اکتبر 97
DESCRIPTION
نشریه کمیته کردستان حزب حکمتیستTRANSCRIPT
زنده باد سوسياليسم
ر١٠ - ١٣٩١ور ماه ٢٠ 97 اکتبر ٢٠١٢پتا حکمتيست -کارگري کمـونيستنشريه کميته کردسـتان حزب
37اي از اخبار و رويدادهاي کارگري و عمومي در کردستان شماره هگزيد
صفحه 2 صفحه 10 تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي
ها چنين قاطـع چرا حکمتيست
ايستادند!؟ نامه عليه اين توافق
کامیار احمدی ) 2012آگوســت 22روزهــاي اخــير ( در
ــق ــه تواف ــرات نام ــزب دمك ــان ح اي ميكردستان ايران و سـازمان زحمتكـشان توسط مصطفي هجري و عبداهللا مهتدي به امضا رسيد. هفته قبـل و بـه دنبـال آنكه حزب حكمتيست و كميته كردستان
نامه آن موضع خود را نسبت اين توافق آمــد 96اي (كــه در شــماره طــي بيانيــه
است) به تفصيل بيان كرد، يك سـوال از طرف يكي از خوانندگان اكتبر در هميـن رابطه از نشريه اكتبر پرسيده شـد، كـه از نظر نشريه اكتبر سئوال مهمي اسـت
ــي ــسياري از و مـ ــئوال بـ ــد سـ توانـــاي ــيز ورفقـ ــبر و نـ ــدگان اكتـ خواننـكمونيست، و بسياري ديگر هم باشد. بر اين اساس من سعي دارم در توان خـود
به آن بپردازم. سوال اين است: چرا برخورد قـاطع بـا
ــق ــن تواف ــه از ســوي حــزب اي ــه ك نامگيرد، تا ايـن حـد حكمتيست صورت مي
داراي اهميت است؟ نامه نگاه كنيم اگر اينگونه به اين توافق
كه گويا تنهـا اتحـادي ديپلماتيـك و يـا حتي استراتژيك بين دو حزب همجنـس
جنبـش (در اينجـا ناسيوناليـست) و هم، عجيـب صورت گرفته است، اتفاق تازه
و مهمي به نظر نرسد. اين نظر كه گويـا اين توافق در جنبـشي ديگـر صـورت ”
گرفته و ما بايد به مـسائل صفحه 2
ها نفر از مردم زندگي ميليون ايران آماج فقروفالكت، تهديـد و نــاامني اســت. از يــك ســو تـــورم، گرانـــي، اختنـــاق و ــاي ــركوب،نابرابري هــ ســــصادي و ــي، اقتـــ سياســـــم ــط رژيـ ــاعي توسـ اجتمـهاراسالمي سرمايه داران بـر ــت. ــده اس ــل ش ــردم تحمي م
ــردن ــر، تنــگ ك ازســوي ديگمحاصره اقتـصادي، افزايـش تهديد به جنـگ ازطـرف دول ــي ــستي و ارتجاعـ امپرياليـوجود دارد و عمق اين مشقت را تشديد ميكند. در وضـعيت موجود، گراني وتـورم بيـداد ــه ــات فقيرجامع ــد، طبق ميكنقدرت خريد مايحتاج عمومـي
خــويش را ندارنــد. سياســت هاي اقتـصادي دولـت بـراي مهــاركردن گرانــي وتــورم كـــارايي نـــدارد، بيكـــاري و اخراج وتعديل نيروي كار در
حـــال افزايـــش
مهتدي در کردستان در راستاي سناريو سياه -توافقات اخير جريانات هجري”
.“ باشد مي
مصاحبه نشريه اكتبر با عبداله دارابي، پيرامون توافق مشترك حزب دموكرات و سازمان زحمتكشان
ــوالت ــير در 2تحـ ــال اخـ سـكشورهاي عربي اپوزيسيون ــم ــالمي را هـ جمهـــوري اسـ
ــه عكــس ــور ب العمــل در مجبمقابل اين تحوالت كرده است.
احـــزاب و در ايـــن مـــدت ــي ــف ارزياب ــات مختل جريانــته ــود را داشـ ــرات خـ ونظـ
ي آن را اند رابطه وسعي كرده ي ايـران و با وضعيت جامعه
جمهوري اسالمي از نظر خود بيان كننـد . از جملـه احـزاب ــن ــرد در اي ــست كُ ناسيونالي
اند خود را با مدت تالش كرده اين تحوالت هماهنگ كـرده و به قول عبداهللا مهتـدي در دل ا
ين تحـوالت دنبـال دوسـتان حال وآينـده خـود بگردنـد. و مثل تمام تاريخ ناسيوناليسم
بـار هـم سـراغ ايـن كُرد، اين دوستان حال و آينده را نه در
مـردم كردسـتان، بلكـه ميانهــــا در بارگــــاه قــــدرت
هــــاي ودولــــت
آموزان کمونيست در وظايف معلمان ودانش
اوضاع کنوني جامعه ايران
تحوالت منطقه وتحرکات ناسيوناليسم کُرد
ايران و سازمان زحمتكشان) ي حزب دمكرات كردستان نامه (درحاشيه توافق همايون گدازگر
آزاد زماني
صفحه 7
صفحه 8
صفحه 4
و مشكالت جنبش خـود در ايـن ، نـشاني از يـك “زمان بپردازيم
عملـي و تفكر مكـانيكي و و بـي ــي ــسائل ب ــه م ــل ب ــسي كام ح
اجتماعي، سياسي جامعه اسـت. اين ” :به اينكه بسنده كردن تنها
ــارگر در ــه ك ــراي طبق ــق ب توافكردستان بيشتر روشن كرد كـه ــصا ــا مشخ ــزب و ي ــن دو ح ايسازمان زحمتكـشان متعلـق بـه جنبش ناسيوناليستي و مدافـع
دارن كردستان هستند و سرمايهــي ــا را نمايندگــ ــافع آنهــ منــ
انگارانه است. ، ساده“كنند نمي
گيري اين جنگ، بستر اصلي شکل
نامه توافق
اينكه جنگ بستري است كه ايـن نامه معنا وهستي واقعـي توافق
ــود را ــام -خــ ــارغ از تمــ فــهـا تراشـي ها و واژه فريبي عوام
ــق ــود در تواف ــه موج از آن -نامگــيرد، بــسيار عيــان اســت. مــي
اشاره به تحوالت خاورميانـه و بهــار عربــي در ايــن توافقنامــه، اشاره مستقيم آنها به تحوالت و حوادثي است كه در ليـبي شـكل گرفـــت و در ســـوريه در حـــال جريان است. اعالم آمـادگي ايـن دو حزب براي پياده نظام شـدن دولت آمريكا و غرب براي آغـار
ــالش ــران، و ت ــگ در اي ــا و جن ههـاي پيغام و پـسغام فرسـتادن
مداوم، بـراي اطمينـان دادن بـه غرب، كـه آنهـا بـراي بـه خـون
ي ايـران از هيـچ كشيدن جامعه تالشي فروگـزار نخواهنـد بـود، در اين راستا است. بـدون جنـگ غــرب بــا ايــران ايــن اقــدامات و
النفسه تحركات ناسيوناليسم في
معنـــايي نـــدارد. اينكـــه آنـــان حكومــت جمهــوري ”گوينــد مــي
اسالمي روزهاي پاياني خـود را ،به اين معنا است، كـه “گذراند مي
با دخالت نظامي غرب، جمهوري اسالمي در آتيـه نزديـك سـاقط
گوينـد و خواهد شد. آشـكار مـي ــي ــسند م ــوريه “ نوي ــد از س بع
، و آنهـا بايـد “نوبت ايران است براي دخالـت نظـامي در منطقـه آماده شوند و در خط مقدم ايـن صف بـه خـون كـشيدن جامعـه ايران و كردستان باشند. ايـن دو
هاي خود در جنبشي حزب، از هم عــراق، يعــني احــزاب كُــردي
اند. يادمان نرفتـه اسـت آموخته 10هاي كه جالل طالباتي به بمب
دفـاع تني كه بر سـر مـردم بـي اينها ”گفت آمد، مي عراق فرود مي
“... بمب رحمت هستند.ــق ــن تواف ــتاي اي ــه در راس نام
توافقــاتي اســت كــه در نشــست و “ اوالوف پالمـه ســنتر سـوئد ”
هـــاي واشـــينگتن و كنفـــرانسبروكسل كه با پادرمياني علنـي فرستادگان آمريكا و بريتانيـا، و ــا و ــتراتژي آمريك ــت اس در جهغرب در منطقـه، برگـزار شـدند.
فـرض ايـن تحركـات جنگ پيـش ــارگران و ــد ك ــا باي اســت و قويزحمتكشان جامعـه كردسـتان از اين رويـدادها آگـاه كـرد. هيـچ
ــران انــسان آزادي خواهــي در ايحاضر نيـست سـوريه كنونـي،
اش باشد. آينده
شعار ارتجاعي فدراليسم
ــق ــن تواف ــور در اي ــه ط ــه ب نامــي و ــسم (قوم ــشخص فدرالي مجغرافيايي) را به عنـوان نمونـه آتي شكل حكومـتي مـورد نظـر
كننـد. خود به جامعه معرفي مـي
اينان از شعار خودمختـاري بـه اند، اما رشـدي فدراليسم رسيده
ازنظــــر نظــــري و سياســــي اند و شايد بتوان گفت كـه نكرده
تـر اين شعار به مراتب ارتجاعي از قبلـــــي اســـــت. احـــــزاب
حـــل ”ناسيوناليـــستي هرگـــز امرشـان نيـست و “ مساله ملـي
نبوده و تنها به عنـوان احزابـي ــرمايه ــدافع ســــ داري و مــــ
داران در كردستان، زيـر سرمايهــواي ــي ”ل ــساله مل ــل م ــه “ ح ب
بستان خود براي كسب نـان بدهو نوا و سـهيم شـدن در قـدرت،
ــشغول ــوده م ــه ب ــاز ب ــد... ني انــزاب ــه اح ــست ك ــادآوري ني يناسيوناليـــستي در كردســـتان
بوسـي ايران چند بار بـه دسـت هاي دولت مركـزي بـراي بارگاه
اشـان در حكومـت، شريك شـدن انــد. ايــن احــزاب تــشريف بــرده
منـــافع متناقـــضي بـــا ســـاير ــاي عظمـــت ناسيوناليـــست هـ
داري ايرانــي وحكومــت ســرمايهجمهوري اسالمي و غيره ندارند. از اين رو است كه حتي در جواب
هــاي بــه ناسيونال/شوونيــستنامـه ايراني كه عليه ايـن توافـق
ــرآن نوشــته ــسم و ق ــه ق ــد، ب اناند كه هرگز قـصد خوردن افتاده
ــته و ــران را نداش ــدايي از اي جندارند. مهتدي چـپ و راسـت در
هاي مختلـف راديوها و تلوزيون افتــد، كــه گويــا مــي بــه تــضرع
نامـه ءبرداشت از اين توافـق سو شده است.
