـاي متمـدن امـروز محــسوب ميكننــد. رونــد سرنگوني انقالبي دولت سوريه را مردم شروع كردند ولي امريكا و غرب آنـرا متوقـف كردنـد تـا حكومت تحت كنترل خـود را بـه مردم سـوريه تحميـل نماينـد و براي اين امر به تكرار سناريوي ارتجاعي ليـبي متوصـل شـدند، ــروز در ــن ام ــه از همي چــيزي كصدد تدارك آن براي آينده ايران
هم هستند.
شرايط فعلي خاورميانه اهميـت ويژه اي به تحوالت سوريه داده اســت و آنــرا بــه محــور تعييــن تكليف غرب با ايران نيز تبديـل كرده است. سوريه از متحدين و هم پيمانان قديمي روسيه اسـت و رابطه نزديكي هم با چين دارد ــن دو ــراي اي ــي ب ــاه مهم و پايگكــشور و بويــژه روســيه جهــت
دخالت و ايجاد باالنس قـدرت در آينده خاورميانه ميباشد، فراتـر از ايــن، هــم پيمــان اســتراتژيك ايران نيز محسوب ميشود و اين اهميتش را بـراي ايـن دو قـدرت جهاني دوچندان كرده است، هـر نوع موفقيـت غـرب در سـوريه معادالت منطقـه را تمامـا تغييـر خواهد داد و بلوك روسيه، چيـن و ايــران را از تنهــا دولــت قابــل اتكايشان محروم مينمايد و ايـن ضربه سنگيني در خاورميانه به ــه ــسازد. در نتيج ــا وارد مي آنهمقاومت در مقابل امريكا و غـرب بــر ســر مــسئله ســوريه بــراي روســيه و چيــن و ايــران جــدي است. اوضاع فعلي، دولـت هـاي موافــق و مخــالف ســوريه را در سطح جهـان بـه انتظـار نتيجـه جنگ حلب كه مركز بزرگ تجارت و دوميــن شــهر ايــن كــشور بــا جمعيتي حدود سه ميليـون نفـر ميباشد، نگاه داشته است. دولت سوريه اين جنـگ را سرنوشـت ساز ميدانـد. بلـوك بنـدي هـاي جهاني و منطقه اي هـم يكـي بـا حمايت مالي و تسليحاتي وسيع به تقويت مخالفان حكومت اسـد و ديگــري بــا دفــاع از دولــت سوريه، در گرم نگاهداشتن تنور اين جنگ ارتجاعي منافع خود را تعقيب ميكنند، و در تبديل آن به يك جنگ تمام عيار داخلي نقـش ايفا ميكننـد، طـوري كـه امـروز قطبي تر حـول آن صـف آرايـي كرده اند. ايـن مـسئله در سـطح منطقه بـا وضـوح بيـشتري در مواضع و جواب متقابل ايـران و تركيه نسبت به دولـت سـوريه خود را بيان ميكنـد. دفـاع قاطـع ايران از اسد و حكومـت سـوريه از سويي و تمهيدات تركيه براي
ی ت و 7
زنده باد جمهوري سوسياليستي!
...هاي جهاني و قدرت
ــا ــرزي ب ــامي م ــل نظ ــك تقاب يــد ــر، رون ســوريه از ســوي ديگپيچيده تحوالت سوريه را جهـت تعيين تكليف نهاي در منطقـه را
حاد و خطرناگ كرده است.
اينها براي تسلط بر خاورميانـه اقدام به قيچـي كـردن مبـارزات مردم كردند، و با گرم كردن تنور اين جنگ ارتجاعي نه تنها نشان دادنــد كــه ادعــاي چنــد مثقالــي حقوق بشريشان هم پوچ اسـت، بلكه خودشان هم جزو مجرميـن سناريوي هستند كه نسخه آنـرا
اي مــردم ســوريه پيچيدنــد. بــرخانه خرابـي، آوارگـي و كـشتار امـــروز مـــردم در ايـــن جنـــگ ارتجاعي، نشان از آينده تاريكي است كه در انتظار مردم سـوريه ــد ــردم ســوريه نيازمن اســت. محمايــت افكــار عمومــي مردمــان جهان هستند و براي جلو گـيري ــه در ــشتر فاجع ــسترش بي از گسوريه و پايان دادن به سـناريو سياهي كه ميتواند چندين سـال ادامه يابد و جامعه سوريه را به ــالش ــشاند، ت ــون بن ــاك و خ خــساني و ــستي، انــــ كمونيــــآزاديخواهانه و آگاهگرانه امروز كمونيست ها و طبقه كارگر آگاه مهم وضروري است. كمونيستها و نيروهاي انقالبي بايـد تـالش نمايد، افقي روشـن و روزنـه اي در تاريكي امـروز سـوريه بـاز
نمايد.
