5 یندم قوقح هوزج - mollakarimi.ir…دنی-5.pdf · 1 5 یندم قوقح هوزج...

71
1 جزوهوق مدنی حق5 مدرس: دکترمیکری امید مۀ آزمونین درس در همهمتروق مدنی مونه درس حق کیه که ندیه! با توجه به تدریس و سردفتر، قضاوت وکالتوقی مثل های حقدین ساله چننشگاه این درس در دا ییموقی، تصموطلبان حقن و دانشجویال داستقبای مختلف و ا ها این د گرفتم که برای رس که منبع جامع و ساده و متأسفانه بهی آن دچار مشکل بوده فراگیرن برایوطلبا دات منْتَشَگیر ت درًشته و بعضاسترسی ندا فهم د ابع میند جزوه شوختصار بنشیند ور ا که جامعیت در کنا. سعی بر آن شدهده داردانی سا روان و بیِیه کنم که شرح کاملی رو ته ی نشود. مطالعه تبدیلدرگمیطقی آن به سر من شود که نظم تدوین به نحوی مطالبان و علیات به دانشجوی این جزو یوص الخصکت در آزمونوطلبان شر داد آزموننوقی مان حقِ تخصصی هایه می، توصی و سردفتری، قضاوترشد، وکالتسی ا های کارشنا شود. تألیفِ دیگرِ جزواتِ جهت دریافتً ضمنا شدر به نشانی ۀ حقیید.جعه فرمایی جزوه مرانتهاترنتی ا این های

Upload: dangxuyen

Post on 11-Oct-2018

222 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

1

5حقوق مدنی جزوه امید مالکریمیدکتر مدرس:

های حقوقی مثل وکالت، قضاوت و سردفتریه! با توجه به تدریس کیه که ندونه درس حقوق مدنی مهمترین درس در همۀ آزمونرس که گرفتم که برای این دهای مختلف و استقبال دانشجویان و داوطلبان حقوقی، تصمیم ی این درس در دانشگاهچندین ساله

ابع فهم دسترسی نداشته و بعضا درگیر تشتت منداوطلبان برای فراگیری آن دچار مشکل بوده و متأسفانه به منبع جامع و سادهی کاملی رو تهیه کنم که شرح روان و بیانی ساده دارد. سعی بر آن شده که جامعیت در کنار اختصار بنشیند و شوند جزوهمی

الخصوص ی این جزوات به دانشجویان و علیمطالب به نحوی تدوین شود که نظم منطقی آن به سردرگمی تبدیل نشود. مطالعهشود. های کارشناسی ارشد، وکالت، قضاوت و سردفتری، توصیه میهای تخصصی حقوقی مانند آزمونداوطلبان شرکت در آزمون

های اینترنتی انتهای جزوه مراجعه فرمایید.ۀ حقیر به نشانیشدضمنا جهت دریافت جزوات دیگر تألیف

2

نگاه یک در

و فرهنگ با آن قواعد که است آن بخش این هایویژگی جمله از. باشدمی خانواده حقوق بخش مدنی، حقوق مباحث از یکی یبسیار لذا. شودمی رعایت حسنه اخالق و عمومی نظم هایجنبه خانواده، حقوق قواعد در همچنین. دارد ارتباط کشور هر تاریخ

.داد قرار توافق مورد را آنها خالف تواننمی و شوندمی تلقی امری قواعد، این از

:از اندعبارت خالصه طور به خویشاوندی و قرابت اسباب است، خویشاوندی و قرابت بحث خانواده، حقوق مباحث از یکی

و هاعمه» و «آنها اوالد و خواهر و برادر و اجداد» و «اوالد اوالد و اوالد و مادر و پدر» طبقه سه در نسبی قرابت: نسب( الف .شودمی ایجاد «آنها اوالد و هاخاله و هادایی و عموها

.گرددمی ایجاد ازدواج طریق از سببی قرابت: سبب( ب

شیر قانونی شرایط به توجه با است سال دو از کمتر او سن که ایبچه به زنی اگر. است دادن شیر معنای به رضاع: رضاعی( ج .است نسبی قرابت مانند نکاح حرمت نظر از تنها که شودمی ایجاد رضاعی قرابت بچه، و او بین. دهد

.دارد دنبال به را... و نکاح حرمت ،ارث ،حضانت مانند آثاری قرابت، داشتن کلی طور به

آن در ایدب صحیح قرارداد یک شرایط بنابراین ؛است عقد یک نکاح. باشدمی ازدواج یا نکاح عقد خانواده، حقوق دیگر مباحث از .سازد اقعو را عقد که دهند وکالت کسی به یا کنند واقع را نکاح عقد رضا، و( قصد) اراده با باید مرد و زن پس. باشد داشته وجود

الزم نکاح رایب رشد دیگر عبارت به. است کافی طرفین برای بلوغ حدود در اهلیت داشتن است غیرمالی عقد نکاح آنکه دلیل به .کنند ازدواج توانندمی سالگی 31 سن در پسر و سالگی 31 سن در دختر مدنی قانون اساس بر. نیست

یا ضاعیر خواهر با نکاح برادر، یا پدر با نکاح مانند ؛باشدمی ازدواج مانع موارد برخی در رضاعی و سببی نسبی، قرابت داشتن .زن مادر با نکاح

یا اشاره انندم دیگر، طرق از تواننمی تلفظ امکان صورت در و شود بیان لفظی طور به قبول و ایجاب باید نکاح عقد انعقاد برای. ردک منحل است داده اجازه قانون که مواردی در بجز را آن تواننمی که است آن نکاح خاص قواعد از. کرد منعقد را عقد کتابت،

.کنند اقاله ار آن یکدیگر تراضی با توانندنمی طرفین یا داد قرار، را آن فسخ حق عقود سایر مانند نکاح در تواننمی مثال طور به

شوهر یفتکال از مهریه پرداخت. کنندمی پیدا غیرمالی و مالی تکالیف و حقوق یکدیگر به نسبت مرد و زن ازدواج، عقد از پس حمیلت را قواعدی مورد این در مقررات و قوانین اال و شودمی تعیین طرفین تراضی با مهریه پرداخت چگونگی و میزان. است (3373 الی 3701 مواد. )کنندمی

:است پذیرامکان طریق چند از (دائم) نکاح انحالل. است نکاح انحالل خانواده، حقوق در دیگر بحث

.زوجه یا زوج از یک هر «موت» یا قانون در شده تعیین «فسخ موارد» یا «طالق»

طور به. گرددمی ایجاد فسخ حق آنها وقوع صورت در که است کرده شمارش را خاصی اسباب مرد و زن از یک هر برای قانون (3311 الی 3313 مواد. )باشندمی نکاح فسخ اسباب از است زناشویی رابطۀ مانع که هابیماری و عیوب برخی یا جنون مثال

3

عادل شاهد دو حضور جمله از متعدد شرایط به منوط طالق وقوع. شودمی انجام مرد قصد و اراده با و است ایقاع یک طالق طالق رد وکالت مرد از زن آنکه مانند ؛نماید طالق تقاضای دادگاه از تواندمی زن مواردی در که شد متذکر باید ضمن در. باشدمی

زندگی در( بودن تنگنا در و آور مشقت زندگی) حرج و عسر یا ندارد وجود نیز پرداخت امکان و ندهد را او نفقۀ مرد یا باشد داشته (3331،3311،3317 مواد. )باشد داشته وجود مرد با

.رجعی و بائن: است نوع دو کلی طور به طالق

اثر و کند رجوع زن به عده مدت در تواندمی مرد رجعی، طالق در اما ؛ندارد را زن به رجوع حق مرد طالق، از پس بائن طالق در (3310 الی 3311 مواد. )ببرد بین از را طالق

اول بخش

:خانواده تعریف

کودکانی است ممکن که مرد و زن از است مرکب. است جامعه نهادهای تریناساسی از یکی و است اجتماعی واحد نخستین» از کدیگری به نسبت افراد تکالیف و حقوق و است جامعه قبول مورد که یمعین خویشاوندی زناشویی روابط. باشند داشته هم

«.شوندمی شمرده خانواده هایویژگی

و پدر -شوهر زن،) افراد از دسته سه روانی سالمت تأمین هدف با قرآنی و دینی نگاه در که است اجتماعی واحد یک خانواده ترینهمم از والدین اهداف و تمایالت ،هاعادت زندگی، چگونگی اعتقادات ما دینی پیشوایان نگاه در. شودمی ایجاد( فرزندان -مادر

.است استوار آن اعضای دوستی و مودت یپایه بر چیز هر از بیش خانواده ارزش. هستند کودکان بر مؤثر عوامل

از انیرو سالمت تأمین اقتصادی، اجتماعی، تربیتی، کارکرد مثل کارکردهایی. است زیادی کارکردهای و اهمیت دارای خانواده .کارکردهاست این ترینمهم جمله

خانواده تربیتی کارکرد

هایفارشس جهت این از و شود رعایت باید خاصی دستورات و هابرنامه طفل تربیت برای تولد بدو همان از اسالمی و دینی نگاه از به ایوف و عدالت رعایت کودکان، به مهرورزی و محبت گرفتن، شیر از و دادن شیر اسم، انتخاب خصوص در بسیاری تربیتی

:فرمایندمی( ع) سجاد امام مثال عنوانبه. است گرفته صورت آنها به نسبت عهد

«.شود او اجتماعی جمال و زیبایی یمایه تو تربیت نیکوی اثر از که کن رفتار چنانآن فرزندت با»

«.کنید رفتار آنها با پسندیده روش و آداب با و بگذارید احترام خود کودکان به»: فرمایندمی( ص) اکرم پیامبر یا

قرار هاخانواده ویر پیش نیز را تربیتی مناسب هایشیوه بلکه است قائل اهمیت خانواده تربیتی نقش به تنهانه اسالم بنابراین .دهدمی

خانواده اجتماعی کارکردهای

4

جامعه به تواندمی خانواده اعضای و زوجین وحدت از جامعه وحدت دینی نگاه از. است اجتماعی حیات مهم بنای سنگ خانواده موجب هخانواد در موجود ارتباطات و تربیت نوع. است جامعه در نشر و گسترشقابل خانواده در موجود انسانی عالیق. کند سرایت .است خانواده از برخواسته کودک اجتماعی صفات. است اجتماعی منش و وحدت

خانواده اقتصادی کارکرد

فرزندان به لدینوا از مشاغل مستقیم انتقال و مستقیم اقتصادی فعالیت و کار با را اقتصادی کارکرد ،هاخانواده سنتی اجتماعات در رمستقیمغی صورت به خانواده اقتصادی کارکرد لذا و است تغییر یافته وضع جوامع شدن صنعتی با امروزه اما گرفتمی صورت أمینت طریق از خانواده اما ؛یابند انتقال فرزندان به موروثی صورت به مشاغل که خوردمی چشم به کمتر امروزه. شودمی اعمال .دهدمی قرار تأثیر تحت آنها به را اشگزینش اقتصادی فعالیت شیوه خود فرزندان برای الزم امکانات و شرایط

(آنها از هریک به اشاره و رضاعی سببی، نسبی،) قرابت مفهوم ҉

:یابدمی تحقق طریق سه به خویشاوندی یا قرابت

(ازدواج بواسطه) سببی( 1( شیرخوردن بواسطه) رضاعی( 1( خون بواسطه) بیسن( 3

:بینس قرابت

.شودمی حاصل واحد منشأ به نفر دو شدن منتهی یا و دیگری از یکی تولد با که خویشاوندی از است عبارت

.است تصورقابل «نزولی عمودی» و «صعودی عمودی» و افقی و عمودی قرابت صورت به نسبی قرابت

دیگری از یمغیرمستق یا مستقیم طور به آنان از یکی که نفر دو بین خونی است ایرابطه: عمودی یا مستقیم خط در قرابت( الف .باشد آمده دنیا به

.شودمی تقسیم نزولی و صعودی نوع دو به هم قرابت نوع این

زیر نمودار در ابوطالب با علی رابطۀ مثل. است صعودی عمودی پدر، و فرزند بین رابطۀ: صعودی عمودی قرابت

زیر نمودار در علی با ابوطالب رابطۀ مثل. است نزولی عمودی فرزند، با پدر یا جد بین رابطۀ: نزولی عمودی قرابت

.باشند ثالثی شخص نسل از هردو که نفر دو بین خون، به مربوط: افقی یا اطراف خط در قرابت( ب

(برادر با برادر قرابت مانند. )باشندمی ثالث شخص نسل از و هستند خون یک از هرکدام که زینب و حسین با حسن رابطه مثل

:زیر نمودار در

ابوطالب عمودی یا مستقیم خط در قرابت

نزولی صعودی

علی

5

زینب حسین حسن

افقی یا اطراف خط در قرابت

اصغر علی سجاد اکبر علی

......

:است ذیل طبقات ترتیب به نسبی قرابت»: مدنی.ق 3711 ماده

.اوالد اوالد و اوالد و مادر و پدر -اول طبقه

.آنها اوالد و خواهر و برادر و اجداد -دوم طبقه

.آنها اوالد و خاالت و اخوال و عمات و اعمام -سوم طبقه

با رماد و پدر قرابت اول طبقه در مثال. گرددمی معین طبقه آن در هانسل عدۀ به نسبی قرابت بعد و قرب درجات طبقه هر در در جده و جد و خواهر و برادر قرابت دوم طبقه در هکذا و ؛بود خواهد دوم درجه در اوالد اوالد به نسبت و اول درجه در اوالد و دائی و عمو قرابت سوم طبقه در و بود خواهد دوم طبقه از دوم درجه در پدر جد و خواهر و برادر اوالد و دوم طبقه از اول درجه «.است طبقه آن از دوم درجه در آنها اوالد درجه و سوم طبقه از اول درجه در خاله و عمه

درجه همان به و خط همان در باشد داشته نسبی قرابت نفر یک با که درجه هر به و خط هر در هرکس»: مدنی.ق 3711 ماده شوهر خواهر و برادر و مرد آن اول درجه اقربای مرد یک زن مادر و پدر بنابراین ؛داشت خواهد او زوجه یا زوج با سببی قرابت

«.بود خواهند زن آن دوم درجه سببی اقربای از زن یک

:رضاعی قرابت

و عمودی طخ به نسبی قرابت همانند و ؛است رضاعی قرابت گردد، حاصل شیرخوردن اثر بر نفر دو بین که خویشاوندی از نوعی :است الزم زیر مفاهیم با آشنایی آتی مطالب درک جهت. گرددمی تقسیم افقی

.خوردمی را زن شیر که طفلی: مرتضع

.شودمی خورده او شیر که زنی: مرضعه

(اللبن صاحب. )شودمی خورده او شیر که زنی شوهر: فحل

است؛ شده ذکر مدنی قانون 3711 ماده در شرایطی آید وجود به رضاعی قرابت اینکه برای

:اینکه بر مشروط است نسبی قرابت حکم در نکاح حرمت حیث از رضاعی قرابت»: مدنی.ق 3711 ماده

6

.باشد شده حاصل مشروع حمل از زن شیر .اوال

.باشد شده مکیده پستان از مستقیما شیر .ثانیا

را دیگر زن شیر یا دیگر غذای بین در اینکه بدون باشد خورده کامل شیر متوالی دفعه 31 یا و روزشبانه یک الاقل طفل .ثالثا .بخورد

.باشد او تولد از سال دو شدن تمام از قبل طفل شیرخوردن .رابعا

.باشد شوهر یک از و زن یک از است خورده طفل که شیری مقدار .خامسا

آن هرشو اگرچه شودنمی حرمت موجب بخورد دیگر زن شیر از مقداری و زن یک شیر از مقداری روزشبانه در طفل اگر بنابراین شیر گردی شوهر به متعلق شیر از را هریک که باشد داشته رضاعی پسر یک و دختر یک ،زن اگر همچنین و ؛باشد یکی زن دو

«.باشدنمی ممنوع حیث این از آنها بین ازدواج نبوده رضاعی خواهر و برادر دختر آن یا و پسر آن ؛باشد داده

.شودنمی حاصل رضاعی قرابت نباشد فراهم 3711 ماده در مذکور شرایط چنانچه دیگر عبارت به

:از است عبارت است الزم رضاعی قرابت برای که شرایطی ҉

.باشد شده حاصل مشروع حمل از زن شیر( الف

:که شودمی استنباط چنین الف بند از

.شد نخواهد حرمت موجب شیری چنین باشد، داشته شیر نکاح بدون زنی اگر -3

.شد نخواهد حرمت موجب باشد شده حاصل نامشروع حمل از که شیری. باشد مشروع حمل از باید شیر -1

محسوب ضاعر طفل خوردن شیر باشد، داشته شیر حاملگی رفص به اگر یا و باشد کرده حمل وضع بایستی دهنده شیر زن آیا -1 ؟شودمی حرمت موجب و

. دانندمی رضاع موجب را زن شدن شیردار و مشروع حاملگی صرف فقها از برخی. دارد وجود نظراختالف فقها بین خصوص این در .باشد کرده حمل وضع باید شیردهنده زن و نبوده کافی حاملگی فقها، از دیگر برخی نظر به لکن

.داندمی حاملگی رفص را حرمت مدنی،.ق 3711 ماده در مذکور عبارت به توجه با قانون نظر

شروعم و گیرد صورت حاملگی دیگری، طریق هر از یا و باشد اصطالحی مباشرت یا مقاربت راه از بایستی شدن حامله آیا -1 است؟ حاصل اول شرط شود تلقی

خیر؟ یا شودمی رضاع موجب وی دادن شیر آیا باشد شده حامله مصنوعی لقاح طریق از زن اگر مثال؛ بعنوان

عبارت لحاظ به فقها از برخی لذا و شده استفاده «وطی» کلمه از امامیه فقه در. باشدمی نظر اختالف فقها بین نیز خصوص این در فقها زا دیگر برخی لکن دانندمی مشروع حمل شرط قحقت موجب زوجین مباشرت و مقاربت طریق از فقط را شدن حامله مذکور

مقاربت طریق زا منحصرا و حتما حمل باشد شرط اینکه نه است مورد یغلبه اعتبار به بیشتر «وطی» کلمه که هستند نظر این بر

7

بتقرا برای حاملگی شرط باشد شده حاصل مشروع حاملگی اگر نیز «وطی» موارد از غیر لذا. باشد گرفته صورت آمیزش و .است حاصل رضاعی

خیر؟ یا دارد را مشروع حمل اثر آیا باشد «شبهه به وطی» از ناشی حاملگی اگر -1

اثر نیز نآ از ناشی حاملگی لذا و است صحیح نکاح اثر دارای فقها مشهور عقیده به شبهه به وطی چون که گفت باید پاسخ در ضاعر موجب شرایط سایر رعایت با است شده حامله شبهه به وطی با که زنی از طفل شیرخوردن بنابراین ؛دارد را مشروع حمل

.شودمی

.باشد شده مکیده پستان از مستقیما شیر( ب

خوردن شیر هک گیریممی نتیجه حال این با. باشد شده مکیده پستان از مستقیما شیر که است این رضاع شرایط از دیگر یکی و رضاع شرط قحقت موجب ابزاری هر یا و شیشه با شیر دادن یا و طفل دهان در پستان از شیر چکاندن مثل طفل غیرمستقیم

خودش فلط که دانندمی این مقتضی است افتعال باب در که را ارتضاع که فقهاست مشهور نظر جهت به نیز این. نیست حرمت .باشد مکیده شیرده زن پستان از را شیر

دیگری زن یرش یا دیگری غذای آن بین در اینکه بدون باشد خورده کامل شیر متوالی دفعه پانزده یا روزشبانه یک الاقل طفل( ج .باشد خورده

رعایت انونیق شرط دفعات یا مدت میزان لحاظ از بایستی بلکه نیست حرمت موجب خوردن شیر مطلق که گیریممی نتیجه پس .شود داده شیر او به کرد نیاز اظهار طفل وقت هر که نیست الزم روزشبانه خصوص در. باشد شده

را او ستانپ خودش و شود سیر شیرده زن شیر از طفل که است این کامل شیر از منظور باشد، کامل باید دادن شیر اینکه: نکته .شودنمی رضاع و حرمت باعث شود جلوگیری طفل خوردن شیر از شدن، سیر از قبل اگر بنابراین ؛کند رها

ینب دیگر زن شیر یا دیگر غذای دادن و ؛بخورد کامل شیر طفل سرهم پشت و متوالی صورت به روز 31 باید دفعات خصوص در .شودمی حرمت رفتن بین از باعث ،روزشبانه در یا و خوردمی شیر طفل که دفعات

.ندارد اشکالی وی بهبودی برای دارو یا طفل تشنگی رفع برای آب دادن که است ذکر به الزم البته

.باشد وی تولد از سال 1 شدن تمام از قبل طفل خوردن شیر( د

!نیست رضاع و حرمت موجب بخورد شیر سالگی دو اتمام از بعد مرتضع اگر بنابراین

.باشد شوهر یک از و زن یک از است خورده طفل که شیری مقدار( ه

آن هرشو اگرچه شودنمی حرمت موجب بخورد دیگر زن شیر از مقداری و زن یک شیر از مقداری روزشبانه در طفل اگر بنابراین .باشد یکی زن دو

آن اشدب داده شیر دیگر شوهر به متعلق شیر از را یک هر که باشد داشته رضاعی پسر یک و دختر یک زن، یک اگر همچنین .است بالمانع حیث این از آنها بین ازدواج و نبوده رضاعی خواهر و برادر دختر، آن یا پسر

سببی قرابت

8

مورد در. ودشمی ایجاد دیگری خویشاوندان با زوجین از یک هر بین نکاح اثر در که قرابتی بالمصاهره؛ قرابت یا سببی قرابت .نیست فرقی منقطع و دائم نکاح بین سببی قرابت

:شوندمی تقسیم دسته دو به است ممنوع مصاهره صورت به آنان با نکاح که کسانی

.باشدمی ممنوع عینا و مطلقا آنان با نکاح که کسانی/ اول دسته

.است شده ذکر مدنی.ق 3710 ماده در ممنوعیت نوع این. کندمی پیدا قحقت ابدی حرمت قرابت، ایجاد محض به یعنی

.است ممنوع جمعا آنها نکاح که کسانی/ دوم دسته

.مدنی.ق 3711-3711 مواد موضوع. زن خواهر با ازدواج مانند ؛است ممنوع سببی قرابت وجود فرض در نکاح یعنی

دوم بخش

:نکاح تعریف

این برخی .خانواده تشکیل برای شوهر و زن بین است ایرابطه نکاح اینکه جمله از. است شده ارائه متعددی تعاریف نکاح برای .است شامل را دائم نکاح فقط و نیست منقطع نکاح شامل مذکور تعریف دارند عقیده که چرا دانسته ناقص را تعریف

:اینکه از است عبارت باشد منقطع و دائم نکاح شامل هم که است شده ارائه حقوقدانان برخی طرف از که دیگری تعریف

ندگیز یکدیگر با که دهدمی حق آنها به و شودمی حاصل مرد و زن بین عقد وسیله به که عاطفی حقوقی، است ایرابطه نکاح .شوند( مندبهره) متمتع همدیگر از و کنند

خواستگاری+

«.نمود خواستگاری توانمی باشد نکاح موانع از خالی که را زنی هر»: مدنی.ق 3711 ماده

مورد در معموال حتی قاعده این. گیردمی صورت مذکر جنس ناحیه از انسانی طبیعت و فطرت اساس بر معموال کردن خواستگاری .عقد وقوع برای است ایمقدمه بلکه نیست نکاح عقد وقوع خواستگاری،. باشدمی جاری نیز حیوانات

رد. است شده داده همسر انتخاب و ازدواج دستور آنها به مستقیما و اندشده واقع مخاطب مردان ازدواج، امر در نیز اسالم دین در «...کنید ازدواج طیب زنان با»: که است شده قید سه، آیۀ نساء مبارکه سوره

.گیردمی صورت کنایه صورت به یا صریح لفظ به یا معموال کردن خواستگاری

.«کنم ازدواج تو با خواهممی من»: اینکهمثل صریح لفظ

.«دارم دوست را شما من»: اینکهمثل کنایه لفظ

9

رجعی قطال عده در که زنی از مثال. است شده ذکر خواستگاری برای هاییممنوعیت بلکه. کرد خواستگاری تواننمی هرکسی از .دارد حرمت و نیست جایز کردن خواستگاری ضمنی یا صریح صورت به است

.است جایز ضمنی صورت به لیکن بوده ممنوع نیز صریح صورت به هست وفات عده در که زنی از کردن خواستگاری

و ریحص صورت به او شوهر توسط است شده فسخ او نکاح که زنی یا و است بائن طالق عده در که زنی از کردن خواستگاری .است جایز ضمنی صورت به فقط دیگران توسط عمل این انجام اما بوده جایز ضمنی

.است جایز( کنایه) ضمنی صورت به هم آن زوج، سوی از فقط است طالقه سه عده در که زنی از کردن خواستگاری

دیگری نامزد از کردن خواستگاری+

:است نظراختالف فقها بین خصوص این در

.دانندیم حرام و ممنوع است، کرده موافقت و شده خواستگاری او از دیگر توسط که را زنی از کردن خواستگاری سنت اهل فقهای

:است شده ارائه نظر دو نیز امامیه فقهای میان در

چنین از کردن خواستگاری است، گرفته صورت موافقت و شده خواستگاری او از که زنی از که هستند نظر این بر ایعده: اول نظر .است حرام زنی

.دارد کراهت بلکه نیست حرام زنی چنین از کردن خواستگاری که اندعقیده این بر فقها از دیگر ایدسته: دوم نظر

اشانونیق مقامقائم یا زن طرف از و شده خواستگاری او از که زنی از خواستگاری شویم معتقد که است این اطلح رسدمی نظر به .است حرام باشد، گردیده موافقت اعالم

موافقت اعالم از قبل خواستگاری+

اندننموده اعالم را خودشان موافقت وی قانونی مقامقائم یا خود هنوز ولی گرفته قرار دیگر مرد خواستگاری مورد که زنی از !خیر؟ یا کرد خواستگاری توانمی

.اندنشده قائل خصوص این در حرمتی یا منع فقها از یکهیچ

.کرد خواستگاری او از توانمی شده خواستگاری دیگری طرف از که زنی موافقت اعالم از قبل گفت توانمی بنابراین

دیگری نامزد نکاح عقد صحت+

.شودمی مطرح عروسی تا عقد بین فاصله عموم، بین در عرف نظر از نامزدی دوران

زمان تا شده واقع وی موافقت مورد خواستگاری که زنی از کردن خواستگاری دوران توانمی حقوقی نظر از را نامزدی دوران اما .نامید نکاح عقد

11

تگاریخواس زنی چنین از شخصی چنانچه باشد، حرام دیگری نامزد از خواستگاری اینکه فرض به اگر که است این سؤال حال !باطل؟ یا است صحیح عقد آیا درآورد خود نکاح عقد به را وی او، موافقت با و کند

.باشدمی( مجازات) عقاب مستوجب مرتکب، هرچند است صحیح عقد که معتقدند امامیه علمای خصوص این در

است این نهی آن دلیل. دارند را عقد بطالن به اعتقاد مالکی مذهب ولی است موافق امامیه نظر با شافعی سنت، اهل علمای از مالکی. «نماید خواستگاری دیگری نامزد از شما از یک هیچ نباید» اندفرموده که دانندمی خدا رسول به منتسب را آن مالکی که

.دارد شده نهی عمل بودن فاسد بر داللت حدیث این در موجود نهی که دارد عقیده

قبال که تاس زنی از خواستگاری است شده نهی آنچه( ص) اکرم پیامبر حدیث در زیرا نیست؛ صحیح نظر این که رسدمی نظر به !ندارد نکاح عقد بطالن با ایمالزمه نهی این و است کرده موافقت و شده خواستگاری او از

