جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

53
د روي ف كاوي روان ن ي ي ب ت گاه ان ج كاوي روان در خ ي ار ي روان ي س ا ي% ش كاوي روان ا ي روان ل ي ل ح ي ري گ و ام ي د وي م گ ي ر د روي ف در ر س ا ري س اي ي ن د ن ي و ن راي ب ر ت% ش ي ت ردم م ر گ. ت ش ا ي% ش> ا ه@ چ ر ب سا ره چ@ه هاي رو% ش يH ت در خ ي ار ي روان، ي س ا ي% ش د يJ ن ما ر، ت خ ف ت ن وو و ر خ ي ن ارج ج ار روان ي س ا ي% ش ه رف ح اي ر مت ك هW ت خ ا ي% ش ده% س د، اي د روي ف در ان ي م عامه ردم م ار رت ه% ش وق ف عاده ل ا اي وردار خ ر ب% ش ي ت. ت ش ا ار ل ه@ چ سال ش@ پ ار رگ م د روي فj ك ت و ور ي ن ت% ش و ن كه دون ي او ر ك ف ت رن ف م ت س ي ت ه ب واري% ش د ل ت ا ق ور ص ت . او ت ش ا ي ك ي ارود عد م رادي ف ا ت ش ا كه در ر ت ي ع ت وه ي% ش ر ك ف ت ما اره دري ودمان خ% ش ق ت ي سسا ا ه ت% ش دا. ت ش ا كاوي روان ا ي ر ب سا ت ن مكا روان ي س ا ي% ش مان ز م ه ت ي ع ض . و ت ش ا را در سال1985 در ر ظ ت د، ري گت ي ي ل سا كه د روي ف ن ي ي س خ ي% ش پ ا ي ك را ار% شW يJ ت ا داد و ار ع> ا ي م س ر% ش ي ن خ ن ي و ن ود خ را ص خ% ش م ت ن رد. وو ك در ان مان ر63 سال ر خ ي ن. ت% ش دا كه ه ار ي28 ساله ده% س ود ن ط ق ف دو سال% ش يH ت ار ان ه ب گاه% ش پ دا هW ت ف ر ود ن و ن ي دو ي ام ظ ت ت خ سا ي ي را گ% اش را ه ب ي گ ار ي ار ع> ا ي مد. روج ر ك ت خ سا ي ي را گ در كا رن م> ا در جال د% رس د. روان و ن ي س ا ي% ش ار ن ف ر ي ي را گ و روان ي س ا ي% ش ت ل ا ي% س گ' خ ي ه كدام روع% س ده% ش پ ون س پد. وا و ن در ان گام ن ه17 سال و ز م ي ا وري15 سال د. يW ب% س دا ا ي ود خ و ن ي ا در گام ن ه رگ م د روي ف در سال1939 ، م% ش@ خ دار اي ي كل روان ي س ا ي% ش ر ت ي ع ت هW ت ف ا ي د. روان و ن ي س ا ي% ش، ت ن وو ي ي را گ ار ن ف ر و ي ي را گ رد ك كار ه ب ورت ض خ ي ار ي مده> درا د. روان ودي ن1

Upload: api-26591026

Post on 27-Jul-2015

618 views

Category:

Documents


5 download

TRANSCRIPT

Page 1: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

شناسي روان تاريخ در روانكاوي جايگاه دنياي سرتاسر در فرويد زيگموند نام و گري تحليل روان يا روانكاوي

تاريخ در پيشرو هاي چهره ساير چه آشناست. گر مردم بيشتر براي نوين اي حرفه شناسي روان از خارج تيچنر و وونت فخنر، مانند شناسي، روان العاده فوق شهرت از مردم عامه ميان در فرويد اند، شده شناخته كمتر

نوشت نيوزويك فرويد مرگ از پس سال چهل از است. بيش برخوردار اي از يكي است. او تصور قابل دشواري به بيستم قرن تفكر او بدون كه

نقش خودمان درباره ما تفكر شيوه تغيير در كه است افرادي معدوداست. داشته اساسي

در را است. وضعيت همزمان شناسي روان مكاتب ساير با روانكاوي داد انتشار را كتابش نخستين فرويد كه سالي بگيريد، نظر در1985 سال

63 زمان ان در كرد. وونت مشخص را خود نوين جنبش رسمي آغاز و به ان از پيش سال دو فقط بود شده ساله28 تازه كه داشت. تيچنر سال

مي آغاز تازگي به را اش گرايي ساخت نظام تدوين و بود رفته دانشگاه رفتار شناسي بود. روان رشد حال در آمريكا در گرايي ساخت كرد. روح

ان در بود. واتسون نشده شروع كدام هيچ گشتالت شناسي روان و گراييداشتند. سال15 ورتايمر و سال17 هنگام كلي انداز چشم ،1939 سال در فرويد مرگ هنگام در اين وجود با و رفتارگرايي وونت، شناسي بود. روان يافته تغيير شناسي روان

از گشتالت شناسي بودند. روان درآمده تاريخ صورت به كاركردگرايي شكل رفتارگرايي و دوانيد، مي ريشه متحده ايالت سوي به آلمان سوي

بود. شده آمريكا در رفتار مسلط دانشگاهي هاي پژوهش محصول نه روانكاوي مكاتب، ديگر عكس بر

تالش كه برخاست روانپزشكي درون از بلكه محض، علم محصول نه بود زد، مي رواني بيماران برچسب آنان به جامعه كه را كساني كرد مي

طور به كه شناسي روان فكري مكتب يك روانكاوي كند. بدينسان درماننيست. هم هنوز و نبود، باشد قياس قابل مكاتب ساير با مستقيم

خط از ابتدا همان از روش و مطالعه، موضوع هدف، نظر از روانكاوي نابهنجار رفتار آن مطالعه مورد شد. موضوع دور شناسي روان فكري روش بود، گرفته قرار غفلت مورد مكاتب سوي از اي اندازه تا كه است، است. باليني مشاهده آزمايشگاهي، شده كنترل آزمايش جاي به آن اوليه

ساير سوي از كه موضوعي دارد، كار سرو ناهشياري با روانكاوي همچنينd شناسي روان در فكري مكاتب بود. شده گرفته ناديده اساسا

1

Page 2: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

كاركردگرايي با مشتركي اي زمينه هاي ويژگي روانكاوي وجود اين با در فخنر كارهاي از گرايي، ماشين روح از آنها دارد. همه رفتارگرايي و

پي بودند.)داون پذيرفته تأثير داروين انقالبي افكار از و پسيكوفيزيك(1384شولتز الن سيدني شولتز،

روانكاوي: مطالعه اهميت به كامل طور به كه است نظامي اولين روانكاوي كه اين به بانظر

تئوري اين وهمچنين است پرداخته شخصيت و انگيزشي نيروي بررسي شد مي نگريسته آن به تابو صورت به آن پيدايش زمان تا كه را مسائلي

ديگران با فرد رابطه چگونگي مبين ، شخصيت تكوين در حال عين در وليd و به را جنسي مسائل يعني انسان انگيزشي نيروي ترين نيرومند احتماًال

تاكيد همين علت به كه كرد تاكيد آن بر و داد قرار بررسي مورد دقت امر جز چيزي مسائل گرفت. اين صورت نظريه اين با جدي مخالفتهاي

چشم تاثير تولد بدو از جنسي مسائل روانكاوي برمدل بنا كه نبود جنسي. دارد شخصيت بررشد گيري

بود، آن گر آغاز فرويد كه روانكاوي نظام از بعد مكاتب اين، بر عالوه به نظريه اين . همچنين، اند بوده روانكاوي تاثير تحت گيري چشم نحو به

و انقالب دستخوش را روانشناسي انسان، از جديدي تصوير ارائه دليل اين دليل .به است داده قرار تاثير تحت زيادي حد تا را آن آينده مسير

داشت، عام قبول مورد تصوير با بسياري تفاوت تصوير اين كه حقيقت و انديشه ديگر هاي حوزه از بسياري كه را، شناسي روان تنها نه روانكاوي

ادبيات قبيل از هايي حوزه ويژه به داد، قرار تاثير تحت را انساني حياتوالهيات. شناسي ،انسان شناسي ،جامعه ،اخالق تربيت و ،تعليم ،هنر

داروين و كوپرنيك هاي نظريه اندازه به درست روانكاوي كه اند گفته توهم نيك كوپر كه است.همچنان داده تغيير خويش از را انسان تصور

داروين و برد بين از جهان در را انسان و زمين مركزي وضعيت به مربوط نيز ،فرويد ساخت نابود را زنده طبيعت در انسان بودن يگانه توهم هم

d بر مهلك اي ضربه كه بود اين ،تصور نواخت انسان توهم بزرگترين احتماًالاست. خود افكار و اعمال بر حاكم انسان

منسجم و ترين جامع فرويد، زيگموند كار رهگذر از باًالخص روانكاوي، است، نموده ارائه را رواني شناسي آسيب و انگيزش درباره نظريه ترين

واقع است. در كرده حفظ را خود تازگي و طراوت هنوز كه اي نظريه كودكي،و اوايل رواني، جبرگرايي درباره فرويد هاي تحليل و ها بينش گذاشته روانشناسي بر نشدني زايل تاثير ناهشيار، هاي فرايند

دفاع،روابط )ضربه(،سوگ، آسيب مانند (. مفاهيمي1983 است)كورچين، طرز براي كودكي، اوايل در حساس هاي دوره جدايي،و شيئي،اظطرب

2

Page 3: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

هذا، هستند.مع كننده تعيين بسيار مراجع مشكالت درباره كاوي روان تفكر جدي توجه اواخر اين در تنها رفتاري هاي روش و درماني روان ديگر انواع

(.1982)بالبي، اند داشته مبذول ها اصطالح اين به است؛ صرف درماني روان نوع يك از فراتر روانكاوي ين،ا بر افزون

مشاهده روش و انسان رفتار درباره اي نظريه همچنين كاوي روان كرده اشاره نكته اين به كلي تعريفي ( در1923) است.اس.فرويد

پديده ويژه به ذهني فرايندهاي درباره تحقيق براي اي است))شيوه و مشاهدات از اي مجموعه و شيوه، اين بر مبتني درمان روش ناهشيار، يكپارچه و منسجم ساختار درمجموع كه شده گردآوري هاي واقعيت؛ص1995آورند(()ارگل، مي پديد را انسان رفتار خصوص در اي نظريه دو بر انسان، رفتار خصوص در اي نظريه عنوان به (. روانكاوي،523

ذهني رخدادهاي رواني- همه است:)الف(جبرگرايي متكي بنيادي فرضيه ؛)ب(ناهشياري دهد نمي روي تصادفي طور به رخدادي هيچ و دارند علت

آگاهي از بيرون اساسي هاي وتكانه نيازها،آرزوها، از پويا- بسياري فرايند عنوان به روانكاوي، هدف (اما1973 دارند)برنر، قرار شخص

تحقق را شان تكامل و رشد كند كمك افراد كه است اين درماني،d ببخشند؛روانكاوي محتواي كند مي سعي كار اين انجام براي عمدتا

رابه ذهن ناهشيار قسمت

دنياي كه )خود(را رواني ساختارهاي سازمان و بياورد هشيار بخش آن با و نموده دريافت فردي،را بين روابط واقعي دنياي ويژه به واقعي،

(.1967سازد)گرينسون، دارد،نيرومند متقابل كنش شد داده توضيح چنانچه كه شود يادآوري نيست مورد بي اينجا در

جنسيت فرويد كه است نيست. راست لعب و لهو فلسفه فرويد روانكاوي هيستري در بخصوص و كرده معرفي انساني شخصيت مهم پايه را

در شدن غرق را درمان اما است، دانسته كسالت علت آنرا شدن سركوب در جنسي غريزه بودن قوي علت به )بيماري است ندانسته جنسي عياشي

گردد( مي ايجاد آن با صحيح غير علت به بلكه شود نمي پيدا اشخاص اين.(1352، . بلوم اس )جرالد

عل}}ل خواس}}تند مي اعص}}اب پزش}}كان ن}}وزدهم ق}}رن در ك}}ه ديديم قبال درم}}ان را بيم}}ار آنها رفع وسيله به و كشف را رواني هاي بيماري جسماني

كش}}ف ب}}ه رواني، روش ب}}ا . يع}}ني رفت آنها معكوس جهت در .فرويد كنند موان}}ع ب}}ا بيم}}ار ش}}خص برخورد طرز و )روش ، بيماريها بعضي رواني علل

ب}}ا هم}}راه جس}}ماني ع}}وارض بعض ك}}ه دادن نش}}ان و زن}}دگي(پ}}رداخت فلجهاي هيستر به مبتال بيماران در دارند. مثال رواني علت رواني بيماريهاي را آنه}}ا توانن}}د نمي پزش}}كي آزمايش}}هاي كه شود مي ديده زيادي جسماني

