ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

33
م ج ن پ ماره ش ردی جرو ب له ال ت ی ی ا ک ی$ پ رو کت لمه ا ا$ ی ه ما ردی ج رو ب ی$ ن ی م. ظ کا1 ن سی ح د ی س له ل ا ت ی ی ا ک ی$ پ رو کت لمه ا ا$ ی ه ما ر متدسا- م ج ن پ ماره ش2009 ی ک= ی ار در ی ری گ اد ری$ ف لاگ ی ی$ ن ا س$ نwww.sedayeazadi14.blogspot.com ا ما اط ی ی پار: [email protected] [email protected] 1

Upload: sarv

Post on 27-Jul-2015

395 views

Category:

Documents


5 download

TRANSCRIPT

Page 1: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسینکاظمینی بروجردی

2009شماره پنجم-دسامبر

نشانی بالگ فریادگری در تاریکیwww.sedayeazadi14.blogspot.com

:ارتباط با ما[email protected]

[email protected]

فهرست عناوین ماهنامهگزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی*

در رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی

الف(بخش اول

1

Page 2: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

ب(بخش دوم

قربان سکوئی در تقرب*

پایان دوران محکومیت آیت الله بروجردی*

سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران را محکوم کرد*

از جود تقى تا جبروت كريم*

عفو بین الملل اعدام فتاحیان را محکوم کرد*خط امان*

كوى رضايم آرزوست *چشمه جعفرى تشنگان را مىخواند *

وضعیت بد جسمی آیت الله بروجردی در زندان*

نوشتاری از سردبیر:

با نزدیک شدن به روز جهانی حقوق بشر ، همواره شاهد نقض علنی حقوق ایرانیان هستیم و این رویه روز به روز شدت می یابد

و کماکان فریاد مظلومانه مردم را از جای جای ، این مرز و بوممی شنویم.

روز در بندهای عمومی و1144آیت الله بروجردی که بیش از انفرادی دو زندان اوین و مرکزی یزد بوده اند ،همواره شالق

استبداد را بر تن رنجور خود تحمل میکند؛

ایشان که در پایان آبان ماه محکومیتشان به اتمام رسید ولی همچنان رژیم دیکتاتور و مستبد ایران وی را با وجود تمامی امراض

روز بر اثر شکنجه های جسمی و1144جسسمی که در طول روحی بر ایشان وارد گردیده، در سخت ترین شرایط موجود در

زندان مخوف اوین نگهداری میکنند.

امیدواریم که ایشان و تمامی زندانیان عقیدتی هر چه زودتر شرایط آزادیشان فراهم گردد و به کانون خانواده هایشان

بازگردند.

امید آنکه خط ظلم و استبداد در تمام دنیا ریشه کن شود..........

با سپاس

2

Page 3: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

گزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردیدر رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی

((اول بخش))

شجاعانه زندان درون از خود، زندانی دوران سال سه از بیش طول در ایشان اند کرده منتشر را متعددی های نامه ، بشریت شده پایمال حقوق از حمایت به سوی از که ایست ظالمانه جسمی و روحی های شکنجه تحمل تاوانش که

است. شده اعمال ایشان بر رژیم دژخیمان. باشد می ایشان های نامه از ای خالصه و گزیده ذیل نوشتار

و زدن حد و اعدام و خشونت و ترور مخالفواقعی" «"اسالم سنتي » دين** كردن محدود و عقائد تفتيش و سمع استراق و سركوب و زندان و سنگسار است. آموزه هاي اخبار سانسور و مرد و زن بين تبعيض و مذهبي اقليتهاي

را مذهب آنکه حكومت، براي بهانه اي و ابزار نه است جامعه تعالي بخش الهي، و می کند خيانت حوا و آدم نسل به می دهد، قرار خویش استبداد وسیله ی می نماید.بار نابود را بشري وجدان و می برد چكمه زير به را پيامبران قداست

حقوق از كه ارتجاعي مسموم فضاي در زندگي گرفتارانr همه ي با ديگر از دسته آن به همچنين مي كنم، همدردي محرومند، خود مطالبات يا انساني

هستند دوران اين در بهتري روزهاي ظهور به اميدوار هنوز كه هموطناني حكومتr در پيامبر تبار از و روحاني و مرجع اين سرنوشت كه مي دهم هشدار انديشمندان و روشنفكران ديگران.از حال به واي پس بوده، چنين تشيع مدعي

كشور فقدانشان با و شدند ايران ترك به مجبور كه متفكر مغزهاي و نخبگان و اسفناك ضايعه ي كه حالي در مي خواهم شد مبتال فرهنگي و علمي فقر به

احياء براي و مي كنند نظاره را جهاني سطح در ايرانيان و ايران شكني حرمت اين كه: بالياي كنند اعالم دنيا به مي نمايند، تالش شده پايمال ناحق به آبروي

نه « بگذارند ماست ديانت عين ما » سياست ناهنجار تز حساب به را سال28ملت. توده هاي و مذهب و دين

3

Page 4: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

" ميالدين في اکراه ال" کالم در خدا حکم با مغاير را عقائد تفتيش اينجانب** و بينم " مياليسر بکم الله يريد" ديني شعار با معارض را خفقان و دانم

بکم يريد ال و" منظر در ربوبي قانون نافي را فرسا طاقت قوانين تحميل "وسعها اال نفسا الله يکل{ف ال و" گزينه خالف را ديکتاتوري و دانم " ميالعسر

ق "ال الهي بيان محارب را اعتقادي سرکوب و بينم مي "رسله من احد بين نفر{ امام نامه صلح و بينم مي کرار حيدر سيره خالف را زندان داشتن و دانم مي

به اميرالمومنين شدن تسليم و دانم مي طلبي جنگ نوع هر با متضاد را مجتبي جنگ نيمه از را علي مرتضي بازگشت و دانم مي جمهوريت عين را حکمي{ت از را شيعه ائمه اجتناب و دانم مي اکثريت راي به دهي حرمت صفين،

مي سياسي تحرکات از روحانيون دوري وجوب بر دليل حکومتي، تشکيالت تخريب بر دليل سياسي، مواضع از برائت در را تشيع علماي اجماع و دانم

اعتباري و اقتصادي و سياسي کار بيالن و دانم مي سياست با تماس در ديانت و دانم مي الهيات و معنويات به عامه بدبيني عامل را دولتي اسالم اعتقادي و

" ديانت شعار نتيجه ايران در را بشر حقوق جانبه همه و علني و آشکار نقضدانم. ماست" مي سياست عين ما

اعالم و " است العسر بکم یرید ال و" پرچمش ماست نظر مد که اسالمی** در که نیست. دینی بندگانش اذیت و سختگیری اهل خداوندگارتان که کند می

می و " بوده اتاه ما اال نفسا الله یکلف وال" کالمش ایم ایستاده تحکیمش کند نمی تحمیل شما بر را شاقی و تیز و تند قوانین پروردگارتان هیچگاه گویدلق" داند می او که چرا بدون و پذیر ضربه و ظریف " آدمی ضعیفا االنسان خ�

هرگز پس " ؛ لنا طاقه ال" که داشته اشاره بشر حال زبان به و است مقاومت دهد. مذهبی نمی ایذایی و خشن دستورات سنگدل و رحم بی حاکم یک همانند

اش آموزه و " بودالدین فی اکراه ال" فریادش پروراندم می جامعه به که را ماذا یسئلونک" تدریسم مورد معنویات است. الفبای دینی استبداد از نهی

مسالمت همزیستی و محبت به عمومی توصیه که " است العفو ینفقون،قل نمایان نسخه این در که است تساهل و تسامح مشرب ما راهباشد. می آمیز آسمانی، شرایع بانی یقین " به حرج من الدین فی علیکم جعل ما و" شده

