baluchi book final
TRANSCRIPT
پيشگفتارضرورت از هويتملی، عنصر مهمترين بمثابه زبان روی بويژه فرهنگی كار
. بدونخط دارد اساسی نقشی رابطه اين در خط و ميباشد فعلی عمده هایوجود با و ما عصر در بويژه نيست حيات ادامه به قادر درازمدت در زبانی هيچجهت در عموما اينترنتكه و ها روزنامه ، تلويزيون راديو، هايیچون رسانه
. ميشوند بكارگرفته كوچكتر زبانهای نابودی و معتبرتر زبانهای اشاعه و تبليغ
فارسی خط درباره ايران در چه سالها استكه بحثی آن در رفرم يا خط تغييرو بوده جريان در بلوچی خط مورد در اخير سال پنجاه در پاكستان در چه با و
. است جديدیشده ابعاد دارای بحث اين كامپيوتر، و اينترنت عصر به ورودو خواندن برای ای فقطوسيله زبان، يك الفبای حروف خطو ديگر چونكه
. خط ميكنند عمل علم و اطالعات دنيای بسوی پلی بمثابه بلكه نيستند نوشتنقواعدی دارای بايد ازينرو ميدهدو تشكيل را كامپيوتری زيربنایسيستم
. باشد دقيق و فارسی ساده فعلی اساسخط بر كامپيوتری سيستم بناكردن M تقريبا و غيراقتصادی امريست استثنائاتموجود و نوشتن قواعد تمامی با
. دارد. نياز اساسی رفرمی حياتخويشبه ادامه فارسیجهت خط غيرممكن
ميباشد، مواجه آن با تكنيكی جنبه از فارسی خط كه مشكالتی عليرغم ولیاين بنابر و بوده فرهنگی مذهبی سياسی، اجتماعی، ابعادی دارای خط تغيير
حفظخط يا و آن بجای انتخابحروفالتين خطفعلی، در و رفرم موجودآينده كه مسائلیهستند حروفالتينی، استاندارد از استفاده آن بموازات
نوع انتخاب در نيز زيادی اندازه تا و گفت خواهد پاسخ آن به ايران سياسی . های جنبه به واردشدن اينجا در هدفما گذاشت خواهند تأثير بلوچی خط
آينده در خطی نوع چه اينكه از صرفنظر بلكه نيست اجتماعیمسئله سياسیفعاليتهای ارتقاء جهت شرايطفعلی، در انتخابشود استاندارد بعنوان
برای انتخابحروفالتين اينترنت، وسيع امكانات از استفاده و فرهنگیگزينه بهترين زير بداليل را بلوچی : نوشتن ميدانيم
مشكالتخطفارسی - ١مشكالت- ٢ بلوچیو استاندارد خط وجود بلوچی عدم اماليی سيستمهای
پاكستان در موجودزبان- ٣ توسعه امر در اخير سال پنجاه طول در كه زيادی پيشرفتهای عليرغم
جمالدينی آزات و سيدهاشمی نصير، خان گل بزرگانیچون توسط بلوچیخواندن، مشكل جمله از بداليلی ولی پذيرفته انجام پاكستان دربلوچستان
نشده مواجه چندانی استقبال با ايرانی بلوچ روشنفكران بين در خط ايناست.
خط - ٤ بوسيله بلوچی مختلف های لهجه اشتراك نقاط و تمايز دادن نشان. ميباشد مشكل العاده فوق آن در حروفصدادار وجود بعلتعدم فارسی
در امر اين تسهيل بر عالوه بلوچی، نوشتن برای حروفالتين از استفادهمؤثر نيز بلوچی استاندارد زبان ايجاد راستای در حركت پروسه تسريع
ميباشد.به- ٥ جوان نسل ساختن عالقمند Mنتيجتا و نوشتن و خواندن امر شدن تر ساده
بلوچی زبان
ساده زبان به بلوچی
لغات،- ٦ آوری جهتجمع مثال بعنوان اينترنت وسيع امكانات از استفادهو ... ديكشنری ساختن المثلها، ضرب
بلوچی آتیخط استاندارد بعنوان نه اول وهله در يوروبلوچی پيشنهادی خطبيشتر تبادل بلكه و بحث و ارتباطات امر كه ماست مدنظر ای وسيله بعنوان
. نوشته اين كه اميدواريم نمايد تر بمراتبساده را بلوچی زبان مورد در نظربتواند و سازنده و پويا بحثهای برای باشد سرآغازی ناقص، و مختصر هرچند
داده انجام كوچك چند خدمتیهر ايران، در بلوچی استاندارد زبان ايجاد امر درباشد.
ژانويه يوروبلوچی فرهنگی ٢٠٠٥انجمن
2
ساده زبان به بلوچی
مندرجات فهرست
1پيشگفتار
اول 3فصل
عربی فارسی 3خط
عربی فارسی 3اشكاالتخط
فارسی خط اينترنتو 8كامپيوتر،
بلوچی خط 10تاريخچه
اماليی 11سيستمهایسيدهاشمی - ١ اماليی 11سيستمباركزهی - ٢ اكبر اماليی 12سيستمجمالدينی - ٣ آزات اماليی 12سيستمنصير - ٤ خان گل اماليی 13سيستم
فارسی بلوچی 13مشكالتخط
دوم 15فصل
بلوچی يورو الفبای 15حروف
37سوم فصل
بلوچی های 37لهجهشرقی - ١ های تپه های 37 لهجهرخشانی - ٢ 38لهجهسراوانی - ٣ 39لهجهكيچی -٤ 39لهجهالشاری )- ٥ لتونی 39(لهجهساحلی - ٦ های 39لهجه
ايران بلوچی های 40لهجهسراوانی 41لهجهمكرانی 42لهجه
سرحدی به موسوم های 43لهجه
45منابع
3
ساده زبان به بلوچی
اول فصلعربی فارسی خط
بكارگرفته فارسی نوشتنخط برای عربی الفبای ايران به اسالم ورود پساز " " .M بعدا حروف اين ندارند، وجود عربی در چ ژ پگ صدای چهار آنجاييكه از شد
: . است حروفزير فارسیشامل زبان الفبای اند شده اضافهه و ن م غفقكگل ژسشصضطظع ز ر ذ د خ ح چ بپتثج ء ا
ی كوتاه حروفصدادار
.) ( ) ( ) پيش ) ضمه و زير كسره ، زبر فتحه از عبارتند كوتاه حروفصدادارsangسنگ" aفتحه "
delدل" eكسره "morqمرغ" oضمه "
كه شوند واقع كلمه آول در اينكه مگر حذفميشوند، نوشتن حرفدر اينسه. ميشوند تبديل ناملفوظ های به كه كلمه انتهای در اگر يا الفو به آنصورت در
مثال: mordeمرده eqrárاقرار ordakاردك asbاسب
بلند حروفصدادار báránباران bádباد ábآب áآا
mizميز dinدين inاين iای tupتوپ zudزود sudسود uاو
اصواتمركب ey ميدانmeydan
ow شوقšowq
تشديدباالی و حذفكرده را يكی قرارگيرد، هم پهلوی دوبار حرفی ای كلمه در اگر
. ميگذارند ميشود، ناميده تشديد كه عالمتی ديگری
سكون . ) تشديد ) و عالمتسكون ميگذارند باالیحرفساكن كه ه دايره عالمتیشبيه
. حذفميشوند نوشتن در ضمه و كسره فتحه، همانند نيز
عربی فارسی خط اشكاالت
در شده استفاده حروففارسی آن در كه زير حافظ مثال حروف شعر بهزبانان فارسی كه باشد مشكالتی از بخشی بيانگر شايد اند، شده تبديل التينی
. ميشوند مواجه آن با فارسی متون خواندن در فارسی زبان نوآموزان بويژه و
4
ساده زبان به بلوچی
زدند افسانه ره حقيقت نديدند چون بنه عذر را ملتهمه دو و جنگهفتاد
jng hftad v dv mlt hmh ra 'zr bnh chvn ndydnd hqyqt rh afsanh zdnd )hafz(
: دارد علت دو Mمعموال است خطوطجهان اكثر در كه اشكاالتی١ . از- بعضی مثال بعنوان ميماند ثابت ولیخط ميكنند تغيير اصوات و زبان
حفظ را قبلی ولیخطهمانشكل نموده تغيير مدتی پساز صداها حروفو ... " فارسی " در كه و خوار خواب، كلماتخواهش، در معدوله واو مانند ميكندتلفظمیشوند خار و بصورتخاهشخاب اكنون و اند تلفظميشده قديم
. است سابق مانند آنها نوشتن ولیشيوهتكنيك- ٢ و جامعه نيازهای با تطبيق در آن توانايی عدم ذاتیخطو اشكاالت
معاصر
فارسی اشكاالت خط عمده
١) ( -، زير فتحه يعنیحركتهای كوتاه حرفصدادار سه و سكون تشديد، عالئم. ) ( ) حذفميشوند ) نوشتن در پيش ضمه و زبر كسره
از يكی ميتواند فارسی كلمات در بيصدا حرف پنجگانه هر فتحه، عالئم كسره،نوشتن در عالئم اين ولیچون باشد، دارا را سكون و تشديد ضمه،
" " . بر دوحرفی كلمه Mمثال تلفظميشوند مختلف اشكال به كلمات بكارنميروندبه " ٦را به " را برد حرفی سه كلمه و :٢١حالت كرد تلفظ مختلفميتوان شكل" بر"
bar ber bor barr berr borr
" برد"
barrod barred barrad barod bared barad bard
berrod berred berrad berod bered berad berd
borrod borred borrad borod bored borad bord
اشكال- ٢ ايجاد نوشتن در كه دارد عالمتمختلفوجود يكحرفچند برای: مثال. ميكند
" ث" ص، صاف sádeساده (S ) س، ،sáf ثابت ،sábet" ظ" ض، ذ، ذره zabánزبان (Z ) ز، ،zarre ضرر ،zarar ظرف ،zarf
" طبل tajrobeتجربه (T ) ت،ط" ،tabl" ح" حساب hendeseهندسه (H ) ه، ،hesáb
