محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ...

9
1 دگینامه زن شهیدحمد جعفر ذاکر م تاریخ تولد: 82 / 28 / 2331 ، تهرانلیه تحصی رشت: قتصاد ا/ 33 اریخ شهادت ت: 88 / 70 / 2333 ، عملیاتی کرب3 مگاه آرا: را تهران،شت زه به قطعه82 ، ردیف21 ، شماره37 فرازی ازدگینامه زن شهیدحمد جعفر ذاکر مکشند زشت خوی را ن روبه صفتانکشند در مسلخ عشق جز نکو را نی اززهایر ذاکر، فراحمد جعفستن شهید حاج م بر چگونه زی تاملیرگواری است که از شهید بز زندگیخوردار بود کهدی برز مسائل متعدء ااز بسوی ملکوت اعز دنیا و پرو لحظه جدائیش ان کودکی تا دورا آن مواجر آینده با و یا ددگیمان شاهدا در طول زند نوعی از آنر شای ه شویم. آنچه که مینسانها تواند ایا حفظ نماید ببر سختیها و ب برا را درخورد ر ارًست که بعضا و بغض ار گونه حبل و بدور از ه ی متعادجتماعی وقی و ائل اخز مساهی افاهیم قرآن و آگا آشنائی با میل عدمی که بدله افرادیده شد د انحراف شوندً و دچار لغزش و نهایتار مانده استوات برابر مشک درستندنی نتواننه حل مسائل درو چگوا آخرین لحظاتی ت وحتمایند عمر خود سپری ندانیز جهل و نائی اه و در دنیا نشد متوجه آن حیات. ب محسوب میل و بعد از انق دوران قبنسانهای موفقحمدجعفر ذاکر از جمله ا شهید م شود کهت فقیه آثاری زیر سایه وطهار ائمه ا صفات پسندیدهری فراگیره با قرآن هموای بهاد قلبیل اعتق بدلرزنده و سا ا زندهوان تجربهد بعن میتوان زندگی براینور بجای ماند که بازنگری و مریشان ای از ا ای موفقرای امت حزب ا ب... مطرح شوداهدشدان شخص فرزنن و بسیجیان و باسداراگیان و پا فرهن بویژه. پرتو این مشعلا نقش بسته ونهوزان در ذهچو مشعلی فرید همطرات این شهریم که خا آرزو دا برای زندگی هاا که در متننه ذهودهر محدطرات نه دین خاشد و ا زندگیها بامهنی بخش هه روش همیش

Upload: lydan

Post on 07-Feb-2017

222 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

1

محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه

، تهران82/28/2331: تاریخ تولد

33/ اقتصاد: رشته تحصیلی

3کربالی عملیات ، 88/70/2333: تاریخ شهادت

37، شماره 21، ردیف 82قطعه بهشت زهرا تهران،: آرامگاه

محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامهاز فرازی

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خوی را نکشند

زندگی شهید بزرگواری است که از تاملی بر چگونه زیستن شهید حاج محمد جعفر ذاکر، فرازهایی از

دوران کودکی تا لحظه جدائیش از دنیا و پرواز بسوی ملکوت اعالء از مسائل متعددی برخوردار بود که

تواند انسانها آنچه که می. شویم هشاید نوعی از آنرا در طول زندگیمان شاهد و یا در آینده با آن مواج

ی متعادل و بدور از هر گونه حب و بغض است که بعضاً اررخوردرا در برابر سختیها و بالیا حفظ نماید ب

دیده شده افرادی که بدلیل عدم آشنائی با مفاهیم قرآن و آگاهی از مسائل اخالقی و اجتماعی و

چگونه حل مسائل درونی نتوانستند در برابر مشکالت استوار مانده و دچار لغزش و نهایتاً انحراف شوند

. حیات متوجه آن نشده و در دنیائی از جهل و نادانی عمر خود سپری نمایند وحتی تا آخرین لحظات

