جلوگیری از چشم بد

http://kharamid.blogfa.com/post-792.aspx PREPARED BY [email protected] Dr F.Dejahang, BSc CEng, BSc (Hons) Construction Mgmt, MSc, MCIOB, .MCMI, PhD

داشتن همراه به آیا)... یکاد) ان و

http://kharamid.blogfa.com/post-792.aspx

mailto:[email protected]

الرحيم الرحمن الله بسم

کریم قرآنابدی کالم

خداوند

اربعین زیارت بر شرحیالسالم علیه حسین امام

http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamhossein/2005/3/30/21693.html

)... جلو ) برای یکاد ان و داشتن همراه به آیااست؟ موثر بد چشم از گیری

)... یکاد ) ان و داشتن همراه به آیاموثر بد چشم از جلوگیری برای : ) ( فرمود ص اکرم است؟رسول

و » دارد واقعیت زخم چشمدر را شتر و قبر در را مرد

میدهد قرار بحاراالنوار،) «، دیگص 63ج ،26) .



dشتر که این از کنایهچشمزdخم اثر درو میشود مریض

تلف ترس از صاحبشرا او شدنش

.ذبحمیکند


السالم علیه حسین امام




شده روایت اسالم گرامی رسول ازقبرستان از روزی حضرت آن که

میگذشت .بقیع : بیشتر قسم خدا »به فرمود آنجا در

چشمزخم سبب به قبرستان این اهلتفسیر ) آرمیدهاند«، جا این در

ج ص 9منهجالصادقین، ،391.)مشکل این :درمان




امام الف( از خداوند؛ کردن یاد : ) »هر) است شده روایت ع صادق

برادر صورت و سیرت از کسیاد را خدا شود، خشنود مسلمانش

آورد یاد به را خداوند وقتی زیرا کند؛نمیرسد«، مؤمنش برادر به ضرری

ج) ص 60بحاراالنوار، ،25) .




» ب ( احسن گ?فتن الله تبارک( ؛ الخالقین ( ع صادق امام?

از: چیزی که »کسی فرموداین ساخت متعجب را او برادرش

چشمزخم زیرا بگوید، را جملهص ) همان، است«، (26حق .




» ج ( صلی گفتن و بالله امنتآله و محمد علی از الله پس «؛

. میگردد خنثی چشمزخمی اثر آن»فلق«? د ( و »ناس« سوره قرائت

همان، ) چشمخوردن، از ترس هنگام(92ج .




»حمد«، ه ( سورههای نوشتنو »فلق« »ناس«، »اخالص«،

به و ورقهای در »آیةالکرسی« dd،آن داشتن ص) همراه (.25همان،

»ماشاءالله و ( ذکر مرتبه سه قرائتبه العظیم« العلی بالله اال قوة وال الحول

زدن، چشم یا خ?وردن چشم از ترس هنگامص) (26همان، .






که است این باشد می ذکر قابل که ای نکته اماو اراده با منافاتی زخم چشم داشتن واقعیت

مسأله این بلکه ندارد خداوند قدرت و خواستآن خداوند که است الطبیعه ماوراء قدرت نوعیبه که دیگر کارهای از بسیاری مانند داده قرار راتحقق قابل آدمی روح قدرت و تربیت واسطه

.استتوجه ... باید الذین یکاد ان و آیه با رابطه در

شده سفارش روایات در آن خواندن که داشت.است




- شیخین قول به و اربعین روز صفر، ماه بیستم روز - امام حرم اهل بازگشت طوسی شیخ و مفید شیخ

اولین ورود روز و مدینه، به شام از السالم علیه حسینجهت کربال، به انصاری عبدالله جابربن حضرت آن زائر

است السالم علیه حسین امام . زیارتاست مستحب روز این در حضرت آن .زیارت

از السالم علیه عسکری حسن امام فرموده به کهاست مؤمن های .نشانهالسالم علیه العسکری :قال

و : " الخمسین و االحدی صالة خمس المؤمنین عالماتو الجـبین تـعفیر و الیمین فی والتـختم االربعین زیارة

(". الرحیم الرحمن الله ببسم (1الجهر

ع حسین امام اربعین زیارت بررسیالسالم لیه

http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamhossein/2005/3/30/21693.html#%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C%20%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85


فرمودند که شده روایت السالم علیه عسکری حسن امام حضرت :ازاست چیز پنج مؤمن :عالمات

روز -1 شبانه در نافله و فریضه نماز رکعت یک و پنجاه .اقامهاربعین -2 .زیارت

کردن -3 راست دست به .انگشترگذاشتن -4 خاک بر سجده در را .جبین

گفتن -5 بلند را الرحیم الرحمن الله بسم نماز .در

اربعین زیارت زیارت سند ، مصباح و تهذیب در طوسی شیخنقل السالم علیه صادق امام حضرت از را اربعین روز مخصوصه

