آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ...

89

Upload: others

Post on 25-Oct-2020

3 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63
Page 2: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

مجموعه مقالات استاد دکتر محمد علی طاهری

فهرست

3فحه ص اخلاق و عرفان8فحه ص از آفرينش تا ظهور  

11فحه ص آزمايش آخر  

13فحه ص اسب تراوا  

15فحه ص آسيب شناسي خانواده  

17فحه ص اصل وحدت راه  

19فحه ص انسان، بيماري و تحول  

21فحه ص آيينه عاشورا  

24فحه ص با اولياي الهي  

27فحه ص تأملي پيرامون عرفان حقيقي  

29فحه ص ةتعمقي در باب صلا  

31فحه ص جهان تك ساختاري  

43فحه ص خداي عشق و عشق  

46فحه ص دام دجال  

50فحه ص در رواق رمضان  

55فحه ص طب مكمل و جايگزين  

63فحه ص ظلم چيست؟  

68فحه ص عيد فطر جشن آزادگي  

70فحه ص فلسفه عرفان حجاب  

73فحه ص قدر غدير  

75فحه ص 1كشف رمز  

78فحه ص 2كشف رمز  

81فحه ص معراج حج  

86فحه ص نقش ابليس  

88فحه ص نگاهي به تناسخ  

Page 3: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

خلاق و عرفانا

اخلاق عبارت است از خلق و خو و نحوه برخورد با خود، جهان بيرونـي و افـراد جامعـه بشـري كـه داراي تـاثير متقـابلي بـا .يكديگر هستند

اي خـود را پيـدا سپس در مرحله. و نزديك به جوامع حيواني داشته است) رفتار طبيعي(انسان ابتدا رفتاري مبتني بر غريزه از اين مرحله او به رفتاري آگاهانه و مبتنـي بـر فطـرت رسـيده . »من كيستم؟«ايجاد شده است كه كرده، اين سؤال براي او

هـاي بنابراين، قبل از آن كه اديان يـا دانـش . كندافزاري است كه خير و شر را براي او مشخص مياي نرمفطرت، برنامه. است .آگاه بوده است... ت به زشتي دزدي، دروغ گفتن و مختلف بخواهند اصولي براي چگونگي رفتار او ارائه دهند، نسب

پس براي مثال، اين كه كسي به مال خود . اندكردهدهد كه آنها خوبي و بدي را درك ميرفتار هابيل و قابيل اين را نشان ميكه رفتاري غريزي حيوانات . اطلاع استدوزد، به دليل اين نيست كه از بدي اين كار بيقانع نيست و به مال ديگري چشم مي

طلبـي، زيـاده تواند بـر اسـاس منفعـت كنند؛ اما انسان مي دارند، پس از رفع نياز طبيعي خود به حقوق يكديگر تجاوز نمي

.خواهي كرده، بر اساس اختيار خود، اين بدي را به جاي خوبي انتخاب كند

دهد كـه انسـان از خـوبي و بـدي نشان مي» و تقويها فألهمها فجورها«اين كه در قرآن كريم در مورد انسان گفته شده است .مواجه است) اصول فطري(بنابراين، او با رعايت و عدم رعايت اصول حركت خود به سوي كمال . آگاه است

. گيـرد شـكل مـي ) اخلاق مدني(رسد كه بر اساس اخلاق اجتماعي با بزرگتر شدن جوامع بشري، انسان به رفتار رده سوم مي .دهدفطرت برنامه اصلي را ارائه مي. اخلاق در فطرت وجود ندارد جزئيات اين

) اصـول كمـال جـويي (پس رفتار ثانويه انسان كه رفتاري آگاهانه است، بر اساس اخلاقي است كه با آگاهي نسبت به فطرت از . شـود نا گذاشته ميگيرد و رفتار رده سوم بر اساس اخلاقي است كه اصول آن با در نظر گرفتن مسائل اجتماعي ب شكل مي

به طور كلـي رفتـار . كنداين جا به بعد، عادات و سنن اجتماعي هر جامعه، تنوع اصول اخلاقي در جوامع مختلف را ايجاد مياخلاق فطري، ثابت و دروني بوده، مبتني بر هيچ تعليمي . رده سوم بر مبناي تركيبي است از اخلاق فطري و اخلاق اجتماعي

.اكتسابي است جتماعينيست و اخلاق ا

براي رسيدن به رفتار فردي و اجتماعي مقبول بايد اصولي اخلاقي را رعايت كرد كه اولا انسان را به سمت كمال پيش بـرد و .ثانيا انسان شمول باشد؛ يعني همه انسان ها بتوانند از آن استفاده كنند؛ نه اين كه براي مثال، قومي و نژادي باشد

شـود كـه اي رفتاري دارد؛ اما رفتار انسان آگاهانه و اختياري بوده، زماني رفتار متعالي محسوب مـي ذره در جهان هستي، هررا خلـق كـرده، بـه آن برنامـه داده اسـت تـا » هوشـمندي كـل «خالق هستي از ايـن كـه . فلسفه خلقت براي او معلوم شود

انسان با درك جزئيـات آن، بـه نقـش و وظيفـه خـود در اكوسيستم را ايجاد كند و به آن برنامه دهد، هدفي داشته است كه .رسدبه كمال مي برد و به رفتار منتهيهستي پي مي

اكنـون هـر جـا اما هـم . كندشود، براي او اخلاق خوب و بد معنا پيدا مياز زماني كه رفتار اوليه انسان به رفتار ثانويه بدل مي .گرايانه استها و رفتارهايي است كه كمالهكنيم، منظور نظامي از انديشصحبت از اخلاق مي

Page 4: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

توجه داشت و براي انتخاب يـك » گراييكمال«و اصل » تعميم به عام«بنابراين، در طراحي اصول اخلاقي ثانويه بايد به اصل زمينه كمـال به طور مسلم، رفتاري كه. كند يا خيرگرايي آحاد بشري وارد مياي به كمالرفتار شايسته بايد ديد كه آيا لطمه .تواند قابل قبول باشدرا از خود و ديگران سلب نكند، مي

پسنديم، براي ديگـران باور داشته باشيم، از جمله هر چه براي خود مي» تعميم به عام«حال براي مثال، اگر به قاعده اخلاقي پذيريم خودكشـي فـردي كـه بـه پـوچي توانيم بپسنديم، براي ديگران نيز نپسنديم، نميهم بپسنديم و آنچه براي خود نمي

زيرا خودكشي حق حيات و امكان . پسندد، شايسته استرسيده است و تمايل به خودكشي دارد و اين را براي ديگران نيز ميبه طور كلي هر اصل اخلاقي تنها در صورت بقاي جامعـه بشـري . (كند و كاملا بر خلاف كمال استرشد و تعالي را سلب مي

).زشمند باشدتواند ارمي

-اند و بر اساس آنها طراحي نظام اخلاقي آسـان مـي البته، اديان با عرضه اصول اوليه اخلاقي، نقش هدايتي خود را ايفا كرده

آيد و ثانيـا بـه طـور شمول به دست نميگيرد و راهكارهاي انسانهاي مختلفي از دين صورت ميشود؛ اما اولا گاهي برداشتبراي مثال، قوانيني كه با پيشرفت تمدن و تكنولوژي . ياري از جزئيات دستورالعملي صادر نكرده استمسلم، دين در مورد بس

در اين موارد بايد به همـان . تر شدن روابط شهروندان لازم است وضع و رعايت شود، در متون ديني ذكر نشده استو پيچيده .ان توحيدي است، توجه داشتكه مورد توصيه ادي» تعميم به عام«و » جوييكمال«اصول كلي

) گذاري ها و بايد ها و نبايد هـا ارزش(دهد اين است كه اصول اخلاقي حال، نكته مهمي كه رابطه اخلاق و عرفان را نشان ميدر رسيدن بـه بخـش كيفـي اخـلاق، . شود، بخش كمي اخلاق است و چرايي رعايت آن اصول، بخش كيفي آن محسوب مي

زيرا عرفان، درك حقايق هستي است كه مؤثرتر از شناخت عقلي بوده، خواه نـا خـواه، آثـار آن در . ندكعرفان ايفاي نقش مي .شودوجود انسان نهادينه مي

دليل اين كه بشر در زندگي كنوني خود توفيقي حاصل نكرده است، اين است كه بسياري از توصيه هـاي اخلاقـي بـه دليـل صورت نپذيرفتـه باشـد، نبايـد از لطمـه » تن واحده هستي«براي مثال، وقتي درك .عدم اين ادراك ناديده گرفته شده است

كسـي . شود، كيفيت بخشيدتوان به اخلاقي كه رعايت ميعلاوه بر اين، با درك عرفاني مي. زدن به محيط زيست تعجب كردو عمل است و اين آثار مخربي بـراي كه بدون اين پشتوانه موظف يا مجبور به رعايت اصول اخلاقي باشد، دچار تضاد انديشه

.يابد و آثار مثبتي به جا خواهد گذاشتاو خواهد داشت؛ اما با كشف حقايق، انگيزه رعايت اصول اخلاقي ارتقا مي

بنابراين، تا انسان به درك جايگاه خود در هستي و اكوسيستم نائل نشود و رسالت خود را در ارتباط با خود، خانواده، جامعه و داشت و از سوي ) اشرف مخلوقات(كل جامعه بشري نشناسد، نمي توان از او انتظار خلق و خوئي متناسب با مقام انسان بلكه

ديگر، رعايت خلق و خوي پسنديده و هنجارهاي اجتماعي در حالي كه نسبت به آن، اعتقادي وجود نداشـته باشـد، رفتـاري به درك چرائي آن رفتار نائل شده باشد، حداقل براي كسب وجهه اجتماعي يعني بدون اينكه فرد از نظر بينشي . دوگانه است

ناشـي از رفتارهـاي (تنـي كند و در اثر فشار دروني ناشي از آن، هـم در معـرض بيمـاري روان مقبول، خود را به آن وادار مي .يابدشود و هم احتمال دوام آن رفتار در او كاهش ميواقع مي) دوگانه

هزار سال پيدايش تمدن بشري، به انسان آموخته اند كه براي هدف مهمي آفريده شده است و بـا تبيـين شرايع طي چندين اند تا به اين رسالت عمل كند و براي اين منظور، دستورالعملهائي نيـز اهداف ارزشمند زندگي و معرفي رسالتش از او خواسته

و گشودن رموز اين دستورات، رسيدن به اهداف مذاهب ) باطن آن(عرفان از طريق آشكار كردن حقايق هستي . ارائه كرده انداي در هسـتي تجلـي براي مثال، وقتي انسان به اين درك مي رسد كه هر موجـود و پديـده . كندو شرايع الهي را تضمين مي

Page 5: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

به ايـن ترتيـب، بـه كند واست، به هر يك از مخلوقات الهي به ديده احترام نگريسته، حرمت آن را حفظ مي) االله وجه(الهي چنين اخلاقي دوام دارد و به دليل اين كه در وجود فرد نهادينه شده است، دوام آن متكـي بـه . داردهيچ يك ظلمي روا نمي

اين در حالي است كه بدون معرفت بنيادي نسبت به خود و هستي و فقط با تبعيـت ظـاهري از بايـدها و . كنترل دائم نيست :به نمودار زير توجه كنيد .توان به نتيجه نسبي رسيد، تنها به كمك تذكر و كنترل مي)قواعد اخلاقي(نبايدها

خلق و خوي  مبتني بر عقل و شريعت

خلق و خوي  مبتني بر پله عشق

اخلاق انساني مبتني بر حكمت

 درك كمال •

 درك وحدت جهان هستي •

 درك جمال يار •

ــالت • ــدي خلقــت و رس درك هدفمن انسان در اكوسيستم و جهان هستي

 ...همفازي كيهاني و •

 عرفان نظري و عملي  بخش كيفي اخلاق

شريعت • اي فرهنگ ملي و منطقه •الزامات و قواعد سازماني و •

 گروهي

 تجارب

 و شناخت عقلي

 بخش كمي اخلاق

Page 6: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

افتـد، بنابراين، اخلاق در عرفان مستتر است و با درك عرفاني، خود به خود حقوق ديگران رعايت مي شود؛ ظلمي اتفاق نميد اي وارد نخواه ـيابد، به طبيعـت نيـز صـدمه شود و نه تنها به نحو پايدار اخلاق فردي و اجتماعي تعالي ميدروغي گفته نمي

توان پي برد كـه افـراد آن جامعـه تـا چـه به همين دليل، با بررسي ميزان تخلفات و جرائم در هر جامعه، تا حدودي مي. شدبـه عبـارت ديگـر، رعايـت اصـول اخلاقـي و افـزايش كيفيـت آن، ارتبـاط . اندازه نسبت به فلسفه وجودي خود آگاه هسـتند

.مستقيمي با درك ما از فلسفه خلقت دارد

براي مثال، اگر كسي آزارش بـه . ظر عرفان، رعايت ظاهري اخلاق، رسيدن به رتبه ساير موجودات در جهان هستي استاز مناش ديگران نرسيد و در ظاهر نسبت به آنها رأفت نشان داد، انسان خوبي است اما به يك درخت شباهت دارد كه سايه و ميوه

يعني شرط لازم انسانيت و اخـلاق . اين، نقطه صفر كار است. كسي نمي رساندگيرد و آزاري هم به در اختيار ديگران قرار مي ) پـذير اسـت كـه بـا فـيض و رحمـت الهـي امكـان (رسالت انساني با تحولاتي دروني به سمت كمـال . است ولي كافي نيست

.شودانجام مي

يرا به ميزان درك تن واحده هسـتي، درك ز. در اين صورت، صلح و همزيستي جهاني نيز به طور زيربنايي حاصل خواهد شدكنيم كه سـقوط هـر خواهيم كرد كه پاره تن يكديگر هستيم و نه تنها هرگز براي كسي بدخواهي نخواهيم داشت، درك مي

.يك از ما سقوط ديگري بوده، صعود هركدام از ما بر صعود ديگران تاثيرگذار خواهد بود

زيرا جامعه اي كه سطح معرفت و فرهنگ آن بالا باشد، جرائم كمتري . هستند در هر تخلف و جرمي همه جامعه شريك جرمآيد؛ بلكه مستلزم كيفيت بخشيدن به اخلاق است كه با يقين دارد و اين، تنها با الزام رعايت اصول كمي اخلاق به دست نمي

.شودقلبي و درك وجودي يعني با برخورداري از عرفان عملي حاصل مي

ضامن اجرائي اخلاقي كـه . شد، معضل ديگري كه در مورد اخلاق وجود دارد، فقدان يا ناكارآمدي انگيزه است چنان كه اشارهبـه طـور معمـول نابـاوري . شود، ترس از مجازات و عقوبت و يا چشمداشت به پاداش استبا پند و نصيحت و تذكر پياده مي

رهاي دروني خواهد بود كه با پردازش در بخـش نـا خودآگـاهي قلبي به يك عمل و وادار كردن خود به انجام آن، موجب فشادارد، اما مشكلات ديگري بـه باز مي... سلامت فرد را سلب كرده، اگرچه او را از انجام اعمال غير اخلاقي مانند دزدي، رشوه و

اعي خود را از دست خواهد از جمله، پس از مدتي، دچار افسردگي شده، نشاط معنوي و حضور فعال و مؤثر اجتم. آوردبار ميتواند با افزايش درك و معرفت نسبت به خود و روابط خود با هستي و ديگران كه باعث ايمان بـه در حالي كه عرفان، مي. داد

.شود، از اين معضل جلوگيري كندامور اخلاقي مي

و ضبط نفس از الگوهاي خوبي مشكل زاهد آن است كه مي خواهد با كنترل. تفاوت زاهد و عابد نيز در همين جا استدر حالي كه عارف، با آگاهي . پيروي كند و به همين دليل، با اين كه به انجام آن اعتقاد دارد، رفتار او نوعي تظاهر استحال با اين كه هدف هر دو . كندعرفاني خود پذيراي خوبيها بوده، بدون هيچ اجباري از بيرون يا درون، اخلاقي زندگي مي

.رسدنزديك شدن به خداوند است، معلوم است كه كدام يك بهتر به اين نتيجه مي) عارف زاهد و(

دهد و ثانيا شود كه اولا حكمت را خدا به انسان مياشاره شده، تبيين مي» حكمت«نكته آخر اين است كه در قرآن كريم به پرده ظاهر آن قرار دارد و در واقع حكمت، مواجه شدن با همان حقايق هستي است كه پشت . حكمت خيري كثير است

به عبارت ديگر، حكيم در هر چيزي واقعيت و حقيقت آن را . همان چيزي است كه تا اينجا به آن درك عرفاني گفته شدپس، حكمت در اخلاق، انجام عملي است كه با توجه به دو وجه واقعيت و حقيقت . بيند و بنابراين، عمل او اخلاقي استمي

Page 7: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

و اخلاق حكيمانه يا اخلاق مبتني بر حكمت عبارت است از خلق و خوئي كه با فلسفه خلقت و فطرت انسان و با انجام شود .اش در عالم هستي همخواني و همفازي داشته باشدرسالت بشري

انسان بلكه فيضي الهي است كه بر مبناي توجه و اشتياق . حكمت چيزي نيست كه انسان بتواند با سعي و تلاش به آن برسداي تواند اشارهاين نيز مي). و يعلمهم الكتاب و الحكمه(در قرآن كريم كتاب و حكمت در كنار هم آمده است . شودجاري مي

به اين نكته باشد كه تا انسان كتاب هستي را نشناسد و به فهم و درك صحيح قوانين و فلسفه آن دست نيابد، نگاه درستي چنين چيزي بدون فيض و رحمت الهي امكان پذير نيست و تنها با . و حكيمانه نخواهد بودبه هستي نخواهد داشت و رفتار ا

توان بخش كيفي اخلاق را تحقق بخشيد واشراق و شرح صدر كه ارمغان ارتباط با خداوند و تسليم شدن به اوست، مي .ارتقا داد

رسيدن به اخلاق مبتني بر كيفيت، مستلزم فيض الهي به بيان ديگر، رعايت اخلاق كمي، متكي به سعي و تلاش است و .رساندبوده، انسان را به تعالي مي

Page 8: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

فرینش تا ظهوراز آ

بررسي موضوع ظهور به صـورتي "منجي موعود"و "جريان عهد آخر"براي داشتن نگاهي كارشناسانه و واقع بينانه نسبت به ت يك واقعه مجزا و منفك ضروري به نظر مي رسد، زيرا تنها در اين صورت است كـه مرتبط با طرح كلي خلقت و نه به صور

كـه در (آنچـه ارزش طـرح خلقـت بشـر را .وقايع مشهور زمان آخر، عيني، قابل لمس، هدفمند و مسئوليت آورخواهـد بـود ، بـه اثبـات )لهي به نتيجه مي رسدحركتي از ظلمت به سمت نور واز كمال بالقوه به كمال بالفعل تا رسيدن به مقام خليفه ال

ميرساند، هدفمند بودن آن و در عين حال، تعيين كننده بودن نقش اختيار، انتخـاب و توانمنـدي خـود بشـر در بـه نتيجـه در بدو خلقت آدم، آنگاه كه ملائك، در وضعيت فرا مكان و فـرا زمـان خـود، عرصـه .رسيدن اين طرح عظيم وهدفمند است

آيا مي خواهي كسي را بيـافريني ": ديد رامشاهده كردند، در محاوره اي تمثيلي به خداوند اظهار داشتندوجود اين مخلوق جمن چيزي ميدانم كه شـما ": و خداوند فرمود "!كه خون بريزد و فساد كند؟ ما كه خود براي تسبيح و تقديس تو وجود داريم

ين است كه خلقت اين موجود جديد، فقط بـراي تسـبيح و تقـديس پيامي كه در اين بيان رمز گونه وجود دارد، ا ".نميدانيدكل هستي ازيك اتم، يك الكترون و حتي كوچك تر از آن تـا . خالق نيست و خداوند از خلقت اوهدف والاتري را در نظر دارد

ي نمـي عظيم ترين كهكشانها براي هميشه به فرمان خداوند درحركت است و هيچ يك از اجزاي آن حتي يـك لحظـه تخط ـ همه هستي به نوعي، طفيل . اما هدف از آفرينش، تنها تقديس و تسبيح آن ها نيست. كنند و از وظيفه خود سر باز نمي زنند

.وجود انسان است و براي انسان مأموريت ديگري در نظر گرفته شده استعشق را دارا باشد و محـل تجلـي گويا خداوند به ملائك مي گويد من مي خواهم موجودي خلق كنم كه ظرفيت درك شعور

تام و تمام رحمانيت من شده، با دارا بودن توان تبديل كمال بالقوه به كمال بالفعل، تعالي را معنا بخشـد و جانشـين مـن در بايد به اين نكته توجه .زمين گردد؛ وظيفه اي كه ساير خلايق، به دليل عدم درك شعور عشق از به انجام رساندن آن ناتوانند

شت كه لازم است اين طرح توسط خود انسان در زمين به نتيجه برسد؛ چرا كه اگر غير از اين باشد، يعني اگـر بـه فـرض، داخود بشر نتواند اين طرح عظيم را به نتيجه برساند، نقشه الهي محكوم به شكست است؛ چرا كه در اين صـورت گـوئي بـراي

رت دارد و در اين صورت ملائك ميتوانند مدعي شوند كه پيش بيني آن جمع شدن غائله ايجاد شده، وجود عامل جبران ضروها درباره بيهوده بودن خلقت آدم صحيح بوده است؛ چرا كه اين مخلوق جديد نتوانسته است طرح طراح را به نتيجه برساند و

كه محال است خـالق كـار در حالي. اين به آن معنا است كه خداوند در خلقت انسان مرتكب كاري عبث و بيهوده شده استپس بشر بايد بتواند با تكيه بر توانمندي هائي كه او در وجودش گذاشته است، براي به نتيجه رساندن طرح . عبثي انجام دهد

امـروز .موضوعيت مي يابد "انسان كامل"الهي قدم بردارد و از همين رهگذر، به درك وآگاهي رسيدن جمعي بشر و رهبريت پـس از آن، بـا . اشتن دوران نطفگي، جنيني ، طفوليت و جواني، در حال گذراندن دوران ميانسالي اسـت بشر با پشت سر گذ

بشر مانند كسي كـه بـا نزديـك شـدن بـه . ورود بشر به دوره كهنسالي، در عرصه هستي مسائل جديدي قابل طرح مي شودصت باقي مانده، هر روز بيشـتر بـه لـزوم جمـع اواخر عمر، خودش را مهياي استفاده از آخرين فرصت هايش مي كند، در فر

آوري مناسب داشته هايش پي مي برد و چون مي خواهد آخرين دستاوردهايش را از روي زمين برداشت كند، به معلم ويـژه جامعه بشري در هر مقطعي از زندگي خود به سطح خاصي ازدانستگي و تعليم و تعلم مرتبط با آن نياز پيدا. اي نياز مي يابد

Page 9: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

مي كند و درواقع، هدايت بشر در هر مرحله اي، به نحوه خاصي ازمديريت نيازمند است كه بايد متناسب بـا موقعيـت خـاص زيرا وقـت آن اسـت . از اين نظر، عصر كنوني بارزترين، شاخص ترين و سرنوشت سازترين اعصار است. همان بازه زماني باشد

پس نيازمند يك معلم زبده و يك استاد اعظم است و اينچنين اسـت . ويل دهدكه بشر پايان نامه نهايي خود را به هستي تحلزوم آمادگي براي ظهور . در اين عهد سرنوشت ساز مطرح مي شود "منجي موعود"و لزوم وجود "عهد آخر بشر"كه موضوع

ي كه معلم بـالاترين مقطـع عام است و همه بايد به سطحي از آگاهي برسند كه بتوانند به درك اين منج "موعود عهد آخر"درسي بشر است، نائل شوند و او را بفهمند؛ زيرا بدون آن كه مخاطبين آن استاد در سطح مناسبي از آگـاهي مقـدماتي لازم براي درك مطالب باشند، تعليم پس از ظهور او كارساز نيست و در اين صورت، نه تنها وجود استاد مشكلي راحل نمي كنـد؛

بنـابراين ايجـاد زمينـه و حضـور اسـتاد لازم و ملـزوم . باعث اتلاف وقت استاد و سردرگمي ديگران مي شـود بلكه بدتراز آن معلم عهد آخر در اين عصر، معرفتي به بشر عرضه مي كند كه تا به آن زمان به وضوح عرضه نشده است و يا . يكديگر هستند

او مي آيد و رموز و اسرار . ير كتب آسماني را كشف رمز مي كنداو مي آيد و قرآن و سا. به عبارت بهتر، كشف رمز نشده استآسمانها و زمين را به عنوان امانت الهي براي بشر به ارمغان مي آورد وآنرا فقط در شـرايطي بـه بشـر تحويـل مـي دهـد كـه

.استحقاقش را داشته، وخواستارش باشدالي تحصيلي، زمينه اي لازم است و بايد دانشجويي باشد كـه زيرا همان طور كه براي تدريس يك استاد دانشگاه در مقاطع ع

رمـز . بتواند مطالب او را فرا گيرد، براي برخورداري از علم و معرفت منجي موعود نيز اشتياق و آمادگي معرفتي ضرورت داردت كوري بـراي بشـر نكا. گشائي بخشهايي از رموز هستي مستلزم وجود يك استاد اعظم است و از عهده هر كسي بر نمي آيد

امام عصر، به عنوان والاترين معلم تاريخ بشريت، در دوره كهنسـالي . وجود دارد كه فقط او مي تواند ابهام آنها را برطرف كندامـا در عصـري بـه . بشر مي آيد تا نكات اساسي هستي شناسي را در اختيار گذارد و بشر را به نتايج تعيين كننده اي برساند

بشر در طول تاريخ به دنبال بصيرت بوده، به آگـاهي هـايي دسـت .ه عده قابل توجهي تشنه دانستن باشندظهور مي رسد كتـا كنـون نـه تنهـا ايـن . يافته است كه در عصر ظهور جنبه عملي و كاربردي پيدا كرده، از حرف و سخن خـارج مـي شـود

با آنكه بشـر امـروز در آسـتانه ي . ارونه برداشت شده استها درسطح كلان به كار نرفته است، بلكه بسياري از آن ها و آگاهيورود به مرحله ي كهنسالي است، در ابتداي درك شعور الهي بوده، ارتباط ملموس با روح القدس كه هميشه براي افراد خاص

.وجود داشته است، هنوز به تمامي در سطح عام نيامده استطني در سطح عام است كه به بهترين وجهي انسان را به سوي كمال سوق كاركرد چنين ارتباطي، عرضه عملي دانش هاي با

يعنـي . همه در صحنه انتخاب قرار دارند وانتخاب جمعي بشر است كه موجب به نتيجه رسيدن طرح الهي مي شود. مي دهدير به مشكلات بشر خاتمه اگر قرار بود كه كسي فقط با زور شمش .اكثر افراد آن را انتخاب كرده، به آن تمايل نشان مي دهند

چنين . دهد، براي خدا كاري نداشت كه بسيار زودتر از اين زمين را تكاني دهد تا همه از ترس ايمان آورند و قائله خاتمه يابدبه طور حتمي بايد نقشه عظيمتري در كار باشد كه بتواند هنر انسـان . نقشه اي نشأت گرفته از يك هوشمندي عظيم نيست

معرفي نادرست رويداد بزرگ عهد آخر، ترفندي است كه با ايجاد اين تلقي كه خداوند با زور شمشير يك . گذارد را به نمايش .برگزيده، صلح جهاني را برقرار خواهد كرد، باعث تضاد انسان با پروردگار شده، به دليل عدم فهم طرح الهي، رواج يافته است

كه در گرو درك عشق و كاربرد عملي آن است، بخش هاي ديگري از طـرح با به نتيجه رسيدن طرح كمال بشر در عهد آخرعظيم الهي كه فلسفه خلقت انسان را پوشش مي دهد و يكي از مهمترين آنها معرفي عوامل مثبت و منفي در طرح جهان دو

داشـته و دارد و در قرار) هوشمندي الهي و شيطاني(بشرهمواره بين دو شبكه مثبت و منفي .قطبي است، آشكار خواهد شد

Page 10: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

10

در اين زمان، قـدرت و كمـال كـه بـه ترتيـب، دسـتاورد . عهد آخر بزرگترين روياروئي آشكار كاربران آن دو روي خواهد دادبرخورداري از شبكه منفي و شبكه مثبت است، دو هماورد هم طراز محسوب مي شوند كه غلبه هر يك بر ديگري با انتخـاب

ام با يك انتخاب درست، حق بر باطل پيروزي يافته، كشف رموز ديگر به رهبريت منجي عهد آخر بشر اتفاق مي افتد و سرانجدر حقيقت، با تفكيك دو گروهي كه كاربران هوشمندي مثبت و منفي هستند، داشتن رهبـر بـراي هـر .امكان پذير مي شود

يريت جريان منفي را دجال بـه عهـده مـي يك ضرورت مي يابد و به اين ترتيب، مديريت جريان مثبت را منجي موعود و مدگيرد؛ اما در نهايت، انسان نشان خواهد داد كه بخش مثبت بر بخش منفي برتري دارد و بـه ايـن ترتيـب، حركـت در مسـير

. به اين معنا كه امام عصر و دجال هر دو انسـان هسـتند . ظهور يك امر زميني است.كمال به بهترين وجه ادامه خواهد يافتو سـرافكندگي ) ع(ن واقعه آخر يك پديده زميني و متعلق به همه بشريت بوده، افتخار آفريني آن از ناحيه امام عصـر بنابراي

ابليس .اما هيچ گاه غلبه خير بر شر منجر به نابودي يا تسليم ابليس، به عنوان عامل شر نخواهد شد. آن از جانب دجال استدر مقابـل هـيچ عـاملي سـر "انا الله و انا اليه راجعون"عهده دارد، در كل مسير كه نقش ايجاد تضاد در جهان دوقطبي را به

آنچه در عصر ظهور رخ مي دهـد، . تعظيم فرود نخواهد آورد و تضاد تا پايان چرخه جهان دو قطبي هرگز برچيده نخواهد شد كـه بـا هـدايت امـام عصـر تسلط بر شيطان در اثر دست يافتن بـه آگـاهي اسـت و صـلح جهـاني ناشـي از معرفتـي اسـت

.افزايش مي يابد

Page 11: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

11

ش آخرزمایآ

شما همراه با من . من همه جا با شما بوده ام، هستم و خواهم بود و حتي در جهنم نيز تنهايتان نخواهم گذاشت: و خدا گفتدارد و نه مكاني محسـوب مـي وارد آن جا مي شويد و من هستم كه از آن عبورتان مي دهم؛ جايي كه نه زمان در آن وجود

تنهـا . شود؛ هر چند كه شما آن را مكان مي پنداريد؛ همان گونه كه به علت عدم وجود زمان، آن را جاويدان نيز مي انگاريـد زيـرا بـه كمـك ايـن . چيزي كه در جهنم وجود دارد، آتشي از جنس آگاهي است كه براي شما تلخ و براي من شيرين است

بين من و شما كه همان حجاب ناشي از گناهان شما است، سوزانيده شـده، پـس از آن مـا بـه يكـديگر آتش است كه حايل ، اين بار همـه ي قـدرت خـود را در اختيـار »آزمايش آخر«رسيده، بعد از پيمان نخست، بار ديگر شما را باز مي يابم تا براي

بوديد و وصالي كه طلبش را داشتيد؛ اما نه به اندازه اي كه اينك ما به هم رسيده ايم؛ چيزي كه ظاهرا منتظرش .شما بگذارمميـزان . شما مرا بخشنده مي دانيد؛ ولي اصـلا حـد آن را نمـي دانيـد و از آن صـرفا تصـوري مـبهم داريـد .من مشتاق بودم

ه مفهـوم فقط در آن جاست ك. بخشندگي من را پس از وصال خواهيد فهميد؛ وقتي كه همه ي قدرت خود را به شما ببخشمآيا با داشتن همه ي قدرت من و احساس بـي نيـازي، بـاز هـم . حال من هستم و شما. بخشنده ي مهربان را خواهيد فهميد

بودن من باشد و نشاني بر » رحيم«من براي رسيدن به شما، مرگ و جهنم را خلق كردم تا نشاني بر طالب من خواهيد بود؟شما است و شما ناآگاه و بي خبر از آن، هر لحظه در آه و ناله و فريـاد و طغيـان قدرت خلاقيتي كه ناشي از شوق رسيدن به

مرگ و جهنم، همچون داروهاي تلخي هستند كه مادري با دلسوزي تمام به زور به طفـل خـود مـي .نسبت به من قرار داريدي خبر از همه جا و بـدون اطـلاع از خوراند تا او را درمان كند ولي خود بيش از طفلش تلخي دارو را درك مي كند و طفل ببدون مرگ وجهـنم، مـا هرگـز بـه . عشق مادر،گريان و نالان است از اين كه چرا چنين خشونتي نسبت به او اعمال مي شود

امـا شـما بعـد از . يكديگر نمي رسيديم و حداقل، من عاشقي مهجور مي ماندم و شما نيز در نيازمندي ابدي باقي مي مانديدهمين كه مطمئن شديد كه عاشق سينه چاك، در اختيار شماست و شما سوار بر اريكه قدرت او مي توانيـد يكـه اين وصال،

تازي كنيد، با او چه مي كنيد؟بودم تا بتوانم بازيگوشي ها و بي اعتنايي هاي معشوقم را نظاره كنم و بـاز هـم بـه دنبـال او باشـم و سـايه ي » رحمان«من

اي كاش من نيز مي توانستم مانند شما ! در عوض شما نمي دانيد كه با من چه كرده ايد. او بگسترانمرحمانيت خود را بر سر اما از اين بابت نيز ناراضي نيستم؛ زيرا كه من هم اگرچه سرانجام آگاه مي شويد و شما را ! شكايت هاي خود را به جايي ببرم

آري من به شما مي رسم و همه چيز خود را به پـاي معشـوق خـود .دارم و مي دانم كه بالاخره از يكديگر راضي خواهيم شدنه آن بهشت روز نخست كه بهشت ناآگاهي بود؛ بلكـه بهشـت . تقديم مي كنم و در آن صورت آن جا بهشت شما خواهد بود

از كسب اين پس. بهشت هايي كه شما آن را بر اساس آگاهي ها، دانسته ها و ميل وسليقه هاي خود بنا خواهيد كرد. آگاهيتجربه خواهيد فهميد كه همه چيز عاشق شما، در اختيار شماست و شما مي توانيد با قدرتي كه در اختيار داريد، جهـان هـا خلق كرده، بر ابعادي سايه بگسترانيد كه هرگز تصورش را نداشتيد و به زودي يقين حاصل مي كنيد كه داراي قدرتي خدايي

ونه خدا شديد، مي خواهيد بدانيد كه با من چه خواهيد كرد؟شايد اگرهمـه داسـتان را بدانيـد، آن زمان كه شما اينگ. هستيدبرخي از شما پس از كسب اطمينان از قدرت خدايي خود و احساس بي نيـازي نسـبت بـه مـن، . براي من عاشق گريه كنيد

Page 12: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

12

و فقـط عـده ي انـدكي خواهنـد بـود كـه "حالا كه خدا هستيم وبي نياز به او، چرا براي خود خدايي نكنيم؟": خواهيدگفتخداي در وحـدت و خـداي در كثـرت، ! بلي. خدايي در وحدت را انتخاب كرده، به سوي من آمده، با من به وحدت مي رسند

آخرين آزمايش است و شما كدام را انتخاب خواهيد كرد؟شايد بگوييد كه براي اتخاذ چنـين تصـميمي وقـت بسـياري بـاقي ا شما امروز همان كاري را انجام مي دهيد كه ديروز مقدمه اش را چيده ايد و امروز نيز مقدمه ي كارهاي ام. بلي هست! است

پس امروز مرا دريابيد تا حركـت . فردا را تدارك مي بينيد و احتمال دارد فردا همان كاري را بكنيد كه امروز انجام مي دهيددر لامكان و لازمان؛ تا شما به طور حتم مرا انتخـاب كنيـد؛ خـداي در شما كسب آگاهي و تمريني براي فرداها باشد، جايي

.مرا دريابيد! وحدت را و خدايي كه عاشق شما است

Page 13: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

13

راواسب تا كرد، بـه ناپذيري كه با محاصره و جنگ سقوط نمي ي شكست اسب تراوا ماجراي اسبي چوبين است كه با استفاده از آن، قلعه

اي را مـدتها در محاصـره قـرار داده بودنـد، پـس از داستان از اين قرار است كه سربازان دشمن، قلعه. تسخير دشمن در آمدآنها اسـبي چـوبين سـاختند و آنـرا در بيـرون قلعـه . مدتها جنگيدن نااميد شده و براي تسخير آن نيرنگي را طراحي كردند

حمله منصرف شده و به احتـرام مقاومـت مـدافعين قلعـه، ي گذاشتند و خود عقب نشيني نموده و وانمود كردند كه از ادامهمدافعين قلعه مفتون زيبايي و عظمت اسب چوبين شدند و آنرا به داخـل قلعـه بـرده و . اند اسبي چوبين را به آنها هديه كرده

ز قبل در دل اما نيمه شب كه آنها مست و سرخوش در خواب بودند، سربازاني كه ا. مشغول جشن و سرور و پايكوبي گرديدندي قلعه را گشودند و دشمن كه در ايـن فاصـله بـا اسـتفاده از اسب چوبين پنهان شده بودند از درون آن بيرون آمده و دروازه

تاريكي شب خود را به قلعه رسانيده بود، وارد شده و با غافلگير كردن مدافعين و قتـل عـام آنهـا، قلعـه را بـه تسـخير خـود .درآوردند

فيلتـر عقلـي راه ورود هـر . باشـد هاي بسيار زيادي دارد و از فيلترهاي محافظ بسيار قوي برخوردار مي يدگيذهن انسان پيچرسد، مورد ذهن قادر است اطلاعاتي را كه به آن مي. بندد گونه اطلاعاتي را كه با منطق و باورهاي ما مغايرت داشته باشد، مي

در ستاد مركزي ذهن، محدوديتي براي فهم زبانهـاي مختلـف نيسـت و هـر .پردازش دقيقي قرار بدهد حتي اگر وارونه باشداين سطح از ذهن جزيي از ناخودآگاهي بوده، كه ما . شود مطلبي به هر زباني براي اين ستاد قابل فهم بوده و به كار گرفته مي

.شود به آن واقف نيستيم ولي اثرات آن بر روي عملكردهاي انسان ظاهر مي

رسـاند و رفتـار او را تحـت ز همين اصل، شبكه منفي، كليه اطلاعات غلط خود را به ستاد مركزي ذهن انسان ميبا استفاده اتوانند به عنوان اسبهاي چـوبين مـورد شعر و موسيقي نيز مي. كند تاثير قرار داده و تمايلات او را به سمت دلخواه هدايت مي

زيرا در حالت عادي ذهـن . اي در اين رابطه به كار گرفته شود سيار گستردهي شبكه منفي قرار گرفته و در حد ب سوء استفاده، شديدا مقاومـت "!شيطان گوش بده به"براي مثال اگر ما بشنويم كه . دهد ي عبور به بسياري از اطلاعات را نمي انسان اجازه

شعر آهنگي قرار داشته باشد، از آنجا كـه اما اگر همين دستور در معكوس . كنيم منفي نشان خواهيم داد و از آن اجتناب ميي وجـودي مـا شـده و در دهيم، اطلاعات نابجاي پشت آن مانند اسـب تـراوا وارد قلعـه ما با كمال ميل آن ترانه را گوش مي

شود هـيچ ارتبـاطي بـه جالب اينجاست كه معكوس شعري كه شنيده مي. فرصت مناسب اثر خود را به جاي خواهد گذاشتي ديگر اين كـه انجـام ايـن كـار بـه كمـك نكته. ارد كه اگر شعر را معكوس بنويسيم به آن دسترسي پيدا كنيمخود شعر ند

.باشد پذير نيست و اين كار در حد يك اعجاز مي تكنيك امكان

جهـت باشد، متعاقبا ارايه خواهد شد، لذا در اين مرحلـه فقـط بررسـي عملـي از آنجا كه توضيح اين مساله بسيار مفصل ميانـد كـه در ابتـدا هايي به عنوان نمونه انتخاب شـده گيري و اثبات اين مباحث مورد نظر است كه براي اين منظور ترانه نتيجه

