کتابخانه مجازی رمان کتاب ساز makhfi.pdf زاس باتکنامری زاجم...

550
کتابخانه مجازی رمان کتاب سازWWW.KETABSAZ.INFO Www.Ketabsaz.info 1 صفحه کتـــابســـــازW w w . Ketabsaz . info* * یه و منتشراب ساز ته کتاب در سایت این کتویسندهه خود نمان بر عهد محتوای ر می باشدرانی ایلود رمان هایز مرجع دان کتابسا

Upload: others

Post on 29-Mar-2020

37 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 1 صفحه

کتـــابســـــازW w w . Ketabsaz . info**

این کتاب در سایت کتاب ساز تهیه و منتشر

می باشدمحتوای رمان بر عهده خود نویسنده

کتابساز مرجع دانلود رمان های ایرانی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 2 صفحه

خدا نام به

مخفی عشق رمان

موسوی سادات فرشته و نصرتی مریم : نویسنده

: ادرینا

گرم هوای این توی دختر نمیری مردم ستاره شی زلیل ،الهی گرما از مردم خدا اوووف

: ستاره نمیام هم گورستون تو با دیگه من میکنم خفت بخدا ستاره.بیرون برده منو

بپر بعدشم چخبرته دختر یکی یکی شده جمع تف کیلو 1 عه فکو دقیقه دو ببند

نبینمت: ستاره هانی میبینمت بگذریم باووو،خب خفه: ادرینا نکردم، نفلت تا پایین

بابای: ادرینا گمشو

***********

در) باغبونمون(باقر مش زدم رو حیاط در خونه در سمت رفتم و شدم پیاده ماشین از

؟. شد راضی باالخره چطوره اوضاع خبر چه جون مشی به به: گفتم کرد باز رو

! میکنه ناز هی شدهاونم اشپزمون عاشق باقر مش اخه

ازت زیاد عزت نمیگیرم وقتتو جون مشی خب گفتم ندادمو بهش زدن حرف مجال

نفر ی و بابا صدای تو رفتم کردم باز رو در خونه، در به رسیدم گذشتم باغ محوطه

دیگه

اورد نمی خونه دوستاشو وقت هیچ میثم بابا اخه بودم تعجب در میومد داشت

تو رفتم و دریا به زدم دلو پیتی درو فکرای بیخی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 3 صفحه

مبل رو که دیگه مذکر شخص یک و منه به روش و نشسته مبل روی بابا دیدم

به: گفت و شد بلند بابا دادم سالم اروم . نمیدید منو و منه به پشتش اما نشسته

گفتم ممنونی لب زیر بابا اومدی خوش جان ادرینا به

توچه به ادی اه کنه سالم نی بلد.نقطه سه مرتیکه اه اه

اومدم بیرون فکر از و شنیدم رو بابا صدای

پیش براش کار اقا اکبر هستن جدیدمون راننده بعد به این از ایشون بابا جان ادرینا

شماعه و من شخصی راننده جان ایلیا امروز از و داد استعفا اومد

بازم میاره رو یکی هفته به هفته دقیقه به دم ماعم بابای ،این بابا ای: گفتم دلم تو

خدایا وای کردم بلند سرمو بودیما راحت اکبر اق از هفته یه بازی گارگاه شد شروع

موهاش چشاش خدایا وای} ادی شدی خودمونی زود چه{ ایلیاعه این نمکه با چه

رانندگی واسه حیف هلوییه چه اندامشوخدایا وای

ولی مردم پسره انالیز انقد بسه دختر نبودی چرون چش انقد تو ادی مرض ای

بزن زر کم آدی نامصب اییه تیکه عجب

تا) بدم دست بتو به من ببین واسا کردی فک هه ( خوشبختم گفتم جلو بردم دستمو

مثال وای کع اخم یه و داد باال ابروشو تای ک عقب کشیدم بگیره دستمو خواست

نمیخوایین خانوم: ایلیا چلغوز دربیاد حرصش تا زدم ژکوند لبخند ی منم ترسیدم

ادرینا من: ادرینا باو خودتو کن جمع ببین قلمو لفظ اوهووو ؟ خودتونو کنید معرفی

زد، پوزخند ی شما،؟ و هستم اهتمام

شخصیت بی میزنه پوزخند بیشعور

کار چه خو هستی که درک به هستم رادمنش ایلیا منم : ایلیا! نقطه سه مغرور

: گفتم و باباشدم به رو کنون معرفی مجلس اتمام بعد ) واال(کنم

بابای(میثم اقا اجازتون اتاقم؟با توی برم من نداره عیبی اگه خستم خیلی بابایی

عزیزم برو): ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 4 صفحه

رو افتادم جنازه عین اتاق ب رسیدم وقتی اتاق سمت افتادم رهه پدرم حرف بعد

: کنم معرفی خودمو رفت یادم اها( من جون از دور البته تخت

هستم اهتمام ادرینا من

تهران از ساله 22

) دراز زبون کمی و البته شیطکن و شر

به پیش و صندلی رو انداختم همونجور دراوردم رو شلوار و مانتو و شال شدم بلند

. رفتم فرو خواب به که نگذشت مدتی تخت رو انداختم خودمو تخت سوی

گذاشتی چبه این ستاره پدرت بر بودای اعصابم رو همیشه که گوشیم زنگ صدای با

صورتی پلنگ کودک برنامه صدای خدا رو تو نگاه تلفنم زنگ رو

! بنال دادم حواب هس ک ام زاده حالل بعلهه دیدم کردم صفحش ب نگاه

جونم بگی نشد بار یه بیشعور... جیییغ: ستاره

ترادب بی:ستاره جونم کن فرض تو خب

بیا درک به خب خونتون بیام میخوام: ستاره کردی بیدارم خواب از که بگو کارتو خب

گمشو عشقم باشه خب افلیج یه ما دارن دوست همه دوستتما سرت خیر کصافت

. بیا تشریف

بابای میبینمت

پیش براش کار اقا اکبر هستن جدیدمون راننده بعد به این از ایشون بابا جان ادرینا

شماعه و من شخصی راننده جان ایلیا امروز از و داد استعفا اومد

بازم میاره رو یکی هفته به هفته دقیقه به دم ماعم بابای ،این بابا ای: گفتم دلم تو

بودیما راحت اکبر اق از هفته یه بازی گارگاه شد شروع

وای} ادی شدی خودمونی زود چه{ ایلیاعه این نمکه با چه خدایا وای کردم بلند سرمو

موهاش چشاش خدایا

رانندگی واسه حیف هلوییه چه اندامشوخدایا وای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 5 صفحه

ولی مردم پسره انالیز انقد بسه دختر نبودی چرون چش انقد تو ادی مرض ای

بزن زر کم آدی نامصب اییه تیکه عجب

تا) بدم دست بتو به من ببین واسا کردی فک هه ( خوشبختم گفتم جلو بردم دستمو

مثال وای کع اخم یه و داد باال ابروشو تای ک عقب کشیدم بگیره دستمو خواست

نمیخوایین خانوم: ایلیا چلغوز دربیاد حرصش تا زدم ژکوند لبخند ی منم ترسیدم

ادرینا من: ادرینا باو خودتو کن جمع ببین قلمو لفظ اوهووو ؟ خودتونو کنید معرفی

زد، پوزخند ی شما،؟ و هستم اهتمام

... نقطه سه مغرور شخصیت بی میزنه پوزخند بیشعور

هستم رادمنش ایلیا منم : ایلیا

باباشدم به رو کنون معرفی مجلس اتمام بعد) واال (کنم کار چه خو هستی که درک به

: گفتم و

بابای(میثم اقا اجازتون اتاقم؟با توی برم من نداره عیبی اگه خستم خیلی بابایی

عزیزم برو): ادرینا

رو افتادم جنازه عین اتاق ب رسیدم وقتی اتاق سمت افتادم رهه پدرم حرف بعد

: کنم معرفی خودمو رفت یادم اها( من جون از دور البته تخت

هستم اهتمام ادرینا من

تهران از ساله 22

) دراز زبون کمی و البته شیطکن و شر

به پیش و صندلی رو انداختم همونجور دراوردم رو شلوار و مانتو و شال شدم بلند

. رفتم فرو خواب به که نگذشت مدتی تخت رو انداختم خودمو تخت سوی

گذاشتی چبه این ستاره پدرت بر بودای اعصابم رو همیشه که گوشیم زنگ صدای با

صورتی پلنگ کودک برنامه صدای خدا رو تو نگاه تلفنم زنگ رو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 6 صفحه

هس ک ام زاده حالل بعلهه دیدم کردم صفحش ب نگاه

! بنال دادم حواب

جونم بگی نشد بار یه بیشعور جیییغ: ستاره

جونم کن فرض تو خب

ترادب بی:ستاره

کردی بیدارم خواب از که بگو کارتو خب

خونتون بیام میخوام: ستاره

بیا درک به خب

گمشو عشقم باشه خب افلیج یه ما دارن دوست همه دوستتما سرت خیر کصافت

. بیا تشریف

بابای میبینمت

: ایلیا

بله؟- شد بلند خدمتکار صدای ایفون دادن فشار با

هستم رادمنش-

بفرمایید-

وارد و گذشتم حیاط از شدم حیاط وارد دوختم خوش کت یقه کردن درست با

با.!ثروتنمندن که بود معلوم کامال خونه وضع سرو از شدم مجللشون و بزرگ پذیرایی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 7 صفحه

و رفتم جلو همیشگیم غرور با. دیدم خودم روبروی رو اهتمام اقای دوپله از گذشتن

کردم دراز و دستم

اهتمام؟ اقای چطوره شما حال-

میبینموتون دوباره ممنون،خوشحالم :اهتمام

همینطور منم -

مبل رو نشستم بفرمایید-کرد دراز شیک سلطنتی های مبل سمت به دستشو

از تقریبا خب ولی کردم استخدام رو زیادی های راننده االن تا من راستش:اهتمام-

شنیدم که زیادی تعریف و سابقه بخاطر هم شمارو نبودم راضی بیشتریاشون

که هستم نگران دخترم برای خیلی و دارم زیادی دشمنان من..!کردم،،،،، استخدامتون

راننده و مراقب از اصالهم بازیگوش و جوونه که دخترم تر وامامهم نیارن سرش بالیی

.. شما امیدوارم اینکه و!میپیچونه رو همه خودش قول به نمیاد خوشش

سالم- اومد دختری صدای بگه رو صحبتش ی ادامه خواست همینکه

اومد پیش براشون کار اقا اکبر هستن جدیدمون راننده ایشون بابا جان ادرینا: اهتمام

شماعه و من شخصی راننده جان ایلیا امروز از و داد استعفا

و دستش داشت شیطونی و زیبا قیافه کردم نگاه ادرینا همون یا دخترش قیافه به

خوشبختم :ادرینا کرد دراز جلوم

لوس ی دختره زد ژکوند لبخند یه و کشید عقب دستشو که بگیر دستشو خواستم .

خانم :گفتم و کردم نگاه بهش غرور با انداختم باال و ابروم تای یه اخم با مزه بی

شما؟ و هستم اهتمام ادرینا من:ادرینا خودتونو؟ کنید معرفی نمیخواید

... هستم رادمنش ایلیا منم :گفتم و زدم شخصیتش با مثال قیافه به پوزخند یه

با اتاقم تو برم من نداره عیبی اگه خستم خیلی بابایی: گفت و کرد پدرش به رو

رفت و اجازتون

گذاشت میز روی رو ها شربت خدمتکار رفتنش از بعد بالفاصله. عزیزم برو: اهتمام

و کردم اهتمام به رو کتم فرضی های خاک تکوندن با کرد تعضیم واهتمام من جلوی

. نشستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 8 صفحه

به و کردم قالب دیگه هم تو و دستام کنیم امضا رو برگه باشی موافق اگه پس: اهتمام

نمیشید پشیمون باشید مطمئن و موافقم - شدم خم جلو

امیدوارم:اهتمام-

میبینمتون:اهتمام میرسم خدمتتون فردا- گفتم و شدم بلند حرفش إتمام از پس

و اوردم در و کتم شدم قیمتم گرون ماشین سوار گذشتم حیاط از و کردم گرد عقب به

که بودم فکرا همین تو نخورم مشکل به باهاش امیدوارم کردم فک ادرینا دخترش به

و کردم صاف و صدام ... بود پرهام کردم نگاه اسمشو روی اومد در صدا به گوشیم

دادم جواب

داداش؟ چطوری-

ای؟ چیکاره ؟شب چخبرا فناتیم :پرهام

!!! کاره هیچ و کاره همه-

گفت شوخی صدای با پرهام

ام پایه چهار- ای؟ پایه دعوتیم کامیار خونه شب میدونم بلللله که و اون : پرهام

... می ایلیا 8 ساعت:پرهام چند؟ ساعت

دروگه صدای اومد خراشی گوش صدای یهو که میگفت و حرفش ادامه داشت

دریدی افسار چته خانم کالت تو هوش: پرهام هوووووش گفت شنیدم و دختری

! افتاد گوشیم

که پیچید گوشیم تو پرهام صدای بعد ایشششش شده چی انگار حاال اوووف:خانمه

: گفت

الوایلیا : پرهام

گفتم؟ خندونی صدای با

؟ شد چی دادا الو-

- اه ها بزنم مخشو نتونستم رفت زود افتاد گوشیم بهم زد تنه جیگر یه هیچی: پرهام

..! ایشاال بعدی دفعه نکن ناراحت خودتو

: گفت ای عاجزانه صدای با مثال

!!! ایشاال:پرهام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 9 صفحه

!!.. زیاد عزت میبینمت شب نمیشی ادم تو-

!... کم شرت:پرهام

.... خونه سمت افتادم راه زدم استارت خنده با و کردم قطع گوشیو

ادرینا

تخت رو انداختم خودمو باز تلفن قطع بعد

کرد پاره افکارمو ریشه در صدای که میکردم فکر پسره اون به و امروز به داشتم

بر ای شد اتاقم وارد هاش جیغ جیغ با همیشه مثل ستاره نشستم تخت رو پاشدم

خوفی عجقم سلوووم : ستاره هی لعنت معرکه خروس

شو ادم میکشی نفس داری انسانی ادمی تو بخدا بحرف ادم عین مرض ای: ادرینا

براتا میخرم دبه میترشی فردا بخدا ستاره یکم

ننه شد باز توام بابا خب دادی گاز خبرته چه بریم باهم واسا واسا اووووو: ستاره

بزرگ

؟ میکنی چکار خب: ادرینا نمیشی ادم تو: ادرینا

میگذرونیم هی: ادرینا ؟ میکنی چکار تو رهبر سالمتی: ستاره

دیگه بودیم رسیده راه از ستاره با 12 ساعت نگو که بود رفته سر حوصلم انقد امروز

ستا به خرید برم میخواست دلم االنه که 7 ساعت تا نرفتم بیرون اتاق از بودم مرده

: گفتم

جونم اجی ستا

شو اماده میام چی په: ستاره خرید بیرون بریم میای پوکیده حوصلم

نه؟ دیگه خرید بری تا شه خارج دهنم از حرفی همچین بودی منتطر ک توام: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 10 صفحه

بیارم؟ جرثقیل یا میشی بلند ایشه: ستاره

پاشدم خو: ادرینا

بود اوکی قیافم خدایی کردم نگاه خودمو ایینه سمت رفتم شدم بلند

تنگ براش دلم فکرش با درخشه می ماه مثل دخترم میگفت بیامرزم خدا مامان

. شد

رفت زود انقدر چرا خدا هی

ایی قهوه های ابرو ابی چشای با بلند مشکی مو دخنر یه: دیدم ایینه تو خودمو باز

بلند

مملی دماغی و. ایی قلوع لبایی سبزه پوستی

. کردم عمل شکست دماغم افتادم صورت با زمین انداختم با ستاره

نمیشدم مملی وگرنه است عجوبه این تقصیر

: است ستاره دیدم برگشتم مالجم تو خورد محکم چیزی که بودم قیافم غرق

سرم بمیری ای

خانوم شد سبز امازون پام زیر و کرد کف دهنم ساعت سه گوشته پنبه یا کری: ستاره

میزنه دید ایینه تو خودشو ساعت سه خودپرست

. اه شد شب شو اماده خوشگلی بمیرع تن این خوشگلی بابا

میشم اماده سریع باشه: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 11 صفحه

بود رب سه استیناش برداشتم باز جلو تازانو ای سورمه مانتو ی کمدم سمت رفتم

مشکی فونی سارا زیر یه هم مانتو زیر پوشیدم مشکی تنگ لی سلوار یه پوشیدم

کردم سرم هم ایی سورمه شال

ایستادم اینه جلو مو پوشیدم شالو بعد کش با کردم گیس هم صافمو موهای

میخواستم

برداشتم هم ایی سورمه کیف و ریمل یه و زدم لب برغ یه دربیاد صورتم روحی بی از

رفتیم ک بدو د توشو انداختم و کارت گوشیو

الناز پس کردم تعجب میکنه گرگیری داره خانوم یاسی دیدم پایین اومدیم ها پله از

جوون مشی اینده زن بود اشپزمون خانوم یاسی دادم سالم رفتم کو

با شما رفت کجا باز کو الناز پس خانوم یاسی : پرسیدم و داد و جواب و دادم سالم

ایستادین سرپا دردتون کمر این

مرخصی رفته گلم

باوو ای نیست روزشو 8 هفته روزه 7 که نمیشه بزنم حرف بابا با باید. بازم: ادرینا

خرید رفته بگو اومد بابا خرید میرم ستاره با من جونم یاسی باش

باش مواظب همرات به خدا دخترم باشع: خانوم یاسی

تو تنهایی جوون دختر تا دو بده میشه تاریک هوا داره ببرتتون رادمنش اقای بگو

خیابون

میریم اون با باشه مهربونت دل قربون: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 12 صفحه

اماده و حاضر اقا بعععله دیدیم رفتیم و گذشتیم باغ از بیرون اومدیم کردمو خدافظی

دره جلو

من بعد نشست ستاره اول کردم باز عقبو در و رفتم براش توپ قره چش یه

اخما اخالق گند اه اه پاساژ سمت به افتاد راه دادمو و پاساژ ز ادرس شدو سوار اونم

خرخره لولو.. منه دس باباش ارث انگار رو

در این از من در اون از ستاره رسیدیم گذشت سال چند برای که دقیقه چند از بعد

کوبیدم بهم محکم و شدم پیاده

و شد پیاده ماشین از که میرفتم داشتم نبود حواسش میرفت جلوجلو چون ستاره

زدی؟ زل بز عین چته گفت که بهم زدیم زل و گرفت رو دستم

داره صفا خر دیدن گفتم مو سابیدم هم روی دندونامو پروییش از خدایا وای

نزدیک لحظه همون که کرد نگاهم ناک عضب و داد فشار محکم دستمو گفتم اینو

اخالق گند اه کنم خیس خودمو بود

دستشه بابات ارث کوبیدی ماشینو در چرا: گفت

حرف من با اینجوری هستی کی کردی فک خریده بابام اینو نمیدونی مگه اره: گفتم

هان؟ میزنی

باشه داشته صبر هستم کی میدم نشون بهت:ایلیا

میدونم بعید نه؟البته حالیته ک نامحرم محرم بکش دستتو کن لطف: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 13 صفحه

چشممو لباس یه که میچرخیدیم داشتیم ستاره با پاساژ سمت به رفتم گفتمو اینو

بود زیبا خیلی بود گردنی و بود طور کلن کمرش بلند شب مشکی لباس یه گرفت

میخورد داشت بود سوسول پسره یه فروشندش تو رفتیم کشیدیم رو ستاره دست

نکبت اه ادمو

. تنم فیت بود خوشگل خیلی پرو رفتم گرفتم سایزمو

ست کفش و کیف یع کفش و کیف سمت رفتیم کردیم حساب پولو بیرون اومدیم

به دم گرفت درد پاهام بچه شی ذلیل الهی: ستاره کتی مانتو یه با گرفتم مشکی

ی فودیه فست این بریم بیا گشنمه. اه شو ساکت بیا: ادرینا میخری لباس دقیقه

اوکی: ستاره بریم بخوریم چی

خوردیم نشستیم گرفتم میتزا ی فروشی پیتزا سمت رفتیم ستاره با

خیال زهی میمونه منتظر اقا کردم فک منو پاساژ از بیرون اومدیم کردم حساب پولو

تاکسی یه میباره ازش ،غرور خشک مرتیکه سافلین سال هفت درک به اصال باطل

خونه سمت رفتیم گرفتیم

زنگ تلفنش شدن پیاده محض دبه ستاره شدم پیاده ستاره با و دادم رو تاکسی پول

چیز یه به که بود پایین سرم گرفتم پیش رو حیاط راه منم سمت اون رفت رو خورد

به دوباره دماغم ای ای بود چی لعنت برپدرت اخ اخ: ادرینا برخوردم سنگ عین

بشورم قبرتو الهی دماغم ولی نشه کشیده عمل

برداشتم غر غر از دست و کردم بلند سرمو

اخه است زده فلک بدبخت من شانس یا قحطه ادم خدایا

چشاش دادم ادامه راهمو و کردم نثارش لب زیر پرویی یه میکنه نگاه بز عین دیدم

انقدر ادم اه اه نمیکنه باز مبارکشو نیش که مغرورع انقد اما حرفام از میخندید

نچسب

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 14 صفحه

11

شدم حرصی حرفش با که دادم ادامه راهمو

کوچولو؟هه خانوم کنی باز کورتو چشمای کن سعی: ایلیا

خاله ی نتیجه دایی بابای ی عمه هم ها؟کور اومدی راست یه چرا دیدی که تو: ادرینا

کوچولو من بزرگی تو فهمیدیم بعدش نچسب عروستونه

بابا نه عه: ادرینا میگم کسی هر به بخواد دلم چی هر من: ایلیا

میدونی که جایگاهتو ببین: ادرینا میکنم مسئولیت احساس بابا نگو بهم بابا؟: ایلیا

بری میتونی هم حاال ندارم رو یکی تو با کلکل که نرو مخم رو اسکی پس جون راننده

ندارم کاریت نکن گریه کوچولو اخی: ایلیا نکنی نگاه منو بر و بر و

. شد اوکی که میخواست رو مورچه یه به ریختن کرم زره یه دلم

مورچه میگه واستاده جلوم پرو پرو عه عه رفت گرفتو راهشو حرفش این بعد

که نمیزارن استغفرهللا،اعصاب... مرتیکه میدم نشون بهت

....

