اکتبر 95
DESCRIPTION
نشریه کمیته کردستان حزب حکمتیستTRANSCRIPT
زنده باد سوسياليسم
۲۰۱۲اوت ١٣ - ١٣٩۱داد ماه ۲٣ 95 اکتبرر حکمتيست -کارگر کمـونيستنشريه کميته کردسـتان حزب
35ا از اخبار و رويدادها کارگر و عمومي در کردستان شماره هگزيد صفحه 12 تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي
يا رياضت “ اقتصاد مقاومتي” اقتصاد
اقتصاد ايران سالهاست دچـار بحـران از كـاري و تـورم و... است. گرانـي، بـي
خصوصيات جدا نشدني اين اقتـصاد از بدو سركار آمدن جمهوري اسالمي بوده
ــرمايه ــز اســـت. سـ ــران هرگـ داري ايـاش را بــــا نتوانــــست تناقــــضات
داري جهاني رفع كند و بـه يـك سرمايهاقتصاد بازتوليد شونده در چهـارچوب
كار جهانى سرمايه تبديل شـود، تقسيمــداقل ــسم اقتــصادي و ح ــك ليبرالي ي
ــست ــز نتوانـ ــد. هرگـ ــارف باشـ متعـجهاني به سودآوري را با جذب سرمايه
دست بياورد... و تا به امروز با اتكا بـه فروش نفت و گاز خود توانـسته سـرپا ــت، ــتراف ســران حكوم ــه اع ــدو ب بمان
سال اخير بيشتر از 10اقتصاد ايران در هر زماني به پـول نفـت وابـسته بـوده
هاي اقتصادي نيز است. اينك كه تحريم اند، تقريبا اقتصاد ايران رو افزوده شده
بــه ورشكــستگي كامــل شــتاب گرفتــه 40اســت... تحــريم هــا موجــب كــاهش
اند، چيزي معادل درصد توليد نفت شده مليــون بــشكه در روز... ونــيز مقــدار 1
ي ايران در اين زيادي از نفت توليد شده مدت، به فـروش نرفتـه و در تانكرهـاي
هـا تنهـا است... تحريم نفتي باقي مانده انـد، بلكـه بـه بر فرو ش تاثير نگذاشته
ــي، ــه واردات ــواد اولي ــود م ــل كمب دليهاي توليدي با چـيزي كمـتر از كارخانه
نصف توان توليـد بـه كـار صفحه 2
مقدمتا اشاره كنم كه، منظـور ــا ــه اساس ــوالت منطق از تحاشاره گذرايي است به بحران سياسي كنوني در سوريه كه وارد فاز جديدتري شده و بـا
هـاي دخالتگري فعـال قـدرت ــشورهاي ــستي و ك امپرياليمنطقه در آن، روند مبارزاتـي
ي مردم بـراي چند ماه گذشتهــر ــاكم ب ــم ح ــار زدن رژي كنســوريه، در نيمــه راه قيچــي شده و نقش و جايگـاه آن بـا
يك جنگ ارتجاعي و خانمـان انــد. برانـداز جـايگزين كـرده
واقعيـــت تـــاكنوني نـــشان دهد كه كـشتار روزافـزون مي
ــردم بــي ــاع و انهــدام م دفــن ــاعي اي ــصادي واجتم اقتكشور، جـزءاولين پيامـدهاي شوم اين جنگ ويرانگر است. ــگ، اهــداف ــن جن ــن اي در مت
ي كـشورهاي طلبانـه توسعهامپرياليستي آشكارا خـود را
دهد. و هر يك از اين نشان مي
هاي خـود در بلوكها، همپالكي سوريه تا دندان مسلح كـرده ــردم ــان م ــه ج ــا را ب و آنه
اند. در ايـن تحـوالت، انداختهجنبــــــــش بــــــــورژوا ناسيوناليــــستي كُــــرد در سوريه هم براي اولين بار در قد و قامـت احـزاب سياسـي
مسلح درگير در
ناسيوناليسم کُرد و تحوالت کنوني منطقه عبداله دارابي
صفحه 3
صفحه 8
كاميار احمدي
صفحه 8
۵۸مرداد سال ۲۸تير تا ۲۳رويدادها (مصاحبه تلويزيون پرتو با صالح سرداري)
اخيرا رفيق مظفر محمـدي در دوسـتان ”نوشته بـا عنـوان
، بــه نقــد “*مــردم كياننــد ي (بـه گفتـه “ چپ”اپوزسيون
ــت. ــه اسـ ــود او) پرداختـ خـاز اينكه اين نوشـته صرفنظر
در خود ايرادات بنيادين دارد،
مثال چگونه با مفاهيمي چـون بـه “ دشمني”يا “ دوستي”
ــاي ــت”ج (كــه “ منفعــيزان ــاتي اســت) م طبقنزديكــي يــا دوري بــه
(كـه خـود اجمـاعي از “ مردم”هـاي طبقات متفاوت با منفعتتــوان متفــاوت اســت) را مــي
توضيح داد؟!... يا اينكـه ايـن مفروض ايشان چگونـه “ چپ”
اش موجودي اسـت و تعريـف چيــست؟! يــا چگونــه ظرفــي
ــه ــتي”اســـت كـ ــا “ دوسـ يـ
را ســر “ مـردم ”بـا “ دشـمني ”توان در آن يافـت يـا جمع مي
خـــير، نيافـــت؟!... خـــارج از ــادقيقي ــاريف از ن ــا در تع ه
همان مدخل بحث، مـن سـعي دارم از نگاهي نزديك، ساده و ــر ــتي ديگ ــارتي، رواي ــه عب ب
هايي زمينه داشته باشم ازپس كه ايـن نوشـته رفيـق مظفـر
تواند با خود همراه داشته مي باشد... )
ــناختي از ــست ش ــي باي آدمــر و ــق مظفـ رفيـ
كاميار احمديي ك پــا يــا ن تــلــخ ي ك پــا يــا ن تــلــخ ي ك پــا يــا ن تــلــخ
صفحه 6
صفحه 9
ــي ــراج و ب ــشغولند... اخ ــار م ك 27كردن كارگران، تـورم بـاالتر
درصد (باالترين نـرخ تـورم در ــا)، ــمال آفريق ــه و ش خاورميان
آور و غيره... اين گراني سرسام تصوير كوچكي است از اقتصاد
ايران... ــا ــالمي ب ــوري اس ــران جمه ساعــتراف بــر اوضــاع وخيـــم
كه تنهـا مـسبب (اقتصادي اخير داننـد)، در حـال آن را تحريم مي
براي “ راهكار”ارائه به قول خود ــد ــاع ب ــن اوض ــا اي ــه ب مقابل
اقتـــصاد ”اقتـــصادي هـــستند. ــاومتي ــن “ مقــ ــي از ايــ يكــ
، اما بـه راسـتي “راهكارهاست” چيست؟“ اقتصاد مقاومتي”اصــطالحي “ اقتــصاد مقــاومتي”
است كـه ايـن روزهـا جمهـوري ــر ــدام ب اســالمي و ســران آن م
آورند. بقول يك اسـتاد زبان مي دانشگاه ايران و از نزديكان بـه
هاي دولـتي كـه در يـك دستگاهاقتـصاد (”همايش به همين نـام
كـرد، سـخنراني مـي “ ) مقاومتيــاب شــايد” ــچ كت ــشود در هي ن
اقتصادي ايـن اصـطالح را پيـدا درآوردي اين اصطالح مـن “. كرد
كــه بيــشتر بــه يــك شــعار ايدئولوژيك شبيه اسـت تـا بـه
، و خارج “!!راهكار اقتصادي ”يك ــداي ــات و پروپاگانـــ تبليغـــ
ــتگاه ــك دس ــتي، ي ــاي حكوم هنـامي اسـت فرمول اقتصادي به
در دنياي اقتصادي ليبراليستي، كــه تنهــا اســم آن عــوض شــده
راهكـار ”است و در حقيقت يـك در دنيــاي ســرمايه “ القتــصادي
است، كه در ايران ادويه اسالمي ايراني خورده است. -
ــون ــاهيمي چ ــارگيري مف ــه ك بو از ايـن نـوع “ دفاع”، “مقاومت”
ــته ــاي هاژو دسـ ــالمي/ هـ اســـراي ــا بـ ناسيوناليـــستي تنهـالپوشاني ماجرا و براي توجيه استثمار بيشتر اسـت. خـارج از سياسي بودن اين شعار، و بـار ايدئولوژيك آن، آيا ايـن شـعار
معنا اقصادي نيز دارد؟كه همزان “ اقتصاد مقاومتي ” اين
هـاي امامـان با مـوج سـخنراني جويي و جمعه (كه مدام از صرفه
سنگ بر شـكم بـستن و پيـاز و شـد) اشكنه خوردن صحبت مـي
به بازار آمد، چيزي نيـست جـز “ رياضت اقتـصادي ”همان طرح
ــه ســرمايه داري جهــاني در كــت و دوره ــاي اف ــا و پريوده ه
ركـود و ”سقوط سود يـا همـان گـيرد. بكار مي “ بحران اقتصادي
هرچند سران جمهوري اسـالمي كنند و بـا ارائـه اين را انكار مي حــضور و ”چــون تعــاريفي هــم
ــت ــردم، تقويـ ــتفاده از مـ اسـصنايع، كاهش وابستگي به نفت
و “ و تقويــت بخــش خصوصــيــد در ــعي دارن ــيره از آن، س غ
ي كارگر تنها چشم مردم و طبقه خاك بپاشند...
ــران ســرمايه ــرخالف داري اي بادعاهاي پـوچ سـران حكومتـي (كه اقتصاد ايـران را اقتـصادي
داري متفاوت از دنيـاي سـرمايه ــي ــاني م ــه داراي جه ــد، ك داننــصه ــي”ي شاخ ــست)، “ غرب ني
داري واحــدي اســت از ســرمايهــاني، ــدي -جه ــا ناكارآم ــاي ب ه
و بـر ايـن اسـاس -خاص خـود هـايي را بـراي دقيقا همان روش
هاي خود به كـار تقابل با بحران داري جهاني گيرد كه سرمايه مي
كند. استفاده ميــعار ــن ش ــصادي اي ــاي اقت معن
ورژن �“اقتــــصاد مقــــاومتى”ــرح ــده ط ــالمي ش ــال ”اس اعم
است كـه بـا “ رياضت اقتصادى تحميل فشار بر طبقـه كـارگر و قشر محروم جامعه، براي جبران
ي دولت از طريـق كسري بودجهــدمات و ــذف خ ــا ح ــاهش و ي ك
شود. مزاياي عمومي اعمال مياين طـرح بـا روكـش اسـالمي/
ايراني در نيز ايران براي تقابـل هاي موجود اقتـصادي با بحران
شود. به كار گرفته ميبــرخالف توجيهــات و ادعاهــاي
ــران، آبكــي ســران ــتي اي حكومــاومتي” ــصاد مق ــراي “ اقت ــه ب ناست و يا “ خودكفائى اقتصادى ”
ــتاي ــه در راسـ ــت از ”نـ حمايـرقابت در ”و يا “ توليدات داخلى
كم كـردن ”و نه “ اى بازار منطقه ــه ــصاد كــشور ب ــستگي اقت واب
اســـت. ايـــن اوصـــاف “ نفـــتپايه واسـاس تنهـا وتعاريف بي
ــه ــل و حمل ــه تقاب ــراي توجي بي بيشتر بـه معيـشت و سـفره
ي كــارگر، و نــيز توجيــه طبقــهاستثمار شـديدتر و اعمـال فقـر
بيشتر است.ــوم ــت” مفه ــه “ مقاوم در عرص
ــي ــصاد ب ــت. در اقت ــني اس معاقتصاد بازار آزاد و سرمايه، به
ربـط كارگيري از اين مفاهيم بي معني است و تنها مصرف و بي
داخلي و تبليغاتي دارد و بيشتر سياسي است. جمهوري اسالمي
درصــدد اســت طــرح رياضــت اقتصادي را كـه در زرورق ايـن گونه دسته واژه پيچـده اسـت، عملياتي كند و افزون بـر سـاير مشكالت معيشتي اعم از گراني، بيكاري، تورم و غيره، بر گـرده
ي كــارگر و قــشر محــروم طبقـه جامعه تحميل كند.
ي كـارگر ايـران نبايـد بـه طبقهاقتـصادي اي رياضت هيچ بهانه
ــعار ــر ش ــواي ه ــال در ل را حــي ــا مذهبـ ــستي يـ ناسيوناليـبپذيرفت. كارگران هرگز حاضـر
ــران ــه بح ــستند هزين ــاي ني هــرا ــد. چـ ــرمايه را بپردازنـ سـكارگران و طبقات محروم جامعه
ي دعواهــــاي بايــــد هزينــــهداري ايراني و جهاني را سرمايه
بپردارنــد؟ چــرا بايــد كــارگران بيشتر استثمار شود تا كـسري
هاي عظيم دولت را جبران بوجهــه ــتيابي ب ــارگران دس ــد. ك كنن
اى كــه رفــاه، آزادي و جامعــهبرابري داشته باشد را حق خود
ــي ــراي آن م ــست ب ــد و باي دانن متحد و متشكل شوند.
