Teribon.ir مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاهabedinart.blogfa.com عابدين هنري شركت

االسالم حجت حضرت رنجنامهبه خطاب خميني آقا احمد سيد حاج

منتظري الله آيت

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

توجه: نسل پرسش هاي عظيم سيل با و انقالب سوم دهه در

در يا و نداشته حضور يا انقالب اول دهه هاي در كه جواني ضروري زمان آن تاريخي اسناد بررسي بوده اند كودكي اوان از پس آمده پيش اخير حوادث به توجه مي نمايد. با جلوه

كشيده پيش به و1388 سال جمهوري رياست انتخابات ذهن در شبهه ايجاد و منتظري آقاي ماجراي مجدد شدن

سيد مخوف باند و منتظري اقاي كه بدينصورت جوانان بار كه مي كرد ايجاب شده اند، واقع مظلوم هاشمي مهدي »رنجنامه« ري شهري« و سياسي كتاب هاي: »خاطرات ديگر مقام قائم از منتظري قايآ عزل چگونگي درباره كتاب )دو

اينترنت در باشيم. مدت ها داشته اجمالي مروري رهبري( را در باالخره كه مي گشتم دانلود براي كتاب دو اين دنبال به

كتاب ،tribon.ir مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه متاسفانه كه يافتم را خميني احمد سيد حاج مرحوم رنجنامه و تحقيقات در استفاده براي و بود(PDF) اف دي پي بصورت پي دي فايل تبديل از پس كتاب بود. اين استفاده قابل ... غير

امام واقعي پيروان استفاده جهت (word) وورد فايل به اف abedinart.blogfa.com عابدين هنري شركت )ره( توسط راحل

مي گيرد. قرار عالقمندان دسترس در دستي آن در بنده و بوده آن اصلي نسخه از اشكاالت برخي

فايل تغيير در كه ... را و گيومه عالمت فقط نبرده ام. بلكهكردم. اصالح را بود شده ديده آن در ايراداتي

واژه ها از برخي در گسستگي گرامي خوانندگان است ممكن به اف دي پي فايل فرمت تغيير نتيجه در كه بفرمايند رويت را

wordببخشيد. من بر را نقيصه اين كه مي باشد خيرا امورنا عواقب اجعل اللهم

1389 مرداد يكم جمعه ؛ عابدين هنري شركتhttp://abedinart.blogfa.com

2

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

تعالي باسمهمقدمه:الله آيت حضرت

و عوامل و علل به است ایاشاره داريد روي پيش در كه اینوشته امام حضرت مكرر نصايح و هاآن به توجه عدم كه مسائلي ي هاريشه

.گرديد رهبري مقام قائم تلخ واقعه موجب ورزيده عشق جنابعالي به عمري كه كسي براي نامه اين نگارش گرچه به خود دين اداي براي فقط ولي است باورنكردني و سخت بسيار است طالب مشتاقانه كه مردم به خدمت براي همچنين و است مظلوم كه امام

ام.زده دست اینوشته چنين به حقيقتند، و تنظيم و بندي فصل از داشتم شتاب نوشته اين ارسال در كه آنجا از

بندي دسته نامه اين مطالب جهت همين به پوشيدم. چشم مطالب تبويب الزم را آنها تكرار البته )كه است تكراري موارد خيلي در و است نشده

آن در تحليل و است تلخ قضيه اين خام مواد نوشته دراين (مي دانستم خود جاي در تحليلگران و نويسندگان اميدوارم خورد. مي چشم به كمتر

.بپردازند آن به مسلم قدر و حقيقت شدن روشن و است حق رضايت من نوشته مالك همان طرف از هاتهمت و حديثها و حرف نوشته اين از پس كه است اين

چه ولي نگذارند امآسوده است رفته سخن آن از نامه اين در كه طيفي را نامه اين مطالب ناسزا ولي پذيرايم بگويند من باره در چه هر باك،.داد نخواهد تغيير

انقالب وقايع متن در كه آنجا از حضرتعالي ماجراي جزء جزء در خصوصا براي له معظم تالش و شما با امام حضرت صميمانه و گرم برخورد و

را حقايق اگر كردم فكر بودم نفوذيها و گران توطئه چنگال از نجاتتان ام.كرده خيانت مردم و امام و انقالب و اسالم به نكنم بازگو

جنابعالي كه كنند تصور ناآگاهي براساس آيندگان و معاصر نسل بسا چه گونه اين وجه هيچ به حاليكه در اندگذاشته كنار مقدمه بدون و شبه يك را

.است نبوده فداه روحي امام حضرت كه است كافي حادثه تلخي بيان در نكته اين ذكر بارها و گريستند بار چندين ساعت چند ظرف شما گذاشتن كنار از پس

كه كنم چه ولي نيستم غافل منتظري آقاي از ایلحظه كه فرمودند.بروند كنار ايشان كه مي كرد ايجاب نظام مصلحت

مي کنم گمان و مي كند روشن را حقيقت اندازه اي تا شما به من نامه آنچه از غير اینتيجه به سند و نامه دهها از هايي گوشه مطالعه به كسي

.برسد امرسيده من چنين اول از نظام چرا كه است اين گردد مطرح است ممكن كه سؤالي

شخصيت مؤيد اشكاالت و ضعفها سلسله يك به علم با و ننمود برخوردي شديدي عالقه بخاطر امام كه گفت جواب در بايد گرديد؟ شما موقعيت و

نگهداري و حفظ و ارشاد و اصالح صدد در همواره داشتند جنابعالي به كه آميز ابهام مسير از شايد كه اندبوده ضدانقالب چنگال از شما رهايي و

3

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

» ثانيا و برگرديد خود كه كردند برخورد مسائلي به امام حضرت «اخيرا.ندانستند جايز را درنگ ديگر

كه نيست اين نامه اين از منظورم هرگز كه مي کنم تأكيد من خاتمه در ايد پذيرفته را ليبرالها و منافقين خط و تفكر جنابعالي بگويم ناكرده خداي هاشمي مهدي طيف گر توطئه جريان شود ثابت كه است اين غرضم بلكه

گفته هاي از بعضي كه كرده اند مواضعي به وادار را شما خود، القائات با.نبود اسالم و انقالب خورده قسم دشمنان خواست جز چيزي شما مسائل حاوي امام حضرت به شما ي هانامه كه بجاست نكته اين تذكر

اسالم و انقالب از دفاع و رنج و درد روي از كه هست هم مفيدي بسيار نمی شود، و نشده گرفته ناديده هرگز قضيه بعد اين است شده نگاشته

كه كند ترسيم را حضرتتان خدمات كه نيست آن بر نوشته اين ولي و زحمات كس هيچ و شد خواهد مفصلي كتاب خود ما خدمات

دوستداران همه و انقالب رهبر و نمي كند فراموش را فداكاريهاي تان به مواضع آن از مرتبه يك شما چرا كه شگفتند در موضوع اين از انقالب

.رسيديد گيريها موضع اين چه شد كه آنچه تحقق عدم براي دهد نشان تا است آن بر نوشته اين

.چيست مي شد نمي بايست آنچه ريشه و است شده كشيده زحماتيخميني احمد قديمي: ارادتمند

الرحيم الرحمن الله بسمافاضاته دامت منتظري آقاي الله آيت حضرت

.جنابعالي سالمتي براي دعا و سالم عرض با وقتم نه كنم عرض خدمتتان را مسائلي داشتم تصميم بود مديدي مدت واقعيات تحليل براي مساعد را جنابعالي ذهنيت و حال نه و می داد اجازه

فراهم را زمينه افتاد، اتفاق كه زهري از تر تلخ واقعيات ولي. مي دانستم بدون شما اجازه با و مي كنم بيشتر تكليف احساس نيز من و ساخت در مقصر كه روم مي مطلب اصل سراغ به معموله تعارفات و مقدمه

كيست؟ واقعه اين باره در است، نداشته ایميانه شما با بگوييد كه كسي هر به راجع شما شناختم، را خودم كه وقتي از كه چرا بگوييد نمي توانيد چيزي چنين من

هم من مي كرديد ترويج را امام هميشه شما اگر بودم، شما مروج و مريد به امام از شما ترويج اگر مي نمودم ترويج را شما امام از بعد هميشه امام فرزند عنوان به هم من ترويج بود، پرفايده مسلم مجتهد يك عنوان

خيال به را شما رهبري مقامي قائم من 58 سال در. بود مؤثر شما از.نمودم عنوان است آن در خداي رضاي كه اين

الله آيت حضرت ولي بنويسم برايتان تلخ اینامه باشم ناچار كه بيايد روزي نمي كردم باور

مظلوم امام كه پابرجايم خود عقيده بر 58 سال مانند هنوز كه آنجايي از

4

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

را جنابعالي شما، مواضع و شما مورد در ایجمله چند با ديدم الزم است،.كنم خسته كه است مطمئن و آرام قلبم نويسم مي شما براي را نامه اين كه امروز انجام امداشته توان در كه آنجا تا را صداقت و ارادت و دوستي وظيفه مواضع و برخوردها بواسطه می دادم احتمال روز هر كه آنجا از و داده ام.

بيافتد اتفاق حادثه اين شما داماد هاشمي هادي آقاي به بدفعات و صريحا الظاهر علي كند پيدا ادامه شكل همين به قضايا اگر كه گفتم حضرتعالي

مقدم كس همه و چيز همه بر را نظام مصلحت و كرد نخواهند تحمل امام و نكرد. ایفايده گونه هيچ ولي دادم شما به را پيغام همين و دارند. مي و امام كه بود رسيده نتيجه اين به هاشمي هادي آقاي كه مطمئنم من

آقاي چرا و بدوند منتظري آقاي دنبال كه اين جز ندارند ایره چا نظام بايد هم امام و بگويد بايد پس نگويد؟ است مايل كه را آنچه منتظري

.درآوردم او با بحث ساعت چند البالي از را حرف اين كه كند، قبول هادي آقا ديدن براي فقط و فقط بارها نيايد پيش حادثه كه اين براي من كردم صبحت تلخ قضيه اين بخصوص هازمينه تمام در او با و آمدم قم به من كار اين كه گفتم او به و بازگشتم و آقا به عالقه و دوستي براي صرفا

مي دانم گفت مي او است. ضعف موضع از نكنيد فكر مرتبه يك است روي از ما بود معتقد و نمي كرد فكر گونه اين كه فهميدم مي من ولي

كنار نمی شود را حضرتعالي كه چرا مي كنيم برخورد گونه اين احتياج را مسائلشان حضرتعالي دهان از مهدي آقا طيف و او چرا پس گذاشت

نكنند؟ حل

:الله آيت حضرت كه گفتم امساعته چند مالقاتهاي از يكي در هاشمي هادي آقاي به من

به اگر فلزيند، ظرف امام و ماند مي ایشيشه ظرف مانند منتظري آقاي است داده نشان امام بگوييد ايشان به می شود. خرد ايشان بخورند هم ولي گذرند. نمي چيزي هيچ از اسالم و نظام مصلحت مقابل در كه

متأسفانه نه گفت گفتي؟ منتظري آقاي به كه پرسيدم ايشان از كه بعدا حرف اين بگوييد منتظري آقاي به گفتم هادي آقا به بود. تند مطلب من يا و بگذارد راديوتلويزيون بايد مرا حرفهاي تمام يا» كه نيست درستي

.«است سانسور كه كشم مي فرياد را ايشان صحبتهاي آينده در است، خودشان ضرر به ايشان حرفهاي گفتم ايشان گذارند نمي امام مخالف عنوان به و مي گذارند امام صحبتهاي كنار

.بگيرد پا

:منتظري الله آيت حضرت از )دفاع مي كرديم دفاع منافقين از امام از غير همه انقالب از قبل

آقاي و طالقاني آقاي و شما نامه نبود( ایمسأله كه ايشان باند و بازرگان دست تمامي پشتيباني و امام حضرت به منافقين از دفاع در مطهري قصد كه سفري در .باشد مخفي كه نيست چيزي آنان از مبارزه اندكاران

ايشان .كردم مالقات دوستان از يكي با برسم امام خدمت نجف داشتم

5

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

دهند انجام سريعتر چه هر را مجاهدين از تأييد بگوييد امام به گفت من به كردم، عرض را مطلب امام خدمت مانيم، مي عقب و می شود دير كه

: فرمودند امام آنان از دفاع به تشويق مرا هم مطهري و طالقاني و منتظري آقايان»

به آنها اندداده بازي را شماها اينها. نيستيد متوجه شماها ولي كردند من به مورد اين در هم كشور خارج دوستان نيستند، معتقد ما اسالم«.است رفته سرشان كاله هم آنها ولي اندآورده فشار

و منافقين می شود كه مي كردم فكر شما، امروز مانند من انقالب از بعد به نمود جذب را داشتند دخالت مبارزه در كه گروههايي ساير و ليبرالها

آقايان و بهشتي دكتر واالمقام شهيد مرحوم به بارها من شدم، نزديك آنها آن به من رسيديد ایمسئله به شما اگر گفتم مي ایخامنه و هاشمي

ديري .كرد جذب می شود را هاگروه اين كه معتقدم ولي مي کنم عمل اند.گذاشته كاله سرم گروهها اين ديدم كه نپائيد آقايان از غير من كه رسيدم نتيجه اين به و كردم فكر صبح تا شبي

هستم، مي باشند رديف اين در كه افرادي و ایخامنه و هاشمي و بهشتي تنها كه است اين بقيه با فرقم من ولي مي كنند فرق بقيه با خود آنها

عالقه مورد كه است بودن امام فرزند خاطر به تنها و هستم امام فرزند و بنويسم را مسئله اين گرفتم تصميم هستم، مردم از بعضي و دوستان

است رهبري اعتماد مورد دستان و رهبري ميل برخالف كه كاري هيچ . كردند منعكس هم هاروزنامه و نوشتم را مطلب اين و ندهم انجام

هيچ و دهد قرارم باشم بايد كه موضعي در تا امخواسته خداوند از هميشه طلبه هزاران من، قبيل از باشم. نداشته هستم آنچه از بيش ادعايي گاه كه است اين در من با فرقشان تنها كه بحثند و درس مشغول هاحوزه در

مي جنابعالي از شما مخلص دوستان تمامي اكنون نيستند. امام فرزند عدول است بوده شيطاني القائات نتيجه كه مواضعتان از تا خواهند در هم شما خير ولي.مي خواهد شهامت كار اين كه است مسلم .نمائيد

خيلي اشتباه به اعترافات كه كنيد اعتراف خود اشتباهات به كه است اين.است گناه به اصرار از بهتر

امام مقلد يا روحانيون، و تقليد اهل افراد امروزه كه گفتم هادي آقا به بزرگوار مراجع ديگر مقلد كه آنها هستند، غيرامام مقلد يا و هستند

به رسد چه كنند تقليد امام حضرت از نشدند حاضر امام بودن با اسالمند فوت امام از بعد مرجعشان اگر كه است روشن ديگر، طرفي از شما،

ند شو مي شما از غير افرادي جذب كه ايست بگونه تفكرشان طرز كند مقلد آنان از بسياري من عقيده به كند فوت مرجعشان امام از قبل اگر و

بشوند امام مقلد كه هم دسته آن شد نخواهند امام شما مقلد مسلما شما با يا دشمند شما با يا اند:گونه سه بر امام مقلدين اما شوند. نمي

.بي طرفند يا و دوستند نيست، كم تعدادشان مي دانيد شمند د شما با و هستند امام مقلد كه آنها

قبيل اين از و هاشمي مهدي مسئله فدك، مسئله جاويد، شهيد مسئله همين روي درست و نيست، كم است حساسيت آنها مورد كه مسايل )مؤلف آبادي نجف الله نعمت شيخ آقاي داشتيم اصرار ما كه بود زمينه

6

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

شما متأسفانه و نكند مباحثه جنابعالي حسينيه در جاويد( شهيد كتاب ایميانه تنها نه انقالب با كه هستند روحانيوني حتي نمي رفتيد زيربار را له معظم كه چرا دارند قبول را امام ولي هستند، هم مخالف كه ندارند

كه چرا هستند مخالف شما با ولي محكم واليت داراي دانند مي شخصي نظر در را اصفهان روحانيون واليت. ضد دانند مي فردي را شما غلط به

سرشناسي روحانيون از تعداد چه ببينيد شماست شهر كه اصفهاني آوريد سر بر دشمني حال دشمند. يا و ندارند خوبي ميانه شما با كه هستند

كه است چگونه وضع ديگر شهرهاي در و چيست؟ اصفهان از بهتر مسلما.بماند نيست

پيدا حرارت بلكه شوند، نمي دوست شما با كه امام از بعد افراد اين و مي كنند بزرگ را شما ضعف نقاط و مي كنند دشمني شما با علنا آقاي بود بد ليبرالها با امام گويند مي كه است وقت آن كرد خواهند

ي هابچه امام خوب منتظري آقاي بود بد منافقين با امام خوب، منتظري امام سربازان اندگذاشته شان دست كف را جانشان كه را اطالعات

شاه ساواكيهاي از را آنها منتظري آقاي مي دانست، السالم( زمان)عليه كه چرا بود، خواهد جنابعالي ي هانوشته مدركشان و مي دانست بدتر

.بگيريد خواهي آزادي ژست شما تا اندخواسته شما اطرافيان امروز امام از بعد است ممكن طرفند بي و هستند امام مقلد كه آناني اما

هستند انگيزه بدون كه آنجايي از ولي كنند تقليد شما از آنان از بعضي اهل عده اين گذشته، آن از نمي كنند. تقليد شما از آنها بيشتر الظاهر علي ي زمينه شما كه جا آن از و نيستند بزنند آتش و آب به را خود كه اين

مي شما از خطر احساس محض به داريد زياد دشمن و نداريد را امام اهل شما كه چرا كنيد گذاري سرمايه نمي توانيد هم دسته اين روي و برند

و باشند خود زدن آتش و آب به اهل كه خواهيد مي را افرادي و د ایمبارزه با كه كرده اند القاء آنان به كه شوند مي روحانيوني جذب بيشتر افراد اين

به كه شوند مي آنهايي جذب خريد، نمي توان را بهشت باغ پول مقداري مي روحانيوني جذب را، آخرت هم باشند داشته را دنيا هم خودشان قول

كردن بازگو از شرم كه اندآورده آن امام سر بر قم و نجف در كه شوند را شما تقوايي بي و پررويي كمال با كه شوند مي كساني جذب دارم، آن

.دانند مي وهابي شما از يا امام از بعد شمايند، دوستدار كه امام مقلدين از دسته آن اما

زمان در كه مي گيرد نشأت آنجا از اين و شما. غير از يا و مي كنند تقليد و اسالم به شما ارزنده ي هاخدمت خاطر به يا شما با دوستيشان اماماست. خودتان خاطر به يا و است امام

و انقالبند مخلص ي هاطلبه و مردم و خوب روحانيون كه شما دوستدران امام نيستند حاضر هرگز آنان تمام به نزديك اندكشيده مرارتها و سختيها

امام« بخاطر» را شما يعني بگيرند، را وشما كنند رها را امام اهداف و شما به بفرمايند امام روزي اگر كه است اين مقصودم دارند. دوست

انقالب رهبر را امام آمد، نخواهند شما دور افراد اين باشند نداشته كاري خالصه او در را متعالي ارزشهاي و اندشده بزرگ او انقالب با دانند، مي را امام و باشيد مي امام خط در كه اين خاطر به هم را شما و بينند مي

7

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

دارند دوست د ایديده صدمه امام اسالمي انقالب راه در و د ایكرده ترويج قبول هم را شما آنها مي كرديد تكيه آخر تا امام دوستي ي رو شما اگر و

در می شود كه دانند مي مجتهدي امام از بعد را شما كه چرا داشتند و بگيريد فاصله امام از شما اگر ولي جنگيد شوروي و آمريكا با كنارتان

مي كنند اخم بشما درنگ بي نيز آنها كنند اخم شما به روزي امام اگر حتي.كنند تحمل را امام حب بدون شماي نيستند حاضر و

و دارند دوست امام منهاي را شما كه هستند امام مقلدين از دسته يك اما را تعدادي چه دسته اين كه بفرماييد قضاوت خود نمي كنند، رها را شما

يا دهيد ادامه خود مبارزات به مي توانيد دسته اين با آيا مي دهند تشكيل را شما باشند مايل كه گونه هر آنها و شويد مي آنها جذب ناخواه خواه

مقلدين نه يعني ايد گشته گونه اين امروز شما متأسفانه مي كنند؟ هدايت بدون كه را، امام دوستان نه داريد را بزرگوار مراجع آيات، حضرات ساير نكنيد عمل دقيق اگر كه ناباب افراد تعدادي به تنها د ایمانده د، ایشده امام.د ایرفته

را شما خداوند معتقدم دارم سراغ را وپاكي صفا شما در كه آنجا از دوباره و گيريد نمي فاصله الله انشاء امام از و مي كند حفظ و هدايت

گونه اين انشاءالله كه كرد خواهيد جذب را خود قديم خوب دوستان غير كار هيچ به دست دوسال يكي كه است صورتي در اين البته بشود.

