141

ان ی ا ت کار و ت -ب ح ٢٠١٢اوت ١۰ ١٣٩١داد ۲۰کارگران کارگران “ “ پيوند اخوتپيوند اخوت““بستنبستن

دولت و کارفرما !!دولت و کارفرما !!با با ( چند كلمه به بهانه سخنان غالمرضـا ــي ــانون عال ــس ك ــادمي زاده، رئي خ

انجمنهاي صنفي كارگران ايران)

سالم زيجي

رئيــس “غالمرضــا خــادمي زاده، كــانون عــالي انجمنهــاي صــنفي

ــران ــارگران ايـ ــيرا “كـ از ”، اخـــاي ــي نهادهـ ــستگي برخـ وابـكارگري به دولـت و عـدم انجـام

انتقاد كـرده “ شان وظايف صنفي زاده در اســت! غالمرضــا خــادميحفــظ “ ايــن گفتگــو بــا ايلنــا از

، “اســـتقالل نهادهـــاي كـــارگريهاي كارگري برخي تشكل ”اينكه،

با دولت و وزارت كار و... پيونـد ناخرسـند اسـت. “ اخوت بـستند

ايشان البته فراموش نكـرده انـد را ياد آور شوند و آن “ قانون”كه

را چهــــار چــــوب مناســــب پيگيري مطالبـات بـه حـق “براي

بــه كــارگران گوشــزد “ كــارگرانتعريـف و تمجيـد از ” كنند. گويا

از جانب ” عملكرد مجريان قانون تشكل هاي كـارگري مـورد نظـر ايشان، كه اتفاقا بر اساس همـان قانون كـارگران بـه بنـد كـشيده

زيـان “شده اند، بـه

وید! د ھان ان کار

آزادي، برابري، حكومت كارگري! صفحه 2

ت تو تو و ییی تحــوالت :كمونيــست هفتگــي

سوريه از هـر لحـاظ وارد دوره جديدي شده و دارد پيچيده تـر، خطرآفرينتر و به نوعي سناريو سياهي مـي شـود. مؤلفـه هـاي اساسي دخيـل در ايجـاد چنيـن

شرايطي چه هستند؟

تحــوالت ســوريه فــاتح شــيخ: سرعتي بيـسابقه گرفتـه اسـت. رويــدادهاي سياســي و نظامــي ماننــد جــدايي نخــست وزيــر از رژيم بشار اسد، استعفاي كوفي انان، اوجگيري جنگ ميان ارتش

منـشق از “ ارتش آزاد ”دولتي و

آن، بخصوص

جنـــگ در حلـــــب و ــور از محـحلــب تــا مــــــــرز

تركيه، خروج ارتـش سـوريه از چند شـهر كردنـشين و سـپردن وظيفه حفـظ موسـسات دولتـي رژيم در آن شـهرها بـه نـيروي مــسلح حــزب اتحــاد دمكراتيــك

ــك در ــعبه پكـ (شـ

ا تحوالت سوريه و صفبنديها جهاني و منطقه موقعيت جنبش ناسيوناليسم کرد در اين صفبنديها

مصاحبه كمونيست هفتگي با فاتح شيخ

صفحه 3

ساله 24قبل جواني حدود هفتهــالرد از ــل شــهرداري م در مقابشهرستانهاي استان تهـران بـا ريختن يك گـالن چهـار ليـتري ــه ــدام بـ ــش زا اقـ ــواد آتـ مـ

ــوزي ميكنـــد. خودسـكمــك بــه خوشــبختانه

افراد محل و رسـاندنش ــه ــزد پزشــك جــان ب ن

اسـت. داليــل سـالم بـدر بـرده خودســوزي را از ســرخوردگي ــار در ــافتن ك ــوان از ي ــن ج ايشـــهرداري ايـــن شـــهر ذكـــر

از سـوي اند. در خبري كه كردهاسـت ، آمـده اعتماد پخش شده

اين جوان مسئوليت مـادر و كهدو خواهــر نابينــاي خــود را

دارد. برعهده

خودســــوزي و يــــا پديــــدهتازگـي هيچ وجـه خودكشي به

در ندارد. اما سوال بزرگـي كـه مقابل ما قرار دارد اين است كـه چرا در اين مقطـع زمـاني و در

چند سـال گذشـته كــه ايــن پديــده

ــوري ــركوب جمهـ ــين سـ ماشـاسالمي با تمام مكانيزمهايي كه در دســت داشــته اســت، ســعي نمـــوده اســـت كـــه تبعيـــض جنسيتي را در جامعه تـشديد و ــه بخــشي از فرهنــگ جامعــه بــد. اجــراي تبعيــض ــديل كن تبجنسيتي در جمهـوري اسـالمي قدمتي بـه درازاي تـاريخ خـود جمهوري اسـالمي دارد. تـشديد تبعيــض جنــسيتي در ايــران از

ــدرت ــرداي بق فــيدن رســـــــجمهــــــــوري ــالمي و اســـــرفراندوم قانون ــوري اســالمي در اساســي جمه

ــاريخ ــروردين 11تــ 1358فــنهادينه و بـه بخـشي از قـانون

ــديل شــد. اصــل 20جامعــه تبــاره ــه درب ــي ك ــانون اساس ق

“ يكساني زن و مرد طبق اسالم ”است در اينبـاره مـي گويـد كـه

همه افراد ملت اعم از زن و مرد ”يكسان در حمايـت قـانون قـرار دارند و از همه حقـوق انـساني، سياسي، اقتصادي، اجتمـاعي و

رعايت موازين اسالم فرهنگي با

و البته پر واضح “ برخوردارند.اســت كــه زن و مــرد بهيچوجــه نمي تواننـد از دريچـه موازيـن اسالمي برابر باشند. عالوه بـر اين قوانين حقوقي و جزايـي در جمهوري اسالمي آكنده از ساير مصوباتي است كه سيستماتيك ــت ــسانيت و كرام ــانوني ان و ق

ــان در ــساني زن ان

دار و تفکيک جنسيتي در ايران، سرمايه چه بايد کرد؟

صفحه 6

حل نيست، مبارزه خود سوز راه کنيم! را پيشه متحدانه

سعيد آرمان

بهزاد جواهري

صفحه 8

تمام ميشود.“ كارگران

رئيس كه هم خود و هـم كـانون عالي اش سـاخت هميـن دولتـي است كه امروز غالمرضا خادمـي

بستن “ پيوند اخوت ”زاده نگران متـشكل در “ تشكلهاي كـارگري ”

انجمنهاي صنفي تحـت رياسـت خود با آن است، قابل فهم نيست كه چـه شـده كـه امـروز رابطـه داشتن با دولتشان مورد انتقـاد

ايجاد كانون ”است؟ همه ميدانند بر بـستر “ عالي صنفي كارگران

سركوب سه دهـه طبقـه كارگـر ــاري ــا همك ــه و ب ــران در ادام ايشوراهاي اسالمي ضد كارگري و به هدف ممانعت از تـشكل يابـي ــران ــارگر در اي ــه ك واقعــي طبقايجاد شده است. آيا بي خاصيت كردن مبارزه كارگر و هر تالشي

در چنيـن ظرفـي “ صـنفي ”ولو آنچنان زشت و غير قابل تحمـل شده است كه حتي معماران خود ــشانده ــاد ك ــه انتق ــيز ب آن را ن

است؟

آقــاي رئيــس كــانون! كــارگران ايران در ابعاد ميليوني به سـيه روزي و فقر مطلق كشانده شده اند، فعالين كارگري را در زندانها ــر روز ــد، ه ــد كــشيده ان ــه بن بهزارها كارگر را بيكـار ميكننـد، دهها هزار كارگر حقـوق معوقـه ماها و سـالهاي خـود را نگرفتـه اند، هر نوع تشكل و اعـتراض و اعتصابي را ممنـوع و بـه خـون ميكشند، شـما و كـانون قالبـي كارگريتان كجا تشريف داشـتيد و داريد؟ آيـا جـز بـستن دسـت كارگران در انجمنهاي صنفي تان و تحويل دادن آنها بـه دولـت و

كارفرما و التزام گـرفتن از آنهـا كه به قانون اساسي تـان متعهـد شوند و كاري بـه كـار سياسـي نداشته باشند، و اين كه نگذارند

