salehghaffari.com · web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي....

378
ص ص ق ورة س ر سي ف ت1

Upload: others

Post on 26-Feb-2020

9 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص1

Page 2: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص2

تفسير سورةقصص

محمدعلي صالحغفاري

چکیدة كتابتوضيح کلمة قصص..1

Page 3: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص3

تفاوت فعل چیدن با کن��دن در چیس��ت؟ )تف��اوت دو.2کلمه قص و نزع(

بیان فواید قصه گذشتگان برای آیندگان..3 فوای��د ارتباط��ات اجتم��اعی انس��انها ب��ا یک��دیگر در.4

چیست؟ بی��ان نم��ود و نم��ایش ارتب��اط انس��انهاي ت��اريخ در.5

زندگي آخرت. علت این که انسانها در زندگي دنيا گاهي از يك��ديگر.6

رنج ميبرند يا از يكديگر فرار ميكنند چیست؟ حکمت این که خدا هر انساني را متصل و مربوط و.7

محتاج به ديگران قرار داده است چیست؟ علم و دانش انس��انهاي زم��ان و ث��روت و ق��درت و.8

زن��دگي آنه��ا مول��ود رنج و زحمت انس��انهاي ت��اريخاست.

تشكر و شناس��ايي ب��ابت خ��دمات، س��رماية زن��دگي.9آخرت ماست.

تعریف دو حالت سجین و علیین..10 معن��ای لغ��وی ع��برت، آن درس و دانش��ی ک��ه از.11

حوادث تاریخ گرفته میشود به چه معنا است؟ توض��یح ان��واع مس��افرت انس��ان ک��ه ي��ك مس��افرت.12

انتقالي از مك��اني ب��ه مك��اني و از ش��هري ب��ه ش��هر ديگر است و يك مسافرت تكاملي از نقص به كمال

است. )حركت انتقالي - حركت تكاملي( علت این ک�ه گفتهان��د ه�ر گن�اه كبيرهاي مانن��د چ�اه.13

عميقي اس��ت ك��ه س��ر راه مس��افرين كن��ده باش��ندچیست؟

رمز بیان بسم الله و اعوذبالله در چیست؟.14

Page 4: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص4

حضرت علی ع : چقدر پ��ل عب��ور ب��راي نج��ات زي��اد.15 است و عبور از آن پلها براي نجات، كم اس��ت. )م��ا

اكثر العبر و اقل االعتبار(علت کاربرد کلمه ویل در قرآن کریم..16 بهش��ت و جهنم و آين��دة خ��وب نيك��ان ي��ا ب��دان از.17

معقوالت است نه محسوسات یعنی چه؟ انسان در روي دو زمين زندگي ميكن��د: يكي از آنه��ا.18

را زمين مينامند و ديگري را زمينة زندگي.بیان حاالت مختلف انسانها در نظر افراد جامعه..19 چه حرکتی حركت تكاملي يا سير مع��راجي خوان��ده.20

میشود؟بیان اهمیت هدف در زندگی انسانها..21 رمز حروف در ابتداي سورهها به معناي ادامة راه و.22

روش اين س��وره ب��راي آين��دگان مانن��د گذش��تگاناست. )در واقع بیان حوادث آینده است(

عالم خلقت از سه كتاب تش��كيل ش��ده ك��ه انس��انها.23 خ��واهي نخ��واهي در زن��دگي دني��ا و آخ��رت اين س��ه كت��اب را ميخوانن��د و ميدانن��د و ب��ه حق��ايق آن آگ��اه

ميشوند. انسانها هركدام يك عالمي برابر كل ع��الم آف��رينش.24

هستند. منظ��ور از این ک��ه انس��انهاي متم��دن پيش��رفته را.25

انس��انهايي زن��ده مع��رفي ميكنن��د وانس��انهای فاق��د تم���دن و فاق���د علم و دانش را انس���انهای م���رده

ميخوانند چیست؟ تأویل كوهها در زندگي انسانها ابرق��درتهاي م��ادي و.26

معنوي هستند.منظور از کتاب مبین چیست؟.27

Page 5: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص5

بیان علت نامیده شدن حضرت نوح بنام نوح..28 بيان کیفیت گذر زمان در نظر انس��انهاي س��طحي و.29

فاق��د فرهن��گ و تم��دن و انس��انهای دارای فرهن��گ وتمدن.

چرا عصر انسانهای اولیه را عصر حجر نامیدند؟.30 هدف خداوند از ایجاد طوفان و غرق ک��ردن ع�دهای.31

از انسانها و نجات بوسيلة كشتي نوح، پیدایش تفكرالهي و توجه به پيغمبران نجات بخش بوده است.

معرفی دورههای بشریت..32 به چه علت ن��وح پيغم��بر را پ��درثاني يع��ني پ��در دوم.33

میدانند؟بیان نحوة تنبیه انسانها توسط خداوند متعال..34 مسأله ستاره پرستي در ميان مردم، بعد از طوفان.35

نوح رواج پيدا كرده بود. خداوند براي تربيت انس��انها و رش��د عق��ل و ش��عور.36

درآنها بر پايه حكمت خود، بندگان خود را بين حاالتمختلف قرار ميدهد.

علت این که خداوند انسانهاي مشرك و بت پرس��ت.37 و ي���ا ج���ادوگران و س���تاره پرس���تان را از مس���ير

اعتقادات باطل خود بهرهمند ميكند چیست؟�راهيم.38 منظور خداوند از این گفت��ه ک�ه فرم�ود: إن إب

�مة )نح��ل ( يع��ني اب��راهيم ي��ك امت ب��ود.120كان أچيست؟

بیان داستان حضرت ابراهیم ع و مبارزه آن با بتها..39 بیان داستان کامل حضرت یوسف ع و نحوة رسیدن.40

او به مقام عزیز مصر.

Page 6: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص6

نحوة آگاهی یافتن پادشاهان زمان به حوادث آین��ده،.41 بيشتر از طريق خوابهايي بود كه خودش��ان ميديدن��د

و خوابگزاران تعبير ميكردند. بیان تعبیر خ��واب بختالنص��ر )پادش��اه باب��ل( توس��ط.42

دانیال پیغمبر. عام��ل ایج��اد حس��ادت ثروتمن��دان و قدرتمن��دان ب��ه.43

پیغمبران چه بود؟ چه عاملی باعث میشود که یک سلطان، عنوان رب.44

اعلي و يا خدا را بگیرد؟ زمینة ظهور حضرت موسی در مصر چگونه ف��راهم.45

شد؟بیان داستان حضرت موسی ع..46 هدف خداوند از بیان داس��تان حض��رت موس��ی ع در.47

سوره قصص چه بود؟تعریف حروف مفرده در قرآن..48 ریش��ة پی��دایش برت��ری ج��ویی در می��ان ق��وم ب��نی.49

اسرائیل از چه زمانی بود؟ برنامة خدا عليرغم سياست فرعون كه خيال ميكرد.50

ميتوان���د م���انع مق���درات الهي ش���ود و صددرص���دسرنوشت بندگان خدا را بدست گيرد چه بود؟

بیان ترجمة این سورة شریفه..51 خاصیت يعرف االشياء باض��دادها يع��ني اش��ياء ع�الم.52

در مقابله با ضد و نقيص شناخته ميشوند. عامل ادامة وجود شكاف عميق و اختالفات طبقاتي.53

بين طوايف مستكبر و مستضعف تا روزي ك��ه ف��رجنهايي برسد چیست؟

Page 7: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص7

اثبات این ک��ه بزرگ��ترين نعم��تی ک��ه خ��دا در اختی��ار.54 بندگانش قرار میدهد، علم و حكمت است نه مال و

ثروت. بی��ان اولین حادثهای ک��ه ب��رای موس��ی ع در درب��ار.55

فرعون پیش آمد. بیان وضعیت روحی و روانی مؤم��نين و پرهيزک��اران.56

در برابر عمل غيرانساني که از آنها سرميزند.تعریف کلمات ذنب و غفران و عفو و عصیان..57 بیان تقديرات خداوند متعال درباره حض�رت موس�ي.58

)ع( که به سه قسمت تقسيم ميشود. خداوند در دو جهت براي پيغم��بران ابتالء و آزم��ايش.59

بوج���ود ميآورد ت���ا در اث���ر اين ابتالء و آزم���ايش،وابستگي او به خدا كامل شود.

توضيح كلمة بداء. )تغيير مقدرات را بداء مينامند(..60 ش��رح ریاض��ت کام��ل موس��ي ت��ا دوران بعثت او ب��ه.61

نبوت. پيغم�بران مانن��د دانش��جويان در كالس ط��بيعت و در.62

ارتباط با خداوند متعال درس ميخوانن��د و كالسهايمتعددي را ميگذرانند.

بیان دوران بعثت موسی ع به نبوت..63بیان داستان رابطة موسي و هارون با فرعون..64بیان وجه تمایز قدرت سالطین و قدرت پیغمبران..65 بی��ان اثب��ات وج��ود خ��دا از بی��ان موس��ی ع ب��رای.66

فرعون. مسابقة موسی ع با ساحران زمان فرعون و نتیج��ه.67

آن. کسانی که در خط دانشجويي فعاليت ميكنند، دانش.68

آنه��ا هرچ��ه باش��د، ح��ق ي��ا باط��ل، مغ��ز آنه��ا در اين

Page 8: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص8

دانش��جويي و دانشطلبي فع��ال ميش��ود و زودت��ر وبهتر از ديگران حقيقت را درك ميكنند و بالعکس.

ضرورت این که خداون��د ب��راي مغ��ز انس��ان، مي��دان.69كار و فعاليت تهيه وتنظيم كرده است چیست؟

در مي���دان نم���ايش س���حر و هنرنم���ايي موس���ي و.70ساحران، مردم به سه دسته تقسیم میشوند.

رب��ط نم��ایش انس��انها در مقاب��ل س��حر و ج��ادوی.71 س��احران ب��ا قی��ام ام��ام زم��ان عج ک��ه ب��ا ق��درتهای

اعجازی ظهور میکند. اثبات این که اولين كس��اني ك�ه بع�د از ظه�ور ام��ام.72

عج ايمان ب��ه آن حض��رت ميآورن��د و زودت��ر از هم��ه ق��درت و فع��اليت او را قب��ول ميكنن��د، انس��انهاي دانش��جو و دانش��مند از ه��ر ق��وم و مل��تي هس��تند و

آخرین گروه گرونده به ایشان اعراب هستند. بیان ضرورت بک��ار گ��رفتن مغ��ز و ه��وش و تفک��ر و.73

تعقل در طبيعت و حوادث آن. بیان ضرورت حفظ جوامع توحيدي و تقويت افراد و.74

اشخاص موحد جامعه. به چه علت خداوند متعال مقدر کرد كه كار حضرت.75

موسي)ع( با معجزات پيش برود؟بیان معجزات حضرت موسی ع در میان قوم خود..76 علت این ک��ه ق��وم حض��رت موس��ی ع ب��راي رف��ع.77

ع��ذابها ب��ه خ��دا پناهن��ده نميش��دند بلك��ه ب��ه موس��ي پناهن��ده میش��دند و میگفتن��د از خ��داي خ��ود بخ��واه

عذاب را برطرف كند چه بود؟ بیان تدبير و سياست حضرت موس��ي ب��راي ن��ابودي.78

تمامي قبطيان و فرعونيان و نجات بنياسرائيل.

Page 9: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص9

ق��وم بنياس��رائيل در ارتب��اط ب��ا خ��دا و دين خ��دا و.79 عظمت خدا و اولياء خدا مانند كودكان در ارتباط ب��ا

زندگي معمولي بودند. علت این که سالطین آن زمان خود را خ�دای م�ردم.80

میدانستند و مردم میپذیرفتند چه بود؟ خداون��د چگون��ه فرع��ون را مای��ة ع��برت پادش��اهان.81

آينده و ساير مردم قرار داد تا از اين حادثهه��ا درس بياموزن��د و بدانن��د ك��ه ارزش انس��ان ب��ه عق��ل و معرفت و ايمان و تقوي و عمل صالح است ن��ه طال

و جواهرات؟ حکمت این ک��ه خداون��د مق��در ک��رده ک��ه زن��دگي.82

انس��انها از طري��ق رنج و زحمت و ك��ار و فع��اليتباشد چیست؟

عامل ایجاد روح تک��بر و تبعیض ن��ژادی در بین ق��وم.83بنیاسرائیل چه بود؟

انسان ب��ر خ��دا حقي ن��دارد ك��ه خ��دا را موظ��ف ب��ه.84حقشناسي خود بداند.

علت این که خداوند بین تمام انسانها و پیغمبران به.85 حضرت ابراهیم ع اهمیت داده چیست؟ )برهان اين

جلوافتادگيها و عقب ماندگيها چيست؟( حکمت این که خداوند متعال ب��ه بعض��ي انس��انها ب��ه.86

دلي��ل پيغم��برزادگي ي��ا ام��امزادگي امتي��ازاتي داده اس��ت مخصوص��ا اين امتي��ازات درب��اره فرزن��دان حض���رت خ���اتم االنبي���اء و م���وال علي بن ابيط���الب

مشهود و مشهور است چیست؟ ریشة تفکر یهودی��ان ک��ه گفتن��د م��ا از اوالد اب��راهيم.87

خليل هستيم، بهشت مال ماس��ت و ث��روت دني��ا همبراي ما خلق شده، چه بود؟

Page 10: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص10

مالك بهشتي شدن و جهنمي شدن انسانها، ايمان و.88تقوي و يا كفر و گناه است نه حسب و نسب.

دوستي علي بن ابيطالب يك س��رماية خ��وبي اس��ت.89كه عمل گناه و معصيت به آن ضرر نميزند.

علت این که ابت��دا ايم��ان و تق��وي ح��اكم اس��ت بع�د.90همراه ايمان و تقوي، حسب و نسب، چیست؟

علت تعلق گرفتن خمس به سادات چیست؟.91 علت این که خداوند فرمود : ش��ما ب��ني اس��رائيل را.92

برتمامي اهل عالم برتري دادم چه بود؟چه کسی سید مردم شناخته میشود؟.93 نحوة ق��رار گ��رفتن ق��وم بنیاس��رائیل در پ��ایینترین و.94

ضعیفترین دولتها و حکومتها. توصیة رسول خدا ص در مورد مشرك بتپرستي ک��ه.95

میخواهد در پناه تو از دانشگاه اسالمي استفاده كندوكلمات قرآن را فراگيرد چیست؟

بنياسرائيل در عمل و اخالق در دو ح��ال و دو گ��روه.96تقسيم شدهاند.

علت پيدايش عزت و ذلت در طايفة بنياسرائيل چ��ه.97بود؟

ديني كه انبياء در ميان امت خ�ود بوج�ود آوردن��د ب��ر.98دو قسم است.

دنيا وآخرت بنیاسرائیل توأم با يك عقاي��د افس��انهاي.99خالف حقيقت و واقعيت بود.

دلي��ل اينك��ه پيغم��بران نتوانس��تند دين خ��ود را ب��راي.100 امت خود به ص��ورت مكتب و دانش��گاه تنظيم كنن��د

چه بود؟

Page 11: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص11

بیان آزمايشاتي که خداوند برای بنیاس��رائیل بوج��ود.101 آورد تا ضمن آن آزمايشات، ش��ايد عق��ل آنه��ا بي��دار

شود و يك تحول فكري پيدا كنند. علت پیدایش اقوام آتش پرست و گوسالهپرس��ت و.102

گاو پرست چه بود؟ برنامه خداوند جهت توجه مردم آن زمان از گوساله.103

پرستی به خداپرستی چه بود؟ در دين مق�دس اس��الم احتك�ار اجن�اس و ب�اال ب�ردن.104

قيمت متاع مورد احتياج مردم، بدون دلي��ل، ح��رمتدارد.

قسی القلب به چه کسی گفته میشود؟.105 هدف خداوند از این که از ایجاد فتنة عظیم مرب��وط.106

به قوم بنیاسرائیل جلوگیری نمیکند چیست؟ انجام تمام عبادات ما مانند نم��از و روزه و پ��رداخت.107

خمس و زکات كه صرفا يك حركات و سكنات است چه ارتب��اطي ب��ه س��عادت انس��ان و زن��دگي بهش��تي

دارد؟ بیان داستانی در همین زمینه که آی��ا مقص��ود ش��کل.108

عمل است یا باطن عمل؟ ه���دف خداون���د از بی���ان داس���تان اوالد اس���حاق و.109

بنياسرائيل براي همه جهانيان و مخصوص��ا اس��الم و مسلمانان، برای این بوده ک��ه مس��لمانان را برح��ذر

اس���رائيل گرفت���ار تبعيضدارد از اين ك���ه مانن���د بني ن��ژادي ش��وند و خ��ود را ب��ه دلي��ل پيغم��بر زادگي ي��ا

امامزادگي مستحق بهشت بدانند. عبدالل���ه، پ���در پيغم���براكرم )ص( درس���ت براب���ر.110

اس��ماعيل فرزن��د اب��راهيم اس��ت و مانن��د اس��ماعيلذبيح الله شناخته شده است.

Page 12: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص12

علت این که بني اسرائيل مغضوب خدا واقع ش��دند.111چه بود؟

تنه��ا دي��ني ك��ه در حك��ومت خ��ود براس��اس ايم��ان و.112 تقوي به بندگان خدا امتياز ميدهد دين مقدس اسالم

است.

تفسير سوره قصصمبسم الله الرحمن الرحي

**********مقدمه

تفس��ير س��وره قص��ص را بخواني��د و بداني��د ش��ما را چ��ون ش��اخهاي ب��ه ش��جره بش��ريت اتص��ال و ارتب��اط

هم��ه را از ش��ما ميدان��د. ميده��د. ش��ما را از هم��ه و گذش��تگان از نيك��ان راه راس��ت بس��وي ش��هر تم��دن و س��عادتند و گذش��تگان از ظالم��ان هم بيراه��ه بس��وي بيابان و برهوت. شما كه بعد از تولد وارد جاده زن�دگي شدهايد الزم است راه را از بيراهه تشخيص دهيد و در جاده مستقيم حركت كنيد. دائم بگوئيد: اهدنا الص��راط المستقيم. داستان گذشتگان، راه عبور براي آين��دگان

است اين تفس��ير مختص��ر نت��ائج ت��اريخ را در اختي��ار ش��ما ميگذارد و س��يماي ش��هر بهش��ت را ك��ه قي��ام ق��ائم آل

.محمد ص است به شما نمايش ميدهد

Page 13: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص13

برادر شما: محمد علي صالح غفاري

كلم��ه قص��ه و قص��ص از م��اده ) قص ، يقص( ب��ه معناي چيدن چيزي است ، مثل اين كه ناخن و س��بزيها را بچينند. چيدن با كن��دن ف��رق دارد. چي��دن ب��ه معن��اي

اس��ت. اين است كه اصل شئي به حال خ��ود محف��وظ كه را ميچيند و كندن انسان شاخ و برگ يا زياديهاي آن

نزع و نازعات خوانده ميشود به معن��اي اين اس��ت ك��ه كن��دن درخت شيئي يا شخصي را از ريشه بكنن��د، مثل

مفهوم و معناي كن��دن، س��وره نازع��ات از زمين. براي جا خبر ميدهد از انسانهايي كه نازل شده است. در آن

سخت عالقه به دنيا دارند ، آن چنان ب��ه دني��ا ميچس��بند ك��ه ب��ه و دنيا را ضميمه وجود خود ميكنند مثل درخ��تي

ميدوان��د و ب��ه آب و خ��اك زمين ميچس��بد. زمين ريشه ميچس��بند مانن��د چن��ان ب��ه زن��دگي بعض��ي انس��انها آن

دني��ا ريشه هستند كه به اعماق دنياه��ا و ث��روت درختي دني��ا چس��بيدهاند. وق��تي خ��دا دوانيدهان��د و س��خت به

ميخواهد آنها را از دنيا ببرد مثل اين است ك��ه بخواه��د را از زمين بكند بعد از كن��دن، ش��يار و درخت تنومندي

ش����كاف در زمين بوج����ود ميآورد و خيلي ب����ر درختسخت ميگذرد كه از زمين كنده شود.

معناي چيدن برگ سبز يا موي اما قصه و قصص به جهت سر ي��ا چيزه��اي ديگ��ر اس��ت. داس��تانها را از اين

ميگ��يرد. قص��هها درس ميگويند كه انس��ان از اين قصه داستان نيكان را ميخواند و ميداند و درس نيكي از آنها

آنه��ا ميگيرد. داستان بدان را ميخواند و میداند، از بدي ميآموزد. هر انساني در تاريخ زندگي مث�ل عبرت درس

درختي است كه در جامعه روييده و رشد نموده، ش��اخ

Page 14: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص14

و ب����رگ درآورده و مي����وه داده اس����ت. انس����انهاي ك�ه ميخواهن�د ح�وادث روزگ�ار را جس�تجوگر وكس�اني

بدانند و بفهمند از شجره وجود گذشتگان ميوه ميچينند يا شاخ و برگي از آن درختها ميچينند و ب��ه وج��ود خ��ود

پيوند ميزنند تا مثل و مانند آنها باشند. قصههاي گذشتگان از چند جهت براي آين��دگان مفي��د

همين فاي��دهها خداون��د قص��ه نيك��ان و ك��ه ب��راي استذكر ميكند. آيندگان تاريخ را براي گذشته بدان

فايده اول، ارتباط انسان به تم��امي انس��انهايي ك��ه در تاريخ بودهاند و گذشتهاند. انس��انها متم��دن هس��تند،

خ��ود را ميخواهن��د و ط��الب وج��ود خ��ود و آن ق��در كه خود ميباشند طالب وجود ديگران و زندگي آنه��ا زندگي

هم هس��تند. انس��ان ش��جرهاي اس��ت ك��ه ب��ه ض��ميمه انسان رشد ميكند. يك نفر ك��ه ده نف��ر را ميشناس��د و دوس��ت دارد مث��ل درخ��تي اس��ت ك��ه داراي ده ش��اخه است و اگر صد يا هزار نفر را دوست دارد و ميشناسد مانند درختي است كه هزار شاخه يا بيش��تر و كم��تر از شجره وج��ود او جوان��ه زده اس��ت. ب��ه ه��ر م��يزان ك��ه دوستي و وابس��تگي انس��انها ب��ه يك��ديگر بيش��تر باش��د

ك��ه در رشد اجتماعي آنها بيشتر و بهتر است. انس��اني نظ��ر تم��امي انس��انها محب��وبيت دارد و او هم تم��امي انسانها را دوست دارد مث��ل درخ��تي اس��ت ك��ه ب��ه كل عالم آفرينش ريش��ه دواني��ده و ش��اخ و ب��رگ در آورده

م��ا و روزگ��ار زن��دگي دوستان زمان است. همانطوركه ما هرچه بيشتر و زيادتر باش��ند آس��ايش و آرامش م��ا

ميش��ويم و آنه��ا آنها را ميبينيم خوش��حال بيشتر است، ت�اريخ هم ب�ه انس�انهاي ميشوند ما را ميبينند خوشحال

انسانهاي زمان هستند. با آنها رابطه مثل كيفيت همين

Page 15: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص15

داريم و آنها را دوست داريم و اين دوستي و رابطه در زندگي آخ��رت نم��ود و نم��ايش پي��دا ميكن��د. در زن��دگي آخرت همه انسانهاي عالم از هبوط آدم ت��ا قي��ام ق��ائم هم��ه در روي مين زن��ده ميش��وند و زن��دگي ميكنن��د. آنچنان آزادند كه گويي بر فضا و صحرا و دريا حاكميت دارند. هرجا بخواهند بروند، ميرون��د و ه��ر ج��ا بخواهن��د بنشينند مينشينند و هرجا رفتند همه چيز در اختيارشان

كيفيتي كه اگر بخواهند از اين سر عالم تا آن هست به و ي��ا نيست غذا ي��ا رخت و لباسي سر عالم بروند الزم

ديگر با خود بردارند، هر جا ميروند همه چيز وسيلههاي با آنها هست و همه جا خانه آنهاست و هر انساني جاي برادر وخواهر، يا پدر و مادر آنهايند. در زندگي دني��ا ك��ه انسانها گاهي از يكديگر رنج ميبرند و در زحمت هستند يا از يكديگر فرار ميكنن��د ب��راي اين اس��ت ك��ه خداون��د زندگي دنيا را طوري ترتيب داده كه انسانها به يك��ديگر محتاج و مبتاليند و عالوه مسائل زندگي از نوع خ��وراك و پوشاك و وسائل ديگر كم است و در مضيقه هستند. ارتباطشان با يكديگر باعث مزاحمت ميشود و زن��دگي را بر يكديگر تنگ ميكنند و يك��ديگر را در مض��يقه ق��رار

همين مناس��بت از يك��ديگر ف��راري هس��تند. ميدهند. به كم��تر دوس��تي بين آنه��ا پي��دا ميش��ود بلك��ه ب��ا يك��ديگر

آخ��رت اينط��ور نيس��ت. ميكنند، وليكن زن��دگي دشمني نامتن��اهي موج��ودات آخ��رت يك انس��انها در زن��دگي

دري��ا در زندگي آخرت مانند آب هستند. ثروت و نعمت ميكنن��د، ب��راي دريا ح��ركت روي كه كساني است براي نيستند. صدها هزار نفر كه با آنه��ا وارد در مضيقه آب،

دارن�د مث��ل ي��ك نفرن��د. از اين دريا ميش��وند و آب الزم جهت نميتوانند يكديگر را در مضيقه قرار دهن��د و ماي��ه

Page 16: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص16

زحمت هم باش��ند. از انس و آش��نايي ب��ا يك��ديگر ل��ذت ميبرن��د. پس در زن��دگي آخ��رت ه��ر چ��ه دوس��تان و آش��نايان انس��ان بيش��تر باش��ند خوش��بختي و آس��ايش

جهت خدا در زن��دگي م��ردم زم��ان بيشتر است. از اين متصل و كس هر انساني به همه كه است ترتيبي داده

و آيندگان را بشناس��د، خوب��ان باشد. گذشتگان مربوط و ب��دان ت��اريخ را بشناس��د و نيك��ان را دوس��ت داش��ته

را نف��رين نماي��د ت��ا در آنها دعا كند. ب��دان باشد و براي انس��انهاي پ��اك و م��ؤمن و مق��دس نتيجه هم��انطور كه

تاريخ را هم بشناسد. زمان را ميشناسد انسانهاي ديگر اين كه زن��دگي موج��ود محص��ول رنج و زحمت

مانند ريشه و تنه انسانهاي تاريخ است. انسانهاي تاريخ آن مانند شاخ و ب��رگ درخت. درختند و انسانهاي زمان

چه از آب و غذا و زيبايي در اختيار دارند محص��ول رنج و زحمت ريش��ه و تن��ه درخت اس���ت. هم��انطور ك��ه انس��انهاي زم��ان از انس��انهاي ت��اريخ متول��د ش��دهاند و

را بوج��ود آوردهان��د، علم و گذشتگان بودند كه آيندگان دانش انسانهاي زمان و ثروت و ق��درت و زن��دگي آنه��ا هم مول����ود رنج و زحمت انس����انهاي ت����اريخ اس����ت.

علم و تجرب��ه و درس زن��دگي و گذشتگان به آين��دگان، ثروتهاي ديگري دادهاند كه همه آنها يادگاري انس��انهاي تاريخ است. پس از نظرحق شناسي همانطور كه الزم است حق انس��انهاي زم��ان را ك��ه س��ازنده زن��دگي م��ا

گذش��ته هستند بشناسيم و از آنها تشكر كنيم انسانهاي را هم كه براي ما زندگي ساختهاند بايد بشناس��يم و از آنه���ا تش���كركنيم و آنه���ا را دع���ا ك���نيم. اين تش���كر و شناس��ايي، س��رمايه زن��دگي آخ��رت ماس��ت. انس��ان بوسيله انسان در وسعت و گشايش قرار ميگيرد و باز

Page 17: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص17

ميش��ود. انسان منهاي انس��ان در مض��يقه و تنگي واقع شما خود را در دو حال فرض كنيد و ببينيد ك��ه در يكي از اين دو حال، آزاد مطلق هستيد مث��ل اين اس��ت ك��ه تمام كره زمين و وسايل كره زمين در اختيار شماست

ع��الم را ميشناس��يد و تمامي اهل كه و آن وقتي است شما را ميشناسند. شما آنه��ا را دوس��ت داري��د آنها هم

آنه��ا ن��يز ش��ما را دوس��ت دارن��د. آنه��ا ش��ما را ببينن��د خوش��حال ميش��وند و دوس��ت دارن��د ب��ا ش��ما محش��ور باش��ند، ش��ما هم آنه��ا را ميبيني��د خوش��حال ميش��ويد و دوست داريد ب��ا آنه��ا محش��ور باش��يد. در اين ح��ال ب��ه

ش��ما م��ال م��ردم و زندگي هرجا برويد، مال شماست. وس��عت و تم��امي م��ردم، م��ال شماس��ت و در زن��دگيهستيد. گشايش

ديگ��ر ح��التي اس��ت ك��ه ش��ما از تم��امي وام��ا ح��ال انسانهاي زمين وحشت داريد. ب��ه آنه��ا خي��انت ك��رده و دشمن آنها بودهايد. آنها هم از شما وحش�ت دارن�د ك�ه

ش�ما در آزار واذيت ق�رار گرفتهان�د. آنه�ا اگ�ر بوس�يله شما را ببينند ميترسند و از شما وحشت دارن��د. هري��ك

را ببيني�د از اين دشمن شما هستند و ي�ا ش��ما هركسي ديدن و محشور شدن، وحش��ت داري��د مث��ل انس��انهايي

آنه��ا را لعنت و كه منفور تاريخ هستند و تم��امي م��ردم ميكنند. يكچنين انساني ك��ه وحش��ت دارد از اين نفرين

ك��ه انس��اني را ببين��د ي��ا انس��انها اگ��ر او را ببينن��د از او در زنداني براب��ر حجم ب��دنش ق��رار متنفرند اين انسان

ميگيرد. زيرا به محض اين كه از جايش برخ��يزد م��ردم او را ميبينند و او را لعنت و نفرين ميكنند ي�ا ب�ا زج�ر و كتك از او انتقام ميگيرند و او هم از همه وحشت دارد.

Page 18: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص18

پس بايد در سوراخي بخزد برابر حجم بدنش جايي پيداكند چون وحشت دارد از اين كه خود را وانمود سازد.

يك��ديگر اس��ت يكي مخ��الف كه سخت اين دو حالت را سجين مينامند يعني تنگناي زندان، ديگري را عل��يين مينامند يعني وسعت و گشايشي براب��ر وس��عت ع��الم.

را در مض��يقه انس��ان پس اين انسانها هستند كه گاهي ق��رار ميدهن��د، اگ��ر ب��د باش��ند و منش��اء ش��ر و فس��اد

وسعت قرار ميدهن��د اگ��ر خ��وب را در باشند. يا انسان ص�الح باش�ند. نظ�ر ب�ه اين ك�ه باشند و منش�اء خ�ير و

انسانها به انسانها وسعت ميدهند يا انسانها يك��ديگر را در مض��يقه ق��رار ميدهن��د پس به��تر اين اس��ت ك��ه ه��ر انساني تمام انسانها را بشناس��د، خ��ير او را بخواه��د و آنه��ا را دع��ا كن��د ت��ا محبت آنه��ا در دلش ق��رار گ��يرد و محبت او در دل آنها. روز قيامت در وض��عي قرارگ��يرد كه گويي تمام عالم خلقت مال اوست و تم�ام انس��انها دوستان صميمي او هس��تند. پس اين ي��ك فاي��ده ت��اريخ

از طري��ق ش��ناخت انس��انها ميباشد كه انسان شناسيدر وسعت و گشايش قرار ميگيرد.

و نتيج��ه دوم درس و دانش��ي اس��ت ك��ه از ح��وادث ت���اريخ ف���را ميگيرن���د و اين درس و دانش را ع���برت ميگويند. خداوند در تعريف تاريخ و نتايج آنها ميگويد: و ان في قصص��هم لع��بره الولي االبص��ار. يع��ني داس��تان گذش��تگان ماي��ه درس و ع��برت و علم و حكمت ب��راي آيندگان اس��ت. كلم��ات ع��برت، عب��ور، اعتب��ار، مع��بر و

ها از يك ماده بوجود آمده. معن��اي ج��امعمعتبر همه اينآن عبور است.

معبر هم پل عبور را ميگوين��د. اعتب��ار هم ب��ه معن��اي در اختيار گرفتن وسايلي است ك��ه ب��ا آن بتوان��د عب��ور

Page 19: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص19

كن��د. اين عب��ور و اعتب��ار گ��اهي در مس��ائل ظ��اهري و حركت انتقالي به كار ميروند مانند مس��افرت از ج��ايي به جايي كه در طريق مسافرت ممكن است با ك��وه و

اي روبرو شود كه عبور برايش مش��كل باش��د. ل��ذادره روي درهها و مسيلها پل عبور ميزنند و به وسيله پل از درهها و مسيلها ميگذرند و از حوادث محفوظ ميمانند. انسان دو نوع مسافرت دارد: يك مسافرت انتق��الي از مكاني ب��ه مك��اني و از ش��هري ب��ه ش��هر ديگ��ر و يك

ب��ه ق��وت از ضعف.كمال از نقص به تكاملي مسافرت از جه���ل ب���ه علم و دانش، از خط���رات و و ق���درت.

مهلكات بسوي نج��ات و خوش��بختي، واديه��ا و درهه��اي در مسير سفر تكاملي وجود دارد يا پي��دا خطرناكي كه

خطرناكتر است از واديه��ا و درهه��اي ميشود به مراتب هولن��اك در ح��ركت حرك��ات انتق��الي. بزرگ��ترين وادي

تقالي سقوط در دره كف��ر و نف��اق اس��ت. انس��ان درنا اين س���قوط، گرفت���ار دزدان و ش���ياطين و راهزن���ان

او را ك��ار وميشود. آنها يا انسان را به بردگي ميكشند او استفاده ميكنن��د و اگ��ر در ميزنند و از منافع وجودي

حي��اتش و س��نين پ��يري و فرس��ودگي ق��رار گ��يرد كه اي ب��راي اس��تثمارگران ن��دارد ج��ز اين ك��هبقائش بهره

زحمت اس��ت، در اين ص��ورت او را از بين ميبرن�د. در همين وض���عيت جه��ل و ن���اداني وارد زن���دگي آخ��رت ميشود و در عذاب آنها با آنها محش��ور اس��ت ت��ا روزي كه راه نجات و وسايل نجات را كه ايمان به خدا باش��د بشناسد و به خدا متوسل ش��ود و خ��دا او را از مهلك��ه

اي مانن�د چ�اهنجات ده�د. ل�ذا گفتهان�د ه�ر گن�اه كبيره عميقي اس��ت ك��ه س��ر راه مس��افرين كن��ده باش��ند، انسانها در ح��ال عب��ور ندانس��ته و نش��ناخته در آن چ��اه

Page 20: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص20

خ�ود ميتوانن��د خ�ود را نج��ات عميق س�قوط ميكنن�د نه دهند نه هم كسي آنها را ميبيند و ميشناس��د ك��ه نج��ات

دهد جز اين كه رابطهاي با خدا داشته باشد. شرك و نف��اق از آن چاهه��اي عمي��ق اس��ت، گناه��ان كبيره ديگ��ر مث��ل ظلم و خي��انت ي��ا رواب��ط نامش��روع، دزدي و س��رقت هم��ه اينه��ا چاهه��اي وي��ل در مس��ير حركت تكاملي انسانها ميباشند. انسانهايي كه در تاريخ سقوط كردهان��د مانن��د ش��دادها و نمروده��ا و فرعونه��ا يع��ني انس��انهايي ك��ه مس��تحق لعن و نف��رين هس��تند،

آنه��ا گرفت��ار بشريت به ظلم آنها مبتال ب��وده و بوس��يله كس آنه��ا را لعنت شده است. همه مصيبتها و خطرات

ميكنن�د و اگ��ر بتوانن��د از آنه�ا انتق�ام ميگيرن��د. خداون�د مس��ير تكام��ل و ت��رقي در ي��ك براي اين كه انسانها در

آنه��ا ه��اي خطرن��اكي س��قوط نكنن��د ابت��دا بهچ��نين وادي حركت، زم��اني ك��ه دستور ميدهد كه از همان روز اول

خدا كنند به پناه عقل و شعور ميرسند، خود را بيمه به خ��دا برون��د، از خداون��د تقاض��اي حف��اظت و حم��ايت

بگوين��د: كه و دس��تورات سفارش��ات نماين��د. اين همه ال��رحيم و اع��وذ بالل��ه من الش��يطان بسم الله الرحمن

رمز بسم الله يعني به خدا توك��ل نم��ودن و از.الرجيم خ��دا كم��ك خواس��تن و رم��ز اع��وذ بالل��ه يع��ني از ش��ر شياطين ، ظالمان ، استثمارگران و گمراه كنن��دگان به

. شناختن وسيله نجات پناه خدا رفتن و خدا را بعنوان خ��دا كم��ك از خ��دا و پناهن��دگي به رم��ز كه دو با اين

در اختي��ارش و ت��رقي تك��املي هايباشد خداوند برنامه شايس��ته و پ��يروي از ميگذارد و او را با اعمال و اخالق

ميكن��د. خط انبياء و اولياء، مربوط به خود و پيغم��بران انس����ان را آنه����ا ميآموزد، ط����وري حس����نه به اخالق

Page 21: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص21

ميپروراند كه محبوب خدا و انبياء و تمامي اف��راد بش��ر كس، او ميكن��د. همه باشد. در دنيا به س��المتي زن��دگي

را دوست دارند، با او دشمني ندارند و اگر هم دشمني در كمين داشته باشد، خدا ضامن است كه او را از شر دش��منان حف��ظ كن��د. در ت��اريخ گذش��تگان ك��ه بعضي انسانها به ظلم و گناه مبتال بودهاند و گرفت��ار مص��يبتها

ي�ا ب��ه نف�رين شدهاند به عذاب الهي و خطرات بزرگي پيامبران از دنيا رفتهان��د، خداون��د داس��تان آنه��ا را ذك��ر

آين��دگان آنه��ا را ب��راي خطرناك ميكند ، اخالق و اعمال بازگو ميكند و به آيندگان اج��ازه عب��ور و اعتب��ار ميده��د يعني شما خطراتي كه گذشتگان داشتهاند، اش��تباهاتي

خلقي ي��ا الهي مبتال آنه��ا دانس��تهاند و ب��ه ع��ذاب كه آنه��ا را پ��ل عب��ور شدهاند، شما اشتباهات ي��ا خطاه��اي

قرار دهيد. سعي كنيد مثل آنها اشتباه نكنيد مانن��د آنه��ا به كسي ظلم و ستم ننمائيد. مانند آنها ك��افر و من��افق نباشيد، رابطه خود را با خدا حفظ كنيد. كساني ك��ه از حوادث گذشتگان درس ميگيرند و از تكرار آن ح��وادث

خ���ود و زن���دگي خ���ود نتيج���ه ميگيرن���د ، اين ب���راي گيريها را اعتبار يا درس عبرت ميگويند. موال اميرنتيجه

المؤم��نين علي )ع( ميفرماين��د: م��ا اك��ثر الع��بر و اق��ل االعتبار. يعني چقدر پل عبور براي نجات، زياد اس��ت و

آين��دگان عبور از آن پلها براي نجات، كم است. باز هم خود را چشم كمال سوي و حركت به در مسير زندگي

پ���رت گذش���تگان درهه���اي عميقي كه بندن���د و بهمي ميكنند. انسان گاهي در خياب��ان و شدهاند خود را پرت

بازار با كسي روبرو ميشود كه مفلوك و بدبخت است، او رحم سر كوچهها مينشيند به انتظار اين كه كسي به

در ح��ال او جس��تجو ميكنن��د ميبينن��د انس��ان كند. وقتي

Page 22: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص22

گناهك��اري ب��وده، رع��ايت ح��ق خ��دا و بن��دگان خ��دا را در خط ننموده، از مس��ير اعم��ال نامش��روع ي��ا بيب��اكي

مبتال ش��ده. مص��يبتهايي چ��نين اعتي��اد به مثل زن��دگي ميش���وند از چ���نين ب���دبختيهايي ش���اهد يك ها كهبعضي

كه مخالف راه سقوط بدبختي آنها پند ميگيرند و راهي ب��دبختي يك خ��ود اتخ��اذ ميكنن��د. پس آنهاس��ت ب��راي

كس��اني ميش��ود ك��ه از آن ب��اعث خوش��بختي انس��ان ديگري كه با آنه��ا روب��رو بدبختي متنبه شدهاند. انسان

ميشود بدون تفكر و تأمل راه و روش آنها را ميگيرد وميكند. سقوط در دره هالكت او هم

مرد اول را معتبر ميگويند يع��ني از منظ��ره ب��دبختي گرفت و خود را خوش��بخت نم��ود و م��رد درس ديگران

دوم را مانند نابيناي��ان ميشناس��ند ك��ه چال��ه س��قوط را ميگ��يرد و خ��ود را مث��ل آنه��ا در زن��دگي س��اقط نادي��دهميكند.

خ��ود را در ت��اريخي دوستان و دش��منان خدا داستان قرآن بيان فرموده تا آيندگان وظيفه خ��ود را بشناس��ند و مانند گذش��تگان در چ��اه و چالهه��اي زن��دگي س��قوط

خود پل عبور را براي گذشتگان نكنند. راه و روش نيك قرار دهند يعني از روش ك��افران و منافق��ان بگذرن��د و روش مؤمنان و اولياء خدا را راه و رسم زن��دگي خ��ود

قرار دهند. در آيات قرآن كلمات ويل يا ويلنا و ليتني و ليت زياد

كه در دنيا رفيق خداوند از حال كسي. مشاهده ميشود كشانيده و سقوط گمراهي داشته باشد و او را به بدي

از زب��ان او ك��ه بع��د از س��قوط چگون��ه پش��يمان است ميشود ميگويد: يا ويلنا ليتني لم اتخذ فالن��ا خليال يع��ني واي بر من ، اي كاش من فالني را كه مرد بدي بود به

Page 23: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص23

دوست صميمي خود نميگرفتم كه اينچ��نين م��را عنوان ك��ه گمراه كند و به جهنم بكشاند و يا در تعريف ظ��الم

ميگويد: يوم يعض الظالم عليميشودروز قيامت وارد يديه و يقول يا ليت��ني لم اتخ��ذ فالن��ا خليال. يع��ني روزي

خ��ود دست و ن��دامت پشت حسرت كه ظالم از شدت ك���اش ب���ا فالني رفي���ق گ���از ميگ���يرد ميگوي���د: اي را

نميشدم. خداوند در برابرگناهان كبيره مانند سرقت و دزدي

و روابط نامشروع و غيبت و تهمت و اذيت و آدمكشي ميبندن��د و كردن پدر و مادر و كساني كه به خ��دا دروغ

ميسازند و مردم را گمراه ميكنن��د در خود ديني به رأي ميآي��د كبيره به حس��اب گناه مقابل يكچنين گناهاني كه

كلمات ويل به كار ميبرند. مث��ل وي��ل للمطففين ، وي��ل لكل همزه لمزه. يعني واي بر كم فروش��ان ك��ه وق��تي حقوق خود را از مردم ميگيرند زياد ميگيرن��د و زم��اني

ي��ا ميگوي��د واي ب��ه كه حق مردم را ميدهند كم ميدهند آنها كساني كه بندگان خدا را مسخره ميكنند و به حال

ميگويند. لب و دهان خود را براي آنها كج ميكنند، متلك آنه��ا ت��وهين ميكنن��د ب��ا اين كه آنها را تحقير ميكنند ، به

م��ردمي ك��ه ب��ه چ��نين هس��تند. ب��راي خ��وبي آدمه��اي گناهاني مبتاليند خداوند كلمه ويل بك��ار ميبرد. وي��ل در ترجمه فارسي به معناي واي واي است. كس��ي ك��ه به

ميآيد ميگوي��د واي سرش مصيبتي مبتال ميشود و بالييكاري كردم. بر من، واي بر من، چرا چنين

در تعريف وي��ل گفتهان��د آن چ��اهي اس��ت در جهنم، عمقش به ميزاني است كه اگر در آن چاه بيفتد هفت��اد هزارسال طول ميكشد تا ب��ه ت��ه چ��اه برس��د. ي��ك روز

در حضور پيغمبر نشسته بودن��د ديدن��د ب��ه ناگ�اه جمعي

Page 24: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص24

پيغم��بر متغ��ير ش��د مث��ل اين ك��ه ص��داي عجيب و حال را نشان ميده��د ش��نيده باش��د. خطر بزرگي غريبي كه

الله چرا اينق��در ن��اراحت ش��ديد كردند يا رسول عرض كافر و منافقي را هفتاد سال پيش فرمود: يك حضرت

از اين مي��ان چ��اه جهنم انداختن��د و ح��اال ص��دايش را عم���ق جهنم رس���يد. ص���حابه پيغم���بر ش���نيدم ك���ه به

ت��ا من��افقي كه مشاهده كردند كه در همان س��اعت يك توانسته پيغمبر و مردم را اذيت نموده ب��ه درك واص��ل

متول��د ش��ده شده. پس آن منافق يا ك��افر از روزي كه در راه كفر و گناه فعاليت نموده، بعد از هفتاد سال كه م�رده در جهنم سقوط نموده. اخبار و احاديثي كه چ��اه

ميكنند از ب��اب تش��بيه معق��والت را اينطور تعريف ويل اس��ت. معق��والت يع��ني نقمته��ا و ي��ا ب��ه محسوس��ات

عق��ل كه ب��ه چش��م دي��ده نميش��ود وليكن به ضررهايي خ��وب و جهنم و آين��ده ش��ناخته ميش��ود ، مانن��د بهشت

ض��ررها و خطره��ا ي��ا هم محسوس��ات نيكان ي��ا ب��دان. نعمتهايي است كه با چشم ديده ميشود. مث��ل ب��دبختي

يا كساني كه دزدي ميكنند مبغوض مردم واقع معتادانآنها را حبس ميكند. ميشوند، دولت

عمي��ق اس��ت، ميگوي��د وي��ل، چ��اهي كه ح��ديث اين خطره��ايي ميش��ود به شناخته خطرهايي را كه به عقل

در ميكن��د زي��را انس��ان كه به چشم ديده ميشود تشبيه ميكن���د، يكي از آنه���ا را زمين دو زمين زن���دگي روي

مينامن��د و ديگ��ري را زمين��ه. زمين زن��دگي همين ك��ره ك��ره، خل��ق ش��ده و ب��ه زمين است كه انس��انها در اين

مش���غولند. روي اين ك���ره گ���اهي زمينه���اي زن���دگي ه��ايي هس��ت، درهه��ايهن��اهمواري هس��ت ، چ��اه و چال

عميقي هست. انسانها وقتي حركت ميكنند از جايي به

Page 25: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص25

ج��ايي ميرون��د باي��د م��واظب باش��ند ك��ه در آن چ��اه و نكنند. زمينه زندگي هم سقوط چالهها و درههاي عميق

زندگي كردن براي خود كه مردم براي روشهايي است ي��ا ن��افع ب��ه ح��ال م��ردم ان��د، روشهايي كهپيش گرفته

است مثل خدمات اجتماعي و محبت ب��ه م��ردم ، ص��له اخالقي و خ��وش رحم، خدمت ب��ه پ��در و م��ادر، خ��وش

رفتاري، انسانهايي كه دائم به قدر امكان��اتي ك��ه دارن�د در خط فايدهرساني به مردم هستند نه ضرررساني به مردم. و زمينه زندگي آدمهاي ديگر چنان اس��ت ك��ه از مسير آزار و اذيت مردم مانن��د ظلم و خي��انت، دزدي و س��رقت ، غيبت و تهمت زن��دگي ميكنن��د دائم در خ��ط شر و فسادند و اين زمين��ه زن��دگي مرب��وط ب��ه جامع��ه است كه در آنجا زندگي ميكنند. انس��انها هم��انطور ك��ه كره زمين را ب��راي زن��دگي ك��ردن تكيهگ��اه خ��ود ق��رار دادهان��د و در فض��اي خ��الي نميتوانن��د زن��دگي كنن��د، جامعهاي هم كه در آنج��ا زن��دگي ميكنن��د تكيهگ��اه خ��ود قرار ميدهند. تمامي انسانها ب��ه يك��ديگر احتي��اج كام��ل دارند. هركس ه��ر ج��ا هس��ت ممكن اس��ت در خ��دمت ديگران باشد يا در خيانت ب��ه م��ردم ، ممكن اس��ت ب��ه

ميكند اميدوار باشد و متكي در آن زندگي جامعهاي كه در آن زن��دگي ميكن��د و ممكن ب��ه جامعهاي باش��د كه

است از جامعهاي ك��ه در آنج��ا زن��دگي ميكن��د وحش��تداشته باشد و اميد به كسي نداشته باشد.

زن��دگي ميكنن��د در يكي از انس��انها در جامعهاي كهسه حالت قرار ميگيرند: اين

كس او را ميشناس��ند يا محبوب مردم هستند ، همه كس او همه و دوست دارند يا مبغوض مردمن��د، يع��ني

محبوب و نه هم را ميشناسند و دشمن ميدارند و يا نه

Page 26: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص26

كه نه خيرشان به مردم رسيده و ن��ه آدمهايي مبغوض،هم كسي از آنها اذيت و آزاري ديده است.

اول بس��يار خ��وب اس��ت. انس��انهاي زمين��ه زن��دگي برادر و خواهر او هستند، هركس او مردم بجاي تمامي

را ميبيند، خوشحال ميشود و همه آرزو ميكنند كه او را ببينن����د. هرچ����ه محب����وبيتش از مس����ير خ����دمت و

او م��ردم به زيادتر ميشود انس و آشنايي فايدهرساني بيشتر ميشود. مخصوصا در ع�الم آخ�رت انس�انها آرزو

پيدا ميكنند او را ببينند و در خدمت او باشند. در وض��عي اندجامعه كه مبغوض انسانهاي قسم دوم

را س��جين بسيار بد و در جايي بسيار تن��گ ك��ه خ��دا آن ناميده است زندگي ميكنند. عاقبت چن��ان وض��عي پي��دا

تمام مردم از او وحشت دارند، او را از خود ميكنند كه ميكنند. عاقبت چن��ان دور ميكنند و او را نفرين و لعنت

ميشود كه حاضر نيست با كسي روب��رو ش��ود. دوس��ت ندارد كسي او را ببيند ي��ا او كس��ي را ببين��د. مخصوص��ا در عالم آخرت ك��ه انس��انهاي ظ��الم و بي دين، منف��ور جامع�ه هس��تند، هرج�ا دي��ده ش��وند در مع�رض لعنت و

آنه��ا در زن��دگي مردم واق��ع ميش��وند. ل��ذا ج��اي نفرين و تنگي براب��ر حجم ب��دن آخرت يك چاله بس��يار كوچك

كسي او را اينطور زنداني كند آنها مي باشد نه اين كه بلكه او خود را از مسير ظلم و گن��اه در چ��نين وض��عي قرار داده كه از تمامي مردم وحشت دارد و م��ردم هم

متنفرند. كسي است كه ظلم و آزارش به بندگان از او و را در س��ختي اس��ت م��ردم خدا رس��يده، ت��ا توانس��ته

مضيقه قرارداده است. ب��راي كه تف��اوتو ام��ا قس��م س��وم ، انس��انهاي بي

خ��ير آنه��ا ب��ه م��ردم كسي خير و برك��تي نداش��تهاند نه

Page 27: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص27

رس��يده و ن��ه هم كس��ي از آنه��ا اذيت دي��ده اس��ت، ن��ه دوست صميمي دارند نه هم دش��من انتق��امگير. زمين��ه زندگي چنين افرادي را بره��وت مينامن��د، يع��ني بياب��ان وحشتزا و وحشتآور و زمين��ه زن��دگي قس��م دوم را ك��ه مبغوض جامعهاند چاه ويل مينامند. چنان وضعي دارن��د كه هركس آنه��ا را ببين��د لعنت و نف��رين ميكن��د ي��ا اگ��ر بتواند او را ميزند و از او انتقام ميگيرد. زمين��ه زن��دگي قسم اول را كه محبوب جامعهاند هر جا بودهان��د مث��ل شمعي درخشيدهاند و به مردم خير و ب��ركت دادهان��د، بهشت مينامند. هرج�ا برون�د گ�ويي بج�اي فرزن�دان ي�ا برادر و خواهر او ي��ا پ��در و م��ادر او ميباش��ند ، س��عدي

شيرازي ميگويد: منعم به كوه و دشت و بيابان غ��ريب نيس��ت ه��ر

جا كه رفت خيمه زد و بارگاه ساخت خ�يرش ب��ه يعني آدم خوب و سودمند به جامع��ه كه

مردم ميرسد هرجا ميرود مانند اين است ك��ه در ش��هر چاه ويلي كه آن و ديار خود و جامعه خود ميباشد. پس

اند چاهي است كه در زمين��ه زن��دگي پي��داكرده تعريف تا بگويند چ�ه كس��ي چ�نين چ��اهي زمين ميشود نه كره

را ب�ه كيفي�تي اس�الم مق�دس خداون�د دين است. كنده م��ؤمن و مت��دين از مس��ير ك��ه انس��ان تنظيم نم��وده

عبادت و تق��وا، محبت خ��دا را جلب ميكن��د و از مس��يرخدمات اجتماعي، محبت مردم را.

خ��ود مث��ل با اين حساب انس��انها در زمين��ه زن��دگي ش��هر ب�زرگي در بياب��ان ب�ه س��وي ك�ارواني هس�تند كه

آن شهر ب��زرگ حركت ميكند. همه ميكوشند خود را به برسانند و از رنج و زحمت صحرا و دريا برهند. يكچنين حركتي را حركت تك��املي ي��ا س��ير مع��راجي مينامن��د ،

Page 28: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص28

كس در حال عروج به سوي زن��دگيهاي به��تر يعني همه و بهتر و علم و دانش بهتر و به��تر ي��ا كيفيته��اي به��تر و عاليتر هستند تا اين كه خ��ود را ب��ه آخ��رين زن��دگي ك��ه

كاملترين زندگي است برسانند. خداوند حركت تكاملي انسانها را در سوره زم��ر ب��ه همين كيفيت ترسيم ميكند. زمر جمع زمره ب��ه معن��اي جمعيت و گروهي است كه در مسير رسيدن ب�ه ه�دف

ك��ه دارن��د برس��انند. حركت ميكنند تا خود را به ه��دفي فعاليت ميكند تا خ�ود را ب��ه هدف انسان بر انساني كه

هدف خود برس�اند، ح�اكميت دارد. ح�اكميت ه�دف ب�ر انسانها مثل حاكميت شهر مقصد بر مس��افرين اس��ت.

ح��ركت ميكني��د س��عي مثال شما ك��ه ب��ه س��وي ش��هري ميكنيد خود را به آن شهر برس��انيد. آن ش��هر ب��ر ش��ما ح���اكميت دارد. رنج و زحمت راه را ب���ر خ���ود هم���وار ميكنيد و مواظب هستيد كه خود را از مس��ير آن ش��هر

به چپ و راست منحرف ننماييد. در اين سوره خ��دا ميفرماي��د: جمعيت اه��ل ايم��ان و تقوا و انس��انهاي خ��داجو و خداپرس��ت، انس��انهايي ك��ه طالب ح�ق و عدالتن��د، ب��راي احي��اي ح��ق و ع��دالت در جامعه خود فعاليت ميكنند تا روزي كه در اين راه و در اين مسير به�ترين حكومته��ا را بوج��ود آورن��د و به��ترين

خ�ود بس�ازند از آن ط�رف انس�انهاي ها را ب�رايزن�دگي كافر و گناهكار به همين كيفيت در مسير كفر و گناه و جن��گ و ن��زاع و قت��ل و كش��تار و اذيت و آزار يك��ديگر

ميكنن��د. ه��ر روز در وض��عي ب��دتر و خطرن��اكتر فعاليت قرار ميگيرند تا عاقبت گرفتار جنگهاي آتشين هستهاي ميشوند و به زندگي خود خاتمه ميدهن��د. آخ�رين نتيج��ه

ها و بغض وها و ظلم و س��تمزن��دگي آنه��ا هم��ان آتش��

Page 29: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص29

كينههايي است ك��ه در دل م��ردم ج��ا دادهان��د ي��ا در دل خود نسبت به مردم پيدا كردهان��د اين بغض و كينهه��ا و لعن و نفرينها و انتقامجوييه��ا هم زن��دگي جهنمي است ك��ه ب��راي خ��ود داي��ر ميكنن��د. ل��ذا در اين مس��ير هم

خداوند در درههاي عميق و چاه و چالهها زياد است كه دين و كتاب خود و همينطور انبياء و اولياء در تعليم��ات

ه��ا و چ��اه و چالهه��ا ه��دايتآن دره خ��ود بش��ريت را به هشدار دادهاند كه در زن��دگي خ�ود آنها فرمودهاند و به

موظب باشند در يك چنان چاه و چالهها و درههايي ك��هجهل و كفر و ظلم و گناه است سقوط نكنند.

آن چالهها و درهه��اي دادن نشان در اين رابطه براي عميق، داستان گذشتگان را ب��راي نمون��ه ذك��ر ميكن��د ، داستان پيغمبران و دشمنان آنها را داس��تانهاي ظ��الم و ع��ادل م��ؤمن و ك��افر ، ص��الح و ط��الح هم��ه ج��ا اين داس��تانها را ب��راي م��ردم ب��ازگو ميكن��د ت��ا م��ردم ب��راي

چالهه��اي در آن وصول ب��ه مقص��د از س��قوط و هب��وط عميق محفوظ بمانند. لذا ميفرمايد: و ان في قصصهم لعبره … يع��ني داس��تان گذش��تگان راه عب��ور و كيفيت

عبور آيندگان است. داس��تان آموز،از به��ترين درسهاي عبرتآميز ي��ا عبرت

موس��ي پيغم��بر و فرعونه��اي معاص��ر اوس��ت. خداون��د دو طايف��ه و گ�روه را در كت��اب خ��ود بي��ان وض��عيت آن

ميكند تا انسانها بدانن��د و بخواهن�د و س��عي كنن��د مانن��د پيغمبران زندگي كنند، نه مانند دشمنان آنها كه فرعون

ك�ه هم و شداد و نم�رود باش�ند. در ابت�داي اين س�وره اكثرا داستان پيغمبران گذشته است. حروف مفرده را

يادآوري ميكند و سورهها را با حروف شروع ميكند.

Page 30: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص30

رمز حروف در ابتداي سورهها به معناي ادامه راه و اس��ت. روش اين سوره براي آيندگان مانن�د گذش�تگان

از پيش گذش���تگان و انس���انهايي كه داس���تانهايي كه ظهور اسالم زندگي كردهان��د، آن داس��تانها ب��ه ص��ورت

و ديگ��ر است و عبارات درآم��ده و خاتم��ه يافته كلمات آن داس��تانها ب��راي قاب��ل تك��رار نيس��ت وليكن نمونه

تكرار اس��ت. داس��تان آين��دگان ك��ه هن��وز آيندگان قابل ش��كل نگرفت��ه و واقعيت پي��دا نك��رده اس��ت در ق��رآن بصورت حروف يادآوري ميشود. يكي از معاني حروف

حوادث آينده است، مثال م��ا انس��انها حادثهه��ايي قرآن، آن ك��ه س��رمان آم��ده، گفتهايم و در كتآبه��ا نوش��تهايم.

گرفته حادثهها بصورت داستان و كتاب درآمده و شكل اس��ت وليكن آنچ��ه را در آين��دهها ميبي��نيم ي��ا ميش��نويم

در هنوز ش��كل نگرفت��ه و بص��ورت داس��تان در نيام��ده، اس��ت. يع��ني س��خناني ك��ه در آين��ده لب��اس ح��روف

ميگوييم و ميشنويم اآلن در لباس ح��رف اس��ت وليكن كه در گذشتهها گفتهايم و شنيدهايم در لب��اس سخناني

حوادث آينده را در لب��اس ح��روف كلمات است. قرآن، نمايش ميدهد و گذشتهها را در لباس كلمات و عبارات

در ق��رآن و آيات نم��ايش ميده��د. غالب��ا داس��تانهايي كه ذكر ميشود با حروف شروع ميشود يع��ني اين داس��تان

همان يوسف دارد مثال يوسف صديق در آيندگان نمونه شده و به چ��اه افت��اده واقع كه محسود برادران نيست

و ميشوند است. هزاران يوسف در آينده محسود واقع در چاه حسودان سقوط ميكنن��د، از جمل��ه آن يوس��فها ام��ام زم��ان )عج( اس��ت. اه��ل ع��الم و مس��لمانان ب��ه

حس��ود او هس��تند ك��ه نتوانس��تهاند او را منزله برادران درآن منصب و مقام ببينند، اين هم��ه تعقيب و جس��تجو

Page 31: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص31

نمودهاند تا او را بيابند و بشناسند و ب��ه قت��ل برس��انند. لذا غيبت اختيار ك��رد ت��ا روزي ك��ه خداون��د او را مانن��د يوسف تاريخ به كرس��ي س��لطنت بنش��اند، و همينط��ور نمونه موس��ي پيغم��بر، موس��يهاي زي��ادي و فرعونه��اي زيادتري بعد از او پيدا شدهاند. فرعونها در چاه ضاللت و جهالت سقوط كردهاند و موسيها به عزت و عظمت رسيدهاند. پس در ابتداي اين سوره كه خدا ميفرماي��د:

حروف نمايشگر اين است كه نمونه طا سين ميم اين اين داس��تان موس��ي و عيس��ي )ع( ادام��ه دارد. ه��ر

از زن و م��رد ب��ه ج��اي موس��ي و عيس��ي انسان پ��اكيشناخته ميشود و هر ناپاكي به جاي فرعون و شداد.

آين��دهها را در لب��اس ح��روف خداون��د در آي��ة اول كه دوم به مفرد ي��ادآوري ميكن��د ميفرماي��د: طس��م در آيه

هم��ان ح��روف اش��اره ميكن��د و ميفرماي��د: تل��ك آي��ات الكتاب المبين. يعني نمون��ه اين داس��تان ك��ه گذش��ته و

در آينده ظ��اهر ميش��ود در هم��ه اينه��ا كه نمونه ديگري آيات كتاب بيانكننده حقايق است. كتاب م��بين، زن��دگي

انسان در روي كره زمين است. عالم خلقت از سه كتاب تش��كيل ش��ده ك��ه انس��انها خ��واهي و نخ��واهي در زن��دگي دني��ا و آخ��رت اين س��ه كت��اب را ميخوانن��د و ميدانن��د و ب��ه حق��ايق آن آگ��اه

ميشوند. كتاب اول، همين ط��بيعت اس��ت. زمين و آس��مان و كوه و دريا و صحرا و هرچه هست مجموعه آنه��ا ع��الم

در زمين و خلقت را تش���كيل ميده���د. موج���وداتي كه آسمان خلق شدهاند مانند كلمات و عباراتي هستند كه در اين كتآبهاي خطي نوش��ته ميش��و. كتآبه��اي خطي از حروفي ش��ناخته ميش��ود ك��ه ب��ر زب��ان ج��اري ميش��ود.

Page 32: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص32

كتآبهاي خطي عب��ارات و الف��اظ و اش��اراتي اس��ت ك��ه انسانها را به كتاب طبيعت آشنا ميكند. وقتي مينويسند كوه و دريا و صحرا، انسانها متوج��ه كوهه��ا و درياه��ا و صحراها ميشوند. همينطور هر جمل��ه و عب��ارتي ك��ه در

ه��ا و كتآبه��ا نوش��ته ميش��ود ش��رحي ازكاغ��ذها ي��ا نامه مخلوق��اتي اس��ت ك��ه در اين ع��الم خل��ق ش��دهاند.

كتآبه��اي نج��ومي مينويس��ند، س��تارگان و منجمين كه ك��ه در كرهزمين حركت ستارگان و تأثير اين س��تارگان

و ط��بيعت دارن��د، ب��راي م��ردم ب��ازگو ميكن��د. كتآبه��اي جغرافي���ا ، جغ���رافي، زمينشناس���ي و طبيعتشناس���ي، ش��كل ك��ره زمين و اش��كال داخلي آن را ك��ه ك��وه و صحرا و دريا باشد در اختيار م��ردم ق��رار ميدهن��د ، ب��ه

ك�ه نوش��ته ش�ده و ي�ا نوش��ته همين كيفيت ه�ر كت�ابي خواهد شد، شرح و بياني از حقايق موج��ود در ط��بيعت است. اين كتاب ، كتآبهاي خطي و لفظي است كه ب��ه

ارزشي ندارد و علميت هم پيدا نميكند مگ��ر ب��ه تنهاييميزاني كه حقايق طبيعت را براي مردم بازگو كند.

كتاب دوم طبيعت هم كتاب مبين است که انسانها و زندگي انس��انها هس��تند، انس��انها گرچ��ه از نظ��ر حي��ات

حيواناتي هستند كه خدا آفريده است ، حيوانيت، نمونه وليكن از نظ����ر علم و دانش و فك����ر و مع����رفت و حوادثي كه در زندگي خود ميسازند، مانند جنگها و قتل

نظ��ر ك��ه ديگ��ر از اين آن حوادث و كشتارها و يا نمونه آنه��ا پ��رورش پي��دا ميكن��د، عام��ل علم و دانش بوسيله

پيدايش زن��دگيهاي ب��د و خ��وب هس��تند و ي��ا زن��دگيهايي به��تر و به��تر از اين نظ��ر ك��ه عام��ل پي��دايش اين هم��ه حادثهها و بد و خوبها و قي��ام و قعوده�ا و علم و دانشها

كتابي مستقل و جداگان��ه ب��ه حس��اب هستند. خودشان

Page 33: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص33

ميآين��د. هم��انطور ك��ه در ط��بيعت خداون��د ك��وه و دري��ا همه جمادات و نباتات و درختها را بوج��ود ساخته و اين

همين كيفيت ك��وه و آورده در زن��دگي انس��انها هم به دري��ا و ص��حرا س��اخته ميش��ود. درخته��ا و جنگله��ا و ميوههاي بد و خوب از اخالق و اعمال آنها پيدا ميش��ود و در انتها بهترين زندگيها و يا بدترين زندگيها را به ن��ام

بهشت و جهنم بوجود ميآورند. انسانها هركدام يك عالمي برابر ك��ل ع��الم آف��رينش

اگ��ر انس��ان نباش��د ع��الم.هستند و بلكه به��تر و ب��االتر خلقت تا حد صفر تنزل پيدا ميكن��د و ارزش خ��ود را از دست ميدهد. انسان با حوادث و داس��تانها و قص��ههايي ك��ه بوج��ود ميآورد ب��ه اين ع��الم خلقت معن��ا و محت��وا ميدهد ، درياهايي ك��ه در زن��دگي انس��انها پي��دا ميش��ود علم و دانش اس����ت و اين علم و دانش ب����ه جامع����ه بشريت حيات ميده��د يع��ني زن��دگي انس��انها ب��ه علم و دانش زنده ميشود مانند همين درياها كه با آب و باران

ميكنند، انسانها نيز با علم را زنده و بخار خود، طبيعت ك��ه ايو دانش و هنرهاي خود و اعم��ال و اخالق پاكيزه

همين را زنده ميكنند. به زندگي بشريت بوجود ميآورند مناسبت انسانهاي متمدن پيشرفته را انس��انهايي زن��ده��تي هس��تند زن��ده، متم��دن، معرفي ميكنند، ميگوين��د مل

عاقل و دانا، و از آن طرف ملتهايي نيرومند و هنرمند، ك��ه فاق��د تم��دن و فاق��د علم و دانش هس��تند، م��رده ميخوانند. انسانهاي هنرمند و دانشمند را زنده ميدانن��د و انسانهاي بيهنر و فاقد علم و دانش را مرده مينامند.

ه پيغمبر اكرم ميفرماي��د: دينبخداوند در بعضي آيات، خود را و قرآن را به انسانهاي زنده عرضه كن و ب��راي آنها بخوان. انسانهاي مرده را رها كن، براي آنها ق��رآن

Page 34: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص34

تالوت نكن. منظور از مردگان و زن��دگان در اين آي��ات، انسانهاي متمدن، دانشمند و عاقل و عالم و انس��انهاي

فاقد تمدن و دانش ميباشند. آيات ميفرمايد: انك تن��ذر من ك��ان حي��ا و م��ا در اين

انت بمس��مع من في القب��ور. يع��ني ت��و ب��ه زن��دگان ميت��واني ح��رف ح��ق را بش��نواني و ق��رآن را برايش��ان بخ��واني وليكن م��ردمي ك��ه در گورس��تان ب��دن دفن شدهاند فقط حيات حيواني دارن��د و از حي��ات انس��اني بيبهرهاند. از كتاب تو و دين تو استفاده نميكنند، هرگ��ز با آنها تماس پيدا نكن و قرآن را براي آنها قرائت نكن.