مردم معیشت تنگی و اعصاب تخریب باعث که فرستد نمی کتابی و پیامبر و ادیان پیروان تمامی که " استابراهیم ابیکم مله" ما دینی گردد. مکتب

خداشناسی، معلم پیام و داند می توحیدی بزرگ خانواده یک را الهی مذاهب تمامی اتحاد مفهومش " که منی فانه تبعنی فمن" که است آن خلیل ابراهیم ادیان طرفداران همه ناپذیر گسست خویشاوندی و قرابت و است مذاهب

موحدان صفوف در را مخرب و منفی تحریک و تنش هرگونه بنابراین آسمانی،دانیم. می شیطانی حرکت یک عالم

داشته ام، قرار پيوسته نبرد در ديكتاتورها با و بوده ام عدالت تشنه هميشه** و باشد نفرستاده غضب و قهر به را پيامبران كه مي پرستم را خدائي من

مردم نواز كه دارم قبول را ديني نكند، ارسال جامعه وحشت و رعب در حكمي من باشد، نگذاشته باز خودكامگي براي را شريف مجريان دستان و باشد

ناامني گشت، پريشان بشريت روان كه آنگاه مي دانم، اجتماع روح را عدالت صورت در مي دانم، موجودات جسم را آزادي من مي گيرد، فرا را زمين سراسر

حقوق به توجه مي گردد.اينجانب تباه كالبدش موجودي، هر از آزادي سلب نوع هر از خالصي براي انسان مي دانم، حياتي خدمات اعظم از بشررا

محدوديت يا محو درصدد قانوني، هر طرح با هركس دارد، الزم آزادي اسارتي، من، است، طرد مستوجب و كرده جفا انسانيت حقيقت به باشد آزادي براي با را آب بدون زندگي مي دانم، ضروري تر زمين، مردم براي باران از را صلح

در رايج حق كشي هاي من، نمود، عالج مي توان همنوعان مهرباني و عطوفت طبيعت، قهر در كه زيرا مي دانم، زشت تر قحطي از بشر ابناء براي را ممالك

4

Page 5: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

در اما مي دهند، تسكين را طبيعي بالياي اين و مي شوند يكديگر مددكار بني آدم جمعي، اعتراض قدرت انسان، خداداده و فطري و طبيعي حقوق نقض

را گذشته تاريخ مي گردد.من محو حقش احقاق براي رعيت توان و مي شكند توسعه طلبي براي حكام كه آنجا مي دانم، شرم آور بشر، حقوق تضييع به نسبت خاطر به را خلق آرامش و مي گذارند مايه ها ملت جان از خود،

براي را مظلومين هاي خون مي كنند، خويش، سلب كشورگشائي هاي اغراض به تا مي سازند منقرض را ها نسل و مي ريزند خود جاه طلبي هاي

را تاريخ تارك بر موجود جهاني هاي جنگ برسند، خود انساني ضد و حيواني جنايات از پاك نشدني سياهي هاي و مي دانم خداوند برگزيده موجود بر عصيان

من مي دانم، خدا از دور و بي وجدان سياستمداران دامن بر ننگي لكه را آن راه فكري آزادي هاي سلب و عقايد تفتيش و زور با كه را مذهبي هرگز

اشرف را اينجانب، انسان ندارم، باور مي داند مشروع خود، براي را پيشرفت به تعرض هرگونه و مي بينم هستي در الهي برگزيده را او و مي دانم مخلوقات

مي دانم، خداوندي اراده خالف را او مالكيت و شخصيت و موجوديت و هويت ايشان خدمتگزاران ها، دولت و هستند ها حكومت بالمنازعه حاكمان ها انسان

و است گمراه باشد داشته را انساني استثمار قصد كه حاكمي هر ،مي باشند و چپاول انگيزه كه لباسي هر در استعمارگر ندارد، را حكومتي اشتغاالت حق

هيچاست. داده جنگ اعالم انساني آحاد همه به باشد، داشته بشريت به تعدي هرآنچه در آدم، بني و نمي باشد زمين كره ملل و رنگ ها و نژادها در تفاوتي

در گرسنگي وجود است، سهيم مي آيد، دست به خاكي سياره اين مدخل از كه و بي رحمي عنوان به را آن و برد مي تاريخ به را ثروتمندان آبروئي بي جهان،

و آب طبيعي امكانات از بايد زمين هاي ملت تمام مي گرداند، ثبت بي وجداني، ها امتيازگيري و توسعه طلبي ها و زياده خواهي ها كنند، بهره برداري هوا، و خاك

ها عداوت و كينه ها بروز سبب و است اعتدال و احتياط و قناعت عدم نشانه هرابزاري از بايد لذا مي گرداند خونريزي به تهديد را بي گناه مردم و مي شود

در جنگ مقدمات كرد، اجتناب مي آورد، فراهم را نبردها اسباب كه هاي پل اديان، و اقوام همه بين بايد لذا است، خصومت آميز جبهه گيري هاي

مودت تكثير و ظن حسن برپايه را بين المللي روابط و ساخت محبت و دوستي نمود.من بنا انساني، و مرزي و جغرافيائي و اقليتي تحريكات از پرهيز و

عنوان به كرده ام، خداوند تقديم را جوانيم آن خاطر به و مي باشم صلح منادي قرباني در را سنگيني تاوان آزادي، حرمت خاطر به سالها كه آزاديخواه يك

تمامي در دموكراسي خواهان داده ام، زندگيم فروپاشي و خانواده از دادن نمي بينم، الهي مذاهب و آسماني مختلف اديان بين تفاوتي و هستم، جهان

سالح بود، خواهد سعادت آفرين برساند، جهان پروردگار به را ما كه هرآئيني عامل را هسته اي هاي بمب و مي دانم بشر با ضديت را جمعي كشتار هاي

را اسلحه فروش و تكثير و توليد در مسابقه مي يابم، انسان انقراض و نابودي خوردن برهم باعث كه را هرچه و مي دانم زيست محيط سالمت با مغاير

گونه اي به جهان در فرهنگ سازي بايد مي كنم، محكوم شود، انسان آرامش كنند وضع قوانيني ها حكومت نبايد نباشد، زندان داشتن به نيازي كه رود پيش

در بايد جريمه ها و عوارض و ها ماليات شود، مردم افتادن زحمت به باعث كه آنها اداء و دادن پس در مردم اقشار توانائي رعايت و باشد ميانه و اعتدال حد

و مي كنم تواضع بشر، حقوق خادمين تمامي به ايران زمين از من بشود، از حمايت انجمن كه حالي در مي فشارم، مهرم آغوش در را صلح مناديان ذره بين زير را آن و دارد نظارت حيوان، با انسان برخورد چگونگي در حيوانات

غافل كره، اين جاي جاي در مفلوك و مظلوم بشر حال از چگونه دارد،مي شود؟

بشر که هستم ومکتبی آیین هر رهروان بین در صداقت و صلح خواهان من ** جهان سراسر خداجویان با الفت با را زندگی و . بیاییمرساند می خدایش به را

5

Page 6: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

با که کند نمی فراموش را صلیبی جنگهای بشر سازیم. تاریخ گوارا و زیبا ، کرامت و صفا و افتادند یکدیگر جان به ابراهیمی بازماندگان ، اهریمنان نقشه

قاتلین که عباس بنی و امیه بنی طرفداران با که . ما نمودند دار خدشه را با چگونه ایم کرده وحدت اعالم و ایم خوانده أخوت عقد بودند، شیعه امامان

