no49

13
ﻧﻪ و ﭼﻬﻞ ﺷﻤﺎرة- ﻣﺮداد1391 ﻧﻘﺪ ﺑﺮ ﻧﻘﺪي1 ﺑﻴﻦ ﺧﻮدﺑﺰرگ ﻏﺮب، ﺑﺮاﺑﺮ در ﻛﻮﭼﻚ3 ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺑﺮاﺑﺮ در وﻳﻜﻲ در ﻓﺎرس ﻣﺤﺘﻮاي ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﭘﺪﻳﺎ4 ﭘﺮده ﺑﻲ8 آﻣﺎﺷﺎﷲ8 ﺳﺮدﺑﻴﺮ(ﻣﻮﻗﺖ) : ﭘﻨﺎﻫﻲ ﻳﺰدان ﺣﺴﺎم: ﺷﻤﺎره اﻳﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن ﻣﻌﺘﻤﺪي ﻣﻬﺮان ﺟﻬﺎﻧﺪﻳﺪه، ﻛﻴﺎﻧﻮش ﺣﻘﻴﻘﺖ وﺣﻴﺪ ﭘﻨﺎﻫﻲ، ﻳﺰدان ﺣﺴﺎم اﻧﻮاري، ﻣﺤﺴﻦ: ﻋﻜﺲ زاﻫﺪ ﻣﻬﺪي ﻣﺤﻤﺪي، ﺣﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺨﺘﻴﺎري ﺣﺴﻴﻦ اﻣﻴﺮ ﺻﻔﺤﻪ: ﺑﻨﺪي ﺳﺎﻋﺪي ﻣﻮﻧﺎ اﺟﺮاﻳﻲ ﻫﻴﺄت: ﻧﺎدري ﺧﺴﺮو ﻳﻮﺳﻔﻲ، ﻧﻴﻤﺎ ﺳﺎﻻري ﭘﮕﺎه ﭘﻨﺎﻫﻲ، ﻳﺰدان ﺣﺴﺎم هѧ ب شريهѧ ن در شرهѧ منت بѧ مطال امѧ تم سووليتѧ م وودهѧѧ ببѧѧ مطلدهѧѧ کننهѧѧ تھي وسندهѧѧ نويدهѧѧ عھ. ندارد آن قبال در مسووليتیيان ايران نشريه: اول ﻋﻜﺲ آﺗﺶ ﭘﺮواز ﻋﻜﺲ: آﺧﺮ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﻲ ﻣﺎه ﻫﺮ ﭘﺎﻧﺰدﻫﻢ ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﻘﺎﻻت ارﺳﺎل ﻣﻬﻠﺖ. ﺑﺎﺷﺪ ارﺳﺎل ﻣﻘﺎﻻت و ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدات ﺗﺎرﻳـﺦ اﻳـﻦ از ﭘﺲ ﺷﺪه ﺷﻤﺎره در. ﺷﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﺑﻌﺪي ي49 ਜอ ﻨﺎ ﻣﺎ- ﻮن ﯿﺎن ادا ﯽ ا ﻤﺎ ا ﺳﺎل- ﻤﺎره9 د اد1391 آ2012 رو. گويد میسليت تتون ادمونيان ايران جامعه ويشان انواده خا به را نژاد عباس دکتر آقای عزيز ھموطن بار تاسف درگذشتيان ايران نشريه حش. شاد ﻣﺤﻤﺪي ﺣﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪ از ﻋﻜﺲ

Upload: iranians-monthly

Post on 09-Mar-2016

221 views

Category:

Documents


4 download

DESCRIPTION

August, 2012

TRANSCRIPT

Page 1: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

1نقدي بر نقد

3كوچك در برابر غرب، خودبزرگ بين

در برابر همسايه

4پديا نگاهي به توليد محتواي فارس در ويكي

8بي پرده

8آماشاهللا

:(موقت) سردبير

حسام يزدان پناهي نويسندگان اين شماره:

كيانوش جهانديده، مهران معتمدي محسن انواري، حسام يزدان پناهي، وحيد حقيقت

محمد حسن محمدي، مهدي زاهدعكس: امير حسين بختياري

مونا ساعديبندي: صفحه نيما يوسفي، خسرو نادري: هيأت اجرايي

حسام يزدان پناهي، پگاه ساالري

ه شريه ب شره در ن ب منت ام مطال سووليت تم موده و ب ب ده مطل ه کنن سنده و تھي ده نوي عھ

نشريه ايرانيان مسووليتی در قبال آن ندارد.

پرواز آتشعكس اول:

طبيعتآخر: عكس

باشد. مهلت ارسال مقاالت تاريخ پانزدهم هر ماه مي شده پس از ايـن تاريـخ پيشنهادات و مقاالت ارسال

ي بعدي منعكس خواهد شد. در شماره

ی 49 نا ون-ما و یان اد ا ی ا ما ا

م ت 1391داد 9ماره -سال پ و 2012آ

شاد.حش نشريه ايرانيان درگذشت تاسف بار ھموطن عزيز آقای دکتر عباس نژاد را به خانواده ايشان و جامعه ايرانيان ادمونتون تسليت می گويد. رو عكس از محمد حسن محمدي

Page 2: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

مدتی پيش در صفحه ی اجتماعی فيس بوک مطلبی به

چشمم خورد که ھنوز از خواندن آن شکه ھستم.

سـيـنـمـائـی این مطلب تحليل انيميشن [پویانمـائـی]

) پس از پخش نسخه ی سه بعدی آن ١٩٩۴"شير شاه" (

بود؛ تحليلی که در آن فارغ از زمـيـنـه ھـای اجـتـمـاعـی،

ویژگی ھای ژانر و گروه اصلی مخاطبين اثر، فـيـلـم را بـه

ترویج توتاليتاریسم (به علت وجود "شير" در مقام حاکم یا

سلطان)، ترویج خشونت عليه زنـان (بـه عـلـت بـرخـورد

انتھائی نقش منفی داستان اسکار با سـرابـی یـکـی از

ماده شيرھا) و ھمچنين استعمار اقشـار فـرودسـت (بـه

علت اخراج کفتارھا از سرزمين افتخار) محکوم می کـرد و

بسياری از کاربران فيس بوک نيز این نـوشـتـه را "الیـک"

کرده و به آن ابراز عالقه کرده بودند.