نامزدی زدن برهم+

زدواجا موقع برای طرفین بین که مهریه از قسمتی یا تمام اگرچه کندنمی زوجیت علقه ایجاد ازدواج ۀوعد»: مدنی.ق 3711 ماده و ندک امتناع وصلت از تواندمی نشده جاری نکاح عقد که مادام مرد و زن از یک هر بنابراین ؛باشد شده پرداخته گردیده مقرر

«.نماید خسارتی ۀمطالب وصلت از امتناع رفص جهت از یا و کرده ازدواج به مجبور را او وجه هیچ به تواندنمی دیگر طرف

و کندنمی برقرار آنها بین( پیوندی) ایعلقه هیچ( نامزدی) ازدواج برای زن و مرد قرار و قول رفص الذکرفوق ۀماد اساس بر پس .نیست آورالزام زناشویی و نکاح عقد به تعهد واقع در

امکان موجب نامزدی زدن هم به رفص و ؛نکنند ازدواج یکدیگر با و زنند برهم را نامزدی عذری، هیچ ذکر بدون توانندمی طرفین است امنض تسبیب مبنای بر بفریبد را دختری نامزدی راه از مردی چنانچه البته. بود نخواهد دیگر طرف برای خسارت یمطالبه

!ازدواج وعده نکردن عمل نه

؟...بخواهند یکدیگر از را تعهدی نکاح ضمن توانندمی طرفین مدنی.ق 37 ماده اساس بر آیا: سؤال

پذیرشقابل نامزدی و ازدواج ۀوعد زدن هم به صورت در خسارت دادن یا و زناشویی به تعهد مدنی قانون 37 ماده اساس بر آیا خیر؟ یا است

از خلفت برای التزام وجه دادن یا ازدواج به تعهد که اندعقیده این بر امامی، حسن سید آقای چون حقوق، اساتید از برخی: پاسخ خسارت نداد برای التزام شرایط یا ازدواج به تعهد دیگر مخالف نظر اساس بر لکن. باشدمی پذیرشقابل و است نافذ ازدواج ۀوعد

خصوصی قراردادهای مادهآن اساس بر چون کنیم ارزیابی هم مدنی.ق 37 ماده مبنای بر را تعهد و شرایط اگر زیرا ؛نیست صحیح دنز هم به جهات از خسارت یا التزام وجه دادن یا ازدواج به تعهد لذا. است پذیرشقابل نباشد شرع و قانون صریح مخالف که

.است مدنی.ق 3711 ۀماد با مخالف نامزدی

دقواع. )کرد توافق تواننمی آن خالف و دارد ارتباط قانونی و عمومی نظم با نامزدی از بعد ازدواج بودن جایز دیگر عبارت به (امری

11

نامزدی دوران مخارج+

وا ابوین یا دیگر طرفبه که را هدایائی منظور وصلت خوردن هم به صورت در تواندمی نامزدها از هریک»: مدنی.ق 3710 ماده «.کند مطالبه است داده منظور وصلت برای

.است مطالبه قابل خوردن هم به صورت در نامزدی دوران هدایای که است این بر اصل: ماده این اساس بر

:اگر هستند مطالبه قابل هدایا

باشد؛ موجود آنها عین اگر( 3

.است مطالبه قابل آن قیمت ،(طال مثل) شودمی داشته نگه عادتا که باشد اموالی جز هدیه نباشد؛ موجود آنها عین اگر( 1

.نیست مطالبه قابل آن قیمت ،(، عطرلباس مثل) شودنمی داشته نگه عادتا که باشد اموالی جزو هدیه

:صورت این در شودمی داشته نگه عادتا که اموالی

.نیست مطالبه قابل مثل یا قیمت صورت این در. است شده تلف طرف تقصیر بدون و نیست موجود مال عین( الف

:نیز حالت این در است؛ شده تلف طرف تقصیر با و نیست موجود مال عین( ب

.نیست مطالبه قابل مثل یا قیمت باشد، شده فوت فرد اگر -3

.است مطالبه قابل مثل یا قیمت باشد، نشده فوت فرد اگر -1

دارند؟ مطالبه قابلیت نامزدی هدایای چرا: سؤال

که هدایای. است ضمنی شرط یک دارای هبه این لکن. شودمی محسوب «هبه» نوعی واقع در نامزدی هدایا حقوقی نظر از تملیک شرط و باشدمی مقید صورت به شودمی داشته نگه عادتا که هدایایی لکن شودمی هبه قطع طور به است شدنیمصرف رد،نگی صورت ازدواج چنانچه و ؛است طرفین ازدواج به قمعل تملیک اثر آمدن وجود به واقع در یعنی ؛است ازدواج هبه، قطعی .شودمی منحل نیز هبه تملک

(ازدواج برای) سالمت گواهی اخذ

صحت هب طبیب تصدیق که کند تقاضا مقابل طرف از منظور وصلت انجام برای تواندمی طرفین از هریک»: مدنی.ق 3717 ماده «.دهد ارائه سل و سوزاک و سفلیس قبیل از مهم مسریۀ امراض از

دارد: ( در این خصوص مقرر می3113قانون حمایت خانواده )مصوب 11مادۀ

یهایبیماری قانون این شدن االجراءالزم تاریخ از ماه یک ظرف است مکلف پزشکی آموزش و درمان بهداشت، وزارت ـ11 ماده» از ناشی فرزندان و زوجین برای خطرناک و واگیردار هایبیماری نیز و شوند واکسینه آنها علیه ازدواج از پیش طرفین باید که را

أییدت مورد مراکز و پزشکان سوی از صادرشده گواهی نکاح ثبت از پیش باید ازدواج رسمی دفاتر. کند اعالم و نمعی را ازدواج یا و ماده این موضوع هایبیماری به ابتالء عدم و مخدر مواد به اعتیاد عدم بر دال پزشکی آموزش و درمان بهداشت، وزارت

.کنند بایگانی و مطالبه آنان از را مذکور هایبیماری به نسبت طرفین شدنواکسینه

12

در. ستا بالمانع طرفین اطالع صورت در نکاح ثبت کند، داللت بیماری یا و اعتیاد وجود بر صادرشده گواهی چنانچه ـتبصره رفینط شود،می اعالم و تعیین پزشکی آموزش و درمان بهداشت، وزارت ۀوسیل به آنها نام که خطرناک و سریم هایبیماری مورد

هداشت،ب وزارت تشخیص به زوجین خطرناک بیماری که مواردی در. شوندمی معرفی شدهتعیین مراکز به نظارت و مراقبت جهت «.باشد نیز نسل تولید منع شامل باید نظارت و مراقبت باشد، جنین به خسارت به منجر پزشکی آموزش و درمان

.است شده تلقی اجباری است، اختیاری که باشدمی مدنی قانون 3717 ماده خالف بر ،اخیرالذکر قانون اساس بر گواهی ارائه پس

قانون این« 13» و «11» مواد موضوع گواهی واقع خالف بر عامدا که پزشکی هر (:3113قانون حمایت خانواده )مصوب 11 ماده از اسالمی مجازات قانون موضوع شش ۀدرج محرومیت به اول بار کند، خودداری مذکور گواهی دادن از نیتسوء با یا صادر را

.شود می محکوم مذکور مجازات حداکثر به باالتر و دوم بار و طبابت به اشتغال

خیر؟ یا است صحیح نکاح ثبت آیا شود ثبت سردفتر طرف از گواهی اخذ بدون ازدواجی اگر: سؤال

رعایت ولی شودنمی عقد بطالن موجب و است صحیح نکاح دیگر عبارت به ندارد ازدواج عقد در اثری گواهی ۀارائ عدم رفص انتظامی تخلف موجب کند ثبت را ازدواجی گواهی، اخذ بدون ازدواج سردفتر اگر و است دولتی نظاماتجزء 3113 انون مصوبق

( اشعار داشته:3113قانون حمایت خانواده )مصوب 11چنانچه مادۀ .است وی برای

ۀماد در مذکور ۀناماجازه اخذ بدون یا قانون این «13» و «11» مواد موضوع گواهی اخذ بدون که رسمی سردفتر هر - 11 ماده ازدواج ثبت به مدنی قانون «3713» ۀماد مقررات برخالف یا مجدد ازدواج تجویز مورد در صادرشده حکم یا مدنی قانون «3717»

احکام به راجع تنفیذ حکم یا قانون این «17» ۀماد موضوع گواهی یا سازش امکان عدم گواهی یا دادگاه حکم بدون یا کند اقدام موضوع چهار ۀدرج محرومیت به کند، مبادرت طالق یا نکاح بطالن اعالم یا نکاح انحالل موجبات از یک هر ثبت به خارجی .شود می محکوم سردفتری به اشتغال از اسالمی مجازات قانون

نکاح صحت شرایط+

رطش جمله از. است نموده مقرر شرایطی قانونگذار نکاح صحت برای که گفت توانمی مدنی قانون 3711 الی 3713 ماده لحاظ با .شودمی بررسی آن با مرتبط مواد ترتیب به که دادستان از اجازه و باکره دختر نکاح برای ولی اذن شرط نکاح، برای سنی

سال 31 سن به رسیدن از قبل دختر نکاح عقد»: نظام مصلحت تشخیص مجمع 3/1/3113 مورخ مصوب مدنی.ق 3713 ماده تشخیص با مطلحت رعایت شرط به ولی اذن به است منوط شمسی تمام سال 31 سن به رسیدن از قبل پسر و شمسی تمام

«.صالح دادگاه

:به است منوط ازدواج قانونی سن از قبل دختر و پسر ازدواج شرط ماده این اساس بر

دادگاه تشخیص با( دختر یا پسر) مصلحت رعایت -1 ولی اذن -3

با و ردهک اقدام خصوص این در آنها ولی بایستی نمایند ازدواج بخواهند ازدواج، قانونی سن از قبل دختری یا پسر اگر بنابراین .نماید اقدام آنها تزویج به نسبت ازدواج برای خود فرزند مصلحت اثبات

ولی توسط صغیر ازدواج*

13

باید که لبیمط لکن. ندارد وجود فقها بین تردیدی نماید نکاح خود صغیر پسر یا دختر برای تواندمی ولی اینکه خصوص در اوال به ار دخترم» بگوید باید صیغه اجرای برای و است ولی حقیقت، در عقد طرف ازدواج نوع این در که است این کرد دقت آن به

.«کردم قبول را نکاح پسرم برای» یا «امآورده در نکاح

برهم اختیار اج،ازدو قانونی و بلوغ سن به فرزند رسیدن از بعد و ولی توسط صغیر برای نکاح از پس آیا که است این دیگر نکته خیر؟ یا دارد وجود داده انجام را نکاح برایش او ولی که فرزندی برای نکاح زدن

قریب ریتاکث دختر، برای ولی نکاح مورد در که توضیح این با. است متفاوت پسر برای نکاح و دختر برای نکاح خصوص این در این در که ستا این امر این مبنای. زند برهم را نکاح تواندنمی بلوغ سن به رسیدن از پس دختر که اندعقیده این بر فقها اتفاق به

. زند رهمب بلوغ سن به رسیدن از بعد را داده انجام او ولی که نکاحی تواندمی پسر ولی نیست متصور دختر برای ضرری حالت اثر در که مهریه و نفقه پرداخت از ناشی مسئولیت زیرا ؛دارد وجود ضرر ورود تصور پسر نکاح برای که است این امر این علت مورد در خیار حق یعنی ؛زند برهم را نکاح ضرر آن از جلوگیری برای تواندمی وی لذا و آمده بوجود زوج برای آیدمی بوجود نکاح توسط یزن مخالف نظر دختر برای خیار حق نبود خصوص این در البته. ندارد وجود دختر برای ولی دارد وجود پسر برای ولی، نکاح در اردند وجود رغبتی و میل هیچ دختر طرف از که فردی با زندگی ادامه ،نفقه و مهریه از گذشته که چرا. است شده بیان فقها .باشدمی معنوی و روانی بلکه نیست مادی صورت به ضرر این که هرچند شودمی محسوب ضرر واقع

باکره دختر نکاح*

3711 ماده اساس بر لکن است شده تعیین شمسی تمام سال 31 دختر برای ازدواج سن مدنی قانون 3713 ماده اساس بر هرچند بدون دریپ جد یا پدر هرگاه و است او پدر جد یا پدر اجازه به موقوف باشد رسیده بلوغ سن به اگرچه باکره دختر نکاح: }مدنی.ق

او با خواهدمی که مردی کامل معرفی با تواندمی دختر صورت این در و ساقط او اجازه کند مضایقه اجازه دادن از موجه علت همراجع ازدواج دفتر به خاص مدنی دادگاه از اجازه اخذ از پس است شده داده قرار آنها بین که مهری و نکاح شرایط و نماید ازدواج

.{نماید اقدام ازدواج ثبت به نسبت و

خیر؟ یا است باطل ازدواج این آیا کند ازدواج پدری جد و پدر اجازه بدون ،ایباکره دختر اگر: سؤال

.دارد وجود نظراختالف فقها بین باکره دختر ازدواج خصوص در

.شودمی ساقط بلوغ از بعد ازدواج برای ولی، والیت که دارند عقیده برخی

.است الزم دختر ازدواج جهت از همیشه برای ولی، والیت که اندعقیده این بر دیگر ایعده

اقدام کاحن به نسبت دیگری موافقت با توانندمی آنها از هریک یعنی ؛داندمی مشترک او ولی و دختر میان را والیت سوم، نظر ریدیگ اجازه به موقوف آن نفوذ بلکه نیست باطل نکاح آن کند ازدواج به مبادرت دیگری اذن بدون یک هر چنانچه و نماید از نماید یذتنف را ازدواج ولی اگر و است غیرنافذ ولی اذن بدون باکره دختر ازدواج نظر این اساس بر گفت توانمی بنابراین ؛است .بود خواهد صحیح و قانونی اثر دارای ازدواج نکاح عقد تاریخ

باکره دختر ازدواج دیگر عبارت به. است کرده پیروی نظر این از مدنی قانون 3711 ماده صدر در نیز قانونگذار رسدمی نظر به .است ولی اذن به منوط

14

بکارت ازالۀ جهت به پدری جد یا پدر والیت سقوط*

ارتبک ازاله دختر از اگر لذا. است وی بودن باکره به مشروط دختر ازدواج برای ولی اذن مدنی، قانون 3711 ماده مفهوم از مستنبط .شودمی ساقط نیز ولی اذن باشد شده

شرط عقد از قبل دخول مشروعیت» کشور عالی دیوان عمومی هیأت 11/3/11 مورخ 11 شماره رویه وحدت رأی اساس بر «.شودمی پدر والیت سقوط سبب نامشروع یا باشد مشروع مطلقا دخول و نیست پدر والیت سقوط شرط یا و عقد صحت

.نیست الزم پدر اذن دیگر شود ایجاد عقدی اگر و باشد رفته بین از بکارت نامشروع رابطه یک اثر بر اگر پس

موجه دلیل بدون( منع) عزل جهت به پدری جد یا پدر والیت سقوط*

در. شودمی ساقط او اجازه کند مضایقه اجازه دادن از موجه علت بدون پدری جد یا و پدر هرگاه مدنی قانون 3711 ماده اساس بر دهش داده قرار آنها بین که مهری و نکاح شرایط و دارد را آن با ازدواج قصد که مردی کامل معرفی با تواندمی دختر صورت این

واجازد اجازه دادخواست طرح با. )کند اقدام نکاح یواقعه ثبت به نسبت و مراجعه ازدواج دفتر به دادگاه از اجازه اخذ از پس است، (پدری جد یا پدر طرفیت به

پدری جد یا پدر بودن غایب جهت به پدر والیت سقوط*

خترد و بوده غیرممکن عادتا نیز آنها از استیذان و نباشند حاضر محل در پدری جد یا پدر که صورتی در»: مدنی.ق 3711 ماده «.نماید ازدواج به اقدام تواندمی وی باشد، داشته ازدواج به احتیاج نیز

ازدواج به احتیاج دختر و نباشد ممکن عادتا نیز آنها از گرفتن اجازه و نباشد محل در پدری جد یا پدر اگر ،الذکرفوق ماده اساس بر .نماید داماق ازدواج به نسبت دادگاه در( استیذان امکان عدم و ازدواج شرایط داشتن) شده ذکر موارد اثبات با تواندمی باشد داشته

.باشدمی خاص مدنی دادگاه در فوق موارد احراز به منوط دفترخانه در ازدواج این ثبت -فوق ماده تبصره

و درپ چنانچه اگر و ؛نیست الزم دختر ازدواج برای دیگری فرد اجازه پدری جد یا پدر فوت صورت در که است ذکر به الزم: نکته .باشدنمی قیم اجازۀ به نیاز و است فوت مورد مانند باشند محجور نیز پدری جد

پدری جد یا پدر اجازه شرایط+

ترتیبی صورت به یا است هم عرض در باکره دختر نکاح برای پدری جد یا پدر اجازه آیا که است این داشت توجه باید که اینکته است؟

ودترز صغیر نکاح مورد در که آنها از کدام هر لذا و دارند قرار هم عرض در بلکه نیست ترتیبی صورت به پدری جد یا پدر اجازه واندتمی اشپدری جد یا پدر از یک هر اجازه اخذ با وی نیز، باکره دختر نکاح مورد در و است صحیح نکاح آن باشند کرده اقدام

.بود خواهد صحیح ازدواج این و کند؛ ازدواج

کی کدام مخالفت یا موافقت موافق، دیگری و باشد مخالف آنها از یکی ازدواج اجازه خصوص در اگر که است این دیگر نکته است؟ مؤثر

15

پدر، وتف صورت در یعنی ؛است ترتیبی مورد این در پدری جد و پدر اذن که اندعقیده این بر خصوص این در حقوقدانان از برخی .پدری جد سپس و پدر اول وهلۀ در دیگر عبارت به. دارد را نکاح اذن اختیار پدری جد

باکره دختر بلعکس، یا پدری جد موافقت و پدر مخالفت صورت در که است این فقه متون از مستنبط نظر این برخالف ولی رتیبیت و باشدمی هم عرض در نیز حالت این در اذن یعنی ؛نماید اقدام ازدواج به نسبت دارد وجود که موافقتی لحاظ با تواندمی

.نیست

کاحن به اقدام زمانهم صورت به آنها اگر دارد قرار هم عرض در پدری جد و پدر اذن اینکه به توجه با که، است این دیگر نکته است؟ مؤثر یک کدام اذن باشند کرده دختر

اشد،ب زمانی فاصله با اگر است ذکر به الزم. بود خواهد مؤثر غیر پدر اقدام و مؤثر پدری جد اقدام خصوص این در فقها نظر به .است مؤثر باشد ترمقدم که هرکدام اقدام

نکاح موانع+

آن جمله از که باشدمی ازدواج صحت مانع آنها وجود و ندارد امکان مرد و زن بین نکاح آنها وجود با که است اموری نکاح موانع نز با ازدواج زن، خواهر دختر یا زن برادر دختر با ازدواج خواهر، دو بین جمع بالمصاهره، رضاعی، نسبی، قرابت به توانمی موارد

مورد جداگانه صورت به ذیال که کرد اشاره... و کفر لواط، عمل انجام لعان، احرام، حال در نکاح دار،عده زنان با ازدواج ،شوهردار .گیردمی قرار بررسی

:نسبی قرابت در( الف

.دایی و خالی عمه، و عمو فرزندان مثل نسبی قرابت استثنائات در مگر ؛شودنمی حرمت موجب مطلق و عام صورت به

:باشد زنا یا شبهه از حاصل قرابت اگرچه است ممنوع ذیل نسبی اقارب با نکاح»: مدنی.ق 3711 ماده

.برود باال که قدر هر جدات و مادر با و اجداد و پدر با نکاح -3

.برود پائین که قدر هر اوالد با نکاح -1

.برود پائین که قدر هر تا آنها اوالد و خواهر و برادر با نکاح -1

«.جدات و اجداد و مادر و پدر خاالت و عمات و خود خاالت و عمات با نکاح -1

باشد؛ زنا یا شبهه از حاصل قرابت اگرچه: است ممنوع آقایان برای ذیل نسبی اقارب با نکاح+

.مادری و پدری جدۀ از اعم جده -(رود باالتر هرقدر. )جدات و مادران -3

(.دخترش دختر دختر) واسطهبی یا( دخترش دختر یا پسرش دختر) واسطه با -(رود ترپایین که هرقدر. )دختران -1

.باشد ابوینی یا امی یا باشد( ابی) پدری اینکه از اعم. خواهران -1

(.ندارد وجود نکاح برای مانعی خاالت و عمه فرزندان با ازدواج خصوص در. )عمه -1

16

(.ندارد وجود نکاح برای مانعی خاالت و عمه فرزندان با ازدواج خصوص در. )خاله -1

.تاس حرمت موجب شود منتهی برادر به که یاناث هر. باشد ابوینی یا امی یا باشد پدری برادر اینکه از اعم. برادر دختر -1

.است حرمت موجب شود منتهی خواهر به که یاناث هر. باشد ابوینی یا امی یا باشد پدری خواهر اینکه از اعم. خواهر دختر -0

جد و پدر اب) باشد؛ زنا یا شبهه از حاصل قرابت اگرچه: است آقایان برای ذکرشده موارد همانند نیز بانوان برای نکاح ممنوعیت+ یا امی یا( پدری) ابی اینکه از اعم برادران، -واسطهبی یا واسطه با رود ترپایین که هرقدر پسران، -رود باالتر قدر هر پدری (.باشند ابوینی یا امی یا بیا اینکه از اعم خواهر پسر و برادر پسر -دایی -عمو -ابوینی

:رضاعی قرابت در( ب

شدهذکر موارد رعایت بر مشروط است نسبی قرابت حکم در نکاح حرمت حیث از رضاعی قرابت مدنی قانون 3711 ماده اساس بر .مدنی.ق 3711 ماده در

( مرضعه) هدهندشیر خانم هایبچه با همچنین و کند ازدواج( فحل) شیر صاحب اوالد با تواندنمی خورده، شیر که طفلی پدر: نکته .کند ازدواج آنها اوالد با تواندمی( شیرخوار طفل) مرتضع برادر اما ؛باشد داشته بچه دیگر شوهر یک از زن که صورتی در

(:سببی) بالمصاهره قرابت( ج

.باشدمی نکاح موانع از که است ازدواج از ناشی قرابت نوع این

:است دائمی ممنوع مصاهره، ۀواسط به ذیل اشخاص بین نکاح»: مدنی.ق 3710 ماده

.رضاعی و نسبی از اعم باشد که درجه هر از او زن جدات و مادر و مرد بین -3

.باشد عیرضا قرابت هرچند است بوده او احفاد از یکی زن یا پسر زن یا اجداد از یکی زن یا و پدر زن سابقا که زنی و مرد بین -1

«.دباش شده واقع زناشویی شوهر، و زن بین اینکه بر مشروط رضاعی ولو باشد که درجه هر از زن اوالد از اناث با مرد بین -1

:مدنی قانون 3710 ماده از مستنبط ایمصاهره قرابت در نکاح حرمت خصوص در

.موقت یا باشد دائم ازدواج کندنمی فرق( اوال

(.نیست عروسی یا دخول به نیاز: )شودمی ایجاد حرمت نکاح عقد مجرد به( دوما

زن اتجد و مادر و مرد بین -3 بند

.باشد او احفاد از یکی زن یا پسر زن یا اجداد از یکی زن یا و پدر زن سابقا که زنی و مرد بین -1 بند

.باشد رضاعی و بیسناینکه از اعم اجدادش؛ زن و پدر زن با پسر نکاح -1 بند

.باشد رضاعی یا نسبی اینکه از اعم پسر؛ زن با مرد نکاح -1 بند

.باشد رضاعی یا نسبی اینکه از اعم...( و نبیره نتیجه، نوه،) احفاد زن با مرد نکاح -1 بند

17

که درجه هر تا رضاعی یا سببی از اعم( باشد داشته دختر خود قبلی شوهر از زن شاید که) زن اوالد از اناث با مرد نکاح -1 بند .رود پایین

:خواهر دو بین جمع( د

«.باشد منقطع عقد به اگرچه است ممنوع خواهر دو بین جمع»: مدنی.ق 3711 ماده

قدع صورت به اگرچه باشد، حاکم شوهری و زن رابطۀ اینکه بر مشروط باشدمی زن خواهر با ازدواج نکاح موانع از دیگر از یکی .شوندمی محسوب موقتی موانع از مانع این ضمن، در. باشد( موقت) منقطع

!؟باشدمی تنفیذ قابل آنها از یکی یا است باطل عقد این آیا بیاورد، در خود عقد به را خواهر دو زمانهم نفر یک چنانچه: سؤال

مالزمه عقود از یکی صحت و است ممنوع خواهر دو بین جمع مدنی قانون 3711 ماده اساس بر چون! دارد اشکال عقد، صحت ردوه بنابراین ؛ندارد وجود دیگری بر عقود از یکی دانستن درست برای ترجیحی وجهۀ دیگر طرف از و دارد دیگری بطالن با

.است باطل عقد

:زن خواهر دختر یا زن برادر دختر با ازدواج( ه

«.خود زن ۀاجاز با مگر بگیرد را خود زن خواهر دختر یا و زن برادر دختر تواندنمی کسهیچ»: مدنی.ق 3711 ماده

دختر خالۀ یا عمه که خود زنۀ اجاز با مگر بکند ازدواج دختر آن با تواندنمی مرد باشدمی دختری ۀخال یا عمه فردی، زن اگر .شوندمی محسوب موقتی موانع از نیز مانع این ضمن، در. است

از تواندمی زن شوهرش، ازدواج از قبل آیا بدهد اذن شوهرش، با خود برادر دختر یا خود خواهر دختر ازدواج برای زن اگر: سؤال کند؟ عدول خود اذن

دهنش انجام ازدواج اینکه به منوط البته. است نشده داده اذنی اصال که است موردی مانند این حالت و ؛است جایز اذن از عدول .باشد

خواهر دختر یا زن برادر دختر با مرد نکاح آیا نشود قحقم مرد طرف از شرط و باشد شرطی انجام به منوط زن اذن اگر: سؤال ؟شودمی فسخ یا باطل زنش،

.نماید را شوهرش تعهد انجام به الزام دادگاه به دادخواست تقدیم با و دعوی طرح با باید زن ابتدا خصوص این در

رهمب تقاضای تواندمی زن اال و داشت نخواهد مرد ازدواج در تأثیری باشد قحقت قابل تعهد انجام قانونی، اجبار طریق از چنانچه .نماید تقاضا شرط امکان عدم جهت به را برادرش یا خواهر دختر با مرد ازدواج زدن

.رودمی بین از مدنی. ق 3711 و 3711 مواد اتممنوعی زن، فوت با: نکته

:شوهردار زن با ازدواج( و

18

ۀعد در یا طالق ۀعد در که را زنی یا و نکاح حرمت و زوجیت علقه وجود به علم با را شوهردار زن هرکس» :مدنی.ق 3717 ماده «.شودمی مؤبد حرام شخص آن بر مطلقا زن آن و باطل عقد کند عقد خود برای نکاح حرمت و عده به علم با است وفات

زن آن با تواندنمی مرد زن، شوهر فوت با مدنی.ق 3717 ماده اساس بر مقرر، ابدی حرمت خصوص در که است ذکر به الزم .کند ازدواج

:است دیگری وفات عده در یا( رجعی) طالق ۀعد در که زنی با ازدواج( ز

عده در زن اینکه بر علم با است دیگری وفات ۀعد در یا و رجعی طالق ۀعد در که زنی با ازدواج مدنی،.ق 3717 ماده اساس بر .باشد موقت صورت به چه و دائمی صورت به ازدواج چه شودمی ابدی حرام و باطل نکاح، حرمت به علم با و است

ۀمذکور امور از یکی یا تمام به جهل روی از عقد که است جاری نیز موردی در فوق ماده در مذکور حکم»: مدنی.ق 3713 ماده «.شودنمی حاصل ابدی حرمت ولی باطل عقد نزدیکی وقوع عدم و جهل صورت در. باشد شده واقع هم نزدیکی و بوده فوق