3

Page 4: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

عض}}الت حاليكه در دهد، حركت را دستش نيست قادر بيمار .مثال كنند تاييد پزشك چشم حاليكه در بيند، نمي درست يا اند؛ سالم دستكامال اعصاب و

و كن}}د مي قي م}}رتب يا دهد؛ نمي تشخيص او چشم در عضوي ضايعه هيچ علت گوارش متخصصدستگاه پزشك حاليكه در نيست، خوردن غذا به قادر

درغگ}}و را هيس}}تريك بيماران آن از يابد. پيش نمي حالت اين براي موجهي ت}}اثير تحت ب}}دن اعض}}اي بيم}}اران اين در ك}}ه داد نشان شناختند.فرويد مي

درم}}ان دهن}}د. روش مي دس}}ت از را خود عمل قدرت واقعا رواني بيماري اعص}}اب پزش}}كان مخ}}الف و رقيب او ب}}ود.مع}}ذلك ثمربخشتر خيلي فرويد

روش . چ}}ه ن}}داد ق}}رار تحق}}ير مورد كردند مي دنبال آنها كه را راهي و نبود مي ن}}وروز را آنه}}ا ك}}ه اس}}ت رواني بيماريهاي از دسته يك به محدود فرويد نيس}}ت. م}}وثر پس}}يكوز نام به رواني بيماريهاي ديگر دسته مورد در و ناميد

او از قب}}ل شد اشاره چنانچه نيست، ناخوآگاه ضمير كاشف نخستين فرويد را آن نقش ك}}ه اس}}ت كسي نخستين او ولي بودند كرده درك را آن ديگران

ك}}ه او پيروان از دسته است.يك داده نشان روان كار طرز و و ساختمان در فرانتس آنها ترين مهم

از پ}}يروي ب}}ا اس}}ت ش}}يكاگو روانك}}اوي موسس}}ه س}}ابق رئيس الكس}}اندر بيماريه}ا از زي}ادي ع}}ده علت و پايه آنها تكميل و فرويد نظريات از قسمتي

مع}}رفي رواني ن}}د آم}}د مي نظ}}ر ب}}ه عم}}ومي بيماريه}}اي جزء ظاهرا كه را سلس}}له ي}}ك آخ}}ر حلق}}ه قن}}د م}}رض ظه}}ور مثال گويد مي كردند. الكساندر

نمي را پيش}}ين ه}}اي حلق}}ه مريض خون و ادرار تجزيه كه است هايي پديده" بيماريهاي را بيماريها كند. اين معرفي تواند - تني" مهم رشته اين ورواني" را پزشكي جديد - تني" نامند. ميپزشكي

راه اين در ام}}روز ت}}ا ك}}ه س}}اخته نوروزه}}ا درم}}ان ب}}راي روشي فرويد ب}}ه كه درماني روان روشهاي همه حقيقت است. در فرد به منحصر وسيله فروي}}د روش پايه بر كنند، معالجه را كوشندفرد مي اجتماعي تماس وسيله

ارزش درب}}اره بحث وارد خواه}}د نمي اينج}}ا در ان}}د. م}}ترجم ش}}ده س}}اخته چ}}يزي درم}}اني روش ي}}ك ج}}ز فروي}}د روانكاوي اگر شود. يقينا آن پزشكي آث}}ار و ك}}رد نمي پي}}دا شهرت اينقدر زمان طول در آن سازنده نبود، ديگري

ي}}ك درم}}اني روش بر عالوه . فرويد گشت نمي واقع جدال و بحث مورد او چ}}ه است. اگر داده انساني روان كار طرز به راجع وسيع اطالعات سلسله

اين اينهم}}ه با اند، كرده انتقادهايي حق به او تحقيق روش بر علمي نظر از اس}}ت. ب}}زرگ مرد اين نبوغ دليل يك خود او پژوهشهاي روش پذيري انتقاد

علمي تحقيق}ات از بس}ياري ح}ركت نقط}ه او نظري}ات بن}دي استخوان چه روش ض}}عف رغم ب}}ه اورا گيريه}}اي نتيج}}ه ك}}ه اس}}ت ش}}ده شناس}}ي روان

ن}}وين روانپزش}}كي پ}}در فق}}ط نه فرويد اين بر اند. بنا كرده تاييد پژوهشش ارزش اوست. درباره مديون العاده فوق نيز امروز روانشناسي بلكه است

4

Page 5: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

متواض}}عانه او . خ}}ود اس}}ت شده ابراز فراواني نظرهاي او كشف پزشكي م}}وفقيت ب}}راي گفت مي و دانس}}ت مي م}}وثر ن}}وروز در فقط را روانكاوي

روانپزش}}كان هم ش}}ويم.ام}روزه زيستش}يمي كش}فيات منتظ}}ر بايد بيشتر واقعي رواني بيماريه}}اي م}}ورد در را روانك}}اوي اس}}تعمال محتاط و مجرب و پس}}يكوزتحريك- افس}}ردگي و ص}}رع پارانوي}}او و اس}}كيزوفرني مانن}}د

دانند. مي ناك خطر و مضر شديد هوشي كم و پيري جنون روانيو آشفتگي ب}}ر1906 ي}}افت. از پزش}}كانپيرواني مي}}ان در وين در1902 از فرويد بل}}ولر و يون}}گ و اطريش}}ي آدل}}ر او طرف}}داران ش}}د. از اف}}زوده تع}}دادآنها مقيم فرنتس}}ي اطريش}}ي ران}}ك و ب}}رلين مقيم آبراه}}ام ك}}ار و سويس}}ي اختالف او ب}}ا بع}}د س}}الهاي در آنه}}ا اغلب ك}}ه ب}}رد نام توان مي را بوداپست

او از و كردند پيدا عقيده

ق}}رار توان}}ايي به ميل را انساني شخصيت تحريك پايه شدند. آدلر جدايونگ ناخودآگاه" از شد، خواهد ديده كتاب متن در چنانچه داد. ضيرگفت. سخن "احتماعي

انگلس}}تان ب}}ه هيتل}}ري دس}}تگاه بيم از عم}}ر آخ}}ر س}}الهاي در فروي}}د در روانك}}اوي درگذش}}ت. ام}}ا كش}}ور آن در1939 س}}ال در كردو مهاجرت

مختلفي ش}}عب آن از و يافت}}ه بس}}يار تحول و رشد جهان متمدن كشورهاي ت}وان مي اص}لي و مهم تماي}ل س}}ه روانك}}اوي خ}ود . در ان}د شده منشعبداد: تشخيص

ناخودآگاه ضمير دور اعماق به كوشند مي درمان در كه ( روانكاواني1 در را اص}}لي نقش زن}}دگي اول س}}ال ب}}راي روانك}}اوان كنن}}د. اين مراجع}}ه

و اوديپ مانن}}د بع}}دي ع}}اطفي برخورده}}اي توض}}يح قائلن}}دو شخص}}يت اين ش}}مارند. مظه}}ر مي س}}طحي توض}}يحات را غ}}يره و اختگي اض}}طراب

است. انگليسي كالين مالني تمايل وف}}ادار پيرو و پيمايند مي را فرويد مشي خطي تقريبا كه ( روانكاوي2

است. فرويد آنا نام به فرويد دختر آنها نمونه اند مانده او اش فعلي ح}}اًالت با برخورد در بيمار دفاع روشهاي به كه ( روانكاوي3 مع}}رفي هورن}}اي كارن و رانك توان مي را آنها هاي دسته دارند. سر توجه

(.1352اس.بلوم، كرد.)جرالدروانشناسي و روانكاوي مقايسه در هم ش}}انه ب}}ه ش}}انه علمي روانشناسي و روانكاوي شد ديده چنانچه

اين اينهم}}ه كردند.ب}}ا رشد بيستم قرن در و وجودآمدند به نوزدهم قرن آخر مختل}ف هم از موضوعش}ان هم دارن}د، بس}يار ارتب}اط ب}اهم ك}ه دانش، دو

تحقيقاتشان. طرز هم است و سهوي اعمال تفسير روياها، تفسير افكار، تداعي تفسير با روانكاوي

دهد. مي قرار تحقيق مورد او معالجه منظور به را بيمار انسان شخصيت،

5

Page 6: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

اس}}ت. معه}}ذا روانپزش}}كي ه}}اي ش}}عبه از يكي اص}}ل در روانك}}اوي ل}}ذا ه}}نر و روانشناس}}ي وارد آمده بدست درمان روش اين ضمن كه اطالعاتي دارد. دسترسي انسان ناخودآگاه نمايالت به است. روانكاوي شده شناسي

نظي}}ه از ملهم اند شده ساخته روانشناسي در بعد كه افكن برون آزمونهاي ط}}رز و س}}اختمان اس}}ت توانسته روانكاوي تنها كنون اند. تا روانكاوي هايدهد. توضيح را انسان شخصيت عاطفي جنبه رشد

آن اعتب}}اري بي قبال ك}}ه نگري روشدرون با را روانكاوي روشهاي نبايد ص}}ريح ش}}هادت اس}}اس ب}}ر ك}}رد. روانك}}اوي اش}}تبا گرفت قرار بحث مورد

خ}ود كندك}ه مي درك مطالبي بيمارش هاي گفته از نيست. روانكاو شخص دروغ اين}}ه ول}}و كن}}د مي نق}}ل روانك}}او براي بيمار نيست. آنچه متوجه بيمار

دروني س}}اختمان ب}}ه روانك}}او اس}}ت. خالص}}ه دًالاتگ}}ر روانك}}او باش}}دبراي" عاطفي" قوانين تحقيق طرز در روانكاوي به دارد، توجه شخصساختمان

هم}}واره چ}}ه است، شده انتقادهايي انسان شخصيت و رفتار خصوصيات و روانكاوان بين از او سهوي اعمال بيمارو تجسمهاي تفسير و رويا تفسير در

خواه}}د موجود نظرهايي تفات آنها براي كلي قوانين وجود رغم به مختلف، نقط}}ه ي}}ك علمي پژوهش}}هاي نظ}}ر از ولي نيس}}تند مهم درماني نظر بودكه اطمين}}ان كسب براي اخير سالهاي در اينرو شوند. از مي تلقي مهم ضعف

روش ب}}ا را روانك}}اوي ه}}اي نظري}}ه رو.انك}}اوان، اس}}تنتاجهاي اس}}تحكام ازدهند. مي قرار پژوهش مورد روانشناسي

ب}}ه را زن}}ده موج}}ود خ}}ارجي رفت}}ار آزمايش، و مشاهده با روانشناسي ده}}د. مي قرار پژوهش مورد آن واكنشهاي و استعدادها بيني پيش منظور

رياض}}ي روش}}هاي كمك به را خود آزمايشهاي و مشاهدات نتايج روانشناس پ}}ژوهش روشهاي به روانشناسي پژوهش روش رو اين از كند، مي تفسير تع}}داد روانشناسي در چون همه اين است. با نزديكتر شيمي و فزيك علوم

ه}}اي ان}}دازه بعالوه ش}}يمي، و فزيك در تا است بيشتر خيلي مسبب عوامل ح}}ال در ندارن}}د، را ش}}يمي و فيزي}}ك ه}}اي ان}}دازه دقت هن}}وز روانشناس}}ي

بلك}}ه نيست پذير بيني پيش صد در صد انسان رفتار بخصوص رفتار، حاضر انس}}ان ش}}ناختن روانشناس}}ي شود. هدف مي بيان قوي احتمال عنوان به

حيوان}ات رفت}}ار زن}دگي. روانشناس}}ي در او ه}}دايت منظ}}ور به است سالم چ}}ه كن}}د، مي مطالع}}ه انس}}ان رفت}}ار ش}}ناختن به}}تر منظ}}ور به رابخصوص

تابع انسان و حيوان رفتار حال عين در و است آسانتر حيوان رفتار مطالعه انس}ان شخص}يت خ}ارجي منظ}ور ب}ه بيش}تر واحدند. روانشناس}ي قوانين دو ه}}ر ك}}ه اس}}ت اين روانشناس}}ي و روانك}}اوي اش}}تراك دارد.وج}}ه توج}}ه

كنند. مي مطالعه را انسان شخصيت

6

Page 7: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

روانكاوي ابداع نيست قادر علم پيشرفت از شناختي جامعه يا تاريخي شرح هيچگونه

ناخودآگاه جريانات مورد در آن كشفيات و روانكاوي ناگهاني ظهور از بسياري نوزدهم قرن نهايي بخش .در كند تشريح را روانشناتسي

و بودن يافته رشد اروپايي ديگر مهم شهرهاي يا وين در كه مردماني فيزيولوژيك روانشناسي جهت در بودند، گذرانده را پزشكي تعليمات

شناسي عصب در كار به كه بود فرويد فقط ولي بودند برداشته گام سنتي كار به هيستري موارد در را مغناطيسي خواب با درمان ،بعد پرداخت