و بـا “ سياسي شـود ”محيط كار كارفرما و دولـت همكـاري كننـد وظيفه ديگري داشـته و داريـد؟ مگـــر ممكـــن اســـت در چنيـــن تشكلهاي دولـتي و زرد متـشكل شد و بـا دولـت و وزارت كـار و مجريــان قــانون در افتــاد؟ آن كانوني كه شما كارگران را به آن و قوانينش ارجاع ميدهيد تمامـا ضد كارگري و اساسا بـه هـدف

با دولت و كافرمـا “ پيوند اخوت”و قانون ضد كـارگري جمهـوري ــه بخــشي از ــه و ب اســالمي تهيكارگران تحميل شده اسـت. بنـد به بند آئين نامه كانون شما بـا دقت و كارشناسـانه در ضـديت تمــام عيــار بــا كــارگر و منافــع طبقاتي و اتحاد آن تهيه و تنظيم شده است. هيـچ حـق و حقـوق كــارگري و هيــچ امكــاني بــراي ــت ــارگر از حرم ــورداري ك برخــراي ــالش ب ــود و ت ــساني خ انمبارزه با دولـت، كارفرمـا، فقـر، ــت ــيره در آن ياف ــركوب و غ سنميشود و مجاز دانـسته نـشده است. كانون عالي در كنار خانـه كـــارگر و شـــوراهاي اســـالمي ظرفـــي بـــراي خنـــثي كـــردن

ــرايط ــه ش ــارگر ب ــتراض ك اعنابرابر و ظالمانه كار و سـوپاپ اطميناني براي مقابله نكردن بـا آن جهنمــي اســت كــه جمهــوري ــت ــا و كليـ ــالمي و كارفرمـ اســـسيخته ــبات افسارگـــ مناســـبورژوازي ايران به طبقه كارگـر

ايران تحميل كرده است.

در مواردي كه با سود جـستن از ــنفي ” ــن ص ــن و آن “ انجم در اي

مركز تحرك و اعتراضي صورت ميگيرد و از چنين موقعيـتي كـه ــه ــورژوازي ب ــت و ب ــود دول خوجود آورده ميتوان به نفع خود سود جست، حرفي زد، اقـدامي را انجام داد، چند كارگر را دور هـم جمع كرد حتمـا مفيـد اسـت، امـا

“ دسـتاوردي ”چنين موقعيـت و براي طبقه اي كه نياز به رهائـي خود و جامعه از چنگ نظام فاسد سرمايه داري دارد، با تـشكلهاي توده اي كـه بـه قـدرت و اتحـاد آگاهانه خود متكي است و ابزار ــه ــاتي طبق ــوان طبق ــاد و ت اتحكارگر در مقابل بورژوازي اسـت و خواسته و مطالبات كارگران را بــه دولــت تحميــل ميكنــد هيــچ سنخيتي ندارد. هـر درجـه اي از

كه “ صنفي”تحرك جدي از جمله در اين بستر نيز ديده شده است ــشانه ــانوني و ن ــرا ق ــا ف اساسابتكار و راديكاليسم درون طبقه است و فـشارهايي كـه بـر سـر خــود حــس ميكنــد و ناچــارا در تقابل با مرزهاي تعين شـده بـر ــن نامــه هــاي ضــد مبنــاي آئيكارگري چنيـن كـانون و انجمـن هاي است كه تاب برنمي آورنـد و از خــود عكــس العمــل نــشان ميدهند. بيشتر اين تجربـه هـا هم به قفل كردن در انجمن يا بـه زندان و تعقيب و فشار و پيگـرد منجر شده است. اين نوع تـشكل

براي “ قانوني و علني ”ظرف كار كــارگر معــترض نيــست! ظــرف اتحاد كارگري نيست!، ظرف خود آگاهي و ايفاه نقـش پيـشرو در جامعه نيست! ظرف حتي مبارزه

هـم نيـست! ظـرف بـه “ صنفي”ــارگر و دور ــشاندن ك ــاد ك انقيــارزه جـــدي ــردن آن از مبـ كـاقتــصادي و سياســي و دفــاع از

موجوديــت ــي طبقاتــ

خود است!

آنهــاي كــه ــوع ايــن نتــــــشكل

دست ساخت دولتي را به عنوان ــميت ــه رس ــارگري ب ــشكل ك تــه ــارگران را بـ ــند، كـ ميشناسـپيوستن به آن دعوت ميكنند يـا نا آگاهند يـا دوسـتان دروغيـن طبقــه كارگرنـــد. ســـنت ضـــد كارگري و بورژوائي حزب توده و دوم خـــــردادي، جريانـــــات رفرميست، جريانات ضد تـشكل يابي راديكال و مستقل از دولـت و ضــد شــوراهاي كــارگري و

و “ اصالحات”و “ قانون”مدافعين دست نـبردن بـه عمـل انقالبـي عليـــه ســـرمايه، كارفرمـــا و دولتهاي بورژوايشان هستند كه ميتوانند كانون عالي انجمنهـاي صنفي را ظرف مبارزه و تـشكل كارگري بدانند. هيچ كمونيـست و كارگر مبارزي نمـي توانـد بـه ايــن ابزارهــاي دولــتي ، كنــترل شده و متكي به قـانون اساسـي

جمهوري اسالمي دلخوش كند.

تشكلهاي زرد كه دولـت همـواره براي كارگر ايجاد و تحميل كرده است، توجه بخشي از جريانـات

را هــم بــه “ كــارگري”و فعــالين خـــود جلـــب كـــرده اســـت، از شوراهاي اسالمي تا خانه كارگر ــانون ــن ك ــير اي ــالهاي اخ و س

انجمن هاي صنفي كارگران. اما وماحصل همه اين توجه هـا كمـك ــوري ــورژوازي و جمهـ ــه بـ بـاسالمي و طرحهاي ضد كـارگري آنها و به زيان جدي خود آگاهي

و تالش براي ايجاد

ی ت و 2

مرگ بر جمهوري اسالمي!

كارگران...“ پيوند اخوت”بستن

صفحه 9

ســوريه) مجموعــا نــشان پــا ــه ــوالت ســوريه ب گذاشــتن تحدوره جديدي است. هفتـه پيـش بشار اسد در پيامش به مناسبت روز ارتــش ســوريه گفتــه بــود:

وارد نبرد سرنوشت ساز شـده ”كوفــي عنــان هــم بعــد از “. ايــم

اســتعفايش گفتــه بــود: ســقوط رژيــم بــشار اســد ديــر يــا زود

حتمي است.

مشخصه اصلي موقعيـت جديـد اين است كه سوريه ديگـر تمامـا صحنه جنگ نيـابتي فراگـير بـا هدف تغيـير مكـان آن در حـوزه نفــوذ قــدرتهاي امپرياليــستي و محورهاي منطقه اي مـرتبط بـا آنها شـده اسـت. بـا ايـن جنـگ، صورت مساله تحوالت سياسـي در ســوريه عــوض شــده اســت. خــيزش مردمــي كــه از اواســط

عليــــه رژيــــم 2011مــــارس استبدادي بشار اسـد برخاسـته بودند حاشيه اي شده و عمال به صورت زائـده و دنبالچـه جنـگ

در آمــده اســت، “ ارتــش آزاد”طوريكه هر نـوع پـيروزي ايـن بخـــش از ارتجـــاع بورژوائـــي

“ پــيروزي”ســوريه بــه عنــوان مــردم قلمــداد ميگــردد ولــو بــه ــداف و ــك از اهـ ــق هيچيـ تحقـــتبدادي و ــتهاي ضداسـ خواســـد، ــردم نينجام ــه م آزاديخواهانــه ــشود ك ــانع آن هــم ب ــه م بلكميــشود. در صــورت شكــست

هم، بهاي شكست را “ ارتش آزاد ”هميــن مــردم بــا قربــاني شــدن بيـــشتر، اســـتبداد و ســـركوب بيشتر و ازهـم پاشـيدن بيـشتر مـــدنيت جامعـــه و زندگيـــشان پرداخت ميكنند كه تا همينجا هم

وسيعا پرداخت كرده اند. اين يك درس بــزرگ و تلــخ تحــوالت سوريه است كـه نبايـد گذاشـت مبارزه آزاديخواهانه مردم عليه نظام حـاكم و اسـتبداد سياسـي ــي ــات ارتجاعـ ــط جريانـ توسـمشابهي كه از پيكره همان نظـام استبدادي بيرون جهيده انـد بـه

حاشيه رانده شود.