با خواندن این مطلب و البته مـطـالـب مشـابـه بسـيـار

مسئله یا به عبارت بھتر مشکل مھمی را پيش روی خـود

دیدیم که نيازمند چاره اندیشی عاجل بود و با ایـنـکـه بـه

سينما ارتباط دارد اما تنھا مختص سينما نيست. مسـئـلـه

ای که مدت ھا بود قصد داشتم آن را معرفـی کـرده و در

موردش بنویسم و اکنون فرصت آن فـراھـم شـده اسـت.

مسئله یا بھتر بگویم معضلی تحت عنوان نقد. ھـدف ایـن

نوشته نقد نقد و بررسی معضلی تحت عنوان عدم وجـود

"رویکرد" در نقد فارسی به ویژه در دنيای مجازی با تـاکـيـد

بر رسانه سينما است. امروزه کافيست نام یک فـيـلـم یـا

فيلم ساز به فارسی در سایت جستجوگری چـون گـوگـل

نوشته شود تا با فشار یک دگمـه ده ھـا و گـاه صـدھـا

سایت و صفحه ی اینترنتی تحت عناوین نقد و یا تـحـلـيـل

سينمائی در رابطه با آن در دسترس قرار گيرد. صفـحـاتـی

سرشار از اصطالحات ھنری و سينمائی و غير سينمائـی،

و آکنده از نظرات ضد و نقيض که تقـریـبـا در تـمـام مـوارد

نگارندگان آن خود را در مورد آنچه نوشته اند کامال محق و

صاحب نظر می دانند. اما مشکل اساسی از جایـی آغـاز

می شود که درصد باالیی از این صفحات، تـحـلـيـل ھـا و

انتقاداتی را به خوانندگان خود عرضه می کنند که مبتـنـی

بر ھيچ اصل شناخته شده و رویکرد مشخصی نـيـسـت و

صرفا برداشت ھای شخصی و احساسی افراد از سـوژه

ھای ھنری و به ویژه فيلم است. این امر، یعنی نقد ھـای

غيرکارشناسانه و غيرمسئوالنه و ابراز نظرات شخصی در

غالب تحليل، حاکی از مشکل بزرگی اسـت کـه تـقـریـبـا

تمامی شاخه ھای نقد ھنری ما امروز در درون و بيرون از

کشور با آن مواجه ھستند. در اینجـا مـنـظـور رد نـظـرات

شخصی افراد یا بی احترامی به این نظرات نيست. آنـچـه

مد نظر است رد این ابراز نظرھا و احسـاسـات فـردی در

مقام رویکردھای انتقادی و تحليلـی اسـت. بـرای مـثـال

زمانی که فردی فيلم "شير شاه" را به ترویج توتاليتاریسم

یا استعمار اقشار فرودست مـحـکـوم مـی کـنـد و گـروه

عظيمی از آن استقبال می کنند دیـگـر نـمـی تـوان ایـن

مسئله را تنھا در قالب نظرات شخصی دنبال کرد.

در کمال تاسف تحليل ھای احساسـی و مـبـتـنـی بـر

عالئق و دریافت ھای فردی و اظھار نظرھای بی پـایـه در

مجالت و نشریه ھای حرفه ای و بـه ویـژه در فضـاھـای

مجازی بسيار به چشم می خورد و روز به روز نيز بر تعـداد

این گونه نوشته ھا افزوده می شود. زمانـی کـه فـرد یـا

افرادی در صدا و سيما با توجه به جو حاکم بر آن بازگشت

شخصيت گندالف در انتھای فيلـم "اربـاب حـلـقـه ھـا دو

) را با ظھور امام زمان مشابھت مـی دھـنـد، ٢٠٠٢برج" (

تقابل انسان و ماشين در سری فيلم ھـای "مـاتـریـکـس/

ميتریکس" را مجاز از تقابل یھودیان با کل دنيا می داننـد و

) را مانيفستی جنگ طلبانه از سوی ٢٠٠٩یا فيلم "اوتار" (

ایاالت متحده بر ضد کشورھای اسالمی تعبير می کـنـنـد؛

می توان متعجب نشد. اما زمانی که فيلم انـيـمـيـشـنـی

چون "شيرشاه" به ترویج خشونت عـلـيـه زنـان مـحـکـوم

می شود باید نگران بود. زمانی که یک دانش آموخـتـه ی

سينما در وب سایتی تحت عنوان نقد و تحليل سـيـنـمـای

مستند با شدت بسيار به نقد آخرین ساخته ی محمدرضـا

اصالنی مستندساز شناخته شده و آوانگـارد مـی پـردازد

درحالی که تفاوت ميان نقد فرماليستی و تحلـيـل فـرم را

نمی داند یا زمانی که منتقدی در نشریـه ای فـرھـنـگـی

) اثـر پـال تـامـس ٢٠٠٠ھنری فيلم "عشـق پـریشـان"(

1

نقدي بر نقد

کيانوش جھانديده

Page 3: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

اندرسون را ھمزمان مدرن و پست مدرن ارزیابی می کـنـد

یا یک دانشجوی مھندسی ھسته ای تحليلی مبـنـی بـر

شگفت آور بودن داستان تکراری فيلم "پنجره ی پـنـھـان"

ــلــم ــر فــي ــقــدش ب ــا شــخــصــی در ن ــویســد ی مــی ن

) بزرگ ترین اشکال فيلم را بـا عـبـارت ٢٠١١“ ( "رانندگی

"فقدان المان ھای ژانر" بر می شمارد اما نامی از ژانـر یـا

ژانرھای مورد نظرش نمی برد باید به فکر چاره بـود. چـرا

که این گونه تحليل ھا سبب گمراھی خوانندگان و تغـيـيـر

دیدگاه ھا و ذائقه ی مخاطبان می گردد که در دراز مـدت

اثرات زیان بار و جبران ناپذیری به بار خواھد آورد.