است .کرده

علی حسین امام اربعین زیارت بررسیالسالم ه

http://www.tebyan.net/religion_thoughts/articles/theinfallibles/imamhossein/2005/3/30/21693.html#%D8%B4%D8%B1%D8%AD%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86



فراز اول: توصیفی های سالمحبیبه؛ - و الله ولی علی بر السالم سالم

خدا - - دوست حبیب و .ولینجیبه - و الله خلیل عـلی و ؛السالم سالم

خدا گزیده و خلیل بر .درودابن - و الله صفی علی السالم

انتخاب صفیdه؛ پسر و خدا برگزیده بر درودخدا .شده






الحسین - علی السالمالشهید؛ حسین المظلوم بر درود

شهید .مظلومو - الکربات اسیر علی السالم

العـبرات؛ که قـتیل کسی بر سالمو شد ها اندوه و بالیا گرفتار و اسیر

ها اشک برای .کشته






امام زیارت، اولیه های سالم درنوعی به السالم علیه صادق

حسین امام خانوادگی اصالتنماید می بیان را السالم علیه

که خدا رسول فرزند ایشان کهباشد می خداست، . حبیب




نام با الهی درگاه در انبیاء از برخیاند شده معروف و توصیف .خاصی

) ( خلیل عنوان با ع ابراهیم حضرت، الله

) ( الله کلیم عنوان با ع موسی ، حضرت ) ( الله کلمة عنوان با ع عیسی ، حضرت

) ( الله نبی عنوان با ع نوح - حضرت




پیامبری اولین ایشان البته کهدوش به را نبوت مقام که بودند

) ( عنوان- با ع آدم حضرت کشیدندالله صفوة

) ( با ص محمد حضرت ومطرح الله حبیب عنوان

هستند


سالم



ذکر مختلف معانی سالم برایمی نdام اختصار به که اند، کرده

.بریمخدای -1 های نام از یکی سالم،

که است آن مراد و است عزوجلباشد تو حافظ .خداوند

تسلیم -2 معنای بdه .سالمسالمتی -3 معنای به .سالم




مشخص سالم معنای که حالآسایش، معنای به که شدبه است، سالمتی و امنیت

امام تفسیر بر سالمالسالم علیه می حسین

.پردازیم

علی سالم حسین امام اربعین زیارت بررسیالسالم ه





که اس?ت صورت این به امام بر سالمامام حضور که حالی در زائر شخصذهن در را ایشان دور از یا ایستادهمی سالم حضرت به و نموده حاضر

آزاری هیچ که گذراند می دل در و نمایددر نه امام، آن به من ناحیه از آسیبی و

رسید؛ نخواهد آن از پس نه و وقت آن




بزرگواران آن تمامی هدف زیرااعالی و مردم اصالح و هدایت جز

طاعت شیوع و توحید کلمهآنها لذا نیست، مردم در خداونداوامر از تخلف و خدا معصیت از

ناپسند اخالق از او، نواهی وقبیل از مردم




بینی خودبزرگ ،حرص ،ریا ،بخل ،

قدرت حب ،غیبت ،

رساندن آزاراذیت




که دهد قرار ای گونه به را خود حال باید زائرآن اذی?ت مای?ه نه ب?اشد، امام رضایت مورد

.حضرتسالم، کالم گفتن در که است وقت آن

است .صادقاشک و داده، شستشو توبه آب با را دل باید لذا

ری?زد فرو دیده از پشیمانی ،داشته سالم عرض امام به آن از پس و

.باشد




آن به را خود سالم، عرض با زائرواژه تکرار با و نموده نزدیک حضرت

لحاظ به را خود روان و روح ادب،رذایل و ها پستی از ایشان به نزدیکیرا سالم و نماید می پاک ها آلودگی وبر آه و اشک و خلوص و ادب با چنانکامل سالمتی تا نماید، می القا دل

آن سالم جواب موجب و گردد حاصلگردد .بزرگوار






آن بر سالم عرض با زائر واقع دراجتماعی - چهره یارانش و حضرت

اعالن و ساخته نمایان را خود سیاسیمبارزه درون بت با تنها نه که دارد میبزرگوار، آن خود همانند بلکه کند، می