ازدواج زن، بودن طالق عده در یا زن بودن وفات عده در یا زن بودن شوهردار علم به آگاهی عدم مدنی،.ق 3713 ماده اساس بر دارد؟ حکمی چه گرفته صورت

یابد حرمت بگیرد صورت نزدیکی و باشد گرفته صورت هم جهل با اگر حتی مدنی.ق 3713 ماده اساس بر و است باطل ازدواج .شد خواهد نکاح بطالن موجب بلکه شودنمی ایجاد ابدی حرمت نزدیکی وقوع عدم صورت در ولی شودمی ایجاد

.شودمی ابدی حرمت موجب و است باطل عقد باشد، شده واقع نزدیکی و نباشد عالم اگر: نکته

.شودنمی ابدی حرمت موجب و است باطل عقد باشد، نشده واقع نزدیکی و نباشد عالم اگر: نکته

.باشدمی روز ده و ماه چهار: وفات عده مدت( طهر سه) ماه سه: طالق عده مدت

این رد خیر؟ یا شودمی ابدی حرمت موجب آیا باشد عده پایان از پس نزدیکی لکن بگیرد صورت عده مدت در عقدی اگر: سؤال .باشدمی نظراختالف فقها بین خصوص

عده زمان در باید ازدواج هم گفت، توانمی شده ذکر «باشد شده واقع هم نزدیکی» عبارت که مدنی.ق 3713 ماده اساس بر آن اب نتواند ابدی صورت به بوده نکاح حرمت یا عده وجود به جاهل که فردی تا بگیرد صورت عده زمان در نزدیکی هم و باشد یجادا ابدی حرمت گیرد صورت هعد پایان از بعد نزدیکی و است بوده هعد زمان در ازدواج اینکه علیرغم اگر اال و کند ازدواج زن

.شودنمی

لعان( ح

.کردن طرد و گفتن ناسزا معنی به آیدمی عنل از عانل ؛شودمی محسوب نکاح موانع از دیگر یکی

«.است ابدی حرمت موجب شودمی حاصل لعان با که تفریقی»: مدنی.ق 3711 ماده

صوصمخ تشریفات با لدو نفی اثبات یا ذفق حد رفتن بین از برای شوهر و زن از یک هر که مخصوصی لحن لعان، از منظور .شودمی مرد و زن تفریق موجب که دهندمی انجام یکدیگر برای

19

:لعان اسباب

(بها مدخول یا شوهردار) محصنه زن به دادن زنا نسبت -3

(.شالق ضربه 17. )خوردمی حد مرد اال و شود ثابت باید شود عنوان کسی به قذف اگر. زن به دادن زنا نسبت یعنی قذف،

.شود منکر را بچه آن با خود پدری یرابطه و شودمی ملحق او به ایبچه قانون طبق که مردی یعنی: ولد انکار -1

لعان آثار+

زن و مرد از حد سقوط -

مرد و زن نکاح عقد انفساخ -

مرد و زن بین ابدی حرمت ایجاد -

.است کرده نفی را او که ایبچه از فرد بردن ارث عدم -

:احرام حال در نکاح( ط

«.است ابدی حرمت موجب حرمت به علم با و است باطل احرام حال در عقد»: مدنی.ق 3711 ماده

نهات نه باشد داشته وجود نیز حرمت به علم و گیرد صورت احرام حال در عقد چنانچه. منقطع چه و باشد دائمی چه است؛ باطل .شودمی ایجاد نیز مرد و زن بین ابدی حرمت بلکه است باطل نکاح عقد

.نیست ابدی حرمت موجب ولی است باطل عقد باشد نداشته وجود حرمت به علم لکن گیرد صورت احرام حال در عقد اگر و

:(شوهردار زن با زنا) معتده یا شوهردار زن با نزدیکی( ی

«.است ابدی حرمت موجب است رجعیه ۀعد در که زنی یا شوهردار زن با زنای»: مدنی.ق 3711 ماده

ارشوهرد زن که کندنمی فرق همچنین. نباشد یا باشد زن بودن شوهردار به عالم مرد که کندنمی فرق ماده این خصوص در عمل رتکبم اکراه یا اشتباه روی از یا و باشد عمل حرمت به عالم زن که کندنمی فرقی همچنین. باشد کرده عقد یا باشد مدخوله

.باشد شده زنا

.شودنمی ابدی حرمت موجب باشد، وفات و بائن عده در که زنی مدنی، قانون 3711 ماده اساس بر بنابراین

.شودنمی ایجاد ابدی حرمت 3711 ماده شرایط سایر حصول با باشد نکاح فسخ یا منقطع یا وفات یا بائن طالق عده در زن اگر

.است نکاح موانع از دیگر یکی: زنا یا شبهه به نزدیکی( ک

است حیحص نکاح با نزدیکی حکم در نکاح مانعیت حیث از باشد نکاح بر سابق اگر زنا و شبهه به نزدیکی»: مدنی.ق 3711 ماده «.نیست سابق نکاح مبطل ولی

21

سبب هب مرد، و زن یعنی است، مشروع هاآن هردوی یا مرد یا زن گمان به که نامشروع است ایرابطه: شبهه به نزدیکی تعریف* .است مشروع و نبوده ممنوع خودشان اعتقاد به که دارند نامشروعی رابطه خود، طرف هویت در اشتباه یا قانون به جهل

دانندب نزدیکی هنگام در و نباشد موجود صحیح ازدواج هاآن بین که است مردی و زن جنسی رابطه از عبارت زنا: زنا تعریف* .است نامشروع رابطه آن که

است صحیح نکاح با نزدیکی حکم در نکاح مانعیت حیث از باشد نکاح بر سابق اگر زنا یا شبهه به نزدیکی فوق، ماده اساس بر .نیست سابق نکاح مبطل ولی

.کند ازدواج «ب» با «الف» اگر: مثال بعنوان

.شودنمی باطل «ب» با «الف» نکاح اما شودمی عقوبت موجب کند شبهه به نزدیکی «ب» مادر با «الف» نکاح، از بعد

.کند ازدواج «ب» با تواندنمی «الف» مجازات، بر عالوه کند شبهه به نزدیکی «ب» مادر با «الف» نکاح، از قبل

حیحص ازدواج از ناشی هایممنوعیت همان باعث نیز زنا یا شبهه به نزدیکی مصاهره، از ناشی هایممنوعیت خصوص در: نکته .است شرعی و

وقوع از پس اگر و کند ازدواج تواندنمی وقت هیچ نیز خانم آن مادر با باشد کرده نزدیکی زنا یا شبهه به خانمی با فردی اگر مثال .ندارد سابق نکاح در اثری بیفتد، اتفاق زن اقربای با شبهه به نزدیکی یا بگیرد صورت زنایی صحیح، نکاح

.شودمی ابدی حرمت موجب که نکاح موانع از دیگر یکی: لواط عمل انجام( ل

«.کند تزویج را او دختر یا خواهر یا مادر تواندنمی کند شنیع عمل پسری با کسی اگر»: مدنی.ق 3711 ماده

.عمدی یا باشد اکراه روی از لواط عمل که کندنمی فرقی خصوص این در

خیر؟ یا شودمی نیز سابق نکاح حرمت موجب لواط عمل آیا: سؤال

حرمت موجب لواط مدنی،.ق 3711 ماده تصریح عدم علیرغم که دارند عقیده برخی ولی. دارد وجود نظراختالف خصوص این در .شودمی نیز سابق نکاح

:سوم طالق از پس ازدواج حرمت( م

به دائم عقد به اینکه مگر است حرام مرد آن بر شده مطلقه و بوده نفر یک زوجه متوالی مرتبه سه که زنی»: مدنی.ق 3710 ماده «.باشد شده حاصل فراق فوت یا فسخ یا طالق واسطه به او با نزدیکی وقوع از پس و درآمده دیگری مرد زوجیت

:شودمی ممنوع آنها نکاح و شودمی ایجاد حرمت مرد و زن بین زیر شرایط حصول صورت در فوق، ماده اساس بر

سوم طالق از پس حرمت شرایط+

.باشد نفر یک زوجۀ متوالی، یمرتبه 1 زن -3

.باشد دائم عقد وسیله به زوجیت رابطه -1

21

.شودمی استفاده دائم عقد برای طالق لفظ و شده ذکر «مطلقه» عبارت 3710 ماده در که چرا

سطهوابه و گیرندمی طالق نیز دوم بار و کنندمی ازدواج مجددا و گیرندمی طالق باریک. باشند شوهر و زن« ب» و «الف» اگر رجوع حق دیگر و شوندمی ابدی حرام شوهر و زن بگیرند طالق نیز سوم بار. گیردمی صورت ازدواج مجدد، ازدواج با یا رجوع

.نشود ابدی حرمت موجب که باشد «محلل» مگر داشت نخواهند

محلل شرایط+

.کند ازدواج دیگری مرد با زن عده، انقضای و طالق از پس -3

.بیفتد اتفاق نزدیکی کرده ازدواج او با جدیدا که مردی و زن بین -1

.باشد شده حاصل جدایی یا مرد فوت یا نکاح فسخ یا طالق ۀواسط به مرد آن و زن بین -1

:طالقه نه( ن

موبد حرام شخص آن بر باشد شده مطلقه است عدی آنها تای شش که طالق نه به که شخصی هر زن»: مدنی.ق 3711 ماده .«شودمی

رجعی طالق در زوج اگر و ؛دارد وجود رجوع حق عده مدت در رجعی طالق در اما نیست رجوع حق بائن طالق در عده، از منظور .گویند عدی طالق را آن نماید بستریهم زنش با و کند استفاده خود رجوع حق از

.نیست رجوع حق و ؛است بائن ششم و سوم هایطالق طالق، 1 این در

مدنی قانون 3711 ماده شرایط+

.باشد شده فاصله هاطالق میان در رجوع دو است، شده محلل مستلزم که گانه 1 هایطالق تمامی در: اول شرط

.گرددمی محلل موجب طالق سوم بار هرچند شود حاصل زوجیت مجدد عقد با عده انقضای با و بگیرد صورت طالق مثال

تصور طالق دخول بدون ولی شود رجوع عده در چنانچه و باشد گرفته صورت دخول با عده در رجوع از پس بایستی: دوم شرط .شودنمی ایجاد ابدی حرمت نهم طالق در لکن است محلل نیازمند شدن حالل و شده حرمت موجب سوم بار هرچند گیرد

:کفر( س

.است کفر مدنی قانون 3711 ماده به توجه با نکاح موانع از دیگر یکی

«.نیست جایز غیرمسلم با مسلمه نکاح»: مدنی.ق 3711 ماده

.است غیرمسلمان مرد غیرمسلم، از منظور و مسلمان زن مسلمه، از منظور

وحدانیت به قرارا که کسی غیرمسلم، آن مقابل در. باشد داشته( ص) اکرم پیامبر رسالت و خداوند وحدانیت به اقرار که کسی: مسلم .شود منکر را اسالم دین ضروریتهای از یکی یا و باشد نداشته خاتم پیامبر رسالت و خداوند

:شودمی تقسیم دسته چند بر غیرمسلم اساس این بر

22

.اندکتابی غیر و کتابی دسته دو به خود که: کافر -3

قائل مانیآس کتاب و پیامبر به آنها ادیان به اسالم و هستند اسالم غیر الهی ادیان از یکی آنها دین که هستند افرادی: کتابی .مسیحیت -یهودیت مثل است

(.مشرکین) کندنمی پیروی الهی دین هیج از و نیست بند پای دینی هیچ به که کافری: کتابی غیر

.اندملی و فطری دسته دو به خود که: مرتد -1

سپس و هآورد اسالم بلوغ از پس شخص آن و بوده مسلمان اقال او ابوین از یکی او نطفۀ انعقاد هنگام به که کسی: فطری مرتد .باشد شده کافر

سپس و آورده اسالم بلوغ از پس او لکن نبوده، مسلمان ابوینش از یک هیچ او نطفۀ انعقاد حین در که است کسی: ملی مرتد .است شده کافر

صورت به چه و باشد دائم صورت به ازدواج چه. نیست جایز غیرمسلمان مرد با مسلمان زن نکاح مدنی،.ق 3711 ماده اساس بر .است نظر اجماع سنت و امامیه فقهای بین امر این خصوص در و ؛منقطع

ممنوعیت شرعی مبنای+

.ندارد برتری آن بر چیزی و است باالتر و برتر اسالم شده داشته بیان که حدیثی در و 113 آیه بقره سوره به توجه با

غیرمسلمان زن با مسلمان مرد نکاح+

نظراختالف افقه بین نیز مورد این در که کرد وجوجست باید فقه در اما است نشده بیان خصوص این در صراحت به چیزی قانون در .دارد وجود

.است جایز منقطع، صورت به و ممنوع دائم صورت به باشد کتابی اگر غیرمسلمان زن با مسلمان مرد نکاح -3

.باشد دائم یا منقطع صورت به اگرچه است ممنوع مطلقا غیرمسلمان زن با مسلمان مرد نکاح -1

.است جایز مطلقا غیرمسلمان زن با مسلمان مرد نکاح -1

نظر از بماند یباق خود کفر به زوجه و است کتابی کافر او زوجۀ کهدرحالی شود مسلمان غیرکتابی یا کتابی کافر زوج اگر: نکته .باشد دائم نکاح اگر حتی ندارد اشکالی آنها زناشویی زندگی ادامه فقهی

.شودمی منفسخ نکاح باشد نزدیکی از قبل زوج آوردن اسالم اگر آورد، اسالم زوج و باشد غیرکتابی کافر زوجه اگر

.ماندیم عده انقضای منتظر لکن برقرار، جدایی آنها بین باشد غیرکتابی کافر زن با نزدیکی از بعد زوج آوردن اسالم اگر و

زمان از نکاح که است این از کاشف اال و ؛است باقی خود اعتبار به نکاح آورد اسالم زن آن اتمام از قبل و عده مدت در اگر .است شده منفسخ زوج شدن مسلمان

23

:دارد حالت دو بماند کافر شوهر یعنی زوج و شود مسلمان کافر، زوجۀ اگر

.است منفسخ نکاح باشد، نزدیکی از قبل زوجه آوردن اسالم اگر

قبل تا مرد اگر یعنی ؛است مرد شدن مسلمان و عده انقضاء بر متوقف نکاح انفساخ باشد، نزدیکی از بعد زوجه آوردن اسالم اگر و .ماندمی باقی خود اعتبار به نکاح شود مسلمان زن، عده پایان از

ارتداد تأثیر+

ولی. تاس نکاح انفساخ موجب باشد ملی یا فطری ارتداد اینکه چه زوجین از احدی ارتداد باشد نزدیکی عمل از قبل ارتداد اگر :دارد حالت 1 نزدیکی از پس ارتداد

.شودنمی قبول نیز زوج توبه و گرددمی منفسخ نکاح حالت این در شود؛ مرتد فطری ارتداد به زوج -3

.است زوج یتوبه عدم و زن عده انقضاء به است منوط نکاح فسخ حالت این در شود؛ مرتد ملی ارتداد به زوج -1

ارتداد زمان زا نکاح انفساخ از کاشف اال و است باقی خود اعتبار به نکاح کند توبه شدن مرتد از عده انقضای از قبل زوج اگر پس .باشدمی زوج ملی

قبل وجهز توبه عدم و عده انقضای به منوط نکاح انفساخ نیز حالت این در باشد فطری یا ملی مرتد خواه شود؛ مرتد زوجه اگر -1 .است عده پایان از

زمان از کاحن انفساخ از کاشف ،صورت این غیر در و باقی خود اعتبار به نکاح کند توبه عده پایان از قبل مرتد، زوجۀ اگر بنابراین .است زوجه ارتداد

:خالصه

.شودمی نکاح انفساخ موجب باشد ملی یا فطری زوجین، ارتداد: نزدیکی از قبل در

.شودمی منفسخ نکاح شود فطری مرتد زوج، اگر: نزدیکی از بعد در

.است زوج توبه عدم و زن عده انقضای به منوط لکن شودمی ایجاد تفرقه زن و مرد بین شود ملی مرتد زوج، اگر

.است( روز 37 و ماه 1 مدت) وفات عده و( ماه 1 مدت) طالق عده همانند آن عده. فطری یا ملی خواه شود؛ مرتد زوجه اگر

.است نکاح موانع از دیگر یکی: خارجه تبعۀ با ایرانی زن ازدواج( ع

طرف از مخصوص اجازه به موکول ندارد قانونی مانع که هم مواردی در خارجه تبعه با ایرانی زن ازدواج»: مدنی.ق 3717 ماده «.است دولت

شده مقرر شورک و جامعه فعلی مصالح رعایت و حکومتی نظامات اساس بر که است قانونی مانع بلکه نیست شرعی مانع مانع، این مانع که حالتی در حتی دولت طرف از مجوز صدور به است موکول خارجی تبعۀ با ایرانی زن ازدواج ماده این اساس بر. است

.باشد مسلمان باید نیز خارجی تبعه اینکه شرط به باشد نداشته قانونی

24

:دارد خارجه تبعۀ که زنی با دولتی محصلین و رسمی مأمورین و مستخدمین ازدواج( ف

.است نکاح موانع از دیگر یکی

ارجهخ تبعۀ که زنی با را دولتی محصلین و رسمی مأمورین و مستخدمین از بعضی ازدواج تواندمی دولت»: مدنی.ق 3713 ماده «.نماید مخصوص اجازه به موکول باشد

و ؛شود یترعا خارجه تبعۀ زن با مسلمان مرد ازدواج خصوص در شرایط سایر باید البته و رودمی شمار به قانونی منع نیز منع این ؛ودش احساس خارجی تبع، زن با ازدواج خصوص در ایرانی مردان تمس و شغل جهت از است ممکن که است حساسیتی جهت به

.کندمی نظارت هاازدواج این بر دولت لذا و دارد منافات کشور عمومی سیاست و حیثیت با هاازدواج این موارد برخی در زیرا

اول همسر رضایت و دادگاه اذن بدون مرد، دوم ازدواج منع( ق

نکاح صحت شرایط+

قبول و ایجاب -الف

«.نماید ازدواج قصد بر داللت صریحا که الفاظی به قبول و ایجاب به شودمی واقع نکاح»: مدنی.ق 3711 ماده

داشت توجه باید و کنند بیان لفظ به را قبول و ایجاب باشند داشته تلفظ قدرت طرفین که صورتی در شودمی استنباط ماده این از .ودشنمی منعقد فعل و عمل به نکاح عقد پس. شود منعقد ممکن طریق هر به که نیست عقود سایر مانند نکاح عقد که

:قبول و ایجاب خصوص در نکاتی

شود؟ استفاده باید خاصی زبان و خاصی یصیغه قبول و ایجاب برای آیا( 3

الفاظ ینا شودمی بیان که لفظی هر به باید ولی نیست الزم خاصی زبان قبول و ایجاب برای مدنی قانون 3711 ماده به توجه با .باشد ازدواج معنی بر صریح

خیر؟ یا است الزم ازدواج عقد صیغه خواندن بعنوان گواه حضور آیا( 1

.است نظراختالف خصوص این در

این به را خود ادعای این مبنای و ؛دانندمی نکاح صحت شرط عقد هنگام به را شاهد دو حضور مالکی فقه بجز عامه فقهای «.باشد دف با هرچند کنید علنی را نکاح»: اندفرموده که کنندمی اشاره( ص) اکرم پیامبر از حدیث

!عقد وقوع هنگام به نه داندمی الزم را زفاف هنگام به را شاهد دو حضور مالکی لکن

.دانندمی نکاح فسخ موجب را زفاف هنگام به شاهد دو حضور عدم و

صوصخ در آینده احتمالی هاینزاع از جلوگیری و استحباب باب از عقد انعقاد هنگام به شاهد دو حضور امامیه فقه اساس بر ولی این زا نیز قانون و ندارد ضرورت امامیه فقه نظر از عقد وقوع هنگام به شاهد دو حضور بنابراین ؛است نکاح وقوع عدم یا وقوع .است نموده پیروی نظر

25

قبول بر ایجاب تقدم لزوم( 1

.«درآوردم تو زنی به را خودم»: بگوید زوجه است ممکن. ندارد وجود قبول بر ایجاب تقدم برای لزومی

دارند را حق این قانونا که اشخاصی یا زن و مرد خود طرف از قبول و ایجاب صدور( 1

عقد حق قانونا که اشخاصی طرف از یا و شود صادر زن و مرد خود طرف از است ممکن قبول و ایجاب»: مدنی.ق 3711 ماده «.دارند

. نددار را حق این قانونی صورت به که اشخاصی یا و باشد طرفین خود طرف از است ممکن قبول و ایجاب ماده این اساس بر ورتص به نکاح عقد در وکالت مورد که چرا شودنمی وکیل شامل و است اشخاص ولی دارند حق قانونا که اشخاص این از منظور

.است شده ذکر قانون 3703 ماده در جداگانه

عاقد شرایط( 1

«.باشد قاصد و بالغ و عاقل باید عاقد»: مدنی.ق 3711 ماده

.باشد قاصد و بالغ و عاقل باید خواندمی را نکاح صیغۀ که کسی ماده این اساس بر

شخص که مواردی و باشد اراده حالت در یعنی باشد قاصد و نباشد صغیر یعنی باشد بالغ. نباشد مجنون یعنی باشد عاقل باید عاقد .نباشد اجبار صورت به و شوخی یا مزاح به لفظی اعالم یا مستی مثل ندارد اراده

عقدمن را نکاحی عقد فضولی طور به که شخصی حتی و آنها از یکی طرف از وکیل یا و آنها ولی چه و باشد زوجین چه عاقد .باشد مدنی قانون 3711 ماده در مقرر شرایط دارای باید کندمی

.کندنمی صدق آنها به نسبت خصوص این در مدنی.ق 3711 ماده شرایط نباشد، زوجین خود عاقد اگر پس

سبتن خود اگر سفیه، پس. است نشده دانسته الزم عاقد برای رشد شرط که است این شودمی فهمیده 3711 ماده از که اینکته .نیست افذن سفیه رضایت مهریه تعیین مثل نکاح، مالی امور خصوص در لکن است، صحیح نکاح عقد کند اقدام عقد انعقاد به

خیر؟ یا است الزم قبول و ایجاب بین توالی آیا( 1

«.است عقد صحت شرط قبول و ایجاب عرفی توالی»: مدنی.ق 3711 ماده

.رفت خواهد بین از آنها اثر اال و باشد زیادی فاصله نباید قبول و ایجاب بین ماده، این اساس بر

الل متعاقدین قبول و ایجاب( 0

به کهاین بر مشروط شودمی واقع نیز الل طرف از اشاره به عقد باشند الل هردو یا متعاقدین از یکی هرگاه»: مدنی.ق 3711 ماده «.باشد عقد انشاء از حاکی وضوح طور

.کنند عقادان را عقد اشاره صورت به توانندمی الل اشخاص. بگیرند وکیل هستند الل که متعاقدین که نیست الزم بنابراین

26

عقود سایر با نکاح عقد اینکه لحاظ به مدنی قانون 3711 و 3711 مواد به توجه با است؟ صحیح نوشتن با عقد اجرای آیا: سؤال .نیست صحیح نوشتن و کتابت با عقد اجرای لذا است متفاوت

:زوجین بودن معین -ب

.باشدمی زوجین بودن معین نکاح، عقد صحت برای الزم شرایط از دیگر یکی

حتص شرط نباشد شبهه دیگر طرف شخص در طرفین از یک هیچ برای کهنحویبه شوهر و زن تعیین»: مدنی.ق 3710 ماده «.است نکاح

عینم طرفین برای شود دیگر اشخاص از آنها تمیز موجب که حدی تا زوجین از یک هر هویت که است این بودن معین از منظور ورتص است ممکن اشاره با باشد حاضر عقد انعقاد مجلس در مرد چنانچه اگر. گیردمی صورت نام ذکر با شخص تعیین. باشد

.شود برده کار به نیز فرد به اشاره خاص ضمیر باشد اشاره ضمن البته و بگیرد

.گرددمی معین فرد هویت شود خارج تردید حالت از کهنحویبه غائب شخص توصیفات ذکر با باشد غائب شخص اگر

الزم معین شغل مثل عینی شخصیت از خارج صفات. است شخص ظاهری و عینی صفات ذکر هویت تعیین از منظور: نکته .شد نخواهد عقد بطالن موجب نیست خاص شغل آن دارای فرد که شود معلوم و باشد شده ذکر اگر و شود ذکر نیست

:نکاح عقد نبودن معلق -ج

.دیگر چیزی یا امری به نکاح عقد نبودن وابسته نکاح عقد صحت برای الزم شرایط از

«.است بطالن موجب نکاح عقد در تعلیق»: مدنی.ق 3711 ماده

.باشد اءمنش در تعلیق است ممکن و است باطل عقد حالت این در که باشد انشاء در تعلیق است ممکن تعلیق

.است باطل نکاح، عقد اءنشم در تعلیق دیگر عبارت به است نبطال موجب نکاح عقد در تعلیق

خیر؟ یا است صحیح نکاح عقد صحت شرایط به نکاح عقد تعلیق آیا: سؤال

.دباشمی نظراختالف فقها بین خصوص این در. نباشد عده در زن اینکه بر معلق شود منعقد نکاحی عقد اینکه یعنی

باطل حتص شرایط به معلق نکاح عقد یعنی ؛است صحیح آن صحت شرایط به نکاح عقد تعلیق گویندمی حقوقدانان از برخی اینکه چه دانسته عقد بطالن موجب مطلقا را نکاح عقد در تعلیق 3711 ماده به توجه با که اندعقیده این بر برخی ولی. نیست .تاس نکاح عقد بطالن موجب آن صحت شرایط به حتی نکاح عقد تعلیق لذا. موارد سایر یا باشد صحت شرایط تعلیق

(صداق) مهریه و نکاح به نسبت فسخ خیار شرط+

است یزجا صداق به نسبت خیار شرط دائم نکاح در ولی است باطل نکاح عقد به نسبت فسخ خیار شرط»: مدنی.ق 3711 ماده «.باشد نشده ذکر مهر اصال که است آن مثل فسخ از بعد و باشد معین آن مدت اینکه بر مشروط

بگذارند؟ فسخ خیار یا فسخ شرط توانندمی طرفین مهریه، یا نکاح عقد به نسبت آیا: سؤال

27

.مایدن فسخ و زند برهم مهریه یا نکاح عقد مورد در را طرفین توافق بتواند ثالث شخص یا آنها از یکی یا زوجین: فسخ خیار

نکاح عقد در فسخ خیار شرط: اول قسم

.است باطل منقطع و دائم از اعم نکاح عقد به نسبت فسخ خیار شرط مدنی قانون 3711 و 3711 مواد اساس بر

:دارد مختلفی دالیل نیست؟ جایز نکاح عقد به نسبت فسخ شرط چرا

.دارد غلبه آن معنوی و روحانی بعد بلکه نیست معاوضه یک صرفا نکاح عقد( اوال

.معنوی یا مادی ضرر از اعم ؛باشدمی زوجه ضرر موجب نکاح فسخ( دوما

.ستا مهریه نصف دریافت مستحق ،زن بخورد بهم نزدیکی از قبل حتی نکاحی عقد اگر که است ضرر همین جبران خاطر به

.کنند ملع عقد ذات مقتضای خالف توانندنمی طرفین و ؛است نکاح عقد ذات مقتضای جزو و قانونگذار امر نکاح عقد لزوم( سوما

.است عقد یک پیدایش اساسی و اصلی هدف: عقد ذات مقتضای

.نیست جاری و ساری اقاله، و فسخ خیار شرط آن در و است الزم عقود از نکاح عقد داشت توجه باید

(صداق) مهریه مورد در فسخ خیار شرط: دوم قسم

خیر؟ یا است جایز مهریه به نسبت فسخ خیار آیا

.«باشد معین آن مدت اینکه بر مشروط است جایز» شده ذکر دائم نکاح عقد مورد در مدنی قانون 3711 ماده در

