dna magazine uninv of tehran

ه علمی تخصصی دنا نشری91 اردیبهشت- چهارم شمارهCOVER

Upload: ashkn-pooryan

Post on 09-Mar-2016

239 views

Category:

Documents


11 download

DESCRIPTION

Dna magazine is published by Biology Scolars Society of School of Biology, University of Tehran.

TRANSCRIPT

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

CO

VER

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

گفتنش است ممکن که چیزی تنها که است این باشد مهم نوشته این در علمی انجمن مخصوص نشریه ای تهیه یک به تبدیل زیست شناسی دانشکده ی مقیاس در البته شده است، دیرین سنت و علمی انجمن های غروب و طلوع تشکل های دانشجویی در دانشگاه تهران، که البته، این خود فوق العادست. بی شک می رسد، شما دست به نشریه این وقتی دغدغه ی اصلی تمامی کسانی که در این رضایت میزان کرده اند همکاری شماره و است. آن مطالب از شما بازخورد و بهبود هرچه بیشتر شماره های آتی وابسته شما همکاری و انتقادات نظرات به دانشجوی عزیز است. ترسی از این وجود نقایصی شامل نشریه بگوییم که ندارد چاپ بسیار تاخیر با همیشه یا و است اعضای توان و ما توان چون می شود. هیئت رئیسه ی آینده انجمن به مشارکت شما وابسته است و هیچ یک از همکاران شماره از سردبیر تا اعضای تحریریه هیچ و شکل به کارها اعمال برای قدرتی روی از تنها و ندارند خاصی، زمانبندی عالیق شخصی و اتفاق نظری تا حدودی بهرحال می کنند. همکاری هم با پایدار

دنا حاصل تالش دست جمعی گذشتگان، امروزی و بخصوص همکاران دانشجوی و هست بوده، آیندگان مضاعف تالش

خواهد بود.

باب در کوتاه سخنی تنها بگذریم. مانده است. دنا شماره ی این محتویات شماره این قبلی، شماره های رسم طبق اساتید از یکی با مصاحبه شامل نیز مقاالت همراه به و دانشکده محترم پرونده ای شماره این در اما است. زیاد computational biology نام به در نیز را مقاله 2 و دیده ایم تدارک را بر عالوه گنجانده ایم. آن در باب این که نظریه پرداز عنوان به بخشی آن زیست شناسی تئوریک موضوعات به می پردازد، بخش متودها و بخش داستان

علمی را نیز در آن گنجانده ایم.

انجمن جدید اعضای برای پایان در و مضاعف توانی و موفقیت آرزوی نیز بخصوص علمی اندیشه ی اعتالی برای از همچنین دارم. را زیست شناسی علم تمامی دانشجویان همکار در این شماره و ارگان های حامی انجمن سپاسگذارم.

مهران فضلی

سر مقاله

شماره 4 ، فروردین و اردیبهشت 91

قیمت نشریه : 500 تومان

دانشگاه شناسی زیست علمی انجمن : امتیاز صاحب

تهران

مدیر مسئول : نرگس جعفری

سردبیر : حسنی بابی نی

مدیر اجرایی این شماره : مهران فضلی

جعفری، نرگس احمدی، الهام : شماره این همکاران

خورشید، رخش حسن درکی، فائزه خصافی، ستاره

شاهویی، حامد سوری، فرزین ریاضی، سیاوش

قاسمی، مهران فضلی، صادق بروجنی، فروزان شقایق

رقیه میرفاضلی، الهام مدهنی، حسین محدیان، محمد

ناصرخاکی

ویراستار: مهران فضلی

صفحه آرا و طراح جلد : صادق قاسمی

آدرس : تهران-میدان انقالب-دانشگاه تهران-دانشکده

زیست شناسی-طبقه همکف

فهرست مطالب: • مصاحبه با دکتر زارع ......................... 2

• دورنمای سازشی ............................... 7 • الگوریتم های طبیعی .......................... 10• 13 ................................................ NGS

• بیگانگی دانش .................................... 15• دنیای زیست شناسی گیاهی ............... 20• سبک زندگی ..................................... 22• جوریدن، یک رفتار ساده یا؟ ............ 23• پرسلولی شدن از کجا شرع شد؟ ....... 25• دلیل طرح راه راه گورخر ................... 28• 29 .......................................... P.T.S.D• مصاحبه با مهندس دره شوری ............ 34• انجمن در سالی که گذشت ................ 37

این نشریه با حمایت های مالی دفتر انجمن های علمی دانشجویی دانشگاه تهران منتشر می شود.

1

دناماهنامه علمی تخصصی انجمن

زیست شناسی دانشکده زیست شناسی دانشگاه تهران

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

■ آقای دکتر توضیح دهید چه شد که برای تحصیالت دانشگاهی زیست شناسی گیاهی را انتخاب کردید؟

به که بچه هایی اکثر می کنم فکر الرحیم. الرحمن اهلل بسم □طی را مسیری همان می آیند، گیاهی زیست شناسی رشته ی اغلب مثل معمولی کامال هم من و آمده ام من که کرده اند "علوم بگویم است بهتر یا گیاهی زیست شناسی دانش جویان زمان در البته نیاوردم. خوبی خیلی رتبه کنکور در گیاهی"، تستی حالت که اول مرحله ی در بود. مرحله ای دو کنکور ما داشت رتبه ی خیلی خوبی آوردم اما مرحله ی دوم که تشریحی بود نمره ام کم شد، البته حقیقتش در یک ماه فاصله ی میان دو مرحله درس نخواندم و با توجه به این که رتبه ی مرحله اولم خوب ترتیب این به و نکردم دیگری وتالش شدم مغرور بود شده رتبه ی کل من پایین آمد و زیست شناسی گرایش علوم گیاهی انتخاب کردم که اگرچه علوم گیاهی را در» دانشگاه ارومیه« قبول برای باالیی اما رتبه ی خیلی در آن قدمت زیادی داشت دانشگاه قبول شدن در از ترتیب پس بدین نمی خواست. شدن که بودم ناراحت بسیار و شدم سرخورده خیلی اول ترم در چرا زیست شناسی علوم گیاهی قبول شده ام و اصال نمی خواستم ادامه بدهم و حتی می خواستم ترم اول انصراف بدهم. ولی همان ترم اول وقتی مقداری درس زیست شناسی گیاهی را با مرحوم مهندس طریقی گذراندیم و با توجه به این که ایشان را ما را خیلی به محیط می برد و گیاهان را به ما نشان می داد؛ به رشته عالقه مند شدم و بالفاصله در همان ترم اول تصمیمم عوض شد و تصمیم گرفتم که در رشته ی علوم گیاهی ادامه دهم و مسیر را تا آخر

جلو بروم.

■ و در آن موقع چه قدر احساس می کردید که می توانید در این رشته موفق شوید؟

□ در ترم های اول و دوم و حتی تا نیمه های راه که رسیده بودم، دید زیادی نداشتم که این رشته در آخر چه می خواهد بشود! ولی این تمام هم و غم من تقریبا بودم به ترم های آخر که رسیده شده بود که در رشته ی خودم یک آدم موفق شوم وتا آنجا که امکان دارد درس را ادامه دهم. آن زمان که ما درس می خواندیم کشور درگیر مسائل بسیار مختلفی بود از جمله این که جنگ به شدت خودش رسیده بود و تقریبا می شود گفت که تمام دوره ی

تحصیل من مصادف بود با همین دوران جنگ. ارومیه هم شهری مرزی بود و بحران های زیادی را داشتیم ولی با این حال آن قدر ما به درس عالقه مند شده بودیم که همه ی بچه ها با انرژی خیلی زیاد تمرکز می کردند و سعی می کردند که در همان شرایط هم تا آنجا که می توانند درس یاد بگیرند. ترم های آخر به این نتیجه رسیده بودم و می دانستم که چه کاره می خواهم بشوم. و جالب تر این که وقتی دوستانم از من می پرسیدند » هدفت چیست که درس می خوانی؟« می گفتم هدفم این است که مثل یکی از استادانم، که آن موقع برایم الگو بود، شوم و واقعیت این است که سعی کردم

همان مسیری را که ایشان طی کرده بود، پی بگیرم.

■ آیا در دوره ی کارشناسی تحقیقاتی در گیاه شناسی داشتید؟

□ در آن زمان با توجه به این که در دانشگاه ها تعداد دانشجویان دوره های حتی و بود پایین بسیار االن به نسبت کلی طور به دانش جویان مواقع از خیلی نبودند فعال خیلی ارشد کارشناسی کارشناسی را درگیر کارهای تحقیقی و پژوهشی هم می کردند. اما سطح کارهای پژوهشی خیلی پایین بود و با حال حاضر قابل آزمایشگاه های در فعلی شرایط با هم امکانات نیست. مقایسه آن در هم اساتید حقیقتش نبود. مقایسه قابل اصال پژوهشی زمان خیلی به دنبال امر پژوهش نبودند و بیشتر انرژی شان را در

راستای آموزش صرف می کردند.

■ پایان نامه ی ارشد و تحقیقات تان در آلمان در چه زمینه ای بود؟

□ من در دوره ی کارشناسی ارشدم به بزرگترین سرده ی گیاهان گلدار عالقه مند شدم که همان سرده ی گون یا Astragalus از تیره ی باقاالییان )Fabacae( است. در همان دوره ی کارشناسی ارشدم با آقای دکتر معصومی که متخصص گون در ایران بودند متخصص با کردم برقرار نیز ارتباطی و نمودم کار به شروع این رشته در دنیا آقای پروفسور Podlech و در همان دوره ی بر روی سیستماتیک و بود که تصمیم گرفتم ارشد کارشناسی آلمان به رفتن از قبل من کنم. کار گون تکامل و طبقه بندی می دانستم که قصد دارم چه کار بکنم و وقتی که به آلمان رفتم افتادم، ولی دقیقًا در همان مسیری که برنامه ریزی کرده بودم برنامه می بینید که را موفق از دوستان اوقات شما خیلی گاهی ریزی دیگری کرده اند و وقتی به خارج رفتند مسیرشان به سمت

دیگری عوض شده است.

مصاحبه با دکتر شاهین زارع

2

- صادق قاسمی -

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

تهران دانشگاه وارد ایران به بازگشت از بعد که شد چه ■شدید؟

□ آن موقع قبل از رفتن، یک آزمون اعزام به خارج در وزارت سیستماتیک رشته ی در امتحان، آن در من شد. برگزار علوم گیاهی تصادفًا رتبه ی اول را گرفتم و این جور شد که وزارت آلمان از من وقتی که بود مشخص و داد مرا هزینه ی علوم برمی گردم یک موقعیت تدریس در دانشگاه را خواهم داشت. به این ترتیب بود که با توجه به حمایتی که وزارت علوم از ما به عمل آورد، در دوره ی تحصیلم با مشکلی مواجه نشدم و توانستم در آن دوره خیلی هدفمند فقط بر روی درسم متمرکز بشوم و

هدف علمی م را به جلو ببرم.

چه در دانشکده در شناسی گیاه تحقیقات حاضر حال در ■زمینه هایی متمرکز است؟

دانشجوی تعدادی و فعال استاد نفر سه ما حاضر حال در □همکاری گیاهی" سیستماتیک زمینه ی" در که داریم دکترا طبقه بندی برای ما ابزارها و روش هایی که از می کنند. خیلی هستند متداولی ابزارهای می کنیم، استفاده گیاهان شناسایی و که همه جای دنیا از آنها استفاده می شود. هر کدام از سه استادی که االن در بخش سیستماتیک گیاهی مشغول هستند روی یک گروه از گیاهان کار می کنند. مثاًل من از بین تک لپه ای ها روی دولپه ای ها روی گون کار می کنم که بین در و پیاز سرده ی تخصص اصلی من است. در حال حاضر کمی هم بر روی تیره ی

میخکیان )Caryophyllaceae( متمرکز شده ام.

و ریخت شناسی ابزار سری یک اغلب کارهایمان در ما و می کنیم تشریح را )گیاهان می کنیم؛ استفاده را آناتومیک می بینیم که ساختارهای درونی شان به چه شکل است( و همچنین از روش های گرده شناسی و ریزریخت شناسی که به طور کلی به احتیاج الکترونی و غیره ابزارهای پیشرفته مثل میکروسکوپ این که برای مواقع از بسیاری در است ممکن همچنین دارد. تفاوت های بین جمعیت ها و بین گونه های مختلف را تشخیص با توجه نهایتًا االن بکنیم و استفاده از مطالعات آنزیمی دهیم سیستماتیک سمت به گیاهی سیستماتیک علم پیشرفت به مولکولی ابزارهای از دانشکده، در همکاران اغلب مولکولی، برای الزم ابزارهای آزمایشگاه هایمان در ما می کنند. استفاده تقویت ژن ها را داریم و از ژن های معمول برای بارکدینگ و فیلوژنی استفاده می کنیم. آنها را تقویت می کنیم و برای تعیین توالی اغلب به خارج از کشور می فرستیم و نتیجه ی تعیین توالی

را طبق روش های استانداردی که موجود است آنالیز می کنیم و آرایه های جدیدی را اضافه یا در طبقه بندی های موجود بازنگری

می کنیم.

■ وضعیت پژوهش های گیاه شناسی در دانشگاه تهران نسبت به سایر دانشگاه های ایران و دانشگاه ها ممتاز جهان چگونه است؟

□ جهت مقایسه می توانم به شما این گونه بگویم که از روی مقاالت منتشر شده این را می توانید قضاوت کنید. با توجه به این که ما بسیار تمایل داریم که از روش های مدرن استفاده کنیم و علم خودمان و دانش جویانمان را به روز نگه داریم، همگی آنچه در توانمان است را به کار می بریم تا به سطح قابل قبول بین المللی برسیم. به این ترتیب وقتی شما کارهای ما را مقایسه می کنید با کارهای پیشرفته مثال در سطح اروپا یا آمریکا، این کارها بعضی جاها نقاط قوت و بعضی جاها نقاط ضعف دارد. من فکر می کنم این تا حد زیادی برمی گردد به این مساله که ما روی چه گروه گیاهی کار می کنیم و آنها روی چه گروه گیاهی کار می کنند. این کاری که من دارم انجام می دهم مثال روی نمایندگان تیره ی میخک در ایران، ممکن است توان این کار را یک نفر آمریکایی یا اروپایی نداشته باشد، با توجه به این که گیاهش در منطقه ی من وجود دارد و من بهتر می توا نم از آن نمونه جمع بکنم. پس من در این قسمت قوی هستم و آنها قاعدتًا درگیاهان آمریکا قوی هستند. و در نتیجه شاید مقایسه ی خیلی منطقی ای نتوان به عمل آورد و من تالش نمی کنم خیلی خودمان را با آنها مقایسه کنم. حتی با یک دانشگاه دیگر. خب بر روی گروه دیگری دارد و یک دانشگاه دیگر، متخصصی من روی یک گروه دیگر کار می کنم. پس شاید مقایسه خیلی صحیح نباشد. ولی من می توانم این را به جرئت بگویم که از خود من که بگذریم، همکاران من واقعًا کارهایشان در سطح بین المللی است و افراد موفقی هستند. در نتیجه من فکر می کنم خواندن علوم گیاهی در دانشگاه تهران از جای دیگری در ایران کم ندارد، اگر که باالتر نباشد! و در سطح بین المللی هم در سطح

قابل قبولی هستیم.

زمینه ی در تنها گیاهی سیستماتیک علم آیا دکتر! جناب ■شناسایی و رده بندی گیاهان است؟ تصور خیلی از دانش جوها از جمله بنده این است که با توجه به شناخته شدن گونه ها، سرعت پژوهش ها در این علم در حال کم شدن است. آیا سیستماتیک باز بعدها دارد که یا درهای دیگری است پایان به علمی رو

می شود؟

3

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

یعنی می فرمایید. درست شما که است این حقیقت □بن بست به جاها خیلی خود، کالسیک مفهوم با گیاه شناسی این که از بعد آمریکایی و اروپایی کشورهای در رسید. گرایش با جدیدی استخدام دیگر شناختند، را فلورشان آمدند سمت این به و نگرفت صورت کالسیک گیاه شناسی که باید با دیدگاه اصالح نباتی و اصالح نژادی به گیاهان نگاه به روی علم بود که جنبه های جدیدی ترتیب این به و کنیم با ژن ها و این که گیاه شناسی به خصوص باز شد. گیاه شناسی گیاه شناسی که بود وقت آن خورد. پیوند مولکولی مطالعات بکند. خارج می فرمایید شما که بن بستی از را خود توانست ژورنال ها در فقط که گیاه شناسانی از بسیاری ترتیب این به کنند، منتشر را کارهایشان می توانستند پایین سطح و محلی امروزه توانسته اند سطح ژورنال هایشان را باالتر بیاورند و حتی توانسته اند در ژورنال هایی که به عنوان ژورنال های بیوشیمیایی و یا مولکولی شناخته شده اند، عرض اندام کنند. به عنوان مثال، مطرح زیست شناسی در خیلی که ژورنال هایی از یکی امروز هستMolecular Phylogenetics & Evolution است. که ژورنالی ا ست با ضریب تاثیر )impact( باالتر از سه و در چند سال اخیر همیشه باال بوده و ژورنال بسیار خوبیست. شما می بینید که گیاه شناسان ایرانی در مجالتی از این قبیل موفق به انتشار مقاالت می شوند. نه تنها گیاه شناسان ایرانی بلکه بسیاری از گیاه شناسانی که زمانی فکر می کردند به بن بست رسیده اند، االن در چنین ژورنال هایی که اساس شان مولکولی است مقاله

چاپ می کنند.

دنیا هم به این رسیده است که اگر می خواهد به منبع غذایی، منبع دارویی و منبع صنعتی پایداری که کم ترین ضرر را برای سراغ به باید بپردازد، آن به و کند تکیه دارد زیست محیط موجودات زنده بیاید و گیاهان هم یک گروه بسیار بزرگ و با پتانسیل در این زمینه هستند که قاعدتًا وقتی زمینه های مطالعاتی در روابط گیاهان در حقیقت و تبارزایی و فیلوژنی به سمت راستای اصالح نژادی برود، می تواند دریچه های خیلی جدیدی را

بر روی این علم باز بکند و عماًل این اتفاق دارد می افتد.

■ به نظر شما چه مشکالتی سد راه زیست شناسی در دانشکده ی ما است؟

□ اغلب این مشکالت را خود شما می دانید. مشکالت ما همانگونه که گفتم بیشتر کمبودهای مالی و کمبود فضا و امکانات است. خروجی میزان که است پرهزینه ای رشته ی زیست شناسی ظاهری آن )مثال مقاالت منتشر شده( نسبت به هزینه های انجام

علیرغم اخیر سال های در متاسفانه است. پایین آن برای شده زیست شناسی زمینه ی در کشور، اقتصادی زیاد پیشرفت های دوره ی آزمایشگاه های به است. شده انجام هزینه ها کمترین کارشناسی خودتان نگاهی بیاندازید. چند دستگاه میکروسکوپ خراب و غیر قابل استفاده در آن وجود دارد؟ در سال های اخیر چند دستگاه میکروسکوپ آموزشی خوب، دستگاه های قدیمی شما را جایگزین کرده اند؟ البته گاهی مسئولین همتی نموده اند ولی می کنند. ناچیزی هزینه های تامین به تالش منابعی از و چون این پول ها تقسیم و خرد می شود و هر استاد مبلغی جزئی برای تامین دستگاه هایش دریافت می کند، اغلب کار مهمی انجام نمی گیرد. با این روش ها قطعا نمی توان شاهد پیرفت چشمگیری در آموزش زیست شناسی کشور بود )نه تنها در سطح دانشگاه تهران(. مشکل دیگر فقدان نیروهای تکنسین با علم روز است. بسیار دانشگاه در خوب تکنسین نیروی جذب مکانیسم های ضعیف است و تعداد نیروهای جذب شده هم بسیار پایین. در نیروی استاد، یک ازای هر یک به اغلب پیشرفته کشورهای تکنسین هم وجود دارد که طبق دستورات استاد امور آموزشی و تا حدودی پژوهشی دانش جویان را برطرف می کند. از طرف دیگر در دانشگاه های ما افزایش ظرفیت دانش جویان تحصیالت تکمیلی همگام با توسعه ی امکانات و منابع نبوده است، که این

مساله ضربه ی شدیدی به سطح تحصیالت تکمیلی ما می زند.

درباره ی مجله خوانندگان برای است ممکن اگر ■منتشر هنوز آیا دهید. توضیح Flora Iranica است؟ رسیده اتمام به آن جلدهای یا می شود

□ مهمترین منبع برای شناسایی گیاهان فالت ایران )که کشور ایران، بخش هایی از عراق که شامل شمال شرقی آن می شود، بخش هایی از کشور آذربایجان و ترکمنستان و در عین حال بلوچستاِن پاکستان و افغانستان را در برمی گیرد( فلورا ایرانیکا پیدا ناحیه رویش این در گیاهانی که مجموعه ی می باشد که می کنند را مورد بررسی قرار می دهد. ابزارهایی را ایجاد می کند ارائه تعیین گونه ها برای را و کلیدهای شناسایی و شرح هایی می کند. همراه با تصاویری از گیاهان که شما با رجوع به آنها بتوانید به صورت دقیق گیاهانی را که در این نواحی پراکنده این بروید. خب به جلو تا حد گونه هستند، شناسایی کنید و فایده بسیار مهم و کاربردی ای که دارد این است که عالوه بر این که فرد گونه ها را به صورت کالسیک شناسایی می کند، شما می توانید به ذخیره ی ژنتیکی یک منطقه دسترسی پیدا کنید و اطالعاتی را پیدا کنید که کدام گیاهان شما در معرض انقراض

4

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

دارد این است که دانش جویان کارشناسی همان موقع که وارد با توان بسیار انتظارات بسیار باالیی از سیستم دارند. می شوند، باالیی می آیند، رتبه های بسیار خوبی داشته اند، انرژی زیادی را گذاشته اند، هوش بسیار خوبی دارند. همه ی آنها وارد می شوند و بعد از سیستم انتظار دارند که برایشان معجزه بکند، سیستمی که با محدودیت های بسیار باالیی مواجه است. چه از نظر مالی و چه حتی از نظر امکانات فضایی. شما در نظر بگیرید ما زمانی هر یک ماه دانش جویانمان را به گردش علمی می بردیم. االن به قدری محدودیت وجود دارد که مثاًل اگر من بخواهم یک اتوبوس را رزرو بکنم باید بروم و با استادهان گروه زمین شناسی اتوبوسی دفعه این استثنائًا باشم که شما داشته کلی هماهنگی را که رزرو کرده اید به ما بدهید و نهایتًا این جور می شود که که شود هزینه باید علمی گردش یک برای انرژی قدر آن نتوانیم شده باعث مشکالت این می کنیم. نظر صرف آن از ما از کار ابتدای در دانش جویان که را درخواست هایی آن دارند، برآورده کنیم و این کمک می کند به بی انگیزه تر شدن دانش جویان. توصیه ای که من به دانش جویان دارم این ست که مقدار زیادی انتظارات را از سیستم، برای مثال از من به عنوان باالتر را خودشان از انتظارات بیشتر و بیاوردند پایین استاد، ببرند. یعنی اگر نقصی وجود دارد ما تالش خودمان را می کنیم و این نهایت تالش ما است. تک تک استادهایتان به دلیل این استرس ها دچار کدام بیماری ها که نشده اند! تمام تالش شان را انتظار ایشان از بخواهید اگر این از بیشتر اما می کنند. دارند داشته باشید واقعًا دیگر نمی کشند. می گذارند، فرار می کنند و انتظار انتظار را از آنها پایین بیاورید و بنابراین می روند! پس بر دوش بار را خودتان از ببرید و کمی باالتر از خودتان را

بگیرید.