آب دري��ا ب��ه انس��انها، حي��ات علم و ايم��ان مثل پس اجتم��اعي و ايم��اني ميده��د و انس��انهاي فاق��د علم و ايمان مانند بيابانه��اي خش��ك و ك��وير هس��تند، خاص��يت حياتبخشي ندارند. پس درياهاي زندگي انسانها، علم��اء

زن��دگي انس��انها ، و دانش��مندان هس��تند. بيابانه��ا در يا انسانهاي فاقد علم و دانش هستند. كويره��اي خشك

ج��ز گزن��دگي و هس��تند كه بره��وت، انس��انهاي وحشي درندگي كاري از آنها ساخته نيس��ت. كوهه��ا در زن��دگي

هستند. ابرقدرتهاي انسانها ابرقدرتهاي مادي و معنوي و نيرومند و ابرق��درتهاي مانند پادشاهان ثروتمند مادي

م��ذهبي مانن��د پيغم��بران و ي��ا علم��اء مانن��د كوهه��اي كرهزمين هستند. همانطور كه كوهه��ا س��ر ب��ه آس��مان كشيدهاند و بركات مادي مردم را از خدا ميگيرند و در

زمين هس��تند ك��ه ميكنند و لنگر ك��ره وجود خود ذخيره ميكنند كه مبادا متالشي شود ، قدرتهاي حفظ زمين را

بزرگ ديني و مذهبي هم مانند پيغمبران و ائم��ه اطه��ار )ع( و جانشينان آنها مانند كوهها، جامعه بش��ريت را از متالشي شدن حفظ ميكنند، وزنه اجتماع هستند مانن��د

Page 35: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص35

ها و ي��ا مانن��د ب��ال و پ��ر مرغه��ا وكش��تي لنگ��ر ب��راي كيفيت هرچ��يزي ك��ه در ط��بيعت هواپيماه��ا. ب��ه همين

خلق شده مانند نهره��ا و چش��مهها و درخته��ا و ميوهه��ا در زن��دگي انس��انها هم خل��ق ش��ده اس��ت. خداون��د از

پرثم�ر درخت ب�ارور و انسانهاي پاك و م�ؤمن تعب�ير به ميكن��د، از انس��انهاي ك��افر تعب��ير ب��ه درخته��اي خش��ك

هرج��ا در ق��رآن كلم��اتي امث��ال درخت و آب و.بيثمر خداوند در كه ميوه و يا جنگل و صحرا مشاهده ميكنيد

انس��انها طبيعت ب��ه ش��ما نم��ايش ميده��د و در زن��دگي را در نمايش ميگذارد، نمون��ه اين آي��اته را ب آن نمونه

آن را ك��ه ظاهري زندگي انسان تأويل مينامند و معانيبه طبيعت مربوط ميشود تفسير ميگويند.

ط��بيعت و پس تفسير و تأويل دو كت��اب اس��ت: يكي ديگر زندگي انسانها، و كتاب سوم قرآن، ذات مق��دس خداوند متعال اس��ت. ه��ركس اين دو كت��اب را درس��ت

خداس��ت ذات مق��دس بخواند و بداند به كتاب سوم كه كت��اب آگاهي و آشنايي پيدا ميكند. خداون��د ب��ه اين سه

ميكند و در لباس حروف، آنها را ت��ذكر ميده��د و اشاره ميگويد: تلك آيات الكتاب الم��بين. يع��ني اين ط��بيعت و

خ��ود آنچه در آن خلق شده و انسانها و آنچه در زندگي آفريدهاند و همچنين ذات مقدس خداون��د متع��ال و اين

ش��ده، اين و دانش��ي ك��ه از ج��انب او ن��ازل علم همه هرسه يا هر يك از آنها كتاب مبين هستند ، يعني كتابي

حقايق و دقايق طبيعت است، كتآبه��اي خطي كنندهبيان م��ا روش��ن ميكن��د و معن��اي ه��ر و لفظي را ب��راي

لفظي را در اختيار ما ميگذارد. را براي طبيعت هستند و كتاب طبيعت انسانها زبان

م��ا توض��يح ميدهن��د. ك��وه و دري��ا و ص��حرا را و هرچ��ه

Page 36: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص36

هست. اگر انسانها نباشند، آفرينش در سكوت مطل��ق اي س��اكت و ص��امت ميش��ود.قرار ميگيرد، مانند مرده

كتاب طبيعت مانند لفظ و عبارت است و انس��انها پس بيانگر آن الفاظ و كلماتن��د و ب��از ذات مق��دس خداون��د متع��ال بي��انگر زن��دگي انس��ان اس��ت. اگ��ر علم خ��دا و ارتباط انسانها با خدا نباشد خ��دا س��اكت ش��ود، چ��يزي نگويد و كت��ابي ن��ازل ننماي��د، انس��انها در جه��ل مطل��ق

ميمانند، مانند مردگان يا حيوانند. آي��ه ش��ريفه ب��ه همين س��ه كت��اب تل��ك در اين كلمه

روش��نگر هس��تند كه اشاره ميكند. ميگويد: اينه��ا آي��اتي س��وره ميباش��ند. در ابت��داي اين يكديگر و مبين حق�ايق

شريفه خداوند متعال داستان موس��ي و فرع��ون را ب��ه تفص��يل ذك��ر ميكن��د. در ت��اريخ زن��دگي انس��انها اولين

كه توانست يك حكومت ديني و م��ذهبي در پن��اه كسي ق��درت خ��دا ايج��اد كن��د و ب��ا حكومته��اي ش��يطاني و

موسي )ع( بود. پيش از ظهور طاغوتي بجنگد حضرت حضرت موسي، پيغم��بران گذش��ته از آدم ت��ا ن��وح و از نوح پيغمبر تا ابراهيم و از ابراهيم ت�ا حض��رت موس�ي،��غ و معلم ش��ناخته ش��دهاند. پيغم��بران فق��ط ي��ك مبل هركدام از آنها در شهري يا روس��تائي قي��ام ميكردن��د و م��ردم زم��ان خ��ود را ب��ه خداشناس��ي و خداپرس��تي و

معناي متحد شدن در دين خدا و وحدت ب��ا توحيد كه به خداوند متعال است دعوت ميكردند، آموزگ��اران محلي ي��ا ق��ومي و قبيلهاي بودن��د ك��ه اق��وام خ��ود را تعليم

تا نوح پيغم��بر تش��كيالتي آدم حضرت ميدادند. از زمان مذهبي يا مملكتي در جامعه بشريت بوجود نيامده بود. اينطور نبود كه انسانها در روستاها و يا شهرها رئيسي و يا خاني داشته باشند كه بر آنها حكومت كند و آنها را

Page 37: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص37

ب��ه نظ��ام درآورد. ه��ر خانوادهاي در روس��تا و ي��ا ش��هر آنه��ا را خود افرادي برجسته و يا شايستهاي داشتند كه

به نيكي و نيكوك��اري فرم��ان ميداد و آنه��ا هم اط��اعت ميكردند. زندگيهاي بسيار ساده و س��طحي و غاره��ايي

ها يا كوهه��ا ميس��اختند ك��ه خان��هدر زمين و يا دامن تپه مس��كوني آنه��ا ب��ود. اك��ثريت آنه��ا انس��انهاي وحش��ي

ميكردن��د. بياباني بودن��د ك��ه بص��ورتهاي ف��ردي زن��دگي در آنج��ا بش��ريت، زن��دگي خ��ود را اولين مرك��زي كه

شروع كرد، فرزنداني توليد نمود و از مس��ير دام��داري يا كشاورزي زندگي كرد، س��رزمين ع��راق بين دجل��ه و ف���رات ب���ود و بع���دها در آين���ده در همين س���رزمين پادشاهان بابل به نام بخت النصر و خانواده آنها بوجود آمدند، سرزمين آنها را باب��ل ميگفتن��د. از زم��ان آدم ت��ا

سال فاصله ب��ود، فرزن��دان1500نوح پيغمبركه تقريبا آدم كثرت پيدا كردند و در همان سرزمين بين النه��رين زندگي ميكردند ، بسياري از آنها زندگي اجتماعي كن��ار دو نهر دجله و فرات داشتند و بسياري از آنها پراكن��ده در بيابانها و صحراها. آخرين پيغمبر آنها از زمان آدم تا آن روز، ن��وح پيغم��بر ب��ود. پيغم��بران بين آدم و ن��وح،

است و پيغمبر مش��هور آنه��ا الله و ادريس شيث يا هبه 950نوح پيغمبر ب��ود. ن��وح پيغم��بر ك��ه مش��هور اس��ت

عمر نوح پيغمبر ضميمه هم��ان سال عمر نموده. مدت و نوح است نه اين ك��ه آدم م���رده آدم سال بين1500

س��ال1500باشد و بعد از آدم، نوح به دنيا آمده باشد سال. 950عمر كرده باشد و نوح

در بين النه����رين مجموعهاي از انس����انها زن����دگي ميكردند كه افراد برجسته آنها به نام آدم و ش��يث هب��ه

هم ديگ��ري الل��ه و ادريس و ن��وح و ش��ايد پيغم��بران

Page 38: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص38

بودهاند كه اسمي از آنها در كتآبها ذكر نشده. بهترين و خيلي بزرگترين پيغمبر آنها حضرت نوح بوده اس��ت كه

زي��اد س��ر ب��ه س��ر م��ردم گذاش��ته، آنه��ا را موعظ��ه و نصيحت كرده، از دست مردم اذيت و آزار ديده است.

گذاش��تهاند ب��راي اين ك��ه زي��ادن��ام ميگوين��د او را ن��وح و اين نوحهه���ا و گريهه���ا داش���ته است نوح���ه و زاري

ممكن اس��ت در ارتب��اط ب��ا خ��دا ب��وده ك��ه از غ��ربت و تنهايي خود نزد خدا تضرع و زاري داشته است و ي��ا از اذيت و آزار م�ردم. زمانه�اي ق�ديم در ابت�داي پي�دايش بشر در روي زمين كه انسانها فاقد معلوم��ات و تم��دن بودهاند، سال و ماه بر آنها خيلي طوالني نشده است.

و شايد گذشت يك سال بر آنها برابر با گذشت يك ماه دو ماه بر انسانهاي زمان ما بوده است زيرا انس��انهاي س��طحي و فاق��د فرهن��گ و تم��دن زن��دگي خ��ود را ب��ه غفلت ميگذرانند سال و ماه ب��راي آنه��ا ط��ول ميكش��د مانند كودكان زم��ان م��ا. كودك��ان از تول��د ت��ا ح��دود ده سالگي و بيشتر سال و م��اه و دقيق��ه و س��اعتها را ب��ه حساب نميآورند ولي پدر و مادر آنها هر دم و وقتي ب��ه

ظهر ش��ده ي��ا نش��ده، غ��روب ساعت خود نگاه ميكنند، در غفلتن��د و ب��ه ب��ازي كودك��ان ولي ش��ده ي��ا نش��ده

مش��غول ميش��وند. ش��ب و روز را بحس��اب نميآورن��د. نميگويند روز يا شب طوالني شد ، ط��والني ش��دن روز و شب يا سال و م��اه، مول�ود انتظ��ارات م��ردم اس��ت. وقتي انسان به انتظ��ار كس��ي ي��ا چ��يزي مينش��ينند مثال ميگويد ده روز ديگ��ر ي��ا ده س��اعت ديگ��ر پ��در ت��و وارد

ميشود كه روزها و ساعتها را ميشود، اين انتظار باعث و اگر بش�مارد، م��دت ب�ر او ميگ��ذرد ط��والني ميش�ود

چنين انتظاري نباشد در حال غفلت، سال و م��اه ب��ر او

Page 39: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص39

اس��ت ولي ب��ه نظ��ر آن انس��ان ميگذرد گرچه ط��والني مبتال ب��ه كس��ي ي��ا چ��يزي نيس��ت غاف��ل و ج��اهلي كه

حس��اب نميآورد، ب��ه طوالني نميشود. سال و ماه را به س��اله و سيص��د ناگاه ميبيند صدساله ش��ده ي��ا دويست

ميبيند عيد شد يا زمس��تان و ساله مانند كودكان فوري تابستان شد. حساب نميكنند چند ماه گذش��ته تابس��تان شده يا به��ار و پ��اييز، از اين رو س��ال و ماهه��ا ب��ر آنه��ا

آنه�ا براب��ر ده س��ال م��ردم طوالني نشده و ص��د س��الما بر آنها نميگذشته است. زمان

در زمان نوح پيغمبر جمعيتي شايد برابر پنجاه ه��زار نف��ر براب��ر ش��هر ك��وچكي ي��ا روس��تاي ب��زرگي بيش��تر نبودهاند همينط��ور ط��بيعي مانن��د گوس��فندان كن��ار هم زن��دگي ميكردن��د، ب��دون اين ك��ه رئيس��ي ي��ا س��لطاني داشته باشند و شايد قتل و كشتار و يا آزار و اذيت و يا ظلم و ستم هم نداشتهاند كه چگونه بر يك��ديگر بتازن��د

زم��ان را عص��ر و مال و جان يكديگر را غارت كنند. آن كارش��ان و اس��باب و كه م��ردمي حجر ناميدهاند يع��ني

س��نگها ب��ه ابزارشان سنگ بيابان بوده است. از قطعه كردهان��د. خانهه��اي ج��اي بي��ل و اب��زار ديگ��ر اس��تفاده

خود ميساختند. نوح پيغمبر ي��ك زيرخاكي و يا غار براي چ��نين جمعي��تي را ك��ه گرفت��ار خراف��ات و بتپرس��تيها بودهاند به دين و اخالق و خداپرستي و حسن رفت��ار ب��ا يكديگر دعوت ميكرده و چون م��ردمي فاق��د فرهن��گ و

نس��ل اول انس��انها تمدن بودهاند مقدر شده اس��ت كه بين آدم و نوح از بين بروند و نسل جديدي پيدا ش��وند.

شدن و نجات بوس��يله الاقل از پيدايش طوفان و غرق كشتي نوح كمي تفكر الهي و توجه به پيغمبران نج��ات

Page 40: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص40

در فك��ر آنه��ا پي��دا ش��ود. ق��وم ن��وح پيغم��بر، بخشسادهترين و سطحيترين جمعيت زمان بودهاند.

اولين صنعت در جهان، كش��تي س��ازي ن��وح پيغم��بر ميش��ود.ب��وده آن هم از طري��ق وحي ب��ه دس��تور خ��دا

س��از، خداون��د متع��ال ب��وده و ن��وحكشتي گفت: مهندس پيغمبر به امر خ�دا توانس�ته اس�ت از ارتب�اط و اتص�ال

كشتي بسازد و جمعيت وابسته ب��ه خ��ود چوبهاي جنگل كه نوح پيغمبر ب��ه م��ردم زم��ان را نجات دهد. دستوري

خ��ود ي��اد ميده��د و آنه��ا ي��ك چ��نين دس��تور س��ادهاي را نميفهمن��د همين جمل��ه ب��وده اس��ت ك��ه ن��وح ب��ه آنه��ا ميگويد: چند روز ديگر در اين س��رزمين ب��اد و ب��اران و

در اين طوف��ان پي��دا ميش��ود؛ در اث��ر ب��ارش ف��راوان سرزمين، دريا پيدا ميشود و شما غ��رق ميش��ويد، به��تر

اين است كه سوار كشتي شويد. آن م��ردم ابالغ ميش��ود و دستور از جانب خدا به يك

يك خطر آماده در برابر مخالفت ب��ا پيغم��بر و ت��رك آن دستور. دستور اين است كه هركس خدا را به قدرت و

دارد و من را پيغم��بر او مي دان��د س��وار عظمت قب��ول ش��ود و اگ��ر س��وار نش��ود غ��رق خواه��د ش��د. كش��تي

يكچنين دستور سادهاي را جلو چشم خود نميتوانس��تند باور كنند كه چگونه در آنجا سيل و باران پيدا ميشود تا روز موع��ود رس��يد. مش��اهده كردن��د از س��رزمين آنه��ا

مانن��د آبش��ار آب ميجوشد و از آسمان هم مانند فواره متر و دو م��تر و آب ميريزد، آنها كم كم جمع شده، يك

ده متر روي هم، مردم از ترس غرق شدن ب��ه جاه��اي بلندتر ميروند با اين كه ميبينند چگونه غ��رق ميش��وند و اما كشتي نوح و همراهان او روي آب قرار گرفتهاند و

و خطر آماده محس��وس غرق نميشوند، باز هم يكچنين

Page 41: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص41

را درك نميكردن��د. بهش��تي ك��ه محس��وس آماده نجات آنها خبر ميداد سوار شدن كش��تي ب��ود و نوح پيغمبر به

كه آنه��ا را از آن ميترس��انيد غ��رق ش��دن مي��ان جهنمي آبها ، آبها را ميبينند ك��ه ه��ر دقيق��ه و س��اعتي يكم��تر و دومتر باال ميآيد به زانو ميرسد يا به ن��اف آنه��ا و س��ينه آنها ب��از هم نميفهميدن��د ك��ه غ��رق ميش��وند. س��رزمين

كم شيب است. آبها در زي��ر زمين عراق هم سرزميني توق��ف و يا روي زمين كمتر جريان پيدا ميكند ب��ه ح��ال

ميماند. نوح به پسرش ميگويد: پسر جان بيا سوارش��و ديگ��ر غ��رق ميبيني مردم غرق ميشوند، تو هم س��اعت اي را ك��ه ب��هميشوي وليكن آنه��ا يكچ��نين كلم��ه س��اده

چشمش��ان ميبين��د نميفهمن��د، مث��ل اين اس��ت ك��ه به گوسفندي بگويند ميان نهر نرود ي��ا وارد آب نش��ود ك��ه هالك ميشود. وقتي به پسر ميگويد: سوار كشتي ش��و، ميگوي��د ميروم ب��االي ك��وه غ��رق نميش��وم. پ��در ب��ه او ميگويد كسي نميتواند از ع��ذاب الهي نج��ات پي��دا كن��د.

گرفت��ار ام��واجد پس��ر پيش از آن ك��ه ب��ه ك��وهي برس�� و هالك ميشود. انسانها را از زمان آدم ت��ا ن��وح ميشود

پيغم��بر ك��ودكي ب��ه حس��اب آوري��د بس��يار س��طحي ب��ه ك��ه نف��ع موج��ود محس��وس ي��ا خط��ر موج��ود م��يزاني

محسوس را درك نميكنند. لذا خداون��د آن نس��ل را ك��ه شايد به صد هزار نفر نميرسيدند هالك نم��ود و از آنه��ا

سوار كش�تي ش��ده بودن�د ب�اقي هفتاد و هشتاد نفر كه جمعيت و ي��ا تنه��ا از مانده بود و نسل دوم بش��ر از آن

نوح پيغمبر و فرزندان او باقي مان��د و دوام پي��دا ك��رد، پ��در و.لذا نوح پيغمبر را پدرثاني ميدانند يعني پدر دوم

مادر اول آدم و حوا بودند از زمان آدم تا آخر عمر نوح جمعي��تي براب��ر پيغم��بر ح��دود ه��زار و چهارص��د س��ال

Page 42: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص42

اند كه شايد صد هزار نفرشهر بوجود آمده جمعيت يك بيشتر نبودهاند زيرا عمر آنها ط��والني ب��وده و م��رگ و

اس��ت. اگ��ر در س��ن دويست كم ب��وده ميرش��ان خيلي يا سيصد سالگي مردهاند هنوز كودك بودهان��د. سالگي

بعد از آن كه آب زمين فروكش كرد و كشتي نوح روي زمين نشست و آن جمعيت همراه نوح پراكنده ش��دند، نوح پيغم��بر و فرزن��دان او و جمعي از آن م��ردم، مب��دأ

نسل بشر به حساب آمدند. دوره دوم بشريت از ن��وح پيغمبرت��ا زم��ان حض��رت

ابراهيم : در اين مدت كه مردم در همان س��رزمين ع��راق ب��ه

مشغول بودند در آينده از آنه��ا جمعيت بس��ياري زندگي از هم��ان اجتم��اع بوجود آمدند. نس��ل آنه��ا زي��اد ش��د و

كردند و س��وار كه مردم از نوح پيغمبر اطاعت ابتدايي شدند و نجات پيدا كردند، مردم آين��ده فهميدن��د كشتي

كنن�د. كه بايستي كن�ار هم باش��ند و ب�ا يك��ديگر زن��دگي فرمان��دهي و فرم��انبري از هم��ان اجتم��اع كوچ��ك ك��ه فرمان��ده آنه��ا ن��وح پيغم��بر و فرم��انبر آنه��ا آن هفت��اد و هشتاد نفر بودند، شروع شد. آين��دگان ي��اد گرفتن��د ك��ه زن��دگي آنه��ا بيش��تر در مس��ير فرمان��دهي و فرم��انبري دوام پيدا ميكن��د. ن��وح پيغم��بر پيش��واي هم��ان م��ردمي

خ��ود از غ��رق شناخته شد كه آنها را به وس��يله كش��تي جمعيت در آين��ده ش��ايد ق��درت ش��دن نج��ات داد. آن

خود را ميدانس��تند و از او اط��اعت ميكردن��د و پيشواي سال در اطاعت نوح پيغمبر و ي��ا پيغم��بران500حدود

هم���راه او ي���ا بع���د از او بودن���د. آن س���رزمين مانن���د روستايي پر از جمعيت شد و پيشواي آنها ن��وح پيغم��بر

آنه��ا اين رياست و پيشوايي را ايجاد ك��رد ك��ه در مي��ان

Page 43: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص43

افرادي پيدا شدند به طمع رياست و پيشوايي افتادند و ب��ا ن��وح پيغم��بر ي��ا پيغم��بران بع��د، رق��ابت و حس��ادت نمودند ، اكثر آن جمعيت يا تم��ام آنه��ا را بط��رف خ��ود جلب و جذب نمودند. رياست و حكومتي بوجود آمد كه در آين��ده ب��ه ن��ام باب��ل ش��ناخته ش��د. س��رزمين باب��ل

طايفه به نام بلطشاسر و بخت النص��ر پادشاهي از يك كلده و آش��ور بودن��د. و امثال آنها معروف به پادشاهان

جمعيتي بوجود آم��د پادش��اهان هم مانن��د م��ردم كم كم زمان خود پادشاهاني خشن و ظالم بودند كه بر م��ردم

گفتهاند يكي از پادشاهان كه حكومت ميكردند تا جايي اوه ديد ب كه ظالم و بيدادگر بود در عالم خواب خوابي

گفتند كه خدا بر ت��و غض��ب ميكن��د و ت��و را ب��ه ص��ورت حيوانات درنده مينمايد. تو را در بيابانه��ا ره��ا ميكن��د ت��ا

خ��ود محش��ور باش��ي ، از آنه��ا مدتي با حيوانات امث��ال اذيت و آزار ببيني و قدر زندگي با انسانها را بشناسي. يك چنين پيامي در عالم خواب دريافت نمود و فردا ي��ا پس فرداي ديگر پيش از آن كه مردم بي��دار ش��وند ب��ه

مسخ شد. يعني انس��ان ب��ود وليكن حيواني صورت يك كه اگر م��ردم او به صورت حيوان در آمده بود دانست

را ببينند بعنوان اين كه يك خوك يا حيوان درن��دهاي ب��ه دربار سلطان آمده او را ميكشند. از ترس مردم اجبار پيدا كرد ب��ه ط��رف ص��حراها و بيابانه��ا ف��رار كن��د و ب��ا حيوانات همجنس خود محشور شود. مدتي چ�نين ب�ود. او ميدانست كه انسان است به صورت حيوان درآم��ده وليكن حيوان��ات هم جنس او ك��ه ب��ه ش��كل او بودن��د نميدانس��تند ك��ه او انس��ان ب��وده و بص��ورت حي��وان درآم��ده، ب��ا او محش��ور ميش��دند و او را آزار و اذيت

ده��د اين ميتوانس��ت انج��ام ك��اري كه فقط مينمودند و

Page 44: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص44

مثل خوكان و درندگان ديگر ب��ا نيش و پنج��ه از بود كه خود دفاع كند. مدتي در اين وضع و حال ب��ود و دانست

خدا او را گرفته است. در آن وضعيت به خدا كه غضب ناليد و از خدا خواهش كرد به وضع اول برگردد. روزي ديگر در عالم خواب به او خبر دادن��د ك��ه ف��ردا خداون��د

تو را به تو برميگرداند و تو را به صورت اصلي صورت انسان ظ��اهر ميكن��د ت��و را ب��ه درب��ار پادش��اهي منتق��ل

كه به بندگان خدا س��تم مواظب باشي ميكند و بايستي با انسانها ب��ه انس��انيت زن��دگي ك��ني ، ن��ه مانن��د نكني،

و به خود را ب��از گ��رفت درندگان. فردا صورت انساني دربار حكومت و سلطنت خود منتقل شد به مردم خبر

مردم گردش نمودم تا از اوض��اع داد كه مدتي در ميان مردم با خبر ش��وم وليكن واق��ع همين ب��ود كه و احوال

حي��وان خداوند مدتي او را تنبيه نم�وده ك�ه ب�ه ص�ورت انساني و محشور شود و قدر صورت درآيد با حيوانات

س��ليمان بن تن��بيهي ب��راي انسانيت را بداند. يك چ��نين عظيم و س��لطنتي كه داوود هم پي��دا ش��د ، س��ليمان

عجيب داش��ت انس��انها و حيوان��ات مس��خر او بودن��د و رد ك��انسانهاي وحشي بياباني را از بيابانه��ا جم��ع آوري

به آنها شهرنش��يني و دهنش��يني آم��وخت. ق��دري ش��ايد غرور پيدا كرد كه چ��نين ق��درت و س��لطنتي دارد. رم��ز

زده ب��ود. ق��درت او ي��ك انگش��تري ب��ود ك��ه ب��ه دست انگش��تر دس��ت راس��ت او مانن��د عص��اي موس��ي رم��ز قدرت بود. هر وقت انگش��تري را ميگ��رفت روي تخت سلطنت مينشست تمامي انسانها مج��ذوب و مرع��وب ميش���دند. منظم پ���اي تخت او ميايس���تادند و آم���اده

ي��ادي از زشمنان داطاعت بودند. موسي پيغمبر هم كه زوري نداش��تند ك��ه از او قبطيان داشت و ملتش چنان

Page 45: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص45

حفاظت و حمايت كنند، وقتي ميخوابيد عصاي خ��ود را س��وء باالي سر خود نصب ميكرد. ه��ر ي��ك از دش��منان

قصدي نسبت به او داشتند از آن عصا ميترسيدند زي��را به چشم خود ديده بودند ك��ه آن عص��ا اژده��ا ميش��ود و آنها را ميبلعد. به اين وسيله با اين كه حاف��ظ و ح��امي نداشت كه از او حفاظت و حمايت كن��د و در محاص��ره دش��منان ب��ود تنه��ا حاف��ظ و نگهب��ان او عص��اي او ب��ود. مردم عصا را ميديدند، وحشت پيدا ميكردند. انگشتري س��ليمان هم ي��ك چ��نين رم��زي داش��ت ، ميگوين��د آن انگشتري اسم اعظم بوده است. اسم اعظم يعني يك قدرت فوق الع�اده ك�ه انس�انها را مج�ذوب و مرع�وب ميكند. خداوند مقدر ك��رد چن��د روزي س��ليمان را تنبي��ه كند تا قدر نعمت سلطنت را بدان��د و غ��رور پي��دا نكن��د. روزي كه كنار نهري انگشتري خ��ود را درآورد ت��ا وض��و بگيرد يا دست و صورت بشويد، يك انسان به ن��ام دي��و كه از همان وحشيان و بيابانيان ب��ود پري��د انگش��تري را برداشت. با تصرف همان انگشتر، سلطنت و عظمت نص��يب آن انس��ان وحش��ي ش��د و از س��ليمان س��لب گرديد. مثل اين ك��ه ي��ك نف��ر ت��اج پادش��اهي پادش��اه را روي سر بگذارد و مردم خي��ال كنن��د او پادش��اه اس��ت. ف��ردا ك��ه م��ردم مرع��وب و مج��ذوب هم��ان انگش��تري بودن��د و آن را ي��ك انس��ان قل��در وحش��ي از دي��وان ب��ه دس��ت ك��رده ب��ود و روي تخت س��ليمان نشس��ته ب��ود، س��ليمان از س��لطنت خل��ع گردي��د زي��را انگش��تري ك��ه نداشت مثل اين بود كه تاج و تخت ندارد، مبتال به فقر و ناداري شد ، ب�راي تهي�ه ق�وت و غ�ذاي ش��بانه روزي خود به كارگري و يا حصير بافي مع��اش ميك��رد ، زي��را عظمت او همان انگشتري بود و آن انگشتري را دي��وي

Page 46: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص46

به دست نموده، روي تخت سلطنت قرار گرفته ب��ود و بعد از مدتي خدا مقدر كرد انگش��تري ب��ه او برگ��ردد و دو مرتبه روي تخت س��لطنت بنش��يند. آن دي��و وحش��ي هم كه يقين پيدا كرد مردم كم كم با خ��بر ميش��وند ك��ه سلطان نيست انگشتري سليمان را ميان دريا ان��داخت و ي��ك م��اهي م��أمور ش��د آن انگش��تري را ب��ه س��ليمان برگرداند. سليمان انگشتري خود را بازي��افت مث��ل اين كه تاج و تخت خ��ود را پي��دا ك��رد، دو مرتب��ه روي تختسلطنت نشست ، همان عظمت اول را بدست آورد.

خداوند در اين رابطه ميفرمايد: و لقد فتن��ا س��ليمان و القينا علي كرسيه جسدا ثم اناب. يعني م��ا س��ليمان را آزمايش و امتحان ك��رديم ي��ك انس��ان فاق��د عق��ل و شعور را كه جسدي بيشتر نبود روي كرس��ي س��لطنت او قرار داديم تاج و تخت را از سليمان گرف��تيم و او را به كارگري و رعيتي مبتال نموديم تا ق��در نعمت خ��دا را بدان��د و غ��رور پي��دا نكن��د. س��ليمان توب��ه و اناب��ه ك��رد، خداوند انگشتري او را به او برگرداند و دو مرتبه و تاج

و تخت خود را بدست آورد. اين داس��تان را از س��ليمان در اينج��ا نق��ل ك��رديم ت��ا ش��ما بداني��د خداون��د چگون��ه بعض��ي انس��انها را تنبي��ه ميكند. آن سلطان باب��ل هم ك��ه در روزگ��ار بين ن��وح و ابراهيم سلطنت ميك��رد و ش��ايد خ��ود را خ��داي م��ردم ميدانست ، خداوند با تغيير صورت از انسان ب��ه ش��كل حي��وان م��دتي او را ب��ا حيوان��ات محش��ور نم��ود. ت��اج و

لطنت س���و دو مرتب���ه او را به تخت را از او گ���رفت سلطان معاصر آنها نمرود كه پادشاهان برگردانيد. اين

خلي��ل و ش��ايد بود، روزگاري بين نوح پيغمبر و ابراهيم النهرين حدود دو هزارسال بوده است در سرزمين بين

Page 47: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص47

خلي��ل حكومت ميكردند و خداوند در زمان آنها ابراهيم را به نبوت مبعوث كرد. آن زمان بيش��تر ستارهپرس��ت بودند يا خورشيد و ماه را ميپرستيدند. خيال كردند ك��ه م��اه و س��تارگان بودهان��د ك��ه طوف��ان ن��وح را بوج��ود

همه مردم را غرق كردند. ميگفتن��د م��اه آوردهاند و آن و س��تارگان را بشناس��يم و آنه��ا را س��جده ك��نيم مب��ادا براي ما هم حادثهاي مثل طوفان بوج��ود آورن��د. خي��ال

ع�الم از ن��وع بته�ا ي��ا س��تارگان اس��ت. ميكردند خ��داي پرستي و ستارهپرستي در ميانشان رواج پيدا كرد ت��ابت

اين كه خداون��د اب��راهيم خلي��ل را در ميانش��ان مبع��وث نمود تا آنها را به توحي��د و خداشناس��ي دع��وت كن��د. از قرائن و حاالت تاريخ اينطور كشف ميش��ود ك��ه بع��د از

خيلي طوفان نوح مسأله ستارهپرستي در ميان م��ردم مقدرات بد و خ��وب خ��ود رواج پيدا كرد. به ميزاني كه

را هم منسوب به همان ستارگان ميكردن��د. طالعبين��ان ك��ه از مس��ير ح��ركت نج��وم و منجمين ستارهش��ناس

هايي دارن�د و هن�وز هم ب�رف و ب�اران و ب�اد وپيش�گويي طوف��ان را ب��ه س��تارگان نس��بت ميدهن��د و در تقويمه��ا مينويسند يادگاره��ايي از هم��ان ستارهشناس��ان بع��د از طوف��ان بودهان��د. البت��ه ستارهشناس��ي و نس��بت دادن حوادث به تأثير ستارگان و حرك��ات آنه��ا هم مس��ألهاي

و دع��ا اس��ت ك��ه در مي��ان مانند س��حر و ج��ادو و اوراد مردم رواج پيدا كرده ، از هم��ان مس��يري ك��ه س��حر و جادو ظهور پيدا كرد و نتايجي از سحر و جادو گرفتن��د،

و پي��دا ك��رده رواج هم ستارهشناس��ي و ستارهپرس��تي س��تاره پرس��تي بدس��ت از اين نت��ايجي پرس��تانستاره

ميآوردند. مثال يك نفر از خانواده آنها كه مريض ميشود براي معالجه مريض گاهي به ساحر و جادوگر متوس��ل

Page 48: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص48

ميشوند و گ��اهي ب��ه منجم و س��تاره پرس��ت. آنه��ا ن��يز طب��ق مق��ررات ج��ادوگري و س��تاره پرس��تي اورادي ميخوانند و دستوراتي به آنها ميدهند و اتفاق��ا ب��ر طب��ق

خود را باز تقدير، مريض آنها معالجه ميشود و سالمتي ج��ادوي مييابند.خ��انواده، بس��يار خوش��حال ميش��وند كه

ج��ادوگر و ي��ا دس��تورات ستارهپرس��ت نتيج��ه داده و مريض آنها خوب شده است ب��ا اين ك��ه م��ريض ش��دن انسانها يا شفا يافتن آنها بر طب��ق ت��دبير حكيمان��ه خ��دا

انجام ميگيرد. خداوند براي تربيت انس��انها و رش��د عق��ل و ش��عور

خ��ود را غالب��ا بين حكمت خ��ود بن��دگان در آنه��ا ب��ر پايه حاالت مختلف قرار ميدهد. گاهي مريض و گاهي سالم ، گاهي ضعيف و گاهي قوي ت��ا در اث��ر برخ��ورد ب��ا اين

كم ح��االت ض��د و نقيص، عق��ل آنه��ا رش��د كن��د و كم بفهمن��د چگون��ه مقدراتش��ان ب��ه دس��ت خداون��د متع��ال است وليكن پيدايش اين حاالت مختلف ضد و نقيض را

تق��دير خ��دا ك��ه انس��انهاي م��ؤمن و ع��ارف ب��ر طبق ديگر كه بتپرس��ت ي��ا ستارهپرس��تند، ميدانند، انسانهاي

پي��دايش اين ح��االت مختل��ف را مرب��وط ب��ه خ��داياني آنها دارند. بتپرست ميگويد ب��ه بت ميدانند كه اعتقاد به

شد. براي معالجه ام مريضكردم، بچه خودم بياعتنايي مرض به بت خودش متوسل ميش��ود و چن��د روز ديگ��ر

م��ادر خ��ود را ب��از ميياب��د. پ��در و م��ريض، س��المتي اح��ترام ب��ه ستارهپرس��ت پي��دايش س��المتي را نتيجه

ستارهپرس��تان ميدان��د. همينط��ور عقاي��د ديگ��ر ك��ه موفقيت خود را نتيجه اح��ترام ب��ه عقاي��د خ��ود ميدانن��د

حادثهها خبر ندارند كه به تقدير خداوند واقعيت زيرا ازمتعال است.

Page 49: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص49

هم دلي��ل اين ك��هاف ق�� در كت��اب تفس��ير س��وره خداوند چرا انسانهاي مشرك و بتپرست و يا جادوگران و ستارهپرس��تان را از مس��ير اعتق��ادات باط��ل خ��ود بهرهمند ميكند گفت��ه ش��د مثال ي��ك زن هندوس��تاني ك��ه

اش مريض ميشود نذر ميكند اگر بچهام شفا ي��افتبچه معطر ميكنم ف��ردا ك��ه ب��ر را گوساله با شيشه عطري

طبق تقدير خ��دا كس��الت بچهاش برط��رف ميش��ود ب��ه را ش��فا گوساله خود بيشتر احترام ميگذارد كه بچهاش

واقعي كنن��ده داده ب��ا اين ك��ه ش��فا دهن��ده و م��ريض ها يا بتها و موجودات ديگراست. گوساله خداوند متعال

براي كسي منشأ نفع و ضرر نيستند. اگ��ر بپرس��ي ك��ه خدا چرا نذر بتپرست يا گوسالهپرست را قبول ميكند؟ جواب اين است كه خداوند انس�انهاي معتق�د ب��ه كسي

را در مس��ير اعتق��اد ث��ابت نگ��ه ميدارد و از ي��ا چ��يزي مسير معتقدات آنها گرچه باطل باشد آنها را بهرهمن��د

كه عق�ل س��الم و فك��ر س��الم در وج�ود ميكند تا روزي آنه��ا پي��دا ش��ود و خ��داي واقعي خ��ود را بشناس��ند. بتپرستان و يا اديان باط��ل ديگ��ر در مس��ير حقج��ويي و خداشناس��ي مانن��د مس��افريني هس��تند ك��ه از بيابانه��ا

آنج��ا رس��يدند ميتوانن��د بسوي شهر بزرگي ك��ه اگ��ر به داشته باشند حركت ميكنند. ه��ر روزي زندگي ايدهآلي

چن��د كيلوم��تر ب��ه آن ش��هر نزدي��ك ميش��وند گرچ��ه آن اس��ت، قط��ع مس��افت نمودهان��د بياب��ان كيلومتره��ا كه

ش��هر نيس��ت وليكن از آن مس��افرين ك��ه در بياب��ان متوقفند و بسوي شهر آباد حركت نميكنند بهترند. زيرا آنها تالش ميكنند ع��اقبت ب��ه زن��دگي اي��دهآل ميرس��ند. پس مقداري ك��ه ح��ركت كردهان��د و چن��د كيلوم��تر راه

خداوند متعال است. درست نيست به اند مطلوبرفته

Page 50: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص50

ح��ال ي��أس و ناامي��دي وس��ط بياب��ان بنش��ينند و ي��ا ب��ه قهقراء برگردند و زحمات خود را ه��در نماين��د. خداون��د

حركت خود را ادامه دهند به شهركهتشويق آنها براي بزرگ برسند در همان بيابان كه ح��ركت ميكنن��د گ��اهي چشمه آبي و يا نان و غذايي در اختيار آنها ميگ��ذارد ت��ا به حركت خود ادامه دهند. بشريت خداجو و خ��داطلب هم در مسير خداجويي و خداطلبي مانند همان بيابانيها هس��تند ك��ه ميدانن��د ش��هر اي��دهآلي هس��ت، ح��ركت كردهاند ت��ا خ��ود را ب��ه آن ش��هر برس��انند. آنه��ا ن��يز در

روز حي��وان زيب��ايي را بيابان خداجويي و خ��داطلبي يك ميبينند خيال ميكنند خداي آنهاست و روز ديگر منظ��ره ديگر را. خداوند متعال هم از مسير همان عقاي��دي ك��ه دارند آنها را بهرهمند ميكن��د ت��ا روزي ك��ه پيغم��بري ب��ه آنها برسد و آنها را راهنمايي كند و يا به ه��دايت عق��ل، دين واقعي خدا را بشناسند. اگر خداوند ب��ه آنه��ا كم��ك نكند در يأس و نا اميدي قرار ميگيرن��د مث��ل اين اس��ت

كه م�ردهاند. بعد از طوفان نوح هم مردم خي��ال كردن��د ك��ه ن��وح پيغم��بر طوف��ان را پرس��تش نم��وده و در اث��ر پرس��تش طوفان، او را از غرق ش��دن نج��ات دادهان��د. ش��ياطين آنها را تبليغ كردهاند كه اين طوف��ان ب��ه ام��ر س��تارگان

را در ميان مردم رواج دادند واقع شده ، ستارهپرستي ي��ا دانش��مندان آنه��ا ك��ه ستارهپرس��تان و كيفي��تي به

حادثهها را به ستارهها نسبت ميدادن��د. ب��راي س��الطين بابل پيشگويي كردند ك��ه ب��زودي م��ردي آس��ماني پي��دا ميشود با سلطنت تو مبارزه ميكند و ت��اج و تخت را از

گوييتو ميگيرد. براي فرعون مصر هم همينط��ور پيش�� ميكردند كه موسي نامي پيدا ميش��ود ت��اج و تخت را از

Page 51: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص51

ش��د پي��دايش اين ك��ه گفته ت��و ميگ��يرد. روي دالئلي حادثهها را به س��تارهها نس��بت ميدادن��د. كلم��اتي مانن��د

و س��تاره اقب��ال من س��تاره اقب��ال ش��ما و ط��الع بي��ني حوادث را به آنها امثال آنها هنوز در عالم رواج دارد كه

نسبت ميدهند. ستارهپرستي از طوفان ن��وح ت��ا ظه��ور خ��ود رس��يد و ب��از حض��رت اب��راهيم و موس��ي ب��ه اوج

حادثههايي كه عوامل ديگري را ب�راي پي��دايش حادثهه�ا ك��رد و م��ردم را متوج��ه آن عوام��ل نم��ود، مع��رفي

معجزات حض��رت اب��راهيم و پيغم��بران بع��د از او ب��ود. مشاهده كردند كه ابراهيم در ميان آتشها به ذك��ر خ��دا

در او اث��ر نميكن��د و ي��ا و دع��ا مش��غول اس��ت، آتش موفقيتهاي ديگري كه از اين راه بدست ميآورد، م��ردم خيال كردند اين لب جنبانيدن و دعا خواندن در پيدايش حادثهها مؤثر است. ندانستند ك��ه اين پيغم��بر از خ��داي خود چيزي خواهش ميكند و دعايش مستجاب ميش��ود. باز به تقليد پيغمبران ورد و دعا رواج پيدا كرد و ض��من ترويج ورد و دعا سحر و ج��ادوگري پي��دا ش��د. پي��دايش سلطنت سلطانها هم بعد از طوف�ان ن�وح بوج�ود آم�د.

خ��ود ن��وح پيغمبرك��ه ب��ا كش��تي كردن��د كه مش��اهده نه�ا حك��ومتآجمعيتي را از غرق شدن نج��ات داده ب��ر

پيغم��بر اح��ترام ميگذارن��د. بين ميكن��د و آنه��ا ب��ه ن��وح انسانها بعد از طوفان نوح و نوح پيغمبر براي حك��ومت

رق��ابت، و سلطنت رقابت بوجود آم��د. از مس��ير همين سلطان رسيدند و پيدايش و سلطنت افرادي به قدرت

و سلطنت رواج پيدا ك��رد و ب��از بع��د از اب��راهيم خلي��ل عواملي در جامعه پيدا شد كه دو قدرت ديني و مذهبي و انساني و طاغوتي بوجود آمد. هر ي�ك از آنه�ا ادع�اي

داش��تند و ش��ايد ت��ا آن روز دو ن��وع حاكميت بر ديگران

Page 52: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص52

حك���ومت يكي حك���ومت الهي و پيغم���بران و ديگ���ري حكومت مستبدان و قدرتمندان بوجود نيامده بود كه با يكديگر در جن��گ و مب��ارزه باش��ند. ن��وح پيغم��بر بع��د از

آنها را از طوفان نجات داد طوفان در ميان افرادي كه نه��اآمحب��وبيت پي��دا ك��رد و از طري��ق محب��وبيت ب��ر

محبوبيت و حكومت، حكومت پيدا كرده بود. دنباله اين حكومت نمرودها كه آنها را نمارده مينامن��د پي��دا ش��ده

در باب��ل، س��رزمين بين ع��راق و حكومته��ايي بودن��د كه نمرود و بخت النص��ر و امث��ال.ايران بوجود آمده بودند

آنها از آن طايفه بودند. آنها ن��يز حكومته��اي بالمع��ارض در برابر آنها يك مرد الهي و آسماني كه بتواند. داشتند

يك حكومت مذهبي بوجود آورد و ب��ا نم��ارده مب��ارزه و معارضه داشته باشد پيدا نشده بود. بهترين پيغم��بر آن زمان ابراهيم خليل ب��ود ، اب��راهيم نتوانس��ت حكوم��تي

ده��د. فق��ط خ��ودش ب��ود و تنه��ا ب��ا خ��انواده تش��كيل خودش. مردم يكچنين آمادگي نداشتند ك��ه دين خ��دا را تبليغ كنند و به آنها تعليم دهند. خودش تنها مرد الهي و آسماني بود. لذا خداوند ابراهيم را ب��ا اين ك�ه ي�ك نف�ر

ك��ان امت شناخت و فرمود: ان ابراهيم بود بعنوان يك امه يعني ابراهيم ي��ك امت ب��ود ب��ا اين ك��ه او ي��ك نف��ر بيش��تر نب��ود فق��ط اب��راهيم ب��ود ك��ه در آن زم��ان فك��ر توحي��دي پي��دا ك��رده ب��ود و رابط��ه خل��ق را ب��ا خ��الق ميش��ناخت و ح��وادث و مق��درات را ب��ه دس��ت خ��دا ميدانس��ت وليكن م��ردم زم��ان ي��ك چ��نين ش��عوري

آس��ماني نداشتند كه از طريق مخلوقات بوج��ود خ��الق منزه از شباهت به مخلوقات باشد. آگاهي پيدا كنند كه

ميدانس��تند ه��ر و وج��دان همين قدر به هدايت فط��رت مخلوقي خالقي دارد، طبيعت و حوادث آن هم خ��القي

Page 53: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص53

دارد. ولي نميتوانس��تند خ��الق خ��ود را ب��ه تفص��يل و ب��ا تم��امي مشخص��ات بشناس��ند. خ��الق را هم ش��يء ي��ا شخص��ي مانن��د حيوان��ات و جم��ادات وي��ا س��تارگان ميدانس��تند ل��ذا بتس�ازي و بتپرس��تي در ميانش�ان رواج پي��دا ميك��رد. بتس��ازان ب��راي رواج بتس��ازي خ��ود تبلي��غ ميكردند كه حوادث را بتها بوجود ميآورن�د اگ�ر ب�ه آنه�ا احترام نگذاريد يا مبلغي به بتها و بتخانهها نپردازي��د ب��ه شما ضرر ميزنند و حادثه برايت��ان ميآفرينن��د و اگ��ر ب��ه بتها و بتخانهها كمك كني��د حادثهه��ا را برط��رف ميكنن��د.

پرس��تيجهل مطل��ق و تبليغ��ات ش��ياطين بت روي همين آگ��اه ك��ه م��ردي در ميانشان رواج پيدا ميكرد. اب��راهيم

ك��رد و ب��ا بته��ا و بت پرس��تيها ب��ود در ميانش��ان قي��ام مخالفت نمود. در يك روز عيد كه جش��ن عم��ومي ب��ود مردم مانند سيزده بدر ايرانيها به بيابانه��ا رفت��ه بودن��د، ابراهيم تبري برداشت و به بتخان�ه رفت و تم�امي بته�ا

گ��ردن بت ب��زرگ را خ��رد و خم��ير ك��رد و ت��بر را به آويخت. وق��تي ك��ه م��ردم از ص��حرا برگش��تند و ب��راي سجده به بتخانه رفتن��د مش��اهده كردن��د ك��ه بته��ا خ��رد شدهاند وليكن بت بزرگ به حال خود باقي است و تبر را در گردن خود آويخته است. سر و صدا پيدا ش��د ك��ه

كسي بتها را شكس��ته و ي��ك چ��نين فاجعهاي ب��زرگ چه بوجود آورده، نظر به اين كه سابقه داش��ت از اب��راهيم

بشنوند او را احض��ار كردن��د خليل بر عليه بتها سخناني ابراهيم براي اين كه بتوان��د ي��ك. كه تو بتها را شكستي

نهض��ت فك��ري در آنه��ا بوج��ود آورد گفت: بته��ا را بت آنه��ا.بزرگ شكسته مگر نميبينيد تبر برگ��ردنش آويخته

خواستند باور كنند ولي باز به فك��ر افتادن��د ك��ه از بته��ا كش��ف ق��رآن ه��ايكاري ساخته نيست ش��ايد از لطيفه

Page 54: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص54

ميشود جلسات متعدد علمي يا به اصطالح ام��روز م��يز آيا ممكن اس��ت بتش��كني گردي تشكيل داده بودند كه

كار بت بزرگ باشد ! عاقبت نتوانستند باور كنند و باور كردند و فهميدن�د ك�ه ك�ار اب�راهيم ب�وده. نم�رود تم�ام

راه ان��داخت مردم شهر را بسيج كرد ، بس��يج عم��ومي هر كس بت خ�ود را دوس��ت دارد الزم اس��ت ب��راي كه

هالكت دشمن بتها، ابراهيم خليل قدمي بردارد. تصميم گرفتند او را در ميان آتش اندازند و بس��وزانند و ش��ايد اين تصميم هم از آن ج�ا پي�دا ش�ده ب�ود ك�ه پيغم�بران ميگفتن��د روز قي��امت خداون��د كف��ار را در آتش جهنم

كردن��د، را انتخ��اب آتش ميان��دازد و ميس��وزاند. ع��ذاب هركدام از آنها برابر قدرت و استعداد خود هيزمي تهيه كردند. ميدان وسيعي را پر از هيزم نموده آنها را آتش دادن�د و چ�ون نميتوانس�تند از نزدي�ك اب�راهيم را مي�ان آتش بياندازند نردبان بلندي ساختند ابراهيم را به ن��وك نردبان بستند و او را در مي��ان آتشها پ��رت كردن��د. ي��ك نفر در آن زمان پيدا نشد كه براي ابراهيم دل بسوزاند بلكه همه آنها وظيفه خود ميدانستند كه دشمن بته��ا را از بين ببرند. ابراهيم ميان آتش پرت شد. نمرود هم از داخل قصرش نگاه ميكرد. مشاهده كرد كه ابراهيم ب��ا

كامل در ميان آتشها ح��ركت ميكن��د، آسايش و آرامش از اينجا به آنجا ميرود، آب و شربت سرد و گوارا دارد، شايد به ميزان هفتهاي طول كشيده كه هيزمها بسوزد زمينه��ا و خاكس��ترهاي داغ، س��رد ش��ود و آنه��ا براب��ر

چطور شد اب��راهيم نس��وخت و ابراهيم اجتماع كنند كه آتش برايش سرد و س��المت ش��د، ب��ا يكچ��نين معج��زه

كنند و باكعظيمي باز هم نتوانستند عظمت خدا را در س��لطان زم��ان خ��ود مب��ارزه كنن��د و از اب��راهيم خلي��ل

Page 55: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص55

در اط��اعت نماين��د. پس روي ق��رائن و حس��ابهايي كه اختي��ار داريم و لط��ائفي ك��ه از آي��ات ق��رآن اس��تفاده ميشود، از زمان نوح پيغمبر تا زمان يوسف صديق ك��ه شايد هزار و پانص��د س��ال ط��ول كش��يده باش��د در اين م��دت زم��ان س��الطين زم��ان ب��دون مع��ارض و مب��ارز بودهاند. مردم استعداد نداشتهاند ك��ه بتوانن��د در براب��ر

حك��ومت عادالن��ه م��ذهبي بوج��ود سالطين زورگ��و، يك آورند و از سلطان عادلي مثل پيغمبران اطاعت كنن��د.

حك��ومت ح��ق و باط��ل از مب��ارزه و معارض��ه، دو ن��وع زمان يوسف صديق و سلطنت او در مصر بوج��ود آم��د كه در آينده دو قدرت بنام حكومت م��ذهبي و حك��ومت طاغوتي بوجود آمده بود كه با يكديگر در جن��گ و ن��زاع بودند تا روزگار پيدايش دين مقدس اس��الم ب��ه ره��بري

خاتم پيغمبران. الس��الم علي نبين��ا و عليه موسي حض��رت ت��ا زم��ان

حك��ومت در ع��الم داي��ر ش��ود. دو ن��وع كه نب��وده چنان يكي از آنه��ا حك��ومت ط��اغوتي و ش��يطاني و ديگ��ري حكومت الهي و رحماني. حضرت يوسف )ع( به عنوان يك قدرت مذهبي و الهي، حكومت تشكيل نداد بلكه به عنوان دست نشانده سلطان مقت�در زم�ان ب�ود. عزي�ز

سلطان مقتدر بود بر اثر خوابي ك��ه دي��ده مصر كه يك ب��ود و حض��رت يوس��ف خ��واب را ب��رايش تعب��ير ك��رد دانس��ت ك��ه در آين��ده ملت و مملكت او دچ��ار قح��ط

فك��ر عالج آن س��الي وگرس��نگي خواه��د ش��د، ل��ذا به حض��رت ه��دايت ك��رد. به اق��دام آين��ده خشكس��اليهاي

يوسف دستور داد كه تم��ام كش��اورزان مملكت هرچ��ه بيشتر گندم و غالت بكارند ، مقداري از محصول آن را براي قوت زمان خود مصرف كنند و بقي��ه را ب��ه دولت

Page 56: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص56

مرك��زي بفروش��ند ت��ا ب��راي آين��ده آنه��ا ذخ��يره ش��ود و مخصوصا بر طبق تدبير حض��رت يوس��ف )ع( انباره��اي بس��يار ب��زرگ و محكمي س��اختند و ش��ايد اهرامه��اي سنگي مملكت مصر از همان انبارها باشد. دس��تور داد

ها را با خوشهها انبار كنند نه اين كه تصفيه نماين��دگندم تا گن��دم خ��الص باش��د زي��را اگ��ر گن��دم خ��الص را انب��ار ميكردن����د در اين م����دت ميپوس����يد و از بين ميرفت.

مان��دگندمها در انبارها تا يك س��ال بيش��تر محف��وظ نمي مگر اين كه گاهگاهي زير و رو گردد و هواي داخلي آن تعويض شود. حضرت يوسف )ع( دستور داد گندمها را

و تم��يز بين خوش��هها با خوشهها انبار كنند، هواي صاف جريان پيدا ميكند و گندمها محفوظ ميمانند. سال هفتم به بعد آنطور كه يوسف از منظره خ��واب عزي��ز مص��ر

كرده بود قحط سالي شروع شد. در سراس��ر پيشبيني كشور باران كمتر باريد و زراعتها فروكش نمود. مردم مصر و اطراف مصر به شدت احتياج پيدا كردند و همه

موقع ظ��اهرا براي تهيه گندم به مصر روآوردند. در اين عزيز مصر از دنيا رفته ب��ود و حض��رت يوس��ف بعن��وان يك سلطان مقتدر بالمنازع بر اريكه قدرت قرار گرفته بود. مخصوصا با نياز عجيبي كه مردم مص��ر و ش��هرها

آن حضرت پيدا كردند مجبور بودند براي تهي��ه ق��وت به و غذاي زندگي آن چه نقدينه يا وسايل قيمتي ديگ��ر در

تهي��ه ق��وت و غ��ذا ب��ه آنه��ا را ب��راي اختي��ار دارن��د همه پيغم��بران اين كه بفروشند. خداوند براي سلطان مصر

حضرت اب��راهيم خلي��ل را و انبياء را مخصوصا دودمان در افكار مردم عزت و عظمت ده��د و از اين راه دله��ا را به تسخير پيغم��بران درآورد. يكچ��نين زمينهاي ب��راي سلطنت يوسف فراهم كرد. ابتدا با ت��دبير عجيب خ��ود

Page 57: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص57

كه از آينده خبر داش��ت آن هم��ه گن��دم تهي��ه ك��رد و در انبارها ذخيره نمود وليكن م��ردم زم��ان از آين��ده غاف��ل بودند شايد اكثريت آنها نفهميدن��د يوس��ف ص��ديق چ��را گندمها را در انبارها ذخيره ميكند و مخصوصا س��الطين و رؤسايي كه در شهرهاي دوردست زندگي ميكردند و به عقيده خود س��الطين مقت��دري بودن��د از اين جري��ان

و خشكس��الي زم��ان بيخ��بر بودن��د ب��ه ناگ��اه ب��ا قحطي روب��رو ش��دند و ب��ه ج�ز انباره�اي مص��ر در ج�اي ديگ��ر

كه بتواند مردم را از گرس��نگي ذخيرهاي وجود نداشت نج���ات ده���د. از اين رو دولت ه���اي كوچ���ك و ب���زرگ

مص��ر رو آوردن��د و اقب��ال اطراف و جمعيتها به ط��رف همه جمعيتها به طرف س��لطان مص��ر م�وجب پي��دايش قدرت و محبوبيت عظيمي براي يوس��ف مص��ر گردي��د. تم��امي انس��انها و ابرق��درتهاي زم��ان در براب��ر يوس��ف صديق خاضع و خاشع شدند و مايملك خ��ود را از طال و

ديگر و اشياء قيمتي در برابر ق��وت و نقره و جواهرات غ��ذايي ك��ه ب��ه آن احتي��اج داش��تند ب��ه س��لطان مص��ر فروختند تا جايي كه شهرت دارد در اواخر دوران هفت ساله قحطي خودشان هم به بردگي يوسف درآمدن�د و حاضر شدند براي تهيه نان و غذا در اس��تخدام يوس��ف باشند با اين تدبير كه نقش��ه الهي ب��ود يوس��ف ص��ديق عظمت بزرگي و ش��هرت عظيمي در زم��ان خ��ود پي��دا كرد از جمله كس��اني ك��ه ب��ه قحطي مبتال ش��ده بودن��د

و فرزندانش بودند يعقوب و غذا نداشتند حضرت قوت و برادران او بودند. آنها نيز يوسف كه خانواده حضرت

ك��ه س��رزمين فلس��طين زم��ان م��ا باش��د ب��ا از كنع��ان كردند تا قوت و غ��ذايي كارواني به طرف مصر حركت

عظيم شناس��ايي بين داستان خود تهيه كنند و آن براي

Page 58: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص58

برادراني كه يوس��ف خ��ود را ب��ه چ��اه انداخت��ه بودن��د و عزيز مصر فراهم شد. آنها كجا فكر ميكردند ي��ا خي��ال ميكردند كه اين سلطان عظيم الشأن مشهور مصر كه

دارد و ابرق��درتها در براب��رش يكچ��نين ش��هرت جه��اني هستند همان يوسفي است كه او را ب��ه خاضع و خاشع

چاه انداخته بودند و خداوند او را از حضيض چاه كنعان در اوج قدرت و س��لطنت مص��ر ق��رار داد. ب��رادران ب��ا چن��د مرتب��ه آم��د و رفت و عالمته��ايي ك��ه بين آنه��ا و يوسف بوجود آمد يوسف آنها را ميشناخت كه برادران او هستند وليكن آنها يوس��ف را نميش��ناختند ك��ه ب��رادر آنها ميباشد مشاهده ميكردند ك��ه ك��امال از مشخص��ات زندگي و مس�ائل خ�انواده آنه�ا ب�ا خ�بر اس��ت يوس�ف متعرض آنها شد وگفت شما برادر ديگ��ري هم داري��د و او را با خود نياورديد و شنيده ام كه شما دوازده ب�رادر

نف��ر از برادره��ا هم��راهدهبودهاي��د، چ��ه ش��ده اس��ت كاروان آمدهايد. آنها جواب دادند آن برادر ديگر ما ك��ه

خ��ورده داشته و او را گرگ بياب��ان از مادر خود برادري پ��در خ��دمت پ��در ق��رار گرفت��ه. تسالي دل است، براي

يوسف به آنها گفت مرتبه بعد كه آمدي��د حتم��ا بايس��تي برادر ديگر خود را همراه بياوري��د و دس��تور داد زم��اني كه بار كاروان آنها را بس��تند كااله��ايي ك��ه ب��راي خري��د گندم آورده بودند در ميان بارها پنهان كنند تا زماني كه به كنعان رسيدند و سر كيسههاي گندم را باز كردن��د و ديدند قيمت كاالها كه مال سلطان مصر است به خ��ود آنها برگشته و سلطان مصر گندم را مفت و مجاني به آنها داده است ش��ايد طم��ع پي��دا كنن��د مرتب��ه ديگ��ر ب��ه مص��ر برگردن��د و آن ب��رادر ديگ��ر را هم هم��راه خ��ود بياورند تا يوسف ب��رادر م��ادري خ��ود را ببين��د و ق��دري

Page 59: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص59

خوشحال شود. به آنها گفت اگ�ر ب�ار ديگ��ر ب�راي تهي�ه گندم به مصر برگرديد و آن برادر ديگر را هم��راه خ��ود نياوريد به شما گندم نخواهم داد و دست خالي شما را

گرداند. از اين رو وقتي به كنع��ان برگش��تند و برخواهم داستان محبت عزي�ز مص��ر را ب�راي پ�در خ�ود يعق��وب

مصر از آنها و ذكر نمودند و طوري گفتند كه گويا عزيز خانواده آنها باخبر اس��ت داس��تان اب��راهيم و اس��حاق و يعق��وب و خ��انواده آنه��ا را ميشناس��د ، ش��ايد حض��رت يعقوب از اين داستانها ان��دازهاي آگ��اهي پي��دا ك��رد ك��ه اين شخص يا يوس��ف گم ش��ده اوس��ت ي��ا از نزديك��ان يوس��ف گمش��ده او ميباش��د. مخصوص��ا زم��اني ك��ه برادران به پدر خود گفتند كه عزي��ز مص��ر دس��تور داده مرتب��ه ديگ��ر ك��ه برگ��رديم ب��رادر ديگ��ر خ��ود را هم ب��ه

را همراه ببيريم به پدر پيشنهاد كردند كه ب��رادر يوسف همراه آنها بطرف مصر ارس��ال دارد وليكن يعق��وب به

پيغمبر كه از داستان يوسف باخبر بود خودداري كرد از اين كه برادر يوسف را به همراه آنها به مصر بفرس��تد

آنها گفتند عزيز مصر از ما عهد و پيم��ان گرفت��ه و ولي قسم خورده كه اگر برادر خود را به همراه نبريم به ما گن��دم نخواه��د داد. اكن��ون هم ب��ه م��ا محبت ك��رده ك��ه قيمت گن��دمها را ب��ه م��ا برگردان��ده و گن��دم را مفت و

يعق��وب ب��االخره. است گذاش��ته مج��اني در اختي��ار ما را ب��ه هم��راه آنه��ا بفرس��تد و شد ب��رادر يوسف راضي

م�ادر هس��تند از ي��ك دستور داد هر دو ب��رادر ك�ه از يك دروازه وارد ش��هر ي��ا وارد بارگ��اه عزي��ز مص��ر ش��وند. ه��دفش اين ب��ود ك��ه ب��رادر م��ادري يوس��ف ت��ك و تنه��ا بماند. احساس غ��ربت كن��د ت��ا اگ��ر عزي��ز مص��ر ب��رادر اوست رقت قلب پيدا كند و خود را به برادران معرفي

Page 60: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص60

نمايد. ب��رادران يوس��ف دو مرتب��ه ب��ار ك��اروان خ��ود را بستند به طرف مصر حركت كردن��د و هنگ��ام ورود ب��ر

دروازه ب��ر عزيز مصر ه��ر دو ب��رادر از ي��ك دري��ا از يك عزي��ز مص��ر وارد ش��دند و ح��الت غ��ربت و تنه��ايي در بنيامين كه ب��رادر م��ادري يوس��ف ب��ود اث��ر ك��رد. عزي��ز مصر در ابتدا برادر مادري خود را به خلوت طلبيد چن��د روزي ب��ه او محبت ك��رد هم��راه او غ��ذا ميخ��ورد و از برادران ديگر فاصله ميگرفت. كم كم خود را به ب��رادر

هستم، مادري خود معرفي كرد كه من برادر تو يوسف كردن��د و او را ب��ه كه برادران به او ستم همان يوسفي

چاه انداختند و ع��اقبت او را ب��ه ب��ردگي فروختن��د و ي��ا كرد ك��ه ق��دري ب��رادران ديگ��ر را اذيت زمينهاي فراهم

كن��د و تخت فش��ار ق��رار ده��د ت��ا ش��ايد ب��ه اين وس��يله موجبات شناسائي بين خود و برادران را فراهم س��ازد. زيرا اگر بناگاه خود را به آنها معرفي ميكرد آنه��ا دچ��ار ت��رس و وحش��ت ميش��دند از اين ك��ه بين آنه��ا و ي��ك سلطان عظيم الشأن زمان يك چنان رابط��ه خودم��اني پيدا شود و آنها بعنوان خانواده سلطان شناخته ش��وند، با تدبير و حيلهاي كه به كار برد برادر مادريش را پيش خود نگه داشت هنگام حركت برادران دستور داد كي��ل

گندم كيل ميكردند در كيسه برادر خود طال را كه با آن پنهان كنند و هنگام ح�ركت ب�ه ب�رادران اعالم ك�رد ك�ه كيل طاليي سلطان گم شده اس��ت. ش��ايد ي��ك نف��ر از شما آن را سرقت كرده باشد برادران كه خبر نداشتند گفتند ما خانواده پيغمبرانيم، پيغم��بران و خ��انواده آنه��ا منزه از يكچنين گناهي هستند كه سرقت و دزدي باشد

پيمانهحال جستجوي خ��ود را ش��روع كردن��د و در عين طال را از بار بنيامين برادر يوسف درآوردند. يوسف ب��ه

Page 61: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص61

س��ارق هس��تيد و دزدي آنه��ا گفت: ديدي��د ك��ه ش��ما كردهايد. آنها واقعا خيال كردند كه برادر يوسف ظرف طال را دزديده است و يكچ��نين دزدي از ب��رادر خ��ود در

ن��اني دوران طفوليت سابقه داشتند كه ميگويند ق��رص دزديده و بدون اجازه پ��در و م��ادر آن خودشان از خانه

را به فقيرگرسنهاي بخشيده است به عزيز مص��رگفتند اگ��ر اين ب��رادر دزدي ك��رده مانن��د ب��رادر م��ادري خ��ود

كودكي خود دزدي كرده بود يوسف است كه در دوران و قرص ناني را از خانه دزدي��ده و ب��ه فق��يري بخش��يده است. يوسف فهميد كه آنها چه ميگوين��د وليكن عكس

را بشناسند و در نداد كه مبادا آنها يوسف العمل نشان هر صورت برادر مادري خود را پهلوي خ��ود ب��ه عن��وان كيفر سرقت نگه داشت. برادر بزرگتر آنها به ب��رادران گفت چگونه من به كنعان برگردم با اين كه پ��در از م��ا عهد و پيمان گرفته ك��ه ب��رادر را ب��ه او برگ��ردانيم. ب��ه

گفت ش��ما برگردي��د و اين داس��تان را ب��ه پ��در برادران گزارش دهيد آنها را روانه كنعان نمود آنه��ا ك��ه بش��دت ناراحت بودند از اين كه با پدر خود عهد و پيمان بستند ب��رادر يوس��ف را برگردانن��د و قبال هم ك��ه پ��در خ��ود را ناراحت كرده بودند كه ب��ه ب��رادر خ��ود يوس��ف خي��انت

زده به و خج��الت ك��رده بودن��د از اين رو ميترس��يدند كنعان برگشتند و به پدر خ��بر دادن��د ك��ه چ��نين و چن��ان پسر عزيز دردانه تو و نور چشم تو در مصر دزدي كرد و او را به جرم دزدي حبس نمودهان��د ، يعق��وب از اين قضايا صد درصد دانست كه يوسف گم ش��ده او هم��ان عزيز مصر است و يا از كارگزاران درجه اول س��لطان مصر است. خيلي ناراحت شد و گفت برگرديد به شهر مص��ر و بيش��تر از اينه��ا درب��اره يوس��ف و ب��رادرش

Page 62: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص62

جستجو كنيد. من احساس ميكنم يوس��ف گمش��ده من همين عزي���ز مص���ر باش���د. ب���رادران در ح���الي ك���ه ميخنديدند و پدر را مسخره ميكردن��د ك��ه بع��د از چه��ل سال ب�از هم ب�راي يوس�ف خ�ود دلتنگي ميكن�د و او را زنده ميداند و عالوه بر زنده ب��ودن او را بعن��وان عزي��ز مصر يا مق��امي مانن��د مق��ام س��لطان مص��ر ميشناس��د طبق دستور پدر براي مرتبه سوم به مصر برگشتند در برابر يوسف ج��زع و ف��زع كردن��د و ناليدن��د و خ��واهش كردند كه اين ب��رادر م��ا پ��در پ��يري دارد و در ف��راق دو فرزندش مشرف به هالكت شده، شما ي��ك نف��ر از م��ا برادران را به جاي او حبس كنيد و او را آزاد نمايي��د ت��ا

ك�رد به سوي پدر پيرش برگردد. يوس��ف ك�ه مش��اهده ك��ه بس��يار ن��اراحت ش��دهاند و آن هم��ه خ��واهش تمن��ا ميكنند بر آنها رحم آورد و خود را به آنه��ا مع��رفي ك��رد به آنها گفت : ه�ل علمتم م�ا فعلتم بيوس�ف و اخي�ه اذ انتم جاهلون قالوا ا انك النت يوسف قال انا يوسف و هذا اخي … يعني آيا شما ميدانيد با يوسف و برادرش چه كرديد؟ چگونه با او حسد ورزيدي��د؟ او را از دي��دار پدر و پدر را از ديدار او محروم كردي��د؟ آنه��ا احس��اس كردند كه اين هم��ان يوس��ف ب��رادر گم ش��ده آنهاس��ت

گفت آري يوسف هستم و گفتند مگر تو يوسف هستي اين هم برادر من است كه خدا ب��ر م��ا منت گذاش��ته و

اين همه عظمت داده است. ب��ار در ت��اريخ خداون��د تب��ارك و تع��الي ب��راي اولين

زندگي بشر سلطان مقتدر ع��الم و ع��ادلي از دودم��ان ابراهيم خلي��ل ب��ه وج��ود آورد. س��لطاني ك��ه ب��ه رعيت پروري و عدالت و محبت به مردم شهرت جه��اني پي��دا كرد در زماني كه سالطين معاصر و يا سالطين گذشته

Page 63: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص63

آن همه به بندگان خدا ستم ميكردند آنها را ب��ه ب��ردگي ميفروختند به ميل خود مانند حيوان��ات و حش��رات آنه��ا را ميكشتند، اجازه مالكيت و آزادي به كسي نميدادن��د، در چنين زماني كه س��الطين زم��ان آن هم��ه ب��ه ظلم و س��تم و قت��ل و غ��ارت ش��ناخته ش��ده بودن��د ي��ك چ��نين سلطان عظيم الشأني در مصر به وجود آمد ك��ه ب��ا آن هم��ه امكان��ات و احتياج��ات عادالن��ه خ��دمت ميك��رد و ملت خود را از گرسنگي و ذلت و خ��واري نج��ات داد و تم��امي ابرق��درتهای زم��ان را در براب��ر خ��ود خاض��ع و خاشع نمود. از اين راه خداوند تبارك و تع��الي اب��راهيم خليل و نسل او را و پيغم��براني ك��ه از نس��ل او بوج��ودآمدهاند در زمان و آينده زمان شهرت و عظمت داد.

