سازمان مبانيو

مديريتمديريت:

ارزشي نظام يك مبناي بر وانساني مالي منابع كارامد و موثر كارگيري به هنروفن مديريت• به نيل براي عمليات كنترل و هدايت وامكانات منابع بسيج سازماندهي ريزي برنامه با كه است

مينمايد. اقدام سازمان اهداف: مديريت ساختار

مديريت: تعريف انواع اصلي هدف و كار ابزار عنوان به انسان مانند1880-1940 شغل و وظيفه بر مبتني تعريف•

علمي. روشهاي از استفاده مدد به بيشتر كارايي را مديريت

عنوان به نه را انسان – انساني بعد بر تاكيد التون1950-1930 شاغل بر مبتني تعريف•سازمان. كلي هدفهاي تحقق در كننده تعيين و مهم عامل شكل به بلكه كار ابزار نوعي

انجام هنر انساني-- مديريت ديدگاه از وهم شغل ديدگاه شغل:از و وظيفه بر مبتني . تعاريف3 هاي هدف جهت در گروهي و فردي فعاليتهاي هماهنگي فرايند و ديگران وسيله به كارها دادن

اهداف تحقق سهم ، مادي و انساني منابع هماهنگي از است عبارت مديريت ويا مشتركسازمان.

مديريت: تعاريف ويژگيهايمديريت بودن فرايند•مديريت بودن انساني فرايند•مديريت گراي هدف فرايند•مديريت بودن دار نظام•واثربخشي كارايي به توجه فرايند•

ها. داده از مطلوب و بهينه استفاده مورد داده به ستاد كارايي: نرخ•

تامين مشتركين رضايت ، سود افزايش سازمان، –)رشد سازمان اهداف اثربخشي:تحقق•است. بخشي اثر از هايي پيروزي( نمونه ، جامعه نيازهاي

است. وري بهره هزينه كمترين با اهداف كارايي: تحقق و اثربخشي وري: تركيب بهره•

مديريت: اهميتهر حياتبخش عضواصلي دراكر، پيتر اعتقاد به•

و ايجاد طراحي، است.وظيفه ان مديريت سازمان سازمان وهمكاري فعاليت براي محيطي نگهداري

مشخص. اهداف به نيل براي

عهده بر سازمان در نفر چند يا يك عملكرد مسئوليت كه است كسي مديركيست: مدير•دارد.

مديريت: سطوحعملياتي: سطوح•مشغله پر•مكرر مراجعان•نظارت•مطالعه و ريزي برنامه براي كمي وقت•زياد كردن صحبت•

مياني: سطوحي•عالي و عملياتي مديران رابط حلقه•ها برنامه تنظيم – اطالعات كارسازي و ها داده تحليل•جلسات متولي•عالي: سطوح•راهبري و عملياتي•ارزيابي•

گيرد. كار به را افراد توانمنديهاي درصد90 تا80مديرموفق: •موثر: عوامل•انتخابي شكل با افراد توانمنديها تطابق ميزان•مافوقها و كاركنان همكاري ميزان• قدرت نفوذ از مناسب استفاده•محيط تشخيص مهارت•ها محدوديت و فرصتها از استفاده•

تطابق همكاري+ ميزان ميزان و مافوق ارزيابي ومحدوديتها+ نحوه مدير: فرصتها موفقيت ميزان ها مهارتها،انگيزه تواناييها

الگووقانون از است عبارت نظريه: نظريه تعريف• بندي طبقه تلفيق، تركيب، تلخيص، تجريد، در موثر

هاي رشته تكوين براي پژوهشي اطالعات تحليل و دسته يك حرف نظريه ويا معيني مشكل حل يا علمياست. معلولي و علت روابط يا قوانين

درباره كردن فكر هاي سازماني:روش ها نظريه•به ميتوان بهتر انها وسيله به و هاست سازمان

پرداخت. مختلف زواياي از سازمانها تحليل و تجزيه

سازماني هاي نظريه بندي طبقه انواعپرو: چارلز بندي طبقه•

و قوانين تدوين كارها، كردن تخصصي فشار،تمركزاختيارات، تحت :سازمان20 قرن اول نيمه صف تفكيك سازماني، مقررات