شود که شهید محمدجعفر ذاکر از جمله انسانهای موفق دوران قبل و بعد از انقالب محسوب می

بدلیل اعتقاد قلبی به قرآن همواره با فراگیری صفات پسندیده ائمه اطهار زیر سایه والیت فقیه آثار

ای موفق ای از ایشان بجای ماند که بازنگری و مرور براین زندگی میتواند بعنوان تجربه زندهارزنده و سا

. بویژه فرهنگیان و پاسداران و بسیجیان و باالخص فرزندان شاهدش مطرح شود... برای امت حزب ا

برای آرزو داریم که خاطرات این شهید همچو مشعلی فروزان در ذهنها نقش بسته و پرتو این مشعل

همیشه روشنی بخش همه زندگیها باشد و این خاطرات نه در محدوده ذهنها که در متن زندگی ها

Page 2: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

2

تجربه چند سال انقالب اسالمی نشان داد که در بیشتر موارد موفق نهائی کسانی بودند که . جلوه نماید

.وقف خدا نمودند قبل از درگیر شدن باکفار از میدان مبارزه با نفس پیروزمندانه برگشته و خود را

بهمن دلیل براین مدعا بوده و در 88یادآوری شخصیتهای مثبت و منفی انقالب اسالمی بویژه بعد از

نماید که حداقل پند از تجاربشان این راستا ما را متقاعد به تاملی هرچند کوتاه در عملکردشان می

قلم فرسایی نمود ولی کسانی که زیست جعفر نتوان آنچنان که او می نشاید در چگونگی زیست. است

همین که . توانند لحظات با او بودن را به فراموشی بسپارند بنحوی با ایشان آشنایی داشتند چگونه می

آنان . جویند نشانگر جایگاه او در قلوب است اقشار مختلفی از مردم پس از شهادتش بنحوی او را می

دبیرستان بدانند و یا دانشجویانی که در پی یافتن که میخواهند دلیل تالش بی وقفه او را در دوران

علت حرکتهای مذهبی، سیاسی دانشگاهی او هستند، دانش آموزانی که از تمام اعمالش درس

نمودند، فاتحینی که در فتح النه آموختند و دوستانی که برای رفع هر مشکلی به او مراجعه می می

کهایی که بدستش به عدالت سپرده شدند، دیدند، گروه جاسوسی او را پرجوش و خروش می

پاسدارانی که از جمله فعالترین و عاشقترین سپاهی را از دست دادند، رزمندگانی که دلسوزی از یاران

دیدند و خردساالنی که دنبال چهره اباعبداهلل الحسین را در مواقعی از عملیات در کنار خود می

که از بهترین دست محبت برخوردار بودند و برای همه ما گردند، خالصه زن و فرزندانش خندان او می

ده چه نجای بسی تامل است که جعفر عزیزمان در طول زندگی خود لحظات سخت و دشواری را گذرا

را بیشتر معنی بخشید وباید در زندگی کوتاه ولی ( شهادت)آنکه این مراحل آخرین حرکت زیبایش

پنداشتند و ها جعفر را خوشرو و همیشه خندان می چرا بعضی پربهره او دقت بیشتر نمود باید دید که

شد چرا و دیدند که با دیدن کوچکترین مظلومیتی اشکش جاری می ها او را درد کشیده ای می بعضی

چگونه جعفر توانست بر علیه راه و روش منافقین قیام کند و تن به آئی اسارت بار آنان ندهد، چرا در

از فرهنگ آموزشی زدود و سپس درس محبت را به نوجوانان جنوب وتیان راامور تربیتی ابتدا طاغ

تهران آموخت؟

ای کاش من هم یک پاسدار بودم حضرت امام با دلی شکسته در خانه سپاه را زد؟ چرا با شنیدن جمله

دانست وتحمل تمامی دردها را درون؟ چرا همگان چرا سعادت همسرش را در شهادت خود می

ن در عظمت صبرش بودند و خود فارغ از همه در جستجوی خدا بود؟ بقیه چراها را میانگشت بدها

