پطرسپطرس اولاول رسالهرساله

The First Epistle of PeterThe First Epistle of Peter

برای مقدس کتاب برای تفسیر مقدس کتاب تفسیرایماندارانایمانداران

نوشته

دونالد مک دونالد ویلیام مک ویلیامwww.muhammadanism.org

January 9, 2008 Farsi

رش::ته به مقدس كتاب در موجود مفاهيم درك منظور به تفسيري كتاب اين كه است بوده آن بر سعي كتاب اين نگارش شيوهي است. در آمده در تحرير

اص::ول به ب::ودن وف::ادار ض::من و جس::ته به::ره تفس::ير فن ص::حيح اص::ول از حاضر كت::اب ، نماي::د. بن::ابراين ارايه را روان و س::اده مت::ني تفس::يرهمچنان

كت::اب گ::روهي و انف::رادي مطالع::ات ب::راي ب::ود خواهد اي شايس::ته انتخ::ابمقدس.

Believer’s Bible CommentaryBeliever’s Bible Commentary

by

William MacDonaldWilliam MacDonald

This is a Bible commentary that makes the riches of God’s Word clear and easy for you to understand. It is written in a warm, reverent, and devout and scholarly style. It is a good choice for

your personal devotions and Bible study .

©1995 by William MacDonald., Believer’s Bible Commentary ,Thomas Nelson Publishers, Nashville, TN, pp. 2383 .

—All Rights Reserved—

مقدمه بگوییم: باید و می دانیم ما است؟ نوشته کسی چه را نامه این که نمی دانیم »آیا

شهادت و یافته آرامش محکم صخره ای بنیاد بر جانش که می باشد صخره مثل مردی نیرومند رنج ها و طوفان ها فشار برابر در هستند ناآرام که را دیگری جان های مقتدرش، شوند.« بنا حقیقی صخره بنیان بر نیز جان ها این تا می سازد

(Wiesinger) نگریسوی—

مقدس کتب میان در فرد به منحصر الف( جایگاه یا و عداوت سرکوبی، تحت بسیار مارکسیستی و اسالمی کشورهای در مسیحیان

اول دارند. رساله را سختی هایی چنین انتظار همیشه و دارند قرار محض جفای حتی آنها بر داده اجازه خداوند که است رنج هایی پذیرش برای عملی کمکی آنها برای پطرس

شود. تمام آنها سود به نهایت در تا بیاید غرب، در مسیحیان مقدسی کتاب میراث با زبان انگلیسی ایمانداران خصوصا

دولت های حال به نمی شوند. تا مواجه ایمانشان ضد بر عمومی مخالفت با خود عظیم حتی و گذارده اند احترام جامعه به بودن وابسته پایه بر خانواده کانون به حداقل غربی

نیست. اینطور دیگر حاال ولی کند، انتخاب را کلیسایی خانواده هر که کرده اند تشویق دولت، و قاضی ها و آموزشی مؤسسات همه می آید نظر به محلی دولت خصوصا

بکار ایماندار مسیحیان استهزاء و دادن جلوه بد برای را خود تصویری و صوتی امکانات تقلب، فساد، منصبان صاحب و مجالت روزنامه ها، فیلم ها، تلویزیون، رادیو، می برد.

دشمن حاضر حال در مسیحیت و می دهند ترویج را گفتن کفر حتی و مشروب خواری تعلیم رسول پطرس از درس هایی ایمانداران زودی به و می شود محسوب فرهنگ سال های و بیستم قرن پایانی سال های در که شوند آماده بیشتر تا گرفت خواهندکند. تأخیر خداوند ببرند- اگر بکار را آنها یکم و بیست قرن ابتدایی

ب( نویسندهخارجی شواهد

و قدیمی بسیار است رساله این نویسنده پطرس اینکه اثبات برای خارجی شواهد وسیله به که کتابی عنوان به را پطرس اول ،(Eusebius) هستند. ایزبیوس جهانی تقریبا

می کند. محسوب است شده پذیرفته ایمانداران همه که حقیقت کرده اند. این قبول را کتاب این اسکندریه کلمنت و(Polycarp) رپاکپلی

نامه های فقط او چونکه شود توجه باعث نباید نیست مارسیون کانون در کتاب این طبیعت همین شاید ولی نمی شد پطرس اول شامل موراتوری پذیرفت. کانون را پولس

دهد. قرار حمله تحت سندیت نظر از را پرونده آن باشد. حتی پطرس اول برای مدرک قدیمی ترین1: 3 پطرس دوم که دارد امکان

دوم مقدمة )به است نوشته را پطرس دوم رساله پطرس ندارند قبول که کسانی معتبر کافی اندازه به که می کنند نگاه طوری رساله این به هم کنید( هنوز نگاه پطرس

به1: 3 پطرس دوم که است صورتی در این و بدهد شهادت اول رساله به تا می باشدباشد. داشته اشاره قبلی نامه

داخلی شواهد2

کنند، شک رساله بودن پطرسی به بعضی که شده باعث داخلی شواهد از یکی جلیلی ماهیگیر یک است. آیا شده استفاده آن در که می باشد یونانی غنی لغت دایره

که گونه همان حال، هر می گویند: »نه«. به بسیاری بنویسد؟ خوب طور این می تواند برای زیادی استعداد که انسان هایی داشت، خواهد بسیاری مثال های خودمان فرهنگ

خارج که می شوند تبدیل اشخاصی به اغلب دارند عمومی گفتگوی و کلمات بردن بکار موعظه سابقة سال سی می گویند. پطرس سخن رسمی و دانشگاهی لغت دایره از

که بوده هم سلوانس زمان این در نگیریم، نظر در را روح القدس الهام اگر و داشت پطرس که می گوید13: 4 رسوالن اعمال است. وقتی می نموده کمک او به نامه نوشتن

خاخامی رسمی تحصیالت که است این منظورش بودند نیاموخته علم مردمانی یوحنا و چشم به زیاد پطرس اول در است شده پطرس زندگی به که نداشتند. اشاراتی

کرد: پیدا آنجا در می توان را جزئیات این و می خورند که دیده طریقی به را عیسی که می گوید تلویحی طور به8: 1 در نویسنده و می نمایید«، محبت ندیده اید را او گرچه می گوید: »که ندیده اند. او خوانندگانش

خداوند با نویسنده که دید خواهیم متون دیگر در ندیده ایم». ما را او نمی گوید: »مااست. داشته مشارکت

را ما رو این از و می کند معرفی زاویه سنگ عنوان به را مسیح دوم باب اول آیه دو اعتراف پطرس که (. وقتی20 -13: 16)متی می گرداند باز فیلیپی قیصریه قضیه به

این بر را کلیسایش که کرد اعالن خداوند است، زنده خدای پسر مسیح عیسی که نمود سنگ است. او زنده خدای پسر مسیح که حقیقت این بر یعنی نهاد خواهد بنیان صخرهاست. کلیسا بنیان و زاویه

42: 1 یوحنا واقعه یاد به را ما دارد وجود5: 2 در زنده سنگ های به که اشاره ای هر که کرد، )یونانی( تغییر پطرس )آرامی( یا کیفا به شمعون اسم آنجا در که می اندازد

شد. تبدیل زنده سنگ یک به مسیح به ایمان طریق از است. پطرس سنگ مفهوم به دو دارد. زنده سنگ های به راجع گفتن برای زیادی چیزهای دوم باب در او که نیست عجیب

کردند رد معماران که را می کند: "سنگی قول نقل22: 118 مزمور از نویسنده ،7: 2در می کند. قول نقل آن از پطرس که است متن همان است". این شده زاویه سر همان(.11: 4 )اعمال کرد عنوان اورشلیم در حاکمان و کاتبان و مشایخ مقابل در را اولین

قدرت های به تا می کند نصیحت خوانندگان به رسول پطرس می شنویم که حینی در تسلیم آنها به پطرس خود که می افتیم زمانی یاد به (،17 -13: 2) شوند تسلیم دولتی از جدا او نصیحت (. پس10: 18 )یو ساخت مجروح را کهنه رئیس غالم گوش بلکه نشد،

بردارد! در نیز را عملی تجربة بودنش الهامی عیسی خداوند مرگ و سختی ها از نویسنده که می دهد نشان نظر به24 -21: 2 باب

و دهنده نجات فروتنانة صبر نمی تواند هرگز است. پطرس داشته مستقیمی آگاهی دهنده نجات مرگ طریقه به24: 2ببرد. در خاطر از بردن رنج حین در را او سکوت

کالم ندای می آید نظر به توصیف شدن. این مصلوب وسیله است- به شده اشاره ای باشد.39: 10 و30: 5اعمال در پطرس

) می گوید سخن جان هایشان اسقف و شبان به راجع خوانندگانش به پطرس وقتی2 :25 انکار از پس ( که19 -15: 21 )یو می اندیشد خود حیات تجدید زمان به ( احتماال

گرفت. صورت خودش توسط خداوند پطرس سؤاالت به می تواند می پوشاند«، را گناهان کثرت »محبت اینکه یادآوری

آمرزید؟ را او می باید ورزد، خطا من به برادرم مرتبه چند »خداوندا باشد، داشته اشاره هفت هفتاد تا بلکه مرتبه، هفت تا گویم نمی را گفت: تو بدو عیسی مرتبه؟ هفت تا آیا

نامحدود. دیگر، بیانی (. به22 -21: 18 مرتبه.« )متی

3

می کشیم، عذاب مسیحیان عنوان به اگر که است شده گفته ما به16: 4 در 42 -40: 5 اعمال با را نماییم. این تمجید را خدا اسم این به بلکه نشویم شرمنده شورا ترک و خوردن شالق از پس رسوالن و پطرس که جایی یعنی کنید مقایسه

او اسم جهت به که شدند شمرده آن شایسته که رو آن از رفتند بیرون »شادخاطربکشند«. رسوایی

(.1: 5) می کند معرفی مسیح رنج های شاهد عنوان به را خودش رساله نویسنده هیأت تبدیل از کنایه ای می تواند شد«، خواهد مکشوف که جاللی در »شریک عبارت

بود. حاضر آنجا در باشد. پطرس نجات کالم یاد به را ( ما2: 5شماست« ) میان در که خدا »گلة شبانی و اصیل تدبیر

... کن شبانی مرا ... گوسفندان بده، خوراک مرا می اندازد: »بره های پطرس به دهنده(.17 -15: 21 ده« )یو خوراک مرا گوسفندان واقعه از قوی یادبود ببندید«، خود بر را »فروتنی است، رفته بکار5: 5 در که زبانی

شاگردانش پاهای و بست غالمی مثل را خود کمر عیسی آنجا در که می باشد13 یوحنا ( زمانی6 ،5: 5) است غرور و فروتنی به راجع که قسمت کل حقیقت، شست. در را

انکار را خداوند هرگز گفت که می افتیم پطرس قول یاد به ما که می یابد معنا بیشتر ( و31 -29: 14 )مر کرد نخواهد -67: 14 )مر کرد انکار را دهنده نجات بار سه متعاقبا

می شود. یافت8: 5 در باشد مربوط پطرس تجربه به می تواند که اشاره ای ( آخرین72 ببلعد«. تا می طلبد را کسی و می کند گردش غران شیر ماند ابلیس شما »دشمن گفت: وی به مسیح که می کرد فکر زمانی به داشت نوشت، را این پطرس زمانیکه

...« من ولی کند غربال را شیطان که می خواست شیطان »شمعون! شمعون! اینک(.31: 22 )لو

نگارش ج( تاریخ مفید باشند راست می خواهند که کسانی برای دولت اینکه بر مبنی پطرس تعلیم

از پس زیادی مدت نامه این اینکه برای بسیاری وسیله ( به17-13: 2پطرس )اول است 64) است گرفته قرار استفاده مورد است شده نوشته نرون آتشین جفای شروع

باشد. شده نوشته میالدی65 یا64 از بعد خیلی نمی تواند نامه صورت هر میالدی(. در

موضوع و زمینه د( پس دارد. سر و کار مسیحی زندگی رنج های با خاصی طور به پطرس شد، گفته چنانچه

متحمل مسیح جهت به را بی ایمانان استهزای و تهمت او خوانندگان می آید نظر به شرف در هنوز بسیاری قتل و خشونت اموال، مصادرة (. زندان،15،14: 4) می شده اند

انجیل پذیرش طریق از که برکاتی نیست؛ عظیم نامه این زمینه تنها بود. رنج وقوع و کلیسا و خانواده حکومت، دنیا، با ایمانداران مناسب می آیند. معاشرت بدست

می شوند. نامه این شامل همگی نظم و مشایخ برای احکامی و قرار فرات رودخانه حوالی در که آن تحت اللفظی معنای به شهر »بابل« - یا از

به را نامه این است- پولس بوده روم در که روحانی بابل یا داشته یهودی حکومتمی شود. خوانده ترکیه امروزه که می نویسد شرقی ایالت های

پطرس اول رساله كلي طرحایمانداران وظایف و .مزایا1

(2،1: 1) الف( تحیات(12-3: 1) ایماندار یک عنوان به او ب( جایگاه(3: 2 و13: 1) جایگاهش نور در او پ( رفتار

4

(10-4: 2) جدیدش کهانت و خانه در او ت( مزایایایماندار .ارتباطات2

(12-11: 2) دنیا با ارتباط در مسافری عنوان الف( به(17-13: 2) دولت با ارتباط در شهروندی عنوان ب( به(25-18: 2) اربابش با ارتباط در غالمی عنوان پ( به(6-1: 3) شوهرش با ارتباط در همسری عنوان ت( به(7: 3) همسرش با ارتباط در شوهری عنوان ث( به(8: 3) معاشرتش با ارتباط در برادری عنوان ج( به(6: 4-9: 3) جفا دهندگانش با ارتباط در مظلومی عنوان چ( به

(14: 5-7: 4) ایماندار رنج و .خدمت3(14-7: 4) آخر روز های برای ضروری الف( توصیه های

(19-12: 4) رنج دربارة توضیحات و ب( ترغیبات(14-1: 5) تحیات و پ( نصایح

5

تفسیر(10: 2-1: 1) ایماندار وظایف و .مزایا1

(2،1: 1) الف( تحیات معرفی مسیح عیسی رسول پطرس، عنوان به را خودش عزیز ماهیگیر1: 1

مأموریت برای عیسی خداوند توسط که بود اصلی شاگرد دوازده از یکی می کند. او تبدیل انسان ها صیاد به آسمانی چشمه پذیرش با شد. او انتخاب انجیل پیغام بشارت

شد. ما سازند. همه نمایان جهان این در را مسیح عالیق تا شده اند دعوت ایمانداران همه

به ما زندگی مرکزی هدف غربت. این در چه و خانه در چه باشیم، میسیونر می توانیمهستند. هدف این تابع اهداف بقیه است؛ عیسی پیروان عنوان

و آسیا و قپدوقیه و غالطیه و پنطس در پراکنده اند که غریبانی به خطاب نامه اینبودند؟ کسانی چه تبعیدیون است. این شده نوشته بطانیه

ایمانداران آنها که می کشاند فکر این به را ما »غریبان« کلمة از پطرس استفادة سبط دوازده از که ایماندارانی به راجع کلمه همین از یعقوب چونکه بوده اند یهودی

بکار35: 7 یوحنا در که کلمه ای (. همچنین1: 1 )یعقو می کند استفاده هستند اسرائیلبودند. شده پراکنده امت ها میان در که می کند توصیف را یهودیانی است رفته

وسیله به که یهودی غیر ایمانداران به را نامه این پطرس که هست احتمالش ولی اسامی از نامه این در باشد. او نوشته بودند، شده پراکنده اطراف ملل میان در جفاها جامعة به تلویحی طور به را آنها و کرده استفاده می شوند مربوط خدا قوم به که زیادی برگزیده، نسل (،2: 1) می خواند برگزیده را ایشان می کند. او اطالق کلیسا الهی، جدید

سه همچنین (. او9: 2) هستند خدا خاص ملک که قومی و مقدس قوم ملوکانه، کهانت می نویسد. یهودی غیر ایمانداران به دارد او می دهد نشان که می کند عنوان دیگر نشانة

از (. او18،14: 1می گوید) سخن داشته اند گذشته در ایشان که زندگی پوچ طرق از او که افرادی عنوان تحت ایشان در (. باألخره10: 2) می گوید شخن نبوده اند قومی قبال

کرده اند. بنا بر این زندگی امت ها مثل خود گذشته زندگی در ایشان که می گوید او3: 4 نویسد می اینجا در پطرس که یهودی تبعیدیون یا پراکندگان که دارد وجود قوی مدرک بوده اند. اگر امت ها جزو گرایششان تغییر از قبل که است مسیحی کلیسای همان

که نمی شود دلیلی امر این است بوده یهودیان رسول اول از پطرس که شود اعتراض پولس چنانچه نشود، شامل را امت ها او خدمت زمان و بود امت ها رسول مشخصامی کرد. یهودیان به خدمت وقف را زیادی

شخصیت سه هر کار شامل که بودند نجاتی برگزیدگان نامه کنندگان دریافت2: 1می شد. تثلیث

خدا ازل، که یعنی بودند. این شده برگزیده پدر خدای سابق علم حسب بر آنها اوال، در ولی نبوده طرفدار پر همیشه آسمانی برگزیدگی برگزید. آموزة خودش برای را آنها

به آن توجیه برای باشد. تالش خدا می دهد اجازه خدا دارد- به را خاصیت این اینجا گونه خداست. هر حاکمیت قدرت از کاستن باعث بیاید خوش انسان ذائقه به که طوری

و است بشر فکر در دارد وجود بشر مسئولیت و خدا برگزیدگی مصالحه در که مشکلی باشیم. معتقد دو هر به باید ما و می دهد تعلیم را آموزه دو هر مقدس خدا. کتاب نه

آنها. بین در نه و می شود دیده مورد دو هر در حقیقت گرفته صورت سابقش علم حسب بر که است شده گفته خدا برگزیدگی مورد در

دهنده نجات به می دانست که آنانی خدا که کرده اند درک معنا بدین را این است. بعضی که می دانست خوبی به را این خدا که می گویند برگزید. دیگران آورد خواهند ایمان

با تا برگزید را مشخص عده ای خودش پس آورد؛ نخواهد ایمان دهنده نجات به هیچ کس6

وجود خدا برگزیدگی در زائد الوصف سر که وجود این بخشد. با ایمان و نجات فیضشندارد. وجود آن در ناراستی چیز که باشیم مطمئن می توانیم ما دارد،

ظاهر گرایش تفسیر از قبل تقدیس است. منظر روح تقدیس نجات در دوم قدم )به می سازد جدا را قومش خدا آن وسیلة به که است روح القدس خدمت می شود. این

صورت آگاهانه پدر خدای بوسیلة برگزیدگی کنید(. این نگاه نیز13: 2 تسالونیکیان دوم تا می کند کار مردم شخصی زندگی های در زمان غالب در است. روح القدس گرفته

شود. واقعی ایشان برگزیدگی به امر است. این روح القدس کار به گناهکار پاسخ جان ها نجات در قدم سومین

بوسیلة انجیل از اطاعت یعنی است. این شده عنوان مسیح عیسی از اطاعت عنوان که چیزی عنوان به انجیل دهنده. مفهوم نجات عنوان به مسیح پذیرش و گناهان از توبه دوم و8: 2 رومیان به )همچنین است جدید عهد که عادی مفهومی شود اطاعت باید

کنید(. نگاه8: 1 تسالونیکیان گرفته تحت اللفظی مفهوم به را این نباید دارد. ما وجود خون شدن پاشیده باألخره،

می یابد، نجات شخصی که وقتی کنیم اصرار و پاشیده او روی بر عیسی خون عمال اینکه محض به که است این می گوید آیه این که است. آنچه تلویحی زبان می شود. این

پدید جلجتا در مسیح خون شدن ریخته از که مزایایی همة کند، اطاعت انجیل از شخصی پیش سال1900 همیشه برای یکبار دهنده نجات می شود. خون برخوردار است آمده

دیگر و رهایی بخشش، ما شد. ولی نخواهد ریخته هرگز دیگر خون این شد؛ ریخته ایمان محض به را می شود ما نصیب شرایط این از که را شمارش قابل غیر برکاتمی نماییم. دریافت وی به آوردن

آرزو حاال داد، نشان خوانندگانش به را روحانی تولد برای گام چهار که پطرس و نجات در خدا فیض تجربة شود. آنها افزون ایشان بر سالمتی و فیض که می کند

برای بیشتری قوت با فیض به ایشان روز به روز داشته اند. ولی را خدا با سالمتی جامعه. مشکالت با مواجهه برای نیز بیشتری سالمتی به و داشتند نیاز مسیحی زندگی

James) دنی دارد. جیمز آرزو ایشان برای رسول پطرس که است چیزی همان اینDenneyسالمتی- سکوت و است؛ انجیل کلمة آخرین و اولین است: »فیض ( گفته

است«. فیض کار کامل- پایان روحانی

(12-3: 1) ایماندار یک عنوان به او ب( جایگاه وسیله به می کند. او بیان را ما نجات اصلی شکوه12-3 آیات در پطرس3: 1

مسیح. عیسی ما خداوند پدر و می کند- خدا شروع نجات مؤلف پرستش برای دعوت ... پدر خدا می دهد. اسم نشان مسیح عیسی با دوگانه ارتباطی در را خدا عنوان این

پسر الوهیت بر پدر می کند. اسم تأکید دهنده نجات انسانیت بر مسیح عیسی ما خداونداست. شده داده اینجا در خدا پسر کامل می گذارد. اسم صحه خدا

کند. حکمرانی زندگی ها و قلب ها بر دارد حق که شخصی یگانه —خداوندمی دهد. نجات گناهانشان از را قومش که شخصی یگانه —عیسیاست. شده متعال آسمان به که خدا شدة مسح شخص یگانه —مسیح

عیسی برخاستن طریق از و یافتیم تازه تولد ما که بود خدا عظیم رحمت طریق از او عظیم است. رحمت نجات این منشأ نمود. خدا تولید نو از را ما خدا مردگان از مسیح نجات برای امروز پاداش زنده است. امید نجات طبیعت تازه است. تولد نجات دلیل

نیز ما زنده امید بنیان چنانکه ماست نجات عدالت بنیان مسیح عیسی است. قیامهست. و داوری از غیر به چیز نداشتیم. هیچ قبر از پس امیدی هیچ گناهکاران عنوان به ما اولیه خلقت اعضای عنوان به نداشت. ما قرار مرگ پس در ما برای آتشین عذاب

7

تا یافت عادالنه ای بنیان خدا مسیح، بخش رهایی کار در بودیم. ولی مرگ به محکوم ما گناهان مجازات بماند. مسیح عادل همچنان و بخشد نجات را بی دین گناهکاران بتواند

پرداخت. خدا را حاال و یافتند تحقق عدالت شد. ادعا های خرسند او قربانی از کامال مسیح، قیام بریزد. در فرو می کنند اطاعت انجیل از که کسانی بر می توانست رحمت

خدا آمین داد. قیام، نشان مسیح پسرش، رهایی بخش کار از را خود کامل خشنودی خدا در که کسانی همه برای بود برکتی قیام آن بود! همچنین خداوند شد تمام فریاد به

او که انتظار _این ماست زندة امید کنند. این قیام مردگان از نیز آنها تا می میرند مسیح او شبیه و مسیح با ابد به تا و ببرد آسمانی مان خانه های به ا ما تا می آید آسمان از

آینده« می خواند. و حال بین »خطی را، زنده ( امیدF.B.Meyer) بود. میر خواهیم می یابیم، تازه تولد ما که می کند. زمانی توصیف را نجات سیمای این5، 4 آیات4: 1

چیزهایی همة شامل می باشیم. میراث دارا را آسمانی میراث یک از مشخصی امید مسیح طریق از آنها همه و می برد لذت آنها از ابد برای آسمان در ایماندار که می شود

(1است : ) نا پژمرده و بی آالیش و بی فساد میراث، (. این5: 16 )مز می رسند او به (2است. ) میرا نا میراث نمی شود. این تباه یا خشک پوسیده، هرگز یعنی بی فساد لکه دار آنرا خلوص نمی تواند عیبی یا لکه است. هیچ کامل میراث خود یعنی بی آالیش آن زیبایی و جالل ارزش، از هرگز یعنی ( ناپژمرده3است. ) گناه ضد میراث کند. این

است. زوال ضد میراث نمی شود. این کم به ملک یک ارزش اوقات نیستند. گاهی اطمینان قابل زمینی ثروت های برترین

به نامه ها وصیت اوقات می آید. گاهی پائین شدت به بازار در آن ارزش خاطرکاهش می شوند. گاهی تصرف است نیامده آن در نامشان که کسانی بوسیلة موفقی طور

میراث این می شوند. ولی محروم ارث از قانونی شرایط خاطر به مردم اوقات به آن واگذاری در مشکلی هیچ و نیست زمانی تغییرات این از هیچ یک تأثیر تحت آسمانی شده گذاشته کنار آسمان در خدا فرزند برای میراث داشت. این نخواهد وجود ایمانداراست.