توجه و درافراد اعتماد كاركنان،روحيه اختيار،ازادي تفويض فشار، تحت : سازمان20 قرن دوم نيمه

گرفت. قرار انساني مدل حيطه در سازمان گروهي، درون حركات انساني، منابع به

اداري، مديريت علمي، مديريت شامل ماشيني مدل•بروكراسي

انساني روابط شامل انساني مدل•

مديريت. اقتضايي مدل و سيستم مكتب از تركيبي ماشيني:شامل – انساني مدل•وگولت: هيگز بندي . طبقه2

علمي مديريت از قبل دوره•

بروكراسي و اداري مديريت علمي، مديريت دوره•

انساني روابط دوره•

جديد دوره•

انتخابي و مختلط تامپسون: راهبرد جيمز بندي . طبقه3

از ثابتي تركيب ، اوري فن و محيط حسب بر سازمان

. بسته و باز سيستم الگوهاي

اصلي هاي ماشيني)سنتي(: شاخه مدلعلمي مديريت•

مديريت فرايند•

بروكراسي نظريه•

مديريت سنتي نظريه در اصلي فرضيه فرصتهاي و پردازند كارمي به مادي انگيزه با افراد•

كنند مي بررسي منطقي بطور را خود براي شده فراهم اقدامي هر به شخصي منابع رساندن حداكثر به براي

. زنند مي دست

علمي: مديريت•صنعتي انقالب اجتماعي – اقتصادي شرايط محصول

علمي مديريت بر صنعتي انقالب گذاري تاثير•توليد شدن مكانيزه•

توليد هاي ظرفيت افزايش•

كاركنان و مديريت بين زيادي مسائل بروز•تيلور: مطالعات

تيلور: چهارگانه اصول• مناسب كاري شرايط و قوانين ، استانداردها تدوين شامل ، شغل هر فعاليتهاي نمودن علمي•

جلب براي مناسب انگيزه نمودن فراهم و انها اموزش و شغل هر براي كاركنان دقيق انتخاب•كار علمي انجام به انها همكاري

كارگران و مديران بين مناسب كار تقسيم•

كارگران و مديران بين صميمانه همكاري ايجاد•

به مديريت، اصلي علمي: هدف مديريت اساس•باشد كارفرما كاميابي رساندن حداكثر علمي: مديريت اصلي ويژگي•

است شغل يك فعاليتهاي تجربه اساس بر سنجي حركت•كار روشهاي شدن مشخص•

مالكيت و مديريت تفكيك•

علمي ازمديريت عملي هاي درسكارشان نتايج براساس كاركنان زحمات جبران•دقيق صورت به كار انجام روشهاي طراحي•توانمندي اساس بر كاركنان انتخاب•اشان وظيفه به رابطه در كاركنان مستمر اموزش•الزم انگيزش ايجاد براي سرپرستان مستمر اموزش•

اداره: علم اصول نظريهموفق سازمانهاي از الگوبرداري براي تالش

فايول: نظريه اساس بر سازمان مختلف بخشهاي•توليد-ساخت-محصول-فروش فني•–معامله –فروش خريد بازرگاني•ريزي منابع-بودجه تامين مالي•افراد-حفاظت امنيت تامين ايمني•مالي-نقدينگي اموال- صورتهاي حسابداري•ريزي-سازماندهي-منابع-كنترل برنامه مديريتي•

اداري نظريه در مديريت كلي اصول

كار تقسيم•مسيوليت و اختيار•وانظباط مراتب سلسله•فرماندهي وحدت•جهت وحدت•فرد منافع بر جمع منافع تقدم•پاداش• تمركز•تساوي نظم ابتكار عدالت•گروهي كار فضاي•

بروكراسي: نظريه

ومقررات وقوانين دفاتر طريق از نمودن اداره بروكراسي•

گرايي تخصص مراتب سلسله امور وجريان مكاتبات كليه ثبت ومقررات قوانين دقيق رعايت•گرايي ساختار

: وبر نظريه كار رابه افراد قدرت اعمال با بايد طرف يك از اهداف موثر تحقق منظور به سازمان يك•