نتيجه باور نكردني است، بـه . دهيم شنويم و به دنبال آن معكوس شده و برگردان ترانه را مورد توجه قرار مي اصل ترانه را ميهـر چنـد كـه مفهـوم بسـياري از ايـن . شود كشف رمز هم شده و منظور آن آشكار گردد مي خصوص اگر مطالبي كه شنيده

.باشد مطالب براي شنوندگان كاملا روشن مي

Page 14: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

14

خواه و ساير دوستاني كه خواه و سركار خانم ميترا عازمي خواه و دكتر سوشيانت عازمي در خاتمه از جناب دكتر سروش عازمي .اند، كمال قدرداني را دارم ي حاضر تلاش مداوم و پيگيري را مبذول داشته سازي مجموعه در تهيه و آماده

Page 15: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

15

سی خانواده از منظری دیگرآسیب شنا

هر مجموعه و تشكيلاتي نيز . شود هرجزء هوشمند در هستي داراي هويتي است كه جايگاه و اهدافش بر اساس آن تعريف ميهويت سازماني، زماني مفهـوم مـي يابـد كـه بـراي آن مجموعـه و . گوييم مي "هويت سازماني"داراي هويتي است كه به آن

.هرتشكيلاتي كه فاقد اين تعريف و بدون هويت سـازماني باشـد، محكـوم بـه فنـا اسـت . اهدافش تعريفي وجود داشته باشد

منـافع مـادي هويت كمي وعقلاني كه حاصل عقل معاش و مربـوط بـه كسـب : هويت هر فرد در دو بخش قابل تعريف استامـروزه بسـياري از انسـانها هويـت . است، و هويت كيفي و بصيرتي كه با درك چرايي ها و اهداف زيستن به دست مـي آيـد

به همين دليل، روابط آنها با يكديگر بـر . عقلاني خود را پيدا كرده اند؛ ولي به هويت بصيرتي و معرفتي خود دست نيافته اندامروزه بشردر معرض صدمات ناشـي از .ل گرائي صرف و نه بر پايه معرفت، شكل گرفته استاساس منفعت طلبي ناشي از عق

هويت يك خانواده به عنوان تشكيلاتي .اين اپيدمي فرهنگي قرار دارد و روابط خانوادگي او نيز تحت تاثير آن واقع شده است :هدفمند تابع عوامل زيراست

تعريف افراد تشكيل دهنده آن از خود .1

تعريف ارتباط بين افراد تشكيل دهنده .2

)خانواده(تعريف اهداف تبيين شده براي كل مجموعه .3

به عبارت ديگر، هويت خانواده وابسته به هويت افراد خانواده و هويت افراد خانواده، وابسته به درك آن ها از خـود، هسـتي و ي وجود خواهد داشت كه در درجـه اول انسـان بـه رسـالت بنابراين خانواده سالم و به دنبال آن جامعه سالم وقت. خالق است

ديـده شـود، بـه » حركت حبي كمـال طلبانـه «به عنوان يك اصل، هر گاه خانواده جز در مسير يك .خود در هستي پي بردآن با حاكميت ملاك هاي صرفا عقلي و مجازي، ازدواج به معامله اي تبديل مي شـود كـه در . تاريخ انقضاء خود رسيده است

در ايـن صـورت، ."عقل آن جويد كز آن سـودي بـرد ": هر يك از طرفين تلاش مي كند كه تا حد امكان از آن سود برد؛ زيراادامه زندگي، مشروط به حفظ منافع طرفين است و چون با گذشت زمان تغيير سطح و نوع نيازمنديها اجتناب ناپذير است و

رسد و تنها عواملي از قبيـل تـرس از مسالمت آميز به تاريخ انقضاء خود مي توان پاسخ به آنها حتمي نيست، زندگي مشتركها، نگراني از قضاوت ديگران و يا دغدغه خاطر براي فرزنـدان قانون، بيم از دست دادن منافع مادي، پايبندي به رسوم و سنت

حفظ شكل ظاهري خانواده هستند؛ نـه باعـث اما اين عوامل باز دارنده تنها قادر به.مانع از هم پاشيدن اين كانون خواهد شدبنابراين، درروابط خانوادگي، تضاد همراه با وانمود سازي، سركوب و سازش جايگزين روابـط سـالم . تداوم كيفي و حقيقي آن

ايـن علاوه بر اين، آمار و گزارشات مربوط به طلاق حاكي از . عاطفي و باعث ايجاد انواع تنش ها و بيماري ها مي شود-ذهنيرونـد افزايشـي در .است كه عوامل بازدارنده فوق، در بسياري از موارد، حتي در حفظ ظاهري نظام خانواده تأثير كافي ندارنـد

آمار طلاق نشان مي دهد، باورهاي مطلوب و مورد تاييد درباره خانواده نهادينه نشده اند و به عنـوان باورهـاي صـرفا ذهنـي، امروزه در جوامع پيشرفته، با عدم رويكرد مثبت بـه .كيفي و در نتيجه فاقد ارزش لازم هستندفاقد ماندگاري و تاثير گذاري

تشكيل خانواده و پذيرش ازدواج هاي مقطعي و كوتاه مدت مواجه هستيم كـه بـا انگيـزه گـذران زنـدگي مـورد توجـه قـرار به اين ترتيب، تشـكلي كـه مـي توانسـته . ي داردگيرد و از منظر عقل مصلحت انديش و منفعت طلب كاملا توجيه منطق مي

Page 16: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

16

است بر اساس طرح هوشمندانه الهي، عامل كمال انسان باشد، به عاملي ضد كمال تبديل شده است و مي رود كه به كلـي از ، هدف غايي از خلقت وحضور انسان در هستي، رسيدن به كمال از "عرفان كيهاني"طبق ديدگاه .متن زندگي بشر حذف شود

بر اساس اين هدف، انسان درمقطعي از اين سير كمالي كه زندگي كنوني ما در آن سـپري مـي . است» درك وحدت«ق طريرا تجربه مي كند، تا از طريق به هم پيوستن دو فرد به يكـديگر، درك يكتـايي (duplication) شود، دو گانگي درجنسيت

نگرش، اساس تشكيل خانواده، رسيدن به محوري مشترك ميان با اين.در مقياس كوچكي تجربه شود) كه لازمه تعالي است(با درك وحدت در كوچكترين مقياس (افراد خانواده است كه طبق روابطي تعريف شده به دست مي آيد و آن ها بر مبناي آن

ت است و از آن هرآنچه كه ما را به كمال نزديك كند، عباد.، مي توانند زمينه را براي درك وحدتي عظيم فراهم كنند)ممكنفراينـدي كمـال ) ايجاد كانوني كه شرايط عملي درك وحـدت را مهيـا كنـد (جا كه تشكيل خانواده و قبول زندگي مشترك

طلبانه است، عبادت محسوب مي شود؛ اما به دليل اين كه هم در نگاه سنتي و هم در نگاه مدرن بـه ازدواج، تعريفـي از ايـن براي آن كه هويـت كيفـي و معنـوي ازدواج و .پوشيده مانده است» تقدس ازدواج«مواره ماهيت كيفي خانواده نشده است، ه

خدا محـور خـدا «كه نگرشي » عرفان كيهاني«در . خانواده از نو تعريف شود، تلاش فرهنگي عظيم وريشه داري ضرورت داردو بـه جـا » قـرب الـي الله «انگيزه ازدواج، در اين نگرش، . است، اين هويت در شكل كمال گرايانه اي مد نظر قرار دارد» محور

خـانواده اي . است و از اين جهت است كه ازدواج تقدس مي يابد... آوردن رسالت بندگي و نه صرفا رفع نياز جنسي، مادي و مي شود و اين فيض در مراتب و مراحل مختلـف زنـدگي، از » فيض الهي«باشد، مشمول » قرب الي االله«كه پايه و اساس آن

در كوهنـوردي . از منظر نيل به تعالي، خانواده شبيه جمع كوهنـوردان اسـت .ه در پرورش فرزندان تاثيرگذار خواهد بودجملبنابراين، با توجه به اين كه اگر يك نفر از آن ها سـقوط . اين يك قانون است كه كوهنوردان با طنابي به هم متصل مي شوند

يد، هر كدام از كوهنوردان براي پيشگيري از سقوط جمع تلاش مي كنـد؛ نـه فقـط كند، بقيه را نيز با خود پايين خواهد كشدر ازدواج ايده آل نيز، دو فردي كه با يكديگر پيوند برقرار مي كنند و براي فتح قله كمال پيش مي رونـد، جهـت . براي خود

در ايـن شـرايط معرفتـي و هـويتي، . جلوگيري از سقوط مجموعه خانواده، همواره به لحاظ معرفتي مراقب يكـديگر هسـتند .ارتقاي كيفي خانواده ها تحقق خواهد يافت و انسجام الهي آن ها تقويت خواهد شد

Page 17: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

17

وحدت راه اصل

آشنايي با شعور كيهاني و مشاهده عملي نحوه كار اين هوشمندي و تحولات خارق العاده پيش آمده ناشي از اتصال و ارتبـاط

هاي مثبت و انساني در اين رابطه، ما را هر روز بيشتر از پيش با اين پديده عجيب و شگفت انگيز الهـي، فعاليتبا آن و انجام همان وحدتي كه همه اجزا ء جهان هستي را بـه . آشنا ساخته و به درك وحدت حاكم بر جهان هستي، نزديكتر ساخته است

:زند هاي بيدار و آگاه، در هر لحظه فرياد مي وش جانيكديگر پيوند داده و نداي تن واحده بودن آن را، به گ

يك فروغ رخ ساقي است، كه در جام افتاد اين همه عكس مي و نقش مخالف كه نمود )حافظ(

هاي انساني هدايت نموده و در بالاترين مرتبه فكري و بينشي قرار داده و به پيامي كه ما به فراتر از مرزهاي تفكرات و انديشه

جهان هستي همه، يك پيكر اسـت كـه : ن فراز و مرتبه از آگاهي رسانيده است كه نه تنها بني آدم اعضاي يك پيكرند بلكهاياي، ملـي هـاي قـومي، قبيلـه در آفرينش، ز يك گوهر است و با اين نگرش، ما وسعت ديد و انديشه خـود را نـه تنهـا از مـرز

گسترش داده بلكه دامنه تفكرات، درك و بينش خـود را معطـوف بـه همـه ) الاينترناسيون(، نژادي و حتي جهاني )ناسيونال(نموده و اعتفاد داريم كه بدون درك جهان هستي و هوشمندي حاكم بر آن، انسان همواره در ) اينتريونيورسال(جهان هستي

.هاي مقابل او، بسته خواهد بود كثرت و سرگشتگي به سر برده و همه راهدنبال آشنايي عملي با شعور الهي يا همان هوشمندي حاكم بر جهان هسـتي، پـيش آمـده اسـت و ايـن اين درك عميق، به شـرط . هدايت نمـوده اسـت ) مسير(و از طريق وحدت راه ) هدف(، ما را به وحدت جهان هستي )وسيله(هوشمندي و شعور

ده آن، خود نيز در وحدت باشند و از اينجا كند كه همه عوامل در برگيرنده و تعريف كنن اساسي رسيدن به وحدت ايجاب ميتواند با در هم آميختن چندين راه مختلف به يعني فرد نمي. شود در كثرت راه بود و به وحدت رسيد توان پي برد كه نمي مي

گر در هاي اجرايي و تجزيه و تحليلهاي لازمه، بـا يكـدي هاي انتخاب شده از نظر چهار چوب زيرا ممكن است راه. وحدت برسد .تضاد باشند وليكن همگي آنها، هدف مشتركي را دنبال كنند

هاي مختلف وجود داشته باشـد تواند راه ها مي هاي رسيدن به اين وحدت، متعدد است و به تعداد نفوس انسان هر چند كه راهبال آن اغتشاش و سـرگرداني راه در كثرت خود كثرت آفريده و به دن. وليكن هر راه به تنهايي، بايستي در وحدت كامل باشد

هايي از ذكر و مانترا استفاده شود در حالي كـه بـراي همـان مثلا براي منظوري خاص ممكن است در مكتب. آورد بوجود مينه تنها ذكر و مانترا مورد استفاده قرار نگيرد، بلكـه در صـورت اسـتفاده در ) مكتب وحدت كيهاني(منظور در مكتب ديگري

هـايي، رياضـت و سـختي دادن بـه جسـم، عور كيهاني، ايجاد اختلال نيز بنمايد و همچنين مثلا در مكتباتصال به شبكه شگيري و تارك دنيا شدن، مورد استفاده قرار بگيرد در حالي كه در مكتب ديگري اين كار خطايي بزرگ محسـوب شـود گوشه

.باشد كه البته در مكتب ما نيز چنين مي

Page 18: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

18

الهي است و روزي كه انسان به درك اين وحدت نائل شود و خود را با عالم هستي در يكتايي و وحدت كيهاني، همان وحدتهمسويي ببيند، به مرز خدايي شدن و خدايي ديدن رسيده است زماني كه هر كجا روي نمايد فروغ رخ او را دريابد و به جـز

ام يك گل سرخ، جانمازم چشـمه، مهـرم قبله": ه معنايو در آنصورت ب "رسد آدمي به جايي، كه بجز خدا نبيند"او را نبيند پي بـرده "اينما تولوا فثم وجه االله"رسيده و چيزي جز تجلي الهي را در پيش رو نخواهيم ديد، و همچنين به عينيت "...نور،

. رود شـهر بـه شـهر غ، مـي رود باغ بـه بـا ام مثل نسيم مي كعبه. هاست ام بر لب آب، كعبه ام زير اقاقي كعبه... و به دنبال آن، و در آن زمان متوجه خواهيم شد كه به هر سو نظاره كنيم، تجلـي او ) سهراب سپهري. (حجرالاسود من، روشني باغچه است

.ايم را ديده و با ديدن تجليات او در واقع از ديدن اثر، پي به وجود صاحب اثر برده

مهتاب آن نور كه خوانيش به روشن بنگر كه آفتاب است )شاه نعمت االله ولي(

توانيم به طور آفتابي كه از خورشيد است، همان خورشيدي كه نمي. ايم و از نظاره مهتاب، در حقيقت پي به وجود آفتاب برده

در خاتمه ضمن دعوت به رعايت اصـل وحـدت . اي به آن نگاه كنيم و چشمان ما ياراي تحمل نور آن را ندارد مستقيم، لحظههاي مختلف و همزمان يكديگر، و با در نظر گرفتن و مطالعه و بررسي ي بر خودداري از تلقين و تركيب راهها و شيوهراه، مبن

هـاي بعـدي نيـز كـه بـه كـرات ريختگـي هم نكات متضاد آنها، از سرگشتگي خود و ديگران جلوگيري نموده و در نتيجه از بهكه هدف نهايي، رسيدن به وحدت كيهاني، از طريق آشنايي عملي بـا مشاهده گرديده است، جلوگيري شود و فراموش نكنيم

بايستي با در نظر گرفتن اين هدف صورت بگيرد و در غير اين صورت، اين هاي افراد مي باشد و تمام فعاليت مي "شعور الهي"ي و خودنمـايي تلقـي خواهـد گير هاي لازم معنوي و عرفاني بوده و صرفا در جهت رشد منيت، معركه هاي فاقد ارزش فعاليت .گرديد

Page 19: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

19

، بیماری و تحول انسان

مبارزه با بيماري، يكي از بزرگترين مبارزات انسان در طول حيات او بر روي كره خاكي بوده و روياي پيروزي بـر آن، يكـي از توانست طعـم اگر بيماري وجود نداشت، ميو انسان شايد پيوسته در اين انديشه بوده است كه . ها و آرزوهايش بزرگترين رويا

اما به راستي اگر انسان با مشـكل بيمـاري دسـت بـه گريبـان نبـود، آيـا . خوشبختي را چشيده و دمي را به آسايش بگذراند توانست به سعادت، خوشبختي و آرامش برسد؟ مي

ن به اين مسئله پي برد كه عواملي كه مانع توا چرا كه با اندكي دقت نظر، مي. بدون شك جواب به اين سوال مهم، منفي استباشد كه همچون زهـري عليـه باشند، بيماري نيست بلكه وجود خود او مي رسيدن انسان به سعادت، خوشبختي و آرامش مي

.خويشتن، همواره به كار رفته و آسايش و آرامش او را به باد داده است

زانـكه من زهـري نـديدم در جهان، چون خويشتن از بـديها آنـچه گـويم، هـست قصـدم خويشـتن

از خودي خود، من بخواهم همچو هيزم، سوختن دشمن جانم منم، افغان من هم از خود است

)مولانا(

:و يا به قول حافظ

خوش آن كسـي كه در اين پـرده، بي حجاب رود تو خود حجاب خويشتني حافظ، از ميان برخيز

باشد و با حذف و از بين رفتن بيماري، مشكلات او نه تنها ي و حجاب خوشبختي انسان، وجود خود او ميبنابراين دشمن اصل

هـا و سـر رود، زيرا بيماري، خـود عامـل مـوثري بـراي جلـوگيري از بلنـد پـروازي حل نشده، بلكه امكان افزايش آن نيز مي .اند به ورطه نابودي و فلاكت سوق داده هاي انسان بوده است، همان عواملي كه انسان خود شيفته را كشي

لاف خدايي كجا ، در دهدي آن عنود گر سر فرعون را ، درد بدي و بلا

ها، راه نجات و رهايي انسان سر گشته نيست و او به چيـزي نيـاز توانيم بفهميم كه درمان بيماري در اين صورت به خوبي مي

باعث تحول او شده و او را از دست خويشتن نجات دهد، تحولي مثبت به سوي كمال؛ و دارد فراتر از درمان، عاملي كه بتواند .بدون چنين تحولي، انسان همواره در فلاكت به سر خواهد برد

كنيم و هـر راه حلـي را در جهـت تحـول او مـورد در راه تحقق چنين آرماني، ما با نگرشي نو به انسان و مشكلات او نگاه ميها تاثير چنداني در ايجاد تحـولي مثبـت يابيم كه خارج از اين ديدگاه، راه حل نماييم و در مي و پيگيري مي بررسي قرار دادهاي بيش نيست، اما اين وسيله صرفا به عنوان عـاملي بنابراين درمان از ديد جهان بيني ما، ضمن اينكه وسيله. نخواهند داشت

.گيرد اده قرار ميمتحول كننده براي بيمار و درمانگر مورد استف

Page 20: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

20

اي در خدمت اهداف متعالي بوده تا ضمن تحقق بخشـيدن بـه امـر درمـان، بعنوان وسيله "فرادرماني"مكتب درماني عرفاني اي كه ضـمن درمـان، توجـه بيمـار را بـه يـك مبـدا شيوه. ايجاد تحول فكري و بينشي را براي انسان به ارمغان داشته باشد

مشـكل انسـان، عـدم . لب نموده تا اين عمل، زمينه ساز ايجاد آن تحول تعـالي بخـش گـردد هوشمند و يك شعور لايزال جاي كه بتواند چنين روندي را براي بيمار فراهم نمايـد و او بتوانـد بـا مشـاهده باشد و شيوه آشنايي عملي با چنين منبعي مي

ها و علـم و دانـش منتسب و مربوط به مهارت بهبود وضعيت بيماري خود، بدون دخالت هيچ گونه عامل مادي و يا كاري كهانسان باشد و با مشاهده روندي هوشمندانه، كه جريان درمان را هدايت نموده است، ناخودآگاه در برابـر قـدرتي عظـيم قـرار

اتصال به گرفته و به زودي به درك تجليات الهي پي برده و به دنبال آن تغييرات بينشي لازم در او به وجود آمده و به دنبال .اين منبع هوشمند و درك چگونگي اين هوشمندي، تحولات مثبت بعدي بوجود بيايد

باشد كه اصالت نگرش آن حفظ شده و فـرد را فقـط در ارتبـاط بـا بنابراين در اين مكتب، اين موضوع بسيار حائز اهميت ميگياه درماني، حجامت، ماساژ درمـاني، هوميوپـاتي هاي جانبي درمان، مانند شعور كيهاني قرار داده و از دخالت همزمان شيوه

و هر روش غير متعارف درماني ديگري كه ذهن بيمار را از شعور الهي منحرف نموده و براي او ايجاد سـردرگمي نمايـد و ... وري ادامـه هاي تفكري بيمار كماكان بدون هيچگونـه تغيي ـ باعث شود كه نتيجه گيريهاي مورد نظر انجام نشده و روند و شيوه

زيرا با اين عمل ضمن مخدوش نمودن جلال و عظمت شبكه شعور كيهاني و محروم نمودن بيمار از . يابد، جدا خودداري شودهايي خواهد شد كه در مورد برخي ها و بهم ريختگي دسترسي به آگاهي ناب و رهايي دهنده، درمانگر خود نيز دچار آشفتگي

ده شده است، افرادي كه با حسن نيت ولي با ضعف بينشي خـود، صـرفا بـه درمـان جسـمي از افراد درمانگر اين رشته مشاهشوند، غافل از اينكه شفاي واقعي بيمـار، در تحـول درونـي بيمار توجه دارند و براي اين منظور از هيچ كوششي فروگذار نمي

گرش ما شفاي جسم به تنهـايي، فاقـد ارزش اوست و ما در واقع با كمك شعور الهي زمينه ساز اين تحول خواهيم شد و در ن .باشد باشد و اين خود بخش مهمي از اين مكتب درماني مي لازم مي

فرستمت با درد صبر كن، كه دوا مي ساقي بيا، كه هاتف غيبم به مژده گفت

)حافظ(

.ايجاد اختلال بيش نيستهاي انساني ميل به خودنمايي و زمانيكه اتصال با شعور كيهاني برقرار باشد، تجويز

Page 21: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

21

آیینه عاشورا

در روز عاشورا مي توانيم جامه اي سرخ بپوشيم و فرياد برآوريم كه اين سرخي، نشانه ي پيروزي خون بر شمشير اسـت كـه اين كفن اسـت مي توانيم لباسي سر تا پا سفيد بپوشيم و با صدايي بلند بگوييم، .درس آن را از حماسه ي كربلا آموخته ايم

كه در راه ادامه ي نهضت حق طلبانه و ظلم سـتيزانه اش، بـراي شـهادت ) ع(كه پوشيده ايم تا عهدي باشد بين ما و حسينمي توان سياه پوشيد و بانگ سرداد كه اين سياهي نشانه ي آن است كه من و من هـا، در روز و روزهـاي .هميشه آماده ايم

گذاشته ايم و آن ها در مصاف با يزيديان زمان خود، مظلومانه به شهادت رسيده اند و اين عاشورا، حسين و حسين ها را تنهالباس سياه نشاني است بر شريك جرم بودن ما در ريخته شدن خون آن ها، زيرا كه در جايي، حتي سـكوت نيـز شـركت در

خواب را از ) ع(ودن در ريخته شدن خون حسينآيا اين فكر لرزه بر اندام ما نمي اندازد و تصور شريك جرم ب. وقوع جرم است چشمان ما دور نمي كند؟

ي آن است كه نهضت حسيني خزان مظلومان را بهار كرده و نويد در اين روز مي توان لباسي سبز پوشيد و گفت اين به نشانها به خزان نشسته ايـم؛ چـرا كـه مي توان زرد پوشيد و گفت م.اين پيروزي، بهار انديشه را براي بشريت به ارمغان آورده است

.بعد از عاشورا، بهارانسانيت، تابستان را پشت سر نگذاشته به خزان رسيده است ...مي توان

را سر داد و نشان داد كه از اعماق وجود مسـروريم؛ چـرا » شهيدان زنده اند«مي توان خنديد و شادي و پايكوبي كرد و فرياد مي توان بر سر زد و شـيون نمـود .روزي آسماني دارند و جاودانگي الهي، متعلق به آنان استكه آنان نمرده اند و نزد خداوند

مي توان گونه هاي خود را به رنگ سرخ .نبوده ايم و اين افتخار را نداشته ايم تا هم ركاب او باشيم) ع(كه چرا همرزم حسينردي گراييده است، نبينند؛ همانگونه كـه منصـور حـلاج بـا درآورد تا يزيديان، زردي روي ما را كه در خزان نامردمي ها به ز

مي توان خاك بر سر ريخت كه شايسـته ي انسـان .خون خود گونه هايش را سرخ نمود تا روي زردش را دشمن ظالم نبيندمـي .يزيم، خوار و ذليل هستيم و از اين ذلت بايد بر سر خود خاك بر)ع(خفت زده است و بگوييم ما نيز نسبت به راه حسين

توان علم دار شد و زور بازوي خود را به رخ ديگران كشيد، بساط زورآزمايي به پا كرد و بر اين مبنا كـه علـم كـدام دسـته از همه بزرگ تر و سنگين تراست شهرت آفريد و همچنين مي شود سنگين ترين علم ها را بلند كرد و گفت، اين بـه نشـانه ي

.در سنگين باشد آن را بر دوش خواهيم كشيدعلم نهضت اوست كه هر چق ...مي توان

آري مي توان هر كاري انجام داد، مهم آن است كه در پس آن كار، چه انديشه اي نهفته باشد و اين كه انسـان بـا چـه طـرز افتن آن رسـالت، لازم ضمن اين كه پس از ي ـ. فكري به رسالت خود نگاه كرده، در چه جايي و با چه محتوايي آن را پيدا كند

كـل يـوم « حـال كـه آموختـه ايـم .است بدانيم كه درابتداي راهي دراز قرار داريم كه چگونه آن انديشه را به عمل در آوريميعني؛ همه جا كربلا و همه روز عاشورا است، اينك ما در عاشورا و كربلاي خود چه مي كنيم؟ آيـا » عاشورا و كل ارض كربلا

بازهم تنها نمي ماند؟ آيا اين سوأل لرزه بر اندام ما نمي افكند و ) ع(ا، در صحراي كربلا حاضر بوديم؛ حسيناگر در روز عاشور تصور شريك جرم بودن در ريخته شدن خون او، خواب را از چشمان ما دور نمي كند؟

Page 22: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

22

صر خود كه زندگي مي كنيم و اگـر در روز اگر ما در كربلا نبوده ايم تا افتخار همرزم بودن با او را داشته باشيم، در كربلاي عكافي است كه حسين و حسين هاي زمان خود را . عاشوراي تاريخي حضور نداشته ايم، در عاشوراي زمان خود كه قرار داريم

ر اما اگر حق طلبان و ظلم ستيزان كماكان تنها مانده اند، خدا را شـك . بشناسيم، عاشورا و كربلا به خودي خود پيدا مي شوندرا ) ع(كنيم كه ما روز عاشورا در كربلا نبوده ايم زيرا اگر حضور داشتيم يا در زمره يزيديان بوديم و يا از كسـاني كـه حسـين

را يافته و حماسه ي بزرگ او را زنده كنيم تا در زمره ي يزيد و يزيديان ) ع(بياييد معرفت و روح نهضت حسين .ترك كردندبياييـد بـه حـال خـود گريـه . و يا راه يزيد، راه سومي نيز وجود ندارد) ع(است، يا راه حسيننباشيم زيرا كه جهان دو قطبي

كنيم و عملكردهاي خود را پيش روي بياوريم و حساب لقمه هاي سفره ي خود را يك بار از نظـر بگـذرانيم؛ آنگـاه خـواهيم :هستيم و يا يزيد) ع(فهميد كه در راه حسين

تا كـه چنيـن لقـمـه ها، ســوي دهـان آمـدند ست كه ليسيده ايمببين كه چه ريسيده ايم، د

)مولانا(

ظهر عاشورا است و ظهر عاشوراها، فرصتي است كه انسان با خود واقعي اش روبرو شود و مـن نيـز در ايـن آيينـه، خويشـتن ، تـا چـه حـد حـريص و سـيري )كـان الانسـان عجـولا (خويش را مشاهده مي كنم و مي بينم كه امروز چقدر عجول هستم

و تا چه حد شكم بـر مـن حـاكم اسـت و جـز آن، چيـز ديگـري را نمـي شناسـم و ايـن آيـا ) ان الانسان خلق هلوعا(ناپذيرنيست؟ امروز به راحتي دروغ مي گويم، به گرسنه و درمانده تر از خود رحم نمي كـنم و ) اولئك كالانعام بل هم اضل(مصداق

اين است خـود واقعــي مــن كـه در روز ... و غذاي متبرك او را اسراف كرده و در زباله داني مي ريزم و در اسراف غرق شدهلا مي شود آري عاشورا، آيينه ي تمام قدي است در مقابل ما تا بتوانيم خود واقعي را در آن نظاره و شناسـايي .عـاشـورا برمـ

آيينه به خود نگاهي بياندازيم و براي خود چاره اي انديشيده و طرحي نو بيابيم بياييم در اين .كنيم و او را نيز بهتر بشناسيمواي اگر از . را در عمل زنده نگاه داريم) ع(تا پس از رسيدن به انديشه اي درست، نوبت به انجام عمل رسيده و نهضت حسين

بـاقي ... سر بريده و فرق شـكافته اي و همه ي اين نهضت ها و حماسه هاي بزرگ، براي ما دست بريده اي، لب خشكيده اي،مانده باشد و معرفت حركت انسان هاي بزرگ تاريخ در گذر زمان به دست فراموشي سپرده شده و از آن هـا فقـط مراسـمي

...برجاي مانده باشد، آن وقت است كه بايد گريست و گريست، برسر زد و شيون كرد وبيعت بسته و بيعت شكني مي كنم، بـه يـاد مهـر نمـازم ) ع(ا است كه با حسينامروز عاشوراست، به ياد مي آورم كه سال ه

افتادم كه از تربت پاك كربلاست و من به نشانه ي بيعت با او مبني بر ادامه ي نهضت حق طلبانه و ظلم ستيزانه اش همواره تنهـا عبـد او باشـم و «دا مي بندم كـه را با خ» اياك نعبد و اياك نستعين» پيمان اول برآن پيشاني مي گذارم و هرزمان كه

در كنار آن قرار داده و بيعت مي كنم كه راه او را ادامه دهـم، امـا ) ع(را هم با حسين پيمان دوم «فقط از او استعانت بطلبم ـ .دريغ از يك ذره عمل ه امروز در آيينه ي عاشورا خود را نظاره مي كنم و جز پيمان شكني حرفـه اي و مـاهر كـه حتـي ب

من از يك سو پيمان خود را با خدا مي شكنم و از سـويي . پيمان شكني هاي خود نيز واقف نيست، شخص ديگري نمي بينمو مي خواهم با شركت در مراسمي و ريختن اشكي به خود بگويم كه دين خود را نسبت به او ادا كـردم و ) ع(ديگر با حسـين

اما آيا بدين ترتيب وظيفه ي خود را درقبال اين پيمان انجام داده و در . ـنمبا اين وسيله وجدان پيمان شكن خود را راحت كلبيك؛ اللهم لبيك؛ لبيك لا شريك لك؛ (پيمان سوم هم اكنون حداقل خوشحال هستم كه زمره ي حسينيان قرار گرفته ام؟

Page 23: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

23

نزده ام تا دروغ هايم، بيش تر از اين سنگي را نبسته و بار پيمان شكني ام را از اين سنگين تر نكرده و به شيطان نيز) لبيكهم اكنون در بين ما حاضر شود؛ از عملكردهاي ما در زنده نگهداشتن نهضت عظيمش چه مـي ) ع(اگر حسين .آشكار نشود

بيند؟ او ما را نظاره خواهد كرد كه همچون قوم بني اسراييل كه در غياب موسي، گوساله ي سـامري را بـر سـر دسـت بلنـد نيز درغياب او علم ها ساخته، كله هاي اژدهاي فلزي را بر طرفين آن قرار داده، مجسمه هاي فلـزي ديگـري را بـه كردند ما

جاي گوساله بر آن نصب كرده ايم و آن را بلند كرده، به هر سو مي كشيم و علم نهضت او را به علم زورآزمايي تبديل نمـوده ظاهر كرده، كمتر در اين مراسم مهم به درس هاي عاشورا مي انديشيم اگـر امـروز او ما را خواهد ديد كه باطن را فداي. ايم

در بين ما بود و ما از آن حضرت سوال مي كرديم كه از ما عمل و وفاي به عهد مي خواهد و يا فقط گريـه و زاري ) ع(حسينند كه وفاي به عهد را خواستار هستند، و بر سر زدن را، چه پاسخي به ما مي دادند؟ به طورمسلم آن حضرت به ما مي فرمود

عهدي كه بر طبق آن حق طلبي و ظلم ستيزي ناشي از مرام حسيني، لازم و واجب مي شود، زيرا آن امـام شـهادت را بـراي ، حق )اياك نعبد و اياك نستعين(نشان دادن راه خدا انتخاب نمود تا براي ما الگوي كاملي باشد از انسان متعهد نسبت به خدا

لب و ظلم ستيز، تا بتوانيم او را نمونه و چراغ راه خود قرار دهيم نه اين كه براي شهادت افتخار آميز او فقط شيون كـرده و طآري بايد براي اين همه گمراهي و دور بودن از راه و پيمان شكني .بر سر بزنيم ولي در زمره ي حسينيان زمان خود نباشيم

زيرا احتمال دارد فردا همه چيز دوباره فراموش شده و چهره ي واقعي خود را نيـز تـا محـرم و ها گريه كنم؛ حداقل امروز را، .مرم هاي ديگر به دست فراموشي سپارمح

تا ابد، بلبلي است بر شاخه ي درخت هستي، تا چه كسي از ناله او پريشان و منقلب شود و به اين وسيله درون ) ع(حسين .خود را شكوفا كند

در دامنش آويز كه در وي اثري هست كه پريشان شود از نالـه ي بلبل آن كـس

)حافظ(

Page 24: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

24

لیای الهیا اوب

زيرا اين انسان هاي متعالي، در مسير كمال افراد حقيقـت . نقش اولياءاالله در زندگي انسان هاي حقيقت جو قابل انكار نيستفاستقيموا «و » لا اله الا االله«آن ها بهترين دعوت كنندگان به پيام هاي آسماني . كنند را ايفا مي» علائم الطريق«طلب، نقش

اگر مسير كمال را به كوه بلندي تشبيه كنيم، اولياء االله بلـد .هستند و انگشت اشاره ي هر كدام، به سوي خداوند است» اليهوهنوردي كه قصد فتح قله را دارد، بايد به بلد راه متوسـل هر ك. راه كوهنوردان براي رساندن آن ها به قله ي اين كوه هستند

او رهروان را به . بلد راه هيچ گونه منيتي ندارد و كسي را به سوي خود دعوت نمي كند. شود و با هدايت او مسير را طي كندد نيز، به سوي قله اسـت؛ نگاه كوهنورداني كه به او متوسل مي شون. سوي قله اي فرا مي خواند كه قبلا آن را فتح كرده است

همه ي اولياءاالله با رمز گشايي از پيام هاي آسماني و با .اما در عين حال، قدرشناس او هستند و كمك او را ناديده نمي گيرندكسـاني . آن ها توجه مردم را تنها به سوي خدا جلب مي كنند. عملكرد خود، همواره براي اين هدايت اعلام آمادگي كرده اند

توسل به آن ها به رشد و تعالي معنوي رسيده اند و محور وجودي آن ها محور االله شده است، بهتر از هر كسي از وجود كه با يكي از با ارزش ترين انگيزه هـا ي سـفرهاي . اين نعمات الهي برخوردار شده اند و به مقام و منزلت الهي آن ها واقف هستند

اولياء االله، گل سرسبد وجود عالم هستي براي حضور انسان خلق شده است تا .استزيارتي نيز قدرداني از همين منزلت الهي اگر صحنه ي عالم را به زمين فوتبالي تشبيه كنيم، كه تلاش و تكاپوي انسان ها . همه ي هنر خود را در آن به نمايش بگذارد

هستند كه توانسته اند با گـل زدن، بـه موفقيـت در آن، مانند تلاش بازيكنان فوتبال در نظر گرفته شود، اولياي الهي كساني ها بنابراين، مي توان گفت كه عالم هستي براي به ظهور رسيدن آن. برسند و به عنوان آقاي گل، اين تلاش را به ثمر برسانند

.طراحي شده است و آن ها گل سرسبد وجود هستنددليل . هاي آسماني رمزگشايي كنند، اولياءاالله هستندد از پيامرابطه ي كتب آسماني و اولياء الهي بهترين كساني كه مي توانن

گذارم و اين دو امانت را قـرآن و عتـرت به امت خود فرمودند دو امانت گرانبها براي شما به جا مي) ص(اين كه پيامبر اسلامها بهتـر از ديگـران است كه آن اين در حقيقت، دليل اين كه ايشان ما را به عترت ارجاع داده اند،.معرفي كردند، همين است

قرآن قانون اساسي است و عترت كساني هستند كه ايـن قـانون را بـه خـوبي درك و اجـرا . هاي قرآن را درك مي كنند پيامكند و اين بناهـا بـيش از ترين بناها برخورد مي رعد و برق ابتدا به مرتفع: وان از يك مثال استفاده كردت باز هم مي .كنند مي . ناي ديگر جريان الكتريكي را جذب مي كنندهر ب

انبيـاء و . همه ي ما نيز در معرض نور هدايت الهي هستيم؛ اما اين نور بهتر از همه به مستعدترينهاي ما اصابت و اثر مي كندهتر از ديگران اولياء الهي بهترين دريافت كنندگان الهامات و معارف الهي هستند كه آن ها را درك مي كنند و از اين طريق ب

طور كه يك مقاله ي علمي براي كساني بيشتر قابل اسـتفاده اسـت همان .شوندمند مياز پيام ها و تعاليم كتب آسماني بهرهانبيا و اوليا براي اسـتفاده . طور است در مورد هدايت الهي هم همين. كه با آگاهي هاي قبلي خود، براي فهم آن آمادگي دارند

وراثت رسالتي اولياءاالله در برخي از متون دينـي، .ها از همه بالاتر است ادگي بيشتري دارند و گيرندگي آناز كتب آسماني آمدر جنگهاي قـديم، هـر لشـكري علمـي . اين وراثت، وراثت ژنتيكي نيست. وارثان انبياء معرفي شده اند) ع(ائمه ي معصومين

در همـه ي ايـن . به همين دليل، علمدار نقش مهمي ايفا مي كرد. بود داشت كه بر پا بودن آن، نشانه ي پابرجايي اين لشكر

Page 25: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

25

علمدارها زودتر از سـاير افـراد لشـكر . اي بود كه بيش از همه در معرض خطر قرار داشت جنگ ها علمدار فرد از جان گذشته . شدند؛ اما افتخار لشكر بودند كشته مي

كرد و به اين ترتيب، تعداد زيـادي از علمـدارها دوباره كسي آن را بلند ميافتاد، اگر با كشته يا مجروح شدن علمدار، علم ميهـر . هر علمداري كه پرچم علمدار قبلي را بلند مي كـرد، وارث او بـود . يكي پس از ديگري علم را برافراشته نگه مي داشتند

نيز در زنده نگه داشـتن رسـالت الهـي )ع(ائمه ي معصومين. است» وراثت رسالتي«اين وراثت، . وارثي، رسالتي به عهده دارددر عصر ظهور هم عده اي وارث خير و عده اي وارث شر هستند و هر كدام از .وارث انبيا هستند؛ يعني علمدار كمال هستند

. ها هستيم يا وارث يزيدها ما به يك شكلي در برپايي علم حق يا باطل مي توانيم علمدار باشيم و اثبات كنيم كه وارث حسينصراط بودن اولياءاالله براي انجـام هـر .در اين عصر، منجي موعود، اصلي ترين علمدار جبهه ي خير و بهترين وارث انبياء است

اوليـاء الهـي كـاردان راه كمـال . در حقيقت، راه انجام كار، رجوع به همان كاردان است. كاري بايد به كاردان آن مراجعه كردوقتــي . صــراط مســتقيم، كوتــاهترين فاصــله بــين بنــده و خداونــد اســت. دهنــد مــي تــرين راه را نشــان هســتند كــه كوتــاه

هستم؛ تـا چـه كسـي ايـن در را » در«من "فرمايند مي) ع(يا عيسي مسيح "من صراط هستم"فرمايند مي) ع(اميرالمومنينزيـرا پيـروي از بلـد راه . ت كـرد ها تبعي ـبايد از آن) صراط مستقيم(ين راه تر ايي مي كنند كه براي يافتن كوتاه، راهنم"بكوبد