و نزنيد معقولي فاصله منافقين و ليبرالها از و باشيد امام خط در كامال و مي دانستند وهابيتان ديروز تا كه مرتجعي آخوندهاي از و بگيريد احتماال مي سرتان سبك ديروز تا كه افرادي از نيز و اميرالمؤمنين غاله از امروز

من :شويد جدا جدا ناپذير، خستگي مبارزي امروز ولي خواندند تنها فعال من نمي دانم، درد بي مرفهين و دين بي ليبرالهاي و منافقين را شما خطر نجف در كه مي دانم متحجري بدجنس آخوندهاي در را خطر آنها بر عالوه امام دل به خون سال پانزده و كردند بودن الصلوه تارك به متهم را امام

.باشد جمع حواستان .كردند و هاشمي« مهدي» مسائل زمينه در و بپردازم ديگري مطلب به بگذاريد

.بگويم مطلبي می شود ايشان به مربوط كه گرفتاريهايي نوارها و هانامه بررسي و امام به جنابعالي ي هانامه مورد در بحث از قبل

امام پيام از قمستي به را شما نظر هاشمي، مهدي آقاي مصاحبات و . مي کنم جلب گرديد صادر 62 سال تيرماه كه ن خبرگا مجلس به خطاب

فقط گويي است، مهدي آقا دستگيري از قبل سال سه از بيش پيام اين است نداده آن به گوش كه كسي تنها گويي و اندنوشته شما براي

:بفرماييد توجه .شماييد:1شماره سند

به طمع چشم كس هر از بيش پيشگان جنايت و كاران تبه كه بدانيد بايد» ي هاچهره با شما بيوت در نفوذي منحرف اشخاص با و انددوخته شما

بار به فاجعه نخواسته خداي است ممكن انقالبي و اسالمي صددرصد به شما دست با و كشانند انحراف به را نظام انحرافي عمل يك با و آورند د، خو اصحاب انتخاب در الله الله زنند. سيلي اسالمي جمهوري و اسالم

تصميم گيري تعجيل در الله الله و بدانيد بايد و مهمه امور خصوصا

8

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

اشتباه احراز مجرد به نيست. مأمون خطا و اشتباه از انسان كه مي دانيد و است انساني كمال آن كه كنيد خطا به اقرار و برگرديد آن از خطا، و

مهمه امور در .است شيطان از و نقص، و خطا امر در پافشاري و توجيه«.نماييد مراعات را احتياط وجانب كنيد مشورت كارشناسان با

را خطر كانون و است خوانده مي را بعد سال 5 امام گويي 5 از دقيقا حرف به گوش شما د ایمي خوش را خدا آيا است. رفته نشانه قبل سالندهيد؟ باهوشي و زيرك مرد چنين

كه امام به جنابعالي ي هانامه و هاشمي مهدي اعترافات به پرداختن اما مصلحت به بنا امام و است كرده خون را امام دل است دوسال از بيش

به را است كرده صبر گلو در استخواني و چشم در خاري با نظام و اسالم.مي کنم شروع خدا اميد روي مسئولين و مردم حساسيت جريان در شما كه است اين مسلم قدر

و تهمت مظان در گرفتن قرار وجود با و بوديد هاشمي مهدي قضيه امام حضرت بخصوص ما همه دوستانه تذكرات و هشدارها عليرغم آقا و هاشمي مهدي القائات از متأثر و نمي دانستيد جدي را او مسئله.مي كرديد عمل هاشمي هادي:است آورده خود پروند اول جلد 20 صفحه در هاشمي مهدي

:2 شماره سند جمهوري محترم مسئولين وآمد رفت بازداشتم از قبل يكسال از : ه »

از قبل من سوابق به نسبت آنان همه و شد شروع آقا خدمت اسالمي مطرح را صحبتهايي آقا خدمت انقالب از بعد ضعف نقاط و انقالب

داشتن تندرو، نيروهاي كردن جمع ساواك، با رابطه قبيل از مي ساختند. به ماه چندين روند اين... و آبادي شمس آقاي جريان مهمات، و اسلحه صحبتهاي مقابل در همچنان منتظري الله آيت حضرت و انجاميد طول در كه اخوي توسط آمدها و رفت اخبار از من مي كردند مقاومت آنان

نوشتن با نمودم سعي و می شدم مطلع داشت حضور آنان جلسات ايشان نظر جلب جهت در را انحرافي غلط تحليلهاي آقا خدمت گزارشاتي

حسد بدگوئيها اين منشأ كه اين و كشوري مسئولين از انتقاد و خودم بهحمايت نظر بلكه تا القاءكنم را است من از ايشان ناراحتي و آنان

او و داشت مؤثري سهم نيز اخوي باشم كرده تقويت را خود از له معظم را تحليلها همين نيز «.مي ساخت مطرح آقا با حضورا مهدي دستگيري از قبل سال يك از امام كه دهد مي نشان مسئله اين

بودند كنده برايتان كه چاهي اين از را شما كه مي فرمودند تالش هاشمي اصرار قدر آن هاشمي مهدي از دفاع به شما متأسفانه ولي دهند نجات

در و ومحترمانه خوب بسيار نامه اي شما براي امام حضرت كه ورزيديد را شما هاشمي مهدي ناحيه از كه خطري از دهنده هشدار حال عين

.است ضميمه امام حضرت مبارك دستخط متن كه نوشتند مي كرد تهديد:3 شماره سندالرحيم الرحمن الله بسم

ايام دامت منتظري آقاي عاليقدر فقيه المسلمين و االسالم حجت حضرتبركاته

9

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

شما خود بر جنابعالي به اينجانب عالقه تحيت، و سالم اهداء از پس و صميمانه آشنايي طول قاعده حسب به است ديگران از تر روشن

با مجاهدت شما، عملي و علمي ارجمند مقام نزديك از معاشرت سالهاي در جنابعالي نشدني فراموش رنجهاي و قلدران و ستمگران

آن نظير كم وارستگي و وجاهت و قداست اسالمي، اهداف براي طوالني خداوند خواست به امور اين دنباله كه ایپايه بلند حيثيت باالتر، و جناب، شما براي تعالي و اسالمي جمهوري كه مبرمي احتياج و است حاصل فعال حيثيت اين لهذا .است مبرم عالقه انگيزه دارد جنابعالي مثل به اسالم

جهات به حيثيت اين حفظ باشد مصون و محفوظ جنبه هر از بايد مقدس منجز نيز آن شدن دار خدشه احتمال و واجب ماها همه و شما بر عديده حيثيت اين كنم عرض بايد مقدمه اين با آن. بسيار اهميت براي است خطر معرض در قطع به نزديك ظن بلكه قوي احتمال به المراعات واجب است دنبال است ممكن كه قم حوزه در مؤثر مخالفين داشتن با خصوصا.باشند ایبهانه به است هاشمي مهدي سيد آقاي انتساب ناحيه از مهم بسيار خطر اين

شدند چيزهايي مرتكب حقيقت ايشان كه بگويم نمي خواهم من. شما قتل قبيل از بسيار جنايات به متهم ايشان كنم عرض مي خواهم بلكه

يا مباشره باشد مبري ولو شخصي چنين و باشند مي آن امثال و تسبيبا همه بر كه است جنابعالي مقام قداست شكستن موجب ارتباطش دارم پافشاري آن در و است مسلم آنچه. است مؤكد و واجب حفظش و تيمي خانه به رسيدگي اوست، اتهام موارد و وضعيت به رسيدگي به ي هاسازمان به كمك اسم به ملت پول با هم آن اسلحه انباشتن بخش. آزادي اصطالح جرم دولت دخالت بدون اعمالي همچو يك اصوال

ولو را امر اين صالحيت ايشان و است باشد، سازمانها اين براي واقعا آنچه و است قطعي امر اين به است. جواب حكومت در دخالت و ندارد

وزارت دخالت به شما مستقيم پيشنهاد اول رتبه در مي خواهم شما از به دارد محذور شما براي اگر و است امر اين به رسيدگي و اطالعات

در حتي است. سكوت است، ساقط شما از شرعي تكليف كه طوري شما حيثيت براي خطر كه شخصي همچو يك از دفاع خصوصي محافل بايد است. قاتل سم است گناهان بي خونريزي و فساد احتمال و است بخش آزادي اصطالح به سازمانهاي به كمك اسم به كه فعاليتها تمام محاكمه اندداشته دخالت امور اين در كه كساني تمام و شود قطع است و اعمال به جنابعالي ظن حسن تأسف، مايه و است مسلم آنچه و شوند مي اثر ترتيب شما وصول، مجرد به كه است هانوشته و هاگفته و افعال سفار غيره و قضائيه قوه به و مي كنيد صحبت عمومي مجمع در و دهيد و هستيد من حال و سابق صميمي دوست كه شما از من و .دهيد مي ش

كشور امور به آشنا صالح اشخاص با كه مي کنم تقاضا ملت، عالقه مورد به لطمه نخواسته خداي تا بدهيد اثر ترتيب آن از پس نماييد، مشورت

رويه بي آزادي نخورد است جمهوري حيثيت به برگشت كه شما حيثيت واقع ظنشان حسن و قلب رقت با كه هيئتي دستور به منافق نفر صد چند پلنگ بر ترحم - است برده باال را دزديها و ترورها و انفجارها آمار شد

10

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

خود دامن شما كه مي کنم تأكيد من گوسفندان. بر بود ستمكاري تيزدندان عكس هيچ اال و است بهتر راه اين كه كنيد پاك مهدي سيد به ارتباط از را

امر به رسيدگي كه ندهيد نشان خود از او امر به رسيدگي در العملي.خواستارم را جنابعالي وتوفيق سالمت. است حتمي اتهام، مورد جنايات

65 مهرماه 12الخميني الموسوي الله روح

:است نوشته (33)صفحه بازجويي در هاشمي مهدي:7 شماره سند

آقا كنم معرفي اطالعات زارت و به را خود داشتم قصد كه آخري روز» و اندنوشته من براي اینامه امام حضرت گفتند و فرمودند احضار مرا

هم من كه كردند اضافه بعد خواندند بود من باره در كه را آن از قمستي برايم را بود من باره در كه قسمتي آن و نوشتم امام براي نامه يك

خواندند اندگرفته من چشم از را خواب دشان خو نامه با امام گفتند: بعدا«.بگيرد امام چشم از را خواب كه نوشتم اینامه هم من

كجاي كه كنند توجه همه تا آوردم را امام نامه منتظري، آقاي حضرت سراپا كه خوبي اين به اینامه است؟ گرفته شما چشم از را خواب نامه

و است تجليل شما از شما از را خواب چرا دلسوزانه و پدرانه كامال شما را مطلب اين است گرفته اینامه هم من كه گفتيد من به هم شفاها از را خواب نامه كجاي مي دانيد بگيرم. آقا چشم از را خواب تا نوشتم امر به رسيدگي فرمودند امام كه جايي آن تنها است؟ گرفته شما چشم

.است حتمي اتهام مورد جنايات و آورم مي را امام خوب نامه اين جواب در شما نامه از قسمتهايي حال

كه شما ایصفحه 9 نامه البته. نويسم مي ایكلمه چند اش باره در در چرا كه جهت اين از يكي. شد تعجب موجب نوشتيد 17/7/65 درتاريخ

گستاخانه و نپخته اينقدر اندبوده هم شما استاد كه مسلمين امام برابر كه شما. سادگي از ديگر و د، ایزده حرف اين در .شد خواهد معلوم بعدا برخورد نوع از دفاع در د اینوشته امام حضرت نامه از بعد روز 5 كه نامه:د ایآورده مسئولين با خود تند

:5 شماره سند معلوم مسئولين( عليه صحبتهاي )يعني نبود صحبتها اين اگر گويند مي»

كه عدالتيها بي و كجيهاي برابر ر د مردم العمل. عکس می شد چه نبود«.بود چه بينند مي

صحبتها اين اگر گفتند مي شما به كساني چه الله آيت حضرت راستي مهدي از غير آيا مي كردند؟ قيام عدالتيها بي عليه بود ممكن مردم نبود

بودند؟ ديگري افراد طيفش و هاشمي:مي نويسد خود پرونده 27 صفحه در هاشمي مهدي

:6 شماره سند بود اين من انحرافي انديشه خطرناكترين و آخرين كه اين كالم خالصه»

اعتماد و امكرده درست خودم براي عاليقدر فقيه نزد كه موقعيتي با كه كم لطفي هايي و بي مهري ها انتقام بودم كرده كسب را ايشان بيت مطلق

صحنه از مرا كامل حذف قصد و كرده اعمال من به نسبت مسئولين كه

11

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

زدن، تهمت افشاگري، توطئه گري، از رهگذر اين در بگيرم. دارند«.ورزيدم نمي دريغ بدبيني ايجاد جوسازي،

مسئولين به فحش اگر گفت مي شما به كسي چه كه شديد متوجه حالمي كنند؟ قيام نظام عليه مي بينند كه بي عدالتيها از مردم ندهيد:7 شماره سند

:است آمده 17/7/65 نامه درهمين از غافل كنند بيعت خميني امام نيابت به من با تا آيند مي نهضتها افراد»

كه اين مي دانند« جرم را اسالمي ي هانهضت خميني امام اصال:نويسد مي خود پرونده 17 صفحه در هاشمي مهدي

:8 شماره سند حضرت آمدم بيرون سپاه از من و شد منحل هانهضت واحد كه زماني از»

براي دارند كه صدري شرح همان براساس منتظري العظمي الله آيت و كردند محول من به را هانهضت در نمايندگي اينجانب روحي تقويت بيشتر له معظم بيت و ايشان با روابطم من كه شد موجب امر همين«.گردد

مخالف باشد رأسش در مهدي آقا كه نهضتهايي با امام كه شديد متوجه تشكيل ديگر بصورتي تا شود منحل نهضتها واحد مي دهند دستور و است به را ايشان مسئله اين به توجه بدون دوباره حضرتعالي ولي گردد

.يافت درجه ارتقاء يعني كرديد، نهضتها وارد خود از نمايندگي: مي گويد9 شماره سند

باز داخلي صحنه در بخواهيد اگر شما گفت: خارجي ديپلماتهاي از يكي» قدرت ما و .گرديد مطرح المللي بين صحنه در نخست بايد شويد مطرح نظامي و مالي امكانات گونه همه ما سازيم فراهم را آن زمينه داريم در حاضريم منطقه سطح در نهضتها واحد دوباره انداختن راه براي

«.كنيد شروع را كا تا بگذاريم اختيارتان با امام آيا مي دانستند؟ جرم را بخش آزادي نهضتهاي امام آيا راستي

از خود اعالميه هاي در ايشان آيا بودند. مخالف بخش آزادي نهضتهاي الله حزب مقاومت هاي هسته تشكيل شعار آيا نمي كردند؟ دفاع نهضتها

نبود؟ امام به مربوط جهان تمام در بودند. مخالف باشند شته دا بيگانه آخور در سر كه نهضتهايي با امام آري، تعيين ديگر ایبيگانه را سياستش و ديپلمات را پولش كه نهضتهايي با امام.كنند مخالفت كه اين جز كرد مي توانستند چه و بود مخالف كند:د ایآورده عربستان در منفجره مواد با رابطه در نامه همين در

:10 شماره سند آبرويمان حج وقت در و كرده اند را غلط كار اين سپاه در كه آنان اينك» بايد هاشمي سيدمهدي و حسني آقاي ولي تعقيبند قابل غير بردند را

« .شوند محاكمه و تعقيب ايشان ايادي يا و هاشمي مهدي سيد هم را كار اين كه است معروف اوال

شد مكه در آنچه از غير انقالبي كارهاي براي راهي آيا ثانيا، . اندداده انجام و مي گيرد انجام اشكال و گير بدون گاهي كارها اينگونه البته دارد وجود ولي نيست كارها گونه اين با من موافقت معناي به اين رود. مي لو گاهي

12

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

مهدي مگر ضمن است. در همين كارها گونه اين معمول كلي طور به گفت شما به كسي چه شد؟ محاكمه و تعقيب نهضتها خاطر به هاشمي

آيا گرديد؟ محاكمه يا و شد دستگير هانهضت خاطر به هاشمي مهدي كه محاكمه اتهامات قبيل اين از و بودن وساواكي قتل بخاطر هاشمي مهدي

نگرديد؟:است آمده 17/7/65 نامه درهمين

:11 شماره سند به ساواك زور به اصفهان دادگاه در شاه زمان در هاشمي سيدمهدي»

اين شاه زمان كشور عالي ديوان ولي شد محكوم اعدام مرتبه سه« .كند لغو را اصفهان دادگاه حكم كه داشت را عرضه و استقالل

سند در را هاشمي مهدي آقاي ي پرونده اول صفحه مي کنم خواهش من آيا شود معلوم تا بخوانيد ايشان بازجويي در اسناد( 20 )ص11/1 شماره زمان كشور عالي ديوان آيا ساواكي. يا بودند انقالبي شاه زمان در ايشان

كه است داشته را استقالل و عرضه اين ايشان بودن ساواكي بدون شاه اعدام بار سه به را هاشمي مهدي ساواك زور به كه را دادگاهي حكم

لغوكند؟ بود كرده محكوم تمام كه صورتي بهمان است داشته كه نفسي ضعف مناسبت به او

هم شاه ساواك به است داده زمان امام گمنام سربازان به را مطالبش مرحوم قتل دستور كه را كساني اسم حتي را خود اطالعات تمامي مي دستگير آنها همه و دهد مي بود داده آنان به را ديگران و آبادي شمس.شوند

آورده اید: 17/7/65 نامه درهمين:12 شماره سند

از را مهدي سيد... مرا الحق كان ن ا و ندارم حقيقت بيان از ترس من» من مكاسب درس به و بود بحث هم محمد مرحوم با و بود بچه وقتي

من است من داماد برادرش و بود من استاد پدرش شناختم، مي مي آمد و انقالب و اسالم مخلص است مردي او مي دانم را او خصوصيات تمام و است درك خوش و استعداد خوش )امام( هم حضرتعالي شخص از حتي به مديريت و تدبير عقل، در و نويسد مي خوب و مي كند صحبت خوب هم

در و است بهتر كماالتشان همه با اطالعات وزير و سپاه رئيس از مراتب نيست حاضر و نيست بزاخفش فقط نيست كمتر آنان از هم تقوي و تعهد

« .باشد كسي مهره كوركورانه :است آورده 7/5/66 تاريخ در شما براي اینامه در هاشمي هديم اما

.آورده ام اسناد جزء آخر در را نامه عين:13 شماره سند

اول ماههاي در حضرتعالي حمايتهاي و تالشها از چيز هر از قبل» بي هستم گناه بي و خالص فردي من مي فرموديد تصور كه بازداشتم

كليه جريان در را حضرتعالي نفساني بداليل كه اين از و متشكر نهايت شما محضر در را خويش كامل هويت و نداده قرار خود رفتار و اعمال انسان كه اين از كلي بطور و امشرمنده و متأسف بسيار امنكرده بازگو بيشمار هواپرستيهاي و ناخالصيها به آغشته و فراوان لغزشهاي به آلوده

13

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

قرار او جوار در و پاك و منزه و الهي شخصيتي عنايت و توجه مورد بود گرفته آن من عملي و فكري هويت . امزده خجلت و اندوهگين عميقا است گشته نمايان شفافتر روزها اين در و بودم واقف آن از خود كه گونه رهبري مقام قائم وجودي شعاع و شما بيت و حضرتعالي با سنخيتي هيچ