به بخشي او فكري جهت .تغيير كرد ابداع را روانكاوي تهايت در و گرفت سويي از ولي بود او زمان علمي دانش موقعيت و اجتماعي شرايط دليل مشابه مشكالت به نسبت را او كه بود او خصوصي مشكالت و او نبوغ هم. بود كرده حساس ديگران در

صورت به نه روانكاوي ابداع سوي به را خود كوچك گام اولين فرويد .اين برداشت بيمارانش از يكي درخواست به پاسخ در بلكه آن طراحي مطالعات كتاب در فرويد كه بود اي ساله چهل بيوه موزر فني بارونس

سال در خانم است.اين ناميده ان فون امي خانم را او هيستري به راجع موش و تاب و پرپيچ مارهاي ،او چهره عضالت پرش از كه هنگامي1889

وحشي حيوانات و ها كركس مورد در ترسناكي هاي خواب مرده، هاي ايجاد دهانش با كه صداهايي سرو وسيله به كالمش درپي پي قطع درنده،

فرويد دنبال به بود رنج در بيگانگان از نفرت و اجتماع از ترس كرد، مي. فرستاد

رااز بروئراو سازي پاك روان روش از استفاده با زمان مرور به فرويد اين فرويد كه بود بيماري اولين خانم رهانيد-اين عوارضش از بسياري

پس نظريه در نانسي روش از همچنين برد-او كار به اش باره در را روش مطالعات در ها بعد كه گونه گرفت. همان بهره نيز مغناطيسي خواب از

نوشت: بيمار .تمايل نبود پايا ولي بود، توجه قابل مجموع در درماني موفقيت

بين از جديد رواني آسيب اثر بر و مشابه روش با بيماري در شدن درگير به به را هيستري از مواردي چنين قطعي درمان بخواهد .هركس است نرفته پديده آن وارد داشتم سعي من آنچه از بيشتر خيلي ،بايد بگيرد عهده

گرفت ياد را تري اهميت پر بسيار چيز امي خانم از او بشوم.ولي پيچيده ايجاد عوارضي او در كه را زا آسيب ماجراي ان تا خواست او از .وقتي مكررگويي، و خستگي با اغلب امي خانم بياورد، ياد به بود كرده

7

Page 8: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

روز .يك كرد مي كشي وقت قضيه، به مربوط چيزي بازگويي بدون ايجاد كجا از اينها و دارد هاضمه سوء مشكالت چرا كه پرسيد او از فرويد: است شده

او از من .و داند نمي كه بود اين بود همراه تمجمج قدري با كه او پاسخ و اعتراض از حاكي لحني با سپس .او بدهد جواب فدا كه كردم درخواست

از اينها كه كنم سئوال او مداماز بايستي نمي من كه گفت من به غرولند. بگويد خواهد مي را آنچه بگذارم بايستي مي بلكه اند آمده كجا

مهمي درخواست مسئله اين كرد احساس او و بود فرويد نفع به اين همسرش مرگ راجع خانم كند.آن عمل ميلش طبق او داد اجازه و بوده

هاي تهمت به شد،باًالخره سرگردان قدري مرحله درآن و كرد صحبت نويس يك))روزنامه و همسرش خانواده افراد وسيله به كه رسيد

زبان سر بر است كرده مسموم را همسرش او كه اين بر مجهول((مبني ارتباطي هيچ او سوءهاضمه مشكالت با ماجرا اين كه اين بود.با افتاده

اجتماعي غير و منزوي قدر اين او چرا كه شد مشخص فرويد نداشت،براي افكار اين قبلي دارد؛اصرارهاي نفرت بيگانگان از همه اين چرا است.و

به نتيجه شد،اين گذاشته آزاد بيمار وقتي ولي بود نياورده بيرون را مهم اگر دارد، كه اي كننده خسته ظاهر رغم به كه داد تشخيص آمد.او دست به نفوذ براي تري موثر بگويد،راه رسد مي ذهنش به هرچه بيمار بگذارد

را او نهايت در امر كردن،اين كاوش و ترغيب تا است شده پنهان خاطرات هم و درمان براي هم آزاد((كه ))تداعي روش از استفاده سوي به

كرد. راهنمايي است اهميت پر بسيار درتحقيق از استغاده از را او شايد شيوه اين كه داد تشخيص همچنين فرويد

مغناطيسي خواب به توانستند نمي كه بيماراني در مغناطيسي خواب از چندي از چندي از بعد كرد- و مي درخواست بيمارش از بروند،برهاند.او

چشمانشان بكشند، دراز اي كاناپه روي او كار دفتر در بيمارانش- كه همه ذهنشان به آنچه هر كنند،و متمركز را افكارشان يادآوري ببندند،براي را

بياورند. زبان به رسد مي نمي خطور ذهن به چيزي بود؛هيچ خواب بي ذهنشان اوقات اغلب

مشخص هم آن بود. دليل نامربوط رسيد مي ذهن به چيزي هم اگر كرد،يا اشكال با تنها كه شده فراموش خاطرات كه بود شده متوجه بود،فرويد

داد مي تشخيص شخص كه بودند هايي گشتند،همان مي باز زياد بسيارخود، كردن سرزنش شرمساري، حاوي كه كند- خاطراتي فراموشبودند. حقيقي صدمات جسماني((،يا ))دردهاي

بياورند،ناخودآگاهانه ياد به را زا آسيب وقايع نبودند قادر كه بيمارانيكردند. مي دفاع درد برابر در خودشان از

8

Page 9: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

و )مقاومت(ناميد را دردناك خاطرات يادآوري به در ناتواني اين فرويد 1892 در را شيوه اين مرتبه اولين بشكند.او درهم را آن تا كرد ابداع راهي

مغناطيسي خواب به توانست نمي كه گرفت كار به جواني زن درمورد او به و داد فشار را او پيشاني كند.فرويد گو باز را مفيدي خاطرات و برود

اين ميريخت.و بيرون را خاطرات لغزش، بدون حركت اين كه داد اطمينان يك از او كه بود شبي آمد،يادآوري زن آن ذهن به اول بار داد.آنچه رخ اتفاق

بود؛ ايستاده بيمارش پدر تختخواب كنار در و بود برگشته منزل به مهماني از پس و پرداخت افكارش گويي باز به خم و پيچ با و آهسته بعد به آنجا از

احساس خوشگذرانيش از كه بود آمده پيش برايش درك اين اي لحظه تالش با بود. تاًالخره بستري شديدي بيماري با پدرش چون كرد مي گناه

بدهد،درد تشخيص را عوارضش از يكي كه كرد وادار را او فرويد بسيار كه را گناه احساس طريق آن از كه بود دًاليلي از يكي پاهايش شديد

بكلي بعدها زن كند. آن دور خود از بود كرده پيدا خوشگذراني درنتيجه با فرويد كه نبود اين در جريان اين اساسي كرد.جنبه ازدواج و يافت بهبود ماجرا اصل بيمار خود موافقت بلكه بود كرده لمس را او هايش دست

: داد شرح چنين فرويد بود.بعدها ماند. او مي باقي فشار مدت درتمام كه دهم مي اطمينان بيمار من

راكه اي عقيده يا و عكس يك شكل به كننده يادآوري اثر يك خود درمقابل اين كه ميكنم وادار را او من و كند مي مجسم آيد مي وجود به فكرش براي را آن نبايد كند.او منتقل من به هست چه را،هر عقيده آن يا عكس

خواسته مي آنچه كندكه فكر است ممكن چون دارد نگاه خودش آن گفتن ممكن كه اين نباشد،با او خواسته همان درست نباشد،يعني

ايجاد نبايد سكوتي يا انتقادي هيچ آن باشد.درباره ناخوشايند بسيار برايش شده دانسته اهميت بي كه اين دليل به يا احساسي جهات به يا بشود،

تقريبا و بيابيم، هستيم دنبالش به را آنچه قادريم طريق اين به است.فقطيابيم. مي در لغزش كمترين بدون را آن روش اين با

اغلب بلكه شود مي محوب دردناك خاطره يك ندرت به آمد پيش آنچه فكر به آرام آرام شود، گيري پي اگر استكخ تداعي زنجيره در اي حلقه

رسد.در مي آن پنهان مفهوم به و زا بيماري

در يعني بعد سال و ناميد"تحليل"را جريان اين مطالعات،فرويدكرد. آغاز را عبارتروانكاوي از استفاده1896

از ديگر شكلي خود كه فشار شيوه كه كرد عنوان فرويد بعد چندي خواب يادآور كه اين براي نيست، توصيه قابل بود، كردن پيشنهاد

خاطراتش برروي داشت سعي بيمار كه كه زماني در و بود مغناطيسي 1900 سال در شد. او مي محسوس بسيار پزشك كند،حضور پيدا تمرمز

9

Page 10: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

مي تكيه شفاهي پيشنهادهاي روي بر آن از پس و كرد رها را روش اينكرد.

از بودند عبارت روش اين اساسي عوامل1900 سال در ترتيب بدين كه اين بر مبني گر درمان مكرر پيشنهاد كاناپه، روي در كشيدن دراز آرام

كردن ابراز براي بيمار سازد،موافقت مي آزاد را مفيدي افكار آزاد تداعي تداعي و خودسانسوري يا بيان از خوداري بدون آيد مي ذهنش به آنچه هر

مي ايجاد بيمار افكار و خاطرات در جريان اين كه ناخوآگاهي هاي بلكه دارد كاربرد هيستري مورد در تنها نه روش اين كه شد كرد.ثابت

اين سال ها ده است.فرويد مفيد نيز عصبي هاي بيماري ساير درمورد به يافتن دست منظور به آن اساس ولي كرد مي جور و جفت را شيوه دوازده مدت در همه ناخودآگاه ضمير پويايي روان به توجه با درماني بينش از استفاده بدون را بيماري بار اولين براي او كه داد رخ زماني از بعذ سال

بسيار مطلب روانكاوي شيوه مورد در كرد.البته درمان مغناطيسي خواب منظور است.چون پيچيده و پوشيده آنها اغلب كه است موجود زيادتري

است، رواني اختالًالت مداواي نه و روانشناختي علوم توسعه ما اصلي هاي روش يا روانكاوي با درمان جزئيات روي بر اينجا در نيت ًالزم

هاي روش و ها نظريه با مخالفت در فرويد پيران وسيله به كه گوناگوني با درمان ديگر عنصر دو بايد كنيم.ولي گرديد،تكيه ايجاد او درماني

تنها نه عنصر دو اين بگيرم،چون نظر در كرد ابداع فرويد كه را روانكاوي به روانكاوي از او استفاده در بلكه بودند اساسي بيمارانش درمان مورد در

خود روانشناختي اصلي كشفات به او آن طبق كه تحقيقي روش عنوانداشتند. اهميت نيز گرديد نائل

حالت وبه اختصار به را آن است.فرويد انتقال پديده عنصر اولين درمان يك1900 در بعد سال پنج ولي بود ذكركرده مطالعات در محدودي كند.در استفاده بيشتر آن از تا داشت آن بر را او ناموفق

درگزارش كه بود كرده آغاز را اي ساله هجده دختر درمان او زمان آن را او هيستريك عوارض باهم دو است.آن برده نام دورا نام به او از هايش استفاده سوء ك آقاي اش همسايه وسيله به دورا كه برگرداندند زماني به داشت كه وقتي درست ماه سه از بعد دورا بودولي گرفته قرار جنسي

خورده يكه سخت كه كرد.فرويد قطع را رسيد،درمان مي خوبي پيشرفت كرده را كار اين بايد چرا او كه كرد فكر تعمق با و طوًالني مدتي بود،

درمان- كه كردن ترك درمورد اورا روياهاي از يكي كه باشد.هنگامي بوده جنسي پيشروي زمان در ك آقاي خانه از او كردن فرار از قياسي

زياد او خود چون كه رسيد نتيجه اين به داد-فرويد قرار بررسي مورد انداخته ك آقاي ياد به را او داد مي تنباكو بوي نفسش و كشيد مي سيگار

ك آقاي به نسبت كه را احساساتي دورا احتماًال بودو سيگاري هم او كه

10

Page 11: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

به اساسا بود،او اين از غير است.اگر داده مي انتقال فرويد به داشتهكند: مي بيان چنين بود.فرويد شده مواجه شكست مي گوش كردم مي احساس كه هشدارهايي به بايستي مي من

كرده مكان نقل من به ك آقاي از تو گفتم))حاًال مي او به بايستي دادم.مي است ممكن كه شده تو سوءظن باعث كه اي شده چيزي متوجه تو اي.آيا

چه و وضوح به باشم)چه داشته مشانهي شيطاني مقاصد هم من مي يا اي شده چيزي متوجه من در ايا باشد؟يا ك آقاي شبيه پوشيده(كه

اين از قبل كندو مطابقت تو روياي با كه بداني من درباره چيزي خواهي؟(( اي داشته ك آقاي مورد

اصطالح در را دورا توانست مي كاري چونين يك گويد مي فرويد خودش در و بدهد ادامه را درمان تا كند كمك فرويد به نسبت احساساتش

كه گرفت نتيجه كند.فرويد پيدا هم را خاطراتش ساير و بنگرد تر عميق كار بخش ترين مشكل كار چاره كردن كرد؛پيدا متوقف توان نمي را انتقال را ناخودآگاه ضمير تا مقاومت شكستن در است اساسي گامي ولي است

كند: تبديل آگاه به پذريفتن مرحله به بيمار شد، حل انتقال مسئله كه اين از بعد فقط

شده گرفته شكل تحليل زمان طول در كه رسد مي ارتباطي اعتبار مي بيدار خصمانه تميالت جمله بيمار،از تمايالت درمان"تمامي "در است...