1391مردادماه// 22
www.hekmatist.org ....................................... سايت حزب:
telegraph.com-www.iranسايت کميته خارج:.........................
online.com-www.octoberسايت کميته کردستان:.....................
www.partow.tv سايت تلويزيون پرتو: .................................
www.partowradio.comسايت راديو :...................................
..اقتصاد مقاومتي يا
۲ ٩۵ کتبرا
جدالهاي سياسي اين كشور، بـه صـــحنه دخـــالتگري سياســـي ــده و در ــده شـ ــوريه رانـ سـ
بنديهاي سياسـي آن قـرار صفگرفته است. سياسـت سـركوب جنبــش حــق طلبانــه مــردم كردستان، همواره يـك سياسـت ــن ــوده و قرائ ــستي ب امپريالي
ــي ــشان م ــش ن ــه جنب ــد ك دهناسيوناليستي كُرد سوريه هـم
-هـاي بـورژوا به سانِ همپالكي ناسيوناليــست خــود در ايــران، تركيه و عراق، از ايـن سياسـت ــستي ــستي و ميليتاري امپرياليآمريكا در منطقه تبعيت كـرده و به مثابـه عامـل مناسـبي بـراي پيشبرد اين سياسـت ارتجـاعي، پا به پيش گذاشـته اسـت. ولـي
-رغم آن، جريانات بـورژوا عليناسيوناليــستي ســوريه از هــم اكنون بين محور هاي دخيـل در
انـد تحوالت سوريه تقسيم شده هـاي بنـدي و بدينوسـيله صـف
جديدي را در درون خـود شـكل اند. حزب اتحـاد دمكراتيـك داده
سوريه (شاخه پ ك ك سـوريه) با دولت بشار اسد توافق كـرده و سرپرســتي حفــظ موســسات دولتي رژيم سـوريه را در چنـد
عهـده گرفتـه شهر كرد نشين بهاست. و با اين كـار، خـال قـدرت رژيم بشار اسد در اين شهرها را
همزمــان بــا آن، پركــرده اســت. شــاخه ديگــر پ ك ك در ايــران (پژاك) هم براي مذاكره با رژيـم جمهوري اسالمي اعـالم آمادگـي كرده است. اين تـالش شـعبه پ ك ك در سوريه، رژيم تركيـه را به شدت نگـران كـرده اسـت. از ــرات ــزب دمك ــر ح ــوي ديگ ســارتي)، از ــراق (پ ــتان ع كردس
ــوده و در فرصــت اســتفاده نمراستاي منـافع حزبـي خويـش ــات ــادي از جريانـ بخـــش زيـناسيوناليــست كُــرد ســوريه را دور خود جمـع كـرده و آنهـا را ســازماندهي كــرده اســت. ايــن تالش پارتي، تـا حـدودي رژيـم تركيه را خشنود كرده و از ايـن كانال بر حزب اتحـاد دمكراتيـك
شـك آورد. بـي سوريه فشار مي تغيير و تحوالت شكل گرفتـه در سوريه بسرعت در سطح منطقه بازتــاب خواهــد يافــت و مــردم كردستان ايران هم اين وضعيت را تعقيـب خواهـد كـرد. در ايـن ميان، نكته مورد توجه اين است
ــت ــاي دخال ــه نيروه ــر در ك گسوريه، رونـد مبـارزاتي مـردم سوريه را بـه نفـع خـود مانـع شدند و اجـازه ندادنـد كـارگر و مردم متنفر از رژيـم هـار بعـث بشار اسد در اين جدال سياسـي
هـاي خـود برسـند. به خواسـته تكــرار ايــن ســناريو در بخــش كُردنشين سوريه نيز بـا هميـن ــشته و ــار گـ ــت دچـ سرنوشـجريانات ناسيوناليست كُـرد در اين زمينـه بـا ديگـر نيروهـاي
گــر در صــحنه سياســي دخالـت سوريه سهيم و شـريك شـدند. اين، يكي از پيامدهاي جدي است كــه بايــد كــارگر كمونيــست در ــران از آن درس ــتان ايـ كردســـون ــذارد همچـ ــيرد و نگـ بگـسناريويي در كردسـتان ايـران
اتفاق بيفتد. تالش آمريکا و دول منطقـه -1
ــردم ــت م ــال سرنوش در قب کُردستان:
نقطه عزيمت آمريكـا در منطقـه
ي كُـرد و تاميـن هيچگاه مسئله حق و حقوق اجتمـاعي و مدنـي
آن نبوده. برعكس، عامل تعييـن ي رابطـه آمريكـا بـا دول كننده
منطقه و تأكيد بر تماميت ارضي اين كشورها است، كه بـه انحـاء ــركوب ــت س ــف از سياس مختل
طلبانه مردم كُرد كـه جنبش حق “ خطر تجزيه و آشوب “به عنوان
برنــد جانــب از آن نــام مــي هاي عراق، تركيه و ايران را رژيم
گرفتـه و از آنهــا حمايــت كــرده چـون و چـراي است. حمايت بي
احزاب حاكم و اپوزيسيون كُـرد از آمريكا امري انكار ناپذيراست. ولي ترجيح آمريكا همواره حفظ تماميت ارضـي كـشورهاي دول منطقــه بــوده اســت. جريانــات ناسيوناليــست كُــرد بــه خاطــر مصالح و منافع طبقاتي خويش، همواره از دادن تصوير درسـت
هاي آمريكـا در در مورد سياستقبال سرنوشت مردم كُرد اغـراق
انـد كـه اند و وانمود كرده نمودهآمريكا بـه خـاطر آنهـا و مـردم
هـاي دول تحت ستم كُرد، رژيـم منطقه را سرنگون خواهد كرد و كردســـتان را هـــم دو دســـتي تحويل آنهـا خواهـد داد. چنيـن تصويري، واقعي نيست و نقطه عزيمت آمريكا هم بدوا رابطه بـا ــت ــظ تمامي ــه و حف دول منطقارضي آنها مي باشد. جنگ خليج و يورش آمريكا و دول غرب بـه عراق هم سرسوزني بـه تأميـن حقوق اجتماعي مردم كردسـتان عراق ربط نداشت. برخالف ادعا و پروپاگانداي سياسي احزاب و ــرد ــست كُ ــات ناسيونالي جريانمنطقه، برپا كردن جنـگ خليـج، سياستي بود در خدمت توسـعه طلبي آمريكـا در جهـان بعـد از ســقوط بلــوك شــرق. ايــن،
“ جبهه كردسـتان عـراق “رهبرانبودند كه با مجوز ساختگي دفاع
به بشريت معترض “ ملت كُرد“از
گري و تجـاوز به سياست اشغالآمريكا تـف كردنـد و بـه پـاس ــن ــر اي ــردن در براب ــرنش ك ُكتجاوز، مدال تيولداري كردستان را به سينه زدنـد. زد و بنـدهاي ــبران ــاكنوني رهـ ــي تـ سياسـناسيوناليــست كــرُد و ديگــر
ــورژوا ــسيون ب ــزاب اپوزي -احناسيوناليستي با آمريكا و دول غرب، اساسـا در خـدمت منافـع فردي، خانوادگي، گروهي آنهـا و تقابل و رويارويي بـا حقـوق و منافع مردم كُرد صورت گرفتـه، نه چيزي ديگر. تاريخ تيولداري
ــزاب 21 ــير احــ ــال اخــ ســناسيوناليست كُـرد درعـراق، و حمايت اپوزيسيون كُـرد منطقـه ــستي و ــت امپرياليـ از سياسـميليتاريستي آمريكا، سياست و عملكرد شناخته شـده اي اسـت كه هر راه گـذري بـه صـحت و سقم آن واقف است و هيچ كسي قادر به انكار و روگردانـي از آن نيست. در بورس بودن و پرسه ــزاب و ــاير اح ــي س زدن كنون
-جريانات اپوزيـسيون بـورژوا ــرد هــر چهــار ناسيوناليــست كُبخش كردستان در بارگاه آمريكا و دول منطقه، بـرگ ديگـري بـر كارنامــه ســياه ايــن احــزاب در ــا ــا ب ــارويي آنه ــل و روي تقابخواست عادالنه و برحـق مـردم
تـا كنـون هيـچ كردستان است. بحث جدي بر سر تشكيل كـشور
هاي مستقل در هيچ يك از بخش كردستان و جدا شدن سرنوشت مردم آن ديار از رابطـه غـرب و آمريكا، سازمان ملل و دولتهـاي مركزي حاكم بر ايـن كـشور هـا
صورت نگرفته است.
...ناسيوناليسم کُرد و تحوالت
۳ ٩۵ کتبرا
ماهيت ناسيوناليسم کُـرد و -2 تناقضات دروني آنها:
ماهيــت احــزاب ناسيوناليــست كُــرد در ســطح منطقــه، بــا مشخصات زيـر قابـل ارزيابـي است؛ ناسيوناليسم كُرد هويـت و مصلحت ملي خويش را بر هر امر و پرنسيب اجتمـاعي ديگـر،
شـمارد. بر منافع مردم مقدم مي و معيار سنجش و ارزيابي آنها نسبت بـه هـر رخـداد و سـخن ــه ــورد آن، از زاوي ــن در م گفت
گيرد صورت مي “ مصلحت ملي ”و انسان و كارگر به مثابـه يـك طبقه اجتماعي مولـد از ذهـن و مخيله آنها خارج است و با انكار كردن عمدي آن، موجوديت ايـن طبقه را به زمان دور و نامعلوم
مـصلحت ملـي ”دهنـد. پاس مي ــرد ــزاب “ كُـــ ــراي احـــ بـــ
ناسيوناليــستي اپوزيــسيون و ــتان، ــداران آن در كردسـ تيولـمجوزي است تا به عنوان ابـزار اصلي در خدمت سياسـت بيـن
هاي امپرياليستي و المللي قدرتــدام ــراي انهـ ــه، بـ دول منطقـ
يك ملـت ”اقتصادي و اجتماعي قـرار بگيرنـد و بـه روي “ ديگر
مردم معترض به وضع موجـود هم تف بياندازنـد. ايـن امـر در مورد مـذهبيون و نژادپرسـتان هم كـامال صـادق اسـت. بـراي احزاب ناسيوناليست كُرد طوق
، مجـوزي “مصلحت ملي “لعنتياست تا با ارتجاع اسالمي هم از ــه ــاش آن جبه ــوع و قم ــر ن هــشتركا در ــد و م ــشكيل بدهن ت
ــره ــر اعتراضــات روزم ي براباكثريــت جامعــه قــرار بگيرنــد. ناسيوناليسم كُـرد و مـذهبيون
اند تا هويـت و همواره كوشيده جايگاه انساني و اجتماعي مردم
كُرد را به حكم مشخصات زباني شـان بـه مشخـصات و زيستي
و مـذهبي تـنزل دهنـد و قوميآنـرا بـه “ خدا و وطن “تحت نام
عنـــوان نماينـــده طبيعـــي و ــه ــود خودب ــراز وج ــودي اب خ
اجتماعي و سياسي به آنها قالب ــت ــه غاي ــالش ب ــن ت ــد. اي كننارتجاعي، جايگاهي بـراي ابـراز
ي انـساني وجود هويت و اراده باقي نگذاشته و از ايـن طريـق آنرا از گردونه فعاليت زيـستي
انـد. بـه حكـم مردم خارج كرده ــد و ــان مــشترك، محــل تول زبزيست مشترك، اجـازه انتخـاب آزاد هويت انـساني را از مـردم
انـد. خـود رنج ديده سلب كرده همين پديده، مجـوزي اسـت در تفكر ناسيوناليسم بـراي مالـك شــدن بــر مــردم كُــرد و تــالش كردن براي ازليت بخـشيدن بـه اين ملكيت. براي نمونه، بخاطـر درد و مصائب ناشي از حـوادث
ــه ــيل و زلزل ــتان، س در كُردسايران، عراق و تركيهو....، بايد با رهبران ناسيوناليست و مذهبي اين كشورها ابراز همدردي كـرد و به آنها تسليت گفت نـه خـودــار! ــصيبت زده آن دي ــردم م مچون از قبل مهـر كُـرد بـودن و ايراني و ترك و عرب بـودن و... بر پيـشاني آنهـا حـك شـده و صاحب مادرزاد عزا و مبارزه و مصائب مردم (ملـت) هـم بايـد
-هميـــن رهـــبران بـــورژوا ناسيوناليست و همين مذهبيون مرتجع و استثمارگر باشـند نـه خود مردم! ناسيوناليسم كُرد تا ــشي از ــچ بخـ ــون در هيـ كنـكردستان، در عرصـه سياسـت خواهان ايجاد يك جامعه مدنـي و استقرار يـك كـشور مـدرن و ــا ــت. اينه ــوده اس ــكوالر نب س