چيزي بود پوشانده را حضرتعالي با من ارتباط كه وضعيتي است. نداشته برخي كه اين از و نبوده حضرتعالي وجودي بركات از سوءاستفاده جز

و محذورات دچار را حضرتعالي غيرمستقيم و مستقيم من رفتار و اعمال الهي وديعه تنها اين امام حضرت قلب مهمتر همه از و ساخت اشكاالتي

نفرين خود بر آورده درد به را اسالم جهان طپنده قلب و زمان اين در«.مي کنم

:منتظري الله آيت حضرت در اندازه چه تا اعترافات اين بنابر هاشمي مهدي كه بفرماييد تصور شما

داده قرار خويش تأثير تحت را شما اجتماعي، سياسي مسائل تمامي جدا شما از مي خواسته بار آخرين براي او كه موقعي در شما كه است.است گفته فالني بگو كردي چه هر كه مي كرديد تشويق را او بشود

:است آورده 14 شماره سند خود پرونده 23 صفحه در چه كه بودم واقف خود وجودي اندورن در ولي شدم جدا ايشان از من»

قرار عاليقدر فقيه تأييد مورد انحراف و فتنه و فساد و شر از مجسمه اي گري حيله و سوءاستفاده مورد چگونه بزرگ شخصيت اين و است گرفته

«.گرفته اند قرار دوستان از عده و من

:الله آيت حضرت مهدي آقاي خصوصيات تمام از شما آيا نيستيد؟ يش اندساده شما آيا

داشتيد؟ اطالع هاشمي:است آمده پرونده 24 صفحه در

:15 شماره سند ود خ و بود عجب و غرور نتيجه كه طلبي قدرت مانند شيطاني خصلتهاي»

بود كرده احاطه مرا بيني بزرگ خود تكبر، ريا، فكري، استبداد و محوري و اسلحه انباشتن قتلها، در امعملي برخوردهاي از بسياري منشأ و

سرچشمه شيطاني خصلت اين از مسئولين عليه افشاگري مهمات،« .بود گرفته

مخلص است مردي او آيا مي دانستيد؟ را او خصوصيات تمام شما آيااسالم؟ و انقالب:مي گويد 24 صفحه خود پرونده در هاشمي مهدي

:16 شماره سند و ديد بازيها خط و خط منجالب در فرورفتن و تدين و تعبد ضعف اثر در»

و سياسي معادالت به آميخته انقالب ارزشهاي همه به نسبت نگرشم مي سياسي خط منطق از را ایحادثه و پديده هر بود شده خطي

« .را رهبري معظم مقام حتي نگريستم

14

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

:الله آيت حضرت د ایكرده فكر حال به تا آيا شناختيد؟ مي خوب را هاشمي مهدي شما آيا فكر آيا مي كنيد؟ قضاوت زود گونه اين كه است كم چيزي چه شما در

رضوان منتظري شهيد با كودكي از كه را هاشمي مهدي آقا كه د ایكرده نبودي( مهلكه اين در شما الظاهر علي بود اگر )كه عليه تعالي الله

خوب را خودتان داماد او، برادر آيا د؟ اینشناخته چرا بود رفيق و دوست ري آقاي از را او تقواي كه بود شده موجب چيزي چه آيا د؟ ایشناخته هست چيزي چه امام در آيا مي دانستيد؟ كمتر رضايي محسن و شهري

را او بود دامادشان برادرش نه و بود كرده بزرگ را او نه كه اين با كه قائم توان شما آيا نشناختيد؟ د ایكرده بزرگ را او كه شما ولي شناختداريد؟ و داشتيد را امام حضرت مقاميآورده اید: 17/7/65 نامه همان در شما .د ایآورده:17 شماره سند

و است نوشتن و مطالعه مشغول نشسته خانه در او» مد كشور در فعال را اينها امثال و اعالميه و قتل از را خالفي كار هر است شده بالغيب رجما

هاشايعه قبيل اين تقويت سبب هم كشور بازيهاي خط و دهند نسبت او به اساس را شايعه هم اطالعات جمله از مسئولين متأسفانه و است

نيز خود ظالمانه تصفيه حسابهاي و خط بازيها اين و مي دهند قرار قضاوت« .است كشور مشكالت از يكي

افتاده اتفاق كشور در خالفي كار هر اسالمي جمهوري عزيز اطالعات آيا است؟ داده نسبت ايشان به است وزيري نخست و حزب انفجار آيا مثال

است؟ داده نسبت ايشان به را قاضي، دستغيب، اصفهاني، اشرفي صدوقي، عزير آيات شهادت آيا

است؟ داده نسبت ايشان به را مدني و مطهري داده نسبت ايشان به را نژاد هاشمي شهيد و قدوسي شهيد شهادت آيا

داده رخ غيردولتي و دولتي دستگاههاي در كه اشكاالت همه اين آيا است اعمالي و اعترافات جز چيزي چه است؟ داده نسبت ايشان به را است

مهدي ؟ اندداده نسبت او به را است شده مرتكب هاشمي مهدي كه را است داده انجام كه كارهايي خود پرونده دهم تا اول صفحه از هاشمي

:است قرار اين از آن سرفصلهاي كه دهد. مي شرح .بودن ساواكي به اقرار -1 را آبادي شمس مرحوم كه بود داده آنها به دستور كه همانهايي لودادن -2

.كنند ترور.سلطنتي خانواده به دعا -3.مهديزاده و سلطان جهان قتل دستور -4.آبادي شمس مرحوم تلق دستور -5.صفرزاده قتل دستور -6.بحرينيان مهندس قتل دستور -7.كميته و سپاه اختالف به زدن دامن -8.منفجره مواد و مهمات و اسلحه توجهي قابل مقادير اختفاء دستور -9

15

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

به مباركه و درچه شهر، خميني سپاههاي و لنجان سپاه تحريك -10.اصفهان سپاه مقابل در ايستادن و وحدت

وزارت عليه افغاني فضالي و طالب نام به اوراقي نشر و جعل -11.خارجه

.اصفهان روحانيون بعضي عليه و هادي دكتر بودن ساواكي سند جعل -12.فرزندش دو و حشمت عباسقلي قتل دستور -13.آن در آدمكشي و درگيري و نصر سازمان انحالل -14.دولتي اسناد جعل -15.شده بندي طبقه اسناد نگهداري -16 مسئولين عليه بيدار روحانيت عنوانهاي با اعالميه و دفتر نشر و چاپ -17

.دارد بيشتر تأمل به احتياج كه موارد قبيل اين از و .نظام

:منتظري آقاي جناب آيا مي كند؟ مطالعه و نشسته درمنزل فقط آدمي چنين آيا شده مد واقعا

از يكي اگر آيا دهند؟ نسبت هاشمي سيدمهدي به بيفتد اتفاقي هر بود از و شناختيد مي بچگي از را او كه جنابعالي به هاشمي مهدي را اينها محسن آقايان از كمتر را او تقواي و داشتيد اطالع او خصوصيات تمام

تقوي با را او هم اآلن .بود گفته نستيد دا نمي شهري ري و رضايي كه را خود اطرافيان آيا د ایشناخته را آقاهادي آقاي آيا حال مي دانستيد؟

آقا براي جرم همه اين با د؟ ایشناخته كرده اند امام دل به اينقدرخون.است شايعه كشور اطالعات قضاوت اساس آيا مهدي،

آورده اید: 17/7/65 نامه همان در :18 شماره سند

نه يم اخوانده فقه در آنچه خالف بر اسالمي جمهوري در مي دانيد آيا» بدهيد را او مال مي كند حكم قاضي او مال نه است محترم مسلمان جان نمي كند گوش كسي بدهيد را او خانه بنيادهاي تصرف در اگر مخصوصا

ترس يا و يكديگر ترس از هم قضايي عالي شوراي افراد و باشد انقالب شرعها خالف همه اين بر غلط جوسازيهاي يا و مقامات تلفنهاي از

«گذارند. مي صحه سكوت بوسيله.چيست قضاوتها نوع اين علت ببينيم حال

آقاي كارهاي باره در خود پرونده سوم جلد 2 صفحه در هاشمي مهدي:است آورده هاشمي هادي :19 شماره سند

با معترض، و دار مسئله نيروهاي مالقاتهاي جهت الزم تسهيالت ايجاد» « .آزادي نهضت به وابستگان و پيمان دكتر چون آقا

:منتظري الله آيت حضرت از فرستادند مي شما ديدار به شده حساب كه افرادي نمي كنيد تصور آيا

با آيا بيندازند؟ غلط موضع اين به را شما كه اندبوده ليبرالها و منافقين با و متدين را آنها و داريد او برادر و هاشمي مهدي به شما كه اطميناني

خويش گروه و خويش دست آلت را شما نمي كنيد فكر مي دانيد تقوي

16

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

ديوانعالي رياست از غير قضايي عالي شوراي افراد آيا داده اند؟ قرار شما از نبايد آيا نكرده ايد؟ انتخاب شما را كشور كل دادستان و كشور از چرا می شود انتخاب شما دست به كه را شورا اكثريت كه كرد سؤال خدا حكم مقامات تلفنهاي با كه كرديد انتخاب شما( زعم )به ترسو افراد

آيا نباشد؟ محترم برايشان مسلمانان جان و مال يا كنند؟ تعطيل را آيا كنند؟ ناحق را حقي بخواهند كه كسانيند اسالمي جمهوري مقاماتهستند؟ قوه سه رؤساي و وزراء و وكال از غير اسالمي نظام مقامات يك معمولي كارمند كه اسالمي جمهوري مقامات از شما مقصود

تلفن يك با كه دينند بي اينقدر قضايي عالي شوراي آيا نيست وزارتخانه متعال خداوند پيش حرفها اين آيا بفروشند؟ را خود آخرت و دنيا مقام، يك

ندارد؟ جوابآورده اید: 17/7/65 نامه همان در شما :20 شماره سند

به و بمانم كنار كشور سياسي كارهاي از ناچارم فعلي وضع با باالخره» به مي کنم تقاضا اين بنابر بپردازم حوزوي كارهاي و طلبگي بحث و درس

نشود ارجاع كاري من بوكالت السابق كمافي شرعيه وجوه در ضمنا« .مي کنم تصرف حضرتعالي

نتيجه اين به خود و گيريد مي تصميم خود كه د ایعقيده اين بر باز آيا مهدي آقا و هادي آقا و برويد كنار كشور سياسي كارهاي از كه د ایرسيده

اين از قبل ماهها نظام از شما انفصال داعيه آيا ؟ اندنداشته نفوذ شما در امروزه كه است؟ نبوده مهدي آقا و هادي آقا كار دستور در شما نوشته.است يافته تحقق:است نوشته هاشمي هادي آقا به ي نامه در هاشمي مهدي آقاي :21 شماره سند

و داشتيد كه نظري تنگ و محوري خود روحيه همان با متأسفانه شما» از بسياري سبب سنجيدي مي خودت ناقص معيارهاي به را چيز همه

حساس در و ساخت انقالب متوجه را بسياري عوارض كه شدي فجايعي الله آيت انفصال لزوم داعيه جنگ و انقالب و كشور تاريخ لحظات ترين

بزرگي گناه چه داند مي خدا كه دادي سر را مسئولين و نظام از منتظري« .باشي كرده توبه گذشته از كه اميدوارم و ایشده مرتكب

شما انفصال مسئله به راجع حضرتعالي به اینامه در هاشمي مهدي آقا:مي گويد چنين حكومت از

:22 شماره سند را خويش وجدان لحظه يك اگر نيز اخوي آقاي و گيرم مي گواه را خدا» آرود ره نظام با رابطه قطع كه داد خواهد شهادت فراخواند داوري به

بزرگ خطي، مالقاتهاي سازي زمينه با ايشان كه بود حركتهايي مجموع القائات و افراطي تحليلهاي ارائه و كشور كمبودهاي و ضعفها دادن نشان

« .است داده انجام ماه چندين طي نشده حساب بايد ايران شريف مردم يك منتطري الله آيت جدايي نمايندكه توجه كامال

قبل ماهها كه است بوده مهدي آقا و هادي آقا شده حساب برنامه

17

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

است اين بر عقيده باز آيا .است رسيده نتيجه به امروز و شده طراحيگذاشتند؟ كنار را منتظري آقاي مرتبه يك امام كه تصفيه را ايشان قدرت كسب براي كساني كه است اين بر عقيده باز آيا

نبود؟ كافي حجت، اتمام و امام تحمل و صبر سال چهار سه آيا كرده اند؟ هادي آقاي به راجع نگويد كسي حتي ديگر تا نپذيرفت را هادي آقا امام آيا

هادي آقا آيا. كشيد نمي اينجا به وضع نمی شد اگر و شد كوتاهي هاشمي افتاد اتفاق مكرر مالقاتهاي در او و من بين كه را جرياناتي ايشان به

هادي آقا با و نخريدم جان به را الله حزب ناسزاهاي من آيا است؟ نگفتهنكردم؟ مكرر مالقاتهاي امام و خدا رضايت براي

آورده اید: 17/7/65 نامه همان در :23 شماره سند

دريغ زنداني براي هم روز نور از حتي زندانها از بعضي در مي دانيد آيا» ماهها، بلكه روز دو و روز يك نه هم آن داشتند خواهند حضرتعالي به قطعا

«.يش اندساده فالني و است دروغ اينها گفت شما اطرافيان به و دارد شرم آنها گفتن از انسان كه ديگر ي« آيا» چند و

.نمودند ساقط را شما تا كردند بازي ما با چگونه كه فرستد مي لعنت

:منتظري الله آيت حضرت بدانيد تا كنيد توجه هاشمي مهدي پرونده سوم جلد 5 و2 و1 صفحات به

آمد و رفت شما بيت با كساني چه و زنند مي را حرفها اين كساني چه.دارند

كشور از خارج و منافقين با هادي آقا به ارتباط باره در هاشمي مهدي آقا كه است آورده مطالبي .می شود نقل ذيال

چيز همه مي خواهم من است گفته هاشمي مهدي كه مي کنم يادآوري قبال مطالب است شده ضبط هاگفته اين برسم خدا خدمت پاك تا بگويم را:است چنين او

:24/4 ،24/3 ،24/2 ،24/1 سندهای من هادي آقا ذهنيت در» ما كه بود آمده پيش مسايلي مي گويم صريحا كه اين ولو ارتباطاتي سلسله يك بايد كه مي كرديم ضمني تأييد هم مثال

داشته كشور از خارج نيروهاي با يدكي كانال عنوان به باشد هم ضعيف و احتياطي كانالهاي يك بايد ما كه بود رسيده نتيجه اين به هادي آقا باشيم اگر كه كنيم آماده كشور از خارج با را يدكي اين با آمد پيش تحولي احيانا

ایطلبه همان با هادي آقا و باشيم. داشته ارتباط كشور از خارج جناحهاي را مسائل هم با داشت ارتباط هم هادي آقا با و بود (1) توابين از كه

شده گفته چنين هادي آقا به تواب طلبه همان كانال از مي كردند. هماهنگ آن به وابسته كه نيروهايي چنين هم و مجاهدين سازمان از جناحي كه بود

مي كنند فكر خفيفتر و ماليمتر منتظري الله آيت به نسبت است سازمان و بايد بود شده معتقد هادي آقا كه بود طيف اين و خط اين و جناح اين كال معتقدند آنها كه كانال اين با مرتبط ماليمترند منتظري الله آيت با مثال

و دارد ارجحيت رژيم اين بر مجاهدين سازمان مي گفت هادي آقا و .باشد و مشهوريت داخلي انفعاالت و فعل بروز درصورت كه بوديم معتقد ما

18

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

رابطه اين رفته هم روي است. كارساز خيلي منتظري الله آيت قداست قرار هادي آقا با رابطه در كه )ارمی( توابي طلبه هم بعد زمان و... با

« .می شد محسوب خلق منافقين با ارتباط كانال بود گرفته ذكر از پس 6 ص دوم جلد پرونده در كه است اين مهدي آقا ديگر مطلب

آقاي به) است كرده گزارش هادي آقا كه او( خيانتهايي )بقول مورد چند محرمانه خيلي و محرمانه بولتن هاي انتقال با موافقت مانند منتظري(

، ایخامنه و هاشمي آقاي تضعيف جهت تقلبي« طومار »تنظيم جريان به كه آقا نزد سپاه فرماندهي ضعف نقاط ساختن بزرگ و انتقال

محسن برادر مالقاتهاي ممنوعيت آقاي ساطت و با... آقاي تشويق و تحريك گشت، منتهي آقا با رضايي

دادن مأموريت بحرينيان، قتل جريان كردن مالي ماست بر مبني منتظري در مخالف گيري موضع به آقا تشويق ضربت، گروه تشكيل براي... به

ريشه كه بود گشته مطرح هاشمي آقاي توسط كه »مترو« طرح با رابطه:مي آورد مي كند، نقل كه ديگر مورد دهها و داشت خطي :25 ،19 شماره سند

آقا، با معترض و دار مسئله نيروهاي مالقات جهت الزم تسهيالت ايجاد» با موافقت و مسامحه و آزادي نهضت به وابستگان و پيمان دكتر چون به گفت مي باره اين در او آقا، بيت در ارمي چون افرادي آمد و رفت و است، اشكال بال آمدشان و رفت هستند تائب افراد اين چون آقا نظر

« .مالقاتها برخي در خطي مالحظات اعمال ذكر ولي است. الشمس« من اظهر» كه شما يشي اندساده مورد در اما

بزرگ بچگي از را هاشمي مهدي كه اين با كه است بس نكته همين به او كه حالي در مي دانيد انقالب طرفدار و متدين و متقي را او د، ایكرده

.بود قائل خود »بد« براي بسيار صفت دهها خودش اعتراف:الله آيت حضرت

از شرم كه ها ... مي دانيد« آيا» جمله تكرار كه داريد عقيده هم باز آيا دلي با امام نيست حق آيا و شماست؟ خود از دارم آنها كردن بازگو

:بزنند فرياد شكسته قلبي و پرخون و زنان مقابل در را سرهاشان منافقين كه باشيم افرادي مدافع بايد ما»

«بريدند. گوش تا گوش افطار ي هاسفره سر در فرزندانشان از كه ندادي اعالميه ایگونه به شما سامي دكتر مرحوم قتل مورد در آيا شما به ديداري در است يادتان است؟ كشته را او نظام شود فهميده آن كه بود صورتي به آقا پيام گفت هادي آقا بالفاصله گفتم، را مطلب اين

آنجا از شما كه نزن راه آن به را خودت گفتم او به من شد، تبرئه نظام چه و گفت بايد را چيزهايي چه نمي دانيد و هستيد يش اندساده كه

از را منافقين ما است گفته فالحيان بله گفتيد: گفت، نبايد را چيزهايي كه كرد تصديق خودش ايشان گفتم هادي آقا به آوريم. درمي پاي

نظام گردن به سامي دكتر مرحوم قتل كه بگويد صورتي به است خواسته گفتم شما به بعد و بيفتد گفته چيزي چنين فالحيان نيست معلوم كه اوال

هر آيد مي خوش را خدا آيا نبود، منافق كه سامي گذشته آن از باشد. خاطر به صرفا مي گويم حال و. بيندازيد نظام گردن به را غارتي و قتل

19

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

را عتلي هر بايد است رسانده بجزايش را هاشمي مهدي اطالعات كه اينانداخت؟ السالم عليه زمان امام گمنام سربازان گردن به

د. ایكرده بزرگي اشتباه شما كه شد روشن مطلب هم بعد چندي بحمداللهمي كنيد؟ امضاء نوشتند چه هر چرا كه است اين ما حرف

حفظ براي كه را آنهايي جواب بدهيد؟ مي توانيد را شهدا خون جواب آيا به حاضريد ليبرال چند خوشي دل براي شما و گذشتند خود از نظام

را سامي مرحوم كه كنيد مطرح ایگونه به را مطلب غيرواقعي صورت:كه زنند مي فرياد امام كه است مسائل اين از .است كرده نابود نظام

يشان اندساده دهان از را خود حرف كه كرده اند اعالم بارها نفوذيها»«.زنند مي موجه

:بفرمايند رنج و درد با امام نبايد آيا ابراز و نظرهاي اظهار در فروخته خود ليبرال چند رضايت براي نبايد»