چن��ان ك�ه گفت��ه ش��د يوس�ف ص�ديق ب�ه عن��وان ي�ك پيشواي م��ذهبي و ب��ه عن��وان ي��ك پيغم��بر ب��ه س��لطنت

خ��دا مصر انتخاب نشد زيرا هنوز در افكار م��ردم، دين و پيغم��بران بعن��وان ي��ك ق��درت و حك��ومت م��ذهبي شناخته نشده بود بلكه پيغمبران بعنوان يك اف��راد پ��اك

را و مقدس م�برا از گن�اه و معص�يت بودن�د ك�ه م�ردم و معص��يت و ش��رك و نصيحت ميكنند و آنها را از گن��اه

بتپرستي باز ميدارند و در شعاع تعليمات و تربيت خ��ود اف��راد پ��اك و مؤم��ني پ��رورش ميدهن��د ك��ه در پ��اكي و طهارت اخالقي و عملي الگوي جامعه به شمار ميآيند. هن��وز بين م��ذهب و ق��درتهاي م��ذهبي و ي��ا پادش��اهان زمان جنگ و نزاعي به وجود نيامده بود كه مردان پاك زمان كه پيغمبر شناخته ش��ده بودن��د ب��ه عن��وان رقيب سالطين زمان و معارض و مبارز با آنها شناخته شوند. پادش���اهان بعن���وان ق���درتهاي بال مع���ارض، حك���ومت ميكردند گرچه در ميان آنها افرادي بعنوان پيغمبر و ي��ا

Page 64: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص64

افراد پاك و مقدسي زندگي ميكردند. پادش�اهان زم�ان بيش��تر از طري��ق خوابه��ايي ك��ه خودش��ان ميديدن��د و

گزاران زم��ان، آن خوابه��ا را تعب��ير ميكردن��د ب��هخ��واب حوادث آينده آگاهي پيدا ميكردن��د. مانن��د خ��واب عزي��ز مصر كه حضرت يوسف خواب او را تعبير كرد. يكي از

دي��د پادشاهان بابل به نام بلطشاس��ر خ��واب هولن��اكي فردا صبح كه از خواب بيدار شد خوابش از يادش رفته

ك���ه خ���واب هولن���اكي دي���ده وليكن ب���ود. ميدانست نتوانست خواب خود را ب��راي خ��وابگزاران بي��ان كن��د و تعبير خواب را از آنها بپرسد. فردا حكما و دانش��مندان مشهور كشور خود را احضار نمود به آنه�ا گفت خ�واب عجيبي ديدهام وليكن از ياد من رفت��ه اس��ت. ش��ما ك�ه خود را دانش�مند زم�ان ميداني��د بايس�تي خ�واب م��را و

ش��ما را ميكش��م ، آنه��ا كني��د و اال تعبير خوابم را بي��ان را گفتند قبله عالم خ��واب خ��ود را بي��ان كن��د ت��ا م��ا آن

تفسير كنيم زي��را م��ا تعب��ير خ��واب ميدانيم و علم غيب نداريم. چند نف��ر از آنه��ا را كش��ت و ي��ا زن��داني نم��ود.

كه از گفت در ميان اسرايي عاقبت يك نفر به سلطان فلسطين و شامات به اينجا آوردهاند افرادي هستند كه حكيم و دانشمندند و علم غيب ميدانند ، سلطان اجازه بدهد يك نف�ر از آنه�ا را ك�ه برجس�ته و ممت�از اس�ت و

را از س��لطان دانيال نام دارد احضار كنيم ش��ايد بتواند وحش��ت برهان��د. داني��ال را ب��ه درب��ار احض��ار كردن��د.

گفت: اگر خواب مرا و تعب��ير خ��وابم سلطان به دانيال را بگ��ويي مرزب��اني مملكت را ك��ه ب��ه معن��اي نخس��ت وزيري هست به تو واگذار ميكنم و اال تو را هم به قتل ميرسانم. دانيال به س��لطان گفت ت��و در ع��الم خ��واب مجسمه بسيار بزرگي را ب��ه ص��ورت انس��ان مش��اهده

Page 65: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص65

كردي كه سر و گردنش از طال بود و سينه تا ن��افش از نقره از ن�اف ت�ا زان�و آهن و از زان��و ت�ا ن��وك انگش��تان

آمد به داني��ال سفال بود، سلطان كه خوابش به يادش گفت: بگو ببينم بع��د چ��ه ش��د، داني��ال گذاشت، احترام

مجسمه خيلي قد كشيد و مشاهده كردي كه اين گفت زمين باش��د در كه مشرف ب��ه ك��ره بزرگ شد تا جايي

اين موق��ع از ط��رف مش��رق ك��وهي ح��ركت ك��رد اين مجسمه را كوبيد، خرد و خمير كرد و آن ك��وه سراس��ر

ن گفت: چ��نين ب��ودازمين را ف��را گ��رفت. س��لط ك��ره خ��واب من تعب��يرش چيس��ت ؟ داني��ال گفت خداون��د

را تا آخرين سلطان در نظر تو سلسله پادشاهان آينده مجسم نموده و كيفيت ح��ركت و محب��وبيت آنه��ا را ب��ه نظر تو نمايان كرده است تا آخرين سلطاني كه ظ��اهر ميشود و دنيا را پ��ر از ع��دل و داد ميكن��د. آن مجس��مه كه سر و گردنش از طال بود ش��ما و س��الطين معاص��ر شما هستيد. از نظر اين كه ق�درت و محب�وبيت داري�د. خداوند اين سلسله پادشاهان ابتدايي را به صورت طال نمايش داده است بعد از چن��د ق��رني س��الطين ديگ��ري روي كار ميآيند كه محبوبيت و ارزش كمتري دارند. آن

را به صورت نقره نمايش داده آينده سلسله پادشاهان است و باز بعد از چند ق��رني سلس��له پادش��اهاني پي��دا ميشوند كه نسبت به پادشاهان گذش��ته ارزش كم��تري دارند و محبوبيتشان كاهش پيدا ميكند. خداون��د آنه��ا را به صورت آهن نمايش داده است و باز درآخ��ر الزم��ان نزديك به انق��راض دولته��ا و س��لطنتها پادش��اهاني پي��دا ميشوند كه در افكار مردم قدر و قيمتي ندارن��د و خ��دا آنها را بصورت سفال نمايش داده است. در اين موق��ع كه خيال ميكنند با اين قدرت ب��دون محب�وبيت ميتوانن�د

Page 66: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص66

بر عالم تسلط پيدا كنند. خداوند آخرين سلطان مقت��در را ظاهر ميسازد. او تمامي سالطين و ق�درتهاي زمان�ه

اختي��ار خ��ود در را مي كوب��د. تم��ام ك��ره زمين را به ميآورد و يك قدرت بالمنازعي تا ابد ادامه پي��دا ميكن��د. او آخرين س��لطان اس��ت. در آخ��ر الزم��ان دني��ا ظ��اهر ميشود. آن سلطان بابل، دانيال را ب��ه نخس��ت وزي��ري مملكت انتخاب كرد و از اين خواب سرنوش��ت خ��ود و

ساير سالطين عالم را شناسايي نمود. اين م��دت زم��ان ك��ه ب��ا قي��ام حض��رت موس��ي )ع( خاتمه پيدا كرد دوراني بود كه دين خدا و پيغم��بران ب��ه

ش��ناخته عنوان ي��ك ق��درت و حك��ومت م��ذهبي و الهي م��ؤمن و پ��اك و اف��رادي بعن��وان بودن��د بلكه نش��ده بودن��د ب��ه همين كيفيت حض��رت كنن��ده م��ردم نصيحت

يوسف )ع( بعنوان يك سلطان در رديف سالطين ديگر شناخته ش��ده ب��ود ج��ز اين ك��ه س��لطاني ب��ود ع��ادل و مهربان و خدمتگزار به جامع��ه بش��ريت ن��ه بعن��وان يك

حكومت ديني ومذهبي در براب��ر س��الطين پيغمبر تا يك حض��رت يوس��ف )ع( پ��در و دنيا ش��ناخته ش��ود. اق��وام

م��ادرش و برادره��ايش و ب��رادر زادگ��انش از دودم��ان از فلسطين به ابراهيم خليل همه آنها به دعوت يوسف

و خوش��حال ك�ه از مص��ر ك��وچ نمودن��د و بس�يار موفق خاندان آنها يك نف��ر ب��ه عن��وان س��لطان مص��ر انتخ��اب ش���ده اس���ت. وارد مص���ر ش���دند و در مي���ان م���ردم

چنان بودن��د محبوبيت زيادي تا حد پرستش پيدا كردند. كه هريك از آنه��ا را ملت مص��ر روي تخت روان از اين جا به آن جا حركت ميدادند زيرا پادش��اهان آن زم��ان و

س��لطنتي وق��تي از ج��ايي ب��ه ج��ايي ح��ركت خان��دان يا خود مينشستند. بردگان يا كارگران ميكردند روي تخت

Page 67: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص67

تخت آنها را به دوش ميگرفتند و آنه��ا را از اين پايههايجا به آن جا انتقال ميدادند.

فرزن���دان يعق���وب و اس���حاق و اب���راهيم يكچ���نين محبوبيتي در مصر پيدا ك��رده بودن��د. از اين ك��ه م��ردم شناختند اين سلطان نج��ات بخش از دودم��ان اب��راهيم

خداون��د آتش را خليل است و اب��راهيم كس��ي ب��وده كه برايش سرد و سالمت نموده است. شايد مردم زم��ان چنين فكر ميكردند كه اينها خدايان عالم هستند گر چه خ��ود آنه��ا ي��ك چ��نين ادع��ايي نداش��تند و خ��دا را م��نزه

هم��ان ميدانس��تند ك��ه ش��بيه انس��ان باش��د. براس��اس كه در مصر پيدا كردن��د در مع��رض حس��ادت محبوبيتي

س��اير ثروتمن��دان و قدرتمن��دان ق��رار گرفتن��د. كم كم ك��ار آمدن��د و آن ق��درتها ك��ه ق��درتهاي ط��اغوتي روي

بعنوان فرعون و فراعنه مصر شناخته ش��ده بودن��د ب��ه تقليد و تبعيت از افكار مردم كه شخص��يتهاي برجس��ته دودمان ابراهيم را بعنوان خداي زمان ميشناختند، آنه��ا

خ��دايي ميكردن��د و م��ردم اينط��ور خي��ال ن��يز ادع��اي ميكردند كه هركس در مسند قدرت ق��رار گ��يرد خ��داي

مردم خواهد بود. اي��راد ب��ر فراعن��ه مص��ر نب��ود ك��ه چ��را خ��ود را خ��دا ميدانستند و مردم را به پرستش خود واميداشتند بلكه ايراد بر افكار كوتاه مردم ب��ود ك��ه س��لطان را بعن��وان رب اعلي و يا خدا ميشناختند. مردم آنها را خداي خ��ود

فراعنه مصر چ��نين نه.ميدانستند و آنها را ميپرستيدند عقل و شعوري داشتند كه بگويند ما خدا نيس��تيم بلك��ه مخلوق خداييم و نه هم مردم زمان يك چن��ان ش��عوري داشتند كه چنين ادعاه��ايي را باط��ل بدانن��د و س��الطين زمان را بنده خدا بشناسند. در واقع هر دو گروه بر اثر

Page 68: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص68

فكر ضعيف و كوت��اه خ��ود انس��ان برجس��ته اول زم��ان خود را خداي خود ميدانس��تند و او را ي��ا مجس��مه او را سجده ميكردند. تنها گروهي كه در آن زمانها ب��ا خ��داي پادش��اهان مب��ارزه كردن��د و تحت تعقيب ق��رار گرفتن��د اصحاب كهف بودند. در هر صورت فراعنه مصر، خ��ود را پروردگار اعالي مردم ميشناختند. م��ردم ن�يز آنه�ا را به اين عنوان قبول داشتند. بعد از مدتي ك��ه فرزن��دان

ابراهيم در مصر زندگي كردند و جمعيت آنه��ا يعقوب و زي��اد ش��د كم كم فراعن��ه مص��ر براس��اس رق��ابت و حسادتي كه با آنها داشتند كه از دودمان آنها ي�ك چن�ان سلطان مقتدري مثل يوسف پيدا شده است آنها را در جامعه تضعيف نمودند و در فشار و اذيت قرار دادند تا اين كه زن و مرد بنياسرائيل براساس ضعف اجتماعي

پي��دا ك��رده بودن�د اجب�ارا ب��ه كه و ضعف مالي و م��ادي ك��ه عنوان برده و نوكر قبطيان شناخته شدند. قبطيان

كشور مصر و از دودم��ان فراعن��ه بودن��د همان جمعيت از بنياسرائيل بعنوان برده و ن��وكر اس��تفاده ميكردن��د ، بنياس��رائيل زي��ر س��لطه آنه��ا و در اس��تثمار آنه��ا ق��رار گرفتند. از زمان سلطنت حضرت يوسف )ع( تا زماني ك��ه ب��ه ض��عف و زب��وني كش��يده ش��ده بودن��د ح��دود چهارصدسال طول كشيده بود. در اين انتهاي ض��عف و زبوني كه مخصوصا منجمين هم خبر داده بودند از اين

سلطان مقتدري پيدا ميش��ود و ملت ضعيف باز هم يك فراعنه را ب��ه ذلت و زب��وني ميكش��د فرع��ون مص��ر از ترس اين كه مب��ادا از اين طائف��ه بنياس��رائيل س��لطان

مث��ل يوس��ف پي��دا ش��ود آنه��ا را در انته��اي قدرتمن��دي م��رد آن ك��ه چن��ان ض��عف و ذلت ق��رار داده و ب��راي

پيدا نش�ود دس��تور داد ك��ه م��ردان بنياس��رائيل مقتدري

Page 69: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص69

خ��ود ندارن��د. اگ��ر يكچ��نين ح��ق ارتب��اط ب��ا همس��ران ارتباطي از آنها كشف شود اع��دام خواهن��د ش��د و بع��د

اش پس��ردستور داد هر زني كه بچه به دنيا آورد و بچه باشد آن پسر را ذبح كنند و اگر دختر باش��د او را زن��ده نگه دارند. يك چنين تبعيض فاحشي تا آن زمان س��ابقه نداشت كه سلطان يك مملكت ت�ا اين ان�دازه طايفهاي

آنه��ا را تقويت كن��د و طايف��ه ديگ��ر را تعقيب نماي��د كه حق حي��ات هم نداش��ته باش��ند و پس��ري از آنه��ا متول��د نشود و يا اگر متولد شود كش��ته ش��ود. خداون��د در اين رابطه فرمود: ان فرعون علي في االرض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائف�ه منهم ي�ذبح ابن�اء هم ويس�تحيي

خود را فرعون سلطان مصر خيلي نساء هم. يعني اين برتر و باالتر شناخته ملت خود را به دو گ��روه قس��مت

كه نموده گروهي را آن قدر ذليل و زبون ساخته است آنها را ذبح ميكند و دخ��تران را ب��راي ب��ردگي و پسران

كلفتي نگه ميدارد. ش��د ك��ه در اين ش��رايط زم��ان موجب��اتي ف��راهم

خداوند متعال دين خود را به ره��بري پيغم��بر زم��ان ب��ه جلوه ده��د و صورت يك قدرت نيرومند در افكار مردم

در نتيجه در آينده زمان دو ق��درت براب��ر يك��ديگر ق��رار گيرند. يكج��ا ق��درت م��ذهب و در ط��رف ديگ��ر ق��درت

ط��اغوتي و ي��ا ش��يطاني. بن��ابراين موجب��ات حكومتهايظهور حضرت موسي )ع( در مصر فراهم شد.

خداون���د متع���ال علي رغم سياس���ت فرع���ون ك���ه بنياسرائيل را در كنترل و فشار س��خت ق��رار داده ب��ود به طوري كه رابطه شوهرها از همسرها قطع باشد ي��ا اوالد ذكوري از آنها باقي نماند موجباتي فراهم كرد كه آن سلطان موعود به دست خود فرع��ون و در خان��ه و

Page 70: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص70

موس��ي از خانواده او تربيت شود. عمران پدر حض��رت دربار شناخته شده بود و ظاهرا سرپرست ساير خدمه

كار واجبي ك��ه ب��ا ش��وهر درباريان بود. همسر او براي خود داشت خودش را ترسان و لرزان به دربار رسانيد كه با شوهرش سخني بگويد ميترس��يد مب��ادا م��أمورين

تماس او با ش��وهر ش��وند وق��تي وارد درب��ار دربار مانع وضعي به وجود آمد كه مأمورين او را نديدند شد چنان

ديدن��د نش��ناختند. همس��ر عم��ران م��ادر حض��رت يا اگر م��انع و م��زاحم خ��ود را ب��ه ش��وهرش موس��ي ب��دون

رسانيد و شب را با شوهر خ��ود خوابي��د. ف��ردا ح��ركت كرد و به خانه شخصي خود رفت و كسي از تماس اين زن و شوهر با يكديگر آگاهي پي��دا نك��رد. او ك��ه حامل��ه شده بود فرزندش موسي را به دنيا آورد وليكن ت��رس داشت از اين كه مب��ادا م��أمورين فرع��ون آگ��اهي پي��دا كنند و فرزندش را ذبح كنند. خداون��د ب��ه م��ادر موس��ي

صندوق كوچ��ك چ��وبي بص��ورت گه��واره وحي نمود كه بسازد ، فرزندش را در آن ص��ندوق بگ��ذارد و ب��ه دري��ا

ك��رد ك��ه فرزن��دش را ب��ه او تحوي��ل ده��د. ب��ه او وحي برگرداند در حالي كه امنيت كامل داشته باشد و كسي متعرض او نشود. در اين موقع به نجاري مراجع��ه ك��رد و دستور س��اختن ي�ك گه�واره چ�وبي ب�ه او داد و نج��ار

خ��وش دانست كه پس��ري ب��ه دني��ا آورده اس��ت. ب��راي خ��دمتي چن��د مرتب��ه تص��ميم گ��رفت خ��ود را ب��ه درب��ار

ك�ودك را ب�ه درباري�ان بده�دگزارشفرعون برساند و وليكن ه��ر وقت تص��ميم ميگ��رفت س��خني بگوي��د الل

خ��ود ميش��د و نميتوانس��ت س��خني بگوي��د. از تص��ميم م��ادر را ب��راي چ��وبي گه��واره ص��رف نظ��ر ك��رد و آن

موسي ساخت. مادر موسي با خ��واهرش ك��ه او هم از

Page 71: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص71

درباري��ان ب��ود ب��ه درب��ار خ��دمت ميك��رد دو نف��ري بين كم م��ردم از ك�ه هن��وز ه�وا تاري��ك ب��ود و كم طل��وعين

خواب بيدار ميشدند موسي را ب��ه لفافهاي پيچي��د و در مي�ان گه�واره گذاش�ت و گه�واره را در مي�ان رود ني�ل مصر رها ك��رد ب��ه خ��واهرش دس��تور داد ت��و هم بط��ور

گه��واره چيس��ت و بچ��ه كه گويي خ��بر ن��داري ناشناس مال كيست از كنار رود نيل همراه گه��واره ح��ركت كن تا ببينيم سرنوشت كودك به كجا ميرس��د. آب، گه��واره

داد، ش��اخهاي از آب ني��ل ب��ه درب��ار فرع��ون را ح�ركت جريان پيدا ميكرد و گهواره موس��ي را هم�راه خ�ود ب��ه دربار برد. خاله موسي هم از گوشه و كنار نگ��ران ب��ود كه سرنوش��ت ك��ودك بكج��ا ميرس��د. فرع�ون مص��ر ب��ا همسرش آسيه روي تختي كنار نهر آب نشس��ته بودن��د صبحانه ميل ميكردند به ناگاه ديدند گهوارهاي روي آب در حركت است. آسيه به زني از درباريان دستور داد و شايد هم آن زن، خاله حضرت موسي بوده ك��ه هم��راه گهواره حركت ميكرد، گهواره را گرفت به دست آسيه س��پرد. آس��يه ملك��ه مص��ر مالف��ه را از روي ك��ودك برداشت كودكي با چهره زيبا و قيافه جذاب، نظر او را جلب ك��رد. محبت او در دل آس��يه ملك��ه مص��ر ق��رار گرفت. كودك را بغل گرفت و بوسيد. صدا زد فرع��ون خداون�د متع�ال ك�ه مش�اهده ك�رد م�ا فرزن�دي ن�داريم وارث تاج و تخت ما باشد اين كودك را به ما م��رحمت كرده كه به جاي فرزند ما باشد. فرع��ون هم ك��ودك را بغل گرفت و ريش فرعون كه جواهرنشان بود، ك��ودك بدست خ��ود آن ج��واهرات را گ��رفت و كش��يد فرع��ون ناراحت شد كه شايد اين بچه دشمن من باش��د. آس��يه گفت عادت كودكان است كه اشياء متبلور و درخشنده

Page 72: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص72

را تعقيب ميكنن����د. اين ك����ودك دوس����تي و دش����مني نميفهمد بلكه با ريش فرعون بازي كرده اس��ت. ب��راي ك��ودك ف��رقي نميكن��د كن��ار او قطع��ات آتش باش��د ي��ا جواهر درخشان گفتهاند براي آزمايش منقلي را كه پ��ر از زغالهاي درخشان بود با طبقي جواهر كن��ار يك��ديگر گذاشتند تا ببينند كودك با كداميك از اين دو طبق بازي ميكن��د. ك��ودك ب��ه ع��ادت كودك��ان خواس��ت ب��ه طب��ق

را احس��اس جواهر نزديك ش��ود و ش��ايد ح��رارت آتش ك��ه قاب��ل رؤيت نيس��ت يك فرشته غي��بي ميكرد وليكن

دس��ت او را گرفت��ه ب��ه ط��رف طب��ق آتش كش��انيده و گفتهاند قطعهاي ذغ��ال را ب��ه دهن خ��ود نزدي��ك ك��رد و نوك زبانش سوخت. فرعون يقين پيدا كرد كه كودك با

ك��رده و قص��دي نداش��ته اس��ت. تص��ميم ريش او بازي گرفتند كودك را به دايه بسپارند ، او را بپرورانن��د و در انتها وارث تاج و تخت فرعون باشد. آنجا كه ب��ه دنب��ال دايه ميگش��تند دنب��ال زن ش��يردهي ك��ه ك��ودك را ش��ير بدهد خالهاش كه همراهش بود گفت من زن ش��يردهي س��راغ دارم اج��ازه دهي��د بعن��وان داي��ه او را اس��تخدام كنم ، حقوقي براي دايه مش��خص كردن��د ، داي��ه، م��ادر حضرت موسي بود ، خاله موسي بچ��ه را بغ��ل گ��رفت خ��دمت م��ادر آورد. م��ادر چش��مش ب��ه جم��ال ك��ودك روش��ن ش��د و ش��كر خ��دا را بج��ا آورد ك��ه ك��ودكش را حفظ نموده و براي مادر كودك حقوق و مق��رري معين كرده است. م��ادر ك��ودك را ش��ير ميداد و آس��يه ملك��ه مصر كودك را بغل ميگ��رفت و او را پ��رورش ميداد ت��ا به سن بل��وغ رس��يد. م��ردم او را ب��ه عن��وان ش��اهزاده

ك�ودك وارث تاج و تخت فرع�ون ميش�ناختند وليكن آن كه به حد بلوغ رسيده بود كم كم با اشاره مادر با پ��در

Page 73: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص73

و م��ادر واقعي خ��ود آش��نا ش��د و از جناي��ات فرع��ون و را ب��ه فشاري كه بر بنياسرائيل وارد ساخته، زنان آنان

آنان را به قت��ل ميرس��اند آگ��اه و مردان كشيده بردگي شد و دانست كه ب�ا چ�ه سياس��ت و ت��دبيري خ�دا او را

كم كين��ه بدنيا آورده و از ش��ر فرع��ون نج��ات داده. كم قبطيان و فرعونيان را كه ستمكاران جبار زمان بودن��د

اسرائيل فكر ميك��رد. ي��كنجات بني در دل گرفت. براي روز در خياب��ان ح��ركت ميك��رد مش��اهده ك��رد ك��ه ي��ك قبطي از درباري��ان ب��ا ي��ك بنياس��رائيلي ميجنگ��د، آن قبطي از ق��درت خ��ود اس��تفاده ميكن��د و اس��رائيلي را ضعيف و زبون ساخته است. اس��رائيلي موس��ي را ب��ه

دهد. موسي كمك خواست تا او را از شر قبطي نجات جنگي��د. مش��تي محكم ب��ه ب��ا قبطي كمك اس��رائيلي به

سر او زد و قبطي در همانجا ب��ه درك واص��ل ش��د. كم كم در ميان مردم شهرت افتاد كه موسي يك قهرم��ان

قت��ل مشت به را با ضرب فرعوني قبطي يك كه است رس���انيده اس���ت. س���ر و ص���دا در مي���ان قبطي���ان و فرعونيان افتاد ك��ه موس��ي از بنياس��رائيل اس��ت و ب��ر ضد قبطي��ان فع�اليت ميكن��د. ش��وراي درب��اري تش��كيل دادند، قاض��يان رأي دادن��د ك��ه بايس��تي موس��ي اع��دام شود. يك نفر خ��ود را ب��ه موس��ي رس��انيد و او را آگ��اه كرد كه درباريان تصميم به قت��ل توگرفتهان��د. به��تر اين است كه ف��رار ك��نی و خ��ود را نج��ات دهی. موس��ي از مصر به طرف مشرق، به سوي فلس��طين و ش��امات،

مديتران��ه و انته��اي كه بين درياي محل و مركزي از آن بحر احم��ر ب��ود ب��ه ط��رف م��دائن ك��ه قس��مت جن��وبي س��وريه و غ��رب ع�راق باش��د هج��رت ك��رد. در بياب��ان، پياده و تنها بود، قوت و غذايي به همراه خود نداش��ت،

Page 74: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص74

از علف صحرا براي خود استفاده ميكرد ت��ا ع��اقبت در جنوبي س��وريه و غ��رب ع��راق سرزمين مدائن قسمت

س��ر چ��اه آبي رس��يد ك��ه گوس��فندداران آب از چ��اه ميكشيدند و گوس��فندان خ��ود را آب ميدادن��د ، موس��ي

س��نگي درخ��تي روي خسته و گرسنه بود پاي كه خيلي نشست به چوپانان و گوسفند داران نظاره ميك��رد ك��ه

گوسفندان خود از چاه آب ميكشند شايد به فك��ر براي كار بدهند و استخدام كنن��د و در براب��ر اين بود كه او را

كار و خدمت، قوت و غذايي بدست آورد، مشاهده كرد دو دختر خانم كه گوسفنداني داشتند ميچرانيدند آورده بودند آب بدهند در انتظارند كه گوسفند داران ديگر كه آب از چاه كشيدهاند و گوسفندان خ��ود را آب دادهان��د

كه از گوس��فندان ب��ه ج��ا بروند و آن دو دختر از آبهايي مانده است گوسفندان خود را سيراب كنند. موسي به

را فكر افتاد آب از چاه بكشد و گوسفندان آن دختران كشيد گوسفندان آنها سيراب كند. به تنهائي آب از چاه

را سيراب كرد. آن دو دختر او را دعا كردند موسي ب��ه در انتظ��ار آبه��ايي آنها گفت چه شده است ش��ما را كه

كه از گوسفندان ميماند هس��تيد ت��ا گوس��فندان خ�ود را آب بدهي��د آنه��ا گفتن��د پ��در پ��يري داريم ك��ه ق��درت آب

ق��درتي ن��داريم كشيدن ندارد. ما دختران هم كه چن��ان آب از چ����اه بكش����يم مجب����وريم از پس مان����ده آب گوسفندان مردم استفاده كنيم. موس��ي بع��د از آن ك��ه آب از چاه كشيد و گوسفندان را سيراب كرد در س��ايه درختي نشست عرض كرد پروردگارا ميداني ك�ه ق��وت و غذايي براي خوردن ندارم. دخ��تران ب��ه ط��رف خان��ه

ج��واني آنج��ا پي��دا خود رفتند پدر خود را خ��بر دادن��د كه شد ، آب از چاه كشيد و گوسفندان ما را سيراب كرد.

Page 75: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص75

پ��در آنه��ا ك��ه ش��عيب پيغم��بر ب��ود يكي از دخ��تران را فرس��تاد ك��ه بروي��د او را بياوري��د ت��ا م��زد خ��دمت او را

آمدند به موس��ي خ��بر دادن��د ك��ه بدهم. دختران شعيب پدر ما شما را ميطلب��د ت��ا م��زد ك��ار ش��ما را ب��پردازد ، دخ��تران جل��و جل��و ح��ركت ميكردن��د موس��ي از پش��ت س��ر ، وليكن موس��ي روي عفت و غ��يرتي ك��ه داش��ت مايل نبود از پشت سر قد و باالي دختران را ببين��د ك��ه از چ��ه راهي و چ��ه كوچهاي ب��ه خان��ه خ��ود ميرون��د ب��ه دختران گفت شما از پشت سر حركت كنيد و با صدا و اشاره م�را راهنم�ايي كني�د. ب�ه اين كيفيت موس�ي ب�ر شعيب پيغم�بر وارد ش��د و داس��تانش را ب�رايش ب�ازگو كرد ، ش��عيب از اخالق و رفت��ار و ام�انت و ص��داقت او دريافت كه شخصيتي اس��ت الهي آس��ماني، مخصوص��ا وقتي دختران او را تعريف كردند كه بسيار قوي اس��ت

كشيد و كار دو نفر يا چند نف��ربه تنهايي آب از چاه مي را انجام ميداد و شخصي نجيب است زيرا حاضر نش��د به قد و باالي دختران نگاه كند. به دخ��تران دس��تور داد او را از پشت سر هدايت كنند. ش��عيب تص��ميم گ�رفت او را به چوپاني و دامادي خود انتخاب كن��د ب��ا او ق��رار

س��ال او را ب��ه8 سال چوپاني كند و بع��د از 8گذاشت دامادي خود بگيرد. در اين رابط��ه به�تر اين اس��ت ك�ه ترجمه آيات سوره قص��ص را بنويس��يم و اش��اراتي ك��ه در اين آيات ب��ه داس��تان حض��رت موس��ي ش��ده اس��ت بدانيم. يكي از داستانهايي كه در قرآن تفسير و تأوي��ل و يا ظاهر و باطن دارد همين داستان حض��رت موس��ي

.خداون��د اين داس��تان را در ط��ول.و بنياس��رائيل است تاريخ براي مسلمانان الگو قرار داده تا از اين داس��تان ع�برت بگيرن��د و نگذارن��د فراعن��ه وش��ياطين آين��ده ب�ر

Page 76: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص76

مسلط شوند و آنه�ا را ب��ه ض��عف و ن�اتواني مسلمانان پيغم���بر اك���رم )ص( فرم���ود : آن چ���ه در. بكش���ند

ها واقع شده از قيام و قعودها و حقبنياسرائيل از فتنه من هم ها و تسلط فرعونه��ا و نمروده��ا در امتو باطل

ب��ا مس��لمانان بع��د از من روش درست. واق��ع ميش��ود من مانن��د روش بنياس��رائيل ب��ا پيغم��بران خ��ود اهلبيت

اي در بنياس��رائيل واق��ع ش��ده درخواهد بود. ه��ر حادثه كه اگر در آن امت امت من هم واقع ميشود به طوري

سوسماري به سوراخ خود رفته باش��د در اين امت هم مس�لمانان س��فارش ميك��رد واقع ميش��ود. هم��ه ج�ا به

به سرنوشت آنها مبادا شما مانند بنياسرائيل باشيد كه مبتال شويد. فرعونها و ش��داد ه��ا ب��ر ش��ما تس��لط پي��دا كنند همانطور كه ب��ر بنياس��رائيل مس��لط ش��دند وليكن

هم مانن��د بنياس��رائيل درس�ت ب��ه راه و امت مس�لمان روش آنها رفتند و گفتند و شنيدند و مانند آنها مغضوب

خدا واقع شدند. را هم ب��احروف مف��رده ش��روع خداون��د اين س��وره

طسم اين ح��روف در اول س��ورهها عالمت اين. ميكند داستان در آينده تكرار ميش��ود و آين��دگان كه اين است

آنه�ا را پيش ميگيرن��د و به هم مانن��د بنياس��رائيل روش از ق��رآن سرنوش��ت آنه��ا مبتال ميش��وند زي��را ح��روف

حوادث آينده خبر ميدهد و آيات و عبارات ق��رآن هم از گذشتهها سخن ميگويد. خداوند ب��ه ح��روف اين س��وره

كت��اب ح��روف آي��ات، اش��اره ميكن��د و ميفرماي��د: اين ص��نايع ط��بيعي و ط��بيعت و خلقت اس��ت. همانطوركه

مخلوقات و يا صنايع انساني از اصولي ساخته ميشوند ك��ه پيش از خلقت فاق��د ش��كل و ح��دود و مشخص��ات

هم از اص��ولي هس��تند، ح��وادث انس��اني و غيرانس��اني

Page 77: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص77

سرچش��مه ميگ��يرد ك��ه آن اص��ول هم فاق��د ح��دود و مشخصات هستند. در اين رابطه، حروف قرآن اش��اره

به اصول خاليق و حوادث ميشود. كلمات و عبارات قرآن هم ب��ه خالي��ق و ح��وادثي كه موجودند و خلق شدهاند اشاره ميكند. در واقع بوسيله

حادث��ه و ي�ا ص��نعت بوج�ود خدا و يا انس��انها، س��ه ن�وع هرك���دام از اين ان���واع س���هگانه، اص���ول و ميآي���د كه

از اصول جدا ميشوند و آن سه ن��وع فروعي هستند که صنعت، يكي كلمات و عبارات اس��ت، آنچ��ه ميگوين��د و

ميشنوند و مينويسند. ن��وع دوم، ح��وادث ت��اريخ و عم��ل انس��انها ميباش��د. حادثههايي كه انسانها و يا خداي انسانها ب��راي آنه��ا ب��ه وجود ميآورد مانن��د جنگه��ا و قي��ام و قعوده��ا و ح��وادث

ديگر. و تعالي ميباشند. مث�ل سوم، مخلوقات خداوندتبارك

خلقت زمين و آس����مان و آنچ����ه در زمين و آس����مان توق��فزس��اخته ميش��ود و هميش��ه ادام��ه دارد و هرگ��

نميپذيرد. كلم��ات و عب��ارات و كتابه��ا از ح��روف همانطوركه

سرچشمه ميگيرند و حروف، ريش�ه كلم�ات و عب��ارات است، خاليق و طبايع هم از اصولي سرچشمه ميگيرند ك�ه آن اص�ول، فاق�د ش��كل و مشخص�ات مخلوق�ات و موجودات اس��ت زي��را اص��ول و ف��روع اگرچ��ه در اصل

اص��ل و ي��ك حقيقتن��د وليكن در ماديت و جسمانيت يك شكل و قيافه و مشخصات، با يكديگر فرق دارن��د. مثال

ي��ا نوش��ته ميش��ود دروكلمات و عب��اراتي ك��ه خوان��ده جنسيت حروف ابتدايي، يك جنس و يك حقيقتند وليكن شكل ح��روف در كلم��ات ي��ا ش��كل كلم��ات در ح��روف

Page 78: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص78

وجود ندارد. ح��روف، ابت��دا در علم گوين��ده و نويس��نده گوين��ده و نويس��نده در فك��ر او و است و بع��د ب��ه اراده

ذهن او ظاهر ميشود و بعد از ظهور و خط��ور در ذهن، ح��روف مف��رده كه بر زبان يا قلم او جاري ميشود. آن

خود به خ�ود معن��ايي ندارن�د. در زب�ان قلم ب�ا يك�ديگر ت��ركيب ميش��ود ، ش��كل ميگ��يرد و بص��ورت كلم��ات و عب��ارات ظ��اهر ميش��ود. ص��نايع و خالي��ق هم ب��ه همين

را وج��ود كيفيت. ابت��دا در علم خ��دا موجودن��د ك��ه آن خ��ود ميدان��د چ��ه علم ازلي علمي مينامن���د. خ��دا به

آفريند و شكل وچيزهايي خلق ميكند، چه مخلوقاتي مي مشخص��ات هري��ك از آنه��ا چيس��ت. ابت��دا در علم خ��دا موج��وديت علمي دارن��د و بع��د از آن خداون��د اص��ول مخلوقات و يا مواد و مص��الح س��اختماني آنه��ا را خل��ق ميكند. ابتدا م��اده را ميس��ازد ت��ا از اجتم��اع آنه�ا هيك��ل

كن��د و بع��د اص��ل ن��ور و ن��يرو ت��ا از را خلق عالم و آدم تركيب آن با م��اده در م��اده حي��ات و ح��ركت و رن��گ و

اصول با يكديگر زيبايي بوجود آورد و بعد از تركيب اين خالي���ق و طب���ايع در ع���الم ظ���اهر ميش���وند و ش���كل ميگيرند. شكل مخلوقات و موجودات و يا اجسام قابل رؤيتند. مانند كلمات و عب��ارات. فض��اي ع�الم آف��رينش مانن��د ص��فحات اس��ت ك��ه كلم��ات و عب��ارات در آن نگاشته ميشود. روابط موجودات و مخلوقات ع��الم ب��ا يكديگر مانند رابطه كلمات در عبارات است. همانطور كه در كتابه��اي نوش��تني كلم��ات از ح��روف آن س��اخته ميشود و حروف، اصول اوليه كلمات و عب��ارات اس��ت

تنه��ايي مخلوقات خداون��د هم از اص��ول اوليهاي ك��ه به فاقد شكل و مشخص��اتند س��اخته ميش��ود و آن اص��ول فاقد شكل و مشخصات كه از تركيب آنها با ي��ك ديگ��ر

Page 79: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص79

كتاب طبيعت ساخته ميش��ود. ح��روف كلم��ات ط��بيعت هم به همين حوادث طبيعي و انساني.شناخته ميشوند

كيفيت از اص����ول، سرچش����مه ميگيرن����د. يكي از آن و ديگ��رستخدا حادثهها بعثت پيغم��بران و ظه��ور دين

حادثه جنگها و قتل وكش��تارها و آنچ��ه ت��اريخ ب��ه وج��ود ميآورد، اين حادثهها هم اصول اوليهاي دارد ك��ه فك��ر و اس��تعداد انس��انها و تق��دير خ��دا ب��ر اس��اس اين فك��ر و

استعداد است. كتاب كامل و جامعي است نظر به اين كه قرآن يك

كه خداوند اصول و فروع ع��الم خلقت را در اين كت��اب ي��ادآوري ميكن��د، خداون��د از اص��ول آف��رينش گرفت��ه ت��ا فروع، آن را در كتاب خ�ود مينگ��ارد. ح��روف ق�رآن ب�ه

آف��رينش و اص��ول ح��وادث و اص��ول كلم��ات و اص��ول عبارات اشاره ميكند. كلم��ات و عب��ارات ق��رآن هم ب��ه آنچه در عالم آفريده يا خواهد آفريد اش��اره ميكن��د. در

خداوند آنچه هست و خواه��د ب��ود در كت��اب خ��ود نتيجهيادآوري فرموده.

هر جا داستاني را ب�ا ح��روف اش��اره ميكن��د نش��انگر داستان در شكل ديگر ادام��ه ميياب��د. اين است كه اين

حض��رت يوس��ف ي��ا نمونه و نظ��ير دارد مانن��د داس��تان ابراهيم كه با حروف شروع ميشود و در اين سوره هم

ديگ��ر ب��ا ح��روف حض��رت موس��ي و پيغم��بران داستان شروع ميش��ود ت��ا م��ردم بدانن��د اين داس��تانها نمون��ه و

كه به حوادث تاريخ آگاهي مييابن��د نظير دارد. پيغمبران حوادث را هم در آينده تاريخ ميدانند و ميبينند نمونه آن

و از آين��ده م��ا خ��بر ميدهن��د و چن��ان ميش��ود ك��ه آنه��ا گفتهاند و خبر دادهان��د. پس ح��روف طس��م اش��اره ب��ه حوادث آينده بعد از حضرت موسي ميش��ود. كلم��ات و

Page 80: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص80

عبارات هم داستان حضرت موسي را شرح ميده��د ت��ا اين داستانها براي آيندگان درس عبرت باشد و بتوانن��د

عبور از ح��وادث ق��رار دهن��د و ب��ه سرنوش��ت آن را پلگذشتگان مبتال نشوند.

ب��ه همين مناس��بت در آي��ه دوم ب��ه آي��ه اول اش��اره ميكند و ميفرمايد : اين حروف، آيات كتاب مبين است يعني اش��اره ب��ه ح��وادثي اس��ت ك��ه در كت��اب خلقت و

طبيعت ظاهر ميشود. در آي��ه س��وم ميفرماي��د : م��ا داس��تان موس��ي و فرع��ون را چن��ان ك��ه حقيقت داش��ته ب��دون كم و زي��اد برايت بازگو ميكنيم تا اقوامي كه ايمان ب��ه خ��دا دارن��د از اين قصهها و داستانها عبرت بگيرند و به سرنوش��ت

آنها مبتال نشوند. دش��من معاص��ر حض��رت موس��ي را ابت��دا فرع��ون

تعريف ميكند ميفرمايد : فرعون، پادشاه مصر خ��ود را برتر و باالتر از ساير مردم ميش��ناخت، تك��بر او را ف��را گرفت تا جايي كه خود را خ��داي م��ردم نامي��د. جمعيت وابسته به خود را به دو دس��ته ض��عيف و ق��وي تقس��يم كرد. حق��وق ض��عفا را از آنه��ا س��لب نم��ود و در اختي��ار

ك��ه اق��وام اص��لي مص��ر بودن��د ق��رار داد. قدرتمن��دان آنچن��ان ض��عفا را در ض��عف و ن��اتواني ق��رار داد ك��ه در

آنه��ا را ذبح تولي��د نس��ل نداش��تند. پس��ران نظر او حق ميكرد و زنان آنان را براي بردگي و كلف��تي و ك��ارگري نگه ميداشت. در نتيجه فرعون از مفسدين و تبهكاران درج��ه اول ت��اريخ ب��ه ش��مار آم��د. ب��ر اس��اس فس��اد و تبهكاري او ما تصميم گرفتيم ضعفاي بنياس��رائيل را از ش��ر قدرتمن��دان نج��ات دهيم و آنه��ا را ب��ه حك��ومت و ق��درت برس��انيم و بوس��يله آنه��ا تم��دني بس��ازيم ك��ه

Page 81: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص81

پيش��واي آين��دگان باش��ند و آنه��ا را وارث ت��اج و تخت ظالمين و ستمكاران عالم قرار دهيم. به آنه��ا در ك��ره زمين ت��وان و ق��درت ب��دهيم و دش��منان آن��ان را ك��ه فرعون و هامان و لشكريان آنها باشند در برابر آنها به ذلت و خواري بكش��انيم. دش��مناني ك��ه ب��ر بنياس��رائيل مسلط بودن��د و بنياس��رائيل از آنه��ا ميترس��يدند در اين

كه چ��ه ع��املي ايج��اب ك��رده ك��ه آيات بعد از بيان اين خداوند يكچنان پيغمبري ب��ه ن��ام موس��ي مبع��وث ك��رد، داس��تان حض��رت موس��ي را از تول��د ت��ا زم��اني ك�ه ب��ه

قدرت و حكومت ميرسد توضيح ميدهد. داستان موسي و قوم موسي و زندگي آنها در مصر بعد از آن كه يوسف ب��ه س��لطنت مص��ر رس��يد بوج��ود

سال معلوم شد يوسفي را كه برادران40آمد. بعد از روي حسودي به چاه انداختهاند و بع�د او را ب��ه ب��ردگي فروختند، اكنون سلطان مصر ش��ده اس��ت. بع��د از آن

حض��رت يوس��ف ك��ه س��الهاي قحطي ب��ر اث��ر پيشبيني بوج��ود آم��ده ب��ود و ب��ا ت��دبير حض��رت يوس��ف پيش از

مصر را پ��ر از غل��ه نم��وده ظهور قحط سالي انبارهاي بودند در س��الهاي قح��ط زدگي م��ردم مص��ر و اط��راف مصر براي تهيه خواربار محتاج به سلطان مصر ش��دند و اين احتياج عم��ومي ي��ا رف��ع ني��از ب��ه وس��يله يوس��ف پيغم��بر زمين��ه ظه��ور س��لطنت و ق��درت عظيم ب��راي يوسف فراهم كرد زيرا شايد تم��ام كش��ورهاي متم��دن آن روز محتاج به سلطان مصر شدند و تنها كس��ي ك��ه مرجع حوائج م��ردم زم��ان ب��ود و ح��وائج آنه��ا را ت��أمين ميكرد حضرت يوس��ف ب��ود. م��ردم زم��ان پوله��اي نق��د

طال و نقره يا اجناس ديگر بود ميآوردن��د ب��ه خود را كه حض��رت يوس��ف تس��ليم ميكردن��د و در مقاب��ل، ب��راي

Page 82: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص82

كش��ور خ��ود خ��وار و ب��ار خري��داري ميكردن��د. ظ��اهرا آن تجارت ميكردند مبادل��ه متاعي كه در آن زمان روي

جنس با جنس بود نه اين كه سكهاي خواه طال و نق��ره ي��ا چيزه��اي ديگ��ر در ك��ار باش��د. حيوان��ات خ��ود را ميفروختند، در مقابل خوار و بار یا وسایل دیگر زندگی

را ميخريدند. نجا كه خداوند داستان مراجعه ب��رادران يوسفآ در

ك��ه در ميكن��د ميگوي��د اجناسي را ب��ه يوس��ف تعريف اختي���ار داش���تند ميآوردن���د و در مقاب���ل خ���وار و ب���ار ميخريدن��د، درس��ت معل��وم نيس�ت ك�ه آن اجن�اس چ�ه چيزهايي بوده است آيا وسايل زندگي از قبيل فرش و

در آن ديگر، آنچه مس��لم است ظروف بوده يا چيزهاي طال و نق��ره وج��ود نداش��ته گرچ��ه ميش��ود زمان، پول،

گفت ظروف مسي يا طال و نقره وجود داش��ته اس��ت. حضرت يوسف نوشته شده اس��ت ك��ه آخ��ر در داستان

ك���ه م���ردم اجناس���ي نداش���تند ك���ه س���الهاي قحطي خواروبارخري���داري كنن���د خودش���ان را ب���ه ب���ردگي

آنه��ا را خري��داري ميفروختند. يوسف آنها را يا فرزندان ميك��رد و در مقاب��ل خواروب��ار ب��ه آنه��ا ميداد در نتيج��ه سلطنت و قدرت عظيمي براي س��لطان مص��ر ف��راهم شد. فرزندان يعقوب پيغمبر كه همان برادران يوس��ف و فرزندان آنها باشند به مص��ر كش��يده ش��دند و در بين م��ردم ع��زت و عظمت زي��ادي پي��دا كردن��د. ي��ك چن��ان عزت و عظمتي كه هر زمان الزم بود زن ي��ا م��ردي از آنه��ا ب��ه ج��ايي ب��رود م��ردم آنه��ا را روي تخت روان ميگذاشتند و بردگان آنها را از ج��ايي ب��ه ج��ايي انتق��ال ميدادندو محبوبيت فرزندان يعقوب آنقدر زياد ب��ود ك��ه نزديك به پرستش بود. مردم آنها را محبوب خدا ي��ا ب��ه

Page 83: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص83

جاي فرزندان خدا ميشناختند و قبال داستان پدر ب��زرگ س��لطان آنها حض��رت اب��راهيم را هم ش��نيده بودن��د كه

باب��ل او را مي��ان آتش انداخت��ه اس��ت و خ��دا آتش را برايش سرد و س��المت نم��وده، اين ش��هرت ت��اريخي و عنايت خدا درباره آنها به هم��راه س��لطنت عظيمي ك��ه براي يوسف فراهم شده بود محبوبيت عظيم و عجيبي

كرد شايد قريب يك يا دو ق��رن براي بنياسرائيل فراهم در كشور مصر از يكچنين محبوبيتي برخوردار بودند ت��ا اين كه كم كم بين آنها و س��اير م��ردم رق��ابت ش��ديدي بوجود آمد. از يكطرف بنياسرائيل مبتال به غرور ش��دند و خود را از ديگران برتر و باالتر دانستند و مردم را در

استثمار خود قرار ميدادند. اين برتريجويي ايجاب ك��رد ك��ه خداون��د آن غ��رور و تك��بر را از آنه��ا بگ��يرد ك��ه چ��را بج��اي ش��كرگزاري از

رسانيده آنها را به عزت و عظمت خدا كه نعمت بزرگ غرور تكبر آنها را فراگرفته و بندگان خدا را به استثمار

بود موجبات تأديب و تنبي��ه پس بر خدا واجب. ميكشند آنه��ا را ف��راهم كن��د و همين غ��رور و تك��بر هم كم كم موجب شد كه قبطيان بر آنها مس��لط ش��دند و آنه��ا را

س��ال400ب��ه ب��ردگي خ�ود كش��اندند. م��دتي در ح�دود توقف آنها در مصر طول كشيد و در اين اواخر تم��امي آنها به بردگي كش��يده ش��ده بودن��د. م��ردان آنه��ا ن��وكر قبطي��ان و زن��ان آنه��ا كلفت قبطي��ان بحس��اب آمدن��د.

نها مس��لط ش��دند ك��ه رواب��ط زن وآقبطيان آنچنان بر كه فرع��ون شوهر آنها را به اختيار خود گرفتند تا جايي

كن��يزي و پسران آنها را ميكشت و دختران آنها را براي شدت مصيبت آنها به انتها رس��يد.ميداشت كلفتي نگه

و شايد بزرگان آنها به خدا ناليدند و از خدا فرج خود را

Page 84: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص84

تقاضا كردند خدا به آنها وعده داده بود كه پيغمبري ب��ه نام موسي در بين آنها ظهور ميكند و آنه��ا را از ذلت و بردگي نجات ميدهد. قبطي��ان هم بن��ا ب��ه س��ابقهاي ك��ه بنياس��رائيل داش��تند يع��ني خان��دان نب��وت و س��لطنت بودند، بيشتر آنها را تحت ش��كنجه ق��رار ميدادن��د مب��ادا

آنها پيدا شود و با فرعونه��اي مص��ر قدرتمندي در ميان ب��ه مب��ارزه و معارض��ه برخ��يزد ، مخصوص��ا منجمين و

ع��اقبت پيشگويان و غيبگويان ديگر خبر داده بودن��د كه از اين خانواده قدرتمندي پيدا ميشود و فرع��ون ظ��الم را به زانو درميآورد و عاقبت چنان شد ك��ه خ��دا مق��در كرده بود. خانوادههاي بنياسرائيل تحت مراقبت ش��ديد

خ�انواده تس��لط م��رد و زن ب��ر ايني بودن��د. جاسوسها ك��ه ش��ايد در اين نيم ق��رن آخ��ر، يافته بودند به كيفيتي

بنياسرائيل حق نداشتند فرزند ذكوري به دنيا آورند واالفرعونيان آنها را به قتل ميرساندند.

خداوند از اين شدت تسلط خ��بر ميده��د ميفرماي��د : ان فرع����ون علي في االرض و جع����ل اهله����ا ش����يعا يستضعف طائفه منهم يذبح ابناء هم و يس��تحيي نس��اء هم. يعني فراعنه مصر تكبر خود را به اوج رس��انيدند و ادعاي خدايي كردند. ملت خود را به دو طايفه ض��عيف و قوي تقسيم كردن��د ، طائف��ه ض��عيف را آن چن��ان در ش��دت ض��عف ق��رار داده بودن��د ك��ه پس��ران آنه��ا را ميكشتند و دختران آنها را زنده نگه ميداش��تند. خداون��د

كه خيال ميكرد ميتوان��د م��انع عليرغم سياست فرعون شود و صددرصد سرنوشت بندگان خ��دا مقدرات الهي

را بدست گيرد آنچن�ان مق�در ك�رد ك�ه موس�ي موع�ود بنياس��رائيل در دامن فرع��ون و بدس��ت او و درب��ار او پرورش يابد. ل�ذا وق�تي ك�ه موس�ي ب�دنيا آم�د و م�ادر

Page 85: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص85

ميترسيد مبادا مأمورين فرع�ون او را ب��ه قت��ل رس��انند خداون��د ب��ه م��ادر موس��ي وحي ك��رد ص��ندوق ك��وچكي بس��ازد ك��ودكش را درون آن گذاش��ته و ب��ه رود ني��ل بس��پارد و ب��ه او وع��ده داد ك��ه ك��ودكش را ب��ه او ب��ر ميگرداند و از كشته شدن نجات ميده��د. م��ادر موس��ي يكچنان صندوق كوچك چوبي درست ك��رد، ك��ودكش را در ميان ص��ندوق گذاش��ته و ب��ه خ��واهر خ��ود ك��ه ج��زء درباريان بود و در دربار فرعون خدمت ميك��رد دس��تور داد هم���راه ص���ندوق ح���ركت كن���د ت���ا ع���اقبت ببين���د سرنوشت كودك به كجا ميكشد، آب رودخان��ه ص��ندوق را از شقه و شاخهاي كه ب��ه قص��ر فرع��ون ميرفت ب��ه قصر فرعون برد ، فرعون و همسرش آس��يه ك��ه كن��ار نهر نشسته بودن��د ص��ندوق را از روي آب گرفتن��د ، در آن صندوق را باز كردند كودك زيبايي در داخل صندوق نظر آنها را جلب ك��رد. آس��يه زن فرع��ون ك��ه بچ��ه دار

داشته باش��د نشده بود و از خدا خواهش ميكرد بچهاي را غ���نيمت دانس���ت و ن���امش را موس���ي ك���ودك آن

گذاش��ت يع��ني فرزن��د آب. ب��ه ش��وهرش گفت م��ا ك��ه فرزندي نداريم وارث تاج و تخت ما باشد. همين كودك را ب��راي خ��ود پ��رورش ميدهيم و ب��ه فرزن��دي قب��ول ميك��نيم بع��د ك��ه ب��راي ك��ودك دنب��ال زن ش��يرداري ميگشت خاله موس��ي ك��ه نگ��ران وض��عيت ب��ود گفت :

شير بدهد و را من دايهاي را ميشناسم كه ميتواند بچه ينوس��يله خداون��د ك��ودك را ب��ه م��ادرداو را بپروران��د. ب

برگردانيد بعالوه حقوقي هم از دربار ب��راي م��ادر معينكرد.

اين س��وره ش��ريفه7خداوند اين داستان را در آي��ه از اين سوره ميفرماي��د :2بازگو ميكند. خداوند در آيه

Page 86: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص86

فرعون را روح تكبر و برتريجويي ف��را گ��رفت. خ��ود را بر مردم مصر مسلط كرد، اهل مملكت را به دو دسته ضعيف و قوي تقسيم نموده، عده ضعيف را آنچنان در ض��عف و ن��اتواني ق��رار داد و ب��ر آنه��ا مس��لط ش��د كه

آنها را به محض تولد ذبح ميكرد و دختران آنه��ا پسران را زنده نگه ميداشت. فرعون از تبهك��اران و مفس��دين

شناخته شد. میفرماید: ما تصميم گرفتيم بر آن طايفه ك��ه4 آيه

به ض��عف كش��يده ش��ده بودن��د منت نهيم و آنه��ا را ب��هقدرت و پيشوايي برسانيم و وارث زمين گردانيم.

میفرماید: ب��ه آنه��ا در زمين، ق��درت و توان��ايي6آيه آنه�ا را ب��ه دادیم ت��ا فرع��ون و هام��ان و قبطي��ان را كه

ذلت كش��انیده بودن��د و بنياس��رائيل از آنه��ا ميترس��يدندنابود كنند.

میفرماید: در اجراي اين تقدير به مادر موسي7آيه دستور داديم بچ��ه خ��ود را ش��ير بده��د و اگ��ر از ت��رس فرعونيان كه بچه او را بكشند ناراحت ش��ود بچ��ه خ��ود را درون صندوقي به رود نيل بيندازد. به او وعده داديم كه نترس��د و مح��زون نباش��د ك��ه م��ا طف��ل او را ب��ه او برميگردانيم و او را از پيغمبران بزرگ بنياسرائيل قرار

ميدهيم. میفرماید: او بر طبق دستور خ��دا ك��ودك خ��ود8آيه

را به رود ني��ل ان��داخت. فرعوني��ان آن ك��ودك را از آب گرفتند تا به فرزندي خود انتخاب كنند وليكن ندانس��تند اين ك��ودك در آين��ده ب��ه ق��درت و س��لطنت ميرس��د و فرع���ون و هام���ان و قبطي���ان را ب���ه ذلت و خ���واري

ميكشاند.

Page 87: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص87

میفرمای��د: زن فرع��ون ب��ه فرع��ون گفت: اين9آيه م��ا و شماس��ت خ��دا او را ب��راي م��ا كودك نور چشمي

فرستاده است. او را نكشيد. ما او را به فرزن�دي خ�ود پ���ذيريم ت���ا وارث ت���اج و تخت م���ا باش���د. وليكنمي

نميدانستند عاقبت كار به كجا ميكشد. میفرماید: دل م��ادر حض��رت موس��ي آرامش10آيه

پيدا كرد از اين كه ما به وعده خود وفا كرديم و ك��ودك را به م��ادر برگرداني��ديم ب��ا اين ك��ه اگ��ر م��ا قلب او را حفظ نميكرديم نزديك بود از وحشت، داس��تان موس�ي را آشكار كن��د و فرعوني��ان او را ب��ه قت��ل برس��انند. م��ا اينط��ور ب��ه عه��د خ��ود وف��ا نم��وديم ت��ا م��ادر موس��ي

اطمينان پيدا كند. میفرمای��د: م��ادر ب��ه خ��واهر خ��ود ك��ه خال��ه11آي��ه

موسي بود دستور داد كه نگران موس��ي باش��د هم��راه او ح��ركت كن��د ت��ا معل��وم ش��ود سرنوش��ت او ب��ه كج��ا

ميكشد. میفرماید: پس از اين ك��ه ك��ودك تس��ليم زن12آيه

فرعون شد و آنها دنبال دايهاي ميگشتند كه داي��ه او را شير دهد، ما شير زنان شيرده را بر او تح��ريم ك��رديم.

هيچ زني را نميمكيد. در اينج��ا خال��ه موس�ي ب�ه پستان زن فرع��ون گفت ك��ه من خانوادهاي را ميشناس��م ك��ه خيلي نجيب و پاك هستند. اين كودك را كف��ايت و او را

حفظ ميكنند. میفرمای��د: ب��ه اين وس��يله م��ا او را ب��ه م��ادر13آيه

برگردانديم تا چشمش به ك��ودك روش��ن ش��ود و غم و خ�دا ح�ق اس��ت غصهاي نداشته باشد و بداند كه وعده

گرچه بسياري از مردم نميدانند.

Page 88: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص88

از آيه دوم تا آيه س��يزدهم خداون��د داس��تان پي��دايش موسي و حف��اظت و حم��ايت او را ي��ادآوري ميكن��د ك��ه چگونه او را كه عاقبت دشمن درجه يك فرعون خواهد ب��ود، ب��ه دس��ت فرع��ون ب��زرگ ميكن��د و ب��ه ج��واني

ميرساند. خداوند خبر ميدهد كه وق��تي موس��ي ب��ه14 در آيه

حد بلوغ رسيد تعادل فكري و رواني و بدني پيدا كرد و جوان رشيدي شناخته شد ما به او علم و حكمت داديم

آگ�اه نم�وديم. م�ا ب�ه و او را به اوضاع و اح�وال زم�اننيكوكاران اينطور پاداش ميدهيم.

خداون��د ب��راي حض��رت موس��ي ترتي��بي داد ك��ه از اوض��اع و ش��ناخته ش��ود ت��ا به يكطرف فرزن��د فرع�ون

احوال زمان و كيفيت سلطنت فرعون و قبطيها آگاهي پي��دا كن��د ك��ه چگون��ه ب��ر بن��دگان ض��عيف خ��دا مس��لط ش��دهاند و آنه��ا را ب��ه ب��ردگي كش��انيدهاند و از ط��رف ديگر در دامن م��ادر و اق��وام خ��ود ق��رار گ��رفت ت��ا ب��ر

آنها آگاهي يابد. ضعف و ناتواني اوال خانواده اصلي و اصيل خ��ود را بشناس��د ك��ه از دودم��ان اب��راهيم خلي��ل اس��ت ، ن��ه از فرعوني��ان و

قبطيان ثانيا مظلوميت اقوام و اق�ارب خ�ود را بشناس��د ك�ه چگونه به ج��رم اين ك��ه از دودم��ان حض��رت اب��راهيم و يوسف صديق هستند به ب��ردگي كش��يده ش��دهاند و آن هم��ه در فش��ار ظلم و س��تم فرع��ون ق��رار گرفتهان��د.

طوري بود كه شايد قبطيان به اوض��اع و وضعيت زمان اح��وال بنياس��رائيل آگ��اهي نداش��تند ك��ه چگون��ه نعمت

از آنه��ا س��لب آزادي و انساني و حقوق مادي و معنوي واح��وال ديگ��ر بنياس��رائيل ب��ه اوض��اع و از طرف شده

Page 89: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص89

و قبطيان آگاهي نداشتند كه چگون��ه آنه��ا ب��ه فرعونيان تكبر و استكباركش��انيده ش��دهاند ت��ا ج��ائي ك��ه خ��ود را

عقيده ك��ه خ��ود را خداي مردم شناختند و بدليل همين خداي مردم دانستهاند بنياسرائيل را زي��ر س��لطه خ��ود قرار داده و هر نوع اجحاف و ظلم و ستم را نسبت به آنها به خود اج��ازه ميدهن��د. تنه��ا كس��ي ك��ه بين اين دو جن��اح ق��وي و ض��عيف ق��رار گ��رفت مانن��د كس��ي ك��ه ساعتهايي را در شب تاري��ك و س��اعتهاي ديگ��ري را در روز روش��ن زن��دگي كن��د و در نتيج��ه معن��اي ت��اريكي و

را بشناسد حضرت موسي)ع( بود. روشنايي از يكطرف به درب��ار ميرفت در دامن آس��يه، ملك��ه مص���ر ق���رار ميگ���رفت و آن هم���ه تجمالت و زرق و برقهاي عجيب و تف��رعن و تك��بر را مش��اهده ميك��رد و

ديگر به دامن م��ادر انتق��ال پي��دا ميك��رد، باز ساعتهايي آنها را در شدت فق��ر و ن��اداري و مح��روميت مش��اهده

مينمود. تحول و انقالب موسي در اين دو جناح، مايه بيداري و آگ��اهي عجيب موس��ي ب��ه سرنوش��ت اين دو طايف��ه مستكبر و مستضعف گرديد. قه��را كس��اني ك��ه بين دو جن��اح ض��د و نقيص ق��رار گيرن��د س��اعتهايي را در فق��ر مطل��ق و س��اعتهاي ديگ��ري در ك��ثرت ث��روت و نعمت، اختالف و تحول آنها بين اين دو جناح ضد و نقيص مايه بيداري و آگاهي كامل آنها ميشود. چنان كه دانشمندان گفتهاند: يعرف االشياء باضدادها. يعني اش��ياء ع��الم در مقابله با ض��د و نقيص ش��ناخته ميش��ود. ش��ب بوس��يله روز و روز بوسيله شب، فقر بوسيله غنا و غنا بوس��يله فقر، استكبار بوسيله استضعاف و استض��عاف بوس��يله استكبار شناخته میشود. كساني كه تمام عم�ر در فق�ر

Page 90: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص90

مطل���ق زن���دگي ميكنن���د معن���اي ق���درت و ث���روت را ن��از و نعمت زن��دگي نميشناسند و كس��اني ك��ه دائم در

معن��اي فق��ر و ن��اداري نميشناس��ند. از اين راهميكنند دولتهاي قديم ع�دهاي از م�ردم زم�ان خ�ود را در فق�ر مطلق قرار ميدادند و اجازه نميدادند كسي از آنه��ا ب��ه ناز و نعمت و ثروت نائل شود و باز عدهاي را در ناز و نعمت و ثروت مطلق قرار ميدادند، اجازه نميدادند ب��ه فقرا مربوط شوند و معناي فق��ر و ن��اداري را بفهمن��د. افكار مردم هم از نظر فرهنگي طوري آماده شده بود كه ثروتمندان و قدرتمندان را بجاي خدايان ميش��ناختند كه آنها حق دارند مسلط بر ضعفا باش��ند و ح��ق دارن��د ضعفا را به بردگي و بندگي بكشانند، اختي��ارات مطل��ق دارند بدليل اين كه مال و ث��روت دارن��د. گن��اه فرع��ون نبوده است كه در زمان خود ادعاي خدايي ميكند بلك��ه

گردن مستضعفين اس��ت ك��ه آن ادع�ا را قب��ول گناه به ميكنند. آنها نيز فرعون را خداي خود ميشناس��ند و ب��از

خ��دايي ميكنن��د بتپرس��تان گ��اهي ك��ه فرعونه��ا ادع��اي ميگويند هرچه هست انسان است، از بتها به��تر اس��ت.

