درجات هفت گانه مهریان

11
ات درج ت ف ه ه گان، ان ری مه ت ف ه وان خ م ت س ر و ت ف ه ر ه" ش ش ع هان ای ر س+ پ" وش ک ی که ی رور در+ ی " وی ش ر مت ک ار ره د ه ن ای تس+ پ و" ش م ر مه ورر ب ا ی ه ن گه; وی ل ج د ی" س ور خ ی س ر ره د ت ف ص رخ+ چ ان ی ر ای ر ت خ ی ب" وش ک ی که ت ح صا ر ت خ " وی ش ا ی رو ه را س ا ی ن ی ک ر هت را " وی ش در ت ت مک ق ب ا ق ح" شU یW پ ب ی اد ش ع هان ای ر س+ پ" وش ک ی که ی رور در+ ی " وی ش ت س د ار ش م ود خ و و+ خ ردان م ره وی" ش پ ا ی ای ی م ی ک ش ع ی ب ا یa ن و ر ر " وی ش وات خ و ورت خ ر ه ب ن ر م" ش پ و خ دور رد ک نe ا گه ی س ر ه ن ش" پ و خ که ی ب وات خ و ور خ " وی ش ر گ ور ب ش ع ق خ ه ن دل و ب ی ا ج د ت ف او له ال ی ر ک ات ت فe اm لک ف ر ت ن و خ " وی شm ک پ دم ق ب ر غ ر ح ب دا ج ش مان گ ر مت ر ک تe ا ت ف ه ر ح ب ه نm ک پ وی م ر ت " وی ش ار ای+ ی ا ی رت س مه ه ور ب دا ج " ود ش در راهال ل ج ل وا د و+ خ ی ب ا+ ی و ر س " وی ش ه وخ دا ج ر گ ا " ودت ش ر ظ ن م ر ظ ن ن ی ر ش+ پ ی ک" ش د مای ن که ت ح صا ر ظ ن " وی ش اد ی ن پ ی ست ه و ب و+ خر ت ر ور ت ر " ود ش در دل مدار چU ی ه کهر ت ر ور ت ر " وی ش ر گ در رت س وای ه وصال ت س ا ا ظ جاف د ای ی کهm اک ج درگه ل ه ا ر هت " وی ش

Upload: mehrdad-vahdati-daneshmand

Post on 26-Dec-2015

6 views

Category:

Documents


0 download

DESCRIPTION

هفتِ مهریان ریشه هفتِ ایران و جهان؟!

TRANSCRIPT

Page 1: درجات هفت گانه مهریان

عشق شهر هفت و رستم خوان هفت مهریان، گانه هفت درجات

شوی پدر روزی که بکوش پسر ای هان

بورز مهر مشو پست ای نه ذره از کمتر

زنان چرخ صفت ذره رسی خورشید خلوتگه به تا

شوی راهبر کی نباشی راهرو تاشوی خبر صاحب که بکوش بی‌خبر ای

شوی پدر روزی که بکوش پسر ای هانعشق ادیب پیش حقایق مکتب در

شوی زر و بیابی عشق کیمیای تابشوی ره مردان چو وجود مس از دست

شوی خور و خواب بی که خویش به رسی گه آنکرد دور خویش مرتبه ز خورت و خواب

شوی خوبتر فلک آفتاب کز باللهاوفتد جانت و دل به حق عشق نور گر

شوی تر موی یک به بحر هفت آب کزمبر گمان شو خدا بحر غریق دم یک

شوی سر و پا بی چو ذوالجالل راه درشود خدا نور همه سرت تا پای از

شوی نظر صاحب که نماند شکی پس زیننظر منظر شودت اگر خدا وجه

شوی زبر و زیر که هیچ مدار دل درشود زبر و زیر چو تو هستی بنیاد

شوی هنر اهل درگه خاک که بایدحافظا است وصال هوای سرت در گر

پرستی مهر آئین در هفت عدد تقدس

هفت: است مقدس «هفت» عدد میترائیسم در. خورد می چشم به کهن ادیان بیشتر در اعداد قداست و مقام ترین عالی «پیر... » و در هفت طاقچه، هفت معبد در و سیاره هفت مقام، هفت زمین، طبقه بسیار را آب و باد و زمین و آتش و ماه... آنان. است زمین روی در وی نماینده و «میترا» آئین در منصب مهرپرستی هفتگانه درجات. است مقدس پرستی مهر آئین در هفت عدد حال هر به. داشتند می محترم:بود زیر قرار به