االن برای دانش جویان، زمینه های تفریحی در کنار زمینه هایی که آدم می تواند وقتش را برای کار علمی بگذارد، بسیار زیاد انرژی مثبت است. گاهی اوقات تفریح می تواند به آدم خیلی دهد. من می بینم دانش جویان اغلب تفریح مشخصی هم ندارند و زمانشان به بطالت می گذرد. این زمان را می توانند در راستای اهداف علمی برنامه ریزی بکنند. اهداف علمی حتمًا نباید یک گاهی نه! کنم. و کشف اختراع را من چیزی و باشد معجزه به شما می دهد، استاد تکلیف ساده که اوقات یک خواسته و اگر به آن بها دهیم و توجه کنیم، بعدها می تواند یک پروژه ی بزرگ از آن درآید. استادها نمی خواهند شما را سر کار بگذارند. اگر به شما می گویند بروید و فالن تکلیف را انجام دهید برای

و در معرض خطر هستند و کدام گیاهان شما پراکنش بیشتری از و هستند مطرح هرز علف عنوان به گیاهان و کدام دارند پتانسیل های کشاورزی و اصالح نباتی و دارویی گیاهان استفاده بکنید. جلد آخر فلورا ایرانیکا که منتشر شده جلد 178 است و سه جلد دیگر برای تکمیل این مجموعه در نظر گرفته شده است. یک جلد زیر چاپ است که مربوط به گروه آنترینه از تیره ی کار داریم هنوز گون ها از جلد یک روی است. میمون گل می کنیم و به پایان نرسیده و یک جلد هم مربوط به سرخس ها هست که به این ترتیب مجموعه تکمیل می شود. می دانید که آقای پروفسور Rechinger این مجموعه را شروع کردند که وقفه با مجموعه این چاپ اما کرده اند. فوت مدتی ست االن Wilhelmina خانم و Podlech پروفسور و نشده مواجه Rechinger که همسر پروفسور Rechinger هستند هنوز این مجموعه را ویرایش میکنند و در نگارش جلدهای آخر افراد ایرانی بسیاری دخالت دارند. از جمله خود من درگیر هستم و آقای پروفسور ایرانشهر از موسسه ی تحقیقات کشاورزی و دفع آفات و بیماری های گیاهی، در قسمت آنترینه فعالیت داشتند. این مجموعه ایرانی ها روی اسم آینده، هنوز پس در سه جلد

می آید.

■ آقای دکتر اگر توصیه ی خاصی برای دانش جویان کارشناسی دارید، بفرمایید.

□ نکته ای که این اواخر من در کالس هایم با آن مواجه شدم بی انگیزگی است و شما اغلب مواقع که به کالس می روید، با استفاده را پیش یا سه سال دو مثاًل انرژی وجودی که همان نمی توانید به سمت درس را زیادی دانش جویان ولی می کنید جلب بکنید و این نکته به عنوان استاد همیشه ما را آزار می دهد. این البته می کنیم، صرف را انرژی مان تمام این که وجود با استاد! نه بگویند دانش جویان است ممکن است، من دیدگاه برای درس االن را می گذاشتی قبال انرژی ای که آن شما هم نمی گذاری. این هم با توجه به این که سن ما باال رفته، ممکن است واقعًا صحت داشته باشد. پس ممکن است مقداری نقص مشغله مان این که دلیل به که باشد استادان ما خود به مربوط خیلی زیاد است آن انرژی الزم را که دانش جویان از ما انتظار از از پس خیلی ترتیب این به و نکنیم برایشان صرف دارند برنیاییم و در عین دارند دانش جویان کارشناسی نیازهایی که مالحظه کارشناسی دانش جویان در را بی انگیزگی این حال می کنیم. من یک مقدار از این نقص را، گفتم، از خودمان می بینم و یک مقدار را از دانش جویان کارشناسی. مشکلی که وجود

5

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

خودتان است که چیز بیشتری یاد بگیرید و مطمئن باشید هر کاری را که خود آدم برود دنبالش، برایش مطلب پیدا بکند، است ممکن که آنجا تا بکند، ترجمه بگذارد، انرژی برایش منابع مربوط به آن را استخراج و مطالعه بکند موفق تر خواهد بود و آدم انگیزه ی بیشتری برای ادامه دادن پیدا خواهد کرد. پس سعی کنید تا آنجا که ممکن است خودتان هم زحمت بکشید و انگیزه تان را افزایش دهید. فقط از استادها انتظار نداشته باشید

انگیزه تان را باال ببرند.

■ آقای دکتر از زندگی علمی و رشته ای که انتخاب کرده اید راضی هستید؟

□ اگر به من بگویند که زمان را به عقب برگردان و دوباره شروع کن! آیا دوباره سراغ این رشته می آیی؟ جوابم بله است. ممکن است خیلی ها این جا کلک بزنند ولی من صادقانه بهتان باید نیستم. راضی »نه« می گفتم نبود جور این اگر می گویم می رفتید دنبال پول، باید می رفتید دنبال بیزینس و مدیرت و این جور چیزها بخوانید که برای تان فایده دارد. اگر این گونه بود با شما تعارف نداشتم. ولی من به شخصه می توانم بگویم که خیلی راضی هستم. با وجود تمام مشکالتی که در کارهای علمی و پژوهشی ممکن است داشته باشیم و با وجود تمام ناامیدی هایی که آدم می تواند با بهانه تراشی در ذهنش ایجاد بکند. من رشته ام را دانش جویانم من دارم. را دوست دارم. من شغلم را دوست دوست دارم و مجددا اگر بخواهم شروع بکنم همین راه را شروع

می کنم و ادامه خواهم داد.

■ یک سوال صمیمی! شما به عنوان یک گیاه شناس در منزل از گیاهان نگه داری می کنید؟

□ در منزل از گیاه نگه داری نمی کنم. شغل ما این گونه است که خیلی از مواقع باید برای جمع آوری نمونه، برای فرصت های مطالعاتی و برای خیلی از کارهای دیگر برویم بیرون از منزل. الزمه این کارها این است که شما باالی سر گیاه باشید و مرتب از آن مراقبت و نگه داری بکنید. من گیاه شناسی را نمی شناسم که گلخانه ی درست و حسابی در خانه اش داشته باشد. یعنی یک طرف کار می لنگد و فرد اگر بخواهد وقتش را صرف پرورش مطالعه را گیاهانش و برود محیط به نمی تواند کند، گیاهان

بکند. درنتیجه من کلکسیونی از گیاهان زنده در خانه ام ندارم.

■ در آخر اگر نکته ای ناگفته مانده، بفرمایید.

صرفًا نه مجموع، در زیست شناسی می کنم فکر من □گیاه شناسی، آینده ی دنیا را رقم خواهد زد. تصور می شود که

نمی توان به صورت مستقیم از زیست شناسی به درآمدی خوب برده جلو اصولی و علمی زیست شناسی کافی ست ولی رسید از یکی زیست فناوری می بینید االن شما ترتیب این به شود، فاکتورهای تعیین کننده ی درآمدها در جهان متمدن است. ما هم ناگزیر هستیم در کشورمان به این سمت برویم و باید به زیست شناسی اهمیت بیشتری بدهیم. نگران نباشید که االن در کاربرد با خیلی زیست شناسی ما کشور در زمانی مقطع این دیده نمی شود. مطمئن باشید که در سال های آینده کشور ما هم مجبور است به سمت روند جهانی برود. بنابراین قدر رشته تان را بدانید و تا آنجا که ممکن است خودتان را دست باال بگیرید وسعی کنید اعتماد به نفس زیادی داشته باشید. همیشه این گونه برای را ابتکارات خود، دیدگاه های جدیدی با افراد است که علوم باز میکنند. توجه شما را به این نکته جلب می کنم که یک می تواند نباشد، مهم خیلی است ممکن شما نظر به ابتکار که راه و روزنه ی جدیدی را در این علم باز کند. پس سعی کنید ایده هایتان را در این علم پرورش دهید حتی اگر در درجه ی اول خنده دار به نظر بیاید. از این که در رشته ی خودتان مرتب ایده ایجاد کنید نهراسید. از همه مهمتر این که تئوری ها افراد قدیمی را که حتی ممکن است به صورت اثبات شده باشند، خیلی به صورت مستقیم و الزامی نپذیرید بلکه دیدگاهی انتقادی داشته باشید که شاید یک راه دوم و جایگزین هم برای توجیه مسائل وجود داشته باشد. به این ترتیب می توانید در رشته ی خودتان زیست شناسی که شاید به نظر حفظی بیاید، خیلی پیشرفت کنید

اگر که ابتکار و نوآوری را به کار بگیرید.

■ خیلی ممنونم از این که وقت تان را در اختیار ما قرار دادید.

6

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

فهمیده تکامل پرتو در جز شناسی زیست در چیز »هیچ نمی شود« اهمیت قدرت اتحاد بخش نظریۀ تکامل در زیست در جز تکامل در چیز »هیچ بود دبژانسکی دید از شناسی بر ای اشاره لینچ« شود- نمی فهمیده جمعیت ژنتیک پرتو در ما آیا است. تکاملی مطالعات در مکانیسمی نگاه اهمیت حال حرکت به جایی هستیم که »هیچ چیز در ژنتیک جمعیت جز در پرتو سیستم بیولوژی فهمیده نمی شود؟«امروزه کمتر حوزه ای از زیست شناسی را می توان یافت که متاثر از نگاه

رو به رشد سیستم بیولوژی نباشد. زیست شناسی تکاملی نیز به عنوان یکی از مهمترین شاخه های زیست شناسی از این نگاه دور نمانده است. شکل زیر نمایی از این همکاری را نشان می

دهد.

در این نوشتار اجماال به دور نماهای سازشی1 ، یکی از مهمترین می تکاملی بیولوژی سیستم در موضوعات پرکابردترین و

پردازیم.

دورنمای سازشی اولین بار توسط رایت برای فهمیدن بسیاری تاکید نوع به بسته شد. ارائه تکامل در پایه های پدیده از فنوتیپی سازشی، انتخابی، دورنمای توان: می پارامترها روی انواع در تفاوت وجود با باشیم. داشته جهشی دورنمای یا یکدیگر با ویژگی هایی در ها آن همۀ سازشی، دورنماهای اشتراک دارند که در این قسمت به اختصار به آن ها می پردازیم:

Adaptive landscapes 1

دورنماهای سازشی نیز همانند دورنماهای جغرافیایی داری یک سطح می باشند که مکان های احتمالی جایگیری را تعیین می کنند. هریک از نقاط سطح دارای یک ارتفاع متناظر با آن نقطه است. برای اشیا حرکت در سطح امکانپذیر است )برای مثال توسط جهش، نوترکیبی و...( هرچند حرکت معموال در خیلی از جاها به دالیل توپولوژیکی محدود می شود. در دورنماهای سازشی:

سطح: می تواند مستقیما معادل ژنوتیپ یا به طور غیر مستقیم یا ارگانیسمی مولکولی، سطح در فنوتیپی صفت یک معادل جمعیتی در نظر گرفته شود. در این جا فرض بر این است که صفات فنوتیپی به طور مطلق )بدون دخالت هر گونه عامل غیر ژنتیکی( توسط ژنوتیپ تعیین می شود و نماینده ای از ژنوتیپ است. از آن جایی که ارگانیسم ها معموال پیچیده هستند، سطح بسیار محدودیت های با همراه بعدی چند فضای یک عموما

درحرکت است.

ارتفاع: در حالت کلی معادل شایستگی2 است. می تواند مستقیما اندازه گیری شایستگی برای توسط معیارهای ژنتیک جمعیت برآورد یا بر حسب نوع مطالعه، یک ویژگی فنوتیپی به طور غیر مستقیم به عنوان نماینده ای از شایستگی در نظر گرفته شود. از آنجایی که تعریف شایستگی- توانایی فرد در انتقال دارایی های ژنتیکی اش به نسل بعد- به میزان زیادی به ویژگی های سایر افراد در جمعیت بستگی دارد، محاسبۀ ارتفاع می تواند بسته به مدل ساده یا بسیار پیچیده باشد. برای سادگی کار، گاهی به جای تعریف یک ارتفاع از بردارهای ارتفاع استفاده می شود هرچند در این حالت نشان دادن دورنما از نظر بصری مشکل

تر است.

اشیا3 : به عنوان نقطه ای در سطح متناظر با ارتفاع آن تعریف می شود.

تغییرات محیطی: نیروی پیشرانۀ شی در دورنما، تغییرات محیطی است و دو راه برای اعمال آن در نمایه )دورنما( وجود دارد:

Fitness 2Objects 3

7

دور نمای سازشی:چارچوبی برای حل بسیاری از مسائل تکاملی

پرونده- ترجمه و تخلیص : سیاوش ریاضی -

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

اضافه کردن پارامترهای محیطی به عنوان ابعادی از سطح و راه در ارتفاع. بردار از ابعادی عنوان به آن کردن اضافه دیگر، صورتی که سطوح ما در نمایه به طور پیوسته تعریف شده باشد

یکدیگر ارز هم توانند می حالت دو هر مدل نوع به بسته بهتر روش شوند. فرض

می تواند هر یکی از دو حالت باشد.

دورنماهای بودن کاربرد پر وجود با سازشی، انتقاداتی نیز به این مدل وارد است، برخی از این انتقادات به غیر شهودی بودن این مدل ها می پردازد که در ذیل به پاره ای

از آن ها اشاره می شود:

دادن نشان با ها انسان طبیعتا سطح: ابعاد بیشتر از سه بعد به طور بصری مشکل دارند و این در حالی است که یک دورنمای واقع نمایانه می تواند ده ها، صدها و در صورتی که مکان های عملکردی AND را مالک قرار دهیم، میلیون ها بعد داشته باشد. ساده کردن این ابعاد برای نمایش بصری جز با

دورشدن از واقعیت امکانپذیر نیست.

موارد این از یکی شده: محدود حرکات دره های شایستگی است )شکل C(. وقتی با قلۀ شایستگی گیر می کند، بین دو شی خارج دره از نمی تواند میکرو تغییرات نشان E شکل در دیگر مثال یک شود. داده شده است: هر مکان جلوتر، ارجحیت )چون دارد خود قبلی مکانهای به نسبت ارتفاع بیشتری دارد( بنابراین حرکت فقط رو به جلو میسر است. در هردو حالت ذکر این و است محدود حرکت در شی شده نمایه های در متحرک که است حالی در جغرافیایی، آزادی حرکت به هر جهت را

دارد.

انواع دورنماهای سازشی:

ارتفاع خطی )L( و غیر خطی )NL(: در دورنماهای خطی، تابع خطی مستقیمی از موقعیت در سطح است. با این حساب برون یابی ارتفاع کار ساده ای است. در اکثر دورنماهای غیر

ناممکن یا ممکن تابع نوع به بسته ارتفاع بینی پیش خطی، است.

ابعاد )D1، D2، D3...nD(: تعیین می کند چند فاکتور یک نقطه را روی سطح تعیین می کند.

محیط ثابت )C( یا متغیر )V(: از آنجایی که شایستگی تا حد زیادی بسته به محیط متغیر یا بودن ثابت شود، می تعریف زیادی اهمیت مدلسازی در محیط بودن صحبتی مدلسازی در اگر کند. می پیدا از محیط متغیر به میان نیاید، محیط ثابت به صورت پیش فرض در نظر گرفته می شود. اضافه کردن ابعاد بیشتر به سطح یا ارتفاع با در نظر گرفتن قواعد خاصی می

تواند تغییرات محیطی را مدلسازی کند.

سازشی، دورنماهای انواع از تعدادی ساده است، شده داده نشان 2 شکل در است آن )L( نوع دورنما حالت ترین که در واقع معادل با )C-D1-L( است. ترین گرایانه واقع البته و ترین پیچیده با )V-Dn-LN(است. نوع دورنما نوع استفاده از »اصل آنالیز اجزا« در آمار، می توان نمایه های n بعدی را با ادغام خطی نمایۀ چند به یک یکدیگر، در بعد چند مدلسازی، یک برای کرد. تبدیل بعدی به محاسبه با دقت مرتبط ابعاد تمام باید نظر در ثابت پارامتر عنوان به یا وارد ویژگی یک مرتبط، بعد شوند. گرفته که است محیطی یا فنوتیپی ژنوتیپی، ارتفاع )شایستگی( را تحت تاثیر قرار می دهد. ابعادی که روی ارتفاع اثری ندارند

می توانند نادیده گرفته شوند.

بحث در مورد کلیات دورنماهای سازشی و انواع آن زمینه را برای تعریف انواع مراتب4 نمایه ها که می توانند با داده های

تجربی ارتباط داده شوند را تسهیل می کند:

1 - ساختار مولکولی در فضای ژنوتیپ:

Levels 4

8

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

با مولکولی ساختار بینی پیش که آنجایی از ها: محدودیت اسستفاده از روشهای »از ابتدا« همچنان با چالش های فراوانی روبه رو است، مسلما پیش بینی عملکرد دشواری های بیشتری را به همراه دارد. همچنین روش های مقایسه ای عملکرد در بسیاری از سیستم های مورد بررسی، مورد محک قرار نگرفته

اند.

می توان مراتب بعدی را نیز در نظر گرفت:

3 - پدیده های ظاهرشونده6 بیولوژیکی )مثل احتمال فعالیت، عملکرد فضای در و...( ساختار یک مکانیکی های ویژگی

مولکولی.

نرخ باروری، بقا، )مثل مرتبط7 محاسبه شدۀ شایستگی -4 رشد و...( در فضای پدیده های ظاهر شونده بیولوژیکی.

فضای در آزمایش( )در مرتبط شدۀ مشاهده شایستگی - 5شایستگی محاسبه شدۀ مرتبط.

6 - شایستگی فرد در فضای شایستگی مشاهده شدۀ مرتبط.

7 - میانگین شایستگی جمعیت در فضای میزان شایستگی همۀ افراد جمعیت.

تمام این سطوح تا به امروز به دستاوردهایی رسیده اند و البته با محدودیت هایی نیز روبه رو بوده اند.

مراتب معرفی شده چارچوب نظری قدرتمندی را برای رسیدن جمعیت سطح در شایستگی تا مولکولی سطح در جهش از فراهم و امکان آزمون بسیاری از فرضیه های تکاملی را میسر

می کند.

Emergent properties 6Computable fitness correlate 7

سطح n بعدی: ژنوتیپ یا توالی ANDبا n لوکوس.

ارتفاع: ساختار مولکولی.

ساختار AND های توالی در تغییرات چگونه سوال: ماکرومولکول ها را تغییر می دهد؟

جهش و وحشی های فنوتیپ ساختار کریستالوگرافی داده: یافته و مدلسازی مقایسه ای ساختارهای سه بعدی در کامپیوتر.

روی ها جهش اثر مورد در کلی اطالعات آ( دستاوردها: پروتئین ها بدست آمده اند.

ب( پیش بینی ساختارها به طور موفقیت آمیزی برای شناسایی جهش های مخرب مورد استفاده قرار گرفته اند.

محدودیت ها: اگر توالی مورد مطالعه در روش مقایسه ای بیش از %50 با توالی های شناخته شده تفاوت داشته باشد، پیش بینی ساختار با دشواری های محاسباتی زیادی رو به رو خواهد بود. همچنین روش های »از ابتدا5 : غیر مقایسه ای« با وجود دهه

ها تالش همچنان با دشواری های زیادی رو به رو است.

2 - عملکرد مولکولی در فضای ساختار مولکولی:

سطح: ساختار مولکولی.

ارتفاع: نمایه ای از عملکرد مولکولی )مثل کینتیک آنزیمی و...(

سوال: اثر ساختار یک ماکرو مولکول بر عملکرد آن چیست؟

داده ها: روش های پیش بینی عملکرد »از ابتدا« بر پایۀ داده های آزمایشی موجود اخیرا در حال توسعه است. پایگاه داده و هستند رشد در حال به سرعت نیز آنزیمی کینتیک های امکان روش های مقایسه ای را به وجود آورده اند. با استفاده از مهندسی پروتئین تغییرات دلخواه روی ساختار مولکولی و

بررسی اثر آن ها روی عملکرد امکان پذیر شده است.

دستاوردها: امروزه با استفاده از میزان های کینتیکی و ساختار های مشخص شده، برون یابی میزان های کینتیکی نامعین که

مکانیسم های عملکردی مشابهی دارند میسر شده است.

Ab initio 5

منبع:

A framework for evolutionary systems biology, Laurence Loewe

9

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

در متودها این است. DNA توالی تکامل مکانیزم های بررسی مجموعه ی بزرگی از متودهای بهینه سازی قرار می گیرند.

علم دو این بین شدید وابستگی این به منجر چیزی چه اما شده است؟- خب پاسخ به این سوال شامل تک کلمات کلیدی مهم همراه با مثال های جالبی است. اولین مفهوم مشترک میان دو علم coordination می باشد. در دیکشنری آکسفورد دو معنا برای

این واژه آورده شده است:

1-the act of making parts of sth, group of people, etc. work together in an efficient and organized

.way

2-the ability to control your movement wellبنابراین در کل متن تنها خود آن را بکار می بریم.

بزرگترین نمودار که است مفهومی بعنوان Coordinationسطح در است. زیستی و کامپیوتری فرآیندهای چالش های شرایط به ژن ها که از رده ای فعال کردن برای آن از مولکولی محیطی یا بیرونی باهم پاسخ می دهند. در سطح سلولی نمود این واژه تعیین سرنوشت )fate( در روند تکوین صورت می گیرد. برای c - اانداری همچون اختاپوس برای فعالیت بازوهایش نیازمند بههنگام در ماهیان دسته جمعی گروه های یا است ordinationفرار از چنگال صیاد که باز هم این مفهوم در آن قرار گرفته است.