در زمينه افكار عقب افتادهاي كه بت را به ج��اي يعني خ��دا ميشناس��ند، انس��انهاي قدرتمن��د ميتوانن��د ادع��اي

خدايي كنند و باز ادعاي آنها رواج پيدا كند. ي��ك روز م��وال اميرالمؤم��نين علي )ع( ب��ه ص��في از بردگان نگاه كرد كه حدود صد نفر زن و مرد به بردگي كش��يده ش��دهاند. دس��ت هم��ه آنه��ا را ب��ه ي��ك طن��اب بستهاند و پاي ديوار بازار ي��ا مي��دان ب��رده فروش��ي ب��ه

اين منظره موال )ع( را ناراحت كرد.نمايش گذاشتهاند و فرمود : نميدانم بر اين ب��رده فروش��ان اي��راد بگ��يرم كه چرا انسانهاي همنوع خود را به بردگي كش��يدهاند و

Page 91: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص91

آنها را مانند گوسفندان، خريد و فروش ميكنند و يا ب��ر اين بردگان ايراد بگيرم ك��ه آنه��ا ن��يز عقي��ده دارن��د ك��ه ب��رده هس��تند، ح��ق حي��ات و ح��ق آزادي ندارن��د، ح��ق

ندارن��د. بايس��تي ب��اركش و ك��ارگر ثروتمن��دان م��الكيت ك��ه ق��ديم باش��ند. پس بزرگ��ترين مس��أله در روزگ��ار

عدهاي را در استضعاف كام��ل ق��رار داده و ع��دهاي را همين س��طح فرهن��گ م��ردم زم��ان ب��وده اس��تكبار در

آنهاس��ت وظيفه است. مستضعفين خي��ال ميكردن��د كه عقب افتاده باش��ند، ض��عيف متول��د ش��دهاند و ض��عيف رشد كردهاند و ضعيف به مرگ كشانيده شدهاند و باز

هم خيال ميكنن��د و اينط��ور فك��ر ميكنن��د كه مستكبرين خداي مردمن��د، مال��ك مردمن��د، هرچ��ه ث��روت و نعمت وجود دارد مال آنهاست. ضعفا و بردگان از كنار سفره آنها حق دارند قوت و غذايي بدست آورند و شكم خود

را سير كنند. پس مردم مصر در زمان موسي از نظر ف��رهنگي و اجتماعي بين اين دو جناح قرار گرفتهاند: عدهاي ب��رده و ض��عيف، هم از نظ��ر م��ادي و زن��دگي خ��ود را ب��رده ميشناسند و عقيده به بردگي خود دارن��د و هم از نظ��ر فك�ر و فرهن�گ خ�ود را مس�تحق آزادي و برخ�وردار از

شناسند. پس هر دو طايفه عقيده بهحقوق انساني نمي خدايي خود و بندگي خود دارند و عقي��دهها قاب��ل تغي��ير

نيست. همين االن در زمان ما كه عصر تمدن است باز هم

دو جن��اح اس��تكبار و اين بعض��ي كش��ورها آنچن��ان بين استضعاف قرار گرفتهاند كه فاص��له بين آن دو طايف��ه درست مانن�د فاص�له بين قبطي�ان و اس�رائيليان عص�ر

200حج��ر اس��ت. در هندوس��تان ع��دهاي ق��ريب ب��ه

Page 92: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص92

ش���ناخته ش���دهاند. ميلي���ون نف���ر ب���ه عن���وان نجسها هندوستانيان ثروتمن��د و مس��تكبر آنه��ا را ب��دليل فق��ر و فقرزادگي نجس ميدانند و نجسها هم خودشان عقي��ده

يك ثروتمن��د ميخواه��د كه دارند كه نجس هستند. گاهي برس��اند م��واظب اس��ت ك��ه نجس و غذايي ب��ه يك نان

دستش بدست آنها متصل نشود. آنها ن��يز موظفن��د ك��ه دست ثروتمند بدست آنها تم��اس نگ��يرد. يع��ني نجسها خ��ود را نجس ميدانن��د، ح��ق ورود ب��ه زن��دگي پاك��ان و برخورداري از مزاياي زن��دگي آنه��ا ندارن��د. ثروتمن��دان هم خود را پاك ميدانند حق تماس با نجسها ندارن��د. در نتيجه بين دو طايفه يك چنين عقايدي بوج��ود آم��ده ك��ه طايفهاي در فقر مادي و معنوي مطل��ق مانن��د اين ك��ه در شب تاريك متولد ش��دهاند و در ش��ب تاري��ك ب��زرگ ش���دهاند و زن���دگي ن���وراني و روش���ن نديدهان���د پس روشنايي و ت��اريكي نش��ناختهاند، ع��دهاي هم در ث��روت

آنه��ا هم در زن��دگي روش��ن. مطل��ق و در ن��از و نعمت متولد شده و بزرگ شدهاند، فق��ر و ن��اداري نديدهان��د. هر دو طايفه ب��ه دو معن��اي ض��د و نقيض مبتال ش��دهاند

ش��كاف كه از حال و درد يك��ديگر مطل��ع نش��وند و اين و اختالف���ات طبق���اتي بين طواي���ف مس���تكبر و عميق

مستضعف ادامه دارد تا روزي ك��ه ف��رج نه��ايي برس��د. شايد موسي هم اگر تمام عمر در دربار فرعون ب��ود و دايه فقير يا مادر فقير نميداشت معن��اي فق��ر و ذلت و ب��ردگي نميش��ناخت زي��را در روش��نايي مطل��ق زن��دگي كرده، بين روشنايي و تاريكي ق��رار نگرفت��ه ت��ا مفه��وم اين دو حادث���ه ض���د و نقيض را بشناس���د وليكن خ���دا طوري مقدركرد كه از تولد تا دوران جواني، ساعتي را در دربار فرعون باشد، معناي تكبر و تف��رعن و ق��درت

Page 93: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص93

و ث��روت و ن��از و نعمت را بدان��د و س��اعاتي را هم در دامن خانواده فقير و مستضعف خود ت��ا معن��اي فق��ر و

را بشناسد در نتيجه ب�ه ه�ر دو ن��وع زن�دگي استضعاف مستكبر و مستضعف آشنا شود و در اين دو جناح ض��د

و نقيص علم و حكمت به دست آورد. لذا خداوند در اين آيه ش��ريفه ميفرماي��د: فلم��ا بل��غ

اشده و استوي اتيناه حكما و علما. يعني وقتي كه موسي به جواني و رشد انساني خود رسيد ما به او علم و حكمت داديم و اينطور نيكوكاران را پاداش ميدهيم. در اين آيه ش��ريفه بزرگ��ترين نعمت خود را علم و حكمت ميداند. اگر بزرگترين نعمت خ��دا مال و ثروت بود موسي كه در دربار ب��زرگ ش��ده ب��ود الزم بود بفرمايد كه ما او را در ناز و نعمت قرار داديم و ث��روت و نعمت در اختي��ارش گذاش��تيم وليكن ن��از و نعمت دنيا مايه ذلت و فالكت است. خدا ميفرمايد: م��ا ب���ه او علم و حكمت داديم. هركس���ي ك���ه محس���ن و نيكوك��ار باش��د از ج��انب خ��دا ب��راي او علم و حكمت و آگاهي و دانائي فراهم ميشود و هركس مغض��وب خ��دا باشد خدا او را در ن��از و نعمت ق��رار ميده��د ك��ه ديگ��ر نميتوانن��د فك��ر خ��ود را ب��ه ك��ار بياندازن��د و ب��ه عق��ل و

حكمت برسد. خدا ميفرمايد : وكذالك نجزي المحسنين. موسي در

سالگي به حسب و نس��ب خ��ود ك��ه از30 يا 20دوران بنياس��رائيل اس��ت و ب��ه حس��ب و نس��ب درب��ار ك��ه از قبطيان است آگاهي كامل پي��دا ك��رد و تص��ميم گ��رفت فاميل و اقوامش را از آن ذلت و فالكت برهان��د و آنه��ا را از سلطه قبطي��ان و فرعوني�ان نج��ات ده�د. خ��دا ب��ا

Page 94: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص94

ايج��اد ح��وادثي در براب��ر موس��ي او را ب��راي قي��ام ونهضت آماده نمود.

ميكند. بيان15اولين حادثه مطالبي است كه در آيه كه يك انس��ان درب��اري در ميفرمايد: موسي آيه در اين

ميان مردم شناخته شده بود ناش��ناخته در ح��ال غفلت و بازار رفت آنجا ك��ه قبطي��ان ب��ا ن��از و مردم به كوچه

تك��بر ح��ركت ميكردن��د و اس��رائيليان در ح��ال ذلت و نج��ا ب��ا دوآخواري از اين طرف به آنطرف ميرفتند در

نفر روب�رو ش�دكه ميدانس�ت ي�ك نف�ر از آنه�ا قبطي و آن دو نفر با يك��ديگر جن��گ ديگري از بنياسرائيل است.

تك��بر و ق��درتي ك��ه از و نزاع داشتند. م��رد قبطي روي طري��ق وابس��تگي ب��ه درب��ار در خ��ود احس��اس ميك��رد اسرائيلي را زير ضربات مشت و لگد قرار داده بود در اينجا اسرائيلي به موسي پناه برد نه به اين عنوان ك��ه او را از بنياس��رائيل ميدانس��ت و از او كم��ك خواس��ت بلكه به اين عنوان كه هر ضعيفي درحال استیص��ال ب��ه انس��اني ك��ه از كن��ارش ميگ��ذرد اس��تغاثه ميكن��د، داد

ك��ه به ميزند، آقا به دادم برس، به دادم برس. قبطيان اين استغاثهها بياعتنا بودند او را كمك نميكردند. وليكن

دو گ��روه ق��وي و ض��عيف را احس��اس ك��ه اين موسي كرده بود خ��ود را وابس��ته ب��ه ض��عفا و از دودم��ان آنه��ا ميدانست رگ غيرت يا ايمانش به جوش آم��د و ب��ه آن

حمله ك��رد و ب��ا زدن مش��تي او را ب��ه درك قبطي قوي واصل كرد. قبطي در اثر ضربت مشت موسي م���رد و موسي در آن حال قدري ناراحت ش��د و ب��ه خ��ود گفت

ش��دم ك��ه كه چرا خالف قانون ت��ا اين ان��دازه عص��باني قبطي را به قتل رسانيدم ، حتم��ا موجب��ات محك��وميت

عم��ل ش��يطاني خ��ارج از ميش��ود گفت اين من فراهم

Page 95: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص95

اراده من ب��ود زي��را ش��يطان ك��ه نفس ام��اره در ح��ال اس��ت مض��ل و ج��وش و غض��ب باش��د دش��من انس��ان

گمراه كننده است. معلوم ميشود كه خ��ود را از نظ��ر عقي��ده16از آيه

ديني و مذهبي هم محكوم و گناهكار شناخت زيرا بع��د از كشتن آن مرد ب��ه خ��دايش نالي��د و ني��ايش ك��رد ك��ه پروردگارا من به خودم ستم كردم كه گن��اه قت��ل نفس مرتكب شدم، تو از من درگذر و م��را بي��امرز. خ��دا هم او را آمرزيد ، زيرا خ��دا آمرزن��ده و مهرب��ان اس��ت. در

ك��ه از طري��ق ني��ايش اين حال بع��د از پي��دايش آرامش آرامش، نعم��تي از كه اين شد و دانست برايش حاصل

خداست، دست به دعا برداشت ش��كر خ��دا را عمتهاين ك��ه نعمت بج��ا آورد. ع��رض ك��رد پروردگ��ارا اكن��ون

آرامش و آس��ايش ب��ه من دادي و دل من را ب��ه لط��ف خود مطمئن فرمودي ط��وري زن��دگي من را مق��در كن

كمك مجرمين و متكبرين نباشم بلك��ه هم��ه ج��ا كه من ي��ار مظل��ومين و بيچارگ��ان باش��م و ش��ايد در اينج��ا احساس كرد ك�ه گرچ�ه ب��ا زدن مش��تي انس�اني را ب��ه قتل رسانيده پيش خود گفت آن انسان متكبر مستكبر كه از قدرت خودش بر عليه انس��ان ض��عيفي اس��تفاده نم��وده و او را زي��ر ض��ربات مش��ت و لگ��د انداخت��ه مستحق يكچنين مج��ازاتي ب��وده اس��ت ك��ه ب��ا ض��ربات مشت من از دنيا برود. براس��اس همين محك��وميت كه

نف��ع و از ق��درت خ��ود به آن قبطي را مجرم ش��ناخت ضعيف استفاده نمود موسي در وجدانش احساس كرد كه شايد عمل او كه قتل نفس باشد يك عم��ل ق��انوني مطل��وب خ��دا باش��د زي��را آن ش��خص، مج��رم ب��وده و موسي حق داش��ته اس��ت ك��ه از ض��عفا حم��ايت كن��د و

Page 96: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص96

كمك ضعفا باشد. اينجا در خواهش خود از خ��دا تقاض��ا كرد كه پروردگارا پس زندگي م��را و فك��ر م��را ط��وري

و گناهك��اران پش��تيبان مج��رمين كه و مق��در كن مرتب آرامش فك��ري و ق��دري احس��اس، نباش��م. ب��ا همين

رواني پيدا كرد كه شايد در نظر خدا محكوم نباشد ك��هيك مجرم را به قتل رسانيده.

در اين آي��ه ش��ريفه خداون��د از نظ��ر رواني و ح��االت كه براي موسي دست داده است او را در دو مختلفي

حال معرفي ميكند: ح��ال اول ك��ه خ��ود را در اين قت��ل نفس محك��وم ش��ناخت و گفت اين قت��ل نفس عم��ل شيطاني بود زيرا شيطان دشمن انسان است، گم��راه

در اين ح��ال ك��ه عم��ل خ��ود را و گمراه كننده اس��ت و عم��ل ش��يطاني دانس��ت ك��ه چ��را انس��اني را ب��ه قت��ل رسانيده به خدا پناه برد.مؤمنين و پرهيزگاران از نظ��ر فكري و رواني چنانند كه هر وقت عملي غ��ير انس��اني

نه��ا س��ر ميزن��د احس��اس ميكنن��د ك��ه ب��ه وسوس��هآاز شيطان مبتال شده و ش��يطان آنه��ا را گ��ول زده اس��ت. بالفاصله ب�ه خ�دا پن�اه ميبرن�د و از خ�دا علي�ه ش�يطان

كمك ميگيرند. سوره انفال متقين و مؤمنين راای در خداوند در آيه

ميكن��د و ميفرماي��د : ان ال��ذين ب��ه اين كيفيت تعريف اتقوا اذا مسهم ط��ائف من الش��يطان ت��ذكر و اف��اذاهم

مبصرون. يعني پرهيزگاران از نظر رواني چنان وضعي دارن��د كه هرگاه عملي غير قانوني و غير انساني از آنه��ا س��ر ميزن��د كش��ف ميكنن��د ك��ه ب��ه وسوس��ه ش��يطان ب��وده، بالفاصله به ياد خدا ميافتند و ب�ه پن��اه خ�دا ميرون��د ك�ه پروردگارا م��ا را از ش��ر ش��يطان نج��ات ب��ده. حض��رت

Page 97: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص97

موسي هم بعد از قت��ل نفس در همين دو ح��الت ق��رار ب��ا مشت گ��رفت. ابت��دا عص��باني و غض��بناك ش��د كه

محكمي قبطي را به قتل رسانيد و بعد متوجه ش��د ك��ه اين عمل ، عم��ل انس��اني نب��وده بلك��ه عم��ل ش��يطاني بوده است زيرا موسي در اين حال وظيف��ه دارد آن دو نفر قبطي و اسرائيلي را از يكديگر ج��دا كن��د ب��ه ن��زاع

آنه��ا و اس��تماع آنها خاتمه دهد. در انتها بعد از محاكمه گزارشات آنها ظالم و مظلوم و ي�ا ح�اكم و محك�وم را بشناس��د. وليكن موس��ي بالفاص��له عص��باني ش��د و در حال غضب و عصبانيت با مش��ت محكمي قبطي را ب��ه قت��ل رس��انيد و متوج��ه ش��د ك��ه در ح��ال غض��ب و عصبانيت بوده و اين غضب و عصبانيت عمل ش��يطاني بحساب ميآيد، بالفاصله چون ص��احب تق��وي و ص��احب بص��يرت ب��ود از احس��اس وسوس��ه ش��يطاني ب��ه خ��دا پناهنده شد و عرض كرد پروردگ��ارا من ب��ه خ��ود س��تم كردم مرا بيامرز. خداوند او را آمرزيد، آمرزش خدا در اين حال تقويت فكر و انديشه او بود، او را متوجه كرد كه تو از حق مظلوم دفاع كردي و يك مجرم و گناهكار را به قتل رساندي، عمل ديني و انس��اني انج��ام دادي، درست نيست آنقدر خود را ب��ه دلي��ل اين ك��ه مج��رم و

ك��ني بلك��ه ب��ه داد مظل��وم گناهك��ار هس��تي ن��اراحت اي. بع��د ازرسيدهاي و او را از ش��ر ظ��الم نج��ات داده

پدايش اين حال و اين فكر كه عمل او شيطاني نب��وده بلكه به داد مظلوم رسيده و ظالم را مجازات نموده ، دانست كه پيدايش اين فكر كه او كم��ك مظل��وم ب��وده نه كمك مجرم، نعمتي از نعمتهاي بزرگ خداوند متعال

ك��ه از نعمت ايم��ان بهرهمندن��د است. زيرا انس��انهاييهمه جا كمك مظلوم هستند نه كمك ظالم.

Page 98: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص98

به عكس، انسانهايي كه اهل ايمان و تق��وي نيس��تند كم��ك مظل��وم. در اينج��ا خ��دا همه جا كمك ظالمن��د نه

فك��ر موس��ي را روش��ن ك��رد و او را آگ��اه س��اخت ك��ه عمل تو شيطاني نبوده بلكه انساني بوده است زيرا به

.داد مظلوم رسيدهاي و ظالم را مجازات نمودهاي در اينجا الزم است قدري در مورد غفران و عص��يان

كه همه جا در كت��اب خ��دا و بحث كنيم. آيا اين دو لغت ي�ا ه��ر دعاها استعمال ميشود دو لغت به ي�ك معناست اعم��ال لغ��تي معن��اي مخص��وص ب��ه خ��ود دارد. ب��راي

انسان از نوع گناه و معصيت باشد يا از نوع اط��اعت و بندگي، لغات مختلفي به ك��ار ميرود ، گ��اهي انس��ان را

عاص��ي ميدانن��د است ك�ه م��رتكب ش��ده بدليل گن��اهي ميگويند عصي ربه، خداوند از گن��اه آدم ابوالبش��ر خ��بر

آدم ربه فغ��وي. يع�ني آدم خ��داي ميدهد ميگويد: عصي خود را نافرماني كرد و گمراه شد و گاهي از گن��اه آدم

تعبير به ذنب ميكنند ميگويند : اذنب ربه. در برابر ذنب كلمه غف��ران بك��ار ميبرن��د هم��انطور

در برابر عصيان، كلمه عفو اس��تعمال ميكنن��د. خ��دا كه ميفرماي���د: گن���اه او را عف���و ك���ردم و در براب���ر ذنب ميفرمايد: غفرت ذنبه. گناهي كه انس��ان ب��ا آن عاص��ي شناخته ميشود و الزم است توبه كند و خدا او را عف��و

مذنب شناخته ميش��ود و الزم كه انسان نمايد با گناهياست استغفار كند تا خدا او را بيامرزد، فرق دارد.

عاصي به كسي ميگوين��د ك��ه دانس��ته و ش��ناخته در حالي كه عم��ل خ��ود را از ن��وع گن��اه ميدان��د و ميتوان��د ت��رك كن��د، در ح��ال دان��ايي و توان��ايي ب��ر ت��رك گن��اه، معصيت ميكند. مثل انساني كه گرسنه اس��ت و غ��ذاي حالل و حرامي در اختيار اوست. ميداند اين غذا ح��رام

Page 99: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص99

و ديگري حالل اس��ت. در ح��الي ك��ه ق��درت دارد گن��اه نكند مرتكب گناه ميشود ، يكچ��نين گن��اهي ك��ه از روي عمد و آگاهي به گناه انج��ام ميگ��يرد، عص��يان ش��ناخته ميشود، در قلب انسان تيرگي بوجود ميآورد كه احتياج به عفو دارد. انسان بايد از اين گناه جدا توبه كند. بع��د از توبه، خداوند آن ت��يرگي قلب را ك��ه در اث��ر عص��يان بوج���ود آم���ده برط���رف ميكن���د و ج���اي آن ت���اريكي، روش��نائي بوج�ود ميآورد. از اين رف��ع ت��يرگي تعب��ير ب��ه

عفو ميشود. عفو يعني محو اث��ر. گ��اهي انس��ان م��رتكب گن��اهي

جاهل ب��ه ميشود كه روي جهل و ناداني او است. يعني گناه بوده و استعداد ترك گناه را نداشته مانن��د گن��اهي كه كودكان مرتكب ميشوند. شرابخواري يك ك��ودك ي��ا

گن��اه ب��دليل و آزار او ي��ك گن��اه اس��ت ولي اين اذيت ك��ه عقلش تقصير. قص��ور ب��ه اين دليل قصور است نه

نرسيده آزادي در ترك گناه نداشته. يكچ��نين گن��اهي را ذنب ميگويند يعني از مب�دأ نقص انس�ان بوج�ود ميآي�د.

نقص عقل و نقص استعداد. ذنب بمعن��اي د�م حي��وان اس��ت. انس��ان هم از نظ��ر

عم��ل فكري و رواني دو قسم عمل ميكن��د: قس��م اول عاقالنه و عالمانه، عمل بد وخوب را ميداند، بد را ترك

ها و عم��لميكند و خوب را انجام ميدهد. اين درك خوبي به فكر و عقل است و به خوبيها از نظر رواني مربوط

گاهي جاهالنه عمل ميكند، بدون درك و شعور م��رتكب گناه ميشود. يكچنين عملي كه جاهالن��ه اس��ت از نظ��ر رواني مربوط به نقص استعداد است ك��ه نتوانس��ته ب��ا

شده. هواي نفس يا جو حاكم مقابله كند، مغلوب واقع

Page 100: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص100

از مبدأ قص��ور اس��ت، ت��يرگي قلب بوج��ود كه گناه اينرا ترك اولي ميگويند. نميآورد، آن

دارد اين گناه را ذنب مينامند كه احتي��اج ب��ه غف��ران خداوند نيروي مقاومت او را در برابر هواي نفس يعني

.زياد كند سخنان عاقالن��ه را علم و حكمت مينامن��د و س��خنان

احتي��اج به جاهالن��ه را ذنب و ذن��وب مينامن��د. م��ذنب خداوند است الزم يع��ني اس��تعداد دارد پيدايش عقل و

نيرويي بده��د ق��درت فهم آنه��ا را ب��اال ب��برد، مذنبين به شعور و استعداد آنها را زياد گرداند تا دانايي و توان��ايي بر ت��رك گن��اه پي��دا كنن��د و گن��اه را ت��رك نماين��د. از اين پيدايش رشد و استعداد تعبير به غفران ميش��ود. يع��ني

.ظهور استعداد عقلي و ايماني ب��ر.گناه موسي هم ب��دليل قص��ور ب��وده ن��ه تقص��ير

دف��اع از مظل��وم علي��ه ظ��الم غض��بناك ب��وده و ب��راي ضربهاي نه ب��ه قص��د كش��تن ب��ر ظ��الم وارد ك��رده ك��ه اتفاقا مرده است. پس اين قتل بدليل قص��ور ب��وده ن��ه تقص���ير. از خ���دا طلب غف���ران ميكن���د و ميفرماي���د : فاغفرلي، و غفران خدا هم شامل حالش ميشود و ب��ه

بع��د از پي��دايش اس��تعداد،.عق��ل و اس��تعداد ميدهد او ميفهمد اقدام او عليه ظالم، مطلوب خدا ب��وده و خ��دا به او آگاهي داده تا در اين آگاهي حق و باطل بشناسد و قصور و تقصير بفهم��د. ميفرماي��د: پروردگ�ارا اكن��ون كه به من لطف كردي و م��را از نعمت عق��ل بهرهمن��د ك��ردي ت��وفيقي ب��ده ك��ه پش��تيبان مج��رمين و ظ��المين

عق��ل و خداوند نعمت مغف��رت ب��ه او داد يع��ني.نباشم آگ��اهي ك��ه نعمت استعداد او را باال ب��رد. در براب��ر اين

بزرگي براي حضرت موس��ي و ه��ر بن��دهاي از بن��دگان

Page 101: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص101

خداس��ت موس��ي عرض��ه ميدارد اكن��ون ك��ه يكچ��نين نعمتي ب��ه من م��رحمت فرم��ودي ك��ه ح��ق و باط��ل را شناختم زندگي مرا ط��وري مق�در كن ك�ه كم��ك ظ��الم نباشم بلكه همه جا كمك مظلوم باشم. خدا همه جا او را در شعاع تعليم و تربيت خ��ود ق��رار داده و موجب��اتي

كرد كه در مراحل بع��دي ب��ه درج��ه نب��وت نائ��ل فراهمگردد.

پس تقديرات خداوند تبارك و تعالي درب��اره حض��رتموسي )ع( به سه قسمت تقسيم ميشود.

ش��دن و در درب��ار اول تق��دير خ��دا درب��اره درب��اري در اين تق��دير حض��رت.فرع��ون پ��رورش ي��افتن ب��ود

موسي به ظلم و ستم جبار زم��ان، آگ��اهي كام��ل پي��دا كرد. زيرا در همان دربار هم بين دو جناح حق و باط��ل

قرار گرفت. جن���اح اول ، اس���تبداد و ديكت���اتوري و خودخ���واهي فرعون، كه بجاي پدر او شناخته ش��ده ب��ود. جن��اح دوم نرمش و آرامش م��ادر او آس��يه ك��ه از نظ��ر فط��ري و رواني، زني سالم و صالح و با ايمان بوده است. تقريبا

آس��يه زن از ه��ر دو م��ادر خ��ود يكي م��ادر م��ربي كه فرع��ون باش��د و ديگ��ر م��ادر واقعي او ك��ه زن عم��ران باش��د از اين دو م��ادر درس و دانش و بينش آم��وخت، مخصوصا وقتي بزرگ شد و عق��ل و ش��عور پي��دا ك��رد، مادر اصلي، او را ب��ه وض��عيت زايي��دن و ب��دنيا آم��دن و اين كه فرعون كودكان بنياسرائيل را به قت��ل رس��انيده و خداوند چگونه او را با ي��ك نقش��ه لطي��ف و دقيقي از مرگ نجات داده و داستان س��اختن گه��واره و ان��داختن او در رود ني��ل و تس��ليم ك��ردن او ب��ه دش��من اص��لي كودك��ان )فرع��ون( را توض��يح داد. از اين مق��درات و

Page 102: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص102

داستانهايي كه مادر اصلي ب��رايش نق��ل ميكن��د ق��درت عقل و ايمان موسي و دلسوزي او به ح��ال مظل��ومين

وكمك خواهي او از خداوند متعال رشد نموده است. و اما قسمت دوم تقدير او خروج از دربار و ورود به جامعه زمان و آش��نايي ب��ه قبطي��ان ك��ه در ن��از و تك��بر زندگي ميكردند و اسرائيليان ك��ه در فق��ر و ذلت ق��رار گرفته بودند و موسي را رنج ميدادند. مخصوصا زماني كه دانست از بنياس��رائيل ب��وده و خداون�د چگون�ه او را

در دوران كودكي از مرگ حتمي نجات داده است. و ام��ا دوران س��وم در تق��دير س��وم خداون��د متع��ال. محك��وميت حض��رت موس��ي ب��ه قت��ل نفس و قض��اوت خودش در اين زمينه ك��ه ابت��دا عم��ل ش��يطاني ب��وده و

قت��ل نفس از ب��اب بعدا خدا او را آگ��اه نم��وده ك��ه اين كمك مظلوم بوده و موجبات فرار موسي از مص��ر ب��ه

ن بوده است.يسوي مد اين داس��تان را ك��ه تق��ديرات مرحل��ه س��وم باش��د

بي���ان ميكن���د و22 ت���ا 17خداون���د متع���ال در آي���ات ميفرماي��د: بع��د از آن ك��ه موس��ي قبطي ظ��الم را ب��ا مشتي محكم ب��ه قت��ل رس��انيد، خ�وف و وحش�ت او را فرا گرفت زيرا ميدانست كه ي��ك قبطي درب��اري را ب��ه قتل رسانيده وشايد كم كم شهرت پيدا كرده است كه موس��ي گرچ��ه در درب��ار ب��زرگ ش��ده و پس��ر خوان��ده فرعون شناخته شده وليكن از قبطيان نيس��ت بلك��ه از اسرائيليان ميباشد. اين مسأله هم��راه محكومي��تي ك��ه از قتل نفس احساس نم��ود او را در خ��وف و وحش��ت قرار داد. مانند محكومي كه دائم مراقبت ميكند كه آيا

.مأمورين دولت در تعقيب او هستند يا نه

Page 103: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص103

ميفرمايد: موس��ي در ش��هر مص��ر در18خدا در آيه خوف و وحشت قرار گرفت و از گوشه و كنار، ناظر و

آيا مأمورين دولت او را بعنوان يك قات��ل نگران بود كه شناختهاند و تعقيب ميكنند ي��ا او بعن��وان قات��ل ش��هرت

ك��ه ن��اظر و نگ��ران در اين ح��ال پي��دا نك��رده اس��ت. او باش��ند در تعقيب كه مبادا م��أموريناست اطرافش

باز منظرهاي نظ��ير منظ��ره روز گذش��ته ك��ه ن��زاع بين ك����رد. قبطي و اس����رائيلي باش����د نظ����ر او را جلب

دوم ك�ه ب�از گرفت�ار ي��ك م��رد متك��بر قبطي اس��رائيلي شده بود و قبطي از قدرت خود اس��تفاده ميك��رد او را زي��ر ض��ربات مش��ت و لگ��د انداخت��ه ب��ود، ب��ه موس��ي

كم��ك خواس��ت زي��را از منظ��ره ك��رد و از او اس��تغاثه دي��روز ش��ناخته ب��ود ك��ه موس��ي گرچ��ه درب��اري و از

وليكن كم��ك ض��عفا و بيچارگ��ان اس��ت واستقبطيان اين اسرائيلي دوم همان مرد دي�روز و پري�روز ب�ود ك�ه موسي او را از چنگ يك ظالم قبطي نجات داده ب��ود و آن ظالم را به قتل رسانيده بود. موسي مشاهده ك��رد اگر امروز هم به كمك او بشتابد و قبطي را كتك بزند،

درباري��ان ش��هرت او ب��ه محك��وميت و اين ك��ه ب��ر عليه فرعون فعاليت ميكند زي��ادتر ميش��ود و ش��ايد ه��ر چ��ه زودتر او را ميگيرند و ب��ه محاكم��ه ميكش��ند. از اين رو

اسرائيلي كتك خورده پرخاش نمود و فرم��ود ت��و به آن ان��دازه زمين��ه تا اين كه يتگمراه و بيشعور هس مردي

من فراهم ميكني وليكن در عين ح��ال محكوميت براي نتوانست مظلوميت آن مظلوم را تحم��ل كن��د. تص��ميم گرفت با قبطي بجنگد و او را با ضرب و كتك از صحنه بيرون نمايد. قبطي كه مشاهده ك��رد موس��ي نيرومن��د

را به قت��ل رس��انيده است كه با ضربات مشتي انساني

Page 104: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص104

دي��روز دادش بلند شد وگفت اي موس��ي هم��انطور كه مردي را به قتل رسانيدي، امروز هم ميخواهي مرا ب��ه

گردنكش و جباري و هرگز قتل برساني. پس تو مردي حاضر نيستي ك�ه م�ردي مص��لح و اص�الح طلب باش��ي زيرا مصلحين وقتي با جنگ و ن��زاعي روب��رو ميش��وند، ابتدا ط��رفين ن��زاع را از يك��ديگر ج��دا ميكنن��د بع��دا ب��ه ظالم و مظلوم از آن دو نفر توجه ميكنند كه كدام ي��ك

نها ظالم و كدام ي��ك مظل��وم اس��ت ت��ا ظ��الم را ب��اآاز نصيحت و موعظه بجاي خود بنشانند و متوقف س��ازند

را كه موس��ي ت��ا از راه ميرس��ي ط��رفي وليكن ت��و اي ظالم است پيش از موعظه و نصيحت ب��ه خيال ميكني

باد كتك ميگيري و او را به قتل ميرساني لذا قبطي ب��ه در زمين گ��ردنكش و جب��ار ت��و ميخ��واهي گفت موسي مص���لح باش���ي. از اينج���ا م���ردي و نميخ���واهي باشي

دي��روز او در جامع��ه ش��هرت يافت��ه و ك��ه قتل دانست قبطيان دانستهاند كه موسي به كمك مردي از ضعفاي ق��وم اس��رائيل باش��د ش��تافته و ي��ك قبطي را ب��ه قت��ل رسانيده و معلوم ميشود از قبطيان نيست و عليه آنه��ا فع��اليت ميكن��د بلك��ه طرف��دار مظل��ومين و بيچارگ��ان

كه موس��ي دانس��ت بعن��وان ي��ك است و در همين حال م��ردي از طايف��ه.قات��ل در ش��هر مش��هور ش��ده است

ض��عفا خ��ود را ب��ه او رس��انيد و گفت: اي موس��ي از گوشه و كنار شنيدهام كه درباريان شورايي گرفتهاند و قتل ديروز تو را بين خود مذاكره ميكنند شايد به ج��رم اين كه يك قبطي و درباري را به قتل رسانيدهاي تو را بگيرند و اعدام كنند. بهتر اين است كه از ش��هر خ��ارج

شوي.

Page 105: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص105

شهر يعني از در اين آيه ميفرمايد : مردي از اقصاي دورافتادگ��ان ش��هر ب��ا س��رعت و ش��تاب، خ��ود را ب��ه

ش��ورايي موسي رسانيد و گفت: اي موس��ي درباري��ان گرفتهاند كه تو را به قتل برسانند بهتر اين است كه از

تو را نصيحت ميكنم و فرار كني. من شهر خارج شوي مبادا تو را حبس كنند يا محكوم به اع��دام نماين��د. بع��د

خ��بر، موس��ي را خ��وف و وحش��ت ف��را از ش��نيدن اين دولت گرفت و از گوشه و كنار نگران و ناظر مأمورين

بود تا مبادا او را دس��تگير كنن��د، از ش��هر خ��ارج ش��د و خدا مرا از ق��وم ظ��الم و كه اي دست به دعا برداشت

از شر فرعوني��ان و قبطي��ان نج��ات ب��ده. آواره بيابانه��ا ش��د، بط��رف ش��رق ق��اهره ب��ه س��وي س��رزميني ك��ه قس�مت جن�وبي س��وريه و ش��مالي ع�راق اس��ت ف�رار

كرد. دوران ف��رار موس��ي از مص��ر ت��ا دوران بعثت او ب��ه نبوت، يك دوره رياضت كامل بود ك��ه حض��رت موس��ي را از نظر روحيه ايمان و تقوا و نجابت خيلي ب��اال ب��رد.

و دانشآموزان الزم پيغم���بران هم مانن���د دانش���جويان و دانش مشغول باش��ند و بع��د از است مدتي به درس

كسب معلومات و تخصص كامل در كاري كه مأموريت پيدا ميكنند، از جانب خدا مأمور به كار مربوط به خ��ود

.شوند خداوند در دو جهت براي پيغم��بران ابتالء و آزم��ايش بوجود ميآورد تا در اثر اين ابتالء و آزم��ايش، وابس��تگي

و جز خداي مهرب��ان كس��ي را ب��هشوداو به خدا كامل مولويت و آقايي نپذيرد. حقيقت��ا انس��انهاي وابس��ته ب��ه خدا الزم است كامال از خل�ق خ�دا منقط�ع ش�وند و ب�ه خ��دا بپيوندن���د. در ش���رايط بعثت پيغم���بران، م���وادي

Page 106: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص106

گنجانده شده است كه بر طب��ق آن م��واد، خداون��د ي��كانساني را براي نبوت آماده ميكند.

ماده اول : فقط خدا را بپرستد، كس��ي ي��ا چ��يزي راشريك خدا قرار ندهد.

ماده دوم : ان يخلع االنداد دونه. يعني وابس��تگي ب��ه كسي يا چيزي پيدا نكند. صرفا به خدا متكي باش��د گ��ر چه مشرف به گرسنگي و موت شود زيرا م��أمور خ��دا اگر به خلق خدا پناهنده ش��ود مجب��ور ميش��ود رض��ايت

خلق را بر رضايت خالق مقدم دارد. آن و شرط سوم كه خداوند پيغمبران را براي قب��ول

شرط آماده مي كند اعتقاد به بداء و يا تغيير مقدرات يك پيغمبر بايستي بداند كه رابطه انس��انهاي ب��د.است

و خوب ب��ا خداون��د متع��ال مانن��د رابط��ه كودك��ان ب��د و ك��ه خوب با پدر و مادر است. پدر و م��ادر ج��ايز نيست

اوال: تبعيض بين كودكان قائل شوند به يك نف��ر از آنه��ا كمتر محبت كنند و ثانيا : با كودك��ان بيشتر و به ديگري

آنه��ا ك��ه عقل نااهل خود مدارا كنند و بسازند ت��ا روزي بي��دار ش��ود و اهليت پي��دا كنن��د. ب��ه محض اين ك��ه از فرزندي از فرزندان خود عمل بدي مش��اهده كردن��د از او انتقام نگيرند و او را به بدي مشهور نكنن��د و اعتق��اد پيدا كنند كه مقدرات بدان به طرف خوبي تغيير ميكن��د وليكن مقدرات نيك��ان ب��ه ب��دي تغي��ير نميكن��د. خداون��د متع��ال روزي ش��قي را ب��ه س��عادت برميگردان��د و ام��ا

تغيير مق��درات را سعيد را به شقاوت برنميگرداند. اين اشقياء تغي��ير كن��د و تب��ديل بداء مينامند. يعني مقدرات

ب��ه س��عدا ش��وند. خداون��د از پيغم��بران عه��د و پيم��ان ميگيرد كه با ب��دان و اش��قياء م��دارا كنن��د و آنه��ا را ب��ه

Page 107: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص107

لط��ف خ��دا امي��دوار س��ازند ن��ه اين ك��ه از لط��ف خ��دامأيوس كنند.

اين ش��رايط س��هگانه نتيج��ه دوره ابتالء و رياض��ت پيغم��بران اس��ت. خداون��د ب��راي ه��ر پيغم��بري ب��ه اين كيفيت رياضت مقدر ميكند تا آن پيغم��بر امي��دواري ب��ه لطف خدا پيدا كند و يقين بداند كه خدا ب��راي او ك��افي اس��ت و او را ب��ر دش��منان پ��يروز ميگردان��د. پي��دايش

كه صددرص��د از خل��ق يكچنين روحيهاي براي پيغمبران�رن��د و ب��ه خ��دا بپيوندن��د و توك��ل كنن��د ي��ك دوره خ��دا بب

رياضت الزم دارد. ابتدا خدا برنامهاي تنظيم ميكند كه محي��ط زن��دگي و ارتباط يك پيغمبر با مردم زمان خيلي سخت و مشكل

رمند و او را تنها ميگذارند و ش��ايد. مردم از او ميشود او را ديوانه.ور ميشوند و او را اذيت ميكنندبه او حمله

ميخوانن��د و امث��ال يكچ��نين رياض��تهايي ك��ه ب��راي ه��ر پيغمبران از آيندههايي پيغمبري مقدر است. بطور كلي

س��خن ميگوين��د ك��ه عق��ل م��ردم زم��ان نميرس��د مث��ل و عق��اب. و ث��واب شدن مردگ��ان آخرت و زنده زندگي

اكثريت مردم آنها را ديوانه ميخوانند و مسخره ميكنن��د ي��ك پيغم��بر از م��ردم زم��ان قط��ع وس��يله رابطهدين ب��

ميش��ود و ج��ز لط��ف خ��دا پناهگ��اهي ب��راي او ب��اقي ب��ه الهي مق��درات هم حض��رت موسي نميمان��د. ب��راي

اجرا شد. كيفيت همين از ض��عفا ب��ود و كه يك اس��رائيلي كمك به ابتدا براي

ب��ا شده ب��ود حض��رت موسي گرفتار يك قبطي درباري رسانيد. در نتيجه شهرت را به قتل درباري مشتي زدن

پي��دا ك��رد ك��ه موس��ي ض��د درب��ار فرع��ون اس��ت. از اسرائيليان است. آنها را ياري ميكند. بعن��وان ي��ك م��رد

Page 108: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص108

قات��ل ش��هرت پي��دا ك��رد. مخصوص��ا ش��وراي قض��ايي تش�كيل دادن�د ك�ه او را اع�دام كنن�د. موس�ي از مص��ر ف��رار ك��رد ، ش��ما فك��ر كني��د ي��ك م��رد درب��اري ك��ه در خانواده سلطنتي بزرگ شده و با ناز و نعمت پرورش يافت��ه ب��ه ناگ��اه آن زن��دگي ت��وأم ب��ا ن��از و نعمت و محبوبيت تب��ديل ب��ه بياب��انگردي ش��ود. از نظ��ر وس��ائل خوراك و پوشاك در حد صفر ق��رار گ��يرد و در مع��رض باد و باران و طوف��ان و ت��ابش آفت��اب واق��ع ش��ود. چ��ه مصيبت بزرگي است. اين آزمايش بزرگ الهي بود ك��ه

حضرت موسي مقدر شد. خدا بعنوان محكوميت براي درب��اري او را ش��هرت داد ك��ه و بعنوان يك قاتل قبطي

قبطي��ان علي��ه او فع��اليت كنن��د و او را از بين ببرن��د. فرار كند و سر به بياب��ان و چارهاي نداشت جز اين كه

صحرا گذارد. موس��ي از مص��ر ب��ه ط��رف ش��رق ف��رار كه بين دري��اي احم��ر و دري��اي كرد. از همان سرزميني

كانالي بن��ام س��وئز شده و امروز با زدن مديترانه واقع دو دريا به يكديگر متصل شده است. از همان خش��كي

شد. نميدانس��ت ب��ه بين دو دريا به طرف شرق فراري كجا ميرود، با چه كسي تماس ميگيرد، وارد چه شهري

شايد برابر يك هفته در بيابان سرگردان ميشود، مدتي بود و غذا و خوراكي به جز عل��ف ص��حرا نداش��ت. ه��ر وقت گرسنه ميشد از علفهاي خوراكي بومي اس��تفاده ميكرد به ميزاني كه گفتهاند شكم و بدن او رنگ عل��ف

نيبه خود گرفته است. همينط��ور در ح��ركت ت��ا ب��ه مد عربستان و ن سرزميني بين شمال غربييميرسد ، مد

ام��روز. از دور ع��راق و ش��مال س��وريه ش��رقي جنوب مش��اهده ك��رد ، گوس��فند داران س��ر چ��اه آبي اوت��راق

از آن كردهان��د و ب��ه گوس��فندان خ��ود آب ميدهن��د و

Page 109: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص109

خ��ود را كرد كه گوس��فندان طرف دو دختر را مشاهده س��ر چ��اه آوردهان��د وليكن نميگذارن��د آب دادن ب��راي

ديگ��ران گوسفندان آب خوردن گوسفندان آنها در حال را س��ر چ��اه آب بياين��د. ب��ا زحمت، گوس��فندان تش��نه

بع��د از س��يراب گوس��فندان ميكنند تا ص��احب نگهداري ش��دن گوسفندانش��ان از س��ر چ��اه آب خ��ارج ش��وند و گوس��فندان آن دو دخ��تر بياين��د و از پس مان��ده آبه��ا استفاده كنند. موسي بحال آن دو دختر رحمش آمد. با

گرفت كه شما را چه شده است ب��ه زحمت آنها تماس گوس��فندان خ��ود را بازميداري��د؟ ج��واب دادن��د پ��در م��ا

از چ��اه كش��يدن پ��يرمرد اس��ت و م��ا هم ق��درت آب آنه��ا گوس��فندان مجب��وريم از پس��مانده آب ن��داريم.

استفاده كنيم. موسي دلو و ريسمان را برداش��ت. ي��ك�ر ك��رد تنه از چاه آب كشيد و ظرف آب گوسفندان را پ

دو دختر سيراب شدند. آنها دعا كردند آن تا گوسفندان هم پاي درختي نشس��ت در ح��الي ك��ه و رفتند. موسي

به شدت گرس��نه و ض��عيف ش��ده ب��ود، دس��ت ب��ه دع��ا برداشت و عرض��ه داش��ت : اللهم اني لم��ا ان��زلت الي

خير فقير. يعني پروردگارا من به قوت و غذايي كه منتو براي بندگانت خلق ميكني بسيار محتاجم.

موال اميرالمؤمنين علي )ع( اين آيه را تفسير ميكند ميفرمايد : تقاض��اي موس��ي از خ��دايش همين ب��ود ك��ه قرص نان جوي به او برساند زيرا م�دتي اس��ت ك�ه ب�ه جز علف صحرا چيزي نخورده است. تا اين جا امتح��ان اول خود را كامال رعايت نمود و نم��ره ع��الي از خ��داي

كه و گوسفند داراني ثروتمندان آن زيرا به خود گرفت س��ر چ��اه آب بودن��د و س��فرههايي از ن��ان و پن��ير و

داشتند پناهن��ده نش��د وي سرشير يا غذاهاي لذيذ ديگر

Page 110: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص110

دخ�تران ض�عيف آن تقاض�ا نك��رد بلك�ه به از آنها چيزي كمك كرد و گوس��فندان آنه��ا را س��يراب نم��ود. خ��دا از اينجا به بعد مقدرات ديگ��ري ب��رايش ت��رتيب داد و ب��از آزمايش بزرگتر تا روزي ك��ه ب��راي نب��وت آم��ادگي پي��دا

موقع كه از خدا تقاضاي قرص ن��اني ك��رده كند. در اين بود و در انتظار فرج نشسته بود، دخترها ك��ه ب��ه خان��ه برگش��تند پ��در از آنه��ا پرس��يد چط��ور ش��د ام��روز از

ديگر زودتر به خانه آمديد. جواب دادند م��ردي روزهاي آنج��ا ب��ه م��ا كم��ك ك��رد ي��ك تن��ه از چ��اه آب كش��يد و گوسفندان ما راسيراب كرد ، پدر هم ك��ه از پيغم��بران بزرگوار و مرد وارسته و برجس��تهاي ب��ود ب��ه فك��ر اين

را بده��د. يكي از دختره�ا را افتاد كه بايد مزد آن جوان و فرستاد كه برود او را به منزل بي��اورد دخ��تر برگشت

كه پدرم ميخواهد مزد تو را بپردازد كه گفتبه موسي به ما كم��ك ك��ردي و گوس��فندان م��ا را آب دادي. او را دعوت به منزل نمود. موسي همراه او حركت كرد ب��ه ط��رف م��نزل ب��رود وليكن در بين راه ك��ه گ��اهي ب��اد ميوزيد و ساق پاي دختر دي��ده ميش��د دوس��ت نداش��ت

دخ��تر بيافت��د، ص��دا زد به��تر كه چشمش به س��اق پ��اي است شما پشت سر من حركت كنيد و با پرتاب ريگي مرا به خانه خود راهنمايي كنيد. هردو آمدند وارد منزل ش��دند. ش��عيب پيغم��بر داس��تان موس��ي را پرس��يد ك��ه

اي. موسي داستان خود راهستي و از كجا آمده كجايي ك��رد. ش��عيب فهمي��د ك��ه از با حسب و نسب خود بيان

دودمان ابراهيم خليل اس��ت ك��ه از پيغم��بران بزرگ��وار داس��تان فرعوني��ان و بوده. بعد از بيان حسب و نسب،

تسلط آنها را بر بنياسرائيل بازگو نم��ود وگفت ب��ه چ��ه منظور از مصر فرار كرده. به جرم اين ك��ه از مظل��وم

Page 111: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص111

بنياسرائيلي دفاع نموده و بر اثر اين دف��اع محك��وم ب��ه گفت: الحمدالله از قوم ظالم و اعدام شدهام. شعيب

از س��لطه قبطي��ان و فرعوني��ان نج��ات پي��دا ك��ردي. در اينجا دختر به پ��در پيش��نهاد ك��رد ك��ه پ��در بزرگ��وار اين ج��وان را ب��راي كم��ك ب��ه م��ا و چوپ��اني گوس��فندان استخدام كن. جواني بسيار قوي و امين اس��ت. ق��وه و

نج��ا ب��ود ك��ه ي��ك تن��ه از چ��اه آب كش��يد وآق��درتش كرد. امانتش از اين جهت ك��ه سيراب گوسفندان ما را

ب��ه ق��د و ب��االي دخ��تران نگ��اه نميك��رد، س��ر ب��ه پ��ايين انداخت. پ��در ك��ه از جمل��ه پيغم��بران ب��ود دانس��ت ك��ه چ��نين ص��فاتي ج��ز در خ��انواده انبي��اء و مؤم��نين پي��دا

موس��ي فرم��ود ك��ه دوس��ت دارم ك��ه از نميش��ود به خانواده من شناخته شوي. يكي از دخترهاي خود را به

سالهشتعقد تو در ميآورم و با تو شرط ميبندم كه س��ال بيش��تر چوپ��انيدوبرايم چوپاني ك��ني و اگ��ر هم

ك��ردي ب��ه رأي و اختي��ارخودت باش��د موس��ي پيش��نهادشعيب را پذيرفت و به گوسفند داري مشغول شد.

گوس��فند داري ش��غل اك��ثر پيغم��بران اس��ت زي��را پيغم�بران اك�ثرا در بيابانه�ا و كوهه�ا و جنگله�ا در ح�ال تفكر به عظمت خدا، ايمانشان محكم ميشود و رابطه آنها با خدا ق��وت پي��دا ميكن��د. خ��دا ب��راي تكمي��ل همين رابطه براي اكثر پيغم��بران مق��در ميكن��د ك��ه م��دتي در بيابانها به گوسفند چ��راني مش��غول باش��ند و ديگ��ر اين كه اداره گوسفندان و گوسفند چراني درس و تمري��ني ب��راي اداره م��ردم جاه��ل و ن��ادان ميش��ود. از اين رو

در ابتدا راعي گوسفندان به حساب ميآين��د و پيغمبران بعد از رعايت حال بندگان خدا و محبت به آنه��ا، ه��ادي

مردم شناخته ميشوند.

Page 112: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص112

در داستان چوپاني موسي گفتهاند، بزغالهاي موسي را خيلي اذيت كرد، دويد ميان بيابانها و موس��ي هرچ��ه او را بيش��تر ص��دا مي زد بيش��تر ف��رار ميك��رد ش��ايد چن��دكيلومتري موس�ي را ب�ه دنب�ال خ�ود دواني�ده ب�ود. موسي در حالي كه خسته شده عرق از ب��دنش ج��اري بود ، بزغاله را گرفت و بوسيد و گفت اي حي��وان م��را و خ��ودت را اذيت ك��ردي. خ��دا در اينج��ا ب��ه موس��ي امتي��ازي داد و ص��فت حلم و ص��بر او را تق��ويت ك��رد.

س��ال ب��ه انته��ا رس��يد.هشتدوران چوپ��اني موس��ي گفت اكن��ون موق��ع ازدواج ش��ما ش��عيب ب��ه موسي

ديگ��ر گوس��فندان آنچ��ه ابل��ق رس��يده در اين دوس��ال ش��ما باش��د و برهه��ايي ك�ه ابل��ق نباش��ند زاييدند ب��راي

يعني خط سفيد و سياه در پشتشان نباشد مال صاحب موس�ي ت�دبيري انديش�يد ب�راي اين ك�ه.گوسفند باشد

گوسفندان بيشتر ابلق بزايند موقع آبستني گوس��فندان پارچهاي كه داراي خط سياه و س��فيد ب��ود جل��و چش��م

ك��ه گوس��فندان درح��ال آبس��تني و گوس��فندان آويخت جهيدن گوسفندان نر به مادهها چشمشان به آن پارچه س��ياه و س��فيد بيافت��د. خ��ط س��ياه و س��فيد در نطف��ه گوسفندان انعكاس مييابد و اين باعث ميشود اك��ثريت برهها ابلق به دنيا بيايند. ش��عيب گفت : خ��دا ب��ه ش��ما

س��الدهبركت داده در اين دو سال ديگر كه مجموع��ا ش��د. شده بود موسي پيغمبر صاحب گوسفندان زيادي

بعد زن و شوهر دست به دست شدند و زندگي نوي��نيرا آغاز نمودند.

همين داس��تان چوپ��اني28 ت��ا 24 خداون��د در آي��ات 24موس���ي و ازدواج او را ي���ادآوري ميكن���د. در آي���ه

دو دخ��تر را آب داد در آن گوس��فندان ميفرمايد: وق��تي

Page 113: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص113

ش��ده سايه درختي نشست در حالي كه بسيار ض��عيف بود دست ب��ه دع��ا برداش��ت ك��ه پروردگ��ارا ب��ر فق��ر و ناداري من ترحم كن. در اين موقع يكي از دختران ك��ه داستان را براي پدرش نقل نموده بود بط��رف موس��ي آمد در حالي كه از ش��رم و حي�ا س��ر ب�ه پ�ايين ب�ود ب�ه موسي گفت پدرم ت��و را دع�وت ميكن��د ت��ا اج�ر و م�زد سقايت تو را بپردازد. موسي همراه دختر حركت كرد، ب��ه خان��ه ش��عيب رفت و داس��تان خ��ود را و داس��تان جنايت فرعون مصر را براي شعيب نقل ك��رد. ش��عيب گفت : ال تخف نجوت من القوم الظالمين. الحمدالله از قوم ظالمين نجات پيدا كردي. در اين موق��ع يكي از دخترها عرضه داشت پدرم اين جوان را اس��تخدام كن. شايد بهترين جواني است ك��ه او را ب��ه اس��تخدام خ��ود

هم امين. ي��ك تن��ه از چ��اه ميآوري، هم نيرومند اس��ت، آب كشيد و به قد و باالي دختر تو نگ��اه نك��رد. ش��عيب پيغمبر هم عالقه پيدا ك��رد ك��ه ب��ا ج��وان نجي��بي روب��رو

من دوس���ت دارم يكي از اين دو گفت ش���ده اس���ت. هشتدخترم را ب��ه ازدواج ت��و درآورم و ت��و در مقاب��ل

سال را به ده س��الهشتمن باشي. اگر سال چوپان تكميل نمودي به اراده خودت باش��د. نميخ��واهم ب��ر ت��و سخت بگيرم. شايد مرا از بندگان مؤمن و ص��الح خ��دا

قرارداد را پذيرفت و گفت بين من و موسي. بشناسي خودت اين ق��رارداد محف��وظ باش��د. ه��ر ي��ك از اين دو م��دت را ك��ه ب��ه آخ��ر رس��انيدم وظيف��ه خ��ود را انج��ام

دادهام خدا بين من و شما وكيل باشد.بعثت موسي به نبوت :

پيغم��بران مانن��د دانش��جويان در كالس ط��بيعت و در ميخوانن�د آنه�ا ن�يز مانن�د با خداوند متعال درس ارتباط

Page 114: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص114

كه دانشجويان كالسهاي متعددي را ميگذرانند تا زماني برابر استعداد خود در موقعيت خاصي قرار ميگيرن��د و دين و دانش آنه��ا تكام��ل پي��دا ميكن��د. ب��راي موس��اي پيغمبر هم از تول��د ت��ا روزگ��ار بعثت يكچ��نين كالسهايي داير شد، كالس ابتدايي او يا بگوييم دوران كودكس��تان او از تولد تا جواني بود كه گ��اهي در درب��ار فرع��ون در دامان آسيه ملكه مصر و گاهي در دامن مادر اص��ليش كه زن عمران باشد. در واق��ع تح��والت او بين دو جن��اح مختلف قرارگرفت. در طرفي مال و ثروت و قدرت و محبوبيت و ناز و نعمت در دربار پادشاهان، گاهي روي زانوي پادشاه مصر و گاهي در دامن آسيه ملك��ه مص��ر و جناح ديگر خانواده ض��عيف و فق��ير و مظل��وم و مبتال

كه پدر و مادر و فاميل واقعيش باشد. مشاهده اين دو ح�ال و اين اختالف طبق�اتي ك�ه در يك طبقه مال و ثروت و قدرت باشد كه ندانند چط��ور

و كنند و در طبقه ديگ��ر فقر بخورند و بپاشند و زندگي و محكوميت كه قوت شبانه روزي خود نداشتند ناداري

خود لقمه ن��اني تهي��ه میکردن��د. و با رنج و زحمت براي اين دوجناح مختلف، موسي را ب��ه مس��ائل اجتم��اعي و ظ��الم و مظل��وم و ض��عف و ق��درت ك��امال آش��نا ك��رد. مخصوص��ا از دوران تول��د خ��ودش آگ��اهي ي��افت ك��ه فرع��ون مص��ر چط��ور كودك��ان ت��ازه ب��دنيا آم��ده را در دامن مادران آنها سر بريده و با چه ت�دبيري موس�ي را

از شر فرعون نجات داده است. كودكس���تاني موس���ي اين دوره را ميت���وانيم كالس

نامگذاري كنيم كه در اين كالس ب��ه ظ��الم و مظل��وم وحق و باطل و اجتماع ضعيف و قوي آشنايي پيدا كرد.

Page 115: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص115

كالس دوم حض���رت موس���ي دوران هج���رت او از ن؛ دوران تح��ير و س��رگرداني ويمص��ر ب��ه س��وي مد

فراهم ش��دن وس��ايل زن و زن��دگي و تش��كيل خ��انواده ب��ود ك��ه ب��ر اث��ر كش��تن ي��ك ظ��المي از درباري��ان تحت تعقيب قرارگرفت. مدتي در بيابانها در حال تنهايي ب�ود

ن رسيد. بين او و شعيب پيغمبر، آشنايي پي��دايتا به مد سال براي او چوپاني داير ك��رد.دهشد و خداوند مدت

در اين دوره محروميت و سرگرداني در بيابانه�ا و فق�ر و ناداري و چوپاني كامال به لطف خدا و ياري او آگاهي

در وض��عي و آشنايي پيدا كرد. از نظ��ر فك��ري و رواني قرار گرفت كه گ�ويي خ�ود را در دامن پ�در بزرگ�وار و مهرباني يعني خداوند تب��ارك و تع��الي احس��اس ميك��رد كه چط��ور لط��ف خ��دا ش��امل ح��ال او ب��وده. از دوران طف��وليت ت��ا ام��روز ك��ه زن و زن��دگي تش��كيل داده در حم��ايت و عن��ايت خداون��د متع��ال ب��وده. در اين كالس

اش ب��ا خداون��د متع��ال اس��تحكامدوم، ايمانش و رابطه يافت و لطف خدا را قدم به قدم همراه خود احس��اس

مينمود. وق��تي ك��ه ازدواج ك��رد و خانوادهاي تش��كيل داد و صاحب گوسفند شد به فكر اين افتاد كه با همسرش و گوس��فندانش ب��ه س��رزمين فلس��طين ب��رود. س��رزمين فلسطين م�لك آباء و اجداد او اب��راهيم خلي��ل ب��وده ك��ه اب��راهيم در دوره حي��ات خ��ود آن س��رزمين را ب��ا نه��ال ك��اري و زراعت ك��اري و حف��ر چ��اه آب و قن��وات، آب��اد كرده بود، وليكن در اين دوره طوالني از زمان حضرت

س��ال ط��ول400ابراهيم تا زمان حضرت موس��ي ك��ه كشيده است آن سرزمين در تصرف كف��ار و بيگانگ��ان قرار گرفت��ه. ش��ايد موس��ي ب��ه فك��ر افت��اد خ��ود را ب��ه

Page 116: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص116

س��رزمين اج��دادش برس��اند و در آنج��ا زن��دگي نوي��ني داس���تانها گفتهان���د ك���ه ب���ا همس���ر و.دهد تش���كيل

گوسفندان خود به طرف فلسطين حركت كرد يعني از ن كه در شرق فلسطين بود بط��رف غ��رب ح��ركتيمد

كرد. شب س��ردي در مي��ان راه، همس��رش هم حامل��ه بود به درد زايمان مبتال شده بود، احتياج داشت موسي ب��راي او آتش��ي روش��ن كن��د و ه��واي گ��رمي ب��راي او بوجود آورد و در زايمان كمك او باش��د. ب��ه دنب��ال آتش ميگشت كه آيا در آن گوشه و كنار بيابان ج��ايي آتش��ي روشن باشد برود پارهاي آتش بياورد و با روشن كردن آتش خ��ودش را و خ��انمش را و ك��ودكش را از س��رما

هايي ك��ه بتوانن��د آتشنجات دهد. در آن زمانه��ا وس��يله روشن كنند مثل كبريت و س��نگ چخم��اق و امث��ال آنه��ا وج��ود نداش��ت، بلك��ه خانوادهه��ا ب��راي خ��ود آتشها را ذخيره ميكردند. آتش را زير خاكستر براي چن��د ش��بانه روزي حفظ ميكردند و اين آتشكدههاي قديم هم همان بانكهاي آتش بوده كه چند نف��ر م��أمور ب��ه ن��ام موب��د و موبدان آتش را در هر ش��هر و دهي و كوچ�ه و محلهاي زنده نگه ميداشتند ت��ا ه��ركس احتي��اج ب��ه آتش داش��ته باش��د از آن آتش��كدهها پارهاي آتش ب��ه م��نزلش ب��برد. موس�ي ك�ه از راه دور، ش��عله آتش را روش��ن دي�د ب�ه

گفت بروم از آنجا براي شما آتشي بياورم تا همسرش كنم. وق��تي بج��اي آتش رس��يد، بت��وانم ش��ما را گ��رم

مشاهده كرد يك درخت درختي س��بز و ن��وراني اس��ت. در ح��ال تعجب ب��ود ك��ه چط��ور درخت س��بز اين ق��در نوراني شده اگر آتش گرفته چرا نميسوزد و اگ��ر آتش

نگرفته چرا نوراني است؟

Page 117: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص117

دراين ح��ال ك��ه ب��ا تعجب ن��اظر ن��ورانيت آن درخت سبز بود و غرق حيرت ش��ده ب��ود ص��دايي از داخ��ل آن درخت پيدا شد كه با موسي حرف ميزند ميفرمايد: ي��ا موسي اني انا الله ال اله اال انا فاعبدني و اقم الص��لوه لذكري. از داخل آن روش��نايي ص��دايي بلن��د اس��ت ك��ه خود را به موسي معرفي ميكند ميگويد اي موسي من

كن خداي تو هستم. خدايي بجز من نيست. مرا عبادت موسي كه روي سوابق زندگي و هميشه بياد من باش.

به لطف خدا آشنايي داشت و هميشه خ��دا را حاض��ر و ناظر خود ميديد و آن هم��ه محبته�ا و مهربانيه�ا از خ�دا ديده بود اكنون كه صداي دلربا و جذاب خدا را ميشنودصد در صد يقين پيدا كرد كه با خدا روبرو شده است.

در اين آيات خدا رابطه و گفتگوي خود را با موس��يبيان ميدارد.

داس��تان بعثت موس��ي ي��ادآوري35 ت��ا 29در آي��ه موس��ي ب��ا چوپ��اني ميش��ود ميفرماي��د: وق��تي م��دت

پدرزنش منقضي شد و صاحب زن و زن�دگي گردي�د ب�ا خانواده خودش به طرف فلسطين ح��ركت ك��رد ت��ا ب��ه صحراي سينا رسيده بود. در صحراي س��ينا ك��ه ك��وهي به نام كوه طور قد كش��يده اس��ت ش��عاع آتش��ي نظ��ر موسي را جلب نمود. موسي در جستجوي آتش بود ت��ا

گ��رمي ب��ه وج��ود آورد. ب��ه همس��ر خ��ود فض��اي ب��راي آتش��ي ميبينم، همسر خود گفت شما اينج��ا باش��يد من

آتشي براي شما بي��اورم و آتش روش��ن كنم بروم پاره شما را گرم نمايم. بطرف روشنايي آتش ح��ركت ك��رد تا رسيد به وادي ايمن. در آن بقعه با ب��ركت پ��اي ك��وه طور و صحراي سينا درخت سبزي را مشاهده كرد ك��ه نوراني شده. در حالي كه جذب ن��ورانيت درخت ش��ده

Page 118: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص118

خدا را شنيدكه با اوحرف صداي بود از داخل روشنايي ت���و هس���تم، موس���ي من خ���داي ميزن���د، ميگوي���د اي

پروردگارعالميان هستم، تو اكنون در حمايت خدا ق��رار ك��ه ب��ه چ��ه ق��درت و گرفتهاي. ابت��دا بايس��تي ب��داني

سرمايهاي مجهز هس��تي و ب��ر اس��اس اين ق��درت چ��ه م��أموريتي پي��دا كردهاي. خداون��د ب��راي اين ك��ه رم��ز قدرت خود را ب��ه موس��ي نش��ان بده��د فرم��ود عص��اي خود را بيانداز، ب��بين چ��ه ميش��ود. موس��ي عص��ايش را

ب��ه ناگ��اه بص��ورت اژده��ايي درآم��د روي زمين انداخت كه موسي ترسيد، برگشت ت��ا ف��رار كن��د و ب��ه بطوري

ج��اي اول برنگ��ردد. خ��دا ص��دا زد موس��ي برگ��رد، اين اژدها مأمور تو براي دشمنان توس�ت و خ�ودت در امن و امان هستي. عصاي خود را بردار و ببين كه اين عصا براي دشمنان تو اژده�اي خطرن�اكي اس��ت و ب�راي ت�و

كه به آن تكيه ميكني و حوائج خود را ب��ر همان عصايي ميآوري. باز فرمود دست خود را به جيب خود فرو ب��بر و خارج كن ت��ا ببي��ني چگون��ه ن��وراني ميش��ود و فض��اي تاري�ك را جل�و ت�و روش��ن ميكن��د. ي�ك روش�نايي ب�دون

حرارت و ضرر. خداوند دستور داد اين حالت انزوا و ف��رار از جامع��ه و اجتماع را رها كن برگرد به سوي خانواده و اق��وام و فامي���ل خ���ود ك���ه در مص���ر زي���ر س���لطه فرع���ون

داري قرارگرفتهان������د. هم������راه اين دو معجزهاي كه مأموري با فرعون مبارزه كني و بنياس��رائيل را از زي��ر سلطه فرعون نجات دهي زي��را آنه�ا م�ردمي فاس�ق و

موسي عرضه داشت پروردگارا من زم��اني گناهكارند. كه آنج��ا ب��ودم م��ردي از آنه��ا را كش��تهام، تحت تعقيب آنه��ا هس��تم. ميترس��م م��را ب��ه قت��ل برس��انند، ب��رادرم

Page 119: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص119

هارون كه در مصر زن��دگي ميكن��د زب��ان گوي��ا وخطاب��ه تن��دي دارد او را ب��ه كم��ك من م��أمور كن ت��ا نب��وت و مأموريت مرا تصديق كند زيرا آن مردم شعوري ندارند ك��ه نب��وت و پيغم��بري و م��أموريت خ��دا را درك كنن��د. ميترسم مرا تكذيب كنند. خدا به موسي فرمود م��انعي ن��دارد هم��راه اين معج��زاتي ك��ه داري ب��رادرت را هم مأمور ميكنم كمك تو باشد و به شما هردو نفر ق��درت و معج��زه ميدهم ت��ا ش��ما ب��ر آنه��ا غلب��ه كني��د و اذيت فرعونيان به ش��ما نرس��د. پس هم��راه اين معج��زات و

كن و ب�دان ك�ه ش�ما و آي�ات ب�ه ط��رف مص�ر ح�ركت موسي كه نگ��ران زن و پيروان شما پيروز خواهيد بود.

