هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف tahoora7_35094.pdf2...

1

Upload: others

Post on 23-Jan-2020

4 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

1

Page 2: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

2

فصل نامه ای در عرصه ی مطالعات زنان و خانواده سال سوم/شماره هفتم/ پاییز و زمستان 1389

* مقاله دست آورد پژوهش علمی نگارنده بوده و مختصات روش شناختی و سامان یافته در ارایه موضوع مورد تحقیق بوده و برای چاپ در نشریات دیگر ارسال نشده باشد.

* پذیرش مقاله برای چاپ به عهده هیأت تحریریه فصلنامه است که بعد از داوری و تأیید بدیهی است که فصلنامه اعالم خواهد شد. آن، نشریه، صالحیت چاپ همکاران علمی هیچ گونه تعهدی در قبال پذیرش و یا رد مقاله بر عهده نخواهد داشت و کلیه مسئولیت های ناشی از صحت علمی و یا دیدگاه های نظری و ارجاعات مندرج در مقاله بر عهده نویسنده

و یا نویسندگان آن خواهد بود.* مقاالت ارسالی حداقل در 15 صفحه و حداکثر 20 صفحه )300 کلمه ای( و با قلم لوتوس شماره 12در محیط word حروف چینی شده باشد. لوح فشرده یا فایل مقاله به نشانی دفتر

نشریه و یا پست الکترونیکی نشریه ارسال گردد.* مقاله ارسالی باید دارای ساختار مقاالت علمی- پژوهشی و با رعایت شرایط ذیل باشد:

1- دارای عنوان، چکیده، )حداکثر ده سطر یا 150 کلمه(، کلید واژگان )حداکثر 7 واژه(، مقدمه، متن، نتیجه گیری و فهرست منابع باشد.

2- عنوان مقاله دقیق، علمی، متناسب با متن مقاله و با محتوایی رسا و مختصر باشد.بیان ابعاد موضوع مورد پژوهش و 3- مقدمه مقاله محل طرح موضوع مقاله، اهمیت و

منظور نویسنده از طرح و انتشار باشد.4- درجمع بندی یا نتیجه گیری، نتایج حاصل از تحقیق و آزمون فرضیه که بیانگر بحث و

نتیجه گیری باشد، ارائه گردد.5- شیوه درست استناد دهی به صورت ذیل رعایت شود:

استناد دهی کتاب: نام و نام خانوادگی نویسنده، عنوان کتاب، شماره جلد، نام مترجم، محل انتشار، نام ناشر، سال نشر، شماره صفحه.

مقاله: نام و نام خانوادگی نویسنده، »عنوان مقاله«، نام مجله، دوره، شماره، سال انتشار، شماره صفحه.

منابع اینترنتی: نام نویسنده، عنوان متن، نام سایت یا صفحه اینترنتی، تاریخ دریـافت مطلب.6- کلیه آیات، روایات و نقل قول ها با استناد کامل و ترجمه دقیق فارسی آورده شود.

* فصلنامه از معرفی و نقد آخرین کتب منتشر شده فارسی، عربی و انگلیسی در عرصه مطالعات زنان و خانواده استقبال می کند.

* در صورت ترجمه، متن مقاله یا کتاب به زبان اصلی همراه با متن ترجمه شده و شرحی درباره نویسندة مقاله و مشخصات کامل مجله یا کتاب، ارسال شود.

* مشخصات کامل خود، شامل نام و نام خانوادگی، سابقه علمی، درجه علمی، تخصص، سمت کنونی، آخرین مدرک تحصیلی، نشانی پستی و الکترونیکی و شماره تماس را در

برگه ای جداگانه به صورت مختصر ذکر فرمایید.یادآوری

1. مسئولیت حقوقی مقاالت بر عهده نویسندگان آنهاست.2. مقاالت دریافتی مسترد نمی شوند.

3. مجله در ویرایش مطالب و تغییر عناوین آزاد است.4. دیدگاه های مطرح شده در مقاالت الزاما انعکاس دیدگاه مجله طهورا نیست.

5. اقتباس و نقل مطالب مجله، با ذکر مأخذ آزاد است.نشانی مجله:

قم، خیابـان انقـالب، بــعد از گلــزار شهــدا، مــؤسسه آمـوزش عــالی بنت الهـــدی امور مشترکین: 7836570- 0251 دور نگار: 7208978-0251 صندوق پستی: 3486- 37158

[email protected] :پست الكترونيك

صاحب امتیاز:مؤسسه آموزش عالی بنت اهلدی

مدیر مسئول:محمدمهدی صفورایی

سردبیر:فاطمـه کبری متولیـان

اعضای هیئت تحریریه:حجج اسالم آقایان و خانم ها: دکتر علیرضا اعرافي، دکتر محمود احمدي میانجي، دکتر عبدالکریم حیدري، دکتر محمد مهدی صفورایی، ولي اهلل هاشم پور؛ دکـتر فرح رامیـن، زهـرا روح اللهـي

امیـري، فاطمـه شریـف فخـر

همکاران این شماره:حجج اسالم آقایان و خانم ها: اصغر اخوی،

دکتر حسین بستان، دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی،حسن شکوری، سید حیدر طباطبایی، زینب طیبی،

مجتبی عزیزی، حسین کارآمد، سید محمد رضا موسوی نسب، معصومه ظهیری

مدیرداخلی:منصوره سلیمانی

ویراستار:سید محمد حجازی

مترجم چکیده ها )انگلیسی-عربی( :جاوید اکبری ندی الحجاج

طراح جلد:احمد کربالیی

Page 3: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

3

Page 4: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

4

Page 5: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

5

سخن سردبیر..........................................................................................................................7

مقاالتشیوه های تربیت فرزندان / دكترمحمد مهدی صفورایي پاریزی/ محبوبه دالوري پور پاریزی ...........15 تببین نظري روشنفكران از مسائل زنان / زهرا تشكري جهرمی ....................................................... 41 انتخاب همسر مطلوب و نقش آن در كارآمدي خانواده/ دكتر محمد مهدي صفورایي پاریزی.................71 بررسي اندیشه فریب آدم توسط حوا / سكینه آخوند ......................................................... 89 نقش شخصیت مادر در تربیت دیني فرزند / خدیجه اسكندري........................................ 107 عوامل تحكیم و ثبات خانواده / اعظم نوري.................................................................................................... 145پیام ها و آموزه هاي تربیتي سوره یوسف7 /طاهره ماهروزاده..........................................179

چکیده عربی / ندی الحجاج................................................................................................ 211 چکیده انگلیسی/ جاوید اکبری..........................................................................................221

در این شماره می خوانیم

يموان

خمی

ره ما

شین

ر ا.د

.....

......

......

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 6: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

6

Page 7: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

7

سخن سردبیر

Page 8: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

8

Page 9: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

9

بیررد

سخن

.س...

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

سخن سردبير

سپاس خداوند متعال كه آدمي را با هدف خالفت الهي بر ساير موجودات فخر و برتري

داد و براي هدايت و رسيدن به كمال، ابزار متفاوتي را در خدمت او قرار داد.

در اين سير كمالي، تنوع موجودات و جنسيت را حكيمانه لحاظ نمود تا كاركردهاي

متفاوت، نتايج متنوع و متكاملي را حاصل نمايد. انسان را از دو جنس زن و مرد خلق

كرد و به هريك توانايي هاي خاصي عطا فرمود تا با كمك يكديگر اداره امور حيات را

با تدبير سامان دهند.

عناصر كمالي را بالقوه در اختيار هر دو جنس با كاركردهاي مختلف نهاد تا هر يك

پس از طي مراحل رشد، وظايف متفاوت پدري و مادري را حين انجام وظايف انساني

و همسري انجام دهند تا نسلي بالنده پرورش يابد.

در اين ميان زن را با خلقتي هم طراز خلقت مرد و يكسان در انسانيت آفريد و به

براي نظام خلقت و نظام تا همسري و مادري را او ويژگي هايي متمايز را عطا نمود

آفرينش به ارمغان بياورد.

در منظومه خانواده، زن جايگاه متعالي دارد؛ زيرا همزمان با انجام رسالت همسري

بايستي با تقويت عناصر شناختي، دانشي و بينشي خود، ويژگي ها و اقتضائات فرزندان

آنها در تربيت و براي رشد برنامه جامعي بتواند افق روشني ترسيم با و بشناسد را

ساحت هاي مختلف تربيت طراحي و اجرا نمايد.

اگر تربيت را شناختن نيازها و ويژگي هاي متربي و برنامه ريزي در راستاي شكوفايي

پيدا دوچندان اهميتي مادري نقش و وظيفه بدانيم، نقاط ضعف رفع و قوت نقاط

مي كند.

Page 10: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

10

مادر در نظام خانواده وجودي است كه از سه عنصر ايمان، دانش و عطوفت براي

تربيت نسل آينده جامعه بهره مي گيرد و زمينه رشد و تعالي فرزندان، خانواده و جامعه

را فراهم مي سازد. در حالي كه در منظومه معرفتي اومانيستي، زايش و تربيت از وظايف

اصلي لوله هاي آزمايشگاه و كانون هاي تربيت فرض گرديده و زن، سهم زيادي در اين

فرايند مبارك ندارد.

آمار اعمال و رفتارهاي غيراخالقي، جنايات و دور شدن از كماالت انساني، حاكي از

دور شدن كودكان از دامان پرمهر مادراني است كه كانون خانواده را در اماكن و معابر

عمومي به نظاره نشسته اند.

منظومه از مختلفي ابعاد به شماره اين در دارد قصد »طهورا« تخصصي نشريه

شماره اين اگرچه بپردازد؛ مادران نقش و جايگاه به وي ژه نگاه با فرزندان، تربيت

درآمدي برآغاز راهي است كه، تصويرگري از مباني بلند تربيتي كه در متون آيات و

روايات وجود دارد، از وظايف اصلي آن است.

انواع بيان ضمن كه است مقاله اي اولين عنوان فرزندان« تربيت »شيوه هاي

روش هاي تربيتي والدين، به بررسي آثار و پيامدهاي هر كدام پرداخته است. نويسنده

و ابعاد فرزندان، تربيت مناسب عنوان شيوه به مقتدرانه انتخاب شيوه با نهايت در

كه همان طور است. نموده تحليل را روش اين در فرزند تربيت مختلف جنبه هاي

زنان، طيف پيرامون موضوع اسالم معرفتي تقابل جريان در آمد، پيشين در سطور

روشن فكري مطرح مي شود كه برپايه مباني هستي شناسي و معرفت شناسي اومانيستي

منظومه متفاوتي را طرح و بحث مي نمايد. نويسنده مقاله »تبين نظري روشن فكران از

مسايل زنان« ضمن نگاه به خاستگاه جريان روشن فكري در غرب و ايران، به بررسي

مباني اين ديدگاه پرداخته و در پايان به تحليل جايگاه مسايل زنان از نگاه روشن فكري

مي پردازد.

Page 11: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

11

آينده نسل پاك و طيب افق تربيت و ترسيم اولين كانون به عنوان اگر خانواده

در نظر گرفته شود، مهم ترين پيش فرض آن انتخاب همسر و همراهي شايسته است

كه در پايه ريزي اين كانون بر پايه دانش ها و بينش هاي مبتني بر دين مبين اسالم،

هم فكري مطمئن باشد.

»انتخاب همسر مطلوب و نقش آن در كارآمدي خانواده«، عنوان مقاله بعدي است

كه نويسنده ضمن تبين ضرورت بررسي دقيق در انتخاب مالك ها و معيارها به بررسي

و تجزيه و تحليل مالك هايي مي پردازد كه در اين انتخاب مهم بايستي از سوي زوجين

مراعات شود. بي شك اگر نگاهي بر پايه تدبير و شناخت به مالك ها صورت پذيرد و بر

اساس آن پايه هاي خانواده پي ريزي شود، مي توان اميدوار بود كه در آينده اين كانون

تربيت، به كانوني كارآمد و تعالي بخش تبديل شود.

جايگاه زن به عنوان يك انسان مستقل يا طفيلي وجود مرد، بحث مهمي است كه

همواره در نظرگاه انديشمندان اسالمي و غيراسالمي مورد توجه و مداقه قرار مي گيرد.

از سوي ديگر، هبوط آدم و حوا به گستره زمين، شبهه ديگري است كه پاسخ دقيق،

متقن و مستدلي از سوي تحليل گران مسلمان را طلب مي كند.

نويسنده در مقاله اي با عنوان »بررسي انديشه فريب آدم توسط حوا«، پس از تحليل

نظر نهايت، در و پرداخته عهدين و قرآن در آن خواستگاه بررسي به انديشه اين

قرآن كريم را به نحو مستدل بيان مي دارد. نظر در عنصر مؤثرترين عنوان به »مادر« فرزندان، تربيت فرايند در بدون شك

گرفته مي شود. از ابعاد مختلف تربيت، تربيت ديني فرزندان است كه مبتني بر مباني

ديني دين اسالم تعريف شده است. در اين ساحت تربيتي، فرزندان به عنوان هديه هاي

آسماني، در نظر گرفته مي شوند.

با عنايت به جامعيت دين اسالم، برنامه و فرايند تربيتي از مراحل قبل از تولد و پس

بیررد

سخن

.س...

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 12: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

12

از آن در تمامي جزئيات ترسيم شده است. نويسنده مقاله »نقش شخصيت مادر در

تربيت ديني فرزند« به واكاوي نقش »مادر« در اين ساحت تربيت پرداخته و به ضرورت

وجود اليه هاي بينشي، دانشي و گرايشي در شخصيت مادران مي پردازد.

»عوامل تحكيم و استحكام خانواده« عنوان مقاله ديگري است كه از دغدغه هاي

خانواده ها و انديشمندان در عرصه مطالعات خانواده مي باشد. با عنايت به اينكه در عصر

كنوني، »خانواده« با چالش هاي جدي مواجه شده است، ضرورت مطالعه دقيق عوامل

استحكام و شناخت عناصر تحكيم با تأكيد بر مباني دين مبين اسالم به خوبي روشن و

آشكار است. در اين مقاله نويسنده پس از تبيين مفهوم تحكيم خانواده و بررسي نگاه

دين به بيان عوامل فردي و اجتماعي تحكيم خانوده پرداخته است.

برداشت دقيق از عناصر آموزه هاي تربيتي آيات و روايات، در ايجاد منظومه معرفتي

آموزه هاي و مقاله »پيام ها نويسنده دارد. به سزايي نقش اسالمي؛ نياز جوامع مورد

تربيتي سوره يوسف7« ضمن بررسي عناصر و آموزه هاي تربيتي اين سوره، به تبيين

مؤلفه هاي تربيتي چون توكل، عفت، خيرخواهي و... مي پردازد.

سردبير

Page 13: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

13

مقاالت

Page 14: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

14

Page 15: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

15

شيوه های تربيت فرزندانمحبوبه دالوری پور پاريزی* 1

حجت االسالم و المسلمين دكتر محمد مهدی صفورايی پاريزی**2

چکيدهداشته فرزندانشان می خواهند كه ويژگی هايی اساس بر والدين باشند، روش ها و الگوهايی برای تربيت آنان به كار می برند. به همين دليل، آنها می خواهند بدانند كه چگونه بايد باشند و كداميك از اين

الگوها برای تربيت فرزندان موفق تر خواهد بود.نوع را به سه محققان شناخته شده ترين روش های تربيتی والدين كلی دسته بندی كرده اند: الف. سهل گيرانه؛ ب. سخت گيرانه؛ ج. مقتدرانه. شكل گيری در متفاوتی آثار خانواده ها، در متفاوت تربيتی شيوه های شخصيت و رشد و تربيت اجتماعی، عاطفی هيجانی و عقالنی فرزندان

دارد.در تأثير روش های سهل گيرانه، سخت گيرانه و مقتدرانه، ضمن بيان آثار هر يك از اين شيوه ها، توضيح داده شده است كه شيوه های اول و دوم به سبب رعايت نكردن اعتدال، آثار نامطلوبی بر تربيت فرزندان فرزندان هدايت و تربيت برای مناسبی شيوه های رو، اين از دارد؛ دارد، كه فراوانی مثبت ويژگی های با »مقتدرانه« شيوه ی نيستند. تضمين كننده ی پرورش توانايی ها و رساندن فرزندان به خودشكوفايی

و كمال است و بهترين شيوه ی تربيتی معرفی شده است.واژگان کليدی: والدين، فرزند، فرزند پروری، تربيت.

*. دانش آموخته سطح2 جامعة الزهرا، رشته معارف اسالمی.**. عضو هیئت علمی جامعة املصطفی9 العاملیه.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 16: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

16

مقدمه

انتخاب شيوه ی نقش والدين و مسؤليت آنان در پرورش جسمی و روانی فرزندان و

تربيتی مطلوب، آن چنان مهم است كه امام سجاد7 برای تربيت فرزند از خداوند

تربيت و تربيتی شيوه ی بهترين گزينش بر تأكيد برای و می طلبند1 كمك متعال

شايسته ی فرزند، خطاب به والدين می فرمايند:

حق فرزندت بر تو آن است که بدانی او از توست و رفتار نیک و

بدش در این دنیا با شیوه ی تربیت تو پیوند دارد و به دلیل مسئولیتی

که برای تربیت فرزندان داری، موظف هستی که او را خوب و شایسته

تربیت کنی و به جانب پروردگارش رهنمون باشی. به او کمک کن تا

در ارتباط با تو و خودش، از خداوند فرمان برد! همچنین توجه داشته

باش که اگر او را به شایستگی تربیت کنی، پاداش آن را خواهی یافت

و چنانچه در تربیت او سهل انگاری نمایی، مورد عقوبت خداوند قرار

خواهی گرفت! 2

نصيحت های مشفقانه ی لقمان به فرزندش در قرآن3 نيز بهترين سند برای اهميت

نقش والدين و تأثير شيوه ی تربيت آنان بر رفتارهای بهنجار و نابهنجار فرزندان است.

خانه، نخستين و بادوام ترين عامل رشد شخصيت افراد خانواده است و نفوذ والدين

بر فرزندان تنها به جنبه های ارثی محدود نمی شود، بلكه در رشد تمام ابعاد وجودی آنها

نقش تعيين كننده ای دارد. فرزندان به وسيله ی خانواده با دنيای خارج آشنا می شوند

و طرز معاشرت و روابط اجتماعی با ديگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخالق و فلسفه ی اجتماعی و آداب و رسوم آن را فرا می گيرند.4

1. »اعنی علی تربيتهم و تأديبهم و برهم«، صحيفة سجاديه، دعای 25.2. ابومحمد حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 189، حديث 23.

3. لقمان: آيات 12 – 17.4. شريعتمداری، علی، روان شناسی تربيتی، ص 193.

Page 17: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

17

مربيان تعليم و تربيت و محققان، در اين زمينه پژوهش های متعددی انجام داده و در

ابعاد مختلف، روش های تربيت والدين و تأثير آن بر تربيت فرزندان را بررسی و طبقه بندی

كرده اند. دیانا بومریند1 والدين را به سه نوع كلی دسته بندی كرده است: الف. سهل گير؛2

ب. سخت گير؛3 ج. مقتدر.4 وی بر اساس اين طبقه بندی معتقد است كه سه نوع شيوه

تربيتی متفاوت در خانواده ها وجود دارد كه هر يك، آثار مختلفی در شكل گيری شخصيت،

رشد و تربيت اجتماعی، عاطفی، هيجانی، عقالنی و... فرزندان برجای می گذارد.5

تربيتی خانواده و و آموزشی بر اساس كاركردهای از مكاتب روان شناسی هر يك

مبانی و اصول خود و بر حسب تأكيدی كه بر يكی از ابعاد رفتاری، انگيزشی، شناختی

و... دارند، الگو و روش خاصی در فرزند پروری و تربيت معرفی می كنند.

از الهام با )فرزند پروری( فرزند تربيت بيستم، روش های قرن اول در سه دهه ی

مكتب رفتارگرايی،6 در صدد ايجاد عادات خوب و برطرف ساختن عادات بد بود. اين

ديدگاه، كه عينی، كنترل شده و غير عاطفی می باشد، به شكل اغراق آميزی در بيان

جان بی واتسون،7 بنيان گذار مكتب رفتارگرايی، نمايان است:

برای تربیت کودک، شیوه ی معقولی وجود دارد؛ با بچه طوری رفتار

کنید که گویی بزرگسال کم سن و سال است. با نهایت دقت به او لباس

بپوشانید و حمامش کنید. با او با استواری به شیوه ی عینی و مالطفت

آمیز رفتار کنید. هرگز او را در آغوش نگیرید و روی زانوی خود

1.Diana Bumrind.2.permissive parent.3 .authoritarint.4. authoritative.5. Shaffer, David.R.Social & personality development. Brooks/Glle publishint, California, 1988,p. 412.6.Behaviorism.7.J.B Watson.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 18: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

18

ننشانید. اگر ناچار شدید، فقط در موقع شب خوش گفتن، پیشانی او

را یک بار ببوسید و صبح با او دست دهید. اگر موفقیت چشم گیری

در کاری دشوار از خود نشان داد، دستی به سر و صورتش بکشید. بد

نیست این روش را آزمایش نمایید. ظرف یک هفته متوجه خواهید شد

که به آسانی می توانید با بچه رفتاری کامال جدی و عینی و در عین

حال مالطفت آمیز داشته باشید.1

و سهل گيری سوی به فرزند و والدين رابطه ی و شيوه 1940م، دهه ی از پس

انعطاف پذيری بيشتر تحول يافت و متأثر از مكتب روان تحليلگری2 بر امنيت عاطفی

كودك و پرهيز از زيان های ناشی از كنترل شديد تكانه های طبيعی تأكيد گرديد. به

والدين توصيه شد كه از حس طبيعی خود پيروی و از برنامه های انعطاف پذير در تربيت

فرزند استفاده كنند كه با نيازهای خودشان و كودكان سازگاری بيشتری دارد. با اين

حال، در حال حاضر پژوهشگران معتقدند كه سهل گيری، روش مناسبی برای تربيت

فرزند نيست؛ از اين رو، شيوه ی سومی پيشنهاد می كنند كه حد فاصل دو روش ديگر

باشد كه از افراط گرايی روش اول به دور است و دچار تفريط روش دوم نيز نمی گردد.

برای آشنايی با شيوه های تربيت والدين و آثار آن بر تربيت فرزندان، هر يك از اين

شيوه ها را معرفی خواهيم كرد.

شيوه ی تربيتی سخت گيرانه

در خانواده های سخت گير، بر قدرت والدين تأكيد می شود. اين خانواده ها تابع اصول

ديكتاتوری اند، به اين معنا كه يك نفر، حاكم بر رفتار ديگران است. اين فرد غالبا پدر

و گاهی ممكن است كه مادر باشد و در غياب پدر و در موضوعاتی كه به وی واگذار

1 . اتكينسون و همكاران، زمينه ی روان شناسی، ترجمه ی براهنی و همكاران، ج1 ، ص 154.2.Psychoanalism.

Page 19: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

19

شده است، اعمال نظر كند و به كنترل رفتار فرزندان بپردازد. در چنين خانواده ای، تنها

ديكتاتور تصميم می گيرد، هدف را تعيين می كند، راه را نشان می دهد، وظيفه ی افراد

را مشخص می سازد و امور زندگی را ترتيب می دهد و همه بايد به دلخواه و مطابق ميل

او رفتار كنند. فقط او حق اظهار نظر دارد و دستورش بدون چون و چرا بايد اجرا شود.1

در چنين روشی، والدين برای اجرای دستورهای خود نيازی به ارائه ی دليل نمی بينند.

پدر مستبد حتی در كارهای مربوط به كودكان، اميال آنها را در نظر نمی گيرد و بدين

صورت، آنان از حقوق خود بی بهره می مانند.2

و است برخوردار استقالل از پدر ويژه به و والدين تنها تربيتی، اين شيوه ی در

عمل كوچك ترين در وی می كند. معين را )فرزندان( خانواده اعضای كار برنامه ی

ديگران دخالت و ارزش كار آنها را تعيين می نمايد. آنچه او خوب بداند، خوب است

و آنچه به نظرش بد جلوه كند، بد تلقی می شود و بايد ترك گردد. او می تواند از كار

ديگران انتقاد كند، ولی آنچه خود انجام می دهد، بدون چون و چرا به تأييد ديگران

می رسد. تنها او مصالح خانواده و فرزندان را تشخيص می دهد و ديگران بايد نظر او را

بپذيرند. پدر در كارهای خصوصی اعضای خانواده دخالت می كند و زمان كار، تفريح،

استراحت، خواب، تحصيل و... افراد را معين می سازد.3 اين والدين با تشخيص خود،

قواعدی متناسب با سن كودكان بر آنها تحميل می كنند؛ برای نمونه، سخت گيری در

سر و صدا، پاكيزگی، نوع بازی، اسباب بازی، نحوه ی لباس پوشيدن و اين كه كودك

چه قدر اجازه دارد كه از خانه دور شود، به سال های پيش از مدرسه مربوط می شود.

والدين سخت گير، رفتارهای عاقالنه، عمل كرد خوب در مدرسه، درست غذا خوردن و

تميزی را از كودك توقع دارند. آنان از كودكان خود می خواهند كه مسئوليت كارهای

بپرهيزد پرخاشگرانه رفتارهای از و باشند بر خود مسلط و بگيرند به عهده را خانه

1 . روان شناسی تربيتی، ص 216.2 . دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ص 873-872.

3 . روان شناسی تربيتی، ص 216.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 20: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

20

)بومریند، 1973م و مارتين،1 1975م(2 اين والدين، رفتارهای آينده بچه های خود

را دنبال می كنند و درباره ی رقابت های اجتماعی و تعامل اجتماعی غير مؤثر فرزندان

خود اضطراب دارند.3

آثار‌شیوه‌ی‌تربیت‌سخت‌گیرانه

به سر مادر و از پدر اطاعت و در حالت تسليم والدين سخت گير ظاهرا فرزندان .1

می برند، ولی در واقع دچار هيجان و اضطراب اند. چنين افرادی، ناخودآگاه، با والدين

خود همانندسازی می كنند و با ديگران، رفتاری دشمنانه دارند؛ در نتيجه به بچه های

همسن يا كوچك تر از خود آزار می رسانند.4

2. كودكانی كه در خانواده ی سخت گير بزرگ می شوند، معموال مطيع و فرمان بردارند؛

ولی در بيشتر موارد رفتار شان همراه با پرخاشگری است. آنها بين هم بازی های خود

محبوبيت زيادی به دست نمی آورند، زيرا برای حقوق ديگران احترام قائل نمی شوند. اين

كودكان در برابر انتقاد بزرگ ترها بی تفاوت هستند، از ثبات عاطفی كمتری برخوردارند و از گرايش بيشتری به انحراف اخالقی نشان می دهند.5

3. اين كودكان استقالل كافی ندارند و احساس ناامنی در آنها شديد است.6 نا امنی

از به ويژه پس اين كه فرزندان، نا آرامی در خانه، دو پی آمد اساسی دارد: نخست و

رسيدن به نوجوانی، از نظر فكری از والدين احساس جدايی و بيگانگی می كنند. دوم

1. Martin B.2. ماسن و ديگران، رشد و شخصيت كودك، ص 445 – 446.

3.Hetherington, E. Mavis & D.park, Child development, Mc Graw Hill, U.S.A. 1989, p.387.

4. شعاری نژاد، علی اكبر، روان شناسی رشد، ص 475.5. احدی، حسن و بنی جمالی، شكوه السادات، روان شناسی رشد، ص 70.

6. همان.

Page 21: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

21

اين كه هنگام تصميم گيری در امور اساسی زندگی، به سبب اضطراب و تنشی كه در

اثر ناامنی پديد آمده است، دچار خطاهای گوناگون رفتاری می شوند كه يكی از آنها

فرار از خانه است. در حقيقت، فرار از خانه نوعی عصيان گری برضد خانواده ای است

كه در آن پرخاش و تنش های عاطفی حاكم باشد و اعتراض كودكان به سخت گيری

تربيتی سرپرست خانواده را در پی دارد. 1 نتايج پژوهش های متعدد درباره ی بررسی

علل خانه گريزی فرزندان نشان می دهد كه يكی از مهم ترين عوامل فرار از خانه، سلب

آرامش روانی و عاطفی فرزندان از سوی والدين سخت گير در محيط خانه است. وقتی

دليل سخت گيری های به را امنيت خود احساس كه گيرد قرار موقعيتی در كودك

بی مورد پدر و مادر از دست بدهد، بی شك، دچار مشكل خواهد شد. پس فرار از خانه

را يكی از بهترين راه های اجتناب از اين سخت گيری ها می داند.2

4. كودكان والدين سخت گير معموال در كارهای گروهی شركت نمی كنند و از قبول

عملی و هستند3 بدبين بزرگساالن به كلی، طور به می نمايند. خودداری مسئوليت

كردن دستورهای آنها را تحميلی و به ضرر خود می دانند.

5. فرزندان خانواده هايی كه از اين شيوه ی تربيتی استفاده می كنند، كمتر به خود

متكی بوده، خالقيت كمی دارند و از اين كه بخواهند در چنين محيط خانوادگی و

تربيتی ادعای حق كنند، می هراسند.4

غلبه خانواده اعضای بر وحشت و ترس سخت گير، خانواده های محيط در .6

دارد، نيازهای اساسی كودكان تأمين نمی شود و به طوركلی، به شخصيت، تمايالت و

احتياجات آنها توجهی نمی گردد تا نوبت به تأمين برسد. فرزند در چنين خانواده ای

1. مهكام، رضا، خانه گريزی دختران، ص 9.2. همان، ص77.

3. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ص 875.4.Hetherington, E. Mavis & D.pard, Child psychology , Mc Graw Hill, U.S.A. 2003, p.465.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 22: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

22

و نظم رعايت به مجبور نمی داند، را كارها انجام از هدف نمی كند، امنيت احساس

او را بپرسد. از همه بدتر، جرئت نمی كند كه دليل رفتارها انضباط تحميلی است و

كارهايی تنبيه، ترس از او عملی سازد. تعيين می كند، والدين آنچه كوركورانه بايد

انجام می دهد كه به هيچ وجه به انجام دادن آنها تمايل ندارد. او حتی در مدرسه بايد

قواعد تعيين شده ی والدين را در ارتباطات خود با دوستان و همساالن انجام دهد و در

غير اين صورت، از جانب پدر بازخواست می شود.1 بررسی ميان فرهنگی كه در كنيا،

هندوستان، اوكی ناوا، مكزيك و فيليپين صورت گرفته، اين نكته را تأييد كرده است كه

بين شيوه های تربيتی و اضطراب دوره ی بزرگسالی، همبستگی وجود دارد )وایتينگ2

را اين تحقيقات نشان می دهد كه در فرهنگ هايی كه كودكان و همكاران، 1966(.

پيوسته تهديد و تنبيه می كنند، بزرگساالن ترس و اضطراب بيش تری دارند.3

در مادر يا پدر از و چرا بدون چون را عقايد خاصی و افكار افراد، اين 7. چون

محيط خانواده خويش پذيرفته اند، متعصب خواهند بود كه تحمل انديشه های مخالف

را نخواهند داشت. اين افراد قدرت ايجاد ارتباط مثبت با ديگران را ندارند، يعنی در

از حاصل ناكافی رشد نكرده اند.4 رشد كافی ميزان به اجتماعی و عاطفی زمينه ی

سخت گيری و برخوردهای انضباطی شديد والدين، به تدريج، سبب انزوای اجتماعی و در نهايت افسردگی فرزندان خواهد شد.5

8. محدوديت مطلق در خانه و روش تربيتی سخت گيرانه، باعث شكسته شدن و

از بين رفتن خالقيت و مانع بروز و ظهور استعدادها می شود و به فرزندان و اعضای

1. روان شناسی تربيتی، ص219-218.2.Whiting, J.W.

3. دادستان، پريرخ، روان شناسی مرضی تحولی از كودكی تا بزرگسالی، ج1، ص105.4. منصور، محمود، احساس كهتری، ص 210.

5. پدرام، احمد، خانواده و تربيت فرزند، ص 43.

Page 23: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

23

خانواده، اجازه ی فعاليت های نو و شكوفايی استعدادهای شان را نمی دهد.1 در بعضی

فرد و خود كم بينی كهتری احساس افزايش يا ايجاد مطلق، سبب محدوديت موارد

می شود؛ در نتيجه سبب هجوم افكار منفی درباره ی خود و نارضايتی از خويشتن و

ديگر اختالالت عاطفی خواهد شد.

دراز مدت منفی نتايج دختران از بيش پسران در سخت گير، و مستبد والدين تربيت

با بر جای می گذارد. توانايی شناختی و اجتماعی فرزندان پسر چنين والدينی، در مقايسه همساالنشان كمتر است. حس ابتكار، رهبری و اتكای به نفس در اين فرزندان ديده نمی شود.2

شيوه ی تربيتی سهل گيرانه

گونه آن به خواسته های خود كه اجازه می دهند فرزندان به در چنين خانواده هايی

آزادی تقريبا اينجا برآورده كنند. در را يابند و آرزوهای خود كه می خواهند، دست

مطلق حكم فرماست و شعار طرفداران ديدگاه فوق اين است كه »كسی با كسی كاری

نداشته باشد؛ بگذار هر چه می خواهند، انجام دهند.« منظور از آزادی- چنانچه مصطلح

و معمول می باشد- اين است كه هر كس بتواند هر كاری دوست دارد، انجام دهد و

ديگری حق دخالت در كار او را نداشته باشد. كسی يا چيزی نبايد مانع فرزندان شود

و در كارشان دخالت كند. در يك جمله، والدينی كه طرفدار چنين شيوه ی تربيتی

هستند، معتقدند كه تمايالت فرزندان، حاكم بر رفتار آنهاست.3 تمايالت، محور اصلی

و مشخص كننده ی همه ی فعاليت های فرزندان و حتی والدين است.

آزادی، سلب كه باورند اين بر هورنای4 کارن مانند روان تحليلگران از بسياری

موجب عقده ی روانی در فرزندان و اختالل در زندگی آينده ی آنها خواهد شد، زيرا هر

1. قائمی، علی، حدود آزادی در تربيت، ص 80.2.Child Psychology, ibid,p.497

3. روان شناسی تربيتی، ص215.4. Karen Hormey.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 24: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

24

خواسته، از نيازی در فرد حكايت می كند و ضرورت دارد كه در اولين فرصت تأمين و

ارضا شود، چون در صورت سركوب و ايجاد محدوديت، فرد دچار افسردگی می گردد.

در واقع تمايالت و خواسته های فرزندان، بهترين راهنمای آنان برای رسيدن به سالمت

با آزادی كامل و مطلق، برای كسب بايد جسمی، روانی و سعادت آنهاست. فرزندان شادابی جسمی و نشاط روانی حال و آينده ی خويش تالش و فعاليت كنند.1

به بی توجهی والدين سهل گير، و تربيت سهل گيرانه از ديگر ويژگی های شيوه ی

آموزش رفتارهای اجتماعی است. در اين گونه خانواده ها، به طور كلی قوانين بسيار

محدودی وجود دارد و افراد به اجرای قوانين و آداب و رسوم اجتماعی چندان پايبند

نيستند. به همين دليل، دخالت پدر در كارهای فرزندان معنا ندارد و هر يك از فرزندان

و ديگر اعضای خانواده، هر كاری كه بخواهد، می تواند انجام دهد. در اين نوع خانواده،

به تعداد فرزندان و افراد خانواده، نظر و عقيده وجود دارد. حتی در موارد جزيی مانند

غذا خوردن، قانون خاص و معينی به چشم نمی خورد و هر يك از اعضا بر اساس قوانين

حاكم بر تمايالتش، شيوه ی غذا خوردنش را انتخاب می كند؛ نمونه ی آشكار خانواده ی

سهل گير را در مثال زير می توان ديد:

مادری كه به سهل گيری معروف بود، می گفت:

صدای و سر که می کنم دخالت فرزندانم دعوای در صورتی در

زیادی به راه بیندازند یا بخواهند به یکدیگر آسیب جسمانی برسانند.

البته منظور سیلی زدن نیست، زیرا به این کار اهمیتی نمی دهم، بلکه مثال

اگر یکی از آنها بخواهد بیلچه یا چیزی مانند آن را بردارد و به دیگری

بزند، دخالت می کنم، زیرا آسیب جسمانی جدی وارد می شود. در موارد

دیگر دریافته ام که اگر پشت به آنها بکنم و کاری به کارشان نداشته

1. سی كلمن، جيمز، روان شناسی نابهنجار و زندگی نوين، ترجمه ی هاشميان، كيانوش، ص 173-172.

Page 25: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

25

باشم، خودشان به شکلی قضیه را حل می کنند. )سيرز1 و همكاران(2

آثار‌شیوه‌ی‌تربیتی‌سهل‌گیرانه

اعضای روابط بر مرج و هرج فرزندان، آزادی و والدين سهل گيری نتيجه ی در .1

تمايالت خود از افرادی كه بود. آنها مشكل خواهد خانواده حاكم می شود و زندگی

پيروی می كنند، غالبا در عالم خيال به سر می برند و از برخورد با واقعيت های زندگی

و اجتماعی كه در آن زندگی می كنند، خودداری می ورزند.

2. فرزندان اين خانواده ها بی بند و بار، الابالی، سهل انگار، خودخواه و بی هدف هستند،

مس ئوليت احساس ديگران مقابل در و نيست حاكم آنها رفتار و اعمال بر قانونی

نمی كنند؛ از اين رو، قادر به ارتباط مطلوب و سازنده با ديگران نيستند و بيشتر اوقات در زندگی با شكست مواجه می شوند.3

3. گرچه كودكان خانواده های سهل گير از استقالل فكری و عملی برخوردار هستند،

بروز كه می خورد چشم به آنها در روحی تزلزل نوعی مرج، و هرج سبب به ولی رفتارهای اخالقی نابهنجار را در تعامالت فردی و اجتماعی به دنبال دارد.4

4. فرزندانی كه به شيوه ی تربيتی سهل گيرانه پرورش يافته اند، به دليل عادت كردن

به آزادی تقريبا مطلق و بی بند و باری، نمی توانند خود را كنترل كنند و در نتيجه به

ورشكستگی تربيتی و اخالقی دچار می شوند. ضعف های تربيتی و اخالقی نيز به نوبه ی

خود، زمينه ی بزهكاری را در عرصه ی حيات اجتماعی كودكان فراهم می آورد.

با خواسته های ديگر اعضای خانواده تصادم و 5. در بيشتر موارد، تمايالت فرزند

برخورد كرده، سبب نزاع و درگيری بين آنها می شود.

1.Sears. R.R.2 . رشد و شخصيت كودك، ص 446.

3. روان شناسی تربيتی، ص215.4. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ص 871.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 26: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

26

6. چون كه در اين شيوه ی تربيتی بايد خواسته های فرزندان تأمين شود، اطاعت

به مقررات اجتماعی و رعايت آداب اخالقی به حداقل ممكن تنزل قانون، احترام از

می يابد. در واقع، فرزندان اين خانواده ها به هنجارهای اجتماعی- فرهنگی و اصول و ارزش های اخالقی چندان توجهی ندارند.1

7. چون والدين در اين نوع شيوه ی تربيتی، هميشه در صدد تأمين تمام خواسته های

فرزندان هستند، فرزندان تالش و سختی كار را احساس نمی كنند؛ در نتيجه، خود را

كردن برآورده برای آينده ی در كودكان اين می بينند.2 ناتوان شخصی كارهای در

نيازهايشان و تعامل با اجتماع از توانايی الزم و كافی برخوردار نيستند.

8. اين فرزندان به سبب استفاده نكردن از استعدادهای بالقوه و نهفته ی خود، معموال

با رويارويی از ترس يا ناتوانی احساس و اراده به سبب ضعف كم اراده اند.3 يا بی اراده

مشكالت پيش بينی نشده در زندگی، به تدريج احساس كهتری بر فرزندان چيره و منشأ

بسياری از مشكالت و اختالالت روحی – روانی و رفتاری ديگر می شود. تحقيقات نشان

ناكامی ها و از فرزندانشان، مانعی در تجربه ی از حد والدين می دهد كه حمايت بيش

مواجه با منابع اضطرابی به وجود می آورد و زمانی كه اين افراد با فشارهای اجتناب ناپذير

زندگی بزرگساالنه رو به رو می شوند، امكان مقابله با اضطراب های ناشی از اين موقعيت ها

برايشان فراهم نيست.4

شيوه ی تربيتی مقتدرانه

او نظر را در شيوه ای كه در از خانواده ی مقتدر، خانواده ای است كه كودك منظور

اطمينان بخش و قاطع است، آزاد می گذارند. در چنين خانواده ای، فرزند به استقالل و

1. احمدی، محمدرضا، » فرزند ساالری«، فصل نامه ی كتاب زنان، ش15، ص18.2. شعاری نژاد، علی اكبر، روان شناسی رشد، ص 482.

3. مظاهری، علی اكبر، هشدارهای تربيتی، ص103.4. روان شناسی مرضی تحولی از كودكی تا بزرگسالی، ج1، ص97.

Page 27: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

27

آزادی فكری تشويق می شود، در حالی كه نوعی محدوديت و كنترل از سوی والدين

نيز بر او اعمال می گردد. در اين خانواده، اظهار نظر، صحبت با كودك و ارتباط كالمی

وسيعی در تبادل كودك- والدين وجود دارد. گرمی و صميميت، اساس برقراری ارتباط

است و به شيوه ای منطقی و عقالنی اظهار می شود.1

از ويژگی های اين شيوه تربيتی اين است كه هر يك از اعضای خانواده به تناسب

امكان و توان خود، در تعيين و انتخاب اهداف و تالش برای دست يابی به آنها شركت

دارند. اعضای خانواده ی مقتدر با يكديگر همكاری صميمانه و جدی دارند. وقتی عده ای

در انتخاب هدف ها مشاركت داشته باشند و هدف ها را با توجه به مصالح خانواده تعيين

كنند، با اشتياق و قدرت بيشتری در تحقق آنها می كوشند.

خود مختارانه رفتار با همراه انضباط مقتدر، خانواده ی ويژگی های از ديگر يكی

است. والدين هر گاه كودك را از چيزی منع كنند يا از وی انتظار خاصی داشته باشند،

موضوع را برای وی به خوبی تبيين كرده، دليل آن را ارائه می دهند. در اين حال، اگر

است، تعيين كرده آنچه خانواده برخالف يا كنند كوتاهی كارهای خود در فرزندان

او شركت می كنند. برای انجام دهند، تمام اعضای خانواده در تعيين مجازات عملی

تعيين مجازات به مقرراتی استناد می شود كه افراد پيش از اين وضع كرده اند و بدين

ترتيب، مقررات مزبور به كار گرفته می شود. برای جلوگيری از بروز رفتارهای نابهنجار

و نادرست در فرزندان، والدين در هر مورد می كوشند كه فرزندان را متوجه آثار اعمال

خود سازند و به آنها كمك كنند كه خودشان اعمال خويش را اداره نمايند؛ بنابراين،

برای اجرای انضباط در خانه و اجتماع، خود كنترلی، جانشين ديگر كنترلی می شود.2

ويژگی مهم تربيت مقتدرانه، روش زندگی است. روش زندگی اين خانواده، براساس

مشورت و پيروی از مبانی عقلی و مصلحت انديشی انتخاب می شود. بر شيوه تربيتی

1.child development, ibid, p.381.2. شريعتمداری، علی، روان شناسی تربيتی، ص 212 - 215

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 28: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

28

والدين مقتدر، نه محدوديت مطلق سايه افكنده و نه اين شيوه ی دچار معضل آزادی

مطلق است،1 بلكه معيار رابطه ی والدين- فرزند، آزادی نسبی و متعادل و همچنين

انضباط هدايت شده ای خواهد بود كه فرصت كافی برای اظهار نظر به بچه ها می دهد تا

مشكالت و خواسته های خود را با والدينشان در ميان گذارند. در چنين فضايی، فرزندان

می توانند عقيده ی خود را آزادانه بيان كنند و هنرها و مهارت های بالقوه ی خويش را

بروز دهند و در نتيجه از امنيت روانی كافی برخوردار شوند.

به طور خالصه می توان اساس آموزش و پرورش را در خانواده های مقتدر به ترتيب

زير بيان كرد:

1. تمام افراد خانواده محترم هستند؛

2. اعضای خانواده، صالحيت اظهار نظر درباره ی مسائل و مشكالت مربوط به خود را دارند؛

كارشان يا آنان درباره ی كه تصميم هايی در دارند خانواده حق افراد همه ی .3

گرفته می شود، دخالت كنند و در عين حال مسئوليت دارند كه در تصميم گيری ها و

انجام وظايف، عاقالنه، مطابق با مصالح خانواده و طبق قوانين پذيرفته شده عمل كنند؛

4. روش عقاليی در تمامی جنبه ها و شئون زندگی اين خانواده ديده می شود؛

5. اساس اين نوع زندگی بر همكاری و همياری است.

آثار‌شیوه‌ی‌تربیت‌مقتدرانه

اين شيوه ی تربيتی، آثار مثبت فراوانی بر تربيت فرزندان دارد كه به بعضی از مهم ترين

آنها اشاره می شود:

1. به دليل احترامی كه والدين مقتدر به كودك خود می گذارند، روحيه ی استقالل

و اعتماد به نفس را در او تقويت و به رشد سالم شخصيت وی كمك می كنند. اين

امر، محبوبيت كودك را در همساالن خود به دنبال دارد و به تدريج، استعداد او را در

1. » فرزند ساالری«، فصل نامه ی كتاب زنان، ش15، ص19.

Page 29: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

29

پذيرش و ايفای نقش رهبری و مديريت شكوفا خواهد ساخت.1

از كودكی دوران در كه افرادی اجتماعی، روان شناسان بررسی های بر اساس .2

بزرگسالی در است، گذاشته شده احترام آنها به و بوده اند برخوردار معتدلی آزادی

دشمن ظلم و ظالم و مخالف ناروايی ها بوده اند و به اصالحات بزرگ اجتماعی توفيق

يافته اند؛ آفرينندگی در آنان نيرومند بوده است و از دنيا و عمر خود لذت بيش تری

برده اند.2

3. وقتی فرزندان بتوانند با والدين و ديگر اعضای خانواده ی خود، در فضايی عاطفی

متعادل زندگی كنند، در مدرسه و ديگر مكان های آموزشی و غير آموزشی نيز خواهند

توانست با معلم و مسئوالن مدرسه، همكالسی ها و ديگر افراد، ارتباط عاطفی و اجتماعی

صحيحی برقرار سازند. آنان می توانند با دوستان و همساالن خود همكاری و همفكری

داشته باشند، به آنها احترام بگذارند و اختالف عقايدشان را به راحتی پذيرا شوند و به

هيچ وجه درصدد تجاوز و حمله به حريم ديگران نباشند.

نمی رود، استعدادهای كودكان هدر و توانمندی ها تربيتی، اثر چنين شيوه ی در

بالقوه ی نيروهای می توانند والدين و می شود هدايت معين هدفی و در جهت بلكه

موجود در فرزندان خود را به سمت دست يابی به رشد و كمال مطلوب سوق دهند.3 اين فرزندان خويشتن دار، كار آمد و متكی به خود بار می آيند.4

4. خودداری بچه های والدين مقتدر از اعمال ناشايست، به سبب ترس از والدين يا

ترس از تنبيه و سرزنش نيست، بلكه سبب اساسی آن رعايت قوانين و مقررات اجتماعی

و اخالقی و احترام به ديگران و التزام عملی به هنجارهای اجتماعی و خانوادگی است.

5. فرزندان والدين مقتدر، از نظر عاطفی نيز متعادل و بدون افراط و تفريط هستند

1. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ص 876.2. برگ، اتوكالين، روان شناسی اجتماعی، ترجمه ی كاردان، علی محمد، ج1، ص 336.

3. حدود آزادی و تربيت، ص 74.4. زمينه ی روان شناسی، ص 156.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 30: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

30

و به موقع از محبت والدين بهره می جويند. به شخصيت آنها در خانه توجه شده، به

آنان احترام می گذارند و جايگاهشان در جمع خانواده مشخص و محفوظ است. اين

از قوانين و مقررات اجتماعی و خانوادگی با نظارت و راهنمايی مدير خانه، فرزندان

اطاعت می كنند و پيروی از قوانين، جزو ساخت های شناختی آنها شده، به تبع همين

ساخت ها رفتار می كنند. اين كودكان به هنگام اشتباه، دچار نا امنی روانی نمی شوند؛

زيرا مطمئن هستند كه راهنمايی و هدايت والدين مقتدر به ياری شان می شتابد و برای

رفع اشتباه به آنها كمك می كند كه بار ديگر مرتكب اين خطاها نشوند.1

نمونه ای از آرامش روانی فرزندان والدين مقتدر در عبارت زير آمده است:

دختر شانزده ساله ای درباره ی والدينش می گويند:

وقتی که والدینم را با دیگر پدر و مادرها مقایسه می کنم، می بینم که

خصوصیت خیلی خوب دارند و آن این که واقعا به حرف های من گوش

می کنند. آنان تشخیص می دهند که سرانجام باید برای خودم زندگی

کنم. بسیاری اوقات که توضیح می دهم چه می خواهم بکنم، به حرف های

من خوب گوش می کنند. گاهی عواقب آن را به من هشدار می دهند و

می گویند باید با آن روبه رو شوم یا این که اشتباهم را به من گوشزد

می کنند. گاهی هم صریحا به من جواب منفی می دهند، ولی وقتی این

کار را می کنند، همیشه علتش را توضیح می دهند و این گونه برخورد، کار را برای من آسان تر می کند.2

با 6. نمرات درسی كودكان اين خانواده ها و حتی بهره ی هوشی آنها در مقايسه

ديگر الگوهای تربيتی پيشرفت بهتری دارد، از حس كنجكاوی بيش تری برخوردارند،

خالق هستند و در بين همساالن خود به حدی محبوبيت دارند كه می توانند رهبری

1. روان شناسی تربيتی، ص 214.2. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شاسی رشد، ص 878.

Page 31: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

31

برای لياقت و نفس به اعتماد خانواده ها اين فرزندان در بگيرند. عهده به را گروه مسئوليت های اجتماعی ديده می شود.1

7. كودكانی كه پرورش يافته ی والدين مقتدر هستند، بين رشد اخالقی، اجتماعی،

عاطفی و شخصيتی آنها هماهنگی كامل وجود دارد و اين نكته سبب شكل گيری منش و خلقيات مثبت در آنان می شود و همچنين از خود محوری به قانون محوری می رسند.2

شادابی مايه ی انتخاب، در كودك باز گذاشتن دست و متعادل آزادی اعطای .8

از كه نشاط، و شادابی اوست. خرسندی و درونی رضايت سبب و كودك نشاط و

ويژگی های فرزندان والدين مقتدر است، موجب شجاعت، جرئت، غلبه بر خود خواهی و

خودمداری، مقابله با مشكالت و دشواری های زندگی و در نهايت عامل حركت و فعاليت

به منظور رشد و پيشرفت است.3

9. از ويژگی های كودكانی كه با اين شيوه تربيت شده اند، اين است كه رفتارهای

هدفمند و پيشرفت گرا دارند. )بومریند، 1988م(4 همچنين در اين كودكان، انگيزه

پيشرفت نيز بيش از كودكانی است كه به شيوه های تربيتی سهل گيرانه يا سخت گيرانه

تربيت شده اند. يكی از مصاديق روشن رفتارهای هدفمند و پيشرفت گرا، تحصيل است.

و فرزند تربيت مانند شيوه های خانوادگی عوامل كه نشان می دهد پژوهش ها نتايج

تعامل والدين با آنان، با انگيزه ی پيشرفت تحصيلی ارتباط معناداری دارند. )بختيار فاطمی، 1990م، ماری کولمن، 1993م، ماری فونتن، 1994م(5

والدين، تربيتی و فرزند پروری شيوه های به توجه با فونتن)1994م( آنماری

1.Hurlock, E.B, child development, 6Th ed,. Mc GrawHill: 1978,p.381.2. نوابی نژاد، شكوه، سه گفتار درباره ی راهنمايی و تربيت فرزندان، ص 25.

3. حدود آزادی و تربيت، ص 54.4. شريفی درامدی، پرويز، و معصومه آقارشتی، »تأثير آموزش شيوه های مقابله ای در كاهش اضطراب

والدين كودكان دارای اختالل رفتاری«، فصل نامه ی خانواده پژوهی، ش 2، ص145.5. همان، ص 142.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 32: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

32

پيشرفت انگيزه ی با تربيتی، سه گانه ی شيوه های از كداميك كه بداند می خواست

تحصيلی ارتباط دارد. او پژوهش خود را درباره ی 288 مادر به اجرا در آورد. يافته های

وی نشان داد كه شيوه تربيتی مقتدرانه، رابطه ی معناداری با انگيزه ی پيشرفت تحصيلی

دارد.1 نتايج پژوهش ها در ايران نيز با تحقيقات بومريند و ديگران همخوانی دارد. نتايج

تحقيق )شریفی درآمدی و آقارشتی، 1384ش( نشان می دهد كه سهم نسبی تأثير

متغير شيوه ی فرزند پروری مقتدرانه بر انگيزه ی پيشرفت تحصيلی، 44 درصد است.

پيش از ارزيابی نهايی شيوه های تربيتی والدين و انتخاب و معرفی مناسب ترين روش،

ولی گويا صفات سه نوع والدين و رفتار فرزندان شان را، كه بومريند به طور فشرده –

– مطرح كرده است، در جدول2 زير مرور می كنيم تا زمينه ی قضاوت بهتر فراهم شود:

1. همان، ص 141.2. اقتباس از دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ص 879-878.

Page 33: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

33

رفتار کودکنوع تربيت

الف. والدین سهل گير1.قوانين را اجرا نمی كنند؛

2.قوانين را به وضوح ابالغ نمی كنند؛كودك سرزنش و گريه قهر، 3.تسليم

می شوند؛4.مقررات انضباطی ناهمسان دارند؛

رفتار برای نا چيزی تقاضای با 5.توقع مستقل و رشد يافته دارند؛

را آن يا می گيرند ناديده را بد 6.رفتار می پذيرند؛

پنهان را خود عصبانيت و 7.خشم نمی كنند؛

تجليل تكانه ها آزاد تظاهر 8.از می كنند؛

9.كمتر سخت گيری می كنند.