در سیستم های کامپیوتری نیز coordination در ساختارهای جو و جست موتورهای در مثال بطور دارد وجود گسترده ای را پاسخ سریع ترین تا شده پشتیبانی سرور هزاران توسط که ترکیب با که شبکه ای یا حسگرهای دهند. کاربر خواسته ی به اطالعات بدست آمده از محیط با مونیتورینگ آن تعریف جامعی

از شرایط محیطی به ما می دهند.

بهتری مثال های این مبحث با بیشتر برای آشنایی بهتر است اما maximal i - و پروازی مغز حشرات مسئله ی کنم: ذکر اا سلول های از گروهی مورد در اخیر بحث . dependent setدر SOPیا حسی اندام های پیش ساز سلول که pre-neural bristle مراحل تکوینی در این حشرات است. این سلول ها بعدا بههایی در راس سر متصل می شوند تا متعاقبا برای دریافت اطالعات محیطی بکار آیند. اما مدت زیادی طول کشیده است تا دانشمندان SOP غیر و SOP سلول های پراکنش از خاصی نوع متوجه مطابق الگوی strict spacing شوند. بطور کلی سلول هایی که

الگوریتم های طبیعی

10

systems مفهوم از مناسب کلیتی نشریه قبلی شماره ی در

biology ارائه کردم، بنظر نکات بیان شده در آن توانسته است ایده ی فکری علم systems biologyرا در اختیار شما بگذارد اما در ادامه ی این روند خیلی مناسب تر دیده ام تا به جزئیات بیشتر انتخاب با مشکل رو این از بپردازم، مثال های گسترده تر بوسیله مثال های مناسب مواجه شده ام. اما در نهایت مسیر نسبتا خوبی را برای این کار انتخاب کردم. در شروع این نوشته به سراغ موضوع اصلی در علم systems biology و bioinformatics یعنی طراحی الگوریتم های زیست بنیان می رویم و با دنیایی از تقابالت تصور غیرقابل پیچیدگی نشاندهنده ی که می شویم آشنا تر تازه بدست تکامل سال میلیون ها اثر بر که است حیاتی و طبیعت این تیتر انتخاب است که موجب این همان چیزی و آمده است آن ادامه ی در و گشته است. طبیعی” “الگوریتم های یعنی نوشته systems biology مطالبی بیشتر و پراکنده را در ارتباط با علم

بیان می کنیم.

آن چیزی که بیشتر بر روی آن اصرار می ورزم نمایش یک سود دو این واقع در است. کامپیوتر علوم و بیولوژی میان دوطرفه علم برای چندین دهه از روابطشان باهم سود و شاید لذت درخور بر متودهای دو حوزه ی علمی بزرگ را برده اند. زیست شناسان محاسباتی برای آنالیز و تفسیر داده های زیاده تکیه کرده اند و این در حالی است که بسیاری از این متودهای محاسباتی در حوزه ی علوم کامپیوتر برآمده از الگوریتم های طبیعی سیستم های بیولوژیک است. خیلی واضح می خواهیم بگوییم که داشتن نگاهی الگوریتمی به فرآیندهای زیستی می تواند کمک بسیار بیشتری برای رسیدن به مدل های دقیق تر و کارآمد بکند و نکته ی جالبتر اینکه همین مدل طراحی شده خود موجب ترقی و تکامل در طراحی الگوریتم های مناسب تر خواهد بود. پس نگرشی الگوریتمی به پدیده های حیات عالوه بر تفسیر آن موجب تحول در طراحی الگوریتم خواهد شد. این همان سود دوطرفه ایست که از آن نام برده ام. در سال های اخیر comput - هه مدت کوتاهی دپارتمان ها و گروه های مربوط بهtional biology در دانشگاه های سراسر دنیا برپا شده است که همگی در جهت حل بزرگترین رمز و رازهای علوم حیات گام برداشته ودست به آفرینش یا کشف متودها و الگوریتم ها زده اند.

برخی مثال های مهیج از الگوریتم های برخواسته از بیولوژی شامل machine در تحولی موجب خود که neural networksحاصل که genetic algorithm و شده است learning

- مهران فضلی -

پرونده

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

SOP هستند مانع تبدیل شدن سلول های اطراف و همسایه خویش به SOP می گردند بنابراین هر سلول SOP تنها توسط سلول های غیر SOP احاطه شده است. البته هنوز سازوکار دقیقی که منجر به این پراکنش در مدت کوتاهی در مغز آنهم با شروع از سلول هایی که همگی مانند هم و معادلند نا مشخص است. بهرحال این توضیح بنام جدید مفهومی ایجاد به منجر سلول ها این پراکنش از اولیه SOP شده است. در این مفهوم هر سلول یا خود SOP selectionاست یا بطور مستقیم به یک SOP متصل است و هیچ دو SOP ای max - ههم متصل نیستند. در علوم کامپیوتر مشابه این مسئله همانیک تحت MIS است. MIS یا mal independent setگراف بعنوان انتخاب یک سری از نود یا گره رهبر محلی در آن است که سایر نودها متصل به این نودهای رهبر، یا MIS، می باشند و هیچ دو نود MISای بهم متصل نمی باشند. اما تفاوت هایی بین SOP selection و MIS وجود دارد. در مطالعه ی چگونگی رخ دادن پدیده ی SOP selection از میکروسکوپ های الکترونی برای دنبال کردن این فرآیند در مراحل تکوین استفاده شده است. ترکیب نتایج این آزمایش ها با فرآیندهای مولکولی ممکن برای دخیل پروتئین های بعنوان که خاصی پروتئین های فعالسازی فیدبک پدیده ی یافتن به منجر می باشند SOP selection در یا انتخاب احتمال بیان می دارد که پدیده این تصادفی شده است. تابع این و می یابد افزایش زمان از تابعی عنوان به selectionمدلی است که بخوبی با نتایج آزمایش ها هم خوانی دارد. بر همین MIS s - برای الگوریتم محاسباتی جدید امکان طراحی سساس فراهم باشد قبلی متودهای از قوی تر و کارآمدتر که lectionدر SOPمتودهای با MIS قبلی مدل اصلی تفاوت شده است. مشخص نبودن تعداد همسایه ها در اطراف هر سلول که معادل آن در گراف، یعنی درجه ی هر نود مشخص نباشد )درجه ی هر راس یا نود در گراف نشان دهنده ی تعداد نودهایی است که توسط یک یال به آن وصل شده است( در SOP selection می باشد که در MIS این تعداد مشخص است. حال این دینامیک بودن وابسته به زمان که بصورت نمایی نیز افزایش می یابد نشان دهنده ی آن است که نیازی به دانستن درجه ی هر راس نداریم و کار تابع مشخص و نه. هم و باشند SOP می توانند هم که است نودهایی کردن شروع به ارزش دهی 0 و 1 بصورت تصادفی به آنها کند. و نکته ی دیگر آنکه این قضیه مدل ما را به سمت الگوی انتخابی ای هدایت می کند که در آن نقاط پرتراکم گراف حامل نقاط MIS بوده و نواحی کم تراکم در سطوح بعدی قرار می گیرند. متود اخیر به طور خاص برای شبکه های حسگر که در آن ها نودها بصورت تصادفی و دینامیکی ممکن است توزیع یابند و هیچ اطالعاتی از توپولوژی

11

کلی آن در دسترس نیست بسیار مناسب است.

یک مثال دیگر از coordination مربوط به اختاپوس و نحوه ی این که شده مشخص طرف یک از می باشد. بازواش 8 کنترل هرمی کننده ی هماهنگ عناصر از آن ها کنترل برای موجود استفاده می کند که در باالترین سطح هرم مغز قرار دارد و فرمان زمان استفاده از بازو ها را مشخص می کند اما در سطوح پایین هرم بازوها قرار می گیرند و برای خود عملکرد مستقل در تغییر اندازه، جهت چرخش و ... را بدون نیاز به فرمان از مغز انجام می دهند. در واقع عقیده بر این است که تعداد بیشماری نورون در اختاپوس، خارج از مغز، در بازوها قرار دارند و الیه سومی که حدواسط مغز و بازو هاست و اجازه ی coordination و برقراری ارتباط بین

آن ها را می دهد.

consensus بحث coordination در مهم مسائل از یکی زیست شناسی در مسئله این است. همگانی توافق و اجماع یا کلیدی بسیار آن افراد بین هماهنگی در جمعیت در بخصوص قرار صیاد خطر تحت دائم بطور ماهی بزرگ دسته های است. دارند و می بایست در کمترین زمان به بهترین ارزیابی از محیط دست پیدا کنند و تصمیم دست جمعی خود را برای پاسخ به آن بگیرند به این فرآیند تصمیم سازی گویند. اولین تحلیل آن است که شکل گیری گروه بخاطر تقسیم فرآیند ارزیابی محیط برای پیدا کردن خطر احتمالی میان تمامی اعضای گروه است که بر امینیت کلی می افزاید. بعالوه در گروه، خطای فردی با به اشتراک گذاشتن باید هزینه های اما گروه می رود. ازبین میان همدیگر اطالعات اضافی حاصل از ارتباط به جهت صرف زمان برای انتقال اطالعات میان سایر افراد گروه را نیز بپردازد. بنابراین در کل منجر به تاخیر در تصمیم سازی می شود. اما بعدها بصورت تجربی در سال 2011 نشان داده شد که ماهیان تصمیم سازی دقیق تر و سریع تری تحت خطر صیاد در گروه های بزرگ تر در مقایسه با کوچکتر از خود نشان می دهند. و این نتیجه نوعی خود-سازماندهی پیشرفته است و مسلما در خود نوعی الگوریتم consensusمحور دارد. زنبور عسل هم از خود یک بهینه سازی در زمان تصمیم گیری در مقابل نشان جدید آشیانه ی بهترین انتخاب برای بیشتر دقت به تمایل از نیز consensus ، synchronization بر عالوه می دهد. دیگر مسائل موجود در coordination است که در بسیاری از سیستم های زیستی مانند سلول های pacemaker در قلب از این

مفهوم بهره می برند.

اما دومین مفهوم اصلی و مشترک میان بیولوژی و علوم کامپیوتر: network یا شبکه.

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

از سیستم های محاسباتی شبکه در جزء مفاهیم ساختاری بسیاری اینترنت، همچون شبکه هایی درک می گیرد. قرار کامپیوتری و شبکه های اجتماعی و تلفن همراه وابسته به تمرکز بر روی سواالت کلیدی همچون این که چطور بهترین طراحی را انجام دهیم؟ چطور نودهای مهم در شبکه را شناسایی کنیم؟ چطور اطالعات را بطور چطور نهایت ودر دهیم؟ انتقال دیگر نود به نودی از کارآمد همچنان آن عملکرد شبکه در نقص و خطا دادن رخ وجود با در اساسی سواالت همان سواالت، این تمام و بماند؟. برجا پا بسیاری از مطالعات بیولوژیکی شامل کشفیات صورت گرفته در signaling ، regulatory ، metabolic ابعاد مولکولی شاملو در ابعاد سلولی، شبکه های سلولی در مغز و همچنین شبکه هایی در سطح ارگانیسم. از دو مثالی که به ذهنم خطور کرده است مثال عنوان تحت مثال این می کنم. بیان اینجا در را آن مولکولی تر اثرات نقص یا کاهنده ی حمایت ژنی و سیستم های تحمل کننده و خطا می باشند. خب این یعنی چی؟ همه می دانیم که خطا، نقص مانند مولکولی رخ می دهد فرآیندهای در دائم به طور وتخریب خطاهایی که در همانندسازی DNA یا شکستی که در تاخوردن پروتئین رخ می دهد و منجر به misfolging می گردد. ویا اثرات جهش در رونویسی و در نهایت پاتوژن هایی که وارد سلول شده اند و در عملکرد طبیعی آن اختالل ایجاد می کنند. حال برای مقابله با این خطرات DNA repair ، back up )پشتیبانی( وسیستم این شناسایی برای که فرآیندهایی اند عنوان به وراثتی ایمنی آسیب ها و کنترل یا برطرف کردن آن طراحی شده اند. و چگونگی عملکرد این سیستم ها برای بسیاری از مطالعات مرتبط با سالمت یا پزشکی بسیار اهمیت دارد. اما تحمل نقص یا خطا به عنوان یکی از اصول طراحی حیاتی در سیستم های کامپیوتری است. بطور مثال یک وبسایت عمومی که توسط هزاران سرور پشتیبانی می شود اگر در یک لحظه یک یا تعداد زیادی از سرورهایش دچار نقص بعلت این مشکل توسط اینترنتی شوند، کنترل و حل خطا یا حمالت back up فعال شدن سرورهای دیگر به عنوان سیستم پشتیبان یاصورت می گیرد. بررسی های بیشتر بر روی مکانیزم های مولکولی نشان می دهد که آن ها از مکانیزم های آشکارکننده ی نقطه ی نقص و خطا در سیستم و حل آن استفاده نمی کنند، بلکه ترجیحا از منابع استفاده نقص رفع برای خود ساختار طراحی در کننده پشتیبان می کنند. مصداق بارز این پدیده در جهش هایی که منجر به حذف duplicate بوده یا اصطالحا paralog در ژن هایی که دارایجبران احتمال یا میزان دیده شده است. می شوند نامیده genesnon- عملکرد و پوشش نقص در اینگونه ژن ها بیشتر از ژن هایparalogous است. در سال Gitter 2009 و همکارانش مشابه

gene regulatory این پدیده را در شبکه های تنظیم بیان ژن یاnetworks گزارش کرده اند. این شبکه ها کدکننده ی ارتباط میان آن ها توسط که ژن هایی و )transcription factors )TFتنظیم می گردند اند. زمانی که یک TF، با paralog، بسیار قوی knock out شود تغییر معناداری در سطح بیان ژن تنظیم شونده بواسطه ی جبران توسط TF’s paralog رخ نمی دهد. و در حالت مقابل آن نبود سیستم پشتیبان یا back up منجر به تغییر فاحش در سطح بیان ژن ها گشته است. این مشاهدات نشان داده که چطور سیستم back up به عنوان بخشی از قدرت سیستم های مولکولی در طول تکامل آن هم از طریق فرآیندهای duplication ژنی )ایجادparalog ( و divergence ایجاد شده است. در این گونه ولی معادل اند عملکردی دارای شده duplicate ژن پدیده ها مشابه دارای عملکردهای divergence زمان تحت با در طول اختصاصی خود می گردند. بنابراین ژن ها و paralog هایشان به گونه ای یا توالی های مشابه و شرکای برهم کنشی خود را میان هم به اشتراک می گذارند و یا به عنوان back up gene برای هم عمل می کنند. چالش اصلی از نقطه نظر طراحان کامپیوتری تعیین نود هایی )ژن هایی( از شبکه که در صورت همانند سازی شدن در

کل منجر به کم ترین میزان اثر خطا بر سیستم گردند است.

جزئیات مطالعه ی در توانایی هایمان افزایش و پیشرفت ها به سیستم های بیولوژیک از سطوح مولکولی، سلولی تا سطح موجود فراهم را علوم کامپیوتر و میان زیست شناسی تالقی امکان زنده کرده است. این تالقی شامل تفکر بر روی فرآیندهای زیستی به دنیای سخت مسائل حل برای طبیعت که الگوریتم هایی عنوان واقعی تحت شرایط مختلف طراحی کرده است، می باشد. با تماشا بهتر اطالعات، پردازنده ی واحدهای عنوان به سیستم ها این به می توانیم به خصوصیات زیستی و مکانیزم های بقا پی ببریم و از

برای ارتقاء سیستم های محاسباتی استفاده کنیم.

این موضوعات مطرح شده تا به این جا تنها داشته های ناچیزی از قدرت بی شک می باشند الگوریتم های موجود در ساختار حیات ذهن بشر که خود شاید پیچیده ترین الگوریتم آن باشد در کشف این اسرار روز به روز موفق تر و جنبه ی خارق العاده تری از آن را بر خود آشکار می سازد. اما تصور آنکه بشود دست به چه خلق شگفتی از سطوح نرم افزاری تا سطوح موجودواره های روباتیک به همان اندازه سخت و حیرت آور است. آیا می شود روزی بشر در مدت کوتاهی موجودی را در قالب برنامه ی کامپیوتری خلق کند تاریخ از میلیارد سال کاری که تکامل در طبیعت در مدت 3.5

پیدایش حیات بر روی زمین کرده است.

12

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

13

next generation تاریخ مورد در کلیاتی قبل شماره در به آینده و شماره های این شماره در sequencing خواندید

صورت جزئی تر این مبحث را باز خواهیم کرد.

:NGS تکنولوژی های

تکنولوژی های توالی یابی شامل تعدادی از روش هایی است که به طور گسترده به عنوان تهیه الگو، تعیین توالی، تصویر برداری و تجزیه و تحلیل داده ها گروه بندی می شوند. ترکیب منحصر به فرد از پروتکل های خاص، یک تکنولوژی را از دیگری متمایز و نوع داده های تولید شده از هر پلت فرم را تعیین می کند. این تفاوت ها در داده های خروجی، چالش هایی را هنگام مقایسه سیستم عامل ها میزان اگرچه می کنند. ایجاد هزینه، و داده ها کیفیت اساس بر کیفیت و تخمین دقت توسط هر سازنده ارائه می شود، تواقفی بر اینکه که یک “پایه کیفیت” از یک پلت فرم معادل همان پایه از یک پلت فرم دیگر است، وجود ندارد. در بخشهای زیر، مراحل آماده سازی الگو، توالی یابی و تصویربرداری به وسیله سیستم عامل

های موجود و تجاری مورد بررسی قرار می گیرند.

آماده سازی الگو:

صورت روش دو به NGS واکنش های برای الگو آماده سازی می گیرد: الگوهایی که با کلون کردن )با منشا یک تک مولکول

.DNA تقویت شده اند و الگوهای تک مولکول )DNA

DNA تصادفی شکستن شامل کلی طور به کنونی های روش fragment ژنومی به اندازه های کوچکتر است، که منجر به تولیدیک می شود. mate-paired templates و templatesموضوع مشترک در میان فن آوری های NGS اتصال الگو و بی حرکت کردن الگو با اتصال آن به یک سطح جامد یا بستر است. این عدم تحرک الگو از لحاظ فضایی اجازه می دهد که هزاران تا

میلیاردها واکنش توالی یابی به طور همزمان و با هم انجام شوند.

الگوهای تقویت و زیاد شده توسط کلون کردن:

از آنجایی که بیشتر سیستم های تصویر برداری به گونه ای طراحی کنند شناسایی را فلورسنت تکی رخدادهای بتوانند که نشده اند رایج روش دو هستند. نیاز مورد شده تقویت الگوهای بنابرین solid-phase و )emulsion PCR)emPCR برای این کار

amplification هستند.

Next Generation Sequencing- شقایق فروزان بروجنی -

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

emPCR برای تهیه الگوهای توالی یابی در یک سیستم عاری از سلول استفاده می شود و این مزیت را دارد که در آن از دست رفتن خودسرانه توالی ژنوم که یک مشکل اساسی در روش های کلونینگ باکتریایی است وجود ندارد. یک کتابخانه از هدف های fragment و mate-pair تشکیل می شود و آداپتورهای حاوی این می گردند. متصل هدف ها انتهای به جهانی آغاز سایت های آداپتورها باعث می شوند که مجموعه های ژنومی توسط پرایمرهای معمول PCR زیاد شوند. پس از اتصال DNA به صورت تک رشته از هم جدا و بر روی دانه ها به دام انداخته می شود- به گونه ای که هر مولکول روی یک دانه بنشیند. )شکل a-1 ( پس از ازدیاد ؛ دانه ها روی این از میلیون ها emPCR دانه های و غنی سازی استاندارد میکروسکوپ ) روش بر روی اسالید ژل آکریل آمید polonator(، یا صفحه ی شیشه ای پوشیده شده با آمین )روش )روش پیکوتیتر پلیت های یا و ) Life/APG,polonator

Roche/454 ( ثابت می شوند.

تولید برای می تواند هم solid-phase amplification fragment دسته های ازدیاد یافته توسط کلون کردن از الگوهای )1-b بر روی اسالید شیشه ای استفاده شود.)شکل mate-pair وتراکم باالیی از پرایمرهای عادی و برعکس به صورت کوواالن به اسالید متصل می شوند و نسبت پرایمرها به الگو بر روی پایه solid-phase می کند. مشخص را شده زیاد دسته های تراکم مجزا الگوی دسته میلیون 100-200 می تواند amplificationتوالی یابی پرایمرهای عمل برای آزادهایی انتهای و کند ایجاد

.)Illumina/solexa جهانی فراهم کند. )روش

: DNA الگوهای تک مولکول

به نسبت برتری هایی کلونینگ توسط ازدیاد روش های اگرچه

پا و دست پروتوکل ها از بعضی اما دارند باکتریایی کلونینگ گیرند و همچنین این روش ها به میزان زیادی از DNA ژنومی نیاز دارند. آماده سازی الگوهای تک-مولکولی بسار سرراست تر هستند و به ماده اولیه کمتری نیاز دارند) کمتر از 1 میکروگرم(. از همه الگوها در ایجاد جهش باعث PCR که به این روش ها مهمتر،

می شود نیاز ندارند.

تک الگوهای شوند، انجام NGS واکنش های اینکه از قبل مولکولی به وسیله ی یکی از سه رویکرد زیر بر روی یک پایه جامد ثابت می شوند. در اولین رویکرد؛ پرایمری که توزیع شده است به صورت کوواالن به یک پایه جامد اتصال داده می شود. سپس الگو که با تکه تکه کردن نمونه اولیه به قطعات کوچک )حدود bp 200-250( تبدیل و به آداپتورهای معمول متصل شده

است، با پرایمر ثابت شده هیبرید می گردد.

در رویکرد دوم الگوهای تک مولکولی به وسیله گسترش و طویل کردن تک مولکول DNA تک رشته ای متصل به پرایمر تثبیت شده به یک پایه جامد متصل می شوند سپس یک پرایمر معمول و عمومی به الگو هیبرید می شود. در رویکرد دیگر، DNA پلیمراز به الگوی تثبیت شده برای آغاز واکنش های NGS متصل می شود. مولکول های منفرد پلیمراز به پایه جامد که متصل به مولکول الگو Helicos توسط دوم و اول رویکرد دو می شود. است، وصل Pacific توسط سوم رویکرد می شوند. استفاده BioSciencesBiosciences استفاده می شود، به وسیله این روش مولکول های

بزرگتر DNA )تا ده هزار bp( مورد استفاده قرار گیرند.