و مستبدان ظالمان، طاغوتیان، بابا و کرده مبارزه مردم، به خائنین

آن یاران زمره در را خود سالم، شعاردهد می قرار .حضرت




دوم: فرازبرتری و عظمت به السالم علیه صادق امام گواهی و شهادت

السالم علیه حسین امام- ولیک؛ ابن و ولیdک أنdه اشهد انی می اللهم گواهی خدایا بار

) است ) تو ولی فرزند و تو ولی حسین امام که . دهم؛ - بکـرامـتـک الفائز صفیdک، ابن و می وصفیdک گواهی نیز و

تو کرم به که است تو ی برگزیده پسر و تو ی برگزیده او که دهماست .رستگار

؛ - هادة بالش شهادت اکرمتـه وسیله به را او که دهم می گواهی خدایاداشتی . گرامی

؛ - بالسdعادة حبوتـه فرمودی و عطا سعادت او به و .





؛ - الوالدة بطیب اجتـبdیتـه پاکی و ، نسب و اصل از را او وبخشیدی .والدت

؛ - القادة من قائدا و السادة من سیدا جعلتـه آقایی و را اودادی قرار رهبران از رهبری و آقایان .از

؛ - االنبیاء مواریث اعطیتـه و الذادة من ذائد را و او وعطا ایشان به را انبیاء تمام ارث و داده قرار مدافعان از مدافعی

.فرمودی؛ - االوصیاء من خـلقک حجة علی جعلته می و شهادت و

دادی قرار اوصیاء از خود خلق بر حجت را او که .دهم؛ - النصح منح و الدعاء فی علیه فـاعذر حسین امام پس

نمود خواهی خیر و نگذاشت باقی عذری ، دعوت در نیز .السالم




عملی یا و چیزی توسط کس هر دنیا این دررسد می عزت .به

از فراز این در السالم علیه صادق امامتوصیف را السالم علیه حسین امام زیارت،ولی فرزند و تو ولی او خدایا که نماید می . توست برگزیده پسر و برگزیده او توست،

برای که احترامی و عزت تمام با یعنیبه شهادت وسیله به ولی بودی قائل ایشان

. بخشیدی عزت چنین او گذراندن با امام بهشد داده شرافت و کرامت .وضعیتی






به امام که خواستی توهم آن شهادت، وسیلهعزت به شهادتی چنین

.برسد




شهات، وسیله به خداعلیه حسین امام

سعادت به را السالم .رسانید




دنبال به وزرایش و یزید که طوریبه و بودند دنیوی مقامات کسب و دنیاولی بودند اعتبار کسب دنبال به نوعی

هیچ که السالم علیه حسین امامو نداشت دنیا به داشتی چشم

ابزاری عنوان به صرفا هم را حکومتاقامه و اسالم برافراشتن برای

دانست می .عدالت






السالم علیه حسین امامدر ایشان بیت اهل وو وقایع ترین فجیع

گرفته قرار ها،? جنایت .بودند




بوده؛ کم جنگ زمان مدت چه اگرو انواع ک?م، مدت این در اما

دیده ها پستی و ها جنایت اقسامچهره بزرگترین البته ک?ه شود می

امام بر که اینست جنایات ایناست شده وارده .معصوم




" : ) ( فرماید می ره مطهری شهید ظاهرا و کردم حساب وقت یک

و پستی نوع یک و بیست حدود درخیال و دیدم جنایت این در لئامتپیدا جنایتی چنین دنیا در کنم نمی

تنوع اندازه این تا که بشود،(. باشد (2داشته




سوم: فرازالسالم علیه حسین امام قیام اهداف

من - عبادک لیستـنقـذ فیک مهجتـه بذل والضـاللة ؛ حیرة و - الجهالة تو - راه در را جانش خدایا

گمراهی و سرگردانی نادانی، از را بندگانت تا بخشید . مکه از خروج از قبل السالم علیه حسین امام دهد نجات

که نوشتند ای نامه وصیت حنفیه محمد برادرش به خطاب . آنجا در دارند می اعالم قیام از را خود اهداف آن ضمن

: به امر و الله رسول جدم دین اصالح برای من فرماید مینمایم می قیام منکر از نهی و .معروف





امام زمان تاریخ مطالعه بامی در السالم علیه حسیناکرم پیامبر دین در که یابیمتغییرات آله و علیه الله صلیبدعت و شده ایجاد بسیاری