کردمو خاموش تاپو لب کرد صدام شام واسه الناز که بودم نشسته اتاق توی

این با بابا دیدم پایین رفتم و پوشیدم هم هامو فرشی رو دمپایی و زدم کلیپس موهامو

دادم سالم یه سر با منم میکنن صحبت و گرفتن گرم خوب ایلیا

گلم پرید نوشابه پاهام به خورد محکم چیزی که میخوردم نوشابه داشتم نشستم و

داد ماساژ کمرمو و ادی چیشد ادی سمتم اومد شد بلند جاش از میثم بابا و

ادرینا من منو نشناختی چشات جلو میزارم درمیارم پدرتو افتاد ایلیا به نگام لحظه ی

براش چشمام با رادمنش اقای بچرخیم تا بچرخ نمیاره کم کس هیچ پیش که اهتمام

و میرفت اعصابم رو بدتر این و میزد لبخند کارام با اونم ک میکشیدم نشون و خط

گفتم جون نوش و زدم لبخند ی

مورد اهنگ و گوشم تو گذاشتم رو هندسویری و بستم درو اتاقم سمت رفتم پاشدم

کردم play رو عالقم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 15 صفحه

: ایلیا

و کردم تنم رو حوله بیرون اومدم گرفتم حسابی دوش یه خونه رسیدم اینکه از بعد

!.... کردم پام رو حوله و ست های فرشی رو دمپایی

کشو تو از و سشوار و رفتم جلو سمت به میخوندم شعر لب زیر که همینطور

و میدادم گوش خوبم صدای به که همینطور و کردم وصلش پریز به برداشتم

سمت به و کشیدم پوفی ؟....!!! شد بلند موبایلم صدای که کردم روشنش میخوندم

: گفتم و زدم و اتصال بود ناشناس شماره....!رفتم موبایلم

بفرمایید؟ بله-

برن میخوان خانم بیاین بگم بزنم زنگ گفتن هستم اهتمام اقای خدمتکار من سالم-

بیرون

میام االن باشه-

میکردم شل و صفت رو حوله کمربند خودکار صورت به میکردم صحبت که همینطور

خدانگهدار ممنونم -

خداحافظ-

گوشیو.....!!!! میکنه صاف دهنمو هفته یه تا نمیام بگم واااای افتادم پرهام یاد

.. بو...بوق...بوق گرفتم شمارشو و برداشتم

الو:پرهام

چطوری؟ پرهام الو-

: گفتم شوخی به میگی؟ چی ببینم دکتری؟بنال تو مگه:پرهام

!... زده رل من با دخترت دوست فقط..!!میشی یبوث نخور حرص دادا هیچی-

: ساختگی هولی مثال گیجی با پرهام

داره مصرف تاریخ هنوز نه هم روژان!!!!سیمینه که ها؟چی؟کدومشون؟نگو: پرهام

... که هم سارا...! نداره ها عرضه این از منگله که ام هانیه!!..

: گفتم ساختگی کالفگی و خنده با

... بودی ایستگاه کردم شوخی ها اینن با شهر دخترای همه بسهههههه

!!... من باشی داشته که gf واستا...درد ای... کوفت ای:پرهام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 16 صفحه

اومده پیش برام کار بیام کامیار مهمونی نمیتونم ،،،امروز بزن زر کم داداش بسه-

.. بعدی دفعه میکنم درک نداره اشکال..بابا ای: پرهام میگم؟ چی که میدونی

خدافظ قربونت داداش حله:پرهام بگو کامیار به خودت پس-

خدافظ-

: میزدم غر لب زیر کردم تنم لباسامو که همینطور

و گوشیم .. .!!خورد هم به رفتنم مهمونی دراز زبون ننر لوس ی دختره این بخاطر حاال

.... رفتم بیرون خونه از و برداشتم

!!... بودم منتظر در جلوی

.. بیرون اومد دوستش با دختره که..میشدم کالفه داشتم کم کم دیگه

هیچ راه توی شدن سوار دوستش با که زدم پوزخند جوابش دو و رفت غره چشم یه

شون پیدا اونجا که داد و پاساژ یه ادرس دوستش نشد بدل و رد بینمون حرفی

!... کردم

خط اعصابم کربید هم به محکم درو و بیرون اومد ماشین از شد پیدا که دوستش

شد خطی

عین چته:گفتم تمسخر با و کردم نگاش بهم زد زل که کشیدم و دستش و شدم پیدا

بهم؟ زدی زل بز

!!... داره صفا خر دیدن:گفت و سابید هم روی دندوناشو

.. کردم نگاش ناک غضب و دادم فشار محکم و دستش

باباته؟ ارث مگه هم به کوبیدی و ماشینو در چرا:گفتم عصبانیت با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 17 صفحه

من با اینطوری که هستی کی میکنی خریده؟فک بابام اینو نمیدونی مگه اره: ادرینا

..!! باش داشته صبر هستم کی میدم نشون بهت- هان؟ میزنی؟ حرف

!!! میدونم بعید حالیته؟البته که نامحرم و محرم بکش دستتو کن لطف:ادرینا

رفت پاساژ سمت به و گفت و این

من یه و هستم کی من میفهمی برگشتی تاکسی با وقتی میدم نشونت وایسا هع

..! ،،!!!میده کره چقد ماست

منتظر حیاط توی و خونشون رفتم دادم فشار گاز روی و پام و شدم ماشین سوار

وایسادم

دستش توی خرید کلی اومدبا بعد ساعت٢ حدود

ور اون رفتم و خورد زنگ تلفنم موقعه همون که

...!!!! افتاده سنگ به خورده پاش دیدم برگشتم افتاد چیزی یه کردم احساس که

گرفتم خودمو جلوی پاشد که کنم کمکش برم خواستم شد جوری یه دلم لحظه یه

: زد غر لب زیر میشد رو پر کنم کمکش بگیرم و دستش نرم

! نشه کشیده عمل به دماغک بود؟دوباره چی ..!!لعنت پدرت بر اخ اخ:ادرینا

گفت لب زیر پررو یه گرفتم خودمو جلوی میشد رو پر ولی بخندم میخواست دلم

: گفتم که داد ادامه وراهشو

! هع کوچولو خانم ببینی چشمتو جلوی کن سعی

نتیحه دایی بابای ی عمه کورم ضمن اومدی؟در راست یه چرا دیدی که تو: ادرینا

!!! کوچولو من بزرگی تو فهمیدم!!نچسب!... عروستونه خاله

!!.. میگم هرکی به بخواد دلم هرچی من-

!! بابا نه عع:ادرینا

..!! میکنم مسولیت احساس بابا نگو بابا؟بهم -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 18 صفحه

!!! ندارم رو یکی تو با کل کل حوصله که..!نرو اسکی مخم رو جون راننده ببین: ادرینا

..!! نکنی نگاه منو بر و بر و بری میتونی هم حاال

..!!! ندارم کاریت نکن گریه کوچولو اخی-

سمت به ...نگیره پاچه با دختره که کردم ترک رو حادثه محل سریع و گفتم و این

کردم نگاه پنجره از...کردم چک و گوشیم و و رفتم ماشین

..... خونه رفت بعد و کرد خوری خود و خورد حرص ذره یه دیدم

: ایلیا

داشت سینمایی فیلم tvجلوی دادم لم و کردم عوض و لباسام سریع.. خونه رسیدم

... دادم ادامه کردن نگاه به کردم بقل و کوسن و برداشتم و میز رو پفیالی

... خود زنگ گوشیم

کردم روکم tv صدای و کردم صاف و صدام بود محبی سرهنگ کردم نگاه و اسم

چطوری؟ جان ایلیا سالم:سرهنگ سرهنگ سالم الو-

سرهنگ ممنونم -

میکنی؟ چیکار ماموریت با:سرهنگ

اعتماد هنوز کنم فک نخواسته خودش یعنی نبردم جایی و اهتمام هنوز راستش-

میبرم أونور و اینور و دخترش بیشتر نکرده پیدا کامل

بکنی اشتباهی ترین کوچک نباید حیاتیه خیلی ماموریت این که میدونی: سرهنگ

میکنم سعیمو تمام سرهنگ میدونم -

ماموریت مثل هم و ماموریت این بتونی باید تو به امیدمون تمام ما سرگرد:سرهنگ

بزاری سر پشت امیز موفقیت قبل های

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 19 صفحه

سرهنگ امیدوارم -

تو میکنم فک سرهنگ - بذاری کار رو ها شنود باید زودیا همین به ایلیا :سرهنگ

خودت مواظب جان ایلیا نمیشم مزاحمت خوبه :سرهنگ بذارم کار بتونم هفته همین

خدانگهدار: سرهنگ خداحافظ مراهمید- باش

قاچاقه باند یه گفتن کردم فکر بهم دادن و ماموریت این که روزی اولین به اوووف

اهتمام هاشونم مجموعه زیر از کنی پیدا و شون سردسته بتونی باید که مخدره مواد

هاشون باال باال به میتونستم بودنش راننده و اهتمام ی خونه توی نفوذ با گفتن رو

این خوبم سابقه بخاطر اما سال٢٢ بود کم کار این واسه ذره یه سنم اینکه با برسم

و ساعت کنم تمومش امیز موفقیت بتونم کن کمکم یا خدا بهم دادن و ماموریت

رفتم اتاقم سمت به و کردم خاموش روtv گرفت خوابم بود دیقه ٢٢/٢٢ کردم نگاه

ماموریت به فکر با رفتم تخت رو کرختی با بعد و ٧ ساعت گذاشتم زنگ رو و موبایلم

..... رفتم عمیقی خواب به و شد گرم چشماش اروم سختم

: ادرینا

ساعت گذاشتم رو گوشی و خوابیدم گرفتم اوردم در رو هندسویری بودم خسته انقد

رفتم خلصه شیرینی خواب به و 7

بشم خالص دانشگاه از من بشه تموم روزا این میشه چی خدایا وای

کردم خشک حوله با و شستم صورتمو و دست رفتم سرویس سمت به و شدم بلند

ارایش حوصله کردم سر مو مغنعه یه و مشکی ساده زانو تا مانتو ی کمد سمت رفتم

بود خوشگل صورتم نداشتم

دیر اما رفت ضعض دلم کرده درس ایی صبحونه چه خانوم یاسی دیدم پایین رفتم

دیدم حیاط سمت رفتم برداشتمو رو کولم و کشیدم سر رو پرتغال اب بود شده

ایشالله بشی الل داد تکون سرشو که دادم بهش سالم یه واستاده اماده اقا بعععله

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 20 صفحه

نکرده الزم: ادرینا ؟ بیام چند ساعت: ایلیا یونی سمت رفتیم کوبیدمو درو شدم سوار

بیای

چند؟ ساعت میکنم تکرار یبار حرفمو: ایلیا

: ایلیا بیا کن لطف میشه تموم کالسم 2331 ساعت ایی دنده ی ک الحق: ادرینا

کنی باز درو منتظرم: ادرینا شی پیاده نمیخوای

دست: ایلیا کردم تحمل ولی خنده از میمردم داشتم بود شده نلبکی قده چشاش

میشد منفجر داشت ندارم غم دارم رو تو: ادرینا کن باز داری

استاد و جدید کالس با امروز دانشگاه سمت ب رفتم شدمو پیاده ناز باز منم کرد بلز

چه جانم ای: گفت یکیشون هیز و پسرن بیشتر دیدم تو رفتم داشتیم جدیدی

خوشگل

مرتیکه ببین: گفتم جلو رفتم ناک غضب و خورد بهم حالم وقاحت همه این از

میارم درشون ناخونا همین با وگرنه کن درویش چشاتو اشغال

دربیارن حراست میدم مدرتو نداری مادر خار مگه خودت

پیدا ادامایی عجب خدا اووووووف کوبیدم درو بیرون اومدم بود خورد اعصابم انقدر

میشن

بعد ساعت 2 شه تموم لعنتی کالس این تا تا نشستم حیاط تو رفتم

قهوه یه بوفه سمت رفتیم هستن بچ برو و ستاره که یکی موند شد تموم اینم اخیش

گذشت هم بعدی کالس و خوردیم ستاره با خریدیمو

سریش پسرای از یکی که میرفتم بیرون در از داشتم اومد خان ایلیا دو ساعت

مهراوری اقای: گفتم میزد حرف هی جلو اومد بود همیشگی تومخی که دانشگاه

میگید دارید روز هر نشید مزاحم اقا ندارم. ندارم ازدواج.د.ص.ق بگم بار چند بهتون

که خشمی با که نشستم کردم باز درو رفتم گرفتم راهمو میپایید منو داست ایلیا

: گفت میکرد پنهان

داشت چکار این وا میگفت چی مرتیکه بود کی

بیرون میای من با ببین: ایلیا افتاد؟ نکن داخالت کارام تو اخه داره ربطی تو به: ادرینا

چشممم جلو یا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 21 صفحه

نه؟ یا فهمیدی: ایلیا ترسیدم داداش با که ندادم جواب فهمیدی نمیکنی غلطا این از

سفید چش میگی اینحوری ک باشی کی چخبرته اه: ارینا

و پرو تو عین ها راننده از کدوم هیچ میزنم حرف بابا با ببینم دخالتی دیگه یبار بخدا

.. گفت که گفتم اینو هستی تو که نبودن گر دخالت

: ایلیا

: شنیدم صداشو که میرفتم ور گوشیم با داشتم .... بیاد بودم منتظر دانشگاه جلوی

هرروز اقا ،ندارم ندارم ازدواج د.ص. ق من که گفتم بهتون هم قبال مهراوری اقای-

... میگید دارید

تکیه ماشین به پشتمو و بودم کرده ریز چشمامو و میکردم نگاه بهش داشتم دقت با

... بودم داده

... بودم عصبی بیخودی چرا نمیدونم

.. شد ماشین سوار اومد

: گفتم داشتم کردنش پنهان در سعی که عصبانیتی با و بهش کردم رو

میگفت؟ چی مرتیکه این بود کی-

افتا؟ نکن دخالت کارام داره؟تو توربطی به:ادرینا

به باباش که اینه بخاطر حتما گفتم خودم پیش بودم عصبی بیخودی چرا نمیدونم

غلطا این از چشمم جلو و میای بیرون من با وقتی ببین:ایلیا تش سپرده من

نمیکنی؟؟

..!!!! نداد جواب

: گفتم بلندی صدای با اینبار

نه؟ یا فهمیدی-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 22 صفحه

سفید میگی؟چش من به اینجوری که باشی کی خبرته چه اه:عصبانیت با ادرینا

و پررو تو عین ها راننده از کدوم هیچ میگم بابا به ببینم دخالتی دیگه یبار بخدا..!

..!!! هستی تو که نبودن گر دخالت

: دادم جوابشو پوزخند با

تورو بابات چون بگو میخوای که هم هرکی به بودن شکلی چه بقیه نیست مهم برام-

بیبی؟؟ شد شیرفهم سپرده من به

ماشین چون که شه پیاده ماشین از خواست ماشین تو اون و بودم وایساده بیرون من

!. صندلی ی لبه به کرد گیر پاش بود بلند شاسی

گرفتم و کمرش سریع بیفته اینکه از قبل زد جیغ که میشد پرت جلو طرف به داشت

!!... نخوره زمین سرش که

!... نگام تو خورد گره نگاش و کرد بلند سرشو داشت کمی خیلی فاصله صورتمون

داشت بگیرم ازش چشم نمیخواست دلم انگار اما نمیمومد خوشم جو اون از واقعا

کمرش اوردمون خودمون حال به ماشین یه بوق صدای که میشد کم فاصلمون کم کم

!. گذاشتم فرمون رو و سرم و نشستم ماشین داخل رفتم و کردم ول و

: گفتم عصبانیت با شد سوار و اومد بعد ساعت نیم حدود

و سوت و بزنن بوق مردمم نمیشه شکلی این کنی باز و ت شده کور چشمای اون اگه-

.. هللا اال الإله.. فکرای و جیغ

..!!! بشکنه سرم بیفتم میکردی بگیریم؟ولم کرد مجبورت کسی مگه:ادرینا

بشکنه سرت بیفتی میکردم ولت باید خودت قول به!!!نیمومده بهت هم خوبی-

!!.. گیج ی دختره

! خونه برو زود ندارم حوصلتو بابا برو:ادرینا

راه کردم روشن و ماشین و اوردم در و کتم و کردم بهش اینه تو از ناک غضب نگاه یه

..... خونه سمت افتادم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 23 صفحه

: ادرینا

... گفت حرفشو اینکه بعد

کمرم دور دستی که میخوندم اشهدو داشتم بود شاسی ماشین چون پایین برم اومدم

ایلیاعه دیدم برگشتم بود بهم نزدیک خیلی سرش و شد حلقه

من به اونم زدم زول عسلیش های چشم به دقیقه چند خوشگله این چقد خدایا

چشماموبردارم نمیتونستم چرا نمیدونم

و مات من شد ماشین سوار رفت و شد جدا ازم سریع اومد خودص ب دقیقه دو بعد

جانم : دادم جواب زد زنگ بابا که موندم مبهوت

دنبالت؟ نیومد ایلیا مگه بابا کجایی: میثم _

ام خونه دیگه رب یه تا بیایم بزنه بنزین رفتیم بابای اممم،عه_

: گفت نشستن محض به ماشین تو رفتم بشم جوابی منتظر اینکه بدون

. نمیشه شکلی این میکردی باز کورتو چشمای اون اگه

... جیغ و سوت و بوق هم مردم ک

: ادرینا هللا اال ال

بگیریم؟ میکرد مجبورت کسی مگه

بشکنه سرم بیوفتم میکردی ولم

بشکنه سرت بیوفتی تا میکردم ولت باید خودت قول به.نیومده بت خوبی : ایلیا

! گیج دختره

! خونه برو زود ندارم حوصلتو باو برو: ادرینا

! ایناس از بیشتر جرعتم دلو البته کنم، خرابکاری بود نزدیک که گرد بم نگاهی یه

پارکینگ جلو به رسیدیم

چته هوووی گفت و زد داد که بهم کوبیدم توان تمام با کردم باز درو که

. بای...نپیچ پام پرو ب بعدم بات ندارم کلکل حوصله ببین:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 24 صفحه