در شماره آینده مختصر توضیحی در باره توالی یابی و تصویربرداری داده خواهد شد.

14

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91 15

“عجیب تر از آنکه بتوانیم تصور کنیم” از “جی بی ای هالدین” است، زیست شناس مشهوری که می گفت:”حال حدس خود من این است که جهان نه تنها عجیب تر از چیزی است که تصور می کنیم بلکه عجیب تر از چیزی است که توانایی تصورش را داشته باشیم، من تصور می کنم که چیزهای بیشتری در آسمان و زمین اند که در خوا ب دیده شده اند، یا هرگز می توانند در

رویای هر فلسفه ای دیده شوند.”

“ریچارد فایمن” دقت نظریه های کوانتوم را با پیش بینی های تجربی اش در تخمین عرض آمریکای شمالی با دقت یک تار به باید کوانتوم نظریه که معناست بدان این کرد. مو،مقایسه کوانتوم نظریه که فرضیاتی حال این با باشد. درست طریقی باید در نظر بگیرد تا منجر به این پیش بینی ها شود آنقدر اسرار آمیزند که حتی خود فایمن با شگفتی اظهار نموده که “هرگاه فکر کردید نظریه کوانتوم را فهمیدید، شما نظریه کوانتوم را

نفهمیده اید!”

آنقدر شگرف است که فیزیکدان ها به تعبیرهای پارادوکس گونه متوسل می شوند. “دیوید دویچ” در کتاب “بافت حقیقی” تعبیر چند جهانِی نظریه کوانتوم را پذیرا می شود زیرا بدترین چیزی که می توانید درباره اش بگویید این است که به طرز نا معقولی پر هزینه و گزاف است. این تعبیر، وجود جهان های بیشمار و افزون شونده ای را در نظر می گیرد که به موازات هم وجود دارند- متقابال غیر قابل ردیابی اند، جز از داخلدریچه

باریک آزمایشهای مکانیک کوانتومی- “ریچارد فایمن”

غرابت که است باور این بر شناس زیست ولپرِت لویس برخالف دانش، است. مفرط نمونه یک تنها مدرن، فیزیک کند: می اشاره وی کند. می نقض را روزمره عقل فناوری، هر بار که شما یک لیوان آب می نوشید، احتماالت نشان می باشید که از بایستی حداقل یک مولکول قورت داده دهد که مثانه “الیور کرامول” )تنها رئیس جمهور بریتانیا1599-1658( تعداد است، مقدماتی احتماالت نظریه تنها این است، گذشته مولکول های هر لیوان بسیار بیشتر از تعداد لیوان های آب و

یا کل مثانه ها در جهان است و البته هیچ چیز خاصی در مورد “کرامول” نیست، یا در مورد مثانه ها.

شما همین االن یک اتم نیتروژن را استنشاق کردید که از شش سمت راست “ایگو آنودون سوم “ گذشته، در سمت چپ یک

درخت سرخِس نخلی.

“عجیب تر از آنکه بتوانیم تصور کنیم”

چه چیزی است که اصال ما را قادر به تصور چیزها می سازد؟ توانیم می را چیزهایی چه اینکه مورد در حقیقتی این آیا و تصور کنیم به ما می گوید؟ آیا چیزهایی در مورد جهان هستند که برای همیشه ورای دسترس ما خواهند بود، اما نه در ورای دسترس نوعی هوش مافوق؟ آیا چیزهایی درباره جهان هستند که از پایه برای هرگونه مغز بشری غیر قابل درکند؟ هرچند

مافوق؟

و تند و درخشان های ایده از طوالنی سرِی یک علم تاریخ تیزبوده است ، همان طور که نسل های پیاپی با سطح فزاینده ای از شگفتی در جهان روبرو شده اند. ما امروز آنقدر به این آسمان در خورشید اینکه بجای ) چرخد می زمین که ایده بچرخد)خو گرفته ایم که برایمان دشوار است تا تصور کنیم که بایستی چه انقالِب فکرِی در هم کوبنده ای بوده باشد. عاقبت، است، بی حرکت و بزرگ زمین می رسد که بدیهی نظر به که خورشید کوچک و محرک است. ولی بد نیست که گفته ویتگنشتاین را در باب این موضوع به یاد آوریم. او از دوستی پرسید:”به من بگو، چرا مردم همیشه میگن طبیعی بوده که آدما زمین اینکه به جای می چرخه زمین دور فکر کنن خورشید دور خورشید بچرخه؟” دوستش پاسخ داد:” خب معلومه، چون اینطور به نظر می رسه که خورشید داره دور زمین می چرخه.” ویتگنشتاین در پاسخ گفت:”خب باید چجوری به نظر می رسید

که اینطوری به نظر برسه که زمین داره می چرخه؟!”

دانش به ما یاد داده که بر خالف تمام شهودِ ما، چیزهای ظاهرا جامد، مثل کریستال ها و سنگ ها در واقع تماما از فضای خالی تشکیل شده اند و مثال مشهور آن این است که اگر هسته اتم

عجیب تر از آنکه بتوانیم تصور کنیم:- حسین مدهنی - بیگانگی دانش

دازپر

ه ری

ظ ن

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

را یک مگس در وسط یک استادیوم ورزشی در نظر بگیریم، اتم بعدی در استادیوم ورزشی بعدی است. بنابراین از قرار معلوم سخت ترین و چگال ترین سنگ هم در حقیقت به طور کامل از فضای خالی تشکیل شده است، که تنها با ذرات ریزی منقطع حساب است بهتر که دارند فاصله هم با آنقدر که اند شده نشوند. پس چرا سنگ ها جامد، سخت و نفوذ ناپذیر به نظر می آیند و احساس می شوند؟ به عنوان یک زیست شناس فرگشت گرا چنین می گویم: مغز ما فرگشت یافته است تا به بقای ما در این گستره از اندازه و سرعت هایی کمک کند که بدن ما در آن به سر می برد. ما هیچ گاه فرگشت نیافته ایم تا در جهان اتم ها سیر کنیم. اگر ما الزم داشتیم، مغز های ما احتماال سنگ ها

را به عنوان فضای پر از خالی ادراک می کردند.

شوند، می حس ناپذیر نفوذ و سخت ما دستان در ها سنگ نمی ها ها و دست مثل سنگ اشیایی این خاطر که به دقیقا کاربردی ما مغزهای برای بنابراین کنند. نفوذ هم در توانند بوده تا مفاهیمی مثل جمود و نفوذ ناپذیری بسازد، زیرا چنین تصوراتی به ما کمک می کند تا بدن هایمان را در داخل “جهان میان-اندازه” ای که در آن به سر می بریم به کار ببریم. اگر به مقیاس آن طرف قضیه برویم، اجداد ما هیچ وقت الزم نبوده که در وسط کیهان با سرعت نور پیش بروند، اگر چنین چیزی الزم داشتند، مغزی در فهم اینیشتن بسیار بهتر می بود. من می خواهم به محیطی که در مقیاس متوسط در آن فرگشت یافته ایم تا عمل کنیم، نام “جهان میانه”بدهم. -البته هیچ ارتباطی با

سرزمین میانه در داستان ارباب حلقه ها ندارد.-

ما ساکنان فرگشت یافته ی جهاِن میانه ایم، و این توانایی تصور چیزهایی را که توانایی تصورشان را داریم محدود می سازد. ما ذاتا ادراک چیزهاییهمانند اینکه، یک خرگوش که با سرعت متوسط) که خرگوش ها و دیگر اشیای جهانمیانه می روند( می رود را آسان می یابیم و اینکه اگر با دیگر اشیای جهان میانه

مانند سنگ برخورد کند، خرگوش زمین می خورد.

آیا اجازه هست سر لشگر “آلبرت استابل باین سوم” را معرف حضورتان کنم؟)فرمانده اطالعات نظامی در سال 1983 (، او به دیواردفترش در آرلینگتون ویرجینیا خیره شد و تصمیم گرفت آن کار را انجام دهد. با وجود دورنمایی مهیب، او به سوی دفتر

کناری می رفت.

او ایستاد و از پشت میزش بلند شد.

-اتم بیشتر از چه چیزی ساخته شده است؟ او با خودش فکر کرد: فضا

او شروع کرد به راه رفتن.

-من بیشتر از چه چیزی ساخته شده ام؟ او با خودش فکر کرد: اتم ها

قدم هایش تند تر می شد، حاال تا نزدیک دویدن رسیده بود.

-دیوار بیشتر از چه ساخته شده؟ او با خودش فکر کرد: اتم ها

تمام کاری که من باید انجام دهم این است که این فضاها را به هم ادغام کنم.

به دیوار دفترش باین” دماغش را محکم “استابل آنگاه ژنرال کوبید. استابل باین که 16000 سرباز را فرماندهی می کرد با عدم موفقیت پیاپی اش در راه رفتن از داخل دیوار مبهوت می ابزار جنگی قابلیت روزی یک این ماند. او شکی نداشت که عادی خواهد شد. چه کسی با ارتشی درخواهد افتاد که بتواند

چنین کاری انجام دهد؟

شهودِ انسانِی یاری رسانده نشده که در جهان میانه آموزش دیده، باور به گالیله را دشوار می یابد وقتی که به ما می گوید یک از اصطکاک با چشم پوشی جسم سنگین و یک جسم سبک هوا، همزمان به زمین می رسند و این به آن خاطر است که در جهان میانه، اصطکاک هوا همیشه هست. اگر ما در فضای تهی فرگشت می یافتیم، انتظار می داشتیم که همزمان زمین بخورند. اگر باکتری بودیم مرتب با حرکات گرمایی ملکول ها ضربه می خوردیم، در آن صورت باز هم به شکلی دیگر بود. اما ما جهان میانه ای ها بسیار بزرگتر از آنیم که حرکت براونی را احساس کنیم. به طرز مشابهی زندگی ما توسط جاذبه احاطه شده است ولی تقریبا نسبت به نیروی کشش سطحی بی توجه است،

اما اولویت ها برای یک حشره کوچک برعکس می شوند.

“استیو گرند” در کتابش “ آفرینش: زندگی و چگونگِی ساخت آن” محققا از این طرز فکر ما نسبت به ماده آزرده می شود. ما این طرز فکر را داریم که فکر می کنیم تنها چیزهای جامد واقعا چیز هستند. نوسان امواج الکترومغناطیسی در خال به نظر غیرواقعی می رسند. ویکتوریایی ها گمان می کردند که امواج بایستی در یک نوع واسط مادی باشند، اتر)ether(. ولی ما ماده واقعی را آسان درمی یابیم، تنها به این دلیل که برای زنده ماندن در جهان میانه فرگشت یافته ایم، جایی که ماده اختراع به درد بخوری بوده است. یک گرداب برای استیو گرند چیزیست با

16

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

همان میزان حقیقت که یک سنگ حقیقی است. در صحرایی نوع یک یولنگای”، دوین آتشفشاِن”ال سایه در تانزانیا، در ریِگ)dune( ساخته شده از خاکستر آتشفشانی وجود دارد، جالبی کار آنجاست که این ریگ عمال راه می رود، این امر از نظر تکنیکی به نام “برخان” شناخته می شود و کل ریگ از این سر تا آن سر صحرا در جهت غرب با سرعت نزدیک به 17 متر در سال راه می رود، ریگ شکل هاللی خود را حفظ می کند ودر جهت تیزی حرکت می کند، چیزی که اتفاق می افتد این است که باد بر شن تا باالی شیب مالیم آن در طرف دیگر می وزد، و سپس وقتی هر دانه ی ریگ به باالی تیزی میرسد به صورت آبشاری به داخل هالل فرو می ریزد و بدین ترتیب کل

ریگ، شیپوری شکل )horny(، به حرکت در می آید.

استیو گرند اشاره می کند که ما بیشتر شبیه موج هستیم تا یک چیز ثابت، او ما خوانندگان را فرا می خواند تا به یک تجربه از دوران کودکی تان فکر کنید، یک چیزی که به وضوح به یاد می آورید، یک چیزی که می توانید ببینید، حس کنید و یا شاید حتی ببویید، چنان که انگار شما واقعا آنجا بودید، آخر سر شما واقعا هم در آن زمان آنجا بوده اید، مگر نه؟ غیر آن چطور اینجاست: بیاورید؟ ولی مساله عجیب به یاد می توانید آن را شما آنجا نبودید، حتی یکی از اتم های فعلی بدن شما در زمان اتفاق افتادن آن، جز بدنتان نبوده است. ماده از جایی به جای دیگر در جریان است و به طور گذرا گرد هم می آید تا بشود از آن نیستید که شما، پس شما هر چیزی که هستید، چیزی ساخته شده اید. اگر خواندن این مطلب موجب نشده تا موهای پشت گردنتان سیخ شود، آن را دوباره بخوانید تا چنین بشود،

زیرا که مهم است.

بنابراین، “واقعا” واژه ای نیست که همینطور با اطمینان، صاف و ساده به کارش ببریم. اگر یک نوترینو مغزی می داشت که در اجداد سایز نوترینو فرگشت یافته بود، می گفت سنگ ها واقعا از فضای خالی تشکیل شده اند. اما ما مغزهایی داریم که در اندازه میانه نیاکانی فرگشت یافته اند که نمی توانسته ند از

داخل سنگ ها راه بروند.

دارد نیاز مغزش که است هرچیزی جانور یک برای “واقعا” باشد، تا به بقایش کمک کند. و چون گونه های مختلف در دنیاهای متفاوتی زندگی می کنند، تنوع پردردسری از “واقعاها” بینیم، می واقعی در جهان ما داشت. چیزی که وجود خواهد

از جهان است بلکه مدلی نیست، جهان صاف و پوست کنده که توسط داده های حسی تنظیم وتعدیل شده است، ولی چنان است. مفید واقعی جهان با سروکار برای که شده برساخته هستیم. ما که دارد جانوری نوع به بستگی مدل این سرشت یک جانور پرنده به مدل متفاوتی نیاز دارد تا یک جانور چارپا، کوه پیما یا شناگر. مغز یک میمون باید مجهز به نرم افزاری باشد که یک جهان سه بعدی از شاخه ها و کنده های درخت را شبیه سازی کند. نرم افزار یک موش کور برای ساخت مدل استفاده زیرزمینی منطبق خواهد شد. مغز برای از جهان هایی یک آب سوار کال نیازی به یک نرم افزار سه بعدی ندارد، چون که در سطح آب برکه زندگی می کند،- در یک جهان مسطح )نویسنده Edwin A. Abbott ابوتی.1838-1926- ادوین

)flatlandرمان

من تأمل کرده ام که شاید خفاش ها با گوش هایشان رنگی دارد نیاز برای گرفتن حشرات مدِل جهانی که خفاش ببینند، تا در جهان سه بعدی جهت یابی کند مسلما بایستی شباهتی به مدل مورد استفاده هرنوع پرنده پروازی داشته باشد. یک پرنده روز پرواز مانند پرستو، نیازمند انجام وظایف تقریبا مشابهی با از پژواک امر که خفاش در تاریکی مطلق این خفاش است. صدا استفاده می کند تا متغیرهای جاری را به مدل وارد کند در حالی که پرستو از نور استفاده می کند، اتفاقی است. من حتی پیشنهاد داده ام که خفاش ها از رنگ های دریافتی مانند قرمز های جنبه برخی برای داخلی هایی برچسب عنوان به آبی و بافت تشخیص برای شاید کنند. می استفاده پژواک سودمند آکوستیک سطوح زبر یا صاف و غیره ، به همان طریقی که پرستو ها، یا همانا ما، برای ادراک رنگ ها به شکل قرمزی تا در طول موج های استفاده می کنیم مانند آن و کبودی و کوتاه و بلند، نور را دسته بندی کنیم. هیچ ذاتی در مورد رنگ قرمز وجود ندارد که آن را دارای طول موج بلند کند. مسأله اینجاست که سرشت مدل، با چگونگی استفاده مقرر می شود،

نه با ماهیت حسی.

نقش بو که حیواناتی مورد در هالدین” اس بی جی خود” برای گفتن داشت: سگ دارد مطلبی ای در جهان شان عمده ها می توانند میان دو اسید چرب بسیار مشابه، در حالی که به شدت رقیق شده اند، تمایز قائل شوند، اسید کاپریلیک و اسید بینید این است که یکی کاپروییک. تنها تفاوتی که شما می

17

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

از آن ها یک جفت بیشتر اتم کربن در زنجیره دارد. هالدین به را اسیدها تواند می سگ یک احتماال که زند می حدس با بوهایشان تشخیص دهد، درست ترتیب وزن مولکولی شان به پیانو های سیم برای عدد یک تواند می که انسان همانند ترتیب طولشان به وسیله نوت های موسیقی قائل شود. حال یک اسید چرب دیگر به نام اسید کاپریک که درست همانند دو تای دیگر است با این تفاوت که دو اتم کربن بیشتر دارد را در نظر بگیرید، سگی که هیچگاه با اسید کاپریک روبرو نشده، شاید مشکل زیادی در تصور بویش نداشته باشد، درست مثل اینکه ما با تصور شیپوری که مثال نوتی باالتر از شیپوری که قبال شنیده نداریم. شاید سگ ها و کرگدن ها و دیگر بزند مشکلی ایم حیوانات بو محور، رنگی بو می کنند و استدالل آن درست مثل

استدالل خفاش هاست.

در جهان میانه، محدوده اندازه ها و سرعت هایی که ما در آن فرگشت یافته ایم تا ذاتا در آن احساس راحتی کنیم مقداری شبیه محدوده باریک طیف الکترومغناطیسی است که ما آن ها را به عنوان نور رنگ های مختلف می بینیم. ما نسبت به همه فرکانس های خارج از این محدوده نابینا هستیم مگر اینکه از جهان کنیم. استفاده خود به رساندن یاری برای خاصی ابزار میانه حوزه باریکی از واقعیت است که ما آن را عادی تشخیص می دهیم و در مقابل آن جهان عجیب و غریب خیلی کوچک، خیلی بزرگ و خیلی سریع قراردارد. ما می توانیم مقیاس مشابهی برای امور غیر محتمل داشته باشیم، هیچ چیز مطلقا غیرممکن نیست، معجزات تنها رخدادهایی هستند که به شدت غیر محتمل تکان برایمان را دستش تواند می مرمر مجسمه یک هستند. دهد، اتم هایی که ساختار کریستالی آن را تشکیل می دهند، به هر حال دارند به جلو و عقب می لغزند، به این خاطر که تعداد زیادی از آن ها وجود دارد و از این جهت که توافقی در سمت جهت حرکت شان در میان شان نیست، مرمر همینطور که در جهان میانه شاهدش هستیم، به همین شکل ثابت باقی می ماند ولی اتم های موجود در دست مجسمه، همگی می توانند اتفاقی در یک زمان و در یک جهت حرکت کنند و دوباره و دوباره در این حالت دست حرکت خواهد کرد و ما خواهیم دید که برایمان در جهان میانه دست تکان می دهد. البته احتمال عدم رخ دادن آن ، آنقدر بزرگ است که اگر شما از آغاز جهان توانستید نمی امروز به تا نمودید، می نوشتن صفرها به اقدام

صفرهای کافی بگذارید.

فرگشت در جهان میانه ما را تجهیز نکرده تا با رخدادهای بسیار غیر محتمل کنار بیاییم. زیرا ما آنقدر طوالنی عمر نمی کنیم. در فراخنای فضای نجومی و زمان زمین شناختی، چیزی که در جهان میانه غیر ممکن می نماید، شاید معلوم گردد که اجتناب ناپذیر است. یک راهِ فکر کردن به مسأله این است که سیاره جهان وجود در سیاره تعداد چه دانیم نمی ما بشماریم. را ها دارد ولی یک تخمین خوب چیزی حدود ده به توان 20 یا 100 بیلیون بیلیون است و این به ما روش خوبی برای اظهار تخمین مان از غیر محتملِی حیات می دهد. می توان نوعی نقاط برجسته در امتداد طیف غیرمحتملی در نظر گرفت، که ممکن است شبیه به طیف الکترومغناطیسی به نظر بیایند که تازه مالقات کردیم. اگر حیات در همه جا تنها یک بار روی داده باشد، اگر حیات می توانست یک بار در هر سیاره ای آغاز شود، خیلی رایج می شد، یا اگر یک بار برای هر ستاره آغاز می شد، یا یک بار برای هر کهکشان یا یک بار در کل جهان، که در آن صورت می بایست که آنجا اینجا بوده باشد. و یک جایی آن باال احتماال وجود دارد که یک قورباغه تبدیل به شاهزاده شود و چیزهای

جادویی شبیه آن.

اگر حیات تنها در یک سیاره در کل جهان رخ داده باشد، آن سیاره بایستی سیاره ما باشد، چون ما اینجا هستیم و داریم درباره برایش این یعنی اگر بخواهیم چیزی اش صحبت می کنیم و قائل شویم، ما اجازه داریم تا رخدادهای شیمیایی ای را در آغاز بیلیون صد در یک کمی به احتمالی که کنیم فرض حیات بیلیون دارند، من فکر نمی کنم که بایستی چنین چیزی را برای خود قائل شویم، چون حدسم این است که حیات در جهان امر بسیار متعارفی است. و وقتی می گویم بسیار متعارف، باز می تواند آنچنان نادر باشد که جزیره ی حیاتی، هیچگاه با دیگر

جزیره ها روبرو نشود که اندیشه غم انگیزی است.

“عجیب تر از آنکه بتوانیم تصور کنیم” را بایستی چگونه تعبیر نماییم؟ عجیب تر از آنکه به طور کلی می توانیم تصور کنیم یا فقط عجیب تر از آنکه با توجه به محدودیت های فراگیری فرگشتی مغزهایمان در جهان میانه می توانیم تصور کنیم؟ آیا ما قادریم با تمرین و ممارست، خودمان را از قید جهان میانه رها کنیم و به نوعی درک مستقیم برسیم، به عالوه یک فهم ریاضی از خیلی کوچک و خیلی بزرگ؟ من خالصانه پاسخ را

18

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

نمی دانم. برایم سوال است که آیا ما خواهیم توانست خودمان را یاری دهیم، مثال برای فهم نظریه کوانتوم، اگرمثال کودکان را از اوایل کودکی با بازی های کامپیوتری ای بار بیاوریم که نوعی جهان خیالی از توپ هایی که در صفحه، از دو شکاف می روند دارد. جهانی که در آن حوادث عجیب و غریب دنیای مکانیک اند بزرگنمایی شده با تصاویر ساختگی کامپیوتری کوانتومی تا بتوانند برای مقیاس جماعت جهان میانه قابل درک باشند. و مشابه آن، یک بازی کامپیوترِی نسبیتی که در آن اشیای روی صفحه، نمایانگر انقباض لورنتس)یکی از نتایج نظریهٔ نسبیت خاص( باشند، و چیزهایی مانند اینها تا تالش کنیم خودمان را به راه اندیشیدن بیاوریم، کودکان را به راه اندیشیدن درباره این

مسائل بیاوریم.