به منسوب شیر- 4 مریخ به منسوب سرباز- 3 زهره به منسوب همسر- 2 عطارد به منسوب کالغ- 1 زحل به منسوب مرشد پیر- 7 مهرپیما به منسوب خورشید پیک- 6 قمر به منسوب پارسا- 5 مشتری

و یافتند می دست مرتبه هفت این از نخست درجه به و شده معرفی میترا پیشگاه به وارد تازه جوانان. داشتند درجات سایر به رسیدن در سعی روحانیون تعالیم تحت

پرستان مهر های آزمایش

Page 2: درجات هفت گانه مهریان

دیگری شخص و میداد هل را او ناگهان سپس میراند جلو به را آموز نو مهیار میبستند را آموز نو چشمان که شده گفته منابعی در.میشد گفته ناجی شخص این به که میگرفت آغوش در اورا خوردن زمین از قبل شمشیر با شخصی میانداختند آبی برکه درون را آنها سپس میبستند مرغ روده با را نوچه دست دو مچ گاو، با مبارزه طوالنی، شنای قبر، در خوابیدن نوچه، ترساندن. بود ناجی همان که میکرد پاره را روده

باید نوچه قولی به. است بوده ها آزمایش دیگر از داری روزه زده، یخ آب در ماندن طوالنی، گرسنگی درون نوچه ها آزمیش این انجام از باد. آید در مهریان سلک به تا گذاشت می سر پشت را آزمایش چهل خالکوبی و میخورد قسم سپس. است کرده پیدا دوباره حیات که میگفتند آمدن بیرون هنگام و میرفت آب در مهر آیین به میتوانست شخصی اینگونه و. میکرد بلند را راست دست نوچه خوردن قسم هنگام. میکرد را حیوان این گوشت. میکردند قربانی را گاوی میشدند جمع مهرابه در که هنگامی در مهرپرستان. آید مخلوط شراب و هوم شیره با را خون این. میریختند مهراب زیر در جامی در را آن خون و میکردند کباب .میریختند دوستکامی نام به مخصوص های جام در را مقدس آب این. میگفتند حیات آب آن به و میکردند

در. اند خوانده می مهر از سپاس در سرودهایی سپس. میخوردند نان و کباب همراه به را آن حاضران و. بود مهر نماد که میکردند روشن آتش و شمع ها مهرابه

مهرپرستی آیین در ها مهرابه

جای معنی به آبه. است شده ساخته آبه مهر از که. شود می گفته مهرابه مهرپرستان های پرستشگاه به تشکیل میشد منتهی راهرو سه به که درونی دهلیز سپس ورودی یک از ها مهرابه ساختمان. است گود و چپ سمت در که راهرویی دو. است بوده معبد اصلی تاالر و بوده بزرگ روبرویی تاالر. است شده و میگرفت قرار اصلی تاالر باالی مهراب.است کوتاهتر هم آن سقف و بوده تنگتر داشتند قرار راست دیده آن در گاو کشتن حال در( او مجسمه گاهی و) مهر نقش دیوارکه در اندکی گودی از است عبارت .میدادند قرار سنگی نیمکتهایی اصلی تاالر طرف دو در. میشدند دیده او سوی دو در نیز مهربان دو میشد مهرابه فضای که طوری به میشد، تامین باریک های پنجره یا و سقف کوچک های روزنه از مهرابه روشنی. شود حفظ غار اصلی حالت که بود آن برای این و. بود تاریک تقریبا

پرستی مهر آئین نمادهای

:از است عبارت پرستی مهر آئین نمادهای

خورشید چرخ نام به نیز شکسته صلیب به مهریان. است پرستان مهر عالئم از صلیب عالمت: صلیب- 1. است خورشید چرخ نشانه نماد این. میگذاشتند احترام

میشود داده سزایی به اهمیت کاج درخت به پرستان مهر میان در: کاج درخت- 2

. شود می دیده موضوع این نیز کلیسا در که شده می استفاده ناقوس از مهرپرستی آیین در: ناقوس- 3

و نماد است، مشهور نیز شکسته صلیب همان یا شکسته چلیپای به که خورشید گردونه یا مهر گردونه یافته که هرچند دهند، می نسبت ایران سرزمین و آریا قوم به را آن که ست کهنسالی بسیار واره نشان دشوار بسیار آن پیرامون تفسیر و اندک بسیار مهر ی گردونه ی پیشینه ی زمینه در شناسی باستان های نمادی مهر ی گردونه که کرد برداشت چنین توان می شناسی باستان نادر های یافته همین از اما است، میتراییسم یا مهری آیین نمادهای از نشانواره این یقین، به قریب احتمال به و بوده باستان ایرانیان مختص همچنان نیز زرتشت دین تولد از پس و داشته رواج ایران در زرتشت ظهور از پیش که آیینی. است بوده