تحليل نظر مورد مقاصد جانب به آگاهي ايجاد طريق از آنها شوند،سپس كند مي پيدا سوق

كاوي روان راه سد و مانع ترين بزرگ رسد مي نظر به كه ...انتقال بار هر حضورش كه اين شرط شود،به مي آن متحا قدرتمندترين باشد،گردد. تشريح بيمار براي و شود كشف

كه است شده اصالح اي درمان،تجربه نظر نقطه انتقال،از تحليل كرد،دورا مي عمل موقع به فرويد كند.اگر مي ترميم و آشكار را آسيب

ديگر(مي مردان از بسياري احتماًال ك)و آقاي خالف او،بر كه فهميد مي به نسبت آنها احساسات از نيست ًالزم دورا گيردو قرار اعتماد مورد تواند

توجه باشد.با داشته وحشت آنها به نسبت خودش احساسات يا و خودش فرضيه تشريح و تحقيق طريقه يك انتقال تحليل روانشناختي، ديدگاه به

مي قرار شرح قابل غير رفتار درپس كه است ناخودآگاه ضمير هاي انگيزهگيرد.

تحقيق اصلي روش فرويد براي كه تحليلي شيوه عنصر دومين روياي از نتوانست او كه اين رغم روياهاست. به تعبير گرديد روانشناختي

روياهاي از استفاده با كند، دريافت را خودش به انتقال نشانه دورا دست ناخوآگاه ضمير ذخاير به بود توانسته سال پنج مدت به بيمارانش

11

Page 12: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

در ناخودآگاه ضمير دانش به سلطنتي ))راه را روياها تعبير بعدها يابد؛او نشان توجه روياها كه نبود روانشناسي اولين ((ناميد.فرويد رواني زندگي

اين در اوليه بحث مورد155 به (او1900روياها) تعبير كتاب در داد؛ بي افكاري را روياها روانشناسان اغلب است. ولي نموده اشاره موضوع

نگرفته نشات روح جريان از كه اند دانسته معني بي و اعتبار،مزخرف مي آشفته را خواب كه است جسمي جريانات از متاثر بلكه است

نمي هشياري از بيرون خاطرات و افكار تنها را ناخودآگاه ضمير كند.فرويد كه دانست مي دردناكي وقايع و احساسات تجمع جايگاه را آن بلكه دانست

نهفته ماده را روياها و شوند مي سپرده فراموشي به فشار آوردن وارد با كه است درحالي واين گذارند مي نمايش به را آنها كه دانست مي اصيلياست. شده معاف خدمت از محافظ ناخودآگاه ضمير آن غير در كه سازند مي براورده را آرزوهايي روياها كه كرد فرض او

ادامه به ما كردن وادار آنها اصلي مقصود كنندو مي دنبال را ما صورت مي طرف بر را جسماني ساده نيازهاي روياها از است. بعضي خوابيدن

استدر خورده نمك پر غذاي هروقت كه است گفته تعبير در كنند. فرويد مي آب بزرگ هاي جرعه ديده مي خواب در شود. و مي تشنه شب طول

يك روياي او نوشد. همچنين

دير ها شب داشت دوست كه كند مي بازگو را پزشكش دوست آقاي شو ))بلند كرد صدا در پشت از اش صاحبخانه صبح روز يك بخوابدو

بود گرفته تصميم پپي صبح روز است.((آن بيمارستان به رفتن پپي.وقت بستري و بيمار بيمارستان در كه ديد خواب در بماندو باقي رختخواب در

ديگر هستم، بيمارستان در بود))چون گفته خودش به او موقع آن در است،.بود داده ادامه خوابش ((وبه بروم آنجا به نيستكه ًالزم

تر پيچيده و تر ظريف روياها از بسياري در آرزو شدن برآورده ولي طول در اند مانده پنهان ناخودآگاه ضمير در كه آرزوهايي است.اغلب

اين كنند؛اگر مي حمله خودآگاه به ورود براي براي خواب آرام وضعيت بيداركنند. را خوابيده شخص تا كنند مي تنش ايجاد قدري به بشود، طور

عوامل ناخودآگاه خواب،ذهن از حفاظت در استكه داشته اظهار فرويد بي نسبتا عوامل شكل به را آنها داردو مي نگاه پوشيده را كننده ناراحت

آنچه درباره چون است رمز و راز پر دهد. رويادقيقا مي شكل تغيير ضرر از آنچه آزاداز تداعي وسيله به نيست. ولي باشد،واقعا رسد مي نظر به

را آنچه حقيقي محتويات بتوانيم است ممكن آوريم مي خاطر به رويا ذهن درون به ترتيب بدين و بدهيم تشخيص است شده داشته نگاه پوشيده

بيندازيم. نظر ناخودآگاهمان رسيد.در ديدگاه اين به خودش روياهاي از يكي تحليل از پس فرويد

خوابي بود او مداواي تحت جواني زن درباره)ايرما(كه او1895 جوًالي

12

Page 13: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

است طوًالني بسيار آن از فرويد تحليل و است پيچيده خواب ديد. اين كه بزرگي سالن در را ايرما خالصه،او طور صفحه(.به يازده )درحدود در ايرما هاي گفته از و كند مي مالقات شوند مي وارد جا بدان مهمانان

مي دارد؛فرويد اي كننده خفه دردهاي اش معده و گلو،شكم در كه يابد مي گرفته ناديده را ايرما جسمي مشكالت از يكي توجهي بي سر ترسيدكه

ايرما اوتو،به پزشكش دوست كه يابد مي در بسيار تفاصيل از بعد باشد؛و همين او مشكل منشا و است كرده تزريق آلوده سرم يك در را دارويي

است. بوده از خواب اين هاي بخش از بسياري حقيقي مفاهيم پيگيري در فرويد

متخصص اسكارراي دوستش قبل روز كه آورد ياد به آزاد تداعي طريق گفته فرويد به راي و شناسد مي را ايرما كه است بوده ديده را كودكان برخورده فرويد به نيست.(اين خوب كامال ولي است بهتر حالش است)او

آن و بود

فقط ايرما درمان كه معني اين به بود دانسته پوشيده انتقادي را نگاه پوشيده را حقيقت خواب در است.او كرده كسب موفقيت مقداري به را ايرما عصبي عوارض بقاي كردو تبديل اوتو به را راي اسكار و داشت

داد- به قرار او وضعيت مسئول را تو او و نمود مبدل جسماني عوارض خيلي كرد مي مصرف كه هايي سوزن مورد در همواره كه او خود عكي

بود: قرار اين از فرويد داد.نتايج مي خرج به وسواس ناراحت مرا ايرما ناقص درمان مورد در تذكراتش با حقيقت در اوتو

انتقام من او،براي سوي به مالمت آن برگرداندن رويا اين بود،و كرده دادن نشان وسيله به ايرما وضع مسئوليت از مرا خواب كرد.اين جويي متجلي را امور از خاصي حالت خواب كرد...اين موثر،مبرا عوامل ساير براورده آن محتويات باشد.بنابرين آنگونه داشتم آرزو من كه كرد مي

بود. آرزو هم انگيزش و بود آرزو يك شدن كم هاي انگيزه به دادن اعتبار و رحمانه بي خودآزمايي طريق از فرويد كردني قياس آن ارزش كردكه كشف را اي شيوه رويا در اعتبارش و كرد تحليل را بيمارانش روياي هزار حدود بعد سال پنج طي در نيست.او

به درمان ابزار مفيدترين از يكي روش اين كه نمود گزارش رويا تعبير دراست. ناخودآگاه ذهن كاركرد روي بر تحقيق و روانكاوي وسيله

قرار انتقاد مورد بسيار تحقيق منظور به روانكاوي جريانات از استفاده دانند.تداعي مي نامطمئن شناسي روش جهت از را آن چون است گرفته

چگونه شخص ولي كند مي راهنمايي رويا تغيير به را روانكاو و بيمار آزاد است ممكن موارد بعضي است؟در صحيح تعبير كه كند تواندثابت مي

شده بازسازي رويا نماد يك از كه آسيب وجود بر مبني تاريخي شواهد مثل موارد اغلب در ولي است داده رخ حقيقت در كه شود ديده است

13

Page 14: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

تعبير كه گردد اثبات عينا تا ندارد وجود دليلي ايرماهيچ درباره فرويد روياياست. كرده آشكار را رويا حقيقي محتواي واقعا تعبير روانكاوي در روياهايش كه هركس كه گونه همان اين وجود با دچار شخص كه آيد مي پيش اي لحظه تالش داند،درضمن مي است شده

حقيقي روي بر لغزيدن احساس يك تجلي، شود،يك مي شناسايي حيرتشونده- تحليل خود پاسخگويي وسيله به خواب تحليل پايان، .در احساس

كنم مي احساس چون باشد آن حقيقي معناي بايد بگويد)بله-اين يعني كه مشكلي با تا سازد مي قادر را او پاسخ آن كه اين باشد(-براي درست

كند. نرم پنجه و دست است كرده بروز رويا ناحيه از تجارت سمت به را او خواب تحليل و آزاد فرويد،تداعي مورد در

داد.اودر نجات علمي جدي خطاي يك به اقدام از كردو هدايت اشراقي اغلب اساس جنسي مشكالت كه بود فكر اين در روانكاوي به اقدام اوايل

فكر كوته جنسي امور در هنوز ويني جامعه كه اين است.با عصبي اختالًالت توجه مورد بسيار عملي و پزشكي مراكز در مسئله بودند،اين متعصب و

بود. گرفته قرار كه شد مي بود،فكر بزرگساًالن جنسي امور درباره تحقيقات همه ولي هستند.ولي بكر جنسي تجارب و ها خواهش نظر از و بيگناه،پاك كودكان

مي ياد به بسيار كوشش از پس انها كه بود شنيده بيمارانش از بارها فرويد حيرت كمال در و اند داشته جنسي احساسات هم كودكي در كه آورند اندو گرفته قرار جنسي آزار مورد بزرگساًالن وسيله به كه كردند مي اعالم

نتايج از يكي شود.هيستري مي تجارب تا نوازش موارد شامل آنها تجارب به آن ديگر نتايج هم پارانويا و ها ترس عصبي، هاي وسواس و بود آن

از بودند عبارت كار تقصير بزرگساًالن آمدند. اين مي حساب از تر انگيز حيرت بزرگترو پرستارها،كدبانوها،خدمتكاران،معلمان،برادران

بودند. مونث،پدرها بيماران در همه كرده بزرگي كشف كه افتاد فكر اين به شدو حيرت در غرق فرويد

و مغناطيسي خواب با درمان سال دوازده ده از پس1896 است. تاسال در شده،و چاپ مقاله صورت به را خودش اغوايي نظريه تحليلي،او تجارب

تحت كه نورولوژي و روانكاوي محلي انجمن مقابل در سخنراني يك طي با او داد.سخنراني بود،ارائه شده تشكيل بزرگ ابينگ كرافت رياست پريان علمي داستان يك گفت)مثل او به ابينگ كرافت شدو رو روبه سردي

كه كرد مي احساس فرويد سخنراني از بعد هاي ماه و هفته است(در اند،مراجعات كرده منزوي كامال را او و كند مي دوري او از پزشكي جامعه

به مدتي تا او كه اين با يافت. ولي كاهش محسوسي مقدار به هم بيمارانافتاد. ترديد به آن صحت در تدريج به هم او بود،خود معتقد باورهايش

14

Page 15: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

به مربوط خاطرات كه بيماراني ميان در او كه بود اين آن علل از يكي در و بود آمده نايل موفقيت از بخشي به تنها بودند كرده برمال را تجاوز

از شوند،قبل مي موفق دارند كرد مي فكر فرويد كه آنها از بعضي حقيقت دامنه گستردگي كه اين كردند.ديگر مي رها را درمان كامل مداوا