اما مشکل اصلی این نقدھا و البـتـه نـقـدھـای بسـيـار

مشابه در چيست؟ مگر کار منتقـد بـه سـئـوال(چـالـش)

کشيدن یک اثر ھنری و اشاره به ضعف ھا و بـر شـمـردن

نقاط قوت آن و ھدف از تحليل بازگشائی و کشـف زوایـای

پنھان و گاه خوانش مجدد آن اثر نيست؛ پس اشکـال کـار

در کجاست؟! پاسخ بسيار ساده است: اشـکـال اصـلـی

تمامی این نقد ھا فقدان رویکرد مشخص است. اما منظور

از سال ھای ميانی قرن نوزدھم یعـنـی از رویکرد چيست:

چيزی بيش از صد و پنجاه سال پيش به این سو نـقـد بـه

عنوان وسيله ای برای ارتقاء ھنر و به ویـژه ادبـيـات مـورد

استفاده قرار گرفته است و در طی ایـن سـالـيـان اصـول

انتقادی گوناگونی تدوین شده و به علت پویائی بحث نقـد

ھمواره اصول جدید جایگزین اصول کھن تر شده انـد. ایـن

اصول امروزه تحت عنوان نظریات ادبی شناخته می شـود.

داشتن رویکرد یعنی بنا نھادن نقد بر اساس یکـی از ایـن

اصول تدوین شـده ھـمـانـنـد رویـکـرد سـاخـتـارگـرایـانـه،

فرماليستی، نشانه شناختی، مارکسيستی، فمينيستی

و ... یا استفاده از اصول و روش ھای تدوین شده ی ویـژه

ی یک رسانه ی خاص ھمچون نـقـد مـيـزانسـن یـا نـقـد

نئوفرماليستی در تحليل یک فيلم سينمائی.

در مثال ھای ذکر شده مھم ترین نکته ای که به چشـم

می آید این است که اصل اساسی تحليل یک اثر ھـنـری

(این مسئله در مورد سایر انواع تحليل مانند تحليـل ھـای

سياسی یا اجتماعی نيـز صـادق اسـت) یـعـنـی وجـود

رویکردی مشخص و اعمال آن بر کليت اثر در ھيـچ یـک از

آن ھا رعایت نشده است. وجود رویکرد سبب می شود تا

منتقد دالیل و انتقادات خود را برپایه ی اصولی شـنـاخـتـه

شده بنا نھد و تحليلی منسجم و قابل پيـگـيـری داشـتـه

باشد و در نتيجه ی آن مخاطب پس از اتمام نقد سردرگـم

و پریشان نشود.

عدم وجود رویکردی مشخص در تحليل سبب می شـود

تا به عنوان مثال رویکرد ھای مارکسيستی، فمينيستی و

ضداستعماری ناآگاھانه و بـه طـور ھـم زمـان در مـورد

انيميشنی ھمچون "شيرشاه" به کار بسته شوند اما تنھا

بر برخی قسمت ھای دلخواه فيلم و نه کليت آن اعـمـال

گردند و در نھایت منجر به نتيجه گيری یک سویه و دور از

منطقی شوند که بی اندازه تاسف برانگيز است، یـا عـدم

سبب می شود ژانر نقد رویکرد تحليلی آشنائی نگارنده با

به نوشته ای مغلطه آميز )٢٠١١تا تحليل فيلم "رانندگی"(

بدل شود. الزمه ی کاربست یک رویکرد، مطالعه ی بسيار

و اشراف کلی به مطلـب مـورد نـظـر اسـت کـه اغـلـب

نقدنویسان مورد اشاره از آن بی بھره انـد. امـا ھـدف از

پرداختن به این موضوع تاکيد بر این نکته است کـه امـروز

نقدھای نوشته شده بيش از ھميشه نيازمند نقد ھستند

و این وظيفه ی ھریک خوانندگان است که در مواجه با یک

متن تحليلی انتقادی به جای پذیرش صـرف مـطـالـب آن

رویکرد نویسنده را تشخيص داده و بر اساس آن مـتـن را

برای خود تاویل کنـنـد و در صـورت عـدم وجـود رویـکـرد

نویسنده را موآخذه کنند چرا که در غير این صورت بـا ایـن

انبوه ھرز نوشت ھا و نقدھای غيرکارشناسانه سرنوشـت

تيره ای در انتظار ھنر و ھنرمندان ما و به ویژه سـيـنـمـای

ایران خواھد بود.

پی نوشت: در اینجا الزم به تاکيد است که منظور از نقد

در این نوشته نقدھای ژورناليستی که عموما تحت عنـوان

گزارش یا "ری ویو" به ویژه در روزنامه ھای کثيـراالنـتـشـار

ارائه می شوند، نيست.

منظور نقدھا و تحليل ھای کارشناسی یا بـه اصـطـالح

کارشناسی منتشر شده در مجالت و نشریات عـمـومـی

اعم از واقعی و مجازی است که سعی در بررسی عميـق

تر یک اثر ھنری دارند.

