لوا ﺪﻠﺟ - siahkal.com · ﻩﺮﻃﺎﺧ ﻪﺑ ﯼرذﺁ ﺮﻤﺳا ﺪﻴﻬﺷ...

67
ﺑﺮ ﺑﺮ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ؟ ﭼﻪ) ﺗﺤﻠﻴﻠﯽ ﺗﺤﻠﻴﻠﯽ ا ز ز ا ﻧﺸﻌ ﻧﺸﻌ ﺗﺤﻤﻴﻠﯽ ب ﺗﺤﻤﻴﻠﯽ ب ل ل۶٠ ۶٠ ( ﺟﻠﺪ ا ول ا ز ا ﻧﺘﺸ ر ا ت: ﭼﺮﻳﮑﻬ ﻓﺪ ا ﺧﻠﻖ ﺋﯽ ا ﻳﺮ ا ن

Upload: others

Post on 18-Feb-2020

22 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

چه گذشت؟ چه گذشت؟اابر مبر م

))۶٠۶٠ل ل ااب تحميلی سب تحميلی ساانشعنشعااز ز ااتحليلی تحليلی ((

ولاجلد

نايرائی خلق ای فداچريکه: تارانتشاز ا

طرهطرهاابه خبه خ

ذریذریآآسمر سمر اايی خلق رفيق شهيد يی خلق رفيق شهيد ااچريک فدچريک فد ..تقديم می شودتقديم می شود

ناهمان به پيروزی رايما اب نايرائی خلق ای فداچريکه ١٣۶٢ه ام بهمن

2

::فهرستفهرست ۴ ذریآسمر ايی خلق رفيق شهيد اطره چريک فدابه خ-١

٧ مقدمه-٢

٨ زدا مخدوش ميسا راپورتونيستی مرزهار ا وقتيکه رفت-٣

١۴ در مقطع کنونی" بانشعا" ضرورت بررسی -٤

١۶ )٦٠ل اس(ب انشعا بررسی -٥

١٩ ل گذشتا يکس-٦

٢٨ )بانشعاز امنظور گذشته قبل (ن ازماف بر سر بررسی گذشته سختالا -٧

ی معتقدينارشکنی هاک(ل اف بر سر گشودن جبهه شمختالا -٨

٣٢ )لامر گشودن جبهه شماحبه در ا مصیاه ها به ديدگ

٣٩ نآ ايدئولوژيک و دو برخورد بارزه ا مب-٩

۴٢ مه ديگرايدئولوژيک و دو نارزه اب مرها درب")ک(مه رفيق ان "-١٠

۴٩ بانشعادر مورد ) (!يیاريها ريزه ک-١١

۵٠ "نآئل مربوط به ان و مساخه تهراش" -١٢

۵۵ ی پرولتریرئی و پيگياون خرده بورژا عصي-١٣

۶٠ "بانشعاز ابعد " -١٤

۶٢ "ز وحدتاغآ"نيه اره بيا در ب-١٥

۶۶ "؟!بانشعا ابتصفيه "-١٦

3

طرهطرهاابه خبه خ

ذریذریآآسمر سمر اايی خلق رفيق شهيد يی خلق رفيق شهيد ااچريک فدچريک فد

ی اهاز روستام ای یا در روست١٣٣٩ده زحمتکش در شهریور انواذری در یک خ آسمرارفيق ل، ا، فعاش فردی کواو راش اعی اجتمادگی و انوایط خاشر. آمدان بدنيایجاذربآمرند ی ان توده هاو در محيط زندگی خود در ميا. وردآر اس نسبت به محيط بار و حساهوشي

به ی خلقاو و توده هاموخته و پيوند طبيعی و عينی بين آ ازحمتکش، عشق به خلق ررور ا در دلش باتی راپيوندی که هر روز عميقتر ميشد و کينه به دشمن طبق. آمدوجودم الها او باعی نمود و اجتمات اقعيا خيلی زود متوجه واو راش ائی ایری و پواهوشي. ميکرد

سی ارزه سيایی خلق به صحنه مبای فدابی چریکهنقالای ایده هات و ارزاز زندگی و مبانی فرصتی شد که انگيز دهقابی، شهيد روح نقالادر ا مایگی باهمس. نده شداکش

رتر و صيقل ان هر روز پرباوت سنی شاتفید و عليرغم آوجود ه دو ب آن بی بيننقالادوستی ن ایرای ائی بخش خلقهاب رهنقالان از سرچشمه جوشاب آی که ادوستی . فته تر گرددای

م دهنده و رهنمون الهاشت که اتی دارزه طبقات مباملزوم آن خورد و ریشه در میز ا اریالتفع پروامين منات: دليل در صحنه بودند آن یی خلق بهای فدان، چریکهاش ناکنندگتيک خلق به رهبری اری جمهوری دمکران و برقرایراليسم در امپریاکميت ابودی حاطریق ن .ليسم و کمونيسمارگر و رسيدن به سوسياطبقه ک

ین ان در ایا شوری بی پانه و بالاو فعا ٥٦ – ٥٧ی الها در سان خيزش توده هادر جری

موز آنش اسمر یک دان رفيق این زمادر . پرورده شد آن ت شرکت کرد و در درونارزامبت ضد ارزابی مبا گسترش و شدت یاینک با. ن تحصيل ميکردابی بود که در دبيرستنقالا میاد هاستعداد شده بود که ایجایطی ان، شرایرار سار در ساليستی توده هامپریا

زايش دند که پان ميداز خود نشاری ابتکان ات چنارزاین مبا در پيشبرد ناناشکفت و نوجوبی و نقالانرژی ا اه، باگا. بودنانان نوجواز هماسمر هم یکی ارفيق . تصورش نميرفتآن ن اموزآنش ا دسارو در این دوره ادر . ن دشمنابل مزدوراطع و بی گذشت در مقاقن ابسته به رژیم دبيرستا بر عليه مدیر وارزه پرشوری رابی دیگر در مدرسه، مبنقالا

نستند که وی ا بخوبی ميدآنهاخته شده بود و ا شنآنانی ان مزدور یریاچهره . دان دازماس رژیم ضد خلقیف اهداره در جهت پيشبرد ارد، هموا به تن دا مدرسه ررس مدیاگر چه لباندن مدیر ات دیگر جهت بيرون راماقدای و ات مدرسه اهراظتئی اینرو برپاز ا. ليت ميکندافع

یستگی هر ا شاسمر با شد و رفيق آنانی تارزا مبی مهمارهاز کاز مدرسه، یکی امزدور صل گشت و مدیر ايت حفقمو. ن دیگرش پيش بردا به کمک دوستارزه راین مباتر ماچه تم

سمر و اتی رفيق ارزار مباخته شد ولی کانداز مدرسه بيرون اه ابسته به رژیم شاو آن زاند که پيش نی تحصيل ميکردان دبيرستا در همآنها. م نشدانش در مدرسه تمادوستبی به نقالان اموزآنش اسبت داین منابه . ندادرس ميخو آن جا نی دراشرف دهقارفيق شرف ان ام به دبيرستاميرنظان از دبيرستا آن راماشتند و نام مدرسه همت گماتغيير ن اند تان ما در سرلوحه دبيرستان مدتهاموزآنش اکوشش ده م باین نا. دندانی تغيير دادهقمعه توسط رژیم منفور جمهوری ادر صحن ج آن ق و تشدیداختناز گسترش اپس آنکه .می، تعویض شدسالا

ليسم امپریابسته به ار رژیم واستقراز اسمر در مدرسه پس ابی رفيق نقالای اليتها فعس احسا ام و بانرژی تما او باین دوره ادر . شتامه دادان امی نيز همچنسالاجمهوری

نه الاخت و فعاپرد ئی خلق در مدرسه میای فدات چریکهاه تبليغ نظریبی بنقالامسئوليت

4

و ا. ع مينمودارنگ دفای رنگاه پورتونيستابل ا در مقآنانت ایی خلق و نظرای فداز چریکهای ان چریکهارادا دفتر هوبه عنوانز کردن دفتری ای بارزش در مدرسه برای مبا رفقساردر نی می نمود، ولی مسئولين اوا، کوشش فرنازمات ساعه نظراشایی خلق جهت افد

معه ا در جمالاک اق راختنایط انسته بود، شرا رژیم هنوز نتوآنکهگر چه به دليل امدرسه ست این خوادن به اکم بود، مجبور به گردن نهارس حابی در مدنقالاید و جو ار نمابرقر

ز است سربا خویناز پذیرش ان از جمله کمبود مکای مختلف انه هابودند، ولی به بهجمع آن دی درای متمالهاده سافتا راز کائل اری قدیمی در مدرسه بود که وسانبا. ميزدند

آن د کردای مسئولين مدرسه، پيشنهانه های خنثی کردن بهاسمر برارفيق . شده بود. ر گرفتا قرآنانر اختيار مذکور در انباخره الار دهند و بانش قراو و دوستار اختيا در ار رانبا

یی ای فدان چریکهارادان، دفتر هوا ار صرف کردند و بانبای تميز کردن ا برا چند روز رآنها ان پيدازمام ساصبين نان غاراداگر چه بزودی سرو کله هوا. دندا نهان بنا در دبيرستاخلق ر

...ستندای ميخوادفتر حق ویژه آن زاده استفای اشد که بردن ادر ترتيب د. بينيم تی میارزای مباحنه هز صاری ا در بسياذری رآسمر ارفيق

ش نش، تالای جسمی در خود و دوستاه د ورزیدگیایجای انه برای دوستاه کوهنوردیت متعددی که ادر جلس....یپ و غيرهاموزش تآس کالی خود در اه بليتای قارتقای ابرم توزیع اهنگدر ... دان ترتيب ميدازمان دیگر سارادای خود به هواموخته ها موزشای ابرین وظيفه توسط دیگر ام انجادن ا و ترتيب دنايرائی خلق ای فداريکهی چاميه هعالا

. ن در سطح شهر تبریزاراداهوبی نقالاليت و کوشش ام مدت به فعا در تماو ران بود که اسمر چنابی رفيق نقالاشور

نع ا قاو رارگز بی هنقالایف از وظاین حد ام انجاولی . شتاميد اپذیر وابطور خستگی نتر و لای فعابطه ا در راو راست که اخو ن میازمابط ساز رفيق راره انميکرد و همو .ر دهداخطيرتری قر

ی ان که دستگير شده بود، براراداز هوا یکی ابطه باری در رذآسمر ا بود که رفيق امدتهط گرفته ارتباسی اين سانيای زنداده هانوا خاب آن جا ن تبریز ميرفت و درات جلوی زنداقمال

ر هم ا یکباقاتفازد و اندان بيا به جریاميزی رآض اعترات ارزا مبآنهاو کوشش ميکرد توسط ین حرکت بود ان ادر جری. دن حمله کردنان رژیم در جلوی زنداشين مزدورا سنگ به ما بآنها

ک زد کتان تبریز رادستاون دابی و معنقالا ر ضدادیاسمر، محمد حسن نوری داق که رفين رژیم ارودسمر توسط مزابود که رفيق آن زاپس . ئی رفيق گردیداساعث شناکه ب

ر گرفت ولی لب به ا قرامی دستگير شد، و در زیر شدیدترین شکنجه هسالاجمهوری .دار ندان خود قرار شکنجه گراختيان در ازماتی در مورد ساعطالاسخن نگشود و هيچ

ی به ا تبریزی سيلی ی موسویاشی هابل فحاقسمر در مايق کمه، رفان محادر جریليسم امپریابسته به اه رژیم وادگاد، بيدافتاز سرش به زمين امه او زد که عماگوش

ین پس رفيق همچون همه صحنه از ا. بد محکوم کردا به جبس امی رفيق رسالاجمهوری ئی ا بسزثيراتن اشوری نمود و در تغيير جو زندليت پران شروع به فعاتی در زندارزای مباهن امعه توسط دژخيماق در جاختنایط ترور و اه و تشدید شراد مایع خرداز وقاپس . شتاگذ

ن اراب تير٦٠ه ا تير م٧ شده بود در بد محکوما دستگير و به حبس قبالسمر که ارژیم رفيق حد اگر تابسته حتی ازی واونون در دست بورژا که قه شددان دار دیگر نشاو یکب. شد. نيز محترم نيستآنهای خود اشد، براعی بارتجامی هم سالانين رژیم جمهوری اقو

ی اترین صحنه ه شور ز پراذری نيز یکی آسمر ایی خلق رفيق ان چریک فداراب صحنه تير ن رفيقاراب به صحنه تيرا رآنهان تبریز ان زندانياندن زندای ترسارژیم بر. وستازندگی ی ا صدا بار" نار زحمتکشای پرچمدا"ليکه سرود ارشور در حسمر، پا بود ولی رفيق آورده

ها نارمآت زندگی خویش نيز به اخرین لحظا اد که تان دان گردید و نشاراب ند تيرابلند ميخو .ستانده ار ماداش وفاف پرولتری اهداو

5

. و نمرداذری شهيد شد، در خون سرخ خود غوطه خورد و در خون خفت ولی آسمر ارفيق ی ابی، کينه نقالاختند، شور اشنيز نزدیک ما او رانيکه انش بخصوص به کساهمرزمو به ا

سمر در اخون سرخ رفيق . ندا زنده مادهاز پيش بخشيد و در یاخ تر سارمقدس و عزمی و ابی نقالاعت اختگی و شجاک باز پاکه ئیارفق. ستاری ان جازمای سای دیگر رفقارگه .رندا هميشه زنده نگه دادش راو، یاه ارندن اثمر رسه با باموزند ت آمی

داب هش پر رهروامی و رادش گرای ن اهمارن به پيروزی ایما اب

ن ایرا خلق ییای فداچریکه ١٣۶٢ه اذر مآ

6

مقدمهمقدمه

درون ه ن بارازشکا و ساپورتونيستهاز رخنه ان پس ایرایی خلق ای فداتشکل مجدد چریکه صولیاب غير انشعا از رفقای از طرف عده ا ٠٦ل ادر س. گرفتا پ٥٨ل ا در سان مازماسن ازماتی سارزای مباليتهاهنوز هم بر روی فع آن یج مخربان تحميل شد که نتازما بر سیا .ستافکنده ایه ا سام

ست، ولی اره مطرح بوده ا هموامی ابر آن زاب و درس گيری انشعاین اضرورت بررسی ز ا آمدزمب الانشعادر بررسی . مر نشده بودیماین ام انجاون موفق به کنا تنهاسفاتم ائيم، با نمآنهاپ ادرت به چات مباین سری جزواده کنيم و در استفاب انشعاز ارک قبل امد .شد پيش برویمائل باکه روشنگر مس ییانجآ امر تاین ایم که در ا کوشش کرده ال ماینحادی ای زیاده هاستفاب سوء انشعا در روشن کردن مسئله ا مخيراتز ا اپورتونيستها کنون ات

ن می ائن يکساکثريت خا ا بائی ران حکم ميکند فداش فعا که منا هر جآنها. نداکرده نازمات در سابانشعا ا و یان مازماب در درون سانشعاد فتایش ميا که پاهر جگيرند و

ا بآنهاخير ا ميکشند و در مورد ارخ م به اند راده ایی بر خود نهام فدادروغ نه ئی که باهتی ارزه طبقات مباسانعکاز اشی ا نه ناین مسئله رارکسيستی خود اتوجه به دید غير م

.د ميکننداقلمد" دگیانواف خختالا"صل ابلکه ح ا خود رسازمان هایئل درونی ا نميکنند مستاجرپورتونيست هرگز ات انا جریاسلمم

ئل ای مسافشای بين خود به ادهاثر تضاه در اهم که گا آن ج کنند و آشکارانند ماهمسازمان گر اشتند، ایش گذا به نماتی راحافتضازند، همه دیدند که چه ان ميپردادرونی ش

ر اول کاشيوه متد ...کسيونيسم و ازی و فراب نداست و با برپایه دروغ و ریا بر پآنها هاییی خلق ای فداچریکه"ن ازماس ست،امری طبيعی ان است و در درونشآنهاتی تشکيال

ز دست ا اقعی خود را وید هویتا با در درون خود بپذیرد، یائل راگونه مس نآند انميتو" نایرای اخوردهر و طرز باندیشه ها ائی خلق حفظ شود و یای فداز چریکهابلوئی ا تاصرفبدهد و

.یداز خود طرد نما اغير پرولتری ر ميدهد اپورتونيستهادشمن و ه ده بيشتری باستفاوءن سامکائل ا روشنی مسال نابهر ح

پ ميرسد اضر که در چند جلد به چا حس جزواساین ا بر .ئلا روشن شدن مسات . ناز ا و درس گيری ٠٦ل اب سانشعاست در جهت درک علل اکوششی

ن اهمان به پيروزی رایما اب

نایرایی خلق ای فداچریکه ١٣٦٢بهمن

7

!!زدزداا مخدوش ميس مخدوش ميساا ر رااپورتونيستی مرزهپورتونيستی مرزهاار ر ااوقتی که رفتوقتی که رفت

) ٠١٣٦ل اس(تحميل شد امن ازمایکه به ساصولی ا و غير اب بی مسمانشعاز ال ادو سیی ارتش رها(ئی خلق ای فدام چریکها بنا تشکل خود رابعدی منشعب که ارفق. گذرد می

ب انشعالت کنون در توضيح عاین مدت، تاميدند، عليرغم گذشت ان) نایرای ابخش خلقهثری که مبين اکنون هيچگونه اند و تالب غير مستدل چيزی نگفته ای مطاره اخود، جز پن دهد، در ا نشا ما بان راتشاف نظرختالاوت و الطبع تفا بوده و بآنهات جدید انقطه نظر

یدئولوژیک ارزه اب خود محصول یک مبانشعاگر توجه کنيم که ا. نداده ار ندار جنيش قراختياشد، ای بیدئولوژیک روشن ما_ سیای سياه قد مرزبندیا نبود و در نتيجه فدرونی، اعث مخدوش شدم مرزها چگونه باین رفقاز طرف اری ابيم که چنين رفتانيم دریاميتو

نه و مشوب کردن ذهن جنبش ارزه مسلحان تئوری مباراداز بيش هواسردرگمی بيش . ستالق گشته یی خای فداین تئوری و نسبت به چریکهانسبت به

ی قبلی خویشاههاین مطلب که به کليه نظرگام عالا در عين اب، مانشعاز اپس

ذ اتخای استهاضع و سيا کليه مویيدات به کيداتیبندیم و در عين اپ) یی خلقای فداچریکه(مه خط ادا زده، در آنها بر یيداتتيک جنبش نيز مهر ا جنبش که پرابطه باشده در ر

یل مختلف جنبش، در طی ا در مورد مسای خود راهها خویش، نظرگیدئولوژیا_سیاسيقل در ای منشعب حدابود که رفق آن ار مانتظا. ختيمای مختلف مطرح سابهات و کتاجزو ائه دهند، تارامعه ا به جات خویش رات فوق موضعگيری نموده و نظرالب نشریا مطابطه بار

این رفقاز امرتفع گردد، ولی ب) دار دارفتن آن بهام نقصان ناگر بتوا(ن گذشته اقل نقصاحدخته و ات پردانظر آن ی به رداگونه ه هی هر یک بای شفال که در بحثهادر عين ح

ن ازمای ساستها و سياه هاند نظرگاهم معلوم نکرده آن زالی که بيش ازند، و در حاميپرد. ننمودندا مات خود بادی نظرم به مرزبناقدا نه، ار ميدهند یا قریيداتب مورد انشعاز ا قبل ار

ار ماتی در جنبش گشته و چگونه کار موجد چه توهماین رفتاست که ابخودی خود روشن رزه اد به تئوری مباعتقای ادعا. زداجه ميساری موا دشوایل با نيز در توضيح مسار

یل مشخص جنبش، ا مسابطه بات خود در راز توضيح نظراز احترال انه و درعين حامسلح است که گویانه گشته ارزه مسلحان تئوری مباراداترین هويق ین توهم در بين صداجد موسی اسا هم اهآن قدر ارفق آن ا باوت ما تفا گویاشد، یا بر هم منطبق ميبآنها و ات مانظر

توجه انه، بارزه مسلحا تئوری مبان دهيم که همين یک برخورد بانيم نشا ميتوام. نيستبرخورد آن د بهاعتقا است و لذان ایرایط ارکسيستی منطبق بر شرای م تئوراینکه تنهابه

ن است؛ و نشآنها و اوت بزرگ بين مانگر تفا ميطلبد، خود بيایل مشخص را مسامشخص بی ادعا اصرفنی این تئوری حرکت ميکنند و چه کسانی منطبق بر روح اميدهد که چه کس

نرژی اسی و اعت سياتئوری شج آن زاتی سارنی به اچه کس. رندا د آن رادی بهیبناپ آن تیل جنبش و حل معضالابه توضيح مس آن بی کسب کرده و در جهت تحققنقالا

که لب به سخن اميکنند و هر ج آن اتيستی بانی برخورد دگمازند؛ و چه کساميپردنی ت طوال به نقل جمالاصرفیل مشخص جنبش ا مسای برخورد مشخص بایند بجاميگش

ن انيم نشا ميتوا م.)١(کتيک بسنده ميکنندای هم تژتاسترانه، هم ازه مسلحراب مباز کتا آرامرافع کا مداپورتونيستها ميکنند که اری ران کاری هما چنين رفتا باین رفقادهيم که

ليت خود در ا فع آغازیی خلق چه درای فداوقتی چریکه. یندای لنين مينمابها کتاسی باسين ایراليسم در امپریاکميت ا ميگویند، تحت حاپورتونيستها آن کنون بهاو چه ) ٤٩- ٥.(ل اس

ميتوان گفت سه جرأتبه " از طرف آنان منتشر شده اخيرًاکه " ل طلبان پاسخ به انحال" و " برخورد با گذشته " اشاره به دو جزوه ، . ١

. صفحه ای با نقل قول از رفيق مسعود و ديگران پر شده ٣٨ و ٢٨دو جزوه چهارم اين

8

مثال اط گرفت، یارتبا ا توده هاکميت، چگونه ميشود باین حاز اشی ار نان بایط خفقاو شرن ايرادنش در ار تشکيل دا پرچمداهراظ ا که شماحزب کمونيستی ر آن چگونه ميشود

ليکه اده و ميدهند و در حالنين رجوع ميد" کردید اچه ب "نندا به خوا راد، ما نهاید، بناشده ندیشه از جوهر ای ایند، ذره اراز لنين ميانی ت طوال نقل جمالا بار نوشته خود رسارس

ز برخورد از احترای ا نيز براین رفقاکنون ایند، انم ت خود منعکس نمیا در نوشتجالنين رت رفيق جمالا بآنهاوت که این تفا اند، باخته ا پيشه خود سا رارهان رفتاهم مشخص،

ازند، ما مرعوب ميساننده راطریق خو یناز اق ميروند و م خالسرکسيامسعود به جنگ م رزهابند که تئوری ماموش کرده اری فرا چنين رفتا باین رفقان دهيم که انيم نشاميتوش قعيت گستراس واسارکسيسم بر است که ماده اموزش دانش ارادا به هونهاسلحم

کرده بودند که کيداترکسيسم هم ان ماراذگ نا بنيکه ناد نه بر عکس، همچنبامی ین دهيم که انيم نشا ميتوام. ستامد نيست بلکه رهنمون عمل ا شریعت جای ماموزشهآ

پيش انه، ضرورت گسترش جنگ رارزه مسلحاطبق بر تئوری مبنکه م آن جا حتیارفقد، طفره ميروند و ا گسترش دا جنگ رمر که چطور ميشوداین از مشخص کردن اميکشند،

دليل بر گسترش ابی رنقالان انه روشنفکرات مسلحام عمليانجالت صرف ادر بهترین ح در کليتش در نظر بگيرند و اب رفيق مسعود راهند کتا حتی نمی خوآنها. ننداجنگ ميد

و " رزهال مباشکایر ازمينه بسط س"، " رزهاشکل عمده مب"ن اعنوه بانه رارزه مسلحامبدن ان داقل بدون نشا برگسترش جنگ حدکيدات. ورندابنظر بي" رزهال مباشکایر امحور س"رد، انه و گسترش جنگ دارزه مسلحا مبای بابطه اچه ر" رزهال مباشکایر ابسط س"ینکه ا اسی با سي آرامرافع کای مداپورتونيستهاورد رخست؛ درست مثل بای ا بيهوده کيدات

.ستا" حزب"مسئله ین دو اهيت ا و ماوتهاین تفاینکه ای ان دهيم ولی برا نشا راوتهاین تفام همه ينما ميتوا

آنها ضروریست احتمن روشن شود، اذهاده ترین ای حتی ساتر بر آشکاربرخورد هر چهن کنند و مرزبندی ایل مختلف جنبش عيا در مورد مسات خود را نقطه نظراحتاصر ا دهند حرف خود رتاجریند و به خود آ ت بدراز کلياید اب. ندزا روشن سا ما بان راتشانظرز برخورد مشخص به از احتراهده ميشود، ا مشاین رفقار ا در رفتآن چه بطور کلی . بزنند. )٢(ستاپورتونيستی ا رارفتترین نمونه رزاین نيز خود باست و ایل مشخص جنبش امس اد ميکنند ولی مایجا در جنبش ا و خود رات مانی نظرایکس" توهم" ر، ا همين رفتا بآنها

ی ای مشخص براه حلها حرف مشخصی بزنند و رافيست رفقاک، ینطور نيست اميگویيم ز جنبه ا، )٣(زندا س آشکارانه خود رات روسار طبيعت اد کنند تات جنبش پيشنهمعضال

ب کردند، انشعایی خلق ای فداز چریکها ۶٠ل امر که به چه دليل در ساین ادیگر توضيح .ردار دا قران بر دوش رفقاکاکم

ینکه ضرورت ا آن ست وا کيداتزم به الاز طرف ماب ذکر مطلبی انشعادر مورد مسئله آن ظاشتيم، به لحاب دانشعا وقوع ایی که باه لفتاخم ماین مسئله عليرغم تماتوضيح

ت و اجربيل نموده و تا گذشته خود برخورد فعاید باسی بان سيازما هر سصوالاکه ر در يخا تاست و ما نيز بوده ا به عهده مر دهد،ار جنبش قراختيا در ار آن زاصل ای حادرسهن ازما هم در رشد سات سوء خود راثراکه . نيمارد بر خود ميداد وانتقا این مسئله رايح توض

عاب در پيش پس از انشصرفًا رفقا ين طرز برخورد به تئوری مبارزه مسلحانه و اين رفتار آشنا را البته بی انصافی است اگر بگوئيم. ٢

.گرفته اند گر چه آنها فکر . ت ارزيابی کرديمساراز همان آغاز ما برخورد آنها را اپورتونيسم . اين تهمتی نيست که ما به آنها وارد ميکنيم . ٣

. ( ه اند و غيره و غيره به اندازه کافی برای خود ، نمای چپ ساخت" جنگ انقالبی " و " ارتش خلق " ميکردند با اصطالحاتی نظير اکنون با پيوستن تعدادی از آنها به صفوف . ۶٠فروردين " ) مبارزه ايديولوژيک يا جنجال در درون سازمان " رجوع کنيد به مقاله

، اين واقعيت تا حد زيادی روشن شده ولی بهرحال ما به رفقا ) به صف باصطالح حزب کمونيست مشخصًا( مدافعين کار آرام سياسی ميبينيد مقصر اين . خود را بزنيد ، نظراتتان را به جنبش ارائه دهيد تا ما با استداللهای الزم سخن خود را به اثبات برسانيمميگوئيم حرف

. تهمت بنظر ميرسد خود شما هستيداحتمًاالهم که حرف ما اينک

9

ینکهاد مگر اهد دان نخوا نشاقعی خود راوم وهد مفانتقاین اولی . ستاشته ای گذا بجام .زیمابه توضيح چند مسئله بپرد

اقعيت را و آن خرهالاب(ر گرفت، ا قرابل ماب در مقانشعاقعيت ایل که واوان ا در هم-١

آن یطاب، پروسه و شرانشعای انگيزه های به توضيح علل و ادر طی جزوه ) پذیرفتيمن ارادار هواختياء، در اعضابه " نازمالی ساع یاکثریت شورا"مه اه نا همرار نآ ختيم واپرد

ین ارمک در ار نادای هواب رفقا در جوای رامه اهمچنين ن . دیمار دان قرازما سامرتبط ب .بطه نوشته بودیماری که موجب سوء اگونه ه باب در سطحی وسيع رانشعازمه توضيح مسئله الا م-٢يح توضی منشعب و اقعی رفقات وابه نظربی ادستيه قع نشود با واپورتونيستهاده استفا

غير منتظره و مالاکصورت ه ب بانشعا. ن بطور رسمی موکول کرده بودیماش بانشعاعلت ابطوریکه م. ن پذیر شده بودامکا ارفق آن ز طرفاتی زین تشکيالاشتن موا گذا زیر پا باصرف ارفق آن ن رجوع ميکردیم کهارادا به هوآنها) تاست بگویيم توجيهابهتر (یلی شنيدن دالابر آن رد. )٤( مطرح ميکردندآنان اب خود بانشعا در توجيه ایلی ران، مسایشاذب ی جابر

دست به آن یائلی که بر مبناز رئوس مسا ا را ماقل رفقابودیم که حد آن تشنهامقطع مر و هم انتظاین اليکه هم ادر ح_ زنداقل فقط مطلع ساال_ زنداند، مطلع ساب زده انشعا بخصوص ،ی بودار بيهوده انتظای منشعب از طرف رفقای یل بطور رسمار توضيح مسانتظاصولی، برخورد بی ا و غير ان بی مسمامی چناقدانستيم اپيش ميداخير پيشاه در مورد ک

. )٥(شتاهد دال خوا بدنباصولی تر راتر وغير امسم موضع " یعهازهم شاب"م ای بناميه عالا در طی اب مانشعاز اصله پس افین وصف بالا ا ب-٣ .م نمودیمعالا به جنبش ارسم" بانشعا" در مورد اود رخ آن ختارد سایی خلق وای فدا به چریکه۶٠ل ای ساب بی مسمانشعای که ا ضربه -٤ی نفوذ اه یاسی و توده ا سي آرامرافع کای مداپورتونيستهاز ضربه ان شدید بود که اچن

یی زده شد که اه توسط رفقین ضرباگر چه ا -دافتاری تر ا، ک٥٧ل ان در سازماکرده در س_ یسه نيستابل مقان قاراک دغل آن ،اپورتونيستها آن ان بهيچوجه بابيشنقالاشخصيت

ر دیگر مسئله مرگ و زندگی اند که یکبا به مرزی رسان رازما س۶٠ل اب سانشعاضربه ینچنين ان ا ميتواب رانشعاز ایط بعد از شرایی ایی خلق مطرح شد، شمای فدای چریکهابر :ن کردابيط ارتبان در ازماليت سال فعان سه سان که در جریان، بخصوص در کردستاراداغلب هوا

ی اب و برخوردهانشعاصولی ا توجه به خصلت غير افته بودند، بان، پرورش یا امستقيم بدن ار داقر( دندام دانجاطرف خود ه بآنانی جذب اگر بر بانشعای اغير موجهی که رفق

ختن اردی عليرغم محکوم سا، حتی در مو)٦()آنانبل ادر مقذب ای کازهانداچشم بسته به اد که رژیم وافتاق اتفانی ام زبانشعاین ا، )٧(ن شدندا روآنانل اب، بدنبانشعا

.ور شنيده بوديم ور و آن اينمطالبی هم که در نامه به هواداران مطرح شده بر مبنای سخنان پراکنده ای بود که از. ۴به محض اينکه يک مقاله تحليلی از اين رفقا بدست ما رسيد گرچه نه به امضای يک رفيق بلکه با امضای يک تشکيالت پخش شده . ۵

د که آن مقاله ولی وقتی قبل از چاپ آنرا در اختيار رفقا قرار داديم، مطرح ساختن. بود جوابيه ای نوشتيم و خواستيم آنرا منتشر نمائيمصرفنظر " جوابيه"ز انتشار از اينرو در آن زمان ا. )اعتبار تشکيالتی ندارد(نوشته يک فرد است و نظر تشکيالتی ما را منعکس نميکند

.کرديم . مفصال توضيح خواهيم دادبعدًااين موضوع را . ۶ . توضيح بيشتری خواهيم دادبعدًا. رد است توجيه نميکند اين واقعيت ، انتقاد مشخصی را که در اين رابطه به رفقای هوادار وا. ٧اين رفقا که هيچ دليل منطقی برای توجيه انشعاب خود نداشتند ، در جواب سئواالت رفقای هوادار و مردم بدون هيچگونه احساس . ٨

اين موضوع زمينه ای شد که . سخن گفتند " اکثريت " مسئوليتی ، ما را به رد تئوری مبارزه مسلحانه متهم ساخته و حتی از پيوستن ما به

10

ده و ای گسترش دابقه اد بيسابعا به خلق در امی، یورش خود رسالاليسم جمهوری امپریا و قلع و قمع ار توده هاکشتليسم به امپریایسته یک سگ زنجيری ا وجشيگری شابمنيت ای دیگر اج هيچ رن و نه دابانه ، نه در خياهيچکس نه در خ. ختابيون ميپردنقالاثر اینک در ا که ات محدود مانامکا ایط باین شرادر ...و ) ردامروز ندانطور که اهم( شتانددر بودیم اظ نيروی خود قفز پيش محدودتر شده بود، حتی به سختی به حاب بيش انشعا

ز اینک بيش ان، ازمازی سازسا که وظيفه بابقه ما سای بابود که رفق آن نامکاه و هر لحظمی شهيد گردند، سالان رژیم جمهوری ا سنگينی ميکرد، بدست دژخيمآنانپيش بر دوش

ان، رفقازمای برجسته ساعضاز ادمی یکی ادت رفيق محمد حسين خا شهکه ناهمچنز ایی ار نزدیک و عده ان بسياراداز هوایی ا دریاچی، سيمنه ار، حسين شامهوش جوک بيش ا راندک ما بود و نيروی ایط به ماشر آن ، ضربه بزرگی در...ن و ای هرمزگابهترین رفق

. داز پيش تقليل دا تحميل کرده بودند انی بزرگی راس، جنگ رواسات بی اماتهاوردن آرد ا وای منشعب بارفق

س در بعضی اميدی و یا اعث سرخوردگی، نا ميگرفت بلکه باز مادی انرژی زیا اکه نه تنه .)٨(ر گردیدادای هوارفق

یی خلق ای فداملی بودند که چریکهاز جمله عواینکه در ضمن ا وجود ا باینهاه مولی ه

د در ا خرد٣٠ز اصله پس افع و بالطمق آن درایسته خود رانستند نقش برجسته و شانتوین از ای که امهمترین ضربه . صلی نبوداضربه ، هنوز به منزله )٩(ء کنندایفامعه اجمعه ایی خلق در جای فدار چریکهاعتباتوریته و ای بود که به اصل شد، ضربه اب حانشعای ابل توجهی در بين رفقاس قان در مقيازمار ساعتباتوریته و آز بين رفتن ا اب. آمدرداون ازما سان باری که همچنادای هوارفق. فتاین گسترش ازمان در سان، بحرار خودماداهو بدبينی و اشتند باب دانشعاختن اطعی در محکوم ساینکه موضع قانده بودند، عليرغم ام

در این نبود که چرا اصرف مسئله آنهای ابر. یل برخورد ميکردندادی مفرط به مساعتمابی ز ا ا تنه.ستاشته گ آن عث تضعيفاده و بایی رخ داب بی مسمانشعان چنين انشازماس

طر نبودند و حتی ان خاب پریشاشعنایدئولوژیک ا_سیای سياه روشن نبودن مرزبندید که ا ميدآنها به اس راحساین اینکه اب، عليرغم انشعای انگيزههابودن علل و نروشن

صلی نبود ولی مجموعه ا، مسئله )١٠( ندان حرکت کرده ازمال سانه بدنباکورکور کنوناتن چيزی جز ضعف، ازماز سار کرده بود که دیگر ائی گرفتان فضا در چنا رانآنئل این مساز ا دور ان رازمابی سنقالای ا و عملکردهاستهار به سياقراختند و اشن نمی... ئی و ارسان

کسی بود که هر چه " بینقالا "این فضادر . شتندانه کمونيستی می پندادایک برخورد نقیعنی همه چيز " دانتقا. "یدانم" دانتقا" لحن خشن تری ابيشتر، هر چه شدیدتر و هر چه ب

ی اوردها و دستاکرده رد عملابی حق ندنقالاند یک ا بدآنکه نفی کند بدون اگذشته رد ارزش قلمدا بی ارزش یا کم ا رآنهارد ا نه فقط نفی کند، بلکه حتی حق ندابی رنقالا

اکثريت خائن و حزب توده رسوا ، تالش گسترده ای را عليه چريکهای فدايی خلق ايران سازمان دهند و اينان در عين حال ورقه

نجام اين مأموريت رژيم وابسته به امپرياليسم خمينی به ثبت رسانده بودند ، بطوريکه پس از ا" محضر " مأموريت خود را مستقيما در شدن " اکثريتی " از طريق دستگاههای تبليغاتی خود شايعه ) توکلی ( شده از طرف رژيم و در بحبوحه آن ، سخنگوی وقت دولت تأييد

. در سطح جامعه پخش کرد رسمًارفيق اشرف دهقانی را را بوجود آوريم مسلما آنطور که از آنجا که نتوانسته بوديم ، منطبق بر نظرات خود سازماندهی مسلح توده ها. ٩

ميبايست نميتوانستيم به وظايف خويش عمل نمائيم ، با اين حال در شرايط انفعال اغلب نيروهای سياسی باز هم توانستيم نقش برجسته ای در مبارزات آن مقطع ايفاء کنيم، ولی انشعاب چنان ضربه ای وارد ساخت که انرژی

.ديدازمان در مقياس زيادی تلف گرس .نامه رفقای هوادار نارمک در اين مورد گويا است، در جلد سوم به چاپ رسيده. ١٠

11

ست که بدون تعمق، بر هر انی اکسروی برخورد آن ر درستاینکاند ا بدآنکهید؛ بدون انمل ا دنبانه راتيسم خویش حرکت کورکورا دگما زده و بیيداتدرست مهر اچيز درست و ن

.ميکنندی از رفقاین جو بعضی ا ثيرات گرفته بود، حتی تحت ا فرمالاک ار رادای هوان، رفقابحری عضو ارفق. فزودان این به نوبه خود به شدت بحرا ترک گفتند و ان رازمار، ساداهو حدودی ذکر شده اتی که تاخصوصي آن اب غير منتظره و بانشعاز اگر چه خود ان ازماس