کودکان تكانشی – پرخاشگر1.در برابر بزرگساالن مقاوم و لجوج هستند؛

2.اتكای به نفس آنان كم است؛در آنان پيشرفتی موقعيت 3.تشخيص سطح پايين است، يعنی به ندرت احساس می

كنند كه در حال پيشرفت هستند؛4.خويشتن دار نيستند؛

5.پرخاشگرند؛خوشحال زود و خشمگين 6.زود

می شوند؛7.تكانشی هستند؛

هدف دار فعاليت های يا 8.بی هدف اند آنها بسيار كم است؛

9.سلطه جو هستند.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 34: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

34

رقتار کودکنوع تربيتب. والدین قدرت طلب

1. قوانينشان به صورت انعطاف ناپذير تحميل می شود؛

2. با رفتار بد مقابله و كودك بدرفتار را تنبيه می كنند؛

نشان را خود نارضايتی و خشم .3می دهند؛

4. قوانين را توضيح نمی دهند؛سلطه ی زير كودك، آنها نظر در .5

تكانه های كنترل نشده است؛6. اميال كودك را در نظر نمی گيرند و

عقايدش را جويا نمی شوند؛7. در اجرای قوانين علی رغم مخالفت و

قهر كودك پافشاری می كنند؛8. از نظر انضباطی خشن و تنبيه گرند؛

به آنها صميميت و محبت ابراز .9كودكان در اندك است.

کودکان تعارضی – تحریك پذیر

1. هراسان و بيمناك اند؛و ندارند فكری و روحی ثبات .2

خويشتن را بدبخت می پندارند؛3. زود ناراحت می شوند؛

4. در عين منفعل بودن، خصومت آميز و با مكر رفتار می كنند؛

5. در برابر فشارهای روانی آسيب پذيرند؛6. بين رفتارهای پرخاش گرانه، غير دوستانه

و كناره گيری عبوسانه نوسان دارند؛7. بی هدف هستند.

Page 35: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

35

رقتار کودکنوع تربيت

ج. والدین مقتدر

1. قوانين را با جديت اجرا می كنند؛ 2. تسليم قهر كودك نمی شوند؛

3. با كودك حرف نشنو مقابله می كنند؛4. در پاسخ به رفتار بد كودك، نارضايتی

و ناراحتی نشان می دهند؛حمايت كودك سازنده ی رفتار از .5

می كنند؛6. قوانين را به وضوح ابالغ می كنند؛

7. اميال كودك را در نظر گرفته، عقايد او را جويا می شوند؛

8. راه چاره را به كودك نشان می دهند؛9. مهربان، درگير و پاسخ گو هستند؛

10. رفتاری مستقل، رشد يافته و مناسب با سن كودك را توقع دارند؛

11. موقعيت های فرهنگی و فعاليت های مشترك را طرح ريزی می كنند؛

12. معيارهای فرهنگی را در نظر می گيرند و آنها را اجرا می كنند.

کودکان پر توان – خونگرم

1. متكی به نفس اند؛2. خويشتن دارند؛

3. انرژی بسياری دارند؛4. سرزنده هستند؛

5. با همساالن روابط دوستانه دارند؛6. با فشار روانی به خوبی مقابله می كنند؛

7. به موقعيت های تازه عالقه داشته، از خود كنجكاوی نشان می دهند؛

8. با بزرگساالن همكاری دارند؛9. رام شدنی هستند؛

10. دورانديش و هدف گرايند؛11. احساس می كنند كه رو به پيشرفت

هستند.

و منفی تأثيرات و والدين تربيت از شيوه های ماهيت هر يك و مفهوم در دقت

مثبتی كه بر تربيت و رفتار فرزندان می گذارد، انتخاب شيوه ی تربيتی مطلوب و معقول

را برای والدين با قاطعيت هموار خواهد ساخت.

بيان مقتدرانه، و سخت گيرانه سهل گيرانه، والدينی سبك های تأثير توضيح در

بر نامطلوبی آثار اعتدال، نكردن رعايت سبب به دوم و اول شيوه های كه كرديم

تربيت فرزندان دارد؛ از اين رو، با قاطعيت می توان گفت كه شيو ه های مناسبی برای

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 36: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

36

با ويژگی های مثبت فراوان، تربيت و هدايت فرزندان نيستند. ولی شيوه ی مقتدرانه

تضمين كننده ی پرورش توانايی ها و رساننده ی فرزندان به خود شكوفايی و كمال است.

آموزه های اسالمی و متون دينی نيز ما را به رعايت اعتدال در روابط اعضای خانواده،

به ويژه رابطه والد- فرزند و شيوه ی تربيتی توصيه می كند. در فرهنگ اسالم، فرزندان

امانت های الهی اند و خانواده مسئول حفظ سالمت، رشد، تربيت و سعادت آنان است.

امام سجاد7 در رساله ی حقوق خود می فرمايند: » تو مسئول آنچه در اختيارت

قرار داده شده است، هستی«.1 بنابراين، همان گونه كه فرزندان در برابر والدين وظايف

و مسئوليت هايی دارند، پدران و مادران نيز در برابر تعليم و تربيت فرزندان خود و رشد

و كمال آنان مسئول و مكلف اند. آنان اجازه ندارند كه با سخت گيری های بی جا، مانع

رشد و كمال فرزندان و سبب انحرافشان شوند. آنها نبايد فرزندان را در آزادی مطلق

و بی عنان رها كنند يا از سوی ديگر، آن چنان سهل گير و اهل تساهل و تسامح شوند

كه فرزندان بتوانند به هر كاری كه می خواهند، دست بزنند و بدون هيچ گونه نظارت و

مراقبتی پرورش يابند. اين نكته را می توان از آيه ی شريفه ی قوا أنفسکم و أهلیکم نارا2

به خوبی استنباط كرد؛ در اين آيه، خداوند متعال می فرمايد: »ای كسانی كه ايمان

آورده ايد، خود و خانواده ی خويش را از آتش نگه داريد«.

نگه داری خويشتن، به معنای ترك گناهان و تسليم نشدن در برابر شهوات سركش

و پاك فراهم ساختن محيطی و تربيت و تعليم به معنای نگه داری خانواده و است

خالی از هر گونه آلودگی در فضای خانه و خانواده است. اين برنامه بايد در تمام مراحل

زندگی، به ويژه در تربيت فرزندان، با برنامه ريزی صحيح و با نهايت دقت دنبال شود.3

نكته ی درخور توجه اين كه تعبير قرآن، به كلمه ی قوا يعنی »نگه داريد« اشاره به

1. »فانك مسؤول عما وليته«؛ تحف العقول عن آل الرسول، ص 269.2. تحريم: آيه 6.

3. مكارم شيرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج24، ص 294.

Page 37: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

37

اين است كه اگر فرزندان را به حال خود رها كنيد - خواه ناخواه - به انحراف از اصول

تربيت صحيح كشيده می شوند و از سوی ديگر، اگر بر آنان سخت گيری يا به گونه ای

آنان ايستادگی به طغيان و نمايند، را احساس رفتار كنيد كه محدوديت و استبداد

در برابر والدين منجر خواهد شد. پس ما والدين به نظارت و مراقبت، انتخاب شيوه ی

صحيح تربيت، حفظ از انحراف و سقوط و زمينه سازی رشد كمال و هدايت آنان مكلف

هستيم. در نتيجه، وظيفه ی سنگين تربيت فرزندان و از سوی ديگر، رعايت اعتدال در

تربيت، ما را راهنمايی می كند كه شيوه تربيتی مقتدرانه را انتخاب كنيم كه عدالت در

آن رعايت می شود و نيز تربيت صحيح و موفقيت آميز فرزندان را به دنبال دارد.

و عاطفی فضايی در الهی اند، امانت های كه را، فرزندان می توانيم ترتيب بدين

دوستانه، همراه با انس، صميمت و خير خواهی و در عين حال آزادانه و با احترام پرورش

دهيم. ان شاء اهلل.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 38: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

38

منابع1. قرآن كريم، ترجمه ی مكارم شيرازی، ناصر، قم، مدرسه ی امام علی بن ابی طالب1378،7ش.

اسالمی، انقالب آموزش و انتشارات تهران، سازمان ترجمه ی شهيدی، جعفر، نهج البالغه، .21372ش.

3. صحيفه سجاديه، ترجمه ی شيروانی، علی، قم، دارالفكر، 1381.تهران، ج1، همكاران، و براهنی ترجمه ی روان شناسی، زمينه ی همكاران، و اتكينسون .4

انتشارات رشد، 1372ش.5. برگ، اتوكالين، روان شناسی اجتماعی، ترجمه ی كاردان، علی محمد، چ9، نشر انديشه،

1368ش.6. احدی، حسن و شكوه السادات بنی جمالی، روان شناسی رشد، تهران، نشر بنياد، 1374ش.

7. احمدی، محمدرضا، فرزند ساالری، فصل نامه ی كتاب زنان، ش 15.8. حرانی، ابومحمد الحسن بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، انتشارات اسالميه، 1400ق.

9. دادستان، پريرخ، روان شناسی مرضی تحولی از كودكی تا بزرگسالی، ج1، چ2، تهران، سمت، 1376ش.

10. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج2، تهران، سمت، 1375ش.11. شريعتمداری، علی، روان شناسی تربيتی، چ11، تهران، انتشارات امير كبير، 1377ش.

12. شريفی درآمدی، پرويز و معصومه آقارشتی، تأثير آموزش شيوه های مقابله ای در كاهش اضطراب والدين كودكان دارای اختالل رفتاری، فصل نامه ی خانواده پژوهی، ش 2، 1384ش.

13. شعاری نژاد، علی اكبر، روان شناسی رشد، ج9، تهران، انتشارات اطالعات، 1372ش.مربيان، و اوليا انجمن سازمان انتشارات تهران، تربيت، در آزادی حدود علی، 14.قائمی،

1379ش.15.ماسن و ديگران، رشد و شخصيت كودك، ترجمه ی ياسايی، مهشيد، چ17، تهران، نشر

مركز، 1380ش.16.مكارم شيرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج 24، چ12، انتشارات دارالكتب االسالميه، 1374.17. مهكام، رضا، خانه گريزی دختران، قم، مركز پژوهش های اسالمی صدا و سيما، 1383.

18. نوابی نژاد، شكوه، سه گفتار درباره ی راهنمايی و تربيت فرزندان، چ6، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، 1375ش.

Page 39: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

39

19. Hetherington, E.Mavis & D.park, Child development, Mc Graw Hill, U.S.A. 1989.20.Hetherington, E.Mavis & D.park, Child development, Mc Graw Hill, U.S.A. 2003.21.Hurlock, E.B, child development, 6Th ed,. Mc Graw Hill: 1978.22.Shaffer, David.R.Social & personality development. Brooks/Glle publishing, California, 1988.

دانرزن

ت فربي

ی ته ها

شيو ..

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 40: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

40

Page 41: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

41

تبيين نظری روشن فكران از مسائل زنانزهرا تشكری جهرمی1*

چکيدهشناخت جريان روشن فكری در گام نخست، مبتنی بر آشنايی با مفهوم روشن فكر و طيفی است كه در عرف اجتماعی امروز به اين نام خوانده می شوند. به همين مناسبت، در اين نوشتار، ابتدا مفهوم شناسی و غرب در فكری روشن جريان خاستگاه سپس روشن فكر، واژه ی ايران و انگيزه ی روشن فكران در رويكرد به مسائل زنان بررسی شده

است.بخش اصلی نوشتار، نگاهی بر مبانی فكری روشن فكران دارد كه در بازنگری و تفسير متون دينی از آنها استمداد شده است و البته در

افق نزديك تری به مسائل زنان قرار داشته اند.و »دين شناختی« »روش شناختی« بخش سه در مبانی اين چون و است پرداخته روشن فكران ديدگاه های ارائه به »فلسفی«، حائز چندان دين شناسی و اجتهاد به غيردينی روشن فكران نگرش اهميت نمی باشد، در بحث مبانی روش شناختی و دين شناختی، تنها به بيان مبانی »روشن فكران دينی« اكتفا گرديده است. »سخن آخر«،

به تحليل و جمع بندی كوتاهی از اين مجموعه می پردازد.

واژگان کليدی: روشن فكر دينی، مبانی نظری، تفسير، مدرنيته، تساوی.

*. دانش آموخته سطح سه حوزه علميه، رشته فقه و اصول.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 42: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

42

مقدمه

تا كنون، بر پايه ی بنيان های نظری و براساس از زمان پيدايی ايران، روشن فكری در

مانند متفاوتی اشكال به بومی و دينی فرهنگ يا غرب تمدن به نگرش چگونگی

غرب گرا، ملی گرا، چپ گرا و دينی ظهور داشته است.

با توجه به جايگاه و تأثيرات فرهنگی اجتماعی اين جريانات، بی ترديد، بازشناسايی

راهكار های به و دسترسی فرهنگی آسيب شناسی گام های مهم ترين از آنها می تواند

نظری و عملی برای احيای فرهنگ اصيل دينی باشد و زمينه ساز فعاليت پژوهشگران

اجتماعی گردد.

را در بازشناسی روشن فكری آن گاه ملموس تر می شود كه جای پای آن ضرورت

مسائل زنان و خانواده نيز احساس نماييم. مسائل زنان، به ويژه پس از انقالب اسالمی،

توجه ويژه ی قشرهای مختلف را به سوی خود معطوف داشته است. طيف گسترده ای

تا از روشن فكران دينی تا ملحدان غرب گرا و از متحجران سنتی از جريانات فكری،

و زن عرصه ی و گرفت شكل زنان حقوق از دفاع سمت به تمدن گرا، اصول گرايان

خانواده را در ميدان بازانديشی و بازتفسير خود قرار داد.

چالش روشن فكران با مبانی دينی و روش شناسی فقه از آن جا بر می خيزد كه از

اين نگاه، مبانی، پيش فرض ها و روش های فقيهان در تضاد با تحقق مدرنيته در ايران

قرار دارد؛ از اين روی، موفق ترين شيوه در گسترش تجدد گرايی، بستر سازی تدريجی

از راه تفسير ها و قرائت های جديد از دين و به چالش كشيدن سنت های اسالمی است.

اين مسير، كه در نهايت به فقه گريزی و شريعت شكنی می انجامد، در سال های اخير

با عنوانی همچون عصری كردن دين، ارائه ی فقه مدرن، تفسيرهای ليبرال از اسالم،

سيال بودن حقوق و... انجام مي پذيرد.

اين نوشتار، نگاهی بر مبانی نظری روشن فكران را دست توشه ی آشنايی با پاره ای از

بنيان های عميق فكری اين طيف قرار داده است و طبعا پاره ای از مبانی را، كه در افق

Page 43: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

43

نزديك تری با مسائل زنان قرار دارد و روشن فكران در رويكرد به مسائل زنان از آن بهره

جسته اند، مورد بحث قرار می دهد.

در آستانه ی بحث، توجه به نكاتی الزم به نظر می رسد:

1. مبانی مورد نظر، به هيچ روی مبانی نظری همه ی روشن فكران نخواهد بود، زيرا

اساسا نمی توان ادعا كرد كه همگی از مبانی يكسانی برخوردار باشند.

2. بسياری از مبانی عنوان شده، از نظر موضوع و نتيجه متداخل و مشترك اند، ولی

بدان جهت كه در آرای روشن فكران از زوايای گوناگون مورد توجه قرار گرفته اند، در

اين جا نيز به همان صورت بيان می شوند.

را فراهم نمی آورد؛ اين نوشته، مجال نقد و تحليل آرای روشن فكران 3. ظرفيت

از اين رو، ذكر اشاراتی در ذيل بعضی مباحث، به منزله ی نقد علمی و تخصصی آن

با به مثابه نخستين پرسش هايی است كه در گام نخست آشنايی بلكه بود، نخواهد

نظرات ياد شده، در ذهن ايجاد می شود و خواننده را به تأملی اساسی و كاوشی عميق تر

فرا می خواند.

مفهوم شناسی1.‌معنای‌لغوی‌روشن‌فکر

و »روشن«، صفت كه است وصفی تركيبی »روشن فكر«، واژه ی فارسی، ادبيات در

از فرهنگ فارسی معين، »فكر«، موصوف آن می باشد. در لغت نامه ی دهخدا به نقل

معنای لغوی »روشن فكر« عبارت است از: »كسی كه دارای انديشه ی روشن باشد«.1

روشن فكر در معنای حقيقی كلمه، كسی است كه كار فكری می كند و به آينده نظر دارد و رو به پيشرفت است.2

1 . دهخدا، علی اكبر، لغت نامه ی دهخدا، زيرنظر معين، محمد، ج 26. 2 . ر.ك: مهدی رفيعی، جريان روشن فكری در ايران، ص 151، به نقل از سخنرانی مقام معظم رهبری <

در دانشگاه تهران، ارديبهشت 1377ش.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 44: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

44

گرديده بيان واژه اين برای ر متنو ر، مفك منور، مانند معادل هايی عربی، زبان در

است.1 در فرهنگ اروپايی، به افراد انديشه گرا و عقل گرا گفته می شود.2

انديشمندان مسلمان همچون از بر اساس اين، كلمه ی »روشن فكر« بر بسياری

امام خمينی و استاد مطهری صادق است، ولی در ادبيات سياسی- اجتماعی رايج،

واژه ی »روشن فكر« بار معنايی ديگری دارد و در معنای لغوی به كار نمی رود.

2.‌معنای‌اصطالحی‌روشن‌فکر

و مدل روشن فكری، كلی مؤلفه های كنار در كه هستند كسانی روشن فكر، از مراد

كار به نوگرايی و تحول پيشرفت، برای فرهنگ غرب از اقتباس با را الگوی خاصی

می گيرند. تعريف دايرة المعارف فارسی، كه روشن فكر را اصطالحی برای طرز فكر و

تمايل عقالنی، آزاد منشانه، اومانيستی و علمی رايج در اروپای قرن هجدهم ميالدی

می داند، ناظر به همين معناست.3

مفهوم روشن فكری در ايران، وارداتی و غربی است. روشن فكر جهان سوم، به تقليد

و انفعال، خود را آينه ی خصلت های روشن فكر غربی ساخته است و با پذيرش فرهنگ

مدرنيته به عنوان اصل و مبنا در تحوالت فرهنگی و اجتماعی و قبول الگوهای توسعه ی

انتقال در را خويش رسالت بشری، محتوم و مطلوب چارچوب تنها مثابه به غربی

1 . الدكتور روحی البعلبكی، المورد، قاموس عربی- انكليزی، الصفحه 969، 1084، 1130.2 . ر.ك:

Webster s New collegiate Dictionaray, G.C. Merriam company, spring field, massachu sett s , u.s

واژه ی روشن فكر در ادبيات سياسی امروز، ترجمه ی واژه ی غربی »intellectual« می باشد و معادل های ديگری مانند »open-mined« و »enlightened« نيز برای آن ذكر شده است. ر.ك: آريان پور، عباس،

فرهنگ دانشگاهی انگليسی- فارسی آريان پور، ص 103؛ فرهنگ همراه پيشر و آريان پور، ص 429.ابوطالبی، مهدی، »مفهوم از 3 . مصاحب، غالمحسين، دايرة المعارف فارسی، ج 1، ص 1128، به نقل

روشن فكری«، ماه نامه ی معارف، ش 59، مهر 1387، ص 16.

Page 45: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

45

ارزش ها و خرد غربی، به فرهنگ، به جامعه ی خود می بيند. دل سپاری اين فرهنگ

روشن فكر را به حركتی نقادانه در جامعه ی خود وا مي دارد و به تغيير و اصالح سنت های

بومی و ارزش های فرهنگی جامعه اش هماهنگ با جهان تجدد می كشاند.

انگيزه ی رویکرد به مسائل زنان در نگاه روشن فکران

اساسی ترين عامل رويكرد روشن فكران ايرانی به مسائل زنان و طرح تساوی حقوق

آنها، تحقق نگاه پيشبرد مدرنيزاسيون می باشد. در و و مرد، گسترش مدرنيسم زن

الگوی آرمانی زن مدرن در كنار ساير الگوهای توسعه ی غربی، يكی از لوازم توسعه و

پيشرفت همه جانبه ی كشور است. اين امر در وهله ی نخست، جز با نقد وضعيت موجود

زنان و مقايسه ی آن با موقعيت زنان در غرب و سپس اقدام به تغيير آن ميسر نخواهد

بود. بر اين پايه، »از آغاز اين قرن تحت تأثير انديشه ها و ايدئولوژی های مدرن و به

دليل مقايسه ی موقعيت زنان ايران با موقعيت زنان در كشورهای صنعتی، وضع موجود

زنان مردود تلقی شد و گرايشی وسيع برای برنامه ريزی و سياست گذاری به منظور حل مسئله ی زنان پديد آمد«.1

انگيزه ی سياسی از بخشی زنان، مسئله ی بر ايرانی روشن فكران تأكيد عالوه به

آنان در پيشبرد جنبش اجتماعی بود؛ به عبارت ديگر، »اهميت زنان در پيشبرد يك

جنبش اجتماعی گسترده، روشن فكری دينی را وامی داشت تا با طرح مسئله ی زنان و برانگيختن حساسيت های آنان، در جهت بسيج اجتماعی آنها حركت كند«.2

احكام و مسائل زنان نيز به عنوان بخشی از دين و سنت، جزيی از پروژه ی نقادی

روشن فكری قرار می گيرد؛ به تعبير يكی از آنها، »در آميختگی سنت و دين در ايران و

اين واقعيت كه سنت، توجيه خود را در دين جست وجو می كرد، سبب می شد كسانی

1 . علوی تبار، علی رضا، » مسئله ی زنان در ايران«، زنان، ش 65، ص 44. 2 . همان.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 46: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

46

با حاميان سنت درگير شوند كه بودند، از دين تفسيری مدرن ارائه ی دنبال به كه بخشی از اين درگيری در محدوده های مربوط به زنان به وقوع می پيوست«.1

بنيادگرايی، نقد انگيزه ی نفی حاكميت دينی و با از روشن فكران الئيك شماری

دفاع از حقوق زنان را در پيش گرفته، از اين حربه به عنوان اهرمی در مبارزه ی علنی

و سياسی با نظام اسالمی بهره می جويند.

كارگردانی قدرت های استعمارگر جهانی و امپرياليسم فرهنگی در پشت صحنه ی

جريان دفاع از حقوق زنان نيز از عوامل مهم طرح اين مباحث در كشورهای جهان

است. قدرت های غربی، همواره، با تحميل فرهنگ خود از طريق روشن فكران كشورهای

پيرامونی، سعی در يكسان سازی فرهنگی آنان به نفع اهداف سياسی و اقتصادی خود

داشته اند.

جریان های روشن فکری در مسائل زنان

با توجه به وجود جريان های مختلف در روشن فكران و انگيزه های متفاوت آنان در طرح

مسائل زنان، در دسته بندی كوتاهی می توان نوع نگاه و واكنش آنان را در فضای طرح

مسائل زنان در دو جريان خالصه كرد:

1. جريان روشن فكری الئيك كه پيشينه ای طوالنی در تاريخ معاصر ايران دارد و به

حقوق زن در چارچوب حقوق بشر می پردازد.

و دهد ارائه تازه ای مفهوم دين از دارد قصد كه دينی روشن فكری جريان .2

اين جريان پژوهشگران موجه سازد. تمام برای را فقهی موازين درباره ی نظر اظهار

در چارچوب جدايی دين از سياست، حقوق زن را متناسب با ضوابط حقوق بشر مورد

سنجش قرار می دهد.2

1 . همان. 2 . كار، مهرانگيز، » امنيت قضايی زنان در ايران«، ايران نامه، سال پانزدهم، ش 3، ص 422.

Page 47: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

47

روشن - اجتماعی فرهنگی - گفتمان تنها پژوهش حاضر، كه است ذكر شايان

فكران را در مسائل زنان پس می گيرد و در ادامه، به بررسی برخی از بنيان های فكری

روشن فكران در حوزه ی مطالعات زنان می پردازد تا با كاوشی عميق تر، نگرش اين گروه

را در تحليل مسائل زنان بازشناسد.

مبانی فکری روشن فکران

به زنان، به قوانين مربوط احكام و آمد، مدرنيزه كردن دين و طبعا چنانكه پيش تر

عنوان بخشی از آن، از گام های اساسی روشن فكران دينی می باشد. از اين ديدگاه، الزم

با نگرشی جديد مورد مطالعه قرار گرفته، بر اساس عرف اجتماعی است قوانين زنان

و تجربه بشری بازتفسير شوند، ولی در اين مسير، روشن فكران بر اساس مبانی نظری

خاصی، تعبير ها و تعريف های جديدی از دين ارائه می نمايند.

توجه به اين نكته الزم است كه روشن فكران دينی و غيردينی لزوما از مبانی يكسانی

برخوردار نيستند، هر چند در پاره ای از آنها مشترك اند. در اين كوتاه سخن، پاره ای از

اين مبانی، كه افق نزديك تری به مسائل زنان داشته است، اشاره می شود، زيرا اساسا

نگرش روشن فكران غيردينی به اجتهاد و دين شناسی چندان حائز اهميت نيست.

حوزه ی سه در می توان را روشن فكران نظری مبانی از بحث كلی، طور به

روشن شناختی، دين شناختی و فلسفی پی گرفت. مراد از مبانی روش شناختی، پايه ها

و بنيان های فكری است كه معطوف به روش های شناخت دين، شيوه های اجتهاد و

روشن فكران تصور و انگاره به دين شناختی مبانی دينی می باشد. متون از استفاده

درباره ی مؤلفه ها و عناصر فرهنگ دينی باز می گردد و مبانی فلسفی به نگاه فلسفی آنان در مباحثی همچون حقوق و اخالق اشاره دارد.1

1 . دسته بندی ياد شده همچون بسياری از تقسيمات در علوم بشری از دقت و قاطعيت برخوردار نيست و اين مبانی را می توان به گونه ای ديگر نيز دسته بندی كرد.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 48: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

48

مبانی روش شناختی1.‌تفسیر‌جدید‌از‌اجتهاد

در نگاه روشن فكران دينی، احكام دينی گذشته را كه در شرايط خاص زمانی به دست

آمده است، نمی توان به شرايط متحول امروزی سرايت داد، زيرا آنها كارآمدی الزم و

از قدرت پاسخ گويی و رفع نيازهای عصر جديد را نخواهند داشت. اين گروه، معموال

اختالف فتاوا برای گشودن باب اجتهاد به معنايی كه خود اراده می كنند، بهره برده و

تصور كرده اند كه فقها بايد با تغيير پيش فرض های خود در استنباط احكام جديد، به

روزنه های جديدی متناسب با شرايط جامعه ی مدرن دست يازند. از اين ديدگاه، »هر

نسل بايد متون دينی را نقادانه تفسير كند و بر تفسير و استنباط پيشينيان تجزم نورزد و از برداشت های سنتی فراتر رود و منظر های تازه بگشايد و تعبيری نو به دست دهد«.1

در اين ميان، احكام و حقوق زنان نيز نيازمند تغيير و اجتهادهای روزآمد فقها با

استنباطی متأثر از عقل و عرف زمانه و همگام با تحوالت فرهنگ مدرن می باشد. يكی

از آنان در اين باره می نويسد:

... بنابراین، فقها، مفسران و اندیشمندان روشن بین در عصر حاضر،

عموما بر ضرورت شناخت اجتهادی حقوق زنان نظر داده اند. همیاری

به استناد با ایران چنان است که زنان با حق خواهی آنان و همدلی

و اجتماعی مقتضیات فهم برای آن قابلیت و ظرفیت و فقه پویایی

قوانین در بازنگری ضرورت با همسو را خود مواضع قانون گذاری،

الغای قوانین تبعیض آمیز علیه اعالم می کنند و شجاعانه بر ضرورت زنان تأکید می ورزند.2

از سخنان فوق، به خوبی آشكار می شود كه مراد از اجتهاد جديد چيزی جز تغيير

1 . فراست خواه، مقصود، سرآغاز نوانديشی معاصر دينی و غيردينی، ص 169.2 . همان.

Page 49: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

49

در حقوق دينی زنان، همسو با مبانی و مقتضيات مدرنيته ی غربی و تحوالت جامعه ی

جهانی نمی باشد، چنان كه يكی از نويسندگان اين طيف می گويد:

بر اساس نظر اندیشمندان مسلمان، اجتهاد مستمر، بدون بهره گیری

بی وقفه از علوم و معارف بشری هر عصر میسر نمی شود؛ از این رو،

اسناد در که را، انسان ها حقوق بر ناظر جهانی ضوابط می توان

بین المللی ثبت شده است، یکی از منابع معارف بشری عصر حاضر به

شمار آورد و آن را در عرصه ی اجتهاد مستمر محور توجه و بهره گیری قرار داد.1

در واقع روشن فكران از مقدمه ا ی درست، نتيجه ای ناقص و نادرست مي گيرند.

آنها معتقدند كه تحول زمانه، ما را به تغيير در احكام الهی ملزم می سازد، حال آن

كه نظام حقوق دينی به گونه ای طراحی شده است كه با اصول و احكام ثابت مي توان

احكام شرايط و موقعيت های متحول را به دست آورد. چنان كه مي دانيم، زمان و مكان،

يكی از اصول مورد توجه در استنباط و اجتهاد فقهی است، ولی اگر مراد از همگامی با

تحوالت زمانه، حاكميت منطق مدرنيته بر احكام فقهی و فرهنگ دينی باشد، بی ترديد،

پذيرفتنی نخواهد بود، زيرا اساسا فلسفه ی دين و شريعت الهی، ايجاد تغيير و تحول

و الهی ارزش های و آرمان ها با جامعه و همسوسازی حركت اجتماعی مناسبات در

انسان ساز می باشد.

اجتهاد فقهی تابع قواعد و قوانين خاص عقاليی است كه هر نوع تغيير و تفسيری

از احكام، از بسياری اسالم، فرهنگ در عالوه، به نيست. پذيرا را سنت و كتاب از

جمله بخش عمده ای از احكام حقوقی، به گونه ای ثابت و مسلم اند كه هيچ گونه تحول

اجتماعی و شرايط زمانی آنها را دست خوش تغيير نمی نمايد. در صورتی كه اين ثبات

مي گيرد، قرار ترديد مورد دين شناسی هرگونه بنياد عمال كنيم، انكار را قطعيت و

1 . كار، مهرانگيز، رفع تبعيض از زنان، ص 43.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 50: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

50

ولی»آن گاه كه موضوعات جديد، همراه با تحوالت اجتماعی چهره می نمايد، شناخت

اين موضوعات و استنباط احكام آنها ، جريان بسط معارف دينی را نيز شكل مي دهد،

بدون آن كه ثبات شريعت يا معرفت دينی را خدشه دار سازد«.1

به هر روی، ابهامات فراوانی درباره ی اين انديشه بر جای می ماند و اين پرسش به

ذهن می آيد كه آيا »تحول پذيری« مورد نظر روشن فكران دينی، شامل همه ی احكام

می شود يا بخشی از آن؟ اگر بخشی از احكام را در بر مي گيرد، كدام بخش ها و با چه

معياری و اگر همه ی احكام را در بر می گيرد، قدر متقنی كه مايه ی قوام دين و تمايز

ميان دين داران و غيردين داران باشد، باقی خواهد ماند؟

2.‌‌تفکیک‌گوهر‌دین‌از‌متون‌و‌گزاره‌های‌دینی

عصری شرايط در متن زبان كه می دارند اظهار صراحت به دينی روشن فكران

مختلف، متفاوت است و از فرهنگ و شرايط زمانه رنگ می پذيرد. زبان متون مقدس

ديگر زمان های اقتضائات و نيازمندی ها و است عصر همان ويژه ی تنزيل، عصر در

را برنمی تابد، يعنی ساختار زبانی متن، شكلی از زندگانی قوم در عصر تنزل است و

آينه وار، فرهنگ، دانش و معيشت عصر را باز می تاباند.

گوهر پيام الهی در قالب شكلی از زندگی )زبان قوم( ارائه شده است و هر مؤمنی در

هر زمانی بايد بكوشد تا شكل زندگی زمان نزول وحی را از گوهر پيام الهی جدا كند و

گوهر پيام الهی را در قالب جهان خويش بفهمد.2

بايد توجه داشت كه هيچ گاه ساختار زبان در محتوا و معنا تغيير و تفاوتی ايجاد

نكرده، در ارائه ی درست پيام، خللی ايجاد نمی نمايد. قواعد و ارزش های دينی، گاه در

شرايط زمانی مشخص بر مصاديق عينی تطبيق می يابد، ولی تغيير اين مصاديق، قواعد

1 . ربانی گلپايگانی، علی، كالم تطبيقی )نبوت، امامت، معاد(، ص 131.2 . مسئله ی زنان در ايران، ص 38.

Page 51: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

51

عام و اصول كلی دين را دچار تغيير و تحول نمی سازد.

به هر حال، از نگاه اين گروه، احكام زنان نيز از اين ويژگی جدا نيست، زيرا »بخش

انعكاس معيشت و فرهنگ زمان از مباحث مربوط به زنان در متون دينی، عمده ای نزول وحی و غير از گوهر مقدسی است كه در اين متون وجود دارد«.1

به اعتقاد آنها، حتی بنيان گذاران مذاهب، از جمله پيامبر اسالم 9، چه در مقام تلقی

از عالم واقع و چه در مقام ابالغ تلقی شان به مخاطبان، تحت تأثير فرهنگ زمانه بوده اند.2

حاصل آن كه از اين نگاه، احكام زنان مانند ارث، شهادت، ديه و... ناشی از فرهنگ عصر

پيامبر9 و ناظر بر وضعيت زنان در آن زمان بوده است و چون روند حركت پيامبر9

به سوی كسب برابری های حقوقی زنان بوده است، بايد بدون توقف در آخرين امضاهای پيامبر9 حركت ايشان را تا تساوی كامل زن و مرد در همه ی جهات ادامه داد.3

بايد پرسيد در حالی كه قرآن با احكامی مانند تفاوت در ارث، شهادت، پوشش و...،

تلقی تشابه طلبانه ميان زن و مرد را مقيد و محدود ساخته، چگونه ممكن است حركت

اين روند رو برابر ی های حقوقی پنداشت و باالخره پی گرفتن پيامبر 9 را به سوی

يابد. آيا می توان پذيرفت كه ادامه بايد از ديدگاه روشن فكران دينی، تا كجا به جلو

ائمه: صحابه و فقهای عظام، از »حركت رو به جلو« پيامبر9 غفلت ورزيده، تنها

گروهی از روشن فكران معاصر به كشف گوهر دين دست يافته اند؟! آيا اساسا جداسازی

گوهر دين از متون دينی ممكن و معقول خواهد بود؟! در اين صورت، گوهر دين چگونه

بدون جاری شدن در الفاظ فهميده می شود و چه مالكی برای درستی فهم ما از آن

گوهر، به جز متون دينی وجود خواهد داشت؟

1 . همان.2 . ملكيان، مصطفی، » زن، مرد، كدام تصوير؟ «، زنان، ش 64، ص 33.

3 . ر.ك: فراست خواه، مقصود، واپسين نگرانی های پيامبر9، ايران فردا، ش 35، ص 43.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 52: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

52

3.‌جداسازی‌قرآن‌و‌سنترا تنها قرآن تنگاتنگ قرآن و سنت، پيوند از با غفلت از روشن فكران دينی، گروهی

مالك اعتبار احكام و صحت و سقم آنها قرار داده و داليل و شواهد خود را بر پايه ی قرآن

استوار نموده اند؛ برای نمونه، گفته می شود: »قصاص قاتل، بدون در نظر گرفتن جنسيت

مقتول يا قاتل، حكم خدا و كالم مصرح قرآن است.«1 و ديگری می نويسد:

پس اگر تضادی بین بعضی از مواد این قانون و برخی از آیات قرآن

دیده شود، تمام احادیثی که مؤید آن مواد قانونی باشند، از درجه ی

اعتبار ساقط اند.2

در بيانی روشن تر، يكی ديگر از روشن فكران دينی تصريح می كند:

سال های در مطرح شده نظریات از بسیاری برای نتوانستم بنده

اخیر، مؤید قرآنی پیدا کنم... . فرضا در حکم مربوط به میراث زن،

قرآن به طور مطلق سهمیه بندی نموده و عرصه و اعیانی را جدا نکرده است. همچنین در قصاص، خون بهای زن مقتول در نظام حقوقی، نصف

خون بهای مرد مقتول تعیین شده که با ظاهر آیات مخالف است، مگر

آن که دلیلی از کتاب خدا ارائه شود.3

را قرآنی دين شناسی، می توان وحی و مبانی كالمی كدام بر اساس نيست معلوم

پذيرفت و از پذيرش وحی نبوی سرباز زد. اگر صالح و هدايت جامعه در گرو ارسال

رسل و تمسك به پيام های الهی است، چه تفاوتی ميان پيا م هايی می باشد كه به طور

مستقيم از خدا بر زبان پيامبر9 جاری شده، با توضيحاتی كه آن حضرت از سوی خدا

برای آن پيام الهی عرضه داشته است؟ اگر قرآن را حقيقتی جاری و جاويد می دانيم،

1 . سعيدزاده، محسن، » آيا زن مقتول از زن قاتل كمتر است؟ « زنان، ش 39، ص 24.2 . موحد شريعت پناهی، ژيال، » تحقيقی درباره ی قصاص از ديدگاه قرآن «، ايران فردا، ش 19.3 . بازرگان، عبدالعلی، » سهم مساوی برای دو جنس در آيات اساسی «، زنان، ش 62، ص 34.

Page 53: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

53

چگونه می توان آيات صريحی كه پيامبر9 را مبين،1 مفسر و شارح قرآن ناميده و در

امور مختلف به او ارجاع داده و به اطاعت از ايشان امر كرده است، چشم پوشی نماييم؟!

مبانی دین شناختی1.‌تجلی‌مرد‌ساالری‌در‌قرائت‌بنیاد‌گرایانه

برخی از روشن فكران دينی در برخورد با مسائل زنان، از سه قرائت بنياد گرا، تجددگرا

و سنت گرا ياد كرده اند. قرائت بنياد گرا در مقابل دو قرائت ديگر، به ظاهر دين بسيار

اهميت داده، به روح دين و پيام ورای لفظ توجه چندانی ندارد.2 در مسائل زنان نيز

و لفظ ظاهر به توجه دارد: وجود قرائت ها ديگر با قرائت اين ميان عمده تمايز دو

شريعت انديشانه بودن قرائت بنيادگرا.

از نگاه اين گروه، قرائت بنياد گرا به سبب جمود ورزی بر ظاهر آيات و روايات، احكام

زمان آن مرد ساالری فرهنگ از ناشی احكام آن چون و می پذيرد را گذشته قرون

بوده، چهره ی اين قرائت نيز درباره ی زن، مردساالرانه تر است. البته مرد ساالری، از ذات

آن در مذاهب بنيان گذاران كه فرهنگی عصری، از جنبه های بلكه برنمی خيزد، دين

می زيسته اند، برخاسته است و فقها از روند حركت پيامبر9 به سوی برابری غفلت

كرده اند و اگر حركت رو به تساوی ايشان را ادامه مي دادند، مرد ساالری ادامه نمی يافت.3

وجود ويژگی مرد ساالری و زن ستيزی، ابتدا از زبان روشن فكران الئيك مطرح شد

و سپس روشن فكران دينی به تكرار آن پرداختند. اين ديدگاه، كه اسالم بنياد گرا را

لفظ گرا و ظاهر گرا و اسالم تجدد گرا را پيام گرا و گوهر گرا معرفی می نمايد، پيشاپيش

پذيرفته است كه ميان ظواهر و گزاره های متون دينی با پيام و گوهر دين تنافی وجود

دارد و نمی توان به ظاهر دين پايبند بود و پيام اصلی دين را نيز پذيرفت.

1 . ر.ك: نحل: 44، حشر: 7، نساء: 80، انفال :1، و 20 و... .2 . » زن ، مرد، كدام تصوير؟«، زنان، ش 64، ص 32.

3 . ر.ك: همان.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 54: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

54

وانگهی معلوم نيست مراد آنان از بنيادگرايان چه كسانی هستند و تمسك به ظاهر

بررسی با و مفاهيم دينی پيام ها فقهای شيعه، كشف به چه معناست؟ تالش الفاظ

دقيق متون وحيانی و رعايت جنبه های علمی و عقاليی است.

2.‌تفکیک‌حوزه‌ی‌دین‌از‌حکومت‌)سکوالریسم(

سكوالريسم را می توان به نفی مرجعيت نهايی دين در سياست و اجتماع و نفی حضور

دين در زيست اجتماعی انسان ها و جايگزينی عقل خودبنياد و عرف رايج به جای آن

معنا كرد. در اين ديدگاه، معيار نهايی در مناسبات اجتماعی، فهم بشری است و همه ی

اين نهادها بايد با سازو كارهای غيردينی حركت كنند.

ظهور علم جديد و عقالنيت مدرن در غرب اين توهم را درافكند كه در دوران بلوغ

بشر و رشد علم و عقل تجربی، دين كاركردهای پيشين خود را در حل نيازهای بشر

از دست داده است. روشن فكران غيردينی در حل پارادوكس دين و عقالنيت به آسانی

عصر دين را خاتمه يافته اعالم نمودند، ولی روشن فكران دينی، با داشتن دغدغه ی دين

با برگرفتن برای همسان سازی دين و دنيا، راهی جز تقليل كاركردهای دين نيافته،

ادعای شمول و جامعيت از دامان دين، آن را در حصار تجربه ی باطنی، ايمان و اخالق

فردی محصور نمودند تا از سويی، تقدس آسمانی دين از دست نرود و از سوی ديگر،

عقل و تجربه در تأمين رفاه و سعادت دنيوی آزاد و رها باشد. بر اساس اين پيش فرض،

احكام اجتماعی اسالم دارای مبانی كامال عرفی است و اصوال مصالح و مفاسد در احكام

اجتماعی شناسايی می شود؛ بنابراين هرگاه به مصلحت و مفسده ای دست يافتيم، خود

بر طبق آن به جعل احكام و قوانين می پردازيم.1 با نفوذ اين انديشه، مناسبات دينی

زن و مرد و احكام اجتماعی زنان نيز در معرض بازسازی و پاكسازی قرار می گيرد و

سكوالريسم، پيش شرط آزادی آنان معرفی می شود.2

1 . زيبايی نژاد، محمدرضا و سبحانی، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصيت زن در اسالم، ص 119.2 . درويش پور، مهرداد، »وضعيت زنان در كشورهای اسالمی از ديدگاه فمينيسم غربی«، آوای زن، ش 29، ص 26.

Page 55: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

55

گستره ی شريعت اسالمی و سيره ی رسول خدا9 و پيشوايان دين، حاكی است كه

حقيقت اسالم را نمی توان در حصار روابط فردی محصور كرد. چون ماديت و معنويت

پيوندی تنگاتنگ با يكديگر داشته، مناسبات اجتماعی تأثير مهمی در كماالت انسانی

و قرب الهی بر جای می گذارد، نمی توان حوزه ی دخالت دين را به امور فردی و عبادی

محدود كرد. تجربه ی تاريخی نيز نشان داده است كه هرگاه دين از صحنه ی حيات

اجتماعی حذف گرديده، تأثيرش عمال در روابط و مناسبات فردی و اخالقی نيز تقليل يافته است.1

اين از برشمرده می شوند؛ امور عرفی از اجتماعی نگاه سكوالريستی، مقررات در

رو، انسان به سادگی با تكيه بر عقل خود، مصالح اجتماعی را شناخته، قوانين را جعل

التزام به اين رأی، بر اساس يافته ها و پندارهای بشری، می توان مي كند. در نتيجه ی

همه ی احكام اجتماعی اسالم مانند ارث، ديه، قصاص و... را با اين بهانه كه در عصر

جديد به مصلحت نيست، تغيير دهيم. اين نظريه، در عمل، به حاكميت آرای گروهی

از مردم بر مجموعه ی احكام الهی می انجامد و با ادله و شواهد قرآنی و روايی در تضاد آشكار است.2

3.‌تفکیک‌دین‌و‌شریعتبه التزام اختصاص می دهد. به خود را دين عملی بعد می دانيم، شريعت، كه چنان

اسالم، بدون پذيرش شريعت و عمل به فقه اسالمی ميسر نيست.

شريعت، كه حالی در است، فراتاريخی و ثابت دين، دينی، روشن فكران نگاه از

طبيعتی سيال و تغيير پذير دارد و متناسب با زمان و شرايط تغيير می كند. »در قرآن

بر ثبات و فراتاريخی بودن دين و سيال بودن شريعت و تفاوت شرايع مختلف صريحا

تأكيد شده...آنچه ميان انبيا تمايز مي اندازد، شريعت و احكامی است كه طبيعتی سيال و

1 . درآمدی برنظام شخصيت زن، ص 45.2 . همان، ص 46.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 56: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

56

تغيير پذير دارند. به همين دليل، متناسب هر زمان، از دين، شريعتی قرار داده می شود«.1

انديشه ی نگاه روشن فكران دينی، زن و مرد در از اين مقدمه، روشن می شود كه با

دينی، گوهری واحد دارند و شريعت متناسب با زمان و شرايط، احكامی برای اجرای عدالت و قسط صادر می كند تا نابرابری عارضی ميان آن دو را به سوی برابری هدايت نمايد.2

برخی نمود كه از آن رو در روشن فكران دينی رخ تفكيك ميان دين و شريعت

احكام اسالم را تضمين كننده ی حقوق مساوی برای زنان و متناسب با مفهوم عصری

از عدالت نيافته اند؛ حقوقی همچون رياست مرد بر خانواد ه، حق طالق برای مرد و...،

متناسب با شرايط زمانه نيست و انتظارات تساوی طلبانه را از دين برآورده نمی سازد. به

همين دليل، بايد احكامی جايگزين شود كه »موجب تحقق برابری و عدالت به مفهوم امروزی آن باشد و مشكالت جامعه و مسائل زنان را حل كند«.3

سيال دانستن شريعت، بهترين راه ممكن برای تجويز تغييرات حقوقی است.

بی ترديد، خداوند بر حسب ظرفيت و كمال هر امتی، شريعتی قرار داده و آن را

كه باشد معنا اين به نمی تواند اين سخن ولی است، نموده ختم اسالم شريعت به

احكام درون متنی هر شريعت نيز سيال و تغيير يافتنی است. نسخ احكام اختصاص به

زمان پيامبر9 داشته، پس از پايان عصر وحی، مطرح نمی باشد. از سويی، تغييرات

تجويز شده در اسالم، روشمن و ضابطه مند بوده، بر اساس تعاريف عرفی از مفهوم عدالت

در هر زمان نيستند.

معرفی راه های عملی و روش های عينی تحقق اهداف دين بر عهده ی دين می باشد، زيرا

هدايت، بدون راهبرد عملی، ممكن نيست. اگر دين تنها به آخرت، ايمان و اخالق دعوت

نمايد، ولی راه و روش تحقق آنها را معرفی نكند، اهداف مورد نظر دين در حيات جامعه

جان نخواهد گرفت؛ از اين روی، دين منهای فقه و شريعت، ناقص و نافرجام است.

1 . همتی، مراد، »با نگاه يك بعدی زنان را به دين بدبين نكنيد«، زنان، ش 66، ص 51.2 . همان.

3 . همان، ص 50.

Page 57: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

57

4.‌تغییر‌پذیری‌احکام‌شریعتچنان كه پيش تر نيز گفته شد، تحول يابی و تغيير پذيری احكام شريعت، يكی از اصول

دين شناختی روشن فكران دينی است. بستر اين انگاره، از سويی، پندار ناكارآمدی دين

از سوی و نيازمندی های بشر در عرصه ی تحوالت زمانی و مكانی به پاسخ گويی در

ديگر، ترديد در ماندگاری دين است كه با ظهور علم جديد بر بنيان عقالنيت ابزاری و

خرد خود بنياد در قرون اخير پديدار گشته است.

از منظر فرهنگ اسالمی، راه تغيير و تحول يكسره بر احكام شريعت گشوده نيست،

بلكه محدود به قواعد خاص خود، نه عالقه های عرفی و عقلی می باشد، به گونه ای كه

احكام متغير در پيوندی عميق با قوانين ثابت، تغييرات خود را از آنان وام می گيرند.1

انگاره ی »تغيير در احكام شريعت« در ديدگاه روشن فكران دينی، فاصله ای با نسخ

احكام نداشته، در عمل بخش عمده ای از احكام قطعی دين را از صحنه خارج می سازد

و بر جامعيت و خاتميت آن مهر بطالن خواهد زد.

مبانی فلسفی

و انسان شناختی ديدگاه های روی هيچ به مبحث، اين در فلسفی مبانی از مراد

موردی مطالعه ای مقاله اين در مطرح شده مباحث زيرا نمی باشد، هستی شناختی

)case study( است و به بنيادهای نظری و متافيزيكی آرا نمی پردازد. منظور از مبانی

به فلسفه های مضاف )همچون فلسفه ی اين جا، بيش تر مباحثی است كه فلسفی در

حقوق، فلسفه ی اجتماعی و فلسفه ی اخالق( مربوط است و آنچه از آن بحث می شود،

تنها مواردی است كه مستقيما با طرز تلقی روشن فكران از مسائل زنان ارتباط می يابد.

1 . ر.ك: مطهری، مرتضی، اسالم و مقتضيات زمان، ج 2، ص 77.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 58: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

58

1.‌نسبی‌بودن‌تفسیر‌عدالتو متغيرند و نسبی مانند عدالت، اخالقی ارزش های از روشن فكران، بسياری نگاه از

جنبه ی وضعی، قراردادی و اعتباری دارند؛ به تعبيری، :

از ثابتی تفسیر ما کرد. تعریف زمانی هر در باید را عدالت

عدالت، نه تنها در مسائل مربوط به زنان و مردان، که در نظام سیاسی

و اقتصادی هم نداریم. تعریف عدالت در هر عصری به خود انسان ها واگذار می شود و آنها باید تعریفی از آن ارائه دهند.1

بر اين پايه، برای تحقق عدالت و وضع حقوق و قوانين عادالنه در هر عصری، بايد

ديد چه نوع نظام اقتصادی، خانوادگی و سياسی می تواند حق افراد جامعه را استفاده

نيز گرامی9 پيامبر دهد. قرار همه اختيار در برابر صورت به را فرصت ها نموده،

نابرابری های آن زمان را بر ضد زنان، متناسب با فهم و درك آن روز از عدالت تغيير دادند و به سوی عدل زمانه حركت كردند.2

با تعاريف عرف پسند از عدالت در زمان های مختلف، دچار تغيير حقوق زنان نيز

می شود. مفهوم و مصداق قسط و عدالت نيز سيال و پوياست. چون حقوق نابرابر ميان

زن و مرد، همچون رياست مرد بر خانواده و حق طالق و...، مشكالتی در جامعه به

وجود آورده است، بايد احكامی كه موجب تحقق برابری و عدالت به مفهوم امروزين آن باشد، به وجود آيد.3

توجه به اين نكته ضروری است كه مفهوم عدالت در نگاه روشن فكران، با تساوی

معنای به كه برابری، معنای به نه عدالت كه آن حال می باشد، يكسان برابری و

برآوردن يكسان نيازهاست كه اين منظور طبعا به تفاوت هايی در عمل نيز می انجامد. به

عالوه، هميشه، برابری حقوقی، مقتضای »عدل« نيست؛ چه بسا در مواردی تفاوت های

1 . مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمی از دين، ص 510.2 . فراست خواه، مقصود، دين و جامعه، ص 608.

3 . »با نگاه يك بعدی زنان را به دين بدبين نكنيد« زنان، ش 66، ص 52-51.

Page 59: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

59

حقوقی، مصداق عدالت باشد، ولی در فضای نسبيتی كه روشن فكران برای ارزش های

اخالقی تعريف می كنند، كدام ارزش اخالقی اصيل خواهد بود و كدام تعريف، كدام

ارزش و كدام حقوق را بايد برگزيد؟

ترديدی نيست كه شرايط زيست انسانی در حال تغيير و تحول است و دين كامل

و جاويد بايد برای شرايط متفاوت، احكام متناسب داشته باشد، ولی آيا احكام را بايد

ارزش های و احكام با متناسب را اجتماعی مناسبات يا داد قرار زمانه شرايط تابع

الهی برنامه ريزی كرد؟ تحوالت اجتماعی، به ويژه در دوران مدرن، مسبوق به دانش و

برنامه هايی است كه بر اساس الگوها و آرمان های خاص پذيرفته شده طراحی و تنظيم

می گردد. فتوا به ضرورت تحول احكام، متناسب با شرايط متحول اجتماعی، بدون آن

كه تحليل و تبيين روشنی از ماهيت مناسبات و جهت گيری تحوالت ارائه شود، عمال

نتيجه ای جز انفعال و انزوای دين و شريعت به همراه نخواهد آورد.

2.‌تمایز‌معرفت‌زنانه‌و‌مردانه

تلقی انسان ها از حيات فردی و اجتماعی و روابط و مناسبات انسانی، وامدار نگاه فلسفی

آنها به هستی انسان و خداست.

به بی شك، جهان شناختی، و انسان شناختی معرفت شناختی، ديدگاه های تغيير

تغيير بسياری از تلقی های پيشين منجر می شود. در اين ميان، روشن فكران معتقدند

كه جنسيت مي تواند نگرش های فلسفی را به سمت و سوی خاصی متمايل سازد و

حتی بر فلسفه ی فقه و تلقی عالمان دينی و جامعه ی دينی از زن و مرد تأثير بگذارد؛1

را در حوزه های تأثيرات هريك مردانه، و زنانه معرفت ميان نهادن تمايز با بايد لذا

معرفتی بررسی نمود.

1 . »زن، مرد، كدام تصوير؟«، زنان، ش 64، ص 37-36.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 60: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

60

و كرد نگاه زنانه ديدگاه از چيز همه به می شود »اگر كه می گيرند نتيجه آنان

تفسيرها نبايد منحصر به تفسيرهای مردانه باشد، پس قرآن و روايت را هم می شود از

ديد زنان تفسيرنمود.«،1 زيرا برداشت مردانه و زنانه از قرآن و متون دينی فرق دارد.

پس بر اساس اين تمايز، تفسير زنانه و مردانه از آياتی همچون آيات شهادت، ارث

و... چه تفاوت اساسی خواهد داشت؟ آيا معرفت شناسی زنانه، تا كنون نكته ی بديعی بر

معرفت شناسی كالسيك و مدرن افزوده است؟ در صورت تفكيك و تغاير و معرفت زنانه

و مردانه، مالك صحت و برتری يكی بر ديگری چيست و مفاهيمی مانند خدا، جهان و

انسان و هدف خلقت، در هر يك از آنها چه فرقی خواهند داشت؟

تأثيرگذاری معرفت زنانه در تلقی عالمان دينی چنين به ذهن می رساند كه رهبران

مذاهب از جمله پيامبر گرامی9، وحی را با معرفتی مردانه دريافت و منتقل نموده اند

و اسالم با معرفت مردانه پای گرفته است و خواسته های زنان را برنمی تابد!

3.‌تأثیر‌نداشتن‌تفاوت‌های‌زن‌و‌مرد‌در‌حقوق‌و‌قوانین

مجموع آيات و روايات دينی، نشان از وجود تفاوت ميان زن و مرد در ابعاد جسمی و

روحی دارد؛2 تفاوت هايی كه از متن آفرينش و نظام تكوين برمی خيزد. نتيجه ی اين

تفاوت، به طور طبيعی، در گوناگونی راه های كمال و حقوق و تكاليف اختصاصی و تمايز

نقش های فردی و اجتماعی زن و مرد آشكار می شود.