احتمـال دارد . توان از رسيدن به مقصد از طريق كوتاه تـرين راه مطمـئن بـود بدون هدايت بلد راه نمي .يعني حركت در راهتـوانيم بگـوييم بلـد راه مسـاوي پس مي. كسي بدون اين راهنمايي به مقصد برسد؛ اما وجود بلد راه، تضمين و ضمانت است

اين حديث از .توان به حريم كمال وارد شد-هم گفت؛ زيرا از طريق او مي» باب االله«همچنين ميتوان به او . راهاست با خود در دژ من است و هركس وارد اين دژ شود از عذاب مـن » لا اله الا االله«كلمه «: نقل شده است كه خداوند فرمود) ع(امام رضا

دژي اسـت كـه » لا الـه الا االله «. »هـا هسـتم طي دارد و من يكي از آن شرطاين شرو«: اند سپس ايشان فرموده. »امان استاما ممكن است هر كسي بـه اشـتباه گمـان كنـد كـه بـه . ماند هركس به درك آن برسد، از عذاب دوري خداوند در امان مي

داراي محور وجـودي (ن دژ دست يافته و به اين دژ وارد شده است؛ در حالي كه كمتر كسي داخل اي» لا اله الا االله«حقيقت .دهد است و آن را تشخيص مي) االله

االله هـيچ عشق بـه اوليـاء .امام كه خود در اين دژ قرار دارد، مي فرمايد از هدايت من كمك بگير تا تو را به دژ الهي وارد كنمبه تجليات الهي، انسـان از عطـف زيرا تنها با عطف . تواند بدون عطف به تجليات الهي به عشق الهي راه پيدا كند انساني نمي

تواند اين نقش را ايفا كند؛ امـا هر يك از تجليات الهي مي. شود و قلب او آمادگي عشق الهي را خواهد يافت به خود رها مي. شـوند كننـد و شـاخص مـي گري مي ي موجودات عالم كه تجليات خداوند هستند، بعضي از آنها بيشتر جلوه از ميان همه

منـدي شوند و هر چـه ايـن بهـره مند مي دارند، همواره از رحمانيت خداوند بهره كه در مسير كمال قدم بر ميهايي انساناولياء االله . كنند شود و به اين ترتيب، دلها را مجذوب خود مي ها نيز بيشتر مي شود، انعكاس رحمت در وجود آن بيشتر مي

نعكاس رحمت الهي، زيباترين تجليات او بوده، عشق به آنهـا منجـر بـه به عنوان شاخص ترين اين افراد هستند كه به دليل اگـذارد، اي كه او براي پيمـودن راه در اختيـار مـي لزوم شناخت اولياءاالله بدون شناسايي بلد راه و نقشه.شود عشق الهي مي

ما به دليل اين كه دچار جهل كنند؛ ا ها در زندگي خود هدف كمال را انتخاب مي بسياري از انسان. احتمال خطا بسيار استكنند، خداپرستان ناداني خواهنـد بـود هستند و الگوي مناسبي ندارند و يا در عمل از الگوهاي حقيقي راه كمال تبعيت نمي

طلب تاريخ كمال بشر هستند كه پيـروان خـود را هاي معرفت اولياي الهي ابر انسان.ايستند كه به نام حق در مقابل حق مي. ناميم، بايد بدانيم كه شيعه يعني مشايعت كننده و پيـرو مي» شيعه«هر كدام از ما كه خود را . دهند نجات مي از اين خطر

Page 26: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

26

بگذاريم و در صورتي از شفاعت آنهـا بهـره ) ع(ي واقعي خواهيم بود كه پاي خود را جاي پاي معصومين ما در صورتي شيعهگيرند كه هـدف و روش ي حق قرار مي ظهور نيز تنها كساني در جبهه در عصر.شويم كه از آنها پيروي كرده باشيم مند مي

ها و آشنايي با انديشه و هدف منجي موعود بتوانند به تشخيص حق از باطل اولياءاالله را شناخته باشند و با رهروي در راه آنآن بتواننـد از تعـاليم ولـي عصـر دست يابند و به دركي رسيده باشند كه به كمك ) هاي نا آگاه دشوار است كه براي انسان(بدون بصيرت و معرفـت، همراهـي بـا اوليـاءاالله ممكـن . مند شوند و او را در رسيدن به اهداف الهي مشايعت كنند بهره) عج(

هـا را بـه جـا خواهـد ها، يزيدها و امثال اين طاغوت ها، ابن ملجم ها، ابوسفيان نيست و جهل و نا آگاهي، از ما تنها سامري .گذاشت

Page 27: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

27

عرفان حقیقی ملی پیرامونأت

البته، اسـتقبال از عرفـان . توان آن را ناديده گرفت شود كه نمي امروزه، وجود عرفان در زندگي به صورت نيازي احساس مي

عمـل اند سخن و در سراسر جهان، بازار ظاهرسازي هاي عرفاني را نيز گرم كرده است و به همين دليل، عده اي فرصت يافتهدر چنين شرايطي، كـه هـم .خود را به عرفان پيوند بزنند و با رنگ و لعاب عرفاني دادن به آن، مخاطب و اعتبار كسب كنند

عرفان و هم ادعاي عرفان رونق دارد، مي توان بدون شناخت كافي، انواع تفكرات منسوب بـه عرفـان را كـاذب جلـوه داد و از ي آن ها را به طور دقيق مطالعه و قي به نوعي ديگر كسب شهرت كرد و مي توان همهطريق انتقادهاي غير علمي و غير اخلاد آگاهانه راه خـود را انتخـاب ي اين تحليل، هر يك از مردم هشيار سراسر جهان بتوانن به طور منصفانه تحليل كرد تا با ارائه

.دكنن

آن كسانى كه )زمر-18(أحسنه أولئك الذين هداهم الله و أولئك هم أولوا الألباب الذين يستمعون القول فيتبعون دهدايتشان كرده و اينان خردمنداننكنند، ايشانند كسانى كه خدا دهند و از بهترين آن پيروى مى به سخن گوش مى

ي آن اظهـار نظـر آسان است؛ زيرا بسياري از مردم به راحتي درباره. سخن گفتن از عرفان آسان و در عين حال، دشوار است

هـا و آداب و مراسـم مي كنند و وقتي از آن ها سوال شود كه عرفان چيست، بعضي از موسيقي ها، نقاشي ها، اشعار، پوشـش در ذهن آن ها نقش خاص، حتي برخي تكنيك ها و همچنين، انواع و اقسام نظريه هاي جديد و قديم و اغلب متضاد عرفاني

ي عرفاني كه از آن صحبت مي كنند، به انواع خرافه ها، دعانويسي ها و برخي گويند و گاهي دامنهمي بندد و از آن سخن ميكرامات ظاهري و باطني كه نوعي قدرت نمايي است نيز كشيده مـي شـود و البتـه گـاهي نيـز از لطيـف تـرين و زيبـاترين

اما صحبت از عرفان وقتي دشوار است كه ايـن افـراد بخواهنـد .بشري سخن به ميان مي آورند مكشوفات و معرفتهاي تاريخها هنگام رويارويي با يـك زيرا بسياري از آن. ي آن به اطمينان قلبي برسنداصالت ادعا هاي موجود را محك بزنند و يا درباره

ن هستند و سخنانشان حاكي از انواع و اقسام ادعا ها و استدلال ي خود و نفي ديگرابينش عرفاني، تنها به فكر دفاع از انديشه) اصول اعتقادي و منطق استدلالي اختصاصي(هايي است كه اغلب در همان حوزه اي كه از نظر خودشان پذيرفته شده است

، پذيرش و كاربرد باشـد تواند قابل قبول باشد و كمتر از معيارهائي استفاده مي كنند كه براي همه مخاطبين قابل ارزيابيمي. ي عرفان، همه خود را برحق مي دانند و ديگران را ناحق مي پندارنـد در بازار مكاره). اصول اعتقادي و منطق استدلالي عام( به «.تند، خشنود هس)به روشى كه برگزيده اند(هر گروهى به آنچه دارند ... -)مؤمنون -53(كل حزب بما لديهم فرحون ... «

اين ترتيب، پس از هزاران سال رشد تمدن بشري، اين سوال هنوز مطرح است كه بـه راسـتي عرفـان حقيقـي چيسـت و در ي سير تاريخي تكامل معرفتي انسان، چـه جايگـاهي دارد؟ و آيـا مـلاك و ميـزان و محـك محكمـي بـراي آسمان پر ستاره

تخاب راه از بيراهه وجود دارد و چگونه مي توان با تكيه بر آن، به درسـتي سنجشي عام، پايدار و قابل اتكاي عمومي و براي انادعاهاي درست و انتخاب راه صحيح از بين راه هاي مشابه و متضاد دست زد؟ شايد عده اي گمان كنند كه داشتن ايـن نـوع

Page 28: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

28

شت؛ زيرا اختلاف اديان مـانع از ايـن هاي ديني را كنار گذاملاك هاي عام دليل بر اين است كه در توجه به عرفان بايد آموزهاشتباه اين افراد در اين است كه فراموش كرده اند .ي اديان بتوانند عرفان ديني مشتركي داشته باشنداست كه صاحبان همه

اديان الهي يكديگر را تاييد مي كنند و هر كدام از آن ها نسبت به دين قبلي دستورالعمل هاي كامل تري دارد و بـه رعايـت به اين است كـه كيفيـت ) كه كميت دين هستند(اما ارزش رعايت همه اين اصول . اصول بيشتري در زندگي دعوت مي كند

عرفـان حقيقـي، .ي مهم اين است كه عرفان حقيقي، كيفيت مشترك همه اديـان اسـت آن ها حفظ شود و ارتقا يابد و نكتهدريغ در اختيار انسان قـرارداده انسان در مسير كمال به طور بي چنگ زدن به حلقه هاي رحمانيت الهي است كه براي صعود

لطف خدا حد و اندازه اي ندارد؛ ولي انسان به دليل ايـن كـه اسـير ترفنـدهاي شـيطان اسـت، همـواره ميـل بـه . شده است .خودخواهي و كثرت طلبي دارد

است؛ بلكه بر خـلاف فـرد منـافق، ميـل بـه توحيد، راه وحدت است و موحد رهروي است كه نه تنها به درك وحدت رسيدهحركت از . به همين دليل، يكي از معيارهاي كيفيت سنجي، ميزان برقراري صلح و حركت به سوي وحدت است. وحدت دارد

از هر منظري كه در نظر گرفته شود، حركتي در خلاف جهت كمـال ) نفاق(وحدت به كثرت و ايجاد شكاف در جامعه بشري بنـابراين، هـر طريـق و روش . ي شود و اولين محك براي شناخت عرفان غير اصيل از عرفـان اصـيل اسـت انسان محسوب م

انحصار طلبانه اي كه استفاده از لطف و رحمت خداوند و ارتقا در مراتب توحيد را مختص خود بداند، عرفاني و ديني نيست و نكم قل يا أهل الكتاب تعالوا إلى» .دارددر جهت تفرقه در راه خدا و فرقه فرقه كردن عرفان گام بر مي كلمة سواء بيننا و بيـ

لمون ن تولوا فقولوا اشـهدوا بأنـا م ألا نعبد إلا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فإ آل -64(سـآنكه جز خداى را نپرسـتيم و هـيچ : اى كه پذيرفته ما و شماست پيروى كنيم اى اهل كتاب، بياييد از آن كلمه: بگو -)عمران

شاهد باشيد : اگر آنان رويگردان شدند بگو. چيز را شريك او نسازيم و بعضى از ما بعضى ديگر را سواى خدا به پرستش نگيردكه دو بال دين هستند، با هدف رسيدن به كمال و تعالي، ارتباط با خدا و ) مذهب(عرفان و شريعت «.ستيمكه ما مسلمان ه

ي اجزاي جهان هستي در پيوندي مـي در عرفان حقيقي، انسان خود را با همه. حركتي از كثرت به وحدت را دنبال مي كنندرا با وجود تنوع و كثرت آن، تجلي يكتـائي و بـي همتـائي او ي اجزاي عالم بيند كه تن واحد هستي را شكل مي دهد و همه

رحمانيت الهي، انسان را به اين درك مي رساند كه به . كندمي بيند و از اينرو، كل هستي را در وحدت و يكتائي مشاهده ميني ي اورا از ســطح خــود و قــوم و نــژاد و ملــت خــود بــه ســطحي گســترده و كيهــاوســعت جهــان هســتي اســت و انديشــه

كه شامل كل جهان هاي موازي و مجاور و عوالم ديگر است، ارتقاء مي دهد تـا از ايـن رهگـذر، بـه دركـي ) اينتريونيورسال(نائل شده، رسالت انساني خـود را بـه جـا ) صلح با خدا، خود، جهان هستي و انسان هاي ديگر(متعالي و به مقام انسان صالح

ن حال كه منجر به آشتي بيشتر با دين مي شود، نه تنها امكان طرح و بررسـي افكـار و برخورداري از اين عرفان، در عي. آوردگردد رويارويي با اين افكار، بدون تعصب باشد و از اين طريق، همواره بالنـدگي آراي مختلف را سلب نمي كند، بلكه باعث مي

.بيشتري به ارمغان آيد

Page 29: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

29

»هالصلو«باب تعمقی در

؛ مي خواهم مقيم »او«كه مي خواهم مقيم آن باشم و با آن، ساكن سر كوي » او«اتصالي يافتم بين خود و را » الصلوة«

، اتصال با او است و اتصال، برقرار كردني است، نه خواندني و اتصال، مقيم مي »الصلوة«. اتصالش شوم تا حضورش را دريابموجود خود را در ميان . نقطه اشتراك وجود ما با اوست» الصلوة» .خواهد؛ پس با خواندن آغاز كردم تا به مقيم شدن برسم

اين سهم شراكت تو در اين پيوند است و هرگاه وجود . بگذار تا وجودش را در ميان بگذارد و حس حضورش بر تو آشكار شودر اين صورت از زبان او حرف خود را متعلق به او بداني، دائم الصلوة خواهي شد؛ يعني هر لحظه در اتصال با او خواهي بود و د

اين نهايت كمال در اين زندگي . ميزني، با چشمان او مي بيني، با پاهاي او راه مي روي و همه كارهاي تو براي او خواهد بودو مفهوم جلوه الهي پيدا كردن در جسم است كه به دنبال آن به درك وحدت عالم هستي، درك انا الحق، درك بيت االله،

نائل مي شويم و سرمايه و آگاهي لازم براي زندگي بعدي را به دست خواهيم آورد تا در ... ، درك حضورش و درك جمال او .آن زندگي، كوري نباشيم كه به عصاكش نيازمند است

احترام بر مي كنم تا نشان اداي ) ركوع(را بر پا مي كنم و تعظيم » او«، مي ايستم تا بگويم نظام بندگي »الصلوة«براي اقامه ام و سجده مي كنم تا بگويم به درجه تسليم رسيده و در باشد و بگويم آن چه را كه خواسته است، با جان و دل پذيرفته» او«

برم و از آن برمي خيزم و مي ايستم تا به خاك سجده مي. يك يادآوري است» الصلوة» .امبا خاك يكسان شده» او«برابر باشد و به خاطر آورم كه از اويم و بسوي او خواهم رفت و تا شوق ملاقات او روح تازه اي به "ه راجعونانا الله و انا الي"يادآور

او كه ! كنم؛ اما به چه نامي؟آغاز مي "به نام او"و مقيم شدن بر سركوي او، » الصلوة«بعد از برقراري اتصال .كالبد من بدمد !تضاد است كه همه چيز بايد نامي داشته و موصوف باشدنام ندارد و نام متعلق به جهان ما يعني جهان

در اين جا نيزكلمات لباس . اما او در هر جهاني متناسب با آن جهان نام و نام هايي دارد و نام او تجلي او در آن جهان استباد و باران، ماه و . وجسم پوشيده و نشانه هايي از نام مقدس اوست و هر جزئي از اجزاء عالم هستي نامي است از نام هاي ا

خورشيد، زمين و آسمان و هر سو كه نظر اندازيم، روي اوست و هر چه را كه بخوانيم نام او تا اين جبراني باشد بر كوتاهي "بسم االله "يابيم و ، او را در مي»او«بريم و با نگاه به تجليات آستانه فهم ما كه با نگاه كردن به ماه، پي به خورشيد تابان مي

يعني به نام او يعني به نام همه تجلياتش و اين نام با عظمت، لزوم نگاه احترام آميز ما بر تجليات او يعني احترام قائل شدن مندش و جلوه او نام اوست كه بدان عالم محضر اوست و محضر او جلوه شكوه .براي جهان هستي را خاطر نشان مي كند

به "رحمان"با گفتن » الصلوة«در .كنيم، جلوه اوست و هر چه راكه بخوانيم نام اوهر چه را نگاه . وسيله شناخته مي شودياد مي آورم رحمانيتش را كه به طور عام، همه ما را در زير چتر خود قرار داده و ريسماني ناگسستني را براي مشتاقان

پس . و به سوي وحدت ناب بالا بكشد راهش آويخته است تا چه كسي بر آن چنگي بزند و خود را از عالم كثرت رهانيدهبه ياد مي آورم كه او با اين فيض عام خود، چه . كسي كه از اين ريسمان رحمانيت غافل است، آواره اي است بي پناه

و رحيم بودن او را .تسهيلاتي را براي بالا كشيدن ما قرار داده است كه بدون وجود آن ها امكان صعود بسيار مشكل مي شدمي آورم تا تدابير هوشمندانه اش را از نظر بگذرانم و دريابم چگونه براي اين كه به سويش رويم و در وحدت محض به خاطر

قرار گيريم، مرگ را طراحي كرد تا اين امر ممكن شود و ما دور از او در جاودانگي نباشيم و هنگام رسيدن به او نيز اثري از

Page 30: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

30

كنم؛ او را كه خداي عالم تضاد و بي تضادي، ابعاد و بي ابعادي، او را شكر مي .شته باشيمآثار عالم تضاد را با خود به همراه ندازند؛ است؛ اما شكري كه همه ذرات وجود انسان آن را فرياد مي... نام و بي نامي، كثرت و وحدت، نيازمندي و بي نيازي و

راي نگهداري آن را ندارد؛ جرياني كه به گونه اي جوشد و سد وجود ياچنان كه مانند سيل و جرياني خروشان از درون مي .كندشكافد و خود را آشكار ميخود جوش وجود را مي

، صرفا به جا آوردن تشريفات، اداي جملات و انجام حركاتي مشخص نيست و اين گونه نگاه كردن به آن سبك »الصلوة« "اياك نعبد و اياك نستعين "و تعهدات است؛ از پيمان ، آغاز و تجديد پيمان ها»الصلوة«. است» او«شماردن اتصال با

اي فقير و يتيمي بي سرپناه و گرسنه اگر در جامعه. زكات، انفاق، خمس: يابدگرفته تا تعهداتي كه به دنبال آن ضرورت مياست كه خداوند اجرا نشده است و در اين صورت » الصلوة«شود كه تعهدات مربوط به برپايي وجود داشته باشد، معلوم مي

مي فرمايد واي بر نمازگزاران، آناني كه در اين امر سهل انگاري مي كنند و اين سهل انگاري باعث باز داشتن از احسان و متضمن » الصلوة«گرسنه بر سير، حقي خدايي دارد كه بايد ادا شود و اين تعهدات عملي . گرسنه ماندن عده اي مي شود .آيدهد بود و بدون آن انجام تشريفات و اداي جملات و انجام حركات از هر كسي بر ميكيفيت و تكميل كننده آن خوا

دست بر سر زدن از هر مگسي مي آيد دعوي عشق ز هر بوالهوسي مي آيد

"صائب تبريزي"

آن گدا و اي كه درجامعه. پس به كوچه و خيابان برويم و اگر گدايي مشاهده كرديم، به خود آييم كه واي بر نمازگزاران .نماز گزارانش، تشريفاتي بيش نيست و تا مقيم شدن بر سر كوي يار، فاصله بسياري دارد» الصلوة«درمانده و گرسنه باشد،

Page 31: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

31

اختاریجهان تک س

خواهـد مطالب زير نشـان . ي اجزاي آن از شعور و هوشمندي آفريده شده است جهان هستي يك ساختار بيشتر ندارد و همه :داد كه

. توانـد وجـود داشـته باشـد اي نمي ماده و انرژي در ميدان شعوري شكل گرفته و بدون وجود چنين ميداني، هيچ گونه انرژيشناسـد، لذا جهان هستي يك ساختار بيشتر ندارد و آن چه را كه انسان به عنـوان ابعـاد مـي ) ماده خود انرژي متراكم است(كننـد و در ايـن ميـدان شـكل گرفتـه و همگي در اين ميدان شعوري است كه معنا پيدا مي) زمانمانند فضاي سه بعدي و (

.اند ايجاد شده

ي شعور كيهاني شبكهرا "ي وجـودي سـكه " ي نظر تئوري بررسي نموده و به همين منظـور بحثـي بـه نـام اكنون اين شعور و هوشمندي را از نقطه

وجود هـر چيـزي را درعـالم : ث بتوانيم هوشمندي حاكم بر جهان هستي را اثبات كنيمنماييم، تا در خلال اين بح مطرح مي ."حقيقت وجودي"و "واقعيت وجودي": گيريم كه دو رو دارد اي در نظر مي هستي، مانند سكه

واقعيت وجودي

و حادث شده است؛ بدون ايـن دهد كه آن چيز وجود دارد، واقع شده، اتفاق افتاده واقعيت وجودي هر چيزي، به ما نشان مياين بخش از وجود، يا قابـل مشـاهده اسـت، يـا اثـر خـود را روي . ي وقوع آن، اهميتي داشته باشد كه علت، چگونگي و نحوه

. گيري بوده و يا ممكن است چند مشخصه از مشخصـات فـوق را داشـته باشـد گذارد، يا قابل ثبت و ضبط و اندازه محيط ميي به وجود آمـدن تكه سنگ واقعيت دارد چراكه آن سنگ حادث شده و به وجود آمده است؛ چه نحوه براي مثال، وجود يك

بعضي چيزها را هم ممكن است كه نبينيم و حسـي روي آن نداشـته باشـيم ولـي واقعيـت داشـته . آن را بدانيم و چه ندانيمآن را ببينيم و يا لمس كنيم، اما قادر هسـتيم آن را بـا توانيم ي مادون قرمز واقعيت دارد، هر چند كه نمي مثلا، اشعه. باشند

.برداري عملي قرار دهيم گيري نماييم؛ حتي مورد بهره تجهيزاتي اندازه

Page 32: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

32

حقيقت وجودي

:دهد كه عبارتند از هايي را در مورد واقعيت وجودي مورد بحث و گفتگو قرار مي حقيقت وجودي، موضوع

مثال، يك تكه سنگ چگونه به وجود آمده است؟ و يا جهان هستي چرا پيدايش يافته است؟براي ي وقوع علت وجودي و نحوه - 1

بايستي اتفاق افتاده باشـد و اي مي هر واقعيتي به دنبال طرح و نقشه ي واقعيت وجودي طرح وجودي و مسايل پشت پرده -2ن واقعيت مواجه شـده و آن را مـورد مطالعـه ي وجودي آ توان با طرح و نقشه ي هر واقعيتي، مي با بررسي مسايل پشت پرده

ي خلقت جهان هستي چيست؟ مثلا، انسان چرا و به چه منظوري به وجود آمده است؟ و يا فلسفه. قرار داد

بـين قـرار داده آن را مـورد حقيقت وجودي، چگونگي و كيفيت وجودي يك واقعيت را زير ذره كيفيت وجودي هر پديده -3باشد؟ براي نمونه، در مورد تصـوير اين كه آيا اصولا چيزي وجود خارجي داشته و يا اين كه مجازي مي دهد و بررسي قرار مي

گويد كه تصوير آن شي، واقعيت وجودي داشته و در آينه واقع شـده اسـت؛ ولـي يك شي در آينه، حقيقت وجودي به ما ميا از الم هستي واقعيـت داشـته و واقـع شـده باشـند، ام ـ تواند در ع پس چيزهايي مي. حقيقت وجودي ندارد زيرا مجازي است

.دحقيقت وجودي برخوردار نباشنتـري لازم است واقعيت و حقيقت وجودي جهان هستي را مورد بررسـي دقيـق "ي شعور كيهاني شبكه"حال جهت شناخت

جهان مجازي :كنيم را مطرح مي "جهان مجازي"قرار بدهيم و به دنبال اين بحث، موضوع

آيا اين تيغه در : كنيم حال سوال مي. تواند حول محور وسط آن بچرخد اي داريم كه مي تيغه) 1الف(كنيد مطابق شكل فرض حالت ثابت واقعيت وجودي دارد يا خير؟

اين تيغه را حول محور آن ) 1ب(حال اگر مطابق شكل . پاسخ اين سؤال مثبت است، زيرا اين تيغه حادث شده و واقعيت دارد

ي آن، قطـر تيغـه و ارتفـاع آن، اي است كه قطـر قاعـده كنيم، استوانه سرعت به چرخش درآوريم، آنچه را كه مشاهده ميبه )2شكل(ضخامت تيغه خواهد بود

Page 33: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

33

جواب ما به اين پرسش مثبت خواهد بود زيرا ايـن اسـتوانه حـادث "آيا اين استوانه واقعيت دارد؟"اكنون اگر سؤال شود كه .ود آمده است، بنابراين واقعيت داردشده و به وج

اي وجود خارجي نداشته و جواب به آن منفي است، زيرا چنين استوانه"آيا اين استوانه، حقيقت نيز دارد؟": اگر سؤال شود كهغـه بنابراين استوانه يك حجم مجـازي و ناشـي از حركـت تي . شود هر زمان كه تيغه را از حركت باز داريم، استوانه ناپديد مي

.است، لذا درست است كه اين استوانه واقعيت دارد،ولي فاقد حقيقت وجودي است

:پردازيم در ادامه به دنبال اين مشاهده و بررسي آن، به طرح سؤالات ديگري مي

آيا جهان هستي واقعيت وجودي دارد؟

.مشاهده كنيم توانيم جهان هستي را جواب به اين پرسش قطعا مثبت است، زيرا ما وجود داريم و مي

آيا جهان هستي، حقيقت وجودي نيز دارد؟

در حدي كه تا كنون قابل مشاهده و بررسـي -براي پاسخ به اين پرسش، به بررسي اجمالي و سريعي از ساختار جهان هستيرجوع به جهـان -در اصل فقط از انرژي(دانيم كه جهان هستي از ماده و انرژي شكل گرفته است مي. پردازيم مي -بوده است

زير نظر گرفته و ساختمان آنهـا را مـورد مطالعـه قـرار ) كه شامل اجرام سماوي است،(در ابتدا بخش ماده را .(تك ساختاريي خـود از ذرات ها نيـز بـه نوبـه اند و اتم ها تشكيل شده ها نيز از اتم ها تشكيل شده و مولكول اين اجرام از مولكول. دهيم مي

نهايت در دل اتم ادامه دارد به طـوري كـه ابتـدايي بـراي آن اند و اين سير تا منهاي بي آنها شكل گرفتهبنيادي و ضد ذرات ...به قول شاه نعمت االله ولي. همان گونه كه انتهايي نيز ندارد. توان يافت نمي

نيســت ما را ابـتـدا و انـتـها ايم در محيطي بيكران افتاده

ي يـك تر، آن اتم را به انـدازه پردازيم و براي بررسي دقيق به عنوان آجري از ساختمان خلقت مي ي يك اتم اكنون به مطالعهگيريم؛ در اين صورت هسته اتم در مقايسه با اندازه اتم، مشابه با توپ فوتبـال در مقايسـه بـا انـدازه زمين فوتبال در نظر مي ).3شكل(زمين فوتبال خواهد بود

:پردازيم مياينك به طرح سؤالاتي

ي عظيم، از كجا ناشي شده است؟ حجم و شكل اين كره

.شود گفته مي "ابر الكتروني"ها ايجاد شده است، كه به آن در جواب بايد بگوييم كه اين حجم بر اثر حركت الكترون

ي عظيم واقعيت وجودي دارد؟ آيا وجود اين كره

...واقعيت دارد، وليجواب قطعا مثبت است، زيرا اين كره حادث شده و

Page 34: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

34

آيا حقيقت وجودي نيز دارد؟

اگر در يك لحظه حركت الكترون ها متوقف شود، اين حجم كه ناشي از حركت الكترون ها اسـت، ناپديـد گشـته و از مقابـل ايـن گيريم كـه پس نتيجه مي. ماند باقي مي) كه به اندازه يك توپ فوتبال است،(ي آن شود و تنها هسته چشمان ما محو مي

ي اتـم را بررسـي حال بـا همـين شـيوه هسـته . حجم وجود خارجي نداشته و ناشي از حركت بوده و در نتيجه مجازي استپروتون به دور محور خود چرخش ) 4(ي اتم از پروتون و نوترون تشكيل شده است؛ مطابق شكل دانيم كه هسته مي. كنيم مي

جهت عكس حركت پروتون، هم به دور خـود چرخيـده و هـم بـه دور پروتـون نموده و نوترون نيز با سرعت بسيار زيادي در .كند چرخش نوترون به دور پروتون، ديسكي را پديد آورده و حجمي مجازي را ايجاد مي. نمايد چرخش مي

جـا شـود و از آن فقـط ذرات بنيـادي بـه حال در صورتي كه حركت پروتون و نوترون متوقف شود، اين حجم نيز ناپديد مـي

اگر به همين منوال به داخل ذرات هسته نفوذ كرده و حركات آنها . خواهد ماند كه حجمي به مراتب كمتر از حجم قبلي داردهاي حادث شده توسط آنها، يكي پس از ديگري محو شده كنيم كه حجم را نيز در سطوح مختلف متوقف نماييم، ملاحظه مي

ي اتم نهايت حركات بنيادي، هسته اي از بي بريم كه مجموعه رتيب به اين موضوع پي ميبه اين ت. ماند و اثري از آنها باقي نميلـذا بـا ايـن . ها، بخش مادي جهان هستي شكل گرفته اسـت ها، مولكول را تشكيل داده و از مولكول را شكل داده كه اين اتم

:توان گفت توصيف مي

جهان هستي از حركت آفريده شده است

موج متراكم است و موج نيز خود حركت تلقـي "ماده"زيرا در فيزيك مدرن، . توان به اين نتيجه رسيد ز مياز نگاهي ديگر نياز موج ساخته شده و همان گونه كه اشـاره -چه از بعد ماده نگاه شود و چه از بعد انرژي -ي جهان هستي شود؛ پس همه مي

.به وجود آمده است "حركت"شد، موج نيز از

آيا جهان هستي حقيقت وجودي دارد " ي قبلي، كه توان به پرسش طرح شده اي كه گذشت، اينك مي صر و سادهبا شرح مختهـاي با توجه به اين كه جهان هستي از حركت آفريـده شـده اسـت، لـذا جلـوه : توان گفت در جواب مي. ، پاسخ داد"يا خير؟

اي كـه ناشـي از حركـت باشـد، مجـازي اسـت؛ در هر جلوه باشد و همانطور كه گفته شد گوناگون آن نيز ناشي از حركت مي .نتيجه جهان هستي نيز مجازي بوده و حقيقت وجودي ندارد

:كنيم به دنبال پي بردن به اين موضوع كه جهان هستي از حركت به وجود آمده است، سؤال ديگري را مطرح مي

اي كه از ميـان ايـن همـه حركـت، سيسـتم به گونهنهايت حركت موجود در جهان هستي جهت داده است چه عاملي، به بي كاملا سازمند و هدفمندي تجلي پيدا نموده است؟

Page 35: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

35

نهايت حركت موجود، جهتي هدفمند داده باشـد، وجـود عـاملي هوشـمند تواند به بي در پاسخ بايد گفت، تنها چيزي كه ميرتي بايـد انجـام شـود تـا حاصـل آن بتوانـد باشد كه قادر است تشخيص بدهد كه هر حركتي در چه جهتي و به چه صـو مي

يا بنابراين، ماده و انرژي و يا به عبارت ديگر ساختار جهان هستي، از هوشمندي و . سيستمي هماهنگ، هدفمند و گويا باشد :لذا در اصل. همه چيز در عالم زندگي و هستي پيدا نموده است "آگاهي"شعور و آگاهي به وجود آمده است و از

تي از آگاهي آفريده شده استجهان هس

حتي يك اتم هـم در سـطح خـود، زنـده محسـوب . كند نكته ديگر اينكه هر آن چه كه موجود است، زنده است و زندگي مي .ولي نوع زندگي موجودات مختلف با يكديگر تفاوت دارد. شود مي

)سهراب سپهري( گيرم ها مي من وضو با تپش پنجره

:و يا

گويـنـد روزان و شــبان با تــو مي عـالـم در نـهان جمــله ذرات

رمان ما خاموشـيمــبا شـما نامح ما سميعيم و بصيريم و به هوشيم )مولانا(

اند با من و تو مرده، با حق زنده اند باد و خاك و آب و آتـش، بنده

ويدشنغلغل اجـزاي عـالـم، ب برويداز جـمادي در جـهان، جان )مولانا(

:اصل *

توانند در هوشمندي و شعور حاكم بر جهان هستي به توافق و اشتراك نظر ها مي ي انسان همهباشد، برسـند؛ تـا رسيده، پس از آزمايش و اثبات آن، به صاحب اين هوشمندي كه خداوند مي

ابراين، بن ـ. ها شده و قدرت و تحكيم پيدا نمايـد ي مشترك فكري بين انسان اين موضوع، نقطههـا، ي انسان ها و يا به عبارت ديگر، زيربناي فكري همه ي انسان عامل مشترك فكري بين همه

.شعور حاكم بر جهان هستي و يا شعور الهي است

.شود ناميده مي» ي شعور كيهاني شبكه«در اين تفكر و بينش، اين عامل مشترك،

:اصل *

هاي گوناگون آن نيز ناشي از حركـت رو جلوهجهان هستي از حركت آفريده شده است، از اين اي كه ناشي از حركت باشد، مجازي است، در نتيجه جهـان هسـتي نيـز بوده و چون هر جلوه

دهنـده اوليـه دارد، لـذا از آنجايي كه هر حركتي نياز به محرك و عامل جهت. باشد مجازي ميي شـعور شـبكه «د كـه آن را باش ـ اين عامل، آگاهي و يا هوشمندي حاكم بر جهان هستي مي

بنابراين جهان هستي وجود خارجي نداشته و تصويري مجـازي از حقيقـت . ناميم مي» كيهاني .ديگري است و در اصل از آگاهي آفريده شده است

بايستي خـود از جـايي ايجـاد شـده و در نظر به اين كه هوشمندي حاكم بر جهان هستي، مي

Page 36: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

36

.دانيم ناميده و او را صاحب اين هوشمندي مي»خدا«اختيار منبعي باشد، اين منبع را

: توان گفت كه در هر لحظه سه عنصر در جهان هستي موجود است با توضيحات ارائه شده، ميبدون وجود آگاهي انسان قادر نيسـت از مـاده و انـرژي اسـتفاده نمايـد؛ . آگاهي، ماده و انرژي

ختيـار داشـته باشـد، بـدون داشـتن آگـاهي و يعني در صورتي كه انسان ماده و انرژي را در ابنابراين، در هر لحظه سـه عنصـر . ي هدفمندي داشته باشد تواند از آنها استفاده اطلاعات، نمي

:توان مطابق شكل زير نشان داد در جهان هستي وجود دارند كه آنها را مي

).مپردازي در فرصتي ديگر به آن ميه اي دارد ك تبديل ماده و انرژي به آگاهي، خود بحث مفصل و پيچيده(

حـال . باشد، كه ماده و انرژي از آن به وجود آمده است همانطور كه گفته شد ساختار اصلي جهان هستي، آگاهي يا شعور ميايـن شـكل، . رسـيم مـي ) 6(تر مورد بررسي قرار دهيم، به شكل شـماتيك اگر بخواهيم اجزاي جهان هستي را ريزتر و دقيق

.گذارد صر موجود جهان هستي را كه به طور هم زمان و در يك لحظه، وجود دارند، به نمايش ميي عنا همه

Page 37: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

37

ي مورد مثـال تا اينجا نتيجه گرفتيم كه جهان هستي، مجازي و مانند تصويري در آينه است، يا مانند حركت ناشي از صفحهبه مسأله نگاه كرده و منظره جهان هستي را مورد بررسي اينك از ابعاد ديگري نيز . بوده كه وجود خارجي ندارد) 1(در شكل :دهيم قرار مي

ي جهان هستي با توجه به سرعت ناظر منظره

دانيم زماني كه به يك منبع صوت و يـا منبـع نـور مي. گيريم كه در فضا با سرعت در حال حركت است ناظري را در نظر ميمثلا در صورتي كه منبع مورد نظر صوت باشد، با نزديـك . كند آن تغيير ميشويم، فركانس و طول موج مي) و يا دور(نزديك

در نتيجه فركانس آن افـزايش پيـدا نمـوده، صـوت زيرتـر شـنيده . رود تر شده و درهم مي شدن به آن، طول موج آن فشردهدر نتيجه صدا . كند دا ميدر صورتي كه از آن منبع دور شويم، طول موج بازتر شده و فركانس آن كاهش پي) 7-ش. (شود مي ).پديده دپلر(رسد تر به گوش مي بم

دهد كه وقتي از منبع نور و يا صوت در حال دور شدن باشيم، طول موج آن منبع بيشتر شده، در نتيجـه شكل زير نشان مي

.شود تر شنيده مي كند و صدا بم فركانس آن كاهش پيدا مي

كند و با نزديك شدن و دور شدن نسبت به آن، تغيير فركانس پيش آمـده، در صدق مي همين موضوع در مورد منبع نور نيز

گيـريم و مشـاهدات نـاظر را از منـاظر حال مجددا ناظر مورد بحث را در نظر مـي . نتيجه تغيير رنگ و منظره خواهيم داشت :دهيم مقابل چشمان او را مورد بررسي قرار مي

ي جهـان كند و در هر سـرعتي منظـره ي مقابل او نيز تغيير مي شود، منظره بيشتر مي بديهي است كه هر چقدر سرعت ناظربينـيم، بـه ايـن ي جهان هستي را در حال حاضر به اين شكل مـي اگر ما منظره. شود گر مي هستي به شكلي براي ناظر جلوه

ي شمسي است و بـا سـرعت از منظومهزيرا زمين جزئي . علت است كه با سرعت نسبتا ثابتي در حال حركت در فضا هستيمهاي كهكشان راه شيري قرار داشته و بـا ي شمسي نيز در يكي از بازو چرخد؛ منظومه تقريبا ثابتي به دور خود و خورشيد مي

به هر حال ... سرعتي حول مركز آن در گردش است؛ اين كهكشان نيز با سرعتي در فضا، به دور مركز ديگري در گردش استايـن گونـه ) هـا بـه لحـاظ منظـره و تنـوع رنـگ (ي جهان هستي را ايي ما به حدي است كه در حال حاضر منظرهسرعت نه

.كرديم كرديم، احتمالا جهان هستي را با منظره و تنوع رنگي ديگري مشاهده مي اگر در كهكشان ديگري زندگي مي. بينيم مي

Page 38: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

38

هـاي بينـيم، تفـاوت كند، با آن چه كه ما در حال حاضر مي مشاهده ميهاي بالا، آن چه كه ناظر از نقطه نظر ديگر در سرعتكنيم، اما هر چقـدر سـرعت حركـت مـا بيشـتر شـود، ما در حال حاضر پيرامون خود را به راحتي مشاهده مي. فاحشي دارد

ركت كنيم، آن چه كه توانستيم با سرعت نور ح شود به طوري كه آگر بر فرض محال مي تر مي ي مقابل ما جمع ي منظره زاويهتوانسـتيم اي بود در مقابل ديدگان ما و غير از اين روزنه، چيز ديگري را نمي به عنوان ناظر قادر به مشاهده بوديم، فقط روزنه

صرف نظر از اين كه با متراكم شدن موج، . (رسيدند، از آن محل دور شده بوديم زيرا نورهاي كناري تا به ما مي. مشاهده كنيمگردد و مـوج متـراكم تبـديل بـه مـاده ي غير قابل عبوري تشكيل مي آيد و در يك سرعتي در مقابل ما ديواره پديد ميماده كرد و معلوم نيست كه از آن روزنـه چـه نهايت نيز پيدا مي ، فركانس بي در ضمن اين روزنه) مؤلف –ي نوري ديواره -شود مي

