خلاصه متن کتاب ژرفای زن بودن - مورین مورداک

DrYahyaAlavi www.alavi.ac telegram.me/dryahyaalavi

کموردا نیمور نوشتھ بودن زن یرفاژ تابک خالصھ

کنند ینم تیرضا احساس فراوان یاجتماع یھا تیموفق وجود با کھ موفق زنان با رابطھ در است یکتاب بودن زن یژرفا کھ زمان از برھھ نیا در. کرد دیبا اریبس یسفرھا یزنانگ یواد در نوشتن یبرا. است زن یقھرمان سفر آغاز خود نیا و

شده ارائھ یھا منزلگاه و ھا چرخھ اند، برداشتھ یبزرگ یھا گام کار بھ اشتغال و ھیعال التیتحص ریمس در ما کشور زنان .است استفاده و درک قابل زنان یبرا کتاب نیا در

چھ کھ دیگوی م و کندی م کمک ھا آن بھ کتاب نیا و میبکن دیبا چھ پس میبرو مردانھ سفر مینخواھ اگر پرسندی می ھای لیخ کھ نکنند قیتشویی ھا حوزه چھ در را خود زنان و دختران کھ ابندی یم در کتاب نیا خواندن با زین مردان د؟یدھ انجام دیبا

.باشند موثرتر آنانی زندگ در تا کنند چھ و نشوندی زندگ از آنانی تمندیرضا حسی ختگیر بھم باعث

یھا پرسش با یزنانگ یواد بھ سفر. است یا اسطوره یحت و کھن اریبس یسفر شتنیخو یژرفا شناخت یبرا زنان سفر خالص ھا آن شر از دردناک یھا پرسش نیا بھ دادن پاسخ از شیپ اگر ونگ،ی پرفسور قول بھ اما شود یم آغاز یدردناک

.شد دیخواھ خالص ھم خودتان شر از ھا آن ھمراه د،یشو

در. کند یم کسب رونیب یایدن از یکمتر نیتحس یاھویھ و کمتر دییتا کند، یم تمرکز یدرون سفر روند یرو یزن یوقت آمال، ھا، دانستھ دیگو یم کھ دارد وجود یشکاف جامعھ فرھنگ در کجاست؟ زنان گاهیجا ،یفرھنگ رشد از مرحلھ نیا

شودیم احساس شدت بھ نیا و ستین مھم حاکم مردانھ فرھنگ یھا دانستھ و ھا خواستھ اندازه بھ زنان یھا خواستھ و آرزوھا .است شکاف نیھم یشفا و فاصلھ نیا بردن نیب از ،یفرھنگ رشد در زنان گاهیجا کھ

قتیحق از کھ را ییاھایرو و شھود احساسات، دیگو یم ھا آن بھ کھ است یدرون شکاف آن دادن شفا زنان فھیوظ قتیحق در ات باشند داشتھ قدرت کنند، یزندگ معما با تا باشند داشتھ شھامت دیبا زنان. رندیبگ دهیناد ندیگو یم سخن ھا آن یبرا یزندگ


و کمک طلب کھ نیزم ارهیس خرد و سو کی از خود یدرون خرد بھ تا باشند آماده و اورندیب تاب را ھا پاسخ نداستن تنش .فرادھند گوش گرید یسو از کند یم رییتغ

ادغام یبرا و ردیبگ ادی را تعادل حفظ فیظر ھنر دیبا امر نیا قیتحق یبرا. شود لیتبد یمعنو ییجنگجو بھ دیبا زن قھرمان و زنانھ شتنیخو دادن دست از تشنھ ابتدا او. شود برخوردار الزم صبر از خود مردانھ و زنانھ وجوه نامحسوس و آھستھ

آنچھ او. انیپا نھ و است پاسخ نھ نیا کھ ابدی یم در کم کم شد انجام کار نیا یوقت اما است، خود مردانھ شتنیخو بھ وستنیپ تیموفق و مھارتھا کھ ردیبگ ادی است الزم بلکھ کند، رھا نھ و کند رد دیبا نھ گرفتھ ادی خود جستجوگرانھ سفر طول در کھ را .آورد نظر در سفر کل از یبخش منزلھ بھ را ھا آن بلکھ ند،ینب ھدف عنوان بھ صرفا آورده دست بھ یسخت بھ کھ را ییھا یشخص نفع یبرا نھ و مردم ساختن متحد یعنی تر بزرگ ییماجرا سمت بھ حرکت یبرا ھا مھارت نیا از تواند یم گاه آن