مضطرب مينمود، ا رآنهاز درون، ان ازماقعيت تلخ ضربه مجدد به سامبهوت شده و وين ارزه برخيزند ولی ان، به مبآ ات مربوط با و تفکرافض آن انه باطعانه و قایست جسوراميبنی اسآر ان، کازماز گذشته در سائل حل نشده ا توجه به مجموعه مسایط باشر آن ر دراک

.ر گرفتام قرانهدا در خطر عمالن ازماد شد که سایجایطی انبود، دیگر شر ز طریق اکم، نه فقط ات غلط حا و تفکراهها دیدگارزه باین وضعيت، مبای تغيير اش برتال

.)١١(ین دوره گشتا در اسی ماسامبرم و ظيفه ت عملی، واماقدا ابحث و گفتگو بلکه ب به " ایف مایط کنونی و وظاشر"م ای بنا در طی جزوه ا، م٦١ل اه ساد ما در مرد-٥

ی از نوشته هاهی و ای شفاز بحثهاکه آن جا ای منشعب تا رفقات خود بامرزبندی نظرن جزوه یادر . ختيمان شده بود پرداب، دستگيرمانشعاز ات درونی قبل ا در نشریآنان

ئه ارا" رتش خلقا" ی خود در مورد اميه هعالاز ا در یکی ارفق آن هی کهاهمچنين به دیدگر گرفته ای غلط گذشته مورد نقد قراهها و بعضی دیدگاستيهاده بودند برخورد شده و کاد . ستا توضيح انطور که باب، همانشعان و مسئله ازماز گذشته سامل ائه جمعبندی کارا عدم -٦

ای بی توجهی صرف مادیم، به معنان دام شده نشانجات اماقداب و انشعاز ا بعد یطاشرختن امر و بخصوص روشن ساین اهميتی که به ا ا باست و ماین موضوع نبوده انسبت به آن ئل بودیم، در هر فرصتی بها، قارفق آن ایدئولوژیک خود باسی و ای سياه مرزبندی

ر و افکادودن ز ارهاین کام انجاز اوریم که هدف انظر بيگر در ال ادر عين ح. یماخته اپردن ازمای سعتالام و انسجای ارب گذشته براز تجای غير پرولتری و درس گيری ابرخورده

یی خلق یعنی در ای فدا در حد تشکل فعلی چریکهاشد، ماميب" یی خلقای فداچریکه"ی غير ات و برخوردهايه تفکر علای رامنه ای عميق و پر دارزه ان فعلی خود مبازمادرون س

ل اینحا اب. )١٢( فتيمارزشی دست یا ی پراوردهادسته نده و باز سر گذراپرولتری گذشته است که با امه ردی با ومالاکد انتقاین وظيفه ام انجا در خيراتن اکانطور که گفتيم کماهم

.ستا کيداتبل اشته، قا گذان بجازما سوء در رشد سثيراتینکه اتوجه به

ولی اين موفقيت تنها به قيمت تالش شبانه . اکنون ميتوانيم با قاطعيت اعالم کنيم که ما آن دوره را با موفقيت کامل از سرگذرانديم . ١١

) چه رفقای عضو و چه رفقای هوادار ( ا و با تکيه بر ايمان بر صالبت تک تک رفقا د و درايت انقالبی رفق حروزی، توأم با فداکاری بیآميختن صداقت انقالبی با آگاهی انقالبی چنان ايمان . بدست آمد– تئوری مبارزه مسلحانه – انقالبی پرولتاريا واقعًانسبت به تنها تئوری

بگريزند و با انبوه دشواريها آنان را از پای در آورد و لحظه ای روحيه مشکالتپر صالبتی در رفقا بوجود آورده بود که بدون آنکه از حرمان را بر آنان غالب سازد ، با احساس مسئوليت کامل و درک رسالت انقالبی خويش ، برای اعتالی سازمانی چريکهای فدائی خلق ،

. با تمام توان مبارزه کردند .ولی واقعيتی است که فقط ميبايست در آن شرايط بود تا معنی سخنان فوق را درک کرداين سخنان شايد اغراق آميز بنظر آيد

در تاريخ اين دوره از سازمان ما چندين عمليات مسلحانه موفقيت آميز مانند حمله به مقر جاشها در تهران ، و يکسری عمليات مسلحانه ق ايران بجا گذاشته است از اين لحاظ در اينجا جا دارد که از تالش و بسزائی در رشد چريکهای فدائی خلتأثيردر کردستان و هرمزگان

فداکاری آن رفقايی که در جريان ترتيب دادن اين سری عمليات شرکت داشتند و برخی از آنها اينک شهيد و يا در چنگال دژخيمان رژيم –که در جريان عمليات مام زينه ) کاک رحمان (جمهوری اسالمی بسر ميبرند قدردانی گردد ، همچون رفيق گرانقدر فريدون شافعی

.و رفيق حسين رکنی که در يک درگيری خيابانی در بندرعباس بشهادت رسيد. شهيد شد) کردستان ( خوليسان

.در صورت لزوم در آينده در اين مورد بيشتر توضيح خواهيم داد. ١٢

12

در مقطع کنونی در مقطع کنونی " " بباانشعنشعاا""ضرورت بررسی ضرورت بررسی ی ان، چریکهازمات سای بس خطير در حياره وميز دآشتن موفقيت اگذ پشت سراینک با و آورده در جنبش خلق بدستاتری ر لای نقش هر چه فعایفایی انایی خلق توافدی اه رچگی کمونيستار دیگر یکپاود، بی خعتالا ميرود که در پروسه رشد و ان مازماس

13

ل ا در عين حالذ. یدامين نماحد تان وازما در یک سار) یی خلقای فداچریکه( نایرابی نقالام انجاظ نيز این لحاز اریم ا داین مسئله ران برخورد به امکان دیگر از هر زماینک بيش اکه ل درست ادر عين ح. ستاه د آم دراجل و مبرم ماز پيش عان وظيفه بيش اعنوه مر باین ا

ی ابخش خلقه ئیارتش رها(یی خلق ای فدای چریکهاست که رفقایطی ا شرچنينبر ن در طی دو ازماو گذشته س" بانشعا" در مورد البی رال سکوت، مطاس ز دواپس ) نایرا

ین ادر . نداخته امنتشر س" برخورد به گذشته"و " نال طلبنحالاسخ به اپ"م اجزوه بنخته اپرد آن جزئی بهمالاکهر چند که بطور ( نازماب و گذشته سانشعاله ت مسئاجزوی اقعی الب غير مستند و غير واید به مطام مطرح شده، همچنين بابهابه تحریف و در ) ندا

توجه اب. ره کنيماشاست، اه آمد)١٣( بینقالارش به جنبش ابطه در جزوه گزاین راکه در .ر ميگيردا قرابل ماز پيش در مقائل گذشته بيش امسع نيز ضرورت توضيح اوضاین ابه که ۶٠ل اب سانشعا توجه به خصلت اینکه با آن ست وا ذکر یک مطلب ضروری ا جینادر ین مسئله بدون کمک اصولی توصيف ميکنيم، توضيح ا و غير ات بی مسما کلما بار نآ ام

ل اری بود ولی بهر حاشور داب، کانشعاز ان قبل ازمارک درون ساد و مداسناز اگرفتن ا چفخا توجه به برخوردی که رفقاکنون باخت، ولی اميشد به صورتی به توضيح مسئله پرد

د و اسناز ائل بدون کمک گيری ا، توضيح مس)١٤(ندان شروع کرده ازما گذشته سا ب)آرخا(ر محدود ارک خود بسياد و مداسناگر چه ا. ستان غيرممکن ازماز گذشته سارکی امدلی ا مثاب. شدائل باند روشنگر مسا حدودی ميتواعی تاوضال در چنين اشد ولی بهرحاميبل نحالاسخ به اپ"ورقی جزوۀ ابخش در پ ئیارتش رهای ارفق. روشن ميکنيماضوع روین ما

ان رازمای ساستهان سيازمان رهبری سارگاست که این اقعيت او": مينویسند" ناطلب ..." شته وا همسوئی نداستهاین سيا ا ب)١٥(حبهای خط مصاپيش ميبرد ولی رفق

ی استهاسي آن هد پرسيداید، نخواوت نمالب قضاین مطاهد روی ای که ميخواننده ا خوایا ا بصوالاشتند و اهمسوئی ند آن اب" حبهای خط مصارفق"نی چه بود؟ و به چه دليل ازماس

ی خط ارفق"ر گان رهبری بود؟ و ارگاست الف سياشتند که مخاستی همسوئی داچه سيی تعيين استها سيان رهبری بود که بارگای اعضاکثریت این ابگویند بر عکس " حبهامص

شت و ان همسوئی ندازمان سارگاليترین ان عاعنوه لی باع یاز طرف شوران ازماشده س ید قبول کند؟ا باميک راننده چه ميشود و کداتکليف خو... اساساست ار گيرد، بهتر امورد بررسی قر" ادعا "ا باصرفب انشعائل اشد مسار باگر قرا

ر در سطحی این باش فکری و اغتشاد ایجاصلی جز ا که حار نزنيم چراینکادست به ل انتقاهم نآز ام شود و منظور انجادرستی ه ر باینکاگر اولی . شتاهد داوسيعتر، نخو

ار باینکات که سا ضروری احتمشد، ای غير پرولتری بات و برخوردهایش تفکرالاتجربه و پین از ا در بررسی خود این ما برابن. رک موجود صورت بگيرداد و مداسناندک ا آن کمک

ی اه منيتی و حفظ بعضی پرنسيپائل ایت مسای رعالبته برا. هيم گرفتاد کمک خواسناز حروف اب کرده و در صورت لزوم اجتنا ار رفقا مستعاصلی یام از بردن ناکمونيستی

مهمترين . منتشر شد) آرخا(روهی از کادرها، اعضاء و هواداران چفخا نام جزوه ای است که توسط گ" گزارش به جنبش انقالبی" . ١٣

ی ع واق ليبراليستی اين گروه رفقا با خود از يکطرف و ذکر يکسری مطالب غيرشديدًامسئله ايکه در اين جزوه به چشم ميخورد، برخورد . و گذشته سازمان است۶٠در رابطه با انشعاب سال

تعدادی پراکنده . دست ساز اتحاد مبارزان کمونيست پيوست" حزب کمونيست"داليلی سطحی و پيش پا افتاده به بخشی از اين گروه با بعدًابه افشای )" ٢(گزارش به جنبش انقالبی "شدند و تعدادی در رابطه با سازمان ما قرار گرفتند و بخشی از اين رفقا در طی جزوه ای بنام

و از اين لحاظ جا دارد از برخورد انقالبی اين . پرداختند" زب کمونيستح"انه پيوستگان به عملکردهای اپورتونيستی و برخورد مزورروی جزوه آنان سنگينی )" ١(گزارش به جنبش انقالبی "بخش از اين رفقا در اين مورد ياد شود اگر چه هنوز ليبراليسم حاکم بر جزوه

.دارد مورد تحريف ۵٨ار داده اند که در آن حتی تاريخچه شکل گيری سازمان در سال جزوه ای بنام بررسی گذشته انتش" اآرخ"رفقای . ١۴

.قرار گرفته، که در اينجا ما به اين بحث نميپردازيم

اين وجه تسميه از آن روست که اختالف با جزوه مصاحبه با . ، چريکهای فدائی خلق ايران است"رفقای خط مصاحبه"منظور از . ١۵. است۶٠بخش بيانگر مبانی نظری انشعاب سال رفقای ارتش رهائیرفيق اشرف دهقانی برای

14

ن هيم شد که نویسنده فالا متذکر خواصرفهيم کرد و اده خواستفاری امگذانی اری براختيا .ستاگرفته رام طرف قراب در کدانشعاز امطلب پس

) ) ۶٠۶٠ل ل ااسس((ب ب اانشعنشعاابررسی بررسی

یی خلق تحميل ای فدا به چریکه۶٠ل ابی که در سانشعاین گفتيم، از انطور که پيش اهمین ات اثبای ا برایل مدال. شدانيتی ميباقد هر گونه حقاصولی بوده و فا بی غيراعنشاشد،

موضوع چيست؟ ن پيشبرد نظر و امکاینکه اد مگر اهد داب نخوانشعایک کمونيست هرگز تن به " ميگوئيم ام

ین موضوع معلوم ا عمالینکه ای ان قبلی نبيند و برازمارچوب سا در چابی رنقالاست اسيی است به رفقانظر و سي آن ی تفهيم و پيشبردا برام کوشش خود راو تماست ا زمشود ال

خط و اوقت ب نآشد، اپذیر باب ناجتناب انشعاز اگر چنين شد و بار برد و انش بکازماس

15

ی این صورت نيروهادر . هد گرفتاب صورت خوانشعای روشن نظری و عملی امرزه قبول ا رد یاطرف ر آن این یای خود استهات و سياگمی و منطبق بر نظردرجنبش بدون سر

یی ای فدات چریکهارانتشاز ا" دا خرد٣٠یع اهی به وقانگ"ز جزوه انقل قول ." (هند کرداخو ).نایراخلق

فی ختالاسی اسائل از مساری ا در مورد بسيا موالا. چگونه بودان مازماببينيم وضع در س -١، )ستا نه مسئله دیگری اشت یاوجود دف ختالا اقعاوینکه ا (ئل نبودیماقبين یکدیگر ی اب و صف بندیهنقالا در مورد مرحله -٢ن ایراعی اجتما -دیاقتصار اختادر مورد س

در -٤رزه اصلی مبا خط مشی و شيوه –رزه اکتيک مباتژی و تاسترا در مورد -٣تی اطبق آن یاجراد شتيم و حتی در مورانی دات یکسا نظراهراظکميت اتی حاهيت طبقامورد م در که ناچنمم برده ميشد، هال نام گشودن جبهه شمابن آن زاکتيکی که اوظيفه ت

هد انشست ش آن ضر درای حا، همه رفق)١٦(بانشعاز اه قبل انشست عمومی چند م .)١٧(فی نبودختالابودند،

کنون ببينيم است ولی ا ارا داقعی خود راب وال جواین سوات بر سر چه بود؟ افختالاپس ن اچن نآت افختالاین ا آیا ئل بودند وا قاتی بين خود و مافختالای منشعب چه اقرفم کردند؟ چه اقداف ختالاین ای حل ابر آیا ید؟ا توجيه نماب رانشعاسی بود که اسا

در مورد ا مسئله رصالا اب منجر نشود؟ یانشعاف به ختالا که آمدعمله ئی باه کوشش وضع دیگری روبرو هستيم؟ا با بارح کرد و من مطاب بدین شکل نميتوانشعاین این ائل بشکل فوق در مورد ا طرح مساقعاود که اهيم دان خواین بررسی نشا در امیدئولوژیک به ارزه اشتن بيرق یک مبافراز طریق برا ا رفقاینجادر . ستا ج بیمالاکب اشعنا ریختند و سپس در پرتو اب رانشعای ا زمينه هابتدان، ازمال غير پرولتری در سام و کماتمح صطالاه ین باد که اهيم دان خوا نشام. آمدوجوده ب بانشعانی نظری اح مبصطالاه ن، بار اتی مشخصی قرصد تشکيالادمت پيشبرد مقخب هم چگونه در انشعانی نظری امب

.نداب کشانشعا به ار راگرفت و ک .ندان کرده اب عنوانشعا زا پس ازیم که رفقابپرد" تیافختالا" آن کنون به توضيحانی نظری اح مبصطالاه ب" (نیاشرف دهقا رفيق احبه بامص"ف بر سر جزوه ختالا -١ ) بانشعا

آنکهفی نيست مگر ختالای ای هيچ کمونيستی گویارت به خودی خود براین عبابی شک ده ان داف نشختالاین اتی ارزا مبرامعه، باتی جارزه طبقاقعيت عينی و در صحنه مبادر وی جزوه ایده هانی که معتقد به ا کسمثالید معلوم شود ارتی دیگر باعبه ب. شود

ونه عمل ميکردند؛ و گندیشيدند و چاتی چگونه می ارزه طبقا بودند، در صحنه مب”حبهامص“ت جنبش ندیشيدند و چگونه عمل ميکردند و هر یک معضالالفين چگونه ميامخ آن بر عکس

نهاسفاتمد ميکردند؟ ولی ات پيشنهمعضال آن ی حلائی براهها در چه ميدیدند و چه رارن ا نميتوائل فوق راز مساک ي سخ هيچاحبه پاف بر سر جزوه مصختالاح صطالاه ین بادر ل ایل ساوابه آن رد و مقطعاریخی داحبه، خود تای مصایده هاف بر سر ختالالبته ا. فتای

شروع شد ”حبهامص“ الفت با که مخابتدار داقاتفاحبه برميگردد، و ار مصانتشان ا و زم٥٨هيت امقطع تعيين م آن نند که دراهمه ميد. ل درستی سير ميکردانات در کافختالاین ا

ه ن بایرای کل جنبش کمونيستی ارزه، براکتيک مباتژی و تاستراکميت و تعيين اتی حاطبق

آن نشست عمومی را می توان کنگرۀ سازمانی ناميد ولی ما بدليل بعضی نقائص که نشست فوق الذکر داشت از اطالق نام کنگره به . ١۶

.آن اجتناب می کنيم که بعنوان اختالف نظر جلوه داده شد، الزم است توضيح داده شود که با توجه به اينکه اين موضوع خود بعدها يکی از مسائلی گرديد. ١٧

اختالفی نداشتيم، رد " گشودن جبهه شمال"رفقای منشعب نه قبل و نه بعد از انشعاب، اينرا که ما در ضرورت اتخاذ آن تاکتيک يعنی بخش منتشر شد نوشته اند، رفيق ی ای ارتش رهاي از طرف رفقرسمًابعنوان نمونه در زندگينامه رفيق محمد حرمتی پور که . نميکنند

روبرو تصويب قاطع کنگره سازماندرک اصولی و درست گسترش جنگ انقالبی و گشايش جبهه شمال را به کنگره ارائه نمود که با " ). ها از ماستتأکيد" (گشت

16

ون جنبش کمونيستی هر نيروئی در در. بوده آمدجل ترین وظيفه دراترین و ع ن مبرماعنوین اد و بيشک این مسئله ميدا به ای مشخص مربوط به خود راسخهاپ آن زارج او حتی خ

ی هر یک تسرکسيا غير مارکسيستی و یانگر دید ماوت بوده و بيا هم متفا هم باسخهاپمر طبيعی ان، هم اف بر سر ختالاشتن ادین معضل و این بحث بر سر ا برابن. بودآنانز ا

د، این مسئله ميداسخی که به ا پابيشک هر کس ب. شتاتی دارزا مبراهم ببود و ان مازمامقطع در س آن در. ميکرد آشکار دیگریا بایدئولوژیک خود را -سیامرزبندی سي

هيت رژیم ارح ميکردند مطیی بودند که مارفق. آمد به وجود مشخصمالاک مرزبندی ودبسته به اهر دو و. (ستا هر دو یکی یتاه طبقایگارد و پاه نداهيت شا ماکنونی فرقی ب

).شنداليسم ميبامپریاصل نشده ان تغييری حایراعی اجتما -دیاقتصاخت اه در سا سقوط شامطرح ميکردند که ب

رد و دولت فعلی هر چه ميکند در ان در توليد نقش مسلط دابسته همچنازی واوو بورژی توده استه هاز خواک یب به هيچالنقامطرح ميکردند و ستاین موقعيت اجهت تثبيت

. ستاده اب ندا جواهمطرح " کتيکاتژی و هم تاستراهم "ن اعنوه ن بانه همچنارزه مسلحامطرح ميکردند مب

.ستاپيش بسوی " را طرح شعایط کنونی باین خط مشی در شرایبندی به امطرح ميکردند که پ

...رد و امفهوم د آن و حرکت در جهت" اندهی مسلح توده هازماسست اليسم امپریاری استعماست نو اشتند رژیم کنونی محصول سياکلی عقيده د و بطور

ود عرد که رفيق مسار دای قراسی اسایف ان وظایی خلق همای فداو بر دوش چریکه .ن ترسيم ميکندایراليستی امپریاتيک و ضد اب دموکرنقالاندن ای به ثمر رساده براحمدزا

ی الفت کرده و برامخ آن زاشی ای ناههاضع و دیدگاین موام ا تمائی بودند که باو رفقب نقالا" ميگفتند مثالئل بودند و ای قزاوتی ملی، خرده بورژاه طبقایگاکميت کنونی پاح

منعکس نموده ازی راوت قشر خرده بورژایشا گرانيون که عمدتاز روحاتحت رهبری قشری .)١٨("ستاپيش رفته ) هاش(ليسم امپریاه به بستا سرنگونی رژیم وارد، تاپيوند د آن او ب

ح صطالاه نيون باز روحار قشری اختياضر بطور عمده در ال حادولت در ح"معتقد بودند، آنکهلبته بدون ا. ره ميشودادازی اوی سنتی خرده بورژاه ری قشرا همکاست و بارز امب .)١٩()"کنم(ر انکالتی درت دوقین ا در اليسم رامپریابسته به ای واوجود نيروه) همابخو(

رزه است و مباکرده ليسم تغييرامپریا ارزه خلق بامعتقد بودند که دیگر شکل عمده مبسی ارزه سياست و شکل عمده مبکتيک مطرح نياتژی و هم تاسترانه هم امسلح

)٢٠(.ستا که مطرح کرده بود حل ا ریئلاز مساب هيچ یک نقالارد که این حقيقت ندامطرح ميکردند

)٢١(.ستاه نکرد

)د(رجوع شود به مقاله رفيق . ١٨ )د(رجوع شود به مقاله رفيق . ١٩ )د( به مقاله رفيق رجوع شود. ٢٠ )د(رجوع شود به مقاله رفيق . ٢١... تکيه ميشود نه بر ناهماننديها هماننديها رايج است عمدتا بر معموال ميان رفقای مادر استدالل قياسی آنظور که : " می نوشتندمثًال. ٢٢

از واقعيت مورد نظر را ميگيرند و عملکرد مشخص دو پديده مجزا از هم را، بطور مجزا بررسی نميکنند بلکه از همان ابتداکليت آنها بنابراين واضح است که چنين شيوه تفکری بطور منطقی به . پديده اول پديده ای وابسته بود. در پديده ديگر پيدا ميکنندما به ازائیبرای آن

و . پديده ای وابسته ميگردد" نطق صوریم"در نتيجه پديده دوم نيز طبق قوانين . همسان بودن مطلق دو پديده با يکديگر می انجامد ...ميت سياسی در دست امپرياليسم قاطعانه اين حکم از آن در ميآيد که رژيم کنونی رژيم کمپرادورهاست و حاک

ی اين رفقا با توجه به اينکه قبل از انتشار مصاحبه با مواضع مطروحه در آن مخالف بودند، قرار شد پس از انتشار مصاحبه، تحليل. ٢٣از پايگاه طبقاتی حاکميت نوشته و بحثهای رفقا را در اينمورد جمعبندی کنند و قرار شد اگر نظر حاصل از اين جمعبندی غير از آن

در رسمًاچيزی بود که در مصاحبه اعالم شده بود، آن نظر موضع رسمی سازمان تلقی شده و رفيق اشرف بعنوان يک فرد نظرش را .ات فراوان، رفقا از انجام اينکار سرباز زدندتأکيدلی عليرغم و.دمورد آن ابراز نماي

17

ل دالستا یک اف مرز طا اه را رژیم شاتی رژیم خمينی باه طبقایگان گرفتن پا همسآنها )٢٢(.ميدنداسی می ناقين، بر سر ازماوت در سای متفاههاقعی بود که بعلت وجود دیدگاتی وافختالانگر ا بياینها

نظری ی اه مرزبندی. بوده آمدوجوده مقطع ب آن ت جنبش درسی ترین معضالاساحل . مشخص بودمالاک

معه ا در خود منعکس کرده بود در جاولی رای اههاحبه که نظرگا جزوه مصآنکهز اپس در به اد نمود که حتی قازآن نيروئی اچن نآلفين ان مخاز هماقول یکی ه پخش شد و ب

ی دوم همرنگ اههالف یعنی معتقدین به نظرگای مخان نبودیم، رفقاش ندهیازماسیی ا چه تحليلی و طی چه پروسه ازند باینکه معلوم سا بدون نهاسفاتمعت شدند و اجم . )٢٣(ز شدنداوآن هم ازمای سا دیگر رفقاند، با پس گرفته ات قبلی خود رانظر

جزوه حبهات مطروحه در جزوه مصا در توضيح بعضی نقطه نظران رفقاز هماو حتی یکی . شتا دیگر مشکلی وجود ندارهاظ نوشت، ار" نیاشرف دهقاحبه رفيق اهی به مصانگ"

ی اه ها تبليغ و ترویج نظرگاب. مشخص شده بودمالاکن ازمای سای همه رفقائل برامس آن زاکشيده شدند، و " یی خلقای فداچریکه"دی به طرف ای زیاحبه، رفقامطروحه در مص

ئی ای فدان چریکهازمام سا غصب نایی باه پورتونيستایطی که ادر شر. ری نمودنداداهو آورده به وجودایی خلق رای فداه چریکهامه رادان، توهم اش ناوات فرانامکا اخلق و بهی اگآیی خلق برخيزند، ای فداز چریکهاری ادائی به هواعث ميشد رفقا بآن چه بودند،

آنهاعث شده بود ا بآن چه . حبه مطرح شده بودایی بود که در مصاه هاز نظرگا آنانمل اک نسبت به اه يستنپورتوان و دیگر ازمام ساصبين نای غاه ير و توهينم تحقاعليرغم تم

ری کنند، ادا هوآنانز انی اشرف دهقائی خلق، و بخصوص نسبت به رفيق ای فداچریکهی اعملکرده آن د بهاعتمائی خلق و ای فدابی چریکهنقالای اهها به نظرگآنانمل اوقوف ک

ین ا به مالاک آنها. دندام ميدانجای خویش اه ها به نظرگائی بنای فدابی بود که چریکهنقالاقعی جنبش چه ات ومعضال آن سی واسائل امس آن حبه در مورداه بودند که مصاگآمر ا

در اقاتفاقف بودند و امر واین ا هم خيلی خوب به اه پورتونيستاست، همه و حتی اگفته . بوداین مبناخلق بر ئی ای فدان بر عليه چریکها تشکيل دسته کرشاه پورتونيستامورد امی رسالا رژیم جمهوری ازش باسی نغمه سای سياز نيروهایطی که هر یک ادر شرسبت دو روز ام به مناب پيار ميکردیم، کتا برگزاد رابا ميتينگ مهمثال اده بودند ، ماسر د ختيمائی ميپردایده ها منتشر می نمودیم و بطور کلی به تبليغ ار) ٥٨ لاس(ریخی ابزرگ ت

به کشيدن ان رژیم رارامددن و همچنين خود سرارازشکاکه به دل خلق مينشست و سحت و ادستی، صر یک. شتاد می اند وا رورشيست هستند، چپانآستریک، يی هادهافری

پورتونيستا ابله بار در مقاداهوی ارفقنرژی ائی و انایش توافزاعث ا که بات ماوضوح نظر . بودآنها می گشت، مورد رشک اه

...ل گذشتایکس که تیافختالان اهم. ز نو شروع شدان ازماحبه در سای مصایده هات جدید بر سر افختالای از طرف رفقاب انشعانی از مبان یکی اعنوه ب" حبهامص "اف بختالان اکنون تحت عنوا

نيز درقبال شروع شد که ان رفقانب هماز جا اه لفتا مخاقاتفاو . ینداب ميامنشعب بحس .سته بودندالفت برخابه مخ آن اب" حبهامص"ر انتشا زآغا ار رفقاین با اقاتفا!! نه، نه. ت قبلی خویش برگشته بودنداداعتقا به امجدد این رفقا ایآئی ای فدا توجه به هویت و موجودیتی که چریکها باساسا چپی بودند و مالاکی ای نماراد

نستند هم به اسب کرده بودند نمی تومعه کابی در جنقالای اههاین نظرگاخلق در پرتو

18

ئل مهم و امس. ر کنيمار دیگر تکراپس چه شده بود؟ یکب. نندایانمه باین خود راز اغير ات هم خود راین نظراعی اجتمات اثيراتحبه مطرح شده مشخص بود، اسی که در مصاسا

اون خود رکنا هم، اهراظنگشته بودند و ید قبلی خود برا به عقاده بود، رفقان دانشنستند، پس چه شده بود که احبه گفته بود ميداتی که مصان نقطه نظرامسلح به هم

. که تغيير نکرده بودنداد شده بود؟ رفقایجاتی اده بودند؟ تغييرافتادر " حبهامص "اینک با به عنوان ”حبهامص“ند که ا تغيير کرده بود؟ ولی هر کسی ميد”حبهامص“پس نکند خود

چه " حبهامص"شد، پس تغيير اند منظور نظر بایی که شرحش رفت می تواه هان نظرگاهمحبه ا مصاقعاوی نيست، مگر بپذیریم اره ا چاین معمای حل ال برارد؟ ولی بهر حامعنی د

اهيم دید که رفقاشد خواقعيت غير ممکن بالم واگر چنين چيزی در عاتغيير کرده بود و . ختندا ممکن س آن راچگونهن الا. ن نميکردا بياش رای قبلی اههاحبه تغيير کرده بود و دیگر نظرگادیگر مصکنون ابلی ه بوده، می اتوری فردی شاد بين خلق و دیکتا تضامعه ماد عمده جاحبه ميگفت تضامص

خلق و (د عمده اه تضاید سقوط شا که با، چر)٢٤( بهمن پيروز شده٢١-٢٢م اگفت قين احبه درست بيا مصاهيت دولت رايين مر تعاست، دیگر معياحل شده ) توریادیکت

)٢٥(.ج به بحث مفصل تری بوداحتياو . نميکرد مطرح نيست و " کتيکا هم ت،تژیاستر انه هم ارزه مسلحامب"حبه ميگفت دیگر ان مصالان ا بيات قبلی راداعتقا احبه نه تنهان دیگر مصالاخره الاسی کرد و با سي آرامراید کاب

.ت بوداداعتقا آن اد باگفت در تضنميکرد، بلکه هر چه ميحبه او مص". حبه زنده شده بوداروح بيژن جزنی در مص"ده بود ار مهمی رخ داق بسيافتا

امل باضدیت ک" منعکس نميکرد بلکه دراده رامدزحای رفيق مسعود اهها دیدگادیگر نه تنهت رفيق مسعود ان نظراتش همای نظراده بود مبنان دا نشقبالگر او " ر گرفته بوداقرآن کننده بود، روج بيژن جزنی آغازری بود که بيژن جزنیاره کار دوباتکر ینا" ستاده احمدزا

.)٢٦("م مسعوداز هم تحت ناحبه زنده شده بود ولی، بادر مصبود ه آمد به وجودفیختالا احتاصر" حبهامص"ر دیگر بر سر اکبن یازمان در درون سالابلی

حبه تغيير کرده و انی که ميگفتند مصاف بين کسختالا )٢٧("صریح مالاک نه نهاسفاتمولی "نده ان ماست؟ و مبهوت و حيراوری ميگفتند چنين چيزی چگونه ممکن ابا نانی که باکس .بودند

هار" حبهاف بر سر جزوه مصختالا " به اصطالحینا در توضيح اننده تصور کند که ماید خواش این مورد فرانی در ازمات درون ساحثالعه مبا به مطامخصوص اننده را خوام. ق ميرویماغرا

ل افت که در ساهد یا بخوبی در خوارفق آن تالالعه مقان مطاننده در جریاخو. نيمامی خوحبه ميگفت ا که مصائی راچيزه آن حبه دگرگون شده بود، همها همه چيز در مص٥٩

آن همه. ستاد بر عکس، ميگوید غلط اهند دان خواو نشا به است، رفقادرست ید اینک ميگوید نباد که اهند دان خوا نشاد، رفقام دانجاید احبه ميگفت بایی که مصاچيزه

فی گفته بود انحرا اول هم همه چيز راز احبه اد مصاهند دان خوا نشا رفقصوالاد و ام دانجا به ان هم به غلط و بنایرار سار در سن ايراخلق ئیای فداريکهن چاراداء و هواعضام او تم

تا سرنگونی رژيم وابسته به امپرياليسم شاه پيش رفته ...انقالب"بعبارت ديگر منظور مصاحبه حاال همان نظر قبلی رفقا شده بود . ٢۴ .، يعنی حاکميت امپرياليسم ديگر در ايران مطرح نيست"است )خ( قاله اول رفيق رجوع کنيد به م .٢۵

)خ( رجوع کنيد به مقاله اول رفيق . ٢۶ )خ(اشاره به جمله ای از مقاله اول رفيق . ٢٧

.همانجا. ٢٨

19

لبته رژیم و اری کرده بودند و انبداج آن زابی تصور کرده و نقالا ات رانظر آن ت خویشاتوهمز همه گول خورده بودند که در ا بيش ابتدا آن هم درارفق آن و همچنين خوداپورتونيستها

رزه اره مبویک مقطع در یک د! ق عجيب و غریبیاتفاچه . ئی کردندارآصف آن بلامقکه در ( اپورتونيستهاز یکسو و رژیم و ائی خلق ای فدارزۀ بين چریکهامعه، مباجتی در اطبق

" ین ا ،ستابوده " توهم" ز سوی دیگر بر سر یک ا) ن بودنداش ملا هم شاخير رفقامورد ل است، حاکه مطرح شده منظور آن چه حبه هر اکه همه فکر می کردند در مص" توهم منظورش ئی نبود که خودش مطرح کرده بود، بلکه اهن چيزاحبه هما منظور مصصالا آنکه

له در ا یکسخيرات هم آنهالبته ابودند و ه آمديلان آن به کشفاکنون رفقائی بود که اچيز هروح بيژن جزنی . )٢٨(نندای خود ميدابر" بخشودنیاه ناگن "اعجيب ر" حقيقت"ین اکشف

ه و ات رژیم که گاشت مطبوعا داج! هيچکس نفهميده بود آن راکم بود واحبه حا مصدر زودتر این را تهدید ميکوبيدند، از مسخره گرفته تای مختلف ا به شيوه ها راید ماه عقابيگ

س احساحبه ار مصانتشا ا شٌم مخصوص بخود بای که باتوده آن شتا داج. ميفهميدندد و همه کناهد جنگ بپا می خو)٢٩(دخترین ا ميفهميد و دیگر نمی گفت این راخطر کرد،

فع سرسخت شهيد ا مد به اصطالحبه عنوان" ییاه فدار" شتا داج. به کشتن بدهدارت ای رد نظراد که برا به خود زحمت نميدآن قدر د و دیگر يم زودتر ميفهار ینابيژن جزنی

اشرف رانگلس برود و رفيق ارکس و ای ماغ قدیمی ترین نوشته ها سر"حبهامص" زودتر می فهميدند و ار ینا اهنيست پورتواشت ا دا جکال مد وابنليست تخيلی اسوسي

ت که اهيه. یی خلق توطئه نمی چيدندای فدادیگر دست در دست هم بر عليه چریکهست و همه بيخودی و اکم احبه حا بيژن جزنی بر مصحنست که روا نمی داین راهيچکس

یش اه هاو نظرگ" حبهامص "ا به دشمنی باع و یا به دفای" توهم"س یک اسا بر اصرف !سته بودندابرخ

ای مابلی، رفق. حدس بزند آن راندا ميتواننده متوجه قضيه شده یا خواینجا افکر ميکنم ت

هم اعی خود راجتمات اثيراتی همه روشن بود و ا که برحبهای مصایده هاکنون دیگر به ا"! پرولتری"یدئولوژیک ارزه ای یک مبا شيوه جدیدی برآنها. شتنداری ندا بود، کهشتا گذابج پشت سر هم ا رآنهاسب ات، در ردیف منت و جمالاع کرده بودند، گرفتن نبض کلماخترا

.ر کردناسو آن رویاه رایده دلخواه اگ نآشتن و اگذیی ميزند که در احبه حرفهاع جدید چگونه مصاختراین ا ا ببينيم بایک نمونه ذکر ميکنيم ت

.ی خودش نيستاحقيقت حرفه وقتی ارد، تار دا قرليستیامپریارزه ضد امرحله مب در اخلق م: "ستاه آمدحبهاصدر مهر کسی که فقط ." ه متجلی ميشدا حکومت شارزه باصورت مبه رزه باین مباه بود اش

در اکه خلق میده این اند بفهمد در همين جمله ، اشد می تواشته باغرضی در سر ند .ستان شده ام بياحت و وضوح تما صرارد، بادر اقرليستی امپریارزه ضد امرحله مب

ین اف هر کسی که خالا بایده ، مرزبندی خود راین ائه ارا احبه گر با یعنی رفيق مص ا شهيد بيژن جزنی که معتقد بود خلق ماز جمله باشد روشن ميکند، اشته با داعقيده ر

توری این دیکتان رفتن ز بياشته و پس ار داه قراتوری فردی شا دیکتارزه بادر مرحله مب که خلق اقعيت راین واحبه گر ادر ضمن مص. ليستی شروع ميشودامپریا ارزه بامرحله مب

یعنی . ن ميکنداه متجلی ميکرد، بيا رژیم شارزه با در مباليستی خود رامپریا رزه ضدا مبامرد یک ه ميکا رژیم شاز بان دراليا در طی سای که خلق مارزه اح ميگوید مبوز هم بوضابر مرگ اه متمرکز بود و مردم شعارزه روی رژیم شاین مباگر اليستی بود و امپریارزه ضد امب

نند ا کسی مادامب. ليستی بودامپریارزه ضد امب آن همه تجلیاینها ...دند و اه ميدابر ش

.منظور رفيق اشرف دهقانی است. ٢٩

20

آیا .ه بودا شارزه باليستی نبوده بلکه مبامپریارزه ضد این مباشهيد جزنی تصور کند که ین ميشد سخن گفت؟از ان تر روشبسته ازی واوین بورژا ایست باخره می بالا باخلق م"مله دیگری توجه کنيد، جل به اح اهراظه که وجودش ار گرفته و شاقر آن رویا رویادقيقمروز ام دهد و انجا ا ررزه قطعیامب

شده قطعی نزدیکتر رزه ار بين رفته و مبائل شده بود اصليش حان ابين خلق و دشمن ".ستارزه ابسته مبازی واوليسم و بورژامپریا ا که بایی مطرح ميشود؟ خلق مایده ها چه اینجا رد