.تاس بوده نشده ذکر مهری اصال اینکه یا کنند تعیین جدید هرم یک باید بکنند فسخ نمعی تمد در اگر حال این با

خیر؟ یا است جایز منقطع، عقد ۀهریم مورد در فسخ خیار شرط آیا: سؤال

«.است بطالن موجب عقد در هرمذکر عدم منقطع نکاح در»: مدنی.ق 3711 ماده

منقطع عقد رد مهریه به نسبت خیار شرط لذا است منقطع نکاح صحت شرایط جمله از هریهم ذکر ،منقطع عقد در اینکه به توجه با .باشدمی نیز عقد مبطل و است باطل

خیر؟ یا است عقد مبطل و باطل دائم، نکاح عقد به نسبت فسخ خیار شرط آیا: سؤال

.است نظراختالف فقها بین خصوص این در

را اصلی عقد بلکه است باطل خود تنها نه نکاح عقد به نسبت فسخ خیار شرط یعنی دارند نکاح عقد بطالن به نظر فقها مشهور عقد مبطل کنل است باطل نکاح عقد به نسبت فسخ خیار شرط که اندعقیده این بر فقها از دیگر ایعده لکن. کندمی باطل نیز

.نیست اصلی

فسخ شرط هرچند یعنی است؛ کرده تبعیت غیرمشهور نظر از قانونگذار مدنی قانون 3711 ماده به توجه با که رسدمی نظر به .کندنمی باطل را نکاح عقد باطل، شرط آن ولی است باطل نکاح عقد به نسبت

28

اکراهی نکاح عقد+

.باشد شده منعقد طرفین قصد یا رضایت بدون که عقدی

.شودمی وارد فرد بر بیرون از که معنوی یا مادی فشار اکراه. است رضا فقدان موارد از یکی اکراه: اکراه

:است اساسی ذیل شرایط معامله هر صحت برای»: مدنی.ق 317 ماده

«.معامله جهت مشروعیت( 1 باشد معامله مورد که معین موضوع( 1 موضوع اهلیت( 1 آنها رضای و طرفین قصد( 3

. نیست موجود اکراهی نکاح عقد در آنهاست، رضای و قصد که عقد یا معامله صحت شرایط از مدنی،.ق 317 ماده اساس بر حالتی) افذن غیر عقد باشد، نداشته وجود رضا اگر اما است باطل معامله آن نباشد انشاء قصد که ایمعامله در شد اشاره که همانطور

.است( باطل و صحیح بین

عقد انعقاد برای درونی رضایت و تمایل: رضا عقد انشاء برای طرف نهایی اراده: قصد

.آیدمی بوجود عقد از قبل رضا معموال، که داشت توجه باید

اکراه بندیتقسیم+

.است عقد شدن غیرنافذ موجب. رضاست شدن سلب موجب فقط که اکراهی(: قاصر) ناقص اکراه( 3

که تاس اراده فاقد شدید اکراه دلیل به شخص که است جائی مقصود و است شدید اکراه مواردی چنین در(: ملجی) تام اکراه( 1 .است باطل عقد اکراه، نوع این در. است قصد سلب موجب دیگر عبارت به. است شده االرادهمسلوب گویندمی اصطالحا

(کره: اکراه حالت مکره: شوندهاکراه مکره: کنندهاکراه)

هاینک مگر است نافذ کند اجازه را عقد رهک زوال از بعد مکره هرگاه و است عقد نفوذ شرط زوجین رضای»: مدنی.ق 3707 ماده «.باشد قصد فاقد عاقد که بوده ایدرجه به اکراه

(.باطل و صحیح بین) غیرنافذ است عقدی باشد، رضایت فاقد که اکراهی نکاح عقد ماده این اساس بر

نکاح در وکالت+

.بگیرند وکیل عقد انعقاد برای زوجین اینکه یا شود منعقد زوجین از هریک سوی از است ممکن نکاح عقد

قصد که یمرد با تواندمی زن: مثال بعنوان. کند انتخاب نکاح عقد انعقاد برای وکیل بعنوان را دیگری تواندمی زوجین از هریک دمنعق را نکاح عقد زن، از وکالت به و خود طرف از اصالتا مرد حالت این در. بدهد وی به را عقد انعقاد وکالت دارد را او با ازدواج

.(بالعکس و) کندمی

29

عقد نعقادا برای را شخصی یک نفر دو هر یا و کنند انتخاب وکیل بعنوان را ثالثی شخص ،خود برای توانندمی زوجین از یک هر .نمایند انتخاب وکیل بعنوان نکاح

«.دهد غیر به وکالت ،نکاح عقد برای توانندمی زن و مرد از هریک»: مدنی.ق 3703 ماده

.باشد صریح یا مطلق صورت به است ممکن نکاح عقد برای وکالت

.است نشده تعیین ازدواج برای خاصی شخص: مطلق وکالت در -3

«.درآوری دیگری نکاح به مرا که وکیلی تو» :بگوید دیگری به زنی اینکه مثل

امر این به زن رضایت بر ایقرینه مگر دربیاورد؛ خود عقد به را زن تواندنمی وکیل باشد شده داده مطلق صورت به وکالت اگر .باشد داشته وجود

ینکها مگر کند تزویج خود برای را موکله تواندنمی وکیل شود داده اطالق طوره ب وکالت که صورتی در»: مدنی.ق 3701 ماده «.باشد شده داده او به صریحا اذن این

در را کاحن وکالت تواندنمی وکیل که اشخاصی اینکه یا است شده مشخص دقیقا نکاح طرف شخص: صریح وکالت در ولی -1 این با افرادی و خودت جز دربیاور، نکاح به مرا» بگوید دیگری به زنی اینکه مثل. است شده مشخص کند اجرا آنها مورد

.«مشخصات

رعایت ار خود موکل مصلحت باید وکالت مورد انجام در وکیل ولی باشد شده داده مطلق طور به وکالت است ممکن هرچند: نکته غیرنافذ نکاح، عقد آن مدنی.ق 3701 ماده اساس بر باشد نکرده را موکل مصلحت مراعات ،مطلق وکالت در وکیل چنانچه. نماید .است

عقد صحت کند تخلف کرده معین دیگر خصوصیات یا مهر یا شخص به راجع موکل که آنچه از وکیل اگر»: مدنی.ق 3701 ماده «.بود خواهد موکل تنفیذ بر متوقف

را موکل مصلحت مراعات وکیل و بوده قید بدون ،وکالت که است جاری نیز موردی در فوق ماده حکم»: مدنی.ق 3701 ماده «.باشد نکرده

مثال نوانبع کند؛ رعایت وکالت انجام در را موکله مصلحت است مکلف وکیل باشد، داده دیگری به را نکاح وکالت زنی چنانچه وکلم برای ندارند، اجتماعی صالحیت که افرادی یا و مخدر مواد به معتاد افراد از نباید خود ۀموکل برای همسر انتخاب در وکیل .بگیرد نظر در خود

یا و دباش داشته حضور عقد مجلس در خود باید حتما است داده وکالت دیگری به نکاح عقد انعقاد برای که شخصی آیا: سؤال ت؟نیس الزم مذکور موارد یا بشنود را آن او موکل که بخواند را صیغه طوری کندمی عقد انعقاد دیگری از وکالت به که عاقد

دوجو به اشکالی و بوده مسموع و قبولقابل او قول است داده انجام را وکالت مورد که دارد اعالم وکیل چنانچه! نیست الزم .آوردنمی

31

وکالت حدود از وکیل خروج+

:باشد مختلف هایحالت به است ممکن وکالت حدود از وکیل خروج

ازدواج طرف شخص در وکیل فضولی اقدام( 3

زن هک داده وکالت دیگری به مردی یا و دربیاورد نیمعی فرد ازدواج به را او که است داده وکالت دیگری به زنی: مثال بعنوان که شخص آن از غیر دیگری فرد با را نکاح عقد وکالت مورد از خارج وکیل اگر حالت این در. بکند تزویج وی برای را نیمعی .است فضولی نکاح کند، منعقد بوده موکل نظرمد

شدهتعیین خصوصیات در وکیل فضولی اقدام( 1

مذهبی مشخصات با را فردی که بدهد وکالت دیگری به زوجه یا زوج اگر پس. است معنوی یا مادی از اعم خصوصیات این رعایت را خصوصیات این وکیل و درآورد او ازدواج به...( و درآمد میزان -ماشین -نمعی ثروت داشتن مثل) خاص مادی یا خاص .است فضولی نکاح عقد نکند،

ازدواج اصل بر فضولی اقدام( 1

.کند داماق زن یا مرد آن تزویج به نسبت باشد داشته اذن به وکالت مرد یا زن طرف از اینکه بدون کسی که است حالی در این

(داقص) مهریه تعیین خصوص در وکیل فضولی اقدام یا خود حدود از وکیل شدن خارج( 1

.شودمی محسوب فضولی او اقدام نماید، اقدام وکالت حدود از خارج مهریه، مقدار و جنس لحاظ از وکیل چنانچه

تعیین «دستباف فرش تخته 377» را اشمهریه و دربیاورد مردی ازدواج به را او که است داده وکالت دیگری به زنی: مثال بعنوان .کند تعیین «ماشینی فرش» را هریهم ،وکالت این برخالف وکیل اما ؛کند

نیز حالت نای در باشد کرده تعیین هریهم شده،تعیین میزان از خارج وکیل و باشد شده تعیین هریهم میزان اگر هم مقدار لحاظ از .است شده خارج خود وکالت حدود از وکیل

.است( اصیل) موکل تنفیذ به منوط آن نفوذ است، فضولی عقد که مواردی در داشت توجه باید: نکته

ضایتر چنانچه و است آمده وجود به انعقاد تاریخ از عقد و صحیح نکاح دهد، رضایت فضولی اقدام به موکل اگر بنابراین پس .است باطل شدهتعیین ۀمهری یا نکاح عقد ندهد

شکیلت عقدی دیگر عبارت به. شودمی باطل طبع به نیز نکاح شود رد مهریه و باشد مشخص ۀمهری با نکاح وکالت، در چنانچه .است نشده

نکاح انواع+

:مدنی قانون در نکاح باب در شده ذکر مختلف مواد به توجه با

.است شده تقسیم (موقت) منقطع و دائم ۀدست دو به نکاح

31

«.باشد شده واقع نیمعی تمد برای که است منقطع وقتی نکاح»: مدنی.ق 3701 ماده

منقطع نکاح: گفت توانمی مدنی قانون 3701 ۀماد لحاظ با ولی است نشده ذکر مدنی قانون در دائم نکاح از خاصی تعریف طۀراب: کرد تعریف چنین را دائم نکاح توانمی ماده آن مخالف مفهوم از و باشد شده واقع نیمعی تمد برای که است نکاحی .باشد شده واقع دائمی صورت به و مدت بدون زوجیت

منقطع نکاح مبنای+

:نساء مبارکه سوره 11 آیه شرعی، لحاظ از

«حکیما لیماع کان اهلل إن الفریضه بعد من به تراضیتم فیما علیکم جناح وال فریضه أجورهن فآتوهن منهن به استمتعتم فما»

کدیگری با مقرر از پس که نیست گناهی شما بر و بدهید آنان به ایفریضه عنوان به را مهرشان ایدکرده متعه که را زنانی و» «است حکیم دانای خداوند مسلما کنید توافق

ترعای با البته است شده تجویز منقطع نکاح امامیه، مذهب امامان و معصومین از نقل به امامیه فقهای از شده وارد روایات از .آن شرعی شرایط

است دهش نهی عامه فقه در منقطع نکاح قرآنی تصریح وجود با چرا اینکه علت. است شده نهی منقطع نکاح عامه، فقه در لکن اول ۀلیفخ زمان در حتی و است گرفته صورت دوم ۀخلیف زمان از منقطع نکاح نهی که است ذکر به الزم. نیست مشخص دقیقا

ذکر برخی توسط دوم ۀخلیف طرف از منقطع نکاح نهی برای که علتی. بود جایز و شدهمی انجام مسلمانان بین منقطع نکاح نیز سالمیا جامعه حاکم که است بوده گمان این به دوم خلیفه اوال که توضیح این با. است بوده سیاسی علت واقع در است شده صریح دموار برخی تواندمی لزوم صورت در حتی که ایگونه به باشدمی وسیعی بسیار اختیارات دارای مسلمین امور اداره برای

هایجنگ و طوالنی هایمسافرت در دیگر اقوام با مسلمین اختالط از دوم ۀخلیف نگرانی جهت به لذا و ؛کند منع را شرعی وی وسطت منقطع نکاح دیگر اقوام با موقت ازدواج جهت به مسلمان اقوام پراکندگی از نگرانی جهت به و اندداشته که مختلفی

.است دائم نکاح بر اصل اسالم، دین در که است ذکر به الزم. شد نهی

منقطع نکاح شرایط+

صورت به نه تفصیلی صورت به البته است آن مدت بودن معین دارد اهمیت منقطع نکاح در که آنچه: آن تمد بودن معین -3 «.شود معین کامال باید منقطع نکاح مدت»: مدنی.ق 3701 ماده. مبهم و اجمالی

:دارد وجود نظر دو نشود، ذکر آن در مدت اما شود منعقد نکاحی عقد اگر: سؤال

.شودمی تعبیر دائم عقد به شده منعقد نکاح عقد( 3

.ستا باطل عقد شرط، حصول عدم جهت به است شرط منقطع نکاح در مدت تعیین چون و نشود ذکر مدت منقطع عقد در اگر( 1

از. است کاحن عقد بودن دائمی بر اصل و است باطل موقت نکاح عقد شکبی نشود، تعیین منقطع نکاح در مدت هرگاه بنابراین، .است شده منعقد دائمی نکاح عقد نیامده، میان به نکاح عقد مدت از سخن اگر رو این

32

هرگاه ولی تاس باطل عقد بوده منقطع نکاح مقصود که باشد معلوم و نشود ذکر مدت نکاح در اگر که دارند عقیده حقوقدانان اکثر .دارد را نکاح بودن دائم اقتضای اصل و ظاهر نباشد، معلوم طرفین مقصود

.شود تعیین باید حتما هریهم ،منقطع نکاح در که شودمی استنباط چنین مدنی، قانون 3711 و 3710 مواد مفهوم از: نکته

از عدب توانندمی طرفین و است صحیح نکاح باشد شده شرط مهر عدم یا نشده ذکر مهر دائم نکاح در اگر»: مدنی.ق 3710 ماده خواهد لهرالمثم مستحق زوجه شود، واقع نزدیکی آنها بین معین، هرم بر تراضی از قبل اگر و کنند معین تراضی به را مهر عقد «.بود

«.است بطالن موجب عقد در هرم ذکر عدم منقطع نکاح در»: مدنی.ق 3711 ماده

.شودنمی ایجاد زوجین بین توارث رابطه منقطع نکاح در: نکته

منقطع نکاح مهریه خصوص در نکاتی+

تمامی به تنسب مالکیت استقرار البته. شودمی مهر تمام مالک ،زن عقد، انعقاد محض به دائم نکاح مانند نیز منقطع نکاح در -3 و ردازدبپ را آن باید زوج کند مطالبه را مهریه تمامی عقد از پس زنی ،منقطع نکاح در اگر پس،. است نزدیکی وقوع از بعد مهر، مسترد زوج به باید زوجه توسط دریافتی مهریه از نیمی شود بخشیده یا بذل زوجه به زوج طرف از نکاح مدت نزدیکی از قبل اگر

.شود

پرداخت باشد، نداشته تمکین عدم بر دال عملی نیز زوجه و شود منقضی منقطع نکاح برای شدهتعیین تمد نزدیکی، بدون اگر -1 .است زوج ۀعهد بر مهریه تمامی

به زوج رفط از باید مدت ۀماندباقی قبلی، نکاح مدت پایان از قبل خصوص این در. دائم به آن تبدیل یا منقطع نکاح تمدید -1 .گردد جاری مجددا دائم، یا موقت نکاح صیغۀ آن از بعد و شود بخشیده زوجه

سوم بخش

دائم نکاح آثار+

رد زوجین تکالیف و حقوق و موجود طرفین بین زوجیت روابط شد واقع صحت طور به نکاح که همین»: مدنی.ق 3371 ماده «.شودمی برقرار همدیگر مقابل

روابط هب زوجین روابط بندیتقسیم یک در گفت توانمی مدنی، قانون در دائم نکاح باب در ذکرشده مختلف مواد از استفاده با .است شده تقسیم مالی روابط و( شخصی) غیرمالی

یا مرد ختصم نیز تکالیف و حقوق از برخی و آیدمی وجود به زوجین بین مشترک تکالیف برخی شخصی، یا غیرمالی روابط در .است زن

نکاح از ناشی زوجین غیرمالی مشترک تکالیف( الف

33

:یکدیگر با زوجین معاشرت حسن( 3

«.یکدیگرند با معاشرت حسن به مکلف شوهر و زن»: مدنی.ق 3371 ماده

انتومی و ؛است جامعه هر اجتماعی عادات تابع و عرفی مفهومی آن، بودن شرعی دستور مبنای بر عالوه معاشرت حسن مفهوم باید زوجین راینبناب ؛است یکدیگر به نسبت زوجین طرف از نیکو کردار و گفتار و رفتار داشتن معاشرت، حسن از منظور که گفت

به توهین و ناسزاگویی ،اعتناییبی کردن، مجادله از و ؛کنند زندگی یکدیگر کنار در باهم مسالمت و صمیمیت و روییخوش با .نمایند خودداری است معاشرت سنح خالف که یکدیگر

:یکدیگر با زوجین معاضدت( 1

«.نمایند معاضدت یکدیگر به خود اوالد ترتیب و خانواده مبانی تشیید در باید زوجین»: مدنی.ق 3371 ماده

و درش به آنها رسیدن و مشترک زندگی بقای و دوام و استحکام برای زوجین، همیاری و همکاری معاضدت و تشیید از منظور رد اجتماعی عرف لحاظ به مثال بعنوان. است اجتماع و عرف تابع زوجین روابط در نیز معاضدت. باشدمی معنوی و مادی کمال

.ندباش داشته همکاری یکدیگر با باید زوجین خانه، امور اداره و منزل نیاز مورد مایحتاج و لوازم خرید اوالد، تربیت خصوص

!است مرد مختص که نکاح از ناشی زوجین غیرمالی روابط( ب

.است مرد مختص که نکاح از ناشی زوجین غیرمالی روابط از دیگر یکی خانواده، بر شوهر ریاست -3

«.است شوهر خصائص از خانواده ریاست زوجین روابط در»: مدنی.ق 3371 ماده

آن مبنای و ریاست مفهوم از منظور+

سوره 111 آیه همچنین و نساء مبارکه سوره 11 آیه ،مدنی قانون 3371 ۀماد بر عالوه زوجین روابط در مرد ریاست مبنای اوال !فردی حق نه و است شوهر برای اجتماعی یوظیفه یک خانواده بر شوهر ریاست از منظور. است بقره مبارکه

وءاستفادهس امر این از نباید و کند استفاده آن مشکالت رفع و خانواده مصلحت تثبیت برای باید خانواده ریاست مقام از شوهر وچکک ایجامعه بعنوان خانواده در رئیس و حاکم وجود لزوم که است بدیهی. گیرد بکار را آن خانواده مصلحت و برخالف و نماید است حاکم یک داشتن از ناگزیر ایجامعه هر» است شده ذکر بزرگان کالم در که همچنان. است الزم خانواده امور انتظام جهت

عنوان هب مرد نیز زوجین روابط در شد گفته که همچنان و.« باشدمی حاکم نبود از است بهتر جامعه یک در ناصالح حاکم وجود و ممانعت مثل خصلت این از سوءاستفاده و کند استفاده مصلحت و خانواده امور انتظام جهت در خصلت این از باید خانواده رئیس

مرد، توسط خانواده افراد اجتماعی روابط در غیرمتعارف هایسختگیری و خویشاوندان با خانواده افراد متعارف آمد و رفت از .است معاشرتسوء واقع در و خانواده ریاست خصلت از سوءاستفاده

خانواده تریاس دیگر طرف از و ؛برد کار به خود شخصی منافع و امیال جهت در را خانواده بر ریاست تواندنمی شوهر بنابراین پس، (.بالمسؤلیه السلطه. )است مسئولیت با توأم

خانواده بر مرد ریاست آثار+

34

:کرد اشاره زیر موارد به توانمی که دارد متعددی آثار خانواده بر شوهر ریاست

زن توسط مرد خانوادگی نام از استفاده( 3

در مقرر موارد بر مشروط دارد متقد حق رعایت بدون را خود شوهر خانوادگی نام از استفاده حق زن»: احوال ثبت قانون 11 ماده «ماده این

.است شوهر اقامتگاه االصولعلی زن، اقامتگاه( 1

همچنین و ندارد معلومی اقامتگاه او شوهر که زنی معذلک است شوهر اقامتگاه همان شوهردار زن اقامتگاه»: مدنی.ق 3771 ماده «.باشد اشتهد نیز دهعلیح شخصی اقامتگاه تواندمی کرده اختیار دهعلیح مسکن محکمه اجازه به یا و خود شوهر رضایت با که زنی

.اطفال به نسبت پدر قهری والیت( 1

نمجنو یا غیررشید طفل است همچنین و باشدمی خود پدری جد و پدر قهری والیت تحت صغیر، طفل»: مدنی.ق 3371 ماده «.باشد رغص به متصل او جنون یا رشد عدم که صورتی در

(مدنی قانون 3371 و 3311 ماده. )است شوهر عهده بر خانواده هایهزینه پرداخت( 1

«... است پدر ۀعهد بر اوالد نفقۀ»: مدنی.ق 3371 ماده -«.است شوهر عهدۀ بر زن ۀنفق دائم عقد در»: مدنی.ق 3371 ماده

:زندگی محل و مسکن تعیین( 1

«.باشد شده ادهد زن به منزل تعیین اختیار آنکه مگر نماید سکنی کندمی تعیین شوهر که منزلی در باید زن»: مدنی.ق 3331 ماده

تعیین شوهر که باشد داشته سکونت منزلی در باید زن و است شوهر ۀعهد بر مسکن تعیین ایران حقوق در ماده این اساس بر کندیم تعیین مشترک زندگی برای مرد که ایخانه در سکونت از قانونی دلیل بدون تواندنمی زن ،دیگر عبارت به. کندمی

شرعی مانع وجود بدون زن طرف از زوجیت وظایف اجرای عدم) ناشزه استنکاف، صورت در که چرا. نماید خودداری و استنکاف .گردد محروم( نفقه مثل) خود حقوق از برخی از است ممکن و شودمی محسوب( قانونی و

ترکمش زندگی محل حالت این در باشد، شده داده زن به آن تعیین و منزل انتخاب اختیار است ممکن که داشت، نظر در باید .نمایدمی تعیین زن که است منزلی زوجین

منزل یک در شوهر با زن بودن که است زمانی آن و باشدمی استثناء یک دارای کندمی تعیین مرد که منزلی در زن سکونت سکونت از تواندمی زن مدنی قانون 3331 ۀماد اساس بر حالت این در. باشد زن برای شرافتی یا مالی یا بدنی ضرر خوف موجب

.نماید سکونت دیگری منزل در و کند استنکاف کرده تعیین شوهرش که منزلی در

تواندیم زن باشد زن برای شرافتی یا مالی یا بدنی ضرر خوف متضمن منزل یک در شوهر با زن بودن اگر»: مدنی.ق 3331 ماده زن هک مادام و داد نخواهد شوهر منزل به بازگشت حکم محکمه ،مزبور ضرر ۀمظن ثبوت صورت در و کند اختیار علیحده مسکن

«.بود خواهد شوهر ۀعهد بر نفقه است معذور مزبور منزل به بازگشتن در

ترک یبرا یا کند ترک را شوهرش منزل تواندمی نماید، احساس خود برای شرافتی یا مالی یا بدنی ضرر خوف زنی اگر: سؤال باشد؟ داشته را اذنی چنین دادگاه از باید بدوا شوهر منزل

35

اقدام ادگاهد از اجازه اخذ به نسبت ابتدا زن حتما که نیست الزم شرافتی یا مالی یا بدنی ضررهای خوف وجود با منزل ترک برای این در بعدا اختالفی اگر و. کند ترک را شوهر منزل مذکور، ضررهای وجود جهت به دادگاه اذن بدون تواندمی بدوا بلکه نماید،

او شامل اینفقه و شودمی محسوب ناشزه اال و بوده فوق ضررهای بیم از منزل ترک تعل کند ثابت باید زن آید پیش خصوص .شد نخواهد

:دارد حالت دو خوف احساس صورت در زن توسط جداگانه منزل اختیار+

هچنانچ اما کند ثابت را خوف باید ولی کندمی ترک را شوهر منزل ضرر خوف جهت به دادگاه در ایپرونده وجود بدون زن( الف (مدنی قانون 3331 ماده. )شودمی محسوب ناشزه کند، ثابت نتواند

(مدنی قانون 3331 ماده. )باشد رسیدگی جریان در اختالف پرونده که زمانی( ب

.شودمی تعیین شوهر و زن تراضی به سکونت محل -3

سکونت آنجا رد محاکمه پایان تا زن که کندمی تعیین را یمحل ،زوجین نزدیک بایاقر نظر جلب با دادگاه نباشد تراضی با اگر -1 .کند

(مدنی قانون 3331 ماده. )کرد خواهد تعیین خود را سکونت محل ،دادگاه باشند، نداشته بستگانی هم اگر -1

طرفین معین تراضی به زن سکنای محل نیافته خاتمه زوجین بین محاکمه که مادام ،فوق ۀماد مورد در»: مدنی.ق 3331 ماده که صورتی در و نمود خواهد نمعی را زن منزل ،طرفین نزدیک اقربای نظر جلب با محکمه شود و در صورت عدم تراضی،می

«.کرد خواهد نمعی را یمورد اطمینان محل ،محکمه خود نباشد یاقربای

زن؛ اشتغال با موافقت عدم یا موافقت( 1

یاراخت و آزادی ازدواج از قبل دوران مانند و شودمی رو به رو هاییمحدودیت با زناشویی تکالیف انجام جهت به ازدواج از پس زن 31 ماده و مدنی قانون 3330 مواد مرد، توسط زن اشتغال منع مورد در. ندارد را مشروع شغل در اشتغال و انتخاب برای کامل هالبت. است شده ذکر مرد توسط زن اشتغال منع شرایط مواد، این در که ؛برد نام توانمی را (3111)مصوب خانواده حمایت قانون

از را مرد اشتغال منع تقاضای ماده آن شرایط رعایت با تواندمی زن نیز (3111)مصوب خانواده حمایت قانون 31 ماده اساس بر .نماید تقاضا مشروع شغل برخی

منع دباش زن یا خود حیثیات یا خانوادگی مصالح منافی که صنعتی یا حرفه از را خود زن تواندمی شوهر»: مدنی.ق 3330 ماده «.کند

شئون یا حیثیت یا خانوادگی مصالح با زن شغل یا حرفه که است این شوهر توسط زن اشتغال منع شرط ماده این اساس بر پس، عرفی زن، ای شوهر حیثیات یا خانوادگی مصالح با زن شغل داشتن منافات تشخیص ضابطۀ. باشد داشته منافات زن یا و شوهر .باشدمی دادگاه با آن تشخیص و است

الحمص منافی که شغلی هر به اشتغال از را خود زن دادگاه، تأیید با تواندمی شوهر»: (3111)مصوب خانواده حمایت قانون 31 ماده در اختاللی هک صورتی در دادگاه. بنماید را تقاضایی چنین دادگاه از تواندمی نیز زن. کند منع باشد زن یا خود حیثیت یا خانوادگی

«.کندمی منع مذکور شغل به اشتغال از را مرد نشود ایجاد خانواده معیشت امر

36

.کندمی منع مذکور شغل به اشتغال از را مرد نشود، ایجاد خانواده معیشت امر در اختاللی که صورتی در دادگاه بنابراین،