پس ناظري كه با سرعت نور حركت كند، جهان هستي را فقط بـه . گشت مي شد و چه دنيايي پديدار چيزي قابل مشاهده مياگر چنين ناظري قبلا واقعيت جهان ما . نهايت خواهد ديد و اين واقعيت دنياي اوست صورت يك روزنه، آن هم با فركانس بي

.و يا آن را درك نمايد اي را داشته باشد تواند تصور جهاني خارج از جهان روزنه را نديده باشد، به طور قطع نمي

را مشـاهده Rي كنـد و مـثلا سـتاره شود وقتي كه ناظر به سمت دست راست خود نگاه مي ملاحظه مي) 9 -ش(با توجه به بنابراين، ناظر در پـيش روي خـود بـا دو نـوع ميـدان ديـد روبـرو اسـت، . قرار دارد R نمايد، در واقع اين ستاره در موقعيت

اي است كه ناظر نسبت به شي مورد ي ميدان ديد واقعي، زاويه زاويه". ميدان ديد حقيقي"وديگري "عيميدان ديد واق" يكياي است كه محل حقيقي شي مورد رؤيت، ي ديد حقيقي، زاويه كند و زاويه رؤيت در مقابل پيش روي خود عملا مشاهده مي

AB ي ميـدان ديـد ر چقدر سرعت ناظر بيشتر شود، زاويهشود كه ه در اين جا ملاحظه مي. نسبت به ناظر قرار گرفته است

شود به طوري كه در سرعت نور، پشت سر او چيزي قابل مشاهده نبوده و در مقابـل او نيـز مـوج متـراكم بـا كمتر مي EFو .شود نهايت تشكيل مي فركانس بي

Page 39: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

39

شود كه در مقابل ناظر ايجاد موج متراكم مي هاي بالا، به قدري متراكم با توجه به توضيحات فوق، طول موج انرژي در سرعتكـه بسـته بـه سـرعت (اي پس در يك شرايط فرضي ويژه. كند نموده و سدي را در مقابل او ايجاد مي) كه همان ماده است،(

اي سـخت راه او را سـد جهان صلب و سخت خواهد شد و به هر طرف كه بخواهـد حركـت كنـد، ديـواره ) حركت ناظر دارد،بـا متوقـف شـدن نـاظر مجـددا فركـانس مقابـل او از .) بنابراين جهان هستي هم محدود و هم لايتناهي اسـت (رد خواهد ك

شود و مجددا با سرعت گرفتن فشردگي خارج شده و از حالت ماده كه خود موج متراكم است، به موج غير متراكم تبديل ميتـوان بـا تواند باشد؛ ثانيـا، نمـي نسان در فضا از يك حدي بيشتر نميدر نتيجه اولا سرعت ا. گردد ناظر، همين روند تكرار مي

.)9شكل(هاي بالا به طور ثابت در فضا حركت كرد سرعت

نهايت نوع منظره داشته و هر ناظري بسته به سرعتي كه در فضا دارد، آن گيريم جهان هستي بي با اين توضيحات، نتيجه مياما در اين جـا . هايي هست كه ما اصلا تصورش را نيز نخواهيم داشت ترتيب امكان واقعيتبيند و با اين را به شكل خاصي مي

:رسيم كه با بررسي موضوع به اين نتيجه مي "ي اصلي است؟ آيا جهان هستي داراي يك منظره" شود كه سؤالي مطرح مي

ر دارد و با ي آن بسته به سرعت ناظمنظره.جهان هستي داراي يك منظره ثابت و اصلي نيستنهايت نهايت سرعت مختلف داشته باشد، لذا براي هر ناظر بي تواند بي توجه به اين كه ناظر مي

ي اصـلي اسـت و لذا جهان هستي فاقد منظره. نوع منظره از جهان هستي وجود خواهد داشتن توا در حقيقت اين جا هم مي. هر ناظري، تلقي و برداشت خاصي از منظره جهان هستي دارد

.به مجازي بودن آن پي برد

ي جهان هستي، با توجه به فركانس چشم ناظر منظره

دهد چند تصوير را در كند و هر چشمي داراي فركانسي است كه نشان مي هر ناظري با چشمان خود به جهان هستي نگاه ميتصـوير 24تصوير است؛ يعني زماني كه 24اين فركانس در مورد چشم انسان . تواند دريافت كرده و درك نمايد يك ثانيه مي

اگرفركانس تصاوير كمتر از ايـن تعـداد باشـد، منظـره . بينيم در يك ثانيه از مقابل ديدگان ما عبور كند، ما آن را پيوسته ميبا افزايش سـرعت تصـاوير، منظـره بـه طـرز غيرعـادي داراي ) اساس اختراع سينما(آيد بريده بريده و غيرپيوسته به نظر مي

.شوند شود تا جايي كه در سرعت بيشتر، تصويرها ديگر غيرقابل تشخيص مي حركاتي سريع مي

بيند، به دليل فركانس چشم او است و اگر ايـن فركـانس عـدد ديگـري بـود، پس اگر انسان جهان هستي را به اين شكل ميدور در ثانيه دوران كند، انسان 50با سرعت اي براي مثال اگر تيغه. شد ي ديگري ديده مي ي جهان هستي نيز به گونه منظره

باشـد، حركـت 50كند، حال اگر فركانس چشم ناظري به همين مقـدار يعنـي اي مشاهده مي در پيش چشمان خود استوانه .شد شوند و اثري از استوانه نيز ديده نمي ها جابجا مي كرد كه سر تيغه بار مشاهده مي 50اي تيغه را ثابت ديده و فقط ثانيه

يـك . كند، تفاوت دارد بيند، به طور كامل با آن چه كه انسان نظاره مي مي 20000منظره اي كه يك عقاب با فركانس چشم ايـن . تواند با دقت تمام حركت يك مگس را در هر لحظه دنبال كند، در حالي كه انسان قـادر بـه ايـن كـار نيسـت عقاب مي

.كنيم بيند، در حالي كه ما آن را به صورت خطي نظاره مي ره قطره ميي بارش باران را به صورت قط عقاب، منظره

مثلا زماني كـه مـا در : بيند، بسيار عجيب و غريب است مي 5به عنوان مثال ديگر آن چه را كه يك حلزون با فركانس چشم زماني كه به طـور كامـل و فقط) 10شكل(بيند اي را پشت سر ما به طول چندين متر مي حال حركت هستيم، حلزون دنباله

ب اين حلزون يك مگس در حال پرواز را به شكل يك ـبه همين ترتي. ندــتواند ببي م، ما را به همين شكل ميـاي ثابت ايستاده

Page 40: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

40

.بيند دنباله به طول چندين متر مي

عـث بـه وجـود ي پيوستگي تصاوير است و سرعت حركـت و چـرخش با آن چه كه پيش چشمان هر ناظري قرار دارد، نتيجهاگر سرعت فركانس چشم ناظر افزايش يابد، پيوستگي مناظر مقابل چشـمان او كـاهش . شود آمدن اين توالي و پيوستگي مي

در ايـن صـورت ديگـر . رود نهايت، اين پيوستگي به طور كامل از بـين مـي يابد تا جايي كه در چشم با سرعت فركانس بي ميبينـد و چـون هاي مختلف را ديگر به طور ساكن و ايستا مـي ها و فركانس كت الكترونچيزي را مشاهده نخواهد كرد زيرا حر

ها و ذرات بنيادي شكل گرفته از حركت و پيوستگي هستند، به تدريج با بالا رفتن فركانس چشم و نزديك شدن بـه الكترون .گردد ي عالم هستي از مقابل ديدگان چنين ناظري محو مي نهايت، منظره بي

نهايت نوع منظره دارد كه بسته به ميزان اين فركانس، به يجه، از نقطه نظر فركانس چشم ناظر، باز هم جهان هستي بيدر نت ...بنابراين. باشد ي ثابتي نبوده و مجازي مي كند و داراي منظره هاي مختلفي خود نمايي مي گونه

؟افتاد نهايت بود، چه اتفاقي مي حال اگر فركانس چشم انسان بي

ي ثابت است و هر ناظري آن را با توجه به سـرعت حـركتش جهان هستي فاقد شكل و منظرهاگر ناظر وجود نداشته باشد، جهان هسـتي نيـز . نمايد در فضا و فركانس چشمش مشاهده مي

اي طراحي گرديـده كـه جهـان هسـتي را بـه شـكل هر چشمي به گونه. وجود نخواهد داشتسازد و تصوير مجـازي ناشـي از حركـت ذرات را بـه نـاظر يخاصي براي صاحب آن متجلي م

.گزارش دهد

.نهايت باشد، چيزي را در جهان هستي مشاهده نخواهد كرد اگر فركانس چشم ناظر بي

ي درك ناظر ي جهان هستي با توجه به آستانه منظره

براي مثال، يك مـار آنچـه را كـه رؤيـت . بيند مياي ي درك فيزيكي خود، جهان هستي را به گونه هر ناظري بسته به آستانهي مادون قرمز تواند اشعه مثلا مار مي. ي درك او با انسان متفاوت است كند، به طور كامل با انسان تفاوت دارد؛ زيرا آستانه مي

همچنين . كند او فرقي نميلذا روز و شب نيز براي . را ببيند؛ بنابراين در شب ديد كامل داشته و براي او تاريكي معنايي نداردبينـد، بـا آن چـه كـه مـا پس آن چـه را كـه از جهـان هسـتي مـي . تواند حرارت بدن موجودات و اشياء را ببيند يك مار مي

Page 41: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

41

حال اگر قرار باشد يك مار هم گزارش خود را از جهان هستي ارائه دهد و آن را توصيف كنـد، در . شناسيم، متفاوت است مي .شديم بسيار تفاوت داشته و به طور قطع با يكديگر دچار اختلاف نظر شديدي ميمقايسه با گزارش ما

بيند و مطابق با ميزان برد امـواج صـوتي خـود، ي سونوگرافي مي يك خفاش جهان هستي را بسيار محدود و مانند يك نقشه. شـود ي مشخصي مي به يك محدودهدر نتيجه جهان هستي براي او محدود . تواند زير نظر داشته باشد فضاي محدودي را مي

باشـد و اگـر ي با توصيفي كه ما داريم، به هيچ وجه قابل قياس نمي بديهي است درك يك خفاش از جهان هستي در مقايسهكـرد كـه مگـر خنديد و مـا را مسـخره مـي توانستيم راجع به جهان لايتناهي با او صحبت كنيم، به طور قطع به ما مي ما مي

!يتناهي باشد؟شود جهان لا مي

كند، به طور كامل با يك فرد بينـا، تفـاوت دارد و همچنـين يـك فـرد كـر و لال آن چه را يك كور مادرزاد از دنيا تصور مي .مادرزاد نيز با برداشت متفاوتي از دنيا رو به رو است

باشد و اين همه تنوع ك شكل ميهاي فوق مشاهده گرديد، منظره جهان هستي از ديدگاه هر ناظر، به ي همانطور كه در مثالبنـابراين از . باشـد مي) كليه موجودات جهان هستي... از يك ميكرو ارگانيسم تا (در منظره جهان هستي، به تعداد موجودات

بيند كـه البتـه هـيچ نهايت منظره داشته و هر ناظري به تناسب ابزارهاي حسي خود آن را مي اين زاويه نيز جهان هستي بيحال اگر سـؤال . هاي جهان هستي مجازي و غيرحقيقي است ي منظره در نتيجه همه. باشند ها حقيقي نمي اين منظرهيك از توان داد؟ ، چه جوابي به آن مي"بيند؟ ي اصلي جهان هستي را مي كدام موجود منظره" شود كه

هسـتي ي جهـان ي درك فيزيكي خود، تصور و برداشـتي از منظـره هر ناظري بسته به آستانهتـوان هـا را نمـي نهايت منظره براي عالم وجود دارد و البته هيچ يك از اين منظره لذا بي. دارد

.تصوير درست يا منظره اصلي جهان هستي دانست

ي جهان هستي در رابطه با سرعت نور منظره

ستارگان زيادي را رؤيـت كـرده . بينيم ميي زيبايي در مقابل ديدگان خود كنيم، منظره شب هنگام، وقتي به آسمان نگاه مي بينيم، حقيقت دارد و يا مجازي است؟ آيا آن چه را كه مقابل چشمان خود مي. كند كه عظمت آنها، چشمان ما را خيره مي

بينـيم، كنيم، تصويري مجازي از گذشته است و هيچ يك از چيزهايي را كه مي در جواب بايد گفت كه آن چه را مشاهده مياز نزديكتـرين سـتاره كـه خورشـيد اسـت، تـا . باشـند هاي گذشته مـي مان محل رؤيت قرار ندارند؛ بلكه متعلق به زماندر ه

)11-ش(هايي كه متعلق به چند ميليارد سال قبل هستند ستارگان و كهكشان

Page 42: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

42

ي را در فاصله يك متري كنيم، متعلق به هشت دقيقه قبل است و اگر يك ش براي مثال آن چه را كه از خورشيد مشاهده ميبينـيم، مجـازي اسـت و ي آن چه را كه مي لذا همه. باشد ثانيه قبل مي 333333/0خود مشاهده كنيم، اين تصوير متعلق به

تـوانيم بـه در نتيجـه نمـي . شـود، تـوهمي بـيش نيسـت عامل سرعت نور باعث ايجاد اين مجاز شده و آن چه كه رؤيت مـي .شناسيم، به طور كامل مجازي است باشيم و آن چه را كه به عنوان تصوير جهان هستي ميمشاهدات خود استناد داشته

ي جهان هستي در رابطه با خمش فضا منظره

بـه عبـارت . كنـد دانيم خط صاف در فضا به صورت خميده بوده و هر متحركي در فضا، قوسي را طـي مـي همان طور كه ميها قرار متحركي كه بخواهد در آن حركت آزاد داشته باشد، بايد در يكي از اين لايه كروي و لايه لايه است و هر "فضا"ديگر،

.بگيرد و قوس آن را طي كند و اگر بخواهد مسير اين قوس را تغيير دهد، بايد انرژي صرف نمايد

حـداكثر بـرد ديـد او به آسمان نگـاه كنـد، اولا ) كه به فرض برد نامحدود داشته باشد،(حال اگر ناظري بخواهد با تلسكوپي محدود و محصـور در ايـن ) 12-شكل(ي عظيم خواهد بود و جهان هستي براي او مطابق محدوديت داشته و شعاع يك دايره

ي دورتري را مشاهده نمايد، به جاي ديدن روبـروي يـك شـي سـماوي، سـمت بغـل آن را ثانيا، هرچه فاصله. شود دايره مي .شود در حداكثر مقدار اين فاصله به جاي روبروي يك شي، سمت پشت آن مشاهده مي مشاهده خواهد كرد؛ تا جايي كه

گيري نهايي در مورد جهان مجازي نتيجه

به آسمان نگـاه كنـد، اولا حـداكثر بـرد ديـد او ) كه به فرض برد نامحدود داشته باشد،(حال اگر ناظري بخواهد با تلسكوپي محدود و محصـور در ايـن ) 12-شكل(ظيم خواهد بود و جهان هستي براي او مطابق ي ع محدوديت داشته و شعاع يك دايره

ي دورتري را مشاهده نمايد، به جاي ديدن روبـروي يـك شـي سـماوي، سـمت بغـل آن را ثانيا، هرچه فاصله. شود دايره مي .شود شت آن مشاهده ميمشاهده خواهد كرد؛ تا جايي كه در حداكثر مقدار اين فاصله به جاي روبروي يك شي، سمت پ

خيـالي بيش نيســت، اندر سر ما مجـاز انــدر مجـاز اســــت، عـالم ما

هـاني ديـگر آيـد، در بـــر ماجـ م عاقبت، از ايـن تــوهـمچــو رستي

Page 43: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

43

ق و عشقخدای عش

جاري كـرد و از فـيض رحمـاني به نام خداي رحمن و رحيم، خداي عشق و عشق؛ خدايي كه رحمانيتش عشق را در هستي و به اين ترتيب خداوند، .خود به هستي جان بخشيد و از اين بخشش و حب بود كه عوالم مختلفي در قالب عقل به وجود آمد

يعني با تبلور عشق، عقل را آفريد تا نظاره گر و آيينـه اي بـراي انعكـاس عشـق و . عكس روي خود را در آيينه آفاق انداختقلم عقل با همه ناتواني اش نام عشق را بر صفحه عالم نوشته است و عظمـتش را انعكـاس . بر دادن از آن باشدزباني براي خ

.مي دهد هر چند كه عشق قابل توصيف نيست

چون به عشـق آمد قلم در خود شكافت چـون قلم انـدر نـوشتـن مــي شتـافت

مولويدر ازل، همـه . است، بايد گفت كه عقل از دل عشق بيرون آمـده اسـت ) عشق(رحماني از آن جا كه انگيزه ايجاد عقل، لطف

» عقـل اول «و عالم به وجود آمده از دل اين عشـق را » عشق اول«هستي از دل عشقي بنيادي پديدار شد كه مي توان آن را .ناميد

ري گرفت و دورتر شد و با اين دوري نازل تـر و اما در اين پيدايش، هر عالمي نسبت به عالم ماقبل خود، از خالق فاصله بيشتادامه اين روند، خلقت را نه به سوي كمال بلكه به سوي پستي . پست تر گرديد و هر جزيي حركت به سوي قهقرا را آغاز كرد

زگشـت از اين رو عشق الهي در جلوه اي ديگر نيـز جـاري بـود تـا بـا با . جلوه مي داد و چنين طرحي از او بعيد و محال بوداو رحيميت خود را نثار هستي كرد تا اركـان آن را در . هستي به سوي او، خلقت براي هميشه در منهاي بينهايت اسير نباشد

پس او از يك سو وجود را به هستي هديه كرده است و از سويي ديگـر . آغوش كشيده، نگذارد كه قهقرا همه تجليات را ببلعدزيرا او رحمان است و رحيم؛ او عاشق است . مخلوقش از لطف و مرحمت او دور نباشد همه چيز را به آغوش خود مي كشد تا

اين عشق از مبدأي جريان دارد كه نه در بند مكاني است، نه زماني و نه تضادي، پـس همـان . و عشق او در برگيرنده هستيو در آغوش مي كشد و از منظري كـه هنگام كه عشق مي ورزد و هديه مي كند، چون در قيد زمان نيست، باز پس مي گيرد

. همه چيز و همه كس دور از او و در آغوش اوينـد . فوق زمان است، هيچ يك از اين دهش و باز دهش بر ديگري مقدم نيسترحمانيـت و رحيميـت و يـا بـه : اين است اساس هستي .بنابراين، از اوييم و روانيم به سوي او و از هر طرف مشمول عشق او

ب و بخشـش (زيرا اگر انگيزه خلقت بر پايه عقل بـود . ، عشق و عشق؛ عشقي كه علت همه علت ها استعبارتي ديگر نـه حـاين عشق و حب است كـه نيـاز بـه . ، لازم بود تا خلقت، منفعتي براي خالق ايجاد كند؛ در حالي كه خالق بي نياز است)الهي

.بخشد نه عاقل علت نداشته، منفعتي را دنبال نمي كند و عاشق است كه مي

عقل آن جويد كزان سودي برد لاابالي عشق باشد، ني خرد

مولوي

خداوند رحمن و رحيم، قرآن را نيز كلامي براي بيان و ابلاغ اين عشق قرار داد تا رحمن و رحيم بودن و حب و ود خود را به پس به نام او كه رحمان بـودنش عشـق اسـت و . بشر بشارت دهد و بگويد كه رحمن است و رحيم؛ يعني عشق است و عشق

Page 44: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

44

به نام او كه چنين عاشقي است؛ خدايي كه عفو كننده است و عفو او نيز از تبعـات عشـق اسـت؛ نـه . رحيم بودنش نيز عشقچرا كه عفو و بخشش مورد پسند عقل نيست؛ مگر آن كه براي بخشنده، منفعتي حاصل كند و اين در حالي اسـت كـه . عقل

و او فؤاد و صدر و قلب را سه مرتبه متفاوت براي تجربه عشق قرار داد تا جايگـاهي بـراي دريافـت .است و بي نياز خدا غنيلطف و رحمتش در وجود انسان باشد؛ آن طور كه از طريق فؤاد دريافت نموده، شهود داشته باشيم؛ با قلب منقلب شـده، بـه

گشادگي و گستردگي به وسعت عالم هستي نايل شويم؛ كاري كه هرگز از تغييرات و تحولات دروني برسيم و با شرح صدر به :عقل بر نمي آيد

عشق گويد راه هست و رفته ام من بارها عقل گويد شش جهت حد است و بيرون راه نيست

مولوي

نيز فقـط كـلام عقـل مـي را) قرآن(اما تاسف بر كساني كه خداوند را صرفا خداي عقل مي دانند و نه خداي عشق و كلام او از آن رو در ) ص(در حالي كه پيش از آن كه قرآن از عقل بگويد، از عشق گفته اسـت و پيـامبر گرامـي . دانند و نه پيام عشق

كلام خدا رحمتي براي عالميان ناميده شد كه با عرضه قرآن، معرفي براي اين عشق بوده است و به درستي كه حامل چنـين تاسف بر كساني كه اسلام را دين قساوت و سنگدلي و خداي آن را خـدايي انتقـام . رحمتي است براي آنپيامي، فخر عالم و

جو معرفي مي كنند؛ غافل از اين كه خود آن ها بيش از همه به لطف و رحمت و بخشش خداوند نياز دارند و اگر اين لطف و رحمت نباشد چه كسي مي تواند از اين ورطه به عافيت بگذرد؟

ور نه آدم نبرد صرفه ز شيطان رجيم م سخت است مگر يار شود لطف خدادا

حافظ

چه كسي بدون لطف و رحمت او مي تواند به جايي برسد؛ اگر او تعليم ندهد، تزكيه نكند، حكمت ندهـد، سـينه را نگشـايد، !؟...درنيابد و بارهاي گران را از دوش بر ندارد، هنگام وسوسه شيطان كه مي رود پا بلغزد، او

الا تو چراغ رحمتش داري پيش به جايي نرسد كس به توانايي خويش

سعدي

امروزه معرفي نادرست اسلام وعرضه آن در قالب ديني خشك، جدا از عشق و خـالي از پيـام لطـف الهـي و طـرح مباحـث و نسل شده، آن هـا را از ايـن ديـن، گريـزان و بـه نظرات آن در چنين حيطه اي، باعث سوء برداشت فراواني براي جوانان اين

از طرف ديگر، در جوامع غربي نيز مسلمانان را وحشي، عقـب مانـده و اهـل . دامان آيين ها و مكاتب وارداتي سوق داده استكه مي در حالي. خشونت مي خوانند و در جوامع و محافل بين المللي، اسلام را دين كشت و كشتار و تجاوز معرفي مي كنند

قل يا ايها (، آزادي انتخاب ...)الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم االله (دانيم اسلام دين آزادي انديشه انا هديناه السبيل اما شـاكرا (و آزادي رهروي ...) لا اكراه في الدين -لكم دينكم و لي دين * ... لا اعبد ما تعبدون * الكافرون

در برابر اراده الهـي معرفـي ) تسليم شدن(علاوه بر اين، دين اسلام، مرام مطلوب نزد خداوند را مرام اسلام .است) كفورا و امايعني، از ميان دو مرام تسليم در برابر حق و يـا طغيـان در برابـر آن، مـرام . مي كند كه همانا نيل به سوي غايت كمال است

در چنين راهي است كه شهادت، گواهي انسان است بـر حـق . ا تاييد و پيشنهاد مي كندالهي و پسنديده تسليم و مسلماني رنيز امري است كه عقل را با آن كاري نيسـت ) گواهي به حق با گذشتن از جان(شهادت . كه در راه آن، جان نيز فدا مي شود

تنامه حق را امضاء مي كند؛ در حالي شهيد، از روي عشق با خون خود شهاد. و به طور مطلق بر مبناي عشق محقق مي شود .كه عقل در اين راه، به جز پاي بند شدن و ممانعت نقش ديگري را ايفا نمي كند

Page 45: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

45

عاشقان را كار و پيشه غرقه دريا شدن عاقلان از غرقه گشتن در گريز و بر حذر

مولوي

:يدن به معبود خود، آن را كنار مي زندبه اين ترتيب، اگرچه عقل در جايگاه خود معتبر است، عاشق در راه رس

بـرون رو كز تـو وارسـتم من امروز گـرفتـم گــوش عقل و گفتم اي عقل

كـه در مـجنـون بپيوستــم من امروز بشوي اي عقل دسـت خويش از من مولوي

او . را بـا مهربـاني بـه مـا وا گذاشـته اسـت به هر حال، خداوند رحمن و رحيم، مرام منتهي به كمال را معرفي كرده، انتخاببـراي همگـان ... معرفي مي كند، بهترين دوسـت، يـاور، وكيـل و ... آنچنان كه خود را نعم المولي، نعم النصير، نعم الوكيل و

رين بزرگت ـ "اليـه راجعـون "او با پيـام . را خطاب به همه انسان ها عرضه كرده است "ادعوني استجب لكم"است و پيام لطف چه نويـدي مـي توانـد از ايـن . مژده مبني بر بازگشت همه به سوي آغوش پر مهر خود را به همه انسان ها بشارت داده است

خداي را دريابيم و او را از خداي عشق به خداي عقل تنزل نـدهيم !زيباتر و چه رحمت و عشقي مي تواند از اين بالاتر باشد؟بسم االله الرحمن "و . خداوند يگانه است و به درستي كه او خداي عشق است .نيست از اين ناحق تر) پوشش حقي(كه كفري

.گواهي بر عشق اوست؛ اسم اعظمي كه از ازل تا ابد بر لوح هستي حك شده است "الرحيم

يعني بسم االله الرحمن الرحيم اسم اعظم پيش ما باشد قديم

ولي... شاه نعمت

Page 46: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

46

دجال امد

رويـداد ظهـور . شناخت موانع، مشكلات و دشمنان هر جرياني، شرط لازم براي تداوم و به نتيجـه رسـيدن آن جريـان اسـت ال كـه مهمتـرين مـانع (موعود درعهد آخر نيز از اين امر مستثني نبوده، در عهد آخر، لزوم شناخت و آگاهي نسبت بـه دجـ

. نظر مي رسد، لازم و ضروري به )بيروني برسر راه كمال بشراستدر كتـب عهـد عتيـق و .به عبارت ديگر، وقتي دشمن يك جريان را درست نشناسيم، يعني اصلا آن جريان را نشـناخته ايـم

منابع ديني مسلمانان، از دجال به عنوان شاخصه ي ممانعت و مخالفت با منجي موعـود و فـردي كـه مخـالف شـكل گيـري مي شـنويم و » دجال«زه وقتي صحبت از ظهور مي شود،به ندرت كلامي راجع به نهضت اوست، نام برده شده است؛ ولي امرو

چنان كه گويي مخالفت و مقابله اي درپـيش رو نـدارد و بـه . اين به آن معناست كه ماجراي ظهور، يك طرفه ديده مي شوده دانش ها و توانمندي هائي كه در از اين رو، بشر امروز براي دستيابي ب! نياز نيست» دجال شناسي«هيچ تعليمي در رابطه با

ال از .زمان وقوع چنين واقعه اي مي توانند به او كمك كنند، برنامه ريزي مشخصي ندارد اما پاك كردن صـورت مسـاله دجـموعـود و دجـال از يكـديگر » تشخيص«چرا كه يكي از مهمترين وظايف همه منتظران، رسيدن به . ذهن ها يك فريب است

همچنين، اين تصور كه موعود مي آيد تا خود همه اشكالات موجود را برطرف كند و تـا آن زمـان .باه نشونداست تا دچار اشتبراي ورود به چنين عصـري بايـد .لازم نيست كسي كاري انجام دهد و آمادگي خاصي داشته باشد، خود فريب ديگري است

.دفرض كنيد هم اكنون، منجي موعود و يا دجال ظهور كن. تعليم ديدآيا بشر ملاك هاي تشخيصي براي شناخت آن ها دارد؟ وقتي اغلب مردم هنوز با ديد كميتي به موضوع ظهور نگاه مي كنند، وقتي عقل بيشتر انسان ها به چشمان ظاهر بين است و هر گونه قدرت نمايي و جلوه هاي ظاهري، آن ها را مبهوت مي كند

موعود و دجال، تعليمي نديده اند و براي فلسفه وجودي آن هـا تعريفـي ندارنـد، و وقتي در زمينه تشخيص حقيقت وجودي با داشتن يك سري مشخصه ها و نشـانه هـاي صـرفا . شناسايي كنند) عج(ممكن است به راحتي دجال را به عنوان امام عصر

دن از طريـق بازسـازي ظاهري، ممكن نيست بتوان براي شناخت موعود تشخيص صحيحي داشت؛ چرا كه امكان فريب خـور ، امكان پذير است و وقتي توصيف و پيش بيني هاي )كه قصد دارند سد راه كمال شوند(همان علايم ظاهري از طرف كذابان

داشتن نگاه قدرت گرا، . وقوع اين بزرگترين واقعه تاريخي با تكيه بر علايم ظاهري باشد، خود دامي خواهد شد براي منتظرانبراي مثال، اگر ما بـه دنبـال نشـانه هـايي در . گرا به منجي عهد آخر، يكي از مهم ترين اين دام هاست به جاي نگاهي كمال

باشيم، يا حتي صرفا وقوع نشانه هاي محيطي و خارجي زمان ظهور را ملاك ... ، شمشير آن حضرت و )عج(ي امام عصر چهرهنشانه هاي مشابه و يا باز سازي اين علايم از سوي شبكه ي منفـي قرار داده، به درستي هدف از ظهور را ندانيم، با برخورد با

هـا و افـزايش ادراك و وقتي آموزش نديده باشيم كه ايشان به منظور كمال انسـان .د، به راحتي فريب خواهيم خور)يطانش(را با قدرت نمايي و انجام آيند و نگاهمان به جريان ظهور، يك نگاه قدرتي باشد كه تصور كنيم منجي بشريت ها مي آگاهي آن

كارهاي خارق العاده مي توان شناخت، هر كسي با ارايه آن نشانه هاي قدرتي و ظاهري، خواهد توانست ما را در تشخيص آن بزرگوار به اشتباه اندازد و از اين منظر، شايد يكي از دلايل مظلوميت موعود همين باشد كه با نگاه ظـاهر بـين انسـان هـا در

تشخيص داده نمي شود و دشمن ايشان با مردم فريبي و ارايه نشانه هاي ظاهري، خود را به جاي او معرفي كـرده، وهله اول

Page 47: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

47

از اين رو، شناسايي صحيح موعود با ارزيابي انديشه و توانمندي هـاي ادراكـي او امكـان .مورد قبول ظاهربينان واقع مي شودري و اگر اين شناخت وجود نداشته باشد، خيـانتي در حـق بشـريت رخ پذير است نه با قدرت نمايي يا برخي مشخصات ظاه

براي رسيدن به چنين قدرت تشخيصي، بشر امروز نيازمند آن است كه ملاك هاي حقيقي و بـاطني را جـايگزين .داده استت دارد، حتـي از آن جا كه براي انسان عصر حاضر، مظاهر قدرت توجيه و مقبو. ملاك هاي مجازي ظاهري و قدرتي نمايد ليـ

در وادي معرفت، كساني تحت نام عرفان و معنويت قدرت نمايي مي كنند و قدرت نمايي آن ها چشم ها را خيره مي كنـد و براي مثال، اگر كسي از ديوار بگذرد، چشم بندي كند و شيئي را پديدار كنـد، روي . به اين وسيله، مورد توجه قرار مي گيرند

، به سادگي مي تواند نظر اغلـب مـردم را ...، ذهن مردم را بخواند و اسرار مخفي آن ها را آشكار كند و آب راه برود، پرواز كنددر حالي كه اگر كسي بخواهد از سواد كمال بگويـد و دربـاره ايـن . كه تصور مي كنند اين ها كرامت است، به خود جلب كند

مي رويم و اسرار آسمان ها و زمين، يعني اسرار هسـتي چيسـت، آگاهي دهد كه چرا خلق شده ايم، از كجا آمده ايم، به كجااز آن جا كه طي قرون متمادي و به واسطه ترفندهاي شيطان، انسان در مورد كرامات بـه طـور .كمتر از او استقبال مي شود

بـه همـين . ده اسـت اشتباه آموزش ديده است، ارايه قدرت به نام كرامت، نشاني براي تعالي به حساب آمده، باوري ذهني ش ـدليل، در وجود منجي نيز نشانه هاي ظاهري وقدرتي جستجو مي شود و از اين رو، هركس اين نشـانه هـاي قـدرتي را ارايـه

براي .بنابراين، منتظران موعود با يك دسيسه و نيرنگ جدي رو در رو هستند. كند، ممكن است با موعود اشتباه گرفته شودخورد كنيم كه بتواند فكر ما را بخواند و مشكلات و گرفتاري هايمان را بيان كند يا اشياء را روي مثال، فرض كنيد به كسي بر

.قريب به اتفاق مردم نظرشان اين خواهد بـود كـه او فـرد بسـيار بـا كرامتـي اسـت . هوا حركت دهد و يا از ديوار عبور كند

ونه از اين نوع كارهاي خـارق العـاده انجـام دهـد و بـه همچنين، اگر با يك حركت دست، چند تكه طلا خلق كند يا چند نمبا وجـود چنـين بيـنش . دنبال آن ادعاي امام زماني كند، عده زيادي مي پذيرند و مي گويند بدون شك او خود موعود است

مي كند، شما غلطي حتي اگر خود موعود ظهور كند، افراد ظاهر بين به او اعتنائي نكرده، خواهند پرسيد كه امام ما طلا خلقچه خلق مي كني؟ و به اين ترتيب به دعوت منجي موعود كه مي گويد من آمده ام تا به شما راه كمال را نشان بدهم، آمـده

توجهي نمي شود و عـده بسـياري خواهنـد ... ام تا رموز آفرينش را بگشايم، آمده ام تا آخرين درس ها را به بشر ارايه كنم و آيا شما . به ما خبر مي دهد كه فردا چه مي شود و به ما اثبات شده است كه حرفهايش درست است هر روز) دجال(او": گفت

!آيا شما هم اين قدرت را داري؟. دارد "تصرف"او قدرت ! هم چنين قدرتي براي عرضه داري؟

طي هسـتند كـه و كمتر كسي در ميان پيروان دجال به دنبال شيطنت و شرارت است و اغلب آن هـا جويـاي قـدرت و تسـل در نتيجه، دجال در ابتدا كه ادعاي امام زماني مي كند، طرفداران بسيار زيـادي پيـدا . بتوانند با آن به خوشبختي دست يابند

.خواهد كردكساني كه چشم ظاهربين دارند و به دنبـال كرامـت . تشخيص اين كه چه كسي امام زمان حقيقي است، تخصص مي خواهد

به طور قطع به دنبال دجال مي روند و فقط تعداد معدودي كه سواد كمال و چشم باطن بـين دارنـد و هاي دروغين هستند، با ظهورشـان ) عج(امروزه، عده اي بر اين باورند كه امام عصر .را مي گيرند) عج(به مفهوم كمال پي برده اند، اطراف امام زمان

وقتـي ": ود ايشان را چگونه خواهيـد شـناخت؟ در پاسـخ مـي گوينـد اما وقتي از آن ها سوال ش. آن ها را نجات خواهند داددر صورتي كه علاوه بر اتكا به خداونـد و اميـد بـه هـدايت او، . "...بيايند، خدا خودش كمك مي كند تا ايشان را بشناسيم و

بل بايد نسبت بـه ، مستلزم شناخت و معرفت نسبت به انديشه و خواست و هدف ايشان است كه از ق)عج(شناخت امام عصر به عبارت ديگر، در عصر ظهور، دو مدعي نجات .آن آگاهي يافت؛ چرا كه دجال نيز ادعا خواهد كرد كه منجي عهد آخر است

Page 48: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

48

اگر دجال مي گفت كه من دجال هستم، تشـخيص خيلـي . وجود خواهد داشت وهمين است كه تشخيص را مشكل مي كنداز بزرگترين مشكلات بشر در عصر ظهور اين است كه در وهله اول، خيلـي از افـراد يكي .آسان بود و كسي فريب نمي خورد

زيرا در اين دوران، انسـان . دجال را به واسطه ي قدرت نمايي هايش به جاي امام عصر اشتباه مي گيرند و جذب او مي شوندر سر اين ادعا است و ديگري، بـا گشـودن يكي از آن ها با گشودن روزنه هاي قدرت به روي انسان، ب. است و دو مدعي نجات

اما با اين كه عملكرد دجـال بـر مبنـاي . روزنه ي كمال، مسير تعالي بشر را آشكار و زمينه ي عدالت و صلح را مهيا مي كنداعمال قدرت است نه سواد كمال و اين اعمال قدرت در جهت مخدوش كردن طرح كمال است، اين پيشواي گمراهـي، ابتـدا

يعني اين طور نيست كه به صـراحت . اي عمل مي كند كه همه فكر مي كنند او همان منجي و هدايتگر موعود است به گونهبنابراين، فقط كساني كه از قبل تعليم ديده اند، تشخيص خواهند داد كه رفتـار و تعـاليم او بـر مبنـاي . "من دجالم": بگويد

.قدرت است و ايجاد كمال نمي كند، نقش استاد بزرگ دوره دكتراي كمال و معنويت را براي بشريت ايفا مي كند و راه نهايي رستگاري را )عج( امام عصر حقيقي

منجـي . آخرين درس قدرت و نحوه ي قدرت نمايي را به بشـر عرضـه مـي كنـد ) دجال(نشان مي دهد و امام عصر دروغين كليدهاي درب گاو صـندوق هـاي اطلاعـات هفـت گانـه ي موعود مي خواهد اسرار هفت آسمان را براي انسان آشكار كرده،

هستي را در اختيار او قرار دهد؛ ولي اكثر مردم تحت تاثير دجال واقع شده، به راحتي جذب كانون قدرت خواهند شد تا مس بيمـاري كساني كه در عصر حاضر خود را منجي موعود معرفي مي كنند، عمدتا بيمار و مبـتلا بـه را طلا كنند، خلق كنند و

نيست و اهداف و ابزاري دارد كـه ) عج(توهم هستند؛ ولي دجال كه چنين ادعايي خواهد داشت، خوب مي داند كه امام زماناو در حد قابليت خلق، قدرت دارد و با وجود ترفندهايي كه بـه كـار مـي بـرد، . از شبكه ي منفي تغذيه و پشتيباني مي شود

در آن برهه زماني، فقط تصديق قلبي كه شـناختي . قيقي، چندان كارساز نخواهد بودشناسايي علايم ظاهري ظهور منجي ح .كيفي است و از اتصال و ارتباط با خدا حاصل مي شود، مي تواند فراتر از علايم ظاهري برود

همه معلوم باشد ما نيازمند شناسايي علايم حقيقي و كيفي ظهور هستيم؛ زيرا به اين سادگي نيست كه بر مبناي ظاهر براي منجـي موعودبـه بهتـرين وجـه . فريب هاي زيادي در اين باره وجـود دارد . و چه كسي دجال است) عج(چه كسي امام زمان

همه بايد انتخاب كنند و حد وسـطي . كمال را عرضه مي كند و دجال نيز به كامل ترين شكل، قدرت را به نمايش مي گذاردانـي "كه درباره آن به ملائـك فرمـود (و آن جاست كه تحقق طرح الهي در خلقت انسان همه انتخاب مي كنند. وجود ندارد

همه انسان ها در معرض انتخـاب قـرار دارنـد و ايـن . و ميزان سرافرازي بشر، به سواد كمال برمي گردد) "اعلم ما لا تعلمونزيرا خداوند مي تواند كاري كند كـه بـي درد .اگر غير از اين باشد، طرح خلقت عبث است. انتخاب، در گرو آگاهي آنان است

پـس بايـد .سر همه امام حقيقي را بشناسند و به او ايمان آورند؛ اما در اين صورت، انسان هنري ندارد كه افتخار آميز باشـد ول دجال شاخص ترين نماينده همه ابن ملجم ها و همه كساني اسـت كـه در ط ـ . آگاه شد و دجال و ترفندهاي او را شناخت