" غ" غار qárčقارچ (Q ) ق، ،qár" ء" ارضاء 'erjáارجاع ' )'( ع، ،erzá
٣: ميسازد- رامشكلتر خواندن امر كه حرفاست چند نشانه عالمت يكو
: " دارد" نوشتن مورد پنج و
5
ساده زبان به بلوچی
كلماتخوش oضمه- ١ تو xošدر .toو٢ " او- " روز uحرفصدادار زود ruzدر .zudو٣ " " واو- بيصدای ورزش vحرف كلماتیچون واژگون varzešدر .vážgunومركب- ٤ " owحرفصدادار سوگند " كلمات " sowgandدر نو " nowوكلماتخواهر- ٥ در معدوله خواهش xáharواو ،xáheš خواستن ،xástan خواب و
xáb. نميشود تلفظ كه
ی : " دارد" نوشتن مورد چهار ی
ميز- " " ١ در ای سيب mizحرفصدادار ،sib سير .sirويادگار- " " ٢ كلماتیچون در ی بيصدای خيام yádgárحرف .xayyámو٣ " می- " كلمات در مركب ( " meyحرفصدادار ميل ) سيل meylشراب .seylو٤ " يحيی- " اسامی انتهای در موسی yahyáی ،musá عيسی ،isá مرتضی و
mortezá. الفاست دارایصدای. ) ( ) ميشود ) خوانده آ كه ها واژه پايان در ياييست ی عربی در الفمقصوره
مانند ميشوند، نوشته عربی اصل مانند فارسی امالی در ها واژه اينگونهموسی isáعيسی .musáوالففتحه- ١ ابر aصدای اسب abrدر ،asbكسره- ٢ اسم eصدای اشاره esmدر ،ešáreاردك oصدایضمه- ٣ اركيده ordakدر ،orkide٤ " آب- " كلمات " ábالفدر سراب " ولی sarábو دارد يكسانی تلفظ
. ميشود نوشته گوناگونی بصورتهای٥ " " االن- " در "al'ánآ قرآن " " qor'án و و " العان تلفظميشود، عا بصورت
قرعان.ء همزه
. " امالی " است يكسان فارسی در ولی متفاوت عربی در ع و تلفظهمزهحفظ Mمعموال اند شده وارد فارسی به عربی از و هستند همزه دارای كلماتيكه
: ميباشد. زير شرح به كلمات اين نوشتن قائده ميشود. جزء رأس، مانند عربیهستند، باشد همزه آنها انتهای يا وسط در كلماتيكه
" باشد " فتحه همزه حركتحرفپيشاز " اگر ميشود، " نوشته أ بصورت همزه. يأس رأسو مانند
: . " مثال " ميشود نوشته ئ بصورت همزه باشد، كسره همزه پيشاز حركت اگرلئام
" ميشود، " نوشته ؤ بصورت همزه باشد ضمه همزه حركتحرفپيشاز اگر. مؤمن مؤسسه، مانند
" " " ميشود، " نوشته ئ بصورت همزه باشد ا همزه حركتحرفپيشاز اگر. غائب مانند
ميشود " " نوشته ئ بصورت همزه باشد، ساكن همزه حركتحرفپيشاز اگر. مسئله مانند
الف- ٤ مانند حذفميشود، نوشتن از كلماتخاصی در كه هست حرفهايیهم. اسمعيل و اسحق كلمات در
دار- ٥ دندانه حروف تعداد همچنين حرفو پايين و باال در متعدد های نقطه
6
ساده زبان به بلوچی
تلفظ در اشتباه موجب هم و نوشتن در سببدشواری هم كلمه يك در متوالی " دارای. " شپش حرفی سه كلمه Mمثال و ٧ميشود متوالی نقطه ٩دندانه
ميباشد.ميشوند - ٦ نوشته راست به چپ از اعداد ولی چپ به راست از حروففارسی
. ميشود تحرير ماشين با نوشتن امر در باعثمشكالتی اين و
كه- ٧ Mثانيا و Mاتفاقا عربی های كلمه پايان در زبر دو يا زير دو صدای تنوين،. تلفظميشوند ثانين و اتفاقن بصورت
ملفوظ- ٨ و ناملفوظ هایكلمه آخر و وسط اول، در و ميشود خوانده و نوشته كه آنست ملفوظ های
. : ماه ميهن، هوا، مثل ميشود ظاهركلمه آخر در فقط و نميشود خوانده اما شده نوشته كه آنست ناملفوظ های
.. " و " زنده مرده، جوانه، دانه، النه، خانه، كلمات پايان در ه مانند ميشود ظاهر" " . ه نه و ميباشد كلماتكسره اين حرفآخر درواقع نميشود تلفظ هرگز كه
جوان و دان الن، خان، بشكل كلمات اين افتد، می نوشتن در كسره ولیچون . برای ميشوند نوشته يكسان جوان و خان با جوانه و خانه يعنی آيند، درمی
. است شده اضافه كلمات اين انتهای به ناملفوظ های امر اين از جلوگيریوقتيكه ديگر بعبارت شود، واقع كلمه يك انتهای در متوالی كسره دو اگر اما
خانه مانند بيايد ميشوند، ختم كسره به كلماتيكه از بعد فارسی عالمتكسره " " .، دوست ی خانه شكل سه هر وجودندارد، واحدی قاعده دراينمورد دوست
. ) " " ( " ميباشند" رايج خانه ه روی همزه با دوست خانه و دوست خانهنگارش های شيوه نيز شود واقع ناملفوظ های از بعد فعل پسوند اگر
. ئی رفته يی، رفته ای، رفته مانند متفاوتند " " " " " فتحه " بجای ا و كسره بجای ه رفتن، فعل نقلی ماضی ام رفته كلمه در
" دارای. " دوم های و كسره دارایصدای اول های ، ها نامه كلمه در بكاررفته.hصدای است
كلمه- ٩ ساختبچينيم، يكديگر كنار را فقطحروف نيستكه كافی كلمه يك نوشتن برای
. است رايج ميكنند، استفاده حروفالتينی از كه اروپايی زبانهای در آنچنانكهدو اين از تركيبی يا و كوچك هم حروفبزرگو با هم كلمه يك زبانها اين در
" . شكل سه هر مثال بعنوان است نوشتن مجاز" WATER, water,Waterقابلو. بديهی امريست نيز كلمه يك حروفدر و اعداد تركيب اين بر عالوه ميباشند
فرمول " مثال بعنوان علمی، های كوتاهنويسی در بويژه برای" H2Oضروری. شيمی در آب
خاصی قواعد پيرو آن ساخت حروفكه از است تركيبی فارسی خط در كلمه: ازجمله ميباشد،
" " و- كوچك بب مانند ميباشند بزرگ و كوچك شكل دو دارای حروف اكثربزرگ.
. " " " " " " " ع- " ععع مانند تنها و آخر ، وسط ، اول فرم چهار دارای يكسری. كاله- " " بی و كالهدار Mاصطالحا ا آ فرم دو دارای الف
7
ساده زبان به بلوچی
. ميشود- " " ظاهر ئأء شكل سه به همزه. " دارند - " فرم فقطيك رژزدذو حروف
" نمی- " خود از بعد حروف به كه آارزژدذو بجز متصلند، هم به كلمه حروفيكچسبند.
" صورتيكه: " در متصلند، قسطنطنيه كلمه دهنده حروفتشكيل همه مثال. " ميباشند " جدا آرام حروفكلمه
سه،- نان، Mمثال ميشود، نوشته تنها يا و آخر حرفبزرگ، با كلمه حرفآخرماه.
- . ميكنند پيدا شكل تغيير كلمه در جايگاهشان به توجه با حروف بقيهكلمه نوشتن فوق محدوديتهای به توجه " ماشينبا يا " و ن شی آ م بصورت
. تعهد " امكان " محدوديتها اينگونه ميباشد نادرست د ه ع ت بصورتدر ) نقشمهمی استو رايج غرب در آنچنانكه را علمی های كوتاهنويسيی
. ) ميبرد بين از ميكند ايفا علوم اين يادگيری آموزشوچندينحرف با صدا بالعكسيك و صدا چند نماينده حرف يك اينكه ديگر مشكل
. مشكالتفوقسعی عليرغم اگر حال ث ص، س، مانند ميشود نمايشدادهشيمی " فرمول ترين ساده :H2Oكنيم بنويسيم" فارسی خط با را آب يعنی
١ -H. ) نمايشداد ) ميتوان ح ه، فرم دو به را.٢عدد- ٢ ) نيست ) پذير تركيب ح ه، حروف با٣" - O " " . بجای" را و حرف اگر وجودندارد فارسی الفبای حروف بكار Oدر
ه " تركيبات " " ٢بگيريم، ح ، " ٢و " " دارای خود و آنها در كه ميشود حاصل وصدای را V, O,U, OWچهار فارسی به شده نوشته فرمول نتيجه در و ميباشد
: كرد تعبير گونه چهار به ميتوان ح و حالته دو هر .H2U, H2OW, H2O, H2Vدركامپيوتر با ارتباط در فارسی خط مشكالتيستكه بيانگر خود ساده مثال اين
. شد خواهد مواجه آن با اينترنت و
كلماتمركب- ١٠ امالی: ميشود ايجاد كه اشكاالتی و بيكديگر حروف چسباندن
مانند- ميكنند، پيدا مختلف شكل چهار تا كلمه در جايشان به توجه با حروف." ع" ععع
دندانه- ) هفت ميسازد مشكل را خواندن امر حروفمتوالی در ها دندانه تعدادمستشرق ( در پياپی
مرددد- تمددن، معللم، تأسسف، تكببر، تفككر، مرففه، تعججب، مانند كلماتی"moraddad. است" شده تشديد عالمت اختراع باعث شايد
ولی- پذيرند تركيب يكديگر با كلمات بيشتر و تركيبی زبانيست فارسی زبانقائده هيچگونه تركيبيی كلمات اينگونه نوشتن منفصل يا متصل مورد در
نقض عمل در باشد موجود قوائدی چنين Mبخشا هم اگر يا و ندارد وجود خاصیميشوند.
