:همدقم · 2019. 3. 9. · 152 ۱۳۹7 دادرم و ریت ،موس و مود هرامش...

26

Upload: others

Post on 20-Oct-2020

4 views

Category:

Documents


2 download

TRANSCRIPT

  • 148

    اسناد را حسین میرزائی: آکادمیسین های علم تاریخ، عموماً مهمترین داده هایی می دانند که تاریخ گذشته فقط با ارجاع به آنها تعیّن می یابد. از چالش های مهم سندشناسی، سنجش اسنادی است که توسط مراجع قدرت یا گروه های ذینفع برای اطالع عموم منتشر شده. این اسناد بسیار محتمل است که مخدوش، ناقص یا تحریف شده باشند. این مسئله را من در حین پژوهشی در زمینه تاریخ نفت ایران به تجربه دریافتم؛ جایی که روایت ها منجر شده واقعیت به تحریف اسناد از ناقص ترجمه های و در که بود نفت تاریخ پژوهش همین حین در قضا از بود. مرکز اسناد انقالب اسالمی واقع در تهران، به اسناد مربوط به پرونده های اعضای سازمان های چریکی ایران در سال های قبل از انقالب برخوردم. یکی از این اسناد در پرونده بهرام آرام، عضو مرکزیت و رهبر شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق )از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵(، دربردارنده ی یادداشت های شخصی یا »انتقاد از خود«هایی بود که بهرام آرام طی یکی دو سال نوشته بود؛ اما پس از درگیری مسلحانه خیابانی و کشته شدن او در تابستان به افتاد و در ۱۸ بهمن ۱۳۵۵ ظاهراً به دست ساواک ۱۳۵۵طور کامل در چند روزنامه اصلی تهران، تحت عنوان اعترافات رهبر مارکسیست های اسالمی به چاپ رسید. در پرونده بهرام آرام، که به بر روی مونیتورهای مرکر اسناد انقالب اسالمی به مراجعان ارائه می شود، با شماره بازیابی ۲۸۲7 سه دسته سند از این یادداشت ها وجود داشت. ۱( متن یادداشت های بهرام آرام

    مقدمه:

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

  • که از روی نسخه های فتوکپی، اسکن شده بود. ۲( متن تایپ شده ی یادداشت ها توسط ساواک و ۳( بریده صفحات جرایدی که متن ارسالی ساواک را چاپ کرده

    بودند از جمله روزنامه های اطالعات و آیندگان.کنجکاوی یا تجربه ی مطالعه اسناد نفت، مرا بر آن داشت که به مقایسه این سه متن بپردازم. متن دست نویس با متن تایپ شده ی ساواک تفاوتی نداشت. اما در اولین نگاه به متن چاپ شده در روزنامه ها متوجه شدم که تاریخ یادداشت های مطابقت روزنامه ها در یادداشت های چاپ شده تاریخ با آرام بهرام دست نویس ندارد. در نسخه ی اسکن شده ی دست نویس، یادداشت ها از تاریخ ۵۳/7/۱6 آغاز شده بود، اما یادداشت های چاپ شده در روزنامه ها از تاریخ ۵۴/7/۱6 آغاز می شد به جلو یک سال دقیقاً تاریخ ها، دیده می شد. تاریخ ها این وضعیت در همه و کشیده بود. ابتدا به نظرم رسید که تفاوت تاریخ ها ممکن است اشتباه چاپی باشد؛ آرام بهرام متن دست نویس با را یادداشت های چاپ شده محتوای که وقتی اما مقایسه کردم، یقین پیدا کردم که یادداشت های بهرام آرام عامدانه مورد تحریف قرار گرفته، تاریخ یادداشت ها تغییر داده شده، جمالتی حذف شده، جمالتی جابجا شده، یادداشت های روزهای مختلف با هم میکس شده و در نهایت جمالتی اضافه

    شده است. مربوط آرام بهرام یادداشت های در توسط ساواک انجام شده تحریف مهم ترین است به یادداشت کوتاه روز ۵۳/۱۱/۱۵ که اشاره به مسأله مجید شریف واقفی مورد جمع بندی در »مطالبی است: آمده آرام بهرام دست نویس متن در است. مسئله ی انحراف شریف واقفی )مسئله مهمی ندارد(« زمان یادداشت دست نویس، آشکار می کند که این عبارت زمانی نوشته شده که مجید شریف واقفی زنده بوده و هنوز اختالف او با مرکزیت سازمان آن قدر جدی نبوده که به حذف او اقدام عبارت بتواند تا برد بعد یکسال به را بهرام یادداشت های تاریخ کنند. ساواک وی را به ماجرای اعدام وی توسط طیف مارکسیست شده ی سازمان ربط دهد و البته جمالتی را هم به آن اضافه کرد. متن چاپ شده در روزنامه ها با جمالت اضافه شده از سوی ساواک چنین است: »مطالبی در مورد جمع بندی مسئله انحراف شریف واقفی و اعدام انقالبی او )مسئله مهمی ندارد(. فقط گاهاً در این مورد به فکر فرو می روم که آیا طرح گرایشات نامطلوب خودم در جلسات گروهی انتقاد

    از خود چنین سرنوشتی را برای شخص من در بر نخواهد داشت... «.آرام توسط ساواک روشن می شود. بهرام یادداشت های تاریخ تغییر دلیل حاال ساواک می خواست یادداشت های بهرام آرام در ارتباط با درگیرهای ایدئولوژیک بین دو گروه مارکسیست شده و مسلمان سازمان مجاهدین که به حذف طیف مسلمان و قتل مجید شریف واقفی انجامید، خوانده و درک شود. از جمله دیگر

    149

  • 150

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    است عبارت هایی اضافه کردن ساواک مهم تحریف های از سازمان گرفتن پول و سازمان رهبران خیانت مورد در

    به اصطالح رفقای خارجی. تحریف از توانست چقدر ساواک اینکه مورد در من یادداشت های بهرام آرام برای مخدوش کردن وجهه سازمان ولی ندارم. مشخصی ارزیابی کند، بهره برداری مجاهدین روشن است که این یادداشت ها در سال های بعد از پیروزی مجاهدین سازمان ایدئولوژی تغییر جریان نقد در انقالب و میثمی لطف اهلل نظیر مسلمان مجاهدین کار به هم خلق، سعید شاهسوندی آمد و هم مورد استفاده ایدئولوژیست ها و مورخان جریان حاکم، نظیر حمید روحانی و دیگر نویسندگان

    این جریان، قرار گرفت. اهداف آرام، بهرام یادداشت های تحلیل قصد اینجا در من را ۱۳۵۰ دهه ی چریکی جنبش مجدد بازخوانی و ساواک ندارم. چاپ متن اصلی و بدون تحریف یادداشت های بهرام نشان پژوهشی سندشناسی، انگیزه علمی و با هدف و آرام، دادن چگونگی تحریف یک سند مهم در تاریخ معاصر و نیز کمک به پژوهشگران مستقل برای بهره گیری از اصل این سند،

    صورت گرفته است. آرام ۱6 صفحه دارد. نسخه بهرام از باقی مانده یادداشت های و است یادداشت ها دست نویس متن فتوکپی تصویر موجود بعضی سطور یا جمالت کمرنگ و ناخوانا یا دستکم دشوارخوان است. در متن زیر که شامل متن کامل دست نوشته های بهرام آرام است، نسخه ماشین شده ساواک با نسخه ی دستنویس آرام و متن چاچ شده در روزنامه اطالعات به تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۵۵ تطبیق داده شده؛ تنها چند مورد اختالف میان متن تایپ شده ساواک و متن دستنویس آرام دیده ام که شامل ضبط چند کلمه و عالمت تعجب های اضافی در متن تایپ شده است؛ تفاوت ها با متن چاپ شده در متن ذیل بدین نحو مشخص شده است: جمالت حذف شده توسط ساواک با حروف سیاه درشت و جمالت اضافه شده توسط ساواک با حروف خاکستری درشت مشخص شده است. تاریخ های جعلی و توضیحات محقق در

    قالب ها و با حروف ایتالیک توضیح داده شده است.