! باز ببری باز وای: شنیدم سگو مارس که میرفتم داشتم

پریدم ترس از میکنه نگام داره ایلیا دیدم کردم بلند سرمو رفتم دنبالم افتاد دوییدم

! بغلش

ازم کن دورش میگفت میکردمو گریه

! بود زده خوشبویی ادکلن چه کصافت ویری هیری این توی وای

کوچولو خانوم اخی: گفت شد بلند خندش صدای که پیرهنش تو کردم سرمو بیشتر

! مخم تو رفت بد که خندید دوباره که نبود ترسو که

نبود که چال( داره چال میخندع جونم خدا وای دیدم که کردم جور و جمع خودمو

) بود ،چاه

!. باشم داشته چال منم میخواست دلم که داشتم دوست چال انقد وای

! شد تموم کردنت انالیز: گفت که بودم شده هاش چال محو

: ایلیا کردم گم رو پام و دست وای

! میشن محوم دخترا که جذابم خیلی میدونم هم خودم. میدونی راستش امم

خودخواه. پرست خود ایشش

قدم سمتم ب تکبر با شلوارش جیب تو کرد دستشو مغرورانه خیلی و گفت اینو

: گفت و برداشت

نکنی جا غریبه ادم ی بغل تو خوب خودتو بعد دفعه باشه حواست کوچولو خانوم

حالیته؟ که محرم نا محرم

چشم میده تحویل خودم ب خودمو حرف عه عه.. شد کلید دندونام حرص از وای

بیاد پیش کسی هر واسه ممکنه ترسیدم خب: گفتم سفید

وگرنه بغلت انداختم خودمو ترس از نمردی و میکشی نفس داری و ایی زنده حاال

بغلت بپرم زرتی که نمیاد خوسم لزت خیلی

... سالن سمت به کردم کج رامو گفتم اینو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 25 صفحه

: ایلیا

...!!!! باقیه نیمشم و قرت دو...! میپره ادم بقل ترسو رو پر ی دختره

!. برخوردها اون از ها داشتم برخورد باهاش خیلی میکنم فک دارم که امروز حاال

پریده زرتی دختره که االن به نه نمیزدم دختری هیچ به دست که ماموریت قبل به نه

!.. بغلم

شد بلند گوشیم صدای که دختره های بازی منگل به میخندیدم داشتم فکرم تو

!!!... بود مامانم کن بار باقالی و بیار خر حاال بللللله کردم نگاه رو صفحه

فک حاال ها بهم نزن زنگ میشه تموم ماموریت تا گفتم ماموریت قبل شد خوب

!.. میشد چی نمیگفتم اگه کنید

: برداشتم گوشی و کردم صاف و صدام

جان؟ مامان الو-

چطوره؟ حالت مادر سالم الو:مامان

باباتم شکر خدارو خوبیم ماهم :مامان چطوره؟ بابا ؟ چطورید خودتون مامان خوبم -

مامان باشید سالمت- میرسونه سالم

و هرشب دلشوره از مردم دیگه بخدا میشه تموم کارات این کی مادر جان ایلیا-

خودت مواظب بیشتر مادر اومده سرت بالیی نکرده خدایی میبینم خواب هرشب

. باش

هست: مامان خدمتم؟ در باشه ای امردیگه جان مامان چشم -

جان؟-

: میگه چی ببینم کردم جمع ى حواسم میزدم ضربه سنگا به پام با که همینطور

... و بزنم باال آستین واست باید برگردی ایشاال: مامان

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 26 صفحه

سالم من برم قربونت بعد تا زوده حاال حاال بگی میخوای چی فهمیدم جان مامان-

. خدافظ بابا به برسون

! خدانگهدارت مادر باش خودت مواظب تو دست از کنم چیکار من ای:مامان

ادامه که کردم جور و جمع رو حرفا تند تند شد ضایع کنم فک..کردم قطع و گوشی

! بودم حفظ حرفاشو این دیگه بیخیال نده

. ماشین سمت افتادم راه و کشیدم حالتم خوش موهای به دستی و کردم تنم و کتم

چرا ادرینا اها...اسمش بود چی دختره این به میکردم فک داشتم و بودم خونه راه تو

! بیخیال... میبینمش روز هر چون حتما..! ؟ ذهنمه تو هی اون بیکاریم وقتای تو

!.. افتاد گوشیم رو اهتمام اسم خورد زنگ گوشیم

: زدم و اتصال و کشیدم عمیق نفس یه

اهتمام اقای الو-

منتظرم :اهتمام میام االن- برم میخوام جایی دنبالم بیاید رادمنش اقای سالم: اهتمام

خونه سمت افتادم راه و دادم خبر محبی سرهنگ به سریع کرد قطع و گوشی و

و زدم و ایفون و شدم پیاده اهتمام

. اومد که میرفتم ور گوشیم با داشتم بودم منتظر و ماشین تو نشستم

باز درو مجبوری لی و نمیشد جور غرورم با اینکه با و و گذاشتم داشبورد روی و گوشی

.... اباد سعادت برو جان ایلیا گفت و ماشین تو نشست و اومد براش کردم

: ادرینا

دست با زدم لبخند کردم فکر بود کمرم دور دستش که ایی لحظه به شده اتاقم وارد

! سرم تو زدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 27 صفحه

! ها داشته ورت خیاالت توام همین نیوفتم فقط خواست اون شدی دیووونه ادی وا

حموم سمت رفتم راست ی و اوردم در لباسامو و کمد تو گذاشتم و کیف

*********

سمت رفتم باال زدم گیره با کردمو خشک موهامو حمومه چسبید چقد اخیشش

ریختن کرم یکم دلم پوشیدم و برداشتم ستشو شلوارک و صورتی تاپ یه کمد

! میخواست

پایین رفتم پاشدم

وییییژژژژژژژژ خوردم سر پله نرده از همیشه مثل

و دست میوفتی پایین نیا اینجوری گفتم صدبار کردی پیر منو تو دختر: خانوم یاسی

مادر خوبی حاال هان بگم بهت چی اخه بدم چی رو اقا جواب من میشکنه مات

چهخبر؟

! دیگه بده مهلت خب زدیا حرف نفس یه بگیر دهن به نفس جون یاسی: ادرینا

بیارم برات میخوری چی کن زبونی بلبل کم خب خب: یاسی

! بخورم کن درس سس با کاهو ساالد برام امم : ادی

غذاعه با ساالد دختر اخه: یاسی

ناهار غذا جونم یاسی راستی: ادی ساالدم عاشق ک میدونی نداشتیما نچ نچ: ادی

دخترم قیمه: یاسی پختی؟ چی

شکر رو خدا بخور دختر بابا ای: یاسی که؟ میدونی خودت ندارم دوس من اه: ادی

! میگیره قهرش خدا نباش بنده ناشکر انقدر کن

! برداشتینا فاز باز خانوم یاسی: ادی

های دختر هم دختر زشته کن صحبت درست میگی چیه حرفا این دختر اوا: یاسی

نمیخوردن اب اجازه بدون پیش سال 31،21

. بوق احد میگی داری جون یاسی:ادی

! اتاق تو بیاره بده الناز ،ب باشه:ادرینا کنم درس ساالدتو بزار بزن حرف کم : یاسی

رفت و گفت اینو دخترم باشه: یاسی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 28 صفحه

میومد بدم قیمه از رسید ذهنم به شیطانی فکر ی

وارد داشتیم خونه اشپز تقریبا دوتا ما رفتم، خونه اشپز سمت به پاورچین پاورچین

کابینتا و بود یخچال تا دو و شویی لباس و شویی ظرف ماشین میشدی خونه اشمز

برای یکی بود گاز اجاق فقط بود متری 9 محوطه یه به خونه اشپز این توی از بعد

میکرد درس کم غذا خودمون واسه لمسی هم یکی اینا و دیگ واسه یکی کباب

زره ی نمک دوقاشق و زدم هم توش انداختم رو قوروت قره بسته یه یخچال از رفتم

! مار زهر عین شور و ترش اه خورد بهم حالم خوردم

... نمیشد نمیکردم خالی جا ی تا بود گرفته کرمم خب

: ادرینا

! نشستم تخت رو باال ها پله از رفتم اروم عملیات انجام بعد

یه! کردم غلبه بهم کرم بازم اورد تشریف خانوم الناز بفرمایید با زدن در مین 11 بعد

گرفتم رو ساالد زدم خبیثی لبخند

سانتی 12 کفش یه با سفید مردونه بلوز یه و شلواری جوراب و کوتاه دامن یه لباسش

! مشکی

بالله و هللا بسم

پوشیده اینو چجوری

بدت شدت به موضوع این از و بیاد خرکی عشوه مردا جلو بود این عادتش الناز

! میومد

دوماه هر پدرش که ایی خونه تو تا میدم نشون بهت گفتم مو خندیدم بهش دلم تو

! نگردی اینجوری میگیره مهمونی ماه یک

بفرمایین گفت و اومد جلوتر بیا: گفتم ندارین؟ کاری: گفت کالمش درون عشوه با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 29 صفحه

ام : گفتم ها رجوع ارباب این عین گرفت خندم و چرخیدم دورش دور یه شدم بلند

؟ چطور: الناز ؟ گرفتی کجا از دامنتو این میگم الناز

! هه بگیری دیگه جای از بری میاره کم پارچه اگ تولیدیش بپرسم خواستم اخه: گفتم

.. اخه خانوم: گفت و شد خیره حا یه به یکم

این بپوشی میشه روت خدایی الناز نداریم مانوم خانوم : گفتم پریدمو حرفش وسط

نگاهم یکم اینجوری تو دقت او جلوش برم تاپ با نمیشه روم من ؟ بابام جلو دامنو

: گفت پرویی با و کرد

اینطوریه ک عه: گفتم میپوشم بخواد دلم هرچی من

گفتم تمسخر با اینو کرده ترت خوشگل خوبه جنسش چه کرمت رفت یادم راسی اها

نمیدونم بدم گیر هی نبودما پرو انقد میرفت فرو گرم انگشتم بند نیم ی اندازه اخه

! گرفتم کرمک چرا

نکنین توهین خانوم گفت عصبانیت با

تو از زدم دیدت بسه خب شدی خوشگل خب: گفتم باال دادم ابرومو تا یه برگشتم

زیاده تر خوشگل

. نداریما کشی نعش حوصله پایین ها پله از نیوفتی باشه حواست فقط !بری میتونی

پایی زیر ی میرفت داشت گفت ایی اجازه با اعصبانیت از شده سرخ ای قیافه با

گردنت بیوفته خونش نمیره ادرینا بده مرگت خدا انداختم

! خنده زیر زدم کنم تحمل نتونستم دیگه گرفت خندم منم اخ اخ میگه داره دیدم

. ندیدتت بود کور زمین عخی: گفتم

! جوونم الی میکمم دعواش خودم بعد دفعه ببخشش رو دفعه این

21

: شب*******

! شد بلند بابا داد صدا که میزدم چرخ تاپم لب تو داشتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 30 صفحه

معصوم چهارده یا

پایین بیا ادرینا میزنه داد

بیا اتاق اون از توام با ادرینا گرفته درد دلش خانوم یاسی سوزوندی اتیشی چه باز

ادرینااا بیرون

! کن رحم خدایا اوه اوه

ساعت سر نمازامو بگذرونی خیر ب رو ایندفعه اگه خوردم فقط میکنم وسیعت

باز شدت ب در که میگفتم پرت و جرت داشتم ؟.خدایا میشم حجاب با میخونم

! شد ظاهر بابا اعصبانی چهره شدو

! بود رفته سر حوصلم فقط میدونی خودت خدایا

: ادرینا

و گرفت دستمو تو اومد بابا و شد باز در ک میکردم حجت و اتمام خدا با داشتم

اما شدم تنبیه شیطنتام بخلطر بار سه دو پایین میبرد ها پله از خودش با محکم

کنم کار جه دیگه شیطونم خب

اعصبانیت با الناز خان ابلیا ماشالله دیدم دوتاییم خودمون کردم فک پایین برد

میزنه کتکم داره چشاش با خانوم یاسی و

یاسی قیافه ببین بگم چی تو به من دختر اخه گفت بابا ک میکردم نگاهشون داشتم

ی شاید نمیگی کردی انگولک رو غذا چی واسع نداره صورت به رنگ رو خانوم

باشیم داشته مهمون

یه منم لباش رو مسخرع پوزخند ی اونم بود ایلیا به نگاهم من اما میزد حرف بابا

نیستم باتو مگه زدم داد بابا که رفتم قوره چشم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 31 صفحه

گفتی الناز ب چیه حرفا اون

: گفتم و دارم نگه اروم جو نمیتونستم دیگه

با نمیکشه خجالت خانومو الناز این تیپ و سر کن نگاه که نیس کاروانسرا جان بابا

جای خونه اشپز تو میاد باقر مش نمیدونه میره رژع شما جلوی وضع و سر این

میخوره

اینجوری که انجلسه لوس اینجا مگه خونه تو میاد رادمنش اقای نه.... ایلیا نمیدونه

میگیرین مهمونی خونه این توی ماه یک هر نمیدونه میگرده

منم یه سفید پیرهن یه با میپوشه شلواری جوراب ی و سانتی دو دامن ی با اونوقت

میکنه ارایش

! میشه؟ خوشکل خیلی کرده فک

میخواد دلش دیدم کردم بهش نگاه میزدم حرف سر ی بود نمونده برم نفس دیگه

! بزنتم

اقای و بابا جلو لباسا این با االن نمیکشی خجالت واقعا: گفتم زدمو بهش پوزخند ی

! ایستادی رادمنش

! قزوینه پا سنگ نیس که رو ماشالله ندیده اینجوری منو بار یه دخترشم منکه

اهتمام میثم اقای بده گیر من ب باز حاال: گفتم و بابا ب کردم رو

از ترمی بزرگ پدرمی گفتم رفت دادو جون دستات زیر بیامرزم خدا مادر که روزی از

بابا نکنم رفتاری بد باهات جونتم و خون

! بابا کردی بده ادم منو بازم من های شوخی و شیطونی تو حتی تو اما

بازور ک ببهشید ی با کنم گریه ایلیا این جلو نمیخواستم بود شده بلند هقم هق

، ها پله سمت دیویدم خودم شنیدم

بالشت تو کردم سرمو اتاق تو رفتم خودمو داشتم نگه ولی بیوفتم بود نزدیک دوپار

. برد خوابم تا زدم هق انقد کردم بغل مامانمو عکس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 32 صفحه

سرویس رفتم 7 دیدم ساعتو شدمو بیدار خواب از که بود چند نمیدونم ساعت

بیرون اومدم الزم کارای بعد بهداشتی

ستاره دیدم کردم باز اومد پیام یه گوشیم واسه که تخت سمت رفتم میومد خوابم

: نوشته است

میام داد اجازه بابا ببینم نمیدونم : نوشتم میای دعوتی تولداناهیتا جمعه ادرینا

بعدشم

کردمو ارسال قوقول میبینمت بابای باز بخوابم من رفته سر حوصلم اینجا بیا غروب

خوابیدم

*****

شد وارد خانوم یاسی بفرمایید گفتن با زدن در که هم رو میرفت چشام داشت

اشک نمیخواستم بخدا دخترم : گفت و تختیم پا رو گذاشت رو صبحونه سینی اومد

منو ببخش نمیخواستم خاکه خروار خروار زیر که دونم دور عزیز جان به بریزی

! کردی گریه که دخترم

بهم شیر اون شبا کرد بغل منو اون مادرم بعد ببینم اشو گریه نمیتونستم اصال وای

نبخشمش؟ چطوری نره سر حوصلم کرد بازی باهام اون ) خشک شیر(داد

کردم شیطونی من نکرده کاری که اون البته

: گفتم شوخی با کردمو پاک اشکاشو و کردم بغلش انداختم خودمو

. کنه دعوات بعد میگم باقر مش به کنی گریه! ها کنه گریه جونم مامانی نبینم

امان بعد شه خشک قبلیت کار جای بزار کردی شروع که باز دختر عه: خانوم یاسی

! امان تو دست از

کنی گریه نمیخواست دلم خب: ادرینا

باال؟ اوندی درد کمر و درد زانو این با شما ک گوریه کدوم الناز بعدشم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 33 صفحه

زیر زدمو پوزخمد یه خدمتکار واسه داده اگهی ، کرده اخراج میثم اقا: خانوم یاسی

: گفتم لب

داشت تاثیر دیشبم حرفای

دلبری اینم میشد مست بابا و میکرد دلبری که مهمونی تو که النازی این وگرنه

! نمیکرد بیرون رو میکرد

! ؟ میگی چی سفید چش ی دختره: خانوم یاسی

شنید رو همه دراوردم شاخ ؟ چیه حرفا این مادر زشته

حرف لبی زیر خواستی مثال سرت خیر کنن سرت بر خاک گفتم سرمو تو زوم یکی

! بده فحش خودتو کم : خانوم یاسی بزنی

پایین انداختم خجالت از سرمو بعععععله: خانوم یاسی شنیدی همشو حاال: ادرینا

بکشی خجالت نمیخواد خوبه خوبه گفت که

. کنم درس الویه برات ناهار پایین بریم بخور صبحونتو پاشو پاشو

جووونم اخ جووون اخ: ادرینا

و رفت بیرون اتاق از نچ نچ با خانوم یاسی

....