؟! کنیم می مبارزه و مقاتله خلیل ابراهیم فرزندان

خودکامگي، قيود از شده رها فرهنگ و آزاد فکر براي که است سال سي** و حکومتي دين و دولتي مذهب برابر در مقاومت خاطر به و کنم مي تالش بر . بنا ام گشته محکوم انساني غير هاي مجازات اشد به سياسي، اسالم و تعقيب تحت در همواره که است سال چهارده اطالعات، وزارت مدارک عناصر جسماني هاي فشار و خانوادگي آزار و رواني ايذاء و سازي پرونده اي ضربه ايام، اين از مقطعي هر در و ام بوده گر سلطه منطق بي و زورگو

. ام کرده دريافت استبدادي آيين حافظان از را

نفساني هاي برش از و شود سانسوري محوريت دچار خدا با ارتباط چنانچه** آدمي به رستگاري و نمي آيد دست به ايزدي رضايت هرگز گردد، رد خاص

گشته مذهب انزواي باعث زده، واليت ايران در عقايد نمي شود. تفتيش محقق و است گرديده واقعي دينداران چهره تخريب موجب جاري حكومتي دين و

و معنويات كامل قطع مسير در خونين، خاك و آب اين بعدي هاي نسل مسائل در صاحبنظران همه از خاطر اين دارند. به قرار ماورائي مقدسات مجموعه از تا مي خواهم اخالقي و اجتماعي و انساني و ديني و حقوقي بخشنده آفريدگار داد به و نموده استفاده خويش بالفعل و بالقوه هاي توانايي

داعيه حاكمان مزو{ر و مخرب و منهي و منفي افعال با كه برسند نواز بنده و عظيم خالق و شده اضافه يزداني منكرين تعداد بر روز به روز اسالم، دار

. است گرفته قرار نامربوط و ناچسب اتهامات معرض در هستي الشان

و نماید دور حیوانی مظاهر از را او و کند اصالح را آدمی که آیینی هر** فطرت که دینی . هر است من تأیید مورد گرداند، تشدید را پاکش احساس

، گرداند سلب او از را خشونت و توحش و برساند عدالت و آزادگی به را بشری استبداد و قهر و جدال و جنگ از که . مذهبی است محترم و نیکو اعتقادی خداوند که کنم نمی فکر من و باشد می من منظور و محبوب کند می ممانعت جامعه آزار برای را پیامبری هرگز دارم، را معرفتش که عزیزی و مهربان از دور به ، معنوی . معتقدات نماید مردم شکنجه به امر کتابش در یا و بفرستدباشد. می اجتماع به تعر{ض هرگونه

همجنس قبیل از باشند الله حق و حدود به مربوط اگر فقهي هاي مجازات** مي عادل پيشوايان فقط كه چرا است تعطیل کال غیره، و محصنه زنای بازی، مي باز مجرم براي را مجازات از گريز راه نيز آنها كه كنند حد اجراي توانند

زمان در را مجازاتهائي و قوانين چنين اجراي نيز، ديگري گذاشتند. فقهاي علي، حضرت نشيني خانه زمان اند.در دانسته منتفي عادل، پيشواي نبود

مانع ايشان كه بردند مي حاكم نزد حد اجراي براي دزدي جرم به را شخصي را المال بيت از خود حق فرد اين آيا كه شود مشخص اول بايد كه فرمود و شد بايد است، نكرده دريافت اگر خير؟ يا است كرده دريافت حاكم از كامل طور به

نمود!زن قطع دزد دست جاي به دارد، را حد اجراي قصد كه حاكمي دست كس فرمود: هر او و آورند عيسي حضرت نزد حد اجراي براي را زناكاري

هيچ كه كند آغاز را سنگسار ندارد( ، گردن به )حدي است نشده مرتكب گناهي

6

Page 7: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

آزاد حد اجراي بدون را زن آن چند، نصايحي از بعد حضرت آن و نماند كس كه كند مي اثبات و است آمده تاريخي كتب در ديگري شمار بي موارد نمود. يا

منتفي صالح، و عادل پيشواي دائم و جامع نظارت بدون حدود اجراي خصوصی شاکی پای و است الناس حق به مربوط چون قصاص بحث است.البته

قصاص عمد، غير قتل شود. در می دیگری مقوله وارد باشد می میان در رواني وضعيت نيز عمد قتل در و شود مي مطرح نقدي ديه و است منتفي

همچنين ؛ است الزم روانشناس ارزیابی و است مالك جرم هنگام به قاتل اجراي براي را او نبايد و خير؟ يا بوده سال18 از كمتر اينكه قاتل، سن درباره

ديگر.حضرت موارد ايضا و برسد سال18 سن به تا كرد زنداني قصاص حكم خواب شايد فرمود بود، آمده محصنه زناي حد اجراي براي كه خانمي به علي حضرت شد، مواجه او اصرار با وقتي ! و اي شده خياالت دچار يا و اي ديده

به سپس، و نمود موكول زايمان از بعد به آنرا ولي پذيرفت را حكم اجراي دارد، الزم قيم فرزندش اينكه دليل به نيز آن از بعد و شيردهي سال دو بهانه

سند جانبي نتايج از يكي نمود. البته منتفي عمال را سنگسار حكم اجراي استنتاج نيز، موضوع اين خود كه است زنا جنين سقط بودن غيرمجاز مذكور، قدر اين زنا، جنين وقتي كه . چرا اعدام نفي در كند مي عرضه را ديگري شود. همچنين مي آشكار خود خودي به انسان، جان اعتبار باشد، داشته حرمت مجازات بحث . در است گيري اعتراف نفي شود، مي استخراج كه ديگري نتيجه

انفسهم علي العقالء اقرار" گويد مي كه دارد وجود فقهي اي قاعده كيفري، كند مي تاييد - كه ست پذیرفتنی خویش علیه بر عاقل فرد اقرار–" جائز

تنها نه حضرت، بينيم مي ولي كرد استفاده او عليه توان مي را مجرم اعتراف مجازات از فرار راه او به بلكه كند، نمي توجهي خودش عليه مجرم اعتراف به مي بازي همجنس به معترف شخص به ديگري، سند ! در دهد مي ياد نيز را

سؤال وقتي و ....، و اي شده توهم دچار يا و اي ديده خواب احتماال كه فرمايد و بنده بين است امري فرمود: گناه، چيست؟ رفتارها اين حكمت علي، يا كردند و حد اجراي از همواره عادل، پيشوايان ترتيب، اين است!به كاره چه علي خدا،

نهايت در كه را كساني كنيد مقايسه كردند. حاال مي دوري گيري اعتراف به جنايتي و ظلم هر به دست ، سازي پرونده و گيري اعتراف براي قساوت،

! زنند مي اسالم نام

در اختاللي كه است. هرگاه مملكت آن حياتي سرچشمه كشوري هر جرايد** گردد. می ناخواسته سقوطی دچار کشور شود، پديدار ملتي اي رسانه نظام

مي شود. بدون جامعه فكري فجايع مايه خبررساني ها، در نفوذ اعمال گونه هر ها ملت حقوق حافظين جمعي، رسانه هاي كه گفت بايد تعارفي گونه هيچ

خواهد پي در را وسيعي امنيتي و اعتباري ضايعات اخبار، تفتيش و هستند حقوق ضيق فاشيستي، هاي حكومت نواحي از متداول داشت. سانسورهاي

مي گستراند. روزنامه نگار را دولتي هاي ستمكاري و کند می ایجاد را اجتماع و آرامش مراقب دست، به چراغ ها تاريكي در كه است شب نگهبان همچون

نعمت بگيرد، خبرنگار از را مسئوليت اين حكومتي چنانچه و است رعيت امنيت خانه اش در كس هيچ كه جايي تا است، گرفته جامعه آحاد از را افشاني نور