در تنھا نھ تواندیم قتیحق در یزن کھ است یزمان آن و. یمردانگ و یزنانگ مقدس وندیپ یعنی اتحاد نیا. کند استفاده خود .باشد پاسخگو ھا آن بھ نسبت و بنھند ارج زین خود یازھاین بھ بلکھ باشد گرانید یازھاین خدمت

یزنانگ از ییجدا اجتناب بخش نیا و روند یم مردان دییتا بدنبال ابتدا در زنان شود یم شروع یزنانگ از ییجدا از ابتدا در زن یقھرمان سفر مردان چشم یعدس از را خود زنان. ندیب یم مردانھ دگاهید از را ایدن یعنی است، محور مرد کھ است یامروز جامعھ ریناپذ ارزش ھا آن یبرا مردان کھ ییھا یژگیو با رابطھ در سنجند، یم مردانھ فرھنگ یارھایمع با را خود مدام و کنند یم نگاه .دید خواھند یتیکفا یب ای کمبود دچار را خود اند قائل

زنان حقارت قیعم احساس و یجنس ینقشھا کننده محدود چارچوب در شتریب مادر چھ ھر ،یساالر مرد جامعھ درون در خود رشد مراحل از زن کھ جیتدر بھ اما. بود خواھد شتریب خود، مادر از شدن جدا در او دختر تالش زانیم رد،یبگ قرار مادر، کھ شود یم متوجھ کند، یم درک جامعھ فرھنگ در را یزنانگ یارزش کم یھا شھیر آھستھ آھستھ و کند یم عبور از را خود دیبا دختر رایز است، پسر از تر دهیچیپ اریبس دختر یبرا مادر از شدن جدا. ستین او یتیکفا یب احساس علت

یا مادرانھ تیشخص از را خود دیبا مذکر فرزند کھ یحال در کند یم یپندار ھمذات او با کھ کند جدا یا مادرانھ تیشخص . کند ینف را او یرفتارھا و ھا یژگیو دیبا شدن مرد یبرا اند گفتھ او بھ کھ کند کیتفک

و کند انکار رای زنانگ ابتدا است ممکن کرده، طرد را او مادر کھ کند احساس ای کندی بیغر احساس خود مادر بای زن اگری پندار ھمذات دانا و قدرتمندی مردانگ با ردیگی م میتصم قھرمان زن. برود ساالر مرد فرھنگ و پدر دییتا کسب دنبال بھ

نکھیا از صرفنظر اما رد،یگی م ادی را شدن موفق و بردن رقابت،ی راھکارھا پدران، کننده جیگی ھای باز ابتدا او. کند کم کم بیترت نیا بھ. شودی م محول او بھ حد از شیب کار و شده شمرده ارزش کم ھم باز کھ ابدی یم در شود، موفق چقدر .دھدی م قرار سوال مورد داده رخ زنانھی ھا ارزش مورد در کھ را آنچھ

یمردانگ با یپندار ھمذات متوجھ کند یپندار ھمذات مردان کنترل تحت پول و استقالل اقتدار، اعتبار، شکوه، با خواھد یم و کند یم رشد دختر یوقت

بدل تیموفق و یشخص اقتدار ،یرھبر یبرا حاکم یاجتماع اریمع بھ مردان قواعد فرھنگ، نیا در کھ شود یم موضوع نیا .ندارند قدرت و ذکاوت ھوش، ت،یصالح کھ کنند یم احساس زنان آن، برابر در و شده


را دختران پدران، اگر. شد خواھند رفتھیپذ ایدن یسو از کھ دارند نانیاطم اند، کرده احساس را پدر رشیپذ و دییتا کھ یزنان تیحما ھا آن از ییخودکفا و مستمر کوشش و تالش ،یورزش یھا تیفعال نھیزم در و کنند قیتشو خود پسران اندازه بھ ھم

یبرا کھ شد خواھند برخوردار ییھا یژگیو از نکنند کسب یا العاده خارق تیموفق دختران اگر یحت صورت نیا در کنند، .دارد تیاھم ھا آن عمر ھیبق

یزن یوقت. شود داده نجات یمردانگ لھیوس بھ ای کند یپندار ھمذات یمردانگ با دارد آرزو زن ،یقھرمان سفر دوم مرحلھ در .کند یم آغاز را مرد قھرمان کی یسنت سفر ریناگز بھ شود، جدا یزنانگ مرسوم ریتصاو از ردیگ یم میتصم