  • 151

    متن کامل و صحیح یادداشت های بهرام آرام

    -1-این خالصه یادداشت های من است راجع به مسائلی که گاه در رابطه با مسئولیت که ذهنم را مشغول می داشته است )از حدود بیش از یک سال پیش تاکنون(. البته خود نوشته ها که تدریجی صورت گرفته بود خیلی مفصل تر بود و خیلی از مسائل را در برمی گرفت که به دلیل غیرضروری بودنش آنها را تدریجًا حذف کرده ام. در هر صورت اگرچه محورها و قضایایش علی العموم روشن است ولی خواندن این نوشته ها به خصوص از جهت دریافت عمیق تر از یک سرگردانی عمومی در حل مشکل اساسی و رابطه اش با ضعف های موجود خودم می تواند می تواند است تکراری گاه و پراکنده عمدتًا که مطالب این البته باشد. مفید مجموعًا در یک تحلیل مفصل تر تبدیل گردد که در آینده اگر ضرورتش پیش آمد خواهم کرد. االن فکر می کنم جمع بندی اشکاالت، ضربات و... که طبعًا نقش من

    و خصلت هایم کاماًل نقش داشته باشد اساسی تر و اصولی تر است.

    تصویر صفحه ی اول دستنوشته های بهرام آرام

  • 152

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    ۵۳/7/۱6 ]*این تاریخ: در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات به ۵۴/7/۱6 تغییر داده شده بود[

    ذهنی خودم به نسبت دیدم قدری دارد که می کنم احساس می شود و شاید هم واقعاً عینی ولی بهرحال نیاز دارم که یک سری مسایل را برای خودم مشخص کنم. I ]*توضیح: این عالمت در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[ در درک نقش از فرد و سیستم و تأثیر متقابل این دو دچار ابهاماتی شده ام: نقش تئوریک همیشه نظر از از طرفی که اینست واقعیت تعیین کننده با توده ها بوده است حال آنکه در پراتیک روزانه به نقش افراد و اهمیتی که در تصحیح کار تشکیالتی دارند بر می خورم! آنچه در این زمینه روشن است اینهاست: 1- نو، بخواهد اگر ارائه می دهد استراتژ آنچه که یک عنصر درست و راهگشا باشد بی شک بایستی از پراتیک انقالبی )نه فردی( بلکه مجموعه سازمان یا حزب و حتی جنبش انقالبی بیرون آمده باشد فقط از جمع بندی درست واقعیات عینی اینکه برای -2 می آید. بیرون نوین رهنمودهای که است بخواهیم تئوری درستی داشته باشیم الزم است مبانی اصولی ماتریالیسم دیالکتیک را فهمیده و تا میزان زیادی آن را درک

    تصویر صفحه ی سوم دستنوشته های بهرام آرام

  • 153

    کرده باشیم. همین طور شیوه های بررسی و تحقیق عینی در مورد مسایل را بدانیم و تجزیه و تحلیل کنیم. 3- برای اینکه واقعیات عینی به کمک شیوه های درست و شناخت و پدیده ها بتوانند در ذهن یک تئوری درست را خلق نمایند و مهم تر برای اینکه این تئوری درست بتواند در عمل مجدد پیاده شده و در عین پیشبرد کار خود از غنای بیشتری برخوردار گردد الزم است که ما هرچه بیشتر نقطه نظرهای ایدئولوژیک و در رابطه با آن صفت زشت طبقاتی خویش را تصحیح نموده و از صفای پرولتری برخوردار شویم. دقیقًا میزان اراده به میزان پاک شدن از این صفت بستگی دارد و خود در تأثیر متقابل با آن است. دهم قرار بررسی مورد عمق در مثاًل بخواهیم وقتی را تئوری همین اما دچار اشکاالتی می شوم. مثاًل ارزیابی نقش یک عضو در انحراف یا تصحیح نقطه نظرهای سازمانی )این حتی در مورد جنبش های جهانی نیز موجود است مثاًل نقش مارکس، لنین، مائو و...( ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک

    منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[که معتقدم باشم ذاتی نبوغ به معتقد مبتذلی شکل به اینکه از قبل من البته از واقعًا این هم برای من خود که دلیلی )به هر افراد زندگی گذشته مجموعه مجهوالت است( در آنها صفت هایی ایجاد کرده است که طبعًا این صفت ها در

    شرایط فعلی نقش تعیین کننده می یابند. همچنین وجود جریانات روبه رشد و مسایل بغرنجی که مبارزه امروز پیش پای می گذارد به سادگی امکان این را به ما نمی دهد که به طور همه جانبه ای طور به نیز حزبی سازماندهی و کنیم تصحیح را عمق صفت های خویش عمده همین را مورد بررسی قرار می دهد که همه کس هرکاری را نمی تواند

    بکند پس هرکس را به وضع خویش قرار بده.]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود. به جای آن جمالتی از یادداشت های روزهای دیگر آورده شده بود. این جمالت این است:[ 1- احساس می کنم که تا حدی صداقت دارم و به طور عمده در مقابل جریانات درست مقاومت نخواهم کرد، بلکه عمدتًا حتی حاضرم خودم را با آنها همگام کنم.

    2- احساس می کنم که تا آن اندازه قدرت فکری دارم که مسائل تبیین شده را در مقابلم قرار می گیرد )با کنترل( در عمل پیاده کنم حتی مبلغ آن بین

    عده ای فکرها باشم. و ندارم مسئولیت هایم گسترش به زیادی تمایل که می کنم احساس -3موجود وضع با سازشکاری روحیه نوع یک قناعت آمیز روحیه نوع یک از قبل )هر وضعی( و ترس از پذیرش مسئولیت های مستقل و بزرگ )که فکر می کنم عرضه انجامش را ندارم( در من به وجود آمده است. ضعف ها

  • 154

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    و اشتباه کاری ها مرا تبدیل به آدم نسبتًا جبونی کرده است اگرچه این ترس جنبه غالب ندارد.