می خواهم با به کارگیری مفهوم جهان میانه در دیدگاه هایمان دانشمندان اکثر امروزه ببرم. پایان به را کار هم، به نسبت پذیرای دید مکانیکی نسبت به مغز هستند. ما اینگونه ایم که هستیم، زیرا مغزهایمان اینگونه که هستند سیم کشی شده اند متفاوت خواهیم ما هستند. اند که اینگونه هایمان و هورمون بود، شخصیت هایمان تغییر خواهند کرد، اگر آناتومی عصبی و شیمِی فیزیولوژیمان متفاوت می بود. ولی ما دانشمندان، ضد ونقیض عمل می کنیم. اگر ما نا متناقض بودیم برخوردمان با یک فرد بد رفتار، مثل یک قاتل کودک چیزی بود مانند این: این دستگاه اجزای معیوب دارد، بایستی که تعمیر شود. اما آن اینگونه می گوییم- و من ما ما می گوییم. نیست که چیزی حتی ماشینی ترین دیدگاه در میان مان را حساب می کنم، که احتماال من باشم. چیزی که ما می گوییم این است که:” هیوالی پست، رندان برایت زیادی خوب است.” یا بدتر، درصدد انتقام از چرخه فاز جدیدی آغازگر زیاد احتمال به آییم که برمی البته در همه جای انتقام متقابل خواهد شد که ی بدتر شونده جهان امروزه شاهد آن هستیم. کوتاه سخن اینکه، وقتی ما مثل های دستگاه شکل به را مردم کنیم می فکر ها آکادمیکی دقیق و پیچیده در نظر می گیریم، مثل کامپیوترها و ماشین ها، ولی وقتی به انسان بودن خود بازمی گردیم، بیشتر مثل بزول فولتی)در تلویزیون( رفتار می کنیم، کسی که به یاد داریم در یک شب مهمانی، ماشینش را که روشن نمی شد درهم کوبید تا

به او یک درس درست و حسابی دهد.

دلیل اینکه ما به اشیایی مثل ماشین ها و کامپیوترها جانبخشی

این است که درست مثل میمون که در یک جهان می کنیم پردرخت زندگی می کند و موش کور که در جهان زیر زمینی زندگی می کند و آبسوار که در جهان مسطح محدود به کشش سطحی زندگی می کند ما در یک جهان اجتماعی زندگی می کنیم، ما در دریایی از انسان ها شناوریم. یک نگارش اجتماعی از جهان میانه. ما فرگشت یافته ایم تا به تبدیل شدن به روانشناساِن خبره ی ذاتی، رفتار دیگران را پیش بینی کنیم. سروکار داشتن با انسان ها به عنوان دستگاه، شاید از نظر علمی و فلسفی دقیق باشد، ولی زمانی که شما بخواهید حدس بزنید این فرد پس از این چه خواهد کرد، چنین دیدی مایه زحمت و اتالف وقت خواهد بود. روش مفید و اقتصادی برای مدل کردن یک فرد این است که او را به عنوان یک کنش گِر منظوردار و جویای هدف در نظر بگیریم، با لذت ها و دردها، آرزوها و نیت ها، دادن نسبت و پردازی شخصیت سرزنش. قابل و تقصیرات، انسان ها آنچنان روش خوب برای مدل کردن هدف عامدانه و با صرفه ای است که خیلی عجیب نیست از همین نرم افزارِ مدل سازی، زمانی که می خواهیم درباره مسائلی که مناسب آن نیست فکر کنیم باز هم کنترل را به دست می گیرد، مثل بزول فولتی و ماشینش، یا مانند میلیون ها انسان فریب خورده نسبت

به کل گیتی.

اگر جهان عجیب تر از چیزی است که بتوانیم تصور کنیم، آیا ایم انتخاب شده فقط به این خاطر است که ما به طور طبیعی تا در آفریقای عصر پلئیستوسن)حدود دو میلیون سال تا یازده هزار سال قبل(، تنها چیزهایی را که نیاز داشتیم تصور کنیم، تا زنده بمانیم؟ یا آیا مغزهای ما آنقدر مستعد و گسترده شده اند که می توانیم با آموزِش خود، پا را از جعبه فرگشت بیرون بگذاریم؟ یا درنهایت، آیا چیزهایی در جهان هستند که آنقدر عجیب هستند که هیچ فلسفه ای یا موجودی، هرچند خداگونه

نمی تواند آن ها را در رویا هم ببیند؟

• سخنرانی ریچارد داوکینز در سال 2005

19

نشریه علمی تخصصی دنا20 شماره چهارم - اردیبهشت91

از پس و شدند آزمایشگاه کشت در و شده بازسازي باستاني گذشت یک سال گیاه 31 هزار ساله شکوفه کرد و از میوه گیاه دانه جدیدي به دست آمد. در ادامه، با استفاده از روش سن یابي رادیوکربني، قدمت این دانه ها بین 31 هزار و 500 تا 32 هزار و 100 سال تخمین زده شد. بر اساس گزارش آکادمي ملي علوم روسیه، این یافته نشان مي دهد که احتماال گونه هاي مختلفي از اشکال اولیه موجودات در اعماق یخ ها وجود دارند که در طول احیا را آنها مجددا توان مي و مانده باقي سالم متمادي سالیان

کرد.گیاهی که دانه اش را با دست خود می کارد!

- الهام احمدی -

در کشور برزیل گونه ای گیاه کوچک وجود دارد که خم می شود و به کاشت دانه های خود می پردازد!

این گیاه زیبای چندسانتی متری با گل های سفید و صورتی در حیاط پشتی خانه ی آلکس

مبتدي گیاه شناس و گیاهان جمع آوري کننده یک پاپووکین، از خود باغچه در گونه این کشف پي در وي است. روییده متخصصان طبقه بندي گیاهان براي بررسي خانواده و گونه این فییرا دانشگاه روتجر، دانشگاه دانشمندان گرفت. کمک گیاه بسیار تحقیقات از پس کارولینا وسترن دانشگاه و سانتانا در محسوب جدید گونه یک حقیقت در گیاه این که دریافتند مي شود. محققان در سال اول تنها توانستند تعداد کمي از گیاهان کوچک را در باغچه پاپووکین شناسایي کنند؛ چرا که این گیاه در فصل خشک، مرده و در فصل باراني در همان نقطه دوباره

احیای گیاه باستانی به دست محققان روس

- الهام احمدی -

گیاه باستاني که 31 هزار سال در زیر الیه هاي یخ منطقه سیبري مدفون شده بود، توسط محققان روس مجددا احیا شد و به گل Silene ste - ششست. محققان روس موفق شدند گیاه باستانيophylla را با استفاده از دانه هایي که 31 هزار سال قبل توسط سنجاب ها در زیر الیه پرمافراست منطقه سیبري مدفون شده بود،

احیاء کرده و به حیات بازگردانند.

این گیاه باستاني با دوام ترین و قدیمي ترین ارگانیسم زنده بر استفاده با باستاني، گیاه دانه هاي مي شود. محسوب زمین روي

قرار بررسي مورد پرقدرت میکروسکوپ هاي از گرفتند و مشخص شد که نمونه هایي از این گیاه گفته به مي کنند. رشد سیبري منطقه در همچنان دکتر دیوید گیلیچینسکی سرپرست تیم تحقیقاتي آزمایشگاه کریولوژي مسکو، دانه هاي باستاني در عمق 38 متري و در دماي منفي هفت درجه کشف شده اند و اندازه ی آنها از اندازه ی دانه های گیاهان تکنیک از محققان هستند. کوچکتر کمی فعلی رشد که تولید انبوه گیاه از یک دانه واحد است، دانه هاي استریل، شرایط تحت کردند. استفاده

دنیای زیست شناسی گیاهی!

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

رشد مي کند. دانشمندان توانستند این رفتار را با ویژگي منحصر به فرد انتشار این گیاه موسوم به »geocarpy« توضیح دهند. کردن خم به شروع آهستگي به میوه دادن از پس گیاه این با را بذرهاي خود پایین کرده، به سمت بارده خود شاخه هاي احتیاط بر روي زمین گذاشته و گاهي حتي آنها را در پوشش نیز بادام زمیني این شیوه که توسط گیاه نرم خزه دفن مي کند. انجام مي شود، اطمینان حاصل مي کند که بذرها در نزدیکي گیاه تبدیل کامل گیاه یک به بعدي فصل در و کرده رشد مادر مي شوند. تیم تحقیقاتي حاضر در این پژوهش به جهت مهارت کرده اند. نامگذاري Spigelia genuflexa را آن گیاه، این نتایج و جزئیات بیشتر در مورد این گونه گیاهي در مجله فیتوکیز

منتشر شده است.

شبح گیاهان!

- الهام میرفاضلی، حسن رخش خورشید -

Monotropa uniflora گیاه آنژیوسپرمی است که کلروفیل ندارد. این گیاه دولپه در محدوده ی رنگی سفید تا صورتی روشن دیده می شود و به همین دلیل به نام ghost plant )گیاه شبح( معروف است. چنانچه از لقب گونه ای آن، uniflora مشخص

است، ساقه تنها یک گل تولید می کند.

Monotropa uniflora شیوه ی کسب انرژی جالبی دارد. گیاه، ریشه اش را وارد میسلیوم های قارچی می کند که خود

با یک گیاه دیگر رابطه ی همزیستی دارد و مواد غذایی را به طور مستقیم از قارچ جذب می نماید. به دلیل این شیوه ی تامین اعماق در و ندارد خورشید نور به مستقیمی نیاز گیاه انرژی،

تاریک جنگل ها می تواند رشد کند.

بویایی و افزایش مقاومت

- حسن رخش خورشید -

گیاهان با سازوکاری که نوعی بویایی محسوب می شود، مواد شیمیایی خاصی را از سوی گیاهان اطراف که دچار بیماری یا پاسخشان و هرچند می کنند دریافت اند، آفات شده حمله ی کندتر از پاسخی است که جانوران در موارد مشابه می دهند، به نظر می رسد با تجمع این مواد، بر حسب زمان و غلظت، میزان تاثیرات این دو مقاومت خود را تنظیم می کنند. برای بررسی های غلظت معرض در را lima bean گیاه محققان عامل، قرار methyl salicylate و nonanal ماده ی دو مختلف اندازه پاتوژن به را پاسخ گیاه از 6 و 24 ساعت دادند و پس افزایش مقاومت باعث این دو ماده ی شیمیایی گیری کردند. lima bean در برابر عفونت های باکتریایی می شوند. در مورد nonanal مشاهده شد که غلظت های مختلف این ماده ی پیام بازه ایجاد می کنند و گیاه پس از هر دو رسان پاسخ مشابهی ی زمانی 6 و 24 ساعت سطح مقاومت خود را باال می برد. اما در مورد MeSA مشاهده شد که مقاومت گیاه پس از نزدیک است، یافته افزایش ساعت 24 به پاسخ اولیه ساعات در که حالی در چندانی از این حیث مشاهده نشد. پس از نزدیک به یک شبانه روز غلظت های کم MeSA همانند غلظت های باالتر در افزایش مقاومت گیاه موثر

هستند.

هرچند نزدیک به 20 سال از کشف مقاومت مواد شیمیایی و بین ارتباط دانشمندان بود، گذشته گیاهان بویایی چگونه دانستند نمی تاکنون گیاهان به آن ها در افزایش مقاومت نسبت به بیماری ها کمک می کند.

21

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

کم خوابی و اشتها!

آیا کم خوابی می تواند موجب افزایش وزن شود؟ پژوهشگران دانشگاه Uppsala بیان کرده اند افرادی که درحدود 8 ساعت خواب شبانه ندارند فعالیت بیش تری را در ناحیه ای از مغز که

اشتها را کنترل می کند نشان می دهند.

از هایی به شرکت کنندگان عکس انجام شده، مطالعه ی در ma - ذذا نشان داده شد و در همان هنگام با استفاده از روشnetic imaging تصاویر مغز این افراد مشاهده شد. شرکت کنندگانی که دچار کمبود خواب بودند، بیش تر گرسنه شدند

و فعالیت مغزی بیش تری نشان دادند.

Christian Benedict یکی از پژوهشگران این مطالعه اذعان نموده که افراد پس از یک شب بی خوابی، فعالیت زیادی را در ناحیه ای از مغز که با میل به خوردن در ارتباط است، نشان با اثر بر مغز به یک مشکل پیش رونده دادند. خواب ناکافی در جوامع امروزی تبدیل شده است. این مطالعه نشان می دهد کمبود خواب می تواند نظر ما را نسبت به غذا تغییر دهد و در

بلندمدت موجب افزایش وزن شود.

تغذیه و کنترل ژن!

کند! کنترل را ما های ژن تواند می خوریم می که غذایی miRNA برنج درون سلول های انسان یافت شد!

است. گرفته قرار توجه مورد بدن بر غذا تاثیرات گذشته از به اعتقاد بیانگر You are what you eat مانند: جمالتی رابطه ای تفکیک ناپذیر میان نوع غذا و شخصیت و بدن ماست.

ولی این جمالت تا چه اندازه درست هستند؟

Chen- طبق تحقیقات انجام گرفته توسط گروهی به سرپرستیYu Zhang از دانشگاه Nanjing چنین اعتقاداتی می توانند پایه ی علمی داشته باشند. این نتیجه از بررسی نمونه های خونی برخی microRNAهای حضور بررسی برای داوطلب افراد آمد. دست به کلم و زمینی سیب گندم، برنج، ماند گیاهان RNA از کوتاهی قطعات )miRNAs( microRNAها

هستند که به پروتئین ترجمه نمی شوند، ولی از طریق اتصال به mRNA می توانند از ترجمه ی آن mRNA به پروتئین

جلوگیری کنند.

بررسی ها نشان دهنده ی حضور تقریبا miRNA 30 مختلف از گیاهان کشاورزی در نمونه های خون افراد بود. هم چنین در توانند می miRNAها این از برخی داد نشان مطالعات کارکرد بدن انسان نقش داشته باشند. برای نمونه پژوهشگران ارتباط یکی از انواع miRNAهای برنج را با میزان کلسترول به مربوط mRNA به miRNA این کردند. کشف خون بنابراین و می گردد متصل بد( )کلسترول LDL گیرنده ی گیرنده ی LDL در سلول ها ساخته نمی شود. به این ترتیب miRNA برنج از خارج کردن LDL از خون به درون سلول LDL ها جلوگیری می کند. این تاثیر باعث باال رفتن میزان

می شود.

چنان چه در این مطالعات نشان داده شده است، miRNAها همانند ویتامین ها و مواد معدنی که در غذاهای ما موجودند، می توانند نقش های مهمی در بدن ما داشته باشند. Zhang معتقد است چنین ارتباطی می توانسته در تکامل همراه انسان و گونه های گیاهی که مصرف می کرده است، موثر باشد. برای نمونه توانایی هضم الکتوز شیر پس از نوزادی، پس از اهلی کردن گاو و درنتیجه استفاده ی گسترده تر از شیر و گوشت آن به

دست آمده است.

منابع:

1. http://www.scientificamerican.com

2. http://biology.about.com//

22

- حسن رخش خورشید -سبک زندگی

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91 23

جوریدن1،یک رفتار ساده یا یک عمل سیاستمدارانه!!!- نرگس جعفری -

دیدن یک گروه از میمون ها ،که جفت جفت با یکدیگر نشسته اند، و هر فرد به نوبت با پشتکار فراوان خزهای دیگری را شانه می زند، بی درنگ این جمله ی کلیشه ای را به ذهن می آورد: “تو این و “ بخارانم!! را تو پشت هم من تا بخاران رو من پشت متقابل و ارتباطی عمل یک عنوان به را جوریدن رفتار علت عنوان به جوریدن عمل میمون ها بین در می کند. روشن کامال یک فاکتور تعریف کننده اجتماعی بودن محسوب می شود. این حقیقت که افراد تالش قابل مالحظه ای برای ارتباطات در راستای بقیه از بیشتر گروه اعضای برخی و می دهند، انجام جوریدن به خاطر قرار گرفتن فشار به تحت توجه با و جوریده می شوند می کند که پیشنهاد را ایده این فعالیت، این روی وقت گذاری جوریدن می تواند میمون ها را به اهداف شخصی در جامعه برساند. فهمیدن ماندن. سالم و تمییز برای جانور به مانند کمک کردن اینکه چطور میمون ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و به خوبی دنیای اجتماعی برای خود ایجاد کرده اند، تا حد زیادی به فهمیدن

دینامیک رفتار جوریدن وابسته است .

به طور سنتی، فرض بر این بود که تسلط2 و شایستگی3 دو عاملی هستند که شدت جوریده شدن یک میمون ماده را به طور خاص زندگی نتیجه در ماده میمون های بین در رقابت می کنند. تعیین گروهی افزایش یافته ، با هم زندگی کردن در یک گروه اجتماعی )همکاری( تعاونی4 فعالیت یک می تواند تنهایی به متمرکز محسوب شود. پیوستن به یکدیگر می تواند برای جانوران مزایایی را به همراه داشته باشد ، مثل کاهش ریسک شکارشدن، کم شدن منفرد جانوران برای که کشی نرها کودک از ناشی آسیب های این مزایا وجود ندارد. البته زندگی در گروه بدون هزینه نیست! یک مشکل غیر قابل پرهیز در نزدیکی های زیاد، مناقشه بر سر منابع کمیاب محلی چون غذا و کمبود مکان هایی که دسترسی شکارچیان به آن مشکل است می باشد. اگرچه بیشتر میمون های ماده در گروه هایی که اغلب قوم و خویش اند زندگی می کنند و اثرات زیان بار را کاهش می دهد، ولی به هر این مساله تا حدی دسترسی به احتیاج و از یک طرف ماندن ایمن به احتیاج حال دیگر طرف از فرزندانشان و خود برای کافی غذایی منابع به آن ها را تحت فشار قرار می دهد. این وضعیت دشوار، باعث ایجاد ارتباطی و همکاری دقیق و پیچیده ی بین فردی در الگوی یک

سیستم های اجتماعی میمون های ماده می شود.

ماده های میمون فردی میان های همکاری ترین مهم از یکی با را ارتباطات جوریدن بیشترین از آن ها که بین آن دسته در یک دیگر داشته و به نوعی با هم صمیمی شده اند اتفاق می افتد. آن ها ائتالفی 5 در هنگام برخورد های تهاجمی شکل می دهند به موجب اینکه یک میمون ماده برای کمک به دیگری به دشمن ها، پریمات میان در که است این کلی برداشت می کند. حمله ماده ها اتحادهای طوالنی مدت بین گونه ای به منظور ایمن کردن خودشان از اثرات منفی رقابت های درون گروهی تشکیل می دهند. تصور بر این است که این رفتار های حمایت گرانه شکل دهنده ی حمایت های ائتالفی بین فردی هستند که با رفتار جوریدن ترکیب می شوند تا بین افراد اعتماد ایجاد کنند و استرس را کاهش دهند. بنابراین جوریدن در این سناریو دو نقش دارد: یک اینکه می تواند باندهای قدرتمندی را ایجاد کند که بر پایه ی اعتماد به یکدیگر جوریدن، اینکه دو و دهند. شکل ائتالفی ارتباطات می توانند می تواند مانند پول که قابل مبادله بین افراد است در حمایت های

ائتالفی آینده مورد استفاده قرار گیرد.

یک مثال نقض.....ائتالفی6 ایجاد روابط برای ایده که جوریدن وسیله ای است این این مفهوم با ایده ای کامال شسته رفته و منسجم و بسیار مناسب است که میمون ها جانوران بسیار سیاستمداری هستند، اگرچه یک مشکل با این فرضیات وجود دارد و آن این است که بابون ها رفتار ماده های بابون اینکه وجود با می کنند ائتالف ندرت به جوریدن را حفظ کرده و با یکدیگر برسر منابع رقابت دارند. مثال در محیط های مختلف مطالعاتی در بین 30000 بابون ماده آفریقای جنوبی، رفتار ائتالفی فقط بین دو بابون ماده دیده شده. میزان کم

رفتار ائتالفی ممکن است ویژگی تمام بابون ها باشد.

های کوه های بابون که است آن از حاکی دیگر های یافته Drakensberg به ارتباطات جوریدن خود ادامه می دهند و به اینکه وجود با دهند می اختصاص مناسب وقت کار این انجام را رقابتی هیچ ها آن زندگی محیط در منابع پراکندگی میزان برای پیدا کردن غذا ایجاد نمی کند و به تبع آن نزاع کمتری در بین بابون ها در جهت یافتن غذا در می گیرد. و در ظاهر احتیاجی

نشریه علمی تخصصی دنا24 شماره چهارم - اردیبهشت91

برای شکل گیری باند های حمایتگر دیده نمی شود. اما زمانیکه بابون های کند، تجاوز مجاز حد از گروه ماده های بابون تعداد افرادی که ترتیب این به را گروه افراد Drakensbergتعداد که با یکدیگر ارتباط جوریدن داشتند باقی مانده و سایرین حذف می شوند،کاهش می دهند. و به نظر می رسد در این شرایط محافل بابون های ماده در جهتی کاهش می یابد که رفتار جوریدن حداکثر حفظ شدگی را داشته باشد. در واقع داشتن سابقه ی جوریدن از مزیت های زیادی از جمله اجازه برای باقی ماندن در گروه ایجاد

می کند.

اهمیت اطالعات به دست آمده به وسیله ی یافته های دیگر که ها یافته شد،این مشخص بیشتر آمد دست به Amboseli از نشان داد که جوریدن مزیت های آشکاری در سالمت بابون ها دارد ،اگرچه جوریدن در بین این جمعیت نقشی در شکل گیری ائتالف ها ندارد. ماده هایی که بسیار اجتماعی هستند و به طور دائمی جوریدن را انجام می دهند به طور قابل مالحظه ای فرزندانی بابون های ماده ای که به فرزندان باالتری نسبت بقای با میزان

کمتر اجتماعی اند دارند.

توجهی قابل طور به ماده های بابون بین در جوریدن بنابراین باقی مانده و باوجود اینکه رفتار ائتالفی شکل نمی گیرد اما اثرات مثبتی بر سالمت بابون ها دارد.بنابر این تعریف جامعی که از نقش جوریدن در پریمات ها داده می شود باید توضیحی جامع بر مبنای

مزیت های آن در زندگی اجتماعی باشد.