از نگاه بسياری از روشن فكران، تفاوت های زيستی و طبيعی زن و مرد نبايد بهانه ای

برای تشريع نابرابر گردند:

نمی شود اخالق یا حقوق خاص برای زن در نظر گرفت و اخالق و

1 . همان، ص 36.2 . ر.ك: نساء: 34، زخرف: 18؛ كلينی، الكافی، ج 5، ص 337، ح 3، 4، 5و 6 و ص 338، ح 1، 2و 3و ص

339، ح 4، 5و 6 و ص 366، ح 1.

Page 61: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

61

حقوق دیگر را برای مرد، آن هم با این استدالل که زن و مرد به لحاظ تکوینی با یکدیگر تفاوت دارند.1

در حاشيه ی اين باور بايد توجه داشت كه اگر چه آفرينش زن و مرد هدف يكسانی

را دنبال می كند، ولی وحدت هدف لزوما به معنای وحدت مسير در راهيابی به آن هدف

نيست. از سوی ديگر، تعيين وظايف و اختصاص نقش های متمايز بر اساس ويژگی های

تكوينی زن و مرد، برای رسيدن به هدف مشترك توجيه می پذيرد. اين تمايز نه تنها

حمل بر تفاوت در شئون انسانی زن و مرد نخواهد شد، بلكه بر هماهنگی و نظام احسن

حيات بشری مهر تأييد می نهد. در نتيجه، تشريع نقش ها و حقوق خاص برای زنان در

نظام حقوقی اسالم، تبعيض و فروتری تلقی نمی شود، بلكه نقشی مكمل برای توسعه ی

معنوی و كمال اخروی فرد و جامعه و الزمه ی هماهنگی در امور اجتماعی خواهد بود.

مهم اين است كه توزيع حقوق به صورت ناعادالنه )نه نامتشابه(، بدون توجه به

توانمندی ها و كاركردهای طبيعی هر جنس صورت نپذيرد.

در پايان، بيان اين نكته به جاست كه قبول تفاوت های طبيعی زن و مرد، به معنای

انكار تأثير شرايط فرهنگی و اجتماعی در پرورش ذهنيات خلقيات و رفتارهای متفاوت

نمی باشد. سخن در اين است كه صرف نظر از تفاوت هايی كه اصوال خاستگاه اجتماعی

دارد، بسياری از تفاوت های طبيعی نيز اين دو جنس را از يكديگر متمايز می سازد.

4.‌نگاه‌تاریخی‌به‌نظام‌خانوادگی

و و آشكار وجود آدمی پنهان زوايای بر و علم مطلق احاطه با انسان ها، آفريننده ی

نهاده به وديعت آنها نهاد در را تكوينی ويژگی های بندگان، بر مصالح اشراف كامل

است. اين ويژگی ها، منشأ بروز تفاوت های جسمی ، روحی و روانی می باشد كه جايگاه و

1 . »زن ، مرد، كدام تصوير؟«، زنان، ش 64، ص 34.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 62: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

62

نقش مفيد هر يك را در نظام خانواده و مناسبات انسانی رقم می زند؛ از اين رو، ساختار

طبيعی هر جنس همراه با كاركردهای ويژه اش، در حقيقت شالوده ی طراحی نظام های

در اجتماعی و فرهنگی شرايط و محيط تأثير چند هر است. خانواده مانند انسانی

پرورش و رشد خلقيات، ذهنيات و رفتارهای انسانی انكارشدنی نيست، ولی نمي توان

به طور مطلق وجود چنين تفاوت هايی را ناشی از تأثيرات اجتماعی و فرهنگی دانست

و منشأ آن را در جايی غير از كتاب تكوين جست و جو نمود.

بر اين پيش فرض، انديشمندان مسلمان نظام خانوادگی را دارای ساختاری طبيعی

پايه ی بر طبيعی كار تقسيم آن اعضای ميان زنده ای اركان همچون كه دانسته اند

تفاوت های تكوينی وجود دارد. در نتيجه، نظام خانواده در جامعه ی اسالمی، بايد بر اين چارچوب شكل گيرد.1

برخی از روشن فكران دينی، با نگاهی تاريخی به زندگی، معتقدند كه تفاوت های

موجود، ريشه در طرح پيش نوشته از نظام آفرينش نداشته و در روند تكامل تدريجی و

تاريخی انسان به وجود آمده است.2 در هر زمان، با توجه به اين كه چه قراردادی برای

زندگی مشترك، با چه حقوق و تقسيم كاری بيشتر قابل دفاع و عادالنه است3 و كدام

شكل معين از خانواده، بهترين نوع تنظيم مناسبات ميان زن و مرد می باشد، ساختار

به سود تدريج به را تفاوت های موجود بود، می توان تغييرپذير خواهد نظام خانواده عدالت و برابری حقوق كاهش داد.4

5.‌فردگرایی

فردگرايی به عنوان فلسفه ی اوليه ی ليبراليسم و پی آمد طبيعی اومانيسم و سكوالريسم،

1 . ر.ك: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسالم، ص 164-145.2 . مجتهد شبستری، محمد، »زنان، كتاب و سنت«، زنان، ش 57، ص 20.

3. همان، »نقدی بر قرائت رسمی از دين«، ص 504-503.4 . همان، » زنان، كتاب و سنت«، زنان، ش 57، ص 20.

Page 63: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

63

به شدت، با هويت مدرنيته گره خورده است.

تشابه طلبانه، خواسته های برای مناسبی بستر فردگرایی »چون

اصول از که زنان، استقالل خودمحورانه ی و رشد فردی آزادی های

از بسیاری توجه کانون در می سازد، است، فراهم مدرن جامعه ی

روشن فکران دینی و غیردینی قرار گرفته است. در نگاه روشن فکران

دینی، حقوق زنان، پیوند وثیقی با مفاهیم فرد، فردگرایی و... دارد و

قبیل فردباوری، گام از لیبرالی به بحث درباره ی مضامین دامن زدن مقدماتی و ضروری در پرداختن به موضوع زنان است«.1

معنای به زنان يافتن »فرديت روشن فكری، جريان طرفداران از برخی نگاه از

به عنوان استقالل اقتصادی و خودآگاهی زنان و پايان بخشيدن به نگاه به زن صرفا

مادر، همسر و جنس دوم و باالخره به رسميت شناختن سروری زنان بر بدن خويش

است و رشد فردگرايی، عامل چالش گری زنان بر ضد پدرساالری می باشد2 و زنان ايرانی

به دليل زندگی در جامعه ای كه هنوز در نيمه راه مدرنيته است و فرديت و تجدد طلبی

در آن ارزشی بيگانه خوانده می شود، فرديت نيافته و مدرن نشده اند«.3

در ديدگاه فردگرايی غربی، سعادت و ارزش فرد تنها در ارتباط با خود و ويژگی های

واقعی ارزش در تفاوت حقوقی، امتيازات و نقش ها تفاوت می شود؛ تعريف مادی اش

انسان ها تلقی می گردد و همين تصوير، هر يك از دو جنس را برای رسيدن به موقعيت ها

با نگاه اين كه پيداست ناگفته مي دهد. قرار يكديگر مقابل در بيشتر برخورداری ها و

ارزش و كرامت انسانی و اساسا با تعريف انسان در نگاه دينی فاصله ی بسيار دارد. اسالم

با اصيل خواندن نفس و روح ملكوتی انسان و قرار دادن جسم به منزله ی ابزاری برای

1 . »ابهام در تعبير مسئله زنان در ايران«، زنان، ش 63، ص 38.2 . »وضعيت زنان در كشورهای اسالمی از ديدگاه فمينيسم غربی«، آوای زن، ش 29، ص 26.

3 . همان، ص 23.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 64: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

64

تأمين كماالت جاويد، به مجموعه نيازهای مادی و معنوی انسان توجه نموده، مناسبات

اجتماعی و خانوادگی را در رشد و سعادت فرد مؤثر می داند. در نتيجه، ارزش انسان و

سعادت او را در دايره ی بندگی و ارتباط با خدا و رسيدن به غايات هستی ارزيابی می نمايد.

سخن پایانیدر مباحث پيشين، پاره ای از بنيان های فكری روشن فكران دينی در تحليل و داوری

درباره ی مسائل جامعه از جمله مسائل زنان اشاره شد.

مدرن فرهنگ نقد با مسلمان روشن فكران كه می رفت انتظار بررسی، اين در

درباره ی زنان و بهره گيری از سنت دينی و اسالمی، در بومی سازی مدرنيته متناسب با

شرايط فرهنگی و اجتماعی ايران اسالمی تالش نمايند، ولی نتيجه حاكی از آن است

با روشن فكران مبانی، از بسياری فكری روشن فكران دينی در پايگاه و كه خاستگاه

الئيك فاصله ی چندانی ندارد.

در بررسی تاريخی، می توان دريافت كه روشن فكران مسلمان در شناخت مسائل و

آسيب های موجود در جامعه ی زنان و ارائه ی راهكارهای مناسب نيز غالبا در ادامه ی

مسير روشن فكران غيردينی حركت كرده است و گفتار آنان را با بيانی ديگر و با تفسير

و تأويل در متون دينی بر زبان آورده اند.

در جمع بندی اجمالی می توان گفت كه بيشتر روشن فكران دينی، همانند روشن فكران

غيردينی، مصالح و مفاسد جامعه ی بشری را عرفی و بی نياز از وحی دانسته و بر اساس

اين، آموزه های دينی را در حل مشكالت اجتماعی از جمله مسائل زنان راه گشا ندانسته

و برخی كه حضور دين را در حيات اجتماعی به نحو صوری پذيرفته اند، قرائت هايی از

دين ارائه كرده اند كه در عمل آن را محدود به حوزه ی خصوصی و شخصی می نمايد.

لزوم تحول بنيادين در احكام دينی، كه در گفتمان روشن فكر دينی تكرار می شود،

مطرح ساختن تئوری هايی همچون لزوم تغيير پيش فرض فقيهان در رجوع به كتاب

و سنت، تفكيك دين و شريعت، جداسازی گوهر دين از زبان متن، عقالنی و عرفی

Page 65: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

65

شدن دين، عصری كردن دين، سياليت حقوق، جداسازی قرآن و سنت و... – همه - در

منظومه ای واحد، تغيير شريعت و همسو سازی قرآن را با شاخصه های فرهنگ مدرن

دنبال می نمايد و حاصلی جز شريعت گريزی و پشت پا زدن به احكام و قوانين مسلم

دينی نخواهد داشت.

»تنها با افشای ذات مردساالرانه ی اسالم و پاك كردن فرهنگ و جامعه از نفوذ دين، مي توان به مساوات، دموكراسی و حقوق بشر نايل شد«.1

بنابراين، گرچه روشن فكران دينی با دغدغه ی دين و روشن فكران غيردينی بدون

به آنان را اين هدف كه گاه آن، به سوی فرهنگ مدرنيته رفته اند، ولی اشتراك در

قرار را در صف واحدی نيز كشانده است، هر دو طيف شيوه های مشتركی در عمل

مي دهد، به گونه ای كه چشم اندازهای روشن فكران دينی، در مقام عمل و نظر، تفاوت

اساسی با دست آورد روشن فكران سكوالر و الئيك نداشته است.

مقايسه ی فوق اين پرسش اساسی را در ذهن می نهد كه وجود چه مبانی و باورهای

مشتركی، روشن فكر دينی را اين قدر به انديشه ی سكوالر نزديك می سازد.

به نظر می رسد مهم ترين عاملی كه روشن فكران دينی را در حوزه ی مسائل زنان

و خانواده - خواسته يا ناخواسته- به قرابت و دنباله روی از روشن فكران الئيك و غربی

كشانده است، تأثيرپذيری از منطق حقوقی غرب در طرح تساوی و رفع تبعيض برضد

زنان در فضای چنين بينشی است.

تعيين جايگاه های طبيعی و معنای عدالت به نه فرهنگ مدرنيته، »تساوی« در

و واقعی انسان ها، كه به معنای تشابه انگاری همه ی آحاد جامعه و اعضای خانواده و

و كمال برای هستی حكيم كه است ويژه ای و اختصاصی نقش های كردن كم رنگ

رشد انسان در وجود او به وديعت نهاده است. در اين فراز، رويارويی اسالم با مدرنيته

و اساس در غرب، تكاليف خانواده و و حقوق نيز ظاهر می شود فلسفه ی حقوق در

1 . توحيدی، نيره، »فمينيسم اسالمی چالشی دموكراتيك يا چرخشی تئوراتيك«، كنكاش، ش 13، ص 98-97.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 66: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

66

شالود ه ای ديگر می يابد.

در حالی كه نگاه مادی غرب در قرون اخير، درباره ی حقوق زن و مرد از منطق

غايت و انسان هدف با همسو الهی، اديان و اسالم است، كرده پيروی تشابه محور

هستی، بر تناسب محوری و توجه به ويژگی های اختصاصی، به رغم توجه به مشابهت ها

و همسانی ها در اصول و غايات، تأكيد كرده اند.

اين دو نگاه چنان حائز اهميت است كه می تواند منشأ اختالفات اساسی در شناخت،

ريشه يابی، سياست گذاری، اولويت گذاری و برنامه ريزی درباره ی مسائل و مشكالت زنان

بنگريم، خانواده و زنان مسائل به تشابه محوريت پايگاه از اگر نمونه، برای گردد؛

مسائلی مانند فرصت های شغلی نابرابر، نابرابر ی های حقوقی، مرزبندی های جنسيتی

به دسترسی در نابرابری آموزشی، نظام و اجتماعی مناسبات و روابط عرصه ی در

و ...، خانوادگی روابط عرصه ی در نقش ها تفاوت قدرت، منابع و كليدی پست های

مسائل اصلی و عمده ترين مشكالت جامعه ی زنان خوانده می شود و راهكاری جز التزام

به اصل برابری به معنای تشابه و تساوی نخواهد داشت. در مقابل، انديشه ی مبتنی بر

آموزه های دينی، كه بر محور تناسب ميان تكوين و تشريع تعريف شده است، تعالی،

و تصوير مي كند مادی ابعاد از فراتر افقی در را زنان روانی امنيت و آرامش كمال،

متناسب با ساختار وجودی و غايت حيات او، نقطه ی تعادلی برای هر جنس ترسيم

بارگاه حصول اطمينان، عروج معنوی و تجليگاه توانمندی ها و كماالت می نمايد كه

انسانی اوست. در اين ادبيات، واژه ی سالمت نفس و سعادت انسان، در قاموس تشابه

و مرد، در كنار انسان بودن زن به نگاه يكسان بلكه ميان دو جنس معنا نمی شود،

ظرفيت ها و استعدادهای خاص هر يك، زمينه ساز درك متقابل، همياری، تعالی انسانی

و باالخره توسعه ی حيات طيبه می گردد.

ارزش ها به از قبيل كم توجهی نگاه، مسائلی از دريچه ی اين ناگفته پيداست كه

و ويژگی های زنانه، تضعيف جايگاه همسری و مادری، كم رنگ شدن ارزش خانواده و

Page 67: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

67

پايگاه عاطفی زنان، روابط و مناسبات غيراخالقی و غير اسالمی كه كانون خانواده را

در معرض فروپاشی قرار مي دهد، تنزل شخصيت زن به ابزار تبليغ و تلذذ، حاكميت

مسائل مهم ترين از و...، آموزشی نظام در جنسيت به بی توجهی اختالط، فرهنگ

با نيز در مقايسه راهكارهای متفاوتی و بی ترديد، تلقی خواهد شد زنان و مشكالت

رويكرد تشابه محور ارائه خواهد كرد.

در حاشيه ی مباحث پيش بايد توجه نمود كه حساب بسياری از گروه ها و نهادهای

مسلمانی كه با دغدغه ی دين و انگيزه ی سالم و صادق در مسير دفاع از حقوق زنان

و ارتقای جايگاه خانواده تالش كرده، گاه بر خأل های موجود و كاستی های فرهنگی و

حقوقی تأكيد می ورزند، جدا از روشن فكرانی است كه يكسره و آگاهانه دل به غرب

سپرده و تنها راه نجات را رهسپاری به فرهنگ مدرنيته ارزيابی كرده اند.

در نگاه آخر بايد پرسيد آيا روشن فكران دينی با رويكرد به مدرنيسم و بازتفسير

انديشه و احكام اسالمی و حذف پاره های ناهماهنگ دين با فرهنگ مدرنيته، خواهند

توانست هويت اصيل دينی و دين داری خود را حفظ نمايند؟

مشخص است كه دين تنها در صورتی می تواند با تجدد گرايی غرب همسو و همساز

گردد كه از عرصه های اجتماعی و سياسی پا پس نهد و به جای عرضه ی انديشه ها و

ارزش های بنيادين و تمدن ساز، تنها به بيان تجربه های باطنی و راز آلود بسنده كند.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 68: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

68

فهرست منابعکتب

1. قرآن مجيد2. آفاری، ژانت، انجمن های نيمه سری زنان در نهضت مشروطه، ترجمه ی جواد يوسفيان،

تهران، نشر بانو، 1377ش.3. آريان پور، عباس، فرهنگ دانشگاهی )انگليسی – فارسی( آريان پور، چ هشتم، تهران،

انتشارات اميركبير، 1368ش.4. همو، فرهنگ همراه پيشرو آريان پور.

دارالعلم الثانيه، الطبعه انگليزی، عربی- قاموس المورد، روحی، البعلبكی، الدكتور .5للماليين، 1990م.

6. تشكری، زهرا، زن در نگاه روشن فكران، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، چ اول، كتاب طه، 1381ش.

7. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه ی دهخدا، تهران، شركت چاپ، 128، 1346ش.8. رامين، جهان بگلو، مدرنيته، دموكراسی و روشن فكران، چ اول، تهران، نشر مركز، 1374ش. 9. ربانی گلپايگانی، كالم تطبيقی )نبوت، امامت، معاد(، قم، انتشارات مركز جهانی علوم

اسالمی، 1385ش.سخنرانی های و مقاالت )مجموعه ايران، در روشن فكری جريان مهدی، رفيعی، .10

گرد آوری شده(، چ اول، قم، دبيرخانه ی مجمع گروه های معارف اسالمی، تابستان 1377ش.11. زيبايی نژاد، محمدرضا و سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصيت زن در اسالم،

چ اول، قم، دارالثقلين، 1379ش. 12. سبحانی، محمدتقی، الگوی جامع شخصيت زن مسلمان، دفتر مطالعات و تحقيقات

زنان، 1382ش.تابستان پويه، نشر تهران، اول، چ دين داری، و روشن فكری عبدالكريم، سروش، .13

ش1367.قبض و بسط تئوريك شريعت، چ سوم، تهران، مؤسسه ی فرهنگی صراط، 1373ش.14. سليمان، حييم، فرهنگ انگليسی – فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، 1377ش.

15. شريعتی، علی، جهان بينی و ايدئولوژی )مجموعه آثار، ش 23(، چ دوم، تهران، شركت سهامی انتشار، 1372ش.

16. فراست خواه، مقصود، دين و جامعه، چ اول، تهران، شركت سهامی انتشار، 1377ش.

Page 69: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

69

تهران، اول، چ غيردينی(، و )دينی معاصر نوانديشی سرآغاز مقصود، فراست خواه، .17شركت سهامی انتشار، 1373ش.

18. كاجی، حسين، كيستی ما از نگاه روشن فكران ايرانی، چ اول، تهران، روزنه، 1378ش.19. كار، مهرانگيز، رفع تبعيض از زنان، چ اول، تهران، انتشارات پروين، 1378ش.20. كلينی، محمد بن يعقوب، الطبقه الرابعه، دارالكتب االسالميه، تهران، 1365ش.

21. مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمی از دين، تهران، طرح نو، 1379ش.22. معين، محمد، فرهنگ معين، ج 2.

23. مطهری، مرتضی، اسالم و مقتضيات زمان، چ دوم، تهران، صدرا، ارديبهشت 1372ش.تئوريك شريعت، جزوه ی و بسط نظريه ی قبض بررسی و ملكيان، مصطفی، شرح .24

.داخلی مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمينی25. مهدوی زادگان، داوود، از قبض معنا تا بسط دنيا، چ اول، تهران، مؤسسه ی فرهنگی

دانش و انديشه ی معاصر، تابستان 1379ش.26. يثربی، سيد يحيی، ماجرای غم انگيز روشن فكری در ايران، چ اول، تهران، مؤسسه ی

فرهنگی دانش و انديشه ی معاصر، بهار 1379ش.27. Websters new collegiate Dictionary , G.c.Merriam company, spring

field , massachachusetts, u.s

مقاالت1. آغاجری، هاشم، »گرايش های روشن فكری دينی و نمايندگان آنها«، ايران، 1379/8/26

و 1379/9/3.2. ابوطالبی، مهدی، »مفهوم روشن فكری« ماه نامه ی معارف، مهر 1387ش.

3. بازرگان، عبدالعلی، »سهم مساوی برای دو جنس در آيات اساسی«، زنان، سال هشتم، ش 62، فروردين 1379ش.

4. پناهنده، هومن »ابهام در تعبير مسئله ی زنان در ايران«، زنان، سال هشتم، ش 63، ارديبهشت 1379ش.

5. توحيدی، نيره، »جنسيت، مدرنيت و دموكراسی«، جنس دوم )مجموعه مقاالت(، ش 3، مهر 1378ش.

6. همو، »مسئله ی زن و روشن فكران طی تحوالت دهه های اخير«، نيمه ی ديگر، امريكا، ش 10، زمستان 1368ش.

انل زن

سائز م

ن اكرا

ن فوش

ی رظر

ن نبیی

..ت...

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 70: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

70

7. همو، »فمينيسم اسالمی، چالشی دموكراتيك يا چرخشی تئوكراتيك«، كنكاش، امريكا، ش 13، پاييز 1376ش.

8. ثقفی، مراد، »روشن فكری و سنت« )گفت و گو(، انتخاب، 28، 29 و 30 /1379/6ش.9. درويش پور، مهرد اد ، »طرحی از زن ايرانی در برزخ سنت و مدرنيته«، زنان، سال نهم،

ش 67، شهريور 1379ش.10. همو، »وضعيت زنان در كشورهای اسالمی از ديدگاه فمينيسم غربی«، ترجمه ی سيما

فرهودی، آوای زن، سوئد، سال هفتم، ش 29، تابستان – بهار 1376ش/1997 م.11. سروش، عبدالكريم، »تفسير متين متن«، كيان، سال هفتم، ش 38، مرداد- آبان 1376ش.

12.همو، »قبض و بسط حقوق زنان«، زنان، سال هشتم، ش 59، دی 1378ش.13. سعيدزاده، سيد محسن، »آيا زن مقتول از مرد قاتل هم كمتر است؟«، زنان، سال

ششم، ش 39، آذر 1376ش.14. شهشهانی، سهيال، »نگاهی گذرا به جنبش های زنان در ايران«، ايران فردا، ش 41.

15. عبادی، شيرين، »حقوق بشر در ايران بدون تبعيض برای همه ی افراد بشر«، جامعه، سال اول، ش 8، 1376/11/27ش.

16. علوی تبار، علی رضا، »مسئله ی زنان در ايران«، زنان، سال نهم، ش 65، تير 1379ش؛ علی جانی، رضا، »نهضت بيداری زنان در ايران«، ايران فردا، ش 41.

17. فراست خواه، مقصود »واپسين نگرانی های پيامبر9 « ايران فردا، ش 35.18. كار، مهرانگيز، »امنيت قضايی زنان در ايران«، ايران نامه، امريكا، سال پانزدهم، ش 3،

تابستان 1376ش/ 1997م.گستره ی در كنكاش اسالمی«، فمينيسم و پوپوليستی »فمينيسم هايده، مغيثی، .19

تاريخ و سياست، آمريكا، ش 13، پاييز 1376ش.20. ملكيان، مصطفی، »زن، مرد، كدام تصوير؟« زنان، سال نهم، ش 64، خرداد 1379ش.

اسالمی انجمن داخلی جزوه ی پساتجددگرايی«، تجددگرايی، »سنت گرايی، همو، .21دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف، 1378-1379ش.

22. موحد شريعت پناهی، ژيال، »تحقيقی در مورد قصاص از ديدگاه قرآن«، ايران فردا، سال چهارم، ش 19، مرداد 1374ش.

23. همتی، مراد، »با نگاه يك بعدی زنان را به دين بدبين نكنيد«، زنان، سال نهم، ش 66، مرداد 1379ش.

Page 71: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

71

انتخاب همسر مطلوب و نقش آن در کارآمدی خانواده

حجت االسالم و المسلمين دكتر محمد مهدی صفورايي پاريزی *1

چکيدهانتخاب همسر يكی از حساس ترين رويدادهای دوران جوانی است و معموال فرد را در تعيين مالك های معتبر و الزم و تطبيق مالك ها تعارض و بحران نوعی نهايی دچار نظر و تصميم گيری فرد مورد بر می كند. معيار ها، مالك ها و ويژگی هايی كه در انتخاب همسر بايد در اركان زندگی الف. مالك هايی كه جزء نظر گرفته شود دو دسته اند: شرط كه مالك هايی ب. هستند؛ كارآمد خانواده ی و سعادتمندانه كمال هستند. مالك هايی كه در اين نوشتار به توضيح آنها پرداخته شده است، عبارت اند از: 1. ايمان و باورهای صحيح؛ 2. تقوا؛ 3. خلق زيبايی .6 خانوادگی؛ اصالت .5 روانی؛ و 4. سالمت جسمانی نيكو؛ ظاهری و ميل و عالقه؛ 7. برخورداری از دانش؛ 8. تناسب زن و شوهر

و صفات ويژه ی دختر.

واژگان کليدی: انتخاب، همسرگزينی، مالك و معيار، ازدواج، آموزه ی دينی.

*. عضو هیئت علمی جامعة املصطفی9 العاملیه.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 72: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

72

مقدمه

و مقدمات هر سيستم، برای شكل گيری بلكه نمی آيد، پديد ناگهانی هيچ سيستمی

مراحلی پيموده می شود و در نهايت، با كنار هم قرار گرفتن جزييات، خرده سيستم ها و

برقراری تعامل آنها می توان گفت كه مجموعه ای مرتبط و هماهنگ به وجود آمده است.

به همين ترتيب، خانواده نيز مراحل متعددی را پشت سر می گذارد تا »مجموعه« شود.

نخستين مرحله در تشكيل خانواده، انتخاب و گزينش همسر مطلوب است. اين مرحله از

مهم ترين مراحل زندگی هر فردی به شمار می رود و الزم است با دقت كافی انجام شود،

زيرا فرد تقريبا تا پايان عمر، بايد پی آمد های انتخاب خود را بپذيرد و بخش عمده ای از

كارآمدی خانواده، در گرو انتخابی اصلح و مطلوب است. در عين حال، انتخاب همسر،

يكی از حساس ترين و فشارزا ترين رويدادهای دوران جوانی است و فرد را معموال در

تعيين مالك های معتبر و الزم و تطبيق مالك ها بر فرد مورد نظر و تصميم گيری نهايی

دچار نوعی بحران و تعارض می كند. به همين دليل، امام صادق7 می فرمايند:

کسی که قصد ازدواج و تشکیل خانواده دارد، الزم است خود را در

پناه خدا قرار دهد و دو رکعت نماز بگزارد و حمد و ثنای خدا بگوید

و این چنین دعا کند:

خداوندا، من تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده گرفته ام. همسری

و پاک دامنی باشد، نیکو ترین اخالق و نظر جسم از که نصیبم کن

بی آالیش داشته و حیثیت وجود خود و مال و دارایی من را نگه دار باشد.

از نظر رزق، وسعت روزی و از نظر برکت، فزاینده تر باشد. خداوندا،

از او برای من فرزندی پاک سرشت مقدر فرما؛ فرزندی که برای من در زندگانی و پس از مرگ، خلفی شایسته باشد. 1

1. نوری، حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج6، ص 623.

Page 73: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

73

توصيه ی معصومان: به چنين دعايی، نشان می دهد كه انتخاب همسر چندان

ساده نيست و برای آن كه به خوبی انجام شود و زيربنای اساسی خانواده ای كارآمد را

پی ريزی كند، نيازمند ياری خداوند متعال می باشد. همچنين جوان را متوجه می سازد

كه الزم است برای انتخاب همسر همه جانبه نگری را فراموش نكند وحتما جنبه های

مادی و معنوی را در اين فرآيند در نظر داشته باشد تا زمينه ی سعادت و خوشبختی

دنيا و آخرت فرد فراهم شود.

در آموزه های اسالمی، توصيه های عملی برای انتخاب مطلوب ارائه شده است كه به

مهم ترين آنها اشاره می شود. معيار ها، مالك ها و ويژگی هايی كه در انتخاب همسر بايد

در نظر گرفته شود، دو دسته اند:

الف. مالك هايی كه جزو اركان زندگی سعادتمندانه و خانواده ی كارآمد هستند و

شرط مطلق، الزم و تخلف ناپذير برشمرده می شوند. ايمان و باورهای درست، شرط الزم

و تخلف ناپذير انتخاب همسر است.

ب. مالك هايی كه شرط كمال هستند و برای بهتر و كامل تر شدن زندگی و تشكيل

خانواده ی كارآمد مورد توجه قرار می گيرند. اين ويژگی ها نسبی اند و بيشتر به سليقه و

موقعيت افراد بستگی دارند؛ ويژگی هايی مانند زيبايی، علم و سواد، شرافت خانوادگی،

تناسب فرهنگی، اقتصادی و مذهبی از اين قبيل اند.

سزاوار است به نقش اين مالك ها در خلق ارزش هايی توجه نماييم كه توجه مؤمنان

به آنها، به منزله ی ارزش ها و زيربناهای فكری است و برخورداری هرچه بيشتر از اين

مالك ها، به نزديك شدن به خانواده آرمانی كمك می كند. در حقيقت، در جامعه ی

اسالمی، دعاها و مالك های گزينش همسر، كه در آيات و روايات آمده است، فرهنگ

در را ايده آل بودن و كارآمدی مالك های نتيجه، در و است آورده وجود به ويژه ای

همسر و به وجود آوردن خانواده ای آرمانی ترسيم و تسهيل می كند. در جوامعی كه

چنين مالك هايی رواج ندارد، خانواده ها به سمت و سوی خاصی جهت گيری نمی كنند

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 74: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

74

و در راه و مسير خاصی رشد نمی يابند؛ بنابراين توجه به اين ميراث گران بها، به عنوان

به سوی اجتماعی مؤمنان و عامل شكل دهنده و محرك شكل گيری خانواده دارايی

چنين مالك هايی - چه هنگام تربيت فرزندان و آماده ساختن آنها توسط والدين برای

تشكيل خانواده و چه از سوی متقاضيان تشكيل خانواده و ازدواج- از اهميت بااليی

برخوردار است.

مالک های همسر مطلوب

مالك ها در شكل دهی همسر آرمانی و خانواده ی كارآمد در ذهن ها و تأثير عملی آن

برای شكل گرفتن عام در جوامع مختلف در شكل گيری خانواده ، می تواند شاخصی

خانواده ی كارآمد به شمار آيد. بر اساس اين، توجه افراد و خرده فرهنگ ها در فرهنگ

عام اسالمی به اين مالك ها، می تواند جهت نمايی برای حركت به سوی خانواده ای كارآمد

به شمار رود و كارآمدی خانواده را تضمين كند. در آموزه های اسالمی، مالك هايی برای

انتخاب همسر مطلوب ارائه شده است كه به مهم ترين آنها اشاره می شود.

1.‌ایمان‌و‌باورهای‌صحیح‌

بر باورهای دينی به عنوان نگرش اصلی و محوری، مستقيم و غيرمستقيم ايمان1 و

اقتصادی و فرهنگی اجتماعی، ابعاد زندگی، مانند هدف فرد ابعاد شخصيت همه ی

زندگی و ديدگاه های فرد به شغل، ازدواج، تحصيل و حتی جنبه های جزيی تری مانند

1. ايمان عبارت است از پذيرايي و قبول مخصوصي از ناحيه ی نفس نسبت به آنچه قبول كرده است؛ قبولي كه باعث شود نفس در برابر آن ادراك و آثاري كه اقتضا دارد، تسليم شود. عالمت اين تسليم و قبول آن است كه ساير قوا و جوارح آدمي نيز آن را قبول نموده، مانند خود نفس در برابرش تسليم شود. هرگاه اين ايمان نسبت به خدا باشد، آن را »ايمان به خدا« مي گويند. ايمان به خدا، كه همان اعتقاد قلبي و انجام دادن اعمال صالح است، صفات ديگري را نيز در روح مؤمن به وجود مي آورد و براساس شدت و ضعف ايمان، صفات نيز شدت و ضعف پيدا مي كند و همين صفات، تعيين كننده ی رفتارهاي انسان در زندگی

فردی و اجتماعی و مادی و معنوی هستند. )طباطبايي، 1380ش(

Page 75: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

75

و ايمان رو، اين از است؛1 اثر گذار زندگی در رفتاری ترجيحات و عاليق تفريحات،

باورهای دينی درست مهم ترين و اساسی ترين ويژگی همسر مطلوب به شمار می رود.

اين ويژگی مالك مطلق2 و تخلف ناپذير می باشد و در همه ی شرايط، زمان ها و مكان ها

ضروری است؛ از اين رو، اگر فردی از ايمان و باورهای دينی در حد مناسب برخوردار

نباشد، گزينه ای مطلوب برای ازدواج نيست و فاقد شرايط به شمار می رود. براساس

آيه ی 221 سوره ی بقره،3 ازدواج با افراد بی ايمان، فرد را از سعادت اخروی باز می دارد

و چنين ازدواجی نبايد انجام شود.

خداوند متعال در اين آيه ی شريفه می فرمايد:

زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند، به زنی مگیرید و کنیز مؤمن

بهتر از آزاد زن مشرک است، هرچند زیبایی او شما را به شگفت آورد

و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مؤمن ندهید و برده ی مؤمن

بهتر از مرد آزاد مشرک است، هرچند شما را به شگفت آورد. آنان

شما را به سوی آتش فرا می خوانند و خداوند شما را به بهشت و آمرزش می خواند... .4

طبق مضمون و تفسير اين آيه و روايات5 ائمه ی معصوم: ، شرط ايمان در ازدواج

و انتخاب همسر، مطلق است و هرچند فرد مورد نظر تمام ويژگی های مطلوب و مثبت

ديگر را داشته باشد، ولی ايمان نداشته باشد، فاقد شرط است و ازدواج با او ممنوع

می باشد. كسی كه پايبند به دين نيست، هيچ تضمينی وجود ندارد كه پايبند به رعايت

1. آذربايجاني، مسعود و ديگران، روان شناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسالمي، ص162.2. »الطیبات للطیبني والطیبون للطیبات«. نور: 26.

كني حتى جبتمکمم وال تنکحوام املمش كة ولوم أعم شم ن م م منة خيم ؤم من وألمة م كات حتى يؤم 3. »وال تنکحوام املمشمنه بإذم فرة واملمغم نة الم إل عو يدم واهلل النار إل عون يدم لـئك أوم جبکمم أعم ولوم ك شم ن م م من خيم ؤم م ولعبمد منوام يؤم

رون«. )بقره: 221(. همم يتذك آياته للناس لعل ويبني4. بقره: 221.

5. »عليكم بذات الدين«، )حر عاملی، وسائل الشيعه، ج 14، ص 31(.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 76: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

76

حقوق همسر و زندگی مشترك باشد. اين ويژگی مختص اسالم نيست، بلكه در همه ی

دنيا، اعتقادات دينی از مهم ترين عوامل مؤثر در انتخاب همسر می باشد، به طوری كه

بيش از 98 درصد ازدواج ها بين يهوديان، 93 درصد ازدواج ها بين كاتوليك ها و بيش از 74 درصد بين پروتستان ها، درون دينی است.1

البته اگر هر دو زوج بی دين يا به قوانين دينی بی توجه و بی قيد باشند، ممكن است

بتوانند يكديگر را براساس ناباوری ها و باورهای نادرست خود تحمل كنند و در كنار

بود، نخواهد الهی رضايت مورد و آنان سعادتمندانه زندگی ولی نمايند، زندگی هم

زيرا فراموش كردن خداوند و دستوراتش سبب می شود كه خداوند نيز به انسان توجه

نداشته باشد.

2.‌تقوا

حقيقت تقوا، پرهيز از گناه و نافرمانی خداوند و انجام فرامين و دستورهای الهی است.

امام صادق 7 در تفسير تقوا می فرمايند:

»تقوا انسان را از آنچه خداوند نهی كرده است، باز می دارد و به آنچه خداوند دستور داده انجام دهد، عمل می كند«.2

ازدواج با كسی كه تقوا ندارد و آشكار مرتكب گناهانی مانند روابط نامشروع جنسی

و شراب خواری می شود، نادرست است و چنين فردی نمی تواند خانواده ای كارآمد را

بنيان بگذارد. تقوا در ايجاد روابط مطلوب بين همسران و فرزندان تأثير جدی دارد؛

برای نمونه، در تعاليم دينی می خوانيم كه فرد متقی حتی اگر ناسازگاری هم پيش

بيايد، به همسر خود ظلم نخواهد كرد.3 اين ويژگی مورد توجه جدی تعاليم دينی قرار

1. ساروخاني، باقر، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، ص62.2. قال الصادق7 فی تفسير التقوی: »ان ال يفقدک اهلل حیث امرک و ال يراک حیث هناک«. )بحاراالنوار،

ج 67، ص285(.3. زوجها ممن يتقی اهلل فان احبها اكرمها و ان ابغضها مل يظلمها، )فريد تنكابنی، الحديث، ج 1، ص 177(.

Page 77: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

77

گرفته و به مؤمنان توصيه شده است در صورتی كه فرد از آن برخوردار نباشد، او را به همسری برنگزينند.1

تقوا دارای مراتب گوناگون است و مؤمنان به ميزان تالش خود به مرتبه ای از آن

دست می يابند؛ دارا بودن پايين ترين سطح و مرتبه ی تقوا كه انجام واجبات و ترك

محرمات الهی است، بر همه واجب است و برای انتخاب همسر مطلوب، كه جزو عموم

مردم است نيز واجب و جزو شرايط انتخاب است.

3.‌خلق‌نیکو

با مدارای2 و مناسب تعامل و همكاری، تفاهم سازگاری، بر زندگی، بنای مستحكم

اين رفتارها فقط در پرتو ويژگی حسن خلق شكل می گيرد يكديگر استوار است3 و

و ادامه می يابد. در حديثی از امام صادق 7 درباره ی تعريف فرد دارای حسن خلق

پرسيده شد و حضرت7 فرمودند كه فردی حسن خلق دارد كه:»با تو رفتار نرم داشته باشد، خوش كالم باشد و با گشاده رويی با تو برخورد كند«.4

در تعاليم اسالمی آمده است فردی كه حسن خلق ندارد، همسری مطلوب نيست

نهی بدخلق افراد با ازدواج از به صراحت را ما ائمه ی طاهرين: به همين دليل و

كرده اند.5 همچنين در روايات اسالمی، حسن خلق يكی از اركان اساسی ايمان و اسباب

اخالق می آيد. شمار به ايمان نشانه ی ضعف بداخالقی و است6 برشمرده شده كمال

1. اليتزوج شارب اخلمر فان من فعلها فکانام قادها الی الزنا، ) بحاراالنوار، ج66، ص407(.2. حسن خلق يداری به الناس، )همان، ج 66، ص 386(.3. حسن خلق يعیش به الناس، )همان ، ج 66، ص 404(.

4. عن ابن مجوب عن بعض أصحابه عن أبی عبداهلل7 قال قلت ما حد حسن اخللق، قال:»تلني جناحک و تطیب كالمک و تلقی أخاک ببش حسن«. )همان ، ج 71، ص 171(.

5. ... قال كتبت الی ابی احلسن الرضا 7: ان لی قرابة قد خطب الی و فی خلقه سوء، قال ال تزوجه ان كان سیئ اخللق، ) وسائل الشيعه، ج 14، ص 54(.

6. اربع من كن فیه كمل اسالمه ... و حسن خلقه مع اهله، ) بحاراالنوار،، ج 72، ص 93 ؛( ان اكمل املومنني ايامنا احسنهم خلقا، )همان، ج 68، ص 389(.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 78: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

78

نامناسب موجب می شود فرد در ويژگی ايمان نيز نقص داشته باشد و سبب بی ايمانی

نيز شود. همچنين رسول گرامی اسالم9 ايمان، دين داری و حسن خلق را در كنار هم

قرار داده و بر ازدواج با كسی كه اين دو شرط را دارد، تأكيد كرده و فرموده است: »با

كسی كه اخالق و دينش مورد پسند باشد، ازدواج كنيد«.1 بنابراين در صورتی كه فرد از

حسن خلق برخوردار نباشد، نمی تواند كارآمدی خانواده را تضمين كند. همچنين اعضای

خانواده در راه رسيدن به كمال و بالندگی دچار اختالل و ضعف می شوند و از رسيدن به

بالندگی و كمال مطلوب باز می مانند. از نمونه ها و مصاديق روشن خلق ناپسند می توان به

بدزبانی، حسادت، سوءظن، لجاجت، تكبر، غرور، دروغ گويی و حرص اشاره كرد.

4.‌سالمت‌جسمانی‌و‌روانی

برخورداری از سالمت جسم و روان، از شرايط الزم همسر مناسب است و اگر فردی به

بيماری جسمی درمان ناپذير و يا اختالل روانی شديد مبتال باشد، گزينش او به عنوان

هميشه درمان ناپذير، و عميق روانی يا جسمی بيماری زيرا است، نادرست همسر

كارآمدی و می شود مادری و همسری نقش كامل ايفای مانع و است انسان همراه

وجود اسالمی احكام در دليل، به همين می كند. اختالل دچار به شدت را خانواده

بسياری از نقص های جسمی و روانی، مجوز فسخ ازدواج می شود2 و در صورتی كه فرد

1. »اذا جاءكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه«. ) وسائل الشيعه، ج 14، ص 59(.از اين هفت عيب را دارد، می تواند عقد را به هم بزند: 1. . اگر مرد پس از عقد بفهمد كه زن يكی 2ديوانگی؛ 2. مرض خوره؛ 3. مرض برص؛ 4. كوری؛ 5. شل بودن، به طوری كه معلوم باشد؛ 6. آن كه افضا شده باشد يعنی راه بول و حيض و يا راه حيض و غايط يكی شده باشد؛ 7. آن كه گوشت يا استخوانی يا

غده ای در فرج او باشد كه مانع نزديكی شود. اگر زن پس از عقد بفهمد كه شوهر او ديوانه است يا آلت مردی ندارد و نمی تواند وطی و نزديكی كند يا

تخم های او را كشيده اند، می تواند عقد را به هم بزند.اگر مرد يا زن به واسطه ی يكی از عيب هايی كه در دو مسئله ی پيش گفته شد، عقد را به هم بزند، بايد

بدون طالق از هم جدا بشوند.)خمينی، سيد روح اهلل، توضيح المسائل، مسئله ی 2382-2380(.

Page 79: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

79

فريب خورده باشد يا پس از عقد كشف شود، به شخص اجازه داده شده است كه عقد

ازدواج را يك طرفه فسخ كند، بدون اين كه هيچ چيزی بر او باشد.1 در آموزه های دينی،

مسلمانان از ازدواج با بيماران و كسانی كه فاقد عقل و شعور هستند، به شدت نهی

شده اند؛ اميرمؤمنان، علی7، در اين باره می فرمايند:

» از ازدواج با احمق بپرهيزيد، زيرا مصاحبت و زندگی با او بالست است و فرزندانش تباه خواهند شد«.2

از را و خانواده تضمين كند را كارآمدی خانواده نمی تواند احمق زندگی شريك

مسير كمال و بالندگی خارج می سازد.

5.‌اصالت‌خانوادگی

در انتخاب شريك زندگی، اصالت، تعادل و شرافت خانوادگی وی مزيت است و شرط

كمال، بالندگی و كارآمدی برشمرده می شود. فرزند خانواده، جزيی از آن و شاخه ای از

آن درخت است و از ريشه های اين درخت اصيل و شريف تغذيه كرده است. بسياری از

صفات رفتاری، اخالقی، شخصيتی، اجتماعی و ... خانواده، از راه وراثت، تربيت و محيط

تأثير گذار است. پيامبر گرامی به فرزند منتقل می شود و در زندگی آينده ی وی آن

اسالم9 در اين باره می فرمايند:»از خانواده های شايسته زن بگيريد، زيرا نطفه و ژن ها تأثير گذارند.«3

و مضمون روايت ديگری از آن حضرت اين است :

نیک بنگر که چه کسی را برای مادری یا پدری فرزند ت انتخاب

1. در قانون مدنی در موارد 1120 - 1125 نيز به اين نقص ها اشاره شده است. همچنين در عقدنامه های رسمی جمهوری اسالمی نواقص آورده شده است.

2.قال أمياملؤمنني7» اياكم و تزويج احلمقاء فان صحبتها بالء و ولدها ضیاع«. )وسائل الشيعه، ج 14، ص .)56

3. »تزوجوا فی احلجر الصالح، فان العرق دساس«. )طبرسی، مكارم االخالق، ص198(.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 80: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

80

می کنی، زیرا ویژگی های ارثی پنهانی منتقل می شود و بر فرزندانت تأثیر گذار است.1

بنابراين، كسانی كه به دنبال تشكيل خانواده ای كارآمد و بالنده هستند، الزم است

همسر خود را از خانواده ای انتخاب كنند كه اعضای آن خانواده بدنام، پست و فرومايه

نباشند تا مورد نهی رسول گرامی اسالم9 قرار نگيرند؛ آن حضرت فرمودند:

» ای مردم، از گياهانی كه بر مزبله ها می رويد، اجتناب كنيد«. سؤال شد كه مقصود

شما از گياه و سبزی كه برمزبله می رويد، چيست؟ آن حضرت پاسخ دادند: »زن زيبايی كه در خانواده ی پست و فرومايه پرورش يافته باشد«.2

6.‌زیبایی‌ظاهری‌و‌میل‌و‌عالقه

زيبايی و جذابيت ظاهری در همسر، مزيت واقعی است و نمی توان آن را ناديده گرفت.

اين ويژگی يكی از مالك های مهم در پيوند ازدواج و ادامه ی آن می باشد. مرد دوست

دارد با همسری زيبا ازدواج كند. همچنين زن دوست دارد با مردی خوش قيافه و زيبا

پيوند زناشويی برقرار سازد. جذابيت و كشش زيبايی، ويژگی طبيعی است كه در متون

دينی و اسالمی برای آن شواهد متعددی وجود دارد. توجه به آن، مورد مخالفت واقع

نشده و برعكس به آن ترغيب شده است. رسول خدا9 فرمودند:

»خوبی را نزد خوبرويان بجوييد، زيرا اعمال و رفتار آنان برای نيكويی شايسته تر است«.3

به همين دليل، اسالم به مرد اجازه داده است كه پيش از ازدواج، زنی را كه قصد

1. »انظر فی ای شیء تصنع ولدک، فان العرق دساس«. )عالء الدين هندی، كنزالعمال، ج16، ص295(.2. »اهیا الناس اياكم و خرضاء الدمن قیل يا رسول اهلل و ما خرضاء الدمن؟« قال: »املراة احلسناء فی منبت

السوء«. )وسائل الشيعه، ج 14، ص 29(.3. »اطلبو اخلي عند حسان الوجوه فان فعاهلم احری ان يکون حسنا«. )بحاراالنوار، ج 71، ص 187(.

Page 81: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

81

دارد با او ازدواج كند، به خوبی ببيند و اگر مورد پسند واقع شد، از او خواستگاری نمايد.

نگاه کردن مرد به صورت زنی که می خواهد با او ازدواج کند، جایز

است، به شرط آن که بداند که مانع شرعی از ازدواج با او نیست و

احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول می کند و احتمال بدهد که با

این نگاه کردن اطالع تازه ای پیدا می کند. با این شرایط، نگاه کردن

فقط برای این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین

نگاه کردنی برای جلوگیری از نزاع پس از عقد مستحب نیز هست و

اجازه ی زن هم در آن الزم نیست و بنا بر اظهر نگاه کردن به مو و

محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است و وجهی دارد که

زن هم بتواند به مردی که می خواهد با او ازدواج کند، با شرایطی که

گفته شد، نگاه کند.1

اگر در ازدواج ميل و عالقه وجود نداشته باشد، از ابتدای تشكيل خانواده نارضايتی

خود را نشان می دهد؛ بنابراين، عالقه و ميل فردی كه قصد ازدواج دارد، بسيار با اهميت

است و بر ميل و نظر والدين ترجيح می يابد.2 تأكيد آموزه های دينی بر اين پديده ی

روان شناختی، يعنی گرايش عاطفی به طرف مقابل در زن و مرد3 در آستانه ی ازدواج،

به اين دليل است كه هدف مهم ازدواج، يعنی عالقه و دوستی زن و شوهر نسبت به

و جذابيت ظاهری، زيبايی به توجه بنابراين، آيد؛ به دست روانی آرامش و يكديگر

زمينه ساز و می آورد فراهم را يكديگر به طرف دو عالقه ی و ميل اساسی زمينه ی

استمرار عواطف مثبت بين زن و شوهر می شود.

1. بنی هاشمی، سيد محمدحسين، رساله توضيح المسائل مراجع، احكام نگاه كردن. 2. تزوج التی هويت و دع التی هیوی ابواک، )همان ، ج 100، ص 235(.

3. خير الجواری ما كان لك فيها هوی و كان لها عقل و ادب، )وسائل الشيعه، ج 14، ص 13(.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 82: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

82

7.‌برخورداری‌از‌دانشدانش و سواد برای انسان، كمال واقعی است و در سعادت انسان تأثير بسياری دارد و

آموختن آن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.1 اين ويژگی در انتخاب و گزينش

همسر نيز مورد توجه می باشد و برای همسر مزيت برشمرده می شود و برای تكامل و

انجام وظايف همسری و تربيت فرزند الزم است. با همسری كه از دانش كافی برخوردار

است، بهتر می توان به تفاهم رسيد. چنين همسری مصالح خانواده را بهتر می شناسد و

درك می كند و در تعليم و تربيت فرزندان توانمند تر و معاشرت با او لذت بخش تر است.

تنهايی به سواد و تحصيالت همسر انتخاب هنگام كه داشت توجه بايد البته

نمی تواند مزيت تلقی شود، بلكه به كارگيری دانش بيش از اصل دانش اهميت دارد.

افزون بر اين، اگر چنين شخصی واجد شرايط ديگر، مانند ايمان و دين داری، عقل و

اخالق و عفت و شرافت خانوادگی نباشد، نمی تواند كارآمدی خانواده را تضمين كند.

پس ضرورت دارد كه همه جانبه و به تمامی شرايط انتخاب همسر توجه و آن گاه به

ازدواج اقدام شود.

8.‌تناسب‌زن‌و‌شوهر

اجزای می آيد؛ پديد و می گردد تشكيل خانواده نام به جديدی سيستم ازدواج، با

اصلی و اوليه ی آن، زن و مرد هستند و هر قدر بين اين دو جزء و عنصر، هماهنگی،

پرثمر تر، شيرين تر، استوارتر، مستحكم تر، باشد، بيشتر تناسب و همفكری، سنخيت

لذت بخش تر و جاودانه تر خواهد بود و هرچه از تناسب بين اجزا كاسته شود، زندگی

مشترك و ارتباط بين اجزای خانواده سست تر، تلخ تر، كم ثمر تر و ناپايدارتر خواهد بود و

اميدی به كارآمدی چنين سيستمی نيست. زن و مردی كه در كنار هم قرار می گيرند و

می خواهند عمری با هم زندگی كنند و با اشتراك در امور و اتخاذ تصميم های مشترك،

1. طلب العلم فريضة علی كل مسلم، )كلينی، اصول كافی، ج 1، كتاب فضل العلم، ح 1(.

Page 83: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

83

به تربيت فرزندان خود بپردازند و زمينه ی سعادت خود و فرزندان را فراهم آورند، حتما

بايد هماهنگ و هم سنخ و از تناسب مطلوب برخوردار باشند.

و تناسب، همتايی و همانندی پسر بر اصل نيز در گزينش همسر، تعاليم اسالم

دختر با عنوان اصل كفويت تأكيد دارد و توصيه می كند كه بهتر است زن و مرد در

ويژگی های مناسب برای ازدواج، مشابه و تقريبا همتا1 باشند. اين شرط، كه در سخنان

اوليای دين: مورد تأكيد قرار گرفته، بر قاعده ی همسان همسری در جامعه شناسی

خانواده مطابق است. البته اين همسانی بيشتر درباره ی ايمان تأكيد گشته و زن و مرد

به سبب ايمان، همتای يكديگر دانسته شده اند.2 پس از همانندی و تشابه زن و مرد

در ايمان و باورهای دينی، تشابه مراتب ايمان، تقوا و ويژگی های اخالقی نيز بايد مورد

توجه قرار گيرد. گفته شده است اگر حضرت علی7 نبودند، همتا و همانندی برای

ازدواج با حضرت زهرا در انسان ها يافت نمی شد3 كه به همانندی در مراتب ايمان

و ويژگی های اخالقی اشاره دارد.

تصريح قرآن به تعلق افراد پاك و وارسته به افراد پاك،4 دليل ديگری بر همتايی زن

و مرد در تقوی، دوری از گناهان و دين داری است.5 در نظرسنجی از دانشجويان، تفاهم

اخالقی و تشابه در باورهای دينی، يكی از مالك های همسر ايده آل اعالم شده است.6

به جز تناسب در ايمان، باورهای دينی، اخالقی و تقوا، كه مورد تأكيد روايات اسالمی قرار

گرفته است، به تناسب های مورد نياز و نسبی ديگری می توان اشاره كرد. اين تناسب ها عبارت اند از:

1. همتايی و هماهنگی فرهنگی و فكری؛ 2. تناسب در سطح تحصيالت؛ 3. همتايی

1. انکحوا االكفاء و انکحوا فیهم و اختارو النطفکم، )وسائل الشيعه، ج 20، ص 48(.2. املؤمن كفو املؤمنة واملسلم كفو املسلمة، )همان، ص 44(.

3. »لوال ان اهلل خلق فاطمة لعلی ما كان هلا علی وجه االرض كفو، آدم فمن دونه«. )همان، ج 14، ص 49(.4. »الطیبات للطیبني والطیبون للطیبات«.:نور: 26.

5. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج15، ص115.6. حق دوست، 1374ش، به نقل از ساالری فر، محمد رضا، خانواده در نگرش اسالم و روانشتاسی، ص35.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 84: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

84

جسمی و جنسی؛ 4. تناسب در زيبايی؛ 5. تناسب سنی؛ 6. تناسب اقتصادی؛ 7. تناسب

خانوادگی؛ 8. تناسب سياسی؛ 9. تناسب اجتماعی؛ 10. هماهنگی روحی و روانی؛ 11.

هماهنگی نگرش ها؛ 12. تشابه در امور روان شناختی، مانند هوش و عواطف.