حل ستم ”مبرهن كه اين دو حزب و شعارفدرالسيم تنهـا بـه “ ملي
هميشگي كـردن نفـرت قومـي و ملــي در ايــران آينــده منجــر
شــود و پاســخي بــراي ايــن مــيمسئله نيست. اينان سعي دارنـد انسانها را بر اساس زبان و طرز پوششان در يـك كـشور از هـم
ــدا جـــكـــردو هـــر دم ــه بــــــه بيگانــي ترســن دامــ
بزنند كه منافع اين اقليت تاميـن ــي آن در ــه عملـ ــود. نمونـ شـكردستان عراق شهادتي است بر ــان كردســتان ــدعا، حاكم ــن م ايــزاب ــني احـــ ــراق يعـــ عـــناسيوناليــست بــا بهانــه اينكــه
هــا “مليــت”و “ اقــوام”ســاير هـا هـستند “كُـرد ”دشمنان ابدي
هرگونه خواسـت واقعـي مـردم انـد و كردستان را سركوب كرده
گويا تا ابد اين مسئله قابـل حـل فدراليـــسم ”نخواهـــد بـــود.
كــه ايــن احــزاب از “(قومــي)ــدرن” ــودن آن “م ــه ب و متمدنان
ي كنند و گاهن نمونه صحبت مي آورنـد، يـك آلمان فـدرال را مـي
برداري آشاكار است. فـدرال كالهــت ــسيم اداري حكوم ــان تق آلماست، بـر اسـاس مـيزان تمركـز
ها و جمعيت، نه صنايع و دارايي بر اساس زبان و نژاد و مليت....
اگر ستم ملـي در جامعـه ايـران هست، كه به گمان ما نيز هـست، ــن ــا راه خــالص شــدن از اي تنهستم، رفراندمي اسـت كـه در آن مردم جامعـه كردسـتان آزادانـه انتخـاب كننـد كـه درچهــارچوب
ماننــد يــا جغرافيــاي ايــران مــيخير... تا براي هميـشه شـر ايـن
هاي ذهـني، كنـده هويت تراشي خواهد شد.
و مــا بــه عنــوان كمونيــست
ي كردستان، كارگران آگاه جامعه ــه ــافع طبق ــر من ــا از منظ ي تنه
ــه ــسم”كارگربـ ــاه “فدراليـ نگـ
2 97 کتبرا
..ها اين چنين چرا حکمتيست
كنيم و تعريف خـود را از آن ميــا آن ــم. م ــراي داري ــزاري ب را اب
هـاي تقسيم كارگران به برچسب “ مليــت”ذهــني مثــل زبــان و
دانيم كـه تنهـا بـه تـضعيف ميي كارگـر قدرت در صفوف طبقه
انجامـد، مـردود و ارتجاعـي مياست.. اين جواب اول آخر ماست
به اين شعار ارتجاعي است...
نامه فريبانه بودن توافق عوام
هاي اصـلي ايـن يكي ازمشخصه فريبانه بودن آن نامه عوام توافق
تراشـي است. اين احزاب با واژه اند، نامه سعي كرده در اين توافق
ــشان ــدني از خــود ن ــره متم چهــي ــن م ــد واي ــراي دهن ــد ب توان
كشان، زنـان و كارگران و زحمت جــوان كــه بخــش اصــلي تــوان
طلـبي در خواهي و برابري آزاديي كردســـتان هـــستند، جامعـــه
فريبنده باشند. مگر خارج از اين اســـت كـــه احـــزاب و جنبـــش ي ناسيوناليــستي بخــش عمــده
توان و نيروي خود را تاريخـا از اند. كشان جامعه گرفته زحمتــن احــزاب ســابقه ــاريخي اي ي ت
نشان داده است كه (براي مثـال) آزدي بيان، سكوالريسم، برابري
ــرنگوني ــرد، س ــبي و زن و م طلنامـه غيره كه از مفاد اين توافـق
است، هرگز با آنچـه در عمـل از آنها ديده شـده اسـت همخوانـي ندارد. اما در اين شرايط كـه بـر
ي ايران حاكم است، با اين جامعهسيل عظيـم نارضـايتي كـه بـه ــصادي روز ســبب مــشكالت اقتافزون به وجـود آمـده اسـت، و نيز با توجه بـه اينكـه مـردم در ــه ــه كردســتان ب ــران و جامع ايــوري ــت جمهـ ــدت ازحكومـ شـاسالمي بيش از هرزمـان نفـرت
ــادي در ــه اتحـ ــد، هرگونـ دارنـكه صورت “اپوزسيون”صفوف
ــته ــدرژيمي داش ــاهري ض و ظباشـد، احتمــاال از لحــاظ روانــي مورد رضـايت عـام مـردم قـرار گيرد. بر اين اساس اين دو حزب با شناخت كامل از اين شرايط و
اميــدي محــضي كــه پــس از بــيمردم كردستان در سالهاي اخيـر به اين احزاب داشـتن، سـعي در بدست آوردن نوعي از اعتبـار و ــه ــد. اينگونـ ــت، دارنـ محبوبيـ
توانـد شعارها در اين شرايط مي عمــال نيرويــي قابــل توجهــي از ــد، و از جامعــه كردســتان بگيرن
هـاي اين رو بايـست كمونيـست ــه هوشـــيار باشـــند و جامعـ
ي اينگونـه توافقـات را پرده پسبه جامعه و طبقه كـارگر روشـن
كنند.
معرفي خود به عنوان قيومين
سياسي جامعه کردستان
ــن ــه در ايـ ــري كـ ــورد ديگـ مـنامه عيان است، اين اسـت توافق
كه گويا اين احزاب تنهـا احـزاب ي كردستان هستند. گويـا جامعه
ــا ايــن دو حــزب موجــود در تنهجامعه كردسـتان حـق آب وگـل دارد و بــا دادن ايــن مــشروعيت ــن ــق تعيي ــود ح ــه خ ــذايي ب كــال ــتان را عم ــت كردس سرنوشدارند. گويا در جامعه كردسـتان قطب چپ و راسـت آن، تنهـا بـه
شود و هـر اين دو حزب ختم مي حزب و سـازمان ديگـر عمـال در ــه ــت ك ــان اس ــاف آن ــر الط زي
تواند به حيات سياسي ادامـه ميدهد! خـارج اينكـه ايـن توهمـي بيش نيست. سازمان زحمتكشان نه با جعل تـارخ نـه بـا سـرقت
ــه ــه”كلم ــه كوم ــي“ ل ــد نم توان
صـاحب آن تـاريخ و آن جنبــش شود... و در ضمن آن جامعه هـم
سـال 30ديگر جامعه كردسـتان “ له كومه”گذشته نيست كه حتي
آن باشــد. “ قطــب چــپ”صــاحب حزب دمكرات نيز هرگز صـاحب ــت و ــش راسـ ــر جنبـ اول آخـناسيوناليست آن جامعه نيست. اين دو حزب خواب ايفاي نقـشي
در 1991بينند كه در سـال را مي دمكـرات ”كردستان عراق، حـزب
(پـــارتي) و “ كردســـتان عـــراقــتان ” ــني كردسـ ــه ميهـ اتحاديـ
. تي) بازي كردنـد. كيه (يه“ عراقاين دو حزب نه عمال و نـه حتـي
ــي ــذ نم ــا را رو كاغ ــد روي توانن. نـــه جامعـــه متحقـــق ســـازند
كردستان ايران، شـبيه آن زمـان كردستان عراق اسـت و نـه ايـن دو حــزب پــارتي و يكيــتي آن
هــا نيــز زمــان... زميــن بــازي آنبخاطر سـابقه تـاريخي حـضور كمونيسم، زميـن سـختي بـراي
اسـت. از “ ناسيوناليسم” بازي ملقاين رو نيز بايد جامعه كردستان ــز ــناريو ني ــن س ــه اي را متوج
ساخت...
هاي از داليلي است كه اين نمونه ــست ــزب حكمتيـ ــه حـ و كميتـ
كردستان آن را مستلزم كرد، تـا از عليه ايـن سـناريو بايـستد و ماهيت آن را افشا كند... از همين ــشان از ــون ســازمان زحمتك اكن
طريق سايتها و ابـزار تبليغاتـي خــود بــا همــان ادبيــات مــشمئز
ي هميشگي خود كه معرف كنندهــه ــست، علي ــان ه ــضور همگ ح
نويـسي نامه ها فحش حكمتيستاند. آنان حساب مـا را آغاز كرده هـــا را بـــا عوامـــل كمونيـــست
ــالمي و ــوري اســـــ جمهـــــطلبــان و بــني صــدر و ســلطنت
هـــاي شوونيـــست-ناســـيونالايراني (كه گويا از مخـالفين ايـن
نامـه هـستند) يـك كاسـه توافقاند وغيره... امـا چـيزي كـه كرده
ــست ــد ناسيوناليـ ــا در بايـ هـكردستان بدانند اين است تا ايـن
ها در حيـات سياسـي كمونيستباشـند، كردستان حضور داشته
گونـــه اجـــازه نخواهنـــد ايـــنسناريوهاي سياه به آسـاني در جامعه كردستان عملـي شـود، و سد محكمي خواهند بود عليه به خــاك و خــون كــشيدن ايــران و
كردستان... جامعه
3 97 کتبرا
www.hekmatist.org ....................................... سايت حزب:
telegraph.com-www.iranسايت کميته خارج:.........................
online.com-www.octoberسايت کميته کردستان:.....................
www.partow.tv سايت تلويزيون پرتو: .................................
www.partowradio.comسايت راديو :...................................
است. دستمزد و حقوق كارگران بسيار نازل است وبـراي تاميـن معيشت آنان كفايـت نمـي كنـد. ــدان، ــارگران، كارمنـ بيكاران،كـپرســـتاران، معلمـــان ودانـــش آموزان طبقه ي مزدبگير اوليـن حلقه هاي آسيب پذير در جامعه هستند. امكان برآمد هـاي تـوده اي وجود دارد. ميليونهـا انـسان از فقر وگراني به تنگ آمـده انـد وبه نجات فكـر ميكننـد. جنبـش اعتراضي توده هاي مردم بـراي كسب حقوق و آسـايش در حـال تغيير وتحول است. اعتراضـات اجتمــاعي متنــوع تــر ميــشوند. ــاعي در ــا ي اجتم نارضــايتي هزمينه هاي مختلـف ، سياسـي ، اقتصادي و اجتماعي بهـم ربـط پيدا ميكنند. زمينه هاي گسترش مبارزات و مطالبات فرا صنفي و رشته اي مهيـا اسـت، اعـتراض طبقه كارگر براي تامين خواست هايش اكنون با مطالبات معلمان و پرستاران و مردم فقير جامعه در يك جهـت معنـا پيـدا ميكنـد. براي مثال: گراني عمومي اسـت، قدرت خريد اكثريت زحمتـشكان جامعه پايين اسـت ونميتواننـد
هايشان راتامين كننـد. نيازمنديــوق پرداختــي دســتمزدها و حقــان ــت و كارفرماي ــوي دول ازسكفايت نمي كند. اعـتراض بـراي ــتمزدها، ــوق و دس ــزايش حق افتامين معيشت، امنيـت، آسـايش ودرجهت تغيـير وضـع موجـود يك تمايل وسيع توده اي اسـت. ــان و ــرايطي، معلم ــن ش درچنيدانش آموزان يك بخـش بـسيار مهم از مبـارزات و حركـت هـاي
اي جامعه هستند. مبارزات تودهمعلمــان ، دانــشجويان و دانــش
آمـــوزان در ســـالهاي گذشـــته فرازها ونشيب هاي را پشت سر نهاده است. نقاط ضعف و قـوت ــت. ــد آموخ ــارزات را باي آن مبــا كنونــي در در ــه هــاي ت تجربتوانمنــــد كــــردن فراينــــد ســازماندهي و رهــبري جنبــش اعتراضـــي معلمـــان و دانـــش آموزان بسيار با اهميـت اسـت . بنا به ضـرورت هـاي سياسـي ــش اعتراضــي ــاعي، جنب واجتمــاز ــوزان ف ــش آم ــان ودان معلمــت ــبري ، هدايـ ــني از رهـ نويـوسازماندهي را مي طلبد. ندانـم كاريها را بايـد كنـار زد. تجربـه هــاي نــاموفق را بايــد كنــار گذاشت. بجـاي تـشكل هـاي نـا مناسب، فرمايشي و نا كارآمـد ، بايد تشكل هاي فراگير، مـدرن و متكي به اراده وسيع و اجتماعي معلمان ودانش آموزان برپا كرد. درايــن عرصــه، وظيفــه ونقــش معلمــــان ودانــــش آمــــوزان كمونيــــست بــــراي جنبــــش ــي ــري طلب ــي وبراب آزاديخواهــم ــسيار مه ــران ب ــه اي درجامع
وحياتي است.