آن رویا رو یادقيقمروز ابکند، آن ارزه قطعی بایست مباخره هم می بالاميکرد و بست به ا مشخص مالاکب است؟ جوامروز چه روزی ا... ر گرفته و ابسته قرا وبورژوازی(ز ان پس امروز متعلق به زماحبه احبه توجه کنيد و ببينيد که در مصار مصانتشاریخ ات

.ستا) حبهار مصانتشان ازم (٥٨د ا مقطع خرداه تاسقوط شن اکاليستی خلق که کمامپریا رزه ضدامب!! کم بود؟ان حایراعی بر اوضاین مقطع چه ادر ليستی خلق در وجود اریمپا رزه ضداه هم سقوط کرده بود و دیگر مباشت و لی شامه دادار گيرد، ا بکافظه خود راهر کسی فقط به شرطی که ح. ه متجلی نميشدا شارزه بامب

لبته خمينی هم ابسته که ا وبورژوازی روی اروز خلق روی نآورد که در اد بياند بياميتو .ر گرفته بودابود قر آن متعلق به

به اضمن( وردای فوق ميایده هابر سر چه اعی رفقاخترایدئولوژیک نوع ارزه ال ببينيم مباحیدئولوژیک، گنجی بر گنجينه ارزه این نوع جدید مباع اخترا اینکه باز ا بگوئيم اه پورتونيستا

ع انوارگيری ا در بکآنهاگر چه خود ا تبریک ميگوئيم، آنهاپيش به افه ميشود، پيشاضان اش ).دنداستیا کیدئولوژیارزه ا مب به اصطالحینابه امشبعد . شته ميشودار گذاکن" رد ار دای قرليستامپریارزه ضد ا در مرحله مباخلق م"یده ال وا

ین ا و بعد زیر ه بوداوقتی ش ات. کشيده ميشودکيداته بود یک خط ا وقتی شارت تازیر عب ارزه قطعی رابسته مبا وبورژوازیین ا ایست باخره ميبالاب. خلق: ميرود کيداتجمله خط

بين خلق و اهراظه که وجودش ار گرفته و شاقر آن رویا رویادقيقروز ما. م دهدانجا .ستارزه قطعی نزدیکتر شده از بين رفته و مبائل شده بود، اصليش حان ادشمن

ست که ادی اد عمده، تضایج تضاده و راریف ساطبق تع: " چيدامله رحت اید مقدمال باحد جزنی اهرم تض"، ."ستا جزنی تزنا همینا"و " ستا آن صلی منوط به حلاد ال تضح ".ستا یک بحث ار، با شروع کا و بقبالید امله بحت اموش کردیم بگوئيم که مقدمالبته فرا

م امد آن ر برد و در بطناميز بکآ تحریک مالاکت ید جمالا بابتدا مثال. تی شروع شوداتبليغ مسعود نفی ی رفيقاههاست و دیدگاکم احبه حاء کرد که روح بيژن جزنی بر مصالقا

صرف انرژی خود رال ای چندین سان که برایرایی خلق ای فدای چریکهابر" ...شده و و ستار ا بسفاتمر این انه نمودند ارزه مسلحاون مبرفی در دانحرای ایده ها آن ارزه بامب ).ستا از ما ا هکيدات" ( ميگرددآنهایدئولوژیک ای اعث تضعيف سنگرهاب

ی ا ميگویند براینرا الات بدر حقيقت جمال. "صلی شروع ميشودامله ح الار خوب حابسي ) ستا از ما کيدات" .(ندیمان مير بيرواه رایست شا ميبابتدا کنيم، آغازارزه قطعی را مبآنکه

رزه قطعی امبست و امریکا نوبت کنوناندیم، ا بيرون راه را ميگویند، شار ینا الات بجمال" ات ر کسی هم نگوید حتی جمالآنکهی او بر). ستا مزا ا هکيدات". (ستا شده آغاززهات

و )" ستارزه قطعی نزدیکتر شده امب: لبته در متن می گویدا"(ید گفت ای باتحریف کرده رزه قطعی چيست؟ار که کسی بپرسد معنی مبازنه

د ان تز معروف بيژن جزنی ميرسيم، یعنی به تز عمده بودن تضاز هم بهما ميبينيد که بالاحمه ادازهم اب. شدا هنوز ندیدید؟ باننده ميپرسيم شماز خواه، اتوری شان خلق و دیکتبي

21

مگر " رم که جنبش شکست خوردهاد نداعتقامن ": حبه گر نگفته بودامگر مص. ميدهيمليستی نه امپریا ت ضدارزانست که مبآرزه قطعی خود دليل ا مبننگفته بود که نزدیکتر شد

من "ن جمله اید هما بفعالشد، اب. ستای رشد کرده شکست نخورده بلکه حتاتنه بطور مجرد در نظر بگيرید و ببينيد که چگونه ار" رم که جنبش شکست خوردهاد نداعتقا

ه بود، نه اتوری فردی شا دیکتارزه با، مبارزه خلق ما مبمرحلهست که احبه گر معتقد امص .ليستیامپریارزه ضد ا مبمرحله

این مابر اخت، بناندا اه رایست شا می بابتداست که اورده جنبش شکست نخ آن جا زا"رزه ان مباکنون زمای بود و اه یک پيروزی مرحله ا و سرنگونی شپيروز شدیمله حمر آن در

).ستاز ما ا هکيدات." (ستا رسيده اجدی و قطعی فر آوردهسر در مالاکیدئولوژیک ارزه ات جدید در مباعاختراین از اننده دیگر اریم که خواميدوا .شدابز افی که ختالان اهم! ف روشنی بودختالا ”حبهامص“ف بر سر ختالا ٥٩ل این در سا بر ابن )٣٠(.ست فیانحراحبه ای مصاههاودند نظرگول هم گفته باز اشتند و اد آن اب اول هم رفقا

ئیای فداز چریکها آن یا بر مبن)آرخا(ی افی که رفقختالاولين اهيت است ماین ابلی . حبهاف بر سر جزوه مصختالا شدند، اخلق جد

ز ال که اختيم در عين حا به طنز مطرح سامخصوص ار" (!) جدی" "فختالا"ین اگر، او هيت اطر ما بخار" فختالاین ا " اقعاو هم ميگوئيم که ار یناننده پوزش ميطلبيم ولی اخو

. ن کرداخود بشکل دیگری هم نميشد بي دوره ، در نآیط پر تحول احبه در شرار مصانتشاز ال اشت یکسذز گاشک پس بیئل اشت، مسان دان جریایرامعه اتی در جات طبقارزاز عظيم ترین مبایطی که یکی اشر

شد ، ا بآنهاسخگوی تک تک ایست پان ميبازما بود و سه آمد به وجودمعهامختلفی در جیط ای عظيم و شراتوده بل یک جنبش ادر مق آن ت محدودانامکا و اولی نيروی کوچک می اه پورتونيستاصره ا در محابتدان از همائی خلق که ای فداتشکيل مجدد چریکه

ه با نيروی خود رلقاحد آن نسته بودیما نتواینکه ماز یک طرف و ار گرفته بود اگ قرنرارنگ که مطرح کرده ابی رنقالای درست و اهر انسته بودیم شعان دهيم و نتوازمادرستی س

ز اض چه اعتراد و انتقاعث شده بود که کم کم از طرفی دیگر بازیم اقق سح ، متبودیمدر چنين . شود آغازنازمار نسبت به سادای هواز طرف رفقای عضو و چه اطرف رفق

زد و هم در نظر و ای خود بپردائی هارسا و نان به بررسی ضعفهازمازم بود سیطی الاشرت ین معضالاند به ان بتوازماینکه ساز اولی قبل . بدهد آن بی بهنقالاسخ اهم در عمل پ

ن ازماقص ساز نوا این بحث های مبتکر ارفق. شده بود آغازفیانحرای ابحثه آن زدابپردن به ان زمایست در هماحبه می با مصاکه گوی نمود ميکردنداصحبت ميکردند و چنين و

ز اکنون هم اشته بلکه ذ گ که نه فقط درآنها. شداسخ گفته بات کنونی پین معضالاهمه آنهاحبه نبود اگر مصا انمود ميکردند که گویاینطور واجز بودند ات جنبش عحل معضال

همه چيز به گذشته بر . سخ می گفتندا پتمشکالین ام انيفستی می نوشتند و به تمامئی ارهالبته چه کا! (ر شده بوداین کانع احبه ما مصا بام موجودیت چریکهعالامی گشت،

حبه از مصا اه نیامابساهمه ن! منحرف کرده بودان رازمای ساحبه رفقامص) علوم نبودمری ابه کن آن یدئولوژیک شود وارزه احبه مبا مصایست بای بمین ناز ايش پ! سته بودابرخین بحث نيز اح ای طرا رفقان، رفيق یازماری سانگاین سهل البته در مورد اده شود و انه

د و از پس از اينکه رفقا به اين شکل اختالف جديد را با ديدگاههای مصاحبه مطرح کردند ، ديگر بسيار راديکال جلوه ميکردن. ٣٠

آورند که آن موضع به اصطالح چپ دائما ميگفتند ما از اول گفته بوديم که ديدگاههای مصاحبه انحرافی است و البته به روی خود نمي .ت اين حرف را زده بودندساموقع از موضع آشکار ر

22

. در گذشته سير ميکردنداشت ولی رفقان داجری" لاح" در تمشکال. )٣١(سهيم هستندحبه عمل نکرده و ای مصاه ن به رهنمودازماقعيت سخن نگفتند که ساین واز ا هرگز آنها

قدم جدی ) اندهی مسلح توده هازماپيش بسوی س( آن راصلی ترین شعادر جهت تحقق ریم، ا قبول دار راین شعايگفتند ینکه ما عليرغم این بحثها آغازست و حتی دراشته اند بر

ار را کا رفقازیم؟ بعدها متحقق س آن را پيش نمی کشيدند که چگونهاین بحث راهرگز ز هم نگفتند است و بار غلطی بوده ار، شعاین شعا اساساندند که گفتند ایی کشابجیل از مسا، "لاح"یل ا مسزا. شداید باکنون چه با و شدایست باچه ميبر درست اشعدر " درست"ه ا رآنهاشته بود احبه نگذاین بود که مصامسئله . خبری نبود" لاح" شخصم

ن اعث شده بود که چناحبه بامص) جزنيستی" (غلط"ی اههادیدگ. پيش بگيرندی رفيق مسعود اههادیدگ ی ضداههاین دیدگا. یدا به وجودنازمادر س" ییاه نیامابسان"

ه این رابرابن! ب کرده بودا خران، همه چيز رآدر " روح بيژن جزنی"کميت این حاحبه، ادر مصچه هر " گيری سختاب "انياین موضوع گفته شود و ثا ا به همه رفقوالابود که آن ره دراچصل ا"گفته بود آن زائو هم که پيش او رفيق م. م شوداقداحبه ا مصارزه بامبه تر ب ماتمحبه امص" یافشا "اید باکنون دیگر با. )٣٢("یدئولوژیک سختگير بودارزه اید در مبانست که بآ

هند ا خوآنهاحبه بسيج شدند اقت که دیگر همه بر عليه مصو آن !بندا دریا را درد هارفقن اقول خودشه باب یانشعا: ن چيستاتی هم گفتند درمسارن چيست و باگفت درمید گفت ادر ضمن ب. ع ميکنندادف" ضامرالام ا"حبه این مصاز اصر مخرب که اتصفيه عن

نکرده بودای که چگونه هيچ چيز تغيير پيدای پيچيده امعم آن قعیاینست کليد حل وا آن هم کهاشد و رفقاشت تغيير کرده بان ندامکاحبه که ای مطروحه در مصاه هادیدگ(

.شتنداف دختالاحبه ا مصا باولی رفق) ده بودندا در خود تغيير ندا راه هادیدگ ب انشعانی از مباف یکی ختالاح صطالاین به اشود که چگونه ده ان داینکه نشای ابر

ف بی ختالا نينچبل طرح ا در مقاده شود که ماست یک موضوع نيز توضيح دازم گردید ، الهی مطرح ایل بطور شفا وقتی مسابتدانستيم بکنيم؟ در ا چه کردیم و چه می توامسم

شکل آن ی طرح مسئله بهاگيزه هنا به آنکهبی توجه بودیم، و بدون آن ميشد، نسبت به به ام. دیمافتان گسترده بودند، ازماه رشد سا بر سر رارفق آن می کهاندیشيم در دابي

اچيزیست که رفق آن حبه نهان جمله مصز فالاینکه منظور ات اثبای ا برآنان ابحث ب در آنهاولی . چيزیست که خودش می گوید مشغول شدیم آن ميکنند، بلکه" شتابرد"می جز این شيوه بحث که ناج ابه رو) نابخصوص در کردست (اوسيع و اشدیدمدت ن یا

ن مشغول ازمایدئولوژیک در سارزه این نوع مباختن اندا ارد و جاستيک ندسکوالابحث ین طرز برخوردای انگيزه ها نوشته شد و آنانز از طرف یکی ای اله ا که مقابعد. شدند

عکس آن بلاگر چه در مقا گشت، آشکاردیا حد زیات) وژیکیدئولارزه اح مبصطالاین به ا(یدئولوژیک بيرون ارزه ا مب به اصطالح آنیرهاز دا مالاک ادیم، ولی هنوز خود ران دالعمل نشاستيکی بحث به سکوالاین شيوه ا اید با بود که متوجه شدیم چگونه بابعدو فقط . وردیماني ا باگر ما. ختاندابی خود نقالال درست و انا ک بهاید بحث راست و چگونه بارزه برخامب

برخورد آن ان بازمایل در ساین مسای طرح ابتدان از همامل اری و جدیت کاهوشيیدئولوژیک ارزه اده و یک مبا تغيير دایدئولوژیک رارزه ا مب به اصطالحیناميکردیم، مسير می ارفق آن که یا گونهه ، هرگز وضع بختيماندامی ن ان به جریازماپرولتری در س

بر سر ایدئولوژیک رارزه ایست مبامی ب ام. ستند پيش ببرند و بردند، پيش نميرفتاخوستيم ا می خوامصر این بحثهای مبتکر ا رفقاز رفيق یا، و تی متمرکز ميکردیمارزایف مباوظ

ر گاستيم ا می خوآنهاز ا امصر مثال، ید بکنيمایست ميکردیم و چه باچه می بکه بگویند رند بگویند چگونه، به چه ا قبول دا راندهی مسلح توده هازمار پيش به سوی ساشع

)خ(رجوع کنيد به مقاله رفيق .٣١ )خ(رجوع کنيد به مقاله رفيق .٣٢

23

به آنهاین صورت ادر آیا ؟کنيمحرکت آن ید در جهت تحققاتی باماقدا چه ای و باوسيله ین نظر ميرسيدند اگر به است؟ و ا غلط اساسار این شعا صالا ميرسيدند که بگویند اج نآء افشا اگر نگوئيم خود را آیا ئه دهند،ارایست نظر مشخص ابینکه می ا توجه به اب

یدئولوژیک اسی انيم بگوئيم مجبور می شدند مرزیندی سياقل می تواميکردند، حدخره گفتند الا بآنها سر زد از ماری که انگاین سهل ا ایند؟ ولی با ترسيم نما مامشخصی ب

ء شدند و نه افشارند ولی نه ا قبول ندا راندهی مسلح توده هازمار پيش بسوی ساشعر پيش بسوی تشکيل ا شعآنها. آمد به وجودقعیایدئولوژیک وا_ سیایک مرزبندی سي

دند ولی ار داقر اندهی مسلح توده هازمار پيش بسوی سابل شعا در مقارتش خلق را ا راندهی مسلح توده هازماگر سارتش خلق ای تشکيل ا نپرسيد برآنهاز اديگر کسی

ل انا به کایدئولوژیک رارزه اشرطی که مبه با؟م!يد کردار باورد پس چه کآ وجود بهيدانبتی متمرکز ميکردیم، می ارزایف مبایدئولوژیک بر سر تعيين وظارزه ادرست خود یعنی مب

آن ان سبک برخوردی و با چنا باین رفقان دهيم، که ان نشازمای سانستيم به رفقاتوی اه حلی براز جنبش نيستند و راند، در فکر حل معضلی اه کردان بپازمالی که در ساجنج

ل در اکه بهر ح ئیاه ه حلا و رادی ماه پيشنهابل راگر در مقارند و ات جنبش ندمعضالست امعن آن ین در حقيقت بهاند، اده ایستائه شده ارات جنبش ی حل معضالاحبه برامصده احمدزای رفيق مسعود اهها دیدگ بهاساسارند و ا قبول ندابی رنقالای اه حلهار آن که

ن معلوم انه شات روسارهيت ای گذشت که نه فقط ماگونه ه ع باوضاولی . مجهز نيستند ...ونه گذشتگع چاوضاهيم دید که اخو... جلوه کردنداز مال تر ادیکانشد بلکه حتی ر

دیگر الا ح. بودآناند اع بر وفق مراوضاکنون دیگر اصل مطلب شدیم و ا خيلی دیر متوجه ام ادق ترین رفقا یک بحث جدی تلقی ميکردند و حتی صا ر"حبهامص" بحث بر سر افقر کثرا

ن می دیدند و ازماتی در حرکت سادایرا که این رفقا. طی مسئله شده بودندابه نحوی قل کرده بود، بعلت بی اشغات ادایرا آن ی رفعاه حل برا کردن را پيدا رآنانم ذهن اتم

ن ات به چنادایران ای رفع هما هم برابحثه آن مبتکریناقعاوور ميکردند که تجربگی خود تصل ابهرح. حبه مشغولندامص" گریافشا"حبه برخورد ميکنند و به ا مصاب"(!) کوبنده"نحو

حدودی ا تا راین قبيل رفقاگر چه ال درست اناختن بحث به کاندای ا برای ماکوشش هه در ادو دیدگ"، "رداف وجود دختالا"ی ادهایخت ولی فراصلی بحث سامتوجه موضوع

نيکه ميگویند در اه کساف و دیدگختالایعنی . بودان بر پا، همچن"ستان مطرح ازماسست امعتقد آن بهارسمن ازما ميگوئيم که سامیی مطرح شده که ان چيزهاحبه همامصآن ست و اشده زنده " روح بيژن جزنی"حبه انيکه ميگویند در مصاه کساف و دیدگختالاو

ست مطرح نشده بلکه در ضدیت امعتقد آن بهارسمن ازما سآن چه ميگویيم و ام چه حلول " روح بيژن جزنی"و ا بگوید در خود ار یناف مطرح شده و هر کس هم خال آن اب

مالاکع ميکند ائل مشخصی که دفاز مساز ميکند و ابراتی که اگر چه حتی نظراکرده، . رداف وجود دختالا .ن زورایاقآست اخره زور الاب. شداب" حرو" آن ایر بامغخت ولی انداقعی ال وانا به کاید بحث را متوجه شدیم که چگونه ب دير خيلیاری مآ

)٣٣(.کوشيدیم آن م وجود در جهتا تمال وقتی متوجه شدیم بابهرح

****************** ب تلقی گردیده، انشعانی از مباه یکی حباف بر سر مصختالا به اصطالحینکها توجه به اب آن ابطه باین را هم که در ایی رابحثه آن ز پيش روشن شوداکه مسئله بيش نیای ا برام

حبه انع کنيم که در مصا قال خود رافرض محه یک لحظه و ب. شتبم مطرح ميکنيما دارفق

. در اين رابطه نوشته شددقيقًا) ايدئولوژيک يا جنجال در درون سازمان مبارزه( مقاله . ٣٣

24

اه هانظرگ آن ا و هم شماگر هم مارح نشده، پس طبی منقالای اه هاگنظر آن زاهيچ یک ف فرعی ختالاین اشيم، پس اشته باحبه منعکس نشده، قبول دا در مصازعم رفقه که بار

نه؟ است یای منعکس شده اهه ان نظرگاحبه هم همادر مص آیا ند کها ميماو غير مهم بجی مشترک اههادیدگ آن توجه بهاسی شمرده شود و باساف ختالاند این نيز نمی تواکه تر رفته و در این فراز ا اگر رفقا ولی )٣٤(.شدابل حل ميباحتی قا برا و شما مبی بيننقالاشتن ا متهم به دا راده ما بخود نسبت دابی رنقالای اههانظرگ آن ویه بحث،این زا

ست، ا میيدات مورد ”حبهامص“ینست که ان هم اید و دليلشافی مينمانحرای اههانظرگیيد ابي. ستاجرد نيست خيلی هم مشخص حقيقت که ما ميگوئيم رفقار خوب مابسيست این امگر نه . ن دهيدایل مشخص نشا در مسا غلط رای درست باههاس نظرگانعکا

اص خود رات عملی خاسانعکات مختلف این نظراف نظر صحبت ميکنيم ختالاز اکه وقتی حبه ا غلط مصا بزعم رفقاههادیدگ آن س عملیانعکان دهيد ایيد نشاشت، بياهند داخو

ا موضع گيریهاشم آیا .ستاده ان دات نش در حرکت تشکيالاست و چگونه خود راچه بوده در ... ر و ای دیگر چون پيکها نازمان و سازمام ساصبين نا در مورد غان رازمات ساو نظر

قبول ... ق و ان و عرایراو جنگ ) نان خلق مسلماجری(ن ایجاذربآ و ا ترکمن صحرابطه بارینطور ا ایی خلق چيست؟ و یای فدار چریکهاثآن در مورد کليه الی نظرترید؟ و بطور کاند

منظور ( شتن فقط یک رفيق علنیا وجود دان باتهر" رگرانه کاخ" در اینکه مامطرح کنيم که شرکت در ینایت کردیم، ادرستی هده بارگری رات کارزامب) ناسد رفيعيارفيق شهيد

ز ا امریکارت اینکه به خلق گفتيم تسخير سفام، تحریم نمودیاخته رژیم رالس خود سامجگ نینکه در جاست، اليستی امپریام یک توطئه امان خط انشجویا د به اصطالحطرف

...ستيم و ا برخاح توده ه خلع سالارزه باینکه به مبان شرکت کردیم، اکردستهمه یا آحبه؟ وا غلط در مصازعم رفقه ی باه هادیدگ آن س عملیانعکاست اه ینا ایآست و درست م اکاحبه حادر مص" بيژن جزنیحرو"ید که آعمل ه شف با کآنکهز ا قبل اینها

م انجا" ف شده بودندانحرار ادچ" حبه ات مصا قبول نقطه نظرانی که همه بان زماهمی اید به پایست ميکردیم و نکردیم با ميبا رآن چه ینست که هر ا منظور انشده؟ ی

دند، ان ميدا نشامشخص هم ا همين منظور رارفق آن شایکات و حبه نوشای مصاههادیدگه اکميت دیدگاز حاشی ام نشده نانجار ان ک فالاه و یاشتبان عملکرد دند که فالان ميدانش

م انجا بحث جدی بر سر اقعاووقت ميشد گفت نآ. ستان بوده ازماحبه در سامص" غلط"ز وجود ا که اچگونه ميشود که کسی ر. دران دا جریاتی در بين مارزاوظيفه مب آن این باس انعکاز اد ولی در عمل حتی یک نمونه نن صحبت ميکازماد در سای حاههاف دیدگختالا

ن دهد و هر گونه این فکر هم نيفتد که نشا به صالان ندهد و ا نشا راههادیدگ آن عملی ا مشخصی رهاتی دیدگسارچنين کسی ب آیا )٣٥(. هم رد کندار راینکای ادعوت عملی بر

ز ای باران جدی و دا ميتواو رابحث آیا ست؟اده ایستاه دیگر ابل دیدگان ميکند که در مقابي تی تلقی کرد؟ارزامب که ميگفت منظورش ا رآن چه حبه ال قبول کنيم که مصافرض محه ز هم یک لحظه و باب

دليل وجود ه هم بادند و مانسبت ميد آن بها ميگفت که رفقایی ران چيزهانبود و همگر صحبت بر سر ارید که اقبول د آیا ع ميکنيم،احبه دفاز مصان افی مانحرای اههادیدگ در یک بحث، در یک عمل و در یک نوشته اصرفنند ا نمی تواههاین دیدگاشد ا باههادیدگ

مثًال فالن جمله مصاحبه بما گفت شما نظرات جزنيستی نداريد ولی بی دليل از مصاحبه دفاع ميکنيد، ) خ(وقتی در يک بحث رفيق . ٣۴

به رفقای سازمان و به کل رسمًاباشد بيائيد همين موضوع را به او گفتيم، ًاما فور. الن چيز است، نه آنچيزی که عقيده شماستفمعنايش الن برداشت ميشود، اين نظر ما فالن جمله مصاحبهفجزوه مصاحبه را از نو منتشر سازيم و توضيح دهيم اگر از . جنبش اعالم کنيم

.است... نيست، نظر ما فالن چيز و با آن موافق باشد و در عمل نپذيرفت و راهی را که انتخاب کرده واقعًاه وی رفيق سکوت رضايت مندی نمود ولی، اين آن چيزی نبود ک

.بود رفت، راه انشعاب

).مبارزه ايدئولوژيک يا جنجال در درون سازمان(رجوع کنيد به مقاله . ٣۵

25

شرف ارفيق آیا ینابراد؟ بناهند دان خوای نشابطه ا در هر را خود رامالزامنعکس شوند و ه ه بار ميدهند ،دیدگا قریيدات مورد احبه رای موجود در مصاهها هم نظرش که دیدگیاو رفق

نستند فقط در ا می توصوالاند؟ و احبه منعکس کرده ا فقط در مصا غلط خود رازعم رفقر ا فریيدات مورد ان رازمای دیگر سا و نوشته ها تحليلهاحبه منعکس کنند؟ وقتی رفقامصت انوشته ج آن درای خود راههاشرف دیدگارند که رفيق ا داد راعتقاین ا آیا دنداميد

ست که چنين چيزی ممکن اسخ مثبت ا پارج نيست یال خادو حز ا؟ )٣٦(منعکس نکردهین نوشته منعکس بکند و ا در ایش رایده هاده خود اراند به انيست چون هيچکس نمی تو

قبالشرف اگویند رفيق ميا رفقمثالست و اسخ منفی ا پایکی منعکس نکند و ی آن درضر خود بخود ال حاف نظر در حختالاین صورت مسئله ای غلط بود، در اههای دیدگاراد

ریم ای مشترکی که داههای دیدگاند که بر مبناین مسئله می مامنتفی ميگردد و فقط ن ای ماههار دهيم و چون دیدگا مورد بررسی قرار" حبهامص"یل مطروحه در ا مسامجددف بر سر ختالاخر آ. هيم شداجه نخوال جدی مواشکا این بررسی با در المست مسایکی

ی اه هایطی که نویسنده و مؤیدین نظرگاهم در شر نآرد؟ ایی دایک جزوه چه معن... اميه هعالات، ادر دیگر کتب، جزو) ای خود راه هادیدگ (ا راه هان دیدگاحبه همامص

منعکس شده و اه هادیدگ آن نازماليغی سر ترویجی و تبا در کصالاند و اخته امنعکس س .ر گرفتهاده قراستفامورد

ز ا یکی آن راهاگ نآحبه و اف در مورد جزوه مصختالان اصرف عنو آیا یطیادر چنين شرف ختالاف، بلکه پوشش یک ختالاین نه خود انيست که آن نگرادن بيار داب قرانشعانی امبین نتيجه ا به آنها سواالتر و ادای هوار رفقا فش، تحتآنهال است؟ ولی بهرحاقعی بوده او

ی ات رفقادانتقات و الاشکا، سواالتنه به از موضع مشی مسلحانند ارسيدند که نميتوت رفيق مسعود احبه و نظراس ميکردند که بين مصاحساکنون دیگر او "سخ گویند ار پاداهوموضع "آنها بلی )٣٧()ادهاز رویدارشی از گزانقل " (رداسی وجود داساف ختالارشته یک

ت ادانتقات و الاشکا ، سواالتنستند به اشتند ولی نمی توا دار) !" (نهامشی مسلححبه ا مصان بازما برخورد سازیر"سخ گویند، انه پاز موضع مشی مسلحار ادای هوارفقدر برخورد "و " ستاین مقطع ایی خلق در ای فدات چریکهاحبه تبلور نظران بود که مصاچنرزه امب"ولی هنوز ." غ ميشداحبه کمی داتی بحث در حول و حوش مصاضقانين تن چابه نتيجه امنه بود و هيچگاکنده و کم دارزه یی پرام می پذیرفت مبانجاحبه ایکه در حول مصافه ميشد که نتيجه اضا آن ید چيزی بهاین بابرابن) ر.ا.گ" (شتاصلی نداطع و پرحاق

ن ارادادر و هوای کات رفقادانتقاز سویی دیگر ا"ل الی حب" یدآبدست "طعی اصل و قاپرحن ان بطور مستقل جریازمان، مشی سازماتی، وضع سیی تشکيالاراره عدم کادر ب " ...د که مسئلهان دانی نشاض همگاعترا، آنها تعصبي، اه درار کافش" و همين " شتاد) ر.ا.گ( ".ستادی مطرح نحوی جه ب) ... "حبهارزه در حول مصا؟ مسئله مب! مسئلهماکد(که " ...نارادادر و هوای کات رفقادانتقا "احبه باید ببينيم چگونه بحث حول مصاکنون با .بخود گرفت(!) طی شد و صورت جدی اق" شتان دا جریبطور مستقل"

سط رفقای هم نظر رفيق جالب است از ميان تمام کتب ، جزوات و اعالميه های چزيکهای فدائی خلق قبل از انشعاب که اکثرآ تو. ٣۶

های آن نوشته هائی مورد مخالفت رفقا قرار گرفته که نام رفيق اشرف در پای اصطالح ديدگاهه اشرف و خود وی نوشته شده ست ، فقط ب .مصاحبه و ميتينگ مهاباد: آن نشسته

رجوع (د و بر سر آن هياهويی براه انداختند در مورد ميتينگ مهاباد پس از گذشت دو سال از برگزاری ميتينگ جمله ای از آن را گرفتن ).خ(کيند به مقاله دوم رفيق

استفاده ) ر.ا.گ(نوشته اند، بعد از اين بجای اين عبارت، از ) آرخا(گزارشی از رويداها اثری است که پس از انشعاب رفقای . ٣٧

.خواهيم کرد

26

نناازمزمااف بر سر بررسی گذشته سف بر سر بررسی گذشته سختالختالاا))بباانشعنشعااز ز اامنظور گذشته قبل منظور گذشته قبل ( (

ه حی مطروایده هاینکه ا آن وم بود ول معاهراظکنون یک چيز ای که گفته شد پس به ترتيبطر انده بود و بخاف کشانحرا به ان رازمای ساحبه رفقامص. فی بودانحراحبه ادر مص

ه زرامب"بی نقالاز مشی ان ازمارهبری س" ن ازماحبه بر سای مصاههاکميت دیدگاحن ازما و به همين دليل هم س)٣٨(."رده بود ، عدول ککتيکات.مه .تژیاسترا. منه هامسلح

سی شده بود و ا سي آرامرافع کامعه، مبلغ مدا در جنهارزه مسلحابی تحقق تئوری مابجت اداعتقارچوب از چها"ین دليل که ابه " ٣۴مه اله خبر ناسرمق"ین هم مشخص بود که ا

ین هر چه ابرابن. )٣٩("ن نبودات ماداعتقالف اشده بود مخنرج ان خازمارسمی و عملی س تئوری الف بافی، مخانحراده بودیم، ام دانجادر گذشته گفته بودیم و هر چه در گذشته

ن هم ازماهيم روشنتر بگوئيم ساگر بخواست و ابوده " ریاسی کاسي"نه و ارزه مسلحامب .پورتورنيست بودادر نظر و هم در عمل

ب ميکردند و ميکنند انشعاز ا ن قبلازما گذشته سا باست که رفقابرخوردی آن ین، همهاین در ابرابن) و هستيم( لف بودیما مخاساسا چنين برخوردی ا هم باست که ماو مسلم

ن ترتيبی البته درست به هما. ستامشخص (!) مالاک آنها و ای ماه هم مرزبندیاینجا درسر(!) مشخص مالاکف تالخاین از اکسی آیا .حبه بودا مص سرف برختالاکه در مورد

به چه ادقيق... عدول کرده بود و نه امسلح رزهابز تئوری مان ازماینکه ساورد؟ امي ا غلط بود؟ عملکرد مای مارها غلط بود؟ شعا غلط بود؟ تئوری مای ماتحليله آیا ست؟امعن

.رجوع کنيد به گزارشی از رويداد ها. ٣٨رهنمود مشخصی را برای پيشبرد مبارزات هواداران ارائه کرده ) مازندران –رنامه چريکهای فدائی خلق ايران خب (٣۴خبر نامه .٣٩نفس دادن رهنمود مشخص اقدام با ارزشی بود ولی در اين مقاله مسائل از ديدگاه تئوری مبارزه مسلحانه توضيح داده نشده بود و به . بود

از چهارچوب اعتقادات ٣۴با نقل اين جمله که سرمقاله ) خ(رفيق . نوشتيم٣۴يدگاههای سرمقاله نقدی بر د٣٩همين خاطر در خبرنامه . رسمی و عملی سازمان خارج نشده بود می خواهد بگويد که سازمان خود اساسًا مجهز به ديدگاه های تئوری مبارزه مسلحانه نبوده است

در رابطه با چنين . ی نوشته بود که از مصاحبه و ديدگاههای آن دفاع ميکرد را رفيق٣٩اين موضوع را هم توضيح دهيم که سرمقاله مجبور ميشد بما بگويد شما خود دارای ديدگاه سياسی درستی هستيد ولی به غلط از ديدگاههای انحرافی ) خ(تناقضاتی بود که رفيق .مصاحبه دفاع ميکنيد

27

؟ ...ميکاشتيم؟ کداندهی غلطی دازما غلط بود؟ ساسی مای سياغلط بود؟ موضع گيریه" اندهی مسلح توده هازماپيش بسوی س"ر اب گفتند شعانشعانه استا در آنهاگر چه ا

هرگز در مورد احتاصرولی .) شداید بار درست چه بود و چه بالبته نگفتند شعا(غلط بود همه اساسا آنهاز نظر ال ابهرح. کردندی ل مشخص صحبت نمیاین مساغلط بودن بقيه اساسا"م ابل کدادر مق" همه چيز غلطاساسا"ین ازهم معلوم نبود البته باچيز غلط بود و گر چه ميکردیم درست بود و اگر چه ميگفتيم و ارتی دیگر ا؟ بعب!مطرح ميشود" چيز درست

)٤٠(؟!گر چه بگوئيم و چه بکنيم درست ميشوداکنون ا هنوز ا ممثالشت و اتی وجود دالاشکا اتی مر تشکيالاست که در کاین اقعيت اوتی، مدون و تنظيم شده بط تشکيالابط و ضواده بودیم و رومه مدونی تنظيم نکراسناسا

مرتفع ا رآنها برخوردی جدی اهی و باگآ ات مشخصی بودند و ميشد بالاشکا اینها. نبود آنهان مطرح شد، در صدد برطرف کردن ایمالذکر برال فوق اشکا وقتی اقاتفاخت و اس معلوم و ابطه ها و ضابطه هان تنظيم شد، رازمامه موقت ساسناسابطوریکه . مدیمآبر

اقعاو آیا )٤١(.م شدادقاتيک ا دموکر- ليسمانتراصل سای درست اجرای اتعيين گردید و برنع ابرخورد کند؟ کسی م آن است باخوی ل و معضل مشخصی بود، کسی نماشکاوقتی

است بالی بود؟ چه کسی نخواشکا؟ چه ال مشخص ميگشت؟ کجاکشاین ابرخورد به بودند و چه اه ئیارسا و رفع نتمشکالل حنی در پی ا چه کسصالاکند؟ و برخورد آن ا تلف کرده و ذهن رفقان رازمانرژی سانی، انچنآفی انحرای اختن بحثهانداه ا برانی باکسد کرده بودند؟ ولی ایجان ازماه رشد ساختند و بدین ترتيب سدی بر سر را مخدوش ميسار

ز هر از احترا آنان خصيصه اساسا. یل مشخص نبودای طرح مسائی برا جاموس رفقادر ق.. .یم واز مشی کرده اعدول . لط بود فقط ميگفتند همه چيز غآنها. برخورد مشخص بود

تکيه اد بان ميدامکا ای بود که به رفقان زمينه ازمای مشخص ساه ئیارسال نادرعين حی او بر. تی بدمندای تبليغاه در بوق آن ران بکشند ون خط بطالازما، بر همه چيز سآنهابر د ایجا این شبهه رات مشخص بودند، الاشکان رفع اهانه خوادقای بی تجربه که صارفق

زند و اوآ هم آنها افی بوده، بانحراست، همه چيز اگر ميگویند همه چيز غلط اکنند که و کوبنده (!) شدیدتر (!) نبه ترالبته فقط همه جا ميزنند، ان رازمای دلسوز سارفق آن رفح

ن هستند که متعصب و دگم ازما در سئیاد، رفقاینطور جلوه داین ترتيب ميشد ابه (!). تر یی که ا یک وسيله خشک و مقدس برخورد نميکنند و رفقبه عنوانن ازمانيستند، به س

.ن ميترسندازماد به سانتقاز ارند و اتيستی داپذیرند، تعصب دگماد نانتقا

مسئوليت "ولی . همه چيز غلط بود: یی چه بود؟اه ن برخورد چني آمدراتی کسارولی بی اعضاگردن ه بانی بود؟ مسلماگردن چه کسه ین همه چيز غلط مبهم با" سیاسا

د ایرا آن درا بودند و ی”حبهامص“فعين سرسخت ا مدا یآنانکثریت ان که ازمامرکزیت س) ر. ا. گ." (ن بودازماسی بر عهده رهبری گذشته ساسامسئوليت . "سی نميدیدنداسا

ی معروف بر سر ابحثه آن عفاشت که مدال رفيقی هم در مرکزیت عضویت داولی در هر حین همه چيز مبهم که غلط بود او هم در ا آیا .بود" منتقد"ی ان رفقاحبه و پشتيبامص

و ا! شتان داز بزرگی بر دیگرامتيافيق ین رارز، ا یک فرق بالبته بلی ولی باسهيم بود؟ بی نقالار ا در کاه ئیارسادرک ن"ست اه خود پی برده بود و لنين هم گفته اشتبان به کنوا