بود شده نهاده فراوانی .های






رسول دین حقیقت که این برای امامنسل به سالم دینی و شود حفظ اکرم

راهی هیچ شود رسانده بعدی هایبدین و نماید قیام که این جز نداشت

اسالم دین حقیقت که کند اعالم وسیلهدینی کنونی، دین و شده برده یغما به

آن واسطه به خلفا که شده تحریف استیافته خود نامشروع حکومت برای راهی

.اند




کند می قیام امام پسبه را واقعی دین پیام تا

که افرادی گوشحقیقت شنیدن خواهان

برساند .هستند




چهارم: فرازالسالم علیه حسین امام قاتالن

الدنیا؛ - ته غـر من عـلـیه تـوازر قـد و علیه بر کسانی ) داد) فریب را آنها دنیا که شدند همدست امام .او

بالثdمن - اخرتـه وشری االدنی باالرذل حـظdه باع وپستی االوکـس ؛ و ناچیز بهای به را خود هستی بهره و

دادند کمی بهای به را خود آخرت و .فروختندهواه؛ - فی وتـردی تـغـطرس و و کرده فرازی گردن

انداختند هوس پرتگاه در را .خود


؛ - نـبیک اسخط و اسخطک پیغمبر و و تو وآوردند خشم به را . تو

و - الشdقاق اهل عبادک من اطاع و( النفاق؛ ( هایت بنده پیروان پرستان دنیا آن و

بودند انگیز نفاق و انگیز خالف که .شدندالنار؛ - المـستوجبین االوزار حـمـلـة و و

شدند سزاوار آتش به و کشیده دوش به گناه .بار




- صابرا فیک فـجاهدهم( محتـسdبا؛ آنها ) با کرد جهاد امام پس

بود شکیبا که .درحالیدمه؛ - طاعـتک فی سفـک تا حتی

) ریخته ) خونش تو طاعت راه در که این.شد

؛ - حریمه استـبیح به و حرمت هتکشد مباح امام .حرم






السالم علیه صادق امامبه زیارت از فراز این در

که پردازد می قاتالن توصیفاز عرض به اینجا این در ما

نماییم می معرفی را .آنان




ابی بن سعد بن عمرافرادی از یکی وقاص

کربال حادثه جریان در کهایفا را بسزایی نقش

نماید .می




مسلمانانی از عمر پدر سعدبعثت نخست سالهای در که است

صلوات اکرم رسولعلیه در الله و شد مسلمان

محرومیت و شکنجه دین، راهبنای و ایران فتح که بود دیده

شد؛ انجام او دست به کوفه




یاران از بسیاری مانند ولی ) ( بر دنیا به عالقه ص خدا رسول

ماجرای در و گشته غالب اوعلیه خالفت علی حضرت

بیعت السالم حضرت آن باسال در و دنیا 58یا 55نکرد از

. برفت




شخصیت خاطر به اگرچه سعد؛ عمربناما داشت؛ درخشانی نام پدرش معروفطبق بر که بود بزدلی و دنیاپرست مرد

رسیده،?? رسول روایات ) امیرالمؤمنین) و ص اکرم

السالم به علیه کردند، مذمت را اونبود، راضی او از هم پدرش جهت همین. نمود محروم ارث از را او که طوری به

(3)




بسیار کربال، در سعد عمربن نقشو کل فرمانده او زیرا بود؛ اساسی

که بود زیاد ابن طرف از کربال، در جنگورود از علیه پیش حسین امام

مأموریت السالم کربال، سرزمین بهمردم از نفر هزار چهار با که بود یافته

از یکی گرفتن بازپس برای کوفهفرمان و برود همدان استان شهرهای

" صادر " او نام به نیز را ری حکومتبود .کرده






" " از دیگر یکی الجوشن ذی شمربنکربال حادثه در فرماندهان و سران

.بودزمان در علیه وی علی حضرت

طرفداران السالم و شیعیان جزوجنگ در او آمد، می شمار به حضرت

فرمان تحت افراد از صفینمعاویه با جنگ در و بود امیرمؤمنان

خود از زیادی شجاعت و داشت شرکت(. داد (4نشان




زمره در که این رغم علی ویعلیه یاران علی حضرتبسیاری السالم همانند ولی بود؛

خیر به عاقبت حضرت، دوستان ازگرفتاری اثر بر که چرا نشد؛

حضرت دشمنان ردیف در نفسانی،قرار امیه بنی وطرفداران و

.گرفت




امام قاتالن از هایی نمونه اینهابه که بودند السالم علیه حسینوسوسه مقام و دنیا حب وسیله

صلی اکرم پیامبر فرزند با و شدهامام و جنگیدند آله و علیه الله

رساندند. را شهادت به




تاریخی و نقلی دالئلیکه است نکته این متذکر

و دنیاپرستی عاملحادثه در طلبی منفعت

اساسی نقش کربالاست .داشته




گوید می شاعر :فرزدقمادرم با که هجری شصت سال در منحج مراسم انجام و مکه عازم کوفه از

با السالم بودم علیه حسین امامسؤال من از حضرت نمودم، مالقات : گفتم: داری؟ خبر چه کوفه از کرد

بنی مع سیوفهم و معک الناس قلوبتوست، ... با دلهاشان مردم ؛ و امیه

است امیه بنی با شمشیرهاشان ولی(5و ...)