١٣٨٠اعتراضات معلمان از سال
ها فرازها ونشيب
مقطعـي قابـل تامـل 1380سال درجنبش معلمـان ايـران اسـت. اعتراض ونارضايتي معلمان در اشكال اجتماعي از ابتـداي سـال
در بـسياري از 81-80تحصيلي ــي ــشور خودنمايـ ــدارس كـ مـ
درصــدي 25كنــد. افــزايش مــيحقوق، پرداخت نكـردن كمكهـاي ــسكن ــشكل مـ ــدي ومـ غيرنقـفرهنگيان از مطالبـاتي بـود كـه معلمان را دور هم متحـد كـرد و بــه اعــتراض در اشــكال جمعــي
سوق داد. در اواسـط ديمـاه آن ــتان ــان دبيرس ــال، معلم ــا س ه
تهــران درمقابــل اداره 8منطقــه آموزش وپرورش تجمع كردنـد.
ديماه همان سال بيـش از 25در سازمان ”معلم با فراخوان 3000
در مركـز تربيـت “ معلمان تهران ــاالر ــافظ ، ت ــان ح ــم خياب معلرودكي گرد آمدند. هدف سازمان
برداري سياسي بـه معلمان بهره هــاي رژيــم نفــع يكــي ازجنــاح
اســالمي بــود. معلمــان مــستقل ازسياست اين نهاد بـر خواسـت ــي ــنفي و سياس ــات ص ومطالبراديكال خود پا فـشاري كردنـد، ــرح و ــال را ط شــعارهاي راديكخواستهاي خود را طلب كردنـد. معلمان پيشرو و راديكال درايـن ــا ــد و ب ــديگر را ديدن ــع هم تجماعتماد به نفس بيـشتري سـراغ
هاي سراسـري و جمعـي فعاليتخويش درآن موقـع رفتنـد. روز
هــزار 10000ديمــاه بيــش از 27ــش ــراه دان ــان بهم ــراز معلم نفآموزان و مردم درميـدان حـر و خيابانهـــاي اطـــراف تجمـــع ــازده ــد. يـ ــاهرات كردنـ وتظـ
دي 25روزتجمــع واعــتراض، از بهمـن مـاه تـداوم پيـدا 6ماه تا
كرد، شبكه اي از معلمان پيشرو با طرح مجموعه اي از مطالبـات بـــه ســـازماندهي اعتراضـــات ــران ــور درته ــسترده و پرش گ
اقدام كردنـد. ايـن ها وشهرستانــضاي ــه زودي ف ــات ب اعتراضــه را ــاعي جامع سياســي واجتمتحت تـاثير خـود قـرارداد. روز
ــنبه ــه ش ــران 2س ــن در ته بهمــدود ــل 7ح ــر در مقاب ــزار نف ه
مجلس تجمع ودرمقابل دانشگاه تهـــران راهپيمـــايي كردنـــد. اعتراضات گسترده در تهـران و ــتانها دولــت خــاتمي و شهرس
هاي سـركوبگرحكومتي دستگاهرا سراســـيمه كـــرد. نهادهـــاي وابسته بـه جناحهـاي حكومتـي قــادر بــه مهــاركردن حركــت سراسري معلمان نبودند. دولت ــه ــدام ب ــد اق ــار ش ــاتمي ناچ خ
ــشكيل ــراي ” ت ــژه ب ــه وي كميت” پيگـــيري مطالبـــات معلمـــان
بنمايد.
روند اعتراضات، عدم تشکل
فراگير و کارآمد
ــه ــل ده ــا 80از اواي ــسي ت شمامروز ، مبارزات و تالش معلمان در اشكال مختلف : انجمن صنفي معلمان ، شوراي صنفي معلمـان ــا ودر راس ــا ، انجمنه ، جمعيتهآنها كانون تـشكل هـاي صـنفي فرهنگيان ادامـه دارد. هـر سـال ايــن نهادهــا در يكــي از شــهرها گردهم ميايند ومجمع مـشورتي برگزار ميكنند، درمورد چگونگي پيشبرد كار وفعاليت نهاديـشان و مبـــارزه اي متحدانـــه باهـــم ــواردي، ــد. در م ــي ميكنن رايزنبيانيه ي مشترك صادرمينمايند كه براتحـاد معلمـان و پيگـيري مطالبات آنها تاكيد كـرده اسـت. اين مجامع بطور مكـرر توسـط نيروهــاي امنيــتي رژيــم مــورد تعرض قرار گرفته اند. نيروهاي سركوبگر، سـازمانده گـان ايـن ــت وآزار ــورد اذي ــات را م تجمعــركت ــراي ش ــد، ب ــرار داده ان قكننده گان پرونده سـازي كـرده اند. تجمعات معلمان را سـركوب و به هم زده اند .صـدها نفـر را دستگير و روانه زنـدان نمـوده
ــراي بيــش از ــد. ب ــم 700ان معلپرونده قضايي تشكيل و آنها را محاكمــه كــرده انــد. تعــدادي از ــان معــترض و شخــصيت ملعم
..آموز وظايف معلمان و دانش
4 97 کتبرا
هاي با نفـوذ ايـن تـشكل هـا در تهران و شهرسـتانها بازداشـت،
اند. محاكمه، تبعيد وزنداني شده اين رونـد نـشان ميدهـد. فـشار رژيــم از يــك طــرف و ناتوانــي نهادهاي معلمان در سـازماندهي وســيع معلمــان ازطــرف ديگــر، مبارزات و حركت هاي اجتماعـي معلمان را محدود و ناكـام كـرده
است. عالوه برآن، هر سال پس از آن،
انجمن هاي صـنفي معلمـان بـه بهانــه روز معلــم و يــا ديگــر مناســـبات، بـــراي درخواســـت
شان در برخـي از نقـاط مطالباتتهران و در شهرستانها در مقابل ــع ــرورش تجمـ ــوزش و پـ آمـ
كنند. اين تجمعات پراكنـده و ميــشار ــت ف ــستند. تح ــدود ه محنيروهاي امنيـتي ودولـتي قـرار دارنـــد و براحـــتي پراكنـــده
شوند، سـازمان دهنـدگان آن ميگيرنــد و مــورد تعقيــب قرارمــي
بـراي آنهـا پرونـده سـازي مـي شود. مطالبـات معلمـان متحقـق
ــي ــث نم ــد باع ــن رون ــود. اي شدلسردي نسبت بـه كـارايي ايـن ــان شــده ــان معلم ــا درمي نهادهــت. كــار وزنــدگي فعاليــن اسمتشكل در راس اين تشكل ها بـا خطر روبرو بوده اسـت. هنگـام دســـتگيري و اخـــراج وتبعيـــد رهــبران ايــن نهادهــا از حمايــت وسيع معلمـان ودانـش آمـوزان برخوردار نبوده انـد. در نتيجـه
هـا و فعاليـن برخي از شخصيت انـد كـه از اين نهادها ناچار شده
فعاليت كنار بكشند.
واقعيت اين اسـت كـه عليراغـم انـدركاران در جهـت تالش دست
ــاي ــن ه ــرايط، انجم ــود ش بهباند دربرگيرنده صنفي نتوانسته
تــوده وســيع معلمــان در محــل كاروفعاليــت اجتمــاعي خويــش
باشند. به مرور زمان انجمن هـا هاي موجـود بـه محافـل وتشكل
انـد. برخـي كوچك ترتبديل شده هــاي درون از آنهــا بــا جنــاح
اند و عمـال در حاكميت كنار آمده ــا ــش ايف ــان نق ــارزات معلم مب
كنند. نهادها يي كه هنوز بـر نمياهـــداف و مطالبـــات صـــنفي و اجتماعي معلمان اصـراردارند از تبــديل شــدن بــه ظــرف فراگيــر
انـــد. زيـــرا معلمـــان بازمانـــدهــه ــا ب ــن نهاده بطوراساســي اي
اي و اجتماعي قدرت وسيع توده معلمان متكي نيستند.
برپايي مجامع عمومي وتشکيل
شوراهاي معلمان و دانش
آموزان
ــان ــنفي معلم ــاي ص ــشكل ه تعليراغم تالش و زحمـات دسـت اندركاران ورهبران آنها، مكانيزم مناسبي براي متـشكل كـردن در ــري ــي و سراسـ ــاس محلـ مقيـمعلمان نيستند. معلمان پيـشرو و رهــبران جنبــش اعتراضــي معلمان درقالب اين نـوع تـشكل ها محدود مي شـوند و قـادر بـه انجام فعاليتي فراتـر از ظرفيـت ــا و ــستند. نيازهـ ــود نيـ موجـضرورت هاي جنبش اعتراضـي معلمان ابـزاري اجتمـاعي تـر و فراگير تر از ابزارها وتشكل هاي موجود را مي طلبد. ابـزاري كـه قدرت بسيج توده اي معلمـان و دانش آموزان را درخـود داشـته باشد، بتواند خواست ومطالبات ــا را ــال آنهـ ــاعي وراديكـ اجتمـنمايندگي و رهبري كند. محـدود به چند نفر يا محافلي كوچـك از معلمان نشود. در پرتو راه يابي به يك شرايط بهتر در امر تشكل يــابي و بــراي چــيره شــدن بــر
ــعه ــود وتوسـ ــعيت موجـ وضـجنبش اجتماعي معلمان ودانـش آموزان در مقيـاس سراسرسـي ــدرن ــازمان فراگيرومـ ــك سـ يـاجتماعي ضروري است. راديكال ترين، مدرن ترين و ساده تريـن تشكل فراگير شورا است. اتكا به سيستم شورايي است. تنهـا راه برون رفت از اين حلقه ضعيف و آسيب پذير كه معلمـان پيـشرو ــه ــد و ب ــه ان ــرار گرفت در آن قمرور،توسط دستگاههاي دولتي ونهادهــا ارتجــاعي ايزولــه مــي شــوند، مراجعــه بــه دخالــت مستقيم معلمان و دانش آمـوزان است. تالش و كوشـش در جهـت برپايي گسترده و منظم مجامـع ــوراهاي ــشكيل ش ــي و ت عمومدانش آموزي و شوراي معلمـان در محــل كــار وكــالس آنهــا يــك
راهكار ممكن و مناسب است.