" حدود" در درحدود ٤٣٠خوش كه دارد بقيه ٦٠تركيب و متصل آنها از تركيب : . خوشلباس، خوشحساب، خوشسليقه، مثال ميشود نوشته منفصل
و ... خوشگذران خوشحال، خوشگل، خوشبو، " حدود" در فقط "٣٠٠كم كه دارد هم" " "٦تركيب استو تركيبمتصل
" ٢٣٠درحدود " " شيرين " و پيوندپذير، تركيب هزار درحدود بی "٧٠و سخت " ، ٤٥ " " ) سخن ) ، ميشوند نوشته جدا همه سختدل بجز تركيبجدا ٧تنها ) ٥٢كه
" " ) پاك ، ميشود " ١٠٠نوشته " ) تهی ) و ، تركيبجداست تركيب ) ٢٥بيست دو " . صفحه( شعار، جعفر دكتر اماليی فرهنگ از نقل به دارد ".٦جداست
8
ساده زبان به بلوچی
دادن نشان اول وهله در بلكه نيست تركيبی كلمات قوائد سر بر اينجا در بحث ) احتمالی ) قوائد بيكديگر حروف چسباندن كلمه خاصساخت شكل اينكه
" " . استو سرهم دانشجو چرا Mمثال است شده قائده استثناء و رانقضنموده . " كلمات" دارند يكسانی فرم گرامری نظر از دو هر صورتيكه در جدا، جو صلح
. . " " " است" فراوان مثالها نوع اين از ميرسند بنظر عجيب صلحجو و دانشجوخوشلباسو: ... خوشحساب، خوشسليقه، خوشسخن، مثال
" نمی " بعدی حرف به رزژدوا ولی چسبيده حروفبهم از است تركيبی كلمه " " ) و ) صلحجو مانند نيست زيبا تركيبشان بعضیحروف ، نقضقاعده چسبند
. نويسندگان بين ميگذارد نگارشباز گوناگون های برایشيوه را راه خود اينبرخیطرفدار چنانكه است فراوان اختالفنظر مورد اين در و جدانويسیايرانی
از نويسی گروهی به متصل استناد با ميكنند سعی نيز برخی و ميكنند جانبداری. دهند ارائه حل راه دو اين از تركيبی گرامری و: جدانويسیقواعد سخنور دانشكده، همتا، بجای كار، شاه ور، سخن دانشكده، تا، هم
شاهكارنويسی موسيقی: متصل پرور، ترقی بجای واقعبين موسيقيشناس، ترقيپرور،
بين واقع شناس،
گرامری قواعد به استناد" . . در اينكه يكی دارد علت دو ناهماهنگی اين است برقرار ناهماهنگی نويسندگای بين كلمات بعضی نوشتن طرز در
اول درجه در بل;كه اند، نداده قرار ملاك آنها نحوی و صرفی رابطه پايه رابر كلمات نوشتن گسسته يا پيوسته قديم . بزرگ هنری قديم در خط قشنگی چون بويژه است قرارگرفته ملاك خواندنشان آسانی بعد و آنها ظاهری قشنگیعمودی خط يك در سطرها آخر اينكه برای ديگر طرف از و زيبانويسی برای طرفی از خطاطان شده، می محسوب
. هنری جنبه كه كار اين كم كم اند پيوسته هم به ناروا به يا اند جداكرده هم از ناحق به يا را كلمات قرارگيرد، . سرهم پشت دار دندانه حرف چند چون كه است حروف شكل ديگر شده همگانی عادت است، داشته
جدا كلماترا نوع اين سبب اين به مياورد، بوجود اشكال خواندنش كه ميكنند، درست پردندانه شكلی قرارگيرند،اند نوشته هم فارسی،ص." از زبان دستور امينی، صادق از نقل .٩٢به
9
ساده زبان به بلوچی
فارسی خط و اينترنت كامپيوتر،
فارسی تمامیمشكالتخط كه نيست اين قصد اينجا كامپيوتر در با دررابطه: ميكنيم اكتفا مثال چند ذكر به بلكه كرده بررسی را اينترنت و
نوشته- ١ يكسان ولی دارند تلفظجداگانه كه لغاتی كردن ذخيره مشكلنوشته. حروفالتينی با كه زبانهايی در Mبخشا مشكل اين كه هرچند ميشونددر ميكند، عمل استثناء بصورت زبانها آن در ولی وجوددارد نيز ميشوندبمراتب نوشتن، در كوتاه حروفصدادار وجود بعلتعدم پديده اين فارسی
: . مثال افتد می اتفاق بيشتر، sar ،sorسر serrlang, leng, longلنگ gard, gerd, gordگرد kerm, kerem , korom, karamكرم
های - ٢ برنامه با ارتباط در نوشتن، در كوتاه حروفصدادار وجود عدم مشكل " ميديا" .multi mediaمالتی كنند می تبديل حرف به را صدا كه
10
ساده زبان به بلوچی
٣ " ميديا- " مالتی های برنامه در حرف يك با صدا چند نمايشدادن multiمشكلmedia " " . دارای كه نو كلمه مثال بعنوان كنند می تبديل صدا به را حروف كه
به nowصدای .nvميباشد ميشود تبديل
صدای حروفصدا اصلی
11
ساده زبان به بلوچی
nownv نو
varzidevrzydhورزيده
xodxvdخود
ruzrvzروز
xábxvábخواب
صدا- ٤ كه كامپيوتری های برنامه در حرف چند با صدا يك نمايشدادن مشكل : . مثال ميكنند تبديل حرف به و Sرا ث، ص، . Zس، آنجاييكه از ظ ذ، ز،ض،
" " " بكار " نوشتن در نيز تشديد و بوده يكسان فارسی در ص و س تلفظ " سد " كلمات صداهای " saddنميرود، صد " به sadو . sdهردو ميشوند تبديل
zann ------> zn ظن zan زنzedd ------> zd ضد zad زدsadd ------> sd سد sad صد
فارسی -٥ خط در كلمات شناسايیحدومرز مشكل
جهت ازجمله اهميتاست، دارای جنبه چند از متن يك در كلمه واحد شناسايیبرای يا و ديكشنری يك در مثال بعنوان كامپيوتر حافظه در كلمه كردن ذخيره
. همانطوريكه هایجستجوگر برنامه توسط متن يك در كليدی كلمات پيداكردنمختلفكلمه اجزای يا كلمات نوشتن منفصل يا متصل شد اشاره نيز Mقبال
زيبايی مبنای بر و بيشتر صرفی رابطه تا بوده خواندنشان راحتی و آنها . . مثال بعنوان مخدوشميباشد Mكامال فارسی در كلمه واحد اينرو از آنها نحوی
نوشته- منفصل كلمه چند بصورت خواندن راحتی بخاطر كلمات بعضی الفتركيبی كلمات مانند كه ميشوند، خوشحساب خوشسليقه، موسيقيشناس،
. ميشوند نوشته خوشحساب خوشسليقه، موسيقیشناس، بشكل Mمعموال
كامپيوتری اديتورهای در نگارشی محدوديتهای بخاطر نيز كلمات بعضی ب. ايم برده اند، ديده ام، گفته مانند ميشوند نوشته منفصل بصورت Mاجبارا
" " " ديدهاند، " گفتهام، الف و ه بين فاصله عالمت بدون كلمات اين چونكه. شد خواهند نوشته بردهايم
مفعولی- عالئم و حروفاضافه مانند ميشوند متصل بهم كلمه دو نيز گاهی ج : . كتابرا، را كتاب ، بنوعی نوعی به بهم، هم به مثال پيوندند می اسم به كه
جستجو جو جستو
12
ساده زبان به بلوچی
حروف- ٦ نوشتن چپ به راست از و اعداد نوشتن راست به تناقضازچپفارسی .