به( میالد از پیش یکم سده در حدودا) بعدها و یافت نفوذ نیز زرتشتی دین در و نمود حفظ را خود موقعیت چنانکه است، محسوس کامال اروپا و روم به مهر آیین ورود خصوصا. یافت گسترش صغیر آسیای غرب

از پس که است حالی در این البته. کنند می تأکید را امر این زمینه این در شناسی باستان دستاوردهای سرانجام پرستی، مهر آیین با مسیحیت دین ی سرسختانه رقابت و اروپا در مسیحیت یافتن قدرت

مهری باستانی آثار میان این در و شده چیره میتراییسم دین بر میالدی چهارم قرن اواخر در مسیحیت بس ای ریشه مهر، گردونه نماد داشت گرامی. یافتند شکل تغییر یا و شده نابود مسیحیان توسط بسیاری

Page 3: درجات هفت گانه مهریان

تغییر مرور به که است خورشید از نمادی نشانواره این که باورند این بر محققان از گروهی. دارد کهن آتش، مظهر چون چلیپا نماد به مردم آغازین، های جامعه در که باورند این بر نیز گروهی. شده داده شکل و تاریخ یک ذکر. بود آتش آوردن بدست برای ابتدایی ابزار از نقشی نماد، این و گذاشتند می احترام از دور و دشوار بسیار مهر ی گردونه پیدایش زمان پیرامون حدودی تاریخ یک ذکر حتی و دقیق مفهوم که چند هر مهر، ی گردونه پیرامون شناسی باستان های یافته. دارد گوناگون دالیل امر این. است دست نیز دور بسیار قدمتی با و جهان نقاط از بسیاری در اما دهند می نسبت ایران سرزمین به را آن اصالت های سرزمین در نیز و است مشهود نماد این کهن، باستانی های تمدن از بسیاری در. شوند می مشاهده و متون در درستی به مهر ی گردونه مفهوم آنکه دالیل از یکی آن بر عالوه. شده مشاهده نیز دور بسیار آیینی مفاهیم آن، پیروان و بوده آمیز راز بسیار آیینی مهر، آیین که است آن نشده ذکر باستانی های لوح بلکه مهر، ی گردونه مفهوم تنها نه رو این از. کردند می منتقل بعدی های نسل به راز یک صورت به را

معدود و است نهفته ابهام از ای پرده در نیز( میترایی) مهری باورهای و رسوم و آداب از بسیاری مختصر و میترایی های مهرابه بر مانده جای به تصاویر تفسیر از است دست در امروزه که اطالعاتی مهر آیین مخالفان و مسیحیان از بسیاری که ست حالی در این. شده استخراج مانده جای به قدیمی متون وجهه تا گذاشتند جای بر نیز دروغینی و کاذب مهری متون مهری، آثار نابودی و تخریب بر عالوه اروپا، در و معنا پیرامون مختلف تفاسیر میان در آنچه. کنند جلوه دار خدشه آیندگان و عوام نزد در را مهری دین ی

این ی اشاره آتش، و مهر خورشید، نماد مفهوم بر عالوه نماید می توجه مورد مهر ی گردونه مفهوم. باشد آن معنای به مهر ی گردونه ی نشانواره است ممکن که است چهارگانه های آخشیج به گردونه

زمان آن مردم زندگی در مهر آیین آثار

مهر بعدی مقام و دیرین عظمت به «مهریشت» آغاز در. کرد کسب اوستا از بایستی را باره این در آگاهی که باشد بوده مبنا همین بر شاید. خوریم می بر اوست، خود با مطابق اهورامزدا ی گفته به مقام در که

کیفر که رسیم می مبدای به گاه آن. اند آورده ردیف یک در را اهورامزدا و مهر نام سوم و دوم اردشیر نام به که است کسی دروج مهر و دروج، مهر یعنی. باشد می شکنان پیمان گذشت بی و سخت ی دهنده کسان این. کند شکنی پیمان آن از پس و کرده منعقد کسی با عهد و پیمان وی، شناختن میانجی و مهر دروغ که کسانی به پاداش دهد، می نیز پاداش اما. شوند می مجازات سختی به میترا خداوندگار توسط به که مردمی. بخشاید می شایسته فرزندهای ار کسانی چنین این و نکنند شکنی پیمان نگویند،