آن برای نیز آنها بلکه است، شده گذاشته کنار مسیحیان برای میراث تنها نه5: 1 همان بمیرد. ولی میراث تقسیم از قبل شاید وارث یک زندگی این هستند. در محروس

حفظ آن از بردن لذت برای نیز را ما می دارد نگاه محروس را آسمانی میراث که فیض ازل در که کسانی نمی شود. همه باطل هرگز قومش برای خدا می کند. برگزیدگی

در شد. ایماندار خواهند حفظ ابدیت برای حاال و یافت خواهند نجات شده اند برگزیدهاست. ایمن ابد تا مسیح

قوت به دارد. ما وجود آسمانی جنبه مثل هم انسانی جنبه یک ابدی امنیت برای ولی است- یعنی ایمان طریق از این ولی آسمانی، جنبة یعنی این هستیم- که محروس خدا

نجات ایمان تجربه طریق از تنها شخص یک که نیست معنا بدین امر این انسانی. جنبة بخش نجات دارد. ایمان وجود تداوم دارد، وجود حقیقی ایمان که جائی می یابد. در

دارد. دوام همیشه در تا شده است مهیا که نجاتی برای ایمان به است محروس خدا قوت به خدا فرزند

است شده گفته دارد. اغلب اشاره آینده مفهوم در نجات به شود. این ظاهر آخر ایام نجات به که ای لحظه در مسیحی ( یک1) دارند، مفهوم نجات با رابطه در زمان سه که

( او2(. )8: 2 )افس می یابد نجات گناه مجازات از می کند اعتماد بار اولین برای دهنده نجات به او که است اجازه ای طریق از این و می یابد نجات گناه قدرت از روزه هر

برای شدن ربوده زمان در ( او3(. )10: 5 )روم کند زندگی درونش در تا می دهد دهنده و می یابد جالل و یافته تبدیل او (. بدن28: 9 )عبر می یابد نجات گناه حضور از همیشه

شامل همچنین نجات آینده زمان می شود. این آزاد مرگ و بیماری گناه، از ابد برای

8

مسیح با تا گشت باز خواهند زمین به مقدسین که می شود زمانی که دهند نشان واضحا(.2: 3 یو1) هستند خدا فرزندان در حتی می توانند پر شکوه میراث و بدن از رهایی امید این خاطر به ایمانداران6: 1

را نامه ایشان به پطرس که نمایند. مسیحیانی وجد نیز حاضر زمان سختیهای این می بردند. رنج بود آمده پیش مسیح به شهادتشان خاطر به که جفاهایی از می نویسد،

می سازد- وجد نشان خاطر را مسیحیت دلپسند متناقض اعمال از یکی بدیشان پطرس حاضر زمان سختی های اینکه از آگاهی با می توانند آنها دیگر، طرفی غم. از میان در

( نیز17: 4قرنتيان )دوم است ابدی آینده جالل که حالی در هستند لحظه ای برای فقط نوشته بی شمار سختی های و غم ها زمان در وجد تفسیر در(J.H. Jowett) شوند. جوت شاد

را شرایطی چنین در شادی برای سرچشمه ای یافتن انتظار هرگز است: »من نداشته ام.»

رنج های چونکه دارد وجود بیشتری آرامش می کشند رنج که مسیحیانی برای7: 1 خواهد ابدی عذاب و جهنم آتش در فقط بی دینان نیست. رنج های بی هدف و بی ثمر آنها

زندگی این رنج های سود بخش اهداف از نمی کند. یکی صدق مسیحیان مورد در بود. این مقایسه طال با را ما ایمان اوست. پطرس ایمان اصالت آزمایش خدا فرزند برای

فاسد از یکی طال هستند، شده شناخته انسان برای که موادی همه میان می کند. از نابود قابل نظر به و شود متحمل را زیادی گرمای می تواند آنهاست. طال نشدنی ترین

نابود حرارت و فشار استفاده، اثر در طال که اینست حقیقت نیست. ولی کردنمی شود. سختی های و آزمایش ها دستخوش شاید است. ایماندار نابود نشدنی حقیقی ایمان

ایمانش تغذیه جهت به خوراکی به تبدیل آنها ایمانش، نابودی جای به ولی شود شدیدی می شوند. ایوب هنوز ولی شد دنیا تاریخ در بشر تباهی های سخت ترین متحمل احتماال

مرد (. سه15: 13 کشید.« )ایو خواهم انتظار او برای بکشد مرا بگوید: »اگر بود قادر داد. همچنین نشان واقعی را آنها ایمان شدند. آتش، آزموده آتش توسط بابلی کوره در

حین در (. و20-13: 3 )دان شدند آزاد آنها و سوزاند را ایشان طناب های آتش ایمان می زدند. اصالت قدم انسان« بود پسر »شبیه که شخصی با آتش، در حضورشان

مراد طبق بر زندگی بر حاکم شرایط می شود. زمانیکه آزموده آتش وسیله به تنها به عمومی اعتراف که زمانی باشد. ولی مسیحی شخص که است راست هستند، اذیت و آزار مورد و شده طرد جمعیت از ایمانداران می شود، رنج و جفا باعث مسیح از که ندارد. ایمانی ارزش نشود پرداخت بهایی برایش که می گیرند. مذهبی قرار

عنوان تحت یعقوب که است ایمانی نوع همان است. این قالبی زند باز سر بها پرداختمی کند. محکوم خالی زبانی ایمان

می شود. یافت مسیح عیسی ظهور حین در اکرام و جالل و تسبیح برای اصیل ایمان پاداش کردند ایستادگی آزمایش در که ایماندارانی همه به خدا که یعنی سادگی به این

ولی بود کرده احاطه را آنها مشکالت چه اگر که می ستاید را کسانی ایمان می دهد. او عنوان به مشکالتشان پذیرش به قادر که رنجیده ای ایمانداران به می نمودند. او وجدمی کند. عطا اکرام و جالل می بودند او به اعتماد رأی

رب االرباب و شاهان شاه عنوان به سلطنت برای مسیح عیسی که است قطعی این است کرده ردشان دنیا که کسانی همه و می گردد، باز زمین به پسران عنوان به واضحا

در پاداش ها که می دهند نشان مقدس نوشته های می شوند. مقایسه داده نشان خدا وقوع به شدن ربوده از پس آسمان در این و شده اعالن مسیح داوری مسند مقابل

پاداش ها این عمومی نمایش می پیوندد. ولی به مسیح ثانوی ظهور زمان در ظاهراپیوست. خواهند وقوع

9

ایمان. واسطه به مسیح می کند- پذیرش صحبت نجاتمان شادی از حاال پطرس8: 1 او اآلن ما چه می نمائیم. اگر محبت را او ندیده ایم خود چشمان با هرگز را او ما چه اگر به ما آن وسیله به که است طریقی هست. این او که داریم ایمان ولی نمی بینیم را

آورند.« )یو ایمان ندیده که آنان بحال می رسیم: »خوشا شد عنوان توما به که برکتی صحبت محبت به راجع زیادی ( می نویسد: مردمWilliam Lincoln) لینکلن (. ویلیام29: 20 می گوید- سختی ها در که اینست مسیح و خدا به محبت حقیقی آزمایش ولی می کنند

او اینکه تا بکشم رنج می دهم ترجیح پس نمی دهم، دست از را خدا لبخند و لطف »من خدا لبخند و می گیرد قرار آزمایش مورد خدا لبخند و خشم با بسازم.« محبت محزون را

برای باید آزمایشاتی می باشد. چنین دنیا روی بر عامه پسند و برتر جایگاهی از مهم تر جدا گندم ها از را کرباس ها آزمایش ها این آیند؛ پیش خدا حقیقی فرزندان تمام

می شود. پیدا ناخالصی هایش و گذشته آتش از می سازند. طال جالل از پر و کرد بیان نمی توان که خرمی ای با می نمائیم وجد آورده، ایمان او بر ما

همه منشأ با همیشگی و ابدی ارتباطی یعنی ایمان طریق از او با شدن است. یکی و زنده مسیح به بلکه ندارد بستگی زمینی شرایط به مسیحی پاکمان. وجد شادی های

این از ممکن تر غیر است. چیزی نشسته آسمان در خدا راست دست به که کرده قیام نزد جاللش جایگاه از را او و بدزدند او از را مقدسین از یکی شادی که ندارد وجودهستند. هم با دو بربایند. این مسیح

مربوط بدن جان. نجات دارد- نجات کار و سر ایمان سر انجام با حاال پطرس،9: 1 می پیوندد. وقوع به مقدسینش برای مسیح بازگشت زمان در امر این است؛ آینده به

دریافت را جانمان نجات کنیم، اعتماد ایمان واسطه به مسیح به ما اینکه محض به ولی از جدا او شخص دارد، اشاره انسان غیر مادی بخش به اینجا در کلمه می کنیم. این

شامل جان متن این می شود. در جدا مرگ زمان در بدنش از که است جانی بدنش. این نجات تازه تولد زمان در داریم. جان آگاهی خدا وجود از آن وسیله به که می شود روح

می یابد. بود. سخنگویان عتیق عهد انبیای از بسیاری نبوت های محتوای نجات، این10: 1

کرده پیشگویی می کنیم دریافت لیاقتمان عدم وجود با ما که را الهی لطف خدا کهن آنها بودند. ولی کنید.(. نگاه8: 12 دانیال )به نمی کردند درک می نوشتند که آنچه کامال1 :11 عنوان به که شخصی ( هویت1نمی کردند: ) درک را موارد این آنها ظاهرا

الهام خدا روح وسیله به وی. آنها ظهور ( زمان2نمود. ) خواهد ظهور موعود مسیح می کردند. ولی پیشگویی را او آینده زمان جالل های و موعود مسیح رنج های و گرفته

جدا هم از سال1900 وسیله به حداقل باید واقعه دو این که نمی کردند درک آنها گیرند. چنانچه صورت می دیدند- الف-جلجتا، کوه قله دو آنها است، شده گفته معموال

آنها گشت. ولی خواهد باز جالل در او جائیکه ب-زیتون، کشید رنج مسیح که جائی قادر را خودمان ما آن در که فیض زمان یعنی ندیدند را دارد وجو اینها بین که مسافتی

انبیا، آن به نسبت ما و آینده در دیگری و گذشته در یکی می بینیم، واقعه دو دیدن بهمی بینیم. واضح تری تصویر

که نسلی به و می کنند خدمت ما به دارند که کرد مکشوف خدا روح بدیشان و12: 1 مفهوم آنها داشت، مفهوم خودشان روزگار برای انبیا کالم چه بود. اگر نیافته تولد هنوز می یافت تحقق آینده روزهای وقایع در که را آن کامل نمی کردند. درک کامال

عادل شمردگی حقیقت با عتیق عهد انبیای برمی انگیزاند. آیا را سؤاالتی این البته، نمی کردند؟ درک ما نجات به راجع ایشان که بود چیزی چه نبودند؟ آشنا ایمان بواسطه

می گوید: لینکولن می کردند؟ خدمت ما به بلکه خود به مفهومی چه به آنها می توانست ش::ود. خ::دا ظ::اهر نمی توانست مس::یح آم::دن زم::ان تا خ::دا فیض پ::ری

چنانچه ببرد آسمان به و داده نجات را گناهکاران اتحاد ولی بود کرده خنوخ مورد در قبال

10

زمانی تا نمی توانست می شد، شامل قسمتی طور به اتحاد این که آنچه همه و مسیح با ح:رمت پس::رش به گونه این خ:دا ش:ود. اوه، تجربه برخاست دوب::اره و م::رد مس::یح که

نهاد! در آسمان از شده اند. روح القدس واضح حاال بود پوشیده انبیاء برای که چیزهایی

که ناصری عیسی خوش خبر تا بخشید قوت را رسوالن نمود. او نزول پنطیکاست زمان روز در و شد دفن مرد، ما گناهان برای او اینکه و هست و بوده موعود مسیح همان از مجانی هدیه ای عنوان به نجات که کردند اعالن کنند. آنها موعظه را کرد قیام سوم

دوران ها طول در خدا هدف که داشتند اظهار می رسد. آنها ما به مسیح به ایمان طریق باز زمین به عیسی خداوند اینکه و کند جمع خودش نام برای را ملتی که است بوده این

گرفت. خواهد دست به را زمین سلطنت و گشت خواهد بود پوشیده انبیاء از آنچه واضح درک در فقط دوران این در ایماندار بی کران برکت حقایق این در که هستند مشتاق نیز فرشتگان که حقیقت این در همچنین بلکه نمی باشد

دارند. آنها برجسته ای جایگاه عتیق عهد مثل نیز جدید عهد در کنند. فرشتگان نظر نجات دیده او قیام و جتسیمانی در او رنجه ای او، وسوسه های مسیح، تولد با ارتباط در

وجود نجاتی هیچ کرده سقوط فرشتگان برای می دانیم، ما که جائی تا می شوند. ولی )عبر ابراهیم نسل برای بلکه کند میانجیگری فرشتگان برای تا نیامد ندارد. مسیح

بدیشان را خدا حکمت که است درس یک حکم در فرشتگان برای (. کلیسا16: 2 می آورد پدید نجات که شادی تا نیست ایشان برای این (. ولی10: 3 )افس می آموزد

بشناسند. و کنند درک

(3: 2 – 13: 1) جایگاهش نور در او پ( رفتار دارد. در کار و سر ما نجات حاللهای با می شود. پطرس عوض تأکید اینجا در13: 1

) می کند. جوت گفت باال در که چیزهایی پایه بر ترغیباتی ارائه به شروع او قسمت، اینJowett)به روحانی است. انگیزه بشارت مقدمه پایه بر حاضر حال می گوید: »درخواست

متولد انجیل قلب در وظیفه محرکه می شود. نیروی خلق انجیل افضل حقایق وسیلهمی شود.«

باشند. داشته محکم ذهنی تا می کند اصرار مقدسین به پطرس همه، از اول مردم شرقی، سرزمین های می باشد. در بیان طرز از خاصی نوع محکم ذهن اصطالح

جامه بدوند، عجله با یا روند راه تند می خواستند که می پوشیدند. زمانی بلند جامه های گره، کشیدن طریق از (. آنها11: 12 )خر می کردند محکم تر کمربندی وسیله به را خود خود دل های کمر بستن از پطرس منظور می کردند. ولی محکم را خود جامه کمر

و حواس پرتی از باید می روند بیرون فاسد دنیای به که حینی در ایمانداران چیست؟ سراسیمه و خوردن لغزش خطر همیشه جفا، زمانهای کنند. در فرار و بپرهیزند هراساست. عمل آماده و آرام خونسرد، قوی، شرایط این در محکم دارد. ذهن وجود شدن

یعنی می کند. این پیدا کاربرد بیشتر باشید هشیار تشویقی کلمه وسیله به امر ایناست. استوار و ثابت هشیار تشنج. روح برابر در خویشتن داری

باشند: داشته آینده نگر و خوش بین ذهن تا است شده اصرار مقدسین به سپس، بدارید. شد، خواهد عطا شما به مسیح عیسی مکاشفه در که را فیضی آن کامل امید

مصائب و طوفان ها در تحمل برای وادارنده انگیزه عنوان به مسیح بازگشت از اطمینان مسیح عیسی است. مکاشفه شده عنوان زندگی مسیح بازگشت به اشاره برای اصوال

داشته اشاره نیز شدن ربوده زمان به می تواند حال، هر می باشد. به جالل با زمین بهآمد. خواهد مقدسینش جهت به مسیح که باشد

اطاعت( )ابنای مطیع است. فرزندان مطیع ذهن موضوع16-14 آیات در14: 1 ایشان که شوند. حاال مرتکب را داشته اند خود گذشته زندگی در که گناهانی نباید

11

است ایشان بر نامش که کسی الگوی طبق بر را خود زندگی باید هستند مسیحی کرده اند. انکار را خود آسمانی شخصیت کنند، همنوائی بی دین جهان با آنها بسازند. اگر

وسیله به ایشان که حاال باید داده اند انجام خود جهالت زمان در ایشان که کارهایی در آنها که گناهانی یعنی گذشته شوند. شهوات گذاشته کنار گشته اند منور روح القدس

می کردند. سلوک آنها در خدا از گمراهی شان زمان ما زندگی های هوس هایش، و مدها همه با بی دین دنیای از کردن تقلید بجای15: 1

یعنی بودن بکشاند. مقدس تصویر به است نموده دعوت را ما که کسی شخصیت باید او مثل بخواهیم ما است. اگر مقدس طریق هایش همه در بودن. خدا خدا شکل به

این باشیم. در مقدس می دهیم انجام و می گوییم آنچه همه در باید باشیم، مقدس مقدس او چون باشیم مقدس باید بلکه بود نخواهیم مقدس او مثل هرگز ما زندگیاست.

که دارد انتظار قومش از خدا که کند ثابت تا می رود عتیق عهد سراغ پطرس16: 1 من که زیرا باشید است: »مقدس گفته خداوند ،44: 11 الویان باشند. در او مثل

زندگی ایشان در ساکن روح القدس وسیله به تا شده اند تجهیز قدوسم.« مسیحیان از نبودند. ولی دارا را برکت و کمک این عتیق عهد باشند. مقدسین داشته مقدسی که داریم. آیه ای نیز بیشتری مسئولیت داریم، ایشان از بیشتری برکات ما که آنجائی تفاوت می کند. این پیدا تازه ای مفهوم جدید عهد در می کند قول نقل الویان از پطرس

وسیله به تقدس بود. این عتیق عهد در خدا آرمان است. تقدس، حیاتی و سنتی بیناست. یافته همیشگی کیفیت راستی روح روح القدس، آمدن

محترم. این ذهن داشتن به همچنین بلکه شده ایم ترغیب تقدس به فقط نه ما17: 1 طور به است. این شخصی چگونه خدا اینکه از عمیق درک و احترام روی از ترس یعنی بر را فرزندانش که است همان می خوانیم پدر ما که کسی آن اینکه درک یعنی خاص

دقت و آگاهی وسعت از ما که اندازه ای همان می کند. به داوری اعمالشان حسب بریم. پدر سر به او نارضایتی از احترام از حاکی ترس در باید می یابیم، اطالع او داوری

عیسی خداوند به را گناهان داوری او می کند؛ داوری زندگی این در را خودش فرزندان(.22: 5 )یو است سپرده

چه اگر دارد، نظر در را همه و می بیند را پائین را می نویسد: »او (Lincoln) لینکولن ندارد. پدر فرقی او خشنودی برای قلبی آرزوی و ذهن هوشیاری باشد، امانت و راستی

می بیند.« را چیز همه خانه در دنیا این در نماییم. مسیحیان صرف ترس با را خود غربت هنگام باید ما

در طوری نباید آسمان. ما از تبعید در می کنیم زندگی غریبه سرزمینی در نمی باشند. ما نشان که باشیم داشته رفتاری . نباید است ابدی سکونتمان گویی که شویم ساکن اینجا یاد به را آسمانی مان سرنوشت همیشه باید ماند. ما خواهیم باقی جهان این در دهد

کنیم. رفتار ایشان مثل و آسمان شهروندان عنوان به و باشیم داشته و نداشتند. قدمها تفاوتی دنیا بقیه با گرایششان تغییر از قبل ایمانداران18: 1

داشتند. روزهای اطرافشان انسان های که بود ابتذالی و پوچی به ایشان سخنان شده توصیف یافته اید«، خود پدران از که باطلی عنوان»سیرت به ایشان بی ایمانی

شدند. آنها خریده بزرگی معامله واسطه به سیرت این عبث حضور از آنها است. ولی نقره وسیله به مبلغ این یافتند. آیا نجات گزافی مبلغ پرداخت وسیله به جهان بندگی از(15: 30 )خر شوند؟ آزاد آنها تا شد پرداخت طال یا

بی داغ. و بی عیب بره خون بود- مانند مسیح گران بهای خون وسیله به این نه،19: 1 ظاهری. اگر چه و درونی چه کامل، جهت هر از یعنی بود بی داغ و بی عیب بره مسیح

را آن معیارهای و مدها و بازگردد دنیوی هوس های و لذات به تا شود وسوسه ایمانداری ریخته زندگی گونه آن از وی آزادی برای را خونش مسیح که بیاورد یاد به باید بپذیرد،

12

آن- این از بیش چیزی حتی است. و صلیب به کردن پشت دنیا به است. بازگشتنمی باشد. دهنده نجات به نسبت عمدی بی وفائی تصمیم کنید. سپس نگاه شد گذرانیده عظیمتان گناهان برای که قربانی عظمت »بهبمانید.« نمود فدا را گران بهایش جان که خدا پسر همراه ابد به تا که گرفت خواهید

می بایست نبود. رهاننده آن انجام از پس خدا چاره اندیشی ما برای مسیح کار20: 1 زمانها پایان در می مرد. ولی بود زده رقم عالم بنیاد از پیش خدا که سرنوشتی طبق بر زندگی گذشته طریق از را ما تا شد ظاهر آسمان از او شریعت، عصر پایان یعنی که

روی بر جهان اخالقی آخر- تاریخ زمان های این می کند: »در تفسیر برهاند. لینکولن خود حضور به و کرد عیان کامل طور به را خود اخالقی می رسد. تاریخ پایان به مسیح صلیب

بازگشت.» خدا که جهانی نظام از عمیق تری اهمیت ما به تا می کند اضافه را مالحظات این پطرس

نباید آن. ما از نه ولی هستیم جهان در دهد. ما نشان سازد آزاد آن از را ما تا مرد مسیح برسانیم. ولی بدیشان را انجیل بلکه کنیم قرنتینه گناهکار انسان های به نسبت را خود

وسیله به باید شویم. ما سهیم گناهانشان در هرگز نباید ایشان با رفتار و ارتباط در شویم، دنیا شبیه ما که لحظه ای هستیم. از خدا فرزندان که دهیم نشان زندگی هایمان

ایماندار یک برای دنیوی اعمال انجام برای انگیزه ای می شود. هیچ تضعیف شهادتمان شدن بهتر جهت در ببینند- تغییر ما زندگی در را تغییر باید ندارد. بی ایمانان وجود

زندگیمان. خدا به او طریق از ما که حقیقت این وسیله به عیسی خداوند به وفاداری21: 1

قلب که است شخصی یگانه می گیرد. او قرار بازخواست مورد بیشتر آورده ایم ایمان وسیله ( می گوید: »بهW.T.P. Wolston) والستون کرد. چنانچه مکشوف ما به را پدر

وسیله به بلکه می شناسد را خدا انسان که نیست الهی مشیت و خلقت شریعت، دست به وی نشاندن در او نهادن حرمت و مردگان از مسیح قیام وسیله به مسیح«. پدر

داد. نشان مسیح بخش رهایی کار از را خود کامل رضایت آسمان در خویش راست شریر نظام نه و اوست باشد. در خدا به ما امید و ایمان که این است اینها همه نتیجهداریم. وجود و حرکت و حیات ما که حاضر جهان

داشته بامحبت ذهنی تا می کند تشویق را خود خوانندگان رسول پطرس حاال22: 1 تغییراتی از یکی که می کند اشاره و توصیف را تازه تولد او (. اول3: 2 – 22: 1) باشند

محبت لزوم او الف(. سپس22: 1) است برادرانه محبت می آورد بوجود تازه تولد که و نموده رجوع تازه تولد به او ب(. دوباره22: 1) می سازد مطرح را کردن به خصوصا او دیگر باری (. و25-23: 1) خدا می کند- کالم رشد آن وسیله به تازه تولد این که بذری

22: 1 (. در3-1: 2) می کند تأکید کرده اند دریافت را کالم که کسانی آرامی لزوم بر طاهر را خود نفسهای که آنجائی می کند: از توصیف را تازه تولد اول پطرس الف،

خدا که است این پطرس منظور که می کنیم درک را این البته ... . ما ساخته اید پاکی قدرت ما صریح، مفهوم در می سازد؛ طاهر یافته ایم نجات که را ما جان های می گویند دارند را پاکی تجربه که کسانی سخنوری طریقه این در نداریم. ولی شخصی

کرده اند. کسب را آن آوردن ایمان از پس که باری دومین است. این راستی اطاعت شده، استعمال پاکی این در که مفهومی

را2: 1) می بردند نام اطاعت از عملی عنوان به را بخش نجات ایمان پطرس که است کرد. ما ایمان« استفاده »اطاعت عبارت از بار دو رومیان در رسول کنید.(. پولس نگاه

اطاعتی حقیقی، بسازیم. ایمان جدا را اطاعت و ایمان کنیم سعی نباید خود تفکر دربگیرد. صورت روح طریق از می تواند فقط این است. حقیقی

برای واقعی مفهوم در می باشد. ما بی ریا برادرانه محبت تازه، تولد اهداف از یکی داخل گذشته موت از محبت، این وسیله به یافته ایم. ما نجات مسیحیان دیگر به محبت

13

شاگردان نا که می داند جهان محبت، این وسیله به ( و14: 3 یو1) می شویم حیات(.25: 13 )یو هستیم عیسی خداوند

باشید. داشته بی ریا برادرانه می یابند- محبت ادامه معمول طور به ترغیبات این پس می شود. اعالن تبدیل دستور یک به اصل آن در که است جدید عهد مثال های از یکی این

برادرانه محبت تا ساخته اید طاهر راستی اطاعت به را خود نفس های اینست: »چون محبت شدت به دل از را یکدیگر می باشد: »پس این دستور باشید... .« و داشته بی ریا

صمیم از گرم، باید ما می دهد. محبت شکل را کاربردی اصل جایگاهی، بنمایید.» اصلی یکدیگر به محبت برای باشد. ترغیب خلوص و اشتیاق قوت، همه با و دل برای خصوصا

سخت، شرایط می دانند: »در همه چونکه داشتند قرار جفا تحت که بود مردمیدارد.« مشابهی تقارن بدیهی مخالفت

1 :23 بذر به بار این و برمی گرداند تازه شان تولد به را خوانندگانش پطرس مجددادارند. قرار پایه این بر آمده اند3-1: 2 در که خداست. ترغیباتی کالم که آن

صورت جسمانی تولد که طریقی همان از یعنی نمی آید پدید فانی بذر از تازه تولد را خاصی جسمانی قوانین او اگر می آید بوجود تخمی از انسان نیست. زندگی می گیرد آن از که است تخمی همان کیفیت به می آید بوجود که جسمانی کند. زندگی رعایت خدا کالم طریق از تازه دارد. تولد فانی ماهیتی جسمانی زندگی این است؛ گرفته منشأ و کرده توبه گناهانش از و می شنود یا می خواند را انجیل انسانی می آید. وقتی پدید

به است کافی وی برای او نجات و است دهنده نجات تنها مسیح که می شود متقاعد کالم یعنی طریق این از جدا نمی تواند می کند. هیچ کس پیدا گرایش تغییر خدا سوی

می کند: توجه عددی مقدس کتاب به (Samuel Ridout) بیابد. ریدات نجات خدا غیرفانی نجWWات (،4 )آیه غیر فWWانی مWWیراث —داریم باب این در غیر فانی چیز سه ما

می شWWویم متولد آن توسط که غیر فWWانی کالم ( و18،19 )آیWWات غیر فWWانی لWWWWذت بWWWWرای و می باشد بی آالیش که داریم طبیعWWWWتی ما (. پس23 )آیه

از را خWWود ارزش هرگز که نجWWاتی پایه بر و بی آالیش مWWیراثی از بردنمWWاناست. شده بنا نمی دهد دست

باقی خدا کالم شود، زایل آسمان و زمین است. اگر باقی ابداآلباد تا و زنده خدا کالم نیز می آورد پدید کالم این که حیاتی است. و ساکن آسمان ها در ابد تا کالم می ماند. این

بر خود نیز را کالم آن ابدی ذات می یابند تازه تولد کالم طریق از که است. آنانی ابدیمی گیرند.

