دانشنامه جهان اسلام - تورات

10
کتاب اول سفر پنج برد، کار متداولترﯾن در آن از مقصود کهون قان و شرﯾعت نيز و تعليم معنای به عبری تورای ﯾا، ورات ت. است ﯾھودﯾانسّ مقد ترجمه زمان ازورات ت واژة برای« ونقان» معنای آنکه با. شود میق اط نيز عتيق عھد کل بر گاهورات ت واژة. کلیور مرار اصر ﯾھودی متأخر محققان برخی، بوده مقبول ورسوم م( مقاله ادامة به کنيد رجوع م ق3 ـ6) آن ﯾونانی و آرامی ھای. د به کنيد رجوع) دانست تعليم و آموزش معنای به اول درجة در راورات ت باﯾد و است نادرست معناﯾی اﯾن کهارند د دﯾن نيز و عقيدتی نظام در.( "Torah" ذﯾل، > سّ مقد کتاب معيارشنامه دان< ؛1236 ـ1235 ستون،15 ج، ئيکا جودا متون درورات ت عمدة معنای ھفت حداقل برای) است ﯾافته نيز وسيعتری معناﯾیبردھای کار واژه اﯾن، ﯾھودی شناسی.(1448 ـ1447 ص،3 ج، > ﯾھودﯾت لمعارف ا داﯾرة< به کنيد رجوع ﯾھودی دﯾنی به گانه پنج/ فارخمسه اس ﯾا تورا: از اند عبارت ــ شوند می ناميده تنخختصار ا به که ــ ﯾھودﯾان دﯾنی کتابھایجموعة م که نامی. شود می محسوب بخشھمترﯾن م، ورات ت، ميان اﯾن از که( کتوبيم) وبات مکت و( نوﯾئيم) نبيا اسفار اضافة ا(1 : اند ين چن ترتيب به که آنھاست عبارتخستين ناس اس بر شده داده بخش پنج اﯾن از ھرﯾک به عبری زبان در، نوح حوا، و آدم سرگذشت، آفرﯾنشستان داارندة برد در که تکوﯾن ﯾا پيداﯾش سفروان عن،« آغازدر» معنای به برشيت به شيموت(2 . رسد می پاﯾان به ﯾوسف مرگ با و است ویدان فرزن و ﯾعقوب، سحاق ا، سماعيل ا، لوط، ابراھيم پيامبری و تولد مصر، در اسرائيل بنی بردگیجرای ما چون مطالبیارندةبرد در و خروج سفروان عن که،«نامھا» معنای. است موسی حضرت به فرمان دهعطای ا و بيابان در آنھا سرگردانی مصر، از اسرائيل بنی خروج، م الس عليه موسی واقع در که است شعائری و آداب و شرعیحکام ا شامل ووﯾان سفروان عن که،« شد خوانده اوو» معنای به وئيقرا(3 که،« بياباندر» معنای به بميدبار(4 . شود می محسوبوی سبط از اسرائيل بنیان کاھنھنمای را کتاب منزلة به بر موعود سرزمين و مصر راه بين که است حوادثی و اسرائيل بنی قومشماری سر دو گزارش شامل واد اعد سفروان عنسفار ا فرمانھای ورات مقر بازگوﯾی حاوی که است تثنيه سفروان عن،« کلمات» معنای به دبارﯾم(5 . گذشت قوم اﯾن اسرائيل بنیھبر روان عن به ﯾوشع تعيين و اسرائيل بنی به خطاب موسی زبان از قبلیاس اس بر راسفار ا اﯾن، تينی ترجمة آن پيرو به و ﯾونانی ترجمة در. استم الس عليه موسی درگذشت درنھاﯾت و و(اداعد) نومری،( وﯾان) لوﯾتيکوس،( خروج) دوس اکسو،( پيداﯾش) يس گنس: اند ناميده ين چن ھرﯾک اصلی محتوای از ھجده فقرة در« ورات ت نسخةاﯾن» عبارت از نادرستی ترجمة شود می گفته که( دومون قان ﯾا ناموس) يوم نوم دوﯾترو،2 ج، > دﯾن لمعارف ا داﯾرة< ؛1447 ص،3 ج، > ﯾھودﯾت لمعارف ا داﯾرة< به کنيد رجوع) است سفر ھمين ھفدهاب ب.(153 ص اسرائيل بنی به( رِ فِ س) کتاب پنج در( نوَبَ رهِ شُ م) م الس عليه موسی طرﯾق از راورات ت خداوند،، ﯾھودﯾان عقيدة به ادامة به کنيد رجوع) رود می شمار به ﯾھود دﯾنورﯾات ضر ازورات ت بودن آسمانی بهعتقاد ا ازﯾنرو و است کردهغ اب که معتقدند( قوم، * بھيھود کنيد رجوع) ﯾھودﯾان بيشتر واقع در.( ﯾھودﯾان عبادی و عقيدتی زندگی درورات ت، مقاله موسی بر عبری2488 تا2448 از بيابان در اسرائيل بنیقامت ا سال چھل طی شفاھی و کتبی صورت دو ھر بهورات ت ھمة شامل شفاھی بخش و خمسهسفار ا ھمين از عبارت کتبی صورت. آموخت خود قوم به را آن او و شد نازل، سينه به سينه نقل قرنھا از پس نجام سرا و شده منتقل قوم پيران بهپس س، ﯾوشع به موسی از که است تعاليمی درابت کت به را تعاليم اﯾن از بخشی آنھا که رسيد( تنائيم) دﯾنیعلمان م به آنگاه و( ھگدوتِ سِ نِک) کبيرجمع م به اﯾن در.( * تلمود به کنيد رجوع) آمد پدﯾد ﯾنھا ا نظاﯾر و ميدراشیأليفات ت تلمود،، ميشناه آنھا، از نھاﯾت در کهند آورد تفصيل گرفتن ﯾده ناد و ھستند اجرا وستفاده ا قابل ھم کنار در تنھاورات ت شفاھی و کتبیجموعة م دو، ﯾدگاه دنجام ا نحوة خداوند موارد، از بسياری در زﯾرا شد، خواھدفاتی انحرا گاه وت مشک بروز موجب کتبیجمال ا بر شفاھی در مکتوب متن به ﯾھودﯾانعتقاد ا البته. است نکرده بيان کتبیورات ت در صرﯾح و يق دق طور به راحکام ا و دستورھا دادن گزارش به آنچه. است ﯾھودیسّ مقد متن خود بهود محد يقتر دق بيان به و دارد دﯾنی درون مبناﯾی شفاھیورات ت برابر می جا سنگی لوح دو سطح بر که بود مطالبی شامل شد نازل موسی بر( مقاله ادامة به کنيد رجوع) عتيق عھد ھمة کهارد ندجود و تصرﯾحی، ورات ت خود در ين ھمچن. نبود وحيانی ھای داده و ين قوان از انبوھی از عبارت و گرفت خمسهسفار ا کل بر ﯾنجا ا درورات ت واژة که رسد نمی ھم نظر به و است آورده حتی ﯾا نوشته موسی را خمسهسفار ا معنای به شفاھیورات ت اگر ترتيب اﯾن به.(158 ص،2 ج، > دﯾنلمعارف ا بھداﯾرة کنيد رجوع< ) باشد شدهق اط شفاھیورات ت جزوعتبار، ا اﯾن به توان می نيز راورات ت فعلی سفر پنج عمدة قسمت، است وحيانیجمال ا تفصيل. است« آموخته» خود قوم به سال چھل طی موسی که است تعاليمیﯾنھا ا، ﯾھودﯾانعتقاد ا به که چرا دانست بهورات ت تارﯾخی سير مسئلة، درحقيقت. نيست روشن و بسامان گزارشیورات ت تارﯾخی سير از عتيق عھد گزارش

Upload: murtazavi-library-syed-muhammad-naqvi

Post on 21-Oct-2015

55 views

Category:

Documents


4 download

DESCRIPTION

مدخل تورات از دانشنامه جهان اسلام

TRANSCRIPT

Page 1: دانشنامه جهان اسلام - تورات

تورات ، یا تورای عبری به معنای تعليم و نيز شریعت و قانون که مقصود از آن در متداولترین کاربرد، پنج سفر اول کتابمقدس یھودیان است .

مرور کلی . واژة تورات گاه بر کل عھد عتيق نيز اطالق می شود. با آنکه معنای «قانون » برای واژة تورات از زمان ترجمهھای آرامی و یونانی آن (6ـ3 ق م رجوع کنيد به ادامة مقاله ) مرسوم و مقبول بوده ، برخی محققان متأخر یھودی اصراردارند که این معنایی نادرست است و باید تورات را در درجة اول به معنای آموزش و تعليم دانست ( رجوع کنيد به د.جودائيکا ، ج 15، ستون 1235ـ 1236؛ > دانشنامه معيار کتاب مقدس < ، ذیل "Torah" ). در نظام عقيدتی و نيز دینشناسی یھودی ، این واژه کاربردھای معنایی وسيعتری نيز یافته است (برای حداقل ھفت معنای عمدة تورات در متون

دینی یھودی رجوع کنيد به > دایرة المعارف یھودیت < ، ج 3، ص 1447ـ 1448).

مجموعة کتابھای دینی یھودیان ــ که به اختصار تنخ ناميده می شوند ــ عبارت اند از: تورا یا اسفارخمسه / پنج گانه بهاضافة اسفار انبيا (نویئيم ) و مکتوبات (کتوبيم ) که از این ميان ، تورات ، مھمترین بخش محسوب می شود. نامی کهدر زبان عبری به ھریک از این پنج بخش داده شده بر اساس نخستين عبارت آنھاست که به ترتيب چنين اند: 1)برشيت به معنای «در آغاز»، عنوان سفر پيدایش یا تکوین که دربردارندة داستان آفرینش ، سرگذشت آدم و حوا، نوح ،ابراھيم ، لوط ، اسماعيل ، اسحاق ، یعقوب و فرزندان وی است و با مرگ یوسف به پایان می رسد. 2) شيموت بهمعنای «نامھا»، که عنوان سفر خروج و دربردارندة مطالبی چون ماجرای بردگی بنی اسرائيل در مصر، تولد و پيامبریموسی عليه السالم ، خروج بنی اسرائيل از مصر، سرگردانی آنھا در بيابان و اعطای ده فرمان به حضرت موسی است .3) وئيقرا به معنای «و او خوانده شد»، که عنوان سفر الویان و شامل احکام شرعی و آداب و شعائری است که در واقعبه منزلة کتاب راھنمای کاھنان بنی اسرائيل از سبط الوی محسوب می شود. 4) بميدبار به معنای «در بيابان »، کهعنوان سفر اعداد و شامل گزارش دو سرشماری قوم بنی اسرائيل و حوادثی است که بين راه مصر و سرزمين موعود براین قوم گذشت . 5) دباریم به معنای «کلمات »، عنوان سفر تثنيه است که حاوی بازگویی مقررات و فرمانھای اسفار

قبلی از زبان موسی خطاب به بنی اسرائيل و تعيين یوشع به عنوان رھبر بنی اسرائيل

و درنھایت درگذشت موسی عليه السالم است . در ترجمة یونانی و به پيرو آن ترجمة التينی ، این اسفار را بر اساسمحتوای اصلی ھریک چنين ناميده اند: گنسيس (پيدایش )، اکسودوس (خروج )، لویتيکوس (الویان )، نومری (اعداد) ودویترونوميوم (ناموس یا قانون دوم ) که گفته می شود ترجمة نادرستی از عبارت «این نسخة تورات » در فقرة ھجده ازباب ھفده ھمين سفر است ( رجوع کنيد به > دایرة المعارف یھودیت < ، ج 3، ص 1447؛ > دایرة المعارف دین < ، ج 2،

ص 153).

