ﺶﺸﻔﮐ ﺪﻨﺑ رﺎﺑ ﮏﯾ (ص) تﺮﻀﺣ :ﮫﮐ هﺪﺷ ﺖﯾاور...

2
دارو ﯾﯽ ﺳﻮدﻣﻨﺪ ﺑﺮا ی ﺣﻀﻮر ﻗﻠﺐ در ﻧﻤﺎز ﺑﺪان ﮐﮫ اﻧﺴﺎن ﻣﺆﻣﻦ در ھﺮ ﺣﺎﻟ ﮐﮫ ﻗﺮار ﮔ ﯿ ﺮد ﺑﺰرﮔﺪارﻧﺪه ی ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ. از و ی ﺗﺮﺳﺪ و اﻣ ﯿ ﺪش ﺗﻨﮭﺎ ﺑﮫ اوﺳﺖ؛ از ﮐﻮﺗﺎھ در طﺎﻋﺘﺶ ﺷﺮﻣﻨﺪه اﺳﺖ و ھ ﯿ ﭽﮕﺎه از ا اﺣﻮال ﺑﺎز ﻧﻤ ﻣﺎﻧﺪ. ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪن از ا اﺣﻮال دﻟ ﯿ ﺟﺰ ﭘﺮاﮐﻨﺪﮔ ﻓﮑﺮ و ﺗﻘﺴ ﯿ ﺧﺎطﺮ و ﻏ ﯿ ﺒﺖ دل در ﻣﻨﺎﺟﺎت و ﻏﻔﻠﺖ از ﻧﻤﺎز ﻧ ﯿ ﺴﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮا دارو ی ﺣﺎﺿﺮ ﮐﺮدن دل، دور داﺷﺘﻦ آن اﺳﺖ از اﻓﮑﺎر و ﺧﻮاطﺮ؛ و ﺟﺰ ﺑﺎ راﻧﺪن اﺳﺒﺎب ا ﺧﻮاطﺮ ﻧﻤ ﺗﻮان آن را اﺻﻼح ﮐﺮد. ﻟﺬا ﺑﺎ اﺳﺒﺎﺑﺸﺎن را ﺷﻨﺎﺧﺖ. ﻋﻠﺖ ﺧﻄﻮر اﻓﮑﺎر ﻣﺘﻔﺮق ﺑﮫ ذھﻦ، ﺧﺎرج از وﺟﻮد آدﻣ اﺳﺖ از درون اوﺳﺖ. اﺳﺒﺎب ﺧﺎرﺟ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﭼ ﯿ ﺰھﺎ ﯾﯽ ﮐﮫ ﺑﺎ ﮔﻮش ﺷﻨ ﯿ ﺪه و ﺑﺎ ﭼﺸﻢ د ﺪه ﺷﻮﻧﺪ و ﺗﻮﺟﮫ و ی را ﺑﮫ ﺧﻮد ﺟﻠﺐ ﻣ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﮫ در ﻧﺘ ﯿ ﺠﮫ ﻧﻤﺎزﮔﺰار ﺑﮫ دﻧﺒﺎل آﻧﮭﺎ ﻣ رود و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﻣﺒﺘﻼ ﮔﺮدد و ﺳﭙﺲ از ﻓﮑﺮ ی ﺑﮫ ﻓﮑﺮ ی د ﮕﺮ و ﻗﺲ ﻋﻠ ھﺬا. د ﺪن، ﺳﺒﺐ اﻧﺪ ﯿ ﺪن اﺳﺖ و ﺑﻌﻀ از آن اﻓﮑﺎر د ﮕﺮ را ﻣﻮﺟﺐ ﻣ ﺷﻮد اﻣﺎ ﮐﺴ ﮐﮫ دارا ی ﯿ اﺳﺘﻮار و ھﻤﺘّ واﻻ ﺑﺎﺷﺪ آﻧﭽﮫ ﺑﺮ ﺣﻮاﺳﺶ ﺑﮕﺬرد و ی را ﺳﺮﮔﺮم ﻧﻤ ﮐﻨﺪ؛ ﯿ ﮑﻦ ﻓﮑﺮ اﻧﺴﺎﻧ ﮐﮫ ﺿﻌ ﯿ اﺳﺖ ﺑﺪان ﭘﺮاﮐﻨﺪه و ﭘﺮ ﺸﺎن ﺷﻮد. راه ◌ ﭼﺎره اِ اﺳﺖ ﮐﮫ ا ﻋﻮاﻣﻞ را از ﻣ ﯿ ﺎن ﺑﺒﺮد؛ ﻣﺜﻼ ﭼﺸﻢ را ﺑﮫ ھﻨﮕﺎمً ﻧﻤﺎز ﺑﺒﻨﺪد در اﺗﺎﻗ ﺗﺎر ﻧﻤﺎز ﺑﮕﺰارد