معلمان ودانش آموزان
کمونيست،
معلم يا دانش آمـوز كمونيـست، رهبر ، سازمانده ، مبلغ و مـروج اجتمــاعي در ميــان معلمــان و دانــش آمــوزان اســت. بــه افقــي ــنفي و ــاي ص ــر از فعاليته فراترســته اي مــي انديــشد. اهــداف سياســي، اقتــصادي و اجتماعــي وسيعي را بـراي خـود در قالـب مانيفيست كمونيـست وبرنامـه يك دنياي بهترترسـيم وتدويـن كرده است. از آنها الهام ميگـيرد، براي آزادي وبرابري ورهايي از وضع موجود تالش نمـي نمايـد. به ايجاد يـك جامعـه بهـتر، آزاد وبرابر فكر ميكند. درايـن جهـت، ــه اي و ــت پايــــ كاروفعاليــــــش ــان دان ــاعيش را درمي اجتمآموزان و معلمان دنبـال ميكنـد.
به امر سازماندهي اجتمـاعي بـر اســاس ايــده هــاي جمعــي و سوسياليـــستي مـــي پـــردازد . ــا وفنداســيونهاي ــازو كاره ســراي ــوده اي را ب ســازماندهي تگسترش يـك مبـارزه اجتماعـي وفراگــير بخوبــي ميشناســد. در جهت گسترش مبارزات اجتماعي و توده اي طبقه كـارگر وانـسان زحمتكــش جامعــه عليــه وضــع موجود بـه امـر تبليـغ، ترويـج ــردازد. بــه وســازماندهي مــي پابزارهاي قدرتمند اجتماعي براي كسب حقوق اقتصادي، اجتماعي و سياسي توده هاي مردم دست مي برد. تشكيالت را براي اعمال قدرت اجتماعي به مثابه نـيروي پيش برنده مبارزه براي بهبـود وتغيير شرايط موجود و كـسب قــدرت سياســي ميخواهــد. در تقابل بـا نهادهـا،احزاب متـشكل سياســـي واجتمـــاعي درنظـــام حـــاكم، الگوهـــاي ســـازماني و اجتماعي دارد. ابزارهاي توده اي وحـــزب مـــدرن سياســـي دارد. ابزارهاي موثر و مدرن را بـراي ــارزه ــت و مبـ ــشبرد فعاليـ پيـجستجو ميكنـد وبكـار ميگـيرد. ــاه ــه گ ســتاد رهــبري دارد، تكياجتماعي قدرمند را دارد و بـراي تقويت آن ميكوشد. ازاين زوايـه يك معلم كمونيست ، يـك دانـش ــك ــد ي ــست همانن ــوز كموني آمكــارگر كمونيــست در اتفــاق بــا حـــزب پيـــشرو و كارمتـــشكل سياسي واجتماعي ازاعتمـاد بـه
نفس بااليي برخوردار است .معلم يا دانش آمـوز كمونيـست، ــشرو جنبـــش ــاه وپيـ رهبرآگـاجتماعي معلمان ودانش آموزان است. چهره محبوب اجتماعي در ميان معلم و دانش آمـوز اسـت. يار قابل اتكا براي مبارزه و كـار جمعــي اســت. قابليــت رهــبري،
5 97 کتبرا
هدايت ومتحـد كـردن را ازخـود نشان ميدهد. مورد اعتماد جمـع معلمان و جمـع دانـش آمـوزان ــت ــار وفعالي ــاي ك ــت. توان اسجمعــــــي است.ســــــخنگو و پيشتازمبارزات اجتماعي اسـت. ابزارهاي مبارزه اجتماعي را مي شناسد. نهادهاي زرد وارتجاعي را مي شناسد رفتارهاي آنـان را در سازش وتباني با حاكميـت و نيروهاي ارتجاعي را تشخيص ميدهد. سنت ها ونهادهـاي بـاز دارنده را مـي شناسـد. تفـاوت كاروفعاليت را در قالـب نهادهـا وتشكل هاي گوناگون تشخيص ميدهد. چنين فردي به مثابه يك رهـــبردر مبـــارزات اجتماعـــي معلمــان ودانــش آمــوزان پيــش برنده است. ابتكـار فعاليـت هـا موثر را در دست دارد. در هنگام مبارزه به نيروي اجتماعي حوز ــا ــان ي ــني ملعلم ــاليتش يع فعدانش آموزان متكي است. مـورد حمايت جمعـي اسـت. از زاويـه برخورداري از قـدرت اجتماعـي به مبارزه براي كسب مطالبـات واهدافش ميرود. انعطاف پذيـر اســت. در تــصميم گــيري جــدي است با صـميميت ورفاقـت بـه رفع و رجوع كارهـاي اجتماعـي مـــي پـــردازد. مجموعـــه ايـــن خصوصيات و تواناييها هويـت اجتماعي يك رهبر كمونيست را
دهنــد و دايــره نفــوذ شــكل مــي كنند. وتاثيرش را تقويت مي
وظايف معلمان و دانش آموزان
کمونيست،
ــد، ــارزه هدفن ــازماندهي مب سمتـــشكل و موثـــر در شـــرايط ــني را در ــايف معي ــي وظ كنونمقابل، معلمان ودانـش آمـوزان
كمونيست قرار ميدهد:
هـاي از رهـبران . ايجاد شبكه 1آگاه ، معلمـان ودانـش آمـوزان
پيشرو در محل كارومدارس . تبليغ ، ترويج وسـازماندهي 2
علــني مجمــع عمومــي و شــورا ــت ــاي دخالـ ــوان ابزارهـ بعنـ
مستقيم واجتماعي . آسان كردن وفراخوان برپايي 3
مجــــامع عمومــــي در محــــل كاروزندگي معلم ودانش آمـوز. از طريــق جمــع شــدن دورهــم، ــر ــيري ب ــصميم گ ــشورت وت مسرمــسايل متنــوع اجتماعــي وصنفي، بدون انجام تـشريفات دسـت وپــاگير، بـدون نيــاز بــه كسب مجوز ازهر مرجع رسـمي
وغيررسمي .ــن نمايندگان،هيئــــت 4 . تعييــ
اجرايي، سخنگوي مجمع عمومي و شورا، وكالء وانتـصاب افـراد متخصص براي انجـام كارهـاي روتيــن از طريــق راي مخفــي ودخالت مستقيم شـركت كننـده
گان در مجمع عمومي.. ايجاد واعالم علني شوراهاي 5
معلمان و دانـش آمـوزان حـول مسايل و مطالبات اجتماعي آنها
. افـــشاي عملكـــرد نهادهـــاي 6وابسته بـه حاكميـت و تـشكيل مجامع عمومي دانش آمـوزان و
معلمان براي اعالم انحالل آنهاــه مزيـــت 7 . آمـــوزش وتوجيـ
برپايي مرتـب مجـامع عمومـي، بعنوان ركن حيـاتي تـداوم كـار
شوراها . برپايي مرتب مجامع عمومي ، 8
تصويب و به روز كردن قوانين ومقـــرارت وتنظيمـــات الزم در ــي ــي و بررسـ ــامع عمومـ مجـعملكرد نمايندگان مجمع عمومي بطــور آنــي و درصــورت نيــاز
عزل وانتصاب آنها.
برپايي مجامع عمومـي و ايجـاد شوراها درميان معلمان و دانش آموزان تنها امكان راديكال براي متشكل و متحد كـردن مبـارزات ــاعي آنهاســت. ــوده اي واجتم تشورا ظـرف موثـر ودمكراتيـك ــستقيم ــت م ــال دخال ــراي اعم بدانــش آمــوزان و معلمــان در ــه ــويش و جامع ــت خ سرنوش
اســت. تقويــت و گــسترش ايــن جنبش وظيفـه فعـالين جنبـش
كمونيستي كارگري است.
1391شهريور 18
6 97 کتبرا
گروه هاي گارد آزادي را تشکيل دهيد!
به گارد آزادي به پيونديد!
گارد آزادي نيروي متشكل و مسلح شما براي دفاع از خـود در مقابل همه نيروهاي ارتجاعي است. گارد آزادي ، نـيروي دفاع از انسانيت، آزادي انسان ها، برابري انسان هـا ، دفـاع از حق برابر زن و مرد ، حقو كودك، آزادي كامل و بي قيـد و شرط بيان، تشكل و اجتماع، نيروي دفـاع از دسـتاوردهاي فكري و فرهنگي بشريت در مقابل فرهنگ ارتجـاعي و عقـب مانده و نيروي دفاع از حق شاد بودن و مرفه زيستن انسان
ها است.گارد آزادي نيروي دفاع در مقابل هر كـس و جريـاني اسـت
كه بخواهد بزور خود را به زندگي مردم تحميل كند.
زنان و مردان آزاديخواه! جوانان انقالبي!