كنند احساس عزيز الله حزب كه كنيم عمل غلط ایگونه به هاعقيده« .مي كند عدول اصوليش مواضع از دارد اسالمي جمهوري

:كه بزنند تشر شما به نبايد آيا و رسد مي مطبوعات و تلويزيون و راديو به دستشان كه آنهايي به من»

زنند مي را ديگران حرفهاي بسا چه هستم من تا مي کنم اعالم صريحا« .ببرند بين از را پناه بي مردم اين اسالم منافقين گذاشت نخواهم

:الله آيت حضرت آنچه و بوده يش اندساده كه نداريد باور اعترافات و اسناد همه اين ذكر با

.است منافقين و آزادي نهضت ذهن تراوش د اینوشته د اینوشته امام به كه يي هامي دانيد( )آيا از بند يك هستم مطمئن من

.نيست راستآورده اید: 17/7/65 نامه در شود سعي و تندند و احساساتي نوعا اخالصشان همه با كميته ي هابچه»

مي كنند برخورد مردم با ذالك امثال و حجاب و منكرات عنوان به كه آنها« .باشند ديده تعليم و عاقل شناس، روان افراد

هزار چند به منكرات با درگيري براي كه د ایكرده فكر مسئله اين به آيا با كه را روانشناس همه اين ما است؟ نياز كشور سطح در روانشناس

روانشناس«» بياوريم؟ كجا از شوند كميته مأمور هزارتومان دوسه ماهيشمات؟ عجولي از نوشتن چيز گونه اين نداريد قبول آيا د؟ ایكرده توجه

آورده اید: 17/7/65 نامه در :27 شماره سند

در است قضايي تشكيالت تر داغون و تر ضعيف ارگانهاي همه از» « .باشد تر قوي ارگانها همه از است الزم كه صورتي

:گوييد مي كه آنجا تا .است خيرالموجودين اردبيلي موسوي آقاي هم باز مي رسد من نظر به»»

:منتظري آقاي حضرت

20

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

شوراي در امام كار نصف پس است اردبيلي آقاي خيرالموجودين اگر كه نفر يك ماند مي و است نامه اين در شما تأييد مورد قضايي عالي

نزد در عملي و علمي نظر از شما هم را او كه است كشور كل دادستان چگونه دادستاني براي ايشان پرسيدند شما از امام و كرديد تأييد امام

قضا وضع اگر مي كنيد؟ امام به اشكال چرا پس .است خوب گفتيد است؟ لي عا شوراي براي را اعضايي چرا :كنيم سؤال بايد شما از است خراب

آقاي مورد در قبل صفحه در نيستند؟ فكر هم كه كرده ايد انتخاب قضايي در .نيست برخورد اهل و نمي خورد درد به او د اینوشته اردبيلي موسوي

.مي دانيد خيرالموجودين را او بعد صفحه دنبال را مسائل اين نوشته اين و است بسيار كه بگذريم تناقضات اين از

.نمي كند است شده نوشته 4/7/66 تاريخ در كه امام حضرت به نامه اي در شما باور كه د ایآورده را مسائلي هاشمي، مهدي اعدام از قبل روز چند يعني

.شد تعجب باعث و نمي كردم:د ایآورده نامه اين در

:28 شماره سند مادر نيست. بدتر اندگرفته قرار امام عفو مورد كه كساني از خيلي از او»

مورد آنان بيت و خانواده و ترحمند مورد او خردسال فرزندان و زن و پير«.است احترام:مي گويد او فرماييد، مالحظه هم را هاشمي مهدي نامه اكنون

:29 شماره سند را لغزش و انحراف وضوح به من سال يك به قريب گذشت با و اكنون» و درايت به و مي بینم پرونده در متهم دوستان و خود عملكرد در

العالي مدظله خميني امام حضرت انقالب، رهبري معظم مقام هوشياري جلوگيري آن از قاطعيت با خطر توسعه و رشد از پيش كه گفته آفرين

امام حضرت شرايط در چنانچه نيز حضرتعالي دارم اطمينان و .فرمودند و روابط حصار از بيرون و مي داشتيد قرار كشور محترم مسئولين ساير و

مي رسيديد نتيجه همان به مي نگريستيد قضيه به دوستانمان و ما عواطف« .رسيدند رهبري معظم مقام كه

ايشان دوستان و مهدي سيد عواطف و روابط حصار از شما آيا راستي رسيدند؟ امام حضرت كه رسيديد اینتيجه آن به شما آيا شده ايد؟ خارج

شما به خويش حصار از خارج را مطالب شدند حاضر شما اطرافيان آيا مهدي كه گرفت قرار امام حضرت عفو مورد كسي چه آيا كنند؟ منتقل

می شديد حاضر بودي درآمده حصار از اگر آيا نبود؟ بدتر او از هاشمي به چرا كه كنيد خون را امام دل كه بنويسيد امام به اینامه چنين

نمائيد؟ نمي توجهي شرعي معيارهاي خودش ي هامصاحبه توسط كه او مفاسد اكثر از اطالع با4/7/66 نامه در :د ایآورده بود شده عرضه مردم به اطالعاتي مسئولين و

:30 شماره سند اسالم و انقالب به باالخره و مفسد نه و محارب نه است مرتد نه او»

« .دارد كامل اعتقاد

21

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

خانواده به دعا قتل، فقره چندين و بودن ساواكي با هاشمي مهدي آيا كه ديگر مسئله دهها و نظام به مربوط مهمات و اسناد اختفاء سلطنت،

به كامل اعتقاد مي گوييد شما احوال اين تمام با تازه نبود؟ مفسد گذشت پيدا را مفسد مصداق آيا نباشد مفسد ايشان اگر داشت اسالم و نظام

مي كنيم؟: 17/7/65 نامه همان در

:31 شماره سند انقالبي افراد و بروها جبهه و هااللهي حزب از زيادي طرفداران هنوز او»

« .گذارد مي بد اثر آنان روح در او اعدام .دارد بر د. ایداده قرار توجه مورد را اسالم اصول تقاضايي چنين در شما آيا

با شخصي نبايد اسالمي نظر از آيا بگذارد بد اثر ایعده روح در كه فرضكرد؟ مجازات را جنايت همه اينآورده اید: 17/7/65 نامه همان در

:32 شماره سند« .باشد مي طلبان سوژه و دشمنان براي بزرگي پيروزي او اعدام»

:مي گويد خود پرونده 18 صفحه در هاشمي مهدي :33 شماره سند

از كه را خود عملي و فكري ضعف نقاط كه بود اين من گناهان از يكي» تا نساختم مطرح منتظري الله آيت حضرت با داشتم انقالب از بعد و قبل

نكنند اعتماد من به همه اين آقا حداقل يا و شود فراهم آن اصالح زمينه يا را خود ايشان حضور در مي كردم سعي من ایمسئله هر در بعكس بلكه

«.كنم جلب خود به را ايشان حمايت و ترحم و داده جلوه مظلوم

:الله آيت حضرت دفاع او از حاال چرا الاقل بشناسيد را او نتوانستيد و بوديد ساده شما اگر

چيز همه به خودش و است مانده او مرگ به روز سه دو كه حاال مي كنيد به شما چرا كه باشد خون امام دل نبايد آيا است؟ كرده اعتراف

حمل را اينها همه امام حضرت البته نمي نمائيد؟ توجهي اسالمي معيارهاي.مي كنند شما سادگي برآورده اید: 17/7/65 نامه همان در

:34 شماره سند من كه است شخصي عالقه خاطر به نه شد گفته آنچه باالخره» هيچ فعال

است انقالب آينده و اسالم مصالح نظر از فقط بلكه ندارم شخصي عالقه دارد. پي در خون و تركدو بسا باالخره ريزي خون و اعدام كه اين و

«.كرد زنده نمی شود را كشته ولي است ميسر هميشه اعدام مصيبت همه آن آيا نداريد شخصي عالقه ديگر گوييد مي شما چگونه -1

مهدي آقاي حفظ براي جهان سطح در انقالب و اسالم براي شما كه از كرديم تحمل را آن بردباري و صبر با همگي كه آورديد بار به هاشمي

نبود؟ هاشمي مهدي به عالقه روي

22

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

د اینوشته امام براي چرا پس نداريد عالقه ايشان به نسبت شما اگر -2 مي وجود به اسالم دشمنان براي بزرگي پيروزي كه چرا نكشيد را او كه

.نمي نويسيد را اینامه چنين ديگران براي چرا آيد، آيت حضرت دارد، پي در خون اعدام و خون بسا چه نوشته ايد كه اين -3

قصاص بايد كه چرا است. عوامي خيلي ديگر اين معذرت كمال با الله چون كرد تعطيل را اسالم مي آورد، خون خون اوال نمي توان را كشته ثانيا.كرد زنده ثابت مي خواهم كه است اين براي پردازم مي مسايل اين به من كه اين هم را بديهيات كه د ایشده حل چنان خود اطرافيان در شما كه كنم

.منكريد خود پرونده 24 صفحه در هاشمي مهدي آقاي گذشته اينها همه از

:مي گويد :35 شماره سند

نتيجه كه طلبي قدرت مانند شيطاني خصلتهاي و معنويت و تعبد ضعف» بيني خودبزرگ تكبر، ريا، فكري، استبداد خودمحوري، بود، غرور و عجب

قتلها، در امعملي برخوردهاي از بسياري منشأ و بود كرده اطه اح مرا خصلت اين از ... و مسئولين عليه افشاگري مهمات، و اسلحه انباشتن« .گرفت مي سرچشمه شيطاني

مي كرد اقتضاء اسالم مصالح آيا بود؟ ايشان محتاج آينده در انقالب آيانشود؟ اعدام شخصي چنين

:د اینوشته امام به پرخاش با ديگري نامه در :36 شماره سند

داديد اجازه بود من مدارس و من بيت و من ضرر به كه ایمصاحبه چرا»«.گردد پخش ؟« التجر بائي و تجر » بائك كه شد چه گردم!!! مقدستان وجود قربان

هر اگر بگيريد، ناسزا و فحش باد به را نهادي هر و كسي هر شما اگر و راديو باشد انقالب و اسالم ضرر به درصد صد ولو بزنيد كه را حرفي

به كسي اگر ولي كنند پخش را آنها همه بايد هاروزنامه و تلويزيون ابروست چشمتان باالي بگويد شما خود و شما بيت و شما مدارس و فحش مي گيرد؟ سرچشمه كجا از دوگانگي اين آيا مي كنيد؟ اعتراض

از شما به ديگران اعتراض ولي طيبات، از شما، كوبنده انتقادهاي و ناسزا اين راستي بريزند؟ گوينده دهان در گداخته سرب بايد كه است خباثت

ندارد؟ نفسي مسائل عمق در ريشه دوگانگي:د ایآورده تاريخ بدون نامه همين در

:37 شماره سند داشت كننده مطالعه و عضو هزار حدود كه من به مربوط كتابخانه چرا» بسته هم الي اآلن و شد موم و مهر مي كرد تبليغ او عليه منافقين اديو ر و

« .است

:الله آيت حضرت .است نبوده شما نظر زير كتابخانه مطمئنا

23

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

:ويد گمي 15 صفحه خود پرونده در هاشمي مهدي كه چرا :38 شماره سند

يك عنوان به علميه حوزه و قم به ما سياسي: كتابخانه و قم طالب» احراز و قدرت عطش كه آنجا از و مي كرديم نگاه قدرت اصلي پايگاه )كه را خود افكار تا بود شده ما العين نصب درازمدت در پايگاه بعدا

روحاني نيرومند بازوي يك و داده گسترش جا همه در داد( خواهم توضيح جلسات طي در... آقايان همكاري و همفكري با و باشيم داشته اختيار در

اين به رفته هم روي می شد تشكيل گوني گونه بافتهاي در كه متعددي كه رسيديم نتايج كتابخانه كه ببريم باال را سياسي آموزش سطح بايد اوال

مدارس به منحصر انحرافي و تند حركت اين البته شد، آن متكفل سياسي پيوستگي و مي كرديم جذب را زيادي طالب نيز آن از درخارج كه نبود آقا« .مي كرديم تقويت آنان در را خط و تفكر اين به

عزيز وزارت را جنابعالي به مربوط كتابخانه چرا كه بدانيد بايد اكنون در كتابخانه اين كه مي دانستيد شما آيا كرد. موم و مهر حق به اطالعات

بي كمال با اينها كه مي دانستيد شما آيا است؟ مهدي آقا طيف اختيار را شما مي خواستند گونه هر و كرده اند استفاده شما پاكي از انصافي او به وابسته افراد و هاشمي مهدي كه مي دانستيد آيا می دادند؟ حركت

بسيار نفوذ ويا بوده جنابعالي بيت در آنان از بسياري هنوز متأسفانه كه روحاني نيرومند بازوي به پايگاه احراز و قدرت عطش علت به دارند

و كتابخانه چنين تأسيس به دست اندگفته جنابعالي به و دارند احتياج خويش انحرافي و تند حركت اين شما حمايت چتر زير كه بزنيد مدارسي

دهند؟ گسترش آن از بيرون حتي و شما مدارس در را:د ایآورده تاريخ بدون نامه همين در شما :39 شماره سند

بود مجرم مهدي سيد» ولي د: ایكرده اضافه بعد ...می شد اعدام فرضا در و روحانيت و انقالب مدافع جوانان و كردند گشايي عقده ایعده چرا اثر هم هاجبهه در كه نحوي به كشاندند يأس و پوچي به را خودتان خط

« .گذاشت امام خط در مدافعين با هاشمي مهدي كه داريد باور شما آيا اصوال

شوند؟ كشيده نااميدي و يأس به او ماعدا با كه داشتند همگوني آيا مي ساخت؟ متأثر را هاجبهه كه بود مهم آنقدر سيدمهدي اعدام آيا

مي را مهدي آقا بعد، خطوط و جبهه مقدم خط اللهي حزب ي هابچه به افرادي چه باشد؟ داشته بد اثر تا شوند متأثر او اعدام از تا شناختند

گزارشاتي نوع چه اين مهدي، آقا فیط از غير شدند كشيده يأس و پوچيمی دادند؟ شما به كه بود:د ایآورده امام به تاريخ بي نامه همين در

:40 شماره سند طور اين خود همفكر دوست و فرزند با پدر و دوست يك دنيا كجاي در»

«.مي كند عمل

:الله آيت حضرت

24

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

شما به سال ساليان كه كسي براي نامه اين نوشتن كه بفرماييد باور» خويش خانواده چون را شما خانواده اعضاء تمامي و است ورزيده عشق

ناچار كه ببيند را روزي است ناگوار و تلخ بسيار است مي داشته دوست شيرين درك براي بايد چيست چاره ولي بنويسد اینامه چنين شود

اتفاق به قريب اكثر و من عقيده به گرفت. كمك خاطرات از حقيقت انجام مي ديدند شما نفع به زمينه اين در امام كه را آنچه شما، دوستان

دهند نجات خطر از را خود همفكر و دوست كه اين براي امام می دادند. به خطاب مهمي بسيار مسايل مهدي آقا دستگيري از قبل سال سه

«.خود اصحاب انتخاب در الله الله» :مثل فرمودند خبرگان مجلس خدمت را مختلفي افراد و هاشمي مهدي آقا دستگيري از قبل سال يك

از را او است خطرناكي فرد هاشمي مهدي آقا كه فرستادند جنابعالي را اصفهاني طاهري الله آيت امام داديد؟ گوش شما آيا سازيد. دور خود

مهدي آقاي مي گويد فالني بگوييد ايشان به كه فرستادند شما خدمت اين به آيا كنيد. اخراج خود بيت از را او است خطرناكي فرد هاشمي طاهري آقاي كه بود اين پيغام اين فايده تنها داديد؟ گوش پيغام و نصيحت

گرديد؟ شما مغضوب بود شما جدي بسيار عالقمندان از كه كه نفرستادند شما خدمت خوئيني موسوي آقاي با را من امام حضرت آيا معين فردي شما طرف از ست خوب است ساواكي هاشمي مهدي آقا

آقاي من و نمايند؟ رسيدگي موضوع اين به اطالعات از فردي با تا شود اين به رسيدگي براي شما نماينده عنوان به را او برادر هاشمي هادي

وقتي فرمودند. من به امام دادي؟ گوش شما مگر. دادم پيشنهاد پرونده وزير نخست و رفسنجاني هاشمي اردبيلي، موسوي خامنه اي، آقايان با

شايد كنيد مطرح را هاشمي مهدي مسئله رفتيد منتظري آقاي پيش را مسئله من كنند. اخراج منزلشان از را مهدي آقا و كنند قبول ايشان كه حاال كه داد پيشنهاد مسأله حل براي رفسنجاني آقاي و كردم مطرح

يكي در ايشان كنيد موافقت جنابعالي خوبست حساسند ايشان روي امام گفتيد بعدها. كند خدمت كشور از خارج در ايران فرهنگي دفاتر از

بكنند؟ مي توانستند چه ديگر امام كنند تبعيد را ايشان مي خواهند قبول شما بود ممكن كه راهي هر از او دستگيري از قبل سال يك امام وان عن به مي شود ايشان دستگيري به اقدام وقتي كه نمودند تالش كنيد

بسيار اینامه لذا نبوديد بردار دست شما ولي .نباشد شما دفتر عضو.آوردم رنجنامه اين اول در را آن متن كه نوشتند شما براي محترمانه

ولي .كرديم تعجب همه كه داديد تندي پاسخ اینامه چنين جواب در شما طيف و (2) زديد اعتصاب به دست كه نپائيد ديري كردند، تحمل امام

مالقاتهاي چرا» درشت تيتر با را اعتصاب اين هاشمي مهدي آقاي مرموز آقا دستگيري را آن علل از يكي كه « است؟ شده لغو رهبري مقام قائم

اعالميه بصورت آوردند، نهضتها در حضرتعالي نماينده هاشمي مهدي.كردند منتشر

منزل در ایجلسه در شما و خواستند را شما بزرگواري كمال با امام ولي ابتدا از .كرديد شركت بودند وزير نخست آقا و قوه سه سران كه اينجانب آقا تا نرويد پيشنهادي هيچ بار زير كه بودند گفته شما به كه بود معلوم

25

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

اين در اما .كرديد برخورد خشونت با همه با كه چرا كنند آزاد را مهدي:خواستند شما از بسيار تواضع با جلسه

« .بشكنيد را نظام عليه خود اعتصاب كه»:گفتند شما به

مي دانيد؟ خود دشمن را ماها شما » آيا « .بگوئيد نمي توانيد را اين يقينا:فرمودند گرم و صميمي بسيار حالت با بعد كار مشغول و بگذاريد كنار را كارها اين كه مي کنم خواهش شما از من»

« .بشويد خود.نكرديد قبول

:فرمودند مخلص و مريد اين از هستم شما مخلص من دارم، شما به ارادت من»

« .شويد مشغول خود كار به و بفرماييد قبول خود الله يكلف ال» گفتيد خشونت كمال با .« وسعها اال نفسا

حيا و شرم از همگي ديدم كردم نگاه دوستان به من هنگام اين در بود چشمانشان در اشك ایخامنه آقاي و انداخته اندپايين را سرهاشان

واليت به قائل شما كه گفتيم شما به امام جلو در من و رفسنجاني آقاي د اینوشته مطلب آن پيرامون صفحه 700 خودتان بقول و هستيد فقيه »جمله همان باز دهيد؟ نمي امام حرف به گوش چرا موقع(، آن تا )البته

الله يكلف ال نگاه شما به خونسردي با امام و آورديد زبان به را« نفسا بياييد كوتاه نبايد كه بودند گفته شما به خناس وسواسان مسلم مي كردند.