نیا و دھد یم نشان را خود دییتا عدم و اسی یعالقگ یب است، تفاوت یب او بھ نسبت ای بیغا دختر یزندگ در پدر یوقت انیز قھرمان زن یبرا حد، از شیب تیحما و حیصر یمنف یھا قضاوت کھ اندازه ھمان بھ درست تواند یم زین دییتا عدم .برساند بیآس او بھ ھستند بار

را او کھ است یزیچ ھمان جستجو نیا. کند دایپ ایدن در را خود نقش کھ است نیا قھرمان زن یجستجو موضوع از یبخش و بماند زنده گرانید ای نیوالد بھ یوابستگ بدون تواند یم زن کی نکھیا دانستن. ابدیب را خود تیھو تا سازد یم قادر

.است مھم اریبس کند انیب را خود روح و ذھن قلب، مکنونات

وجودی درون کانون عمال زنند،ی م آتش و آب بھ را خود مردانھ،ی ھا نقش کردن فایای برا تالش بای زندگ در کھی زنان شود،ی نم ھیتغذ درون از گرید زنی وقت"افتدی می اتفاق چھ شودی م خاموش زنی درون شعلھی وقت. سوزانندی م را خودی م دست از را خود درون آتش زن رد،یمی م نھیریدی ایدن وعده کھی ھنگام کشد،ی نم زبانھ روح شلعھ گرید کھی زمان و استی کیتار و ظلمت جا ھمھ ست،ین آشکار و روشن ھنوز دیجد راه کند،ی نم کار گریدی میقدی رفتارھای الگوھا. دھند. کند لمس ای کند مزه کند، احساس ند،یبب توندی نم برد کار بھ طیمح شناختی برا را خود حواس مانندسابق تواندی نم زن

."ستیک واقعا کھ داندی نم گرید و شناسدی نم را خود تیھو و ندارد معنا اوی برای زندگ در زیچ چیھ گرید

شیپ روز از تر شیب روز ھر سپارد،ی م درون احساسی ب و سرد و مذکری انرژ دست بھ را خودی زندگ اریاخت کھی زن در سرانجام اما. شودی م مردانھی ارھایمع با مطابق تیموفق ریاس و کندی م احساس خود در را تیالفع بھ ازین احساس

درون دری راتییتغ دیبا بخش، تیرضا و سالمی زندگ کی داشتن و ماندن زندهی برا کھ ابدی یم در خودی زندگ ازی مقطع است کرده کسب اقتدار و استقالل ت،یموفق او چند ھر. است بوده نادرستی قھرمان سفر درباره او تصورات. کند جادیا خود .باشد داده دست از زین را خود روح و قلب ازی ا تکھ روند نیا در دیشا اما

گنج یجستجو در تیقابل و قوت نقاط تا زدیخ یم بر شیخو شتنیخو یجستجو بھ و کند یم ترک را خود نیوالد خانھ امن طیمح قھرمان زن بردادرھا، و خواھرھا ن،یوالد گرید او. شود فائق ھا آن بر و بردارد خود ضعف نقاط از پرده و کند کشف را شیخو یھا

. ندازدیب خود درون بھ ینگاھ کھ است آن زمان اکنون. کند ینم سرزنش خود یزندگ مسائل یبرا را خود سیرئ و دوستان رو روبھ ترس و فلج ت،یقاطع عدم خود، از نفرت خود، بھ نسبت دیترد و شک یروھاین با خود، یدرون سفر ریمس در زن

ندیگو یم کھ جنگدیم ییوھاید با او درون، یایدن در اما شود موفق تواند یم کھ دیبگو او بھ یرونیب یایدن دیشا. شد خواھد .طلبد یم میعظ یشھامت وجود اعماق حفر یبرا سفر نیا ست،ین ترسوھا سفر زن یقھرمان سفر. تواند ینم

دختران برعکس،. شود ینم تیحما پسران مانند ھا آن استقالل از و شوند ینم قیتشو شدن مستقل یبرا وقت چیھ دختران شوھر بھ را یوابستگ از یحاک رابطھ نیھم ازدواج از پس و کنند حفظ را خانواده و نیوالد بھ یوابستگ کھ شوند یم قیتشو