است. بچه خصوصیات همه منشأ می آید پدید آن از جنین که تخمی انسانی، تولد در ما اهداف می شود. برای مشخص تخم آن وسیله به بود خواهد بچه آن سر انجام که آنچه

است، فانی انسانی تخم که میزانی همان به کنیم اضافه که است کافی همین جا تامی باشد. فانی آن نتیجه در نیز انسانی حیات

تأکید مورد7 ،6: 40 اشعیا از قولی نقل وسیله به انسانی طبیعت فانی ذات24: 1 مثل جسمانی است. زیبایی گذر در گیاهی مثل انسان است. زندگی گرفته قرار

و می ریزد گلش و می شود پژمرده است. گیاه زود گذر می رویند زمین بر که گل هاییمی میرد. زندگی (. بنابراین،8: 40 )اش است باقی ابداآلباد تا خداوند کالم آن، برخالف25: 1

است خوشی خبر پیام غیر فانی است. کلمه غیر فانی میزان همان به نیز ایماندار تازه کلمه بیابند. این تازه تولد آنها شد باعث و شد داده بشارت پطرس خوانندگان به که

بود. ایشان ابدی حیات منشأ غیر فانی را زیر اعمال هر گونه باید هستند آسمانی حیات هواخواهان جزو ایشان چون1: 2

بگذارند: کنار می کند، تغذیه را خصومت دیگر. کینه شخصی ضد به بد افکار پروراندن —کینه

دارد. جورج را شخص غم یا اذیت انتقام، امید مرموز طور به و می سازد را اکراه14

سال شد. چند منع بودنش پوست سیاه خاطر به دانشگاهی به ورود از کارور واشینگتن نیست. این داد: »مهم جواب او پرسید، را دانشگاه آن نام او از شخصی که زمانی بعد،ندارد.« اهمیتی دیگر امروز امر

شود(. مکر شامل که موارد این از شکلی هر )و نا راستی و حیله هرگونه —مکر ... و نجات و امتحانات و غیره و مالیات قبض های پرداخت در شخص که می شود باعثکند. تقلب

کسی دارد سعی که است بازیگری کردن. ریا کار وانمود تظاهر، صمیمیت، ریا- عدم که حالی در است داشته خوبی بسیار ازدواج که می کند وانمود نیست. او که باشد

است روحانی که می کند وانمود یکشنبه روزهای در است. او جنگ زمین یک خانه اش که می کند وانمود می کند. او زندگی شهوانی شخص یک مثل هفته دیگر روزهای در ولی

است. خود پسندانه او انگیزه های ولی دارد توجه دیگران به موفقیت دیدن یا شنیدن وسیله به که احساسی را حسد (،Vine) واین —حسد

کهنه، رؤسای شد باعث که بود حسد می نامد. این می آید بوجود انسان در دیگران قاتل یک هم هنوز (. حسد18: 27 )متی کنند تسلیم پیالطس به مرگ برای را عیسی

با بهترشان ظاهر یا لباس ها و باغ ها و خانه ها خاطر به یکدیگر به می توانند است. زنهار تحسین را همسایه اش موتوری قایق یا جدید ماشین می تواند کنند. انسان نگاه حسد

خرید.« خواهم را بهترش می دهم. من نشان او چیست: »به دیگر گفته این ولی کند عادل برای سعی تهمت. تهمت و بداندیشی روی از شایعه پراکنی غیبت، —بد گویی

شکلی می تواند می باشد. تهمت دیگران کردن خراب وسیله به خویشتن دادن جلوه مشکل این است. ولی داشتنی دوست شخصی او باشد: »بله، داشته این مثل ماهرانه

انداختن حتی می تواند می زند. یا خنجر شخصی چنین به پشت از سپس ...« و دارد را آیا ولی کنید دعا شما که می گویم خاطر بدین را این فقط باشد: »من مذهبی متلکی

می رسانیم. قتل به را شخصی چنین شخصیت سپس ...« . و او که می دانستید نفس مثل خویش همسایه به محبت اصل به نسبت هستند خطایایی گناهان این همه

کنیم. پرهیز اینها از که می گوید ما به قاطعانه طور به پطرس که نیست خود. عجیب برای سیرنشدنی اشتیاق می گیرد سرچشمه تازه تولد از که وظیفه ای دومین2: 2

مانع شدند داده نشان قبلی آیه در که می باشد. گناهانی کالم بی غش و روحانی شیرمی باشد. غذا حکم در ما رشد برای خدا نیکوی کالم می شوند؛ روحانی رشد

نوزاده اطفال چون عبارت نو ایمان پطرس خوانندگان که نیست معنا بدین لزوما نسبت باید ایمان در جوان و پیر یافته اند. ولی نجات که بوده سال ها آنها شاید بوده اند؛

که کودکی از را تشنگی الگوی باشد. ما شیر به نسبت نوزادی کودک مثل کالم بهمی آموزیم. می کند تالش شیر مکیدن و بلعیدن برای بی صبری و با اشتیاق

نهایی می کند. هدف رشد روحانی لحاظ از خدا کالم بی غش شیر وسیله به ایماندار مسیح عیسی خداوندمان شباهت به ما که است انگیزه این در دنیا این در روحانی رشد

دربیاییم. برای عظیمی انگیزه است. چه مهربان خداوند که چشیده اید فی الواقع اگر3: 2 و چشیده ما نمی باشد؛ شک مفهوم دهنده نشان روحانی! اگر بی غش شیر چشیدن و مهربانی روی از عملی ما برای او (. قربانی8: 34 )مز نیکوست خداوند که دیده ایم اشتهای باید چشیده ایم او مهربانی از حاضر حال در ما که (. آنچه4: 3 )تیط بود نیکویی

همیشه را ما باید او با نزدیکی برانگیزاند. شیرینی او از بیشتر و بیشتر تغذیه برای را مادارد. نگه او از شدن جدا تفکر از ترس در

(10-4: 2) جدیدش کهانت و خانه در او ت. مزایای

15

به )کلیسا( و جدیدش خانه در ایماندار مزایای به را خود ترغیبات پطرس حاال4: 2می سازد. منتقل جدیدش کهانت الگوی به پطرس بر می آییم. چون او نزد ما و است محور مسیح جدید، ترتیب در

سنگ یک عنوان به را خداوند که کنیم تعجب نباید ما می کند فکر آن وسایل و ساختمانی در که سنگی بلکه بی روح و مرده سنگ است- نه زنده سنگ آن او می کند. اوال، معرفی

(.16: 7 )عبر می کند زیست بی پایان حیات در قوت ذهن شد. در رد مردم سوی از باورنکردنی طور به می آید نظر به که آنطور او

رهاننده شان و خالق برای جایی ایشان انسانی کوتاه و ناچیز ناشی، خودخواه، احمقانه، نقشه های در نداشت، وجود مسکنی در او برای جائی چنانچه نداشت. درست وجود

نبود! وی برای جائی هم زندگیهایشان برای ایشان برگزیده عیسی خداوند خدا، نظر می آید. در حساب به که نیست انسان عقیده ولی

سنگ عنوان به بلکه بود شده برگزیده مناسب سنگ عنوان به فقط نه بود. او مکرم و مکرم محاسبه ای غیرقابل طور به او بود؛ فوق العاده خدا برای او ارزش نیز. و ضروری

بود. مسیح نزد باید بگیریم قرار استفاده مورد خدا ساختمانی برنامه در بخواهیم ما اگر

که هستیم مهم قدر آن می آید. ما بدست او با شدن یکی طریق از ما تناسب بیاییم. تنهاشویم. برده بکار او جالل برای

نیز کلیسا رو این از و می شود بنا مسیح در ایمانداران همه از روحانی عمارت5: 2 محل که است برده ارث به عتیق عهد هیکل از را این می شود. کلیسا بنا شکل همین به

دارد، فرق هیکل با کلیسا (. ولی22: 2 افس ؛13-11: 6 پا1) بود زمینی بر خدا سکونت یک بود. کلیسا فانی و بی جان مصالح از شده ساخته و لمس قابل فیزیکی، بنای یک که

می باشد. زنده سنگ های از شده ساخته عمارت ما الگوی حاال کاری که می شود تبدیل مقدس کهانت به روحانی عمارت از فورا

هستند؛ خانه در زنده عمارتی سنگ های فقط نه حاال خانه. ایمانداران با ارتباط در است سبط به مربوط فقط کهانت موسوی، شریعت می باشند. تحت نیز مقدس کاهنان آنها

به شدن نزدیک به مجاز بودند کاهن که کسانی حتی بود. و هارون خانواده و الویان )یوم کفاره روز در مرتبه یک سالی می توانست اعظم کاهن نبودند. فقط خدا حضور

شود. وارد خداوند با مالقات برای خاصی ترتیبات انجام از کیپور( پس جهان مطلق حاکم تخت جایگاه به و هستند کاهنان ایمانداران همه جدید، عطیه در

موسوی شریعت خالف )بر روحانی قربانی های تقدیم آنها دارند. وظیفه را شب و روز اینها جدید عهد روحانی ... بود( است. قربانی های و آرد و پرنده حیوان، قربانی هایش که

هستند: عمل یک خدا. این مقبول و مقدس زنده، قربانی عنوان به بدن تقدیم.1

(.1: 12 )روم است روحانی پرستشی می باشند.« )عبر معترف او اسم به که لب هایی ۀ²تسبیح. »ثمر قربانی.2

13 :15.) مورد نیز قربانی مشوید.« این غافل... نیکوکاری نیکو. »از اعمال قربانی.3

(.16: 13 )عبر خداست رضایت نیز قربانی اینمشوید.« غافل ... خیرات »از پول. منا کیف یا هدایا، قربانی.4

(.16: 13 )عبر میشود خداوند رضایت باعث کاهنانه قربانی یک عنوان به امت ها به خود خدمت از خدمت. پولس قربانی.5

(.16: 15 )روم می گوید سخن متوسط طریق از هستند. تنها مقبول خدا نزد مسیح عیسی واسطه به قربانی ها این

اوست تنها و شویم وارد خدا حضور جایگاه به می توانیم ما که است مسیح عیسی ما،16

می دهیم- انجام ما که کاری گرداند. همه مقبول خدا نزد را ما قربانی های می تواند که از قبل می شود. ولی دار خدشه گناه وسیله به و نیست ما- کامل خدمت و پرستش

و برداشته را گناهان همه می گذرد. او عیسی خداوند طریق از برسد، پدر به اینکه پدر می رسد، خدا به ما روحانی قربانی های زمانیکه می پذیرد. را آنها کامال

این که می بست خویش عمامه بر خالص طالی از تنکه ای عتیق عهد در اعظم کاهن برای (. این36: 28 خداوند« )خر برای بود: »قدوسیت بسته نقش آن روی بر کلمات

نیز ما اعظم کاهن (. پس38: 28 )خر داشت وجود قوم قربانی های در که بود گناهی هر هست قربانی هایمان در که را ما بشری خطایای همه تا گذاشت سر بر تاجی ما جهت به

بردارد. همه وسیله به و شود باور شده، درک باید که است حقیقی ایمانداران همه کهانت همه چه کرد. اگر بد رفتاری آن به نسبت نباید حال عین شود. در اجرا مسیحیان یا کند موعظه کلیسایی جماعت در تا ندارد حق کاهن هر ولی هستند کاهنان ایمانداران

شود. رعایت باید که دارد وجود خاصی ترتیب و دهد. نظم تعلیم تیمو1) باشند ساکت باید آنها یابند؛ اقتدار مرد بر یا دهند تعلیم نباید زن ها.1

2 :12.) کنند وظیفه انجام خدا سخنگویان عنوان به باید می گویند سخن که مردانی.6

باید ایشان که یعنی (. این11: 4پطرس )اول باشند داشته اطمینان مستقیمامی بخشد. تنویر بدیشان که اوست و می گویند را خدا کالم که

بشر بدن از عضوی هر چنانچه درست دارند، عطایایی ایمانداران همه.7 مستلزم عطایا همه (. ولی7: 12 قر1 ؛6: 12 )روم دارد خاصی وظایف

بشارت، خدمت خاص عطای دارای نمی باشند. همه جمع در گفتن سخن(.11: 4 )افس نیستند تعلیم یا شبانی

(.6: 1 تیمو2) سازد روشن داده قرار وی در که را خدا عطیه باید جوان مرد.8 در گفتن سخن مستلزم که چیزی هر یا تعلیم موعظه، مستلزم عطا آن اگر

داده کلیسایی جماعت در تجربه کسب برای فرصتی او به باید باشد جمعشود.

ای می شود: »پس دیده26: 14 قرنتیان اول عمل در ایمانداران کهانت.9 دارد، سرودی شما از یکی هر شوید، جمع وقتی که است این مقصود برادران جهت به همه باید دارد، ترجمه ای دارد، مکاشفه ای دارد، زبانی دارد، تعلیمی

بشود.« بنا در آنها ترتیبات و ساختن ظاهر و عطایا مورد در محدودیت هایی باب همان در

در بد رفتاری کردن توجیه برای نباید مسیحیان جهانی دارد. کهانت وجود جلساترود. بکار محلی کلیسای از و کرده رجوع زنده سنگ مسیح، به می کند فکر ساختمان به هنوز که پطرس6: 2

تا می کند قول نقل16: 28 اشعیا از می گوید. او سخن زاویه سر سنگ عنوان به او شده پیش گویی مقدس کتاب در زاویه سر سنگ عنوان به مسیح نقش که دهد نشان

یعنی باشد داشته را اصلی جایگاه مسیح که گرفت تصمیم خدا که می کند اشاره بود. او روحانی عمارت اینکه و بود مکرم و برگزیده سنگ یک او دارد. بستگی او به کامال

باشد. شده خجل و کرده اعتماد او به که نیست هیچ کس طریق سه در حداقل می تواند است شده ترجمه زاویه سنگ متن در که کلمه ای

می بخشد. عیسی خداوند به ضمنی طور به را برابر اعتباری کدام هر و شود درک دیوار دو و می گیرد قرار وسط گوشه در جدید عمارت های در زاویه سنگ یک.1

شده بنا آن بر ساختمان کل که است بنیان سمبل و می کند متصل هم به را شخصی (،10،11: 3 قر1) اصیل بنیان تنها است، زاویه سنگ است. مسیح

17

یک در ساختمان( را در دیوار دو )مثل ایماندار امت های و یهودیان که(.13،14: 2 )افس می گرداند یکی جدید انسانیت

است. ساختمان در طاق سر سنگ این که می کنند گمان محققین از بعضی.10 هم به را عمارت کل و کرده کامل را طاق که است سنگی طاق سر سنگ

ما می گرداند. خداوند متصل می باشد. او سازگار توصیف این با قطعا ساختمان در قوتی یا پیوستگی هیچ او بدون و می باشد طاق در سنگ باالترین

ندارد. وجود در را جایگاه باالترین که می باشد هرم در سرپوش سنگ سوم نظریه.11

داده قرار عمارت در که است سنگی آخرین می باشد. این دارا ساختمان اصلی. کلیسا سنگ تنها و کلیساست سرپوش سنگ نیز می شود. مسیح

خواهد کامل ساختمان باز گردد، او می گیرد. زمانیکه وی از را خود شخصیتشد.

برای را و خدا که است برگزیده مفهوم این در است. او مکرم و برگزیده سنگ او یافت او مثل دیگری سنگ چونکه است مکرم او است؛ کرده انتخاب بودن سر جایگاه

نقل آن از که اشعیا در اصلی شد. متن نخواهد خجل آورد ایمان وی به که نمی شود. هر در را نمود.« اینها نخواهد تعجیل آورد ایمان که می باشد: »هر اینطور است شده قول زاویه سنگ عنوان به مسیح که داشت خواهید را عالی وعده این و دهید قرار هم کنار

می آورند ایمان وی به که را کسانی می دهد. نجات فورا مکرم سنگ و شده رد سنگ زنده، سنگ عنوان به عیسی خداوند قبلی آیات در7: 2

به را او کالم از استفاده بدون پطرس شد. حاال کشیده تصویر به زاویه سر سنگ و اصیل مالطی چه که می دهد نشان سنگ می کند. این معرفی معیار سنگ عنوان

نه. یا دارد طال خود در فلزی قطعه که می دهد نشان معیار سنگ مثال می باشد. برای داده نشان بدیشان می گیرند، قرار دهنده نجات با ارتباط در مردم که هنگامی

که می شود ظاهر را خودشان او با خود رفتار در هستند. آنها کسانی چه واقعا می کنند. ایماندار رد را او بی ایمانان است؛ مکرم حقیقی، ایمانداران برای می سازند. او

زندگی اش کردن تصور وسیله به این و بیابد را او اکرام نشانه های از بعضی می تواند ارزشی هیچ مسیح با زندگی لحظه ای با مقایسه در دنیوی لذات می باشد. همه او بدون

(.10،16: 5 )غزل است مرغوب ترین او تمام و است افراشته هزارها بر ندارند. او پیش گویی118 مزمور در مزمورنویس چطور؟ بی ایمانان و نامطیعان به راجع ولی

ولی شد خواهد رد معماران وسیله به مکرم سنگ این که است کرده زاویه سر بعدا که دارد وجود سلیمان هیکل با ارتباط در نشانه ای گردید. همیشه خواهد تمثیلی کامال نیاز، هنگام بودند. به شده چیده آن مجاورت در هیکل نبوت. سنگ های این برای است

و اصیل شکلی که را سنگی کارگران می شدند. روزی برده بنا باالی به و شده برداشته با را او پس نیافتند هیکل در او برای جایی فرستادند. معماران باال به داشت خاص

علف و سبزه از پر آن اطراف در مدتی از پس که انداختند تپه ای روی بر بی توجهی کردند طلب را سنگی معماران بود، شدن آماده نزدیک هیکل که حینی رویید. در هرزه

مدتها را سنگ آن دادند: »ما جواب مردم باشد. توده داشته خاص شکلی و اندازه که در سنگ شد. آن پیدا بی استفاده سنگ بادقت، جستجوی از فرستادیم.« پس باال قبل

است. خداوند آشکار کاربرد بود. این شده نصب هیکل در خود مناسب جای همان ظاهر اسرائیل قوم به موعود مسیح عنوان به را خویشتن ظهورش، اولین در عیسی،

کرده رد را او نیافتند. آنها خود طرح در او برای جای رهبران خصوص به و ساخت. قومنمودند. مصلوب و

18

نشانید. آسمان در خودش راست دست بر و داد قیام مردگان میان از را او خدا ولی رب االرباب و شاهان شاه عنوان به بازگردد، زمین به دوم بار برای شده رد آن که زمانیشد. خواهد ظاهر زاویه سر سنگ عنوان به عمومی طور به آن از پس آمد. او خواهد

تبدیل دهنده لغزش سنگ به زاویه سر و معیار سنگ مسیح، از سخن حاال8: 2 لغزش سنگ عنوان به او نیاورند، ایمان که کسانی برای بود کرده نبوت می یابد. اشعیا

عنوان به امر (. این15، 14: 8 )اش می شود ایشان افتادن باعث که بود خواهد دهنده ای آمد ایشان موعود مسیح که یافت. زمانی تحقق اسرائیل قوم تاریخ در تحت اللفظی

سیاسی رهبر یک خوردند. آنها لغزش ساده اش زندکی و خاستگاه بابت از یهودیان مسیح عنوان به او پذیرفتن از ایشان کننده قانع دالیل همه می خواستند. برخالف مقتدرزدند. باز سر موعود

او نیاورد، ایمان عیسی به که نمی شود. هر کس مربوط اسرائیل به فقط این ولی برای باید یا شد. انسان ها خواهد مصادم صخره و دهنده لغزش سنگ به تبدیل برایش افتند. جهنم به یا باشند داشته ایمان وی به و کنند توبه و زده زانو او مقابل در خود نجات او ندارد؛ وجود طرفداری شد. هیچ محکومیتشان دلیل می شد ایشان نجات باید که آنچهداور. یا باشد دهنده نجات یا باید

به نه می خورند؟ لغزش آنها می خورند. چرا لغزش نمی کنند کالم اطاعت چون آنها ایمان که ندارد وجود عیسی خداوند در چیزی اینکه خاطر به ذهنی. نه مشکالت خاطر چونکه می خورند لغزش بسازد. آنها ممکن وی به را ایشان آوردن کالم از عمدا

اینست انسان ها نیافتن نجات است. دلیل انسانی اراده در می کنند. مشکل نا اطاعتی(.40: 5 )یو بیابند نجات نمی خواهند که

آنها سرنوشت که می گوید نظر به شده اند، معین همین برای که ،8 آیه آخر قسمت همین قسمت این مفهوم کنند. آیا نا اطاعتی کالم از که بود شده زده رقم طور این

نا اطاعتی کالم از عمد روی از که کسانی همه که می دهد تعلیم آیه این نه، است؟ عبارت این کل بود«. به شده معین ایشان برای خورد. »که خواهند لغزش می کنند معین همین برای که می خورند لغزش نکرده، کالم اطاعت که می شود: »زیرا مربوط

زنند باز سر عیسی خداوند به شدن تسلیم از که کسانی همه کرده حکم شده اند«. خدا برای را خودش پس بورزد اصرار ماندن بی ایمان بر انسانی خورد. اگر خواهند لغزش(. JBPخورد« ) خواهند لغزش نتیجه در است. »نا مطیعان نموده معین خوردن لغزش

و برگزیده قبیله می کند. آنها رجوع ایمانداران مزایای به دوباره پطرس حاال9: 2 مزایای این هستند. خدا باشند خدا خاص ملک که قوی و مقدس امت و ملوکانه کهانت ارزانی بدیشان را آنها کنند اطاعت او از اگر تا بود داده وعده اسرائیل قوم به را عالیدارد:

همانا داریWد، نگWاه مWWرا عهد و بشWنوید، فی الحقیقة مWWرا آواز اگر اکنWون و آن از جهWWان تمWWامی که بود. زیWWرا خواهید قوم ها جمیع از من خاص خزانه