باور و آور حيرت فرويد براي دخترانشان از پدران جنسي سوءاستفاده وجود ناخودآگاه در بحثي قابل غير حقيقت ذكر گونه هيچ بود.چون كردني

اين باشد.و ساختگي توانست مي تجاوز از هايي يادآوري نداشت،چنين )راه و پنداشت مي عظيم كشف يك او را آنچه بود؛ اي كننده دلسرد فكرباشد. نادرست بود ساله(،ممكن هزاران قديمي مشكل يك حل

آپارتمان به را پرجمعيتش خانواده بود توانسته اواخر اين او كه اين با خوب قدري به كارش و كند منتقل19 شماره برگاس خيابان در وسيعي

ساًالنه سفر كه باشد لذتش خوشايندتري فكر به توانست مي كه بود شده باشد. مضطرب دلسردو داشت حق ديگري بسيار دًاليل بود،به ايتاليا به

تاثير تحت را فرويد كرد مي فكر آنچه از بيش1896 سال در پدرش مرگاست(؛ شده دريده هم از هايش ريشه كرد مي احساس داد)او قرار

نبود حاضر ولي بود كرده كمك او به همه اين كه بروئر با ديرپايش دوستي از داشت بپذيرد درمان و عصبي هاي بيماري مورد در را انقالبيش عقايد

مزد بدون ولي محترمانه موقعيت هم هنوز كه اين با پاشيدو مي فرو هم حفظ سال دوازده تقريبا مدت به را اعصاب شناسي آسيب در سخنران

محترمانه سطح مقام بود.اين نريسده استادي مقام به هنوز بود،ولي كرده كرد.به مي كمك بسيار هم اش اي حرفه زندگي دوام به كه داشت تري باًال هايش نگراني بخصوص شد، تشديد فرويد عصبي عصبي عوارض دليل اين و مرگ به كردن فكر مورد در قلبي،وسواس بيماري از پول،ترس مورد در

اين به شديدا بود.او ساخته ممكن غير رم از را ديدارش كه سفر از ترسكرد. مي تشريح قايل غير هاي وحشت در غرق بودولي مند عالقه سفر

كرد آغاز را خود از روانكاوي1897 تابستان در ساله ويك چهل فرويد زمان اين تا بجنگد. او آن وبا كند درك را خودش رنجوري روان كند سعي تا انجام را كار اين حدودي تا بود توانسته هايش خواب تحليل طريق از

و قدرتمندانه سبكي به را خودش روزه همه او ديگر حاًال دهدولي هم سقراط حتي و جيمز داد.دكارت، مي قرار نظر تحت دقت به روشمندانه

را خودشان آگاه هاي ذهن

گشودن جستجوي در كه بود فرويد فقط ولي بودند كرده بررسيكرد. مي گيري پي را تحقيقاتش ناخودآگاهش ذهن رازهاي

15

Page 16: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

باشد. مغايرت داراي لغوي نظر از است ممكن خود از كردن تحليل باشد گر تحليل هم زمان يك در و كند راهنمايي هم تواند مي شخص چگونه

شونده؟ تحليل هم و بيمار كه درمانگري هم و باشد مريض هم تواند مي شخص چگونه

كس هيچ ولي كند؟ تحليل را آنها او كندتا مي منتقل او به را احساساتش فرويد تحليل عنوان به تا بود نديده تعليم گونه آن يا توانست نمي ديگر حدودي تا او كرد. ولي مي كار اين خودش بايستي مي او و كند عمل

عنوان به كرد، مي احساس خاطري تعلق او به نسبت كه را فالس ويلهلم حلق و گوش متخصص كه اين با بود. فالس كرده جانشينانتخاب گر تحليل

در و داشت روانشناسي به جمله از فراوان هاي مندي بود،عالقه بيني و بعضي و برجسته تعدادي كه بود داده ارائه هم نظرياتي اخير مورد اين

مي نامه فالس به اغلب و مرتبا بودند.فرويد آميز اسرار و نامربوط ديگر چه خودش از تحليل در و تحقيقاتش در كه داد مي توضيح برايش و نوشت را ها مالقات اين و كرد مي مالقات را او گاه به گاه و دهد مي رخ اتفاقي

درباره عميق بحث روز سه يا دو از بود عبارت ناميد- كه )كنگره(مي موجود فرويد به فالس هاي خودش.جواب و فالس هاي نظريه كارهاو كال ولي ندارد نموده ابراز كنگره اين در او آنچه از هم اثري هيچ و نيست اين يا است كرده كمك فرويد شخصي تحليل در او كه است آن بر عقيده

قابل شخص يك به خود از تحليل نتايج بيان را خودش افكار فرويد ًالقل كهاست. نموده روشن اعتماد

روياهاي بازبيني و آزاد تداعي از روز همه سال چند مدت به فرويد هاي انگيزه و اوليه تجارب مانده، پنهان خاطرات كاويدن براي اش شبانه هاي گريز و زباني هاي ها،لغزش روزمره،هيجان آرزوهاي وراي در پنهان

بود. خود كردن درك جستجوي در كرد.او استفاده خاطرات كوچك نژاد بر محاط فيزيولوژيكي هاي پديده خواست مي طريق آن از و هر از تحليل نوشت:" اين فالس به كار اين اوايل در كند. او كشف را بشر

كار در و شود انجام بايد كه دارم اعتقاد ولي است تر مشكل ديگر تحليل شده تمام كار بودكه افتاده فكر اين به است." بارها الزامي مرحله يك من

ولب

رسيده كامل توقف مرحله به بارها بود، گرديده مشخص آن خالف بعد مي نامه در كه همانطور باًالخره بود- و جنگيده كار پيشرفت براي بودو

شد: موفق گويد، شخص سوم عنوان به كه كنم مي تجربه را چيزهايي دارم حاًال من

حالت به من كه هست ام- روزهايي بوده بيمارانم در شدنش انجام شاهد روياها، مورد در چيزي هيچ چون روم مي طرف آن و طرف اين افسرده

نور، از رتوي1 كه اين تا ام نيافته در روزها سار يا روز آن حاًالت يا اوهام

16

Page 17: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

امروز براي است داده رخ گذشته در آنچه نماياندو مي هارا وابستگيگردد. مي تمهيدي

مي خودش كه آنگونه ميان از داشت بود. او سختي كار شك بدون مي بيرون بودند مانده پنهان عميقا كه را پهن" خاطراتي از گويد"انبوهي

كودكي دوران حسادت آفريدند،مثل مي گناه و بودند دافع آنها چون كشيد گناه احساس دائمي آثار و درگذشت كودكي در )كه كوچكترش برادر به او نسبت نفرت و محبت از او ستيز هم در احساسات نهاد(، باقي فرويد در را را مادرش مادرش نيمگي و دوسال در كه زماني در يخصوص و پدرش به

بود. شده برانگيخته جنسي نظر از بودو ديده لخت او تحليل كه است گفته فرويد از ماندنيش زندگينامه در جونز ارنست

و فرويد عصبي عوارض نكردو ايجاد سحرآميزي نتايج گونه هيچ خود از افشا اي آزاردهنده مطلب كه دوم يا اول سال در فاليس به او وابستگي

فرويد عوارض1899 سال تا يافت. ولي بيشتري شدت شود مي احساس قبل سال پنج يا چهار از بيش خيلي او بودو يافته بهبودبيشتري

تا او ولي بود شده كامل عمدتا كار اين1900 سال داشت. در بودن عادي تجاربش و حاًالت تحليل به را روزش هر آخر ساعت نيم همواره عرش آخرگذارنيد. مي

مالحظه قابل شخصي فوايد نبود، كامل چندان اينكه با خود، از تحليل خيلي نتيجه يك فرويد شاگردان از بسياري نظر طبق ولي داشت، اي

نظريه از بسياري به اقدام اين طريق از داد. فرويد ارائه هم تر بزرگ كه را هاي نظريه از بسياري و يافت دست انسان طبيعت مورد در هايش

نمود. تاكيد بود، آورده دست به بيمارانش ساير با تجربه راه از اوليه هاي ساله در حتي كودكان كه بود اين ها نظريه اين مهمترين

پدريا به را جنسي گرايش بخصوص دارند جنسي قوي احساسات زندگيبرانگيز. باشند مخالف جنس بايد معموًال كه مادر

يا مادرش و پدر چشم در اوهام و اميال اين كه فهمند مي ها بچه ولي ناخودآگاه ضمير در را آنها كه است شيطاني قدري به ها بزرگتر سايرسپارند. مي فراموشي به كامال را آن بدون كنندو مي پنهان

مي بيمارانش از بسياري چرا كردكه مي درك فرويد سرانجام حاًال عريان آنها است. آن"خاطراتي" كه شده تجاوز آنها به كودكي در كه گفتند قرار درستي مسير در حقيقي. او اغواي نه بودند كودكي اوهام بودند كرده

روحي حقيقت به تا بود نپيموده كافي قدري به را راه فقط بود، گژرفته رها اين براي را اغواگري نظريه فرويد كه گويد مي ميسون برسد.جفري

بود آور زيان اش حرفه براي خوردو مي بر همكارانپزشكش به چون كرد هاي موردخواسته در را او جديد نظريه فرويد همعصران حقيقت در ولي

اغواگري نظريه از انگيزتر نفرت محارم با زنا تمايالت و كودكان جنسي

17

Page 18: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

اشتياق انزواو مادي،احساس هاي نگراني رغم به فرويد دانستند. ولي مي كردو مي اجبار احساس حقايق انتشار براي جامعه، در شدن قبول به

در تر طوركامل به و1900سال در بخشي داد، انجام هم را كار همين1905. براي جديدي روان براي جديدي درمان راه ابداع بجز او1900 سال تا به هاي موفقيت كودكي، دوران جنسي تمايالت كشف و رنجوري روان انسان روانشناسي مورد در آيند بر پر نظريه چند بود. او آورده دست را روانشناسان از بعضي افكار و ها ياقته آخرين كه نمود. وقتي ارائه عادي به محكوم فرويدرا حتي ژانه پير فرانسوي داد)روانشناس قرار نظر مورد

نموده ناميد مي او كه روالي ناخوآگاه"طبق درباره"ضمير افكارش سرقت كارهايش از بسياري شد- و مي دانسته اصيل فرويد كارهاي در بود(.آنچه

كه شكلي به بيمارانش و خود ذهن از او آنچه بر بود بود- مبتني گونه اينبود. كرده آوري جمع نداشت، سابقه روانشناسي تاريخ در

اساسي اصول گيرد، قرار بحث مورد آن كليت با كه هنگامي روانكاوي ي نظريه

d تعداد پيچيدگي اين بناي زير در حال، اين است. با پيچيده بسيار نسبتاآغاز در نظر دارند. اين وجود فرآيند و اصول اندكي

d آتن مفاهيم زيرا باشد، كننده گيج تواند مي اين اند. به تنيده هم دز عميقا جنبه نظريه ساير از جداي نظريه هاي جنبه از يك هر از گفتن سخن دليل

ها در فريد نظر ، آغاز نقطه بهترين شايد حال هر به است، دشواري امر

ناميده ذهن نگر مكان الگوي كه باشد ذهن بندي سازمان چگونگي موردشود. مي

ذهن نگار مكان الگوي دارد. يك منطقه دو يا حوزه دو ذهن كه است اين ذهن رايج توصيف

و احساسها، افكار، يعني گيرد، مي بر در را هشيار تجربه منطقه را هايي تجربه ديگر هاي آگاهيد. منطقه آن از حاضر حال در كه رفتارهايي

اگاهي از خارخ حاضر حال در – اند ايستاده انتظار به طرفين كه دارد در كار با آشنايي پي در شوند. فريد آگاهي وارد قادرند آساني به اما هستند افزود. فهرست اين به نيز سومي حوزه خود عصر پردازان نطريه ساير

فرويد دهندكه مي تشكيل را چيزي آن مجموع در ذهن از منطقه سه اينپنداشت. مي آن ظاهري بندي شكل يا نگاري مكان را آن

كه ايست طريقي شبيه بسيار هشيار اصطالح از فرويد استفاده حال در فرد كه را مغز از ي جز� گيريم- يعني مي كار به را آن امروزه ما

d گيرد. افراد مي بر در است آگاه ان از حاضر تجربه درباره توانند مي نوعا

18

Page 19: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

عقالني و منطقي طريقي به توانند مي و بگويند سخن خودشان هوشيار پنيمه است معمولي حافظه نماينگر كه ذهن از بينديشند. جزيي آن به

اكنون چه گر هوشيار نيمه در موجود شود. عناصر مي ناميده هوشيار عنوان شود. به آورده اگاهي به تواند مي آساني به است، آگاهي از خارج ديديد كه فيلمي آخرين نام يا و دوست يك تلفن شماره به شما اگر مثال ضمبر به هوشيارتان نيمه ضمير از را اطالعات آن واقع در شما كنيد، فكر

آوريد مي هوشيارتان . بسيار كه برد مي كار به طريقي به را هوشيار نيمه اصطالح فرويد واژه اين رود. او مي كار به روزمره زبان در كه است طريقي از متفاوت

از اجبار به و فعال طور به كه باشد ذهن از بخشي بيانگر كه اين براي راتكانشهايي يا ها دارد. انديشه اختصاص شده، نگهداشته دور هوشيار ضمير مي نگهداشته آنجا در دليل اين به اند شده داده انتقال هوشيار نا به كه

شكلي به فقط شوند. آنها مي تداعي درد يا تعارض، اضطراب، با شوندغير شخص براي چون شوند)كه پديدار توانند مي شده تحريف

نظر طبق رود(. بر نمي شمار به آميز تهديد است تشخيص قابل احساس اميال، از وسيعي بخش براي مخزني عنوان به هوشيا نا فرويد،

چند هر پايان، بي تأثيري عنصر كن. اين مي عمل فرد هاي انديشه و ها، گذارد مي بعدي آگاخانه تجارب و اعمال بر مستقيم، غير .