توانید از تک تک کسانی که با او حتی یک لحظه تماس داشتند دنبال کنید چرا که حیات کوتاه جعفر

براستی چگونه میتوان یکبار دیگر آن حال و هوای پرتب و تاب محله . نیاز به تحقیقی بس عمیق دارد

ها آن زمان که طاغوت حتی کمترین نور امید را در سپاه چاله. ابان گرگان تهران را مسجم نمودخی

Page 3: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

3

شد آن زمان که خط زندگی از غرب برافکاری به زنجیر کشیده ملتمان دیکته می نمود، آن محو می

که شد جعفر وجعفرهائی بودند زمان که بنا توشیق رشد، توسعه، سعادت در مکتب نادانی تعریف می

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی ».کند شان میهمچون کسانی که قرآن اینچنین خطاببا قلبی مطمئن

پا به عرصه میدان گذاشتند و ندایی سردادند که در « الی ربک فادخلی فی عبادی فادخلی فی جنتی

ل میمشخص شد مرگ بر شاه است، جعفر با اهالی خیابان گرگان به نحوی درد د 30-33سالهای

دیه با حضور زمان را که در دبیرستان احم ن نبود، بیاد آورید آنآکرد که قلبهای سیاه را یارای فهم

هنر به بهانه تئاتر زبان حال سیاه پوستان مسلمانی را که در اثر فشار طاقت معلمانی چون شهید با

، از او برایم سخن فرسای طاغوت زمانشان سر به شورش زده و ندای حق سردادند و به مردم گفتند

فهمیدند که آن سیاه شستند می بگو که اگر سیاهی نشسته به آنها در اثر ظلم دوران ستم شاهی را می

طلبیدند و منظورشان از او برایم بگو پوستان خودشان هستند و برای قیام علیه شاه دست وحدت می

اتر بیرون آمده وبه خیابانها رفته و خطاب به رهبرشان بود و امام را برای رهبری میطلبیدند تا از تئ

زمان را در مسجد مقداد خیابان گرگان باید بیاد آن. تاسوعا و عاشوراشان را عامل سقوط شاه نمایند

داد و اشکش با شنیدن نام آورد که صورت قرآن دلنوازش که از کودکی قلب مومنین را آرامش می

دانش آموزی بود که با پیداکردن کمترین فرصت در او . الحسین و اصحابش جاری میشد... اباعبدا

ریخت و مزد عرق جبینش را ای نان حالل و برداشتن مشکلی از دوش پدر عرق می جهت یافتن لقمه

ای است که دانست و سند این همه تالش در محله مسجد، مدرسه در از بازوی خود نان خوردن می

آن زمان بگذرد بر در و دیوارشان آثار جدیت آن عزیز زیست آنگونه که اگر قرنها از جعفر در آن می

ی بود که هرچه در میان تاریکی ناشی از حکومت رجعفر بدنبال نو. همچنان پا برجای خواهد ماند

این مرد ناآرام و تشنه . رسید رسید و هر لحظه تشنه تر بنظر می رفت به آن نمی سلطنتی بدنبالش می

بگذارد و آن مکان را آرام ببیند، کجایند دانشجویانی که این قست از توانست پا به دانشگاه چگونه می

زندگی این تشنه لب را بزبان آورند، زیرا تبدیل نمودن دانشکده علوم کامپیوتر به مرکزی از مبارزات

علیه شاه زمانی شکل گرفت که جعفر در رسیدن به آن نور بی طاقت شد و فریاد مرگ برشاه برآورد و

با دیگر جعفرها خشمشان چنان ساواک را در منگنه گذاشت که تعدادی را دسته جمعی سپس همراه

دستگیر و روانه زندان نمودند جعفر به زندان که رفت میدانست که باید نور هدایت را در همان غل و

کرد او ایمان زنجیر بیابد و بعد از آزادیش همچو دیگر تشنگان هدایت بسوی نور رهبرش را طلب می