السالم سپس علیه حسین امام حضرتفرمودند مطالبی بیان طی :در

علی " لعق الدین و الدنیا عبید الناس انفاذا معائشهم مادرdت یحوطونه السنتهم

که راستی به الدیانون؛ قل باالبالء محصوابر دینداری و دین و هستند دنیا بندگان مردم،

فقط را دین و آنهاست لقلقه و زبان سرتأمین برای ای وسیله که خواهند می زمانی

بال و گرفتاری به که وقتی اما شود؛ آنان دنیایدینداران گیرند، می قرار آزمایش مورد

(." هستند اندک بسیار (6حقیقی،




طول در همیشهدنیا انسان، تاریخقدرت و پرستیعامل خواهی،

و بوده بشر انحراف .هست




قاتلین از بعضیالسالم علیه حسین

و دنیا گرفتار نیزآن های خواسته

.شدند




توان می قطع طور به را آنچهعامل که است این گفت

و رؤسا در دنیاخواهیهمانند لشکرها فرماندهانعامالن و شمر و سعد عمر

) زیاد ) ابن و یزید جنگ اصلیاست؛ داشته اساسی " نقش




طور به آنها زیرامقام به یقین

السالم علیه حسینآگاهی او حقانیت و

داشتند؛




و دنیوی منافع خاطر به ولیکنآن قتل به راضی قدرت، به رسیدنمجمع عامربن چنانکه شدند، حضرت " : رؤساؤهم اما گفت امام به بعیدی

ملئت و رشوتهم اعظمت فقدرشوه که آنها رؤسای اما غرائزهم؛خورجین و شده داده آنان به فراوان

همه لذا است، شده پر هاشانتواند علیه .یکدست




در دیگر تعدادی رؤسا بر عالوهرغم? علی بودند، دشمن لشکرمظلومیت و حقانیت به آگاهیخاطر به السالم، علیه حسین

بچه و زن و دنیا ندادن دست ازنمودند؛ شرکت حسین قتل در




نماز واقعا که بودند کسانی آنها البتهگفتند؛ می شهادتین و خواندند می

ترس یا ریاست و شکم خاطر به ولیکنبرخالف خود، دنیای و جان دادن از

با خود السالم اعتقاد علیه حسیناصحاب جنگ جهت همین به جنگیدند،نبوده؛ ایمان و عقیده راه در زیاد ابن

است؛ بوده خود و عقیده با جنگ بلکه




کسانی آنها یعنی دلیل همین بهاعتقادات با شکم خاطر به که بودن

جنگیدند خود ،در که کفاری از آنها دلیل همین بهپست جنگیدند، می خود عقیده راه

گوید می باره همین در عقاد :ترند،




در " که بس همین یزید یاوران پستی درآن حق و کرامت به اعتقادی جهت به کربال وی با رو در رو مقابله از داشتند حضرتلباس شهادت، از پس ولی هراسیدند؛ می

غارت اموال میان در را بیتش اهل و اواو دین به اگر اینان و آوردند می بیرون شده

عمل این بودند کافر هم جدش رسالت وکار ترین پست مردانگی مذهب در آنها

(7بود".)




با توان نمی رdا بزرگی این به فاجعه و خیانت البتهمنفعت غریزه زیرا کرد؛ فرموله طلبی دنیا عامل

می ها انسان بیشتر انحراف عامل بیش و کم خواهی،کشتار و قتل همانند اعمال dاز بعضی dدر ولیکن شود؛در شدن غرق دنیوی، کامل اسارت و باطن خبث باید

چنانکه داشت، عامل را کامل بیگانگی خود از و شهوات " : بودند رویی زشت شدگان مسخ آنان گوید می عقادبه بود، آکنده آدم فرزdندان کینه dاز هایشان سینه که

اند داشته نیکو آثار و استوار اخالق که کسانی از ویژهروی از را خود های کینه تمامی دلیل همین به و

کار این از که چند هر ریختند، آنان سdر بر وی با دشمنی(". نشد نصیبشان غنیمتی و (8پاداش