از كه اي كند)انديشه مي تشبيه شناور يخ توده به را ذهن اغلب فرويد هوشيارانه آگاهي با يخ توده اين است( رأس گرفته وام ليپس تئودور

نيمه است آب زير كه بخشي ان، بزگتر بسيار است. بخش شده مقايسه هوشيار نا نمابانگر آن عمده بخش حال، هر دهد. به مي تشكيل را هوشيار

مي تأثيز فرد رفتار بر هوشيار نيمه و هوشيار هاي پديده چه است. گر نا درون رويدادهاي از كمتر تأثير اين اهميت كه بود معتقد فرويد گذارند،

كه پنداشت مي فرويد كه بود هوشيار نا ضمير در واقع هوشياراست. در كرد درك بايستي را شخصيت مكانيك علم .را ذهن نگار مكان الگوي تأثير هم روي بر هوشياري از سطح سه اين

و هوشيار نيمه به هوشيار از توانند مي آساني به دهند. مطالب مي تشكيل هوشيار نا درون به توانند مي اينها دوي هر از كند. مطالب عبور بالعكس d مطالب حال اين شود. با انباشته هوشياري به ورود از ناهوشيار واقعا

شود. مي منبع كنند، مي عمل آن نگهداشتن پنهان براي كه رواني نيروهاي شخصيت پويشهاي كه دهد مي تشكيل را اي صحنه ذهن منطقه سه اين آيند مي در نمايش به اآن در .

شخصيت اجزاي كه آورد وجود به شخصيت از ساختاري الگوي يك همچنين فرويد

شخصيت كه بود باور اين بر است. او ذهن نگار مكلن الگوي اين مكمل

19

Page 20: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

انسان رفتارهاي از وسيعي مجموعه ايجاد براي كه است، جزء سه داراي بر بلكه نيستند، فيزيكي هاي كليت جزء سه كنند. اين مي تعامل هم با

روند. مي شمار ب شخصيت عملكرد از سهجنبه براي خالصه هايي چسبشوند. مي ناميده من فرا و من نهاد، اجزا اين

ناميد. ناخودآگاه انتدا در فرويد كه است شخصيت از بخشي . ايدنهاد باشد.فرويد مي شناختي زيست اساسي هاي انگيزه و ها بازتاب حاوي و

براي همه كه است كرده تشبيه جوشان هيجانات از پر گودالي به را ايد جزء (. نهاد1383كرين، سي آورند)ويليام، مي فشار گودال آن از خروج

جنبه همه است. نهاد تولد هنگام در موجود جزء اولين و شخصيت آغازينd گيرد. نهاد مي بر در را شخصيت ابتدايي و غريزي موروثي، هاي در تماما

زيستي- فرآيندهاي با نزديكي ارتباط و كند مي عمل هشيار نا ضمير موتور نهاد ترتيب دارد. بدين گيرد، مي آنها ار را خود نيروي كه غريزي،

(.1375ير، اف. شي ومايكل اس.كارور )چارلز است شخصيت عبارت لذت دارد.اصل همنوايي شود مي ناميده لذت اصل آنچه با نهاد

نيازهايتان آني ارضاي شما زندگي در واقعي مقصود يك كه است اين از تسلط تحت انگيزش لحاظ از نهاد اين بر (. بنا1949،1940 است)فرويد

از كاستن و لذت درجه باًالترين رسانيدن به آن هدف كه است لذت اصل استبه تنش كاهش به مربوط اصل، در فرويد است.ازديد ممكن رنج

وضعيت به كندو برطرف را هيجانات همه كه كوشد مي نهاد طوركلي(.1383كرين، سي آرامش)ويليام، پر عميق خواب به برگردديعني آرامي مي وجود به را گواري نا تنش حالت شوند نمي ارضا كه نيازهايي

مي انگيخته بر افراد رو اين است. از آن از اجتناب جوياي فرد آورندكهd را نيازهايشان تا شوند كمترين حتي اصل، اين طبق كنند. بر ارضا فورا

ظاهر شود. در خوردن براي تالش موجب بايستي گرسنگي در افزايش ارضا هايش نياز خواهد مي كسي چه . وانگهي است فريبنده لذت اصل

تواند نمي لذت دراد. اصل وجود مسئله يك حال اين با بماند؟ باقي نشده اصل كند. اين محصور يا محدود را نيازها شدن ارضا چگونگي وجه هيچ به

d بايد نيازها كه گويد مي به بايد نيازها كه گيد شوند. نمي ارضا سريعا مسائل و خطرات كه طريقي به شونديا ارضا مناسب و معقول طريقيبگيرد. نظر در را بالقوه

d كه افرادي كه كشد نمي طولي هستند لذت اصل سيطره تحت كال اغلب و پيچيده محيطي واقع كنند. در مي زيادي سر درد دچار كه را خود

اوردن دست به شد. براي مواجه آن با بايد آيدكه مي وجود به آميزي تهديد كند. عبور اتومبيل از پر خياباني عرض از كوركورانه توانند نمي فرد يك غذا روي از فشار كردن آزاد براي را نامناسبي وقت كه سال خرد كودك يك

است. مواجه والدينش سوي از سرزنش خطر با كند مي انتخاب اش مثاته

20

Page 21: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

مي بر همگاني يخچال از را ديگري فرد نوشابه شيشه كه اتاقي هم يكباشد. مواجه بيشتري بسيار زنش سر خطر با است ممكن دارد

d كه طور همان كند. در مي عمل لذت اصل طبق بر نهاد شد اشاره قبال فعال شود تجربه تنشي گاه هر نهاد هاي فرآيند كه معناست بدان اين عمل مثل باشد بيروني يا گرسنگي مثل باشد دروني آن منشاء خواه شوند، مي

تا شود مي عمل وارد نهاد شود، انباشته تنش . هرگاه كننده كسل دوستي دو از دهد. نهاد مي انجام سرعت به نيز را كار اين و ببرد، بين از را تنش ذاتي هاي واكنش از اي مجموعه اول كند. راه مي طرف بر را تنش راه

d و كار خود طور به كه است، بازتابي اعمال به موسوم مي اتفاق سرسعا اشك و گلو، تحريك پاسخ در كردن سرفه ها واكنش قبيل اين افتد. نمونه

نا تحريك، منشاء با بازتابي چشم. اعمال در خاك رفتن ا پاسخ در ريختنكند. مي طرف بر را آن يا كند مي مقابله تنش يا خوشايندي،

عنوان نيستند. به مؤفق تنش كاهش در هميشه بازتابي اعمال اما دست به غذا داد نخواهد امكان گرسنه نوزادي به تابي باز عمل هيچ مثال

كرد عمل دومين دهد، كاهش را تنش نتواند بازتابي عمل كه آورد. هنگامي كه شيئ از ذهني تصويري افتد. نهاد مي اتفاق ،اوليه فرآيند نام به نهاد، فرآيند گرسنه، نوزاد مورد دهد. در مي تشكيل كند ارضا را نياز تواند مي

همين كند. به ابداع شير شيشه مادريا سينه از تصويري است ممكن اولي اوليه فرآيند افتيد، مي جدا داريد مي ستش دو كه كسي از نيز ترتيب

ذهني تصويري خلق آورد. تجربه مي وجود به شخص آن از ذهني تصويريشود. مي ميده نا كامروايي نظر مورد شئ از

است.چون عمده اشكال يك داراي اوليه فرايند توسط تنش كاهش تصويرذهني بين تواند نمي دارد، كار سرو ذهني واقعيت با تنها اوليه فرايند

در است ممكن اوليه فرايند چه گر نتيجه شود. در قايل تمايز شئ خود و بود. نخواهد كار اين به قادر مدت دراز در دهد، كاهش را تنش مدت كوتاه مدت به مكد مي را مادرش پستان كه كند مي تصور كه اي گرسنه نوزاد مي دست از را اش عالقه مورد فرد كه ماند. فردي نخواهد راضي زيادي

نظر به واقعي خاطرات آن كه چند هر بود، نخواهد خرسند خاطرات با دهدبرسند. طريق از را حسي هاي هيجان تمام كه است انعكاسي دستگاهي نهاد

تنش ارضي راه در طفل كه هايي ناراحتي و ها كند. ناكامي مي دفع ركتي براي اي كننده تحريك عامل شود مي مواجه ان با ها

بر خاصي تشكيالت از خود فرا و خود خالف بر است. نهاد نهاد نمو نمي تجربه طريق از ندارد، تماس خارج دنياي با چون و نيست خوردار

مهار يا تعديل آنرا توان مي خود وسيله به بلكه دا؛ تغيير را آن توان

21

Page 22: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

است، لذت اصل تابع و غريزي هاي نياز ارضاي پي در فقط نهاد كردچون پيروي منطقي و عقل گونه هيچ از و نست اخالقي اصول و ها ارزش پايبند و طلبي لذت و خواهي خود تعقل، عدم بيقراري، ديگر، عبارت كند. به نمي

است. به نهاد بارز صفات از عمر، تاسر سر در كودكانه مشخصات حفظ دنياي فرد اينكه از قبل و است حقيقي رواني واقعين نهاد فرويد، نظر

شخصيت زيربناي دارد. نهاد وجود او در دروني طور به كند، تجربه را خارج(.1383 آبادي، دهد)شفيع مي تشكيل را فرد هر

مي چشمه سر نهاد از و است شخصيت سازنده بخش من من. اداره را ما ايد كه بود بنا (.اگر1384 آبادي، كند)شفيع مي رشد و گيرد

براي كنيم. شخص زندگي زيادي مدت توانستيم نمي صورت آن كنددر عمل خود هاي تكانه از پيروي يا توهات اساس بر تنها يتواند نم ماندن زنده

كرين، سي بياييم)ويلييام، كنار واقعيت با چگونه بياموزيم بايد كند. ما1383 .)

كند، برخورد مؤثري طور به ذهني واقعيت با تواند نمي نهاد كه آنجا از آيد. مي وجود به من به موسوم رواني، هاي فرايند از دومي مجموعه

را نهاد نيروي از وبخشي يابد مي تكامل نهاد از من كه بود معتقد فرويد وسيله به ناچار به رو اين آورد. از مي در كنترل تحت خودش مقاصد براي

انگيخته بر پرخاشگري و جنسي هاي سائق تنش كاهش ناهشيلر نيروهاي به من هاي ( فرايند1383براونف داگالس و پروت شود)تامپسون مي

گرفتن نظر در با نهاد هاي تكانش كه كند مي كمك امر اين تضمين اين اهميت خاطر شوند. به ابراز مؤثري طور به خارج جهان مقتضيات

در تواند مي من نهاد، با من عملكرد عمده بخش خارج، جهان با تبادًالتير، اف. شي ومايكل اس.كارور )چارلز كند عمل نيز ناهشيار سطحي1375.)