زن یا ردم حیثیت با اینکه دوم و باشد داشته منافات خانوادگی مصالح با زن ۀحرف ابتدا مرد، توسط زن اشتغال منع برای پس در ختاللیا اینکه مگر نماید را مرد اشتغال منع تقاضای تواندمی قبلی شده ذکر موارد بر عالوه در نیز زن. باشد داشته منافات .نشود ایجاد مرد اشتغال منع جهت خانواده معیشت

شرط نچنی زن یا و کند موافقت زن اشتغال با نکاح از بعد و باشد داشته اطالع او شغل از نیز مرد باشد، شاغل زنی اگر: سؤال شود؟ زن اشتغال مانع تواندمی بعدا آیا باشد کرده قبول را آن نیز مرد و دهد ادامه خود شغل به حتما که باشد کرده

موافقت زن شتغالا با خودش قبال اگر حتی نماید تقاضا را زن اشتغال منع قانونی، شرایط اثبات با نیز حالتی چنین در تواندمی مرد شرایط لحاظ با زن اشتغال منع مورد در ،(3111)مصوب خانواده حمایت قانون 31 ماده و مدنی قانون 3330 ماده زیرا ؛باشد کرده

.ندارد مواد آن اجرای در تأثیری آن برخالف زوجین توافق و شودمی محسوب امری قاعده مواد، آن

مرد؛ از زن تمکین( 0

ردیگ عبارت به یا. است مرد با زن داشتن سازگاری خانواده حقوق اصطالح در و است کردن اطاعت معنی به لغت در تمکین .باشدمی خانواده بر شوهر ریاست آثار از دیگر یکی شوهر از زن تمکین. مشروع و متعارف هایخواسته از اطاعت

:است نوع دو تمکین

به وهرش با نزدیکی یا و زناشویی عمل انجام از زن امتناع عدم تمکین، این از منظور. زناشویی عمل همان یا: خاص تمکین -3 .باشدمی ندارد وجود مانعی که مواردی در و متعارف طور

.است موارد این از یکی نیز زناشویی عمل و مشترک زندگی موارد ۀهم در مرد با زن بودن سازگار: عام تمکین -1

ۀعهد بر قانونا و عرفا زوجیت یرابطه خاطر به که است وظایفی انجام و عرف و قانون حدود در مرد از زن اطاعت عام، تمکین در توقعات نیست مجبور زن و ؛باشد باید قانون و عرف چارچوب در مرد از زن اطاعت شد گفته که همچنین البته. باشدمی وی

او از درخواست یا و دینی فرایض انجام از زن منع مثال. کند قبول را شودمی اعالم شوهرش طرف از که نامتعارف یا نامشروع .است نامشروع توقعات جزء مرد به اموالش انتقال برای

ردهک اقدام معاشرت سنح ۀوظیف برخالف اال و باشد داشته خود زن با جنسی رابطۀ متعارف، حدود در است موظف شوهر البته .است شوهر و زن مشترک وظایف جزء خاص تمکین که گفت توانمی بنابراین ؛است

رفت از نز منع البته و کند کنترل متعارف حد در را خود زن مکاتبات و آمد و رفت تواندمی او خانواده، بر شوهر ریاست راستای در چنینهم. نیست پذیرشقابل و شودمی محسوب معاشرت سنح خالف معمولی حد از بیشتر منزل از خارج ارتباط و متعارف آمد و

تخصل جهت به آید پیش زوجین بین نظریاختالف... و آمدها و رفت و هامعاشرت و اوالد تربیت مثل خانواده امور اداره در اگر .کند اطاعت شوهر نظر از باید زن خانواده، بر مرد ریاست

رایب اثراتی دارای و ؛شودمی محسوب نشوز که باشدمی شوهر مقابل در زن طرف از وظایف ایفای عدم معنای به تمکین عدم .اجراست ضمانت دارای و بوده نشوز نیز شوهر طرف از زناشویی وظایف ایفای عدم البته. بود خواهد زن

37

(زن تمکین عدم) زن نشوز اجراهای ضمانت+

نفقه استحقاق عدم( 3

«.بود نخواهد نفقه حقمست کند امتناع زوجیت وظایف ادای از مشروع مانع بدون زن هرگاه»: مدنی.ق 3371 ماده

(مجدد ازدواج یا) دوم همسر انتخاب برای مرد استحقاق( 1

:زیر موارد در مگر نماید انتخاب دوم همسر ،زن داشتن با تواندنمی مرد»: (3111)مصوب خانواده حمایت قانون 31 ماده

«... -1 شوهر از زن تمکین عدم -1 زناشویی وظایف ایفای به اول همسر قدرت عدم -1 اول همسر رضایت -3

دومین این و ؛باشدمی دادگاه از مجدد ازدواج تقاضای برای مرد استحقاق موجب مرد، از زن تمکین عدم ماده، این اساس بر .شودمی محسوب زن نشوز خصوص در اجرا ضمانت

فتارر که خود زن به نسبت شوهر زناشویی وظایف انجام عدم یعنی شوهر نشوز ؛(مرد تمکین عدم) مرد نشوز اجرای ضمانت+ انجام عدم. کند طالق درخواست دادگاه از تواندمی مبنا این بر زن و است حرج و عسر مصادیق از و بوده معاشرت حسن خالف دادگاه زا تواندمی زن که معنا این به است مدنی اجرای ضمانت دارای که شودمی محسوب نشوز نیز مرد طرف از زناشویی وظایف

یزناشوی وظایف انجام عدم بر مبنی زن ادعای اثبات صورت در دادگاه و بخواهد را زناشویی وظایف انجام به مرد الزام تقاضای وظایف به باز دادگاه حکم علیرغم مرد چنانچه. گرددمی اعالم و صادر زناشویی وظایف انجام به او الزام بر حکم مرد، طرف از

.نماید طالق تقاضای مبنا این بر تواندمی زن و شودمی محسوب حرج و عسر موارد جمله از امر این نکند عمل خود

نکاح از ناشی زوجین مالی روابط( ج

:مرد و زن مالی استقالل( 3

«.بکند خواهدمی که را تصرفی هر خود دارائی در تواندمی مستقال زن»: مدنی.ق 3331 ماده

ناشی درآمدهای و مهریه طالجات، جهیزیه، مثل خود دارایی و اموال در تواندمی و است مستقل مالی نظر از زن ایران حقوق در .ندارد را امور این در مداخله هیچگونه حق زوج و بکند حقوقی یا مادی تصرف هر خود فعالیت و کار از

د،باش المثلاجرت کار آن برای عرفا و نبوده وی ۀعهد به شرعا که را کارهایی زوجه چنانچه -تبصره»: مدنی.ق 111 ماده تبصره محاسبه ار گرفتهانجام کارهای المثلاجرت دادگاه شود، اثبات نیز دادگاه برای و باشد داده انجام عتبر قصد عدم با و زوج دستور به «(3111 مصوب مدنی قانون 111 ۀماد به تبصره یک الحاق قانون بموجب الحاقی. )نمایدمی حکم آن پرداخت به و

. دبده قرار مرد اختیار در رایگان صورت به را خود کار نیست مجبور هزوج و شودمی محسوب او اموال جزو نیز زن اقتصادی کار عبرت عدم قصد با و زوج دستور به و نبوده وی عهده به شرعا که را کارهایی زوجه چنانچه داردمی بیان فوق ماده خصوص این در

.باشدمی خود عمل اجرت ۀمطالب مستحق باشد داده انجام

38

بر مبنی زوجه درخواست صورت در طالق از پس (:13/31/3103)مصوب طالق به مربوط مقررات اصالح قانون 1ۀ تبصربند ب اقدام زوجه ۀخواست تأمین به نسبت حصالتطریق از بدوا دادگاه است، نبوده وی عهده به شرعا که کارهایی ۀالزحمحق ۀمطالب

طبق باشد شده شرطی مالی، امور خصوص در الزم، خارج عقد یا عقد ضمن چنانچه ح،صالت امکان عدم صورت در و. نمایدمی ظایفواز زن تخلف از ناشی طالق تقاضای نیز و نباشد، زوجه درخواست به بنا طالق هرگاه صورت، این غیر در شود،می عمل آن

دگیزن سنوات به توجه با الف، بند مورد غیر در -ب: ... شودمی عمل زیر ترتیب به نباشد، وی رفتار و اخالقسوء یا همسری زوجه برای( نحله) بخشش باب از را مبلغی دادگاه زوج، مالی سعو و داده انجام شوهر خانه در زوجه که کارهایی نوع و مشترک

.نمایدمی تعیین

مصلحتتشخیص جمعم 11/1/3103 مورخ مصوب «طالق به مربوط مقررات اصالح قانون» 1 و 1 هایتبصره تفسیر قانون :نظام

:استفساریه موضوع

تصویب به 310371711 تاریخ در اصالحاتی با که «طالق به مربوط مقررات اصالح قانون» 1 و 1 تبصره مورد در که این به نظر زوجه حقوق تمام که است این مذکور قانون 1 تبصره از مستفاد که معتقدند جمعی است، رسیده نظام مصلحتتشخیص مجمع زوجه حقوق از نیز آمده 1 تبصره در که نحله و زوجه خدمات المثلاجرت که) آن غیر و مهرو جهیزیه و نفقه از اعم زوج به نسبت مکمل و کند،می تعیین 1 ۀتبصر برای مصداق 1 ۀتبصر حقیقت درو شود تأدیه زوجه به طالق ۀصیغ اجرای از قبل باید( است

اجرای از پس آمده تبصره این در که نحله و المثلاجرت و هست 1 ۀتبصر از مستقل 1 ۀتبصر که معتقدند دیگر جمع و. است آن ۀجهو طالق ۀصیغ اجرای از قبل آنها به رسیدگی و شودمی داده حکم و رسیدگی دادگاه از زوجهمجدد درخواست با طالق ۀصیغ

.ندارد قانونی

.گردد اعالم خصوص این در نظام مصلحت تشخیص مجمع ۀنظری است مستدعی

:نظام مصلحت تشخیص مجمع نظر

310371711 مورخ مصوب طالق به مربوط مقررات اصالح قانون 1 ۀتبصر ابتدای در «طالق از پس» کلمه از منظور - واحده ماده عمل 1 بند در مذکور موارد طبق بنابراین است، دادگاه توسط سازش امکان عدم احراز از پس نظام، مصلحتتشخیص مجمع .شد خواهد

شخیصت مجمع سه و هفتاد و سیصد و هزار یک ماه شهریور سوم مورخ پنجشنبه روز جلسه در واحده ماده بر مشتمل فوق تفسیر .است رسیده تصویب به نظام مصلحت

زوجین نکاح مالی آثار+

:کرد اشاره زیر موارد به توانمی که دارد متعددی آثار زوجین مالی روابط

زوج طرف از زوجه نفقۀ پرداخت( 3

«.است شوهر عهده به زن نفقۀ دائم عقد در»: مدنی.ق 3371 ماده

39

در مشارکت و خود مخارج تأمین برای کافی درآمد و اموال زنان ایرانی، هایخانواده اکثر در که است این قاعده این فلسفه ارک به زنان معموال لذا و است زنان عهده بر است بزرگ ایوظیفه که خانواده داخلی امور و خانه اداره و ندارند را خانواده یهزینه

.است شوهر عهده بر دائم عقد در زن نفقۀ پرداخت جهت این از ؛ورزندنمی اشتغال باشند آنان درآمد منبع که اقتصادی

آن؛ پرداخت شرایط و نفقه تعریف

منزل ثاثا غذا، البسه، مسکن، قبیل از زن وضعیت با متناسب و متعارف نیازهای همه از است عبارت نفقه»: مدنی.ق 3370 ماده «.مرض یا نقصان واسطه به احتیاج یا عادت صورت در خادم و بهداشتی و درمانی هایهزینه و

مخارج همچون هاهزینه سایر بنابراین ؛نیست حصری و است تمثیل باب از فوق ماده در مذکور موارد که است ذکر به الزم .باشدمی مرد عهده بر... و زنانه مایحتاج سایر و آرایش و تحصیل

.باشدمی زن طرف از زوجیت وظایف ادای زن، نفقۀ پرداخت شرط

«.بود نخواهد نفقه حقمست کند امتناع زوجیت وظایف ادای از مشروع مانع بدون زن هرگاه»: مدنی.ق 3371 ماده

.دش نخواهد نفقه مستحق زوجه ماده مطابق تمکین، عدم و زناشویی روابط ادای از زوجه استنکاف صورت در ماده این اساس بر

نفقه ماهیت

ارد؟د را آن از انتفاع حق فقط یا شودمی داده او به که است اینفقه مالک زن آیا بدانیم که است این نفقه ماهیت از منظور رفیتص هرگونه مالک بعنوان تواندمی وی ،نفقه بر زن مالکیت صورت در که است مهم جهت این از قضیه این شدن مشخص

.دهد انجام نفقه مورد در مالکانه تصرفات تواندنمی باشد داشته انتفاع حق فقط چنانچه لکن. دهد انجام نفقه مورد در

از انتفاع با هک اموالی. بود تفکیک به قائل شودمی داده زن به نفقه بعنوان که مواردی خصوص در باید سؤال این به پاسخ برای زن و گیردمی قرار زن مالکیت در اموال این بهداشتی، لوازم و آشامیدنی و خوردنی موارد مثل شودمی نابود اموال آن عین آنها اموال این ،البیتاثاث و مسکن مثل ،رودنمی بین از اموال عین ،آن از انتفاع با که اموالی لکن. دارد آنها در را مالکانه تصرفات حق .دارد را آنها از انتفاع حق فقط و باشد داشته مالکانه تصرفات آنها در تواندنمی زن و نیست زن مالکیت در

اصل از امر ینا. بکند سوءاستفاده آنها از استفاده در نباید زن آیدمی در زن مالکیت به که نفقه از مواردی خصوص در البته: نکته .است استنباط قابل مدنی قانون 11 ۀماد مالک و اساسی قانون 17

زن نفقۀ هایویژگی+

.است اقارب سایر نفقۀ بر مقدم زن نفقۀ( 3

«.بود خواهد سایرین بر مقدم زوجه ،دیگر ۀالنفقواجب نفر چند یا یک و زوجه بودن صورت در»: مدنی.ق 3171 ماده

.کنند مطالبه را خود آینده ۀنفق توانندمی فقط اقارب که درحالی کند مطالبه را خود ۀگذشت ۀنفق تواندمی زن( 1

41

لبط مزبور نفقۀ بابت از او طلب و نماید دعوی اقامه خود ۀگذشت زمان ۀنفق برای تواندمی هرحال در زوجه»: مدنی.ق 3171 ماده ۀمطالب نندتوامی آتیه به نسبت فقط اقارب ولی بود خواهد غرما بر ممقد زن ،شوهر ورشکستگی یا افالس صورت در و بوده ممتاز «.نمایند نفقه

.نیست مرد نتمک یا زن فقر به مشروط زن نفقۀ( 1

،قاربا ۀنفق که صورتی در نیست شوهرش به نفقه دادن به موظف زمانی هیچ در زن و است مرد ۀجانبیک تکلیف زن، نفقۀ (1 .است متقابل تکلیف

و اشدب مدیون نفقه بابت از خود زن به مرد چنانچه دیگر عبارت به. شودمی محسوب ممتازه دیون جزو نفقه بابت زن طلب( 1 3171 ماده) تاس ممقد طلبکاران سایر بر زن طلب و شود داده زن نفقۀ باید ابتدا باشد، داشته دیگر افراد به نیز دیگری هایبدهی (.مدنی قانون

نکاح انحالل از پس زن نفقۀ+

:رجعیه مطلقۀ زن نفقۀ( الف

کنلی باشد شده واقع نشوز حال در طالق اینکه مگر است شوهر ۀعهد بر عده زمان در رجعیه ۀمطلق ۀنفق»: مدنی.ق 3371 ماده انزم تا صورت این در که خود شوهر از حمل صورت در مگر ندارد نفقه حق زن باشد بائن طالق یا نکاح فسخ جهت از هعد اگر

«.داشت خواهد نفقه حق حمل وضع

:بائن طالق یا نکاح فسخ از پس زن نفقۀ( ب

باشد بائن طالق اگر اما است؛ شوهر ذمۀ بر هعد زمان در رجعی طالق در نفقه پرداخت «مدنی قانون 3371» قبلی ماده اساس بر تا ورتص این در که باشد حامله خود شوهر از اینکه مگر. ندارد نفقه حق زن باشد خورده هم به فسخ جهت به نکاح یرابطه یا و

.دارد را نفقه حق ،حمل وضع زمان

:وفات هعد ایام در باردار زن نفقۀ( ج

است آنان ۀعهد به نفقه پرداخت که بیقارا اموال از عندالمطالبه زوجه زندگی مخارج وفات، ۀعد ایام در»: مدنی.ق 3337 ماده «.گرددمی تأمین( پرداخت عدم صورت در)

أمینت است آنان عهده به نفقه پرداخت که اقاربی اموال از عندالمطالبه زوجه زندگی مخارج وفات، ۀعد ایام در ماده این اساس بر حمل وضع زمان تا باشد نگرفته صورت حمل وضع وفات هعد ایام اتمام با چنانچه باشد نیز باردار زن اگر بنابراین ؛شد خواهد

.است اقارب ۀعهد بر نفقه پرداخت

نفقه پرداخت عدم اجرای ضمانت+

.است مدنی هم و کیفری اجرای ضمانت دارای هم زوج، طرف از نفقه پرداخت عدم

41

کیفری اجرای ضمانت( الف

یا ندهد او تمکین صورت در را خود زن نفقه مالی، استطاعت داشتن با هرکس» (:3113قانون حمایت خانواده )مصوب 11ماده شکایت به نوطم کیفری تعقیب. شود می محکوم شش درجه تعزیری حبس به کند امتناع النفقه واجب اشخاص سایر نفقۀ تأدیه از

«.شودمی موقوف مجازات اجرای یا جزائی تعقیب زمان هر در شکایت از وی گذشت درصورت و است خصوصی شاکی

ممحکو تعزیری درجۀ شش حبس، زوج به زوجه شکایت با کند خودداری زوجه نفقۀ پرداخت از زوج چنانچه ماده، این اساس بر :یعنی شودمی محسوب گذشت قابل هایشکایت زمره از نیز انفاق ترک شکایت البته. شود

موقوفی باعث وی گذشت و زوجه رضایت اعالم ،(زمان هر در) مرحله هر در ثانیا و است زن شکایت به منوط مرد تعقیب اوال .باشدمی صادرشده رأی اجرای موقوفی یا تعقیب

مدنی اجرای ضمانت( ب

.دادگاه طریق از زن درخواست به بنا نفقه پرداخت به مرد الزام( 3

میزان محکمه صورت این در کند رجوع محکمه به نفقه دادن از شوهر استنکاف صورت در تواندمی زن»: مدنی.ق 3333 ماده «.کرد خواهد محکوم آن دادن به را شوهر و نمعی را نفقه

از شوهر استنکاف صورت در ولی آیدنمی پیش شکالیا کند اقدام نفقه پرداخت به نسبت شوهر دادگاه، حکم صدور از پس اگر :است متصور حالت چند نفقه پرداخت

.است دارایی و اموال دارای شوهر -3

زوج اموال از دادگاه دستور و زوجه تقاضای به بنا کند خودداری زوجه نفقۀ پرداخت از و باشد داشته دارایی و اموال شوهر چنانچه .گرددمی پرداخت طریق این از زوجه نفقۀ و شودمی صادر اموال توقیف حکم زوجه، نفقۀ میزان و مقدار به

.نیست دسترس در مستنکف زوج اموال یا و کندنمی پرداخت را نفقه مالی، نداشتن جهت به زوج -1

کنمم اوست عهده بر نفقه پرداخت که کسی الزام چنانچه نفقه، پرداخت از استنکاف یا غیبت موارد در»: مدنی.ق 3171 ماده قرار آنان مخارج متکفل یا آنها اختیار در مستنکف یا غایب اموال از نفقه مقدار به النفقهواجب افراد ۀمطالب با تواندمی دادگاه نباشد قرض نوانع به را نفقه تواندمی دادگاه ۀاجاز با دیگری یا وی همسر نباشد اختیار در مستنکف یا غایب اموال که صورتی در و دهد

«.نمایند مطالبه مستنکف یا غایب شخص از و بپردازند

یزانم و بپردازد قرض بعنوان را نفقه تواندمی دادگاه از اجازه کسب با دیگری شخص یا زوجه ماده، این اساس بر اول حالت در :شد خواهد رفتار زیر ماده اساس بر نشود اقدام حالت این اگر و ؛نماید مطالبه مستنکف زوج از بعدا را پرداختی

زن نفقه، دادن به او الزام و محکمه حکم اجراء امکان عدم و نفقه دادن از شوهر استنکاف صورت در»: مدنی.ق 3311 ماده از شوهر عجز صورت در است همچنین. نمایدمی طالق به اجبار را او شوهر ،حاکم و کند رجوع کماح به طالق برای تواندمی

«.نفقه دادن

42

اجرای عدم یا و زوجه نفقۀ پرداخت به الزام بر مبنی دادگاه رأی اجرای عدم و نفقه پرداخت از زوج امتناع صورت در بنابراین هب مراجعه با تواندمی زوجه نفقه، دادن از شوهر ناتوانی و عجز صورت در یا اموال نبودن دسترس در علت به زوج اموال توقیف یسرم اجبار اگر و کندمی طالق به اجبار و الزام را زوج دادگاه صورت این در که ؛نماید طالق تقاضای جرح و سرع عنوان با دادگاه .شودمی داده طالق شرع حاکم اذن به زوجه نباشد

(:کابین) صداق یا مهر( 1

.شودمی محسوب زوجین مالی روابط خصوص در که مواردی از دیگر یکی

:که داردمی بیان را این مهر تعریف خصوص در مدنی قانون

«.داد قرار مهر توانمی باشد نیز تمیز قابل و داشته مالیت که را چیزی هر»: مدنی.ق 3701 ماده

و سنت بر مبتنی ایران حقوق در مهر. است آن پرداخت به مکلف مرد و شودمی آن مالک ازدواج اثر بر زن که است مالی مهر ذکر موضوع این به راجع موارد 3373 الی 3701 مواد از ایران مدنی قانون در. ندارد وجود آن نظیر غربی حقوق در و است مذهب

.است شده

مهر انواع

:میالمس مهر( 3

می،سمهرالم گفت توانمی. است نیامده عمل به آن از تعریفی ولی است شده ذکر مدنی قانون 3377 ماده در یمسمهرالم عبارت یمسمهرالم. شودمی تعیین مهر بعنوان اندنموده تعیین را آنها زوجین که اشخاصی یا شخص یا زوجین توافق با که است معینی مال

مدت رایب منزل در سکونت حق مثل) باشد منفعت است ممکن و( اتومبیل -باغ -زمین -خانه مانند) باشد مال عین است ممکن تعلیم لمث) است اقتصادی ارزش دارای که باشد کاری یا عمل است ممکن یا و( معین مدت در باغ یک منافع از استفاده یا معین وهرش اینکه مثل ینی،د حق از اعم باشد حقی است ممکن یا و( خطاطی و خیاطی و آشپزی تعلیم -قرآن تعلیم -خارجی زبان و( عندالمطالبه صورت به آزادی بهار سکه 377 دادن به شوهر تعهد مثل) نماید پرداخت زن به مال یمعین مقدار باشد کرده تعهد

.معین عین از ارتفاق یا انتفاع حق مثل باشد عینی تواندمی حق یا

مهر قرارداد در «معامالت صحت شرایط» وجود لزوم

أثیریت باشد باطل هریهم به راجع قرارداد چنانچه پس. است آن تابع ولی نکاح، عقد از جدای توافقی مهر مورد در زوجین توافق صورت هرم تعیین بدون نکاحی عقد اگر یا و ؛شودنمی تلقی باطل نکاح عقد دیگر عبارت به داشت نخواهد نکاح عقد اصل بر

.است نافذ و صحیح نکاح گیرد

:است الزم زیر شرایط مهریه مورد در که گفت توانمی مدنی، قانون مختلف مواد به توجه با

.مدنی قانون 3701 ماده اساس بر داشتن؛ مالیت -3

43

.مدنی قانون 3701 ماده اساس بر بودن؛ تملک قابل -1

«.داد قرار هرم توانمی باشد نیز تملک قابل و داشته مالیت که را چیزی هر»: مدنی.ق 3701 ماده

مهر؛ مورد به نسبت مرد مالکیت -1

؛است یرنافذغ توافق این گیرد قرار زوجه توافق مورد و کند تعیین هرم عنوانه ب را غیر به متعلق مال مردی چنانچه بنابراین، پس .است باطل مهر نکند، تنفیذ را آن( اصیل) مالک که صورتی در و

عقد؛ هنگام به معین عین ۀمهری بودن موجود -1

«.است باطل بیع نداشته وجود مبیع که شود معلوم ،معین عین بیع در اگر»: مدنی.ق 113 ماده مالک با

.است باطل باشد، نداشته وجود عقد و هرم برای توافق هنگام به شودمی تعیین هرم بعنوان که مالی چنانچه

زوجه؛ به زوج طرف از مهر تسلیم قابلیت -1

.موضوعیت نه دارد طریقیت تسلیم قدرت البته. نماید متسل زوجه به شده تعیین مهر بعنوان که را مالی بتواند باید مرد یعنی

را آن تواندب دیگری شخص یا و باشد تسلیم به قادر زن لکن کند تسلیم زوجه به را مهر مورد مال نتواند مرد اگر دیگر عبارت به .است باطل مهر صورت این غیر در اما بود خواهد صحیح مهر این کند تسلیم زوجه به

باشد؛ معلوم طرفین مابینفی باید مهر -1

«.باشد معلوم بشود آنها جهالت رفع که حدی تا طرفین بین باید مهر»: مدنی.ق 3701 ماده

.باشد مشخص وصف و جنس مقدار، لحاظ از باید مهر بنابراین

(.نباشد مال دو بین مردد یعنی) باشد معین باید مهر -0

باشد؛ مشروع و عقالیی منفعت دارای باید مهر -1

.است باطل زن، برای هریهم بعنوان مخدر مواد یا منفجره مواد مقداری دادن قرار پس،

مهرالمسمی مقدار

به منوط هرم مقدار تعیین مدنی قانون 3717 ماده اساس بر و نشده تعیین مشخصی مقدار یمسهرالمم برای ایران حقوق در .است طرفین تراضی

«.است طرفین تراضی به منوط مهر مقدار تعیین»: مدنی.ق 3717 ماده

ریالی هریۀم تعدیل

44

.بنماید آن در بخواهد که تصرفی نوع هر تواندمی و شودمی هرم مالک زن عقد، مجرد به»: مدنی.ق 3711 ماده تبصره

توسط که عقد اجرای سال به نسبت تأدیه زمان ساالنه قیمت شاخص تغییر با متناسب باشد رایج وجه مهریه چنانچه -تبصره نحو هب عقد اجرای حین در زوجین اینکه مگر شد خواهد پرداخت و محاسبه گرددمی تعیین ایران اسالمی جمهوری مرکزی بانک

«.باشند کرده تراضی دیگری

.است زوجه تقاضای به منوط روز، شاخص مطابق هریهم پرداخت مذکور، تبصره نامهآئین اساس بر

مهر برای «مقرر قانونی شرایط» وجود عدم اجرای ضمانت

زن ومد و اول صورت در باشد غیر ملک یا باشد نداشته مالیت یا باشد مجهول یمسهرالمم که صورتی در»: مدنی.ق 3377 ماده «.نماید اجازه مالصاحب اینکه مگر بود خواهد آن قیمت یا مثل حقمست سوم صورت در و بود خواهد ثلهرالمم مستحق