ايــن خطــر ايــران را نــيز تهديــد مكنــد. هــر چنــد تحميــل چنيــن ــل ــران، بدلي ــه اي ــناريوي ب سانقالبات زيادي كه بخود ديـده و همچنيــن اعتبــار كمونيــستم در ــت ــك واقي ــوان ي ــه عن ــران ب ايتاريخي كه از دوران مشروطه تا
به امروز يك پاي مهم دخالتگري در انقالبات و تحوالت هـر دوره ــود ــا وج ــم ب ــوز ه ــوده و هن بپراكنـــدگي جريـــان كمونيـــسم ــه ــف چــپ جامع ــارگري و طي كايران ميتواند باشد، مشكل است.
اما بنظر نميرسـد جامعـه ايـران هم در مقابل ويروس آن واكسنه باشد. بويژه در شرايط مهندسي كــه امــروز در جريــان اســت. در ــا و ــست هــ ــه كمونيــ نتيجــآزاديخواهان ايران بايـد خـود را
براي مقابله با چنين سـناريويي آماده نمايند.
2012اوت 02
ی ت و 8
زنده باد اتحاد طبقه كارگر!
كنيم. دادن به آلترناتيو پرولتري در قبال قدرت سياسي پيگيري مي
در مناسبات با احزاب و جريانات چپ اپوزيسيون، دو اصل سياسي بر خط مشي ما ناظر است:ما با سياست ائتالف ميان احزاب و جريانات اپوزيسيون جمهوري اسالمي، ازجمله احزاب اوال:
و سازمانهاي چپ، نيستيم. احزاب فعال در صحنه سياست ايران بنا بـه خاسـتگاه طبقـاتي و جنبشي مختلف و موقعيت سياسي و تاكتيكي خاص خود، اهداف، برنامه، استراتژي، سياسـت و منافع مختلف و متمايزي دارند. احزاب سياسي برنامه ها و سياستهاي طبقاتي حزبي متمايز خود را تعقيب ميكنند. مردم با شفافيت و آگاهانه بايد انتخاب كننـد. مـردم بـر اسـاس منافـع
طبقاتي و ديدگاه سياسي خود احزاب سياسي را انتخاب ميكنند. ما معتقديم همكاري مشخص و موردي بـر سـر مـسائل سياسـي و اجتمـاعي در سـطح ثانيا:
جامعه ايران و در فعاليتهاي خارج كشور، ميان احزاب و نهادهاي چپ عليه جمهـوري اسـالمي امكانپذير است. از اين زاويه، از ارتباط سياسي ميان احزاب و نهادهاي فعال اپوزيسيون چـپ جمهوري اسالمي با هدف همكاري مشخص در سطوح مختلف استقبال ميكنيم. تـالش ميكنيـم كه در عرصه تقويت مبارزه آزاديخواهانه عليه جمهوري اسالمي و براي سرنگوني انقالبي آن، تقويت مبارزات جاري طبقه كارگر و بهبود معيشت و شـرايط كـار كـارگران، تقويـت جنبـش رهايي زن، تقويت مبـارزات جوانـان بـراي خالصـي فرهنگـي و زنـدگي شـاد و آزاد، تقويـت مبارزات توده هاي ستمديده عليه خفقان و سركوب جمهوري اسالمي و بـراي كـسب حقـوق و
كه خود را يا هر مجموعه از آنها آزاديهاي سياسي و مدني، با هر يك از احزاب و نهادهاي چپبه دفاع از منافع كارگران و محرومان جامعه متعهـد ميداننـد، همكاريهـاي مـشخص و مـوردي
داشته باشيم.
بر اين اساس، دفتر سياسي حزب حکمتيست تصويب ميکند که:رهبري حزب حكمتيست با احزاب و جريانات چپ در عرصـه هـاي مبـارزه سياسـي عليـه -1
جمهوري اسالمي و مبارزه براي بهبـود زنـدگي كـارگران و تـوده هـاي محـروم جامعـه وارد ديالوگ با هدف همكاري مشخص ميشود.
حزب حكمتيست سياست ائتالف و اتحاد عمل علي العموم ميان احزاب و جريانات سياسـي -2مختلف را دنبال نميكند و در اين زمينه بر اين اصل پا ميفشارد كه: مردم بايد آگاهانه انتخـاب
كنند.
حكمتيست–مصوب نشست دفتر سياسي حزب كمونيست كارگري
قرار دفتر سياسي ...