طرفهاي اين جنگ مثـل جنگهـاي دادن بـه “ حقانيـت ”مشابه براي

جنگــشان پوشــش ايدئولوژيــك الزم دارند. پوشش ايدئولوژيـك

ــت” ــرائيل “ مقاوم ــر اس در برابتوسط دولت بـشار و جمهـوري اسالمي و حـزب اهللا لبنـان علـم

دفاع از مـردم ”ميشود و پوشش ، “ارتــش آزاد”توســط “ ســوريه

ــه، ــي، تركيــ ــاي غربــ دولتهــعربستان، قطر و غـيره. هـر دو پوشش پوچند. پشت پـرده دود اين پوششها، جنگ واقعي بر سر تجديد تقسيم جهان جريـان دارد. اين جنگ مشخصا بر سر تغييـر ــفبندي ــوريه در صـ ــان سـ مكـ

دولتهاي خاورميانه است.

مولفه ديگر تحـوالت سـوريه در دو هفتــه گذشــته كــشيده شــدن جنگ به دمشق پايتخـت و حلـب شهر دوم سوريه اسـت. ايـن دو شــهر مراكــز اصــلي بــورژوازي تجــاري ســوريه هــستند كــه از ــا ــان ب ــل (همزم ــاه قب ــار م چه

و جمهوري اسالمي 1+5مذاكرات ــرح ــروع ط ــتانبول و ش در اسكوفــي انــان) بــه جبهــه مخالــف بشار اسد پيوسته اند. در واقـع طرفدار الحاق سوريه بـه محـور تركيه و عربستان و غيره شـده اند. شـعار يكـي از تظاهراتهـاي

ثـوار و ”روز جمعه در آن وقـت

ــي ــد حتـ ــي يـ ــد فـ ــار يـ تجـــصار ــار “ االنت ــون و تج (انقالبي

دست در دست هم تـا پـيروزي!) بود كه نشان ميداد اين بخـش از بورژوازي سوريه از پـشتيباني رژيم بـشار كنـار كـشيده و بـه اپوزيسيون پيوسـته اسـت، بـه ــراي ــه ب ــن ك ــل روش ــن دلي ايبورژوازي تجاري سوريه جاذبه قدرت اقتـصاد تجـاري تركيـه و سرمايه مالي عربستان و قطر و امارات به مراتب قويتر از نيروي ماندن در منگنه محور پر دردسر و كم منفعت جمهوري اسـالمي و

حزب اهللا لبنان است.

9مــرداد ( 19نشــست پنچــشنبه تهران به دعـوت جمهـوري اوت)

اســالمي بــراي بررســي بحــران سوريه، يا در واقع براي كمك به فائق آمدن بشار اسد بـر بحـران جاري، صرفا به تكرار كليشه اي مواضــع گذشــت و هيــچ راهــي براي خروج از ايـن بحـران جـز درخواست ادامـه طـرح شكـست

خورده كوفي عناننشان نداد.

برآيند اين مولفـه هـا بـه گفتـه بــه “ ديــر يــا زود”كوفــي عنــان

پايان كار بـشار اسـد ميانجامـد. پاياني كـه آغـاز رسـيدن مـردم ــي و ــه آزادي سياس ــوريه ب سبهبود معيشتي هم نيست، كـه از يك سال و نيم پيش برايش بپـا خاسته اند. جدال قدرتهاي جهاني و منطقــه اي بــر ســر تقــسيم و تجديــد تقــسيم جهــان، در كيــس سوريه به قيمت تحميـل فاجعـه بزرگ بر زندگي مردم و تحميـل ويراني بـر جامعـه پيـش بـرده

ميشود.

در تحــوالت كمونيــست هفتگــي:جاري سـوريه، جنبـش بـورژوا

ــت ــرد، در قام ــست ك ناسيونالياحــزاب سياســي آن بــا نــيروي مسلح شان عمال درگير جدالها و وارد صــفبنديهاي آن شــده انــد. چرا؟ چطور شد كه پـاي احـزاب ناسيوناليست كرد به اين ماجرا كشيده شدند؟ ناسيوناليسم كرد و احزاب مختلف آن در كجاي اين تحوالت هستند؟ چه موقعيـت و

نقشي دارند؟

ــاتح شــيخ: ــزاب ف ــت اح موقعيــن ــرد را در اي ــست ك ناسيوناليدوره بـــا توجـــه بـــه نقـــش و برخوردشان بـه انقالبـات سـال گذشته و تحوالت بعـدي منطقـه بايد سنجيد. ناسيوناليسم كـرد يك جنبش سياسي بورژوايي در خاورميانه اسـت كـه تاريخـا در مناطق كردنشين عراق و تركيـه و ايران و امروز هـم سـوريه بـا هدف سـهمخواهي طبقـات داراي ــدرت و ــشين در ق ــاطق كردن منثروت حاصل از اسـتثمار طبقـه كارگر و توده زحمتكـش بـر پـا شده و به ميدان آمده است. ايـن واقعيــت تــاريخي كــه مــردم كردستان طي يك دوره طوالنـي ــاعي و ــاي ارتج ــط رژيمه توساستبدادي تركيه و عراق و ايران ــستماتيك و ســوريه بطــور سيزير فشار و سركوب و ستم ملي قرار داشته اند، به احزاب بورژوا ناسيوناليست كرد امكان داده كه با پرچم مبارزه عليه سـركوب و ستم ملي، قادر شوند كم و بيش ــاعي و ــوذ اجتمـ ــاه و نفـ پايگـسياسي كسب كنند. با ايـن حـال در استراتژي سياسي اين احزاب اتكاء به نيروي مردم ستمكش و آزاديخواه جايگاه اصلي نداشته ــل ــه دالي ــزاب ب ــن اح اســت. اي

اجتماعي و سياسي زياد

ی ت و 3

كارگران جهان متحد شويد!

تحوالت سوريه و صفبنديهاي ...

ــه گذشــته ــدين ده در طــول چناهـــداف خـــود را در شـــكاف كـــشمكش دولتهـــاي منطقـــه و قدرتهاي جهاني پيش بـرده انـد. درنتيجـــه غالبـــا در موقعيـــت دنبالــه روي از منــافع و اهــداف ارتجـــاعي ايـــن يـــا آن طـــرف كشمكشهاي منطقه قـرار گرفتـه

اند.

احــزاب سياســي ناسيوناليــسم ــي ــتر سياسـ ــر چـ ــرد، زيـ كـايدئولوژيك مشترك موسوم بـه

، اساسا به دليل منـشا “كردايتي”طبقاتي شان و در وهله بعـد بـه داليل سياسي عيني مربـوط بـه ســتمگري دولتهــاي مربوطــه، مشتركات زيادي داشـته انـد. در عين حال در هر كشوري به دليل ــان در ــاكتيكي شـ ــت تـ موقعيـصــفبنديهاي سياســي كــشور و ــات ــا و تعلقـ ــه، ويژگيهـ منطقـمتمايزي داشته اند، تا آنجـا كـه در موارد زيادي با هـم جنگيـده اند. تعبير كـاذب و تـوهم آلـود

ــشي” ــگ برادرك ري �شــه“ (”جنــوژي ــزاب “) براك ــاريخ اح در ت

بورژوا عشيره اي كـرد، حاصـل تكرار جنگهايي است كـه در پـي منافع زميني طبقـاتي و بنـا بـر ــان در ــاكتيكي شـ ــت تـ موقعيـصفبنديهاي منطقه مرتكب شـده ــدن و ــاني ش ــث قرب ــد و باع انــن از ــزاران تــ ــدري هــ دربــنيروهايــشان و از مــردم عــادي

شده اند.