ــداري ــال تيولـ ــا دنبـ تاريخـاند و هر كس يـا كردستان بوده
هر دولتي آنرا به آنها ببخـشد، اش كرُنــش حاضــرند در مقابــل
ــدون آنكــه ذره ــد، ب ــه كنن اي بماهيت ارتجاعي و عملكرد ضـد انساني آنهـا فكـر بكننـد. همـه
ــي ــات مـ ــه، جريانـ ــم كـ دانيـي ناسيوناليـسم كُـرد و سـلطه
ســازماني آنهــا بــر زندگــي سياسي مردم، محصول فرعي و
هـاي جبري ستم ملـي و رژيـم ــه ــشورهاي منطق ــست ك فاشي
ــراي “ مــصلحت ملــي ”اســت. بــستي ــات ناسيوناليــ جريانــمجوزي است تا از همه قوانين و معيار هاي انساني و اجتماعـي جهانشمول، اعراض كنند و آنـرا
“ مصلحت ملي“نپذيرند. تعلق بهــي ــار دلبخواهــ ــا معيــ تنهــ
ها است كـه آنـرا ناسيوناليست“ ملـت خـودي “بر حسب تعلقات
ي ابعاد زندگي مـردم از در همه جمله سياست، فرهنـگ، مـسايل اجتمــاعي، هــنر و اخالقيــات
مانــده و ارتجــاعي بكــار عقــبگيرند و از آنهـا عليـه مـردم مي
گـري و كنند. قومـي استفاده مي وطن پرستي يك سرمايه و يـك ــراي ــه ب ــش پذيرفت داده از پيناسيوناليسم و مذهب است، كه در جـدال سياسـي عليـه طبقـه
ــستها ــارگر و كموني كهمــواره از آن بهــره
گيرنـد. بـدون نقـد ميجــدي هويــت ملــي، پيشروي در برابر ايـن ــي ــات ارتجاعـ جريانـ
پذير نيست. امكانراه حل كمونيـستها در قبال سرنوشـت مـردم
كُرد:ما كمونيستها همـواره
ايم كه، سهم مردم كُرد تحت گفتهپرسـت بعـثي، هـاي قـوم رژيم
ســلطنتي در ايــران و عــراق، و هاي فاشيست در نيز تحت رژيم
-تركيه و زير سلطه احزاب ملي عــشيرتي كُــرد، چــيزي غــير از
اجتماعي و رنج -ناامني سياسيو محروميــــت و آوارگــــي و
حقوقي اجتماعي نبوده است. بيــات احـــــــزاب و جريانـــــناسيوناليست كُرد منطقه بارها
اند كه نه فقط جايـي نشان داده در تالش مردم كردسـتان بـراي رفــع ســتم ملــي و تبعيــض و نابرابري اجتماعي ندارند، بلكـه خود جزء اولين موانعي هستند كه بايد از سر راه مبارزات مردم
21برداشــته شــوند. حاكميــت ــورژوا ــزاب بــ ــاله احــ -ســ
ناسيوناليستي پارتي و اتحاديه ميهــني در كردســتان عــراق،
تاريخـــي بـــارزترين نمونـــه ناسيوناليـــسم كُـــرد بـــشمار
رود. يكي ديگـر از مـشكالت ميتــاريخي مــردم كردســتان ايــن است كـه مـردم آگـاه و متمـدن امــروز كردســتان بــراي ايجــاد آزادي و برابـري و خوشـبختي در جامعـــه، اســــير دســــت ناسيوناليــسم عقــب مانــده اي
ــه ــا حرب ــه ب ي زور و اســت كســـركوب در مقابـــل آنهــــا
۴ ٩۵ کتبرا
اند. به خاطر اعمال فشار ايستادهو ســـركوب و ســـتم ملـــي سيستماتيك بر مردم كُردستان،
ي كُرد به يك معضل مهـم مسالهدر زندگي مردم و روند اوضـاع سياسي در منطقه تبـديل شـده است. از نظر كارگر كمونيست و
طلب، خواه و برابري مردم آزاديتنها پاسخ اصولي به رفع سـتم ــه ــر گون ــار زدن ه ــي و كن ملتبعيض و نابرابري در جامعـه، كمونيسم است. اما تا رسيدن به آن، نبايد در انتظـار مانـد، بايـد
وقفه براي استقرار شـرايطي بيتـر از به مراتب بهتر و عادالنـه
امروز مبارزه كرد و راه را براي دستيابي به آن همـوار سـاخت. نقد هويت ملي و جـايگزيني آن با هويت انساني و طبقاتي نقطه شروع كار كمونيستها در برابـر ناسيوناليــسم و مــذهب اســت. ناسيوناليسم كُـرد يـك جنبـش بورژوايي و ارتجاعي است، بايد
ي آنهـا در مردم فريبي روزمـره شان از سياست هاي قبال حمايت
ــت ــاخت و پاخـ ــا و سـ آمريكـهاي ارتجاعي شان با رژيم مداوم
وقفـه افـشا شـود و منطقه، بـي اجازه ندهيم از قول مردم كُرد به
ها انسان شريف و چشم ميليون آزاديخـــواه كُردســـتان خـــاك بپاشند. حزب دمكرات كردستان ــت ــه ماهي ــا ب ــم بن ــران ه اي
ــي اش، كــه در صــف بورژواياپوزيــــــسيون راســــــت و ناسيوناليستي كُرد قرار گرفتـه، بي پروا از سياست تجاوزگرانه ــاع ــا دف ــستي آمريك و ميليتاري
كند و در سازش و تبـاني بـا ميهـر رژيـم ارتجــاعي كـه كــارت تيولداري اورا مهر و امضا كنـد،
قـدم اسـت. ايـن حـزب، در پيشعرصه سازش و ساخت و پاخت ــا جمهــوري اســالمي تجــارب ب
ي فــراوان دارد و حيــن مــذاكره تريــن مخفــي بــا آنهــا برجــسته
رهبرانش از جمله قاسـملو را از دست داده است. حـزب دمكـرات
ايران با هدف سـهيم 57در قيام شدن و شراكت با دولت نوپـاي ــدم پيــش ــوري اســالمي ق جمهگذاشت و با اعزام هيأتي از دفتر سياسي خود به بارگـاه خمينـي
رهبــر “در قــم، او را بــه عنــوان ــالب ــا “ 57انق ــد. ام ــك گفتن لبي
خميني دست رد به سـينه آنهـا گذاشــت و خواســت ســازش و تبــاني كــردن آنهــا را رد كــرد.
هــاي كــارگر آگــاه و كمونيــست ــله ــشكل آن دوره، بالفاصـ متـــبي حــزب ــردم فري سياســت مدمكرات را سد و بـرمال كردنـد. اكنون با تغيير اوضاع سياسـي
ي در ايران و منطقه، حل مـساله تر شده ملي در كردستان پيچيده
و پاسخگويي درست به آن، بـه ــردم ــست و مـ ــارگر كمونيـ كـ
كند آزاديخواه كردستان حكم مي وقفـه تا با دخالتگري فعال و بي
خود هرگونـه تحـرك ارتجاعـي هايشان حزب دمكرات وهمپالكي
ــه ســد در كردســتان را در نطفــت ــد سرنوش ــد و نگذارن نماينكــارگر و مــردم زحمتكــش ايــن بخش از كردستان به سرنوشت
هاي ديگر آن تبديـل ساير بخش شود. دخالتگري متحد و متشكل ــتان و ــارگران كردســــ كــــ
شـــان زيـــر پرچـــم گردآمـــدنكمونيــستي حــزب حكمتيــست، يكي از گامهاي بسيار ضـروري است كه بايـستي انجـام شـود. خالء تحزب يافتگي در مبـارزات كـــارگران مـــصر و تـــونس و سوريه ويمن و... به عينه خـود ــد ــير و رون ــشان داد و س را نمبارزاتي آنها را بـشدت ُكنـد و
ي اينهـا، رغم همه نابرا كرد. علي
براي رفع ستم ملـي و تبعيـض بر مردم كُرد، در شرايط فعلي ما خواهان مراجعه بـه آراء آزاد و مستقيم مردم كردسـتان ايـران، عراق، تركيه و سوريه در مـورد سرنوشـــت آينـــده خودشـــان
هاي آزاد، هستيم تا در رفراندوم ــا ــا مانــدن ب ــاره جــدايي ي دربكـــشورهاي خـــود در منطقـــه تصميم بگيرند. ما بشدت مخالف
طرح هر گونه فدراليسم قومي و خودمختــاري هــستيم، چــون تخاصمات و جدايي هاي ملـي را دامــن زده و بــه آن مــشروعيت
بخشد. قانوني مي
2012اوت 12 1391مرداد22
گروه ها گارد آزاد را تشکيل دهيد! به گارد آزاد به پيونديد!
گارد آزادي نيروي متشكل و مسلح شما براي دفاع از خـود در مقابل همه نيروهاي ارتجاعي است. گارد آزادي ، نـيروي دفاع از انسانيت، آزادي انسان ها، برابري انسان هـا ، دفـاع از حق برابر زن و مرد ، حقو كودك، آزادي كامل و بي قيـد و شرط بيان، تشكل و اجتماع، نيروي دفـاع از دسـتاوردهاي فكري و فرهنگي بشريت در مقابل فرهنگ ارتجـاعي و عقـب مانده و نيروي دفاع از حق شاد بودن و مرفه زيستن انسان
ها است.گارد آزادي نيروي دفاع در مقابل هر كس و جريـاني اسـت
كه بخواهد بزور خود را به زندگي مردم تحميل كند.
زنان و مردان آزاديخواه! جوانان انقالبي!
هر كجا هستيد، در محله و در شهر و روستا گروه هاي گارد آزادي را تشكيل دهيد و از هر طريق كه مي توانيـد خـود را
مسلح كنيد و با ما تماس بگيريد.تالش كنيد در محـل تـان آزادي انديـشه و بيـان ورفتـار و فرهنگ انساني و پيشرو، بخصوص عليه فشار و سـتم بـر زنان، تعرض به حقوق كودكان و تبلييغات قـوم پرسـتانه،
حاكم باشد.فضاي محل تان را بر فعاليت عوامل جمهوري اسالمي تنـگ
كنيد. امكان فعاليت كمونيستيي و آزادي خواهانه را در محل .گسترش دهيد
۵ ٩۵ کتبرا
ــابقه ــته س ــارزاتي او داش ي مبباشد و در جريان حيات سياسي
ي او و احزابي كه ايشان سـابقه عضويت در آن را داشـته، قـرار گرفته باشـد، تـا بتوانـد حـدس
چيـست؟ يـا “ چـپ ”بزند كه اين شايد هم كيست؟
در اين مـدت چنـد نفـر بـه ايـن ي مظفـر واكنـش نـشان نوشته
انـد. دادند و سطوري هم نوشته همه آنها و بسياري از مخاطبين اين نوشته (با آن خصوصـياتي كه در سطور باال اشـاره كـردم) متوجـــه شـــدند كـــه منظـــور
همان جنبـش “ چپ”نويسنده از ــرات ــارگري و نظ ــسم ك كمونيمنصور حكمت است و مـن نيـز بر اين باورم.( فاكتهاي عريانـي در نوشته براي اثبات اين مدعـا وجود دارد**.) ... امـا بـرخالف
مظفــر را بــه “ نقـد ”كـساني كــه ــتمايه ــت، دسـ ــصور حكمـ منـ
هايشان قرار دادنـد، مـن نوشتهمنصور حكمت را بـه رودرويـي
خـوانم. با ايـن نوشـته فرانمـي توانيـد از كـسي فاكـت شما نمي
بياوريــد كــه طــرف شــما ديگــر اعتقادي به ايـن نظـرات نـدارد.
ــي ــر م ــق دارد مظف ــد و ح توانمنــصور حكمــت و نظــراتش را قبول نداشته باشد، اما صريح و
آشوبه روشن!... ظاهرا دراين دل ها “صالحي نيا ”اما كميك، تعداد
كند و همچنان (كه لنين را رد مي در حزبي كـه ادعـاي لنينيـست
كـشد، حـضور بودن را يدك مي شوند... دارد)، هر روز بيشتر مي
از آنجا كه مظفر صراحت اين را نداشته است كه رو بازي كنـد و صريح و روشن به نقد منصور حكمــت بــپردازد، هــر كــسي
نقـد از ”تواند با اين عبـارات مي
نقــد از ”و يــا “ منــصور حكمــتــارگري ــسم ك ــه “ كموني او را ب
نشيني وادارد. اما بـا كمـي عقبها و نظـرات جديـد دقت به ايده
مظفر و آن جمعي كه به رهـبري كـــورش مدرســـي از حـــزب
توان حكمتيست خارج شدند، مي به سادگي دريافت كه اين محفـل سرسوزني نه تنها بـا منـصور
ي خـود حكمت، بلكه بـا گذشـته نيز شباهت ندارند.