ابتــدا رحمــان حــسين زاده: يادآوري كنم كه حزب حكمتيست در مصوبه اي روشن چـارچوب سياست خود را براي ديـالوگ و همكاري بـا احـزاب و جريانـات چپ اعالم كرده اسـت. مـا اعـالم
به دنبـال ائتـالف و كرده ايم كه اتحاد عمل به طور كلي نيـستيم، در عيــن حــال آمــاده ديــالوگ و ــورد همكـــاري مـــشخص در مـپروژه هاي مشخص مربوط بـه سرنوشت جامعه و منافع طبقـه ــن ــستيم. اي ــردم ه ــارگر و م كمصوبه مبنـاي برخـورد مـا بـه احزاب چپ و از جمله حزب اتحاد كمونيــسم كــارگري را مــشخص
كرده است. به دنبال كنگره پنجـم حـزب در ماه مارس گذشته، حـزب اتحـاد ــه ــل ب ــارگري تماي ــسم ك كمونينزديكي و همكاري با حزب مـا را ــالم ــف اع ــبتهاي مختل در مناسكرده است. به همين دليل و بـه ــشخص، ــاري مـ ــور همكـ منظـديالوگ و ديدار در سطح رهبري حزب مـا و حـزب اتحـاد وجـود داشــته اســت. در يــك مــورد مشخص هم حزب اتحاد از بيانيه
عليــه تحريمهـــاي ”حــزب مــا اقتصادي و فـضاي جنگـي و در
“ دفاع از مدنيت و زنـدگي مـردم حمايت كرد. ارزيابي ما از رونـد طي شده رابطه فيمـابين مثبـت
است. قرار اخير دفـتر سياسـي حـزب اتحــاد كمونيــسم كــارگري در راســتاي ايــن رونــد تمايــل بــه ــست و ــي ني ــاري و نزديك همكبحثهاي فيمابين در اين زمينه را منعكس نميكند. اين قرار حـاوي
احكامي است كه جاي نقد است و در اينجــا خيلــي خالصــه بــه آن
اشاره ميكنم. از قرار دفتر سياسي حزب اتحاد اين برداشت ميـشود كـه وجـود
را در طــول “ خــط راســت”يــك حيـات حــزب حكمتيــست فــرض ميگيرد و اينكه گويا بعـد از ايـن
“ خط راسـت ”تحوالت و شكست است كه پرچم كمونيسم كارگري منصور حكمت بر افراشته شـده است! احكـام ايـن قـرار كوتـاه ــن و ــن تبيي نادرســت اســت. ايــو ــي و ابژكتيـ ــابي واقعـ ارزيـنيست . حزب حكمتيست، حزبـي ــه ــت كــ ــستي اســ ماركسيــــاي آن در ــذاران و كادره بنيانگ
با تاكيد بـر مبـاني و 2004سال سياستهاي كمونيـسم كـارگري، در مقابل خط مشي پوپوليـستي
در حـــزب “ انقـــالب انقـــالب”و كمونيست كارگري ايران، بر خط فكري و سياسي منصور حكمـت پافـــشاري كردنـــد. كمونيـــسم كارگري حكمـت در طـول حيـات حــزب حكمتيــست الهــام بخــش تعيين سياستهاي ما بوده است، به نحوي كه رهبري حزب اتحـاد هم نه فقط در دوره اخـير، بلكـه
2007در مقطع ديگـري در سـال به آن اذعان داشته اسـت. حـزب حكمتيست با اتكا به سياسـتهاي متمايز و كمونيـستي در جامعـه موقعيت محكمي پيدا كـرد و بـه نقطه اتكاء جنبش آزاديخواهي و
برابري طلبي تبديل شد. بركسي پوشـيده نيـست كـه در ــد از دوره اخــير و مشخــصا بعكنگره چهارم حـزب حكمتيـست، خط مشي انحالل طلبانه، پاسيو و اپورتونيستي كورش مدرسي و جمع اقليت همفكر وي در حزب
حكمتيست شـكل گرفـت، كـه بـا تقابـــل كمونيـــستي و روشـــن اكثريت قاطع رهبري، كادرهـا و اعــضاي حــزب روبــرو شــد، طوريكه جمع انحالل طلب چـاره اي جز خروج از حـزب نداشـتند. ــي و مقطعــي ــده منف ــن پدي اينميتواند بر پيشينه درخـشان و ماركسيستي حزب حكمتيست در
سال فعاليت آن سايه بيندازد. 8نكته آخر، ارزيابي ما اينست كـه حزب اتحـاد كمونيـسم كـارگري ــالوگ و همكــاري عــالوه بــر ديمشخص، جهت نزديكي بيشتري بــا حــزب حكمتيــست را تعقيــب ميكند. اگر ايـن صـورت مـسئله
اســت، صــريح و روشــن و بــي ابهام همين بيان شود. قرار حزب اتحاد اين تـصوير را بـه دسـت نميدهـــد.دفتر سياســـي حـــزب حكمتيــست رونــد همكــاري و رابطــه نزديــك بــا حــزب اتحــاد ــد ــا دي ــارگري را ب ــسم ك كمونيــاده ــد و آم ــب ميكن ــت تعقي مثبديــالوگ و همفكــري بــا رهــبري حزب اتحاد در اين زمينـه اسـت. ــتاي ــست در راس ــزب حكمتي حتقويت جنبش كمونيستي طبقـه كارگر از همكـاري و نزديكـي بـا هر جريان و سازمان كمونيستي
به گرمي استقبال ميكند.
ی ت و 9
كمونيست را بخوانيد كمونيست را بدست كارگران برسانيد كمونيست را تكثير و توزيع كنيد
نشريه حزب کمونيست کارگر حکمتيست -
رحمت فاتحيسردبير:
دفتر مركزي حزب حكمتيست[email protected]
زنده باد سوسياليسم!
پرسد ... كمونيست هفتگي مي