در بررســـي موقعيـــت احـــزاب ناسيوناليست كـرد در جـدالها و كشمكشهايي كه عليـه دولتهـاي حاكم هر كشور و يا در همسوئي با منافع اين و آن دولت منطقه و ــستي ــدرت امپريالي ــن و آن ق اي

داشــته انــد، الزم اســت كــه هــم ــم ــزب و ه ــاتي ح ــاراكتر طبق كموقعيت سياسي تاكتيكي آن در صــفبنديهاي مــشخص منطقــه و جهــان بــه حــساب آورده شــود. بعــالوه در دوره هــاي انقالبــي، برخورد مشخص اين احزاب بـه انقالب و پروسه تـداوم آن، يـك مالك اساسي براي دست نـشان كردن موقعيت آنهاست. بررسـي موقعيت احـزاب ناسيوناليـست كرد در شـرايط حاضـر منطقـه، يعني در دوره روياروئي اردوي ــدانقالب در ــالب و اردوي ض انقتحوالت بعد از انقالب تـونس و مصر، ازجمله در تحوالت جـاري سوريه، مبحث مفصلي است كـه در اينجا ناگزير بايد به اختصار

به رئوس آن پرداخت.

اوليـــن واكنـــش احـــزاب -1ناسيوناليست كرد بـه تحـوالت بعد از انقالبات تـونس و مـصر، برخورد اين احـزاب بـه خـيزش اعتراضي توده اي در كردسـتان عــراق بــود كــه اواســط فوريــه

شروع شد و دو ماه ادامـه 2011ــت. ابتــدا دو حــزب حاكــم يافــه ــد بقي ــراق مانن ــتان ع كردســد ــه گفتن ــان مــستبد منطق حاكمكردستان تونس و مصر نيـست ــود: ــه ب ــم گفت ــد ه ــشار اس (بــه ــصر ب ــونس و م ــروس ت ويسوريه نميآيد!). پس از برپايـي خيزش اعتراضي هم سياسـت و عملكــرد ســركوبگرانه دو حــزب حاكم عليه توده هاي بپاخاسـته در ســليمانيه و شــهرهاي ديگــر كردسـتان عـراق، نـشان داد كــه حكومت ائتالفي آنهـا هـم ماننـد دولتهاي مستبد منطقه بخشي از ــدانقالب بورژوائـــي اردوي ضـمنطقه در قبال انقالبات تونس و

مــصر و خيزشــهاي تـــوده اي ــيزش ــت. آن خ ــب آن اس متعاقتوده اي سـرانجام بـا برقـراري حكومت نظامي توسط نيروهاي ــه اي ــت منطقـ ــسلح حكومـ مـ

كردستان فرونشانده شد.

“ گـوران ”جريان ناسيوناليـست همراه با دو حـزب اسـالمي (هـر سه اپوزيسيون حكومت منطقـه اي كردســـــتان)، از دو دهـــــه نارضايتي انباشته شده مردم از ــرداري ــره ب دو حــزب حــاكم بهكردند، بر موج خيزش اعتراضي سوار شدند، توانستند آن را بـه كنــترل در آورنــد، مهــر ارتجــاع ناسيوناليـــستي و ديـــني بـــر ــردم ــه م ــتراض آزاديخواهان اعبپاخاســـته بزننـــد و آن را در معامله و بندوبست خـود بـا دو حزب حـاكم بـه خـدمت بگيرنـد. ديگر احزاب ناسيوناليست كـرد هم از آن خـيزش سـلب حمايـت كردنــد. خــيزش دوماهــه مــردم كردستان عراق با اينكه بـه زور گلولــه و حكومــت نظــامي فــرو نــشانده شــد، ضــربه سياســي بزرگــي بــه اعتبــار سياســي دو حزب شريك در حكومت ائتالفـي ــكاف ــراق زد و ش ــتان ع كردسبزرگـــي ميـــان آن دو حـــزب و مردمي كه به آنها متوهم بودنـد ايجاد كرد. اما تحـوالت سـوريه، صـــفبنديهاي جديـــد جهـــاني و منطقه اي حول آن و ميدان يافتن جريانات ناسيوناليست كـرد در ــوريه، ــشين سـ ــاطق كردنـ منـفرصت سياسـي جديـدي بـراي احــزاب حــاكم كردســتان فراهــم ســاخت تــا از آن بهــره بــرداري كنند. در اين ميان حزب دمكـرات ــل ــه دلي ــارتي) ب ــتان (پ كردسنزديكي بيشتر بـه محـوري كـه

تركيه يك راس آن است آمادگـي بيشتري داشت تا از اين فرصـت براي تحكيم مجدد موقعيت خـود

سود ببرد.

به فاصله كمي پس از شروع -2خيزش مردم سـوريه كـه مـردم شهرهاي كردنشين هـم وسـيعا در آن شــركت داشــتند، رژيــم بشار اسد زير فشار اعتراضـات و با هدف خنثا كردن آن، موافقت كرد كه جمعيت وسيعي از اهالي كردزبان كه براي چندين دهـه از ــوريه ــنامه سـ ــتن شناسـ داشـــد صــاحب ــده بودن ــروم ش محشناسنامه شوند. تـسليم شـدن رژيم به اين حق ابتـدائي اهالـي بعد از چند دهه ستمگري عريان، نه فقط باعث خنثـا شـدن مـردم نگشت بلكه برعكس، آنهـا را بـه ادامه مبارزه تشويق كرد. در اين ميــان جريانــات ناسيوناليــست كرد در سوريه بـا حمايـت همـه جانبه حـزب دمكـرات كردسـتان (پـــارتي) حـــزب اول حـــاكم در كردستان عراق فعاليتهـاي خـود را گسترش دادند و تالش كردنـد كـــه بـــا اســـتفاده از نفـــرت و نارضايتي عميق مردم ستمديده ــم ــتمگري رژي ــتبداد و س از اسسوريه، آنها را به نيروي ذخيره اهداف سياسي خود بـدل كننـد. در مقابل، دولت بشار اسد هم به حـزب اتحــاد دمكراتيــك (شــعبه پكك در سـوريه) ميـدان داد كـه ــه محدوديــت ــس از يــك ده پفعاليــت بــه خــاطر توافقــات دولتهاي سوريه و تركيه، مجددا فعاليتهاي تعطيل شـده اش را از

سر بگيرد.

به اين ترتيـب رقابـت جريانـات ناسيوناليست كرد تحت حمايـت

ی ت و 4

زنده باد آزادي و برابري!

پارتي، با حزب اتحاد دمكراتيـك ــك ــه ي ــدارانش ب ــف طرف و طيشكاف و يك صـفبندي سياسـي در ميـان احـزاب ناسيوناليــست كرد در دل تحوالت سوريه شكل ــه و ــالف تركي ــشديد اخت داد. تــفبندي ــد، ص ــشار اس ــم ب رژيجريانات ناسيوناليست كـرد در

ــه ــور تركي ــول مح ــوريه ح -سكردســتان عــراق از يــك ســو و

ــد ــشار اس ــم ب ــوري -رژي جمهاسالمي از سوي ديگر را بيـشتر و بيشتر تثبيت كـرد. بـا خـروج ــهر ــد ش ــوريه از چن ــش س ارتــظ ــپردن حفـ ــشين و سـ كردنـموسسات دولـتي رژيـم در ايـن شهرها به نـيروي مـسلح حـزب اتحاد دمكراتيك (شعبه پكـك در سوريه)، دولت تركيه تهديد كرد كه در صورت لزوم براي مقابلـه با فعاليت پكك در سوريه دسـت به دخالت نظـامي خواهـد زد. در ادامـــه، ديـــدار هفتـــه گذشـــته داوداوغلو وزير خارجه تركيه از كردستان عراق و دادن اطالعيـه مــشترك بــا حكومــت منطــق كردستان در مورد جلوگـيري از پر شدن خال قدرت توسـط پكـك در ســوريه شــكاف و صــفبندي ــزاب ــان احـــ ــود ميـــ موجـــناسيوناليست كرد در سوريه را

تشديد كرده است.