تاريخ به نام حق در مقابل حق ايستاده اند و منجي موعود، برجسته ترين نماينده همه حق طلبان و حقيقـت جويـان تـاريخ .بشر است

دجال،بزرگترين معلم تاريخ بشريت درباب قدرت خواهي و منجي موعود، بزرگترين معلم تاريخ بشريت در باب كمـال جـويي اصطلاح خر دجال، مي تواند كنايه اي از ابزار و وسايلي باشد كه غايت . دف خود ابزاري دارددجال براي دنبال كردن ه .است

سرگرمي را براي اتلاف وقت مردم و انحراف ذهن آن ها از حقيقت ايجاد مي كنند و جاذبه هاي بسيار زيادي كه انسان ها را دعي نجات و خوشبختي بشر است؛ با قدرت نمـايي و ابـزاري او كه م. به خود مشغول كرده، از رفتن به راه كمال باز مي دارد

Page 49: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

49

كه در اختيار دارد، وقت كشي مي كند تا ديگر فرصتي براي توجه به كمال و حقيقت باقي نمانده، پس از مدتي عـادت هـاي و بيشـتر در در واقع، خر دجال هميشه در طول تاريخ بوده است؛ ولي در زمان آخر بيشـتر . معيوب، محور زندگي انسان شود

البته، از آن جا كه بشر به طور فطري كمال گرا است، حتي زماني كه به دنبال قدرت مي رود، انگيزه اوليه او .صحنه مي آيدبه اين ترتيب، او حتي در مسير كمال نيز ممكـن اسـت . ولي قدرت دامي است كه سر راهش قرار مي گيرد. كمال بوده است

مه راه باز ماند و يا گمان كند كه قدرت، همان كمال است و همين اشتباه، ابزار دست دجال جذب شيريني قدرت شده، از اداانسان همواره در صحنه انتخاب بين دو برنامه وجودي مثبت و منفي قرار دارد و وجود او هميشه در گير با اين . قرار مي گيرد .دو برنامه است

. و منفي در جهان هستي مادي مواجه خواهد شد كه ثمره زندگي بشر اسـت به همين دليل، در نهايت، با دو دستاورد مثبت جلوه بارز اين دو محصول حيات .اما رويارويي آخر نشان خواهد داد كه چگونه دستاورد مثبت بر دستاورد منفي تفوق مي يابد

منجي عهـد .ظهور مي رسد به) كه در نهايت ضلالت است(و دجال ) كه در نهايت كمال است(انسان در وجود منجي موعود آخر آموزگاريست كه مي آيد تا آخرين ناگفته ها را براي بشر مطرح كند و آخرين واحد هـاي دوره درسـي بشـريت را ارايـه

او مي آيد تا راهنماي كمال بشريت باشد و همه پيام هايي را كه همه پيشروان راه حـق و . او مي آيد تا اتمام حجتكند. نمايدزيرا در زمان ظهور بشر آمادگي دارد تا آخـرين پيـام هـاي . در طول تاريخ به بشر ارايه داده اند، به نتيجه برساند اولياي الهي

.سعادت بخش را دريافت كند و اسرار الهي براي او كشف رمز شونددر . را براي بشر باز كند ...و » الحمدالله«و » بسم االله الرحمن الرحيم«و مفهوم » رحمن و رحيم«منجي موعود مي آيد تا رمز

دريچه كمال را بروي چشمان ما خواهد گشود و ما را بـا مـن ) عج(اين برهه از تاريخ و در رويارويي كمال و قدرت، امام عصرحقيقي خودمان آشنا خواهد كرد تا سرانجام ظلم توسط خود ما و با فرا گرفتن آن چه كـه آن بزرگتـرين معلـم بشـريت بـه

و اين چنين است كه بالاخره، فريب خوردگان دام دجال نيز منجي الهـي را .مهار شده، عدالت جاري گردد دستمان مي دهد، .، حق بر باطل پيروز خواهد شد)عج(خواهند شناخت و با استقبال باشكوه فوج فوج انسان ها از هدايت آن حضرت

Page 50: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

50

رمضان در رواق

. »خـالق كيسـت؟ «و » مـن كيسـتم؟ «ذهن او را به خود مشغول كرد كـه از آغاز حضور انسان در زمين، اين دو پرسش مهمبـه «و » چـرا آمـده ام؟ «، »از كجا آمده ام؟««سپس، آنچه به اقتضاي اين دو پرسش مطرح شد، سؤالاتي از اين قبيل بود كه

وني انسان، ميل طبيعي به اما توجه به خالق در رأس اين جستجو قرار گرفت؛ زيرا يكي از نيازهاي در. »كجا مي خواهم بروم؟در قدم بعدي، اقدام به پرستش، زمان هـا و .پرستش بود كه رفته رفته، منجر به انتخاب خدايان متعددي در طول تاريخ شد

مكان هايي خاص را به خود اختصاص داد و به اين ترتيب، آتشكده ها براي آتش پرستي و معابد براي عبادت خداياني ديگـر در روزهـايي مشـخص، باعـث شـد كـه ايـن ايـام هفتـه بـه اسـامي ... همچنين، پرستش خورشيد و ماه و . بنا گذاشته شد

Sunday,Monday به تدريج و در ميان برخي اقوام، در چنين روزهـايي .نام گذاري شود...) روز خورشيد ، روزماه و... (وبـه نحـوي . شد) حرام(نوي به شمار نمي رفت، ممنوع كه روز خدا شناخته مي شد، انجام هرگونه كار و فعاليتي كه امري مع

كه در عهد عتيق، اين ديدگاه به عنوان حكمي شرعي رسميت يافت و به طور كلي، با هـدايت اديـان، بـراي كليمـي هـا روز شنبه، براي مسيحيان روز يكشنبه و براي مسلمانان روز جمعه تقدس پيدا كرد و بـا انـدك تفـاوتي بـه انجـام امـور معنـوي

.ماه حرام اعلام شد) به همين معنا(اختصاص يافت؛ ضمن اين كه برخي ماه ها علاوه بر اين، در تمدن هاي قديم، براي هر يك از آيين هاي مذهبي، ايام مشخصي از سال برگزيده شد كه برخي از آن ها، با

ايـران باسـتان اشـاره كـرد كـه بـه عنـوان از آن جمله مي توان به ايام نـوروز در . گذشت زمان، به فرهنگي ملي بدل گرديدبه هر حال، در طول تاريخ، به مدد بصيرت بشـري و هـدايت الهـي، مراسـم و . مراسمي براي آشتي با طبيعت بنا گذاشته شد

به ايـن ترتيـب، همگـي از مراسـمي چـون . مناسك خاصي در هر قوم پديد آمد كه به نوبه خود، از نظر معنوي منشأ اثر بودبه هدف ايجاد فرصت و زمينـه اي بـراي خودسـازي ) چهله(جشن مهرگان گرفته تا عبادت چهل روزه موسوي جشن سده و

.انجام گرفت و به زمانهاي خاص خود، تقدس بخشيدبر اساس موارد ذكر شده، بشر در طول تاريخ به اين نكته واقف بوده است كه نبايد همه وقت خود را به انجام امـور روزمـره و

به خصوص، ريشه يابي هر يك از مراسم آييني . راي امرار معاش بگذراند و خويشتن را از فيوض معنوي بي بهره گذاردتلاش بدر اديان الهي گواهي بر اين است كه اساس آن، كسب معرفت و تحولي سازنده بوده، مبنـاي هـيچ يـك از چنـين مراسـم و

در اين اديان، موفقيت انسان در پيمـودن مسـير .ند پرستش استمناسكي، نمي تواند جلب رضايت خداوندي باشد كه نيازمبـه بيـان . ، به منزله خشنودي خداوند و ناكامي وي از اين رشد و تعالي به مثابه ناخشنودي خداونـد اسـت )قرب الهي(كمال

و صـرف نظـر ساده، آداب و عبادات معنوي راهي براي خودشناسي و خداشناسي است كه براي انسان مفيد واقـع مـي شـود يكـي از .چيزي جز خسران در بـر نـدارد ) فقط رعايت صورت ظاهري اش(كردن از انجام آن يا به فراموشي سپردن اصل آن

زمان هاي مقدسي كه در دين اسلام به خودسازي اختصاص يافت و برپايي عبادت روزه در آن مقرر شـد تـا انسـان بتوانـد از روزه داري از عهد عتيق در ميان افـراد متـدين سـابقه داشـته . مبارك رمضان استطريق آن به فيوض الهي دست يابد، ماه

اما نكته مهم اين است كه بركـت مـاه مبـارك رمضـان، نـه صـرفا در نخـوردن و . است و به برخي فوايد آن اشاره خواهد شددر ادبيـات عـرب، . ني خاصدر درجه اول، وضعيتي خاص است؛ نه زما» رمضان«. است» رمضان«نياشاميدن، بلكه در تحقق

Page 51: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

51

رمضان، تابش نور شديد خورشيد است و اگرچه احتمالا دليل نامگذاري اين ماه در سرزمين عربستان، مصـادف بـودن آن بـا برترين نتيجـه فـيض .، تابش نور شديد فيض الهي است»رمضان«اوج تابش و گرماي خورشيد بوده است، مي توان گفت كه

درك حضور الهي در محضر او، درجات مختلفي دارد و در تاريخ اسلام، . جمله درك حضور حق استالهي، اشراق و ادراك، از زيرا ايشان در اثر انقلاب دروني و محو عرفاني به معرفتي . بود) ص(اولين كسي كه به اوج اين رمضان دست يافت، پيامبر اكرم

كـه در مـاه رمضـان رخ داد، بـه ايـن مـاه ) ص(بر اسـلام اين رمضان پيام. رسيدند كه منجر به دريافت دفعي قرآن كريم شدشهرتي معنوي بخشيد و اين درس را براي مشتاقان ديگر باقي گذاشت كه هر كسي مي تواند رمضاني را در ايـن مـاه تجربـه

ر ايـن كند و يا به عبارتي، همان طور كه رمضان ايشان در ماه رمضان چنين دستاوردي داشته است، ديگران هم مي توانند دبنابراين، ماه رمضان، يادآوري و فرصـتي بـراي رسـيدن بـه . ماه، به تغيير و تحول معرفتي مؤثري در زندگي خود دست يابند

به طور كلي، كساني كه در ايجاد تحولات فردي پويا هستند، به چند گروه تقسيم مي شوند كه تنها .فيوض خاص الهي است ائل خواهد شديكي از اين چند گروه به درك رمضان ن

.كساني كه به دنبال اهداف شخصي بوده، در اين راه متكي به تلاش خود هستند: خود محور خود محور -1

.افرادي كه به دنبال اهداف شخصي هستند؛ اما براي رسيدن به اين مقصود از خدا مدد مي طلبند: خود محور خدا محور -2

.د است؛ اما براي رسيدن به اين هدف، به خود اتكا دارند؛ نه به خداوندهدف اين گروه قرب خداون: خدامحور خود محور -3

گروه چهارم، بـه . براي اين افراد، هم هدف قرب خداوند است و هم عامل رسيدن به اين هدف، اوست: خدامحور خدامحور -4خواهـد بـود؛ زيـرا از اوصـاف ... و درجه محو عرفاني دست مي يابند و در اين حالت، نگاه آنها نگاه خدا، كلام آنها كلام خـدا

.بشري جدا شده اندهمه پيامبران صاحب كتاب در چنين وضعيتي به دريافت كتاب آسماني نائل شده اند و براي ديگران نيز ممكن است كـه بـه

درك ماه رمضان، مقدمات اين جهش شـگفت آور و ايـن . برسند» خدامحور خدامحور«نوبه خود، به درك آثار بينش و منش به همين دليل و با توجه . درك و معرفت، موجب ايمان است .والا را فراهم مي كند و از اين جهت، مبارك محسوب مي شود

، مي توان گفت كه ماه رمضان مي تواند بر ايمان قلبي افراد مشـتاقي »يا ايها الذين امنوا، امنوا«به اين توصيه قرآن كريم كه رسيدن به ايمان دوم، همان مغفرت الهي است و محروم ماندن از اين ايمان، بـه منزلـه . بيفزايدكه از آن بهره مند مي شوند،

.بي نصيب ماندن از بخشايش خواهد بودكـه بـه هـيچ (نگاه مستقيم به سوي خداوند . واقعي مانع از نفوذ شياطين در وجود انسان مي گردد» رمضان«از طرف ديگر،

ايمني از شياطين را فراهم مي آورد و راه نفوذ را بر او مي بندد و يا به عبارت ديگر، معطوف ، بزرگترين )جهتي منحرف نشودنكته جالب توجـه ايـن اسـت كـه .است كه دست شيطان را كوتاه مي كند» فاستقيموا اليه«شدن به خداوند، اجابت دعوت

به ايـن . منشأ تأثيري همگاني است) اي رخ دهدكه مي تواند در زمانهاي تعين شده (افزايش توجهات معنوي در يك جامعه بر اساس يكي از مجموعه قـوانيني كـه در اصـطلاح، روح (معنا كه اگر در يك جامعه تعدادي از افراد، به خدا معطوف شوند،

مي توان گفت همان طور كـه در .ديگران نيز زمينه مساعدتري براي اين رشد معنوي خواهند يافت) جمعي خوانده مي شودفصل حراج، موقعيت مناسبي براي خريد فراهم است و خريد، مبارك قلمداد مي شود، در ماه رمضان نيز كه به خودي خـود،

يـداالله مـع «تفاوتي با ماه هاي ديگر ندارد، فضاي همخواني از خير و نيكي و طلب قرب حق ايجاد مي شـود كـه بـر اسـاس از اين نظر، اين ماه ضـيافت خـدا بـراي عـده اي كـه . بركت مي كندموجب گسترش فيض الهي مي گردد و ايجاد » الجماعه

تشنه كمال هستند، مفيد خواهد بود و براي عده اي كه از اين فرصت استثنايي برخوردار نمي شوند، بركتـي نداشـته، حتـي

Page 52: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

52

يچ دو مكان و هيچ دو در پيشگاه خداوند منان كه مقيد به قيد زمان و مكان نيست، ه .گاهي زجرآور نيز به نظر خواهد رسيدمكاني كـه بـه عبـادت تعلـق مـي . زماني تفاوت ندارد و اين عملكرد انسان است كه زماني يا مكاني را داراي فضيلت مي كند

گيرد، از نظر عرفاني تبديل به ميكده مي شود تا در آن، مي عشق و آگاهي از خم معرفت الهي توزيع گردد و زماني كه تحت اما براي بهـره منـدي از چنـين زمـان هـا و . ويت قرار مي گيرد، ويژگي و اثرات معنوي خاصي مي يابدتأثير روح جمعي معن

.مكان هايي خواست هر فرد تعيين كننده است***

انسان را به ... در اديان پيشين، روزه چشم، روزه زبان، روزه انديشه و . يكي از لوازم زمينه ساز تحول در ماه رمضان، روزه استدر دين آخر نيز، روزه در راستاي ترك عادت نقـش مهمـي . دعوت كرده است... عادات مربوط به چشم، زبان، انديشه و ترك

از اين نظر، روزه برنامه اي براي بهبودبخشي به ابعاد بينشي انسان است كه رنگ تعلق را از او مي گيـرد تـا بـه . ايفا مي كندمـاه 11كه (ني و معرفتي، با ترك عادات ظاهري مانند عادت خوردن و آشاميدن سمت بي رنگي رود و علاوه بر اين وجه درو

با توجـه . ، كمك مي كند كه چيدمان نرم افزارهاي وجود انسان بهگزيني و اصلاح شود)از الگوي زماني ثابتي تبعيت مي كندوند و نيازمند تنظـيم الگـوي نـرم افـزاري به عادت پذير بودن انسان، اكثر قريب به اتفاق مردم، به نوعي معتاد به شمار مي ر

.به اين لحاظ مي توان گفت كه ماه رمضان، دوره ترك اعتياد است. انديشه و رفتار خود هستند) آنچـه در جهـت كمـال اسـت (يكي اين كه عادت به امور صواب . زيان ناشي از عادت را در دو جنبه مي توان شناسايي كرد

ر را كاهش مي دهد و به طور كلي، انسان را دچار تعلق خاطر نسبت به خود اين امور كرده، از ارزش و اثر پرداختن به اين امونگاه به معبود باز مي دارد و ديگر اين كه عادت به هر چيز، نرم افزارهاي وجود انسان را دچار چرخه اطلاعـاتي معيـوبي مـي

اگـر . مارهـاي روي دوش او ذهـن و روان هسـتند انسان مانند ضـحاك مـار دوش اسـت و .كند كه براي وجود او مضر استروزه باعـث شكسـته . خوراك مورد نظر اين دو مار فراهم نيايد؛ يعني طبق عادت نظرشان تأمين نشود، او را آزار مـي دهنـد

يعني ممانعت از تداوم عادت و ايجاد اين چرخه اطلاعـاتي معيـوب مـي ) اگراين، آنگاه آن(شدن همه اين برنامه هاي شرطي وجود چنين چرخه ي معيوبي، بين كالبدهاي در هم پيچيده وي منافذي ايجاد خواهد كرد و اين منافذ، محلهايي براي . شود

.دوذ موجودات غير ارگانيك خواهند شنفزكات، نوعي . طبق تعاليم ديني، روزه زكات بدن محسوب مي شود. يكي ديگر از فوايد روزه، مربوط به آثار اجتماعي آن است

راوده با هستي بوده، بر اساس آن، لازم است در ازاء هر چه از هستي گرفته مي شـود، بخشـي از آن يـا چيـزي كـه بـه آن مبنابراين، زكات به انديشه، مال، بلوغ فكري و هر آنچه به ما بخشيده شده است، تعلق مي . مربوط مي شود به هستي باز گردد

) سي وعده غذايي(ياز غذايي خود در طول يك سال، قدري از خوراك يك ماه آن زكات بدن اين است كه در ازاء رفع ن. گيردماه نگاهي به 11بنابراين، براي كسي كه در مدت .به نيازمندان اختصاص يابد و با اين ترك عادت، سلامتي آن حفظ گردد

توجه كند و بخش صرفه جويي ) ستكه نسبت به آن بدهكار ا(اجتماع نداشته است، ماه روزه فرصتي است تا به جامعه خود با رعايت اين جنبه اجتماعي روزه،بخشي از حق معلوم فقرا از دارايي اغنيـاء حاصـل مـي . شده از روزي خود را به آن بپردازد

در قديم كه جوامع انساني در روستاها يا شهرهاي كوچك مستقر بودند، همه افراد با يكديگر نوعي تعامل داشتند و بـه . شوداين تعامل، در جامعه ايجاد تعادل كرده، آن را از حسرت زدگي مصون نگـاه مـي . و گرسنگان رسيدگي بيشتري مي شد فقرا

حسرت زدگي در جامعه بر همه افراد آن اثرگذار است و انعكاس آن در روح جمعي، اغنيا را نيز از احساس خوشبختي . داشتاز اين گذشته، تعاليم ديني مانند ايـن . ان شناختي روزه قابل انكار نيستبنابراين، ارزش جامعه شناختي و رو. كندمحروم مي

Page 53: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

53

كه دروغ بستن به خدا، موجب ابطال روزه مي شود، از جمله درس هاي بزرگي است كه رعايـت آنهـا روزه داري را بـه نتـايج » االله«زاي هسـتي اسـمي از اسـماي را بدانيم و دريابيم كه هر جزئي از اج» االله«اگر معناي . معرفتي قابل توجهي مي رساند

است، آن وقت معلوم مي شود كه هتك حرمت به هر يك از اجزاي هستي و عدم رعايت تقدس آن هم مي تواند دروغ بستن در صورتي كه بينش انسان بر اساس اين باور تنظيم شـود و روزه داري او در ايـن مـاه بـه نخـوردن و . به خدا محسوب شودردد، مسير زندگي او در جهت مطلوبي قرار مي گيرد و گر نه، براي او رمضان تفاوتي با مـاه هـاي ديگـر نياشاميدن محدود نگ .سال نخواهد داشت

*** انساني كه به خودشناسي دست نيافته . شب قدر مركز ثقل رمضان است. موضوع مهم ديگر در رابطه با رمضان، شب قدر است

سان را در اين ظلمت قرار داده اند تا خود را از ظلمت، به نور برساند و به قدرشناسي ان. باشد، در شب نا آگاهي به سر مي بردپس رسالت او، حركت از ظلمت به سوي نور است و يافتن راهي به سوي نور هنر وي . نائل شود) شناخت قدر خود و هستي(

لهـي مـي شـود و بايـد در دل ظلمـت و شناخت قدر و منزلت خود و هستي منجر بـه درك قـدر ا .را به اثبات خواهد رساند، اشاره اي به همين افتخار آفريني »اني اعلم ما لاتعلمون«: آنجا كه خداوند به ملائكه فرمود. تاريكي موجود، به اين قدر رسيد

.بود

وانـدر آن ظلمـت شب آب حياتم دادند دوش وقت سـحر از غصـه نجـاتـم دادند

آن شـب قـدر كه اين تازه بـراتـم دادند خنده شبيچه مبارك سحري بود و چه فر

سلام هي حتـي (آب حيات، آگاهي الهي است كه مي تواند مسير نور را نشان دهد و سلامتي دل و انديشه را به ارمغان آورد .اسـت ) عنوان كل به(با عالم ملكوت ) به عنوان يك جزء(و شرط رسيدن به اين آگاهي، برقراري ارتباط انسان ) مطلع الفجر

. رمضان، فضا و شرايط مورد نياز براي رسيدن به قدر را مهيا مي كند و به همين دليل، قدر در دل رمضان جاي گرفته اسـت اما نكته مهم آن است كه هر لحظه اي از شب يا روز مي تواند شب قدر انسان باشد؛ خواه اين لحظه در ماهي كه رمضان نـام

زيرا براي هر كسي شب قدر آن زماني است كه به شناخت منزلت خود و هستي پـي . هاي ديگره در ماهدارد واقع گردد و خوااما اين كه شب خاصي از شبهاي ماه مبارك رمضان به اين نام ناميده شده اسـت، بـه دليـل آن . برد و قدر الهي را درك كند

هت، حداقل سالي يك بار در اين موعد خـاص كـه شـب باشد و به اين جاست كه رسيدن به قدر در رأس اهداف اين ماه ميرمضان مي تواند فـرد را آمـاده جهـش . بوده است، يادآوري مي شود كه همه بايد به شب قدر خود برسند) ص(قدر نبي اكرم

كسي كه در رمضان، عادت و وابستگي را ترك كرده است، براي اين جهش مستعد تر است و چه بسا در اين ماه به شب . كند .قدر خود دست يابد

خود اين گـردش وحركـت در ايـام مختلـف . از نظر وضعيت نجومي، ماه رمضان و شب قدر در همه فصول و ايام گردش داردمعطـوف شـدن بـه شـبي . سال نشان مي دهد كه براي رسيدن به تحول مورد نظر، نبايد خود را به زماني خاص محدود كرد

ساير اوقات شود، يكي از ترفندهاي شيطان است تا گمان كنيم فقط در اين شـب خاص در صورتي كه موجب از دست دادنبا اين ترفند، بسياري از ما كه اين شب را به صبح مي رسـانيم و بـه نتيجـه معلـومي . امكان دريافت فيضي خاص وجود دارد

غفلت به سر مي بـريم و شـايد سـال نمي رسيم، تا سال آينده اميدي به فيوض شب قدر نداريم و به اين نحو، تا سال بعد دركـه در آن قـرار گرفتـه (در صورتي كه ماه رمضان و شب قدر پيـامبر . هاي سال، به همين صورت، رمضان را از دست بدهيم

كند، به رمضـان و شـب ، براي همه ما يك فرصت است تا با استفاده از بركاتي كه روح جمعي در اين زمان ها ايجاد مي)است

Page 54: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

54

بنابراين، اگر اين ايام و اين شب هـا گذشـت و بـه . برسيم؛ اما امكان دستيابي به آن را محدود به خود نمي كندقدر خودمان .معرفتي كه بايد مي رسيديم، نرسيديم، نبايد فكر كنيم كه در زمان هاي ديگر نمي توانيم به نتيجه برسيم

Page 55: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

55

و جایگزینب مکمل ط

كنيم، بازي نبود وين وجد كه مي مجازي نبوداين ذوق و سمــاع ما،

بيهوده ســخن به اين درازي نبود با بي خردان بگو كه اي بي خردان

چيست؟ (CAM) طب مكمل و جايگزين

CAM هاي درماني پزشكي جديد باشد، طب مكمل و جايگزين و يا به اختصار ي روش هر روش درماني كه خارج از محدوده

.باشد ميComplementary and Alternative Medicine مخفف CAM .شود ناميده ميو مركـز ملـي (HSS) يا مركز ملي طب مكمل و جايگزين آمريكا كه از مراكز وابسته به وزارت بهداشت NCCAM سازمانديـك دارد، باشد و با سازمان جهاني بهداشت سازمان ملل متحد در اين زمينه همكـاري نز كشور آمريكا مي (NIH) بهداشتCAM هاي زير تقسيم نموده است را به شاخه:

Energy Therapies – انرژي درماني •

توان از ري هاي اين روش مي از نمونه. گردد هاي انرژي براي درمان بيماران استفاده مي در اين روش درماني از حوزه .نام برد... و (Therapeutic Touch) ، درمان از طريق لمس با دست(Qi Gong) ، كي گونگ(REI KI) كي

Manipulative and body based – درمان از طريق حركت دادن اعضاي بدن •

.نام برد... و (Chiropractic) ، كايروپراكتيك(massage) توان از ماساژ هاي اين روش مي از نمونه

Alternative Medical Systems – هاي پزشكي جايگزين سيستم •

: ماننـد . هاي درمان مخصوص به خود را دارند كه با پزشكي جديد تفاوت بنيادي دارند روشها تئوري و اين سيستم ...و Traditional Chinese Medicine (TCM))) هاميوپاتي، داروهاي سنتي چيني

Mind-Body Interventions - هاي جسمي از طريق ذهن درمان بيماري •

ردن ظرفيت ذهن در تاثير گذاري بر عملكرد جسم و در نهايـت هاي مختلف سعي در بالا ب در اين سيستم با تكنيك Mental) ، درمان ذهني(prayer) ، دعا(Meditation) توان از مديتيشن هاي اين روش مي از نمونه. درمان دارند

Healing)نام برد... ، استفاده از هنر و موسيقي براي درمان و.

.گيرد در اين شاخه قرار مي مطابق اين تقسيم بندي، فرادرماني: ي مهم نكته

Biologically Based Therapies درمان بيولوژيكي •

هاي اين روش از نمونه. شود ها براي درمان بهره برده مي در اين نوع درمان از گياهان دارويي، مواد غذايي و ويتاميننـام . .. ويـي گيـاهي و و محصـولات دار (Supplements Dietary) هاي غذايي توان از درمان از طريق مكمل مي .برد

عنوان ، زير نظر وزارت بهداشت و سازمان ملي بهداشت آمريكا NCCAM مركز تحقيقاتي ازمان جهاني بهداشت سازمان ملل متحدس گزارش :منبع What Is CAMگزارش

Page 56: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

56

هاي آمريكا در بيمارستان CAM ي خدمات طب جايگزين و مكمل ارايه

بيمارستان در سراسر كشور آمريكا خدمات طب جـايگزين 1400، تعداد 2005در سال بر اساس آخرين مطالعات انجام شده .اند را به مراجعين خود ارائه كرده CAM و مكمل

انـد، هايي كه در اين مطالعه مـورد بررسـي قـرار گرفتـه از بيمارستان) هاي آمريكا درصد از بيمارستان 27(بيمارستان 1400هـا كـه در ايـن بيمارسـتان CAM هاي درماني محبوب ترين روش. اند را ارائه كرده CAM هاي درماني حداقل يكي از روش

:گيرند، عبارتند از مورد استفاده قرار مي

(Therapeutic Touch) انرژي درماني •

براي درمان Qi كه در اين روش از انرژي (Qi Gong) ، كي گونگ(Tai Chi) ، تاي چي(yoga) استفاده از يوگا • .شود ياستفاده م

ماساژ درماني •

اند، دليل آنرا تـاثير گـذار بـودن را ارائه كرده CAM هاي درماني هايي كه روش درصد از بيمارستان 61 بر اساس اين گزارشدرصـد 81.انـد ها دليل آنرا بخاطر درخواست و علاقه بيمـاران اعـلام كـرده درصد بيمارستان 87 .اند ها اعلام كرده اين روش

هاي خدمات درصد آن را بيمه 37اند كه اند، بابت آن پول پرداخت نموده ها بهره برده در اين بيمارستان CAM بيماراني كه از .اند درماني متقبل شده

CAM Offerings in :زير نظر وزارت بهداشت و سازمان ملي بهداشت آمريكاعنوان گزارش NCCAM مركز تحقيقاتي:منبع گزارش

U.S.Hospitals

در درمان سرطان CAM براي استفاده از طب جايگزين و مكملتحقيقات

در درمان سرطان آغاز نمود كه بر اساس CAM مطالعات خود را بر روي تاثير 1940مركز ملي سرطان كشور آمريكا از دهه درمـان بـر هـاي جديـد نتايج جالب تحقيقات انجام شده و سياست اين مركز مطالعاتي براي گسترش مطالعات بر روي روش

ــاس ــرطان CAM اس ــراي س ــايگزين ب ــل و ج ــب مكم ــات ط ــز مطالع OCCAM- office of Cancer) ، مرك

Complementary and Alternative Medicine) گذاري گرديد پايه 1998در سال.

طان در درمـان سـر CAM هدف از ايجاد اين مركز تحقيقاتي جهت دهي و ارتقائ سطح تحقيقات در ارتباط بـا اسـتفاده از را در جلوگيري، تشخيص و درمـان سـرطان و همچنـين درمـان تـاثيرات مخـرب CAM اين تحقيقات استفاده از. باشد مي

.دهد داروهاي ضدسرطان را مورد بررسي قرار مي

ميليون دلار را در جهت انجام تحقيقات در ايـن زمينـه 121077000، مركز ملي سرطان كشور آمريكا مبلغ 2005در سال .گيرد پروژه در اين رابطه را در بر مي 400داده است كه حدودا اختصاص

NCI CAM History :عنوان گزارش زير نظر وزارت بهداشت و سازمان ملي بهداشت آمريكا NCI مركز ملي سرطان كشور آمريكا :منبع گزارش

and Role of OCCAM

ملل متحد در ارتباط با طب مكمل و جـايگزين اي از گزارش سازمان جهاني بهداشت وابسته به سازمان چكيده

CAM ي سازمان بهداشت جهاني هر انساني اجازه دارد كه روش درمان خـود را شخصـا تعيـين كنـد و هـيچ جريـاني مطابق نظريه

هايي را براي درمان ديگران ندارد و نقض آن در واقع نقـض حقـوق ي تحميل مستقيم و يا غير مستقيم روش و يا روش اجازه

Page 57: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

57

بديهي است در صورتي كه روشي بدون وجود دلايل موجه و دنيا پسند و بدون طي نمودن مراحل مطالعـاتي و . باشد شر ميبي آن روش محروم نموده است كـه بايـد در پيشـگاه تحقيقاتي، منع قانوني پيدا كند، بيماران را به طور غيرمستقيم از تجربه

.وجدان بشري مورد مواخذه قرار بگيرد

پيوندند تا ي بيماران شده و به جمع طرفداران طب مكمل و جايگزين مي ي حقوق حقه هايي متوجه نرو، روز به روز كشوراز اي .ي آن شانس بهبود و درمان خود را افزايش دهند بيماران بتوانند با تجربه

دادن آن شاخه و بررسي آماري هاي طب مكمل و جايگزين بسيار آسان و بر اساس زير نظر قرار تحقيقات بر روي اكثر شاخههاي طولاني و تحقيقات گيرد و به صرف زمان صورت مي) پردازد، مطابق با آنچه كه علوم تجربي به آن مي(نتايج حاصل از آن

هايي كه در زمينـه طـب مكمـل و جـايگزين فعاليـت دارنـد و تعدادي از كشور). مانند فرادرماني(باشد پرخرج نيز نيازي نمي :ها كه در گزارش ذكر گرديده عبارتند از هاي آن يي از فعاليتها نمونه

هايي مانند هند، اندونزي، ژاپن، امارات، آلمان، نروژ، انگلستان، كانـادا، سازمانها و موسسات تحقيقاتي ملي يا دانشگاهي كشور .هاي تحقيقاتي گسترده اي دارند عاليتها در زمينه طب جايگزين ف اين كشور. آمريكا، غنا، نيجريه، چين، كره جنوبي و ايتاليا

هايي مانند هند، اندونزي، ژاپن، استراليا، امارات، آلمان، نروژ، انگلستان، كانادا، آمريكـا و نيجريـه از طـب جـايگزين در كشور .گيرند هاي دولتي خود بهره مي بيمارستان

آمريكا، غنا و نيجريه داراي واحد يـا دپارتمـاني بـراي طـب هايي مانند هند، سريلانكا، اندونزي، نروژ، انگلستان، كانادا، كشور .باشند در وزارت بهداشت خود مي CAM جايگزين

در كشورهايي مانند آلمان، نروژ، انگلستان، كانادا، آمريكا، ژاپن و استراليا استفاده كننـدگان از طـب جـايگزين زيـر پوشـش .گيرند هاي خدمات درماني قرار مي بيمه

:كنند عبارتند از ، سازمان جهاني بهداشت را ياري ميCAM در تحقيقات در زمينه طب جايگزين و مكملموسساتي كه

موسسه ملي تحقيقات در زمينه طب جـايگزين •

NCCAM نظــر وزارت بهداشــت آمريكــا زيــر آمريكا

شيكاگو آمريكا -دانشگاه ايلينويز •

دانشگاه ايالتي ميلان ايتاليا •

هفت موسسه تحقيقاتي از كشور چين •

دو موسسه تحقيقاتي از كشور كره جنوبي •

دو موسسه تحقيقاتي از كشور ژاپن •

يك موسسه تحقيقاتي از كشور سودان •

يك موسسه تحقيقاتي از كشور غنا •

تحقيقاتي از كشور ماداگاسكاريك موسسه •

يك موسسه تحقيقاتي از كشور مالي •

يك موسسه تحقيقاتي از كشور كره شمالي •

يك موسسه تحقيقاتي از كشور ويتنام •

اند، به مودهدر گزارش سازمان جهاني بهداشت در صد كساني كه در پنج كشور جهان حداقل يكبار از طب جايگزين استفاده ن :باشد شرح ذيل مي

% 31 بلژيك % 42 آمريكا % 48 استراليا % 49 فرانسه % 70 كانادا

Page 58: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

58

در آمريكـا افـزايش CAM براساس گزارش سازمان جهاني بهداشت، سرمايه گذاري در امر تحقيقات در زمينه طب جايگزين :شديدي داشته است

ميليون دلار 2 1992سال

ميليون دلار 2 1993سال

ميليون دلار 4 1994سال

ميليون دلار 5.5 1995سال

ميليون دلار 7.8 1996سال

ميليون دلار 11.5 1997سال

ميليون دلار 19.5 1998سال

ميليون دلار 49.9 1999سال

ميليون دلار 68.3 2000سال

-WHO Traditional Medicine Strategy 2002 :عنـوان گـزارش وابسته به سـاز مـان ملـل متحـد -سازمان جهاني بهداشت:منبع گزارش

2005

CAM هاي جهان در قبال طب مكمل و جايگزين سياست كشور

جهـت درمـان اسـتفاده CAM هاي مكمل يا جـايگزين تعداد افراد بالغي كه از روش 1997تا 1990در كشور آمريكا از سال ميليون نفر افزايش داشته است در صورتي كه افراد مراجعه كننده به پزشكي مـدرن 83ميليون نفر به 60اند، از تعداد نموده

243افـزايش داشـته كـه %47در همـين مـدت CAM تعداد دفعات مراجعه به مراكز. ها تغييري نداشته است در اين سال .ميليون از تعداد مراجعان به پزشكان بيشتر بوده است

ميليـارد دلار بيشـتر از آنچـه در 12،2، بيمـاران در كـل آمريكـا حـدودا 1997 بر اسـاس آمـار جمـع آوري شـده در سـال هزينـه CAM هـاي جـايگزين و مكمـل منـدي از روش ها و مراكز پزشكي آمريكا پول پرداخت كردند، جهت بهره بيمارستان

ها تعداد شكايت 1996تا 1990هاي همچنين قابل توجه است كه بر اساس تحقيقات انجام شده بين سال. اند پرداخت نمودهمندرج در شكايات بـه نسـبت شـكايات از پزشـكان از اهميـت و خطـر . .. ها و هاي وارده بابت صدمه ديدگي و همچنين ضرر

.كمتري برخوردار بوده است

اي ه ـ درصد از بيماران سرطاني در كشور آمريكا حداقل از يكـي از روش 83تا 50بر اساس آخرين تحقيقات انجام شده بين .برند براي درمان بهره مي CAM درمان

هيچ كشوري با آنها CAM هاي مختلف در زمينه درمان مكمل و جايگزين هاي كشور هاي مجالس و كميته با مطالعه گزارش .نمايند هاي مرتبط با آنها را پشتيباني مي مخالفت نداشته بلكه شديدا انجام تحقيقات و پروژه

هاي آموزشي مربوط ، اطمينان از اينكه درمانگران دوره...)همانند آمريكا، انگلستان و(ها اين كشور هاي ارائه شده در در لايحههـا را در يكي از مراكز تخصص ديده باشند، تاكيد شده ولي اجباري نبوده ولي در بعضي از ايالـت CAM هاي درمان به روش

.اين امر توسط آن ايالت اجباري شده است

Page 59: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

59

هايي مانند آمريكـا، انگلسـتان، كانـادا، اسـتراليا، سـويس، آلمـان، اشد با توجه به تحقيقات انجام شده كشورب لازم به ذكر ميهـا داشـتن هاي مكمل و جـايگزين در قـوانين خـود نداشـته و فقـط بعضـي از ايالـت هيچ مانعي در جهت درمان... اسپانيا و

اين زمينـه را بـه عنـوان شـرط فعاليـت در ايـن زمينـه تعيـين هاي رسمي در گواهينامه معتبر درمانگري از يكي از سازمان .هاي خاص دارند ها خصوصي بوده و وظيفه آموزش درمانگران را در رشته اين سازمان. اند نموده

هاي دولتي كه مسئوليت بهداشت و سلامت جامعه را بر عهده دارند، در اكثر با توجه به تحقيقات انجام شده، مراكز و سازمان :اند در پيش گرفته CAM هاي دنيا موارد ذيل را در سياست خود در قبال كشور

به شكل رسمي و قانوني جهت CAM هاي تحقيقاتي خصوصي متخصص در زمينه ها و گروه تشكيل مراكز، سازمان • .CAM سازماندهي، آموزش درمانگران و همچنين كمك به بحث تحقيق در زمينه

CAM هاي مختلف طب مكمل و جايگزين امن بودن روش تحقيقات در زمينه تاثير گذاري و •

درصورتي كه اثبات نشده باشد روش درمان مـورد اسـتفاده مضـر . (بيماران از جهت انتخاب روش درمان خود مختار هستند )باشد مي

از طرف سـاير ميليون دلار 92،7، علاوه بر بودجه اختصاصي وزارت بهداشت آمريكا مبلغ 2000قابل توجه است كه در سال .رساند ميليون دلار مي 161مراكز تحقيقاتي در اين زمينه اختصاص يافته كه جمع كل بودجه در اين سال را به

بـه عنـوان طـب مكمـل يـا جـايگزين CAM سازمان جهاني بهداشت نيز با توجه به علاقه و توجه روز افزون مردم جهان بههاي مختلـف آغـاز نمـوده كـه يكـي از مهمتـرين و هاي كشور ملي و دانشگاه هاي اي را با همكاري سازمان تحقيقات گسترده

زير نظر وزارت بهداشـت كشـور آمريكـا ) مركز ملي طب جايگزين و مكمل) NCCAM پركارترين اين مراكز دولتي، سازمان :كنيم اطلاع ارائه مي هاي تحقيقاتي را جهت باشد كه در جدول ذيل بودجه اختصاص يافته در اين مركز جهت انجام پروژه مي