.كنند آزاد را مهدي آقا تااست نوشته مهدي آقا«.گردند جدا نظام شما( از )يعني آقا بايد گفت هادي آقا كه» ديگر ايشان از شما چراي و چون بي اطاعت و هادي آقا تصميم مقابل در

نظام حيثيت تمام تا گذاشتند مي بايد آيا دهند؟ انجام مي توانستند چه امام شما از بارها امام آيا گردد؟ دار لكه بوديد رهبري مقام قائم كه شما و

وزارت كرديد؟ آيا كنيد؟ پاك مشكوك عناصر از را خود بيت كه نخواستند مهره عنوان به را هاشمي هادي آقاي تبعيد حكم شما ترس از اطالعات به را هادي آقا شد قرار و شد رو مسايل كه بعد گرفتند امام از خطرناك،

گفتيد من به بعد و كرديد مخفي خود منزل در را او شما بخواهند تهران حركات اين كه مي دانيد شما دزديدم. اطالعات وزرات از را هادي آقا من

نظام مصلحت فرمودند من به امام ولي بود؟ سنگين چقدر امام براي مي كند اقتضاء كه دادند پيغام شهري ري آقاي به و نكنيم كاري فعال فعال

.باشيد نداشته كاري امام آمد، پيش بحثي شما مورد در كه روزي قضايا اين از بعد وقتي چند

:فرمودند«.كنم مالقات هادي آقا با حاضرم من»

كه بود وزير نخست آقاي به شما نامه بدنبال اين و كردم تعجب خيلي من با محبت با امام. كردند پخش نامه شب صورت به را آن اطرافيانتان

:گفتند ايشان به و نمودند برخورد هادي آقاي

26

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

دهيد نجات مرتجع آخوندهاي و آزادي نهضت چنگال از را منتظري آقاي»«.(مضامين اين به )نزديك

از بعد كه چرا باشند پيموده را شما حفظ راههاي تمام مي خواستند امام امام حضرت با هادي آقا با امام ديدار از بعد چندي شما كه مالقاتي تبعيد حكم از آيا. گردد پخش هادي آقا با مالقات خبر دادند اجازه داشتيد

راه تلويزيون و راديو از خبرش نقل و او پذيرش تا امام، توسط هادي آقا آن از امام با ديدارش و هادي آقا قضيه پيمودند؟ امام كه بود كوتاهي

نبود هضم قابل اللهي حزب ي هابچه از يك هيچ براي كه بود مسائلي گونه و كميته و اطالعات ي هابچه از كه چرا گذراندم را سختي روزهاي من و

نفرين مرا شهرها ساير و مشهد و قم علمي ي هاحوزوه تا جهاد و سپاه مي رسد دوست از چه هر مگر آخر خريدم. جان به من ولي مي كردند

سعيد آقا از سال بيست و بودم امام فرزند من اينكه با نيست؟ نيكو كه آنجا از ولي نپذيرفت اما كردم مالقات تقاضاي ايشان از بودم بزرگتر

بعد روز چند (3) نيايد بدمان چيزي از بوديم گذاشته قرار تقاضا اين مجددا نبود شما به محبت باب از اينها همه آيا. نفرمودند اجازه كردم تكرار را

اين والله ولي نبود؟ ارادت باب از منافقين و ليبرالها خطر نمودن گوشزد شما كه مي دانم من مي گفت دل در هادي آقا كه فهميدم مي خوب را

طريق اين از را خودم مسايل چرا نداريد منتظري آقاي از غير را كسي عوض چيز هيچ با را نظام مصحلت امام گفتم او به بارها من نكنم. حل

روي من با مالقاتهايش تمامي در هادي آقا شنوا؟ گوش كو ولي نمي كنند زندان در كه مهدي آقا طيف و افراد روي آقا كه مي كرد تكيه مطلب اين

خارج من توان از اين گفتم مي من كنيد آزاد را آنها حساسند هستند تمام گويي .خواستيد من از را همين مرتبه دو كه هم جنابعالي خود .است.است شده خالصه طيف اين در دين

وكالت اعطاء از اعم بود امام توان در آنچه الله آيت حضرت كالم خالصه شما دست بازگذاشتن و شما به احتياطات ارجاع و فقاهت عنوان و نامه

در شما نمايندگان تعيين با موافقت و قم عالي دادگاه و قضائيه قوه ي در زمين نفري هفت هيئت در نماينده تعيين نيز و كشور از خارج و دانشگاهها

.داد انجام ديگر، عنايت دهها و آيت و بودند مخالف شما مقامي قائم با له معظم كه اين با اينها بر عالوه

مصلحت حفظ خاطر به است، قضيه اين شاهد گيالني محمدي آقاي الله و ماليم لحن با شما از وقتي محبتها همه اين جواب در كردند. سكوت مهدي از خواستند شما از دارم ارادت شما به من كه قبيل اين از جمالتي معتقديد هم باز كرديد. چه شما نكنيد اعتصاب و بكشيد دست هاشمي

.است نكرده عمل خوب خود فكر هم و دوست با امام شما از امام اگر كه مي كرديم فكر شما مورد در زماني ما بخواهند مثال

انجام درنگ بي كنيد قرباني را خود فرزند نظام كيان و اسالم حفظ براي و خرد را دوستانتان همه زيباي تصورات شب آن در شما ولي دهيد مي

جايز را شما تضعيف كه چرا برنياورديم دم حال تا ما و كرديد باطل.نمي دانستيم

27

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

:الله آيت حضرت بوده خودتان كار مي كنيد خيال منافقين از دفاع در شما اخير ي هانامه

است طيف اين چگونه كه آورم مي را هاشمي مهدي آقاي سخنان بعدا منافقين از دفاع طرف به را شما موضع شما روي كار سال چند طول در

.كشيدند الله حزب پيش كامل سقوط به را جنابعالي و دادند سوق و زديد حرف ساعت نيم شما امام با خود آخر مالقات در هست يادتان:فرمودند امام برويد شديد بلند وقتي كردند سكوت امام

را مرگم و ببخشايد مرا انشاءالله خدا نبود، درست شما حرفهاي بيشتر»« .برساند

كه كرديد چه كه د ایپرسيده خود از آيا فرمودند را جمله دو همين تنها امام رسانده شما اطالع به را آن و است خواسته خدا از را خود مرگ امام

است؟:مي گويد مورد اين در مهدي آقا ديگر روز چند خميني گفت مي او بود داغتر خيلي من از هادي آقا»

«.شد خواهد حل مسئله و مرد خواهد كه زماني است؟ زده وقتي چه مهدي آقا را حرفها اين مي دانيد

نداشته نگفته چيز هيچ مي خواهم بود گفته او كنند. اعدامش مي خواستند را اين اصل .است موجود ايشان نوار عين بيامرزد مرا خدا بلكه تا باشم

.مي کنم نقل ديگري جاي در سند با

:الله آيت حضرت كه ايد عقيده اين بر هنوز آيا .است پاك پاك شما بيت معتقديد هنوز آيا

است؟ نكرده عمل خوب صورتي به خود دوست با امام:ايد نوشته امام به تاريخ بدون نامه همان در

:41 شماره سند يا و ترس اندازه اي تا كه را مخالف آخوندهاي كار، اين با حضرتعالي»

« .داديد را زدن ضربه امكان آنان به و كرديد. جري داشتند حضور شرم مهدي دستگيري با شما دشمن و مخالف آخوندهاي شرم و ترس آيا

با او، از شما دفاع خاطر به شما دوستان يا است بهتر بريزد هاشمي دوستي امام حضرت دوستان از بعضي از غير شما شوند؟ بد جنابعالي

.ندهيد دست از مهدي آقا طيف غلط تحليلهاي خاطر به را اينها نداريد، د اینوشته هاشمي مهدي قضاياي در كه تاريخ بدون نامه همين در

:د ایآورده :42 شماره سند

من بيت و من از حمايت پوشش در و حضرتعالي اسم به كه ایضربه» در و گذشته رژيم در مخالف آخوندهاي كه ضرباتي همه از شد زده من به

«.بود بيشتر زنند مي و زدند حال زمان شما از حمايت كند دور شما كنار از را مهدي سيد مي خواست امام آيا

زديد؟ ضربه من به من از حمايت پوشش در فرماييد مي كه نبودكه است آورده اش پرونده از جلد چند در خودش اعتراف به مهدي آقا

.بود ساواكي(1)

28

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

.داشت شركت هاتوطئه و قتلها در(2) .مي كرد تحريك را شما و مي زد مظلوميت به دروغ به را خود(3) .می داد شما به غلط اطالعا و اخبار(4) .داشت شما حريم در بزرگي لغزشهاي(5)ساخت. مشتعل كشور مسئولين ضد بر را بنديها جناح آتش(6) خام افراد اختيار در رسيد مي شما به كه را مملكت سري اطالعات(7)

.نهاد مي مي رستاخيز حزب در عضويت به تشويق انقالب از قبل را مردم(8)

.نمود .مي كرد دعا سلطنتي خانواده به(9) و گرديد. نفر چند قتل به منتهي كه كميته و سپاه بين افكني اختالف(10)

اصفهان سپاه مقابل در كه نمود تحريك را شهر خميني و لنجان سپاه.كنند مقاومت

انحالل از پس سپاه اطالعاتي و شده بندي طبقه اسناد نگهداري(11) .نهضتها واحد

بيدار روحانيت نام به كشور مسئولين عليه اعالميه نشر به مبادرت(12) .تبريز ي فضال و عليمه حوزه و عليه افغاني فضالي و طالب نام به اوراقي نشر و جعل به اقدام(13)

.خارجه وزارت ريزي خون به منتهي كه افغاني مبارزين صفوف ميان در توطئه(14)

.شد .آباد نجف معترض نيروهاي تقويت(15)

مجسمه الابالي، شيطان، مثل صفتهايي داشتن به او خود كه اين خالصه استبداد، خودمحوري، عجب، غرور، طلبي، قدرت گري، حيله فساد، شر، خط و خط منجالب در رفتن فرو تدين، و ضعف بيني، خودبزرگ تكبر، ريا،

كسي اگر آيا است كرده اذعان و اعتراف آلوده، معيوب، منحرف، بازي، خدمت شما به كند دور شما از است اوصاف و اعمال اين داراي كه را او

است؟ زده ضربه شما به شما از حمايت پوشش تحت و است؟ نكرده:آورد مي 27 صفحه در خود او

:43 شماره سند بود اين من انحرافي انديشه خطرناكترين و آخرين كه اين كالم خالصه»

()با و امكرده درست خودم براي عاليقدر فقيه نزد كه موقعيتي با كه مسئولين كه لطفيهايي كم و مهريها بي انتقام ايشان، بيت مطلق اعتماد و بگيرم دارند صحنه از مرا كامل حذف قصد و كرده اعمال من به نسبت

ايجاد و جوسازي زدن، تهمت افشاگري، گري، توطئه از رهگذر اين در جهات به متكي را خود نفساني نظر از و ورزيدم نمي دريغ بدبيني

نزد محبوبيت تا گرفته انقالب آينده رهبري حمايت از ديدم، مي مختلفي« ...تندرو افراد و جامعه ناراضي اقشار

:الله آيت حضرت

29

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

حمايت نباشند شما كنار در ايشان مي فرمايند امام وقتي اوصاف، اين با مي فرمايند امام كه اين مقابل در نيستيد حاضر شما اگر نيست؟ شما از پرونده همين در مهدي آقا كنيد، تحسين را امام نباشد آنجا مهدي آقا

نگذاشت و شناخت مالقات چند در مرا كه امام تيزهوشي به من مي گويد.معني( به )نقل مي گويم آفرين باشم آينده رهبري كنار در من:د ایآورده تاريخ بدون نامه همين در

:44 شماره سند تفسيرهاي و مخالف آخوندهاي و ضدانقالب برداري بهره از نمي دانم»

« .مطلعيد اندازه چه تا آنان خوشحالي و بيگانه راديوهاي

:الله آيت حضرت ضد بدحالي يا خوشحالي تنها حق كار انجام مالك آيا پرسم مي شما از

اگر امروز داد؟ انجام نبايد را حق كار شوند خوشحال اگر كه است انقالب و غرب و ضدانقالب بيگانه راديوهاي كنيم اعدام هم را رشدي سلمان ما

جاري او باره در را خدا حكم نبايد ما پس مي كنند، برداري بهره شرق.است نشده خوشحال هرگز مهدي آقا اعدام از ضدانقالب ضمن در كنيم؟

:د اینوشته امام به نامه در :45 شماره سند

فرض شاه ساواك مرا اطالعات و شاه مرا فالني د ایفرموده شد شنيده» اطالعات جنايات ولي نمي کنم فرض شاه را حضرتعالي البته است كرده اين من .است كرده سفيد را ساواك و شاه روي شما زندانهاي و شما

« .گويم مي دقيق اطالع با را جمله

:الله آيت حضرت كه شماست حرف اين مثل .است چگونه شد معلوم كه شما دقيق اطالع

:د اینوشته امام به اینامه در«است! بيشتر اطالعاتم زندانها مورد در اطالعات كارگردانان از من» بيشتر اطالعات وزارت از شما آيا نيست؟ خنده دار حرف اين خدا به را تو

گذشته اينها از داريد؟ هازندان و زندانيان وضع از اطالع:د اینوشته امام به كه است نرفته يادتان البد را مهدي سيد خصوصيات تمام من باشد. تلخ چه اگر گويم مي را حق»

بچگي از است متدين فردي است انقالب و اسالم مخلص او شناسم مي«.نيست كمتر شهري ري آقاي از او تقواي شناسم مي را او

:الله آيت حضرت نيست؟ نوشتم كه گونه همين از شما دقيق اطالع آيا براي سؤال اين اصال

از دقيق اطالع سريع و زود شما چرا كه است بوده مطرح هميشه من آيا مي كنيد؟ پيدا قضايا قطع زود قدر اين چرا كه د ایپرسيده خود از واقعا

را شما توجه دقيق اطالع اين منشأ شدن روشن براي مي كنيد؟ پيدا :مي کنم جلب هاشمي مهدي نوشته به مجددا

:19-46 شماره سند

30

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

آقا، با معترض و دار مسئله نيروهاي مالقات جهت الزم تسهيالت ايجاد» با موافقت و مسامحه و آزادي نهضت به وابستگان و پيمان دكتر چون )آقا او آقا. بيت در تائب( منافق )طلبه ارمي چون افرادي آمد و رفت

تائب )منافقين( افراد اين چون آقا نظر به گفت مي باره اين هادي( در«.است بالاشكال آمدشان و رفت هستند

و رفت به توجه با ديدگاهي چنين يك منشأ كنيد قضاوت خود شما حال آقاي پرونده در آن شرح كه تحليلي به توجه با و منافقين و ليبرالها آمد

قضاوت خود نيز و چيست؟ ( رفت24/4 تا24/1 )سندهای هاشمي مهدي به معتقد هادي آقا كه اين به توجه با شما از ديدگاهي چنين منشأ كه كنيد

و بود منافقين طريق از هم آن كشور از خارج در يدكي و احتياطي كانال مي تواند چه دارند ارجحيت رژيم اين بر منافقين بود معتقد اين بر عالوه.بگوئيد كه رسيديد مي اين از غير اینتيجه به آمد باال در آنچه با آيا باشد؟

سفيد را شاه ساواك و شاه روي شما زندانهاي و شما اطالعات جنايات»؟«است كرده

:الله آيت حضرت اسالم حجج حضرات مانند زندانها و اطالعات در خوبمان بسيار برادران آيا

ديگر بسياري و رئيسي، پورمحمدي، نيري، رازيني، فالحيان، شهري، ري گونه همه امام قول به كه مبارزي برادران يعني خوب افرد همين از

آروند، نمي ابرو به خم و مي كنند تحمل موجه يشان اندساده از را ناسزا و كمالي حسيني، منوچهري، ثابتي، مقدم، تيمسار نصيري، تيمسار از

ايادي روي آقايان يا آ بدترند؟ شهرستانها ساير در شاه گران شكنجه ديگر ادرات رؤساي و اطالعات ي هامديركل آيا كرده اند؟ سفيد را شاه

آنان از كثيري كه زندانها و انقالبي ي هادادگاه مسئولين و اطالعات از و اندگذاشته دستشان كف را جانشان كه هستند ایباخته پاك روحانيون

ساواك ي هامديركل از مي كنند دفاع مملكت و مردم اين آسايش و امنيت زندانها و دادستانيها و اطالعات در زمان امام فرزندان آيا بدترند؟ شاه انتخاب طاغوت جامعه افراد ترين كثيف و ترين خائن از كه كسانيند مانند

می شدند؟ ترين بديهي از چشم شما كه داشت ارزش همه اين هاشمي مهدي آقا آيا

آيا بكشانيد سقوط ورطه به اندازه اين تا را خود و بپوشيد مسائل اين افراد متدين فرزندان از اتفاقشان به قريب اكثر اطالعات ي هابچه

آيا داريد؟ را سؤال اين جواب آخرت در شما نيستند؟ جامعه اين از واقعا.د ایشده كه انشاءالله د؟ اینشده پشيمان قضاوتها و حرفها گونه در هاشمي مهدي طيف مورد در شهري ري آقاي نامه جواب در امام : مي فرمايند16/4/66 تاريخ :47 شماره سند

گمنام سربازان اين اطالعات، وزارت محترم اعضاء زحمات از تشكر با» داخل در استكبار ايادي با جنگ در كه فرجه تعالي الله عجل زمان امام

اغفال و انقالب ضد لعن و طعن از و اندديده بسياري صدمات كشور شرايط با مي دهند، انجام را خود ميهني اسالمي وظيفه و نرنجيده هاشده

31

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

انشاءالله مي نمايم موافقت شهري ري آقاي اطالعات محترم وزير .فرمايد عنايت بيشتر توفيق شما همه به خداوند

الخميني« الموسوي الله روح

:الله آيت حضرت از را شما تا بود كار در دستي چه كنم: سؤال مي خواهم شما از صميمانه

نظام زندانهاي مسئوالن و اطالعات شما كه كرد جدا حد اين تا امام امام ولي مي دانيد بدتر شاه ساواكيهاي از را اسالمي جمهوري مقدس

اين از غير آيا نامند؟ مي السالم عليه زمان امام گمنام سربازان را آنها مثل زشت اوصاف تمام خودشان اقرار به كه را افرادي شما كه است

و رياكار گر، توطئه گر، حيله فساد، و شر مجسمه الابالي، شيطان، از ديگر بسياري و گناه به آلوده معيوب، منحرف، غيرمتدين، طلب، قدرت

بچگي از كه مي دانيد مدبري مدير، متدين، متقي، بوده اند دارا اوصاف اين خوب را ايشان و مطلعيد خصوصياتشان همه از و د ایكرده بزرگشان

تيزهوشي با امام ولي شناختيد!! خوب چقدر كه هم الحق و مي شناسيد چقدر امام شناخت كه شد معلوم هم بعد و شناخت را او خود مخصوص

يشي اندساده با چقدر شما شناخت و بوده حقايق و واقعيات بر مبتني هم تعدادشان كه افراد اين به شما اعتماد متأسفانه و است بوده همراه

بي و مغرضانه اطالعات چنين گشت موجب نيست كم شما بيت در از را السالم عليه زمان امام سربازان شما تا شود داده شما به اساسي

.بدانيد بدتر شاه ساواكيهاي به خطاب اعدامش از قبل ساعت چند هاشمي مهدي نامه از ایگوشه به

:كنيد توجه خودتان :48 شماره سند

و حساسيتها تأثير تحت هاشمي( هادي )آقاي ايشان جز كسي چه» بر شيطاني پندارهاي كشور تحوالت و انقالب روند از غلط ذهني تحليلهاي

پرورش اطرافيان انديشه و خود ذهنيت در را فداه روحي امت امام ضد تحريف القائات و من مكتوب و انحرافي گزارشات آن نتيجه كه می داد

تباهي يك به زدن دامن و حضرتعالي خدمت )سيدهادي( ايشان شده و نبينا علي ابراهيم سالله و عظام انبياء يادگار و خدا روح ضد بر بزرگ

« بود؟ السالم عليه و آله نسلهاي روشنگري موجب كه حقايقي بازگوكردن خاطر به را او خدا شايد.بيامرزد می گردد انقالب آينده

:الله آيت حضرت شما نشان را هاشمي مهدي آقا ي هانوشته و هامصاحبه و هانامه اين اگر

بلندگوي شما كه كنيم ثابت نمي توانستيم امروز نمی داديم بيتتان افراد و.د ایشده ليبرالها و منافقين

و انحرافي گزارشات از شما ي هانوشته تمام كه كنيم ثابت نمي توانستيم خدمت هادي سيد شده تحريف القائات و هاشمي مهدي طيف مكتوب

انبياء يادگار و خدا روح ضد بر بزرگ تباهي يك به زدن دامن و حضرتعالي

32

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

كند هدايت را هاشمي مهدي آقا بايد است امام با خدا كه آنجا از و است..گردد خنثي امام عليه شما بيت بزرگ توطئه تا مسائل كردن بازگو به