نمايد جلوه مشروح افراد نظر در قدرت اعمال ديگر طرفي دارد.از وا مفيد•

افراد در ونفوذ دستور صدور قدرت:توانايي•نمايد جلوه قانوني افراد نظر در كه اختيار:قدرتي•

بروكراسي نظريه ويژگيهايماهر كاركنان مشاغل تعريف روشن كار تقسيم•

روشن اختيارات مراتب سلسله•

رسمي ورويه قواعد•

شخصي غير برخورد•

شايستگي بر مبتني ترقي مسير•

بروكراسي سازمانهاي نتايج•

كارامد•

گر عدالت•

اعتماد قابل و وانظباط نظم با باثبات دقيق•

انساني روابط مكتب•

در كار محيط در خودشكوفايند. فرد و اجتماعي انسانهافشار است. به اجتماعي روابط ارضاء جستجوي است. خودشكوفايي مترصد دهد مي پاسخ گروهي

هاثورن مطالعات از هايي درس• انگيزش به اهميتي حائز اثار اجتماعي و شخصي عوامل و نيست انگيزش عامل فقط پول•

دارد اناندارد انان رفتار در مهمي تاثير فردي هاي نگرش•دارد. اهميت انان وري بهره و كاركنان روحيه حفظ براي بخش اثر سرپرستي• درباره مديريت ودانش باشند تاثيرداشته كاركنان عملكرد بر توانند مي غيررسمي گروههاي•

گروها ايناست. ناچيز

هاثورن: مطالعات و انساني روابط جنبش• از و بپردازند نيز انساني و اجتماعي مهارتهاي كسب به فني مهارتهاي كسب بر عالوه بايد مديران

جنبش و اورند دست به بهتري شناخت ، كارشان از كاركنان رضايت و افزايش و ايجاد فراگرد در ها گروه افراد رفتار مطالعه براي سازماني رفتار رشته مباني گذاري پايه به انساني روابط

شد. منجر سازمانانساني: نيازهاي نظريه

انساني: نيازهاي مورد در مزلو نظريه عمده فرضيه پنج•انسان وجود داشتن انسجام بودن مند نظام اصل•نياز ارضاء بودن موقتي•انسان اگاهانه نيازهاي تنوع•شده ارضاء نياز شدت كاهش•نيازها توالي•

به مديران كمك صورت در ، مزلو نظريه اساس بر•

بهره كار محيط در كاركنان مهم نيازهاي ارضاء يابد. مي افزايش افراد وري

گريگور( مك )داگالسy وx نظريهy نظريه x نظريه •

دارند دوست را كاركردن -ذاتا وگريزان بيزار كار از ذاتا -بشر

به صحيح هاي انگيزه با -انسان و كيفر با بايد فوق دليل به - افراد شوند مي ترغيب كردن كار كارگردند به مجبور مجازات و

بدون رفتارخود توانند مي -انسانها رهبري دارند دوست اغلب -افراد

- نيل جهت ديگران نظارت و دخالت خودشان به متكي تا شوندنمايند. تنظيم گروهي اهداف به

ارجريس( سازمان)كريس و شخصيت نظريهكاركنان به مثبت نگرش•اعتماد وقابل پذيري مسئوليت•شغلي هاي مسئوليت توسعه ضرورت•كاري تنوع افزايش•مشاركتي سبكهاي از استفاده•انساني روابط بهبود•

اقتضايي مديريت متغيري و متنوع متعدد، نيازهاي و پذيرند تحول و پيچيده موجوداتي اقنضايي:انسانها نظريه•

توصيه رو اين از دانند، مي توسعه و بهبود قابل را ادمي تواناييهي و استعدادها گستره انها دارند، از متنوعي مجموعه كاركنشان، فردي تفاوتهاي با متناسب بايد سازمانها و مديران كه كنند مي

اورند. مي فراهم انها براي را شغلي فرصتهاي و مديريتي راهبردهاي

مديريت موقعيت تعيين در اقتضايي مشهود متغيرهاي ار برخي اثار• عملكرد نحوه بر اي عمده تاثير و دارد داللت سازمان هر افراد تعداد سازمان: بر اندازه•