نكند. خاطر آسودگي احساس و نباشد راحت

*************************************************

7

Page 8: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

گزیده ای از نامه ها و سخنان آیت الله بروجردی

در رابطه با حقوق بشر از منظر دین سنتی

دوم(( ))بخش

دسامبر دهم در بشر حقوق جهانی روز مناسبت به

م--اه آب--ان آخ--ر در بروج--ردی الل--ه آیت محک--ومیت دوران رس--یدن پای--ان ب--ه ب--ا

دهم در بش--ر حق--وق جه--انی روز فرارس--یدن و2009 نوام--بر21 برابرب--ا1388

ک--رده منتش--ر و تهیه را بروجردی الله آیت سخنان و ها نامه از دوم بخش دسامبر

ک--رده مع--رفی را حقیقی اسالم ناپذیر خدشه و اصولی مبانی براینکه عالوه تا ایم

در بشر حقوق مستمر و علنی نقض از مواردی الملل بین جامعه وهمچنین باشیم

میکنن--د ظلم ای--ران در اس--الم ن--ام ب--ه که حاکمانی بدانند و کنند مشاهده را ایران

اند. داده قرار شومشان اهداف به نیل برای ابزاری را اسالم صرفا

نفرس��تاده غضب و قهر به را پيامبران كه مي پرستم را خدائي من***

باشد. نكرده ارسال جامعه وحشت و رعب در حكمي و باشد

ب--از خودك--امگي براي آنرا مجريان دستان و باشد مردم نواز كه دارم قبول را ديني

باشد. نگذاشته

8

Page 9: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

ن--اامني گشت، پريشان بشريت روان كه آنگاه مي دانم، اجتماع روح را عدالت من

مي گيرد. فرا را زمين سراسر

موج--ودي، ه--ر از آزادي س--لب ص--ورت در مي دانم، موجودات جسم را آزادي من

مي گردد. تباه كالبدش

مي دانم؛ حي��اتي خ��دمات اعظم از را بش��ر حق��وق ب��ه توج��ه اينج��انب

ب�ا ه��ركس دارد، الزم آزادي اس�ارتي، ن�وع هر از خالصي براي انسان

ب�ه باش�د آزادي ب�راي مح�دوديت ي�ا مح�و درص�دد ق�انوني، ه�ر ط�رح

است. طرد مستوجب و كرده جفا انسانيت حقيقت

كمب--ود ب--ا زن--دگي زيرا مي دانم ضروري تر زمين، مردم براي باران از را صلح من،

نمود. عالج مي توان همنوعان مهرباني و عطوفت با را آب

مي دانم، زش--ت تر قحطي از بش--ر، ابناء براي را ممالك در رايج حق كشي هاي من

از ناش--ي فش--ارهاي و مي ش--وند يك--ديگر م--ددكار بني آدم طبيعت، قهر در كه زيرا

و فط--ري و ط--بيعي حق--وق نقض در ام--ا مي دهن--د، تس--كين را ط--بيعي بالي--اي

احق--اق ب--راي رعيت ت--وان و مي ش--كند جمعي، اع--تراض قدرت انسان، خداداده ي

مي گردد. محو حقش

حك--ام ك--ه آنج--ا مي دانم ش--رم آور بشر، حقوق تضيع به نسبت را گذشته تاريخ من

خ--اطر ب--ه را خل--ق آرامش و گذاش--تند ماي--ه ملتها جان از خود، توسعه طلبي براي

جاه طلبي ه--اي ب--راي را مظلومين خونهاي كردند، سلب خويش، كشورگشائي هاي

خود انساني ضد و حيواني اغراض به تا ساختند منقرض را نسلهائي و ريختند خود

برسند.

خداون--د برگزي--ده ي موج--ود ب--ر عص--يان را ت--اريخ ت--ارك ب--ر موجود جهاني جنگهاي

دامن ب----ر ننگي لكه ي را آن جناي----ات از پاك نش----دني س----ياهي هاي و مي دانم

مي دانم. خدا از دور و بي وجدان سياستمداران

راه فك--ري آزادي ه--اي س--لب و عقاي--د تف--تيش و زور ب--ا ك--ه را م--ذهبي هرگ--ز من

ندارم. باور مي داند مشروع خود براي را پيشرفت

به دو اين شدن يكي و شوند جدا يكديگر از بايد حكومت و دين معتقدم

خواه��د بين المللي بحرانهاي ايجاد و ديني استبداد شدن فراهم معني

بود.

9

Page 10: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

و ص--لح حكومتي، امور در ديني بهانه هاي آوردن فراهم كه است كرده اثبات تاريخ

مي اندازد. خطر به را جهاني امنيت

هس--تي در الهي برگزي--ده ي را او و مي دانم مخلوق--ات اش--رف را انسان اينجانب،

خالف را او م--الكيت و شخص--يت و موجوديت و هويت به تعرض هرگونه و مي بينم

مي دانم. خداوندي اراده ي

ايش--ان خ--دمتگزاران دولته--ا، و هس--تند حكومته--ا بالمن--ازعه ي حاكم--ان انس--انها

ح--ق و است گمراه باشد داشته را انساني استثمار قصد كه حاكمي هر مي باشند؛

ندارد. را حكومتي اشتغاالت

ب--ه باش--د، داش--ته بشريت به تعدي و چپاول انگيزه ي كه لباسي هر در استعمارگر

است. داده جنگ اعالم انساني آحاد همه

هرآنچه در آدم، بني و نمي باشد زمين كره ي ملل و رنگ ها و نژادها در تفاوتي هيچ

است. سهيم مي آيد، دست به خاكي سياره ي اين مدخل از كه

ب--ه را آن و مي ب--رد ت--اريخ ب--ه را ثروتمن--دان آب--روئي بي جه--ان، در گرسنگي وجود

مي گرداند. ثبت بي وجداني، و بي رحمي عنوان

كنند. بهره برداري هوا، و خاك و آب طبيعي امكانات از بايد زمين ملتهاي تمام

و احتي--اط و قن--اعت ع--دم نش--انه ي امتيازگيريها و توسعه طلبي ها و زياده خواهي ها

ب--ه تهدي--د را بي گن--اه مردم و مي شود عداوتها و كينه ها بروز سبب و است اعتدال

مي آورد، ف--راهم را نبرده--ا اس--باب ك--ه اب--زاري ه--ر از باي--د ل--ذا مي كن--د خونريزي

كرد. اجتناب

و اق--وام هم--ه بين باي--د ل--ذا اس--ت، خصومت آميز جبهه گيري هاي در جنگ مقدمات

و ظن حس--ن پاي--ه ب--ر را بين المللي روابط و ساخت محبت و دوستي پلهاي اديان،

نمود. بنا انساني، و مرزي و جغرافيائي و اقليتي تحريكات از پرهيز و مودت تكثير

عنوان به كرده ام، خداوند تقديم را جوانيم خاطرش به و مي باشم صلح منادي من

دادن قرب--اني در را س--نگيني تاوان آزادي، حرمت خاطر به سالها كه آزاديخواه يك

جه--ان تم--امي در دموكراس--ي خواه--ان داده ام، زن--دگيم فروپاش--ي و خ--انواده از

هستم.