به عقيدة یھودیان ، خداوند، تورات را از طریق موسی عليه السالم (مشه ربنو) در پنج کتاب (سفر) به بنی اسرائيلابالغ کرده است و ازینرو اعتقاد به آسمانی بودن تورات از ضروریات دین یھود به شمار می رود ( رجوع کنيد به ادامةمقاله ، تورات در زندگی عقيدتی و عبادی یھودیان ). در واقع بيشتر یھودیان ( رجوع کنيد بھيھود * ، قوم ) معتقدند کهتورات به ھر دو صورت کتبی و شفاھی طی چھل سال اقامت بنی اسرائيل در بيابان از 2448 تا 2488 عبری بر موسینازل شد و او آن را به قوم خود آموخت . صورت کتبی عبارت از ھمين اسفار خمسه و بخش شفاھی شامل ھمةتعاليمی است که از موسی به یوشع ، سپس به پيران قوم منتقل شده و سرانجام پس از قرنھا نقل سينه به سينه ،به مجمع کبير (کنست ھگدوال) و آنگاه به معلمان دینی (تنائيم ) رسيد که آنھا بخشی از این تعاليم را به کتابت درآوردند که در نھایت از آنھا، ميشناه ، تلمود، تأليفات ميدراشی و نظایر اینھا پدید آمد ( رجوع کنيد به تلمود * ). در ایندیدگاه ، دو مجموعة کتبی و شفاھی تورات تنھا در کنار ھم قابل استفاده و اجرا ھستند و نادیده گرفتن تفصيلشفاھی بر اجمال کتبی موجب بروز مشکالت و گاه انحرافاتی خواھد شد، زیرا در بسياری از موارد، خداوند نحوة انجامدادن دستورھا و احکام را به طور دقيق و صریح در تورات کتبی بيان نکرده است . البته اعتقاد یھودیان به متن مکتوب دربرابر تورات شفاھی مبنایی درون دینی دارد و به بيان دقيقتر محدود به خود متن مقدس یھودی است . آنچه به گزارشعھد عتيق ( رجوع کنيد به ادامة مقاله ) بر موسی نازل شد شامل مطالبی بود که بر سطح دو لوح سنگی جا میگرفت و عبارت از انبوھی از قوانين و داده ھای وحيانی نبود. ھمچنين در خود تورات ، تصریحی وجود ندارد که ھمةاسفار خمسه را موسی نوشته یا حتی آورده است و به نظر ھم نمی رسد که واژة تورات در اینجا بر کل اسفار خمسهاطالق شده باشد ( > رجوع کنيد بھدایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 158). به این ترتيب اگر تورات شفاھی به معنایتفصيل اجمال وحيانی است ، قسمت عمدة پنج سفر فعلی تورات را نيز می توان به این اعتبار، جزو تورات شفاھیدانست چرا که به اعتقاد یھودیان ، اینھا تعاليمی است که موسی طی چھل سال به قوم خود «آموخته » است .گزارش عھد عتيق از سير تاریخی تورات گزارشی بسامان و روشن نيست . درحقيقت ، مسئلة سير تاریخی تورات به

Page 2: دانشنامه جهان اسلام - تورات

مثابه یک کتاب در کليت عھدعتيق ، موضوع پربسامدی نيست و در کشاکش روایت جنگھا، مسائل قومی ، رقابتھایپادشاھان و اختالفات انبيای صادق و کاذب کوچک و بزرگ ، چندان مورد التفات نویسندگان آن قرار نگرفته و به نسبت در

مجموعة عظيم داده ھای شبه تاریخی عھدعتيق ، این مطالب حجم چندانی ندارد.

گزارش عھد عتيق از سير تاریخی تورات . گزارش عھد عتيق در این باره از سفر خروج (24: 1ـ4) آغاز شده است که بنابر آن ، موسی و ھارون و تعدادی از بزرگان بنی اسرائيل ، سه ماه پس از خروج از مصر در کوه سينا حضور یافتند، آنگاهموسی به تنھایی به حضور خداوند رفت و قوانين االھی را دریافت کرد و تمام فرمانھای او را نوشت . این روایت ، بااختالفاتی ، از فقرة 9 تا 13 ھمين سفر تکرار شده که بر اساس آن ، خداوند از موسی خواست که در نزد وی در کوهحاضر شود تا خداوند الواح سنگی را که شریعت را بر آن نوشته به وی بدھد. در ھمين سفر (25:21) خداوند از موسیخواست که الواح سنگی را در صندوق عھد بگذارد. در سفر خروج (31:18؛ 32: 15ـ16) تصریح شده است که الواحسنگی ، مکتوب به انگشت خداوند بود. موسی پس از دریافت تعاليم شریعت و بازگشت به ميان قوم ، با دیدن گوسالةطالیی و انحراف بنی اسرائيل ، خشمگينانه الواح را به پایين کوه پرت کرد که این الواح از ميان رفتند (سفر خروج ،32:19). بعد از مالقات مجدد موسی با خداوند در خيمة عبادت (سفر خروج ، 33:7ـ23)، خداوند به موسی فرمود تادوباره ، دو لوح مثل الواح اولی تھيه کند (سفر خروج ، 34:1). موسی چھل شبانه روز باالی کوه سينا ماند و خداوندمجددا ده فرمان را بر آن دو لوح سنگی نوشت (سفر خروج ، 34:28؛ برای ھمين مطالب با تفاوتھایی در روایت رجوعکنيد به سفر تثنيه ، 4:44؛ 5:22؛ 9:9ـ 18؛ 10:1ـ5). در ادامة روایت عھد عتيق ، در سفر تثنيه (31:7ـ11) آمده کهموسی به ھنگام فرا رسيدن مرگش ، تورات را نوشت و به کاھنان الوی که صندوق عھد را حمل می کردند و به مشایخبنی اسرائيل سپرد و از آنان خواست ــ به صورت امری جمله توجه شود ــ که این قوانين و تعاليم را در پایان ھر دورةھفت ساله به ھنگام عيد سایبانھا برای تمام قوم بنی اسرائيل بخوانند، ولی بنابر عھد عتيق فعلی ، جانشينان(8:32ـ34) ــ که بالفاصله پس از تثنيه قرار دارد ــ آمده موسی فقط یک بار به این وصيت عمل کردند و تنھا در کتاب یوشعاست که او تورات (در واقع ده فرمان ) را بر سنگھای قربانگاه کوه عيبال نوشت و تمام مطالب مندرج در تورات ، ھمبرکتھا و ھم لعنتھا، را برای تمام بنی اسرائيل خواند. در توضيح اینگونه تناقضھای متنی پيشنھاد روش نقد تاریخیمعموال این است که جملة امری موسی احتماال پس از تدوین اسفار دیگر عھدعتيق به متن افزوده شده است ، در غيراین صورت تکرار ھر ھفت سالة این قرائت عمومی آن قدر اھميت داشت که در کنار ھزاران رویداد کم اھميتی که درسراسر عھدعتيق مندرج است ، مورد غفلت نویسندگان آن قرار نگيرد و از سویی وصيت امری موسی نيز اساسا در

. سنت شدیدا شریعت محور یھود تا این حد قابل بی توجھی نيست

از سوی دیگر به نظر می رسد که نحوة روایت عھدعتيق از سير انتقالی تورات از نسلی به نسل دیگر چنان است کهزمينه ساز و توجيه کنندة نظریة تورات شفاھی باشد. عالوه بر اینکه در روایت قرائت یوشع از تورات برای بنی اسرائيل(ھمانجا) کامال محسوس است که او متنی مفصلتر از تورات موسی را به مردم ابالغ کرده ، در ھمين سفر (24: 25ـ26)تصریح شده است که یوشع برای قوم احکام و مقرراتی وضع کرد و سپس آنھا را در تورات نوشت . شاید اشارة سفرتثنيه (31:9)، که موسی تورات را نوشت و به کاھنان و مشایخ قوم سپرد، نيز ناظر به ھمين زمينه سازی قبلی یاتوجيه بعدی نظریة تورات شفاھی بوده باشد. پس از سفر یوشع ، خبری از تورات نداریم تا آنکه در کتاب اول پادشاھان(8:9، و تکرار آن در کتاب دوم تواریخ ایام ، 5:10) آمده که به دستور سليمان ، صندوق عھد را به داخل معبد تازه ساز

اورشليم آوردند و در آن را گشودند و دو لوح سنگی را که موسی در حوریب دریافت کرده بود دیدند.

در عھد عتيق فعلی ، به ھيچ روی تصریح و تأکيدی بر گم شدن تورات وجود ندارد (قس فخراالسالم ، ج 2، ص 22ـ23،که مضمون فقرة فوق را در تورات ، حاکی از فقدان تورات پيش از عصر سليمان دانسته است )، اما ماجرای پيداشدن آندر دورة حکومت یوشيا ، از پادشاھان بنی اسرائيل در یھودا (حک : 641ـ609 ق م )، به نحو بسيار ھيجان انگيزی روایتشده است ( رجوع کنيد به کتاب دوم پادشاھان ، باب 22؛ کتاب دوم تواریخ ایام ، باب 34). بنا بر این روایت ، به ھنگامتعمير معبد اورشليم در سال ھجدھم سلطنت یوشيا، حلقيا کاھن اعظم ، تورات را تصادفا پيدا می کند ( رجوع کنيد بهکتاب دوم پادشاھان ، 22:3ـ10؛ کتاب دوم تواریخ ایام ، 34:8 ـ 18). یوشيا با شنيدن این خبر و دیدن تورات ، جامه بر تنمی درد و دستور می دھد تمام بنی اسرائيل را جمع کنند و آنگاه تورات را برای آنان می خواند و متعاقب آن دست بهاصالحات دینی وسيعی می زند (کتاب دوم پادشاھان 22:11ـ20؛ 23:1ـ27؛ کتاب دوم تواریخ ایام ، باب 34ـ 35) که درواقع ، تجدید و احيای دیانت یھود محسوب می شود. ھمين واکنش بسيار شدید یوشيا، تردیدھایی را دال بر ساختگیبودن ماجرا برانگيخته است ، مثال ویل دورانت (ج 1، ص 374) بر آن است که یافته شدن تورات در آن مقطع با ھماھنگیو برنامه ریزی قبلی صورت گرفته است (برای دیدگاھی مشابه رجوع کنيد بھھندی ، ج 1، ص 301). به ھر روی ، اینروایت عھد عتيق حاکی از آن است که تورات موسی برای مدتی طوالنی از دسترس خارج و ناپدید شده بود. این روایتنمی گوید که آیا در این مدت بنی اسرائيل ھرگز به این موضوع اندیشيده بودند یا نه و آیا اصال در این باره نگرانی ایوجود داشته است یا خير. ھمچنين در این روایت اصوال مشخص نمی شود که یوشيا و ھمدستانش چگونه پی بردند کهنسخة یافت شده واقعا ھمان تورات موسی است . روشن است که روایت حاضر با این پيش فرض اساسی بيان شدهکه فقط یک نسخة مکتوب از تورات وجود داشته که ممکن بوده مفقود و قرنھا بعد پيدا شود. از سوی دیگر با فرض صحتروایت عھد عتيق در این باره که کتاب یافته شده در دورة یوشيا چه بخشی از تورات بوده ، گمانه زنيھایی شده است .برخی ( رجوع کنيد به دورانت ، ھمانجا) آن را عبارت از بابھای 20 تا 23 سفر خروج ، و برخی دیگر ( رجوع کنيد بھکوک ،ص 35، 50؛ > دایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 158؛ د. جودائيکا ، ج 13، ستون 232، با قطعيت ) آن را سفر تثنيه

دانسته اند.