فرزن��د خ��ود ب��ود خ��دا دلش را آرام ك��رد گفت اكن��ون بطرف خانوادهات برگرد و همراه آنها به مصر ح��ركت كن. از اين زم���ان ب���ه بع���د دوران نب���وت و پيغم���بري موسي شروع شد تا زماني كه خدا او را بر دش��منانش

پيروز كرد. بقي��ه داس��تان حض��رت موس��ي و بعثت او در س��اير س��ورههاي ق��رآن ذك��ر ش��ده اس��ت نظ��ر ب��ه اين ك��ه .داستان حضرت موسي خيلي مفصل و مبسوط است

خداون��د ه��ر قس��متي از داس��تان او را در س��ورهاي از سورههاي قرآن ذك��ر ميكن��د. در س��وره ط��ه در هم��ان اوائل بعثت بعد از آن ك��ه خداون��د خ��ود را ب��ه حض��رت موسي معرفي ميكند سابقه زندگي او را از كودكي ت��ا جواني و از جواني ت��ا ام��روز ك��ه مبع��وث ش��ده اس��ت بخاطر او ميآورد تا موسي صددرصد يقين پيدا كن�د ك�ه در حمايت خداوند متعال است. در سوره طه س��خناني كه در شب بعثت بين خ��دا و موس��ي )ع( بوج��ود آم��ده يادآوري ميكند. خداوند براي اين كه رمز قدرت خود را

Page 120: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص120

به حضرت موسي نشان ده��د و او را مطمئن كن��د ك��ه گفتگوه��اي37 ت��ا 17چه خداي مهرباني دارد در آي��ات

ش��ب بعثت خ��ود را ب��ا موس��ي در مي��ان ميگ��ذارد. ب��ه موسي ميفرمايد: و ما تلك بيمينك اين چيس��ت ك��ه ب��ه

دست راستت گرفتهاي؟ موسي ميگويد عصاي من است، به اين عص��ا تكي��ه ميكنم و با اين عصا گوسفندان خ��ود را م��يرانم. ب��راي آنه��ا از درخته��ا ب��رگ ميري��زم و ح��وائج ديگ��ري ك��ه ب��ه عصاي خود دارم. خدا فرمود عصايت را بينداز تا ببيني در براب��ر دش��من چ��ه ميش��ود و تب��ديل ب��ه چ��ه ق��درتي

موسي عصايش را مياندازد به ناگ��اه مش��اهده.ميشود موس��ي.ميكند اژدهايي بزرگ است ک��ه ح��ركت ميكند

ترسيد مبادا گرفتار اژدها شود. خداون��د فرم��ود ن��ترس به دست خود اژدها را بگير خواهي ديد به وضع اول به صورت عصا در اختيارت قرار ميگ��يرد. ب��راي دش��منت اژدهاست و براي خودت عصاست. فرمود دس��ت خ��ود را ب��ه يقهات وارد كن و درآور، مث��ل كس��ي ك��ه دس��ت خود را به جيب بغلي خود ميبرد تا پ��ولي درآورد ت��و ب��ه اين كيفيت دست خود را به جيب بغل خود ببر و درآور ت��ا ببي��ني خ��دا چ��ه س��رمايهاي در اختي��ارت ميگ��ذارد،

دوس��تان ت��و را دستت بسيار روشن و نوراني ميش��ود. بطرف خود جلب و ج��ذب ميكن��د و دش��منان ت��و را ب��ه وحشت مياندازد. ما به اين كيفيت قدرت ت��و را ب��ه ت��و نشان ميدهيم تا اطمينان پيدا كني كه در اختي��ار خ��داي قدرتمن��د هس��تي و او ت��و را كف��ايت ميكن��د. م��أموري بطرف فرعون بروي زيرا او از ان�دازه ب��يرون، طغي��ان كرده، بن��دگان خ��دا را ب��ه ذلت كش��انيده. ب��راي نج��ات بنياسرائيل مأموري ب��ا او مب��ارزه ك��ني. موس��ي ك��ه از

Page 121: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص121

قدرت فرع��ون و تش��كيالت عجيب و غ��ريب او آگ��اهي داشت، گفتهاند كمي لكنت زبان داشت كه نميتوانست

كند عرضه داشت پروردگ��ارا صريح و روشن سخنراني شرح صدر به من عطا كن حوصله و استعداد م��را ب��اال ببر و امر نبوت را بر من آسان كن. اين لكنت زب��ان را

را آزاد كن ت��ا زيب��ا و روان از من بگ��ير، زب��ان و بي��انم س��خن بگ��ويم. م��ردم س��خنان م��را بفهمن��د و ديگ��ر از خانواده من براي من وزير و معاون آماده كن زيرا تنها هستم شايد مغلوب دشمن واقع شوم و عالوه چون از خداي خ��ود س��خن ميگ��ويم و ش��عور م��ردم ض��عيفتر و پايينتر است كه نب��وت و بعثت م��را درك كنن��د مع��اوني داشته باشم ك��ه ب��ه نب��وت و بعثت من آش��نايي داش��ته باشد و مانند من با خدا مربوط باش��د و در مكت��بي ك��ه

ام ت��ربيت ش��ده باش��د گفتهه��اي م��رامن ت��ربيت ش��ده تصديق كند، هارون برادرم ب��راي اين ك��ار لي��اقت دارد، پشت مرا براي اين مسئوليت ب��ه وس��يله او محكم كن و او را در كار نبوت من ش��ريك فرم��ا ت��ا ت��و را بس��يار تسبيح كنيم و با يادرآوري ن��ام ت��و محبت ت��و را منظ��ور داشته باشیم، تو خودت به ح��ال م��ا بص��يرت و آگ��اهي

داري. در اينجا خداوند متعال قدري تاريخ گذش��ته موس��ي را براي او ذكر ميكند كه هنگام طف��وليت و ك��ودكي در

وضعي بوده، در معرض خطر دشمن و خدا ب��ا چ��ه چه سياست و ت��دبيري او را از آن مص��يبت نج��ات داده، او

ك��رده ك��ه را از مادر محروم ننموده، موجب��اتي ف��راهم دومرتبه به مادر برگردد و عالوه با حقوقي كه از جانب دشمن براي دايگي مادر معين ميشود زندگي او را هم

كند. به موسي ميگويد م�ادر ت��و وحش�ت داش��ت تأمين

Page 122: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص122

كه با كودك خود چه كند شايد مأمورين فرعون برس��ند و او را مقاب��ل چش��م م��ادر ذبح كنن��د، من ب��ه م��ادرت دستور دادم به فكر او انداختم كه با توكل ب��ه خ��دا ي��ك ص��ندوقي بس��ازد و ك��ودك خ��ود را در مي��ان ص��ندوق گذاشته و آن را به موج دريا بسپارد. خ��ودش هم كن��ار دريا حركت كند تا ببيند سرنوش��ت او چ��ه ميش��ود. من مق��در ك��ردم ك��ه ك��ودك را دش��من او بگ��يرد و دش��من كودك را استخدام نمودم و او را مجبور كردم در دامن خود بپروراند. محبت تو را در دل دش��منت ق��رار دادم، چنان وضعي به وجود آوردم كه دائم در شعاع نظ��ارت

من تربيت شوي. آنجا كه خاله تو به درباري��ان و محبت كه دنبال دايه ميگشتند گفت من دايهاي سراغ دارم كه بچهاش تازه ب��ه دني��ا آم��ده و كش��ته ش��ده ميتوان��د اين

كند به او شير بدهد به اين كيفيت تو طفل را رسيدگي را ب��ه دامن م��ادر برگرداني��ديم ت��ا چش��م م��ادر ب��ه ت��و روشن شود، غم و غصهاي نداشته باشد. همچنين آنج��ا كه مردي از قبطيان را ب�ه قت��ل رس��انيدي تحت تعقيب دشمن و در معرض اع��دام ق��رار گرف��تي ت��و را نج��ات دادم و اين همه مقدرات برايت ترتيب دادم. مدتي هم در مدائن به چوپاني تو را مشغول ك��ردم ت��ا در اث��ر آن تقديرات و محبتها تربيت يافتي و ب��ه خ��داي خ��ود آش��نا شدي. خدا به اين كيفيت زندگي موسي را ب��ه نظ��ر او ميآورد تا صد در ص��د ب��ه ق��درت خ��دا و محبت او يقين

پيدا كند و وحشتي از دشمن خود نداشته باشد. كه خاطر موس��ي را آس��وده بعد از پيدايش اطمينان

ميكند كه خوف و خطر برايش نيست دستور ميدهد ب��ا هم به دربار فرعون برويد ابتدا با ماليمت و نرم زب��اني او را به پروردگارش دع�وت كني��د ش��ايد ب�ا گفت��ار ن��رم

Page 123: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص123

خشونت به ياد خدا بيافتد و عظمت خ��دا را شما بدون را درك كند. موسي باز در آنجا س��ابقه ق�درت فرع�ون

به نظرآورد كه چگونه نيرومند است و آن هم��ه س��رباز و لش��كر در اط��راف، او را حم��ايت ميكنن��د ، عرض��ه داشت پروردگ��ارا من ميترس��م ب��ه ح��دود و حق��وق م��ا

حي��ا وتجاوز كند و طغيان نمايد. مردي اس��ت بس��يار بي متكبر. حاض��ر نيس��ت ق��درتي ب��االتر از ق��درت خ��ود را تحمل كند. خدا به موسي فرمود برويد ش��ما دو ب��رادر

ش��ما را ميبينم و نترسيد من با شما هستم و گفتهه��اي ميشنوم و شما را در حمايت خود دارم. برويد به دربار فرع��ون ب��ه او بگويي��د م��ا دو نف��ر م��أمور خ��داي ع��الم هستيم و از تو تقاضا داريم كه بنياسرائيل را به هم��راه ما آزاد نمايي تا به سرزمين آباد و اجداد خود برگ��رديم و آنها را عذاب ننمايي. اگر خيال ميكني دروغ ميگوييم و از جانب خدا مبعوث نشدهايم، مانند ساير پيغم��بران كه معجزه دارند و معجزات آنه��ا روش��ن ميكن��د ك��ه از

داريم. جانب خدا هستند ما نيز معجزه موس��ي از ج��انب خ��دا م��أمور ش��د بط��رف فرع��ون

در داستانها نوشتهاند كه حدود يك م��اه ي��ا.كرد حركت بيشتر هر روز صبح به دربار فرعون ميرفت و تقاض��اي مالقات ميكرد، كسي به آنها اعتنا نميكرد تا ع��اقبت در اثر اص��رار و تك��رار آنه�ا ك�ه ه�ر روز تقاض�اي مالق�ات ميكردند فرع�ون اج�ازه مالق��ات ب�ه آنه�ا داد ب��ه درب��ار

فرعون وارد شدند. به بعد داستان رابط��ه موس��ي و ه��ارون36از آيات

را با فرعون ذكر ميكند. ابتدا ض��من آي��ات گذش��ته س��ابقه ت��ربيت موس��ي و تقدير خود را درباره تربيت موس��ي ي��ادآوري ميكن��د ت��ا

Page 124: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص124

موسي بعد از آگاهي به اين سابقه، ايمان و اطمينانش به خداوند متعال زياد ش��ود صددرص�د پش��تش ب��ه خ�دا

و همه تجهيزات گرم باشد و يقين كند كه فرعون با آن تشكيالت سلطنتي كه دارد نميتواند به موس��ي ض��رري بزند بلك��ه در عين ح��ال موس��ي ب��ر او غلب��ه دارد زي��را خواهي نخواهي دو نفر نيرومند و قدرتمند كه در براب��ر يكديگر قرار ميگيرند و با يكديگر به مبارزه برميخيزن��د هر دو بايستي به نيرو و قدرت مجه��ز باش��ند. اگ��ر ي��ك نفر مجهز به تمامي قدرتها باش��د نف��ر ديگ��ر ب��ا دس��ت خالي نميتواند برابر او بايستد و در جنگ با او مق��اومت كند. سالطين و پادشاهان به قدرتهاي م��الي و م��ادي و لشكريان زياد مجهزند، از نظر م�الي و م�ادي ميتوانن��د مردم را به استخدام خود درآورند و به آنها ام��ر و نهي كنند تا بتوانند ب��ر معارض��ين و مب��ارزين ب��ا خ��ود پ��يروز

س��الطين، محس��وس اس��ت. جل��و چشم شوند. ق��درت آنها قرار گرفته است. اين همه توپ و تانك و شمش�ير

و تجه���يزات ديگ���ر، وليكن پيغم���بران ب���ه و اس���لحه و مادي مجهز نيستند. آنها از نظر مالي نيروهايي مالي

و مادي فقيرند و ثروت زيادي ندارند كه بتوانند س��رباز استخدام كنن��د و انس��انها را ب��ه خ��دمت خ��ود درآورن��د. سرمايه آنها علم و دانستن و موعظه و نصيحت اس��ت

تق��وي و ع��دالت دع��وت ميكنن��د و ك��ه م��ردم را به آنها گزارش را به نيك بد و نتايج اعمال خطرات اعمال

ميدهند. يكچنين نصيحتها و موعظهها كمتر براي م��ردم مفه��وم و معن��ا پي��دا ميكن��د. اك��ثريت م��ردم نميتوانن��د

كنن�د ت��ا از اق�دام ب��ه عواقب كار نيك و بد خود را درك اعمال بد منصرف شوند و در اطاعت اولياء خدا ق��رار گيرن��د. الزم اس��ت پيغم��بران هم ب��ه ق��درتهايي مجه��ز

Page 125: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص125

باشند تا بتوانند در برابر دشمن مق��اومت كنن��د. از اين رو خداوند آنها را به قدرت خود متكي ميكن��د و ق��درت خدا قابل رؤيت و احساس نيست زي��را آن ق��درت ي��ك

پيغم��بر از خ��دا خ��واهش و دعاي مس��تجاب اس��ت. يك تمنا ميكند و خداوند دعاي او را اجابت ميكند مانند نوح پيغمبر كه هالكت قوم خود را از خ��دا خ��واهش ميكن��د، به دعاي او طوفان بوجود ميآيد يا به دعاي لوط پيغمبر زلزل��ه ايج��اد ميش��ود. ق��درت پيغم��بران هم��ان دع��اي مستجاب است كه وقتي عرصه بر آنها تن��گ ميش��ود و

ق��رار ميگيرن��د از خ��دا خ��واهش در محاص��ره دش��منانميكنند و خداوند دعوت آنها را اجابت ميكند.

قدرت انبي��اء ق��وه ايم��ان و اطمين��ان ب��ه لط��ف پس ك��ه قاب��ل رؤيت و خداوند متعال است. در ظاهر چيزي

قاب���ل مش���اهده باش���د ندارن���د. م���ردم و مخصوص���ا قدرتمندان در ظاهر، پيغمبران را بصورت ساير ض��عفا و فقرا ميبينن��د، فاق�د م��ال و ث�روت هس��تند. درجامع�ه

از بياب��ان ب��ا عص��اي چوپ��اني محبوبيت ندارند. چوپ��اني آن همه خود مأمور ميشود با ابرقدرتهاي زمان خود كه

و تس��ليحات دارن��د بجنگن��د. اين دو نف��ر در تجه��يزات ظ��اهر قاب��ل مقايس��ه ب��ا يك��ديگر نيس��تند. موس��ي ي��ك

مقت��در ك��ه اين چوپان بيابانگرد و فرعون ي��ك س��لطان همه انسانها را به خط اطاعت و ب��ردگي خ��ود كش��يده اس���ت. از اين رو پيغم���بران هم بايس���تي مجه���ز ب���ه قدرتهايي باشند تا با جرأت و اطمينان، مقابل سالطين و پادشاهان عالم ايستادگي كنن��د. ل��ذا خداون��د پيش از مأموريت، آنها را ب��ه ق��درتهايي ك��ه الزم اس��ت داش��ته باشند كه همان معجزات باش��د مجه��ز ميكن��د. ب��ه آنه��ا اطمينان ميدهد كه در موقع ظهور خطر و ضرر دشمن

Page 126: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص126

آنها را نابود ميكند و به آنه��ا پ��يروزي ميده��د. ب��ه همين تب��ديل آن قدرت مخفي يعني را به منظور ابتدا موسي

ديگ��ر مطمئن س��اخت. عصا به اژدها يا اجابت دعاهاي موسي با خيال راحت كه يكچ��نين ن�يرو و ق�درتي ب�ا او هست و در مواقع ضروري ميتواند از آن اس��تفاده كن��د

با برادرش هارون به دربار فرعون رفتند. خداوند به موسي وع��ده داد و فرم��ود: و35 در آيه

نجعل لكما سلطا نا فاليصلون اليكما باياتنا انتم��ا و من اتبعكما الغالبون. يعني خي��الت راحت باش��د من ب��ه ت��و ي��ك چن��ان ق��درتي ميدهم ك��ه هيچ قدرتمن��دي ب��ه خ��ود اجازه ندهد به ت��و نزدي��ك ش��ود و قص��د س��وئي داش��ته

باشد. حتما بدانيد پيروزي با شما دو برادر است. در اين رابطه در حاالت حضرت موسي نوشتهاند كه او گاهي در بيابان يا خيابان و يا بعضي ميادين، عص��اي خ��ود را ب��ه زمين ميكوبي��د و خ��ودش ب��ه اس��تراحت مشغول ميشد يا خواب ميرفت. فرعون هم افرادي را مخفيانه مأمور ميكرد تا كه او را غافلگيركنند و به قتل برسانند زيرا خدم و حشمي ندارد كه از او محافظت و

آن مأمورين به محض اين ك��ه چشمش��ان. حمايت كنند به موسي و عصا ميافتاد وحشت پيدا ميكردن��د و از آن حدود فرار ميكردند. هيچ كس جرأت نميكرد خود را به موسي در خواب يا بيداري نزديك كن��د و اذيت و آزاري به او برساند. از اين رو با پشت گرمي كامل كه قدرت خدا همراه آنهاست و خ�دا او را تنه�ا نميگ��ذارد دو نف��ر برادر به طرف فرع��ون رفتن��د ت��ا بع��د از م��دت زي��ادي اص�رار و تك�رار ب�ه درب�ار فرع�ون راه يافتن��د. موس��ي فرعون را ب��ه خ�دا و اط��اعت خ�دا دع�وت ك�رد. ب��ه او گفت دس��ت از ظلم و جن��ايت ب��ردار، بن��دگان خ��دا و

Page 127: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص127

مخصوصا بنياس��رائيل را ب��ه ب��ردگي و ذلت كش��يدهاي، آن چن��ان خ�ود را ب��ر آنه��ا مس��لط نمودهاي ك�ه اختي��ار زندگي خود را ندارند. فرزندان آنها را در ح��ال ك��ودكي

كه فرع��ون را دع��وت به قتل ميرساني. در اينجا وقتي كرد ك��ه ب��ه بن��دگان خ��دا ظلم و س��تم نكن��د، از خ��داي تع��الي بترس��د، بنياس��رائيل را آزاد نماي��د، فرع��ون ب��ه

ميگوي��د خ��داي ش��ما56 ت��ا 50موسي بر طب��ق آي��ات كيس��ت ك��ه اين هم��ه از او س��خن ميگ��ويي و خ��ود را م��أمور او ميداني. موس��ي ج��واب ميده��د خ��داي من كسي است كه اين همه ان��واع مخلوق��ات را آفري��ده و هريك از آنها را به زن��دگي خ��ود ه��دايت نم��وده. خ��داي من آفريننده خاليق زمين و آسمان اس��ت. فرع��ون ب��ه موسي ميگويد اگر خدايي هست و اين هم��ه خالي��ق را

آنها كه مردهاند يا كشته ش��دهاند ب��ه آفريده است پس كجا رفتهاند، اگر خدايي هست كه ميآفريند جايز نيست آنچه را آفريده نابود كند بلكه بايستي مخلوقات خود را

اداره كند. كفار به همين دليل كه مخلوقات خدا زن��ده ميش��وند و ميميرند، استدالل ميكنند كه خدايي نيس��ت. ميگوين��د اگر خدايي باشد الزم است آن چه را خلق ميكند ب��راي هميشه نگ��ه دارد ب�ه آنه�ا رزق و روزي بده�د ، زن�دگي خوبي براي آنها داير كند نه اين كه بعد از مدتي آنه�ا را نابود كن��د. ب��ه عقي��ده خ��ود ميگوين��د خلقت و آف��رينش

خوب اس��ت، خيلي و آفرينندگي سازندگي. خوب است كه ق��درت س��ازندگي دارد به��تر هركسي است درست

اين است كه آن چه ميس��ازد و آن چ��ه ميتوان��د بس��ازد اداره كند وليكن مرگ و مرض و خرابي آنچه را ساخته است دليل ندارد. حي��ات منطقي اس��ت وليكن م��رگ و

Page 128: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص128

م��رض منطقي نيس��ت. آفري��دن درس��ت اس��ت وليكن خراب كردن و نابود كردن درست نيست، اگ��ر خ��دايي كه تو ميگويي آفريننده است مخلوقات را خل��ق ميكن��د چرا دو مرتبه آنها را به دست نابودي ميس��پارد، آنه��ا را

ميكشد و ميميراند. مرگ و ن��ابودي موج��ودات بره��ان اين حقيقت است كه يا خدايي وجود ندارد ، مخلوقات خود به خ��ود زن��ده ميش��وند و ميميرن��د و ي��ا اگ��ر خ��دايي هس��ت عق��ل و

كامل نيست زيرا ميس��ازد، آب��اد ميكن��د و ب��از شعورش آنچه را آباد نموده به دست خ��رابي ميس��پارد. انس��انها كه يقين پيدا ميكنن��د ع��اقبت زن��دگي آنه��ا م��رگ اس��ت هركس��ي زن��ده ميش��ود بايس��تي بم��يرد اين زن��دگي و

را عقاليي نميدانند. ميگويند خدايي نيست حيات دنيايي يا اگ��ر هس��ت ب��ا مق��درات بش��ر ب��ازي ميكن��د. م��ا ك��ه ع��اقبت ميم��يريم چ��ه دليلي دارد ك��ه از اين زن��دگي دني��ايي خ��ود ص��رف نظ��ر ك��نيم و م��دت عم��ر خ��ود را

خوشگذراني نكنيم. ب��ه موس��ي ميگوي��د اگ��ر خ��دايي51در اينجا در آي��ه

هس��ت و خ��داي ت��و دانش��مند و نيرومن��د اس��ت پس جمعيتهاي زمانهاي گذشته ب��ه كج��ا رفتهان��د؟ چ��را آنه��ا مردهاند و نابود شدهاند و چرا خدا به حيات آنها خاتمه

موسي در اينجا فقط به فرعون يك جواب؟داده است اس��كاتي و اقن��اعي ميده��د وليكن فرص��تي ن��دارد ك��ه

را براي فرعون بيان كند و حيات صددرصد داليل موت و براي او ثابت نمايد كه قرون گذش��ته زن��ده هس��تند و ب��ه زن��دگي آخ��رت منتق��ل ش��دهاند. ميگوي��د خ��دا به��تر ميداند كه گذشتگان كجا رفتهاند. اسم آنها در علم خدا و در كت��اب الهي ثبت اس��ت. علم خ��دا چن��ان محي��ط

Page 129: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص129

است كه هيچ يك از آنها از علم خدا نميروند. خ��دا آنه��ا را گم ي��ا فرام��وش نميكن��د. ف��وري نح��وه اس��تدالل را عوض ميكند از براي اثب��ات ق��درت خ��دا ب��ه موج��ودات قابل رؤيت و آنچ��ه خل��ق ش��ده اس��ت اس��تدالل ميكن��د ميگويد خدا كسي است ك��ه ك��ره زمين را مه��د ت��ربيت انس��ان ق��رار داده و اين هم��ه راهه��اي زن��دگي ب��راي انس��انها داي��ر نم��وده. هرك��دام از راهي ميرون��د و به كيفي��تي مخص��وص زن��دگي ميكنن��د بعض��يها از مس��ير

و باغ��داري و بعض��ي از مس��ير دام��داري و كش��اورزي تربيت حيوانات و راههاي ديگر. خداي من كسي اس��ت

ب��ا اين آب ب��اران ان��واعوكه آب باران را ن��ازل ميكن��د مخلوقات و موجودات از نباتات و حيوانات خلق ميكن��د تا هركدام بتوانند به زن��دگي خ��ود ادام��ه دهن��د، خ��ود و حيواناتشان در كره زمين بچرند. اين همه آيات ق��درت

خداوند متعال است. خداون��د ميفرماي��د : آن هم��ه معج��زات56در آي��ه

مقابل فرعون به نم��ايش درآورديم ت��ا ش��ايد دس��ت از خودرأيي و تباهكاري بردارد و تسليم خ��دا ش��ود وليكن او دين خدا را تكذيب كرد و خودداري نم��ود ك��ه ايم��ان ب��ه خ��دا بي��اورد و ي��ا بنياس��رائيل را از ب��ردگي و ذلت برهاند. همينطور مباحثه موسي با فرعون ادام��ه دارد. به ح��وادث موج��ود از مس��ير آفري��دن و خل��ق ك��ردن و ت��ربيت ك��ردن اس��تدالل ميكن��د و ميگوي��د : خ��دا كس��ي اس��ت ك��ه اين هم��ه ح��وادث و عج��ايب بوج��ود ميآورد وليكن ب��راي اثب��ات زن��دگي آخ��رت اس��تدالل ق��وي ك��ه بتواند فرع��ون را س��اكت كن��د نميآورد. همين ق��در ك��ه ميگويد نام گذشتگان در كت��اب خ��دا ثبت اس��ت و خ��دا هرگز آنها را فراموش نميكند. به فرعون ت��ذكر ميده��د

Page 130: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص130

اگر انسانهاي تاريخ كه از دنيا رفتهاند نابود شده باشند و خدا ديگر كاري به ك��ار آنه��ا نداش��ته باش��د و نخواه��د آنها را زنده كند و به حسابشان برسد، دليلي ندارد ك��ه نام آنها را در كت��اب خ��ود ثبت كن��د. ب��ه فرع��ون چ��نين تذكر ميدهد كه اين گورس��تانها بج��اي انب��ار خداس��ت و

كه مردهاند يا كشته شدهاند بج��اي كااله��اي انسانهايي تجارتي خدا هستند كه آنها را به انبار سپرده و نام آنه��ا را هم در دفتر خ��ود ثبت نم��وده ت��ا روز موع��ود ك��ه دو

كن��د و ب��ه حس��اب آنه��ا مرتب��ه آنه��ا را از انب��ار خ��ارج رسيدگي نماي��د. وليكن اثب��ات زن��دگي آخ��رت و حكمت موت و حيات از آن مسائلي به حساب ميآيد كه فهم و تحمل آنها براي اكثريت انسانها و مخصوص��ا انس��انهاي

كه بسيار س��اده و س��طحي بودهان��د مش��كل اول قرن پيغمبران ق��رون اول ب��راي اثب��ات ق��درت و است. لذا

عظمت خدا و توجه دادن مردم ب��ه نعمته��اي خ��دا و ي��ا خدا بيشتر م��ردم را ب��ه ع��ذابهاي دني��ايي و ي��ا عذابهاي

ثروت و نعمت دنيايي اميدوار ميكردند و وعده آخ��رتي بعد از مرگ به آنها نميدادند. نوح پيغمبر ب��ه ق��وم خ��ود ميگويد كه اگر خدا را اطاعت كني��د ب��اران رحمت خ��ود را فراوان بر شما نازل ميكند و به زندگي شما وسعت و بركت ميدهد، و اگر دعوت خ��دا را قب��ول ننمايي��د ب��ه گناه و معصيت ادامه دهيد خداوند عذاب خود را مانن��د سيل و طوفان و زلزله بر شما ن��ازل ميكن��د. م��ردم را به نعمتهاي دنيايي اميدوار ميكردند و از ع��ذاب دني��ايي ميترس��انيدند. كم��تر از زن��دگي آخ��رت و زن��ده ش��دن مردگان با آنها بحث ميكردند. همينطور صالح پيغم��بر و هود پيغمبر يا ابراهيم و لوط پيغمبر كه بعد از حض��رت نوح بوجود آمدند و در ميان مردم نبوت ميكردند. ق��وم

Page 131: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص131

خود را بيشتر به نعمتهاي دنيايي خدا امي��دوار ميكردن��د يا از عذاب دنيايي ميترسانيدند. در م��ردم يكچن��ان فهم و اس��تعدادي نميديدن��د ك��ه راج��ع ب��ه زن��دگي آخ��رت و

كم مس��ائل آخ��رتي.ابديت انسانها با آنه��ا ح��رف بزنند و عيس��ي تبلي��غ ش��د و در حض��رت موسي كم از زمان

دين مقدس اسالم با دليل و برهان زندگي آخرت اثبات شد. موسي همين قدر ت��ذكر ميداد ك��ه ن��ام مردگ��ان و كشته ش��دگان در دف��تر خ��دا ثبت اس��ت و خ��دا آنه��ا را فراموش نميكند. يعني آنها را الزم دارد و در آين��ده ب��ه زندگي بر ميگرداند. حض�رت عيس�ي هم كم كم م�ردم را متوجه زندگي آخرت ميكرد و به مردم خبر ميداد كه خداوند در زندگي بع�د از م�رگ بهش�ت و جهنمي دارد. ك���افران و منافق���ان را ب���ه جهنم ميبرد و مؤمن���ان و

پرهيزکاران را به بهشت. آخ��رتي ب��ا دالئ��ل بس��يار واض��ح و روش��ن ب��ا مسائل

نزول آيات قرآن و توضيحات رسول خدا و ائمه اطه��ار ع در افك��ار م��ردم ج��اگرفت و م��ردم ب��ا ظه��ور دين

اسالم صددرصد دانستند كه آخرت ي��ك زن��دگي مقدس است كه هزاران مرتب��ه از زن��دگي دني��ا به��تر و ع��اليتر است گرچه باز اك�ثريت اه��ل ع��الم مانن��د عيس��ويها ي��ا

اي به زندگي آخرت دادهان��د ك��هيهوديها صورت افسانه اقرار به زندگي آخرت از انكار آن ب��دتر اس��ت. در ه��ر

خ��دا هم��ه ج��ا ص��ورت موس��ي ب��راي اثب��ات عظمت استدالل به حوادثي ميكرد كه در زمين و آسمان ظاهر ميشود و هم استدالل به معجزاتي ميكرد كه بر دس��ت

ن زمان معجزات و سحر وآاو جاري ميشود وليكن در جادو آنقدر به هم پيچي��ده ب�ود و در يك��ديگر ف��رو رفت��ه بود كه باز مردم نميتوانستند بفهمند ك��ه س��حر و ج��ادو

Page 132: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص132

چيس��ت و معج��زه ك��دام اس���ت زي��را س���احران ب���ا نمايشهاي خالف حقيقت از كاغذها و پارچهه��ا كب��وتري

ميآوردند و يا با ورد و ذكر و دعا ميساختند به پرواز در يا شعبدهبازي و چشمبندي برابر چشم مردم ريسمانها يا مجسمهها و چوبها را ب��ه ح��ركت درميآوردن��د. م��ردم خيال ميكردند ريسمانها و عصاها جان گرفته و ح��ركت ميكنن���د. در ج���ايي ك���ه س���احران ب���ا چش���مبندي و ش���عبدهبازي، عص���ا و ريس���مانها را ح���ركت ميدهن���د

كه عصا را تبديل به اژدها ميكند خيلي معجزات موسي زياد در برابر مردم نمايشي ندارد. خيال ميكنند اين هم سحر و جادو است. لذا وقتي موسي با م��ردم مجادل��ه ميك���رد و ميگفت من پيغم���بر خ���دايم، آم���دهام ك���ه بنياسرائيل را از بندگي و بردگي تو برهانم و آنها را ب��ه سرزمين فلسطين ، س��رزمين آب��اء و اجدادش��ان ب��برم براي اثبات نبوت خودش كه از جانب خدا مأمور است. عصاي خود را برابر فرعون به زمين ان��داخت و تب��ديل ب��ه اژده��اي ب��زرگي ش��د. فرع��ون و اطرافي��ان خيلي وحش��ت پي��دا كردن��د وليكن در عين ح��ال گفتن��د ش��ايد سحر و جادو باشد و موسي ي��ك س��احر م��اهري اس��ت كه سحرش به مراتب از سحر و ج��ادوي زم��ان به��تر و بزرگتر است. از اين رو تصميم گرفت تمامي س��احرها را از گوشه و كنار مملكت خود جمع آوري كند تا آنها با سحر و جادوي خود ب��ا موس��ي مب��ارزه كنن��د و او را از ميدان ادعا و مبارزه خارج نمايند. از اين رو فرعون به موس��ي گفت ت��و آم��دهاي ب��ا س��حر خ��ود م��ا را از اين مملكت اخراج كني و تاج و تخت ما را از ما بگيري م��ا نيز س��احرهاي زم��ان خ��ود را جم��ع ميك��نيم و روزي را مقدر و مقرر ميكنيم تا در براب��ر ت��و هنرنم��ايي كنن��د و

Page 133: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص133

ك��ه س��حر خ��ود را معلوم شود ساحري بيش��تر نيس��تي معجزه ناميدهاي. با يكديگر قرار گذاشتند روز عيد ك��ه

كنند عمومي مردم است ساحرها را جمع آوري تعطيل س��احران ب��ا موس��اي تا و مردم به تماشا حاضر ش��وند

و را در براب��ر س��حر كنند. ش��ايد موسي پيغمبر مبارزه ادع��ايي ك��ه دارد از مي��دان ب��ه در برن��د. روز موع��ود رسيد. ساحرهاي درجه يك روزگ��ار آن روز در پ��ايتخت كش��ور مص��ر، ق��اهره جم��ع ش��دند و مي��داني را ب��راي

موس��ي پيش از اين ك��ه ب��ا كردن��د. هنرنم��ايي انتخ��اب كرد و گفت از خدا ساحران مبارزه كند آنها را نصيحت

بترسيد كه س��حر خ��ود را معج��زه ناميدهاي��د و خ��ود را مانند پيغم��بران ص��احب اعج��از و معج��زه دانس��تهايد و س��حر خ��ود را ص��نعت خ��دا ميداني��د و ب��ه خ��دا دروغ ميبنديد. رئيس س��احران ب��ه س��اير س��احرها گفت��ه ب��ود

كه نوبت هنرنمايي موسي ميرس��د ببينن��د اگ��ر هنگامي موسي به اتك��ای خ��ودش و ب��ا اعتم��اد ب��ه نفس و ه��نر خودش هنرنمايي ميكند از او نترسيد. بدانيد ك��ه او هم مانند شما يك ساحر است و اگر ديدي��د س��ر ب��ه ج��انب

ميطلب��د يقين بداني��د آسمان بلند ميكن��د و از خ��دا كمك ك��ه پيغم��بر اس��ت و ب��ر ش��ما غلب��ه پي��دا خواه��د ك��رد. ب��االخره روز موع��ود رس��يد ، هم��ه م��ردم در مي��دان و اطراف مي��دان جم��ع ش��ده بودن��د. موس��ي و س��احران ديگر به ميدان آمدند تا هركدام هنر خود را ب��ه نم��ايش

درآورند. س���وره ط���ه ميفرماي���د :67 و66خداون���د در آيه

س��احران عص��اها و ريس��مانها و س��اير اس��باب و اب��زار سحري خ��ود را در مي��دان ره��ا كردن��د. آن ريس��مانها و عصاها سوار يكديگر ميشدند و ب��ر يك��ديگر ميپيچيدن��د.

Page 134: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص134

عص��اهاعصاها ميافتادند و گ��اهي گاهي ريسمانها روي جيغ ميزدن��د و ميدان، در اطراف روي ريسمانها. مردم

ه پركميداني است چه پيدا كرده بودند كه اين وحشت رس��يد. از مار و اژدها شده است ت��ا ن��وبت ب��ه موسي

موسي هم قدري ترسيد كه مبادا مردم هم تحت ت��أثير سحر و جادوي س��احران ش��وند و موس��ي و ه��ارون را مسخره كنند ي��ا ب��ر آنه��ا بتازن��د زي��را آنه��ا ب��ا عص��اها و

مي��دان ق��ريب چندص��د م��ار و نآخ��ود در ريس��مانهاي مارمول��ك و اژده��ا ب��ه نم��ايش درآورده بودن��د. موس��ي فكر ميكرد با عص��اي خ��ود چگون��ه ب��ا آن هم��ه عص��ا و ريسمان مبارزه كند. قدري در دل خود ترس و وحشت پيدا كرد. خداوند به او فرمود: التخف ان�ك انت االعلي.

ك��ه ت��و از هم��ه اينه��ا ب��االتر و به��تري. ت��و فق��ط نترس عصايت را به ميدان بيان��داز بقي��ه كاره��ا ب��ا من اس��ت. موسي عصايش را انداخت. تبديل ب��ه اژده��اي ب��زرگي

خي��ال عصاها و ريسمانها را كه م��ردم آن شد و تمامي را از مي��دان ميكردند مار و مارمولك است بلعيد. چنان

وجود آنها پاك و پاكيزه ك��رد ك��ه دانهاي و پارهاي از آن عصاها و ريسمانها باقي نمانده بود و باز در انتظار بود موسي چه دستوري ميده��د. حض��رت موس��ي او را ب��ه

س��حر حال اول برگرداني��د. س��احران ک��ه فهميدن��د اين نآو نيست و معجزه است، زي��را حقيقت��ا اژده��ا ش��ده

هم��ه ريس��مان و عص��ا را بلعي��ده، زودت��ر از هم��ه ب��ه آوردند. وليكن فرعون آنها را تهدي��د ك��رد ايمان موسي

آوردي��د كه چ��را پيش از اذن و اج��ازه من ب��ه او ايم��ان ميآويزم وليكن آنه��ا ك��ه دار همه ش��ما را ميكش��م و به

ايمان آورده و قدرت خدا را شناخته بودند از تهدي��دات همين فرعون نترسيدند. گفتن��د هرچ��ه ميخ��واهي بكن؛

Page 135: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص135

آخ��رت دنيا در اختيار توست، بعد از اين زندگي زندگي ما اميدواريم كه خدا از گناه��ان م��ا ك��ه س��حر و است.

و ما را به بهشت موعود خود ب��برد. ساحري بود بگذرد از اينج��ا ب��ه بع��د فرعوني��ان دانس��تند ك��ه نميتوانن��د ب��ا

س��خت موس��ي مب��ارزه كنن��د. ه��ر وقت ب��ر موسي ميگرفتند معجزهاي ظاهر ميكرد و آنها را در استيصال

و ناچاري قرار ميداد. كه در ميدان نمايش س��حر و ج��ادو و از اين داستان ب��ه خداون��د متع��ال ايم��ان كه كس��اني يا معجزه، اولين

ميآورند همان ساحران و ج��ادوگران هس��تند، لطيفهاي استنباط ميشود كه تذكر آن خالي از فايده نيست و آن

ك��ه در خ��ط دانشآموزي و ي��ا ك��ه انس��انهايي اين است نها هرچه باشد، ح��قآدانشجويي فعاليت ميكنند دانش

نه��ا در اينآباشد يا باطل، مفيد باشد و يا مض��ر، مغ��ز و دانشطلبي فعال ميش��ود و زودت��ر و به��تر دانشجويي در خ��ط دانش��جويي فع��اليت نداش��تهاند كه از ديگ��ران

حقيقت را درك ميكنند. انسانهاي س��اده و ع��وام يع��ني كس��اني ك��ه خط��وط فك��ري و علمي ندارن��د فق��ط ورزشهاي بدني و عضالني براي آنه�ا داي�ر ش��ده اس�ت

س��ال در دني��ا زن��دگي ميكنن��د وليكن در80 يا 70اينها در خط دانش و دانشجويي بودهاند از برابر كساني كه

نظ���ر تفك���ر در مس���ائل و درك حق���ايق عقبترن���د. درك ميكنند دانشجويان زودتر و بهتر علوم و حقايق را

ك��ه س��اده و ع��وام ه��ايميش��وند وليكن آدم و تس��ليم ي���ا كم���تر و و عقلي نداش���تهاند ديرتر فك���ري ورزش

كنند زي��را اعض��اء درك فني را و حقايق علمي توانندمي كه خداون�د متع�ال ب��ه انس��ان م�رحمت بدن و عضالتي

و كرده است احتياج به تمرين و ورزش دارد. با تمرين

Page 136: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص136

ورزش، ميتواند رشد كند و آثار وج��ودي خ��ود را ظ��اهر سازد. چشم انسان الزم است دائم ببيند و نگاه كند ت��ا قدرت دي��د او در اث��ر تم��رين نگ��اه ك��ردن به��تر و به��تر شود. همينطور گوش انسان الزم است دائم ص��داها را بشنود و و بشنواند ت��ا فع��اليتش زي��ادتر ش��ود و در اث��ر تمرين شنوايي، زودت��ر و به��تر بش��نود. اگ��ر عض��وي از

را از همان ابت��داي تول��د متوق��ف كنن��د و اعضاء انسان نگذارند فعاليت مربوط ب��ه خ��ود را انج��ام ده��د در اث��ر

فع��اليت ب��از ت��رك وظ��ائف مرب��وط ب��ه خ��ود از ك��ار و اگر انس��اني را ي��ا چشم ميماند. مثال دس��ت انس��اني و

تولد بالفاصله ببندند و م��انع فع��اليت آنه��ا ش��وند از بعد سال كه اين دستها و چشمها را ب��از كنن��د6 يا 5بعد از

مشاهده ميكنند كه قدرت فعاليت ندارد. چشمها با اين كه سالم است خوب نميبيند يا دستها با اين ك��ه س��الم است مانند دستهاي فلج نميتواند فعاليت كند زيرا مانع تمرينات عملي اين اعضاء ش��دهاند و نگذاش��تهاند آث��ار

خلقت پيشرفت وجودي خود را ظاهر سازد و پا به پاي بدن ميداني ب��راي كند. خدا براي هر عضوي از اعضاي

كار و كوشش فراهم نموده است. براي ديدن، يكچنين فضاي وس��يعي در آس��مان و زمين و اين هم��ه مظ��اهر تماش��ايي در آس��مان و زمين آفري��ده اس��ت و ب��راي

هافعاليت گوش اين همه سر و ص��دا و گفتن و ش��نيدني بوجود آورده است. همينطور براي دست و پا و هر يك از اعضاي ديگر مي��داني ب��راي فع�اليت آم��اده نم��وده و انسان را وادار به كار و كوشش نموده است. ارزاق و روزي انسان را بصورت مواد خام و غيرقابل اس��تفاده در ط��بيعت خل��ق نم��وده و ب��راي آم��اده ش��دن ب��راي

تهيه نان بهرهبرداري، از انسانها كار ميكشد. مثال براي

Page 137: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص137

را مجبور به دام��داري و و حبوبات و... اوال مردم گندم كشاورزي ميكند و بعد از كشاورزي و دامداري مراحل

زراعته��ا.مختلف كار و كاسبي براي م��ردم داي��ر ميكند نها را از ميانآرا آبياري كنند ، زمين را شخم بزنند بعد

آنه��ارا بگيرن��د، ب��ه هرزهه��ا بچينن��د. ك��اه و علف علف سياب ببرند و آردكنند و نان بپزند ت��ا آخ��ر. اگ��ر خ��وبآ

دقت ك�نيم ب�راي تهي�ه ه�ر ي�ك از ارق�ام روزي چن�دين مرحله كار و كاسبي براي انسانها داير ك��رده اس��ت ب��ا اين ك��ه روزي حيوان��ات نق��د و آم��اده ب��دون زحمت در اختي��ار آنه��ا واق��ع ميش��ود. وليكن روزي انس��انها الزم است مراحلي را بگذراند تا قابل استفاده باشد. ه��دف

ها اين است كه اوال انسانهاخدا از تهيه اين كار و كاسبي را از تنبلي و بيكاري برهاند، روح فعاليت و كوشش در آنها بپروراند، زيرا طبيعت همه جا و همه چيز به ك��ار و فع��اليت مش��غول اس��ت. در ع��الم ط��بيعت عض��وي از

ي از اجزاء آن را پي��دا نكردهان��د ك�هئاعضاء آن و يا جز ها در مدار خ��ود ميگردن��دساكن و صامت باشد. ستاره

خورشيد و م��اه ب��ه همين كيفيت، زمين در.و ميچرخند حركات شبانه روزي يا س��اليانه خ��ود مش��غول فع��اليت است. خاكها و آبه�ا فع�اليت ميكنن�د، اين هم��ه ارزاق و ميوه ب��راي انس�انها ميس�ازند. م��واد اولي��ه ط��بيعت ب��ه همين كيفيت در داخل وجود خود، كار و فع��اليت دارن��د و از مس��ير ك��ار و فع��اليت، اين هم��ه مظ��اهر علم و ص��نعت بوج��ود آوردهان��د. پس انس��ان هم الزم اس��ت هماهنگ با كاروان طبيعت باشد. دائم به كار و فع��اليت

مرات وج�ودي خ�ود را ظ�اهر كن�د. ب�هثمشغول باشد. سازندگي مشغول شود تا از اين راه عض��التي محكم و

اين مستحكم پيدا كند و عالوه از مسير ك��ار و كوشش

Page 138: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص138

و انس��انش��ودهم��ه عل��وم و مع��ارف و ص��نايع ظاهر هماهن��گ ب��ا ط��بيعت و ي��ا خ��داي خ��ود، ب��ه س��ازندگي

جمل��ه خداون��د متع��ال ب��راي مغ��ز مشغول باشد. از آن انسان ميدان كار و فعاليت تهيه و تنظيم ك��رده اس��ت. از طريق ح��واس پنجگان��ه تم��امي حادثهه��ا را ب��ه مغ��ز انتقال ميدهد و مغز را وادار ب��ه فع��اليت ميكن��د ت��ا اين حادثهها را به يكديگر مربوط س��اخته و نف��ع و ض��رر آن

روابط اشياء را ب��ا يك��ديگر بدان��د و.را بداند و بشناسد بس���نجد. موج���ودات زمين را ب���ه آس���مان مرب���وط و

مغ��ز.موج��ودات آس��مان را ب��ه زمين مرب��وط نمايد دارد كه هر قسمتي به كاري انسان قسمتهاي مختلفي

قس�متي حافظ�ه اس�ت ك�ه ص�ورتها را.مشغول است مانن��د ن��وار ض��بط ص��دا در وج��ود خ��ود حف�ظ ميكن��د و قسمتي واهمه است كه منافع ي��ا مض��رات يقي��ني و ي��ا احتمال را پيشبيني ميكند. دوست و دش��من ميشناس��د و باز قسمتي ديگر مخيله است كه در داخل وجود خود نقشه كشي دارد. پيش بيني ميكند كه آين��ده را چگون��ه بسازد و چگونه استفاده كن��د. ي��ك قس��مت ديگ��ر مغ��ز

را به ماوراء ط��بيعت و عاقله است كه ميتواند طبيعت را به ماوراء آن كه وجود خداوند متع��ال ماوراء طبيعت

است مربوط سازد. براي هريك از اين قسمتها خداوند ميداني بوجود آورده و همه جا انسانها را مأمور ميكن��د كه هر عضوي را در ميدان مخصوص به خود كار بزنن��د و به فعاليت واداركنند. اين همه در ق��رآن سفارشهايي ميكند كه مربوط به مغز انسان يا قلب انس��ان اس��ت. كلم��ات افال تتفك��رون ، افال تعقل��ون ، افال تنظ��رون و

آن كه در كتاب خدا تكرار شده است. همه اينه��ا امثال كارهايي است كه ب��راي قس��متهاي مختل��ف مغ��ز داي��ر

Page 139: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص139

كرده است. هر نوع علم و دانستني كه مغز انس��ان را به كار و فعاليت وادار كند محبوب و مطلوب است. در همين داستان حضرت موس��ي مطالع��ه كني��د مش��اهده ميكنيد كه در ميدان نمايش سحر و هنرنمايي موسي و ساحران سه دسته از مردم به تماشا مشغول شدهاند. عدهاي عوام و بيسواد به نام رعيت فرعون، انسانهاي

ب��اربردن و ك��ه فق��ط ب��ه ك��اركردن و س��اده و ع��وامي دارن��د. از فعاليته��اي علمي و خوردن و چريدن اشتغال

فني كه مربوط ب��ه مغ��ز انس��ان اس��ت محرومن��د و آن طرف ديگر ع�ده زي��ادي اش��راف و اعي��ان مملكت ك��ه آنها ن��يز خ��دا را در مق��ام فرمان��دهي و ح��اكميت ق��رار

اين اس��ت ك��ه ب��اآنهاندادهاند، تم��ام همت و كوش��ش جمع مال و ثروت كسب قدرت كنند و با كسب ق��درت بر ضعفا و فقرا حاكميت پيدا كنن��د. در اين مي��ان ع��ده قليلي هم به تفكر و تعقل مشغول بودهاند توانس��تهاند

داشته با تفكرات خود هنرهايي مانند سحر و جادوگري را به خود معطوف دارند و باشند تا بتوانند توجه مردم

خود را شبيه پيغمبران و بج��اي آنه��ا ب��ه م��ردم مع��رفي كنند. پس ساحران و جادوگران زمان كساني بودند كه در خ��ط دانش��جويي و دانشآموزي فع��اليت داش��تهاند. مغز خود را بكار انداخت��ه، حق��ايق و دق��ايقي را كش��ف

توانستهاند مانند پيغمبران كه معجزاتي دارن��د.كردهاند گرچ��ه خالف حقيقت و هنرنم��ايي كنن��د. س��حر و ج��ادو

واقعيت اس��ت وليكن ب��راي اين ك��ه بتوانن��د در چش��م تص��رفاتي داش��ته باش��ند ي��ا م��ردم از نظ��ر بين��ايي

نمايشهاي هرچند خالف حقيقت داشته باشند مجبور به كار و فعاليت و ك��ار زدن ق��واي مغ��زي و دم��اغي خ��ود

ميشوند و صاحب مغزي فعال خواهند بود.

Page 140: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص140

ج��ا ك��ه موس��ي پيغم��بر در براب��ر س��احرها در همين معجزات خود را ب��ه نم��ايش ميگ��ذارد اول كس��اني ك��ه حقيقت سحر و معجزه را درك ميكنند هم��ان س��احران و جادوگران هستند زيرا مغز آنها ب��ه فع��اليت مش��غول

با يكديگر را روابط اشياء و اشخاص و توانستهاند بوده آن ميآورن��د. وليكن از هم��ه ايم��ان آنه��ا پيش بس��نجند.

و ثروتمندان كه ص��احب و اقليت حاكمان عوام اكثريت مغز فعال نبودهاند نتوانستهاند حقيقت را درك كنند ت��ا زم��اني ك��ه حض��رت موس��ي ب��ا معج��زات خ��ود آنه��ا را

سرازير دره مرگ نموده است. در داستان ظهور ام��ام زم��ان )عج( ك��ه ب��ا ق��درتهاي اعج��ازي ظ��اهر ميش��ود و ب��ا علم و ق��درت الهي ك��ار ميكند اولين كساني كه ايمان به آن حضرت ميآورن��د و زودت��ر از هم��ه ق��درت و فع��اليت او را قب��ول ميكنن��د

مل��تي و ه��ر ق��وم انس��انهاي دانش��جو و دانش��مند از دانش���جويان و دانش پژوه���ان، مخ���ترعين و.هس���تند

مكتشفين، كساني كه به هر ص��ورتي و در ه��ر مي��داني مغز خ��ود را ب��ه ك��ار و فع��اليت وادار كردهان��د از هم��ه زودت��ر ق��درت و حك��ومت آن حض��رت را ميپذيرن��د. در عبارت مربوط به ظهور امام زم��ان )عج( آم��ده اس��ت كه فرمودهاند : ي��اتي ب��دين جدي��د علي الع��رب ص��عب شديد. يعني در دين خ��دا تح��ول تازهاي بوج��ود ميآورد. پردهاي ديگر از حقايق دين را به نم��ايش ميگ��ذارد ك��ه قبول و يا تحمل آن براي عربها سخت و مشكل اس��ت زيرا عربها دورترين ملتها از علم و س��واد هس��تند و ب��ر اساس نص��وص آي��ات ق��رآن از هم��ه ملته��ا ب��ه جه��ل و ناداني نزديكترند. ب��راي آنه��ا بس��يار مش��كل اس��ت ك��ه بتوانند امام زمان )عج( را بعنوان يك انساني كه حدود

Page 141: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص141

چند هزارسال زنده بوده و زن��دگي ك��رده اس��ت قب��ولحضرت تحمل نمايند. را ازآن كنند يا آن همه معجزات

نتيجه بحث اين است كه انسانها همانطور كه چش��م و گوش خود را وادار به كار و فع��اليت ميكنن��د، مغ��ز و .هوش خود را هم بايستي به كار و فعاليت وادار نمايند

درس بخوانند و درس بدهند و در طبيعت و ح��وادث آن به تفكر و تعقل مشغول ش��وند ت��ا در نتيج��ه از تم��امي اعض��اء و ج��وارحي ك��ه خداون��د ب��ه آنه��ا داده اس��ت

استفاده كنند. قس��مت ديگ��ر از داس��تان حض��رت موس��ي پي��دايش معجزات بعد از عصا و اژدها تا روز نج��ات بنياس��رائيل

از شر فرعون ميباشد. حضرت موسي ابتدا مأموريت يافت خود را و قدرت اعج��ازي خ��ود را ب��ه فرع��ون مع��رفي كن��د و او را ب��ه

امت خ��ود را ب��ه دووك��ه دارد آگ��اه کن��د ، ا مظ��المي قسمت تقسيم نموده بود، ع�دهاي را در نه�ايت ذلت و زب��وني ق��رار داده و ع��دهاي ديگ��ر را ب��ر آنه��ا مس��لط نموده، حضرت موسی مأموریت داشت ب�ه او بفهمان�د ك�ه گرچ��ه ك��افر ب��ه خداون��د متع�ال اس��ت و ب��ه ن��احق ادعاي خدايي كرده، حق ندارد به بندگان خدا ستم كن��د بلكه موظف است براي همه كس و همه جا يكس��ان و يكنواخت عدالت بوجود آورد و مردم را بطور مس��اوي

بدون تبعيض از نعمتهاي خداوند متعال بهرهمند كند. فرع��ون بع��د از آگ��اهي ب��ه اين مظ��المي ك��ه دارد حاضر نشد بنياسرائيل را از ذلت بردگي آزاد كند بلك��ه

آنه��ا را هرچ��ه بيش��تر بايس��تي تحت معتق��د اس��ت كه در فشار و اذيت قرار دهد، مخصوصا بنياسرائيل را كه

مصر سابقه حك��ومت و س��لطنت داش��تند و شخص��يت

Page 142: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص142

بزرگي به نام يوسف از آنها حكومت داشته و آن هم��ه در سلطنت خ��ود و در دوران قحطی و خشكس��الي ب��ه

خدا خدمت نموده و شهرت و محبوبيت داش��ته بندگان است، همين طايف��ه را ب��ه ذلت و ب��ردگي كش��يده ب��ود

مبادا دو مرتبه از آنها سلطان مقتدري به وجود آيد. موسي از ج��انب خ��دا م��أموريت داش��ت ك��ه ب��ه ه��ر قيمت ش��ده طايف��ه بنياس��رائيل را از ذلت و ب��ردگي قبطيان نجات دهد. كلمهاي كه فرعون را ب��ه آن كلم��ه دعوت ميكرد و بر اساس با يكديگر اختالف پي��دا ك��رده بودند نجات همين طايفه مستضعف از بردگي قبطي��ان بود. زيرا قبطيان نسبت به اسرائيليان ظلم خود را ب��ه نهايت رسانيده بودند، به كيفيتي ك��ه نس��ل بنياس��رائيل را مشرف به انهدام كرده بودند. با اين كه بنياس��رائيل در مي��ان م��ردم زم��ان از دودم��ان اب��راهيم خلي��ل و از طايفهاي بودند كه اج�داد آنه�ا و بزرگ��ان از اج�داد آنه��ا رابطه ايماني با خداي خ��ود داش��تند. تنه��ا مل��تي ك��ه از زم��ان آدم ت��ا آن روز از مي��ان آنه��ا اف��راد برجس��ته و پيغمبراني قابل ظه��ور بودن��د ك��ه بتوانن��د دين توحي��د و خداپرس��تي را رواج دهن��د و ب��ا ش��رك و بت پرس��تي مب��ارزه نماين��د همين دودم��ان بنياس��رائيل و فرزن��دان ابراهيم خليل بودند. اگر اين شجره ميخش��كيد و نس��ل آنه��ا منقط��ع ميش��د ش��ايد در آين��ده ش��جره توحي��د و

خش���كيد و ديگ���ر اف���رادي پي���داخداپرس���تي ك��امال مي نميشدند كه پرچم توحي��د را در جوام��ع بش�ري اس��توار كنند و مردم را به خداپرس�تي دع�وت نماي��د. در نتيج��ه مش��ركين و ك��افرين در مي��دان ش��رك و كف��ر، آزادي مطلق پيدا ميكردن��د و آنچ��ه ميخواس��تند و ميتوانس��تند دني��ا را ب��ه فس��اد و تب��اهي ميكش��انيدند زي��را طواي��ف

Page 143: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص143

مختل��ف در جامع��ه بش��ريت مانن��د درخته��اي مختل��ف هركدام ثمرات مخصوصي بوجود ميآورن��د و اين افك��ار و ثمرات بيشتر از خانواده آنها به كيفيت توارث به آنها

كه آباء و اجداد آنه�ا ب�ه كف�ر و ميرسد. از خانوادههايي گناه شهرت دارند و تا زمان آدم ابوالبش��ر ب��ه ش��رك و كفر اشتغال داشتهاند ظه��ور انس��انهاي موح��دي مانن��د پيغم��بران ش��ايد مش��كل و ممتن��ع باش��د و اگ��ر چ��نين

كنن��د و خ��دا را علم افرادي در جامع��ه نباش��ند ك��ه دين پرچم توحيد و خداپرستي را در جوام�ع بش��ري اس��توار بدارند خط توحيد و مكتب خداپرستي در جوامع بشري مح��و ميش��ود و در آين��ده اگ��ر هم اف��راد ب��ا اس��تعداد و روش��نفكري پي��دا ش��وند ك��ه در خ��ط حقيقت ج��ويي و حقيقت يابي باشند، مكتبي ي��ا خطي پي��دا نميش��ود ك��ه

كن��د، در نتيج��ه آنه��ا را ب��ه حقيقت ره��بري و راهنم��ايي ش��جره توحي��د و خداپرس��تي ميخش��كد. كف��ر و ش��رك سراسر عالم را ميگيرد و سنت الهي در جامعه بشري تعطي��ل ميش��ود. از اين رو ب��ر خداون��د تب��ارك و تع��الي واجب و الزم اس��ت جوام��ع توحي��دي را حف��ظ كن��د و پش���تكار اف���راد و اش���خاص اين جامع���ه را بگ���يرد. پيغمبراني از آنها بوجود آورد تا اين آباء و اجداد خود را زنده نگه دارند و همه جا يك مشعل ن��وراني در جوام�ع بشري و در برابر افك��ار تاري��ك ش��رك آم��يز بدرخش��د. ظلمت و تاريكي را از افك��ار برط��رف كن��د و راهنم��اي فك��ر بش��ريت ب��ه س��وي خ��دا و توحي��د باش��د. پس ب��ر خداوند تبارك و تع��الي واجب و الزم اس��ت اين ش��جره از دودمان ابراهيم خليل را در جامع��ه حف��ظ كن��د و آن را بپروراند تا روزي كه دين خدا در عالم گسترش پي��دا كند و جوامع بشري ب��ه وظ��ائف دي��ني و انس��اني خ��ود

Page 144: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص144

آگ��اهي پي��دا كنن��د، ب��ا اين ك��ه در آن زم��ان طواي��ف مختلفي بودند در عالم زندگي ميكردن�د. نمرودي�ان ك�ه دشمنان معاصر ابراهيم خلي��ل بودن��د و اق��وامي مانن��د

ه�اقوم عاد و ثم��ود و ديگ��ران و هيچ ي��ك از آن خانواده رواج توحي��دي آنه��ا تعليم��ات اي نبود كه در مي��انزمينه

داشته باشد و از طريق آثار وجودي آب��اء و اج��داد خ��ود صاحب مكت��بي باش��ند ك�ه بتوانن��د مس��ئله توحي�د را در فك��ر خ��ود پ��رورش دهن��د ل��ذا موس��ي ك��ه از دودم��ان بنياس��رائيل و از نس��ل اب��راهيم خلي��ل ب��ود ي��ك چن��ان مأموريتي پيدا كرد كه طايفه بنياسرائيل را ك��ه ش��جره توحيد شناخته شده بودند ب��ه ه��ر وس��يلهاي ك��ه ممكن باشد آنها را از ش��ر قبطي��ان و فرعوني��ان نج��ات ده��د، زندگي آنها را به ثمر برساند تا در آينده بر طبق تق��دير خدا افراد م��ؤمن و ص��الحي ك��ه شايس��ته مق��ام نب��وت باش��ند از اين دودم��ان بوج��ود آين��د و دين خ��دا را رواج دهند. در آن زمان تنها ملتي ك��ه بيش��تر از س��اير ملته��ا تحت فشار ظلم و ستم قرار گرفته بودند و قدرتمندان زمان، موانع بزرگي بوجود آورده بودند كه مبادا از اين طايفه شخصيتهاي بزرگي مانن��د يوس��ف و اب��راهيم ب��ه وجود آيد و بر بندگان خ��دا س��لطنت كن��د همين طايف��ه بنياسرائيل بودند. از طرفي همين طايفه كه اميدوار به خداوند متعال بودند و به انتظار فرج، زن��دگي ميكردن��د آنقدر در ضعف و زبوني و ناتواني قرارگرفته بودند ك��ه امكان مبارزه به وسيله آنه��ا ف��راهم نب��ود يع��ني مل��تي بودن��د در نه��ايت ض��عف م��ادي و معن��وي ك��ه حض��رت

آنه��ا جمعيت نتوانس��ت از آنه��ا و ب��ه وس��يله موسي مبارزي بوجود آورد تا از طريق جنگ و جه��اد، دش��منان خود را از پا درآورند و آزادانه زن��دگي كنن��د از اين رو و

Page 145: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص145

نظر به ضعف و ناتواني فكري و بدني قوم بنياس��رائيل از جانب خداوند تبارك و تعالي چنين مقدر شد كه ك��ار حضرت موسي)ع( با معجزه و معجزات پيش ب��رود ت��ا بتواند قوم خود را از سلطه قبطيان نجات دهد. از اين رو تنه��ا س��الحي ك��ه در اختي��ار حض��رت موس��ي ق��رار گرفته بود و با آن سالح، فرعوني��ان را تهدي��د ميك��رد و ميترساند قدرت اعجاز بود. ابت��دا ب��ه فرع��ون پيش��نهاد ك��رد ك��ه اگ��ر ق��وم بنياس��رائيل را آزاد نگ��ذارد ت��ا ب��ه

كنن��د از س��رزمين خودش��ان برون��د و در آنج��ا زن��دگي ش��هر وبهخداي خود خ��واهش ميكنم طوف��اني ش��ديد

دي��ار ش��ما مس��لط كن��د آنچن��ان ك��ه خانههايت��ان را ب��ر سرتان خراب كند و درختهايتان را از ريشه بكند و شما

را مستأصل كند. فرع���ون و فرعوني���ان اين اظه���ارات را مس���خره ميكردند و ميخنديدند و ميگفتند مگر ط��بيعت ب��ه اذن و اراده انس��ان اس��ت؟ چگون��ه موس��ي ميتوان��د طوف��ان شديدي بوجود آورد و شهر و دي��ار م��ا را تخ��ريب كن��د. ل��ذا ب��ه او ميگفتن��د م��ا از اين س��حر و جادوگريه��ا وتهديدات تو واهمه نداريم هر چه ميخواهي انجام بده.

فرداي آن روز طوفان شديدي بوجود آمد آنچنان كه آنه��ا را در زن��دگي مستأص��ل نم��ود، نميتوانس��تند از

ي��ا درخ��تي دي��واري هاي خود ب��يرون بياين��د ی��ا پ��ايخانه بنشينند. آنچنان طوفان سخت بود كه ديوارها و س��قف خانهها را خراب ميكرد و آنها چند نف��ر دس��ت ب��ه كم��ر يكديگر ميشدند كه خود را در برابر طوفان حفظ كنند.

