لحظات واپسین

23
ات ظ ح ل ات ظ ح ل وا وا ن ی س پ ن ی س پIslamTape.Com IslamTape.Com لام س وار ا ن ت ي سا لام س وار ا ن ت ي سا

Upload: farhad-jahanbin

Post on 28-Nov-2014

19 views

Category:

Documents


1 download

DESCRIPTION

Last Moments of Life, In Persian/Dari

TRANSCRIPT

Page 1: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

IslamTape.ComIslamTape.Comسايت نوار اسالمسايت نوار اسالم

Page 2: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

الله الله رسول سلم رسول و عليه الله سلم صلى و عليه الله آخرین صلى ، وفات از آخرین قبل ، وفات از قبل

این آن از بعد و بود الوداع حجة دادند، انجام که این کاری آن از بعد و بود الوداع حجة دادند، انجام که کاری

شد نازل عزوجل خداوند شد قول نازل عزوجل خداوند لكم  ] قول أكملت لكم  ] اليوم أكملت اليوم

لكم ورضيت نعمتي عليكم وأتممت لكم دينكم ورضيت نعمتي عليكم وأتممت االسالماالسالم دينكم

شنید ٣المائدة: [ [   ..   .. دينادينا را آیه این كه هنگامي صدیق شنید ابوبکر را آیه این كه هنگامي صدیق ابوبکر

گریه : به را تو چیزي چه گفتند ايشان به کردند گریه : گریه به را تو چیزي چه گفتند ايشان به کردند گریه

بر که دیگری آیات مانند است ای آیه این داشت بر وا که دیگری آیات مانند است ای آیه این داشت وا

شده . نازل سلم و عليه الله صلى الله شده .رسول نازل سلم و عليه الله صلى الله رسول

بردارد : . در را پیامبر وفات خبر آیه این گفتند بردارد : .ایشان در را پیامبر وفات خبر آیه این گفتند ایشان

Page 3: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتالله رسول الله و رسول سلم و و عليه الله سلم صلى و عليه الله برگشت ... صلى الوداع حجة برگشت ...از الوداع حجة از

شد نازل قرآن از آیه آخرین ایشان وفات از قبل روز نه شد و نازل قرآن از آیه آخرین ایشان وفات از قبل روز نه و

فيه  ] ” ترجعون يوما فيه  ] واتقوا ترجعون يوما ما واتقوا نفس كل توفي ثم الله ما الي نفس كل توفي ثم الله الي

يظلمون ال وهم يظلمون كسبت ال وهم الله ٢٨١البقرة: [ [ كسبت رسول دردهای الله و رسول دردهای و

اح : شهدای خواهم می فرمودند ، شد اح : شروع شهدای خواهم می فرمودند ، شد زیارت ددشروع زیارت را را

ایستاد کنم کنم آنان قبرهای کنار و رفتند احد شهدای بطرف ایستاد و آنان قبرهای کنار و رفتند احد شهدای بطرف و

پیشی : شما ، احد شهیدان ای علیکم السالم فرمود پیشی : و شما ، احد شهیدان ای علیکم السالم فرمود و

هم من ، پیوندیم می شما به الله انشاء هم ما و هم گرفتید من ، پیوندیم می شما به الله انشاء هم ما و گرفتید

شوم . می ملحق شما به الله شوم .انشاء می ملحق شما به الله انشاء

Page 4: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتالله رسول احد شهدای زیارت از برگشت اثناء در الله و رسول احد شهدای زیارت از برگشت اثناء در صلى صلى و

سلم و عليه سلم الله و عليه رسول : الله ای گفتند صحابه ریختند رسول : اشک ای گفتند صحابه ریختند اشک

فرمودند : ؟ واداشت گریه به را شما چیزی چه فرمودند : خدا ؟ واداشت گریه به را شما چیزی چه خدا

برادرانت : ما مگر گفتند ، ام گشته برادرانم برادرانت : مشتاق ما مگر گفتند ، ام گشته برادرانم مشتاق

اما : ، هستید من یاران شما نه فرمودند ؟ اما : نیستیم ، هستید من یاران شما نه فرمودند ؟ نیستیم

حالی ودر آیند می من از بعد که هستند کسانی حالی برادرانم ودر آیند می من از بعد که هستند کسانی برادرانم