اعتماد به روایت بر مبنای نظام تبيينی عھدعتيق ایجاب می کرد که نسخة منحصر به فرد از کتابی با این اھميت خطير،ھمچنان که در جایی مفقود تواند شد، در جریان جنگھا و حوادث مختلف ، از بين رفتنی ھم باشد، گو اینکه عھد عتيقھرگز نمی گوید که اساسا چرا کتابی که ھمة ابعاد زندگی و ھویت فردی و اجتماعی و دینی و دنيوی بنی اسرائيل بهآن وابستگی تام دارد باید فقط به یک نسخة آسيب پذیر محدود شود. اگر این امر به علت غلبة روش نقل شفاھی بوده

Page 3: دانشنامه جهان اسلام - تورات

، با وجود حافظان و حامالن و راویان شفاھی ، گم شدن یا از بين رفتن تورات دقيقا به چه معناست ؟ و اگر بنا بر سنتتلمودی ، تورات موسی سينه به سينه انتقال می یافته ، آنگاه دیگر چرا قصة عزرای کاھن در عھد عتيق ( رجوع کنيدبه ادامة مقاله ) اھميت می یابد و حتی رنگی از حماسه به خود می گيرد؟ در واقع مدتی پس از کشف تورات در عصریوشيا (قرن ھفتم پيش از ميالد)، پادشاھی بابل ، به حکومت بنی اسرائيل پایان داد و معبد اورشليم ویران گردید وبنی اسرائيل به بين النھرین تبعيد شدند. ظاھرا امر معقول از بين رفتن نسخة واحد تورات در این جریان ، براینویسندگان عھدعتيق چنان عادی و طبيعی بود که نيازی ندیدند برای این مطلب که عزرای کاھن پس از دورة تبعيد،توراتی رسمی عرضه کرد تمھيدی بيندیشند. در این بخش از گزارش عھدعتيق (کتاب نحميا، 8:1ـ 8) آمده است کهوقتی سالھا پس از آزادی از اسارت ، اکثر بنی اسرائيل به اورشليم آمدند، از عزرای کاھن خواستند کتاب تورات موسیرا بياورد و برایشان بخواند که عزرا و دستيارانش آن را در مدت ھفت روز برای مردم خواندند و برایشان تفسير کردند. دراینکه منظور از تورات در این روایت چيست ، به طور کلی دو نظر عمده را می توان مطرح کرد: یکی اینکه عزرا مثل حلقيانسخة مفقودة تورات را مجددا پيدا کرد، و دیگر اینکه چون عزرا در ميان علمای عصر تبعيد بنی اسرائيل حائز اعتبار ومرجعيت بود و عصر تبعيد نيز دورة شکوفایی مطالعات مربوط به شریعت و رونق فعاليتھای تفسيری منتھی به توليد اثرعظيم تلمود تلقی می شود، باید گفت عزرا نيز به عنوان یک تورات شناس وابسته به زنجيرة راویان شفاھی ، متن وتفسير آن را پس از تبعيد برای مردم بيان کرده و مورد پذیرش آنان واقع شده بود. حتی به این پرسش مقدر که اگر چنيناست چرا در برخی قسمتھای این روایت ( رجوع کنيد به کتاب نحميا، 8:14؛ 13:1ـ2) این طور به نظر می رسد که بنیاسرائيل و حتی علمایشان از احکام تورات در بارة عيد سایبانھا و نيز مقررات مربوط به عمونيھا و موآبيھا بی خبر بودندو با یافته شدن این نسخه به حکم خدا پی بردند، می توان چنين پاسخ داد که عزرا در این موارد نيز عمال در مقاممفسر احکام اجمالی تورات عمل کرده ( رجوع کنيد به > دایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 158) چنان که در مورد دومآنچه مطرح شده تکرار و تأکيدی است بر حکم سفر تثنيه (23:3، 6). در واقع پيش فرض کسانی که معتقدند عزرا چيزتازه ای عرضه کرده که نمایندة قابل اعتمادی برای تورات نيست و حتی او را به جعل تورات متھم کرده اند (برای برخی ازاین آرا رجوع کنيد به سقا، ص 73ـ94)، مشابه پيش فرض دستة دیگر از یھودیان و بيشتر مسيحيان سنت گرا و جزماندیشی است که گمان می کنند عزرا پس از نابودی تورات ، دوباره آن را با الھام االھی بازنویسی کرد (برای نمونهرجوع کنيد به ھندی ، ج 1، ص 212)؛ یعنی ، به زعم ھر دو گروه ، تورات نسخة منحصر به فردی بوده که در جریان حملةبختنصر نابود شده و دیگر ھيچ کس از محتوای آن اطالعی نداشته ، در حالی که باتوجه به آغاز عصر تفسير و توضيحتورات در دورة اسارت بابلی و رونق بحثھای پيشاتلمودی و روند کتابت تورات شفاھی در آن زمان ، اتکا به چنين پيشفرضی از خردمندی بدور است . این ادعا که گردآورده ھای عزرا از تورات بعدا در جریان حمله ھای یونانيان و روميانبکلی از بين رفت ( رجوع کنيد به ھندی ، ج 1، ص 212، 302؛ فخراالسالم ، ج 2، ص 30ـ 31)، با وجود حجم عظيم به. به بيان دیگر، این ادعاھا به ھمان اندازه ناپذیرفتنی است جامانده از تورات شفاھی به کتابت در آمده ، معقول نيستکه ادعای برخی یھودیان مبنی بر اینکه تورات حاضر عينا ھمان تورات موسی است . به ھر روی ، پس از عزرا ــ که در( رجوع کنيد بھبریتانيکا ، ج 4، ص 644؛ نيز رجوع بارة او غير از این اخبار، اطالع قابل اعتماد دیگری در دست نيستکنيد به عزیر * ) ــ تاریخچة تورات با کليت عھد عتيق پيوندی یکپارچه تر می یابد. مھمترین رویداد متأخرتر در سيرتاریخی تورات ، ترجمة آن به زبان یونانی است که این کار به منظور استفادة یھودیان یونانی مآب اسکندریه در قرنسوم پيش از ميالد آغاز و در نھایت در حدود 132 ق م تکميل شد ( > دایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 155). در بارة اینترجمه که ھفتادین / سبعينی نام دارد، در روایت سنتی یھودی و مسيحی گفته می شود که در زمان فرمانرواییبطلميوس دوم فيالدلفوس (حک : 285ـ 246 ق م ) بر مصر، به پيشنھاد دیمتریوس کتابدار سلطنتی ، پادشاه از ایلعازر(رئيس کاھنان یھود) خواست تا از ھر سبط یھود، شش تن را تعيين کند و درنتيجه 72 تن به طور جداگانه طی 72 روز،72 ترجمة یکسان به پادشاه دادند. ھر چند جزئيات این روایت پذیرفتنی نيست ، در اصل ترجمه در آن دوره تردیدی وجودندارد. ظاھرا منبع این روایت ، نامة اریستياس (یکی از اسناد مھم متعلق به یھودیان یونانی مآب ) است که به اشتباه. در این نامه ، اریستياس گزارش این ترجمه را به به اریستياس ، از عامالن بطلميوس دوم ، نسبت داده شده استبرادرش نگاشته اما در واقع ، نامه را یکی از یھودیان اسکندریه در حدود سال صدم پيش از ميالد نوشته است ( بریتانيکا، ج 14، ص 809؛ تنی ، ج 1، ص 30). این ترجمه در زمان عيسی مسيح ، در ميان یھودیان پراکندة نواحی مدیترانه رواج

کامل داشت و کتاب مقدس کليسای اوليه نيز محسوب می شد (تنی ، ھمانجا).

ھمچنين به سبب اھميت زبان آرامی در خاورميانة باستان ، بویژه بين قرنھای ششم تاچھارم پيش از ميالد، ترجمهھایی از متون دینی عبری به این زبان صورت گرفت که به ترگوميم (ترجمه ھا) معروف اند. در منابع ربانی یھود، تاریخشروع این ترجمه ھا به عصر عزرا و نحميا (قرن پنجم پيش از ميالد) باز می گردد. سه نمونه از مھمترین ترگومھایی کهاسفار خمسه را ھم در بر می گيرند، عبارت اند از: 1) ترگوم انکلوس / انقلوس که به دست یک جدیداليھودی (گر)انجام شده و بيش از ترگومھای دیگر پذیرفته شده است ؛ 2) ترگوم جوناتان ؛ 3) ترگوم سامریان که بر اساس ویرایشخاص خودشان از تورات فراھم کرده اند ( رجوع کنيد به > دایرة المعارف دین < ، ج 2، ص 163ـ164؛ برای ترجمة توراتبه ھمراه سایر اسفار به دیگر زبانھا رجوع کنيد به ھمان ، ج 2، ص 168ـ172؛ برای برخی اختالفات ميان این نسخه2، ص 154ـ155؛ د. جودائيکا ، ج 13، ستون 264ـ 268؛ ھای عبری ، یونانی و سامری تورات رجوع کنيد به ھمان ، ج

سقا، ص 127ـ 138).

ظاھرا مجموعة اسفار خمسه در حدود سال 400 ق م بسته شده ، به این معنی که دیگر متن جدیدی را برای افزودن بهآن نمی پذیرفتند و در نھایت در حدود سال 100 ميالدی ، اسفار خمسه تثبيت گردید (کوک ، ص 35؛ یيتس ، ص 607) واز این تاریخ به بعد نمی توان برای آن ، سيری تاریخی مستقل از عھد عتيق در نظر گرفت . تورات به ھمراه تفسيری ازشلمو اسحقی راشی (متوفی 1105) در حاشيه ، برای نخستين بار در 1475 ميالدی به چاپ رسيد که این اولين کتاب

چاپی عبری نيز به شمار می رود ( د. جودائيکا ، ج 13، ستون 1096).