توجه به اين نكته ضروری است كه كفو بودن و همانندی زن و شوهر، با وجود

كه معنا بدين می باشد، نسبی كفو، مفهوم است. نسبی مالك های از زياد، اهميت

دارای مراتب متعددی است و همتايی دو نفر در جمع بندی همه ی مالك ها بايد در

نظر گرفته شود. ممكن است فردی در مقايسه با فرد مورد نظر برای گزينش همسری،

در جنبه هايی باالتر باشد، در حالی كه همسر او در جنبه های ديگری از او باالتر است.

در كلمات اوليای دين: آمده است: همتا و همشأن به اين است كه فرد، پاكدامن و

زندگی با او همراه با آسايش باشد.1 در جايی ديگر، امام رضا7 می فرمايند:

اگر ما می خواستیم اعضای خانواده ی خود را به افرادی که کامال

همتا و همشأن ما باشند، به همسری بدهیم، بدون همسر می ماندند ... .2

از مجموع اين روايات روشن می شود كه همتايی در ازدواج، نسبی و الزم است و در

برخی شرايط، از آن صرف نظر می شود. با اين حال، از اين نكته نبايد غفلت كرد كه

اختالف زياد بين زن و شوهر و نبود تناسب، موجب تفاوت هايی در رفتارهای مختلف

آنان می شود و امكان بروز بحران در خانواده را به دنبال دارد.3 بنابراين، مالك تناسب

در جمع بندی مالك های همسر مناسب، دارای وزن اهميت شايانی است.

9.‌صفات‌ویژه‌ی‌دختر

براساس تعاليم اسالم، برای گزينش زن ويژگی های منحصر به فرد اين جنس نيز

مورد توجه قرارگرفته است و از مزيت های زن و شرايط كمال ازدواج به شمار می رود.

1. الکفو ان يکون عفیفا و عنده يسار، )مجلسی، محمدباقر، بحاراالنوار، ج 10، ص 372(.2. همان، ج 75، ص 367.

3.ساروخانی، باقر، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، ص63.

Page 85: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

85

و سهل گيری همسر،4 برابر در فروتنی چهره،3 زيبايی بودن،2 دوشيزه فرزند آوری،1

نرم خويی،5 امانت داری،6 سپاس گزاری از همسر،7 مهربانی و عشق به فرزندان،8 مهارت

در اداره ی خانه، كم بودن مهريه9 و كم بودن هزينه ی ازدواج و ساير مخارج شخصی،10

از مواردی است كه به صراحت در روايات به آنها اشاره شده است.

1. ان خي نسائکم الولود، )وسائل الشيعه، ج 14، ص 14(.2. تزوجوا االبکار فاهنن اطیب شیئا افواها، )همان، ج 14، ص 20(.

3. خي نساء امتی اصبحهن وجها، )نوری، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 169(.4. الذلیله مع بعلها، )وسائل الشيعه، ج 14، ص 13(.

5. اهلینة اللینة املواتیة، ) اصول كافی، ج14، ص 160(.6. .... اذا غاب منها حفظته فی نفسه و ماله، )همان، ج5، ص 22(.

7. خي النساء اذا اعطیت شکرت و اذا حرمت صربت، )سيوطی، جالل الدين، در المنثور، ج 1، ص 152(.8. الطفهن بازواجهن و ارمحهن باوالدهن، )وسائل الشيعه، ج 14، ص 20(.

9. الطیبه الطبیخ املقتصدة القلیلة املهر، )همان، ج 5، ص 327(.10. من بركة املراة قلة مونتها، )بحاراالنوار، ج 100، ص 231(.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 86: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

86

منابع1. قرآن كريم، ترجمه ی مكارم شيرازي، ناصر، تهران و قم، انتشارات دارالقرآن الكريم،1378 ش.

با نگرش به منابع اسالمي، قم، 2. آذربايجاني، مسعود و ديگران، روان شناسي اجتماعي پژوهشكده ی حوزه و دانشگاه و سمت،1382 ش.

اسالمی، ارزش های و فرهنگ بستر در ازدواج روان شناختی مبانی غالمعلی، افروز، .3تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1381 ش.

نشر بيروت، االفعال، و سنن االقوال فی كنزالعمال الدين، حسام علی بن المتقی، .4مؤسسة الرساله،1405 ق.

5. آمدی، عبدالواحد، غررالحكم و دررالحكم، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسالمی،1366ش.6. اميني، ابراهيم، انتخاب همسر، قم، سازمان تبليغات اسالمي،1386ش.

7. بستان، حسين، اسالم و جامعه شناسی خانواده، قم، پژوهشكده ی حوزه و دانشگاه،1383ش.

8. بستان، حسين، اسالم و تفاوت های جنسيتی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1388ش.

9. بني هاشمي، سيد محمد حسين، توضيح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسالمي،1383ش.10. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، تحقيق رباني شيرازي، عبدالرحيم، بيروت،

دار احياء التراث العربي، 1991م. .11. خمينی، روح اهلل، توضيح المسائل، تهران، مؤسسه ی تنظيم و نشر آثار امام خمينی

1383ش.12. ساروخاني، باقر، مقدمه اي بر جامعه شناسي خانواده، تهران، سروش،1383ش.

13. ساالری فر، محمد رضا، خانواده در نگرش اسالم و روان شناسی، قم، پژوهشكده ی حوزه و دانشگاه و سمت، 1385ش.

تهران، بهروز، بيرشك، ترجمه ی خانواده، روان شناسي در آدم سازي ويرجينا، ستير، .14انتشارات رشد، 1384ش.

15. سيف، سوسن، تئوري رشد خانواده، تهران، نشر دانشگاه الزهراء، 1368ش.16. سيوطی، جالل الدين، الدرالمنثور، قم، نشر مكتبه آيت اهلل المرعشی النجفی، 1404ق.

سال روان درمانی، تازه های فصل نامه ی زناشويی، رضامندی جواد، فدردی، صالحی .17چهارم، ش 12 و 14،1378 ش.

18. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه ی موسوي همداني، سيد محمد باقر، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1374ش.

Page 87: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

87

19. قرائتي، محسن، تفسير نور، ج 7، قم، مركز فرهنگي درس هايي از قرآن، 1380 ش.20. قمی، شيخ عباس، سفینة البحار و مدینة احلکم و اآلثار، قم، داراالسوه، 1422ق.

21. كليني، محمد يعقوب، اصول كافي، ترجمه ی مصطفوي، سيد جواد، تهران، نشر فرهنگ اهل بيت:، بی تا.

22. مجلسي، محمد باقر، بحاراالنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1983 م.23. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه ی شيخي، حميدرضا، قم، دارالحديث،

1379ش.24. مصباح يزدی، محمد تقی، مجموعه آثار، قم، انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی

امام خمينی، 1386ش.25. مصطفوي، سيد جواد، بهشت خانواده، نشر قدس، قم، دارالفكر،1372ش.

26. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، 1382ش.تبليغات اسالمی، انتشارات دفتر انتخاب همسر، قم، اكبر، جوانان و 27. مظاهری، علی

1383ش.28. مكارم شيرازی، ناصر، اخالق در قرآن، قم، مدرسة االمام علی بن ابی طالب7، 1377ش.29. ميرخاني، عزت السادات، رويكردي نوين در روابط خانواده، تهران، سفير صبح، 1380ش.

30. نوری طبرسی، حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، انتشارات آل البيت:، 1408ق.

ادهخانو

ی آمد

كاردر

ن ش آ

و نقب

طلور م

مسب ه

خا انت

..........

..........

..........

..........

........

Page 88: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

88

Page 89: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

89

بررسی اندیشه ی فریب آدم توسط حوا 1 سكينه آخوند *

چکيدهيكی از نظرها و انديشه های غلطی كه در اديان گذشته وجود داشته و به اسالم نيز رخنه كرده است، اين است كه زن را موجودی طفيلی و عامل گناه و وسيله ی فريب آدم دانسته و بدين ترتيب نگرش منفی به شخصيت زن در جهان به وجود آورده است. اين مقاله، ضمن بررسی و تحليل منشأ اين انديشه، از جمله عهدين و بررسی تفاسير قرآن، به تفاوت اساسی قرآن با مطالب تورات و انجيل درباره ی آدم و حوا پی برده،

نگرش درست قرآن را درباره ی اين مسئله مطرح می نمايد.به آدم اغوای رد و زن مستقل آفرينش به اعتقاد با قرآن كريم وسيله ی حوا، همواره، زن را انسانی مستقل دانسته و بر هر گونه تصور

نادرستی از شخصيت زن خط بطالن كشيده است.واژگان کليدی: فريب آدم، حوا، شيطان، گناه زن، قرآن، عهدين.

* دانشجوی دكتری تفسير و متون اسالمی، دانشگاه معارف اسالمی.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 90: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

90

مقدمه

يكی از انديشه های تحقيرآميزی كه در گذشته وجود داشته و در جهان آثار نامطلوبی

به جا گذاشته است، اين است كه زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه

بر می خيزد. در هر گناه و جنايتی كه مردان مرتكب شد ه اند، زنی دخالت داشته است.

برخی معتقدند كه شيطان مستقيما در وجود مرد راه نمی يابد و فقط از طريق زن است

از بهشت سعادت و را خورد بنابراين، آدم كه فريب شيطان را می فريبد؛ كه مردان

بيرون رانده شد، از طريق زن بود؛ شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را.

متأسفانه، اين انديشه ی غلط و موهوم توسط جاعالن و يهوديان به برخی از روايات

تفسيری نيز راه يافته است كه زن را عامل گناه و منشأ شر و بدی معرفی می كنند.

از نظر قرآن كريم، آدم و حوا از كرامت و جايگاه يكسانی نزد خداوند برخوردار بوده،

از هر دو آنها به يك لحن سخن می گويد و هر دو را به طور يكسان در سرپيچی از حكم

خداوند مقصر می داند.

اهل سنت، و تفاسير شيعه مقايسه ی كه ضمن در صدد هستيم نوشتار، اين در

انديشه ی فريب آدم توسط حوا را تحليل و بررسی نموده، خاستگاه اين فكر و انديشه ی

غلط را ريشه يابی كنيم و سپس نگرش درست قرآن را درباره ی اين مسئله مطرح نماييم.

بررسی تفاسير 1.‌‌تفاسیر‌اهل‌سنت

عالوه بر قرآن، در تمام مذاهب و اديان الهی آمده است1 كه حضرت آدم7 و حوا

پس از آن كه توسط شيطان فريب خوردند، از بهشت رانده و به دنيای زمينی تبعيد

شدند، ولی تصور و توهم فريب خوردن حوا توسط شيطان و سپس فريب دادن حضرت

آدم7 به وسيله ی حوا از كجا ناشی شده است؟

1 . عهد قديم، سفر پيدايش، باب 3، آيه ی 15-18؛ عهد جديد، رساله ی اول، باب 2، آيه ی15-13.

Page 91: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

91

برای پاسخ به اين پرسش شايسته است كه به متقدم ترين تفسير اهل سنت مراجعه

) از منبه بن وهب از طبري)224-310ق(، جرير محمدبن طبری، تفسير در شود؛

دانشمندان يهودي گرويده به اسالم( نقل كرده است:

به نیکوست، اندر بهشت به آدم کار که دانست ابلیس پس چون

حیله ی کار آدم در ایستاد تا مگر او را از بهشت بیرون کند. هر چه

کرد، به هیچ حیله به بهشت اندر نتوانست شدن از بیم رضوانان که

خازنان بهشت بودند و رضوانان دانستند که خدای تعالی او را از

بهشت براندست.

ابلیس که گویند گروهی کردند. اختالف اندر بدین علما اکنون

خود هرگز به بهشت اندر نتوانست رفتن، و بیرون بهشت بانگ همی

بودند، اندر او را بدید، و آدم و حوا ببهشت بیامد و کرد، و حوا

علما از گروهی بفریبانید. را ایشان که بود بهشت بیرون ابلیس و

برین اند که ابلیس گرد بهشت می گردید و نگاه همی کرد. چون نگه

کرد، ماری برون آمد از بهشت، و این مار هر بار چهار پای داشت

همچون چهارپای اشتر، و ابلیس آن مار را گفت که من آدم را نصیحتی

خواهم کرد سخت نیکو، و مرا پیش او راه نمی دهند، باید که تو ]مرا[

پیش آدم بری تا من این نصیحت او را بگویم، و او تو را بسیار سپاس

داری کند. پس آن مار مر ابلیس را به دهان خویش اندر جای کرد، و

ابلیس اندر دهان مار رفت، و مار او را به نهان رضوان در بهشت برد،

و آن جا بنشاند. و چشم ابلیس بر طاوس افتاد. ابلیس ]از[ آن طاوس

بپرسید که: آن درخت کدام است که خدای عز و جل آدم را گفت از

آن مخور؟ طاوس آن درخت گندم او را بنمود و گفت: اینست.

پس ابلیس همی رفت تا پیش آدم و حوا. و بپرسید مر آدم را، و

گفت: یا آدم کارت چگونه است؟ آدم از خدای عز و جل شکر کرد

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 92: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

92

را تو بودست آدم گفت: چه اندر گرفت. ابلیس گریستن بسیار. پس

که همی گریه کنی؟ ابلیس گفت: از بهر شما همی گریم. گفت: چرا؟

گفت: از بهر آن که خدای عز و جل مر شما را گفت که از آن درخت

مخورید، و آن را درخت جاوید خوان اند، و از بهر آن گفت که شما

ازین درخت مخورید که شما را از بهشت بیرون خواهد کردن، و من

از بهر آن آمده ام تا شما را بگویم تا ازین درخت بخوری و جاوید درین

بهشت بمانید. آدم گفت که: من فرمان خدای عز و جل به قول تو دست

باز ندارم.

نرم گشت. و بدان سوگند ایشان ابلیس سوگند خورد و دل پس

ابلیس مر ایشان را شتاب همی کرد بخوردن آن، و می گفت که زود

باشید و از آن بخورید. حوا گفت: من بروم و از آن بخورم، بنگرم تا

خود چه خواهد بود. و برفت و پنج دانه از آن باز کرد و دو دانه بخورد

و سه دانه پیش آدم برد، و گفت: ای آدم، من دو دانه خوردم و مرا از

آن هیچ گزند نرسید. و حوا را از آن گزندی نرسید که امر و نهی

همه ی مردان را باشد و کیخدا را، تا کیخدای گناه نکند کس زنان را

به گناه نگیرد. پس چون آدم اندر نگرست و حوا ]را[ گزندی نرسیده

بود، آن سه دانه از حوا بستد و بخورد.

و چون گندم به حلق آدم فرو گذشت و به شکم رسید، حالی آن

حله های بهشت از ایشان فرو ریخت، و هر دو برهنه و عریان بماندند،

و عورت هاشان پیدا بود، و از یکدیگر شرم داشتند. پس هر یکی برگی از درخت انجیر باز کردند و بر عورت خویش برنهادند.1

1 . تفسير جامع البيان عن تأويل آي القرآن ، محمدبن جرير طبري ، ج 1، ص 187، ترجمه ی تفسير طبری، مترجمان ، ج1، ص53-52.

Page 93: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

93

اصالت و زن درباره ی قرآن بيان و آن در تأمل و داستان اين محتواي بررسي

وجودي او، ديدگاهي مخالف با افسانه هايي همچون اسطوره ی وهب بن منبه درباره ی

داستان حوا و نقش او در خروج آدم7 از بهشت فرا روي ما قرار مي دهد .

از سيوطی است. شده اشاره داستان همين به نيز سنت اهل تفاسير ساير در

طبری نقل می كند:

»اخرج ابن جرير عن ممد بن قیس قال هنى اهلل آدم و حواء أن

يأكال من شجرة واحدة يف النة فجاء الشیطان فدخل يف جوف احلیة فکان حواء وسوس إل آدم...«1

ثعلبی نيز قريب به همين مضمون را در تفسير خود به نقل از محمد بن اسحاق

ذكر كرده است:

روى ممد بن إسحاق عن يزيد بن عبد اهلل بن قسط قال: سمعت

سعید بن املسیب حيلف باهلل ما يستثني: ما أكل آدم من الشجرة و هو

يعقل و لکن حواء سقته اخلمر حتى إذا سکر قادته إلیها فأكل، فلام

أكال هتافتت عنهام ثیاهبام و بدت سوءاهتام و أخرجا من النة

همچنين در تفسير آيه بيان می كند كه پس از قسم ابليس بر نصيحت آدم7 و

حوا، ابتدا حوا از درخت منهيه تناول می كند و سپس به آدم7 می دهند.

» فقاسمهام باهلل إنه هلام ملن الناصحني، فاغرتا و ما كانا يظنان أن

أحدا حيلف باهلل كاذبا، فبادرت حواء ال أكل الشجرة ثم ناولت آدم حتى أكلها.«2

در تفسير لباب التأويل نيز همين مطلب درج شده است.3

1 . سيوطی، جالل الدين، الدر المنثور في تفسير المأثور، ج 3، ص 74.2 . ثعلبی نيشابوری ، الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 1، ص 183.

3 . بغدادی ، عالء الدين، لباب التأويل في معاني التنزيل، ج 1، ص 39.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 94: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

94

ناگفته پيداست كه رسوخ چنين انديشه هايي در فرهنگ مكتوب و عرفي مسلمانان،

ره آورد تعامل مسلمانان عصر نزول با فرهنگ ديگر اديان بوده، ريشه قرآني ندارد، ولي

همچنان تا به امروز در ذخاير تفسيري ماندگار شده است.

چنين داستان هايي بيانگر قسمتي از اعتقادات مردمي در برهه ای از تاريخ است و

چنين باورهايي نشئت گرفته از برخي فعاليت هاي متقابل اثرگذاري و اثرپذيري هستند

كه ميان اسالم و اديان پيش از آن در زمينه ی فرهنگي و فكري صورت گرفته اند.

يهوديان گرويده به اسالم، ميراث الهوتي يهود را با اعتقادات اسالمي درآميختند

به ظاهر يهوديان گفته هاي به مسلمانان تمسك در قوي شكلي به آميختگي اين و

مسلمان شده، در تفسير قصه هاي بي شماري از قصص قرآني كامال نمايان است. اين

نوع تفسير قصص در آن دوره، به بيان ويژگی ها و جزيياتي كه در قرآن كريم نيامده بود،

اهتمام داشت، به ويژه در تفسير قصص پيامبران و امت هاي پيش از اسالم و داستان

با نام »اسراييليات« اينها مطالبي هستند كه در علم تفسير آنها را سرآغاز آفرينش. مي شناسند.1

ولي آوردند، اسالم كتاب اهل از زيادي تعداد آن كه دليل به تابعان، دوره ی در

ذهن آنها همچنان از داستان ها و افسانه هاي پيشينيان در تورات و ديگر كتاب هايشان

انباشته بود و عامه ی مردم مشتاق شنيدن چنين داستان هايي بودند و به دليل كوتاهي

تابعان – علي رغم دستور پيامبر9 و دوري از آموزه هاي اصيل قرآن و اهل بيت7-

تعداد زيادي از اسرا ييليات بدون پروا و بررسي، در تفاسير گنجانده شد و تفاسير متأثر

از اسراييليات گشت.2 البته توجيه كوتاهي از تابعان در اين باره پذيرفته نيست و به خاطر سهل انگاري در اين باره، مورد مؤاخذه قرار گرفته اند.3

1 . ابوزيد، نصر حامد، حوا ميان اسطوره و حقيقت نقد ديدگاه تفسير طبري، ترجمه ی راد، علي. 2 . معرفت، محمد هادي، تفسير مفسران، ج 1، ص 413.

3 . ر.ك: ذهبي، محمد حسين، التفسير و المفسرون، ج 1، ص 130.

Page 95: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

95

عالمه طباطبایی نيز اين روايات را در زمره ی اسراييليات برشمرده است و عالوه بر

اين كه كتب صحاح را عاری از چنين رواياتی می داند، آنها را مردود دانسته است:

الوسیلة من فیه اختذه ما و إلیهام، إبلیس جمي ء كیفیة أما و

بعض يف و بیاهنا. عن خالیة الروايات من املعتربة و فالصحاح

األخبار ذكر احلیة و الطاووس عونني إلبلیس يف إغوائه إيامها لکنها

غي معتربة، أرضبنا عن ذكرها و كأهنا من األخبار الدخیلة، و القصة

مأخوذة من التوراة. 1

2.تفاسیر‌شیعه

تفاسير شيعه نوعا عاری از اين گونه روايات است. تفاسير روايی متقدم مانند تفسير

نيز كه تفاسير برخی و نكرده داستان اين به اشاره ای عياشی، هيچ تفسير و قمی داستان داخل شدن ابليس در دهان مار را مطرح نموده است، عقيده دارند شيطان آن

دو را با هم وسوسه كرد و سخنی از فريب آدم7 به وسيله ی حوا به ميان نياوردند.2

شيخ طوسی نيز اين روايت را ضعيف شمرده، آن را رد می كند:

فأما ما روي عن سعید بن املسیب أنه كان حيلف و ال يستثني، أن

آدم ما أكل من الشجرة و هو يعقل، و لکن حواء سقته اخلمر حتى إذا سکر، قادته الیها فأكل.- فانه خرب ضعیف.3

البته برخی از مفسران شيعی نيز بدون توجه به اسراييلی بودن اين روايت، آن را در

تفاسير خود بيان كرده اند: » بان اختفى بني حلیي احلیة ... فلام ايس من قبول آدم 7 عاد

1 . طباطبايی، سيدمحمد حسين، الميزان، ج1، ص140.2 . شبر، سيد عبد اهلل، تفسير القرآن الكريم، ص 46.

3. طوسی، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 162.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 96: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

96

ثانیا ال حواء فخاطبها و خدعها حتى أكلت ثم اغرت آدم 7 فأكل«.1 البته اين تفسير

كامال بر خالف صوفيان و اهل عرفان و بر مبناي تأويل نوشته شده و مؤلف آن، روايات

ضعيف را در تفسيرش ذكر كرده و عالوه بر آن ديدگاه هاي صوفيانه غير مستند را نيز به قرآن نسبت داده است.2

عالمه طباطبايی عالوه بر جعلی دانستن و رد اين گونه روايات، در تفسير خود

آورده است:

فریب و است داده فریب را دو- هر - حوا و آدم7 شیطان

ابلیس و می دیده را شیطان ایشان که بوده صورت این به شیطان

آنها بنابراین، می کند؛ نصیحت را آنها که خورده قسم ایشان برای پذیرفته اند.3

و درباره ی اين پرسش و شبهه كه شيطان نمی تواند داخل بهشت شود، بيان می كند:

این اشکال وقتی وارد است که بهشت مورد بحث، بهشت خلد باشد

و چنین نبوده، بلکه این جریان در بهشتی دیگر صورت گرفته، به دلیل

این که همگی آنها از آن بهشت بیرون شدند و اگر بهشت خلد بود، با بیرون شدن نمی ساخت.4

همچنين در روايات رسيده از ائمه اطهار : به اين داستان جعلی هيچ اشاره ای نشده و آدم7 و حوا، هر دو را مورد خطاب فريب و وسوسه شيطان دانسته اند.5

و بود و حوا آدم7 عامل گمراهی تفسير صحيح، شيطان به توجه با بنابراين،

1. گنابادی ، سلطان محمد، تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، ج 1، ص 82.2 . ر.ك: علوي مهر، حسين، آشنايي با تفسر و مفسران، ص 340؛ مؤدب، سيد رضا، روش هاي تفسير

قرآن، ص 270.3. رك: الميزان، ج1، ص131و ج8، ص35.

4 . همان، ج1، ص132.5. رك: عروسی حويزی، عبد علی بن جمعه، تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 60.

Page 97: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

97

آيات قرآن به هيچ وجه فريب آدم7 را به عهده ی حوا نمی گذارد و نقش شيطان

از مسلمانان، اين حال، برخی با را در فريب آدم7 و حوا يكسان مطرح می كند.

كه سابقه ی يهودی گری داشتند، در تفسير قرآن از داستان های تورات يا ساير منابع

يهودی بهره بردند.

پيش از پرداختن به آيات قرآن، برای توجيه نظر درست، نگاهی به خاستگاه اين

انديشه ی موهوم، يعنی كتاب مقدس، انداخته، مطالب عهدين را در باره ی فريب آدم7

و حوا بررسی می كنيم.

عهدین

را انداخته، نظر عهدين يهودی« و اديان »مسيحی به نگاهی اختصار، به اين جا، در

درباره ی اغوای آدم7 و حوا به وسيله ی شيطان جويا می شويم:

1.تورات‌

در تورات، زن و مار، نقش اصلی سرپيچی از فرمان خداوند را متحمل هستند و به تبع زن ، آدم7 نيز داخل اين بازی می شود و داستان از باغ عدن و نهی خداوند آغاز می گردد.

در كتاب مقدس آمده است:

خداوند آدم7 را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن

نگه داری نماید و به او گفت: از همه ی میوه درختان باغ بخور ، به جز

میوه، درخت شناخت نیک و بد، زیرا اگر از میوه ی آن بخوری، مطمئن

باش که خواهی مرد.1

پس از خلقت آدم7 و همسرش، مار، که از همه ی حیوانات مکارتر

بود، به زن گفت: آیا خداوند گفته است از هیچ درخت این باغ نخورید؟

1. تورات، سفر پيدايش، باب 2 ، آيات 15 تا 17.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 98: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

98

زن گفت: ما اجازه داریم از میوه ی همه ی درختان این باغ بخوریم، ولی

خداوند گفته که از میوه ی درختی که در میان این باغ است، نخورید

و آن را لمس نکنید؛ مبادا بمیرید، مار گفت: حتما نخواهید مرد، زیرا

خداوند می داند روزی که از آن بخورید، چشمان شما باز می شود و

مانند خداوند میان نیک و بد را تشخیص خواهید داد.

زن دید که آن درخت برای خوراک ، نیکو و برای چشم ها، هوس انگیز

و برای معرفت دار شدن، پسندیده است، از میوه ی آن گرفت و خورد و

به شوهرش هم داد؛ چشمان هر دو گشوده شد. دانستند که عریان اند.

برای سترعورت وسیله ی دوخته، هم به را انجیر درخت برگ های

خویشتن ساختند.

از آن درخت قرار می گیرند که چرا سپس مورد خطاب خداوند

خوردند که آدم7 پاسخ داد: این زن که یار من ساختی، از آن میوه

به من داد و من هم خوردم. آن گاه خداوند از آن زن پرسید: این چه

کاری بود که کردی ؟ زن گفت: مار مرا فریب داد. آن گاه خداوند هر سه را مجازات می نماید. 1

2.انجیل‌در انجيل نيز همانند تورات، نقش اصلی فريب حضرت آدم7 را به حوا داده است كه پس از فريب خوردن توسط شيطان ) در جلد مار ( اقدام به فريب آدم7 می كند:

وقتی که خداوند آدم و حوا را آفرید، به ایشان فرمود: بنگرید به

درستی که عطا می کنم شما را هر ثمری که بخورید از آن ، به جز سیب

و گندم . پس فرمود: حذر کنید از این که بخورید چیزی را از این ثمرها،

1 . همان، باب 3، آيات 1 تا 14.

Page 99: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

99

زیرا شما ناپاک خواهید شد. در این صورت نمی پسندم برای شما که

در این جا باقی باشید، بلکه خواهم راند شما را و فرود می شود به شما بدبختی بزرگ.1

بود، بهشت نگهبان که مار، از فوق، سخنان شنیدن با شیطان

خواست اجازه دهد وارد آنجا شود. پس به جا آورد مار آن وقت آن کار

را. شیطان را نهاد به پهلوی حوا، زیرا جفتش آدم7 به خواب بود.

پس شیطان دگرگون شد برای آن زن به صورت فرشته ای خوش رویی

و گفت او را: چه جهت دارد که نمی خورید از این سیب و این گندم؟

حوا جواب داد: خدای به ما فرموده، به درستی که اگر ما از آن بخوریم،

ناپاک می شویم و از آن روی ما را از بهشت خواهد راند.

پس شیطان جواب داد: او راست نگفته. پس واجب است بشناسی که

خدای شریر و حسود است.... لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل

کنید، به درستی که شما خواهید خورد از این ثمرها، چنان که از غیر

آنها می خورید. آن گاه فروتن نمانید برای دیگران، بلکه خیر و شر را

خواهید شناخت مثل خدای و خواهید کرد آنچه می خواهی .

پس گرفت حوا آن را و خورد از این ثمرها. چون جفتش بیدار شد،

او را خبر داد به آنچه شیطان گفته بود. پس برداشت از آنها آنچه پیش کرد زن او برای او و خورد.2

جبروت برهنه اند... ناگاه ایشان که دریافتند وقت هر دوشان آن

خدای ظاهر شد و آدم7 را ندا در داد: ممکن نمی شود شما را پس

از این در بهشت درنگ نمایید. آدم7 جواب داد: ای پروردگار، همانا

1 .انجيل برنابا، فصل39، آيات 36 تا 39.2 .همان، فصل 40، آيات 1 تا 27.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 100: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

100

آن زنی که به من عطا فرمودی، از من طلب کرد که بخورم؛ پس خوردم

از آن. آن وقت خدای زن را فرمود: چه جهت داشت که به جفت خود

طعامی مانند این دادی؟ حوا پاسخ داد: به درستی که شیطان مرا فریب

داد؛ پس خوردم... .

پس خدای به آدم7 فرمود: باید زمین به عمل تو ملعون باشد،

زیرا تو گوش دادی به سخن زن خود و آن ثمر را خوردی... آن گاه با

حوا تکلم نموده، فرمود: تویی آن که به شیطان گوش دادی . به جفت خود

آن طعام را خوراندی؛ پس درنگ خواهی کرد زیر تسلط مرد که با تو چون کنیز رفتار کند.1

در رساله ی پولس آمده است: »خدا اول آدم7 را آفريد و سپس حوا را. آدم7 فريب نخورد، بلكه زن فريب شيطان را خورد و در تقصير گرفتار آمد«.2

مسيحيت كليسايی نيز متأثر از آيين يهود و ديدگاه های رومی و يونانی، زن را عامل

گناه كاری انسان اوليه می داند؛ به اعتقاد مسيحيان، گناه اوليه ی آدم7 سبب شد كه

اين گناه در گوهر همه ی انسان ها سرشته شود؛ بنابراين، انسان ها )به جز عيسی7

و مریم( با گناه به دنيا می آيند. از اين جا نقش مهم زن )حوا( در گناه كاری تمام انسان های روی زمين مشخص می شود.3

استاد مطهری منشأ اين تفكر را عقايد مسيحيت دانسته، می نويسد :

یک فکر بسیار غلط را مسیحیان در تاریخ مذهبی جهان وارد کردند

که واقعا خیانت بود )در زمینه ی زن نداشتن عیسی7 و ترک ازدواج

و مجرد زیستن کشیش ها(. کم کم این فکر پیدا شد که اساسا زن عنصر

1 .همان، فصل 41، آيات 1 تا 17.2 .رساله ی جديد، رساله ی اول پولس به تيموتائوس، باب2، آيات 14-12..www.askquran.ir ،8 3 . زن عنصر گناه، به نقل از بنوات گري، ص

Page 101: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

101

گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است. مرد به خودی خود گناه

نمی کند و این زن، یعنی شیطان کوچک است که همیشه وسوسه می کند

و مرد را به گناه می اندازد. گفتند: اساسا قصه ی آدم7 و شیطان و

حوا این طور آغاز شد که شیطان نمی توانست در آدم نفوذ کند؛ از این

رو، حوا7 را فریب داد و حوا آدم را فریب داد.1

همچنين ايشان معتقد است كه در اصل اين داستان تحريف روی داده است، تا

زن به عنوان عنصر گناه يا نوعی شيطان كوچك تلقی شود و مرد در ذات خود از گناه مبری گردد.2

قرآن

قرار توجه مورد دو، آن آفرينش و حوا آدم7، درباره ی را قرآن منطق اينك

موجود تورات های و قرآن ميان اساسی تفاوت های كه چه ديد و خواهيم می دهيم

وجود دارد.

قرآن كريم، شيطان را عامل گمراهی آدم و حوا - هر دو - می داند و به هيچ وجه فريب آدم را به عهده ی حوا نمی گذارد. از نظر قرآن كريم ، آدم و حوا از كرامت و جايگاه

يكسانی نزد خداوند برخوردار بوده، به گونه ای كه از هر دوی آنها به يك لحن سخن

می گويد و هر دو را به طور يكسان در سرپيچی از حكم خداوند مقصر می داند. اين

داستان در بقره، اعراف و طه آمده است. در آيات ياد شده بالغ بر چهل مرتبه از ضماير

تثنيه استفاده شده و حاكی از آن است كه وسوسه و فريب شيطان ، آدم7 و حوا را با هم در برگرفت؛ از اين رو، هر دو از بارگاه الهی رانده شدند.3

1 . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسالم، ص 148 – 147. 2 . همو، علم و ايمان، ص 54.

3 . فتاحی زاده، فتحيه، بررسی جايگاه زن در قرآن و عهدين؛ شاكر، محمد كاظم، قرآن در آيينه ی پژوهش، ج3، ص158.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 102: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

102

آيات قرآن داستان آدم7 و حوا را اين گونه بيان می كند: پس از خلقت همسر

آدم7، خداوند به آنها می فرمايد كه در بهشت ساكن شوند و از ميوه ی هر درختی

نة فکال منم حیمث شئمتام؛1 و ای جك الم کنم أنت و زوم ادم اسم كه بخواهند، ميل نمايند. » و ي

آدم، تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر جا كه خواستيد، بخوريد!«

ولی به يكی از درختان اشاره و امر می نمايد كه به آن درخت نزديك نشوند كه

جرة فتکونا ربا هذه الش نزديكی به آن درخت، موجب ظالم شدن آنان می گردد: »و ال تقم

من الظلمني ؛2 اما به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود!«.

نيز به آنان هشدار داده بود كه شيطان دشمن آنان است و مواظب باشند كه آنان

ادم إن هذا عدو لك و نا ي را از بهشت خارج نكند كه به رنج و زحمت خواهند افتاد: »فقلم

قى ؛3 پس گفتيم: ای آدم، اين ]ابليس[ دشمن تو و نة فتشم رجنکام من الم جك فال خيم لزوم

]دشمن[ همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهی

افتاد«.

یمطن؛4 ام الش وس هل سرانجام، شيطان پيروز ميدان وسوسه ی آدم7 و حوا بود: » فوسم

ام سپس شيطان آن دو را وسوسه نمود« و با اين وسوسه هر دو را گمراه كرد: » فأزهل

یمطان ؛5 پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد«. الش

م أهنمکام عن ام أ مل پس از آن بود كه هر دو مورد توبيخ خداوند قرار گرفتند: » و نادئهام رهب

بني؛6 و پروردگارشان آنها را ندا داد كه آيا یمطان لکام عدو م جرة و أقل لکام إن الش کام الش تلم

شما را از آن درخت نهی نكردم؟! و نگفتم كه شيطان برای شما دشمن آشكاری است؟!«

1 .اعراف: 19.2 . همان.

3 . طه: 117.4. اعراف: 20.5 . بقره: 36.

6 . اعراف: 22.

Page 103: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

103

ا كانا رجهام مم مجازات هر دوی آنها، با بيرون رانده شدن از بهشت مساوی بود: »فأخم

فیه؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد«.

نا أنفسنا نا ظلمم البته آن دو به درگاه حضرت ربوبی استغاثه و توبه كردند: » قاال رب

ين ؛1 گفتند: پروردگارا، ما به خويشتن ستم ارس نا لنکونن من اخلم محم فرم لنا و ترم م تغم و إن مل

كرديم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی، از زيان كاران خواهيم بود«.

حيم ؛2 و خداوند توبه اب الر ه هو التو خداوند نيز توبه آنها را پذيرفت: » فتاب عليه إن

او را پذيرفت، چرا كه خداوند توبه پذير و مهربان است«.

مورد را و حوا( آدم7 ( دو قرآن شيطان هر نظر از كه نتيجه می گيريم پس

وسوسه و فريب قرار داد و هر دو در امر تخلف از امر الهی مقصرند و هيچ كدام از آن دو

بر ديگری سبقتی در اين امر نداشته و باعث فريب ديگری نبوده است. با توجه به آيات

قرآن، اغواگر، شيطان است و نه مار كه حيوان می باشد و همچنين در تفاسير روايي نيز به هيچ عنوان به مار اشاره اي نشده است. همچنين اغوا نسبت به آدم7 و حوا بوده،

نه فقط حوا و چنان نيست كه حوا فريب خورده باشد و آدم7 در اين ميان از اغوا

شدن به وسيله ی شيطان در امان مانده باشد.

قرآن با فكر رايج آن عصر و زمان ـ كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقايايی دارد ـ به شدت به مبارزه پرداخت و زن را از اين اتهام، كه عنصر وسوسه و گناه و شيطان

كوچك است، مبرا كرد.3

نتيجه

روشن شد كه ديدگاه قرآن به طور اساسی با تورات درباره ی آدم7 و حوا فرق دارد؛

اعتقاد تورات و انجيل به آفرينش غيرمستقل زن و در كنار آن ، پذيرش اغوای آدم7

1 . اعراف: 23.2 . بقره: 37.

3. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسالم، ص 117.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 104: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

104

به وسيله ی حوا، نگرش منفی درباره ی شخصيت زن به وجود آورده است، به گونه ای

كه زنان در تورات و انجيل، شخصيتی وابسته به مرد دارند و در مرتبه ی پايين تر از او

قرار می گيرند.

قرآن كريم، با اعتقاد به آفرينش مستقل زن و به يك لحن سخن گفتن درباره ی آدم7 و حوا، همواره، زن را انسانی مستقل دانسته و بر هر گونه تصور نادرستی از

شخصيت زن خط بطالن كشيده است.

منطق توحيدی قرآن از وارد آوردن اتهام يكجانبه به حوا و... به دور است. با اين

حال – متأسفانه- تفاسير، به ويژه تفاسير مأثوری كه از صحابه و يهوديان تازه مسلمان

مطالب زيادی بدون نقد و بررسی نقل كرده اند، مطالب زيادی وارد تفسير قرآن نموده

چنين وجود البته گرفته اند. اسراييلی منابع ديگر يا تورات از مستقيم گويی كه

داستان هايي در تفاسير شيعي به جز يك مورد، نفي شد كه آن هم از تفاسير صوفيه

است و در شيعه خالص نيست.

با وجود اين، چنين داستان هايی در منابع راه يافته است، به گونه ای كه در برخی

با منطق قرآن نمی سازد، كه درست در مقابل منطق قرآنی قرار دارد. موارد نه تنها

بديهی است كه وجود اين كاستی در برخی از بيان های تفسيری، به معنای بی ارج شدن

همه ی تفسيرها يا مطالب يك تفسير نيست، بلكه تنها ذكر اين واقعيت تلخ برای آن

است كه پژوهشگران در نقل روايات و بيان تفسير آيات، دقتی دوچندان داشته باشند

تا با پرهيز از تأثيرپذيری از انديشه های غيراسالمی درباره ی زن، چهره ی منطقی وحی

و منبع اصيل وحيانی را در نظر اهل دانش تاريك نسازند.

Page 105: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

105

منابع1. قرآن كريم، ترجمه ی مكارم شيرازی، ناصر.

2. بغدادی، عالء الدين علی بن محمد، لباب التأويل فی معانی التنزيل ، بيروت، دار الكتب العلميه، 1415ق.

3. ثعلبی نيشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهيم ، الكشف و البيان عن تفسير القرآن، بيروت ، دار إحياء التراث العربي، 1422 ق.

4. ذهبي، محمد حسين، التفسير و المفسرون، دارالكتب الحديثه، 1396 ق. .www.askquran.ir 5. زن؛ عنصر گناه، سايت

6. سيوطی، جالل الدين ، الدر المنثور فی تفسير المأثور، قم ، كتابخانه ی آيت اهلل العظمی مرعشی نجفی، 1404 ق .

7. شاكر، محمد كاظم، قرآن در آيينه ی پژوهش، دفتر سوم، تهران، نشر هستی نما، 1381ش.8. شبر، سيد عبد اهلل ، تفسير القرآن الكريم، بيروت ، دار البالغه للطباعة و النرش، 1412 ق.

9. طبري، محمد بن جرير ، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، بيروت ، دار المعرفه ، 1412 ق .10. همو، گروه مترجمان ، تهران ، انتشارات توس ، 1356ش.

11. طوسی، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربی، بی تا.12. عروسی حويزی، عبد علی بن جمعه ، نور الثقلين، تحقيق رسولی محالتی، سيدهاشم،

قم ، انتشارات اسماعيليان ، 1415ق. 13. علوي مهر، حسين، آشنايي با تاريخ تفسير و مفسران، قم، انتشارات جامعة المصطفي9

العاملیه، 1429 ق. 14. عياشي، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، تهران، چاپخانه ی علميه، 1380 ق.

15. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم، دارالكتاب، 1367 ش.16. كتاب مقدس، انجمن مقدس ايران، دارالكتب المقدس، 1980م.

مؤسسة بيروت ، العبادة، مقامات في السعادة بيان تفسير محمد، سلطان گنابادی، .17األعلمي للمطبوعات ، 1408 ق .

18. مطهری، مرتضی، علم و ايمان، تهران، صدرا، 1359ش.19. همو، نظام حقوق زن در اسالم.

20. معرفت، محمد هادي، تفسير و مفسران، قم، تمهيد، 1388 ش.21. مؤدب، سيد رضا، روش هاي تفسير قرآن، قم، دانشگاه قم، 1386 ش.

22. نصر، حامد ابوزيد، حوا ميان اسطوره و حقيقت نقد ديدگاه تفسير طبري، ترجمه ی علي راد، مركز ثقافی العربيه، 1999م.

حواط

وسم ت

آدیب

فرشه

ندیی ا

رس.بر

......

......

......

......

......

......

......

......

Page 106: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

106

Page 107: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

107

نقش شخصيت مادر در تربيت دیني فرزندخديجه اسكندری نژاد * 1

چکيدهفرزند دينی تربيت در مادر ويژگی های بر تحليلی حاضر مقاله ی اين مهم، تالش شده است تصوير شخصيت به برای دست يابی است. شود. ترسيم فرزند دين داری مربی مؤثرترين عنوان به مادر اسالمی شخصيت بهنجار از نظر اسالم، به شخصيتی گفته می شود كه سه اليه ی الهی، در سمت و انسان به عنوان او )بينش، گرايش، كنش( وجودی سوی الهی باشد. در واكاوی هر اليه، مسائل مرتبط آن با تربيت دينی فرزند بيان شده است؛ از همين رو، در بينش و شناخت مادر از دين، خود )نفس(، موقعيت مادر و فرزند، فرزند به عنوان فردی منحصر به فرد و مسائل مرتبط با تربيت دينی اشاره شده كه هر كدام به صورت عمل، و عواطف بحث در سپس و گرفته قرار بررسی مورد جداگانه جهات و چگونگی اثرپذيری از اين شخصيت بهنجار مورد تحليل قرار

گرفته است.

واژگان کليدی: تربيت دينی، بهنجار، اسالم، اليه های وجودی، شخصيت، ايمان، فطرت الهی.

* دانش آموخته سطح 2 جامعة الزهرا3، رشته معارف اسالمی.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 108: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

108

مقدمه:

جوامع بشری دين را ضروری دانسته اند. با گذشت دورانی بدون دين، نه تنها اين مسئله

كم رنگ نشده، كه اثرات و نقش آن در زندگی برجسته تر گشته است؛ از اين رو، امروزه

شاهد اقبال به دين و مباحث دينی در حوزه های مختلف علوم از جمله روان شناسی و

تعليم و تربيت هستيم.

تعيين مسائل تربيتی هر مكتبی، در گرو اهداف و غايات تعيين شده در آن است. در

تربيت اسالمی، توحيد و بندگی نقطه ی اوج تعالی انسان برشمرده شده است؛ »قولوا

ال اله اال اهلل تفلحوا«. انسان با قدم نهادن در صراط مستقيم و راه عبوديت و بذل همه ی

وجود در راه عشق می تواند به اين نائل شود. اساسا تدين و دين ورزی باطنی، چيزی

جز دين نمايی و دين آرايی در رفتار ظاهری است و آنچه هدف تربيت دين برشمرده

می شود، تدين و درونی سازی دين است، هر چند رويكردهای ديگری هم در اين باب

وجود دارد. اين هدف در مسير فطرت و نفوذ در اليه های زيرين شخصيت )عواطف و

شناخت( امكان پذير می باشد.

تربيتی كه متصدی رساندن فرد به چنين هدفی است، خطير، دشوار و در عين حال

زمانمند است. مربی در اين امر عامل اجرايی كار تربيتی )برای زمينه سازی( می باشد و

نقش اساسی در اين سير دارد.

در اين مجمل، تالش شده است ويژگی های بارز و نافذ عامل تربيتی )مادر( مورد

تحليل و كندوكاو قرار گيرد. در اين مقاله بررسی شده است كه با چه شخصيتی می توان

به اين هدف مهم دست يافت و اين شخصيت چگونه در درونی سازی دينی فرزند مؤثر

است؟ با مطالعه ی اين مقاله، مادران متوجه مسئوليت خطير خود شده، همين عامل،

انگيزه ی تكوين شخصيت بهنجار مادران را در جامعه فراهم می آورد و از سوی ديگر،

برای مناسب مادری عبارتی، به و انتخاب همسر برای فرهنگ سازی جامعه مددكار

Page 109: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

109

فرزندان خواهد بود. وفور روايات وارد شده در اين زمينه، تأكيدی بر اين مطلب است، از

جمله فرموده ی حضرت رسول9 : »ال تزوجوا النساء حلسنهن ... و ال تزوجوا المواهلن و لکن تزوجهن للدين«.1

مفهوم شناسی تربيت دینی

تربيت دينی می تواند بر دو معنا داللت كند:

از دين را الف. تربيتی كه منسوب به دين است، يعنی تربيتی كه محتوای خود

می گيرد؛

ب. تربيتی كه برای دين و در خدمت اهداف دين می باشد، هر چند ممكن است

محتوايش هم دينی نباشد،2 ولی انتقال باورها و آموزه های دينی و درونی كردن آن را

در ياد گيرندگان پی بگيرد. اين دو معنا با هم قابل جمع می باشد و فرد می تواند، هر

دو معنا را بپذيرد.

در واقع، تربيت دينی، تركيبی از تربيت و دين است كه برای تعريف آن، ابتدا بايد

با توجه به ديدگاه های تعريف آن دو را بيان كرد و سپس به تربيت دينی پرداخت.

متعدد در باب تربيت آدمی، مبانی، اهداف، اصول، روش های آن از سويی و برداشت های

انتظار تعريفی ابعاد قلمرو و گسترده ، از سوی ديگر، متنوع درباره ی حقيقت دين و

معين و مقبول همگان درباره ی تربيت دينی، غير معقول به نظر می رسد.

تربيت عبارت است از فعاليتی هدفمند و دو سويه ميان مربی و متربی، به منظور

او در قابليت های ويژه و پرورش شخصيت به برای تحقق بخشيدن به متربی كمك

جنبه های گوناگون فردی، اجتماعی، جسمی، عاطفی، اخالقی، عقالنی و...؛3 به عبارت

1. حسام الدين هندی، كنزالعمال فی سنن االقوال و االفعال، تصحيح صفوه سقا.2. داوودی، محمد، » تأملی در معنای تربيت دينی و نسبت آن با مفاهيم ديگر«، همايش تربيت دينی در

جامعه ی اسالمی معاصر )مقاالت برگزيده(، ص30.3. بناری، علی همت، نگرشی بر تعامل فقه و تربيت، ص 69.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 110: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

110

ديگر، هدايت جريان رشد، يعنی اتخاذ تدابير مقتضی به منظور فراهم آوردن شرايط

مساعد برای رشد مطلوب.1 اين تعاريف، عام بوده، تعليم و تربيت رسمی و غيررسمی

را در بر می گيرد. البته آنچه مدنظر ما است، تعليم و تربيت غيررسمی است، يعنی آنچه

كه مادردر ارتباطات وسيعی كه با فرزند خود دارد، بر وی اعمال می كند.

مذهب، ملت، است: بيان شده متعددی معانی لغوی، فرهنگ های در دين برای

كيش، آيين، ورع، طاعت، حساب، جزا، پاداش، مكافات و انقياد و ... .2 و به اعتبار معانی

معنای يك را شريعت به دين اطالق گفته، دين شريعت به فرمانبرداری و طاعت

استعاری دانسته است.3 در برخی كتب هم معانی بسياری حتی تا 25 معنا بيان شده

كه بعضا متضاد هم هستند. پس می توان گفت كه اين واژه، جمع اضداد است. با تأمل

را قبول دارند. اطاعت نتيجه گرفت كه همه معنای و دقت در معانی دين، می توان

در قرآن نيز دين با همين معنا به كار رفته است: »ال يدينون دين احلق؛4 دين حق را نمی پذيرند و اطاعت نمی كنند« هر چند در هر جمله، بافت و موقعيت تازه ای می تواند

دارای معانی نسبی ويژه ی جمله ی مزبور را برداشته باشد و علت گوناگونی معانی آن هم، به همين موضوع بر می گردد.5

در معنای اصطالحی دين هم تعاريف گوناگونی بيان گشته كه در بيشتر آنها، اعتقاد

و عمل در نظر گرفته شده است، ولی به نظر می رسد بهترين و كامل ترين تعريف، از آن

1. قلی زاده كالن، فرض اهلل، دين، تربيت، اخالق، ص 58، برگرفته از شكوهی، علی، مراحل رشد و تحول انسانی.

2. ر.ك: عميد، حسن، فرهنگ عميد؛ فراهيدی، خليل احمد، كتاب العين، تصحيح اسعدالطيب، ج 1، ص 611؛ احمد بن فارس، مقاييس اللغه، تحقيق محمد هارون، عبدالسالم، ج 2، ص 319؛ جوهری، اسماعيل بن حماد، الصحاح )تاج اللغه و صحاح العربيه(، تحقيق عطار، احمد بن الغفور، ج 14، ص 169؛ دهخدا، علی اكبر،

لغت نامه ی دهخدا، ذيل كلمه ی دين.3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص177.

4. توبه: 29.5. شكوهی، علی، عوامل و ريشه های دين گريزی از منظر قرآن و حديث، ص24.

Page 111: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

111

مفسر حكيم، عالمه طباطبایی ، باشد؛ ايشان تعريف دين را در چندين فراز آورده

است:

دنیوی صالح و سعادت که است دنیوی زندگی در واژه ای دین

انسان را هماهنگ و همراه با کمال اخروی و حیات حقیقی جاودانی

او تأمین می کند؛ از این رو، الزم است شریعت در برگیرنده ی قوانینی باشد که به نیازهای دنیوی انسانی دیگر پاسخ گوید.1

تلقی ما از دين، تلقی خاص بوده، اديان غير آسمانی را شامل نمی شود. دين منتخب

ما، اسالم است كه بر تمام ابعاد وجودی انسان احاطه دارد. پس منظور از تربيت دينی،

همان تربيت دينی- اسالمی می باشد.

بنابراين، تربيت دينی عبارت است از »رشد و تقويت عقايد دينی، حاالت و عواطف

مذهبی و تقيد به مناسك و آداب دينی، برای تحقيق شخصيتی دين دار«.2 به عبارت

ديگر، »فراهم كردن زمينه هايی برای شكوفايی روح بندگی و التزام اعتقادی و عملی

به دين با تمام كليت آن«.

ضرورت پژوهش

ضرورت تربيت دينی و بررسی دارايی ها و توانايی های مادر، به جايگاه و نقش دين در

زندگی بشر بر می گردد. دين، نياز فطری و روحی بشر است و زندگی معنا و حقيقت

خود را در پرتو دين می يابد. دايره ی تأثيرات دين در زندگی به قدری گسترده است كه

زندگی دنيوی و اخروی فرد دين دار و افراد مرتبط با او را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

خوش بينانه آن بر حاكم قوانين و هستی نظام به را انسان ديد اسالم، »آموزه های

1. طباطبايی، محمدحسين، الميزان فی تفسير القرآن، ج 2، ص 134. در صفحه ی 202 جلد شانزدهم اين كتاب آمده است كه دين عبارت است از اصول علمی و سنن و قوانين عملی كه برگزيدن و عمل به

آنها تضمين كننده ی سعادت حقيقی انسان است.2. باقری، خسرو، چيستی تربيت دينی، ص 7.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 112: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

112

می سازد. حالت فرد با ايمان و دين دار در جهان هستی، مانند حالت كسی است كه در

كشوری زندگی می كند، حال آن كه قوانين و تشكيالت و نظامات آن كشور را درست و

عادالنه می داند و به حسن نيت گردانندگان اصلی كشور نيز ايمان دارد. قهرا، زمينه ی

افراد ديگر فراهم می بيند و معتقد است كه برای خودش و همه ی را تعالی ترقی و

تنها چيزی كه ممكن است موجب عقب ماندگی او شود، تنبلی و بی تجربگی خود او و

انسان هايی مانند اوست كه مكلف و مسئول اند. اين انديشه طبعا او را به غيرت آورده، با خوش بينی و اميدواری به حركت و جنبش وا می دارد«.1

دين داری و ايمان و اعتقاد به خدا، پشتوانه و زيربنای اخالق به عنوان سرمايه ی

صلح، عدالت، صداقت، امانت، آرامش، مانند اموری تمامی می باشد. زندگی بزرگ

و...، كه جزو فضيلت های بشری به شمار می روند و همه ی احسان، مدارا، حق الناس

افراد و ملت ها آنها را تقديس كرده، آنهايی هم كه ندارند، تظاهر به داشتن آن می كنند،

مبتنی بر ايمان دينی می باشد كه در راه تربيت دينی به دست آمده ، ارزش می يابد.

متون دينی آكنده از تأثيرات دين و دين داری در زندگی است كه بررسی آنها در

اين مجمل نمی گنجد؛ بنابراين، به اختصار به يكی از آنها )آرامش( اشاره می كنيم.

از جمله فوايد و اثرات اخالق، كسب آرامش روانی است كه در تربيت دينی به دست

می آيد. تعاريف زيادی در اين باره با ديدگاه های مختلف وارد شده است، از جمله انجمن

كانادايی بهداشت روانی، سالمت روان را در سه بخش تعريف كرده است:

بخش نخست: بازخوردهای مربوط به خود شامل: الف. تسلط بر هيجان های خود.

ب. آگاهی از ضعف های خود؛ ج. رضايت از خوشی های خويش.

بخش دوم: بازخوردهای مربوط به ديگران شامل الف. عالقه به دوستی های طوالنی

و صميمی؛ ب. احساس تعلق به يك گروه؛ ج. احساس مسئوليت در قبال محيط انسانی

و مادی.

1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2، ص44.