هر كجا هستيد، در محله و در شهر و روستا گروه هاي گارد آزادي را تشكيل دهيد و از هر طريق كه مي توانيـد خـود را
مسلح كنيد و با ما تماس بگيريد.تالش كنيد در محـل تـان آزادي انديـشه و بيـان ورفتـار و فرهنگ انساني و پيشرو، بخصوص عليه فشار و سـتم بـر زنان، تعرض به حقوق كودكان و تبلييغات قـوم پرسـتانه،
حاكم باشد.فضاي محل تان را بر فعاليت عوامل جمهوري اسالمي تنـگ
كنيد. امكان فعاليت كمونيستيي و آزادي خواهانه را در محل .گسترش دهيد
مرتجع و اتفاقـا دشـمنان مـردم انـد. دوبـاره بـر تـن كُرد گرفتـه
كـشي و نفـاق در ي نسل برنامهــي و ــاس دمكراسـ ــه، لبـ جامعـ
انـد انتخابات پارلماني پوشانده ي تا فدراليـسم قومـي و برنامـه
سازي ارتجاعي خـود را بـه ملتــه ــشوري ب ــسيمات ك ــم تق اس
ي قالب كنند. انگار جامعه جامعهسال گذشته در 20و مردم آن در
اند و حكومـت خالء زندگي كرده پارلماني و انتخابي احزاب برادر
ــن ــراق را اي ــا در كردســتان ع هاند كـه چگونـه بـا بريـدن نديده
خــود، از فــساد زبــان مخــالفينــاول ــده و از چپـ ــه شـ نهادينـ
هاي بادآورده از حاكميـت ثروتــك و ــه دمكراتي عــشايري و البت
كنند. پارلماني خود دفاع ميتر ادعاي آنهـا اما از اين مضحك
مبني بر ديالوگ و اتحـاد اسـت. تاريخ ناسيوناليـسم كُـرد درآن منطقــه نــشان از وارونگــي ايــن ادعا دارد. جنگ و رقابت و پنـاه ــاه ــه درگ ــا ب ــه آنه ــردن هم ب
هاي مرتجع منطقـه، بـراي دولتو تقابل با يكـديگر بخـش مهـم
انكارناپذير تـاريخ آنـان اسـت. سابقه احزاب ناسيوناليست كُرد ــشمكس و ــر از كـ ــراق پـ در عـخونريزي است. در مقاطعي يكي جلــودار ســپاه بعــث و ديگــري راهنماي سپاه پاسداران، نه تنها ــه ــه عليـ ــديگر بلكـ ــه يكـ عليـاپوزيــسيون جمهــوري اســالمي
اند. و نه تنها اين در اوايـل بودهسركار آمدن جمهـوري اسـالمي زمـــانيي كـــه مـــردم ايـــران و كردســـتان عليـــه جمهـــوري
اســــالمي مــــشغول مبــــارزه ومقاومــت بودنــد قيــاده موقــت (حزب دمكرات كردستان عـراق)
دوشادوش پاسداران رژيم عليه مردم و نيروهاي مـسلح احـزاب كردستان ايران مي جنگيـد. و از اين قباحت بارتر همچنين در آن زمان در حالي كه مردم كردستان ايــران خــودرا بــراي مقابلــه بــا
تهديدات جمهوري اسالمي آمـاده ــد ــزب ميكردنـ ــدگان حـ نماينـ
بوسـيدن در قـم بـراي دمكراتدســــت امــــام دقيقهــــشماري ميكردند . آرزويي كه هرگـز بـه
آن نرسيدند. ــم ــي دور بروي ــرا خيل اصــال چــه در ــدي ك ــداهللا مهت ــن عب همي
هاي بـاال نقـشي نداشـته نمونهاست، چند سـال قبـل كـه در آن
اي از دهنده زمان هيچ افق نجات شرق و غرب در ميدان سياسـت ــواي ــش هـ ــود، فيلـ ــان نبـ آنـهندوستان كرد و بفكر فرستادن ــوري ــزد جمه ــه ن ــتاده ب فرساسالمي افتاد و در واقع راهـي را امتحان كرد، كه مشخصه جريان ناسيوناليـــستي در آن منطقـــه
رد ادعاي ها در بود از اين نمونه ــالوگ و دوري از ــود ديــ وجــــه در ــشونت كـ ــارگيري خـ بكـ
نامــه ايــن احــزاب بــه آن توافــقــده ــاره ش ــور اش ــه وف ــت ب اس
توان آورد. بـه سياسـت ايـن ميــا ســوريه ــاط ب احــزاب در ارتبامروز نگاه كنيـد، هـر كـدام بـه
هــاي ي يكــي از دولــت دنبالچــهــل ــري تبدي ــه ديگ ــه علي منطق
اند. به اين ترتيب وفـاداري شدهاينها به ديالوگ و دسـت نـبردن به خشونت و همچنين تعهدشان ــراي ــارزه بـ ــري مبـ ــه پيگـ بـسرنگوني جمهوري اسالمي، كـه
نامه به آن اشاره شـده در توافق ي عيـني و است، به حكم سـابقه ي گذشـته تاريخي دو، سه دهـه
گيرنــد. ي خوبــي نمــي نمــرههرقولي بدهند و هر ادعايي كـه
شـود اعتمـاد بكنند، به اينها نميكرد. آنتن كـرنش ومماشاتـشان با جمهوري اسالمي هميشه فعال است و در شرايط مناسـب از آن
ــي ــتفاده مـ ــرا اسـ ــد. وچـ كننـاند؟ ريشه در اسـتراتژي اينچين
اشـــان دارد. مبـــارزه سياســـيبري از قدرت وحـاكم شـدن سهم
اي از كردستان، به هـر در گوشه اي كه ميـسر شـود. هـدف شيوهاشان همين اسـت وبـس... نهايي
نه مردم برايشان مهم اسـت، نـه اشــان. امــروز طــرف معاملــه
ــي ــيروزي را در دل تاريكــ پــهـاي كنوني، در كشمكش قـدرت
جهاني بـراي تقـسيم جغرافيـاي ــري ــان ديگ ــر زم ــه، از ه منطق
بيننـد و بـا چنيـن تر مـي نزديكهايي مـژده دوميـن و يـا بيانيه
شــايد بعــد از ســوريه ســومين حكومت اقليم كردستان ايـران را
خواهنـد از به مردم مي دهند. مي اشان باالي سر مردم براي آينده
تصميم بگيرند. اما اينها يك بد شانـسي كوچـك
اند، وآنهم اين است كه نـه آوردهــراق و ســوريه ــتان ع در كردسبلكه در كردستان ايران سياست
كننـد. اينجـا زميـن سياسـت ميطور ديگري شخم خورده اسـت. در اينجا بيشتر از سه دهه است كه ميدان سياست حياط خلـوت ناسيوناليسم نيست، ونـه تنهـا
ــن، ــارگر و اي ــيروي ك ــه ن بلك 30كمونيــست وانــسان پيــشرو،
سال است كه در ميـدان مبـارزه داري عليـــه رژيـــم ســـرمايه
جمهــوري اســالمي آلترناتيــو ديگري غير از ناسيوناليستها را درمقابل جامعه قرار داده اسـت. و آن نه تنها پايان هر نوع سـتم ملــي در كردســتان بلكــه پايــان دادن به تمام مصايب و مـشقاتي
داري بـه است كه نظام سـرمايه
سرنوشت بـشريت امـروز گـره ــم ــداختن نظـ ــت. برانـ زده اسـ
ــده ــرمايه گندي ــه ي س داري و بهمراه آن محو هرنوع سـتمگري ملي. اين آلترنـاتيو نهـايي ايـن طبقه تـازه بـه ميـدان آمـده در
حـال كردستان است. اما بـا ايـن جــــواب فــــوري كــــارگران و ــتان در ــستها در كردسـ كمونيـشرايط كنوني نـه حـاكم كـردن
ي فالن طايفه و عشاير، سركردهبلكه مراجعه به آرا عمومي مردم ــا ــدن و ي ــراي مان ــتان ب كردسجــدايي از ايــران اســت، ايــن
تريــــن مــــدرنترن وعادالنــــهتواند آلترناتيوي است كه هم مي
در كردسـتان را “ ملـي ”ي مسئلهــم ــاند و ه ــرانجام برس ــه س ب
ي را در مقابـــــــل جامعـــــــهها و پراكني ناسيوناليست نفرت
هــاي جنــگ و كــشتار نــسخههـا تـضمين كنـد. چـي فدراليسمها در كردستان ايـران كمونيست
براي به سر انجام رسـاندن ايـن ــروع ــفر شـ ــاتيو از صـ آلترنـ
30كه با تاريخ كنند. كساني نميــاله ــتان سـ ــير در كردسـ ي اخـ
داننـد آشنايي اندكي دارنـد، مـي كه صـحنه مبـارزه سياسـي در
ها، بـه براي كمونيست كردستاني عليــــه مــــوازات مبــــاررزه
جمهوري اسالمي، ميدان مبـارزه وافشاي احـزاب ناسيوناليـست ــه حامــــي ــتان وطبقــ كردســ
ــوده اســت. ســرمايه دارشــان ب
ــاع ــه دف ــي ازجامع ــش مهم بخهميــــشگي حــــزب دمكــــرات
ــرمايه ــا و سـ داران و ازفئودالهـمرتجعين را بياد دارند وعليه آن
ي جامعـه، اند. در خاطره ايستادهــه و ــتيزي و رواج خرافـ زن سـمــذهب بوســيله حــزب دمكــرات پاك شدني نيـست... و بـاالخره جرياني كه پيشمرگان كومله لـه
7 97 کتبرا
..تحوالت منطقه و تحرکات
: اخــيرا توافقــات نــشريه اكتــبرمشتركي مـابين حـزب دمكـرات ــازمان ــران و سـ ــتان ايـ كردســـصطفي ــط م ــشان توس زحمتكهجري و عبداله مهتدي به امـضا رسيده اسـت، كميتـه كردسـتان حـــزب حكمتيـــست بالفاصـــله
اي در تقابل بـا آن صـادر بيانيه نمود. چرا؟
بـه ايـن دليـل عبداله دارابـي: ساده كه، بار ديگر براي كارگران
خواه ايران بويـژه و مردم آزادي نسل جوان امروز يادآوري كنيم چگونـــه بـــه خـــاطر اســـتفرار ــالمي و ــوري اس ــت جمه حاكمي
مـردم 1357اصالت دين، انقالب ايران به خون كشيده شد و آنـرا
اش خواهانـــه از مـــسير آزاديــزاب ــد. احــ ــرف كردنــ منحــ
خواه ايران و كردستان فدراليسمــا طــرح خواســت ــران ”هــم ب اي
كوشـند تـا در آينـده مي“ فدرالبعد از جمهوري اسـالمي، همـان
ســال اخيــر 33حاكميــت ســياه بار تحت جمهوري اسالمي را اين
ــواي حكومــت ملــي و اصــالت لقومي و ملي، به مـردم ايـران و ــد. و در ــل كنن ــتان تحمي كردس
هــاي پرتــو آن راه بــده بــستاني خــود را بــا دارنــه ســرمايه
همديگر، فراهم سازند. عالوه بـر ــي ــت فدرال ــت حكوم آن، خواسبــــراي احــــزاب و جريانــــات ــران، در ــستي در ايـ ناسيوناليـشرايط حاضر خريداران جهانـي دارد، كشورهاي امپرياليستي از جمله آمريكا و غـرب خريـداران
ــه ــا بـ ــستند. ثانيـ ــم آن هـ زعـ
ها فرمول مناسبي ناسيوناليستبراي به بيراهه كشاندن خواست بر حق مردم كردسـتان اسـت و
كوشند با تكيه بر اين ابـزار، ميتالش مردم كُرد براي رفع سـتم ــسير ــي در كردســتان را از م ملدرست خود خارج نمايند. غافـل ــردم ــارگران و مـ ــه كـ از اينكـ