پروردگ--ار ب--ه را ما كه هرآئيني نمي بينم، الهي مذاهب و آسماني اديان بين تفاوتي

بود. خواهد سعادت آفرين برساند، جهان

10

Page 11: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

عام-ل را هس-ته اي بمبه-اي و مي دانم بش-ر ب-ا ض-ديت را جمعي كش-تار سالحهاي

را اس--لحه ف--روش و تكث--ير و تولي--د در مسابقه مي يابم؛ انسان انقراض و نابودي

آرامش خ--وردن برهم باعث كه را هرچه و مي دانم زيست محيط سالمت با مغاير

مي كنم. محكوم شود، انسان

نباش-د؛ زن-دان داشتن به نيازي كه رود پيش گونه اي به جهان در فرهنگ سازي بايد

شود. مردم افتادن زحمت به باعث كه كنند وضع قوانيني حكومتها نبايد

توان--ائي رع--ايت و باش--د ميان--ه و اعت--دال حد در بايد جريمه ها و عوارض و مالياتها

بشود. آنها اداء و دادن پس در مردم اقشار

را ص--لح مناديان و مي كنم تواضع بشر، حقوق خادمين تمامي به ايران زمين از من

مي فشارم. مهرم آغوش در

حي--وان، ب--ا انس--ان برخ--ورد چگ--ونگي در حيوان--ات از حم--ايت انجمن ك--ه حالي در

در مفل--وك و مظل--وم بش--ر ح--ال از چگون--ه دارد، ذره بين زير را آن و دارد نظارت

مي شود! غافل كره، اين جاي جاي

است. الزمتر بهارى باران طراوت از قدرتها، عدالت***

است. مساوات و عدل مىكند، تضمين را دولتها بقاء كه چيزى بهترين

انس--انى جامعه در نابرابرى و تبعيض رفع مىنمايد، بيمه جهان در را امني�ت كه آنچه

است.

ه حق--وق از دف--اع س--ازمانهاى سيسأت حيوانات، از حمايت انجمن برابر در آيا او�لي--�

نمىباشد؟ ضرورى بشرى

كردهاند. توانمندان و توانگران به را بنىآدم سفارش الهى اديان تمام

تش--نه، و گرس--نه ميليونه--ا برابر در كه مىشود راضى جهان م�رفهين وجدان چگونه

باشد؟ گسترده مترق�ى كشورهاى در رنگارنگى سفرههاى

حيوان--ات، ب--راى غ--ربى، ممال--ك در ك--ه اس--ت تكام--ل و پيش--رفت نش--انه اين آي--ا

�كنسينها و بيمارستانها به دنيا نقاط اقصى در همنوعانشان از بسيارى ولى باشند، ت

شوند پرپر عزيزانشان برابر در گروه گروه پزشك، نداشتن و دارو از دورى خاطر

!بپوشند زندگى از چشم ملتمسانه، و

نش--انه ي زيرزمي--ني من--ابع و ط--بيعي ث--روت ص--احب كش--ورهاي در فالكت و فق--ر

چيست؟

11

Page 12: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

!؟مي كند مخابره تاريخ خبرگزاريهاي به آنرا حكام خيانت جز پيامي آيا

اس��الم ل��واي زير كه است استبداد شود، رديابي بايد كه اصلي درد***

و ميكنن��د خ��ود س��پر را بيت اهل و ميپردازند شخصي مقاصد احراز به

ميگردانند. خود خصوصي و سليقهاي ني{ات هزينة را قرآن

ف--رهنگي اس--تثمار و اقتص--ادی اس--تعمار از ب--ارترنکبت بس--ي دي--ني، اس--تکبار***

خ--ويش نفسانيات و نشسته جهان خدای جای به آدمي، اولي، در که زيرا باشد،مي

�ولهای م--ذهبي، ديکت--اتوري اين و س--ازدمي ديکت--ه عالمي--ان پروردگ--ار نام به را س--ل

را الهی محبت و ده--دمي خدش--ه را ت--اريخ و خشکاندمي را فشار تحت بشر وجداني

سازد.مي زائل بندگانش، دلهای از

خ--زائن غ--ارت ب--ه دست خدافروش و دروغگو شریعتمداران که آنگاه براستی***

قرار طعمه را خاکی کره محرومین رمقبی جان گونهعقرب و زنندمی جامعه اخالقی

ب--ه فرس--ودگی و کن--دمی خ--رد را انس--انیت هیبت ریش--تر، مافوق ایزلزله دهند،می

دهد.می آدمبنی اندام

و س-رکوبها و تبعیضها از جاودانه ای گزارشات از مملو مستبد حکومتهای تاریخ***

را خود که بود خویش برتری حس نمرود و فرعون بهانه ی ،است مفاسد و جنایات

و كش--يد آتش ب--ه را دني--ا نژادي برتري بهانه ي به هيتلر، و می دانستند جهان خدای

جعلي م--دعيان در ك--ه هس--تيم اي--ران س--رزمين در مشابهي تحركات شاهد امروز

است. يافته تجلي پيامبران وكالت و خداوند نيابت

م--دعي حك--ام اختي--ار در ابزار ه--ائي سياس--ت در دين دادن دخ-الت متاسفانه آري،

ماجراجوئي هاي و داخلي سركوبهاي و جنايات نوع باالترين كه داده قرار دينمداري

باره-ا ايش-ان ش-وند، م-رتكب خداون-د دس-تورات اج-راي به-انه ي به را بين المللي

ك-ه مي دانن-د خ-ود وظيف-ه م-ذهبي، و دي-ني برت-ري حس بر تكيه با كرده اند اعالن

رس--التي را بين المللي توس--عه طلبي هاي و كنن--د هض--م خ--ود تفك--رات در را جه--ان

مي پندارند! آسماني و خدائي

حق--وق از ك--ه ارتج--اعي مس--موم فض--اي در زن--دگي گرفت--اران� همه ي ب--ا ديگر بار

متذكر را حكيمانه كالم اين و مي كنم، همدردي محرومند، خود مطالبات يا انساني

خي--انت نشانگر طبيعی، ثروت صاحب جوامع در محروم اقشار كه: وجود مي شوم

است. مناطق آن حاکمان

12

Page 13: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

و نبودن--د قائ--ل بي دين و م--ؤمن بين تف--اوتي بيت المال توزيع در آسماني پيشوايان

نمي كردند. درجه بندي را رعيت

*************************************************

قربان، سکوئی در تقر{ب

تاریخ در بزرگ حرکتی بازمانده که است قربان عید اسالمی، مهم{ اعیاد از یکی را مجاهده و ایثار از ماندنی یاد به ای خاطره عزیز، روز باشد. این می بشری{ت

اوج و خودسازی از آلبومی معرفت، و عرفان اهل برای که گذاشته نمایش به تقویم چنین عطف آورد. نقطه می ارمغان به را تعالی حق سوی به گیری

حمان خلیل ابراهیم صادقه رویای مقد{سی، در را امتحان بساط که بود الر{اس فرزند به بزرگوار، پدر گسترد. این احساسی و و عاطفی شرایط ترین حس{ کنم، قربانی خدایت برای را تو باید که ام دیده خواب فرمود: پسرم،در خلفش

آیا که شده نهفته ماورائی آزمونهای از دنیائی بخش، این در چیست؟ تو نظر مثل توان می را مخلوق اشرف آیا و است؟ استناد رویائی،قابل های یافته

در والدین اخالقی و عصبی واکنش بین، این در فرستاد؟و قربانگاه به حیوانات در جایگاهی چه آفریدگار، با بیعت و باشد؟ می چه هولناکی، گزینه چنین قبال

خواب،مالک در ای دیده هر که است مسل{م دارد؟ خانوادگی و اجتماعی روابط از و است عرش به وصل شرایطی هر در مرسل، رسول ولی ندارد، اجرائی

های قربانی مسیر در همواره آدمی ایضا� و ندارد، گفتن برای حرفی خود پیش و طبیعی جهانی، اقتصادی، سیاسی، جریانات در مهالکی دارد، قرار گوناگون

ابراهیمی، قانون این به توان نمی ای. پس سلیقه و شخصی گیریهای موضع در جویباری بلکه نگریست، مسلخ یک چشم به

نفوس برای باراندازی و جسم و روح شستشویاست.