نقد تاریخی تورات در دوران جدید. با آنکه ابراھيم بن عزرا (متوفی 1164 ميالدی )، از علمای بزرگ یھود، به زبان رمز واشاره در تفسيرش بر سفر تثنيه ، با استناد به مطالبی از خود تورات ، اعالم کرده بود که ممکن نيست موسی

Page 4: دانشنامه جهان اسلام - تورات

نویسندة اسفار خمسه باشد و حدود پانصد سال بعد باروخ اسپينوزا (متوفی 1677) با رمزگشایی و شرح این بيانيه واستداللھای دیگر ثابت کرد که انتساب نگارش تورات به موسی درست نيست ( رجوع کنيد بھص 101ـ 110، 113ـ116) وبه این ترتيب ، او نيزدر کنار ژان آستروک (متوفی 1766)، پيشگام نقد جدید تورات محسوب می شود، روند نقادی توراتدر قرنھای ھجدھم و نوزدھم ميالدی رونق یافت ، بویژه با فعاليت ویلھلم دواته (متوفی 1849)، ویلھلم فاتکه ، ھاینریخاوالت و تعداد دیگری از محققان اروپایی . با این حال به نظر می رسد که نقطة عطف این بررسيھای انتقادی ، فراگيرساختن نظریة تحليل اسنادی تورات به دست یوليوس ولھاوزن باشد که در آستانة قرن نوزدھم ميالدی ، انتقاداتمحققان سلف خود را در این زمينه با نگارش سه رسالة > تدوین اسفار سته < (برلين 1876)، > تاریخ بنی اسرائيل <(برلين 1878)، و > مقدمه بر تاریخ بنی اسرائيل < (برلين 1883) پيشرفت و توسعه داد ( > رجوع کنيد بھدایرة المعارفدین < ، ج 2، ص 158ـ 159؛ د. جودائيکا ، ج 13، ستون 239). بر اساس نظریة تحليل اسنادی تورات ، چھار مجموعه یامنبع روایی جداگانه برای مطالب مندرج در اسفار خمسه در نظر گرفته می شود (ظاھرا ژان آستروک نخستين کسیبود که وجود چند جریان متفاوت را در روایتھای تورات تشخيص داد رجوع کنيد به دورانت ، ج 1، ص 383، پانویس 1). درواقع ، بنا بر تحقيقات انتقادی مشخص شد که در متن تورات ، تفاوتھای شایان توجھی در سبک ، واژگان و محتوایعبارات مالحظه می شود که نشان می دھد متون اسفار خمسه بر اساس منابع متفاوتی نگاشته و با یکدیگر تلفيقشده اند ( بریتانيکا ، ج 14، ص 773). کسانی که در تدوین و تکميل تورات سھيم بودند نيز گاه حواشی و توضيحات خودرا که از منابع مختلف اخذ می کردند در متن اصلی مندرج می ساختند و این افزوده ھای ناھماھنگ ، اغتشاشھایی درروایتھای موازی تورات ایجاد کرده است ( رجوع کنيد بھھينسون ، ج 2، ص 29). بسياری از محققان سعی کرده اند بهطور موشکافانه ، فصلھا، بابھا و حتی جمله ھای تورات را به منابع مختلفی حواله دھند که در چھار دسته طبقه بندیمی شوند. دو جریان روایی موازی و در عين حال قابل تمایز در سفر پيدایش ، یکی از آفریدگاری به نام یھوه و دیگری ازآفریدگاری به نام الوھيم حکایت می کنند که به ترتيب با عالئم اختصاری J و E نشان داده می شوند. دو منبع رواییدیگر نيز با عالئم اختصاری P و D به ترتيب مربوط به اطالعات کاھنی و تثنيه ای (شریعتی )اند. تفکيک ميان روایتھای دومنبع P و D که سبک ، محتوا و دیدگاھھای آشکارا متفاوتی دارند، به دشواری و پيچيدگی تمایز نھادن ميان اجزایروایتھای J و E نيست . عقيده بر این است که منبع J اصوال مقوم پيوستار روایی سفر پيدایش است و به دوران استقرارپادشاھی اسرائيلی داوود و سليمان در قرن دھم پيش از ميالد تعلق دارد. این منبع در یھودا پدید آمده است ( رجوعکنيد به> دایرة المعارف دین < ، ھمانجا؛ د. جودائيکا ، ج 13، ستون 233ـ239؛ بریتانيکا ، ھمانجا) و در آن راوی یا راویان، تاریخ عالم و تاریخ عبرانيان را تا زمان داوود و سليمان تدوین کرده اند. منبع E در اسرائيل شمالی (افرائيم ) و بينJ قرنھای نھم و ھشتم پيش از ميالد پدید آمده که احتماال پس از فروپاشی پادشاھی شمالی بنی اسرائيل ، با منبعترکيب و تلفيق شده و JE را تشکيل داده است ( رجوع کنيد به ھينسون ؛ > دایرة المعارف دین < ، ھمانجاھا). منبعیھوه ای ( J ) بيشتر روایتی داستانی را با ایجاز و پرداخت قوی عبارات دنبال می کند و چون در برخی قسمتھا چنيننيست احتمال داده اند که خود این منبع نيز از تلفيق دو جریان روایی فرضی J 1 و J 2 پدید آمده باشد. منبع الوھيمی (E ) نيز حاوی روایتی داستانی است که البته قدری از روایت صرف فراتر می رود و در عين حال شخصيت پردازی خدای آن(الوھيم ) با شخصيت پردازی ای که برای یھوه در J صورت گرفته تفاوتھایی دارد، یعنی ھر چه خدای یھوه ای انسانوارتراست ، به نسبت ، خدای الوھيمی از ساحت بشری ، تعالی بيشتری نشان می دھد ( رجوع کنيد به صليبی ، ص10ـ11)، گواینکه در آميختگی صفات و منش دو خدا، خود بيانگر تلفيق J و E است ( رجوع کنيد به ھمانجا). تدوینکنندگانی که تحت تأثير منبع تثنيه ای ( D ، احتماال متعلق به عصر یوشيا در قرن ھفتم پيش از ميالد رجوع کنيد بهکوک ، ص 50؛ یيتس ، ص 604) بوده اند، قوانين شریعت را از این منبع در متن تلفيقی JE مندرج ساختند که این امراحتماال در دورة تبعيد در بابل صورت گرفته است ( رجوع کنيد به ھينسون ، ھمانجا). منبع کاھنی ( P ) را به تاریخیميان 587 تا 560 پنجم ق م یا قدری این سوتر (قرن پنجم پيش از ميالد) متعلق دانسته اند ( رجوع کنيد به > دایرةالمعارف دین < ؛ کوک ؛ بریتانيکا ؛ یيتس ، ھمانجاھا). به این ترتيب توراتی که عزرا برای مردم در اورشليم خواند، تقریباصورت کاملی از تلفيق چھار منبع مذکور بوده است ( > دایرة المعارف دین < ؛ ھينسون ، ھمانجاھا) و ازینرو، تورات بهصورت فعلی ، قدیمتر از 400 ق م نمی تواندباشد. به عقيدة برخی محققان ، اسفار خمسه از افزوده شدن تثنيه بهاسفار اربعه پدید آمده است . این عقيده ھم که کتاب یوشع در اصل جزو تورات بوده و ازینرو باید آن را اسفار ستهناميد، ھر چند مدتھا طرفداران زیادی داشت ، امروزه اساسا محل تردید است ( رجوع کنيد به بریتانيکا ، ھمانجا؛ د.جودائيکا ، ج 13، ستون 233). بدین وصف ھمچنان که پيدایش ، خروج و اعداد به منابع J ، E و P مربوط می شوند،الویان را به P و تثنيه را به D وابسته دانسته اند. در واقع ، چون منبع P ، بر خالف J و E ، روایتی تعليمی است نهداستانی و در پی تشریع و تبيين مناسک و شعائر است و به انساب اھتمامی ویژه دارد، تصور بر آن است که سفرالویان نيز که ھمين شيوه را دنبال می کند، صرفا بر اساس روایت کاھنی P تدوین شده باشد (صليبی ، ص 11). گفتهمی شود که پس از تدوین سه سفر اول ، جرح و تعدیلی در آنھا صورت گرفته است که تورات پژوھان این فرآیند را بهویراستاری فرضی (با عالمت اختصاصی R ) نسبت می دھند، گواینکه منظور، شخص واحدی در زمانی خاص نيست .استقالل سند سفر تثنيه نيز مورد مناقشه نيست ( رجوع کنيد به ھمان ، ص 12؛ برای مطالعة بيشتر رجوع کنيد به د.

جودائيکا ، ج 13، ستون 234ـ260).

تورات در زندگی عقيدتی و عبادی یھودیان . بر اساس بندھای 8 و 9 اعتقادنامة 13 ماده ای یھودیان ، که ابن ميمون(متوفی 601) تنظيم کرده ، ھر یھودی راست اعتقادی باید گواھی دھد که «ھمة تورای مقدس از جانب خداوند وحیشده و در ھيچ زمانی تغيير نيافته و نخواھد یافت » ( رجوع کنيد بھد. جودائيکا ، ج 3، ص 655؛ یيتس ، ص 623ـ624).در یھودیت سنتی ، ھمة کلمات عھد عتيق وحی و مقدس پنداشته می شود و ھر عبارتی در آن ، از این نظر با عبارتدیگر در یک سطح از تقدس قرار می گيرد (پرایس ، ص 18). البته باید توجه داشت که از ميان فرق عمدة یھودی ،فریسيان (پروشيم ) برآن اند که اسفار خمسه ازلی و بر الواح مقدس آسمانی نگاشته شده بودند و وحی آنھا بهموسی و تدوین آنھا در واقع اعادة تورات بوده است نه خلق و ابداع آن (شلبی ، ج 1، ص 227). با این حال ، اعتقادی باسابقه در یھودیت ھست که بر اساس آن ، تورات نه تنھا قبل از اعطا شدن به موسی بلکه پيش از خلقت عالم وجودداشته است . در نوشته ھای ربانی چنين تعليم داده می شود که تورات یکی از شش یا ھفت امر قدیم است . درحکمت یسوع بن سيرا، تورات با حکمت متشخص ازلی یکی دانسته شده است (برای تفصيل رجوع کنيد بھد. جودائيکا

Page 5: دانشنامه جهان اسلام - تورات

، ج 15، ستون 1236). صادوقيان ، بر خالف فریسيان ، فقط اسفار خمسه را مقدس می دانستند و اسفار دیگر و توراتشفاھی را رد می کردند ( رجوع کنيد به ھاکس ، ذیل «صدوقی / صدوقيان »؛ شلبی ، ج 1، ص 230). قاریان (قرائيم )از فرق متأخر یھود (در قرن ھشتم ) نيز صرفا متن مکتوب تورات را می پذیرفتند و اعتقادی به تورات شفاھی نداشتند(برای مطالعة بيشتر رجوع کنيد به د. جودائيکا ، ج 10، ستون 777ـ781). یھودیان ملتی به معنای واقعی کلمه «اھلکتاب »اند. در واقع ، یکی از نتایج جنبش تدوین تورات شفاھی و فعاليت کاتبان (سوفریم ) و معلمان (تنائيم ) یھود ونگاشتن تفاسير مختلف بر اسفار مختلف عھد عتيق و بویژه بر تورات ، این بود که تورات در زندگی دینی و اجتماعی وقومی یھودیان نقشی محوری یافت و تمام ھویت و شخصيت بنی اسرائيل را شدیدا متأثر ساخت . در تعاليم دینی بهمردم تلقين می شد که ھمه چيز در «کتاب » است ( رجوع کنيد بھناس ، ص 541) و ازینرو فراگيری تورات در حد امکانبرای ھر یھودی ، فریضه ای بسيار مھم تلقی گردید، به طوری که در ادبيات دینی متأخر یھود از کسانی که توراتنياموخته باشند با عنوان تحقيرآميز عام ھاآرتص (عامی و جاھل ) یاد می شود ( رجوع کنيد بھد. جودائيکا ، ج 2،ستون 836). تورات ، مرجع اصلی قوانين و مقررات زندگی روزمرة یھودیان است که با 613 فرمان و فریضه (ميصوا) کهشامل 248 ميصوای امر و 365 ميصوای نھی است ، ھيچ بخشی از حيات مؤمن یھودی را فارغ نگذاشته است . با وجودقوانين عرفی در دورة جدید، بسياری از یھودیان متدین وسنت گرا حتی در اختالفات خود در امور غيردینی نيز ترجيحمی دھند به دادگاه شرع (بيت دین ) مراجعه کنند که بر اساس حکم تورات (دین تورا) و ھالخا (شرع ) داوری می کند.