خواه ايران و كردسـتان از آزاديادامـــه و آزمـــايش همچـــون سناريوهايي بـشدت بيزارنـد و ــد ــرآن خواهن ــه در براب قاطعانايستاد. ادامه تقابل سياسـي مـا به اين خاطر است كه، هدف ايـن
سهيم شدن در بـازي نامه توافققدرت در تحـوالت آتـي ايـران و كردستان است و براي پيـشبرد ــت و ــه حماي ــكارا ب ــيز آش آن نپشتيباني آمريكـا، احـزاب كـرُد ــراق و ــتان ع ــر كردس ــاكم ب حاپوزيــسيون راســت پــرو غــرب
اند. اميد بستهحزب دمكرات كردستان ايـران و سازمان زحمتكـشان، بـه دنبـال
ي آمريكا و ناتو به ليـبي و حملهگسترش آن به سوريه، فرصـت
انــد تــا تمــام و را مناســب ديــدهكمال اهداف سياسي خـود را بـه اهداف آمريكا و غرب در منطقـه ــاري در ــيرات ج ــه تغي ــا توج بســـوريه، گـــره بزننـــد و از آن تبعيت كنند. شـروع ايـن رونـد
سـال 9براي حزب دمكـرات بـه گردد كـه در آن ) بر مي2003قبل(
بــه ســقوط رژيــم بعــث عــراق توســـط آمريكـــا و متحدانـــش انجاميد، و از آن بـه بعـد شـعار
دمكراســـي بـــراي ايـــران و ”
ــاري بــراي كردســتان “ خودمختحـــزب دمكـــرات، بـــه پـــروژه ــران ــراي اي ــي ب ــسم قوم فدراليتغيير نام يافت. ايـن پـروژه بـه هيچ وجه براي حل مساله ملي و رفع ستم ملي بر مردم كردستان به ميان نيامده است. اين پروژه مــانعي اســت در برابــر عــرض ــت ــدام اراده آزاد و سرنوشـ انـ
ي كردسـتان ساز اكثريت جامعه ــر ــداف ب ــه اه ــراي رســيدن ب ب
ي فدراليـسم اشـان... پـروژه حقيعني ايجاد نفاق و تفرقه در بين
كشان ايـران، و كارگران و زحمت ابديت بخشيدن به آن بر اسـاس ســه فــاكتور قوميــت، مــذهب و زبان ... به اضافه جنگ خيابانـي
پرسـتان و و كوچه به كوچه قوم افراطيون مذهبي با همـديگر كـه
ي آن هم اكنون در شـهر و نمونهروستاهاي سوريه جاري اسـت (كه ديدن و مشاهده كردن آن دل هر انسان شرافتمندي را بـه درد
آورد). براي نمونـه سياسـت مي(تفرقه بيانـداز و حكومـت كـن) آمريكا و غرب در يوگوسـالوي، شوروي سابق و عـراق را نگـاه كنيد كه چگونه نفاق افكني ابدي
بـه “ دمكراسي“را در بسته بندي خورد مردم دادند و آنها را براي هميشه به جان همديگر انداختند. سرنوشت تلخ مردم عراق تحت حاكميـــت فدراليـــسم قومـــي و مذهبي را نگاه كنيد كـه چگونـه
ــيرازه ــم شـ ــه را از هـ ي جامعـگسيخته است و زندگي معمولي مردم را بخون كـشيده اسـت. و
سـال 9به اذعان خود آنهـا طـي
گذشــته در عــراق صــدها هــزار كــشته و زخمــي را بــا خــود بــه ارمغان آورده است و اكنون نيز بطور روزمره شاهد لـت و پـار شدن ده ها و صـد هـا شـهروند
ــي ــار بـ ــل و كـ ــاع در محـ دفـ شان هستيم. زيست
ما به خاطر جلوگيري و ممانعت بعمــل آوردن از وقــوع چنيــن ــران، از ــراي اي ــناريوهايي ب س
ي سياسي همين اكنون به مقابله ســـناريو ”ي بـــا ايـــن پـــروژه
ايم و با تمـام برخاسته “سياهيكوشيم ماهيت ارتجاعي توان مي
و ويرانگر چنين طرحي را افـشا كنيم و از ايـن طريـق از تبديـل شدن سرنوشت مردم ايـران بـه سرنوشــت مــردم كــشورهاي يوگوســالوي، شــوروي ســابق، عراق وغيره... جلوگـيري كنيـم، تــا بخــاطر منــافع طبقــاتي يــك اقليت ناچيز شيرازه كل جامعـه
ايران از هم گسيخته نشود.ي نسخه فدراليـسم قومـي ارائه
از طرف حزب دمكرات و سازمان ــل ــني تحميـ ــشان، يعـ زحمتكـــداوم ــي و ت ــت بورژواي حاكمي
داري استثمار و استبداد سرمايه ــوده ــارگر و ت ــه ك ــاي برطبق ه
ــران و محــروم و آزادي خــواه ايــه ــتان. سرنوشــت جامع كردسكردستان را بايد خود مردم رقـم بزنند نه اقليـت بـورژواي آن و ــزب ــر و متح ــدگان متحج نماينــث ــلي بح ــرفين اص ــان... ط شفدراليسم در سطح سراسـري و كردستان، هر كدام به خوبي بـه
اشان در دنبال كردن منافع مادي ــساله ــد و م ــسم آگاهن ي فدرالي
ــي ــسم، م ــول فدرالي ــد فرم داننامروز، فرا تر از محاسبات خـرد و ريز گروهي و حزبي آنهاسـت، ــا ــداراني دارد و بـ ــون خريـ چـ
توانند بازيگري توصل به آن مي
8 97 کتبرا
مهتدي در کردستان در راستاي سناريو سياه -توافقات اخير جريانات هجري”
.“ باشد مي
مصاحبه نشريه اكتبر با عبداله دارابي، پيرامون توافق مشترك حزب دموكرات و سازمان زحمتكشان
خوبي براي طراحـان اصـلي آن در سطح جهاني باشند.
هاي جهاني، مؤلفه :نشريه اكتبر ــه ــت منطق ــه موقعي اي و از جمل
ــران در ــالمي در اي ــت اس حكومگرائــي و... دامــن زدن بــه قومــي
اند. براي خنثي كـردن ايـن دخيلسياست و جلوگـيري از بوجـود آمدن تخاصـمات قومـي، ملـي و مذهبي در ابعاد اجتمـاعي چكـار
بايد كرد؟ بايد بر اين نكته عبداله دارابي:
تاكيد كنم در پاسـخ بـه هـر دو سئوال طرح شـده، روي سـخنم ــارگران و ــه ك اساســا خطــاب ب
ــردم آزادي ــران و مـ ــواه ايـ خـكردســـتان اســـت، تـــا بـــه دام
پرستي نيافتنـد گرايي و قوم مليو نيز براي جدال با اين تحركات بــه ميــدان بياينــد. كــارگران
خــواه كمونيـست و مـردم آزادي بايد اين موضوع را جـدي تلفـي كننــد و بــه مثابــه يــك جــدال و كشمكش طبقاتي كـه در جريـان است، به آن نگاه كنند و به موقع
العمل جـدي از در برابر آن عكس خود نشان دهند. چون پشت هـر كــشمكش سياســي و حقوقــي و ــي فكــري و ... يــك جــدال طبقاتواقعي در جريان است، و احـزاب سياسي يكي از ابزارهاي مهمـي ــضاي ــو و فـ ــه جـ ــستند كـ هـدخالتگري انسانها درايـن جـدال
كننـد. كـار طبقاتي، فـراهم مـي حزب دمكرات و ساير جريانـات ناسيوناليست كُرد اكنون فراهـم كردن جو و فـضا سـازي بـراي شعار ارتجاعي فدراليـسم اسـت و نيز با توجه به بـده بـستان و معاملـــــــه آنـــــــان بـــــــا
طلب و هاي عظمت ناسيوناليستخواهند به تمايت خواه ايران، مي
آنان قبوالنند كه طرح فدراليسم
گـير و مد نظر آنها، فرمولي همه سراســري اســت و در صــورت پـــذيرفتن آن، همـــه احـــزاب
تواننـد ناسيوناليست ايراني مي كنار همديگر كاالي بسازو بنـداز خود را با حيله و فريب به مـردم
بفروشند. احزابي كـه شـعار فدراليـسم را
انـد بايـد هـر جـا كـه طرح كرده هستند فشار نقد سياسـي مـا را ــد سياســت ــد. باي احــساس كنن
گرايي و هويت تراشي قومي قومرا بـــه عنـــوان يـــك سياســـت واپسگرايانه و ارتجاعي را بيش
ارزش كرد. چون اگـر از پيش بي شعار فدراليسم به مثابه يك افق تاريك تا سر حـد يـك سيـستم اداري كشور به جامعـه ايـران و كردستان تحميـل شـود، اوليـن ــوده ــارگران و ت ــان آن ك قربانيــان ــژه زن ــردم زحمتكــش بوي مــب ــري طلـ ــواه و برابـ آزاديخـــاظ ــه لح ــه ب ــود ك ــد ب خواهنــصادي ــاعي، اقت سياســي، اجتممورد حمله قرار خواهنـد گرفـت. بنا بر اين، بايستي بـر ايـن امـر واقف بود كـه شـعار فدراليـسم يـــك شـــعار ارتجـــاعي، ضـــد كارگري و مغـاير بـا هـر گونـه آزادي و برابــري مــردم اســت و
بشدت آنرا افشا و محكوم كرد.در تقابل بـا خواسـت فدراليـسم ــا، ــست ه ــاعي ناسيونالي ارتجكــارگران كمونيــست و اكثريــت توده مـردم زحمتكـش خواهـان يك نظام سياسـي آزاد، برابـر و ــر ــي و غي ــير قوم ســكوالر و غمذهبي هستند كه در آن برابـري حقوقــي همــه ســاكنين كــشور، ــستقل از نــژاد و جنــسيت و مــادات، ــذهب و اعتق ــت و م قومي
تامين و ضمانت شده باشد! تا آنجا كـه بـه تـوده مـردم در جامعه كرُدستان مربوط ميشود
ما بلحاظ اصـولي مجـددا تاكيـد كنيــم كـه آينــده سياســي و مـي
اداره جامعــه كردســـتان بايـــد توسط خود مردم رقم زده شـود نه هيچ دولت و حزب و جريـان ــت ــري. حاكميـ ــي ديگـ سياسـكردسـتان بايــد بـه خــود مــردم كردستان سپرده شود نه حـزب دمكــــرات و ســــاير احــــزاب
طلب ديگر. بـه ايـن خودمختاريــردم كردســتان حــق ــب، م ترتيدارند در بـاره جـدايي يـا باقـي ــشور ــار چــوب ك ــدن در چه مانبعنــــــــوان شــــــــهروندان
الحقـــوق پـــاي يـــك متـــساويــد و ــدوم آزاد برونـــ رفرانـــخودشان در سرنوشـت خويـش براي ماندن يـا جـدايي تـصميم بگيرند. چون از نظر ما هر نـوع بند و بست نيروهاي سياسـي و هر نـوع توافقـي از بـاالي سـر ــزي و ــت مرك ــان دول ــردم مي م
احزاب ناسيوناليست كُرد مردود است و فاقد هر نوع مـشروعيت
سياسي و قانوني مي باشد.
2012سپتامبر 7
مصاحبه كننده: اسماعيل ويسي
9 97 کتبرا
ــر و ــراز نظ ــاطر اب ــا بخ را تنههـاي حـزب مخالفت باسياسـت
دمكرات قصابي كرد، در شرايط امروز كه طعم ميوه قدرت را در
كنـد در مقابـل مزه مي دهان مزه مخــــالف خــــود مخصوصــــا مخـــالفيني كـــه زيـــر بـــار
هاي آنها نروند هزاربار سياستــشن ــود. خـ ــد بـ ــر خواهنـ تـ
ــت ــن واقعي ــا خوشــبختانه اي هتراوشات ذهـني كـسي نيـست.
