ما های چشمپارسا : فرخنده از کاری

. شما چشمهاي بازي حين در هرگز آيا است شما حواس مهمترين از يكي بيناييبينيد، نمي را جاي هيچ وقتي داد؟ دست احساسي چه شما به لحظه آن اند؟ بسته

سخت بسيار گفتنش شما براي دهد مي رخ شما اطراف دنياي در آنچه تشخيص . چشمهاي. درون به دقيقه يك شود مي مشكل شما براي ها كار انجام و است

. نام چه رنگي قسمت اين دانيد مي ، بينيد مي رنگي قسمت يك كنيد همديگرنگاهآن به «دارد؟ . عنبيه» اين. بينيد مي پنجره نوعي بينيد؟ مي چه عنبيه مركز در ميگويند

. مردمكپنجره . پشت در شود داخل چشم كره به نور كه دهد مي اجازه كه دارد ناميك . عدسيمردمك قرنيه نام به پوششي وسيله به عدسي دارد وجود كوچك

. يامثل است دوربين در عدسي كار تقريبأشبيه عدسي اين كار شود مي محافظتيك در را نورخورشيد آن با مدرسه حياط در شما كه شفاف اي شيشه عدسي همان

. . به شروع كاغذ و شد مي گرم بسيار نقطه آن و كنيد مي جمع كاغذ از نقطه . اي شيشه عدسي كه است اين علت چيست؟ آن علت دانيد مي آيا نمود مي سوختن

. شيشه اما ، برآمده شما چشم عدسي شكند ،مي كند مي عبور ميانش از كه را نوري . چشم عدسي شكل ، چشم كره و عدسي به متصل رباطها و ها ماهيچه نيست اي

. پرده يك روي بر عدسي طريق از نور شود متمركز نور تا دهند مي تغيير را شمانام به به . شبكيه» « نمايش سلولهاي افتد مي است چشم بخش ترين داخلي كه

رنك هم و سفيدرا و سياه اجسام رنگ هم آنجا در مخروطي و اي استوانه شكلشفافي . غليظ مايع شبكيه و عدسي فاصله در كنند مي آوري جمع را رنگي اجسام

را نور تا كند مي كمك عدسي به مايع اين است كرده پر را چشم كره كه دارد وجود . جسم از كه تصويري شود تشكيل جسم آن از بزرگي تصويري تا نمايد منعكس بهتر

. بوسيله شبكيه است معكوس ، شود مي تشكيل شبكيه پرده روي كه ءدر عصب يك . ،مركز مغز به را تصوير عصب اين و گردد مي مرتبط مغز به دارد نام بينايي عصب

. حس ترين ارزشمند بينايي ديد خواهيد را مستقيم تصوير شما بردو مي بينايي . كرد مراقبت خوبي به چشمها از بايد دليل همين به و است چشم انسان شما پلك

. زنيد مي هم به را خود چشم پلكهاي شما وقتي كند مي عمل ماشين پاكن برف مثلنام به شور مايعي با . اشكقرنيه وجود كش باكتري موادي اشك در شود مي شسته

اتفاقي . شماچه دوست چشم براي كنيد نزديك دوستان چشم به را جسمي يك دارداز شمارا دوست چشم كار اين با پلك حقيقت در زند مي پلك اختيار بي او افتد؟ مي . داخل به خاك گردو ورود هااز مژه و عرق چكيدن هااز ابرو كند مي محافظت آسيب

مي محافظت شديد برابرنور در را ،آن چشم برروي انداختن سايه با همچنين و چشمكنند.