در دو طرف اين صفبندي صـفي از جريانات ناسيوناليـست كـرد طرفدار محور سوريه و جمهوري اســالمي و صــف ديگــر طرفــدار محور تركيه و دولتهاي غربـي و عربــستان و غــيره هــستند. بــا تشديد بحران سوريه و نزديكتر شدن تحوالت آن بـه پايـان كـار بشار اسد، اين شكاف و اختـالف ــم ــاز ه ــد ب ــفبندي ميتوان و ص

ــيري ــه درگ ــود و ب ــشتر ش بيمــسلحانه هــم بكــشد. از طــرف ديگر اعالم آمـادگي پـژاك بـراي ــالمي ــوري اس ــا جمه ــذاكره ب مميتواند به اين معـني باشـد كـه ضلع ديگري از اين صـفبندي در كردســتان ايــران ميــان پــژاك و ــزاب ــسو و احــ ــك از يكــ پكــناسيوناليست كردسـتان ايـران شكل بگيرد. در خود سوريه ايـن صفبندي ميتواند تا سقوط رژيم بشار اسد پابرجا بماند امـا قـدر مسلم ايـن اسـت كـه بعـد از آن پكك زير فشار بيـشتر تركيـه و صــف جريانــات ناسيوناليــست كرد متحد تركيه و پـارتي قـرار خواهد گرفت. واضـح اسـت كـه صـــــــفبنديهاي احـــــــزاب ناسيوناليــست كــرد ربطــي بــه ــراي ــان ب ــردم كردزب ــارزه م مبكــسب آزادي و رهــائي از ســتم ملي ندارد و صـرفا در راسـتاي رقابت بـر سـر سـهم بيـشتر از قــدرت سياســي و ســهم بيــشتر بخشهاي مختلف بورژوازي كرد از سود حاصل از استثمار طبقـه كــارگر و تــوده هــاي محــروم و

زحمتكش جامعه است.

بـا توجـه بـه كمونيست هفتگي: تحــــوالت ســــوريه و اينكــــه جمهوري اسالمي يـك پـاي ايـن تحوالت است و احـزاب مختلـف ناسيوناليست كرد هم، به شيوه هاي متفاوت در كردستان ايـران ــه ــكل دادن ب ــراي ش ــود را ب ختحركاتي شبيه تحوالت سـوريه آماده ميكنند، به نظر شما قطـب چـــپ و كمونيـــست جامعـــه كردســـتان ايـــران، كـــارگران و ــل اردوي ــشان و كـــ زحمتكـــآزاديخواهي و برابري طلبي چه

سياستي در پيش بگيرند؟

در كردسـتان ايـران فاتح شيخ: يــادآوري ايــن ســابقه تاريخــي ضروري است كه حزب دمكـرات

تا جايـي 57كردستان در انقالب كــه توانــست تــالش كــرد نقــش

را در تقابل “ حزب نظم و قانون ”ــد. ــا كن ــالب ايف ــداوم انق ــا ت بدرحاليكه كمونيستها، كارگران و آزاديخواهــان انقالبــي در برابــر تعرضــــــات ارتجــــــاعي و جنايتكارانــه رژيــم اســالمي بــه قـــدرت رســـيده و در راس آن خميني، كمر به دفـاع از آزادي و ــزب ــد، ح ــسته بودن ــالب ب انقــفت ــا ص ــني ب ــرات از خمي دمك

تجليل ميكرد و به “ رهبر انقالب ”او لبيك ميگفـت. حـزب دمكـرات اين سابقه آمادگي براي سـازش بــا خميــني و رژيــم اســالمي در دوره انقالب را در تاريخ حيـات سياسي خود ثبت كرده است. دو

“ تالش در راه تفـاهم ”جلد كتاب با جمهوري اسـالمي شـرح ايـن تالش ارتجـاعي حـزب دمكـرات كردستان، حزب نماينده سياسي ــتان، در دوره ــورژوازي كردس ب

و سـالهاي بعـد از آن 57انقالب است. حافظه تاريخي دو نسل از كمونيستها و رهـبران و فعاليـن كـارگري در كردســتان ايــران در مــورد ســابقه تــالش ارتجاعــي حزب دمكرات به ويـژه از آن رو ضروري است كه هشيار باشـند و توده هاي كـارگر و زحمتكـش

كردستان را مدام با اين هشياري مسلح كنند كه تجربه اين حـزب و احزاب بـرادر آن، در تحـوالت آتي ايران و در تقابل بـا انقـالب آتي در ايـران ميتوانـد شـديدتر

تكرار گردد.

برخورد احـزاب ناسيوناليـست كردستان ايـران حـتي آنهـا كـه

بــودن دارنــد بــه “ چــپ”داعيــه خيزش دوماهه سـال گذشـته در كردستان عراق يك نشانه ديگـر ايــن واقعيــت اســت كــه احــزاب بورژواناسيوناليست كرد هم به خاطر كاراكتر طبقاتي بورژوائي ــت ــه موقعي ــا ب ــم بن شــان و هــاكتيكي شــان در صــفبنديهاي تــه اي، در دوره ــاني و منطقـ جهـهاي انقالبي سياست و عملكـرد ارتجــاعي در پيــش ميگيرنـــد. كارنامــه احــزاب ناسيوناليــست كــرد در طــول ســه دهــه بعــد از

ايران يك منبـع زنـده 57انقالب آگاهگري است كه كمونيـستها و ــارگري در ــالين ك ــبران و فع رهكردستان ايران بايد از آن بـراي ــي و ــاهي سياس ــردن آگ ــاال ب بطبقــاتي و آمــادگي و رزمندگــي ــاي ــارگران در نبرده صــفوف كطبقـــاتي در جريـــان تحـــوالت

سياس آتي ايران استفاده كنند.

با تشكر از شما

2012نهم اوت

ی ت و 5

تحريم ابزار كشتار جمعي است!

1391بيستم مرداد هاي امروز جمعه برنامه

و تحوالت منطقهبا اوضاع سوريهگفتگو با حسين مراد بيگي در رابطه

هاي ايران گفتگو با بهزاد جواهري در مورد تفكيك جنسيتي در دانشگاه

با اعتراضات اخير در اسرائيل به گفتگو با بهزاد جواهري در رابطه

وضعيت معيشتي و فضاي جنگي در اين كشور

ايران را تخفيف مي دهد.

باز كردن مبحث اسـالمي كـردن ــني در ــشگاهها توســط خمي دان

و اجبـــاري شـــدن 1358ســـال ادامـــه 1359حجـــاب در ســـال

قانوني كردن پروسـه اي بـوده است كه تنهـا برآمـدش در طـي بيش از سه دهه گذشته آپارتايد جنسي و گسترش سكسيـسم در جامعه بوده است. در زير سايه ــه ــت ك ــالمي اس ــوري اس جمهــه ــان، ختن ــه زن ــشونت علي خ

دخـــتران، و تجـــاوز جنـــسي و قانوني به كودكـان دخـتري كـه

سال سن دارند 10بعضا كمتر از انجام مـي “ ازدواج”تحت عنوان

شود، اينها بازده تشديد تبعيض جنسيتي در ايـران بـوده اسـت. يكي ديگر از طرحهـاي جمهـوري اسالمي براي گـسترش تبعيـض عليه زنان، طرح تفكيك جنسيتي در دانشگاهها است كه كليـات آن

بـــه تـــصويب 1366در مـــرداد شــوراي عــالي انقــالب فرهنگــي رســيد و بــراي اجــرا بــه دولــت ميرحسين موسوي ابالغ گرديـد. شدت و حدت اجراي اين طرح در ــوده و ــاوت ب ادوار مختلــف متفــصادي، ــابعي از وضــعيت اقت تبازار كار و نياز به نيروي ماهـر و متخصص بوده است. در طـي چند سال گذشته و در تبعيـت از ــران، ــصادي در اي وضــعيت اقتروبناي سياسـي سـرمايه داري

در ايران سعي كرده است اجراي اين طرح را تسريع كند. كـامران دانــشجو، وزيــر علــوم آذر مــاه

اعـــالم كـــرده بـــود كـــه 1388ــسيتي در ــك جن ــت تفكي سياسدانشگاه ها براساس جهان بيني اسالمي به اجرا گذاشـته خواهـد شد و گفته بـود كـه تفكيـك بـر اســاس جنــسيت در تمــام دنيــا

وجود دارد.