2

Page 4: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

در مقاله ی "کوچک در برابر غرب، خودبزرگ بين در برابر

ھمسایه" که به قلم نویسنده محترم آقای فرج سرکوھی

فارسی نگاشته شده بـود، بـه نـتـيـجـه BBCدر وبسایت

گيری غافلگير کننده ای در مورد دليل نگاه ایرانـی ھـا بـه

افغانھا و سایر ملل عقب افتاده بـر مـيـخـوریـم کـه درآن

نویسنده دليل احساس برتری و خودبزرگ بينی ایرانی ھـا

را برای مثال نسبت به افغان ھا، تبدیل احساس حـقـارت

ایرانيھا از شکست ھای سنگين و مکرر از افـغـان ھـا بـه

ميداند. احساس برتری و نگاه از باال

شکست جنگی یک ملت در برابر سـایـر مـلـت ھـا در

قرن ھا یا سالھای دور و نزدیک شاید در مـواردی بصـورت

استثنا موجب به وجود آمدن اینگـونـه احسـاسـات شـده

باشد، اما به صورت یک قاعده قابل اثبات نيست. بلکه این

نزدیک نشدن به استاندارھا ی قابـل قـبـول حس درنتيجه

و خواھد آمد. علمی، اجتماعی و رفاھی بوجود آمده

برای مثال آلمان شکست خورده و عموما پروتستـان بـه

علت رعایـت اسـتـانـدارھـای مـدرنـيـتـه و اسـتـفـاده از

ظرفيت ھای علمی و اجتماعی به جـای دامـن زدن بـه

احساسات ناسيوناليستی و مذھبی، ھـم اکـنـون نـگـاه

باالیی به اروپا دارد. در کنار و ھمسایگی آلـمـان، تـرکـيـه

شکست خورده از اروپا نمی تواند نگـاه بـاالیـی بـه اروپـا

داشته باشد. در صورتی که اگر بر اساس نظـرات مـقـالـه

آقای سرکوھی بخواھيم قضاوت کنيم، ترکـيـه ھـم بـایـد

احساس حقارتش نسبت به اروپایيان تا کنون تـبـدیـل بـه

ميشد. در صورتـی کـه در ھـر دو نوعی خودبزرگ بينی

آلمان و ترکيه، حجم اشـبـاع شـدن ظـرفـيـت مورد یعنی

اجتماعات دو کشـور از مـدرنـيـتـه عـامـل حـس بـرتـری

ملت ھایشان در مورد ھمسایگان را رقم ميزند.

شکست ھای سنگين و جدا شدن بخش ،در مورد ایران

بزرگی از کشور توسط روسيه، و جداشدن ھرات و بحریـن

تحقيرآميز مـا از و بصره و... توسط انگليس، وشکستھای

انگليس نيز تا بحال بایـد تـبـدیـل بـه نـگـاه از بـاالی مـا

یونانی ھا و ... نيـز ،شکست ھای ما از رومی ھا ميشد.

نتوانسته نگاه ما را به اروپایی ھا تغيير دھد.

در اینجا به نمونه جالبی اشاره خواھم کرد:

ھمين امروز اگر یک ایرانی که با تحصيالت مثال ليسانس

ساکن یکی از شھرھای بزرگ ایران یـا پـایـتـخـت بـوده و

نسبتا به زبان انگليسی مسلط باشد به کشـور قـطـر یـا

نـخـواھـد احساس حقارت بحرين سفر کند، به ھيچ عنوان

اداره خـانـوادگـی ،کرد. چون در ھر دو کشور، رانـنـدگـی

اجتماع و آشنابازی دولتی و تسلط ضعيف مردم بـه زبـان

بين المللی و عدم رعایت اصول اوليه اجتماعی و... جایـی

برای مقایسه و تاسف خوردن ایرانی تحصيلکرده ومسـلـط

ما نخواھد گذاشت. اما با یک ساعت فاصله، ھمين ایرانی

مورد مثال ما در ابرشھر دبی که قـوانـيـن جـاری اداری و

روابط اجتماعی براساس اخرین قواعد مدرنيته طراحی و تا

حدود بسيار زیادی اعمال می شوند و ھمچنين امـکـانـات

بسـيـار مـردم و رانندگـی فراھم است اجتماعی و رفاھی

بــه زبــان انــگــلــيــســی بــه خــوبــی و اســت مــتــفــاوت

و...، نه تنھا نگاھی از باال نخواھد داشت بـلـکـه مسلطند

به مرور و با آشنا شدن با جسارت ھای بلندپروازانه مـردم

احساس حقارتی خفيف و تـاسـفـی ،و دولت محلی دبی

را احساس خواھد کرد. از ایرانی بودن عميق

در مثالی دیگر، اگر یک کاسب ایـرانـی کـه ده کـارگـر

بطور اتفاقي در مسافرت بـا يـك افغانی را استثمار کرده،

مھاجر افغـانـي كـه سـالـھـا در آمـريـكـا زنـدگـي كـرده

ھمسفر شود، بزودي در مـقـابـل تسـلـط افـغـانـي است

مھاجر به زبان بين المللي و توانـايـي او در اسـتـفـاده از

اينترنت و دستگاھھاي مختلـف در فـرودگـاه و اطـالعـات

اجتماعي و ... احساس حقارت خواھد كرد.

حاال تصور كنيد اگر ما با ھمين سرعت كـه قـافـيـه رابـه

تركيه و دبي و مالزي باختيم سقوط كنيم، در آينده ايرانـي

افـغـانسـتـان چه احساسي نسبت بـه به عنوان مثال ھا

مدرن خواھند داشت.

3

كوچك در برابر غرب، خودبزرگ بين در برابر همسايه

مهران معتمدي

Page 5: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

اين خودحقيربينی در برابر اروپـائـيـان و آمـریـکـائـيـان و

خودبزرگبينی در برابر افغان ھا، عرب ھا و ترک ھا ربـطـي

به جنگ و شكست و اينجور چيزھا ندارد. چون ايراني ھـا

از يوناني ھا، روس ھا، انگليسي ھا و رومي ھا شكسـت

ھاي سختتري خورده اند.

به عقيده من اين دقيقا مربوط به رعايـت اصـول تـمـدن

است، زیرا که تھران بسيار مدرن تر از كابل، اسـالم ابـاد،

شارجه، قطر، بحرين و .... است.

درگذشته ايراني ھا مدرنتر و جاه طلب تر از ترك ھا بوده

اند، اما حاال ترك ھا ايراني ھا را كوچك تر مي بينند، چـون

ايراني ھا در مسابقة جھاني مدرنيـتـه از تـرکـيـه عـقـب

افتاده اند.