قرائت تورات یکی از مھمترین وظایف مؤمنان یھودی است . این قرائت عمدتا یا به صورت روزانه است که در آن ھریھودی موظف است روزی دوبار (صبح و شام ) سه پاراشا (بخش ) از تورات را که با کلمات «بشنو ای اسرائيل » (شمعیيسرائل ) آغاز می شود بخواند که این عمل قریئت شمع ناميده می شود؛ یا به صورت ھفتگی در کنيسه (برایسابقة قرائت عمومی تورات در کنيسه رجوع کنيد به > دایرة المعارف دین < ، ج 14، ص 563 ـ 565؛ د. جودائيکا ، ج15، ستون 1246ـ1247). ھر ھفته در روز شنبه (شباط ) به طور معمول یک پاراشای کامل از روی توراتی که با دست برطوماری از پوست حيوانی حالل گوشت نوشته شده ،خوانده می شود که به این ترتيب ھر 54 پاراشای تورات (شامل5845 پاسوق / آیه ) در مدت یک سال ، یک دور قرائت خواھد شد. در ساختمان ھر کنيسه ، در دیواری که به سمتبيت المقدس (بيت ھمقدش ) قرار دارد، گنجه ای مخصوص (به نام ارون ھقودش )، برای نگھداری طومار تورات(سفرتورا) تعبيه می کنند که با پرده ای (پاروخت) پوشانده می شود. در مقابل این گنجه ، سکوی ویژه (دوخان )ایبرای قرائت تورات ساخته می شود. قبل از قرائت ، یکی از نمازگزاران انتخاب می شود تا طومار تورات را با رعایت آدابیاز گنجة مخصوص بيرون بياورد. برای قرائت تعدادی از نمازگزاران به منبر/ سکو دعوت می شوند (عليا لتورا). این افرادباید قبل و بعد از قرائت ، دعای ویژة قرائت (براخای تورات ) را بر زبان آورند. قاریان ماھر (بعل قورا) تورات را با آھنگی ویژهقرائت می کنندو برای پرھيز از تماس دست با متن تورات ، دستکی معموال نقره ای (یاد) را برای نشان دادن محل قرائت، به کار می برند ( رجوع کنيد بھد.جودائيکا ، ج 16، ستون 692ـ693). قرائت تورات در کنيسه عالوه بر روزھای شنبه ،روزھای دوشنبه ،پنج شنبه ، در اول ھر ماه (روش حودش )، ایام عيد و در روزه ھای عمومی (تعنيت صيبور) و نيزمراسم تکليف نوبالغان پسر و دختر (به ترتيب برميصوا و بت ميصوا) نيز مرسوم است . پس از قرائت ، دوتن از نمازگزارانوظيفة پيچاندن مجدد طومار تورات و بازگرداندن آن را به گنجه بر عھده می گيرند. معموال در کنار کنيسه ھا، مکانیبرای آموزش تورات (تلمود تورا) نيز فراھم می کنند. کاربردھای تعویذی متن تورات مشھور است و برای نمونه می تواناشاره کرد که یھودیان ، تکه پوستی را که دو بخش معين از تورات بر روی آن نوشته شده (مزوزا) در اتاق یا بر در خانهنصب می کنند و گاه به ھنگام ورود و خروج آن را می بوسند تا از شرور و بالھا در امان بمانند ( رجوع کنيد بھھمان ، ج

15، ستون 1246ـ1254).

تورات ، موضوع دو جشن یھودی نيز ھست : با آنکه تاریخ دقيق اعطای تورات به موسی در عھد عتيق نيامده و عيدھفته ھا (شاووعوت رجوع کنيد به یھودیان * ، آداب و رسوم و جشنھا) در سفر خروج (23:16) عيد درو و در سفر اعداد(28:26) روز نوبرانه ھا ناميده شده است ، در دوران پساتلمودی ، علمای یھود، مناسبت این عيد را گسترش داده واعطای تورات را نيز جزو مضامين آن به شمار آورده اند به طوری که اینک بسياری از یھودیان ، روز ششم سيوان(سومين ماه تقویم عبری ) را روز نزول تورات بر موسی می دانند ( د. جودائيکا ، ج 14، ستون 1319ـ 1322). به عالوه ،ھر بار که قرائت ساالنة تورات در کنيسه پایان می یابد (در دومين روز شمينی عصرت در ماه تشری )، جشنی به نامسيمح'اتورا (شادمانی تورات ) برگزار می شود که در آن ، تمام طومارھای تورات را از گنجة کنيسه بيرون می آورند و باآنھا در جایگاه مخصوص ، به سرودخوانی و پایکوبی می پردازند. کسی که آخرین پاراشای سفر تثنيه (آخرین قسمتتورات در قرائت ساالنه ) را قرائت می کند، با لقب حاتان تورا (داماد تورات ) خوانده می شود. بالفاصله پس از پایانقرائت ، کسی که او را با لقب حاتان برشيت (داماد پيدایش ) می خوانند، دورة جدید قرائت را با خواندن پاراشای اول

سفر پيدایش آغازمی کند ( رجوع کنيد به د.جودائيکا ، ج 14، ستون 1571ـ1573).

منابع : عالوه بر کتاب مقدس . عھد عتيق ؛ باروخ اسپينوزا، «مصنف واقعی اسفار پنجگانه »، ترجمة عليرضا آل بویه ،ھفت آسمان ، سال 1، ش 1 (بھار 1378)؛ مریل چاپين تنی ، معرفی عھد جدید ، ج 1، ترجمة ط . ميکائليان ، تھران1362 ش ؛ ویليام جيمز دورانت ، تاریخ تمدن ، ج 1: مشرق زمين گاھوارة تمدن ، ترجمة احمد آرام ، تھران 1365 ش ؛احمد حجازی احمد سقا، نقد التوراة : اسفار موسی الخمسة ، السامریة ، العبرانية ، اليونانية ، قاھره 1976؛ احمدشلبی ، مقارنة االدیان ، ج 1، قاھره 1997؛ کمال سليمان صليبی ، خفایاالتوراة و اسرار شعب اسرائيل ، بيروت 1998؛محمدصادق فخراالسالم ، انيس االعالم فی نصرة االسالم ، چاپ عبدالرحيم خلخالی ، تھران 1351ـ 1355 ش ؛ جانبویرناس ، تاریخ جامع ادیان ، ترجمة علی اصغر حکمت ، تھران 1370 ش ؛ جيمز ھاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بيروت1928، چاپ افست تھران 1349 ش ؛ رحمة الله بن خليل الرحمان ھندی ، اظھار الحق ، ] قاھره 1991 [ ؛ کایل یيتس ،«دین یھود»، در جھان مذھبی : ادیان در جوامع امروز ، چاپ رابرت ویر، ترجمة عبدالرحيم گواھی ، ج 2، تھران : دفتر

نشر فرھنگ اسالمی ، 1374 ش ؛

Stanley Cook, An in troduction to the Bible , Middlesex, Engl. 1952; Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-

Page 6: دانشنامه جهان اسلام - تورات

;1982

svv. "Articles of faith" (by Alexander Altmann), "Karaites. Karaite doctrine" (by Joseph Elijah Heller and LeonNemoy), "Pentateuch" (by Moshe Weinfeld), "ibid. the traditional view" (by Louis Isaac Rabinowitz), "Shavuot"

(by Louis Jacobs), "Simh ¤at Torah" (by

Aaron Rothkoff), "Torah. the term" (by Louis Isaac Rabinowitz), "ibid. Origin and preexistence" (by WarrenHarvey), "Torah, reading of" (by Louis Jacobs), "yad" (by Louis Isaac Rabinowitz), "Am ha-arez ¤. in latertimes", "Pentateuch, Samaritan", "Printing, Hebrew"; The Encyclopaedia of Judaism , ed. Jacob Neusner,Alanj. Avery-Peck, and William Scott Green, Leiden: Brill, 2000, s.v. "Torah in Judaism, the Classicalstatement" (by Jacob Neusner); The Encyclopedia of religion , ed. Mircea Eliade, New York 1987, s.vv."Biblical literature. Hebrew scriptures" (by Nahum M.Sarna), "Torah" (by E. E. Urbach); David F. Hinson, OldTestamet introduction , 2: The books of the Old Testament , London 1977; The International standard Bibleencyclopedia , ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, 1979- 1988, s.v. "Torah" (by S.Westerholm); The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, s.vv. "Biblical literture and its criticalinterpretation. Old Testament literature" (by Seymour Cain), "ibid. intertestamental literature" (by DavidFlusser), "Ezra" (by John Bright); A. C. Price, Biblical studies: a guide to what the Bible actually says as to the

.nature and meaning of Christianity , London 1939

/ ابراھيم موسی پور /

در سنت اسالمی

در بارة واژه . در باب عربی یا عبری بودن واژة تورات ، و در صورت عربی بودن آن ، در باب اشتقاق و وزن الفعل آن ميانلغویان عرب اختالف نظر وجود دارد (برای نمونه رجوع کنيد به راغب اصفھانی ؛ ابن منظور؛ فيروزآبادی ، ذیل «وری »).فراء معنای واژة تورات را ضياء و نور و وجه تسمية تورات را به این نام از آن رو دانسته که حق به وسيلة آن ظھور یافتهاست ( رجوع کنيد به فخررازی ، ذیل آل عمران : 3). ریشة واژة تورات ، وری است که برای افروختن آتش به کار می رود( رجوع کنيد به ابن منظور، ھمانجا). در باب وزن الفعل واژة تورات سه قول وجود دارد: 1) تورات در اصل توریه بر وزنتفعله بوده که «ی » آن به سبب حرکت داشتن و مفتوح بودن حرف قبل از آن به «الف » تبدیل شده است ؛ 2) ممکناست وزن تورات تفعله (نظير توفيه و توصيه ) یعنی توریه باشد، که در آن ، حرف «ر» بنا بر تلفظ قبيلة طی از حالتمکسور به حالت مفتوح در آمده است (آنان جاریه را جاراة تلفظ می کردند)؛ 3) اصل تورات ووریه بر وزن فوعله است کهدر آن «و» اول به «ت » تبدیل شده است ، سپس «ی » به سبب داشتن حرکت و مفتوح بودن حرف قبلش به «الف »

تبدیل شده است ( رجوع کنيد به فخررازی ، ھمانجا).

مرتضی زبيدی (ذیل «وری »)، ضمن نقل اقوال مختلف در باب اشتقاق و وزن الفعل واژة تورات ، احتمال عبری بودن آن رامطرح کرده (نيز رجوع کنيد به فخررازی ، ھمانجا) و سپس یادآور شده است که در این صورت بحث اشتقاق و وزن آن درزبان عربی بی معنی خواھد بود مگر اینکه بگویيم این واژه پس از معرب شدن تصریف شده است . به نوشتة جفری(ص 95ـ96)، از زمان ماراچی نظر دانشمندان غربی بر این است که این واژه از عبری به عربی راه پيدا کرده است (قس

د. اسالم ، چاپ دوم ، ذیل ماده ).