بلوچی خط تاريخچه
آن از و يافت راه هند به مغولها طريق از پانزدهم قرن در عربی فارسی خطجمله از حروفجديد تعدادی و ميشود استفاده آن از اردو زبان نوشتن پسدر
. نيز ے و ں ڈ، ڑ، ٹ، است شده اضافه آن بهنوشته حروفالتينی با وهم اردو حروف با بلوچیهم ، نوزدهم قرن اواخر از
استفاده اردو حروف از آن در كه است انجيل ترجمه جمله ازآن است شدهو انگليسيها توسط كه حروفالتين با بلوچی گرامر كتابهای و است شده
. , است شده نوشته بودند زبان اين يادگيری به مايل كه زبانانی انگليسی برایتكاملخط در نقشآنچنانی و بوده محدود كتابها اينگونه انتشار دامنه ولی
. استعمار دوره اواخر در آدبی خط بعنوان بلوچی تكامل است نداشته بلوچیدرسال هند، .١٩٢٩انگليسدر آغازشد
استفاده اردو خط اشعارشاز نوشتن در كه بود كسانی اولين از عنقاء حسين . آزات چون ديگری شاعران او پساز بلوچیساخت خط وارد را همزه و نمود
ولی بكارگرفتند را خط اين نيز سيدهاشمی و نصير خان گل جمالدينی،. وجودنداشت خاصی استاندارد هنوز و خويشمينوشتند سبك به هركدام
تاريخ در كه نشستی " ١٩٥٥جوالی ٢٢در كراچی " در مگسیهاوس محل درسيدهاشمی، نصير، خان گل آزاتجمالدينی، ازجمله آن در و برگزارشد
مورد بلوچی امالی داشتند، شركت عنقاء حسين و ندوی خيرمحمد مولوی. قرارگرفت بحث
واردكردن ازجمله شد اتخاذ نيز بلوچی امالی مورد در تصميماتی جلسه اين درپنجاه طی در و بود انگيز بحث ابتدا ازهمان كه تصميمی بلوچی، خط در همزه
شده استناد آن به همزه مخالفين و موافقين سوی از همواره اخير سالاز. ) نقل به جهانی است ( (٨٩ )كرينا
: است حروفزير شامل پاكستان در رايج بلوچی زبان الفبایبپت ء د ٹا خ ح چ ر ڈثج ن ڑذ م غفقكگل ژسشصضطظع ز
ی ں ه ےوكوتاه حروفصدادار
كوتاه ( حروفصدادار ( ) ( ) در ) كه پيش ضمه و زير كسره ، زبر فتحه از عبارتند. حذفميشوند نوشتن
گوسفند pasپس "aفتحه "پدر pessپس "eكسره "
خاكستر porپر "oضمه "
بلند حروفصدادارگوات ápآپ á آا ، باد gwátآب
ديروز ziزی iای عقرب zumزوم u اوú گوك gúk ،لوگ گاوlúg خانهí ديم dím صورت
13
ساده زبان به بلوچی
اصواتمركب ey/ay " keyl يا kayl پيمانه كيل "
ay/ow " jawrيا jowr زهر جور "
تشديدباالی و حذفكرده را يكی قرارگيرد، هم پهلوی دوبار حرفی ای كلمه در اگر
. فتحه، همانند نيز تشديد ميگذارند ميشود، ناميده تشديد كه عالمتی ديگری. حذفميشود نوشتن در ضمه و كسره
سكون. ) ميگذارند ) باالیحرفساكن كه ه دايره سيستم عالمتیشبيه در فقط
. " ميرود " بكار كلمات اول در و هاشمی سيد اماليی
اماليی سيستمهای
كتاب پاكستان در بلوچی اماليی سيستمهای مورد در اطالعات كرينامنبعدقيقی( ٨٩ )جهانی اطالعات اماليی فعلی سيستمهای مورد در و ميباشد
. ولی است، ايجادنشده راديكالی تغييرات Mظاهرا كه هرچند نيست دردستبلوچی خط از كوتاه هرچند ای تاريخچه بعنوان بخشرا اين كه است بهتر
جهانی. ) كرينا زير( ٨٩پنداشت بشرح طيفو چند در را اماليی سيستمهای: نمايد بررسیمی
سيدهاشمی - ١ اماليی سيستم
سيستم در :سيدهاشمیهمزه ميرود بكار متفاوت شكل چهار به١) عالمت- ) بدون همزه٢) همزه- ) روی فتحه عالمت با ای فتحه همزه٣) همزه- ) زير عالمتكسره با ای كسره همزه٤) همزه- ) روی عالمتضمه با ای ضمه همزه
: است زير بشرح اينسيستم قواعد خالصه " بلوچیحذف - " الفبای حروف از ق ف، غ، ع، ظ، ط، ض، ص، ذ، خ، ح، ث،
ميشوند.) قبلی ) نقضقاعده نميشود عربیحفظ اسامی بجز عربی كلمات امالء
) ای- ) فتحه همزه ء كه áپسوند حروفاضافه و قيد ضمير، مصدر، اسم، برای: . مثال ميرود بكار ميشوند، استفاده عالمتمفعولی بعنوان معموال
" " ." " ، تورا ترء كه است معتقد ولیسيدهاشمی بياور را كتاب بيار ء كتاب" " " " ترا، " بصورت بايد و نميكنند پيروی قاعده اين از مارا مارء ، شمارا شمارء
. " شوند نوشته مارا شمارا،. : ) شب- ) نيمه نيم، ء شپ ملكی عالمت بعنوان ای كسره همزه ء
ء ء ء ء
14
ساده زبان به بلوچی
." مادری- " زبان زبان ماتی در نسبت يایمرد ےئ / ے- ، نكره عالمت " ےبعنوان " ، ". ےورنائمردی جوانی"( ےئ- ( ، دومشخصمفرد فعل " ےروئ توشناسه ميروی " ".ےئ توتو هستی " تو
. "ےئ- ) ( M مثال سومشخصمفرد پيوسته عالمتضمير بعنوان ای كسره همزه. " كشت ےڈگارئ كه" هرچند كاشت را بصورت" ےڈگارئزمين ها لهجه بعضی در
"ڈگاری" " " نسبت" " يای بجای Mقبال ی آنجاييكه از وی بنظر ولی تلفظميشودفرم " شده، .ڈگاریبكارگرفته نيست" مناسب
. " " " " ) تو ) و من تو ء من در و بجای ای ضمه همزه ء( ےا- ندا ) حرف ، الف روی فتحه عالمت( "ےا- اشاره، ) عالمتضمير ، الف زير مرد" مرد ےاعالمتكسره اينصفت، "يں - پسوند سيبسرخ" سوپ سهريں،. )كتاباںعالمتجمع، "اں- همزه" ء عالمتمفعولی حالتجمع در كتابها
" : . ) مثال حذفميشود ای ولی" "بوان ء كتابفتحه بخوان را كتاباںكتاب.بوان رابخوان" كتابها
" ) اولشخصمفرد- ) فعل مانند" "اںشناسه میچسبد، فعل رفتم" شتاںبهدر " ازجمله ميشوند، جدانوشته ها شناسه .انت شتولیساير رفتند" يعنی
است،- " متصل فعل به نفی و امر "موانبخوان، "bewán" بوانعالمتفعلmawán. نخوان
اول- در بيصدا حرف دو اگر كلمه حرفاول روی بر عالمتسكون گذاشتن . كلمه حرفاول برای فقط قاعده اين كه داشت توجه بايد شوند واقع كلمه
. اينروش ابداع نميشود داده تعميم كلمه بخشهای ساير به و ميكند صدقكلمه اول در ميتوانند متوالی بيصدای حرف دو بلوچی در كه آنست بخاطر
مانند " شوند . trond" ترندبرادر، "brát" براتواقع در كه امری سريع تند،. افتد نمی اتفاق فارسی
باركزهی -٢ اكبر اماليی سيستم
به بازگشت خواهان و بلوچی امالی در همزه مخالفوجود كسانيكه تمامجمله از دارند اينطيفقرار در ميباشند اردو و فارسی اماليی اميری و باركزهی اكبر سيستم .عبدالصمد
: اينسيستم ويژگيهایآن- " بجای و ایحذفشده ضمه و ای كسره ای، فتحه عالمتهمزه ،ےئ، اسه
.و ميشود" گرفته بكار: "ے- . مثال است نكره اسم .ےمردعالمت مردی"
:ےئاز- " ) مثال" ) ميشود، استفاده دومشخصمفرد فعل برایشناسه.ےآتكئ" ای" آمده: "ی- ) مثال ) است، سومشخصمفرد پيوسته كتاب" برت كتابیعالمتضمير
. برد را
15
ساده زبان به بلوچی
جمالدينی - ٣ آزات اماليی سيستم
باركزهی سيستم سيدهاشمیو سيستم از تركيبی درواقع كه اينسيستمبلوچی " ماهتاك در بجز مينگل" " ١٩٥٦است، و باركر كتاب دوم جلد در ) و
١٩٦٩ . است(" نگرفته قرار استفاده مورد منسجم بصورت هيچگاه ،: اينسيستم مشخصات
. عربیحفظميشود- كلمات امالء ) بعد- ) ولی است ضمير و مصدر اسم، برای عالمتمفعولی ای فتحه همزه ء
. " ميرود " بكار ا حروفاضافه و قيد از ) بكار- ) ملكی عالمت بعنوان سيدهاشمی سيستم همانند ای كسره همزه ء
ميرود.( ے/ئ ے- عالمتضمير ) ، دومشخصمفرد فعل پسوند نكره، عالمت بعنوان
. ميرود بكار سومشخصمفرد. " فارسیحرفربطاست- " همانند و
غنه- " .ںنون ميرود" بكاربلوچی- ) ماهتاك "١٩٥٦در " " " " " " انت( " و ات بجای هستند ئنت و هست ئت
. اند بكاررفته
نصير- ٤ خان گل اماليی سيستم
. در متفاوتند يكديگر با نصير خان گل كتابهایشعر در شده گرفته بكار امالی " " " تغيير " عربی كلمات امالء شيرين دوستين داستان و شپگروك كتابهایبجای. ولی بكارميروند سيدهاشمی بشيوه ای كسره و ای فتحه همزه ميكند
" فعل " ريشه به ضماير و ميشود بكارگرفته فارسی واو ای ضمه همزهمتصلند.
" " " ئت- " از استفاده گرايشبه جيند ء حمل كتاب "atدر " هست " ئنت " antو. هستند" " " " " ميشود " مشاهده انت و ات بجای
" بشرح " آن خالصه كه ميدهد ارائه جديدی ویسيستم ، گرئند كتابشعر درزيرميباشد:
" " " " " " " است- " معتقد و انگليسی همانند غ و خ بجای ه گ و ه ك بكارگرفتن. تلفظميشوند حروفچنين اين بلوچستان نقاط برخی در كه
" جنگ- " مصدر " janagنوشتن " " " " جنگ " با تا جنئگ بصورت اشتباه jangزدن " كنت " كلمه تغيير همچنين " kaneytنشود، " " كنت " از تا كنهت به kantميكنيد
(. " شود" متمايز ، كند جهانی می صفحه كرينا ،١٢٧.)