اينجا دو سوال اساسـي بـراي
من مطرح است: I. ــده ــن ايـ ــرات ايـ ــا و نظـ هـ
جديـــــد آنهـــــا ماحـــــصل چيست؟
II. چرا مظفـر و محفـل آنهـابا اين درجه از اختالف با نظرات حكمت، هنوز نام
كشند؟ او را يدك مي
ها و نظرات جديد اين ايده آنها ماحصل چيست؟
حزب حكمتيست، 3تا قبل كنگره
هنــوز جمهــوري اســالمي يــك داري متعـارف بـا نظام سرمايه
داري هـــاي ســـرمايه شاخــصه جهاني نبـود!!... بـه زعـم اينهـا اكنون هيچ كـه متعـارف اسـت، و بحران ندارد، اوضاع اقتصادي
راه است، حتي اش روبه سياسيــا ــن رفق ــكار اي ــرات آش در نظماهيــت دولــت احمــدي نــژاد از اواخـــــر دوره اول رياســـــت
ــوري ــن دوره جمه اش و همچنيكند و اين دوم آن، تماما تغير مي
تـر از معـاون رفقا بهتر و كامـل اول رياست جمهوري، به دفاع از
نـژاد (چـه در هاي احمدي برنامهي اقتـــصاد و چـــه در عرصـــه
ــي و ــت داخلـ ــه سياسـ عرصـانـد. بـراي الملـل) پرداختـه بين
هـا از حذف يارانـه “ دفاع”نمونه ــا ــصاد) و يـ ــه اقتـ ( در عرصـ
ــسم ” ــدگي ناسيوناليــ نماينــنژاد و يـا توسط احمدي “ايراني
يك كاسه قدرت سياسي داخلي ”ــضادهاي درون ــاهش تــ و كــ
توافقـــــات و ”و “حكومـــــتيديپلماســـي موفـــق بـــا دول
(درعرصــه سياســت “غربــيالملل) و غيره... بـه داخلي و بين
گمان اين رفقا همـانطور كـه در ــشهود نوشــته ــيز م ــر ن ي مظف
نژاد توانسته است است، احمدي داري جهاني اش با سرمايه رابطه
هاي غربي بهبود بخشد و دولت هاي مزمني و به تبع آن بيماري
كــه اقتــصاد ايــران بــراي رشــد سرمايه و سـودآوري بيـشتر و جذب سـرمايه خـارجي و غـيره
داشت، را مداوا كند... ــره ــل كنگ ــا قب ، ســرنگوني 3ت
جمهـــوري اســـالمي از اركـــان اساسي حـزب حكمتيـست بـود، چيزي كه ديگربه گمان من از آن زمان اين رفقا سعي كردنـد آرام آرام مسكوت بگذارند... در حالي
ــل از آن ــه قبــ ــشور ”كــ منــاســاس فعاليـــت “ســرنگوني
ــازماني و ــتي س ــي و ح سياستشكيالتي حزب بـود... تـا قبـل
مبارزاتـي هايي عرصه، 3كنگره زيــادي از قبيــل احقــاق حقــوق زنان، جوانان، كودكان و مبارزه با ناسيوناليسم قومي يا مبارزه با اسـالم سياسـي وغـيره... در دستور كـار بـود، كـه بعـد آرام ــد و ــته ش ــسكوت گذاش آرام مــري از ــا اث ــر مطلق ــون ديگ اكن
هــا حــتي در گونــه فعاليــت ايــنهاي كوتاه آن رفقا خبري نوشته
، حـزب 3تا قبل كنگـره نيست...
حكمتيــست در تقابــل بــا خطــر ــيري ــكل گ ــال ش ــگ و احتم جن
نـه ”سناريوهاي سياه درايران، را شعار خود قـرار داد “ به جنگ
و تمام نيروي خود را در داخل و خارج براي وقوع احتمـالي ايـن
كرد... و حال كه با جنگ آماده ميگيري حوادث اخـير منطقـه شكل
(شمال آفريقا و خاورميانه)، اگر خطر جنـگ بيـشتر از آن زمـان نباشـد، كمـتر نيـست، تنهـا بــه
هاي گاهـا حكيمانـه ابراز تاسف گـري كنند... و مداخله بسنده مي
هـا سياسي حزب (كه اين نمونه توانند دليلي در بر اين مدعـا مي
باشند)، يا اينگونه بگويم حـزب ، آرام 3گر قبـل از كنگـره مداخله
آرام سير ديگـري را طـي كـرد.. هـاي متفـاوت و بحث و تحليـل
ي اساســا متنــاقض بــا گذشــته خود، عرضه شد... بي آنكه حتي
ي حـزب و يك بار كسي گذشـته خط سياسي آن را نقد كند.
امــا آيــا بــه واقــع ايــن تغييــر سياست در نظر و عمل، ماحصل و برآيند يك تحقيـق ميـداني و ــي ــرايط عين ــي از ش كارشناس
متعــارف ” “تــز”جامعــه بــود؟ و يـا حـتي بـا ايـن “ شدن رژيم
بهبودي اوضاع سياسي ”عنوان شـود را نمـي “ و اقتصادي رژيم
الاقــل در ايــن اوضــاع و احــوال سياسي و اقتصادي ايران (دقيقا ــت ــدن دول ــركار آم ــد از س بع
“تـز ”احمدي نژاد پذيرفت). اين ــي ــستيم در دوران را مــ توانــ
هـايش و چـراغ خاتمي و خنـده ــدي ــي تاح ــبزهاي دول غرب س
تر بگـيريم، چـرا كـه خـود جديدانـست بـراي رشـد خاتمي مـي
سرمايه نياز شديدي بـه جـذب ــاختن ــا س ــارجي ب ــرمايه خ سشرايط رشد و جذب سـرمايه و امنيت سرمايه از طريق تعديـل
۶ ٩۵ کتبرا
... يک پايان تلخ
و تلطيف كردن تناقـضات ذاتـي جمهوري اسـالمي، دارد ( يعنـي سعي در متعارف كردن داشت)... ــا در ايــن زمــان بــود، آري دقيق
دوخــرداد عــروج جريــانزمــان سرنگوني و آذرين و شفيق، كه
ــالمي ــوري اس ــي جمه فروپاشنامحتمل دانستند. اما چرا رفيـق كورش مدرسـي و رفقـاي ديگـر اكنــون و در ايــن شــرايطي كــه ــوري ــان جمه ــر زم ــش از ه بياسالمي در تنگناهاي اقتـصادي و سياسي گرفتار شـده اسـت و
هـاي با موج عظيـم نارضـايتي ي كــارگر رو بــه مــردم و طبقــه
را علم كردنـد “تز”روست، اين (كه گويا اسم رمز خداحافظي بـا
حكمت شده است)؟ها و نظرات جديد خير اين تحليل
شــدن در تــر ماحــصل دقيــق ي شناخت شرايط عيني جامعـه
ــي ــست، حت ــود و ني ــران نب ايربطـي بــه جامعــه ماحـصل بــي
ايران نيزنيست... بـه نظـر مـن برآيند سير تحوالتي بود كه در حـــزب حكمتيـــست بـــه وقـــع
ــركوب ــت. س ــه “(داب”پيوس كحزب حكمتيـست در ميـان آنهـا ذي نفوذ بود)و عقب نشيني كـه بــه كمونيــستهاو آزاديخواهــان
ي مهمــي در تحميــل شــد، نقطــهبير نقطه نظرات و تولد ÷تغيرال
هـايي بـود كـه “تـز ”موج جديد بعدا (و بعضا از طرف كـورش) عرضــه شــد. پــس از ســركوب
ــط “ داب” ــستها توسـ و كمونيـرژيــم جمهــوري اســالمي حــزب حكمتيست نتوانست بـه نقـد و
بررسي آن حوادث بپردازد... كورش مدرسي كه از همان آغاز
حكمتيـست سـعي تشكيل حزب را “حـــزب در داخـــل”داشـــت
ــي ــا م ــيزي ادع ــسازد، چ شــد ب
منــــصور حكمــــت هيچگــــاه نتوانست آن را عملي كند (شايد هــم درســت باشــد)... و در ايــن راستا تئوري و اسناد سازماني
نوشته “هاي كمونيستي كميته”شدند... تئوري كه به گمـان مـن
هاي عمال با ساختن فرمال كميته كمونيستي، درها را بدون هيـچ ــه رو ــتي آســان ب حاشــيه امني
كــرد و باعــث هــركس بــاز مــيي شكست و ضربه زدن به بدنه
تشكيالتي حـزب در داخـل شـد. هايي از شكست ما در اين نمونه ي رژيـــم بـــه مـــا و حملـــه
هــاي و دانــشجويان كمونيــستآزادي خواه وبرابري طلب بـود. نامــسوالنه برخــورد كــردن مــا
گويي بـه بعـضي از براي جواب هـاي انجـام شـده، انگـاري سهل
بخصوص در كميتـه سـازمانده آن زمان، باعث شد ايـن رفقـا و در راس آن كورش براي فرار از فــشار و جوابگويــي دســت بــه فرافكني ببرند و همه آنچـه كـه
ــه ي حــزب از پراتيــك و اندوختــود و ــان ب ــا آن زم ــت ت سياسماحصل زحمت خود اين رفقـا و كل حزب چه در داخـل و چـه در خارج بود، به فراموشي سـپرده شـــود، و آرام آرام همـــه ايـــن گذشته بـه بـاد انتقـاد!! و بهتـر بگويم به تمسخر گرفتـه شـود.
و “دروازه قـــدرت كردســـتان”ي كردسـتان كاركشته كادرهاي”
، “هاي واقعـي اجتمـاعي و چهره و يك شبه تبديـل بي هيچ نقدي
هيچ گشتند، كاردهاي كردستان به كساني بدل شـدند كـه ديگـر تاريخ مصرف آنهـا تمـام شـده اســت. گــارد آزادي بــه حاشــيه رانده شد و گاها مـورد تمـسخر
قرار گرفت. اين شكست كه به حزب تحميـل
بررسي شود تا شد، بجاي اينكه دوباره از نو حزب كمـر راسـت كند، اين رفقا را برآن داشت كـه به هرآنچـه كـه آن زمـان بـاور داشتند، شك كنند وبـه تجديـد
هـايي كـه نظر در تمـام تئـوري اساس فعاليت حـزب بـود روي ــد و ــب نقـ ــا در قالـ آوردن، امـ
هـاي گذشـته و بررسي فعاليـت سبك كار... بعـد از يـك مـدت، و باز دوباره همان سناريو قديمي
ــفيق... ــن و شـ ــر ”آذريـ كارگـسرنوشتي براي هر “... كارگري
خواهد كاري كند، و بـه آنكه نمي گمان من اين بار براي ايـن رفقـا ــي از ــصال ناشـ ــر استيـ از سـشكست... تبديل كردن حزب بـه
فكري و پنهان روشن كانون شبه كارگـــر ”شـــدن پـــشت نقـــاب
كـه بهـترين جـا بـراي “ كارگريعملــــي، پاسيفيــــسم و بــــي
بـرداري هـاي غرولندها و كـپي ــشت ــت. پـ ــنفكرانه اسـ روشـ
پنهـان “ ماركسيستي”شعارهاي گـــي شـــدن و در يـــك نـــشئه
روشنفكرانه تهي كردن حـزب از هرگونه دخالتگري و كنش فعاله
ي در امر سياست، كـه مشخـصه بارز يك حزب كمونيستي است. بـــراي قـــرار گـــرفتن در ايـــن پوزيشن بايـد جمهـوري اسـالم ــصاد و ــود، اقتـ ــارف شـ متعـسياست در ايران سامان بگـيرد، ــران آزاد باشــد ــات در اي انتخابــات در ــبيه اتخابـ ــت شـ درسـانگلستان، وبنابراين تنها جـدال ــايي و ــدال نهـــ ــان جـــ همـــ
گونيستي طبقـه كـارگر بـا آنتيدار است، تقريبـا چـيزي سرمايه
با همان فرمول صفبندي طبقاتي در كشورهاي غربي... ايـن رفقـا براي توجيه وضعيتي كه در آن ــف ــه تحري ــت ب ــد و دس افتادنــاي ــن خط ــد و اي ــات زدن واقعي
آگاهانه و عليـه واقعيـت عينـي ــزوا و ــا ان ــان را ت ــستادن آن اي
ــيه ــاي حاشـ ــدن در دنيـ اي شـــد داد . و سياســت ســوق خواهــاه ــتر از جايگـ ــاهي بهـ جايگـ
ــسايه ــشان و هم ــاي همفكران هآذرين) در -اشان (شفيق اكنوني
دنياي سياسـت پيـدا نخواهنـد كرد، كساني كه قبـل از آنهـا بـه اين كارگر پناهي رو آوردند... و
ي پايان تلخي است بـر كارنامـه گاها درخشان سياسي اين رفقا...و اگر به خود مظفر برگـردم، تـا
هـست، تـا ايـن جايي كـه يـادم كودتـــاي ”اواخـــر يعـــني تـــا
ــامبر14 ــن “ دس ــا اي ــشه ب هميگـرايش در حـزب سرســازگاري
ي اين ادعـا قـرار نداشت، نمونه معروف كميته كردسـتان اسـت
ــره ــه دركنگ ــرد، 4ي ك ــه ك ارائقراري كه به غايت عيله تماميت نظرات اين گرايش بود و عملـن نقشه عملي بود مـشخص بـراي ساختن دوباره حـزب بـا همـان
كارهايي كه حزب روشها و سبك ي شـروع را به همـان آن قـواره
اش رســانده بــود و آن فعاليــتگـر را كـه دخالـت در حزب كنش
تمام امورات جامعه امرش بـود، حزبي كه با توجه به اينكه خـود
ــه ــه طبق ــر را منتــسب ب ي كارگدانست و در نهايت بـه كمتـر مي
از انقـــــالب سوسياليـــــستي ــار رضـــايت نمـــي داد، امـــا كـ
هايي مبارزاتي از قبيل درعرصهــان، ــان، جوان احقــاق حقــوق زنكودكـــــان و مبـــــارزه بـــــا ناسيوناليسم قومـي و ملـي يـا مبارزه بي اما و اگـر و هـرروزه با اسالم سياسـي و سـلفي ... و
كـرد غيره را هرگز فراموش نمي و از فعاليتهاي شـبانه روزي آن ــن ــاي گاهـ ــود... برخوردهـ بـتحقيرآمــيزي كــه در آن كنگــره
٧ ٩۵ کتبرا
عيله اين قرار از طرف اين جمـع ي اكنونـــي صـــورت جداشـــده
گرفت، را حتمن خود مظفر بهتـر از من به خاطر دارد. سئوال ايـن است مظفر و ساير رفقـاي چـرا
، بــا جامعــه، از “مــا”صــريح بــا اتفاقي كه براي آنها (ولو ذهني)
گوينـد. رخ داده است سخن نمي ي خود را ابتدا انكـار چرا گذشته
كنــد، تــا بعــد از و يــا نقــد نمــيشان بنويسند؟ اين اصرار اكنون
ــردم ــه م ــه ب ــست ك ــراي چي ببقبوالنند كه اين سـيري كـه در
راستا اند، روندي هم پيش گرفته هاي سابق خود و حزب سياست
حكمتيست است؟! اين يك حـزب سياسي اسـت يـا كـاله شـعبده بازي، كه دستمال را جلوي چشم
كند؟ مردم كبوتر مي
چرا مظفر و محفل آنها با اين درجه از اختالف با
نظرات حكمت، هنوز نام او كشند؟ را يدك مي
قاطعانه بر اين باورم كه گذشته
بـر 3اين رفقا تا قبـل از گنگـره اساس نظرات حكمت بود(كليـت مبناي تفكري و پراتيكـي آنـان). اما اينك نظرات آنان هرچـه كـه هست، اسـم ديگـر دارد. اصـرار
كننـد براي چيست؟ چرا فكر مـي توانند كه نظراتـشان ها نمي آدم
كنند كه تغييردهند؟ چرا فكر مي همان كسي كه سنگ بناي حـزب حكمتيست را گذاشته اسـت (بـه ــان مــن كــورش مدرســي) گم
اش را انكـار توانـد گذشـته نميكند؟! حزب حكمتيست متعلق به افراد( فرد به مثابه موجود زنده منتزع از تفكر و ذهن) حقيقي يـا حقوقي نيست... حزب حكمتيست
هاست... به متعلق به حكمتيست
آنــان كــه هنــوز ايــن نظــرات و هاي باور دارند... قـانون تئوري
كپي رايت يا قانون ارث و ميراث كه نيست... فردي كه حكمتيـسم و نظرات حكمت را قبول نـدارد،
توانــد عــضو ســاده حــتي نمــيــه حزبــي باشــد كــه منتــسب بحكمــت اســت... تنهــا بــه كــسي
توان گفت كه صاحب يك نظر ميو يا يك انديشه است كه به اقرار و به عمل صاحب آن نظر باشد...