رشته یک حاوی بینیم، می حج مناسک در که ات{صاالتی سوی به را حاجی که است پرورشی و تربیتی موارد

او بصری و سمعی مجاری و برد می یزدان با قرابت و طواف سازد. بین می آماده رحمانی مواقف در را

تقصیر و جمرات رمیr و مروrه و صفا سعیr و تلبیه مرتبه به محوری، خود مرز از را زائر که دارد قرار ذاتی انتظام یک قربانی،

می ایزدی میهمان این به روحانی ارتقاء و کشاند می اقدس ذات در فنای خویشتن از تهی و نباشد قبلی آدم مک{ه، از بازگشت از پس که جائی تا دهد،

و ندارد قبول بیت، زو{ار در را کثرت صادق، امام گردد.فلذا وحی سازه و گشتهجیج گوید: ما می الض� ل� و� اکثر� جیج، ا�ق� کعبه گرد بر کننده فریاد بسیار چه الح�

را قربانی قربانگاه،بهترین در شود! آنگاه می مشاهده حاجی کم چه و است می و آورند می همه که را گوسپند کرده، دریافت را بهتری حواله آورده، باشد. نمی کسی هر کار هم آن که است، مالک خودکامگی کشتن اما ک�شند، جگر بد�ل به خلیلش تا کرد هدیه را گوسفندی اسماعیل، جای به کریم، خدای از حکمتهائی و نبو{ت از اسراری قضیه، این در اما کند، قربانی اش گوشه راز این بر که خواهی نباشد. اگر کتمان قابل یقین اهل بر که دارد قرار توحید در موجود بتهای دست، به نخست،تبر و کن ابراهیمی حج{ به شوی،اراده واقف

خداوند پرستش مانع ماد{ی، و حیوانی و شهوانی های الهه که بشکن را دلتوجل{ گردد. می عز{

انی{ت و صداقت گیرد، می شکل قربانگاه در چیز همه موجودی{ت و هوی{ت و حق{

13

Page 14: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

از عرصه در نیز آن که گردد می ظاهر آزمایش بوته در آفرینش، سرسبد گ�لاست. پذیر امکان نفس مجاهده و گذشتگی خود

ه شعارهای از و گردمف گویند:قربانت می یکدیگر به که آنست مردم، روزمر{ا است، متعارفه متداوله تعارفات از تعارف یک این می حقیقت به که وقتی ام{

سخت بسی که البت{ه صد شود، می جد{ی،مهی{ا اجرائی{ات برای که زمانی و پیوندد فقط واژه، این حقوقی و حقیقی مصداق واقع، در بوده. پس عملی غیر و

اله� می که است. آنگاه پذیر امکان ازلی رفیق برای تقی: کل� قربان� گوید: ا�لص{ نمازگزار، که است این معنایش روید، می عبودی{ت قربانگاه به گزاردن، نماز با اداء در گوشها سوی به دستها حرکت با را خویش دنیای صالتش، اقامه در

می فوقانی عوالم به عروج آماده و نهاده سر پشت به االحرام تکبیره مستغنی و مفید و مکم{ل و مستقل قربانگاه یک تواند می نمازمان شود.پس

خلود و اخالص از نردبانی ، قنوتش و سجود و رکوع و قعود و قیام در که باشدشاعر: قول به و یابی دست مکان ال به آن، با که بیابی

بینی آن نادیدنیست آنچه بینی جان که کن باز دل چشم

کی دینی، روز این آداب در عینی عرفان و دهد کرامت را دل اهل که است ن�س� است. کننده هدایت و سازنده بسی قربان، عید در وارده بخشد. اذکار منزلت را

یاد به لباسها، کندن دارد. در تکامل و تطهیر به پیام معنی، پر روز این غسل می که آب زیر آوری. بر می در همیشه برای را تزویر و زور و زر البسه که آور

شد روان و بود آب،زالل مثل باید و است حیات اصل آب، که آور خاطر به روی، میلمان، و اراده رغم به روزی که نکرد فراموش و گردید دور زدن، درجا از و

نهائی شستشوی به می{ت، غسل عنوان تحت و ریزند می رویمان به را آخر آب جز بهشت، در که باشیم کوثر آب آرزوی به ایضا� و پردازند، می بدنمان اعضای

و شیر،سفیدتر از و تر شیرین عسل از جوی آن از که هر و ندهند مخلصین به امراء همسایگی در و برسد الهی منصوبین شفاعت به بنوشد، تر خنک برف، از

نماز همانند که خوانی می عید نماز روزی، چنین در یابد. آنگاه اسکان جبروتی، را خدایت قنوت، ن�ه آن در و دارد عنایات و افاضات از دریائی و است فطر عیدت و عظمت به عید در را مزدت که دهی می سوگند جبروتش، و جود و عز{

این دهد. تکرار قرار دنیا دو در حسنات و خیرات و برکات و آمرزش مذهبی، گرفت را مطالبات باید سرمدی باب از فقط که است نکته این بر تأکید قنوتها،

ت و آن،ذل{ت و این از گدائی و باید رب{ی به نیاز دست و بود خواهد خواری و خف{ تنبیهی و تأدیبی نسخه است. و بالذ{ات غی{ و یموت ال حی{ و االرباب رب{ که برد چه هر و باشد که هر او که داشت امید چشم همنوع، به نباید که است این آن،

ای ودیعه در که باشد نمی بیش داری امانت و بوده الله الی فقیر باشد، داشته تمرکز و تعی{ش صمدانی، جبروتی{ت در و نبوده مختار هست، اختیارش در که

که باشد می ندبه دعای قربان، عید روز در مأثوره دعاهای جمله از دارد. و و همگانی حوائج بیان در جانکاه هائی عریضه و مناجات در بسیط کلماتی مبی{ن

مواصالت از ظریف مواردی ندبه، دعای فقرات است. در فرامحیطی احتیاجات و بوده دل اهل حواس{ محسوس که باشد می فطری مقاربتهای و وجدانی ای دردنامه پیداست، نامش از که باشد. آنچنان نمی آن از نصیبی را خاکیان

از گله و دهد می سماوی،ارائه میزبان به را غربت اصالت که بوده سوزناک برای را کل مصلح و نماید می موعود منتقم مطالبه و دارد ای{ام صدمات

اختتام برای را اوصیاء خاتم و دارد مسألت زمین، مدنی{ت در ای ریشه اصالحاتاست. خواستار نکبت، سراسر غیبت

عینی{ه مجاری از یقینا� که است یکردن قربان قربان، عید روز افعال زمره از و تقریر در کبریائی شارع که ای اراده همان نمود. یعنی باید می صدری{ه، و

و ممتد تأثیرات کارگیری به و آن وضع از آموزی پند که آید مد{نظر کرده حکمش تکبیرات قربان، عید روز های برنامه از دیگری باشد. قسمت می قضی{ه متناوب

14

Page 15: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

مضامینش، در و باشد می یزال ال والی والیت از تبعی{ت اعالن که است آنی و تول{ی باشد می کائنات فرمانده حدانی{ت و به عقیده ابراز و شده نهفته تبر{

کردن قرائت و است دادار حضرت به منتصب آئین به عملی و فکری التزام و مکنونه ضمایر اعماق از حاکی قربان، عید نماز در اعلی و شمس های سوره

سوگندهای برگیرنده در شمس، باشد. سوره می مبارک روز این ر الهوتی روز این در که نفسی و بوده خلقت مهم{ های هسته به خداوندی کبیر و ثقیل