نگاه از باالي آمريكايي ھا به اروپاي مدرن و نگاه اروپـاي

مدرن به اروپاي شرقي و نگاه آنھا به ترك ھا و نـگـاه تـرك

ھا به ما و نگاه از باالي ما به افغان ھا و پـاكسـتـانـي ھـا

مـوزش، نـحـوه آو ... متاثر از تفاوت در سطح بـھـداشـت،

رانندگي، طرز لباس پوشيدن و در كـل سـطـح مـدرنـيـتـه

است.

به عنوان آخرین مثال به مکزیک اشاره می کنم که پـس

از سالھا شکست در جنگ ھای مرزی با آمریـکـا، بـدلـيـل

نزدیک نشدن به استانـدارھـای دنـيـای مـدرن احسـاس

حقارتش نسبت به آمریکا ھيچگاه تبدیل به احساس خـود

بزرگ بينی نشد.

اميدوارم که بزودی با دميده شدن روح تغييرات در کالـبـد

افسرده اجتماع ایران و جایگزینـی تـوھـمـات تـاریـخـی و

تعصبات مذھبی با خردگرایی و حرکت به سمت مدرنيتـه،

رفاه و تعامل سازنده با دنيای مـتـمـدن، شـاھـد حسـی

واقعی از برتری ملی در روح و روان ایرانيان باشيم.

مقدمه

تریـن اعضـای فضـاھـای ھا ھميشه جزو فعال ما ایرانی

مجازی مثل شبکه ھای اجتماعی (فيسبوک و اورکـات و

ھـای ھا، تاالرھای گفتـگـو، سـایـت تویيتر و ...)، بالگستان

ایم. این امر را ھم بـه لـحـاظ شـھـودی خبری و غيره بوده

می شود حس کرد (برای مثال بسياری عنوان می کـنـنـد

اشـان بـه مـراتـب بـوک که دوستان ایرانی حاضر در فيـس

که البته -شان فعاليت می کنند) تر از دوستان غربی بيش

و ھم به لحاظ آمـاری مـيـتـوان -کامال قابل اعتماد نيست

بررسی اش کرد.

برای مثال زمانی که اورکات شبکه اجتماعـی اول دنـيـا

بود و در ایران فيلتر نبود ایرانی ھا بعد از برزیلی ھا دومين

اکنون آمار ایـران در لـيـسـت مليت حاضر در آن بودند (ھم

ھای حاضر در فيس بوک و یا تویيتر به دليل ایـن کـه مليت

کـنـنـد قـابـل اتـکـا اکثر کاربران از فيلترشکن استفاده می

نيست).

ھـا در فضـاھـای ھای دیگری که فعال بودن ایرانـی مثال

ھـا دھد اختالف فاحش رای شخصيـت مجازی را نشان می

و یا اثرھای فرھنگی و ھنری و سياسی ایرانی با سایرین

ھای مجازی است. گيری در رای

توان به رای بسيار باالی فيلم جدایـی به عنوان مثال می

نادر از سيمين در نظرسنجی اسکار یاھو اشاره کـرد کـه

گيـری ھای رای مقایسه اعداد این قسمت با سایر قسمت

داد تنھا دليل رای بسيار باالی این فيلم بـرتـری نشان می

اش نسبت به رقبا نبود و مشـارکـت بسـيـار بـاالی ھنری

گيری این اختالف فاحش را رقـم زده ھا در این رای ایرانی

بود.

4

نگاهي به توليد محتواي فارسي پديا در ويكي

محسن انواري

Page 6: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

5

) 1گيري در دوبخش (منبع و نتايج راي 2012گيري ياهو براي اسكار . راي1شكل

Page 7: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

ھا در فضای مجازی باعث شده تـا فعال بودن ایرانی بيش

ھر از گاھی (شاید به طور متوسط ماھی یک یا دوبار) بعد

ی اجتماعی یا فرھنگی یـا سـيـاسـی، از وقوع یک پدیده

ھـای ھا را فـراگـيـرد و بـحـث موجی فضای مجازی ایرانی

بسيار داغی در تمام فضاھای مجازی اعم از فيس بـوک و

ھا و تاالرھای گفتگو به جریان بيـافـتـد و اگـر تویيتر و بالگ

ميزان فعاليت تمامی افراد به نفرساعت پس از وقـوع ھـر

اتفاق را بيش از مجموع نفرساعت مصرف شده برای نشر

ھا در مدت یک سال در ایران بـدانـيـم اغـراق تمامی کتاب

نکرده ایم!

البته ھيچ انتقادی به این ميزان فعاليت نيست، حـتـمـا

مند بـه ھا و گفتگوھا عالقه تمامی افراد حاضر در این بحث

ھـا شـرکـت ھایی ھستند پس چـرا در بـحـث چنين بحث

نکنند؟ اما جایی که ظرفيت انتقاد دارد شفاھی بودن ایـن

ھا بدون رجوع بـه ھاست به این معنی که اغلب بحث بحث

شود. این مرجع و صرفا بر اساس نظرات شخصی بيان می

در حالی است که توليد محتوای منبع دار و ساختار یافـتـه

سـازی در ھـای فـرھـنـگ تواند یکی از موثرترین روش می

جامعه ایران باشد. البته پر واضح است که توليد محتوا در

حد کتاب و مجله و روزنامه کاری تخصصی است و در ھيچ

جای دنيا ھمه افراد در این کار سھيم نـيـسـتـنـد و تـنـھـا

متخصصين امر در آن فعال ھستند، اما در فضای مجازی به

ی افـراد ھـای ایـنـتـرنـتـی ھـمـه برکت وجود دانشـنـامـه

مند به فعاليت اجتماعی یا فرھنگی غيرمتخصص که عالقه

جـای (ویـا در کـنـار) تـوانـنـد بـه یا سياسی ھستند مـی

ھا بحث شفاھی و بدون منبع، کـمـی پرداختن به ساعت

ھم به توليدمحتوای مرجع دار کمک کنند.