گرایان نیک به نیز مهر و باشند، می راحت و آسایش و مان و خان طلب در اند، آورده روی شهرنشینی چشم هزار و گوش هزار با که است کسی آن مهر. است مان و خان و آسایش خوشی، ی بخشنده و ظفر را جنگجویانی آن نبرد، ی صحنه و میدان در مهر. است مردمان اعمال مترصد و بیدار هموراه از. باشند وارسته و کار درست دار، پیمان گرای، راست باشند، او به مؤمنان از که بخشاید می پیروزی نمی مرتبه کوچک و مرتبه بلند کوچک، و بزرگ از و نیست اشخاص مقام و درجات در تفاوتی مهر برای .رساند می کیفرش به زودی به شکست پیمان و گرایید دروغ به کسی گاه هر و بگویند، دروغ او به توانند و نظم است، قانون حفظ مظهر مهر. دارند گرایش مهر به چنین این آریاییها که است سبب همین به

کار ترین بزرگ. باشد می وابسته بدان قوامش و است الزم بسی شهری جامعه یک برای از که قانونی به پیکاریان و جنگجویان ی طبقه که شد سبب است، داری پیمان و پیمان و عهد به کامل نظارت که مهر نگاهداری و سوگند حفظ سازد، می وابسته فرماندهان به را سربازان که آنچه شدند، بسته دل سخت او

که بود جهت همین به. است اصول این حافظ خدای نیز مهر و انضباط، و نظم همراه به است پیمان آیین و بسته دل او به سخت شدند آشنا میترا با کوچک آسیای در که رومی سربازان بعد مدتهایی

قسمت و روم در بود شده آمیخته عیاری و سلحشوری چون دیگر عناصر از بسیاری با که را میتراپرستی. دادند رواج آفریقا شمال و آسیا و اروپا اعظم

عزاداری در پرستی مهر های نشانه

سوگواری های آیین این در. است سوگواری های آیین تمدن این از مانده جای به جالب های نشانه از یکی در سوگواری های آیین البته دید، توان می زیادی بسیار همگونی آن، مدت و زمان و برگزاری های شیوه و

دیگری های آیین هم شرقی جنوب یعنی ایران دیگر سمت در. شود نمی خالصه همین به فقط ایران فالت

Page 4: درجات هفت گانه مهریان

در مثال هست سیاوش سوگ های آیین از زیادی های نشانه ایران شرقی شمال در همچنین. دارد وجود آن پیش سال هزار یک نرشخی، جعفر بن محمد ابوبکر که بخارا تاریخ در که هست هایی آیین بخارا شمال سال هزار ۳ از ها آیین این که گذارد می ما روی پیش را اطالعاتی و شده عنوان است، کرده مکتوب را باز است مانده جا به آن از چیزهایی ایران تمام در که سیاوش سوگ های آیین.است بوده مرسوم پیش «چمر» سیاوش سوگ از مانده جا به های آیین از یکی. دارد محرم عزاداری آیین با فراوانی مشترکات هم می برگزار مهم اشخاص و رشید و بزرگ جوان یک سوگ در معموال که هاست بختیاری و لرها میان در آیین شود، می مربوط ایران در مهری آیین به که «مهر آیین» نام به دارد وجود هم هایی سوگواری. شود معابد و مراکز در و کرد پیدا رواج جا آن در بشدت رفت رم امپراطوری به ایران از که بعدها مهری های آیین ها رومی که بعدها و شد می اجرا جا آن در مهر مصیبت نام به سوگواری های آیین. کرد رشد مهری مطرح مسیحیت جدید دین قالب در مهری سنن و آداب و مراسم از بسیاری پذیرفتند، را مسیحی های دنباله و دارد رواج کمابیش نقاط، برخی در اروپا، در هم هنوز که مسیح مصیبت مراسم جمله از شد،. است ایران در آن های ریشه که است مهر مصیبت مراسم

علیه حسین امام شهادت حادثه که بعدها.. است داشته وجود ایران در سوگواری های آیین ظرف واقع در آیین واقع در و شود می باز ایران در سوگواری های آیین در جدیدی فصل افتد، می اتفاق کربال در السالم آیین و ها شیوه در که است طبیعی و شود می ریخته ایرانی های سوگ و ها سنت قالب در جدیدی های در محرم ماه مراسم. کند می پیدا رواج ایران های سرزمین تمام در آنها از تر گسترده بسیار و قبلی های