:دارد وجود اجرایی ضمانت حالت چند خصوص این در ماده این اساس بر

.بود خواهد «مهرالمثل» حقمست زن حالت این در که نداشتن مالیت و بودن مجهول -3

.اصیل تنفیذ با بود خواهد آن «قیمت یا مثل» حقمست زن حالت این در که بودن غیر مال -1

تحال این در که باشد موجود باید مال آن مهر، جهت نمعی عین مال تعیین در دیگر عبارت به معین عین مال بودن موجود -1 .شد خواهد داده معین مال قیمت یا مثل شرط، این وجود عدم اجرای ضمانت نیز

.شد خواهد داده آن قیمت یا ثلهرالمم نیز صورت این در نماید تعیین هریهم عنوانه ب را دولت مال زوج که صورتی در

مهر تلف یا عیب

عیوبم تسلیم از قبل و عقد از بعد یا و بوده معیوب عقد از قبل گردد معلوم و باشد معین عین هرم هرگاه»: مدنی.ق 3711 ماده «.است تلف و عیب ضامن شوهر شود، تلف یا و

:داد قرار بررسی مورد حالت دو در را هریهم بودن معیوب توانمی ماده این اساس بر

:دوم حالت( ب : اول حالت( الف

تسلیم از قبل و عقد از بعد هریهم شدن معیوب -1 عقد زمان در هریهم بودن معیوب -3

تسلیم از قبل و عقد از بعد هرم شدن تلف -1 آن از قبل هریهم بودن معیوب -1

نکرده مشخص را شوهر ضمان نوع ولی. است کرده معرفی عیب ضامن را شوهر مذکور حالت دو در مدنی قانون 3711 ماده توافق تواندمی زن باشد معیوب عقد هنگام به مهر چنانچه که گفت توانمی مدنی قانون 111 ماده مالک به توجه با اما ؛است قیمت ،التفاوتمابه) «ارش» و کند قبول را معیوب مهریه اینکه یا و ؛کند تقاضا را آن قیمت یا مثل و کرده فسخ را هرم به راجع .کند مطالبه( معیوب یا سالم

:دارد وجود نظراختالف تسلیم از قبل و عقد از بعد مهریه شدن معیوب یعنی دوم حالت در

45

ۀمطالب رب عالوه که اندعقیده این بر دیگری ایعده لکن. نماید ارش ۀمطالب فقط تواندمی زن حالت این در که دارند عقیده برخی .کند مطالبه را آن قیمت یا مثل و کرده فسخ را مهر به راجع توافق که دارد وجود زن برای نیز اختیار این ارش

.است پذیرفته را دوم نظر ،111 ۀماد مالک با مدنی قانون رسدمی نظر به

.شدن تلف دیگر، هایحالت از

( دیگری صیرتق بدون) قهریه قوای علت به مهریه رفتن بین از یعنی شدن تلف. دارد تفاوت اتالف با شدن تلف که دانست باید .باشد برده بین از را مهریه شخصی یعنی، موضوع این در اتالف

اما ؛است نکرده مشخص را ضمان نوع نیز خصوص این در باز ولی است دانسته تلف ضامن را شوهر مدنی، قانون 3711 ماده .باشدمی مهریه قیمت یا مثل دادن شوهر ضمان نیز حالت این در که اندعقیده این بر حقوقدانان

(کابین) صداق یا مهریه بر زن مالکیت اجرای ضمانت

.باشد حال یا( دارمدت) باشد مؤجل: است ممکن مهریه

:دارد وجود حالت دو خصوص این در اجرا ضمانت

. کند پرداخت زن به را مهریه باید مرد حال، هایمهریه مورد در مطالبه و مؤجل هایمهریه مورد در( سررسید) اجل رسیدن با -3 نای در. بنماید مهریه پرداخت به را مرد الزام تقاضای و مراجعه دادگاه به تواندمی زن زوج، توسط مهریه پرداخت عدم صورت در

را خود حق تواندمی مرد، اموال توقیف طریق از زن نماید استنکاف نیز مهر پرداخت از مرد چنانچه حکم صدور از پس حالت .کندمی را مرد بازداشت تقاضای زن حالت این در باشد نداشته مالی مرد، چنانچه. نماید استیفاء

.زناشویی وظایف انجام از امتناع دوم؛ اجرای ضمان -1

اینکه رب مشروط کند امتناع دارد شوهر مقابل در که وظایفی ایفاء از نشده تسلیم او به مهر تا تواندمی زن»: مدنی.ق 3711 ماده «.بود نخواهد نفقه حق طسقم امتناع این و باشد حال او مهر

در که وظایفی ایفای از نشده تسلیم او به مهریه که زمانی تا تواندمی( مؤجل نه) باشد حال زن ۀمهری اگر ماده، این به توجه با تمکین عدم و نشوز قاعده از خارج و شد نخواهد محسوب نیز زن نفقۀ حق اسقاط موجب امر این. کند امتناع دارد شوهر مقابل .شودمی واقع قانون مجوز با امر این حالت این در اما شودمی واقع زن موجه عذر عدم صورت در نفقه اسقاط زیرا ؛است

:باید زن، برای حبس حق شدن دارا برای مدنی، قانون 3711 و 3711 مواد اساس بر بنابراین پس

.باشد حال مهر( اوال

.باشد نکرده اقدام زناشویی وظایف انجام به نسبت قبال زن،( ثانیا

از واندتنمی دیگر نمود قیام دارد شوهر مقابل در که وظایفی ایفاء به خود اختیار به مهر اخذ از قبل زن اگر»: مدنی.ق 3711 ماده «.شد نخواهد ساقط دارد مهر ۀمطالب برای که یحق معذلک کند استفاده قبل ماده حکم

46

:مهم نکات

شدن حال و مؤجل مهریۀ سررسید از پس و نشود خواستار را زن تمکین شوهر آن، سررسید از قبل تا و باشد مؤجل مهریه اگر( 3 کند؟ مهریه پرداخت به منوط را آن و کرده خودداری زناشویی وظایف انجام از تواندمی زن آیا آن،

:است شرح بدین که است گردیده ابراز نظر دو خصوص این در

را زناشویی وظایف انجام تواندمی باشد نداده انجام را زناشویی وظایف آن از قبل زن و شد حال مهریه وقتی اینکه: اول نظر .نماید مهریه پرداخت به منوط

آن، از بعد شدن حال با و شودنمی ایجاد زن برای حق این مهریه بودن مؤجل صورت در که است این دوم نظر لکن: دوم نظر فقط ذال است استثنائی قاعده یک تسلیم از قبل زناشویی وظایف انجام عدم چون و ؛بود نخواهد زن برای حق ایجاد موجب نیز مؤجل مهر اگر باشد حال باید مهریه زیرا ؛است صحیح به قریب دوم نظر این پس،. کرد استناد آن به شده مصرح موارد در باید

.شد نخواهد زن برای یحق موجب حالت این در باشد

از اعسار» اینکه از اعم شود صادر مهریه پرداخت از مرد اعسار به حکم اگر که است این مدنی؛ قانون 3711 ماده خصوص در( 1 معد به همچنان تواندمی زن آیا حالت این در. باشد «هریهم قسطی پرداخت صورت به اعسار» یا و باشد «مهریه کل پرداخت

خیر؟ یا دهد ادامه زناشویی وظایف انجام

«.داد قرار اقساطی یا مدت توانمی مهر از قسمتی یا تمام تأدیه برای»: مدنی.ق 3711 ماده

مهادا زناشویی وظایف انجام عدم به همچنان تواندمی زن مهریه، پرداخت از مرد اعسار حکم صدور صورت در که است این پاسخ .نکند خاص تمکین تواندمی زن حالت این در دیگر عبارت به. دهد

وحدت رأی هب استناد با. )کند استفاده حق این از تواندمی اقساط پرداخت پایان تا شود پرداخت اقساطی صورت به مهریه اگر نیز و (11/1/3110 مورخه 071 شماره به کشور عالی دیوان عمومی هیأت

زناشویی وظایف انجام از( زن) زوجه امتناع حق سقوط موارد

از واندتنمی دیگر نمود قیام دارد شوهر مقابل در که وظایفی ایفاء به خود اختیار به مهر اخذ از قبل زن اگر»: مدنی.ق 3711 ماده «.شد نخواهد ساقط دارد مهر مطالبه برای که یحق معذلک کند استفاده قبل ماده حکم

حق آن از بعد کند اقدام شوهر مقابل در زناشویی وظایف ایفای به نسبت( حال هرم) مهر اخذ از قبل زن اگر ماده، این اساس بر .دارد را مهر مطالبه حق همچنان که داشت توجه باید اما ؛شودمی ساقط وی امتناع

در نز اگر پس،. باشد گرفته صورت او کامل اختیار با باید وظایف ایفای برای زن اقدام مدنی، قانون 3711 ماده به توجه با البته ناشوییز وظایف انجام از امتناع به مجاز زن دیگر عبارت به. شد نخواهد ساقط وی امتناع حق باشد شده اکراه و اجبار خصوص این

.بود خواهد

چیست؟ شده ذکر مدنی قانون 3711 و 3711 ماده در وظایف ایفای از منظور که است این دیگر نکته

47

شوهر با نزدیکی یعنی خاص تمکین یا و است معاضدت و معاشرت حسن شوهر، خانه در سکونت قبیل از عام تمکین منظور آیا است؟ خاص تمکین منحصرا وظایف ایفای از منظور یا است

.شودنمی شامل را( عام تمکین) موارد سایر و است خاص تمکین شامل وظایف ایفای که است این فقها مشهور نظر

عقد در مهر تعیین عدم

«.است بطالن موجب عقد در مهر عدم منقطع نکاح در»: مدنی.ق 3711 ماده

از عدب توانندمی طرفین و است صحیح نکاح باشد شده شرط هرم عدم یا نشده ذکر مهر دائم نکاح در اگر»: مدنی.ق 3710 ماده خواهد مهرالمثل حقمست زوجه شود واقع نزدیکی آنها بین معین هرم بر تراضی از قبل اگر و کنند معین تراضی به را مهر عقد «.بود

3710 ماده لحاظ با لکن. است نکاح بطالن موجب عقد در مهر تعیین عدم موقت ازدواج در مدنی قانون 3711 ماده اساس بر تعیین همهری دائم نکاح در چنانچه. است صحیح عقد بلکه نیست عقد بطالن موجب دائم، نکاح در مهر تعیین عدم مدنی قانون :است تصورقابل زیر هایحالت نشود،

.بود خواهد «مهرالمسمی» همان مهریه حالت این در. شود تعیین نزدیکی از قبل و عقد از بعد مهریه -3

(م.ق 3710 ماده. )بود خواهد «مهرالمثل» حقمست زن حالت این در. باشد شده حاصل نزدیکی مهریه، تعیین از قبل -1

زن ندک فوت زوجین از یکی نزدیکی، و مهر تعیین از قبل و نشود ذکر مهریه دائم، نکاح عقد در چنانچه که است ذکر به الزم .هستند زن به مهرالمثل تعلق به قائل اخیر مورد در عامه فقهای البته. بود نخواهد مهری گونههیچ حقمست

مهرالمثل

و صفات حیث از زن وضعیت لحاظ با و عادت و عرف برحسب بلکه نشده تعیین زوجین توافق موجب به که است مهری .گرددمی تعیین مکانی و زمانی مقتضیات و اجتماعی و خانوادگی هایویژگی

و اماثل هب نسبت او وضعیت و صفات سایر و خانوادگی شرافت حیث از زن حال باید مهرالمثل تعیین برای»: مدنی.ق 3713 ماده «.شود گرفته نظر در غیره و محل معمول همچنین و اقارب و اقران

.است مهرالمثل تعیین نحوه خصوص در مدنی قانون 3713 ماده

:برد نام زیر شرح به توانمی را شودمی تعیین مهرالمثل که را مواردی

(مدنی قانون 3710 ماده) مهریه تعیین از قبل زوجین نزدیکی و دائم نکاح در مهر تعیین عدم -3

(مدنی قانون 3710 ماده) مهر بر زوجین تراضی از قبل نزدیکی وقوع و دائم نکاح در مهر عدم شرط -1

(مدنی قانون 3377 ماده) نداشتن مالیت مثل مهر؛ شرایط رعایت عدم. مهرالمسمی درباره طرفین توافق بودن باطل -1

48

قانون 3711 و 3711 و 3711 )مواد نکاح بطالن به زوجین بودن جاهل و زوجین مابینفی نزدیکی وقوع و نکاح بودن باطل -1 (مدنی

راگ و ندارد مهر حق زن نشده واقع نزدیکی و بوده باطل منقطع یا دائم از اعم نکاح عقد که صورتی در»: مدنی.ق 3711 ماده «.نماید استرداد را آن تواندمی شوهر گرفته را مهر

«.است المثلمهر حقمست زن نزدیکی، وقوع و نکاح فساد به زن جهل صورت در»: مدنی.ق 3711 ماده

زن ومد و اول صورت در باشد غیر ملک یا باشد نداشته مالیت یا باشد مجهول المسمیمهر که صورتی در»: مدنی.ق 3377 ماده «.نماید اجازه مال صاحب اینکه مگر بود خواهد آن قیمت یا مثل حقمست سوم صورت در و بود خواهد المثلمهر حقمست

مهرالمتعه

القط مورد به مهر نوع این. گیردمی قرار مرد عهدهه ب ،نزدیکی از قبل و مهر تعیین از قبل طالق وقوع فرض در که است یمهر ینزدیک از پیش طالق اثر در زن توهین جبران برای مهر این پرداخت. بود نخواهد نکاح فسخ یا فوت شامل و دارد اختصاص

.است

قحمست زن دهد طالق را خود زن مهر تعیین و نزدیکی از قبل شوهر و باشد نشده ذکر عقد در مهر هرگاه»: مدنی.ق 3711 ماده «.بود خواهد المثلمهر حقمست دهد طالق آن از بعد اگر و است هرالمتعهم

.شودمی تعیین فقر و غنا لحاظ از مرد شرایط لحاظ با مهر تعیین «هرالمثلم» برخالف «هرالمتعهم» در

«.شودمی مالحظه فقر و غنا حیث از مرد حال تعههرالمم تعیین برای»: مدنی.ق 3711 ماده

.باشد شده واقع طالق نزدیکی، از قبل و مهر تعیین از قبل که است یمهر المتعهمهر پس،

مدنی قانون 3711 ماده دوم قسمت. بود خواهد المثلمهر حقمست زن باشد، گرفته صورت نزدیکی اگر

سمیالممهر در دائم ازدواج انحالل اثر+

:فوت اثر در دائم نکاح انحالل -3

.ندارد هرالمسمیم در تأثیری هیچ شود منحل زوجین از یکی فوت اثر بر دائم نکاح اگر

.کند مطالبه زوج ماترکۀ از را خود یهمهر تواندمی زوجه باشد زوج متوفی اگر

.کنند اقدام شوهر از هریهم مطالبه به نسبت توانندمی او ورثۀ باشد زوجه متوفی اگر و

:طالق اثر در دائم نکاح انحالل -1

.ندارد تأثیری هیچ :باشد نزدیکی از بعد طالق چنانچه

49

مدنی قانون 3711 ماده. گیردمی تعلق زن به مهریه نصف باشد نزدیکی از قبل طالق چنانچه

از بیش شوهر اگر و بود خواهد هرم نصف حقمست زن دهد طالق را خود زن نزدیکی از قبل شوهر هرگاه»: مدنی.ق 3711 ماده «.کند استرداد قیمتا یا مثال یا عینا را نصف از مازاد دارد حق باشد داده قبال را مهر نصف

:نکاح فسخ اثر در دائم نکاح انحالل -1

:است ممکن فسخ

:دارد حالت دو که باشد نزدیکی از قبل( الف

مدنی قانون 3373 ماده. است هرم نصف حقمست زن: (مرد ناتوانی) مرد عنن موجب به فسخ

.نیست هرم حقمست زن :جهات سایر موجب به فسخ

3373 ماده مخالف مفهوم. ندارد هرم در تأثیری هیچ: باشد نزدیکی از بعد( ب

(است نشده تعیین مهر که حالتی) مهر تعیین از قبل نکاح انحالل+

باشد طالق موجب به نکاح انحالل اگر -3

.شودمی المتعهمهر حقمست نزدیکی از بعد طالق

.شودمی المثلمهر حقمست نزدیکی از قبل طالق

.نیست مهر حقمست باشد فوت یا فسخ موجب به نکاح انحالل اگر -1

.شود لحاظ مهر تعیین برای زن وضع باید المثلمهر مانند المتعهمهر در شافعی فقه نظر از: نکته

.است نزدیکی به منوط المثلمهر امامیه فقه نظر از

.ندارد را مهر گونههیچ حق زن باشد، نشده واقع نزدیکی و باشد باطل منقطع یا دائم از اعم نکاح اگر: نکته

مهر تعیین اختیار تفویض

.مایندن واگذار ثالثی شخص به را آن تعیین یا کنند تعیین را آن تراضی به خودشان توانندمی زوجین ،مهر تعیین برای

لثثا شخص یا شوهر صورت این در شود داده ثالثی شخص یا شوهر به مهر تعیین اختیار است ممکن»: مدنی.ق 3711 ماده «.کند معین بخواهد قدر هر را مهر تواندمی

.شود داده زوجه به مهر تعیین اختیار است ممکن

«.نماید معین المثلمهر از بیشتر تواندنمی زن شود داده زن به مهر تعیین اختیار اگر»: مدنی.ق 3717 ماده

.کند تعیین است درهم 177 که «هالسنمهر» از بیش تواندنمی او شود، داده زن به مهر تعیین اختیار چنانچه فقهی نظر از البته

51

السنهرمه مقدار که ؛نمودندمی تعیین خود عصر زنان و دختران برای اکرم پیامبر که یمهر مقدار به فقها اصطالح در السنه،مهر .بود( طال مثقال پنجاه معادل) درهم پانصد

چهارم بخش

نکاح انحالل

3317 و 3311 مواد جمله از مدنی قانون مختلف مواد لحاظ با. است زوجیت رابطۀ رفتن بین از و انقطاع ،نکاح انحالل از منظور .شودمی منحل مدت انقضای یا مدت بذل یا فوت یا طالق یا فسخ به نکاح عقد

.است منقطع یا موقت نکاح عقد مخصوص مدت بذل یا مدت انقضای

.است مشترک( منقطع و دائم از اعم) نکاح عقود از مورد دو هر در فوت و فسخ. است دائم عقد ویژه طالق

.باشدمی عقد انفساخ موجب نیز «زوج شدن مرتد» کفر یا «لعان» گفت توانمی البته

«.شودمی منحل انقطاع عقد در مدت بذل به یا طالق به یا فسخ به نکاح عقد»: مدنی. ق 3317 ماده

خارج زوجیت از شوهر طرف از آن بذل یا مدت انقضاء به منقطعه زن و است دائم عقد مخصوص طالق»: مدنی.ق 3311 ماده «.شودمی

فسخ و طالق مشترک هایویژگی

به اینجا در اما شوندمی مطرح ایجداگانه عنوان با کدام هر که. شود منحل طالق یا فسخ طرق به است ممکن نکاح عقد :کنیممی اشاره فسخ و طالق اشتراکات

.باشندمی نکاح انحالل موجب که هستند ایقاعات از فسخ و طالق -3

.کندمی پیدا خاتمه طالق یا فسخ با زناشویی یرابطه و ندارند؛ اثر گذشته به فسخ و طالق -1

طالق و فسخ افتراق وجوه

«.نیست شرط است مقرر طالق برای که ترتیباتی رعایت نکاح فسخ در»: مدنی.ق 3311 ماده

حکم یا سازش امکان عدم گواهی صدور داوران، یا داور تعیین دادگاه، به مراجعه جمله از است الزم تشریفات طالق برای -3 هر هب و ندارد را مذکور تشریفات فسخ لکن. شود اجرا عادل شاهد دو نزد در طالق مخصوص صیغۀ به باید نیز طالق و... طالق

.شودمی واقع عملی یا لفظ

.ندارد وجود مرد رجوع حق نکاح فسخ در ولی دارد وجود مرد برای رجوع حق عده، ایام مدت در رجعی طالق در -1

51

.شود اعمال زن یا شوهر طرف از است ممکن فسخ ولی شودمی واقع او نماینده یا شوهر طرف از که است ایقاعی طالق -1

ختلفم دفعات به اگرچه نیست حرمت موجب فسخ ولی شودمی حرمت موجب باشد گرفته صورت متوالی بار 1 چنانچه طالق -1 .باشد شده انجام متعدد و

با نزدیکی از قبل اگر نکاح فسخ در ولی است( یهمهر نصف) تنصیف حقمست زن باشد( دخول) نزدیکی از قبل اگر طالق، در -1 یهمهر فنص حقمست زن حالت این در که باشد( مرد ناتوانی) «عنن» فسخ موجب مگر. نیست یمهر گونههیچ حقمست باشد زن

.است

عدمو به موجب همین ماده شودمی محسوب جرم (3113قانون حمایت خانواده ) 11 ماده اساس بر طالق ۀواقع ثبت عدمنکته: .شودمی محسوب جرمنیز نکاح فسخ ثبت

نکاح فسخ

انحالل موارد کردن محدود و خانواده تثبیت طرفی از و شودنمی محسوب مالی قرارداد یک مالی عقود سایر مانند نکاح چون موارد و ؛نیست مطرح ازدواج در است شده بینیپیش مالی قراردادهای فسخ برای که خیاراتی لذا. است قانونگذار مدنظر نکاح .دارد تفاوت مالی قراردادهای فسخ موارد با که. است خاصی موارد به محدود نکاح فسخ

. است قح یک نکاح فسخ لذا. است آمده بوجود وی بر فسخ حق که است همسری به ضرر ورود از جلوگیری نیز فسخ حق مبنای .گیردمی صورت طرفیک انشایی ۀاراد با و است ایقاع نکاح فسخ

نکاح فسخ امکان موارد+

:شامل که کرد، بندیتقسیم دسته سه به را آن ،نکاح فسخ باب در مدنی قانون مواد به توجه با توانمی کلی طور به

نکاح فسخ مشترک موارد( الف

زن مختص نکاح فسخ موارد( ب

مرد مختص نکاح فسخ موارد( ج

زوجین بین نکاح فسخ مشترک موارد( الف

:جنون -3

قح موجب مقابل طرف برای باشد ادواری یا مستمر اینکه از اعم استقرار شرطبه زوجین از یک هر جنون»: مدنی.ق 3313 ماده «.است فسخ

52

زودگذر جنون دیگر عبارت به. باشد استقرار شرطبه زوجین از یک هر جنون که است زمانی جنون، مورد قحقت ماده، این اساس بر .شودنمی طرفین از یکهیچ برای فسخ حق موجب

:که است این آن و دارد وجود تفاوت یک جنون جهت به شوهر و زن فسخ حق خصوص در

حق زمانی زن، جنون خصوص در لکن شودمی زن برای فسخ حق موجب باشد شده حاصل نکاح عقد از بعد حتی مرد جنون فسخی حق مرد برای صورت این غیر در نباشد آگاه آن از مرد و بوده مجنون عقد هنگام به زن که دارد وجود مرد برای فسخ

خفس حق مرد حالت این در باشد زن جنون به آگاه مرد و باشد مجنون عقد هنگام در زن اگر دیگر عبارت به. آمد نخواهد بوجود .اندشده بیان خصوص این در زیر مواد. ندارد

«.است داشته وجود عقد حال در مزبور عیب که است مرد برای فسخ حق موجب صورتی در زن عیوب»: مدنی.ق 3311 ماده

«.بود خواهد زن برای فسخ حق موجب شود حادث هم عقد از بعد هرگاه مرد در عنن و جنون»: مدنی.ق 3311 ماده

نخواهد فسخ حق عقد از بعد بود دیگر طرف در مذکوره امراض به معال ،عقد از قبل که زوجین از یک هر»: مدنی.ق 3311 ماده «.داشت

:تدلیس -1

مؤثر اجازدو برای رغبت عدم یا رغبت ایجاد در که ایگونه به. شود مقابل طرف فریب موجب که است عملیاتی تدلیس از منظور .گرددمی مستفاد مدنی قانون 111 ۀماد مالک از است طرفین برای فسخ حق موجب که تدلیس. باشد

«.شود معامله طرف فریب موجب که عملیاتی از است عبارت تدلیس»: مدنی.ق 111 ماده

.باشد گرفته صورت او تبانی با یا عقد طرف سوی از باید شود مقابل طرف فریب موجب که عملیاتی

تدلیس و ودهب کارانهفریب عملیات این که داده انجام او همسر از غیر دیگری فرد که عملیاتی به بنا زوجین از یکی اگر بنابراین صشخ اگر دیگر عبارت به. آمد نخواهد تدلیس موجب به فسخ حق ،اندنداشته اطالع امر این از مرد یا زن که شودمی محسوب

.شد نخواهد ایجاد فسخ حق نباشد، تبانی و شود تدلیس موجب زوجین اطالع بدون ثالثی

را خود نبد اعضای بودن معیوب یا چشم بودن مصنوعی کسی اگر مثال بعنوان ؟شودمی تدلیس موجب نیز سکوت آیا: سؤال خیر؟ یا شودمی محسوب تدلیس امر این آیا نگوید خصوص این در چیزی و کند پنهان

اعمال جمله زا تواندمی نیز سکوت و باشد گرفته صورت منفی یا مثبت عمل با است ممکن تدلیس که گفت توانمی پاسخ در مجازات قانون 110 ماده اساس بر باشدمی فسخ حق دارای اینکه بر عالوه ازدواج در تدلیس. باشد تدلیس برای( فعل ترک) منفی

.گرددمی محکوم حبس به سال دو تا ماه شش از مجرم و شده محسوب جرم نیز اسالمی

داشتن قبیل از واهی امور به را خود طرف ازدواج عقد از قبل زوجین از یک هر چنانچه»: اسالمی مجازات قانون 110 ماده زا یک هر مبنای بر عقد و دهد فریب آن امثال و تجرد خاص، سمت و شغل اجتماعی، موقعیت مالی، تمکن عالی، تحصیالت

«.گرددمی محکوم سال دو تا ماه شش از تعزیری حبس به مرتکب شود واقع آنها

53

(:صفت شرط) شرط از تخلف -1

وصف فاقد مذکوره طرف که شود معلوم عقد از بعد و شده شرط خاصی صفت طرفین از یکی در هرگاه»: مدنی.ق 3311 ماده «.باشد شده واقع آن بر متبانیا عقد یا شده تصریح عقد در مذکور وصف خواه بود خواهد فسخ حق مقابل طرف برای بود مقصود

طرفین نظورم فوق صفت که آیدبرمی احوال و اوضاع از لکن. است بنائی شرط از تخلف است نشده ذکر عقد در صریحا که وصفی .است شده واقع آن بر متباینا عقد دیگر بیان به و شده واقع آنها توافق در و بوده

امر ینا که نیست الزم و است زن بودن باکره بر طرفین بنای مرد و زن ازدواج در که گفت توانمی امروزه عرف در مثال بعنوان حق ردم برای لذا است بوده مذکور وصف فاقد زن که شود معلوم عقد از بعد اگر لذا و شود ذکر صریحا طرفین توافقات در حتما .شودمی ایجاد فسخ

زن مختص نکاح فسخ موارد( ب

: بود خواهد زن برای فسخ حق موجب مرد در زیر عیوب»: مدنی.ق 3311 ماده

.خصاء -3

.باشد نداده انجام را زناشویی عمل باریک ولو که این شرط به عنن؛ -1

«.نباشد زناشویی عمل به قادر که ایاندازه به تناسلی آلت بودن مقطوع -1

:شودمی تعریف اجمالی صورت به هریک که دارد؛ اختصاص مرد به مدنی، قانون 3311 ماده در شده ذکر عیوب

خصی شدبا داشته صفتی چنین که مردی به. مرد بودن اخته و خصیه شدن کشیده یعنی – کتاب وزن بر خاء کسر به: خصاء .گویند