فارسی بلوچی خط مشكالت
بخش در و دارد فارسی خط كه را تمامیمشكالتی Mبلوچیطبيعتا خط: . " براین" عالوه دارد بر در بررسیشد، فارسی اشكاالتخط
16
ساده زبان به بلوچی
حرفصدادار الف- "dím( í وbalúč( ú )دو فارسی صورت(" در كه بلوچی" " " واو " و ی حروف با بلوچی مختلفاماليی سيستمهای در و ندارند وجود
" " " " . مختلف شيوه پنج به واو ششو به ی حرف بنابراين ميشوند نوشته: . مثال تلفظميشوند
" ی " صدای" iحرفصدادار- ١ زی " ديروز ziدرآماده tayárدرتيار yحرف- ٢ميل ey/ayبجای- ٣ meylدر٤ " اسامیعيسی- " انتهای در موسی isáی ،musá. الف ... بجایصدای وپيتاپ í حرفصدادار- ٥ آفتاب pítápدر: "ey/ayبجای- ٦ مانند سيدهاشمی سيستم در كلمه آخر تو tow ey" ےئ تودر
كتابشما šomey ketáb" كتاب ےشمئهستی، "
" و " صدای" oضمه- "١ دو" " كلمه دو doدر٢ " او- " " uحرفصدادار زوم " عقرب zumدر٣ " و- " " wحرف ورگ " خوردن waragدر" ow/awبجای - ٤ جور " زهر jowr/jawrدر" úحرفصدادار- ٥ لوگ " خانه lúgدر
فعل ب- به هایشخصی شناسه نوشتن پيوسته يا جداو- .. حرفاضافه قيد، ، اسم به نوشتنضماير پيوسته يا جدا ج
مثال- بعنوان اسم با مصدر تمايز نوشته jangبا janagد يكسان هردو چون" " ." جنئگ " بصورت مصدر كه بود اين نصير خان گل پيشنهاد جنگ ميشوند
. شود نوشته. ) وجودندارند- ) كد يونی استاندارد در ای فتحه و ای ضمه ای، كسره همزه ه
17
ساده زبان به بلوچی
دوم فصل
بلوچی يورو الفبای حروفEuroBalúčiey ÁB
كوتاه حروفصدادار
"a" سنگ sang
"e" دل del
"o" مرغ morq
بلند حروفصدادار
bárán باران bád باد áb آب á آا
miz ميز din دين in اين i ای
tup توپ zud زود sud سود u او
ú . تلفظ ندارد وجود فارسی در صدا balúči در ú اين
í . ندارد وجود فارسی در صدا " dímدر í تلفظ اين صورت "
مركب اصوات ay / ey ميدانmeydán تلفظ maydán يا meydán با
aw /ow شوق šowq تلفظ šawq يا šowq با
18
ساده زبان به بلوچی
وجودندارند فارسی در كه بلوچی صداهایبين به eو iصدايی " dímدر í تلفظ . iمتمايل Íصورت "بين به o و uصدايی balúči Ú در ú تلفظ .uمتمايل
تلفظیمشابه " w با و " تلفظ از متمايز و انگليسی در vدر" wádدر w تلفظ فارسی. Wنمك "
". ďagárدر ď تلفظ اردو ڈ صدايیشبيه زمين " Ďدرř در gáři ." گاری " اردو ڑ صدايیشبيه قطار، Řدرť در ťapp ." اردو ٹ صدايیشبيه زخم " Ťدر
فارسی و بلوچی مشترك صداهای
فارسی فارسی
abrAابرnánNنان
ábÁآب bozOبز
bádBباد mowzOWموز
čáhČچاه páPپا
،باغ قلب
Qalb,báq
QدرdarD
delEدلbárRبار
meymunEYميمونsámSسام
barfFبرفšabŠشب
gelGگل tárTتار
máhHماه tupUتوپ
pirIپيرxárXخار
19
ساده زبان به بلوچی
jámJجام yádYياد
kárKكار ruzZروز
bálLبال žarfŽژرف
márMمار
Íو Úحروف
سيستم در اينكه بلوچ علت مثال بعنوان (dímو úبا balúč يوروبلوچی صورت )بصورت íبا نه و ميشوند اماليی demو baločنوشته سيستمهای در آنچنانكه
" سال " سمينار و بخشرند الل جمله از بلوچی برای موجود پيشنهادی التينی٢٠٠٠: كه است اين بكارميروند اوپساال در
اكثر Úصدای ايران در بلوچی های بين لهجه است به o و uصدايی u متمايلدر. فرقشان تنها كه دارند وجود بلوچی و فارسی در فراوانی لغاتمشترك
: مثال ميباشد صدا اين تلفظ نحوه
túšag
túr
zúr
múm
hún
gúni
túp
čún
Balúč
Balúči
tušatur
zur
mum
xun
guni
tup
čun
BalučFársi
توشه
تو ر
زو ر
مومخون
گون ی
توپ
چوفاربلوچن
سی
20
ساده زبان به بلوچی
اكثر Íصدای ايران در بلوچی های بين لهجه است به eو iصدايی . i متمايلدر فرقشان تنها كه دارند وجود بلوچی و فارسی در فراوانی لغاتمشترك
: مثال ميباشد صدا اين تلفظ نحوه
míš
píšríkpíčtízmíh
čírkípdírBalúč
imiš
pišrigpičtizmixzirkifdirFársi
ميش
پي ش
ري گ
زير ميخ تيز پيچكي ف
فارسی دير
A a سبز sabz در a ،فتحه
صدای
اسب١ Aps
١ aps ،سراوانی مكرانیو سرحدی aspو haspدر در٢ tanak مكرانی ٣مكرانی ٤
21
ساده زبان به بلوچی
dap دهان pad بعد،پشت
baz غليظ
har االغ،خر
ta تو tanek ٢ رقيق
Á á ا آ
آب áp
á او ná ٣ خرما pád پا
zá دشنام ás ٤ آتش pág عمامه
B b ب برف barp
22
ساده زبان به بلوچی
básk بازو báp بخار bág باغ
brát ربراد ٥ báz زياد bagg شتر رمه
Čč چ درختخرما mačč ٦
čamm چشم čam حيله čár چهار
čáp رقص ٧ páč ٨ باز áčár ادويه نوعی
٥ brát ،سراوانی مكرانیو سرحدی brásدر٦ mok سراوانی درو' 'sohbatسرحدی، ' ٧ مكرانی ،' 'náčدر سراوانی كف ¨čáp janagيا' čáp jatenدر بمعنای
. ها¨ لهجه اكثر در زدنو pač سرحدی، ٨ مكرانی سراوانی pač, wázدر در
23
ساده زبان به بلوچی
Dd د
دست dast
dár هيزم،چوب dantán دندان dán غالت ٩
darag ١٠ دره rand طايفه،رد dánag دانه
alegdár ١١ نوعیادويه
شبيه اردو ڈ صدايی Ďď در
استخوان haďď
goďď١٢
قطعه،ارث kanď١٣
چاله،گودال ďagár ١٤ زمين
baďď كول،
بار كوله
gaďďag هسته ďaďď سرحال
گندم ٩ برنج، ذرت، جو،١٠ darrag
مكرانی ١١ سرحدی ١٢ سرحدی ١٣
١٤ ďegár, dagár
24
ساده زبان به بلوچی
صدای Eاسم esmدر eكسره،e
سنگ sengdel ١ mečáč دل ٢ petárk مژه ناپدری
pet ٣ نوعی zekk پدرمشك
dekk ٤ تپه
EYey ٥
مرغ تخم eyk
sey سه seyl تماشا
leyb بازی
keyl پيمانه peym طرز،روش
seyd شكار
١ močáč سراوانیسرحدی ٢٣ pet ،سراوانی مكرانیو سرحدی pessدر٤ jomp مكرانی درمی ٥ در " mey صدایی ميدان " و صدا. )meydánشراب ها( diphthongاين لهجه بعضی در
.ayبا تلفظميشود
25
ساده زبان به بلوچی
F f ف
پنجاب و ايالتسند در بلوچیشرقی لهجههای در صدا اينبكارميرود
áf آب daf دهان láf شكم
G g گ
ماهی máhig
ges خانه gedám ٦ چادر grand رعد
garm گرم getesm ٧ وجب nagan ٨ نان
٦ gedánمكرانی، bečillسرحدی، ٧ سراوانی getezmدر درمكرانی ٨
26
ساده زبان به بلوچی
H h ح هخرما hormág ١٠
hámorg ٩
تخممرغ tahár تاريك bahárgáh بهار
drahč ١١ درخت tahl ١٢ تلخ práh گشاد،فراخ
I i١٣ فيل pill
مكرانی، eyk سرحدی، ٩ سراوانی espídag در در١٠ hormá١١ dračk ياdrahč مكرانی در١٢ zahr مكرانی در زهر١٣ pil سرحدیدختر ١٤ نامهندی ١٥ لغت
27
ساده زبان به بلوچی
Háni ١٤ pig هانی پی،چربی čelim ١٥ غليان
zi ديروز pir پير gelim گليم
Íí١
٢ريگ rík
hámín فصلsrín خرما كمر dím صورت جلو،
čír زير،مخفی pítáp آفتاب gíčen الك
gečín انتخاب híl عادت bígáh عصر،
بعدازظهر
pírám ٣ پيراهن
J j ج
ابر jambar ٤
jahl پايين jámag ٥ پيراهن jarr رستنی گياه
بين ١ ١ . eو iصدايی وجودندارد فارسی در اينصدا ، ٢ rínk . ميشود گفته نيزمكرانی paškسراوانی، ٣ سرحدی jammarمكرانی، ٤ درسرحدی ٥
28
ساده زبان به بلوچی
gajj كف majg مغز dráj دراز بلند،
K k ك قلم kalam
kárč كارد karr ناشنوا كر، kark ٦ كال نارس،
kalát قلعه kerr گوشه كنار، dakk ٧ بهانه عذر،
L l ل
كالغ kalág ٨
lahm
نرم،لطيف láp شكم gal خوشحالی
Kall ٩ حفره،گودال Mall خاكرس Kallag ده آبادی،
سرحدی ٦ ٧ ďakk مكرانی٨ gwarág مكرانیسراوانی ٩ مكرانیو
29
ساده زبان به بلوچی
M m م ملخ madag
mát ١٠ مادر mahr مهريه mazan بزرگ زياد،
mad ١١لجبازی mahri نوعی
شتر zahm شمشير
Nn ن
رقص náč ١٢
nán نان nal نی nil آبی كبود،رنگ
nápag ناف hanár انار janni ١٣ جمعيت گروه،
١٠ mát ،سراوانی سرحدی másمكرانیو سرحدی ١١ هندی ١٢ و سراوانیسرحدی ١٣
30
ساده زبان به بلوچی
O o ١
گرگ gork
johl گود،عميق čangol ٢ انگشت gohár ٣ خواهر
borz بلند golg زلف god پارچه
kočk صدف zommتاريك ٤ poll غنچه
čokk بچه،بوسه
Owow٥
رودخانه
Kowr ٦
šowr
مشورت jowr زهر howr باران
kowš
كفش tow تو mowr٧ گياهیدارويی
اردك ١ در ا صدای ordakضمه،و lánkoťk سرحدی، ٢ سراوانی مكرانی lankokدر در٣ wárk سراوانی درسرحدی ٤٥ ( . صدا اين ذوق شوق، در و با( diphthongصدای ها لهجه بعضی .awدر تلفظميشود سراوانی، ٦ سرحدی rúdمكرانیو درسرحدی ٧
31
ساده زبان به بلوچی
P pپپلنگ polang
pári پارسال possag پسر počč لباس پارچه،
pog سبوس popp ريه شش، kapp نيم نصف،
Q q غ ٨ ققالی qáli
káqaz ٩ كاغذ meqráz قيچی qambád گواتر بيماری