احی به یابد می نشأت قربان بطن از که رستگاری راه و رود می سماواتیان جر{ نماز دیگر رکعت در که اعلی سوره تحلیل است همچنین و کند می توصیف را

تولیت قدرت و آموزد می را کردن تسبیح و شود می خوانده قربان عید الزامی قرائتهای و گردد می آور یاد را آفرینش عظمای

ها سختی خدایمان، اذن با اینکه و آورد می خاطر به را می احیاء نفوس، قرآنی، تذک{رات با و شود می آرامفی روح غذای ذکر، و گردد و مائیم شود. اینک می معر{ و برویم خودسازی قربانگاه به چگونه تا قربان، عید روز و االطالق،بگیریم علی کریم مضیفخانه از سوغاتی چه

کنیم. آخرت و دنیا خم و پیچ پر راه توشهغیبی خزانه از بزرگتر، و مهمتر عیدیهای وصول امید به

گذشته سالهای در بروجردی الله آیت مقاالت از

*************************************************

آیت الله بروجردی را آزاد کنید و شخصیها لباس ( که2006 اکتبر8 )1385 ماه مهر16 تاریخ در

از پس شدند ور حمله بروجردی الله آیت بیت به رژیم ویژه نیروهای سال)11 تحمل به را ایشان روحانیت ویژه دادگاه ایشان دستگیری

کردند. محکوم زندان ( روز4020 را روز320 مدت این از که گذرد می روز1144 ایشان زندان دوران از کرده سپری یزد مرکزی و تهران در اوین زندانهای انفرادی بندهای در طبق و اند گذرانده زندانها این عمومی بندهای در هم روز824 و اند

بند در حبس گذرندان روز10 با برابر انفرادی روز یک هر که قانون 11 با برابر روز4020 مجموعا� ایشان است، عمومی

4 بایستی ایشان اند. که کرده سپری را حبس سالشدند. می آزاد زندان از ماه آبان پایان یعنی قبل روز اتمام از روز چند گذشت از پس ایشان نشدن آزاد

حقوق آشکار نقض از نشان ، ایشان محکومیت دوراندارد. ایران در بشر

های نهاد و المللی بین سازمانهای و مجامع تمامی از به بیشتر فشار اعمال با خواهیم می بشر حقوق

این آزادی زمینه ایران قضایی مراجع و مسئولینکنند. فراهم را عقیدتی زندانیبروجردی الله آیت هواداران از جمعی

*************************************************

سازمان ملل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران رامحکوم کرد

15

Page 16: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

به وابسته کمیسیون یک نیویورک، از فرانسه خبرگزاری گزارش به مستمر و وخیم نقض ای، قطعنامه تصویب با امروز متحد ملل سازمان

این در اخیر انتخابات از پس وقایع جریان در بویژه ایران در بشر حقوقکرد. محکوم بشدت را کشور

این در ممتنع رای59 و مخالف رای48 موافق، رای74 با قطعنامه این رای به ملل سازمان عمومی مجمع در بزودی و رسیده تصویب به کمیته

شد. خواهد گذاشته از وسیعی قشرهای آمیز مسالمت تظاهرات به اشاره با قطعنامه این در

و دستگیری خردادماه(،22) ژوئن12 انتخابات از پس ایران مردم روزنامه کشیدن بند به و معترضان ناپدیدشدن تظاهرکنندگان، شکنجه فعاالن و بشر حقوق فعاالن مدافع، وکالی نویسان، وبالگ نگاران،

بشدت ایران در بشر حقوق نقض دیگر موارد و زنان حقوق و دانشجويیاست. شده محکوم

سازمان گذشته سالهای های قطعنامه از بيشتر قطعنامه این در آنچهاست. آن آمیز اعتراض و تند لحن ميخورد، چشم به ملل

*************************************************

از جود تقى تا جبروت كريم وجودش به را ما گسترده؛ آفاق بر جودش چتر گفتهاند؛ جوادش كه آن

تا مىزنيم تواضع و ادب زانوى كاظمينش، در و بوده عوالrم همه در نيازهاه از لطفش به كه اين جيمش: به برهيم. حرف موجود مشكالت كاف{

پرواز اعلى جبروت به را جانها مىدهد؛ جدي{ت و جرأت جاللت، جوانان، ملكوتى جاذبههاى به جامعي{ت مىبخشد؛ جنان نسيم را جمعهها داده؛

صادر را آرزو جبال فتح جواز مىرساند؛ جميل اهل به نيكو جزاى سپرده؛ واليت ودايع واوش: وصال در و مىدهد نويد را كبريايى انوار جوار كرده؛

و مىسازد منتقل وراثت، تطهير در را سليم وجدان و مىدهد ارمغان را به سرافرازى آتى، وقايع در تا مىگرداند واجب وضوح، به را وحى وعظ

ارتقا امامت، ابواب به ام{ت الفش: اكابر در و دهد سوغات گرويدگان، عريضه با و مىآيد رهنمون ايمان، كمال به اجتهاد اعاظم ارشاد با و يافته به احترام با و گشته منجر تشي{ع، پاك احساس اكرام به مأثوره، ادعيه

اجابت مرتبه استحكام به عاشقان، اخالص خستگان دوش حمايل را احتياط و شده مقرون دانايان به را دادگرى دالش: داليل در و مىنمايدمىكند. مرحمت دهور،

محم{د حضرت مظلومانه و باصفا حرم ياد به مجلس در يزدان، منتخب پيشواى نهمين تقى،

و بابالحوائج از و نماييد شركت يادبودش رفع طهارت، و عصمت خاندان مشكلگشاىنماييم. زمان نيازمنديهاى

گذشته سالهای در بروجردی الله آیت از نوشتاری

*************************************************

16

Page 17: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

عفو بین الملل اعدام فتاحیان را محکوم کرد که ایرانی کرد جوان فتاحیان، احسان اعدام الملل بین عفو سازمان

شدت به را شد آویخته دار به سنندج در آبان ۲۰ چهارشنبه روز بامداد ایران مقامات از تر پیش بشر حقوق مدافع سازمان کرد.این محکوم

را دیگر کرد فعال دو و فتاحیان آقای اعدام حکم اجرای که بود خواستهدهند. تغییر را ها حکم این و کنند متوقف

سه این که رسد می نظر نویسد: "به می خود بیانیه در الملل بین عفو مقامات ترور برای ها تالش و ترورها از گرفتن انتقام برای اعدام حکم

تا ۹) شهریور ۲۸ تا ۱۸ روزهای بین که است شده صادر کردستان استان یافته گسترده بازتابی ایران های رسانه در و شده سپتامبر( انجام ۱۹

یک و مرد ۱۰ کم دست شود می گفته که است آمده بیانیه این بود."در ممنوعه های سازمان در عضویت دلیل به است قرار نیز دیگر کرد زن هنوز که است حالی در شوند.این اعدام ایران در آنها از حمایت یا کرد به را ایران کردستان در شهریورماه تروهای مسئولیت گروهی هیچ

است. نگرفته عهده

*************************************************

خط امان گلزار به ***** جای دهند امانت خط کفش ز گر

دهند خبانت غالمیش ز ***** گر دهند جوانت بخت خواجگی

دهند نشانتدهند مکانت و کون سلطنت

خش ز منور هست حیات آب مایه درش ***** خاک کائنات ر�التفات یک به که شو او ***** بنده ممکنات سلطنت طلبی گر

دهند جهانت دو هر خواجگی مناجات و خیز شب دل ***** در کن حاجات قاضی سوی به رو

کنکن خرابات پیر ***** پیروی کن اثبات خود توحید مستی

دهند جوانت بخت و شرف تا کار این پی دل جهان دو ***** از گیر سرشار ساغر او کف از

گیرگیر سبکبار رندان ***** دامن گیر یار آن از آزادی خلعت

دهند گرانت رطل دم همه تابه کار هر ز که کن او ***** خدمت ده و شهر هر به یار بجو یار گلچهره ساقی خط به ***** سر بده براهش هست را تو چه هر