دارد مديران

توليد اوري فن بودن تكراري•

عمومي اطمينان عدم•

فردي هاي تفاوت•

اقتضايي: فرايند هاي ويژگي•

باز: سيستم ديدگاه•سازمان داخلي عمليات بر صرف تمركز بودن كافي عدم

سيستمهاي خرده تلفيق چگونگي شناخت لزوم و و سياسي اقتصادي، هاي سيستم با تقابل براي سازماني

بيروني محيط اجتماعي

علمي تحقيق و پژوهش به . گرايش2

شوند مي تبديل ابزارهايي به علمي هاي يافته نمايند كمك اوضاع از مديران شناخت براي توانند مي كه

متغيره( ازعوامل)چند اي مجموعه به . توجه3

نمودن روشن براي متغيره چند تحليلهاي از استفادهمربوطه متغيرهاي نقش

مديريتي متفاوت نقشهاي مالحظه با بايد كه است ان مديريتي نقشهاي نظريه اساس•

كرد معين را وي نقشهايي يا فعاليتها ميدهد انجام مدير انچهسازماندهي – ريزي برنامه وظايف و و انجام براي مدير وپردازند. مي گوناگوني فعاليتهاي به كنترل و ، هماهنگي

شخصي متقابل - نقشهاي1تشريفات - رييس1-1-رهبر2-1- رابط3-1

اطالعاتي - فعاليتهاي2اطالعات( - گيرنده)اخذ1-2كاركنان( به اطالعات - نشردهنده)ارائه2-2سازمان( از خارج به اطالعات - سخنگو)انتقال3-2

گيري تصميم -نقشهاي3- سوادگري)كارافريني(1-3زدايي - اشوب2-3منابع دهنده - تشخيص3-3كننده - مذاكره3-4

يافته: كامل سازمانهاي گانه8 ويژگيهاي• ايجاد براي عملي و ساده ازمايشهاي به كوچكتر- اقدام مقياس در عمل: اجرا به تعصب•

ناگهاني بازديد – غيررسمي ارتباطات براي مديران تعهد عالقهمشتري از نظر مشتري- اخذ مشتري:رضايت با نزديك ارتباط .ايجاد2 نواوري به - ترغيب مخاطره قبول به كاركنان كارافريني: تشويق و استقالل به . تمايل3اشتياق القاي – افراد با محترمانه افراد: برخورد از استفاده با وري بهره . افزايش4بستري عدالت بيان – سازمان فرهنگ و باورها مجموعه ارزشي: تقويت و شفاف . برخورد5خود رقابتي مزيت به كردن . تكيه6

در تا اختيارات نمودن متمركز كوچك: غير و ساده . ستاد7مركزي دفتر داشتن نگاه كوچك – اصطالحات

انعطاف: اعالم عدم و پذيري انعطاف توامان . حفظ8متمركز غير – شويد مالي نظارت و راهبردي كنترلهاي اختيارات. ساختن

خالقيت: فرايند•فرايند نوع هر از است عبارت خالقيت فوكس:فرايند هوبرت

كند حل بديع و مفيد بطور را مسايل كه تفكري ، موضوعها كردن وصل و دادن ربط سيول: توانايي جرج

. گيرد انجام اي زمينه يا اي حوزه درچه اينكه از نظر صرف

براي ، ذهني توانيهاي كارگيري به از است عبارت خالقيت جديد. مفهوم يا فكر يك ايجاد خالقيت: اهميت•

دارد. بستگي انها بازسازي قدرت به سازمانها حيات تداومريزي برنامه و خالقيت ارتباط

وگاهي سازمان نهايي درايد. موفقيت عمل به بايد خالقيت•نواوري ايجاد در ريزان برنامه توانايي ميزان به ان بقاي نيز گردد. بستگي جديد فكرهاي كارگيري به و

خالقيت: موانعنفس به اعتماد فقدان•

شكست و انتقاد از ترس•

جماعت با همرنگي به تمايل•

ذهني تمركز فقدان•يادگيرنده سازمانها در نواوري

مستمر بطور ، تجربه درسهاي اساس بر كه سازمانهايي• ايجاد فرايند ببخشد بهبود را خود عملكرد و كنند تغيير