وحشي و نشده رام عواطف از ايد كه حالي در فرويد گفته به ايگو است. چون درست احساس و منطق نماينده ايگو كند، مي طرفداري

از"اصل ايگو كه شود مي گفته دارد توجه واقعيت به

واقعيت يابد فرصت كه زماني تا كوشد مي كند. ايگو مي " پيروي واقعيت مشابه هاي وضعيت در گذشته ودر كه را آنچه و كند درك درستي به را

طرح آينده براي واقعگرايانه هاي برنامه و بياورد نظر در است داده روي فرايند انديشه،"تفكر منطقي هاي روش بگيرد. چنين را اقدام جلوي نمايد،

(.1383كرين، سي شود) ويلييام، مي يده ثانويه" نا لذت تخيل از ما است. گرچه ثانوي فرايند از اي نمونه بافي خيال

نمي اشتباه واقعيت با را تخيل حالت شويم، ولي مي محظوظ خيالي بخش شبانه ديدن خواب در اوليه فرايند در كه است چيزي همان اين و گيريم

22

Page 23: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

هر كه است كرده تشبيه كاري سوار مرد به را من گردد. فرويد مي حاصل و تاخت به تواند مي بهتر باشد، بيشتر كاري سوار در مهارتش و تحربه چه به است، نهاد همان كه را خويش مركب عنان و بپردازد كاري سوار و تاز

است. يكي ادراكي سطح دو داراي باشد. خود داشته دست در دلخواه نحو ديگري و است دروني غريزي هاي جنبش و نيازها متوجه سطح دو اين از خود شود.نقش مي بوط مر خارج محيط واقعيات با حسي ادراك طريق از اكثر حد كه كند برقرار اي موازنه چنان سطح دو اين بين كه است ان

دارد تسلط نخستين فرايند بر كه ثانوي آيد.فرايند وجود به فرد در رضايتdبه را واقعيت اصل (.1384 آبادي، آورد.)شفيع مي در اجرا عمال نهاد انرزي تخليه انداختن تأخير به من اصلي هدف يك ديگر عبارت به

كرد. به پيدا تنش يا مناسب فعليت يا شئ يك بتوان كه است زماني تا تصوير بين تطابقي كوشد مي ثانويه فرايند طريق از من ملموستر تعبيري در شئ آن از واقعي ادراكي نهاد( و اوليه فرايند )از نياز مورد شئ ذهني من هدف كه باشيم داشته نظر در كه است اين كند. مهم پيدا جهان

كه است اين هدفش بلكه نيست دائمي به نهاد تمايالت كردن مسدود واقعگرايانه اي شيوه به و مناسب زماني در نهاد تمايالت كه باشد مراقب

d كه است اي نكته اين كردو گم را نكته اين توان مي شوند. آسان ارضا يقينا دارد. اصل هماهنگي واقعيت اصل با من كه شد شود. گفته مي گم نهاد در

خارج جهان موقعيت با بايستي رفتار كه است تصور اين از عبارت واقعيت خيزند. اصل مي بر درون از كه اميالي و ها نياز با فقط نه شود هدايت

كند. چون مي معرفي رفتار درون به را پذيري خرد از احساسي واقعيت مي وادار را شما كند، مي هدايت خارج محيط سمت به را شما اصل اين

اختيارات با كه را مخاطراتي عمل از قبل كه سازد

باًال بسيار عمل مسير يك خطرات بگيريد. اگر نظز دارنددر ارتباط مختلف گرفت. خواهيد نظر در نيازتان ارضاي براي را ديگري راه ما برسد نظر به

نياز ارضاي كنيد، پيدا تنش فوري كاهش براي مطمئني راه هيچ نتوانيد اگر انداخت. )چارلز خواهيد تدخير به معقولتر يا تر مطمئن ديرتر، زماني به را

(1375ير، اف. شي ومايكل اس.كارورd كه من، فكر فزايند از استفاده با و واقعيت اصل نظر تحت عمدتا

است. گشايي ومسئله عقلي هاي فرايند جايگاه كند، مي عمل ثانويه براي عملي هايي طرح كه دهد مي امكان من به واقعگرايانه تفكر استعداد تاآيا آزمايد مي را ها طرح آن سپس و كند بندي صورت نيازها ارضائ شود. من مي ناميده آزمايي واقعيت فرايند نه. اين يا افتد خوهند كارگر ميانجيگري در و شخصيت عملكر در اجرايي نقشي كه عنوان اين به اغلب

در كند، مي ايفا خارج دنياي هاي بند و قيد و غريزي نهاد هاي خواست بين(1375ير، اف. شي ومايكل اس.كارور است. )چارلز شده گرفته نظر

23

Page 24: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

ارضاء تأخير و من كنترل

تا اميال و ها تكانش ارضاي انداختن تأخير به من عمده عملكرد يك يافته رشد و بالغ شخصيتي هاي نشانه از يكي ارضا تأخير است بعد مدتي

بگيرند ياد بايد است. كودكان اجتماعي پرورش اهداف مهمترين از يكي و اكنون را كار مثال عنوان كنند-به صبر پاداش دريافت براي باشند قادر كه

d را ان مزد و دهند انجام انساتي گروه مساعد اعضاي بتوانند بگيرند- تا بعدا انداختن تأخير بعه در ناتوانب كه است شده مطرح نيز طور باشند. اين كه ندارد كند. تعجبي مي ايفا جنايي رفتار رشد در مهمي ارضاءنقش

است. شده انجام ارضاء مفهوم پيرامون اي گسترده تحقيقات0 در زير انتخاب پديده، اين مورد در معمول آزمايشگاهي مطالعه در كوچكتر پاداشي فاصله بال توانند مي شود. آنها مي گذاشته كودكان اختيار

سپس كنندو صبر مدتي ميتوانند يا كنند، دريافت مطلوب چندان نه و استفاده الگو اين از كه كنند. تحقيق دريافت تر مطلوي و بزرگتر پاداشي

ساخته معطوف جداگانه متغيرهاي مجموعه دو به را خود استتوجه كرده است عبارت مجموعه است. يك

پاداش دادن ترجيح مثال عنوان ارضاء. به تأخير موقتي هاي كننده تعيين از افتاده تدخير به كند بتور كودك كه يابد مي افزايش صورتي در تأخيري هاي

d او ميل يعني – آورد خواهد دست به را تعجب شد. جاي خواهد ارضاء واقعا براي را تأخير كودكان مقابل در عالقه مورد اشياي دادن قرار كه است

را تأخير احتمال عوض (. در1970ابسن، كند)ميشل، نمي آسانتر كودكان را موقعيت شناختي نظر از بتوانند كودكان اگر حال اين كند. با مي كم

d اشياء كه برسد نظر به تا بدهند شكل تغيير فوق رابطه نيستند، آنجا واقعاd تغيير تواند مي آنها مقابل در واقعي اشياي اينكه كردن تصور با يابد)مثال مي نظر به اينكه تر كلي مفهومي به است ذهنشان در ذهني تصاويري تنها

هاي تكنيك با كودكان كه يابد مي افزايش هنگامي ارضاء تأخير كه رسد معطوف ديگر سوي به مطلوب هاي پاداش از توجهشان پرتي، حواس

مي فريب را آن ديگر عملي در كردن درگير با را نهاد من عمل، شود. در(.1375ير، اف. شي ومايكل اس.كارور دهد)چارلز توانايي به مربوط هاي همبستگي ارضاء مورد در تحقيق خط دومين

با تأخير توانيي كه رسد مي نظر است. به داده قرار توجه مورد را تأخير كودكان كه دليل اين به شايد باشد، داشته ارتباط هوش هاي جنبه برخي

نظر دهند. به شكل تغيير ذهني نظر از را موقعيت كه قادرند بهتر باهوشتر و پيشرفت به بيشتر هستند تأخير به اقادر بهتر كه كودكاني كه رسد مي

24

Page 25: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

تصور اين با همساز امر اين كه باشند، داشته توجه اجتماعي مسؤليتd هاي من داراي آنها كه است هستند. اي شده تعريف كامال

كه است آن از (حاكي1983بالك) بالكو فاندر تر طوًالني طولي تحقيق كه رسد مي نظر هاست. به دختر از متفاوت اندكي ها پسر در تأخير مبتاي وانگيزشي، هيجاني هاي تكانش كنترل با نزديكي رابطه پسرها ميان تأخير

موضوع باشد. اين داشته عمل، در بودن محتاط و آگاه با و عميق، تمرگز با من عملكرد ارضاءنوعي كهتأخير است روانكاوانه وضوع اين با هماهنگ

تأخير عكس، . بر است نهاد تكانش تجلي آگاهانه كنترل هدفش كه است نظر طبق دارد. بر ارتباط شايستگي و كارداني هوش، با دختران ميان است متفاوتي روش از تاشي جنسي اختالف ( اين1983ديگران) و فاندر

كنند. مي پيدا اجتماعي پرورش آن طي در دختران و پسران كه

نتيجه در و واقعيت، اصل و لذت اصل چطور كه ديد توان مي آسان حكم لذت برخيزند)شكل(. اصل تضاد به يكديگر با توانند مي من، و نهاد تشويق را تأخير واقعيت اصل شوند؛ برآورده اكنون هم نيازها كه كند مي مي سوق درونشان تنشي حاًالت سمت به را افراد لذت كند. اصل مي

مفهومي دهد. به مي سوق نيز محيط سمت به آنهارا لذت اصل دهد، عمل از را نهاد كه است اين مدت كوتاه در من عملكرد واقعي بسيار

اي شيوه به بتوانند نيازها آورد در كنترل تحت طوري را بازدارد-او وسيعي بالقوه نيروي كه تصور شوند. اين برآورده معقول و واقعگرايانه

در ريشه كه است مضموني دارد وجود شخصيت درون دز تعارض برايدارد روانكاوي نظريه درون

25

Page 26: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

است. فرامن من فرا كند مي رشد كه شخصيت جزء .آخرين من فرا اتقاق شخصيت رشد طول در كه خاصي تعارض حل براي راهي عنوان به

بحث فصل همين طول در تعرض اين آيد. درباره مي وجود افتدبه ميكرد. خواهيم است جزء است. همين اجتماعي و والديني هاي ارزش تجسم من فرا

در بيشتر و است، غلط چيز چه و است درست چيز كه كند مي تعيين كه نظام از شما فرامن در قواعد دقيق . الگوي لذت پي در تا است تكامل پي

گيرد مي سرچشمه برند مي كار به والدينتان كه هايي تنبيه و هايتان پاداش والدينش آنچه از كوشد مي والدينش عالقه و محبت جلب براي . كودك

و ، تنبيه ، درد از اجتناب براي . كودك كند متابعت پندارند مي درست آنرا كند. مي اجتناب پندارند مي خطا آنرا والدينش كه آنچه از شدن طرد

داشته فرامن رشد بر ثانوي تأثيري توانند مي نيز قدرت مراجع ساير گرچهd فرامن كه است معتقد فرويد باشند، گيرد. مي سرچشمه والدين از عمدتا فكني درون بزرگتر جامعه و والدين هاي ارزش جذب يا پذيرش فرايندشود. مي ناميده

پاداش كرد- يكي تقسيم فرعي دستگاه دو به توان مي هم باز فرامن من دهد مي پاداش رفتار به كه فرامن از جنبه كننده. آن تنبيه يكي ، دهنده

به ، نهند ارج يا كنند تأييد را آن والدين كه آنجه شود. هر مي ناميده آرماني خاطر به شما به آرماني من ترتيب شود. بدين مي جذب آرماني من درون

به شما كردن وادار وسيله به باشد معيارها آن با مناسب كه رفتارهايي مي ناميده وجدان فرامن كننده تنبيه دهد. جنبه مي پاداش غرور احساس

وجدان جذب كنند تنبيه آن خاطر به يا كنند رد آنرا والدين كه شود. آنچه

نهاد من

اصل واقعيت

اصل لذت

26

ارضاي تياز، فوري گيري جهت

سمت به درون،

توجهي بيايمني به

نياز ارضاي وقت در

مناسب، گيري جهت

سمت به و درون

بيرون، به توجه

ايمني

تعارض

بازنمايي نگاره اي توانايي بالقوه براي تعارض بين نهاد)كه از اصل لذت پيروي مي كند(و من )كه از اصل واقعيت پيروي مي كند(

Page 27: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

و اعمال خاطر به را شما ، شما در گناه احساس ايجاد با وجدان شود ميكند. مي تنبيه بد افكار

نوع هر كوشد مي ، است. اول پيوسته هم به نقش سه داراي فرامن منع كامال كند مي محكوم شما والدين ) يعني جامعه كه را نهادي تكانش

گرفتن نظر در با بيشتر كه سازد مجبور را من كوشد مي ، كند. دوم به را فرد كند مي عقلي. سعي مالحظات با تا كند عمل اخالقي مالحظات

توضيح اين كند. از هدايت عمل و كالم ، انديشه در مطلق كمال سمت از دور بسيار فرامن كه شود روشن بايستي

، بخشد مي شخص بر كننده متمدن تأثيري چه . گر است گرايي واقعd آن گرايي كمال اما است. واقعيت از دور جدا

اين كند مي عمل هوشياري سطح سه تمامي در من مانند فرامن، فرامن آثار كردن تجربه چگونگي مورد در را مهمي ضمني مفاهيم موضوع

شما افتد مي اتفاق هوشيارانه برتر من فرايندهاي كه دارد. هنگامي بر در هستيد. آگاه گيرند مي سرچشمه كجا از آنها اينكه و هايتان احساس از

غير افراد به اهانت كه معتقيد كه چند هر كرديد، اهانت كسي به كنيد تصور شما گناه هاي احساس هاي سرچشمه صورت اين در است بخشش قابل

d نتيجه كند، مي عمل ناهشيارانه فرامن كه است. هنگامي آشكار كامال نداريد تصوري هيچ اما كنيد، مي گناه احساس آيد. شما مي بار به متفاوتي

تفكر با توان مي را ها احساس كه آنجا كنيد. از مي احساسي چنين چرا كه افتند مي اتفاق ناهشيارانه كه ها احساس اين ، ساخت جاري اوليه فرايند

d است ممكن حتي . باشند نامعقول كامال راه من كند، مي رشد فرامن كه هنگامي. تعارض براي بالقوه توانايي

با بايستي طورهمزمان به دارد. من درپيش كردن طي براي ا ر دشواري واقعيت هاي بند و وقيد ، فرامن اخالقي دستورات نهاد، هاي خواست است مجبور من ها، خواسته اين همه ارضاي باشد. براي داشته سروكار

d قابل اجتماعي نظر از كه طريقي به ها تنش تمامي تخليه براي راهي فورا محتمل نا بسيار كار اين كند. البته پيدا باشد، گرايانه واقع هم و قبول

مكرر ي ها تعارض نيروها اين ميان در كه است اين بيشتر است. احتمال ذاتي جزء هايي تعارض چنين ، روانكاوي ديدگاه آيد. برطبق وجود به

است. كسي هر زندگي مؤثربه عملكرد براي من توانايي به اشاره براي من قدرت اصطالح رود. با مي كار به متعارض، نيروهاي اين توقعات و ها خواست رغم

پاشدو مي هم از آميز رقابت فشارهاي ميان در فرد من، پايين سطوح جدي مشكلي بدون فشارها آن عهده از تواند مي فرد بيشتر من باقسدرت

برآيد.