داشته اند تصميم كه شما بيت افراد كه است امام پاكي بخاطر اين والله معرفي بنويسيد امام عليه زننده بسيار نامه هاي تا كنند وادار را جنابعالي

فرياد هاشمي مهدي ناگهان كه است امام تنهايي و خلوص از اين .كردند:كه مي كند اعتراف و زند مي خدا روح ضد بر بزرگ تباهي يك به زدن دامن فكر در هاشمي آقاهادي» « .است انبياء يادگار و

منتظري آقاي حذف كه مي كند باور را انقالب ضد حرفهاي كسي ديگر آيا كسي آيا ديگر؟ جناحي عليه حكومت از جناحي طرف از است ایتصفيه

اند.گرفته عجوالنه تصميم يك امام كه مي كند باور و متدين فرزندان يعني زمان امام گمنام سربازان از شما برداشت آيا

شود خون امام دل كه است نشده موجب ايران شريف مردم سلحشور.كنند صحبت شما با اخير نامه در شكسته قلبي با و

:د اینوشته تاريخ بي نامه همين در :49 شماره سند

منقطع مندانتان عالقه اكثر از حضرتعالي روزي زدم مي حدس من»«.شود عملي زودي اين به نمي كردم گمان ولي شويد آقا برادرش به خود اعدام از قبل لحظه چند اینامه در هاشمي مهدي:است نوشته هادي :21-50 شماره سند

را نكته چند است نمانده مرگم به بيشتر لحظه چند كه اكنون» اجماال كه نظري تنگ و خودمحوري روحيه همان با متأسفانه شما دهم، مي تذكر

بسياري سبب سنجيدي مي خودت ناقص معياهار با را چيز همه و داشتي در و ساخت انقالب متوجه را بسياري عوارض كه شدي فجايعي از

الله آيت انفصال لزوم داعيه جنگ و انقالب تاريخ لحظات حساسترين بزرگي گناه چه داند مي خدا كه سردادي را مسئولين و نظام از منتظري« .شدي مرتكب

:الله آيت حضرت و نظام از را شما انفصال هادي، آقا داعيه نشد جدا دوستانش از امام جدا نظام از كه كسي و. آورد بار به الله حزب مردم و مسئولين و امام كنندگان اداره شما دوستان كه چرا است شده جدا هم دوستان از شد

و شما به هادي آقا هم را آخر ضربه متأسفانه و شما. دشمنان نه نظامند اعتراض فرياد نگذاشت كه رساند جايي به را شما كه اين آن و زد نظامو منافقين از شما دفاع از كه را مردم

حرفهاي بود گرفته تصميم او كه چرا بشنويد، بود شده بلند ليبرالها.شد هم موفق كه ديديد و بزند شما دهان از را منافقين

آقا و هادي آقا ت تفكرا دايره از بيرون كمي مي کنم خواهش شما از من چه عوض در و د ایداده دست از را كساني چه شما كه كنيد فكر مهدي

از دارد؟ تأسف كم امام دادن دست از آيا د؟ ایكرده جذب را كساني

33

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

باعث اندداده جلوه بد را آنها شما نزد كه خوب ي هاطلبه دادن دست در م السال عليه زمان امام فرزندان دادن دست از آيا نيست؟ تأسف

براي كوچك خسارتي انقالبي نهادهاي و جهاد و سپاه و كميته و اطالعاتبود؟ شما

اصيلند كه آنهايي آيا كنيد فكر كمي كه مي خواهم شما از دوستانه ديگر بار را شما و كنند رها را امام حاضرند كدامشان هيچ ند ابوده مبارزه در و

ديروز تا كه آخوندهايي به و بشويد مرتكب ديگر اشتباه يك اگر بگيرند؟ خون به آنها رود. مي آبرويتان شويد نزديك خواندند مي وهابي را شما آقا افكار مواظب بيشتر اين از بعد و كنيد جمع را حواستان . اندتشنه امام

مهدي آقا برادرش گفته هاي از را هادي آقا است بهتر باشيد. هادي:است داشته اظهار مرگ! از قبل لحظه كه بشناسيد

:51 شماره سند گفتم، كم مسائل يكسري من البته هم هادي آقا افكار به راجع»

ولي گفتم مقامات از بعضي به خصوصي مسئله روي ننوشتم، چيزي كتبا مي زيادي مسايل هادي آقا خب امام. حضرت مرگ انتظار و امام حضرت

ديگر روز چند خميني امام كه اين در بود داغتر خيلي من از يعني گفت و مرد خواهد ديگر روز چند خميني ... انشاءالله مي گفت اون الل زبانم

« .می شود حل مسئله اين كه چرا است كرده حقيقي توبه او رسد مي نظر به قوي احتمال به

.برسد خدا خدمت پاك خودش قول به كه بود گفته را مطالب كه د اینوشته امام حضرت به 9/5/67 تاريخ به كه ایدرنامه باعث يقينا

له روحي زمان امام قلب نامه اين در و شد ليبرالها و منافقين خوشحالي:است آمده آورديد، درد به نيز را الفدا :52 شماره سند

و پذيراست جامعه و ملت را اخير شدگان بازداشت اعدام» اثر ظاهرا« .ندارد سويي

كساني از و برداشت آن از دست بايست مي داشت سويي اثر اگر البدپوشيد؟ چشم كرده اند عام قتل را خاك و آب اين فرزندان كه :د اینوشته 9/5/67 تاريخ به نامه همين در

:53 شماره سند اردبيلي مقدس درسطح ما اطالعات و دادستاني و قضايي مسئولين»

اخير حكم با و است فراوان و بسيار جو از تأثر و اشتباهات و نيستند« .مي شوند اعدام گناهاني بي بسا حضرتعالي

:الله آيت حضرت:مي گويد خود پرونده در هاشمي مهدي

حساس سپاه و اطالعات به را ايشان تا می داديم ايشان به را اخباري ما»«.دهيم انجام را كار اين توانستيم هم باالخره و كنيم ضد با كه را دادستاني ي هابچه و اطالعات افراد من كه مي دانيد البته

مقدس اگر معتقدم و مي دانم اردبيلي مقدس مانند ستيزند در انقالب بهتر كند جاري را خدا حكم مي خواست و بود دستش حكومت هم اردبيلي

34

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

مقدس سپاه و اطالعات افراد اگر آيا اين بر عالوه نمي كرد. عمل اينها از همه و كنيم تعطيل را خدا احكام ما كه است اين معنايش نيستند اردبيلي

كنيم؟ فرض دين بي را تشكيالت نبودند اگر كه باشند اردبيلي مقدس بايد همه قضات واقعا

در اردبيلي مقدس اگر گذشته آن از باشد؟ نداشته مشروعيت قضايي و اطالعات ي هابچه كار از غير كاري آيا بود هاشمي مهدي قضيه جريان

كه نمي كرديد متهم را او صورت آن در شما آيا و مي كرد؟ دادستاني كه اين براي چرا؟ كرد سفيد را شاه ساواكيهاي روي اردبيلي مقدسنمود؟ اعدام را هاشمي مهدي

:د اینوشته 9/5/67 نامه همين در :54 شماره سند

«.م اینگرفته اینتيجه خشونتها از حال به تا ما»

:الله آيت حضرت ما الله آيت صدوقي، الله آيت آيا م. اینداده خرج به خشونتي اصوال

با قاضي الله آيت مدني، الله آيت دستغيب، الله آيت اصفهاني، اشرفي ما خشونت با اسالمي جمهوري حزب شهداء آيا شدند؟ كشته ما خشونت

شدند؟ كشته ما خشونت با رجايي و باهنر عزيز شهيدان آيا شدند؟ كشته در بسيج و كميته سپاه، پاسداران از امام عزيز فرزندان از نفر صدها آيا

را املشي رباني و قدوسي آيا شدند؟ كشته ما خشونت با ايران سراسر خوب و اللهي حزب مردم از نفر هزاران آيا م؟ ایكرده شهيد خشونت با ما

و گذاشتيم بمب معابر در ما آيا م؟ ایكشته خشونت با ما را بازار و كوچه انقالبي ي هابچه سرهاي افطار ي هاسفره سر ما آيا بوديم؟ ر را هواپيماها

بريديم؟ فرزندانشان و زن مقابل در گوش تا گوش را از برخي و هاشمي مهدي نگذاشتيم كه بوده اين م ایكرده كه كاري تنها ما

و عادل مردم نزد منافقين و ليبرالها ديگر و پيمان و آزادي نهضت و توابين ننوشتيم را آنها پرداخته و ساخته و دروغ مطالب ما .شوند معرفي متدين

.نداديم بيگانه راديوهاي به و:گفت مي منتظري محمد آقاي بزرگوار شيهد بارها و بارها

منافقين گذاشت نخواهم من و است منافقين امن جاي من پدر منزل» « .كنند تصاحب را آنجا شما منزل و درآوردند پاي از را او آنها بود ایوسيله هر به كه ديديد ولي

ما كه چرا مي شود تند گاهي قلمم كه مي خواهم معذرت .شد تصاحب.م ایآموخته شما از را صراحت

خون را الله حزب مردم و امام دل كه د اینوشته مطالبي 9/5/67 نامه در.است جهنم قعر در باشد كس هر از آن مطالب كه د اینموده

:الله آيت حضرت بيگانه راديوهاي است سال ده بلكه نبود ایتازه حرفهاي شما مطالب

زنهاي كشتن واهي اتهامات به را نظام و امام و زنند مي را حرفها همان.مي كنند متهم غيره و روز چند در نفر هزاران عام قتل و دار بچه

35

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

:د ایآورده 11/5/67 نامه در :55 شماره سند

اعتمادي مورد مرد كه كشور استانهاي از يكي شرع قاضي قبل روز سه» آمده قم به حضرتعالي اخير فرمان اجراء نحوه از ناراحتي با باشد مي از يكي از است من از ترديد دادستان يا اطالعات مسئول گفت مي و بود

حاضري تو پرسيد نه يا است سرموضع كه اين تشخيص براي زندانيان كني مصاحبه حاضري پرسيد آري، گفت كني محكوم را منافقين سازمان

آري، گفت بروي جبهه به عراق با جنگ براي حاضري پرسيد آري، گفت مين روي حاضرند مردم همه مگر :گفت بروني مين روي حاضري پرسيد«...بروند

:الله آيت حضرت روي من كه است گفته شخص اين چون گفتيد و گرفتيد نتيجه سپس شما او با سرموضع«» معامله و است شده اعدام به محكوم روم نمي مين

و آمد من پيش شما اعتماد مورد شرع قاضي همان حاليكه در كرده اند. گونه اين من است داده نسبت دروغ من به منتظري آقاي گفت صريحا نگو چيزي چنين منتظري آقاي مورد در شما گفتم او به من كه نگفتم. امور و اطالعات مسئولين بعد باشند. فهميده اشتباه ايشان است ممكن

آنها گفتم هم آنها به را جريان و آمدند خواستم، را استان آن قضايي كه داشتند اظهار و است نبوده گونه اين بحث اصال نوشته اين تمام تقريبا

.كردند تكذيب را حضرتعالي حرف چون بگويند ما به دادستاني و اطالعات از را مسايل اين اگر حال

كرده اند اعدام را هاشمي مهدي آنها و است زمان امام گمنام سربازان واقعيت عين بگويند دستيارانشان و مخالفين اگر و است دروغ شما پيش.است دفاع ليبرالها و منافقين از كه كساني هميشه چرا كه است اين من بحث

امام و انقالب با اول از كه كساني ولي هستند شما اعتماد مورد مي كنندكارند؟ جنايت هستند و بوده

افراد توسط كه نوشتيد وزير نخست آقاي براي اینامه 9/7/67 تاريخ در خارج و كشور سطح شناسيد! در مي خوب را آنها كه منزلتان تقواي با

تواني؟ چه با حال نبايد«ها» و بايد«ها» از است پر نامه اين .شد منتشر اجرائيات در من كه چرا نيست مربوط من به ديگر اين فرمائيد مي البد

را اين و نمي کنم دخالت نطقهايم در و نوشته مي هااعالميه در صريحا و بايدها اين به بايد اندركاران دست ديگر و وزير داشته ام. نخست بيان.بپوشانند عمل جامه هانبايد

:د ایآورده نامه اين در :55/1 شماره سند

بايد«» اندشده واقف خود اشتباه به هم تند كشورهاي امروز -1 مردم به اعتنا بي و سختگير و نظر تنگ مسئولين .شوند تعويض اساسا

كنار را كوپن و صف تدريج به بايد«» شده برطرف جنگ امروز -2.گذاشت

36

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

در بايد«» امثالهم و بازجوها و دادستانيها و كميته سپاه اطالعات، -3.نامه اين در ديگر بايد«» مورد نه هشت، و كنند نظر تجديد خود روش

:الله آيت حضرت تنفس جامعه بر حاكم احوال و اوضاع از دور فضاي چه در كه بينيد مي گلستان ايران شود عملي بايدها اگر كه است درست فرمائيد مي

از شما دارد؟ وجود فعلي وضع در آنها به عمل توان مگر ولي .می گردد خوب را تاريختان مي خواهيد امام- قول -به كه است اين خصوصياتتان

شود- خدشه دار تاريختان - اگر اسالم و نظام تأييد به كاري كنيد ترسيم:مي فرمايند مرتب امام لذا .نداريد

ولي كنم« عمل بايد خود شرعي وظيفه به من ندارم، كاري تاريخ به من» مي اينگونه امام كه است خراب شما كار كجاي شويد نمي متوجه شما

.فرمايند تاريخي تا شود نوشته كاغذ بر تنها نبايدها و بايدها كه باشد اين هدف اگر است آسان نوشتن و گفتن كند، ترسيم انسان براي دلربا ایچهره و زيبا هر باشد، متري پانصد منزل يك داري بايد ايراني هر نويسم: مي هم من

حقوقش بايد ايراني هر و باشد داشته سواري ماشين يك بايد ايراني... و باشد خرجش دوبرابر داشته ايم شما با ماهميشه را بحث اين اصوال

نظام ديگر مسئولين يا و امام حضرت يا و جنابعالي آنچه اگر كه و داخلي سياست كلي خطوط يعني باشد، ارشاد صورت به مي فرمايند

هاديان كه چرا ندارد مانعي هيچ كنند، ترسيم هازمينه تمامي در را خارجي اين بقيه با جنابعالي فرق اما بدهند نشان را صحيحي راه بايد انقالب و نداريد آن اجراء توان به كار مي گوييد كه را مسائلي اين شما كه است

به چرا گوييد مي پرخاش با بينيد مي را غيرهم و مسئولين وقت هر.نمی شود عمل من گفته هاي

:الله آيت حضرت است مطرح برايشان مسائل تبليغي جنبه شما اطرافيان بيشتر كه آنجا از مي كشد. بدينجا كار اسيريد آنها دست در شما و بپرسند شما از اگر مثال

نيست، وزير نخست آقاي به مربوط كه نامه اين مسائل از خيلي قهرا داشته خبر دولت اوضاع از شما اگر گذشته آن از نداريد. آن براي جوابي است بسياري علتهاي معلول كوپني و صف هر كه شويد مي متوجه باشيد

مسائلي هم نامه همين در متأسفانه .پابرجاست صفها علل، آن رفع تا كه.دارد سويي هم منافقين و انقالب ضد خط با كه د ایكرده مطرح را

الله آيت مي كرد سعي ما طيف كه است گفته بارها هاشمي مهدي همان كه مي بينيد كند بدبين اطالعات و انقالب نهادهاي عليه را منتظري

اينكه با نامه اين در كه چرا اندبرنداشته شما سر از دست هنوز طيف.است درآورده را كبير و صغير صداي دادگستري

ي هادادستاني بايد د. ایآورده ولي نداريد حرفي هيچ آنها مورد در شما فقط دارد، وجود هم ارتش كه اين با كنند، تجديدنظر خود روش در انقالب

ژاندارمري و شهرباني كه اين با كند، نظر تجديد خود روش در سپاه بايد

37

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

ميان از و كند نظر تجديد خود روش در كميته بايد فقط دارد، وجود هم خود روش در بايد اطالعات وزارت تنها تابعه، ادارات و هاوزارتخانه همه

.كند نظر تجديد عام صورت به انقالب ضد و ليبرالها و منافقين كه اين جز نيست اينها به لذا حساسند انقالب دادستانيهاي و اطالعات وزارت كميته، و سپاه روي

رسد مي شما خدمت وزير نخست كه اين محض بايد آنها حرفهاي فورا صراحت با كه اين از نباشد. مربوط وزير نخست به كه اين ولو شود زده

نظر تنگ مسئولين مورد در كمي مي کنم عذرخواهي زنم مي حرف لهجه روان قضيه مانند هم اين كنيد. فكر شوند تعويض بايد كه سختگير و

بيرون را نفر يك ما باشند بايست مي كميته مأمورين كه است شناس .افراد همه اين به رسد چه مي آورید در را ما پدر شما كنيم

:الله آيت حضرت مسائل در خود كنيد سعي كه مي خواهم دوستانه شما از ديگر بار من

اين به رسد چه نكنيد. قبول گويند مي شما به را چه هر و باشيد مستقل:بنويسيد كه

:مي گويد خود پرونده 18 صفحه در هاشمي مهدي :56 شماره سند

نمايم. حساسيت ايجاد و منتقل آقا به را ضعفها كه داشتم وافر سعي» افزايش به رو و داشت ادامه اواخر اين تا شد شروع كه اول از كار اين ارگانها از خالص افراد راندن در مي كنند:- اضافه بعد سطر چند در و - بود كه تماسهايي با خود نوبه ي به كدام هر و بوديم فعال اخوي هم و من هم

يا جداگانه در را خودمان انحرافي ديدگاههاي مي گرفتيم آقا با مجتمعا كه مي ساختيم مطرح آقا خدمت جانبي به حق لباس نبوده اثر بدون قطعا اوضاع از كه شخصيتهايي و افراد دادن مالقات براي بي وقفه تالش است

كه منتظري الله آيت حضرت با معترضند بدان و ناراضي كشور احوال و مسايل همان جهت در ايشان ذهنيت مالقاتها اين استمرار و تعداد با طبعا

«.می شد خودمان( توجيه انحرافي )مسائل

:الله آيت حضرت اينجا به شما قضاياي تا شد موجب گروه اين كه داريد شك هم باز آيا

اين حتي مي كرديد قبول اينها از را چيز همه شما متأسفانه و شود كشيده:آورده ايد امام به19/10/65 نامه در كه را مسئله

:57 شماره سند در شركت خاطر به را ایطلبه نقل ما علي قم مدارس بعضي در»

«.كردند اخراج مدارس از شهدا جنازه تشييع اين و كجاست مدرسه اين كه ندادند پيغام شما به من خود توسط امام آيا كه كيست فرد اين نگفتند بارها امام است؟ گفته شما به كسي چه را

نداديد جواب امام به شما و كرده اند؟ اخراجش است مديري كدام واقعا بيرون مدرسه از شهدا جنازه تشييع جرم به را ایطلبه كند جرأت كه

كند؟

38

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

اما بود. انقالبي و خوب بوديد خودتان كه روزي آن تا مواضعتان شما شما شد. گونه اين افتاديد هاشمي مهدي طيف دام در وقتي مي قبال از قبل شما مي گوئيد. ديگري چيز حال هستند، خائن منافقين گفتيد

شود، اعدام بايد شريعتمداري گفتيد مي منتظري محمد شهيد شهادت تشييع نگذاشتيد چرا كه داشتيد اعتراض شريعتمداري مرگ از بعد ولي

.آورم نمي درد را سرتان اما دارم بسيار مسائل قبيل اين از شود. :د ای نوشته19/10/65 نامه همين در

:58 شماره سند وسيله به اميد( )يعني او كه بودند آمده آبادي نجف اميد خانواده امروز»

قطع را تلفن كه برسد، ما داد به بگوييد آقا به است: گفته گريه با تلفن اسفار و منظومه مدرسين از و مجتهد است مردي اميد آقاي اين كردند،

منتشر و چاپ محرمانه را حضرتعالي تحرير و رساله اختناق زمان در و« .مي كرد

:منتظري آقاي جناب با او سرنوشت و داشت مفاسدي چه آبادي نجف اميد كه مي دانيد حتما مبارزه و تحرير و رساله چاپ و فروش مگر بود. خورده گره لوط قوم