آورند می ایمان من به اند ندیده مرا آورند که می ایمان من به اند ندیده مرا . . که

باشیم .(( آنان جمله از ما که خواهیم می تو از باشیم .پروردگارا آنان جمله از ما که خواهیم می تو از ))پروردگارا

Page 5: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتالله رسول الله و رسول سلم و و عليه الله سلم صلى و عليه الله برگشتند صلى احد برگشتند از احد روز ، ، از روز سه سه

الله رسول وفات از الله قبل رسول وفات از سلم قبل و عليه الله سلم صلى و عليه الله وی صلى وی بیماری بیماری

، بودند میمونه المومنین ام خانه در آنروز و شد تر ، سخت بودند میمونه المومنین ام خانه در آنروز و شد تر سخت

شدند : جمع همسرانش ، کنید جمع را همسرانم شدند : فرمودند جمع همسرانش ، کنید جمع را همسرانم فرمودند

را : بیماریم دوران دهید می اجازه من به آیا فرمودند را : پیامبر بیماریم دوران دهید می اجازه من به آیا فرمودند پیامبر

اما : شود بلند که خواست ، بله گفتند ؟ باشم عایشه خانه اما : در شود بلند که خواست ، بله گفتند ؟ باشم عایشه خانه در

و آمدند عباس بن فضل و طالب ابی بن علی ، و نتوانستند آمدند عباس بن فضل و طالب ابی بن علی ، نتوانستند

المومنین ام خانه به میمونه المومنین ام خانه از را المومنین ایشان ام خانه به میمونه المومنین ام خانه از را ایشان

در را پیامبر بار اولین برای صحابه و کردند همراهی در عایشه را پیامبر بار اولین برای صحابه و کردند همراهی عایشه

دیدند . می حالت دیدند .این می حالت این

Page 6: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتحرص • با صحابه ، جمعیت از بود شده پر حرص مسجد با صحابه ، جمعیت از بود شده پر مسجد

: شده چه را الله رسول که میکردند : سوال شده چه را الله رسول که میکردند سوالمسجد .. به و است شده چه را الله رسول مسجد .. است به و است شده چه را الله رسول است

بودند . آورده بودند .هجوم آورده هجومالله , • رضی عایشه بودند کرده عرق زیاد الله , پیامبر رضی عایشه بودند کرده عرق زیاد پیامبر

: بودم ندیده ام زندگی در بحال تا گوید می : عنها بودم ندیده ام زندگی در بحال تا گوید می عنهاو . شود سرازیر او از عرق شکل این به و . کسی شود سرازیر او از عرق شکل این به کسیآن با را صورتش و بودم گرفته را پیامبر آن دست با را صورتش و بودم گرفته را پیامبر دست

از تر لطیف پیامبر دست چون کردم می از پاک تر لطیف پیامبر دست چون کردم می پاکگفتند . : می پیامبر که شنیدم و بود من گفتند . : دست می پیامبر که شنیدم و بود من دست

سکرات مرگ ، الله اال اله سکرات ال مرگ ، الله اال اله . .داردداردال

Page 7: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتصدا : و سر الله رسول بر ترس بخاطر گوید می عنها الله رضی صدا : عایشه و سر الله رسول بر ترس بخاطر گوید می عنها الله رضی عایشه

بخاطر : صدا و سر فرمودند الله رسول ، بود شده زیاد مسجد بخاطر : در صدا و سر فرمودند الله رسول ، بود شده زیاد مسجد در

. فرمود : ترسند می شما حال بر مردم ، الله رسول یا گفتند ؟ . چیست فرمود : ترسند می شما حال بر مردم ، الله رسول یا گفتند ؟ چیست

آب: . مشت هفت ، نتوانست اما بایستد خواست ببرید آنها نزد به آب: . مرا مشت هفت ، نتوانست اما بایستد خواست ببرید آنها نزد به مرا

بر . پیامبر ، بردند را پیامبر آن از بعد آمد هوش به تا ریختند ایشان بر . بر پیامبر ، بردند را پیامبر آن از بعد آمد هوش به تا ریختند ایشان بر

بود .. ایشان کلمات آخرین و خطبه آخرین این و رفت بود ..منبر ایشان کلمات آخرین و خطبه آخرین این و رفت منبر

Page 8: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتبله : : گفتند ، ترسید می من بر شما اینکه مثل مردم ای فرمود بله : : پیامبر گفتند ، ترسید می من بر شما اینکه مثل مردم ای فرمود پیامبر