qark ١٠ غرق qadim قديم qowr نگهداری،مواظبت
٨ . " شمالی " و مركزی سرحدی در غ تلفظ ها k, gبا لهجه ساير در٩ kágaz وkágad تلفظميشود نيز١٠ gark
32
ساده زبان به بلوچی
R r رمار már
sropp سرب karár ١٢ آهسته،يواش ríz ١١ طناب،
ريسمان
por خاكستر trenjag ١٣ سفت tramp ١٤ قطره
شبيه اردو ڑ صدايی Ř řدر جاده sařek ١٥
kařak ١٦ سوراخ jář دوقلو jařok ١٧ بچهشتر
melář مژه ١٨ gáři ١٩ گاری
سرحدی ١١١٢ " مكرانی، " در قرار مفهوم به "mani del bíkarár entسرحدی، است " بيقرار دلمسرحدی ١٣١٤ tramp ،مكرانیtremp سرحدی sařakهندی ١٥١٦ sulláh سراوانی در١٧ herrok مكرانیسرحدی ١٨هندی ١٩ لغت قطار، يا ماشين
33
ساده زبان به بلوچی
S s سصث
گوسفند pas
sohb صبح sakk محكم،مشكل sohr ١ داغ سرخ،
dasag ٢ نخ sáng ٣ جشننامزدی bastag ٤ ماست
kasán كوچك syád خويشاوند
Šš ش پشتی،بالش pošti
šodik ٥ گرسنه kamáš ريشسفيد áčeš آتش
šahmát سيلی šand ٦ شن šepánk ٧ چوپان
šipánk تركه deštár نامزد gošnag گرسنه
طال ١مكرانی سراوانی daskسرحدی، ٢ وسرحدی ٣مكرانی mastagسرحدی، ٤ميرود šodigمكرانی، ٥ بكار نيزسرحدی ٦مكرانی ٧
34
ساده زبان به بلوچی
T t تط شتر ٨ hošter
tečk ٩ هموار tropš ١٠
ترش trond ١١ سريع تند،
dottag ١٢ دختر patan ضخيم،كلفت estár ستاره
شبيه اردو ٹ صدايی Ť ťدر
نقطه،سكه
ťekk
ťapp زخم goťť گلو paťť زمين مسطح،خشكزار
laťť ١٣ چوب lonť لب jaťť سادهلوح
paťakk كوتاهقد ťong ١٤ سوراخ maťť نظير
٨ ošter ٩ tačk١٠ trošp سرحدی١١ tond سراوانی
سرحدیشمالی مكرانی jennekو سراوانی doht سرحدی، ١٢ ومكرانی سراوانی loťťسرحدی، ١٣ و مكرانی ١٤
35
ساده زبان به بلوچی
U u ١٥
١٦ عقرب zum
luč ١٧ لخت kukkár ١٨
فرياد sugi غمگين،عزادار
kučeg ١٩ جلگه kuťeg ٢٢هندوانه purčenk نعنا نوعی
tupakk ٢١ تفنگ estun رعد turag ٢٣ توبره كيسه،
potrunk ٢٠
گياهی خوردنی
موش ١٥ در و šmu صدای١٦ zim مكرانی١٧ loht ،سراوانی brahnag مكرانی١٨ kukár سرحدیمكرانی kuččag سرحدی، ١٩٢٠ pontruk نوعیسبزیوحشی ميشود، گفته هم٢١ topang٢٢ kuťťeg مكرانی و سراوانی٢٣ tobrag مكرانی
36
ساده زبان به بلوچی
Ú ú ٢٤
گاو gúk
٢٥ grúk برق
ganúk ديوانه gúlú ٢٦ گوساله lúnď بيضیشكل
kúnď٢٧ حفره sarúg سردسته lúg خانه
barút سبيل kút ٢٨ سهم kúpag شآنه كتف،
kapút نوعیكبوتر
múrink ٢٩
مورچه kúťi اطاق
gúderr ٣٠ زنبور karúd ٣١ پرتگاه kitú ٣٢ جيب
čúť كج čagúg ٣٣ نوعیگنجشك rúč خورشيد،
روز
balúč بلوچ nákú ٣٤ دايی عمو، petú ٣٥ ناپدری
slúr مورچه pendúl جيب mátú نامادری
بين ٢٤ .oو uصدايی وجودندارد فارسی در اينصدا ،برق ٢٥ و grand o grúkرعد٢٦ gwask مكرانی سرحدی ٢٧ سرحدی ٢٨مكرانی slúr ، سرحدی ٢٩( dandesk، سرحدی ٣٠ ( ، سراوانی مكرانیو زرد (gwamzزنبور مكرانی ) قرمز زنبور سرحدی ٣١٣٢ kissa ،سراوانیpendúl مكرانی ٣٣ jenješk مكرانی٣٤ nákúk سراوانی سرحدی petárkسراوانی، petúkمكرانی، ٣٥
37
ساده زبان به بلوچی
W w و ١
ميوه niwag ٢
wád ٣ نمك borwán ابرو gwát باد
wáb ٤ خواب gwanď كوچك warná برنا جوان،
tawár صدا šwánag چوپان šiwár باهوش
dawár مكان، و جا خانه
X x خ ٥
خربزه xarboza ٦
xodá ٧ خدا pux ٨ ،اخمو ترشرو xwár ٩ تنگدست
baxt ١٠ بخت kaxt ١١ قحطی taxt ١٢ تخت
تلفظیمشابه ١ " w با و " تلفظ از متمايز و انگليسی فارسی vدر در٢ nibbag مكرانی٣ hwád ٤ hwábها ٥ لهجه ساير در شمالیوجوددارد، و مركزی هایسرحدی لهجه در فقط خ صدای
M .hمعموال تلفظميشود ٦ harbozag٧ hodáسرحدی ٨٩ hwár, wár١٠ baht١١ kaht١٢ taht
38
ساده زبان به بلوچی
Y y ی بيابان gyábán
yakk يك tayár آماده mayár تعارف عيب،
syád ١٣خويشاوند zyát فراوان tayára هواپيما
Z z ظ ضذ زسفره parzúnk ١٤
zanuk چانه estízag ١٥ يخ zanď كلفت چاق،
ziki ديروز zarr پول ezbútk ١٧ دارويی گياهی
zráb شدت pazzúr چاق nezúr ضعيف
muzz خسيس zahg ١٦ فرزند بچه،
١٣ syál١٤ parzúnag مكرانی ١٥١٦ čokk سراوانی مكرانیودارويی ١٧ گياهی
39
ساده زبان به بلوچی
Žž ژ
اژدها haždiyá
žand ١٨ خسته qažž ١٩ ورم،آماس možžok ٢٠ خسيس
želingúk زنگوله požž پرز hežm ٢١ خشم
است ١٨ پاره و كهنه فرسوده، بمعنای درفارسی ژندتلفظ ١٩ جنوبی gažž با سرحدی مكرانیو سراوانی در٢٠ kanjus, muzzجنوبی ٢١ سرحدی مكرانیو سراوانی
40
ساده زبان به بلوچی
سوم فصلبلوچی های لهجه
نزديكی پيوند هم با كه اند هندواروپايی زبانهای از ای دسته ايرانی زبانهای " قديم " زبان با كه باستان ايرانی زبان يعنی واحدی زبان به آنها اصل و دارند
. ميپيوندند ، داشته بسيار نزديكی آريايی هنديانو جدايیصوتی يا حسبشباهت بر ميتوان Mمعموال را ايرانی زبانهايی
: دسته و غربی دسته كرد تقسيم عمده دسته دو به آنها لغوی و دستوریو. مركزی های لهجه جنوبیخزرو هایسواحل لهجه لری،بلوچی، كردی، فارسی، شرقی
. شمالی گروه از Mاصوال بلوچی دارند تعلق غربی دسته به همه ايران جنوبیبعلت و اند كرده كوچ جنوب به شمال از Mظاهرا بلوچها و است غربی زبانهایسندی هندی، ازجمله هندی زبانهای ساير ايرانیو زبانهایشرقی با مجاورت
. است اقتباسكرده نيز آنهارا صداهای لغاتو بعضی براهويی ومطالعه مورد سيستماتيك بطور بيشتر را بلوچی های لهجه كه محققی اولين
گيگر ويلهلم . Wilhelm Geigerقرارداد اصلی لهجه دو به را بلوچی او بود . ) همچنين ) وی ناميد مكرانی جنوبی بلوچی و بلوچیشمالی و كرده تقسيمبه را بلوچیشمالی و غربی و گروههایشرقی به را جنوبی بلوچی
لغاری توسططوايف بترتيب كه جنوبی و مری Legháriگروههایشمالی وMari . لهجه لغوی تفاوت دادن نشان برای گيگر كرد تقسيم ميشدند نمايندگی
زبانهای از بااليی ميزان به بلوچیشمالی كه ميكند اشاره واقعيت اين به هالغات دارای بيشتر جنوبی بلوچی حاليكه در اقتباسميكند لغت همسايه هندی
ريشه با .) اقتباسشده از نقل و ترجمه ميباشد ((٨٩ )جهانیفارسی " گريرسون " جرج سر بلوچی های لهجه محققين از ديگر Sir Georgeيكی
Grierson . . وی كرد تقسيم غربی و شرقی به را بلوچی های لهجه او ميباشدلهجه دارایسه بريتانيا حكومتی محدوده در غربی بلوچی كه بود معتقد
لهجه آنصحبتميشوند، در كه ای عمده اساسمنطقه بر آنهارا و ميباشدكيچی karáčiكراچی ،kíči پنجگوری .panjguriو ناميد
مطالعه را بلوچی های لهجه بصورتسيستماتيك كه ديگری برجسته محققالفنبين جوزف پروفسور است كتاب Josef Elfenbeinكرده در او ميباشد،
بامتن " شناسی لهجه بلوچی، های "زبان لهجه بين تفاوت دادن نشان برای ) و ) كرده تهيه لغت و نحو صرفو دستور آواشناسی، ليستیشامل مختلف،
. اينجا در است برده بكار ها لهجه تمايز و ها شباهت مقايسه معيار بعنوان آنراالفنبين اساسمعيار بر ها لهجه خاصاين ويژگيهای از مورد چند به فقط
. ميكنيم اينفصل ) اكتفا پايان در ها لهجه جغرافيايی نقشه به شود (رجوعكه ميكند تقسيم ششلهجه به را بلوچی زبان معيار، اساساين بر وی
: از عبارتند
شرقی -١ های تپه های ١ لهجه
طوايفمری، مناطق در ها لهجه .بگٹیاين مزاریصحبتميشوند و لغاری ،
١ Eastern Hill Dialects
41
ساده زبان به بلوچی
ويژگيها:
: iبه/ /uتبديل- /١ بيت/. " bitمثال سير " ، "sirشد ٢ عروسی "
متعدی- ٢ افعال گذشته زمان در ٣ ساختمجهول
٣ " پث- " لغات در " pessتلفظث ماث " " másپدر، براث " .brásمادر، ٤ برادر
شناسه- ٤ و ánبكاربردن اولشخصمفرد اولشخصجمع onبرای ٥ برای
لغتلوگ- ٥ از " lúgاستفاده چوك " ، "čokkخانه بچه "
رخشانی -٢ لهجه
: ميباشد زير های شاخه شامل لهجه اينكالتی- الف
" لسبيال " بين مستونگ Las beláمناطق تا كراچی شمال در Mastungدركوئته ( Quettaجنوب نشين ) براهويی منطقه Mعمدتا
خارانی- و ای چاغه بكالت و خاران دالبندين، نوشكی، شامل پاكستان بلوچستان نواحیشمالی
افغانی- جاطرافرودخانه نواحی Mعمدتا افغانستان غربی جنوب و جنوبی مناطق
هيرمند
سرحدی- د
به شمالشرقی از و پاكستان در دالبندين به شرق از كه ای منطقهو شوروی تركمنستان در مرو شامل و منتهیشده افغانستان در چهاربرجك
جنوبی ايران بلوچستان در آباد نصرت بطوريكه ميباشد، ايران در سيستان . ميدهد تشيل بخشآنرا ترين