اگرچه به رهبرش . شت که در زیر سایه رهبر امنیتی دارد که او را به نور هدایت خواهد کرددا

در مسیر رهبری کلیه حرکتها و مبارزات خود را دسترسی نداشت به مقلدان و یارانش پناهنده شد و

در آن دوران شهید بهشتی جلسات تفسیر قرآنی داشت که از محتوایش تفسیر چگونگی . داد جهت می

Page 4: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

4

امر جعفر را جذب آن جلسات نمود و از جمله نشد وهمی خرداد استباط می 23ادامه نهضت

های مسجد مقداد خیابان گرگان حرفهائی از او شاگردان ایشان محسوب شد و از آن پس بچه

بستند زیرا که جعفر از جمله سفیران شنیدند که برایشان تازگی داشت وبه آن حرفها دل می می

دیگر جعفر در خطی قرار . دیدند ها رهبر بود و او را بی پیام و اعالمیه نمی ها و اعالمیهاینگونه پیام

دوران خفقان بود از او درخواست میشد شاید ... گرفته بود که متعلق بخود نبود و آنچه نیاز حزب ا

ر گویند جعفر لحظه ای آرام و قرار نداشت جعف برای همین است که اهالی آن محله هنوز هم می

همیشه حامل بهترین کالمها بود ولی زندگی آن زمان جعفر از زبان خود برعکس بود و خود را بدهکار

.برد دانست و در درون از این کوتاهی رنج می مکتبش می

آنگاه که خیابانهای تهران مملو از تکبیرگویان گوش بفرمان امام و فریاد زنان مرگ برشاه شد جعفر در

ای از بهمن لحظه 88شق به میلیونها تن چون خود که مقلد امام بودند تا ظهر میانشان گم شد وبا ع

ای بود برای روبروشدن با شاید بتوان گفت که تا این مرحله از زندگی پربارش مقدمه. پای ننشست

حساسترین مرحله انقالب و یا شاید هم با گذراندن چنین دورانی بود که توانست در مرحله بعدی

شود و تن به توطئه منافقین ندهد ولی میبایست در زندگی او بیشتر دقت و بررسی نمود زندگی موفق

بهمن در تیغه تیزکفر و نفاق 88که جعفر از چگونه مکتبی برخاسته که آنچنان استوار بود زیرا بعد از

ای حظهمندانه در خط اصیل رهبری باقی ماند لی شد که در مبارزه با هریک پیروزمتوجه انقالب اسالم

د و همچنان در دفاع از رهبری و روحانیت مبارز و اصیل رگول آن مارهای خوش خط و خال را نخو

را سر « منکم واطیعوالرسول واولواالمر... اطیعوا » انقالبی اهتمام ورزید زیرا او با تمام وجود آیه شریفه

والیت بودن غفلت نورزید و ای از این سرسپردگی و تحت داد و تا آخرین لحظه حیاتش حتی لحظه می

خدایا تو شاهدی که اگر جعفر از آن عشق و . یقیناً این راز موفقیت او در حیات سیاسی وعبادیش بود

آورد؟ اما بلحاظ دیدگاههای اسالم فقاهتی که ا در میجعطوفت نسبت به امام بهره مند نبود سر از ک

خدمت برای پا ( عج)ب حضرت ولی عصر که در درونش وجود داشت رضای حق را اطاعت از امر نائ

.دید برهنگان می

های جنوب تهران گذاشت فرهنگیان با جوانی مواجه شدند که در تربیت و زمانی که پای به محله....