Page 113: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

113

مسئوليت ها؛ ب. پذيرش الف. شامل: زندگی به مربوط بازخوردهای بخش سوم:

ذوق و توسعه ی امكانات و عاليق خود؛ ج. توانايی اخذ تصميم های شخصی؛ د. ذوق

خوب و كار كردن.1

از نظر اسالم، طمأنينه و بهداشت روانی، از فطرت انسانی سرچشمه می گيرد و با

قرار گرفتن در حريم قدس الهی می توان به آن دست يافت، همان طور كه حضرت

ختمی مرتبت فرموده است: »من خاف اهلل امن«2.

شاخصه های آرامش روانی در سايه ی تربيت دينی بسيار گسترده تر از چيزی است

كه روان شناسان غربی بيان كرده اند كه نمونه هايی از آن در اين مقاله خواهد آمد.

تربيت دينی تحت آموزه های دينی، فرد را انسانی اميدوار بار می آورد كه دچارنااميدی

و سرخوردگی نمی گردد و از گرايش به پوچی و بی هويتی در امان است. در فرهنگ

نيز دوست دارد او نياز كرد و او راز و با انيس و مونس است و می توان دينی، خدا

بنده اش با او سخن بگويد. در ضمن، همين فرهنگ اعتدال در روح و روان و در نتيجه،

تعادل در رفتارهای اجتماعی، فردی، اخروی، دنيوی و... را ايجاد می شود. پس با تقويت

و تربيت مبانی دينی می توانيم به عاملی دست يابيم كه بازدارنده ی اضطراب و تشويش

خاطر هاست، به گونه ای كه هر چه تدين بيشتر باشد، رسيدن به آرامش روانی ميسورتر است؛ حضرت علی7 فرمودند: »صیانه املرء علی قدر ديانته«.3

آرامش، فقط يكی از فضايلی است كه در سايه ی دين داری به دست می آيد. افزون

بر اين، در سايه ی آن می توانيم به بسياری از اهداف خلقت، كه خداوند برای ما معين

كرده است )شخصيت بهنجار انسانی از ديدگاه اسالم(، برسيم.

با توجه به اين فرايض، دين در نتيجه، تربيت دينی، بهترين مطلوب ها و خواسته ها

1. گنجی، حمزه، بهداشت روانی، ص 13.2. مجلسی، محمدباقر، بحاراالنوار اجلامعة لدرر اخبار االئمه االطهار، ج 8، ص 145.

3. االمدی تميمی، عبدالواحد، غررالحكم و درر الكلم )مجموعه من كلمات و حكم االمام علی 7(، تحقيق رجايی، سيد مهدی، فصل 44، ح 50.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 114: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

114

بزرگ ترين مصايب و در از تربيتی، برابر مصيبت و مشكل در چنين تلقی شده، در

نتيجه مغبون واقعی نيز كسی نيست، جز فردی كه دين و تربيت دينی اش در اين امر

فساد و آسيبی وارد شده است.1 بر اساس اين، ما به دين و تربيت دينی امر شده ايم:

»علیکم بلزوم الدين و التقوی...«.2

با وجود عالقه و دغدغه ی زياد مادران به تربيت دينی فرزندان، ممكن است نتيجه ی

مطلوب )دين ورزی باطنی( عايد آنان نشده، تمامی تالش هايشان، چيزی جز ظاهرسازی

و توجه به شعاير، بدون توجه به جوهر و باطن دينی، به بار نياورد. مهم ترين آسيب اين

مسير، متوجه مربيان و زمينه سازان اين نوع تربيت است كه نافذترين آنها مادر است؛

بنابراين، ضروری است كه از نيازمندی های خاص مادر برای تربيت دينی فرزندش آگاه

شويم تا با كسب آنها در واقع خود را متدين ساخته، در متدين پروری و تربيت دينی

فرزندش سهيم باشد.

اهداف تربيت دینی

و برقراری برای و محافظت را يكديگر پيوسته، مسير، يك در دين و فطرت عقل،

ثبات ديگری تالش می كنند. در واقع، شكوفايی فطرت با شناخت، اعتقاد و عمل به

آموزه های توحيدی محقق می شود. اگر مربی در تربيت دينی به قرار گرفتن دين در

مسير عقل و فطرت توجه نداشته باشد، تربيت دينی سرانجامی به جز تربيت عاريه ای

نخواهد داشت كه در آن پيش از رساندن متربی به سرمايه های درونی طبيعی اش باشد

ذوق و شوق خيرجويی، حقيقت طلبی، عشق به دين، كمال، جمال و...، او را مجبور به

دست مايه های تصنعی بيرونی نموده، با روش هايی مانند عادت، تلقين، تحكيم و...، از

1. غررالحكم، الدين افضل المطلوب: فصل اول، ح 375؛ املصیبة بالدين اعظم المصائب: فصل اول، ح 1426؛ المغبون من فسد دينه، فصل 1 و 5، ح 1333.

2. همان، فصل 50، ح 6.

Page 115: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

115

بيرون وادار می كند كه ادای حقيقت جويی و كمال طلبی و... را در آورد1 و اين چيزی

جز شخصيت و هويتی ساختگی نيست.

از سوی ديگر، ارزش انسانی در اين است كه وجود انسان فرمان دهد و انسان نيز خود

اجرا كند. پس آنچه در تربيت دينی مهم تلقی می شود، تعميق بخشی به معارف دينی

و جوشش رفتارها از نهاد افراد و فعال شدن روحيه ی بندگی در فرد می باشد؛ روحيه ای

كه همزاد آفرينش انسان در عمق جان و فطرت انسانی نهفته است. رسالت تربيت دينی، فراهم ساختن بستری است، برای شكوفايی و فعليت بخشيدن اين روحيه.2

با تعمق بخشی و درونی سازی، دين داری و تدين، جزيی از شخصيت جدايی ناپذير

شخص می شود. با اين شخصيت بهنجار اسالمی، انسان در مسير اهداف نهايی خلقت

قرار گرفته، به كمال نهايی و سعادت حقيقی خويش نائل می شود. بررسی تربيت دينی

از جايگاه ويژه ای به خصيصه های پست مدرن با چنان هدف وااليی در عصر كنونی،

برخوردار است.

شخصيت بهنجار از دیدگاه اسالم

با توجه به متون دينی، شخصيت و ساحت وجودی انسان، تركيبی از اليه های مختلف

وجودی است كه عمل اليه ی رويين و ساختار اين كل، گرايش ها و ايمان و رفتارها

اليه های زيرين و محتوای آن اليه ی رويين به شمار می روند.

و قالب بدون زيرا محتوای تكامل می يابد، و ساختار اين محتوا تركيب با انسان

قالب بدون محتوا نمی تواند شخصيت اسالمی را تشكيل دهد. رابطه ی ساختار و محتوا

محكم و پايدار است كه پيوسته در عامل با هم و مكمل يكديگر هستند، به اين معنا

كه محتوا )پيوند درونی با خدا( ساختار را شكل می دهد و ساختار نيز محتوا را تقويت

1. كريمی، عبدالعظيم، تربيت طبيعی در مقابل تربيت عاريه ای، ص 19 ـ 20.2. مرادی، اسداهلل، آسيب شناسی تربيت دينی )گفتوگو با انديشمندان و صاحب نظران تعليم و تربيت(،

ص307.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 116: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

116

می كند و تصوير كامل و درست شخصيت اسالمی را آن گونه كه خواست خداست، پديد می آورد.1

به همين دليل، يكپارچگی در ساحت وجودی انسان و تأثيرات متقابل اين اليه ها

و اصالح بعدی از شخصيت انسان در صورتی امكان پذير است كه همه ی ابعاد ديگر نيز

اصالح شود.

امام صادق 7 فرمودند:

خداوند عملی را که بدون شناخت انجام گیرد، نمی پذیرد و شناخت

}حقیقی نیز{ بدون عمل به دست نمی آید. پس هر کس شناخت پیدا

کند، شناختش او را به سوی عمل رهنمون می گردد و هر که عمل نکند،

او را معرفتی نباشد. آگاه باشید بین اجزای ایمان، پیوستگی و ارتباط وجود دارد.2

انسان ها با تعامل در زندگی اجتماعی، در ساحت های وجودی همديگر هم مؤثرند.

بهنجار از شخصيتی خود بايد انسانی، محيط مؤثرترين و نخستين عنوان به مادر،

برخوردار باشد تا در تربيت دينی و كمك در شكوفايی استعدادها در مسير دين داری

مؤثر واقع شود.

مقاله ی حاضر در صدد است با تصوير شخصيتی بهنجار از مادر، چگونگی اثرگذاری

وی را در تربيت دينی فرزندش مورد تجزيه و تحليل قرار دهد.

شخصيت بهنجار و نقش آن در تربيت دینی فرزند

او، كه به اليه های وجودی بايد مادر بررسی شخصيت برای همان طور كه گذشت،

1. حسين، معن، تربيت توحيدی و نقش آن در پی ريزی شخصيت اسالمی، ترجمه ی ناظم، احمد، ص 52 ـ53.

2. كلينی، محمد بن يعقوب، اصول كافی، ج 1، باب من عمل بغير علم، ج 2، ص 62.

Page 117: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

117

عبارت اند از بينش، گرايش و رفتار، توجه داشت. برای اين امر يك يك اليه ها را مطرح

می كنيم و به تحليل چگونگی تأثيرات آنها بر تربيت دينی فرزند می پردازيم:

الف.‌بینش

اين اليه، عمقی ترين اليه ی وجودی انسان در رشته های مختلف علمی است و مورد

بررسی های عميق قرار گرفته است. در مباحث علم النفس فلسفی، اين مطلب مبرهن

است كه برای هر رفتاری، مبادی هايی عاقله، شوقيه و عالمه وجود دارد كه در طول

همديگر قرار دارند. قوه ی عالمه، مبدأ بعيد رفتارهای انسان است و می توان گفت تنها

اموری از انسان صادر می شود كه صورت علمی ـ عقلی يا تخيلی ـ آن در نفس ناطقه ی

انسان حاضر گردد. اگر نفس كمال بودن آن را تصديق و باور كند، شوق به انجام آن كار در نفس پديد آيد و به دنبال آن هم، فرد اراده ی انجام آن را می كند.1

به دليل نقش پايه ای اليه ی زيرين شخصيت، بايد گفت نقطه ی آغاز تغيير شخصيت

افراد همين اليه است؛ بنابراين، اگر بدون توجه به اين اليه در صدد تغيير در اليه های

بعدی برآييم، هيجان يا رفتاری كه از فرد بروز می كند، بی ريشه بوده، فقط در شرايط

ويژه ای نمود دارد؛ به عبارتی، بدون شناخت، فرد داغ می شود، ولی پخته نمی گردد و

داغ در هر حال سرد می شود، ولی پخته، خام نمی گردد.

اين بعد از شخصيت، در ارتباط با فطرت و طبيعت است، به گونه ای كه از ويژگی های

روانی انسان، ميل فطری به شناخت حقايق و اطالع از واقعيت ها و غريزه ی منفعت طلبی

و گريز از زيان می باشد. اينها انگيزه و محرك های نيرومندی هستند كه از آغاز كودكی

در هر انسانی ظاهر می شود و تا پايان عمر ادامه دارد و انديشيدن و تحصيل دانش

اكتسابی هم از همين اميال و غرايز نشئت می گيرد.

1. طباطبايی، محمدحسين، بدایة احلکمة، تحقيق و تعليق زارعی سبزواری، عباس، ص120-119.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 118: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

118

ارتباط اين اليه با بحث، از دو جهت حائز اهميت است: مادر بايد در ايجاد تغييرات

در مسير دين داری خود و فرزندش متوجه اين اليه باشد و منشأ و اساس تربيت دينی

خود را همين اليه ی عمقی وجودش قرار دهد تا شخصيتی كه در او تكوين و ساخته

می شود، عمقی و ريشه ای باشد و نيز توجه داشته باشد كه برای تصرف بنيادين در

فرزند و ساختن انسانی متعالی و متكامل از او، بايد زمينه های تغيير اين اليه را فراهم

كند تا بدين وسيله به حقايق ايمان آورده، او را وارد مرحله ی انسانيت كند و همين

موضوع، ارزش حوزه ی شناختی مادر را افزايش می دهد، زيرا چگونه مادر قادر به چنين

امداد شناختی است، وقتی كه خود در اين اليه با مشكل روبه رو می باشد؟ بدون اين

تغييرات در مادر، چگونه می توان متربی را از تكرار تك تك تلخی ها و شادی ها، فرازها

و فرودهای دينی بی نياز ساخت؟

البته اين امداد شناختی زمانی كامل است كه خود در آغاز، اطالعات را دريافت كند

و سپس به بازنگری و پااليش آنها بپردازد و سرانجام يافته های برگزيده و پااليش يافته ی

خود را در اختيار متربی قرار دهد.1 مربی در فرايند تربيت دينی، نيازمند انواع ويژه ای از

شناخت هاست كه به هر كدام از آنها اشاره كوتاهی خواهيم داشت:

1. شناخت دین

حوزه های مربوط به دين بر اساس طرح های مختلفی تقسيم می شوند. مشهورترين آن،

سه بخش عقايد، اخالق و احكام است كه ذيل آن، مباحث مختلفی جا می گيرد، ولی

چون گنجاندن همه ی مفاهيم قرآنی در اين سه بخش مشكل است و از سوی ديگر

ارتباط روشنی با هم ندارند، طرح ديگری را پيش رو قرار می دهيم:

در اين طرح، »اهلل« محور و تقسيم های ديگر در عرض، بلكه در طول يكديگر قرار

دارند. معارف قرآنی مانند چشمه ای جاری، از مرحله ای گذشته، وارد مرحله ی ديگر

1. شاملی، عباسعلی، مجموعه مقاالت تربيت اخالقی )پيش فرض ها وچالش ها(، ص 208-207.

Page 119: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

119

می شود، يعنی از اهلل )خداشناسی( آغاز شده، به ترتيب به موارد ذيل می رسد: كليات

افعال الهی و تفاصيل اين خلق و تدبير )جهان شناسی(، آفرينش انسان و ويژگی های

روح، كرامت، شرافت و مسئوليت و شرايط آن، ابعاد مختلف وجودی انسان، سنت های

الهی در تدبيرهای فردی و اجتماعی، معاد و سرنوشت نهايی بشر و... )انسان شناسی(،

نبوت و ضرورت بعثت انبيا، هدف آن، مقامات ايشان ـ نبوت، رسالت، امامت، عصمت ـ

و... )راه شناسی(، تاريخ انبيا )راهنما شناسی( مباحث كلی درباره ی قرآن )قرآن شناسی(،

ايمان و... افعال و تزكيه ی قرآنی و مباحث خودشناسی و خودسازی، خير و شر در

)اخالق يا انسان سازی قرآن( شناخت اعمال عبادی و برنامه های عبادی قرآن )احكام

فردی و احكام اجتماعی(.1

آنها را بشناسد، در بايد اين طرح، همه ی معارف قرآنی جا می گيرد كه مادر در

حدی كه ياری دهنده ی او در تربيت دينی بوده، رفع مشكل در اين سمت و سو نمايد.

فرد آشنا به چنين معارفی، حتی در حوادث زمان، در عقيده و رفتارش استوارتر از كوه

ايستاده، هيچ تزلزلی در او راه نمی يابد. در مقابل كسی كه با جهل و گمراهی وارد امری

شود يا علمی بی ريشه از آن دريافت كند، يقين بداند كه با جهل هم از آن بيرون خواهد

رفت، همان طور كه حديث ذيل حاكی از آن است:

قال: »من عرف دينه من كتاب اهلل زالت البال قبل أن يزور و من دخل من امر جهل خرج منه بجهل«.2

اين به دليل ارتباط عميق اليه های وجودی انسان است، به نحوی كه با شناخت

هر حقيقتی، حب و انگيزه ای در اليه ی بعدی نسبت به متعلق آن شناخت برانگيخته

می شود؛ از اين رو، حضرت علی 7 فرموده اند: »الناس اعداء ما جهلوا«3 پس ضروری

1. مصباح يزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج 1 ـ 2، ص 11 ـ 16.2. بحاراالنوار، ج 23، ص 103، ح 11.

3. نهج البالغه، كلمات قصار 238 و 172.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 120: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

120

است كه دين را به خوبی بشناسيم تا علقه و محبتی به آن ايجاد شود او را در دين داری

كمك كند.

شناخت مادر به عنوان رهبر، پيشوا و راهنمای فرزند به دين داری، نبايد سطحی

و باحلکمه ربک سبیل الی »ادع باشد، بصيرت و حكمت با همراه بايد بلكه باشد،

املوعظه«1 به ويژه مادری كه در ارتباط با نوجوان است، زيرا اين دوره را دوره ی ترديد

دينی نام نهاده اند، نوجوان در اين دوره در صدد است تا با استدالل عقلی، در معتقدات

خود تجديدنظر كند2 و جهل والدين يا افكار غلط آنان در مسائل دينی، باعث نگرش

بد افراد به دين شده، آنها را درباره ی حقيقت دين و مذهب دچار ترديد و شايد انكار

می كند.

استدالل و استمرار انتظام، ويژگی از سه در ذهن، قرآنی معارف به عمق بخشی

محقق می شود، به نحوی كه هر چه دامنه ی معرفت حصولی دين گسترش يابد، ظهور

حس دينی در زندگی نيز پر رنگ تر می شود و كسب چنين معرفت حصولی، ضروری

است، زيرا انسان معمولی از سويی، همواره، نمی تواند از زندگی عادی رابطه ی حضوری

خود را با خدا حفظ كند و از سوی ديگر، در بعضی مواقع يافته های حضوری با تمايالت

درونی مشتبه می شود و با استفاده از همين ويژگی ها می تواند فرق بين حقايق فطری و اوهام و تخيالت را تمايز بخشد.3

اين سير در روايات معصومان: هم وارد شده است؛ حضرت علی7 می فرمايند:

بصیر در پی شنیدن می اندیشد و با هر نگاهی، بینشی نو می یابد

و از عبرت ها، همواره، سود می برد و سپس در راهی هموار و روشن به پیش می رود و خویشتن را از سقوط در پرتگاه ها نگاه می دارد. 4

1. نحل: 125.2. شرفی، محمدرضا، مراحل رشد و تحول انسان، ص 179.

3. دين، تربيت و اخالق، ص 22 ـ 23. 4. نهج البالغه، خ 153.

Page 121: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

121

حضور به حصول مرحله ی از يافته، ظهور دينی اش كم حس كم وسيله، بدين

می رسد.

از اين رو، حضرت علی7 می فرمايند:

هر کس دین خدا را نشناسد و نفهمد، خداوند روز قیامت به او نظر لطف نمی نماید و هیچ یک از اعمالش را نیک نمی شمارد.1

از روندی چنين گرفتن پيش در و گسترده مطالعاتی سير چنين با مادر پس

شناخت متعلقات دين، خود، معارف دينی را به خوبی هضم و جذب نموده، در صورت

به صفات را متخلق و خود دفاع الهی معارف قدسی و همه ی اعتقادات از ضرورت،

متعالی می كند و در قالب های درست، منطقی، رسا و ساده به فرزندش منتقل می نمايد

و طرف مقابل هم بی شك، آن را بر اساس عقل صحيح و فطرت می پذيرد.

چون جهل به خود، جهل به همه چيز را به دنبال دارد2 و خودشناسی، مقدمه ای

معارف با فضيلت ترين معرفت، از نوع اين می باشد، خودسازی و خداشناسی برای

را جداگانه- هر چند قرآنی از معارف اين بخش دارد بر شمرده شده است.3 پس جا

خيلی مختصر- بررسی كنيم:

و استعدادها دارای كه نظر آن از است، انسان شناختن خودشناسی، از منظور

نيروهايی برای تكامل انسانی می باشد، نه مرتبه ای از علم حضوری كه هر كس به خود

دارد و نه علم حضوری كاملی كه در اواسط سير معنوی به دست می آيد و انسان حقيقت خويش را بی پرده می بيند، زيرا اين از نتايج خودسازی می باشد، نه از مقدمات آن.4

انسان با خود آگاهی و درك مفاهيم مربوط به ذات، به نفيس بودن گوهر وجودی

1. كافی، ج 1، ص 48.2. التجهل نفسك فان الجاهل معرفه نفسه جاهل لكل شی، غررالحكم، ح 10337.

3. افضل المعرفه معرفه االنسان نفسه، همان، فصل 10، ح 107؛ معرفة النفس انفع المعارف، فصل 80، ح 151.

4. مصباح يزدی، محمدتقی، به سوی خودسازی، ص 19.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 122: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

122

خود پی می برد و تا شخص به استعدادها، نيروهای درونی، تمايالت، كشش های باطن،

اهداف الهی در درباره ی وی و دامنه و قلمرو تغييرات وجودی اش آگاه نشود، اقدامی

با او به مبارزه در مسير خودسازی نخواهد داشت، زيرا »كسی كه نفس را شناخت، برخاسته، كسی كه به آن جهل داشته باشد، رهايش می كند«.1

به طور كلی، بركات خودشناسی را می توان در موارد ذيل خالصه كرد:

1. كرامت و عظمت نفس و نيز اهميت روح آدمی كه پرتوی از انوار الهی و نفحه ای

از نفحات ربانی است و نبايد آن را به بهايی اندك بفروشيم.

2. خطرات هوای نفس و انگيزه های شهوت و تضاد آنها با سعادت. دشمن شناسی،

فرد را برای مقابله و در نتيجه، پيروزی بر دشمن آماده می كند.

3. معادن عظيم خدادادی كه در انسان برای ترقی و رسيدن انسان به اوج سعادت

وجود دارد و تا فرد نداند در وجودش چنين گنجی نهفته است، برای استخراج آن اقدام

نخواهد كرد.

4. خداشناسی، قوی ترين عامل نجات از رذايل و پرورش ملكات اخالقی و كماالت

نفسانی می باشد و به همين دليل، معرفت نفس كسب می شود.

5. از ضعف ها و محدوديت های وجودی نوع انسانی آگاه شده، در جهت دهی به

آنها می كوشد.2 همچنين از عيوب شخصی خود آگاه می شود، زيرا مخفی ماندن عيبی

از حوزه ی شناختی، داللت بر بی تأثيری آن در رفتار نيست، بلكه روزی، عيب مغفول

مانند دملی سر باز خواهد زد.

بدين ترتيب، درمی يابيم چرا ائمه ی معصوم : آن را نافع ترين شناخت ها، اوج و غايت شناخت و در نهايت بزرگ ترين سعادت بر شمرده اند.3

1. من عرف نفسه جاهدها و من جهل نفسه اهملها، غرر الحكم، فصل 77، ح 1104.2. مكارم شيرازی، ناصر، آيات اخالقی، )برگزيده از كتاب اخالق در قرآن(، ص 84 ـ 86.

3. معرفة النفس انفع المعارف، غررالحكم، فصل 80 ، ح 151؛ غایة المعرفه ان يعرف المرء نفسه، فصل 56، ح 20؛ قال الفوز االكبر من ظفرمعرفة النفس، فصل 82، ح 16.

Page 123: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

123

با خودشناسی، مسير زندگی انسان متحول شده، تغييری اساسی در افكار، اخالق

و رفتارش ايجاد می شود، زيرا با شناخت خود، خدا شناخته و نگاه او الهی می شود و

در اين نگاه، خود را نظامی معنا دار و هدفمند می بيند و حركتش را حركتی تكاملی

به سوی اهلل. در نتيجه، آرامشش را در برقراری ارتباط با كامل مطلق احساس می كند.

پس محبتش به نظام هستی و هر چه در آن است، بر پايه ی عشق به هستی بخشی

معنا می يابد.

درباره ی پرورش و تربيت دينی فرزندش هم از آن رو كه »من عرف نفسه كان لغيه

اعرف«،1 در موقعيت های ضروری آگاهی هايی به متربی خود می دهد.

2.‌شناخت‌موقعیتموقعيت اجتماعی به جايگاهی گفته می شود كه فرد در گروه يا مرتبه ی اجتماعی گروه،

در مقايسه با گروه های ديگر احراز می كند2 و نقش به ارزش ها، وضع های روانی، وظايف

و رفتاری گفته می شود كه برعهده ی افراد هر گروه اجتماعی واگذار می شود.3 هر فردی

ممكن است چند نقش اجتماعی داشته باشد. نقش های اجتماعی محول است يا محقق:

محول به نقش هايی گفته می شود كه در جامعه به افراد داده می شود و ايفای آن هم

انتظارات جامعه است؛ بنابراين، تالش، شايستگی و لياقت چندان مطرح نيست، طبق

ولی نقش های محقق را فرد در جريان فعاليت و اجرای وظايف اجتماعی و با توجه به

اوضاع و احوال اجتماعی خود با اختيار به عهده می گيرد.4 مادر برای تربيت دينی بايد با

دو موقعيت آشنايی كامل داشته باشد تا بتواند نقش خود را به خوبی ايفا كند.

1. غررالحكم، فصل 77.سيف اللهی، 414؛ ص ،2 ج محمدعلی، كاردان، ترجمه ی اجتماعی، روان شناسی اتوكاليت، برگ، .2

سيف اهلل، مبانی جامعه شناسی )اصول، مبانی و مسائل اجتماعی(، ص 178.3. كوئن، بروس، مبانی جامعه شناسی، ترجمه ی توسلی، غالمعباس و فاضل، رضا، ص 83.

4. سيف اللهی، سيف اهلل، مبانی جامعه شناسی، ص 179.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 124: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

124

الف. موقعيت مادریزن می تواند نقش های مختلفی در زندگی ايفا كند و به ازای هر كدام وظايفی داشته

باشد. از جمله ی اين نقش ها، نقش مادری است. مادر در اين نقش دو وظيفه ی عمده

در قبال فرزندش دارد: 1. تغيير و تحول در بعد روانی؛ 2. پرستاری از او. البته آنچه

مدنظر ماست، بيشتر وظيفه ی نخست است كه بسيار مهم و سنگين می باشد و با توجه

به اهميت اين موضوع، نقطه ی آغاز در ايجاد آن، تحول و تغيير است.

و و محقق( مسئول )محول دو شكل در هر مادر علمی، و دينی متون بر اساس

موظف است؛ چه با اختيار اين نقش را انتخاب كرده باشد، چه بدون اختيار، در تكوين

را چنين اين مسئوليت مادر تلقی می شود. حضرت رسول9 شخصيت فرزند، مهم

توصيف می فرمايند: »... املرأه راعیه علی بیت بعلها و ولدها و هی مسئوله عنها«1 مسئول

و مورد سؤال واقع شدن مادر از آن روست كه طبيعت زن آمادگی الزم را برای پذيرش

مسئوليت مادری دارد و از نظر علوم انسانی، زن بودن همان مادر بودن می باشد. در

اسالم، برای ارائه ی درست نقش مادر، بسياری از منصب های مهم اجتماعی از دوش

زنان برداشته شده است كه در بخش های بعدی به آن خواهيم پرداخت تا بتواند در

موقعيت و پايگاه جامعه و خانواده ، نقش الگويی، رهبری و هدايت فرزندش را به خوبی

اعمال كند.

«2 و صفات الهی و انسانی از طريق زنان، ث لکمم براساس قرآن كريم، »نسآؤكمم حرم

يعنی مادران، به فرزندان منتقل می شود. در واقع، بذر اوليه و مبنای آنچه در زندگی

درو می شود، در وجود مادران شكل می گيرد.3 اين امر به دليل نقش دو سويه ی مادر

است كه عامل وراثتی و محيطی به شمار می رود. در جنبه ی وارثتی، خصايص بسياری

1. قشيری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، تحقيق عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1459.2. بقره: 223.

3. ملكی، حسن، خانواده و تربيت دينی، ص 33.

Page 125: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

125

از خود به فرزندانش منتقل می كند و در جنبه ی محيطی نيز دامان وی نخستين و در

نتيجه، مؤثرترين آموزشگاه كودك است.

مادر بايد در وهله ی نخست كامال به اين موقعيت و نقش خود، كه هر كدام در جای

بتواند در اليه ی تا آگاه شود به شمار می رود، اجتماعی از مهم ترين نقش های خود

زيرين شخصيت خود تغييری ايجاد كند و با ايجاد اين تغييرات ـ با همراهی مقتضيات

ديگر شناختی ـ تغييراتی در نگرش ها ايجاد كرده، در نتيجه، به بروز رفتارهای مطابق

با آن آگاهی ها منجر شود.

ب. موقعيت فرزند

و ساختن شخصيتی او بر تأثيرگذاری با مادر كه است جامعه افراد از فردی فرزند

بهنجار از وی، كمكی به جامعه ی انسانی می كند و از سويی زمينه ی استمرار رشد خود

را پس از مرگ فراهم می آورد. اين موضوع طبق فرمايش رسول اكرم9 ، فقط مختص

به چند گروه است كه از جمله ی آنها فرزند پرورش يافته در مكتب اسالم می باشد:

مخسه فی قبورهم و ثواهبم جیری الی ديواهنم من غرس نخال من حفر بئرا من بنا اهلل مسجدا و من كتب صحفا و من خلف ابنا صاحلا.1

اين امر حكايت از ثمرات تربيت دينی نيز دارد، زيرا فرد ضمن تربيت دينی صالح بار

می آيد. پس شناخت مادر از تربيت دينی و اثرات آن نيز راهنمای وظايف و رفتار او در

اين مسير می باشد.

3.‌شناخت‌فرزند‌خود

انسان ها به گونه ای خلق شده اند كه هر يك از آنها، شخصيتی مستقل و منحصر به

فرد به وجود آورده اند. هيچ دو نفری را نمی توانيم بيابيم كه از هر نظر شبيه به هم

1. مستدرك الوسائل، ج12، ص229.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 126: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

126

باشند، حتی اگر اين دو از دو قلوهای همزاد باشند. هر انسانی از نظر قرآن كريم، وارث

ميراث فرهنگی، جسمی و اخالقی و... پيشينيان و فرزند تمام هستی است: »وهو الذي 1.» ق بعمض درجات لیبملوكمم يف ما آتاكمم ضکمم فوم ض ورفع بعم جعلکمم خالئف األرم

هر انسان، موجودی تأثيرپذير و تأثيرگذار بوده، بر همين اساس، بسيار پيچيده و

دشوار است. از شرايط و موقعيت های وراثتی، زيستی، جغرافيايی، طبيعی و از خانواده،

تأثير همه- و همه - ارتباط جمعی وسائل صاحب دل، همنشين، دوست، مدرسه،

می پذيرد و در اثر اين عوامل، شخصيت او شكل می گيرد. از سويی در وجود انسان نيز

ابعاد متفاوتی وجود دارد كه اين ابعاد تحت تأثير مسائل مختلف، در حال تبديل و تبدل

است كه بر اثر اصطكاك و برخورد با مسائل مختلف زندگی و به تناسب آن مسائل

تغييراتی در وی ايجاد می شود. اين ابعاد متغير نيز پيوسته در تعامل با هم هستند. در

واقع ، شخصيت هر فرد، برايندی از تمام اين تأثير و تأثرات و تغييرات می باشد.

افراد، متناسب با اين تفاوت ها، در ميزان پذيرش دين فرق دارند. مادر بايد توجه

با مراتب از فرزند، سنجيده و متناسب انتظارات و توقعات دينی اش داشته باشد كه

ايمانی و تقوايی او باشد. چه بسا افرادی كه به دليل زياده خواهی مربيان، از دين گريزان

شده اند.

اين نوع شناخت هر چه عميق تر و بيشتر باشد، موفقيت بيشتری به دنبال خواهد

داشت. انسان به طور كلی به مسائل دينی اقبال و ادبار دارد كه البته شرايط مختلف

در آنها مؤثر است. مادر با شناخت اقبال ها و ادبارها ـ مربوط به اليه ی زيرين )عواطف(

ـ و شرايط مؤثر در آنها می تواند برنامه ريزی درستی داشته باشد تا تربيت دينی در

موقعيت های اقبالی ارائه دهد و بدين وسيله اين نوع از تربيت را از تحميل، اجبار و

اكراه دور سازد. امام رضا7 می فرمايد:

1. انعام: 165.

Page 127: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

127

ان للقلوب اقباال و ادبارا و نشاطا و فتورا و اذا اقبلتم برصتم و

فهمتم و اذا ادبرتم كلت و ملت فخذوها عند اقباهلا و نشاطها و اتركوها عند ادبارها و فتورها.1

مادر بايد با شناخت واقع بينانه از فرزندش، استعداد يابی كرده، از تمامی ويژگی های

شخصيتی او از نظر هوشی، عاطفی، ادراكی، روانی، جسمی، اجتماعی، ايمانی و... آگاه

شده، جايگاه فرزندش را بين همساالنش بداند ودريابد كه ويژگی های مؤثر در تربيت

دينی فرزندش كدام است و از كدام بهتر می تواند در تربيت دينی بهره وری كند.

اثر شناخت ، اقدامات تربيتی را در مسير تربيت دينی انجام داده ، به موفقيت در

نائل می شود، وگرنه با نبود تناسب بين ظرف و مظروف، تعادل شخصيتی كودك به

هم خورده، منجر به آشفتگی يا سستی در اليه های زيرين و در نتيجه، انگيزه می شود؛

به عبارتی، بايد رويكردی سلبی و ايجابی داشت و از آموزش و تربيت دينی نااهالن

تا ايجاد شرايط الزم پرهيز كرد و در صورت باال بودن استعداد و آماده بودن زمينه ها،

به سرعت اقدام نموده، كوتاهی نكنيم كه اين ستم در حق وی می باشد. اهميت اين

و والدين بين ايجاد شده و شكاف فاصله است توجه درخور ديگری نظر از شناخت

فرزندان، از جمله مهم ترين مشكالت تربيتی پيش روی خانواده هاست و سبب درك

نكردن يكديگر، جدايی و سلب اعتماد از همديگر، توجه نكردن مادر به روحيات فرزند

و در نهايت تأثير نپذيرفتن فرزند از مادر می شود. مادر با شناخت افكار، خواسته ها،

با او را شناسايی و رابطه ی خود انگيزه های درونی خود و فرزندش، فاصله ی خود و

را او از روش های مناسب در همان دوران كودكی، با استفاده فرزندش را تصحيح و

همراه خود می كند و با ارتباط مستمر با كودك، صميميت و دوستی به دست می يابد.

بيشتر می شود، والدين و فرزند بين كه شكاف نوجوانی، در ويژه به اين صميميت،

1. محمدی ری شهری، محمد، منتخب ميزان الحكمه، تلخيص حسينی، سيد حميد، ح 1323، ص 430.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 128: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

128

می تواند عاملی برای سير او به سوی خوبی هايی باشد كه مادرش برايش تدارك ديده

است و در اين باره با او به تفاهم رسيده، استعدادهای نيك او را پرورش داده، از عوامل

فساد و انحراف او جلوگيری كند.

4.‌شناخت‌مسائل‌مختلف‌تربیت‌دینیتربيت دارای عرصه ها و عناصر گوناگون می باشد. با آگاهی از اين مسائل، مربی می تواند

در تربيت موفق شود و اهميت اين شناخت، با توجه به اصل تفاوت های فردی، مشخص

می گردد.

تربيت كه مربوط واقعی و )قانونمندی های عينی مبانی از: اين مسائل عبارت اند

به هدف هاست(، اهداف )مفاهيمی كلی كه جهت فعاليت های تربيتی را به افراد نشان

می دهد و شامل اهداف غايی، ميانی و جزيی است(، اصول )دستورالعمل های كلی كه

راهنمای فعاليت ها و تدابير تربيتی می باشد(، روش ها )مفهومی راهبردی كه نحوه ی

عمل را ترسيم می كند و مراحل و چگونگی پيمودن آن را برای رسيدن به هدف های

موردنظر معلوم می دارد(، شيوه )دستور العمل هايی جزيی كه چگونگی تحقق فعاليت ها

را نشان می دهد(، فن )ابزار و وسائل كه به كمك آن شيوه ی آموزشی اعمال و اجرا

می شود(، عوامل )پديده هايی كه در روند تحقق تربيت مؤثر می باشد(، مراحل )جنينی، نوزادی، كودكی، نوجوانی، ميانسالی، پيری(.1

آنچه در تربيت دينی مهم تلقی می شود، درونی كردن دين داری در فرد است. برای

اين ايجاد ايجاد كرد. انسان زيرين شخصيت تغييراتی در اليه ی بايد درونی كردن،

تغييرات، نيازمند آگاهی های عميق و گسترده ای از مسائل مختلف مربوط به انسان،

دين و تربيت است، از اين رو، پرداختن به تربيت دينی نيازمند فهم ظرافت های ويژه ای

1. برای اطالعات بيشتر ر.ك: رفيعی، بهروز، آرای دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مبانی آن، ج 3، ص 187 و 226؛ بهشتی، محمد و ديگران، اهداف تربيت از ديدگاه اسالم، ص 152 ـ 153؛ باقری، خسرو،

نگاهی دوباره به تربيت اسالمی، ص 53 به بعد.

Page 129: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

129

از مسائل تربيت در مسير دين داری است تا فرد را به اين هدف اعال )بندگی( نزديك تر

سازد. اگر مادری خود كامال معتقد و دين دار و بسيار هم عالقه مند باشد كه فرزندی

دين دار تربيت كند، ولی از تربيت و مسائل آن آگاهی الزم را نداشته باشد، دين داری و

عالقه ی او تأثير زيادی در تربيت دينی فرزندش نمی گذارد يا چه بسا نتيجه ی عكس

داده، فرزندش را دين گريز يا دين ستيز بار آورد.

مادر با داشتن چنين آگاهی هايی، در وهله ی نخست مانع به وجود آمدن مشكالت

و عقده های روانی و تربيتی در فرزند خود می شود و اين پيش گيری است كه مهم تر از

درمان قلمداد می شود و اگر به داليلی هم مشكالت و آسيب هايی ايجاد شد، او كمك

می كند تا اهتمام بيشتری به درمان آنها داشته باشد. در صورت حل نشدن آن مشكل،

اقدام به موقع و سريع تری برای مراجعه به مشاوره و حل آن خواهد كرد، زيرا دست

كم با اين مطالعات متوجه شده كه مسائل تربيت دينی بسيار گسترده است و مشاور

متخصص و متعهد می تواند او را در اين امر ياری رساند.

از سوی ديگر، مادر بايد از حقيقت فطرت، محتوا، جهت و راه های شكوفايی فطرت

آگاهی داشته باشد. او بايد بداند »كل مولود يولد علی الفطره«.1 الهی و فطری بودن

وجود انسان، حاكی از آن است كه سمت و سوی اليه های شخصيتی انسان، خدايی و

به سوی خداست و انسان از ابتدای تولد، در مسير تربيت دينی قرار دارد. او بايد بداند

كه دين داری، رسيدن به اين نقطه است كه جز او خدايی نيست و اين امر با استمداد

اتصال حلقات و با آن ممكن است. در واقع، فطرت نخ و از فطرت و مسائل مرتبط

مهره های تسبيح تربيت دينی است و همه ی مسائل تربيتی بايد با توجه به آن در نظر

گرفته شود.

1. بحاراالنوار، ج 3، ص 218.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 130: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

130

ب.‌گرایشاز ديگر اليه های شخصيتی، گرايش ها می باشد كه از عواطف و هيجانات تشكيل شده

است. عواطف و هيجانات از مباحث مهم تربيتی، اخالقی و روان شناسی به شمار می آيد.

در بررسی عواطف، روان شناسان تعاريف متعددی بيان كرده اند و هر يك در تعريف

خود از زاويه ی خاصی به آن نگريسته اند. در مجموع می توان گفت عواطف به حاالت

و انفعاالت نفسانی گفته می شود كه پس از ادراك يا احساس اشيای خارجی يا پس از

يادآوری آنها، در ما ايجاد می شود.1 اين مؤلفه حكايت از التهاب ها و هيجان های درونی

انسان در سايه ی گرايش به هدف اصلی )قرب به خدا( است؛ بنابراين، گرايش های ديگر

از اين گرايش اصلی سرچشمه می گيرد و در طول گرايش به خدا قرار دارند؛2 به عبارت

ديگر، در تدين، محور با مبدأ هستی و وجود خداوند تنظيم می شود و مفاهيمی مانند

محبت، تنفر، خوف و رجا، خشم و سكينه و... 3 را در فرد ظاهر می سازد. اگر فردی

درباره ی اعتقادات دينی خود روشن بين باشد، ولی اين حالت ها را در سير فرايند تدين

از درون تجربه نكند، متدين نيست يا در تدين او كاستی وجود دارد. پس چنين تجارب

دينی، شرط الزم تدين است،4 زيرا بروز هيجانات نابهنجار و غير الهی در فرد، به ويژه در

شرايط حساس و بحرانی، باعث بروز رفتاری از وی می شود كه با شناخت هايش كامال

در تضاد و تناقض است.

ديگر، از سوی و عمل ابزار و مقدمه سويی، از هستند: دو حيث دارای عواطف

درجه ی و هستند تشكيكی عواطف ديگر، عبارت به می شود؛ واقع عمل نتيجه ی

ضعيف آن، مقدمه ی عمل و درجه ی شديدتر، نتيجه ی عمل است؛ از اين رو، رابطه ی

دو سويه ای بين عواطف و عمل برقرار است.

1. هاشمی ركاوندی، سيد مجتبی، تربيت و شخصيت انسانی، ج 1، ص 59.2. ابوترابی، علی، نقد مالك های بهنجاری در روان شناسی )با نگرش به منابع اسالمی(، ص 352 ـ 353.

3. برای اطالعات بيشتر ر.ك: مصباح يزدی، محمد تقی، اخالق در قرآن، ج 1، ص 253 ـ 263.4. نگاهی دوباره به تربيت اسالمی، ج 2، ص 69 ـ 70.

Page 131: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

131

به دليل گستردگی عواطف انسانی و تأثيرگذاری زياد آن بر رفتار انسان، هر كدام،

قرار گرفته ، تفسيری و اخالقی، حديثی تربيتی، روان شناسی، بسياری كتب موضوع

مادر از هر كدام می تواند برای تربيت از آنها سود جويد؛ بنابر گستردگی عواطف، در

اين نوشتار فقط به محبت می پردازيم كه ارتباط عميق تری با دين دارد، به نحوی كه

در تفسير آيه ی 31 آل عمران از امام باقر7 نقل شده است: »الدين هو احلب و احلب هو الدين«.1

و ذات يعنی حب فطری، ميل های ريشه ای ترين و بر محكم ترين مبتنی محبت

در ايمانی عاطفه ی گسترده ترين محبت اساس، همين بر است. استوار كمال طلبی،

ميل و گرايش درونی به خدا و لذت بردن از اتصال او و رسيدن به سعادت جاودانی

می باشد. محبت همانند علم، مفهومی ذات االضافه است كه به چيزی تعلق می گيرد،

مانند محبت به خدا، پيامبر9 ، ائمه ی اطهار:، همسر، فرزند و ... . از نظر اسالم،

محبت ها بايد در طول هم واقع شوند؛ در قرآن كريم آمده است كه اگر محبت های ديگر در نظر شما از محبت به خدا و رسولش بيشتر باشد، بايد در انتظار عذاب الهی باشيد.2

پيام آوران الهی و تمام نمای جمال و كمال آينه ی اطهار: ائمه ی و پيامبر9

حق اند كه محبت به آنها، محبت به ذات اقدس حق است. اين محبت مكمل، متمم

و مقوم توحيد است؛ از اين رو، تولی يكی از فروع دين و واجب برشمرده شده است و

آثار زيادی هم دارد. بر همين اساس، پيامبر9 چنين فرمودند: »اساس اسالم، دوستی

من و اهل بيت من است.«3 يا حضرت صادق7 فرمودند: »برای هر چيزی اساس و پايه ای است و اساس اسالم، دوستی ما اهل بيت است«.4

1. عروسی هويزی، عبدعلی بن جمعه، تفسير نورالثقلين، تصحيح رسولی محالتی، سيد هاشم، ج 5، ص .84- 83

2. توبه:24.3. كنزالعمال، ج 12، ح 34206.

4. برقی، محمدبن خالد، المحاسن، تحقيق رجايی، سيد مهدی، ج 1، ص 247.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 132: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

132

از آثار عاطفه ی ايمانی می توان گفت مادری كه حب اهل بيت: دارد و در شادی

آنها شادمان و در حزن آنها حزين و در عمل هم تابع و پيرو سيره و قول آنهاست،1 به

ميزان محبتی ـ اگر واقعی باشد ـ كه در دل به آنها دارد، امكان همانند سازی فراهم

می آيد. رفتارها و جلوه های عملی از زندگی مادر، ناخودآگاه، در فرزند مؤثر واقع شده،

او را به سوی فضايل الهی و خوبان و در نتيجه، تربيت دينی می كشاند. بدين ترتيب،

مادر محب و مطيع همسر بار می آيد، زيرا فرمايش آنان آكنده از توصيه هايی به محبت

و پيروی از همسر است و همين محبت متقابل بين دو پايه ی اساسی خانواده، باعث

شكل گيری، گرمی ، عطوفت و مهربانی در خانواده شده ، چنين محيطی به تربيت دينی

سرعت می بخشد.

محبت به فرزند هم در وجود مادر به وديعه گذاشته شده، ولی مادری كه عواطفش

عنوان )به فرزندش نيازهای ارضای به بيشتری اهتمام است، الهی محبت درطول

نمودهايی از محبت( از جمله آنها ابراز محبت و همدردی، وابستگی، تعلق و... داشته ،

خانواده اعضای از - پيرامونش افراد به كودك رفته رفته كه می شود سبب همين

گرفته تا دوستان، همسايگان و...- با مهر و محبت رفتار كند. محبت متقابل، كودك

را در فضايی قرار می دهد كه عاملی در ساخت شخصيت بهنجار اسالمی او می شود؛

شخصيتی كه پيوسته در صدد مهرورزی، ياری رسانی، قبول مسئوليت و... است.

ج.‌کنش

كنش و عمل، اليه ی رويين ساحت وجودی انسان است. در واقع، شناخت و گرايش،

مقدماتی هستند برای برانگيختن انسان به سمت عمل و رفتار شايسته دينی؛ به عبارتی،

مكتب در كرد. تصحيح را او عقايد و ديدگاه ها است الزم افراد، رفتار اصالح برای

توحيدی، شناخت به تنهايی ارزش ندارد و اين نكته در آيات و روايات متعددی يادآوری

1. آل عمران: 31: »ان كنتم تحبون اهلل فاتبعونی يحببكم اهلل و يغفر لكم ذنوبكم«.

Page 133: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

133

شده و علم بدون عمل، نهی شده و مورد توبيخ قرار گرفته است.1 پيش از اين هم يادآور

شديم عواطف و گرايش ها هم زمانی ارزش دارند كه صبغه ی الهی گرفته باشند.

مراد از رفتار، صرف رفتار جوارحی نيست، بلكه با توسعه در عمل و رفتار می توانيم

آن را شامل رفتار جوانحی هم بدانيم. »قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزيمه

جوانحی«.2 اصوال هر كار اختياری - جوارحی و جوانحی- را می توان عمل تلقی كرد.3

ابتدای حديث معراج، توكل، عمل برشمرده شده است؛ جايی كه همان طور كه در

پيامبر9 می پرسند: »أی االعامل افضل« و چنين پاسخ می آيد كه هيچ عملی باالتر

از توكل و رضا نيست. پس ايمان كه عنصری اختياری در آن موجود است، فعل تلقی می شود.4

امن گرفته شده و از ماده ی قرار گرفتن عقيده در قلب است و به معنای ايمان

مناسبتش اين است كه مؤمن در واقع موضوعات اعتقادی خود را از شك و ريب، كه

آفت اعتقاد است، امنيت بخشيده است.

ايمان منوط به شناخت می باشد. نه عين علم و نه الزمه ی دايمی آن. بر اساس اين،

چه بسا افرادی چيزی بدانند، ولی دلشان آن را نپذيرد يا نمی خواهد به لوازم آن پايبند

باشد و گاهی به عمد با آن مخالفت كنند. پس علم، شرط الزم برای تحصيل كماالت

تحصيل برای و نيست كافی شرط ولی است، سعادت نهايت در و بندگی اخالقی،

سعادت ايمان نيز ضروری می باشد، زيرا در اسالم عملی ارزش دارد كه نيت آن الهی

باشد و نيت الهی جز با ايمان به خدا )با توجه به مراتب آن( محقق نمی شود.

در واقع، ايمان و عمل، متمم و مكمل يكديگرند. علم نيمی از ما را می سازد و ايمان

نيمی ديگر را هماهنگ با آن. علم به ما روشنايی و توانايی می بخشد و ايمان، عشق و

1. ر.ك: صف: 2 و 3؛ منتخب ميزان الحكمه، باب الحث علی العمل بالعلم، ص 368.2. قمی، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، دعای كميل.

3. مصباح يزدی،محمدتقی، اخالق در قرآن، ج 1، ص 129.4. ديلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج 1، ص 199.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 134: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

134

اميد و گرمی. علم ابزار می سازد و ايمان مقصد، علم می نماياند كه چيست. ايمان الهام

می بخشد كه چه بايد كرد. علم، انقالب برون است و ايمان، انقالب درون. علم، وجود

انسان را افقی گسترش می دهد و ايمان عمودی باال می برد. علم، طبيعت ساز است و ايمان، انسان ساز.1

مادر در تربيت دينی به مثابه بازيگر نيست كه نقش فرد دين دار و دين پرور را بازی

كند، بلكه او بايد از درون خود احساس دينی داشته باشد. اگر او به اين مرحله از تربيت

دينی نرسد و ايمانی از درونش نجوشد، رفتارش اثربخش نخواهد بود. می توان گفت

بدون ايمان، تربيت دينی معنا ندارد، زيرا دين داری تنها دانستن حقايق دينی نيست،

بلكه قلبا راست بودن و راست زندگی كردن می باشد.

كه نحوی به است. ايمان مرتبه ی داشتن حداقل دين دار، مرز شخصيت حداقل

حتی اسالم هم او را به اين شخصيت نمی رساند )هر چند ايمان اسالم را هم همراه

دارد(، چنان كه خداوند اين مطلب را به پيامبر خود گوشزد می كند:

به اعرابی که مدعی ایمان هستند، بگو که ایمان نیاورده اید. بگویید

اسالم آورده ایم و هنوز ایمان در دل های شما وارد نشده است.2

پس تا زمانی كه ايمان به ساحت وجودی مادر نفوذ نكند، دين برای او درونی نشده،

نمی توان او را دين دار واقعی دانست. فرزندی كه در ارتباط و تحت تربيت مادری است

كه سخن از تدين می زند، حال آن كه شخصيت وی، نفاق آلود می باشد، به دليل روحيه

تذبذب مادر )كه بين دو طرف كفر و ايمان در رفت و آمد است(3 مادر، كه در رفتارش

هم نمود پيدا می كند، اگر نتوانيم با قاطعيت بگوييم چنين فرزندی بی دين يا بد بين

به دين می شود، دست كم شخصيت بهنجار اسالمی، كه دين در او درونی شده است،

بار نخواهد آمد.

1. مجموعه آثار )انسان و ايمان(، ج 2، ص 32.2. حجرات: 14.

3. نساء: 143.

Page 135: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

135

مادر با كسب ايمان، خود را در مدخل صراط مستقيم می رساند. هر چند ورود در

اين صراط، دليل بر ادامه ی سير نيست، ولی با استقامت در اين راه می تواند خود را به

مقصد نهايی برساند.

ايمان مقتضی عمل صالح است و ما را به انجام آن وا می دارد، البته در صورتی كه

فعال و زنده باشد، و گرنه نمی تواند انگيزه ی نيرومندی در ما برای انجام كارهای خوب و

ترك كارهای زشت باشد.1 ايمان و عمل، رابطه ای متقابل دارند. اين رابطه درست مانند

رابطه ی ريشه ی گياه و اعمال نباتی است. همچنان كه جذب مواد غذايی مفيد، موجب

رشد و استحكام آن و جذب مواد سمی و زيان آور نيز موجب ضعف و سرانجام خشكيدن

ريشه ی درخت می شود، كردارهای شايسته نيز عامل مؤثر در دوام و استحكام ايمان و كارهای ناشايست موجب ضعف ايمان و سرانجام، تباه شدن آن است.2

ايمان راستين به خدای تعالی، با تقوای الهی همراه است. تقوا به اين معنا كه انسان

و عذاب از خشم را الهی، خود فرامين و واجبات انجام و از گناهان با دوری كردن

الهی حفظ كند. مفهوم تقوا در بردارنده ی اين معناست كه انسان بر انگيزه ها، انفعال ها،

تمايالت و خواسته های خود حاكميت و تسلط داشته باشد و تنها در حدودی كه شرع

مقدس اجازه می دهد، به ارضای آن می پردازد؛3 به عبارتی، تقوا نوعی خود كنترلی به

شمار می رود.

با استقامت در صراط مستقيم و بهره مندی از، تقوا ايمان قوت می گيرد و با تقويت

و رشد ايمان، عمل صالح و خلوص در آن افزايش می يابد. به مرور، هر صفتی او را به

سوی صفت ديگر سوق می دهد و همين سير تا رسيدن او به مرتبه ی اعالی كمال ادامه

انجام كار از گناه و المیقني«.4 در واقع، پرهيز يأمتیك بدم ربك حتى خواهد داشت: »واعم

1. اخالق در قرآن، ج 1، ص 186.2. همو، خودشناسی برای خودسازی، ص 86.

3. نجاتی، محمد عثمان، قرآن و روان شناسی، ترجمه ی عرب، عباس، ص 353 ـ 354.4. حجر: 99.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 136: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

136

نيك، ظرفيت های فرد را برای سعادت افزايش می دهد و سرشت و فطرت انسانی او را

شكوفاتر می سازد. البته در اين ميان، تعارض ها و تقابل هايی بين خواسته های نفسانی

و تحريكات شيطانی از سويی و انجام وظايف الهی از سوی ديگر مبارزه ای را می طلبد

كه در علم اخالق به آن »جهاد اكبر« می گويند. در واقع، تقوا با جهاد و سپری نمودن

مراحل خاص )تحليه، تخليه، تجليه و فنا( و با ابزار شش گانه )توبه، مشارطه، مراقبه،

محاسبه، معاتبه، معاقبه( به دست می آيد و فرد در اين راه به مرور به خصايص ممتازی

دست می زند كه هر كدام از آنها گوشه ای از تربيت دينی را سر و سامان می دهد. البته

مقاله ی حاضر در صدد بيان فهرست طوالنی اين ويژگی ها نيست، ولی برای آگاهی، به

رواياتی اشاره می كنيم كه رفتارها و خصايص انسانی در جنبه ها ی بهنجار و نابهنجار با

ظرافت خاصی طبقه بندی گشته و معموال نيز از خصايص اصلی تر و عميق تر آغاز شده

اين روايات، روايت حضرت علی7 از جمله ی به خصايص فرعی تر رسيده است. و

است كه سه ويژگی و رفتار درونی انسان )ايمان، كفر و نفاق( را مقايسه كرده است و

برای هر كدام از آنها زير مجموعه هايی ارائه داده و به همين شكل، برای هر كدام از آنها

هم زير مجموعه هايی آورده است. ايمان بر چهار ستون استوار است: صبر، يقين، عدل

و جهاد. كفر هم چهار ستون دارد: فسق، علو، شك و شبهه. نفاق هم چهار ستون دارد:

هواپرستی، سستی، كينه و طمع.1 با اين روند، فقط بيست ويژگی مثبت مطرح شده

است. در تقسيم بندی ديگری از حضرت رسول9، كه حاوی ده ويژگی اساسی است

و از هر كدام از آنها ده ويژگی فرعی منتج می شود،2 به همين منوال فهرستی شامل

صد ويژگی ارائه داده است. همچنين در احاديث ديگری، صفات مؤمن يا متقی )مانند خطبه ی متقين در نهج البالغه( به صورت دنباله دار آمده است.3

1. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص 159 ـ 163.2. همان، ص 16 ـ 23.

