:امام علي )ع(

حكومت ، ميدان •آزمايش مردان

است.

دارم گنهان ز قطره باران بیشام سر در ندهکاز شرم گنه ف

پیشآواز آید که سهل باشد درویش تو در خور خود کنی و ما در

خور خویش

ابوسعید ابوالخیر:

شهید چمران:

خوش دارم كه كولهبار هستي خود را كه از غم و درد انباشته است• بر دوش بگيرم، و عصازنان به سوي صحراي عدم رهسپار شوم.

خوش دارم كه زمين زيراندازم و آسمان بلند رواندازم باشد و• از همه زندگي و تعلقات آن آزاد گردم.

خوش دارم كه مجهول و گمنام، به سوي زجرديدگان دنيا بروم، در •رنج و شكنجه آنها شركت كنم، همچون سربازي خاكي در ميان

انقالبيون آفريقا بجنگم تابه درجه شهادت نايل آيم.خوش دارم كه مرا بسوزانند و خاكسترم را به باد بسپارند تا حتي •

قبري را از اين زمين اشغال نكنم.را نشناسد، هيچكس از غمها و دردهايم مخوش دارم هيچكس •

آگاهي نداشته باشد، هيچكس از راز و نيازهاي شبانهام نفهمد، هيچكس اشكهاي سوزانم را در نيمههاي شب نبيند، هيچكس به من

محبت نكند، هيچكس به من توجه نكند، جز خدا كسي را نداشته باشم، جز خدا با كسي راز و نياز نكنم، جز خدا انيسي نداشته

باشم، جز خدا به كسي پناه نبرم.

ازمن آهی واز تو نگاهی. الهی،

زندگی جدوليست که جايزه پرکردن•آن مرگ است. م خانه های اينیکاش می توانست عشق جدول رابا مهر،صداقت،

.می پر کنایمان و

سعدی:يکی از ملوک بی انصاف ، پارسايی را پرسيد: از •

عبادتها کدام فاضل تر است ؟ گفت: تو را خواب نيم روز تا در آن يک نفس خلق را نيازاری.

ظالمى را خفته ديدم نيم روز

گفتم : اين فتنه است خوابش برده به

و آنكه خوابش بهتر از بيدارى است

آن چنان بد زندگانى ، مرده به

صاحب رستوران عمر خیام در آمریکا مردی •ارمنی است که در جوانی از ترکیه به آمریکا b از برکت نام عمر خیام و هجرت کرده و فعالاین رستوران میلیونر شده است. می گفت:

شبی یک خانم پیر آمریکایی در رستوران دست مرا محکم گرفت و می گفت ای

مستر خیام نمی دانی که عمری

شیفته اشعار تو بوده ام، چقدر

خوشوقتم که شخص تو را می بینم!

معرفت سیاسی!

حقیقت جریان ویتنام •این بود که یه سری آدم

سفید پوست برای حمایت از سرزمینی که

از یه سری آدم گرفته بودند سرخپوست

یه سری آدم سیاه پوست رو فرستادند که

با یه سری آدم زرد پوست بجنگند.