را “ حـزب ”حال اگـر كـسي ايـن كمپاني كرده باشد و جـايي هـم به نام خود ثبت كرده باشد، باز متعلق به كسي است كه نظـرات
هاي كه درآن موجودند و تئوري را بپذيرد.
محفــل ايــن رفقــا هرچــيزي كــه هست، حكمتيـست نيـست، ايـن
بـا “(نفهـم ”تنها مفروض گـرفتن عرض معـذرت) بـودن مخاطـب
ي اسـت كـه آنـان آنان و جامعه راننـد. بهتـر برايش سـخن مـي
است بيش از اين نه خـود و نـه ديگران دچار سردرگمي نكنند و صريح آشكار آناني باشـند كـه هــستند... پــسوند يــا پيــشوند!! ديگري براي اين كانون يا محفل اضافه كنند... ايـن تنهـا خدمتـي
تواننـد بـه است كه اين رفقا مي جامعه بكنند.
در پايان بـا توجـه بـه ايـن كـه مظفــــر محمــــدي يكــــي از
هايي بوده كه تاثيرگذارترين آدمام در زندگي سياسي و شخـصي
حضور داشته است، بايد بگويم نوشتن اين سطور برايم آسـان نبــود. ترســيم ايــن پايــان تلــخ براي من بسيار تلـخ بـود. ايـن نظرات جديد مظفر محمدي شايد
اي جديـد از زندگـي ابتداي دورهسياسي او باشد، اما قطعـا يـك
ي پايان تلـخ اسـت بـر گذشـته
مبــارزاتي او بــه مثابــه يــك حكمتيست.
1391مردادماه// 22
...............................................
ــوان نوشــته* ــردم ”ي عن ــتان م دوس
ــد ــل “ كيانن ــدي، در اص ــر محم /مظفي از لنين است برگرفته از عنوان نوشته
كيانند “ دوستان مردم ”“با اين عنوان و چطور عليه سوسيال دمكراتها مبارزه
1894او در بهار و تابـستان “ كنند ميروسكويه ”ي هاي مجله در پاسخ به مفاله
هــا كــه عليــه ماركسيــست“ باگاتــستوادوسـتان ”نوشت و بـه خـود لقـب مي
سال 24دادند، زماني كه تنها مي“ مردم سن داشت نوشت.
V. I. Lenin
What the “Friends of the People” Are and How They Fight the Social-Democrats
(A Reply to Articles in Russkoye Bo-gatstvo Opposing the Marxists)
دوستان مردم ”ي مثالهايي از نوشته**
ــد مظفــر محمــدي / نــشريه “ كيانن : 167كمونيست ماهانه
تغييـر زيگزاگ ها، گيج سـري هـا و ”سياست و مواضع اپوزيسيون در مقاطع مختلف در سه دهه اخير بسيار متنوع و ــن ــدگاه اي ــت. از دي ــام آور اس سرساپوزيــسيون، جمهــوري اســالمي رژيــم مطلوب بورژوازي ايران نيـست، رژيـم
از عهـده بحـران هـاي آخوندي است، اقتصادي و فرهنگي اش بر نمي سياسي،
آيد، توانـايي سـازمان دادن سياسـت، اداره جامعه و اقتـصاد ايـران و جـذب سرمايه و ورود به بازار بيـن المللـي را
ــدارد ... ــا ن ــرنگوني و ي ــه س در نتيججابجــايي قــدرت الزم و حتمــي شــده
“.است
سياستهاي اپوزيسيون بورژوايي چپ ”...ــوري ــه، جمه ــل اينك ــت از قبي و راساسالمي رژيم آخونـدي اسـت، بحـران دارد، رژيم متعارف و مطلوب بورژوازي ايران نيست، شرايط و زمينه هاي جذب سرمايه خارجي ندارد، بحران اقتصادي دارد، اختالف دروني دارد، با نارضايتي كارگران و مردم مواجـه اسـت و...، در نتيجه سرنگون مي شود، سر سوزني بـا ــارزه طبقــاتي و جنبــشهاي سياســي مبــه و ــال و آزاديخواهان ــاعي راديك اجتمبرابري طلبانه عليه جمهوري اسالمي كه
.“بايد سازمان يابند خوانايي ندارد
۸ ٩۵ کتبرا
۲۸تير تا ۲۳رويدادها ۵۸مرداد سال
(مصاحبه تلويزيون پرتو با صالح سرداري)
: همچنـان كـه تلويزيون پرتـو
ــدگان ــي از بيننـ ــش بزرگـ بخـتلويزيون پرتـو مطلـع هـستند،
مرداد 28سال قبل خميني در 33عليه مردم كردستان فرمان جهاد صادر كرد و تعرض همه جانبـه اي رو به مردم كردستان شـروع كرد، مردمي كه همـراه بـا سـاير مردم ايران در يـك قيـام فراگيـر ــاقط ــشاهي رو س ــم شاهن رژيكردنــد بــه اميــد اينكــه آزادي و ــت ــاه رو بدسـ ــري و رفـ برابـبياورند. واقعـه اي در بيـست و سوم تير اتفاق افتاد كـه مـسائل بيشتري رو درپي داشـت، شـما ميتوانيــد ايــن وقــايع رو بــراي ــو ــون پرتـ ــدگان تلويزيـ بيننـ
توضيح بدهيذ؟
بيست و سـوم :صالح سرداري تير مصادف با روزي اسـت كـه جمهوري اسـالمي تـازه بقـدرت رسده و دولت بازرگان بـر سـر كار بود مردم ايران همانطور كه شــما گفتيــد بــراي آزادي، بــراي رفاه، عليه اسـتبداد، بـراي حـق ــراي ــارگر و زحمتكـــش و بـ كـرســيدن بــه آزاديهــاي فــردي و ــرده ــارزه ك ــود مب ــاعي خ اجتمبودند و منتهي جمهوري اسالمي از همان رورهاي اول عليه همـه ايـــن آزاديهـــا و عليـــه مـــردم
زحمتكش دست به سركوب زد.ــه آن ــه االن شــما ب واقعــه اي كاشــاره كرديــد و مــن امــروز در موردش صحبت مي كنـم مطلقـا يــك واقعــه محلــي مربــوط بــه
مريوان و يا حتي تنها مربوط به كردســتان نبــود، ايــن در ادامــه سركوب انقالب توسط جمهوري اسالمي بود كه قبال با به رگبـار بستن كارگران بيكار اصفهان، با بــستن دانــشگاهها و دســتگيري فعالين سياسي و تحميل حجـاب اجباري به زنـان ، در ادامـه ايـن ــر ــه خاط ــد در كردســتان ب رونحضور چپ ها و كمونيستها كـه فعال بودند و قـدرت و اتوريتـه ــوري ــتند جمهـ ــاالتري داشـ بـاسالمي اين را تحمل نكرد و بعد از اينكه يك سري حمله به طبقه كــــــارگر و دانــــــشجويان و آزاديخواهان در شـهرهاي ديگـر ايران، ميخواسـت بـه كردسـتان ــركوب ــساط س ــه و ب ــم حمل هخودش رو آنجا هم تحميـل كنـد كه اين با مقاومت توده اي مـردم
در كردستان روبرو شد.بيست و سه تـير روزيـست كـه ــر ــوان و ديگ ــهر مري ــردم ش مشهرهاي كردستان بـه حكومـت ــه ــسوري كـ ــان و سانـ بازرگـتلويزيون و راديو و مطبوعـات ــتراض ــود اع ــاكم ب ــي ح عمومكردند. از طـرف نهادهـاي شـهر مريوان از جملـه شـوراي شـهر، شوراي دانش آمـوزان، اتحاديـه زنان و اتحاديه دهقانان مريـوان و زحمتكشان فراخواني داده شد ــسالمت آمــيزي ــاهرات م و تظبرگزار شد و مـردم جلـو مركـز راديو تلويزيـون مريـوان جمـع ــان و ــر حــزب و جري شــده و ه نهادي پيام خودش را قرائت كرد.ــالمي در ــوري اس ــان جمه همزمكردستان با تكيـه بـر نيروهـاي ــران ــا، مكتــب ق مرتجــع فئودالهاحمــد مفــتي زاده و دار و دســته ــيع ــسيار وسـ ــات بـ اش امكانـنظـامي و لجـستيكي و مــالي در اختيارشان قـرار داده و آنهـا را
مسلح كرده بود اولين مقر سپاه ــتان را در ــداران در كردسـ پاسـساختمان ساواك شـهر مريـوان داير كردند كه ايـن بـا اعـتراض مردم روبرو شد، مردم خودشان بعد از سرنگوني شاه و سر كار آمدن جمهوري اسالمي، در شـهر ــر ــهرهاي ديگـ ــوان و شـ مريـكردستان با توجه بـه نهادهـاي مدني بـا توجـه بـه بنكـه هـا و شوراهاي دانش آموزي، كارگري ــا ــه آنج ــشكلهايي ك ــل آن ت و كموجود بـود و در آنهـا متـشكل ــهر را اداره ــد، شـ ــده بودنـ شـــورات شــهر را از ــد و ام ميكردنــداركاتي و ــتي، تـ ــاظ امنيـ لحـاقتـــصادي و ســـاير مـــوارد را خودشان رتق و فتق مي كردنـد، منتهــي جمهــوري اســالمي ان را تحمل نكرد و در ايـن شـهر مقـر سپاه پاسداران را داير كرد كه با ــرو شــد و ــردم روب اعــتراض ممـردم بــه مزدورهـاي جمهــوري اسالمي گفتنـد كـه مـا خودمـون چند ماه است كه شـهر را داريـم اداره ميكنيم هيـچ مـشكلي هـم نيست، لطفا اين نهاد سركوب را ــه ــد ب ــد و برگردي اينجــا نگذاريداخل پادگان مريوان، ما خودمان ــان اداره ــان شــهر را خودم كماكميكنيــم. ايــن مــسئله در اوليــن شعاري كه اينجـا داده شـد و از آنها خواسته شد به پادگانـشان برگردند، مردم را به رگبار گلوله بستند و دردم سه نفر از رفقـاي ما از جمله كمونيست مـشهور و محبوب شهر مريوان رئوف كهنه ــر ــد درســيد گارگ پوشــي، محممعــترض و مبــارز شــهرداري مريوان و محمـود بـالكي عـضو اتحاديه دهقانـان مريـوان جـان باختند كه اين مسئله با اعتراض مردم مريوان و هجـوم آنهـا بـه مقر مزدوران رژيم و خلع سـالح