و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮد ﯿ ی را ﮐﮫ ﻓﮑ ﺮ ﺑﺪان ﻣﺸﻐﻮل ﮔﺮدد ﻗﺮار ﻧﺪھﺪ و ا ﻨﮑﮫ در ﻧﻤﺎز ﻧﺰد ﺑﮫ د ﻮار ﺑﺎ ﺴﺘﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﻓﺖ د ﺪش وﺳ ﯿ ﻧﺒﺎﺷﺪ ھﻤﭽﻨ ﯿ از ﮔﺰاردن ﻧﻤ ﺎز در ﺟﺎ ﯾﯽ ﮐﮫ ﻣﺸﺮف ﺑﮫ ﺧ ﯿ ﺎﺑﺎن اﺳﺖ در ﻣﮑﺂﻧﮭﺎ ﯾﯽ ﮐﮫ ﻧﻘﺶ و ﻧﮕﺎر دارد و ﺑﺮ ﻓﺮﺷ رﻧﮕﺎرﻧﮓ ﺧﻮددار ی ورزد. دﻟ ﯿ آﻧﮑﮫ ﻋﺎﺑﺪان در اﺗﺎﻗﮑ ﮐﻮﭼﮏ و ﺗﺎر ﮫ وﺳﻌﺘﺶ ﺑ ﯿ از ﺟﺎ ی ﺳﺠﺪه ﻧﺒﻮد ﻋﺒﺎدت ﮐﺮدﻧﺪ ھﻤ ﯿ ﺑﻮده اﺳﺖ ﺗﺎ ﻓﮑﺮﺷﺎن ﭘﺮاﮐﻨﺪه ﻧﺸﻮد. ﺑﻮده اﻧﺪ اﻓﺮاد ﻧ ﯿ ﺮوﻣﻨﺪ ی ﮐﮫ در ﻣ ﺴﺎﺟﺪ ﺟﻤﻊ ﻣ ﺷﺪﻧﺪ، ﭼﺸﻢ ھﺎ را ﺑﺴﺘﻨﺪ و ﻧﮕﺎھﺸﺎن از ﺳﺠﺪه ﮔﺎه ﺗﺠﺎوز ﻧﻤ ﮐﺮد. آﻧﺎن ﮐﻤﺎل ﻧﻤﺎز را در آن ﻣ د ﺪﻧﺪ ﮐﮫ اﺷﺨﺎص ﻧﻤﺎزﮔﺰار، راﺳﺖ و ﭼﭗ ﺧﻮد را ﻧﺒ ﯿ ﻨﻨﺪ و ﻧﺸﻨﺎﺳﻨﺪ. اﺑﻦ ﻋﻤﺮ) رض( در ﺟﺎ ﯾﯽ ﮐﮫ ﻧﻤﺎز ﮔﺰارد، ﮐﺘﺎب ﺷﻤﺸ ﯿ ﻧﻤ ﻧﮭﺎد و ﻧﻮﺷﺘﮫ ا ی را ﮐﮫ آﻧﺠﺎ ﺑﻮد ﻣ ﺳﺘﺮد. دﻻ ﺑﺎطﻨ دﻻ ﺑﺎطﻨ ﻣﮭﻢ ﺗﺮ اﺳﺖ. ﮐﺴ ﮐﮫ ﺗﻤﺎﻣ ھﻢ و ﻏﻤﺶ را ﺑﮫ اﻣﻮر دﻧ ﯿ ﻣﺸﻐﻮل ﮔﺮداﻧﺪ ھﺮﮔﺰ ﻧﻤ ﺗﻮاﻧﺪ اﻓﮑﺎرش را در ﻧﻘﻄﮫ ا ی ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺳﺎزد. اﻓﮑﺎر و ی از ﺟﺎ ﯾﯽ ﺑﮫ ﺟﺎ ﯾﯽ د ﮕﺮ ﭘﺮواز ﻣ ﮐﻨﺪ، ﻟﺬا ﺑﺴﺘﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﮫ ھﻨﮕﺎم ﻧﻤﺎز ﺑﺮاِ ی ﭼﻨ ﯿ ﺷﺨﺼ ﮐﺎﻓ ﯿ ﺴﺖ. راه و ی ا اﺳﺖ ﮐﮫ ﻧﻔﺲ را ﺑﮫ اﺟﺒﺎر ﺑﮫ درک آﻧﭽﮫ در ﻧﻤﺎز ﻣ ﺧﻮاﻧﺪ و ﺑﺮ زﺑﺎن ﺟﺎر ی ﺳﺎزد وا دارد و ﻧﻔﺲ را از اﻣﻮر د ﮕﺮ ﺑﺎز دارد. ﻧﻤﺎزﮔﺰار ﯿ از ﮔﻔﺘﻦ ﺗﮑﺒ ﯿ ﺑﺎ آﻣﺎده ی ﻓﮭﻢ و درک ا ﻧﮑﺘﮫ ﮔﺮدد ﮐﮫ در ﭘ ﯿ ﺸﮕﺎه ﺧﺪا ی ﺳﺒﺤﺎن و ﻣﻨﺎﺟﺎت ﺑﺎ او ا ﺴﺘﺎده اﺳﺖ. ھﻤﭽﻨ ﯿ ﺎد آﺧﺮت و ﺗﺮس از روز ﻗ ﯿ ﺎﻣﺖ را در دل ﺧﻮد ﺗﺎزه ﮐﻨﺪ. ﻣﮭﻤﺎت دﻧ ﯿ ی را ﭘ ﯿ از ﺗﮑﺒ ﯿ آﻏﺎز ﻧﻤﺎز، از دل ﺑﺰدا و ﺧ ﯿ ﺎل ھﺮ ﮐﺎر ی را ﮐﮫ ﻓﮑﺮش ﺑﮫ ﺳ ی آن ﻣﺘﻮﺟﮫ ﺷﻮد در ﺧﻮد ﺑﺎﻗ ﮕﺬارد. رﺳﻮل ﺧﺪا) ص( ﺑﮫ ﻋﺜﻤﺎن ﺑﻦ اﺑ ﯿ ﺒﮫ ﮔﻔﺖ: » ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮدن ﮐﮫ ﺑﮕﻮ د را ﮐﮫ در ﺧﺎﻧﮫ اﺳﺖ ﺑﮫ ﺟﻮش آور ی. « اّ ﺳﺮ ﺳﺨﻦ در ا اﺳﺖ ﮐﮫ ﻧﺒﺎ ﮐﺎر ی ﺑﺎﻗ ﻣﺎﻧﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﮐﮫ ﻓﮑﺮ آن، ﺷﺨﺺ را در ﻧﻤﺎز ﺑﮫ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل دارد. ا راھ ﺑﻮد ﺑﺮا ی ﻋﻼ ج ﭘﺮاﮐﻨﺪﮔ اﻓﮑﺎر آدﻣ. اﮔﺮ اﻓﮑﺎر آدﻣ آﻧﭽﻨﺎن ﻣﺒﺘﻼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﮫ ﺑﺎ ا دارو ﺗﺴﮑ ﯿ ﯿ ﺎﺑﺪ ﺑﺎ ﺑﮫ دارو ﯾﯽ د ﮕﺮ ﻞ ﺟﺴﺖ ﮐﮫ رّ ﺗﻮﺳ ﺸﮫ ی درد و ﻋﻠﺖ را ﺑﮑﻨﺪ و آن ا اﺳﺖ ﮐﮫ در ﮐﺎرھﺎ ﯾﯽ ﮐﮫ و ی را از ﺣﻀﻮر دل ﺑﺎز ﻣ دارد دﻗ ﯿ ﺷﻮد. اﻣ ﯿ ﺎل و ﺷﮭﻮات، اﻣﻮر دﻧ ﯿ ی را ﺑﺮا ی و ی ﻣﮭﻢ ﺟﻠﻮه دھﻨﺪ. ﻟﺬا ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﺧﻮد را از راه دل ﺑﺮ ﺪن از ﺷﮭﻮات ﻋﻘﻮﺑﺖ ﮐﻨﺪ و آن ﻋﻼ را ﻗﻄﻊ ﮐﻨﺪ ز ﺮا ھﺮ آﻧﭽﮫ اﻧﺴﺎن را در ﻧﻤﺎز ﺑﮫ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل ﺳﺎزد ﺑﺎ د و ی در ﺗﻀﺎد و از ﺳﭙﺎھ ﯿ ﺎن دﺷﻤﻦ و ی، ﯿ ﻄﺎن اﺳﺖ. ﻧﮕﮭﺪاﺷﺘﻦ ﯿ ﻄﺎن در وﺟﻮد ﺧﻮد ﺑﮫ ﺿﺮر و ﺧﺴﺮان اﻧﺠﺎﻣﺪ و ﺗﻨﮭﺎ ﺑﺎ ﺧﺮاج ﮐﺮدﻧﺶ از درون ﺧﻮد، ﻣ ﺗﻮان از ﺷﺮش ﺧ ﻼص ﺎﻓﺖ. روا ﮔﺸﺘﮫ ﮐﮫ: ﯿ ﺎﻣﺒﺮ) ص( ﻟﺒﺎس ﯿ ﺎه ﻧﻘﺸﺪار ی را ﮐﮫ اﺑﻮﺟﮭﻢ ﺑﺮا آورده ﺑﻮد ﭘﻮﺷ ﯿ و ﺑﺎ آن ﻧﻤﺎز ﮔﺰارد. ﭘﺲ از ﻧﻤﺎز از ﺗﻦ درآورد و ﻓﺮﻣﻮد: آن را ﺑﮫ اﺑ ﺟﮭﻢ ﺑﺎزﮔﺮداﻧ ﯿ ﮐﮫ ﻣﺮا در ﻧﻤﺎز ﺑﮫ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل ﮐﺮد و ﺑﮫ ﺟﺎ ی آن ﭘ ﯿ ﺮاھﻦ ز ﻧﻘﺶ او را ﺑ ﯿ ﺎور. ھﻤﭽﻨ ﯿ روا ﺷﺪه ﮐﮫ: ﺣﻀﺮت) ص( ﺑﺎر ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﺶ را ﻋﻮض ﮐﺮده ﺑﻮد و ﭼﻮن ﺗﺎزه ﺑﻮد ﻧﻈﺮش ﺑﺮ آن اﻓﺘﺎد ﻓﺮﻣﻮد: ﺗﺎ درش آورﻧﺪ و ﺑﻨﺪ ﮐﮭﻨﮫ را دوﺑﺎره ﺑﺮﮔﺮداﻧﻨﺪ. و ﻧ ﯿ آﻣﺪه ﮐﮫ ﭘ ﯿ ﺎﻣﺒﺮ) ص( ﻔﺸ ﭘﻮﺷ ﯿ ﺪه ﺑﻮد و از آن ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪه ﺑﻮد و ﺑﮫ ﺳﺠﺪه رﻓﺖ و ﮔﻔﺖ: » ﺑﺮا ی ﭘﺮوردﮔﺎرم ﻓﺮوﺗﻨ ﮐﺮدم ﺗﺎ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺧﺸﻢ ﻧﮕ ﯿ ﺮد. « ﺳﭙﺲ ﺑ ﯿ ﺮوﻧﺶ آورد و ﺑﮫ اوﻟ ﯿ ﺳﺎﺋﻠ ﮐﮫ د ﺑﺨﺸ ﯿ و ﺑﮫ ﻋﻠ) ع( ﮔﻔﺖ: ﮐﻔﺸ از ﭘﻮﺳﺖ دﺑﺎﻏ ﺷﺪه ی ﮔﺎو ﺑﺮا ﺑﺨﺮد و آن را ﭘﻮﺷ ﯿ. ھﻤﭽﻨ ﯿ ﯿ از ﺗﺤﺮ ا ﺳﺘﻌﻤﺎل طﻼ ﺑﺮا ی ﻣﺮد، ﭘ ﯿ ﺎﻣﺒﺮ) ص( اﻧﮕﺸﺘﺮ ی طﻼ ﯾﯽ ﺑﮫ دﺳﺖ داﺷﺖ، در ﺣﺎﻟ ﮐﮫ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﻮد آﻧﺮا ﺑﮫ دور اﻧﺪاﺧﺖ و ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﺮا ﭼﻨﺎن ﺑﮫ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل ﺳﺎﺧﺘﮫ ﺑﻮد ﮐﮫ» ﻧﮕﺎھ ﺑﮫ آن و ﻧﮕﺎھ ﺑﮫ ﺷﻤﺎ داﺷﺘﻢ. « روا ﺷﺪه ﮐﮫ: اﺑﺎطﻠﺤﮫ در ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﺶ ﻧﻤﺎز ﻣ ﮔﺰارد؛ ﭘﺮﻧﺪه ا ی ﺑﺮ درﺧﺘ ﻻﻧﮫ ا ی ﺟﺴﺖ. ا ﻣﻨﻈﺮه او را ﺧﻮش آﻣﺪ و اﻧﺪﮐ ﺑﺪان ﻣﺸﻐﻮل ﺷﺪ ﺑﮫ طﻮر ی ﮐﮫ ﻣﺘﻮﺟﮫ ﻧﺸﺪ ﮐﮫ ﭼﻨﺪ رﮐﻌﺖ ﮔﺰارده اﺳﺖ؛ ﺟﺮ ﺎن را ﺑﺮا ی رﺳﻮل ﺧﺪا) ص( ﺑﺎزﮔﻮ ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ: ا ی رﺳﻮل ﺧﺪا! آن ﺑﻮﺳﺘﺎن را ﺻﺪﻗﮫ دادم ﺑﺎ آن ھﺮ ﮐﺎر ی ﺧﻮاﺳﺘ ﺑﮑﻦ. درﺑﺎره ی ﻣﺮد ی د ﮕﺮ روا ﺷﺪه ﮐﮫ: در ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﺶ ﻧﻤﺎز ﻣ ﮔﺰارد و ﺑ ﮫ درﺧﺘﺎﻧ ﮐﮫ ﺧﺮﻣﺎ داﺷﺘﻨﺪ ﻧﮕﺮ ﺴﺖ و از د ﺪﻧﺸﺎن ﻟﺬت ﻣ ﺑﺮد و ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮد ﮐﮫ ﭼﻨﺪ رﮐﻌﺖ ﮔﺰارده اﺳﺖ؛ ﺟﺮ ﺎن ﺧﻮد را ﺑﺮا ی ﻋﺜﻤﺎن) رض( ﺑﺎزﮔﻮ ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ: آن ﺑﺎغ را ﺑﺨﺸ ﯿ ﺪم ھﺮ طﻮر ﮐﮫ ﻣ ﺧﻮاھ از آن در راه ﺧﺪا اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻦ. ﻋﺜﻤﺎن ھﻢ آن را ﺑﮫ ﻗ ﯿ ﻤﺖ۵٠ ھﺰار درھﻢ ﺑﺮا ی ﯿ اﻟﻤﺎ ل ﻓﺮوﺧﺖ. آن ﺑﺰرﮔﻮاران ﭼﻨ ﯿ ﮐﺎرھﺎ ﯾﯽ را ﺑﺮا ی ﻗﻄﻊ ر ﺸﮫ ی اﻓﮑﺎر ﻣﺰاﺣﻢ و ﮐﻔﺎره ی ﻧﻘﺺ ھﺎ ی ﻧﻤﺎز اﻧﺠﺎم ﻣ دادﻧﺪ. ا دارو ﯾﯽ اﺳﺖ ﺑﺮا ی ﮐﻨﺪن ر ﺸﮫ ی ﻋﻠﺖ ﮐﮫ در ﻧﮭﺎ ﺑﺎ ﺑﺪان ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﺪ. آﻧﭽﮫ ﮐﮫ از ﺗﺴﮑ ﯿ ﻋﻠﺖ ﺗﻔﺮق ﻓﮑﺮ و اﻧﺪ ﺸﮫ در ﻧﻤﺎز ﺎد ﮐﺮد اﻓﺮاد ی را ﺳﻮدﻣ ﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﮫ دارا ی اﻣ ﯿ ﺎل و ﺷﮭﻮات ﺿﻌ ﯿ اﻧﺪ و ﺳﻄﺢ دﻟﺸﺎن ﺑﺪان ﻣﺸﻐﻮل اﺳﺖ ﻟ ﯿ ﮑﻦ اﻓﺮاد ی ﮐﮫ ﺷﮭﻮات ﻗﻮ ی آﻧﺎن را اﺣﺎطﮫ ﮐﺮده وﺿﻌﺸﺎن ﺑﮫ ﮔﻮﻧﮫ ا ی د ﮕﺮ اﺳﺖ. ﮐﺸﺶ و ﺗﺠﺎذب ﻣ ﯿ ﺎن ﺗﻮ و اﻣ ﯿ ﺎﻟﺖ وﺟﻮد دارد. از ا رو ﻋﺎﻗﺒﺖ اﻣ ﯿ ﺎل ﺑﺮ ﺗﻮ ﻏﻠﺒﮫ ﻣ ﺎﺑﻨﺪ؛ ﺑﺮا ی ﻣﺜﺎل، ﻣﺮد ی ز درﺧﺘ ﻧﺸ ﯿ ﻨﺪ و ﻗﺼﺪ دار د ﻓﮑﺮش را ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺳﺎزد وﻟ آواز ﮔﻨﺠﺸﮑﺎن ﻣﺎﻧﻊ از آن اﺳﺖ. و ی ﻣﺮﺗﺐ ﮔﻨﺠﺸﮑﺎن را ﻣ ﭘﺮاﻧﺪ و دور ﮐﻨﺪ و دوﺑﺎره در ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻓﮑﺮش ﻣ ﮐﻮﺷﺪ ﯿ ﮑﻦ ﻟﺤﻈﺎﺗ ﺑﻌﺪ، از ﻧﻮ ﮔﻨﺠﺸﮑﺎن ﺑﺮﻣ ﮔﺮدﻧﺪ و او ﺑﺎز آﻧﮭﺎ را ﻣ ﭘﺮاﻧﺪ.