بWWود." )خر خواهید مقWWدس امت و کهنه مملکت من بWWرای شما و است من الف(.5،6 : 19 قوم عنوان به را خود جایگاه قوم نیاورد، ایمان خدا وعده به بی ایمان اسرائیل چون

که را الهی لطف جایگاه کلیسا حاضر، عصر این طول دادند. در دست از خدا خاصآورد. دست به بود داده دست از نا اطاعتی طریق از اسرائیل

به که را آنانی جهان از خدا خود که هستند خدا برگزیده قبیله امروز ایمانداران زمینی قوم اینکه جای به مسیحیان (. ولی4: 1 )افس است برگزیده دارند تعلق مسیح تشابهات با هستند آسمانی قومی دهند نشان را ظاهری و جسمانی خصوصیات و باشند

روحانی. خصوصیات و

19

باب این در که است کهانتی دومین هستند. این ملوکانه کهانت همچنین ایمانداران که شدند توصیف مقدس کاهنان عنوان به ایمانداران ،5 آیه می شود. در عنوان

خدا عالی برکات مقدسانه کهانت عنوان به آنها می گذرانند. حاال را روحانی قربانی های وارد ایمان واسطه به آسمان قدس به آنها مقدس، کاهنان عنوان می دهند. به ندا را

دنیا به دادن شهادت برای ملوکانه کاهنان عنوان به کنند. آنها پرستش را خدا تا می شوند در سیالس و پولس شدن زندانی تمثیل وسیله به کهانت در می روند. تفاوت بیرون سرودها با شب در را خدا مقدس کاهنان عنوان به است. آنها شده داده نشان فیلیپی

نمودند موعظه خود زندانبان به را انجیل ملوکانه کاهنان عنوان به و کردند؛ پرستش(.31 ،25: 16 )اعما

باشد. مقدس قومی اسرائیل که بود خدا هدف هستند. این مقدس امتی ایمانداران می گرفتند. بنا بر این نا دیده را خود همسایه امت های گناه آلود اعمال اسرائیلیان ولی

اسرائیل خداست. مقدس امت حاال کلیسا و شد گذاشته کنار موقتا و خاص و اصیل طریقی از هستند. آنها او خاص ملک و خدا قوم مسیحیان باالخره،

خدا جدید نسل در که کسانی مسئولیت9 آیه آخر دارند. قسمت تعلق او به با ارزش به ظلمت از را ما که را او فضایل باید قوم. ما و امت کهانت، می کند، توصیف را هستند

سلوک گمراهی و ظلمت و گناه در ما نماییم. روزی اعالم است، خوانده خود عجیب نور منتقل حبیبش پسر ملکوت به آنجا از نمود مهیا او که رهایی وسیله به ولی می کردیم داده انجام برایمان را کارها این همه که را کسی پرستش فریاد باید چگونه شدیم. ما

دهیم؟! سر است از می رساند. خدا پایان به هوشع کتاب به اشاره با را قسمت این پطرس10: 2

کرد. او استفاده اسرائیل قوم بر داوری اعالن برای نبی کننده ناراحت خانوادگی زندگی کرد نخواهد رحم ایشان بر و بود نخواهند او قوم دیگر که گفت ایشان بی وفائی خاطر به

داد وعده همچنین خداوند چونکه نبود، کار آخر اسرائیل گذاشتن کنار (. ولی9 ،6: 1 )هوشد: خواهد احیا اسرائیل آینده روزهای در که

قوم تو گفت خواهم لوعمی به و فرمود خواهم رحمت لوروحامه بر »... و(.23: 2 می باشی!« )هو من خدای تو داد خواهد جواب او و هستی من می نوشت نامه بدیشان پطرس که مردمی از بعضی اسرائیل ملت از بخشی قبال

می شدند خدا قوم مسیح، به ایمان طریق از بودند. آنها کلیسا اعضای آنها بوده اند. حاالبودند. بیرون هنوز بی ایمان یهودیان که حالی در

را23: 2 هوشع وعده تحقق خود روزگار داده گرایش تغییر یهودیان در پطرس پس می یلبند. رحمت مسیح در آنها می شوند؛ تبدیل خدا جدید قوم به مسیح در می بیند. آنها

اسرائیل به هوشع وسیله به که موعودی برکات از یافته نجات یهودیان از زیاد عده اینمی بردند. لذت بود شده اعالن

قوم حاال کلیسا چون می گوید پطرس که کند نتیجه گیری متن این از نباید هیچ کس همچنین است. هیچ کس طور همان خدا برای ملت یک عنوان به هم اسرائیل خداست،

اسرائیل به که وعده ای این یا خداست اسرائیل حاضر حال در کلیسا که کند گمان نباید مستقل و جدا هم از کلیسا و است. اسرائیل شده داده کلیسا به حاال است شده داده

است. نبوتی کالم تفسیر کلید مهم ترین جدایی این و می باشند بر خدا برگزیده قوم موعود مسیح آمدن زمان تا ابراهیم دعوت زمان از اسرائیل

صلیب بر را مسیح آنها و رسید اوج به قوم بی وفایی و است. سرکشی بوده زمین روی خدا وحشتناک، گناه این خاطر کردند. به میخکوب قوم عنوان به را اسرائیل موقتا قوم حاال ولی بودند زمین روی بر خدا گذشته قوم گذاشت. آنها کنار زمینی اش برگزیده کلیسا دوران دارد- کلیسا. این جدیدی قوم حاضر دوران طی در نیستند. خدا او برگزیده

به کلیسا شود، بسته پرانتز که می کند. زمانی ایجاد پرانتزی اسرائیل با خدا رفتار در

20

بقیت می گیرد. سپس نو سر از را اسرائیل با کارش و سر خدا و می شود برده آسمان به مربوط هنوز هوشع نبوت پایانی شد. تحقق خواهند خدا قوم دوباره اسرائیل وفادار مسیح که می افتد. قومی مسیح ثانوی بازگشت زمان در اتفاق است. این آینده

نوحه گری مثل او برای و نگریست خواهند زدند نیزه که او بر کردند رد را موعودشان خویش نخست زاده برای که کسی مانند و نمود خواهند نوحه گری خود، یگانه پسر برای و کرده توبه سپس (. آنها10: 12 )زکر گرفت خواهند تلخ ماتم او برای گیرد، ماتم

شد. خواهند خدا قوم دیگر بار یک و یافت خواهند رحمت اسرائیلی ایمانداران از امروزی ایماندار یهودیان که اینست می کند عنوان10 آیه در پطرس که نکته ای

بیگانه خدا از هنوز بی ایمان یهودیان که حالی در می برند لذت هوشع نبوت کامل تحقق نجات صهیون »از که پیوست خواهد وقوع به زمانی نهایی و کامل هستند. تحقق

(.26: 11 بردارد.« )روم یعقوب از را بی دینی و شود ظاهر دهنده ای

(6: 4 – 11: 2) ایماندار . ارتباطات2(12، 11: 2) دنیا با ارتباط در مسافری عنوان الف( به

ارتباطات در مسیحی یک منش و شخصیت به راجع پطرس اول مابقی11: 2 بیگانه و غریب دنیا در آنها که می کند یادآوری ایمانداران به می باشد. پطرس مختلفش

این در باشند. آنها داشته خود رفتار در را وضعیت این مهر باید رو این از و هستند را آن در شهروندی حق که می کنند زندگی غریبی مملکت در که هستند غریب مفهوم

خانه که کنند زندگی جایی در مجبورند که هستند بیگانه مفهوم این در ندارند. آنهانیست. ابدی شان

مثال: می اندازد. برای غربتمان یاد به را ما گذشته مذهبی سرودهایبودند( زمین شهروندان زمانی )که شده اند خوانده زمین از که آسمانی قومی

هستیم آسمانی خانه دنبال به اینجا در غریبان عنوان به ماآمد. خواهد عصر این در ما نصیب

نداریم ماندن به اشتیاقی و غریبیم اینجا مانیست؛ قبر جز جایی می شود داده ما به که زمین روی بر خانه ایبسته، اینجا در را ما که کرد ایجاد محکمی رابطه تو صلیب

هستی. روشنتر دنیای در ما گنج تو خود( James G. Deck) ریق جيمز—

که آمده اند. زمانی بیرون ما سرودخوانی حس از عمده طور به احساسات این ولی سرود تجربه مان پس در که می آید ریاکاری نظر به شود، مستقر جهان در کلیسا

بخوانیم. اجتناب هستند نزاع در نفس با که جسمی شهوات از می خوانیم، ما که زمانی

ما فکر نمائید، از گسترده تر عبارت این کاربرد می رود. ولی جنسی گناهان سراغ فورا نیست. این خدا اراده در که دارد اشاره شدید اشتیاق هرگونه به عبارت این است؛ آن

حد، از بیش خواب یا بدن کردن تنبل یا نوشیدن یا خوردن در افراط شامل ترغیب نبردی در را ما چیزها این می شود. همه بودن آرزومند دنیوی لذات برای یا ثروت اندوزی

را خدا با ما مشارکت خطایا می دهد. این قرار روحانی مان ایده آل وضعیت با پیوستهمی کنند. جلوگیری روحانی رشد از می سازند. این ها خدشه دار سیرت بلکه آوریم، عمل به جسمانی افراط کاری در را نظم باید فقط نه ما12: 2

از نباید ما مسیحی. امروزه، غیر جهان یعنی بداریم نیکو امت ها میان در نیز را خودکنیم. ایجاد مارش در متفاوتی ریتم باید بگیریم. ما الگو دنیوی زندگی های

21

ما نوشت، را نامه این که زمانی در گرفت. پطرس خواهیم قرار نکوهش مورد حتمامی نویسد: اردمان

را کفWWار خWWدایان چWWون هسWWتند المWWذهب که می شد زده تهمت مسیحیان به از چونکه می شWWدند محسWWوب مغWWزی سWWبک انسWWان های و نمی پرسWWتیدند،

می کردند ادعا چونکه دولت به نسWWبت خWWائن و می زدند سWWر باز عام گناهان اجتنWWاب نمی تWWوان نکوهش هWWایی چWWنین هستند. از آسمانی پادشاهی تابع

بدهWWد. همه بهWWانه ای جهWWان به نباید شرایطی هیچ تحت ایماندار کرد. ولی صWWورت، این شWWوند. در تبرئه ما نیکWWوی اعمWWال وسWWیله به باید تهمت ها

کرد. خواهند تمجید را خدا ما جفادهندگان داوری. برای چه یا فیض با چه می شود، نزدیک تر خدا که است زمانی هر تفقد روز

اورشلیم بر است. عیسی گرفته قرار استفاده مورد44-41: 19 لوقا در عبارت این مسیح که بود نکرده درک یعنی نمی دانست را خود تفقد زمان اورشلیم چونکه گریست که ( روزی1باشد: ) معنا بدین می تواند اینجا است. در آمده رحمت و محبت با موعود نجات که داوری ( روز2) یا می یابند نجات ایشان و کرده مالقات منتقدین با خدا فیض

می ایستند. خدا مقابل در نیافتگان اعمال ولی بود سهیم استیفان قتل در زد. او مثال را اول تفسیر طرسوسی شائول

شائول دمشق راه در خدا که بود. زمانی شده چیره مخالفت ها همه بر استیفان نیکوی به استیفان مثل و نمود تمجید را خدا و کرد توبه فریسی این نمود، مالقات رحمت با را

می گوید: گذارد. جوت تأثیر دیگران بر خود مسیحی شاد زندگی وسیله بWWرد. کWWار به خWWدا تمجید برای را خود تفکرات انسان که اینست زیبا زندگی عشق نWWیز آسWWمان به می اندیشWWند آسWWمان به انسWWان ها افکWWار که زمWWانی

رفتارمWWان بلکه است آسWWمان به عشق در گفته هایمWWان فقط می ورزند. نه »جهWWالت خWWود پWWر فیض زندگی وسیله به می کند. ما ندا آسمان به عشق از

مرحله اولین سWWWکوت این می گWWWردانیم.« و سWWWاکت را بی فهم مردمWWWانیاست. مشتاق و مبارک زندگی

داوری روز در که است نیافته ای نجات مردم به مربوط آیه تفکر دوم، تفسیر در شنیدند را انجیل فقط نه چونکه ندارند بهانه ای هیچ نمایند. آنها تمجید را خدا مجبورند

دیدند. خدا خود مسیحی همسایگان و دوستان و خویش و قوم زندگی های در آنرا بلکهمی کند. حمایت ایشان از فرزندانش بی عیب رفتار طریق از موقع آن در

(17-13: 2) دولت با ارتباط در شهروندی عنوان ب( به در کلیدی دارد. کلمه کار و سر دولت قبال در مسیحی ارتباط در بعدی آیه پنج13: 2

می شود. یافت بار چهار رساله این در حقیقت دستور حقیقت، است. در اطاعت اینجا(.13: 2) باشند دولت مطیع باید شهروندان

(.18: 2) باشند خود اربابان مطیع باید غالمان(.1: 3) باشند خود شوهران مطیع باید همسران

(.5: 5) باشند مشایخ مطیع باید جوان تر ایمانداران( می گوید:Lyall) لیال

و بی نقص زنWدگی یک انتقWاد، و بWدگوئی جفWWا، به مسWیحیان نهWایی جواب شخصی خWWاص ویWWژگی یک اطWWاعت ویWWژه، اسWWت. به بودن نیکو شهرمندی

می باشد. مسیح شبیه که است خدا خادمین (. حاکمان،1: 13 )روم شده اند مستقر خدا توسط بشری دولت های

هم هنوز باشند، بی ایمان حاکمان اگر (. حتی4: 13 )روم هستند خدا مردان رسما است. حکمی هیچ نبود از بهتر ایشان حکم باشند دیکتاتور و ظالم اگر هستند. حتی

مرج و هرج تحت نمی تواند جامعه ای هیچ و می انجامد مرج و هرج به حکمی هیچ نبودن می باشد. آشفتگی از بهتر است.دستور دولتی هیچ از بهتر دولتی هر دهد. پس ادامه

22

اینکار انجام با کنند. آنها اطاعت خداوند خاطر به را بشری منصب هر باید ایمانداران به قسمی طور به فرامین می سازند. این خشنود را وی و می سازند محقق را او اراده

شاهی پر شکوه جایگاه بر نرون اگر می شود. حتی مربوط حاکمی یا امپراطور هردارد. قرار خودش جای سر خداوند خاطر به او از اطاعت حکم هم باز نشست

آنها است. به شده مطرح اینجا در حکام و منصبان صاحب از اطاعت دستور14: 2 را قانون که نیکو کارانی و کنند تنبیه را بدکاران تا است شده داده اقتدار خدا سوی از

نمایند. البته، تحسین می کنند حفظ مورد انجام برای کمی زمان رسمی دولتهای عمال برنمی دارد! دوششان از را اطاعت برای مسیحیان مسئولیت این ولی دارند دوم

اصلی گناه که زمانی است: »تا ( گفتهArnold Toynbee) توینبی آرنولد نام به تاریخ نویسی دادن انجام برای کاری همیشه قیصر باشد، باقی عنصری عنوان به انسان طبیعت در

نمی شود خواسته ما از اطاعت که دارد وجود دارند. زمانی وجود استثنائاتی دارد.« البته از باید ایماندار نماید عمل خدا اراده بر خالف که کند حکم ایماندار به بشری دولتی اگر

کند اطاعت خدا از باید او دارد؛ سنگینتری مسئولیت او مورد آن کند. در نا اطاعتی دولت شجاعانه را آن باید شود مجازات نا اطاعتی این برای (. اگر29: 5 )اعما انسان از تا

باشد. از دولت براندازی پی در یا کند سرکشی نباید او شرایطی هیچ شود. در متحمل شکنی قانون می کنند قاچاق کشورها دیگر به را مقدس کتاب که آنانی فنی، لحاظ

دارد- فرمان قرار بشری قانون فرای که می کنند اطاعت قانونی از آنها می نمایند. ولینیستند. محکوم مقدسی کتاب زمینه هیچ در آنها انجیل. پس همراه به جهان به رفتن

او شود. آیا وارد ارتش به که است داده دستور مسیحی یک به دولت که کنید فرض با مستقیم تضاد در این که می کند احساس او اگر بردارد؟ اسلحه و کند اطاعت باید کند. اعمال دارد وجود برایش که انتخابی هرگونه بحث طریق از اول باید خداست، کالم برایش که شرایطی و بزند باز سر عمل آن انجام از باید سپس نیامد، کار به این اگر

شود. متحمل شجاعانه آمد خواهد پیش باز دارد. هر ارتش در خدمت و جنگیدن از را ایشان که ندارند وجدانی مسیحیان اکثر دیگر طریقی به که دیگرانی به و شود متقاعد مورد این در خود ذهن در باید شخصی

بدهد. آزادی می کنند عمل شود استخدام سیاسی مشاغل در یا بدهد رأی باید مسیحی یک آیا که مسئله این

و اطاعت مسئله اینجا در پس نمی کند مطالبه را چیزها این است. دولت متفاوتی قضیه مورد در مقدس کتاب در که اصولی نور در باید ندارد. هر کس وجود نا اطاعتی دیگری نظریه هر که بدهیم اجازه باید نیز ما اینجا کند. در رفتار می شود یافت شهروندی

مسیحیان همه که نداریم اصرار نیز ما و باشند آزاد همه و شود مطرح مورد این درببینند. ما مثل را همه چیز

بی ایمانان مقابل در بی عیب و با حرمت به حدی قومش که اینست خدا اراده15: 2 نداشته وجود ایشان اعتراض برای مذهبی و قانونی اساس و پایه هیچ که کنند زندگی

ضد بر که را بی فهم مردمان جهالت می توانند خود نمونه زندگی های با باشد. مسیحیانگردانند. ساکت هستند مسیحیت

کنند. این بمباران را بی فهم مردمان جهالت بی وقفه باید مسیحی ایمان و مسیحیان منبر. باالی در یا علمی آزمایشگاه در گیرد.یا صورت دانشگاه کالس در می تواند امر

است. مقدس زندگی جریاناتی چنین به جواب ها بهترین از یکی که می گوید پطرس نمی باشیم. ما مدنی قدرتهای غالمی یا اسارت در کنید. ما رفتار آزادگان مثل16: 2

این هستیم. ولی خداوند آزاد قوم ما کنیم. باالخره، زندگی ترس یا نوکری در نداریم نیاز نباید نیست. آزادی مجوز معنی به هستیم. آزادی آزاد گناه از ما که نیست معنا بدین امر

برای عذری عنوان به خود آزادی از نباید ما باشد. بنا بر این بی قانونی هر گونه شامل و عذر وسیله به هرگز نباید گناه آلود کنیم. نا اطاعتی سوء استفاده بد عمل انجام

23

به مذهبی لباس در هرگز نباید مسیح شود. راستی توجیه روحانی کاذب بهانه هایشود. مبدل نا راستی و شرارت جایگاه بر دولتی قدرت های با ارتباطمان کنیم، زندگی خدا بندگان چون ما اگر

اطاعت چیز همه در وی از و کنیم رفتار او حضور نور در باید می گیرد. ما قرار مناسبش به که است ایمانداری شهروند، دهیم. بهترین انجام او جالل برای را کار همه و نماییم به چقدر که نمی کنند درک دولت ها اکثر می کند. متأسفانه، زندگی خدا بنده عنوان

دارند. ایمان آن به و کرده اطاعت مقدس کتاب از که هستند مدیون مسیحیان همه ( می نویسد: »آسمانF.B. Meyer) کنید. میر توجه خدا بندگان عبارت به

ایمان بر ترس مفهوم که می دهد خود نور در درخششی ما به و برداشته را ما ترس هایمی شود.« تبدیل فوق العاده ای هدف به

مسیحی مسئولیت محدوده از خارج در نمی تواند زندگی از رابطه ای هیچ17: 2می دهد. ارائه خشک فرمان سه با را وسعت این اینجا در پطرس بگیرد. پس شکل

ایشان رفتار و سخنان همه به نمی توانیم همیشه کنید. ما احترام را مردمان همه دنیا کل ارزش از نفر یک زندگی که باشیم داشته یاد به می توانیم ولی بگذاریم احترام و شد ریخته خونش و مرد عیسی خداوند که کنیم فراموش نباید هرگز است. ما بیشتر

بود. نیز افراد ترین بی لیاقت برای حتی او عمل این طور به ما محبت ولی کنیم محبت را مردم همه باید نمایید. ما محبت را برادران

به نیز خدا که است محبتی باشد. این روحانی مان خانواده اعضای به نسبت باید خاص نمود. ما ما هیچ بدون بی محبت ترین سوی به او ولی بودیم نا الیق خدا محبت برای کامال

بود. زورآور تر موت از او محبت و کرد حرکت چشم داشتی مطلق قادر خداوند عنوان به وی به که می ترسیم او از زمانی بترسید. ما خدا از

از می شود. ما تبدیل زندگی مان اولویت به ما برای او جالل می گذاریم. سپس احترام برابر در او دادن جلوه بد از و می ترسیم می سازند ناخشنود را او که کارهایی انجام

می ترسیم. نیز انسان ها آخرین تا بر می گردد بشری حاکمان موضوع به نمایید. پطرس احترام را پادشاه

که اشخاصی عنوان به حاکمان به باید دهد. ما ارائه را نصیحت برای خدا سوی از رسما او به را هر کس حق باید ما یعنی بگذاریم. این احترام شده اند نصب جامعه در حکومت

و ترس مستحق به را ترس و جزیه مستحق به را جزیه و باج مستحق به را باج کنیم، ادا در شرایطی هر تحت می تواند مسیحی (. یک7: 13 )روم عزت مستحق به را عزت

خواسته او از که کند نا اطاعتی دولت از است مجاز او زمانی کند. تنها زندگی جامعهکنند. نا اطاعتی او از یا کرده خیانت مسیح عیسی خود خداوند به که می شود

(25-18: 2) اربابش با ارتباط در غالمی عنوان پ( به به تا می دهد غالمان به بیشتری فرامین جدید عهد که است چشمگیر این18: 2

می دهند نشان مقدس نوشته های و بودند غالمان اولیه، ایمانداران از پادشاهان. بسیاری قر1 ؛37: 12 مر ؛5: 11 )متی بودند جامعه فقیر و متوسط طبقه از مسیحیان اکثر که

1 :26-29.) همه به ضمنی طور به می تواند آن اصول ولی دارد اشاره خانگی غالمان به متن این در ساختار یک است. این ارباب به احترام و اطاعت اصلی شود. خواسته اطالق غالمان

در و باشد داشته وجود قضیه طرف یک در رئیس یک که است مؤسسات یا جوامع همه داشت. ولی نخواهد را خود شغل دیگر چه اگر کند اطاعت او از که شخصی دیگر طرف حقوقش پرداخت به اینکه از بیش کند؛ اطاعت که ست مهم تر خیلی مسیحی یک برای

دارد. بستگی اطاعت این به او شهادت باشد؛ مربوط

24

را مهربانان و صالحان می تواند ندارد. هر کس بستگی رئیس مزاج به اطاعت کنند. این اطاعت نیز کج خلقان از این، ورای که شده اند دعوت کند. مسیحیان اطاعتاست. مسیحی خاص رفتار از برجسته عملی

می کنیم. او خود نصیب را خدا موافقت می بریم، رنج نا عادالنه ما زمانیکه19: 2 چنین که می دهیم اهمیت بااو زیبایمان رابطه به قدر آن ما ببیند که می شود خشنود

رفتار فروتنی روی از ما می دهیم. وقتی ادامه توجیه و انتقام بدون را رنج هایی زندگی این می سازیم؛ ظاهر را مسیح می شویم، متحمل خودمان با را غیر عادالنه

دارد. پی در را خدا آفرین خارق العاده، وجود بدمان اعمال خاطر به دیدن رنج در عفتی هیچ20: 2 هیچ ندارد. مطمئنا

مسیحیان عنوان به را ما هرگز ندارد. اینها وجود رنج ها این در خدا برای هم جاللی رنج شوند. ولی مسیحی که نمی کند تشویق امر این به را دیگران یا نمی سازد، مشخص و غیر طبیعی خیلی می آید. این حساب به که است نیکو اعمال انجام برای صبورانه توبه شده، ملزم گناهانشان به نسبت تا می کند شکه را مردم و است دنیایی ماورای

شوند. کشانده نجات بسوی امید با و کنند عدالت جهت به ایماندار رنج های تفکر21: 2 هدایت عالی متن این سوی به ناچارا

نا عادالنه حد این تا هرگز هیچ کس مسیح. با عیسی ما خداوند عالی نمونه یعنی می شودنشد. متحمل را رنج ها صبورانه طور این هرگز هیچ کس و نشد رفتار

دیگران خطایای جهت به و کرد عمل او که کنیم عمل آنطوری شده ایم دعوت ما می باشد. ممکن شکل نزدیک ترین به اصل آوردن عمل باز پی در شاگرد کشید. یک رنج

منحرف آن از کمی می نویسد. ولی خوبی به می کنیم، تقلید خوبی به الگو از که زمانیمی باشد. اصل به ماندن نزدیک در ما می شود. امنیت خراب کارش بقیه شود،

نداشت. »او گناهی هیچ چونکه ندید رنج خودش گناهان خاطر به ما خداوند22: 2 هیچ او «در آیه(؛ نکرد« )این گناه هیچ »او (؛21: 5قرنتيان نشناخت.« )دوم گناه هیچ حقیقت حتی یا نگفت دروغ هرگز نبود. او مکر با هرگز او (. گفتار5: 3 یو1نبود« ) گناه

که کرد زندگی زمین این روی بر بار یک وجودش! شخصی برای نکرد. شکر کم رنگ را مکری. و حیله هر گونه از عاری و بود صادق و راست کامال

نمی داد. پس دشنام می دادند، دشنام را او بود. چون صبور تحریکات تحت او23: 2 از او می دادند آزار را او که نمی داد. زمانی پس جواب می کردند مالمت را او که زمانی

آزاد شهوتی و خود خواهی هر گونه از انگیزی شگفت طور به نمی کرد. او دفاع خودشبود.