یطور یکودک از و کنند برطرف را گرانید یوابستگ یازھاین کھ رود یم انتظار زنان از. کنند یم منتقل خود فرزندان و را ھمسر شتنیخو تا دھند یم نشان وابستھ را خودشان زنان از یبرخ. کنند ینیب شیپ را ازھاین نیا کھ شوند یم تیترب

زن باشد، یقو یشوھر نکھیا یبرا دیگو یم کھ دارد وجود یا ناگفتھ قانون مورد نیا در. کنند تیحما او از ای کنند بزرگ . باشد فیضع دیبا

انتظار نیا زین مردان و ردیبگ شیپ در را سفر راه او خود نگذارند و کنند مراقبت زن از دارد انتظار مردان از زین جامعھ سفر یراھ ندارد یازین او کھ دھند یم نشان زن از کردن محافظت و کردن کامل وعده بھ ھا آن. رندیپذ یم را جامعھ

.ابدی یم شیافزا زن دادن نجات با مرد یارزشمند حس. کشت خواھند زن یبرا را والھایھ ھا آن شود، قھرمانانھ

زن اَبر

دست بھ یبرا کند یم احساس ند،یب یم فرزندانش و ھمسر بھ را خود مادر کمال و تمام یوابستگ قھرمان زن کھ یھنگام کار خود از رحمانھ یب او منظور نیھم بھ. کند عمل خودکفاتر و تر مستقل یمرد ھر از دیبا یزندگ در یزیچ ھر آوردن

زیچ ھمھ کس ھمھ یبرا خواھد یم د،یبگو نھ چگونھ کھ کند یم فراموش او. رود یم شیپ یفرسودگ مرز تا و کشد یم تیموفق تمام دھد صیتشخ نتواند زن کھ یزمان تا. ردیگ یم دهینا شدن پرورده و دنید محبت یبرا را خود یازھاین و باشد

حل را پدر توسط انتیخ موضوع تواند ینم است، بوده یدرون مذکر وجھ ساختن خشنود یآرزو براساس آمده دست بھ ییھا .کند فصل و

یخوب احساس خود بھ نسبت زن عنوان بھ کھ دیبگو» نھ« خانھ و سرکار زن اَبر یارھایمع بھ تواند یم یموقع قھرمان زن نادرست یپندارھا کردن فدا ،یدرون تیموفق موھبت کشف الزمھ. دھد صیتشخ را خود یبشر یھا تیمحدود و باشد داشتھ

طور نیھم کھ دھد صیتشخ و ردیبپذ را خود بودن محدود کھ باشد داشتھ شھامت آنقدر یزن ھرگاه است قھرمانانھ یکارھا از .کند یم کشف را زن یقھرمان سفر نیراست یگنجھا از یکی وقت آن است، یکاف ھست کھ

بینصی افسردگ حس ت،یرضا حسی جا بھ کم کم و اند خورده را مردانھی دستاوردھا بندهیفری ھا تیجذاب بیفر کھی زنان بر خانھ بھی وقتی ول کرد خواھند استقبال ھا آن از ھمھ گردندی برم خانھ بھی وقت کردندی م فکر کھی زنان. اند کرده خود

.ندارند ھا آن ازی خوش دل زین مردانشان و ندارند ھا آن بھی حس کھ شوندی م مواجھیی ھا بچھ با گردندی م

گریدی سو از را او دییتا و محبت و سو کی از را مادر از آزادتری زندگ کی یآرزو نیب کشمکش دختران ازی اریبسیی جدا. بدھند دست از را او محبت و عشق ترسندی م اما بروند فراتر خود مادر از دارند آرزو ھا آن. کنندی م تجربھی برا اوی آرزو و کردن رشد بھ دختر ازین نیب تنش فصل و حل راه تنھا آغاز در است ممکن دختر و مادر نیبیی ایجغراف .باشد مادر کردن خشنود

وعده جوان زنان بھی الدیم ھشتاد دھھ در زن ابری الگو ازی رویپ بھ دیشد عالقھ!!! نکن کردم من کھ روی کار لطفا دخترمی زندگ و ثبات با برابر، عاشقانھ، ازدواج پردرآمد، و خوب حرفھ و کار« باشند داشتھ رای زیچ ھر توانندی م کھ دادی م

» بخشی شاد مادرانھ

کردندی م تحملی الدیم پنجاه دھھ در ھا آن مادران کھی ا زنانھ راز و رمز بھ واکنش در امروز قھرمان زنان ازی اریبس بھ قادر و نداشتند را مردانھی ایدن در کردن رقابت امکان ھا آن مادران کھ جا آن از. شد ابرزن بردند،ی م لذت آن از ای