رده بودند و باصطالح ميتوانستند از نظر فلسفی توضيح دهند که چگونه ميشود جالب است که آنها چنين برخوردی را تئوريزه هم ک .۴٠

انتقاد کرد ولی نگفت بجای آن مسئله مورد انتقاد چه بايد گذاشت، گويا ميشود گفت فالن چيز غلط است ولی گويا در عين حال نميتوان . غلط استگفت چه چيز درست است و البته پيش از آنهم الزم نيست که گفته شود چرا

اين شورا در غياب کنگره سازمانی، عاليترين ارگان سازمان بوده و . در رابطه با اين کوششها بود که شواريعالی سازمان بوجود آمد. ۴١

به اينطريق که مرکزيت هر ماه ميبايست گزارشی از چگونگی انجام وظايف خود به ،وظيفه داشت بر اعمال مرکزيت نظارت داشته باشد .عالی سازمان ارائه نمايد و شواريعالی سازمان هر چهار ماه يکبار گزارش جامعی از وضع سازمان در اختيار اعضاء قرار دهدشواري

28

در کنون دیگر ادر نتيجه ) ید کردالنين چه ب ()٤٢(" ستاه ئیارساز نيم رفع نا بيش ابر بابر ان مازماتی که بر سادانتقازگویی ائی در درون مرکزیت ضمن بار گذشته رفقابررسی ک

ز مشی ان ازماینکه رهبری ساز جمله ا. ورزیدند کيداتسی اسائله ست بر چند مسارد اوی پيشبرد اعدول کرده و بر) کتيکات. مه .تژیاسترا. مه(نه ارزه مسلحابی، مبنقالا

د اعتقا امشخص که دی بودندافراو . ستاشته امه مشخصی نداست و برنان سيازماسحبه اشتند که مصا دادعا یت شده،ابی هدنقالا طبق مشی مالاک ان مازماشتند ساد. گ (".ستا در مرحله کنونی مشخص کرده ار اتژیک ماستراکتيک و خط درست امه و تابرن این دو طيف مشخص جابين ات دیگری بود که مالبته نقطه نظرا"ین مطلب که ا قيد اب) ر. ا

) انجاهم( ."ميگرفتیست به اميب. ص کرد خالبود،ه آمدیش پيشاز وضعی که برا ان رازمایست ساخره ميبالابکميت احدليل ه ب" همه چيز غلط"آنکه آن ولی مگر نه . ن بخشيدایاپ" همه چيز غلط"ین ا

همه چيز " آن "سیاسامسئوليت "آنکهبود؟ مگر نه ه آمد به وجودحبهای مصاه هادیدگنی بودند که ا در درون مرکزیت کسآنکهن بود؟ و مگر نه ازماگردن مرکزیت سه ب" غلط ا نيست که تان معناخير مگر بداین مورد ا؟ و !ع ميکردنداحبه دفای مصاه هاز دیدگان اکاکم هند برد و بيشک برا پيش خواحبه رای مصایده هان اشند، همچنا در مرکزیت بآنهانيکه ازم

ره اه چاست، را حضاهند نمود؟ پس وافه خواضا ای غلط دیگری راچيزه" همه چيز غلط"آن ز مرکزیت ارج ایی که در خانحوی عزل شوند و رفقه ز مرکزیت با افقین رانست که آدر

به تئوری " معتقد"رزه ميکنند و هم در نظر و هم در عمل احبه مبانه بر عليه مصاسرسختوليه ار افتخا هم اساسا!! یندآ به عضویت مرکزیت در آنانی انه هستند، بجارزه مسلحامب خيلی وقتآنانز ای مذکور بود، و حتی یکی ارفقز ابعضی آن زاحبه ارزه بر عليه مصامب ان رازماس" ی مرکزیتا رفقاسخنی ب"ن ای تحت عنوامه ار طی نا ک آغازنا پيش در هماه

.داد آن به" نازماس"م ان ناگر بتوا لحن تمسخر گفته بود اگرفته و ب(!) د کوبنده انتقاد ابه بدی افرابی بود که چنين نقالا غير صالانه و دالاعار ناین بسيا اساسا )٤٣()نقل به معنی(

.اين جمله در سازمان ما زياد تکرار ميشد. ۴٢تقدين به تئوری مع"اگر چه در آنزمان رفيق مرکزيت مزبور خود به آن نامه پاسخ داده بود ولی بهرحال امروز روزی بود که . ۴٣

تئوری " که به سازمان کرده بودند و يا االن ميکردند شناخته ميشدند و درجه اعتقاد به (!) از روی انتقادات کوبنده ای " مبارزه مسلحانه .از روی اين ميزان سنجيده ميشد" مبارزه مسلحانه

:از او از همه بيشتر بودامتي. ديگر سر از پا نميشناخت" سخنی با رفقای مرکزيت"اکنون هم نويسنده وی در شرايطی که آن ديگران از مصاحبه تعريف و تمجيد ميکردند، به سازمان تاخته بود و ثانيآ از اين شانس برخوردار بود که اوًال

حقيقت او پس در . ( مواضع چپی داشتند و او هم از موضع اولتراچپ انتقاد کرده بودظاهرًازمان تاختن او به سازمان زمانی بود که همه از تشکيل مجدد چريکهای فدائی خلق به آن پيوسته بود و در آن بحثهای اوليه شرکت نداشت چرا که در آنزمان او در صفوف غاصبين نام

.)سازمان در ستاد اورميه مشغول فعاليت بوداو پس از انشعاب از "! ستار"بوده است نه " چپ" واقعًا در عمل ثابت کرد که بعدًابدنيست بدانيد که او ) کاظم( در مورد فرد مذکور انشعاب "پروسه جالبی را از سر گذراند، در آنجا به اين نتيجه رسيد که ) آرخا( در سازمان جديدشان يعنی چفخا چريکهای فدائی خلق

ک روشنی از وجوه در"او حتی اعتراف کرد که " انقالب آگاهی در برابر خود بخودی نبود بلکه يک عصيان کور خرده بورژايی بودولی آيا انتقادی به او وارد بود که بعنوان يک خرده ."اختالف خود نداشتند و نميدانستند با اين جدائی چه مسئله ای را ميخواهند حل کنند

ه بداند با اين ا عصيان کرده بود؟ آيا اين انتقاد به او وارد بود که بدون آنکه درک روشنی از وجود اختالف داشته باشد و بدون آنکوبورژاو نظير آن مدافعين آزادی انتقاد بود که . جدائی چه مسئله ای را ميخواست حل کند ، از چريکهای فدائی خلق جدا شد ؟ نه، به هيچ وجه

نم کاری ی و هم آن نداوازبقول لنين وقتی پای انتقادات مشخص بميان ميآيد هيچ انتقادی را بخود روا نميدارند، نه ، هم عصيان خرده بورژيعنی بديگر رهبران ارتش رهائيبخش و کما فی السابق به چريکهای فدائی " کسانيکه از يکديگر جدا شدند"به ديگران بر ميگشت؛ به

پيوستن "از جمله آن افراد معصومی که گويا ". انحرافات و کمبودهای گذشته به تنگ آمده بودند" از جمله کسانی بود که گويا از خلق، او ." را خروج از وضعيتی دانستند که از نظر آنها نوعی بن بست بود) آرخا(الت جديد به تشکي

او اينرا فهيمده بود که ميبايست در تشکيالت قبلی چريکهای فدائی خلق پيگيرانه تالش شود که علل اين نواقص و راه حل بر طرف ولی اين انتقاد هم به او برنميگشت، او ... -پذير است سالم امکان که اين نيز از طريق يک مبارزه ايدئولوژيک -نمودن آنها روشن گردد

ها عمق در تشکيالت کمونيستی ، بروز اختالفات ايدئولوژيک، مبارزه ايدئولوژيک فعاالنه را بدنبال دارد که به وحدت" ميدانست ن ارتش رهائيبخش که خود از بنيانگذارنش بود و ، هنگاميکه در درو"آگاهی"و " درايت"ولی باز هم عليرغم اينهمه ." بيشتری ميبخشد

بجای تالش در پيدا کردن علل و روشن نمودن راه حل " بالطبع آنرا يک جريان کمونيستی ميدانست ، وقتی باصطالح نواقص بروز کرد ارزه ايدئولوژيک سالم امکانکه اين نيز از طريق مب" و عليرغم اينکه خود ميدانست و گفته بود ) نقل به معنی " ( برطرف کردن آنها

29

ن ازما سساردر نظر و عمل در " منحرف"د افرانند و ات بممرکزیت تشکيالز ارج ادر خ !شنداب

****************

یج ابر سر بررسی گذشته نت(!) ف مشخص ختالا هم اینجامی بينيم که چگونه در . م شده بودانجا" حبهاخط مص"ی به ین هجوم نظراز اورد ، پيش ار می ا ببامشخص خود ر

" حبهاخط مص"تی ضع تشکيالات هجوم به موامقدمف ختالاین ان شدن ا عنواکنون با

در حاليکه بايد " مبارزه ايدئولوژيک دنبال ميکندبخشی از تشکيالت ، تأمين منافع تنگ گروهی را در " به اين نتيجه رسيد" پذير است

بحد کافی پرطمطراق و با اين جمله مبهم و در عين حال ). از ماستتأکيد)". ( داد ( تمامی انحرافات پرولتری را مد نظر قرار زدودن" ارتش رهائيبخش بر بنيان غير اصولی اساسًا وارد اين بحث نميشويم که فعًال.( باز هم از تن دادن به يک مبارزه ايدئولوژيک سرباز زد

) " ميکردند ( برای نأمين منافع تنگ گروهی مبارزه ايدئولوژيک را دنبال " و غير پرولتری بناشده و نه او و نه آن ديگرانی که باالخره او از يک موضع ) .نميتوانستند با حفظ چارچوب تشکيالت ارتش رهائيبخش از آن به اصطالح نواقص خالصی يابند

"!انتقادی به او وارد نبود"غيرپرولتری از ارتش رهائيبخش جداشد ولی باز . غيرکمونيستی از گذشته بپردازدندامت به بعدًا به گذشته سر باز زد تا برخورد کمونيستیبدين نحو بود که او از يک

قرار گرفته ) در بخش دموکراتيک ( ، در رابطه با سازمان ما ) آرخا( او به همراه تعدادی از اعضاء و هواداران جدا شده از چفخا اخيرًادت اصولی جريان داشته يابد، مبارزه ايدئولوژيکی برای دستيابی به وح) آرخا ( بود و از آنجا که قرار بود بين ما و رفقای جدا شده از

از اينرو اقدام به راه انداختن بحثهای تبليغاتی ای مبنی . وی يکبار ديگر کوشيد به سياق پيشين به مبارزه ايدئولوژيک آنچنانی دست بزندا يکبار ديگر در دام وی اميدوار بود که م. بر اينکه نظرات چريکهای فدائی خلق منطبق بر نظرات رفيق مسعود احمدزاده نيست ، نمود

ولی ديگر کور . اصطالح چپ ما را بکوبد و ما هم دفاع کنيم که چنين و چنان نيسته بحثهای تبليغاتی آنچنانی بيفتيم، او از موضع ب کامل با در نتيجه با آگاهی. ما از اشتباه خود در گذشته در رابطه با آن بحثهای کذائی مربوط به مصاحبه درس گرفته بوديم. خوانده بود

).رجوع شود به نکاتی پيرامون گزارش به جنبش انقالبی و نقدی بر مرحله انقالب وی. ( وی برخورد کرديميش از آن ورشکسته است که تصورش را کرده بود، چاره ای نبود باين برخورد و مشاهده انسجام نظری در بين رفقای ما به او فهماند که

ت خود سار نکرده بود و به صالحش نبود که موضع جرأتاگر پيش از اين . خود را رو کند و رو کرد، باالخره ميبايست باالجبار دست که از انشعاب بی مسمای دست پخت او و رفقای هائی همان–را برمال سازد، اکنون که دنبال روانی برای خود دست و پا کرده بود

در سايه آموزش و پرورشهای اين تشکيالت روحيه انقالبی خود ) آرخا(ت سر در گم بوده و سپس بيش از پيش در تشکيالکامًالهمراهش باين ترتيب وی با رسوائی تمام از . ناگهان اعالم کرد که ديگر به تئوری مبارزه مسلحانه اعتقاد ندارد –را بقدر کافی از دست داده بودند

اين حقيقت داشته است که اپورتونيسم مدت مديدی نميتواند خود " شد صف معتقدين به مبارزه مسلحانه رانده شد و يکبار ديگر نشان داده تئوری مبارزه مسلحانه چنان تنظيم شده که گوئی از قبل به آن اساسًا" اين حقيقت که " . را در قالب تئوری مبارزه مسلحانه جا کند

). انینقل از مصاحبه با رفيق اشرف دهق". (اپورتونيسم تزريق کرده اند واکسن ضدبهر حال او اکنون به حزب کمونيست دست ساز اتحاد مبارزان کمونيست پيوسته و بعنوان يک کاالی جديد و سوژه تبليغاتی مناسب برای

و از آن بر عليه چريکهای فدائی خلق و تئوری انقالبی . آنها در آمده است که اتحاد مبارزان با آن بر قيمت حزب کمونيستی اش ميافزايد .تفاده ميکندآن اس

" نيروهای برنامه حزب" اين حزب کمونيست ، کاسته ميشد ولی اکنون " قيمت " تی اگر چنين ورشکستگان سياسی نبودند چقدر از ساربميتوانند آن فرد مذکور و دنباله روانش را اول چريکهای فدايی خلق ايران جا بزنند و سپس هياهو راه بياندازند که حتی بخشی از

، پيامها و قطعنامه های کنگرده مؤسس حزب )رجوع کنيد به بيانيه(پيوسته اند، " حزب کمونيست" فدايی خلق ايران به چريکهای و آن ترهات " سخنی با رفقای مرکزيت"به چريکهای فدائی خلق در ( ! ) تی ماهيت و نقش آن انتقادات کوبنده رأسآيا ب) کمونيست ايران

؟يکی نبوده است" حزب کمونيست" خزعبالت کنونيش در با" گزارش به جنبش انقالبی"در اصطالح با آنان ه اصطالح حزب کمونيست ميگردد و به اين ترتيب به نامه چاپلوسانه از جمله نيروهای ب اپورتونيستی که با يک ندامت

يز ميداند که تمام قرب و قيمتش در ، خود ن عليه چريکهای فدائی خلق برخاسته ايدئولوژيک ميرسد ، و در حاليکه بر –به وحدت سياسی از آنجاست که تنش بهر حال به تن چريکهای فدائی خلق خورده، چه چيزی را به نمايش ميگذارد؟ اينها همه در " حزب کمونيست"نزد

.ت را در مقابل مارکسيسم خالق با وضوح هر چه تمامتر نشان ميدهندسارنهايت عجز اپورتونيسم :اشيهحدر .را اکنون در اختيار نداريم" سخنی با رفقای مرکزيت" ما رونوشت همتأسفان – ١ .است" گزارش به جنبش انقالبی" جمالتی که در اينجا داخل گيومه آمده نقل از جزوه – ٢ين افراد ما در اينجا کوشيديم مرز بين فرد فوق الذکر و کسانيکه بدنبال او روان شدند را مخدوش نسازيم و فکر ميکنيم در ميان ا– ٣

کمونيستی خواهند توانست واقعًا خود ز در آنها ريشه نگرفته است ولی اينکه آنان باالخره با يک انتقاد اکامًالرفقائی هستند که اپورتونيسم . اپورتونيسم غرق خواهند شد را آينده نشان خواهند دادبا بيشتر از اين در منجاليموضغ انقالبی اتخاذ کنند و

30

و " طعاق"یج ا نتافه شود تاضاف ختالاین دو ا به انده بود تاکنون دیگر یک چيز ما. ریخته شد .یدآ به وجود"صلیاپرح" ی ی ااههههاای معتقدین به دیدگی معتقدین به دیدگاارشکنی هرشکنی هااکک ( (للااف بر سر گشودن جبهه شمف بر سر گشودن جبهه شمختالختالاا

))للاامر گشودن جبهه شممر گشودن جبهه شمااحبه در حبه در اامصمص مسئله فوق در اتی که بی تشکيالادهائل و رخداز مسای اره ا توضيح پا باین بحث را . ميکنيم آغازرند،ار دايم قرقط مستارتبا

ن ، ازمای ساحبه ، جهت بررسی عملکردهانی بر سر مصاچن نآی از شيوع بحثهابيش ر شد اقر ...نی و ازمای ساستهایل و روشن کردن هر چه بيشتر سياورد به مسبرخ

نشست (ری جلسه اریخ برگزات. ء تشکيل شوداعضام از تماجلسه عمومی مرکب ليسم امپریابسته به ادليل هجوم رژیم وه تعيين شد ولی ب۵٩ل اه سافروردین م) عمومی

جنگ شرکت آن ن درازماب ميکرد سایجاریخ ، که ان تان در هماخمينی به سنندج قهرمین مدت کم کم ادر . ری نشست به بعد موکول گردیدان پذیر نشد و برگزامکامر این اکند، ین از اصل اگمی حسردر. فتاج می یاحبه شروع شده و روانی بر سر مصانچنآی ابحثهه ، که معامقطع ج آن ر متحولایط بسياتی در شرارزای مبارهاز یک طرف و کثرت کا ابحثه

ز ا ميطلبيد ، ان رازمانب ساز جا مطرح کرده و ضرورت برخورد اهر روز مسئله جدیدی ره اذر مآ اری نشست عمومی تا برگزنهاسفاتم به خود مشغول کرد و مالاک ا راطرف دیگر م

ثر امطلوب که در ای نافض آن ماعليرغم تم. د دیر نشده بوداولی هنوز زی. دافتا به تعویق ۵٩نده بود، ا به سردی و تيرگی کشا مرکزیت رابط بين رفقاد شد، و روایجانی اچن نآی ابحثه

ری نشست، ان بود که برگزامکاین او هنوز . مطلوب نبودان نان چندازمای کل ساولی فض ئیارسات و نالاشکای رفع ا برا حضور همه رفقاتی بيفتد و بارزال درست مبانایل به کامسو . ذ گردداتخاتی اتصميمتی ارزامر مبای پيشبرد اشده ، برندیشی اره ان چازما ی ساه م کمبودارد بود و عليرغم تماری نشست واتی که به نحوه برگزادانتقام ا عليرغم تماقاتفاذ اتخاتی ان شد و تصميماین جلسه عنوایلی در اشت، مسائی که خود نشست داه

در . ن ميشدازماشد سر موجب اآنهتی بودند و عمل به ارزامب رای بارا دمالاکگردید که ئی بر ای کذابحثه آن ن بخشيدن بهایای پا هم برات، بهترین زمينه راتصميم آن لاعين ج .ورداهم مياحبه فراسر مص

گر چه دستور جلسه معلوم ا. بود آن رک قبلیاری نشست در عدم تدال نحوه برگزاشکا ،ن به جلسهازمای مختلف ساز طرف مرکزیت و مسئولين بخشهارش ائه گزارا -لفا(بود ر ای پيشرفت کات جدید براذ تصميماتخا - ج،تادانتقات و طرح ارشاین گزا بررسی -ب

31

ی اعضان و ازمالی ساع یای شوراعضاب انتخا - مه موقتاسناسان، تصویب ازماسری از برگزا مطرح شده، قبل ادیدجیل ایل مختلف بخصوص مساولی در مورد مس) مرکزیتن گشودن اکنون مسئله جدیدی تحت عنوا. ل صورت نگرفته بودابحث فعلی، اع یاشور

. مطرح شده بوداز رفقاز طرف چند تن ال اجبهه در شمفقت امو آن ا دیدی بای و یا به خود جلب کرده و هر کس بگونه ا رهمه توجه اد رفقاپيشنه: ل ميکردندتدالسامر چنين این ا ا بان رافقتشائی موای کذابحثه آن فعای مدارفق. ميکرد

نکرده بودند؟ مگر رفيق آغازهکلاز سيا انه رارزه مسلحایی خلق مبای فدامگر چریکهیی ننوشته الب گویانی مطارتيزا جنگ پ آغازیال برايت شمحرجامسعود خود در مورد

ی رژیم تاه طبقایگان پاتی رژیم خمينی هماه طبقایگاگوئيم که پ نمیاست؟ و مگر ماثر اکنون که در این ابرا بن)٤٤(.ستاد نشده ایجایط انی در شرانچنآر ست و تغييا هاشز ا انه رارزه مسلحاید مبار شده بود، باسی کان سيازماحبه، سای مصاه هاکميت دیدگاح

فق بودیم امو" لاگشودن جبهه شم "ا هم به نوبه خود با م)٤٥(. کنيم آغازلای شماجنگلهن ازمارد سان دامکائيکه ا در هر جانه رامسلحرزه اید مباین بود که بان هم ام و دليل

.نيماین عرصه بکشا به ا رابدهيم و توده ه اقاتفاقی بود و ای خود باج ت سرافختالاکتيک، این تا ا بات هر دوی مفقاولی عليرغم مو

مشخص تر ميشد و اقعاوز طرف دیگر از یک طرف شدیدتر و این به بعد، از ات افختالاگر ا. فتان ميياتی جریارزاکنون بحث حول یک وظيفه مبا. نين شودطبيعی هم بود که چ

. نازماتی سارزا مبیفاهمه وظتی بود، و نه ارزا مبیک وظيفهین فقط اچه توجه به ارک قبلی و بانطور که گفتيم به دليل عدم تدار شد ولی هماجلسه عمومی برگز

چه ا چه دیدی و باب" (لاگشودن جبهه شم" بر سر چگونگی آشکارتاف نظرختالاوجود به ا رارفق "یش عمومیاگر"ن پذیر نشد و جلسه، امکا ات رفقاجمعبندی نظر) ریانتظا

ضر در ای حایش عمومی همه رفقاگر: صه ميشدد که چنين خالائه دارا جمعبندی عنوان :ستاین اجلسه بر

،ز شودا بلای در شماهه جب. ١ ،مه دهدادا اش راتی ارزار مبان کاکان کمان در کردستازما س.٢ .م شود اقدان ازماتی سارزامه مبا در جهت تدوین برن.٣

لی اع یای شوراعضان به تصویب رسيد و ازمامه موقت ساسناساین جلسه همچنين ادر ای مرکزیت قبلی راعضا، عالی شورای. ب گردیدند انتخای مرکزیت اعضان و ازماس

بل ال قا یک سای مرکزیت تاعضامه هم اسناساطبق . ء کرد ابقان در مرکزیت جدید اهمچن .دافتال ميا روی روارها کاهراظتعویض نبودند،

ی ادی در همه رفقاتی زیارزاشور مب" لاگشودن جبهه شم"قعيتی بود که تصميم به اویف ائی بودند که همه وظارفق. ن نبوداین شور در همه یکساد کرده بود ولی ایجان ازماس همينکه آنهابه نظر . صه ميکردندخال" لایش جبهه شماگش"در ان رازماتی سارزامب

ديد اين رفيق در مقاله مربوط به . حامل اين ديد بوده و در اين رابطه پيشتيبان آن رفقا گرديدشديدًا از رفقای مرکزيت يکی ديگر. ۴۴

.است) چ(منظور رفيق . مشخص است" جبهه شمال"سلحانه ای با ابعادی در ايران و در حاليکه سازمان خود در مبارزه م" مبارزه مسلحانه" سال از آغاز ٩تی رفقا پس از گذشت سارب. ۴۵

آنها اين حرکت دسته پارتيزانی در جنگلهای شمال . شرکت داشت، از شروع و آغاز مبارزه مسلحانه صحبت ميکردند) کردستان(وسيع را همان حرکت چريکهای فدائی خلق اوليه در سياهکل تلقی ميکردند و در شرايطی که بدليل توده ای شدن مبارزه، مسئله ارتباط با توده

. برای حل مسئله، بی توجه بودندها از اهميت بسياری برخوردار بود، نسبت به جهت گيری دسته پارتيزانیدر مقابل ضرورت به جريات انداختن مبارزه ايدئولوژيک در " همه چيز روشن است" تکامل يافت و با عبارت بعدًااين ديدگاه . ۴۶

.داخته خواهد شوددر قسمت بعد به اين مسئله پر. سازمان قرار گرفت ميکردند اين بود که گويا سازمان با سياست مشخصی در کردستان تأکيدرفقا روی آن " برخورد به گذشته"يکی از مسائلی که در . ۴٧

های چون جائيکه سازمان -فعاليتش را شروع نکرده و بطور خود بخودی فقط چون در آنجا جنگ بود و نميشد در آن شرکت نکرد رفقا تقصير نداشتند که مسئله را اينطور .ما در جنگ کردستان شرکت کرده ايمه ک–در آن شرکت داشتند ... ه کارگر و پيکار و را

های رفيق مسعود مجهز نبودند و نميتوانستند حرفهای مصاحبه را در اين رابطه درک کنند، آنها که در واقع به ديدگاه،بررسی ميکردند .نميفهميدند" تئوری مبارزه مسلحانه" کردستان را برای پيشبرد اهميت و ضرورت شرکت در جنگ

32

ین تفکر ادر آن جا ا و ت)٤٦(ه ميشدا ميگشت، همه چيز دیگر روبر آغازلاحرکت در شمگر اوردند آن میان صحبت به ميان در کردستازمای ساليتهاز تعطيل فعاپيش ميرفتند که

ی حرکت ا برازمه رست نيروی الاه ممکن ینکا -ظ نيرو از لحا اهراظ این مسئله را اچه رفقن ميکردند ولی ا عنو- شيماشته با ندات خلق کرد رارزان شرکت در مبال و همزمادر شم

ات خلق کرد رارزات شرکت در مبيهما اشد که رفقيشی مان آن جا زاین نظر ابطور کلی نی ارتيزا پههميت حرکت یک دستاز ا رفيق مسعود آنها به نظر )٤٧(بخوبی درک نميکردند

ر کنند از حفظ تکرا ات خود رفيق رنستند جمالا هم می توآنهال صحبت کرده بود و ادر شمهميت پيشبرد از ضرورت و ا، یک خلقنه ارزه مسلحاهميت مباز ا رفيق مسعود اولی گوی

. یی خلق صحبت نکرده بودای فدای چریکها بریاتوده نه ارزه مسلحان یک مباجریکنده کردن ا پرا بال می رویم تا به شماشتند، ميگفتند مادرست تری د که دید اعضی رفقب

ا که باری را ُبعد فشاین رفقاگر ا. ن کمتر شودار رژیم به کردستای دشمن، فشانيروهدی به ایراقعی در نظر ميگرفتند، اشته ميشد، وان برداز روی کردستال احرکت در شم

و حرکت یک دسته آغازا بامطرح بود که گویی ا مسئله به گونه اقعاون نبود، ولی احرفشرزه ان وسيع مبایک جری. ن دیگری ميشدان کردستازندران، مازندرای ماگلهننی در جارتيزاپ

ز ا از نيرویش راقل قسمتی اد و رژیم مجبور ميشد حدافتان ميابه جری آن جا ی دراتوده نی در ارتيزا یک حرکت پیال برا شمجبههیش اری گشامگذا نصالاو . ن بيرون کنداکردست ایل رفقز دالان، یکی ا کردستجبههر ال در کنا شمجبهه. شی ميشداین دید ناز ال اشمت و کومه له ان حزب دموکرا چون در کردستاین بود که گویا، "لایش جبهه شماگش"ی ابر

ین ا طرح ا بایعنی رفق. ن رشد کنداند در کردستا نميتوان مازمانيروی بزرگی هستند سینکه اه ميکنند و ایل نگا نظر سطحی به مسادند چقدر بان ميداز یک طرف نشاضوع مو به اسی دیگر بگریزد و جنبش رات سيانابل جریاز مقاست ان پرولتری محق ا یک جریاگوی

به آن جا ل دراز طرف دیگر فکر ميکردند به محض حرکت در شماو . کندا رهآناندست شروع ميکردیم، پس ا مال را چون حرکت شماگویهيم شد، انيروی بزرگی تبدیل خو

بزرگتر از ما آن جا نستند رشد کنند و درانمی تو آن جا کومه له در و نظير حزبتینااجریر ال هم فراز شمان از خودماهده نيرویی بزرگتر ا مشاید با باحتمین منطق ا اب. گردند

در ان مازماست که رشد ساحی ضامر واین البته ا! ... ی دیگر ميرفتيماميکردیم و به ج بر ثيراتل انی در شمارتيزان ميشد و حرکت پادر کردست آن ن موجب رشدایراط دیگر انق

ان پذیر بود که رفقامکاین مسئله فقط صورتی اشت ولی ان ميگذان در کردستازمارشد س یئارسات و ناهاشتبات خلق کرد پی ميبردند و در صدد رفع ارزاهميت شرکت در مبابه ن در ازماليت ساز تعطيل فعا ائيکه رفقامدند، ولی جان بر ميان در کردستازمار سای کاه

ن ا در کردستان رازمافی سائيکه عدم رشد کاوردند، ج آن میان صحبت به مياکردستویه دید ار زاعتباین ابی مينمودند، به ارزیا "لایی جبهه در شمازگشاب"دليل عدم ه باصرففی ایل مشخص عدم رشد ک وقتی بدون کمترین برخورد به دالاقرف. درست نبودارفقین در اجستجو ميکردند، " لایی جبهه شمازگشاب" در آن را، رشدنان در کردستازماس

ن در ازماخص ست مشادایرات و الاشکاز برخورد به ا هم اینجاد که در ان ميداحقيقت نش اهمه شور در رفق نآن ادست کرتمشکالز ا یص گوئی فکر خال)٤٨(.ن می گریزنداکردست

.د کرده بودایجا

رفقا انتظار داشتند، در شرايطی که به انجام تبليغات سياسی، ارتباط با توده ها، به امر تأثير گذاری روی پيشمرگه های کردستان بی . ۴٨ولی . شمرگه های زيادی در کردستان جذب سازمان شدندتازه عليرغم اين نواقص پي. توجهی کامل می شد، سازمان در کردستان رشد کند

.با توجه به بعضی سياستهای نادرست شاخه کردستان آن نيروها حفظ نشدند

33

بل ا در مقادقيقین نحو مطرح نبود و در نشست عمومی هم ا مسئله به ای ماولی برن ميشد، ان در کردستازمار ساکه مربوط به تعطيل ک آن جا تی، بخصوصاچنين نظر

.بطه نوشته شدادیم و بند دوم جمعبندی نشست هم درست در همين رایستازم نمی حتی الا رفق-" مه دهدادا اش راتی ارزار مبان کاکان کمان در کردستازماس "-

صحبت ميکردند " لایی جبهه شمازگشاب"ز ضرورت ا آن یا که بر مبناتی ران نظرادیدند همف نظر بر سر ختالاینکه اورند و عليرغم آی مدون در اجمعبندی کنند و به صورت نوشته

ده ائه دارا یش عمومیاگرت، ای جمعبندی نظرا عمومی بج بود که جلسهآن قدر مر این این مسئله اوقتی . ر مينمودندانکا این زمينه رات مختلف در از هم ضرورت برخورد نظرابود، ب

د ميبردند و ميگفتند مگر رفيق مسعود از یا ای مشخص خود رامطرح ميشد، دیگر حرفهت رفيق ای ميگفتند، هر کس نظررا تبختر معنی دا تئوریزه نکرده و باهمين موضوع ر

.یش مطرح نميشودایل براین مساشد اشته با قبول دامسعود ر

رت اعبه باز ميکنيم و یال با در شمیاجبهه ین دید که ا ار بود باگر قرا. مسئله روشن بود امه فوج، فوج بال توده ها حرکت در شم آغازاین ميشد که بان ام تارانتظاگر ادیگر ست ادرست . ء کرده بودیمامضا آن جا دراز پيش سند شکست خود رات، هند پيوساخول بسيج ميشدند ای حرکت در شمازی براندا چنين چشم اری بان بسيارادا هوابتداکه

آن تاقعيا شدن هر چه بيشتر و آشکاراذب بود باز کانداین یک چشم اکه آن جا زاولی م در ای ثبت نا برافوج توده ه_ فوجپيوستن(قعی ای غير واميدهانشست؛ شور فرو می

ميشد آغازامر، خرده گيری ها تمشکال توجه به اس مبدل ميگشت و بابه ی) رتش خلقاین اند، به ال ميکشا به تعطيل حرکت در شمار راخره کالا تحليل ميبرد و با رانرژی ماو

تيک ا یک پرمانجا به عنوان" لاگشودن جبهه شم"ز ال که ا در عين حاترتيب بود که مین حرکت معلوم ا در مورد انی رازما نظر سقبالشتيم ار داصرال ميکردیم، استقبابی نقالا

م انجا، رک عملی حرکتای تدام براقدادر حين ار راین کا ميکردیم کيداتکنيم و حتی ن صرف انميتو. شدای دید روشنی بارال دای حرکت در شماید بران بازماميگفتيم س. دهيمنيم به ا نميتواميگفتيم م. گرفتآنانت انی نظرامعنی یکسه با را رفقمییش عمواگرید ان بود، بلکه بام یش عمومیارفيتم که گر" لاشم"دليل به آن م کنيم بهعالامعه اج

ی خط اتسارین حرکت ضروری بوده و چگونه در ایل مشخص چه دالاتوضيح دهيم که بین منظور ای ا برات رارکائی و تداساقل شناد حدیا ميگفتيم بارد و مار دا قراتژیک ماسترا

ن ازمال سار شمان در جهت پيشبرد کامکا در حد اید شهر را ميگفتيم بام. دان دازماس .داد

ی در گوشی، ا پيش خود و در صحبتهار نبود و گویا بدهکاین حرفهان به ا گوششاولی رفقنی در ارتيزا به حرکت دسته پاد ماعتقان به معنی عدم ازماز طرف سا ایل راین مساطرح .، تعبير ميکردند"لاگشودن جبهه شم"ل اشمهمين ه ب"بود " لاف بر سر جبهه شمختالا"ن ا تحت عنوارفق آن ا باف مختالاین، کل ا

".دگیاس

************** تی بود که در افختالاز ا صحبت بر سر یکی اشتيم صحبت ميکردیم، گویاز چه دا اتی مسار

اهراظکه (دليل آن ز جمله بها )آرخا(ی اه، و رفق آمد به وجودئی خلقای فدادرون چریکه. ب کرده بودندانشعائی خلق ای فداز چریکها) شدان ميبانه شابرومندآسی و اسادليل یی در درون یک ارفق. نبوداف قبلی مبهم و بی مسمختالاف مثل دو ختالاین اخر آولی . شتنداف نظر دختالا حداوتی ارزاکتيک مبایک تز ان بر سر چگونگی تلقی خود ازماس

هر . کنده، مشخص بودای پران بحث ها حدودی در هماقل تای نظری هم حدامرزبندی ه

34

ا راه ن مرزبندیال ميتوایدئولوژیک فعارزه ا یک مباعی باوضادند که در چنين اکسی ميد .وردآ به وجودرا آن ن حلامکاقل در همين حدود مشخص، دقيقتر و روشنتر کرده و احد

یده ا ا باولی رفق. ز شوداب" لای در شماجبهه "ین بود که ا ا همه رفقیش عمومیاگربله، نظر ه بیست ا ميبیش عمومیاگر. شتندایشی داوت چنين گرای متفاهها و نظرگاه

یدئولوژیک ارزه اختن یک مباندان ابه جری: ه حل هم مشخص بودار. مبدل شودعمومیم ميشود، پس اقدا آن در جهت تحققعمالل که ائله، در عين حین مسال حول افع

ین ا اب. وردال بيا بدنبابی رانشعا سخت که آن قدر هم نآن نبود، انی در ميامشکل چند(!) و صریح (!) مشخص مالاکف ختالادو آن ا گویا نبود، مدگیاهمين سه ب، مسئله لاحلی که ار هستند و در حاسی کاحبه سيای مصاههامعتقدین به دیدگ. یماموش کرده ا فرار

سار در آنهارند، ار داز مرکزیت قرارج ادر خ" نهاسلح مرزهابم"تين سارز معتقدین ابعضی .ندار گرفته ان قرازماس

" فختالادو " آن ی به ثمر رسيدنا برامينه رزو نشست عمومی، " لاجبهه شم"مسئله کردند یمر جلوه ناسی کاحبه دیگر سيا مصر که معتقدین بهانگاز بين برده بوده، ا اهراظ

ز طرف دیگر ا و )٤٩(هستند" لاگشودن جبهه شم"فق اچون در حضور همه گفتند، مومشکل جدیدی . ثبيت کرده بودته خود ایگا در مرکزیت جدید در جا رآنهانشست عمومی

چگونه؟. حل کنند آن رایستا ميباد شده بود و رفقایجاز ا یکی دیگر ا بامشخصن و ازمای سار رفقا بعضی ا بآنهانک یاشيم که اشته باد دابيشت که جبهه ان وجود دامکاین اه مشترکی بودند؛ پس ای دیدگارای مرکزیت، دارفق

آنها. شتازم دتی الاین جبهه مقدما تشکيل دهند، ولی تشکيل ا بر عليه مامشترکی رریم و ا قبول ندار" لاه شمگشودن جبه "صالا ابت کنند که ماز هر چيز ثایست بيش اميب )٥٠(.ست هریاین فقط قبول ظان دهند اید نشا بآنهاریم، ان ميگوئيم قبول داگر هم خودما

گشودن جبهه "ر انی خود، در کالفت پنهاطر مخا بخابت کنند، ماح ثصطالاید به ا بآنها ء یکاتکا د؟ ببينيد ان دابت کرد و نشا ثاینهمه ران اچگونه ميتو. رشکنی ميکنيماک" لاشم

رزهابم"ب اده در مقدمه کتاحمدزان رفيق مسعود اسخن" لاگشودن جبهه شم"ی اعده برت رفيق مسعود ا چون نظرآنهاست ولی ا" کتيکا هم تتژی استرا هم نه اسلحمگشودن جبهه "ی ا برائل مشخص خود رید دالا بارند، ميگویند ما قبول نداده راحمدزا

.ئه دهيمارا" لاشمید تئوریزه ا بار" لاجبهه شم"ميگویند مسئله ! چه حرف عجيب غریبی ميزنندآنها ! ببينيد صوالا و )٥٢(د نميکنند؟ایجا" لاجبهه شم"ه این ترتيب سدی در سر رابه آیا )٥١(.کرد