كرد و به زمين ميكوبي��د.طوفان آنها را از زمين بلند مي طوف���ان ش���ديد را خ���داي فرعوني���ان ميدانس���تند اين

موسي بوجود آورده زيرا قبال تهديد ك��رده ب��ود ك��ه من

Page 146: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص146

شهر شما را در محاص��ره طوف��ان ش��ديد ق��رار ميدهم مگر اين كه بنياسرائيل را آزاد كنيد. فرعون م��أموراني بطرف موسي فرس��تاد و گفت از او خ��واهش كني��د از خداي خود بخواهد عذاب طوفان را برطرف كن��د. اگ��ر خدا اين طوفان را برطرف نم��ود ب��ه ت��و ق��ول ميدهيم ظرف يك ماه يا چهل روز بنياسرائيل را آزاد ك��نيم. ب��ا

نها به هرجا ميخواهيد برويد. وقتي قول و قرار نوشتهآ شد و وعده دادند كه بنياسرائيل را آزاد كنند موسي از خدا خواهش كرد طوفان را برطرف نمايد. فردا ب��اد و طوف�ان آرام ش��د و م��ردم در آس��ايش و آرامش ق��رار گرفتن��د و موس��ي هم ب��ه انتظ��ار اين ب��ود ك��ه طب��ق وعدهاي كه به او دادهاند بعد از ي��ك م��اه ي��ا چه��ل روز بنياس��رائيل را آزاد كن��د وليكن ب��از وزراي فرع��ون و

طوف��ان و گفتند اين همكاران و همراهان او به فرعون اژدها كه به دعاي موس��ي بوج��ود ميآي��د س��حر و ج��ادو است، حقيقت و واقعيت ندارد. فقط م��ا را ميترس��اند. ما اگر بنياسرائيل را آزاد كنيم اوال اين كه در خانه خود

ده��د و انج��ام م��ارا ك��ه كاره��اي نوكر و كلف��تي ن��داريم خودمان عادت به كار كردن نداريم. آنها بع��د از آن ك��ه آزاد شدند امت عظيمي خواهند شد و ممكن است ب��ه هدايت موسي با ما بجنگند و اين مل��ك و مملكت را از ما بگيرند. ل��ذا بع��د از م��دت مق��رر ب��ه عه��د خ��ود وف��ا نكردند و بنياسرائيل را آزاد نكردن��د، دو مرتب��ه موس��ي آنه�ا را تهدي�د ك�رد ك�ه اگ�ر بنياس�رائيل را آزاد ننمايي�د فردا از خدا خ��واهش ميكنم ش��هر و مملكت و زن��دگي شما را در محاصره ملخ قرار دهد. آن قدر اف��واج ملخ پيدا شوند كه زندگي را بر شما تباه كنند. ب��از خنديدن��د كه موسي چه كاره است كه فرمان بده�د ي��ا از خ�داي

Page 147: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص147

خ��ود خ��واهش كن��د ملخ ب��ر م��ا مس��لط ش��ود. ب��اور نميكردند كه يكچنين حادثههاي ط��بيعي ب��ه فرم��ان ي��ك

به اين تهديدات ميخنديدن��د وشود.چنين انساني ظاهر ميگفتن���د موس��ي چ��ه ك��اره اس���ت. ف��رداي آن روز مشاهده كردند از همه جا ملخ ميجوشد، از هوا و دري��ا و ص��حرا. مث��ل اين اس��ت ك��ه تم��امي آبه��ا و خاكه��ا و حشرات ديگر تبديل ب�ه ملخ ش��ده آن چن�ان ملخه�ا ب�ر آنها مسلط شده بودند كه لباس تن آنه��ا را ميجويدن��د. پوس��ت درخته��ا و زراعته��ا را ميخوردن��د؛ ب��ه هرج��ا ميرفتن��د، زمينه��ا را از گي��اه و عل��ف و زراعت ص��اف ميكردند. باز انها در استيصال كامل قرار گرفتند. ديدند

كه قدرت ندارن��د لقم��ه آنچنان زندگي بر آنها تباه شده ناني بخورند يا به كاسه آبي دست بزنند. ب��از م��أمورين فرعون بط��رف موس��ي رفتن��د ك��ه فرع��ون ميگوي��د از خداي خود بخ��واه اين بال را برط��رف كن��د ب��ه ت��و ق��ول ميدهيم بنياسرائيل را آزاد كنيم و به ت��و ك��اري نداش��ته

روز40 روز ي��ا 30باشيم. ب��ازهم بين آنه��ا معاه��دهاي بسته شد كه بنياسرائيل را در اين مدت آزاد كنند، بع��د از آن كه ملخها برطرف شدند و در ي��ك زن��دگي آرامي

را قرار گرفتند باز هم��ان اطرافي��ان فرع��ون، فرع��ون كردن��د و گفتن��د اينه��ا هم��ه س��حر و جادوس��ت، تبليغ

حقيقت و واقعيت ندارد. مش��اهده ميكردن��د آن ع��ذابها ها پيدا ميكن��د و بنياس��رائيل در امن واختصاص به قبطي

امانن��د. ب��ا هم��ه اينه��ا نتوانس��تند ب��اور كنن��د ع��ذابهايي حقيقتا خ�دا ملخ آفري�ده و آنه�ا. واقعي و حقيقي است

را مستأصل نموده، دومرتبه پيم��ان را شكس��تند و بع��د از مدت مقرر بنياس��رائيل را آزاد نكردن��د. ب��از موس��ي آنها را تهدي��د ك��رد اگ��ر آنه��ا را آزاد نكنن��د در محاص��ره

Page 148: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص148

نه��اآمرتب��ه ش��پش ب��ر ع��ذاب ق��رار ميگيرن��د. در اين مسلط ميكند كه نتوانند زندگي كنند. آنه��ا ب��از خنديدن��د ش��ايد اگ��ر موس��ي ب��ه آنه��ا ميگفت دو مرتب��ه دس��تور ميدهم ملخه��ا ي��ا ب��اد و طوفانه��ا برگ��ردد و ش��ما را

بترسند زيرا اين ع�ذابهاقدريمستأصل كند ممكن بود را دي��ده بودن��د ولي موس��ي آنه��ا را ب��ه ع�ذاب جدي��دي تهديد كرد و گفت اين مرتبه شپش را بر ش��ما مس��لط

ها در ابدان آنه��اميكنم. باز فرداي آن روز آن قدر شپش روييدند و جوش��يدند ك��ه گ��ويي س��لولهاي ب��دن آنه��ا ي��ا لباسهاي تن آنه��ا تب��ديل ب��ه ش��پش ش��دهاند. ب��از در محاصره عذاب قرار گرفتند و زندگي بر آنها تباه ش��د. به موسي متوسل شدند كه از خداي خود بخواه عذاب را از ما برطرف كند. ما بنياس��رائيل را آزاد ميگ�ذاريم. دو مرتبه عهد و پيمان بسته شد و ب��ه آن وف��ا نكردن��د، به محض اين كه از دايره ع��ذاب و بال آزاد ميش��دند آن سختي و بدبختي را فراموش ميكردند. ميگفتند نمايش عذاب بوده ن��ه اين ك��ه ع��ذاب واقعي باش��د و ب��از اين مرتبه موسي آنها را به قورباغهها تهديد ك��رد و گفت از خدا ميخواهم قورباغه را بر زندگي شما مس�لط كن��د و شما را مستأصل نمايد و باز فردا آن قدر قورباغهها از زمين و دريا جوشيدند كه سطح ش��هر و زمين زراعته��ا گويي به وجود قورباغهها فرش شده بود، موج ميزدن��د س��وار ب��ر يك��ديگر ميش��دند، ب��ه م��ردم ميپريدن��د. اگ��ر ظرف غذا يا آبي در اختيارشان بود كه استفاده كنند به ناگاه پر از قورباغه ميشد، مردم جيغ ميزدن��د اينط��رف

اين ع��ذابها ب��ه دانس��تند و آنطرف فرار ميكردند و ب��از دعاي موسي ظاهر ميشود و عالجش فق��ط ب��ه دس��ت موسي خواهد بود. به او پناهنده شدند خ�واهش و تمن��ا

Page 149: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص149

كردند و گفتند: الن كشفت عنا الزجزر لنومنن لكنو لنر سلن معك بنياسرائيل يعني به خداي خود بگو اگ��ر اين بال را از م��ا برط��رف كن��د حتم��ا ب��ه پيغم��بر ت��و ايم��ان ميآوريم و بنياسرائيل را آزاد مي كنيم. ب��ازهم ب��ه عه��د خ��ود وف��ا نكردن��د. انس��انها از نظ��ر رواني يكچن��ان موجوداتي هس��تند ك��ه اگ��ر قض��اوت دروني و وج��داني خود را كه عقل ناميده ميشود رعايت نكنند و قض��اوت عقل خ�ود را تعطي��ل نماين��د ص��رفا ب��ه اقتض��اي ه��واي نفس و ماديت كار كنند هرگ��ز از ح��وادث زم��ان مت��أثر نميشوند. همانطور كه نعمتهاي خدا را به حس��اب خ��دا نميگذارند و نميگويند خدا به ما روزي ميدهد، ع��ذابهاي

خدا را هم به حساب خدا نميگذارند. طبيعت است كه در دانشمندان ميگويند اين اقتضاي

يكچنين فص��ل و زم��اني اين هم��ه حش��رات و حيوان��ات بوجود ميآورد و باز از بين ميبرد و اين ب��اد و طوف��ان،

كه هواي قس��متي از ك��ره زمين اقتضاي طبيعت است شديدا گرم ميش��ود و ب��ه فض��اي ب��اال ص��عود ميكن��د در نتيجه خالء هوايي پيدا ميش��ود. هواه��اي س��رد ب��ه آنج��ا حملهور ميشود تا آن خالء هوايي را پركند. تم��امي اين حادثهها را به طبيعت نسبت ميدهند و خيال ميكنند اگر خدايي باشد و خدا اين ع��ذابها را بوج��ود آورد بايس��تي

و ب��ه م��ردم حمل��هش��ودهيوالي چماق به دستي ظاهر ورشود تا بگويند خدا به م��ا حمل��ه ك��رد و م��ا را ع��ذاب نمود. معرفت به خدا ندارند، نميدانن��د خداون��د يكچن��ان موجود لطيفي است كه چن��دين ه��زار مرتب��ه از ن��ور و

تر است. يكچنين موج��ود لطيفيروح و فرشتگان لطيف قاب��ل تجس��م و ت��راكم نيس��ت، جس��مانيت نميپ��ذيرد، امكان ندارد كه خود را به صورت و هيكلي ظاهر سازد

Page 150: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص150

كه مردم بگويند خ��دا هم هي��وال و هيكلي مانن��د انس��ان اس��ت، داراي ق��د و ب��اال و قياف��ه اس��ت و در زم��ان و مكان مخصوص��ي ج��ای ميگ��يرد. خ��بر ندارن��د ك��ه خ��دا وق��تي نعمت بده��د، آن نعمته��ا را ميآفرين��د در اختي��ار انسان ميگذارد يا اگر كسي را عذاب كند آن ع��ذابها را خلق ميكند و بر بندگان خود مسلط مينمايد. هم��انطور

كه سر آنها ميآي��د، ي��ك كه حيوانات، نعمتها يا عذابهايي سال علف فراوان ميشود و س��ال ديگ��ر بياب��ان خش��ك آن نعمتها و نقمتها را به حساب خدا نميگذارند، عقل و شعوري ندارند كه بگويند س��ال گذش��ته س��الي س��بز و خرم بود خدا اين همه علف آفري��د و س��ال موج��ود هم سال خش��كي و قحطي اس��ت ك��ه خداون��د از آف��رينش علفها مضايقه كرد. انسانهاي كافر و من��افق هم مانن��د همان حيواناتند. خداوند سالي را ك��ه نعمته��اي ف��راوان در اختيار آنها ميگذارد و آنها را در رفاه و آسايش قرار ميده���د، در آن ف���راواني نعمت، ش���كر خ���دا را بج���ا نميآورند و آن نعمتها را از خدا نميدانن��د، ميگوين��د خ��ود به خود ساخته ميش��ود، ط��بيعت اس��ت. وق��تي هم ك��ه عذابهايي مانند سيل و طوفان و زلزله بر آنه��ا مس��لط ميشود آن را هم به حساب خدا نميگذارن��د. در روزگ�ار تنعم و آسايش اميدوار به خدا نميشوند و در روزگار بال و عذاب هم از خدا نميترسند. زيرا از نيروي عقل خ��ود

مرب��وط آن را به عام��ل اص��لي ايكه ميتواند هر حادثه كن��د اس��تفاده نميكنن��د بلك��ه اقتض��اي ش��كم و م��زاج گرس��نگي و س��يري ب��ر آنه��ا ح��اكميت دارد. از اين رو وقتي ك��ه در محاص��ره ع��ذابهاي م��ذكور ق��رار گرفتن��د

خ��دا اين ع��ذابها را پناهنده به خدا نش��دند و نگفتن��د ايبرطرف كن بلكه موسي را عامل آن عذابها شناختند.

Page 151: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص151

نظر به اين كه انسانها حقيقت آفرين نيس��تند، ق��ادر نيستند چيزي را خلق كنند و بيافرينند قضاوت ميكردند كه سحر و ج��ادويي بيش��تر نيس��ت و نمايشهايي اس��ت خالف حقيقت. ب��راي رف��ع ع��ذابها ب��ه خ��دا پناهن��ده

پناهن��ده ش��دند و گفتن��د از موسي نميش��دند بلك��ه به را برط��رف كن��د. اگ��ر عق��ل و خود بخواه عذاب خداي

شعور توحيدي ميداشتند خودش��ان از خ��دا ميخواس��تند كه اي خدا توبه ك��رديم، ع��ذاب را از م��ا برط��رف كن. بلكه ب��ه موس��ي پناهن��ده ميش��دند و ميگفتن��د : ادع لن��ا رب��ك الن كش��فت عن��ا الرج��ز لن��ومنن ل��ك. ب��ه همين مناس��بت در براب��ر آن هم��ه آي��ات و معج��زات متنب��ه نشدند، عقلشان بيدار نش��د ك��ه دس��ت از كف��ر و گن��اه بردارند و بنياسرائيل را آزاد بگذارند. براي مرتب��ه آخ��ر موسي آنها را تهديد كرد كه فردا از خ��دا ميخ��واهم آب آشاميدني شما و زراعت شما را تبديل به خون كند ت��ا ب��ه آب نگ��اه كني��د ف��رار نمايي��د و نتواني��د ش��ربت آبي استفاده كنيد. فردا هم اين حادث��ه بوج��ود آم��د. ظ��رف آب در اختيار يك اسرائيلي آب صاف و گوارا ب��ود و در اختي��ار ي��ك قبطي كاس��ه خ��ون ك��ه او را ب��ه وحش��ت

انداخت. از دست خود ميانداخت و فرار ميكرد.مي ب��االخره اين هم��ه آي��ات و معج��زات ب��ه ح��ال آنه��ا سودي نبخشيد که متنبه شوند و دست از شر و فس��اد و كفر و گناه و ظلم و ستم برنداشتند، در نتيجه قل��ع و قمع آنها و ن��ابودي هم��ه آنه��ا از ج��انب خداون��د متع��ال

مقدر شد. تمامي نابودي موسي براي حضرت تدبير و سياست

حض��رت: و فرعوني��ان و نج��ات بنياس��رائيل قبطي��ان موس��ي )ع( ب��ه تعليم خداون��د تب��ارك و تع��الي يكچن��ان

Page 152: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص152

نقشهاي كشيد كه تمامي قبطيه�ا و ي��ا اك�ثريت آنه�ا در قاهره مصر نابود شوند و از بين برون�د و اگ�ر زن�ان ي�ا ضعفاي آنها تقصيري ندارند ب��ه حياتش��ان ادام��ه دهن��د. ت���دبير حض���رت موس���ي ب���راي اين ك���ه آنه���ا را از خانههايشان به خارج شهر و كن��ار دري��ا بكش��د اين ب��ود كه به زنان بنياسرائيل يا م��ردان آنه�ا ك��ه ه��ر ك��دام در خانهاي به صورت كنيز و غالم خدمت ميكردن��د دس��تور داد ك��ه ه��ر ك��دام در س��اعتي ك��ه ك��ار خ��ود را تعطي��ل ميكنند مثال چهار بعد از ظهر به ص��احب خان��ه مراجع��ه كنن��د و طال و ج��واهرات او را ب��ه ص��ورت عاري��ه از او بطلبند، به بهانه اين كه ميخواهند به عروسي برون��د ي��ا در جشن ديگري شركت كنند. نظ��ر ب��ه اين ك��ه بع��د از ظه���ور موس���ي و معج���زاتي ك���ه از او دي���ده بودن���د بنياسرائيل در نظرشان محبوبيت پيدا كرده بودن��د و ي��ا شايد كمي از آنه��ا ميترس��يدند خ��واهش ن��وكر و كلفت خود را اجابت ميكردند. در يك ساعت معين هر غالم و

كه از خانه موال و آقاي خود مراجعه كرد، طال و كنيزي ج��واهرات او را هم��راه خ��ود ب��ه خان��ه آورد. حض��رت موس��ي نيم��ه ش��ب دس��تور داد ك��ه هم��ه از ق��اهره ب��ه ط��رف فلس��طين ك��ه كش��ور آب��اء و اج��داد آنه��ا ب��ود مهاجرت كنند. نصف شب در حالي كه تمامي قبطي��ان خوابيده بودند و آرامش عجيبي در شهر حكمفرما ب��ود بنياسرائيل از قاهره به طرف شرق ق��اهره ك��ه دري��اي احمر است حركت نمودن��د ت��ا ف��ردا ص��بح ي��ا چن��د روز ديگر در حركت بودند ت��ا ب��ه كن��ار دري��ا رس��يدند. از آن طرف قبطيان ك��ه از خ�واب بي��دار ش��دند و ف��رداي آن روز در انتظار اين كه غالم و كنيزها برگردن��د طالج��ات آنها را بياورند و به كار خ�ود مش�غول ش��وند، مش�اهده

Page 153: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص153

كردند كه از خود آنها و طالجات خبري نيست و معلوم شد خودشان ك��ه غالم و كن��يز بودهان��د ف��رار كردهان��د. طال و جواهرات مردم را هم ب��ه هم��راه خ��ود بردهان��د. .فرعون پس از اين آگاهي، فرمان بس��يج عم��ومي داد دستور داد كه تمامي آنها و هر كسي كه قدرت جنگ و مبارزه دارد از بنياسرائيل تعقيب كند. مردم ن��يز ب��راي اين كه غالم و كنيز خود را و جواهرات خود را به خان��ه برگردانند دستور فرع��ون را اج��ابت نم��وده ي��ك بس��يج عمومي به وجود آمد و تمامي مردان و بعضي زن��ان از شهر خارج شده، بنياسرائيل را تعقيب نمودند. خداون��د در اين رابطه ميفرمايد: فاخرجناهم من جنات و عي��ون و كن��وز و مق��ام ك��ريم ك��ذالك و اورثناه��ا بنياس��رائيل

آنه��ا را ف��ردا ص��بح از يعني تمامي فاتبعوهم مشرقين. ب��اغ و زراعت و گنجه��ا و مقام��اتي ك��ه داش��تند اخ��راج نموديم به ط��رف ش��رق، ب��ه تعقيب بنياس��رائيل روان��ه كرديم. بعضيها اينطور فكر ميكنند كه اين دريا شكافي و غرق در دري��ا رود ني��ل مص��ر ب��وده ن��ه دري��اي احم��ر وليكن ظاهرا رود نيل از وسط شهر قاهره و يا نزدي��ك به آن ميگذرد، به اين كيفيت نيست كه در شرق قاهره قرار گرفته باشد وليكن درياي احم��ر در ش��رق ق��اهره بين كشور مصر و عربستان س��عودي ق��رار گرفت��ه ك��ه ميفرمايد: ف�اتبعوهم مش�رقين. يع�ني قبطي��ان بط��رف شرق بنياسرائيل را تعقيب نمودند تا بردگان خود را به زندگي خود برگردانند. جمعيت به طرف ش��رق ق��اهره و بطرف درياي احمر حركت كردند تا بعد از دو يا س��ه

احم���ر ب���ه بنياس���رائيل رس���يدند. روز كن���ار دري���اي بنياسرائيل مش��اهده كردن��د از يكط��رف روب��روي دري��ا

ديگر در محاص��ره قبطي��ان. اينط��ور هستند و از طرف

Page 154: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص154

تخمين زدهاند كه جمعيت بنياسرائيل هفتاد هزار نفر و قبطيان هفتصد هزار نفر بودهاند. وحشت تمامي وجود بنياس��رائيل را ف��را گ��رفت، م��رگ و هالكت خ��ود را قطعي دانستند زيرا اگر به حركت ادامه دهن��د در دري��ا غ��رق ميش��وند و اگ��ر در ج��اي خ��ود بمانن��د ب��ه وس��يله قبطي��ان ن��ابود ميش��وند و ي��ا در وض��ع فالكت ب��اري دومرتبه ب��ه ب��ردگي برميگردن��د. از اين رو س��ر و ص��دا راه انداختند و به موسي تاختند ك��ه ت��و م��ا را از هم��ان ن��وكري و كلف��تي هم مح��روم نم��ودي و اكن��ون م��ا در معرض هالكت قرار گرفتهايم. موسي آنها را آرام ك��رد كه چرا منكر خدايي ميشويد ك��ه آن هم��ه معج��زات را ب��راي ش��ما بوج��ود آورد و فرع��ون را در براب��ر ش��ما مستأصل نم��ود. گفت ب��ه اش��اره من آبه��اي دري��ا مث��ل سنگي زير پ��اي ش��ما محكم ميش��ود، از روي آب دري��ا حركت كني��د. هيچ ي��ك از ش��ما غ��رق نميش��ويد، وليكن هيچيك از آنها نتوانستند باور كنند كه ميتوانند روي آبه��ا ح��ركت كنن��د و آبه��ا زي��ر پ��اي آنه��ا مانن��د زمين، محكم خواهد شد. چند نفر كه آشنايي به ق�درت خ�دا داش�تند روي آب دري��ا ح��ركت كردن��د و ب��ه بنياس��رائيل نش��ان دادن��د ك��ه آب زي��ر پ��اي م��ا محكم ميش��ود و م��ا غ��رق نميشويم. با همه اينها نتوانستند قب��ول كنن��د ك��ه چ��نين معجزهاي قابل وقوع است. قبطيان هم كم كم به آنه��ا نزديك ميشدند. موسي به كنار آب آمد دس��ت ب��ه دع��ا برداش��ت و از خ��داي خ��ود كم��ك خواس��ت. خ��دا ب��ه او فرمود عصاي تو حالل مشكالت است. با عص��اي خ��ود ب��ه دري��ا اش��اره نم��ود از اينط��رف دري��ا ت��ا آن ط��رف خيابان وسيعي روبروي موس��ي ب��از ش��د آبه��ا روي هم قرارگرفتند به بنياسرائيل دستور داد كه از اين خياب��ان

Page 155: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص155

عبوركنيد و خ��ود را ب��ه آنط��رف دري��ا برس��انيد. ظ��اهرا مركز عبور آنها در انتهاي درياي احمر ب�وده ك�ه ع�رض دريا و عمق دريا خيلي كم است و بعد از آنجا تا دري��اي مديتران��ه كان��ال س��وئز بوج��ود آم��ده. بنياس��رائيل ك��ه

قبيل��هدوازدهخيابان دريايي عب��ور كنن��د خواستند از آن بودند، با يكديگر به نزاع برخاستند. هركدام ب��ه ديگ��ري دستور ميدادند شما بروي��د. از ط��رفي م��انع اين بودن��د ك��ه ي��ك طايف��ه از آنه��ا وارد خياب��ان دري��ايي ش��وند و يكچ��نين افتخ��اري بدس��ت آورن��د، ك��ه آنه��ا بقي��ه را ب��ه خيابان دريايي بكشند يا به خاطر ترسيدن و ي��ا اين ك��ه مانع افتخار و برتري يكديگر باش��ند از ورود ب��ه خياب��ان دريايي هم خودداري كردند وكم كم قبطيان هم به آنه��ا

خيابان دريايي براي ه��ردوازدهنزديك ميشدند. موسي يك از اسباط بنياسرائيل باز كرد.

خداون��د در اين رابط��ه ميفرماي��د: فك��ان ك��ل ف��رق ك�الطود العظيم. يع��ني آبه�اي بين خيابانه�ا ب��ه ص��ورت كوهي بسيار بزرگ روي يكديگر قرار گ��رفت. ش��ما در

30 متر ع��رض و 20اين جا فرض كنيد آبي كه در اين كيلومتر ط��ول ق��رار دارد بايس��تي2متر عمق و حدود

روي هم طرف چپ و راست خيابان قرار گيرد. ف��رض 5كنيد ديوار آبي هم ك��ه مي��ان دو خياب��ان ب��وده اس��ت

كيلوم��تر ط��ول دارد.2 م��تر عم��ق و 30متر ع��رض و آبهايي كه در وس��ط دو دي��واره خياب��ان اس��ت بايس��تي

5روي دو ديوار خيابان قرار گيرد. الاقل ديوار آبي ك��ه متر ارتف��اع پي��دا100متر يا بيشتر عرض دارد تا حدود

ميكند. پس هر يك از ديوارهاي آبي بين خيابانه��ا داراي متر عرض و حدود10 متر يا 5دو سه كيلومتر طول و

Page 156: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص156

متر ارتفاع اس��ت. پس ه��ر ي��ك از ديواره��اي آبي100مانند كوهي در مقابل بنياسرائيل نمايش پيدا ميكند.

در اين رابطه خدا ميفرمايد: فكان كل فرق ك��الطود العظيم. يعني هر ي��ك از ديواره��اي آبي بين دو خياب��ان برابر كوه بزرگي نم��ايش پي��دا ميك��رد. حادثهاي بس��يار عظيم و عجيب كه به عقل مردم زم��ان و آين��ده زم��ان

گنجد و نميتوانند باور كنن��د بنياس��رائيل گرچ��ه از آننمي ديوارهاي آبي ميترسيدند كه مبادا بريزد و آنها را غ��رق كند وليكن مشاهده كردند كه قبطي��ان ب��ا شمش��يرها و نيزهها به آنها نزديك ميشوند و آنها را ميكشند. حضرت موسي كه خود جلودار آنها بود از خيابان مخصوص ب��ه خود و قبيله خود كه فرزندان الوي پسر يعق��وب بودن��د به راه افتادند، بقيه قبايل هم از خياب��ان مخص��وص ب��ه خود حركت كردن�د. آخ�رين نف�ر از آنه�ا ك�ه ب�ه انته�اي خياب��ان رس��يده بودن��د خ��ارج ش��دند. قبطي��ان ب��ا آن خيابانهاي ساخته و آسفالت شده روبرو شدند مشاهده

آبه��ا در.كردن��د خيابانه��ا بس��يار عمي��ق و عجيب است ح��الي ك��ه م��ايع و س��يال اس��ت يخ نبس��ته اس��ت، روي يك��ديگر ق��رار گرفت��ه وليكن يكچ��نين معج��زاتي را ج��ز

عقال درك نميكنند. ق��وم بنياس��رائيل در ارتب��اط ب��ا خ��دا و دين خ��دا و عظمت خدا و اولياء خ��دا مانن��د كودك��ان در ارتب��اط ب��ا زندگي معم��ولي بودن��د. كودك��ان مش��اهده ميكنن��د ي��ك

م�تر ب�اال رفت�ه100م�تر و 50س�اختمان ي�ا آپارتم�اني است، نميتوانند بفهمن��د اين ديوارچيس��ت و چ��ه كس��ي آن را ساخته است. مردمان قديم هم كه از نظر عق��ل و شعور و فهم انساني خيلي ضعيف بودند نميتوانستند معجزات را بفهمن��د ت��ا عظمت خ��دا را از آن معج��زات

Page 157: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص157

درك كنند. بهترين تعريف براي آنها اين است كه آنها را بچه بغل م��ادر بشناس��يم زي��را تم��ام عم��ر در اس��تثمار قبطيان بودند، به بردگي عادت كرده بودند، غذاي نق��د و آماده ميخوردند و كار ميكردند. بردگان مانند آزادگان نميتوانند به علت و معل��ول زن��دگي و كيفيت س��اخت و س��از زن��دگي آگ�اهي پي��دا كنن��د، از اين رو معج��زات را ميديدند و نميفهميدند. نميتوانستند ب��ا ظه��ور معج��زات عظمت خدا و اولياء خدا را درك كنن��د. بنياس��رائيل ب��ه

هزار نفر با700آن طرف دريا منتقل شدند و قبطيان اس��بها و ش��ترها و س��ر و ص��داهاي ديگ��ر كن��ار دري��ا رسيدند، يكچن��ان عظم��تي را مش��اهده كردن��د گفتهان��د فرعون جل�و آنه�ا درآم�د و ب�ه آنه�ا دس�تور داد ك�ه اين خيابانها به فرمان من باز شده تا بتوانيم دش��منان و ي��ا

ك���نيم و ب���ه زن���دگي خ���ود بردگ���ان خ���ود را تعقيب برگردانيم. فرعون سوار ب��ر اس��ب س��اعتي كن��ار دري��ا معطل بودند و نميدانستند ك��ه چگون��ه اين خيابانه�ا ب�از شده. آيا ميتوانن��د عب��ور كنن��د ي��ا ن��ه. وليكن انس��انهاي فاقد عقل و تمدن مانند گوس��فندان هس��تند ك��ه وق��تي

ميترس��ند.كنار نهر ميرسند تمامشان متوقف ميش��وند از نهر عبور كنند. يك گوس��فندي ك�ه از نه�ر عب��ور كن�د بقي��ه ب��ه تقلي��د او ح��ركت ميكنن��د. هم��ه از نه��ر عب��ور ميكنن��د گرچ��ه بعض��ي از آنه��ا غ��رق ش��وند. قبطي��ان مشاهده كردند كه اسرائيليان از آن عبور كردهاند آنه��ا نيز به طمع افتادند و تشويق شدند ك��ه وارد خيابانه��اي دري��ايي ش��وند از اين رو تم��ام جمعيت وارد خيابانه��ا شدند تا زماني كه اولين نفر آنها نزديك به آخر رسيد و آخرين نفر هم وارد دريا شد به ناگاه فرمان خدا رسيد كه آبهايي كه مانند كوه روي ي��ك ديگ��ر ق��رار گرفتهان��د

Page 158: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص158

جاي خود را بگيرند، كوههاي آبي ف��رو ريخت و تم��امي قبطيان در دريا غرق شدند. در اين رابطه خداون��د بع��د از غ��رق ش��دن قبطي��ان و فرع��ون در تعري��ف آنه��ا ميفرمايد : ف�اليوم ننجي�ك بب�دنك لتك�ون لمن خلفكاي�ه يعني اي فرعون پس از آن ك��ه م��ا ت��و را غ��رق ك��رديم بدن تو را كه مزين به جواهرات اس��ت بوس��يله ام��واج دريا در اختيار بنياسرائيل ق��رار ميدهيم. آنه��ا بياين��د ب��ه طم��ع ج��واهرات، موه��اي س��ر و ريش ت��و را بكنن��د. فرعون خ��ود را ط��وري مجه��ز و م��زين ك��رده ب��ود ك��ه تم���امي موه���اي ريش و س���ر او مانن���د نخ تس���بيح و جواهرات را مانند دانههاي تسبيح ميس��اختند وس��ط آن را سوراخ ميكردند و موهاي سر يا ريش فرع��ون را از آن س��وراخها عب��ور ميدادن��د. در نتيج��ه ش��ايد تم��امي موهاي سر و ريش فرعون و نش��ان و م��دالهاي ديگ��ر

ه��اي قيم��تي والاق��ل چن��د كيل��وگرم ي��ا بيش��تر، دانه جواهرات به همراه خود داشته اس��ت. پادش��اهان هم�ه جا ارزش خود را به طالها و جواهراتي ميدانن��د ك��ه در تاج و تخت خود بكار ميبرند. انسانهاي بيس�واد و ع�وام هم كه مشاهده ميكنند زني يا مردي خ��ود را ب��ه طال و ج�واهرات زينت ك�رده اس��ت ب��راي او ارزش و اهميت قائل ميشوند و ميگويند چقدر مقام دارد، شاه و ملك��ه است كه اين هم�ه ج�واهرات ب�ه هم�راه خ�ود دارد. در مواقع تاجگذاري تاج سر آنه��ا ك��ه م��زين ب��ه ج��واهرات است خيلي س��نگين ميش��ود، م��أموران آن ت��اج را روي سر سلطان نگه ميدارن��د و ي��ا آن ت��اج را ب��ا طن��ابي از س��قف ميآويزن��د ت��ا روي س��ر س��لطان ق��رار گ��يرد و سنگيني نداشته باشد. سالطين معاصر فرعون ب��ه اين كيفيت دانههاي ج��واهر را از موه��اي س��ر و ريش خ��ود

Page 159: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص159

ميگذرانيدند. كسي ك��ه آنه��ا را مش��اهده ميك��رد ميدي��د س���ر و ريش آن س���لطان ب���ه آن ج���واهرات گرانبه���ا ميدرخش��د، وحش��ت پي��دا ميكردن��د و ب��ه خ��ود اج��ازه نميدادن��د ك��ه مق��ام س��لطان ي��ا ملك��ه را ادع��ا كنن��د. سالطين ب��دليل هم��ان ج��واهرات و زينت آالت خ��ود را خ��داي م��ردم ميدانس��تند و ادع��اي خ��دايي ميكردن��د. آدمهاي بيشعور هم كه ارزش انسانها را به پول و م��ال ميدانستند ميگفتن��د س��لطاني ك��ه براب��ر تم��امي م��ردم مملكت طال و جواهرات دارد ثروتمند و قدرتمند اس��ت و خ��داي مملكت هم بحس��اب ميآي��د. ديگ��ر ش��عوري نداشتند ك��ه بدانن��د ارزش انس��ان ب��ه طال و ج��واهرات نيست بلكه ارزش انسان ب��ه عق��ل و مع��رفت و دين و ايمان و علم و ه��نر اس��ت. ه��ر ك��ه ص��الحتر و پ��اكتر و عالمتر باشد ارزش و مقامش از ديگران به��تر و ب��االتر است و هركسي فاقد علم و معرفت باشد ب��دليل قلت علم و معرفت از مقام انسانيت تنزل پي��دا ميكن��د و در

حد حيوانات قرار ميگيرد. حيوان���ات ب���ه گوش���ت و چ���ربي آنهاس���ت. ارزش

ارزد از گوس��فنديتر است بيش��تر ميگوسفندي كه چاق كه الغر است وليكن ارزش انس��ان ب��ه عق��ل و ش��عور است نه به مال و ثروت و يا طال و نقره. شايد انس��ان اگر گربهاي را مزين به طال و ج��واهرات كن��د آن را ب��ه بازار ببرد و بفروشد آن گرب��ه ب��ه دلي��ل ج��واهراتي ك��ه همراه دارد چند ميليون توم�ان ارزش پي��دا كن��د و او را با مبلغ گزافي خريداري كنند. آن مبالغ مرب��وط ب��ه طال و جواهراتي است كه حي��وان را ب��ه آن زينت كردهان��د. اگر طال و جواهرات را از س��ر و گ��ردن آن حي��وان ب��از كنند ارزش آن به صفر و زير ص��فر ت��نزل پي��دا ميكن��د.

Page 160: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص160

انسانهاي قديم ك��ه خ��ود را م��زين ب��ه طال و ج��واهرات ميكردند و در برابر مردم به آرايش و نمايش مش��غول

بودن�د ك�ه ب�ه دلي��ل طال و ميشدند مانند همان حي�واني جواهرات ارزش داش��ت ن��ه اين ك��ه خ��ود او هم عق��ل وشعوري داشته باشد و قيمتي پيدا كند. فرعون به اين

ك��رده كيفيت سر و ريش خ��ود را م��زين ب��ه ج��واهرات نوش��تهاند وق��تي حض��رت موس��ي را در دوران. ب��ود

گ��رفت ش��يرخوارگي ك��ه در خان��ه فرع��ون ب��ود بغل موسي ريش او را كه ميدرخشيد قبض��ه ك��رد و ق��دري فشار داد. كودكان چيزهايي را كه درخش��ش و نم��ايش دارد، زرق و برق دارد، دوست دارند وقتي ك��ه موس��ي ريش فرعون را قبضه كرد ن��اراحت ش��د و گفت ش��ايد همين بچه قات��ل من باش��د. ب��ه او گفتن��د ك��ودك اس��ت

فهم�د قه�را ب�ا ريش ش�ما ب�ازيدش�مني نمي دوستي و كرده است كه م��زين ب��ه طال و ج��واهرات ب��وده ب��راي امتحان كه فهم كودك را آزمايش كنند كه هر چ��يزي را ميدرخشد دوست دارد برميدارد با آن بازي ميكند خواه جواهر باشد و ي��ا چيزه��اي ديگ��ر، طبقي را پ��ر از آتش كردند كنارش گذاشتند طب��ق ديگ��ر را پ��ر از ج�واهر ت��ا كودك را آزمايش كنند ك��ه آي��ا تش��خيص ميده��د ي��ا ن��ه. ك��ودك ب��ه ع��ادت ط��بيعي خ��ود ك��ه از آتشها احس��اس

ك��ه پ��ر از ج��واهر حرارت ميكرد قهرا به ط��رف طبقي بود حركت كرد اما جبرئي��ل فرش��ته خ��دا او را بط��رف طب��ق پ��ر از آتش ح��ركت داد. تكهاي از آتش را دس��ت زد و گري��ه ك��رد ك��ه دس��ت خ��ود را س��وزانيده اس��ت.

كه ريش او را قبض��ه نم��وده فرعون قانع شد كه طفل روي دشمني نبوده بلك��ه روي ع��ادت كودك��ان ب��ا ريش

فرعون كه ميدرخشد بازي كرده است.

Page 161: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص161

در هر صورت خداوند اين مجسمه مزين ب��ه ج��واهر غرق نمود به وس��يله ام��واج را را بعد از آن كه قبطيان

دري��ا در اختي��ار بنياس��رائيل گذاش��ت. بنياس��رائيل كن��ار ه�ر ك�دام م�ويي از موه�اي س�ر او ي�ا مجسمه آمدن�د،

ريش او را كه مزين به جواهرات بود كندند. ظرف ي��ك س��اعت آن مجس��مه غ��رق طال و ج��واهر را تك��ه پ��اره كردند. خداوند به اين وسيله تن مزين ب��ه ج��واهرات را

آينده و يا ساير مايه درس عبرت قرار داد تا پادشاهان حادثهها درس بياموزند و بدانند ك��ه ارزش مردم از اين

انسان به عقل و مع��رفت اس��ت، ب��ه ايم��ان و تق��وي وعمل صالح است نه طال وجواهرات.

خداوند ميفرمايد: م��ا اينط��ور ب��دن ت��و را در اختي��ار انسانهاي تاريخ گذاشتيم. لیكون لمن خلف��ك. ت��ا ت��و اي فرعون براي آيندگان درس عبرت باش��ي و آين��دگان از تو تقلي�د نكنن�د ك�ه ب�راي تهي�ه ج�واهرات اين هم�ه ب�ه

بندگان خدا ستم كنند.

Page 162: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص162

آيات قرآن در اين رابطه كه قبطيان را غرق نم��ود و ب���دن فرع���ون را در اختي���ار بنياس���رائيل گذاش���ت و

ج��واهرات را غ��ارت كردن��د ميگوي��د: و آنبنياس��رائيل 137اورثنا بنياسرائيل مشارق االرض و مغاربها و يا آيه

سوره اعراف در اين رابطه ميگويد : ما به مردمي ك��ه مستضعف شناخته شده بودن��د و قدرتمن��دان از ض��عف آنها استفاده نموده و آنها را ب��ه ب��ردگي كش��يده بودن��د مشرق و مغ�رب زمين را در اختي��ار آنه�ا ق�رار داديم و مل��ك و س��لطنت فرع��ون را هالك نم��وديم. س��نتهاي ظالمانه و جابرانه او را از بين برديم. اين آيات ظ��اهرا نشان ميده�د ك�ه خ�دا س�لطنت مص�ر را بع�د از غ��رق فرعونيان در اختيار بنياسرائيل قرار داده و آنها بع��د از غلبه بر فرعونيان بر سرزمين مصر مس�لط ش��دهاند و سلطنت كردهاند با اين ك��ه ت��اريخ ميگوي��د بنياس��رائيل بعد از آن ك�ه از ش�ر فرعوني�ان نج�ات پي��دا كردن�د ب�ه طرف شامات و فلسطين و بيت المق��دس رفتن��د و در

نجا زندگي خود را تشكيل دادند مخصوص��ا س��لطنت وآ س��ال ك��ه در بيابانه��ا40حك��ومت بنياس��رائيل بع��د از

س��رگردان ش��ده بودن��د و نس��ل اول منق��رض ش��ده و نس��ل دوم ب��ه ثم��ر رس��يده ب��ود. توانس��تند س��رزمين

عم��اليق بگيرن��د و در آن را از ب��ني فلسطين و شامات س��رزمين حك��ومت كنن��د. پس بنياس��رائيل ب��ر مص��ر و مصريان تسلط پيدا نكردهاند. نتوانستهاند بعد از غ��رق شدن فرعون دومرتبه بطرف مصر برگردند و ب��ر آنه��ا حكومت كنن��د مگ��ر اين ك��ه بگ��وييم اين تس��لط بع��د از

سال زم��اني ك��ه موس��ي توانس��ت س��رزمين40مدت آسياي صغير و شامات را بگيرد بر مصريان هم تسلط پيدا كرده و كشور مصر را به تصرف خود درآوردهان��د.

Page 163: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص163

در هر صورت خداوند يكچ��نين ملت ض��عيفي را ك��ه ب��ه كشيده شده بودند و فاقد روحيه سلحش��وري و بردگي

تهاجم بودند به قدرت و سلطنت رسانيد. ي��ات نش��ان ميده��د ك��ه بنياس��رائيل بع��د ازآ ظواهر

عبور از دريا و نج��ات از قبطي��ان و مص��ريان از مس��ير سينا از سرزميني كه بين درياي احمر و درياي صحراي

مديترانه ب��ود خ�ود را عب�ور دادن��د و م��أموريت داش��تند خود را به سرزمين فلس��طين برس��انند و آن س��رزمين

آب��اد ش��ده ب��ود و بع��د ب��ه را كه به دست ابراهيم خليل تصرف بني عماليق در آمده بود از بني عماليق با جنگ

آن جمعيت و جه��اد بگيرن��د وليكن در ابت��داي ام��ر كه فاقد روح دفاع و جنگج��ويي بودن��د م��دتي ح��دود چه��ل سال در بيابانها سرگردان بودند كه مايحتاج آنه��ا بط��ور معج��زه تهي��ه ميش��د. جن��گ و جه��انگيري آنه��ا بع��د از

.نسل دوم شروع شد پيدايش

Page 164: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص164

از دري��ا عب��ور رابطه خداوند ميفرمايد: وقتي در اين طرف فلسطين و شامات حركت نمودند از كردند و به

روستايي گذشتند ك��ه م��ردم آن روس��تا ه��ر ك��دام ب��تي س���اخته بودن���د و بته���اي خ���ود را ميپرس���تيدند. ق���وم بنياسرائيل به موسي گفتند ت��و ك��ه اين هم��ه خ��دا خ��دا ميگويي و به خداي خود متكي هس��تي و خ��داي ت��و اين همه به تو كمك نموده و معجزات ب��ر دس��ت ت��و ج�اري نموده چرا همانطور كه مردم اين روس��تا خ��دا دارن��د و ميپرستند ت�و ب�راي م�ا خ�دايي نميس�ازي ك�ه پرس�تش كنيم. از نظر عقل و فرهن��گ آنق��در ض��عيف بودن��د ك��ه نتوانستند بفهمن�د خ�دايي ك�ه اين هم�ه عظمت بوج�ود

ن همه معجزات بر دس��ت آنه��ا ج��اري نم��ودهآآورده و نميش��ود بص��ورت مجس��مهاي كوچ��ك باش��د ك��ه م��ردم بدست خود ميسازند. اين مجسمههاي كوچك چه كاري از دستش�ان س��اخته اس��ت؟ اينه�ا ك��ه ب��ه دس�ت بش��ر س��اخته ميش��وند چط��ور ميتوانن��د خ��داي ع��الم باش��ند.

كه تا اين اندازه به ضعف عق��ل راستي هم انسانهاييب مبتاليند بس��يار جاه��ل و ن��ادان ب��وده و در ح��د ص��فر از معرفت قرار گرفتهاند. انسان به فطرت و وجدان خود ميداند كه خدايي هست و ميداند كه خدا خالق آسمانها و زمينه��ا و ع��الم و آدم اس��ت وليكن ب��راي جس��تن و ي��افتن موج��ودي بن��ام خ��دا آنق��در ت��نزل دارد و عق��ل و شعور خود را از دست ميدهد كه موج�وديت خ�دايي ب�ا آن همه عظمت را در مجسمه كوچكي خالصه ميكند و مجس��مه را ك��ه مخل��وق خ��ود اوس��ت بج��اي خ��الق

در براب��ر اين خ��واهش و ميشناسد و ميپرستد. موسي س��ازي آن را ببوس��يمتقاضا كه چرا براي ما خدايي نمي

و بپرستيم فرمود اين جمعيت در اثر جه��الت و ن��اداني

Page 165: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص165

خود ب��ه هالكت افتادهان��د ك��ه يكچ��نين مجس��مههايي را ميپرستيدند. خ��دا كس��ي اس��ت ك��ه جه��ان و انس��ان را

همه عج��ايب بوج��ود آورده چگون��ه ممكن ساخته و اين است موجودي به ص��ورت اين بته��ا باش��د. فرم��ود اين بتپرس��تان خ��ود را ب��ه هالكت انداختهان��د و اعم��ال آنه��ا باطل است. چطور من كه موسي هستم به جاي خالق

كه همه جا ب��ا من اس��ت و ب��ه آسمانها و زمينها خدايي من دستور و فرمان ميدهد خداي ديگري بص��ورت بته��ا براي شما بسازم با اين كه آن خداست كه ش��ما را ب��ر همه اهل عالم فضيلت و برت��ري داده و خ��دا ب��وده ك��ه ش��ما را از ش��كنجهها و ع��ذابهاي ق��وم فرع��ون نج��ات داده. فرعوني كه پسران ش��ما را ميكش��ت و دخ��تران شما را براي بردگي زنده نگه ميداشت. موس��ي در آن ص��حراي س��ينا بع��د از عب��ور از دري��ا و ح��ركت بط��رف فلسطين، مردم را جمع ك��رد و ب��ه آنه��ا فرم��ود: م��ا از ج��انب خ��دا م��أموريت داريم ب��ا عمالق��ه ك��ه س��رزمين فلسطين و كنعان را بعد از حركت يعق��وب و فرزن��دان يعقوب به مصر غصب نمودهاند از آنها بگيريم و آنها را از شهر و ديار آباء و اج��داد خ��ود اخ��راج نم��اييم وليكن قوم موسي كه به ب��ردگي ع��ادت ك��رده بودن��د از نظ��ر

و در انتهاي ن��اتواني از بدني در شدت ضعف و ناتواني نظر روحي و فرهنگي بودند به موسي گفتن��د م��ا م��رد جنگ نيستيم. همانطور كه تو با خداي خودت آن قدرت و عظمت را ساختيد، معجزات بوجود آورديد و ما را از فرعونيان نجات داديد با همان نيروي معج��زه و ق��درت الهي اعجازي با اشارهاي بني عم��اليق را ن��ابود كني��د و سرزمين ما را از آنها بگيري��د و ب��ه م��ا بس��پاريد وليكن خداوند كه ميداند اگر كساني براي زندگي خ��ود زحمت

Page 166: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص166

نكشند و فعاليت نكنند ق��در زن��دگي مفت و مج��اني ي��ا نعمت مفت و مج��اني را نميدانن��د زن��دگي انس��انها را طوري مقدر فرموده است كه آنچه نصيب آنها ميش��ود از طري�ق رنج و زحمت و ك�ار و فع�اليت باش�د. از اين رو با اين كه خداوند قدرت داشت كفار را ب��ا اراده كن فيك��وني خ��ود ن��ابود كن��د و س��رزمين آنه��ا را ب��ه ق��وم موسي بسپارد طوري براي آنها زندگي مق��در ك��رد ك��ه از طريق كار و كوش��ش آنه��ا باش��د و ب��ا رنج و زحمت زندگي را بدست آورند ت��ا ق��در آن را بدانن��د. از اين رو مقدر كرد در همان صحراي سينا در بيابان لخت و عور كه فاقد عمران و آبادي و باغ و بوستان بود بمانند و با سرما و گرما و حوادث ط��بيعت مب�ارزه كنن�د ش�ايد در اثر اين جنگها و مبارزهها و برخورد با ح��وادث س��رما و گرما و يا تشنگي و گرسنگي روحيه آنها تقويت شود و قدرت روحي و بدني پيدا كنن��د، بتوانن��د ب��ا كف��ار زم��ان بجنگن��د و س��رزمين حض��رت اب��راهيم را از دس��ت آنه�ا

س��ال در هم��ان40بگيرند. از اين رو مقدر ش��د م��دت كه فاقد وسايل زن��دگي ب��ود صحراي سينا يعني بياباني

بمانن��د ت��ا ع��اقبت خودش��ان ب��ه فك��ر ي��افتن و س��اختن زندگي باشند تا آنچه را يافتهاند و ساختهاند ق��درش را

سال موقعي ك��ه فص��ل س��رما40بدانند. در اين مدت بود خداون��د ب��ا ت��ابش خورش��يد زن��دگي آنه��ا را گ��رم و م�وقعي ك�ه فص�ل گرم�ا ب�ود اب�ري را ب�االي س�ر آنه�ا سايبان مينمود، موقعي ک��ه تش��نه ميش��دند ب��ا اين ك��ه ميتوانس���تند ب���ا كن���دن چاهه���اي كم عم���ق از آبه���اي زيرزميني استفاده كنند وليكن تا اين اندازه هم ق��درت و شهامت نداشتند كه چاهي بكنند و از آبهاي زي��رزمين استفاده كنند خداون��د ب��ه موس��ي فرم��ود همين قطع��ه

Page 167: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص167

سنگي كه روي آن با كنار آن نشستهاي به عصاي خ��ود اشاره كن تا من از اين سنگ، چش��مه آب گ��وارا ب��راي آنها جاري نم�ايم. موس��ي ب�ا عص�اي خ�ود اش��اره ك�رد

12شد وليكن از نظ��ر اين ك��ه آنه��ا چشمه آبي جاري طايف��ه از ص��لب پس��ران حض��رت يعق��وب بودن��د روي رقابت و حسادت ب��ا يك��ديگر حاض��ر نبودن��د ك��ه از ي��ك چشمه آب بخورند بلكه هر طايفه چشمه مخصوصي و سفره معيني از آب و غذا الزم داشتند. از اين رو خ��دا اراده كرد از آن سنگ در بياب��ان خش��ك ص��حراي س��ينا

اي چش��مه آبش��د ت��ا ه��ر طايفه چش��مه ج��اري12 به خود را بشناسد و از چشمه مخصوص ب��ه مخصوص

خود استفاده كند، با يكديگر مب��ارزه و منازع��ه نداش��ته آنها هم اينطور مقرر شد كه هر روز صبح باشند. غذاي

در ج��اي معي��ني در آن بياب��ان، غ��ذاهايي ب��ه ن��ام من و سلوي از آسمان نازل ميشد مأمور بودند هر روز صبح زن و مرد هر كدام آنجا بروند از آن غذاها به نام من و سلوي كه در آن بيابان پي��دا ميش��د ي��ا از آس��مان ن��ازل

روز ب��راي خ��ود جمعآوريميشد برابر خوراك يك شبانه نمايند و اين جمعآوري غذاهاي مخصوص ب��ه ن��ام من و سلوي طوري بود كه اگر يك نفر فق��ط ي��ك س��اعت ي��ا ربع ساعت مشغول جمعآوري شد برابر ي��ك كيل��و غ��ذا

س��اعت بيش�تر مش�غول10تهي��ه ميك��رد و آن ديگ��ري غذاها ميشد آن هم برابر ي��ك كيل��و يع��ني جمعآوري آن

خوراك يك نفر در شبانه روز تهيه ميكرد. كساني كه يك شبانه روز به جمعآوري غ��ذا مش��غول

آوري ميكردن��د و كس��اني هم ك��هكيلو جمع ميشدند يك يك ساعت و نصف س�اعت اش�تغال پي�دا ميكردن�د ي�ك كيلو برابر قوت شبانهروزي خود جمعآوري ميكردند ت��ا

Page 168: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص168

خ��دا ب��ه اين وس��يله ق��درت و عظمت خ��ود را ب��ه آنه��ا بفهماند و آنها را به اراده خ��ود مرب��وط س��ازد. زن��دگي آنها به اين كيفيت در آن بيابان ك��ه ب��ه تعب��ير مع��روف،

س��ال40زمين، فرش آنها و آسمان لحاف آنه��ا باش��د كشيد. نسلي كه ب��ه ب��ردگي ع��ادت ك��رده بودن��د طول

فاق��د روح ش��جاعت بودن��د يع��ني پ��يرمردان و پيرزن��ان دوران فرعون از بين رفتند و نس��ل ت��ازه از دخ��تران و

س��ال آم��ادگي40جوانان بوجود آمدند و در انته��اي آن پيدا كردند بروند سرزمين ابراهيم خلي��ل را از غاص��بين

زن��دگي ع��ادي معم��ولي از و متص��رفين بگيرن��د و يك طريق كار و كاس��بي و كش��اورزي و دام��داري تش��كيل

س��ال كم كم آش��نا40دهن��د. در اين ي��ك چه��ارم آخ��ر ش��دند ك��ه ديگ��ران از طري��ق كش��اورزي و دام��داري اقسام مختلفي از ميوهها و غذاها و حبوبات براي خ��ود

س��ال40تهيه ميكنند وليكن بنياس��رائيل ظ��رف م��دت فقط يك نوع غذا و خوراك به ن��ام من و س��لوي دارن��د كه خداوند به كيفيت اعجاز و غير ط��بيعي در گوش��هاي

س��ينا ب��راي آنه��ا ميس��ازد و آنه��ا اس��تفاده از ص��حراي وس��ايل يكنواخ��تي فاقد زن��دگي از آن ميكنند. ب��االخره

آنها ابرها سايبان كه وسايل طبيعي فقط بلكه معمولي باشد و خورشيد گرم��ا و ح��رارت ب��ه آنه��ا بده��د، زمين

آمدن��د. به ب��ه تنگ بجاي فرش و آسمان به جاي لحاف طع��ام واح��د نص��برعلي كردن��د ك��ه: لن موسي ع��رض

لنا رب��ك نخ��رج كن��ا مم��ا تنبت االرض من بقله��ا و فادع قثائها و فومها و عدسها و بصلها. يع��ني اي موس��ي م��ا از اين غذاي يكنواختي بنام من و سلوي خسته ش��ديم. ه��رروز يكج��ور غ��ذا و خ��وراك. از خ��دا بخ��واه غ��ذاهاي مختلفي براي ما بسازد. از اين سبزيجات و ميوهج��ات

Page 169: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص169

و حبوبات مانند س��ير و پي��از و ع��دس و نخ��ود و گن��دم. نها گفت: اگ�ر چ�نين غ�ذاهايي ميطلبي�د اينآموسي به

غ��ذاها از راهه��اي كش��اورزي و دام��داري ب��راي ش��ما 40حاصل ميشود. از اين راه و در ض��من اين رياض��ت

س��اله آنه��ا را ب��راي ك��ار و تالش و جن��گ وجه��اد آم��ادهنمود.

آيه باال در همين رابطه نشان ميدهد ك��ه بنياس��رائيل در آن دوران زندگي در بيابان كم كم به اوضاع زمان و زندگي س��اير م��ردم آش��نا ش��دند و دانس��تند ك��ه س��اير مردم از طريق باغداري و دامداري و كش��اورزي ان��واع

گوس��فند و ج��ات و گوشتمختلفي از حبوب��ات و ميوه و ماهي براي خود تهيه ميكنند يا ب��راي خ��ود خان��ه مرغ

ساختهاند در داخل اتاقهايي كه خ��ود س��اختهاند زن��دگي ميكنند، بعد از مشاهده اين اوضاع و اح��وال و آش��نايي ب��ه زن��دگي شهرنش��ينها و روستانش��ينها آم��ادگي پي��دا كردن��د مانن��د آنه��ا زن��دگي مجهزت��ر وك��املتري داش��ته

باشند. پس نسل اول كه از بردگان فرع��ون ش��ناخته ش��ده بودند در آن بيابان از بين رفتن��د و نس��ل دوم فرزن��دان

و دانس��تند ك��ههآشنايي پيدا ك��رد آنها به كيفيت زندگي داش��ته مانند ساير ملتها الزم اس��ت ش��هر و روس��تايي

باش��ند. در آن ش��هر و روس��تا از طري��ق كش��اورزي و دامداري اقسام مختلف از ميوهها و غذاها تهيه كنن��د و

كم كم چ��نين عالوه ب��راي خ��ود خان��ه بس��ازند. ل��ذا تقاضايي در آنها پيدا شد ب��ه حض��رت موس��ي مراجع��ه

م��ا از كردند و گفتند : لن نصبر علي طعام واحد. يعني داريم ايم. دوستخس��ته ش��ده اين زن��دگي يكنواخ��تي

مانن��د س��اير م��ردم، ش��هر و روس��تايي داش��ته باش��يم.

Page 170: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص170

كش��اورزي و دام��داري ك��نيم. از طري��ق كش��اورزي و ديگ��ر دام��داري، وس��ايل خ��وراك و پوش��اك و چيزه��اي

آنه��ا فرم��ود: ادخل��و ك��نيم. موس��ي به ب��راي خ��ود تهيه مصرفان لكم ما سئلتم. يع��ني بايس��تي ب��ا عمالق��ه ك��ه سرزمين فلسطين را از اجداد شما گرفتهاند و در آنجا زندگي ميكنند بجنگيد. با جن��گ و قت��ل و كش��تار از آنه��ا بگيريد. آنها را براي جهاد با عمالقه آماده نمود. با آنه��ا جنگيدن�����د. س�����رزمين فلس�����طين و ش�����ام و اردن

ص��غير آس��ياي م��ا بعن��وان س��رزمينهايي ك��ه در زم��ان ش��ناخته ش��ده اس��ت از تص��رف عمالق��ه درآوردن��د. خداون��د ب��راي آنه��ا در س��رزمين فلس��طين و ش��امات سلطنت عظيمي بوجود آورد. در چنين موقعي مصداق معناي كامل اين آيه ش��ريفه ش��ناخته ش��د ك��ه خداون��د

واورثنا القوم الذين استضعفوا مش��ارق االرض فرمود: و مغاربه��ا ال��تي باركن��ا فيه��ا. يع��ني مش��رق و مغ��رب، س��رزمينهاي آب��اد آن روز را م��ا در اختي��ار آن م��ردم

س��لطنت مستض��عف ق��رار داديم. ب��ه اين وس��يله يك عظيم اس�رائيلي بوج�ود آوردن�د ك�ه ت�ا زم�ان حض��رت عيسي و نزديك ب��ه ظه��ور حض��رت خ��اتم االنبي��اء دوام

ه�ا ك��ه خداون��د متع�الپيدا كرد وليكن با يكچ��نين عظمت بدون جنگ و ستيز يا ب��ا كم��ترين ح��ركت و فع��اليت در اختيار آنه�ا گذاش��ته ب��ود و ميدانس�تند پيغم��بران چق��در زي��اد ب��راي آنه��ا منش��اء خ��ير و ب��ركت هس��تند ق��در

را ندانستند. خداوند در گوشه كن��ار ش��هرها و پيغمبران ي از معارفئآباديهاي آنها در هر فصل و زماني كه خال

الهي پي��دا ميش��د و درسهاي دي��ني خ��ود را فرام��وش ميكردند به كفر و نفاق مبتال ميشدند پيغمبري در ميان

بوسيله آن پيغمبر، تعليم��ات دي��ني و آنها مبعوث ميكرد

Page 171: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص171

آنها و مندرجات ت��ورات را زن��ده ميك��رد. همينط��ور ب��ه زندگي و تمدن خود در شعاع دعوت پيغمبران تا زم��ان حضرت عيسي روح الله به زن��دگي خ��ود ادام��ه دادن��د. وليكن بنياس��رائيل از اين هم��ه عظمته��ا ك��ه مش��مول لط��ف و عن��ايت خ��دا ق��رار گرفت��ه بودن��د و خداون��د مس��تقيما ب��ه اراده خ��ود ب��ه وس��يله معج��زات و آي��ات عظيم و عجيب آنه��ا را از س��لطه فرع��ون نج��ات داد و

خشك و س��وزان ب��ا ق��رار دادن اب��ري ك��ه در آن بيابان ك��ه غ��ذاي آنه��ا سايبان آنها باشد و نزول من و س��لوي

گوارا از دل سنگ بجاي اي آبهباشد و يا ظهور چشمه اين كه شكر نعمتهاي خدا را بجا آورند و لطف الهي را منظور نظر داش��ته باش��ند گرفت��ار روح تك��بر و تبعيض نژادي شدند. چنين گفتن��د و نوش��تند و پيگ��يري نمودن��د ك��ه ق��وم بنياس��رائيل و فرزن��دان حض��رت اب��راهيم مخصوصا فرزنداني ك��ه از اس��حاق و همس��رش س��اره بدنيا آمدهان�د خ�دا را موظ��ف و م�أمور ميدانس��تند ك�ه

آنه��او واجب است عظمت خانوادگي آنها را حفظ كند را مش��مول الط��اف و عناي��ات خ��ود ق��رار ده��د، خي��ال كردن��د اين هم��ه موفقيته��ا و موهبته��ا و عناي��ات الهي مرب��وط ب��ه ارزش ذاتي وخ��انوادگي و ن��ژادي اب��راهيم خليل و فرزن��دان او ميباش��د ن��ه اين ك��ه آنه��ا ب��ا س��اير م��ردم از نظ�ر خلقت و ن��ژاد و خ��انواده ف��رقي ندارن��د وليكن خداوند تبارك و تع��الي ب��ه لط��ف و رحمت خ��ود

ب��ر همه معجزات فراعنه اين براي نجات آنها از سلطه كامل تقريب��ا مص��داق اس��ت. نم��وده آنه��ا ج��اري دست

در سوره والفجر شده بودند كه خداون��د مضمون آياتي در اين سوره انس��ان را در دو وض��عيت و در دو ح��الت

Page 172: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص172

قرار ميدهد و براساس قضاوت خالف حقيقت، انس��انرا نكوهش ميكند.

آيات س��وره والفج��ر چ��نين اس��ت ميفرماي��د : فام��ا االنسان اذا ماابتلئ��ه رب��ه فاكرم��ه و نعم��ه فيق��ول ربي اكرمن و اما اذا ماابتلئه فقدر علي��ه رزق��ه فيق��ول ربي اهننن. يعني وقتي كه خداوند انسان را مشمول لط��ف و عنايت خود قرار دهد بجاي اين كه شكر خدا را بج��ا

و اين ثروت و نعمت را از لط��ف و عن��ايت الهي بياورد بدان��د ب��ه جه��ل خ��ود آن را مرب��وط ب��ه ارزش ذاتي و نژادي خ�ود ميشناس��د و ميگوي�د من ب�زرگ و بزرگ�وار بودهام، محترم و ب��ا شخص��يت بودهام، انس��اني مهم و

خدا بوده است ك��ه خانواهاي با اهميت بودهام، وظيفه به شخصيت من احترام بگذارد و مرا مشمول الط��اف و عنايت خود قرار دهد، در ص�ورتي ك�ه خداون�د ص�الح بداند مقدرات خود را درباره انس�ان ع�وض كن��د بج��اي

كندمقرر او فقر و ناداري مقدر و ثروت و نعمت براي اين فقر و ناداري را هم مرب��وط ب��ه كف��ر و گن��اه خ��ود نميدان��د بلك��ه اي��راد و اع��تراض ب��ر خ��داي خ��ود دارد. ميگويد چگونه خدا به من بياعتن��ايي نم��وده، ك��رامت و ب��زرگي و بزرگ��واري م��را نادي��ده گرفت��ه، ب��ه من ك��ه مستحق ث��روت و نعمت بودهام اه��انت نم��وده، فق��ر و

ناداري براي من مقدر و مقرر كرده است. پس قضاوت انسان در دو حالت غنا و ثروت ب��ه اين

ذاتي و كيفيت ب��ر مح��ور خ��ود ب��زرگ بي��ني و ارزش عظمت انساني خود دور ميزن��د ن��ه براس��اس لط��ف و

كه خدا براي بن��دگانش عنايت خدا و امتحانات مختلفي مقدر و مقرر ميكند. انسان بايستي همه جا موج��وديت خود را در برابر عظمت خ��دا ق��رار ده��د. اگ��ر انس��اني

Page 173: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص173

دانا و بامعرفت است و يا از يك پدر و مادر با مع��رفت و خانوادهاي اصيل و نجيب بوجود آم��ده، اين ارزش را از خ��دا بدان��د زي��را انس��ان هرچ��ه دارد از خ��دا ب��ه او

انسان نميتواند در برابر خداوند تبارك و تع��الي.رسيده ادعاي حقانيت و كرامت و ارزش وجود كند. انسان در ذات و حقيقت خود ص�فر مطل�ق اس�ت و از ص�فر هم پايينتر، زيرا ماديت او ك��ه خلقت تن و ب��دن باش��د، اين هندسه خلقت مربوط به لطف خداس�ت، خداس�ت ك�ه او را مجهز و مكمل آفريده، تن س��الم و ب��دن س��الم و اعض��اء س��الم ب��ه او داده اس��ت. همينط��ور از نظ��ر روح��انيت، خداس��ت ك��ه ب��ه او روح حي��ات بخش��يده و قدرت فهم و دانش ب��ه او داده اس��ت. انس��ان از خ��ود

رد ك��ه ح��ق داش��ته باش��د براب��ر خ��دااچه س��رمايهاي د بايس���تد و بگوي���د از نظ���ر اين ك���ه من طال هس���تم و موجوديت طاليي دارم وظيف��ه خ��دا اين اس��ت ك��ه اين ارزش و موجوديت طاليي مرا ب��ه رس��ميت بشناس��د و ب��راي من ارزش طاليي قائ��ل باش��د. ادع��ا در ص��ورتي درس��ت اس��ت ك��ه انس��ان موج��ودي مس��تقل باش��د. مخلوقي جدا از اراده و قدرت خداوند تب��ارك و تع��الي. مقابله و برابري انسان با خداوند متعال مانند مقابله و

دو نف��ر انس��ان.برابري دو نفر انسان با يكديگر نيست نه��ا پيغم��برزاده ي��اآبراب��ر هم ق��رار ميگيرن��د يكي از

شاهزاده نجيب و زيباست و ديگري روستا زاده مجه��ز به زيبايي او نيست اين دو نف��ر انس��ان مقاب��ل يك��ديگر قرار ميگيرند، سفيد پوست زيب��ا و دانش��مند ش��اهزاده

آن سياه پوست روستايي ميگوي��د من از ت��و به��تر و به باالترم ، تو بايستي حق برتري مرا قب��ول ك�ني م��را در درجه اول و خودت را در درجه دوم ق��رار دهي، از من

Page 174: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص174

آقا هستم و ت��و من به دليل زيبايي نژادي.اطاعت كني ي. ادع��اي اين دو نف���ر انس���ان براب���رهسترعيت من

يكديگر شايد منطقي باشد زي��را يكي از آنه��ا ب��ه تم��ام ديگري مح��روم اس��ت و آن وسايل بزرگي مجهز است

مانند مقابله نقره با طال و يا ريگه��ا ب��ا ج��واهرات. ولي انسان در برابر خدا حق ن��دارد ارزشهاي وج��ودي خ��ود

دان��ايم و آق��ا را به رخ خدا بكشد و بگويد چون ك��ه من هستم از پدر و مادر نجيبي بدنيا آمدهام، سفيد پوس��ت

م��را حق ب��زرگي خدا وظيفه داري و زيبا هستم، تو اي ب���ه رس���ميت بشناس���ي و براس���اس اين ب���زرگي و

مق��ام وبزرگواري، ثروت بيشتري به من عن��ايت ك��ني ع���اليتري ب���ه من م���رحمت ك���ني چ���ون من زيب���ايم، بزرگوارم تو بايستي ح��ق زيب��ايي و بزرگ�واري م��را ب��ه

و نعمت اگ��ر ب��ه من ث��روت پس. رس���ميت بشناسي ب��زرگي م��را ب��ه حق وظيف��ه خ��ود را ش��ناختي. ايداده

رسميت شناختهاي و براساس بزرگي و بزرگ��واري من ث��روت و نعمت دادهاي و اگ��ر م��را ب��ه فق��ر و ن��اداري مبتال نمودي وظيفه خودت را نشناختي، ح��ق ب��زرگي و بزرگواري مرا ناديده گرفتي و ثروت و نعمت را از من

. سلب نمودي سان و خدا درس��ت استنآيا يكچنين مقابلهاي بين ا

؟يا نادرست ك���ه انس���ان است مقابل���ه درست اين در ص���ورتي

خ��ودش، خ��ودش را خل��ق ك��رده باش��د و خ��ودش ب��ه خ����ودش زيب����ايي و بزرگ����واري و ش����اهزادگي ي����ا پيغمبرزادگي عنايت كرده باشد. سرمايههاي وج��ودي و ذاتيش از خ��ودش باش��د. در اين ص��ورت ح��ق دارد در براب��ر خ��دا بايس��تد و اظه��ار كن��د ك��ه من ب��زرگ و

Page 175: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص175

بزرگ��وارم، وظيف��ه ت��و اين اس��ت ك��ه ح��ق ب��زرگي و بزرگواري مرا به رسميت بشناس��ي و ب��ه من ث��روت و

من مق��در كني. اگر فقر و ن��اداري ب��راي قدرت عنايت نمودي به من توهين ك��ردي، ح��ق ب��زرگي و بزرگ��واري مرا به رسميت نشناختي. يك چ��نين تفك��ري در انس��ان آن هم در براب��ر خ��داي قادرمتع��ال احمقان��ه و جاهالن��ه است كه انسان خود را بزرگ ميداند و خدا را موظ��ف ميكند كه حق بزرگي او را به رسميت بشناسد و ب��ه او اهانت نكند. زيرا تو اگر سفيدپوست و زيبا هستي و ي��ا شاهزاده و پيغمبرزادهاي اين لطف و عنايت خدا ب��وده اس��ت ك��ه ب��ه ت��و زيب��ايي داده ن��ه اين ك��ه ارزش ذاتي

را ب��ه اراده خ��ودت در داشتهاي و كرامت و بزرگ��واريوجود خودت ساخته و پرداختهاي.

جا شكر و وظيفه انسان در برابر خداي متعال همه ستايش است. انسان ب��ر خ��دا حقي ن��دارد ك��ه خ��دا را موظف به حقشناسي خود بداند. هرچه دارد از خدا ب��ه او رسيده. در وجود خود صفر مطلق يا كم��تر از ص��فر است. پس در اين آيات، خداوند به انساني ك�ه اينط�ور فك��ر ميكن��د ب��زرگ و بزرگ��وار اس��ت و ب��ر خ��دا واجب است حق بزرگي او را بشناس��د ميگوي��د ب��ه ت��و ث��روت دادم تا با مال و ثروت تو را آزمايش كنم كه آي��ا لط��ف

ش��كر خ��دا را بج��ا ميآوري و ب��ه و خدا را منظ��ور داري ضعفا و فقرا خدمت ميكني يا ن��ه. وق��تي ك��ه مش��اهده كردم شكر خدا را بجا نميآوري، ح��ق ض��عفا و فق��را را رعايت نميكني، ثروت را از تو گرفتم و ت��و را ب��ه فق��ر مبتال نمودم. آنجا كه به تو ثروت دادم ب��راي امتح��ان و آزمايش بود نه اين كه مستحق ثروت و نعمت باشي و آنجا كه ثروت را از تو گ��رفتم آن هم ب��ه اين دلي��ل ك��ه

Page 176: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص176

شكر خدا را بجا نياوردي، حق فقرا را رعايت ننم��ودي.پس مستحق سلب نعمت بودي.