یزید، دل و چشم دنیا کربال، در پسامثال و سعد عمر شمر، زیاد، ابن

با که طوری به بود، کرده کور را آنهاپیغمبر فرزند ممکن، وضع ترین فجیع

چشم نور و وآله علیه الله صلی ) رساندند ) شهادت به را س فاطمه

باد آنها تمام بر خداوند لعنت .که




شهیدان ساالر از آموزی عبرتوابن - الله امین انdک اشهد

و امینه؛ خدا دار امانت تو که دهم می گواهیهستی او دار امانت .پسر

مت - و حمیدا مضیت و سعیدا عشتشهیدا؛ مـظلوما دهم فـقیدا می گواهی

در ستوده و کردی زندگی سعادتمند کهوطن از کردی رحلت که هنگامی و گذشتی،

بودی، دیده ستم که حالی در و بودی دور خودرسیدی شهادت .به

پنجم: فراز


؛ - وعـدک ما مـنجـز الله ان اشهـد کند و وفا خدا که گواهم وداد وعده را تو چه .بدان

قتلک؛ - من معـذب و خـذلـک من مهلک ( و کند ) هالک خدا وتو که کسی کند وعذاب گفته ترک و کرده رها را تو که کس آن هر

کشت .راالله؛ - بعهد وفیت انdک اشهـد عهد و به که دهم می گواهی و

کردی وفا . خدا؛ - الیـقین اتیک حتی سـبیله فی جاهـدت راه و در و

. ) دلیل) به حضرت آن کردی جهاد مرگ لحظه رسیدن تا ، خداطور به زیادی های درس آمده، پیش برایش که خاصی موقعیتبه که است داده بشری جوامع و تاریخ های انسان تمام به عملی

کنیم می بیان :اختصار




فردی - و شخصی فضایل :الفعرفان -1 و .توحیدبندگی -2 و .عبادت

آن -3 های خوdاسته و دنیا برابر در خودبیگانگی از .ترکخداوند -4 رضای برابر در .تسلیم

انسانی -5 و الهی های ارزش تمام به شناخت و .آگاهیمروت -6 و .شجاعت

ها -7 سختی و نامالیمات برابر در پایداری و .استقامتطبع -8 مناعت و نفس .عزت

بخشش -9 و .عفو10- . آن از نمودن استقبال و شهادت و مرگ از دیگر نترسیدن و

است مطرح دیگر کتب در که فردی های ویژگ?ی

سیاسی - و اجتماعی :بخودگذشتگی -1 از و .ایثار

.وفاداری -2ناروا -3 تبعیضات نفی و .برابری

سیاسی -4 .عزتمنکر -5 از نهی و معروف به .امر

اکثریت -6 در حقیقی پیروزی .نبودنسیاست -7 ترک یعنی حقیقت؛ پای در مصلحت کردن قربانی

حقیقت اثبات برای کارانه، محافظه .هایو -8 مستبدان با نکردن بیعت و استبداد، و زور با مبارزه

.مستکبران

از -9 حقیقی سیاست نبودن جداعرفان و حماسه بودن یکی و .دیانت

از است ای قطره ها، پیام و ها درس این . انسانیت نمونه ترین عالی از کران بی دریایهماهنگ را خود کسی شود، می چگونه حال

نزد آبرومند و وجیه باشد، کرده امام آنباشد نشده خیر به عاقبت و نبوده .خداوند






آن با دنیا در انسانی است، ممکن چگونه وفردی، ) جهت هم و عقیده هم و همگون حضرت،

) مقام از آخرت در و باشد سیاسی اجتماعی، اصوال باشد، دور به مغفرت و رحمت قرب،به بستگی، آنجا در سعادت و آخرت تضمین

در دانستیم که حال پس دارد، دنیا در سعادتنهفته ارزشی چه السالم علیه حسین با همراهیاز خشوع و خضوع تمام با که دارد آن جای است،

نزد مقبولیت و وجاهت خواستار متعال خدایالسالم علیه حسین با همراهی واسطه به خودش

.باشیم






ششم: فرازشهیدان سرور با بیعت تجدید

علیهما علی بن حسینالسالم

لمن - ولی انی اشهـدک انی اللهم؛ وااله ! هر که گیرم می گواه را تو من خدایا

) ( می دوست دارد، دوست را ع حسین که آن. دارم

؛ - عاداه لـمن عـدو کسی و هر با دشمنم واوست دشمن .که


- و پدر ؛ الله رسول یابن امی و انت بابیاکرم پیغمبر فرزند ای فدایت به .مادرم

حدی در بزرگواران آن از ما پیروی یعنی اذکار این " و " صلح حقیقت آنان، دوستان مقابل در که است