سـال 30هاي اجتماعي بلكه دادهــرد ــسم كُ ــا ناسيونالي ــل ب تقاباست، كه امروز بـه خودآگاهـي مردم در كردستان تبـديل شـده است. با توجه به اين واقعييـات
ــه ــاعي بياني ــويس اجتم ــاي ن هــراي ــست ب ــترم ناسيونالي مح
ــشيره ــك سرع ي ســواركردن يديگــر بــر سرنوشــت مــردم در كردستان ايران شـانس زيـادي ندارنــد. بايــد زحمــت بيــشتري
بكشند.
ــل ــف مقابـــ ــا در صـــ امـــ
نويـسان ناسيوناليـست، بيانيههـاي صف كارگران و كمونيست
سـازمانهايي جامعه واحـزاب و كه رسما و علنا بيگانگي خود را
هاي ناسيوناليـستي با اين طرح انـد، سـكوت و بـي اعالم كـرده
.خيالي مجاز نيست
همايون گدازگر
2012سپتامبر 9
..تحوالت منطقه و تحرکات
اعتراضات و اعتصابات كارگري
تجمع اعتراضي کارگران فرا بتن در
بر پايه خبر دريـافتي از / سنندجســـــنندج، روز چهارشـــــنبه
بيــش از 1391شــهريور مــاه 15يكــصد نفــر از كــارگران شــركت
كــه در پــروژه ســاخت “فــرابتن”مسكن مهر به فعاليـت مـشغولند
5در اعتراض بـه عـدم پرداخـت ماه دستمزد معوقه خود در مقـال درب اين شركت تجمع اعتراضـي برپــا كردنــد. كــارگران معــترض اعالم كردند تا نيمـي از دسـتمزد معوقه خود را دريافت نكننـد بـه ــد ــاز نخواهن ســر كارهايــشان بگشت. الزم به ذكر است بـه غيـر
120از كارگران پيمانكاري حدود كــارگر ثابــت در ايــن شــركت
مشغول به كار هستند. ***
دستمزدهاي معوقه، اخراج و بيكار سازي
نفر از کارگران کارخانـه 150اخراج
اساس خبر دريافتـي / بر قند نقده بـا شـروع دوره و فـصل از نقده
بهره برداري كارخانه قند نقده و با مراجعه كارگران بـه كارخانـه، ــه از ورود ــن كارخان حراســت اي
نفر از كارگران بـه كارخانـه 150در ادامه خبر آمده جلوگيري كرد.
حراســت كارخانــه در اســت كــه، پاسخ به اعتراض كارگران اعـالم نموده كه نيازي به نـيروي كـار ــراج ــي اخ ــست و همگ ــان ني آن
هستند. تمامي اين كارگران داراي سـاله مـي 10الي 5سوابق كاري
باشند و عده زيـادي از آنـان بـا مدرك تحصيلي ليسانس و فـوق ديپلم در اين كارخانه مشغول به
نفــر از 300كــار بودنــد و جــزو نيروهاي بهره بـرداري كارخانـه
و ... بشمار مي رفتند.اخراج هفت کارگر پروژه سـاختمان
/ بنا بـه سازي فرهنگ در کرمانشاه خبر رسيده، هفت تن از كـارگران
“ پروژه ساختمان سازي فرهنگ ”كه مجري سـاخت محـل سـكونت ــسكن در ــدون مـ ــدان بـ كارمنـكرمانــشاه اســت از كــار اخــراج
شدند.
در ادامه گزارش بر علـت اخـراج مدتـي اين كارگران آمده است كه،
ــارگران ــي از ك ــل يك ــروژه ”قب پكه در مجاورت “ ساختماني غدير
كارگران پروژه فرهنـگ مـشغول بكــار بــود، بــه علــت ســقوط از ــت داد. ــانش را از دس ــاع ج ارتفكارفرماي پروژه غدير با رسيدن به محل حادثـه، دغلكارانـه كـاله ايمني و ديگر امكانـات ايمـني را پس از جانباختن ايـن كـارگر بـر ــد، ــي ده ــرار م ــدن وي ق روي بكارگران پروژه فرهنگ كه شـاهد ــد ــدكارگري بودن ــل ض ــن عم اينسبت به آن اعتراض كـرده انـد. اين كـارگران بـه هميـن دليـل از سوي كارفرماي پروژه فرهنگ از
كار اخراج شده اند.خطر تعطيلي کارخانه احياء صـنعت
/ بر اساس گزارش پخـش سنندجكميته ي هماهنگي بـراي شده از
كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري
، 1391شـهريور مـاه 6در تاريخ كارفرمـــاي كارخانـــه ي احيـــاء صــنعت ســنندج مــدت دو هفتــه اســت كــه بــه دليــل نامشخــصي تمامي كارگران خود را كه حـدود
د بـه مرخـصي ننفر ميبـاش 40ــن ــت. اي ــتاده اس ــاري فرس اجبــرف ــالي از طـ ــت در حـ سياسـكارفرمــاي ايــن كارخانــه اجــراء ميــشود كــه بــه كــارگران اعــالم شده، روزهايي كه بـه مرخـصي
ــاري فرســتاده شــده ــد از اجب اني كـارگران كـم مرخصي ساالنه
.مي شودتمــامي كــارگران شــاغل در ايــن كارخانــه بــه صــورت قــراردادي مشغول به كار مي باشند كه مدت ــرارداد ــه ق ــاهي اســت ك ــد م چنكــارگران بــه صــورت يــك ماهــه منعقد مي گردد؛ كـارگران نگـران آن مي باشند كه كارخانه تعطيـل شود و آنها نيز به ارتش ذخـيره
كارخانه احيـاء ” ي كار بپيوندند.توليـد قطعـات صنعت در زمينه
ــهرك ــل در ش ــتيكي اتومبي پالس” صنعتي شماره ي يـك سـنندج
مشغول به فعاليت مي باشد.
/ کارخانه کاشـي کـسري سـنندج كارخانه كاشي كسري در بيـست
-و پنج كيلومتري جاده سـنندج بنـا بـه دهگالن واقع شده اسـت.
ــبر ــده از خ ــش ش ــه ي پخ كميتهماهنگي بـراي كمـك بـه ايجـاد
روز پنــج ، تــشكل هــاي كــارگريكارفرماي كارخانـه 91/6/2شنبه
كاشــي كــسري بــه دو تــن از كارگران شاغل در اين كارخانه به
اسامي مختار محمـدي و سـامان معروفي كه هر كـدام بـه ترتيـب هشت و پنج سال سـابقه ي كـار داشتند اعالم كرد كه ديگـر نمـي توانند در ايـن كارخانـه بـه كـار
.خود ادامه دهنداين دو كارگر بدون اينكه سه ماه دستمزد معوقه و ديگـر حقـوق و ــد، مزايــاي خــود را دريافــت كنن
نفر از 200اخراج شدند. همچنين كارگران شـاغل در ايـن كارخانـه دستمزد ماههـاي خـرداد ، تـير و
مرداد را دريافت نكرده اند.عدم پرداخت بيمه کارگران شـرکت
” شركت/ صنايع اميد ابتکار سنندج 45صنايع اميد ابتكار سنندج بـا
ــماره ــهرك شـ ــارگر در شـ 1كـ واقــع اســت.” صـنعتي ســنندج
كارفرمـاي شـركت صـنايع اميــد ابتكار سنندج با وجود كسر مبلغ ــتمزد ــه از دســـ ــق بيمـــ حـــ
ماه 7براي مدت كارگران ماهانهاز واريز بيمه كارگران شركت به ســــازمان تــــامين اجتماعــــي
ــت . ــرده اس ــودداري ك و .. و خدفترچه بيمه كـارگران بـه دليـل ــه ــركت ب ــن ش ــالن اي ــدهي ك بسازمان تـامين اجتمـاعي تمديـد نـــشده و كـــارگران و خـــانواده هايشان براي خدمات درماني بـه
قــرار مــضيقه و تنگنــا در شــدت گرفته اند.
*** حوادث كاري
مقني کارگر “مولود اماني ”جانباختن
ــاردر ــن ک بنــا بــه گــزارش / حيدريـــــافتي از كاميـــــاران، روز
37اي از اخبار و رويدادهاي كارگري و عمومي در كردستان شماره گزيده
تهيه و تنظيم: اسماعيل ويسي
10 97 کتبرا
1391 شهريور مـاه 16پنجشنبه در ” كارگر مقـني “ مولود اماني ”
در حيـن كـار در گيسال 60 سنبه دليـل نبـود “ پاوه”شهرستان
امكانات ايمـني در محـل كـار بـه متاسفانه داخل چاه سقوط كرد و
جان خود را از دست داد. کارگـر “ محمد کريمي ”جان باختن
بنـا بـه / در حين کـار ساختمانياز سـنندج، روز رسـيده گزارش
1391شهريورماه 15چهارشنبه “ محمد كريمـي ”كارگر ساختماني
در حين كار در يك سـاختمان در “ زاگـرس ”حال ساخت در شهرك
سنندج بـه دليـل نبـود امكانـات ايمني در محل كار از طبقه چهارم ــر ــر روي باالب ــن ســاختمان ب اي
جــان متاســفانه ســقوط كــرد و خود را از دست داد.
جان باختن پنج نفر کارگر ساختماني
بـه گـزارش كميتـه / در کامياران هماهنگي بـراي كمـك بـه ايجـاد
ــارگري، در روز ــشكلهاي كـ 8تـكارگر نفر 5 ” 1391شهريور ماه
ساختماني، منصور كويك، اميـن كويك، عمر كويك، انور كويـك و
در حين بازگـشت “ افشار كمانگر از محل كار در مـسير كرمانـشاه ــر تــصادف ــر اث ــاران ب بــه كامي
متاسفانه جان باختند . پيام تسليت رضا کمـانگر، ابراهيـم
باتماني، جمال کمـانگر و اسـماعيل
” / به مناسـبت در گذشـت ويسيمنصور،امين ،عمر و انور كويـك
ــانگر ــشار كم ــفانه / “و اف متاسشـهريور 8اطالع يـافتيم در روز
منصور كويك، اميـن ” 1391ماه كويك، عمر كويك، انور كويـك و
ــانگر ــشار كمــ ــارگران “ افــ كــساختماني در حيـن بازگـشت از
–محل كار در مـسير كرمانـشاه كامياران بـر اثـر تـصادف جـان باخته اند. ما ضمن ابـراز تاسـف
عميق از اين رويداد ناگوار، خـود را در غـــم و انـــدوه همـــسران، ــراد ــاير افـــ ــدان، ســـ فرزنـــ
ــانواده ــتان و خـ ــه دوسـ وهمـــاران ــردم همك ــزان و م آن عزي
زحمتكـش شـهركامياران شــريك ميــدانيم و صــميمانه تــسليت
1391شهريور ماه 10 ميگوئيم.