Upload: others

Post on 01-Apr-2021

0 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: ﺶﺸﻔﮐ ﺪﻨﺑ رﺎﺑ ﮏﯾ (ص) تﺮﻀﺣ :ﮫﮐ هﺪﺷ ﺖﯾاور …eslahe.com/wp-content/uploads/hozor-qalb.pdf · Microsoft Word - hozor namaz.doc Author: Amir

حضور قلب در نمازی سودمند براییدارو

ردی کھ قرار گی ھر حال کھ انسان مؤمن دربدان تنھا بھ دشی و امترسد ی میاز و. خداوند استی بزرگدارنده

نی از اچگاهی در طاعتش شرمنده است و ھیاوست؛ از کوتاھ جز یلی احوال دلنیبازماندن از ا. ماند یاحوال باز نم

دل در مناجات و بتی خاطر و غمی فکر و تقسیپراکندگ حاضر کردن دل، دور یدارو نیبنابرا. ستیغفلت از نماز ن

نیداشتن آن است از افکار و خواطر؛ و جز با راندن اسباب ا . آن را اصلاح کردتوان یخواطر نم

علت خطور افکار متفرق بھ . اسبابشان را شناختدی بالذا

اسباب . از درون اوستای است ی خارج از وجود آدمایذھن، دهی و با چشم ددهی کھ با گوش شنییزھای عبارتند از چیخارج

جھی کھ در نتکنند ی را بھ خود جلب می و توجھ وشوند یم و گردد ی م و بالاخره مبتلارود ینمازگزار بھ دنبال آنھا م

سبب دن،ید. ھذای و قس علگری دی بھ فکریسپس از فکر شود ی را موجب مگری از آن افکار دی است و بعضدنیشیاند

والا باشد آنچھ بر ی ھمت استوار ویتی نی کھ دارایاما کس کھ ی فکر انسانکنی لکند؛ ی را سرگرم نمیحواسش بگذرد و

نی◌ چاره ا راه. شود ی مشانی است بدان پراکنده و پرفیضع ببرد؛ مثلا چشم را بھ ھنگام انی عوامل را از منیاست کھ ا

نماز بگزارد و در مقابل خود کی تاری در اتاقاینماز ببندد در نکھی اایر بدان مشغول گردد قرار ندھد و را کھ فکیزیچ

نباشد عی وسدشی تا مسافت دستدی باواری بھ دکینماز نزد است ابانی کھ مشرف بھ خیی در جاازگزاردن نم ازنیھمچن

ی بر فرشای کھ نقش و نگار دارد و یی در مکآنھاای ی آنکھ عابدان در اتاقکلیدل. ورزدیرنگارنگ خوددار

سجده نبود عبادت ی از جاشیھ وسعتش ب ککیکوچک و تاراند بوده. بوده است تا فکرشان پراکنده نشودنی ھمکردند یم

ھا را چشمشدند، ی جمع مساجد کھ در میرومندیافراد نآنان کمال . کرد یگاه تجاوز نم و نگاھشان از سجدهبستند یم

کھ اشخاص نمازگزار، راست و چپ دندید ینماز را در آن م کھ نماز ییدر جا) رض(ابن عمر . و نشناسندنندینبخود را

را کھ آنجا یا و نوشتھنھاد ی نمری شمشای کتاب گزارد، یم .سترد یبود م

ی باطنلیدلا

ھم و غمش را بھ ی کھ تمامیکس. تر است مھمی باطنلیدلا افکارش را در تواند ی مشغول گرداند ھرگز نمایامور دن

گری دیی بھ جایی از جایافکار و. متمرکز سازدیا نقطھ نی چنی لذا بستن چشم بھ ھنگام نماز براکند، یپرواز م

است کھ نفس را بھ اجبار نی ایراه و. ستی نی کافیشخص وا سازد ی می و بر زبان جارخواند ی درک آنچھ در نماز مبھ