دنیا . : این در من با شما وعده مردم ای فرمود الله رسول دنیا . : ای این در من با شما وعده مردم ای فرمود الله رسول ای

است . حوض کنار در من با شما موعد بلکه است .نیست حوض کنار در من با شما موعد بلکه نیست

. الله به مردم ای بینم می را حوض جا همین از که گویا قسم الله . به الله به مردم ای بینم می را حوض جا همین از که گویا قسم الله به

با دنیا بر که ترسم می این از بلکه ترسم نمی شما بر فقر از با قسم دنیا بر که ترسم می این از بلکه ترسم نمی شما بر فقر از قسم

یکدیگر با آن سر بر شما گذشتگان که همانطور کنید رقابت یکدیگر یکدیگر با آن سر بر شما گذشتگان که همانطور کنید رقابت یکدیگر

ساخت . هالک آنهارا که همانطور کند هالک را شما و کردند ساخت .رقابت هالک آنهارا که همانطور کند هالک را شما و کردند   .  .رقابت

Page 9: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

فی : الله الله ، الصالة فی الله الله مردم ای فرمود فی : سپس الله الله ، الصالة فی الله الله مردم ای فرمود سپس

الصالة الصالة

نمازتان بر که دهم می قسم الله به را شما که معنی این نمازتان به بر که دهم می قسم الله به را شما که معنی این به

.. کردند می تکرار استمرار به و کنید ..محافظت کردند می تکرار استمرار به و کنید محافظت

Page 10: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتالله : نزد آنچه و دنیا بین را ای بنده الله ، مردم ای فرمود الله : سپس نزد آنچه و دنیا بین را ای بنده الله ، مردم ای فرمود سپس

، کرد انتخاب را است الله نزد آنچه او و نمود مختار ، است کرد انتخاب را است الله نزد آنچه او و نمود مختار هیچ هیچ    است

، بود ایشان خود پیامبر منظور و ، نفهمید را پیامبر منظور ، کس بود ایشان خود پیامبر منظور و ، نفهمید را پیامبر منظور کس

الله رسول منظور متوجه که بود کسی تنها الله ابوبکر رسول منظور متوجه که بود کسی تنها الله ابوبکر الله صلى صلى

سلم و سلم عليه و گ عليه و گ شد و كنان شد كنان ريه نمود ريه قطع را پیامبر حرف ، نمود ایستاد قطع را پیامبر حرف ، ایستاد

گفت : گفت :و و

، فدایت فرزندانمان ، فدایت مادرانمان ، فدایت ، پدرانمان فدایت فرزندانمان ، فدایت مادرانمان ، فدایت پدرانمان

استمرار به و ، فدایت به هایمان دارائی ، فدایت به استمرار همسرانمان به و ، فدایت به هایمان دارائی ، فدایت به همسرانمان

کرد . می کرد .تکرار می تکرار

Page 11: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتقطع را پیامبر حرف چگونه که کردند نگاه ابوبکر به تعجب با قطع مردم را پیامبر حرف چگونه که کردند نگاه ابوبکر به تعجب با مردم

: رها را ابوبکر مردم ای گفتند و نمود دفاع ابوبکر از پیامبر ، : کرد رها را ابوبکر مردم ای گفتند و نمود دفاع ابوبکر از پیامبر ، کرد

شما از یک هیچ شما سازید از یک هیچ م سازید نداشته خوبي و م فضل نداشته خوبي و جبران گگفضل اينكه جبران ر اينكه ر

ام ، ، شده شده نتوانسته که ابوبکر ام بجز نتوانسته که ابوبکر جبران بجز را او هاي جبران خوبي را او هاي و و ، ، کنمکنمخوبي

به را او هاي خوبي به جبران را او هاي خوبي وجل جبران عز وجل الله عز ام الله نموده ام واگذار نموده واگذار

شود همه همه می بسته مسجد های دروازه شود ی می بسته مسجد های دروازه ر ر گگمم ی

ماند خواهد باز همیشه برای که ابوبکر ماند دروازه خواهد باز همیشه برای که ابوبکر ... ...دروازه

Page 12: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتبرای پیامبر منبر از آمدن پایین از قبل آخر در برای و پیامبر منبر از آمدن پایین از قبل آخر در و

پیامبر دعاهای آخرین از این و نمود دعا پیامبر مسلمانان دعاهای آخرین از این و نمود دعا مسلمانان