ای آرام و قرار نداشت و آن جوان پرشور و حال که با مهارت خاصی خستگی ناشی دانش آموزان لحظه

کرد و با صورتی آمیخته به محبت و خوشرویی در مقابل ن پایمال میاز فعالیت بیش از حد را در درو

آنزمان دانش آموزان نازی آباد از آغوش . دیگر همکارانش قرار میگرفت که طی طریق یار را نماید

ای که سراسر محبت و یگانگی بود برخوردار بودند اکثراً در برخورد اول با او مانوس شده و گشوده

Page 5: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

5

شود دورانی که در دبیرستان رهی معیری که نمودند مگر فراموش می دل میبراحتی با او درد

او با حاضر شدن در کالس و طرح مسائل . نامیدند او چگونه معلمی بود روزگاری رستاخیزش می

بردند که مجبورند حرفهای ای از دانش آموزان که گمان می تربیتی که شنیدن آن حرفها برای عده

کرد که بعدا مدت گفت و چه می رایشان تازگی داشت مگر جعفر چه میتکراری را گوش کنند ب

دانست و بله، ابتدا خود را از آنان می. نمود بسیار کوتاهی تمامی کالس را راغب به بودن جدی می

نهاد و چنان با محبت دلسوزانه دلیل دردشان را برایشان سپس دست روی فطرت پاکشان می

ه چیز است جز آموزگار و آنگاه که دانستند معلم آموزنده اخالق و پنداشتند هم شکافت که می می

رفتار و دین و سیاست و در کنارش علم است از او دل نکنده و هرچه در دل داشتند با او در میان می

کالسهای فراگیری قرآن و .... زبان و -از آن پس متوجه شدند چگونه در کنار دروس ریاضی. گذاشتند

به برنامه درسیشان اضافه شد که بیشترین جذابیت کالسهای آن مدرسه را بخود احکام و سیاست

توان این دوران سازنده جعفر ای گردید که هرگز نمی اختصاص داده و سبب تحول فکری بسیار ارزنده

را از ذهن همان دانش آموزان که اکنون از جمله رزمندگان جبهه های حق علیه باطل هستند و خود

.خ انقالب سهم بسزایی دارند، دور ساختدر گردش چر

او از درون در تالطم فکری بسر . ولی باید دانست که جعفر از کجا آمد و سپس بکجا رفت و چرا رفت

رسید هر چند که همچنان با برده و نسبت به انقالب نگرانتر از دوران درگیری با منافقین بنظر می

کرد ولی هنگامی که بهمراه تعدادی از دانشجویان می اخالقی خوش و نشاط انگیز با دیگران برخورد

های در پس پرده شیطان بزرگ پنداشتند با چنان خشمی به مرکز دلیل نگرانی را در توطئه

ای فرصت تصمیم گیری را به جاسوسیشان هجوم بردند که فریاد مرگ بر آمریکایشان حتی لحظه

رف خود در آوردند و با افشای اسناد محرمانه بفریاد جاسوسان آمریکایی نداد و آن مرکز فساد را به تص

مظلومین رسیدند در آن زمان جعفر را در النه چگونه میدیدند که کارهایش زبانزد همه بود، حضور در

های طاقت فرسا از جاسوان خطوط آنان را میان ستادی که شب و روز توجه میکرد همراه با بازجوئی

ه انقالب و امام مانوس تر میشد زیرا که دو جبهه حق و باطل در میان نمود ودر این میان ب ترسیم می

و او را با تمامی . نمود آن اسناد روشن تر شده بود و او را مشتاق تر از پیش وادار به اطاعت از امام می

دیدی که همسر و فرزندانش را فراموش نکرده و سپس با تک تک فرزندانش هایی که داشت می مشغله

آموخته بود در میان گذاشت و پس از مدتی محیط گرم ( ع)ستن را آنطور که از مکتب علی چگونه زی

او . و پر از صفای خانه اش را نیز تبدیل به مدرسه نمود که همه اعضایش عاشق و دلباخته هم بودند

ند که بنا را براین نهاده بود که در غم و شادی همراه همسر و فرزندانش باشد همه دوستانش مانده بود

Page 6: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

6

نمود اش رسیدگی می جعفر چگونه با این همه کاری که داشت همچنان با حوصله و منظم به خانواده

او زینبش را در شش سالگی متقاعد به تحمل دوری از پدر نموده وای کاش که فرزندانش بیش از