این واضح است که جوریدن ارزش خود را از نظر بهداشتی حفظ کرده است، با وجود اهمیت آن در زندگی اجتماعی، از مدت ها در دیگر جانوران از و جوریدند می را خودشان حیوانات پیش جهت جوریدن قسمت هایی که خودشان به آسانی نمی توانستند این جوریدن ها دفع بجورند کمک می گرفتند. هدف اصلی در انگل میزان است. هرچه مانند شپش و کک انگل های خارجی ها بیشتر باشد ،خون بیشتری از دست می رود وسوزش بیشتری افزایش می دهد. نیز را احتمال عفونت ایجاد می کند، همچنین بنابراین کاهش انگل ها مزایای زیادی برای انگل دارد. به عالوه، تماس فیزیکی حاصل از جوریدن احساس لذت بخشی را به گیرنده می دهد که در واقع مربوط به ترشح β-endorphin است. البته احتماال و نیست انگل ها بردن بین از به سودمندی ویژگی آخر ویژگی جانبی است که به تقویت رفتار جوریدن کمک می کند. به جای دالیل سیاستمدارانه، در تواند می این جوریدن با وجود

نتیجه ی احساس سرخوشی که ایجاد می کند بین افراد مبادله شود .

رفتار جوریدن همچنین برای شرکت کننده های آن هزینه هایی دارد.مثال احتمال انتقال انگل هایی که متحرک اند از جانوری به این مشکل در گروه جانور دیگر در حین جوریدن وجود دارد. رفتار .بنابراین کند می ایجاد را بیشتری تردردسر بزرگ های که گیرد می زمانی صورت و است متقابل عمل یک جوریدن خود جانور قادر به خاراندن همه ی قسمت های بدن و دفع انگل ها نباشد. و همچنین مزایای جوریدن فرد دیگر باید از هزینه هایی

که فرد متقبل می شود بیشتر باشد.

این مساله که با برجسته کردن مزایای وسیع جوریدن، پذیرفتن جوریدن به تنهایی یک کاالی ارزشمند است، آسان تر می شود. حقیقت این است که جانور باید برای کاهش حجم انگل هایش با سایرین مبادله انجام دهد و بدون در نظر گرفتن سایر توانایی های که است ارزشمند بسیار دهی سرویس یک جوریدن اجتماعی، یک جانور برای دیگری انجام می دهد. فراتر از این ،باید تاکید گیری شکل در ای کننده تعیین عامل انگلی حمالت که کرد رفتارهای مختلف اجتماعی است .رفتار های ساده و حتی پیچیده شوند. می ایجاد انگل مختلف میزان تاثیر تحت که هستند ای بنابراین جدا شدن بخش بهداشتی جوریدن از بخش رفتار اجتماعی

آن غیر ممکن است.

چشم انداز های بیشتری که بر سود مندی رفتار جوریدن صحه می گذارد، مارا به این نتیجه می رساند که شکل گیری رفتار ائتالفی مواقع بیشتر در اگرچه نیست. جوریدن رفتار به وابسته لزوما میمون های ماده برای ایجاد ائتالف رفتار جوریدن را از خود بروز

می دهند اما لزوما بین این دو رفتار ارتباطی وجود ندارد.

1. grooming2. dominance3. competence4. cooperative act5. coalition6. coalitionary relationships

منابع:• Cooperation in Primates and Humans

(Mechanisms and Evolution) by: Peter M. Kappeler • Carel P. van Schaik.

Part v: Biological Markets Chapter 12:Monkeys, markets and minds

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91 25

سطح ترین ابتدایی های اسفنج سلول پر جانداران میان در سازمان یافتگی را دارند و در نتیجه به عنوان مدلی برای مطالعه )adhesion(و اتصال سلولی )recognition(روی شناخت

مورد استفاده قرار می گیرند.

با ایجاد حالت پر سلولی مکانیسمهای مولکولی برای حفظ این حالت و تشخیص سلولهای خودی هم مورد نیاز بودند. پیشنهاد عنوان )به پروتئوگلیکانها کربوهیدراتی بخش که شود می محیطی ترین سطح سلول( و مولکولهای ماتریکس این نیاز را

تامین کرده اند.

اسفنج اتصال دوباره سلول های جدا شده اولیه روی مطالعات فراهم cell sorting مورد در مهمی شواهد شور اب های ادامه مطالعات روی مکانیسمهای مولکولی دخیل در کرد. در شور آب اسفنج گونه سه مورد در سلولی شناخت و اتصال Microcionaprolifera,-Halicho - شود. می )ططرح بیوشیمیایی مطالعات ).driapanicea, -Clionacelataروی پروتئوگلیکانها تخلیص شده نشان داد که هر گونه نوع خاصی پروتئوگلیکان را تولید می کند که glyconectin نام این پروتئوگلیکانها اتصال و شناخت را بین سلولهای گرفت. AFM)atomic یک گونه باعث می شوند. در این مطالعاتقدرت تا گرفته قرار استفاده مورد )force microscopyاتصال میان یک جفت پروتئوگلیکان در سرم فیزیولوژیک به صورت مستقیم و کمی اندازه گیری شود. نتایج این روش نشان داد که به صورت تئوریک اتصال یک جفت پروتئوگلیکاندر

کند. تحمل را سلول 1600 وزن تواند می فیزیولوژیک سرم بنابراین شواهد کمی نقش اتصال و شناخت نسبت داده شده به

تعامل پروتئوگلیکان ها می تواند درست باشد.

ساختارهای پروتئوگلیکان قندی بخش نسبی یابی توالی کربوهیدراتی جدیدی را در زمینه اتصال معرفی کردند:

Pyr4,6Galb1– وGlcNAc)3OSO3(b1–3Fuc)3(4GlcNAcb1–3Fuc

پراش و الکترونی میکروسکوپ و بیوشیمیایی آنالیزهای این که دادند نشان مرکب قندی مولکولهای روی X پرتو پروتئوگلیکان ها 10 بار بیش از سایر ماکرومولکولها از سطح این و موسین ها( از غیر به )البته غشا سلول طویل می شوند. اولیه سلولی بین ارتباطات شود پیشنهاد که شد باعث مساله

توسط تعامل بین پروتئوگلیکان ها محقق شده است.

ما می دانیم که سلولهای جدا شده یک گونه اسفنج تحت شرایط خاص دوباره گرد هم می آیند. اما درک ما از مکانیسم مولکولی بیشتر ای که برای گونه اخیر حتی برای 25 سال فرایند این مطالعه شده )M.prolifera( فرضیه تعامل بیم پروتئوگلیکان که مولکول هایی است. سلولی سطحی های گیرنده و ها به توجه با اما نشده اند. کلون و توصیف و تخلیص هرگز شکل را سلولی سطح ترین محیطی پروتئوگلیکان ها اینکه توضیح برای پروتئوگلیکانها بین تعامل مکانیسم دهند می از متفاوتی آزمایشاتی شد. پیشنهاد سلولی شناخت و اتصال مذکور اسفنج گونه سه با همراه Humphreys ازمایشات

- حامد شاهویی -پر سلولی شدن از کجا شروع شد؟ک

شکل ی

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

انجام شد. سلولهای از هم جدا شده دارای پروتئوگلیکان یا از لحاظ متابولیک در دمای 0 درجه سانتی گراد فیکس شدند یا با کمک گلوتارالدهید تثبیت شدند. این سلولها سپس در محلول

Tris آب دریای مصنوعی همراه بافر

M NaCl -2 mM CaCl2 -20mM Tris+HCl – 0.5(pH 7.4( و با و یا بدون 10mM Ca++ )غلظت فیزیولوژیک چرخش دقیقه 15 متوسط از پس شدند. مخلوط دریا( آب

کلسیم یون حاوی محلول در تنها سلولی شناخت و اتصال کمک به که گرفت صورت طبیعی های رنگ از استفاده

مختلف تشخیص داده شد.

به ها پروتئوگلیکان وقتی و دریای آب با شستشو کمک کلسیم کلراید بدون مصنوعی در حتی سلولها رفتند میان از حضور mM Ca 10++ مجتمع آزمایشات این همه نشدند. گونه سه در که دادند نشان اسفنج مورد نظر پروتئوگلیکان و شناخت در کلسیم و ها اتصال مهمند.این پروتئوگلیکان انجایی از و شدند تخلیص ها را جرمشان بزرگتر نسبت که و دهد می شکل قندی بخش سلولهاست اتصال کارشان نیز

به glyconectin3 و glyconectin1-glyconectin2Microcionaprolifera- های گونه به مربوط ترتیب

Halichondriapanacea و Clionacelata نام گرفتند.

در قدم بعد برای تشخیص اینکه آیا گالیکونکتین ها تنها اتصال یا می شناسند را خودی غیر عامل و آیا دارند گونه ای درون روی بر ترتیب به و شده تخلیص 3 و گالیکونکتین1-2 نه دانه)bead( های التکس-امیدین صورتی-زرد و سفید اتصال داده شدند. این دانه ها مخلوط شدند و 15 دقیقه چرخانده شدند. میلی 10 کلسیم حاوی محلول در گونه هم سلولهای اتصال از منیزیم با یونهای کلسیم موالر صورت گرفت. و جابجایی

تجمع سلولها جلوگیری کرد. در آزمایشی شاهد گالیکونکتین 1 روی دانه هایی با هر سه رنگ قرار داده شد و بعد از 15 دقیقه چرخش در حضور یون کلسیم تجمع های نارنجی رنگ مشاهده شد. همچنین گالیکونکتین های تخلیص شده مختلف در قالب

حروف مختلف کلمات

غشا روی GLYCONECTIN RECOGNITION نیتروسلولز ثابت شدند. سپس در محلول اب دریای همراه یون کلسیم مخلوط دانه های دارای گالیکونکتین به غشا اضافه شد و پس از 5 تا 15 امیزی رنگ چرخش دقیقه پذیرفت. صورت انتخابی با که G حرف مثال برای گالیکونکتین 1 طراحی شده بود تنها به دانه های صورتی 1 گالیکونکتین حاوی اتصال یافت و رنگ صورتی گرفت. این امر اتصال درون خودی شناخت و ای گونه تایید را پروتئوگالیکانها

کرد.)شکل 1(

شکل مطالعات این در اندازه برای AFM نوینی یک اتصال قدرت گیری محلول در مولکول جفت استفاده فیزیولوژیک شد.اندازه گیری نیروهای بین مولکولی در تعیین مولکول های تکنیک از غیر و کارآمدست. بسیار بافتی انسجام در دخیل اندازه گیری هیچ پروتئوگالیکانها روی شده پیاده مذکور روی مولکولهای دخیل در اتصال سلولی صورت نگرفته است. spe - آنالیزهای و Equilibrium binding ططالعاتاز و کمی مستقیم اطالعات colorimetric و troscopicسینتیکی روش های ولی نمی دهند دست به اتصالی نیروهای

مکمل روش AFM بکار گرفته شده اند.

AFM وسیله ای تصویربرداری است که اولین بار برای مطالعه روی توپوگرافی و ساختارسطوح جامد شکل گرفت. برای اندازه

26

شکل دو

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

گیری نیروهای بین مولکولی به کمک AFMگالیکونکتین1 cantilever(متحرک دستگاه نوک مابین بطور کوواالنسی tip( و یک صحفه میکای مسطح قرار داده شد. از آنجایی که دارد و گالیکونکتین1 200 نانومتر قطر AFM 20 نوکنوک به 1 گالیکونکتین مولکول یک از بیش طول نانومتر اتصال نمی یابد و در نتیجه اندازه گیری ها در مورد یک جفت نوک به متصل گالیکونکتین1 پذیرد. می صورت مولکول حرکت میکا صحفه روی گالیکونکتین1 سوی به آرامی به مولکول دو اینکه تا مصنوعی( دریای آب )درون شد. داده تماس یافتند. سپس نوک AFM عقب کشیده می شد تا اینکه نیروی عقب کشاننده و نیروی بین مولکولی برابر شود. وقتی نیروی عقب کشاننده اندکی از این مقدار فراتر می رفت نوک AFM جدا می شد و فاصله می گرفت. نوک AFM توسط دستگاه کمک به کشاننده نیروی نیز و می شد بررسی لیزر نمایش داده می شد. جدا شدن نوک AFM بصورت کمی نشان کشش و اتصال روند این بود. مولکولی بین نیروی دهنده 1 تا 0.01 فرکانس با مختلف مکان 5 در بار 50 عقب به کلراید حاوی مصنوعی دریای آب و محیط دمای در هرتز کلسیم با غلظت 10 میلی موالر تکرار شد. نیروی اتصالی بین نبود در بود. پیکونیوتن 400 گالیکونکتین1 مولکول دو هم منیزیم نداشت. وجود اتصالی نیروی فیزیولوژیک کلسیم قادر به جایگزینی کلسیم نبود. مقدار نیروی مذکور نشان داد وزن تواند می گالیکونکتین جفت یک بین برهمکنش که 1600 سلول را در محلول فیزیو لوژیک تحمل کند. این نتایج نشان دادند که گالیکونکتین ها می توانند گروهی از مولکول

های دخیل در اتصال سلولی و انسجام بافته در اسفنج ها باشند.

آنالیز ساختاری بخش قندی پروتئوگالیکان الیگوساکاریدهای Pyr4,6Galb1–4GlcNAcb1–3Fuc متشکل از AFM.داد نشان را GlcNAc)3OSO3(b1–3Fuc)3( و و تصویربرداری الکترونی از گالیکونکتین1 و روش اتصال و کشش به عقب بصورت کمی 20 بازوی 180 نانومتری بصورت شعاع هایی از دایره ای با قطر 200 نانومتر را به عنوان شکل

بخش قندی معرفی کردند.

27

منبع:

• GRADIMIR N. MISEVIC, 1999, Molecular Self-Recognition and Adhesion via Proteoglycan to Proteoglycan Interactions as a Pathway to Multicellularity: Atomic Force Microscopy and Color Coded BeadMeasurements in Sponges, MICROSCOPY RESEARCH AND TECHNIQUE 44:304–309.

بین های برهمکنش که داد نشان مذکور مطالعات کل در گالیکونکتین1 ها بر اساس مکانیسمی وابسته به یون کلسیم و اتصال بین کربوهیدراتهاست. این این اتصاالت مکمل اتصاالت –ECM پروتئیت-قند و پروتئین-پروتئین بین مولکول هایایمونوگلوبولین-کدهرین-اینتگرین-لکتین و کونکسین است. . دی هزار از بیش برهمکنش با کربوهیدراتها بین اتصال تری ساکارید از هر گالیکونکتین ممکن می شود که هر واحد مکانیسمی چنین .)Ka>10 m/M(دارد پایینی اتصالی میل برای که سازد می فراهم را پذیز برگشت و محکم اتصالی

فرایندهای زیستی پویای موجودات پر سلولی الزمست.

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

پالریزه ی بازتاب شده از سطح بدن است.

و پالریزه به صورت متناوب طور به را نور پوشش نوع این از گورخر تشخیص نتیجه در که می کند بازتاب غیرپالریزه مشکل بزرگ گربه های و مگس ها برای را اطراف محیط

می کند.

Akesson و همکارانش ذکر کردند که این آزمایشات در Hungary انجام شده است و نه در African savanna . و آزمایش ها روی مدل های گورخر به جای گورخر طبیعی انجام دلیل به دست آمده نتایج است که است درنتیجه ممکن شده

نهایی پوشش گورخر ها نباشد.

یک بدن دمای و تنفس که کرد بینی پیش وی مثال برای گورخر واقعی می تواند به عنوان دومین عامل جذب کننده ی

حشرات عمل کند و اثر دافعه ی پوشش بدن را باطل کند.

حشرات بهتر دفع باعث گورخر بدن الگوی اینکه فرض با نزدیک گورخر ها به تکاملی نظر از که اسب ها چرا می شود

هستند این الگو را ندارند؟

Akesson می گوید: در آفریقا در مقایسه با مناطق گرم دیگر تعداد گونه های بیشتری از horsefly وجود دارد که جمعیت به عنوان این عامل نقاط دیگر است و از بیشتر نیز هر گونه گورخر بدن روی خطوط آمدن وجود به برای تکاملی فشار

بوده است.

همچنین در اسب هایی که توسط انسان پرورش می یابند ممکن است رنگ ها و الگوهایی دیده شود که مورد پسند انسان هستند

اما از نظر طبیعت ایده آل نیستند.

28

بر طبق دانش های پیشین خط های سیاه و سفید روی بدن گورخر بلند استتار خوبی باعث می شود که بین درختان و علفزارهای

داشته باشد تا بتواند از چنگال شیرهای کور رنگ رهایی یابد.

اما یک مطالعه جدید روی گورخرها نشان می دهد که الگوی راه راه گورخر دید مگس ها ی اسب)horsefly( را با مشکل

مواجه می کند.

مگس اسب )horsefly( ماده از خون تغذیه می کند و جذب نور پالریزه )امواجی با جهت گیری خاص( می شود. این امواج حشرات را جذب می کنند زیرا شبیه امواج بازتاب شده از آب

هستند که حشرات تخم های خود را روی سطح آن می گذارند.

در مطالعه ی قبلی Susanne Aksson اکولوژیست تکاملی و همکارانش پی بردند که در اسب ها رنگ سیاه بدن نور پالریزه

را بهتر از رنگ سفید یا قهوه ای بازتاب می کند.

بنابراین پژوهشگران در ابتدا فرض می کردند که پوشش بدن گورخر که ترکیبی از رنگ سفید و مشکی است کمتر از اسب های سیاه و بیشتر از اسب ای سفید مگس ها را جذب می کند.

اما بعد از انجام آزمایش های متعدد روی انواع نمونه های راه راه گورخر و رنگ های مختلف اسب و شمردن تعداد مگس هایی که با چسب به دام انداخته شده بودند، پژوهشگران متوجه شدند که الگوی راه راه بدن گورخر بهترین حالت برای دفع مگس ها است )حتی بهتر از رنگ سفید(. همچنین متوجه شدند که هر چه این خطوط روی بدن گورخر نازک تر باشند دفع مگس ها

بهتر انجام می شود.

Akesson )ازSweden’s Lunds University( می گوید: این نتیجه توجیه می کند که چرا نازک ترین خطوط در صورت و

پاهای گورخر است، زیرا پوست این نقاط نازک تر است.

ولی چرا الگوی راه راه در دفع حشرات بهتر از رنگ سفید که کمترین بازتاب را دارد عمل می کند؟

همچنین Akesson می گوید: الگوی سفید و سیاه راه راه یک نور سیگنال های منقطع کردن برای ایده آل عملکردی الگوی

منبع:

• Egri, Á.,Blahó, M., Kriska, G., Farkas, R., Gyurkovszky, M., Åkesson, S. and Horváth, G. (2012). Polarotactictabanids find striped patterns with brightness and/or polarization modulation least attractive: an advantage of zebra stripes. J. Exp. Biol. 215, 736-745.

- ستاره خصافی-دلیل طرح راه راه گورخر- محمد مهدیان -

- رقیه ناصرخاکی -

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91 29

P.T.S.D *

موتورهای همه گیر و بم غرش جیغی، خفه ی و دور صدای برق را می شکافد. مرد روی صندلی اش نشسته است و سیگارش را می کشد. آخرین سیگارش را. روی میز در کنارش جسدی افتاده است و در کنار صندلی اش پتکی سنگین. مرد به دیوارهای خانه اش نگاه می کند که دراز است مثل یک سوله و خالی. خالی

از مفهوم و اثاثیه. و از هنر. و رنگ.

پیچیده شده است. کیسه سفید جسد روی میز درون کیسه ای است. مرد به جسد نگاه می کند و بعد توجهش را به سیم های فلزی معطوف می کند که مثل آبشاری زمخت از جایی که باید سرد است. زمخت ریخته. بیرون باشد کیسه درون جسد سر شلوارش به را دستش نمی داند. او داغ. شاید یا است. زبر و می کشد. حس می کند حتا از این فاصله دستانش را می آزارند.

سیم ها به خون آغشته اند. خون او نیست.

و دارد خشن ریشی ته که او بنگریم، او به روبه رو از اگر نشسته تبلیغاتی نئون تابلو های دربرابر انگار الغر، انگشتانی دقیقه روشن و خاموش می شوند، گاه خیلی باشد که هر چند گذرا جزییاتی از صورتش به نمایش گذاشته می شود. و بعد باز

تاریک می شود.

از خبری که می بینیم بایستیم، پشت سرش و شویم بلند اگر صندلی روی تدوین گری همچون او نیست. نئون تابلوهای مثل خودش می کشد که را نازکش و سیگار نشسته تاشواش که دارند قرار بزرگ مانیتور ده برابرش در و شده مچاله

تصاویری را برایش به نمایش در می آورند.

اما نگاهش است. بی روح چهره اش شده. خیره تصاویر به او انگار از مانیتورها می گذرد. دیوار پشت مانیتورها را می شکافد بی نظیر غرق تپه هایی خیالی می رود و در طلوعی به سمت و می شود. از جهان اطرافش فارغ است. از اتاقی که در آن نشسته و تل های عظیم سیم و کابل فشار قوی و لوله های انتقال بخار.

تل های فلزی بی خاصیت.

با و موازی ردیف دو در گرفته قرار برابرش در که زمینی فاصله از هم، مشبک است و تونل هایی از کابل فشار قوی را می پوشاند که همچون کرم های لزج قبیحی در هم فرو رفته اند و با هم مشغول هم آغوشی چندش آوری هستند و می خزند تا از جای جای دیوار بیرون بپاشند و با بی تابی به سمت یک دستگاه پیچیده بروند و در او وارد شوند. تا او شیره شان را بیاشامد و تر

تر کند و کاری بکند که اکنون بی اهمیت می نماید. بی خود است. در جهانی دیگر رخ می دهد.

شده. وصل کله اش به کش با که دارد چشم به عینکی مرد عینک چشمانش را وزغ وار، عظیم می کند و از او ناقص الخلقه ای می کند. غول آسا پرشی چشمانش گاهی می سازد. طبیعی غیر مانیتورها متوجه حواسش گاهی می دهد. لو را او عینکش

می شود.

سه و دقیق اسکنی مغز. از است پیشرفته تصویری 5 مانیتور زننده سبزی سبز. و شده بندی مربع زمینه ای پس در بعدی تا بصل النخاع نشان از لوب فرونتال و سمی. تصویر مغزی را می دهد. مغز سرخ است و خاموش. هیچ نقطه ی سفید نورانی از این نیست. همه چیز آرام است. لوب های مغز درحال شارش

مغز مرده است.