ميليون دلار 5.5 1995سال

ميليون دلار 7.8 1996سال

ميليون دلار 11.5 1997سال

ميليون دلار 19.5 1998سال

ميليون دلار 49.9 1999سال

ميليون دلار 68.3 2000سال

ميليون دلار 72.4 2001سال

ميليون دلار 100.1 2002سال

ميليون دلار 113.8 2003سال

ميليون دلار 116.2 2004سال

ميليون دلار 121.1 2005سال

ميليون دلار122.7 2006سال

Page 60: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

60

:دهند تحقيقات گسترده اي انجام مي CAM در ضمن مراكز علمي و دانشگاهي ذيل نيز در زمينه

دانشگاه ايلينويز شيكاگو •

دانشگاه ايلينويز شيكاگو •

دانشگاه ايالتي لوييزيانا •

دانشگاه ايالتي تگزاس •

دانشگاه ايالتي اوهايو •

دانشگاه سالفورد •

كالج هاميوپاتيك كانادا •

دانشگاه بدفورد شاير •

دانشگاه وست بروك •

دانشگاه هاروارد •

دانشگاه مريلند •

دانشگاه مينسوتا •

ايالت كاليفرنيا-دانشگاه ايروين •

رنياايالت كاليفو-دانشگاه سان فرانسيسكو •

دانشگاه علوم متافيزيكي كاليفرنيا و مينسوتا •

دانشگاه هنر درمانگري كلرادو •

دانشگاه بستير •

مركز تحقيقاتي پالمر •

سازمان تحقيقات پزشكي ميناپوليس •

انگلستان CAM سازمان تحقيقات در ارتباط • :منابع

زير نظر وزارت بهداشت (مركز ملي طب مكمل و جايگزين (سياست در قبال طب مكمل و جايگزين(كميته رياست جمهوري طب مكمل و جايگزين )طرح استراتژيك پنج ساله مركز ملي طب مكمل و جايگزين)(و سازمان ملي بهداشت كشور آمريكا

ريتي آمريكاجمعيت درمان پولاJAMA سازمان جهاني بهداشتجمعيت مبارزه با سرطان كشور آمريكا مجله پزشكي آمريكا

)زير نظر سازمان ملي بهداشت آمريكا(ي ملي دارو كتابخانه

چرا طب مكمل و جايگزين؟

:شماري است كه در زير به چند مورد قابل اهميت آن اشاره شده است طب مكمل و جايگزين داراي محاسن بي

:هاي جسمي، رواني و ذهني ي بيماري پوشش دادن كليه •

ها موثر باشند، قطعا به درمـان و جايگزين چيزي به نام كنترل معني ندارد و اگر اين روشاز آنجا كه در طب مكمل .منجر گرديده است، لذا درمان به معناي واقعي در ابعاد جسم و روان و ذهن در آن مشهود است

:نداشتن عوارض جانبي •

هـا اساسـا شود و در بعضي رشـته يبه علت اين كه در طب مكمل و جايگزين از هيچگونه مواد شيميايي استفاده نمدر نتيجه بيمار با مشكل . باشد، لذا عوارض جانبي وجود ندارد دارويي وجود ندارد، و حتي نيازي به لمس كردن نمي

.عوارض جانبي درگير نخواهد شد

:ارزان بودن درمان •

از (ايگـان بـودن آن اسـت ي طب مكمل و جايگزين، ارزان بودن و حتي در بعضـي از مواقـع ر يكي از محاسن عمدهي وجـود موانـع قـانوني در سـر راه شـود، بـه واسـطه و اگر در مواردي مبالغ هنگفتي دريافت مي) جمله فرادرماني

شوند به صورت مخفي و اي موفق مي همگاني شدن آن است كه در اين صورت افراد با طرح ادعاهاي خاص و افسانهي آشـكار في دريافت نمايند، در حالي كه با علني بودن و ايجاد ضـابطه زيرزميني و يا به صورت خصوصي مبالغ گزا

هـاي ي درمـان هاي طب مكمل و جايگزين، همه قادر به ارائـه توان رسيد كه در خيلي از شاخه آن به اين نتيجه ميدرماني كـه براي مثال پولاريتي). مانند فرادرماني(هاي خاصي نيست غير متعارف هستند و نيازي به داشتن ويژگي

Page 61: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

61

اي ي گذشته به عنوان يك شاخه از انرژي درماني به صورت رشته هاي آمريكا در خلال چند دهه در يكي از دانشگاهي پـولاريتي بـدن بيمـاران آكادميك در دنيا گسترش پيدا كرده است، نشان داد كه با تحت تاثير قـرار دادن حـوزه

هـا را از اخـتلال خـارج هاي بدن آن بادلات يوني و الكتروني سلولتوان ت ي پولاريتي دست درمانگر، مي توسط حوزهها با اين موضـوع ارتبـاط داشـته باشـد، آن را و اگر مشكل بيماري آن) مطابق قانون دست راست در فيزيك(نموده

اين بديهي است كساني كه با . باشد برطرف نمايد و اين اساس درمان از طريق دست كشيدن بر سر و بدن بيمار ميتوانند تصور كنند كه با دست كشـيدن بـر بـدن بيمـار، درمـاني ي دانشگاهي برخورد نكرده باشند، از دور مي رشته

.صورت بگيرد

:عدم تاثير خطاهاي تشخيص •

در حالي ). مانند فرادرماني(هاي طب مكمل و جايگزين تشخيص بيماري هيچ جايگاهي ندارد خصوصا در بعضي از شاخههاي پزشـكي سـومين براي مثال، خطا. باشد خطاهاي پزشكي يكي از مهمترين عوامل مرگ بيماران ميكه در طب رايج

)92ص -85آبان -ي نظام پزشكي نقل از مجله. (گيرد قرباني مي 225000باشد كه سالانه علت مرگ در آمريكا مي

وز بشـر داشـته، باعـث افـزايش و بـروز پيشرفت تكنولوژي و زندگي مدرن، عليرغم تمام تاثيرات مثبتي كـه در زنـدگي امـر هـاي پزشكي مدرن براي پاسخگويي به نياز بيمـاران روزانـه در صـدد معرفـي راه . هاي خاص اين دوران گرديده است بيماري

ها صرفا نقـش كنتـرل و اين كه دارو(ها ها برآمده اما عوارض جانبي ناشي از استفاده از دارو جديدي جهت درمان اين بيماريي درخشان و باور نكردني شده و نتيجه CAM باعث تشويق مردم به آزمايش) ري را به همراه دارد و نه درمان قطعي را،بيما

با توجـه بـه ايـن كـه . هاي درمان جايگزين و مكمل در سرتاسر دنيا گرديده است آن موجب افزايش مراجعات مردم به روشي كارآمد بودن ها خود نشان دهنده كنند، لذا استقبال آنان از اين روش يي روي بيماري خود هرگز اشتباه نم مردم در تجربه

هاي مدرن، مجبـور حتي در خيلي از موارد بيماران جهت درمان عوارض جانبي دارو. باشد مي CAM طب مكمل و جايگزينگيـري جهان به طور چشمموفقيت روز افزون طب مكمل و جايگزين كه در . گردند هاي درماني مكمل مي به استفاده از روش

هايي كه چشم ديدن اين پيروزي را ندارنـد، ايجـاد نمـوده هايي را در مقابل خود براي بخش خود را نشان داده است، مقاومتي اين جريان نيستند و صرفا با اسـتناد بـه قـوانين هاي خود و ديدن نتيجه است به طوري كه حتي حاضر به باز كردن چشم

اما ديگر دير شده است و بيماران راه اساسـي . دهند يمي كه ديگر كاربرد ندارد، چنگ و دندان نشان ميي قد پوسيده و كهنههاي مذبوحانه فقط روسياهي براي مخـالفين بـه جـاي خواهـد گذاشـت و نـام اند و اين تلاش براي درمان خود را پيدا نموده

هـا از سـوي منـابع آگـاه و نـا آگـاه ايـن مقاومـت . اهد كردهاي بشري وارد خو تك آنان را در ليست سياه تاريخ پيشرفت تك :ها را به مواد زير دسته بندي نمود توان آن گردند كه مي سازماندهي مي

باشد زيرا با رشـد ايـن جريـان، مي CAM ترين عوامل در مقابل طب مكمل و جايگرين مافياي جهاني داروسازي از سرسختلـذا ايـن . اي روبرو خواهـد شـد رشار حاصل از اين تجارت با كاهش قابل ملاحظهمصرف دارو به شدت كاسته شده و سود س

ي جهان با استفاده از عوامل خود كه راه را بر هرگونه تحقيقات در اين زمينه سد نمـوده و افـراد صـاحب مافيا در چهارگوشهز موارد نيز با تحريـك عوامـل ناآگـاه ذينفـع را اي ا در پاره. دارند فكر را با كمك مزدوران خود متوقف نموده و از سر راه برمي

.شوند هايي قانون، موجب متوقف شدن تحقيقات اين افراد و دلسرد شدن و منزوي نمودن آنان مي تحت عنوان

جانبه به منافع صنفي خود، با ايـن تصـور ها و توجه يك نظري اي، تنگ هاي حرفه گيري اصناف ذينفع كه ممكن است با جبههاز اهميت شغلي و منافع مادي آنان بكاهد، در صدد مبارزه برآمده و بدون توجـه بـه نتـايج عملـي و تجربـي CAM كه رشد

Page 62: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

62

در حـالي كـه . نماينـد حاصل از طب مكمل، شروع به طرح و اشكال تراشي و ايجاد سد و مانع و تحريك محافل قـانوني مـي توانسـتند از آن اند كه هرگز در موقعيت قبلي نمي رو شده وبهبا اقبال بسيار زيادي ر CAM پزشكان بسياري با روي آوردن به

اين همان تصـوري اسـت كـه . شوند پزشكان از كار بي كار مي CAM ي غلطي است كه با رشد برخوردار شوند و اين انديشهه مخترع اين وسيله كردند كه با اين اختراع آن بيكار خواهند شد و ب ها به هنگام اختراع چرخ خياطي داشتند و فكر مي خياط

.اند هايي مدت دويست سال در برابر طب هوميوپاتي جنگيده براي مثال چنين جريان. حمله نموده و اختراع او را نابود كردند

در . هاي ذينفع مختلف كه با محبوبيت افرادي كه باعث وحدت فكري سايرين و تجمع آنان شود، اصولا مخالفت دارنـد جريانكننـد كـه هرگونـه تجمعـي، ممكـن اسـت ايجـاد هاي سياسي و بدبيني مرضي داشته و تصور مـي واهمه هايي كه واقع گروه

.معضلات سياسي نمايد

كننـد، زيـرا بـه علم گرايان كه همه چيز را صرفا در چارچوب علم محض نگاه كرده و در مقابل هر تفكر نويي ايستادگي مـي ي قبلي ندارند، با نقصان مدارك كافي روبرو بـوده و ممكـن اسـت ين كه سابقهي ا احتمال زياد، تفكرات نو در ابتدا به واسطه

ها معمولا تجربه اسـت كـه حـرف در ابتداي اين راه. براي ارائه و قانع نمودن اين دسته از افراد، مدارك لازم در اختيار نباشداست، در حالي كه در نهايـت تعجـب، ايـن ها حاصل گرديده زند و علوم تجربي خود بر مبناي بررسي عملي تجربه اول را ميهـاي ننگـي تاريخ پر است از لكه. شوند هاي عيني مي ي تجربه گرا در اين مرحله تجربه را قبول نداشته و منكر همه گروه علم

ره همان علمايي كه دارويـن را مسـخ . كه مقاومت كوردلان و علماي جاهل كه به نام علم، پيشرفت بشر را به تاخير انداختندكردند، همان آكادمي علمي فرانسه كه هيپنوتيزم را كه آنتوان مسمر ارائه نمود، شيادي ناميدند و شناخت ضـمير ناخودآگـاه

ي مـوارد بـا شكسـت ننگينـي جالب اينجاست كه اين گروه در طول تاريخ، در همـه ... انسان را چند قرن به عقب انداختتد وهاي تكنولوژيكي درهـاي در ليست سياه دنياي علم ثبت شده است و روز به روز پيشرفتها ي آن اند و نام همه مواجه گرديده

ي انسان عكس برداري شـد و بـه اثبـات رسـيده، هاله. متافيزيك را كه مورد قبول اين عده نيست، به روي بشر گشوده استي پـولاريتي بـدن حوزه. كردند في ميطب سوزني الكترونيك ايجاد گرديد در حاليكه تا چند دهه قبل آن را يك شيادي معر

....برداري شد و پولاريتي درماني يا درمان با دست در آمريكا به صورت دانشگاهي آغاز شد و نقشه

نوشـته محمـد علـي طـاهري تقـديم گرديـد، "جايگزين و دنيـاي امـروز –طب مكمل "اميد آنكه مطالب فوق كه از كتاب تحقيقات گسترده در اين زمينه نموده تا بجاي چشم بر هم گذاشتن، رد كردن و تكذيب، هاي ذيربط را وادار به انجام سازمان

را هماهنگ با دنياي امروز سازماندهي نموده تا بتوانند خـود را بـا تحـولات امـروز دنيـا CAM ي تحقيقات رسمي در زمينهتن مسير درست درماني ياري نمـوده تـا حقـوق ي اطلاعات صحيح به بيماران، آنان را در جهت ياف هماهنگ نمايند و با ارائه

.هاي درماني و انتخاب آن، مطابق نظر سازمان بهداشت جهاني تضييع نشود بيمار در انجام تحقيق بر روي روش

هاي خود را از طريق مبارزه با جهل و ناآگاهي به دست آورده است و همان طور كه به چند نمونه اشاره شـد، انسان پيشرفتاند خون به دل صاحبان فكر هاي مختلف تا آنجا كه توانسته پر است از سوابق سياه و ننگين ناآگاهان كه در كسوت تاريخ علم

. ي وجود دنبال شود ي هر انسان آزاد انديشي است كه بايد با همه مبارزه با جهل و ناآگاهي وظيفه. اند و انديشه نموده )ان الحيوة الدنيا عقيدة و الجهاد(

Page 63: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

63

چیست؟ ظلم

اغلب، وقتي صحبت از ظالم مي شود، انگشت اشاره هيچ كس به سمت خودش نيست و هر كسي خود را از ارتكاب ظلم مبرا مي داند؛ در صورتي كه هر فردي در هر لحظه ممكن است به نوبه خود در حال ارتكـاب بـه ظلمـي بـزرگ باشـد؛ از ناديـده

نداريم، ظلـم "وجه االله"در واقع، همه ما به دليل اين كه شناختي از . ...ي وگرفتن حق ديگري تا نگاهي تحقير آميز به كسدرحالت كلي وقتي معطـوف . غفلت شود، يك بخش از هستي مورد بي مهري قرار گرفته است "وجه االله"هر جا از . مي كنيم

.به عبارت ديگر، ظلم است به يك جزئي شده، نسبت به جزئي ديگر غافل مي شويم، كفر و پوشاندن حق صورت گرفته كهبا اين تعريف، ظلم شامل گستره بسيار وسيعي است و به اين ترتيب هر كسي اول بايد خـودش را در معـرض سـؤال و اتهـام

شـود پيدا كند، دامنه دار مي "حق الناس"وقتي اين ظلم جنبه .ظالم بودن قرار دهد و بعد ديگران را از اين نظر ارزيابي كنداست، از يك بي حرمتي به ظاهر "وجه االله"اين ظلم كه حاصل عدم توجه ما به. ديگري نيز از آن ناشي مي شودو ظلم هاي

براي محو ظلم لازم است چشم ما به روي حقايق باز شود تا اگر ديروز به خاطر .خواهد بود... ناچيز گرفته، تا دزدي و قتل والا به واسطه آشنائي با اين حقيقت كـه هـر موجـودي در عـالم هسـتي بسته بودن چشم هايمان، مرتكب ظلمي شده ايم، ح

توان مي. است و نائل شدن به درك آن، ادب و احترام نسبت به تجليات الهي را رعايت كرده، از ظلم فاصله بگيريم "وجه االله"در . بـه آن تـوجهي نمـي شـود گفت نگاه ظاهربينانه به هستي، ظلم پنهاني است كه عموم بشر درگير آن هستند اما معمولا

در حالي كه وظيفه انسان در هستي اين است كـه در . حقيقت، ما با چشم ظاهربين به دنيا مي آئيم و به آن بسنده مي كنيمرا درك كـرده، و بيابـد "وجه االله"سير كمال، چشم ظاهربين خود را به چشم باطن بين تبديل كند و به آن جايي برسد كه

."رسد آدمي به جايي كه به جز خدا نبيند": اوست كه همه چيز تجليمرتكب ظلـم شـده اسـت؛ چراكـه شخصـي كـه از درك ... در صورتي كه اين شرط حاصل نشود، انسان در حق خود، خالق و

فلسفه خلقت عاجز است، قادر به فهم رسالتش در هستي و جايگاهش در مقابل خالق نخواهد بود و با غافـل مانـدن از طـرح تن «خلقت، هم نسبت به هستي مرتكب ظلم است و هم به دليل اين كه طبيعتا قادر به درك نقش ديگران نيز در اين عظيم به اين ترتيب اكثر ما ظالم هستيم، زيرا نمي توانيم آن طور كه بايـد . نخواهد بود، نسبت به آنها نيز ظلم روا مي دارد» واحده

به نقشه عظيم او ادا كنيم و از همين جنبه است كه دفع ظلم به صورت جبري و شايد حق مطلب را نسبت به خالق و نسبتزيرا اگر به درك اين حقايق نرسيم، با رفع اجباري ظلم، دوباره هركس بر اساس جهلش مي تواند ظلمـي . را بي اثر مي دانيم

طول تاريخ، همواره موانعي ايجـاد شـده از جهل تا آگاهي در .جديد روا دارد و به اين ترتيب، ظلم همچنان باقي خواهد مانداست كه بشر را از دانستگي هاي ناب مبتني بر علوم الهي محروم كـرده اسـت و بـه طـور مسـلم، كسـاني كـه مسـبب ايـن

براي مثال، برداشت هايي از كلام الهي كه از روي جهـل يـا غـرض . محروميت ها شده اند، ظلمي عظيم بر بشر روا داشته اندبـه .د و با اصل آن مطابقت ندارد، افترا به خداوند بوده، باعث جاري شدن بزرگترين ظلم ها در هسـتي اسـت گيرصورت مي

. ظلم اوليه جهالت نسبت به خداوند و اهداف اوسـت . "ظلم ثانويه"و "ظلم اوليه": طور كلي، ما با دو گونه ظلم روبرو هستيماده شود، باعث دور شـدن انسـان از درك فلسـفه خلقـت و در نتيجـه هر دروغي كه در اثر جهل يا غرض به خداوند نسبت د

رفتار و عملكرد انسان بر اساس . باعث جهل بشر نسبت به جايگاه و وظيفه اش نسبت به خالق، هستي، خود و مردم مي شود

Page 64: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

64

حـال، .جهالت اسـت ظلم ثانويه، نتيجه عملي اين. مي ناميم "ظلم ثانويه"اين جهل، ظلم ديگري را باعث مي شود كه آن را رفع ظلم و ايجاد عدالت به دو صورت امكان پذير است؛ يكي اين . اين سؤال مطرح مي شود كه چگونه بايد با ظلم مقابله كرد

كه با دستيابي انسان ها به درك و آگاهي، عدالت به خودي خود و به عنوان پيامد آن آگاهي در هستي محقـق شـود كـه در ، يكي از بـارز تـرين )ع(امام حسين "هل من ناصر ينصرني"دعوت هايي مانند نداي . گار خواهد بوداينصورت ارزشمند و ماند

اين دعوت عاري . شاخص هاي ظلم ستيزي در طول تاريخ است كه كساني به آن پاسخ گفته اند كه به آگاهي لازم رسيده اندخود آمدن و انديشيدن است؛ فرصتي براي تفكـر دربـاره از معنا و مفهوم استيصال، و تنها براي ايجاد آخرين فرصت براي به

آيـا كسـي "ايـن پيـام كـه . كمال خود و براي تصميم گيري درباره رفع ظلم و ايجاد عدالت كه رابطه تنگاتنگ با كمال داردو يك پيام ماندگار در تاريخ است كه علي رغـم گذشـت "حق طلبي"و "ظلم ستيزي"سمبل "هست كه من را ياري كند؟

راه .اين پيام در تاريخ ثبت شده است تا ما ظلم ستيزي را به درستي معنا كنيم. قرنها از آن، هنوز هم باقي و تاثير گذار استديگر اين است كه پياده شدن عدالت، متكي به يك عامل جبري از بيرون باشد كه طبيعتا اين عـدالت جبـري و وابسـته بـه

. هيچ يك از فرستادگان الهي براي جاري كردن عدالت، متوسل به زور نشده اند. است عامل زور، فاقد ماندگاري و ارزشمنديزيرا خداوند حاكمي نيست كه با اتكاء به امكانات و قدرت خود و يا با چنين فرماني به آنها بخواهد ظلم را سـركوب و عـدالت

پيروزي حق "درس .اند، اثر ماندگار نداشتوشيدهرا حاكم كند و اگر چنين بود، عدالتي كه اولياي او در جهت برقراري آن كبه جا مانده است، درس پيروزي تفكر و انديشه بر شمشير است و به ما مي آموزد كه رشد ) ع(كه از امام حسين "بر شمشير

چرا كه هـر يـك از مـا . و كمال با شمشير حاصل نمي شود و ظلم ستيزي جبري، سودمندي لازم و ماندگاري نخواهد داشتتيم و حتي در صورت رفع ظلم ظاهري، تا وقتي جاهل باشـيم، ظـالم خـواهيم بـود و هـيچ بسته به ميزان جهلمان ظالم هس

پس حتي اگر مشكلات بشر از طريق جبر حل و فصل شود، ريشه ظلم از روي . اجباري جهل ما را به آگاهي تبديل نمي كندابطه با دفع ظلم، فريب ذهـن بشـر بـا از قهرمان طلبي تا قهرماني يكي از ترفندهاي شيطان در ر .زمين برداشته نخواهد شد

بدين معني كه انسان را بدون آن كه در جهت رسيدن به حق خود . گوييم "قهرمان جويي"تفكري است كه مي توانيم به آن اقدامي كند، در انتظار قهرماني مي گذارد كه حق او را از ظالم بگيرد و اين امر همواره بشر را نسـبت بـه احقـاق حقـش بـي

در نتيجه او از انديشه رسيدن به سطحي از زندگي كه در آن، جامعه انساني چنان برخوردار از آگاهي باشد . رده استتفاوت كبنـابر ايـن، . كه حقي پايمال نشود و به دليل احترام به تجليات الهي، تمايلي به ظلم وجود نداشته باشد، باز داشته شده است

زيـرا مشـكل بشـر، مشـكل . را مي زند نه شمشير آهنـي "جهل"كه گردن است "شمشير آگاهي"شمشير نجات بخش بشر .جهالت است

تسلط اين است كه قابليت انجام عمل خلاف باشد، ولي انسان بر اساس آگاهي آن كار را انجام . آگاهي موجب تسلط مي شودناهكار نبودنمان نيست؛ همـان طـور بعضي از گناه نكردن هاي ما ملاك گ. ندهد و قابليت ظلم باشد ولي او مرتكب آن نشود

بايـد .زيرا امكان آن گناه يـا آن ظلـم وجـود نداشـته اسـت . كه بسياري از ظلم نكردن هايمان نشانه ي ظالم نبودنمان نيست. اگر امكان و قابليت ظلم باشد و ما مرتكب آن نشويم، مي توانيم بگوييم كه ظالم نيستيم. امكاني باشد تا ما محك زده شويم

فرض كنيد بتوانيم با يك عمل جراحي روي مغز يك مجرم جاني امكان تخلف كـردن را .ا آگاهانهازظلم اجتناب كرده ايمزيرآيا اين گناه نكردن ارزشمند است؟ آيا به اين ترتيب جاني به يك معصوم تبديل ميشود؟ يا اين كـه ارزشـمندي . از او بگيريم

... عني تسلط بر عمل خودش داشته باشد؟ تعـدادي از اعمـال مـذهبي مثـل روزه و زماني است كه بتواند گناه بكند و نكند؛ يرفتن .يعني قابليت انجام كاري وجود داشته باشد و ما آگاهانه براي انجام ندادنش تصميم بگيريم. براي ايجاد اين تسلط است

Page 65: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

65

جاد مي كند كه از روي اختيار تخلفي ، قابليتي براي بشر اي...به سمت آگاهي هائي چون درك جمال يار، درك حس حضور وپستسلط بشر بر ظلم تنها به اين صورت ممكن است كه غول ظلم .را كه مي تواند مرتكب شود، انجام ندهد، نه به زور و اجبار

اين اتفاق ارزشمند و مباركي است كه اگر در هستي رخ دهـد . توسط خود بشر به بند كشيده شود "وجه االله"با زنجير درك بشر به كسي نياز دارد كه بيايد و از جهل نجاتش دهد؛ چرا كه اگر از جهل نجات يابد قـادر خواهـد . نجات خواهد يافت بشر

بود عدالت را پياده كند، عدالت خود به خود در آگاهي متولد مي شود و ظلم در آگاهي مي ميرد؛ چرا كه ظلم در جهـل مـي اره شد كه هركسي ممكن است در جايگاه خودش در هر لحظه ظلمي بـزرگ مبناي قضاوت در ابتدا اش.رويد و رشد مي كند

مرتكب شود، حال با نفي نگاه مطلق گرايانه و جايگزين كردن ديدگاه نسبي به ظلم و ظالم، به اين سؤال مي رسيم كه نسبت توانـد بـه نسـبت هر ظلم به ظلم ديگر چيست؟ با اين نگاه نسبي كسي كه به ظاهر ظلم ناچيزي مرتكـب شـده اسـت، مـي

در واقع آن كسي كه ظلم شناس است، .خودش از هر يك جنايتكاران معروف تاريخ كه به ظلم مشهور شده اند، ظالم تر باشداين نكته بسيار ظريف است كه از منظر عدالت الهي، سنجش ها و قضاوت ها كيفي و بر اساس وسع .ظلم را نسبي مي سنجد

در مقايسـه . توانيم مقايسه اي بين مولانا و فروغ فرخزاد داشته باشـيم م كيفي قضاوت، ميبراي درك بهتر مفهو.هر فرد استظاهري و كمي بين آن دو، شايد اكثر افراد، جايگاه مولانا را بالاتر بدانند؛ ولي اگر از بعد كيفيت بـه مسـئله نگـاه كنـيم مـي

تبديل به مولاناي عارف مي شود؛ ولي فروغ فرخزاد از زيـر بينيم كه مولانا كه يك عالم ديني بوده است، در برخورد با شمس :خط صفر يعني از فساد آغاز كرده، به جايي رسيده است كه مي گويد

از طلب پا تا به ســـــر ايثار شد عشق چون در سينه ام بيدار شد

حيف از آن عمري كه با من زيستم اين دگـــر من نيستم من نيستم

البته، در اصـل، قضـاوت كيفـي مخصـوص . رشد و تعالي او بيشتر قابل توجه بوده و حاكي از منزلت بيشتر باشد پس چه بسابنابراين، هر كسي در جايگاه خودش مـورد ارزيـابي قـرار . صورت مي گيرد "االله عليم بذات الصدور"خداوند است و بر مبناي

بنابراين اولا اگر از ما بپرسند چـه كسـي ظـالم تـر .ي پرداخته استمي گيرد، در حالي كه بشر تا كنون فقط به قضاوت كماما اگر ما را به صحراي كربلا ببرند و در موقعيت . است؟ مثلا شمر و يزيد ظالم تر هستند يا شما؟ خواهيم گفت كه قطعا آنها

ا محاكمـه يـك مجـرم بـر اسـاس مـدارك آنها قرار دهند، آيا مطمئن خواهيم بود كه مانند آنها يا بدتر عمل نمي كنيم؟ ثانيي صـادر مـي شـود، تـوجهي بـه مسـائلي ماننـد ارتكاب جرم است و در اكثر موارد در حكمـي كـه بـر اسـاس قضـاوت كمـ

در صورتي كه اگر با ديد كيفي به مسائل نگاه شود، تك تك ما از منظر تأثير گـذاري . وجود ندارد... محيط،تربيت، عقده ها وولـي در . مجرم، مانند دملي است كه كه به ظاهر فقط چند سلول را گرفتـار مشـكل مـي كنـد . ك جرميمبر اين عوامل شري

. حقيقت، در اثر تنش و درگيري سلولهاي بسيار زيادي ايجاد شده، از ضعيف ترين قسمت بدن نمود بيروني پيدا كرده اسـت جاد آن شريك هستيم، دست به دسـت هـم مـي صدها مشكل كه همه در اي. در جرائم اجتماعي نيز همين اصل صادق است

بروز مـي ... دهند تا كسي خلافي را مرتكب شود و اين آسيب اجتماعي معمولا در ضعيف ترين قشر از نظر فرهنگ، اقتصاد ومن دزدي يا خلاف ديگر : اگر از منظري ديگر به مسئله نگاه كنيم، در قضاوت كيفي بايد از فردي كه با افتخار مي گويد.كند

نكرده ام، پرسيد آيا تو گرسنه مانده بودي و دزدي نكردي و يا چون شكمت سير بود و نياز نداشتي، از انجـام ايـن كـار مبـرا ...هستي؟ آيا امكان اختلاس نداشته اي يا در شرايط مهيا اين كار را نكرده اي؟

بر چشم ظاهربين ما نيست، كسي مي تواند و آيا در جايي كه معيار هاي عدالت منطبق بر قضاوت ها و برداشت هائي مبتنيبـرده داري "از محك عدالت خداوند بگريزد؟برده داري مدرن امروز بشر به سمت تجربه نـوع ديگـري از ظلـم تحـت عنـوان

Page 66: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

66 

در اين نوع برده داري انسانها در حد يك ماشين تنزل پيدا خواهند كرد و رسالتي جز اين نخواهنـد . حركت مي كند "مدرنروزي به دنيا بيايند و به اموري روزمره مشغول بوده، رفتار و افكارشان تحـت كنتـرل باشـد وبعـد از مـدتي از رده داشت كه

ايـن . به اين ترتيب حرمت و رسالت انساني و حريمها بيش از پيش ناديده گرفته شده، نقض خواهند شد. زندگي خارج شوندبه اين ترتيب ذوق و شوق، ايثار و فداكاري، مهر و محبـت و همـه . ر عشقيعني رد پله ي عشق؛ يعني رد رسالت بر پايه شعو

به طوري كه ديگر كسي نمي پرسد كـه از .آنچه كه به عنوان ويژگي يك انسان اهميت دارد، زير سلطه تفكر ماشيني مي روده خودش روا مـي دارد، نمـي در اين وضعيت، جلوي اضمحلال و ظلم ويرانگري را كه بشر ب. كجا آمده ايم و به كجا مي رويم

، تفكـري انتقـام جويانـه نسـبت بـه ظـالم "مبناي ظلم ثانويه"بشر با ناديده گرفتن .توان گرفت؛ جز آن كه به آگاهي برسدداشته، متأسفانه، دامنه اين تفكر انتقام جويانه را به خداوند و به هستي نيز كشانده است و به تدريج اين تفكر اشتباه در بـين

جوامع ريشه دوانده است كه اين تشكيلات هستي بر مبناي انتقام جـويي طراحـي شـده، خـالق فقـط قصـد دارد كـه برخي در نتيجه، اين تفكر كه گناه نكنيم و ظلم نكنيم تا مورد انتقـام جـوئي خـالق قـرار . اشتباهات انسان ها را با تنبيه پاسخ دهد

در حالي كه اگر مـا اشـتباه نمـي . ترسي به كمال و تعالي را گرفته استنگيريم، جاي تفكر عدم ارتكاب ظلم و گناه براي دسطراح هستي فرموده خـودت را از ظلمـت بـه نـور .معني پيدا كند "من الظلمات الي النور"كرديم اصلا در ظلمت نبوديم كه

ت يابد، مباهات مي كند كـه ببينيـد دس "نور آگاهي"غلبه كرده به "ظلمت جهالت"برسان و به اين مخلوقي كه توانسته بر ولي اكنون مـا دربـاره انسـاني كـه در ظلمـت !اين مخلوق ارزشمند چگونه موفق مي شود خودش را از ظلمت به نور برساند

است، چه تفكري داريم؟ آيا توجه داريم كه مهم، حركت از تاريكي به روشنايي است و طرح الهي اين بوده است كـه مـا رادر انـي "دهد تا ببيند ما در جهت رسيدن به نور چه مي كنيم؟ آيا اين كه حق تعالي درباره آدم بـه ملائـك فرمـود ظلمت قرار

، بيان همـين توانمنـدي انسـان نبـوده اسـت كـه البتـه بـرا ي ملائـك قابـل درك نبـود؟ اغلـب، كليـات "اعلم ما لاتعلمونكـه ذهـن را از جهـت كمـال بـه ) شيطان(ه ترفندهاي شبكه منفي طرحهوشمندانه خالق با مطلق انديشي انسان و به واسط

عدالت آگاهانه امروز يكي از مهمترين رسالت هاي انسان، تلاش براي .مي برد، از ديد بشر مخفي است... سمت انتقام جويي وين صورت بايد به عدالت زيرا در غير ا. نهادينه كردن اين اصل است كه براي برقراري عدالت، بايد به آگاهي هايي دست يافت

همان طور كه اگر قوانين اجتماعي نهادينه نشده باشند، با وجود نظارتي مستمر و همراه با زور، ارتكاب .بر مبناي اجبار تن دادتـن "، "جمـال يـار "، "وجـه االله "مخفيانه جرائم و تخلفات ادامه خواهد داشت، تا وقتي كه بشر بـه ادراك حقـايقي چـون

.نيز دست نيافتني است نرسد، عدالت در نظام هستي ...و "واحدهبودن هر يك از مخلوقات خداوند، به تقدس همه چيز در عالم پي برد و ديگر تمـايلي بـه "وجه االله"روزي كه انسان با درك

"ت نفسيظلم"خواهد رسيد و مفهوم "درك مقام معصوميت"ظلم كردن به هيچ جزئي از اجزاي هستي را نداشته باشد، به او تنها با رهايي از جهل خواهد توانست از گناه و ظلم فاصله بگيردو تا به اين مرحله نرسد، همـواره . برايش آشكار خواهد شد

بشر خواهد فهميد كه لطف و كرم و فضل خداوند و سميع "عدالت كيفي"با درك . ظلم جزء لاينفك وجودي اش خواهد بود. چرا كه اگر خارج از چارچوب و قاعده باشند، عدل خداوند نقض مي شود. قانونمند هستند و بصير بودن و رحمانيتش همگي

به اين ترتيب، در . كليه ذرات هستي نسبت به جايگاهشان موقعيت حساب شده اي دارند كه عدالت خداوند را نشان مي دهدبرقرار است كه اگر به درك آن نائل شـويم، نـه در مورد انسان نيز عدالت به گونه اي . هستي حتي به ذره اي ظلم نشده است

بنـابراين، . بشر بر اساس فطرت خود حقيقت جو اسـت . تنها چون و چرايي باقي نمي ماند، بلكه از ظلم اوليه خارج مي شويموقتـي .كنـد مي تواند به باطن هستي دست يابد و در اين صورت، از ظلم ظاهري يا ظلم ثانويه نيز به ميل خود اجتنـاب مـي

Page 67: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

67

يعني تنها از طريق . انسان به درك رسالتش كه پي بردن به فلسفه خلقت است برسد، متوجه مي شود كه چرا نبايد ظلم كندبه همين دليل، اصرار بر تزكيه رفتـاري بـدون ايجـاد . كشف حقيقت و درك ظلم باطني قادر به دفع ظلم ظاهري خواهد بود

ري بدون تزكيه باطني مشكل بشر را حل نخواهد كرد؛ اما اگر ظلـم اول برچيـده شـود، تزكيه دروني، يعني ايجاد تزكيه ظاه، يعني رفع تضـاد بـا خـالق، خـود، هسـتي و "مقام صالح"ظلم باطني با رسيدن به .خواه ناخواه ظلم دوم از بين خواهد رفت

در بسـياري از مـوارد در . شده باشـد مردماز ميان مي رود و اينزماني دست يافتني است كه چهره حقيقي ظلم باطني معلومطول تاريخ، بشر با ملاك هاي ظلم ظاهري، به نامحق در مقابل حق ايستاده است و بدون در نظر گرفتن ظلم باطني، شيطان

در حالي كـه فـردي كـه . توانسته است به بهانه هاي مختلف از جمله دفاع از حريم خدا، دست بسياري را به خون آلوده كندر فرهنگي نسل هاي پيش از خود است، در ناآگاهي و ظلم قرار دارد و مجازات او نه افتخار است و نه مشكلي را حـل وارث فقبايد توجه داشته باشيم كه ما همه در ظلمت و جهل زاده شده ايم و ممكن است در هر لحظه يـا از گـروه ظـالمين . مي كند

.ي كند نه ظالم باشيم و نه مظلومباشيم و يا مظلومين؛ در صورتي كه رسالت ما حكم م

Page 68: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

68

ن آزادگیعید فطر جش

عيد فطر، جشن گشايش دوباره چشمان ما به روي زندگي است تا به دور از هر گونه وابستگي و اعتياد، بار ديگر به دنيا نظاره .معــرض نمــايش گذاشــته شــودكنــيم و نتيجــه يــك مــاه مبــارزه بــا عــاداتي كــه بــر مــا اســتيلا پيــدا كــرده بودنــد، بــه

عيد فطر، جشنيبه مناسبت دست يافتن به ارمغان گذر از شب ظلمت به سپيدي نور و رسيدن به مبارك سحر هدايت اسـت؛ جشن پوست اندازي كه در آن پوسته سخت بينش هاي غلط و باورهاي نادرست ما شكسـته شـده و گلـيم افكـار پوسـيده و

ر به بروز اشتباهات فاحش در زندگي ما شده بودند را به كناري مي افكند، تا بتوانيم در محكوميت هاي مبهم گذشته كه منججهشي وجدآميز خطاب به خود و هستي بگوييم، من آزادم؛ آزاد از قيد اسارت در چنگال هاي شيطاني وابستگي هـا و رنـگ

سان بـا دركـي عميـق تـر نسـبت بـه است كه موجب مي شود ان» شرح صدر«عيد فطر، جشن گشايش سينه ها و .تعلق هانايـل » بسـم االله «گذشته و با گذر از ظاهر به باطن، تجليات الهي را دريافته، اين درك را در خود نهادينه كند و بـه حرمـت

عيد فطر، عيد گشـايش و جشـني اسـت بـه مناسـبت ايـن كـه از .شده، از ظلم و پوشانيدن تقدس هستي خودداري نمايدايم و وجود در هم فرو رفته ما منبسط شده، چهره ما از اين ضيافت پر بركت گشاده شده، از عبوسي رها بستگي نجات يافته

عيد فطر است؛ عيد رويش و پديدار شدن مجدد؛ تا بميريم قبل از مرگ و دوباره بروييم و به دنيا بياييم بعد از . گرديده استتحول معنوي جديدي دوباره متولد نشود، مفهـوم هسـتي و فلسـفه تولد؛ كه تا هر كسي يك بار در گذشته خود نميرد و در

.خلقت را درك نخواهد كرد و در خسران و ضرر از ايـن دنيـا خواهـد رفـت؛ بـدون آن كـه خـود از ايـن زيـان آگـاه باشـد

نيـز همان گونه كه موسم برداشت براي كشاورز، لحظه شادي بخشي است؛ اين روز . عيد فطر است و جشن برداشت محصول. هر كسي در كنار كشتگاه خود آمـاده درو اسـت . براي همه آن ها كه بذر مفيدي كاشته اند، روزي است پر از شادي و شعف

آن كس كه كشتگاه خود را پر بار مي بيند، وجد، شادي و مسرت بيشتري احساس مي كنـد و آن كـس كـه بـذري نكاشـته عيد فطر جشن ورزيدگي است بـراي آنهـايي كـه ايـن .رار مي گيرداست، سر در گريبان فرو برده، در روز حسرت خويش ق