بعد از انجام کار پیش لب بگشایند و از برخوردهای بابا بیشتر و بیشتر بگویند از آن شبهایی که آنها را

سخت روزانه دور خود جمع میکرد و قصه میگفت نه از رستم واسفندیار نه از گرگ و میش و نه از

قهرمانان ساختگی شرق وغرب، که از سکینه و رقیه امام حسین و پیامبران برایشان قصه میگفت و اگر

هایش چگونه از گونه زینب و زهرایش از آن شبی بگویند که درحین شنیدن آن قصه قطرات اشک

جعفر آنچنان عشقی به امام حسین داشت که . جاری شده بود شاید بتوان از درون جعفر باخبر شد

گفت اشکش جاری و در برابر فرزندانش می هایش ماجرای فرزندان امام حسین را می وقتی برای بچه

اگر من شهید شدم برایم گریست آنچنان که دل زینبش بدرد آمده و گفت، بابا شما که گفته بودید

نگرئید پس این اشکها از چیست؟ و جعفر که تا آن حد فرزندانش را با مسائل آشنا کرده بود با پاک

کردن اشکش گفت زینبم، ماجرای امام حسین و فرزندانش جدای از دیگر شهدا است زیرا اگر برای

ز درون ناآرام است افسوس که از آنان گریه کنیم آرام میگیریم و زینب تازه متوجه شد که پدرش ا

او در سالی که . جریانات دوران گذشته خبر نداشت که بداند در آن دل چه دردهایی نهفته است

بهمراه کاروان بعثه حضرت امام به حج مشرف شده بود هنگام رسیدن به قبرستان بقیع متوجه

: لش را با خدا اینچنین شروع نموداحترامی حکام آل سعود به ائمه بقیع شده و اشک ریزان درد و د بی

خطاب به )نمائیم و اینها خدایا ما چگونه از شهدای انقالبمان بخاطر اعتالی کلمه حق تجلیل می.........

کنند باشد، آخر ما هم صاحبی داریم دنیا اینطور احترامی می چگونه به اولیاء مان بی( آل سعود

ای جعفر اینچنین روحیه. یابد ان الباطل کان ذهوقاً تحقق میماند باالخره جاءالحق و ذهق الباطل نمی

( ع)العملی در بیرون چرا موفق نباشد؟ زیرا درجه اخالصش به ائمه در درون داشت و آنچنان عکس

درحدی بود که تحمل کوچکترین بی حرمتی به آنها را نداشت و سعی میکرد زندگی ائمه را سرمشق

م تمام سعی و تالشش در این جهت بود که حیاتی مانند حیات اولیای فرزندانش قرار دهد ودر یک کال

حق و مماتش نیز آنگونه که آنان از این سرای فانی رخت بربستند باشد بدین سبب برای همسرش

جعفر از همسرش قول گرفته بود که در سفر حجش وقتی . روشن کرد که سعادتش در شهادت اوست

اهد که شوهرش نهایتاً شهید شود و زمانی که این امر بوقوع پیوست به کعبه رسید از خدای کعبه بخو

و همسرش در کنار آن مکان پاک و مقدس قرار گرفت، مانده بود که چه کند به قول خود وفا نماید یا

نه چگونه میتوانست از او دل بکند و چگونه میتوانست دل او را بشکند، همسرش نگران و درمانده که

در شهادت خود میداند و اگر اینچنین است پس چرا از خدا نخوهد، ولی زمانی را چرا جعفر سعادتش

کرد بین دوراهی گیر کرده بود و گریه کنان از خدایش که تصور خانه بی جعفر در ذهنش خطور می

Page 7: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

7

خواهد ولی قادر به هایش متوجه میشود که چه می طلبید و خدا هم از میان ناله و گریه کمک می

ای بایست برای استجابت این دعا وسیله کند و شاید می و بهمان صورت از او قبول میگفتنش نیست

داند آنشب زمینه ساز حرکت او بسوی در مسیر حرکت جعفر قرار گیرد و شایدالبته خدا بهتر می

. معبودش گشت و این مرحله یکی از حساسترین مراحل زندگی جعفر بود

بخواهیم زبان بگشائیم وصف نشدنی است، چرا که جعفر را در اتاق سرد و و اما از آن شب اگر .........