عالوه بر ايـن و بطـور كلـي در دوره اخير هم ماشـين سـركوب جمهوري اسالمي بـا توسـل بـه ــه ــا اليح ــانونيش، ب ــاري ق مج

حمايت از خانواده كه كفه قوانين ــردان ــسبت م ــه ن ــي را ب حقوقسنگينتر مي كرد و با طرح جـدا سازي زنـان و مـردان در مراكـز عمومـــــي ماننـــــد پاركهـــــا، بيمارســتانها و مراكــز آمــوزش ــه ــرده اســت ك ــعي ك ــالي س عمردمحوري را هرچـه بيـشتر در جامعه گسترش دهد. جداسـازي زنان از مردان در قهوه خانـه هـا اگر به دليل تحجر فكـري سـران ــا ــد، ام ــالمي باش ــوري اس جمهتفكيك جنسيتي و جدا سازي در دانشگاهها عالوه بر اينكه دليلي ديگر بر ضد زن بودن پايه هـاي ايــدئولوژيك جمهــوري اســالمي است جهتي ديگـر نـيز دارد و آن مهندسي بـازار كـار در ايـران و شيفت باالنس به سود اسـتخدام مردان در مقابل زنـان اسـت. در ــسبت ــته ن ــالهاي گذش ــي س طشــركت كننــدگان زن در كنكــور

نسبت به مـردان افـزايش قابـل توجه اي داشته است و بـه تبـع آن ميزان فارغ التحصيالن زن كه وارد بازار كار شده اند نـيز بـه نسبت مردان افزايش پيدا كـرده

در كنكــور اســت. بعنــوان مثــال ــسال ( ــري امـ 60) 1391سراسـ

درصد شركت كنندگان را زنان و درصد را مردان تـشكيل مـي 40

ــون ــه آزم ــايج اولي ــد. نت دهندر روزهاي 1391سراسري سال

ــت و ــده اس ــالم ش ــته اع گذشدفترچه اي كه به داوطلبان براي انتخــاب رشــته داده مــي شــود حاكي از گسترش هرچه بيـشتر

تفكيك جنسيتي اينبار بـا هـدف مهندسي بافـت جنـسيتي بـازار كــار اســت. در ســال جــاري در

دانــشگاه كــشور در 60بيــش از برخي از رشته ها داوطلبـان بـه صورت تـك جنـسيتي پـذيرش خواهند شد كه نـسبت بـه سـال ــي ــل توجه گذشــته از رشــد قاببرخــوردار اســت. آمــار تفكيــك ــاي ــته هـ ــسيتي در كدرشـ جنـدانشگاهي نشان مي دهـد كـه از

كد رشته دانـشگاهي بيـش 6هر رشــته بــه صــورت تفكيــك 1از

شده براي دانشجويان پـسر يـا دخــتر برگــزار خواهــد شــد. بــر اساس اطالعات جمع آوري شده، در گروه آزمايشي علوم رياضي

درصد، علوم 20و فني در حدود درصد، علوم 30انساني بيش از

درصد 34درصد، هنر 10تجربي درصـد 25و زبان هاي خـارجي

ــه ــشگاهي ب ــاي دان ــته ه كدرش

ــده بــراي ــك ش ــورت تفكي صدانشجويان پسر و دختر برگزار

عــالوه بــر ايــن در خواهـد شــد. بسياري از دانشگاه هـا منجملـه ــفهان، ــاي اراك، اص ــشگاه ه دانبوعلي سينا همدان، بين المللـي امــام خميــني قــزوين، لرســتان، محقق اردبيلي، گلستان و عالمـه طباطبايي، شمار زيادي از رشته هاي تحصيلي كامال بـه صـورت ــسيتي و فقــط مختــص ــك جن ت

ايـن ارقـام مردان در آمده است. در جدول زير خالصه شده است.

تعـــداد رشـــته هـــاي تفكيـــك جنسيتي شده و درصـد تفكيـك

ــاي ــته هـ ــسيتي در كدرشـ جنـدانــشگاهي بــر اســاس دفترچــه انتخاب رشته داوطلبان ورود به

1391دانشگاههاي ايران سال

ــوري ــشگاه ط ــاي دان ــته ه رشتفكيك و جدا سازي شده اند كـه رشـته هــايي كــه پــس از پايــان تحصيل و فـارغ التحـصيلي بـه استخدام در بازار كار منتهي مـي شوند به مردان اختصاص يافته اند و رشته هايي كـه بـازار كـار مناسبي ندارند به زنان. بعنوان مثال در برخـي از دانـشگاهها در گروه آزمايشي علوم رياضـي و فني تنها در يك رشته، مهندسـي ــورت ــه صـ ــشاورزي آب، بـ كـمشترك دانشجوي پسر و دختـر پذيرفته مي شود. در رشته هاي علوم كامپيوتر، مهندسي شيمي، مهندســـي صـــنايع، مهندســـي ــك، ــي مكاني ــامپيوتر، مهندس ك

ی ت و 6

زنده باد اتحاد طبقه كارگر!

داري و تفكيك جنسيتي... سرمايه

مهندسي مواد و مهندسي مكانيك ماشين هاي كشاورزي كه بـازار كاري مناسـب تـري نـسبت بـه ــا ــد، تنه ــا دارن ــته ه ــه رش بقيداوطلبان پسر جذب مـي شـوند. عالوه بر آن ساير رشـته هـا بـا شانس بـاالتر اسـتخدام، ماننـد ــي، ــوم سياس ــاي عل ــته ه رشحسابداري، مـديريت بازرگـاني، ــت ــتي و مديريـ ــديريت دولـ مـصنعتي نيز تنها مردان مجاز بـه

از .انتخــاب رشــته مــي باشــندــاي ــته ه ــر در رش ــويي ديگ ســشاوره، ــايي و م ــاريخ، راهنم تروانشناســي (آمــوزش كودكــان استثنايي)، زبان و ادبيات عربي، زبــان و ادبيــات فارســي، علــوم اجتماعي، علوم تربيتي (گرايـش ــان ــسفه، زب ــف)، فل ــاي مختل هــارف ــات و معـ ــي، الهيـ شناســـالع ــداري و اط ــالمي و كتاب اسرساني كه شانس استخدام پـس از پايان تحـصيالت بـسيار كـم است تنها داوطلبان زن پـذيرش خواهنــد شــد. تــالش جمهــوري اســالمي در مهندســي جنــسيتي بــازار كــار در ايــران بهيچوجــه تصادفي نيست و هـدف اصـلي

اين طرح مي باشد.

افزايش تعداد دانشجويان زن به نــسبت مــرد در طــي چنــد ســال ــاالرانه ــاختار مردس ــته س گذشجامعـه ايــران را تــا حــد زيــادي متزلزل نموده است، نقش سنتي زن بعنــوان همــسر و مــادر و تقدس سـاختگي خـانواده را بـه خطــر انداختــه اســت و بايــد تقالهاي جمهوري اسـالمي را در معكوس كـردن ايـن رونـد ديـد. اجــراي طــرح تفكيــك جنــسيتي، عالوه بر اينكه كليت جامعه را از

دسترسي و استفاده از اسـتعداد نيمي از جامعه محدود مـي كنـد در آينــده امكــان شــغلي و در نتيجه استقالل مالي و بهداشـت روح و روان زنان را نـيز مـورد

همچنين تعرض قرار خواهد داد. زنان كه به يمـن وارد شـدن بـه دانشگاه ها به بخش تخصـصي بازار كار وارد شده اند در نتيجه اجراي اين طرح دوباره در بازار كار در بخش غير تخصـصي آن قــرار خواهنــد گرفــت. افزايــش ارتش ذخيره كار در بخـش غيـر تخصصي بـه سـرمايه داري در ايران اين امكان را مي دهد كه بـا دستمزد كمتري كه تاريخا زنـان ــد ــرده ان ــت ك ــردان درياف از م سودآوري خود را افزايش دهـد. تبعــات منفــي اجتمــاعي تــشديد آپارتايــد جنــسي در ايــران، بــه انــزوا كــشاندن بيــشتر زنــان و بازگرداندن آنان به نقش سـنتي خود يعني مـادر و زن خانـه دار ــد ــت جدي ــت. سياس ــودن اس بجمهوري اسالمي در تشويق بـه افزايش جمعيت را نـيز بايـد در همين راستا ديد. مرضيه وحيـد دستجردي، وزير بهداشـت، مـي

ــه ــد ك ــي ”گوي ــت جمعيت سياسوزارت بهداشت افزايش جمعيـت و تشويق زاد و ولد اسـت و هـر خانواده ايراني به طور متوسط

فرزند داشته 2.5تا 2حداقل بايد خامنه اي، احمدي نژاد و “ باشد.