دوره را با موفقيت سپري كرده اند، تا باري ديگر با دستاني پر و با ورزيدگي و پختگي بيشتري به رويارويي با امواج متلاطم و .سهمگين اقيانوس زندگي برخاسته، به مبارزه با آفت هاي آن بپردازند

اين روز به طور قطع براي آنان كه حضـوري . بر خويشتن و رسيدن به پيروزي حاصل از اين جهاد است عيد فطر، جشن غلبه .فعال در عرصه اين مبارزه داشته اند، به راستي روزي بزرگ، عيدي فرخنده و جشني با شكوه خواهد بود

آن را بـراي همـه يابنـدگانش، بسـيار عيد فطر، بازگشت به فطرت اصلي را گوشزد كرده، پيدايي، آشكار شدن و بازگشت بـه خويش » ليلة القدر«اينك براي آنان كه . شكوهمند جشن مي گيرد؛ فطرتي كه الهي بوده؛ رسالت انسان بازگشت به آن است

آب حيـات را ) جايي كه بشر در آن مـأوا دارد (را پيدا كرده اند، عيد است و جشني برپاست؛ آن هايي كه در ظلمت شب دنيا عمر جاوداني را كه همانا در پر شدن از آگاهي و معرفت الهي است، پيدا كرده، سرنوشت خويش را به اين وسـيله رقـم يافته،

زده اند و تا ابد، تغييري سازنده را براي خود ايجاد كرده اند؛ آنان كه شاهد فرود آمدن ملائكه بر قلبشان بوده و رمز هستي را رده، اين رمز، بر لوح جانشان نقـش بسـته اسـت؛ آنهـايي كـه روح القـدس بـر اعمـاق از نگه دارندگان عرش الهي دريافت ك

وجودشان نفوذ كرده، راز حكمت الهي را در دل آنان نهاده، سينه آنها را گشوده است؛ كساني كه به اين نكته پي برده اند كه

Page 69: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

69

يز پي برده اند كه هر زمان كه ليلة القدري باشد، رمضاني كه در آن ليلة القدري يافت شود، از هزار و هزاران ماه بهتر است و نو اما اكنون كه رمضاني ديگر گذشت، جا دارد با طرح سؤالي جايگاه خود را در گذر چنـين ضـيافتي . رمضاني هم خواهد بود

سـفره الهي ارزيابي كنيم و بينيم در چنين فرصتي چه نصيبي داشته ايم و در ضيافت رمضـان، چـه مائـده آسـماني اي را از ببينيم با لب فرو بستن از طعام و ورود به حريم خدايي صيام، آيا توانسته ايم خوراك معنـوي معرفت الهي تناول نموده ايم؟

كالبد روحاني وجود خود را يافته، اين بخش از وجودمان را سير كنيم و يا در حالي كه شكم جسم ما كماكـان لبالـب اسـت، ته ايم؟همچنان آن را گرسنه باقي گذاش

عيد فطر از هنرنمايي انسان وارسته بـه ملائـك خبـر مـي دهـد و ارزش . عيد فطر، عيد افتخار به نتيجه اين جهاد اكبر استوجود او را به كاينات عرضه مي كند؛ انساني كه باعث مباهات و افتخار آفريني در عالم خلقت است و به افتخـار او مـي تـوان

.جشني برپا كرد

فطرتان مباركتولد شما در

1431رمضان

Page 70: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

70

فانی حجابفلسفه عر

به بيان ديگر، جهان هستي براي هر كسـي اسـبابي . هر دريافتي از هستي، زكاتي دارد كه بازتاب متناسب با آن دريافت استزكات يعني بازگرداندن يك كـادو فراهم كرده و به هر فردي استعدادي داده است كه مستلزم شكر است و شكر آن، در قالب

بنابراين، در قبال هريك از عواملي كه براي ما مفيد است يا خاطرمان را آسوده كرده است، زكـاتي وجـود . باشدبه هستي ميدر اين ميان، فلسفه حجاب پرهيز از خودنمايي اسـت كـه .... زكات علم، زيبايي، همسر و فرزند خوب، مال و شهرت و: دارد

در واقع حجاب مانع خودنمايي و ايجاد شعور معيوب ناشي از آن است؛ تا از ايـن رهگـذر انسـان . رودكات به شمار مينوعي زگيرنـد و در اين ديدگاه، زن و مرد، هر دو در اين چارچوب قـرار مـي . در خور شأن هستي به آن داشته باشد) زكاتي(كادويي

يعنـي كسـي كـه بـه بلـوغ عرفـاني . اشي از بي نيازي و غناي عرفاني استاين حجاب ن. يابدحجاب تعريفي انسان شمول مي .كند برسد، حجاب را رعايت مي

مـورد بررسـي ) بـاطني (و كيفي ) ظاهري(رود كه از دو منظر كمي البته حجاب موضوع بسيار پيچيده و مفصلي به شمار ميام مكاتب الهي، به طرق مختلـف لازم دانسـته شـده بعد كمي حجاب در قالب شريعت مطرح مي شود و در تم. قرار مي گيرد

، بعد كيفي اين پيروي نيز مطرح است كه بي توجهي يا كم توجهي به آن، )اصول رهروي(اما در كنار پيروي از شريعت . استتـوان گفـت حفـظ و رعايـت ظـاهري احكـام و به بيان ديگـر مـي . نتيجه كامل نخواهد داشت و دينداري واقعي نخواهد بود

.شوددستورات ديني كافي نيست و تعالي با حفظ ظاهر و باطن دين حاصل مي

:را مطـرح مـي شـود "ارزش وجـودي "و "جاذبـه و دافعـه "، "انـرژي نـوع دوم "در بررسي كيفي حجاب مسائلي همچـون

ي هـاي ديگـري نيـز انسان معمولي جداي از انرژي حاصل از مصرف مواد غذايي كه آن را انرژي نوع اول مي ناميم، بـه انـرژ مند شده است، با وجود رفع همه نيازهاي جسمي يعني حتي وقتي تغذيه كاملي داشته و از استراحت كافي بهره. محتاج است

يكي از اين انرژي ها انرژي نوع دوم اسـت كـه . شود احساس رضايت نكندخود، هنوز با كمبودهايي مواجه است كه باعث ميبراي مثال، انسان معمولي بـا شـنيدن يـك جملـه خوشـايند . و ستايش ديگران حاصل مي شود در اثر تعريف، تمجيد، توجه

.شودو از انرژي تخليه مي) دشارژ(كاملا سرحال مي شود و با شنيدن يك جمله ناخوشايند، به شدت پريشان در صدد جلب توجـه ديگـران و انساني كه در زندگي، انگيزه متعالي مانند پيمودن مسير كمال و خود شناسي ندارد، هميشه

بنابراين، اگر فردي فقط حجاب ظـاهري را . جذب انرژي نوع دوم است و براي اين جلب توجه، مبادرت به خودنمايي مي كندحجاب از نظر كيفي به معني .رعايت كند، همان تشعشعات شعوري خودنمايي او كافي است تا از نظر كيفي بي حجاب باشد

مثلا در . هاي تيمي و يا هر كار گروهي ديگري نيز به عنوان يك اصل مطرح مي گرددي، حتي در ورزشقطع نياز به خودنماييك تيم فوتبال، اگر هر بازيكن در جهت خودنمايي و مطرح كردن خود و بدون در نظر گرفتن حركت تيمي و جمعي، سـعي

تيمي موفق اسـت . گردد، اين تيم هرگز موفق نمي شود كند به تنهايي گلي را به ثمر رساند تا فقط او به عنوان گلزن معرفينياز به خودنمايي و يا انرژي نوع دوم باعث مي شود هـركس بـراي مطـرح . كه بازيكنان آن نه خود را بلكه كل تيم را ببينند

ع مـي اما وقتي خورشيد انگيزه متعالي در آسمان وجودي انسـان طلـو . كردن خود حركت كند و نه در راستاي هدف جمعي

Page 71: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

71

هرچند اين ميل هنوز در . را خود به خود نمي بيند... كند، انسان، ستاره هاي كم نور اميال خويش، مثل ميل به خودنمايي ودر ايـن .انسان هست، اما انگيزه متعالي كمال گرايي، اميال ديگر را محو مي كند و فرد از انرژي نوع دوم بي نياز مي گـردد

يك مرد ممكن اسـت . اي ديگر ها جنبه اي دارد و براي مردها جنبه حجاب براي خانم. نمي كند رابطه زن يا مرد بودن فرقياي به گوش داشته باشد كه شايد ظاهرا حـرام هـم نيسـت؛ امـا به طرز نامناسبي لباس بپوشد و زنجيري به گردن و گوشواره

يك زن هـم بـه طـرق مختلـف . اب دور كرده استچون براي خودنمايي و جذب انرژي نوع دوم از ديگران است، او را از حجقرار است حجاب ما را از خودنمايي دور كند و قطـع نيـاز . تواند پوشش و ظاهري داشته باشد كه نشانه خودنمايي او باشد مي

به طور كلي انسان خام يا معمولي را مي توان گدا دانست؛ گداي جلب توجه، گـداي محبـت و . به انرژي نوع دوم محقق شوداما يكي از مراحل بلوغ، بلوغ عرفاني است و زماني رخ مي دهد كه انسـان بـه بـي نيـازي . در يك كلام، گداي انرژي نوع دوم

.رسيده باشدبا آن سجده، ما به طور سمبليك با انرژي نوع دوم آشنا شديم و امـروز آثـار . در آغاز آفرينش آدم، ملائك به او سجده كردند

اين گرايش طبيعي يك انسان معمولي از بدو تولد است و تا زماني كه مسير خودشناسي را طي نكنـد، . تآن در ما نمايان اسرود و تا جايي كه به نظر روانشناسان مورد توجه قرار گرفتن نياز طبيعي انسان به شـمار مـي . اين گرايش غير طبيعي نيست

ولي با بلوغ عرفاني، انسان كاملا از اين نياز فارغ شـده، از . ته استدهد كه اين نياز تا چه حد با نهاد ما در آميخاين نشان مياز منظر اجتماعي نيـز . تشويق، جلب توجه كردن، مورد ستايش قرار گرفتن و به طور كلي، از انرژي نوع دوم بي نياز مي شود

وتي نمايان گردد؛ تا جايي كه مظاهر خودنمايي مي تواند در هر لباس يا كس. حجاب به عنوان يك اصل ضرورت پيدا مي كندريشه اين امر . مي تواند بيشتر از فردي به ظاهر بدحجاب جلب توجه كند) پوشش كامل(حتي فردي با حجاب كامل ظاهري

. رسيدن به حجاب واقعي، بلوغ يك جامعه را نشان مي دهد. را بايد يافت و اصلاح كردفرد در آن جامعه بخواهد فقط خود را مطرح كند، هرگز پيشـرفت نمـي جامعه اي كه تشنه جذب انرژي نوع دوم باشد و هر

پـس از . لذا اولين گام براي رشد معنوي يك جامعه آن است كه در آن، نياز به موارد ذكر شده به حداقل رسـيده باشـد .كندفـاني خـود دسـت تواند به پوشـش متناسـب بـا بلـوغ عر آن است كه اين جامعه پذيراي مباحث پيچيده تري مي شود و مي

غالبا ما براي هر شيئي متناسب با ارزش وجودي آن پوششي در نظر مي گيريم و هيچ گاه بـراي يـك شـيئ بـي ارزش .يابدبـراي مثـال در (قيمتي را نيز در پوششي بـي ارزش بسته يا پكيج گران قيمت تهيه نمي كنيم و به عكس، هيچ كالاي گران

عه الماس، جعبه اي را طراحي مي كنيم كه خـود آن جعبـه نيـز ارزش و قيمـت قابـل مثلا براي يك قط. نمي پيچيم) كاغذهمين بحث ارزش وجودي، در مـورد يـك .پوشش يك فرد نيز بايد با ارزش وجودي او هماهنگ و همسو باشد. توجهي دارد

ضور، درك شكر وجودي و اينكه افراد از لحاظ ادراكات عظيمي چون درك انا الحق، درك حس ح. جامعه نيز مطرح مي شودرسيدن به اين مفهوم كه از كجا آمده اند و به كجا مي روند، در چه مرحله اي قرار داشته باشند، در بلـوغ عرفـاني و انتخـاب

درك اين مهم كه حضور ما هدفمند است و جهان هدفي دارد و هوشمندي عظيمـي بـر آن . ها تأثير مستقيم داردپوشش آنطلب كه ما نيز در اين عرصه نقش هوشمندانه اي داريم و در يك مجموعه هوشمند يـك جـزء نمـي حاكم است، درك اين م

تواند بدون هدف باشد و اگر هستي هوشمند است ما نيز هستيم و اگر هستي نقشه اي را دنبال مي كند ما نيـز نقشـه اي را ن، متناسب با آن ارزش براي خود نحـوه حضـورمان كند كه وجودمان ارزشمند است و بنابرايدنبال مي كنيم، به ما اثبات مي

. عالم هستي بر مبناي عرضه طراحي شده است و در آن هر چيزي با عرضه معنا پيدا مـي كنـد .كنيمدر جامعه را تعريف مي ـ ا ارزش برقراري ارتباط انسان با انسان نيز در همين است كه نشان مي دهد هر انساني به چـه شـكل و ترتيبـي در ارتبـاط ب

Page 72: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

72

در حقيقـت، انگيـزه و نحـوه . ديگران قرار مي گيرد؛ ارتباط موجود را چگونه ارزيابي مي كند و چه نتيجه اي از آن مي گيردهر فردي متناسب با ارزشي كه در درون بـه آن . ارتباط او حاكي از آن است كه چه چيزي را به جهان هستي عرضه مي كند

مسلما انسان پوچ گرا و نهيليست به يك طريق خود را عرضه مي كند و انسان . دست پيدا كرده است، خود را عرضه مي كنددر نتيجه با بي نهايت عرضه مواجه هستيم كه كاملا نسبي است و به ارزش گذاري دروني افراد ... . افسرده به طريقي ديگر و

رزش هايي برسد و يا ارزش هايي را زنده كند پس هر جامعه اي بايد معرفتي پيدا كند تا از طريق آن بتواند به ا. بستگي دارددر خصوص معرفي حجاب و مفهوم عميق آن بـه جامعـه، بايـد بـه همـين نحـو . و براي نسل هاي بعد از خود به ارث بگذارد

در در جامعه اي كه به طور بنيادي. توان انتظار داشت كه حجاب نهادينه شودجاذبه هايي ايجاد كرد؛ زيرا با ايجاد دافعه نميزمينه نهادينه كردن اين ارزشها اقدام نشده است و توجيه لازم و كافي براي آن وجود ندارد، با زور و ايجاد دافعه نمي توان به

در نهايت، زكات . پذير استاما براي مثال، وقتي فلسفه حجاب تبيين شود، نهادينه شدن اين ارزش، امكان. هدف نهايي رسيداما نه تنهـا در . نيست) هستي(هستي به ما عطا كرده است، چيزي جز عرضه شعور مثبت به آن شعوري اين همه زيبايي كه

. بسياري از موارد ما اين شعور مثبت را عرضه نمي كنيم، بلكه آنچه به هستي ارائه مي دهيم، شعور منفـي خودنمـايي اسـت ز آن بتوانيم شـعور مثبتـي را بـه عنـوان زكـات حجاب اولين قدم در جلوگيري از ساطع كردن اين شعور منفي است تا بعد ا

.شعوري به هستي عرضه كنيم

Page 73: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

73

غدیر قدر اين بار بينديشيم و آنگاه كه به آستان ولايت رسـيديم، بـه ! بارها در آستانه عيد سعيد غدير قرار گرفتيم و به شادي نشستيم

!برخاستن خوشدل باشيم***

در ايـن ميـان كسـاني كـه . است و تنها دلهاي مشتاق و مستعد، پذيراي آن هسـتند انوار هدايت الهي همواره در حال تابش نام » اولياي الهي«مستعدتر از ديگران به روي آن آغوش گشوده، با آمادگي و طلبي زايدالوصف، رنگ الهي به خود مي گيرند،

نسان است، براي به ظهور رسيدن چنين خالق بشر كه خواهان رشد و كمال هر ا. اولياي الهي، گل سرسبد وجودند. مي يابندآن ها مانند انسانهاي ديگر روزي به دنيا مي آينـد و روز ديگـر .افرادي هستي را آفريد؛ براي متجلي شدن زيباترين تجليات

» علائـم الطريـق «بنـابراين، اوليـاي الهـي . مي روند؛ اما احوال و رفتار و گفتارشان همواره راهنماي رشد و تعالي خواهـد بـود آنها بزرگترين معلمان معرفت هستند؛ معلماني كـه خـود بـه درك حقيقـت . هستند؛ علائمي براي رهسپاري در مسير كمال

.رسيده اند و مي توانند به سوي خدا هدايت كنندورداني به همين دليل، همه انسانهاي كمال طلب، كوهن ـ. »بلد راه«و به عبارت ديگر، آنها فاتحان قله كمال هستند؛ فاتحان و

شايد براي پيمودن مسـير هـر كـوهي . بر شمرده مي شوند كه براي صعود، به ياري و كمك اين فاتحان راه شناس نيازمندندنيازي به بلد راه نباشد؛ اما رفتن به فراز كوهي عظيم كه گردنه ها و پرتگاه هاي آن ناشناخته است، بلدي مي خواهد كـه بـه

بايد چشم دل را به قله دوخت و به اشـارات او . اين بلد متوسل شد تا بتوان به مقصود رسيدبايد به . سلامت به مقصد برسانداولياي الهي بي مزد و منت اين نقش الهي را ايفا مي كنند و نه به سوي خود؛ بلكه به سـوي خـدا هـدايت مـي . توجه داشت

.كنندو كمال طلب به همين جا ختم نمي شود و راز وجـود پـر با اين همه، تأثير وجود اولياي الهي بر حيات انسانهاي حقيقت جو

هيچ يك از ما انسـانها نمـي تـوانيم خداونـد را چنـان كـه هسـت . خير آنها را بايد در دنياي پر رمز و راز عشق جستجو كردف بـه اما در صـورتي كـه بـا عط ـ . بشناسيم و درك كنيم و درست به همين دليل، نمي توانيم به خودي خود، عاشق او شويم

تجليات الهي، از عطف به خود رهايي يابيم، به درك عشق او به خود دست خواهيم يافت و به نسبتي كه ايـن عشـق را درك انسان از بدو تولد عاشق خويش است و تا زماني كه دچار اين خودشـيفتگي اسـت، عشـق او بـه .كنيم، عاشق او خواهيم شد

زيرا در اين حالت، او دچار عشقي عقلاني است و بر اساس سودجويي عقـل، .ديگري، جلوه اي از عشق به خودش خواهد بوداما به محض اين كه عشق حقيقي به هر يك از تجليات الهي در دل او خانـه كنـد، . براي منفعت خويش معشوق را مي طلبد

خـويش اسـت، در ايـن اين خانه از وجود خودش خالي خواهد شد و از آنجا كه رمز ورود به حريم عشـق الهـي، گذشـتن از مرحله، به درك اين حقيقت مي رسد كه خداوند عاشق اوست و به اين ترتيب، به نسبتي كه اين عشـق را بچشـد، عاشـق او

از ميان تجليات حق كه در سطحي عام و به عنوان آفريدگان آفريـدگار مهربـان همگـي در خـور عشـق هسـتند، .خواهد شدبهترين جلوه گري، جلوه گـري بـه كمـال . جلوه گري مي كنند و شاخص مي شوند بعضي بيش از سايرين و به بهترين وجه

Page 74: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

74

است و از آنجا كه گلهاي وجود اولياي الهي جلوه گاه خارق العاده معرفت و كمال است، سير در گلزار هستي، دل را به سـوي .آنها مي كشاند و از اين رهگذر، تجربه عشق الهي به بهترين وجه ميسر مي شود

اما صد دريغ از آن كه كسي . اري به ولي خدا دل را به سوي او سوق مي دهد و رهسپاري در راه او را تضمين مي كنددل سپدچار نا آگاهي باشد و خود را آگاه بداند؛ عشق حقيقي را نچشيده باشد و خود را عاشق بداند و بدون رهرويي راهنمايي خبره،

در اين صورت است كه گل وجود ولي پشت غبار جهل پنهان مي شود و داس بـه ! دراهي در پيش بگيرد و آن را راه خدا بدانرا گـواه مـي آوريـم و عـزم ) ع(امروز ماييم كه در ادعاي خداپرستي، عشق به اوليايي چون علـي . دستان بر صحنه مي مانند

ك خطـر اسـت و تـأثير جمعـي آن نادان بودن ي. اما بايد مراقب باشيم كه دچار جهل ابن ملجم نشويم. كوهنوردي مي كنيم !گمراهي و رهرويي شيطان يك مشكل است و گمراهي و توهم در راه خدا بودن، هزاران مشكل. هزاران خطر

مگر نه اين كه ابن ملجم ها خداپرستان ناداني هستند كه به نام حق در مقابل حق ايستاده، به نام خدا، راه خدا را مي بندنـد ؟ مگر نه اين كه حاضرند حتي جان خود را دراين راه فدا كنند؟ مگر آنهـا مـدعيان حقيقـت و و احساس رستگاري مي كنند

!قرباني حماقت نيستند؟ چگونه مي توان از اين حماقت رهايي داشت؟ شايد بايد ابن ملجم بودن را شناختي ايسـتند و آن را متوقـف مـي ابن ملجم ها به نام حق و با چشماني بسته در برابر شكل گيري هر جريان حق طلبانه اي م ـ

ها به نام دفاع از حق، در برابر هر نهضت شكل گرفته بر حقي نيز قد علم مي كنند و با به انحـراف كشـيدن، كنند؛ ابن ملجم .زيرا آنها درسي از اوليا نياموخته اند و خبري از علـي هـا ندارنـد . آن را از معرفت تهي كرده، تنها جسدي برجاي مي گذارند

و از گنجينه معرفت او، تنها جنگ آوري آن ولي خدا را در افق نگاه باقي مي گذارنـد و بـي آن ) ع(ملجم ها از مولا علي ابن آنهـا از كفـر سـتيزي او . كه مرام او را بشناسند و زنده نگاه دارند، تنها از اين مي گويند كه توانست در قلعه خيبر را بشـكند

ارند و بي آنكه تفكر و معرفتي كه پشت ذوالفقار بود، بشناسند، چـرخش ذوالفقـار در فقط برق شمشيرش را به خاطر مي سپانسان امروز به دليل فقدان معرفت و .دستان او را به رخ عالم مي كشند و رمز موحد بودن او را به دست فراموشي مي سپارند

و حـلاوت حضـور خـدا و درك حقيقـت نمـي دوري از كمال الهي، در رنج و عذاب است و چنان كه بايد، طعمي از شيريني ولياي خـدا را بـه شـهادت ازيرا ابن ملجم هاي تاريخ، پيام . او نيازمند هدايت است و گاهي راهي مي جويد و نمي يابد. چشد

بـه آشـنا شـد؛ بايـد ) ع(بايد از ابن ملجم بودن پرهيز كرد؛ بايد با مولا علـي .پنهان است) ع(زيرا رمز كمال علي . رسانده اندحريم عشق راه يافت و بايد حرمت خون مبارك آن حضرت را كه در پايداري بر حق و حقيقت بـه زمـين ريختـه شـد، نگـاه

بايـد از ! داشت و چنان كه او و همه اولياي الهي دعوت كرده اند، تنها خدا را ديد؛ تنها خدا را خواند و تنها از او ياري خواستآنگاه بايد انتخاب راه ابر انسان هاي معرفت طلب تاريخ كمال بشـري را جشـن گرفـت؛ !غير خدا رهايي جست و آزادگي كرد

عيد غدير، بهانه اي براي چنين جشني است؛ جشن معرفت جـويي؛ جشـن ! جشني كه اجر نهادن به مرشدان راه تعالي است !بيعت با اولياي خدا و جشن عزيمت به سوي مقصدي كه اين قاصدان الهي طلبيدند

Page 75: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

75

) 1(رمزکشف

چـه از بعـد (ي جهان هسـتي شود، پس همه تلقي مي "حركت"، موج متراكم است و موج نيز خود "ماده "در فيزيك مدرن، با توجه به اين كـه جهـان . به وجود آمده است "حركت"از موج ساخته شده و موج نيز از ) ماده نگاه شود و چه از بعد انرژي

اي كه ناشي از نظر به اين كه هر جلوه. هاي گوناگون آن نيز ناشي از حركت است لذا جلوه هستي از حركت آفريده شده است،به دنبال پي بردن به اين موضوع كه . در نتيجه جهان هستي مجازي بوده و حقيقت وجودي ندارد حركت باشد، مجازي است،

:كنيم جهان هستي از حركت به وجود آمده است، سوال ديگري را مطرح مي

اي كه از ميان ايـن همـه حركـت، سيسـتم عاملي، به بي نهايت حركت موجود در جهان هستي جهت داده است به گونه چه كاملا سازمند و هدفمندي، تجلي پيدا نموده است؟

پـس .ماده و انرژي و يا به عبارت ديگر ساختار جهان هستي، از هوشمندي و يا شعور و آگاهي به وجود آمده اسـت بنابراين، :ر اصلد

با شما نامحرمان مـا خامشـــيم ما سميعيم و بصيريم و هوشــيم

محرم جان جمادان چون شـــويد رويد چون شما سوي جمادي مي

غلغل اجزاي عالـــم بشـــنويد ها رويد از جمـادي عالـم جان

ها نـــر بايدت وسـوســه تاويل فاش تسـبيح جمــادات آيدت

مولانا

بايستي خود از جايي ايجاد شده و در اختيار منبعي باشد، ايـن منبـع را به اين كه هوشمندي حاكم بر جهان هستي، مي نظر .ناميم مي» خدا«صاحب اين هوشمندي دانسته،

بـراي . آگاهي، مـاده و انـرژي : توان گفت كه در هر لحظه سه عنصر در جهان هستي موجود است مي با توضيحات ارائه شده، تواند ال، بدون وجود آگاهي انسان قادر نيست ماده و انرژي را در اختيار داشته باشد و بدون داشتن آگاهي و اطلاعات نميمث

.ي هدفمندي داشته باشد از آن ها استفاده

حظه سـه بنابراين، در هر ل. اند باشد كه ماده و انرژي از آن به وجود آمده پس ساختار اصلي جهان هستي، آگاهي يا شعور مي :توان مطابق شكل زير نشان داد عنصر در جهان هستي وجود دارد كه آن ها را مي

Page 76: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

76

جهان مجازي در دنياي عرفان

شويم كه حركت، هوشمندي و جهان مجـازي در دنيـاي با توجه به مطالب فوق و با كشف رمزهاي صورت گرفته، متوجه ميهاي مختلف، آن هـا اند زيرا به بيان ه احتمال بسيار قوي به آن پي بردهموضوعي شناخته شده بوده است و عرفاي ما ب عرفان،

.اند را در اشعار خود منعكس نموده

شويم كـه آن هـا ي اول متوجه مي در وهله. دهيم هاي عرفاي ايران را مورد بررسي اجمالي قرار مي در اين جا برخي از سرودهبراي مثال، حركـت را بـه رقـص . اند وص و لطيف خود آن را توصيف نمودهاند، ولي با زبان مخص نيز مبحث حركت را شناخته

كنيم كه با چه دقت و ظرافتي، تصوير زيبايي از زبان ذره را عرضـه اي از مولوي اشاره مي در اين جا به سروده. اند تشبيه كرده :كند مي

آن بام، كـــــه نردبان ندارد حيران ما بر در و بام عشــق،

زبان ندارد اما چـــــه كند، ه، پراز فغان و غوغاستهر ذر

بيان ندارد جز رقــــص دگـر، زبان ذره زيرا رقص اســــت،

مولوي

دهد كه او به طريق شهودي به اين نكته پي برده كه ذرات عالم هستي با زبـان رقـص، بـه اين سروده به طور دقيق نشان ميهر ذره را به رقـص و حركـت وادار ) شعور كيهاني(شاعر به اين حقيقت پي برده كه ميلي دروني . اند هگيتي معنا و مفهوم داد

.كند ي مهم در اين حركت، هدفمندي آن است كه ذره را به مقصدي خاص هدايت مي كند و نكته مي

كشان هــر ذره را تا مقصـــد خــاص ي رقاص يكي ميل اســــت با هـــر ذره

اي زيــن ميــل خـــــالي نبيني ذره ي ز اسـفل تا بـــه عـــــــالياگر پوي

خيـل در خيـل جنيبــت در جنيبــت، لــت اگر داني همين ميــهمين ميل اس

چ برهيچــل است باقي هيـــهمين مي هاي پيچ در پيچ ســــــر اين رشـــته

جســـم آســـــماني تـــا زمينيبـه نيــاز اين ميل اســت هر جنبش كه بي

تك و پو داده هـــر يك را بـــه سـويي بـــه هـــــر طبعي نهـــاده آرزويي

وحشي بافقي

به وجود آمده؛ اما از ديد عارف، جهان هستي از رقص آفريـده شـده "حركت"ملاحظه شد كه با ديد علمي، جهان هستي از هـاي ديگـري به دنبال اين تعبير، نياز به توصيف. تر تر و توصيفي ظريف با بياني شيريناست، اما "حركت"كه در واقع همان

داشته "رقص"مثلا، براي اين كه . شود زبان عارف با زبان قشرهاي ديگر تفاوت اساسي داشته باشد آيد كه باعث مي پيش ميالزامي است؛ و براي نواختن ساز نيـز "ساز"، وجود وجود داشته باشد؛ و براي اينكه آهنگي نواخته شود "آهنگ"باشيم، بايد

هاي خارج از دنياي ساز و مطرب است و انسان هاي رقص، آهنگ، هاي عرفا پر از واژه از اين رو، سروده. نياز است "مطرب "به ي تكفير نگاه كرده و هها با ديده شك و ترديد و بعضي مواقع با ديد عرفان كه با اين اصطلاحات سروكاري ندارند، به اين گفته

اند؛ لذا با كشـف رمـز و توضـيح خيالي كرده دنياي عرفان را متهم به تمايل به لااباليگري و دعوت مردم به عيش و طرب و بيسوء تفاهمي بيش نبوده و كـلام عرفـاي ايـن دهيم كه اين تصورات، ي دنياي عرفان برآمده و نشان مي دقيق، در صدد تبرئه

:به قول حافظ. ها است تر از اين ظاهربيني يقمرز و بوم، عم

Page 77: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

77

ره افسانه زدند همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت، جنگ هفتاد و دو ملت،

ي آن بحـث كنـد، مطربـي اسـت كـه توانـد دربـاره پس بررسي موضوع رقص به مطرب رسيد؛ بالاترين حديثي كه انسان ميي ذرات عالم هستي به رقص آمده و با رقص خود به عالم، معنـا و مفهـوم و تواند چنان سازي بنوازد كه با آهنگ آن همه مي

تواند با آهنگ ساز خود، چنين غوغايي بر پا كند؟ اين چه مطربي است كه مي. هدف بدهند

ي ذرات عالم هستي را به رقـص و پـايكوبي واداشـته، انگيز، همه حديث مطرب، حديث خداوند است كه با نواختن سازي دلستر سمفونيك عظيم و حيرت انگيزي به پا داشته كه تصور آن براي انسان محال است؛ و به دنبال آن رقصي مـوزون كـه ارك

:ترتيب زير را داريم پس در دنياي عرفان،. ي عالم را فرا گرفته است همه

نمـوده و از ايـن هوشـمندي، خلـق ) اسـت » سـاز «كه معادل (را » هوشمندي«شود كه خداوند، در نمودار فوق، ملاحظه ميي خداوند، بر جهان حكفرما شده است و برگي از درخـت بدين ترتيب اراده. قوانين حاكم بر جهان هستي پديدار گشته است

.افتد، مگر در چارچوب اذن و اجازه خداوند؛ كه همان قوانين اوست نمي

ي چگـونگي اعداد ساخته شده اسـت و اعـداد تعيـين كننـده قوانين نيز اعداد را به وجود آورده و به عبارتي جهان هستي از تـوانيم روي كـره زمـين زنـدگي تعيين كننده وقايع آن هستند كه ما هم اكنون مـي جهان هستي بوده و چندين عدد ثابت،

بـه نـوعي ديگـر اعداد متغيـر نيـز ...) ثابت پي، ثابت نپريان، ثابت آووگادرو و ثابت پلانك، مانند عدد ثابت سرعت نور، (كنيم حتي تغيير جزيي در هر يـك از اعـداد ...) شتاب جاذبه زمين و ي زمين از خورشيد، مثلا فاصله(كنند چنين نقشي را ايفا مي

.تواند مرگ و زندگي انسان را تعيين نمايد زند و تغيير مقدار آنها در آينده مي بالا، بود و نبود ما را براي هميشه رقم مي

ساز است و صداي آهنگ آن سازي كه بي. آيد در اعداد و نواختن چنان آهنگ موزوني، جز از خداوند بر نمي بلي چنين دقتيتواند با گوش جان بشنود و آن را به تصوير قلم كشيده و در برابر ديدگان ما قرار دهد؛ اما كسي كه را فقط عارف است كه مي

ي توانـايي انكار نموده و تكفير نمايد هر چند كه به گونه عقلاني دربارهچنين آهنگي را نشنيده باشد، طبيعي است كه آن را .ها نمايد ها و قلم فرسايي خداوند صحبت

ســـاز گــردد عاقبت گر نوازد ســـاز مــا، ساز مطرب عشاق ما گر چه بي ساز است،

Page 78: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

78

) 2(ز کشف رم

هاي غلط خود او بوده كه باعث گشته تا ساز مـا از كـوك اصـلي اثر حركتعارف پي برده كه ناموزوني ساز وجودي انسان، بر ساز وجـود مـا را كـوك لذا عارف به دنبال آن است كه مطرب يك بار ديگر،. خارج شده و صداي ناموزوني از آن شنيده شود

.نموده و از ناموزوني برهاند

رابه نالـش در آر آن پر آهـنگ بيا مطربا، سـاز كن چنگ را

بسوز اين دل عشـق پرورده را بيــا مطربا، ساز كن پرده را

امير خسرو دهلوي

كامشب، شب بزم عاشقانست مطرب ساده، ســـاز بنواز

عطار :و يا به قول حافظ

بر اهل وجــد و حال، در هاي و هوي بسـت ي سماع كه در پرده مطرب چه پرده ساخت،

نـواي انگيـزش، خود را نواخته و به انسان تقديم نموده؛ اثر شكوهمند خود را كه با ساز حيرتي نظيرترين قطعه اوست كه بي :عشق را براي انسان به اجرا در آورده است

نقش هر نغمه كه زد، راه به جايي دارد مطرب عشق، عجب ساز و نوايي دارد

حافظ

در دنيـاي عرفـان را بـه عنـوان معـادل واژه » رقـص «ژه ، وا»حركـت «به دنبال طرح موضوع آفريده شدن جهـان هسـتي از مجازي است، به اين نتيجه رسيديم كه با استناد به اين كه هر آنچه از حركت ايجاد شده باشد، سپس . بيان كرديم» حركت«

فا نيز بـه دهيم كه عر حال اين موضوع را در دنياي عرفان مورد بررسي قرارداده و نشان مي. باشد جهان هستي نيز مجازي مي :پردازيم هاي آنها مي تر برخي از سروده بدين منظور به بررسي دقيق. اند مجاز بودن عالم هستي وقوف كامل داشته

از خيال جمله بگـذر، تا جهـــان آيد پديــد جز خيالي چشم تو، هرگز نبيند از جهان

عطار

باشد ل چشمان ما قراردارد، همگي مجاز بوده و مانند خيالي ميدر اين جا عطار به اين نكته اشاره دارد كه آنچه را كه در مقاب ).تكه خود موضوع قابل بحث ديگري اس(گردد ي خيال، هويدا مي و جهان اصلي بعد از كنار زدن اين پرده

:فرمايد در اين مورد مولانا مي

چون حقيقت شد نهان، پيدا خيال لاجرم سرگشته گشتيم ، در ضلال

:فرمايد ميو در جايي ديگر

بپيش كـه از تـو جان بر آيد، بطل زان ـايد، بطلبشعلمي كـه تـو را گـره گ

نمايد، بطلب آن هست كه نيست مي نمايد، بگـذار آن نيست كه هست مي

Page 79: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

79

ظاهر شده و جاي » هست«در اين جا مولانا صحبت از آن دارد كه عوامل مجازي خود را به ما تحميل نموده و به شكل » هست حقيقي«را كنار بگذاريم، به دنبال آن » هست مجازي«او نيز تاكيد دارد كه اگر اين . را گرفته است» حقيقي هست«

.چيز ديگري وجود ندارد او به خوبي فهميده است كه در دل جهان هستي به غير از هوشمندي الهي، . گردد پيدا مي

آن هيچ نيســت هيچ نگـو غـير، كه غير خـدا، در دو جهـان هيچ نيســت

چون بگشـايي، به ميان هيچ نيست اين كـــمــر هـســتي مـوهـوم را

اي اوحدي مراغه

ارايه داده و آن را در واقع » عالم «اند؛ براي مثال شاه نعمت االله ولي، تعريفي از همگي اين نظر را داشته ساير عرفاي ايران نيز، ها را صرفا دانند؛ زيرا افراد معمولي اين گفته معني اصلي اين مطلب را محققان ميخوانده و تاكيد دارد كه » نقش و خيالي«

.پندارند كه دنيا ارزشي ندارد و زود گذر است و نبايد به آن دل بست به اين معني مي

دانند معــني ســـخـن، مـحقــقان مي كه عالم خوانند نقش و خيالي است،

شاه نعمت االله ولي

:و يا

خوابي است، تو هم بخواب درياب ـــت، خيال عالم اي يارنقشي اس

:بودن آنچه كه با آن سرو كار داريم، اشاره دارد» وهم«شيخ محمود شبستري نيز به روشني به

اي از آن، مثال اسـت هر آنچـه ديـده خيال اســت تو در خوابي و اين ديدن،

كين همه، وهـم اســت و پندارببيني ون گردي تـو بيداربــه روز حشـر، چـ

حواب و خيال است و ما در واقع مانند كسي هستيم كه در بينيم، كنند كه آنچه را مي عرفاي ما همگي به صراحت عنوان ميديـديم و در روز محشر بيفتد، متوجه خـواهيم شـد كـه آنچـه را كـه مـي » وهم«ي برد و در جايي اين پرده خواب به سر مي

شـرمنده و خجالـت . وهم و پندار و خيالي بيش نبوده است و در اصل حقيقت چيز ديگري بوده اسـت شتيم، پندا حقيقت مي .زده كسي خواهد بود كه اسير اين مجاز بوده و به ماهيت اصلي آن پي نبرده است

شرمنده رهروي كه نظر بر مجاز كرد فردا كه پيشگاه حقيقت شـود پديـد

حافظ

ايم و يا به تعبير بعضي ديگر از عرفا، اهل مجاز بوده و در مجاز غرق گشته و در واقع فريـب مجـاز را هدر واقع ما مجاز باز بود .همان مجازي كه خود را به جاي حقيقت، به چشمان ما تحميل نموده است. ايم خورده

مي خوردن من زيرا كه حرام نيست، داني ز چه روســت، توبـه ناكردن من

مــي خوردن اهــل راز، بـر گـردن من به تحقيق حرامبر اهـل مجاز است،

خيام

نوشيدن از شراب آگاهي و وحدت الهي= مي خوردن : توضيح مولف

اين حقيقت، مپرس از اهل مجاز رمـز خلقـت، به ما نگفتـه كسي

پروين اعتصامي

اهل مجاز چه كساني هستند؟

Page 80: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

80

دانند كه به چه منظـوري پندارند و شديدا به آن سرگرم شده و اين را نمي مي» حقيقت «اهل مجاز كساني هستند كه دنيا را چه چيزهايي را بايد فرا گرفته و به درك آن نايل شوند؟ اند؟ روي زمين آمده

كنيم، تجلي ي هستي انعكاس يافته است و آنچه را كه مشاهده مي جهان هستي همانند عكسي از روي اوست كه در آيينه :ب شده، هر كجا را كه نگاه كنيم، پرتو روي اوستالهي محسو

)115 –بقره . (اينما تولوا فثم وجه االله :ي سهراب سپهري به سروده

ام زير اقاقي هاست، ام بر لب آب، كعبه كعبه

رود دشت به دشت، رود كوه به كوه، مي مي ام مثل نسيم، كعبه

.روشني باغچه است حجر الاسود من،

:ايدسر و يا حافظ مي

در طمـع خـام افتاد عارف از پـرتو مــي، ي جام افتاد عـكس روي تـو، چـو در آينـه

يك فروغ رخ ساقي است كـه در جـام افتاد اين همـه عكس مي و نقش مخالف كه نمود

ي اوهـام افتاد ـه نقش، در آيـينه اين هم حسن روي تـو، به يك جلوه كه در آيينه كرد

كنيم، بايد مشخص شود كه منظور ما از حقيقت، در كدام سطح است؟ مثلا زماني كـه زماني كه راجع به حقيقت صحبت ميامـا . ، مجاز اسـت »تصوير در آيينه«حقيقت دارد و » من«، »تصوير من در آيينه«با » من«ام، در مقايسه جلوي آيينه ايستاده

بـه . است» حقيقت«مجاز بوده و شعور كيهاني » شعور كيهاني«ن هستي در مقابل اي ديگر، من و آينه و تمام جها در مقايسههمين ترتيب زماني كه شعور كيهاني را با سطح بالاتر يعني خداونـد مقايسـه كنـيم، شـعور كيهـاني، مجـاز بـوده و خداونـد

:است» حقيقت محض«

.و غير از آن همه چيز مجازي استشويم كه فقط يك حقيقت مطلق وجود دارد ي بالا متوجه مي از رابطه

)88-قصص(كل شي هالك الا وجهه

:حافظ چنين سروده است

ها كه سالك بي خـبر نبود ز راه و رســم منزل به مي سجاده رنگين كن، گرت پير مغان گويد

هاي خود را به همه ي، مراد اين است كه آگاه»از آگاهي زمين را لبريز كن«: اعلام كرد) آگاه(زماني كه پير روشن ضمير .برسان

:گويد و در همين رابطه سهراب سپهري مي

...ي من قبله ام يك گل سرخ، جانمازم چشمه، مهرم نور، دشت سجاده ...