كاربردهاي و عمل به ها فكر ان تبديل و جديد فكرهايگويند مي نواوري را سودمند

گردد. كار انجام راهها سازي بهينه موجب فرايند:كه در نواوري•است. يافته بهبود و جديد خدمات ارائه يا محصوالت توليد به محصول:كه در نواوري•

جديد فكر ايجاد اوليه ازمايشهاي

پذيري امتحان تعيين نمايي كاربر

نوآور سازمانهاي ويژگيهايكنند مي حمايت كارافريني و خالقيت استمرار از•

عهده بر نواوري فرايند هدايت در فعالي نقش مديران•دارند

است نواوري مشوق سازمان . ساختار3

است منعطف سازمان . ساختار4سازمان: در نواور نقشهاي

جديد فكرهاي فكر: اكتشاف كننده ايجاد•

سازمان بيرون و درون با اطالعات: رابط حفظ•

نواوري محصول: طرفدار قهرمان•

پروژه مدير•

نواور نواوري: سرپرست رهبر•نواوري: موانع •عالي مدير با ارتباط طرف بودن محدود•

سليقه اختالف تحمل عدم جو حاكميت•

موجود رضايت حفظ براي نفوذ ذي و ذينفع افراد وجود•

مدت كوتاه زماني افق به تاكيد•

حسابگر حد از بيش گيرندگان تصميم•نامناسب پاداش اعطاي•خالقيت: فرايند مراحل •جديد طرحهاي و افكار پذيرش براي موافق نگرش ايجاد•مساله به نسبت افراد حساسيت افزايش•خالقيت شرايط ساختن مهيا• فكر سالمت ايجاد•مساله برروي ناخوداگاه ضمير رضايت استمرار•فكر يك ناگهاني درخشش•

است. ان به رسيدن راه بيني پيش و هدف تعيين از است عبارت ريزي: برنامه برنامه•ريزي: برنامه هدف•فعاليتها تنظيم طريق از ، هدف به رسيدن احتمال افزايش•

عمليات ساختن صرفه به مقرون طريق از اقتصادي منفعت افزايش•

مسير انحراف از احتزاز و اهداف و مقاصد به دستيابي برطرق شدن متمركز•

كنترل براي ابزاري ساختن مهيا•ريزي: برنامه اهميت

تعقل مبناي بر عمل به تعهد•

ان استمرار به راسخ عزم•

فردي اهداف تحقق•

مديريت وظايف ساير به نسبت ريزي برنامه تقدم فرايند• ريزي برنامه

رهبري كارگزيني

سازماندهي ريزي برنامه

ريزي برنامه انواع •راهبردي ريزي برنامه• عملياتي ريزي . برنامه2

تخصصي: ريزي . برنامه3نياز-انتخاب-اموزش... انساني:براوردافرادمورد نيروي ريزي برنامه •ومصارف مالي منابع ودرامدوتعيين هزينه بودجه:براورد تنظيم و مالي ريزي برنامه•بيكاري- زمان توليد-كاهش توليدوزمان ظرفيت بين هماهنگي توليد:ايجاد وكنترل ريزي برنامه•

منايع تهيهراهبردي برنامه مزاياي

كافي مقتضيات از ناشي مشكالت حل•

ثانويه اجتناب خطاهاي تصحيح براي كافي زمان ايجاد•

مناسب زمان در درست تصميم•

مطلوب اي اينده به ريدن براي فرضهايي فعاليتهاي انجام بر تمركز•راهبردي ريزي برنامه مراحل

سازمان رسالت هدف موريت ما تعيين•

گذاري هدف•

كلي سياستهاي واتخاذ مشيها خط وتنظيم تدوين•

عملياتي ريزي برنامه وتنظيم ريزي طرح•ريزي برنامه تهيه شروع براي نياز مورد سواالت

سازمان خدمات نوع•رقابت علت•فعلي فعاليت استمرار امكان•فعاليت كاهش ويا افزايش امكان• سازمان بر وحاكم غالب جو• كدامند مالي منابع•مصارف و ها هزينه•