که ترینیداد و هند سوریه، لبنان، مانند هستند، ایرانی های فرهنگ حوزه در که شود می برگزار جاهایی منشأ حال هر به. است کرده پیدا رواج آنجا در هندی کارگران سوی از چامسکی قول به ایرانی فرهنگ و متنوع بسیار محرم ماه مراسم برگزاری های شیوه. است ایران فرهنگی حوزه مراسم، این تمام

برگزار گردانی دسته قالب در همگی که گردانی علم و گردانی نخل گردانی، دسته مانند هستند، گوناگون.شوند می

*

زاده حسن آمنه

ایرانی فولکلور و فارسی ادب در" هفت" عدد جایگاه

بوده شرقی های قوم ویژه به ها، قوم از بسیاری محبوب عدد" هفت" عدد قدیم بسیار های زمان از بوده كامل دوره یا كامل نظم یك از ای نشانه و بوده برخوردار خاص تقدمی از همواره عدد این. است نقص بدون را ای مجموعه بوده الزم كه جا هر و اند بوده قایل ماده و روح كمال به اشاره آن برای. است عدد به زمانی از طبیعی ماوراء ی جنبه این شاید. اند كرده می استفاده" سحرآمیز" عدد این از کنند، ذكر .بردند پی شمار همین با طبیعی های پدیده از برخی وجود به گذشتگان كه است شده داده نسبت هفت بود پس آن از نمودند، پرستش و كردند كشف را ها آن سومریها كه سیاره هفت یا اصلی رنگ هفت مانند این از بازمانده آثار و فكری خط در توان می را آن نفوذ و شد جلب عدد این به نیز ها قوم سایر توجه كه.كرد مشاهده ها قوم

همان ی شماره به كه روز هفت به هفته و هفته چهار به ماه هر تقسیم و ماه دوازده به سال تقسیم بندی تقسیم نوع این بعدها. است كلده دانشمندان در تفكر این تأثیر آثار از یكی است هفتگانه های سیاره یا" شیات" آرامی ی كلمه از یادگاری" شنبه" ی كلمه. شد منتقل هم ایرانیان جمله از و ها ملت سایر به.است" شباتو" اكدی ی كلمه

رعایت شکلی به هفت عدد تا شد می کوشش شد می ساخته دوره آن در كه بناهایی در این از گذشته در است، جهان هفتگانه عجایب از یكی خود كه النصر بخت به منسوب" بابل معلق های باغ" مثلن. شود كه را سكو هفت گویی كه شد می ساخته صورتی به نیز آشور و كلده معابد و بود شده ساخته طبقه هفت و بود منسوب ها سیاره از یكی به آن از طبقه هر و باشند چیده هم روی بر است تر كوچك دیگری از یكی.شد می آمیزی رنگ نیز سیاره آن ی ویژه رنگ به

"هردوت تاریخ" در كه چنان و است طبقه هفت همان با ساختمانی چنین دارای نیز كوروش آرامگاه بنای هر ترتیب به كه بود حصار هفت دارای كه ساخت كوشكی همدان یا هگمتانه در ماد پادشاه دیاكو، آمده، بلندتر همه از گرفت، می قرار داخل در كه دیوار آخرین كه طوری به بود، بلندتر خود پیشین دیوار از دیوار

Page 5: درجات هفت گانه مهریان

نخستین های كنگره بود، مزین رنگی به دیوار هر های كنگره. بود جا آن در او ی گنجینه و شاهی كاخ و هفتمی و ای نقره ششمی نارنجی، پنجمی آبی، چهارمی سرخ، سومی سیاه، دومی سفید، بیرونی دیوار.شد می شناخته" سبعه سیارات" عالمت عنوان به بابل در كه بود هایی رنگ همان ها این و. طالیی

كه طوری به گردید، وارد هم نجومی احكام در هفت عدد شدند كشف هفتگانه های سیاره كه آن از پس و داشت تعلق سیاره هفت آن از یكی به و سال هزار دور هر مدت كه شدند قایل دور هفت جهان، برای پس كه داشتند عقیده و شد می آغاز دیگر ی سیاره ی ساله هزار دور سیاره، یك ی ساله هزار دور از پس می كه را اصلی فلز هفت از یك هر هم كیمیاگران. رسد می فرا قیامت ها دوره این شدن تمام از

به برنز ماه، به نقره آفتاب، به طال یعنی دادند می نسبت هفتگانه های سیاره آن از یكی به شناختند عدد برای اقوام آن كه احترامی. عطارد به جیوه و مریخ به آهن زحل، به سرب زهره، به مس مشتری، نزدیك و دور های سرزمین اقوام به و خود بعدی های نسل به و ماند جای بر همچنان بودند قایل هفت خود جای بر شود می دیده فولكورها در كه هم امروز تا و شد ادیان و ها آیین و ها كتاب وارد رسید، دیگر.است باقی

