داستان زن جوان و بسکیت

17
ک ي م ن ا خ در سال وان ج و ن ی ی وا ه دان ی م ود ب وار ر" پ ر% ظ ت) ن م.

Upload: shirshah-fahim

Post on 06-Aug-2015

56 views

Category:

Education


6 download

TRANSCRIPT

Page 1: داستان زن جوان و بسکیت

جوان در خانميک میدان هوایین وسال

.منتظر پرواز بود

Page 2: داستان زن جوان و بسکیت

چون هنوز چند ساعت به پروازش

باقي مانده بود،

تصميم گرفت براي

گذراندن وقت

کتابي خريداري

کند. او همچنان

يک بسته بسکيت

.نيز خريد

چون هنوز چند ساعت به پروازش

باقي مانده بود،

تصميم گرفت براي

گذراندن وقت

کتابي خريداري

کند. او همچنان

يک بسته بسکيت

.نيز خريد

Page 3: داستان زن جوان و بسکیت

روی یک او

کوچ راحت

نشست و

شروع به

خواندن کتاب

کرد.

Page 4: داستان زن جوان و بسکیت

در کن>>>>ار او ي>>>ک بس>>>ته

ت ب>ود یبس>کو م>>ردي در کن>>>>>>>>ارش نشس>ته ب>ود

روزنام>>>ه و .مي خواند

Page 5: داستان زن جوان و بسکیت

وقتي که او نخستين

ت را به یبسکدهان گذاشت، متوجه شد که

مرد هم يک ت یبسک

برداشت و خورد. او

خيلي عصباني شد ولي

.چيزي نگفتپيش خود فکر

کرد: »بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه کرده

«.باشد

Page 6: داستان زن جوان و بسکیت

ولي اين ماجرا تکرار شد. هر بار

که او يک ت یبسک

برمي داشت، آن مرد هم همين کار را مي کرد. اين

کار او را عصباني کرده بود

ولي نمي خواست عکس العمل

دهدبنشان .

Page 7: داستان زن جوان و بسکیت

وقتي که تنها ت یيک بسک

باقي مانده خود بابود، »حال :گفت

ببينم اين مرد بي ادب چکار «خواهد کرد؟

مرد آخرين ت را یبسک

نصف کرد و نصفش را

.خورد

Page 8: داستان زن جوان و بسکیت

. عصباني شده بودخیلیاو

که زمان سوار م شد اعالمدر اين هنگاشدن به هواپيماست. آن زن کتابش را

را جمع و جور کرد و با نگاه خودبست، تندي که به مرد انداخت از آنجا دور شد

طرف درب مربوطه رفتو به .

Page 9: داستان زن جوان و بسکیت

وقتي داخل روي طیاره اش چوکی

نشست، دستش را

دستکول داخل کرد تا خود

عينکش را آنداخل

ناگهان بگذارد.با تعجب ديد

قطیکه ش سکیت اب

ست، اآنجادرباز نشده و اما

!دست نخورده

Page 10: داستان زن جوان و بسکیت

خانم بسیار

شرمنده شد!...

وی تصور

نادرست و

معکوس از آن مرد

داشت.

Page 11: داستان زن جوان و بسکیت

آن مرد اما يت هايش را کبس

با او تقسيم کرده بود، بدون

آن که عصباني و برآشفته شده

...باشد

Page 12: داستان زن جوان و بسکیت

در ص>>>>>ورتي ک>ه خ>ودش آن موق>ع ک>ه فک>ر مي ک>>>>>رد آن م>>>>>>>>>رد از

يت هايش کبس>مي خ>>>>>>>ورد

خيلي عص>باني ش>ده ب>>>>>>>>>>>ود. و متاس>>>>>>فانه ديگ>>>ر ب>>>راي توض>>>>>>>>>>يح رفت>ارش و ي>ا مع>>>ذرت خواه

ن>>>اوقت ي .بود

Page 13: داستان زن جوان و بسکیت

چهار چيز است که نمي توان - ...آن ها را بازگرداند

Page 14: داستان زن جوان و بسکیت

سنگ ...

پس از رها کردن!

Page 15: داستان زن جوان و بسکیت

!پس از گفتن

... حرف

Page 16: داستان زن جوان و بسکیت

موقعيت...

!پس از پايان يافتن

Page 17: داستان زن جوان و بسکیت

و زمان ...

پس از گذشتن!