. باز داردگریدارد و نفس را از امور د نی فھم و درک ای آماده دی باری از گفتن تکبشی پنمازگزار

ستادهی سبحان و مناجات با او ای خداشگاهینکتھ گردد کھ در پ را در دل امتی آخرت و ترس از روز قادی نیھمچن. است

آغاز نماز، از ری از تکبشی را پیویمھمات دن. خود تازه کند آن متوجھ یو را کھ فکرش بھ سی ھر کارالی و خدیدل بزدا

بھ عثمان بن ) ص(رسول خدا . گذارد نی در خود باقشود یم را کھ در یگی دمیفراموش کردن کھ بگو«: گفتبھی شیاب

ا» .یخانھ است بھ جوش آور است کھ نی سخن در انیسر مانده باشد کھ فکر آن، شخص را در نماز بھ ی باقی کاردینبا

افکار ی پراکندگج علای بود برای راھنیا. خود مشغول دارد دارو نی آنچنان مبتلا باشد کھ با ای آدماگر افکار. یآدم

ی شھی توسل جست کھ رگری دیی بھ دارودی باابدی ننیتسک را ی کھ ویی است کھ در کارھانیدرد و علت را بکند و آن ا

و شھوات، امور الیام. شودقی دقدارد یاز حضور دل باز م نفس خود را دیلذا با. دھند یم مھم جلوه ی وی را برایویدن

را قطع قی از شھوات عقوبت کند و آن علادنیراه دل براز ھر آنچھ انسان را در نماز بھ خود مشغول سازد با رایکند ز

. استطانی ش،ی دشمن وانی در تضاد و از سپاھی ونید در وجود خود بھ ضرر و خسران طانی شنگھداشتن

از توان ی و تنھا با خراج کردنش از درون خود، مانجامد یملباس ) ص (امبریپ: گشتھ کھتیروا. افتیلاص شرش خ

و با آن دی آورده بود پوششی را کھ ابوجھم برای نقشداراهیسآن را بھ : پس از نماز از تن درآورد و فرمود. نماز گزارد

کھ مرا در نماز بھ خود مشغول کرد و بھ دیجھم بازگردان یاب .دیاوری او را بنقش ی بری زراھنی آن پیجا

بار بند کفشش کی) ص(حضرت : شده کھتی روانیھمچنرا عوض کرده بود و چون تازه بود نظرش بر آن افتاد

زیو ن. تا درش آورند و بند کھنھ را دوباره برگردانند: فرمود بود و از آن خوشش آمده دهی پوشیفشک) ص (امبریآمده کھ پ

ی پروردگارم فروتنیبرا«: بود و بھ سجده رفت و گفت نی آورد و بھ اولرونشیسپس ب» .ردیکردم تا بر من خشم نگ

از پوست یکفش: گفت) ع (ی و بھ علدی بخشدی کھ دیسائل شی پنیھمچن. دی بخرد و آن را پوششی گاو برای شده یدباغ

یانگشتر) ص (امبری مرد، پی برا طلاستعمال امیاز تحر کھ بر منبر بود آنرا بھ دور ی بھ دست داشت، در حالییطلا

مرا چنان بھ خود مشغول ساختھ بود کھ : انداخت و فرمود: شده کھتیروا» . بھ شما داشتمی بھ آن و نگاھینگاھ«

ی بر درختیا پرندهگزارد؛ یاباطلحھ در بوستانش نماز م بدان ی منظره او را خوش آمد و اندکنیا. جست ی میا لانھ

کھ متوجھ نشد کھ چند رکعت گزارده یمشغول شد بھ طور: بازگو کرد و گفت) ص( رسول خدا ی را براانیاست؛ جر

یآن بوستان را صدقھ دادم با آن ھر کار! رسول خدایادر : شده کھتی رواگری دی مردی درباره. بکنیخواست

کھ خرما داشتند یھ درختانگزارد و ب یبوستانش نماز م و فراموش کرد کھ برد ی لذت مدنشانی و از دستینگر یم

) رض( عثمان ی خود را براانیچند رکعت گزارده است؛ جر یخواھ ی ھر طور کھ مدمیآن باغ را بخش: بازگو کرد و گفت

۵٠ متیعثمان ھم آن را بھ ق. از آن در راه خدا استفاده کن نیآن بزرگواران چن. فروختلالما تی بیھزار درھم برا

ی کفارهای افکار مزاحم و ی شھی قطع ری را براییکارھا کندن ی است برایی دارونیا. دادند ی نماز انجام میھا نقص