نهدهند امانت خط{ قضا ز تا

اده و سجه زار زار طلبش در کنم ***** گریه کار به نیاید سج{آشکار بنوش مستانه ***** باده یار عشق ن چو هست ترا که گر

17

Page 18: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

دهند نهانت راز از خبر تارها نگردی بند هر ز که ***** تا پا پشت جهان رو بر نزنی تا

کجا لب بر تو جان نرسد ***** تا لقا مه آن ره در منه پایدهند دهانت کنج آن از نوشی

مجو عالم دو ز وصالش ***** غیر بگو یار آن به هست اگر رازی نگری ***** گر خوبرو او چو نیست فلک ماه

او بار گهر لعلدهند فشانت یاقوت دیده

از شد ***** کعبه امم ول{ی و است عشق شه اومحترم او مقدم

بدری ***** گر حرم در نهی پای اگر خواهیهم ز را تن پرده

دهند جانت سراپرده به رهمسیر در را تو هست رخش ***** نور امیر قصر جانب بنه پای

مگیر او در خاک عوض ***** در فقیر بر او دهد شاهی خلعتدهند خبانت گلزار همه گر

قربان دل با دلم و ***** جان دوست فرمان بنده شد معجزهدوست

هجران شب فروغی ***** کاش دوست بدامان دست نرسد گردوست

دهند توانت و تاب سحر به تا*************************************************

كوى رضايم آرزوست ياراى را شخصى هر و ندهند كس هر به كه خاص مقاميست را رضا

درونى تافتههاى از فالح، سبيل سالك مرتبه، اين نباشد. در آن تصاحب حيات براى را مرزى و گشته ملحق جبروتى، بافتههاى به و شده جدا

ضائrك رrضا� يافتهاش كه منزلى تا نمىيابد خويش پرچمش و است بrق�ليما� �مرك ت�س¦ rعب�ود� ال سايبانش، و مىباشد ال واك م� rرا فضايش و بوده س جrعى ب§ك اrلى اrر¦ rل�يهr ديوارههايش و نموده احاطه ر� ع�ون ا rنقش را راج ضا منزلت از همواره واصل، عارفان و مىدهد ضrى� ملكوت به على{الر{ الل{ه� ر�م را ال¦م�رضي{ين باب� و خورند غوطه دين، اكمال در تا مىنمايند صعود ،ع�ن¦ه�

دريابند. و برداشته مقد{سش بارگاه به نياز دستهاى حضرت، آن والدت يادواره در به را غيبت از باقىمانده اي{ام تا مىخواهيم ديار دو وسيلةالن{جاة از

غيبت، پايانه سخت و سنگين ساعات اتمام براى و نشيند شفاعت و جهل دوره بازماندگان به را ظهور از پردهبردارى و كرده پادرميانى

مس او كه دهد. چرا عيدى حقارت، و پستى م�وس ش� ا�نيس است؛ الش©عايا و�كيل ،ف�وسن©ال قرا ضامrن ،الر© جاء ،ال¦ف� ط�بيب ،ال¦م�حرومين ر�

ل{ةr م�سئول ،ال¦غ�رباء سي{د ،ال¦م�غمومين rكة ناجى و ال¦مrل م¦ حضور و مىباشد ال¦م�ضا در شاگردان براى بويژه و بود خواهد جن{تالمأوى با برابر محفلالر{

ضا قال� تعليمات با روزشان و شب ثانيههاى كه معصومين مكتب الر{

18

Page 19: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

ضا، در را شفايشان كه بيمارانى جهت نيز و است همسان جستجو طب{الر{مىنمايند.

*************************************************

چشمه جعفرى تشنگان را مىخواند حق، ممي{ز وحى، مناديان فرقان راستگويان؛ الگوى شهادت مناسبت به

ر مكم{ل شريعت، مرو{ج مذهب، مبي{ن دين، معل{م قرآن، راستين مفس{ مخالف ظلمت، م�حارب حكمت، مدافع غيب، موافق قلم، مجاهد سن{ت،

وى خدايش كه سياست محكوم قداست، مرضى{ جاللت، منصور شيطنت، و ساخته منتشر بيانش با را توحيد و داده قرار رشادت مكتب بانى را

و برافراشته باكفايتش دست به را رستگارى پرچم تا كرده سنجش او پاكى به صداقت ميزان در را ما

از و دهد بها فقهش بقاء به را فانى حيات كارنامهر ل�فى توبيخ را نيازى نوع هر برهاند. دروسش خ�س¦ تمد{ن و داده مايه را بشرى فرهنگ و ساخته تأمين

خلع را آدمي{ت تا كرده رو جهانيان به را استوارىافيت را نهايى عدل محاكم و نموده عضو شف{

بخشد. و مت{قين پشتوانه و علم اهل پيشواى سوگ در

قين، اميد پيمان انساني{ت، دانشگاه استاد با محق{ نسخههاى جز تا مىبنديم ارادت و شاگردى به

در و نرويم نيست او زعامت تحت كه مدرسهاى به و نگيريم او شفابخش مسأله براين نشويم. زيرا حاضر نبوده او سرپرستى تحت كه كالسى به كاشته سالم بذر كه زارعى و است آخرت مزرعه دنيا، كه واقفيم موجبات حضرت، آن تعليمات به پايبندى و مىرسد دلخواه محصولمىآورد. فراهم الت�غاب�ن ي�وم پيچيده ديار در را ما آمرزش

*************************************************

وضعیت بد جسمی آیت الله بروجردی در زندان

وضعیت جسمی آیت الله بروجردی در زندان مساعد نیست. به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعاالن حقوق بشر در ایران، روزشنبه

مهرماه آیت الله بروجردی، در بند ویژه روحانیت زندان اوین،11مورخ با بروز سرگیجه و افت فشار خون دچار بیهوشی

موقت شدند که با زمین خوردگی ایشان آسیب هاییمثل صدمه به سر و دست راست پیش آمد.

الزم به ذکر است این روحانی ناراضی، از بیماریهای قلب، چشم، فک و دندان، تنگی نفس، پوکی

استخوان، پارکینسون و کلیه رنج می برند و علیرغم وضعیت بد جسمی نه تنها تاکنون با اعزام به مرخصی استعالجی ایشان موافقت نشده است بلکه مامورین

19

Page 20: ماهنامه الکترونیکی آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

شماره پنجم ماهنامه الکترونیکی آیت الله بروجردی

زندان با ضبط داروهای مصرفی وی موجبات تشدید بیماری های ایشانرا فراهم نموده اند.

هيچ دانى قص�ه مرغ گرفتار قفس راهيچ آگه گشتهاى سوز دل پروانهها را

مرغكم در اين شب يلدا، صدا مىزد خدا راچون خدايش، وعده نصرى بداده، آن سحر را*اى كه در اين نيمه ظلمت، گرفتى حق� ما رارو نظر كن بر شفق، آمد مالئك، يار، ما را

قائد كل، پيشواى عرشيان، دارد هواى اين گدارا

پس چه باشد حال اين بندى، چو گيرد پرچماله�دى را �نصر

تشنه بودم در كويرستان سوزان، جرعهاىآمد جگر را

آهوان دشت غربت، ضامنى آمد بقا راتى آمد جهان را ماهيان بحر ذل�ت، عز�

، بعد از آزادي از زندان. 1380توضيح: سروده اي در اول زمستان سال حق� ما: حق ايمان به دين اصيل و كفر به دين سياسي(*)

پایان

20