ساير سـران جمهـوري اسـالمي نيز از ناكافي بودن مـيزان زاد و ولد و كوچك بودن خانواده هاي ايراني سخن گفتـه انـد و سـعي نموده اند كه سياسـت جمعيتـي مبتني بر بازگردانـدن زنـان بـه

كنج خانه ها را تشويق كنند.

ــد ــا آپارتاي ــسيتي ي ــك جن تفكيجنسي هميشه به نوعي در طـي تاريخ وجـود داشـته و توسـط سيــستمهاي وقــت اعمــال شــده است. در طي چند صد سال اخير ــنعتي، در ــالب ص ــس از انق و پنتيجه مبارزات طبقـه كـارگر در مقابل مردساالري و مرد محوري ــابر اقتـــضاي اقتـــصادي و بنـسرمايه داري، زنان توانسته اند به حـداقلهايي دسـت يابنـد، امـا ــروز در ــتي امـ ــاه و حـ هيچگـصنعتي ترين و متعـارف تريـن سرمايه داري ها زنان نتوانسته اند به برابري مطلق با مرد دست يابند. ابقاي مرد محوري، تفاوت ــار ــراي ك دســتمزد زن و مــرد ببرابر، خـودداري كارفرمايـان از استخدام زنان بدليل احتمال بچه دار شدن در آينده، تعلق نگرفتن مزد و مزاياي اجتمـاعي بـه كـار زن در خانه و غيره، اينها بخشي از نابرابريهاي حقوقي، اجتماعي و اقتصادي هستند كـه زنـان در سرمايه داري امـروز از آن رنـج مي برند. در ايران، زنان با تمام ــاره در ــورد اشـ ــضالت مـ معـســرمايه داري هــاي متعــارف روبرو هستند اما آنچـه شـرايط زنان در ايران را دشوارتر و غير

ــه ــتر ميكنـــد و بـ قابـــل تحملـنابرابري و تبعيض مـشروعيت ميبخشد روبناي سياسي مرتجع تــر و ايـــدئولوژي حــاكم بـــر ــران اســت. ســرمايه داري در ايسرمايه داري در ايران به دقت و كامال از مجاري قانونيش تخفيف انسانيت نيمي از جامعه ايران را عالوه بر فشارهايي كـه بـر كـل جامعه فارغ از جنسيت وارد مـي كند را در طي بيش از سـه دهـه ــرده ــرا ك گذشــته طراحــي و اجاســـت. از مجـــراي آمـــوزش و پرورش و دخالت هرچه بيـشتر مذهب در تـاروپود جامعـه نيـز سعي نموده است كه با تهاجمـي روانشاسانه موقعيت فرودسـت زنان در ايران را تئوريزه كـرده ــي و ــرم فرهنگـ ــوان نـ و بعنـ

اجتماعي به خورد جامعه بدهد. راه چاره وضعيت فعلي زنان در ــدون ــق و ب ــران برابــري مطل ايچون و چراي زنـان و مـردان در ــد. ــي باش ــا م ــه ه ــام عرص تمسـرمايه داري غــير متعــارف در ايـــران و ســـرمايه داري هـــاي متعارف همـانطور كـه در غـرب نشان داده اند نمي توانند و نمي خواهنــد ايــن برابــري مطلــق را اجرا كنند. تنها طبقه اي كـه مـي

ی ت و 7

زنده باد جمهوري سوسياليستي!

اين كاريكاتور از يـك

نامه دانشجويي داخلي هفته

كپي شده است.

)(كمونيست هفتگي

تواند و منفعتش در بـه اجـرا در ــان و ــق زن ــري مطل آوردن براب

مردان است طبقه كارگر است.

بعنوان آخرين نكته بايد گفت كه اجــراي طــرح تفكيــك جنــسيتي اگرچه تبعيضي زمخت به نسبت نيمي از جامعه است اما نيم ديگر

آن خواســته و يــا ناخواســته از بابت تشديد تبعيض و آپارتايـد جنسي متنفع مي شـود و امكـان ــغلي ــت شـ ــي و فرصـ آموزشـبيشتري برايش فراهم مي شود. جمهوري اسالمي، انتخابي بزرگ را در مقابل نيمي از جامعه ايران يعــني مردهــا قــرار داده اســت، ــغلي ــالي و ش ــتاوردهاي م دسموقــتي در مقابــل توافــق بــا

سركوب، اسـتثمار و فرودسـتي ــا ــد آي ــد دي ــان. باي ــه زن آگاهانهمانگونه كـه بخـش عظيمـي از جمعيت سفيد پوست در آفريقاي جنوبي، آپارتايد نژادي تحميلـي بر عليه سـياه پوسـتان توسـط سرمايه داري را علـيرغم ذينفـع بودن قبول نكرد و در مقابـل آن ايستاد، آيا مردها در ايران هم در مقابل اين تعرض عريان سرمايه

داري بـــه مـــادران، خواهـــران، همسران و دوستان خود عليرغم ــودن در ايــن تبعيــض ــع ب ذينف

خواهند ايستاد.

ــض و ــه از تبعي ــن درج ــا اي آيتــضييق عليــه نيمــي از جامعــه

سزاوار سكوت است؟

1391مرداد 19

ی ت و 8

زنده باد اتحاد طبقه كارگر!

نابودي كامـل فيزيكـي بخشا به ــرد منجــر شــده اســت، ســير ف

صعودي طي ميكند جاي تعمـق ايرانـي نيـست، است. اين پديده

ابعـادي جهانـي متاسـفانه بلكهــه ــود گرفت ــرائيل در بخ . در اس

خود نفر اقدام به 6 گذشته يكماهدو تن از آنـان سوزي كردند كه

جان دادنـد. در سـاير كـشورها ــاق ــن تراژديهــايي اتف نــيز چني

از سـوي است. اين پديده افتادهبيكـاري ديگر صرفا اعتراض به

و ســـطح معيـــشت نامناســـب گاهـا پناهجويــان نيـست، بلكـه

چنين اعتراضي ميكننـد اقدام به هايي از جـان نمونه متاسفانه كه

ســپردن تعــدادي در بريتانيــا و هلنـد و ســاير كـشورها در يــك

ــه ــته دهـ ــته گذشـ ــم. داشـ ايـ خودســـوزي و يـــا اقـــدام بـــهــف از ــرق مختل ــشي از ط خودك

حلـق آويـز و يـا مـصرف جملهدارو و هــر شــكل ديگــر درصــد

ــا اي كــه قابــل مالحظــه ــراد ب افزنـان را مشكالت متعدد بويـژه

در ايـن مطلـب در بر ميگيرد كه داليـل قصد پـرداختن بـه كوتاه

متفاوت هـر كـدام از انـواع ايـن خــود كــشيها و خودســوزيها را

مـشخص اسـت ندارم. اما آنچـه نظام نابرابر كنونـي از تقـسيم

تا اجحاف و گرفته ثروت جامعه ــستماتيك ــداوم و سي ــير م تحقــگ ــاكم از فرهنـ ــاي حـ نظامهـ

تـا قوانيـن مردساالرش گرفتـه ضد كارگريش تا داشـتن ارتـش

بـه و همـه بيكاري همـه زخيرهانـزوا و سوق دادن انسانها بـه

تنگنا و استيصال كمك ميكند.

ــشي ــر ”خودك ــاي ه ــان رس بيباشد در نوع خود كه“ اعتراضي

اعتراض و عملي غير قابل نحوه كـه بخش اعظم جامعه تعميم به

از كاركن و زحمتكش هستند كـه يك درد مشترك رنـج ميبرنـد و

نيـاز تغيير بنيـادين جامعـه به مبرم و حياتي دارند.