: ایلیا

نشد بدل و رد بینمون حرفی راه توی

!!!!... بچسبونم لباسش روی و شنود چطوری میکردم فک داشتم

ذهنم توی فکری یه یهو میزدم ضربه فرمون روی انگشتم با میکردم فک که همینطور

!!.. زد جرقه

در همون جلوی 127 پالک داخل بپیچ رو کوچه همین گفت که بودیم ادرس نزدیکای

: گفتم میبستم رو کتم دکمه که همینطور ایستادم

اهتمام؟ اقای همینه-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 34 صفحه

میخوای اگه یا برسون خودتو سریع زدم زنگ . بزن دور یه برو همینجاست اره:اهتمام

داد تکون سرشو هستم همینجا- بمون منتظر همینجا

ساختگی صورت به شه پیاده خواست تا کردم باز براش درو و شدم پیاده ماشین از

روی و دستم نخوره بهم تعادلم اینکه واسه و دادم لیز و پام خورده سر پام مثال که

!!.. گذاشتم شونش

چسبوندم شونش به و بود انگشتم روی که ریزی شنود موقعه همون

و بهش کردم رو بودم مجبور و بود ساختگی ولی نمیومد در جور غرورم با اینکه با

: گفتم

..!! خورد لیز پام اهتمام اقای متاسفم -

بیام باش منتظر نداره إشکالی:اهتمام

سرهنگ به و برداشتم گوشی زیبایی و مجلل عمارت سمت به رفت و کشید راهشو و

!!!!... کردم هماهنگ و زدم زنگ محبی

بیرون در از همیشگیش ای کشیده اتو تیپ و تکبر با ،اهتمام ساعت٢ حدود از بعد

: گفت و اومد

خونه بریم :اهتمام

این تو من که رفتم فکر این تو لحظه یه ماشین تو نشست کردم باز براش درو

باز در تا دخترش ادرینا به زدن دست از بودم نکرده حاال تا که کردم کارایی ماموریت

میدونید خب ولی بعیده مغرور من از که گفت میشه حقیقتن خودش واسه کردن

... مجبورم!!که

: گفت اهتمام رسیدیم که در جلوی افتادم راه خونه سمت به و فرمون پشت نشستم

ندارم کاری نه- نداری کاری اگه بخور ما با بیا و شام:اهتمام

بریم باهم پایین بیا پس خوبه:اهتمام

رو کتم بستم درو سرش پشت شد پیاده براش کردم باز درو و شدم پیاده ماشین از

!! افتادم راه دنبالش و برداشتم مو گوشی و انداختم ماشین داخل

گوش ستاد های بچه توسط شده ضبط شنود به خونه رفتم که شب باشه یادم اها

.. بدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 35 صفحه

دیده قبال که دختره همون که رفتیم خونه داخل گذشتیم حیاط از اینکه از بعد

تیپ اون با و گرفت و اهتمام جلوی اومد نمیومد خوشم ازش هم أصال و بودمش

!!! اهتمام با زدن حرف کرد شروع زنش هم به حال فجیح

باهاشون ام فاصله چون منم رفت خونه داخل و پایین انداخت سرشو اخم با اهتمام

افتادم راه اهتمام دنبال و انداختم باال و ابروم یه نشنیدم و حرفاشون بود زیاد

اقا؟ بله-:اومد عجله با خانم یاسی خانم یاسی: کرد صدا رسید خونه داخل همینکه

کرد؟ خراب تو غذا ادرینا:اهتمام

گفته؟ چیزی اقا؟کسی مگه چطور:خانم یاسی

صدا بلند حرفش این بعد گفت و چی همه الناز بگی دروغ نیست احتیاجی:اهتمام

شروع اهتمام بعدش و اومد پایین ها پله ا ادرینا دیقه چند از بعد ادرینا... ادرینا:زد

سرزنشش به کرد

الناز پوشیدن لباس طرز بخاطر ادرینا اینکه مثل قراره چه از قضیه فهمیدم اها

غذای چرا نمیدونم ولی بود اومده خوب و قلم یه این اومد خوشم نه کرده دعواش

بود کرده خراب و خانم یاسی

میکردم نگاه پوزخند با و مسخرشون تئاتر این و بودم داده تکیه دیوار به من

باباش سمت صورتشو اخم با دید پوزخندمو وقتی و انداخت من به نگاهی ادرینا

میدیدم و پشیمونی اهتمام نگاه از کردن توجیح خودشو بغض با کرد شروع و گرفت

شنیدم رو ادرینا هق هق صدای که شم راحت یکم تا کردم باز کتمو دکمه

این جای هرکس ایلیا بیخیال شدم ناراحت یکمی فقط ها یکم انگار اما چرا نمیدونم

میشدم ناراحت میکرد هق هق شکلی این بود دختره

..!!

!!! کنم قانع خودمو کردم سعی

میکرد اخراج عصبانیت با و الناز داشت که اهتمام سمت به و اوردم در تنم از رو کتم

میشم مرخص حضورتون از من-:گفتم و بهش کردم رو حرفش إتمام از بعد رفتم

میبینمت فردا باشه:اهتمام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 36 صفحه

گفت خانم یاسی به و کرد کج اتاقش سمت به کالفگی با راهشو برم من اینکه از قبل

!!! نمیخوره شام

مالش و چشمام و کشیدم عمیقی نفس شدم ماشینم وسوار اومدم بیرون خونه از

.. افتادم راه خونه سمت به مشغول ذهن با دادم

بلند گوشیم زنگ صدای که در به مینداختم و کلید داشتم واحدم در رسیدم همینکه

پرهام الو- زدم و اتصال بود پرهام کردم نگاه صفحش به شد

پسر؟ شازده چطوری:پرهام

اهان : پرهام عمویی؟ دادی قورت تو سالم دوکتری؟دومن تو مگه خودت قول به اولن-

های رگه از صدایی با است؟ خوب الحالتان ایلیا یا علیک و بیاد،السالم بگیر پس

خنده

یه بعدا بیخیال و اون حاال نمیدن بهت زن دیگه دادی رد تو ،داداچ شو الخفه-

به و میبستم درو که همینطور میگی؟ چی ببینم بنال ،االن میکنم حالش به فکری

: میگه چی ببینم میدادم گوش میرفتم کناپه سمت

بگم میخواستم فقط نمیده،هیچ حال تنهایی سواری خر بریم باهم شو پیاده: پرهام

!!! دعوتی ام تو اناهیتاست تولد جمعه

خوشم ها مهمونی اینجور از من که چی؟میدونی که تو دختر دوست تولد بیام من-

!! نمیاد

میبرم تورو پرهامم من اگه ولی نمیای پارتی و پلیسی فهمیدم داداچ و فک ببند:پرهام

.... آ آ مثلث اینم خط این

کنیم وتعریف ببینیم -

فظ خدا خطه پشت جون اناهیتا رفتم ،من میکنی تعریفم میبینی ایلی جون:پرهام

خدافظ نبینمت برو بابا شو خفه :گفتم خنده با الال بوس جیش پسرم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 37 صفحه

به نرمم و گرم تخت سر رفتم و گرفتم ای دیقه٢ دوش یه کردم قطع و گوشی همینکه

..... برد خوابم و شد گرم چشمام نکشیده دیقه٢١

: ادرینا

کنم خوشگل حسابی میخواست دلم جون یاسی رفتن از بعد

برداشتم برمودا سفید شلوار یه با بندی پیش لی ابی سارافن یه کمد سمت رفتم

سر نشستم باال کردم گوجه و بستم حالتمو خوش موهای ایینه جلو رفتم و پوشیدم

کنم ارایش تا ارایش میز

بود ارایشگر جوونیش تو بیامرزم خدا مامان چون داشتم مهارت العاده فوق کار این تو

بگذریم خب

کلفتم و بلند های ابرو رو کشیدم سوخته ایی قهوه رنگ به برداشتم ابرو سایه یه

نمیداد نشون لبامو درشتی میزدم رژ کشیدم دخترونه چشم خط یه مشکی مداد با

زدم لبو برق میشه برار دو میزنم لب برق اما

نمیزدم کرم و پنکک بودن سفید علت به

یوهووووو پایین پله نرده از رفتم و انداختم هم اسممو اول گردنبند

رهبر ایی خامنه: ادرینا اکبر و هللا: جون یاسی

مرسی: ادرینا دخترم شدی خوشگل چه حسود چشم بترکه ماشالله: خانوم یاسی

خونه اشپز تو پیشم بیا مادر بیا خانوم یاسی

کردم انگولک میکرد درس ساالد داشت خونه اشپز سمت به رفتم گفتمو ایی باشه

کن باز درو بیا نوشته اس ستاره دیدم شد بلند گوشیم صدای دستم رو زد ک

ایلیا دیدم که باال سرمو گرفتم میکردم زمزمه اهنگی بود پایین سرم حیاط توی رفتم

لیم سارافون جیب تو کردم دستامو میکنه نگام واستاده

همینطور اونم دادم تکون سالم عنوان به سرمو

تو اومد کردم باز ستاره واسه درو شدمو رد کنارش از

شدی؟ ادم : ستاره ؟ ببین عشقمو به به: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 38 صفحه

ایششش: ستاره اخه؟ نکنی استفاده خودت بودن خر از نشد بار ی: ادرینا

افتاد ایلیا به چشمش ایشش این گفتن بعد

با تنگ سفید شلوار یه با کمرنگ ابی پسرهن یه : بود خوشگل لباساش خیلی امروز

بود زده باال هم موهاشو بود دستش ب ساعتشم سفید کتونی

کرد جلب خودش به امو توجه ستاره صدای که میکردم انالیز داشتم

بکش خجالت: اادرینا اییه تیکه عجب ولی مردمو پسر خوردی دختر هووی: ستاره

میشدیم رد ایلیا کنار از داشتیم حاال بریم بیا

بزنی حرف بابا با باید چیه امشب مهمونی قضیه ببینم بریم : گفتم ستاره ب ک

بابا ای: ستاره ندارم دوس رو جاها اینجور که میدونی

باز: ادرینا نمیشی ادم تو ببین: ستاره میکنم مسوئلیت احساس که بابا نگو: ادرینا

به نشستیم حال توی رفتیم ستاره با بریم بیا دهنتو ببند: ستاره کردی فکر تنهایی

گوشیم به زد زنگ بابا که میزدم حرف ستاره با بیاره بستنی برامون گفتم جون یاسی

: ایلیا

شدم بیدار خواب از گوشیم زنگ صدای با صبح

و رفتم بهداشتی سرویس سمت به اومدم پایین تخت از و انداختم ساعت به نگاهی

کرده درست که فردی صبحونه صرف از بعد اومدم بیرون الزم کارهای انجام از بعد

بودم

بودن فرستاده رو شنود توسط شده ضبط صدای ستاد های بچه کردم روشن نتمو

واسم

چونه زیر کردن فک حالت به و دستم و انداختم پام روی و پام بود ساعت یه حدود

هنوز اما کنن پخش و بسازن رو مواد کیلو٠٦١ حدود بود قرار اینکه مثل گذاشتم ام

!!... کجا بودیم نفهمیده

..!! افتادم راه اهتمام خونه سمت به و شدم اماده سریع بود دیر کردم نگاه و ساعت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 39 صفحه

بود رفته صبح اهتمام میکردم فک صدا اون به هنوز و بودم نشسته حیاط توی

..!!!! استخر

ای گوجه که موهاشو و و مسخره لباس یه با ادرینا کردم بلند و سرم اومد در صدای

شده شیطون و تخس های بچه این شبیه قیافش اومد بیرون بود بسته سرش باالی

!!!! توهم خوشگله کجاش این بابا نه..خوشگل..وووهمچنین.. وهمچنین بود

نگا منو برگشت هم ادرینا که کرد نگاه و من به تو اومد دوستش که کرد باز درو رفت

... گرفت ازم چشمشو بالخره میدید منو باره اولین انگار میکرد نگاه جوری یه هع کرد

رفتم اشپزخونه سمت به به کرد صدام خانم یاسی

و میز تا درار کتتو برو حیاطی تو صبحه از بخور چی یه بیا مادر جان ایلیا:خانم یاسی

بچینم

خانم یاسی االن-

اومدم ها پله از دوستش و ادرینا که انداختم مبل دسته رو کتمو و پذیرایی تو رفتم

صدا بی همه نشستم میز سر و انداختم باال و ابروم رفتن اشپزخونه سمت به و پایین

کردم بلند سرمو شنیدم شدیدی سرفه صدای که بودیم خوردن مشغول

اگاه ناخود صورت به میزد بال بال مرغ مثل و ادرینا گلوی تو بود پریده لقمه دیدم

زدم ضربه کتفش تا دو بین دست کف با گرفتم بغلم توی سرشو و رفتم سمتش به

.. شد بهتر کردم احساس

دادام ماساژ و قسمت همون اروم اروم دستم با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 40 صفحه

خوبی؟- گفتم بود بغلم تو سرش که همونطور شد خوب کامل وقتی

بهترم: ادرینا

نداری؟ که چیزی بیماری شد؟مرضی چت مادر ادرینا: نگران صدایی با خانم یاسی

: گفت بود بغلم تو سرش که همینطور ادرینا رفت باال خندمون صدای تا٠ ما

سرایت ماهم به داره مرض اینجا دیگه یکی اینکه مثل ولی یاسی مامان نه:ادرینا

!!!! هع کرده

واااااااااا : خانم یاسی

و خورد بهم تعادلش که پاشدم یهو حرصش از بمیره میزاشتم باید احمق دختریکه

افتاد صندلی با

روحتتتتتتت تو اخ اخ:ادرینا

خانم یاسی ممنون: گفتم و کردم خانم یاسی روبه و کردم نگاش پوزخند با

مادر جونت نوش:خانم یاسی

داشت حرص از قیافش که ادرینایی گوش در میرفتم بیرون اشپزخونه از داشتم وقتی

بعدی دفعه نشی خفه بخور اروم بیبی: گفتم داشت و کردنم خفه قصد و میترکید

بدم نجاتت نمیدم قول

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 41 صفحه

سریع و کردم بود زمین پخش خنده که دوستش به نگاهی که بده جواب خواست

رفتم بیرون

: دادم جواب میزنه زنگ بار پونصد روزی بود پرهام شد بلند گوشیم زنگ صدای

بنال؟ الو-

حالم وااای دنبالم بیا نیست اینجا کسی کرج جادة تو کردم تصادف ایلیا وای:پرهام

بیااا زود بدهههه

کنی تحمل کن سعی میام االن باشه باشه:نگرانی با من

a.... افتادم راه کرج سمت به و برداشتم ى سوییچ ادرینا یه اهتمام به اطالع بدون

: ادرینا

ناهار واسه بریم تا زد صدا خانوم یاسی خوردیم بستنی اینکه بعد

میحرفید ایلیا با شنیدم و خانوم یاسی صدای بودیم راه توی

رفتیم جلو ما کرد قبول خواسته خدا از اونم ناهار واسه اشپزخونه تو بیا میگفت

اومد پشت اونم

میخوریم غذا داشتیم نشستیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 42 صفحه

و کرد بغل سرمو زد بار چند پشتم اومد ایلیا میکردم سرفه هی گلوم پرید لقمه ک

داد ماساژ کمرمو

استشمام خوبشو عطر داشتم بغلش تو ک همونجور میکرد رو کار این چرا نمیدونم

گفت ک شنیدم صداشو میکردم

: ایلیا

خوبی

بهترم:ادرینا

بردارم دس بهش کردن نگاه از شد باعث خانوم یاسی صدای

نداری؟ چیزی بیماری ؟مریضی تو شد چت مادر ادرینا: خانوم یاسی

بود گرفته بغل سرمو هنوزم بخندیم ستاره و ایلیا منو شد باعث حرفش

سرایت هم ما ب داره مرض اینجا دیگه یکی اینکه مثل ولی یاسی مامان ن:ادرینا

هع کرده

وااااااا: خانوم یاسی

اونم با بود فهمیدم انگار

بودم شده خم و بود سینش روی کامل سرم چون

افتادم صندلی با و دادم دس از تعادلو من و رفت پاشد یهو آالغ مرتیکه

لعنت برپدرت گفتم هم دلم تو روحت تو اخ اخ: گفتک

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 43 صفحه

گفت و شد خانوم یاسی روبه و کرد نگام پوزخند با کثافت

خانوم یاسی ممنون:ایلیا

مادر جونت نوش : خانوم یاسی

: گفت گوشم زیر سمتم اومد بود رفته یادش چیزی إنگار رفتن موقع

بدم نجاتت نمیدم قول بعدی دفعه نشی خفه بخور اروم بیبی

رفت شد گم ک بدم جوابشو خواستم

ریسه خنده از داشت بود شنیده انگار ک ام ستاره

میرفت

شد خفه و اومد دستش موضوع ک کردم نگاه ستاره ب اخم با رفت ایلیا

نکبت کرد خطی خط اعصابمو

....

خشک موهامو بده سشوارتو فقط رفتم من حموم برو گفت اتاق تو اومدیم ستاره با

حموم سمت رفتم و گفتم اوکی کنم

بپوشم لباس بود زود االن بیرون اومدم داغ اب حموم یه بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 44 صفحه

کردم انتخاب فقط

مشکی شلواری جوراب با زانو تا هم قدش رب سه استین عروسکی قرمز لباس ی

اسپرت مشکی دخترونه کفش ی با بپوشم

نبود بلند پاشنه کفش به احتیاج بود بلند قدم چون

أصال چون برم پارتی نمیخواست دلم أصال تخت رو کشیدم دراز لباسا انتخاب بعد

نبودم جاها اینجور أهل

بود کرده دیوونم اناهیتا تولد به رفتن برای ستاره های اصرار اما

باباته عروسی مگه:گفتم بهش میکنه ارایش فجیحی طرز به داره ستاره دیدم

میکنی؟ ارایش اینجوری

شو اماده پاشو توام چه تو ب:ستاره

lجنا عین بشو سافلین سال هفت درک:ادرینا

کنم اسبی دم میخوام موهامم دیقه5 فوقش نمیکشه طول ارایشم من بعدشم

کن بیدارم بود مونده ساعت نیم میخوایم ساعت یه من ندارم مدل حوصله

.....

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 45 صفحه

فرمون رو و انگشتام وار استرس صورت به و میرفتم کرج سمت به داشتم شتاب با

میدادم تکون

الیی حال در دائما باشن گرفته جریمه ازم تومنی میلیون یک یه دوربینا کنم فک

!!!.. بودم

گرفتم شمارشو و برداشتم داشبورد رو از و گوشیم

... بو.....بوقققققق...بوق...بوق

الو : گرفته صدایی با پرهام

؟ کجایی دقیقا پرهام الو-

!! وایسادم برانید اهسته تابلو یه کنار:پرهام

دیدم ماشینتو اها.. وایسا..وایسا-

31

نا شاخ دوتا که بزنم حرف اومدم دویدم پرهام سمت به و ترمز رو زدم جاده کنار سریع

!!!!! اومد در سرم باال قابل

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 46 صفحه

دودی عینک با و بود کرده تیپ بود داده ماشین به تکیه سالم چهارستون پرهام

!!!! میکرد نگام لبخند با قیمتش گرون

تصادف؟ سالمی؟کو که تو پرهام-

اناهیتا تولد من میکرد زر زر بود بیخیال،کی اینارو حاال بمیرم بود قرار مگه:پرهام

نمیام؟؟؟؟

.... تول اینجا بیام گفتی الکی یعنی پرهام-

برده خودم به گیراییت میاد خوشم درسته:پرهام

شد پاتی قاطی مصابم اعصابم

افتادم دنبالش جست یه با

میزاری کاله من سر حاال!! بیفتی خوردن و...گ به میکنم کاری میکنم ت پر پر پرهام-

میکنممممم سیاه زگارتو رو بیام مهمونی

نیستم پرهام نیارمت مهمونی اگه که گفتم :دوییدن درحال و پرخنده صدایی با پرهام

گفتم خندون صدایی با کشیدم عمیقی نفس و ایستادم نمیومد باال نفسم دیگه

خودت جیرینگی رو جریمه کنار به اینا همه حاال پرهام اق باش تالفیش منتظر-

میدی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 47 صفحه

گذرونی خوش دارم باطل خیال زهی: بود نشسته کاپوت رو ها بچه عین که پرهام

!!! میکنم لطفم دارم بدم پولتم میبرمت

چی؟ نیاوردم لباس من ،حاال خفه-

کلی: پرهام !!! خرید کرج همینجا میریم نیست ا ش

بریم بیفت راه نیستی بشو ادم تو-

.... بازار سوی به پیش دنبالش خودم ماشین با منم شد خودش ماشین سوار پرهام

بودن اسپرت و بودیم کرده ست پرهام منو که هایی لباس خریدن از پس

:افتادیم راه رستوران سمت به

حاال شد خورد کمرم اخ بگردی مغازه تا511 باید حتما گشنگی از مردم آی آی:پرهام

برقصم؟ چطوری

!!! میزنه غر هی پیرزنا شبیه کن زر زر کم -

!!! خوبی تو داداچ باش:پرهام

میدونم -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 48 صفحه

دارید؟ میل چی:اومد گارسون که بده جواب خواست

ترش چلو-

همین از منم واسع:پرهام

پرهام و من مشترک دوست علیرضا خونه سمت به عصرونه جورایی یه صرف از بعد

.. افتادیم راه کرج تو

!! شد روشن دوتا شما جمال به چشممون عجب چه به به:علیرضا

بخون شکر نماز برو:خنده با پرهام

موافقم :ایلیا

بریم شید اماده سریع دیره که بزنید زر کم : علیرضا

ماشین تو همیشه که ادکلنم از کردم عوض و لباسام افتادم راه مهمون اتاق سمت به

و گرفتم دوش بود

شدن اماده سریع چه اوههووووک رفتم پایین

: گفت پرهام که بزنه حرف خواست علیرضا

بیاد تا کرده صاف منو دهن سرش نزن غر داداش علیرضا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 49 صفحه