پـدیـای فـارسـی، پـرسـش و انـتـقـاد از وضعيت ویکی

ای شد شفاھی بودن محتوای فضای مجازی ایرانی انگيزه

ترین پدیای فارسی به عنوان یکی از اصلی تا وضعيت ویکی

ھای توليد محتوای منبع دار بررسی شود. یـکـی از پایگاه

پدیای فـارسـی بـا سـایـر ھای مقایسه وضعيت ویکی راه

تواند درصد نفرساعت صرف شده برای نوشتـن ھا می زبان

پدیای یک زبان به کل نـفـرسـاعـت صـرف شـده در ویکی

فضای مجازی کشور صاحب آن زبان باشد که محاسبه آن

عمال امکان پذیر نيست.

راه ساده و عملی، محاسبه نسبت تعداد نـویسـنـدگـان

پدیای ھر زبان به تعداد کاربران ایـنـتـرنـتـی آن زبـان ویکی

ھایی ھمراه اسـت است که البته این کار ھم با محدودیت

ھـا ایـن رسد. از جمله محـدودیـت تر به نظر می اما معقول

پـدیـای است که برای مثال بسياری از صـفـحـات ویـکـی

انگليسی تنھا توسط مردم کشورھای انـگـلـيـسـی زبـان

شود. ھمين امر در مورد صـفـحـات فـرانسـوی، توليد نمی

آلمانی، اسپانيولی و چند زبان مـھـم دیـگـر ھـم صـادق

پـدیـای فـارسـی ایـن است. خوشبختانه در مورد ویـکـی

کند چرا که توليدکنندگان صفـحـات تر صدق می مشکل کم

ھـا ھا و تـاجـيـک ھا، افغان پدیای فارسی اکثرا ایرانی ویکی

ھستند. بنابراین کاربران اینترنتـی ایـن سـه کشـوربـرای

کنند. اما برای مقـایسـه وضـعـيـت محاسبه ما کفایت می

پدیای فارسی بایستی چند زبان دیگر ھـم انـتـخـاب ویکی

شوند که مشابه زبان فارسی باشند و مشکل ذکر شـده

ھای انتخاب شونـد را نداشته باشند. بدین منظور باید زبان

که زبان رایج کشورھای مشخصی ھستند و بتوان گـفـت

مردم سایر کشورھا به آن زبان مسلط نيستند. بـرای ایـن

ھای اوکراینی، نروژی، سوئدی و ویتنامی انتـخـاب کار زبان

قـابـل 2ول شـمـاره شدند. نتایج به دست آمده در جـد

مشاھده است.

ھای نشان داده شده خالی از اشکال نيستند. مقایسه

ميليون کاربر اینترنتی حاضر در ١٢از جمله این که تمامی

ایران و افغـانسـتـان و تـاجـيـکـسـتـان بـا ایـن کـه زبـان

شـان فـارسـی شان فارسی اسـت زبـان مـادری رسمی

ھـا در ی آن نيست و این امـر مـمـکـن اسـت در عـالقـه

پدیای فارسی اثرگذار باشد اما چـنـيـن مشارکت در ویکی

امری در مورد زبان نروژی و سوئدی صادق نيست. امـا از

پدیای فارسی که خـارج طرف دیگر درصد نویسندگان ویکی

از ایران و افغانستان و تاجيکستـان و در آمـریـکـا و اروپـا

ميليونی کاربران به حسـاب ١٢کنند و جزو آمار زندگی می

آیند قابل توجه است این در حالی است که این درصد نمی

ھای نروژی و سوئدی بسيار کمتر است و اثـر در مورد زبان

نـقـص کند. نقص بيان شده قبلی را تا حدودی خنثی می

ھای انتخاب شده است کـه تر این مقایسه تعداد زبان مھم

ی آمــاری مــطــلــوب نــيــســت امــا بــرای یــک مــقــایســه

ھایی که این روش مقایسه در انتخاب زبان دارد محدودیت

6

Page 8: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

ھا فعاليت ھر نویسنده به طـور اما در مقایسه با آن زبان

پـدیـای فـارسـی بـه تر است. بنابراین ویکی متوسط پایين

ی مجازی فـارسـی نـيـازمـنـد عنوان اصلی ترین دانشنامه

تـری اسـت. اگـر افـراد توليد محتوا و فعاليت بسيار بيـش

مند به بحث و گفتگو در فضـاھـای غيرمتخصصی که عالقه

دقـيـقـه از ۵مجازی ھستند به طور متوسط فقـط روزی

ھای شفاھی به توليـد ھا بحث وقتشان را به جای ساعت

پدیای فـارسـی شان در ویکی مورد عالقه ی محتوا در زمينه

سـاعـت در سـال بـه ٣٠بپردازند ھر نفر به طور متوسط

کند که بـا تـوجـه بـه پدیای فارسی کمک می رشد ویکی

پدیای فارسی انبوه کاربران فعال مجازی ایرانی رشد ویکی

تر خواھد شد! بسيار قابل توجه

1. http://movies.yahoo.com/oscars/nominees

.2 http://en.wikipedia.org/wiki List_of_countries_by_number_of_Internet_users

3.http://stats.wikimedia.org/EN/Sitemap.htm

7

تـر را ھـای بـيـش و قبال به آن اشاره شد انتـخـاب زبـان

کند. ممکن است سرعت پایيـن ایـنـتـرنـت در مشکل می

ایران در مقایسه با اسکاندیناوی ھـم بـه عـنـوان نـقـص

پدیا عمومـا دیگری عنوان شود اما با توجه به این که ویکی

مبتنی بر متن اسـت و مشـارکـت در آن بـه ایـنـتـرنـت

اثر است. قابل ذکـر پرسرعت نيازمند نيست این نقص بی

ھـای ھای ذکـر شـده در سـال پدیای زبان است که ویکی

و ازین لـحـاظ تـفـاوت به طور فعال درآمده اند ٢٠٠۴-٢٠٠٣

چندانی ندارند.