قرآن و تفاسير. واژة تورات مجموعا ھجده بار در سوره ھای مدنی قرآن ذکر شده که در بيش از نيمی از آنھا ھمراه باانجيل آمده است ، ھمچنين از این ميان ، در آیة 93 آل عمران و 46 مائده دوبار به کار رفته است . جز تورات و انجيل ، بهسایر کتابھای آسمانی ، زبور * (انبياء: 105) و صحف ابراھيم (االعلی : 19)، نيز در قرآن اشاره شده است . ھمچنين ازصحف موسی (نجم : 36) یاد شده که ظاھرا مراد ھمان تورات است . در گزارشی کلی از آیاتی که تورات در آنھا آمدهاست ، قرآن تصدیق کنندة تورات است (از جمله آل عمران : 3)، چنانکه عيسی نيز تصدیق کنندة آن است (آل عمران :50؛ مائده : 46)، زیرا تورات کتاب ھدایت و نور است (مائده : 44) و خداوند تورات را به عيسی آموخته است (مائده :110)، و عيسی ھم تورات را تعليم می دھد (آل عمران : 48)، ذکر پيامبر اسالم در تورات آمده است (اعراف : 157)،ابراھيم نه یھودی و نه مسيحی است زیرا تورات و انجيل پس از زمان او نازل شده اند (آل عمران : 65). خدا با نازل کردنتورات برخی چيزھا را تحریم کرده است و پيش از نزول آن ھمه چيز بر بنی اسرائيل حالل بوده است جز آنچه اسرائيل(یعقوب ) بر خود حرام کرده بوده است (آل عمران : 93). در آیة 43 مائده خطاب به پيامبر اسالم گفته شده که چرایھودیان تو را حکم قرار می دھند در حالی که حکم خدا در تورات آمده است . در آیات 66 و 68 مائده از یھودیان خواستهشده که تورات را به جا آورند. به گزارش قرآن ، یکی از وعده ھای حق که در تورات آمده ، این است که خداوند جان ومال مؤمنانی را که در راه او کارزار می کنند به بھای بھشت می خرد (توبه :111)، ھمچنين صفت ومثل مؤمنان بهپيامبر اسالم در تورات آمده (فتح : 29) و، مثل کسانی که تورات به آنھا داده شده است اما از آن بھره ای نمی برند،

مثل چھارپایی است بر او کتابی چند (جمعه : 5).

در تفاسير نکاتی در بارة این آیات و نيز شأن نزول آنھا بيان شده است . از جمله اینکه مراد از «الواح » در آیات 145 و150 و 154 اعراف تورات است ( رجوع کنيد به طبرسی ، ذیل اعراف : 145)؛ محمدبن جریر طبری (ذیل آل عمران : 93)در معنی آیه سه قول آورده و این قول را ترجيح داده است که خدا پس از نازل کردن تورات آنچه را که بنی اسرائيل پيش

Page 7: دانشنامه جهان اسلام - تورات

از نزول تورات به واسطة تبعيت از یعقوب بر خود حرام کرده بودند، برایشان حرام کرد. ھمچنين وی خاطرنشان می سازدکه خداوند ھيچ نوع خوردنی را نه به واسطة وحی و نه در زبان پيامبری قبل از نزول تورات ، بر بنی اسرائيل حرام نکردهبود (نيز رجوع کنيد به طبرسی ؛ طباطبائی ، ذیل ھمين آیه ). اما چون معلوم نيست چيزھایی مثل مردار و خوک قبالحالل بوده ، بنا براین احتمال می رود که در این آیه بحث بر سر خوردنيھایی باشد که به اعتقاد یھودیان زمان پيامبراسالم ، در زمان ابراھيم حرام بوده است ، با این فرض ، کلمة «الطعام » افادة استفراق نمی کند (فخررازی ، ذیل آلعمران : 93). طبری ، ذیل آیة 65 آل عمران به منازعات یھود و نصارا بر سر یھودی یا نصرانی بودن ابراھيم اشاره دارد.لميحملوھا» را به تکذیب حضرت محمد صلی الله عليه و آله وسلم معنا کرده است . در ھمو در ذیل آیة 5 جمعه ، «ثمذیل آیة 50 آل عمران گفته شده که منظور از تصدیق عيسی نسبت به تورات ، تصدیق ھمان بخش از تورات حقيقیاست که خدا به او تعليم داده بوده و از این آیه برنمی آید که تورات متداول در زمان عيسی تحریف نشده بوده است (* ، بخش 1). فخررازی اقامة تورات را در ذیل آیة 66 مائده به رجوع کنيد بھفخررازی ، ذیل آیه ؛ نيز رجوع کنيد بھتحریفسه گونه معنی می کند: وفا به عھدھای خدا در آن ، به جا آوردن احکام و حدود آن ، نصب العين قرار دادن آن . مراد ازرسول امی که در تورات و انجيل مکتوب شده ، حضرت محمد صلی الله عليه وآله وسلم است (محمدبن جریر طبری ،

ذیل اعراف : 57).

طباطبائی بر آن است که از آیة 43 آل عمران بر می آید که توراتی که اینک در دست یھودیان است شامل بخشی ازتورات واقعی است که بر موسی نازل شده و بخشی از آن ھم دچار تحریف و تغيير شده است . وی منظور از «ھدی »را در وصف تورات (مائده : 44) و انجيل (مائده : 46) معارف اعتقادی چون توحيد و معاد و منظور از «نور» را در این دو آیه، اشتمال تورات و انجيل بر احکام و قوانين دانسته و گفته که خداوند به قدر استعداد و فھم بنی اسرائيل به آنھا ھدایتو معارف و احکام عطا کرده است ، چنانکه از آیة 145 اعراف نيز ھمين معنی مستفاد می شود ( رجوع کنيد به

طباطبائی ، ذیل آیات یاد شده ).

در تفاسير، خاصه برخی تفاسير مأثور، تورات به گونة دیگری نيز مورد توجه قرار گرفته است . این گونه که پاره ای ازقسمتھای تورات به طور خاص و مواد اسرائيلی به طور عام ، برای تبيين ابھامات یا مجمالت قرآن به کار گرفته شدهاست . در اینجا به عنوان نمونه از تفسير طبری یاد می کنيم . در ميان مفسران کھن ، طبری عنایت ویژه ای به مأثوراتاسرائيلی داشته و به گفتة محمدحسين ذھبی (ص 123) سعی می کرده است از اطالعات افراد آگاه ، مثال یکی ازاھل کتاب یا یک نصرانی نومسلمان مطلب نقل کند (برای نمونه رجوع کنيد به محمدبن جریر طبری ، ذیل اسراء:7؛کھف :94). بيشتر موارد توراتی و اسرائيلی در تفسير طبری ، راجع است به داستان آفرینش ، قصص پيامبران ، خاصهانبيای بنی اسرائيل نظير یعقوب و یوسف و موسی و داوود و سليمان ، انساب شخصيتھایی چون ساره ھمسر ابراھيمو نمرود و ھمسران یعقوب و سرانجام برخی روایات در بارة ورود بختنصر به بيت المقدس و قصص برخی انبيای بنی

اسرائيل نظير حزقيال و صموئيل و قصة بلعام (ربيع ، ص 379).

ربيع (ص 169ـ374) مأثورات توراتی و اسرائيلی موجود در تفسير طبری را با متن عبری تورات مقایسه کرده است .براساس این مقایسه منقوالت توراتی تفسير طبری از حيث مطابقت با متن عبری ھميشه از نوع و ساختار واحدیبرخوردار نيست ، در بيشتر موارد منقوالت طبری با متن عبری مطابقت مضمونی دارند اگر چه از حيث ترتيب با ھممتفاوت اند، در مواردی ھم از حيث اجمال و تفصيل با ھم فرق دارند. اما در پاره ای موارد روایات توراتی و اسرائيلیتفسير طبری به نحو شگفت انگيزی ، ھم از حيث لفظ و معنی و ھم از حيث جمله بندی ، با متن عبری کتاب مقدسمطابقت دارند. ربيع (ص 378) از مطالعة این مواد به این نتيجه رسيده است که بيشتر آنھا منقول از اسفار عھد قدیم ،خاصه اسفار موسوم به تورات اند. ربيع (ص 381) ھمچنين نشان داده است که کسانی چون ابن عباس ، سلمة بنالفضل ، عکرمه ، قتاده ، مجاھد و سعيدبن جبير تأثير بارزی در روایت این مواد داشته اند. وی (ص 387ـ407) ھمچنينمواضع منقوالت توراتی و اسرائيلی تفسير طبری را با مشخص کردن جاھای آنھا در کتاب مقدس به صورت جدول نشان

داده است (نيز رجوع کنيد بھاسرائيليات * ).

سابقة تاریخی . با توجه به زمان و مکان حضور یھودیان در شبه جزیرة عربستان ، سابقة آشنایی عرب جاھلی با متونمقدس یھودی ــ شامل تورات و تلمود * و کتابھای مجعول (آپوکریفا ) ــ حداقل بيش از پنج سده بوده است . ھمچنينآشنایی یھودیان با زبان عبری ــ و اندکی آرامی ــ محرز است (ادنگ ، ص 1؛ توری ، ص 8 ـ9؛ قس جفری ، ص 25). بنابر گزارشھا بخشھایی از کتاب مقدس به عربی ترجمه شده بوده است و یھودیان در اجرای شعائر و نيز مقاصد تبليغیاز آن استفاده می کرده اند، اما ھيچ متنی از اینگونه ترجمه ھا اکنون در دسترس نيست ( رجوع کنيد بھگراف ، ج 1،

ص 36، 39؛ ادنگ ، ص 9؛ بل ، ص 17).

گفتنی است از ھمان آغاز، تورات ــ که بر موسی عليه السالم نازل شد ــ نزد مسلمانان محترم بوده و ارزش و شأنواالیی را داشته است ، زیرا در مقام یکی از کتابھای آسمانی ــ و شاید برترین آنھا ــ شناخته شده بوده است . اماتورات ، که مشتمل بر پنج سفر نخست عھد قدیم است ، نزد اغلب مسلمانان به معنای عام متون مقدس عبری کاربرد

داشته است .

حدیث . در منابع حدیثی شواھدی بر آشنایی مردم عرب با تورات دیده می شود. از جمله در روایتی در صحيح بخاری(ج 5، ص 150، ج 8، ص 160) تصریح شده است که اھل کتاب تورات را به عبری می خواندند و برای مسلمانان به عربیتفسير می کردند. در برخی روایات آمده است که زیدبن ثابت به دستور پيامبر صلی الله عليه وآله وسلم زبان عبری یادگرفته بود و برای آن حضرت به این زبان کتابت می کرد ( رجوع کنيد به ابوداوود، ج 2، ص 176؛ حاکم نيشابوری ، ج 3،ص 421). ھمچنين نقل شده است که ورقة بن نوفل زبان عبری می دانسته و به این زبان کتابت می کرده است

(بخاری جعفی ، ج 1، ص 3).

Page 8: دانشنامه جهان اسلام - تورات

بر اساس چند حدیث ، مسلمانان صدراسالم کمابيش به طور مستقيم یا به توسط نومسلمانان یھودی ، دست کم بابخشھایی از تورات آشنا بوده اند. بنا بر یک گزارش ، عمر از یکی از دوستان یھودی خود در بنی قریظه پاره ای از توراترا می گيرد و به حضور پيامبر می رسد و اجازة قرائت آن را طلب می کند اما پيامبر ناراحت می شود (ابن حنبل ، ج 3،ص 470ـ471)، در گزارشی دیگر از سلمان نقل شده که در تورات خوانده که برکت طعام به وضوی پس از آن است و آن رابرای پيامبر نيز روایت کرده است (ھمان ، ج 5، ص 441). در روایتی آمده است که یھودیان نزد پيامبر آمدند و از ایشانیک مسئلة فقھی پرسيدند و مسئله با آوردن تورات و استشھاد به آن حل شد ( رجوع کنيد به بخاری جعفی ، ج 4، ص186، ج 5، ص 170). ھمچنين بر اساس گزارشی کعب االحبار که از یھودیان نومسلمان بود، مصحفی مشتمل بر توراتنزد عمر برد و اجازة قرائت آن را خواست . عمر به او گفت اگر یقين داری که این ھمان است که بر موسی نازل شده ،بخوان (بغوی ، ج 1،ص 219). در این روایات مطالب متنوعی ھم از تورات نقل شده است ، از جمله مطالبی در بابصفات و ویژگيھای پيامبر اسالم در تورات ( رجوع کنيد بھابن سعد، ج 1، قسم 2، ص 87 ـ89؛ دارمی ، ص 6؛ ابن شبهنميری ، ج 2، ص 635)، تطبيق پاره ای از سوره ھای قرآن با بخشھایی از تورات ( رجوع کنيد بھدارمی ، ص 849)،تطبيق توصيفی از جمعه از قول پيامبر با آنچه در این باب در تورات آمده است ( رجوع کنيد بھمالک بن انس ، ج 1، ص

108ـ109).