ها؟؟ میرم کنی غر غر زیاد: ایلیا

بریم بیفت راه خوردم چیز داداش نه: مصنوعی عاجزانه حالت با پرهام

افتادیم راه و خندیدیم مسخرش حرفای به علیرضا و من

و هامون کت و شدیم پیاده٠ هر باغ در رسیدیم بالخره بودیم راه تو ساعت٢ حدود

و دید و دوستاش از یکی علیرضا میومد بیرونم تا موزیک بلند صدای کردیم تنمون

رفتیم داخل پرهام منو ولی رفت طرفش به

میزا رو شامپاین های شیشه و بودن ریخته وسط پسرا دختر همه

: نشستیم و رفتیم ها صندلی از یکی سمت به هماهنگ هردو

!! شدیم جیگر: پرهام

!!! روت نریزه ستون باش مواظب-

مواظبم : پرهام

...... دیدم رو ادرینا کردم احساس که چرخوندم چشممو لحظه یه

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 50 صفحه

شدم بیدار خواب از ستاره دست تکونای با که بود رفته فرو شیرینی و گرم خواب توی

شدددد دیر پاشوووووو پاشووووووو قطبی خرس هووووی:ستاره

میاد خواب شو گم برو ستاره دهههه:ادرینا

خواستی خودت باشه: ستاره

اخرین با کنم اقدام استم خو تا گوشمه با مماس دقیقا دهن کردم احساس لحظه یه

شدم بلند جا از فنر عین زد جیغ توان

مراسم سر کردنه؟ایشاال بیدار طرزه چه این حناق ای درد ای کوفت ای:ادرینا

!!! سفید چش بگوزی خواستگاریت

گفته درست اگه باره نمی بارون سیاهه گربه حرف به قطبی خرس خفه:ستاره

!!!.. باشم

شم اماده تا کمد تو از بیان و لباسم برو شو گم : ادرینا

باشم گفته درست اگه: دادم تکون و دهنم ای مسخره حالت به و

باش زود پاشو لندهور سرت تو خاک:ستاره

رفتم بهداشتی سرویس سمت به و پایین پریدم تخت از

بودم شده ناز خیلی ولی و بودم ساده اینکه با شم اماده تا کشید طول دیقه٠١ حدود

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 51 صفحه

هرچی حیاط تو رفتیم بیرون در از ستاره با شال با و پوشیدم لباسم روی و مانتوم

میکرد کوفتمون اخماش اون با بهتر ببرتمون نبود گشتم ایلیا دنبال

به بودیم راه تو که حال همین تو بیاد اژانس زدم زنگ نداشتم رانندگی حوصله چون

.. و رل و کنیم تور و خوشگلش به وقتشه أدی: میکردم گوش ستاره پرتای و چرت

نگیری؟ فک میزنی؟سرطان حرف چقد ترکوندی و مخم ستاره وای-

بیرون بیا بکش تو جنازه رسیدیم چون نمیگیرم نترس: ستاره

... افتادیم راه باغ سمت به پولش کردن حساب از بعد و ایستاد ماشین

: ایلیا

!!! شد محو دیدم از یهو چون میکردم اشتباه بابا نه

میاد؟ مهمونیا این از پلیسی کدوم اخه توروحت پرهام-

نمیشه شب صد که شب یه حاال:پرهام

اینجام خودم انوقت میکنم جمع مهمونیا این از و مردم میرم خودم من خفه-

؟ ببری کنی جمع اینارم چیه نظرت:کالفه قیافه با پرهام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 52 صفحه

موافقم -

رفتم رقص جایگاه سمت به دیدم ادرینارو دوباره کردم احساس که برم پاشم خواستم

: باال زد امپرم میرقصید پسره یه روبروی داشت

کشیدمش تند و گرفتم دستشو

میکنی؟ غلطی چه اینجا تو:ایلیا

نزد حرفی بود شوک تو که ادرینا

شدی؟ الل چرا توام با: ایلیا

: بود اومده خودش به تازه انگار که ادرینا

توچه؟ به بریم باهم شو پیاده هوووی:ادرینا

شد؟ فهم شیر مربوطه من به دنیا این تو چی همه اره:ایلیا

اومدن ام ستاره و پرهام که بده جواب خواست

میکشوندم میز سمت به زور به رو ادرینا دست که همینطور

دیگه؟ کیه ایلیا؟این شده چی:پرهام

... رفت ابرومون میکنید صحبت بلند انقد دیگه بزن حرف ادرینا:ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 53 صفحه

بعدا فعال اناهیتا پیش برو تو گفتم و کردم پرهام به رو نمشوندمش صندلی روی

بره گفتم ادرینام دوست به میکنم تعریف واست

: گفتم میکرد نگام اخم با که ادرینا به رو

میای؟ جاها این نمیکشی خجالت تو:ایلیا

اینجایی؟ چرا خودت تو اصن میشم موتاد باشم اگه نخیر:ادرینا

دارم فرق تو با من:ایلیا

چیه؟ فرقتین بگید میشه:ادرینا

بریم کن جمع وسایلتو پاشو ندارم حوصله ادرینا ببین: ایلیا

باطل خیال زهی:ادرینا

کرد ادرینا به رو من به توجه بی حلو اومد جلف پسره یه که بدم جوابشو اومدم

میدید؟ افتخار خانمی-

از اما بره کن ردش میگفتم ابرو و چشم با که کرد من و اون دست به نگاهی ادرینا

رقصیدن کرد شروع جایگاه روی رفت و گذاشت دستش توی دستشو من حرص

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 54 صفحه

بود بعید من از واقعا کارا این اینکه با باهاش کنم لج میخواست دلم اما چرا نمیدونم

دادام رقص درخواست و رفتم بود میز گوشه که دختری سمت به

یکی از که منم این نمیشد باورم واقعا رقصیدن به کردیم شروع اونا روبروی دقیقا

!!!! میرقصم دارم و کردم رقص درخواست

امپرم بوسید رو ادرینا موهای پسره کردم احساس که بودیم رسیده اهنگ وسطای به

باال زد

دور دیگه گمشو: گفتم و کردم پسره روبه رفتم سمتش بخ کردم ول رو دختره دست

کمر دور و دستم بهش توجه بی و دادم هل و شونش نبینمت دخترم دوست بر

کردیم رقصیدن به شروع اروم و انداختم بود توشوک که ادرینایی

کن ولم میشی رو پرو خیلی داری دیگه:ادرینا

من به تورو پدرت رفته یادت اینکه برقصی؟مثل دیگه یکی با بری باز که کنم ولت:ایلیا

سپرده

شد؟ چی میرقصیدی دختره اون با داشتی که تو ببینم وایسا:ادرینا

نمیشه مربوط تو به این بکش و زیپ:ایلیا

عوضی رو پر:ادرینا

هست که همینی:ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 55 صفحه

کردم تر صفت دستمو و زدم خبیث لبخند یه

کرد بلند و سرش نشه تموم وقت هیچ رقص این داشتم دوست اما بود چی نمیدونم

کرد نگام و

شدم دریاش رنگ چشمای میخ

گرمایی احساس یه همینطور هم اون میشد نزدیک بهش بیشتر سرم خودگاه نا

کشش جور به نمیکردم درکش که خال جور یه میکردم

روشن برقا و شد تموم اهنگ که بود مونده بینمون کمی ی فاصله

کشیدم عمیق نفس یه و کردم ول و دستش

... رفتم میز سمت به و

داشتم من نمیشد باورم کنم بلند و سرم نمیخواست دلم بودیم نشسته ساکت هردو

میکردم چیکار

که چرخوندم و چشمام بهش نکنم فک کردم سعی چمه نمیکنم درک أصال پوووووف

گرفته خندم بود یکی با روز هر هم پسره این میرقصه ستاره با داره پرهام دیدم

نیست بشو ادم اخه اینه شبیه دکتری بودکدوم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 56 صفحه

کردم نگاه ساعتم به و خوردم و برداشتم میز رو از رو ابمیوه و لبام رو اومد لبخند

بود٢١:٠٧

میحندی؟ چته یارو هووی:ادرینا

بخندم میخواد توچه؟دلم ب:ایلیا

نداره اشکال بودنه روانی عالئم از:ادرینا

گفتم خونسردی با

واردی؟ انقد که موضوع این از داشتی خوبی تجربه حتما:ایلیا

شو خفه:ادرینا

شو چپه:ایلیا

نگفت چیزی و سایید هم رو دندوناشو حرص تر

میکردم نگاه و پرهام و ستاره داشتم میگم فضولی میدونم چون:ایلیا

عمته فضول:ادرینا

خندید و کرد اونا سمت صورتشو وبعد

زدم توهم باز خوشگله کجاش این باز نکن شروع اوووف میخندید قشنگ چه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 57 صفحه

دیره بریم کن جمع وسایلتو پاشو: گفتم و کردم بهش رو

نمیام جا هیچ تو با من:ادرینا

بزنمش فص یه پاشم میخواست دلم احمق لجباز ی دختره

بریم پاشو خوش زبون با ندارم حوصله ببین:ایلیا

ترس از مردم خدا وای: ادرینا

... میکنی عصبیم داری میگم بهت پاشو مسخره دختره:ایلیا

: ادرینا

: گفتم مسخرگی با و بهش کردم رو

!!! ترس از مردم خدا وای-

!.. میکنی عصبیم داری میگم بهت دارم پاشو مسخره دختره:ایلیا

بابا برو-

اینطرف اومدن ستاره و پرهام بده جواب اینکه قبل

..! میکرد نگاه رو ایلیا دوست داشت ژکوند لبخند با که کشیدم رو ستاره دست

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 58 صفحه

بود چی خرکیا عشوه این ؟ میکردی غلطی چه داشتی پریده ور هوووی:ادرینا

میگه؟ چی رقص میومدی؟

اه بپرس دونه یه دونه یه کوفت ای:ستاره

میپرسید پرهام از منو سواالی داشت اونم کنم فک کردم ایلیا به نگاهی

بنال خب:ادرینا

جیگره چه کن نگاش: ستاره

االغ؟ بده جواب سواالمو دادن کلوچه بهش خریه انگار کن نگاه:ادرینا

ام تو حاال کن ولم :ستاره

دادم تکون تاسف نشانه به سرمو

میومد طرفمون به عشوه با و و فجیح ارایش یه با که دیدم دور از رو اناهیتا

اومد سیریش اه:گفت که شنیدم و پرهام صدای

گرفت خندم

میبینمتون خوشحالم چقد ستاره ادرینا واااای:اناهیتا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 59 صفحه

کرد بغلش زورکی و مبارک تولدت جون اناهیتا:خوشحال مثال ای قیافه با ستاره

گفتم تبریک و کردم بغلش حال بی و عادی خیلی و رفتم سمتش منم

ستاره منو نشستیم صندلی روی

کرد ایلیا و پرهام به رو اناهیتا

... میکنما قهل عجقم پیشم نیومدی چرا پرهاااامم وااای:اناهیتا

اومدم نیست وقت خیلی : پرهام

پرهامیییی کنممم بغلت بیا:اناهیتا

میخوره هم به کتم اتوی حاال نمیخواد:پرهام

اخم با داشت ستاره اوه اوه اما میخندیدم و میکردیم نگاه بهشون داشتیم ایلیا منو

بگذرونه خیر به خدا میکرد نگاه اناهیتا به

رفت ایلیا سمت به شده ای قهوه صورتی با اناهیتا

جغد داره چیکار ایلیا با دیگه این

شدم خوشحال خیلی بیای نمیکردم فک اصن جون ایلیا:اناهیتا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 60 صفحه

کرد مجبورم پرهام بیام نمیخواستم : جدی ای قیافه ایلیابا

عزیزم کنید،پرهامم پذیرایی خودتون از بگذره خوش باش:رفته وا ای قیافه با اناهیتا

بهت میزنم زنگ

تکون سرشو فقط پرهام

: گفتن هم با پرهام و ایلیا رفت همینکه

کم شرت: ایلیا

کم شرت:پرهام

خنده زیر زدیم هم با ستاره منو

؟ خودتون نمیکنید معرفی خانما:پرهام

ادرینا دوستم اینم واما بهتون گفتم میدونید که منو:ستاره

شما؟ و خوشبختم :ادرینا

خوشبختم ایلیا دوست هستم پرهام:پرهام

بریم شده تموم کنونتون معرفی مراسم اگه : کالفگی با ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 61 صفحه

میریم تاکسی با ستاره و من باهات نمیام گفتم که من: ادرینا

من به سپردت پدرت که میدونی اما ببرتم ندارم ای عالقه منم : ایلیا

نمیام شده بابامم حرص از اصن بابام دست از پوووف:ادرینا

نشستم صندلی رو حرص با و

ایلیا؟ با خانم ادرینا و میاد من با خانم میکنید؟ستاره دعوا چرا خب: پرهام

تکم اونوقت برم اخالق خوش این با نمیخوام من کرد فرقی چه االن این خب:ادرینا

... باهاش بیفتم

راحتید جور هر خب:پرهام

میفهمه بیابونی غول این از بیشتر دوستش خوبه

بریم کن تنت ؟لباساتو راحتید هرجور و چی چی نخیر: ایلیا

گفتم :گفتم میخوردم مو ابمیوه و بودم نشسته صندلی رو خیالی بی با که همینطور

برو که

ها؟ نمیای پس: گفت مرموزی قیافه با ایلیا

اوهوم-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 62 صفحه

پاشو دیقه یه:ایلیا

بابا برو-

میگه؟ چی ببین پاشو دیقه یه خو:ستاره

پاشدم و گذاشتم میز روی رو ابمیوه

؟ چی که پاشدم خب-

خواستی خودت:ایلیا

مشت با فقط و بودم شوک تو من انداخت هاش شونه روی منو و اومد سمتم به یهو

میزدم پشتش به

میوفتم االن ایلیاااااا ایلیاااااا زمین بزارم:ایلیا-

41

داشت زور چقد پسره این شدم خسته تالش از نگفت هیچی زد کمرم به مشت با

بودم هاش شونه روی من که

به نه دودور ددر میبره میندازه شونش رو عشق با رو دختره پسره که فیلما این به نه

... کن خیر به خودت خدایا پووووف میبره داره بزور منو که بیابونی غول این

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 63 صفحه

صندلی روی کوچیک های بچه این شبیه و کرد باز درو رسیدیم ماشین جلوی

گذاشت

!!!.. عطرش بوی شونش روی از بیام پایین نمیخواست دلم

!!! سرم به زده پاک میگم چی بابا ای

نشست اومد و زد دور و ماشین

دیگه بیا ستاررره:کردم صدا

بهت میزنم زنگ رسیدم برید شما میرم پرهام اقا با من:ستاره

هللا اال اله ال ... بردت هی شاید گیج دختره ای

باش خودت مواظب برو باش-

بوی بودم شونش روی من میکنم فک که االن رفتم فکر توی ساکت و بستم درو

... عطرش

میکرد رانندگی داشت اخم با کردم نگاه بهش

ایلیا پسره هوووی-

چته؟ کالت تو هووی:ایلیا

جانبی به حق قیافه با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 64 صفحه

رفت ابروم کردی بود کاری چه اون داشتم پا خودم من-

نزن حرف االنم سالمی کن شکر خدا برو بیارمت کتک با بود حقت نمیای وقتی:ایلیا

ندارم و حوصلت

هان؟ میکنی صحبت شکلی این هستی کی میکنی فک اوهووووک-

:..... ایلیا

نمیزنی؟ حرف چرا توام با-

:...... ایلیا

بیابونی غول-

درک فازشو که من واال کرد اخم دید که و نگاهم اما خندید کردم احساس لحظه یه

!!! این زن بدبخت نمیکنم

نداره حلقه بابا داره؟نه زن راستی

شده؟مشکوک راننده چرا پس باشه داشته مالی مشکل نمیاد قیافش به چیزی یه

میزدهااا

ترمز رو زد خونه جلوی

اومدی؟ میدونه بابات: گفت که شم پیاده خواستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 65 صفحه

: گفتم مسخرگی با

رادمنش تواقای باشی نگران نمیخواد اوهوم-

نیستم :ایلیا

و کوبیدم زمین حرص با و پام بدم جواب نداد مهلت رفت و گزاشت گاز رو پاشو بعد

... رفتم خونه سمت به

: ایلیا

میکردم چک رو ها شنود میرفتم باید افتادم راه خونمون سمت به و رسوندم رو ادرینا

میزدم زنگ محبی سرهنگ به و

مبل رو انداختم و کتم و کردم باز کلید با رو خونه در

گرفتم و سرهنگ شماره و برداشتم و گوشی کاناپه رو شدم ولو خستگی از خودمم

... بو بووووووقققق بوقق

الو:محبی

سرهنگ سالم الو-

چطوره؟ حالت سرگرد سالم:محبی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 66 صفحه

چیه؟ برنامه خبر چه ممنون سرهنگ خوبم -

از یکی هم اون اهتمامه زاده برادر میکنم فک که میاد جدیدی فرد زودی به:محبی

کنه؟ تر پیچیده رو بازی این میکنم فک هاست گنده کله همین

بیاد؟ که کجاست مگه-

همین به اما میگرده بر کی نمیدونیم و دقیق زمان امریکاست که ساله خیلی:محبی

میاد زودیا

واسم؟ بفرستن ستاد های بچه بگید کاملشو مشخصات میشه سرهنگ-

خدانگهدار بده گزارش دائما و باش ،مواظب باشه:محبی

خدافظ سرهنگ حتما-

یاروه این بفهمم زودتر داشتم دوست رفتم فرو فکر به و گزاشتم دهنم روی رو گوشی

کیه

بودم شده دور خیلی اعتقاداتم از واقعا افتادم امشب فکر یهو

... و ادرینا کردن کول رقصم

نداره إشکالی بزنم دست بهش اینکه میکردم احساس چرا نمیدونم واقعا اووووف

بهش نشم نزدیک میتونم که جایی تا میکنم جزم و عزمم فردا از البته

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 67 صفحه

پرهام به نبود حواسشون ستاره و ادرینا که ای موقعه که شد خوب خیلی راستی

نده لو میبود حواسش باید ماموریتشم توی االن که همونیه ادرینا پدر که گفتم

تخت روی دوش از بعد و کردم عوذ و لباسام بود دیر خیلی٢/٢٦ کردم نگاه و ساعت

.... رفتم عمیقی خواب به مهمونی به فکر کمی با و رفتم

: ادرینا

بود٢٢ کردم نگاه و ساعت کردم باز خستگی با چشمامو ألی

شدم بیدار دیر االن بودم خوابیده دیر دیشب چون

کردم پام صورتیمو های دمپایی و گزاشتم پایین تخت از و پام

دلیلش دنبال اومد لبهام روی لبخند خود به خود افتادم دیشب یاد پاشم اینکه قبل

رفتم سرویس سمت به بیخیال و نگشتم

اومدم بیرون الزم های کار انجام از بعد

و لباسام و زدم کمرنگ رژ یه رفتم بنفشم میزتوالت سمت به و کردم خشک صورتمو

تو سرش دیدم مبل روی رو ایلیا که بودم پله اخرین روی پایین رفتم و کردم عوذ

رفتم اشپزخونه سمت به بهش توجه بی بود گوشیش

جونم یاسی-

تو خوابیدی چقد مادر جانم : یاسی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 68 صفحه

بیارررر رو صبحونه بیخیال اینارو حاال بودم خسته مامانی اره-

بیارمممم بشین مادر باش:یاسی

: گرفتم رو ستاره شماره و برداشتم و گوشیم

بوققق..بوقققق..بوققق

جون ادی الو:ستاره

نزدی؟ زنگ چرادیشب کوفت و ادی-

رفت یادم خو:ستاره

چرا؟-

چرا؟ ،چی را به چسبیده چ چون: ستاره

رفت؟ یادت چرا میگم خنگی چقد تو اووووف-

میپره سرت از عقل بری بیرون جنتلمن ادم یه با توام خو:ستاره

باش داشته حیا ذره یه امل سرت تو خاک-

دیوار رو میزنم میکنم قاپ باش:ستاره

بهت میزنم زنگ بعدا بخورم صبحونمو برم که واقعا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 69 صفحه