عملياتي ريزي برنامه مراحلمدت كوتاه برنامه تدوين•

ارزيابي عملكردو سنجش وكيفي كمي هاي معيار تعيين•

انها عملكرد از وانحراف موارد وتععين ها برنامه ارزيابي•

جديد هاي برنامه وتهيه ها برنامه در نظر تجديد•ريزي برنامه عمده مراحل

ومحدوديتها فرصتها شناسايي•مدت كوتاه اهداف تعيين•كامل اطالعات كسب•اطالعات وتحليل بندي طبقه•اتي وضعيت بيني پيش•جايگزين هاي برنامه جستجوي•گوناگون حلهاي راه ارزيابي•مناسب حل راه انتخاب•وپشتيبان فرعي هاي برنامه تدوين•بندي زمان وجداول فعاليتها توالي تنظيم•كار پيشرفت پيگيري•

ريزي برنامه فرايندهايداخل به خارج از ريزي برنامه و خارج به داخل از ريزي برنامه•

باال به پايين از ريزي برنامه و پايين به باال از ريزي . برنامه2

انتظار-تعريف مورد نتايج ماموريت-تعيين و رسالت هدف:)تعيين مبناي بر ريزي . برنامه3برنامه( كنترل و ها-طراحي خانه بر عملياتي-تنظيم هدفهاي شاخصهاي-تعريف

واحدها اموربه انجام شاخصهاو تعيين و منابع اهداف-تخصيص استثناي)تعيين به ريزي . برنامه4گردد( مي واگذار

پاسخهاي العملها عكس و گردند مي بيني پيش جديد شرايط و اضطراري:حوادث ريزي . برنامه5شوند. مي گرفته نظر در انها براي مناسب

اقتضايي ريزي . برنامه6ها برنامه مراتب سلسله

اي ميله نمودار•

اي شبكه نمودار•

ارزشيابي فن•

بحراني مسير روش•سازماندهي

ميان هماهنگي ايجاد و كاري گروههاي و افراد ميان كار تقسيم با ان طي كه است فرايندي•شود. مي تالش اهداف كسب براي انها

ضروري فعاليتهاي و كار تعريف و طراحي-

تعريف سازماني منصبهاي و شاغل حسب بر فعاليتها بندي دسته-گردد مي

شركت. اهداف براي سازماني منصبهاي و مشاغل ميان رابطه برقراري-

سازماندهي: مختلف انواعوظيفه: مبناي بر سازماندهي•

وابستگي صورت - در كارايي افزايش ايد. مي پايين كارايي معايب ارزيابي قابل وظايف

- بودن مكمل صورت - در افراد وظايف تثبيت - مشترك ارزيابي وظايف

است

محصول: اساس . بر2محصوالت انواع مبناي بر سازماني واحد

گردد نمي حفظ نسبي استقالل وظايف:

گردد مي سوداوري صرف تالش

نياز محصوالت وتعدد افزايش با

يابد مي افزايش مديران به معايب تخصصي خدمات - ارائه

فرايند: براساس . سازماندهي3

ميگردد. بندي دسته وسايل يا و توليد فرايند به توجه با سازمان فعاليتهاي

جغرافيايي ناحيه مبناي به . سازماندهي4

مشتري نوع به توجه با . سازماندهي5

بازار نوع مبناي به . سازماندهي6

فعاليت زمان مبناي بر . ساماندهي7

سازماندهي: در جديد روندهاي•مديريتي سطوح حفظ•

فرماندهي وحدت كاهش•

نظارت و كنترل حيطه گسترش•

كاركنان سازي توانمندي و اختيار تفويض افزايش•

تمركز كنترل با همراه تمركز عدم افزايش•

ستادي واحدهاي و بخشها كاهش•سازمان: اصلي اجزاي

پشتيباني ستاد بخشهاي به نياز شدن معلول و سازمان يافتن توسه

كارها جريان ، درفرايندها پيچيدگي افزايش صف

هماهنگي:•

براي كل يك دهنده تشكيل بخشهاي همه ، ان طي كه فراينديشوند. مي تركيب مشترك هدف كسب

بازداشتن كردن اصالح از هدف•

كردن تنظيم ايجاد دادن بهبود هماهنگي

هماهنگي: ايجاد سازوكارهاينشده ريزي برنامه غيررسمي هماهنگي•

شده ريزي برنامه رسمي هماهنگي•

افراد بوسيله هماهنگي•

گروهها بوسيله هماهنگي•

كنترل:• داده تطبيق شده ريزي برنامه فعاليتهاي با ، شده انجام عمليات ان طريق از كه است فرايندي