فرمود : ، باشد می وفاتش از فرمود :قبل ، باشد می وفاتش از قبل

دهد اللهالله پناه را دهد شما پناه را الله شما الله ، نماید ، حفظ را نماید شما حفظ را الله شما الله ، شما ، شما به را را به

رساند رساند یاری گرداند للهللهاا، ، یاری قدمتان گرداند ثابت قدمتان الله ثابت الله ، را ، را شما موید موید شما

  ..   .. سازدسازد

ای وآخر وآخر جمله ای ین جمله خطاب كه كه ین امت به خود منبر روی خطاب پیامبراز امت به خود منبر روی پیامبراز

بود این بود نمود این تا اي اي ، ، نمود که آنهایی به ، امتم به مرا سالم تا مردم که آنهایی به ، امتم به مرا سالم مردم

کنند، می پیروی من از کنند، قیامت می پیروی من از نید.نید.برسابرساقیامت

Page 13: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتوقت . آن در و کردند حمل شان خانه به را ایشان دوباره وقت . و آن در و کردند حمل شان خانه به را ایشان دوباره و

پیامبر بر بود دستش مسواک که حالی در ابوبکر بن پیامبر عبدالرحمن بر بود دستش مسواک که حالی در ابوبکر بن عبدالرحمن

بیماریش شدت از اما شد خیره مسواک به پیامبر شد، بیماریش وارد شدت از اما شد خیره مسواک به پیامبر شد، وارد

پیامبر نگاه از عنها الله رضی عایشه ، کند طلب آنرا پیامبر نتوانست نگاه از عنها الله رضی عایشه ، کند طلب آنرا نتوانست

دهان در و گرفت عبدالرحمن خود برادر از را مسواک و دهان فهمید در و گرفت عبدالرحمن خود برادر از را مسواک و فهمید

، کند استفاده مسواک از نتوانست پیامبر اما گذاشت ، پیامبر کند استفاده مسواک از نتوانست پیامبر اما گذاشت پیامبر

نرم مسواک اینکه برای و گرفت پیامبر از را مسواک نرم عایشه مسواک اینکه برای و گرفت پیامبر از را مسواک عایشه

، برگرداند پیامبر به دوباره و نمود نرم دهانش با آنرا ، ، شود برگرداند پیامبر به دوباره و نمود نرم دهانش با آنرا ، شود

دهان : آب شد پیامبر دهان وارد که چیزی آخرین گفت دهان : عایشه آب شد پیامبر دهان وارد که چیزی آخرین گفت عایشه

دهان آب بین وفاتش از قبل که بود الله فضل از این و ، بود دهان من آب بین وفاتش از قبل که بود الله فضل از این و ، بود من

نمود . جمع پیامبر دهان آب و نمود .من جمع پیامبر دهان آب و من

Page 14: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتدختر : فاطمه سپس گوید می عنها الله رضی دختر : عایشه فاطمه سپس گوید می عنها الله رضی عایشه

بلند تواند نمی پیامبر دید آمدند زمانیکه شد وارد بلند پیامبر تواند نمی پیامبر دید آمدند زمانیکه شد وارد پیامبر

نزد فاطمه که وقت هر اینکه برای نمود گریه ، نزد شود فاطمه که وقت هر اینکه برای نمود گریه ، شود

پیامبر . بوسید می را پیشانیش پیامبر آمد می پیامبر . پدرش بوسید می را پیشانیش پیامبر آمد می پدرش

گوشش : ) در پیامبر شو نزدیک من به فاطمه ای گوشش : ) فرمود در پیامبر شو نزدیک من به فاطمه ای فرمود

به . : گفت پیامبر کرد گریه بیشتر فاطمه ، نمود به . : زمزمه گفت پیامبر کرد گریه بیشتر فاطمه ، نمود زمزمه

از بعد ، نمود زمزمه گوشش در دوباره ، شو نزدیک از من بعد ، نمود زمزمه گوشش در دوباره ، شو نزدیک من

) . خندید فاطمه . (آن خندید فاطمه آن

Page 15: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتپیامبر پرسیدم فاطمه از پیامبر وفات از پیامبر بعد پرسیدم فاطمه از پیامبر وفات از بعد