" تئوری مبارزه مسلحانه"نميخواهيم بگوئيم صرف قبول حرکت يکدسته پارتيزانی در شمال يا هر جای ديگر ، به معنی اعتقاد به . ۴٩از جانب ما، اتهامات رفقا " گشودن جبهه شمال" به فضائی که نسبت به مصاحبه ساخته شده بود با پذيرش در آن شرايط با توجه. است

در يک بحث شفاهی مطرح ميکرد تا کنون من با سازمان اختالف استراتژيک داشتم ولی حال ) د(مثًال رفيق . نسبت به ما بهم ريخته بودتنها ميماند يک اختالف تاکتيکی، آنهم اين است که . ر اختالف استراتژيک در کار نيست سازمان گشودن جبهه شمال را پذيرفته است ديگ

من معتقدم همه امکانات ما بايد در شمال متمرکز شود و کردستان بايد تعطيل کردد ، در حاليکه رفقا معتقدند در جنبش خلق کرد نيز بايد .شرکت کرد

اين افراد در جلسه نشست جمعی خود را هيچکاه در ظاهر ، مخالف گشودن جبهه شمال :مينويسند " گزارشی از رويدادهای " در . ۵٠ .نشان ندادند

" وظيفه تاکتيکی"پس از گذشت دو سال رفقا گويا اکنون به اين امر واقف شده اند ، خودشان ميگويند، چهارچوبه و خطوط ساسی آن . ۵١اين . دروی آنرا هم گويا ديگرالزم ميدانن" بحث و بررسی"و حتی ضرورت " گرددبايد به جنبش اعالم"و ) پس از انشعاب ( نوشته شد

١رجوع کيند به توضيح . (به آن رسيده اند... و تحت فشار رفقای هوادار و تأخيرخود نشانه پيشرفت است ولی حيف که رفقا با دو سال " ز مبارزه ايدئولوژيک درونی برای تأمين وحدت ايدئولوژيک و البته هنوز هم اختالف عميقی بين درک ما ا) پاسخ به انحالل طلبان

پس از دو سال آنها هنوز هم به حرف واقعًاتاکتيکهايی که هر سازمان انقالبی بايد اتخاذ کند ، وجود دارد و از اين زاويه " تئوريزه کردن سازمان وجود داشت، از ضرورت دامن زدن به مبارزه وقتی ما به علت برداشت های گوناگونی که از مسائل مختلف در. ما نرسيده اند

بودن متهم ميکردند، در " سياسی کار"ايدئولوژيک حول يک طرح مشخصی که به سازمان ارائه کرديم، سخن ميگفتيم، آنها ما را به دا ميکند و غنا می يابد و سازمان ميکرديم که مبارزه ايدئولوژيک در درون سازمان در رابطه با پراتيک مبارزاتی مفهوم پيتأکيدحاليکه،

بايد در حين گسترش اين مبارزه ايدئولوژيک در درون خود بر اساس مصوبات نشست عمومی پراتيک خويش را سازمان دهد، با اينحال د چشم در کردستان و غرق شدن در بحثهای بی حاصل و فاق" تمرکز"و " جبهه شمال"بودن شديم ولی تعطيل " سياسی کار"ما متهم به

35

ین حرف دقت شود و در اگر به کنه ا! ال نميبرند؟ چرایر سو زار" لاجبهه شمگشودن "ل بردن گشودن اچيزی جز بزیر سو آن یاد، معنر گيرایط مشخص مورد بررسی قراشر

ی کوبيدن ای برابه وسيله " لاجبهه شم"ین ترتيب ابه )ر.ا.گ. (ل نيستاجبهه شمز اکنون یکی دیگر البته ا و آمد درارفق آن حبه در نزدای مصاههامجدد معتقدین به دیدگ

به اتی رادانتقابه، حای منتقد مصا رفقانش بات یکسیالا توجه به تمای مرکزیت هم بارفقدی حل ا حد زیال مشکل تا ح. آمد به وجود دیگر جبهه مشترک)٥٣(.رد ميدیداحبه وامص

ین اکنون ا. ز پيش تيره شده بود ای مرکزیت بيش اعضابط بين این دوره روادر . شده بودبط این تيرگی رواست؟ ا چنين شده اه کنيد چراشتند، نگانگشت ميگذابط این روا روی ارفقشی شده، ا ن-ه خط رفيق مسعود احبه و دیدگاه خط مصا دیدگ-ه اد بين دو دیدگاز تضاز ای که اندیشه ا" آن رسيده بود کهافر آن نالح چيده شده بود، زما دیگر همه مصاهراظ

: بدادیت یا، م"بوده آمد به وجودنازمای سای مرکزیت و رفقای برخی رفقامدتی پيش برجلسه . ید تعویض گردداو ب) ر.ا.گ." (ردا ندان رازمایت ساهدئی انامرکزیت موجود، تو"

. یکسره کنندار را دیگر کانده شد تاخوالی فراع یاشور

ی اه هاد معتقدین سرسخت دیدگان ميداشت که نشاوجود د(!) ری ایل بيشمگر دالاولی مه اسناسا: ر بودانع کاز عضویت مرکزیت عزل شوند؛ ولی یک چيز ماید احبه بامصب انتخاز ال از یکسای مرکزیت فقط پس اعضامه قيد شده بود که اسناسادر . نازماسین ای حل ا برآنها. ميگذشتخریات آن زاه ان فقط سه مالاولی . ندا بل تعویضا خود قنشد

م عالاز مرکزیت ا ای خود راستعفاپيش اه پيشلز جما. نستند کردندامشکل هر چه ميدت جدیدی ابانتخا ارند تاد اء واستعفا به ای مرکزیت راشتند و سعی کردند دیگر رفقاد

ر اميدوار ا جمع ، بسيتمحدودی توجه به اخته بودند و بائی که سا فضالبته باصورت گيرد و ل مرکزیت ابهر ح. هد بودا خوآنهاز ان اکثرشا ای مرکزیت جدید همگی و یاعضابودند

است و مثل اينکه جنگ " مشی"اندازهای مبارزاتی و آنهم در شرايط برکناری از پراتيک مبارزاتی از نظر رفقا گويا حرکتی منطبق بر

انقالبی را بايد با مبارزه ائدئولوژيک گسترش داد، در نتيجه نه آنزمان درکی مارکسيستی از مبارزه ايدئولوژيک داشتند و نه حال يک .دئولوژيک پرولتری را انجام ميدادندمبارزه اي

و " گشودن جبهه شمال" ما فقط اين نمونه را ذکر کرديم و آگاهانه از برخورد به پاره ای مسائل که رفقا بعنوان گويا عدم اعتقاد ما به . ۵٢و فکر ميکنيم همين يک دليل . مطرح ساخته اند، اجتناب کنيم" گزارشی به رويدادها " گويا دليل بر کارشکنی های ما در اينمورد در

.کافی باشد که هر کسی فقط با داشتن کمی منطق کمونيستی پی به اصل قضيه ببردديگر تشرح مسائلی را ايجاب ميکند که روشنگر مسئله ای نمتواند باشد، در عين حال که باعث " موارد"پاسخ به

مثًال در مورد اينکه چرا در . ن به ميان آيدميشود از يک سر ی مسائل فرعی و غير ضروری درون تشکيالتی سخاصًال نفس انتقاد چه بود؟ در اولين جلسه . جلسه رسمی مرکزيت به اقدام مسئول شهر مبنی بر اعزام فالن نيرو به تيم جنگل انتقاد شد

شد که حوزه فعاليت رفيق عالی سازمان پس از مدتها بحث در مورد سازماندهی جديد تشکيالت باالخره طرح تشکيالتی تصويب شورای ارشرکت داشت پس از پايان کار شورا وی عليرغم اينکه در تمامی اين مدت در جلسات شو. در شاخه کردستان تعيين شده بود) د(. ای جلسه ای با رفقای مرکزيت نمود و در اين جلسه مطرح کرد که به علت مسائلی که دارد، هيچ مسئوليتی در سازمان نميپذيردضتقاه رفقای مرکزيت از اين برخورد نوظهور متعجب گشتند و به رفيق تذکر دادند که چرا قبل از اينهمه بحث در شورا نظرش را مطرح هم

نکرده است؟ آيا نتيجه بحثهای شورای عالی در اعالم نظر او مؤثر بوده است؟ بهرحال رفقای مرکزيت بعلت موقعيت ويژه ای که با آن های الزمه در قسمت شهر زير نظر رفيق مسئول شهر شاخه شمال فعاليت کند تا با آموزش) د( گرفتند که رفيق روبرو شده بودند، تصميم

ميبايست يک دوره آموزش جديد را از سر بگذراند و مسئول اين امر نيز از طرف ) د(مسائل اش برطرف گردد و در نتيجه رفيق را در حوزه ای قرار داده ) د ( اين تصميم مرکزيت را زير پا گذاشت و رفيق ) خ(تعيين شده بود اما متأسفانه رفيق) خ(مرکزيت رفيق

اين انتقاد را در جلسه بعدی مرکزيت ) خ ( و جالب اين است که رفيق . بود که امکان تماس مستقيم و آموزش مداوم او منتفی ميگشتيل سنگ اندازی ما تلقی شده معلوم نيست، شايد کمبود دالئل آنها پذيرفت ، ولی چرا در گزارش از رويداها اين امر به عنوان يکی از دال

.را به ساختن دالئل جعلی واداشته استجبهه " اساس جبهه مشترک را همان تمايالت مشترک آنها بر سر . ن رفقا نبود آالبته باز هم نظر اين رفيق در مورد مصاحبه مثل . ۵٣

گرايش " او حتی در نشست عمومی اصرار داشت بجای عبارت . ر اهل پراتيک بودبقول معروف رفيق مزبو. تشکيل ميداد" شمال ارائه شود چرا که بيم آنرا داشت که صرف انرژی برای " جبهه شمال " بعنوان جمعبندی در مورد " نظر عمومی " عمومی ، عبارت

ی در اين رابطه گردد، بعدًا هم او صراحتًا و مبارزه ايدئولوژيک جهت رسيدن به نقطه نظرات واحد ، باعث کند شدن کوششهای عمل . شديدًا با به جريان افتادن مبارزه ايدئولوژيک در سازمان به مخالفت برخاست

36

اب. حبه در مرکزیت جدید بودامصفعين سرسخت امد آن زاینک فقط یک تن اتعویض شد و من ا مجبور شدند دآنها. م شدا تمآنهای انی برات که تعویض ، به قيمت گرال هيها حینا

سی اسا ضروری ترین، به عنوان ال حول طرح مشخص رایدئولوژیک فعارزه ازدن به یک مب - بگویدانست علنامقطع بپذیرند و فقط یکنفر تو آن ن درازماجل ترین وظيفه ساترین و ع بر کيدات آن همه ن، عليرغم ازماه در ساف بين دو دیدگختالا بر کيدات آن همه عليرغم

(!) مشخص مالاکه از دو دیدگاکه آن یاعضابط بين اطر تيرگی روالزوم تعویض مرکزیت بخین ا البته رفيق مزبور هم با. (روری نيستضیدئولوژیک ازه را مب-سرچشمه گرفته بود

). کرد آشکاراش راتيستی اگما پراشدیدصول و دید ا به ایبندی خود راعدم پبرخورد ، ئه ارا ا به شورا حول طرح مشخصی که مایدئولوژیک رارزه اء مبارآکثریت ا ا بال شورابهر ح

بل اجل ترین وظيفه در مقاسی ترین، ضروری ترین و عاسا به عنوان )٥٤(ده بودیمادست که حتی به ار اری برخوردان باز چنا وظيفه یناشت و حتی قيد کرد امرکزیت گذ

.م شود انجاید ان بازمای ساليت هایر فعاقيمت کند شدن س

************** . ین حدود معلوم شده بودا اب تانشعاز ال قبل ادر شم" یاجبهه "ف بر سر گشودن ختالاب انشعاز ا بعد امر تاین اه ای خود بر سر راه شکنی راز چگونگی کا این توضيح که ما اب

ی ا و رفقاسوم بين م" فختالا"ین ا. مطلع شدیم آن زاب اشعناز اشتيم و پس اخبر ندید اعده ميگفتند ب یک: "گردید(!) مشخص مالاک به اصطالحبانشعاز امنشعب هم، بعد

تعجب ."لف بودنداین جبهه مخایش ا گشای دیگر باز کنيم و عده ال بای در شماجبهه ا آشکارمورد ینا بدین حد تحریف کنند و در ا تانستند مسئله را تواچگونه رفقنکنيد که ؟...!ر حقيقت نيستاک معيتيامگر پر. ین سخن دروغ بودای اولی کج. دروغ بگویند

)در جلد سوم به چاپ رسيده . ( طرح در کليت خود برای تعيين برنامه مبارزاتی سازمان پيشنهاد شده بوداين. ۵۴

37

آن آن اایدئولوژیک و دو برخورد بیدئولوژیک و دو برخورد باارزه رزه اامبمب آن یای منشعب بر مبناکه رفقفی ختالاسه آن بررسی مورد به مورداکنون باریم تاميدوا ابتدان از هما اشيم که چگونه رفقاده بان دا شده بودند، نشایی خلق جدای فداز چریکهامينه زسته ا خوا ناسته یان ، خوازمایدئولوژیک غير پرولتری در سارزه اختن یک مبانداه ا برابتی ارزای مباقه هل عالانفعاسته به ا خوا ناسته یا خواین مبنا ریختند و بر اب رانشعای اه

قب از عواول بودند غر مشاین کامی که به ا هنگاید رفقاش. من زدندان دازمای سابين رفقن امن چناتی که ضا و تفکرایده ها آن شيوه برخورد و آن لا خبر نبودند ولی بهرحار خود باک

.ورد آر نمیاب ببانشعاصلی جز اشيوه برخوردی بود، حه اکنده بود که هرگآی انه ان تفکر تفرقه جویاز چنا ای وجود رفقاپاست که سراین اقعيت او

ف نظر فوری ختالاولين ا بروز اختند، با رفيقی ميپردانه به بحث باحتی در یک محيط رفيقین سخن اف، ختالا آن تعمق درا باعقا وآنکهرد ؛ بدون اه وجود دا دو دیدگاینجاميگفتند در

ین از صدور اپس . ن دهندا نشاهی ران دو دیدگانند چنا بتواقعاو آنکهشند و بدون ا گفته باربل اطرف مق آن زاه غير پرولتری ا و دیدگآنهاه پرولتری متعلق به احکم هم معلوم بود، دیدگ

. نه بهم خورده بودابطه رفيقار. بود ...اوبل خرده بورژال یکطرف پرولتر و طرف مقاح. ميشدص دهند و ي تشخات رافختالا آنکهف ميگشتند، بدون الختال اغ بدست دنبا چرا رفقاقعاو

وظيفه حل صالاید حل کرد و ا باف رختالان خطور کند که اش فکره حتی بآنکهبدون ز تعبين مرزبندی نظری در این بينش است که این الب ارند و جاعهده ده باف رختالا

ست از خرد ا"ز قبيل از لنين اتی نقل جمالا بائمادند و دا هم به لنين نسبت ميدان رازماس م میاستحکا تصفيه خود الی کرد، حزب بام ستاید ما نبات رافختالان بر ميخيزد، کالکه هتی به بينش، تفکر وا که هيچ شبانه خود راو غيره و غيره بينش تفرقه جوی" دبای .دندارد، موجه جلوه ميدای لنين نداموزشهآ

ئی نبود، بلکه اب و جدانشعان اها هرگز خواتنه یک کمونيست کبير نه به عنوانلنين بی کوشش نقالا در یک تشکل اتهال دموکرای متحد کردن سوسيا برام قوا تماره باهمول ادر سوسي) هادیدگ دو(ن اقعيت وجود دو جریاو واش و حتی وقتی عليرغم تال ميکرد لف و برمالت مختا جدیت به مرزبندی نظراگر چه باد، ان ميدا نشای خود رساردموکهر چه ختن ا درست در خدمت فشرده سار راين کا خت،ات غلط می پردانظرختن اس

ت مختلف در اليت نظران فعامکانيکه ا زماد و تام ميدانجا اتهال دموکرابيشتر صفوف سوسيری که لنين ابه پيش گفت. ز بين نميبردا ان رامکا آن شت،اتی وجود درچوب تشکيالایک چ

:ست توجه کنيدانوشته " دید کراچه ب"ی ابرز علل ایکی "ش پوزش ميطلبد و مينویسداله ار مقانتشا در خيراتسطه ان بوانندگاز خواو ات ال دموکرای سوسيها نازماختن کليه سای متحد سا کوششی بود که برخيراتین ا

ین کوششایج ار نتانتظازم بود در الاه، طبع آمدعمله ب) ١٩٠١(ه ژوئن ارجه در مامقيم خی ازه اندا ا تایسکراتی ت تشکيالا نظری آمدزم می الا چه بسبیامياک در صورت اشيم زیراب

دو به وجوداسریع ممکن بود بیامياکطور دیگر تشریح گردد و در صورت حصول یک چنين تمه ام در خانجاسر" مينویسد او ی" د شوداتمه دای روس خسارل دموکان در سوسياجریز گسيختگی ا ادیم تام دانجا مدان مياز دستما آن چه امزم که ارم مدلل ساميدواله ارس

38

کيدات." (ئيماپذیری گردید، جلوگيری نماب ناجتنامر الک ا که معذاه کونوميستا اقطعی ب ). ستاز ما اه

و ا. مدان بی میاميا کار... ت ال دموکرای سوسيها نازماختن کليه سابله لنين متحد س جلوگيری اه کونوميستا اتگی قطعی بخز گسيا اد تام ميدانجاید از دستش برمياآن چه

" نکال" به ار" خرد"بود که آن ای ماشتند؟ مسئله رفقا چه نگرشی دای ماولی رفق. یدانم .شت اصله دا بينش لنين فاین بينش باچقدر . تبدیل کنند

**********

حبه ای مصاه هادیدگ انی هم که بافی بود و کسانحراحبه ای مصاه هاوب، دیدگخر ابسي

ی اعضاکثریت ار رفته بودند و اکنون کنان بودند ازمادر س" همه چيز غلط"در مرکزیت مجری ی الی براع یاحبه هم دیگر مطرح نبود و شورادر ضمن مص. تشکيل ميشداز رفقامرکزیت رزه ام یک مبانجا تصویب کرده، و ان طرح مشخصی رازماتی سارزامه مباتعيين برن

ترین سی ترین، ضروری ترین، مبرماسای کيداتت ا کلماین طرح با حول ال راژیک فعیدئولوام ميشد، به عهده انجاید انی بازمای ساليتهایر فعاوظيفه که حتی به قيمت کند شدن س

ئی که ا بينش لنينی عمل نکرده بود؟ جالی درست باع یاشور آیا .شته بودامرکزيت گذنده از وقت موعد کشا به تعویض مرکزیت، قبل ار راد کاه متضاود دو دیدگج بر وکيدات ا بارفق

ف بيمورد ختالان و حل ازمای نظری در سای مشخص شدن مرز بندیها برار ماصرا آیا بودند،شتيم؟ چه ایدئولوژیک دارزه ا بر مبکيدات" لاجبهه شم"ر ارشکنی در کای کا برا مابود ی دید -و اویه دید ازز ای لنين و درست اه زشموآء به اتکا ا درست بایست ميکردیم؟ ماميب

لذکر ایدئولوژیک حول طرح فوق ارزه ادن یک مبافتان اجریه ن باها خوا ُموکد–نه اوحدت طلبز گسيختگی قطعی جلوگيری انست اهيم تواطریق خو یناز ار بودیم که اميدوابودیم و

نظری طرفين مشخص یاه قل مرزبندیار موفق نميشدیم حداین کاگر هم به ایيم و انمدی اعتقا آنها مطرح نبود و ای رفقاویه براین زاز ایل است که مساین اقعيت اولی و. ميشد .شتندان ندازمایدئولوژیک در سارزه ان مبابه جریطور که در نآب کرده بود و انتخان مرکزیت جدیدی ازماس. د خود رسيده بودندا به مرارفق

رزه امعتقدین به مب) به جز یک نفر(ن، اکثریت ا "مينویسند" اه داز رویدارشی اگز"ز هم ا باما بود اریش و قيچی در دست رفق. "...کتيک بود اتژیک هم تاسترانه هم امسلح

د، افراگون بين ای گوناشتها برداز هم با با شوراما... ر شده بود بله انع کا مایک چيز گوی در آن را ترین وظيفه مرکزیت تعيين کرده وجلاترین و ع مبرمبه عنوان ایدئولوژیک رارزه امب

.گ." (رزه پيش بروداین مبا کند شود ارهاگر کاگرفت حتی "د و تصميم ار دار قرادستور ک ).ستاز ما کيدات) (ر .ایه احبه دیگر در مرکزیت نبودند ولی هنوز سای مصاههاگر معتقدین به دیدگا، بلی ...اما

هم آنهایه ار بد شده بود، حتی سابسي. شتان نميگذاحتشا تعقيب کرده و ران رایشا آنهانقل ". [می تبدیل کنندا نظ-سی انی سيازما به سان رازماس"ن ایشاميشد که آن زانع ام

یه این سا ارزه بایست روی مبا ميبارفق" بینقالا" وظيفه راین با)] ر.ا .گ(ز ابه معنی رزه اختن به مبابت کرد که پرداح ثصطالان به ازمای ساميشد به رفق آیا .متمرکز شود

بی ا چه جواميکردند، به شور" بتاث" هم ار یناگر اولی " ریستاسی کاسي"یدئولوژیک، ابهر . شتا گذا زیر پا رات شورا نميشد تصميما آشکار مسلم بودآن چه ! شتند بدهندادی اع رفقالطا به آن را و طرح مصوبهای تصميم شورامه ال هسته تئوریک جدید طی ناحرزه ام مبانجا خود حمل نميکرد و ا بات راکيدات آن رایکه هرگز بامه ان. ندان رسازماس هم این راولی . د ميکرداسی قلمدا تئوریک و سيتامابهابعضی طر وجود ا بخایدئولوژیک را

ز ان لحظه خروج از هما ا رفقاقاتفایت جنبه رسمی قضيه بود و ای رعا براصرفکه نوشتند ا نوشتن راین به بعد رفقاز ا. ختندا پردا تصميم شورالفت با به مخا آشکارارجلسه شو

39

ی ان رفقا در مياوسيع آنها. هی بوداموش کرده بودند و دیگر هر چه ميگفتند شفافرین ای از هر گوشه ال دیگر اح. ختندایدئولوژیک ميپردارزه ان به تبليغ عدم ضرورت مبازماس

ری اریم مشغول چه کا داست و ماد، بيرون چه خبر ببيني: ت به گوش ميرسيدجمالهيم جبهه ا که ميخوام. یدئولوژیک بکنيمارزه ای چه مبابر!! یدئولوژیکارزه امب. ميشویم

تی صد تشکيالان دیگر مقالابلی . ستاری اسی کاین هم نوعی سيا. ز کنيمال باشم .ورده شده بود آ برارفق

بود " غلطاساساهمه چيز "ن ازماحبه بر سای مصاه هاکميت دبدگاگر در گذشته بعلت حا

ی استهاگر در گذشته سياستی؛ ای و نه سيامه اشت، نه برنان هيچ چيز ندازماو سن ای چه در جنگ کردستان برازمانستند سا نميداکه رفقروشن بود ا نآن قدر نی ازماس

اته بود ، وضع بر گرفا قرآنانر اختيا در مالاکن ازمان که مرکزیت سالاست اشرکت کرده همه چيز . " درست بوداساسان دیگر همه چيز الا. فته بودائی تغيير یاسآسرعت برق بود آن طراین بخانی روشن شود ازمای ساستهامه و سيایست برناگر ميباو " روشن بود

مه است و برنانه روشن نبودن سيا به بهام جدی راپورتونيستی هر گاوم اکه نيروی مقد به روشن اعتقادليل ه و نه ب-ین نيت ا ا باری رفقآ) ر.ا.گ(" یدالج مينم فعمالن ازماس

ین ادر ) ٥٥(ر مستقلا بک- آن ن و ضرورت روشن نمودنازمامه ساست و برنانبودن سيی ونير"شند و هم دهن ا عمل کرده با به تصميم شوراهراظکه هم . ختندازمينه ميپرد

کثریت ا ای مرتبط بان رفقاز زبالذکر فقط ات فوق دیگر جمال. ببندندار" پورتونيستیاوم امق ان خود رفقاورد زب" ستاهمه چيز روشن "رت ای مرکزیت شنيده نميشد، بلکه عباعضا

تی امابهان ازمادی در سای تعداو فقط بر" ستاهمه چيز روشن "ميگفتند . شده بود نازماشخص نظری در س ماقعاومل و این مقطع دو مرزبندی کاین ترتيب در ابه . رداوجود درچگی امين وحدت و یکپات و تافختالای حل اکه معتقد بودند بر ئیارفق. بوده آمدبه وجود

م انجای اکه هيچگونه ضرورتی بر ئیاخت و رفقایدئولوژیک پردارزه اید به مبا باحتمن ازماس ا مراصرا. ین دوره یک مرزبندی هم روشن بودادر ضمن در . دیدند یدئولوژیک نمیارزه امب ا آشکارانی شرکت کنند و رفقازمایدئولوژیک درون سارزه ار در مبادای هوابود که رفق آن برب به اب به مرکزیت و چه خطائی چه خطامه ها ناین دوره مادر . لفت ميکردندامخ آن اب

ه بات ماطریق نظر یناز ا ادیم تار دار مرکزیت قراختياتی نوشته و در ی تشکيالاکل رفقری کردند و فقط ادء خوداعضان ا به ميامه هان آن ز بردنا حتی اولی رفق. جمع برودن ورد

. نوشتندا همهاز نابی به یکی ادر یک مورد جویل مطروجه ان هر چه بيشتر به مسانندگا خوآنکهی امه و براین نائی ا توجه به گویال باح و ا همهان آن زان دو نمونه متا عينار گيرند مان قرازمامقطع س آن یا شده و در فضاشنآ . درج ميکنيماینجا در آنهاز ا به یکی ای مرکزیت راز رفقاسخ یکی اپ

هائی داشت که امر مبارزه وژيک فعالی در سازمان به جريان بيافتد و هسته تئوريک هم گويا طرح قرار بود مبارزه ايدئولظاهرًا .۵۵

ن رأی گيری شده و آ مرکزيت به رفقايی از بين خود مأموريت داد که مطلبی بنويسند و بعد روی عمًالولی . ايدئولوژيک را تسريع مينموداين مطلب نوشته شد ، ولی جز کلی گوئی چيزی در آن نبود، ميشد همه را پذيرفت ، بدون هم اتفاقًا. اقليت و اکثريت سازمانی تعيين گرددطور جلوه دهند که به تصميم شورا وفادار بوده اند و به اين ترتيب رفقا ميتوانستند از يکطرف اين. آنکه امر مشخصی پذيرفته شده باشد

.وانستند مانع از آن شوند که آنها متوجه گردند مسئله اصلی بر سر چيست از طرف ديگر با جلوگيری از رشد آگاهی اعضای سازمان ميت

40

یدئولوژیکیدئولوژیکاا رزۀرزۀااره مبره مباادربدرب) ) کک((مه رفيق مه رفيق اانن :ارفق

ست، اه آمد به وجودات میی که در تشکيالارید، بعلت وضعيت ویژه اع دطالانطور که اهم) احول طرح مصوبه شور(یدئولوژیک ارزه است که مبا ن تصميم گرفتهازمالی ساع یاشورت ليت تشکيالا محور فعبه عنوانتی و صلی ترین وظيفه تشکيالاترین و مبرمبه عنوان ار انی روشن گردد؛ تازمات سا و نظراههایدئولوژیک دیدگارزه این مبا در پروسه ار دهد تاقرست ال ار سای که حدود چهاده ین جنبش عظيم توابل اش در مقاند وظيفه ان بدازماس

ی ا برای مشخص راه دن رهنمودائی دانان توازما سارد چيست، تان دان جریام در ميهنبه یدئولوژیک ارزه ابدون شک پذیرش مب. کسب کند آن راءارتقارزه و امر مباپيشرفت

هد ا خواص خود رایج خاقب و نتاتی، عوصلی ترین وظيفه تشکيالاترین و مبرمعنوانقب امی عوام بر تماهی تماگآ ان بازمالی ساع یابير ، شوراین تدا همه اشت ، ولی بادم کرد عالا احتی شور. مر شداین ار به پذیرش اچات، نت تشکيالات حيای نجامر، براین ا

ی کند شدن ارد که حتی به بهاین مقطع داهميتی در ان اچن نآیدئولوژیک ارزه اکه مب آن ید بهان بازماز قبل تعيين شده سای اهمه ا کند برنتی و پيشرفتی تشکيالارهاک است که تنهارد، معتقد ات دز وضعيت فعلی تشکيالا تحليلی که ا باچه شور. ختاپردن پيشرو در ازما یک سبه عنوان حفظ کند و اند وحدت خویش را ميتوان مازمانی سازم

ین انی در پروسه ازماسی استهات و سياشد که نظرار باگذثيراتمعه اتی جارزاحرکت مبت ا حياقعاوست که احدی ه مر باین اهميت ادر نتيجه . یدئولوژیک روشن گرددارزه امب

ین ا است که بان ازمای ساپس وظيفه تک تک رفق. مربوط ميشود آن یندهآ به ات متشکيال، یدئولوژیکارزه این مبا در روند اشرکت کنند ت آن نه درالامر برخوردی جدی نموده و فعا

ین مصوبه اید به هيچ وجه به ا نبای مارفق. یدآ به وجود وحدت هر چه بيشتراتی بتشکياله اگاید است و بال گذشته برخورد شده ا سودنطوری برخورد کنند که در طول ا هماشور

ست و نقشی ات مطرح ت تشکيالايح اقعاوست و اده يریکش رسای بار بجاشند که کاب .زی کنندان بام یاتی توده هارزا مبخریا در تیدایی خلق بای فداکه چریکه

آن ار گرفته و باید مورد توجه قرارد که با وجود دا و برخوردهاههای دیدگاره ان پاین ميادر یدئولوژیکی ارزه اح نشود، در همين مبصالا ا و برخوردهاههاین دیدگاگر اچه، . رزه شودامب

هد امطلوبی خو ات ناثيرات نتيجه برسد، شد و بهاشته بان داتر جری لاید هر چه فعاکه ب .شتاگذ

هر روز که . سر ميبریمه نی و پر جنب و جوشی بایط بحرانيم که در شرا ميداهمه ممعه ا در سطح جای وسيعتری بر عليه رژیم برميخيزند و روزی نيست که ماميگذرد، توده ه

نه خلق اگ مسلحليکه جنادر ح. جه نشویما و شورش جدیدی موتاهراظتت، اباعتصا اب ميليون ٢ز ارجی ست و بيش ال خاشغان در ام ک ميهناز خایی ارد قسمتهان داکرد جری

یطی وظيفه ادر چنين شر. مه ميدهندادازندگی خود ه وضع بدتری باره جنگ هر روز باوآی موجود در جهت ام نيروها تمصاختصا و ات توده هارزان در مبازماتر س لاشرکت فع

ز ای اره ا ميشود پثعاست که بامری ایی ای توده انه در جنبشهالا فعنه واهاگآشرکت ر ان قرازماليت سا محور فعایدئولوژیک رارزه است مبا تصميم گرفته اینکه شوراز ا ای مارفق

41

ز خود ا تسایدئولوژیک ارزه ازمه پيشرفت مب که الاشور و شوقی ر آن دهد دلگير شده وببينيد بيرون چه "جه ميشویم این قبيل موار اتی ال جماست که باینجادر . ن ندهندانش

گيری روز وجاهی که ا چنين دیدگال با هر ح بها، ی"ر ميکنيماریم چکا داست و ماخبر یدئولوژیک مصوبه ارزه ا مبا ب آن ران درازمانه سالاضرورت شرکت فع ی وافزون جنبش توده ا

یدئولوژیک ارزه این مبانه در الاد فعناند و در نتيجه رنج ميبرد و نميتواقض ميدا تناشوره رد و هر روز با وجود داینکه جنبش توده هاید گفت ا باینجادر . شرکت کند، روبرو هستيم

ن ازماست که ساین است و طرف دیگر قضيه، ان ميدهد یکطرف قضيه ا نشاشکلی خود رست که این اه مر مگر ناین او . ء کندایفا این جنبشهاند در اهد و ميتواچه نقشی ميخو

ن مربوط ميگردد و ازمات سا و نظراستها روشن شود، به روشن شدن سياقعاوینکه ای ابری ابر آیا نيم؟ا بکشاکجه با رآنهارزه شرکت کرده و این مباهيم در ا ميخواقعاوید پرسيد ابت بچه ارزاین مبای ارتقاید روشن گردد که این مسئله مهم نبا آیا ست؟ان روشن ازماس

بد ایی وحدتی دست یانان تواچن نآید به ان، نبازماس آیا ر چيست؟اینکایل ام و وسمفهوعی رهنمودی مشخص اجتمای هر مسئله اشته و برائل دامسه که دیدی روشن نسبت ب

بد و اوج یات افختالائل مشخص کشيده ميشود، ا بحث به مساینکه هر جابدهد؟ و نه چنين رهنمودای ما حتی رفقاو ی. گرددناتوای مشخص ناه دن رهنموداز دان ازماسنند که صرف اید بدا باپس رفق. یدا به وجودفیختالا آنهاشند که بر سر اشته با ندایی راه

ستی که در اسي آن ین شرکت واز ا مطرح نيست، بلکه هدف ارزه توده هاشرکت در مبین اه ید با بگهناه پيشجهتی ک آن ء دهد وارتقا ات رارزاین مبا اده شود تاید پيامر باین ا در تحقق ایی مانامر هم در تواین ابی به است و دستيار مطرح اینکایل ات دهد و وسارزامب

. مربوط ميشود ایدئولوژیک مصوبه شورارزه ادرست مبینچنين درک کرد ایدئولوژیک ارزه از مباید انب. ره کنماشاید بيک نکته مهم ا باینجازه در او ت

ز برخورد انيم و سپس نظری مينویسيم و پس اب ميخواری کتاق و مقداطاکه ميرویم توی یدئولوژیک ارزه ا به مبآن چه اقاتفا. ن روشن ميشودازمای ساستها هم ، سيات باین نظرا و در زندگی ارزه توده ها در مباتر م لای بيشتری ميدهد، حضور هر چه فعا معنام

ئی بيشتری اناشيم تواشته با شرکت داوده هرزه تاست، هر چه بيشتر در زندگی و مبآنهاید ا نبادر نتيجه رفق. )٥٦(شتاهيم دان خوام تی ميهنارزای مبای درک پيچيدگی هابریف انی و وظازمای ساستهای روشن شدن سيایدئولوژیکی که برارزه ازه دهند مباجا

زه راست، به مباده افتاه ابر آن ی تغييراوضع موجود ، برل ان در قبازمامشخص سرزه انند که مبا ميدای ماکثر رفقا. یکی شود" نارزه در زندامب"ت ا خصوصيایدئولوژیکی باه اهی چند ما ميکرد و گالی پيداشکان، چه ادی زندایط مان بعلت شرایدئولوژیک در زنداهيت یعنی چه؟ محتوی یعنی ا ممثالمر ميگشت که این ا صرف روشن شدن انرژی رفقا

د اوليه تضای اه در کمون آیا مر کهاین ان، بحث ميرفت سر از ار ت حتی مبتذلاچه؟ و یز رشد احدی ه د باین تضا آیا ست؟اشته ات توليدی وجود داسبای مولد و منابين نيروهیلی ا مسئله دیگر، مسا دهها بگيرد؟ و یا رات جلوی رشد نيروهاسباست که مناميرسيده

اتی مارزایل مباحل مسه کمکی هم بعمال بوده و ا جداقعاوتی ارزایل مباز مساکه . نميکردیدئولوژیک به ارزه ازه دهيم که مباجاید اریم و نه بازم د الا نه چنين چيزی را، مانه رفق

بطه مستقيم اید در را بان مازمایدئولوژیک درون سارزه امب. ليزه گرددانایی کاه چنين مسيرن و در جهت حل ازماعملی جنبش و ست ا و تجربياتی توده هارزاتيک مبا زندگی و پراب

روشن کرد که ا رآنهاخت، ا پردئلامسه ب آن جا اید تاب. ن حرکت کندازماقعی سات ومعضال

که اگر اين درک از مبارزه ايدئولوژيک درست باشد، پس نقش رفقای هوادار در اين امر . در اينجا بايد بمسئله هواداران اشاره کنم. ٥٦

مبارزه و در نتيجه غنای بيشتر آن، به امری مهم تبديل صد چندان ميگردد و مسئله سازماندهی رفقای هوادار برای شرکت در اين بايد بدون آنکه مسئله اختالفات درون تشکيالتی انعکاس ات ناسالمی در بيرون پيدا کند با هشياری کامل رفقای هوادار را که . ميگردد

. مبارزه سازمان داديکی از مهمترين رابطه های سازمان با توده ها ست را در اين مبارزه شرکت داده و برای اين

42

ین دید ا ا نيز بان مازمالی ساع یاشد و من فکر ميکنم شورائل جنبش بای مساهگشاررزه این مبا زه ندهيم کهاجاست که این ا نيز است و وظيفه تک تک ماه کرده امسئله نگه بمسير مورد نظر ه باقعاو ایدئولوژیک مارزه اینکه مبای او بر. رج گردداین مسبر خاز ا

ل انتقا ا شرکت کرد و بارزه توده هاتر در زندگی و مب لاید هر چه فعافتد، بان بيازماسمينه برخورد ز ات، بکوشيم تی تشکيالاید به بقيه رفقاین زمنيه بدست مياتی که در اتجربيیی که به اه هاز دیدگاید، یکی دیگر آ به وجودناتی کشورمارزائل مبا مساقعی بادی و وج روشن ائل راست که همه مساین دید ایدئولوژیک ضربه ميزند، ارزه انی مبعمر، یاین ا

رد ا دادعانی موجود اوضعيت بحره و بدون توجه باه قعيتاین تفکر بدون توجه به واند، اميدین تفکر که بيک مفهوم، ریشه در ا. ریمای گفتن ندایم و چيزی برافته گاکه همه چيز ر

نيز ایدئولوژیک مصوبه شورارزه امبه روشن نميکند بلکه با جيزی رارد، نه تنهاقعيت نداوبی نقالانرژی اف تالاعث ا باند که تنهاميدئد اچيزی ز امر راین ا که اچر. هد زداضربه خو که در پروسه ای رتمشکاله کنيم و ا نگاه قعيتاوه گر باليکه ادر ح. ت ميگرددتشکيال این اه کنيم ، ميبينم که نه تنها نگ گرفته بود،ات رن تشکيالال گریباس ین دواحرکت