" محاربه " و جنگ حقیقت آنان دشمنان برابر درتمام در که است، مطلب این حقیقت در و هستیمتمام در همچنین و ها گرفتاری و ها سختی و شداید

شما عین بلکه شما، با ها آرامش و ها شادی.هستیم




و صلح در حقیقی، پیرو است ممکن مگرمحاربه، و جنگ در و بوده بیت اهل با آرامشمگر و باشد آنها روی در رو یا و تفاوت بیآن با جنگ در راستین، شیعه است ممکن

آنان با مخالفت به صلح در و بوده بزرگوارانمعنای زیرا نیست؛ چنین این هرگز برخیزد،

است ها چهره تمام در پیروی شیعه، حقیقیمی یکی خود، امام با روحش واقعی، پیرو وجنگ امام، جنگ او، صلح امام صلح لذا شود،

شود می او ،




آله چنانکه و علیه الله صلی پیغمبرتحت را عبا آل خامس که آن از پس " : ان اللهم فرمود نمود، جمع کساءحامتی، و خاصتی و بیتی اهل هؤالءیؤلمنی دمی، دمهم و لحمی لحمهمانا یحرجهم، ما یحرجنی و یؤلمهم ما

لمن سلم و حاربهم لمن حربمحب و عاداهم لمن عدو و سالمهم ... ؛ منهم انا و منی انهم احبهم، (لمن






) آمدند ) گرد تن پنج آنان تمامی که زمانی آن پسرا عبا طرفین خدا رسول شد، کامل تعداد و

آسمان سوی به خود راست دست با و گرفتند : و بیت اهل اینان پروردگارا فرمودند اشاره

و من گوشت آنان گوشت منند، یاوران و خاصانرا ایشان که آنچه است، من خون آنان خونبه را آنان که آنچه و است آزرده مرdا بیازارد

آن با که هر افکنده، زحمت به مرا افکند، زحمتو سلم در آنان با که هر و جنگیده من با بجنگد،

با که هر و است صلح و سلم در من با باشد صلحکه dهر و ورزیده دشمنی من با ورزد دشمنی آنان

است داشته دوست مرا بدارد دوست را .آنان




من از آنان و آنانم از .منبرکات و صلوات پروردگارا پسبر را خود آمرزش و رحمت ورا پلیدی و بده قرار آنان و من

پاکشان و زدوده، آنان از9گردان... .")




نزدیکی که داریم، می بیان را نتیجه یعنیگویی که است حدی در من اتصال و

با که کسانی با ام شده سازش حقیقتدشمنی و جنگ ح?قیقت و صلحند در شما

جنگند در شما با که کسانی با ام .شدهامی و انت تو بابdی فدای من مادر و پدر

.باد




. ) ( " و " است شدن قربانی و فدا تفدیه برای بابی در باء،است من مادر امی، و من پدر معنای به .ابی،

" تفدیه " دعای برای اصل در امی و انت بابی جمله این : تو بر آفتی یا بالیی اگر است چنین آن معنای است، آمدهتو نگهدار و فدیه مرا مادر و پدر جان خداوند، شود، واردبزرگی و جاللت به احترام برای دعا این حقیقت در و کندبرای ما زمان در که الفاضی همانند است، مقابل طرف

گردم، قربانت شوم، تو فدای مثل ، شود می بیان احترامبرای ... را لفظ این نیز زمان آن در و بگردم دورت

ما مادر و پدر بسا چه واال بردند می کار به ادب و احترامنباشند .زنده






زنده مخاطب مورد در لفظ این طرفی ازظاهرا که حالی در گردد، می استعمال

" اوال" ما نظر به ولی است؛ رفته دنیا از امامهمانند ابدی، حیات به زنده حداقل امام

فدا موارد از بسیار در ثانیا، است، امواتمورد در ما گاهی چنانکه است، مرده شوند

فدایش گوییم، می رفته دنیا از که کس فالنمقام این در لفظ این استعمال پس گردم،

: تو که است چنین آن معنای و نداشته اشکالیبودند زنده مادرم و پدر اگر که هستی چنان

کردم می تو .فدای




این بردن کار به دیگر، طرف ازتواند، می امام مورد در لفظ

آن و باشد داشته باالتری معنایوحدت اتصال نهایت ما که این

تا داریم می بیان حضرت با را خودحضرت، آن شدن کشته که حدی

است ما مادر و پدر و ما .مردن




کشته بزرگوار آن وقتی یعنیهر و مادرم و پدر و من شد?؛هزاران است، من با که کسشدیم، زنده و کشته مرتبه