3. برای مطالعه بيشتر ر.ك: بستانی، محمود، اسالم و روان شناسی، ترجمه ی هديشم، محمود، ص 139 ـ 156.

Page 137: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

137

می توان اصول اعتقادی و خصايص ممتاز انسانی را در عمل و تجربه فرا گرفت. در

عمل، شخصيت بهنجار مادر، پايبندی وی به موازين شرعی، ويژگی های الهی در برابر

ديدگان فرزند قرار می گيرد تا او با ديدن آنها، به صورت الگويی آموزش ببيند. تأثير

پيروی فرزندان از برخی افراد، كه ويژگی هايی دارند، از جمله امور عينی و همگانی در

عرصه ی زندگی، اصلی مسلم و پذيرفته شده در تربيت و روان شناسی قلمداد می شود.

البته انسان مؤثر در فرزند، در مراحل مختلف زندگی فرق می كند. چنانچه در دوران

نيز عالقه و پيوند كودكی، به دليل غريزه ی تقليد و محدوديت های ذهنی كودك و

عميق با مادر، سير انطباق رفتاری كودك با او زياد است.

با ولی می شود، كاسته فرزند اثرپذيری از نوجوانی، دوران در ويژه به مرور، به

تدابير ويژه ای می توان از كاهش ميزان اثرپذيری جلوگيری كرد. رفتار مادر به فرزند

می فهماند كه مادر به مرام و مسلك خود پايبند است و به هدف خويش ايمان دارد و

پايبندی در اين راه، تأثير به سزايی در پايبندی و درونی سازی اين رفتارها در فرزند

دارد، زيرا همگان، به صورت طبيعی، از ريا ، نفاق و ... گريزان اند.

مادر نقش هدايتی در فرزند دارد، به شرط آن كه الگويی شايسته از هر نظر باشد.

بر اساس اين، حضرت علی7 می فرمايند: »بهترين ادب آن است كه از نفس خودت

آغاز كنی«.1 در اين مسير، اگر مادر در خود ناتوانی احساس كرد، بايد مدد الهی را به

ياری طلبيده، با تكيه بر آن، خود را از ضعف برهاند تا كودك، همواره، از او توانايی و

قدرت نفسانی و اعتماد باطنی ببيند و بر اثر استقامت مادر، در ساحت مبانی، عاطفی

و مذهبی خود استوارتر گردد.

نکته ی مهم

برنامه ريزی گونه ای به را خود زندگی اوقات اسالمی ، به شخصيتی رسيدن با مادر

1. غرر الحكم، فصل 10.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 138: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

138

می كند تا به تمام وظايف الهی خويش جامه ی عمل بپوشاند. از جمله ی اين وظايف،

تربيت دينی فرزند است كه جز با صرف وقت كافی و مقدور نيست. انسان در مقام سعی

عملی برای وصول به حق، همواره، در برابر چند امر مرتبط با يكديگر قرار می گيرد كه

عبارت اند از: ارتباط انسان با خدا، خويشتن، جامعه و طبيعت. پيش از اين، مختصری

درباره ی ارتباط با خدا و خويشتن بحث شد. در اين جا به وظيفه ی مادر درباره ی فرزند،

كه مرتبط با بخش سوم )ارتباط با ديگران( است، اشاره می كنيم؛ در اين بخش ، طبق

فرمايش امام سجاد7، حقی برای فرزند ثابت می شود:

... تو در برابر خوب تربیت کردن و راهنمایی او به سوی پروردگار

و اطاعت او مسئول هستی. پس عمل تو درباره ی او، همانند عمل کسی

است که می داند در نیکی کردن به او پاداش و در کوتاهی به او کیفر می بیند....1

قبال مسئوليتی بايد در فرزند شد، تربيت اصلی و مسئول مادر سرپرست وقتی

كه به عهده گرفته است، پاسخ گو باشد و پاسخ گويی در اين باره، دغدغه ی خاطر برای

او ايجاد می كند و برای رسيدن به نتيجه ی مطلوب در اين عرصه، متحمل زحمات و

هزينه های زيادی می شود كه از جمله ی آنها، صرف وقت كافی برای پرداختن به تربيت

دينی فرزندان و درونی سازی و تعميق ارزش هاست. با شتاب زدگی، كه بيشتر اوقات هم

با نيت خير همراه می شود، نمی توان به اين هدف نائل شد و ممكن است در پرورش

دينی اختالل يا حتی مانع بزرگی ايجاد شود.

اسالم با توجه به موقعيت و نقش و مسئوليت مادری زن، محدوديت ها يا به تعبير

ديگر، تخفيف هايی برای او در نظر گرفته است،2 چون اين امر اجرايی، بار سنگينی بر

دوش زنان می افكند، وجوب آنها برداشته شده است تا آنان فارغ از اين مسائل، به انجام

1. تحف العقول، ص 269. ، امام خمينی;، م2( )توضيح المسائل كرد: مرجعيت، اشاره موارد اين به نمونه می توان برای .75 .2

رهبری )اصل 107 قانون اساسی( يا قضاوت.

Page 139: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

139

با اشتغاالت ديگر، از سوی ديگر، در صورت داشتن بپردازند.1 اصلی خويش وظايف

برنامه ريزی خاص و منظمی تالش كند كه به وظيفه ی خطيرش لطمه وارد نشود تا

حادثه ها را در خود بگيرد و هضم كند، زيرا با ذهن خسته و فكر مشغول، نتيجه ای به

دست نخواهد آمد. در واقع، فراغت بال به بهبود نتايج كمك می كند.

دينی تربيت در كه نمايد تنظيم گونه ای به را اوقاتش بايد مادر آن، بر عالوه

فرزندش، به ويژه دخترش، از ديگر عوامل محيطی نيز بهره ببرد. هر چه در اين امر

تنوع بيشتر باشد، تثبيت و تعميق آن زودتر محقق می شود.

از جمله عوامل محيطی مهم در اين باره، استفاده از »زيارت« است كه برخوردار از

عشق، عالقه و عرفان است. زيارت نوعی حضور در برابر آينه و ميزان عرضه كردن و

محول الحال می باشد كه بر دو قسم است:

الف. زيارت اماكن متبركه و مشاهد مشرفه. از جمله ی اين اماكن، مسجد است كه

عده ای در آن، با انگيزه ها و اهدافی مقدس و با دل هايی جدا شده از اغيار، كنار هم

گرد می آيند و در ارتباط با هم انرژی های مثبت معنوی به يكديگر منتقل می كنند و

همديگر را در تدين ياری می رسانند. امام معصوم7 در اين باره می فرمايند:

می رسد: چیز از هشت یکی به کند، آمد و شد مسجد به هر کس

برادر دینی که در راه خدا از یکدیگر بهره مند می شوند. دانش تازه،

آیه ی محکم، شنیدن کلمه ای که او را به هدایت رهنمون کند یا رحمتی

که منتظر اوست با کلمه ای که او را از کار زشت باز دارد یا ترک کردن گناهی که از روی بیم از خدا یا حیا باشد.2

از ديگر اماكن، مشاهد مشرفه و قبور ائمه ی اطهار: و فرزندان صالح آنهاست.

دغدغه ی كه می كنيم همراه عده ای با را آنها اماكن، اين به فرزندانمان بردن با

1. 76. جوادی، عبداهلل، زن در آينه ی جالل و جمال، ص 348 ـ 353.من همو، 409؛ ص ،2 ج علی اكبر، غفاری، تصحيح صدوق، الخصال علی، محمد بن بابويه، .77 .2

ال يحضره الفقيه، تصحيح غفاری، علی اكبر، ج 1، ص 237.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 140: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

140

درصدد دانسته، گروه آن را جزو او خود محيطی، در چنين بودن با و دارند تدين

معارفی حاوی كه حضرات، زيارت نامه های خواندن با سپس بر می آيد. همانند سازی

شخصيت های آن از می باشد، و... دشمن شناسی امام شناسی، خداشناسی، همچون

متعالی الگو برداری می كند.

از ديگر زيارت ها، حضور در مجالس مذهبی )سخنرانی، جشن های ميالد بزرگان

دين، مجالس روضه خوانی و ذكر مصايب آنها( می باشد. اين مجالس تجليگاه گرايش های

عالی و مذهبی و تقويت كننده ی احساسات و تمايالت است. افزون بر اين، دين را از

انتزاعی خارج كرده، نمود عينی به آن می دهد. مادر می تواند خاطرات خوش حالت

كودكان را با اين مجالس، اماكن و حتی روضه های مقدس گره زند.

ب. زيارت صلحا و پاكان: با فراهم آوردن موقعيت زيارت و برخورد با پاك سيرتان

و شخصيت های بهنجار اسالمی و تطبيق با آنان، فرزند می تواند تطبيقی شخصيتی با

آنان داشته باشد و پی به انحرافات ذهنی، گرايشی و رفتاری خود ببرد و با استفاده از

گفتار و منش های آنها، در صدد اصالح خويش برآيد.

اين موارد فقط نمونه هايی از عوامل محيطی است كه مادر در صورت داشتن وقت

كافی، می تواند از آنها برای ارضای دغدغه ی تربيت دينی فرزندش بهره گيرد.

نتيجه

با رويكرد دين ورزی باطنی به ديانت، كه آيات و روايات متعددی گويای آن است،

مادر با ايجاد شخصيتی اسالمی و تغييراتی الهی در اليه های وجودش در مسير دامنه دار

علمی و عملی، به راستی دين باور می شود و با شناخت مسائل تربيتی، می تواند فرزندش

را به وسيله ی اعطای بينش، تعميق باورها و اصالح رفتار به تكامل و تعالی برساند كه

درونی سازی دينی ناميده می شود.

Page 141: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

141

منابع1. نهج البالغه، ترجمه محمد دشتي، قم، نشر امام علي7، 1370ش.

2. ابوترابی، علی، نقد مالك های بهنجاری در روان شناسی )با نگرش به منابع اسالمی(، .قم، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمينی

3. احمد بن فارس، مقاييس اللغه، تحقيق عبدالسالم محمد هارون، بيروت، مكتب االعالم االسالمی،1404ق.

4. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، تحقيق مرعشلي، نديم، قم، دار الكتاب العربي، بي تا.

5. بابويه، محمد بن علی، الخصال، مصحح غفاری، علی اكبر، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1362ش.

جامعه قم، اكبر، علی غفاری، مصحح الفقيه، يحضره ال من علی، محمدبن بابويه، .6مدرسين، 1404ق.

7. باقري، خسرو، نگاهی دوباره به تربيت اسالمی، تهران، انتشارات مدرسه، 1374ش.8. باقري، خسرو، چيستی تربيت دينی، تهران، مركز مطالعات تربيت اسالمی، 1380ش.

9. باقري، خسرو، نگاهی دوباره به تربيت اسالمی، تهران، انتشارات مدرسه، 1383ش.امام پژوهشی ـ علمی مؤسسه قم، تربيت، و فقه تعامل بر نگرشی علی همت، بناری،

خمينی، 1383ش.10. برقی، محمدبن خالد، المحاسن، محقق رجايی، سيد مهدی، قم، مجمع عالمی اهل

بيت، 1413ق.نشر تهران، كاردان، محمدعلی ترجمه اجتماعی، شناسی روان اتوكاليت، برگ، .11

انديشه، 1368ش.بنياد مشهد، محمود، هديشم، ترجمه شناسی، روان و اسالم محمود، بستانی، .12

پژوهشهای اسالمی، 1387ش.13. بهشتی، محمد و فقيهی، علی نقی و ابوجعفری، مهدی، اهداف تربيت از ديدگاه اسالم،

تهران، انتشارات سمت، 1376ش.14. تميمی، عبدالواحد اآلمدی، غررالحكم و درر الكلم )مجموعه من كلمات و حكم االمام

علی7(، تحقيق سيد مهدی رجايی، تهران، دارالكتب االسالميه، 1437ق.15. جوادی آملي، عبداهلل، زن در آينه جالل و جمال، قم، مركز نشر اسراء، 1377ش.

16. جوهری، اسماعيل بن حماد، الصحاح )تاج اللغه و صحاح العربيه(، تحقيق احمد بن

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 142: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

142

الغفور عطار، بيروت، دارالعلم للماليين 1407ق. 17. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، قم، انشارات آل علي7، 1384ش.

18. داوودی، محمد، تأملی در معنای تربيت دينی و نسبت آن با مفاهيم ديگر، همايش تربيت دينی در جامعه اسالمی معاصر )مقاالت برگزيده(، قم، مؤسسه علمی ـ پژوهشی

امام خمينی، 1388ش.19. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه دهخدا، ذيل كلمه دين.

20. ديلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، نشر ناصر، 1376ش.21. رفيعی، بهروز، آراء دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مبانی آن، تهران، پژوهشگاه

حوزه و دانشگاه، بي تا.22. ری شهری، محمد، منتخب ميزان الحكمه، تلخيص حسينی، سيد حميد، قم، دارالحديث،

1380ش.23. سيف اللهی، سيف اهلل، مبانی جامعه شناسی )اصول، مبانی و مسائل اجتماعی(، تهران،

نشر هومن، 1373ش.24. شاملی، عباسعلی، مجموعه مقالت تربيت اخالقی )پيش فرض ها وچالشها(، قم، نهاد

نمايندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، 1386ش.25. شرفی، محمدرضا، مراحل رشد و تحول انسان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی،

1368ش.26. شكوهی، علی، عوامل و ريشه های دين گريزی از منظر قرآن و حديث، مشهد، دفتر

تبليغات اسالمی، 1386ش.االسالميه، دارالكتب تهران، القرآن، تفسير فی الميزان محمدحسين، طباطبايی، .27

1372ش.28. طباطبايی، محمدحسين، بدايه الحكمه، تحقيق و تعليق عباس زارعی سبزواری، قم،

موسسه نشراالسالمی، 1383ش.29. عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، انتشارات امير كبير، 1374ش.

محالتی، رسولی مصحح نورالثقلين، تفسير جمعه، ابن عبدعلی هويزی، عروسی .30سيد هاشم، قم، انتشارات اسماعيليان، 1415ق.

31. فراهيدی، خليل احمد، العين، مصحح اسعدالطيب، قم، اسوه، 1414ق.32. قشيری، مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، تحقيق عبدالباقی، محمد فؤاد، بيروت، دار

احياء التراث العربی، بي تا.

Page 143: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

143

33. قلی زاده كالن، فرض اهلل، دين، تربيت، اخالق، قم، پارسايان 1376ش.34. قمی، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، قم، شركت تعاوني ناشران، 1374ش.

35. كريمی، عبدالعظيم، تربيت طبيعی در مقابل تربيت عاريه ای، تهران، سازمان انجمن اولياء و مربيان، 1378ش.

36. كلينی، محمد بن يعقوب، اصول كافی، قم، داراالسوه، 1376ش.تهران، فاضل، توسلی، رضا مبانی جامعه شناسی، ترجمه غالمعباس بروس، 37. كوئن،

سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انسانی دانشگاه ها )سمت( 1378ش.38. گنجی، حمزه، بهداشت روانی، تهران، نشر ارسباران، 1380ش.39. مجلسی، محمدباقر، بحاراالنوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

40. مرادی، اسداهلل، آسيب شناسی تربيت دينی )گفتگو با انديشمندان و صاحب نظران تعليم و تربيت(، تهران، انتشارات مدرسه، 1383ش.

41. مصباح يزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، 1373ش.42. مصباح يزدی، محمد تقی، اخالق در قرآن، قم، مؤسسه امام خميمي، 1380ش.43. مصباح يزدی، محمدتقی، به سوی خودسازی، قم، مؤسسه امام خمينی، 1381 ش.

،44. مصباح يزدی، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسه امام خميني1385ش.

45. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1369ش.46. مكارم شيرازی، ناصر، آيات اخالقی، )برگزيده از كتاب اخالق در قرآن(، قم، انتشارات

امام علی بن ابيطالب7، 1381ش.ترجمه اسالمی، پی ريزی شخصيت در آن نقش و توحيدی تربيت معين، حسين، .47

احمد ناظم، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسالمی، 1387ش.48. ملكی، حسن، خانواده و تربيت دينی، تهران، انجمن اولياء و مربيان ، 1383ش.

بنياد مشهد، عرب، عباس مترجم شناسی، روان و قرآن عثمان، محمد نجاتی، .49پژوهش های اسالمی، 1369ش.

50. هاشمی ركاوندی، سيد مجتبی، تربيت و شخصيت انسانی، قم، دفتر تبليغات اسالمی، 1382ش.

51 . هندی، حسام الدين، كنزالعمال فی سنن االقوال و االفعال، مصحح صفوه سقا، بيروت، مؤسسه الرساله، بي جا، بي تا.

زند فر

یتترب

در در

مایت

خصش ش

نق...

......

......

......

......

......

......

.....

Page 144: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

144

Page 145: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

145

عوامل تحکيم و استحکام خانوادهاعظم نوری1*

چکيده خانواده مناسب ترين جايگاه برای تأمين نيازهای انسان و بهترين با اين حال، در عصر بستر برای تأمين امنيت و آرامش روانی است. كنونی، نظام خانواده دچار مشكالت و چالش هايی شده است كه كم كم آن را به سستی و تزلزل می كشاند. مهم ترين عامل تحكيم و ثبات يا تزلزل و فروپاشی خانواده، چگونگی رابطه ها و داد و ستد عاطفی ميان اعضای خانواده، به ويژه زن و شوهر، است. عوامل مختلفی در تحكيم عوامل به را آنها كلی طور به می توان كه دارند نقش آن تزلزل يا فردی و اجتماعی تقسيم كرد و با توجه به اهميت هر كدام از آنها، نمی توان هر يك را به تنهايی در اين مسير كافی دانست. اين نوشتار در پی آن است تا با بيان هر كدام از اين عوامل، راهی برای رشد و ثبات خانواده از طريق معرفی باورها، اخالقيات و سنت های فرهنگی

و دينی بنماياند.

واژگان کليدی: خانواده، تحكيم، اسالم، زن و شوهر.

* دانش آموخته سطح2 جامعةالزهرا3، رشته معرف اسالمی.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 146: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

146

مقدمه

امروزه، يكی از مباحث مهم جامعه شناسی، توجه به دوام يا فروپاشی خانواده می باشد.

و فردگرايی يافتن اصالت و شدن صنعتی عصر در فراوان دگرگونی های وجود با

لذت گرايی، نخستين و مهم ترين نهادی كه تحت تأثير قرار گرفته، خانواده است كه در

روند توسعه و جهانی شدن دچار تحوالت جدی گرديده است. در بعضی جوامع، نه تنها

كاركردهای خانواده، بلكه اصل و تماميت آن با جايگزين های احتمالی و انحرافی مانند

زندگی مشترك بدون ازدواج يا همزيستی دو همجنس و خانواده ی تك والدی به چالش

كشيده شده است، به گونه ای كه نشانه های جدی از هم پاشيدگی اين كانون ديرپای

اجتماعات بشری در بسياری از جوامع صنعتی ظاهر شده است. اين امر نگرانی هايی در

پژوهشگران و جامعه شناسان به وجود آورده است و آنان، همواره، در پی يافتن پاسخی

برای اين پرسش هستند كه كودكان فردا در نبود خانواده ها چگونه و در كجا زندگی را

آغاز كرده، به آن ادامه خواهند داد.

و نگران كننده بسيار آينده ای زمينه اين در افراطی فمينيست های نظريات

ضدبشری ترسيم می كند، مانند فروپاشی كامل خانواده، به عنوان تنها راه نجات زنان از

مردساالری و سپردن كودكان به مهد كودك ها و حتی در مرحله ی باالتر، توليد كودكان

آزمايشگاهی و پرورش آنها بدون دخالت نقش مادری.1 البته با وجود تغييرات ارزشی و

پيدايش نهادهای بديل خانواده، هر چند شاهد افزايش بی سابقه ی ميزان طالق هستيم،

ادامه می دهد. حتی در جوامع غربی، هيچ يك ولی همچنان خانواده به حيات خود

از الگوهای جديد زندگی، كه كاركردهای اصلی خانواده مانند ارضای نيازهای جنسی

برخوردار و پذيرش عمومی اقبال از بر عهده گرفته اند، هنوز را فرزندان از و مراقبت

نيستند. در جوامع اسالمی نيز با اين كه پاره ای از تغييرات را در نظام ارزشی خانواده ها

1 . بستان، حسين، نابرابری جنسی از ديدگاه اسالم و فمينيسم، ص 108.

Page 147: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

147

می بينيم، ولی كما كان بر حفظ خانواده ی طبيعی و استمرار آن تأكيد می شود. با اين

حال، نمی توان چشم پوشی كرد كه »هيچ عصری مانند عصر ما، خطر انحالل كانون

خانواده و عوارض منفی ناشی از آن را مورد توجه قرار نداده است و در هيچ عصری مانند اين عصر، بشر عمال دچار اين خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است«.1

خانواده، ركن اساسی جامعه ی انسانی است و بی شك با سستی روابط و گسست آن،

جامعه نمی تواند به رشد و پويايی دست يابد، زيرا »هيچ پديده ی انحرافی در جامعه،

بدون در نظر گرفتن ميزان طالق و ثبات خانواده ها مطرح نمی گردد.«2 و در صورت

نبود يا وجود خلل در آن، هيچ نهاد و سازمانی نمی تواند به طور كامل جايگزين آن شود

و سهم دولت ها در اين زمينه، تنها برنامه ريزی و ايجاد تسهيالت الزم برای شكل گيری

درست خانواده و كمك به ثبات استحكام درونی آن است.

تحکيم خانواده از نگاه دین

همگی- بر قداست و حرمت نهاد خانواده تأكيد می كنند و شامل اديان الهی –

احكام و مقرراتی برای تنظيم روابط خانواده هستند. به همين دليل، خانواده در اقوام

از بسيار كمتر آن در فروپاشی خانواده و نظام طالق بوده، استوارتر مؤمن، همواره،

ملت های غيرمؤمن است. اسالم نيز با نظام قانون گذاری خاص خود، همواره، سعی در

پيوند زيرا ارزشی دارد، و پايه ی اصول اخالقی بر اركان آن حفظ خانواده و تحكيم

به آموزش و به آن، اقدام ازدواج غريزی می باشد و در مرحله ی نخست، و زناشويی

محرك خاص نياز ندارد، ولی تداوم اين پيوند و داشتن روابط درست و پايدار، كه به

ثبات و دوام خانواده بينجامد، نيازمند آموزش است. حتی نكاتی كه در انتخاب همسر

و توجه به ويژگی های جسمی و اخالقی و روحی فرد مطرح می شود، از اين روست.

1 . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسالم، ص 229.2 . ساروخانی، باقر، طالق پژوهشی در شناخت واقعيت و عوامل آن، ص106.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 148: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

148

و دارد فرق ديگر قراردادهای و انسانی روابط ديگر با ازدواج، قرآن، منطق در

با قرآن كريم آن را ميثاق غليظ می نامد؛1 بنابراين، بخشی از آيات و روايات اسالمی هدف حفظ خانواده، به تنظيم و تعديل روابط اعضای خانواده حقوق و وظايف همسران

و فرزندان، تالش برای ايجاد زندگی مشترك آكنده از مهر و صفا و پرهيز از فروپاشی

كانون خانواده اختصاص يافته است و اعمالی مانند محبت ورزيدن، مدارای همسران با

يكديگر و رعايت حقوق متقابل و خوش رفتاری و گفتار نيكو با همسر، مقدس برشمرده

شده، مؤمنان موظف اند رفتارهای خود را با انگيزه ی جلب رضايت الهی و اطاعت از حق

كنترل كنند و وظايف خود را در قبال همسر و فرزندانشان به خوبی ادا نمايند. بر اساس

اين، می توان دين داری و تقوا را عامل مهمی در تحكيم خانواده دانست.

تأكيد و توصيه و خانواده اهميت از دين داران و پرهيزكاران اسالمی، نگرش در

اسالم بر محافظت از آن آگاه هستند و در انجام وظايف دينی و اخالقی خود در برابر

همسر و فرزندان كوتاهی نمی كنند و خانواده را جايگاهی برای تأمين نيازهای مادی و

اعضا و تحمل مشكالت و سختی ها را راهی برای رسيدن به تكامل و سعادت اخروی و

جلب رضايت حق می دانند؛ در روز پس از ازدواج حضرت زهرا3، پيامبر اكرم9 از

اميرمؤمنان7 پرسيدند كه همسرت را چگونه يافتی؟ حضرت علی7 پاسخ دادند: » فاطمه3 را بهترين ياور در اطاعت و عبادت خداوند يافتم«.2

ايجاد چنين نگرشی، گامی مهم و اساسی برای حفظ كانون خانواده است و در متون

اسالمی مورد توجه قرار گرفته است، به گونه ای كه تالش برای حفظ خانواده و هر عملی

كه در راه آرامش و برقراری آن باشد، از بزرگ ترين تكاليف عبادی به شمار می رود.

پيامبر اكرم9 در اين باره می فرمايند: »اكمل املؤمنني ايامنا احسنهم خلقا و خیاركم

1 . نساء:21.2 . مجلسی، محمد باقر، بحاراالنوار، ج43، ص117. » نعم العون علی طاعة اهلل«.

Page 149: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

149

لنسائهم1 ؛ كامل ترين مؤمنان از حيث ايمان، خوش رفتارترين آنهاست و شايسته ترين

شما آنهايی هستند كه با زن هايشان خوش رفتارترند.« و درباره ی خوش رفتاری زنان

نيز فرموده اند: »جهاد املرأة حسن التبعل«2.

تبيين مفهومی تحکيم خانواده

آن حفظ و خانواده تحكيم از منظور كه بدانيم است الزم بحث، به ورود از پيش

چيست؟ بی شك، مقصود از آن، نگه داشتن بنايی با سستی و نا پايداری، آن هم به هر

قيمت ممكن نيست. قرار گرفتن اعضای خانواده زير يك سقف به قيمت ظلم و تعرض

به يكی از آنها يا ناديده انگاشتن حقوق آنها يا توصيه و سفارش به گذشت و چشم

پوشی بی مورد از خطاهای ديگری و پذيرش ظلم و بی عدالتی به منظور جلوگيری از

طالق و جدايی، هرگز به معنای ثبات و استواری كانون خانواده نيست، زيرا، به يقين،

سر پا بودن خانواده با تحكم و ظلم انسانی و تحمل و بردباری ديگری از سر ناچاری و

ترس از فروپاشی خانواده، استحكامی در پی نخواهد داشت و اگر در ظاهر پايدار باقی

بماند، از درون پوسيده و بی ثبات است و بی شك، نمی تواند ويژگی های خانواده ی سالم

و بانشاط را داشته باشد.

همه ی حقوق حفظ و اخالق و اعتدال اصل خانواده، حاكميت تحكيم نتيجه ی

اعضاست. قوانين اسالم برای تحقق اين هدف، پيوسته، همسران را به تمايل و گرايش

به محاسن اخالقی و انجام وظايف فرا می خواند و آنان را از هر گونه رابطه و خواسته های

يك جانبه و ظلم و تعدی به ديگری، كه سبب تضعيف فضای انس و الفت در خانواده

می شود، برحذر می دارد. پس در خانواده ای مستحكم و با ثبات، روابط اعضا به گونه ای

است كه هر دو به يكديگر ياری می رسانند و يكی از آنها، همواره، خدمت كننده نيست

1 . كلينی، كافی، ج2 ، ص 99؛ شيخ طوسی، امالی، ص392، المجلس الرابع عشرفيه بقيه أخب. 2 . همان، ج 5 ، ص 507.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 150: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

150

ويژگی های كنار در زنانه و مردانه و خصلت های نمی شود آنها ستمگرانه رابطه ی و

انسانی، در خدمت تعالی و رشد خانواده و سپس جامعه قرار می گيرد. از نظر اسالم،

در و اختالفات از پيش گيری در مهمی نقش تدين، از برخاسته زناشويی سازگاری

نتيجه، حفظ بنيان خانواده دارد.

به طور كلی، عواملی كه سبب استحكام بنيان خانواده و سالمت روابط اعضای آن

می شود، به دو بخش فردی و اجتماعی تقسيم می شود. با اين حال، پيش از آن الزم

برای باشد؛ داشته مناسبی وجود بستر و زمينه باثبات، ايجاد خانواده ای برای است

نمونه، انگيزه ی كافی و آموزش های الزم برای اين كار در همسران وجود داشته باشد.

بستر سازی مناسب برای ایجاد خانواده ی باثبات

از تشكيل زندگی خانوادگی، رسيدن به تكامل، آرامش و در فرهنگ اسالمی، هدف

سكينه است. توصيه های رفتاری اسالم، حول روابط همسران بر همين اساس می باشد.

اين رهنمودها و سفارش ها و تقسيم وظايف زن و شوهر، تنها منحصر به دوران زناشويی

آغاز آن از تشكيل زندگی مشترك، پيش استحكام و دوام برای بلكه تالش نيست،

می شود. جامعه پذيری فرزندان در خانواده در مسير درست خود و برای آماده سازی

به منظور قبول مسئوليت های زندگی مشترك، همچنين نوع نگاه انسان به ازدواج و

باثبات زندگی اصول از انتخاب همسر، در آگاهانه بينش های نقش و جنس مخالف

است كه مدت ها پيش از ازدواج بايد مورد توجه قرار بگيرد. به همين دليل، پيش از

بررسی گستره ی وظايف مردان و زنان به منظور تحكيم خانواده، به اختصار، به اين

اصول می پردازيم.

الف.‌آموزش‌نقش‌های‌زن‌و‌شوهری‌به‌فرزندان:

خانواده، نخستين محل تربيت و آموزش كودكان است. در خانواده، فرزندان می توانند

Page 151: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

151

برابر يكديگر و در مقابل از برخوردها و رفتارهای پدر و مادر در را آموزش های الزم

خودشان، برای احراز موقعيت همسری در آينده بياموزند. به همين دليل، زن و شوهر

در روابط و مسائل مختلف زندگی خود بايد حضور فرزندان را در نظر بگيرند. چگونگی

روابط آنها، الگويی برای روابط بين دو جنس مخالف به كودكان ارائه می دهد. كودك

از آنان وجوه متفاوت ابراز عواطف، ارتباط با شريك زندگی در حال تنيدگی يا در زمان

تعارض را می آموزد،1 زيرا فرزندان به طور معمول نزديك ترين روابط را با خانواده دارند

كه كودكانی است. خانواده آنها، رفتاری و عاطفی شناختی، رشد عامل مهم ترين و

انجام مسئوليت ها و وظايف همسری در خانواده آنها معمول باشد، در بزرگسالی برای

مشكالت با برخورد در افراد اين دارند. بيشتری آمادگی همسری نقش های پذيرش

ناشی از زندگی مشترك، حساب شده و عقالنی رفتار خواهند كرد و از ايفای نقش های

مورد انتظار سرباز نمی زنند. همچنين فراگيری دانش ها، مهارت های جنسی، آشنايی با

تفاوت های جنسی ميان زن و شوهر و آگاهی از نيازمندی های پدر و مادر شدن و داشتن

درك درست از الزامات و مسائل زندگی مشترك، نقش مهمی بر هماهنگی و انسجام

دايمی خانواده دارد.

پس يكی از وظايف والدين در اين باره، آشنا نمودن فرزندان با وظايف و نقش های

همسری در خانواده است.

ب.‌نگاه‌قدسی‌به‌ازدواج‌و‌توجه‌به‌جایگاه‌خانواده:

و بينش زن اين است كه مبانی تحكيم خانواده و ريشه دارترين بنيانی ترين از يكی

آدمی رفتارهای روان شناسان، عقيده ی به باشد. ايمانی و توحيدی خانواده، به مرد

ناشی از نگرش های اوست. رابطه ی نگرش و رفتار در قصص قرآنی نيز به روشنی ديده

می شود. نگرش ايمانی - مستقيم يا غير مستقيم- و از طريق حاالت روان شناختی فرد،

1 . مينوچين، سالوادور، خانواده و خانواده درمانی، ص 90-88.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 152: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

152

بر رفتارش موثر واقع می شود.1 با استفاده از همين نگرش ها، به ازدواج و حفظ خانواده

نگرش های ويژه ای می يابيم.

به اعتقاد صاحب نظران، يكی از عوامل مهم سقوط جايگاه خانواده در غرب و جوامع

متأثر از فرهنگ غربی، فرايند عمومی » دنيوی شدن« يا » تقدس زدايی« بوده كه عالوه بر ديگر حوزه های حيات اجتماعی، خانواده را نيز تحت تأثير قرار داده است.2

متون به توجه با آن می شود. و حرمت قداست ازدواج، سبب به ايمانی نگرش

جوامع در را ازدواج به قدسی نگاه است كوشيده اسالم كه گفت می توان اسالمی،

و ازدواج به اسالم قدسی و معنوی رويكرد می تواند زير نمونه های دهد. گسترش

خانواده را منعكس كند:

پيامبر گرامی اسالم9 می فرمايند: »ازدواج سنت من است. پس هر كس از سنت

من رويگردان باشد، از من نيست«.3 همچنين می فرمايند :

نزد خداوند هیچ چیز از خانه ای که به واسطه ی ازدواج آباد می شود،

محبوب تر نیست و در نزد خداوند هیچ چیز از خانه ای که به واسطه ی طالق از هم می پاشد، مبغوض تر نیست.4

امام صادق7 نيز فرمودند: »دو ركعت نماز شخص متأهل بيش از هفتاد ركعت

نماز شخص مجرد فضيلت و ارزش دارد«.5

عبادت مطرح را انجام مسئوليت های خانوادگی كه دارد رواياتی وجود همچنين

آسيب های تا می باشد مردم نظر در خانواده ارزشمندی برای گامی اينها می كند.

احتمالی پيوند زناشويی كاهش يابد و در نتيجه، تثبيت و استحكام آن بيشتر شود.

1 .آذربايجانی و ديگران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع دينی، ص161.2 . بستان، حسين، اسالم و جامعه شناسی خانواده، ص 178.

3 . بحاراالنوار، ج100، ص220. » النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی«4 . حر عاملی ، وسائل الشيعه، ج20 ،ص16. » ما من شیء احب الی اهلل عزوجل من بیت يعمر فی االسالم

بالنکاح و ما من شیء ابغض الی اهلل عزوجل خيرب فی االسالم بالفرقه يعنی الطالق«.لیها أعزب«. 5 . همان، ص18. »قال أبوعبداهلل7 ركعتان يصلیها املتزوج افضل من سبعني ركعة يص

Page 153: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

153

در نگرش اسالمی، خانواده، تنها همزيستی چند نفر زير يك سقف نيست، بلكه اسالم

می كوشد مفهوم خانواده را در قالب نظامی جامع و در مسير كمال گسترش دهد. با

ايجاد اين ديدگاه، انسان ها برای رسيدن به فضيلت در اين كانون بهتر می توانند حقوق

و وظايف خود را بياموزند. خداوند در آيه ی 74 فرقان می فرمايد:

ني أعم ة قر اتنا ي وذر واجنا أزم منم لنا هبم نا رب يقولون والذين

از ما به پروردگارا می گویند که کسانی و إماما ؛ متقني للم نا علم واجم

همسران و فرزندانمان آن ده که مایه ی روشنی چشمان ما باشد و ما را

پیشوای پرهیزکاران گردان.

قرآن كريم در اين آيه به توجه ويژه ی مومنان به خانواده و فرزندان اشاره می كند. بر طبق اين آيه، مؤمنان واقعی خانواده ی خود را مورد توجه قرار می دهند و برای آنها

دعا می كنند.

» بديهی است كه منظور اين نيست كه تنها در گوشه ای بنشينند و دعا كنند، بلكه

دعا دليل شوق و عشق و درونی شان به اين امر است و رمز تالش و كوشش. مسلما

چنين افرادی آنچه در توان دارند، در تربيت فرزندان و همسران و آشنايی آنها با اصول

و فروع اسالم و راه های حق و عدالت فروگذار نمی كنند... «.1

ج.‌توجه‌به‌معیارهای‌دینی‌در‌تشکیل‌خانواده:

يكی از مهم ترين عوامل پايداری زندگی زناشويی، همسانی زن و مرد در ويژگی های

رفتاری و شخصيتی است. در انتخاب همسر، توجه به اصل همانندی زن و شوهر، كه در

متون اسالمی تحت عنوان »كفويت« مطرح شده است و در متون جامعه شناسی به آن

همسان همسری می گويند، بسيار مورد توجه قرار گرفته است. كفويت و همسانی در

امور مختلفی می باشد، از جمله همتايی ايمانی، فكری و فرهنگی، همتايی در تحصيالت

1 . مكارم شيرازی، ناصر، تفسير نمونه، ذيل آيه ی 74 سوره ی فرقان.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 154: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

154

و علم، تناسب سنی، مالی و اجتماعی. مهم اين است كه مفهوم كفو، نسبی است، بدين

معنا كه دارای مراتب متعدد است؛ مثال ممكن است فردی در مقايسه با همسرش در

جنبه هايی باالتر باشد، در حالی كه همسرش در جنبه های ديگری از او برتر می باشد.

به طور كلی، از ديدگاه اسالم، اساسی ترين ركن همانندی زن و مرد، تشابه ايمانی

و اعتقادی آنها می باشد؛ از اين رو، در روايات آمده است: » املؤمن كفو املؤمنة؛1 مرد

مؤمن، كفو زن مؤمن است«.

در روايت ديگری آمده است كه اگر حضرت علی7 نبود، برای حضرت زهرا3 در

ميان انسان ها همانندی يافت نمی شد.2 اين نكته نشان می دهد كه در همانندی، بيش

از هر چيز، بايد به مراتب ايمان افراد توجه شود. در زمان پيامبر اكرم9، ازدواج های

صورت متفاوت نژادی گروه دو يا اجتماعی طبقه ی دو به متعلق افراد بين موفقی

می گرفت كه به علت سنخيت و همانندی آنها در ايمان و اعتقادات، زندگی خانوادگی

سياه پوست، جوان داستان مانند داشت، همراه به مرد و زن برای سعادتمندانه ای

زشت قيافه، غريب و تهيدستی به نام »جویبر« كه به سفارش و وساطت پيامبر گرامی

اسالم9، با »دلفاء«، دختر زيباروی »زیادبن لبيد«، يكی از اشراف مشهور مدينه

ازدواج كرد؛ ازدواج »مقداد«، غالم آزاد شده، با »ضباعه« ، دختر عموی پيامبر9

با كنيز كه به خواست و تأكيد حضرت9 صورت گرفت و ازدواج امام سجاد7

آزاد شده ی خود كه نامه ی سرزنش آميز خليفه ی وقت و واكنش تند حضرت7 را در

پی داشت، نمونه هايی از اهتمام اسالم به معرفی و جايگزينی الگوی معين برای همسان همسری را نشان می دهد.3

1 . وسائل الشيعه، ج 20 ، ص 68.2 . همان، ص 74. » لوال ان اهلل خلق فاطمه3 لعلی ما كان هلا علی وجه االرض كفو آدم فمن دونه«.

3 . همان، ص 74-68 .

Page 155: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

155

مسئوليت های متقابل زن و شوهر در استحکام خانواده

اساس تشكيل خانواده، پيوند دو زوج با جنسيت های مخالف می باشد كه همانندی

و تشهابهات ميان آن دو، آنها را به ازدواج و زندگی مشترك برانگيخته است. برای دوام

و پايداری اين رابطه، هر يك از آنها وظايفی به دوش دارند كه عمل به آنها می تواند

سعادت و ثبات رابطه ی زناشويی را تضمين نمايد. برای رسيدن به اين هدف، ابتدا الزم

است موقعيت و جايگاه هر يك از اعضای خانواده به درستی مشخص شود و هر كدام

از آنها بپذيرد كه نسبت به ديگری حقوقی دارد و در قبال آن بايد وظايفی متعهد شود.

در نظام خانواده نمی توان همه ی مسئوليت ها را به دوش يك نفر قرار داد. قوانين اسالم

وظيفه ی حفظ كانون خانواده را بر عهده ی هر دو قرار می دهد و هر دو را به يك اندازه

بر حسب يكديگر از افراد انتظارات موازنه، اين رعايت در صورت مسئول می شناسد.

بنيان حفظ در مرد و زن مشترك مسئوليت وجود با ولی می شود، تعديل نقش ها

خانواده، نمی توان تفاوت های ذاتی، جنسی ، روحی و جسمی آنها را در بر عهده گرفتن

مسئوليت ها و انجام وظايف ناديده انگاشت. به همين دليل، بعضی از حقوق و وظايف،

مشترك است، مانند رعايت اصل حاكميت مودت و رحمت در خانواده و احترام متقابل

و ادب، آراستگی، برخورد خوش و تكريم شخصيت همسر و حسن معاشرت طرفين

نسبت به يكديگر. بعضی ديگر هم فقط بر عهده ی زن است، مانند تمكين و اطاعت زن

در امور زناشويی و كسب اذن در خروج از منزل. برخی از آنها نيز از وظايف اختصاصی

مرد به شمار می آيد، مانند تأمين مخارج زندگی )خوراك و پوشاك و مسكن و حق

مضاجعت(.

كوتاهی و تخلف هر يك از همسران درباره ی وظايف خويش، به معنای نشوز و

خروج از عدالت و مخالفت با اصل كرامت انسانی است. بر اساس اين، با تحقق زندگی

موظف هستند، يكديگر رعايت حقوق و وظايف همسری انجام به طرفين مشترك،

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 156: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

156

چنانچه در ماده ی 1102 قانون مدنی آمده است:» همين كه نكاح به طور صحت واقع

شد، روابط زوجيت بين طرفين موجود و حقوق و تكاليف زوجين در مقابل همديگر برقرار می شود«.1

عوامل فردی تحکيم خانواده1.‌بینش‌و‌آگاهی:

از بصيرت و اعضا از هر چيز، سالمت و استحكام خانواده، در گرو برخورداری پيش

و اختالفات از و پيش گيری برای سازندگی آگاهی های الزم نيز و اجتماعی بينش

تضادهاست. بی ترديد، خانواده ی لجام گسيخته، محصول ناآگاهی اعضای آن از اهميت

خانواده و نقش آن در سرنوشت افراد آن است. ناآگاهی در اين زمينه سبب می شود

همسران تالش الزم را برای حفظ زندگی مشترك نداشته باشند. در اين صورت، عواملی

همچون غرورهای كاذب، توقع های نابجا، نداری ، خودپسندی ، بدگمانی و بی توجهی به

موقعيت همسر، به زودی، بنيان خانواده را متزلزل می كند و چون انگيزه ی الزم برای

تداوم و پاسداری از آن وجود ندارد، راهی جز طالق و جدايی باقی نمی ماند، در حالی

برقراری راه های و وظايف نشناختن در خانوادگی، مشكالت از بسياری ريشه ی كه

رابطه و روش حل مسائل است.

حوزه ی در فراوانی آموزه های دين موجود، تصور بر خالف البته و خوشبختانه

مهارت های زندگی دارد؛ آموزه هايی ديده يا به درستی فهميده نشده اند. به دليل جايگاه

اوليای دين دارد، انسان تكامل معنوی از زندگی در و رضامندی مهمی كه خانواده

آموزه های فراوانی به پيروان خود آموخته اند. مهارت های زندگی شامل مجموعه ای از

توانايی ها هستند كه قدرت سازگاری و رفتار مثبت و كارآمد را افزايش می دهند . در

نتيجه، شخص در زندگی مشترك قادر می شود بدون اين كه به خود يا طرف مقابل

1 . قانون مدنی، ماده ی 1102.

Page 157: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

157

با چالش ها و صدمه بزند ، مسئوليت های مربوط به نقش خانوادگی خود را بپذيرد و

مشكالت روزانه ی زندگی به شكلی مؤثر روبه رو شود.

2.‌تأمین‌نیازهای‌عاطفی:‌

مهر ورزيدن و محبت ديدن، از نيازهايی است كه می توان تجلی آن را به صورت های

زن روابط مهم اهداف از يكی عاطفی، نياز تأمين ديد. انسان ها در همه ی گوناگون

و شوهر می باشد و پس از ازدواج تجلی می يابد. قرآن كريم در آيات متعددی به اين

واقعيت اشاره می كند.

کنوا إلیمها وجعل واجا لتسم نم أنفسکمم أزم ومنم آياته أنم خلق لکم مرون؛1 م يتفک ة إن يف ذلك ليات لقوم ة ورمحم ود بیمنکم م

از نشانه های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما

آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.

برقراری رابطه ی محبت آميز و عاطفی ميان زن و شوهر، مبتنی بر دو عامل است:

نخست، تشابه آنان در جنبه های روانی و جسمانی و دوم، تفاوت های جسمانی و روانی

و موجب كشش تفاوت ها اين بازمی گردد. آنها بدن فيزيكی به ساختارهای كه آنها

تمايل زن و مرد به يكديگر می شود، زيرا تشابه و مكمل بودن نيازها، دو عامل مهم در

جاذبه ی انسان هاست. بيشتر مفسران از جمله عالمه طباطبایی در تفسير الميزان و

زمخشری در تفسير كشاف، به اين دو عامل مهم در رابطه ی آرامش بخش زن و شوهر

تصريح كرده اند.2

ارضای نيازهای عاطفی و آرامش حاصل از آن می تواند حالل بسياری از مشكالت،

حتی مسائلی كه بيرون از چارچوب خانواده هستند، باشد. مردان و زنان بسياری به

1 . روم:21.2 . طباطبايی، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج 16، ص 166؛ زمخشری، كشاف، ج 3، ص 472.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 158: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

158

دليل روابط سالم و صميمی ای كه در خانواده با همسر خود دارند، هر زمان كه گرفتار

غم و اندوه می شوند، در كنار همسر خود به آرامش می رسند. زندگی فاطمه ی زهرا3

و علی7، نمونه ای از اين خانواده هاست كه با وجود بيشترين مشكالت و سختی هايی

را رابطه آرامش بخش ترين و زيباترين خانه در می شد، وارد آنها بر جامعه در كه

داشتند. امام علی7 می فرمودند: »هر گاه به خانه می آمدم و به چهره ی فاطمه3 می نگريستم، تمام غم و اندوهم برطرف می شد«.1

قرآن كريم در توصيف رابطه ی زن و شوهر در خانواده، از كنايه ی زيبايی استفاده هلن«.2 لباس أنتم و لکم لباس »هن می نمايد: معرفی يكديگر برای لباسی را آنها و

لباس يعنی مايه ی آرامش. شب نيز به لباس تشبيه شده است و همان گونه كه شب

آرامش بخش است، روابط زن و شوهر نيز آرامش بخش می باشد.3 بيان اين نكته ضروری

معنا كه اين به است، مراقبت و نيازمند حفاظت زيبا، و رابطه ی سالم است كه هر

ارضای نيازهای عاطفی زن و مرد با هم فرق دارد؟ برای نمونه، روابط كالمی محبت آميز

برای زنان در مقايسه با مردان، از اهميت بيشتری برخوردار است. به همين دليل، به

مردان توصيه شده است محبت و عالقه ی خود را به آنها ابراز كنند.4در مقابل، مردان

بيشتر به سپاس گزاری و قدرشناسی ارزش می دهند، پس زنان نيز بايد قدردان زحمات

همسر باشند و هرگز سخنانی كه بوی ناسپاسی می دهد، بر زبان نياورند.

به طور كلی، گفتن جمالتی كه نشان دهنده ی محبت همسران به يكديگر است، نه

تنها در رفع بسياری از اختالفات و سوءتفاهم ها مؤثر می باشد، بلكه بر عالقه و محبت

آنها می افزايد. گاهی، برای ابراز محبت همسران به يكديگر موانعی وجود دارد، مانند

اين كه آنان به دليل غرور بی جا، حجب و حيای افراطی يا نا آگاهی، عالقه ی قلبی خود

1 . بحاراالنوار، ج 43، ص 134، »و لقد كنت انظر الیها فتنکشف عنی اهلموم و االحزان«.2 . بقره:187.

3 . طبرسی، مجمع البيان، ج1، ص 504.4 . كافی، ج5، ص 569. »قول الرجل للمرأة انی احبک اليذهب من قلبه ابدا«.

Page 159: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

159

را به همسرشان ابراز نمی كنند. اين امر باعث سردی روابط در خانواده است، در حالی

كه اين موانع با آموزش مسائل زندگی به جوانانی كه در آستانه ی ازدواج قرار دارند يا

توجه به سيره ی بزرگان دين در خانواده، كه به همسران خود اظهار عالقه می كردند يا

با تربيت درست و ارائه الگوهای مناسب رفتاری، برطرف خواهد شد.

از بسياری انگيزه ی ديگران، به محبت و است مهربانی و محبت تشنه ی انسان

ة ود تالش ها و زحمت های زندگی می باشد. خداوند در آيه ی 21 روم »وجعل بیمنکم م

اشاره می كند. خداوند می خواهد بر نقش مهم محبت در زندگی خانوادگی ة«، ورمحم

ميان دو همسر، مهر و محبت برقرار باشد و در كنار هم احساس آرامش كنند؛ پس

بايد اصل در زندگی خانوادگی، وجود فضايی آرام و محبت آميز است و زن و شوهر

بكوشند كه آرامش در خانواده آرامش حاكم باشد و روز به روز عواطف و محبتشان به

هم بيشتر شود،1زيرا نيرومندترين عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضای

آن به يكديگر می باشد. البته معنای اين محبت متقابل، با مفهوم عشق رومانتيك و

آتشين، كه گاه تنها مبنای ازدواج قرار می گيرد، فرق دارد، زيرا پس از مدتی اين عشق

به مقتضای طبيعت خود رو به زوال می رود و از شور و حرارت آن كاسته می شود و

خانواده به بی ثباتی و گسيختگی كشانده خواهد شد. در مقابل، عشق و محبتی كه بر

زيرساخت های متقن و معقول استوار شود و از رؤيا پردازی های كودكانه دور باشد، نقش

تعيين كننده ای در استحكام خانواده خواهد داشت. يكی از پژوهشگران در اين زمينه

می نويسد:

در زندگی زناشویی، عشقی سزاوار تقدیر است که آرام و طبیعی

رشد کند، حیاتش الفت و انس و توافق خوی و اخالق و بر و بارش

مالیمت و مداومت شیرین و آرام باشد. بر اساس چنین عشقی، می توان

زندگی پایداری را شالوده نهاد و خوش و سالم زیست. عشق انفجاری،

1 . مصباح يزدی، محمدتقی، اخالق در قرآن، ج3، ص75.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 160: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

160

همچون تب تندی است که زود عرق می کند1 ) زود فروکش می کند(.

در زندگی مشترك، زن و شوهر بيش از ديگر افراد به محبت و انتظار آن را نياز دارند؛

بنابراين، اظهار محبت نيز به صورت عاملی برای افزايش محبت درمی آيد. امام صادق7

می فرمايند:

إذا احببت رجال فأخربه بذلک فإنه أثبت للمودة بینکام؛2

هر گاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار

دوستی را در میان شما استوارتر می سازد.

3.‌تأمین‌نیازهای‌جنسی:

يكی از اهداف اوليه در ازدواج، تأمين نيازهای جنسی است. نياز جنسی، كششی

طبيعی و قوی در وجود انسان است كه اگر به خوبی و از مسير درست ارضا شود، به

سالمت جسم، آرامش روان و افزايش پاكی و پارسايی می انجامد و افزون بر اينها سبب

ازدياد محبت و صميميت بين زن و شوهر می شود؛ از اين رو، همسران نه تنها نبايد

از اين واقعيت غافل شوند، بلكه ضروری است با افزايش آگاهی ها و مهارت های الزم و

اهميت دادن به اين غريزه ی مهم و خدا دادی، به رفع لذت بخش و سالم آن بپردازند.

گاهی، تلقی اين كه اطالعات جنسی و اصل اين رفتار، شرم آور و زشت است، باعث

می شود همسران در ارضای نيازهای خود در اين زمينه ناكام بمانند و اين امر می تواند

منشأ بروز اختالفات در خانواده شود، در حالی كه در تعاليم اسالمی ديدگاه مثبتی به

اين روابط وجود دارد و حتی رنگ و بوی معنوی و عبادی به خود گرفته است. اين امر

در واقع پاسخی مناسب به لذت جويی در وجود آدمی است كه می توان اوج آن را در

1 . كی نيا، مهدی، مبانی جرم شناسی)3جلد(، ص 809.2 . وسائل الشيعه،ج 12، ص 54.

Page 161: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

161

روابط جنسی دانست.1 حتی در روايات به توجه انبيا به دوست داشتن زنان و روابط

جنسی اشاره شده است.2 پيامبر اكرم9 نيز می فرمايند: » از دنيای شما عطر و نماز و زنان را دوست می دارم«.3

برآورده شدن نياز جنسی، حقی دوطرفه است كه برای زن و شوهر -هر دو- ايجاد

تكليف می كند. مطابق ماده ی 1103 قانون مدنی، » زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت

با يكديگر هستند«. بنابر عرف جامعه، يكی از مصاديق حسن معاشرت، برآوردن نياز

جنسی همسر است؛ بنابراين، برآورده شدن نياز جنسی در زندگی مشترك، از حقوق و

تكاليف زن و شوهر تلقی شده، از مصاديق حسن معاشرت به شمار می رود و در صورت

بی توجهی به آن، كانون خانواده به مخاطره خواهد افتاد.

نكته ی ديگر درباره ی ارضای نيازهای جنسی، توجه به تفاوت ساليق جنسی مردان

همين به و است شده گرفته مفروض نيز اسالم ديدگاه در نكته اين است. زنان و

دليل، اهتمام بيشتری به ارضای جنسی مرد در مقايسه با ارضای زن در روايات ديده

می شود. اين امر به دليل نيرومندی غريزه ی جنسی در مردان است. به همين دليل،

اسالم به زنان مسلمان توصيه می كند نياز جنسی همسر خود را جدی بگيرند و در

ارضای اين نياز كوتاهی نورزند.4 البته اين امر به معنای ناديده انگاشتن نيازهای جنسی

زنان نيست. مشهور علمای شيعه معتقدند كه مرد بايد هر چهار شب، يك شب با زنش

در بستر بخوابد تا صبح در كنار او باشد5 و مرد حق ندارد بدون رضايت همسرش، از

1. وسائل الشيعه، ج20، ص 23 » الذ االشیاء مباضعة النساء«.2 . همان، ج14، ص 10.