کن تعربف و دیشب ببینم وایسا:ستاره

بای میکنم تعریف واست بعدا حاال-

بای اوکی:ستاره

... کردم خوردن به شروع ولع با و کردم نگاه روم به رو مجلل صبحونه به

رفتم پذیرایی سمت به خانم یاسی از تشکر و صبحونه صرف بعداز

دیدن tv کردم شروع گرفتم دستم تو و کنترل ایلیا به توجه بی

صدا بی رو توجه بی و گوشیش برگشتم سمتش به اومد گوشیش زنگ صدای

گذاشت

بود دخترش دوست حتما هع

بود بابا شنیدم درو صدای

رفتم استقبالش به و پاشدم مبل رو از

نباشی خسته بابایی سالم-

ممنون بابا سالم:میثم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 70 صفحه

اهتمام اقای نباشید خسته:ایلیا

ممنون:میثم

کرد صدام بابا که برم مبل سمت به خواستم

دارم کارت اتاق بیا دیقه یه ادرینا:میثم

بابا میام االن-

در بستن از بعد و رفتم اتاق داخل بابا اتاق سمت به منم رفت حیاط سمت به ایلیا

رفتم بابا سمت به

بابا جانم -

و نرفتیم مسافرت وقته خیلی چون شمال بریم تفریحی سفر یه میخوایم ادرینا:میثم

بیاید ایلیام و خانم یاسی و تو شدم گم خیلی کاری مشغله توی

؟...داشنگام اما-

کنن درستش مدتی یه تا ها بچه میگم نداره مشکلی: میثم

ندادم پیچ سه گیر اما بود اور تعجب حدش از بیش اصرار

کی؟ بابا باشه-

دیگه روز سه دو: میثم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 71 صفحه

رفتم من بابا باشه-

رفتم اتاقم سمت به و کردم کج راهمو

داشت؟ معنی چه یعنی میکردم؟؟ فکر مشکوک سفر این به

ادم مگه اخه کنه خیر به خدا وااای میاد هم بیابونی غول این بیخیال اینو اوووووف

اه قحطه

.... دادام تکیه اتاق در به کالفگی با و بستم و اتاق درو

: ایلیا

بود نشسته مبل روی ادرینا بود محبی سرهنگ کردم نگاه و اسم زد زنگ گوشیم

ادرینا گزاشتم صدا بی رو کنم عادی مو قیافه کردم سعی بدم جواب نمیتونستم

زد پوزخند و کرد نگام

دخترشه دوست میگه فکرش تو االن حتما

فکر بود نتونسته حاال تا هیچکس برعکس اما بخونم رو همه فکر میتونستم بچگی از

بخونه و من

وقت هیچ ماموریت های زمان چون داشت واجبی کار حتما کردم فکر سرهنگ به

کردم بلند سرمو و شنیدم درو صدای بزنم زنگ خودم تا نمیزد زنگ

اهتمام..اینا و سالم از بعد اومد داخل تکبری پر ولی خسته تقریبا قیافه با اهتمام

بره اتاقش به ادرینا گفت

داخل بزنم زنگ سرهنگ به تا رفتم حیاط سمت به و کردم استفاده فرصت از منم

بوق..بوقققق گرفتم شمارشو و نشستم تاب روی و رفتم حیاط

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 72 صفحه

الو:محبی

بودین؟ زده زنگ سرهنگ سالم الو-

کسی ممکنه چون میگم خالصه طور به بودم مهمی خبر میخواستم درسته:محبی

پیشت بیاد

: گفتم سوالی و انداختم باال و ابروم یه

سرهنگ میشنوم خب-

به شروع مقابلم طرف اون و کرده دعوا خریدارا از یکی با اهتمام ظاهرا:محبی

شنود از اینارو میاد داره زادش برادر که هست هم همین بخاطر میکنه تهدیدش

بره میخواد اهتمام میاد زادهه برادر تا هم تهدید همین بخاطر فهمیدیم تلفنش

کن قبول چرا و چون بی پرسید ازت اگه میبره شک بی دخترشم و تو مسافرت

بلدم کارمو سرهنگ حتما-

باش خودت مواظب خوبه:محبی

خدانگهدار سرهنگ حتما-

خداحافظ:محبی

کردم فکر سرهنگ حرفای به و خوردم تکون تاب روی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 73 صفحه

رفتم خونه سمت و پاشدم بعد ساعت نیم حدود

بود نشسته مبل روی اهتمام

اینجا بشینید لطفا رادمنش اقای:میثم

نشستم و رفتم مبل سمت به کرد اشاره روش روبه مبل به

دیگه روز سه دو واسه گفت و مسافرت برنامه میکردم فک که همونطور

می در سر قضیه این از زودتر باید میاد ادرینام بود گفته سرهنگ که همونطور

... اوردم

: ادرینا

داشتم کالس امروز پوووووف رفتم سرویس سمت به و شدم پا تخت رو از

مانتو یه نمیزدم کرم بود سفید پوستم چون زدم رژ و ریمل سرم باالی بستم و موهام

و کردم اینه تو و اخر نگاه کردم سرم مو مقعنه و ذغالی شلوار یه زانو باالی تا مشکی

رفتم ها پله سمت به

تند شدم صبحونه بیخیال بود دیر اوه اوه کردم نگاه و ساعت و اومدم پایین و اخر پله

کفش ببینه منو خانم یاسی کنم سعی اینکه بدون و انداختم شونم رو مو کوله تند

بیرون زدم و کردم پام اسپرتمو های

بر صفتی خیلی چیز به کردم احساس که کردم بلند یهو سرمو اومدم بیرون همینکه

کردم خورد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 74 صفحه

گفتم تند تند بوده کی کنم توجه اینکه بدون اخ اخ

شد صاف صورتم پدرت بر ای ای-

بلوز به بعد دوخت خوش مشکی شلوار به بعد اسپرت کفش یه کردم بلند سرمو اروم

اخمو بیابونی غول یه اوه اوه بلند استین

داداچ؟ باقیه نیمتم و قرت دو سرم تو میزنی سینه ؟چیه؟با هوم:گفتم جانب به حق

نبودم بیا کوتاه ولی بود چرت درسته) سرم تو میزنی سینه با( کردید توجه جمله به

بهم بود زده زل اخم با همونطور و نزد حرفی

میدادم تکون و دستم التا شبیه همونطورکه و دادم ادامه

بیاد باد بزار کنار دستمه؟بکش ننت بابا نداشته ارث مگه ندیدی؟ خوشگل ها-

میدونه خدا اعلم و میزدم؟هللا حرف شکلی این چرا

بیبی؟ میدونه چال اینجا زدنه؟مگه حرف طرز چه این ندیدم ادم تو رویی پر به:ایلیا

ض و ع : کوبیدم زمین و پام معمول طبق رفت ماشین ماشین سمت و زد پوزخند یه

ی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 75 صفحه

هم به کوبیدم درو تند ماشین تو نشستم و رفتم حیاط تو

... انداختم باال و ابروم و زدم مسخره لبخند یه کرد بهم اینه تو از ناک غضب نگاه یه

ترمز رو زد دانشگاه جلوی

: گفتم بیابونی غول به پنجره از و شدم پیاده

باش اینجا٢-

بیام تا بشین هع:ایلیا

رفت و گزاشت گاز رو و پاش

جوگیر کن ولش

دادم جواب بود داداشم مثل همکالسیام و دوستام از یکی بود ارمان زد زنگ گوشیم

شازده؟ چطوری الووووو-

با بیار چسب سطل یه کالس بیای اینکه قبل ببین دماغ بشکه خوبیت به:ارمان

زوووود ها بیا زود نزن حرفم خودت

الو الو بسوزونی اتیشی چه میخوای باز-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 76 صفحه

. کنم؟ پیدا کجا از چسب حاال خدا ای کرد قطع

دانشگاه برگشتم و خریدم چسب گرفتم دربست یه سریع

اومد بلند صدای یه که میز سمت برم خواستم نبود إستاد هنوز وااااا کالس اومدم

وایسااااااا:ارمان

دریده؟ چش چته وی وی-

لیزه اونجا نرو دماغ بشکه: ارمان

: گزاشتم گلوش زیر و گوشیم شوخی به کردم ریز چشمامو

چیه؟ نقشت-

ارومم - میگم بهت باش اروم اوه:ارمان

خریدی؟ چسب: ذوق با ارمان

اوهوم-

من بده: ارمان

بد کنه چیکار میخواد گرفتم صندلی رو مالیدن و چسب کرد شروع دقت با خیلی

استاد بخت

: گفت کالس های بچه ی همه روبه و رفت میز رو ارمان

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 77 صفحه

میاد؟ بدش حسینی از کی:ارمان

من من من من: کالس همه

کرده چه ارمان داچ ببینید بشینید:ارمان

نیست حسینی استاد اینکه ا ا ا اومد استاد نشستیم سریع اوه اوه اومد در صدای

هست جوونم کنم چه حاال نیست حسینی اینکه ادی:داد قورت دهنشو اب ارمان

.... میکنه صاف دهنمو میزنه

خور؟ خربزه چطوری-

میشه چی ببینم شو خفه:ارمان

میکنم تدریس حسینی استاد جای به بعد به این از هستم بابایی من سالم:استاد

برگردید؟ چیه نظرتون استاد:کالس های بچه از یکی

ههههههههههه: کالس همه

ندارممممم نظری:خنده با استاد

افتاد شاتاالق یهو که رفت میز سمت به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 78 صفحه

ههههههه:کالس همه اوه اوه

خنده محض نداره اشکال زد: لبخند درد با پاشد مصلحتی خیلی

بگی؟ چی نگی اینو استاد:گفتم شوخی به

بهتون میگم میکنم فک روش بعدا نمیدونم : شوخی به بابایی

کنیم شروع و درس دیگه خب: صندلی رو نشست

داره ماژیک کسی ها بچه

داریم ما استاد-

51

بگیره شه بلند شه مجبور تا رفتم میز نزدیک قصد از

ممنون: استاد

افتاد باز و شد بلند باهاش هم صندلی که ازم بگیره که شد بلند

برگردم؟ شد عوذ نظرم ها بچه:ناله با استاد

بود جنبه با خیلی باهاش کردم حال

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 79 صفحه

نگاه ارمان به نشه اخراج میدم قول باهم شیم آشنا بوده کی بگه بوده هرکی: استاد

ها داداه قورت عصا شبیه بود نشسته سوموبکم کردم

بودم شکلی این میرفتم که دانشگاه خودمم چون نمیکنم دعواتون:استاد

کنید؟ دعوامون ایم بچه مگه ولی گرم دمتون استاد:ها بچه از یکی

این حال به فکری به من تا کنیم شروع و درس زودتر بهتره بابابزرگ خب: استاد

بکنم صندلی

*********

میزدم حرف ارمان با و بودم دانشگاه حیاط تو برگشتم کالس از

بود بیابونی غول کردم بلند و سرم و کردم جابجا شونم رو مو کوله شنیدم بوق صدای

ماشین سمت به و کردم صمیمیانه خداحافظی به ارمان از نمیاد میکردم فک هع

بستم درو رفتم

بود؟ کی پسره:اخم با ایلیا

..... توچه؟ ب-

نکشیدم حرف دهنت از ای جوردیگه تا بگو ندارم باهاتو کل کل حوصله ببین:ایلیا

نمیدم پس جواب بابامم به من عاموووو ترسیدم،برو چقد خدایا اوه اوه-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 80 صفحه

میزنی حرف شکلی این میدونه چال اینجا میکنی فک نداری تربیت اینکه به:ایلیا

هع نیست شکی

ندارم حوصلتو بروبابا-

میکنم مسولیت احساس تربیتیت بی و کم عقل قبال در بابا نگو بهم : ایلیا

میفهمی؟حق بدبخت بدبختی راننده یه فقط کیم؟هان؟تو من رفته یادت اینکه مثل-

هع: مرموز قیافه پوزخند با ایلیا شدی؟ نداری؟اکی وجه هیچ به و زدن زر شکلی این

کنی فکر شکلی این میتونی

منظور؟-

:... ایلیا

با مثال کردم شروع بدم نشون خونسرد خودمو کردم سعی بیشعورررر نزد حرفی

وررفتن ناخونام

میری ور ناخونات با وقتی میدونم منکه ، گلی لپ ببین:میگفت بیامرزم خدا مامان

... مامانی هیییی منوووو؟ گلی لپ کرده عصبی کی بگو حاال عصبی

!! بست حلقه چشمام تو اشک مامانم به فکر با

: گفت پوزخند با و دیدم اینه تو از ایلیا کنم فک

نمیگم بابات به نکن گریه کوچولو:ایلیا

گفتم داد با میگفت چی این بودم چی فکر تو من کردم قاطی روغن اب

کنار بزن شوووو خفههههه میفهمی شوووو خفهههههههه خان ایلیا ببین-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 81 صفحه

نمیشه اینجا:ایلیا

کنار بزن گفتم بهت-

نشستم جاده بغل رفتم پایین شم پیاده نباید و کجاییم اینکه به توجه بی ترمز رو زد

هیچی انگار میکرد نگاه و میزد بوق میشد رد که ماشینی هر کردن گریه کردم شروع و

نشست کنارم یکی کردم احساس توجه بی خیلی بودم توجه بی نمیدیم

....... کنم بلند سرمو نداشتم حوصله

چی؟ یعنی بدبختی نمیدونی تو چیه؟ مشکلت تو دختر:ایلیا

چرا نمیدونم گزاشتم شدم قالب هم در دستای ساق روی چونمو و کردم بلند سرمو

بگم حرفامو یکی به میخواست دلم ؟اما

غصه من؟از زندگی ؟از من از میدونی چی تو:گفتم بود دار خش گریه از که صدایی با

میگی؟ اینارو هام؟که

میده نشون اینو قضیه ظاهر اما نمیدونم چیزی من:ایلیا

نداره نقشی هیچ باطنش ظاهر ظاهرررر همینه منم مشکل اومدی خوب اینو اره-

.. و: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 82 صفحه

وایسا: گفتم میکردم نگاه رو به رو به که همینطور بگه صحبتشو ادامه نزاشتم

بگم باطنشو

نفهمیدم وقت هیچ کشتنش یعنی مرد مامانم سال٧ حدود بودم بچه خیلی وقتی

که موقعی أر پدرم همدم بی تنهام موقع اون ؟از چرا

بگی شاید...و خنده کم و ساکت شد عصبی کرد درگیرکار خیلی خودشو مرد مامانم

مامانت اینکه جای به که ،نمیفهمی نمیفهمی تو همینه؟ولی تو بدبختی همین

همه ببرت گنده بادیگارد یه گردش خرید ببرت ببرتت بیارتت مدرسه از بگیره دستتو

مرد مادرم که موقعی از بگم میتونم ؟میدونی چی بابام پس بگی شاید اره جاها این

اینکه با تنهام وقته خیلی من نبود وقت هیچ اما بود پیشم شد سنگ مرد پدرمم

حسش اما داره دوسم بیشتر خیلی اونم میدونم دارم دوسش خیلی و دارم و پدرم

درد اینه همین میخواممم پول فقط من میکنه فک چون نیست دیگه چون نمیکنم

هع میگم؟ تو به دارم چرا اصن!! ازم نمیفهمی هیچی منو حرفای نمیفهمی تو من

و دادم تکیه صندلی به و سرم رفتم ماشین سمت به کرختی با و زدم پوزخند یه

.... بستم چشمامو

: ایلیا

کردم فک حرفاش به موندم همونجا رفت ماشین سمت به و زد پوزخند یه

خوشم ترحم از اصن نسوخت براش دلم اما شدم ناراحت که کنم اعتراف میتونم

میکردم احساس خیلی بود کرده دورش خیلی دخترش از کثیفش شغل این نمیاد

نمیده نشون اما خالیه تهیه

نبودم بلد درسته!! نبودم بلد که من چجوری؟ اما بدم دلداریش برم داشتم دوست

چه؟ من ب اصن کن ولش بودم نکرده کارا این از حاال تا واقعا ،چون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 83 صفحه

سمت به و شدم بیخیال میکردم فک ماموریتم از غیر ای دیگه چیز به نباید من

رفتم ماشین

بود بسته چشمامو و بود صندلی رو سرش کردم نگاش

ترافیک افتادم راه و کردم روشن و ماشین خوابیده فهمیدم منظمش های نفس از

منحرف و فکرم میشه سبز چراغ تا کردم سعی بود کرده ام کالفه بود سنگین خیلی

بیاد قراره که پسره این به کردم فکر سفر به کنم

چراغ میزاشتن و شنود اونجا دوباره ها بچه باید چون شه سخت ذره یه میکنم فک

افتادم راه شد سبز

و میشد مظلوم قیافش واقعا خواب تو بود خواب هنوز کردم نگاه ادرینا به اینه تو از

سریع زد طوالنی بوق یه یکی که میکردم نگاهش داشتم همینطور میزد برق انگاری

بزنم جلویی ماشین به بود نزدیک ترمز رو زدم

نشد بیدار الستیکام جیغ صدای و بوق این با داشت سنگینی خواب چه پووووف

.......................

ترمز رو زدم خونه جلوی

!!! کنه بلندش اینو کی حاال اوه اوه

ادرینا..اهتمام.. اهتمام خانم : کردم صداش

نخوابیده هفتس یه انگار بابا ای

..... میکردم دیگه فکر یه باس نداشت فایده

رفتم اشپزخونه طرف به رفتم خونه سمت به و شدم پیاده ماشین از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 84 صفحه

میدین من به اب لیوان یه خانم یاسی سالم-

االن مادر سالم: یاسی

جلوی رفتم در سمت به و چرخیدم پا پاشنه روی شؤم فکرای با و گرفتم ازش و لیوان

و کردم باز درو رسیدم ماشین در

کردم نگاه خوابش غرق قیافه به پوزخند با

تختش؟ رو میزارمش پاهاشو زیر میندازم دست میرم میکنید فکر االن حتما

!!! باطل خیال زهی

کردم خالی صورتش روی و اب لیوان

شده؟ چی چیه جیغعععععع آااااااااااااااااااااااااا:ادرینا

زدم کمرم به جانب به حق و دستم

خونتون برو پاشو کوچولو خانم هیچی-

قلبم نیستی؟نمیگی ادم تو میکنن؟ بیدار خواب از شکلی این....ی پسره:ادرینا

زندان؟إعدام گردنت؟میبرنت میفته میکنم؟خونم میمیرم؟سکته وایمیسته

..... میشی؟لو

نیست مربوط من به سنگینه خوابت نشی،اینکه خفه بگیر نفس یه-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 85 صفحه