اما و كنيم. دفاع است اعدام به محكوم كه كسي از كه مي شود موجب جهت به شما ساده انديشي بدليل هم آبادي نجف اميد آقاي از شما دفاع

كه شماست بيت افراد شده حساب و جانبه همه فشارهاي و القائاتشما حساس و لطيف روح از اندتوانسته

به مناسب شرايط در و نمايند استفاده خود اهداف و هاخواسته جهت در براي عريضه نگاري و نامه به آنان تحريك حتي و زندانيان ي هاخانواده نام

كه زندانها در گيري سخت و فشار مسئله به را شما ذهن حضرتعالي است جالب و نمايند مشغول است واقعيتي بي و پوچ مسئله يك اساسا

مسئله همين روي شما به خود ایصفحه چهار نامه در هاشمي مهدي كه نيز زندان در حتي كه ين ا تصور به ما كه مي نويسد و مي نمايد تكيه

القاء زندانيان بستگان به ما لذا بود خواهد ما تسلي موجب شما حمايت.نمايند تحريك را شما تا هستند شكنجه تحت شما بستگان كه نموديم:فرمائيد توجه جنابعالي به هاشمي مهدي نوشته متن به اكنون

:59 شماره سند كه بود افكنده سايه ماها بر بازداشت از قبل كه خامي تصور همان»

ايام در فرمود، خواهيد حمايت طيف اين از لحظه آخرين تا حضرتعالي بوده متهمين از بسياري دهنده تسلي همواره نيز بازجويي و بازداشت

كرده اند القاء بستگانشان به هامالقات و هاتلفن در دليل همين به و است و حضرتعالي بلكه تا اندگرفته قرار هاشكنجه ترين وحشيانه تحت افراد كه

ولي نمايند تحريك خود از حمايت جهت در را شما حساس و لطيف روح«.است اين برخالف واقعي باشيد مطمئن

و مي فرموديد دخالت مسايل درشت و ريز امور در طرف يك از جنابعالي:نوشتيد كشور از خارج دانشجويان به اینامه در ديگر طرف از« .نمي کنم دخالت دركاري من»

39

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

:د اینوشته امام حضرت به19/10/65 مورخه نامه در و :60 شماره سند

درس مشغول مسئوليت و عنوان بدون ایطلبه مانند دهيد اجازه»« .باشم بحث و خواندن

به اعتراض براي فقط پيشنهاد اين طرح كه مي دانيد خودتان جنابعالي.بود نظام از فاصله شروع حقيقت در و هاشمي مهدي دستگيري جريان

برخورد از كس همه كه است طبيعي .است بوده برنامه با جدايي اين.مي فهمد نظام از را انفصال شما

مورد در چرا كه است معترض هادي آقا به خود نامه در هاشمي مهدي جدايي تز می شود معلوم پس است. كرده تالش منتظري آقاي جدايي

مؤيد هم شما موضع گيري هاي و شده ايست حساب تز نظام، از جنابعالي.است واقعيت همين آقاي به شما روي پيش را مطلب همين هادي آقا كه است جالب

نظام بد كارهاي كه كنند حركت ایگونه به بايد آقا كه بود گفته رفسنجاني من خود به مرتبه سه دو نيز را مطلب همين و نگيرد. را ايشان دامن شما كه آنجا از و .گفت جلسه در د ایبوده القائات اين تأثير تحت شديدا

من كه گفتيد خود جمعه شب هاي .نيستم نظام اين از اصال( هاخوئيني موسوي آقاي از )نقل مقامي قائم از منتظري آقاي ناگهان كه كنند توجه بايد عزيز مردم حال

مهدي قضيه از قبل سال سه بلكه است نشده گذاشته كنار رهبري او دستگيري از قبل سال يك و خبرگان براي خود اعالميه در امام هاشمي نگذارند كه كردند تالش منتظري الله آيت و امام و انقالب واقعي دوستان تالش بيشتر همه از و كند. حركت انقالب ضد از حمايت خط در ايشان شد مؤثر هاشمي مهدي توطئه فقط و ماند بي حاصل كه بود امام شخص

حساس نقاط تمام ما طيف كه آورده خود بازجويي در او كه همانگونه و به را واقعيات كسي گذاشت نمي و بود نموده تسخير را ايشان بيت

در را واقعيات از جدايي راه متأسفانه منتظري الله آيت بگويد، ايشان.بود فاجعه آن فرجام كه شد روانه سويي به و گرفت پيش

:كنيد توجه هاشمي مهدي اعترافات از ایگوشه به اكنون :61 شماره سند

داشتيم كه شيطاني توهم خاطر به روزها آن در ما بگويم امشرمنده» چيزي عاليقدر فقيه موضع االمكان حتي موضع گيريها در مي كرديم سعي

«.باشد امام حضرت موضع برخالف

:الله آيت حضرت و مي نويسند نامه دروغ به شما براي اينها مي گفتم من هست يادتان

باور شما مي كنند، القاء مردم از رسيده نامه هاي عنوان به را خود مطالب در تفكر همان اصحاب كه نفرماييد باور نيز اكنون شايد و نمي فرموديد،

.شمايند كنار را امام و نظام از شما جدايي داعيه سر در هاشمي هادي آقاي وقتي

مهدي نامه به ديگر بار حال نمي رفت. تصور شد آنچه از غير داشت

40

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

هادي آقاي به خطاب :فرماييد توجه اعدام از قبل لحظه چند هاشمي:مي گويد

:61/21 شماره سند و داشتي كه نظري تنگ و خودمحوري روحيه همان با متأسفانه شما»

از بسياري سبب سنجيدي مي خودت ناقص معيارهاي با را چيز همه حساسترين در و ساخت انقالب متوجه را بسياري عوارض كه شدي فجايع

الله آيت انفصال لزوم داعيه جنگ و انقالب و كشور تاريخ لحظات بزرگي گناه چه داند مي خدا كه سردادي را مسئولين و نظام از منتظري« .شدي مرتكب

الله آيت حضرت امام آنها كه چرا دارند برنمي شما از دست هم هنوز هاشمي مهدي طيف

با ارتباط به اعتقاد چون امام قول به و شما به رسد چه ندارند قبول را بارها را اين و نديدند. شما از بهتر را پلي هيچ دارند ليبرالها و منافقين

هاشمي داشتند مهدي مسايل به رسيدگي روي تأكيد امام وقتي . اندگفته مي كردند تحليل را مسايل خود سرشار ذكاوت و هوش با بود معلوم

قول به و استادتان وپدرش بود دامادتان برادرش كه شما متأسفانه اطالع خصوصياتش تمام از و بوديد كرده بزرگ بچگي از را او خودتان.نشناختيد را او طيف و او هرگز داشتيد

معرفي ديوانه را او نشناختيد هم را خود بزرگوار و عزيز فرزند شما جهان واقعي چريك منتظري، محمد مرحوم امام حضرت حاليكه در كرديد.خواندند قرآن و اسالم فرزند را اسالم به يش هابازجويي طول در بار چند هاشمي مهدي آقاي كه اين كالم خالصه

منتظري الله آيت روي قبل سالها از ما كه است كرده تكيه مسئله اين حال كه بود رسيده نتيجه اين به هادي آقا ديگر طرف از مي كرديم. كار به بايد ما مي كنند برخورد گونه اين طيفشان( )يعني ما با مسئولين كه

و معروف منافق ابتدا در است گفته هاشمي مهدي شويم. نزديك منافقين آقا كه چرا كرديم برقرار ارتباط منافقين با ارمي آقاي تائب طلبه با بعد

داده اجازه كه هم جنابعالي .ميداد ترجيح رژيم اين بر را منافقين هادي بدون شما بيت در آمدشان و رفت هستند تائب كه منافقيني كه بوديد مانند ليبرالها آمد و رفت براي الزم تسهيالت كه هم هادي آقا باشد مانع

منافقين و آزادي نهضت ، هاميثمي يعني خلق مجاهدين نهضت و پيمان مهدي آقا طيف كه هم را شما بيت س حسا مكانهاي .مي كرد فراهم طيف اين حرفهاي تمامي خود يشي اندساده با هم شما بودند كرده اشغال

.مي دانستيد منزل وحي را شجاعت با كه بس همين افراد شناخت در شما ضعف دادن نشان براي

خصوصيات تمام و د ایكرده بزرگ بچگي از را او فرموديد امام به نامه در طرف از. است تقوي با و مدبر مدير، متدين، فردي كه شناسيد مي را او

نظام از بايد شما كه بودند رسيده نتيجه اين به طيفش و هادي آقا ديگر از نكرده اند. كوتاهي خالفي كوشش هيچ از زمينه اين در و شويد جدا

41

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

او دست از و مي ميرد امام كه است بوده معتقد هادي آقا ديگر طرفي.می گردد حل كارها و شوند مي خالص

بيگانه راديوهاي با هماهنگي جمله از ديگر چيزهاي خيلي و اينها تمامي از مرموز و فاسد گروه اين كه رسيم مي نتيجه اين به خارجي سياستهاي و

و زبان از را امام چهره ابتدا دهد انجام را كار چند كه است گرفته تصميم دنيا به مي كشد را دار بچه زنهاي كه خشن ایچهره رهبري مقام قائم قلم

امام از غير منتظري الله آيت كه برساند دنيا به را اين بعد و كند معرفي تغيير با بعد و سازد جدا نظام از را منتظري الله آيت بعد قدم در است.

چيز همه شده نقل هم شما زبان از كه گسترده و باال سطح در مديريت ملت.شد اجرا هم مو به مو كه بينيد مي و دهند خاتمه خودشان نفع به را

كثيف باند اين شوم نقشه روشن، و مستند چگونه كه بيند مي ايران عزيز چند خاطر به هرگز منتظري آقاي قضيه كه دادم نشان و كردم روشن را

نبود، می شد پخش تلويزيون راديو، از كه كشور اوضاع از سطحي انتقاد تصفيه يا و نظام مسئولين به نسبت ايشان ذهنيات و بدگويي خاطر به

است بوده اینقشه بلكه است، نبوده ديگر جناحي عليه نظام از جناحي گرفته صورت الزم ي هاهماهنگي هم خارجي سياستهاي با كه شده حساب

و يابد تحقق منتظري آقاي پل با نقشه اين امام عقيده به كه بوده الله حزب دست به را ايشان كشتن و كرده نابود را ايشان بالفاصله.بزنند جا امام طرفدار

كه اين محض به منتظري آقاي اطرافيان كه اندفرموده بارها امام امام سخن اين مي كنند. نابود را ايشان كردند ايشان از را الزم استفاده

.شد روشن ما براي سال چند از بعد اندفرموده قبل سالها كه ايشان از و دانند مي لوح ساده فردي را منتظري آقاي امام كه آنجا از

كنند اجتناب سياسي كارهاي از و بپردازند بحث و درس به تنها خواستند از گوشه ايست آوردم من آنچه نويسم نمي چيزي بحث و درس مورد در

توطئه اي اسالميمان. ميهن و مسلمين و اسالم نظام عليه عميق ایتوطئه نظام. باالي رده مسئولين و امام شخص عليه شده حساب بسيار بود

امام عشق با و زيستند امام عشق با كه افرادي تمامي عليه ایتوطئه در دراز ساليان كه وارسته فقيهي بدست مي خواستند كه كردند، مبارزه

كه آنجا از منافقين و ليبرالها كه چرا دهند. انجام است بوده امام كنار غير راهي پس شوند، عمل وارد ابتدا نمي توانند خود ندارند مردمي پايگاه

.نمي كردند پيدا ايشان بيت از چه هر كه كنند تنطيم اینامه ایعده نامه اين از بعد كه است روشن البته به تفكر و تعقل با كه مردمي و خدا اما است نادرست آورده ام اينجا

من كه مي داني تو خداوندا كنندگانند، قضاوت بهترين نگرند مي مسائل سال سه از بيش امام كه مي داني تو خداوندا. بودم منتظري آقاي عاشق عمرش حاصل كه منتظري الله آيت تا نمود را خود تالش گونه همه است

تا فرما كمك خودت خدايا .است كار در شومي نقشه چه كه شود آگاه بود.گردد ملحق امام دوستان خيل به و شود آگاه ايشان

42

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

از حكايت باز كه نيري آقاي به نامه در جنابعالي جديد تفكر با را سخنم مي رسانم، اتمام به دارد جنابعالي بيت در خلق منافقين خط همان

:د اینوشته :63 شماره سند

نحو يك است برداشت و تفكر سنخ يك نيستند، اشخاص خلق مجاهدين» حل كشتن با داد جواب صحيح منطق با بايد را غلط منطق است، منطق

«.می شود ترويج بلكه نمی شود سال ده از پس منافقين، كه شد : چهاوال منتظري، الله آيت حضرت اسالمي نظام بر كنند تصحيح را منطقشان اگر كه شدند مجاهدين دوباره.باشند داشته رجحان

كشتند؟ را محراب شهداي جمعه، ائمه منطق، با خلق مجاهدين :ثانيا وفاي با ياران از تن 72 و كرده منفجر را حزب منطق، با خلق مجاهدين

كشتند؟ را امامكشتند؟ را بقيه و وزير نخست و جمهور رئيس منطق، با خلق مجاهدين شهيد مانند نظام اين عزيزان از كثيري تعداد منطق، با خلق مجاهدينكشتند؟ را ...و نژاد هاشمي قدوسي،كشيدند؟ آتش به را جمعه نمازهاي منطق، با خلق مجاهدينكشتند؟ جمهوري اين از را وزير و وكيل همه اين منطق، با خلق مجاهدين نفر صدها و مي رفتند الله حزب شكار به شبها منطق، با خلق مجاهدين

كشتند؟ را بازار و كوچه معمولي افراد عراق به و دزديدند را مردم اين هواپيماهاي منطق، با خلق مجاهدينفروختند؟مي كنند؟ جاسوسي ايران در منطق، با خلق مجاهدين در را الله حزب ي هابچه كرده همكاري صدام با منطق، با خلق مجاهدين

كشتند؟ مختلف عمليات در جنگ ي هاجبههبيايند؟ تهران تا مي خواستند منطق، با خلق مجاهدين از افراد بقيه و محالتي شهيد حامل هواپيماي منطق، با خلق مجاهدين

دولت به و كردند شناسايي را عادي مردم و نظامي و قضايي ي هاهيئتكنند؟ سرنگون تا دادند اطالع عراق

؟؟؟... منطق با خلق مجاهدين به كردند خودشان از را شما بيت افراد خود منطق، با خلق مجاهدين تنها،

.داديد را درمنزلتان آمد و رفت اجازه آنان تائبين به كه صورتي كشنده را امام كه كشاندند آنجا به را شما خود منطق، با خلق مجاهدين

.كرديد معرفي دار بچه زنهاي ي هابچه كه كشاندند آنجا به را شما خود منطق، با خلق مجاهدين بدتر شاه ساواكيهاي از را السالم عليه زمان امام فرزندان اطالعات.دانستيد

در يي هانامه كه كشاندند آنجا به را شما خود منطق، با خلق مجاهدين.نوشتيد آنان از دفاع پنهان و آشكار خيانتهاي وصف اول در همچنان ما رسيد پايان به نامه اين

شما ذكر و فكر با هميشه كه بفرمائيد باور .م ایمانده جنابعالي اطرافيان

43

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

از ديگر بار بوديد ما همه اميد شما آخر گذرانم مي را شبم و روز سيد طيف از را خود انقالبي حركت يك با كه مي خواهم عاجزانه جنابعالي

شناور امام دوستداران بيكران محبت درياي در و كرده رها هاشمي مهدي.روز اميدآن به سازيد

و ظلم عفريت بر را شما پيروزي و شادابي و سالمتي متعال خداوند از:آورم مي را نكاتي و خواستارم اطرافيان خيانت

عذرخواهي نامه اين در مكررات تكرار از مقدمه همچون نيز خاتمه در -1.مي کنم

ما كه چرا مي خواهم معذرت است تند جمالت از بعضي كه اين از -2.م ایآموخته شما از را لهجه صراحت

و بگذاريد امام جاي را خود است ساخته متأثرتان نامه تندي اگر -3 چند دلخوشي براي شما تا آيد مي خوش را خدا كه كنيد فكر كمي آنوقت اعالء صرف را عمرش همه كه الهي و دل زنده پيرمردي منافق و ليبرال و آدمكش است كرده الله كلمه كرده معرفي داركش بچه زنان مخصوصا

اسالم خورده قسم دشمنان دل انساني غيراسالمي حركت اين با و باشيد حضرت چگونه كه كنيد فكر كمي .باشيد كرده شاد را ايران و نظام و

منافقين و ليبرالها و شما واهي اتهامات شالق زير سالها و ماهها امام خون شكسته قلبي با اسالم و نظام مصلحت براي و كردند صبر تنها تنهاي

.خوردند دل براي نامه دو و جنابعالي به يكي كه را هاشمي مهدي آقاي از نامه سه -4

.آوردم آخر در دهنده اش تكان محتواي جهت به است هاشمي هادي آقا كه مي دانم الزم هم را موضوع اين تذكر -5 مكاتبات بر نامه اين اصوال

سخن تلخي وقايع از بين در كه است شده ريزي پايه امام و جنابعالي.است رفته

:الله آيت حضرت باشيد مطمئن نشويد جدا هاشمي مهدي طيف و ليبرالها و منافقين از اگر

را شما جلوي اكرم پيامبر مقابل در آخرت در هااللهي حزب تمامي.گرفت خواهند

الهدي اتبع من علي والسالم9/2/1368 خميني احمد

44

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

هاشمي« سيدهادي آقاي به هاشمي مهدي سيد نامه»«تعالي بسمه»

و نادم خود فتار ر و اعمال از اميدوارم هاشمي، سيدهادي برادرم خدمت ذكر با مفصل نامه يك قصدداشتم روزها اين در باشي شده پشيمان فكر اعماق در مي دادم تشخيص كه ئي هاانگيزه تحليل و دالئل و شواهد

نبود هماهنگ من تدبير با خدا تقدير ولي بنويسم برايت دوانيده ريشه شما را نكته چند است نمانده مرگم به بيشتر لحظه چند كه اكنون تذكر اجماال

.دهم مي يك را شما » زحمات دارم شما به كه انتقاداتي همه با من عزيز برادر تحمل من درباره انقالب از بعد و قبل كه زحماتي نمي کنم فراموش لحظه

كنم توجه زندگي لحظات آخرين اين در مي دانم خود وظيفه ولي فرموديد به كه سياسي فكري اوهام و هاانديشه و قبلي ي هاانگيزه از چنانچه دور انقالب آينده رهبري حريم از را خود و نكني توبه بود شما در شدت

.شد نخواهد تمام ماجرا نسازي« همه و داشتي كه نظري تنگ و خودمحوري روحيه همان با متأسفانه شما فجايعي از بسياري مسبب سنجيدي مي خودت ناقص معيارهاي با را چيز

ترين حساس در و ساخت انقالب متوجه را بسياري عوارض كه شدي الله آيت انفصال لزوم داعيه جنگ و انقالب و كشور تاريخ لحظات بزرگي گناه چه داند مي خدا كه دادي سر را مسئولين و نظام از منتظري غير در ولي باشي كرده توبه هاگذشته از كه اميدوارم . ایشده مرتكب

حدود تا كه دوستانمان و ما لغزشهاي و ت اشتباها كه بدان صورت اين و تر ظريف اشكال در ولي يافت خواهد تداوم .می گردد باز شما به زيادي

.نامرئي ولي لهجه صراحت اين از بخشيد خواهي مرا البته گونه هيچ بدون مطمئنا

ایلحظه و ورزيدم مبادرت كلمات اين نگارش به روحي و جسمي فشار.بگير عبرت من تلخ سرنوشت از و بيانديش در كه الطافي و برسان سالم خواهران و اخويها به من قول از برادرم،

تا كن دعا حقم در و مكن دريغ فرزندانم و زن حق در داشتيد من حق.دهد قرار خويش عفو مشمول مرا خدا بلكه من قول از خاتمه در نما. جبران را خويش ي هاگذشته و كن توبه خدا نزد و عشق فداه روحي امت امام از پس كه كسي منتظري الله يت آ به