آنچھ کھ از . بدان متوسل شددی باتی علت کھ در نھای شھیر ی افرادمی کردادی در نماز شھی علت تفرق فکر و اندنیتسک

و سطح اند فی و شھوات ضعالی امی دارا است کھندرا سودم آنان ی کھ شھوات قوی افرادکنیدلشان بدان مشغول است ل

کشش و . استگری دیا گونھ را احاطھ کرده وضعشان بھ الی رو عاقبت امنیاز ا. وجود داردالتی تو و امانیتجاذب م

ندینش ی می درختری زی مثال، مردی براابند؛ی یبر تو غلبھ م آواز گنجشکان ید فکرش را متمرکز سازد ول قصد دارو

و دور پراند ی مرتب گنجشکان را میو. مانع از آن است ی لحظاتکنی لکوشد ی و دوباره در تمرکز فکرش مکند یم

.پراند ی و او باز آنھا را مگردند یبعد، از نو گنجشکان برم

Page 2: ﺶﺸﻔﮐ ﺪﻨﺑ رﺎﺑ ﮏﯾ (ص) تﺮﻀﺣ :ﮫﮐ هﺪﺷ ﺖﯾاور …eslahe.com/wp-content/uploads/hozor-qalb.pdf · Microsoft Word - hozor namaz.doc Author: Amir

شان د و ا ی ی او سا ا

www.eslahe.com

کند ی سفارش می ھم کھ ناظر بر اوست بھ وییشخص دانا مگر آنکھ درخت را بھ یابی ی نمیی مشکل رھانیکھ از ا نی چنزی نی درخت شھوات آدم؛ی قطع کنشھی از ریطور کل

و شود ی معی انبوه و وساورد،ی شاخھ و برگ دربیوقت. است یھرچھ مگس را دور کن. کند یز م پرواشی بھ سوھا شھیاند

بھ آن ی سبب است کھ در زبان عربنیبھ ا. گردد یباز م . ندی گو»ابذب« است کھ دوباره یزیچ» آب« رانده شده و یعنی »ذب«

یخود را دور داشتن از دام خواطر و شھوات، کار. برگردد دیبا. ابندی آن را بقی توفتوانند ی میاست سخت، و کمتر افراد

است و آن زی چکی ھا نی ای ھمھی کھ سرچشمھدانست گناھان و ی سرآمد تماما،یدوست داشتن دن. ای دنیدوست دن. استی ھر فسادی شمھسرچ ایھر کھ باطنش را با حب

باشد کھ لذت مناجات با خدا را در نماز دواری امدی نبادیالایب پاک ھا ی را ھرگز از آلودگی کسنی و نماز چندیخواھد چش

لذت ببرد از بودن با خدا ایھر آن کس کھ از دن. اھد کردنخو پست یھا چون ھمتشود یو مناجات با حضرتش شاد نم

با . اند و سرور او گشتھی دلخوشی ھی ما،یوی و دنیشخص امر مھم تلاش و دی نبایچارگی وصف ھمھ ضعف و بنیا

مجاھدت در بازگرداندن دل بھ نماز و کاستن اسباب . است بھ ظاھر تلخیی دارونیا. ا فرو گذاشت رای دنیسرگرم

و کھ درد رای زرندیپذ یھا آن را نم بھ سبب تلخ بودنش، طبع کھ ی تا حددرمان؛ ی بزیعلت، مزمن گشتھ است و درد ن

اند کھ تنھا دو رکعت نماز بگزارند و در بزرگان تلاش کرده .اند عاجز ماندهکنی سرگرم نباشد لایآن روحشان بھ امور دن

میتوانست یکاش م! بھ امثال ما ھست؟یدی وصف چھ امنیبا ا بھ دور ھا وسھ ثلث آن، دل را از وسایلااقل در نصف نماز

نی چننی کھ در قرآن امیشد ی می کسانی و از زمرهمینگھ دارخلطوا عملا صالحا وآخر س«: اند وصف شده : توبھ (»ئای

و آخرت ایدن» .زندیآم ی میر بد را با کایو کار خوب«) ١٠٢ پر از یا آب در کاسھختنیو توجھ قلب بدآنھا بھ مانند ر

. دو با ھم جمع نشوندھرسرکھ است کھ

www.eslahe.com

حضور قلب در نمازی سودمند براییدارو

ی توسیامام محمد غزال: سندهینو ی و دکتر شھباز محسنمانی نربایز: مترجمان

شان د و ا ی ی او سا ا