بینی دلی پر از صفا و صمیمیت منتظر شنیدن سخنان گرم و دلنشین امامش میباشد می ساکتی که با

بار نیز منتظر و مشتاق نشست این دا میفاو همچو همیشه که با دل و جای پای صحبت امام روحی

پاسدار بودم م که فرموده بودند ایکاش من هم یکنیدن پیام حضرت امانشسته بود و بمحض ش

کند آنچنان که الزم بود در خدمت والیت فقیه انگیزد که احساس می آنچنان غوغایی در جعفر بر می

و تا پاسی از شب در خلوت، با ..... دهد گریه مجالش نمی. نبوده است و در این امر کوتاهی کرده است

همان شب تصمیم رفتن به سپاه را گرفت و از آن به بعد یک پاسدار محسوب شد، او به خود بود و در

یکی از فرماندهان . ورزید که گوئی با ورود به سپاه حیات مجددی گرفته بود محیط سپاه عشق می

سپاه ادعا میکرد که جعفر افتخار میکرد که در سپاه باشد حتی اگر شیشه های ساختمانش را پاک

.کند

داد او اینچنین خود را او محول میشد با عشق و عالقه انجام میه که برا ییچ توقعی هرکاربدون ه او

برای سپاه ساخته بود و بدین سبب براحتی قادر به دفع هرگونه توطئه بود و چه خوب هم توانست در

ین بود که بی اش ا اما تمام سعی. های دشمنان بخصوص منافقین را خنثی نماید طول مبارزاتش توطئه

ای از لحظه نام و نشان کارکند و بنحو مطلوبی کارهای محوله را انجام دهد، آری او عاشق خدمت بود و

که با قبول پست مسئول اطالعات سپاه آذربایجان وارد سپاه گردید تا آخرین لحظه حیات پربارش

روحیه سالم و صبر و ای از تالش وکوشش دست برنداشت و مسئولین سپاه نیز به دلیل حتی لحظه

ترین و حساسترین کارها را به او واگذار نمودند که از آن جمله پشت کار وتابع والیت بودنش سخت

و خالصه کلیه ( ص)هزار نفره سپاهیان محمد 277مراسمهای بسیار اعزام نیرو راهیان کربال و اعزام

راستی این همه عظمتی که در اراده ب. توان نام برد گرفت را می اعزامهایی که از تهران صورت می

نمود از چه بود؟ افسوس که وجود او در زمان حیاتش شناخته نشد، او هرگز سعی در جعفر تجلی می

معرفی خود و کارهایش را نداشت، در برخوردها یا موضع گیریهای شخصی اگر حق هم با او بود

اش و وقتی های شخصی ا از یافتهکرد از ارزشهای انقالب اسالمی دفاع نماید ت همیشه سعی می

دیدی که بسیار آرام و بدون کوچکترین ؟ او را می....کرد که چرا اینهمه اعتراض می همسرش به او

Page 8: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

8

کند مشروط بر اینکه صبر داشته باشیم، اصل گفت مرور زمان حق و باطل را روشن می اضطرابی می

گیریم؟ براینست که ما خط را از امام بگیریم که می

نشست در حالیکه صداقت در خواست الجرم بردل می و این جمالت جعفر از آنجا که از دل برمی...... ..