    ایدئولوژیک محدودیت های دارای که می کنم احساس .۴بوده و دچار نوعی ساده گزینی شده ام به طوری که هیچوقت یابم دست آنها عمق به جریانات درک علی رغم نتوانسته ام امر این برای دلیلی ایدئولوژیک نظر از در حالیکه ظاهراً نمی بینم. ]* توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در

    روزنامه اطالعات حذف شده بود[۵. همین طور مسئله فوق الذکر را ناشی از نوعی بی خیالی و جریان ضعیف یک مقابل در من همیشه می دانم. فارغ البالی نادرست چه در خودم و چه در تشکیالت سازشکاری کرده ام )و از این رو حتی هیچ وقت نتوانسته ام اوالً عمق آن را دریابم و ثانیاً به اعتبار درک عمق آن توقع و نحوه برخوردم را به آن ارتقا دهم( تا این که این جریان آن قدر عمیق شده است که یا خودم را داشته می برده و یا اینکه عده ای از اطرافیان را با خود برده است آنوقت سراسیمه و هراسان دست به کار شده و شروع انفجار کاماًل مشخص امر در تحلیل به ترمیم کرده ام. این مشکالتی و آموزشی ضعف های بررسی جریان در بود. که با آن مواجه شده ایم نیز نمودهایی دارد، ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[ عالوه بر این نتیجه یک گونه دیگر برخورد نیز پیدا می شود. برخوردهای متناوب فعال و منفعل که به طور عمده گاهی از شرایط محیط خارج است، مثاًل ممکن است پس از برخورد با شیوه های آموزشی فعال در میان رفقای دیگر به این فکر بیفتم و یک هفته با کار آموزشی برخوردی فعال داشته باشم سپس دوباره قضیه سست می شود و این تناوب همین طور ممکن است ادامه یابد. این در عمق خود وجود یک سازشکاری عمیق به گرایشات راحت طلبانه و فرصت طلبانه خرده بورژوازی را در درون من به نمایش می گذارد. برخورد دنباله روانه ی من به طور

    عمده ناشی از این روحیه است. حال اگر جریان رشدیابنده باشد اوالً به دلیل انگیزه های خلقی و احساس مسئولیت و ثانیاً به دلیل رگه های اندیویدوالیستی تا حد امکان یا بهتر است بگویم تا حدی که عقب نیفتم نه اینکه پیشتاز

  • 155

    باشم با آن همگامی می کنم، حال نمی دانم کجا این جریان ممکن است به صورت یک جریان اپورتونیستی جلوه گر شود؟ اگرچه فکر می کنم که تنظیم موضع صحیح من از نظر تشکیالت و تصحیح نقطه نظرها و ضعف های درونی ام از طرف خودم )تواماً(

    این مشکل را تا حدی حل می نماید. در درک پروسه متقابل تئوری و عمل و رابطه این دو عماًل احساس عجز می کنم )شاید هم این به دلیل ضعف من در کار جمع بندی در پیگیری عدم و تئوریک به خصوص و باشد(، تئوری تدوین و ضعف این حل شروع نقطه اینکه را ... و هم شرایط دیگری کجاست؟ طلب می کند ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی

    فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[در حالی که احساس می کنم آن شرایط دیگر نه ناشی از این است که موضع من جای دیگری است، بلکه از گرایشات من است که نمی خواهم در موضع مسئول

    دست به حل مسائلم بزنم. به عبارت دیگر شرایط دیگر برای دو منظور است: ۱- سازشکاری با ضعف ها و برخورد پاسیو با آنها

    ۲- ترس از ضربه زدن به تشکیالت که بی شک مجموعه ای است از ضعف اول و قدری احساس مسئولیت در قبال جنبش. ]*توضیح: کلمات مشخص شده در متن ساواک،

    منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود و به جای آن سه نقطه )...( قرار گرفته بود[برخوردم با مسایل زیربنایی نیست. مثاًل گاهی فرق این شیوه را با آن شیوه و کمی مراحل تبدیل و رشد تغییرات پروسه نمی توانم نمی فهمم درست شیوه ها اتخاذ در کنم، تعیین اینکه مهم تر و کرده درک درست را کیفی همه جانبه نگری الزم را به خرج نمی دهم اگرچه گاهی این امکان را داشته ام و همین طور در مقابل یک استدالل ممکن است اگر جنبه های درستی بیشتر از نظر خودم باشد بی چون و چرا تسلیم شوم. ریشه ]* توضیح: عبارات مشخص شده ی

    فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[این مسئله هنوز دقیقاً برایم روشن نیست آیا ناشی از عدم کار فکری است و ضعف قدرت جمع بندی است. روحیه سازشکاری و نداشتن انگیزه های عمیق است یا مجموعه اینها. اگر درست باشد که مجموعه ای است از همه اینها، چگونه و از کجا باید شروع کرد؟

    بهرام آرام در دوره دبیرستان

  • 156

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    عالوه بر این ابهامات، مسئله ابهامات استراتژیک )تا حدی درازمدت( نیز در ذهن مطرح می شود که برای ما نه از آن مقوله ای که فالن روشنفکر بی مسئولیت طرح می کند بلکه از آن جهت مهم است که بتوانیم هرچه زودتر سمت گیری های جدیدی را مورد توجه قرار دهیم این ابهامات از دو نقطه

    ناشی شده و بهم پیوند می خورد. 1- کمبود....]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود و به جای آنها بخشی از جمالت یادداشت یک روز دیگر که در متن زیر می خوانید قرار داده شده بود. این جمله این است:[ اکنون در رابطه جدید بین برخوردهای عاطفی، گرایش به خرده کاری و فرار از کار

    تئوریک و گرایشات اندیویدوالیستی برایم شده است...

    در منتشره ساواک، متن در روز این نوشته های ]*توضیح: 53/8/3 روزنامه اطالعات کاًل حذف شده است[

    گرایش عاطفی، برخوردهای بین جدید رابطه در اکنون گرایشات و تئوریک کار از فرار و خرده کاری به این کشف ... است. شده روشن برایم اندیویووالیستی روابط تنها می تواند روزنه امیدی باشد برای اینکه در یک این ببرم. بین از را آنها تدریج به آنها با فعال برخورد

    برخورد فعال در چه جریانی امکان پذیر است؟ برای اینکه روابط این پدیده ظاهراً مجزا از یکدیگر تا حدی روشن شود خوب است برای هرکدام مفاهیمی قائل شوم.

    برخورد عاطفی: مجموعه آن حرکات و احساس هایی -1صورت خاص هدف یک تحقق برای همگی که است به و سازش کردن چیست؟ خاص هدف این می گیرد. سازش رساندن دیگران در مورد تمام یا بخشی از خواست غیرانقالبی و گرایشات خرده بورژوائی که از زندگی گذشته به میراث برده ایم و هنوز به دلیل عمیق بودنشان از یک طرف و منفی بودنشان از طرف دیگر و مطبوع طبع خرده بورژوایی همه جانبه مبارزه ای به است آنها با سوم جهت از بودن

    زده ایم )به عنوان عامل فرعی(. فکری: عمیق کار از فرار و خرده کاری به گرایش -2

  • 157

    درواقع برخورد عاطفی که عمیقًا به دلیل ریشه دار بودنش و عدم مبارزه پیگیر با آن در تمام تار و پود او اثرگذارده و به شدت او را تحت تأثیر خویش قرار می دهد هم اندیشه او را دچار انحراف نموده و او را از صورت یک مبارز حرفه ای که با احساس مسئولیت تام و تمام روزان و شبان را در فکر کار خویش به سر می برد خارج می سازد و همین که به خصوص گرایش به این تمایالت، محدوده اندیشه را بسیار تنگ تر نموده و فرد را به صورت عنصری

    قانع، کوته بین، سطحی و آمپریک در می آورد. اندیویدالیستی گرایشات چگونه که می شود مشخص خوبی به اکنون خرده بورژوایی به فرد اندیشمند جهت نادرست می دهد و افکارش را در قید و بند خودش اسیر می کند. یک سؤال: چرا در بعضی از رفقا قدرت تصحیح