ید پرسيد، ار بکین تفا ادر برخورد ب. ستا هم سطحی اشدیدست بلکه ادرست ابرخورد، ن ست وامری انگر چه اد، نشن ميدها نشاشکلی خود ره ی شهری که هر روز باجنبشه

اه ین جنبشاید در اشد و چگونه با چه ميباه جنبشی ال ا در قبان مازماست ساسيین تفکر پرسيد، از اید اليزه کرد؟ بانارزه کاصلی مبا در جهت شکل ا رآنهاشرکت کرد و ست و امر درست این ائلی ل چيست؟ و بچه دالاز کردن جبهه دوم در شماتحليل و تبين ب

گرايد پرسيد، اب ل دوم چيست؟اول و حا جبهه ابطه بارط دیگر در ا در نقات توده هارزامببر طرف می رد،ان وجود دازمابل ساط ديگر در مقاتی که در نقامابها ايا، ز شوداجبهه دوم ب

س یک اسا حرکت بر اقعاوفه ميگردد، در صورتيکه اضا آن ل جدیدی نيز بهئا مساو یگردد ر ا تحت فشا را ماشدیدن ارادانند که هوا ميدام نشود؟ همه رفقانجاتی رکسيساتحليل م

ایف فوری مان دهيم و وظازما سان راید خودماید بکنيم و چگونه بار باند که چکاشته اگذ در اما. رد ا دوجود ای مال دیگر که بدون شک در ذهن تک تک رفقا سواچيست؟ و دهه

یدئولوژیک در ارزه ان مباست که بعلت فقداین ايت قعاید گفت که وا باههاین دیدگابل امقئی رسيده اجه بات میل ، تشکيالا مسات و به علت عدم برخورد جدی بدرون تشکيال

ست و ار گرفته ال قراست مورد سوایل هم که تصور ميشد روشن از مساست که خيلی این ا، مهم حل نميکند چه ای راده نيز مسئله احمدزاصرف پذیرش جزوه رفيق مسعود

ه اه کنيم و رائل فعلی جنبش نگامسه ده باحمدزای رفيق مسعود اهها دیدگاست که با کنيم ، و گرنه پذیرش جزوه رفيق مسعود بدون کوشش در جهت ا پيدا رتمشکالحل

ئی اه بحائل فعلی جنبش رای مساعملی بربی اي هایط فعلی و را شرات بانظر آن قانطباهکل نرفته و ا به سي۵٠ل ای ساند بگوید خوب مگر رفقای ميتو هر کسمثال. هد برد انخو

نی نکرده و ان چنآیط تغيير است ، پس شرابسته ا معتقد نيستيم که دولت فعلی وامگر مگر او . کرد آغاز۴٩ل ا همچون سانه رارزه مسلحال رفت و مبای شماه کوهه ید باز هم باب

یط اب دهيم ، شرا جواست؟ ما یکی ۶٠ل ایط سا شرا ب۴٩ل ایط ساشر آیا ل شود کهاسوچنين برخورد کنيم، نیائل ا مساشد بار باگر قرا اری رفقآ. ستانی نکرده اچن نآتغيير ست که این اقعيت اقعيت چيست؟ وا واماست، اید بشود گفت که همه چيز روشن اش

ل ایم برخوردی فعانسته ا نتوان کرد نيز مای خلق قهرمانه توده ازه مسلحراره مباحتی دربروشن کنيم آن دراقعی راهنگ واو نقش پيش آن یندهآین جنگ، ای اه نونمندیانموده و ق

. یماشته ا جهت گيری کلی دا ماو تنه ست که این اویه دیگری نيز برخورد کنيم، مگر نه ازز ا مسئله اهيم باگر بخوازه او تده هستند، ولی احمدزا رفيق مسعود تا ميکنند معتقد به نظرادعارند که افلی وجود دامح

چيست؟اتی خلق مارزایط فعلی مبای شرا برآنهای اه رهنمود

43

ید بگویم که ان بان خودمازمان سارانگذای بنياه ت و رهنمودادرستی نظره ن بایما اب! ارفقگر ا در جزوه رفيق مسعود نيست، گر چه ات عملی جنبش مئل فعلی و معضالاسخ مساپ

اگر ماشد و است، نبانه که به وسيله رفيق مسعود تبيين شده ا مسلحرزهاتئوری مبشيم، پس وظيفه اشته با دان رائل فعلی ماسخ مسانيم پاشيم هم نميتوانب آن مسلح به

ا بآنها شيوه ا و بارفق آن یاههادیدگه مسلح کردن خود باست که بآنهاه ان رامه دهندگاداده و بن بست ائه دارایط مشخص از شراشخص مروز برخورد کنند و تحليلی مائل امس

آنهاه امه دهنده راداگرنه بخشند، وا غنا رارفق آن یاز بين برده و حتی تئوریها افعلی رت موجود امابهارد، وقتی مطرح ميشود اس دیگری نيز دانعکاه این دیدگا. هند بودانيز نخو

ست که کمی ان نظر ا هماقيقدین نيز است، اه آمد به وجوداز رفقای ای عده ا براتنهی است، ولی برای من همه چيز روشن است، یعنی براش بيشتر شده اجنبه شخصی

ميشود که آن شاست که نتيجه اه آمد به وجودتیامابهات تشکيالی از رفقائی اچند تی حل ابر، نه اینکه شوراشد و مثل ا ميباین رفقای حل مسئله ایدئولوژیک برارزه این مبا

ب تصویاچنين طرحی رست که ا بوده اين رفقای حل مسئله ابلکه بر ت،تشکيالمسئله ز اید افقط ب. ردان نداتی به بيجاست که حان ا عيآن قدریده این ادرستی است، ناکرده

و همه ای شمارد و نه برای چند رفيق وجود داتی فقط برامابهاگر است که اه خو کین دیدا امت ت عملی تشکيال در جهت روشن کردن معضالمیاگ کنون هيچ ا تات پس چرتشکيال

ت ان در مورد مسئله ملی و حزب دموکرازماروشنی نظر س انيد ناید، مگر نميداشته اند برگر همه چيز ا اپس چر. )٥٧(ردان دای کردستای در حرکت رفقثيراتن کومه له، چه ازماو سل دیگر که ا سواد ؟ و دههیاین زمينه کوشش نکرده ا کنون در است ، تا روشن ای شمابر

. ردابل خود دا در مقا رآنهار خود، حل ای پيشرفت کات برز تشکيالاهر قسمت

ین اه ید باشد که باین بایی، فکر ميکنم بهترین شيوه برخورد اه ها چنين دیدگادر برخورد بم ریایم و دیگر چيزی ندا گفته اگر همه چيز راست، و اگر همه چيز روشن ا گفت، ارفق

ن ای حل بحرارد، پس براتی وجود دامابها از رفقای ای عده اگر فقط برا ابگوئيم، و ی. ر دهندات قرر تشکيالاختيامل بنویسند و در ا کات خود رار نظرات همت کنند و یکبتشکيال

د ابعاین ا ایدئولوژیک بارزه این مبازی به اشد و دیگر نياه درست باین دیدگا اقعاوید اش . ید بخود بگيردای دیگری بایدئولوژیک شکلهارزه اشد و مبا بشتهاوجود ند

بنویسند و همه ات خود راید همه نظرارند، با قبول داه فوق رائی که دیدگادر نتيجه رفقی اشد که مسئله ا کلی بآن قدر که ا رییاه جهت گيری روشن بگویند و نه فقط اچيز ر

ه اید دیدگاینطور نيست، پس باگر او . ودت روشن شی تشکيالا همه چيز برا حل نکند تار .ز بين ببرندا افوق ر

ن اهمان به پيروزی رایما اب

٢٨/٢/۶٠) ک(رفيق

نایرائی خلق ای فداز چریکهاله این مقارفيق نویسنده

ممکن است رفقا بگويند وقتی ميگوئيم همه چيز روشن است، منظور مسئله ملی و حزب دموکرات و غيره نيست، بلکه جهت گيری .٥٧

که در اينمورد هم بايد به رفقا بگويم مگر حاصل نشست سازمان . سازمان در مورد مسايل استراتژيک و تاکتيکهای مهم روشن است يک گرايش عمومی بود؟ گرايشی که هيچ مبنای تئوريک علمی نداشت، چگونه ميتوان از روشن بودن ديدگاهها و نظرات و چيزی جز

برنامه مبارزاتی سازمان سخن گفت، در حاليکه در اولين کنگره سازمان ما، تنها چيزی که روشن شد، يک گرايش عمومی بود؟ واقعيت نطباق تئوری مبارزه مسلحانه در شرايط فعلی روشن نيست و همه رفقا بايد برای حل اين تضاد اين است که از نظر سازمانی، مسئله ا

. و يا تئوری مبارزه مسلحانه نيستبکوشند و وقتی اين مسئله را مطرح ميکنيم، اين بهيچ وجه به مفهوم رد اساسنامه سازمان

44

هد امقطع خو آن درا رفقا باف نظر مختالامه فوق پی به مرز بندی العه نا مطاهر کس بضح و ا، هم ومالاک از طرف رفقات سرهم بندی شده افختالا آن فخالفی که بر ختالا. برد

ی مرکزیت اعضاز از طرف یکی ا ار آن ب بهای دیگر و جوامه اینک نا. ستاهم مشخص .لعه کنيداجدید مط

:ارفق. شرکت ندهندان رارادایدئولوژیکی، هواتی ارزار مبای مرکزیت تصميم گرفتند که در کارفق

بطه ا در رایدئولوژیکی رارزه اهيم مبا بخواگر ما است، زیرادرست است ناین سيابنظر من ی روشن شدن ان بدهيم نه برازما سآنهای حل مسئله ا و براقعی توده هات وارزا مباب

یدئولوژیکی شرکت ارزه ا در مبار رادای هواید رفقا باحتموقت نآب تئوریک، اهيم نامفقل ان ناراداهو. ستان اراداز نقش هوا ادم درک مز عاشی این تصميم نابنظر من . بدهيم

هيم در ا بخواگر ما: یندها آندی کردن ان و مازمای ساستهای سياجران در ازماو کمک س احتموقت نآموزیم، ادرس بي آن زاهی بدهيم و اگآ آن شرکت کنيم و بهات توده هارزامب

آن ید انيم بلکه بادرستی بده بارمه خود است و برناید سيا بان، نه تنهارادا و هم هواهم مین اگر ا. موزیما بياتيک توده هاز پرانيم ا بتوانيم تا روشن نيست، بدای ما هم که برا رچه

دی ا ما توده ها بان رازمابطه سان، که راراداید هوا باحتموقت نآ بپذیریم، امنطق رئل ان مسار ميکنند در جریار برقا توده ها باتی ر تشکيالانی و یازمابطه ساميکنند، یعنی ر

آن چه ید هر ا باری نمی پذیرد و مایدئولوژیکی مخفی کازه رامب. شنداشته بار داتئوریک قری حل ا برآنهاز نيروی انيم ا بتوا بگوئيم تاحت به توده هاصره بان روشن نيست رایماکه برست اتی شکيالئل تاری ميپذیرد مساچيزی که مخفی ک آن .ده کنيماستفائل جنبش امست افختالاین ا هنوز ان بگوئيم زیرادیگره بات رافختالا فعاللبته من معتقد نيستم که ا

یدئولوژیکی دو ارزه ان در مبارادا مسئله شرکت هواف بختالاروشن نيست، ولی مسئله .ستاوت ا متفمالاکچيز

ناهمان به پيروزی رایما اب

٩/٢/۶٠) ق ( ن ایرائی خلق ای فدا چریکهزاله این مقارفيق نویسنده

):ق(مه رفيق انظری به ن

هر . مطرح کردای را نوشت و مسئله اب به رفقای خطامه ا ن٩/٢/۶٠ریخ ادر ت) ق(رفيق ی ازه اندا این وجود ميشود تا ان نشده، ولی باچند که بطور روشن و صریح مسئله عنو

ست امتوجه منظور رفيق گردید بهتر که بشود دقيقتر اینی اولی بر. فهميدامه رامنظور ن: ید کها نيز مطرح نماهمچنين طرح عملی خود ر. توضيح بيشتر در مورد نظر خود بدهد

مه رفيق چه ميفهميم؟ در از نان ببریم؟ بهر صورت ارادا بين هوایدئولوژیک رارزه اچگونه مب ا توده ها بان رامزابطه سان که راراداهو "... مه رفيق مطرح ميکند که چوناول ناقسمت

ید در ار ميکنند، با برقرا توده ها باتی رنی و تشکيالازمابطه سادی ميکنند، یعنی رامشد و اند درست باين حرف بطور کلی می توا ..."شنداشته بار دا قرئل تئوریکان مساجری

ی ضعن یاید در جریا بئل تئوريک،ار گرفتن مسان قراوه بر در جرين عالارادان گفت هوامی توبطه ان و راصله مطرح ميشود، در چگونه جریاف بالآن چهولی . شندان نيز بازمائل ساز مساست، و گرنه ابطه این چگونه رامه رفيق نيز به افکر ميکنم منظور ن. شدار گرفتن ميبای قراجی به احتيار بگيرند، دیگر ان قرا در جریآنهاشيم و ابطه باید در را باینکه ماصرف گفتن ه ب" پذیرد ری نمیا مخفی ک،یدئولوژیکارزه امب"وقتی رفيق مطرح ميکند . مه نبوداشتن ننو

45

خل ای مختلف در دایده هاید اب: نميدهد کهاین معنی را آیا ؟ستاین به چه معنی این از اصله بعد اف که رفيق بالان مطرح کرد؟ چراراداح بيرون بين هوط در سات رتشکياله بان روشن نيست رایماکه برآن چه ید هر ا بام"يکند که مطرح ماین مسئله راجمله،

ی ا برایده هارزه بين ات و مبافختالاین جز مطرح کردن او " بگوئيماحت به توده هاصرت ایدئولوژیک جز مطرح کردن نظرارزه ا معنی مبصوالا. ن، معنی دیگری نميدهداراداهو

ت معنی دیگری درون تشکيالگون درای گونایده های هم، جز مطرح کردن امختلف برئل ا نظر در مورد مساکت یاوری فآن به جمع اراداست که هواین اگر منظور رفيق ا. نميدهد

بطه ا راعی باجتما –دی اقتصا وضعيت ای سرکوب رژیم، یاز جمله وضع نيروهامعه، اجست، ای ابطه اوری در چه رآین جمع انند ازند و ندابپرد ... و ا توده های مترقی بانيروهی جمع اجرا رموا ما تنهآنهاوقت نآ؟ ستاهی از چه دیدگابطه چيست و ا رینای امحتو

هيم، ایدئولوژیک ميخوارزه ای مبا برا راه ینا اینکه ماکت و نظر ميگردند و گفتن اوری فآت یدئولوژیک تشکيالارزه ان مبا در کورآنهانيم بگوئيم اتوي حل نميکند و نمآنهای ا براچيزی ر

یدئولوژیک، چه ارزه ان، در مبازماین سانند در کليت ا نميدآنها که اچر. ندار گرفته اقرت خل تشکيالاینکه در دامثل . و ترکيب هستندایده هادل ا تبارزه باصری درگير مباعن

ی ارند براء فقط حق داعضایدئولوژیک بکند و دیگر ارزه ان بگوئيم یک کميته بنشيند مباخودمین از ات گفته شده اوری کنند و دیگر برخوردی به نظرآکت جمع ای فین کميته یک سرا

م نتيجه به اتماز اشند و فقط بعد این کميته نبای ایده هان جدل ا در جریایند یاکميته ننمم ات نیدئولوژیک در درون تشکيالارزه ا نميشود مباین نوع برخورد رادیگر . م ميشودعالا آنها ميکنيم و ار راین کان ارادا هواریم با دائما داشد، مابطه با نوع ریناگر منظور رفيق، ا. دانهطق از منار ادای هواوقتی رفق. دام دانجا آن رافته تران یازماشد، ميشود سازم بگر الا

ی سطح ات و درگيریهاهراظنه، تارخاز کار ادای هوارش ميدهند، وقتی رفقائی گزاروست آن قعارش ميدهند، در واگز... ن اراسدارتش و پا ز وضعيتا ادی و یاقتصائل از مساشهر،

ر ادا هویات رفقار گرفتن نظران قرات ضمن در جریی تشکيالا رفقات ميدهند ت به تشکيالراین از ازند و ای خود بپردایده هات و این نظرا تکميل ا، به تصحيح یتارشاین گزاندن ا خوا، ب

. ر دهندادرست قرای نایده هابل اق در مای درست خود رایده هانند اطریق بهتر بتون اراداهو"ین دیگر معنی اشد این باگر منظور ام ميگرد و انجار اینکانطور که گفته شد، اهمیدئولوژیک ميشود، یعنی ارزه ا نميدهد، وقتی صحبت مبار" شندایدئولوژیک بارزه اید در مبابن وردن فالآین ابرابن. ی دیگرایده هایی عليه ایده هازه رارزه نظری عليه نظر دیگر، مبامبوقتی شرکت در . یدئولوژیک نيستارزه ان در مبارادادن هوا، شرکت دن نظرکت و فالاف. شدان مطرح بارادات بين هوافختالاشتن ان گذایدئولوژیک معنی ميدهد که در ميارزه امب گفته تافختالاین نيست که ا منظورم فعالین قسمت دو حرف رقيق که مطرح ميکند ابرابن

ری نميپذیرد، یک ایدئولوژیک مخفی کارزه ایش که ميگوید مبالا حرف قسمت باشود، ب. ت گفته شودافختالا: یدئولوژیک علنی شود، یعنیارزه اینکه مبایعنی . ردامعنی د

دو یدئولوژیکی ارزه ان در مبارادا مسئله شرکت هوات بافختالاولی "ینکه این، گفتن ابرابنینکه بطور روشنی منظور ادرست بوده جز ان) ستاز من ا کيدات" (ستاوت ا متفمالاکچيز

.ده شودایدئولوژیک توضيح دارزه ان در مباراداشرکت هو ن اهمان به پيروزی رایما اب ١٣/٢/۶٠) چ()٥٨(

**************

. ٥٨ . بود که در جريان انشعاب به آرخا پيوستدر آنزمان از اعضای مرکزيت) چ(رفيق : اين توضيح از ماست

46

آن ن حد محدود بود کها بدایدئولوژیک تارزه ان در مباراداز شرکت هوان انی که درکشاکسبل طرح ار ميفهميدند، معلوم بود که در مقادای هواز طرف رفقارش ا به معنی تهيه گزرا

ه درست با مسئله بگویند مسئله بطور صریح و روشن مطرح نشده و گویحضاصریح و ورزه ان در مبارادا شرکت هوا بالفت خود را مخافقت باره موخالاست که خود باهمين دليل

ز ابرا بطور روشن و صریح ا رآنها" ر گرفتنای قرابطه ان و رادر چگونه جری"یدئولوژیک و ارزه ان در مباراداین درک که شرکت هوا ا، باهراظ ميبينيم رفيق مرکزیت اینجادر . نميکنند

ین مسئله ا ا باست، تلویحآنهاتی در بين ت درون تشکيالافختالایدیولوژیک به معنی طرح ان ارادان هواي در ماف درونی رختالان بودند ازمادر سنيکه ا زماین رفقا آیا .لفت ميکندامخ

شرکت ان باش فقتان معنی نيست که عدم مواین بداگر کردند ا و )٥٩(مطرح نکردند؟نی که به اکس آن ماست؟ دليلی که تماشته ایدئولوژیک دليل دیگری دارزه ان در مباراداهو شند؟ ای خود ميتراره برارند، هموان ندایمانيت خود احق

از مدتها قبل از انشعاب ، زمزمه هائی مبنی بر اينکه در بين چريکهای فدائی خلق انشعابی رخ داده يا در حال وقوع است ، شنيده . ۵٩

يکرده و انديشه انشعاب را بوجود متوجه شديم که رفقا از مدتها پيش اختالفات درونی را يکجانبه با رفقای هوادار مطرح مبعدًاميشد، ما .آورده بودند

47

ب ب اانشعنشعاادر مورد در مورد ) ) (!(!يی يی ااهه ریریااريزه کريزه ک

ند نائی نميتواف کذختالاسه آن نا عنوای برده بودند که بپ خود نيزای منشعب گویارفقن دهند اینکه نشای اری و برای محکم کایند و به همين دليل برا توجيه نماب رانشعاقول ه ن ميکنند که بار خود عنوای کا برایل دیگری رد، دالپذیر بواب نانتجا اقعاو اب گویانشعا

ن ا عنوا بادهاز رویدارشی این گزادر . ستا" ن دیگر اوای فراریهاریزه ک" زمره زان اخودششکنی رار مرکزیت جدید کا در کابت کنند که ماهند ثا ميخوارفق" ناوای فراه ریاریزه ک"

ز مسئوليت ان رفيق فال: بطه مطرح ميکننداین را هم در ار" اه ریان ریزه کآ"ميکردیم و ... کرد و ار ران کنی، فالز زد، فالان سرباز رفتن به کردستان رفيق فال. ع کردامتنامه اخبرننيم و ازم ميد غير الای راریهاریزه ک آن و برخورد بهاهثین نوع بحارد شدن به ا وام

ریزه " آن ه درئل دیگری کاحه و مسئل مطروامس آن ماین فرض که تما قبول اپيش باپيش است که رفقان شکلی اممکن بود بگویند همگی درست و به هم" رن دیگاوای فراریهاک

احق یه ئی بان کمونيستی وقتی رفقازمار خوب مرکزیت یک سامينویسند، ميگوئيم بسي علم حتی الفت ميکنند و بای مرکزیت مخا و عملکردهاستها سيا بابجا نا یاحق، بجان

ی اعضاکثریت ائی که اه حل چيست؟ رفقازند، رافرا بل مرکزیت، بر میان در مقاطغيتيک ادموکر-ليسمانتراز مفهوم ساشتند درک درستی ا دادعا دند وا تشکيل ميدامرکزیت ر جنبش ن قدر ات گرارکسيسم و تجربياصول ما آیا یست ميکردند؟ارند چه ميبادر دست د

که ئیاست؟ رفقاین مورد عرضه نکرده ای در ا تجربه نی هيچ رهنمود واکمونيستی جهنستند و انستند، نميتوا ميداز خود راد انتقاد و انتقاهميت امفهوم و " اف مبر خال "اگوینند و ا خوادی فرانتقاول به یک جلسه ا در درج اطی راح خصطالای به ارفق آن یستانميبن ازما در سا راتيک رفقام دموکریست حق مسلار دهند؟ نميبا مورد بررسی قرائل رامسع کنند و بعد مگر از خود دفات مرکزیت اماتهابل ازه دهند در مقاجان ایشایت کنند و به ارع طی قيد نشده بود؟ ای خان چگونگی شيوه برخورد به رفقازمامه ساسناسادر ی ابر اقاتفاند که ان کرده ا هم عنوای رامسئله " اه ریاریزه ک" آن ابطه با در رارفق

ی توجيه ان برای مهم شاه هاز تکيه گایکی ری نيست بلکه ا ریزه کا تنهن نهاخودش .ناخه تهرامسئله ش: شدان ميباش صولیاب غير انشعا

48

""ننآآئل مربوط به ئل مربوط به اان و مسن و مسااخه تهرخه تهرااشش""

ل ئا مسابطه بار در را هر با رفقا باقعی مات وافختالام يدان داین نشاز انطور که پيش اهمز اسخ به یکی ا پابطه باول در رار اب. فتامعه مشخص شده و ّحدت ميياتی جارزامب

ی، تارزاتی رژیم و تعيين خط مشی مباهيت طبقات جنبش یعنی تعيين ممهمترین معضال حرکت یکابطه بار دوم در راب. آمد به وجودی مشخصیاه شده و مرزبندی ت روافختالا

صل ا ا بافق هر دوی ماکه عليرغم تو) لا جبهه شمیشاگش(ل انی در شمارتبزادسته پن ا به جریابطه با در راو خود ره آمد مشخص درمالاکصورت ه باه ف دیدختالاموضوع

تی ارزامه مباین موضع و تعيين برنال بر سر ایدئولوژیک فعارزه اختن یک مباندا نياختن یاندائی انهر هم تشديد اين با. ميدانجابين ات فی مافختالاده و به تشدید ان دان نشازماسسخ به ا پابطه با در رتورد، درسال خود ا به دنبابی رانشعا که ا و رفقات بين مافختالا

یطی که ادر شر. ختا س آشکاراو خود ره آمدمعه پيشاتی جارزائل مهم مباز مسایکی تی ارزامب یک وظيفه انهت" لاجبهه شم"گشودن آیا ین بود کها صحبت بر سر ان مادر مي

ریخی بوقوع ميپوست، ات تمعه تحوالان، در صحن جازماتی سارزایف مبا وظهمه است یاه پيش باز مدتهایعی که اوق. منجر گشت۶٠ل اد سا خرد٣٠یع اتی که به وقن تحوالاهم

ت؛ و پيوسبه وقوع می آن جا واینجا در ا و درگيریهتاهراظتت وسيع و اضاعتراصورت ليسم امپریابسته به افته بود؛ و رژیم وان رژیم شدت یا مزدوراعتر بی وسيحر در سطاینبا

ه از سپاشده خود، يرجان اراقدان و چماقوکشان و چاشاوباوه بر می عالسالاجمهوری ت به شدیدترین شکلی اضاعتراین موج ای مزدورش نيز در سرکوبی ان و کميته هاراسداپند هر جه بيشتر ا بتواخته بود تانداه ا بران رای عرمالاکنه و ار وحشياده مينمود و کشتاستفا

ز هيچ این هدف ای رسيدن به اید؛ و برا نمامعه حکمفرما در جای رعب و وحشت رافض وظيفه ائی که تنهاز رفقادسته نآی اعی براوضامسلم بود در چنين . نميکردابایتی اجن، ئلان مسارخورد ب، ضرورت بتلقی نميکردند" لاگشودن جبهه شم "اخود رتی ارزامب

ین دوره اریخی ات تارزال در مباو ضرورت شرکت فع آن بلاضرورت موضعگيری صریح در مق بعلت اری که مادای هواده هانواخ آن .تر مطرح بود ماهميت هر چه تما ات خلق، بارزاز مباسر ميبردیم، هرگز ه باه آن جا ن درازم نآی تيمی خود در انه هادن خاز دست دا چه اسر ميبردیم و به بی با در چه تب و تاروزه آن دراهند کرد که ما نخوموشافرچگونه سعی . ش ميکردیمت تالمعضال آن سخگوئی بهای پاس مسئوليتی براحسا

و ز پيش هم معلوم ائل فوق که ا مسابطه با در ران رازمابی سنقالاميکردیم موضع کن ار سادای عضو و هوام رفقم کنيم؛ چگونه کوشش ميکردیعالامعه اج بود به مشخص

چه اولی رفق. ندهی کنيمازمات سارزاین مباتر در لای نقش هر چه فعایفای ا بران راتهرن اراداء و هواعضایست نقش ار گرفته بودند و ميبان قرازما در مرکزیت سآنهاميکردند؟

خود در آنها. دزنا روشن سا رآنهات معلوم کنند و تکليف ارزاین مبا اطه ببا در ران رازماسو در . نميشنيدندا نميدیدند و گویی چيزی راشتند، ولی گویی هيچ چيز ران حضور داتهرت ارزا مباینهانه ميگفتند ائی و تبختر روشنفکراعتنا بی اذ موضع، باتخای ا برار ماصرابل امق

يکه در لادر ح(تی صرف کنيم ارزای چنين مبا برانيم نيروی خود را نميتواست و مازودگذری ر گرفته شود، بطور خودبخودی صرف شده ایست و ميشد بکامر، نيروئی که ميباقعيت او

این درگيریهانه در ان بطور وسيع و دليرازمان پرشور سارادای عضو و هوایعنی رفق. بودو وقتی ) نمودندایفا مؤثری مالاکت نقش ارزامب آن ليزه کردنادیکاشتند و در راشرکت د

در آن قدر ارفق(سی بودیم، ا سي آرامرافع کا مدا ماقعاو ميشد گویی که دان زیام راصرا) ن شده بوداورشان هم بار خودشانگاميده بودند که ان" راسی کاسي "ا ران خود مامي

بل یک شور و ا در مقاوخرده بورژ. ستاری اسی کاین هم روی دیگری سياميگفتند

49

ین که ا صحبت ميکردند و ات روستارزاهميت مباز ا ای ماو بر. ه آمدنان زودگذر به غلياهيجین ا صالا مطرح ميکردند است و یاتژیک استراه ایگا پاست روستافته گرفيق مسعود

ست، اکميت اح حارزه بين دو جناکميت نيست، بلکه مبا عليه حات توده هارزات، مبارزامبر اصرا ار که باداهوی ا و رفقار ماخره تحت فشالاولی ب. ستا خمينی ارزه بنی صدر بامب ۶٣ره اميه شمعالا(ی نوشتند اميه عالا ان بودیم؛ رفقازماز طرف سا موضع ذاتخان اهاخو سطحی مالاکهم بشکل نآت اضحای کلی که به توضيح وا محتواب) ١۵/٣/۶٠ریخ ات

ت مردم ارزای پيشبرد مبا هم بر-صورت کلیه حتی ب–خته بود و حتی یک رهنمود اپرد .دعرضه نکرده بو

.ده شده بودائه دارای مشخصی اه مودرهن آن ی نوشته بودیم که دراميه عالا خود ام. معه پخش کنيمادر ج آن تصویباده بودیم که بار دار مرکزیت قراختيا در اميه رعالاین ا

ده ای پيا برازم رندهی الازما نيرو و سآنکهطر افقيم ولی بخاميه موعالا متن ا گفتند بارفقت قولی در حقي. پ شوداميه بدون رهنمود چعالا آن ریما در دست نداه نمودره آن کردن

ميه عالا خود ا مالذ. داز دست ميدا ارزش خود راميه بدون رهنمود مشخص مفهوم و عالاین بود که ان هم ام دليل. ختيمان منتشر ساخه تهراشچفخا ی امضا ا بالذکر رافوق شته و اندهی دازمار، سادای عضو و هوارفق توجه به نيروی ان با تهرحقل در سطاحدیی که ان روزها در همقبالگر چه اميه عالاین ا. گسترش هم ببخشيم آن رانستيماميتو

د ا خرد٣٠ز ا خود حمل ميکرد نوشته شده بود، پس ا باتی رارزائل مباز مساری اهر یک ب . منتشر گردید و دیگر خيلی دیر شده بود

تی دست زده عمل غير تشکياله ن باخه تهراشچفخا ی امضا ا بميهعالاوشتن نا با مایآلفت اميه مخعالا آن یا محتوای مرکزیت بانطور که گفتيم رفقا هموالاهيچ وجه، ه بودیم؟ ب

آن رانتشا الفت خود با دليل مخازم رندهی الازماشتن نيرو و سا نداصرفنکرده بودند و ازه راجاین ان ازمای دیگر ساخه هانند شان هماخه تهرا شانياميه ذکر کرده بودند و ثعالا آن اقاتفاو . ن دهدازما سای خود راليتهادر کند و فعاميه صعالا شت که خود مستقالاد

ميه به عالار وزه صداجا امشخص همين مرکزیت جدید تصریح کرده بود و قبال اموضوع ر .ده بود ا دان راخه تهراش

تی مهم مطرح شده بود؛ ارزاکنون یک مسئله مباتيم ین گفاز انطور که پيش ا هم...ولی درامعه سرنوشت خود رار جافشات و ام طبقاشت و تمان داقعيت جریای که در وارزه امب

ص خود اخخورد برا و هم رفقاجرم هم مال. ندیشيدندارزه مياین مباتيجه نميدیدند و به آن زودگذر و بی ات رارزاین مبا ارفق. د روشن بومالاک اه مرزبندی. شتيمارزه داین مبا ا بار زم نمی الات رارزاین مباو شرکت در آن نه نسبت بهالا و برخورد فع)٦٠(هميت شمردها

خير ال اتی که در طی دو سارزا مبارزه باین مبار اهميت و با که ميگفتيم ام. ردندمششرکت آن نه درالاست فعا ضروری احتمید و اب. ستاتر ار فران بودیم بسياش هداش

ین دو ا. ریما دار آن ز هم وظيفه شرکت دراشند بات زودگذر بارزاین مباگر حتی اکنيم؛ چه دو ان مازما در سا ميطلبيد و حقيقتاوتی را در برخورد عملی متفامرزبندی مشخص مسلم

.شد آن انوع برخورد بز صدور به موقع انع ای مرکزیت مانه گيریهاینکه بهای ار و برای تسریع در کان براین زمادر ن اخه تهرا ش– چفخا ی امضا اميه بعالار انتشار اميه نگردد، تصميم گرفته بودیم بکعالادت اختيم، مربوط به شهاخير خود منتشر ساز تصميم ای پس اميه عالاو . مه دهيمادا

حق ام گفتند شا به مابطه رفقاین رادر ). ل تبریزان فعاراداز هوایکی (ذری آسمر ارفيق تبریزرادای یک رفيق هوا برنا تهرخها ش–ن ايرائی خلق ای فداريکه چبه عنوانشتيد اند

منعکس شده ، بعد از کامًالکه مقدمه اش توسط رفقا نوشته شده ، اين نظر " گوشه هائی از سرکوب رژيم " در جزوه مازندران . ۶٠

.انشعاب ما نقدی بر آن مقاله نوشتيم که اميدواريم در آينده آنرا منتشر سازيم

50

ولی . )٦١(شدابچفخا ی امضاید به اميه مينویسيد، بعالاگر او گفتند . در کنيداميه صعالا شده ا متخصص مخدوش کردن مرزها که گویآنها. ده بودافتا انه خوبی دست رفقادیگر بهدر اتی صارزائل مبامس آن ابطه بای که در راميه عالا(ميه قبلی عالامورد کنون در ابودند

ی ان بلکه در بين رفقازما یعنی نه فقط در درون سادر همه ج) ١ره ا شم-کرده بودیمت اثبای اتی بوده، و برر غير تشکيالاميه کعالا آن دند که صدوراین طور جلوه دار اداهو

سمر اميه مربوط به رفيق عالاری روی ات محکم کهرت دیگر به جاعبه باحرف خود و ی )٦٢(.ذری تکيه ميکردندآ امورد نوشته شده دقت کنيم ميبينيم رفق ینا در ادهاز رویدارشی اگر به مطلبی که در گزا. ستاخه بوده این شایف ان جزء وظاخه تهرای شامضا اميه بعالار نميکنند که نوشتن انکا

ناخه تهرایف شا وظاسبی باهيچ تنفت که ار یانتشادیگری ی اميه هعالا"بلکه ميگویند آن و" ده شداکن تبریز دار شهيد سادای هواز رفقای یکی ای که براميه عالاشت مثل اند

ر انتشامعه اخير جادث ا حوابطه با در رای نوشته شد تاميه عالا"هم که مينویسند جا گر چه علت رد کردن ). ستاز ما ا هکيدات(." رد کردند اميه رعالاین اکثریت مرکزیت ابد، ای هم این رال ارند ولی بهرحاقی ميگذاروشن با نا مسئله را توضيح نميدهند و عمدان راش

)٦٣(.ستانبوده آن یفان جزو وظاخه تهراز طرف شاميه عالار انتشانميگویند که ا باتی رئل درون تشکيالا مساع مطالاز خيلی وقت پيش، بدون ا که ادر هر صورت رفق

ن ارادا شرکت هوال که باز خيلی وقت پيش در عين حاشتند و ان ميگذار در ميادای هوارفقی ا به رفقات رافختالانبه الفت مينمودند، بطور یک جالم مخایدئولوژیک سارزه ادر یک مب

ب انشعاز ضرورت ا ا بودند و دیگر علن آوردهنه خوبی بدستاینک بهار ميگفتند، اداهو .دندصحبت کر ابودند، ولی مگر رفقه آمدبه تنگ" ناوای فراریهاریزه ک"ز ا ای مرکزیت گویابلی، رفق

لی اع یاب کنگره، شورانی در غيازمان سارگاترین الامه باسناسانستند که طبق انميدن ابه فکرش آیا جعه کنند؟ا مرائل به شوراین مسای حل استند برا نخواچر. ستان ازماس

ی تشکيل ا برالی راع ریای شواعضاکثریت ا دعوت انکرد پس چرگر اخطور نکرده و تی ساربه آیا .ن نوع رد کردنداز همائلی ا جهت بررسی مسا شوردهالعافوق جلسه ز تشکيل جلسه ا انستند، پس چرامحق ميد" ناوای فراریهاریزه ک" آن نا در عنواخود رده و رسمی العا تشکيل جلسه فوق یا برار ماصرابل اع ورزیدند و در مقامتنا ا شوررسمی بيخود ارد، شورازم ند الامی شورا نظ-سیان سيازماین قبيل که ساز اتی ا کلماشور

...ندند و ان رازب ليده، برا ما پوراميکند، شورین نتيجه ا به ان مازمای ساکثریت رفقا"ن مينویسند اوای فراریهاریزه ک آن ز ذکرا پس ارفق

نع پيشرفت انی هستند که ميکوشند به هر نحوی ما فرصت طلبدافراین ارسيدند که )ر.ا.گ( ". گردندان مازمابی سنقالاتيک اپر

– هائی از طرف سازمان منتشر شد که همگی با امضای جريکهای فدائی خلق بوده و همه را هم ما نوشته بوديم پس از آن اعالميه. ۶١

ق بهزاد مسيحا و اعالميه مربوط به مادر انقالبی، شهيد روح جمله اعالميه مربوط به شهادت رفي از –البته با اجازه و تصويب مرکزيت .انگيز دهقانی

ديد قيامی دارد، ١وش کردن مرزها متخصص شده بودند، در آستانه انشعاب شايع کردند که اعالميه شماره در مخدواقعًارفقا . ۶٢موضوعی که ما بعد از انشعاب هم نفهميديم چرا؟ کجا؟ حاال ديگر مسئله اين نبود که آيا ميبايست يا نميبايست در آن مبارزات با

اعتقاد به پيروزی انقالب از ( که آن اعالميه با ديد اعتقاد به قيام نوشته شده بود بلکه مسئله اين بود. رهنمودهای مشخص شرکت کنيم . و نه با ديد اعتقاد به جنگ توده ای طوالنی) طريق قيام