و پنجگوری كالتی، گروه سه به را رخشانی لهجه الفنبين بعدی، تأليفات درتركمنستان در مرو شامل آن در سرحدی لهجه كه ميكند تقسيم سرحدی
جنوب كه ايران بلوچستان شمالی مناطق و افغانستان بلوچستان ، شوروینواحی همچنين و ميدهند تشكيل آنرا جنوبی مرز ايرانشهر شمال خاشو
كه ) كالت و خاران دالبندين، نوشكی، شامل پاكستان بلوچستان شمالی. ) ميگيرد دربر را ميدهند تشكيل آنرا جنوبی مرز پنجگوری لهجه مناطق
پنجگوری- ه
خاران منطقه بخشاعظم كيچ xáránشامل رودخانه kíčكه و جنوبی مرزكولوا Raxšán رخشان و ميدهند تشكيل آنرا شمالی آن Kolwáمرز شرق در
. ميشود واقع
الفنبين، ٢ نظريه قديمی / طبق كلمه/ uتلفظ " butدر حفظشده " ها لهجه اكثر در شدبه / ها لهجه بعضی در .iولی است/ تبديلشده
٣ . اشخاصصرفنميشوند برای گذشته زمان در متعدی افعال يعنی ساختمجهولفارسی ٤ صدایسدر از متمايز و عربی در ث تلفظیمشابه باميرويم rawánميروم ٥ ،raon
42
ساده زبان به بلوچی
: ها لهجه اين ويژگيهای١/ -u " بوت/ " ماند باقیمی " butنامتغير سور " عروسی surشد،در- ٢ بويژه هم مجهول ولیشكل است ترينشكل عادی جمله ساختمعلوم
. آيد پيشمی ٦ جنوب
" تلفظس- ٣ پس " " pessلغات ماس " " másپدر، براس " .brásمادر، برادر و inشناسه - ٤ اولشخصمفرد اولشخصجمع anبرای برای٥ " " gesگس- " زهگ " بچه zág / zahgخانه،
سراوانی لهجه -٣
اسپيدان و شمالی خاشمرز كه اطرافآن مناطق و مرز Espidánسراوان . منطقه اين شرق در پاكستان و ايران مرزی مناطق ميدهند تشكيل آنرا غربی
گل رودخانه آن جنوبی مرز و شده .gelواقع ميباشد راسك شمال درسراوانی لهجه حوزه در نيز بمپور و ايرانشهر الفنبين، بعدی تأليفات در
. ميشوند شمرده
ويژگيها:"bǖt ǖبه/ uتبديل- /١ شد "است- ٢ جمله ساختمعمول مجهول،" تلفظت -٣ پت " " petلغات مات " " mátپدر، برات " .brátمادر، برادر و ánشناسه -٤ اولشخصمفرد تلفظ ) inبرای با اولشخصجمع iبرای
در (inكوتاهگس lúgلوگ- ٥ " gesيا چوك " ، زهگ čokkخانه بچه zahgيا
كيچی -٤ لهجه
كيچ تربت kíčمنطقه شامل پاكستان بلوچستان در
ويژگيها:١/ -u /بوت "butنامتغير، شد "ساختمجهول- ٢" تلفظت -٣ پت " " petلغات مات " " mátپدر، برات " .brátمادر، برادر و inشناسه -٤ اولشخصمفرد تلفظ ) inبرای با اولشخصجمع iبرای
در (inكوتاه" lúgلوگ - ٥ چوك " ، "čokkخانه بچه "
٥- ) الشاری ) لتونی لهجه
الشار " lášárمنطقه اسپكه " شامل ايران بلوچستان " Espakkaدر پيپ " ،píp ، " " Maskútanمسكوتان" پنوچ " ،pannúč
٦ . اشخاصصرفميشوند برای گذشته زمان در متعدی افعال يعنی معلوم ساخت
43
ساده زبان به بلوچی
ويژگيها:١/ -u /بوت " butنامتغير، شد "ساختمجهول- ٢" تلفظت -٣ پت " " petلغات مات " " mátپدر، برات " .brátمادر، برادر و unشناسه -٤ اولشخصمفرد تلفظ ) inبرای با اولشخصجمع iبرای
در (inكوتاه" lúgلوگ- ٥ چوك " ، بچه čokkخانه
هایساحلی- ٦ لهجه
قصرقند نيكشهر kaser kandشامل ،níkšahr راسك ، rásk نواحیساحلی و " آبان " بی از بلوچستان كراچی biábánجنوبی بندر بندرعباستا نزديكی در
گواتر بهار، چاه بنادر پسنی gwádarشامل ،pasni جيونی ،jiwani همچنين ومند دشت mandمناطق .daštو
ويژگيها:
: iبه/ /uتبديل- /١ بيت/. " bitمثال سير " ، "sirشد عروسی "متعدی- ٢ افعال گذشته زمان در ساختمجهول٣ " پت- " لغات در " petتلفظت ماث " " mátپدر، براث " .brátمادر، برادر شناسه- ٤ و ánبكاربردن اولشخصمفرد اولشخصجمع eynبرای برایلغتلوگ- ٥ از " lúgاستفاده چوك " ، "čokkخانه بچه "
ايران بلوچی های لهجه
متعدی افعال مبنایصرف بر را ايران در بلوچی های لهجه ميتوان بطوركلی . كرد تقسيم جنوبی و مركزی شمالی، گروه سه به گذشته زمانهای درتطابق در جمله فاعل با فعل و متعدیصرفميشوند افعال شمالی گروه در
عالمت. مثال، بعنوان اولشخص ، Man goštonدر onاست شخصی شناسهيعنی جمله فاعل با كه است . Man مفرد " دارد " همخوانی من
Man gošton گفتم گفتی ta gošte من ما ammá goštan تو áwán goštant گفتيم گفتند آنها
جنوبی در ( ) گروه برایسوم) فقط گذشته زمانهای در متعدی افعال مكرانی ) كه بدينمعنی صرفميشوند، ارگاتيو اساسسيستم بر وجمع شخصمفرد
نشان فعل را مفعول بودن مفرد يا جمع بلكه نيست تطابق در جمله فاعل باعالمت زير جمالت در مثال بعنوان فعل antميدهد، انتهای نشانه bortant در
. ساختار در شخصیسومشخصجمع شناسه نه و است كتاب برای جمعمكرانیعالمت ميشود ) áارگاتيو اضافه فاعل انتهای مفعول( mallemáبه ،
) صورتسوم ) دو به فعل و عالمتی هيچ بدون بكارميرود بصورتمستقيماينجا ) در مفعول بودن مفرد يا جمع بيانگر واقع در كه جمع و شخصمفرد
. ) است كتابها يا كتاب
44
ساده زبان به بلوچی
Mallemá ketáb bort. برد را كتاب معلمMallemá ketáb bortant. برد را ها كتاب معلم
مركزی منهایسرحدیشمالی ) گروه سرحدی و ايرانشهری شاملسراوانی، ) صرف گذشته زمان در متعدی افعال آن در كه قرارميگيرد شمالی گروه در كه
: مانند نميباشد، شخصی شناسه هيچگونه دارای فعل كه بدينمعنی نميشوند
man gwa š t گفتم گفت áyi gwa š t من او
áwán gwa š t و سرحدی (مركزی گفتند جنوبی آنها (
mon di)st( ديدم ديد )áyi di)st من آنها سراوانی( )áyán di)st او ) ديدند
آنها نميتوان ولی نميكند تبعيت فاعل از Mظاهرا فعل كه هرچند ها لهجه اين دربا فعل بين تطابقی هيچگونه چونكه ناميد ارگاتيو مكرانی لهجه همانند را
. بجای و حذفشوند مفعول و فاعل ای جمله در اگر اما وجودندارد نيز مفعولفاعل بين رابطه آنصورت در گردد، افزوده فعل انتهای به پيوسته ضماير آنها
رابطه هيچ ظاهر در كه چند هر زير جمله در Mمثال ميشود، آشكار بهتر فعل وبين ( manای ( " و " اولشخصمفرد ندارد distمن وجود سومشخصمفرد
پيوسته ضمير ومفعول، حذففاعل از onولیپساز يعنی iقبل قرارميگيرد. ميكند پيروی فاعل از فعل اينكه
Man akbará dist. ) مركزی راديدم سرحدی اكبر من (Akbaráon dist. ) ديدم حذففاعل را اكبر ( distoni. ) مفعول و حذففاعل )ديدمش
45
ساده زبان به بلوچی
سراوانی لهجه
Baranzahi )2003 ( : ميكند تقسيم گروه دو به را سراوانی های لهجه
مركزی- ١ سراوانی جمله لهجه از سراوان نقاطمركزیشهر شامل كهنواحی همچنين و ميباشد بخشان و سرجو هشك شستون، ، hoššakزنگيان،
جالق gošt گشت ، jálq كلگان ،kallagán نااوگ ،náug سب و نيز seb،پسكوه را. ميشود شامل
٢ - / دهواری سورانی كه ) لهجه منهایسب اطرافآن نواحی و سوران شامل ، " " ) لهجه منطقه در كه دهوار منطقه و دارد تعلق مركزی سراوانی لهجه به
. ميباشد متعلق سورانی لهجه به ولی قراردارد مركزی سراوانی
. لهجه ميباشد ضميرملكی ساختن شيوه در ازجمله لهجه دو اين فرقمانند رابكارميگيرد اضافه ضميرملكیكسره برایساختن مركزی سراوانی
ketábán-e má / " های " لهجه ساير همانند دهواری سورانی لهجه و ما كتابهای". mey ketábánبلوچی مترادف " سراوانی لهجه نوشته اين ادامه در ما كتابهای
. مركزی سراوانی لهجه با است
46
ساده زبان به بلوچی
مركزی سراوانی لهجه مشخصات
خ-- غ xصداهای . k, g, h بشكل qو تلفظميشوند : . خوردم-- من مثال نميشوند صرف گذشته زمانهای در متعدی Monافعال
wárt خوردی تو ،Tow wárt خورديم ما ،Má wárt " ت-- " پدر ] tتلفظ كلمات مادر petدر ،mát برادر ،brát]
و ánشناسه-- اولشخصمفرد زمانهای )entبرای برایسومشخصجمع. ميرود( بكار : گذشته رفتم رفتند raptánمثال ،raptent
بچه dawárخانه-- ،čokkگربه sagسگ-- ،gorbag
مصدر-- از گذشته رفتن، raptenاستفاده زمانهای برایملكی-- ميشود، ضمير ساخته اضافه كسره از استفاده با فارسی همانند
او، ketáb-e áyiمانند : . ketábán-e máكتاب ما كتابهای čí mon ، من . čí máمال ما مال
فعل-- ) از استفاده با جريانی استمراری + زمانهای ساخته( goláíšبودن : مانند ميروم ميشوند، رفتم ،goláíš án rawánدارم می داشتم
goláíš atán raptán
مكرانی لهجه
و بهار چاه و قصرقند سرباز، راسك، جمله از بلوچستان جنوبی مناطق شاملگذشته زمانهای در متعدی افعال صرف مناطقیكه ارگاتيو بطوركلی بشيوه
ميباشد.