    اشتباهات نظری و عملی زیاد و در بعضی کم است؟

    ۵۳/۸/۴ ]* توضیح: تاریخ این روز در متن ساواک منتشره در روزنامه اطالعات به ۵۴/۸/۴ تغییر یافته است[

    امروز صبح کوششی کردم برای پاسخ دادن به بعضی از سؤاالت تحلیلی بر این کار با توجه به ناتوانی نسبی ام در پرداختن به این امر مجموعه ای از تأسف و انفعال و حتی تمسخر را نسبت به خودم برایم به وجود می آورد. این سؤال ابتدایی در ذهنم شکل می گرفت. در تئوریزه شدن مطالب در ذهن علتش چیست؟ برای مثال من لزوم آموزش را در مرحله قبلی و فعلی سازمان احساس می کنم و نمی گویم درک برای درک امر باالتری است، ولی... پس از این فوراً به این نتیجه گیری ها می رسیدیم که حرف روشن است افتادن به خرده کاری، عدم توانایی در هدایت کشتی توفان زده سازمان، استمرار و پیگیری نداشتن و ضرورت های مرحله ای را به خوبی مورد اجرا در نیاوردن. کاهش قدرت فرماندهی و... از عوارض ثانوی این مسئله است.... پیش خود می گویم نقش مکمل من در چیست؟ آیا من می توانم یک تاکتیسین خوب باشم )با تردید( فکر می کنم آری. ولی آیا چگونه می خواهم در این شرایط با قبول این ضعف به موقع اپورتونیستی کشیده شوم؟ تفکر درست، آیا مقدار کوشیده ام پیشرو چه تئوری های زمینه درک آیا در قدرت اندیشه قدرت جمع بندی و خالقیت اموری ذاتی اند؟ جواب این است که خیر. اموری اکتسابی اند؟ جواب این است که آری. در چه پروسه ای این قدرت کشف می شود؟ در پروسه زندگی انقالبی فرد. ابزار الزم چیست؟ در اینجا به تردید می افتم. قدرت ایدئولوژیک اندیشه های عمیق از زندگی گذشته دارد، کار فکری مستمر، همت واال و... ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک،

  • 158

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    من بود[ شده حذف اطالعات روزنامه در منتشره به خصوص در داشتن قدرت ایدئولوژیک گذشته )زندگی هستم مردد خودم در به است. نداده من به را اجازه این من قباًل که عاطفی برخوردهای خصوص پرواز نیز صحبتش رفت همیشه قدرت دور اندیشه مرا کاسته است. دل به نتایج و بستن، عجله خرده بورژوایی نزدیک به و تاکتیکی شدن پیروزی های شیفته مسایل استراتژیک کم بها دادن از همین مقوله است( به دلیل پرداختن مدت های مدیدی به مسایل غیراصولی )چه قبل از ورود به سازمان و چه بعد از آن( اصاًل گرایشات فکری ام بیشتر به سمت مسایل اصولی نیست. این احساس کاماًل در من موجود است که فکرم »کانالیزه« شده و می رود که در جریان تغییراتش حتی »بلوکه« شود آن دیگر

    بسی خطرناک است.این افکار زمانی با مسایلی از این نوع اختالط پیدا می کند. پیش خود می گویم آیا بهتر نیست در بعضی زمینه ها من فقط حتی االمکان را سازمان تئوری های که باشد این کوششم می توانم می کنم فکر که موضعی در می کنم درک خوب رشد کنم و به سازمان نیز از ارتقا دهم بکار برم. بعد پیش خود می گویم این یعنی سازش با ضعف ها. بی شک روزی در همان مواضعی که نیز اکنون فکر می کنی نقطه قوت تو است همین طور جا خواهی زد. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود، برخی عبارات این

    بند در متن ساواک در تاریخ روزهای قبل بکار رفته است[ خالصه این احساس به من دست داده است که در یک دور شروع هرکجا از درون. و بیرون باطل دور افتاده ام. باطل اینجا می لنگم. شاید صادقانه در به خودم می رسم و می کنم دل به کار تئوریک نمی دهم )زیرا که احساس می کنم در اینجا بحث های این همه از که پس آنچه اکنون نیستم(. پیشتاز

    مغشوش برایم روشن است اینجاست.

    بهرام آرام در زمان دانشجویی

  • 159

    1- کار تئوریسین در درجه اول و کادرهای تئوریک که قادر به درک عمق تئوری های سازمان و پیاده کردن مثبت، صادقانه و حتی االمکان بدون اشتباه آن در عمل باشند در درجه دوم از ضروریات و حتمیات جنبش مسلحانه و سازمان است. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات

    حذف شده بود[2- ]*توضیح: شماره در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[ من تمام نیروهای درونی ام را در این زمینه به طور پیگیر و مستمر بکار نگرفته ام. همین طور اکنون مجموعًا و انفعال طلبانه اپورتونیستی، امپریستی، گرایشات بعضی دلیل به نیز خرده بورژوایی ام گویا تمایل به پرداختن به این کار به طور عمیق و پیگیر ندارم.

    3- راه حل مسئله فکر همه جانبه، عمیق و با احساس مسئولیت و پرداختن به کار تئوریک در رابطه با مسایل و وظایف کنونی جنبش مسلحانه، به همراه پرداختن به یک سری مطالعات سنگین تئوریک است بایستی همچون شاگرد تازه کاری صادقانه دو زانو زد و به سرعت آموخت. ]* توضیح: عبارات مشخص شده ی

    فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

    ۵۳/۸/۱۲ ]*توضیح: برخی جمالت یادداشت های این روز در متن ساواک برای روزنامه اطالعات حذف شده بود و فقط برخی از آن جمالت زیر عنوان یادداشت های روز ۵۴/۹/۴ به

    چاپ رسیدند[در طول این چند روز مقدار بیشتری از کتاب »چه باید کرد« لنین را خوانده ام.

    ]*توضیح: عبارت مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[مسایل زیادی ذهنم را به خود مشغول داشته است. هنوز این مسایل کاماًل در ذهنم مغشوش اند. این اغتشاش فکری قبل از هر چیز به خوبی مبین این امر است که من در شرایط فعلی تنها یک پراتیسین خودکارم که چون از مدار خودم تجاوز کرده ام بدون اینکه تغییری اصولی در خودم به وجود آورم این امکان را یافته ام که ضربات نسبتًا هنگفتی به سازمان وارد آورم. ولی این ترس واقعًا بر من مستولی است که پراتیسین چه وحشتناک و قبول این چه مقدار ننگ آور می تواند با ندانم کاری و محدودیتی تئوریک در توجیه و تبیین سطحی اعمالش... و چه راحت نیروهای ارزنده جنبش را به باد فنا می دهد....]ناخوانا[ ولی با مسایل متعددی مواجه ام: 1- هنوز به عمق حرف ها و نظرات و تفکری که در شرایط آن روز روسیه قادر می شود از دل شرایط بحرانی، مغشوش و پرتالطم چنین نبرده ام. 2- هنوز به عمق تمام جریاناتی که ارائه دهد پی تفکر خالقی را در این مدت از سر سازمان و اجباراً من گذشته است آگاه نشده و مسایل