ميشوند.كنترل: مراحل•كنترل ضوابط و معيارها تعيين•

شده: تعيين استانداردهاي و معيارها با عملكردها نتايج مقايسه•

گيري - گزارش بيني پيش - روش مشاهده - روش گيري نمونه - روشبروزانها علل بررسي و انحرافها ميزان تشخيص•

اصالحي وعملياتي هاي برنامه اجراي و تنظيم•كنترل: انواع

بيني پيش براساس و نگر اينده كنترل•

مرحله هر در نگر حال كنترل•

نگر گذشته كنترل•

گيرنده پيش كنترل•

كننده اصالح كنترل•كنترل: سيستم طراحي در توجه قابل نكات

محيطي تغييرات شتاب به توجه•

پيچيدگي ميزان•

اشتباهات از مديرين ساختن اگاه در كنترل سيستم قابليت•

كاركنان كنترل زمينه در اختيار تفويض ضرورت•ارتباطات:

از افراد ان طي كه است فرايندي يا و است معني انتقال و اطالعات تبادل ارتباطات•كنند. مي مبادرت معني دريافت و ارسال به پيام عاليم انتقال طريقسازماني: ارتباطات

و داخل واحدهاي و افراد با معاني و اطالعات تبادل به مديريت ان طي كه است فرايندي•پردازند. مي سازمان خارج

اثرتعامل در كه سيستمهايي غيررسمي هاي - شبكه گردد. مي ايجاد افراد هاي شبكه انواع•

رسمي فراگرد اثر در كه سيستمهايي و - رسمي سازماني ارتباطايد. مي وجود به سازمان

اي . رشته1 . انساني2 هاي شبكه انواع.تصادفي3 رسمي غير

اي .خوشه4

متمركز شبكه اي .ستاره1

اي .زنجيره2 هاي شبكه انواعاي شاخه .سه3 رسمي ارتباطي

اي .دايره4 جانبه .همه5

ارتباطات: فرايند بهبود روشهايشود. خورد باز استفاده با ان نارساييها رفع و ارتباطي سيستم كارايي و بخشي اثر بهبود•فرهنگي و رواني ، روحي عوامل نظير عواملي به توجه•

وگويش زبان فرهنگي تفاوتهاي نظير ارتباطي عمده موانع به توجه•بازخورد. سيستم بهبود براي جانبه دو ارتباطات شيوه از استفاده•

امكانات و منابع بسيج با كه طرحهايي كنترل و ريزي برنامه و بازار عوامل تحليل و تجزيه از است عبارت بازار، ديريتم

شود. مي اجرا نظر مورد بازار در ازمعامالت مطلوبي سطح كسب هدففوق هدف به دستيابي روش

بازار در مؤثر عوامل مستمر و منظم تحليل و - تجزيه1كنندگان مصرف تقاضاهاي و نيازها - تشخيص2

توزيع هاي شيوه و ارتباطي مجاري گذاري، قيمت كاال،نحوه نوع درباره گيري - تصميم3بازاريابي مدير وظايف

نيروها كنترل و هدايت سازماندهي، ريزي، برنامه•بازاريابي راهبردهاي تعيين و هدفگذاري•توسعه راهبردهاي و توزيع مجاري گذاري، قيمت نحوه محصول، نوع زمينه در ريزي برنامه•بازار در جديد هاي زمينه شناسايي و پژوهش•سازمان خدمات و محصوالت براي تقاضا ايجاد•

محصوالت ويژگيهاي و محصوالت به نياز زمان بازار، تقاضاي مقدار است موظف بازاريابي مديريابد تحقق نحو بهترين به سازمان اهداف كه سازد هماهنگ هم با اي گونه به را تقاضا مورد