است: نوشته ناشناسی نویسنده را خودمWWان ما که است فروتWWنی نWWوع حقیقی ترین و عمیق ترین نشانه این

و توهین ها حین در مانWWدن بمWWانیم. سWWاکت ساکت و ببینیم محکوم بی دلیل از پWWWWیروی درجهت ما که است کارهWWWWایی باشWWWWکوه ترین از یکی تهمت ها

و چگونه او می آوریم یWWاد به که دهیم. زمWWانی انجWWام می توانیم خداوندمان احساسات پس نبود، رنج الیق هیچ کدام در اینکه و کشید، رنج طرقی چه ازبزنیم؟ فریاد خود از دفاع برای باید می کنیم حس زمانیکه هستند کجا ما

از نا مالیمت و تهدید روی از کلمه ای نمی نمود. »هیچ تهدید می کشید، عذاب چون را او می دانستند. اگر ضعفش دلیل را سکوتش او دشمنان نشد.« شاید خارج او دهان

قدرتش! بلکه نیست او ضعف دلیل این که می فهمیدند می کردند امتحان اعتماد بود عادل داور که خدا به او بود؟ چه جفاهایی چنین تحمل در او صبر منشأباشیم: او مثل تا شده ایم خوانده نیز ما داشت. و

مکتWWوب زیرا دهید، مهلت را خشم بلکه مکشید را خود انتقام محبوبان »ای داد. پس خWWواهم جWWزا من است من آن از انتقWWام که می گوید خداوند است

نما سWWیرابش اسWWت، تشنه اگر و کن سیر را او باشد، گرسنه تو دشمن اگر

25

بWWدی انباشت. مغلوب خواهی سرش بر آتش اخگرهای کنی چنین اگر زیرا(.21-19: 12 ساز.« )روم مغلوب نیکویی به را بدی بلکه مشو

از نمی توانیم کفاره ای. ما بلکه نبودند نمونه ای فقط دهنده نجات رنج های24: 2 به کنیم. بلکه چنین که نمی کند پیشنهاد پطرس و کنیم پیروی مقام این در او رنج های

به او نبود. رنج های خودش گناهان برای دهنده نجات باشد: رنج این بحث می آید نظر او شد. چون میخکوب صلیب بر او که بود ما خطایای خاطر به و بود ما گناهان جهت وضعیت آن در را خود هرگز دیگر ما کشید رنج ما گناهان جهت به همیشه برای یکبار

به باید فقط نه مرده ایم. ما آنها به نسبت ما اینکه برای باشیم مجبور که دید نخواهیمنماییم. زیست عدالت جهت به باید بلکه بمیریم گناه جهت

ضرب ها یافته ایم. کلمه شفا او ضرب های به ما شاید می باشد، مفرد اصل در عمال شفا می دانیم که بوده اند. وقتی زیاد بسیار او زخم های که باشد خاطر بدین امر این

باید رفتاری چه گناه برابر در است داشته پی در بهایی چه دهنده، نجات برای ما یافتن شفا. برای مقتدر و جدید طریقه می کند: "یک ( تفسیرTheodoret) تئودورت باشیم؟ داشتهمی یابد." شفا بیمار و می کشد رنج و می کند پرداخت بها دکتر

و کبود گم شده، —بودیم گمشده گوسفندان مانند گرایش تغییر از قبل ما25: 2 است کرده اشاره کلمه این به که آخری بار6 در گوسفند درباره پطرس خونین. گفتار

است: شده قول نقل متن این در53 اشعیا از(.4،5: 53 )اش کشید رنج ما جهت به . مسیح21 آیه(.9: 53 )اش نبود حیله ای او دهان در و نکرد ظلم هیچ . او22 آیه(.7: 53 )اش نگشود را خود دهان نموده، تواضع اما شد مظلوم . او23 آیه(.11 ،4: 53 )اش نمود حمل دار بر خود بدن بر را ما گناهان خودش . او24 آیه(.5: 53 )اش یافتیم شفا ما او زخم های . از24 آیه(.6: 53 )اش بودیم گمراه گوسفندان مثل ما . جمیع25 آیه خود جان که نیکویی می گردیم- شبان باز شبان سوی به می یابیم نجات ما که زمانی

گله از مراقبت جهت به که اعظمی شبان (؛11: 10 )یو می نهد گوسفندانش راه در را را گوسفندانش تا شد خواهد ظاهر به زودی که شبانان رئیس شد. و ریخته خونش خود،

نشوند. گم هرگز که ببرد- جائی باال سبز مرتع به او به متعلق خلقت از است. ما جان هایمان اسقف سوی به بازگشت گرایش تغییر

ابد برای او پر مهر و امن آغوش به ما شدیم. حاال گم گناه طریق از ولی بودیمباز می گردیم.

(6-1: 3) شوهرش با ارتباط در همسری عنوان ت( به تأکید زمینی اربابان و بشری دولت های از مسیحیان اطاعت لزوم بر پطرس1: 3می کند. مطرح را شوهرانشان به زنان سر سپردگی و اطاعت حاال کرد. او نه. یا باشد ایماندار شوهرش که نمی کند فرقی باشد، شوهرش مطیع باید زنی هر

مرد اقتدار از زن ها که خداست اراده این و است داده را بودن سر جایگاه مرد به خدا از باید کلیسا. زن و مسیح بین است تصویری همسر و شوهر بین باشند. رابطه آگاه

است. مسیح مطیع کلیسا چنانچه درست کند اطاعت خود شوهر ما جامعه و دارند را مرد بر اقتدار جایگاه است. زنان بر عکس ما جامعه در امر این

هستند. ولی فعال مردان از بیشتر زنان کلیساها، از بسیاری است. در شده ساالر زن ربطی هیچ و است آسمانی ترتیب مرد بودن است. سر باقی خویش قوت به خدا کالم

قسمتی هیچ خدا کالم در و ندارد هستند منطقی و کننده توجیه چقدر ما دالیل اینکه بهباشد. شده حاصل خوبی نتیجه و داشته را مرد مقتدر جای زن ها که ندارد وجود

26

احترام خانه سر عنوان به او به باید زن آن است، بی ایمان زنی شوهر وقتی حتی می باشد. همسرش سوی از مسیح به مرد آن آوردن ایمان برای شهادتی بگذارد. این

او و بگیرد قرار استفاده مورد می تواند وفاداری و محبت اطاعت، در زن آن سیرت به شوهرش برای کردن موعظه به نیازی زن یعنی در یابد. این کالم بدون را شوهرش

با انجیل به راجع پیوسته که زنانی سوی از زیادی ندارد. مشکالت دائم طور زندگی توسط شوهر برصید تأکید اینجا می آید. در بوجود می کنند بحث شوهرانشان

می باشد. وی دیدگان مقابل در مسیح با همسرش هر روزه چه زن می کند. آن دخالت همسرش مسیحی زندگی در شوهری کنید فرض ولی

کند، سرپیچی مقدس کتاب از فرمانی از که بخواهد زنش از مرد آن اگر بکند؟ باید حال هر باشد. به صادق خداوند به نسبت و کرده نا اطاعتی شوهرش از باید او سپس

زن آن مشخص، وظیفه یک تا می شود مربوط )حقوق( مسیحی امتیاز یک به مسئله اگربگذرد. خود حق از و بوده شوهرش مطیع باید

از می گوید، سخن دارد بی ایمانی شوهر که مسیحی همسر به راجع پطرس وقتی است. نبوده خدا اراده هرگز نمی کند. این چشم پوشی ایماندار و بی ایمان ازدواج رسول پطرس یافته نجات ازدواج از پس زن آن، در که می کند مطرح را موردی اساسا

باشد. مطیع بی ایمانش شوهر به نسبت که است او است. وظیفه تأثیر تحت همسرش سیرت و احترام وسیله به می تواند نیافته نجات شوهر2: 3

ملزم گناهانش به را او تا کند استفاده مسئله این از می تواند خدا قراربگیرد. روحبکشاند. مسیح به ایمان سوی به و ساخته

ایماندار همسرش که می گوید آلمانی ثروتمندی به ( راجعGeorge Müller) مولر جورج در مشروب خوری صرف شب ها در را زیادی زمان و بود الکلی مرد بود. این پارسایی

منتظر وقت دیر تا و می کرد مرخص خواب برای را مستخدمان می کرد. او میخانه یا اوقات تلخی او با هرگز و می پذیرفت محبت با را او و می ماند، شوهرش بازگشت او و درآورده را شوهرش لباس های بود مجبور حتی او اوقات نمی کرد. گاهی مشاجره

بخواباند. را به اآلن اگر که می بندم شرط شما با گفت: »من دوستانش به او میخانه در شب یک

به مهربانی با و شده نزدیک در به است. او نشسته من منتظر همسرم برویم، ما خانه درست هم شام برایمان بخواهم، او از اگر حتی و می گوید ملوکانه ای خوشآمد من

کرد.« خواهد ولی داشتند شک اول آنها گفته که طور همان ببینند. او و بروند گرفتند تصمیم بعدا

کند. درست شام ایشان برای تا شد مصمم و پذیرفت مؤدبانه را ایشان و آمد بود شده را پذیرایی او اینکه محض رفت. به اتاقش به کرد، سرو برایشان را غذا او اینکه از پس که هستی مردی چگونه شوهر. »تو کردن محکوم به کرد شروع ایشان از یکی کرد ترک

کردن تمام بدون معترض شخص می کنی؟« آن رفتار بد گونه این همسری چنین این با همگی و کرده تکرار را کار همین یکی یکی کرد. آنها ترک را خانه و شد بلند شامش

کردند. ترک را خانه غذایشان خوردن بدون و بدی به نسبت مرد آن بود، گذشته وقایع این از که ساعت نیم حدود در خصوصا از و رفت همسرش اتاق به شد. او ملزم می شکست را همسرش دل که بدش رفتار

مسیح به را خودش و کرد توبه گناهانش از سپس و کند دعا برایش تا خواست وی تبدیل مسیح عیسی خداوند برای وفادار شاگردی به او بعد، به زمان آن نمود. از تسلیم

است: کرده نصیحت مولر کالم! جورج بدون شد. دریافتن کم کم خداوند نشوید. شWWاید نا امید می برید، رنج بی ایمانتان خانواده از اگر

بیایWWد. ولی ایشWWان بWWرای دعایتان جواب و بدهد شما به را قلبی تان آرزوی قبWWال در ایشWWان سرزنش با نه و باشید حقیقت ستودن پی در بین، این در

27

محبت و مهربانی فروتنی، ساختن ظاهر وسیله به بلکه شما با رفتارشانمسیح. عیسی خداوند

ولی می شود تبدیل زن پوشش به نظر به موضوع اینجا در3: 3 رسول پطرس عمال زن آن می کند. ظاهر صحبت همسرش به زن خدمت و رفتار نوع بهترین به راجع دارد

تأثیر او درونی مطیعانه و مقدس زندگی بلکه می گذارد تأثیر شوهرش بر که نیستدارد. بیشتری

است: آمده اینجا در ظاهری زینتهای مختلف انواع می شود. هم حیا با بافتن شامل حتی این که می کنند فکر موی. بعضی بافتن.1

هم به و توری ها با تپه وار موی آرایش ضد به دارد پطرس می آید نظر بهبود. رایج باستان روم در که می گوید سخن بهار خواب تابیدن های

و جواهر گونه هر ضد بر چرا و چون بی را این طال. بعضی به شدن متجلی.12 عجیب و ظاهری جلوه هر گونه منع را آن دیگر کرده اند. بعضی تفسیر طال

می بینند. پوشیدن.13 هر پوشیدن بلکه نمی شود منع لباس پوشیدن اینجا در لباس. ظاهرا

هر گونه به راجع خدا ببینید تا بخوانید را25-16: 3 خود نما. اشعیا لباس گونهمی کند. فکر چه گونه ظاهری زینت

مسیحیان لباس بر مالحظاتی چه ایمانداران، همه برای راهنمایی هایی جواهرات، و پوشیدن لباس مسئله مورد در

می کنیم؟ لباس صرف هزینه چقدر است. ما هزینه اصل دارد. اولین وجود مرد چه و زنشود؟ صرف بهتری راه در می تواند پول آیا است؟ ضروری هزینه این ایا

رخت به نه می کند: »و منع را گرانقیمت لباس هر گونه9: 2 تیموتائوس اول که است گناه مسیحیان ندارد. برای بستگی ما مالی توان مسئله به گران بها«. این

می کند. منع را آن خدا کالم چونکه کنند گران قیمت لباس های خرید صرف را پولشان سرزمینهای در ما همسایگان کننده نا امید طور. گرفتاری های همین نیز دلسوزی حس برای زیاد هزینه صرف می شود باعث زیادشان، روحانی و جسمانی احتیاجات و دیگر

کند. جلوه سنگ دلی غیر ضروری لباس های نیز. آنها کمیت به بلکه نمی کند اشاره لباس ها کیفیت به فقط ضمنی طور به این

به آنها که است. اغلب لباس فروشگاه شبیه بیشتر مسیحیان از بعضی کمدهای که تی شرت هائیست و لباس ها از پر ماشینشان عقب صندلی میله می روند، مسافرت

کرده اند. نصب آنجا در و خریده هم چشمی و چشم برای از که داریم دوست نیست. ما غرور مسئله این می دهیم؟ انجام را کار این ما چرا

می خواهیم اینکه پایه بر فقط ما که می شود باعث امر کنند. این تعریف ما خوب ظاهرمی کنیم. لباس خرید صرف زیادی هزینه کنند تعریف ما از

کلمه مفاهیم از فروتنی«. یکی و گفت: »با ادب است. پولس فروتنی دیگر دلیل انسان برهنگی کردن مخفی پوشیدن، لباس کارکردهای از است. یکی آراستگی ادب،

به نظر لباس ها حاال بود. ولی مرسوم ابتدا در که بود طریقی همان این است. حداقل، ننگ انسان واقع می شوند. در طراحی بدن آناتومی از بیشتری قسمت دادن نشان برای ولی دهند انجام را اینکار بی دین انسان های که نیست می دهد. شگفت آور جالل را خود

می کنند تقلید آنها از مسیحیان که وقتی است. عجیب واقعا نوع بپوشند. هیچ لباس با سلیقه باید باشد. مسیحیان جذاب می تواند نیز حیا ولی

که ( گفتهOswald Chambers) است. چمبرز نگرفته قرار تشویق مورد اینجا در خصت اندازه و مناسب تمیز، باید ایماندار است. لباسهای روح القدس به توهین شلختگی

باشد.

28

کند. این خودداری می روند بکار توجه جلب برای که مدهایی از باید مسیحی خالصه، نمی کند زندگی زمین روی تزئینی وسیله یک عنوان به نیست. او زندگی در او وظیفه

کنیم. توجه جلب بسیاری جهات از می توانیم تاک. ما از پر ثمری شاخه عنوان به بلکه مسیحی می دهد. یک انجام را کار همین نیز قدیمی و مد افتاده از لباس های پوشیدنکند. خودداری هستند عجیب یا پرجلوه یا نامعمول که لباسهایی پوشیدن از باید همیشه

از باشد- باید جوان ایمانداران خاص مشکل شاید این و — مسیحیان باالخره، اشاره هستند آشکار که مدهایی به بپرهیزند. ما کننده وسوسه یا محرک لباس های

دیگران در ولی بپوشانند را بدن سطح تمام شاید که هستند لباس هایی کردیم. ولی درست لباس روحانیت تشویق برای جدید بر انگیزانند. طراحان را غیر مقدسی شهوت

به حاضر، دوره در که را جنسی روابط روحی عقده ایشان آن، نمی کنند. برخالف که بپوشد را لباس هایی نباید هرگز می کنند. ایماندار منعکس می باشد، مد اصطالح

دهد. جلوه سخت را مسیحی زندگی دیگران برای یا شود وسوسه تحریک باعث امر است. این آن با کردن همنوائی برای جامعه عظیم فشار بزرگ مشکل البته،

که دارند فقراتی ستون به نیاز همیشه داشت. مسیحیان خواهد و داشته حقیقت همیشه لباس انجیل با همنوائی و سازگاری راستای در و دهد شنا آب جهت برخالف را ایشان

بپوشند.بود. خواهد خوب چیز همه بگردانیم، خود لباس کمد خداوند را مسیح ما اگر

است. باطنی انسانیت زیبایی می کند، جذاب اصوال را ایماندار که لباسی4: 3 فانی همگی زیبا لباس های و گران بها جواهرات یا باشد مد روی از که مویی آرایش

چالش به انتخاب برای را ما روشن، تضاد این ساختن شکار با هستند. پطرس گران بهاست ظاهری شان لباس که ( می نویسد: »آنانیF.B. Meyer) در می آورد. میر

اینکه ضمن می باشند؛ کم گران بهاست باطنی شان لباس که کسانی ولی هستند بسیاردارند.« درونی جالل همگی است، مندرس و پوشیده لباسشان که دیگرانی

روح گران بهای جواهر به خدا هستند؛ گران بها جواهرات که می کنند فکر انسان هامی کند. فکر آرام و حلیم

درونی زندگی اخالقی و روحانی زیبایی به را خودشان عتیق عهد دیندار زنان5: 3 شوهرانشان به ایشان احترام و تسلیم زیبایی این سیرت های از می کردند. یکی مزین

در داشتند. آنها محوری خدا زندگی های بودند. آنها متوکل خدا به مقدسه زنان بود. این کرده درک خانه هایشان در را او آسمانی ترتیب و بودند او رضا مندی طالب چیز همه

می کردند. اطاعت را خود شوهران رو این بودند. از خطاب آقا را او و بود ابراهیم مطیع است. او شده ذکر مثال عنوان به ساره6: 3

به را این ساره می خوانیم که جائی می گرداند؛ بر12: 18 پیدایش به را ما می کرد. این از من کند اعتراف که نداد سر فریاد و نرفت اطراف به گفت: »آقایم«. او خودش را ابراهیم خود، باطنی زندگی در او می خوانم. بلکه، آقا را او و می کنم اطاعت ابراهیم

می ساخت. ظاهر اعمالش با را این و داده تشخیص خود سر عنوان به طریق از یهودی هستند. زنان او فرزندان می کنند پیروی ساره نمونه از که زنانی آن

او دختران معنا بهترین به اینکه برای ایشان هستند. ولی ساره دختران طبیعی تولد درآیند. خانواده شباهت به باید باشند. فرزندان داشته را او روحانی شخصیت باید باشند

یک که یعنی بترساند. این را آنها چیزی که ندهند اجازه و آورده بجا نیکو اعمال باید آنها را خانواده سر عنوان به شوهرش مورد در خدا کنندگی مسح نقش باید مسیحی همسر

این ندهد اجازه برد رنج بی ایمانش شوهر منطقی غیر رفتار از اگر حتی و کند احساس ان خطری و نشده سخت خیلی زندگی که است زمانی تا این البته و بترساند را او امرباشد. نکرده تهدید را

29

(7: 3) همسرش با ارتباط در شوهری عنوان ث( به محقق باید که را ایشان متقابل وظایف و کرده رو شوهران به رسول پطرس حاال و کرده زندگی مالحظه ای قابل طور به همسرانشان با باید می دهند. آنها نشان سازند با همسرانشان فطانت با مطابق باید بدند. آنها نشان خود از فطانت و ادب و محبتدارند. ظریف تری جنس آنها چون کنند رفتار ایشان در باید مقدس کتاب نظر است، زنان آزادی خواهی جنبش دوران که دوران این در ظروف ایشان است گفته که شود مطرح می آید میان به سخن زنان از که زمانی

می شود. اکثر مشاهده زندگی در که است ساده ای حقیقت این هستند. و ضعیف تر در مردان که را قدرتی زنان ضعیف ترند. همچنین جسمانی لحاظ به مردان از زنان

احساسی عکس العمل های وسیله به این و نمی باشند دارا دارند خود احساسات کنترل که ایشان و مسائل می شود. حل عیان می گیرد را معقول و منطقی تفکرات جای اکثرا

مرد به بیشتر زن کل، در نیست. و زنان خاص هنرهای جزو عمیق الهیاتی مشکالتاست. وابسته

نمی باشد معنا بدین است ضعیف تر مرد از چیزها بعضی در زن که حقیقت این ولی که نگفته هم است. هرگز نگفته را این هرگز مقدس کتاب است؛ مرد از پست تر او که زنان باشد. در واقع، شایسته تر قلمروها از بعضی در یا باشد قوی تر مرد از نباید زن

وفادارند. و مسیح به مردان از بیشتر اساسا را سختی ها و دردها قادرند بیشتر معموالکنند. تحمل

وی با نیز او که باشد حقیقت این دهنده نشان باید همسرش قبال در مرد یک رفتار ایماندار طرف دو هر که دارد اشاره ازدواجی به می باشد. این حیات و فیض وارث

از مساوی طور به آنها ولی است ضعیف تر مرد از چیزها بعضی در زن چه هستند. اگر از زن شد. همچنین خواهند سهیم خدا حضور در جاودان حیات و عطایا و برکات

به را تازه ای جسم او چونکه دارد جهان این به برکات آوردن در بیشتری سهم شوهرشمی آورد. دنیا

( می گوید:Bigg) می شوند. بیگ قطع دعاها می آیند پدید مشاجرات که زمانی برای می گیرند.« همچنین قرار خدا شنیدن و شوهر دعای بین زخمی همسر »ناله های

کنند. دعا هم با قهر و دعوا و مشاجره زمان در که است سخت خیلی شوهر و زن یک را اصولی قوانین این همسر و شوهر که است مهم خانه آسایش و صلح این برای

کنند: رعایتمتقابل. اعتماد اصل داشتن برای کامل صداقت برقراری.1

صحبت آمادگی طرف دو هر باید ارتباطی. همیشه راه های داشتن باز نگه.14 می کند، اشباع را دیگ تمام بخار که باشند. زمانی داشته را هم با کردن شامل مختلف مسائل مورد در کردن است. صحبت اجتناب نا پذیر آن انفجار می خواهم« و معذرت »من می شود: اینها گفتن برای کسی هر آزادی

نا محدود. دو جانبه- شاید بخشش گناهان کثرت کوچک. محبت اخالقی خصوصیات و تقصیرات از چشم پوشی.15

خودتان چون باشند کامل که باشید نداشته انتظار دیگران می پوشاند. از رانیستید. امر این تحقق به قادر

بیجا قسطی خرید های و ولخرجی دارائی ها. از در اتحاد برای جهد و جد.16بپرهیزید. هوس رانی از و شود خود داری

غیر قابل احساس یک نه و است فرمان یک محبت که باشید داشته یاد به.17 می شود. محبت یافت13 قرنتیان اول در که هر چیزی یعنی کنترل. محبت

شریک با ورزیدن مخالفت و انتقاد از را شما است. محبت حلیم مثال برای باز می دارد کودکانتان مقابل در پرخاش از را شما باز می دارد. محبت زندگیتان

30

مفاهیم این سازد. در وارد خدشه ایشان امنیت به می تواند پرخاش ها این که و ستیزه بر و می کند ایجاد خانه در شادی جو محبت دیگر، مفهوم صدها و

می شود. چیره جدائی

(8: 3) معاشرتش با ارتباط در برادری عنوان ج( به مسیحی معاشرت و مسیحی رابطه با ارتباط در که می شود معلوم اینجا از آیه این

دارد وجو اینجا در دیگر ترغیب می کند. سه ترغیب برادرانه محبت و اتحاد به که استدارند. وسیع تری کاربرد که

برساند. پایان به را رساله اش می خواهد پطرس که نیست معنا این به خالصه کلمه در او است. حاال گفته سخن شوهران و زنها غالمان، قبیل از متنوعی اشخاص به او

دارد. ایشان همه برای کالمی آخر بخش همگی که ندارد انتظار مسیحیان از باشید. او رأی یک شما همه باشند. هم مثل عینا

زیر معروف اصطالح در فرمول یکنواختی. بهترین بلکه نیست اتحاد دیگر صورت این در باید محبت. ما همه چیز در آزادی؛ غیر ضروریات، در اتحاد؛ اصول، می شود: در یافت

خاص طور به بردن« و رنج هم »با یعنی تحت اللفظی طور به باشیم. این هم همدرد بوده اند. این جفا تحت که می شود نوشته کسانی به بدانیم که می یابد مفهوم زمانی

نیست. رنج از معاف دورانی هیچ چونکه است صادق زمان ها همه برای نصیحتمی نویسد: ناشناسی باشید. نویسنده برادر دوست

باشیم برادر دوست داریم دوست کداممان که نمی پرسد ما از الهی مشیت خود برادران که است شده امر ما به ولی است؛ شده نهاده ما برای این — یWWاد به اسWWت.« ولی ممکن می گوئیWWد: »غWWیر باشیم. شما داشته دوست را

حقیقی محبت که باشید داشته بلکه نمی شWWود خالصه احساسWWات در لزوما بلکه عواطف در نه کردن؛ عمل بلکه نیست کردن احساس اراده. محبت درنجیبانه. و فداکارانه اعمال در بلکه عاطفی کالم در نه عمل؛ در

از دیگران. شفقت احساسات و احتیاجات برای حساس قلبی داشتن یعنی مشفقمی زند. باز سر بد گمانی یا بی عاطفگی سردی،

—فروتن خاصیت های از یکی عنوان به فروتنی که می آید نظر به مناسب کامال داده تعلیم مسیحی دیگران به نسبت فروتنانه تفکر معنی به فروتنی شود. لزوما انجام خیر خواهانه اعمال و می بیند خود از قبل را دیگران فروتن شخص و می شود هر از و می کند خدمت را دیگران می گوید. فروتنی بخش فیض سخنان و می دهد که محبتی هر از و می کند استفاده دیگران به کردن کمک و کردن خدمت برای فرصتی پر رو یا مبتذل خشن، هرگز فروتن می کند. شخص قدر دانی بی درنگ می کند دریافت

نمی باشد.