عوضی:ادرینا

رفت خونشون سمت به و شد پیاده

کم شرت بهتر

و خستگی احساس واقعا ماشین تو نشستم و کردم درست دوختمو خوش بلیز یقه

کردم پلی و وموزیک خوابوندم و وصندلی و بستم چشمامو میکردم گشنگی

: پیچید ماشین تو شادمهر صدای که

).. بروووو میتووووونی اگه میکنمممم ول دستتو(

خورد پنجره به تق تق صدای که میبرد خوابم کم کم داشت

.. دیدم که کردم باز چشممو یه

اه دختره این دست از پووف

کردم نگاه جانبش به حق قیافه به و پایین دادم رو پنجره

چته؟-

نده لم بیفت راه پاشو: ادرینا

؟؟؟ سالمتی به کجا-

خرید:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 86 صفحه

همه این بعد تو نمیدونم دارن انرژی کردن خرید واسه زنا همه میگه راست پرهام-

میاری؟ کجا از انرژیتو بدو بدو

بریم بیفت راه توچه ب: ادرینا

برو تاکسی با خوشه دلت بابا برو-

ای؟ چیکاره تو پس بیخود:ادرینا

میبرمت میکنم لطف بهت- لجباز دختره ماشین تو نشست بس و اومد

نداد جوابی

برم؟ پاساژ کدوم-

سماء:ادرینا

افتادم راه و دادم تکون سرمو

کنم کوفت چی یه برم بزارم اینو گشنمه چقد بابا ای

بود انگیز بر تحسین انرژیش

!!! خرید میره داره کرد که ای گریه همه این با

!!!!!!!!!!!! خالق جلل

ایستادم پاساژ جلوی

همینه؟-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 87 صفحه

دیگه؟ شو پیاده اوهوم:ادرینا

بیام؟ کجا من-

!!! نمیاد خوشم کردنم خرید تنهایی از نیستی؟ من محافظ تو مگه:ادرینا

زدی فاز بابا برو محافظ؟؟؟؟هههههههه هع-

شو پیاده:ادرینا

دادم تکیه صندلی به ریلکس و ندادم جوابی

همچین اینکه با برم باهاش تا کنه مهمونم شام بگم زد جرقه فکرم تو چی یه یهو

میبردم لذت کنم اذیت رو دختره این اینکه از ولی نبودم آدمی

کنی مهمونم شام باید شرط یه فقط باش-

شو پیاده گشنه خب خیلی:ادرینا

میشدم پیاده که همینطور

..........!!! عمته-

: ادرینا

دیگه بیا راه :ایلیا براااات ریختم ای نقشه چه بدونی اگه رادمنش اقای هههههههه

: گفتم میرفتم سمتش به که همینطور میخوای؟ روان تخت نکنه

!!! خوبیه فکر-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 88 صفحه

گرفت دلمو لباس یه ایستادم بوتیک یه کنار

سالم- رفتم مغازه داخل سمت به میکرد نگاه بهم کالفگی با که ایلیا به توجه بدون

بدید؟ من به رو ابی رنگ شرت تی اون لطفا

ایلیا که بیاره تا شدم منتظر واستون میارم االن :گفت بود جوونی دختر که فروشنده

بفرمایید: فروشنده داخل اومد

لبخند یه و کرد جور و جمع خودشو بعد شد باز دهنش ایلیا سمت چرخید ونگاش

!!! هیز ی دختره داد تحویلش ژکوند

: گفتم اخمو صورت با

نمیخواممم نیست خوشگل-

میزدم صدا اسمشو دعوا بی که بود باری اولین بریم ایلیا: گفتم جوابش به توجه بی و

در سمت افتاد راه و انداخت باال ابروشو یه تعجب با

جاش سر بشینه خواستم نیومد خوشم دختره از مثال.خب..چه؟خب من ب اصن اه

!!! که نبود ایلیا بخاطر اصن

اوک- کن خرید بریم بعد رستوران یه بریم اول گشنمه خیلی من: ایلیا

نشستیم و رفتیم رستوران سمت به

بود تالفی وقت االن خوردن کردیم شروع و دادیم سفارش غذا خالصه

ریخت نصفش که نوشابه به زد و دستم قصد از بردارم و نمک که کردم دراز و دستم

: گفتم ای مسخره قیافه با ایلیا رو

شد نصف چرا نوشابه ،ا نبود حواسم أصال اوه-

هی :ایلیا رنگش سفید لباس رو ریختم رو نوشابه بقیه و رفتم سمتش خبیثی با

کردم فرار در سمت به و دراوردم براش و زبونم کاریه؟ چه این منگل دختره

و گزاشت دهنم ی رو دستشو یکی که خلوت قسمت یه تو پیچیدم افتاد دنبالم

... ک نمیزنی حرف هیییییس:گفت

... شدم بیهوش و دماغم تو پیچید بدی بوی یهو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 89 صفحه

: ایلیا

شدم محو دیدم از یهو که بگیرمش بود نزدیک دویدم دنبالش

: کردم صدا نگرانی با

ادرینااا...ادرینا...ادرینا-

بود مغازه یه پشت بود خلوت قسمت یه

رفتم سمت اون

... ادرین..ادرینا: کردم صدا

دیدم پشت از سایه یه

ماشین؟ تو ببر رو دختره زود باش مواظب نگفتم مگه احمق-

بود؟ ادرینا منظورشون یعنی

شدن اسانسور سوار که رفتم سمتشون به سریع

اه لعنتی...لعنتی: میچرخیدم خودم دور گیجی با

رسیدم دیر اخر طبقه رستورانم و بود بزرگی پاساژ چون رفتم پایین ها پله از سریع

ودنبال گزاشتم گاز رو و پام. و شدم ماشین سوار سریع بهت لعنت بودن رفته

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 90 صفحه

رو قضیه سربسته و گرفتم و محبی سرهنگ شماره سریع افتادم راه ماشینشون

تند خیلی رسید قدیم جاده به افتادم راه دنبالش سرعت اخرین با دادم توضیح

میرفت

دور از نرفتم نزدیک زیاد رفت مانند خرابه یه سمت به و پیچید خاکی فرعی یه از

اه ادرینا نگران خیلی میکردم هماهنگ رو نقشه میزدم زنگ باید میکردم نگاه

...... لعنتییی

: ادرینا

کم کم کردم شون بسته و باز خورده یه میدیدم تار کردم باز چشمامو ألی حالی بابی

!!!! خدا خود یا شد واضح

کجاست؟ دیگه اینجا

بودن؟ بسته بهش منو که وسط این صندلی یه کثیف دیوارای بود معتادا کلبه شبیه

بودن؟ چی؟بسته

یادم دیگه و گرفت دهنمو جلو یکی دنبالم افتاد ایلیا اومد یادم تا کردم فک ذره یه

دزدیدنم؟ بیژن امامزاده یا نمیادددد

هم به چیه چرتا این اه ووووی میخونم نماز دیگه خوردم شکر کردم غلط خدایا

میبافم؟

عمقت اخر تا زیباتوووو صدای و کن باز دهنتو حاال خب عمیق نفس باش اروم ادرینا

کنه کمممممک یکی کمککککککککک ااااااااااا- کن خارج

میکنم تموم انرژی فقط اینجوری نداره فایده

صدای بکنم؟ غلطی چه میخوام بستن و پاهام و دست خدا ای کنم پیدا فرار راه باید

شنیدم درو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 91 صفحه

شانس قسمت موقعه خدایا غولیه؟ چه دیگه این ابلفضل یا بیرون اومد گنده مرد یه

بودم؟ گوری کدوم من

میزنی؟ جیغ چقد کوچولو خانم بسه:مرده

اینجا؟ اوردید چرا منو شو خفه:گفتم اخم با

میفهمی خانمی نکن عجله زیاد:مرده

رفت و

کنه خدا وای کمکم؟ میاد دیدتم؟ ایلیا یعنی کنم؟ چیکار حاال پوووف ی ت ن ع ل

بیارن سرم بالیی نکنه بیاد

... ندم بروز میکنم سعی و میترسم فقط شرایط این تو من

!!! گذشته ساعتی یه حدود

... نیومده کسی هنوز

کن کمکم خدا وای ضعیفم فکرمیکردن نباید ولی کنم گریه میخواست دلم

اومد در صدای

کردم باز و بسته چشمامو خورد صورتم به نور

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 92 صفحه

اومددد داخل ساله٢١حدود مرد یه

خانمی بهت بگزره خوش اینجا امیدوارم میبینمت خوشحالم اهتمام خانم به به-

: گفتم و کردم نگاش اخم با

میخواید؟ جونم از اینجا؟چی اوردید منو چرا-

... اما.. نمیشه چیزی بیاد راه دندت یه پدر اون اگه نباش نگران-

کشید صورتم به دستشو اومد طرفم به

برگردوندم صورتمو غیض با

نزن من به کثیفتو دستای-

کردم حس دهنم تو و خون شوری و شدم گیچ که زد صورتم به چک یه

خانمی کنی عادت بهتره-

پایین چشمام گوشه از أشک رفت بیرون و کشید برندش لباسای به دستشو و

.. اومدم

!!! بودن بابام دشمنای اینا پس

چی؟ نیاد اگه کم کم میشم ناامید دارم نمیاد؟ ایلیا چرا ،پس کن کمکم خدا وای

رو کا این که بهتره خیلی بکشنم خدا نه وای...نکنه... میارن؟نکنه سرم بالیی چه اینا

!! بود گرفته درد دستم لعنتی اه باهام بکنن

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 93 صفحه

... پیچید سرد کلبه تو هقم هق صدای

1پارت ⃣5

: ایلیا

کردم مرور خودم با رو نقشه دیگه یکبار

مراقب دور از میرفت لو ماموریت شکلی این چون کلبه داخل میومدن ها بچه نباید

بودن

کردم صفت کمرم روی و بود نصب کن خفه صدا روش که ایی اسلحه

.. افتادم راه کلبه سمت به و شدم پایین ماشین از... علی یا

... بود دید بدون که سمتی یه رفتم کوتاهش دیوار روی

دور تیب تر باید اول چپم سمت تا ٢ و راست سمت دوربین تا٢ چرخوندم سرمو

میدادم بینارو

مخالفم سمت به بچرخه دوربین کردم صبر پایین پریدم دیوار روی از

٢...٢...٠

61

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 94 صفحه

!!! چرخید

رسیدم ویال پشت سمت به شدم رد سریع

.. میچرخید اطراف اون سیاهی بزرگ سگ

پشتم رو دوباره و اوردم بیرون جیبش از و سوسیس. برداشتم پشت از کوچیکمو کوله

سگ جلوی بندازم سوسیس صدایی کمترین بدون کردم سعی انداختم

به شروع میذاشت فرار به پا قطعا بود ندیده اموزش بود من غیر که هرکی که سگه

و شد اروم انداختم جلوش و مسموم های سوسیس بیاد طرم به اینکه قبل کرد پارس

.. خوردن کرد شروع

شه، بیهوش دیگه دیقه٠ باید زمانبندیم طبق

بیهوش میکنم فک.. دیقه٠بست چشماشو..دیقه٢خوابید پاش و دست روی..دیقه٢

در طرف به زدم دور و دیوار بود بیهوش کردم پرت طرفش به سنگی باشه شده

.. رفتم کوچیک

تقه دوتا بود گرفته ضربه زمین روی پاش با حوصلگی بی با که بود جلوش نگهبان یه

رفتم پشتش به برگشت همینکه زدم در به

کیه؟:نگهبان

بود گرفته جلوش شو اسلحه محافظ صورت به

کوبیدم گردنش پشت به اسلحه با برگرده خواست همینکه کوبیدم زمین به و پام

روش و قبل شده ضبط تصاویر و رفتم دوربین سیستم سمت به شد بیهوش!!خوبه

.... کردم قطع و حاضر دوربینای و گراشتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 95 صفحه

Ta part50

: ادرینا

.. بود سردم واقعا

پدر طنابه بودم خونده شو فاتحه دیگه که پامم و دست بود کرخت بدنم سرما از

!... چشش جلو بود اورده پوستمو

. میکنم خواهش کن خدایاکمکم

!. اومد داخل غوله نگهبان همون و شد باز.. شنیدم درو صدای

داره کارت رئیس پاشو-

: گفتم گستاخی و عصبانیت و اخم با

نگهبان رو تو خری چه پاشم؟ شکلی چه بستس پام دست کوری مگه گوالخ-

کرده؟هع

نزن زیادی زر-

کرد باز و پام و اومد طرفم به

بیفت راه-

: دادم وتکون پام درد با

بهتون لعنت-

واقعا افتاد شی الل که میارم سرت بالیی کنی بسته و باز گالتو زیاد کوچولو ببین-

دنبال و گرفت و بازوم ندادم بروز اما گریه زیر بزنم میخواست دلم بودم ترسیده

کشوند خودش

.. رفت بود ویال شبیه که پشتش اتاق به و رفت بیرون کلبه از

زد درو

تو بیا:اومد مردی صدای

!!! خانمی افتخاری چه- شنیدم صداشو که بودم نکرده نگاش هنوز و بود پایین سرم

اقا چشم :هوشنگ بیرون برو هوشنگ: داد ادامه بدی لحن با و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 96 صفحه

عقب سرمو که بزنه صورتم به دستشو خواست اومد سمتم به رفت بیرون همینکه

کشیدم

نمیکنید؟ ولم میخواید؟چرا جونم از چی:ادرینا

با باهات کرد بد پدرت داری؟ زیبایی صورت میدونی .. نمیگزره بهت بد باش مطمئن-

عوضی شو خفه - اوردم دست به تورو چون نیست بد من واسه ،البته خودش

.... بیداد و داد به کردم شروع گریه با

میکردم گریه و میزدم داد

... میزدم جیغ هق هق با کن ولم .. کن ولم کنید ولم لعنتیا-

: گفت شایگانه فامیلیش بودم فهمیده نگهبان طریق از که مرده همون

باز و دستم و اومد سمتم به میکنی تر راسخ و من میکنی اینطوری که وقتی میدونی-

میکردم هق هق ریز فقط کرد

میکنی تموم انرژی فقط خوبه خودت واسه نکنی تقال زیاد اینکه: شایگان

و لبم روی گذاشت لبشو و اومد طرفم به ناگهانی خیلی طور به بگم چیزی اینکه قبل

میخورد هم به حالم داشت کرد بوسیدنم به شروع گری وحشی با

خورد کوچولو تکون یه و بود سنگین خیلی عقب دادم هلش دستم با

با برد اتاق کنار نفره یه تخت سمت به خمار چشمای با و چرخوند پشت به و دستم

خون که زدم پیشونیش کنار و دستم مینداختم چنگ طرفش به و میکردم تقال جیغ

کوبید صورتم توی توانش تمام با و کرد شل دستشو گرفت روشو

احمق دختره شو خفه-

شدم حال بی و شد کر لحظه چند برای گوشم

میکنم ..اهش..خو میکنم خواهش نکن باهام و کار این ترخدا: میگفتم لب زیر فقط

ببند دهنتو: شایگان

بود برهنه ام تنه باال حاال کند تنم از و لباسم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 97 صفحه

خدایا میکشم خودمو درصد صد بگیره ازم بودنمو دختر این اگه.. نه.. نه خدایا وای

کن کمکم

دهنم توی نکن باهام با کارو این میکنم التماس میکنم خواهش کن ولم ترخدا-

شد خون پر دهنم که کوبید

... پس میکنم کارمو من بگی هرچی که میدونی بزن زر کم : شایگان

..... پیچید گوشم تو ایلیا صدای و شد باز در یهو که میرفتم هوش از کم کم داشتم

!!!!!! جونت نوش گفتن دادن دستی دو بهم رو دنیا انگار

توی و سرش و بود نشنیده رو ایلیا صدای مشغول و بود خمار بس از که شایگان

... میزد بوسه میدادو تکون گردنم

شونه روی از کنه ولم تا زدن پا و دست به کردم شروع و میخورد هم به داشت حالم

!!! میاد طرفش به اروم داره ایلیا دیدم ش

... که رفت شلوارم طرف به شایگان

افتاد همینکه کوبید گردنش پشت تفنگ با ایلیا

تو خودمو نیست تنم لباس اینکه به توجه بدون هق هق با بودم ازاد قفس از انگار

... گریه به کردم شروع و انداختم ایلیا اغوش

موهام روی شو چونه کردم حس کمرم دور دستشو گرمی بعد اما بود شوک تو انگار

: کردن نجوا به کرد شروع و گذاشت

اما چرا نمیدونم خانمی باش اروم... نیفتاد اتفاقی خداروشکر..باش اروم ... هیس:ایلیا

.. زیاد خیلی کردم حس رو زیادی خیلی امنیت اغوشش تو

.. شدم جدا ازش میزدم هق ریز خیلی فقط و شدم اروم

میگشتم لباسم دنبال و بود پایین سرم

پیدا و لباسم شده گرمم میکردم احساس میکنه نگام داره دیدم که کردم بلند و سرم

: گفتم اخم با و گرفتم جلوم و کردم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 98 صفحه

!! انور بکن تو میکنی؟رو نگاه چی به:ادرینا

. برگردی میتونی: گفتم کردم تنم که و لباسم برگشت کالفگی با

بیان هوش به ممکنه باش سریع:ایلیا

باش-

کردم سرم شالمم

بردم پیش لرزونمو پاهای بریم سریع باید بده من به دستتو:ایلیا

!!! دویدن کردن شروع تند و گرفت مردونش و گرم دستای تو سردمو دستای که

... دنبالش لرزونم پاهای با منم

.. نشستم ماشین تو

... افتاد راه و کرد روشن نشست ماشین توی و اومد

: گفتم و دادم تکیه شیشه به و وسرم..کردم حلقه دورم و دستم

اره:سنگینی اخم با ایلیا میدونه بابام:ادرینا

: گفت بعد کرد ونگاه أونور و اینور ذره یه

که و گلوم کن تعریف مو موبه چیو همه اومدم که ای موقعه تا بردنت که اول از:ایلیا

گفتن به کردم شروع و کردم صاف بود دار خش گریه بخاطر

از اشک اروم بعدش. های داستان و شایگان پیش بردنم که جایی به گفتم رو جا همه

اومد چشمام

روی دندوناشو و بود شده کلفتی این به گردنش رگ اوه اوه دیدم که کردم نگاش

یه از دریغ بزنی کارد االن میزدم حدس میداد فشار دستش توی و فرمون و میسابید

!.... خون قطره

: گفت عصابنیت با ایلیا میریختم اشک اروم فقط شدم شدوساکت تموم حرفام

ننشونمش سیاه خاک به اگه نیستم ،ایلیا شرف بی عوضی مرتیکه:ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 99 صفحه

کنم نگاهش و کنم بلند سرمو میترسیدم قرمز چشماش و بود سناک تر واقعا قیافش

شد پیاده ماشین از و ایستاد

تو برد حالتش خوش های مو تو دستشو و کشید عمیق نفس کردم نگاش شیشه از

!!!!! بود جذاب عصبانیتم

!. چی یعنی جذابیت میفهمی اونوقت کرد خفت عصبانیت همین با وقتی.. خدا ای

... که بستم چشمامو و دادم تکیه شیشه به دوباره سرمو

... اومد پایین چشمام از اشک اروم باز و چشمم جلوی اومد شایگان تصویر

: ایلیا

.. کشیدم عمیق نفس و شدم پیاده ماشین از

کردن غلط به میکنم کاری بهت لعنت عوضی مرتیکه.. بردم موهام توی و دستم

!!! بیوفته

خودم با و نگشتم دلیلش دنبال بودم شده غیرتی و بودم عصبی انقد چرا نمیدونم

. بده شو کارا این جواب کنم کاری که کردم عهد

میزدم حدس میکردم ارومش باید هنوز میریخت اشک داشت کردم نگاش شیشه از

! بود شده وارد بهش زیادی شوک

.. کنم اروم قیافمو کردم سعی

: گفتم و کردم شوخ یکمی قیافمو نشستم و رفتم ماشین سمت به

لبو شبیه دماغت نوک کردی گریه نخشکید؟انقد اشکت چشمه دختر بسه:ایلیا

.. زد لبخند هاش گریه وسط شده

!!! کرد نگام و کرد بلند و سرش شدم زیباش لبخند محو

.. میشدم غرق دریاش رنگ به چشمای توی داشتم

به گوشی بود ادرینا بابای کردم نگاه و اسم اوردم خودم به گوشیم زنگ صدای که

نگرانته کن صحبت باهاش پدرته:ایلیا گرفتم ادرینا سمت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 100 صفحه

به کردن صحبت کرد شروع گرفت ازم و گوشی و اورد جلو و میلرزید که دستاش

ایستادم فروشی ابمیوه یه کنار نکردم توجه حرفاش

و شدم سوار گرفتم ابمیوه یه رفتم شه بد حالش میترسیدم بود پریده خیلی رنگش

باز جلدشو وسواس با بود کنارم شیرین کاکائو یه گذاشتم داشبور روی رو ابمیوه

گرفتم سمتش به رو ابمیوه و کردم

: میکنه نگام داره لبخند با دیدم که

کن میل و ت میوه اب شدم واقعه پسند مورد اگه:گفتم شوخی به

... میومدی تر دیر ذره یه اگه اومدی که ممنون:گفت و داد قورت خندشو دفعه یه

شد اشک پر چشماش دوباره

و ماشین دماغت اب نکن شروع و گرفتن ابغوره باز ا :کنم خوب حالشو کردم سعی

خوردن به کرد شروع نگفت چیزی و خندید بخور و ت ابمیوه برداشت

... افتادم راه اهتمام خونه سمت به و گزاشتم گاز روی و پام

: ادرینا

... ترمز رو زد در جلوی

داخل؟ میای:گفتم پنجره روبه شدم پیاده ماشین از کرخت و خسته بدنی با

: گفتم و زدم کوله و کج لبخند یه خاکه تمام کنم عوض و لباسام خونه برم باید نه:ایلیا