فاطمه . : : ای گفت اول بار گفت گفت فاطمه . : : چه ای گفت اول بار گفت گفت چه

کردم گریه من و میرم می امشب کردم من گریه من و میرم می امشب من

فاطمه : ) ای گفت کنم می گریه دید فاطمه : ) وقتی ای گفت کنم می گریه دید وقتی

به که هستی ام خانواده از کس اولین به تو که هستی ام خانواده از کس اولین تو

خندیدم (. من و ، پیوندی می خندیدم (.من من و ، پیوندی می من

Page 16: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتشوید : : ) ( خارج اتاق از فرمود پیامبر و گوید می شوید : : ) ( عایشه خارج اتاق از فرمود پیامبر و گوید می عایشه

بر : پیامبر ، شو نزدیک من به عایشه ای گفتند بعد بر : و پیامبر ، شو نزدیک من به عایشه ای گفتند بعد وآسمان طرف به را دستش و ، خوابید همسرش آسمان سینه طرف به را دستش و ، خوابید همسرش سینه : ، خواهم می را أعلی رفیق بلکه گفت می و برد ، : باال خواهم می را أعلی رفیق بلکه گفت می و برد باال

گوید : می عایشه ، خواهم می را اعلی رفیق گوید : بلکه می عایشه ، خواهم می را اعلی رفیق بلکهشده ... داده اختیار او به که شده ... فهمیدم داده اختیار او به که فهمیدم

ای : گفت و شده وارد پیامبر بر السالم علیه ای : جبریل گفت و شده وارد پیامبر بر السالم علیه جبریلدخول اجازه است در پشت الموت ملک الله دخول رسول اجازه است در پشت الموت ملک الله رسول

اجازه کس هیچ از دخول برای حال به تا و خواهد اجازه می کس هیچ از دخول برای حال به تا و خواهد می : . ، جبرییل ای بده اجازه او به گفتند پیامبر ، . : نخواسته جبرییل ای بده اجازه او به گفتند پیامبر نخواسته

یا : علیکم سالم گفت و شد وارد پیامبر بر الموت یا : ملک علیکم سالم گفت و شد وارد پیامبر بر الموت ملکبین کنم مخیر را تو تا فرستاده مرا الله ، الله بین رسول کنم مخیر را تو تا فرستاده مرا الله ، الله رسول

پیامبر . پروردگار به پیوستن و دنیا در ماندن پیامبر . باقی پروردگار به پیوستن و دنیا در ماندن باقیبلکه فرمود :فرمود : ، خواهم می را أعلی رفیق بلکه بلکه ، خواهم می را أعلی رفیق بلکه

خواهم می را اعلی خواهم رفیق می را اعلی . .رفیق

Page 17: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتو ایستاد پیامبر سر باالی الموت ملک و آنگاه ایستاد پیامبر سر باالی الموت ملک آنگاه

بن : محمد روح ، پاکیزه روح ای بن : گفت محمد روح ، پاکیزه روح ای گفتو الله جنت بسوی شو ،خارج و عبدالله الله جنت بسوی شو ،خارج عبدالله

نمی خشمگین و است راضی نمی پروردگار خشمگین و است راضی پروردگار.. باشدباشد

سرش : و افتاد پیامبر دست گوید می سرش : عایشه و افتاد پیامبر دست گوید می عایشهکه فهمیدم ، کرد سنگینی ام سینه روی که بر فهمیدم ، کرد سنگینی ام سینه روی بر

چکار ... نفهمیدم نمودند وفات چکار ... ایشان نفهمیدم نمودند وفات ایشاناز غیر بکنم توانستم نمی کاری ، از کنم غیر بکنم توانستم نمی کاری ، کنم

شوم خارج اتاقم از شوم اینکه خارج اتاقم از .. اینکه

Page 18: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتگفتم و گشودم را بود بسته مسجد در مردان طرف به که گفتم دری و گشودم را بود بسته مسجد در مردان طرف به که دری

گوید . : می نمود وفات الله رسول ، نمود وفات الله گوید . : رسول می نمود وفات الله رسول ، نمود وفات الله رسول

بود . طالب ابی بن علی همان این و پیچید مسجد در گریه بود . صدای طالب ابی بن علی همان این و پیچید مسجد در گریه صدای

چپ و راست دست ها بچه مانند عفان بن عثمان و نشست چپ که و راست دست ها بچه مانند عفان بن عثمان و نشست که

و برد می باال را شمشیرش خطاب بن عمر و گرفت می را و خود برد می باال را شمشیرش خطاب بن عمر و گرفت می را خود