كه است آمده" پیدایش سفر" در. است آمده كامل عدد عنوان به بار چندین هفت عدد یهود تورات در مبارك را هفتم روز خداوند. گرفت آرام خود كارهای از هفتم روز در و آفرید روز شش در را جهان خداوند هفت شدند كشتی سوار نوح با كه جانورانی كه است آمده تورات در باز و نمود تقدیس را آن و خواند هفت و خشك ی سنبله هفت و فربه گاو هفت و الغر گاو هفت خویش خواب در فرعون و بودند هفت در یهود قوم و بود سال هفت یك هر رسیده فرا كه هم فراوانی و قحطی های سال و دید را تر ی سنبله هفت بسیاری و سال هفت از است عبارت" یوبیل سال" و شوند می جمع هفتم سال و هفته هفتم روز.غیره و هفتگانه سیارات برابر در فرشته هفت شدن قایل مثل دیگر، های

كلیسا عفت به خود" مكافات" در الهوتی یوحنای. است احترام دارای هفت عدد نیز مسیحی آیین در چشم هفت و شاخ هفت با ای برده و صورت هفت و مهر هفت و روح هفت خود رویای در و كرده خطاب از نیز متی انجیل در. اند ایستاده خدا حضور در كه دیده فرشته هفت و بال هفت و زرین ی پیاله هفت و

هفت توبه، هفت اصلی، گناه هفت. مناسك هفت به ها كاتولیك و شود می گفته سخن پلید روح هفت.معتقدند افتخار هفت و شادی هفت و اندوه

هفت به مختلف های آیه در بارها. است آمده مختلف های مناسبت به بار چندین هفت عدد هم قرآن در یا و شدند مبتال بال به روز شبانه هفت عاد قوم ۷ ی آیه ٦٩ ی سوره در و شده اشاره زمین هفت و آسمان سال هفت و فراوانی سال هفت كه آمده یوسف تعبیر و فرعون خواب ٤٩- ٤۳ های آیه ١٢ ی سوره در

.بود قحطی

برای ٤٤ و ٤۳ آیه ١۵ ی سوره در و شده یاد تن هفت كهف اصحاب ی شماره ،٢١ ی آیه ١٨ ی سوره در به زدن سنگ) جمرات رمل و دور هفت كعبه دور نیز حج مناسك طی. است شده یاد در هفت دوزخ.است بار هفت( شیطان

.هستند امامی هفت حقیقت در و امامند هفت به معتقد كه دارند وجود شیعه در نیز هایی فرقه علت به این و دهند می پایان اسماعیل پسرش به صادق جعفر از پس را امامت كه ماننداسماعیلیه

تعداد و انسان های اندام تعداد و آسمان و زمین طبقات و بودند قایل هفت عدد برای كه است احترامی.دانستند می هفت هم را مومنان درجات و امامان

امشاپسند هفت آن مورد ترین مشخص كه شود می دیده هفت عدد به توجه و احترام هم زرتشتی آیین در یا دیو هفت و( امرداد یا تات امره خورداد، اسفند، یا سپندارمذ شهریور، اردیبهشت، بهمن، مزدا، اهورا)

آذر) مقدس ی آتشكده هفت داشتن و( آئشمه و زیریز تیریز، ناهیه، ساوول، ایندره، اكومن،) شر عامل هفت و ستاره هفت تقدس و( زردهشت آذر برزین، آذر خرداد، آذر آیین، آذر بهرام، آذر نوش، آذر مهر، شهریور، اردیبهشت، بهمن،: از عبارتند که مقرب ی فرشته هفت یا هرمز صفت هفت یا و آسمان

Page 6: درجات هفت گانه مهریان

ترین قدیمی از یكی. هستند گیرد، می قرار ها آن راس در كه اهورامزدا با كه امرداد و خرداد سپندارمذ، این. شود می تقسیم اقلیم هفت به جهان كهن متون در و دارد فصل هفت( هاییتی هتین) اوستا های بخش هپتو" آن نام اوستا دیگر های بخش در و شود می نامیده بوم هفت یا" بومی هپته" ها گات در اقلیم هفت