ی فرزندان و کردندی م نیتام را ھا آنی زندگ کھی مردان بھ ناچار نبودند، زین نشدن دار بچھ ای شدن دار بچھ نیماب انتخاب را رونیب مردانھی ایدن قدرت کسب در ھا آنی ناتوان خانواده، در قدرت آوردن دست بھ. شدند وابستھ دادندی م پرورش کھ

بگذارند آزمون محک بھ مردانھی ھا پاداشی ایدن در را خودی ھا تیقابل و مھارتھا توانستندی نم کھی زنان. کردی م جبران توجھ بدون زنان نیا. باشند داشتھی ا نانھیب واقع ریغ انتظارات خود دختران و پسران شوھران، از کھ دندیرسی میی جا بھ .کردندی م سواستفاده و دادندی م بیفر کردند،ی م کنترل را آنھا گران،ید احساسات بھ


مردساالرانھ تعصب ازی ریرپذیتاث جھینت و زنان نیا خاصی رفتارھا از ھمھ و ھمھ اوست، با حق شھیھم نکھیا بر زن اصرار خود خشم توانستی م تنھا و نداشت را خودی درون بیآس و تیمحروم ،ییتنھا احساس میمستق انیب توانی مادر نیچن. است

ی کار خودتی برا. . . نکن کردم من کھ رای کار: دیگوی م مادر دکھیشنی م و کردی م تماشا را او دختر. دھد بروز رای. ھستی کی بفھم تای بش دار بچھ وی کن شوھر کن صبر ندارند قدرت ھا زن. . . بکن را خودتی زندگ. . . کن پا و دست . .

شدن دار بچھ ایآ نداشت؟ دوست را فرزندان پرورش و داشتن شوھر بودن، زن او مادر ایآ. کردی م جیگ را دختر ھا امیپ نیای م متقاعد را دختر خود، از نفرت و خود شتنیخو انکار با مادر است؟ وحشتناک بودن زن ایکند؟آی م نابود را اوی زندگ .شود کامل راه نیا از و باشد او مثل نکندی سع کھ کرد

اعتمادی کاف اندازه بھ مادری سو از» شتنیخو« انکار علت بھ کنندی نم احساس خود دری نانیاطم زن، عنوان بھ کھی زنان. ندباش داشتھ دوست شدت بھ رای دختر تا ستندین برخوردار خوب احساس از انقدر مادر عنوان بھی طرف از و ندارند نفس بھ .است نبوده نطوریا ھا آن خود مادر کھ چرا باشندی کامل مادر کنندی سع و فتدیب شدن ابرزن شھیکل دام در دارد احتمال شتریب

فیتعر و نفس عزت ھا آن. شدند مردان ھیشب باشند خود مادر ھیشب خواستندی نم ابدا کھی جوان زنان ازی اریبس متاسفانھی م نظر بھ کننده خوشحال ھا آن تیموفق آغاز در. دندیسنج مردان نظر موردی ارھایمع براساس را خود ارزش وی وجود

بھ کھی ا زنانھی ھا ارزش. شدی م خواست در ھا آن ازی شتریبی انرژ و وقت شدندی م موفق شتریب ھرچھ اما. دیرس کردند زنان ازی اریبس و کرد دایپ دوم گاهیجا اھداف، کسب بھ نسبت شد،ی م مربوط گرانید از مراقبت وی دلسوز رابطھ،

.باشندی کاف توانندی نم ھرگز کھ

ندیبگو نھ توانند یم یقو زنان قھرمان مقابل نقطھ. داشت خواھد دنبال بھ یدیشد یناراحت د،یگو یم» نھ« یبعد قھرمانانھ فھیوظ بھ قھرمان زن یوقت کھ ردیگ یم ادی کشد، یم دست کارھا دادن انجام از یزن یوقت. است یتیاھم کم احساس و انفعال و یطلب راحت ،ییگرا

ست،ین ھا آن دلخواه و مطلوب کھ ییھا تیموقع بھ کم کم دیبا زنان. است انظباط ست،ین تجمل» بودن». «باشد« فقط چطور .باشد رونیب یایدن نیتحس و دییتا دادن دست از یمعن بھ کار نیا است معمول کھ آنچھ مانند اگر یحت ند،یبگو نھ