27

Page 28: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

وجود امكان اين من براي كه كنيم اشاره نكته اين به يد با حال هر به به است قوي اش من از بيش كه باشد. فردي قوي حد از بيش كه دارد

تصور هست. فرويد آور مالل نيز حال عين در و خردگرا و گرا عمل شدتd شخصيت جزء سه از يك هر كردكه نمي است. بلكه بقيه از بهتر ذاتا

در بايستي

بيش فرامني داراي كه باشد. فردي داشته وجود تعادلي بايد آنها بين ممكن اينكه يا كند گناه احساس حال همه در است ممكن است قوي حد

داراي كه كند. فردي رفتار وار قديس تحمل قابل غير اي شيوه به است خويشتن ارضاي پايبند چنان است ممكن است قوي حد از بيش نهاديdبي افراد ساير به نسبت كه باشد آن شخصيت باشد. سالمترين عالقه كامالd جزء سه تأثيرات آن در كه است باشد. متعادل كامال

عمل به وادار را افراد كه انگيزشي نيروهاي تر دقيق بررسي به اكنونپردازيم. مي كند مي

ها انگيزش: غريزه در حاكم نظرات از را زيادي مطالب انگيزش باره تفكردر در فرويد

افراد كه بود معتقد گرفت. او وام فيزيكي و شناختي زيست علوم درون كارهاي براي ًالزم انر ژي آنها در كه هستند اي پيچيده انرژ ي هاي دستگاه

شناختس زست فرايندهاي طريق رؤيا(از ادراك، يادآوري، رواني) تفكر، طريق از رواني انرژي كه بود معتقد تر، او دقيق سخني شود. به مي رها

نهاد طريق از ها غريزه شود. اين مي توليد ها سائق يا ذاتي، هاي غريزهشوند. مي بيان

زيستي نياز حالت است: يك پيوسته هم به عنصر دو داراي غريزه يك به كه نيازي مثال،حالت عنوان ميل(. به آن)يا ذاتي رواني نمايي باز و

ياخته شيميايي تركيب در تعادل عدم نوعي شود مي مربوط تشنگي تجربه بازنمايي آب به ميل منزله به رواني نظر از است. تشنگي بدن درون در ها

نياز مورد آب كه هنگامي تا شوند مي تركيب هم با عناصر شود. اين ميشود. مي تشمكيل اب نوشيدن براي اي غريزه است

يك موضوع، يك منبع، هستند: يك مشخصه چهار داراي ها غريزه شناختي زييست ببنايي زير نياز يا موقعيت هدف. منبع يك و محرك، نيروي لذت( عبارت اصل با )همسان است. مقصود مبتني آن بر كهغريزه است است. نيروي وجودآورده به زيربنايي نياز اين كه تنشي آني كاهش از است

مي تععين زيربنايي نياز قدرت توسط كه است فشاري يا اندازه محرك چيز چند غريزه يك شود. هدف

28

Page 29: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

كند- ارضاء را نياز استكه چيزي هر از عبارت سطح، يك است. در مختلف مي شامل را اعمالي همچنين تشنه. هدف فردي براي آب مثال عنوان به

نياز مورد آنچه آوردن دست به منظور به كه شود عمل آب، تواند مي تشنگي هدف اين بر شود. بنا انجام بايد است

d مي برداشته آب آوردن دست به براي كه گامهايي نوشيدن، شود)مثالشود. مي شامل قبيل(را اين از و شير كردن باز ليوان، برداشتن

او تصورات كه گفت بايد فرويد كار هاي جنبه از بسياري مورد در قانع او نهايت كرد. در تغيير زمان طي در ها غريزه تعداد و ماهيت درباره

داد. اختصاص طبقه دو از يكي در توان مي را اساسي هاي غريزه شدهمه در جنسي)كه هاي غريزه و زندگي هاي غريزه از است عبارت طبقه اوليت

نفس صيانت غرتيز از اي مجموعه شود(شهوت مي ناميده شهوت مجموع دارند. اجتناب كار سرو ولذت مثل توليد بقا، با كه است- غرايزي جنسي و مجموع هستند. در زندگي هاي جنسي- غريزه ميل نيز درد-و و گرسنگي ازاست. معروف ليبيدو به شود مي توليد غرايز با كه رواني نيروي كه

http://eshghegol.blogfa.com/ جنس ميل نيستند، جنسي آشكاري طور به زندگي غرايز همه گرچه

d نه فرويد نظر طبق كند. بر مي ايفا روانكاوي نظريه در مهمي نقش واقعا ناحيه با آنها از يك دارد. هر وجود جنسي غريزه فراواني تعداد بلكه يك

در كه شهوتزا ناحيه دارد.سه ارتباط شهوتزا ناحيه بام بدن، به از متفاوتي اندامهاي و مقعد، :دهان، از است عبارت شده داده تشخيص فرويد نظريه

روند. مي شمار به تنش از اي بالقوه منابع شهوتزا هاي تناسلي. ناحيه رو اين كند. از مي لذت ايجاد دهدو مي كاهش را تنش ناحيه اين دستكاري

ايجاد مقعدي لذت دفع كند،عمل مي ايجاد دهانبي لذت كردن دود و مكيدنشود. مي تناسلي لذت موجب احليل و مهبل تحريك كند، و مي

مرگ هاي غريزه كه دارد وجود ها غريزه دوم طبقه شهوت، مقبل در خالصه او جمله اين در مرگ غريزه مورد در فرويد شود. نظر مي ناميده زندگي كه بود معتقد است. فريودئ مرگ زندگي تمامي هدف استكه شده

d مفهومي به كه اين آوردو مي فراهم مرگ براي نقليه اي وسيله صرفا اند آمده آن از كه اي آلي غير حالت به كه مايلند ناهشياري طور به افراد

d d مرگ هاي غريزه بازگردند. فرضا دائما

كنند. فرويد مي مهار را آنها زندگي هاي غريزه اما هستند عمل حال در شود مي مربوط مرگ غرايز بع كه نيرويي براي خاصي اصطالح هرگزاز يكي به را مرگ غريزه يك هزگز نكرد. همچنين ابداع

29

Page 30: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

نداد. تا ارتباط بود، قائل شهواني غرايز مورد در كه چنان بدن، هاي ناحيه گرفته قرار توجه مورد شهوت از كمتر مرگ غريزه دًاليل، اين با حودي

است. d كه مرگ غريزه هاي جنبه از يكي به است گرفته قرار توجه مورد واقعا

سائقي داراي افراد كه بود معتقد شود. فرويد مي مربوط پرخاشگري ناكامي از بلكه نيست، اساسي اي غريزه سائق هستند. اين پرخاشگرانه

dمانع شهوت ديگر عبارت شود. به مي ناشي مرگ هاي غريزه معموًال غريزي نيروي ترتيب بدن و شود، مي مرگ هاي غريزه مسمتقيم ازتجلي

يا پرخاشگرانه صورت به ميتواند انرژي ميگذارد. اين مصرف بال را اعمال روانكاوي نظريه در ترتيب شود. بدين صرف ديگران عليه ويرانگر

تغيير ديگران سمت به كه است ويرانگر خود اميال تجلي شگرانه پرخااست. داده جهت

پرخاش و پااليش شمار به شخصيت در اي برانگيزنده پرخاشگرانه انرژي كه تصور اين رود. فرويد مي شمار به روانكاوي نظريه مهم ادعاهاي از آيديكي مي

زيرا شود، استفاده بايد مداوم طور به رواني انرژي كه كرد مي تصور نشود، مصرف انرژي اين سازد. اگر مي را آن مستمر طور به زنده موجود درست شود، مي بيشتر و بيشتر همواره كند مي اعمال كه شاري

نشود خارج ان بخار كه صورتي در بخار ديگ يم در فشار كه همانگونه مي زياد چنان پرخاشگرانه انرژي تركم ، نقطه يم يابد. در مي افزايش دست از تكانه كنترل مرحله اين كرد. در مهار را آن توان نمي ديگر شودكه

كند. مي پرخاشگري به اقدام شخص و رود مي به پرداختن شود. اول مي منتهي بيني پيش دو به تحليل اين

سطوح كند- يعني پيدا بهتري احساس شودافراد باعث بايد پرخاشگري پرخاشگرانه سائق باشند. زيرا داشته برانگيختگي يا تنش از تري پايين انرژي است، شده ابراز تكانش چون شود. دوم، نمي گذارده ناكام ديگر

اي آينده در كه رود مي احتمال كمتر وفرد است رفته تحليل نيز آن پشت دو كند. اين پرخاشگري دوباره نزديك

شود. اين مي ناميده پاًاليش رفته هم روي پرخاشگري در شدن تأثيردرگير نظريه انديشه در آن سازي رها و پرخاشگرانه انرژي به مربوط نظر

d پردازان شدت به اعمال از مگارگي شرح جديدتر-مثال افراد كه كند مي استدًالل است. مگارگي شده منعكس آميز-نيز خشونت

به كنرل پر پرخاشگران به موسوم – پرخاشگري برابر در قوي دارايموانع تحريك، با رويارويي در دهند مي اجازه حتي كه ميكنند بخار تخليه ندرت

بر احساساتشان زمان، مرور با حال اين دهند. با بروز را احساساتشان دوام نتوانند ديگر بندهايشان و قيد كه اين شودتا مي انباشته هم روي

30

Page 31: جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

تبيين روانكاوي فرويد

رها پرخاشگري است، شده جمع هم روي زيادي انرژي كه آنجا بياورند. ازd است ممكن شده نهايي تحريك كه اينجاست باشد. جالب وحشيانه كامالd استو افتاده پا پيش اغلب كه است. هنگامي نهايي ضربه حكم در صرفا انفعالي هاي شيوه دارندكه گرايش افراد اين رسيد، پاين به پرخاش دوره

گيرند. پيش در دوباره را خود كنترل پر و از بيش افراد اين نهادي هاي تكانش كه كنيم فرض اگر كلي، طور به

با نيروهاهمستز مجموعه اني دارد، قرار آنها من فرا و من كنترل در حد پرخاشگري نيروهاي باشند. مجموعه مي پرخاشگري روانكاوانه نظريه

حال اين است. با گرفته قرار نيز تجربي اثبات مورد زيادي حد تا پركنترلd گروه يك به شواهد اين كه شويم يادآور بايد مربوط افراد از منتخب تقريباباشد. مي

فرض جنين . فرويدپرخاشگرانه و ليبيدويي هاي انرژي امتزاج رفتار آنها گزيني راه راههاي و جنسي، و پرخاشگرانه انرژي كه كرد مي

بگيريد. رابطه نظر در را روابط مثال عنوان كنند. به مي تعيين را انسان مراقبت و مهرباني اش مشخصه باشد آن خدمت در ليبيدو تنها كه اي

افراد بين رابطه در پرخاشگرانه و جنسي انرژي گاه ، حال اين است.با يابد. اين مي تجلي ديگري سپس و يكي اول كه گيرند، مي قرار هم كنار مي پيدا همجوشي انرژي دو اين شود. گاه مي ناميده گرايي سو دو الگو و جنسيت ادغام (. اين1933زنند)فرويد، مي دامن را واحد فعاليتي و كنند

شود. مي )ساديسم(ناميده آزارگري پرخاشگري،

31