آنها منجر شد و اين بهانه اي شد تا جمهوري اسـالمي بـه پادگـان شهر مريوان نيرو بفرسـتد و از ــه و ــروع كن ــه رو ش ــا حمل آنجباالخره چند مورد بيـن شـوراي ــرف و ــك ط ــوان از ي ــهر مري شــوري اســالمي از ــدگان جه نماينجملـه فرمانــده پادگـان مريــوان مذاكراتي برگزار شـد منتهـا بـه
نتيجه نرسيد.: شما چند سـال تلويزيون پرتو
قبل كتابچه اي را در مـورد ايـن رويدادها نوشتيد و اين ماجراها را در آن شرح داديد و بخصوص بــه كــوچ تــاريخي مــردم شــهر ــر از ــد ده هــزار نف ــوان. چن مريمردم شهر مريوان را در اين كوچ سازماندهي كرديـد و بـه مكـان امني انتقال داديد تا به جمهوري اسالمي اعتراض كرده و مردم را از گزند و هرگونه تعرض نظامي مصون نگـه داريـد. در صـورت امكــان بــراي بيننــدگان مــا كــه بعضا آنرا به خاطر نمي آورنـد و يــا نــسل جوانــي كــه در ايــن
سال به دنيا آمده انـد 30فاصله و خود شاهد اين جنبش توده اي و تحـــرك بـــزرگ اجتماعـــي
توضحاتي را ارائه بدهيد؟من فكر مي كنـم :صالح سرداري
كوچ مريـوان يكـي از نادرتريـن ــه ــوده اي يكپارچ اعتراضــات تــت ــه دول ــك شــهر علي ــردم ي مجمهوري اسالمي تازه به قـدرت رسيده بود. در سوال قبلـي مـن
٩ ٩۵ کتبرا
گفتم بعد از اينكه اين اتفاق افتاد و نيروهاي جمهوري اسالمي در آن مقر برچيده شدند و بعـضي هاشون كشته و دستگير شـدند، بهانه اي شد تا رژيـم پادگـان را ــاي پـــر از هليكوپـــر و نيروهـنظامي و مزدوراني كه در زمـان شاه ساواكي بودند و فرار كرده بودند برگـشتند و مـسلح شـان كردند و بـا تكيـه بـر نيروهـاي مرتجع محلـي و ازجملـه مكتـب قــــران و احمــــد مفــــتي زاده، ــوان ــه شــهر مري ميخواســتند بحملــه كننــد و در چنــدين مــورد اينها مردم شهر را تهديد كردنـد. در آخرين مـورد، در مـذاكره اي ــن شــوراي شــهر تحــت ــه بي كــصطفي ــواد م ــق ف ــبري رفي رهــلطاني كــه مهمــترين و بــا سارزشترين نقش را در تمامي اين ــزار شــد، ــات داشــت برگ جريانــه ــوان ب ــان مري ــده پادگ فرماننيروهـــاي انقالبـــي و مـــسلح مردمي گفـت اگـر شـما از شـهر خارج نشويد ما بـه شـهر حملـه مي كنيم كـه ايـن موجـب بحـث ــن ــان فعالي ــادي در مي ــاي زي هسياسي و چپها و كمونيستها در شهر مريـوان شـد. بـاالخره مـا ــگ ــك جن ــيري از ي ــراي جلوگ بــته و زودرس ــي ناخواس تحميلجمهوري اسالمي تصميم گرفتيم با توجه به تجربه دار سيران كه يك سال قبل اتفاق افتاده بـود و ــشان ــتراض زحمتك ــوان اع بعندارسيران بـه مـرز عـراق كـوچ كرده بودند و تجربه اي موجـود بود اين بحث مطرح شـد كـه مـا هم شهر را خالي كرده و بعنوان اعتراض كوچ كنيم تـا جمهـوري نتواند دست به حمله بزند و اين اتفاق افتاد. فورا در تمام محالت، ــاد و ــدارس، نهـ ــساجد و مـ مـتشكلهايي كه عرض كردم بر سر
اين موضوع بحث شد و فعاليـن در مورد آن توضيح مي دادند و باالخره تصميم قطعي گرفته شد و چند روزي بعد از ايـن جريـان اعالم كرديم به خاطر جلوگـيري از حمله جمهوري اسـالمي و بـه خاطر جلوگيري از جنگ زودرس مــا تــصميم گرفتــه ايــم كــه بــه اردوگاه (به رده ره شه) رفتـه و ــن ــم و اي ــوچ كني ــا ك ــه آنج باعتراضي به جمهـوري اسـالمي است. بـه نظـر مـن ايـن مـسئله صــرفا تنهــا بــه خــاطر مــسئله ــك ــه ي ــود بلك ــردم نب امنيــت ماعتراض سياسي توده اي بسيار عميق به جمهوري اسالمي تـازه به دوران رسـيده بـود و ظـرف چند ساعت همـه شـهر مريـوان غير از نيروي مـسلح مردمـي و كمونيــستها كــه در شــهر مانــده بودند تا از امـوال و شـهر دفـاع حفاظت كنند تا كسي به اموال و خانه هاي مـردم دسـتبرد نزنـد، همــه شــهر كــوچ كــرد و فــوري ــوچ از ــردن ك ــاي اداره ك ارگانهجمله تداركات، پزشكي، تبليغات و آبرساني كه يكـي از مـشكالت واقعي ما بود سازمان داده شدند و همان شب در اغلب روستاهاي اطراف مريوان آذوقه و تداركات ــردم ــه م ــده و ب ــع آوري ش جم
رسانيدند.بالفاصله توسط كومه له كـه آن ــه ــود هم ــال ب ــي فع دوران خيلكمونيستها در آن متـشكل شـده بودنــد فراخوانــي بــه شــهرهاي ديگر كردسـتان داد و مـردم بـه آنجــا آمــده و كمــك كــرده و تداركات آوردند و همچنين چـپ ها و كمونيستها نيز در سراسـر ايــران بــه دفــاع از ايــن حركــت ــردم ــك م ــه كم ــته و ب برخواسمريــوان آمدنــد و از هــر لحــاظ، بخصوص مالي و تـداركاتي بـه
ــن ــد. در همي ــك كردن ــردم كم مفاصله زمـاني ميـان نماينـدگان شوراي شهر مريـوان بـا هيئـت هاي مختلف جمهوري اسالمي كه ــده ــت اهللا و فرمان ــدادي آي از تعنظامي از جمله الهوتي، اشـراقي و چمران تشكيل شده وبه محـل ــزار ــذاكراتي برگ ــده م ــوچ آم ككردند و نمايندكان رژيم همزمان با اين مذاكرات مردم كوچ كـرده را تهديد مي كردند كـه در مـردم تاثيري نداشـت و جريـان كـوچ ــول ــه ط ــوان دو هفت ــردم مري مكشيد و بـاالخره مـردم بـا ايـن حركــت اعتراضــي و تــوده ايــي موفق شدند جمهوري اسالمي را
وادار به عقب نشيني كنند.: آيا توافقـي در تلويزيون پرتو
مذاكره با هيئت هـاي جمهـوري اسالمي به دست آمد؟
در اوايـل نـه، :صالح سـرداري آنهــا در چنــد مرحلــه اقــدام بــه فرستادن هيئت هايي نمودند، از جملــه هيئــت اولــشان آيــت اهللا الهوتــي بــود، هيئــت دومــشان چمران و فرمانده پادگان مريوان آمده بودنـد و هيئـت سومـشان ــود. ــده ب ــراقي آم ــت اهللا اش آياشــراقي بــه حــدي بــه خــودش متوهم بود كـه تعـدادي ماشـين ريو ارتشي آورده بود و فكر مي كــرد مــردم در همــان لحظــه بــه حـرف وي گـوش داده و كـوچ و ــرده و ــام ك ــشان را تم اعتراضسوار بر ماشـينها شـده و محـل كوچ را مي كنند كه بـا اعـتراض مــردم و شــوراي شــهر مريــوان روبرو شدند. اين آيت اهللا خطاب به مـردم گفـت شـما چكـار مـي توانيد بكيند يك هفته ديگر دوام ــه ــن لحظ ــد، در همي ــي آوري نمخانمي به نام (حـاجي طـال) كـه بعدا فرزنـدش بـه دسـت رژيـم
اعدام شـد جلـو آمـد و برگهـاي درختي را در همانجا كند و گفت: ما اين برگها را مي خـوريم ولـي زير بار ظلـم و سـتم شـما نمـي رويم. آخرين مورد كـه بـاالخره ــان شــوراي شــهر ــاتي مي توافقــوري ــت جمهـ ــوان و هيئـ مريـاسالمي پديد آمد و باالخره كوچ
پايان داده شد.
ممكنه بگوييـد : تلويزيون پرتو ؟توافقات به عمل آمده چه بود
شوراي شـهر و :صالح سرداري
هيئت جمهوري اسـالمي توافـق ــه ــاي اتحادي ــه نيروه ــد ك كردنــا و ــني م ــوان يع ــان مري دهقاننيروهـــاي مـــسلح مردمـــي در نهادهــا و همچنيــن نيروهــاي ــدام در ــدار هيچك ــش و پاس ارتــته ــضور نداش ــهر ح ســطح شــط ــهر توس ــت ش ــند، امني باششهرباني تامين گرديده و البتـه نيروهــاي شــهرباني هــم بــدون
سـاعت 24اسلحه باشند، ظـرف ــرف از ــسلح دو ط ــاي م نيروهشــهر خــارج شــوند و همچنيــن ادامه مذاكرا بـراي اداره شـهر و شوراي شهر و انتخابات بعـدي. در ادامه ما به توافقات بـه عمـل آمده وفادار مانـديم منتهـي يـك ذره هم توهم نداشتيم كـه اينهـا دير يا زود توافقات به عمل آمده را زير پا مي گذرارند. يادمـه كـه نيروهاي مسلح اتحاديه دهقانان ــرين و ــه اصــلي ت ــا ك ــني م يعمنسجم ترين نـيروي مـسلح در شهر مريوان بود از شهر بـيرون ــصميمات ــاذ ت ــا اتخ ــه و ت رفتديگــري از جانــب رفقــاي مــا در
اطراف شهر مستقر شديم.