گيری نتيجه

پدیای فارسی با چند زبان مشابه مقایسه وضعيت ویکی

پدیایی!) با وجود (مشابه نه از نظر زبانی بلکه از نظر ویکی

ی این اسـت ھایی که این مقایسه دارد نشان دھنده نقص

پدیای فارسی نسبت به ویکـی پـدیـای بـرخـی که ویکی

ھای کشورھای اسـکـانـدیـنـاوی فـاصـلـه ھا مثل زبان زبان

پـدیـای فـارسـی بسيار زیادی دارد. در عيـن حـال ویـکـی

ھای دیـگـر دنـيـا بـه لـحـاظ تـعـداد نسبت به برخی زبان

نویسندگان وضعيت مشابه و یا بھتری دارد.

پدياي ديگر پدياي فارسي نسبت به چند ويكي . مقايسه وضعيت ويكي2شكل

Page 9: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

در کانادا رخ داده بود، در پرده اول در ایران و دومی اولی

٢۶ھمه بين در دومی سال داشتيم ولی١٨ھمه کمتر از

بودم سال! با گرگين دوست، ھمکالسی و صميمی ٣٠تا

اما برای ماندانا فقط یک ھموطـن. چـطـور بـا ایـن ھـمـه

اختالفی که بين مکان، زمان، شخصيت ھا، رابطه افـراد و

ھـای مشـابـھـی رخ العمل ھا ھست، عکس جنسيت اون

ميده؟

کـنـن مـھـاجـرت مـی حقيقت اینه که مھاجـران وقـتـی

ھـا، ھای خوب و بدشون رو ھم ميذارن کـنـار لـبـاس عادت

ھـاشـون و بـا ھای پسته و زعفران و احيـانـا کـتـاب بسته

خودشون ميارن.

طـرف تـر سال بعد، ھزاران کيلـومـتـر اون ١٠اگه ماندانا

ھمون کار گرگين رو تـکـرار کـرد دلـيـلـش ایـن بـود کـه

ما ایرانيھا عادت قضاوت کـردن و حـرف ميدونست بعضی

آریـم و ایـن زدن پشت سر دیگران رو ھم با خودمون مـی

باعث ميشه بی اعتمادی در خارج از ایران ھـم عـنـصـری

گریز ناپذیر در روابط ایرانی ھا باشه.

شه از دسـت نتيجه مھمتر اینکه به صرف مھاجرت نمی

ھای بد و آزار دھنده ی رایج در جامعه خـالـص شـد. عادت

عين نـارسـایـی ھـای ھا از بچگی یادمون باشه این عادت

به ما منتقل شدن. مادرزادی از بند ناف نسل قبلی

توسعه خوایم یه جامعه که از نظر فرھنگی پس اگه می

یافته است داشته باشيم باید بـدونـيـم کـه مـھـاجـرت ،

از دوستان، فقط یـک فـرصـت ھسـت بـرای به قول یکی

ھای بدمـون، شروع، شروع به اصالح خودمون و ترک عادت

مثل قضاوت در باره دیگران، حرف زدن پشـت ھایی عادت

ھای نا به جای اونھا! سرشون و صد البته ھراس از حرف

سال پيش، غروب یک روز بھاری، حافظـيـه ١٠پرده اول،

شيراز:

با جھانگير تو حافظيـه مشـغـول قـدم زدن ھسـتـيـم،

کنـه و بـلـنـدگـوھـا دارن صـدای خورشيد داره غروب می

کنن: "انـدک اکـنـدک، جـمـع شھرام ناظری رو پخش می

رسد..." یھو متوجه ميشم کـه یـه چـيـزی از مستان می

کـنـم کنه الی شمشاد ھا. فـک مـی پشت سرم فرار می

کنم و در نھایت ھا رو دنبال می گربه ست، امتداد شمشاد

تعجب می بينم که گرگين، دوست مشترک و صـمـيـمـی

ھا مياد بيرون، ميره تو من و جھانگير، از اون طرف شمشاد

شـه. چـرا بـایـد قھوه خونه و به صنم و سوگل ملحق می

ھمچين کاری ميکرد؟

پرده دوم، چند روز پيش، عصر یک روز بھـاری، سـيـنـمـا

امپایر تئاتر، ادمونتون:

با گروھی از دوستان بعد از مدتھا به سيـنـمـا مـيـریـم،

کنم تا برسم به تـه ھا رو طی می ھمينطور که دارم ردیف

سينما متوجه ميشم که یه دختر خـانـم تـو ردیـف یـکـی

کنه بـا دسـت ھـاش می مونده به آخر نشسته و سعی

صورتش رو مخفی کنه. فھميدم مانداناست، آخـه مـوقـع

خرید بليط، توی صف چند نفر جلو تر از ما، با فرخ و رادمھـر

ایستاده بودن. فکر کنم اون موقع متوجه ما نشده بود.

سال پيش بـرام تـکـرار شـد. چـرا ١٠باز ھمون سوال

کاری ميکرد؟ ھمچين باید

: پرده، ھمين حاال، ھمين جا بی

بـودنـد و مـن تـجـربشـون پرده اول و دوم ھر دو واقعی

مـدت زیـادی کردم، فقط اسامی افراد عوض شـده انـد.