زد که از انعکاس روح بزرگ او بود و اینها همه او را همچنان یک چهره خندان و بشاش او موج می

شتافت برای او که از ابتدای ورودش به سپاه در هر فرصت مناسب به جبهه می. داشت پاسدار باقی می

کات تحقیقات، پرسنلی و ریزی تبلیغات جبهه و جنگ تدار شناخت، در برنامه خدمت نیز حصاری نمی

یافت و حضور نمود حضور می ، اطالعات عملیات و در هرکجای دیگر که احساس وظیفه میسازماندهی

، برای یکی از 2 در مرحله چهارم عملیات والفجر. او حضور نشاط بود و طراوت جدیت بود و پشتکار

با پاتک دشمن نیاز شدیدی به توجیه و سازماندهی در خطوط مقدم هلشگرهای عمل کننده در مواج

شود او با بکار بستن استعداد ذاتی همچون حس شد که جعفر از طرف قرارگاه مامور این مهم می

های صبح تا نزدیکی ای مجرب به فراهم نمودن امکانات الزم جهت آمادگی بیشتر پرداخته و فرمانده

رساند که در اینجا فرماندهان عملیاتی سپاه متوجه دید وسیع مهمات الزم را نیز به لشگر مزبور می

این بار با شرارت شیمیائی دشمن مجروح گشته که پس . گردند جعفر در بحبوحه جنگ ودرگیری می

ی از قرارگاه گریخته و به خیل ا به بهانه 2در شب عملیات کربالی . گردد از چند روزی به عقب برمی

پیوندد تا تن به دریای مواج عشق و شهادت سپارد و همرکاب با بسیج این مغضوب بسیجیان می

دیکتارتورها و مستکبرین بخاطر حضور همیشگی اش در صحنه و نداشتن توقع از انقالب شب کفر

.دشمن را به صبح ایمان و ظفر پیوند زنده

کنند سحرگاه برای تواره با پتوی خیسی در قله قالویزان تا صبح سپری میآنشب را همراه شهید دس

ای از عروج دستواره خبر کنند هنوز چند قدمی از هم جدا نشده، غرش خمپاره شناسائی حرکت می

دهد و اما تاب و توان از دست نمی....... دهد و جعفر با پیکر خونین همسفر دیشب مواجه میگردد می

وضاع دیگران را نیز به خویشتن داری دعوت میکند و همین جعفر در مراسم عزاداری ضمن تسلط بر ا

کشد، دردی که همراه او از کوره راههای عاطفی و پرنشیب دردمندانه و عاشقانه ضجه می( ع)حسین

.کند و فراز زندگی تا خطوط مقدم جبهه همراهیش می

داشت ولی بعد از حضور در جبهه رسیدگی به جعفر اگر چه شناخت باالیی از اقشار مختلف مردم

وقتی زینبش وارد مدرسه شاهد ..... ای داشت بخصوص فرزندان شهدا خانواده شهدا برایش اهمیت ویژه

شد و گهگاهی حضور خود را با دخترش در مدرسه مورد تامل فرزندان شهدا یافت از دخترش خواست

هم چون خود بی پدر پندارند و افسوس که چند صباحی که دیگر او را عمو بنامد تا دوستانش زینب را

Page 9: محمد جعفر ذاکر شهید زندگینامه ، تهران 2331 / 28 / 82 : تاریخ تولد 33

9

آخر بار که برای بسیج، تدارکات و پشتیبانی نیرو عازم جبهه . بعد زینب آن عمو را هم از دست داد

گردد و با بود، با خانواده وداعی بیاد ماندنی و همیشگی داشت، وقتی از زیر قرآن رد میشود برمی

دود و در گذر از اش می ه که باتامل در آیات آن نور خاصی در چهرهحضور ذهن جائی از قرآن را گشود

د که خواه لیان عاطفه از همسرش میغنشاند آنگاه در اوج ذهن او همزمان بغض به گلوی همسرش می

کند به اینکه االبذکراهلل تطمئن القلوب با این سخن، آخر بار وصیت می تن به رضای خدا دهد و او را

سپارد که در نهایت با استقبال مالئک کند و تن به جریانی می یسته فرزندان را میسفارش تربیت شا

دارد تا چراغ راهی باشد برای آنانکه طالب پرونده زندگیش را در اوج قله شهادت همچنان گشوده می

.نورند و دوستدار کمال