حس از م،یکن یم کار ترس یرو از ای یگرید کردن خشنود یبرا م،یدھ یم انجام گرانید انتظار طبق بر را یکار یوقت رابطھ جادیا یبرا تا آورند یم دست بھ یفرصت یساالر مرد بھ گفتن نھ با قھرمان زنان. میشو یم دورتر بودن زنده یواقع .کنند خلق خود درون در را الزم یفضا یمردانگ با دیجد

دیبپرسی نوجوان دختر از اگر.دھدی م رخ زینی فرھنگ سطح دری زنانگ ازی قیعمیی جدا مادر، از دختریی جدا با ھمزمان است، قدرتمندتری کس چھ جامعھ فرھنگ در و دانشگاه تیریمد در و داردی شتریب قدرتی کس چھ اوی رامونیپ جامعھ در کھ در. ستین مردان با برابر ابدا ھنوز اما اوست، مادر از تری قو جامعھ دری امروز زن تیموقع چند ھر. مردان دیگوی م او. کند عمل جامعھ مذکری ارھایمع طبق بتواند تا اموزدیب را تیموفق و رقابتی راھبردھا ردیگی م میتصم جوان زن جھینت روند نیا. ردیگی م دهیناد را خود بدن خرد و اھایرو و گذاردی م کنار را شھود کند،ی می نف را خود احساسات جیتدر بھ

ی اقتصاد وی اسیس قدرت نیشتریب مردان کھی زن ضد فرھنگ در دختران. «افتدی م اتفاق شود زن آنکھ از شیپ ھا مدت مردانھ ما منظر از کھ را خود وجود ازیی ھا بخش رودی م انتظار دختران از«ی نوجوان دوران در» شوندی م بالغ دارند را

.»شود کوچک کامال تا کنند جمع آنقدر را خود روح و کنندی قربانی اجتماع تیمقبول محراب در است


روح کیتار نیسرزم بھ سفر با بلکھ کنند، ینم دایپ شتنیخو یسو بھ را خود راه شدن ییروشنا وارد و رفتن باال کردن، حرکت با مردان مانند زنان

زنان ھمھ. است ریناپذ اجتناب یامر ھبوط. کنند یم را کار نیا خود وجود نیزم اعماق بھ رفتن و نییپا بھ کردن حرکت دل سفر سفر، نیا. کنند یم سفر خود وجود اعماق بھ ھا آن ھمھ ، یزندگ از یمقطع در اما زندیبگر آن از کنند یم یسع . کند یم روشن را شتنیخو از او حس و یقو را زن قطعا اما ستین یزیانگ

یتدافع حالت یمردانگ برابر در گرید و گذارد یم کنار را یمردانگ با خود یپندار ھمذات زن کھ افتد یم اتفاق یزمان ھبوط شخص بھ درد با بودن ای یھمدل تیفیک. ماند یم دوباره تولد انتظار بھ و کشد یم دست وجود کھنھ وهیش از بلکھ ندارد، یا چرخھ - بگذارند احترام یزنانگ چرخھ بھ و کنند تیحما گریکدی از دیبا مردان و زنان. کند عبور آن از تا کند یم کمک

.است دوباره تولد و نطفھ انعقاد زوال، مرگ، چرخھ ، تیطب و اتیح یھا چرخھ تمام مثل کھ

بھ یدیشد لیم کند، یم رابطھ قطع مودهیپ را مردان ریمس کھ یزن عنوان بھ خود تیھو با و رود یم ھبوط بھ یزن یوقت روح ردینگ قرار احترام و لیتجل مورد بدن اگر و است شده مجسم بدن در یقدس بُعد. کند یم دایپ یزنانگ با دوباره ارتباط .کند رشد تواند ینم زین فرھنگ روح زین و انسان

یزنانگ از ییجدا اندوه و شور و تعھد یبرا داشتند یقو یاحساس یزیچ بھ نسبت ھا آن اگر. نباشند» کـیستریھ« شده گفتھ زنان بھ کھ ھاست قرن کردند یم انیب خشم با را یتیشکا ھا آن اگر و شد یم زده» نامعقول« برچسب ھا آن بھ بلکھ شدند ینم نیتحس خود شوق