(6: 4 –9: 3) جفا دهندگانش با ارتباط در مظلوم عنوان چ( به 6: 4 تا آیه این است. از شده نوشته رنج ها و جفاها ضد بر رساله این کل9: 3 ایمانداران به می باشد جفا دهندگانش با ارتباطش و مسیحی موضوع شده اصرار مکررا

به یا کنیم بدی بدی، عوض به نباید نکنند. ما تالفی و ببرند رنج عدالت خاطر به تا است را می کنند بد رفتاری ما با که کسانی باید ما آن، دهیم. به جای پس دشنام دشنام، عوض نشده ایم دعوت مسیحیان عنوان به دهیم. ما جواب محبت با را توهین ها و دهیم برکت

دهیم. سپس برکت بلکه نکنیم لعنت و نیکویی ایشان به بلکه دهیم آزار را دیگران کهمی دهد. پاداش برکت با را ما رفتار نوع این خدا

که کند تأیید تا می کند نقل الف16-12: 34 مزمور از پطرس12-10 آیات در10: 3 اجرا به را عدالت و کرده دوری بد سخنان و اعمال از که بر می گردد کسی به خدا برکات

و بدی از باید دارد را نیکو و خوب زندگی آرزوی که اینست: کسی اول آیه درآورد. تأکید31

دهد. جواب دروغی هر گونه با را توهینی نباید بدارد. او باز فریب آمیز سخنان زندگی مفهوم آنجا در ولی است شده محکوم25: 12 یوحنا در زندگی دوست داشتن

مسیری در زندگی یعنی اینجا بود. در زندگی حقیقی هدف خالف بر و خوشبختی برایمی خواهد. خدا که

را جنگ تنها نیز. تالفی بد اعمال بلکه شده منع که نیست بد سخنان تنها11: 3 کنیم. استفاده جنگ در دنیوی اسلحه های از که است ننگین دیگر می کند. این شدید تر کند. ترویج را صلح فروتنی، با آزارها تحمل با و دهد جواب نیکویی با را بدی باید ایماندار

شود. داده پاسخ آتش با نمی تواند آتش دیگر پس بریWWWزد را لعنتش دهیم اجWWWازه که اینست بWWWدی بر غلبه راه تنها

بWWدی بWWدی، برابر در نمی یابWWد. مقWWاومت ببیند دارد انتظWWار که را مقاومتی زمWWانی می رساند. ولی بنزین آتش شعله های به و می کند خلق را بیشتری

مقابل در را فروتWWنی و تحمل و صWWبر بلکه نمی یابد مقWWاومتی هیچ بدی که این نمی بینWWد. البتWWه، شدن تسلیم جز چاره ای آخر در می کند مشاهده خود

از نWWیز مقWWاومت ذره آخWWرین که بپیونWWدد به وقWWوع می تواند زمانی در فقط بWWدی ببینWWد. پس را انتقام از چشم پوشی جواب در و شود احراز بدی سوی

بWWاقی عقیم و کند تولید بدی دیگر نمی تواند و بیابد را مقصودش نمی تواندمی ماند.

به می کند. او نگاه می کنند عمل عادالنه که کسانی به تأیید دیده با خداوند12: 3 می دهد. ولی گوش قومش دعاهای به البته عیسی می کند. خداوند توجه ایشان دعاهای

جواب بدی با را بدی و کشیده زحمت مسیح برای که کسانی به خاصی مفهوم به او است. این بد کاران بر خداوند می دهد. روی گوش نمی دهند قوم جفا دهندگان به اصوال

ضد بر انتقام جهت در که ایمانداری هر شامل همچنین می تواند می کند. ولی اشاره او که هر جا خدا و است بدی می شود. بدی، نیز می گوید پاسخی می کند عمل دشمنانش

گم شدگان. در چه و نجات یافتگان در است- چه مخالف آن با شود، یافت نمی کند: »... عنوان را قسمت این حالیکه در می کند نقل16: 34 مزمور از پطرس

است. نبوده تخلف روی از افتادگی قلم از سازد.« این منقطع زمین از را ایشان ذکر تا خداوند انتقام است. روز خداوند پسندیده سال این می کنیم؛ زندگی فیض دوران در ما

رب االرباب و شاهان شاه عنوان به عیسی خداوند که است. زمانی نرسیده هنوزمی کند. پاک زمین روی از را خاطرشان و هالک را بدکاران باز گردد،

غیور نیکویی برای اگر می کند: »و خالصه سؤال یک با را خود بحث پطرس13: 3 اینست: تلویحی طور به برساند؟« جواب ضرری شما به که کیست هستید،

شاگردان انجیل دشمنان که می کند ثابت شهدا تاریخ می آید نظر به »هیچکس«. و ممکن توضیح دو حداقل نقیض و ضد بحث این رسانده اند. برای آزار و اذیت را وفاداراست:

عدم نمی رسد. سیاست ضرری بر می دارند گام عدالت راه در که آنانی به.1 باشد داشته وجود استثنائاتی می کند. شاید سالح خلع را مخالفین مقاومت،

وسیله به است مشتاق عدالت برای که کسی اصل یک عنوان به ولیاست. امان در شدن اذیت از نیکوکاری اش

به ضرری دهد انجام مسیحی ضد به می تواند دشمن یک که کاری بدترین.18 ولی کند زخمی را او بدن می تواند تنها نمی سازد. دشمن وارد او ابدیت

مسیحی پسر بچه دوم جهانی جنگ کند. در طول تهدید را جانش نمی تواند گفتند: »آیا زد. آنها باز سر جنگ و ارتش به پیوستن از ساله ای دوازده

بکشیم؟« او را تو داریم قدرت ما که نمی دانی نمی دانید داد: »آیا جواب فورا هیچ کس که داشت راسخی ایمان بمیرم؟« او مسیح برای دارم قدرت من

برساند. ضرری آن به نمی توانست

32

جفا رنج دهنده نجات به وفاداری اش خاطر به مسیحی یک که کنید فرض ولی14: 3است: آمده زیر در نتیجه سه چطور؟ موقع کند. آن تحمل را

است. مسلط جاللش جهت به او رنجهای بر خدا.1می کند. استفاده دیگران برکت برای وی رنجهای از او.19می سازد. مبارک بکشد رنج وی نام جهت به که را کسی او.20 در عالی چقدر مشوید. شهدا مضطرب ایشان تهدید های از یا مترسید، انسان ها از مسیح به اگر شد گفته پلی کارپ به که کردند! وقتی زندگی سیاستمداران این مقابل

سال86 که دهنده ای نجات به داد: »نمی توانم جواب می شود، آزاد بگوید کفر افسر که بگویم.« زمانی کفر ندیده ام او از خوبی و خیر جز چیزی و بوده خدمتگزارش

داد: جواب او می اندازد وحشی حیوانات مقابل در را وی که کرد تهدید را او رومی شوم.« در آزاد بدبختی از پر زندگی این از زودتر که است عالی خیلی من »برای (Polycarp) پلی کارپ و کرد محکوم آتش توسط شدن سوزانده به را او افسر آن نهایت، خبر آتشی از می سوزاند. شما لحظه یک برای که نمی ترسم آتشی از داد: »من جوابمی سوزاند.« ابد تا که ندارید

نقل قول12،13: 8 اشعیا از پطرس آیه این و14 آیه پایانی قسمت در15: 3 از و ننامید فتنه را آن شما می نامند فتنه قوم این که را آنچه می گوید: »هر که می کند خوف و ترس او و نمایید تقدیس را صبایوت مباشید. یهوه خائف و ترسان ایشان ترس خیلی انسان از چونکه نمی ترسیم خدا از زیاد است: »ما گفته باشد.« شخصی شما

باید که می گوید سخن کسی عنوان به صبایوت یهوه از اشعیا می ترسیم.« متن بیشتر می گوید: روح القدس الهام با و کرده قول نقل متن این از نهاد. پطرس حرمت او به

کنید.« تقدیس خود دل در را مسیح »خداوند انجام و می گوییم آنچه کنیم. هر خود زندگی های بر حاکم را او یعنی خداوند تقدیس

باید مسیح باشد. خداوندی وی جالل و خشنودی و او اراده انجام جهت در باید می دهیم ما، ازدواج ما، کتابخانه ما، شغل ما، باشد- دارائی حاکم ما زندگی حوزه های همه در

نیست. مستثنی مقوله این از فراغتمان- هیچ چیز اوقات جواب را او بپرسد، شما از دارید که را امیدی سبب هر که تا باشید مستعد پیوسته

آیه ترس. این و حلم با لیکن دهید، به مسیحیان که می شود مربوط زمان هایی به اساسا باید مسیح عیسی خداوند حضور از داشتند. آگاهی قرار جفا تحت ایمانشان خاطر

با مسیح کار از نیکویی اعتراف بتواند الهام با تا ببخشد ایماندار هم به مقدس شجاعتدهد. شهادت را وی

کند. مردم پیدا کاربرد شخص هر زندگی در ضمنی طور به می تواند همچنین آیه این که می پرسند سؤاالتی ما از اغلب باز خداوند به راجع گفتن سخن برای را در طبیعتا

انجام برایمان عیسی خداوند که عالی کارهای ایشان به تا باشیم آماده باید می کنند. ما شود. هیچ بیان احترام و فروتنی با مورد هر در باید شهادت بگوئیم. این را است داده دهنده مان نجات و خداوند به راجع صحبت زمان در گستاخی یا تلخی خشونت، از اثریشود. یافت کالممان در نباید

مرتکب جرمی که می داند او باشد. اگر داشته نیکویی ضمیر باید ایماندار یک16: 3 ضمیر شود. اگر وارد جفاها به می تواند باشجاعت شیر یک مثل است بی تقصیر و نشده دشمنانش برابر در بود نخواهد قادر و شده اذیت گناه احساس از باشد، داشته بدی

ایراد او از هم هنوز انجیل دشمنان باشد، بی عیب ایمانداری زندگی اگر بایستد. حتی ختم محاکمه به موارد این که زمانی می زنند. ولی ناروا تهمت های او به و می گیرندکشید. خواهند خجالت مدعیان می شوند، اعالن پوچ تهمت ها و می شمند

33

اوست، برای خدا اراده وقت ها بعضی که بکشد، رنج باید مسیحی یک اگر17: 3 بر خود اشتباهات خاطر به نباید او می شود. ولی محسوب نیکوکاری او کار این در واقعندارد. وجود رنجی چنین در فضیلتی هیچ آورد؛ وارد رنج خودش

رنج عدالت جهت به که کسی اصیل نمونه عنوان به را مسیح سوم باب بقیه18: 3 رنج جالل، به رسیدن راه او، برای که می کند یادآوری ما به و می کند عنوان کشید

بودند کفاره ای رنج ها ( آن1کنید: ) توجه مسیح رنجهای خصیصه شش بود. به کشیدنمی رهاند. ) گناهانشان خاطر به هالکت از را می آوردند ایمان او به که گناهکارانی یعنی

کند. حل را گناه مسئله تا مرد همیشه برای بار یک هستند. او مؤثر ابد تا رنج ها ( این2 مرد. ظالمان برای بودند. عادلی جایگزین او ( رنج های3بود. ) کامل او بخش رهایی کار

مصالحه آمیز او ( رنج های4 ب(. )6: 53 نهاد.« )اش وی بر را ما جمیع گناه »خداوند خدا از ما بیگانگی باعث که شدیم. گناه داده مصالحه خدا با او مرگ طریق از بودند. ما

رنج با او بودند. مرگ شدید بسیار او ( رنج های5شد. ) برداشته او مرگ با بود شده میان از )اوج( رسیدند. او پایان به قیام وسیله به او رنج های ( باألخره،6بود. ) همراه

از او قیام گشت« یعنی زنده روح »بحسب کرد. عبارت قیام سوم روز در مردگانبود. روح القدس قدرت طریق

را جدید عهد متون کننده ترین گمراه و پیچیده ترین از یکی20 و19 آیات19: 3 و گرفته نشأت آیه این از برزخ مقدسی کتاب غیر آموزه طرف، یک می دهند. از تشکیل تفسیر دو پروتستان مسیحیان میان حال، هر دیگر. به طرفی از نیز جهانی نجات معموالاست. پذیرش مورد

پیروزی خبر و رفت زمین اسفل به روح در قیامش و مرگ بین مسیح اولی، طبق بر دارد. اکثر وجود زیادی اختالفات نظریه، این طرفداران کرد. بین اعالن را صلیب بر خود یا بودند ایمانداران بودند زندان در که ارواحی آیا که اینست سر بر اختالفات این

بدیشان را انجیل عیسی، خداوند که دارند قبول را این همگی دو. ولی هر یا بی ایمانان در که نجات برای دوم شانس آموزه می شد این بود طور این اگر نکرد. که موعظه

به را آن اغلب دارند قبول را نظریه این که است. آنانی نشده داده تعلیم مقدس کتاب نزول زمین اسفل به که کسی عنوان به خداوند که جائی می کنند منتقل9: 4 افسسیان

زمین اسفل به او اینکه اثبات برای دلیلی عنوان به را این است. آنها شده توصیف نمود همچنین می کنند. آنها ذکر کند اعالن را جلجتا در پیروزی اش و شده جدا جسم از تا رفتنمود.« نزول جهنم می کنند- »به ذکر را کلیسا پدران کالم

اینجا در پیوست وقوع به نوح روزگار در که را آنچه پطرس که اینست دوم تفسیر طوفان زمان ایمان بی نسل به نوح طریق از که بود مسیح روح می کند. این توصیف مردان ولی نداشت وجود باشد گشته جدا جسم از که روحی زمان آن نمود. در موعظه

حاال شدند. پس هالک طوفان از و کرده رد را نوح هشدارهای که بودند زنده ای زنان ومی برند. سر به زندان در روح ها این

ایجاد آن با ارتباط در کمتری مشکالت و است سازگار متنی با بیشتر دوم نظریهکنیم. امتحان عبارت به عبارت را متن این بدهید می کند. اجازه

مرتبطی بودند. ضمیر زندان در که ارواحی به نمود موعظه و رفت نیز روح آن به و درک روح القدس همان را این می کند. ما اشاره روح به است آمده18 آیه آخر در که

از که روحی عنوان به و است روح القدس همان که آمده مسیح روح11: 1 می کنیم. در از خدا3: 6 پیدایش در است. و شده توصیف می گفت سخن عتیق عهد انبیای طریق

طوفان از پیش زمان در این و است روح القدس همانا که می گوید سخن خودش روحاست.

از او ولی کرد موعظه که بود مسیح این شد، عنوان نمود. چنانچه موعظه و رفت شده توصیف عدالت واعظ عنوان به نوح ،5: 2 پطرس دوم کرد. در موعظه نوح طریق

34

بکار مسیح موعظه برای اینجا در و است شده گرفته ریشه همان از کلمه است. ایناست. رفته

کرد موعظه بدیشان نوح که بودند قومی همان بودند. اینها زندان در که ارواحی به نجات وعده و قریب الوقوع طوفان به راجع نوح هشدارهای که زنده ای زنان و مردان—

طوفان در حال، عن در ولی بودند کرده درک را پیغام چه اگر شنیدند. آنها را کشتی داوری منتظر و دارند قرار زندان در و شده جدا جسم از روحشان شدند. حاال غرق )روح القدس( روح آن به کرد: »و عنوان اینطور می توان را آیه این هستند. پس نهایی

)اسفل زندان در که روحهایی نوح( به طریق )از نمود موعظه )مسیح( و رفت نیززمین( بودند.«

زنده انسان های بودند زندان در که روح هایی کنیم فرض که داریم حقی چه ما ولیمی شود. یافت بعدی آیه در جواب بوده اند؟ نوح زمان

چه است. آنها شده مشخص بودند زندان در که روح هایی هویت اینجا در20: 3 که آنانی بودند؟ کسانی هنگامی بودند؟ نا فرمانبردار کی بودند. آنها نا فرمانبردار سابقا

چه نهایی می شد. نتیجه بنا کشتی که وقتی می کشد، انتظار نوح ایام در خدا حلم کهیافتند. نجات آب به نفر هشت یعنی قلیل جماعتی تنها بود؟

تفکرات و تعالیم که کنیم یادآوری خودمان به و کرده صبر اینجا در که است خوب پطرس که بوده اند. مسیحیانی جفا تحت که می شد کسانی به مربوط رساله این

می داد. نشان شهادتشان و زندگی چونکه می کشیدند رنج می نویسد را نامه بدیشان سلطنت جای به باید است، حق مسیحی ایمان اگر چرا، که می کردند تعجب آنها شاید کمی مسیحیان چرا است، حقیقی ایمان مسیحیت ببینند. اگر زحمت قدر آن کردن می کند. مسیح اشاره عیسی خداوند به پطرس اول، سؤال به جواب برای دارند؟ وجود

مردگان میان از را او خدا دید. ولی زحمت موت به تا حتی و کشید زجر عدالت جهت به از باید جالل به رسیدن کنید(. برای نگاه22 آیه )به بخشید جالل آسمان در و داد قیامکرد. عبور رنج جاده

و می کرد موعظه سال120 وفادار واعظ می کند. این اشاره نوح به پطرس سپس کردن رد و تمسخر او سازد. جواب هالک آب با را دنیا می خواهد خدا که می داد هشدار

کرد. حمایت وی از طوفان از خانواده اش و او نجات با خدا بود. ولی است؟« پطرس کم عده مان چرا داریم، حق ما »اگر می شود، ایجاد مشکل سپس

نجات آب به نفر هشت یعنی قلیل جماعتی می شد، بنا کشتی که می دهد:»"وقتی جواب جهان تاریخ بودند!« در اشتباه در بقیه و داشتند حق و یافتند نبوده اکثریت با حق معموال

حقیقی است. ایمانداران پیدا لغزش نباید شخص ایمان پس بودند، اندکی بقیت معموال و داشت؛ وجود ایماندار هشت تنها نوح، روزگار یافتند. در نجات کمی عده چونکه کند

امروزه. نفر میلیونها یافتند. نجات آب به نفر هشت یعنی قلیل جماعتی می خوانیم، ما ،20 آیه پایان در

یافتند. آب نجات آب طریق از آنها یافتند؛ نجات آب توسط که نیست معنا بدین آیه اینماندند. امان در ایشان ولی آمد جهان بر آب طریق از خدا داوری بلکه نبود دهنده نجات بگیریم. نظر در را طوفان و کشتی نمونه ای مفهوم آیه این بهتر درک برای باید ما تصویر به را خدا داوری آب و مسیح. طوفان عیسی خداوند از است تصویری کشتی

بودند آن داخل که کسانی تنها آمد طوفان که بود. وقتی نجات راه تنها می کشد. کشتی راه تنها مسیح این بر شدند. بنا هالک بودند کشتی از بیرون که کسانی همه یافتند؛ نجات نجات نباشند مسیح در که آنانی می یابند؛ نجات هستند مسیح در که آنانی است؛ نجات

شدند. کشتی غرق آن در زیادی عده چونکه نبود نجات مفهوم به یافت. آب نخواهند برای طوفان صدمه مانع کشتی شد؛ داوری آب های وارد بود. کشتی ایشان پناهگاه ریخته شدند داخل کشتی به که کسانی بر آبی داشتند. قطره قرار آن در که شد افرادی

35

آنانی تا شد متحمل بود گناهانمان ضد به که را خدا داوری غضب نیز مسیح نشد. پس(.24: 5 )یو شد نخواهند داوری که بدانند هستند او در که

بود. ولی کرده احاطه را آن بسیار آب های و داشت آب خود زیر و اطراف در کشتی برسند. ایمنی به تازه ای خلقت در تا داد نجات آب به را خود ایماندار سرنشینان کشتی

که قیامتی زمین به و یافته نجات مرگ از نیز کنند اعتماد دهنده نجات به که آنانی پسمی شوند. وارد بردارد در تازه زندگی یک

مشکل با ما هم می بخشد. باز نجات را ما اکنون تعمید یعنی آن نمونه که21: 3 گروهی است. یکی شده جنگی زمین به تبدیل گروه دو برای آیه می کنیم. این برخورد

تعمید می کنند رد که دیگری عده و است تعمید به وابسته نجات که می دهند تعلیم کهباشد. داشته دادن نجات برای قدرتی

تعمید بر مالحظاتی معنایی چه که کنیم بررسی سپس و می باشد معنایی چه به تعمید ببینیم بیایید اول

نمی دهد. که تعمیدی بلکه آب در ما تعمید می بخشد- نه نجات را ما که هست تعمیدی عمال،

داوری آب در بود. او تعمید یک مسیح داد. مرگ روی جلجتا در پیش سال2000 حدود چه و بیایم که است تعمیدی مرا : »اما گفت زمانی که او که همانست گرفت. این تعمید کند. عنوان ( می خواست50: 12 آید.« )لو بسر آن که وقتی تا هستم، تنگی در بسیار

لجه به است: »لجه کرده توصیف این چنین کلماتی غالب در را تعمید این نویس مزمور است.« گذشته من بر تو موج های و خیزاب ها جمیع تو؛ آبشار های آواز از می دهد ندا

تعمیدی این و گرفت تعمید خدا غضب موج های در خود مرگ در مسیح (.7: 42 )مزمی یابیم. نجات آن پایه بر ما که است

خانواده اش و نوح چنانچه بپذیریم. درست را بود ما جهت به که او مرگ باید ما ولی عیسی خداوند به را خودمان باید نیز ما می شدند، وارد کشتی به باید یافتن نجات برای

در او با می دهیم، انجام را کار این ما کنیم. وقتی تسلیم خود دهنده نجات عنوان به مصلوب او با آن از پس واقعی، مفهوم می شویم. در یکی قیامش و شدن مدفون مرگ،

منتقل او با حیات به موت از ( و4: 6 )روم می شویم دفن او با ( و20: 2 )غال می شویم است. مراسم شده کشیده تصویر به ایماندار تعمید در اینها (. همه4: 6 )روم می شویم

در ما است؛ پیوسته به وقوع روحانی لحاظ به که است چیزی از ظاهری نشانه تعمید می شویم آگاه امر این از می رویم آب زیر به ما که حینی می یابیم. در تعمید مسیح مرگ

کرده قیام او با که می دهیم نشان می آئیم، بیرون آب از که شده ایم. وقتی دفن او با کهبر داریم. گام اوست از که حیاتی تازگی در که می خواهیم و

بر مرگ در مسیح تعمید به که می دهد- تعمیدی نجات را ما حاال که چیزی مصداق ظاهر آب تعمید را اینها که دارد، اشاره آن طریق از او با ما شدن یکی و صلیب

می سازد. می یابیم نجات آب در تعمید آئین وسیله به ما که باشد معنا بدین نمی تواند آیه اینچونکه:

نجات که حالی در بپذیریم دهنده نجات عنوان به را آب که می شود باعث این.1 هستم« )یو راه گفت: »من است. او مسیح عیسی خداوند فقط دهنده14 :6.)