اگر خودسوزي بوعزيزي كارگر ــعله ــتفروش تونـــسي شـ دسـ

ها ده به انقالبي را بر انگيخت كهــانواده ــت خ ــال حكوم ــن س زي

ــا در ــان داد، الزام ــدين پاي العابنتايــج اقــصي نقــاط جهــان بــه

است. و چـه منتهي نشده مشابههميـن منظـور بسا بسياري بـه

خودسـوزي كـردن كـه اقدام به شايد ديگران بعد از آنها زندگـي

باشـند، قابل تحمل تري داشـته خـود سـوزي چنين نشد. نه كه

مشكالت تبت هاي تبتي به راهبهــه ــه و برمــ ــان داد و نــ پايــ

ــسانها در خودســوزي ســاير انحــل مــشكل مــصر و ايــران بــه كند. بيكاري كمكي مي

ابعاد دهشتناك بحران اقتصادي در ايران و اقصي نقاط جهان هر روز جمــع بيــشتري از طبقــه

ــه ــارگر را ب ــش ك ــفوف ارت ص بيكــــاران از جملــــه ذخــــيره

اقتـصادي كشورهاي پيـشرفته و اين روند همچنـان سوق داده

در حال گسترش است.

داري در غرب در پاسـخ سرمايه بحران اقتصادي و فالكتي كه به

خود باني بوجود آمدن آن است، معيشت اي را به تعرض گسترده

كارگر و حد اقل رفاهي كـه طبقهــارزه دســتآورد ده هــا ســال مب

كـارگر اسـت آغـاز كـرده طبقهاست. در تقابل بـا ايـن اوضـاع ميليونها نفر در اروپاي صنعتي هم براي زندگي ميجنگند، اما در كشورهاي عربي و ايران و غيره

تنهــا مــسئوليتي در دولتهــا نــه قبــال تــامين اجتمــاعي و درجــه

شهروندانــشان معيــني از رفــاه و زندان به با گلوله ندارند بلكه

و حـق هر نـداي آزاديخواهانـه ــه ــه طلبان ــردم و طبق ــر م كارگ

پاسخ ميدهند.

شــــرايط بــــشدت ناهنجــــار ــه ــارد را ب ــي ك ــصادي كنون اقت

كـارگر و اقـشار استخوان طبقه طريـق و بـه كم درآمـد جامعـه

ــا بيكــار و ده هــا اولــي ميليونهزير خـط فقـر ميليون انسان كه

زندگي ميكنند رسـانده اسـت و كارگر ايران را در موقعيت طبقه

ــرار داده ــواري ق ــخت و دش س اسـت. ســوال پيــش روي طبقــه

صاحبان واقعي جامعه كارگر كه اين طبقه يمن نقش و جايگاه به

در توليد اجتماعي در رابطـه بـا ــا ــوزي ي ــفار خودس ــده اس پدي خودكشي چه ميباشد. پاسخ بـه وضــعيت ناهنجــار كنونــي كــه

آن كــارگر بــه آحــادي از طبقــهكارگـر متوصل ميشود امر طبقه

بــا (شــاغل و بيكــار) اســت كــهسازمانيابي خود ميليونها نفر از

ــه ــراي طبق ــران را ب ــارگر اي كــارزه جــدي و تحــول بخــش مب

زندگـي رهنمون شود و اميد به بهتر را در آنان بوجـود و آينده

بياورد تا ديگر هيـچ انـساني از فــرط بــي عــدالتي و نديــدن

ايـن اي روشـن دسـت بـه آيندهتراژيك براي پايـان دادن شيوه

به زندگي خود، نبرد.

خودسوزي راه حل نيست...

1391مرداد 19

داري و تفكيك جنسيتي... سرمايه

سازمان و تشكل طبيعي كارگران از جمله مجمع عمومي و شوراها تمام شده است. اين سياسـتهاي

ــستي ــارگري در -ضــد كموني كساليان اخـير حـتي در صـفوف پاره اي از احزاب چپ اپوزسيون از جمله در بخشي از حزب مـا و جنبش ما نيز كه سي سال است عليه تـشكلهاي دولـتي مبـارزه ميكند و بر ايجاد تشكل توده اي كارگري از جمله مجمع عمومي و شوراها پاي فـشرده اسـت سـر باز كرد. تازه ترين نمونـه ايـن تمايل و گرايش راسـت محفـل و گرايش كوچكي است كه چند ماه پيش ناچارا مجبور شدند حـزب ما را ترك كنند و اكنون به شكل بارزتري همين گرايش را دارنـد

واقـع ”ادامه ميدهند. با داسـتان ــني ــك ”، “بي شــوراها ايدئولوژيــت ــورا و ”، “اسـ ــبي شـ دو قطـ

شــروع “ ســنديكا مــردود اســتكردند و بـه اينجـا رسـيدند كـه اسد گلچيـني از حاميـان هميـن ــوروش ــب ك ــالل طل ــط انح خمدرسي اخيرا ضمن فراخوان به تعطيلي كشاندن پاره اي نهـاد و تشكلهاي ماننـد اتحاديـه آزاد و كميته هماهنگي... پرچم دفـاع از چنين انجمنهاي زرد دولـتي بـر

ــد و نوشــته اســت: افراشــته انانجمن هاي صنفي كارگران را ”...

دولـت بعنــوان تــشكل كــارگران برسميت شناخته است و هر جـا كارگران ميتوانند و امكان اين را دارند ميتوانند و مهـم اسـت بـه تــشكيل آنهــا مبــادرت كننــد. در همـــه رشـــته هـــايي همچـــون كارگران ساختماني ، كارگاه هاي شهرك هاي صنعتي، خبازي هـا

و ... ايجاد اين انجمن ها ممكـن و مفيد است. بخشهاي ديگر جامعه از دانشجو تـا كاركنـان ديگـر از چنين امكاني در مقـاطع مختلـف بدرســتي اســتفاده كــرده انــد و توانسته اند از اين طريق مـسير

.“خود را بروند

از نظر من همه اين سياسـتها و ط�حهــا مــردود ، راســت و ضــد كارگري و يكي از مشكالت عمده سر راه طبقه كارگر ايران در امر تــشكل يــابي اســت. نــه انتقــاد رئيس كـانون و نگرانـي ايـشان

با دولت واقعي، “ پيوند اخوت “ازجدي و از زاويـه منفعـت كارگـر ــت ــداف و كليـ ــه اهـ ــت نـ اسـ

كــــانون عالــــي ”موجوديــــت “ انجمنهاي صنفي كارگران ايران

ربطي به منافع، تشكل، اتحـاد و مبارزه طبقاتي طبقه كارگر دارد. ادامه زندگي در چنيـن ظرفهايـي ــي ــدريجي كارگران ــشي ت خودكاســت كــه در آن خــود را اســير كرده اند. كانون عالي انجمنهاي صـــنفي و ديگـــر انجمنهـــاي دربرگيرنده بر اساس آئين نامه اي سروسامان گرفته كـه مـورد

انجمن عالي ”تائيد دولت و حتي نـيز هـست. “ صنفي كارفرماهـا

محتوا ي توخالي و مقـررات بـي آئيـن ”ربط بـه كـارگر در قالـب

بـه ايـن شـكل تـصويب ، “ نامهاعـــالم و بـــه امـــضا رياســـت جمهــوري دولــت ضــد كــارگري جمهــوري اســالمي هــم رســيده

است:

آئيــن نامــه چگونگــي تــشكيل ، ”ــارات و ــائف و اختي ــدود وظ حچگونگـــي عملكـــرد انجمنهـــاي

صنفي و كانونهاي مربوطه “131”) ماده 5موضوع تبصره (

قانون كارجمهوري اسالمي ايران ك 37292/ت 176477به شـماره

ــورخ 1389/8/8مـــــــــــــــ بسمه تعالي

با صلوات بر محمد و آل محمد وزارت كار و امور اجتماعي

... ــخ ــصويبنامه در تاريـ ــن تـ ايـ

به تاييد مقـام محـترم 1389/8/3 .رياست جمهوري رسيده است

محمد رضا رحيمي “معاون اول رئيس جمهور

كــارگران! ايــن آئيــن نامــه ضــد كارگري را پاره كنيد! به انجمنها ــوش ــتي دل خ ــشكلهاي دول و ت

نكنيد و آنرا ابزار خـود ندانيـد! مجمـــع عمومـــي و شـــوراهاي كارگري خود را مستقل از دولـت ــد ــول آن متح ــد و ح ــاد كني ايج

شويد!

زنده باد مجمع عمومي! زنده باد شوراهاي كارگري!

1391مرداد 17

ی ت و 9

دفتر مركزي حزب حكمتيستdmarkazi@hekmatist.org

زنده باد سوسياليسم!

كارگران...“ پيوند اخوت”بستن