بنياسرائيل گرفت��ار ي��ك چ��نين خي��االتي ش��ده بودن��د. ك��ه از آتش كردن��د لط��ف خ��دا ب��ه اب��راهيم خليل خيال

يا لطف خدا به يوسف ص��ديق ك��ه او را از نجات يافته چاه برآورده، به ق��درت و س��لطنت رس��انيده ي��ا لط��ف خدا به موسي پيغمبر كه آن همه معجزات بر دست او جاري نموده اينها همه عنايت خدا نسبت ب��ه اب��راهيم و

رع��ايت ح��ق ب��زرگي و ب��راي.فرزن��دان اب��راهيم ب��وده موفقيتها روي اطاعت آن بزرگواري او خبر نداشتند كه

آنها بود كه در خط اطاعت بودند ن��ه اين شكرگذاري و كه چون ابراهيم يا اوالد ابراهيم بودهاند از خدا طلبكار باشند و خدا وظيفه داشته باشد طلب آنها را بپردازد و

خي��االت، آنها را مش��مول عن��ايت خ��ود ق��رار ده��د. اين بنياسرائيل را به هالكت و ب��دبختي مبتال ك��رد و ع��اقبت مشمول غضب خدا شدند كه وقتي خدا به آنه��ا عن��ايت ميكرد شكر خدا را بجا نميآوردند. ميگفتند وظيفه خ��دا

رعايت نموده كه به ما ث��روت داده بوده و او حق ما را و زم��اني ك��ه خ��دا ب��ر آنه��ا س��خت ميگ��رفت و فق��ر و ناداري براي آنها مقدر ميكرد ميگفتند خدا حقنشناس��ي كرده كه طلب ما طلبكاران را نپرداخته و ما را به فقر

ن��ه نعمته��اي خ��دا را ب��ه حس��اب لط��ف و.مبتال ك��رده عنايت خ��دا ميگذاش��تند و ن��ه هم فق��ر و ن��اداري را ب��ه حساب عدم وظيفهشناسي خود ميگذاش��تند بلك��ه اگ��ر مش��مول لط��ف خ��دا ميش��دند خ��ود را طلبك��ار خ��دا ميدانستند و ميگفتند حق ما را ادا نموده، اگر به فقر و ناداري مبتال ميشدند ميگفتند خدا به م��ا س��تم نم��وده و حق ما را ناديده گرفت��ه. يكچ��نين اخالقي ب��راي انس��ان

Page 177: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص177

كه لطف خ��دا را درب��اره خ��ود جاهالنه و احمقانه است نادي��ده ميگ��يرد و ش��كر خ��دا را بج��ا نميآورد و خ��ود را

ملزم و موظف به اطاعت خدا نميداند.مقدرات بنياسرائيل در طول تاريخ:

در اينجا ممكن است كسي ايراد بگيرد كه پس چ��را خداون��د در مي��ان اين هم��ه انس��انها و پيغم��بران ب��ه حض��رت اب��راهيم خلي��ل اهميت داده و ب��ه او ب��زرگي و بزرگ��واري بخش��يده؟ او را در ابت��دا ب��ه عق��ل و دانش مجهز نموده ت�ا بتوان�د معن��اي توحي��د و خداشناس��ي ي��ا شرك و بتپرستي را بشناس��د، در براب��ر ستارهپرس��تان ايراد بگيرد كه ستاره بدليل محدوديت و بدليل اين ك��ه گاهي در فضايي هست و گ��اهي نيس��ت، نميتوان��د خ��دا

كس��ي باش��د ك��ه هم��ه ج��ا باش��د و گفت خ��دا بايس��تي حاضر و ناظر باشد نه اين كه گ��اهي در ج��ايي باش��د و گاهي نباشد. به همين كيفيت خداوند حض��رت اب��راهيم خليل را به علم و دانش مجهز كرد و بعض��ي فرزن��دان او را هم مشمول لطف و عنايت خ��ود ق��رار داد مانن��د

پيغمبر. پس برهان اين هم��ه يوسف و موسي و عيسي بخششها و محبتها به حضرت ابراهيم چه بوده كه او را

آتش سالم نگه داش��ت و اج��ازه ن��داد آتش در در ميان او اثر كند، همينطور معجزات ديگر. مردم وقتي چ��نين تفاوتي بين افراد بشر مالحظه كنند كه خ��دا ب��ر دس��ت ي��ك نف��ر آن هم��ه معج��زات ج��اري ميكن��د، او را ب��ر دشمنانش غالب و پيروز ميگردان��د و ب��ه ديگ��ري چ��نين توجهي ندارد ميگوين��د ش��ايد آن ي��ك نف��ر ك��ه مش��مول عناي��ات الهي ق��رار گرفت��ه مس��تحق يكچ��نين لط��ف و عنايتي بوده و او نسبت به ديگران يك لياقت ذاتي و يا

لياقت خانوادگي داش��ته ك�ه خ�دا او را م�ورد توج�ه يك

Page 178: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص178

ق��رار داده، بره��ان اين جلوافتادگيه��ا و عقب مان��دگيهاچيست؟

بعض��ي انس��انها آنچن��ان مجه��ز ب��ه علم و فض��يلت ميش���وند و اوج ميگيرن���د ك���ه در اعلي عل���يين ج���اي ميگيرن��د و بعض��يها آنچن��ان م��ورد غض��ب خ��دا واق��ع ميشوند كه در اسفل السافلين حبس ميشوند. يكچنين تفاوتهاي فاحش و عجيب بين انسانهايي كه از يك پ��در و مادر به عمل آمدهاند و گ��وهر ذات آنه��ا ي��ك حقيقت

دليل تفاوتها ب�دون شد كه اين است چيست؟ اگر ثابت و خداوند بدون استحقاق و ب��ه مي��ل و اراده خ��ود بوده

يكي را باال ميبرد ت��رقي ميده��د و ديگ��ري را ت��نزل، در اينجا الزم است ايراد بنياسرائيل را منطقي بدانيم زيرا آنها ميگويند ما اوالد اب��راهيم خلي��ل هس��تيم. ح��رمت و

هم��ه عظمت خ��انوادگي داريم، ج��د م��ا اب��راهيم را آن عظمت داده و او را بر دش��منان پ��يروز گرداني��ده باي��د

خدا ارزش خانوادگي ما را به رسميت بشناسد. در هندس��ه خلقت و اس��ت ك��ه انس��انها ج��واب اين

سرمايههاي وجودي و در ساخت ابت��دايي خ��ود در رحم مادر يكجور و يكنواخت و بدون تف��اوت خل��ق ميش��وند. طينت ابتدايي انسانها و ي��ا م��واد اولي��ه ك��ه انس��انها را

حقيقتي است خلق ميكند يكجور و يكنواخت است. يك بدون تفاوت چنان كه در ق��رآن ميفرماي��د : خلقكم من نفس واحده. يعني شما را از يك جوهر و گوهر واحد و يكجور به نام نفس آفريدم و يا جايي ديگ��ر ميفرماي��د : خلقن��اكم من طين. ش��ما را از گ��ل و خ��اك آفري��ديم و اشاره به آب و خاك ميكند ميفرماي��د : منه��ا خلقن��اكم. يعني از اين آب و خاك تمامي شما را خل��ق ك��ردم. در سوره والتين به اين يكنواختي انسانها در خلقت اشاره

Page 179: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص179

ميكند ميفرمايد : لقد خلقنا لالنسان في احسن تق��ويم. و ك��املترين هندس��ه يعني ما انسان را در بهترين وضع

ك��رديم. اين آفريديم، او را در خلقت مجهز و زيبا خلق تفاوت مراتب براساس علم و عمل آنها پيدا ميشود نه

آنه��ا. اگ��ر انس��انها در خلقت، تف��اوت براس��اس خلقت را م��ؤمن بيافرين��د و ديگ��ري داشته باشند كه خدا يكي

را ك�افرخلق كن��د، اين مس�ئوليت ب��اال پايينه��ا و تف��اوت مراتب، به گردن خداست و خدا ظالم شناخته ميش��ود از اين كه يك نفر را كافر و فاسق خل��ق كن��د و بع��د او

ديگ��ري را و آن را به جهنم ب��برد ك��ه چ��را ك��افر ب��ودي مؤمن خلق كند و او را ب�ه بهش�ت ب�برد ك�ه ت�و م�ؤمن بودي. مثل اين كه خداوند گوسفند را ب��ه بهش��ت ب��برد كه چه حيوان خوبي و حالل گوشتي است و گرگ را به

گرگه�ا ميتوانن��داس�ت.جهنم ببرد كه چ�ه حي�وان ب�دي و ب��ه دلي��ل خدا ت��و م��ا را آفري��دي اعتراض كنند كه اي

آف��رينش ب��د، ب��ه جهنم ب��ردي و گوس��فندان را نيك��و آفريدي و به دليل خلقت خوب، به بهشت بردي. ن��ه در اين صورت نيكان مستحق بهش��تند زي��را ارزش ذاتي و عملي نداشتهاند و ن�ه ك�افران مس��تحق جهنم ك�ه آنه�ا هم محك��وميت ذاتي و عملي نداش��تهاند. ظلمي از اين

تر نميشود كه خدا كسي را ك��افر خل��ق كن��د و او راابال به جهنم ببرد و ديگ��ري را م��ؤمن خل��ق كن��د و او را ب��ه

يكچنين مسألهاي را جبر مينامند. ميگوين��د.بهشت ببرد ك��افر آفري��ده. ها به گردن خداس��ت ك��ه آنهاگناه جهنمي

خداست نه اين كه آنه��ا ب��ه خوبي بهشتيها هم به گردن دليل عمل بد مستحق جهنم و مؤم��نين ب��ه دلي��ل عم��ل

ش��دن خوب، مستحق بهشت شده باشند. گناه جهنمي مرب���وط ب���ه خلقت ميش���ود و خلقت هم ب���ه دس���ت

Page 180: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص180

خداست. پاداش بهشتي شدن هم مرب��وط ب��ه خلقت و آن هم بدس���ت خداس���ت، پس خ���دا ظ���الم ش���ناخته

ميشود. جواب يك چنين اش�كاالتي را خداون�د در كت�اب خ�ود .ميدهد. ميگوي��د انس��انها در خلقت يكج��ور و يكنواختند برطبق يك هندس��ه و فرم��ول، خداون��د آنه��ا را آفري��ده اس��ت و ب��ه هم��ه آنه��ا آزادي داده اس��ت. اين تف��اوت مراتب مربوط به آزادي آنهاست كه بعض��ي ب��ه مي��ل و آزادي راه خوب را انتخاب ميكنن��د و بعض��ي راه ب��د را. تف��اوت انس��انها ب��ا حيوان��ات در آزادي عم��ل و اختي��ار آنهاست نه مربوط به خلقت آنه��ا. پيغم��بران از ابت��داي تاريخ راه تفكر و تعق��ل را انتخ��اب ميكنن��د. در عظمت

خ��واهش و تقاضايش��ان از خ��دا خدا فكر ميكنند، زب��ان خ��دا را عب��ادت ميكنن��د. در اث��ر عب��ادت،.ب��از ميش��ود

مستحق فيض الهي ميشوند، خدا به آنها علم و حكمت و قدرت ميدهد. در اثر عنايت الهي بر ديگ��ران س��بقت ميگيرند. بعضيها به ميل و آزادي خود راه كفر و گناه و مبارزه با پيغمبران را انتخاب ميكنن��د. خ��دا را اط��اعت

و هوس خود، كار ميكنند. قهرا درينميكنند بلكه به هو اثر ظلم و ستم به بندگان خدا ي��ا جن��گ ب��ا پيغم��بران و اولياء خدا مشمول لطف و عنايت خدا واقع نميش��وند، مستحق فيض علم و حكمت نيستند كه خداوند عق��ل و شعور آنها را باال ببرد و موفقيتهاي ديگر. در نتيج��ه اين

و عقبافتادگي مربوط به آزادي انس��انها در جلوافتادگي . كف���ار از لط���ف خ���دااستانتخ���اب كف���ر و ايم���ان

محرومند و مؤمنين از لطف و عنايت خدا برخوردارند. اگر انسانها مانند حيوانات اختيار و آزادي نميدانستند و

تفاوت مراتب به مانند آنها حسن و قبح نميدانستند اين

Page 181: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص181

خدا بود وليكن خدا يكنواخت به همه آنها اراده و گردن آزادي داده و هم���ه را يكن���واخت ب���ه مكتب توحي���د و

خود دع��وت ميل عبادت دعوت نموده است. بعضي به ح�ال آنه��ا خدا را اج��ابت ميكنن��د، الط��اف الهي ش��امل

ميش��ود و ديگ��ران راه كف��ر و گن��اه را انتخ��اب ميكنن��د درست نيست ك��ه كس��اني.قهرا محروميت پيدا ميكنند

در راه مس��تقيم ح��ركت كنن��د و ع��دهاي در بياب��ان و بيراهه وليكن هردو مانن��د هم ب��ه ش��هر ب��ابركت علم و دانش وارد ش��وند. پس ه��ر كس��ي در ت��اريخ زن��دگي، برتري پيدا نموده و خدا او را مشمول عنايت خود قرار داده اين عنايات مربوط به استحقاق او بوده است ك��ه

ك���ه ديگ���ري اط���اعت خ���دا را انتخ���اب نم���وده و آن محروميت پيدا نموده و عالوه مش��مول لعنت و نف��رين خدا واقع شده آن لعنت و نفرين هم مرب��وط ب��ه س��وء اختيار و بدكرداري خودش بوده است. خداوند با كسي خويشاوندي ندارد ك��ه طايفهاي را ب��دون دلي��ل، ت��رقي

دهد و طايفه ديگر را تنزل داده باشد. در اينجا الزم است درباره تفاوت فرزندان پيغمبران

آيا اوالد پيغمبر ب��دليل و فرزندان ديگران بحث كنيم كه پيغم��بر زادگي و ام��ام زادگي برت��ري مخصوص��ي پي��دا ميكند يا اگ��ر پي��دا ميكن��د مرب��وط ب��ه عم��ل و اخالق او

نه بدليل حسب و نسب ؟ است ب��از در اينج��ا مش��اهده مي ك��نيم خداون��د متع��ال ب��ه بعضي انسانها ب��ه دلي��ل پيغم��بر زادگي ي��ا ام��ام زادگي امتيازاتي داده اس��ت، مخصوص��ا اين امتي��ازات درب��اره فرزندان حضرت خاتم االنبياء و موال علي بن ابيط��الب

مشهود و مشهور است.

Page 182: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص182

انسانهايي كه سيد شناخته ميش��وند از اوالد زه��را و اميرالمؤم��نين امتي��ازات مخصوص��ي پي��دا كردهان��د.

امتيازات دنيايي و امتيازات آخرتي. امتي��ازات دني��ايي آنه��ا اين اس��ت ك��ه پيغم��بر اك��رم )ص( در تقس���يم بيت الم���ال ك���ه از خمس و زك���ات

آوري ميش����ود ي����ك دوم خمس را ب����ه س����اداتجمع اج��ازه ن��داده اس��ت ك��ه از زك��ات ب��ه.اختص��اص داده

سادات فقير داده شود و سفارش كرده است كه آنچه آوري ميش��ود ي��ك دوم آندر بيت الم��ال از خمس جمع

مخص��وص س��ادات اس��ت و آنچ��ه از زك��ات جمعآوري ها ك��ه ي��ك دومميشود مخصوص غيرس��ادات. از خمس��

مخص��وص س��ادات اس��ت ب��ه فق��راي غ��ير س��يد داده ميشود وليكن از زكات ك��ه ص��دقات اس��ت ب��ه فق��راي

.سيد داده نميشود مگر كه روي اضطرار باشد در اينجا مشاهده ميكنيم يك دوم خمس غنايم را ب��ه س��ادات فق��ير اختص��اص داده و از نظ��ر آخ��رتي هم مش���اهده ميك���نيم ك���ه پيغم���بر اك���رم در ح���ديثي فرمودهاند : كل حسب و نسب ينقطع ي��وم القيام��ه اال حس��بي و نس��بي. يع��ني هم��ه وابس��تگيهاي حس��بي و نسبي روز قيامت از رسميت ميافتد و منقطع ميش��ود. كسي را بدليل حسب و نسب به بهش�ت نميبرن��د و ب�ه دلي��ل فق��دان حس��ب و نس��ب ب��ه جهنم نميبرن��د مگ��ر

ك�ه حس�ب و نس�ب من ك�ه منقط�ع نميش�ود. كس�اني منسوب به من هستند از طريق پدر و مادر يا مادر تنها و يا پدر تنها بگويند اوالد پيغمبر هستيم بهش�تي هس�تند و محكوم به جهنم نميشوند و اگر اين حس��ب و نس��ب را نداشته باشند مربوط ب��ه اعم��ال خودش��ان هس��تند.

اگر عملشان صالح باشد بهشتي هستند و اال جهنمي.

Page 183: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص183

مشاهده ميكنيم انتساب به رس��ول پس در اينجا هم و انس��اني را ب��دليل اين آخرتي پيدا كرده خدا رسميت

ها از غ��يركه از سادات است به بهشت ميبرند و جهنمي كس��ي از س��ادات، جهنمي نميش��ود. ب��ا اين. س��اداتند

حساب يهوديان كه يكچنين تبعيض نژادي بوجود آوردند و گفتند چون ما از اوالد ابراهيم خلي��ل هس��تيم بهش��ت مال ماس��ت و ث��روت دني��ا هم ب��راي م��ا خل��ق ش��ده و اينط��ور تبلي��غ كردن��د ك��ه خداون��د دني��ا و آخ��رت را ب��ه

داده همانطور كه ث��روت پ��در و م��ادر ب��ه ابراهيم خليل ديگ��ران، اين دني��ا و آخ��رت هم ك��ه اوالد ميرسد ن��ه به

ثروت ابراهيم است به اوالد او ميرسد نه به ديگران. ممكن است بگوييم آنها دليلي بر ادعاي خ��ود دارن��د ك��ه اوالد اب��راهيم هس��تند گرچ��ه از اب��راهيم خلي��ل ي��ا كتابهاي آسماني ديگر يك چنين س��ندي ب��ه م��ا نرس��يده است كه چون آنها پيغمبرزادهان��د ب��دليل پيغم��برزادگي چنين امتيازي به دست آوردهاند وليكن از رس��ول خ��دا

ك��ه پيغم��بر اس��الم ي��ك چ��نين رواي��تي نق��ل ش��ده فرمودهاند: هر نوع رشته حسبي و نس��بي روز قي��امت قطع ميش��ود مگ��ر حس��ب و نس��ب من و ديگ��ر امتي��از

دوم خمس بيت المال به فرزندان خودش. دادن يكميپرسيم برهان اين امتيازات چيست؟

در ج��واب ميگ��وييم اوال خداون��د در ق��رآن حس��ب و نسب را روز قيامت لغ��و نم��وده ميفرماي��د : ال انس��اب بينهم يومئذ و ال يتسائلون و يا در آيه ديگري ميفرمايد: يوم الينفع مال و البن��ون اال من اتي الل��ه بقلب س��ليم. مضمون آيات نامبرده لغويت حسب و نسب است ك��ه خداون��د ميفرماي��د: آنچ��ه در ع��الم آخ��رت ماي��ه نج��ات است قلب سالم و نيت سالم است يع��ني كس��اني ك��ه

Page 184: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص184

اه��ل ايم��ان و عم��ل ص��الح هس��تند داراي قلب پ��اك و دارايهس��تندسالمند و كساني كه مبتال به كفر و گناه

قلب مريض و ناسالم هستند. پس ابت��دا ميگ��وييم حكم ق��رآن ب��ر اح��اديث و رواي��ات ح��اكميت دارد. درس��ت نيست كه خدا يك انساني را كه كافر و گناهك��ار باش��د بدليل پيغمبرزادگي يا امام زادگي به بهشت ببرد با اين كه كافر و گناهكار است و ديگري را كه مؤمن و صالح باش��د داراي قلب س��الم ب��ه جهنم ب��برد و ي��ا درج��ات بهشتي او را ضعيف كند بخاطر اين كه ام��ام زاده و ي��ا پيغم��برزاده اس��ت. ي��ك چ��نين حكمي در ق��رآن وج��ود ندارد بلكه خداوند حسب و نسب را لغ��و نم��وده و علم و عمل را حاكم قرار داده اس��ت. ممكن اس��ت كس��ي

كه عموميت دارد يعني همه ج�ا حس�ب بگويد آيه قرآن اوالد.و نسب را لغ��و و ايم��ان و تق��وي را ح��اكم ميكند

پيغمبر از اين قاعده عموم استثناء شدهاند چ��ون اوالد هستند گرچه كافر و گناهكار باشند و پيغمبرند، بهشتي

.ديگ��ران اگ��ر ك��افر و گناهك��ار باش��ند جهنمي هس��تند جواب اين است ك��ه هرگ��ز خداون��د كف��ر و گن��اه را ب��ه رسميت نميشناسد. كافر و گناهكار هر كسي كه باش��د خدا هرگز ايمان و تقوي را از رسميت نمياندازد گرچ��ه م��رد م��ؤمن ك��افرزاده و ي��ا من��افق زاده باش��د. مالك اص��لي در نج��ات و هالكت كف��ر و ايم��ان اس��ت. ك��افر بدليل كفر، جهنمي است و مؤمن بدليل ايمان، بهشتي

است. خداون��د در آيهاي ك��ه امتي��ازات قبيلهاي را تعري��ف ميكند ميفرمايد : اين نام و نشان قبيلهاي كه هركس��ي از طايفهاي و از پدر و مادر مخصوصي بدنيا آمده براي اين است كه يكديگر را بشناسند. اگر تمامي م��ردم از

Page 185: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص185

نظر نژاد و قبيله يكنواخت بودند، شناسايي آنها مشكل ب��ود. خداون��د در ن��ژاد و رن��گ پوس��ت و كش��ورها و مملكتها اختالفات بوجود آورده تا انسانها براي يك��ديگر قابل شناسايي باش��ند و در آخ��ر همين آي��ه مرب��وط ب��ه نژاد و قبيله ميفرمايد: ان اكرمكم عندالله اتقيكم يعني هركس��ي تق��وايش بيش��تر باش��د پيش خ��دا آبرومن��دتر

است. مش��اهده ميك��نيم آي��ات ق��رآن بنياس��رائيل را ك��ه فرزندان ابراهيم خليل هستند بدليل كفر و گن��اه، لعنت نموده و آنها را مشمول غضب خود قرار داده. همه جا آيات مغضوب و مغضوبين به بنياسرائيل تفس��ير ش��ده كه آنها اقوام مغضوب خ�دا هس�تند. دالي�ل مغض�وبيت، كفر و گناه آنها بوده و اين كه اين همه پيغمبران را ب��ه قتل رسانيدهاند. پس آيات قرآن به طور كلي ايم��ان و تقوي و يا كفر وگن��اه را مالك بهش��تي ش��دن و جهنمي

شدن قرار داده نه حسب و نسب را. دراين رابطه به سراغ حديث مشهور از پيغم��براكرم )ص( ميرويم كه فرمودند: تمامي حس��ب و نس��بها روز قي��امت لغ��ويت پي��دا ميكن��د مگ��ر حس��ب و نس��ب من. ميگوييم اگر از اوالد پيغمبر كساني پيدا شدند كه ك��افر و گناهكار بودند چگونه ممكن است خداوند كفر و گناه آنها را ناديده بگيرد و آنها را ب��ه بهش��ت ب��برد؟ بهش��ت نتيجه ايمان و تقوي است ن��ه ي��ك بخش��ش دلبخ��واهي. هركس درخط ايمان و تق��وي باش��د محص��ول ايم��ان و تقوي يك زندگي مدرن و مجهزي است بنام بهشت. در اينجا به سراغ اوالد پيغمبر ميرويم. حاالت تاريخي آنه��ا را مش��اهده ميك��نيم. اگ��ر تم��امي آنه��ا م��ؤمن بودن��د و الاقل ذرهاي محبت رسول خ��دا )ص( و حض��رت زه��را

Page 186: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص186

)س( و ائمه اطهار )ع( در دل آنها بود و گن��اه كبيرهاي نداشتند البته بدليل همان ذره محبت، مستحق بهش��تند و كافر بحساب نميآيند زي�را ك�افر كس��ي اس�ت ك��ه ب��ا رس��ول خ��دا و پيغم��بران و انس��انهاي خ��وب، دش��مني قلبي دارد و از آنها متنفر است. از اوالد پيغمبر يكچنين انساني پيدا نميشود كه دش��مني قل��بي ب��ا رس��ول خ��دا داشته باشد بلكه خواهي نخواهي دوستي قلبي دارند و بدليل همان دوستي، م��رتكب كف��ر و گن��اه نمیش��وند و اين دوستي و عدم كفر و گناه در غ��ير س��ادات هم ك��ه

باشد رسميت دارد. حديث درباره موال اميرالمؤم�نين )ع( وارد ش��ده ك�ه فرمودند : حب علي حسنه و ال نصير معها سيئه. يعني دوستي علي بن ابيطالب يك سرمايه خوبي اس��ت ك��ه عمل گناه و معصيت به آن ضرر نميزن��د. يع��ني گن��اه و معص��يت آن ق��در ق��درت ن��دارد ك��ه محبت ب��ه علي بن ابيطالب را تبديل به عداوت كند. ممكن است دوستان علي )ع( گناهك���ار باش���ند، گ���اهي دروغ بگوين���د ي���ا شرابخوار باشند و يا تارك الصلوه و ت��ارك الحج وليكن اين گناهها آنقدر قدرت ندارد ك��ه محبت علي را از بين

ببرد. محبت يك اصلي است در قلب انسان كه ي��ا ظ��اهر نميش��ود ي��ا اگ��ر محبت ب��ه اولي��اء خ��دا در قل��بي ق��رار گرفت از بين نميرود. پس اين محبت در سادات باش��د يا در غير س��ادات رس��ميت دارد و ماي��ه نج��ات انس��ان ميش��ود. ممكن نيس��ت انس��اني از نس��ل رس��ول خ��دا )ص( با رسول خدا دشمني داشته باشد. پيغمبر اسالم آنق��در ج��الب و ج��اذب اس��ت و ب��راي بش��ريت منش��اء رحمت و ب��ركت اس��ت ك��ه ه��ركس ن��ام او را بش��نود

Page 187: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص187

محبت به او پيدا ميكند گرچ��ه رابط��ه حس��بي و نس��بي نداشته باشد. پيغم��بر از نظ��ر حس��ن اخالق و خ��وبي و زيب��ايي و محبت ب��ه انس��ان مانن��د خورش��يد در ت��اريخ زندگي بشر ميدرخش��د. كس��ي پي��دا نميش��ود ك��ه ب��ا او دش��مني و عن��اد داش��ته باش��د ي��ا محبت او را در دل نداشته باشد گرچه از نظ��ر حس��ب و نس��ب خيلي دور

باشد. مشاهده ميكنيم ابولهب كه عموي پيغم��بر اس��ت از اوالد عبدالمطلب ك��ه ج��د پيغم��بر اس��ت ب��دليل كف��ر و گناه و دش�مني ب�ا پيغم�بر مس�تحق لعنت خ�دا ش�ده و خداوند سورهاي به ن��ام تبت در لعن و نف��رين او ن��ازل كرده است. با اين حساب فرمايش رسول خدا درب��اره حسب و نسب از اين جهت درست اس��ت ك��ه ه��ركس رابطه حسبي و نسبي با آن حض��رت دارد محبت ب�ه او هم دارد و اين محبت نج��ات بخش اس��ت. خيلي كم ي��ا نادر اتفاق ميافتد كه ي��ك انس��اني دش��من پ��در و م��ادر خود باشد. پس اول ايمان و تقوي حاكم است. هركس باش��د و از ه��ر ن��ژادي باش��د. هم��راه ايم��ان و تق��وي، حس���ب و نس���ب هم س���ودمند اس���ت. از اين جهتسودمند است كه كفر و گناه انسان را تقليل ميدهد. و اما مسأله خمس، ميگوييم بيت المال اگر بدست خدا و رس��ول خ��دا )ص( و ائم��ه اطه��ار)ع( باش��د آنه��ا يكن��واخت اين بيت الم��ال را مي��ان هم��ه مس��لمانان تقسيم ميكنند به هركس مستحق است ميدهن��د وليكن وقتي بيت المال بدست ديگران باش��د مانن��د بنيامي��ه و ب���ني عب���اس آنه��ا تبعيض قائ���ل ميش���وند، خ���ود را و وابستگان به خود را خيلي خوب مجهز ميكنند و به آنها ثروت ميدهند و اوالد پيغمبر اسالم و ائمه اطه��ار را در

Page 188: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص188

فقر و ناداري نگه ميدارند. نظر به اين ك��ه آنه��ا تبعيض ن��ژادي قائ��ل ش��دهاند و اوالد پيغم��بر را از بيت الم��ال محروم نمودهاند ائمه اطه��ار ب��راي ج��بران مح��روميت آنه��ا ي��ك دوم خمس غن��ايم را اختص��اص ب��ه س��ادات دادهاند تا عدالت بوج��ود آي��د و فق��ر و ن��اداري ب��ر آنه��ا

حاكم نگردد. بطور كلي نميتوانيم در دين مقدس اسالم ايم��ان و تقوي را براي استحقاق بهشت و يا كفر و گناه را براي استحقاق جهنم لغو كنيم كه بگوئيم يك كافر ب��ا حس��ب و نسب خوب، بهشتي ميشود و يك م��ؤمن و پرهيزگ��ار به دليل حسب و نسب بد، جهنمي ميشود. ابت��دا همين ق��انون الهي ح��اكم اس��ت ك��ه فرم��ود : ان اك��رمكم عندالله اتقيكم. هر ك��ه تق��وايش بيش��تر اس��ت گراميتر است. براي لغو تبعيض نژادي در اس��الم داس��تان كف��ر اب��ولهب و س��ورهاي ك��ه در لعن او ن��ازل ش��ده اس��ت

كفايت ميكند. موضوع لغويت تبعيض نژادي در بنياسرائيل :.

بي شك بنياسرائيل كه اوالد حض��رت اب��راهيم خلي��ل بودن��د و پ��دراني مانن��د يعق��وب و يوس��ف و اس��حاق داشتند يك نژاد س��امي بحس��اب ميآمدن��د زي��را حقيقت��ا اب��راهيم خلي��ل روي ارتب��اط ب��ه ذات مق��دس خداون��د متعال و مبارزات با بتس��ازي و بتپرس��تي و بن��اي خان��ه كعبه و اين ك�ه حاض�ر ش��د فرزن�د خ�ود را در راه خ�دا قرباني كن��د ي��ا در راه خ�دا جه�اد كن��د و ش��هيد ش��ود و هزاران معجزات ديگر كه بر دست او و اوالد او ظ��اهر شد، مخصوصا حضرت يوسف )ع( كه از طريق خدمت ب���ه م���ردم و نج���ات دادن م���ردم زم���ان از قحطي و

كه ميتوانست با چند كيل��و غل��ه از خشكسالي در حالي

Page 189: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص189

گندم و ج��و خانوادهاي را ب��ه ب��ردگي بكش��د ي��ا تم��امي ثروت زمان را در مقابل قرص ناني ك��ه ب��ه آنه��ا بده��د جمعآوري كند با يك چ��نين موفقي��تي غالتي ك��ه ذخ��يره كرده بود ارزان و ف��راوان در اختي��ار م��ردم گذاش��ته و مردم را از قحط سالي نجات داد يا حضرت موسي كه آن همه قدرت و عظمت افسانهاي پيدا ك��رد ابرق��درت زمان خود را كه فرعون بود به زان�و در آورد و بردگ�ان را از سلطه او آزاد نمود، قهرا اوالد ابراهيم بدليل ي��ك چ���نين معج���زات و امتي���ازات الهي و علم و دانش و تقوايي كه بدست آورده بودند يك ن��ژاد برت��ر و س��امي شناخته شده بودن��د. خداون��د متع��ال هم در اين رابط��ه

يعني خداوند ش��ما ميفرمايد : وفضلتكم علي العالمين. داد. اولين ع��الم برت��ري بنياس��رائيل را ب��ر تم��امي اهل

انسانهايي كه در تاريخ يك تمدن عالي دي��ني و انس��اني بوجودآوردن��د. پيش از آنه��ا حكوم��تي و س��لطنت دي��ني

كم��ك وج��ود نداش��ت. ملت بنياس��رائيل بودن��د ك��ه به پيغم��بران سياس��تمداري مانن��د يوس��ف و موس��ي و س��ليمان و داني��ال پيغم��بر ي��ك تم��دن عظيمي بوج��ود آوردن��د و از نظ��ر م��ادي و معن��وي برت��ري جه��اني پي��دا كردند، وليكن الزم بود بدانيم كه اين فضيلت و برت��ري روي چ��ه مالكي ب��وده اس��ت. بط��ور كلي دلي��ل برت��ري

كه در تاريخ برتر و باالتر شناخته شده چه بوده انساني است. آيا برتري انسان برتر بدليل حسب و نسب بوده

است يا بدليل علم و فضيلت و ايمان و تقوي ؟ پيغمبر اكرم فرموده : انا سيد ول��د و ال فخ��ر. يع��ني

هستم، فخ��ر هم نميكنم من بهترين و برترين اوالد آدم زيرا در اثر بندگي و اط��اعت، لط��ف خ��دا ش��امل ح��ال من شده است. پس مالك فضيلت در انسانهاي برتر و

Page 190: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص190

ب��االتر علم و فض��يلت و ايم��ان و تق��وي ب��وده اس��ت. خداوند از مسير ايم��ان و تق��وي و خل��وص و اخالص در خ��دمت ب��ه م��ردم ب��ه انس��ان علم و حكمت ميده��د و درجات فهم و شعور او را باال ميبرد. قه��را ب��ر اس��اس

ه نتيج��ه ايم��ان وك��همين س��رمايههاي دروني و رواني تق��وي و خل��وص و اخالص اس��ت، درج��ه انس��ان ب��اال ميرود. مثال در يك خانوادهاي بعضي فرزندان به پ��در و مادرشان خيلي خدمت ميكنند و نسبت ب��ه آنه��ا اخالص و محبت دارن���د، محب���وبيت بيش���تري پي���دا ميكنن���د و فرزن��داني ك��ه در آن درج��ه محبت و اح��ترام نيس��تند محب��وبيت كم��تر، و اين محبوبيته��ا نت��ايج قه��ري اعم��ال خوب است نه اين ك��ه خداون��د ب��دون دلي��ل ب��ه بعض��ي افراد امتياز مخصوصي بدهد و بعضي را از آن مح��روم

گرداند. وقتي كه از رسول خدا سئوال كردند ك��ه ي��ا رس��ول

چ��ه كس��ي س��يد.الله بهترين آقا در ميان مردم كيست مردم شناخته ميشود حضرت جواب دادند : سيد القوم

آقاي هر جمعيتي خادم و خدمتگزار آنه��ا خادمهم. يعني سيادت و برت��ري، فض��يلتها و خواهد بود. بنابراين مالك

ك��ه نتيج��ه ايم��ان ب��ه خ��دا و است علم و حكمته��ايي خدمت به مردم است. اين مالك در هرجا باشد صاحب آن برتري پيدا ميكند. درست مضمون فرمايش پيغم��بر كه فرمود: سيد القوم خادمهم. يعني آقاي ه��ر ق��ومي خادم آنها خواهد بود. پيغمبران از اين جهت برتري پيدا ميكنند و محبوبيت خدا و خلق خ��دا را بدس��ت ميآورن��د كه در اطاعت خدا و در خدمت خل��ق خ��دا مي باش��ند.

ها را تحم��ل ميكنن��د ت��اچقدر زياد مصيبتها و رنج و محنت بتوانند انساني را از مهلكه كفر و گناه نجات دهند و به

Page 191: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص191

و مالك برت��ري عزت و س��عادت ايم��اني برس��انند. پس سيادت و آقايي، ايمان و تقوي و علم و فضيلت است. علم و فض��يلتي ك��ه در خ��دمت ب��ه م��ردم باش��د ن��ه در

كسي كه هنر خود را سرمايه اس��تثمار.استثمار مردم بندگان خدا قرار ميدهد پيش از آن ك��ه محب��وب م��ردم واقع شود مبغوض م��ردم خواه��د ب��ود. بنياس��رائيل اين علم فضيلت و ايمان و تقوي را كه س��رمايه س��يادت و برتري اجداد آنها مانند ابراهيم و يعقوب و يوس��ف ب��ود

آن راه ج��رم و جن��ايت را فراموش كردن��د و ب��ه عكس گرفتن��د. چق��در زي��اد روش ج��د خ��ود اب��راهيم را ك��ه بتشكني و خداپرستي بود رهاكردند و بتپرس��ت ش��دند.

را كه رهبر ايم��ان همه پيغمبران در مرام بتپرستي اين و تقوي بودند به قتل رسانيدند يا با آنها مخالفت كردند و اين همه پيغمبران آنها را از ظهور پيغمبر اسالم خ��بر دادند و به بنياسرائيل سفارش كردند ك��ه اگ��ر ع��زت و عظمت ميخواهي��د ب��ه پيغم��بر آخرالزم��ان ك��ه از اوالد ب��رادر ش��ما اس��ماعيل پي��دا ميش��ود ايم��ان بياوري��د ت��ا برت��ري ش��ما محف��وظ بمان��د واال مغض��وب خ��دا واق��ع ميشوند وليكن بنياسرائيل ب��ه عكس اين سفارشها ك��ه از پيغمبران خود داشتند عيسي مسيح را به دار زدند و هزاران پيغمبر را به قت��ل رس��انيدند. ب��ا پيغم��بر اس��الم رسول خدا جنگيدند و اين هم��ه فس��اد و مفس��دهها بپ��ا كردند. پس ايمان و تق��وي ك��ه مالك برت��ري و فض��يلت ب��ود از دس��ت دادن��د و ص��فات ض��د آن يع��ني خي��انت و بتس��ازي و بتپرس��تي ك��ه مالك رذيلت و فض��يحت ب��ود پيش گرفتند. در نتيجه مشمول غضب خدا واقع ش��دند و اين همه خداوند در قرآني كه بر حضرت رسول نازل كرد آنها را لعنت نم��ود و فرم��ود: ض��ربت عليهم الذل��ه

Page 192: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص192

والمسكنه وب�اء و بغض��ب من الل��ه يع�ني لب�اس ذلت و پريشاني به قامت آنها دوخته شد، برگش��ت ب��ه غض��ب خدا نمودند، بعد از آن كه بهترين انسانهاي تاريخ بودند. از نظر جرم و جنايت بدترين انس��انهاي ت��اريخ ش��ناخته شدند. پس تكليف نژاد و نژادپرستي كامال معل��وم ش��د كه خداوند كسي را به دليل ن��ژاد، امتي��از نميده��د مگ��ر

اين كه ايمان و تقوي داشته باشد. خداوند متعال در تاريخ زن��دگي انبي��اء و اولي��اء، ق��وم

جامع��ه بش��ريت مع��رفي بنياسرائيل را بعنوان الگ��و به ميكن��د ك��ه چط��ور و چگون��ه آنه��ا از يكط��رف يكچن��ان

و پادشاهي عظمت و مقام بزرگي پيدا كردند به قدرت را در داي�ره ح�اكميت پادش�اهان ع�الم رسيدند و تم�ام

خود قرار دادند، يكچنان سلطنتي ك��ه گ��ويي انس��انها و حيوانات و كوه و دري��ا و ص��حرا در اط��اعت آنه��ا ق��رار گرفت. حشمت سليمان بن داوود زب��انزد ت��اريخ ش��د و هنوز نمونه آن قدرت و س��لطنت در ع��الم پي��دا نش��ده است كه يك سلطان پرندگان را مأمور خود قرار دهد. نيروي طوفان و باد را به اختيار خ��ود در آورد، ب��ا اراده و اعجاز، معدن فلزات را مانند مس و آهن ب��ه جري��ان

مس��ي ي��ا ظ��روف مس��ي هاياندازد و آن همه مجسمه را ك�ه آش��نايي ب��ه زن��دگي بسازد. تم��ام جمعيت زم��ان

نداشتند سر سفره خود حاضر سازد. انسانهاي وحشي بياباني را سر سفره خود جمع نمايد، به آنها غ��ذا بده��د .و آنه��ا را ك��ار بزن��د و از اين قبي��ل موفقيته��اي ديگر

چگونه و به چه مالكی يك چنين موفقيتي در تاريخ پي��دا نمون��ه و كردن��د ك��ه در اوج ع��زت و عظمت و ق��درت،

نظير نداشت. خداوند در تعري��ف ق��درت داوود پيغم��بر ميفرمايد: وسخر نا له البنال يسبحن والطير. كوهه��ا را

Page 193: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص193

.مس��خر داوود پيغم��بر نم��وديم. منظ��ور از اين كوهها حكومته��ا از قدرتهاي بزرگ جهان است. يع��ني تم��امي

اقم���ار حك���ومت بنياس���رائيل ب���ه حس���اب آمدن���د و بنياسرائيل حاكم مطلق بالمنازع عالم ش��ناخته ش��دند. پس از نظ��ر عظمت و ق��درت و تم��دن و م��ديريت و سياس��ت در اوج ق��رار گرفتن��د ك��ه هن��وز هم در ت��اريخ نمونه ندارند. همين قوم بنياسرائيل باز در آين�ده ت�اريخ آنچنان در حضيض ذلت قرار گرفتند كه همه جا تقريب��ا تحت الشعاع ضعيفترين دولتها و حكومتها واقع ش��دند. نظام مملكتي و نژادي خود را از دست دادند و در ه��ر كش��وري زن��دگي كردن��د. بط��ور وابس��تگي نزدي��ك ب��هريخور مس��لمانان زم��ان بردگي زندگي نمودن��د، ت��و س��

يئو قانوني پيدا كردند تا جا ديني شدند، يك ذلت واقع ك��ه خ��دا ب��ه مس��لمانان س��فارش ميكن��د و ميفرماي��د: بنياسرائيل را ك��امال زي��ر س��لطه خ��ود ق��رار دهي��د، ب��ه كيفيتي كه اگر باج و خراج و مالياتي به دولت اس��المي ميرسانند اين باج و خراج به كيفيتي باشد كه در نهايت عزت مسلمانان و ذلت آنها انج��ام ميگ��يرد. ميفرماي��د: ح��تي يعط��وا الجزي��ه عن ي��دوهم ص��اغرون. يع��ني ب��ه كيفيتي ماليات حكومت اس��المي را ب��ه دولت اس��المي بپردازند كه دست خود را كه بخشنده و دهنده مالي��ات اس��ت پ��ايينتر ق��رار دهن��د و دس��ت م��أمور حك��ومت اسالمي باالتر از دست آنها قرار گيرد و در حال ذلت و خواري آن جزي��ه را بپردازن��د ن��ه ب��ه كيفي��تي ك��ه مانن��د مسلمانان در تساوي ق�انوني باش�ند و ي�ا ح�ق آزادي و آقايي داشته باشند. در قانون اسالمي، دولت اس��المي ك��ه از مس��لمانان مالي��ات خمس و زك��ات ميگ��يرد ي��ا مسلمان خمس و زكات به دولت اسالمي ميسپارد ه��ر

Page 194: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص194

دو در يك درجه و در يك شأن و مقام واق��ع ميش��وند و از احترامات متقابل برخوردارند وليكن ي��ك يه��ودي ك��ه ماليات خود را به حك��ومت اس��المي ميس��پارد و اج��ازه ميگيرد در شعاع حكومت اسالمي زندگي كن��د بايس��تي مالي��ات خ��ود را ب��ه كيفي��تي بس��پارد ك��ه دس��ت پ��ايين ش��ناخته ش��ود و مس��لمان ب��ه كيفي��تي مالي��ات را از او

كند كه ت��وأم ب��ا ع�زت و عظمت اس��المي باش��د. قبول و اس��المي و ق��انوني آن يكچنين ذلت ي��ا عظمت دي��ني

هم به دستور خداوند تبارك و تع��الي در ارتب��اط ملت و قومي رسميت نيافته است. مثال ج��ايي خداون��د متع��ال به حكومت اسالمي دستور دهد فالن طايفه از كف��ار را در نهايت ذلت و خواري قرار دهد تا جايي كه به پيغمبر اك��رم )ص( دس��تور ميده��د و ميفرماي��د : وان اح��د من المشركين استجارك ف��اجره ح��تي يس��مع كالم الل��ه ثم

كرد در پن��اه ابلغه مامنه. اگر مشرك بتپرستي خواهش تو باشد و در جوار تو قرار گيرد تا از دانشگاه اسالمي استفاده كند و كلمات قرآن را فراگيرد به او پناه ب��ده،

درو س يب��ه او درس ب��ده، اس��م او را در دانش��گاه بنو حف��اظت و حم��ايت خ��ودت ق��رار ب��ده. وق��تي هم ك��ه خواست به شهر و ديار خ��ود برگ��ردد چن��د نف��ر م��أمور .مسلمان را به حفاظت او تا شهر و ديارش مأمور كن

خداوند درباره يك مشرك يكچنين فرماني صادر ميكن��د تا آن مشرك با عزت و عظمت بياي��د و ب��ا اس��كورت و

خداوند درب��اره مأموران اسالمي به وطن خود برگردد. چ��نين قض��اوت ميكن��د و ميفرماي��د: ح��تي يهودي��ان اين

يعطواالجزيه عن يدوهم صاغرون. ت��ا مجب��ور ش��وند در مالي��ات خ��ود را بپردازن��د و از آن،حال قب��ول حق��ارت

طرف آيات ديگري درباره آنه��ا ن��ازل فرم��وده و چن��ان

Page 195: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص195

آنها را مش��مول لعنت و نف��رين خ��ود و مش��مول لعنت س��اير پيغم��بران ق��رار داده ك��ه هيچ مل��تي را هرچن��د مش��رك باش��ند مش��مول يكچن��ان ذلت و لعن��تي ق��رار ن��داده اس���ت. چق��در ب��ا اص��رار و تك���رار در ق��رآن ميفرمايد: ضربت عليهم الذله والمسكنه ي��ا ميفرماي��د: لعنوا علي لسان موسي و عيسي و داوود و امث��ال آن. پس مش���اهده ميك���نيم ك���ه در تق���دير خ���دا طايف���ه بنياسرائيل از يك طرف در اوج عزت و عظمت نزديك به كهكشانها قرارگرفتهاند و از ط��رف ديگ��ر در نه��ايت ذلت وخ��واري و در اعم��اق اس��فل الس��افلين س��قوط نمودهاند. يكچنين عزت و ذلتي آن هم ب��ه حكم خ��دا و به قضاوت پيغمبري كه رحمت عالميان است در ت��اريخ

سابقه ندارد. برهان اين عزت و ذلت همان ايمان و تقوي توأم با صداقت و امانت و اخالص و نجابت يا كفر و نفاق توأم با بزرگترين خيانتها كه كشتن بن��دگان خ��دا و پيغم��بران خدا ميباشد. يع��ني بنياس��رائيل در عم��ل و اخالق در دو

حال و دو گروه تقسيم شدهاند. گروه اول كه در رأس آنه��ا پيغم��بران و هم��راه آنه��ا مؤم��نين و ص��الحين و رئيس آنه��ا اب��راهيم، يعق��وب و يوس��ف و موس��ي بودهان��د در اعلي عل��يين محب��وب خداون��د تب��ارك و تع��الي و مش��مول لط��ف و رحمت خداوندند، از گ��روه اه��ل بهش��ت و زن��دگي ب��ا ع��زت و

عظمت در دنيا و آخرت. كه در لسان هم��ه پيغم��بران و گروه دوم انسانهايي

مخصوصا در لسان پيغمبر اس��الم و ائم��ه اطه��ار )ع( و ب��االتر در لس��ان خداون��د تب��ارك و تع��الي ملع��ون واق��ع شدند. از يكطرف مصداق عزت و عظمت و از ط��رف

Page 196: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص196

ديگ���ر مص���داق ذلت و خ���واري ش���قيترين انس���انها وسعيدترين انسانها در دنيا و آخرت.

مالك اين برت��ري و ب��دتري چ��ه ب��وده اس��ت ؟ مالك اين دو حالت عزت و ذلت، ايمان ب��ه خ��دا و اخالص در عمل و خدمت به خل��ق خ��دا و درس و دانش و پ��يروي از انبي��اء و پيغم��بران ب��وده و مالك ذلت و خ��واري و مغضوبيت و ملعونيت هم دشمني با خدا و كشتن انبياء و شهيد ك��ردن حض��رت خ��اتم االنبي��اء ب��وده و آن هم��ه

مزاحمتها كه به پيغمبران و مسلمانان دادهاند. پيغم��بر اس��الم ض��من تعليم��ات و تبليغ��ات خ��ود ب��ه مسلمانان هم هشدار داد و به آنها فرم��ود گرچ��ه ش��ما ب��ه ب��ركت اس��الم و ايم��ان ملت برت��ر و به��تر ش��ناخته شديد و خداوند شرق و غرب دني��ا را در اط��اعت ش��ما ق��رار داد وليكن اگ��ر اين ع��زت و عظمت اس��المي و ايماني و ايم��ان و تق��واي خ��ود را حف��ظ نكني��د و مانن��د بنياسرائيل از قدرت حكومت اسالمي عليه بندگان خدا استفاده كنيد ظلم و ستم را رواج دهيد و قتل و كشتار راه بياندازيد و به پيش��وايان اس��الم خي��انت كني��د مانن��د همان بنياسرائيل به دو گروه تقسيم ميش��ويد. گ��روهي در اوج عزت و وگروه ديگر درحضيض حق��ارت و ذلت. پس مالك عزت و ذلت، كفر و ايمان اس��ت. خ��دمت و

پ��در و و و نسب حسب اس��ت. خداون��د متع��ال خي��انت نميشناس��د چن��ان ك��ه فاميل ق��وم و قبيل��ه و م��ادر و

فرم��وده اس��ت: ال انس��اب بينهم يومئ��ذ و اليتس��ائلون. يعني روز قيامت براي ورود به بهشت ي��ا جهنم حس��ب و نس��ب مط��رح نيس��ت. از حس��ب و نس��ب س��ئوال

نميشود. ان اكرمكم عندالله اتقيكم.

Page 197: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص197

تا اين جا نتيجه داستان انبياء و دليل ع��زت و ذلت جمعيته��ا خاتم��ه پي��دا ميكن��د. منظ��ور از داس��تان انبي��اء همين اس��ت ك��ه م��ردم زم��ان ع��برت بگيرن��د و ه��ر

طايفهاي مالك عزت و ذلت خود را بشناسند.

بره��ان پي��دايش ي��ك چ��نين ع��زت و ذلت در طايف��هبنياسرائيل :

ع��زت و ذلت يكچ��نين تنها عاملي كه منشاء پيدايش كه دين آنها برپايه بود همين در طايفه بنياسرائيل شد

اعتقاد ب��دون علم و برپاي��ه تعب��د و تقلي��د اس��توار ش��د. ديني نبود كه توأم با تبليغات و تعليمات علمي باشد ت��ادر جامعه بنياسرائيل رشد علمي و فقهي بوجود آورد.

كه انبياء در ميان امت خود بوجود آوردهاند ب��ر ديني :دو قسم است

دي�ني اس��ت مراس�مي ب�ر پاي�ه تعب�د و تقلي��د گ�اهي منهاي مكتب و فقاهت و گاهي ديني است بر پايه تعبد

.و تقليد توأم با علميت و فقاهت كه صرفا برپايه قبول دعوت دين تعبدي، ديني است

انبياء و اعتقاد به قداست آنها استوار ميشود بدون اين كه معرفت به خدا ي��ا انبي��اء داش��ته باش��ند. اعتق��اد ب��ه وجود خداوند متعال يك اعتقاد تعبدي و تقلي��دي اعتق��اد

نيس��ت، خ��دا ب��ر ه��رتابه اين كه خ��دا يكي اس��ت و دو كاري ق��ادر اس��ت. خ��دا ب��راي انس��انها دو ن��وع زن��دگي

.بوجود آورده : زندگي دنيايي و زندگي آخرتي انس��انها بع��د از م��رگ، زن��ده ميش��وند و ب��ه ث��واب و عقاب اعمال خود ميرسند و ديگر اين اعتقادات بر پايه دانش و فقاهت اس��توار نيس��ت. خ��دا يكي اس��ت و دو نيست. چرا فقط خدا يكي است، نميشود دو يا سه ي��ا

Page 198: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص198

بيشتر باشد؟ خ��دا را ي��ك واح��د ع��ددي ش��ناختند مانن��د كه در يك مملكت به قدرت مخصوصي ميرسد انساني

و قابل رقابت نيست. همانطور كه سلطان يكي اس��ت خدا هم يكي است. توحيد آنه��ا ت��وأم ب��ا علم و فق��اهت

آنه��ا بوج��ود نيام��د ك��ه دالي��ل نيس��ت. مكت��بي ب��راي وحدانيت خدا را براي مردم توضيح دهد ت��ا توحي��د آنه��ا جنبه علميت پيدا كند. خدا يكي است آيا واحدي از نوع اعداد است مانند واحدهاي محدود و معدود ي��ا واح��دي است فوق اعداد؟ واحدي كه مب��دأ اع��داد اس��ت مانن��د اقيانوس كه مبدأ پيدايش قط��رات و نهره��ا ميش��ود ي��ا واح��دي اس��ت نامتن��اهي، ف��وق ع��دد و مب��دأ ك��ه قاب��ل تجزيه و تركيب نيست. يكچنين مكتبي بوجود نيامد ك��ه خدا را با امتيازات وج��وديش بشناس��د و او را م��نزه از ش��باهت ب��ه مخلوق��ات بدان��د. ب��ه همين منظ��ور ح��دود

مرتبه يا بيشتر و كمتر از توحيد ب��ه بتپرس��تي20شايد و از بتپرستي به توحيد انتقال پيدا كردند. گ�اهي موح�د اعتق��ادي و تقلي��دي بودن��د و گ��اهي هم مجس��مهاي را ميساختند و ميپرستيدند. وقتي موسي ب��ا امت خ��ود از روستايي عبور كرد كه روستاييان هر كدام بت كوچكي داش���تند ميبوس���يدند و ميپرس���تيدند ب���ه پيغمبرش���ان

كردند كه چرا براي آنها خدا درس��ت نمي كن��د اعتراض يا براي هركدام خدايي خري��داري نميكن��د. عقلش��ان قد

نميداد كه خدا را منزه از شباهت به خلق بدانند. خيال ميكردند ممكن است مجسمهاي ي��ا درخ��تي ي��ا م��اه و س��تارهاي، خ��دا باش��د. ه��ركس در براب��ر آنه��ا مجسمهاي ميساخت و تبليغ ميكرد بالفاصله ميپذيرفتند و آن مجسمه را بجاي خ��دا ميش��ناختند و ميپرس��تيدند.

آنها توأم با يك عقايد افس��انهاي همينطور دنيا و آخرت

Page 199: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص199

خالف حقيقت و واقعيت بود. جهنم، چال��ه پ��ر از ق��ير و نفت و هيزم است كه خدا فرش��تگان را م��أمور ميكن��د گناهكاران را گرچه گناه ك��وچكي باش��د در مي��ان جهنم پرت كنند. بهشت هم باغي مفص��ل و پ��ر درخت اس��ت كه ملك خالص ابراهيم خليل است و ابراهيم فق��ط ب��ه اسحاق و اوالد اسحاق از فرزندان خود ميدهد ك��ه آنه��ا خانم زاده هستند و مادرشان ساره همس��ر درج��ه ي��ك ابراهيم خليل است. پسر ديگ��ر اب��راهيم ك��ه اس��ماعيل باشد نظر به اين كه كنيز زاده است آن هم كنيز س��ياه حبشي حق ندارد در دنيا و آخرت از ابراهيم ارث ب��برد بلكه خودش و اوالدش نظر به اين كه كنيز زاده هستند غالم و كنيز اوالد اس��حاق بحس��اب ميآين��د، بایس��تی در خدمت آنها باشند و لقمه ناني و قوت و غ��ذايي داش��ته

باشند. همينطور عقايد آنها نسبت به پيغمبران، پيغمبران را فقط انساني ميشناختند كه يك پاكت آسماني از جانب

كه مانند كبوتران پر ميزن��د ب��ه خدا به وسيله فرشتهاي زمين ميآيد، نامهاي را از خدا ميگيرد، به پيغم��بر زم��ان ميرساند و پيغمبر زم�ان، نام�ه را ميخوان�د، حكم آن را اجرا ميكند. قائل به عصمت و علميت پيغمبران نبودند و گ��اهي بزرگ��ترين گن��اه كب��يره و ي��ا ص��غيره را ب��ه پيغمبران نسبت ميدادند. چق��در افس��انه و خراف��ات در دين آنها و عقايد آنها نسبت به پيغمبران بوج��ود آم��ده.

س��ند نب��وت بوس��يله يعق��وب پيغم��بر و داس��تان جعل داستان كشتي گرفتن يعق��وب ب��ا خداون�د متع�ال و اين

س��ند جعلي را از يعق��وب بگ��يرد و كه خدا نتوانست آن او را بحال خود واگ��ذار ك��رد و ب��ه آس��مان ب��اال رفت و نس��بت دادن گن��اه ب��ه ل��وط پيغم��بر و ش��راب س��ازي

Page 200: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص200

حض��رت عيس��ي و م��ريم و از اين قبي��ل گن��اه كب��يره و صغيره و ه�ر ن�وع گن��اه و معص��يتي را ب�راي پيغم��بران جايز ميدانستند و تبليغ ميكردند به كيفيتي كه پيغمبران هيچ امتيازي نس��بت ب��ه ديگ��ران نداش��تند. الزم نيس��ت آنقدر پاك و منزه باشند، همين قدر پ��اكت آس��ماني ب��ه وس��يله فرش��تهاي ك��ه پ��ر ميزن��د از آس��مان ب��ه زمين ميآورد. پس دينشان توأم با خرافات اس��ت. مراس��مي

كه بيشتر از آن حق خشك و خالي يك حبسخانه فكري ندارند بفهمند و بدانند. ح��ق ندارن��د ح��ق و باط��ل را از يك��ديگر مش��خص و ممت��از بدانن��د زي��را دينش��ان ي��ك سلس��له مراس��م خش��ك و خ��الي از قبي��ل عب��ادت و

قرباني و امثال آن است. تنه��ا ع��املي ك��ه دين واقعي خ��دا را در ط��ول ت��اريخ

كه توأم با دليل و برهان باشد. حفظ ميكند ديني است دلي���ل اين ك���ه پيغم���بران.ي���ك دين علمي و مكت���بي

نتوانستند دين خود را براي امت خود به صورت مكتب و دانشگاه تنظيم كنند، ديني بوجود آورند كه ع��المپرور

عقل فاقد زم��ان كه م��ردم و دانشپرور باشد همين بود دانس��تن و فهمي��دن ب��راي آم��ادگي بودن��د. اس��تعداد و

نداشتند. اب��راهيم خلي��ل ك��ه مؤس��س مس��أله توحي��د و نب��وت ب��ود، در زم��ان خ��ود ت��ك و تنه��ا ب��ود. نتوانس��ت شاگردي پيدا كند تا دين را به ص��ورت فق��ه و اس��تدالل به شاگرد خود تعليم دهد. خدا از ابراهيم خليل تعبير به امت ميكن��د. ميگوي��د اب��راهيم خ��ودش ب��ه تنه��ايي امت بود. شاگردان و انسانهايي وابسته به خود نداش��ت ك��ه بتوان��د مكتب توحي��د بوج��ود آورد و ع��الم و دانش��مند پرورش دهد. از نظر اين كه شاگردي پي��دا نك��رد ب��ه او درس و دانش بياموزد يا كتابي از خ��ود يادگ��ار بگ��ذارد،

Page 201: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص201

كشاورزي و دامداري پيدا كرده بود و ثروت اشتغال به گفتهان��د و كه ط��وريه آورده ب��ود. ب�� دسته فراواني ب

براي گوس��فندان ابراهيم كرده باشند، شايد هم مبالغه سگ قالده طال ب��ه گ��ردن خود چند صد چوپان و چندين

داشته اس��ت و مع��روف اس��ت ك��ه فرش��تگان ب��ه خ��دا گفتهاند ابراهيم كه اينط��ور ب��ه ت��و اخالص دارد و ت��و را عبادت ميكند حاضر است فرزن��د خ��ود را قرب��اني كن��د

آورده و ب���دليل ث���روت ف���راواني اس���ت ك���ه بدست وكش��اورزي آب��اد را ب��ا دام��داري س��رزمين فلس��طين

كرده. خدا به فرش�تگان فرم��ود گرچ�ه اب��راهيم ث�روت فراوان دارد وليكن عشق و عالقهاش به خداي خ��ود از عشق و عالقهاش به ثروت بيشتر اس��ت. چن��د فرش��ته ب��ه زمين فرس��تاد ب��ه آنه��ا دس��تور داد ه��ر ك��دام در گوش��هاي بين طل��وعين كلم��ات س��بوح و ق��دوس در تعري��ف خ��دا س��ردهند و ب��ا آواز بلن��د بگوين��د: س��بوح قدوس، رب المالئكه والروح تا ببينند و بدانن��د اب��راهيم

اش ب��هچگونه جذب آن كلمات ميشود و عشق و عالقه خداوند متعال رشد ميكند. فرشتهها از آسمان به زمين ن��ازل ش��دند. يكي از آنه��ا در ط��رف ش��رق اب��راهيم و ديگري در طرف مغرب آن صدا زد سبوح قدوس و آن ديگري جواب داد رب المالئكه و الروح. اب��راهيم ج��ذب تسبيح خدا گرديد و صدا زد اي كسي ك��ه ن��ام محب��وب مرا و نام موالي مرا به زبان ج��اري ك��ردي اگ��ر مرتب��ه

كني حاضرم تمامي ديگر اين نام را بر زبان خود جاري ث��روتم را ب��ه ت��و ببخش��م. ب��ه اين وس��يله خ��دا ب��راي فرش��تگان ث��ابت ك��رد اب��راهيم گرچ��ه ثروتمن��د اس��ت سرزمين فلسطين تماما ملك و آب��ادي اوس��ت ولي ب��ه

ثروت زياد عالقه ندارد بلكه به خدا عالقه دارد.

Page 202: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص202

پس ابراهيم چرا تمام عم��ر خ��ود را در كش��اورزي و كرد و آن همه ثروت براي خود ذخ��يره دامداري صرف

نمود؟ براي اين كه انساني آماده و مستعد پيدا نكرد تا دروس توحي��دي را ب��ه او بي��اموزد و دين خ��ود را ب��ه

ك��ه ب��ر پاي��ه قه��را دي��ني.صورت كتاب و مكتب درآورد علم و فق��اهت اس��توار نباش��د فق��ط تقلي��دي و تعب��دي باش��د ب��ا كوچك��ترين نمايش��ي از بين ميرود. همينط��ور پيغم��بران بع��د از اب��راهيم ت��ا زم��ان موس��ي و عيس��ي هركدام فاقد مكتب و تعليم��ات بودن��د و مجب��ور بودن��د

ي��ا كش��اورزي دني��ايي از قبيل اش��تغال ب��ه كاره��اي يا سلطنت و حكم��راني و رياس��ت پي��دا كنن��د. دامداري

نظر به اين كه دينش��ان برپاي��ه علم و دانس��تن اس��توار نب��ود قاب��ل دوام نب��ود. در ه��ر فص��ل و زم��اني عقاي��د توحيدي خود را يا اعتقادات به نبوت خ��ود را از دس��ت

ميدادند و به بتپرستي و خرافات ديگر مبتال ميشدند.