دستگيري، زندان و شكنجه كارگري و اجتماعي فعالين
شريف ساعد پنـاه و ” محاکمه مجدد
کارگري در ينفعال” مظفر صالح نيا
اتحاديـه / بنا بر اطالعيـه سنندج 15ن در تاريخ آزاد كارگران ايرا ــاه ــهريور م ــريف ” 1391ش ش
ساعد پناه و مظفر صالح نيـا از هيئــت مــديره اتحاديــه اعــضاي
كـه بنـدبال كارگران ايران آزاد، 1390دي ماه 15در بازداشت
ماه از در روز بيست و نهم همان اسفند 25زاندان آزاد شدند و در
نــود اوليــن دادگــاه آنــان ســالدر نزديك برگزار شد بدون اينكه
به هفت ماه حكمي در مورد آنـان 15شود بار ديگـر در روز صادر
ــاه ــر م ــه 1391مه ــت محاكم جه مجدد به دادگاه شعبه يك انقالب
.سنندج فرا خوانده شده اندــا و ــر صــالح ني بازداشــت مظف
دي مـاه شريف سـاعد پنـاه در ــامال واهــي 1390 ــات ك ــا اتهام ب
صورت گرفت. شريف ساعد پناه سالها نماينده كـارگران كارخانـه ريسندگي پـرريس و از رهـبران كارگري خوشنام در شهر سنندج است و مظفـر صـالح نيـا معلـم اخراجي، فعال كـارگري در شـهر
اسـت سنندج و انـسان شـريفي كــه بــدنبال كمــك بــه يــك فــرد خيابان خواب در سـرماي شـديد
و اعتراض به چنين شهر سنندج
وضعيتي بازداشت شد. اتحاديـــه آزاد كـــارگران ايـــران بازداشت شـريف سـاعد پنـاه و
را در دي مـاه مظفر صـالح نيـا 25در و محاكمه آنان 1390سال
ــزاري ــر گ ــسال و ب اســفند همان 15دادگاهي ديگر بـراي آنـان در
مهر ماه را در راسـتاي سياسـت اعمال فشار مـداوم بـر كـارگران معــترض بمنظــور جلوگــيري از ــران ــارگران اي ــي ك ــق خواه حارزيابي ميكند و با محكوم كردن بازداشت و بـه محاكمـه كـشيدن چنين انسانهاي شريفي، خواهان تبرئــه بــي قيــد و شــرط آنــان، ــارگران و ــه ك ــوري كلي آزادي ف
و منـع فعالين كـارگري زنـداني تعقيب قضائي تمـامي كارگرانـي ــده ــان پرون ــراي آن ــه ب اســت ك
سازي شده است.وخامت وضعيت يک زنداني سياسي
بــه / اعتــصابي در زنــدان قــروهگزارش كميته گزارشگران حقوق ــي از ــيدي يك ــدر رش ــشر حي بزندانيان سياسي اسـت كـه سـه سال پيش به اتهـام همكـاري بـا يكي از احزاب مخـالف جمهـوري
سال زندان محكـوم 6اسالمي به روز 19بيـش از و با گذشت شد.
و وينسبت به از اعتصاب غذا، ــانخواســته اش ــدان همچن القي
در وضعيت برخورد مي شود و يكـي بد جسماني به سر مي برد.
از اعضاي خانواده حيدر رشيدي ضمن تائيد اين خبر اعالم كرد كه ــاكنون پــس از اعتــصاب غــذا، تموفق به مالقات وي نـشده انـد. ضمن اينكه يكي از همبندي هـاي ايــن زنــداني سياســي در زنــدان قروه گفته است كه حيدر رشيدي با وجود وضـعيت بـد جـسماني همچنان در سـلول انفـرادي و در
اعتصاب غذا به سر مي برد.
احضار سه تن از اعضاي کانون صنفي
/ بــه گــزارش معلمــان کردســتاندر اوايــل شــهريور مــاه هرانــا،
سه تن از اعـضاي كـانون 1391صنفي معلمان كردستان بـه نـام
بهاالديـن ،پيمان نودينيـان ”هاي بـه شـعبه “ ملكي و رامين زندنيا
پنجم بازپرسي دادسـراي رژيـم تحت عنوان اخـذ در شهر سنندج
احضار شدند. توضيح/ بنا بـر اطالعيـه پخـش سنندج
انجمن دفـاع از زنـدانيان شده از در سياسي و حقوق بـشر ايـران
ــاريخ ــهريور 8ت ــر ، 1391ش باساس گزارش دريافتي نيروهاي امنيتي سه شنبه شـب و بامـداد ــب ــه تعقيـ ــنبه بـ روز چهارشـشـــهروندان و تفتيـــش منـــازل مسكوني مردم محله غفوردرشهر
ــت ــنندج پرداخ ــاي نس د. نيروهامنيتي دراين علميات چهـار نفـر ازاعضاي يك خانواده كارگري را
سوران خـداكرميان ، ”به نامهاي رزگــار خــداكرميان ، ســيروان
” خداكرميان و سيوان خداكرميان ــد بازداشــت را ــيروان نمودن . س
ــارگري ــالين ك ــداكرميان از فع خشــهر ســنندج مــي باشــد كــه در ــار ــدين ب ــته چن ــالهاي گذش ستوسط نيروهاي رژيـم اسـالمي
.بازداشت و زنداني شـده اسـت و ...
ــست ــم زدن نش ــي از از به گزارش
معلمان توسط نيروهـاي امنيـتي و
نماينـدگان و / انتظامي در سنندج فعــالين تــشكل هــاي مــستقل معلمان هرسال از سراسر ايـران ــي از ــد و دريك ــي آين ــردهم م گــي ــع عموم ــران مجم ــهرها اي شــشترك ــع م ــد. مجم برگزارميكنن
ــسال از ــا 31امـ ــاه تـ 1مرادمـشــهريورماه در ســنندج برگــزار شد اما جلـسات ايـن نشـست در
11 97 کتبرا
آزادی، برابری، حکومت کارگری!
چنــدين مــورد مــورد تعــرض و ــتي و ــاي امنيـ ــد نيروهـ تهديـانتظامي قرار گرفـت. نشـست دو روزه نماينــدگان تــشكل هــاي معلمان ايران از روز سـه شـنبه
آغاز شـد. در 1391مرداد ماه 31اوليــن روز از تجمــع ، نيروهــاي انتظامي و امنيتي با اين ادعا كـه در محل نشست معلمان در شـهر سنندج افراد بيگانـه وجـود دارد به محل نشست در خيابـان فـرح حمله كردن و تجمع را بهم زدنـد. اين نشست روز بعد بـا حـضور ــا و ــصيت هـ ــدادي از شخـ تعـنمايندگاني از شـهرهاي مختلـف در محل پارك آبيدر سنندج آغاز بكار كرد. نمايندگان دراين مجمع عمومي بر سر مسايل و مشكالت معلمــان ، گرانــي و حقــوق نــازل ــر ــشكالت گريبانگي ــان ، م معلمتشكل هاي مستقل معلمان، آغـاز
1392-1391ســـال تحــــصيلي وديكر مسايل اجتمـاعي بحـث و گفتگوكردند. هركدام از تشكل هـا ــهرها و ــسايل ش ــدگان م و نماينــزارش ــت خــود را گ محــل فعاليــشكالت ــورد مـ ــد و در مـ كردنـمعلمان مـشورت كردنـد. بعـد از
1ظهــــــر روزچهارشــــــنبه شهريورماه نيروهاي امنيتي بـه محل نشـست معلمـان در آبيـدر سنندج حمله كردند و بـه ضـرب وشتم معلمان و نماينـدگان آنهـا
نفـر 26پرداختند. در اولين اقدام از نمايندگان در محـل بـا ضـرب وشتم بازداشـت شـدند. يكـي از ــهر ــده شـ ــه نماينـ ــان كـ معلمـكرمانشاه بـود بـر اثـر ضـربات شــديد لگــد نيروهــاي امنيــتي از ناحيــه پــا وشــكم دچــار آســيب ــدادي از ــد. تعــ ــديد گرديــ شــ
نمايندگان به اداره اطالعات رژيم در سنندج برده شـدند واز آنهـا تعهد گرفته شد از هرگونه تجمع و نشــستي خــود داري كننــد واز انتشار خبر بازداشت و بهم زدن اين نشست خود داري كنند. اكثر ــان ــان در پاي بازداشــت شــده گ
همان روز آزاد شدند.
نمايندگان تهديد شدند كه سريعا به شهرهاي خـود بازگردنـد. بـر اساس همين گزارش، بازجويي و احضار نمايندگان معلمـان ادامـه ــت در ــر اسـ ــه ذكـ دارد. الزم بـسالهاي گذشته تجمع هاي علنـي ــهرهاي ــوع در شــ ــن نــ از ايــكرمانشاه ، سنندج ، تهران ، يزد ، سمنان ، كرج، اردبيـل، اصـفهان ، ساري و چند شهر ديگـر برگـزار شده است و هر بار اين تجمع ها با تهديد و فشار نيروهاي رژيـم اسالمي مواجـه شـده اسـت كـه دراين ارتباط تعـدادي ازمعلمـان ــد. ــده ان ــه ش ــداني و محاكم زنانجمن دفاع از زندانيان سياسـي و حقوق بشر ايـران تعـرض بـه نشست عمومي معلمان را توسط نيروهــاي امنيــتي و انتظامــي جمهوري اسالمي محكوم ميكند و ازمردم آزاديخواه وبرابري طلب ، فعــالين اجتمــاعي ، و نهادهــاي ــوق ــدافع حقـ ــي مـ ــن المللـ بيـبشرميخواهد كه از تالش معلمان ــش ــوق خوي ــاق حق ــراي احق ب
انجمــن دفــاع از / حمايــت كننــد. ــوق ــي و حقـ ــدانيان سياسـ زنـ
.بشرايران 1391شهريور 11
***
گزارشات مسايل، مشكالت اجتماعي ورويدادهاي
حمله مامورين سد معبر به دسـت
فروشان و ميـوه فروشـان ميـدان
بـه گـزارش / کارآموزي سـنندج ، روز يكـشنبه از سنندج رسيدهماموران سد معبروابسته 5/6/91
5به شـهرداري سـنندج سـاعت پـر بعد از ظهر با چندين ماشين
از افراد چمـاق و قمـه بـه دسـت جهت جمع آوري كاسب كاران در ميدان كارآموزي سنندج به آنهـا ــاموران ــان م ــد و مي ــه كردن حمل
ميوه فروشـان چماق به دست و
زدو خــورد در گرفــت. اقــدام بــه ضــرب و شــتم دســت فروشــان توســـط مـــاموين ســـد معبـــر شـــهرداري، بـــا عكـــس العمـــل متحدانه دست فروشـان و ميـوه فروشان روبرو شـد و ماموريـن با بردن مقداري از وسايل ميـوه فروشان و ريختن ميوه هاي آنها در خيابان، مجبور به تـرك محـل
شدند.
***
1391شهريورماه 18 2012سپتامبر 8
سردبیر نشریه : کامیار احمدی[email protected]
دبیر کمیته کردستان: عبدالله دارابی[email protected]
زاده روابط عمومی: ابوبکر شریف[email protected]
سایت کمیته کردستان:www.october‐ online.com
شود! با ها منتشر مي اكتبر هر دو هفته يكبار و دوشنبه اكتبر همكاري كنيد!
12 97 کتبرا
سایت اکتبر ( سایت کمیته کردستان حزب)www.october-online.com