  • 160

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    متعددی هست که هنوز برای من ناشناخته مانده است. 3- اجباراً و به دنبال مسایل فوق الذکر در ارائه راه حل مناسب تفکیک اصل از فرع و صحیح از غلط هنوز به میزان زیادی عاجزم و این امر به طور عمده مرا رنج می دهد. به خصوص که اکنون درک می کنم که این راه حل ها تا چه اندازه برای بقا و رشد جنبش انقالبی ما ارزشمند و چگونه قباًل به دلیل ]*توضیح: به هدر رفته اند. نیروها به همین مسایل نپرداختن عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف

    شده بود[این گره کورم. مشکالت باز کردن و راه یابی اکنون درصدد من در این زمینه اینها هستند. ۱- نداشتن قدرت کافی تئوریک و پایه های اصولی فکری که بتوانم مسایل را به خوبی تحلیل گرایشات و ایدئولوژیک ضعف های بقایای وجود کنم.۲- غیرقابل اثرات مسایل از من درک در که خرده بورژوایی از مشخص و عمیق تحلیل نداشتن می گذارد.۳- انکاری پیوند با بتواند تئوری اینکه برای تاریخی تجارب فردی و خوردن با عمل و پراتیک فردی و سازمانی و حتی تاریخ سه هر در را کوششم فعاًل من بیابد. را الزمه اش عمق جهت دارم ادامه می دهم. اواًل: برنامه مطالعات تئوریک را سعی می کنم به طور جدی دنبال کنم. ب: در تحلیل زندگی اثرات و ایدئولوژیک می کنم ضعف های سازمانی ام سعی با )همراه آموزش به ج. دهم. قرار بررسی مورد را آن تحلیل( مسایل گذشته سازمان پرداخته و در این صورت

    درکم را از تئوری عمیق کنم. یکشنبه...

    در کالس امروز هیچکس فکرکرده حاضر نشده بود. امروز وقت حسن( خصوص )به تایمر با بازی با بچه ها صبح خود را تلف می کردند. از این پس بایستی برنامه ای منظم تر در خصوص به گرفت. نظر در کالس برای جدی تر و انجام وظایف و کالس های خودمان مسئله ی پیشبرد کار، رشد تئوریک رفقا به هیچ صورت جدی گرفته نشده است. روزنامه در منتشره ساواک، متن در فوق مشخص شده ی عبارات ]*توضیح:

    اطالعات حذف شده بود[

  • 161

    ۵۳/۱۰/۲۳ ]* توضیح: تاریخ این یادداشت ها در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات به ۵۴/۱۰/۲۳ تغییر داده شده است[

    مدتی است که نوشته های انتقادی تعطیل شده است. حال چرا دوباره به یاد این مطلب افتاده ام؟ علتش برخی پراکنده کاری ها و شلوغ بازی ها و عماًل مقداری وقت تلف کردن های ناشی از بی برنامگی می تواند باشد. اینها اقدامات و کوشش های مشخص فکری و عملی برای مبارزه با ضعف را در محاق نگه می دارد دینامیسم رشد یا نیرو و شوق انقالبی را برای پیشرفت کارها می کاهد.... از دست دادن و با آنها برخورد آموزشی نکردن نمودار گردیده بود ولی طبیعی است که چنین حرکتی نمی تواند عمیق و مستمر باشد اگرچه خودش در صورتی که از طرف من با یک برخورد آگاهانه توام باشد و منجر به تصحیح آن گردد می تواند یک گام به پیش به حساب آید. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن

    ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[شاید این امر در رابطه با من و روحیاتم معنای بیشتری بدهد، زیراکه به هر حال من در درون خودم یک نوع نمی دانم اسمش را درست چه بگذارم نوعی لیبرالیسم، پاسیفیسم و یا ترکیب این دو بگویم نوعی سازشکاری مالحظه می کنم مدتی انعکاس این روحیه در برخوردها به صورت انتقاد کردن های خرد و ریز دائماً به همه چیز و همه کس انتقادکردن و تحمل انقالبی را در برخورد با عیب ها از دست دادن و یا آنها برخورد آموزشی کردن نمودار گردیده بود، ولی طبیعی است که چنین حرکتی نمی تواند عمیق و مستمر باشد، ولی متأسفانه در این مدت یک ماه که من تدریجاً متوجه این ضعف خود شدم کوشش مهمی در این راه صورت ندادم و دوباره کوشش های من پشت پرده های ظریف و عمقی لیبرالیسم )به خصوص فکری و تئوریک( و انفعال طلبی موضع گرفت. کار بی برنامه، افزایش پراکنده کاری و خرده کاری، تعطیل شدن کارهای فکری و انتقادی بی برنامگی ام، کم توجهی کردن، تسلیم افکار غیراصولی شدن و با آنها کمتر مبارزه کردن. اینهاست آنچه که در این مدت )حدود 20 روز( مشهود است. مجموعه اینها خود مسایل بدتری را به وجود می آورد و آن کاهش شوق انقالبی برای رشد، رشد گرایشات غیرانقالبی در وجود و زایل شدن شادابی انقالبی )و اصیل( است. اینها آن چیزهایی است که موجب شد دوباره به سراغ این نوشته ها

    بیایم چون واقعاً قضایا دارد خسته ام می کند. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

    53/11/4 ]*توضیح: یادداشت های این روز در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات کاًل حذف شده است[

    ... تنها زمانی فرد می تواند دو مسأله اساسی را با هم همراه داشته باشد که

  • 162

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    مسأله دو این باشد. رسیده انقالبی درجات از مرزی به به دلیل عدم خلوص ]ناخوانا[ اساسی که در چنین وقتی : 1- صداقت از عبارتند می افتد نیز تضاد در یکدیگر با انقالبی 2- شوق و شور کمونیستی برای رشد و ارتقای درجات و پذیرش مسئولیت. هستند رفقایی که ضعف های عظمت از اینکه بدون بگذارند میان در صادقانه را خود دریابند بتوانند به خوبی اینکه یا و باشند مطلع ضعف ها انقالب به )ضعف ها( آنها وجود است ممکن که چگونه آنچنانی کوشش بعدش و می گویند صادقانه بزند. ضربه از معمواًل رفقا این نمی گیرند. بکار اصالح خویش برای یک اندیویدالیسم منفعالنه )و طبعًا( فرصت طلبانه مسئله را مورد بررسی قرار می دهند اینها صداقت خویش را پوشش و می کنند خویش کمونیستی شور و شوق بازدارنده و نتیجه شکوفایی استعدادهای شان عماًل به رشد خود و در و شوق شور که هستند رفقایی متقاباًل می ورزند. خیانت می آمیزند هم به خویش اندیویدوالیسم با را رشد برای ایده آلیسم )که جبری هم هست( نوعی اضافه کردن با و می کنند. سد را خویش صداقت همه جانبه رشد جلوی افت به حق( )ولو مواضع خویش از اینکه قیمت به آنها نکنند و در شرایطی قرار نگیرند که مجبور به انتقاد از خود به صداقت های اخالقی شان( بنا )و لطایف الحیل به شوند از نشان دادن یک صداقت همه جانبه طفره می روند. جالب اینکه این دو نوع صفت به خوبی با یکدیگر قابل تبدیل اند. گاه رفیق صادق اندیویدوال منفعل به عدم صداقت کشیده به آیده آلیست اندیویدوال پرشور رفیق گاه و می شود است. موجود برایم جریان این از مثال هایی پاسیفیسم. می شوم مرتکب اشتباهی که می افتد اتفاق طرف یک از این اشتباه را طرح کنم. از طرف دیگر و دلم نمی خواهد زمانی خود را به طرح اشتباهاتم قانع می کنم و بعد می بینم که خوب چه نتیجه ای از این مطرح کردن حاصل می شود. نیز روشن اشتباه ماهیت و محتوا گاه )علی الخصوص که است(. اما اکنون که این مطالب را می نویسم می تواند حالل می خواهد که هرکس می کنم فکر باشد. سرگردانی این