در فردذفش مشرق، در سوه مغرب، در ارزه: اند چنین كشور هفت این. است كشور هفت یا" كرشوره و شرقی شمال در وردجرشت غربی، شمال در روبرشت غربی، جنوب در ویددفش شرقی، جنوب آن حدود كه داشت قرار مركزی كشور همین در ایران كشور با ایرانشهر كه مركزی كشور خونیرس.بود چنین

به تا ارمنیه و آذرآبادگان تا جیحون كنار از است بلخ رود میان از است جهان میان كه ایران زمین حد در بندی تقسیم این. طبرستان و طغارستان و كابل به تا مكران و پارس دریای و بحرین و فرات و قادسیه.است یافته شهرت سبعه اقالیم یا" اقلیم هفت" به اسالمی های كتاب

معجم در كوه هفت این كردند می فرض زمین روی در را دریا هفت و كوه هفت اقلیم، هفت از گذشته فلك قریب او بلندی و برآمده عالم گرد به كه است قاف كوه كوه اولین: »است شده تعریف چنین البلدان كه سراندیب سوم و دماوند كوه دوم اوست، آن انعكاس از هوا كبودی و است زمرد از جرمش و رسیده گلستان كوه چهارم است، گز هفتاد آن پاشنه تا انگشت از و است كوه آن در السالم علیه آدم قدم نقش در. چین كوه هفتم و( قفقاز) قبق جبل یا گلیان لز كوه ششم مغرب، بالد در ورن كوه پنجم و توس در

�ر ا باید كرد گذر: است آمده كوه هفت نام رستم خوان هفت داستان در هم فردوسی ی شاهنامه هفت بگروه گروها جا هر به دیوان ز/ كوه

یا و

گروه گروها دیوان مزه بدان/ كوه هفت بدان آمد اندر رخش چو

تعداد كه بودند معتقد ترتیب این به و هست دریایی كوه هفت آن از یك هر برگرد كه شد می گفته همچنین به ولی است متفاوت یكدیگر با مختلف های كتاب در دریا هفت این نام. است هفت نیز عالم دریاهای. است هفت ها آن شمار هرحال

:است چنین آیه ی ترجمه كه است شده اشاره دریا هفت این به نیز ٢٦ ی آیه لقمان ی سوره قرآن در

.«خدا كلمات شود نمی تمام شوند، سیاهی دریاها هفت آن و شوند ها قلم اند زمین بر كه درختان اگر»

مانند كه دارد وجود ایزد هفت مانوی آیین در مثلن خوریم برمی هفت عدد به هم باز دیگر های آیین در یك هر به دخول برای كه داشته وجود مقدس مقام هفت مهر آیین در یا و اند زرتشتی امشاسبند هفت.است بوده الزم خاصی غسل

معرفت و عشق و طلب عطار، شیخ نظر به سلوك وادی هفت. بوده توجه مورد هفت عدد هم تصوف در ها آن نظر از و نامد می" عشق شهر هفت" را ها آن مولوی كه بوده فنا و حیرت و توحید و استغناء و.خدایند مردان «مردان هفت»

در كه دارد وجود ای افسانه تر كم كه است شده عجین ایرانی های افسانه و ها داستان با چنان هفت عدد.نرسد پایان به جشن روز شبانه هفت با داستان کم دست یا و برنخوریم هفت عدد به آن از جایی

.آید می پیش او برای سفر هفت باد سند مثل یا دارد برادر یا خواهر هفت ها داستان قهرمان معمولن را قهرمانانش حقانیت و قدرت كه آن برای فردوسی. نیستند هفت از خالی هم شاهنامه های داستان را هایش داستان بزرگ پادشاهان و گذارند می خطر منزلگاه هفت یا خوان هفت از را آنان دهد نشان.خواند می كشور هفت پادشاه

كه است" سین هفت" ی سفره آن هفت مشهورترین كه دارد ویژه محلی هم عامه فرهنگ در هفت عدد.است" شین هفت" كه است تری قدیمی رسم بازمانده كه شود می گفته و آشنایند آن با همه

Page 7: درجات هفت گانه مهریان

اخیر اصطالح از است، آرایش اصولن یا و زنان كامل آرایش به اشاره كه است" هفت هر" دیگر، هفت پیشین های زمان از مانده باز سنن و ها آیین در اگر باز و است باقی زبان در هم هنوز" آرایش قلم هفت"

خارق نیروی به ما پیشینیان راسخ اعتقاد از حكایت كه خوریم می بر دیگری های هفت به كنیم مطالعه شوند خوانده بار هفت باید كه وردهایی شود، می برگزار هفت شب در كه مراسمی دارند عدد این العاده.دیگر های هفت بسیاری و