و كن ابالغ را خالصانه ام گرم سالم می شود محسوب وجودم همه آرمان بيت و ايشان حريم از ناخواسته يا خواسته من كه ئي هاسوءاستفاده از

در ديدار اميد به والسالم .بكن عذرخواهي ايشان از نمودم له معظم.الهي عدل محضر در و قيامت

45

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

«منتظري الله آيت به هاشمي مهدي سيد نامه» ي«تعال بسمه»

دامت منتظري العظمي آيت حضرت رهبري مقام قائم مبارك محضر.ايامه

آرمانها تحقق در و بوده مصون حوادث گزند از اميدوارم. درود و سالم با ديك نز و دور ي هاگذشته از نهايت بي و باشيد موفق متعاليه اهداف و

حضرتعالي با روابط درحوزه من قدم و قلم از ئي كه هاناخالصي و خود الهام جاي به كه اين از شرمنده گشت موجب را حقايق تحريف و تراويده

حيطه در شما روحي ملكات و صدر شرح و اخالقي سجاياي از گيري غرق نظريها تنگ و اوهام و ظلمات از درگردابي حضرتعالي به انتساب

كرده عذرخواهي محضرتان از عاجزانه بابت اين از و متأسفم بودم شده.طلبم مي پوزش و

و جهل تنيده هم به ي هاتيرگي كه مشعوفم و خرسند بسيار حال عين در ترين حساس در را انحرافي معادله يك براق پوشش هاي زير كه تزوير

سليم ت را گري تالش و مخلص نيروهاي و بود نهاده بنيان انقالب مواضع و قاطعيت پرتو در بود نموده سياسي آلودگيهاي و بازيها خط سراب وادي گشت متالشي حضرتعالي مساعدت و فداه روحي امام حضرت تدبير

قائم ي هاحرمت و هاقداست كه خطرخيزي رشد به رو ي هاخط و لغزشها.شد واژگونه كشيد مي يدك را رهبري مقام

در مكمون را خطر اين تنومند ي هايشه ر برخي كه رو اين از حال اين با باري لغزش انديشه هاي و اوهام همان مي کنم مشاهده و ديده شما پناه و قوت با افكند ناخالص و افراطي و شيطاني تسويالت بدام مرا كه

احساس دارد و داشته وجود..اخوي. آقاي در بيشتري انسجام و استحكام به خود كنوني لياقتي بي و گذشته كژيهاي عليرغم مي كنم، مسئوليت

تلخ حقايق از ایگوشه المسليمن الئمه النصيحه شرعي واجب يك عنوان معظم مقام از پس كه بزرگواري شخصيت آن محضر به صراحت با را

چيز همه از الله كلمه اعتالي راه در كه است انساني ميليونها ملجأ رهبري اگر نمايم تقديم اندگذشته خود گستاخي به قلمم مطالب بيان در احيانا

شما از همه و ما را صراحت آنكه چه داريد معذورم شود كشيده ماوراي و شخصيت و شخص از فراتر كه هنگامي بخصوص م ایآموخته.باشد مطرح رهبري وآينده انقالب و اسالم مصالح فردي، منافع

و زده ورق عقب به را اخير سال يك حوادث دفتر حضرتعالي چنانچه قديم دوستان تحريك به كه را 65 سال اول ماهه شش زماني مقطع

گيريهاي پي ز جدا محور يك در را گشت شما متوجه فشارهايي خودمان و فرموده مطالعه من تخلفات به نسبت العالي مدظله امام حضرت از جمعي و من و اخوي عملكرد توجيه گريها، و شايعات مدار از بيرون

در بزرگي لغزشهاي چه ديد خواهيد بفرمائيد مالحظه را ديگر دوستان و موافقت پوشش زير و بود گرفته شكل رهبري مقام قائم پاك حريم من كه می شد زده دامن حضرتعالي تأييد اشاره آن از قسمتهايي به ذيال

.نمود خواهم

46

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

و اخبار و نمود سوءاستفاده شما نزد خود موقعيت از اخوي جز كسي چه در خطي بغض هاي و حب انگيزه به را كشور و انقالب حساس گزارشات

مسئولين ضد بر جناحبندي آتش و می داد قرار نزديك دوستان اختيار ساخت؟ مشتعل می شد منتهي افكني تفرقه به ناخواه خواه كه را كشور

بازداشت از پس كه است فارلين مك جريان افشاي آن نمونه يك تنها كه و گرفت انجام كشور اجرايي مسئولين از انتقام جويي انگيزه به و من

كه داد قرار خام افراد مشتي اختيار در را انقالب سري بكلي اطالعات هوايي بمبارانهاي در كشور گناه بي مردم بيرحمانه كشتار جز اینتيجه همكاري و همفكري با ايشان جز كسي چه .نداشت 65 سال دوم نيمه و مرموز ترفندهاي با ديگر دوستان و من خطي ي هاانگيزه به صرفا

تشديد63 سال در سپاه فرماندهي ضد بر را حضرتعالي حساسيتهاي رزمندگان ايثارگريهاي و فداكاريها از پوشي چشم با و ساخت

گزارش شما خدمت را سپاه ضعف نقاط تنها هاجبهه در سلحشورمان مالقاتهاي لغو به انقالبي ارگان اين با كشمكش و رقابت كه آنجا تا نمود

.گشت منتهي باحضرتعالي فرماندهي روند از غلط ذهني تحليلهاي و حساسيتها تأثير تحت ايشان جز كسي چه

فداه روحي امت امام ضد بر شيطاني پندارهاي كشور تحوالت و انقالب آن نتيجه كه می داد پرورش اطرافيان انديشه و خود ذهنيت در را

خدمت ايشان شده تحريف القائات و من كتوب م و انحرافي گزارشات انبياء يادگار و خدا روح ضد بر بزرگ تباهي يك به زدن دامن و حضرتعالي

بود؟ السالم عليه و وآله نبينا علي ابراهيم سالله و عظام تثبيت حضرتعالي ديدگاههاي به موارد اكثر در كه يشيها اندكج اين بدنبال رهبري، مسايل از شما بيت با مرتبط طيف و ما و ايشان تحليل .می شد مسئول كسي چه پيمود انحراف راه ... و حاكميت معادله اقتصاد، جنگ،

و انتقادها زهرآگين امواج برابر در مصلحت آميز انگاري سهل و مسامحه بين افكني تفرقه انگيزه به مزموز دستهاي كه ايست هانارضايي

نظام و انقالب رهبري و حضرتعالي فزاينده امواج همين مگر و مي كردند. هدايت شما دفتر و بيت بسوي

و اخوي توسط الحيل لطائف به و گوناگون طرق از كه نبود نارضائيها و ناشيانه ترفندهاي همين مگر و می شد. منتقل حضرتعالي به ديگران را نظام با خويش رابطه حضرتعالي باالخره كه نگشت موجب مرموز

.بفرمائيد قطع به را خويش وجدان لحظه يك اگر نيز اخوي آقاي و گيرم مي گواه را خدا

آورد ره نظام با رابطه قطع كه داد خواهد شهادت خواند فرا داوري بزرگ خطي، ي هامالقات سازي زمينه با ايشان كه بود حركتهايي مجموعه

و افراطي ي هاتحليل ارائه و كشور كمبودهاي و ضعفها دادن نشان انكار البته است. داده انجام ماه چند طي... و نشده ب حسا القائات

تشخيص راستاي در كه اوليه ي هازمينه بر عالوه كه كرد نمي توان بسا چه كه است بوده مؤثر نيز ديگري عوامل داشته وجود حضرتعالي

ايشان اگر كه اين مسلم قدر ولي است بوده اطالع بي آنها از نيز اخوي شرح اگر بگويم اين از فراتر نمي يافت. تحقق امري چنين نمي خواست

47

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

لغزشها از اغماض سياست در و نمي داشت وجود شما مرز و حد بي صدر كشور اجرايي نظام از مداوم انتقادهاي بر اصرار و نمي فرموديد افراط

العمل عكس ديگران و اخوي خطاهاي و هاافراط برابر در و نمي داشتيد و لغزشها و تندوريها و سوءاستفاده موج می داديد نشان قاطع و جدي

حصار در اسالمي انقالب كه شرايطي در و مي گشت مهار هابدبيني مي كشد زبانه سو هر از جنگ آتش و دارد قرار جهاني استكبار ي هاتوطئه

روند كنوني حوادث و نمي آمد بدرد فداه روحي امت امام نازنين قلب.مي يافت ديگري

و مكه خونين جمعه شهداي مطهره ارواح به سوگند الله آيت حضرت عليهم الله رضوان محمد شهيد بخصوص و اسالمي انقالب شهيدان مصلحت و حق رضايت جز ایانگيزه فوق مطالب بيان در كه اجمعين

فضاي در و نداشته را رهبري آينده و اسالم اين بدون و آگاه و آزاد كامال از باشم. داشته دارد را من بر استادي سمت كه اخوي تنقيص قصد كه

فصل كه من تخلفات و جرائم به توجه بدون مي کنم استدعا حضرتعالي با را نامه ديگر بار يك دارد ناچيزي ارتباط اخوي آقاي به و ايست جداگانه

تا بفرمائيد امر ديديد مصلحت چنانچه و فرمائيد قضاوت و مطالعه دقت درآورم. تحرير رشته به ديگري نامه در شما خدمت را جريانات مفصل

.خطاكم سيدد و لمرضاته يوفقكم ان تعالي الله من ارجو«الله رحمه و عليكم »والسالم

48

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

«هاشمي سيدهادي به هاشمي مهدي سيد نامه» «تعالي بسمه»

المسلمين و االسالم حجت معظم استاد و اخوي شرافت ذي خدمت.العالي عزه زيده هاشمي هادي سيد آقاي جناب

خدمت راه در را حضرتعالي توفيق برادرانه سالمهاي ترين گرم تقديم با در اسالمي انقالب عاليه اهداف به بخشيدن تحقق و مسلمين و اسالم به

از است مدتي اينكه از باري خواستارم. العالي مدظله امام خط سايه اين در اينكه از ولي متأسفم گشته ام محروم حضرتعالي حضور فيض اصلي علت خرسندم بسيار گرفته قرار الهي خفيه الطاف مورد مدت

آوردن ياد سالم و ارادت و محبت تجديد بر عالوه عزيزتان وقت تصديع وظيفه يك خود ناقص ادبيات با مقطع اين در را آن بيان كه است مطالبي.مي دانم شرعي

امزندگي طول در حضرتعالي كه ميدارم اشعار مسئله به ورود از قبل را استاد و معلم يك بارز نقش اخوت تربيتي و سازنده نقش بر عالوه شائبه بي عطوفتهاي و الطاف مديون را خود چيز همه من و د ایداشته

دوستانه و برادرانه مناسبات از فراتر امروز ولي مي دانم و دانسته شما حقير اين ادبيات در چنانچه و است مطرح اسالمي انقالب مصالح

اين اول نكته بداريد معذورم فرموديد مشاهده انتظار از خارج صراحتي خداحافظي شما با 65 مهرماه بيستم در كه ديروز من با امروز من كه

انقالب و تحول يك دستخوش امروز من نمي گنجد مقياس دريك كردم پوشيده من بر ديروز تا كه هاافق از بسياري و گشته اخالقي و روحي و كشور و انقالب مسايل آن پرتو در و شده گشوده امروز بود مانده به و.بودم عاجز آن از ديروز تا كه مي کنم مشاهده ایروزنه از را جهان

بودم قابل موضوعيت خويش خويشتن براي من ديروز فن اهل اصطالح قائم و انقالب رهبري بيكران عظمت برابر در را خود امروز حاليكه در

محض الشئ ايثارگر ملت و انقالب متعالي معنويت و له معظم مقام با خود خلوتگاه در شبها و روزها اين ايكه شيريني و حالوت من مي بینم.

عظمتي و دارد برابري عمرم تمام با مي کنم احساس خود خداي و خود خطي بنديهاي ي موازنه و بازي سياست از خويش توبه و بازگشت از كه قابل مقياسي هيچ با مي کنم احساس گذشته سياسي ي هابغض و حب و

.نيست سنجش با و نكرده احساس خود گذشته از دفاع در تعصبي گونه هيچ رو اين از

.مي کنم محكوم را هاگذشته صراحت من ذهنيت گير دامن ديروز تا كه واهي تخياليت آن من تصور به دوم: نكته

نظريها تنگ مولود و بود گشته انقالب و كشور مسئولين به نسبت شما و اعالم و كرده محكوم يكسره بود زدگي عمل جو و صدر شرح فقدان

با نه و داشته تطابق امر واقعيت با نه ناشيانه پندارهاي چنين مي دارم جريان در عزيز انقالب عليه كه المللي بين ي هاتوطئه و جنگ موقعيت

.است بوده سازگار است انتظار كه معنويتي با را غلط تصورات و تحليل ها گونه آن اين بر عالوه

به آنكه چه نمي دانم مطابق كنيم لمس انقالب فياض مكتب در مي رفت

49

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

كه است انسانهايي پرورش انقالب عاليه اهداف از يكي من نظر نوعي به نفس تعالي و روح عظمت با و رسانده فعليت به را هاقابليت

حريم نتواند روزمره جريانات و حوادث كه يابند دست متعالي معنويت.نمايد مسخ يا نسخ آنانرا روح كبريايي

و رسانده آخر به و پيموده را راه اين كه كسي عنوان به من سوم: نكته و لغزشها دام به و چشيده را آن ي هاناكامي و هاتلخي كافي اندازه به

است گشته واقف خود گذشته اشتباهات به اكنون و افتاده آن انحرافات و مي كرديم تنفس آن در ما كه فضائي آن مي کنم عرض حضرتعالي به

و طبيعي جو و فضا بوديم ساخته حاكم خود ي هاذهنيت به كه جوي و انقالب روزمره واقعيات با ما تصورات آنكه چه نبود انقالبي و اسالمي

زيرا است نبوده منطبق و هماهنگ العالي مدظله انقالب رهبري مقام خط توهماتي اسير هستيم كشور و انقالب به خدمت حال در كه اين تصور به

غافل آن عمق و عواقب و آمدها پي از كه بوديم شده سخيف و باطل اشتباهات درك به قادر گردد محصور جوي چنين به هركس و بوديم

به برم مي سر به آن در كه ایتازه جو با من اكنون و شد نخواهد خويش.يافته ام وقوف قبلي جو ظلمت

به جنابعالي اگر ولي است گذشته هاگذشته عزيز اخوي چهارم: نكته الله رحم روايت مصداق بهتر را خود حساس موقعيت قدره عرف عبدا

همه اين منشأ كه را ما و نهضتها بالتكليفي حالت اگر و مي فرموديد درك بعضي با كه يي هاسوءتفاهم اگر و مي كرديد مشخص زودتر شده گرفتاري با را دفتر جو اگر و می داديد فيصله زودتر بود آمده پيش مسئول برادران

و جريانات و اقشار همه و بوديد ساخته سياسي انفتاح و صدر شرح من به كامل صراحت با اگر و مي دانستند دفتر به متعلق را خود جناحها

نزديك قدر عالي فقيه مدارس و دفتر جريانات به كه مي فرموديد نصيحت العين برأي كه اكنون كشيد نمي اينجا به كار... اگر و... اگر و نشوم را چراغ را هاگذشته دارم استدعا نموديد مشاهده را سابق وضعيت ثمره.داد خواهيد قرار انشاءالله و دهيد قرار خود آينده امام حضرت كه مي كرديد اشاره بارها خودتان كه همانطور پنجم: نكته

براي تاكنون نهضت اول روز از را واحدي چهارچوب يك العالي مدظله معيارهاي با را كشور و انقالب مسائل كليه و كرده اند انتخاب خودشان

همه مي دهند قرار تحليل و تجزيه مورد و سنجيده خويش اليتغير و ثابت چنين بايست مي مي دانستيم حضرت آن پيرو و مقلد را خود كه ماها

ایحادثه هر بروز بدنبال اينكه نه مي ساختيم خود پيشه را ایارزنده شيوه چند سر بر را خود روزانه متضاد تحليلهاي با و كرده پيدا جديد تحليل يك

اين به كه نداشت را الزم كشش آن ما عقل اگر سازيم سرگردان راهي تعبد انقالب رهبري خط به كه بود ایوظيفه حداقل يابيم دست نتيجه

تا مي آموختيم عزيز امام از را موقف در استقامت و قدم ثبات و داشته را ماها نتواند سياسي مدهاي و جزر و مستحدثه مسايل و انفعاالت و فعل

.شويم داده سوق غلط راه به و كشانده انفعال به العالي ظله دام عاليقدر فقيه و امام حضرت كه هنگامي عزيزم برادر است شرعي واجب كشور سياسي نظام حفظ مي كنند تأكيد و حفظ طبعا

50

عابدين هنري شركت و مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاه

شناخته نظام اجرايي مسئولين رهبري مقام تأييد با كه كساني از حمايت واجب نيز داشتيم( آنان با نيز سليقه اختالف كه اين )بفرض اندشده

رهبري خط تأييد مورد و شده شناخته چارچوب يك در ماها اگر و می شود و تحليلها در تذبذب و انفعال به هرگز مي داشتيم قرار ثابت طور به

.نمي گشتيم خود تصورات بدوش را خود كارهاي غلط و اشتباهات بار نمي خواهم من :عزيز اخوي زيرا هرگز نه بياندازم شما من تخلفات از بسياري از حضرتعالي اوال

و بوديد بي اطالع اين مي كرديد نصيحت مرا دلسوزانه كه مواردي در ثانيا گوش شما ي هاتوصيه به نفساني تعصب و غرور اثر در كه بودم من

كشور سياسي مسايل بخش در ولي نمی دادم. تابع را خود من انصافا كه است بوده شما وظيفه اين و مي دانستم حضرتعالي تشخيص و رأي.كنيد راهنمايي بهتر مرا كردم اعالم خود مصاحبه در من كه تخلفاتي عزيزم: اخوي :ششم نكته كه است بوده يي هاواقعيت سلسله يك انقالب از بعد يا قبل از چه

روي از نه من و بوده گرفته مرا وجود شيطاني القائات اثر در متأسفانه براي عبرتي تا كردم بازگو را آنها كامل رضايت با بلكه اكراه و جبر

حال عين در و باشد مي كنند زندگي ما گذشته جو در هنوز بسا چه ديگران در گردد. آينده براي سالمي و جديد شخصيت ساختن براي ایمقدمه استدعا طلبيده پوزش گشتم شما گرانبهاي اوقات مصدع كه اين از خاتمه از من ناحيه از و فرموده ابالغ عاليقدر فقيه خدمت را گرمم سالم دارم

و مسلمين مشكالت حل براي دعا ضمن و بفرمائيد عذرخواهي ايشان عمر دوام و جبهه در ايثارگر رزمندگان پيروزي و گرفتاريها شدن برطرف

و البشير ام . امخانواده افراد به گرم سالمي عاليقدر فقيه و امت امام را مادرمان و فرمائيد ابالغ خودتان خانواده و بشري و بشير مخصوصا.دهيد قرار محبت مورد

« اخوانناالمسلمين جميع علي والسالم»:نوشتها پي پانزده به و است بوده منافقين از كه است ارمي آقاي تواب طلبه اين -1

می گردد محكوم است- من از ترديد سال- ده يا و سال آزاد را او و مي گيرد قرار منتظري الله آيت حضرت عفو ليست در

تا نمي دهند را روحانيت لباس به شدن ملبس اجازه او به ولي مي كنند مي را او گردد. دادگاه معمم تا دهد مي اجازه منتظري آقاي گردد. معمم جريان از را منتظري الله آيت بالفاصله است. شده معمم چرا كه خواهد

از كه اصفهاني ابوالقاسم شيخ بوسيله منتظري آقا مي كنند مطلع امر بايد كه دهد مي پيغام دادگاه رئيس به پرخاش با است ايشان دفتر اعضاء

.گردد معمم او دادم اجازه من كنيد آزاد بالفاصله را او.است آمده اسناد آخر در اعتصاب سند -2داحم .است شده دادي قرار آمدن بد گويي -3

www.teribon.ir مستضعفين تريبون رساني اطالع پايگاهhttp://abedinart.blogfa.com عابدين هنري شركت

51

احمد سيد حاج مرحوم رنجنامهمنتظري آقاي به خطاب خميني

52