3 . همان، ج 2، ص 144: »حبب الی من دنیاکم النساء و الطیب و جعل قرة عینی فی الصالة«.همسرش بر مرد »حق پرسيد: و آمد خدا9 رسول خدمت زنی است: فرموده صادق7 امام . 4روی جهاز شتر بر اگر بپذيرد، حتی آميزش{ }برای را او در خواست زن كه »آن چيست؟«فرمودند:

باشد«. كلينی، كافی، ج5، ص507.5 . امام خمينی، تحرير الوسيله، ج2، ص 303، كتاب النكاح.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 162: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

162

نزديكی با وی در مدت بيشتر از چهار ماه خودداری كند.1همچنين به مردان سفارش شده است مسائل عاطفی و آمادگی زن را در روابط جنسی در نظر بگيرند.2

4.‌خوش‌اخالقی:

در اخالق حسن از منظور دارد. برخوردار ويژه ای اهميت خانواده استحكام در اخالق

زيرا است، افراد با مدارا و سازگاری و زندگی در مناسب تعامل های و رفتارها اين جا،

پايبندی به اصول اخالقی، نيرومندترين عامل درونی برای كنترل افراد از دست زدن به

احترام، مانند صداقت، از فضايل اخالقی اگر همسران به شمار می رود. اعمال غير انسانی

گذشت، نرم خويی و انصاف بهره مند باشند، به سادگی از بسياری از تنش ها، بدرفتاری ها

و خشونت ها و اختالفات ويرانگر مصون خواهند ماند؛ از اين رو، اسالم از معيارهای متعدد

گزينش همسر، تأكيد ويژه ای بر حسن خلق فرد نموده است. در حديث آمده است: شخصی

در نامه ای به امام رضا7 نوشت: »فردی به خواستگاری دخترم آمده كه بداخالق است« امام7 در پاسخ فرمودند: »اگر بداخالق است، دخترت را به او نده«.3

است. بسيار سفارش شده رعايت حسن خلق در خانواده درباره ی اسالمی، منابع در

قرآن كريم به مردان دستور می دهد با همسران خود به شايستگی رفتار كنند: »و عارشوهن باملعروف؛4 با همسران خود به شايستگی و نيكويی معاشرت نماييد«. در برخی از روايات

نيز پاداش های معنوی فراوانی برای حسن خلق در خانواده بيان شده است؛ امام صادق7 می فرمايند: »خداوند رحمت كند بنده ای را كه رابطه ی خود و خانواده اش را نيكو گرداند«.5

1 . همان، ص 242، كتاب النكاح.2. وسائل الشيعه، همان، ج20 ، ص 119، ابواب مقدمات نكاح: » ثالثة من الفا... و مواقعة الرجل اهله

قبل مالعبه«.3 . همان، ص 81.

4 .نساء: 19.5. وسائل الشيعه، ج 20، ص 170: »رحم اهلل عبدا أحسن فیام بینه و بني زوجته«.

Page 163: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

163

در بسياری از روايات نيز بر ويژگی های اخالقی تأثيرگذار بر استحكام خانواده، تأكيد

ويژه ای شده است كه از جمله می توان به امانت داری، پاكدامنی، گذشت، سخاوت و مهربانی و ويژگی های منفی مانند حسادت، بخل، ناسپاسی، فحاشی و لجبازی اشاره كرد.1

به تجربه ديده شده كه نقش اخالق حسنه در زندگی مشترك به قدری است كه

به اخالقی، تربيت ضعف مناسبات، از بسياری در همسران همسانی وجود با حتی

خانواده هايی مقابل، در می كشاند. شكست و فروپاشی به را خانواده كانون تنهايی،

هستند كه با وجود ناهمگونی در جهات مختلف، به دليل پايبندی به موازين اخالقی،

زندگی شان از تداوم و انسجام ويژه ای برخوردار است.

يكی از مهم ترين ويژگی های اخالقی، كه نقش مهمی در پيش گيری از اختالف و

تشنج در كانون خانواده دارد، صبر و بردباری است كه به دليل اهميت آن، جداگانه به

آن پرداخته می شود.

شكيبايی و صبر در برابر مشكالت زندگی، الزمه ی رويارويی و حل مناسب مشكل

اضطراب و تنش دچار مختلف مسائل با برخورد در همسران كه صورتی در است.

شوند، آسيب پذيری آنها بيشتر می شود در نتيجه، بروز اختالفات در زمينه های مختلف

به شمار مناسب ويژگی های همسر از دليل، صبر به همين بود. اجتناب ناپذير خواهد

می رود.2 صبر نيروی معنوی می باشد كه فرد می تواند با استعانت از آن، در برابر لغزش ها

يا مشكالت رفتاری همسرش يا شايد كمبودهای مالی و آسيب های بدنی تحمل بيشتری

داشته باشد و در زمان مناسب واكنش مناسبی بروز دهد. اين امر در حل مشكالت و

پيش گيری از اختالفات بسيار می باشد، زيرا بسيار رخ داده است كه افراد با واكنش سريع و حساب نشده، رفتاری از خود بروز می دهند كه پس از دقايقی پشيمان می شوند.3

1 . همان، ج 20، ص 76-84، ابواب 27 – 33 )كه شامل صفات حسن و پرهيز از صفات منفی در انتخاب همسر است(.

2. حسن بن ابی الحسن ديلمی، ارشاد القلوب، ج 1، ص 196: »ثالثة المتسهم النار املرأة املطیعة لزوجها. ..«.3. نهج البالغه، حكمت413» و قال7 من صرب صرب االحرار و اال سالسلوا االغامر«.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 164: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

164

برابر مشكالت در و گذشت به صبر همواره، همسران معصومان:، روايات در

رفتاری طرف مقابل تشويق شده اند، از جمله رسول اكرم9 فرمودند:

هر مردی بر بداخالقی همسرش صبر نماید، خداوند متعال برای

صبر بر هر بد اخالقی، ثواب صبر ایوب پیامبر9 را در بال به او عطا می فرماید.1

5.‌مشورت‌کردن:

از ويژگی های خانواده ی باثبات و متعادل، توجه به مشورت و كسب توافق در خانواده

است. بر اساس آموزه های اسالمی، استفاده از نظرات ديگران و گزينش بهترين راه حل

در هر موضوع، مناسب ترين شيوه برای تصميم گيری است. قرآن كريم يكی از اوصاف

پيامبر اكرم9، به امور زندگی اعالم می كند2 و حتی مؤمنان را مشورت در همه ی

كه يگانه منبع اتصال به وحی بودند، توصيه می نمايد كه با مردم مشورت كنند.3 در

قرآن كريم آمده است:از و می شنوند را سخنان که آنان مرا؛ بندگان بده بشارت پس

نیکوترین آنها پیروی می کنند. آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است و آنها خردمندان اند.4

بی ترديد، يكی از مهم ترين مواضع، مشورت در اداره ی خانواده و حل و فصل اختالفات

خانوادگی است. از ديدگاه قرآن، حتی امری جزيی مانند شير دادن نوزاد يا از شيرگرفتن

او بايد بر اساس مشورت و رضايت پدر و مادر كودك باشد.5در آيه ای ديگر توصيه شده

1. وسائل الشيعه، ج20، ص 164.2. شورا: 38.

3 . آل عمران:159:»و شاورهم فی االمر«.4. زمر:17.

5 . بقره: 233.

Page 165: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

165

است امور خانواده از جمله مسائل فرزندان، با مشاوره ی شايسته انجام گيرد.1

همراهی در امور ديگر خانواده نيز باعث تثبيت روابط مطلوب همسران خواهد شد،

او را به نوعی شخصيت با جويا شدن نظرات همسر خويش زيرا فرد مشورت كننده،

تأييد و حسن اعتماد خود را به وی گوشزد می كند. البته مشورت در مسائل مختلف،

تنها منحصر به زن و شوهر نيست، بلكه بر اساس تعاليم اسالم، هر چه كودكان بزرگ تر

ضرورت آنها افكار و نظرات از استفاده می كنند، رشد شناختی بعد در و می شوند

او شناخته شده وزارت2 احاديث، هفت سال سوم زندگی كودك، دوران می يابد. در

است كه به لزوم همفكری و مشورت و استفاده از آرای آنان در مسائل و مشكالت و

برنامه ريزی های مختلف در خانواده اشاره می كند.

مشورت با همسر نيز به قدری در كلمات معصومان: دارای اهميت است كه در

روايات، بارها، بر جلب رضايت همسر برای همكاری و به كارگيری شيوه های جلب محبت

و رضايت او و اجبار و تحميل نكردن رأی و ناخشنود ساختن همسر تأكيد شده است.

6.‌رعایت‌هنجارهای‌دینی‌و‌اخالقی:‌

بينش های دينی در كنار مسائل اخالقی، نقش مهمی در روابط مناسب اعضای خانواده

به همانندی نگرش های دينی ضروری دارد. همان گونه كه در گزينش همسر، توجه

است، در زندگی نيز اگر زن و شوهر از باورهای دينی مستحكم برخوردار باشند، در

تحكيم روابط اعضا مؤثر است و در مقابل، بی توجهی برخی خانواده ها به اين باورها،

نام و سخت تنگ زندگی به آن از قرآن كريم كه دارد دنبال به متعددی مشكالت

می برد.3 اين امر می تواند در اثر ترس و اضطراب ناشی از مشكالت باشد، زيرا اعتقادات

در زندگی عادی انسان ها نقش مهمی دارد و ترك باورهای دينی، آرامش و لذت را از

1 . طالق:6 :» وأمتروا بینکم بمعروف«.2 .»و وزير سبع سنين«؛ حرعاملی، وسائل الشيعه، ج21، ص 476.

«؛ طه:124. ري فإن له معیشة ضنکا رض عن ذكم 3 .» ومنم أعم

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 166: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

166

زندگی سلب می كند و موجب اضطراب، حيرت و حسرت می شود، هر چند فرد مزايای مادی خوبی داشته باشد.1

باورهای دينی از چند بعد بر خانواده و روابط حاكم بر آن مؤثر است:

الف. تأثير باورهای دينی بر نوع نگرش به زندگی: باورهای دينی، كه مهم ترين آنها

اعتقاد به خدا و روز قيامت است، سبب می شود كه فرد به سبب اميدواری و خوش بينی

به خدا، به سوی خوبی ها كشانده شود و محبت به خدا و آفريدگان او، به ويژه انسان ها،

در دل او جای بگيرد. اين امر سبب می شود فرد اخالق نيك و حسنه را در تعامل خود

با انسان های ديگر رعايت كند. رعايت اين نكته در خانواده محبت متقابل را افزايش

می دهد و رضايتمندی و ثبات خانواده را به دنبال دارد.

ب. تأثير باورهای دينی در انجام وظايف و پرهيز از تجاوز به حقوق ديگران: باور به

خدا و تالش در كسب رضايت او با انجام فرامين و دستوراتش، همه ی رفتارهای انسان

را در زندگی خانوادگی جهت دار و متعادل می كند. تالش فردی كه خدا را همواره ناظر و

همراه خود و حتی از رگ گردن به خود نزديك تر می بيند،2 در برخورد با ديگران، به ويژه

اعضای خانواده، كه از نزديك ترين افراد به او هستند، همواره، برای جلب رضايت خداست.

همچنين باورهای دينی در انجام واجبات و ترك محرمات، از دو جهت به ثبات و

استحكام خانواده منجر می شود:

نخست: فردی كه به خدا و روز قيامت معتقد است، می كوشد به همه ی دستورهای

و فرامين الهی گردن نهد تا به ثواب آخرت دست يابد، زيرا بهشت تنها در سايه ی عمل

به وظايف به دست می آيد و كوتاهی در انجام وظايف و مسئوليت ها، نتيجه ای جز جهنم

و عذاب های اخروی در پی ندارد. معصومان: نيز در توصيه های خود با وعده دادن

نعمت های بهشتی و بيم دادن از عذاب های اخروی، پيروان خود را به انجام وظايف

خانوادگی و تجاوز نكردن به حقوق همسر و فرزندان ترغيب كرده اند.

1. قرائتی، محسن، تفسير نور، ج7، ص 327- 330.2. ق:16.

Page 167: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

167

امام صادق7 فرمودند:رحم اهلل عبدا أحسن فیام بینه و بني زوجته، فإن ...؛1

خدا رحمت کند بنده ای را که رابطه ی خود و همسرش را نیکو

گردانده است.

از پيامبر اكرم9 نيز درباره ی كيفر اذيت همسر نقل شده است:

هر زنی که همسر خود را با زبان بیازارد، خداوند هیچ کار نیک

او را نمی پذیرد تا هنگامی که شوهر خود را از خویش راضی گرداند...

و او نخستین کسی خواهد بود که به جهنم می رود؛ این مطلب درباره ی مردی که همسر خود را آزار دهد نیز صادق است.2

دوم: بسياری از گناهان و رذايل اخالقی ارتباط مستقيمی با زندگی مشترك زن و

شوهر ندارند، ولی به يقين همه ی رفتارها و صفاتی كه در اسالم گناه شناخته می شود،

نسبت يا مرد و اختالط زن و آزاد روابط مانند زناشويی آسيب می رساند، روابط به

ناروای بی عفتی به ديگران كه به راحتی روابط عاطفی زن و شوهر را خدشه دار می كند

اعضای ويژه به ديگران، با بدرفتاری و كه موجب خشونت و شراب خواری اعتياد يا

كه سخن چينی و دروغ غيبت، مانند زبانی گناهان همچنين شد. خواهد خانواده،

سبب ايجاد اختالف در خانواده ها می گردد. توجه به باورهای دينی و اخالقی به سبب

بازداشتن افراد از انجام اين گناهان، مانع از بروز اختالف و كاهش محبت ميان زن و

شوهرها شده، از فروپاشی و سست شدن بنيان خانواده ها پيش گيری می كند.

7.‌تغافل:‌

تغافل به معنای ديدن عيب و نقص يا بعضی از اشتباهات رفتاری در ديگری و ناديده

1. حرعاملی، وسائل الشيعه، ج20، ص 170.2 . همان، ص212 و بحاراالنوار، ج 100، ص 244.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 168: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

168

انگاشتن آن است. نقطه ی مقابل اين ويژگی، شتاب زدگی در انتقام و مقابله به مثل

يا تمسخر می باشد. شرايط زندگی مشترك به گونه ای است كه زن و شوهر بيش از

ديگران از حالت ها و روحيات يكديگر آگاه و زودتر از عيوب و ايرادهای يكديگر باخبر

می شوند؛ حال اگر در اين هنگام، به بازگو نمودن اشتباهات و عيب جويی از يكديگر

از از بی اعتمادی، بدبينی و خصومت خواهد شد. آنها آكنده بپردازند، فضای زندگی

سوی ديگر، اگر بزرگ منشی و گذشت پيشه كنند و عيب پوشی و تغافل را به جای

عيب جويی برگزينند، بيش از هرچيز كرامت و بزرگواری خود را نمايان كرده، باعث

جلب محبت و احترام طرف مقابل و زمينه ساز اصالح عيوب در او خواهند شد. امام

علی7 در ضمن حديثی فرمودند: »با چشم پوشی )تغافل( از چيزهای كوچك، خود را بزرگ كنيد و بر قدر و منزلت خويش بيفزاييد«.1

اندازه ای دارای اصل تغافل و چشم پوشی از خطاها در تداوم زندگی مشترك، به

و گذشت خانوادگی، مسائل درباره ی اسالم سفارش بيشترين كه است اهميت

چشم پوشی زن و شوهر از لغزش ها و كج خلقی های يكديگر است. اگر زن و شوهر به

اين اصل بی توجه باشند، به زودی جو صميميت و آسايش حاكم در خانواده، به محيطی

آكنده از اضطراب، بدبينی و عيب جويی مستمر هر يك از آنها به ديگری تبديل خواهد

شد. خداوند در قرآن كريم سفارش می كند كه از خطاهای ديگران چشم پوشی كنيد، بلكه خطای آنان را ناديده بگيريد.2

عوامل اجتماعی تحکيم خانواده1.‌ازدواج‌اختیاری:

به اعتقاد بسياری از صاحب نظران اجتماعی، رضايت و توافق طرفين در ازدواج، يكی از

عوامل استحكام خانواده است. ازدواج اجباری، پيوند زناشويی رسمی است كه در آن،

1 . تحف العقول، ص 224؛ بحاراالنوار، ج 75، ص 64» و عظموا اقداركم بالتغافل عن الدنی من االمور«.2 . نور:22.

Page 169: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

169

رضايت و اراده ی زن و مرد يا يكی از آنها ناديده انگاشته و برای برقراری اين پيوند، از

انواع فشارهای جسمی و روانی استفاده می شود.1 هر چند در فرهنگ های سنتی، اجبار

دختر يا بعضا پسر به ازدواج با ساختارهای خاص آن جوامع همخوانی داشته و گاه حتی

بهنجار تلقی می شود،2 ولی به هر حال باز هم اگر در چنين مواردی اختيار و رضايت زن

و مرد در نظر گرفته می شد، به يقين، در بسياری از موارد، خانواده از موفقيت بيشتری

برخوردار می گشت.

فرهنگ از مناطق جزيی از بعضی در متأسفانه هنوز اجباری، كه ازدواج های در

اجتماعی مردم به شمار می رود، به دليل نبود شبكه ی ارتباطی محبت آميز ميان زن و

شوهر، معموال خانواده به كانون درگيری، تضاد و كشمكش بدل می شود كه می تواند

درك احساس مانند باشد، داشته پی در جبران ناپذيری و ناخوش آيند پی آمدهای

نكردن متقابل، ناتوانی در برقراری ارتباطی سالم و به دنبال آنها، احساس سرخوردگی،

راه تنها بوده، جدايی آنها مشكل برای زير يك سقف به گونه ای كه تحمل يكديگر

رهايی به نظر خواهد رسيد. بر اساس آمارهای اعالم شده در كشور، ازدواج های اجباری، عامل 30٪ طالق ها اعالم شده است.3

2.‌حسن‌تدبیر‌در‌امور‌اقتصادی‌و‌قناعت:‌

يكی از عوامل مؤثر در ناسازگاری و بروز اختالف ميان زن و شوهر، مسائل اقتصادی

است. در مقابل، برخورداری از حداقل تمكن مالی، نقش مهمی در شكل گيری و تداوم

زندگی مشترك خانوادگی ايفا می كند. اين نكته در تعاليم اسالمی نيز مورد توجه قرار

گرفته و در برخی احاديث، برخورداری مرد از دارايی نسبی جزو معيارهای همسرگزينی

1 . ضميری، محمد رضا، دختران و ازدواج تحميلی، فصل نامه ی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، كتاب زنان، ش24، ص 32.

2 . بهنام، جمشيد و راسخ، شاپور، مقدمه بر جامعه شناسی ايران، ص 124 – 126.3 . همشهری، 7/15/ 1380.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 170: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

170

قلمداد شده است.1همچنين تأمين نيازهای معيشتی زن )نفقه(، از وظايف الزامی مرد

و حق زن بر مرد به شمار آمده، به گونه ای كه در صورت ادا نكردن اين حق يا ناتوانی

از آن، زن می تواند حق طالق را به دست آورد.

تحقيقی در ايران نشان داد كه از ميان متقاضيان طالق، 12٪ علت درخواست طالق

را مشكل امرار معاش، 4٪ بيكاری و 11٪ ندادن نفقه اعالم كرده اند. ضمنا 49/6 ٪ اعالم

نموده اند كه ميزان حقوق آنان در زمان طالق، كفاف زندگی شان را نمی داده است.2 البته

تأمين نيازهای ضروری خانواده با زياده خواهی و تجمل گرايی متفاوت است؛ امروزه، با

گسترش وسائل رفاهی و زمينه ی استفاده از امكانات جديد و تجملی، نيازهای كاذبی

به نيازی و در خانواده های سنتی هيچ آمده است، كه در گذشته به وجود خانواده ها

آن احساس نمی شد. از سوی ديگر، به دست آوردن همه ی امكانات مادی برای همه ی

و چشم و رقابت اين از خانواده ها از بسياری مسير، اين در نيست. ميسر خانواده ها

هم چشمی عقب می مانند كه اين زمينه ساز تعارض و كشمكش همسران است. در اين

هنگام، توقعات مادی زياد، در خانواده باعث بروز تعارض و اختالف می شود؛ مردی كه

توان برآوردن خواسته های روزافزون خانواده اش را نداشته باشد، گاه با تندی واكنش نشان

می دهد و گاه پايبندی اش به خانواده كاهش می يابد؛ از اين رو، در تعاليم دينی افراد

به قناعت و دوری از تجمالت سفارش شده اند. در فرهنگ اسالمی، كسی كه از قناعت

برطرف را او نيازهای از مواهب مادی رضايت می دهد كه اندازه ای به برخوردار است،

می كند3 و خود و خانواده اش را برای كسب درآمد بيشتر برای نيازهای غيرضروری به

زحمت نمی اندازد. البته در خانواده به زنان درباره ی قناعت و سعی در كم توقعی سفارش

شده است،4 شايد به اين دليل كه زنان در مقايسه با مردان توجه بيشتری به تجمالت

1 . وسائل الشيعه، ج14، ص 51و52.2 . فرجاد، محمد حسين، آسيب شناسی اجتماعی ستيزه های خانواده و طالق، ص 208.

3 . كافی، ج2، ص139.4 . وسائل الشيعه، ج14، ص18.

Page 171: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

171

و زيبايی های ظاهری دارند و به اين علت كه معموال مرد مسئول معاش خانواده است

و در صورت نا توانی در برآورده ساختن خواسته های مالی همسرش بيشتر دچار تنش و

فشار روانی خواهد شد.

درك موقعيت خانواده، تشخيص منابع مالی، با شناخت نيازهاي ضروری و مديريت

درست در خانواده، سبب ايجاد روحيه ی قناعت و پرهيز از فزون خواهی می شود. اعضای

خانواده نيز برای ايجاد حالت قناعت در خود بايد به خانواده هايی كه از سطح اقتصادی

خانواده ها گونه اين با بيشتر را خود روابط و نمايند1 توجه برخوردارند، پايين تری

تنظيم كنند و درك درستی از طبقه ی اجتماعی خويش داشته باشند و مخارج خود

را با طبقه ای كه به آن تعلق دارند، منطبق كنند. البته اين امر به معنای سخت گيری

بر خود و خانواده نيست، زيرا در كنار توصيه هايی كه در اسالم بر پرهيز از اسراف شده

است، مردان نيز سفارش شده اند كه در صورت توان، وضع مادی همسر و فرزندان خود

را بهتر كنند و شرايط رفاهی بيشتری برای آنها فراهم آورند.

3.‌مدیریت‌روابط‌اجتماعی‌زنان‌و‌مردان:‌

يكی از مهم ترين عواملی كه در حفظ و تقويت عاليق زناشويی و در نتيجه، تحكيم و

تثبيت خانواده نقش اساسی دارد، محدود بودن روابط زن و مرد در عرصه ی تعامالت

ضعف با همراه اجتماعی مختلف حوزه های در مرد و زن اختالط است. اجتماعی

نامحرم و امكان برقراری روابط آزاد، باعث اخالقيات و رعايت نكردن حريم محرم و

ضعف يا نبود انگيزه ی الزم برای تشكيل خانواده يا حفظ آن خواهد شد.

بديهی است كه در محيطی كه همگان می توانند انواع لذت های جنسی را از افرادی

هستند، ارتباط در آنها با و... تفريحی آموزشی، شغلی، مختلف محيط های در كه

به دست آورند، احتمال سرد شدن كانون خانواده و بی اعتنايی به همسر و مراعات نكردن

1 . كافی، ج8، ص 244.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 172: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

172

روابط از بيرون جنسی ارتباطات آزادی زيرا می يابد، افزايش شدت به وی حقوق

زناشويی به شيوه های گوناگون، جاذبيت جنسی از زن و شوهر را برای يكديگر تقليل و

طالق را، كه با همبستگی جنسی طرفين نسبت معكوس دارد، افزايش می دهد.1 استاد

شهيد مرتضی مطهری می نويسد:

فلسفه ی پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر

روانی، نظر از قانونی شخص، است که همسر این اجتماع خانوادگی

عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزادی

کامیابی، همسر قانونی از نظر روانی، رقیب و مزاحم و زندان بان به

نفرت و بر اساس دشمنی خانوادگی کانون نتیجه، در و می رود شمار

می شود موجب آزاد( روابط سیستم )همچنین ... می شود پایه گذاری

پسران تا جایی که ممکن است، از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز

به نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو زنند و فقط هنگامی که

ضعف می نهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع، زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری بخواهند.2

4.‌کنترل‌طالق:

نگاه مذهبی يا اجتماعی فرهنگی، داليل به كه جوامعی در معمول، طور به

البته خوش آيندی به طالق وجود ندارد، ميزان طالق نيز به حداقل ممكن می رسد.

نقش محدوديت های قانونی را در طالق نيز نمی توان ناديده گرفت. در جوامع سنتی،

موقعيت كاهش و عمومی افكار در قبح طالق مانند فرهنگی طالق محدوديت های

1 . مصباح يزدی، محمدتقی، جامعه و تاريخ، ص 326.2 . مطهری، مرتضی، مسئله ی حجاب، ص 88.

Page 173: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

173

اجتماعی فرد پس از طالق و حتی در مواردی طرد اجتماعی و انزوای حاصل از آن، به

نوعی باعث تثبيت و تحكيم خانواده می شد. در مقابل، با تبديل شدن جوامع سنتی به

جوامع صنعتی و كاسته شدن قبح طالق، آمار طالق نيز افزايش يافت.

يكی از راهكارهای اسالم نيز در كاهش آمار طالق، ايجاد نگرش منفی به آن است.

روايات اسالمی طالق را پديده ای منفور و مبغوض معرفی كرده اند، مانند »هيچ چيز در نزد خداوند ناپسندتر از خانواده ای نيست كه به وسيله ی طالق از هم پاشيده شود«.1

5.‌حمایت‌دولت‌از‌خانواده:

گيرد. قرار توجه مورد مختلف ابعاد از بايد نيز خانواده از و حكومت دولت حمايت

مهم ترين اقسام حمايت حكومت از خانواده عبارت اند از: حمايت اقتصادی، آموزشی و

فرهنگی و قانونی.

در حمايت اقتصادی، برنامه های دولت برای سامان دهی عمومی اقتصاد، مانند حل

مشكل بيكاری، مهار تورم و...، كه به طور مستقيم آثار نامطلوبی بر ثبات خانواده دارد،

می تواند تا حدود زيادی مؤثر واقع شود.

حمايت قانونی نيز دارای جنبه های متعددی است كه به طور مستقيم يا غير مستقيم

بر استحكام خانواده تأثيرگذار می باشد. »بخشی از مشكالت زناشويی می تواند ريشه در

كاستی های قانون گذاری داشته باشد؛ برای نمونه، تساهل بيش از اندازه ی دادگاه های

افزايش از جمله عواملی است كه در خانواده در غرب در پذيرش درخواست طالق،

ميزان طالق مؤثر بوده اند. البته چون قوانين مدنی كشور ايران برگرفته از فقه اسالمی

است، می توان گفت كاستی های قانونی، سهم عمده ای در اختالالت خانوادگی ندارند«.2

همچنين كارآمدی دستگاه پليس و نظام قضايی در رسيدگی به شكايات و تخلفات

1 . »ما من شیء احب الی اهلل عزوجل من بیت يعمر فی االسالم بالنکاح و ما من شیء ابغض الی اهلل عزوجل خيرب فی االسالم بالفرقه يعنی الطالق«، وسائل الشيعه، ج20، ص16.

2 . بستان، اسالم و جامعه شناسی خانواده، ص 219.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 174: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

174

با قاطع برخورد و الهی حدود اجرای و اجتماع در ناسالم جنسی روابط كنترل و

بی بند و باری نيز زير مجموعه ی حمايت های قانونی حكومت از خانواده به شمار می رود.

نتيجه

اسالم، مجموعه ای منسجم و هماهنگ است كه با توجه به شرايط و ملزومات انسان

و جامعه و جهان، به نيازهای بشر پاسخ می دهد، ولی به شرطی كه خود انسان برای

رفع نيازهای خود و مشكالتش در پی راهكارهای دينی باشد و در اين راه از شناخت و

نگرش كالن به دين و شريعت غفلت نورزد؛ برای نمونه، ما در اين نوشتار در پی بررسی

عوامل استحكام خانواده هستيم، ولی هرگز نمی توانيم بدون در نظر گرفتن حقوق و

احكامی كه روابط اجتماعی و رفتارهای فردی و خانوادگی زن و مرد را مشخص می كند

و نيز بدون در نظر گرفتن جايگاه و مسئوليت های فردی و اجتماعی هر كدام از آنان

در شريعت، اين عوامل را مورد بحث قرار دهيم؛ بنابراين، زمانی می توانيم به اين هدف

آرمانی، يعنی وجود خانواده هايی در كمال سالمت و استواری، دست يابيم كه به همه ی

پيام ها و توصيه های دينی در تربيت انسان عمل كنيم، زيرا انسان كامل و تحت تربيت

آموزه های قرآنی -در هر مكان و زمانی كه باشد- حقوق و وظايف خود و ديگران را در

نظر می گيرد. يكی از اساسی ترين جايگاه های حضور انسان در عرصه ی زندگی، خانواده

است كه مهم ترين مهد تربيت انسان ها به شمار می رود. برای سالم سازی روابط در اين

كانون، نخستين اعضای آن، يعنی زن و شوهر، بايد از مهارت های الزم برای ايجاد روابط

سالم و حفظ كانون خانواده از هر موضوعی كه كيان آن را به خطر افكند، برخوردار

باشند. اسالم، كه جامع ترين برنامه ی هدايت بشر است، از اين بعد مهم زندگی انسان

غفلت ننموده و قوانينی برای حفظ و استواری خانواده قرار داده است. با آغاز زندگی

و اخالقی تعهداتی حقوقی، كانون خانواده، زن و شوهر عهده دار و تشكيل زناشويی

اقتصادی نسبت به يكديگر می شوند. اين تعهدات دو سويه است، يعنی همانطور كه هر

Page 175: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

175

يك وظايفی نسبت به ديگری بر عهده می گيرد، دارای حقوقی نيز می شود كه همسر

موظف به ادای آن حقوق است. در تفكر اسالمی، زن و مرد رابطه ای متقابل دارند و هر

يك موظف به انجام تكاليف خود و رعايت حقوق ديگری هستند و در اين مسير نه با

هم كامال برابرند و نه كامال مستقل از يكديگرند، بلكه آنها مكمل يكديگر هستند، نه

دو قطب مخالفی كه وجود هر يك، عرصه را بر ديگری تنگ می كند و به ناچار يكی

بايد حذف شود يا تسليم ديگری باشد، به اين معنا كه وظايف و مسئوليت های آنها در

خانواده به طور كامل شبيه به يكديگر نيست، يعنی زن و مرد نيازهای متقابلی دارند

كه هر يك از آنها توانايی الزم را برای رفع نياز و نقص طرف مقابل داراست. قرآن كريم

از اين رابطه ی دو سويه به عنوان زوجيت ياد می كند كه باعث قرار و آرامش و جذب

متقابل است؛ »و أنه خلق الزوجني الذكر و االنثی«.1

اسالم با توجه به اهتمام ويژه ای كه به خانواده دارد، برای حفظ بنای خانواده، به

مانند حجاب و محدوديت روابط زن و بيان احكام و اصولی پرداخته است؛ احكامی

مرد، رعايت اصل معروف در معاشرت ها، مسائل اخالقی مانند صبر و بردباری، گذشت،

رعايت حقوق ديگران و...، از لوازم حفظ خانواده است، ولی كارايی اين اصول در خانواده

و ديدن نتايج رضايت بخش آن در خانواده، در گرو نهادينه كردن اين امور و رفتارها در

اعضای آن است. باز هم رسيدن به اين هدف، در گرو آموزش در خانواده ها می باشد

تا فرزندان اصول و مبانی خوب زيستن و تعامل با همسر را در خانواده ی آينده خود

و احكام مجموعه ی آموزش به تنها امر اين گذشت، كه همانطور ببينند. آموزش

تكاليف خانواده خالصه نمی شود، بلكه با در نظر گرفتن تمام اوامر و نواهی اصولی قرآن

و داشتن تربيت كامل، می توان به اين هدف دست يافت؛ برای نمونه، باور به زندگی

پس از مرگ و حسابرسی اعمال، نقش مهمی در تقويت خانواده دارد. منشأ بسياری از

مشكالت خانواده ها، رفتارهای ناخوش آيندی مانند پايمال كردن حقوق طرف مقابل و

1 . نجم:45.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 176: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

176

تحميل فشار به ديگران و نپذيرفتن مسئوليت هاست كه اعتقاد به زندگی پس از مرگ،

در بازداری افراد به انجام اين اعمال بسيار مؤثر می باشد. پس از خانواده ها، دولت با

برای گفت وگو و فرهنگ سازی در جامعه در دست دارد، از تريبون هايی كه استفاده

نهادينه سازد. بی ترديد، سالمت هر جامعه، در گرو را در جامعه اين اصول می تواند

سالمت خانواده های آن جامعه است و تالش دولتمردان هر جامعه در اين راه، كمك به

بقای و استواری آن اجتماع است.

Page 177: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

177

منابع 1. قرآن كريم.2. نهج البالغه.

3. آذربايجانی، مسعود و ديگران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع دينی.نابرابری جنسی از ديدگاه اسالم و فمينيسم، قم، پژوهشگاه حوزه و 4. بستان، حسين،

دانشگاه، 1387ش.5. همان، اسالم و جامعه شناسی خانواده، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388ش.

6. بهنام، جمشيد و راسخ، شاپور، مقدمه بر جامعه شناسی ايران، تهران، انتشارات خوارزمی. 1348ش.

7. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشيعه، قم، آل البيت:، 1409 ق.8. الحرانی، حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول9، قم، مؤسسه ی انتشارات

اسالمی وابسته به جامعه ی مدرسين، 1404 ق.9. ديلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، انتشارات شريف رضی، 1412ق.

دارالكتاب بيروت، التنزيل، غوامض حقائق عن الكشاف عمر، محمود بن زمخشری، .10القری، 1407ق.

انتشارات تهران، واقعيت و عوامل آن، باقر، طالق پژوهشی در شناخت 11. ساروخانی، دانشگاه تهران، 1370ش.

12. ضميری، محمد رضا، دختران و ازدواج تحميلی، فصل نامه ی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، كتاب زنان، ش 24، ص 32.

13. طباطبايی، محمد حسين، تفسير الميزان، قم، انتشارات جامعه ی مدرسين، 1374ش.14. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسير القرآن، بيروت: داراملعرفة، 1988م.

15. فرجاد، محمد حسين، آسيب شناسی اجتماعی ستيزه های خانواده و طالق، تهران، نشر منصوری، 1372ش.

16. قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگی درس هايی از قرآن، 1383ش.17. كلينی، محمدبن يعقوب، كافی، تهران، دارالكتب االسالميه، 1365ش.

18. مطهری، مرتضی، مسئله ی حجاب، قم، انتشارات جامعه ی مدرسين، 1361ش.19. همان، نظام حقوق زن در اسالم، تهران، صدرا، 1376ش.

20. مجلسی، محمدباقر، بحاراالنوار، بيروت، موسسة الوفاء، 1404ق.21. مصباح يزدی، محمدتقی، جامعه و تاريخ، تهران، انتشارات اميركبير، 1379ش.

ادهانو

م خحكا

است و

یمحك

ل توام

ع...

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 178: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

178

22. مكارم شيرازی، ناصر و جمعی از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب االسالميه، 1374ش.

23. امام خمينی;، تحريرالوسيله.24. مينوچين، سالوادور، خانواده و خانواده درمانی، ترجمه ی ثنايی، باقر، تهران، نشر اميركبير،

1375ش.

Page 179: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

179

پيام ها و آموزه های تربيتی سوره ی یوسف7طاهره ماهروزاده*1

چکيدهقرآن، كتاب سعادت و هدايت است. قصه های قرآنی جزيی از وحی نازل بر پيامبرند و صبغه ی آسمانی دارند، ولی بر بشر فرود آمده اند تا

مردم با آنها ارتباط برقرار كنند و از آنها پند بگيرند. خداوند سوره ی يوسف7 را زيباترين سرگذشت انبيا دانسته، از آن به احسن القصص ياد می كند و آموزه های تربيتی - اجتماعی بسياری در جای جای داستان و در گذر حوادث آن عرضه می شوند. در اين مقاله، به برخی از اين پيام ها پرداخته شده است، از جمله مديريت صحيح، توكل، عفت، جوان مردی، حيا، زيبايی در كالم، خيرخواهی، گذشت، حق شناسی از خداوند و نعمت های او در همه حال، عزت نفس در برابر گناه، رازداری، صبر و سعه ی صدر، فرو تنی در برابر پدر و مادر. با اين حال، مهم ترين در

اين سوره، پيام توحيد و تربيت توحيدی است.

واژگان کليدی: سوره ی يوسف، پيام اخالقي، پيام تربيتي، تربيت، قرآن، قصه ی قرآني.

*. دآنش پژوه دكتری تفسير تطبيقی مؤسسه ی آموزش عالی بنت الهدی.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 180: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

180

مقدمه

قرآن، كتاب سعادت و هدايت است. قصه و هر موضوع ديگری در قرآن، در خدمت روح كلی حا كم بر اين كتاب آسمانی، يعنی در خدمت معارف هدايت بخش الهی، به

كار رفته است.

قصه های قرآنی جزيی از وحی نازل بر پيامبرند و صبغه ی آسمانی دارند، ولی بر بشر

فرود آمده اند تا مردم با آنها ارتباط برقرار كنند از آنها پند بگيرند و زندگی خويش را

در آن متجلی ببينند و با آنها زندگی كنند. بدين روی، خداوند متعال می خواهد با بيان

زندگی یوسف7 آموزه هايش را به گونه ای محسوس و عينی نشان دهد.

اين آموزه ها در جای جای داستان و در گذر حوادث آن عرضه می شوند. مهم ترين

پيام در اين سوره، توحيد و تربيت توحيدی است كه به گونه ای جالب و در اوج داستان،

هنگامی كه حضرت يوسف7 در زندان به سر می برد، از زبان خود او بيان شده است:

أن لنا كان ما قوب ويعم حاق وإسم راهیم إبم آبآئـي ة مل ت بعم وات

ولـکن الناس وعل علیمنا اهلل ل فضم من ذلك ء شم من باهلل ك نشمکرون؛1 ثر الناس ال يشم أكم

و ]از ابتدا[ از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب: پیروی

کرده ام. برای ما شایسته نیست که چیزی را شریک خدا قرار دهیم.

این از فضل خدا بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم ناسپاس اند.

ار؛2 ای دو يار زندان، آيا أم اهلل المواحد المقه قون خيم تفر باب م ن أأرم جم »يا صاحبي الس

معبودان متعدد و متفرق بهتر است يا خدای يگانه ی مقتدر؟!«

به اصلی كه شخصيت هنگامی داستان، اوج در توحيد محوريت بر آيه، دو اين

قرآن، تربيتی نظام در كه می دهد نشان است، شده دچار آزمايش ها سنگين ترين

1 . يوسف : 38.2 . همان : 39.

Page 181: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

181

در اگر رو، اين از است؛1 خدامحوری و توحيد سوی به تربيتی، جهت دهی هماره،

قلمرو بهداشت روانی خانواده هم مجموعه آموزه هايی از اين سوره به دست آيد، نوعی

مجموعه ی بهداشت – روانی توحيد محور خواهد بود، زيرا توحيد محوری، مرز اوليه ی

تفكيك نظام تربيتی- قرآنی از نظام غيرقرآنی است.

يكی از ثمرات مهم توحيد، در بعد روانی جامعه ی بشری ظهور می يابد. موحد در

پرتو توحيد، وارد قلعه ی امان می شود و اطمينان و آرامش می يابد و هيچ حادثه ای او

را نگران و مضطرب نمی كند.2 نخستين نكته ی مهم در تربيت توحيدی اين است كه به

متربی بفهماند در مسير تربيت بايد به آن مربی ای روی بياورد كه مالك و مدبر واقعی

باشد و رب و خدای خيالی نباشد. روش تربيت او مورد اطمينان و تصرف او در تربيت

حق او و قادر به رساندن خير و دفع زيان و مالك مرگ و حيات انسان باشد؛ سوره ی

اين آموزه ها را در قالب گفت وگوها، رفتار و اعمال عناصر از يوسف7، مجموعه ای

داستان نشان داده و روح حاكم بر اين داستان، واليت وحاكميت الهی است كه در

سراسر داستان ديده می شود.

در سوره ی يوسف7، عناصر و شخصيت های متفاوتی وجود دارد كه هر كدام در

جايگاه خود، دارای پيام ها و آموزه هايی گران بها هستند. در اين مقاله، به اختصار، برخی

از پيام های تربيتی- اجتماعی وخانوادگی، كه در سوره وجود دارد، اشاره می شود.

1. توحيد محوری

در خدا محوری می باشد. داستان يوسف7، توحيدمحوری محور اساسی ترين

گفت وگوهای داستان و نيز اعمال و رفتار شخصيت های اصلی، يعنی حضرت یعقوب7

و يوسف7، نمايان است.

1 . رك : عباسی مقدم ، مصطفی، اسوه های قرآنی و شيوه های تبليغی آنان، ص120.2. جوادی آملی ، عبداهلل، توحيد در قرآن، ص562.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 182: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

182

واژه ی »ربي« فقط ده بار1 به لسان يوسف7 آمده است كه اين نشان دهنده ی

عشق يوسف7 به پروردگارش می باشد. اين عشق سبب شده است لحظه ای از ياد

خدا غافل نشود و اين امر در جاهای مختلف داستان مشهود است .

او پس از نهی از پرستش بت های بی مسما ، همبند های خود را به واليت الهی توجه

داده، می فرمايد:

ين المقیم ولـکن اه ذلك الد بدوام إال إي م إال هلل أمر أال تعم کم ......إن احلملمون؛2 ثر الناس ال يعم أكم

حکم تنها از آن خداست. فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این

است آیین پابرجا، ولی بیشتر مردم نمی دانند!.

عالمه طباطبایی; می فرمايند : »در مفاد اين جمله، جای هيچ ترديدی نيست،

زيرا حكم در هر امری كه تصور شود، جز از ناحيه ی كسی كه مالك و متصرف به تمام

معنای در آن باشد، صحيح و نافذ نيست و در تدبير امور عالم و تربيت بندگان، مالكی

حقيقی و مدبری واقعی جز خدای سبحان وجود ندارد. پس حكم هم به حقيقت معنای

كلمه منحصرا از آن اوست «.3

در ادامه ی داستان ، يوسف7 آن جا كه برادران او را می شناسند، باز خدا را ياد آور

شده، به لطف حكيمانه ی خداوند اشاره می كند و می فرمايد:

ر أجم يضیع ال اهلل فإن ربم ويصم يتق من ه إن علیمنا اهلل من قدم

سنني؛4... املمحم

شکیبایی و کند پیشه تقوا کس هر گذارد. منت ما بر خداوند

1 . يوسف: 23 ،33،50،53،58،98،100،101،37.آيه هر از متفاوتی آموزه های و می توان دارند گوناگونی ابعاد آيات، اين كه به توجه با يوسف: 40 . . 2

استخراج كرد، تكرار بعضی آيات در موارد مختلف اجتناب ناپذير است.3 . الميزان، ج11، ص 242.

4 . يوسف:90.

Page 183: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

183

پاداش خداوند زیرا می شود[ پیروز ]سرانجام نماید، استقامت و

نیکوکاران را ضایع نمی کند!.

در واقع اين جمله، بيان علت منت الهی بر او و دعوت برادران است به سوی احسان

و نيكی كه سبب پاداش نيك می شود. بدين ترتيب، مالقات دوباره ی خود با برادرانش

را از ثمرات لطف الهی باز می شمارد.

آن جا كه زن عزيز مصر او را به سوی خود فرا می خواند، باز خدا را ياد می كند و

می گويد:

لح الظاملون؛1 ه ال يفم سن مثمواي إن ه رب أحم معاذ اهلل إن

پناه می برم به خدا! او ]عزیز مصر[ صاحب نعمت من است. مقام مرا

گرامی داشته ]آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟![ مسلما ظالمان

رستگار نمی شوند!.

در انتهای داستان، هنگام ورود خانواده اش چنين می گويد:

إن شاء خلوام مرصم ه وقال ادم فلام دخلوام عل يوسف آوى إلیمه أبويماهلل آمنني؛2

گفت: و هنگامی که بر یوسف7 وارد شدند، او پدر و مادر خود

را در آغوش گرفت و گفت همگی داخل مصر شوید که ان شاء الله در

امن و امان خواهید بود!.

آغوش در را مادر و پدر گفته اند: ه« أبويم إلیمه »آوى جمله ی تفسير در مفسران

«، ظاهر در اين است كه يوسف7 به منظور خلوام مرصم كشيد و اين كه فرمود: »وقال ادم

استقبال از ايشان، از مصر بيرون آمده و در خارج مصر ايشان را در آغوش گرفته بوده

و آن گاه به منظور احترام و رعايت ادب گفته است: داخل مصر شويد و در جمله ی

1 . همان: 23.

2 . همان: 99.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 184: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

184

»إن شاء اهلل آمنني«، ادبی را رعايت كرده كه بی سابقه و بديع است، چون هم به پدر و

خاندانش امنيت داده و هم رعايت سنت و روش پادشاهان را، كه حكم صادر می كنند،

نموده و هم اين كه اين حكم را مقيد به مشيت خدای سبحان كرده است تا بفهماند

مشيت آدمی مانند ساير اسباب، اثر خود را نمی گذارد، مگر وقتی كه مشيت الهی هم

موافق آن باشد و اين خود مقتضای توحيد خالص است.1 يعقوب7 نيز پس از تدبيری

كه برای ورود فرزندانش به مصر می انديشد، باز آنان را به حاكميت الهی توجه می دهد

و می فرمايد:

لمت م إال هلل علیمه توك کم ني عنمکمم من اهلل منم شم ء إن احلم .....و ما أغملون؛2 ل املمتوك یتوك و علیمه فلم

و البته من ]با این تدبیر[ نمی توانم هیچ حادثه ای را که از خدا برای

شما رقم خورده است از شما برطرف کنم.

حكم فقط ويژه ی خداست، ]تنها[ بر او توكل كرده ام، و ]همه ی [ توكل كنندگان

بايد به خدا توكل كنند. در واقع، يعقوب7 به عنوان پدری دلسوز در تربيت توحيدی

فرزندان، آنها را توجه می دهد كه مشيت و امر الهی بر همه ی اسباب و مسببات سلطه

دارد. پس الزم است عالوه بر احتياط ، توكل بر خدا را فراموش نكنند؛ عالمه طباطبايی;

در اين زمينه می فرمايند:

چون کالم او ظهور در این داشت که وارد شدن از درهای متعدد،

سبب اصیل و مستقلی برای دفع بالست و حال آنکه هیچ مؤثری در

وجود به جز خدای سبحان در حقیقت نیست، لذا کالم خود را به قیدی

ني که صالحیت آن را دارد، مقید نموده، چنین خطاب کرد:” و ما أغم

عنمکمم من اهلل منم شم ء. من با این سفارشم، به هیچ وجه نمی توانم شما

1 .الميزان ، ج11، ص337.2 . يوسف: 67.

Page 185: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

185

را از دستگیری خدا بی نیاز کنم”. آن گاه همین معنا را تعلیل نموده به

م إال هلل" یعنی من با این سفارشم حاجتی را که شما کم این که "إن احلم

به خداوند سبحان دارید، برنمی آورم و نمی گویم که این سفارش سبب

مستقلی است که شما را از نزول بال نگاه داشته و توسل به آن موجب

این گونه اسباب، کسی را از خدا سالمت و عافیت شما می شود، زیرا

بی نیاز نمی سازد و بدون حکم و اراده ی خدا، اثر و حکمی ندارد. پس

به طور مطلق، حکم جز برای خدای سبحان نیست و این اسباب، ظاهری هستند که اگر خدا اراده کند، صاحب اثر می شوند.1

چنان كه نمايان است، شخصيت های اصلی داستان، همواره، روح توحيد و واليت

الهی را در متربيان خود پرورش می دهند و اين تذكرات، پندی است به همه ی پدران

و مربيان كه لحظات را غنيمت شمرده، حاكميت، لطف و منت های خدا را به فرزندان

و مربيان خود يادآور شوند.

2. اعمال مدیریت صحيح

سوره، اين در است . صحيح مديريت اعمال يوسف7، سوره ی مهم آموزه های از

حضرت يعقوب7 توانست با مديريت صحيح، خانواده ی خود را از بحران نجات دهد.

افراد در رويارويی با ناماليمات زندگی برخوردهای متفاوتی از خود نشان می دهند؛

برخی حالت انفعالی به خود می گيرند و در حزن و اندوه فرو می روند و خود را به دست

سرنوشت می سپارند. برخی حالت تدافعی می گيرند و با زمين و زمان به جنگ و ستيز

می پردازند و عرصه را بر خود و خانواده تنگ می كنند و گروهی در برخورد با سختی ها

و ناماليمات زندگی، به صورت منطقی با مشكل روبه رو شده، با حفظ آرامش، مدبرانه

1 .الميزان، همان، ص298.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 186: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

186

عمل می كنند. حضرت يعقوب 7 در برخورد با اين بحران های شكننده، راه سوم را

برمی گزيند و بدون اين كه هيچ يك از فرزندان خود را متهم كند يا اشتباه آنان را به رخ

آنان بكشد، ايشان را متوجه نقش ناخودآگاه انگيزه ها و گرايش های منفی درونی شان

نموده، در واكنش به آنان می گويد:

تعان عل را فصربم جیل و اهلل املمسم لتم لکمم أنفسکمم أمم قال بلم سو

ما تصفون؛1

گفت: هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر

جمیل ]و شکیبایی خالی از ناسپاسی[ خواهم داشت و در برابر آنچه

می گویید، از خداوند یاری می طلبم.

آنها را متوجه انگيزه های شيطانی نفسشان می كند. جالب اين كه حضرت7، رفتار

زشت و ناپسند فرزندان را با رفتار زشت و ناپسند ديگری پاسخ نمی دهد، بلكه به آنان

فرصت می دهد كه به اشتباه و انحراف خود پی ببرند و خود به آن اعتراف كنند؛ از اين

رو، فقط به آنان می گويد: »فصربم جیل «

يوسف7 نيز در رويارويی با زن عزيز مصر و ديدار دوباره ی برادران، با تدبير و

دورانديشی، بهترين رفتار را از خود نشان دهد.2 همچنين در خشكسالی و قحطی، با

برنامه ريزی و مديريت صحيح، توانست مصر را از بحران قحطی نجات دهد و همچنين

كشورهای همسايه نيز از خشكسالی نجات يافتند.

چنان كه از روايت امام صادق7 استفاده می شود، مديريت صحيح و برنامه ريزی حضرت يوسف7 سبب نجات مصريان و كشورهای همسايه نيز شد.3

در روايتی از امام رضا7 آمده است:

1 . يوسف: 18.2 . در ادامه ی مقاله آورده می شود.

3. مجمع البيان، ذيل آيه ی 55 سوره ی يوسف، ج12، ص 242.

Page 187: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

187

یوسف7 در هفت سال اول، گندم ها را جمع آوری و ذخیره می کرد

و در هفت سال دوم، که قحطی آغاز شد، آنها را به تدریج و با دقت

در اختیار مردم، برای مصارف روزمره ی زندگی شان قرار می داد و با

دقت و امانت داری، مصر را از بدبختی نجات داد. یوسف7 در هفت

سال دوره ی قحطی، هرگز با شکم سیر زندگی نکرد تا مبادا گرسنگان

را فراموش نماید.1

2. توکل

توكل از ماده ی »وكل«، به معنای واگذار كردن است و در صورتی كه با كلمه ی »علی« متعدی شود، به معنی اعتماد است.2

پيامبر اكرم9 از جبریيل پرسيدند: »توكل چيست؟«

جبرييل گفت:

و نع يمم وال يعمطى وال ينمفع وال يرض ال لوق املخم بان م المعلم

لمق؛3 امل المیأمس من اخلم تعم اسم

توکل عبارت است از علم به این که مخلوق نه ضرر می زند و نه نفع

می رساند، نه می بخشد و نه باز می دارد و عبارت از ناامید بودن از خلق

است.

چون بنده چنين باشد، جز برای خدا كار نمی كند و جز به خدا اميد ندارد و از غير

خدا نمی ترسد و به احدی جز خدا چشم طمع ندارد.

1 . همان.2 . قرشی، علی اكبر، قاموس قرآن، ج1، ص240.

3 . مجلسی، محمد باقر، بحاراالنوار، ج 68، ص 138، ح 23.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 188: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

188

به قوی يقين نتيجه ی توكل، المیقني؛1 ة قو منم ل می فرمايند:»التوك علی7 امام

خداوند است«.

حضرت يعقوب7 پس از اين كه درخواست پسرانش را برای بردن بنيامين پذيرفت،

به پسرانش توصيه می كند:

قة خلوا منم أبمواب متفر خلوا منم باب واحد و ادم و قال يا بني ال تدم

لمت و علیمه م إال هلل علیمه توك کم ني عنمکمم من اهلل منم شم ء إن احلم و ما أغم

لون؛2 ل املمتوك یتوك فلم

گفت: ای پسرانم، ]در این سفر[ از یک در وارد نشوید، بلکه از

هیچ نمی توانم تدبیر[ این ]با من البته و شوید وارد متعدد درهای

حادثه ای را که از سوی خدا برای شما رقم خورده است، از شما برطرف

کنم. حکم فقط ویژه ی خداست، ]تنها[ بر او توکل کرده ام و ]همه ی[

توکل کنندگان باید به خدا توکل کنند.

عالمه طباطبايی; ذيل اين آيه می فرمايد:

”... بني يا قال و شریفه ی” آیه ی از که توکل در باره ی نکته سه

استفاده می شود:

اول این که معنای توکل بر غیر، عبارت است از این که آدمی غیر خود

را بر امری از امور تسلط دهد که آن امر، هم با شخص متوکل ارتباط

و نسبت دارد و هم با موکل.

دوم این که اسباب عادی به خاطر این که در تأثیر خود مستقل نبوده،

در ذات خود بی نیاز و بی احتیاج به غیر خود نیستند، به ناچار می باید

کسی که در مقاصد و اغراض زندگي اش متوسل به آنها می شود در عین

1 . شرح غررالحكم، ج1، ص164.2 . يوسف: 68.