در ضمن به اين ترتيب اينطور جلوه گر ميشد که گويا اکثريت رفقای مرکزيت با محتوای آن اعالميه مخالفت کرده بودند و گويا ما . شاخه تهران منتشر کرده ايم–ا خف اين مسئله، آن اعالميه را با امضای چعليرغم

اين برخورد در عين حال که بوضوح نشانه يک برخورد اپورتونيستی است نشانگر اذعان تلويحی رفقا به اين امر است که شاخه . ۶٣ .تهران کاری خارج از وظيفه تشکيالتی خود انجام نداده

51

شتند؟ ان گذاطی در مياح خصطالای به ا رفقا بانه خود رايجه مشعشین نتا ارفق آیا ولیهمين ه ب"فی بود ای رسيده بودند، کان نتيجه اهمينکه خود به چن". وجه هيچه ب"نه خير ید ا شانده شود تاره شود، سوزادمل چرکين پ آن م تصميم گرفته شدانجا سرجهت

رو به ان مازمان ساتوارد پيکر ناه خود داهمره ین عمل بام درد و رنجی که اعليرغم تمميده شده، اطی، دمل چرکين ناح خصطالای به اکنون رفقا) ر.ا.گ". (مت برودبهبود و سال ...شده بودیم "! تصفيه" دیگر اند، بله، منده شداره و سوزاحت پاو خيلی ر

بر ميشمردند و ا رائم ماجر اقل، حضوراگر حدار ممنون ميشدیم، ای مرکزیت بسياز رفقا امری ای برگزاش بر در بحبوحه تالا، ولی مم ميکردندعالا ا به ماورض حار" ناتصفيه م"حکم

ن رسيد و ا؛ به دستم" تصفيه" ر حکم ادای هواز طریق رفقان اگها بودیم که ناجلسه شورشی خستگی تالام و بانرژی تما ا با و هم رفقاحد هم مان وامتوجه شدیم در یک زم

رک ا در تداب بودند و مانشعارک ان در تدایشا. یماوتی ميکرده اتی متفارکار تداکو پذیر دان .لیاع یاری جلسه شورابرگزر نيست و مرکزیت ابی در کانشعا گر چه گفتند،ا. ب کردندانشعا ادگی رفقاهمين سه ب

د غير این سخن، زیان در گفتن ایشالبته ا. (ستان تصفيه کرده ازماز سا ادی رافراجدید ی ان کودتایشاقعی حرکت ام واب نکردند و نانشعا در حقيقت امحق نيستند چه رفق

ین و زا تکيه بر موافهمند تصفيه بی ست که نماین ا این رفقاه افقط گن. ستاتی تشکيالو هنوز درک . صولازین و این مواشتن ا گذا زیر پاتی معنی ميدهد و نه بصول تشکيالا

حرکت نميگویند تصفيه کردیم، ميگویند آن به. رندا داص خود رار خات باخره کلمالانميکنند بد و از دست دا اتی رسميت خود رتشکيال ین عمل غيرا ال مرکزیت بابهرح. کردیماکودت ! ر کرداتبعا بی اخود ر

" ناوای فراریهاریزه ک" آن بينيد عليرغم همه د، میتوجه کني " ادهاز رویدارش اگز"گر به این مسئله که از اصحبتی . ن نيستان در ميازمالی ساع یاز نقش شوراهرگز صحبتی

ی ای برا به جلسه ای رسمی مرکزیت رامه ان، طی نازما سعالی یاشوری اعضاکثریت این صحبت از ا. یدان نمياميه ندند با خواز جمله چند موضوع مشخص فرایلی ابررسی مس

ن دو ازمالی ساع یاکثریت شوراذیرفتند، ی پ نماین دعوت را ها آننميشود که وقتی ز مرکزیت ای مرکزیت تعيين کرد و باز رفقا یکی ای گفتگو باز خود برایندگی ا به نمارفيق ر

)٦٤ (...دع ورزیامتنادو رفيق آن ات باقز مالا عثائل باین مساختن به اپرد. يل سخن بگویندصبه تف آن زاری نيست که ا ریزه کاینهابله مه اسناسا چگونه اتر معلوم شود که رفق ماح هر تمو وضان و باميشود که به عيآن ابی رانشعاتی، زین تشکيالاشتن موا گذا زیر پا مردود شمردند و چگونه فقط بانی رازماس

. تحميل نمودندان مازمابه س

انگار در صدد جمع آوری امکانات برای خويش و جذب عناصر بطور غير ايعالی سازمان متوجه شد که رفقا شورزمانيکه اکثريت . ۶۴

موجه بسوی خود ميباشند، و با توجه به يعضی حرکات اکثريت مرکزيت که در آن اشکال ميديد، و با توجه به اينکه اکثريت مرکزيت از یاره طبق اساسنانه سازمان اکثريت شوالبت( بود، تقاضای شکيل جلسه فوق العاده نمود عالی سرباز زده یاارائه گزارش ماهانه به شورعالی سازمان چنين قيد شده بود که دستور جلسه فوق العاده عبارت از یاردر دعوت نامه اکثريت شو). ا داشتعالی سازمان چنين حقی ر

: علت عدم پيشبرد مبارزه ايدئولوژيک – ١ ر برای جبهه شمال عدم پيشرفت کا– ٢ عدم ارائه گزارشهای ماهانه مرکزيت به شورا، از آغاز کار مرکزيت تا کنون– ٣ بررسی کار خبرنامه– ۴کيل اين جلسه شديم ولی رفقا شمصرًا خواستار ت فرا رسيد، ما شورای عالی موعد جلسه رسمی بعدًا به اين دعوت توجهی نکردند، – ۵

عالی سازمان یاروقتی اکثريت شو... ورا ماليده و پ نظامی شورا ندارد ، شورا –گفتند سازمان سياسی . انستندديگر کار را تمام شده ميد حسنه ای با رفقا داشتند مامور کرد که به نمايندگی از کامًالخود را با چنين وضعی مواجه ديد دو نفر از رفقای عضو شورا را که رابطه

باالخره چند تن . ق امتناع کردنديا به بحث بنشينند ولی با کمال تعجب باز رفقا از مالقات با آن دو رفطرف اکثريت اعضای شورا با رفق. ار رفقا بطور غير رسمی و هر يک فردآ تقاضای مالقات با يکی از اعضای مرکزيت که در حقيقت رهبر اصلی انشعاب بود، نمودند

.ر از کار گذشته بود ديگر کامتأسفانهولی . اينبار تقاضا پذيرفته شد

52

گيری پرولتریگيری پرولتریييئی و پئی و پااوون خرده بورژن خرده بورژااعصيعصي

د بين خلق و ضد خلق، در ارزه حاکش مبا، در کشدا خرد٣٠ز اطم بعد ی پر تالادر روزهبسته هر چه ا وبورژوازیتوری اهریمنی دیکتاس ميکرد سلطه احسایی که خلق اروزه

نجيری زن انه سگاثر هجوم وحشيایطی که در ادر شر. وسيعتر مستولی ميگردد آن رانتظارج نشده و چشم از صحنه خا عقب نشسته ولی هرگز اليسم ، خلق موقتامپریا

53

ن ازمان زنجيری ساین سگا ابله با جهت مقا رآنانن انرژی بيکرابی بود که نقالانيروی تی اهيت طبقابی مارزیائی خلق در ای فدایطی که همه پی ميبردند چریکهادهد، در شر

گفته بودند، انيت رارشيست نبوده و حقانآ نرفته، امی به خطسالارژیم ددمنش جمهوری ، در شتندایش ميگذا به نمای خود راریه ورشکستگی تئواه پورتونيستایطی که ادر شربی خویش نقالای ایست و در پرتو تئوری و تحليلهائی خلق ميبای فدایطی که چریکهاشرن ا جریانی که مشترکاکس (ا م، کنندایفاین دوره ارزی در انستند نقش باعه ميتوماز جا

آن اگر رفقاری بودیم؟ امشغول چه ک) بودیم آورده به وجودز نوا ائی خلق رای فداچریکهینطور ا که ا نميدیدند، مار آن ميده و ضرورت شرکت دراهميت نا زودگذر و بی ات رارزامب

ن انستيم بسا نميتوام. گرفته بودابی فرنقالا خشم ان رام ودم وجافکر نميکردیم تمزه بدهيم ضد خلق بهر شکل که دلش اجازیم، اح صبر پيشه سصطالا به اه پورتونيستا

رزه ان مبانستيم در جریانميتو. ر دهدا مورد هجوم قرانه تر خلق راهد و هر چه وحشياميخوز پيش همه ا سلطه سر نيزه وسيعتر ه کهاگ ن آشيم واره گر بابين خلق و ضد خلق نظ

ی به الب تئوریها در قا ترک گوئيم و چنين خود رارزه راز ترس صحنه مبا گرفت، ا فرار راجدگی امآنه کرد، خلق ارزه مسلحال دیگر نميشود مبارکسيستی بریزیم که حاح مصطالاآن بله ...ه شدند اگا کرد و وقتی همه هاگا ا راسی توده ها سي آرامرا کاید با بابتدارد، اند

ارد ميشویم و خود را ریختند، وها نابان مسلح، مردم به خيازانبات جارزا که در پرتو مبگاه تی ارزامب" نادرخش"بقه ا سآن گاه آن د ميکنيم و دراکف قلمد ن برارزین جامب آن مرهزز ا

ئی خلق ا فدیار چریکهافتخاسه پر ز سالا انه، م. هيم کردا خوای خود دست و پاهم برر دیگر اکنون یکبا )٦٥(.لی بودان خار گرفته بودیم، دستمایط سختی قرا در شرا م...بودیم

صفر آن زاین صفر اگر چه ا. ميکردیم آغازز صفراره ایست دوبابه صفر رسيده بودیم و ميبب رانه تجابود، به پشتوه آمد به وجود۵٧ل ان در سازماپورتونيسم در سالبه غ ا بقبالکه

ین ا در ارفق آن و هماهم م. شتار داتری قرالادر پله ب آن زاصل ای حاگذشته و درسه .دب شده بوانشعار و توضيح مسئله ادای هوا رفقار بای قراجران ارماکثر کال احواع و اوضا

یطی که هنوز خود نيز ایست در شرا ميبام. شتندازی دا موقعيت ممتا هم رفقاینجادر ب بی انشعاشتيم به شرح چگونگی اب در دست ندانشعاچگونگی ز املی اجمعبندی ک

ریزه "ف و ختالاح سه صطالابه آن ناز ميا. حت بودا رار رفقاولی ک. ختيما ميپردامسمیش اگش"ی ان برازما ستناامکا هینکا برجسته ميکردند؛ اکنون یک چيز را" ن اوای فراریهاک

ب شده انشعا ار که چرادای هواب رفقاین در جوابرابن. بودآناندر دست " لاجبهه شم ان بادیگر آن ل هستيم وایش جبهه شما معتقد به گشام: ینطور مطرح ميکردندا امسئله ر

سواالت ان و یارادابل تعجب هواو در مق. ندار شده اسی کا سيآنها. لفنداین مسئله مخا مطرح ميکردند ولی ار" ناوای فراریهاریزه ک "اه با همراتی بی مسمافختالا آن ،آنانبعدی ورند، به اسر در نمي آن زات گيج شده و افختالا آن زافی احد که ر که دیگر بادای هوارفق

ین ان اش لار ميرسيدیم، سوادای هوا به رفقا ماهر ج. ميچسبيدند" لاجبهه شم"مسئله ی ام برزت الانامکا از کنيد؟ ميگفتيم ما ل باهيد جبهه شماميک ميخوا، کدآنها ا یابود، شم

ی اغلب رفقاولی . ستا میيداتمورد " لاجبهه شم"یش اگر چه گشاریم، ا ندار راینکاز اب" لاجبهه شم"خره الاز ميپرسيدند با نميفهميدند و بان رامکاشتن ار معنی نداداهو

". ر حقيقت شده بوداتيک معياپر "... نه اميکنيد یندید اک" لاجبهه شم"م نویسی در ای نا بران رارادا هوعمال این بود که رفقامگر نه

ریخته ميشد، " لاجبهه شم"ت ارکاخرین تدان ارادا کمک هوا بعمالینکه اميکردند، مگر نه ل هستند اتيک جبهه شما مشغول پرعمال آنهائيد ار حقيقت نيست؟ بفرماتيک معيامگر پر

" لاشمئی جبهه ازگشاب"فقط ميگوئيد " تيکیاپر"شتن چنين ا بدون در دست داولی شم

عليرغم دست خالی بودن بالفاصله پس از انشعاب چند طرح عملياتی ريختيم که در يک مورد به انفجار بنياد شهيد منطقه نارمک . ۶۵

در کردستان مخصوصًا. در تهران ، بندرعباس ، اصفهان و شهرکرد و در کردستان عمليات مسلحانه ما گسترش يافت بعدًا. موفق شديم .عداد عمليات مسلحانه ای که بعد از انشعاب و تحت شرايط ياد شده انجام داديم ، بسيار بيشتر از تعداد عمليات قبل از انشعاب ميباشدت

54

ب انشعابت کنيد که اهيد ثا ميخوامارند، و تما دآنها دیدی که است، ولی نه با میيداتمورد .ستامحکوم

ی اغلب رفقابخصوص . نه شدندان رواگر بانشعال ار بدنبادای هواکثر رفقاین ترتيب ابه انه باراکا و ریهمزّورانی ا شيوه هانبه و با یکجاب رانشعان مسئله اش ن که مسئولاکردست خود، ا بآنهاز کردن اوآ هم ابتدان، ارادا نزدیکترین هوا بابتداطرح مسئله . مطرح کردآنان

لبته ا... ن بردناراداهو آن دافرا در بين نزدیکترین ان مسئله راراداین هواز طریق اسپس گر چه گفته نشد . ر نفر مطرح شداکثر چها حداصورت تصفيه دو یه بابتدامسئله هم

ل اج ینا است، بان منظور اپورتونيستی هما امان صریح ا ولی تصفيه خود بياکودت بطی تصفيه صورت گرفته، بخصوصاس چه ضواسا نپرسيد که بر آنهاز ا کسی نهاسفاتم

ب آنه برخوردی غير مسئوالاموش کرده بودند و با فرانی که گوئی تفکر و تعمق راراداهوآن ا نسبت بمان راش ن چون موضع مسئوليآنهاکثر ا اما .)٦٦(ن ریختنداگر بانشعاب اسيآبه .ب شدهانشعان امزا ميگفتند در ساشتند همه جاند

شت و حتی ا ندارش رانتظائيکه هيچکس اد؛ جابی رخ دانشعا ان مازمابدین نحو در ست انای جریات بی مسمابانشعا که خود در مورد ا نميکردیم، ما هم تصورش راخود م

ن اش تابانشعا در توضيح ا رآنهار ایل بی مقد ميکردیم و دالسی صحبتامختلف سي که در جنبش کنونی آن چه : "گفته بودیم " ا رفقاسخنی ب" در مثالبرميشمردیم و

ار ینان ا ميتواما. ستاز یکدیگر ا ها نازما و ساه تی گروهئی تشکيالاست جداچشمگير بيک . شی نميشوداهی ناقيق دیدگز یک مرزبندی داتی ئی تشکيالاین جداد که ان دانش

ن از بحرای از جنبش کمونيستی نتيجه ائی در سطح وسيعی این جدان گفت امعنی ميتونی بين ار یکسای بسيادهاسی، بنيایدئولوژیک و سياز نظر ا آنکهل او ح. ستابط ارو

ی اهتی، دسته دليل تشکيالابط تيره ميشود و به دهها روابتدا. ردای مزبور وجود داگروهه ."یند آمی بر آن فه نظریا کردن لفا ميشوند؛ بعد در پی پيداز یکدیگر جدا ها نازمادرون س

یی اه ییاروشن ا توجه به نار شده بود؟ بانی تکراستان دا چن، همان مازماکنون در سا ایآسی دیگر مطرح بوده ای سيان و نيروهاراداز هواری ای بسياب برانشعاین ا ابطه باکه در ر

ز بين ادليل ه ب بانشعا تصور ميکنند اه بعضی. سخ مثبت ميدهندال پاین سواه ه باگولی ه آمد به وجودنازمابط در درون سا و تيرگی روا و رفقانه بين مای رفيقارفتن حلقه ه

آگاهی اين رفقا باعث اتخاذ چنان موضعی از طرف آنان شد ، ولی اين بهچيوجه از بار انتقادی که در اگر چه بی تجريگی و نا. ٦٦

عظيم مسئوليت راين رفقا برخورد شايسته يک هوادار چريک فدائی خلق را که همواره با احساس با. ارد است، نميکاهدرابطه به رفقا وانقالبی بر دوش ، مواظب هر حرکت و هر اقدام عملی خود و سازمانش ميباشد ، از خود نشان ندادند ، در درستی يا نادرستی

مطمئن شوند ما مخالف گشودن جبهه شمال ، هستيم ، واقعًاخود نيانديشيدند و بدون آنکه موضعگيری خود تعمق ننمودند، به عواقب کار جبهه شمال " آنها حتی بدون اينکه در صدد برآيند نظرات ما را نسبت بمسئله . جانب رفقايی را گرفتند که ما را عناصر مخرب ميناميدند

. تنها گذاشتندمشکالترفقای خود را با باری از و خود نفس انشعاب دريابند ، سازمان را ترک گفتند و " گاها رفقائی از اين دست که اينک انشعاب را محکوم مينمايند، عنوان ميکنند که اگر هم ما بی تجربه و ناآگاه بوده باشيم باز انتقادش به

عنوان ، عاجزانه به تبرئه خويش ميپردازند اگر چه اين سخن رفقا چندان دور از واقعيت نيست ، ولی رفقا با اين . خود سازمان برميگرددآنها فراموش ميکنند که در مکتب چريکهای فدائی خلق اولين چيزی . و بجای يک انتقاد از خود کمونيستی به ورطه ليبراليسم در ميغلطند

آنقدر هم ناآگاه و بی واقعًا که آنها فراموش ميکنند." شرط صداقت انقالبی ، برخورد جدی با مسائل است " که آموخته بودند اين بود که آنها کسانی بودند که در شرايط محاصره چريکهای فدائی خلق از طرف اپورتونيستها و در شرايطی که وسعت و قدرت . تجربه نبودند

د و سازمان چريکهای فدائی خلق از طرف يک رهبر اپورتونيست و سازشکار وسيله نابودی راه چريکهای فدائی خلق قرار گرفته بويسم ، به شجاعت سياسی شرايط بگونه ای بود که هوادار چريکهای فدائی خلق شدن احتياج به آگاهی کمونيستی ، به شناخت نسبی اپورتون

داشت با برخورداری از اين خصال راه خود را از ميان تمام پيچ و خمهای سر در گم برگزيده و به هواداری از چريکهای فدائی ...و نه ، قبل از اينکه سرچشمه اتخاذ چنان موضعی از طرف اين رفقا عدم آگاهی يا بی تجربگی بوده باشد ، ناشی از . ودند خلق برخاسته ب

ليبراليسم آنها بود ، ليبراليسمی که هنوز دست از سر آنها برنداشته و آنها را وادار ميکند خود را موجودات معصومی بپندارد که گويا از پس آن رفقای هواداری که همچنان با سازمان ماندند و بخصوص آنهائی که در . به تشکيالت جديد اميد بستنددست انحرافات گريخته و

روزهای سخت با زحمات بيدريغ خود ياور سازمان شدند و با صرف انرژی انقالبی ، سازمان را از چنان رشدی برخوردار کرده اند که .بوضعيت کنونی رسيده ، چگونه بودند

55

شت به هيچاین بردادیم، ان داب نشانشعاز ائل قبل ا تشریح کليه مسا بانطور که ماهم .قعيت نيستاوجه منطبق بر و

ابط بين رفقاگر روا –ن فوق نيست استار داد تکرا رخ دان مازما در سآن چهوجه، هيچه بیدئولوژیک در ا –سی اوت سيا متفاقعاوی اههاطر وجود دیدگا بخادقيقین اتيره شده

حتی ان صورتی مرزبندی نگشت که براوت به چنافتی ماههاین دیدگاگر ان بود، ولی ازماس آن هيما بخوآنکهد بدون ب بوانشعارس بودن خود از ناشی انین اشد، ابل تشخيص باق

.دیده بگيریمان") حبهامص"نی بر سر اچن نآی ام بحثهادن در دافتا (اه خود روليای اخطئل مخلوط و در هم و بر هم و امس آن ن همهاز ميا چگونه حظه نمود که ننده مالاخو

ا ميکرد و خود ر آشکارائل خود راس ماه و دو طرز برخورد باره دو دیدگامخدوش شده همو در اخود ر. دان ميدایدئولوژیک درونی نشارزه امر مبادر نحوه برخورد طرفين نسبت به

و تمشکال اهی که وقتی با دیدگ–د ان ميدانی نشازما ستمشکالت و الاشکابرخورد به ی بر هر مطلق نگری مفرطاد و باز دست دا ابی رنقالانت اجه شد، متا مواه ئیارسان

ن ازمابی سنقالای اد کردن عملکردهارزش قلمدا بی ان کشيد و بن خط بطالازماچيز س و تمشکالن ازمابل ساهی که در مقایم و دیدگار نکرده اک هيچار کرد ما تکرائمادز هویت و موجودیت اه حل ميگشت؛ ال به جستجوی ران بهرحازمای ساه ئیارسان

ی ثيراتید ا به هيچ وجه نبام"ندیشه بود که این ا مبلغ ع ميکرد وائی خلق دفای فداچریکهیر اظ عملی بر روی کل جنبش و بر روی ساز لحاظ نظری و چه از لحان چه ام که وجودارليت خستگی اریم فعاوجه حق نديچ هه بام. گيریم، دستکم بستاشته ا دها نازماسی امدت بر ینا در طی آنهار ن پرشور و دليارادائی خلق و هوای فدا که چریکهاپذیری رانه ادیدگ رزه بين دوا مباینجا در )٦٧(".دیده بگيریما کردند نات توده هارزاء سطح مبارتقا

ه ادو دیدگ. ر گرفته بودائی قراو خرده بورژنابل عصياشت، پيگيری پرولتری در مقان داجرید از یا ارری جنبش ات جنی که معضالاه کسادیدگ. ئی کرده بودندارآبل هم صف ادر مق

صولی که رفيق ار ا تکرا با تنهاشتند، ميکوشيدند تاد آن گر هم توجهی بهاميبردند و ز پيش ا ائل ران کرده مسابي) کتيکاتژی هم تاسترانه هم ارزه مسلحابم(ب امسعود در کت

نه ارزه مسلحاوت تئوری مباقيت و طرین ترتيب خالایند و به اد نماروشن و حل شده قلمد در انی رازمای سای تحليلهالاهميت وانستند ايگرفتند، بهمين جهت هم نميتوم آن زا ار

ست که این امهم "نی که ميگفتند اه کساو دیدگ. نه درک کنندارزه مسلحابسط تئوری مب ا پيدا رتمشکاله حل اه کنيم و رائل فعلی جنبش نگامسه ی رفيق مسعود باهها دیدگاب

که ابط تيره شده بود چرا رواینجادر . ميفشردندان پازمای ساضع و تحليلهاو بر مو" مکني .خته بوداق پردرکسيسم خالا مارزه بامبه تيسم بادگم می فشردند و اپرزه اصولی مبای اههاصول و را رنی که با که کسابط تيره شده بود چرارو

صول و اشتن ا گذا زیر پا هم بمانجاصولی می رفتند و سر ای غير اههاز رانی که اکسميده انجائی نيابط به جدا تيرگی رواینجادر .وردندآ به وجودابی رانشعاتی زین تشکيالاوم

)٦٨(.بط منجر گشتا به تيرگی رواههائی دیدگابلکه جد ارزه مشترکی راتی، مبرچوب تشکيالا در یک چا و رفقاپذیر بود م نامکا اقعاوميشد و

ابطه با در راوت، خود را متفاهيتام و اساساه ادو دیدگ آن ریم وقتیامه دهيم و بگذادا احد ناه وان رسيدن به یک دیدگامکاد، و ان دانبه نشامعه بطور همه جاتی جارزائل مبامس

ت سير طبيعی افختالازه دهيم اجانپذیر بود امکا. شویماز هم جداموقع آن ممکن بود،فع ا مدام. چه ميگویندا چه ميگوئيم و رفقان معلوم شود ما بر همگارند تاز سر بگذا اخود ر

ولی . وت چيستاین دو خط متفاهيت افع چه خطی و ما مداچه خطی هستيم و رفق

".شرايط کنونی و وظايف ما"ع شود به رجو. ٦٧

که هر نظر متفاوتی را ها و تيرگی روابط بسيار کوشيديم وحدت سازمانی را حفظ کنيم، ولی کسانی اگر چه ما عليرغم جدائی ديدگاه. ۶٨

.بوجود دو ديدگاه متضاد منتسب ميکردند، تصميم خود را برای انشعاب گرفته بودند

56

ز بين ا ان رامکاین ایی خود اون خرده بورژا عصيا بانطور که گفته شد رفقا همنهاسفاتم .ر کنيما مه آن رانستيما هم نتوالبته مابردند و

رزه ا تئوری مب– آنهاو تئوری رهنمون ئی خلق ای فداب ضربه شدیدی به چریکهانشعای ان پذیر بود که پرچم چریکهامکایست و ایطی که ميباخت، در شرارد سا و–نه امسلح

آرامرافع کای مداه پورتونيستای ورشکسته ا و عملکردهاه ئی خلق بر روی تئوریافدقعی ا وئی خلقای فدان گردد که چریکهاوضوح عيه ید و بر همه بآز در اهتزاسی به اسي

ی نوین ان پذیر بود که در پروسه امکایست و ایطی که ميبانی هستند؛ در شراچه کسش بيش جنبشد ذهن آن عثاب بانشعازنگ زده گردد؛ " کثریتا"و " قليتا"بلوی جعلی ات الاح. ئی خلق، مخدوش شودای فداه چریکهاتين رسارن امه دهندگاداز پيش نسبت به ا

ن انی هستند، هویتشا چه کس)آرخا( اچفخ: فه شده بوداضا تمشکالدیگر مشکلی بر صحبت " خط مشی چریکی"ز سرنوشت ان ادی کنای شاه پورتونيستاچيست؟ و ن ای ورشکسته شا تئوریهابطه بابی در رنقالاتيک ا هيچوقت پرکهی ناآن )٦٩(.ميکردند

نندائلی ميتوا توسل به چنين مسا باصرفتکيه کنند، آن ت خود براثبای اند که براشته اند .یندا نمای خود دست و پانيتی برا حقبه اصطالح

حت ا صرادیم، باسخ دا پال تلویحاین سئوا به قبالپذیر بود؟ گر چه اب ناجتناب انشعاین ا ایآ. کنيمکيداتی خود اهاید بر خطا باست که ما اهم ميگوئيم بهيچوجه؛ و در همين ج

س مسئوليت کمونيستی احسا اندیشيدند و یار خود نياقب کا به عواست که رفقادرست ست به ارد کرده اب وانشعای که است که مسئوليت هر ضربه ابرخورد نکردند؛ درست

یط ا تحت شرآنهادیم ان دائل نشانطور که ضمن توضيح مساست ولی همآنهاگردن هم در تحققش دخيل بوده ایطی که نقش ماشر. ندنداب کشانشعا به ار رامشخصی ک

دقيق شيوه مالاکنستيم بطور اگر ميتواشتيم، ا ميدازم رری و تجربه الاگر هشيا ام. ستای مشغول کردن خود انستيم بجاگر ميتواز همه مهمتر اذ کنيم و اتخا ای ربسابرخورد من

زه اجا آنانر گيریم، انی بکازماتيک سا در جهت رشد پران رازمای سائل، نيروهامس آن بهن تحميل ازمابی به سانشعاشویم که آن زانع انستيم ما ميتوافتند و مسلماپيشروی نمي

:ستارد ا وامه ت زیر بادانتقابطور مشخص . شودحبه برخورد نکردیم و ایدئولوژیک بر سر مصارزه اح مبصطالابه آن ری و جدیت بها هشيا ب.١

،دیمافتابحث آن ناحام طرادر د آن چه ی ا مجبور کنيم که بجا راف رفقی مختلاذ شيوه هاتخا انه و بامصرنستيم اوتن .٢

،ننداست بنشا که فکر ميکنند درست ا رآن چه ست، اکه ميگویند غلط نستيم به است که نتوا آن نازمام سا به تمکال و امه د بانتقاسی ترین اسا مهمترین و .٣

یج مثبتی هم در اتکنده صورت گرفت و نای پراشهلبته تالا. ی خود عمل کنيمارهاشعیط ارجوع کنيد به شر(ر نبردیم ای بکانه اهاگآش ولی بهر صورت تال آمد به وجودحدن امه

.)اف میاکنونی و ظ

هر سازمان کمونيستی امری طبيعی است ولی اينکه سازشکاران رخنه کرده در سازمان چريکهای فدائی خلق نفوذ اپورتونيسم در . ٦٩

نيستی تونبود بلکه از رفتار اپور" تئوری مبارزه مسلحانه"با نام سازمان ما فعاليت کردند، اين از خاصيت ) ۵۵پس از ضربه های سال (رهنگ و سنتهای چريکهای فدائی خلق پشت پا زدند ولی بخاطر استفاده از اعتبار و آنانی ناشی شد که در عين حال که به تئوری، ف

جدائی ارتش رهائيبخش هم همانطور که نشان داديم گناهش به . اتوريته چريکهای فدائی خلق در جامعه، تشکل خود را به آن اسم ناميدندوجود آمده ديگر بهيچوجه مربوط به چريکهای فدائی خلق و ه هايی ب ی هم چه پراکندگبعدًاو اينکه . نيست" تئوری مبارزه مسلحانه"گردن

.نميشود" تئوری مبارزه مسلحانه"

57

" " بباانشعنشعااز ز اابعد بعد "" ب صحبت کردیم و در صورت لزوم، بيشتر و انشعاز ان بعد اره وضع خودما حدودی در با تام

رزه ا مبانطور که گفتيم ماهيم، بخصوص هم توضيح داوضع ر آن نيماميتو آن زادقيقتر ز سر اتی ه تشکيالاشتبای ا و برخوردهاه ها بعضی نظرگابطه با در رای راگسترده

.)آرخا(ی اولی در مورد رفق. فتيمای چشمگيری دست یارنده و به موفقيتهاگذه ارل بای شمانی در جنگلهارتيزان پرشور، دسته پارادا کمک هوا باب، رفقانشعاز ا پس

ین از اده استفای ا بجا رفقنهاسفاتمدند ولی ام دانجانه ات مسلحاخته و چند عملياندا آن هن مردم نسبت بهذختن اهی خلق، به مخدوش ساگآی ارتقات در جهت اعملي

ميه عالا. ت نمودندائی خلق، تبليغای فداخته و عليه چریکها پرداب بی مسمانشعارتش استند به دفتر از مردم ميخوال که ان حنه منتشر ميشد و در عيات مسلحاعملي

ی ای به تحقير چریکهار به گونه اب نویسی کنند، هر مان آن جعه نموده و دراخلق، مردند که ار ميداده و هشدارداقر" کثریتا"و " قليتا"ر ار در کنایکب. ختندائی خلق ميپردافد

ی تشکل ام جدیدی برا ناقینک رفا. (عوضی نگيرند" نیاشرف دهقاگروه "ا با رآنهامردم ننداو م) نایرای ائيبخش خلقهارتش رها(ئی خلق ای فداچریکه. ب کرده بودندانتخاخود

صر ا عنبه عنوان از مار ا، یکب)ميدندامين" شرفاگروه "ای خلق رئای فدان چریکهادیگرآن يقت در حقاینها. ندان کرده ان تصفيه مان خودمازماز سا اسم ميبردند که گویامخرب

ب ا مجمالاک ار رادای هواستند رفقاین وسيله ميخواذب بود و به از کانداچشم آن شنیاچین اولی . ستایش جبهه دوم بوده ا گش به اصطالحب،انشعاصل ا حاکنند که گوی

ستند ابی بودند و نميخونقالاتيک ان پراهار خوادای هوارفق. داست نتيجه عکس داسيده شود استفائی خلق ای فدا کوبيدن چریکه به اصطالحیابر آن زان خویش انند رهبراهملفت امخه ئی خلق بای فدایی عليه چریکهاه ن موضعگيریا چنا باشدیدهمين جهت ه و ب مجبور آنهاکه ی ئا جاشتند، تاز داست باسي آن مهاداز ا ا ر)آرخا(چفخا ن استند و رهبرابرخ

حذف کنند و توضيح ار... و " شرفاه گرو"رت ای خود عباميه هعالاشدند در تکثير مجدد ". درست حذف کردیمای ناشتهاز بردای جلوگيری ا براميه رعالاین ازیر نویس "دهند

)ت جنگلای عمليانيه هارجوع شود به بي( آن راینکا ا که باچر. نستند هم بکننداتو د نکردند و نمیانتقاز خود ا امورد رفق یناری در آ

ب بر انشعاره ا دربات خود را تبليغاساسا آنهاليکه ايرفت، در حز بين ماذب از کانداچشم

58

ولی . شته بودندایش جبهه دوم گذا گش به اصطالحو" صر مخرباتصفيه عن"ی امبن حرکت یکبه عنوان اقر نبود، حتی به حرکت رفادر ک" یاجبهه "ست که ا آن قعيتاو

ئی اعتنای شهر ا به بسيج نيروهآنها مثال. رد بوداتی وادانتقانی در جنگل ارتيزادسته پمطلع نبودند، نسبت آن جا ت موجود درانامکاز امل نبود و ائی کاساز منطقه شنا. شتنداند

ولی در عين... ء بودند و اعتنا بی مالاکتی خود ارزاليت مبای منطقه حوزه فعابه توده هد که پس ام دانجا تیا عملي،رایط دشوان در شرانست که بندرت بتواید دابهم ار ینا لاحولی . دندائه دارار خوبی ار بسيا کلاحر ه بهاشد و رفقاد بانتقابل این قاز ام ، کمتر انجاز ا

یی ارتش رهای اتی رفقارزاتژی مباسترائيکه به ا جاست و تاسی اسا اینجادر آن چه ز اندان چشم افقدست، ارزه شده این مباعث بن بست ابخش مربوط ميشود و ب

ستيم بر ا ميخوآنهاز ا است که مان چيزی این هما و ستات این عمليای ا برتژیکاسترائه ارارزه در جنگل از مبای اتژیک ویژه استرا دید ارفق. زندایدئولوژیک بپردارزه ابه مب آن سریر ا ورود سابدا آنهاتژیک استرادر دید . بودند آورده به وجودذبیاز کاندادند و چشم اميد

نند هر تکه اگر بتوان ميکردند امد و گم آب نمیانه به حسارزه مسلحامب به صحنه انيروهین اهند کرد که ان سرعتی رشد خوا چنانند، باسمت بکش آن بهان رازماین ساز ای ا

نند اهم(هد کرد اخو پراتژیک راسترالی هر گونه تحليل تئوریک و دید ای خارشد، جت اقعياولی و). ستار ابرخورد آن زان ادست کومه له در کرمثال ميمونی که انستثاوضعيت

م افتن مقاز يايعنی عجز ،نهات مسلحاز عملياتژیک استران دید اده که فقدان دانشت و چشم ارزا مجموعه مبابطه بامی در رانظت ا هر سری عملياکتيکی هر عمل ياتمعه و ادر جی موجود ات کل نيروهارزا مبابطه بان و همچنين در رازماتی سارزای مبازهاندات اعث به بن بست کشيده شدن عمليالق، بليستی خامپریا ت ضدارزاز مبانداشم چ

.ستار خوب پيش بينی شده اکتيکی نيز بسياز نظر تای ميشود که حتی انه امسلحبی صورت انشعاگر ا اقعاو آیا بل تقدیر بود، ولیا قانه رفقات مسلحال نفس عمليابهر ح

ز وضع اقعی ا ترسيم تصویر وا کوشيدیم بام نميپذیرفت؟ مانجاتی ان عمليانميگرفت، چنوضع و آن در نظر گرفتناهر کسی ب. زیما روشن سایق راب، حقانشعاز ان قبل ازماس

ب دهد بله، اطعيت جوا قاند بام، ميتويتشاد" لاجبهه شم" مسئله ابطه بارر دادیدی که م .تضمين هم بود آن وماتی صورت ميگرفت بلکه تدان عمليا چنانه تنه

ولی دیگر . م پذیردانجاهم نآز اتی وسيعتر ان عمليابی صورت نگيرد و چنانشعابله ميشد ت هر چه بيشتر اثبات در خدمت این عمليا موقع نآ در. موقع وضع طور دیگری ميشد نآدر ر این تئوری قرانی معتقدین به ازماو در خدمت رشد س" نهارزه مسلحاتئوری مب"نيت احق و اب بی مسمانشعاز سریشم به اری ا خروا بابی رنقالات اعملي آن اولی رفق. فتميگر توجيه اب رانشعا آن نيت خود واین وسيله عدم حقاندند و هنوز هم به اصولی چسباغير

ک يتاینکه پراعليرغم " لاجبهه شم"فی در مورد انحرادید آن زاميکنند، و هنوز هم ی جبهه ا رویا با عمدتات خود رشته و تشکيالاند ربت کرده دست با ثاش رادرستی ان

.نداشته ا نگهدال سر پاشم

59

"))"))ز وحدتز وحدتااغغآآ""نيه نيه ااره بيره بياادر بدر ب((((

ز از جمله دو تن ای چریک از رفقادت جمعی الروز شها، در س۶١ل اسفند سا ١١در ده و رفيق کبير احمدزا، رفيق کبير مسعود "ئی خلقای فداچریکه"ن ازمان سارانگذابني . منتشر شدا و رفقاز طرف ما انيه وحدتی مشترکاحی، بياس مفتاعب شده و کيداتن ازمات مجدد دو سده، بر ضرورت وح آمد آننطور که در متنانيه هماین بيادر عث ال و نيم پيش بادود یکسحبی که انشعاز ان پس ازمادو س"وری گردید، که آدای

م بهتر انجارگر و اتی طبقه کارزاتقویت صفوف مبی امروز بران گشت، ائی شاجدست، اشته ا گذآنهان بر عهده ایرای اه ليستی خلقامپریا ب ضدنقالامسئوليتی که ." ی ميزنندماقدادست به چنين