در متون حدیثی شيعه ھم مطالب متنوعی از تورات نقل و گاه تصریح شده است که مطالب یاد شده در تورات تحریفنشده وجود دارد ( رجوع کنيد به کلينی ، ج 2، ص 496ـ497). در برخی از این روایات ، ساختار و واژگان و زمان نزول قرآنبا تورات مقایسه شده ( رجوع کنيد بھعلی بن جعفر، ص 312؛ کلينی ، ج 2، ص 629، 633، ج 4، ص 157) و در پاره ایدیگر از این روایات با تعبيراتی نظير «مکتوب فی التوراة » یا «فی التوارة مکتوب » مطالبی از آنچه خدا بر موسی درتورات وحی کرده نقل شده است ( رجوع کنيد به برقی ، ج 1، ص 283، ج 2، ص 601؛ کلينی ، ج 2، ص 117، 138،303ـ304). حر عاملی شمار شایان توجھی از این منقوالت را در الجواھر السنية فی االحادیث القدسية گرد آورده است. در شمار دیگری از این احادیث به اسامی عبرانی پيامبر و برخی از امامان در تورات اشارت شده است ( رجوع کنيدبھدالئل االمامة ، ص 162؛ ابن ابی زینب ، ص 108؛ ابن بابویه ، االمالی ، ص 258ـ259). در روایاتی ھم به صفاتحضرت علی عليه السالم در تورات ( رجوع کنيد بھابن بابویه ، التوحيد ، ص 180ـ181)، و اینکه حضرت مھدی عجل اللهتعالی فرجه الشریف در ھنگام ظھور تورات و دیگر کتابھای آسمانی را از غاری در انطاکيه بيرون خواھد آورد ( رجوع کنيدبھابن ابی زینب ، ص 237؛ ابن بابویه ، علل الشرایع ، ج 1، ص 161) و پاره ای از مناظرات امام رضا عليه السالم بارأس الجالوت و استشھاد ایشان به تورات ( رجوع کنيد بھابن بابویه ، التوحيد ، ص 422ـ 428؛ نيز رجوع کنيد بھابنبابویه ، االمامة والتبصرة من الحيرة ، ص 139) اشاره شده است . کاظم نصيری عمدة این روایات را گرد آورده و تحت

عنوان اھل البيت فی الکتاب المقدس به چاپ رسانده است .

گفتنی است که آنچه با تعبيرات «مکتوب فی التوراة » و نظایر آن در احادیث اھل سنت و شيعه آمده ، لزوما به اینمعنی نيست که آن مطالب در اسفار خمسه موجود بوده ، بلکه مراد تورات و سایر منابع دین یھود است ( رجوع کنيد

به ابن کثير، ج 2، ص 398؛ قسطر ، ص 79ـ80).

منابع دیگر. اطالعات مسلمانان در صدر اسالم از تورات اندک و غالبا راجع به آفرینش و اسرار ھستی بود که در باب آنھااز یھودیان و مسيحيان سؤال می کردند، گفته ھای این اھل کتاب ھم غالبا عاميانه بود. در ھر صورت ، واسطة انتقالآن اطالعات به مسلمانان ، حميریان یھودی شده و سپس مسلمان شده ھایی چون کعب االحبار و عبدالله بن سالم وبيش از ھمه وھب بن منبه بودند (ابن خلدون ، ج 1: مقدمه ، ص 554 ـ 555؛ ادنگ ، ص 16). به اینگونه موارد یھودی ـمسيحی که شامل مباحثی راجع به آفرینش و قصص انبيا است و توسط راویان مسلمان و یھودی به احادیث و تفاسير وتواریخ راه یافته ، «اسرائيليات » گفته می شود ( رجوع کنيد به محمدحسين ذھبی ، 1405) و راویان مھم و مشھوریدر طبقات صحابه و تابعين و اتباع تابعين آنھا را روایت کرده اند ( رجوع کنيد به ھمان ، ص 72ـ116). وھب بن منبهمدعی بود که 92 کتاب آسمانی را قرائت کرده که 72 تا از آنھا در کنيسه ھا و در دست مردم موجود بوده است و 20 تایدیگر را جز اندکی از افراد نمی شناخته اند (ابن سعد، ج 5، ص 395). محمدبن احمد ذھبی (ج 4، ص 545) نيز از کثرتدانش وی در بارة اسرائيليات و کتب اھل کتاب یاد کرده است . اگر چه ادعای وھب بن منبه در این باب پذیرفته نشده (رجوع کنيد به دوری ، ص 103؛ د. اسالم ، چاپ دوم ، ھمانجا)، از مقایسة اقوال او با متن عھد قدیم به دست می آیدکه پاره ای از آنھا با متن عھد قدیم مطابقت دارد (جوادعلی ، 1369، ص 190؛ نيز رجوع کنيد به ادنگ ، ص 20ـ21).قسمتی از اسامی منقول در روایات منسوب به وھب در کتاب التيجان ، در قياس با تورات ، داللت دارند بر اینکه وی آنھارا به درستی از تورات نقل کرده است ، گاه نيز صورتی از اسمی را یادآور می شود که در زبان عبری به نحوی که از زبانسریانی نقل شده ، تلفظ می شده است (جوادعلی ، 1369، ص 197) که نشانة آشنایی او با زبان عبری و شایدسریانی است ( رجوع کنيد به دوری ، ص 106). باید خاطرنشان ساخت که ھمة اطالعات وھب از منابع مکتوب از جمله( رجوع کنيد به ھمان ، ص 105). از وھب بن منبه غير از تورات اخذ نشده بود بلکه برخی از آنھا از منابع شفاھی بودآنچه از او در کتب احادیث و تواریخ نقل شده ، کتابی در دست است به نام کتاب التيجان فی ملوک حمير (صنعاء، تاریخ

مقدمه 1979) که بخشی از آن اختصاص دارد به داستان آفرینش و پاره ای از قصص انبيا.

از مطالعة نوشته ھای مختلف تاریخی مسلمانان در سدة نخستين پس از اسالم بخوبی روشن می شود که تورات چهبه زبان عبری و چه به زبان عربی در بين دانشمندان اسالمی و محافل علمی آن سده ھا مورد توجه بوده و مطالعه میشده است . شاھد این مدعا وجود پاره ای از دست نویسھای کھن از ترجمة عربی تورات متعلق به سده ھای سوم و

چھارم و پنجم است ( رجوع کنيد به عواد، ص 61، 66؛ د. اسالم ، چاپ اول ، ذیل ماده ).

غير از طبری و یعقوبی که در بخشھای نخستين تاریخھای خود داستان خلقت و قصص انبيا را مطابق تورات ھمراه باتأمالت مأخوذ از آیات و روایات اسالمی آورده اند، از مجموع آثار ابن قتيبه و مقدسی و ابن ندیم و مسعودی و ابوریحان. به نظر می رسد که ابن قتيبه ترجمة عربی متن تورات بيرونی اطالعات قابل توجھی در باب تورات به دست می آوریم

Page 9: دانشنامه جهان اسلام - تورات

را در اختيار داشته است زیرا در جای جای تأویل مختلف الحدیث با تعبير «قرأت فی التوراة » عباراتی را از تورات نقلمی کند (برای نمونه رجوع کنيد به ص 130، 206، 262)، اما مھمتر از این کتاب ، المعارف اوست که در آن قطعات کوتاه وبلندی از ترجمة عربی تورات نقل شده است (برای نمونه رجوع کنيد به ص 9، 12ـ13، 17ـ 18). به نظر می رسد ویعالوه بر ترجمة عربی تورات مجموع اقوال وھب بن منبه را نيز در اختيار داشته است ، زیرا در پاره ای موارد بخشی ازتورات را می آورد و سپس برای اینکه اختالف آن را با روایت وھب بن منبه نشان دھد، سخن او را نيز نقل می کند (براینمونه رجوع کنيد بھھمان ، ص 14، 17، 19، 21، 23). مقدسی نيز از جمله مورخانی است که اطالعات گسترده ای ازتورات داشته و گذشته از اینکه در جای جای کتاب خود، البدء و التاریخ ، به تورات استناد می کند (برای نمونه رجوعکنيد به ج 1، ص 145ـ146، 153، ج 2، ص 143ـ144)، گاه اطالعات دقيقی را در باب نسخه ھای تورات و اختالف آنھا باھم یادآور می شود ( رجوع کنيد به ھمان ، ج 5، ص 28، 30). مھمتر از این ، استنادی است که وی برای اثبات اینکهنام حضرت محمد صلی الله عليه وآله وسلم در تورات آمده ، به متن عبری آن می کند و متن مستند خود را به خط وزبان عبری می آورد، سپس آن را به خط عربی تبدیل و به زبان عربی ترجمه می کند ( رجوع کنيد به ج 5، ص 30ـ32).وی با زبان عبری آشنا بوده و با متن عبری تورات سر و کار داشته است . ابن ندیم ھم اطالعات قابل توجھی از توراتداشته است . یک جا در الفھرست (ص 14) از تفسيری از سفر اول تورات نوشتة تئودوروس (تيادورس ) مطلبی را نقلمی کند، در جایی دیگر (ص 24) به نسخه ای قدیمی که ظاھرا از کتابخانة مأمون به دست آورده بوده اشاره دارد کهمشتمل بر نام و شمارة صحف و کتابھای آسمانی و مبلغان آنھا بوده است . نویسندة آن نسخه ، احمدبن سالم ، کهآن را برای ھارون الرشيد ترجمه کرده بود (نيز رجوع کنيد به ادنگ ، ص 19ـ 20)، بنا بر نقل ابن ندیم (ھمانجا) گفته کهصدر آن کتاب شامل شماری از کتابھای آسمانی از جمله تورات بوده که وی آن را کلمه به کلمه به عربی ترجمه کردهاست . ھمچنين ابن ندیم (ص 25) اطالعاتی را راجع به تورات و نام کتابھای آن و نویسندگان آنھا از قول یک دانشمندیھودی نقل می کند. وی (ھمانجا) ھمچنين از سعدیابن یوسف فيومی و عبری دانی او و تفسير و شرحھایی که بر

قسمتھای مختلف تورات نوشته یاد کرده است .