Page 189: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

189

توسلش به آنها، متوکل بر غیر آنها و سببی که فوق آنها است بشود

تا آن سبب، سببیت این اسباب عادی را سبب شود و در نتیجه، سببیت

اینها تمام گردد که اگر چنین توکلی بکند، بر طبق روش صحیح و

طریق رشد و صواب رفتار کرده، نه این که اسباب عادی را که خداوند،

نظام وجود را بر اساس آنها بنا نهاده، مهمل دانسته، هدف های زندگی

خود را بدون طریق طلب کند که چنین طلبی ضاللت و جهل است.

سوم این که آن سببی که می باید بدان توکل جست )و خالصه آن

سببی که تمامی اسباب در سببیت خود نیازمند به آن اند( همانا خدای

خداوندي است او آری! ندارد. شریکی که است یگانه اي و سبحان

که معبودی جز او نبوده، او رب و پرورش دهنده ی هر چیز است. و

ل یتوك این نکته از حصری استفاده می شود که جمله ی” و عل اهلل فلم

لون” بر آن داللت می کند.1 یعقوب7 هم خود توکل کرد و املمتوك

ل"«. یتوك لمت ... فلم هم دیگران را با امر به توکل تشویق نمود: "توك

4. عفت، جوانمردی، حياعفت‌و‌پاکدامنی‌

»عفت« به معنای خويشتن داری از محرمات، دوری از كارهای زشت و حالتی است كه

از غلبه ی شهوت جلوگيری می كند.2 منظور ما از عفت در اين جا، خودداری از انجام

خواسته های غير عاقالنه، نادرست و نامشروع جنسی است. امام علی7 می فرمايند:

ة؛ 3عفت، پايداری در برابر شهوت است«. وه عف هم عن الش ربم »الص

1 . الميزان، ج11، ص292.2 . مفردات راغب، ذيل ماده ی عفت.

3 . شرح غررالحكم، ج2، ص82.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 190: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

190

عفت يكی از ارزش های واالی معنوی می باشد و در روايات اسالمی درباره ی حفظ

عفت بسيار سفارش و يكی از بهترين عبادت ها برشمرده شده است. امير مؤمنان7

فرموند:

اف؛1بر تو باد به پاكدامنی كه برترين ويژگی رشم ضل شیم االم ه افم »علیمك بالمعفاف، فان

اخالقی انسان های شريف است«.

حیا

انسان به انسان مؤثر می باشد، شرم و حياست. عامل ديگری كه در حفظ پاكدامنی

همان ميزان كه از اين صفت پسنديده بهره مند است، از كارهای زشت و نامشروع دوری

می كند. در اين زمينه، اميرمؤمنان7 فرمودند:

ة؛2 پاكدامنی هر كس به اندازه ی حيای اوست«. یاء تکون المعف ر احلم »عل قدم

ل المقبیح؛3 حيا از ]انجام [ كار زشت جلوگيری می كند«. عنم فعم یاء يصد »احلم

پاكدامنی آن ميوه ی و جوانمردی ريشه ی ة؛4حيا المعف ا ثمرهت و یاء احلم ة املمرو ل »اصم

است«.

انسان های نيك با داشتن عفت و حيا، گرد بسياری از گناهان نمی روند تا مبادا دامن

پاكشان آلوده گردد و از اوج سرافرازی و عزت در وادی سرشكستگی و ذلت سقوط كنند.

جوانمردی

جوانمردی، همه ی فضايل و خوبي ها را در بر می گيرد و جوانمرد خصلت های نيك و

پسنديده ای مانند بخشندگی، گذشت، دليری و كمك به ديگران را دارد.

1 . همان، ج7، ص250.2 . همان، ج7، ص87.3. همان،ج1، ص365.

4. همان، ج2، ص418.

Page 191: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

191

م جامع لسائر المفضائل واملحاسن؛1مروت اسمی ة اسم امام علی7 می فرمايند: »املمرو

است كه همه ی فضيلت ها و خوبي ها را در بر دارد«.

قرآن كريم برای عبرت و راهنمايی مردم، داستان های گوناگونی نقل كرده كه ميان همه ی آنها داستان حضرت يوسف7 را »احسن القصص« يا زيباترين داستان ناميده

است. در اين داستان، حضرت يوسف7 از زشت ترين عمل، كه »خيانت به ناموس

ديگران« است، پرهيز كرد و با فراهم بودن تمام مقدمات، با توجه به حضور و قدرت

الهی، شهوت خود را كنترل نمود و از نامحرم چشم پوشيد. اين كاری بزرگ است كه

تنها با كمك ايمان به پروردگار، حيا، عفت و جوانمردی انجام پذير است.

5. زیبایی در کالم

استفاده از واژه های زيبا در بيان مطلب و كلمات محبت آميز، سبب گرايش ديگران به

سوی انسان می شود. استفاده از كلمات زيبا و دلنشين در هر زمان و مكان تأثيرگذار

می باشد و به ويژه در تبليغ و تربيت فرزندان تأثير به سزايي دارد؛ در اين سوره، از زبان

يعقوب7 و يوسف7 و برادرانش و حتی از زبان هم زندانی های يوسف7 كلمات

زيبا و دلنشينی آمده است:

3( دو بار از زبان حضرت واژه ی »يا بني « به معنای پسرم، يكبار2 و پسرانم )يابني

يعقوب7 مطرح شده است كه نهايت توجه و عالقه ی او را به پسرانش می رساند كه

حتی خطاب به پسران خطاكارش نيز»يا بني« به كار می برد. اين نكته ی تربيتی مهمی

در هدايت فرزندان می باشد.

امام علی7 در نامه ی 31 نهج البالغه، خطاب به فرزند بزرگوارشان، امام حسن7،

می فرمايند:

1. همان، ج7،ص362.2 . يوسف:5.

3. يوسف، 67 و87.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 192: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

192

ره بك بذكم ره و عامرة قلم وى اهلل أيم بني و لزوم أمم فإن أوصیك بتقم

اهلل إنم أنمت ثق منم سبب بیمنك و بنيم تصام بحبمله و أي سبب أوم و االعم

ت به؛ أخذم

بنا بر این، ای فرزندم، تو را به ترس از خدا و همراهی مداوم با

دستورات او و آبادانی دلت با یاد و ذکر او و چنگ زدن به ریسمان او

سفارش می نمایم و چه رشته ای محکم تر و مطمئن تر از رشته ای است که

بین تو و پروردگارت وجود دارد، اگر تو بدان دست زنی؟!.

«، لطافت كالم خود را دو چندان مي كنند. امام7 با به كار بردن كلمه ی »بني

واژه ی »أبت« به معنای پدرم، از زبان يوسف7 دو بار تكرار شده است1 و زمانی كه

يوسف7 می خواهد هم زندانی های خود را به حق دعوت كند، با كمال احترام، كلمه ی

ن« را به كار می برد.2در واقع، او با اين كلمات زمينه چينی می كند تا جم »يا صاحبي الس

آنان حق را بپذيرند.

يوسف7، پادشاه مصر را ارباب خود نمی دانست، ولی زمانی كه عزيز مصر گفت

جعم إل ربك«3 نام عزيز مصر را با او را نزد من بياوريد، يوسف7 با احترام گفت: »ارم

احترام می برد، يعنی احترام رهبران و حاكمان را هر چند كافر باشند، نزد زيردستانشان

بايد نگاه داشت.4 از سويی نيز با احترام او را ياد مي كند تا تأثير كالمش را افزايش دهد.

به كارگيری كلمات دلنشين در نقل سخن فرستاده ی دربار مصر به سوی يوسف7

تنا يف سبمع بقرات سامن ...«ديده می شود. يق أفم د ا الص با آن حضرت، در آيه ی »يوسف أهی

اگر عزيز مصر يوسف7 را صديق می خواند كه به معنای مرد كثير الصدق و مبالغه

از در راست گويی است، برای اين است كه راست گويی يوسف7 را در تعبيری كه

1 . يوسف، 4و100.

2 . يوسف، 39و42.3 . يوسف، 50.

4 .تفسير نور، ج 6؛ ص 95.

Page 193: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

193

خواب او و خواب رفيقش كرد و همچنين در گفتار و كرداری كه از او در زندان ديده

بود، به ياد داشت. خدای تعالی هم اين معنا را تصديق كرده و لذا عين گفته ی او را نقل

نموده و رد نكرده است،1 چنان كه پيداست، او با كلماتی محبت آميز، او را خطاب قرار

می دهد تا تمايل او را به تعبير نمودن خواب بيشتر كند.

بنابراين، از نظر روان شناختی به دست می آيد كه به كارگيری كلمات زيبا در هر

موقعيتی، زمينه ی تأثيرگذاری بيشتر را فراهم می كند.

6. خيرخواهی

»خيرخواهی« با »نصيحت« هم معناست و نصيحت يعنی درخواست عمل يا سخنی كه

مصلحت كننده ی كار و گوينده ی سخن را در پی داشته باشد يا دعوت به آنچه صالح

مخاطب در آن باشد و نهی از چيزی كه تباهی و فساد در پی دارد؛2 بنابراين، ناصح و

خيرخواه، به كردار و گفتار نيك راهنمايی كند. در فرهنگ انسان ساز اسالم، خيرخواهی

از منزلتی واال برخوردار شده، در رديف اصول اخالق اجتماعی جای می گيرد و نصيحتگر

مقامی بس رفيع می يابد. رسول گرامی اسالم9 فرمودند:

خدا، »برای فرمودند: كسی؟« چه »برای پرسيدند: خيرخواهی«. يعنی »دين پيامبرش، پيشوايان دين و مسلمانان«.3

در سوره ی يوسف7 می خوانيم:

رص مخمرا و قال ن فتیان قال أحدمها إن أران أعم جم و دخل معه الس

ا منمه نبئمنا بتأمويله إن ق رأمس خبمزا تأمكل الطيم ل فوم خر إن أران أمحم المسنني؛4 نراك من املمحم

1 . الميزان، ج11، ص 257.2 . مفردات راغب، ذيل ماده ی نصح.

3 . وسائل الشيعه، ج11، ص595.4 . يوسف: 36.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 194: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

194

و با یوسف7، دو جوان دیگر وارد زندان شدند. یکی از آن دو

]نزد یوسف7 آمد و[ گفت: من در خواب خود را دیدم که ]انگور

را[ برای شراب می فشارم و دیگری گفت: من خود را در خواب دیدم که

بر سرم نانی می برم و پرندگان از آن می خورند؛ ما را از تعبیر خوابمان

آگاه ساز! همانا ما تو را از نیکوکاران می بینیم.

در حديث آمده است كه: دليل آن كه زندانيان يوسف7 را نيكوكار ناميدند،

اين بود كه به بيماران در زندان رسيدگی و به نيازمندان كمك و برای ديگران، جا باز می كرد.1

نيكوكاری يوسف7 گام نخست او در جذب و تبليغ بود.2 احسان و خدمت رسانی

ادامه ی از زندانيان شد. و در به زندانيان، سبب جذب قلوب و دريافت لقب محسن

داستان، پيش از اين كه به تأويل خواب آنان بپردازد، ابتدا از روی خيرخواهی آنان را به

توحيد و يگانه پرستی دعوت نمود:

ار؛3 أم اهلل المواحد المقه قون خيم باب متفر ن أ أرم جم يا صاحبي الس

یا است بهتر گوناگون و متعدد آیا خدایان من، زندانی یار دو ای

خداوند یکتای مقتدر؟!.

حتی خيرخواهی در حد تغيير دادن افسد به فاسد نيز ثمره دارد، چنان كه وقتی

برادران يوسف7 می خواستند او را به قتل برسانند، يكی از آنان گفت او را به چاه

اندازيد و همين سبب نجات يوسف7 شد. زمانی كه برادران، يوسف7 را همراه خود

برده، از پدر دورش نمودند، به جنگلی رسيدند. با هم گفتند كه يوسف7 را در همين

مكان كشته، زير اين درختان می اندازيم تا شب گرگ آمده، او را بخورد.

1 . ميزان الحكمه، ذيل ماده ی سجن.2 . تفسير نور، ج 6، ص: 76.

3 . يوسف: 39.

Page 195: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

195

تا برخی او را در قعر چاه بيندازيد بلكه بزرگ آنها گفت:1 يوسف7 را نكشيد،

از كاروانيان كه از آن جا عبور می كنند، او را بيابند. برادران كالم او را تصديق كرده، يوسف7 را بر سر چاهی برده، سپس وی را به چاه افكندند.2

7. گذشت

گذشت، يكی از مكارم واالی انسانی، بلكه به فرموده ی امام علی7، تاجی زينت بخش

بر سر همه ی آنهاست:

و تاج املمکارم؛3 گذشت، زينت بزرگواری هاست«. »المعفم

بررسی منابع اسالمی نشان می دهد كه »گذشت«، يكی از اصول اساسی در برخورد

با لغزش افراد است. قرآن كريم، حتی در آياتی كه كيفر و مجازات را برای مجرمان و

گناه كاران تشريع می كند و مؤمنان را از خطر و زيان آنان برحذر می دارد، گذشت و

چشم پوشی از خطايشان را نيز به عنوان ارزش برتر مطرح می سازد.4در اين داستان، با

زيباترين عفو از سوی يوسف7 روبه رو هستيم؛ عفو بدون سرزنش و مالمت، به تعبير

گذشت نيكو طريق به میل؛5 الم ح فم الص فح »فاصم دارد. نام جميل صفح قرآن كريم، كن«.

از امام علی7 در تفسير اين آيه چنين نقل شده است: »صفح جميل، عفو بدون

عتاب و سرزنش مجرم است«.6يوسف7 در مالقات با برادرانش می گويد:

جاهلون؛7 تمم أنم إذم أخیه و بیوسف تمم فعلم ما تمم علمم هلم قال

1 . نامش روبيل بود.2 .شيخ صدوق، علل الشرائع، ترجمه ی ذهنی تهرانی، ج 1 ، ص177.

3 . شرح غرر الحكم، ج 7، ص252.4 . بقره: 178.5. حجر: 85.

6 . تفسير مجمع البيان ،ج6، ص344.7. يوسف: 89.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 196: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

196

]یوسف7[ گفت: آیا دانستید با یوسف7 و برادرش چه کردید،

آن گاه که شما نادان بودید.

يوسف7 برادران را به خطابی مخاطب ساخت كه معموال مجرم و خطاكار را با آن

مخاطب می سازند و با اين كه می دانند مخاطب چه كرده است، می گويند: هيچ می دانی و

يا هيچ يادت هست و يا هيچ می فهمی كه چه كردی؟ و امثال اينها. يوسف7 دنبال اين

خطاب، جمله ای را آورد كه به وسيله ی آن راه عذری به مخاطب ياد دهد و به او تلقين

تمم جاهلون«. كند كه در پاسخش چه بگويد و به چه عذری متعذر شود؛ گفت: »إذم أنم

تمم بیوسف و أخیه«، تنها يادآوری اعمال زشت تمم ما فعلم بنا بر اين، جمله ی »هلم علمم

ايشان است، بدون اين كه خواسته باشد توبيخ يا مؤاخذه ای كرده باشد تا منت و احسانی

را كه خدا به او و برادرش كرده است، خاطرنشان سازد. اين از فتوت و جوانمردی های عجيبی است كه از يوسف7 سرزد و راستی چه فتوت عجيبی!1

تمم جاهلون«. فتوت در آن است كه راه عذر به خطاكار تلقين شود: »إذم أنم

پس از اين كه برادران به خطای خود اعتراف می كنند، بدون هيچ قدرت نمايی و

سرزنش، می فرمايد:

امحني«2؛ حم الر فر اهلل لکمم و هو أرم م يغم قال ال تثمريب علیمکم المیوم

]یوسف7[ گفت: امروز بر شما توبیخ و مالمتی نیست، خداوند شما

را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است.

يوسف7 آنها را به رحمت پروردگار توجه می دهد تا از شرمندگی شان در برابر

خود كاسته، به غفران و رحمت الهی روی آورند.

احساسات و عواطف از موجی و واقعی مسرت از پرتوی پسنديده، خوی اين

انسان دوستانه را در دل ها ايجاد می كند. همچنين كينه ها و دشمنی ها را از آن می زدايد

1 . الميزان، ج 11، ص323.2 . يوسف، 92.

Page 197: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

197

و موجب می شود كه خصم دست از خصومت برداشته، طرح دوستی و محبت بريزد.

8.حق شناسی از خداوند و شکرگزاری نعمت های او در همه حالياد آوری نعمت های الهی، سبب محكم شدن پايه های توحيد در وجود انسان می شود.

يوسف7 در هر مرحله از زندگی پر ماجرای خويش، ياد و سپاس پروردگار فراموش

نكرده، ضمن ادای شكر الهی، مخاطبان خود را نيز به گونه ای به اين امر تنبه می دهد:

لنا أن حاق و يعقوب ما كان راهیم و إسم ة ءاباءى إبم ت مل بعم و ات

ل اهلل علیمنا و عل الناس و لکن مء ذلك منم فضم ك باهلل من شى نشمکرون؛ 1 ثر الناس ال يشم أكم

پیروی کردم! ابراهیم و اسحاق و یعقوب: پدرانم آیین از من

برای ما شایسته نبود چیزی را همتای خدا قرار دهیم. این از فضل خدا

بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمی کنند!.

در اين مرحله، پرهيز از شرك و گرايش به توحيد را توفيق الهی می خواند و نعمتی

الهی كه سزاوار شكر و سپاس است. در مرحله ای ديگر، كه همسر عزيز مصر او را به

سوی خود فرا می خواند، به خدا پناه می برد و لطف، محبت و حق خداوندی را ياد آور

می شود.2

الظاملون؛3 لح يفم ال ه إن مثمواي سن أحم رب ه إن اهلل معاذ قال

]یوسف7[ گفت: پناه می برم به خدا! او ]عزیز مصر[ صاحب نعمت

من است. مقام مرا گرامی داشته ]آیا ممکن است به او ظلم و خیانت

کنم؟![ مسلما ظالمان رستگار نمی شوند!.

1 . يوسف، 38.2 . دو تفسير از كلمه ی ربی شده كه بهترين وجهش اين است كه به پروردگار برمی گردد. رك: الميزان،

ذيل آيه ی 23 سوره ی يوسف.3 . يوسف: 23.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 198: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

198

در جای ديگر، اين چنين خدای خود را ياد می كند:

ا و قدم ياي منم قبمل قدم جعلها رب حق ... قال يا أبت هذا تأمويل رءم

د أنم و منم بعم ن و جاء بکمم من المبدم جم رجني من الس سن ب إذم أخم أحم

ه هو المعلیم ويت إن رب لطیف ملا يشاء إن إخم یمطان بیمني و بنيم نزغ الش

کیم؛1 احلم

... گفت: پدر، این تعبیر خوابی است که قبال دیدم پروردگارم آن را

حق قرار داد و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون

از آن که شیطان، اینجا[ آورد، پس بیابان ]به از آن آورد و شما را

میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می خواهد ]و

شایسته می داند،[ صاحب لطف است، چرا که او دانا و حکیم است.

ابتدا نعمت های الهی از جمله آزادی از زندان و گرد هم آمدن خانواده اش را ياد آوری

می كند و سپس خدا را صاحب لطف معرفی می نمايد.

هنگامی كه برادران او را می شناسند، دگر بار، لطف و منت الهی را ياد آور می شود:

قالوا أ إنك ألنمت يوسف قال أنا يوسف و هذا أخي قدم من اهلل

سنني؛2 ر املمحم ربم فإن اهلل ال يضیع أجم ه منم يتق و يصم علیمنا إن

گفتند: آیا تو همان یوسفی؟! گفت: ]آری،[ من یوسفم، و این برادر

من است! خداوند بر ما منت گذارد. هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایی

پاداش پیروز می شود[ چرا که خداوند نماید، ]سرانجام استقامت و

نیکوکاران را ضایع نمی کند.

در انتهای ماجرا نيز تمام محنت ها و رنج هايی را كه متحمل شده است، فراموش

نموده، سلطنت و علم تعبير خواب را ياد آوری می كند:

1 . يوسف: 100.2 . يوسف: 90.

Page 199: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

199

فاطر حاديث األم تأمويل منم تني علمم و اململمك من آتیمتني قدم رب

و لام مسم ني توف خرة الم و یا نم الد يف ولیي أنمت ض رم األم و اموات الساحلني؛ 1 ني بالص قم أحلم

پروردگارا، بخشی ]عظیم[ از حکومت به من بخشیدی و مرا از علم

تعبیر خواب ها آگاه ساختی! ای آفریننده ی آسمان ها و زمین، تو ولی و

سرپرست من در دنیا و آخرت هستی. مرا مسلمان بمیران و به صالحان

ملحق فرما.

نكته ی سزاوار توجه اين كه يوسف7 پس از آن همه آزمايش های الهی، هنوز به

عاقبت خويش اطمينان ندارد و از خدا می خواهد كه مسلمانش بميراند و به صالحان

ملحق كند.

9. عزت نفس

»عزت« مانع شكست انسان می شود و ريشه ی آن از »ارض عزاز« است، يعنی زمين

سخت و با صالب،2 كه نوك كلنگ و نيز آب در آن تأثير نمی كند.

اصل معنای عزت، همان صالبت است و در معانی غلبه، كميابی، سختی، غيرت و

حميت نيز در قرآن به كار رفته و »عزيز«، كه از اسمای حسنای الهی است، يعنی كسی كه غالب است و مغلوب نمی شود.3

عزت واقعی از آن خداوند غالب و قاهری است كه هرگز مغلوب و مقهور نمی گردد

و كم ترين نيازی به غير خود ندارد و ماسوی اهلل، كوچك ترين نفوذی در حريم مقدس

او نمی توانند داشته باشند؛ از اين رو، فرمود:

1 . يوسف: 101.2 . مفردات راغب، ذيل ماده ی عز.

3 . الميزان، ج17، ص22.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 200: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

200

ة هلل جیعا...«.1 »...ان المعز

راه منحصر به فرد كسب عزت نيز راه يابی به درگاه آن عزيز يگانه است:ة جیعا«.2 ه المعز ة فلل »منم كان يريد المعز

عالمه طباطبايی در تفسير اين آيه می نويسد:

آیه در صدد این نیست که بیان کند عزت، اختصاص به خدا دارد،

پی در کسی هر و نمی یابد دست بدان کسی او جز که گونه ای به

عزتمندی برآید، چیز محالی در خواست کرده است، بلکه معنای آیه این

است که هر کس عزت می جوید، باید از خدا بخواهد، چرا که عزت، در واقع، نزد دیگران یافت نمی شود.3

شر از كه بيابد نفسی عزت چنان توانست تقوا، و توحيد سايه ی در يوسف7

زليخا و زنان مصری رهايی يابد و زندان را بر لذت های زودگذر دنيايی ترجيح دهد.

قالتم و بمواب األم قت غل و سه نفم عنم بیمتها يف هو التي ه راودتم و

لح الظاملون؛4 و ه ال يفم سن مثمواي إن ه رب أحم هیمت لك قال معاذ اهلل إن

زنی که یوسف7 در خانه ی او بود، از یوسف7 از طریق مراوده

انجام مقصودش[ را ]برای تمنای کام گیری کرد و درها و مالیمت،

محکم بست و گفت: برای تو آماده ام. یوسف7 گفت: پناه به خدا که

او پروردگار من است و مقام مرا گرامی داشته، قطعا ستمگران رستگار

نمی شوند.

1 . يونس: 65.2 . فاطر: 10.

3 . همان.4 . يوسف: 23.

Page 201: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

201

در برابر زنان مصری نيز چنين می فرمايد:

عني فم ترصم إال و إلیمه عونني يدم ا مم إل أحب ن جم الس رب قال

اهلني؛1 ب إلیمهن و أكنم من الم كیمدهن أصم

]یوسف7[ گفت: پروردگارا، زندان برای من از آنچه مرا به سوی

آن می خوانند، محبوب تر است و اگر حیله آنها را از من باز نگردانی، به

سوی آنها تمایل می کنم و از جاهالن می گردم.

يوسف7 سراپا جوانمرد بود؛ يك بار فدای حسادت برادران شد و خصومت نكرد.

بار ديگر، هدف عشق زليخا شد، ولی گناه نكرد. بار سوم به هنگام قدرت، از برادران

انتقام نگرفت2و يوسف7 عزت نفس را از ايمان به خدای يگانه و اطاعت مخلصانه به

دست آورده بود.

10. رازداری

راز يا سر، يعنی چيزی كه بايد پنهان داشت يا به اشخاص مخصوص گفت. 3 بر اساس

اموری است كه آشكار كردنش دارای فساد و ضرر تمام رازداری، حفظ تعريف، اين

فردی يا اجتماعی باشد. بعضی از اسراری كه هر كس بايد درحفظ آن بكوشد، عبارت اند

فنی، و صنعتی مالی، و اقتصادی اجتماعی، سياسی، خانوادگی، شخصی، اسرار از:

مكتبی، دينی، نظامی و... .

ه ؛4 سينه ی خردمند، ر المعاقل صنمدوق رس امام علی 7 در اين باره فرمودند: »صدم

صندوق راز اوست«.

در اين سوره، سه مورد از رازداری يوسف7 به تصوير كشيده شده است:

1 . يوسف: 33.2. تفسير نور، ج6، ص72.

3. لغت نامه ی دهخدا، ذيل ماده ی راز.4 . بحاراالنوار، ج72، ص71.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 202: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

202

ابتدا درباره ی خوابی كه ديد، با توجهی كه پدرش به او داد، هرگز از خواب خود به

كسی نگفت تا زمانی كه؛ پدر ديدار كرد.

إن كیمدا لك فیکیدوا وتك إخم ياك عل تقمصصم رؤم بني ال يا قال نمسان عدو مبني؛1 یمطان للم الش

پدرش به او گفت: ای فرزند، رؤیای خودت را برای برادرانت شرح

نده، زیرا بر تو حسد برده، حیله علیه تو مي اندیشند؛ چه شیطان دشمن

آشکار انسان است.

در هنگام ديدار پدر گفت:ا.....؛2 ياي منم قبمل قدم جعلها رب حق قال يا أبت هذا تأمويل رءم

گفت: پدر، این تعبیر خوابی است که قبال دیدم پروردگارم آن را

حق قرار داد.

مورد دوم جايی است كه عزيز مصر پس از اين كه متوجه شد يوسف7 بی تقصير

رضم عنم هذا است، از او در خواست كرد از اين مطلب اعراض كند و گفت:»يوسف أعماطئني«.3 بك إنك كنمت من اخلم فري لذنم تغم و اسم

و يوسف7 سود به كه آن از پس عزيز يعنی است، عزيز قول مقول آيه اين

كند اعراض قضيه اين از كه داد يوسف7 دستور به نمود، داوری بر ضد همسرش

عالمه نمايد. استغفار كرده است، كه گناهی و خطا از تا داد دستور همسرش به و

طباطبايی; می فرمايد:

پس این که گفت: »یوسف أعرض عن هذا«، اشاره است به پیش آمدی

که کرد و یوسف7 را زنهار داد که قضیه را نادیده گرفته، به احدی

1 . يوسف: 5.2 . يوسف: 100.

3 .همان: 29 .

Page 203: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

203

نگوید و آن را فاش نسازد. از آیات قرآنی هم بر نمی آید که یوسف7

به کسی گفته باشد و جز این هم از او انتظار نمی رفت. همچنان که

تا آن که نبرد از داستان مراوده با عزیز اسمی می بینیم، در برخورد خود زلیخا او را متهم کرد و او هم ناچار شد حق مطلب را بیان کند.1

مورد سوم در جايی است كه پس ديدار دوباره با پدر همراه برادران، سخنی از عمل

و رفتار زشت آنان با پدر نگفت، جز آن كه از مكر شيطان خبر داد:

و منم ن و جاء بکمم من المبدم جم رجني من الس سن ب إذم أخم ...قدم أحم

وتی.....؛2 إخم یمطان بیمني و بنيم د أنم نزغ الش بعم

و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما

این جا[ آورد، پس از آن که شیطان میان من و بیابان ]به را از آن

برادرانم فساد کرد.

11. صبر و سعه ی صدر

»صبر« در فارسی، مرادف شكيبايی، خويشتن داری، دوام و ثبات است3 و راغب اصفهانی

آن را چنين شرح كرده است: »صبر، واداشتن نفس است به آنچه مقتضای دين و خرد

است و نگه داری آن است از آنچه شرع و عقل آن را نمی پسندند«.4

مفهوم صبر، عام و فراگير است و در همه ی زوايای زندگی انسان جريان دارد.

يقين به خدا، دين و نويدهای او، تكيه گاه استوار شكيبايی است؛ مؤمنی كه به خدا و

رستاخيز ايمان دارد و وعده های او را تخلف ناپذير می داند و باور دارد كه فرجام آفرينش

1 . ترجمه ی الميزان، ج11، ص195.2 . يوسف: 100.

3 .لغت نامه ی دهخدا، واژه ی صبر.4 . مفردات راغب، واژه ی صبر.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 204: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

204

از آن متقيان است، در برابر ناماليمات، شكيبايی می ورزد و ميدان را خالی نمی كند.

ن المیقني باهلل؛1 ريشه ی صبر، يقين حسم ربم ل الص امام صابران، علی7، می فرمايند: »اصم

زيبا به خداست«.

خويش، يگانه ی خدای به يقين سايه ی در يوسف7 و يعقوب7 حضرت

زيباترين صبر را به نمايش گذاشتند؛ زمانی كه برادران با پيراهن خونين به نزد پدر

آمدند، يعقوب7 هر چند از دروغ آنها آگاه بود، ولی فرمود:

تعان عل را فصربم جیل و اهلل املمسم لتم لکمم أنفسکمم أمم قال بلم سو

ما تصفون؛

گفت: هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر

جمیل ]و شکیبایی خالی از ناسپاسی[ خواهم داشت و در برابر آنچه

می گویید، از خداوند یاری می طلبم!.2

يوسف7 نيز آن گاه كه برادران او را شناختند، در برابر آنان سعه ی صدر نشان

داد و فرمود:

ربم ه من يتق و يصم قال أنا يوسف و هذا أخى قدم من اهلل علیمنا إن

سنني؛3 ر املمحم فإن اهلل ال يضیع أجم

گفت: ]آری[ من یوسفم و این برادر من است! خداوند بر ما منت

گذارد. هر کس تقوا پیشه کند و شکیبایی و استقامت نماید، ]سرانجام

پیروز می شود[ چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند!.

در آخر كار، كه برادران به گناه خود اعتراف كردند، فرمود:

امحني؛4 حم الر فر اهلل لکمم و هو أرم م يغم يب علیمکم المیوم قال ال تثرم

1 . شرح غرر الحكم، ج2، ص415.2 . يوسف: 18.3 .يوسف: 90.4 .يوسف: 92.

Page 205: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

205

]یوسف7[ گفت: امروز مالمت و توبیخی بر شما نیست! خداوند

شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است .

برادران را به آمرزش و رحمت الهی توجه می دهد، زيرا يقين دارد اجر و پاداش

صابران، عزت و سربلندی است.

رسول گرامی اسالم9 عزت دنيا و آخرت را در گرو عفو و گذشت می دانند:

من عفى عن مظلمه ابذله اهلل هبا عزا ىف الدنیا و االخرة؛1

هر کس از ستمی که به او شده درگذرد، خداوند به جای آن، عزت

دنیا و آخرت را به او عطا می کند.

لیم منم إذا اوذى صرب و إذا ظلم غفر؛2 ام احلم »إن

همانا بردبار کسی است که اگر آزار ببیند، صبر می کند و اگر مورد

ستم قرار گیرد، می بخشد.

پايداری در برابر سختی ها و ناماليمات، از ديگر نشانه های سعه ی صدر است. حضرت

علی 7 می فرمايند:

ر؛3 صبر و پايداری در هر كاری، ياور انسان است«. ن عل كل امم عوم ربم »الص

يوسف 7 در مرحله ی آخر می فرمايد:

ا و قدم ياى من قبمل قدم جعلها ربى حق و قال يأبت هاذا تأمويل رءم

د أن و من بعم ن المبدم ن و جاء بکم م جم رجنى من الس سن بى إذم أخم أحم

ه هو المعلیم وتى إن ربى لطیف ملا يشاء إن یمطان بیمنى و بنيم إخم زغ الش ن

کیم ؛4 احلم

1 . شرح غررالحكم، ج1، ص197.2 . همان، ج3، ص 85.3 .همان، ج1، ص196.

4. يوسف: 100.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 206: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

206

گفت: پدر، این تعبیر خوابی است که قبال دیدم پروردگارم آن را

حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون

آورد، و شما را از آن بیابان ]به این جا[ آورد، پس از آن که شیطان،

میان من و برادرانم فساد کرد. پروردگارم نسبت به آنچه می خواهد ]و

شایسته می داند،[ صاحب لطف است، چرا که او دانا و حکیم است.

نتيجه ی صبر بر سختی ها و ناماليمات، رسيدن به عزت و سربلندی است.

يوسف7 پس از بيان مرارت ها و سختی هايش، ثمره ی صبر خود را، كه رسيدن

به عزت و سربلندی است، از لطف خدای دانا و حكيم بر می شمارد .

12. فروتنیيكی از مسائل مهم اخالقی مورد توجه اسالم، رعايت حقوق پدر و مادر است كه انسان

می تواند با رعايت آن به كماالت معنوی برسد.

خداوند حكيم احترام به پدر و مادر و فرمان برداری از دستورهای مشروع آنان را در

آيات متعددی از قرآن يادآوری فرموده و به قدری به آن اهميت داده كه در شش آيه،

اه بدوا اال اي نيكی به آنان را پس از عبادت خويش بيان كرده است: »وقىض ربك اال تعم

سانا«1 ن احم وبالموالديم

رعايت حقوق پدر و مادر، مبتنی بر آگاهی كامل انسان از نقش آنها در پرورش

جسمی و روحی فرزند است. چنين بينشی، انسان را موظف می كند كه در ادای حقوق

آنها و اطاعت امرشان بكوشد و با احترام و تواضع با آنان سخن بگويد.

والدين عميق احترام و تكريم يوسف7، سوره ی در تربيتی بارز جلوه های از

می باشد؛ او هرچند به مقام نبوت و رياست رسيد، عزت ظاهری و معنوی او را از احسان

1 .اسراء:23.

Page 207: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

207

و اكرام پدر و مادر دور نكرد.

پيراهن داده است، دست او از فراق از را بينايی اش پدر می داند كه يوسف7

خويش را برای او می فرستد:

أمتونى و بصيا يأمت أبى ه وجم عل فألمقوه هاذا بقمیىص هبوام اذمعني؛1 لکمم أجم بأهم

این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید؛ بینا می شود! و

همه ی نزدیکان خود را نزد من بیاورید!.

در واقع، با اين كار يكی از معجزات خود را نيز آشكار می سازد. هنگامی كه پدر و

مادر و برادرانش به قلمرو حكمرانی او می رسند، می گويد:

إن مرصم خلوام ادم قال و ه أبويم إلیمه ءاوى يوسف عل دخلوام فلام شاء اهلل ءامنني؛2

و هنگامی که بر یوسف7 وارد شدند، او پدر و مادر خود را در

آغوش گرفت و گفت: همگی داخل مصر شوید، که ان شاء الله در امن و

امان خواهید بود.

سپس آنها را بر تخت عزت و سلطنت می نشاند:

دا...؛3 وام له سج ش و خر ه عل المعرم و رفع أبويم

و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی بخاطر او به سجده

افتادند.

1 .يوسف: 93.2 . يوسف : 99.

3 . يوسف : 100.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 208: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

208

نتيجه

راهنمای بشر بيان حقايقی است كه می تواند در هر عصر و زمان داستان های قرآن

وقوع به رويدادهای و حوادث متن از می توان را هدايت و تربيتی درس های باشد.

پيوسته استخراج نمود و به عنوان سنت های الهی پذيرفت .

گفت وگوها، قالب در كه می باشد آموزه ها اين از مجموعه اي يوسف7 سوره ی

و محسوس، واليت گونه ای به كه است شده متبلور داستان عناصر اعمال و رفتار

حاكميت الهی به تصوير می كشد.

عزتی كه يوسف7 پس از تحمل سختی ها به دست آورد، حاصل پذيرش واليت

همه جانبه ی پروردگار می باشد.

كالم، در زيبايی توكل، مديريت صحيح، حيا، جوانمردی، عفت، توحيد محوری ،

خيرخواهی، عفو و گذشت، حق شناسی از خداوند و شكرگزاری نعمت های او در همه

حال، عزت نفس در برابر گناه، رازداری ، صبر و سعه ی صدر، فرو تنی در برابر پدر و مادر

و...، آموزه هاي اجتماعی و اخالقی هستند كه می توان عناصر و شخصيت های داستان

را الگوهای عملی اين آموزه ها نام برد.

Page 209: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

209

منابع1. جوادی آملی، عبداهلل، توحيد در قرآن، قم ، نشر اسراء، 1387 ش.

2. خوانساری، آقا جمال الدين، شرح غرر الحكم، تهران، دانشگاه تهران، 1366 ش.3. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه ی دهخدا، دانشگاه تهران .

4. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن ، دمشق بيروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق .

5. شيخ حر عاملی ، وسائل الشيعه ، قم ، مؤسسه آل البيت:، 1409 ق.6. شيخ صدوق، علل الشرائع، ترجمه ی ذهنی تهرانی، سيد محمد جواد، چ اول، قم، مؤمنين،

1380ش.7. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسير القرآن، ترجمه و تحقيق ستوده، رضا،

تهران ، انتشارات فراهانی، 1360ش. الميزان، ترجمه ی موسوی همدانی، سيد محمد باقر، 8. طباطبايی، محمدحسين، تفسير

دفتر انتشارات اسالمی جامعه ی مدرسين حوزه ی علميه ی قم ، 1374 ش .9. عباسی مقدم ، مصطفی ، اسوه های قرآنی و شيوه های تبليغی آنان ، قم ، دفتر تبليغات

اسالمی ، 1379ش. 10. قرائتی، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگی درس هايی از قرآن، 1383 ش.

11. قرشی، علی اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب االسالميه، 1371 ش .12. محمدی ری شهری، محمد، ميزان الحكمه، قم ، مؤسسه ی فرهنگی دارالحديث.

13. مجلسی، محمدتقی، بحار االنوار، بيروت ، مؤسسه الوفاء، 1404 ق.

وسی ی

وره ی س

ربیتی ت

ه هاموز

و آها

یام . پ

......

......

......

......

......

......

....

Page 210: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

210

Page 211: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

211

چکیده عربی

Page 212: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

212

Page 213: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

213

طرق تربیة االبناء

مبوبه دالوري بور باريزی

ممد مهدی صفورايی باريزی

امللخصيسعى االبوان من خالل اتباع االسالیب والطرق الرتبوية الالزمة فی غرس ما يرونه

مناسبا من خصوصیات وصفات حسنة فی نفس أطفاهلم. لذا حياولون معرفة كیف البد

أن يکونوا، واي طريقة من طرق الرتبیة يتبعوها لتکون أفضل للوصول الی هذا اهلدف.

املتسامح؛ أنواع: الف( االسلوب ال ثالثة الرتبیة األكثر تداوال الباحثون طرق قسم

له االرسة يف تربوي أسلوب وكل املقتدر. القوي االسلوب ج( املتشدد االسلوب ب(

أثر يف تربیة الشخصیة يف تلک األرسة، وله آثار خمتلفة يف صقل شخصیة االبناء وتربیتها

اجتامعیا وعاطفیا وعقلیا.

وبخصوص مدی تأثي كل أسلوب تربوي »االسلوب املتسامح«، »االسلوب املتشدد«

و»السلوب القوی املقتدر« وطبقا لبیان آثار كل طريقة من الطرق املذكورة نجد أن الطريقة

األول والثانیة غي مرغوب هبام لعدم مراعاة حد الوسط واالعتدال فیهام وما هلام من آثار

سلبیة يف تربیة االبناء. لذا ال يعتربان من الطرق املناسبة لرتبیة وهداية االبناء. من هنا يتضح

لرتبیة ضامنا لتکون اجیابیة بخصوصیات متیزت والتي للرتبیة املناسب االسلوب أن لنا

وتنمیة وازدهار طاقات األبناء والجل الوصول ال الکامل هو: »االسلوب القوی املقتدر«.

بیمفتاح الکلامت: الوالدان، االبناء، رعاية االبناء، الرتبیة.عر

ده چكی

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

....

Page 214: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

214

بیان نظرية املتفکرين يف قضايا املرأة

زهراء تشکري

امللخص :التي تطلق علی متنور اول معرفة مفهوم كلمة التنويرية جیب كخطوة ملعرفة احلركة

اشخاص معینني يف العرف االجتامعي يف عرصنا احلارض. لذا يسعى املقال اوال ملعرفة تلك

الکلمة، من ثم تبیني أصل حركة املتتنورين يف ايران والغرب ، ودراسة أهدافهم املرتبطة

يف قضايا املرأة.

قرائتهم يف هؤالء هبا استعان التي الفکرية املبانى يتناول للبحث االساس املوضوع

وتفسيهم للنصوص الدينیة املرتبطة بقضايا املرأة.

الدين( املعرفة(، )معرفة الی آراء ونظرياهتم وفق مبان ثالث هي )طرق وقد تطرقنا

جمال يف مهمة غي كوهنا الالدينیني املتفکرين آراء عن الطرف واغضضنا و)الفلسفیة(

االجتهاد واملعرفة الدينیة، وأكتفینا بآراء املتفکرين الدينیني يف مباحث طرق املعرفة ومعرفة

الدين فقط، ويف آخر املقال أستعرضنا بالتحلیل أهم النتائج التي توصلنا الیها من خالل

البحث.

الکلامت املفتاحیة: املتنور الديني، املبان النظرية، التفسي، احلداثة، املساواة.

Page 215: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

215

اختیار الزوجة املناسبة ودوره يف نجاح التجربة العائلیة

حجة االسالم واملسلمني الدكتور ممد مهدي صفورايي باريزی

امللخص:مسألة اختیار الزوجة من االمور احلساسة خاصة يف املرحلة الشبابیة، واالنسان يف هذه

املرحلة يسعى ال تعیني مالكاته الشخصیة يف اختیار الزوجة املناسبة له ويسعي ال تطبیقها

عل الشخص املراد؛ ولکن نجد عند العزيمة عل األمر والقرار النهائي قد حيدث نوع من

التعارض مما يسبب ازمة يف االختیار. لذا عند اختیار الزوجة البد من اتباع امرين: الف(

االسس التي تعترب جزءا من اركان احلیاة السعیدة واالرسة املطلوبة. ب( االسس التي تعترب

من رشوط الکامل. اما االسس التي تطرقنا الیها يف هذا البحث تکون كالتال: 1 ـ اإليامن

واالعتقاد الصحیح، 2 ـ التقوى، 3 ـ اخللق احلسن، 4 ـ السالمة السمیة والنفسیة، 5 ـ

رشف ونبل االرسة، 6 ـ الامل الظاهري والرغبة واملیل، 7 ـ التمتع بالعلم واملعرفة، 8 ـ

التالؤم بني املرأة والرجل والصفات اخلاصة للفتاة.

الکلامت املتفتاحیة: اختیار الزوجة، املالك والقاعدة، الزواج، التعالیم الدينیة.

بیعر

ده چكی

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

.

Page 216: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

216

دراسة حول فکرة اغواء آدم بواسطة املرأة

سکینة آخوند

امللخص:ان هي ايضا، اإلسالم دخلت والتي السابقة األديان يف اخلاطئة التصورات إحدى

املرأة طفیلیة يف احلیاة وتعترب عامال للخطیئة وعنرصا اساسیا يف اغواء آدم؛ مما أوجد ذلك

من الفکرة هذه نشوء علة وحتلل تبحث املقالة وهذه املرأة. شخصیة حول سلبیا طابعا

خالل دراسة العهدين والتفاسي القرآنیة، لنطلع عل الفروق االساسیة بني القرآن والتوراة

واالنجیل بخصوص ما يرتبط بآدم وحواء، ولنبني النظرة القرآنیة الصحیحة املرتبطة بتلك

املسألة.

بواسطة حواء، آدم اغواء ينفي مسألة املرأة؛ كام نشأة باستقالل الکريم القرآن يعتقد

وايضا يعترب املرأة إنسانة مستقلة، ويبطل ايضا التصورات اخلاطئة وغي الصحیحة حول

شخصیة املرأة.

الکلامت املفتاحیة: اغواء آدم، حواء، الشیطان، خطیئة املرأة، القرآن، العهدين.

Page 217: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

217

دور شخصیة األم يف الرتبیة الدينیة لالبناء

خدجیة اسکندري نجاد

امللخص:تسعی املقالة يف حتلیل »خصوصیات األم فی الرتبیة الدينیة« لألبناء، وللوصول الی هذا

املبتغی أوضحنا الشخصیة االسالمیة لألم التي تعد العامل املؤثر يف الرتبیة الدينیة لألبناء.

الوجودية مراتبه فی الذي االنسان علی تطلق االسالم يف واالهلیة املستقیمة الشخصیة

الثالث )الرؤية، املیول، الفعل( يکون متجها نحو اهلل تعال. لقد وضحنا عمل كل مرتبة

واملسائل املرتبطة هبا يف الرتبیة الدينیة لالبناء. من هنا متت االشارة الی الرؤية الدينییة لألم

يف املرتبطة واملسائل فريدة شخصیة كونه االبن وايضا واالبناء، األم مکانة وأعتقادها،

الرتبیة الدينیة، وقد تطرقنا ال كل جانب منها بصورة مستقلة. ثم تطرقنا الی العواطف

والعمل وقمنا بتحلیل آثار هذه الشخصیة من هذه النبة عل االنسان.

الوجودية، الطبقات االسالم، االستقامة، الدينیة، الرتبیة املفتاحیة: الکلامت الشخصیة، االيامن، الفطرة االهلیة.

بیعر

ده چكی

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

.

Page 218: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

218

عوامل توطید وترسیخ األرسة

اعظم نوري

امللخص:األمن لتوفي مکان وافضل األنسان احتیاجات لتوفي األنسب املکان االرسة تعترب

جعلها وثغرات مشاكل احلارض عرصنا يف االرسة واجهت وقد له. النفيس واألمان

هو األرسة كیان واهنیار تزلزل او ثبات توطید عوامل وابرز أهم من تدرجییا. تتزلزل

عوامل هناك الزوجیة. العالقة خصوصا االرسة اعضاء بني العاطفیة العالقات كیفیة

خمتلفة تساعد علی ترسیخ او تزلزل االرسة نستطیع تقسیمها بشکل عام الی عوامل فردية

واجتامعیة. ونظرا ألمهیة كل منهام ال يمکن ان يکون أي واحد منهام لوحده كافیا يف هذا

التأثي. يسعى البحث ال بیان تلك العوامل كخطوة الرتقاء واستقرار االرسة عن طريق

معرفة االعتقادات، االخالق والتقالید الثقافیة والدينیة.

الکلامت املفتاحیة: االرسة، االستحکام، االسالم، الزوجة والزوج.

Page 219: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

219

املواعظ والتعالیم الرتبوية يف سورة يوسف

طاهرة ماهروزادة

امللخص: القرآن الکريم كتاب السعادة واهلداية؛ وتعترب القصص القرآنیة جزءا من الوحي النازل

الناس لیستطیع البشية مع لتتفاعل القصص هذه نزلت ألوهیة، صبغة وهلا النبي عل

االرتباط واالعتبار هبا.

باحسن عنها وعرب االنبیاء، قصص اجل يوسف، سورة تعال سبحانه اهلل اعترب

ضمن ويف منها عدة مواضع يف اجتامعیة ـ تربوية تعالیم السورة وتستعرض القصص.

خمتلف احداث القصة. وتطرقت املقالة ال بعض هذه االمور من جلتها: االدارة الصحیحة

ـ التوكل ـ العفاف – الفتوة - احلیاء ـ جالیة الکالم ـ االحسان ـ العفو والصفح ـ االمتنان

هلل تعال عل نعمه يف كل األحوال ـ إباء النفس قبال الذنب ـ كتامن الرس - الصرب وسعة

الصدر - التواضع واخلضوع امام األب واألم؛ ولکن يبقى أهم خطاب يف هذه السورة هو

خطاب التوحید والرتبیة التوحیدية.

الکلامت املفتاحیة: سورة يوسف، اخلطاب االخالقي، اخلطاب الرتبوي، الرتبیة، القرآن، القصة القرآنیة.

بیعر

ده چكی

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

.

Page 220: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

220

Page 221: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

221

چکیده انگلیسی

Page 222: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

222

Page 223: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

223

Methods of Educating Children

Mahboobeh Delavari PoorpariziDr.Muhammad Mahdi Safoorayi Parizi

AbstractParents make use of methods and patterns on the basis of the characteristics which they want their children to bear. For this reason, they want to know how they should be and which pat-tern works better for their children's education.Researchers have classified the most well-known educational pat-terns used by parents into three major types: A) Lenient; B) Strict; C) Authoritative. Different educational methods in the families have various impacts on the formation of the child's character and his so-cial, sentimental, emotional and rational growth and education. As for the impacts of "lenient", "strict" and "authoritative" meth-ods, they have been clearly explained and it has been argued that the first and second methods have negative impacts on child ed-ucation because moderation is not observed in them. Thus, they are not suitable methods for education and guidance of children. The "authoritative" method that has considerable positive fea-tures can guarantee the growth of the potentials and capabilities of children and it can help them blossom and attain perfection. Thus, it has been introduced as the best educational method. Keywords: Parents, child, child rearing, education.

سیگلی

ه انكید

.چ...

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 224: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

224

The Intellectuals' Theoretical Explanation of Women's Issues

Zahra Tashakkori

AbstractKnowledge of intellectualism is essentially based on knowledge of the meaning of "intellectual" and of a stratum which in today's social custom is referred to with this name. For this reason, this article aims to study the meaning of the term "intellectual", its origin in the West and Iran and the intellectuals' motive in their approach towards women's issues. A major part of this study delves into the intellectual foundations of which the intellectuals have availed themselves to review and interpret religious texts and which are somehow related to wom-en's issues. These foundations lay out the intellectuals' views and standpoints in three (i.e. methodological, religious and philosophical) parts. Given that the non-religious intellectuals' attitude towards juris-prudence (Ijtihad) and divinity is not so important, the attitudes of "religious intellectuals" concerning methodological and religious foundations only have been mentioned. The "Final Word" in this article provides analysis and a brief conclusion of the entire dis-cussion. Keywords: religious intellectualism, theoretical foundation, interpretation, modernity, equality.

Page 225: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

225

Ideal Spouse Selection and Its Role in Family Efficiency

Dr. Muhammad Mahdi Safoorayi Parizi

Abstract Mate selection is one of the most sensitive events during youth age which normally makes an individual face crisis and con-flicts in determining reliable and necessary criteria and apply-ing them to the concerned individual and finally going ahead with the decision. There are two sets of standards, criteria and characteristics which must be taken into consideration: A) Cri-teria as a part of the prosperous life of an efficient family. B) Criteria as the requirements of perfection. In this study, the cri-teria which have been explained and clarified include the fol-lowing: 1. faith and correct belief, 2.piety, 3. good morals, 4. physical and psychological well-being, 5. family and genea-logical originality, 6. external beauty, interest and attachment, 7. educational qualification, 8. equal status of man and woman and the special qualities of a girl.Keywords: selection, spouse selection, criteria and standard, marriage, religious doctrine.

سیگلی

ه انكید

.چ...

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

..

Page 226: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

226

A Study of the Temptation of Adam by Eve

Sakina Akhund

AbstractOne of the baseless and false theories that existed in the past religions and also found its way into Islam is that woman is an inferior entity and the cause for Adam’s sin and deception. It is said that Adam was seduced and deceived by woman and there-fore it led to creation of a negative attitude towards woman’s character in the entire world. This paper reviews and analyzes the origin of this idea including the Old and the New Testa-ments and commentaries of the Quran so as to find the basic difference between the Quran and what is said about Adam and Eve in Torah and Gospel. The object of this analysis is to rein-troduce the Quran’s attitude in regard to this issue. The Holy Quran maintains that the woman is an independent en-tity and that Adam’s temptation by Eve is untrue, thus rejecting all false and incorrect assumptions about woman’s personality. Keywords: deception of Adam, Eve, Satan, sin, woman, Quran, the Two Testaments.

Page 227: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

227

The Role of Mother's Personality in Child's Religious Education

Khadija Eskandarinejad

AbstractThe present study is an analysis of the "role of mother's charac-teristics in religious education". In line with this objective, en-deavor has been made to present and illustrate the mother's Is-lamic character as the most effective factor influencing a child's religious education. According to Islam, a normal personality is one that the three existential layers of his personality (i.e. vision, tendency, action) are bound for God. While explaining each layer, issues relating to religious education process have been elaborated. For this reason, a mother's vision and under-standing of religion, her situation and that of the child have been evaluated and assessed separately together with issues relating to the child's religious education. Finally, when it comes to sen-timents and actions, the various aspects of a normal mother's personality and the way the child is influenced by the mother have been analyzed. Keywords: religious education, normal, Islam, existential layers, personality, faith, God-gifted nature.سی

گلیه ان

كید.چ

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

.....

Page 228: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

228

Factors Contributing to a Strong and Stable Family

A'zam Noori

AbstractThe family is the best way to meet man's needs and it is the best place for a child to grow emotionally, socially, mentally, and even physically. Nevertheless, in the present age the family system is faced with problems and challenges that are gradually undermining its base. The most important factor that contrib-utes to the continuity and stability of family or its instability and breakdown is assessed on the basis of family ties, emotional re-lationships among family members especially the husband and wife. There are different factors that contribute to the stability or instability of the family. They are generally divided into in-dividual and social factors each having its own specific impacts that cannot be evaluated separately from the other. This article seeks to explain the factors so as to show, by way of introducing beliefs, ethical codes, cultural and religious traditions, a way for the growth and stability of the family.

Keywords: family, consolidation, Islam, wife and husband.

Page 229: هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف Tahoora7_35094.pdf2 هداوناخ و نانز تاعلاطم یهصرع رد یاهمانلصف 1389 ناتسمز

229

The Educational Messages and Doctrines of Sura-e Yusuf

Tahera Māhroozadeh

Abstract The Quran is the book of prosperity and guidance and its sto-ries are a part of the revelation which descended upon the Holy Prophet (pbuh) but they were sent down for the human beings so that they may understand them and learn a lesson from them.God, the Exalted, considers Chapter Yusuf as having one of the most beautiful stories regarding the lives of the Prophets and He describes it as "the best of stories". There are a lot of educational and social doctrines in the verses of this chapter as they narrate the chronology of the events. In this article, some of those messages have been discussed and explained. They include proper management, trust (in God), chastity and con-tinence, modesty, beauty of speech, benevolence, forgiveness and forbearance, mindfulness and recognition of God's rights as well as His bounties under all circumstances, self-esteem against the sins, keeping secrets, patience, tolerance, humility towards the parents etc. However, the most important message in this chapter relates to the oneness of God and monotheistic education. Keywords: chapter Yusuf, moral message, educational mes-sage, education, Quran, Quranic stories.

سیگلی

ه انكید

.چ...

......

......

......

......

......

......

......

......

......

......

..