  • 163

    صالحیت رهبری را در خود ایجاد نماید بایستی قبل از هر چیز با خودش صداقت داشته باشد آن چیزی که اکثراً ما کم داریم. واقعًا بایستی قبل از همه از خودش از اشتباهاتش خشمگین شود و به هیچ گونه با آنها سازش ننماید. رفیق با این صداقت اگر شور و عشق به کار را نیز در خود خلوص بخشد و به عوض فکر کردن به این امور که دیگران مرا چگونه تلقی می کنند در فکر موضع طبیعی و حقیقی خویش باشد بی تردید اشتباهاتش به میزان زیادی کاهش خواهد یافت. مشخصه چنین رفیقی اینها خواهد بود: 1- اشتباهات او اندک است و همیشه اشتباهاتش )این بسیار قابل توجه است( رابطه طبیعی با موضعش در تشکیالت و یا جنبش انقالبی دارد. 2- یا به عبارتی اشتباهات او عمدتًا از مقوالت متدولوژیک و کم تجربگی ناشی می شود تا ایدئولوژیک. 3- این رفیق عضوی جسور و قاطع خواهد بود و در طرح انتقاد از خود هیچ نیازی به عدم صداقت ندارد. او می تواند صادقانه اشتباهاتش را طرح کند به خصوص اشتباهاتی که از این گونه رفتار سر می زند معمواًل برای دیگران که هستند عناصری علی القاعده رفقا این گونه -4 دارد. آموزنده جنبه های خیلی سریع خود را با شرایط و تجارب موجود مطابق نموده و لذا اواًل به اعتبار صداقت درونی امکانات خود در دیگران را سریعًا درک و جمع بندی می کنند و ثانیًا به خوبی موضع انقالبی در برابر آن اتخاذ نموده و به میزان وسیعی از ارتکاب آن در آینده برکنار می مانند. 5- این رفقا چون هدف شان بیرون و درون در نمی خواهند و چون است مسایل انقالبی و واقعی حل خودشان مسایل را به دوگونه حل نمایند و یا هیچگاه نمی خواهند تمایالت فردی خویش را بر روال پروسه رشد یک پدیده اعمال کنند لذا با حل مسایل چه مربوط به خودشان و چه مربوط به دیگران برخوردی عینی، یگانه )غیر؟

    و یا کارآمد( و انقالبی دارند.

    ۵۳/۱۱/۱۰ ]*توضیح: تاریخ این یادداشت ها در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات به ۵۴/۱۱/۱۰ تغییر داده شده است[

    قدری راجع به تربیت اعضا فکر می کردم. همین طور در مورد گسترش کارها و قانع نشدن به میزان محدودی در کارها و رشد... ]*توضیح: عبارت مشخص شده ی

    فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[این دو مسئله هنوز در من حل نشده است، اول آنکه هنوز قدرت مناسبی در کشف کادرها به دست نیاورده ام از آن جهت که هنوز خودم آدم همه جانبه ای آورد. به وجود خواهد را فراوانی نیز مشکالت آینده این حتمًا در نشده ام و

  • 164

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    البته این را احساس می کنم که نسبت به مدتی قبل بسیاری از نقطه نظرهایم عمیق شده و قوام یافته است، ولی مهم این سرعت به هنوز است، کم حساسیت این هنوز که است نقطه نظرهای جدیدتری در من قوام نمی یابد مگر با شوک و ضربه های متعدد. مجموعًا سرعت این تغییر مطلوب نیست. به توجه )با مسائل با برخورد در من که است این مهمتر حساسیت کم، قناعت پیشگی که ناشی از نوعی سازشکاری و انفعال طلبی پنهانی است( از نوآوری محدودی برخوردارم و به سادگی )و یا حتی به سختی( نمی توانم به شیوه های جدید کار کرد، کار بایستی بیشتر زمینه این در یابم. ... دست در فکری و جمع بندی پراتیک گذشته، بیشتر از این حرف زدن و نوشتن مسئله ای را حل را نمی کند. هنوز بعضی از عوارض بدون و دیگران تأثیر تحت یا دادن، اطالعات گاه مثل تحلیل کاری را کردن در من موجود است. مثاًل در انجام می توانست شیوه کدام که دارم تردید )واقعًا کار فالن مسئله را حل کند( این تردید خود قابل توجه است که بعد از این مدت کار هنوز نتوانسته ام واقعًا مالک و محکی به دست آورم که بر مبنای آن اشتباهات خودم را دسته بندی ]*توضیح: عبارات یابم. اساسی آن دست به ریشه های کنم و مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف

    شده بود[

    یافته تغییر ۵۴/۱۱/۱۵ به ساواک متن در ]*توضیح: ۵۳/۱۱/۱۵ است[

    و واقفی شریف انحراف مسئله جمع بندی مورد در مطالبی اعدام انقالبی او ]*توضیح: کلمات مشخص شده ی فوق را ساواک به متن یادداشت ها اضافه کرده و در روزنامه اطالعات چاپ کرده بود[ )مسئله مهمی ندارد(. فقط گاهًا در این مورد به فکر فرو می روم که آیا طرح گرایشات نامطلوب خودم در جلسات گروهی انتقاد از خود چنین سرنوشتی را برای شخص من در بر نخواهد داشت... ]*توضیح: کلمات مشخص شده ی فوق را ساواک به متن یادداشت ها

    اضافه کرده و در روزنامه اطالعات چاپ کرده بود[

  • 165

    11/7 ]*توضیح: این تاریخ در متن بهرام به همین صورت بدون سال آمده است[عبارات ]*توضیح: ندارد( مهمی )مسئله خود از انتقاد و انتقاد نقش به راجع

    مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

    ۵۳/۱۲/7 ]*توضیح: این تاریخ در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات به ۵۴/۱۲/7 تغییر کرده است[

    گاه می شود که انسان احساس می کند برای نوشتن نیاز به جرأت و جسارت ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات بیشتری دارد.