داليل مادي شدن بنياسرائيل در طول تاريخ : در اينجا الزم است بدانيم خداوند در م��وارد مختلفي براي بنياس��رائيل آزمايش��اتي بوج��ود آورد ت��ا ض��من آن آزمايشات شايد عقل آنها بيدار شود و يك تحول فكري

پيدا كنند. آزم��ايش اول آنه��ا داس��تان گوس��اله س��امري ب��ود. سامري يك انسان متكبر رياست خ��واه ب��ود. مش��اهده كرد كه موسي پيغمبر با مطرح كردن خدا و دين خدا و معجزاتي كه بر دست او جاري ميشود ق��درت عظيم و عجي��بي پي��دا ك��رده، تم��امي بنياس��رائيل در اط��اعت او هستند و ساير ابرقدرتها و جمعيتها كه در گوشه و كنار

Page 203: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص203

دني��ا زن��دگي ميكنن��د از او خ��وف و ه��راس دارن��د زي��را بزرگترين ابرقدرت زم��ان ك��ه خيلي زي��اد اوج گرفت��ه و ادع��اي خ��دايي ك��رده ب��ود، م��ردم ن��يز او را ب��ه عن��وان خ��داي زمين قب��ول داش��تند و او را ميپرس��تيدند. اين ابرق��درت ب��زرگ در مقاب��ل موس��ي ب��ه زان��و درآم��د. موسي پيغمبر با قدرت اعجازي خود توانست قبطي��ان را در درياي احمر غرق كند و ملت خ��ود بنياس��رائيل را از سلطه آن ابرقدرت نجات دهد. سامري ك��ه موس��ي را در اين عزت و عظمت ميديد و از طرفي روح تك��بر بر او ح��اكم ب��ود، رياس��ت خ��واه و رياس��ت طلب ب��ود، نقشه كشيد كه چه كن��د ك��ه ملت عظيم بنياس��رائيل را از اختي�ار موس��ي خ�ارج نم�وده و ب�ه اط�اعت خ�ود در آورد. از ض��عف فك��ر ملت بنياس��رائيل اس��تفاده نم��ود. دي��د بنياس��رائيل گ��ر چ��ه ب��ه خ��دا و پيغم��بر، عظمت و اهميت ميدهن��د وليكن ب��ه خ��دا و پيغم��بر مع��رفت آن چناني ندارند كه آنها را موجودي باالتر و به��تر از س��اير مخلوقات بدانند. همان جا ك��ه بنياس��رائيل ب��ه حض��رت موسي عرضه داشتند كه چرا براي م��ا خ�دايي درس��ت نميكني يا خ��دايي ب��راي م��ا خري��داري نميك��ني ت��ا او را بپرستيم، اين سامري شيطان آگاهي كام��ل ب��ه ض��عف عقل آنها پي��دا ك��رد. نقش��ه كش��يد ك��ه از ي��ك فرص��تي اس��تفاده كن��د ب��راي بنياس��رائيل خ��دا بس��ازد ي��ا خ��دا خري��داري كن��د و اين ملت خ��داجو و خ��داطلب را ب��ه دايره حاكميت خداي خود بكشاند. تا زماني كه موس��ي در ميان امت بود نميتوانست نقش�ه خ�ود را اج�را كن�د زيرا موس��ي ت��ا ان��دازهاي م��ردم را ب��ه دالئ��ل توحي��د و خداشناسي آشنا ميكرد و مخصوصا اجازه نميداد بت و بتس��ازي در مي��ان آنه��ا رواج پي��دا كن��د وليكن خداون��د

Page 204: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص204

نقشه كشيد كه يك چ��نين فتنهاي بوس��يله س��امري ك��ه زي��راش��ودشيطان معاصر حضرت موسي ب��ود ظ��اهر

سياست خداوند متع��ال ب��ر آزم��ايش و امتح��ان جري��ان پيدا ميكند ن�ه ب�ر مح�روميت و خفق�ان. خداون�د وق�تي مشاهده ميكند كه جمعيتي خدا را مانن��د گوس��فندي ي��ا درخ��تي ي��ا مجس��مهاي خي��ال ميكنن��د، زمينهاي ف��راهم ميس��ازد ت��ا خ��دايي ك��ه مط�ابقت ب��ا فك��ر آنه��ا دارد در اختيار آنها قرارگيرد. آنها يكچنان خ��دايي را بپرس��تند و از او خواهش و تمنايي هم داشته باش��ند و بفهمن��د ك��ه اين موجودات عاجز ناتوانند، خدا نيس��تند. مثال م��ردمي

كه چشمه آبي هست كه به كه خيال ميكنند پاي كوهي آنه��ا نميگوي��د ن��ه آنج��ا چش��مه آنها حيات ميدهد خدا به

خودت��ان را ب��ه آبي وج��ود ن��دارد، به��تر اين اس��ت كه زحمت نياندازي��د و دنب��ال موهوم��ات نروي��د بلك��ه ب��ه

كنند، خ��ود را ب��ه پ��اي آن مردم ميدان ميدهد تا حركت كوه برسانند و ببينند مانن��د بياب��ان خش��ك اس��ت، آب و غذايي ندارد. ببينند و بدانند نه اين كه بشنوند و ندانن��د. لذا قوم بنياسرائيل كه خيال ميكردند خدا هم هي��وال ي��ا مجسمهاي مانند انسانها يا حيوانات اس��ت. خ��دا مق��در ك��رد ي��ك مجس��مه زيب��اي طاليي در اختي��ار آنه��ا ق��رار گيرد، فريفته آن مجسمه شوند و آن را بپرستند، از آن مجسمه خواهش و تمنايي بنماين��د، ح��اجتي بخواهن��د و ببينند كه خدايي كه فكر ميكنند از خ��ود آنه��ا ع��اجزتر و ن��اتوانتر اس��ت. ل��ذا غيبت چن��دروزهاي ب��راي موس��ي

فراهم كرد. موسي از خدا تقاض��ا نم��ود ك��ه ق��انوني و كت��ابي در اختيار داشته باشد تا امت خود را بر مدار آن ق��انون و

تكام��ل عق��ل و اس��تعداد كت��اب اداره كن��د. خ��دا ب��راي

Page 205: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص205

بتوان��د علم و كت��ابي از خ��دا دري��افت كن��د ك��ه موسي حك��ومت مدتي تقوا و رياضت و بركن��اري از س��اعتهاي

30ب�راي او مق�دركرد و فرم�ود ك�ه الزم اس�ت م�دت روز از امت خ��ود فاص��له بگ��يري. از زن و فرزن��دان و دوستان و همسايگان، در جايي باشي كه بجز خودت و خدا كسي نباشد. ي��ك برنام��ه تق��وايي و رياض��تي اج��را ك��ني ت��ا ق��درت و مق��اومت نفس��انيت ت��و ب��اال ب��رود و براساس آن قدرت و مقاومت خداوند كتابي و قانون و قاعدهاي بر ت�و ن��ازل كن�د. موس��ي ب��ه امت خ�ود ابالغ

روز با خ��داي خ��ود30كردكه من مأموريت دارم مدت خلوت داشته باشم و در راز و نياز باش��م. خ��دا ب��ه من

روز رياض��ت و تق��وي، كت��اب و30وع��ده داده در اين قانون مرحمت كند ت��ا بت��وانم امت خ��ود را ب��ر پاي��ه آن اداره كنم. از ق��وم خ��ود فاص��له گ��رفت رفت ج��ايي خلوت و تنها اختيار نمود. روزها روزه ميگرفت و ش��بها به نماز و نياز و ذكر و عبادت مشغول بود. ب��ر اث��ر اين اشتغال و رياضت، ق��درت و مق��اومت نفس��اني او ب��اال رفت وليكن ب��راي تكمي��ل مق��اومت و رش��د اس��تعداد

روز اض��افه ك��ر. در30 روز ديگ��ر ب��ر آن 10خداون��د قرآن ميفرمايد : و واعدنا موسي ثالثين ليله و اتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله. يعني با موسي قرار

روز در عب��ادت و رياض��ت باش��د و م��ا آن30گذاشتيم روز ديگ��ر تكمي��ل ك��رديم در10 روز را ب��ه اض��افه 30

روز غيبت سامري كه شيطان بنياس��رائيل ب��ود40اين از فرصت استفاده كرد. اعالميه ص��ادر نم��ود و مبلغين را مي��ان بنياس��رائيل فرس��تاد ك��ه فالني ميخواه��د ي��ك خداي زيباي طاليي ب��راي بنياس��رائيل بس��ازد ت��ا خ��داي خود را ببينند و او را ببوسند و ضمنا مقدر و مقرر ك��رد

Page 206: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص206

كه هر كدام از شما بنياس��رائيل الزم اس��ت براب�ر چن�د گرم از طالهاي خود را به سامري بدهيد تا ب��راي ش��ما خدا بس��ازد. م��ردم بيش��عور هم ك��ه ط��الب ي��ك خ��داي ديدني بودند هر خانوادهاي چند ص��دگرم طالي خ��ود را در اختيار سامري گذاشتند. سامري طالها را ذوب كرد در قالبي ريخت. مجسمهاي خيلي زيبا و قشنگ ت��رتيب داد ك��ه آن گوس��اله طاليي س��ر و ص��دايي هم داش��ته باشد. لذا مجسمه را به كنار ديواري ك��ه ج��اي نم��ايش بود نصب نمود. از پشت ديوار هم لولهاي در مقع��د آن گوساله قرار داد به يك نفر دس��تور داد آن لول��ه را ب��اد كند تا مانن��د ب��وقي ص��داي آن از ده��ان گوس��اله خ��ارج شود. مردم را دعوت كرد بيايند خداي خ��ود را ببينن��د و تماشا كنند. مردم جمع شدند مشاهده كردن��د گوس��اله زيب���اي طاليي ص���داي خ���ار و خ���ار هم دارد. خ���دا ميفرمايد: فاخرج لهم عجال جسدا ل�ه خ�وار فق��ال ه�ذا الهكم و اله موسي يعني يك گوساله طاليي ب��راي آنه��ا ساخت كه از دهان گوس��اله ص��داي خ��ار خ��ار هم بلن��د بود. به مردم ابالغ كرد اين است خ��داي ش��ما و خ��داي موسي. بنياسرائيل هم كه ابتدا به ي��ك مجس��مه گلي و سفالي قانع بودند كه خداي آنه��ا باش��د و ديدن��د ام��روز ي��ك مجس��مه طاليي دارن��د تحت ت��أثير تبليغ��ات ق��رار گرفتن���د و آن گوس���اله را پرس���تيدند. موس���ي از اين داستان خبر نداشت. در مرك��ز عب��ادت خ��ود ب��ه دع��ا و مناجات مشغول بود. خدا ب��ه موس��ي فرم��ود من امت تو را در معرض فتنه و آزمايش قرار دادم. بيش��تر آنه��ا گمراه شدند. گوسالهپرس��ت ش��دند. موس��ي عص��باني ش��د ك��ه اي خ��دا چ��را يكچ��نين آزمايش��ي در امت من بوجود آوردي تا آنها گوسالهپرست شوند و خي��ال كنن��د

Page 207: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص207

گوساله خداست. جواب خدا همين بود كه م��ردمي ك��ه خدا را به صورت مجسمهاي خي��ال ميكنن��د الزم اس��ت مجسمهاي در اختيار آنها قرار گيرد به چشم خود ببينند و بشناسند كه كاري از گوساله طاليي س��اخته نيس��ت. يعني چشمهاي را كه خيال ميكنند آب حيات دارد ببينيد كه خشك اس��ت. قطرهاي و نمي در آن چش��مه وج��ود

روزت تمام ش��ده40ندارد. به موسي گفت اكنون كه و اين الواح تورات را در اختيارت قرار دادم ب��ه ط��رف امت خود برگرد. موسي از ميقاتگاه با دست پر كه يك كت��اب آس��ماني باش��د ب��ه س��وي ق��وم خ��ود برگش��ت. مش��اهده ك��رد ك��ه اك��ثريت گوسالهپرس��ت ش��دهاند و س��امري را ب��ه عن��وان ره��بر و س��لطان خ��ود انتخ��اب نمودهاند. عصباني شد. ابتدا به برادرش پرخ��اش ك��رد ك��ه چ��را گذاش��تي م��ردم گم��راه ش��وند و چ��را ب��ا اين ش���يطان گوسالهس���از و گوسالهپرس���ت نجنگي���دي. برادرش جواب داد كه صبر كردم ب��رادرم از مس��افرت برگردد. دوس��ت نداش��تم جن��گ داخلي درس��ت ش��ود و م��ردم ب��ه دو دس��ته متف��رق ش��وند. ميدانس��تم ك��ه ب��ه انتظار پيغمبر خود هستند تا بيايد و آنها را نصيحت كن��د كه چرا گوسالهپرست شدهاند. موسي آم��د س��خنراني كرد كه اين چه عمل احمقانهاي است كه در غيبت من انجام دادهايد. آيا خدايي كه شما را از س��لطه فرع��ون نجات داد و از درياي احمر، خيابان دريايي به روي شما باز كرد، غذاي بهشتي و مائده آسماني براي شما نازل كرد، همين گوساله بود. چگونه ممكن است گوسالهاي كه ب��ه دس��ت ي��ك ش��يطاني س��اخته ش��ده خ��دا باش��د.

را به دريا را سوزانيدند، خاكسترش دستور داد گوساله كرد مشاهده ك��رد ك��ه مردم نگاه ريختند، بعد به قيافه

Page 208: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص208

بعضيها از سوختن گوساله و به دريا ريختن خاكستر آن بس��يار ن���اراحت و عص���باني ش���دهاند. مث���ل اين ك��ه عزيزشان از دنيا رفته باش��د. براس��اس چه�ره س��ياهي

آنه��ا را ك��رد دس��تور قتل از آنها مش��اهده كه در بعضي خي��ال ميكردن��د خ��دا هم اكثري��تي كه ص��ادر نم��ود و آن

ها و مجسمههاست به خي��االتموجودي مانند اين جسم اشتباهات خ��ود واق��ف ش��دند و فهميدن��د ك��ه خود و به

مجس��مه طاليي نميش��ود خ��دا باش��د چ��ه برس��د ب��هگلي و سفالي. مجسمههاي

پس با اين آزمايش، ق��دري عق��ل و ش��عور آنه��ا ب��اال رفت. همينق���در فهميدن���د ك���ه مجس���مهها و ي���ا اين

ك�ه مخلوق�ات ديگ�ر، خ�دا نيس�تند. آزمايش��ات ديگ��ري و يا ش��ايد بع��د از اين واقع��ه خداوند قبل از اين واقعه

براي بنياسرائيل بوجود آورد تا بتواند سطح فكر آنها را ب��اال ب��برد خ��دا را ي��ك حقيق��تي ب��االتر از اين ت��أثيرات و

مؤثرات بدانند؛ داستان ذبح گوساله بود. آن داس���تان ب���ه اين كيفيت ب���ود ك���ه در مي���ان بنياسرائيل قتلي اتفاق افتاد. دو نف��ر ك��ه پس��ر عم��وي يكديگر بودند خواستگار دختر عموي خود بودند. ه��ر دو با يكديگر رقابت داشتند كه با دختر عم��و ازدواج كنن��د. يك نف��ر از آنه��ا ب��راي اين ك��ه مي��دان را از رقيب خ��ود خالي كند شبانه به سراغ پسر عمو رفته او را ب�ه قت��ل رس�����انيد. جن�����ازه او را در محلي ك�����ه طايفهاي از بنياس��رائيل در آن ج��ا زن��دگي ميكردن��د ان��داخت ت��ا آن طايفه متهم به قتل ش��وند و كس��ي احتم��ال نده��د ك��ه پس��ر عم��و قات��ل پس��ر عم��وي خ��ود ب��وده اس��ت.

طايفه بودند كه با يكديگر رقابت ش��ديد12بنياسرائيل داش��تند. ه��ر طايفهاي خ��ود را از طايف��ه ديگ��ر به��تر و

Page 209: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص209

ب�االتر ميدانس�ت و ميخواس�ت ب�ه طواي�ف ديگ�ر فخ�ر فروشي كند. از اين رو مسائل زندگي و اجتماعي آنه��ا هم از يكديگر جدا بود. هركدام فروشگاه مخصوص ب��ه خود داش��تند و س��عي ميكردن��د ازدواجش��ان بين اق��وام خودشان باشد. وقتي كه حضرت موسي خواست آنه��ا را از درياي احمر عبور دهد ابتدا يك خيابان دري��ايي ب��ه روي آنه��ا ب���ازكرد وليكن آنه���ا روي همين رق���ابت ب���ا يكديگر حاضر نشدند كه طايفهاي براي عبور از دريا از طايف��ه ديگ��ر مق��دم باش��د موس��ي مجب��ور ش��د ب��راي

خيابان دري��ايي ب��از كن��د ت��ا ه��ر خياب��اني12طايفه 12 اختصاص به طايفهاي از آنها داشته باش��د و زم��اني هم ك��ه تش��نه بودن��د در بياب��ان ك��وير فاق��د آب و غ��ذا، از موسي آب طلبيدند. حضرت موس��ي از مي��ان س��نگي

چشمه ج��اري گردان��د ت��ا12كه در آنجا بود مجبور شد هر چش�مهاي اختص��اص ب�ه طايف�ه مخصوص�ي داش�ته

آنه�ا ش��ديد ب��ود ك��ه باشد. تبعيض نژادي آنقدر در ميان هرگز حاضر نبودند سر سفره غذايي يا چش��مه آبي ب��ا يكديگر اشتراك داشته باشند. پسر عموي قات��ل جس��د پس���ر عم���وي خ���ود را در محل���ه يكي از آن طواي���ف دوازدهگان��ه ان��داخت ت��ا آنه�ا را محك��وم ب��ه قت��ل پس��ر عموكند و خود را تبرئه نمايد. فردا كه م��ردم از خ��واب بيدار شدند در جستجوي فرزندانشان ك��ه كج��ا رفت��ه و چه باليي سرش آمده، دانس��تند ك�ه فرزن��د آنه�ا كش��ته شده، جسد او را در محله آن طايفه از بنياسرائيل پيدا كردند و آنها را به قتل فرزند خود متهم نمودند. جنگ و نزاع باال گرفت. نزديك شد با يكديگر بجنگن��د و كش��تار جمعي راه بياندازن���د. حض���رت موس���ي در ك���ار آنه���ا مداخله كرد. اولياء مقتول از دست آن طايفهاي ك��ه او

Page 210: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص210

را قاتل فرزند خود ميدانستند به موسي شكايت كردند كه آنها فرزند ما را كشتهاند و آنها قسم ميخوردن��د ك��ه

خبر هستيم. شواهدي و دليل و برهانيما از اين قتل بي .استهم در ك��ار نب��ود ك��ه قات��ل اص��لي چ��ه كس��ي

حضرت موسي براي حل مشكل به خداي خود مراجعه ت��ا كن را به ما مع��رفي نمود كه پروردگارا قاتل اصلي

اين قائل��ه بخواب��د و بنياس��رائيل ب��ا يك��ديگر نجنگن��د. خداوند متعال براي رفع اين قائله وعده داد كه مقت��ول

خودش قاتل را مع��رفي مينماي��د وليكن.را زنده ميكند ب��ه موس��ي فرم��ود راهش اين اس��ت ك��ه گ��اوي ي��ا

گوس��اله گوسالهاي را ذبح كنند قطعهاي از گوش��ت تن را به بدن مقتول بمالند ت��ا مقت��ول زن��ده ش��ود و قات��ل

ايخود را معرفي كند. آزمايش عجيبي ب��ود چ��ه رابطه بين ذبح گوساله و زنده شدن مردگان وج��ود دارد؟ آي��ا گوشت تن گوساله داروي حيات مردگان اس��ت آن هم در زماني ك��ه گوس��اله پرس��تي ب��ه عن��وان ي��ك م��ذهب رسمي در ميان جوامع دور افتاده رواج دارد؟ نظ��ر ب��ه اين ك��ه گ��او و گوس��اله عام��ل ش��خمزني و كش��اورزي هستند شايد پيشوايان مذهبي و رسمي جوام��ع زم��ان، گوساله را تقديس نمودهاند و آن را واسطه فيض خ��دا معرفي نمودهاند و م��ردم را ب��ر ح��ذر داش��تهاند از اين

كه گاو و گوساله را اذيت كنند. من��ابع ط��بيعت گ��اهي گذش��ته ب��راي حفظ در اي��ام

منابع طبيعت را تقديس ميكردن��د پيغمبران يكي از اين و حف��ظ آن را واجب ميش��ناختند و ن��ابود ك��ردن آن را تحريم ميكردند. مانند زرتشت پيغمبر كه در زمان خود آتش را تقديس كرد و به خانوادهها دستور داد هميش��ه آتش را در ميان خود زنده نگه دارند. هر خانوادهاي ي��ا

Page 211: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص211

هر روستايي و محلهاي آتشكدهاي داش��ته باش��ند الاقل كه دائم آتش، وجود داشته باشد. در آن زم��ان وس��ايل آتش برافروزي مانند كبريت و سنگ چخماق و وس��ايل

ايديگر وجود نداشته است. الزم بوده كه در ه��ر محله آتش را هميشه روشن نگه دارن��د ت��ا م��ردم ب��راي رف��ع حوائج خود از آتشكدهها استفاده كنن��د. ش��ايد زرتش��ت

مظه��ر فيض آتش پيغمبر به مردم ابالغ كرده است كه خداست. خاموش كردن آن حرمت دارد و حفظ كردن آن واجب اس��ت. كم كم اين حف��ظ ح��رمت در جوام��ع

تش پرستي شده. عدهاي بنام مج��وسآآينده تبديل به آتش را خ��داي خ��ود ش��ناختهاند و آن را پرس��تيدهاند. همينطور شايد پيغمبران گاو و گوساله را براي توس��عه كشاورزي و حفظ عوامل آن تقديس نمودهان��د. حف��ظ اين حي��وان را واجب دانس��ته و كش��تن آن را تح��ريم نمودهان��د ت��ا اين عام��ل ب��زرگ كش��اورزي در جامعهه��ا محفوظ بماند و باز در آينده زمان اين برنام��ه تق��ديس گاو و گوساله تبديل به گوس��اله پرس��تي ش�ده. جامع�ه بنياس���رائيل هم از اين داس���تان م���برا نبودهان���د. ل���ذا سامري ش�يطان ب�راي آنه�ا مجس�مه طاليي ب�ه ش�كل

در اينج��ا.گوساله ساخته و آنها را گم��راه نم��وده است باز فتنه عجي��بي در اط��راف گوس��اله و گوسالهپرس��تي

ك�ه گوسالهپرس��تان بوجود آمده. زمينهاي فراهم ش��ده ب��ه دو دس��ته تقس��يم ش��وند. ع��دهاي در اعتق��اد ب��ه گوساله، شديدتر و قويتر شده اين گوس��اله پرس��تي را

كه عاقلتر باشند از گوساله رسميت دهند و عدهاي هم پرستي انحراف پيدا كنند به خدايي توجه كنند كه گاو و گوس��اله را آفري��ده. خداون��د ب��ه موس��ي دس��تور داد گوسالهاي را ذبح كنند و گوش��ت تن گوس��اله را ب��ه تن

Page 212: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص212

مقتول بمالند تا زنده شود، قاتل خ��ود را مع��رفي كن��د. موسي پيام الهي را به م��ردم ابالغ ك��رد. ب��ه آنه��ا گفت خ��دا ب��ه ش��ما دس��تور ميده��د گوس��الهاي را ذبح كني��د گوشت گوسالهاي را به تن مقتول بماليد تا زنده شود. مردم تعجب كردند كه چه رابطهاي بين گوساله مقتول و انس��ان مقت��ول وج��ود دارد ك��ه ب��ا گوش��ت گوس��اله مردهاي زنده شود. به موسي گفتند : اتتخذ ناهزوا. ت��و

ك��ه ميگ��ويي گوس��الهاي را گرفتهاي ما را ب��ه مس��خره ذبح كنيم. خداوند با گوسالهاي مرده، انس��اني را زن��ده كند؟ موسي گفت : اعوذ بالله ان اك��ون من الج��اهلين به خدا پناه ميبرم كه جاه�ل و ن�ادان باش��م و م�ردم را مس���خره كنم. اين دس���تور خداس���ت ك���ه ميگوي���د گوسالهاي را ذبح كنند ت��ا من كش��ته آنه��ا را زن��ده كنم. ديدند چارهاي ندارند الزم است فرمان پيغم��بر خ��ود را

فك��ر افتادن��د ك��ه آن چ��ه اج�را كنن��د. دو مرتب��ه ب��ه اين گوسالهاي اس�ت ك��ه چ�نين خاص��يتي دارد، گوش��ت او، مرده را زنده ميكند، البد يك گوساله معم��ولي نيس��ت.

ميرن��د ي��ا ذبح ميش��وند،اين هم��ه گ��او و گوس��الهها مي خودشان را نميتوانند زنده كنند، چ�ه برس��د ب��ه اين ك��ه مردهاي را هم زن��ده كنن��د. عقلش��ان نرس��يد ك��ه اين

را زن��ده ميكن��د دستور خداوند متعال است. خدا م��رده نه گوش��ت گوس��اله. وليكن آنه�ا خي��ال كردن�د گوس��اله

گفتن��د از مخصوصي يكچ��نين خاص��يتي داد. ب��ه موسي خداي خود بخواه مشخصات گوساله را ب��راي م��ا بي��ان كند كه آن چ��ه گوس��الهاي اس��ت چ��نين خاص��يتي دارد. موسي هم آنها را بيجواب نگذاش�ت. از خداون�د تقاض�ا كرد مشخصات گاو و گوساله را بيان كن��د. خداون��د ب��ه موسي فرمود گاوي باشد نه پ��ير ن��ه هم ج��وان، ميان��ه

Page 213: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص213

سال باشد، رفتند چنان گاوي پي��دا كردن��د وليكن گ��او و گوساله ميان�ه س�ال زي�اد ب�ود ك�دام ي�ك از آنه�ا چ�نين خاصيتي دارد باز مراجعه كردند كه از خدا خواهش كند مشخصات ديگري از گاو و گوساله اي كه چنين ه��نري دارد بيان كند. رنگ گوس��اله چ��ه رنگي باش��د. خ��دا ب��ه موس��ي فرم��ود: لونه��ا ص��فراء ف��اقع يع��ني گوس��الهاي باشد زرد رنگ و خرمايي. لونها تس��ر الن��اظرين. چن��ان رنگي باشد كه ببين��ده را مس��رور كن��د. ب��از ب��ه تحقي��ق برخاستند گاو و گوسالهاي با چنان رنگي پيدا كردند باز هم ديدند يكي دو تا و ده تا نيستند بلكه زيادند در ميان اين همه گاو و گوساله كه رنگ خرمايي دارند كدام يك چنين خاصيتي دارد. باز آمدند سئوال كردند كه از خ��دا بخواه بيشتر از اينها براي ما توضيح دهد گوسالهاي ب��ه اين مشخصات پيدا كردهايم وليكن ميان چند رأس گاو و گوساله مش��تركند، ك��دام ي��ك از آنه��ا م��رده را زن��ده ميكند. باز موسي ب��ه خ��دا مراجع��ه فرم��ود گوس��الهاي باشد جوان كه هنوز زمين را شخم نزده باشد و به آب از چ��اه آب نكش��يده باش��د. گوس��الهاي ج��وان دس��ت نخورده الذلول تثيراالرض و ال تس��قي الح��رث مس��لمه الشيه فيها. گوسالهاي جوان كار ن��زده و س��الم باش��د. رن��گ ب��دنش يكن��واخت زرد و خرم��ايي، عيب و نقص��ي نداشته باشد. با اين مشخصات فقط در روستاي خ��ود يك گوساله پيدا كردند، رفتند گوساله را خريداري كنن��د صاحب گوساله مبلغي بيشتر از قيمت معمولي تقاض��ا كرد. گفتند گران است برگشتند شايد گوس��اله ديگ��ري پيدا كنند ارزانتر باشد گوسالهاي ديگر پي��دا نكردن��د. دو

گوس��اله مرتبه به سراغ همان گوساله رفتن��د. ص��احب قيمت بيشتري مطالبه كرد باز منصرف شدند كه شايد

Page 214: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص214

گوسالهاي ارزانتر پيدا كنند رفتند و گشتند پيدا نكردن��د. باز س��راغ هم��ان گوس��اله آمدن��د ب��از ص��احب گوس��اله قيمت را ب��االتر گ��رفت از آنه��ا اص��رار و از ص��احب گوساله انكار. بعد كه صاحب گوساله فهمي��د مجبورن��د

گوساله او را خريداري كنند و ش��ايد فك��ر ميك��رد فقط گوساله او كيمياس��ت ك��ه گوش��تش م��رده را زن��ده كه

ميكند قيمت را باالتر و باالتر برد و در انتها گفت براب��ر وزن گوس��اله دين��ار و درهم از ش��ما ميطلبم. مجب��ور شدند برابر وزن گوساله دينار و درهم دادن��د. گوس��اله را آوردند ذبح كردند گوشت گوس��اله را ب��ه تن مقت��ول ماليدند. خداون��د مقت��ول را زن��ده ك��رد و قات��ل خ��ود را

معرفي نمود و قاتل را به جرم قتل اعدام نمودند. داستان عجيبي بود. همه جا س��ئوال برانگ��يز. از ه��ر س��ئوالي حكم��تي پي��دا ميش��ود ك��ه افك��ار توحي��دي و اجتم��اعي م��ردم را ب��اال ميبرد و خداون��د ب��ه منظ��ور پ��رورش همين افك��ار ي��ك چ��نين برنامهه��ايي را تنظيم

ميكند. س��ئوال اول اين اس��ت ك��ه چ��ه رابطهاي اس��ت بين

ميكنن��د گوشت گوساله و حي��ات مردگ��ان. الب��د كش�ف رابطهاي وجود ن��دارد و اگ�ر گ��او و گوس��اله منش��اء كه

حيات كشاورزي يا تغذيه مردم هستند حيات كشاورزي رابطهاي با زنده شدن مردگ��ان ن��دارد. اين هم��ه دوا و دارو از معالجه مرضها عاجز است چه برسد به اين كه مردهاي را زنده كند. س��ئوال برانگ��يز اس��ت در ض��من سئوال و جواب سطح فكر مردم قدري ب��اال ميرود ك��ه خدا زنده ميكند ن��ه گوش��ت گوس��اله. گوش��ت گوس��اله سببيت ندارد. علت به حساب نميآيد. رابطهاي با احياء مردگان ندارد. شايد ضمن اين سئوال و ج��واب ق��دري

Page 215: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص215

معارف توحي��دي آنه��ا ب��اال ب��رود، از گوسالهپرس��تي ب��هخداپرستي انتقال پيدا كنند.

سئوال دوم اين است كه چرا از همان ابت��دا فرم��ان الهي را بدون چون و چرا اج�را نميكنن�د ت�ا گرفت�ار اين همه مصيبتها نشوند. اگ��ر گ��او پ��يري را ب��ا قيمت كمي خريداري ميكردند ذبح ميكردند خداوند م��رده آن ه��ا را زن��ده ميك��رد و اين هم��ه ك��ار آنه��ا را مش��كل نميك��رد وليكن از نظ��ر اين ك��ه جاهالن��ه فك��ر ميكنن��د و خي��ال ميكنند عامل حيات مقتول، گوشت گوس��اله اس��ت اين ط��رف و آن ط��رف ميزنن��د ك��ه الزم اس��ت و ي��ا حتم��ا گوساله مخصوصي است ك��ه چ��نين خاص��يتي دارد. آن ك��دام گوس��اله اس��ت ك��ه گوش��ت تنش كيمياس��ت در نتيج��ه س��ئوال و جوابه��ا آن هم��ه خ��ود را ب��ه زحمت مياندازن��د و مجب��ور ميش��وند مبل��غ زي��ادي بپردازن��د ت��ا گوساله معروف و مشخص را پيدا كنند. در اين رابطه خداون��د متع��ال گ��ران فروش��ي و گ��ران فروش��ان را محكوم ميكند كه چرا از احتياج مردم اس��تفاده ميكنن��د و بار سنگين گران فروش��ي را ب��ه آنه�ا تحمي��ل ميكنن��د مانن��د كس��ي ك��ه جرع��ه آبي دارد ب��ا تش��نهاي روب��رو ميشود كه مشرف به هالكت اس��ت جرع��ه آب خ��ود را به قيمت گ��زافي قيمت گ��ذاري ميكن��د ب��ه كيفي��تي ك��ه تش��نه را مجب��ور ميكن��د ي��ا بم��يرد ي��ا چن��ان مبلغي را

انص��افي ي��ك چ��نيننه��ايت قس��اوت قلب و بي ب��پردازد. گران فروشيها و قساوت قلبها ماي��ه تنب��ه م��ردم باش��د

تجارت را از نظر خدمت ب��ه بن��دگان خ��دا كه هر كسي منظور كند نه از نظر خيانت كه از احتياج آنها استفاده كند باري گ��ران و س��نگين ب��ه گ��ردن محتاج��ان تحمي��ل نمايد، در آن صورت ظالم شناخته ميشود. كار وكسبها

Page 216: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص216

از نظر خدمت به بندگان خدا مطلوب است نه از نظ�ر سوء استفاده و تحميل بار سنگين ب��ه دوش محتاج��ان. به همين منظور در دين مقدس اسالم احتكار اجناس و باال بردن قيمت متاع م��ورد احتي��اج م��ردم ب��دون دلي��ل حرمت دارد. هر كسي براب��ر مخ��ارجي ك��ه ب��راي تهي��ه اجناس صرف نموده و برابر احتياجي كه خود او به كار و كس��ب خ��ود دارد الزم اس��ت مت��اع خ��ود را قيمت گذاري نمايد. مخارج شبانهروزي خود را بسنجد، براب��ر مخارج شخصي قيمت مت��اع خ��ود را از آن چ��ه خري��ده است باال ببرد نه اين كه از احتياج مردم اس��تفاده كن��د سود فراواني ب��ه گ��ردن آنه��ا تحمي��ل نماي��د ك��ه در اين

صورت به قساوت قلب مبتال ميشود. قسي القلب به كسي ميگويند كه برابر او انساني از

ميرد و او قدرت دارد با لقمه ناني يا درهمگرسنگي مي و ديناري جان او را حف��ظ كن��د وليكن مض��ايقه ميكن��د، دينار و درهم خود را از جان بندگان خدا الزمتر ميداند.

بين تم���امي اين حادثهه���ا نك���ات آموزن���ده اس���ت كه گوسالهپرس��تان و موح��دين، مباحث��اتي پي��دا ميش��ود. گوسالهپرستان براي ترويج گوسالهپرستي به موح��دين ميگويند ديديد كه گوشت گوساله چه تأثيري دارد مرده

گوساله خداست و يا مقدس است را زنده ميكند، پس واسطه بين انسان و خداست. در اينج��ا موح��دين فك��ر كنند جواب عاقالنهاي بدهند كه خداون��د ب��ه اين وس��يله ميخواهد مردم را هوشيار كند تا بفهمند گاو و گوس��اله وقتي زندهاند چنين اثري ندارن��د چ��ه برس��د ك��ه م��رده باشند. پس عامل حيات بخش اصلي خدايي اس��ت ك��ه گ��او و گوس��اله را خل��ق ك��رده و آنه��ا را عام��ل حي��ات كشاورزي و تغذيه م�ردم ق�رار داده. پس اين هم فتن��ه

Page 217: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص217

عظيمي بود كه خدا ايجاد كرد تا عقل مردم ب��اال ب��رود. اين هم��ه ح��وادث عق��ل و ش��عور برانگ��يز در جامع��ه بشري به وجود ميآيد ك��ه خ��دا ميتوان��د م��انع ب��روز اين

وليكن اج��ازه ميده��د يكچ��نين ح��وادثيش��ودحادثهه��ا بوجود آيد تا عقل و شعور مردم باال برود مانن��د حادث��ه

ها، م��رگ و مرضها و مخصوص��ا قت��لجنگه��ا، س��قوط ه��ا و امث��ال آنه��ا،امامه��ا و تس��لط ظالمه��ا ب��ر مظلوم

فتنههايي است كه در منظ��ر خ��دا واق��ع ميش��ود و خ��دا ميتوان��د م��انع ب��روز اين حادثهه��ا و قت��ل و كش��تارها و سلطهها گردد وليكن مانع نميشود و اجازه ميدهد چنين

تا در جوامع بشري نهض��ت علميشودحادثههايي واقع و فكري بوجود آي��د و انس��انها دنب��ال عالج مفس��دهها و حادثهها بروند و آخرين حادثه يا آخرين راه عالج را ك��ه اراده خدا و اطاعت خدا باشد پيدا كنند و خود را ب��راي

هميشه از خطرات طبيعي يا انساني برهانند. بزرگترين نكتهاي كه خداوند در اين مسئله به م��ردم تعليم ميده��د اين مس��ئله اس��ت ك��ه تم��ام برك��ات و تأثيرات و منفعت و انتفاعات در اط��اعت خداس��ت ن��ه

كه خداون�د ب��راي ظه�ور اط��اعت وسائلي و يا مسائلي مقدر و مقرر نموده است مثال همين نماز كه صرفا يك

و خوان��دن آي��ات و اذك��ار اس��ت چ��ه حركات و سكنات ارتباطي به س��عادت انس��ان و زن��دگي بهش��تي دارد ي��ا امثال روزه و خمس و زك��ات ك��ه ي��ك عب��ادت م��الي و

چ��ه رابطهاي ب��ا زن��ده ش��دن در اس��ت انفاق��ات م��الي قيامت و پيدايش زندگي بهشتي دارد؟ دعاه�ا ب��ه همين كيفيت و مخصوصا مراسم حج عمره. انس��انها خ��ود را به خانه خدا كه خانهاي اس��ت از س��نگ و گ��ل برس��انند دور آن خانه طواف كنند و يا بين دو كوه صفا و م��روه

Page 218: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص218

در حركت و گردش باشند و يا آن همه گوس��فند و گ��او و ش��تر در ج��ايي ك��ه فق��ير و محت��اجي هم نيس��ت از

آنه��ا را لش وگوشت آنها اس��تفاده كن��د قرب��اني نمايند در بيابانها رها كنند يا وق��وف در عرف��ات و مش��عر و از همه باالتر رمي جمرات، سنگ پرانيدن به ستونهايي به نام شيطان. اگر سلسله دستورات خداوند متعال را در نظ��ر بگيري��د ك��ه از نم��از و دع��ا و اذك��ار الهي ش��روع ميشود به خدمات و انفاقات مالي و مراسم حج خاتمه پيدا ميكند هيچ ي��ك از اين اعم��ال، ارتب��اط ب��ه س��عادت

انسان در عالم آخرت و زندگي بهشتي ندارد. :اعمال از نظر ارتباط ب�ا نت�ايج ب�ر س�ه قس�م است

قس��م اول اعم��الي ك��ه س��ازنده اس��ت و در ض��من آن صنايعي پي��دا ميش��ود ك��ه قاب��ل اس��تفاده اس��ت. مانن��د خانهس����ازي و ماشينس����ازي و ص����نايع مخ����ابراتي و مك��انيكي و امث��ال آن، اعم��الي اس��ت ك��ه ض��من آن وسايلي ساخته ميشود، انسانها از آن استفاده ميكنن��د. يكچنين اعمال كه از نوع صنايع اس��ت س��ازنده زن��دگي انسان ميباشد كه با آن وس��ايل زن��دگي خ��ود را مجه��ز ميكن��د. اين اعم�ال ب��ه خ��ودي خ��ود محس��وس و قاب��ل مش��اهده اس��ت. نت��ايج آن هم ب��ه همين كيفيت قاب��ل

استفاده و قابل مشاهده است. نوع دوم اعمالي كه از جنس اطاعت اس��ت. انس��ان با نمايش آن اعمال از يك بزرگواري و از يك شخصيت قدرتمند و ثروتمندي اطاعت ميكند و ضمن اطاعت، از ق��درت و ث��روت او اس��تفاده ميكن��د. مانن��د ش��اعران و

.س��تايش ميكنند كه سلطاني و يا ثروتمندي را مداحان س���رايند و ي���ا مق���االتياش���عار خ���وب در م���دح او مي

مينويسند، او را تعريف ميكنند. خاصيت اين اعمال اين

Page 219: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص219

است ك��ه عام��ل ذوق و ش��وق آن قدرتمن��د و ثروتمن��د ميشود و بر پايه همان ذوق و ش��وق ك��ه او را س��تايش كردهاند پولي به ش��اعر ي��ا مقال��ه ن��ويس ميده��د و ب��ه

او كمك ميكند. زندگي نوع ديگر از جنس خرافات است. اعمالي است ك��ه صرفا انسانها را سرگردان ميكند، وقت و سرمايه آنه��ا را ميگيرد و فايده عقاليي ندارد. مانند پولهايي كه براي بتها و بتخانهها خرج ميكنند. بتپرستان وگوسالهپرس��تان و ساير بتهاي باط��ل مراس��مي دارن��د ب��راي اج��راي آن مراسم چه مبالغي خ�رج ميكنن��د. ب�ه عقي��ده خودش��ان ميگوين��د اين گوس��اله ي��ا اين بت م��ا را نج��ات ميده��د،

يكچ��نين.امراض ما را و دردسر م��ا را برط��رف ميكند اعمالي كه از نوع صنعت و سازندگي نيس��ت و از ن��وع اطاعت خدا و اولياء خدا هم نيست و كسي نيست ك��ه ضمانت كند در برابر اين همه عمري كه ض��ايع ش��ده و س��رمايهها ك��ه خ��رج كردهان��د فاي��دهاي و نفعي ب��ه س���رمايهداران میرس���اند؛ این را خراف���ات مينامن���د. ميگويند اين همه پول خرج بتها نم��ودي ي��ا خ��رج گ��او و گوساله و يا مخارج ديگر چه فايدهاي داشت. كسي در اين جا نيست فوايدي براي آن بشناسد و براي كساني كه مال و سرمايه خود را خرج كردهاند من��افعي اثب��ات كند. سرمايهها از دست رفته، فايده رواني يا علمي ي��ا ارتباط با بزرگان مانن��د اح��ترام ب��ه شخص��يتهاي ب��زرگ

پيدا نشده است. فوايد و منافع نوع اول كه ص��نايع و س��ازندگي باش��د روشن و معلوم است. خان��ه مس��كوني ميس��ازند از آن بهره ميبرند يا فرش و لباس و چيزهاي ديگر فايدهاش به همراه عملي كه انجام دادهاند و سرمايهگذاريها ك��ه

Page 220: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص220

داشتهاند كامال روشن و معلوم اس��ت. از نظ��ر اين ك��ه فوايد يكچنين صنايع و اعمالي روش��ن و معل��وم اس��ت هم��ه كس از آن اس��تقبال ميكنن��د و ب��راي رس��يدن ب��ه

منافع آن سرمايهگذاري ميكنند. و ام��ا سلس��له اعم��ال دوم ك��ه از ن��وع اط��اعت و ارتباط با شخصيتهاي بزرگ عالم است مانند ارتباط ب��ا خدا و ارتب��اط ب��ا اولي��اء خ��دا چ��نين اعم��الي هم از اين جهت سودمند است كه انسان را به شخصيتهاي بزرگ عالم مربوط ميكند و آن شخص��يتهاي ب��زرگ، ق��درت و توانايي دارند كه شاگردان يا دوستان مطيع خود را ب��ه يك زندگي مجهز و مكمل برسانند و براي آنه��ا رف��اه و

اين اعمال هم كه از نوع اطاعت.آسايش بوجود آورند است مانند نمازها و دعاها از اين جهت سودمند و نافع است كه آن شخصيتهاي بزرگ مانند خدا و اولي��اء خ��دا وعده دادهاند و قدرت دارند انسانهاي مطيع يا بن��دگان

خود را به ثروت و قدرت برسانند. كه از جنس خرافات است نه و اما اعمال نوع سوم

زن��دگي بس��ازد و انس��انهاصنعت و سازندگي كه ب��راي وسيله آسايش و آرامش براي آنها بوجود آورد و نه هم از ن��وع اط��اعت اس��ت ك��ه انس��انها را ب��ه شخص��يتهاي ب��زرگي مرب��وط كن��د ك��ه سرنوش��ت انس��ان در دني��ا و آخ��رت ب��ه دس��ت آنهاس��ت. ميتوانن��د انس��ان را ت��ا اب��د خوشحال و خوشبخت كنند. يكچنين اعمالي كه از ن��وع خرافات است نه صنعت است و ن��ه اط��اعت. ج��ز اين كه سرمايه عمر انسان و يا مال و ثروت او را ميگ��يرد

خاصيت مشغول ميكن��دبيو آنها را به كارهاي بيفايده و که فايدهاي ندارد.

Page 221: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص221

اعمال ديني و دستوراتي كه به وسيله پيغمبران ب��ه خاصيت اين.بشريت ابالغ ميشود از نوع اطاعت است

اعمال جلب رضايت خدا و اولياء خداس��ت. اين اعم��ال ضمن اين ك��ه انس��ان را ع��ارف ب��ه خ��دا و اولي��اء خ��دا ميكند محبت خدا و اولي��اء خ��دا را در دل انس��ان ق��رار ميدهد و محبت انسان را در دل اولياء خدا. بين انسان و خدا رابطه دوستي و صميمي ايج��اد ميكن��د. نظ��ر ب��ه اين كه شخص��يتهاي ب��زرگ و قدرتمن�دي هس�تند وع�ده دادهاند كه به دوستان مطيع خ�ود احس�ان كنن��د، ب�راي

آنها را از مرگ و مرض،آنها زندگي بهشتي داير نمايند تمامي مش��كالت آنه��ا را و و پيري و فرسودگي برهانند

ك��ه از جنس برط��رف نماين��د. پس اعم��ال ن��وع دوم اط��اعت خ��دا و اولي��اء خداس��ت از اين جهت س��ودمند است كه ثروت و قدرت خدا و اولياء خ��دا را در اختي��ار انسان ميگ��ذارد و انس��ان را ب��راي هميش��ه خوش��بخت ميكن��د. خاص��يت اين اعم��ال در اط��اعت اس��ت ن��ه در

كيفيت عمل. خداوند دستور ميدهد از طلوع صبح صادق تا مغرب شرعي روزه بگيريد. از خ��وردن و آش��اميدن خ��ودداري نماييد. در اينجا گرس��نگي انس��ان خاص��يت ن��دارد بلك��ه اطاعت انسان. لذا اگر روزه داري فراموش كن��د روزه است، سر سفره غذا بنشيند سير ش��ود و بع��د بخ��اطر آورد ك��ه روزه اس���ت روزه او باط���ل نيس���ت. مانن���د روزهداران اج����ر ميبرد گرچ����ه او س����ير اس����ت و روزهداران گرسنهاند و همينطور ساير عبادتها. ط��واف دور خانه خدا يا س��عي بين ص�فا و م�روه ي�ا وق�وف در

جم��رات خاص��يت ذاتي ن��دارد عرفات و مش��عر و رمي مانند صنعت راديوسازي نيست ك��ه ص��دا و س�يما را از

Page 222: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص222

راه دور بگيرد وليكن از نظر اين كه اطاعت خداست و رضايت خ��دا بوس��يله آن ج�ذب و جلب ميش��ود منش�اء

خداون��د بن��ده مطي��ع خ��ود را ت��ا رحمت و بركت است.بينهايت به ثروت و قدرت ميرساند.

ك��ه بن��دگان چق��در در ت��اريخ مش��اهده ش��ده است مطي��ع خ��دا ك��ه از ق��درت خ��دا اس��تفاده كردهان��د ب��ر .پادشاهان و قدرتمندان ع��الم غ��الب و پ��يروز ش��دهاند

س��لطنت و حك��ومت را از آنه��ا گرفتهان��د و بيش��تر از ثروت ثروتمندان ثروت و ق��درت بدس��ت آوردهان��د. در يكچنين مسائلي كه از نوع اطاعت است آنچه مطلوب است همان اط��اعت ك��ردن و فرم��ان ب��ردن اس��ت ن��ه نظارت بر يكچنان مسائلي كه قد و ق��واره اين اعم��ال چه باشد و از نظر صورت و قيافه چه شكل و قيافهاي

پيدا كند. در اين رابطه مطلبي از دانشمند بزرگي ب��ه خ��اطر

دارم كه بد نيست آن را بازگو كنم. آن دانشمند بزرگ كه از علما و مجتهدين ط��راز اول شيعيان بود ميگفت از نجف به ايران ميآم��دم. در م��رز بين ايران و عراق س��رزمينهايي ك��ه مرب��وط ب��ه اك��راد است از ماشين پياده ش��ديم و ب��ه اس��تراحت مش��غول شديم. در اين موقع متوجه پيرمردي از اكراد شديم كه مش��غول نم��از خوان��دن ب��ود. نم��ازي ك��ه ق��د و ق��واره درستي نداشت، تند و تند و با سرعت مانند معلق زدن و ب��ه خ��اك افت��ادن رك��وع و س��جود بج��ا ميآورد و م��ا نميدانستيم چگونه حمد و سوره را قرائت ميكن��د. بع��د از نماز او را صدا زديم كمي با او ح��رف ب��زنيم و او را ب��ه كيفيت نم��از و ق��رائت آش��نا ك��نيم. آم��د و كن��ار م��ا نشس�ت. از او پرس��يديم چن�د س��ال داري ت��ا س��خن از

Page 223: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص223

نماز به ميان آورديم فهمي��د ك��ه ميخ��واهيم ب��ر نم��از او ايراد بگ��يريم. در ج��واب ب��ه م��ا گفت ك��ه اي ع��الم اي مجته��د م��ا ب��ا اين دوال و راس��ت ش��دن و قرائ��تي ك��ه نميدانيم چگونه و چطور است ميخواهيم به خداي خود بگوييم كه تورا دوست داريم، خدمتت ميرس��يم، س��الم ميدهيم به مقامت احترام ميگذاريم. همين ق��در ب��ا اين حركات و سكنات احترام و تعظيم خ��ود را ب��ه نم��ايش

آن دانشمند ميگويد آنچنان تحت تأثير اخالق.ميگذاريم تا ام��روز گفتم. كردم او قرار گرفتم كه خود را مالمت

ام.نخوان��ده و اخالص نم��ازي كيفيت از خل��وص ب��ه اين ها آنچن��ان در ق��رائت و غس��ل و وض��و و مس��ائلبعضي

ديگر به افراط ميروند كه گرفتار وسوسه ميش��وند. ب��ا تكبر آب به سر و صورت يا بدن خود ميپاش��ند و محكم دست ميكشند و باز ميگوين��د غس��ل م��ا درس��ت نش��د، وضوي ما بد شد و يا نماز ما خراب شد ك�ه نتوانس��تيم آنچنان كلمات را مانند فصحاي عرب قرائت كنيم. اينها

ميكند، غسل خيال ميكنند نماز و قرائت آنها را بهشتيو قرائت را دقت ميكنند وليكن از اطاعت بيخبرند.

گرفت��اري بنياس��رائيل هم در همين مس��ئله ب��ود ك��ه وقتي موسي گفت گاوي را ذبح كنند ت��ا ب��ا گوش��ت آن

در و خاص��يت كردن��د كيفيت كنن��د خي��ال را زن��ده مرده است ندانستند ك��ه كيفيت و گوساله گوساله و گوشت

خاص��يت در اط��اعت خداس��ت. ب��ر فرم��ان خ��دا اي��راد كردن��د گرفتند و دنبال گاو و گوسالهاي رفتند كه خي��ال

گوش��ت او كيمي��ا و اكس��ير اس��ت. خ��ود را ب��ه مهلك��ه انداختن��د و معرف��تي ب��ه دس��ت نياوردن��د. پس تم��ام خاص����يتهاي دين و مكتب دين در دني����ا و آخ����رت در اطاعت اس��ت ك��ه انس��ان فرم��ان خ��دا را از مراك��ز و

Page 224: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص224

مصادري كه منسوب به خداس��ت بگ��يرد و اج��را نماي��د ايرادات كمي و كيفي كه بايستي عمل مطلوب چگون��ه و چطور باشد مانند بنياسرائيل انس��ان را اس��ير گ��او و گوساله ميكند و از اطاعت خ��دا ب��از ميدارد امث��ال اين آيات و داستانها در قرآن همه جا ميخواهد انسانها را از دايره طبيعت به اطاعت بكشاند و بگويد كه شما بن��ده

خدا باشيد كميتها و كيفيتها را به خدا واگذاركنيد. بزرگترين درس��ي ك��ه انس��انها از داس��تان موس��ي و بنياسرائيل ميتوانند ي��اد بگيرن��د و ب��ا آن درس و دانش،

كه بنياسرائيل به آن خود را از روشها و راههاي غلطي مبتال ش��دند و مغض��وب خداون��د متع��ال ق��رار گرفتن��د بركن���ار دارن���د همين مس���ئله تبعيض ن���ژادي اس���ت. بنياسرائيل شديدا گرفتار امتيازات نژادي شدند و خيال كردند كه چون اوالد ابراهيم و اوالد يعقوب پيغمبرن��د و آنها شخص��يتهاي عظيم الهي و آس��ماني بودهان��د ديگ��ر خدا و دين خدا و نعمتهاي خدا و ثروت و قدرت خدا در دنيا و آخرت به آنها اختصاص پيدا ميكند و آنها به دلي��ل اين كه فرزند ابراهيم خليلند مالك دنيا و آخرت هس��تند و ديگر فكر نكردند كه پيغمبران، ابراهيم و اسماعيل و موسي و عيسي به چه دليل عظمت پيدا كردهان��د. آي��ا فرزندان ابراهيم بدليل ايمان و عمل صالح و نج��ابت و طهارت و پاكي به درجه و مقام��ات الهي رس��يدهاند ي�ا به دليل اين كه فرزند ابراهيم خليل بودهاند مخصوص��ا بنياس��رائيل ب��ر اس��اس اين ك��ه خ��ود را خ��انم زاده ميدانستند و ميگفتند مادر ما ساره خانم همس��ر درج��ه يك اب��راهيم خلي��ل ب��وده و م��ادر اس��ماعيل كن��يز ب��وده است اوالد هاجر را از تمامي امتيازات مادي و معن��وي محروم كردن��د و اين امتي��ازات الهي آخ��رتي را ك��ه ب��ر

Page 225: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص225

پايه ايمان و فضيلت نصيب انسان ميشود بر پايه خانم زادگي و كن��يز زادگي ق��رار دادن��د گفتن��د ه��اجر و اوالد هاجر از نظر اين كه كنيز مادر ما »ساره« بوده اس��ت خودش و فرزندانش از دخ��تر و پس��ر در دني��ا و آخ��رت

فقط كنيز مادر ما و برده فرزندان او بحساب مي آيند. با قبول بردگي و كنيزي ح��ق ورود ب��ه زن��دگي بهش��تي

اول اب��راهيم و ب��ا خ��انم درجه دارن��د و ح��ق رق��ابت فرزن��دان او ك��ه خ��انم زاده هس��تند ندارن��د. براس��اس

خدا و پيغمبران را كه كعبه و قبله اصلي همين رقابت، مسجدالحرام بود به طرف بيت المق��دس تغي��ير دادن��د گفتند چرا ما كه خ��انم زاده هس��تيم ب��ه ط��رف مس��جد اسماعيل كه كنيز زاده است نماز بخ��وانيم ي��ا مراس��م حج بج���ا آوريم و از اين قبي���ل براس���اس حس���ادت و رق��ابت ك��ه ب��دترين ص��فات اس��ت خ��ود را از ايم��ان و فضيلت محروم نمودند و ت��ا توانس��تند نس��بت ب��ه اوالد اس��ماعيل بغض و حس��ادت خ��ود را ظ��اهر س��اختند ت��ا جايي كه خ��ود را از دين مق��دس اس��الم و از اين هم��ه علم و فضيلت در مكتب اسالم محروم نمودند. ايراد و

داشتند كه چرا آخرين پيغمبر و ك��املترين آنه��ا اعتراض از اوالد اسماعيل اس��ت ك��ه كن��يز زاده م��ا ب��وده و هم چ�����نين خ�����ود را از مكتب تعليم و ت�����ربيت م�����وال اميرالمؤمنين و ائمه اطهار )ع( محروم كردند ك��ه چ��را اين درجات و مقامات به اوالد اسماعيل تعلق يافت��ه ت��ا جايي ك��ه امتي��ازات اس��ماعيل ذبيح الل��ه را ك��ه حاض��ر ش��ده ب��ود قرب��اني راه خ��دا ش��ود ب��ا ك��ذب و دروغ اختصاص به فرزند ديگر ابراهيم يعني اس��حاق دادن��د و گفتند او ذبيح الله بوده نه اسماعيل فرزن��د ه��اجر و در

كردن��د ك��ه چ��را تاريخ عيسي )ع( را محكوم ب��ه اع��دام

Page 226: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص226

ميگويد بهترين و كاملترين پيغمبران از نسل اس��ماعيلذبيح ظاهر ميشود.

خداوند متعال با ايجاد يكچنين داستانهايي كه هاجر و فرزن��د او اس��ماعيل ب��ه دلي��ل ايم��ان و فض��يلت چ��ه درجاتي پيدا كردند و »ساره« و اوالد »ساره« به دليل حسادت و رقابت به چه دركاتي مبتال شدند اين تبعيض ن�ژادي و امتي�ازات حس�بي و نس�بي را لغ�و نم�ود و ب�ا ظه��ور دين مق��دس اس��الم و مكتب حي��ات بخش ائم��ه اطهار )ع( به اهل عالم نشان دادند ك��ه درج��ه و مق��ام هر انساني من��وط و مرب��وط ب��ه ايم��ان و عم��ل ص��الح است. خداوند فقط مؤمن و مؤمنه و اعم��ال ص��الح از اين دو نفر را ميشناسد. امام زادگي و پيغمبرزادگي ي��ا س���لطان زادگي در دين مق���دس خ��دا ارج و ارزش���ي ن��دارد. خداون��د فرم��ود: ال انس��اب بينهم يومئ���ذ و ال يتس��ائلون. يع��ني روز قي��امت حس��ب و نس��ب مط��رح نيست و كسي از ديگري نميپرسد كه فرزند چه كس��ي

اگر پيغمبر زاده ي��ا ام��ام زاده هستي ، به خيال اين كه باشد بهشتي است و اال جهنمي خواه��د ب��ود. اين هم��ه اص��رار و تك��رار در آي��ات ق��رآن ك��ه حس��ب و نس��ب رس��ميت ن��دارد و دلي��ل س��عادت و خوش��بختي انس��انها نمي باش��د ب��راي اين اس��ت ك��ه انس��ان پیگ��یر علم و

.فضيلت باشد خداون��د داس��تان اوالد اس��حاق و بنياس��رائيل را ب��ه

و عنوان الگ��و و نمون��ه ب��راي هم��ه جهاني��ان مخصوص��ا اسالم و مسلمانان معرفي نموده است و مسلمانان را برحذر داشته از اين كه مانند بنياسرائيل گرفتار تبعيض ن���ژادي ش���وند و خ���ود را ب���دليل پيغم���بر زادگي ي���ا ام��امزادگي مس��تحق بهش��ت بدانن��د. در ابت��داي بعثت

Page 227: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص227

پيغم�بر ك��ه خ�انواده بنيهاش��م و فرزن��دان عب��دالمطلب بهترين خ��انواده زم��ان و بزرگ��ترين شخص��يتهاي زم��ان بودند، همينطور آباء و اجداد حض��رت رس��ول اك��رم ت��ا جد اعالي آن حضرت كه اسماعيل است، بهترين افراد دودم���ان اس���ماعيل بودهان���د. در همين خ���انواده بين پسران عبدالمطلب تبعيض نژادي را لغ��و ك��رد. بعض��ي

عموه��اي پيغم��بر اك��رم از پس��ران عب��دالمطلب يع��ني )ص( ك��ه اوالد ي��ك پ��در بزرگ��واري مانن��د عب��دالمطلب

رش��د نمودند چن��ان تق��وي و ايمان نظر از بعضي بودندبنياسرائيل شناخته شدند. پيغمبرانان همس كه

عب��دالمطلب و هاش��م و عب��دمناف از شخص��يتهاي ب��زرگ ت��اريخ هس��تند ك��ه همن��ام و همگ��ام پيغم��بران بنياسرائيل و يا باالتر از آنها شناخته شدهاند. »عبدالل��ه « پدر پيغمبراكرم )ص( درست برابر اس��ماعيل فرزن��د ابراهيم است و مانند اسماعيل ذبيح الله شناخته ش��ده و پدرش عبدالمطلب هم مانن��د اب��راهيم انس��اني ب��وده است كه پسر خود را در راه خدا قرب��اني ك��رده اس��ت

را بع��د از ي��ك وي��راني زيرا عبدالمطلب ك��ه خان��ه كعبه تاريخي آب��اد نم��وده و آب چ��اه زم��زم را بع��د از م��دتي خشكي و خم�ودي ب�ه جري�ان انداخت��ه اين پ�در و پس�ر درست در شأن و مقام مانند ابراهيم خليل و اسماعيل شناخته ش��دهاند. عب��دالمطلب پيش از آن ك��ه ص��احب فرزندي شود نذر كرده بود كه اگر خدا ده فرزند ب��ه او عن��ايت كن��د يكي را در راه خ��دا قرب��اني نماي��د. بع�د از م��دتي خداون��د پس��ران متع��ددي ب��ه او عن��ايت ك��رد ت��ا شماره آنها به ده نف��ر رس��يد. ي��ك روز ك��ه كن��ار دي��وار كعبه نشسته بود و فرزندانش در اط��رافش حلق��ه زده بودن��د منظ��ره ج�البي مانن��د منظوم��ه شمس��ي بوج�ود

Page 228: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص228

آورده بودند به ياد نذري افتاد كه با خدا عهد بسته ب��ود يكي از فرزن��دانش را قرب��اني كن��د. بالفاص��له تص��ميم

ن��ذرخودش را ب��ا.گ��رفت ب��ه ن��ذر خ��ودش وف��ا كند فرزندانش در ميان گذاشت. آنه��ا هم��ه ظ��اهرا تس��ليم

كنند ت��ا ك��دام ي��ك نذر پدر شدند. قرار شد قرعه كشي از پسران صاحب يكچنين افتخاري شود كه در راه خدا قرباني ش��ود چن��د مرتب��ه قرع��ه كش��ي كردن��د ب��ه ن��ام عبدالله پدر پيغمبر اكرم )ص( درآمد. عبدالله محبوبيت عجيبي در ميان قريش داشت زيرا معلوم بود ك��ه پ��در پيغمبر اكرم )ص( و حام��ل ن��ور نب��وت اس��ت. عبدالل��ه خودش را براي قربانی شدن آم��اده ك��رد. پ��در و پس��ر ه��ر دو تس��ليم فرم��ان خ��دا ش��دند. دس��تور داده ب��ود عبدالله در آن مركز قرباني باالي سنگي بنشيند و پ��در بدست خ��ود او را ذبح كن��د. ب��ه محض اين ك��ه تص��ميم گرفت فرمان الهي را اجرا كند صداي ض��جه و نال��ه از زنان و مردان قريش بلند شد همه با سر و ص��دا م��انع

عب��دالمطلب از يكط��رف درگ�ير قرباني عبدالله شدند. فرمان الهي بود كه بايستي به ن��ذر خ��ود وف��ا كن��د و از طرف ديگر مردم م��انع اج��راي اين فرم��ان ميش��دند و نميگذاشتند كه عبدالله در راه خدا ذبح شود. عاقبت به فرمان يك كاهن كه مفتي زمان شناخته شده بود قرار گذاش��تند بين عبدالل��ه و ده ش��تر قرع��ه بياندازن��د ت��ا زماني كه قرعه به نام شتران درآي��د. اگ��ر قرع��ه بن��ام عبدالله ب��ود ب��از ده ش��تر اض��افه كنن��د و قرع��ه كش��ي نمايند همين طور تكرار كنند و شتران را اضافه كنند تا 9زماني كه قرعه بنام شتران درآي��د. ب��ه همين كيفيت

شتر قرعه كشيدند بنام عبدالله درآمد. ده90مرتبه تا ش��تر قرع�ه ب��ه ن��ام100شتر ديگ��ر اض��افه كردن��د ت��ا

Page 229: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص229

شتران درآمد. عبدالمطلب گفت بايستي قرع��ه كش��ي تكرار شود. چندمرتبه ديگر تكراركردند. قرع��ه ب��ه ن��ام

كردند. شتر بجاي عبدالله قرباني100شتران درآمد و پس در اينجا پدر و پس��ر درس��ت مانن��د اب��راهيم خلي��ل حاضر به قرب��اني فرزندش��ان در راه خ��دا ش��دند و ب��از پسر ديگر او جناب ابوطالب پ��در اميرالمؤم��نين ب��رادر تني عبدالله بود كه درجه و مقام الهيش بسيار عالي و باال بود و از طرف پدرش عبدالمطلب رياست مكه ب��ه او واگذار شده بود، مأموريت داشت از ب��رادر زادهاش كه حضرت محمد )ص( بود حمايت و حفاظت كند زيرا بر اساس عالماتي كه ديده بودند شناخته بودن��د ك��ه او آخرين پيغمبر است با اين ك��ه كف��ار ق��ريش ب��ه ش��دت دشمني و عناد با رس��ول خ��دا داش��تند وليكن از ت��رس رئيس مك��ه جن��اب ابوط��الب ج��رأت نميكردن��د اذيت و

ك��ه برادرزادهاش را آزاري به او برسانند. ابوطالب هم هاش��مكف��ايت و حم��ايت ميك��رد به��ترين فرزن��دان بني

شناخته شد. پسر سوم حمزه سيدالش�هداء ب�ود ك��ه او هم مقامش بسيار عالي و شهيد راه خدا شد. در ميان اين ده پسر به��ترين فرزن��د، عبدالل��ه ش��ناخته ش��د ك��ه حاضر شد در راه خدا قرب��اني ش��ود و ب��دترين فرزن��د، ابولهب شناخته شد كه او هم ب��ه عكس ابوط��الب بع��د از فوت برادرش ابوطالب رياس��ت مك��ه ب��ه او واگ��ذار شد. بجاي اين كه از برادرزادهاش حمايت كند او را از خانواده عبدالمطلب طرد نمود و اعالميه صادر كرد كه از ام��روز ب��ه بع��د هيچ كس از محم��د )ص( حم��ايت نميكند، كشتن او آزاد است. كف��ار ق��ريش خيلي ج��ري

خانواده هم عهد و هم قسم شدند40 نفر از40شدند

Page 230: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص230

پيغمبر اكرم را به قت��ل برس��انند. حض��رت م��أمور و كهمجبور شد كه به طرف مدينه هجرت كند.

خداون��د س��وره والض��حي را در ش��أن ابوط��الب پ��در اميرالمؤم��نين ن��ازل ك��رد و س��وره ابي لهب ، تبت ي��دا ابي لهب و تب... را در لعن و نفرين ابولهب نازل كرد. از اين رو تبعيض نژادي بين فرزن��دان اولين و به��ترين خاندان بنيهاشم ك��ه فرزن��دان عب��دالمطلب بودن��د لغ��و شد. در نظر مسلمانان روشن س��اخت ك��ه دين اس��الم به حسب و نسب اهميت نميده��د و دو ب��رادر را ب��دليل ايمان و عمل صالح و حمايت از پيغمبر و بدليل كف��ر و گن��اه و اذيت پيغم��بر يكي را مش��مول لط��ف و رحمت خ��ود ق��رار داده در اعلي عل��يين ج��ا و مق��ام داده و ديگري را كه ابولهب باشد در اس��فل الس��افلين. همين طور در آين��ده عربه��ا ك��ه نژادش��ان ب��ه اس��ماعيل ذبيح میرسيد ب��ه دو گ��روه م��ؤمن و ك��افر تقس��يم ش��دهاند. هركس اهل ايمان و عمل صالح بود مش��مول لط��ف و عنايت خ��دا ق��رار گ��رفت و از بهترينه��ا ش��ناخته ش��د و ه��ركس در خ��ط كف��ر و عن��اد ب��ود مانن��د ب��ني امي��ه از

بدترينها شناخته شد. پيغم�بر اك��رم )ص( باره�ا ب�ه ب�ني هاش��م س�فارش ميكرد كه در دين خ��دا حس��ب و نس��ب مط��رح نيس��ت بلکه فقط ايمان و عمل صالح مط�رح اس�ت. در آين�ده كه مسلمانان يا عربها بر اساس ق��انون تبعيض ن��ژادي فعاليت كردن��د و خ��ود را ن��ژاد به��تر و برت��ر دانس��تند و ساير ملتها را از امتي�ازات اس�المي مح�روم كردن�د ب�ه

كه بنياسرائيل مغض��وب خ�دا واق�ع ش��دند همان ميزان خدا )ص( باره��ا آنها نيز مغضوب خدا گرديدند و رسول

اصرار كرد كه در دين من حسب ونسب مطرح نيست

Page 231: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص231

هركسي بدليل ايمان و تق��وايش اه��ل بهش��ت و ب��دليلكفر و گناهش اهل جهنم است.

روايت از امام چهارم حضرت زين العابدين )ع( نقل شده است كه فرمودند: خلقت الجن��ه لمن اط��اع الل��ه ولو كان عبدا حبشيا و خلقت النار لمن عصي الله ول��و كان سيدا قرشيا. يعني بهشت براي بندگان مطيع خ��دا خلق شده گرچه يك برده س��ياه حبش��ي باش��د و جهنم

س��يد كار خلق شده گرچ��ه يك براي گناهكار و معصيت هاشمي از اوالد پيغمبر باشد و بر همين منوال خداون��د متعال قانون اسالم را پياده نمود و حس��ب و نس��ب ي��ا

در حكومت خ��ود تبعيض نژادي را لغوكرد. تنها ديني كه بر اساس ايمان و تقوي به بن��دگان خ��دا امتي��از ميده��د دين مق��دس اس��الم اس��ت. س��لمان اي��راني را و بالل حبشي را در رأس مسلمانان قرار داد كه اهل ايمان و تقوي بودند. از آن طرف ابولهب را كه عم��وي پيغم��بر است يا بنياميه را كه فاميل ديگر او بحس��اب ميآين��د از بدترين انسانها معرفي كرد كه كافر و گناهكار يا ظالم و س����تمكار بودن����د وليكن در مج����امع بينالمللي و در حكومته��اي ش��رقي و غ��ربي هن��وز هم تبعيض ن��ژادي

ميباشد و مخصوصا نژاد سرخ و سياه را به مورد توجه كلي از امتيازاتي كه مخص��وص ب��ه ن��وع انس��ان اس��ت مح��روم كردهان��د. پس تبعيض ن��ژادي در دين مق��دس اسالم به رهبري امامهاي معصوم )ع( لغو ش��ده وليكن در ساير حكومتها و مجامع انساني جاري و داي��ر اس��ت مخصوص��ا بنياس��رائيل ك��ه صهيونيس��تهاي زم��ان م��ا بزرگترين مصداق آنها هستند و براساس تبعيض نژادي فعاليت ميكنند. آنها هنوز هم كره زمين را ملك خ��الص

بنياسرائيل ميدانند.

Page 232: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص232

محمد علي صالح الحمدلله اوال و اخرا و انا العبد -غفاري

قابلفهرست كليه آثار استاد كه از آدرس زير دريافت است

www.salehghaffari.com

تفسير سورههاي - انشقاق29 - حجرات15- حمد1 - طارق30 - قاف16 - بقره2 - اعلي31 - ذاريات17 - نساء3 - غاشيه32 - طور18 - انعام4 - اسري )در سه5

- فجر33 - نجم19جلد( - بلد34 - الرحمن20 - كهف6 - قدر )سرنوشت35 - واقعه21 - مريم7

شما( - قارعه36 - مجادله22 - طه8 - نور )شمع9

- عصر37 - حشر23زندگي( - کوثر38 - تحريم24 - قصص10 - توحيد )از39 - معارج25 - ياسين11

ديدگاه علم(- فلق40 - قيامت26 - جاثيه12

- احقاف3 - دهر )انسان27

نمونه( - ترجمة روان41

قرآن - تفسير سورة14فتح

- تفسير سورة28 انفطار

Page 233: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص233

تفاسير قرآن به زبان عربي - تكوير 9 - نصر 5 - قلم 1 - قمر 10 - تبت 6 - مزمل 2 - فرقان 11 - مائده 7 - مدثر 3

- علق 4 - فلق و ناس8

- نباء 12)معوذتين(

شرح ادعيه - سحر1

- ندبه )در سه5 - مناجات شعبانيه9جلد(

- مكارم االخالق6 - سمات2)مدينة فاضله(

- خطبه اول10 صحيفه سجاديه

)عربي( - زيارت جامعة7 - صباح3

 كبيره  - زيارت وارث8 - كميل4

كتابها - القيام و القيامه1

)عربي( - شرح خطبة19 - شجرة طوبي10

اشباح - شخصيت11 - الكوثر )عربي(2

حضرت زهرا س ومريم ع

- آزادي ثمرة20 آگاهي است )آيات

النساء( - كتاب حكمت21 - علم و عرفان12 - اسرار حج3 - حديث آفرينش22 - مبادي آفرينش13 - اصالح هدفها4 - برهان معراج و5

شق القمر - اصول آفرينش14

و بدو خلقت - رسالة اجتهادي23

امام زمان ع - تفسير و تاويل24 - هندسة آفرينش15 - تعليم و تربيت6

Page 234: salehghaffari.com · Web viewميكنند. مثل درختي. كه . به زمين ريشه. مي. دواند و. به آب و. خاك زمين مي. چسبد. بعضي . انسانها

تفسير سورة قصص234

- قرآن شناسي25 - وجود و عدم16 - تنزيل الكتاب7 - خلقت عالم و8

آدم - اصول علمي26 - غيب و شهود17

اجتهادي دين - شرح خطبة18 - سيرة ائمه ع9

اول نهجالبالغه - شرح خطبة27

حضرت زهرا س

مقاالت - هشدار به1

جنگافروزانهستهاي

- شرح آية نور در7سورة نور

- ارزش علم13

- وضعيت فكري و8 - اقتصاد اسالمي2مكتبي ائمه اطهار ع

- جن و شيطان14

- تقدير نامة3حضرت مريم

- هدايت الهي از9طريق خواب

- ملك عظيم آل15محمد ص

- شرح حديث4حدين

- شرح16 - واليت فقيه10آيتالكرسي

- شرح حديث5كساء

- رسالت11 اسالمي خدمتگزاران

بشر

- شرح خطبة17شقشقيه

- اجتهاد در رؤيت6هالل ماه

- عدم تناهي12احتياجات انسان

- رسالة توحيدي18دانشجو