از آیین این بودن متأثر در ولی نیست، مشخص دقیقن نوروزى مراسم به «سین هفت» ورود دقیق تاریخ كه اسنادى ترین قدیمى از یكى. نیست شكى هیچ زمین، ایران فرهنگ در هفت عدد ی ویژه جایگاه بدین است، كرده ذكر الباقیه آثار در بیرونى ابوریحان كه است مطلبى است سین هفت نماد نشانگر و شد پیروز بود، گرفته را گیاه شدن سبز باران و بركت و خیر راه كه اهریمن بر جمشید چون» كه توضیح آمده( تازه اى دوره و نوین روز یعنى) نو روز گفتند مردم شدند، سبز گیاهان و گرفت باریدن باران دوباره سبز و كاشتند غله نوع هفت طرح، هفت در نوروز روز در مردم و كاشت جو ظرفى كسى هر پس. است(.۱۵۲ برگ ،۱۳۸۳ دادخواه، على سیدمحمد ،«سین هفت فلسفه و نوروز.« )»كردند

اخالق خودگذشتگى، از جوهره و نماد هفت عدد: »كه است آورده عدد این معرفى در آریایى، بینى طالع هستى تحركات با هفت، آمیز سحر عدد. است معنویت و روشنایى پاكى، شفقت، و اشراق مدارى، یمن خوش را آن بداند هفت عدد تأثیر تحت را طالعش كسى هر و كند مى پیروز را خرد و است همگام خارق و مثبت ویژگى و جایگاه ی باره در آریایى اقوام دیدگاه و نظر بازتاب كه تعریفى...«. داند مى «نیرنگستان» كتاب در و شده عدد این بودن متفاوت ی متوجه نیز هدایت صادق. است هفت عدد العاده هاى قصه و ها افسانه ی همه در و است مخصوصى اعتبار و خاصیت داراى هفت عدد: »نویسد مى

روز هفت آسمان، هفت آهنى، عصاى هفت و آهنى كفش هفت ها، قصه در. خوریم برمى آن به قدیمى.«غیره و كشور هفت اختران، هفت دختران، هفت سین، هفت رستم، خوان هفت بهرام، گنبد هفت هفته،

نظرات ،(سین) آن پایانى جزء درخصوص( هفت" )سین هفت" ی سفره آیین نام اول جزء برخالف نزد در كه دانند مى زرتشتى كیش ی فرشته هفت بر اى اشاره را آن بسیارى: دارد وجود گوناگونی این از یكى ی نماینده را سین هفت خوان هاى سین از یك هر و است بوده واال و ارجمند بسیار ایرانیان چیدند، مى نوروز هنگام به ایرانیان كه را خوانى هفت آن از یك هر: گویند مى و دانند مى ها فرشته هفت گفتن به تنها بوده، دشوار سپنتا تلفظ چون و است( امشاسبند) سپنتا هفت این از یكى نماینده

آیین بهار، مهرداد دكتر نظر به. گردآوردند خوان یك در را «سین هفت» رفته رفته و كرده بسنده" سین" در را هفت هر كسى اگر كه بوده این بر گمان و است بوده سیاره هفت تقدس با ارتباط در «سین هفت»

و ها آیین. )»شود مى خوشبخت و كرده جلب خود به را سیاره هفت هر لطف نظر باشد، داشته اختیار(.آگاه: تهران ،۱۳۷٦ االمینى، روح محمود «امروز ایران در كهن هاى جشن

هفت» همان «سین هفت» كه گویند می رفته سخن «سین هفت» ی سفره از که ها نوشته برخى در ولى یكى: گردد بازمى آن معناى دو به «چین هفت» از منظور و ندارد وجود دو این بین تضادى و است «چین شده چیده درخت از كه چیزى گونه هفت معنى به دیگر و شود چیده سفره بر باید كه چیزى هفت كه این كه گفتند سین هفت را آن بگویند توانستند نمى را( چ) حرف تازیان چون تازیان، ی حمله از پس و باشد

آن اصلى ی هسته( سماق و سركه سیر، سمنو، سبزه، سیب، سنجد، )«س» مطلع با چیز «هفت» زرتشتیان و( قرآن) مسلمانان مقدس كتاب حضور با آن زیبایى و بركت و خیر و دهد مى راتشكیل

آن میهمان سرخى ماهى كه آبى جام و منقوش هاى مرغ تخم شمع، آیینه، سكه، اسپند، گالب، ،(اوستا). شود مى مضاعف است،

* * *

فارسی کتاب: از