مغز زنده پر است از جرقه هایی الکتریکی که به پیش می تازند و هزاران نورون که از 30 تا 90 میلی ولت در تالطم اند. لوب فرونتال فرامین را ارسال می کند. فرامین از مخچه و بصل النخاع بی می توانند حرکات می ریزند. اعصاب به و می کنند عبور دخالت لوب های مخ ایجاد شوند. حرکات انعکاسی ای که تنها از بصل النخاع نشأت می گیرند. اما در این حرکات درکی نیست. آن چه تحت عنوان “من” می شناسیم در درون مخ جایگزین شده. مرد این را خوب می داند. در طول عمرش هزاران اسکن مغزی

را مطالعه کرده و در این چند هفته ی اخیر حتا بیش از پیش.

خون همچون شیرابه ای گندیده که از توده ی زباله نشت کند، از کیسه ی سفید بر روی زمین می چکد. چاله ای کوچک از خون از همین حاال پویشش را به سمت صندلی مرد آغاز کرده است و همچون هیوالیی افتان و خیزان می رود تا پاهای او را آغشته

کند و از او قد بکشد.

مرد اما هنوز فارغ است. سیگارش را می کشد. این نفس آخری بود. بعد از این باید رهایش می کرد. سیگار را به لبش نزدیک

* Post Traumatic Stress Disorderبیماری روان زخمی پساحادثه ای که پس از حادثه ی دردناکی مثل تصادف، سوءقصد یا مرگ عزیزان رخ می دهد. بیمار دچار ضربه ی شدید روحی می شود و درکش از گذر زمان و مکانی موارد برخی از دست می دهد و در را قرار گرفته که در آن

دچار توهم می شود.

- فرزین سوری -

یلم

عن

ستادا

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

می کند و دود را از میان فیلتر پالستیکی به درون می دهد. بعد نفسی عمیق و منتظر می ماند تا نیکوتین از ریه هایش وارد خونش شود. نفسش را بیرون می دهد. دود مثل قارچی یا هشت پایی هوا را از هم می درد و از پنکه های عظیم تهویه که در سقف جاسازی شده اند و هر لحظه هوا را صدهزار بار می شکافند بیرون می رود.

ته سیگار از دستش کنده می شود. انگار مرده باشد. سقوط تا ابد ادامه می یابد. ته سیگار در جریان زمانی ازلی شناور می شود و آن جریان اصلی است. آن چیزی که جز این سقوط است، هر چیزی که در جهان خارج است، در جریان زمانی فرعی قرار گرفته. همه چیز زمانی موازی اما بیاهمیت است. مرد همیشه در همان فاصلهی بین رها شدن ته سیگار که چون وزنه ای سربی از دستان نازکش که مثل ریشه های خشکیده ی درختی باستانی دور آن وزنه ی الینتناهی پیچیده بودند، فرو می افتد و برخورد زمین با چنان سیگار ته می ماند. شناور زمین، با آن سنگین برخورد میکند که انگار سندانی تایتانیومی باشد. انگار ماموتی باشد که از یک چاله ی زمانی می گذرد و بر اثر اصابت گلوله ی عظیم یک تفنگ فیل کش، فرو می ریزد. انگار زمین ترک بر

می دارد.

یک میلیارد سال قبل، یا بعد، ته سیگار درون چاله ی خون می افتد و صدای جلز و ولزش مثل ناخنی که روی سطحی صاف کشیده سوختگی، تهوع آور بوی و می کند سیخ مرد تن بر مو شود گیرنده های بویایی خدشه دار شده از یک عمر سیگار کشیدنش را آزار می دهد. مرد توجهش جلب می شود شاید حتا آن قدر که بتواند باال بیاورد. نگاه غیر انسانی اش به تصویری در مانیتور 7 می افتد. تصویر مستقیما از دوربین مخفی ترافیک در شبویای توکیو دزدیده شده است. فصل بهار است. شکوفه های گیالس بی خیال و آزاد همچون بینهایت پرهای غو یا ملکول های آب که روی هم سر بخورند از سر شاخه های درختان جدا می شوند و سفید و صورتی در هم می آویزند و روی آسفالت خیابان ها را ابدی رژه ای خیابان ها در بی جهت مردم می شوند. فراموش هیچ است. پوچ آسمان اندازه ی به چیز همه می کنند. اجرا

ماشینی در خیابان ها نیست.

دستانش را به سمت دهانش می برد. سرد و فلزی اند. بوی سیگار مثل که سنگینی بوی هست. هم دیگری چیز اما دهند. می متعجب لحظه یک است. پیچیده دستش روی لزج موجودی می شود از این که آن بو هنوز دستانش را ترک نگفته. دوازده

ساعت گذشته. بوی “او” را می دهد.

ناآگاهی از نامرئی حفره ای درون به می شود. جدا جهان از

کشیده می شود. همه چیز نورانی است و گرم. سرخ است. انگار زیر مالفه ای سفید خزیده باشد در نیم روزی تابستانی و خسته، در ناتوانی اش که می کند زمزمه ای گوشش در محو صورتی فرو دستش در را فلزی پیچ هایی که این مثل کلمات درک کنند آزارش می دهد. انگار فراموش کرده. صورت انگار نقابی دارد. یا آن جا که باید چشمان و بینی قرار می گرفت تنها پوستی بی جهت و بی معنی کشیده شده. انگار تنها دهانی وارفته و بی ذهنش در او که دارد شخصیت همان قدر دهان است. شکل می داند انسان ها دهان دارند. همان قدر غیر شخصی و دور است که برای خارج شدن آن زمزمه ی زجرآور، به دهانی نیاز است.

حال در 3 شماره ی مانیتور می کند. صورتش از را دستانش باید جایی در اروپا پخش تصاویری ضبط شده است. مکانش باشد. اجساد روی زمین ردیف شده اند و گزارشگری با موهایی که دوربینی دربرابر زنگاری سرخ کشمیر و ابریشم همچون جدیت با گزارشگر است. ایستاده نیست آن جا دیگر امروز تمام در حال توضیح موضوعی ست که بی نهایت حیاتی به نظر می رسد. جذاب است. دندان هایش سفید و یک دست اند. از آن دست دندان هایی که روی بسته های خمیر دندان می اندازند. یکی از اجساد پشت سرش حرکتی می کند. امدادگری وحشت زده و با نهایت سرعت به طرف جسد می دود. شاید مرد هنوز نمرده پشت به گزارشگر است. داده رخ عظیم اشتباهی شاید است. سرش نگاه می کند و با هیجانی وصف نشدنی به سمت مرکز تجمع پیکر سفیدپوش می دود، جایی که حاال چندین آشوب دنبالش به دوربین انسان قد، آهن ربایی همچون و کرده اند شود، قطع ناگهان تصویر که آن از پیش می شود. کشیده تصویری کوتاه از مردی که تا چند ثانیه ی پیش مرده فرض و روز خوشی هیچ وجه حال به مرد بود پخش می شود. شده ندارد. چشمانش بیش از حد گشاد شده اند و عنبیه اش آبی بسیار

روشِن بیماریست.

مرد می شمارد. یک... دو... سه. تصویر روی مانیتور 3 بار دیگر جان می گیرد. بار دیگر گزارشگر جذاب در برابر او می ایستد و با چهره ای جدی و مصمم خبرش را برای مردمی در زمانی دیگر به زبانی که برای مرد غریبه است، بازگو می کند. یک بار دیگر امدادگر به سمت جسد می دود و یک بار دیگر زن مرد تصویر و می کند دنبالش دوربین و می رود او سمت به روی بر گذرا و سرد لمسی مثل گرفته جان دوباره مرده ی عینک وزغی منعکس می شود. تصویر باز قطع می شود. اما سه ابدی گیر باز برمی گردد. گویی که در چرخه ای بعد ثانیه ی

30

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

افتاده باشد، زن محکوم است تا همیشه این خبر را با آن چهره ی مصمم بازگو کند. دستانش را باال بیاورد و موهای سرخش را از کنار پیشانی اش کنار بزند بعد به سمت جسد بدود، بیهوده، و انگار نیرویی بدسرشت و آسمانی بار دیگر محض خنده او را

یک خانه به راست و سه خانه به عقب بکشد و بازی از نو... .

به عظیم شهری در را انفجار از موجی 10 شماره ی مانیتور نمایش می گذارد. تصویر از فرازی گرفته شده. شاید یک تپه یا یک ساختمان بلند. مرد مطمئن نیست. در نظر اول بی شباهت نیست. خبری تانک ها یا هلیکوپترها از اما نیست. جنگ به چیز همه نیست. کار در زخمی وقتی می ماند فوران خون به ورای تصورش بی معنی و بی ربط است. منطقی نیست. بعضی از این که مرد قبال تصاویر را ندیده نه ساختمان ها آشنا هستند. باشد. مانعی دربرابر آگاهی او زده شده. گویی هرگاه به یک ساعت یا حتا یک ثانیه ی پیش فکر می کند با سدی به بلندای او به بتنی و یک کیلومتر روبه رو می شود که سرد و عبوس خیره می شود و هر ثانیه یک وجب به جلو می رود و او را به جلو هل می دهد. او نمی خواهد جلو برود. او می خواهد دیوار را خراش بدهد اما دیوار، ناهموار بی توجه، سر پنجه هایش را آزار می دهد. تنش به خارش می افتد. این برج بیگ بن است. نه شاید هم نیست. این رود تیمز است. دیوار ناخن هایش را می شکند. از دستانش خون جاری می شود. سرش تا مرز انفجار پیش می رود. را در موهای پرپشت و خشکیده اش ناخودآگاه دستانش مرد موهایش انتظارش برخالف می شود. متوقف درد می برد. فرو دسته دسته فرو نمی ریزند. دربرابر تماس دستان سردش مقاومت می کنند. انگار لحظه ای به واقعیت قوانین فیزیک بازگردد. این اتفاقی رخ انفجارها خیلی است که در تصویر می سوزد. لندن می دهند. این جا هیچ روندی وجود ندارد. آشوب محض است.

هیچ دو نقطه ای را نمی شود با یک خط به هم متصل کرد.

به جسد خیره می شود. پارچه رویش را پوشانده. اگر نمی دانست در زیر آن توده ی خفه از پارچه و سیم چیست، غریب نبود اگر آن را... یک آن خشک می شود. جهان متوقف می شود. به یادش کرمی گویی است. خزیده چه سفید پارچه ی زیر در نیست در مغزش رها شده و مسیرهای نورونی پرارزش خاطره اش را می لیسد و پاک می کند. از تصاویر. از خاطرات. از بوها. از یاد

لمس ها.

صدا بار دیگر در پس ذهنش زمزمه می کند. خیلی دور است. خیلی تهی و بی حال است. اما مثل خرده شیشه در پس سرش هیئتی مثل می آید. نزدیک بعد می شود. دور گاهی می لغزد.

که با لجبازی تمام از نور مهتاب اجتناب می کند. صدا قوی تر فراچنگ را آن از بخشی مگر تا می کند تقال مرد می شود. اند. بی جنسیت هستند. کلمات ولی نیست انسانی صدا آرد. بودن. آدم از نشانی بی هیچ صورت، مثل مرد. یا نیستند زن تو »معشوقه ام می کوباند. حافظه اش به خاطره اش آن چه جز خارج از صناعت های زبان آدمیان زیبایی و دلپذیر. با چشمانی چون چشمان کبوتر...« سپس بار دیگر تنها کوبش است. بم و بی معنی و کشدار و بعد دوباره چون قطاری که با تمام سرعت از تپه ای با شیبی دیوانه وار باال بیاید، تیز می شود و در ذهنش می نشیند. »دست چپش بر سرم گذارده، دست راستش در برم کشیده... گردنت ای معشوق به سان برج آهنگری داوود و از آن صد سپر و زره دالوران و سلحشوران آویخته... ای دختران اورشلیم شما را به هر آن چه مقدس است قسم می دهم، خواب

معشوقم را آشفته نکنید. تا او اندکی فارغ بخسبد.«

و بعد چنان که آغاز شده بود آرام می گیرد. مرد بار دیگر به حقیقت بازمی گردد. مانیتور شماره ی 9 تصویری از کاخ سفید را نشان می دهد. آن چه پشت سر مرد سفید موی پیر به چشم می خورد این موضوع را برایش روشن می سازد. نیازی نیست به زیرنویس خبر توجهی کند تا بفهمد چه رخ داده است. در این لحظه او از هر آن چه رخ و داده و در حال رخ دادن است آگاه است. او می داند کیست. می داند زیر پارچه ی سفید چه چیزی مخفی شده. او می داند دیگری چیزی به نام ایاالت متحده وجود ندارد، یا جمهوری خلق چین، یا امپراطوری ژاپن. این کلمات وزارت یا رئیس جمهور که بودند بی معنی و تهی همان قدر دفاع، یا اف.دی.ای و یا ارتش. جهان آن طوری که تا ماه پیش می شناختش به پایان رسیده است. بی اختیار به یاد کلماتی از تی .اس الیوت می افتد. چه قدر مناسب اند. و چنین است پایان

جهان. نه با انفجاری عظیم، که با ناله ای هر دم محو شونده.

مرگ از دید او آن آخرین و برترین خوشبختی بود. این که بی دغدغده ی آزاری یا صدایی در سیاهی ابدی رها شود. صرفا

شناور باشد. تحرکی نباشد.

هیچ نباشد.

بر بازمی گردد. مثل ماهیتی که مترصد جهیدن بار دیگر صدا آگاهی اش باشد. صدا بی نهایت لجوج است تا مرز یقین و تخیل را از هم بشکافد. به یاد ندارد دیوانه بوده باشد. مست نیست. به پیش می رود. دیوانه شدن است. پس شاید در مسیر نمرده اگر دوازده ساعت تنهایی می توانست دیوانه اش کند... یا سیزده ساعت بود؟ همان کلمات باز تکرار می شوند. به ذهنش فشار

31

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

آگاهی که آن از پیش کاش هستند. آشنا کلمات می آورد. بازیافته اش بار دیگر محو شود، می توانست به یاد آورد. چهره ی نیم نقاب زده بار دیگر در برابر چشم درونش ظاهر می شود. حاال باز انگار در مغزش چاهی می داند که تصویر زنیست. ناگهان شده باشد، به درون مکیده می شود. مثل بار قبل. اگر خاطره ای

از آن دارد.

آسمان صاف است. زن که لباسی ظریف بر تن دارد، بی توجه مفهومی و می زند بوسه تنش پوست بر که خورشید نور به کالمی با است. خواندن مشغول می بخشد، بدان جهانی دگر از بر می خواند. به زبانی آرام و صدایی موسیقیایی کلماتی را که چیزی است بین ابری و ییدیش. »ای دلبرم تو به دسته ی اسبان ارابه ی فرعون مانی. گونه هایت آرام ند و مزین به بی بدیل گوهرهایی ناب. برایت گردن آویزی خواهم ساخت از طال و نقره...« مرد خودش را از دریچه ی چشم ما که نظاره گر این همه باشیم می بیند که بر تختی آرمیده. به زن خیره است. خاطره ی اوست. اما عین خاطره نیست. تصوری خارجی است از آن چه به اتکای ذهن مغشوشش رخ داده است. حافظه است. صدا گرم از که مرد می رود. جلو جویبار مثل آهنگین ترنمش است. دریچه ی چشم ما این تصاویر را می بیند، به جلو می خزد. گویی می خواهد زن را در آغوش بگیرد. یا چهره اش را برگرداند. به بلند می به زحمت او می خزد. دستش را به سمت بیاورد. یاد کند. انگار شئی باستانی باشد از زمانی فراموش شده که با یک تلنگر از هم بپاشد، صورت زن. بعد تو گفتی طاقتش طاق شده باشد پنجه می کشد و صورت را به سمت خودش برمی گرداند. و به عقب سکندری می خورد مجنونان ناله ای می کند و چون باز حال در همچنان لب ها است. خالی می شود. صورت دور و بسته شدن هستند. هم چون نقاب نوه ای1 که حالتش شکست

نمی گیرد.

زنجیر از نیست قادر که زده ای کابوس مثل می کشد. جیغ خواب رها شود. نه از حنجره اش صدایی خارج می شود و نه بند

از شانه ها و دست هایش گسسته می شوند.

لحظه ای کشمکشی کهکشانی در تنش وول می زند که برخیزد یاد به اما به همان سرعت برگیرد. از روی جسد را پارچه و می آورد این کار نارواست. تابویی بدوی در او بیدار می شود.

Noeh Mask 1نقابی که در تئاترهای سنتی ژاپنی بر چهره می زنند. نقاب های

نوه صورت های انسانی را به نمایش می گذراند. شاهزادگان، جوانان، مستان، زنان، عفریته ها و اهریمنان و شخصیت های

دیگر. این نقاب ها معموال خیلی ساده و بی روح هستند.

کنار رفتن پارچه اساس هستی را می درد. انگار کوهی بخواهد از هم واپاشیده شود و به سمت آسمان دست درازی کند. می خواهد بلند شود و با تمام سرعت در جهت مخالف جسد پوشیده در پارچه بدود. اما بدنش از او فرمان نمی برد. خشک شده است. هیچ اراده ای ندارد. وجودش پست و ناچیز است. به انگلی می ماند

حقیر و ریز، زیر ذره بین عظیم مردانی با روپوش های آزمایشگاه بلند و سفید. حس می کند برهنه است و همه با کنجکاوی به او خیره شده اند. دوست دارد خودش را بپوشاند. ناگهان در بورانی سفید و خالی گیر کرده که بوی مایع ضدعفونی کننده می دهد. خیلی سردش شده. بعد همچون کودکی که به سمت صندلی ای برود که همیشه پدرش بر آن لم می داده و حاال او را باز نجوید، دستانش را می فهمد که بی خود از او بلند می شوند. حس می کند این است که پوستش را به صندلی از جا کنده می شود. مانند پالستیکی چسبانده باشند و حاال او با بلند شدنش پوستش را بر روی صندلی به جای می گذارد. پوست ذره ذره کنده می شود و او با وجود تالش نفس گیرش از جلدش خارج می شود. هر چه در اوست بر علیه این پیش روی مقاومت می کند. اما چیزی جز او به او فرمان می دهد که برخیزد. دستش را می بیند که به سمت پارچه می رود. جیغی هایی که هرگز از گلویش خارج نمی شوند

تقلی می کنند او را منصرف کنند.

چیز هیچ می داند، ناخود آگاهش در سفید، پارچه ی این زیر نیست. نه این که پارچه را بردارد و ببیند که هیچ در زیر آن نیست. نیستی خود در زیر پارچه است. گویی بخشی از جهان را که زیر پارچه است، وحشیانه با پنجه هایی هیوال وار خراشیده از نگاه کردن به آن می هراسد. باشند. باشند و قلوه کن کرده ریش ریش می شود. دست ها و پاهایش به تیغه های چرخانی که اراده ای اما می شود. سپرده می چرخیدند سرسام آور سرعتی با در کار نیست. او عروسکی بیش نیست و نخ هایی به او وصل کرده اند که از سقف این اتاق بیرون می زنند و کسی با چشمانی

شکاف دار و خوفی خارج از توصیف به آن ها چنگ زده.

دستش پارچه را می گیرد و می کشد. پارچه همچون زنی رقاصه بر روی براربرش بی اهمیت می شود. در از کنارش می سرد و تخت الشه ی کویوتی افتاده. کویوت مراحلی پیشرفته از تجزیه از پر و شده گشوده ابدی خنده ای به دهانش می گذراند. را شفیره و الرو حشره است. تنش چنان بوی تعفنی می دهد که مرد دمی حواسش را از دست می هد. بدن کویوت پاره پاره شده و سیم های فشار قوی در او وارد شده اند. او وحشت مسلم را در تیغه های به هم رسنده ی نورون هایش حس می کند. بعد چشمان

32

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

کویوت به رنگ آبی براق به سمت او می چرخند. کویوت به نگاه کویوت چاقویی سرد مرد حس می کند که می نگرد. او و برنده است که از فرق سرش را می شکافد و او را به دو نیم می کند. دهانش به حرکت در می آید و آن فک ها که با بند های پیامبر کلماتی می شوند. اند به هم وصل شده پروتیینی سستی مرد نمی داند کدام پتکی محک تر بر سرش می کوباند. کلمات که در زیر گوشتش می خزند یا صدا که صدای آشنای آن زن نقاب زده است و چون زالویی هزار دندان، بر جایگاه صورت

چشم سومش می چسبد.

کویوت با صدای زن می خواند: »چنین است غزل غزل ها که سلیمان راست... بگذار لبانش را با لبانم یکی کند. بگذار ببوسد مرا با بوسه هایی از دهانش که عشقش از شراب برایم گواراتر

است... «

بعد آن ها می آیند. مرد صدایشان را می شنود. از ته حلق دارند صدای خفه ای در می آورند. پاهاشان را با قدم هایی که فواصلی را دستانش مرد می کشند. به جلو می افتد بین شان غیر حقیقی یافتن برای را اتاق کودکی مثل پناه بی می کند. سرش سپر

دریچه ای به بیرون می جوید.

هیچ راه فراری نیست. آن ها می آیند. مدام نزدیک تر می شوند. به که می بیند را مرد خودش می کشند. فریاد و می زنند زجه خودش دور به را شده تلمبار کابل های و می خزد گوشه ای توده می کند. مثل پتویی که در برابر کابوس های شبانه بخواهد

محافظتش کند. ولی آن ها هنوز هم دارند نزدیک تر می شوند.

او خودش را می بیند از زاویه ای در برابر گوشه ای که بدان پناه آورده و آن ها تقال می کنند و از هم دیگر سبقت می گیرند تا خودشان را رویش بیندازند. تا او را نابود کنند. بعد می بیند که آن ها به او می رسند. او بی جهت نعره می کشد و هق هق می کند. باز زمان انگار می شوند. متوقف میلی متری اش یک در آن ها

کش بیاید.

او از زاویه ی دید ما و آن ها، خودش را می بیند که چقدر حقیر و درمانده با گلویی که از هق هق راه هر کلمه ای بر آن بسته شده، و شلواری که از ترس خیسش کرده، کابل ها را سپر کرده. همه باز که می بیند اطرافش در را فک هایی او شده. متوقف چیز شده اند و دندان هایی در آن ها جلوه می کند که تیزند. که هر دم گوشتش را به ترتیبی حیوانی و هیوالیی تکه تکه می کنند و فرو می دهند. همچون مناسکی مذهبی که در زمانی پرت و نامعلوم در مکانی که حاال دانستن نامش تمسخر آمیز است، او خورده می شود و به چرخه ای کند از نیتروژن و فسفات و کربن

تبدیل می شود که ورای حد تصور آرام به جلو می رود. دهان ها به سمت او که خودش خودش را از دید این دهان ها می بیند،

باز شده اند.