: كمتر يـك مـاه تلويزيون پرتو
١۰ ٩۵ کتبرا
مرداد بـود 28بعد از اين جريان كــه خميــني فرمــان جهــاد عليــه مــردم كردســتان صــادر كــرد و متعاقـــب آن بـــني صـــدر بـــه نيروهاي تحت امـرش (زميـني، دريايي، هوايـي) فرمـان داد: تـا خاموش كردند غائلـه كردسـتان بند پوتين هايشان را باز نكننـد. ــرا ــود و چ ــه ب ــه چ ــن عائل ايــوري اســالمي ســردمداران جمهاينقدر براي خواباندن اين غائله
در شتاب بودند؟
در بحث اول من :صالح سرداري گفتم كه جمهوري اسـالمي آمـده بود تا انقالب را سركوب كرده و به خاك و خون بكشه، انقالبي را كه شاه و رژيم پهلوي نتوانست سركوب كند جمهـوري اسـالمي حاكميت تازه به قـدرت رسـيده تصميم بـه سـركوب آن گرفتـه بود. بـه نظـر مـن در شـهرهاي ديگر ايران توانـسته بودنـد تـا اندازه اي موفق بـشوند، منتهـي ــا ادامــه انقــالب در كردســتان بتوجه به حـضور كمونيـستها و سازمان كمونيست و چـپي مثـل كومه له كه نقش بسزايي داشت و سازمان بسيار توده اي و چپ و راديكــالي بـــود و در مقابـــل جمهوري اسالمي ايـستاده بـود ــيرغم تمــام كارشــكني هــا و علسازش هايي كه حـزب دمكـرات كردستان در آن دوران مي كـرد، اين انقـالب در كردسـتان ادامـه ــالمي ــوري اسـ داشـــت و جمهـــالب رو در ــن انق ــت اي ميخواسكردستان هم سركوب كنه و اين ــوان چنــگ را ميخواســت از مريشروع كند كه حركت اعتراضـي كوچ مريوان، جمهـوري اسـالمي را ناكام كـرد در نتيجـه پـس از چند هفته اي، اين بار در اورامان
ــوري قلعــه”و روســتاي ــه “ ق ك
روستايي بود در اطـراف پـاوه ، بهانه اي تراشيده و به كردستان حملــه كردنــد و خميــني جــالد و آقاي بني صدري كـه االن بـراي
شـده، فرمـان “ آزاديخواه”مردم ــه ــتان را بـ ــه كردسـ حملـــه بـــت امــر ــاي مــسلح تح نيروهخودشان صـادر كـرده و از هـر طرف مـردم كردسـتان را آمـاج بمباران هواپيماها و گلوله باران توپحانــه هــا و رگبــار مسلــسل هايــشان قراردادنــد كــه ايــن بــا عكس العمل و مقاومت نيروهاي مــسلح و مــردم تمــام شــهرهاي كردستان روبرو شد. نيروهـاي رژيم از اورامان و پـاوه شـروع كردنــد و بــاالخره بــه شــهرهاي ديگر كردستان رسيدند. متعاقبـا ــه ــالي رو ب ــشهور خلخ جــالد مــتادند و در ــه فرســــ منطقــــبيدادگاههاي جمهـوري اسـالمي بدون هيچ محاكمـه اي خيلـي از ــپ و ــسانهاي چـ ــالين و انـ فعـزحمتكش و حتي كـساني را كـه كوچكــترين فعاليــت سياســي نداشتند را اعدام كردنـد تـا جـو ــر ــد و ديگ ــاكم كنن ــاب را ح ارعكــسي يــاراي اعــتراض نداشــته
مرداد به 28باشد. اين مسئله در اوج خود رسيد، خميني جالد اين فرمان رو صادر كـرد منتهـي در تمــامي شــهرهاي كردســتان بــا ــسلحانه ــت م ــتراض و مقاوم اعنيروهاي مردمـي و كومـه لـه و حزب دمكرات هم روبرو شد كـه چند ماه طول كشيد و باالخره بر ــوده اي و ــارزات ت ــن مب ــر اي اثمــسلحانه جمهــوري اســالمي در
جـام زهـرش را 58سيزده آبان نوشيد و پيام آشتي آتـش بـس داد. البته مـا مـي دانـستيم ايـن عقب نـشيني بـه خـاطر ضـعف نيروهايشان در كردسـتان بـود كه بـر روي دريـايي از نفـرت و
خشم مردمي قـرار داشـت مـردم اين نيروها را مانند اشغالگر مي نگريسته و هر جا مي رفتنـد بـا ــرو ــردم روب ــرت م ــرين و نف نف
بودند،رژيم به خاطر تجديد قوا و جمع و جور كردن نيروهايشان پيمان آتش بـس را فرسـتاده و قبـول كردند، هيئتي را فرستاده و چند ماهي هم اين آتش بـس برقـرار بــود. مــا همــان وقــت هــم مــي دانستيم كه اين به خاطر تجديـد ســازمان نيروهايــشان اســت و دوباره حمله خواهد كرد، ما هـم ــرده و ــان را كــ ــار خودمــ كــفعاليتهايمــان را انجــام داديــم و سرانجام چند ماه بعد باز هم به شهرهاي كردستان حمله كردنـد و تا هم اكنـون ايـن جنـگ بيـن مـــردم و نيروهـــاي جمهـــوري
اسالمي ادامه دارد.مـرداد 28در : تلويزيون پرتـو
ضـــدانقالب اســـالمي تعـــرض خودش را به انقالب از كردستان ــردم ــد م ــا بتوان ــرد ت شــروع ككردســـتان را كــــه در ادامــــه ــاه ــشان آزادي و رفـــ انقالبـــميخواســـــتند و ميخواســـــت سركوب كنـد و بـراي ايـن كـار تعــرض و كــشتارهاي وســيع و ــرده و ــع و قمــع را شــروع ك قلخلخــالي و چمــران رو بــه جــان مردم انداخت. اين جنـگ بعـد از يـــك دوره بـــه نفـــع نـــيروي ــام شــده و ــا تم ــشمرگ موقت پيــد و ــدد آزاد گرديدن ــهرها مج ش
دوباره ادامه پيـدا كـرد، 59سال در واقع يك تعـرض وسـيعتر و همه جانبه تـر كـه بـاالخره بـه اشــغال كــل كردســتان انجاميــد. ممكنه راجـع بـه ايـن دوره هـم
توضيحاتي را ارائه بديد؟
ــرداري ــالح س ــه را :ص 28حملمرداد شروع كردند و مجبور بـه آتــش بــس شــدند بــراي اينكــه نيروهايشان را تجديـد سـازمان
ــال ــاالخره در س ــد و ب 59بدهندوباره آنرا شـروع كردنـد و در كاميــاران نيروهايــشان را بــا پشتيباني مزدوران مكتب قران و احمد مفتي زاده كـه دربـست در خدمت جمهوري اسالمي بودند و بعدا خودش را هم زنـداني كـرد، وارد عمل كرده و حملـه دوبـاره شروع شد، منتهي كوه بـه كـوه، خيابان به خيابان و متر به متـر ــگ و ــرت و جن ــتراض، نف ــا اع بمقاومــــت مــــسلحانه مــــردم كردســــــتان و كــــــارگران و ــه ــن جامعــه علي زحمتكــشان ايــشار و ــركوب و ف ــدري و س قلاستبداد جمهوري اسالمي روبرو
ساله و هنـوز هـم كـه 33شد و هنوزه نتوانـستند در دل مـردم كردستان جايي بـراي خـود بـاز كننــد. بــا اينكــه هــزاران نفــر از ــتان را ــان كردس ــردم و جوان ماعدام كردند، دهها هزار نفر را به سياه چالهـا انداختـه و شـكنجه كردنــد، كمــتر خــانواده اي در شهرها و روسـتاهاي كردسـتان يافت مي شود كه يـا عزيـزي رو از دست نداده باشـه، يـا تبعيـد نشده باشه و يا فرزندش چندين ــوده باشــه، ــدان نب ســال در زنعلــيرغم تمــامي ايــن فــشارها و غليرغم اينكه بخشي از مزدوران ــان ــالح طلب ــد اص ــي مانن محلكنوني، كساني مثـل بهـرام ولـد بيگي كه مشاور رفسنجاني بود، كساني مانند بهـا ادب و جاللـي ــن ــهرابي و اي ــداهللا س زاده و عبنمايندگان بـه اصـطالح اصـالح طلـب در كردســتان كــه هميــشه ــوري ــار جمه ــست در اختي دربــا ــا در پ ــد و اتفاق اســالمي بودن
١١ ٩۵ کتبرا
اعتراضات و اعتصابات كارگري
سنندج، تجمع اعتراضي کارگران بنا / ”باني پالست غرب ” کارخانه
بر خـبر پخـش شـده از اتحاديـه مرداد 17آزاد كارگران ايران روز
كارگران كارخانه بانـي 1391ماه پالســت غــرب جلــوي اداره كــار سنندج دست به تجمع اعتراضي زدنــد. ... در نتيجــه در اداره كــار ســنندج جلــسه ايــي بــا حــضور كارفرمــا و مــسئوالن بانكهــاي مربوطه در اداره كار تشكيل شـد ــه ــد ك ــول دادن ــارگران ق ــه ك و بمسايل آنان را پيگـيري نماينـد . كارخانه بـاني پالسـت كـه داراي
ــازنده 21 ــد سـ ــارگر ميباشـ كـكانالهاي كولر ميباشـد. كـارگران
سال كـار در 8الي 2كه سابقه ي ايـن شــركت را دارنــد ، ســه مــاه است كه حقوق زير حداقل خود را دريافت نكرده اند و كارفرما بيش
ماه حق بيمه پرنسل را بـه 10از تــامين اجتمــاعي واريــز ننمــوده ــز ــاي گذشــته ني اســت .در ماههــايعات ــروش ض ــا ف ــارگران ب كتوانــسته انــد قــسمتي از حقــوق خود را بدست آورنـد. كارفرمـاي
ميليـارد 3اين شركت با دريافـت تومان تسيهالت از بانكهاي سـپه و ملي شهر سنندج ادعا ميكند كه قــادر بــه ادامــه توليــد نيــست . ــن ــاز اي ــرق و گ ــون آب و ب اكنكارخانــه بــه علــت بــدهي قطــع ميباشــد و كــارگران هــر روز بــه كارخانه ميروند و سـاعت كـاري خود را با شرايط نبـود ابتدايـي
ترين امكانات بـه سـر ميبرنـد و نگهباني و سرايدار اين شركت با خانواده در اين شرايط فالكت بار (نبود آب وبـرق و گـاز) زندگـي
ميكنند .
دستمزدهاي معوقه، اخراج و بيكار سازي
کــارگر در برخوردهــا ضــدــه ــنگبر آزغ کارخانـ سـ
بري آزغ ي سنگ كارخانه / مهابادــاد ــع در جــاده مهاب ــاد واق -مهاب
ــال حاضــر ــه در ح ــشار ارومي فشديدي را بر كارگران اعمال كرده و با استفاده از وضعيت موجـود
ــوق ــات حق ــه دفع ــارگران را ب كپايمــال كــرده و فــضاي نــاامن و
كــارگران بــه افقــي را بــراي بــيي بـارز وجود آورده است. نمونه
نام اين اقدامات اخراج كارگري با در روز شـــنبه “مـــصطفي رش”
بـرده است. كـارگر نـام 7/5/1391ــك ــاه حــدوداً ي ــل طــي يــك م قب
ي كــاري در شــيفت شــب حادثــهــد از ــد و بع ــه گردي ــار حادث دچ
استراحت پزشكي كـه بـه ماه يككارخانه مراجعـت كـرد در كمـال
طـرف تعجب بـا حكـم اخـراج از رو گرديـد. الزم بـه كارفرما روبه
يادآوري است كه كارفرمـا حتـي نامه بـراي تأميـن دادن معرفي از
ي كار به كارگـر اجتماعي و اداره .امتناع ورزيده است برده نام
کارگران شهردار کرمانشاه شش ــت ــتمزد دريافـ ــاه دسـ مـ
بنا بـر خـبر رسـيده / اند نکرده
ازانجمن صنفي كـارگران بـرق و منطقه فلزكار كرمانشاه، كارگران
شهرداري كرمانـشاه شـش “يك”ماه حقوق نگرقته اند. طبـق ايـن
ــزارش، ــن گ ــارگران اي ــداد ك تعنفـر 50منطقه شـهرداري حـدود دارنـد هستند. اين كارگران قصد
براي گرفتن حقوقهاي معوقه شان دســت بــه اعــتراض و اعتــصاب
و ... .بزنند
دستگيري، زندان و شكنجه فعالين كارگري و اجتماعي
بختيــار ”صــدور حکــم اعــدام
زنداني سياسي در شهر “ معماربه گـزارش كمپيـن بيـن /مريوان
18المللي حقوق بشر در ايران در ــاه ــرداد م ــدام 1391م ــم اع ، حك
صادره عليه اين زنداني سياسي به اتهام همكاري با يكي از احزاب
ــاريخ ــم، در تـ ــالف رژيـ 25مخـبه صـورت 1391ارديبهشت ماه
رسمي به وي در زنـدان سـنندج ابالغ شده است. بختيار معمـاري
89مردادمـاه ســال 13در تـاريخ ــراد ــوان توســط اف در شــهر مرياداره اطالعـــات شـــهر مريـــوان ــه ــد بــ ــت و روز بعــ بازداشــبازداشــتگاه ســتاد خــبري اداره اطالعات شهر سنندج منتقل شده است. او به مدت سه مـاه در ايـن بازداشتگاه تحت بـازجويي قـرار ــق ــدت از ح ــن م ــه و در اي گرفتمالقات و تماس تلفني با خانواده
محروم بوده است.احضار چند تن از معلمـان شـهر
بنا بر گزارش / سنندج به دادگاه
مرداد 12دريافتي از سنندج، روز بهاالدين ملكي، راميـن ” 1391ماه
زندنيا، محمدصديق صادقي، علي قريشي، كمال فكوريان، عـزت اهللا نصرتي، پرويـز سـياري، پيمـان نودينيـان، مــصطفي ســربازان و
، از معلمان و فعالين “يداهللا زارعي” صنفي فرهنگي در شهر سنندج
به دادگاه اسـالمي رژيـم در ايـن شهر احضار شدند. اتهام معلمـان و فعالين صنفي فوق الذكر تبليغ عليه نظام و اقـدام عليـه امنيـت ملــي ذكــر شــده و بايــستي طــي روزهاي آينده بـه دادگـاه رژيـم مراجعه نمايند. آنان پيش از ايـن براي مدت كوتاهي بازداشت و با قــرار وثيقــه و كفالــت آزاد شــده
بودند. و ...