بازاريابي وظايف تقاضا وضعيت انواعمثبت تقاضاي زمينه ايجاد•تقاضا ايجاد•واقعي تقاضاي تشخيص و نيازها شناسايي•تقاضا كاهش علل رفع•تقاضا كردن هماهنگ•متعادل تقاضاي حفظ•تبليغاتي هزينه كاهش•عامه آگاهي افزايش•

تقاضا فقدان•پنهان تقاضاي•تقاضا كاهش•نامنظم تقاضاي•منفي تقاضاي•متعادل تقاضاي•حد از بيش تقاضاي•مضر تقاضاي•

انساني منابع ديريتمپرانرژي و استعداد با كار پرورشنيروي نگهداري، جذب، شامل متنوع، فعاليتهاي از متشكل فرآينديانساني منابع فرآيند مراحل

توانمند كار نيروي - جذب1توانمند كار نيروي - پرورش2توانمند كار نيروي - نگهداري3

مديريت منابع توسعه و مديران پرورشفني مهارت•

انساني مهارت•

ادراكي مهارت•مسأله حل و گيري تصميم

يابي مسالهكرد ارائه آن براي صحيحي تعريف و شناخت را آن بايد اول مساله، هر حل براي

سازمان در قبول قابل هدفگذاري دامنهفرعي اهداف اصلي اهداف

اهداف ارزيابي مقياسهاي تعيين•اهداف نسبي اهميت تعين•عملكرد سنجش معيارهاي و شاخصها تعيين•سازمان واقعي عمكلرد•آنها مورد در گيري تصميم براي مسائل شناسايي•

يابي: مساله فرآگرد به رسمي غير و رمس صورت به روشها از اي مجموعه سازمان، در مساله وجود از آگاهي براي

روند. مي كار

حل راه جراي وا يافتن منظور به كه اي گسترده فعاليتهاي گيري: به تصميم و مساله حل فرآيند حل از گويند. منظور مي مساله حل دفراينشوند مي انحام نامطلوب وضعيت يك اصالح براي

است. سوال يك براي جوابهايي يا جواب يافتن مسالهشود مي منجر كارها راه مجموع از كار، راه يك گزينش به كه فعاليتهايي انتخاب: مجموعه فرآيند

شده: زي ري برنامه هاي تصميم

گردد. مي اخذ موجود هاي رويه يا قوانين عادت، حسب بر كه تصميماتي نشده: ريزي برنامه هاي تصميم

گردد. مي اتخاذ فرد به منحصر و معمول غير مسائل مورد در كه تصميماتيگيري: تصميم موقعيتهاي

اعتمادند. قابل و كافي صحيح، دقيق، موجود، اطالعات موقعيت اين اطمينان: در موقعيت•

است. محتمل گيري تصميمي امكان ولي موجودنيست كامل مخاطره: اطالعات موقعيت•

است. ناچيز بسيار اطمينان: اطالعات عدم موقعيت•مساله: حل براي تصميم اخذ چگونگي

مساله آساني و سهولت ميزان•

زمان مرور به مساله شدن حل احتمال•

گيري تصميم مرجع تعيين•

مساله حل وموانع مديرانمنفي شوم---- پاسخ مي مواجه وخيمي وضعيت با ندهم انجام اقدامي آرام: اگر اجتناب•است. وخيم عواقب ندهد انجام اقدامي آرام: اگر تغيير•نمايد. نمي حل نباشد حل راه دفاعي: اگر اجتناب•مساله بر عالوه ترس: ايمان•

گيري: تصميم موانعگيرندگان تصميم اجتماعي ارزشهاي تفاوت•تصميم هر پيامدهاي ارزيابي در ناتواني•آنيده به نسبت اطمينان عدم•رضايتبخش حل راه به اكتفا•نسبي عقالنيت به اكتفا•وضعيت به توجه با انديشي مصلحت•

مساله: حل در فردي موانع بر غلبه روشهاي

بندي اولويت•

بيشتر اطالعات كسب•

دقيق و منظم بررسي•گيري: تصميم فنون و روشها

خالق تفكر•

عمليات در تحقيق•

زيربنايي مفاهيم و استراتژيها كارگيري به•پايان