.شودمی عاجز نزدیکی عمل از نتیجه در و شودنمی منتشر مرد آلت آن واسطۀ به که است بیماری نوع یک: عنن

.است فقهی اصطالح که -جب معادل: تناسلی آلت بودن مقطوع

موجب زمانی «تناسلی آلت بودن مقطوع» و «خصاء» عیوب باشدمی زن برای فسخ حق موجب مرد در که عیوبی خصوص در حق موجب آید پیش عیوب آن عقد از بعد اگر و باشد موجود مرد در عقد هنگام به هاعیب آن که بود خواهد زن برای فسخ حق

موجب شود حاصل نیز عقد از بعد اگر حتی مرد در عنن و جنون مدنی قانون 3311 ماده اساس بر زیرا ؛بود نخواهد زن برای فسخ ۀماد 1و 3های بند در مذکور عیوب سایر که شودمی استنباط چنین ماده این مخالف مفهوم از. بود خواهد زن برای فسخ حق

وجبم گردد واقع عیوب عقد از بعد چنانچه و باشد عقد هنگام به باید ،(تناسلی آلت بودن مقطوع و خصاء) مدنی قانون 3311 .شد نخواهد زن برای فسخ حق

مرد مختص نکاح فسخ موارد( ج

54

:بود خواهد مرد برای فسخ حق موجب زن در ذیل عیوب»: مدنی.ق 3311 ماده

قرن -3

جذام -1

برص -1

افضاء -1

گیریزمین -1

«.چشم هردو از نابینائی -1

صورت به شده ذکر موارد از برخی که است؛ مرد برای فسخ حق موجب و دارد اختصاص زن به ماده، این در شده ذکر عیوب :شودمی تعریف آشنایی جهت اجمالی

.شودمی نزدیکی و مقاربت از مانع که زوجه تناسلی آلت در زائد استخوانی -راء فتح و قاف کسر به: قرن

.ودشمی عنوان هم «داشتن خره» اصطالح در. ریزدمی آن اثر در بیمار بدن گوشت و خشک اعضای که است بیماری نوعی: جذام

.گرددمی بدن از قسمتی در سیاهی بر سفیدی ۀغلب موجب که است بیماری نوعی پیسی، یا: برص

حیض؛ و بول مجاری شدن یکی یعنی: افضاء

عیوب این فسخ حق قحقت شروط

.باشد عقد زمان در زن، عیوب: اول شرط

«.است داشته وجود عقد حال در مزبور عیب که است مرد برای فسخ حق موجب صورتی در زن عیوب»: مدنی.ق 3311 ماده

برای( فسخ حق) خیار موجب که نیست تردیدی باشد موجود عقد حال در زن عیوب چنانچه مدنی، قانون 3311 ماده اساس بر .بود نخواهد مرد برای فسخ حق یا خیار موجب گردد ایجاد نزدیکی انجام با و عقد از پس عیوب اگر اما است مرد

نز عیب از اطالع وجود با یعنی ؛است کرده خود علیه اقدام مرد، اطالع صورت در. نباشد آگاه عیوب این از مرد اینکه دوم شرط .است نموده ازدواج به اقدام خویش رغبت با

نکاح فسخ خصوص در نکته چند

را نکاح ،فسخ تعل از اطالع از بعد دارد فسخ حق که طرفی اگر و است فوری فسخ خیار مدنی، قانون 3313 ماده اساس بر( اوال .باشد داشته آن فوریت و فسخ حق به آگاهی و علم اینکه شرط به البته. شودمی ساقط او خیار نکند فسخ

خیار دنکن فسخ را نکاح فسخ، علت به اطالع از بعد دارد فسخ حق که طرفی اگر و است فوری فسخ خیار»: مدنی.ق 3313 ماده الزم خیار زا استفاده امکان برای که یمدت تشخیص باشد داشته آن فوریت و فسخ حق به علم اینکه شرط به شودمی ساقط او

«.است عادت و عرف نظر به بوده

55

در أخیرت صورت این غیر در کرد اقدام باید فسخ حق از شدن مندبهره به نسبت اطالع زمان از و است فوری فسخ خیار بنابراین .است عادت و عرف با ،مدت تشخیص شرایطی، چنین در فسخ حق از اطالع عدم جهت به اقدام

.دارد اسقاط قابلیت عیوب، از ناشی فسخ حق( ثانیا

«.نمود شرط عقد ضمن در توانمی را خیارات از بعضی یا تمام سقوط»: مدنی.ق 111 ماده

یعنی ندارد وجود فسخ حق اسقاط ،تدلیس مورد در تنها بنابراین! تدلیس از ناشی خیار اال است پذیرامکان فسخ حق اسقاط پس خوردهفریب اینکه مگر کرد ساقط آمد خواهد پیش احتمالی کاریفریب از که فسخی حق و را احتمالی کاریفریب تواننمی

.بگذرد خویش حق از تدلیس به شدن آگاه آن از

قانون در مذکور وبعی پزشکی علم پیشرفت اثر بر اگر است همسر برای ضرر ورود از جلوگیری فسخ مبنای اینکه به توجه با( ثانیا به قائل توانمی هم باز آیا باشند درمان و معالجه قابل است طرفین از یکی برای فسخ حق موجب که( زن و مرد عیوب از اعم)

خیر؟ یا بود فسخ حق اعمال

نموده تجویز آنها برای را فسخ حق قانونگذار آنها، از یک هر در عیوب وجود صورت در مرد و زن برای قانونی مواد به توجه با اسقاط قابلیت پزشکی تکنولوژی و علم توسط زوجین از یک هر عیوب یا امراض رفع و درمان صورت در رسدمی نظر به اما است الزم. باشد رمؤث تواندمی نیز زوجین، تفریق از جلوگیری و خانواده تثبیت و تحکیم جهت در امر این. باشد داشته وجود فسخ حق

به ناداست با بتوان که است نشده ارائه خصوص این در ایرویه وحدت رأی یا قانونی مبنای هیچ حاضر حال در که است ذکر به .کرد اسقاط را فسخ حق شرایطی چنین در آن

مقاربتی امراض به مرد ابتالی

وا با نزدیکی از که داشت خواهد حق زن گردد مقاربتی امراض از یکی به مبتال عقد از بعد شوهر هرگاه»: مدنی.ق 3310 ماده «.بود نخواهد نفقه حق مانع مزبور امتناع و نماید امتناع

و است الزم و فرض زن بر او به نسبت مطلق تمکین و شوهر از اطاعت که شرح بدین است؛ الضرر قاعده بر مبتنی فوق حکم الزم اطاعت وجوب گردد وارد زوجه به ضرری مقاربتی امراض وجود علت به چنانچه ولی است نفقه سلب موجب اطاعت عدم

.نیست

طالق

کاحن پیوند و قید نمودن زائل از است عبارت طالق شرعی، اصطالح در و است کردن ترک کردن، آزاد رهایی، طالق لغوی معنی (ع) صادق امام ؛انددانسته مباح را طالق. است شده ذکر مختلفی روایی هایبحث طالق خصوص در. خود مخصوص صیغۀ با

دیگر حدیثی در و «دارد دشمن باشد طالق آن در که را ایخانه و دوست باشد عروسی که ایخانه در خداوند: »فرمایندمی .«لرزاندمی را خدا عرش طالق زیرا ندهید طالق و کنید ازدواج: »اندفرموده

56

اراده اب که است لفظی ایقاع که است این ایقاع و عقد میان تفاوت دانیممی که طورهمان. است «ایقاع» حقوقی، منظر از طالق به. دکن داللت نفر دو اراده با مخصوص انشای بر که لفظی قبول و ایجاب از است عبارت عقد اما دارد داللت طرف یک سوی از

.است دیگر طرف قبول و ایجاب نیازمند عقد ولی شودمی واقع قبول به نیاز بدون ایقاع دیگر عبارت

.باشدیم قانونی تشریفات رعایت با و هردو یا طرفین از یکی درخواست به زوجین حیات زمان در زناشویی یرابطه قطع طالق،

خارج زوجیت از شوهر طرف از آن بذل یا مدت انقضاء به منقطعه زن و است دائم عقد مخصوص طالق»: مدنی.ق 3311 ماده «.شودمی

از باقیمانده مدت بذل یا مدت انقضاء با منقطع یا موقت عقد و است دائم عقد مخصوص مدنی قانون 3311 ماده اساس بر طالق .یابدمی خاتمه شوهر طرف

:از اندعبارت و گیردمی صورت دادگاه در توافق با که است رکن چهار دارای طالق

.عادل شاهد دو حضور: اشهاد( 1 طالق صیغۀ( 1 شده داده طالق: مطلقه( 1 دهندهطالق: قمطل( 3

:کرد بندیتقسیم دسته سه در را طالق موجبات توانمی طالق به راجع مدنی، قانون مختلف مواد به توجه با

مرد ارادۀ به طالق( الف

زن درخواست به طالق( ب

طرفین توافق با طالق( ج

:مرد ارادۀ به طالق( الف

«.بنماید را همسرش طالق تقاضای دادگاه به مراجعه با قانون این در مقرر شرایط رعایت با تواندمی مرد»: مدنی.ق 3311 ماده

هر هب همسرش با زندگی ادامۀ برای وی تمایل عدم بلکه ندارد خاصی دلیل به نیاز جدایی و طالق جهت خود تقاضای برای مرد یأر ضمن دادگاه» (:3113) خانواده حمایت قانون 11 ۀماد اساس بر. است وی طالق تقاضای قانونی موجبات از باشد که دلیلی ینهمچن و نمعی را حمل و اطفال زوجه،ۀ نفق و مهریه جهیزیه، تکلیف ازدواج، سند مندرجات و عقد ضمن شروط به هتوج با خود

نحوه و اطفال نگهداری و حضانت چگونگی مورد در و تعیین مدنی قانون 111 ۀماد ۀتبصر مطابق طرفین زوجیت ایام المثلاجرت مصلحت و فیعاط وابستگی به توجه با باید دادگاه همچنین. کند می اتخاذ مقتضی تصمیم نگهداری و حضانت هایهزینه پرداخت

زوجه مالی قحقو دیهأت به موکول طالق ثبت. کند تعیین را بستگان سایر و مادر و پدر با وی مالقات مکان و زمان ترتیب، طفل، حال، ره در. شودمی ثبت نیز بهمحکوم تقسیط یا زوج اعسار بر دایر قطعی حکم صدور یا زوجه رضایت رصورت د طالق. است

ریقط از حقوق این دریافت برای طالق ثبت از پس تواندمی دهد رضایت طالق ثبت به مذکور حقوق دریافت بدون زن هرگاه «.کند اقدام مربوط مقررات مطابق دادگستری احکام اجرای

زن درخواست به طالق( ب

57

طالق تقاضای دادگاه از قانون، این 3317 و 3311 ،3331 مواد در مقرر شرایط وجود با تواندمی نیز»: مدنی.ق 3311 ماده تبصره «.نماید

.کرد اشاره زن درخواست به طالق خصوص در نیز مدنی قانون 3711 ماده به توانمی شده ذکر قانونی موارد این بر عالوه

(شوهر غیبت) 3711 ماده در مقرر شرایط وجود -3

با صورت این در کند طالق تقاضای تواندمی او زن باشد مفقوداالثر غایب تمام سال چهار شخصی هرگاه»: مدنی.ق 3711 ماده «.دهدمی طالق را او حاکم 3711 ماده رعایت

3711 ماده در مقرر شرایط رعایت با تواندمی وی زن باشد، مفقوداالثر غایب تمام سال چهار شخصی هرگاه ماده این اساس بر .نمایدمی صادر زن طالق به حکم دادگاه مذکور، ماده شرایط شدن حاصل با و بنماید طالق تقاضای دادگاه از مدنی قانون

در که نماید صادر را غایب فرضی موت حکم تواندمی وقتی محکمه 3711 و 3713 و 3717 مواد مورد در»: مدنی.ق 3711 ماده کرده شرمنت ماه یک فاصله به هرکدام متوالی دفعه سه در اعالنی تهران کثیراالنتشار هایروزنامه از یکی و محل جراید از یکی

یک ههرگا. برسانند محکمه اطالع به دارند خبر اگر که نماید دعوت باشند داشته خبری غایب از است ممکن که را اشخاصی و «.شودمی داده او فرضی موت حکم نشود ثابت غایب حیات و بگذرد اعالن اولین تاریخ از سال

:کند رعایت را مدنی قانون 3711 ماده شرایط باید مدنی قانون 3711 ماده به استناد با طالق تقاضای درخواست جهت زن

مطلعین و شهود استشهادیه استناد به شوهر غیبت بر مبنی زن توسط ادعا اثبات( 3

(قانونی تشریفات انجام جهت) دادگاه به مراجعه( 1

ودش تمام عده اگر لکن. دارد رجوع حق عده مدت انقضای از قبل تا برگردد صیغه اجرای و طالق حکم از بعد مرد که صورتی در این در زن عدۀ نیز، مدنی قانون 3311 ماده اساس بر(. مدنی قانون 3717 ماده) بود نخواهد مرد برای رجوعی حق برگردد مرد و

.است روز ده و ماه چهار که است «وفات عدۀ» طالق، تاریخ از حالت

(زن وکالت با طالق) 3331 ماده در مقرر شرایط وجود -1

ای ازدواج عقد ضمن در نباشد مزبور عقد مقتضای با مخالف که شرطی هر توانندمی ازدواج عقد طرفین»: مدنی.ق 3331 ماده بر یا مایدن انفاق ترک یا شود غائب یمعین مدت در یا بگیرد دیگر زن شوهر هرگاه شود شرط اینکه مثل بنماید دیگر الزم عقد توکیل در یلوک و وکیل ،زن شود لتحمغیرقابل یکدیگر با آنها زندگانی که نماید سوءرفتاری یا کند سوءقصد زن حیات علیه «.سازد مطلقه را خود ،نهائی حکم صدور و محکمه در شرط قحقت اثبات از پس که باشد

نعقدم شرط این با نکاح چنانچه و ؛بدارد مقرر مرد برای طالق جهت وکالت شرط نکاح، عقد ضمن تواندمی زن ماده این اساس بر کانام عدم گواهی صدور و دادگاه به مراجعه از پس خود کردن مطلقه به نسبت تواندمی مرد از وکالت به زن واقع در باشد شده

.نماید اقدام سازش

نکهای یعنی باشد نشده درج آن در شرطی هیچ و بوده مطلق صورت به وکالت است ممکن مرد جانب از طالق برای زن وکالت نیقانو شرایط رعایت با طالق به نسبت او از وکالت به بخواهد همسرش وقت هر که باشد داده قرار خود وکیل را همسرش مرد

.کند اقدام

58

طلقهم خصوص در شوهرش از وکالت به تواندمی زمانی فقط زن صورت این در. باشد( مقید) مشروط تواندمی زن وکالت همچنین .باشد کرده عمل خود شرط یا تعهد به زن دیگر عبارت به. باشد شده حاصل مذکور شرط که کند اقدام خود کردن

.است مشروط یا مقید وکالت مورد در مدنی، قانون 3331 ماده موضوع که است ذکر به الزم ضمن در

3311 ماده در مقرر شرایط وجود -1

«نفقه پرداخت از مرد عجز و نفقه پرداخت به مرد الزام حکم اجرای عدم و نفقه دادن از شوهر استنکاف»

اندتومی زن نفقۀ دادن به او الزام و محکمه حکم اجراء امکان عدم و نفقه دادن از شوهر استنکاف صورت در»: مدنی.ق 3311 ماده «.نفقه دادن از شوهر عجز صورت در است همچنین. نمایدمی طالق به اجبار را او شوهر حاکم و کند رجوع حاکم به طالق برای

استحقاق تاثبا از پس. نماید تقدیم دادگاه به نفقه پرداخت دادخواست خود همسر علیه باید زن ابتدا اختیار این از استفاده برای تهداش وجود مرد اموال توقیف طریق از حکم اجرای امکان یا کند اقدام حکم اجرای به نسبت مرد چنانچه دادگاه حکم صدور و زن

ذکورم موارد غیر در. داشت نخواهد طالق حق زن کند اقدام نفقه پرداخت و محکمه حکم اجرای به نسبت ثالثی شخص یا باشد ولحص با و کند طالق تقاضای دادگاه به مراجعه با تواندمی زن حالت این در باشد نفقه پرداخت از عاجز شوهر اگر همچنین و

.کندمی صادر را همسرش طالق به مرد الزام بر حکم دادگاه مذکور شرایط

(حرج و عسر قاعده) 3317 ماده در مقرر شرایط وجود با -1

تقاضای و مراجعه شرع حاکم به تواندمی وی باشد، زوجه جرح و سرع موجب زوجیت دوام که صورتی در»: مدنی.ق 3317 ماده باراج که صورتی در و نماید طالق به اجبار را زوج تواندمی دادگاه شود، ثابت محکمه در مذکور جرح و سرع چنانچه کند، طالق .شودمی داده طالق شرع حاکم اذن به زوجه نباشد میسر

همراه مشقت با زوجه برای را زندگی ۀادام که وضعیتی آمدن وجود به از است عبارت ماده این موضوع حرج و عسر -تبصره :گرددمی محسوب جرح و سرع مصادیق از صالح دادگاه توسط احراز صورت در ذیل موارد و باشد مشکل آن تحمل و ساخته

.موجه عذر بدون سال یک مدت در متناوب ماه نه یا و متوالی ماه شش مدت به حداقل زوج توسط خانوادگی زندگی ترک -3

امتناع و ردآو وارد خلل خانوادگی زندگی اساس به که الکلی مشروبات به وی ابتالء یا و مخدر مواد انواع از یکی به زوج اعتیاد -1 به زوج که صورتی در .است بوده الزم اعتیاد ترک برای پزشک تشخیص به که یمدت در آن ترک به وی الزام امکان عدم یا

خواهد انجام طالق زوجه، درخواست به بنا آورده، روی مذکور موارد فمصر به مجددا ترک، از پس یا و ننماید عمل خود تعهد .شد

.بیشتر یا سال پنج حبس به زوج قطعی محکومیت -1

.نباشد تحملقابل زوجه وضعیت به توجه با عرفا که زوج مستمر سوءاستفاده هرگونه یا شتم و ضرب -1

.مایدن مختل را مشترک زندگی که دیگری العالجصعب عارضه هر یا ساری یا روانی العالجصعب هایبیماری به زوج ابتالء -1

صادر طالق حکم شود، احراز دادگاه در زن جرح و رسع که مواردی سایر در دادگاه که نیست آن از مانع ماده این در مندرج موارد «.نماید

59

سختی اب زوجه برای زندگی ادامۀ که آید پیش وضعیتی زناشویی مشترک زندگی در چنانچه آن، تبصره و ماده این اساس بر زن حرج و عسر اثبات با و اساس این بر و شودمی محسوب جرح و سرع امر این باشد مشکل آن تحمل و باشد شده همراه

.نیستند حصری و بوده تمثیلی است شده ذکر مذکور ماده تبصره در که مواردی داشت توجه باید. بکند طالق تقاضای تواندمی

با یزناشوی وظایف انجام به تمایل عدم یا زن به نسبت مرد مکرر هایاهانت و توهین مثل دیگری موارد مذکور، موارد از غیر اگر .کند صادر زن طالق بر حکم و کرده تلقی زن جرح و سرع موارد از را آنها تواندمی دادگاه آید پیش... و زن

:طرفین توافق با طالق( ج

دهدمی شوهر به که مالی مقابل در دارد خود شوهر از که کراهتی واسطه به زن که است آن خلع طالق»: مدنی.ق 3311 ماده «.باشد مهر از کمتر یا و بیشتر یا و آن معادل یا مهر عین مزبور مال اینکه از اعم بگیرد طالق

«.دنباش مهر میزان بر زائد باید عوض صورت این در ولی باشد طرفین از کراهت که است آن مبارات طالق»: مدنی.ق 3310 ماده

.است مبارات و خلع طالق شامل گیرد صورت طرفین توافق به است ممکن که هاییطالق مدنی، قانون مواد این اساس بر

آن ازای در که دهدمی شوهر به مالی لذا و( طرفهیک کراهت) باشد داشته کراهت خود شوهر از زن که است آن: خلع طالق به مربوط طالق این که گیردمی طالق وی از شوهر به پولی پرداخت با یا مالی واگذاری با زن دیگر عبارت به. بگیرد طالق در. دشو رها مرد همسری قید از یهمهر بذل یا پول پرداخت با است حاضر که باشد کرده پیدا تنفر شوهر از زن که است زمانی

در الحاصط به. باشد آن میزان از کمتر یا بیشتر یا یهمهر معادل یا مهر عین دهدمی شوهرش به که مالی است ممکن حالت این .شودمی استفاده «آزاد جانم و حالل ممهر» عبارت از عامه فرهنگ

دادن با تواندمی زن نیز حالت این در(. دوطرفه کراهت) دارند کراهت همدیگر از شوهر و زن مبارات طالق در: مبارات طالق در. دباش مهر میزان بر زاید نباید شودمی داده که مالی خصوص این در. بگیرد طالق او از( مرد) وی قبول صورت در مرد به مالی

یا ندی یا عین است ممکن که. گویند «فداء یا فدیه» یا «عوض» مرد به زن طرف از شده داده مال به حقوقی و فقهی اصطالح .باشد منفعت

پس را ودخ مال و شده پشیمان زن اینکه مگر ندارد رجوع حق شوهر یعنی. است بائن طالق نوع از طرفین توافق با طالق: نکته 1 بند. )شودمی تبدیل رجعی طالق به بائن طالق صورت این در که دارد را «عوض» به رجوع حق عده مدت در زن و ؛بگیرد (.مدنی قانون 3311 ماده

دهندهطالق شرایط و طالق در

«.باشد مختار و قاصد و عاقل و بالغ باید دهندهطالق»: مدنی.ق 3311 ماده

– قصد – عقل – بلوغ: از اندعبارت که است شده قائل شرط چهار دهنده طالق برای مدنی، قانون 3311 ماده در قانونگذار باشد غیرممیز یا ممیز شخص اگر بنابراین ؛باشد رسیده شرعی بلوغ حد به سن نظر از باید دهندهطالق شخص پس. اختیار ار خود زوجه تواندنمی است، شرط این فاقد که دائمی مجنون ؛است عقل داشتن دیگر شرط. دهد طالق را خود زوجه تواندنمی

لفظ ادای در دهندهطالق شخص که معنا این به بودن، قاصد شرط سومین. دارد تفاوت حکمش ادواری مجنون اما بدهد طالق

61

که است دهدهنطالق شرایط دیگر از نیز اختیار. شوخی حالت در نه ،گویدمی چه بداند دیگر عبارته ب. باشد قاصد طالق صیغه و ... و مستی و اکراه و اجبار حالت در نه باشد مختار باید قلمط شخص

«.دهد طالق را او زن ،علیهمولی مصلحت صورت در تواندمی دائمی مجنونولی »: مدنی.ق 3310 ماده

زن ،لیهعمولی ۀغبط و مصلحت رعایت شرط به تواندمی ،غیر آن یا باشد قهری اینکه از اعم دائمی، مجنونولی ماده این مطابق .دهد طالق را او

«.نمود اجرا وکیل توسط به را طالق ۀصیغ است ممکن»: مدنی.ق 3311 ماده

اشدب داشته حضور طالق اجرای مراسم در زوج خواه. نمود اجرا غیر به وکالت اعطای با را طالق ۀصیغ توانمی ماده این اساس بر (.مدنی قانون 3331 ماده از مستفاد) نماید مطلقه را خود تا دهد وکالت زن به زوج است ممکن یا و ؛باشد غایب یا

که صورتی در باشد، شده صادر زوجین توافق بر بنا سازش امکان عدم گواهی هرگاه(: »3113)قانون حمایت خانواده 11مادۀ حضور معد باشد، داشته بالعزل وکالت طالق ۀصیغ اجرای در رسمی سند موجب به یا و یأر ۀصادرکنند دادگاه اعالم بر بنا زوجه «.نیست آن ثبت و طالق ۀصیغ اجرای مانع زوج،

مطلقه شرایط و طالق در

لقب طالق یا باشد حامل زن اینکه مگر نیست صحیح فاسن حال در یا زنانگی عادت مدت در زن طالق»: مدنی.ق 3317 ماده «.کند حاصل نتواند زن بودن زنانگی عادت از اطالع که طوری به باشد غائب شوهر یا شود واقع زن با نزدیکی از

ودش واقع طالق حالت این در چنانچه. نباشد نفاس و حیض حال در زن که است این طالق صحت شرایط از ماده، این اساس بر نگرفته صورت نزدیکی و باشد حامله زن اگر که شودمی استنباط چنین ماده مفهوم و مفاد به توجه با. بود خواهد بالاثر و باطل .داد طالق توانمی را زن هاییحالت چنین در باشد، شوهر غیبت جهت به زن زنانگی عادت از اطالع عدم یا و باشد

:حیض یا زنانگی عادت حالت در طالق خصوص در استثنائاتی

.ودش او زنانگی عادت با مواجه هرچند. است جایز مطلقا( غیرمدخوله ۀزوج) باشد نکرده نزدیکی شوهرش با که زنی طالق -3

مواجه او حیض با حامله زن طالق چنانچه لذا است؛ الوقوعممکن امری حمل، زمان در زنان شدن حائض اینکه به توجه با -1 .است صحیح و ندارد اشکالی گردد

تواندن که طوری به ،بردمی سر به دوریۀ فاصل در همسرش از سربازی خدمت یا تحصیل یا اشتغال لحاظ به مردی چنانچه -1 رازی ؛گردد مواجه او نفاس یا و حیض ایام با که هرچند است بالمانع طالق انجام کند، اطالع کسب زن زنانگی عادت حالت از

.است غایب حکم در باشد دشوار برایش اطالع تحصیل چنانچه حاضر مرد

«.باشد حامل یا یائسه زن اینکه مگر نیست صحیح مواقعه طهر در طالق»: مدنی.ق 3313 ماده

ینا منظور. نباشد نفاس و حیض حال در و بوده طهر حال در مطلقه که عنوان این با است پیش ماده تکمله ماده این محتوای این. دباش نکرده نزدیکی او با شوهرش بار هیچ طالق، هنگام تا زن شدن پاک از پس یعنی باشد مواقعه غیر طهر زن که است

61

مطلقا وی قطال باشد یائسه یا حامله( نابالغ ۀزوج) صغیره اگر اما ؛یائسه نه و است حامله نه که است بالغی زوجۀ به مربوط شرط .است صحیح

زدیکین آخرین تاریخ از که است صحیح وقتی شودنمی زنانگی عادت ،سن اقتضای وجود با که زنی طالق»: مدنی.ق 3311 ماده «.باشد گذشته ماه سه زن با

حامله او همساالن که حالی در بیندنمی یضح ولی یائسه؛ نه و است نابالغ نه و شودنمی عادت که است زنی خصوص در ماده این سه زن، اب نزدیکی آخرین زمان از که است صحیح زمانی زنی چنین با طالق و ؛گویند «مسترابه» را او فقه اصطالح در. شوندمی .باشد شده سپری ماه

طالق انواع+

«.رجعی و بائن -است قسم دو بر طالق»: مدنی.ق 3311 ماده

رجعی -بائن: است قسم دو بر طالق فوق ماده اساس بر قانون منظر از طالق انواع در

:کرد بندیتقسیم موارد این به را طالق انواع توانمی قانونی مواد از مستفاد اما

باراتم طالق -لعخ طالق -جعیر طالق -نبائ طالق

این رد صرفا گرفتند، قرار بررسی مورد باراتم و لعخ هایطالق قبلی، مباحث در طرفین توافق با طالق قسمت در که همانطور .شد خواهد اشاره رجعی و بائن طالق به قسمت

.شودمی پرداخته آنها به که است کرده بیان و مقرر 3311 الی 3311 مواد در را آن به مربوط احکام و طالق اقسام قانونگذار