از شیب« دھدیم انجام کھیکار ھر کھ ندیبگو یا بچھ دختر بھ مدام یوقت. اند شده خارج کنترل از کھ شد یم گفتھ ھا آن بھ شناختھ تیرسم بھ احساسات نیا و شود ینم شناختھ تیرسم بھ و ستین امن او احساسات کھ آموزد یم نیچن است،» حد

. کنند یم ریزنج گذشتھ بھ را ما و روند یم نیرزمیز بھ فقط روند، ینم نیب از نشده

دردانھ زیعز و نشدن گرفتھ آغوش در اندوه خواھند ینم کھ کنند یم قطع خود احساسات با را خود ارتباط علت نیا بھ زنان نیبزرگتر از یکی و کند یم احساس خود در را یقیعم اندوه یزنانگ از ییجدا اثر در قھرمان، زن. کنند تجربھ را نشدنً کھ است نیا دارد تیاھم اریبس کھ یا نکتھ. است قیعم اندوه نیا تجربھ قھرمان، زن سفر یھا چالش را گرانید صرفا

عھده بھ را خود یشفا تیمسئول و کند یبررس دقت بھ را آن یرونیب و یدرون علل بلکھ نکند، سرزنش اندوه نیا یبرا .ردیبگ

ندادن انجام و خود درون ماندن رفتنیپذ مستلزم» بودن. «است یزنانگ مقدس فھیوظ» دادن انجام« یجا بھ» بودن« کشف نیا تا ھا انسان امروز یزندگ در قھرمان زن دوباره فیتعر کھ است علت نیھم بھ. است خود وجود اثبات یبرا یکار چیھ

جادیا یبرا است ییجستجو ست،ین غلبھ و فتح گران،ید بر قدرت کسب یبرا قھرمانانھ یجستجو. است یضرور اندازه .خود سرشت مردانھ و زنانھ وجوه وندیپ قیطر از یزندگ در تعادل

دختر و مادر نیب یروح شکاف یشفا


انزجار و رنجش کھ بداند قھرمان زن کھ است نیا) درون یزنانگ با یآشت( دختر و مادر نیب یروح شکاف یشفا اساس. باشد داشتھ یرنجش نکرده افتیدر گرانید از کھ یزھایچ از و محبت کمبود از دینبا او دارد یم نگھ عقب را او کھ است

یم دهیکش راھھیب بھ کھ شماست احساسات نیا گرنھ و دیبرو فراتر خود یشخص دید دامنھ از کھ دیریبگ ادی و دینیبب را عقاب .دینینب را دماغتان یجلو فقط و دینباش موش. شود

را کارھا ھمھ خودشان رندیبگ ادی دیبا کھ کردندی م احساس. کند تیحما ھا آن ازی کودک در تا نداشتندی مادر کھی دختران کھی زیچ دنبال و کنند کمک درخواست بتوانند مشکلی بزرگسال در ھا آن شودی م باعث نگرش نیا. دھند انجام خودی برا

ھمھ ھمچنانی بزرگسال در ھا آن. است نبوده ھا آن دسترس در ھرگز تیھدا ویی راھنما نوع نیا رایز بروند دارند الزم کار دیبا کھ کنندی م احساس ھا آن. کنند ھیتکی گرید کس بھ نتوانند ھرگز کھ ترسندی م و دھندی م انجام خودشان را کارھا درخواستی ریادگ. یکنند پنھان نشده داده ادی ھا آن بھ ھرگز و دانندی نم کھ را آنچھ تا دھند انجام نقصی ب وی عال را خود

. آنھاست» یشخص قدرتی ریگ بازپس دری بزرگ گام« گرانید از کمک

مادرشان از کھیی زھایچ از و محبت کمبود از نقدریا. داردی م نگھ عقب را ھا آن کھ است مادرشان از آنھا انزجار و رنجش خودی شخص دید دامنھ از چگونھ کھ ندیبب را عقاب. ببخشند را مادرشان دیبا. باشند داشتھ رنجش دینبا اند نکرده افتیدر

.کشاندی م راھھیب بھ را ھا آن نابالغاشان احساسات نباشند نینچنیا نگرد،ی م فراتر

درون مھربان مرد افتنی زنان ھمھ درون در کھ است خالق یروین کی یزنانگ مانند زین یمردانگ. یجنس نھ است ییالگو کھن یروین کی یمردانگ

ییتنھا را تیفرد رشد روند تواند ینم ناخودآگاه ریضم. «دارد ازین یمردانگ بھ زن ستین یشک. کند یم یزندگ مردان و با رابطھ بھ زن اما» دارد الزم یقو خرد امر، نیا و است وابستھ آگاه ریضم یھمکار بھ ناخودآگاه ریضم. دھد انجام