عبث مسیح که می کند القا ما به را معنی این ضمنی طور به موضوع این.21 عیسی خداوند چرا پس یابند نجات آب با می توانند مردم است. اگر مرده

می مرد؟ باید مسیح

36

خود زندگی های با و گرفته اند تعمید نیست. بسیاری درست تفسیر این.22 که داده اند نشان متعاقبا نیافته اند. تازه تولد حقیقتا

نجات تعمید عالوه به ایمان توسط ما که باشد معنا بدین نمی تواند همچنین آیه اینمی یابیم. او که است. زمانی نبوده کافی صلیب روی بر دهنده نجات کار که یعنی این .1

است نداشته واقعیت فریاد این نظریه این طبق شد.« بر زد: »تمام فریادشود. اضافه نجات کار به صورت این در باید تعمید چونکه

خداوند که می باشد عجیب است، ضروری نجات برای تعمید اگر .23 شخصا عیسی خداوند که می گوید21: 4 نداد. یو تعمید را کسی نمی داد تعمید عمالمی گرفت. صورت او شاگردان توسط تعمید این پیروانش؛ بلکه

) است داده تعمید را قرنتیان از کمی عده که کرد تشکر خدا از رسول پولس.24 باشد عجیبی شکرگزاری می تواند (. این16-14: 1 قر1 یک برای مخصوصا

که حقیقت نیست! این نجات شرط تعمید که می دانست او مبشر! ولی نجات برای را تعمید او که می دهد نشان داد تعمید را کمی عده خودش پولس

نمی دانست. ضروری آن در که داد اطمینان او به مسیح ولی نگرفت، تعمید صلیب روی توبه کار دزد.25

(.43: 23 )لو بود خواهد فردوس در وی با روز آوردنشان ایمان زمان در را روح القدس یافتند نجات قیصریه در که امت هایی.26

تعلق مسیح به آنها که می دهد نشان این و (،44: 10 )اعما کردند دریافت سپس و یافتند نجات روح القدس، دریافت از پس ب(. آنها9: 8 )روم داشتند ضروری ایشان نجات برای تعمید (. بنا بر این،48 ،47 )آیات گرفتند تعمید

گرفتند. تعمید آب در بعد و یافتند نجات اول نبود. آنهاروحانی. تولد نه و است آمده مرگ با ارتباط در همیشه تعمید جدید عهد در.27 به تنها نجات می دهد تعلیم که دارد وجود جدید عهد در متن150 حدود در.28

نظر به فقط که آیه ای سه یا دو وسیله به نمی تواند است. این ایمان واسطهشوند. واقع غفلت مورد دارند متفاوتی تعلیم می آید

ما نجات باعث تحت اللفظی طور به آب در ما تعمید که نیست معنا بدین ایناو. با ما شدن یکی و مرگ در مسیح تعمید بلکه می شود

یهودی- مسیحی خوانندگان که عهد عتیق سنتی جسم. پرستش کثافت کردن دور نه نبود قادر مراسم این می کرد. ولی ایجاد ظاهری پاکی بودند، آشنا آن با پطرس

آن به راجع پطرس که کند. تعمیدی پاک گناه از ناشی ناپاکی از را مردم یا کشیشان تأثیر گیرد. آب صورت سنت توسط که واقعه ای یا نیست جسم مسئله می گوید، سخن

پاک خدا حضور در را وجدانمان نمی تواند ولی دارد را بدن روی از کثافات پاک کنندگی کار این می تواند قیام و شدن مدفون مرگ، در مسیح با شخصی مشارکت گرداند. تنها

دهد. انجام را سؤال خدا. این سوی به صالح ضمیر امتحان بلکه چگونه می آید: »من پیش حتما پاکی وجدان او حضور در می توانم چگونه من بایستم؟ عدالت با خدا حضور در می توانم

می شود- تعمید یافت می گوید سخن آن از پطرس که تعمیدی در باشم؟« جواب داشته مرگ طریق ایماندار. از توسط کار آن شخصی پذیرش و جلجتا در خود مرگ در مسیح

شد. حل همیشه برای بار یک گناه مسئله مسیح، من است؟ راضی خدا که بدانم کجا از مسیح. من عیسی برخاستن واسطه به

در مسیح عیسی قیام با پاک داد. وجدان قیام مردگان از را مسیح او چونکه می دانم از خدا که می گوید من به نه. قیام یا و هستند هم با یا دو این است؛ ناگسستنی ارتباطی

پسرش بخش رهایی کار هرگز ما بود نکرده قیام مسیح است. اگر بوده راضی کامال37

انسان هر مثل می توانست شده اند. او زدوده گناهانمان که باشیم مطمئن نمی توانستیم خدای مطالبات اینکه از ماست کامل اطمینان کرده قیام مسیح بمیرد. ولی دیگریشده اند. داده وی به کامل طور به ما گناهان ضد بر عادل

است: »وجدان ( گفتهJames G. Deck) دک جیمز روحانی، سرودهای نویسنده چنانچه تخت بر آسمان در بره چونکه داد؛ نخواهد دست از را آن هرگز که دارد آرامشی ما

است.«. نشسته نجات را ما مسیح عیسی برخاستن واسطه به اکنون تعمید آن نمونه بنا بر این

قیام و شدن مدفون مرگ، پایه بر پاک، وجدانی داشتن برای من ادعای می بخشد. تنهااست: این دارد. ترتیب قرار عیسی خداوند

یافت. را موت تعمید و مرد جلجتا در مسیح.1 لحاظ کردم, از اعتماد دهنده نجات و خداوند عنوان به او به من که زمانی.29

شدم. یکی او قیام و شدن مدفون مرگ، با روحانی داشتن برای من درخواست است، کرده قیام او اینکه از آگاهی طریق از.30

شد. داده جواب پاک وجدانی کرده ام تجربه که روحانی رهایی از رؤیت قابل شهادت من آب، تعمید در.31

می دهم. قوات و قدرتها و فرشتگان و است خدا راست دست به و رفت آسمان به که23: 3

به او بلکه نکرد قیام مردگان میان از فقط مسیح عیسی شده اند. خداوند او مطیع که جائی یعنی نمود صعود نیز آسمان در امروز بود. او نموده نزول جا آن از اساسا

موجود یک و نادیدنی یک عنوان به نه و آنجاست با زنده ای انسان بلکه روحانی، کامال تا شد متحمل جلجتا در او که را دارد. زخم هایی گوشت و استخوان که یافته جالل بدن

ما. برای او ابدی محبت داشت- نشانه خواهند قرار بدن آن بر ابد بهجایگاه: خداست، راست دست به ما خداوند

راست دست که جائی آن قدرت: از کتاب در قوی تراست، چپ دست از معموال(.64: 26 )متی است شده تلقی قدرت نشانه راست دست مقدس

(.31: 5 ؛33: 2 شد« )اعما برده باال خدا راست دست به حرمت: »مسیح که کاری عزت خاطر به کبریا: »او در کبریا راست دست به رسانید انجام به تماما

کنید(. نگاه را12: 10 ؛1: 8 همچنین ؛3: 1 نشست.« )عبر اعلی علیین ما برای تا نشسته خدا راست دست به که کسی عنوان به مسیح از شافی: پولس

(.34: 8 )روم می گوید سخن کند شفاعت راست دست به و برخیزانید مردگان از را او چون کرد عمل مسیح در برتری: »خدا

هر و سلطنت و قوت و قدرت و سیاست هر از باالتر نشانید، آسمانی جای هایی در خود نیز« )افس آینده عالم در بلکه فقط عالم این در نه می شود، خوانده که نامی

1 :20 ،21.) دست به می گوید: »بنشین پسرش به پدر خدای13: 1 عبرانیان سلطنت: در

مورد سلطنت22: 3 پطرس اول سازم.« در تو پای انداز را تو دشمنان تا من راست و فرشتگان و است خدا راست دست به و رفت آسمان به است: »که گرفته قرار تأکید

شده اند." او مطیع قوات و قدرت ها دارد. اشاره آسمانی موجودات رتبه های به شک بدون قوات و قدرت ها و فرشتگان

هستند. یافته جالل و کرده قیام مسیح خادمین همگی آنها شهادت در هم کردند، رد را او بود. انسان ها رنج هایش در ما خداوند تجربه این پس

تاریکی در انسان. او پسر عنوان به اولیه اش ظهور در هم و نوح طریق از گذشته اش خود راست دست به و داد قیام مردگان میان از را خدا گرفت. ولی تعمید جلجتا آب های

بود. جالل به رسیدن راه رنج خدا، ازلی نقشه نشانید. در جالل کرسی بر آسمان در

38

نا امید نباید ما. ما برای همچنین و پطرس اصلی خوانندگان برای بود درسی این از ما چونکه شویم مواجه نیکو اعمال انجام برای جفا ها حتی و مخالفت ها با اگر شویم نیکویش اعمال وجود با بود زمین روی بر که زمانی او و نیستیم الیق تر دهنده مان نجات

به وعده این با باید شد. ما متحمل را ما از شدید تر مراتب به جفاهایی و مخالفت ها (.17: 8 )روم یافت خواهیم هم جالل او با ببریم، رنج او با اگر که دهیم تسلی خودمان

نیست مقایسه قابل است انتظارمان در که جاللی با حاضر زمان رنج های آن، بر عالوه را جالل جاودانی بار است، لحظه ای برای که ما سبک رحمت این که (. زیرا18: 8 )روم(.17: 4 قرنتيان )دوم می کند پیدا زیاده و زیاده ما برای

را مسیح (. ما18: 3) دارد وجود قبلی قسمت و قسمت این بین نزدیکی ارتباط1: 4 از عدالت خاطر به کردیم. او بررسی کشید زجر نا عادالنه که شخصی نمونه عنوان به

باید نیز او پیروان کرد، چنین او که جایی آن برد. از رنج شریر انسان های دست های باید باشند. آنها او اسم برای کشیدن رنج منتظر باید باشند. آنها داشته را نیت همانهستند. مسیحی چون باشند جفا شدن متحمل آماده

است. شده باز داشته گناه از بدنش در یعنی کشید، زحمت جسم حسب به که آن کردن زندگی می تواند او طرف، یک رنج. از یا است- گناه رو به رو احتمال دو با ایماندار

گناه آلود لذات در و برگزیند هستند اطرافش در که را نیافته نجات انسان های مثل و کند، زندگی دینداری و پاکی در می تواند باشد. یا دور به جفا ها از و شود شریک ایشان

ببیند. زحمت شریر مردم دست های از و شود نزدیک مسیح به گفت: شود آویخته دار به اینکه از قبل ( درستJames Guthrie, a martyr) شهید گوتر ی قبل بنوشید، سالمتی به هم شما می نوشم من چنانچه را رنج جام این عزیز، »دوستان

بر گزیدم.« را رنج من و شد عرضه من به رنج و گناه چون کنید، گناه اینکه از ایماندار یک وقتی زندگی دادن ادامه جای به مسیحی یک عنوان به را جفا رنج تعمدا دیگر او که نیست معنا بدین امر است. این شده داشته باز گناه از بر می گزیند، گناه آلود

می شود. شکسته او زندگی در گناه قدرت بلکه شد نخواهد مرتکب گناهی عمل هیچ کنترل را او جسم اراده دیگر می کشد، رنج گناه از زدن باز سر خاطر به شخصی وقتی

نمی کند. نمی شود کنترل انسانی شهوات وسیله به خود زمینی زندگی حین در ایماندار2: 4

مثل اینکه تا بکشد رنج مسیحی یک عنوان به می دهد ترجیح خدا. او اراده موافق بلکه عمر کند. ما بقی انکار را خداوندش اینکه تا بمیرد می دهد ترجیح کند. او گناه بی ایمانان

برای را سال ها این تا می خواهد دنیا. ایماندار این در زندگی ادامه یعنی جسم در را گذرانی های خوش و شهوت ارضای برای ها آن از بخواهد اینکه تا کند زندگی خدا جاللکند. استفاده خود

اخالقی فساد در گرایش تغییر از قبل که می نویسد کسانی به دارد پطرس3: 4 بود! آن ها کافی زندگی نوع آن برای آن ها گذشته می کرده اند. عمر زندگی امت ها دنیای

شوند. سال های ترک باید گذشته گناهان و بودند تازه ای خلقت مسیحیان، عنوان به لیست اینجا در که شوند. گناهانی داده او به باید و دارند تعلق خدا به عمر ما بقی

مسیحی- گناهان دنیای نه و هستند امروزه دنیای امت های کننده توصیف شده اندغلط. مذاهب و خواری مشروب جنسی،

افراط، — فجور اخالقی. فساد در اصوال ولی شکل هر به باری و بی بند لذت — شهوات گناهان به خاص طور به احتماال

دارد. اشاره جنسی کنترل دادن دست از و کننده مست مشروبات حد از بیش نوشیدن — می گساری

وجود نزدیکی رابطه فساد و می گساری وسوسه ها. بین مقابل مقاومت عدم نتیجه دردارد.

39

شبانه. آشفته شادمانی های و شلوغ پارتی های — عیاشیمی انجامد. هرزگی و جنجال به که مشروب خواری مسابقات — بزم

چنین با ارتباط در که فسادی همه با بت ها، پرستش — حرام بت پرستی های پرستش را آن که در می آیند چیزی هر شباهت به دارد. مردم وجود پرستش هایی

طور به ایشان اخالقی معیار های می کنند، ترک را حقیقی خدای آن ها می نمایند. وقتی گونه هر مجذوب تا می دهد اجازه آن ها به پائین معیار های می آید. این پائین خودکار

بت مذاهب که است دلیل همین شود. به ارضا اشتهایشان تا شوند گناه آلود لذاتمی کنند. تولید را پستی و گناه پرستی، فاسد زندگی های از که می کند توصیف را کسانی معمول تجربه آیه این4: 4

دیوانه آن ها که می کنند گمان ایشان صمیمی یافته اند. دوستان نجات ظاهری شان گمان ها می کنند. آن متهم و محکوم خود مذهبی تعصبات با ها آن رو این از و شده اند و دنیوی پارتی های و رقص ها در مسیحیان که است دیوانگی از نوعی این که می کنند

ایماندار یک اخالق و پاک نمی کنند. زندگی شرکت نا مشروع جنسی روابط و می گساری متنفر ایماندار زندگی در تغییر این از او که نیست عجیب می کند؛ ملزم را گناهکاران

است! در عملشان و کلمه هر برای زندگی این در کافر و بی دین مسیحیان حال هر به5: 4

و زندگان تا است مستعد داد. خداوند خواهند پس جواب داوری سفید تخت مقابل اینجا در نماید. پطرس داوری را مردگان دارد. داوری ذهن در را بی ایمانان واضحا

در شرور مردگان می پیوندد؛ وقوع به ساله هزار سلطنت شروع از قبل زنده بی ایمانان برای است دلیلی ایشان شد. محکومیت خواهند داوری زمین بر مسیح سلطنت پایانخدا. فرزندان عدالت اثبات

داده بشارت مردگان خدا- به فرزندان از حمایت نیز- در جهت این از که زیرا6: 4 انجیل که معناست بدین آیه این بر می خوریم. آیا مشکلی متن به دوباره ما اینجا شد. در

زنده هنوز ایشان که حالی در یا شد موعظه ایشان به مردم از عده ای مرگ از پسبودند؟ کسانی چه مردمان این گرفت؟و صورت عمل این بودند

هنوز که شد موعظه قومی به انجیل می گوید که می کنیم درک اینطور را آیه این ما مقاومت خاطر به داشتند. آن ها ایمان خداوند به و بودند زنده زمین روی بر آن زمان در

موارد بعضی در و می کشیدند رنج شرور مردم دستان از حقیقت، برای خود دالورانه حسب به این می شدند، محکوم یا داوری چه اگر ایمانداران، می شدند. این هم شهید لذت حال در ها است. آن می کرده حمایت ایشان از خدا که حالی در است بوده جسم می شد موعظه بدیشان انجیل که زمانی در ها هستند. آن او با جاویدان حیات از بردن

انسان ها چه مرده اند. اگر می شود مربوط جسمشان به که جائی تا حاال بود. ولی نمرده در حاال ایشان روح های و نهاد حرمت بدیشان خدا ولی مرده اند آن ها که می کردند فکر

است. آسمان خدا. تأیید و انسان ها دارد- مالمت پی در مردمان برای را نتیجه دو انجیل موعظه

می دهد: توضیح بارتر ناعادالنه انسان ها وسیله به چه اگر که بود این بدیشان انجیل بشارت طرح

و واالتر طWWبیعت که ها آن روح ولی برسWWند شWWهادت به و می شوند محکومکند. زیست خدا حضور در می تواند دارد اصیل تری

(14: 5 – 7: 4) ایماندار رنج و .خدمت3(11-7: 4) آخر روز های برای ضروری الف( توصیه های

نزدیک چیز همه می شوند: »انتهای معرفی جمله این با پطرس تذکرات حاال7: 4) شدن ( ربوده2) اورشلیم ( ویرانی1) شود گرفته معانی این به می تواند است.« این

40

هزار سلطنت پایان در آسمان و زمین ( ویرانی4) سلطنت برای مسیح ( بازگشت3دارد. اشاره آخری مورد به آیه این که می کنیم فکر ساله. ما جفا زمان در باشند. این هوشیار دعا برای و خرد اندیش که اینست تذکر اولین

و هراس و حواس پرتی از باید ایماندار دعایی زندگی که معناست این به و شده نوشته هم ناسازگار شرایط در باید خدا با او باشد: ارتباط آزاد احساسات و سر آسیمگیباشد. مختل نشدنی

با ( و9 ،8 )آیات کند توجه هستند او با ارتباط در که ایماندارانی دیگر به باید او8: 4 اشتباهات و خطایا هرگز محبتی نماید. چنین محبت شدت به ایمان خانواده اعضای دیگر گفته می پوشاند. شخصی مردم نظر از را آن ها بلکه نمی کند، پخش را ایمانداران دیگر

از چیز ها کردن دفن به می دهد. محبت نشان حالت بدترین به را همه چیز است: »نفرتاست.« معروف ما چشمان مقابل

توضیح عنوان به ( نباید12: 10 می پوشاند« )امثا را گناهان کثرت »محبت عبارت گناهان مجازات و رود. گناه کار به می شوند برداشته چگونه گناهان اینکه برای تعلیمی

یا کرد چشم پوشی گناه از نباید می شوند. همچنین پاک مسیح خون وسیله به فقط محبت یعنی آیه باز داشت. این گناهکار تأدیب قبال در مسئولیتشان از را کلیسا جماعتبگیرد. نا دیده را ایمانداران در کوچک خطایای است قادر حقیقی

است. این اراده و میل روی از مهمان نوازی برادرانه محبت معانی از یکی9: 4 آن مسیحیان، تا بیاید کار به می تواند غذا کمبود و جفا ها زمان در خاص طور به توصیهبپرورانند. دارند قرار جفا تحت یا هستند زندان در که را خواهرانی و برادران از دسته

را فرشتگان نا دانسته آن، انجام با است. بعضی بزرگ امتیاز یک مهمان نوازی خداوند به می کند ابراز خدا فرزند به شخص که محبتی (. هر2: 13 )عبر کردند مالقات

به چون باشد، نا چیز اندازه چه تا محبت که نیست (. مهم40: 25 )متی است کرده ابراز دهد آبی کاسه ایماندار یک به خداوند نام به اگر حتی شد؛ خواهد داده پاداش آن

را نبی پاداش بپذیرند نبی اسم به را نبی که (. آنانی42: 10 )متی ماند نخواهد بی پاداش از برکاتی چه که داده اند شهادت مسیحیان از (. بسیاری41: 10 )متی یافت خواهند فرزندانشان و خودشان خانه، نصیب خداوند خادمین به خدمت و مهمان نوازی طریقاست. شده

)لو دهند عوض ما به نمی توانند که بپرورانیم را کسانی باید ما که داد تعلیم عیسی یا را خویشانمان و را خود خانواده اعضای نباید هرگز ما که نیست معنا بدین (. این2: 14

باید ما هدف بپرورانیم. ولی دهند عوض را ما قادرند که را همسایگانمان و دوستان جبران برای چشم داشتی هیچگونه داشتن بدون عیسی خداوند نام در مهربانی و محبت

دیگران سوی از ضیافت ها در باید ایمانداران آیا که می آید پیش سؤال این باشد. مطمئنا بشارت هنوز دنیا اعظم قسمت های که حالی در کنند شرکت گروهی مهمانی های و

نشنیده اند. را انجیل بدن از عضوی عنوان به بعضی است، یافته نعمتی خداوند از ایمانداری هر10: 4

عطایا (. این8-6: 12 روم ؛31-29 ،11-4: 12 قر1) یافته اند خاصی وظایف مسیح استفاده مورد شخصی سود برای نباید نعمت ها هستند. این خداوند سوی از نعمت هایی

برای خدا عطایای پایانه نباید دیگران. ما به نیکویی و او جالل برای بلکه گیرند قرار کانال هایی باید یابد. ما پایان ما در نباید ولی می رسد ما به او باشیم. فیض خودمان

شوند. جاری دیگران به بتوانند برکات طریقمان از که باشیم هر باشد مطمئن باید باشد، داشته موعظه یا تعلیم عطای شخصی اگر حتی11: 4

می شود صادر او دهان از خدا کالم عنوان به که کلمه ای باشد. این خدا کالم واقعا خدا کالم از که نیست کافی شخص می شود. برای خوانده خدا اقوال که همانست

41

خدا مقصود که می کند انتخاب را خاصی متن که باشد نیز مطمئن باید کند. او موعظهمی باشد. زمان آن در شنوندگان به ارائه برای

او به خدا که باشد آگاه و دهد انجام فروتنی با را آن باید می کند خدمتی که هر کسدارد. تعلق او به که می رسد- کسی خدا به جالل است. پس بخشیده را آن انجام قدرت

مغرور باشد اهمیت حائز مسیحی خدمت در او عطای که هم هر چقدر نباید شخص از او به بلکه است نیامده وجود به او شخصی تالش از مستقیم طور به عطا شود. آن

ندارد. خود از باشد شده داده او به چه آن جز چیزی او حقیقت، است. در شده داده باالیابد. جالل خدا ها آن همه در که گیرند انجام طوری باید خدمات همه

مسیح عیسی طریق از پدر خدای به حرمت این می دهد، نشان پطرس چنانچه از را ما بخش رهایی کار خدا که خاطر بدین نیز و ماست متوسط او که می شود تقدیم هست. ابداآلباد تا توانایی و جالل را مبارک دهنده نجات است. این داده انجام او طریقآمین.