بائن طالق: اول قسم

.داشت نخواهد را رجوع حق دیگر شوهر و گرددمی قطع زوجیت رابطه آن در که طالقی

:است بائن طالق ذیل موارد در»: مدنی.ق 3311 ماده

.شود واقع نزدیکی از قبل که طالقی -3

.یائسه طالق -1

.باشد نکرده عوض به رجوع زن که مادام باراتم و خلع طالق -1

«.دیدج نکاح ۀنتیج در یا باشد رجوع ۀنتیج در وصلت اینکه از اعم آید بعمل متوالی وصلت سه از بعد که طالق سومین -1

(.غیرمدخوله زوجۀ طالق) باشد نزدیکی از قبل که طالقی( 3

62

اشدب قبل از خواه. گردد جنابت غسل موجب که است نحوی به مقاربت دخول، یا نزدیکی از مراد. باشد کرده خلوت وی با هرچند .ندارد وجود عده ،طالق نوع این در. دبر از خواه و

.یائسه زن طالق( 1

بارتبع ؛شوندنمی حائض سال و سن آن در آن امثال و نظایر زنان که است حدی در سال و سن نظر از که است زنی یائسه زن .ندارد وجود عده نیز طالق نوع این در. بیندنمی حیض که ایساله شصت یا پنجاه زن از است عبارت یائسه زن دیگر

.باشد نکرده عوض به رجوع زن که مادام باراتم و لعخ طالق( 1

چهچنان و ؛باشد نکرده رجوع ضوع به زن که مادامی ندارد، رجوع حق شوهر و هستند بائن طالق انواع از طالق نوع دو این یعنی .شودمی جعیر به لدبم طالق کند رجوع

.جدید نکاح نتیجه در یا باشد رجوع نتیجه در وصلت اینکه از اعم آید عمل به متوالی وصلت سه از بعد که طالق سومین( 1

مگر. را زن به مجدد نکاح امکان نه و دهدمی مرد به را رجوع امکان نه سوم، طالق باشد، رجعی طالق هرگاه زن، طالق سومین فوت مرد ای شود فسخ نکاح یا شود واقع طالق نزدیکی، از پس و کند ازدواج دائم نکاح به( للحم) دیگر مرد با مطلقه زن اینکه .است بائن طالق سوم، طالق وضعیت، این در پس،( مدنی قانون 3710 ماده) کند

رجعی طالق: دوم قسم

«.است رجوع حق عده مدت در شوهر برای رجعی طالق در»: مدنی.ق 3311 ماده

ق،طال به رجوع با تواندمی و دارد وجود رجوع حق شوهر برای عده مدت در طالق، نوع این در است؛ رجعی نباشد بائن که طالقی طالق، وقوع لحظه همان از شودمی قهمطل بائن طالق به که زنی بائن طالق در اما ؛دهد ادامه زوجه با را خود زوجیت رابطۀ قهمطل زن: ملهج از ؛شودمی مرتفع نیز زوجیت بر مترتبه احکام ۀکلی نتیجه در و شده گسسته شوهرش و او میان زناشویی پیوند

ازدواج او خواهر با عده ایام در تواندمی مرد -نیست برقرار آنها میان توارث رابطۀ -باشد حامله مگر داشت نخواهد نفقه استحقاق .باشدنمی مرد از استیذان به الزم رفتارش و اعمال در و است خودش دست به کامال زن اختیار نهایت در و -کند

عمنقط شوهرش و وی میان زناشویی پیوند و رابطه نشده، منقضی وی عدۀ که مادام شود، قهمطل رجعی طالق با که زنی اما -ددار را نفقه استحقاق بائن، طالق برخالف زن عدۀ مدت در و ؛است زوجه حکم در رجعیهۀ قمطل فقهی، اصطالح در و شودنمی

مایدن استیذان شوهر از باید خانه از خروج در زن -کند ازدواج او خواهر با عده ایام در تواندنمی مرد -است برقرار آنها بین توارث .است بار نیز او بر دائم زوجه بر مترتب احکام کلیه نهایت در و شودمی محسوب ناشزه صورت این غیر در

رجوع نحوۀ

قصد هب مقرون اینکه بر مشروط کند رجوع بر داللت که شودمی حاصل فعلی یا لفظ هر به طالق در رجوع»: مدنی.ق 3311 ماده «.باشد رجوع

63

هر هب آنکه مانند است صریح لفظی رجوع. باشد فعلی دادن انجام یا لفظی است ممکن زوجه به مرد رجوع ماده این اساس بر عملی گونههر انجام فعلی، رجوع. باشد زوجیت بقای به تمایل بیانگر که دیگری جمله هر یا «تو به کردم رجوع: »بگوید زبانی

.است ممنوع زن با غیرشوهر، برای که

عده+

ردیگ شوهر تواندنمی است شده منحل او نکاح عقد که زنی آن انقضای تا که یمدت از است عبارت عده»: مدنی.ق 3317 ماده «.کند اختیار

نزدیکی وا با اشتباها که کسی یا شوهر از جدایی از پس آزاد زن که است یمدت فقهی، اصطالح در. است عدد ریشه از شده گرفته فلسفه. نآ انقضای یا و مدت بذل یا فوت یا نکاح فسخ یا باشد طالق جدایی علت کندنمی فرق حال. است انتظار حالت در کرده،

.است نسب اختالط از جلوگیری عده داشتن نگه

هاعده مدت

(غیرباردار یا آبستن غیر) حائل زن در فسخ و طالق عدۀ مدت -1

این رد که نبیند زنانگی عادت سن اقتضای به زن اینکه مگر است طهر سه نکاح فسخ عدۀ و طالق عدۀ»: مدنی.ق 3313 ماده «.است ماه سه او عدۀ صورت

.یضح و حاضهاست فاس،ن مثل. است مشهور «ثالثه ماءد» به که شودمی خارج خون نوع سه زنان از

.شودمی خارج زن از آن از پس اندکی یا و بالفاصله حمل وضع هنگام که است خونی: فاسن

.است حیض خون از تررقیق و زردی به مایل رنگش و ندارد را حیض خون صفات که است خونی: حاضهاست

روز چند گاهی، از هر( سالگی 17-17 سن تا معموال) یائسگی سن به رسیدن از قبل تا بلوغ سن از زنان طبیعی، طور به: یضح حیض خون. گویند «حائض» ایام این در را زن و است موسوم حیض خون به که شودمی دفع مخصوصی خون آنها از متوالی

که نهمچنی و ممنوع امای این در مقاربت و گرفتن روزه ،خواندن نماز اسالم شریعت طبق که است همراه سوزش با و سیاه غالبا را حالتی و است روز ده آن حداکثر و روز سه حیض، به زنان ابتالء زمان حداقل. است باطل حالت این در طالق شد گفته قبال در زن ونچ و گیردمی قرار زنانگی عادت دو بین که گویند یمدت به طهر. گویند( پاکی) «طهر» ایام نیست حیض حال در زن که .گویند هرط را آن شودمی پاک زنانگی عادت از است روز ده آن حداقل که مدت این

یائسه اشد،ب مأیوس هم شدن حامله از و نشود حائض دیگر طبیعی طور به که باشد رسیده یحد به سنی نظر از که زنی: یائسگی .گویند «یائسگی» حالتی چنین به و

منقطع نکاح در عده مدت -2

مگر است هرط دو حامل غیر در منقطع نکاح مورد در آن انقضاء و مدت بذل و نکاح فسخ و طالق عدۀ»: مدنی.ق 3311 ماده «.است روز پنج و چهل صورت این در که نبیند زنانگی عادت سن اقتضای به زن اینکه

:است متفاوت طالق با منقطع نکاح عدۀ

64

.نیست واجب عده مدت -یائسه یا و غیرمدخوله یا( نابالغ) صغیره منقطعۀ زوجۀ برای( الف

.است حمل وضع تا عده مدت -باشد حامله چنانچه مدخوله ۀکبیر منقطعۀ زوجۀ برای( ب

روز 11 عده مدت -(شودنمی حیض است قاعدگی سن در آنکه رغم علم یعنی) نباشد االقراءذات اگر حامله غیر منقطعۀ زوجۀ( ج .است

.روز بیست معادل است طهر دو : مدت عدهباشد االقراءذات اگر غیرحامله منقطعۀ زوجۀ( د

حامله زن عدۀ مدت -3

«.است حمل وضع تا حامله زن مورد در آن انقضاء و مدت بذل و نکاح فسخ و طالق عدۀ»: مدنی.ق 3311 ماده

دۀع مدت گردد، منقضی یا و نماید بذل را او مدت منقطعه، در یا و دهد طالق را او شوهرش و باشد حامله زنی چنانچه بنابراین روجخ با هرحال به. شود خارج مضغه و علقه صورت به طفل آنکه یا طبیعی زایمان صورت به خواه است حمل وضع زمان تا وی

طیو یا ازدواج سبب به) مشروع طریق از که است ایحامله زن به مربوط عده مدت این نماند ناگفته. شودمی سپری هعد ،حمل گذراندن حین در طالق از پس آنکه یا دهد طالق را او شوهرش باشد، زنا طریق از چنانچه اما است باشد شده حامله( شبهه به

از منظور. بود خواهد( الشهورذات در) ماه سه یا و( االقراءذات در) طهر سه ،غیرباردار زنان همانند وی عدۀ شود، حامله زنا از عده، نانگیز عادت ،سن اقتضای به زن کهاست زمانی الشهور،ذات از منظور و باشد داشته زنانگی عادت زن کهاست زمانی االقراءذات .نبیند

وفات عدۀ مدت -4

در که باشد حامل زن اینکه مگر است روز ده و ماه چهار هرحال در منقطع در چه و دائم در چه وفات عدۀ»: مدنی.ق 3311 ماده شتربی روز ده و ماه چهار از حمل وضع و شوهر فوت بین فاصله اینکه بر مشروط است حمل وضع موقع تا وفات عدۀ صورت این

«.بود خواهد روز ده و ماه چهار همان عده مدت اال و باشد

هعد روز ده و ماه چهار مدت است واجب وی بر نباشد حامله چنانچه باشد منقطع خواه و دائم خواه کندمی فوت شوهرش که زنی .ندارد وجود( غیرمدخوله) نزدیکی عدم یا( مدخوله) نزدیکی میان فرقی عده نوع این در. دارد نگه

:وفات عدۀ خصوص در نکاتی

:رجعیه عدۀ حال در شوهر فوت -3

.نماید اتخاذ را وفات عدۀ و کند رها را رجعیه عدۀ باید کند فوت شوهرش گذراندمی را رجعیه عدۀ که زنی هرگاه

:بائن عدۀ حال در فوت -1

.نیست واجب وی بر وفات عدۀ کند، فوت شوهرش گذراندمی را بائن طالق عدۀ دوران که زنی هرگاه

:یائسه و غیرمدخوله عدۀ حکم -5

65

فسخ عدۀ نه و دارد طالق عدۀ نه یائسه، زن همچنین و نشده واقع نزدیکی خود شوهر و او بین که زنی»: مدنی.ق 3311 ماده «.شود رعایت باید مورد هر در وفات عدۀ ولی نکاح،

رسدیم یائسگی سن به که زنی و ؛نیست واجب نکاح فسخ و طالق عدۀ داشتن نگاه غیرمدخوله، زوجۀ برای ماده این اساس بر .نیست آن رافع چیز هیچ و است واجب حاالت تمامی در وفات عدۀ و ندارد طالق عدۀ

:مفقوداالثر زوج ۀعد -6

اهنگ وفات عدۀ طالق تاریخ از باید باشد داده طالق را او حاکم و بوده مفقوداالثر غایب او شوهر که زنی»: مدنی.ق 3311 ماده «.دارد

:است داشته مقرر زیر شرح به را او طالق حکم مفقوداالثر، غایب فصل در مدنی قانون

با صورت این در کند طالق تقاضای تواندمی او زن باشد مفقوداالثر غایب تمام سال چهار شخصی هرگاه»: مدنی.ق 3311 ماده «.دهدمی طالق را او حاکم 3711 ماده رعایت

رجوع حق طالق به نسبت نماید مراجعت عده مدت انقضاء از قبل و طالق وقوع از پس غایب شخص اگر»: مدنی.ق 3317 ماده «.ندارد رجوع حق مزبور مدت انقضاء از بعد ولی دارد

دۀع فوت، خبر وصول تاریخ از زوجه شود، ثابت وی مرگ چنانچه نباشد، خبری وی از طوالنی مدت و شودمی غایب که شخصی منتهی تا دکن صبر باید زوجه کجاست، مرد که نباشد معلوم ولی شود واصل وی حیات و سالمتی خبر اگر اما ؛کندمی اتخاذ وفات

هب تواندمی زوجه نشود واصل وی سالمتی یا مرگ از خبری وجه هیچ به مدیدی مدت در که زمانی و ؛شود مرگ یا و طالق به اب مدت این در که کندمی تعیین االجلضرب سال چهار او درخواست تاریخ از حاکم و نماید طالق درخواست و مراجعه محکمه بریخ چنانچه و آیدمی عمل به الزم جستجوی و( فرضی موت حکم صدور و هااعالنیه و آگهی انتشار) قانونی تشریفات رعایت

.داردمی نگه وفات عدۀ زن و دهدمی طالق را زوجه حاکم نیامد دسته ب وی از

:شبهه به نزدیکی عدۀ -7

«.دارد نگاه طالق عدۀ باید کند نزدیکی کسی با شبهه به که زنی»: مدنی.ق 3310 ماده

چنانچه یعنی ؛شوهربی خواه و باشد شوهر دارای زن خواه. است شبهه به وطی عده، دیگر موجبات از شد عنوان قبال چنانکه. کند ازدواج یدیگر با تواندنمی طالق، عدۀ مدت انقضای از قبل تا است شوهربی اگر کند، نزدیکی اجنبیه زن با اشتباه به مردی

!کند نزدیکی تواندنمی خود شوهر با عده مدت در تردیدبی است شوهردار اگر ولی

شبهه؟ رفع زمان یا است نزدیکی آخرین ،معیار آیا شبهه به وطی عدۀ آغاز باب در

.گرددمی محسوب عده آغاز نزدیکی، آخرین معیار با که است معتقد جواهرالکالم صاحب

:است زیر قرار به عده موجبات مجموع شد، گفته آنچه به توجه با

وفات -3

اقسام جمیع به طالق -1

66

عیوب به فسخ -1

دعق شدن منفسخ باعث که دهد شیر را خود نوه زن مادر) طاری رضاع یا و کافر زوجۀ شدن مسلمان یا و ارتداد یا انفساخ -1 (است دخترش

شبهه به وطی -1

منقطع نکاح در مدت انقضای -1

منقطع نکاح در مدت بذل -0

.باشد مدخوله زن که است آن عده وجوب شرط وفات، عدۀ جز فوق شرایط تمامی در: نکته

زوج چنانچه عده زمان در و است طالق عدۀ همانند باشد ملی اگر و بود خواهد وفات عدۀ باشد فطری اگر ارتداد، به انفساخ عدۀ .دارد رجوع حق شود مسلمان

مطالعه جهت صرفا

در مرد اراده به طالق و جرح و سرع ۀقاعد عنوان تحت زن تقاضای و درخواست به سازش امکان عدم گواهی صدور تقاضای دورص تقاضای به تنها و کرده نظرصرف قسمت این در موضوع این مجدد ذکر از لذا گرفت قرار بررسی مورد طالق موجبات بحث

.کنیممی بسنده خانواده حمایت قانون 1 ماده مطابق زوجین از یک هر درخواست به سازش امکان عدم گواهی

طرفین از احدی درخواست به سازش امکان عدم گواهی صدور تقاضای( الف

صدور تقاضای دادگاه از تواندمی مورد حسب شوهر یا زن زیر موارد در»: 3111 بهمن 31 مصوب خانواده حمایت قانون 1 ماده .کرد خواهد صادر سازش امکان عدم گواهی موارد آن احراز صورت در دادگاه و نماید سازش امکان عدم گواهی

.طالق برای زوجین فقاتو -3

را زن واجبه حقوق سایر شوهر که موردی در همچنین نفقه تأدیه به او الزام امکان عدم و زن نفقۀ دادن از شوهر استنکاف -1 .نباشد ممکن هم ایفا به او اجبار و نکند وفا

.شوهر از زن تمکین عدم -1

.نماید تحملغیرقابل دیگر طرف برای را زندگی ۀادام که حدی به زوجین از یک هر معاشرتءسو یا و رفتارءسو -1

.باشد مخاطره در دیگر طرف برای زناشویی دوام کهنحویبه العالجصعب امراض به زوجین از یک هر ابتال -1

.نباشد ممکن نکاح فسخ که مواردی در زوجین از یک هر جنون -1

.باشد نز یا شوهر حیثیات یا خانوادگی مصالح با منافی که ایحرفه یا کار به اشتغال منع مورد در دادگاه دستور رعایت عدم -0

67

منجر تپرداخ از عجز اثر بر که نقدی جزای به یا بیشتر یا حبس سال پنج مجازات به قطعی حکم به شوهر یا زن محکومیت -1 در مجازات محک و شود بازداشت و بیشتر یا سال پنج به منتهی مجموعا که نقدی جزای و حبس به یا شود بازداشت سال پنج به

.باشد اجرا حال

را ییزناشو زندگی ۀادام و آورد وارد خلل خانوادگی زندگی اساس به دادگاه تشخیص به که مضری اعتیاد هرگونه به ابتال -1 .سازد غیرممکن

.ننماید عدالت اجرای خود همسران به نسبت دادگاه تشخیص به یا کند اختیار دیگری همسر زوج هرگاه -37

.است دادگاه با زندگی ترک تشخیص. کند ترک را خانوادگی زندگی زوجین از یک هر -33

شخیصت. باشد دیگر طرف شئون و خانوادگی حیثیت با مغایر که جرمی ارتکاب اثر در زوجین از یک هر قطعی محکومیت -31 .است دادگاه با دیگر موازین و عرف و طرفین موقع و وضع به توجه با است خانوادگی شئون و حیثیت با مغایر جرمی که این

اتخصوصی و عوارض جهت از زوجین که صورتی در همچنین دیگر طرف تقاضای به زوجین از یکی بودن عقیم صورت در -31 .شوند اوالد صاحب یکدیگر از نتوانند جسمی

.مدنی قانون 3711 ماده مقررات رعایت با مفقوداالثر غایب مورد در -31

طرفین کتبی توافق صورت در فقط شودمی واقع سازش امکان عدم گواهی اساس بر و قانون این موجب به که طالقی -(تبصره) «.است رجوع قابل عده زمان در

زن داشتن با دوم همسر بر مرد اختیار( ب

:زیر موارد در مگر کند اختیار دوم همسر زن داشتن با تواندنمی مرد»: 3111 بهمن 31 مصوب خانواده حمایت قانون 31 ماده

.اول همسر رضایت -3

.زناشویی وظایف ایفای به اول همسر قدرت عدم -1

.شوهر از زن تمکین عدم -1

.1 ماده 1 و 1 بندهای موضوع العالجصعب امراض یا جنون به زن ابتال -1

.1 ماده 1 بند وفق زن محکومیت -1

.1 ماده 1 بند برابر مضر اعتیاد هرگونه به زن ابتالء -1

.زن طرف از خانوادگی زندگی ترک -0

.زن بودن عقیم -1

«.1 ماده 31 بند برابر زن شدن مفقوداالثر غایب -1

68

:نسب

نسب مشروع .1

در نسب اگر اختالف شد باید سه موضوع ثابت شود: قابل اثبات است.. رابطۀ زوجیت: با هر دلیلی 3 . نسب مادری: باید با هر دلیلی که دوست داشتین، دو چیز ثابت شود:1

.زنی که مادر بچه معرفی شده، ثابت کند بچه را به دنیا آورده است

ای است که ادعای نسب او شده است.این بچه همان بچه توانیم نسب پدری را ثابت کنیم:: با دو روش می. نسب پدری1

ر از دالیل دیگری به غی .نسب پدری را ثابت کنیم امارۀ فراشیا با دالیل دیگری به غیر از امارۀ فراشتوانیم با می فراش یعنی شوهر. است. آزمایش خون( نه ؛گروه خون) مثل شهادت و امارات قضایی امارۀ فراش

شود که اوال نزدیکی واقع شده باشد صورتی اجرا میدر زمان زوجیت، متولد شده است: فراش در . موردی که طفل 3دهد که نزدیکی هم ثابت شده است( و دوما از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش )اثبات رابطۀ زوجیت نشان می

ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد. متولد شده است: خودش دو حالت دارد: . موردی که طفل بعد از انحالل نکاح،1

شود:إعمال می 3317در این حالت مادۀ : زمانی که طفل بعد از ازدواج مجدد به وجود بیاید

ماه ازدواج 1دهد و زنه بعد از مرده، زن را طالق می موردی که طفل فقط ملحق به شوهر اول است: -دهد کند یا یه مثال دیگه: مرده، زن را طالق میحمل میماه از تاریخ ازدواج دوم، وضع 1کند، بعد از می

کند.ماه از تاریخ ازدواج دوم، وضع حمل می 1کند، بعد از ماه ازدواج می 1و زنه بعد از

ه دوم هفت ماشروع نکاح نکاح اول و بین پایان فاصلۀ موردی که طفل فقط ملحق به شوهر دوم است: - نکاح دوم فرزند به دنیا آمده است.است و نه ماه بعد از

کند سه ماه بعد از طالق، نکاح دوم می خانمی موردی که طفل به هر دو شوهر ممکن است ملحق شود: -طفل تزاحم دو امارۀ فراش شد؛ در این صورت،این حالت، کند. بعد، وضع حمل می و نیم ماه ششو

ه، بر خالف آن داللت کند. امارات قطعیه یعنی امارات ملحق به شوهر دوم است مگر آنکه امارات قطعی ؛ مثال اختالف در گروه خونی.قضایی است

:عین مورد یک است. زمانی که طفل قبل از ازدواج مجدد به وجود بیاید

باید عاقل باشد؛ کننده. نزدیکی1کننده باید بالغ باشد؛ . نزدیکی1. نزدیکی واقع شود؛ 3: ارکان زنا: نسب ناشی از زنا .2

. 1. هیچگونه عقد نکاح )مشروع( یا شبهه )در حکم مشروع( وجود نداشته باشد و 1. زن باید به مرد حرام باشد؛ 1 کننده باید مختار باشد.نزدیکی

و مادر و پدر از ولدالزنا: 111برد )ملحق نیست یعنی: ارث نمی )پدر و مادر( وضعیت طفل نامشروع این است که به زانی دیگری به تنسب و ثابت ابوین از یکی به نسبت است آن ۀثمر طفل که ایرابطه حرمت اگر لیکن بردنمی ارث آنان اقوام

( .بالعکس و بردمی ارث او اقوام و طرف این از فقط طفل نباشد زنا شبهه یا اکراه ۀواسط به

ه کنند رابطۀ زوجیت دارند در حالی کفکر میکند و : یعنی یک مردی با یک زنی نزدیکی مینسب ناشی از شبهه .3

گویند نسب ناشی از شبهه.گن: ولد شبهه. نسب را میگویند. به بچه میندارند به این، وطی به شبهه می

69

ا اشتباه ی دانستند که جمع بین دو خواهر حرمت دارد(یا این نزدیکی ناشی از اشتباه حکمی )یا قانونی( است )مثال نمیین اشتباه ا اشتباه موضوعی جایی است که در حکم یا قانون اشتباه نداشته باشد ولی در مصداق اشتباه دارد.؛ وضوعیم

ق.م( شبهه باشد زنا نیست. 3311ممکنه از طرف مرد باشه یا زن باشه یا هر دو باشد )

.نباشد مشتبه طفل مادر چه اگر است جاری نیز شبهه به نزدیکی از متولد طفل مورد در قبل مواد احکام: 3311ماده

وهر باشد یا شود؛ اگر تلقیح با نطفۀ غیر ش: اگر تلقیح با نطفۀ شوهر باشد ملحق مینسب ناشی از تلقیح مصنوعی .4

شود.به زن ملحق نمی ؛ اگر عالم باشد)شبهه است( زن، جاهل است یا عالم؛ اگر زن جاهل باشد به زن ملحق است

آثار نسب:

قهریوالیت .1

نفقه .2

:نگهداری طفل .3

حضانت هم حق است و هم تکلیف.: .حضانت1

موارد سلب حضانت از مادر: گردد.. اگر رفع شود بر میدائمیادواری یا . جنون:3 ق.م 3301. ماده 1

ازدواج مجدد مادر. 1 موارد سلب حضانت از پدر:

گردد.. اگر رفع شود بر میدائمی: ادواری یا . جنون3 ق.م 3301. ماده 1

. تربیت طفل2

. حق مالقات3

ند درخواست طالق بدهد:اتوزن در چهار حالت می

(3711غیبت شوهر بیش از چهار سال ) .1

(3331در صورتی که زن وکالت در طالق داشته باشد ) .2

(3311خودداری یا عجز شوهر از پرداخت نفقه ) .3

(3317عسر و حرج زوجه ) .4

روابط مالی زن و شوهر:

یهمهر .1

نفقه .2

71

جهیزیه .3

المثلاجرت .4

روابط شخصی زن و شوهر:

حسن معاشرت .1

معاضدت .2

وفاداری .3

:ریاست مرد بر خانواده

تعیین مسکن .1

شغل زن .2

تمکین زن .3

شود:ی تأدیه نمیمهرمواردی که هیچگونه

شرط شده باشد و قبل از نزدیکی زوجین فوت کند.مهرمعین نشود یا عدم مهر ،اگر در عقد نکاح ،

(3711عقد نکاح باطل باشد و نزدیکی صورت نگرفته باشد )اگر

(3711عقد نکاح باطل باشد و زن آگاه به بطالن باشد و نزدیکی رخ داده باشد )اگر

دهیم:المتعه میمهرمواردی که

،(3711و قبل از نزدیکی، مرد، زن خود را طالق دهد ) ، شرط شده باشدمهرنشود یا عدم معین مهردر عقد نکاح

دهیم:مواردی که مهرالمثل می

،(3710، شرط شده و قبل از تراضی، نزدیکی رخ دهد )مهرذکر نشود یا عدم مهراگر در عقد نکاح

.اگر عقد نکاح باطل باشد، نزدیکی رخ دهد به شرطی که زن جاهل باشد

شده مجهول باشد.المسمی تعیینمهراگر

شده مالیت نداشته باشد.المسمی تعیینمهراگر

دهیم:مهرالمثل مینصف مواردی که

ین شده المسمی تعیین نشده یا اگر تعیمهراگر قبل از نزدیکی، نکاح به واسطۀ عنن از جانب زن فسخ شود و بین طرفین باطل باشد.

دهیم:می هرالمسمیمنصف مواردی که

قبل از نزدیکی، نکاح به واسطۀ عنن از جانب زن فسخ شود.اگر

ت نکاح را ببخشد.اگر مرد در نکاح موقت قبل از نزدیکی تمام مد

71

.اگر مرد قبل از نزدیکی زن خود را طالق دهد

رأی وحدت رویه چهار

ه در کشرط تصنیف دارایی زوج اگر مردی به دلیل عدم تمکین زوجه یا سوء معاشرت وی اقدام به طالق همسر نماید شود زیرا طالق، مستند به اقدام زوجه است.عقدنامه ممکن است مورد توافق قرار گرفته باشد، اجرا نمی

تواند تا قبل از ( زن می031) 3117تمکین خاص نکند چون حق حبس دارد؛ طبق رأی وحدت رویۀ سال تواندمی زن خودداری کند و در خانۀ شوهر حاضر نشود. یه از تمکین عام نیزمهردریافت

ط حق حبس سقیه، ممهرتواند حق حبس خود را إعمال کند؛ دریافت بخشی از یه میمهرزن تا قبل از دریافت تمام نیست.

.اعسار مرد، موجب سقوط حق حبس زن نیست

:ذیل هایسایتو وب در کانال تلگرام

telegram.me/OmidMollaKarimi

https://www.mollakarimi.ir/

http://vekalatyar.com