مسعودی نيز از مورخانی است که اطالعات گسترده ای از تورات دارد و در داستان آفرینش و ابراھيم و بنی اسرائيل بهآن استناد می کند (برای نمونه رجوع کنيد بھمروج ، ج 1، ص 31، 36ـ 38، 41ـ42). از استنادات وی پيداست که چندنسخة ترجمة عربی تورات را در دست داشته است (برای نمونه رجوع کنيد بھھمان ، ج 1، ص 57 ـ 58). مسعودی (مروج ، ج 1، ص 68ـ 69؛ ھمو، التنبيه ، ص 112، 213) ھمچنين در باب نسخه ھا و ترجمه ھای مختلف تورات آگاھيھایارزنده ای عرضه می کند. وی در التنبيه (ص 112ـ113) یادآور می شود با عده ای از یھودیان دانشمند آشنا بوده استکه تورات را از زبان عبری به زبان عربی ترجمه کرده بودند، ھمچنين اشاره می کند که توراتی را که از زبان عبری بهیونانی ترجمه شده بود چند تن به عربی ترجمه کرده اند از جمله حنين بن اسحاق که به نظر او این نسخه اصح نسختورات است . نکتة دیگری که مسعودی ( التنبيه ، ص 79) یادآور شده این است که یھودیان عراق تورات را به گویشی اززبان سریانی ، معروف به تارگوميم ، شرح و تفسير می کرده اند. جوادعلی (1964، ص 28ـ29) برخی تعارضات منقوالت

مسعودی را با متن موجود تورات یادآور شده است .

ابوریحان بيرونی نيز اطالعات گسترده ای از متن تورات داشته است . وی زبان عبری می دانسته و در اال´ثارالباقية (ص15) فقراتی از تورات عبری را به خط عربی نقل و به آن استشھاد کرده و در موارد زیادی نيز به تورات استناد کرده است(برای نمونه رجوع کنيد به ھمان ، ص 15ـ16، 20). وی ھمچنين اطالعات راجع به نسخه ھای مختلف تورات را عرضه (

رجوع کنيد به ص 20ـ21) و گاه شماری یھودیان را بر اساس تورات بررسی می کند (ھمان ، ص 52 ـ59).

یاقوت حموی از دیگر دانشمندانی است که اطالعات وسيعی از تورات داشته و در معجم البلدان ذیل نام مکانھایی چونجودی ، االالھه ، حضرموت ، الخليل ، ساعير و طور به تورات استشھاد، و مطالبی را از آن نقل کرده است . در بينعلمای شيعه ھم ابن طاووس از جمله کسانی است که بنا به گفتة خودش در سعدالسعود (ص 105) نسخه ای عتيق. وی در این کتاب مطالبی از تورات را در باب قصص انبيا از تورات را که به عربی تفسير شده بوده در اختيار داشته استنقل می کند ( رجوع کنيد بھص 105ـ116). ھمچنين مجلسی ھم به نوشتة یکی از شاگردانش در بحاراالنوار (ج 107،ص 172ـ173) از ترجمة عربی تورات و برخی فقرات تورات به زبان عبری استفاده کرده است ، که به نظر می رسد

موضوع آن قصص انبيا و بشارات است .

متکلمان مسلمان نيز با تورات آشنایی داشته اند و در مباحث مختلف کالمی از جمله نسخ و اثبات نبوت پيامبر اسالمو مسئلة تحریف تورات ، در مباحثات و احتجاجاتشان با علمای اھل کتاب ، به تورات استناد کرده اند. علی بن سھلطبری که کتاب الدین و الدولة را در اثبات نبوت پيامبر اسالم نوشته است ، در جای جای آن به اسفار و فصول مختلفتورات استناد کرده است (برای نمونه رجوع کنيد بھص 66ـ 68، 74). به نظر می رسد که طبری ترجمه ھای مختلفی ازتورات در دست داشته است زیرا ھم به ترجمة مرقس ترجمان استناد می کند (ص 67) و ھم به تورات سبعينی کهھفتادودو تن از احبار یھود آن را تفسير کرده اند (ھمانجا). وی ھمچنين در مواردی به تفسير و توجيه واژه ھا و امثالتورات (ص 71) و نيز به مقایسة تورات و قرآن می پردازد (ص 45). ابن حزم نيز اطالعات بسيار وسيعی راجع به توراتداشته است . اطالعات او در بارة فرق یھود و نصارا حاکی از بررسيھای شخصی و نيز تماس وی با پيروان این ادیان دراندلس است . ابن حزم فصل گسترده ای را در باب تعارضات موجود در تورات را در کتاب الفصل فی الملل و االھواء و( رجوع کنيد بھج 1، ص 201ـ329). وی در زمينة اطالعات النحل آورده و فصل به فصل تورات را بدقت بررسی کرده استتاریخی و جغرافيایی و زندگی انبيا و تاریخ بنی اسرائيل در تورات به خرده گيری پرداخته و فقرات معتنابھی از تورات رانقل و نقد کرده است (برای نمونه رجوع کنيد به ج 1، ص 203، 208، 213، 230، 242). آثار متکلمانی چون عامری ،ابوحاتم رازی ، باقال نی و جعفری ھاشمی به ترتيب نویسندگان االعالم بمناقب االسالم ، و اعالم النبوة ، و التمھيد ، و

تخجيل من حرف التوراة و االنجيل نشان از آشنایی عميق آنان با تورات دارد.

در سده ھای بعد تا عصر حاضر نيز دانشمندان مسلمان ، در مباحث کالمی و تاریخی ، به تورات توجه داشته و در نقد

Page 10: دانشنامه جهان اسلام - تورات

آن یا در استناد به آن از ترجمة عربی آن استفاده کرده اند. در این زمينه می توان به آثاری نظير االنتصارات االسالميةنوشتة نجم الدین بغدادی طوفی (متوفی 716)، الجواب الصحيح لمن بدل دین المسيح از ابن تيميه ، اغاثة اللھفان منمصاید الشيطان از ابن قيم جوزیه ، سيف المؤمنين فی قتال المشرکين از علی قلی جدیداالسالم ، الجواب الفسيحقه عبدالمسيح از آلوسی بغدادی ، اظھار الحق از رحمة الله خليل الرحمن ھندی و الھدی الی دین المصطفی لما لف

نوشتة محمدجواد بالغی اشاره کرد.

منابع : عالوه برقرآن ؛ ابن ابی زینب ، کتاب الغيبة ، چاپ علی اکبر غفاری ، تھران ?] 1397 [ ؛ ابن بابویه (علی بنحسين )، االمامة و التبصرة من الحيرة ، قم 1363 ش ؛ ابن بابویه (محمدبن علی )، االمالی ، قم 1417؛ ھمو، التوحيد، چاپ ھاشم حسينی طھرانی ، قم 1387؛ ھمو، علل الشرایع ، نجف 1386/1966، چاپ افست قم ] بی تا. [ ؛ ابنحزم ، الفصل فی الملل و االھواء و النحل ، چاپ محمدابراھيم نصر و عبدالرحمان عميره ، بيروت 1405/1985؛ ابن حنبل، مسنداالمام احمدبن حنبل ، بيروت : دارصادر، ] بی تا. [ ؛ ابن خلدون ؛ ابن سعد؛ ابن شبه نميری ، کتاب تاریخالمدینة المنورة : اخبار المدینة النبویة ، چاپ فھيم محمد شلتوت ، ] جده [ 1399/1979، چاپ افست قم 1368 ش ؛ابن طاووس ، سعدالسعود للنفوس ، قم 1380 ش ؛ ابن قتيبه ، تأویل مختلف الحدیث ، چاپ اسماعيل اسعردی ،

بيروت ] بی تا. [ ؛ ھمو،

المعارف ، چاپ ثروت عکاشه ، قاھره 1960؛ ابن کثير، البدایة و النھایة ، چاپ علی شيری ، بيروت 1408؛ ابن منظور؛ابن ندیم ؛ سليمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود ، چاپ سعيد محمد لحام ، بيروت 1410/1990؛ ابوریحان بيرونی1401/1981؛ احمدبن محمد برقی ، کتاب المحاسن ، ؛ محمدبن اسماعيل بخاری جعفی ، صحيح البخاری ، استانبولچاپ جالل الدین محدث ارموی ، قم ?] 1331 ش [ ؛ حسين بن مسعود بغوی ، شرح السنة ، چاپ علی محمد معوضو عادل احمد عبدالموجود، بيروت 1412/1992؛ محمدبن عبدالله حاکم نيشابوری ، المستدرک علی الصحيحين ، چاپیوسف عبدالرحمان مرعشلی ، بيروت 1406؛ عبدالله بن عبدالرحمان دارمی ، سنن الدارمی ، استانبول 1401/1981؛دالئل االمامة ، منسوب به محمدبن جریر طبری آملی ، قم : مؤسسه البعثه ، 1413؛ عبدالعزیز دوری ، بحث فی نشأةعلم التاریخ عندالعرب ، بيروت 1983؛ محمدبن احمد ذھبی ؛ محمدحسين ذھبی ، االسرائيليات فی التفسير و الحدیث، دمشق 1405/1985؛ حسين بن محمد راغب اصفھانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سيدکيالنی ، تھران?] 1332 ش [ ؛ آمال محمد عبدالرحمان ربيع ، االسرائيليات فی تفسير الطبری : دراسة فی اللغة و المصادر العبریة ،قاھره 1422/2001؛ طباطبائی ؛ طبرسی ؛ علی بن سھل طبری ، کتاب الدین و الدولة فی اثبات نبوة النبی محمدصلی الله عليه وسلم ، چاپ آلفونس مينگانا، قاھره 1342/1923؛ محمدبن جریر طبری ، جامع ؛ جوادعلی ، «مواردتاریخ الطبری »، مجلة المجمع العلمی العراقی ، سال 1، ش 1 (ذیقعده 1369)؛ ھمو، «موارد تاریخ المسعودی »، سومر، ج 20، ش 1 و 2 (1964)؛ علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر ، مشھد 1409؛ کورکيس عواد، اقدم المخطوطاتالعربية فی مکتبات العالم ، ] بغداد [ 1982؛ محمدبن عمر فخررازی ، التفسيرالکبير، او، مفاتيح الغيب ، بيروت1421/2000؛ محمدبن یعقوب فيروز آبادی ، ترتيب القاموس المحيط ، چاپ طاھر احمد زاوی ، بيروت 1399/1979؛ م . ی. قسطر، «مطالعه ای در مورد حدیثی کھن : حدثواعن بنی اسرائيل و الحرج »، ترجمة محمدکاظم رحمتی ، علومحدیث ، سال 7، ش 1 (بھار 1381)؛ کلينی ؛ مالک بن انس ، الموطأ ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی ، بيروت 1406؛مجلسی ؛ محمدبن محمد مرتضی زبيدی ، تاج العروس من جواھرالقاموس ، چاپ علی شيری ، بيروت 1414/1994؛مسعودی ، تنبيه ؛ ھمو، مروج (بيروت )؛ مطھربن طاھر مقدسی ، کتاب البدء و التاریخ ، چاپ کلمان ھوار، پاریس

1899ـ1919، چاپ افست تھران 1962؛ یاقوت حموی ؛

Camilla Adang, Muslim writers on Judaism and the Hebrew Bible: from Ibn Rabban to Ibn Hazm , Leiden1996; Richard Bell, The origin of Islam in its Christian environment , London 1968; EI 1 , s.v. "Tawra ¦t" (by J.Horovitz); EI 2 , s.v. "Tawra ¦t" (by Hava Lazarus-Yafeh); Georg Graf, Geschichte der christlichen arabischena ¦n , Baroda 1938; ف Literatur , vol.1, Vatican City 1944; Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur

.Charles Cutler Torrey, The Jewish foundation of Islam , New York 1967

/ اسماعيل باغستانی /

حقوق اين پایگاه اطالع رسانی متعلق به بنياد دايرة المعارف اسالمي مي باشد. استفاده از تمام يا قسمتي از آن، فقط با ذکر منبع مجاز است.