ھای این دو ماجرا ھا و ریشه داشتم به شباھت ھا، تفاوت

کردم. فکر می

بي پرده

حسام يزدان پناهي

8

Page 10: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

ی آقا بوده. یـه روز دیوار مشترکشون ھم سقف خونه

زده بيرون و آقـامـون (اون داشته از خونه می “ آماشا”

خونده) خستـه زمونایی بوده که تو کاباره کوچينی آواز می

شن. گشته خونه. دم در، چش تو چش می داشته برمی

، “ ابـی” گـه ندازه به آقامون و مـی یه نگا می“ آماشا”

دوباره بـا صـدای بـلـنـدتـر .“ بله آماشا”گه آقامون می

ده که آقامون سراسيمه جوابشون رو می .“ ابی” گه می

. امر کن” ھـق) دوبـاره (و ایـنـبـار بـا ھـق .“ بله آماشا

. د بگو جون ”گه آقامون می .“ ابی” گه می جونم آماشا

.“ به سرمون کردی مرد

. د بگو جون به سرمون کردی مرد. اونـایـی کـه آماشا

ھای آقا ذاره رو شونه گن آماشا سرش رو می دیدن، می

بره دم کنه زار زدن. آخر سر ھم سرش رو می و شروع می

ی یه ربع در گوشش یـه چـيـزایـی در گوش آقا و به قاعده

گن ھمـيـن کـه حـرفـای ره. می گه که هللا اعلم و می می

آماشا تموم ميشه، دیگه آقامون رو پاش بند نبوده.

دونه تو این یه ربع، چی گـفـتـه شـده و ھيشکی نمی

ره کـابـاره و نشده، ولی آقامون سه روز و سه شب نمی

گـرده. نـمـی ره و دیگه بر شينه خونه. آماشا ھم می می

گـن رفـتـه گن کشـتـنـش. یـه سـری مـی یه سری می

ساوجبالغ و زن گرفته و چایخونه زده. اما ھيچکی حقيقت

دونه. ھرچی گذشته تو اون یه ربع، اونقدی مـھـم رو نمی

ره تو حس، وسط کنسرت، بوده که آقامون ھنوز وقتی می

رو صدا زدن. “ آماشا”شروع کنه

یه اتاق داشت رو خرپشته. سن و سالی ھم «آماشا

نداشت. زیاد زیاد بخوای حساب کنی، چھل، چھل و پـنـج

اما موھای سرش بدجور ریخته بود و با اون ریش بلـنـدش،

خورد حول و حوش شصت رو داشته باشه. می

جـا ھـم بـه طوری بود و تارک دنيا و اون یه حالت درویش

اش بود که بره و سرش رو بذاره زميـن. “ بيغوله” حسابی

ھيچی نداشت تو اتاق. ھيچی به معنی واقعی ھـيـچـی.

یعنی نه در، نه پنجره، نه زیرانداز، نه روانداز، نه حتی

.“ ھيچی”

شد، یه تيکه چوب کوتاه نـازک ھر روز صبح ھم بلند می

نداخت رو دوشش و (به حساب اینکه تبرزینش باشه) می

خوند. رفت و آواز می ھا راه می تو خيابون

آدم فقيری بود ولی از دار دنيا، صدای خوبی بھـش ارث

ھای آسمون واسه صـدای رسيده بود. نقل کردن که پرنده

زده در طـول تـاریـخ دو نفر سر جاشون خشکشـون مـی

خونده و بشریت. یکی حضرت داود اون وقتایی که زبور می

اون زمونایی که وقتی ميـای صـدای “ماشا” “یکی ھم

خونده. خانم ھایده رو می ھا مياد پات | از ھمه جاده

اون دوره زمونه که مثل االن نبود. مـلـت صـدای خـوب،

آھنگ خوب بشنفن تو خيابون و ھميـنـطـور سـرشـون رو

بندازن پایين و برن.

کردن تو جيبشـون و بودن، دست می اونایی که اھلش

ذاشـتـن کـف دسـت حتی شده بود یه پول سـيـاه، مـی

ھم کم بود (اگه نخوام بـگـم نـبـود). نا اھلش.“ آماشا”

“ ی دیـوار بـه دیـوار اون وقتا، آقامون ابی، ھـمـسـایـه

گن. بوده می “ آماشا”

9

آماشاهللا

وحيد حقيقت

Page 11: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

عكس ها از مهدي زاهد

10

گالري عكس از روز كانادا

Page 12: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

شما و ايرانيان

ماهنامه ايرانيانEmail: [email protected]

iraniansmonthly.com//http:Website:

هاي متنوعي از قـبـيـل ارسـال نشريه ايرانيان با قابليتوبسايت آنالين مطالب و امكانات بي نظير ديگر در خدمت عالقه مندان به

باشد. اين رسانه فرهنگي ميرمـز ست تا شناسه كاربري و عضويت در پايگاه نشريه كافي برايبـه وارد نماييد تـا خود را خود را ايجاد و نشاني الكترونيك ورود

ايرانيان بپيونديد. خانوادهايرانيان مشـتـاقـانـه در

انـــتـــظـــار ــمــكــاري ه

شماست.

11

ارسـال بـه تمايـل در صورت پس از عضويت در پايگاه نشريه، ومطلب، با ما تماس بگيريد و درخواست ارتقاي سطح، از عضو بـه

سـطـح بـه نــويسـنــده، نـمـايــيـد. بــا ارتـقــاي نـويسـنــده منزلـة به پيونديد. اين امر مي فعال ايرانيان اعضاي جمع به شما

گردد. تلقي مي آن و ملزومات پذيرفتن اساسنامه

Page 13: No49

1391مرداد -شمارة چهل و نه

Iranians Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton

August 2012 – Mordad 1391 Year 5, No.9

Criticism on criticizing : The dilemma of 1

Lack-of-Approach in persian criticism

Humble and unpretentious against the west, 3

egotistical and Narcissistic against the neighbors!

A review on the Persian Wikipedia 4

To be frank... 8

Aamashallah 8

Editor: Hesam Yazdanpanahi This issue’s writers: Kianoush Jahandideh, Mehran Motamedi Mohsen Anvari, Hesam Yazdanpanahi, Vahid Haghighat Page Designer: Mona Saedi Photos: Mohammad Hassan Mohammadi, Mehdi Zahed Amir Hossein Bakhtiari Cover Photos: Fire Fly (F) Nature (R) Executive Board: Nima Yousefi, Khosrow Naderi, Pegah Salari, Hesam Yazdanpanahi

49 عكس از امير حسين بختياري