خون دهان ها و شود خراشیده که باشد رگی زمان مگر بعد بر را دهانش همه از اول خودش او می پاشند. او بر باشند، پوستش فرو می برد. پوست طعم عرق و آمونیاک می دهد. مثل معقولی غیر طرز به که دندان هایش زیر در پنجری الستیک تیزند، وا می دهد. خون زیر پوست و آب میان بافتی توی حلق عطش ناکش جاری می شود. او آهی از سر رضایت سر می دهد. دهان های اطرافش همه از سرخوشی و ارضائی تهوع آمیز، جیغ و ناله به را انداخته اند. ناله ی کویوت از همه بلند تر شنیده می شود. همچنان با صدای دلنواز آن زن یکیست. همان قدر دگر سیاره ای. کلمات از دندان ها عمیق تر می برند: »مرا به خود بیاویز و من تو را دنبال می کنم. شاه مرا به اتاق خواب خود بیاورده... عشقت از شراب برایم مقوی تر است...« صدای کویوت به خرخری خفه ختم می شود. مرد به خود بازمی گردد. خورده می شود. ماهیچه ها پرده ای بر گرگی گویی می شوند. کنده ظرافت کم ترین بی ابریشمین چنگ بیندازد. او نمی بیند آن ها کیستند. جدا از این

همه او خورده می شود. او خودش را می خورد.

دهان ها گردنش را گاز می گیرند و شاهرگش را پاره می کنند. از جا را را می شکنند. دهان دیگری پوست شکمش گردنش کفتار هایی مثل دهان ها بقیه ی می زند. فواره خون و می کند را معده اش می درند. و می کشند بیرون را روده هایش گرسنه می بیند که باز می شود و محتویاتش روی زمین پخش می شود. بوی خون و عفن با هم مخلوط می شود. یکی از دهان ها یک در او می زند. گاز چشمش جلوی و می کشد بیرون را کلیه عین حال از دید آن دهان به خود می نگرد و دندان هایش را در شانه ی خودش فرو می برد. صدای شکستن استخوان کتف بلند

می شود... ترق... دهان های دیگر پهلوهایش را می درند.

بعد تا چشمانش را می خواهند در آورند و زیر دندان هاشان له کنند و شیره ی گرم و شورش را قورت بدهند، او به مثابه مردی که از پنجره ی مترویی که با حداکثر سرعتش به جلو می لغزد،

به بیرون پرت شده باشد، در مکان به جلو پرتاب می شود.

صندلی روی او باالست. خونش آدرنالین می زد. نفس نفس نشسته. پارچه روی تخت کشیده شده. خبری از هیچ موجودی

جز او نیست. اتاق خالیست. او تنهاست.

ادامه دارد....

33

نشریه علمی تخصصی دنا34 شماره چهارم - اردیبهشت91

• خودتان زبان از را قشم در الکپشت ها از حفاظت داستان

براي ما بگویید.

یک روز که مشغول نشان دادن جزیره به یکی از اساتید دانشگاه

الکپشت ها صخره دیواره روی بودم، شناسایي کار براي شیراز

و ما همراه که راننده ای شنیدم بود. ما پای زیر دریا و ایستاده

نیمرو مورد در دیگری مرد با بود، دیرستان روستای اهالی از

صحبت می کرد، اینکه ما هر روز نیمرو می خوریم و... . من داشتم

از شد تمام کار وقتی شدم، کنجکاو اما می زدم حرف دکتر با

عبداهلل )راننده( پرسیدم در مورد صبحانه چي می گفتی؟ گفت یک

هفته است که ما صبحانه نیمرو می خوریم،گفتم نیمرو خوردن هم

مگه برای مردم تعریف داره؟ چی پشت این قضیه است؟ گفت

تخم جمع میرویم ما شب ها است الکپشت ها می آیند هفته یک

می کنیم و صبحانه نیمرو می خوریم، این اتفاق 6 فروردین 80 افتاد

می گذارند، تخم قشم در الکپشت ها شدم متوجه بالفاصله من و

محل آدرس بود، نشده درج جا هیچ در تاریخ آن تا درحالیکه

تخم گذاري را گرفتم و به آنجا رفتم، از روی ردها متوجه شدم

دیشب الکپشت آمده، چاله کنده و تخم گذاشته، موتوری ها دور

زدند و پیاده ها آمده اند تخم ها را جمع کرده و برده اند، همینطور

تا خلیج دراز تا شیب از گوری را ماسه ای یکی یکی ساحل های

دیرستان همه را رفتم، آخرین ساحلی که دم غروب رسیدم شیب

دراز بود وقتی رسیدم دیدم افراد زیادي آنجا ایستاده اند، زن، مرد،

جایی الکپشت ها! منتظر همه ماشین... با موتور، با پیاده، بچه،

که از ماشین پیاده شدم چند تا جوان ایستاده بودند دریا را نگاه

می کردند، پرسیدم اینجا چه کار می کنید؟ گفتند ما منتظریم این

ایستاده بودم چون اینکه پیش آنها با الکپشت تخم بگذارد، من

آنها به الکپشت نگاه نمی کردند، آن را ندیده بودم که در حال

تخم گذاری است... متفکر و غمگین... قیافه الکپشت انقدر مظلوم

این به باید که لحظه در نکردم تردیدی کوچکترین من بود...

حیوان کمک کنم.

گفتم من اجازه نمی دهم شما تخم ها را بخورید،گفتند تو اصال کی

هستی؟ گفتم من رئیس کل جزیره ام! در حالی که هیچکاره بودم،

بعد از اولین پسری که کنارم ایستاده بود اسمش را پرسیدم. گفت

احمد،گفتم احمد تو کارمند محیط زیست هستي و از حاال حقوق

می گیری، تو معاون من میشوی،گفت ببخشید شما؟ گفتم من دره

شوری هستم رئیس محیط زیست کل ایران کل خیج فارس و کل

جزایر! و اکنون تو را معاون خودم می کنم.

گفت آقای مهندس با این مردم چه کار مي کنید؟ فرضًا من هم

طرف شما. گفتم به نظر تو چه کار کنیم؟ گفت من رئیس شورا

را از جریان با خبر مي کنم، احمد 23 یا 24 سال داشت، تصادفا

اولین آدمی که کنارم ایستاده بود.

مصاحبه با مهندس دره شوری

بیژن فرهنگ دره شوری، کارشناس، پژوهشگر و هوادار محیط زیست، بوم شناس و عکاس طبیعت اهل ایران است. ایشان

سال های پرشماری از عمر خود را به شناسایی و حفظ محیط زیست ایران اختصاص داده اند. متن زیر که مصاحبه خانم پریسا

خلف بیگی با مهندس دره شوری است، در سال 87 در روزنامه همشهری چاپ شد. به دلیل طوالنی بودن متن مصاحبه، تنها

به ذکر بخشی از آن می پردازیم. متن کامل مصاحبه با مهندس دره شوری را می توانید در وبالگ )زیست بان* ( دنبال کنید.

- تخلیص: فائزه درکی -

* http://zistban.blogfa.com

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

او رفت و دیدم آدم بزرگی با پوست تیره با لباسی سفید و بلند،

ابهت، موتور احمد را می راند و احمد ترک او نشسته، آمد و با

سالم و احوال پرسی کردیم. من گفتم این الکپشت پوزه عقابیه،

الکپشت های دریایی در خطر انقراض هستند، پوزه عقابی به شدت

در خطر انقراض است، ما باید به آن کمک کنیم.

رئیس شورا گفت عین این است که به مردم بگویی ماهی نخور!

ما است که عمر کنیم،گفت یک باید کاری ندارد،گفتم امکان

پشت در پشت خوردیم، ما منتظر می شویم اینها بیایند و صبحانه

است، چنین وضعیتشان جهان تمام در اینها گفتم من بخوریم،

بچه الکپشت ها وارد دریا می شوند اینجا تخم می گذارند و وقتي

ممکن است تا آفریقا، ماداگاسکار تا خیلی از جاها بروند اما جزئی

از روستای تو هستند و تو رئیس شورایی و این دوباره به همین

جا برمی گردد و تخم می گذارد اگر تو همه تخم ها را بخوری و

بچه الکپشت به دریا نرود چطور برگردد و دوباره تخم بگذارد؟

نشده ، بچه به تبدیل هم تخم یک حتي که سالهاست گفت او

اینها می گویید اینکه ولی ندیده! الکپشت بچه هیچ کس ده در

برمیگردند اینجا حقیقت دارد؟ گفتم هر الکپشتی هر جا به دنیا

آمده باشد وقتی به دوران بلوغ می رسد برمی گردد همان جا، این

کار الکپشت ها براي اسحاق )رئیس شورا( خیلی جالب بود،گفت

تو هستم،گفتم احمد کارمند من شده یک با آقای مهندس من

نفر دیگر هم نیاز دارم،گفت چقدر به او میدهی؟ گفتم 150، 100

تومن هرچقدر بتوانم االن پولي ندارم ولی بعدا می دهم، یک نفر که

موتور داشته باشد، رفت و آورد .

ظرفي داخل ماسه با را تخم ها گذاشت، تخم الکپشت وقتي

گذاشتیم، ولی جایی براي دفن نداشتیم، هر جا چال می کردیم یا

مردم برمیداشتند یا سگ و روباه می خوردند، من به پالژ سیمی که

دورآن دیوار بود بردم، چال کردم و یک توری بزرگ روی آن

انداختم، بعد فکر کردم باید به کار نظم داد، به بچه ها گفتم چند

تا گرگور کهنه پیدا کنند )گرگور یک دام کره ای براي ماهي

است( ما گودال می کندیم، تخم ها را داخلش می گذاشتیم و گرگور

که توری فلزی به قطر یک متر است را روی آن قرار میدادیم،

هر الک پشت حدود صد عدد تخم و همه را یک جا در یک چاله

می گذارد.

تخم فارس خلیج حاشیه کشورهای در عقابی پوزه الک پشت

مي گذارد، مثال عربستان جدول ساالنه اش را در گزارش هاي مفصل

چاپ کرده و من تمام گزارشات را جمع کردم، با رئیس محیط

کارشناس 35 حدود در او هستم، آشنا کامال عربستان زیست

مشهور جهانی با حقوق های دوازده هزار دالری در ماه در اختیار

دارد، ولی در جداول آنها تعداد تخم های جمع آوری شده در سال،

حدود چهار هزار تاست در حالی که من با هزینه ای که در طول

سال به اندازه حقوق ماهیانه یکی ازکارشناسان آنها نمی شود سالی

بیست هزار، 16 هزار، 18 هزار عدد تخم جمع کردم. در مجموع

بیش از هفتاد و دو هزار تخم در 5 سال جمع کردیم و سی و سه

هزار بچه الکپشت در دریا رها کردیم، این رقم فوق العاده ای است

که فقط با کمک مردم محلی انجام شد. وقتی گزارش هاي عرب ها

را خواندم متوجه شدم فروردین، اردیبهشت الک پشت ها می آیند.

• آن شب چطور گذشت؟

من شب آنجا ماندم، احمد گفت موتورها هنوز جایی نزدیک اینجا

مخفی شده اند و چراغها را خاموش کرده اند و می گفتند اینها یک

ساعت دیگر خسته شده و می روند و ما تخم ها را می بریم.

من تا صبح ایستادم، روز هم دو نگهبان در ساحل گذاشتم، فردا

عصر عده ای آمدند گفتند ما از تو حمایت مي کنیم، روز سوم ما

عده زیادي در ساحل بودیم! یک هفته شاید خیلی پراکنده یک

ربع، بیست دقیقه می خوابیدم و اصال روزها و ساعت ها را فراموش

کرده بودم، نمی دانستم صبح یا ظهر، شنبه یا یکشنبه است! ساحل

به ساحل می رفتم.

35

نشریه علمی تخصصی دنا شماره چهارم - اردیبهشت91

تا اینکه هومن آمد )هومن جوکار( از آن به بعد کا رعظیم، بخش

عمده اش به گردن او افتاد، و من به خانه رفتم و با خیال راحت پنج

شش ساعت خوابیدم. وقتي برگشتم دیدم او آنچنان کار مي کند

مثل اینکه مهمترین پروژه جهان را انجام می دهد، براي کار برنامه

ریزی کردیم، تمام ده هم پشت سر ما محکم ایستاده بود، وسایل

خریدیم، چادر زدیم و مستقر شدیم.

بعد از مدتی تصمیم گرفتیم شماره گذاری کنیم، از فروشگاه لوازم

یدکی کشتی رنگ ضد آب و فرچه خریدیم و روی الک آنها

شماره نوشتیم مثال 100، البته تا آن موقع تعداد زیادی آمده و رفته

بودند، ما 100 را که نوشتیم ساعت تاریخ و وزن را با یک ترازوي

معمولی یادداشت کردیم.

یکروز دیدیم 100 دوباره برگشته! ما تا آن زمان نمیدانستیم که

برگشت و دوباره بیست روز از بعد میگذارند، تخم بار آنها دو

تخم گذاشت کمی رنگ شماره اش پریده بود و دوباره پررنگش

،102 آمد 101 برگشت! سوم بار برای اما رفت 100 کردیم،

103... بعضی ها 3 بار و بعضی 4 بار! آنقدر اطالعات اضافه شد که

داشتیم دیوانه میشدیم!

وقتي که ما سخت گرفتار کار بودیم پیرمرد های ده میگفتند اگر

تخم ها جا به جا شود بچه الک پشت در نمیاید، تو نگذاشتی ما

بخوریم تخم ها هم فاسد خواهد شد، من در گزارش عرب ها خوانده

بودم که 57 تا 61 روز طول می کشد تا تخم ها از چاله بیرون بیاد،

حاال 67 روز شده بود هنوز در نیامده بودند و ما خیلی نگران بودیم،

اداره محیط زیست بندرعباس هم از کار ما مطلع شده و به دادگاه

شکایت کرده بود، دادگاه هم به نیروی انتظامی دستور و براي ما

احضاریه داده بودند، بچه ها خیلی ترسیده بودند.

من از همان جا با مدیر عامل تماس گرفتم و گفتم بچه های شیب

دراز خیلي ترسیده و بي تقصیرند،گفت بچه ها الزم نیست خودت

فردا برو نیروی انتظامی، دادگاه برای هفته آینده یکشنبه ساعت

8 وقت داده بود، وقتی رفتم نیروی انتظامی و به سواالت جواب

دادم گفتند تمام چیزهایی که نوشته اید را روز دادگاه بگویید و ما

پرونده را برای روز یکشنبه به دادگستری مي فرستیم.

روز شصت و نهم بود و هنوز خبری از بچه الکپشت ها نبود، من

نکند کردم فکر آمدم. خانه به استراحت براي صبح 5 ساعت

واقعا تخم ها فاسد شده و اگر فاسد شده باشد چه کسی به داد ما

می رسد وقتي محیط زیست هم شکایت کرده، دوباره لباس پوشیدم

کنیم، باز را یک چاله خواستم احمد از برگشتم، دراز شیب به

خاک ها را کنار زدیم، تخم رویی را برداشتم، پوست تخم الکپشت

نرم است و مثل تخم مرغ نمیشکند، پاره میشود، خیلی اضطراب

داشتیم، تخم را پاره کردیم و یک بچه الک پشت پرید بیرون!

غروب همان روز آمدم یک صندلی گذاشتم نشستم کنار جایی که

چاله ها بود داشتم چایی می خوردم که بچه ها گفتند الک پشت ها

بیرون مي آیند رفتم دیدم دماغ یکی دارد از ماسه بیرون میاید بعد

بندر ، بیست سی.... محیط زیست ، ده ، پنج ، شش یکی دیگه

عباس هم از شکایت خودش صرف نظر کرد! آنها هم با خبر شده

بودند که بچه الک پشت ها بیرون آمدند.

صد در پنجاه کردیم جمع تخم هزار یازده حدود در اول سال

بار در دو هزار کیلومتر اولین برای فرستادیم، به دریا درآمد و

ساحل ایران.

• آیا هیچ وقت با مخالفت مردم محلی مواجه شدید؟

یک روز رئیس شورا گفت همه در ده با تو متحد شده اند، هیچ

کس نیست که با پروژه مخالفت کند، فقط دو پیرزن هستند که

دیگري و دارم نفس تنگی می گوید یکی کنم راضی نمی توانم

تخم امشب من گفتم بخورند، الک پشت تخم باید و درد زانو

الک پشت ها را می دهم براي آنها ببریپ، هرچند تا که می خواهند.

گفت نفری 10 تا کافی است گفتم نفری 20 تا برای هر پیرزن

خوب الک پشت تخم با نفس تنگی که معتقدند اگر می دهم،

36

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

می شود باید بدهم، اسحاق تخم ها را برد اما برگشت و گفت آنها

نگرفتند، شاید می خواستند ما را امتحان کنند. به هر حال امتحان

خوبی پس دادیم.

• اکنون که شما از قشم آمده اید آیا کار حفاظت الک پشت ها

ادامه دارد؟

آنجا به را گردشگران الک پشت ها است، عالقمند روستا بله،

آورده، عده ای با خانواده براي دیدن الکپشت ها مي آیند اما اکثرا

نمی دانند این داستان مربوط به شب است، در طول روز مردم محلی

استفاده می کنند مثال با قایق آنها را می برند گشت می زنند دلفین

حدود صید از ماهیانه آنها می دهند، نشان را پرنده ها می بینند،

پنجاه شصت هزار تومان در آمد دارند، در حالی که در چند روز

تعطیالت عید درآمد خوبی از این راه پیدا کرده اند. شاید روزی

صد هزار تومن درآمد دارند، مردم شیب دراز اکنون در حفاظت از

الک پشت استاد و متخصص شده اند.

• چه آرزویي براي محیط زیست ایران دارید؟

آرزو مي کنم مدیراني داشتیم که بهترین شاعران، نویسندگان،

عکاسان و فیلم برداران را در محیط زیست جمع مي کردند. بهترین

با افتخار روزنامه، مجله و فیلم دنیا را چاپ و پخش مي کردیم.

و سر بلندي عزیزترین و با ارزش ترین ثروت کشورمان، میراث

طبیعي ایران را شناسایي، ارزیابي و به بهترین شکل حفظ میکردیم

ناامید ایران کامال زیست محیط آینده به نسبت من متاسفانه اما

شده ام، در این چند روز آخر که از زندگیم باقی است تنها آرزوی

من این است که به کویر بروم، آتشی روشن کنم ، به صدای تار

و سه تار علي زاده و ذوالفنون گوش دهم و بدون شرم در تاریکي

شب شیوني بزرگ سر کنم، بگذار باد و ابر غم مرا از این سرزمین

به غربت ببرند نمي خواهم این غم در سرزمین بال کشیده ایران به

خاک سپرده شود.

37

انجمن زیست شناسی در سالی که گذشت:- نرگس جعفری -

زیست دانشجویی علمی- انجمن رئیسه هیات جدید اعضای به آغاز 90 سال ماه اردیبهشت در انتخابات از پس شناسی

فعالیت کردند . مجموعه ای ازفعالیت های دوره ی اخیر به شرح زیر می باشد:

چاپ ویژه نامه و نشریه:

1. ویژه نامه نمایشگاه کتاب در اردیبهشت 90، در این ویژه نامه به معرفی کتاب های مرجع مقطع لیسانس در کلیه ی گرایش ها پرداخته شد تا دانشجویان بتوانند در نمایشگاه کتاب به خریداری

کتب اصلی رشته ی خود بپردازند.،شامل 90 ماه خرداد در )دنا( ندا شماره2 نشریه ی چاپ .2زندگی ،junk DNA ، psychpathy زمینه ی در مقاالتی

مورچه های دروگر و....که مستند فیلم با همراه 90 های ورودی نامه ویژه چاپ .3در مهرماه 90 در روز معارفه با دانشجویان جدید الورود ارائه گردید. در این شماره به معرفی اجمالی رشته ی زیست شناسی

وگرایش های مختلف آن پرداخته شد.4. چاپ نشریه ی شماره 3 دنا )ندا( در پاییز 90 ، تیراژ این شماره به 300 نسخه افزایش یافت. از جمله مقاالت به چاپ رسیده در این شماره می توان به systems biology، پارکینسون، مدل سازی مولکولی، Aging، ریتم های شبانه روزی و... اشاره کرد.

5. انتشار نشریه حاضر که در حال مطالعه آن هستید.

دوره های آموزشی و کارگاه:

1. برگزاری کارگاه آموزشی بیوانفورماتیک در تابستان 90 در دانشجوی زاده تقی جناب توسط که شناسی زیست دانشکده دکتری بیوانفورماتیک IBB. از جمله مباحث تدریس شده در طی این دوره معرفی بخش های مختلف و کاربرد های سرور ،Expasy با سایت بررسی اطالعات پروتئنی ncbi، آشنایی استفاده از Blast برای مقایسه ی توالی های پروتئینی، روش

استفاده از Genebank و... فضلی، مهران توسط نجوم آموزشی ی دوره برگزاری .2شهرزاد معتمدی، مهدی هاشمی که از زمستان 90 کار خود را

نشریه علمی تخصصی دنا38 شماره چهارم - اردیبهشت91

آغاز کرده اند.

سمینار ها و فیلم مستند:

1. سمینار »نگاهی بر اپی ژنتیک«، توسط آقای علی شریفی زارچی دانشجوی دکتری بیوانفورماتیکIBB ،که در تاریخ 15

اسفند ماه اتاق 100 دانشکده زیست 90 برگزار گردید.امیر سید دکتر توسط »Systems Biology« 2.سمینار مرعشی، عضو هیات علمی گروه بیوتکنولوژی دانشگاه تهران، دانشکده زیست شناسی اتاق 112 ماه 90 اسفند تاریخ 22 در

برگزار گردید.با محیط زیست در رابطه 3. پخش مستند »Home« که در

زمستان 90.4. سمینار »شبکه های متابولیک« توسط دکتر سید امیر مرعشی.

نشریه علمی تخصصی دناشماره چهارم - اردیبهشت 91

Jean-Baptiste Lamarck (1744 - 1829)

المارک در 1809 در کتاب »فلسفه ی جانورشناسی« نظریه ی وراثت صفات اکتسابی را مطرح کرد. آنچه که بعدها توسط مایر وراثت نرم نامیده شد. )در مقابل وراثت سخت که منطبق بر تئوری تکامل داروینی و وراثت مندلی بود.( با پیشرفت اپی ژنتیک می دانیم که سلول ها برخی تحوالت محیطی را به اشکالی مانند متیالسیون ژن ها و تغییرات هیستونی به خاطر می سپارند و این تغییرات همراه با تقسیم به سلول های حاصل منتقل می شود. با این دیدگاه آیا فکر می کنید ممکن است آثار محیط بر روی یک جاندار به زاده های او منتقل شود و برخی صفات که والدین آنها را در زمان حیات

کسب کرده اند به صورت وراثت نرم به زاده ها برسد؟!