زمين محل سجده گاه، = سجاده / آگاهي= مي :توضيح مولف

Page 81: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

81

حجعراج م

دوباره است كه تنها و تنها پس از پايبنـدي بـه پيمـان و تولدي حج، سكوي پرتاب انسان به سوي بينهايت، تجربه ي معراجبا صرفنظر از اين پيمان، مناسـك حـج بـه نتيجـه نمـي رسـد و بـدون اثـري . محقق مي شود» اياك نعبد و اياك نستعين«

.معرفتي، به نحوي زودگذر، احساسات فرد بر انگيخته شده، اندكي پس از اتمام مراسم فرو مي نشينددر اين حركت، بـا گـم . آسمان، يعني هفت گنجينه ي آگاهي هاي هستي، آن هم در ميان جمع است حج، عروجي به هفت

شدن در سيل خروشان و يكپارچه ي حج گزاران، محو شدن هم تجربه مي شود؛ اما هدف، بالاتر از اين يكپارچگي و بالاتر از .شده باشداين محو شدن است و كسي به آن مي رسد كه با آمادگي عازم اين مسير

آمادگي، تنها استطاعت مالي نيست؛ آمادگي در اين است كه حق معلوم مسـكينان و مسـتمندان، از طريـق خمـس، زكـات، در اين صورت، حج . پرداخت شده باشد و علاوه بر اين، معرفتي حاصل باشد كه بتوان آن را سرمايه ي حج قرار داد... صدقه و

كسي كه با رعايت اين مقدمات عازم حج مي شود، از دارايي خود گذشته است؛ بـا .تآثارمثبت فردي و اجتماعي خواهد داشمتعهـد اسـت؛ عمـق و عظمـت » اياك نعبد و اياك نسـتعين «همنوعان خود همدردي و همدلي دارد و از آنجا كه به پيمان

عنـوي بـه ارمغـان خواهـد آورد، او چنان كه بايد، به آگاهي خواهد رسيد و سوغاتي كه از اين سـير م . را مي شناسد» لبيك«اين حاجي رفع مشكلات مردم را سر لوحـه ي امـور زنـدگي قـرار خواهـد داد و امـين . پيشرو بودن در انجام امور خير است

اش را نيـز متحـول مـي حاجي حقيقي يك ابر انسان است؛ ابر انساني كه با تحولات فردي خود، جامعه. مراجعين خواهد بودگاه حج، ميقات است و اولين كاري كه فرد را براي ورود به اين مناسك عظيم مهيا مـي كنـد، غسـل كـردن اولين منزل .كنداين شستشو در ميقات به منزله ي دست شستن انسان از آنچه كه هست و اعلام آمادگي براي يك تحول است؛ تحولي . است

هنگام ايـن مـرگ بايـد .تولد در وضعيتي بهتر مردن از وضعيت فكري و شخصيتي موجود و: شودكه نوعي مرگ محسوب ميلباس احرام پوششي است كه همه ي حج گزاران را يكدست مي كند تا كسي شاخص نباشـد و . چيزي شبيه كفن به تن كرد

. در عين حال، نماد كفني براي مرگ است؛ مرگي كه انسان را در هفت آسمان متولد مي كندبسـم «درس (اما پيش از آن، يك بار مرور دروس زندگي و بندگي . گفت» لبيك«و در اين مرحله مي توان پيمان حج بست

مرور اين دروس، يادآوري نكات كليدي آن هـا و اعـلام . لازم است...) و » الحمدالله رب العالمين«، درس »االله الرحمن الرحيميـن نمـاز، لحظـه ي تصـميم گيـري فـرا مـي با اقامـه ي ا . پايبندي به تعهدات قبلي، با برپايي دو ركعت نماز انجام مي شود

در مراحل مختلف حج، عقـل و . تصميم گيري و نيت براي عروج، بر پله ي عقل انجام مي شود و با عشق حفظ مي شود.رسدتسليم بر پله ي عشق » ...لبيك، اللهم لبيك، «به محض نيت بر پله ي عقل، ذكر . عشق پا به پاي هم نقش آفريني مي كنند

از اين لحظه فرد محرم شده است و احكام خاصـي را .مي كند و به اين ترتيب، مناسك با بيعتي محكم آغاز مي شودرا اعلام با طبيعت و با عوالم بالا را تجربه مـي كنـد و نـه تنهـا دسـت بـه شـكار ) هماهنگي و همسويي(او هم فازي . رعايت مي كند

حشره اي را كه بر بدنش مي نشيند و او را نـيش مـي زنـد، نمـي حيوانات صحرايي و كندن گياهان از زمين نمي زند، حتيزيرا براي همه ي موجودات احترام قائل است و از اين كه جان موجود زنده اي هرچند خرد را بگيرد، احسـاس لـذت و . كشد

را از آن نمـي مردان محرم از آفتاب به زير هيچ دستار و كـلاه و سـقفي پنـاه نمـي برنـد و روي پاهـاي خـود . رضايت ندارد

Page 82: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

82

زنان محرم نيز چهره به چهره ي آفتاب روز و بادهاي سوزان اين منطقه ي گرمسيري صلح با طبيعت را به نمـايش . پوشانند .مي گذارند و صورت خود را نمي پوشانند

ن انسان توجه در شرايطي كه ارتباط و اتصال با خدا و محو شد. البته، در اين چهره گشايي نكته هاي ديگري هم نهفته استاو را از تمايلات زميني باز مي دارد و حتي روابط زناشويي را به كناري مي گذارد تـا بـراي مـدتي بـدون دخالـت هـر عامـل بازدارنده، عظمت حق درك شود و بالاترين آگاهي ها به دست آيد، نگاه هيچ مرد حـج گـزاري بـه سـيماي هـيچ زنـي گـره

احـرام .ول اين كه روي خود را نپوشاند، امكان آزموني در اين زمينـه را فـراهم مـي كنـد نخواهد خورد و بانوي حج گزار با قببنابراين، فرد محـرم بـه خـود اجـازه ي . در حالت احرام، هر نوع ايجاد رنجش براي خود حرام است. مقررات ديگري هم دارد

ن شود را نمي دهد؛ او طوري رفتار مي كند انجام كارهايي مثل كشيدن دندان يا هر اقدام ديگري كه باعث خروج خون از بداز ايجاد هرگونه تشعشع منفي اجتناب مي . (كه موجب هيچگونه تأثير منفي و احساس ناخوشايند براي خود يا ديگران نشود

همچنين، براي محرم شايسته نيست كه با قسم خوردن به خدا در صدد اثبات مطلبي باشد؛ زيرا در دانشگاه حج، حتـي ).كنددر آن شرايط ويژه هر كسي بايد با حقايقي كه در دل عيان مي شوند، آشنا . منظور هدايت نيز قسم خوردن كاربردي ندارد به

.در آن شرايط ويژه بايد عاشقانه به هدف چشم دوخت و تسليم بود. شودتقرب بـه خداونـد اسـت و بـا عزم فرد براي انجام مناسك عظيم حج و برخورداري از آگاهي هاي ناشي از اين عروج، با هدف

پس علاوه بر آنچه ذكر شد، محرم به عنوان زائر خدا تصوير خود را در هيچ آينه اي نمي بيند؛ به . عطف به خود منافات داردزدودن مو از بدن يا استعمال روغني براي پوست بدن مبادرت نمي كند و در حـالي كـه همـه ي زينـت آلات خـود را كنـار

ع آرايشي مي پرهيزد و با استعمال عطر توجه خود و ديگران را به رايحه هاي زميني جلب نمي كنـد، همـه گذاشته، از هر نوسادگي، يكي ديگـر از رمـوز .ي مشغوليت ها را كنار مي گذارد تا در فضايي ساده و بي تكلف شاهد مقصود را در آغوش كشد

تر باشد، ساده تر و هر موجودي از آن دورتر باشد، پيچيده در عالم هستي، هر موجودي كه به مبدأ وجود نزديك. احرام استفرد محرم با پذيرش سادگي در ظاهر و پوشش خود، حركتي دروني به سوي سادگي را آغاز مي كند و مي رود تا از . تر است

.اين رهگذر به بيشترين حس حضور حق و درك پنهان ترين حقايق عالم دست يابدپـس او امنيـت دارد و نيـازي بـه . در ماه حرام، جنگ و خونريزي حرام اسـت . پا داشته مي شودمناسك حج در ماه حرام بر

در اين مراسم الهي نه تنهـا دل نگرانـي هـاي زمينـي جايگـاهي نـدارد؛ دل . حمل اسلحه براي حفظ جان نيز نخواهد داشتدر انجـام ايـن مراسـم بايـد در كمـين .عـد مشغولي هاي زميني نيز ناشايست است و حتي گرفتن ناخن هم بايد بماند براي ب

بنابراين، نه تنها لازم است از فسق و فجور كه انسان را از هدف دور مي كند، پرهيز كرد؛ بلكه بايـد . فرصت هاي آسماني بوداگر كسي ناخواسته به خارش بدن مبادرت كرد يا به طور غير عمدي . با كنترل ذهن آماده ي دريافت روزي هاي معنوي شد

حج ذهني مي خواهـد كـه در . كي از اين احكام را رعايت نكرد، معلوم مي شود كه مديريت ذهن خود را از دست داده استيپس از احرام و ورود به مسجدالحرام، مناسك حـج بـا . زيرا بايد براي شكار آگاهي مهيا بود. لحظه ي حال حضور داشته باشد

از اين مبدأ نشانه اي از اين است كه همراه با اين حركت بيروني، يك حركـت آغاز. طواف از مقابل حجرالاسود آغاز مي شوددروني به وقوع مي پيوندد و انسان از صلب و سخت بودن يعني از سنگ بودن به سوي نرم شدن، جان گـرفتن و روان شـدن

اهي و ظلمت درون را بـا حركتي با رمز طلب و تسليم كه سي. يعني انعطاف پذيري و آمادگي پذيرش حقايق حركت مي كندهفت دور طواف، نشاني از دست يافتن به آگاهي هفـت آسـمان و در عـين حـال در هـر دور، .نور آگاهي و معرفت مي زدايد

نيـز در » انـاالحق «گشـايش رمـز . سمبلي از خلقت انسان است؛ خلقتي كه او را از مبدأ خود دور كرد و به آن باز مي گرداند

Page 83: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

83

پايان همين گردش است؛ گردشي كه انسان را با خود آشنا مي كند؛ گردشي كه در آن انسـان خـود را ادراك نقطه ي آغاز و پس بعد از طواف، درست پشت مقام ابراهيم دو ركعـت . دور شد» تسليم«با درك عظمت اين حقيقت، نبايد از .پيدا مي كند

زائر . يم را نشان مي دهد؛ مقام ابراهيم، مقام تسليم استمقام ابراهيم، آن نمادي نيست كه جاي پاي ابراه. نماز بر پا مي شودبراي تماشاي جاي پاي ابراهيم در پشت اين بنا قرار نمي گيرد؛ او با اقامه نماز پشت اين نماد، در دل خود، رد پاي ابراهيم را

ر اين است كه گفته اند بهتر بنابراين، باز هم درسي ديگر و بيعتي مجدد در كار است و چه نكته ي ظريفي د .دنبال مي كنددر سـوره ي توحيـد بـه ! ي كافرون در ركعت دوم انجام شوداست اين تجديد پيمان با سوره ي توحيد در ركعت اول و سوره

. هيچ كس را نمي توان به اجبـار تسـليم حـق كـرد . وحدانيت خدا اقرار مي شود و در سوره ي كافرون به قبول آزادي عقيدهحج گزار عاشق و آگاه، بر فراز توحيد قرار دارد؛ مخالفت خود با كفر را اعلام و به توحيد . رفت و عشق استتسليم، مستلزم مع

اما نتيجه ي عـالي .اين نيز جلوه ي ديگري از تسليم است. اقرار مي كند ؛ اما در عين حال، به ديگران آزادي انديشه مي دهد . مروه به جا مي گذارد تسليم را بايد در درسي يافت كه سعي ميان صفا و

باز هم هفت مرحله حركت به نمايش گذاشته مي شود؛ باز هم حكايت هايي از هفت آسمان در وجود حج گزار حقيقي نقش مگر نه اين كه بين دو كوه صفا . »به سعي خود نتوان برد پي به گوهر مقصود«براي دريافتن اين كه ! اما چرا سعي؟. مي بندد

تلاش كرد و اسماعيل كودك يافت؟ مگر نه اين كه آب، سـمبل آگـاهي، كـودك، سـمبل سـادگي و بـالغ، و مروه هاجر بالغ اسـت كـه بـه آگـاهي ) كودك(سمبل پيچيدگي است؟ مگر نه اين كه چشمه زير پاي كودك بود؟ اين بخش ساده ي وجود

است كه اجازه ي اين تجربه را مي دهـد؛ دست مي يابد؛ با طلب و اين بخش پيچيده و پر تكاپوي وجود) الهام الهي(آسماني هاجر در لحظه ي درمانـدگي خـود . تنها با وحدت و هماهنگي اين دو بخش متضاد وجود، مي توان به اشراق رسيد. با تسليم

از تلاش در جستجوي آب، به خداوند معطوف شد و به مقصود رسيد و حج گزار با قدم گذاشتن در مسيري كه او پيمود، بـه دآور مي شود كه زندگي تلفيقي از تلاش و تسليم است؛ اما تلاش، كارگشاي واقعيت زندگي و تسليم، راهگشاي يافتن خود يا

به اين ترتيب، با درك ايـن درس هـاي كليـدي و سرمسـتي از حـس .حقيقت است و هريك را بايد در جاي خود به كار برد؛ »عرفـات «وقـوف در صـحراي : مرحله ي ديگـري مـي رسـد حضور خدا، طواف و نمازي ديگر بر پا مي شود و سپس حج به

در عرفات شناخت انسان نسبت به خود تكميل مـي . وقوفي همراه با تأمل كه انگيزه ي آن عشق و دستاورد آن شناخت استاز اين رو، در اين بخش از مناسك حج مي تـوان فرصـت هـا و تهديـدهاي راه كمـال را شناسـايي كـرد و بـا دريـافتن . شود . فندهاي شيطان، در اقدام بعدي براي هرگونه رويارويي با او آمادگي يافتتر

ريزه هايي كه در مشعر جمع آوري مي شود تا روزهاي بعد به دست حج هر يك از سنگ. است» مشعر«محل اين آمادگي در نشان مي دهد كه بـدون » مشعر«نام . گزار به نماد شيطان اصابت كند، بهانه اي براي انديشه به زواياي حملات شيطان است

پس بايد از آگاهي هرچه بيشتر تدارك ديد؛ تداركي براي . شعور و آگاهي نمي توان براي چنين مقابله اي راهكاري مؤثر يافتبـراي . نهايت آرزوي حج گزار واقعي، رسيدن به غايت كمال است. ميگويند مني به معناي نهايت آرزو است» مني«حضور در

به همين دليل است كـه در ايـام وقـوف در منـي، هـر صـبح . ن زيباترين آرزو بايد عوامل ضدكمال را مهار كردرسيدن به ايشايد به نظر برسد كه سـنگ زدن بـه نمـاد شـيطان نمايشـي . مخالفت خود با شيطان و استقامت در برابر آن اعلام مي شود

اما در باطن هـر بخشـي از . يام آن را به فراموشي مي سپارداست كه حج گزار به اجرا مي گذارد؛ در حالي كه پس از مدتي پمناسك كه واقعيت آن را به نمايش مي گذارد و بر پله ي عقل انجام مي شود، حقيقتي وجود دارد كه بر پلـه ي عشـق درك

ن صـحنه بهتـر علاوه بر اين، ضمير ناخودآگاه انسان با قرار گرفتن در صحنه اي هر چند نمادين، نسبت بـه درس آ . مي شود

Page 84: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

84

البته بايد به خـاطر داشـت . تكرار اين حركت نيز به تثبيت آن در خودآگاه و ناخودآگاه كمك مي كند. برنامه ريزي مي شود .كه اگر اقدام به اين مراسم با آگاهي همراه نباشد، اين نتيجه را در بر نخواهد داشت

شك و ترديـد آتشـي اسـت كـه گـل . اجراي حكم خداوند است سه نماد شيطان در مني، يادآور سه مرتبه ترديد ابراهيم دروجود انسان را به پختگي مي رساند و به او يقين مي بخشد؛ اما باقي ماندن در معرض آن، همان گل پخته را به سنگي بـدل

نشدن از آن، بدون وجود اين آتش، ايمان و عقيده ثبات نمي يابد؛ در عين حال كه رها. مي كند كه صلب و تغييرناپذير استهيچ گاه نمي تـوان از شـيطان و ترديـدهاي شـيطاني امنيـت . مني سرزمين اشراق است. ايمان و عقيده اي باقي نمي گذارد

بايد مراقب بود و مقابله كـرد؛ زيـرا شكسـت يعنـي از دسـت دادن . داشت؛ اما در سرزمين اشراق اين هجمه سنگين تر استروز اول سومين نماد .و در يك كلمه يعني دوري از حق... لي و خساست و حسادت و فضايل و پذيرفتن رذايل؛ يعني سنگ د

و در هر يك از روزهاي دوم و سوم هر يك از سه نمـاد، ) مورد پرتاب سنگ واقع مي شود(مي شود » رمي«شيطان هفت بار . اما اين اولين درس حج درباره ي شيطان نيست. مورد اصابت هفت سنگ قرار مي گيرد

حركت رو به جلو در طواف، در حالي كه جهت سر يا بدن به سمت ديگري تغيير نمـي كنـد، تنهـا بـراي متانـت در حركـت و ) تنظيم جهت به سوي عـالم بـالا (اين، به منزله ي تنظيم جهت نگاه و حركت انسان به سوي هدف اعلا . الزامي نشده است

يطان از همه سو به غير از جهت مستقيم امكان حمله دارد؟ مگر نه مگر نه اين كه ش. تضمين امنيت از حملات شيطان استاين كه اگر دل در گرو عشق الهي نباشد و رو به سوي ديگر داشته باشد، در خطر شرك است؟ مگر نه اين كـه تنهـا در پنـاه

ز شر شيطان به آغـوش خـدا خدا يعني در انحصار نگاه و توجه به او مي توان از آسيب شيطان در امان بود؟ طواف، انسان را ابعد از رمي نماد سوم در اولين روز وقوف در مني، نوبت . مي سپارد و رمي جمرات آخرين ترفندهاي نفوذ او را خنثي مي كند

در باطن اين مراسم نيز حقيقتي نهفته است؛ حقيقتي مربوط به عزم ابراهيم در ذبح اسماعيل كـه در . به ذبح قرباني مي رسدبنابراين، ذبح، اعلام قطع تعلق و وابستگي اسـت و ايـن . با ذبح وابستگي به اين فرزند محبوب، به نتيجه رسيد مسلخ توحيد،

.تحول ابراهيمي را در ضمير خودآگاه و ناخودآگاه حمل خواهد كردردان از احـرام بـا خروج م. با رسيدن به اين مرحله، ديگر مي توان از احرام خارج شد و براي ابراهيمي شدن جشني بر پا كرد

تراشيدن همه ي موهاي سر و خروج بانوان از آن با كوتاه كردن بخشي از موها انجام مي شود تا نشانه اي باشد از اين كـه بـا ضمن اين كه تراشيدن سر نوعي خودشـكني و پـذيرفتن . اين حج ابراهيمي از همه ي اضافات موجود در زندگي بايد گذشت

اين نكوهش زينت و زيبايي نيست؛ بي مقدار دانستن زيبايي هاي كـاذب در . ه زيبايي ظاهر استحضور در جمع بدون اتكا ببرابر زيبايي حقيقي و اعلام اين است كه پايبندي به هيچ زيبايي ظاهري نمي تواند جايگزين زيبايي باطني باشد و همچنين،

خروج .و پروردگار است و امكان تظاهر به آن وجود نداردخشنود بودن به زيبايي باطن است كه ناشي از رابطه ي پنهان بنده هـر صـبح، . با خروج از احرام، مني دو روز ديگر نيز ميزبـان حـج گـزاران اسـت . از احرام، به معناي پايان مناسك حج نيست

است كـه رزمايش ايستادگي در برابر شيطان تكرار مي شود و سپس همچنان سرزمين مني شاهد به بلوغ رسيدن ميهماناني در اين بازگشت، باز هم طواف و نماز طواف؛ باز هم سعي ميـان صـفا و . با درك بيشتر قصد بازگشت به مسجدالحرام را دارند

مروه و باز هم طوافي ديگر و نمازي ديگر انجام مي شود؛ در حالي كه وجود عاشق و دل مشتاق حج گـزاران حقيقـي، صـياد .و لحظه لحظه تحول را تجربه خواهد كردبهترين روزي هاي آسماني خواهد بود

سرانجام مناسك به پايان مي رسد؛ اما براي كساني كه حركت با گام هاي ابراهيمي را آموخته اند، پايان اين مراسم، شـروعي الي اين افراد به ميان اجتماعات كوچك و بزرگي كه زندگي شان در ميان آن ها جريان دارد، باز مي گردند؛ در ح. ديگر است

Page 85: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

85

اين افراد، ابر انسان هايي هستند كه در حج متولد شـده . كه هر يك در حد وسع خود، نقش يك الگوي الهي را ايفا مي كنند .اين ابر انسان ها به درك حج رسيده اند؛ حجي كه معراج به هفت آسمان آگاهي است. اند و به بلوغ رسيده اند

Page 86: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

86

لیسنقش اب

به وجود آمده اند، درجات و مراتبي دارند كه هر كدام، با ويژگي خاص خـود ) هيچ قطبي(وجود كه از تجلي ذات الهي عوالم در عالم تك قطبي كه عالم وحدت است، همه اجزاي جهاني كه ما در آن، مراحل زنـدگي خـود را سـپري . شناخته مي شوند

اولين رويارويي آدم و ابليس، ابتداي چرخه جهان دوقطبي . دارندوجود ) در وحدت(به طور خنثي ) جهان دوقطبي(مي كنيم .شكل گرفت) جهان تضاد(يعني جايي كه جهان دوقطبي . است

بنـابراين، . آيد بخش هستي به اجرا در مي عوامل تحقق وسيله خداوند است كه به شده طراحي خلقت، طراحي دقيق و حسابان دوقطبي نيز به وسيله عاملي صورت مي پـذيرفت كـه بـا نـوعي نافرمـاني از امـر در نظام آفرينش، بايد دوقطبي بودن جه

اين رويداد با ماموريت ابليس رخ داد و . ، وحدت جهان تك قطبي را به كثرت جهان دوقطبي تبديل كند)ايجاد تضاد(خداوند لـوقي نمـي توانـد نظـام دقيـق خداوند كه طراح طرح حساب شده هستي است و هيچ قدرتي بر او برتري نـدارد و هـيچ مخ

آفرينش او را بر هم زند، چنين خواست كه ابليس فرمان سجده به آدم را اطاعت نكند و با اين نافرماني فرمايشي، خير و شـر انتخـاب (در عالم شكل گيرد و انسان در جهاني دوقطبي همواره در معرض خير و شر باشد تا در هر لحظه بـا انتخـاب خـود

تنها در شرايط امكان انتخاب است كه . مورد آزمايش قرار گيرد و هدايت و گمراهي براي او معنا پيدا كند) شر يكي از خير يازيرا هنر او غلبه بر نيروي مخالف كمـال اسـت و .كند و حركت او به سمت كمال ارزش مي يابد اختيار انسان اهميت پيدا مي

عبارت ديگر، سجده نكردن ابلـيس بـه آدم، خـارج از به.است» ابليس«دوقطبي، عامل نيروي مخالف كمال در سراسر چرخه . امتحان انسان است و شكل گرفتن صحنه» جهان دوقطبي«طراحي دقيق خداوند نيست و اين كارگزار، عامل دوقطبي بودن

ين چرخه را تـا براي به وجود آمدن چرخه جهان دو قطبي وجود يك عامل تضاد ضرورت داشت كه لازم بود دو قطبي بودن اپايان آن حفظ كند براي اين منظور، خداوند به ابليس ماموريت داد كه به فرمـان سـجده بـر آدم اعتنـا نكنـد و او نيـز ايـن

يعني هركدام در مقطعي از مقـاطع حركـت آدم در چرخـه (ماموريت را پذيرفت و بر خلاف ملائكي كه بر آدم سجده كردند از فرمان سجده سرپيچي كرد و به اذن خداوند تا پايـان سـير او در جهـان دو ) مي آيند جهان دو قطبي، تحت سيطره او در

يعني تا مقطع معلومي بر سر نقش خود پابرجا خواهد بود و اگـر خداونـد نمـي . قطبي، به سجده در برابر وي در نخواهد آمداي ظهور اختيار انسان و رشد او فراهم نمي خواست، به او چنين مهلتي نمي داد و آن گاه در جهان تك قطبي هيچ بستري بر

پس تبعيت نكردن از فرمان سجده در ظاهر نافرماني است و اگر نافرماني نبـود تضـادي هـم نبـود؛ امـا در عـين حـال، . شدخداوند با امر به اين كه ابليس جز بر او سـجده نكنـد، نقـش . چون خداوند آنرا از پيش تعيين كرده است .فرمانبرداري است

رانده مي شود و در عين حـال، ايـن ) بارگاه الهي(وحدي را به او مي دهد كه براي انجام مأموريت خود از جهان تك قطبي م .درس را به جا مي گذارد كه تكبر و نافرماني از خداوند، نتيجه اي جز دوري از درگاه او ندارد

. بايد آدم در طول مسير خود به آن توجه داشـته باشـد ظاهر تكبرآميز اين نافرماني و نكوهش خداوند از آن، درسي است كهابليس در اثر اين تكبر و نافرماني از جهان بدون تضاد به جهان تضاد فرود آمد و انسان بايد بداند كه هر نافرماني ديگري نيـز

ن تضـاد فـرود آمـد و آدم نيز در ابتداي خلقت خود يك نافرماني كرد كه در اثر آن، بـه جهـا . عامل تنزل و فرود آمدن استگذارد كه همچنـان اين درس را پيش روي او مي 1عنوان اولين معلم اما ابليس به. جهان دوقطبي كرد شروع به سير در چرخه

Page 87: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

87

نكتـه .كنـد است، سرپيچي از فرمان خداوند، او را از وحـدت دور مـي در هر مرحله از مسيري كه سير در آن را انتخاب كردهجلـوه هـاي متعـدد وجـود . عالم دو قطبي كه عالم كثرت ابعاد است؛ ابليس نيز دچار كثرت مي شـود ديگر اين است كه در

در آفرينش هر انسـاني، دو نـوع كشـش بـه . در وجود انسان هستند كه شياطين نام مي گيرند "من هاي ضد كمال"ابليس، به بيان . ايجاد مي شود "هاي ضدكمالمن "و "من هاي كمال"سمت كمال و ضد كمال طراحي شده است كه در اثر وجود

همچنـين، . ديگر شيطان در وجود هر انساني سهم مشخصي دارد و كسي نيست كه در درون خود، عامل تضاد نداشته باشـد بنابراين، . هاي ضد كمال را در خود از بين ببرد تواند من تواند عامل تضاد را از درون خود حذف كند؛ يعني نمي كس نمي هيچ

به همين دليل است كه . آورد كند و تحت كنترل در مي ها را مهار مي شود و يا آن ي يا مغلوب اين شياطين دروني ميهر فرد .كردم) تسليم(فرموده اند كه من شيطانم را به دست خودم مسلمان ) ص(پيامبر گرامي اسلام

درونـش هاي درون خود برآيد و شياطين نهنرمندي انسان همين است كه بتواند با آگاهي كافي، در صدد مديريت صحيح ماز ايـن منظـر . شـود نشـان داده نمـي » شـيطان «اين هنر بدون وجـود . را به تسليم در آورد تا بتواند مسير كمال را طي كند

آفرينـي انسـان ايفـاي نقـش ي خـود در كمـال يافته يكي از اركان هستي است كه در قالب كثرت» ابليس«توان گفت كه ميتا وقتي كه انسان نياموخته است كه در مسير زندگي حركت مستقيم داشـته .و به همين لحاظ، وجود او اهميت داردكند مي

هاي دروني به ضد كمال است؛ يعني شياطين وجود او از هر جهت غيـر از باشد و تنها معطوف به خدا باشد، در خطر گرايشزماني كه او ديگر به جهتي جز جهت مستقيم نگاه نكند، بر اين شياطين اما از . دهند جهت مستقيم، او را مورد حمله قرار مي

. شـود عامـل تعـالي او مـي كننده نخواهد داشت، بلكه غلبه بر آن، غلبه خواهد كرد و نه تنها ديگر شيطان براي او نقش گمراهايط اول قـرار دارد، از وجـود او بيند؛ اما معمولا كسي كه در شـر كسي كه در شرايط دوم است، وجود شيطان را ارزشمند مي

شناسـد يك كودك، خطرات تماس با آتش را نمي. اي استفاده كرد توان از مثال ساده براي تفهيم اين مطلب مي.مند است گلهاما وقتي به رشد . اي خطرناك معرفي كرد و به همين دليل، لازم است كه براي نزديك نشدن او به آتش، آن را براي او وسيله

كه خود را در معرض خطرات آتش قرار دهد، با آن به طور صحيح مواجه خواهد شد و ديگـر نگرانـي از رسيد، بدون اينلازم اي كه شناخت و توانايي لازم را ندارد، يك ديدگاه نسـبت بـه پس در مرحله. آسيب ديدن از آن براي او وجود نخواهد داشت .شد، ديدگاه ديگري پيدا خواهد كردآتش دارد و وقتي با نحوه رويارويي با آن آشنا

حاصل مي شود و ) با غلبه بر ضد كمال(بهره بردن از وجود عناصر و عوامل ضد كمال، با انتخاب كمال و حركت به سوي آن انساني كه به بلوغ عرفاني رسيده است و نگاه خود را به سوي خـدا دوختـه اسـت، در زنـدگي خـود، از كـارآزمودگي لازم در

.با اين آتش برخوردار است رويارويي

زيرا اگر وجود موجودات عـالم . انسان مي تواند با درس گرفتن از هر حادثه و رفتار خوب يا بد، انديشه و رفتار خود را اصلاح كند و ارتقا ببخشد -1دارد و مي تواند انواع ورودي هاي مثبت و منفـي را مانند يك سيستم در نظر بگيريم، انسان تنها موجودي است كه سيستم وجود او فرايند متغيري

.به همين دليل، وقتي به لقمان گفتند ادب از كه آموختي، گفت از بي ادبان. را به خروجي مثبت تبديل كند

Page 88: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

88

»تناسخ« نگاهی به

هـاي مختلـف است كه به نقل مورخين، ريشـه در آيـين » تناسخ«يكي از انواع تفكرات بشري درباره سرنوشت پس از مرگ، بـر .هندي از جمله آيين هاي بودا، هندو، جين و سيك دارد؛ اما امروزه طرفداران بسياري را بـه خـود اختصـاص داده اسـت

اساس اين عقيده، مرگ انسان منجر به تولد مجدد او در همين جهان خواهد شد و بر اساس ديدگاه هاي مختلفي كه در اين پيـروان تناسـخ . زمينه وجود دارد، اين تولد مي تواند در قالب انسان ديگر و يا يكي از انواع حيوانات، گياهان و جمادات باشد

ي كه در گذشته اند نيز مي توانند به جاي رفت و برگشت هاي مكرر به اين دنيا، بـه رهـايي و اعتقاد دارند كه برخي از افراداين . است» قانون كارما«يكي از قوانيني كه تناسخ بر مبناي آن شكل مي گيرد يا توجيه مي شود، .آرامش ابدي دست يابند

: سي در دو مرحله با اثر كارماي خود مواجه مي شودقانون حاكي از آن است كه نتيجه ي اعمال انسان گم نخواهد شد و هرك . يكي در زندگي فعلي و ديگري در زندگي مجدد در اين جهان

به اين ترتيب، پيروان تناسخ معتقدند كه هر كسي بايد نتيجه ي اعمال خود را در بازگشت به اين دنيا بيابد و راه رسيدن بـه متولد شـود و ) براي مثال، در خانواده اي مرفه(ت، در پيكر و وضعيت بهتري اين نتيجه آن است كه اگر خوبي پيشه كرده اس

براي مثـال، در خـانواده اي فقيـر و (و يا در وضعيت نامطلوب ) مثل پيكر حيوان(اگر كارماي منفي دارد، در پيكري پست تر بـه همـين .شـود ) بردن اثر منفـي اعمـال از بين (تولد يابد تا در اثر رنج، به اصطلاح، موفق به سوزاندن آن كارما ) تنگدست

دليل، ايمان به تناسخ از سويي موجب قضاوت نادرست درباره ي افراد تهيدست و بد اقبال شده، آن ها را به عنوان گنهكاران زندگي قبل، لايق خواري و ذلت بر مي شمارد و از سوي ديگر، با پذيرش فقر در جامعه و بزرگداشت افـراد صـاحب ثـروت و

از جمله اين كه با توجه بـه ايـن . اشكالات ديگري نيز بر اين نوع تفكر وارد است.، عامل دفاع از نظام طبقاتي مي شودمكنتباور، انتظار مي رود در اين رفت و برگشت هاي مكرر و با سوزاندن كارما، روز به روز وضعيت عمومي بشر در عالم بهتر شـده،

هـاي علمـي او در زنـدگي تا كنون با گذر زمان و افزايش فكر و هوش بشر، پيشرفت خطاهاي او نيز كاهش يابد؛ در حالي كهتواند طوري كه براي مثال، يك انسان عصر حاضر مي به. بيشتر شده، به همين نسبت، تبعات منفي آن نيز افزايش يافته است

اي از كم شدن آثار منفي هر نسل نسبت پس در عمل، نشانه. هاي نخستين به طبيعت آسيب برساند ي انسان ي همه به اندازه .به نسل قبل وجود ندارد

در عين حال، شكايت از رنج هاي زندگي رو به افزايش بوده، با اين روند نمي تـوان كـاهش كارمـاي منفـي را پـذيرفت و بـه ان انسـان را محكـومي از طرف ديگر، با اعتقاد به خدا و رحمت او، نمي تو .رهايي از آن حتي در بازگشتي مجدد اميد داشت

زيرا . ابدي دانست كه براي برطرف كردن بار منفي گناهان و خطاهاي خود مجبور به رفتن از اين دنيا و بازگشتن به آن استو رسيدن به كمال دارد و لطف خدا بسيار بيشـتر از آن اسـت كـه چنـين ) توبه(اولا هر فردي در همين زندگي امكان تحول

او دريغ كند و ثانيا اگر راه جبران اشتباهات و گناهان و يا رسيدن بـه نتيجـه ي خـوب و مطلـوب يـك امكان و فرصتي را از ) آن هـم نـه در ايـن دنيـا (زندگي انساني و اخلاقي، تولد مجدد در همين دنيا بوده، هدف متعالي تري براي ادامه ي زندگي

از اين گذشته، در صورتي كه بپذيريم زاد و .عنا خواهد بودوجود نداشته باشد، طرح عظيم الهي براي خلقت انسان پوچ و بي مها تبديل به جمادات، نباتـات و ولد، عامل بازگشت انسان ها به اين جهان است و باور كنيم كه پس از مرگ، تعدادي از انسان

Page 89: آموزش مجازی عرفان حلقه - ﺕﻻﺎﻘﻣ ﯽﻠﻋ...50 ﻪﺤﻔﺻ نﺎﻀﻣر قاور رد 55 ﻪﺤﻔﺻ ﻦﻳﺰﮕﻳﺎﺟ و ﻞﻤﻜﻣ ﺐﻃ 63

 

 

 استاد دکتر محمد علی طاهری مجموعه مقالات

89

مـي يابنـد، بايـد بـا ي تناسخ نجـات به رهايي و آرامش ابدي رسيده، از گردونه) هرچند اندك(حيوانات مي شوند و تعدادي درباره ي امكـان انتقـال انسـان بـه قالـب .كاهش جمعيت بشر در جهان مواجه باشيم؛ در حالي كه در عمل اين طور نيست

براي مثال، مرگ انسـاني كـه ! تواند حاصل تبديل يك انسان به آن باشد؟ جمادات نيز بايد پرسيد چه واحدي از جمادات مي، باعث تشكيل چه مقدار سنگ مي شود؟ آيا او تبديل به صخره يا كوه و يا رشته كـوه خواهـد قرار است تبديل به سنگ شود

ي بازگشـت توان واحدي براي سنگ در نظر گرفت؟ بر اساس اين پرسش هاي بي پاسخ، نمي توان نظريـه شد؟ آيا در كل مي .صورت جمادات را پذيرفت به) به دنيا(انسان

توجه كنيم اين است كه وجه تمايز انسان از موجودات ديگر عالم، سرمايه اي است كه حقيقت نكته ي مهم تر كه بايد به آنوجود او را شكل داده، در اثر هيچ مرگ و تولدي از وجود او قابل حذف نيست و او با داشتن اين سرمايه ي الهي كـه جـنس

جودي غيـر از انسـان را نخواهـد داشـت؛ زيـرا اگـر وجود او را از ساير مخلوقات متفاوت كرده است، امكان تولد به صورت مواگر چه كه هر يك از اين مطالب، شرح و تفصيل .موجودات ديگر اين قابليت را در خود داشتند، حتما از آن برخوردار بودند

يرت دارد بيشتري مي طلبد؛ در مجموع و به طور خلاصه مي توان گفت عقيده به تناسخ كه با باور به سلسله مراحل معاد مغاو نمي تواند در يك بينش الهي جايگاهي داشته باشد، سرنوشتي را براي انسان ترسيم مـي كنـد كـه چيـزي جـز يـك رنـج جاويدان نيست؛ رنجي كه حتي اگر بتوان از آن نجات يافت، اثبات مي كند كه طرح آفرينش انسـان پـوچ و بيهـوده اسـت و

بنـابراين، بـراي . اي انسان، در طرح شكوهمند خلقت دچار اشتباه شده استطراح هستي به دليل طراحي عاقبتي بي معنا بربررسي نظري تناسخ، معرفت بيشتر به خود، خداوند و هستي ضروري است و بايد گفت كـه بـا شـناخت و ادراك پيچيـدگي

.وجود انسان و غايتمندي هستي او، به هيچ وجه نمي توان در برابر اين نظريه سر فرود آورد