و ا بجمالاک از طرف مان موضعی اذ چناتخا، بانشعا در مورد ا توجه به موضع و تحليل ماب بوده و ا رفقان وحدت باها خوا محکوم ميکنيم، مسلماب رانشعا وقتی ام. منطقی بود

ز ائی ا هم وقتی متوجه شدیم زمزمه هاقعاوئيم و اش نمتال آن ست که در جهتاطبيعی مه ارد، پيشقدم شده و طی نا وجود دآنانن اراداء و هواعضاز اره در بين بعضی اوحدت دوب

ن ابرج بر به کيداتم و ضمن شتيام دعالا آنان امر وحدت باز ا ال خود راستقبارسمی آن گاه و اه ل بين طرفين، جهت روشن شدن مرزبندیایدئولوژیک فعارزه اختن یک مباندامتن . دیمار دا قرار رفقاختيا در ات درونی خود راس، جزواساین اصولی بر امين وحدت ات :چنين بود) ارخآ(ی الی به رفقارسامه ان

بینقالای اه درودا بارفقین اس احساین جنبش و اس جنبش کمونيستی در اش خلق و موقعيت حسرشد جنبیند، ال جنبش عمل نماریخی خود در قبالت تانند به رساوتن ا دیگر کمونيستهراخطر که ب

ء بخشيدن به جنبش عتالارد و مسئله اميد ا به تفکر وادقی راهر کمونيست ص و مسئله ی نهدبل وی مادر مق اکندگی موجود رادن به تفرقه و پران دایاکمونيستی و پ

ین ضرورت ا. زداپذیر مطرح ميساب ناجتنا ضرورتی به عنوان اصولی رابی به وحدت ادستيليت در جهت از جمله فعای مختلف اصورتهه ست ولی بانه درک نشده اهاگآگر احتی

ی رسيدن به ای کمونيستی برایدئولوژیکی بين نيروهای اه ختن مرزبندیاروشن س .ن ميدهدا نشاروحدت خود

نازماره بين ساز چندی پيش مسئله وحدت دوباعی بود که اجتما موقعيت چنيندر متن م استحکائی و الت فدائی که جز به رسا مطرح شد و شوری در بين رفقا و شمای مهانند هر اولی مسئله وحدت هم. د کردایجاندیشند، ا ئی خلق نمیای فداچریکه ،نیازماس

60

ین مسئله نيز ا ابطه باینرو در راز است و اتی خورده ار مهر طبقعی دیگاجتمامسئله )٧٠(.ذ شداتخاضع مختلف اموکه در آن جا زاصولی بکوشند و اید در جهت وحدت اره با همواه د که کمونيستاعتقا ا بامنه ارزه مسلحامبصول تئوری ا معتقد به ا نيز خود راینکه شما توجه به ا با شما ببطهار

ز نظر ا. ل کردیماستقباین مسئله از اند، اده ميداحمدزاب رفيق کبير مسعود اکت رمندرجه د جنبش آن راست که مسئوليتادن به ضرورتی انه داهاگآسخ این جهت پام در اقدا ام

در ات خود راثرا آن هی و بی توجهی نسبت بهاد و هر نوع کوترا ميگذاخلق بر دوش مصولی ان وحدت غير اها بهيچوجه خوام. هد شدا خوریخ ثبتاشته و در تا گذامعه بجاج

به مسئله مطروحه برخورد يمصولی مصمما رسيدن به وحدت ابطه بانيستيم ولی در رل نظری و امعه که برخورد فعاتی در جارزه طبقاد مبان حا توجه به جریاب. يمئاجدی نمز ا بيش ان طرفين میدئولوژیک بيای اه ی مرزبندیا برامينه رز ميطلبد بهترین اعملی ریدئولوژیک خود قدمی در جهت ای اه مشخص شدن مرزبندی. ستاه آمد به وجودپيش

.شدال ميبایدئولوژیک فعارزه ان یک مبالزم جریتین همه مساست و ارسيدن به وحدت یط کنونی که جنبش ا در شرالم، خصوصال و سایدئولوژیک فعارزه اریم مباد داعتقا ام

ی ها نازماکثر ساسر ميبرد و ه کندگی بایت تشتت و پرا نهن درایراکمونيستی ی مِؤثری در جهت امهاند گاست، ميتوا گرفته ای فرکیدئولوژیان ا بحراکمونيستی ر

تژیک استرانه هم ارزه مسلحا در پرتو تئوری مبان مازماشد گرچه سا بام کمونيستهانسجارزه توده انيم بهتر مباه بتوک نيای ارز سوئی بارد ولی ا ندها ناین قبيل بحراز اکتيک اهم تتمه بخشيم، و ای خگکنداین پراکه به نيای از سویی دیگر براجلو سوق دهيم و ه با راهئل توده ا مسال با برخورد فعايم بمزیم مصمار سا همواقعی رای واه ه رشد کمونيستار صيقل ا راو توده هنی خود ازماتيک سائل پراین مساف اطرایدئولوژیکی در ارزه ا و مباه

ئی ا فداکم بر جنبش کمونيستی تنهایدئولوژیک حار ازاشفته بآ فکر ميکنيم در ام. دهيمست عمل اشته اگذ آن بدوشاریالتی که پرولتان به رسانند گذشتگار دیگر هماند یکباميتو

ان مازمار دیگر ساو یکب. یداز گذشته بنما پررنگتر ان رازمان سارانگذانموده و خط سرخ بنيبی قد نقالای ها نازما حتی محور سای کمونيستی و یها نازما محور سبه عنوان

قل در مسير ا الا و رسيدن به وحدت و یاه کندگیاین پرادن به اتمه داهميت خا. زدافرابرت توده ارزار دیگر مباگر یکبا. س ميشوداحساز گذشته اشتن هر روز بيشتر ام برداوحدت گ

ليستی به پيروزی امپریا ب ضدنقالا اریابدون رهبری پرولت" که این حقيقت مسلم را اه. رنداند قدم بر آن قعی در جهتای واه کمونيستاست، چرابت نموده ا ثار" نميرسد

م توش و ا تماست که باین ایط کنونی ا در شرامخصوصدق، ای صاه وظيفه کمونيستسخ مثبت بدهند و اریخی پارت تین ضروانی به ازمات گروهی و ساز تعصبان خود و بدور اتو، پيگيری و ینارداری، کاری، هوشياکازمند فداب نينقالا. رنداه برداین را در اولبه رای امهاگ

هر چند -ئلی به دالامروز ماگر ا. رداریخی دای تادن سریع به ضرورتهاسخ دا پمکالدر یک ن دور ای نه چنداديم فرهسخ ندا پاه ین ضرورتا به - شدات عظيم بکالئل مشین دالای رسيدن است که برامر بدیهی این البته ا. هند کردا نخواره ماوت خوبی در بان قضایندگآ

بيون در نقالاست که هنر این نيز بدیهی ارد، ولی ا ددری وجوا بسيتمشکالبه یک هدف ا کمونيستهاز نظر ماتين که سارهی اگآ در پرتو اتنه. ستا تمشکالین احل به موقع

ی حلاص برامندی خ نوناهيم شد قادر خواست قاق لنينيسم خال–رکسيسم ا ماناهم ا فکر ميکنيم که باین نظر ماز ا. بکوشيم آن پيگيری در جهت حلابيم و با دریامشکل رآن

رفقای شما در اين مورد، به رفقائی که از عنوان کردن مسائل درونی، آنهم بصورت ز ضمن ارج نهادن به برخورد بعضی اما. ٧٠

خودداری نميکنند و يا به برخوردهای نادرست بعد از انشعاب کماکان ادامه داده و کامًال تحريفی حتی به يک روستائی ساده در کردستان عمًال نشان ميدهند که از اين انشعاب غير اصولی و تأثيرات مخربش درس نگرفته اند يادآوری ميکنيم که رفقا اگر دشمنان و مخالفين

واداران تئوری مبارزه مسلحانه فقط در صداقت و صميميت انقالبی تئوری مبارزه مسلحانه با سمپاشی عليه ديگران رشد ميکنند، رشد هچريک فدائی برای اثبات حقانيت خويش به هيچيک . آنهاست و افترا زنی و شايعه پراکنی در مورد هر نيروئی برای آنها زيان بار است

.از اينها نيازی ندارد چرا که حقانيت با اوست

61

ن دیگر از هر زمایط کنونی بيشتر ائلی که در شرایدئولوژیک، مسائل ا مسابرخورد جدی بی ای مطمئن برامهاز گانيم یکی اشد، ميتوان بابی مالنقاتيک اند صيقل بخش پراميتو

ست اتين ساری اه وحدت کمونيست آن ز جملها که اریای پرولتالای وها نارمآرسيدن به ری، اصولی همکای ایه هانند پا ميتواست که کمونيستهاطریق یناز ا اتنه. ریمابردی ها نازمابطه سا رمر مهم،این ابدون توجه به . بریزنداهنگی و سپس وحدت راهم

.هد بودار نخوازمه برخوردم الاستحکا اکمونيستی رر ا قرار شماختيا در ای درونی خود راوه هجز مصمميم ائل فوق ما توجه به مسا، بارفق

ی در ارزنده ای ا به نوبه خود قدمهاین جزوه ها ال با برخورد فعا باریم شماميدوادهيم و ئه ارا درونی ث بحبه عنوان ار" مهاطرح برن" جزوه امضر ال حادر ح. ریداجهت وحدت برد

.ئيدانه برخورد نمالافع آن ا باحتمهيم که ا ميخواز شما ميکنيم و کيداتر دیگر اميدهيم و ب

شای زنجيری اليسم و سگهامپریامرگ بر ستادی ازآه رسيدن به ا رانه که تنهارزه مسلحاد مبازنده ب

نایرائی خلق ای فداد صفوف چریکهاهر چه فشرده تر ب ناهمان به پيروزی رایما اب

نایرائی خلق ای فداچریکه١۶/۶/۶١

*********** دیگر انيه مشترک، بنظر ميرسيد رفقامر وحدت و صدور بيا ا بافقت رفقا توجه به مواب. یندا محکوم مينماب رانشعاشته و ار گذا کن۶٠ل ائی سا در مورد جداضع قبلی خود رامو ناطر تخفيف بحرا بخاصرفبخش ئیارتش رها هم ميرفت که رهبری لاحتماین اگر چه ای موضع وحدت ارا داشدید آنهاکه در بين ئیارفق آن یتای درونی خود و جلب رضها

ز یکطرف به انيه وحدت ال صدور بياست، ولی بهر حافقت کرده امر مواین ا اطلبی بودند، برفين منجر گشته و موجب تقویت روحيه وحدت نه بين طای رفيقاد هر چه بيشتر فضایجا

پروسه "اقعاوشود که آن نست موجباملی بود که ميتواز طرف دیگر عاطلبی ميشد و کنيم و در آغاز"ی رسيدن به وحدتا برای عملی راریهای نظری و همکاز برخوردهای ا

. تر ميگردیدین پروسه مشخصامر وحدت در ا به از ماد هر یک اعتقا عدم اد یاعتقاضمن چفخا ن اراداء و هواعضاز این پروسه نگذشته بود که بخشی ا آغاززادی اهنوز مدتی زی

. ر گرفتندان قرازما ساط بارتبا در افق ماست خود و توا به خوا شدند و بنا جدآنانز ا )آرخا( شروطی ان بازماتيک سات دموکرن نپيوستند و در تشکيالازما به ساین رفقادر حقيقت (

.) ر گرفتنداند، قرانوشته " بینقالارش به جنبش اگز"ول جزوه ا حدودی در اچند که خود تینکه رهبری ا مبنی بر ا ران دوم ما مطرح ميکردند گمارفق آن ئلی کهاخير و مسائی اجدء و اعضایت ان خود و جلب رضازمای درونی سادهاطر تخفيف تضا بخاصرف )آرخا( اچفخ )٧١(.ده، شدت بخشيدفق وحدت شان، مواراداهوء و اعضاز ائی بخشی ام که جدور شدی آدا ی)آرخا(چفخا ی ا به رفقامجدد ال ماینحا اب

ناهاید و خواد نمایجان ازمامر وحدت بين دو ساند هيچگونه خللی در ان نميتواش ناراداهوه به ا م دواستند که مسئله را خواز ما ارفق. بطه بکننداین رال در اشدیم که برخورد فعآن

آرخا مخالفت شديدی با امر وحدت دو سازمان دارند و در حقيقت – هواداران و رهبری چفخا ما متوجه شديم بعضی از اعضاء و. ٧١

دقيقًاهم ) ۴٢ در مورد وی و فرجامی که پيدا نمود صحبت کرده ايم، رجوع شود به پاورقی شماره قبًال(نويسنده گزارش به جنبش انقالبی وی بر امر وحدت با ما تکيه کرده و . خواهان وحدت با ما بودند، بدنبال خود بکشدقعًاوابا استفاده از اين تضاد توانسته بود رفقائی را که

. به قعر در غلطدبعدًاروی موج سوار شد، البته برای اينکه

62

موضوع، ینا روی ار ماصراب ا در جواز رفقاه گذشت خبری نشد و بادو م. زیمانداتعویق ز هم پروسه برخورد اه، مجبورند ب آمد پيشاخيرا تمشکال توجه به بعضی اگفتند که ب

ز هم البته باستند و اه و نيم دیگر فرصت خوا یکمازند و حدود یک یاندا به عقب بيال رافع .مدت خبری نشد ینا ز گذشتاپس

یطی که کوچکترین قدمی انيه وحدت، در شراز صدور بيال از گذشت حدود یکساینک پس ای ار کوششهاشته نشد و هر بابخش برد ئیارتش رهاز طرف رهبری امر این ای تحقق ابرمر وحدت بين دو ادی به اعتقا ازند، مسلم ميشود که رفقان لم یکن ميسا هم کا رامن دو اراداء و هواعضامی انه تمال و پيگيرای فعابرخورده"ن اهاند، که خوران ندازماسم هر چه بيشتر صفوف انسجا"دی به اعتقاست و نه ابطه نيستند و نه خواین رادر " ناجری

.ی بی سندی هم نيستادعاین البته ا. رنداد" ئی خلقای فداچریکهرزه ای معتقد به مبانيروهپذیر وحدت از ضرورت گریز نانيه وحدت ار بيسارگر در سا

ین اه انه هر چه بيشتر در رای کوشش پيگيرابر" ميگویند انه صحبت ميکنند و مؤکدامسلح و گسترش آنهاو پيشبرد عميقتر ) ئی خلقای فدان چریکهارانگذاف بنياهدامنظور (ف اهدا

دت نبرووح"ز ميگویند اگر با، "بدان ضرورت می یازماد دو ساتحانه، ارزه مسلحاوسيعتر مبمر این اهی بر اگآ اید باب"و " ستاپذیر اب ناجتنانه ارزه مسلحای پرولتری معتقد به مباه

ن معلوم ميشود ال طلبنحالاسخ به ا، در جزوه پ"ی سنجيده پيش رفتامها گاه باین رادر ئی ای فدابل چریکها در مقکرنش، ا مان باش ناراداء و هواعضا و نزدیکی ارهاین کاهمه سته ان که خواش تز تشکيالا شده ان جداراداء و هواعضا به آنهاین جزوه ادر . ستاخلق خط (ن اجری" برا در برال کنند ميگویند شما دنبا ما بار" صولیاپروسه وحدت "بودند .ئيدا، کرنش مينم)"حبهامص کرنش ا ماب" صولیاپروسه وحدت "ل کردن اگر دنبا بگوئيم، اینها محقق نيستيم به ا مایآ ا بصالانيه وحدت و البی در بيان مطا نوشتن چنا هم باین خود شمابراست، بنابل مار مقد

در آن هميتا توجه به ُبعد مسئله و البته باید و ا کرنش کرده ابر مانيه در براصدور خود بيکرنش صرف هم آن گفتيدان باین سيستم منطقی تا در نظر گرفتن ا و با شمابطه بار

. ستاثه بوده استغا اه باز کرنش همرانبوده، معجونی ی اندن وحدت نيروهاپذیر خواب ناجتنا آن چه شد؟ا ما بر ضرورت وحدت باه کيدات آن ! ارفق

ن ال طلبنحالاسخ به الب جزوه پاقل مطا رفت؟ حدانه کجارزه مسلحاپرولتری معتقد به مبیده ا فا تنهاولی گوی: یدانينيه وحدت در ا بياقض با متنا آشکارینقدرا طوری مينوشتيد که ار آن زازند و ا مخدوش سا ران مرزهاکاز پيش و کماین بوده که بيش ا ای رفقانيه وحدت برابي

نزدیک "د نن بنویسال طلبنحالاسخ به ا، در جزوه په صحبت شدنازماب دو سانشعاز اجا " نداری کرده گ بانشعا "آنهاو در صفحه بعد بگویند " ميگذردب انشعان از جریال ابه دو س

تصفيه ال کنند که مستدالا به اصطالحتاز در همين صفحاهستند و ب" ی منشعبارفق"و ...ند ات بيرون کرده ز تشکيالا ا ران مایشایم و اشده

سی ادر مورد بی هویتی سي" بینقالارش به جنبش اگز"بل حرف درست ا در مقآنهاگر اکتور ا دو فاسی ماهویت سي آن جا دراه گویینکان اعنو این قسمت هم بالبته در ا(ن اشن ابل سخناید در مقا بالق، مالخاميگویند جل .) ندا تحریف کرده احرف ر آن م شدهعالای اصولی پاز مخلوقی که یه هيچ ا اعجب. لقالخا بگوئيم جل ادرست و بی سر و ته رفقان

ن اش بياتين سارت اداعتقا به عنوان که حتی خود دیروز اه ر چنآحتی ابند نيست و برمر وحدت اتی به سار باینها آیا .ردا ميگذا زیر پا رآنهانده و ات دروغين خواداعتقامروز اکرده

! رند؟اد داعتقا ا ماب

63

""؟؟!!بباانشعنشعاا ااتصفيه يتصفيه ي""

قعيت اوه رند که باشته و داری داصرا چه ازیم که رفقاین مسئله بپرداتمه به ادر خب انشعاز ا بعد ا تشکل خود را دیدیم که رفقام. ندرام تصفيه بگذاده، نابی که رخ دانشعا

ميدند، و حتی به مردم گفتند ان) نایرای ابخش خلقه ئیارتش رها(ئی خلق ای فداچریکه" شرفاگروه " ،ا و رفقاه پورتونيستا بزعم دشمن و ائی خلق یای فدا چریکها با رآنهاکه ب مورد انشعاز ا قبل ه گذشتاساساست که این سخن بخودی خود گویا. ه نگيرنداشتبا

د اگر بيانند، و ائی خلق نميدای فدامه دهنده خط چریکهادا ا خود رآنها نبوده و اقبول رفقی شهيد اههانده و معتقد بودند دیدگافی خوانحرا ان رازما گذشته سصوالا اوریم که رفقابي

عدول کرده بود و " نها مسلحرزهامبتئوری "ز ان ازماشته و ساکميت دان حازماجزنی بر سن چقدر اسخن آن بيمانيم دریایند، ميتواس توجيه مينماساین ا هم بر اب خود رانشعا

ب انشعا به ان رفقاذعاید ا بان، منطقافه کنيم نتيجه اضاید اصله بافولی بال. ستامنطقی ند که بگویند، رار عجيبی داصرا آنهاز ميبينيم که ال باینحا اب. شدائی خلق بای فداز چریکهاضح او. نداکرده " تصفيه"ن ازماز سا اصر چندی را فقط عنار نبوده و رفقابی در کانشعائی خلق ای فدان چریکها همآنهاشد که این باید ان فوق نيز باست که معنی سخنا

)٧٢(.رندادر دست د آن یال توجيهی براند بهر حا عوض کرده ام خود راگر هم ناهستند و ط ارتبانيم اری بخرج دهيم، ميتواگر کمی هشيای چيست؟ ا براه قض گوئیاین تنا اقعاوز خود ا. بيما دری)آرخا( ان چفخا مسئله هویت جریا بامر راین ا مشخص و دقيق مالاک

ست؟اسی ای چه هویت سيارا د)آرخا( اميپرسيم چفخ آن را بهترین قسمتاقاتفاکه ه آمدلبیامط)" ١(بی نقالارش به جنبش اگز"در جزوه

د به اعتقام عالا ان بایرائی خلق ای فدات چریکهتشکيال: " ین تربيتاه تشکيل ميدهد، بر انتشا ا با م۵٨ل ا شروع به حرکت نمود و در س۴٩ل از سا" نهارزه مسلحامبتئوری "

مه ادا اه ران راست که هماین ا ام کردیم که موضع معالایی ابهات کتات و نشریاجزوین ابرابن. دیمائه دارا به جنبش ارسم) غلطادرست ی(ه، این دیدگاز ا ارميدهيم و درک خود

" نهارزه مسلحامبتئوری "ز اصی ا درک خان بایرائی خلق ای فداسی چریکهاهویت سيز ا ا م۶٠ل ادر س. سنداین موضع ميشنا ا با رآنهامشخص ميشود و در سطح جنبش همه

ئی خلق ای فدام چریکهانستيم و بنافی دانحرا این گذشته را شدیم و ات جدین تشکيالا

مرزبندی خود را با ديگر جرياناتی که بهر حال تحت اين "يکی از آن توجيهات اين است که گويا رفقا به اين وسيله ميخواستند . ٧٢عجبا با اين نامگذاری نه توده ها، نه هواداران، نه (، توده ها و هواداران را سردر گم نکرده باشندناوين فعاليت ميکنند روشن ساخته و ع

بايد از رفقا پرسيده شود مگر نميگويند غير از اينکه عناصر چندی را از سازمان !!) خود و نه کل جنبش را سر در گم نکرده اندکرده اند، اتفاق ديگری نيافتاده، مگر تصفيه چند عنصر از يک سازمان چه اهميتی دارد که آنها مجبور " تصفيه" " خلقچريکهای فدائی"

تی اين عناصر بايد دارای خصيصه عجيبی بوده باشند که سار. شده اند پسوند ارتش رهائيبخش خلقهای ايران را بنام سازمان بيافزايندخ و سارخصيصه ای که اعتقاد ( هم گويا آنها خصيصه عجيبی دارند واقعًاو . نام آن سازمان گشتندشدند، موجب تغيير" تصفيه"وقتی

ميشوند و نام " تصفيه"با " اخراج"که هر وقت از سازمان خودشان ) به آنها بخشيده" تئوری مبارزه مسلحانه"شان به ايمان مستحکمپديد ميآيد " اکثريت"و " اقليت"انها را دچار چنان تشتت درونی ميکردند که يکجا سازمانشان مورد استفاده ديگران قرار ميگرد، آن سازم

رفقا با چه کسانی ميخواستند مرزبندی خود را روشن کنند، ... ميروند و " منفردا از تشکيالت"و يکجا گروهی از اعضاء و هوادارانشان ما آگاهانه واژه ) غاصبين نام سازمان(بندی با سازمان اپورتونيستها هم درست بخاطر مرزقبًالخودشان که چريکهای فدائی خلق بودند و

؟ آن ديگر !را مورد استفاده قرار داده بوديم" چريکهای فدائی خلق"را از عنوان خود حذف کرده و نام اوليه سازمان يعنی " سازمان" ؟!!نمودند، چه کسانی هستندکه بهرحال تحت اين عناوين فعاليت مي") تصفيه شده"نه چند تن عنصر (جرياناتی

64

ارسمنيکه ا زمات آیا .شروع به حرکت نمودیم) نایرای ابخش خلقه ئیارتش رها(ن ایرای امه امل چه برناسم حاین ایم که ایم و روشن نکرده ام نکرده عالا اضع جدید خود راموبطه خود ا رکالند، و اشته ا کنون وجود دائی که تای فدا چریکها باست، و خط و مرز خود راست؟ به ا روشن ا کنيم که هویت مادعانيم ایم؟ ميتوا گذشته خویش روشن نکرده ا بار

." نهانظر م: ن نوشتندال طلبنحالاسخ به این مسئله در جزوه پاب ابخش در جو ئیارتش رهای ارفق

ی ا رفقا باف مختالارد مهم مورد از مواید بگوئيم که یکی ان بازماکتيکی سامه تاره برنادرب"ین اسخ ال که در پادر ضمن، در عين ح... بوده ) یی خلقای فداچریکه ()٧٣(منشعب

در کوه اقعاوگر ا" (فادر کوه ق"ب ميدهند اجو" ست؟ات در کجموضع فعلی تشکيال"ل اسود دليل بر بی هویتی اسنارک و ان مدا، ميگویند فقد)ن نميدهيد؟ا نش آن رااف نيست چراق

عملکرد و ) کتيکاتژی و تاسترا(مشی "، "تموضع فعلی تشکيال" نميشود، اچر(نميشود هویت ائه شود تاراصورت سند ه ید هم بطور مشخص و هم باب "سیاضع سيامون امده و سخن آی خود برات هویتی براثباز در صدد او ب) ن معلوم شوداسی یک جریاسي

در ) حبها خط مص– چفخا (ی منشعب ارفق"نند و مينویسند ان ميراری بر زباخنده د آن بل فهمای قاند که معنانده اخو" گر اکودت "ا رام) یعهاز هم شاب(ن ای تحت عنواميه عالاز ا ا رازده و رفق" اکودت"تی دست به ی قوی تشکيالاهرمهاز اده استفا ا باست که ماین ا

)٧٤(...یم ات بيرون کرده تشکيال ست؟انع کننده اسی قان سيات هویت یک جریابثای ائلی برئه چنين دالاراتی سار بایآ

جهت و مضمون افزودند تان ازمام سا به نار) بخش ئیارتش رها( قول خود پسوند ه بآنهال اینحا اب. شدائی خلق بای فدا چریکهجهت حرکت و مضمونزا چيزی غير آنها حرکت

ند و اب نکرده اشعنائی خلق ای فداز چریکها آنهاست که همه بپذیرند که این ار در اصران خط گذشته بود و مضمون و جهت حرکت امه همادان ایشاشد که این بان اتلقی ش :ت زیر توجه کنيد؟ به جمالاتی چرساررند، ا دائی خلق رای فداچریکه

ین ام کردیم که عالا )٧٥( ۵٨ل اد سای شکلگيری مجدد خود در خردابتدان از هما ام"، شتيمائلی دی خود دالادعاین ای ابرست و اسم ليامپریابسته به ادولت یک دولت و

اببينيد ت"..." ه نميکردیم واشتبا اد که مان داین رژیم نشاله ار سای سه، چهاعملکردهین اس اساشد و بر اشته با رو در روی خود نداف روشنی راهدان ازماکه یک س وقتی

دی ات زیافانجرا و تانار نوسا در پيش نگيرد، دچامه روشن و خط مشخصی راف برناهدامورد نيز ینال در ابهرح ...هد دید ا نخواز نوک بينی خود رادورتر عمالهد شد و اخو در یک صف و جزء ارتش ران و اراسداه پار توهم نشد و سپاه دچا هيچگان مازماس

."بی نمودارزیاگر رژیم بکو ی سرانيروه، مرگ بر امریکاليسم امپریا بر مرگ–ن اميه تحت عنوعالا در چندین ابتدان از هما ام"

ین حرکت یک حرکت اذ کردیم، که اتخا این موضع رای مختلف ا و در جزوه ه–ن ارافریبکمعه ان جان و زحمتکشارگراليستی کامپریا ت ضدارزانيدن مباف کشانحرای به ایشی برانم

ولی آخر ما خودمان هم نفهميديم ). گويا هر واژه ای تقليد بردار است(اين اولين بار است که از ما بعنوان رفقای منشعب اسم ميبرند . ٧٣

که کدام مسئله ستی ايجاد اين همه سردرگمی در جنبش برای چيست؟ قصد آن است ابر. که باالخره تصفيه شده ايم يا انشعاب کرده ايم ؟!اصلی پوشيده بماند

که شما در موقعيتهای تشکيالتی ای که شايسته اش نبوديد، به ناحق قرار گرفته و يا در آن " معنای قابل فهم آن اين است"نه خير . ٧٤" چريکهای فدائی خلق"سازمان اصول و موازين تشکيالتی را زير پا گذاشتيد و انشعابی را به . تثبيت شديد و حاال ديگر خدا را بنده نبوديد

.تحميل نموديدعليه " افشاگری"آنها را به " مصاحبه"اينرا کسانی ميگويند که ضديت با ! ۵٨در خرداد ماه :توجه کنيد . ٧٥

اعالم کرده اند که اين دولت وابسته به امپرياليسم " مصاحبه"در جزوه ۵٨آنها در خرداد ماه . مصاحبه واداشته بودبا اينحال مبانی نظری انشعاب . های سه، چهار ساله اين رژيم هم نشان داده که اشتباهی در کار نبودهعملکرد. است

"!روح بيژن جزنی در آن زنده شده"است، مصاحبه ای که " مصاحبه"ايشان هم اختالف با

65

مورد ینادر ا رات مام نظریات تماقعياوفکر ميکنيم ... محکوم نمودیم و آن راو ستا ام ) ستا از ما اه کيدات" (.ستا کرده یيدات " ٧ره افصلی در گلسرخ شم" ش در خب ئیارتش رهای است که رفقاتی جمالاینها

مه اره برناف در بختالا به اصطالح آننند ، نها خود هم بخوبی ميدا رفقاگوی. ند انوشته دن کلمه ار دامستمسک قر آن ف، و نهات در کوه قموضع فعلی تشکيال آن کتيکی و نهات

ه مجبورند باو رفق. نميشود)آرخا( ادليل بر هویت چفخ" یعهاز هم شاب"ميه عالا در اکودتز است که ميبينند هيچ هویتی بهتر اینجا کنند، ای خود دست و پال هویتی براحهر

نسبت بخود آن راننداحتی هم ميتوا به رارد و گویائی خلق وجود ندای فداهویت چریکه .دهند جهت حرکت و مضمونز ا چيزی غير )آرخا( ا چفخجهت جرکت و مضمونگر چه ابله

ینطور تلقی اید ال همه باینحا است، با) نیاشرف دهقان گروه اهم(ئی خلق ای فداچریکهگيری مجدد ی شکلابتدان از همائی خلق هستند که ای فدان چریکها همآنهاکنند که

ست و اليسم امپریابسته به این دولت یک دولت وام کردند که عالا ۵٨ه اد ماخود در خرد آنان بر ار یناید اننده خود بانند توضيح دهند، خوا هم نميتوای خود رادعاین ایل گر دالا

جهت حرکت و مضمونز اوت ا متفمالاکن ایشا جهت حرکت و مضمونخر آ. ببخشد ا مضمون و جهت حرکت چفخاه بید قبول کرد کا باحقيقت. (شدائی خلق ميبای فداچریکه

).بت کردا ثا رادعا آن نميشود)آرخا(ف روشنی رو در روی خود اهدا آنکهطر ائی خلق هستند که بخای فدان چریکها همآنهار ا در پيش گرفته بودند، دچامه روشن و خط مشی راف، برناهداین اس اساند و بر اشته اد

و مثل بودند !) (نی اشرف دهقان گروه ا همآنها. دی نشدندات زیافانحرات و انانوسر توهم اه دچا هيچگآنهان ازما نبينند، ساز نوک بينی خود رائی نبودند که دورتر ها نازماس

.بی نمودارزیای سرکوبگر رژیم ا در یک صف و جزء نيروهارتش ران و اراسداه پانشد و سپن اميه تحت عنوعالادمين در چنابتدان از همائی خلق هستند که ای فدان چریکها همآنها

ذ اتخا این موضع رای مختلف او در جزوه ه" نارا مرگ بر فریبک،امریکاليسم امپریامرگ بر " ت ضدارزانيدن مباف کشانحرای به ایشی براین حرکت، یک حرکت نماکردند که

. محکوم نمودندار آن ست وا امعه مان جان و زحمتکشارگراليستی کامپریا . ستا کرده یيداتمورد ینا در ا رآنانت ام نظرات، تماقعيائی خلق که وای فدان چریکهاهمست ا؟ و روشن !نداب نکرده انشعارند بگویند ار داصرا ا رفقاست که چراکنون روشن ا ایآ

لق خئی ای فدافی چریکهانحرا به اصطالحل که مضمون و جهت حرکتا در عين حاکه چرئی خلق هستند که فقط ای فدان چریکهاویند همرند، ميگائی خود ميشما دليل بر جدار

؟!ندانموده " تصفيه "اتنی چند رئی ای فداندن مضمون و جهت حرکت چریکهافی خوانحرا(ب انشعای ادليل بر آن بله،ن ازماس" (تصفيه"ین اصولی ميخورد و ائی غير اجد آن نيتابدرد توجيه عدم حق) خلق

رابک) نال طلبنحالاسخ به از پانقل " تصفيه نمودا راین رفقا عمال" یی خلقای فداچریکه"نی در اشرف دهقان گروه ائی خلق، همای فدان چریکهابقه درخشاز ساید که اميآن

پورتونيستی ان روش ا هم هماشنآین روش انند که او همه ميد. جنبش بهره مند گردندل ا، که در عين حشدا ميب۵٧ل ا در سان مازماسی رخنه کرده در سا سي آرامرافعين کامد

ی ا چریکه به وجودرافتخای ا پاهر ج) و ميکنند(ی ميکردند ف نان رازمام گذشته ساکه تم ).و ميکنند( بخود منتسب ميکردند آن راید،امعه پيش ميائی خلق در جافد

ئی خلق، ای فدابی چریکهنقالاضع امو آن وری آداز یالذکر پس اب فوق ا در کتادر ضمن رفقز هم این ترتيب بارند و به ای ميفشاضع پامو آن هم برنکنواميکنند که هم کيدات امکرر

ه این ترتيب هم راشند که به ا مطمئن باولی رفق. زندا مخدوش سا راسعی ميکنند مرزهی اضع پاوم آن نند برا نميتوآنها. رندا، نداند راه آمدراگرفت آن قضی که دراز تناصی خال

66

نی اشرف دهقاضع گروه است، موا" حبهاخط مص"ضع اوضع، مامو آن کهارند چرابفش ایر باست که مضمون و جهت حرکتش مغان ایرائی خلق ای فداضع چریکهاست، موا

) نایرای ابخش خلقه ئیارتش رها(ن ایرائی خلق ای فدامضمون و جهت حرکت چریکه ی کهاحبه اشته، مصاکميت داح آن حبه دراست که خط مصانی ازماضع سامو. شداميب

ه جزنيستی ا دیدگرنداوظيفه د و یداب ا رفقاقاتفا، و "زنده شده بود آن روح بيژن جزنی در"ن دهند و ا در گذشته نشان رازمام شده سعالاضع ا و موا ، تحليلهاميه هعالاتک تک

.کنند" گریافشا" ارهيم حرف خود ا ميخواز شما امصرر دیگر و ا با که نميشود، مام و دو هوایک ب! ارفق ابرید ای ميفشاضع پامو آن براقعاوگر ائه دهيد، و ارامعه ا به جاخود ری اتحليله. بزنيدیل ین دالا". شتيمایلی د خود دالادعاین ای ابر"ن دهيد و نگوئيد ا نش آن را،ی خوداتحليله

ی اضع چریکها و موا تحليلهاب رفيق مسعود و یاهيد پشت کتا کی ميخواست؟ تام اکدقل ال خود نميکنيد، حداگر فکری بحا. نيدا بپوشام، چهره خود راز قيان بعد ایرائی خلق افد

و ان شمازماموجود در س اطبيعتی ها ناحرب آن رزی که عليرغمای مبارفق آن نسبت به ا بابی رنقالاقت ان در صددند صدا، همچناکن در بين شم ب خرداعصائل امس آن عليرغم

تلف ا رآناننرژی اسئوليت بکنيد و بی جهت س ماحسازند، ام سابی تونقالاهی اگآئی ان رفقا چنایل مختلف جنبش بنویسيد تا در مورد مسان راتتا نظراحتاصرئيد ابي. ئيداننمید، وجود ار گرفته اقر آن دراز وضعی که شماصی ه خالاهيچ ر. سندا بهتر بشنا راشم آن رید که گذشتان نداذعا آیا ی چيست؟ان برای حفظ یک عنواش برینقدر تالارد، اند آن ن هستيد و گذشتایرای ابخش خلقه ئیارتش رها اقعاونی که تصور ميکردید ازمین ا حفظ ا با؟ شم!ز کرده بودیدارتش خلق باین انویسی در مای نانی که دفتری برازمرزه امبتئوری "نع بسط اشيد در عمل مامحبورید بتر آن یات تئوریکی که بران و توجيهاعنو

سی بين اساف ختالا ام کنيد تعالاش جنب به ان رات جدیدتاید نظرا بای. ميشوید" نهامسلحن ات ی درونیادهاتض گر ا اده شود و یان دائی خلق نشای فدا و تفکر چریکهاتفکر شم

رتش ان ابی دست بزنيد، جرینقالام اقدائيد به یک ا گرفته، پس بياز شما ار راینکان اتورزه امبنيد در یک پروسه ا ميتوابدین ترتيب شم. ئيدام نمعالا منحلاساسا ابخش ر ئیارهت ا نظرا یآن گاه . ر گيریدا قرا مامعه، باتی جارزائل مبا مسابطه با در ریدئولوژیک علنیا

در یکی اه خود رایگا جاهيد پيوست و یا خواهيد پذیرفت و به ما خوائی خلق رای فداچریکه .فتاهيد یاسی خوا سي آرامرافع کا مدسازمان هایز ا

ه ا، ر خودايین منظور بپذیرید و ای ا برا رادی مای پيشنهاه هاز راید یکی اخره بالا باشمقل ارید، پس حدار داصرا )آرخا( ان چفخاگر در حفظ عنوائه دهيد و اراصولی دیگری احل

هه شبار دهيد تار جنبش قراختيا در اقعی خود رات واو نظر. روشن کنيداتکليف جنبش رت و ا روشن شدن نظراز بين رود و بائی خلق ای فدا تفکر چریکهاین تفکر بان بودن ایکس در جنبش این بستر وضعيت شماید و در آ به وجودیدئولوژیکارزه ان یک مبامکان ات ضعامو

.هر چه بيشتر مشخص ميشود

ش ای زنجيری اليسم و سگهامپریامرگ بر نایرائی خلق ا فدیاد صفوف چریکهاهر چه فشرده تر ب

ن ایرائی خلق ای فداپورتونيسم در صفوف چریکهانه اد نفوذ موذیابود بان نایرائی خلق ای فداد پرچم خونين چریکهاز باهتزادر ناهمان به پيروزی رایما اب

نایرائی خلق ای فداچریکه١٣/ ١٠/١٠۶٢

67