می قطع را سرش نموده فوت پیامبر بگوید کس هر گفت می می قطع را سرش نموده فوت پیامبر بگوید کس هر گفت می

خواهد بر و رفته پروردگارش مالقات به موسی مانند او ، خواهد کنم بر و رفته پروردگارش مالقات به موسی مانند او ، کنم

ترین . محکم اما کشم می را او مرده او بگوید که کسی و ترین . گشت محکم اما کشم می را او مرده او بگوید که کسی و گشت

ابوبکر ابوبکر مردم عنه مردم الله عنه رضي الله در رضي را او و شد وارد پیامبر بر او ، در بود را او و شد وارد پیامبر بر او ، بود

گفت : و کشید گفت :آغوش و کشید خلياله آغوش خلياله وآآآ وآآآ وآآآوآآآ وآآآ ، حبيباه وآآآ ، وآآآ صفياه ، حبيباه وآآآ ، صفياه

: نبياه . نبياه . و بودی بو خوش چه حیاتت در گفت و بوسید را پیامبر : و و بودی بو خوش چه حیاتت در گفت و بوسید را پیامبر و

وفاتت از بعد وفاتت همچنین از بعد هستی . همچنین بو خوش و معطر هستی .هم بو خوش و معطر هم

Page 19: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتگفت : می حالیکه در شد خارج گفت : سپس می حالیکه در شد خارج سپس

و نمود وفات محمد همانا ، کرد می عبادت را محمد و کسیکه نمود وفات محمد همانا ، کرد می عبادت را محمد کسیکهنمی و است زنده الله همانا ، کرد می عبادت را الله نمی کسیکه و است زنده الله همانا ، کرد می عبادت را الله کسیکه

میرد ... میرد ...

بود افتاده دستش از شمشیر حالیکه در خطاب بن عمر بود و افتاده دستش از شمشیر حالیکه در خطاب بن عمر وگوید : ... : می و است نموده وفات او که فهمیدم گفت گوید : ... : می می و است نموده وفات او که فهمیدم گفت می

تنهایی و بشینم که گشتم می جایی دنبال و رفتم تنهایی بیرون و بشینم که گشتم می جایی دنبال و رفتم بیرونکنم ... کنم ...گریه ........گریه

Page 20: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظاتگفت : می السالم علیها فاطمه و شد می دفن پیامبر گفت : و می السالم علیها فاطمه و شد می دفن پیامبر خاک   و شوید می راضی خاک چگونه شوید می راضی چگونه

بریزید پیامبر چهره بر بریزید را پیامبر چهره بر ا ... ... را ا و گفت :و می و نمود می دعا پیامبر برای و بود گفت :یستاده می و نمود می دعا پیامبر برای و بود یستاده

قسمت باالترین ، است بهشت جایش و گفته لبیک را پروردگارش دعوت قسمت پدرم باالترین ، است بهشت جایش و گفته لبیک را پروردگارش دعوت پدرم

اوست مکان الفردوس جنت اوست بهشت مکان الفردوس جنت .. بهشت

Page 21: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

برای ، ، هوشيار هوشيار ایای پیامبر که هایی توصیه آخرین از برای بعد پیامبر که هایی توصیه آخرین از بعد

هست که همینطور ، زندگیت به هم باز داشته هست تو که همینطور ، زندگیت به هم باز داشته تو

دهی می دهی ادامه می ؟؟ ؟؟ ادامه

امتحان برابر در بتوانی تا کرد خواهی چه دانم امتحان نمی برابر در بتوانی تا کرد خواهی چه دانم نمی

بیاوری دوام الهی آزمایشهای بیاوری و دوام الهی آزمایشهای .. .. و

Page 22: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

امیدوارم امیدوارم

نیست ! کار در نیست !اجباری کار در اجباری

گرفته قرار شما رضایت مورد متن این محتوای گرفته اگر قرار شما رضایت مورد متن این محتوای اگر

برسانید هم دیگران برسانید به هم دیگران . .به

کننده صواب خیرهمانند کار بر گر داللت کننده صواب صواب خیرهمانند کار بر گر داللت صواب

است خیر است کار خیر کار

Page 23: لحظات واپسین

پسینپسینواوا لحظاتلحظات

IslamTape.ComIslamTape.Comسايت نوار اسالمسايت نوار اسالم