عبدالله ابی خود چنانکه:فرمود




جدم امروز، الله، رسول جدی مات الیومحالی در این و است شده کشته خدا رسول

الله صلی پیغمبر ظاهر عالم در که استاست؛ رفته دنیا از قبل، مدتها وآله علیه

که است، نکته این بیانگر معانی همه ولیکنمردن غضب، و رضا در خداپرستان سلسله

و صلح ناراحتی، و خوشحالی زندگی، وهستند ... یکی و .جنگ






هفتم: فرازالسالم علیه حسین امام خاندان اصالت

- االرحام و الشـامخة االصالب فی نورا کـنت انdک اشهدرة؛ و المـطه بزرگوارت پدران اصالب در بودی نوری تو که دهم می گواهی

پاک مادران .ارحامبانجاسها؛ - الجاهلیة تـنجdسک های لم پلیدی به را تو جاهلیت دوران

نکرد آلوده .خود،؛ - ثیابـها من المدلهمـات تـلبـسک لم ( و ( های جامه جاهلیت دوران و

نکرد تو تن بر را خود برهم و .درهمومعقdـل - المـسلمین ارکان و الدین دعائم من انdک اشهـد و

محکم المـؤمنین؛ دژ و مسلمین ارکان دین، های ستون از تو که گواهم وهستی .مؤمنین

کی الهادی - الز ضی الر التdقی البـر االمام انdک اشهـد و؛ و المهدی پسندیده پرهیزکار، رفتار، نیکو پیشوایی تو که دهم می شهادت و

هستی شده هدایت و گر هدایت پاک،


هشتم: فرازعلیه حسین امام فرزندان توصیف

السالمکـلمة - ولدک من االئمة ان اشهـد و

؛ از التdقوی که امامانی که دهم می گواهی وهستند تقوا کلمه باشند، می تو ذریه و .اوالد

و - الوثdقی العـروة و الهدی اعالم والدنیا؛ اهل ة علی هدای?ت الحج های نشانه و

دنیا اهل هم?ه بر حجت، و تر محکم حلقه و .هستند


شیعه اعتقاداتدینی - بـشرایع موقن بایابکم و مؤمن بـکم انی اشهـد و

عمـلی؛ خـواتیم رجعت و و شما به من که دهم می شهادتمی عمل دین دستورات طبق بر کارهایم انجام در و دارم یقین شما

. کنم؛ - سـلم لـقـلبـکـم قـلبی است و آمیخته شما قلب با قلبم و .یاذن - حتی ، معدة لـکم نصرتی و مـتdبـع المرکـم امری و

؛ لـکـم آماده الله و هستم شما دستورات پیرو خود کار هر در وظهور اجازه شما به خدا که این تا باشم، می شما نصرت و یاری

.دهدعدوکم؛ - مع ال شما فمعکم دشمنان با نه هستم شما با من و

نهم: فرازالسالم علیه حسین امام



علی به یا را آیه این ،و همسایگان فرزندان،

آیه این که چرا بیاموز همگانشده نازل آیات تمام از

است باعظمت ترآیه که ۲۵۵آیت الکرسی

همچنین و است بقره سورهبقره ۲۵۷و ۲۵۶آیات سوره

الرحيم الرحمن الله بسم

دهم: فرازالسالم علیهم بیت اهل بر صلوات

اجسادکم؛ - و ارواحکـم علی و علـیکـم الله پاک صلوات پیکر بر مقدستان، ارواح بر شما، بر خدا صلوات.شما

باطنکم؛ - و ظاهـرکـم و غائبـکـم و شاهـدکـم نهانتان و و شما آشکار و شما غائب و شما حاضر و .العالمین؛ - رب جهانیان امین پروردگار ای رسان، اجابت به .

ها نوشت :پیص -1 طوسی، شیخ المتهجد، 2 .730مصباح ج- حسینی، ص 3حماسه ،121 .

3- ) ( ص ، ع حسین امام زندگانی محالتی، هاشم 378سید .ج -4 طبری، ص 6تاریخ ،16 .

ص -5 مقرم، 206مقتل .ج -6 الغمه، ص 2کشف ،308 .

ج -7 حسینی، ص 3حماسه ،145 .ص -8 49همان، .

9- ) ( ص قزوینی، محمدکاظم سید س زهرا الکبیر 92فاطمه عوالم از نقل به ، .

تبیان سایت


جلوگیری از چشم بد

Education