ــزار ــا برگ ــاهي عليرض دادگ/ بـر عسگر و ريحانه انـصار
اســاس خــبر پخــش شــده در بـراي ي همـاهنگي كميتـه سايتــك ــاد كم ــه ايج ــشكل ب ــاي ت ه
ــارگري ــنبه ،كــ 16روز دوشــــا ــاه دادگ ــي مردادم ــل ”ه جلي
محمــدي، عليرضــا عــسگري و كـه فعاليني ”ي ريحانه انصار
ي در مجمـــع عمومـــي ســـاليانهي كميته هماهنگي بازداشت شده 4ي بودنـــد در شـــعبه دادگـــاه
ــزار ــرج برگ ــالمي ك ــالب اس انق.شد ايـن اساس بي پوچ و اتهام
اقـدام عليـه ” افراد امنيـت ملـي كــشور از طريــق تــشكيل گــروه ــانوني ــه غيرقـــــ ي كميتـــــ
مطـرح شـد كـه ايـن ” هماهنگيدر د.از سـوي آنـان رد ش اتهامجريان اين محاكمه هر سه نفـر از
35اي از اخبار و رويدادهاي كارگري و عمومي در كردستان شماره گزيده
تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي
١۲ ٩۵ کتبرا
ي همــاهنگي كــه كميتــه اهــدافايجـاد حركت در مسير كمك بـه
هـاي كـارگري اسـت دفـاع تشكل.كردند ... و
ــا ــسگري عليرضـ ــل و عـ جليـدادگـاه بـه پس از اتمـام محمديبازگردانـده كـرج مركـزي زندان
همچنين ريحانه انصاري شدند و ــش ــد پي ــا قي ــر ب ــت ت آزاد كفال بود. شده
بيانيه جمعي از کـارگران خبـاز ــدرام ــت از پ ــنندج در حماي س
ــصراللهي ــر / ن ــاس خب ــر اس برسيده از سـنندج، روز يكـشنبه
پدرام نصرالهي 1391تير ماه 11ــك ــعبه ي ــارگري در ش ــال ك فعباصطالح دادگاه انقـالب سـنندج به رياست قاضي بابايي، به اتهام
ي همـاهنگي و عضويت در كميته هــاي كــارگري دادگاهــي فعاليــت
نمودند. و ... الزم به ذكر است كه اســفند 18پــدرام نــصرالهي روز
ــا 1390ســال ــر ب ــارس 8براب مپــس از احــضار بــه ســتاد 2012
خبري سنندج بازداشت و پس از ــاريخ 46 ــت، در ت 5روز بازداش
70با قـرار وثيقـه 91ارديبهشت ميليون توماني از زندان آزاد شد. احــــضار و دادگــــاهي پــــدرام نصرالهي فقط به جرم عـضويت
ــاهنگي و در كميتــــــه ي همــــــت ــارگري فعاليـــ ــاي كـــ هـــ
جمعـي از كـارگران اخـيرا است.خباز سنندج با صـدور اطالعيـه اي حمايت و پشتيباني خود را از
“ پـدرام نـصرالهي ”فعال كارگري اعالم و خواهان لغو حكم صادره
ــه وي ــان و علي ــن خواه همچنيــر ــرط ديگ ــد و ش ــي قي آزادي بكـارگران در بنــد بويــژه فعاليــن كارگري دسـتگير شـده در كـرج
ــا ” ــدي و عليرضـ ــل محمـ جليـ شده اند.شدند.“ عسكري
گزارشات مسايل، مشكالت و رويدادهاي اجتماعي
فرهنگ مرد ساالر ضد انساني و روز / ضد زن باز قرباني گرفـت
ــاه 29 ــير مــ ــا 1391تــ فريبــدر 1364متولــد ســال كريمــي
گردنه صلوات آباد (جاده سنندج همدان) توسط همـسرمرتجع و –
ضد انسانش بضرب گلوله كشته شد.
ــان ــر از قرباني ــي ديگ ــا يك فريبفرهنگ عقب مانده مردساالري در نظام اسالمي است. فريبا كريمـي هــشت ســال قبــل بــا فــردي
كرده و در تهران زندگـي ازادواجكرد. شوهرش همچون هزاران مي
درايـران بـه اعتيـاد جوان ديگـر ي مبتــال و در نتيجــه شــيرازه
پاشده و منجـر زندگيشان از هم شود، همراه فرزنـد به جدائي مي
ــاله 8 ــال اش س ــه 1388در س بــازمي ــدري ب ــه پ ــردد. در خان گ
فريبـا “ 1391خرداد ماه امـسال ”فـردي بـه اسـم فـرزاد مجداد با
كنـد. هنـوز احمدپناه ازادواج مي نگذشته مدت كمي از ازدواجشان
بود كه فريبا و فرزندش از طرف همسرش فرزاد مورد اذيت و آزار قرارگرفتــه و مجــداد مجبــور بــه بازگشت به خانه پدري مي شـود
مراجعـه و... بعد از مدتي فـرزاد كــرده و تحــت عنــوان اينكــه
خواهد با فريبـا در رابطـه بـا ميشــان صــحبت زنــدگي مــشكالت
رونـد و سـوار كنند، بـيرون مـي ــي ــين م ــوند. در ماش ــه ش گردن
ــاده ســنندج ــاد ج -صــلوات آبــر ــديگر درگي ــا هم ــه ب ــدان ك هم
شوند در حين مقاومت فريبـا، ميهمسر او مسلحانه به وي حمله و
گلوله فريبا را به قتـل 5با شليك
رساند. و ... بعد از انجام ايـن ميجنايت به پدر فريبـا زنـگ زده و
جنايتي كه صـورت داده او را از و ... .شود مطلع و خود فراري مي
مصاحبه با علي، کارگر اخراجي سد خاکي زيويه:
ي هماهنگـي (برگرفته از سـايت كميتـه هاي كارگري/ براي كمك به ايجاد تشكل
مصاحبه كننده/ مهرداد صبوري مرداد ماه 1391(
سالم علـي آقـا، خـسته نباشـي. علي: ممنون.
س: امکان داره در مورد محلـي ــي ــار م ــه در آن ک ــد ک کردي
توضيحاتي برا ما بيان کنيد؟ــه. مــن در ســال ــي: بل ــا 86عل ب
ميليون تومان سـفته و كـارت 20خدمت و شرايط ديگري بـه پايان
ــي ــد خاك ــان در س ــوان نگهب عنكيلومتري كامياران 20زيويه در
“ جهاد نصر ”كاري كه تحت پيمان بود مشغول به كار شدم.
دانيد که اين سـد در س: آيا مي چه سالي احداث شده، چه تعداد کارگر در آن مشغول بودند و بعد از گذشت چند سال اکنـون چـه
کنند؟ تعداد کارگر در آن کار مي 84علي: بلـه. ايـن سـد در سـال
نفر 872احداث شد و اوايل حدود در آن مشغول به كار بودنـد كـه
120سال تقـريبن 7بعد از حدود كارگر در بخشهاي مختلـف باقـي
مانده است.س: حقوق ماهيانه شما چقدر بود
و چگونه پرداخت مي شد؟علي: مثـل همـه كـارگران شـاغل طبق قانون كار پرداخت مي شـد.
مـاه يـك بـار و 3پرداخت حقوق ماه يك بار بود و 6بعضي مواقع
هميشه يك ماه از حقوق به بهانه هاي مختلـف بايـستي نـزد كـار
فرما مي ماند.
س: قرارداد کـارگران در ايـن شرکت به چه صورت است؟
علــي: نــود درصــد كــارگران بــا ماهـه 2ماهـه و 3قرارداد موقت
كه در موقع پرداخت حقوق امضا مي شد در اين شركت مشغول به كــار بودنــد و هميــشه كارفرمــا، كارگران را تهديد بـه اخـراج مـي
كرد.سـال کـه 4س: آيا در طي اين
مشغول به کار بوديد بيمه شـده بوديد؟
ــداري از ــه مق ــه. ماهان ــي: بل علدستمزدمان را بابت حق بيمه در
فيشهاي حقوقي كسر مي كردند. س: ساعت کار شما چگونه بود؟
6غروب يـا 6صبح تا 7علي: از صبح.8غروب تا
س: شرايط کار شما به عنـوان نگهبان در طي اين دوران چگونه
بود؟علي: در شرايط نابساماني قـرار داشتيم. براي مثـال هيـچ گونـه ــراي محافظـــت در ــاتي بـ امكانـــد. ــي دادن ــرار نم ــان ق اختيارمزمستان را با چادري خراب شـب تا صبح زيِر باران و برف به سر مي بـرديم و صـبح مـستقيم راه ــي ــش مـ ــتان را در پيـ بيمارسـگــرفتيم. ايــن روال اكــثر روزهــا ادامه داشت به صورتي كه تمامي ــا را در ــتارها م ــا و پرس دكتره
بيمارستان مي شناختند.س: در اين مدت که شما در ايـن سد مشغول بوديد آيا اعتراض يا اعتصابي به وضع نابسامان شرايط کـار توسـط کـارگران صــورت
گرفت؟دو بـار 88و 86علي: بله در سال
كارگران دست از كار كشيدند بـه دليل كم بـودن دسـت مـزد و بـه
١٣ ٩۵ کتبرا
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
تعويق افتادن آن. كه هـر دو بـار اين اعتصابها به نتيجـه نرسـيد، زيرا كارفرما با اخراج چند نفر از كارگران و اعالم اين كه اين روال
خواهيـد كـار ادامه دارد اگـر مـي ــي ــصورت م ــير اين ــد در غ كنيتوانيد برويـد، چـيزي كـه زيـاد اسـت كـارگر اسـت و گفتـن ايــن حرفها باعث پايان يافتن اعتصاب
مي شد.س: آيا در اين چند سال که شما مشغول کار در اين پروژه بوديـد حادثه ا اتفاق اتفاد که کارگر جان خود را از دست بدهـد يـا
منجر به نقص عضو شود؟يـك 88و 87علي: بله در سالهاي
راننده به علت خرابي كومـپرس تريلير زير آن لـه شـد. همچنيـن يك كارگر هم كـه در حيـن تميـز كردن سنگ شكن، به دليـل نبـود شرايط ايمني، دستگاه روشـن و ــر ــودر شــدن كارگ ــه پ ــر ب منج
بيچاره شد.س: تاثيرات طرح هدفمند کردن يارانه هـا بـر زنـدگي شـما و
کارگران چه بوده است؟علي: به قيمـت خانـه خرابـي مـا تمام شد. هر چند مـاه مقـداري از دستمزدمان را كـاهش دادنـد. در اكثر موارد پرداخت دسـتمزدمان
مـاه بـه 6وحـتي 4ماه بـه 3از تعويق مي افتاد، به صورتي كـه تمامي كارگران به صاحب خانـه،
همسايه، فاميـل مغازه سر كوچه،و ... بدهكار بودند و وقتي هم كه مقداري از دستمزد پرداخـت مـي شد همه آن بابت پرداخت بدهـي ها خرج مي شد و دوبـاره روز از ــه ــد ب ــو. تهدي روز و روزي از ن
ــود و ــده ب ــاد ش ــا زي ــراج ه اخكارگران دسته دسته اخـراج مـي
ماهه تبديـل 6شدند. قراردادهاي ــاي ــه قرارداده ــه شــد و 2ب ماه
12و10ساعت به 8ساعات كار از ساعت افزايش يافت.
س: دليل اخراج شما چه بود؟علي: فشار كار زياد شده بود بـه طوري كه چند روز بيمار بودم و كمرم به علـت سـرما خـوردن در حين ساعات نگهباني درد مي كرد به طوري كه مجبور به استراحت در مــنزل شــدم، زمــاني كــه بــه سركار باز گشتم، كارفرمـا گفـت كه داريم شـركت را تعطيـل مـي كنيم و ديگر بـه نگهبـان احتيـاج
نداريم.
1391مرداد ماه 21
سردبیر نشریه : کامیار احمدیی[email protected]
دبیر کمیته کردستان: عبدالله دارابی[email protected]
زاده روابط عمومی: ابوبکر شریف[email protected]
سایت کمیته کردستان:www.october-online.com
شود! با ها منتشر مي اكتبر هر دو هفته يكبار و دوشنبه اكتبر همكاري كنيد!
١۴ ٩۵ کتبرا
گرفتن جمهوري اسالمي و اعمال ــش ــتان نق ــركوب در كردس سداشتند و امروز در اثر مبارزات ــه ــدند و ب ــورو ش ــردم مجب مــا ــايي ب ــت ه ــطالح مخالف اصجمهوري اسـالمي بـروز دهنـد. عليرغم تمامي ايـن تحميـق هـا عليرغم تمام سركوبها هنوز هم كــه هنــوزه نيروهــا و حكومــت ــر روي ــوري اســـالمي بـ جمهـــايي از نفــرت در شــهرهاي دري
كردستان قرار دارند .مردم شب را به اين اميد به روز مي رسانند كه وقـتي از خـواب ــر جمهــوري ــدند س ــدار ش بياسالمي رو تنش بـاقي نمونـده باشه و با انواع و اقسام شـيوه
مبــــارزات تــــوده اي،
ــراي ــسلحانه بـ ــارگري و مـ كـــستادن در مقابــل جمهــوري ايــد و ــالمي روي آورده انــ اســتاكنون هم رژيم نتوانسته مردم ــان ــد و كماكـ ــركوب كنـ را سـاعتراضات شـكل و شـيوه هـاي ديگــري هــم بــه خــود گرفتــه و ــه ــراي نمون ــه. ب ــسترش يافت گمبارزات كارگري چنانكه در اول ماه مي امسال در مـاه مـي هـاي
و چند سال قبل 67و 64سالهاي ، در مبارزات زنـان كردسـتان و انواع و اقسام نهادهـاي دفـاع از كودكان و انواع و اقـسام تـشكل ــوده اي در ــارزات تـ ــا و مبـ هـنهادهــاي مختلــف بــه اشــكال و شـــيوه هـــاي مختلـــف عليـــه جمهــوري اســالمي ادامــه دارد و
هنوز نتوانسته مردم را سركوب كند و اين مبارزات همچنان ادامه
دارد.من از همه جوانان، همه كارگران و زحمتكشان و از همه مـردم در كردستان و ايران ميخـواهم بـه هــر شــيوه اي كــه برايــشان ــل ــت در مقابـ ــذير اسـ امكانپـجمهــوري اســالمي بايــستند. از
سال گذشته 33تجارب مبارزات كــه بــسيار ارزنــده و بــا ارزش هستند استفاده كنند تا جمهوري اسالمي را سرنگون كنيم. راهـي براي اينكـه اينكـه مـردم آزاد و راحت زندگي كننـد نيـست جـز
سرنگوني جمهوري اسالمي.
پايان
... تير 23رويدادها