    حذف شده بود[آن قدر مسائل عظیم و مشکالت فراوانند و در مقابل آن قدر ضعف وجود دارد که دیگر تطبیق آنها با یکدیگر کار دشواری به نظر می رسد، درست مانند قایقرانی که بر امواج سیل خروشان سوار است و... این احساس در او پیدا می شود که این امواجند که حرکت او را تعیین می کنند و چه بسا که در لحظاتی بعد قایقش در اثر فشار امواج و حرکت های سرکش آن و در اثر اصابت به تخته سنگ مسیر به پاره تخته هایی بدل گردد. این احساسی است که به طور متناوب به من دست می دهد و واقعاً تا حدی خواب و خوراک را از من سلب کرده است. منشأ این احساس کجاست... دیگر حوصله ندارم این مسئله را مورد بحث قرار دهم قضیه روشن است. قبل از هرچیز نیاز به یک کار مدون فکری دارد کاری پرتالش و خستگی ناپذیر در عین حال برنامه ریزی شده و کاماًل منظم در این مورد احساس می کنم که واقعاً دچار حیرتم و بایستی از رفقا کمک بگیرم. ماندن در این وضع یعنی از دست دادن کارایی ها و بدست نیاوردن

    تصویر صفحه اصلی یادداشت های بهرام آرام درباره ی مجید شریف واقفی

  • 166

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    هیچ چیز. این امر به معنای یک نوع وانهادگی سیاسی است که واقعاً می تواند بسیار خطرناک باشد. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی

    فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

    ۱۲/۳۰/ ۵۳ ]*توضیح: در متن ساواک این تاریخ وجود ندارد و مطالب آن با مطالب روز دیگر آمیخته شده و تحت تاریخ ۵۵/۱/۲6 منتشر شده است[حدود دو هفته از نوشتن مطالب فوق می گذرد لیکن در این مدت در زمینه تئوریک کار مشخصی نکرده ام. البد هرکسی از خودش می پرسد که پس این دو هفته چکار می کرده ای؟ اول کارهای مربوط به مسئله .... که نسبتًا خوب پیش رفت و... ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود و به جای آن نوشته شده است:[ باید بگویم که هیچ، جز

    یک مقدار وانهادگی و فرار از مسئولیت.کار به هم باز این شلوغی ها تمام در طول می توانم چگونه کارها به اول شکل؛ دو به بدهم. ادامه تئوریک و فکری جبران برای اینکه دوم و بدهم تئوریک شکل وظایفم و ضعف های تئوریکی ام برنامه کالسیک و در عین حال شخصی موضع وضوح به که این قدرت لحظه این تا بگذارم... خود را در قبال تمامی این جریانات روشن کنم نداشته ام. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق توسط ساواک به متن یادداشت ها اضافه

    شده و در روزنامه اطالعات چاپ شده بود[

    54/1/26 انقالبی کسی است که در جریان کارش موضع خویش را نسبت به تمام جریانات در حدود قدرتش به وضوح و به طور انقالبی مشخص نماید. ]*توضیح: تاریخ و عبارات فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[ اگرچه ابراز این حرف ظاهراً شباهت به »کرامات شیخ« دارد لیکن در عمق ناشی از تجربه انحرافات بعضی از رفقاست که من خود شاهد بوده ام. ]*توضیح: این عبارت در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود و به جای آن اضافه شده بود:[ انحرافات من و بعضی از رفقای رهبری

  • 167

    بوده است...کس هیچ امروز کالس در بود. نشده کرده حاضر فکر حسن( خصوص )به بچه ها وقت خود را تلف می کردند، احساس می کنم سمپاشی های رژیم در ماه های اخیر متأسفانه رفقای تعدادی مورد در داشته. تأثیراتی هم قدیمی این شیوع بی تفاوتی در رفقا و جسته انتقادات بعضًا و گریخته به طور عمده مرا رنج می دهد. اختالف نظری بر سر

    وجوه ارسالی رفقای خارجی وجود دارد برای راه حل مناسب به میزان زیادی عاجزم. ندانم کاری من و رفقا در این باره چه مقدار ننگ آور می تواند باشد. به هر حال در آینده باید به آنها تفهیم کنم که این کمک مترقیانه برای رشد جنبش ضروری است و این کاری است که کلیه جنبش های انقالبی کرده و می کنند. چطور لنین از امپراطوری آلمان برای استقرار حکومت زحمتکشان در شوروی

    نیز استفاده می کرد.

    54/2/6 1- فرار کردن از فکر 2- گرایش به خرده کاری 3- فرار از تنهایی و کار مستمر فکری ]*توضیح: تاریخ و عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه

    اطالعات حذف شده بود[

    تاریخ در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات ۵۵/۳/۱۸ این ۵۴/6/۱۸ ]*توضیح: تغییر کرده بود[

    ضربه های پی درپی که به اشکالی قسمتی از انتقادتش مستقیمًا به من برمی گردد تأثیرات مشخصی می گذارد بدین صورت با مشکالت، طبعًا در نحوه برخورد که این ضربات پس از مدتی گرایشات فردی را افزایش داده و دینامیزم درونی کنار در بالفاصله طبعًا و می بخشد کاهش را اصالح خویش برای کوشش و

    یادداشت های تحریف شده ی بهرام آرام در روزنامه های رژیم شاه چاپ شد

  • 168

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    آن تمایالت ضدانقالبی شروع به نشو و نما می نماید و این درست حالتی است که به روشنی در خود احساس می کنم... ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق توسط ساواک به متن یادداشت ها اضافه

    شده و در روزنامه اطالعات چاپ شده است[

    54/7/22 انتقاداتی و عدم کنترل من به رفیق عزیز نامه ای در مورد مسایل مختلف از جمله خانه ج برایم نوشته بودی. من این این مورد در اگر )حتی دارم قبول علی االصول را مسئله مسئله خاص به دلیل اینکه نمی دانم دقیقًا نظر تو چه بوده این قبول داشتن جز نیستم( ولی واقعًا است هنوز روشن

    شک معنای دیگری نمی دهد.]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق و تاریخ روز آن در متن ساواک، منتشره

    در روزنامه اطالعات حذف شده است[ در شرایط فعلی من روشن بینی مستقالنه ای ندارم و این دائما مرا در یک شرایط دشارژ قرار می دهد. در حالی که علی الظاهر فعالیت می کنم ولی این فعالیت از یک محتوای اصیل متناسب با کارهایم برخوردار نیست و روزبه روز احساس می کنم که عقب تر می افتم.

    ۵۴/7 ]*توضیح: تاریخ صفحه ۱۳ یادداشت ها قدری ناروشن است و به نظر می رسد بخشی از آن در فرایند کپی پاک شده. اما متن ساواک

    منتشره در روزنامه اطالعات آن را ۵۵/7/۲۰ نوشته است[در رابطه با جریانات اخیر بارها کوشیده ام که مسایل موجود را که خودم هم به خوبی می فهمیدم به من کاماًل ارتباط پیدا می کند دریابم ولی هربار عاجر و درمانده از تحلیل عمیق این مسایل ناچار آن را رها می کردم که طبعاً این رها کردن نمی تواند امری دائمی باشد و مجدداً این پروسه تکرار می شود. در وهله ی اول این احساس در من موجود است که موجودی هستم در سازمان که در عین اینکه هنوز قوانین، دیسپلین و... سازمانی قادر به کانالیزه کردن من نیست خودم هم این قدرت را ندارم که در صف مقدم و به عنوان پیشتاز راهگشا باشم. در یک کالم نه رهروام نه رهبر. از طرفی در رابطه با ضربه های پی در پی با اینکه احساس فرسودگی می کنم ولی هرچه

  • 169

    نگاه می کنم به هیچ وجه نمی توانم و نمی خواهم خودم را از هیچ کاری که ممکن است قادر باشم انجام دهم کنار بکشم. شاید اگر روزی برسد که رفقای تازه نفس پرتحرک و کارا پا به عرصه مبارزه بگذارند خودبخود کارها را از دست من بگیرند و من نیز حال ناگزیر آنها را تحویل دهم. وقتی فکر می کنم می بینم که مثاًل در این مدت 2 سال از اواخر تابستان 52 تاکنون کیفیت نسبی مسئولیت هایم به مقدار قابل توجهی سقوط و نزول کرده است اگر عرضه ی حل مسایل )منهای بی تجربی گی ها و... که اموری طبیعی هستند( شاخه و ]کلمه ناخوانا[ سازمان را داشتم اکنون کارهای زیادتری در رابطه با من به نحو خوبی حل شده بود. همیشه احساس کرده ام که گاو 9 من شیرده شده ام، همیشه دویده ام و در انتها هیچ داشتنم نبوده است. )هنوز این احساس را ندارم که در این انتقادات محتوای فردی نهفته باشد( ]*توضیح: عبارات

    مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[ولی همیشه این احساس را داشته ام مادام که قدرت سازمانی به آن حدی نرسیده باشد که من را بتواند مهار کند وجودم ضربه زننده است. یک معنای این حرف هم اینست که من تدریجًا دارم محتوای مستقل و پیشرو خود را از دست می دهم و به دلیل همان فرسودگی نسبی دارم افتان و خیزان در موضع فعلی ام جا خالی می کنم. یک چیز در این رابطه همیشه به طور نگران کننده ای ذهن را مشغول کرده است که آیا روزی نخواهد شد که دیگر تاب تحمل این ضربات را نداشته باشم و به یکباره )و طبعًا ناجوانمردانه!( بخواهم بار مسئولیت را از گردن خودم عبارات ]*توضیح: بیندازم؟! و شرایط یا سیستم دیگران گردن به و کنم ساقط

    مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[البته اکنون هرچه می اندیشم گمان نمی کنم که چنین شود. تنها چیزی که در این رابطه به ذهنم می رسد این است که من از ابتدای سازمان هیچگاه این امکان برایم فراهم نشده که یک کار کالسیک تئوریک- سیاسی بنمایم. به کار بردن لغت »امکان« نیز در حال حاضر به طور عمده قبل از اینکه نظر به شرایط خارجی باشد دربرگیرنده آن دسته از تمایالت و گرایشات نادرست و درست خودم هست که مرا به سمت نوعی دیگر از کار تشکیالتی می کشانده است. به خصوص که به تجربه می شود به روشنی دید که پراتیک گذشته فرد )چه قبل از ورود به سازمان و کار سیاسی و چه پس از آن( همیشه تشدیدکننده نوع خاصی از پراتیک و کار تشکیالتی و تخفیف دهنده انواع دیگر است علی الخصوص که تمایالت درونی نیز هماهنگی خویش را با آن پراتیک خاص اعالم داشته و فرد تحت ضوابط شخصی نیز خود را قرار ندهد )اینکه در اینجا می گویم فرد خود را تحت ضوابط خاصی قرار ندهد و نه اینکه بگویم تحت ضوابط خاصی قرارش نداد( بدین دلیل است که از ]*توضیح: این عبارات

    مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

  • 170

    شماره دوم و سوم، تیر و مرداد ۱۳۹7

    بعد از شهریور و به هر دلیل کسی نبوده است که آن ضوابط را ایجاد کند چون افرادی مثل خودم و من از همان زمان نیز می توانستم )حال اگر نکردم به دلیل ضعف درونی ام بود(، این مهم را درک کنم گرچه که همیشه بعد از یک ضربه و به هوش آمدن به این درک رسیده ام که قدر موضع خودم و نیروهای تحت مسئولیت و رهبری من بوده اند به خوبی و عمیقاً درک نکرده ام. از این عدم درک عمیق و ضرباتی که از این ناحیه )من واقعاً در این مدت دریافت داشته ام آن قدر درد برون دارم که واقعًا دنبال ]*توضیح: در متن تایپ شده ساواک: در مبنای[ آنها اکنون نمی توانم هرگونه تمایل ناسالم به رهبری را در وجودم مهم و اصلی بیابم( در وجودم ناسالم خرده کارانه گرایشات دلیل همین شاید هم بوده است که هیچگاه این حق را به خودم نداده ام که خودم را در مقام رهبری احساس بکنم که بعد الزم باشد برای از دست از چندی پیش این از بزنم! حتی بدتر به سینه دادنش سنگی علی الخصوص پس از ضربات اخیر احساس شرمندگی زیادی می کردم. این احساس به بعضی گرایشات انزواطلبانه )که طبعًا سکتاریستی هم در عمق هستند( در من دامن می زد مثاًل در حالی که می دانستم نه با اکرم و نه با عزت خانه گرفتن نمی تواند کار اصولی باشد ولی از طرفی پیش خودم گفتم این دیگر خجالت آور است که من امکان مناسب تری را در رابطه با سازمان طلب کنم تاکنون که امکانات این چنانی ]* توضیح: در متن تایپ شده ساواک به جای »این چنانی« آمده: امن حیاتی[ سازمان را از دست داده ام )چه در مورد سیمین و چه در مورد منیژه...( و یا وقتی که قرار شد سهراب و ستار با من همخانه شوند با اینکه )به خصوص در مورد سهراب( به نظرم نمی رسد که کار درستی باشد ولی به دلیل بی لیاقتی هایی که در انجام وظایفم در مورد Y-G2 )و مسئولیت های مربوطه ام حتی در تشکیل هسته نظامی( در خودم می دیدم خودم را ذیصالح تر از این نمی یافتم )حتی این کالم بین بچه های خودمان که چندبار تاکنون: علی مانده و حوضش )که منبع انتشارش هم خودم بوده ام( نیز حاوی همین مسئله تلخ و دردناک و به شکلی خجالت آور )به قول لنین( می تواند باشد(. ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک، منتشره در روزنامه

    اطالعات حذف شده بود[

  • 171

    کارایی های خودم و قدرت تحلیل در دچار سرگردانی خاصی در حال حاضر شده ام. احساس معلومات بریده بریده کردن و خسته از به دنبال گنجشک دویدن واقعًا در وجودم موج می زند. یادم هست که در یک نامه انتقادی که پارسال )شاید همین موقع بود یک شب قبل از عملیات کی سینجر( نوشته خواهان یک برنامه منظم تر و یک سیستم حسابرسی شدم )که البته واقعًا هنوز نمی دانم چرا عمل نشد و آیا اصوالً می توانست بشود یا نه( ولی این احساس را دارم که در این مورد در آینده نبایستی سکوت کرد و خالصه ضعف های این چنانی را با یک سیستم کنترل جمعی تر جبران نمود زیرا این گونه ضربات تحملش هم برای سازمان دشوار است و هم برای من )زیرا که این درست که واقعًا هر ضربه ای به هر گوشه سازمان وارد شود همگی ما به خصوص در این مواضع از احساس مسئولیت )که قاعدتًا باید باشد( بایستی با تمام وجود در جهت جبرانش کوشا ناخوانا[ تأثیراتی عمیق تر دارند ]کلمه این ضربات مستقیم عماًل باشیم ولی

    همه اش به خاطر گرایشات دپارتمانیستی(. 1- عدم قدرت کشف کادرها 2- عدم قدرت سازماندهی مناسب

    3- گرایش به خرده کاری 4- در جریان خودبه خودی افتادن و قضایا بادکنکی- ننمودن )عجله خرده بورژوایی- رشد تحلیل و عمیقًا کمونیستی داشتن سازشکارانه گرایش های -5 قضایا ناخوانا[ ]کلمه کش دادن )نمودهای اخیرش چه بوده است( ]*توضیح: عبارات مشخص شده ی فوق در متن ساواک،

    منتشره در روزنامه اطالعات حذف شده بود[

    ]پایان یادداشت ها[

    بهرام آرام در یک درگیری خیابانی با ساواک کشته شد