ها لهجه اين مشخصات
خ-- غ xصداهای . k, g, h بشكل qو تلفظميشوند جمع-- و دومشخصمفرد و اول برای گذشته زمانهای در متعدی افعال
. صرف ارگاتيو بصورت فعل وجمع، برایسومشخصمفرد نميشوند صرف : . مانند ميكند بيان را مفعول بودن مفرد يا جمع فعل، كه بدينمعنی ميشود
خواند را كتاب خواند و Akbará ketáb wántاكبر را كتابها Akbaráاكبرketáb wántant
" ت-- " پدر ] tتلفظ كلمات مادر petدر ،mát برادر ،brát]و ánشناسه-- اولشخصمفرد زمانهای )eynبرای اولشخصجمع برای
. ميرود( بكار گذشتهبچه lúgخانه-- ،čokkگربه kočakسگ-- ،gorbag ،
مصدر-- از گذشته رفتن، šotenاستفاده زمانهای برایفعل-- ) از استفاده با جريانی استمراری + زمانهای ساخته( rawagáبودن
47
ساده زبان به بلوچی
: مانند ميروم ميشوند، رفتم ، rawagá ánدارم می rawagáداشتمatán
سرحدی به موسوم های لهجه
. " های " لهجه نامند می سرحد Mاصطالحا را ايران بلوچستان شمالی مناطق : كرد تقسيم قسمت سه به ميتوان بطوركلی را منطقه و مركزی، شمالیاين
.جنوبی
سرحدیشمالی
در Mعمدتا كه نارويی و براهويی گرگيج، بخش، هایطوايفشه لهجه شاملاز " اطرافزاهدان نواحی و افغانستان و ايران جنوب" دومگخطمرزی در
تا " آباد غربی .نصرت هستند" غربیساكن شمال در
ها لهجه اين مشخصات
خ-- غ xصداهای . qو تلفظميشوند ه-- به hصدای Mمعموالa ياá. ميشود تبديل
. اشخاصصرفميشوند-- و زمان حسب بر افعال تمامی فارسی همانند : خوردم من خوردی Man wártonمثال تو ،Ta wártey خورديم ما ،Ammá
wártan " س-- " پدر ] sتلفظ كلمات مادر ٧ piss در ،más برادر ،brás]
و onشناسه-- اولشخصمفرد زمانهای )anبرای اولشخصجمع برای. گذشته( ميرود : بكار رفتم رفتیم šotonمثال ،šotan بچه gisخانه-- ،zágگربه kočakkسگ-- ،piššik ، ( ٨
مصدر-- از گذشته رفتن، šotenاستفاده زمانهای برای) داشتن-- ) + فعل اصلی فعل از استفاده با جريانی استمراری زمانهای
: مانند ميشوند، ميروم ساخته رفتم ، dárin rainدارم می dáštonداشتمšoton
مركزی سرحدی
هستند ساكن زاهدان و ميرجاوه خاش، بين منطقه در كه طوايفی های لهجه) ريگی) لهجه Mعمدتا
ها لهجه اين مشخصات
تلفظ ٧ تلفظ iبا مانند در iكوتاه "dilاردو دل "تلفظ ٨ (piššikكوتاه )iبا
48
ساده زبان به بلوچی
خ-- غ xصداهای . qو تلفظميشوند . نميشوند-- صرف گذشته زمانهای در متعدی افعال
: خوردم من خوردی Man wártمثال تو ،Ta wárt خورديم ما ،Má wárt " س-- " پدر ] sتلفظ كلمات مادر pessدر ،más برادر ،brás]
و onشناسه-- اولشخصمفرد زمانهای )eynبرای اولشخصجمع برای . ميرود( بكار گذشته
بچه gesخانه-- ،zahgگربه kočakسگ-- ،peššek ،
مصدر-- از گذشته رفتن، šotenاستفاده زمانهای برای) داشتن-- ) + فعل اصلی فعل از استفاده با جريانی استمراری زمانهای
: ميروم دارم مانند ميشوند، رفتم ، dárin rainساخته می dáštonداشتمšoton
جنوبی سرحدی
( " " " لهجه " به موسوم يارمحمدزهی و گمشادزهی هایطوايف لهجه " " " اطراف( " و ماشكيد مرزی نواحی ، خاش دربخششرقی كه ماشكيدی
. هستند ساكن سراوان
ها لهجه اين مشخصات
خ-- غ xصداهای . k, g, h بشكل qو تلفظميشوند . نميشوند-- صرف گذشته زمانهای در متعدی افعال
: خوردم من خوردی Man wártمثال تو ،Ta wárt خورديم ما ،Má wárt " س-- " پدر ] sتلفظ كلمات مادر pessدر ،más برادر ،brás]
و ánشناسه-- اولشخصمفرد زمانهای )eynبرای اولشخصجمع برای . ميرود( بكار گذشته
بچه gesخانه-- ،zahgگربه sagسگ-- ،gorbag
مصدر-- از گذشته رفتن، raptenاستفاده زمانهای برای) داشتن-- ) + فعل اصلی فعل از استفاده با جريانی استمراری زمانهای
: مانند ميشوند، ميروم ساخته رفتم ، dárán rawánدارم می dáštánداشتمšotán
سرحدیفارسی سرحدیجنوبی
مركزی
سرحدیشمالی
رفتيم má rapteynmá šoteynammá šotan ما
گفتم man gwaštman gwaštman goštonمن
آمدم man yahtánman yahtonman átonمن
49
ساده زبان به بلوچی
روم می man a rawánman a rainman a rainمن
گفتم تو tráon gwašttráon gwašttrá goštonبه
ما mey šahrmey šahrammey šárشهر
آيم می man a yáwánman a yáinman a káinمن
منابع
ساعنواننويسندهل
آن سرگذشت فارسیو زبان ابوالقاسمی،----
محسن
فارسی زبان دستور----
صادق. امينی
The Sarawani Dialect of Balochi and Persian Influence on It.
2003Baranzahi, Adam
A Course in Baluchi )I & II(1969
Barker, A. R. & Mengal, A. K
A Grammar, Phrase Book and Vocabulary of Balochi.1986Collett, N. A
The Balochi Language, A Dialectology with Texts.1966
Elfenbein, Josef H.
Report on A Linguistic Mission to Helmand and Nimruz----
Elfenbein, Josef H.
A Study of Ergativity in Balochi.1989Farrell, Tim
Basic Balochi. An Introductory Course.1990Farrell, Tim
50
ساده زبان به بلوچی
Standardisation and Orthography in the Balochi Language.
1989Jahani, Carina
The Case System in Iranian Balochi in a Contact Linguistic Perspective.
2003Jahani, Carina
The Ergative System in Balochi from a Typological Perspective
2004Korn, Agnes
گشتاری نظريه برپايه فارسی دستورزبان----
الدينی، مشكوةمهدی
فارسی دستورزبان----
خانلری، ناتلپرويز
فارسی زبان و شناسی زبان----
خانلری، ناتلپرويز
نبيسگ راست ء بلوچیسياهگ----
هاشمی، سيدظهورشاه
Notes on The Baluchi Spoken in Persian Baluchistan.1967
Spooner , Brian
پارسی با بلوچی زبان تطبيقی دستور----
محمد نگار، زرين
ها لهجه جغرافيايی نقشه
51
ساده زبان به بلوچی
52