از قدرت و یدلسوز با مرد نیا. دارد ازین درون مھربان و دلرحم مرد با رابطھ بھ او. دارد اجیاحت مثبت یدرون یمردانگ دلرحم مثبت مرد نکھیا یبرا. کند ایاح را شیخو زنانھ ژرف خرد و ببخشد شفا را اش خستھ خود او تا کند یم تیحما زن مردانھ اصل ھدف کھ گفتھ یزمان یخردمند شخص. بگذارد احترام خود زنانھ عتیطب بھ دیبا زن کند، ظھور زن یزندگ در . است» یالھ کودک تولد« وحدت، نیا حاصل و است» بودن کامل« زنانھ اصل ھدف و» بودن درکمال«

یریگ جھینت استفاده دارند یم نگھ وابستھ گذشتھ بھ را او کھ» من« یبندھا قطع یبرا خود صیتشخ ریشمش از دیبا یامروز قھرمان زن و مالمت کند، رھا خود مادر بھ نسبت را انزجار و یناراحت دیبا. اوست روح مقصود خدمت در یزیچ چھ کھ ابدیدر و کند

ینام او تا آنجاست او ھیسا. باشد داشتھ را خود یکیتار با شدن روبرو شھامت و بگذارد کنار را پدر یساز بت ای سرزنش یھا نقاب افتھی دست عنوان نیا بھ کھ یزن و دارد یمتعدد یمعان قھرمان زن واژه. ردیبگ آغوش در را آن و بگذارد آن بر .است داده رییتغ را زن چھره نسل، ھر گذر با او. است گذاشتھ کنار را یاریبس

او. کند حفر را خود درون یطال و نقره معدن کھ است نیا یامروز قھرمان زن فھیوظ سوم، ھزاره دنیرس فرا آستانھ در با خود یگانگیب یشفا یبرا را خردمند زن یصدا و کند برقرار مثبت یا رابطھ خود درون دلرحم و مھربان مرد با دیبا

و خود درون فاصلھ و شکاف نھد، یم ارج خود ذھن اندازه بھ جسم و روح بھ زن کھ طور ھمان. بشنود مقدس یزنانگ حد تا ابندی یم قدرت کنند، انیب را خود نشیب تا کنند یم دایپ شھامت کم کم یامروز زنان. بخشد یم شفا را جامعھ فرھنگ


ھا آن. رندیبگ عھده بھ را گرانید و خود یزندگ تیمسئول یدیجد طرز بھ تا کنند یم دایپ یآمادگ و کنند نییتع را مرزھا و یرو اتیح حفظ یبرا خود فھیوظ و شمندانھیاند و درست یزندگ ضرورت از و شوند یم آور ادی ھا آن بھ را مردم منشا . ندیگو یم سخن نیزم

.کنند تیحما اتیح شبکھ از تا وندندیپ یم ھم بھ را گرید موجودات ھمھ و کودکان مردان، ھا آن ھستند؛ بافنده زنان

.آورند یم ایدن بھ را خود یاھایرو فرزندان و کوچک یھا بچھ ھا آن ھستند؛ نشگریآفر زنان

.ھستند یکی ھم با ھمھ ھا نیا رایز دانند یم را روح و خون بدن، اسرار ھا آن ھستند؛ شفاگر زنان

دل و جان از و رندیگ یم آغوش در را درختان و واناتیح و کودکان مردان، گر،یکدی یشادمان با ھا آن ھستند؛ عاشق زنان .دھند یم گوش ھا آن یھا غم و ھا یروزیپ داستان بھ

را یفرھنگ یھا زخم و دارند یم بر پرده یزنانگ بھ یحرمت یب و ینابود خشونت، یھا شھیر از ھا آن اگرند؛یمیک زنان .کنند یم متحول

.نھند یم ارج ینامرئ یقلمروھا بھ و آورند یم رونیب گاهیمخف از را یکیتار ھا آن ھستند؛ نیزم روح حافظان زنان

جانبخش و زیانگ شگفت و امن کھ روند یم یجا بھ و زنند یم رجھیش رازھا و رمز اعماق بھ ھا آن ھستند؛ زن رجھیش زنان .است

خلاصه متن کتاب ژرفای زن بودن - مورین مورداک

Self Improvement