سفيدي ( صلبيه(چشم

اشكي غدد

ابروالئي با پلك

مردمك

عنبيه

پائيني پلك

مجراي اشكي

راست چشم

در سی عد با ما چشم عدسی کار طرز مقایسهعکسبرداری دستگاه

کار مانند تصویر دادن لحاظ از عکسبرداری دستگاه کارکه : تفاوت این با است خالف- 1چشم بر چشم عدسی

نیست جامدی ماده عکسبرداری دستگاه . عدسیثابت -2 عدسی کانونی فاصله عکسبرداری دستگاه در

آن عدسی باید کند تغییر کانونی فاصله اگر و است . عدسی کانونی فاصله ما چشمهای در ولی کند حرکتاز فاصله این دادن تغییر با ما چشمهای و است متغییر

یعنی کند می ایجاد تصویر مختلف فواصل در واقع اشیاءدستگاه عدسی ولی کند می تطابق ما چشمهای عدسی

(. را خود طوری همواره ما چشمهای نه عکسبرداریببینند . واضح را نزدیک و دور اشیای که کنند می تطبیق

. ماهیچه کمک به تطابق عمل گویند تطابق را عمل این . می سبب ها ماهیچه این گیرد می صورت مژگانی های

فاصله نتیجه در و ما چشمهای عدسی ضخامت شوند،ضخامت . نزدیک اشیای دیدن برای کنند تغییر آن کانونی

برای و شود می کم آن کانونی فاصله و زیاد عدسیفاصله و کم عدسی ضخامت ، عکس بر دور اشیای دیدن

شود .( می زیاد آن کانونی

چشم عدسی

انسان چشمماهيچه

چشم هايقرني

ه

عصب بينايي

عدسي

مردمك

عنبيه

شبكيه

تصوير جلوي درشبكيه

جلوپرده دور خیلی اشیای تصویر و است طبیعی حالت از بزرگتر چشم کره . صله ازفا کوچکتراست چشم کانونی فاصله و شود می تشکیل شبکیه (. سالم چشم همگرایی بیشتراز آن همگرایی است لم سا چشم کانونی

است.(

جلوپرده دور خیلی اشیای تصویر و است طبیعی حالت از بزرگتر چشم کره . صله ازفا کوچکتراست چشم کانونی فاصله و شود می تشکیل شبکیه (. سالم چشم همگرایی بیشتراز آن همگرایی است لم سا چشم کانونی

است.(

بینی نزدیک درعیب اصالح برای

بوسیله چشمکه وگرا عدسی

صورت به معموالمی کار به عینکبر و تقویت رود

کنند می طرف

بینی نزدیک درعیب اصالح برای

بوسیله چشمکه وگرا عدسی

صورت به معموالمی کار به عینکبر و تقویت رود

کنند می طرف

نزدیک بینی

تصوير در

جلوي شبكيه

تصوير درپشت

پرده شبكيه

پرده پشت نزدیک اشیای تصویر و است طبیعی حالت از کوچکتر چشم کره . صله ازفا است بزرگتر چشم کانونی فاصله و شود می تشکیل شبکیه ( . سالم چشم همگرایی از کمتر آن همگرایی است لم سا چشم کانونی

است.(

پرده پشت نزدیک اشیای تصویر و است طبیعی حالت از کوچکتر چشم کره . صله ازفا است بزرگتر چشم کانونی فاصله و شود می تشکیل شبکیه ( . سالم چشم همگرایی از کمتر آن همگرایی است لم سا چشم کانونی

است.(

برای بینی دور درچشم عیب اصالحعدسی بوسیله

به معموال که همگرابه عینک صورت

تقویت رود می کارکنند می طرف بر و

برای بینی دور درچشم عیب اصالحعدسی بوسیله

به معموال که همگرابه عینک صورت

تقویت رود می کارکنند می طرف بر و

تصوير درپشت

پرده شبكيه

دوربینی

عهده به خاصی وظایف بدن ء اعضا از یک هر » اعضاء » مهمترین از یکی چشم میان آن ،از دارند

نمایانگر و درون احساس تمام آیینه چشم است،وقتی . جهت همین به است فرد هر های باور صادق

یا صداقت براحتی کنید نگاه کسی چشم به شما کهدهید می تشخیص را او صداقت عدم

می ... جاری باقی نیاز و راز هنگام به که اشکهایی . قول به ماست ارادت و احساس پیک بهترین ، شود

:حافظباد راه به دوش ،شب سحر تا تو وصل مژده بوی به

روشن چراغ - - چشم نهادم فرخنده حافظ خدا پارسا

ماه 87دی