(19-12: 4) رنج درباره توضیحات و ب( ترغیبات خاطر به که رنج هائیست به راجع توضیحاتی و ترغیبات شامل4 باب مابقی12: 4

این در بار یک و بیست آن مشتقات "رنج" و می شود. کلمه ایمانداران نصیب مسیح ناماست. گرفته قرار استفاده مورد رساله

و غریب واقعه یک عنوان به جفا به که اینست مسیحی یک برای طبیعی رفتار بود. ولی خواهیم متعجب هستیم بردن رنج به مجبور که زمانی کند. ما نگاه غیر عادی

کنیم. ما تلقی عادی مسیحی تجربه یک عنوان به را آن باید که می گوید ما به پطرس داشته انتظار آن از را داشت دهنده مان نجات با دنیا چه ان از بهتری رفتار نداریم حق

زحمت کنند، زیست دینداری به عیسی مسیح در می خواهند که کسانی باشیم. همه می خواهند که آنانی که است درست خاص طور به نیز (. این12: 3 تیمو2) کشید خواهند

را خود مهمات گرفت. شیطان خواهند قرار حمله مورد وحشیانه بایستند مسیح برای کسانی سوی به را خود عظیم اسلحه های نمی کند. او تلف اسمی مسیحیان برای

ببندند. را آن ها تا می آورند یورش جهنم دروازه های به که می گرداند البته شود. ما ما عظیم شادی باعث باید مسیح رنج های در شدن سهیم برکت13: 4 ما بود. ولی گناه حمل کننده تنها او شویم؛ سهیم او کفاره ای رنج های در نمی توانیم شویم. ما سهیم شد متحمل انسان یک عنوان به او که رنج هایی از بعضی در می توانیم در را جراحاتی و زخم ها می توانیم شویم. ما سهیم او ننگ و طرد شدگی در می توانیم

بسازند. وارد او پیکره بر دارند دوست هم هنوز بی ایمانان که کنیم حمل خود بدن زمانی کرد خواهد وجد بیشتر چقدر نماید، وجد رنج ها وجود با امروز خدا فرزند اگر

برای یهودا سبط شیر عنوان به دهنده نجات می نماید. زمانیکه ظهور جالل با مسیح که کرد. خواهد ظهور مطلق قادر خدای یگانه پسر عنوان به بازگردد، زمین به سلطنت

یافت. خواهند حرمت او با حاال بردند رنج او برای که آنانی بکشند رنج او اسم خاطر به تا شدند شمرده شایسته اینکه از اولیه مسیحیان14: 4

جهت به شنیدن ناسزا باید نیز مسیحی هر (. پس41: 5 )اعما می نمودند وجد و شادی روح و جالل روح که اینست حقیقی نشانه رنج هایی کند. چنین تلقی برکت را مسیح اسم دارند قرار جفا تحت که مسیحیانی بر که است روح القدس گیرد. این ارام ما بر خدا نشانه و می پوشاند را خیمه عهد عتیق زمان در که می ماند ابری مثل و می گیرد آرام

بود. خدا حضور گرفتن آرام ولی می شود، ساکن خدا حقیقی فرزندان همه در روح که می دانیم ما

که است خصوصی به چیز مسیح سرسپرده که می شود مربوط غیور مسیحیان به کامال نمی دانند. همان دیگران که می دانند طوری را خدا روح حضور و قدرت هستند. آن ها

42

رنج وقدسین وسیله به می شود گفته کفر او به دهندگان جفا وسیله به که عیسی خداوندمی شود. داده جالل کشیده اش برای هرگز نباید بدهد. او رنج را خودش اشتباهات برای نباید مسیحی یک15: 4

ندارد- وجود جاللی هیچ خدا برای این ها شود. در یافت خطا کار کل در بدی یا دزدی قتل،مسیحی. شهادت برای است ننگی فقط

می کشد زجر مسیحی یک عنوان به که کسی هر برای رسوائی هیچ ولی16: 4 و اعتبار شغل، دادن دست از مفهوم به این ( می گوید: »اگرF.B. Meyer) ندارد. میر وجود باشد مرگ حتی و نفرت افترا، دوستان؛ و فرزندان والدین، سوی از شدن طرد خانه؛ مسیحی یک اسم است.« به حقیقی کامال این در شخص که است امکان پذیر کامال

است: کرده موعظه گونه ( اینG. Campbell) نماید. کمپل تمجید را خدا بتواند خطرات که با ارزشی زنWWدگی یعWWنی است. این نام کردن تمجید از بیشتر چیزی این شWWناخته مسWWیحی یک عنWWوان به انسWWانی می باشد. اگر خدا جالل معنای به

اسم می کنWWد. داشWWتن اهانت را خدا نمی کند، زندگی نام آن مثل و می شود در اسم این ولی می آورد، بWWار به را سنگین مسئولیت یک برخورد مسیحی

داشت. نخواهد شخص برای دنیا در با شکوهی تشریفات حال عین ابدیت در شریران رنج های با زندگی این در را خدا قوم رنج های پطرس17: 4

زمان می شود. این شروع خدا خانه از داوری که است زمان این می کند. زیرا مقایسه شدن ربوده زمان تا و شده شروع پنطیکاست زمان از که دارد اشاره کلیسا دوران به

وسیله به کلیسا دوران، این طول می کند. در اشاره کلیسا به خدا می یابد. خانه ادامه می کنند تجربه حال زمان در را رنج هایی می شود. ایمانداران داوری بی ایمان دنیای

کرد. تجربه آمد زمین به بار اولین برای وقتی عیسی چنانچه درست چه نمی کنند اطاعت را خدا انجیل که کسانی سرنوشت است، اینطور اگر پس

به نیافتگان نجات می برند، رنج نیک اعمال خاطر به حاال مسیحیان اگر شد؟ خواهدکشید؟ خواهند رنج چقدر ابدیت در شریرانه شان و بد اعمال خاطر

است: شده قول نقل31: 11 امثال از و است آمده نیز ایه این در بحث همین18: 4گناهکار.« و شریر مرد زیاده مرتبه چند پس یافت، خواهد جزا زمین بر عادل »اگر

شده تمام گرانی بهای به شخص یک می یابد. نجات نجات دشواری به عادل شخص تعلیم ایمانداران ( به24: 13 )لو شدن داخل تنگ در از یعنی انسانی نظر نقطه است. از

گردیم.« )اعما خدا ملکوت وارد باید بسیار مصیبت های »با که است شده داده تنها است کرده احاطه را مسیحی یک که وسوسه هایی و خطرات همه (. با22: 14کند. آماده آسمان ملکوت به ورود برای را ایماندار می تواند آسمانی فیض معجزه نکرده اند توبه و نیافته نجات و مرده اند گناهانشان در که آنانی است، اینطور اگر میر نوشته های از کوتاه حکایت این در حقیقت این از روشنی تمثیل می شوند؟ چطورمی شود: یافت

که باشد ظفرمندانه قWدر آن مWWرگش که بود مقدسی مرد قلبی آرزوی این شده ایمان مجذوب انجیل قدرت وسیله به و شده ملزم بی ایمانش پسران

روح امر، این جای بیایند. به شادی نور سوی به بودند که تاریکی وادی از و بدگمانی و ترس از او شد؛ خارج بدنش از ابری زیر در افسوس نهایت با او پا از را او ممکن زجر بیشWWترین با دشWWمن و شWWد؛ پریشWWان مWWرگ هنگWWام در

که بودند حقایقی همان اینها درآورد. ولی تWWأثیر تحت را او پسWWران عمیقا چه پWWدرمان که می دانیم ما گفت: »همه بWWزرگش پسر دادنWWد. چونکه قWWرار

عمیق چقWWدر او روحWWانی رنج هWWای که می بیWWنیم هم هنوز و بود؛ خوبی مرد راجع فکWWری هیچ ما چونکه بیاید چه سWWرمان بر داریم انتظار ما بودند. پس

نداریم؟« جان هایمان به مذهبی باشند. غیرت خدا اراده حسب بر باید رنج ها که دارد اصرار پطرس19: 4 عشق که کند. آنانی دعوت ایماندار زندگی به آسمانی هدایت بدون را رنج ها می تواند

43

نهند حرمت نمی خواهد او که طریقی از را خدا تا می شوند وسوسه دارند شدن شهید می انجامد. ابدی جالل به مسیحیان برای رنج گذرگاه می شود. ولی برعکس نتیجه ولی چون می پردازند بهایی چه که نیست مهم و دهند ادامه حق اعمال برای باید آنها

سپرده اند. امین خالق به نیکوکاری در را خود جان های تا کند معرفی خالق عنوان به را خداوند اینجا باید پطرس که می آید نظر به عجیب

از جزئی هم است- ما مفهوم دو در ما خالق شبان. مسیح یا اعظم کاهن دهنده، نجات هر (. در10: 3 کول ؛24: 4 )افس او تازه خلقت از جزئی هم و هستیم او اصلی خلقت خودمان باید ما هستیم. اینکه او حفاظت و محبت و لطف مورد ما موارد، این از کدام

ممکن کار منطقی ترین بسپاریم می بخشد نجات و کرده خلق را جان هایمان که او به رااست.

(14-1: 5) تحیات و پ( نصایح برای کالمی می باشد. اول تحیات و نصایح شامل پطرس اول آخر باب این1 :5

حمایت اینطور امتیازی چنین از مقتدر طریقی از استفاده با دارد. پطرس وجود پیروان جاللی در شریک و مسیح زحمات بر شاهد پیر مردی عنوان به نیز را خودش که می کند

برای شبان که دید شاهد- پطرس می کند. یک معرفی شد خواهد مکشوف که نهایت با خدا گله از تا می آورد فشار او به محبتی چنین خاطره و مرد، گوسفندانش

جالل در او با ما همه مسیح ظهور محض به زودی شریک- به کند. یک حفاظت وفاداری ما و پطرس برای دهنده نجات مأموریت موقع آن (. تا4: 3 )کول شد خواهیم ظاهر-15: 21 بده.« )یو خوراک مرا ... . گوسفندان بده خوراک مرا است: »بره های باقی17.)

وسیله به و یافته رشد ایشان مسیحی شخصیت که هستند بالغی مردان پیران،2: 5 یا پیران جدید عهد شده اند. در تجهیز کلیسایی جماعت روحانی هدایت برای روح القدس

یا کلیسا رهبر عنوان به پیر شیخ یک می کردند- نه رهبری کلیسا در متعددی مشایخ صالحیت (. برای1: 1 )فیلیپ کلیسایی جماعت یک در شیخ چند یا دو بلکه کلیسا ها از قبل اولیه کلیسای کنید. در نگاه9-6: 1 تیطس و7-1: 3 تیموتائوس اول به مشایخ

ایشان نمایندگان و رسوالن وسیله به مشایخ شود آماده مکتوب جدید عهد اینکه که بود جدید کلیسای یک تأسیس از پس اندکی زمان مدت فقط این و شده دستگذاری

عهد الگوی از باید مسیحیان می شدند. امروزه، دستگذاری آن در شرایط واجد اشخاص کار برای را شرایط واجد افراد و دهند تشخیص درستی به را آن و کنند اطاعت جدید

کنند. دست گذاری کلیسا در مشایخی مشایخ به ولی دارد تعلق خدا به گله بچرانید. این شماست میان در که را خدا گله

به بلکه زور به است. نه شده داده زیر دست شبانان عنوان به خدمت مسئولیت به خویش انتخاب یا برگزیدگی وسیله به انسان ها که نیست کاری گله رضامندی. شبانی

قلبی با آن ها و می سازد کار این انجام به قادر را ایشان باشند. روح القدس شده نائل آن این1: 3 تیموتائوس اول در ما می دهند. پس انجام را گله شبانی اراده روی از و مشتاق

می طلبد.« قوت نیکو کار بخواهد، را اسقفی منصب کسی می خوانیم: »اگر گونهشود. مخلوط انسانی اراده با باید آسمانی

باشد. شیخ یک خدمت انگیزه نباید مالی رغبت. پاداش به بلکه قبیح سود جهت به نه شود؛ مالی حمایت محلی اش کلیسای سوی از نباید شیخ یک که نیست معنا بدین این

است. ولی شده داده نشان18 ،17: 5 تیموتائوس اول در وقتی تمام مشایخ چنین وجوداست. تضاد در مسیحی حقیقی خدمت با مزدوری روح که نیست معنا بدین امر این

خود قسمت های بر که چنان نه است: و این پطرس نصایح بخش سومین3: 5 دیکتاتور. آن نه و باشند نمونه باید باشید. مشایخ نمونه گله جهت به بلکه بکنید خداوندی

44

نباید کنند. آن ها هدایت را آن ها پشت از جداگانه اینکه نه و روند راه گله میان در باید هااست. ایشان آن از گله گوئی که کنند رفتار طوری

در که فرمانی سه از اطاعت با سادگی به مسیحیت در سؤ استفاده ها از بسیاری است. کینه و مخالفت هر گونه برداشتن می شوند. اولی رفع است آمده3، 2 آیات

است. اداری سیستم حذف است. سومی سودا گری روح کردن دور دومی باید است. او زیادی احساسی و جسمی انرژی صرف نیازمند شیخ یک کار4: 5 ... . به و دهد هشدار کند، سرزنش دهد، تعلیم کند، توبیخ بدهد، مشورت کند، همدردی

نمی آید. ولی عمل به تشکری او از و است شده محول او به زیادی وظیفه می آید نظر باز گردد، شبانان رئیس که است. وقتی شده داده وعده وفادار مشایخ به خاصی پاداش را جالل ناپژمرده تاج ایشان موعود تاج به راجع زیاد ما بگوییم، باید می یابند. صراحتا

تیمو2) عدالت تاج (،19: 2 تسالونيكيان )اول فخر نمی دانیم- تاج مقدس نوشته های معنی به این آیا که نمی دانیم جالل. ما تاج و (؛10: 2 مکا ؛12: 1 )یعقو حیات تاج (،8: 4

به تاج بگیریم؛ دهنده نجات دستان از می توانیم که می کند اشاره تاج به تحت اللفظی می شود محول ما به مسیح سلطنت حین در که است مسئولیتی وسعت نشانه سادگی

ما دارند. ولی حضور ابدیت در که است مسیحیانی شخصیت منظر یا (؛17-19: 19) پاداش می شویم متحمل او خاطر به که اشکی و خطر رنج، هر برای که می دانیمکرد. خواهیم دریافت وی از عظیمی مشایخ مطیع باید ایمان، در چه و سال و سن در چه هستند، جوان تر که آنانی5: 5

حاصل خدا کار های در تجربه سال ها از که دارند حکمتی ناظرین این چونکه باشند. چرا؟ که هستند کسانی ایشان دارند. و خدا کالم از عمیقی و تجربی دانش است. آن ها شدهاست. سپرده بدیشان را گوسفندانش از حفاظت مسئولیت خدا

) است. موفات بزرگ ویژگی یک این ببندند؛ خود بر را فروتنی باید ایمانداران همهMoffattاست- چون مناسب ببندید.« خیلی خود بر را فروتنی ( می گوید: »پیش بند

من گفت: »اگر بود رفته هندوستان به که است. مبشری خدمت گزار یک نشانه پیش بند برمی گزیدم: را دو این دهم، پیوند هم به روحانی رشد برای را عبارات دو می بایست

فروتنی بر هستند شاهدی عبارات این دوی هر متأسفم.« و من و نمی دانم »من ایشان می باشند؛ دارا را فروتنی روح این همگی که کنید تصور را عمیق.« جماعتی

کارهای در آن ها می دانند؛ برتر خودشان از را دیگران و می شمرند محترم را یکدیگر این ندارد؛ کردن تصور به نیاز کلیسایی چنین می گیرند؛ سبقت یکدیگر از نوکر مآبانه

باید امر بگیرد. صورت می تواند و بگیرد صورت عمال با است: خدا کافی همین باشد، نداشته وجود فروتنی برای دیگری دلیل اگر

امثال یونانی نسخه از می بخشد. )پطرس فیض را فروتنان و می کند مقاومت متکبران ما غرور برابر در مطلق قادر کنید- خدای فکر امر این می کند(. به قول نقل34: 3

شکسته دل با که مطلقی قادر خدای و بشکند را آن که است مصمم و می ایستدنمی کند. مقاومت نشان نیز خدا با رابطه در بلکه دیگران با رابطه در باید فقط نه فروتنی این6: 5

بودند. گذر حال در جفا ها و مصائب آتش های از مقدسین پطرس، روزگار شود. در داده بود. داده را آن ها اجازه او ولی بودند نشده فرستاده خدا سوی از چه اگر خطرات، این

وقت در را خویش قوم نمود. او فروتنی خداوند دست زیر که اینست مشی خط بهترینمی نماید. سرافراز معین

به تمام اطمینان با را خود تشویق های همه که دارند را امتیاز این مسیحیان7: 5 یونانی ترجمه از دیگر بار می کند. پطرس فکر ایشان برای که بسپرند خداوندی(.22: 55 )مز می کند قول نقل عهد عتیق

45

مطرح اینجا کردن فکر نوع دو که می کند ( عنوانJ. Sidlow Boxter) باکستر سیدلو فکر واگذارید.« و وی به را خود اندیشه کالم: »تمام در تشویق ها، به کردن است: فکر

از عاری افکار با ما می کند.« نجات دهنده فکر شما برای کالم: »او در مهربانی، روی ازدارد. تسلط ما تشویق های همه بر خود محبت روی از و اشتباه

و می خواهد او چون ندارد وجود بارهایمان حمل برای نیست. نیازی ضروری نگرانی هیچ نگرانی حال به تا است؛ بی فایده کند. نگرانی حمل ما برای را آنها که است قادر

گناه گفت: »نگرانی یکبار است. واعظی گناه است. نگرانی نکرده حل را مشکلی می کند. همچنین چه نمی داند او می گوید می کند. و انکار را خدا حکمت چون است

انکار را خدا قدرت نیست. و ما فکر به او می گوید نگرانی می کند؛ انکار را خدا محبت است شده نگرانیم باعث که چیزی هر از مرا که نیست قادر او می گوید نگرانی می کند؛

کنیم! فکر آن به راجع باید که است چیزی برهاند.« این ما دشمن چونکه باشیم بیدار و هشیار باید ضمن در و باشیم نگران نباید ما8: 5

به نگرش برای جدی فکری داشتن یعنی بودن است. هشیار قدرتمندی دشمن ابلیس زیبایی ( بهPentecost) شیطان. پنطیکاست استراتژی های از آگاهی و واقع بینی و زندگی

می گوید: مWWورد در و نمی کند ادراک را دنیا مWWاهیت یا طWWبیعت که تنهWWایی شWWخص یا گسWWتاخانه زنWWدگی اسWWت، بی خیWWال ابلیس مWWا، دشWWمن اهWWداف و حمالت

مسیح عیسی مثل زندگی به که کسی برای داشت. ولی خواهد را بی غمی رفتWWار می کنWWد، نگاه در کWWاملی آگWWاهی و هشWWیاری با و دارد تWWازه ای کWWامال

بر می دارد. گام زندگی دشمن اینجا باشد. در حکمفرما ما بر کامل احتیاط شریر حمله هر در باید همچنین

ببلعد. تا می طلبد را کسی که شده توصیف گردش حال در غرانی شیر عنوان به ما مردم می خواهد و در می آید مار شکل به وقت ها دارد. بعضی مختلفی چهرا های شیطان

و در می آورد نور فرشته شکل به را خود وقت ها کند. بعضی اغوا اخالقی فساد به را شیر شکل به را خود او اینجا ، دهد. در فریب روحانی قلمروی در را قوم می کند سعیمی آورد. یورش جفا ها طریق از خدا قوم به که می سازد ظاهر غرانی

او با خدا کالم و دعا طریق از باید شویم. بلکه تسلیم او غضب به نباید ما9: 5 ثابت ایمان در اگر ولی نداریم، او با مبارزه برای قدرتی خودمان در کنیم. ما مقاومت

نمائیم. مقاومت او با می توانیم بمانیم وفادار خداوند به اعتراضمان در و باشیم، هستند فرد به منحصر رنج هایمان اینکه گفتن با را ما که اینست شیطان ابزار از یکی

با است ممکن آسانی به می کنیم، عبور مصائب آتش از ما که حینی می کند. در نا امید یاد آوری ما به گردیم. پطرس ضعیف ندارد مشکل ما مثل هیچ کس که نظریه این

می آید. هستند دنیا در که نیز ما مسیحی برادران بر زحمات همین که می کند اهداف فوق العاده کارکرد و صحنه ها پس در خدا دیدن جفا در حقیقی پیروزی10: 5

که باشیم داشته یاد به همه از اول باید ما چیست، ترس هایمان که نیست اوست. مهم که خودمان با او رفتار یاد به را ما خدا زیبای عنوان فیض هاست. این همه خدای او

که نیست داشت. مهم ما به او که محبتی تفکر یعنی می اندازد نبودیم الیقش و نیستیم جهنم در اینکه خاطر به همیشه باید ما هستند، سخت چقدر آزمایش هایمان

کنیم. تشکر او از بود نخواهیم را ما امر است. این خوانده خود ابدی جالل به را ما او که اینست قوی تسلی دومین

نجات دهنده با که زمانی به و بنگریم زندگی این رنج های ورای به تا می سازد قادر از را بکنید! ما را فکرش آمد. فقط در خواهیم نیز وی شباهت به ابد تا و بود خواهیم

کرد! دعوت خود ابدی جالل به و برداشت شده انداخته دور قراضه های میان دارد. وقتی ادامه قلیلی مدت برای حاضر زمان رنج های که اینست تسلی سومین

می رسد. نظر به لحظه یک از کمتر ان ها سختی می سنجیم، ابدی جالل با را رنج ها این46

شخصیت ساختن و تعلیم برای رنج ها این از خدا که اینست پطرس تشویق آخرین این شکل می کند. چهار مهیا سلطنت برای را ما می کند. او استفاده ما مسیحی

است. شده لیست اینجا در آماده سازی برای ایماندار که را عنصری سختی ها می سازند؛ را ایماندار سختی ها، — کامل

می کنند. تأمین ایشان شخصیت در داد نیاز بدان روحانی بلوغ می سازد قادر بیشتر را ایشن و می گرداند پایدار تر را مسیحیان رنج ها — استوار

است کالمی همان شوند. این متحمل را فشار ها و کنند حفظ را خود نیکوی اعتراف تا استوار را خود داد: »... برادران قرار استفاده مورد پطرس برای عیسی خداوند که

(.32: 22 نما.« )لو ت::أثیر ولی می آید ایمان::داران ک::ردن ض::عیف ب::رای ش::یطان سوی از جفا — ییتوانامی سازد. توانا صبر و تحمل برای را ایمانداران دارد. جفا معکوس

این بر خ::دا "زیربن::ا" میباش::د. ارادۀ² کلم::ۀ² با م::ترادف اصل در فعل این — سکونت شود. ساکن او کالم در و او فرزند در مطمئن مکانی در استحکام با ایماندار هر که است

میگوید: (Lacey) لیسی در را ثمWWره همWWان همیشه مسWWیحی زنWWدگی پیشبینی قابل غWWیر رنج این

و میکنWWد، خWWالص را ایمWWان رنج این میگWWذارد؛ جWWای بر ایمانWWداران زنWWدگی زنWWدان در حWWتی را خWWود مWWرد و میکند بنا نمWWوده، تنظیم را فWWرد شخصWWیت

ببخشد. تقویت و خودش جالل برای رنج و جفا بر خدا که فوق العاده طریق این به نظر11: 5

نیایشی عبارت این هم سر پشت پطرس که است عجیب کمی دارد، تسلط می نیکویی جالل شایسته تنها باد. آمین.« او توانایی و جالل ابد اآلباد تا را می کند: »او عنوان را

اوست! دست های در توانایی تنها است؛ سلوانس12: 5 این و می شود خوانده سیالس به که است مردی همان )احتماال

کرده دیکته او به را نامه پطرس که است وفاداری برادر اوست(، اسم خالصه شکل و است این در پطرس است. هدف می برده خوانندگان برای را آن که پیغامبری احتماال داشتند آنها که مسیحی ایمان که بود خوش خبر این از ایمانداران ساختن مطمئن نامه

و تب در خداست. شاید حقیقی فیض می کند، معرفی او چنانچه است- یا، حقیقی ایمان بر گزینند. را مسیحیت نداشته اند حق کنند گمان تا می شدند وسوسه آنها جفا، تاب

استوار آن در باید و یافته را خدا حقیقت داشتند. آنها حق ایشان که می کند ثابت پطرسمی ماندند. سالم شما به مرقس من پسر و است بابل در که شما با برگزیده خواهر13: 5

که شما با بر گزیده »خواهر از منظور بگوئیم قطع طور به که است می رسانند. محال( "برادران" )1اند: ) شده ذکر اینجا در اصلی تفاسیر از چیست. بعضی است«، بابل در

( همسر2است. ) شده تبدیل مؤنث به مذکر از اسم این یونانی (. در9: 5 ؛17: 2 کدام پطرس منظور بدانیم که است محال کلیسا. همچنین خانم های از ( یکی3) پطرس

بسیاری یودیان که جائی باشد، اپفراس در معروفی ( شهر1) است. می تواند بابل نظر به درست )زیاد نیل رود کنار در نام همین با نظامی ( سرزمین2) می کردند؛ زندگی

بابل شهر مکاشفه در ( روم،3) نمی آید(؛ مورد روم به اشاره ای عنوان به اساسا(.21 ،10: 18 ؛9-1: 17) است گرفته قرار استفاده

او یا است پطرس واقعی پسر نام این می آید. آیا پیش مرقس سر بر مسئله سوین نظریه دومین است؟ دوم انجیل نویسنده که می کند اشاره مرقس به ملقب یوحنای به

پسر مرقس که بیاییم کنار نظر این با باید ما پس باشد، چنین است. اگر محتمل تر نشانه پسر کلمه و نموده هدایت مسیح سوی به را مرقس وی، چونکه است پطرس برای پطرس که است. کلمه ای جوان مسیحی و شیخ یک بین روحانی نزدیک ارتباط

بین روحانی رابطه دادن نشان برای پولس که نیست کالمی همان می برد بکار پسر47

مرقس، اینکه بر مبنی قدیمی روایت با و می برد، بکار تیطس و تیموتائوس و خودشمی گذارد. صحه است نگاشته پطرس شهادات پایه بر را خود انجیل

اینست: او می دهد. درخواست خاتمه دعا یک و درخواست یک با پیر شیخ این14: 5 کلیساها همه برای برادرانه محبت نمایید.« وظیفه سالم محبتانه بوسه به را »یکدیگر

متفاوت مختلف، دوران های و فرهنگ ها در می تواند آن ابراز طرق اگرچه است ثابتباشد.

باد. سالم هستید عیسی مسیح در که را شما است: »همه این پطرس پایانی دعای که می رود بکار طوفان زده مقدسین برای که است بخشی آرامش کالم آمین.» این

گله به را خود سالمتی شده اند. عیسی مشکالت و مصائب متحمل مسیح نام برای حین در است خریده خونش با که گله ای به را خود سالمتی می دمد. عیسی خویشمی دمد. اجتماعی مشکالت و جفا ها

می افکند؟ ما بر را سایه اش مرگ کامل، سالمتی سالمتی،می سازد. مغلوب قدرتش همه با را مرگ عیسی

(Edward H. Bickersteth) بیکرستیث ادوارد—

48