خدافظ باش-

!!!! بود مغرور حال همه ،،،در رفت و داد تکون سرشو

مادر ادرینا خداروشکر وای:شنیدم اف اف پشت از و خانم یاسی صدای .. زدم و زنگ

. کردم فکر ایلیا به طول این ی تو گذشتم حیاط از تویی؟بیاتو

!!! عجب چه بود خوب رفتارمون بود صبح٢ساعت که االن تا ظهر از

انگشت سر با که میریخت چشمام تو اشک داشت شد کشیده شایگان سمت فکرم

کرد ام شوکه سمتم به خانم یاسی یورش که کردم باز درو نذاشتم و گرفتمش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 101 صفحه

از ببینم وایسا.. کنه لعنتشون خدا !میکردم سکته بودی؟داشتم کجا مادر:خانم یاسی

نیاوردن سرت که بالیی مادر: گفت نگرانی صدای با و بیرون کشیدم تند بغلش

رفته باد به ندارم دارو و هستیم بود نیومده نجاتم فرشته اگه نمیدونست ؟ سالمی

بود

که افتاد لبم گوشه زخم چشمش که نبینه چشمامو اشک تا پایین انداختم و سرم

لبت کنار بمیره مادرت الهی:خانم یاسی بود شده زخم و دهنم توی بود زده عوضی

نبینن زندگیشون توی خوش روز شن تیکه تیکه بخورن گرم زمین به الهی شده چی

خاطرخوای که چرخوندم و سرم میگرفت خندم خانم یاسی حرفای از داشت کم کم

میکرد نگام ناراحتی با که دیدم میگم و سرایدارمون خانم یاسی

قیافه با ها پله از بابام چرخوندم ها پله سمت به سرم . شنیدم ها پله از پا صدای

تو و اشک نم که بود بار اولین اومد سمتم به اومد پایین ای خسته و افتاده

خفه داشتم که سفت اونقدری کرد بغلم و اومد طرفم به تند دیدم چشماش

.... میشدم

.... داشتم نیاز امن اغوش این به بدجور نبود مهم سفتیش اما

گریه اروم و گزاشتم اش شونه روی و سرم میکرد پر وجودمو های خالء از خیلی

... کردم

؟ بابا خوبه حالت:میثم

بابایی خوبم -

رو قضیه کل...ی اینا و خجالت کلی با رفتم مبال سمت به و شدم جدا اغوشش از

!... حذفیات با کردم تعریف براش

منتظر نمیبینم دور خیلی و روز اون شایگان میبینی روزی یه کاراتو این نتیجه:میثم

... باش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 102 صفحه

دارو شرکت دارید؟مگه دشمن چرا دشمنتونه؟اصن شایگان چرا بگید نمیخواید بابا-

میگم بهت و چیز همه روزی یه:میثم باشه؟ دشمنی توش که شغلیه هم سازی

... ب اخه-

نده ادامه دیگه:میثم

کرده عوض رو بحث بود معلوم که جوری یه!!! بودم شده کنجکاو خیلی بستم دهنمو

: گفت

نیومد؟ سرش بالیی که ایلیا: میثم

تشکر ازش حتما باید:میثم نشد چیزی شکر خدارو نظرم به بود ماهر خیلی نه:ادرینا

... دادم تکون سرمو کنم

!! میاد شایان روزدیگه٠یا٢ راستی:میثم

هع عجب چه اها-

که االن تا نبود خبری ازش و أمریکا رفت دیگه سالگیم ٢٢ حدود بچگی از زدم پوزخند

امنیت برات اینجا شمال سمت میفتیم راه فردا شی اماده باید زودتر:میثم گفت بابا

سرمو روی میفتیم راه فردا گفتم همینکه: میثم بگید پلیس به ؟خب چرا وا - نداره

.. اتاقش داخل رفت و بوسید

... افتادم راه اتاقم سمت به پس داشتم نیاز طوالنی خواب و دوش یه به خدا وای

: ایلیا

افتادم و انداختم میز روی و سوییچ بودم خسته حد بی کردم باز کلید با رو خونه در

کندم بلوزمو پاشدم اومد سرجاش نفسم که خورده یه مبل روی

بود ستاد های بچه از یکی کردم نگاه و اسم ... شد بلند گوشیم زنگ صدای که

خبر محبی سرهنگ به که گفت دادم توضیح براش و ماموریت کل و دادم جواب

... کردم قطع و گوشی بگه رو برنامه تا میده

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 103 صفحه

حتی خدایا وای... بودم رسیده دیر امروز اگه ..رفتم فرو فکر به و گرفتم بغل و کوسن

!!! میکشوند جنون مرز به منو فکرشم

رفتم حموم داخل و گزاشتم رختکن توی حولمو رفتم اتاق سمت به و پاشدم

*****

بودم نشسته بود متشکل چای و مرغ و تخم از که مختصری ی صبحونه میز روی

! خورد زنگ گوشیم که

بود اهتمام

اهتمام؟ اقای الو-

؟ رادمنش اقای چطوره حالتون:اهتمام

خداروشکر خوبم -

داری مهارت خیلی کارت توی کنم تشکر ازت چطوری نمیدونم واقعا:اهتمام

بود ام وظیفه نکردم کاری-

باید نداریم امنیت اینجا که میدونی چون میفتیم راه شمال سمت به امروز:اهتمام

بریم زودتر

میکنم درک-

خداحافظ- خدانگهدار میبینمت پس خوبه:اهتمام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 104 صفحه

اینکه با میفتیم راه امروز که میدادم خبر سرهنگ به باید و کردم قطع و گوشی

...! عقله شرط احتیاط ولی میفهمیدن شنود طریق از خودشون

افتادم راه و برداشتم و سویچ صبحونه میز کردن جمع از پس

راه خونشون سمت به باز و گرفتم بود زخم که ادرینا لب برای پوماد یه راه دم

.... افتادم

. شدم پیاده و برداشتم داشبورد روی از و گوشیم و پوماد ترمز رو زدم در جلوی

. شد باز تیکی باصدای در که زدم و زنگ

اوال اون یاد!!!میچرخید اطراف اون که دیدم و ببری میگذشتم داشتم که حیاط از

یه ! بود باقی نیمشم دوقرت پرو پرو بعد و بغلم پرید سگ دیدن با ادرینا که افتادم

اومد،،، لبم روی کج لبخند

مبل روی و بود من به پشتش که دیدم رو ادرینا رفتم خونه داخل و شدم بیخیال

یه..... بود دلنشین واقعا حالتش گردنش روی دستش و بود باز موهاش! بود نشسته

!!! ارامش منبع مثل جورایی

: کرد نگام لبخند با و کرد بلند سرشو رفتم طرفش به

سالم:ادرینا

دادم تکون سرمو

کجاست؟ اهتمام اقای-

بیرون رفته حتما نمیدونم ....باباااااا:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 105 صفحه

گرفتم سمتش به و پوماد

چیه؟ این:ادرینا

زدم پوزخند یه

!موزع-

مزه بی مسخره :ادرینا

خوند و روش و کشید دستم از و پوماد

دادم تکون و سرم لبم؟ واسه : گفت و انداخت باال و ابروش یه

نگفت؟؟ چیزی درموردشایگان پدرت-

میده توضیح بعدا گفت نه:ادرینا

زودتر باید بود برعکس باطن در ،،،ولی نیست مهم برام که کردم وانمود طوری یه

بیاد اونکه شایان اها.. بود؟شاهین؟شایا؟ چی اسمش ش زاده برادر میفهمیدم،،

میشه گیرم دست چیزا خیلی

! میزد لبش به و پوماد داشت ادرینا

.... بوم فکر توی و بودم کرده قالب هم تو و دستم و بودم انداخته پایین و سرم

!!! بود پرهام کردم نگاه و اسم ...شد بلند گوشیم زنگ صدای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 106 صفحه

الو-

معرفت؟ بی شازده چطوری:پرهام

!!!! نگیر پیش دست-

بود؟ تابلو خیلی ا : پرهام

کجایی؟ خیلی-

! فرودگاه داخل:پرهام

دادم رفت،،،ادامه اشپزخونه سمت به و شد پا کنارم از ادرینا کردم بلند و سرم

کردی؟ فرار ت gf کدوم دست از-

ندیدی؟ منو تسبیح نمیاد من به حرفا این اخوی استغفرهللا ؟gf:پرهام

میای؟ یا میری داری حاال!!!نگو چرت-

کانادا بودم رفته کنفرانس یه واسه میام دارم یا:پرهام

بود؟ چطور کنفرانست اوهوم-

. بود خوب خداروشکر:پرهام

: داد ادامه شیطنت با و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 107 صفحه

باهاش؟ میگذره خوش.ادرینا بود؟اها چی ؟اسمش دختره یرو از خبر چه:پرهام

منظور؟-

و ننم رخت نمیبره خوابم شب میزنی حرف اینجوری نکن منظور،رم بی تو جون:پرهام

... و میکنم کثیف

: گفتم خنده با

!!! نشی خفه بگیر نفس یه خب خیلی-

داداش؟ کجایی: پرهام

شمال میریم امشب اهتمام خونه-

شمال؟چرا؟:پرهام

نمیتونم االن واست میگم بعدا حاال-

پلیسیا فیلم این شبیه گرفتم اها:پرهام

خدافظ فعال پس باشه : پرهام نکن ذق حاال خو -

دادا خدافظ-

.... دادم تکیه مبل به و کردم قطع و گوشی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 108 صفحه

: صحبت به کرد شروع که بودیم نشسته اهتمام بروی رو ادرینا منو

ادرینا برای تهران چون وأما بمونم تهران باید شایان اومدن تا من راستش:اهتمام

.. شمال بره باید خطرناکه

خطرناکه من واسه جا این اگه باشم گفته نمیرم جا هیچ شما بدون من بابا:ادرینا

هست شمام واسه قطعا

من تا میرید رادمنش اقای و تو شما پیش میام شایان با من گفتم همینکه نه:اهتمام

میام

! میکردم گوش سربرشون حوصله مکالمه به داشت اخم با

و کامل اعتماد هنوز که ،معلومه تهران از نمیفهمم هیچی برم ادرینا با اگه لعنتی اه

مهمشو جاهای خودش و میفرستاد ادرینا با منو اوقات بیشتر چون نکرده پیدا

نباشه اسونیا این به اعتمادش جلب که میکردم فکرشو میرفت تنها

رادمنش؟ اقای:اهتمام

: کردم نگاش و کردم بلند سرمو

؟ بله-

باشید مواظب خیلی باید میام خودم تا هستید شمال که کمی مدت این توی: اهتمام

شه پیدا کلشون و سر لحظه هر ممکنه که میدونید ادرینا چه خودت چه

راحت خیالتون-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 109 صفحه

داد تکون سرشو و زد لبخندی

شایدم پرهام قول به ( نهفته ماری چه اروم و متکبر قیافه این پشت میدونه کی

!!!! میداد نشون اینو قضیه ظاهر ولی) ننهفته

*******

.. خونه بودم اومده لباسام کردن جمع برای

گزاشتم چمدون داخل و لباسام و گرفتم دوش یه

بودم گفته رو قضیه خالصه طور به و بودم زده سرهنگ به زنگ حموم برم اینکه قبل

افتادم راه و انداختم مچم دور برندمو ساعت

توی چمدونشو سرایدار و بیرون اومد ادرینا که گزاشت دیقه 5 ایستادم خونه جلوی

افتادم راه و دادم جوابشو کرد سالم و شد سوار گزاشت صندوق

...... شد شروع جدید ماجرای یه خط سر نقطه گفت باید االن

: ادرینا

برم کردم قبول ولی بودم بابام نگران خیلی اینکه با

و سرد قیافه. از واقعا کردم تعجب خیلی بود خریده برام پوماد ایلیا که موقعی

!!!! بود بعید مغرورش

داخل وسایلمو شدم اماده... و ازش شنیدن گله کلی و ستاره به زدن زنگ از بعد

!!! رفته یادم چیزی یه میکردم احساس هی گزاشتم چمدون

یادم چی یه میکردم احساس هی میفتادیم راه که وقتی تا مسافرت میرفتم هروقت

! رفته

!!! دیگه میگیرم اونجا از باشه رفته یادم ام هرچی اصن شدم کالفه پووووف

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 110 صفحه

... بود شده تنگ دریا ارامش واسه دلم واقعا بود خوب خیلی

و شمال بازم خب اما میرفتم داشتم زورکی اینکه ؟با!!تهران دم و دود از دوری واسه

اومدم بیرون خیال و فکر از داشتم دوست

... نشم اذیت راه تو که کردم تنم راحتی شلوار مانتو و رفتم کمد سمت به

با خداحافظی مراسم از پس و کردم بلند سنگینیش بخاطر تالش کلی با چمدونمو

... رفتم حیاط داخل خانم یاسی

. در دم اورد و چمدون و سرایدارمون

71

اخم با کنم اعتراف میتونستم بود نشسته ماشین داخل اخم با که رودیدم ایلیا

،......بود تر جذاب

هاهم موقع بعضی اما دریا مثل درست داشت ارامش میکردم نگاهش وقتی انگار اما

!!!! داشت جالبی شخصیت!!!بود طوفانی

کردم سالم ماشین داخل نشستم و شدم بیخیال

!!! نداد تکون سرشو مغرورالسلطنه اقای عجب چه داد جواب که

... افتاد را

... جدید ماجرای یه باز

... بودیم راه تو که بود ساعت٢ حدود

چالوس...خب اما بود کمتر راه میرفتیم قزوین از اگه میرفتیم، داشتیم چالوس از

!!! داشت ای دیگه صفای

.... گرم سرد،نه نه بود عالی هوا میشدیم نزدیک پاییز به داشتیم چون

... ایستاد سرراهی مارکت سوپر یه بقل که میکردم انالیز رو جاده داشتم همینطور

!!! بگیره خوراکی بره میخواست حتما شد پیاده حرف بدون و کرد باز کمربندشو

!!!! بیابونی غول به افرین

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 111 صفحه

داره؟تلخ؟ کاکائویی- میخوری؟ طمعی چه بستنی:ایلیا داخل اورد شیشه از سرشو

داد تکون و سرش بگیر همون از- اوهوم:ایلیا

واقعا بدمممم؟ ترک اینو دادن تکون سر عادت این بتونم من میشه چی خدا ووووای

... بیاد شدم منتظر و برداشتم خوری خود از دست میکنه عصبیم

کردم نگاه بهش فراوان اشتهای با گزاشت پام روی هارو خوراکی پالستیک و شد سوار

اخم با انداختم بهش نگاهی که بودم غرق خوردنم توی خوردن،،،،، به کردم شروع و

اخم؟ از نمیشه خسته میکرد نگاه جاده به

!!!!! بود شدن اب درحال داشبورد روی که سوخت بستنیش برای دلم

! بخوره نمیشد میکرد رانندگی داشت چون

: وگفتم ! دستم توی گرفتم و برداشتم و بستنیش

نمیخوریش؟:ادرینا

... دادم تکون سرمو خودش عین میکنم رانندگی دارم که میبینی:ایلیا

!!!!! سوخت براش دلم

چیه؟: گفت تعجب با دهنش جلوی گرفتم و برداشتم بستنی از قاشق یه

دیگه بخور!داوینچیه لئوناردو-

و کرد باز دهنشو که و بردم نزدیک بیشتر و دستم انداخت باال تعجب با ابروش

!!! خورد و بستنی

!!! میدادم غذا بهش داشتم بود بچه انگار!!! بود گرفته خندم

دادم و قاشق اخرین همینکه!!! شد تموم اخری تا دادام بهش قاشق قاشق همینطور

!!!! خنده زیر زدم بهش

بخندیم؟ بگو هست داری خنده چیز:ایلیا

: دادم جواب خنده با

... میدم غذا بهت دارم مامانت منم کوچولویی بچه انگار نیست؟-

مغرور غول نه دهنش ولی خندید چشماش کردم احساس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 112 صفحه

بازیه؟ خاله مگه:ایلیا

!!!! شاید-

... خوردم رو خوراکیا بقیه کردم شروع اشتها با منم نگفت چیزی

: ایلیا

!!! میخوره هی که اینم بابا ای

خوشمزه خیلی بستنیش نگذریم حق از اما!! بخورم داد بستنی کردم تعجب ولی

بود؟ خوشمزه بودم خورده ادرینا دست از چونکه شایدم یا بود

! دیگه ست خوشمزه بستنی چیه چرتا این بابا نه

! کردم گشنگی احساس

... کنم پیدا رستوران یه تا چرخوندم و چشمم همینطور

) زیتون رستوران باغ( دیدم اها

. رفتم پارکینگش سمت به

گشنته؟:ادرینا

تو مهمون پس باشه:ادرینا دادم تکون سرمو

!!! بسه جدم هفت واسه کردی مهمون تو که دفعه یه همون بهتر-

رفتیم ورودی در طرف به و شدیم پیاده باهم خندید

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 113 صفحه

پوشونده سبز گای بر با و سقفش و بود سنگ پر زمینش!!!! بود قشنگی جای واقعا

فواره از اب که بود کوچیک حوض یه وسطم اون بودن چیده دور تا دور هارو لژ و بودن

.. میکرد

!!. سنتی و زیبا

... ادرینا: کردم صداش میبرد لذت اینجا فضای از داشت اونم کردم نگاه ادرینا به

!!! نبود اینجا حواسش اصن انگار

بردم لژ سمت به و کشیدم و استینش

که زبون خب: گفت و بیرون کشید دستم از استینشو کالفگی با ادرینا. نشستم و

!!!! میام خودم داری؟بگو

!!! بودی هپروت تو کردم صدأت-

نشست و کند کفشاشو. نگفت چیزی

دارید؟ میل چی :اومد طرفمون به گارسون

میخوری؟ چی:کردم ادرینا به رو داد بهمون رو منو و

نمیکنه فرقی نمیدونم :ادرینا

لطفا جوجه دوتا-

نوشیدنی؟-

دلستر:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 114 صفحه

دوغ:ایلیا

رفت سفارشا نوشتن از بعد

. کردم چک و اوردم بیرون جیبم از و گوشیم

!!! بود نزده زنگ کسی

تصادف ببینه میزد زنگ دوبار ای دیقه هر شمال میرم دارم میدونست مامانم اگه

!!!! نکردم

!!!! مردم میکردم فک ندم جواب بارشو یه بود کافی

لبم رو نشست کج لبخند یه اوریش یاد با

بازی انگشتش با هی و پایین بود انداخته و سرش اخم با ادرینا کردم بلند سرمو

!!! میکرد

.. کردم نگاه رو ادرینا روبروی میشد که سرم پشت

!! بودن خیره ادرینا به و بودن نشسته لژ روی جلف پسر دوتا

و سرشون چون اومد دستشون کار حساب کنم فک کردم نگاشون و کردم تپل اخم یه

چرخوندن ترسیده

نبود راحت خودشم بود معلوم کن عوض من با جاتو پاشو:گفتم و کردم ادرینا به رو

اورد رو غذا گارسون که کردیم عوض و جامون پاشد مطیع

خوردن به کردیم شروع بود نشسته راحت و اخم بدون اینبار که کردم نگاه ادرینا به

غذامون

********

شون ویال جلوی رسیدیم که بود٦ ساعت

چمدونارو شدیم پیاده داد بدنش به وقوسی کش و کشید خمیازه خستگی با ادرینا

....کرد باز درو سرایدار که زد و زنگ ادرینا برداشتم صندوق تو از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 115 صفحه

بود رویی خوش و سفید ریش پیرمرد

! رحمان عمو میگن بهش که فهمیدم ادرینا زبون از

! خونه به رسیدیم و گزشنیم سرسبزش و بزرگ حیاط از

راست سمت. زیبا و گرد فرشای و تلویزیون و راحتی مبالی با بزرگ پذیرایی یه

باشه باال اون اتاقا میزدم حدس که بود دوبلکس

میگرفت کشتی سنگینش ى بزرگ چمدون با داشت که کردم نگاه ادرینا به

!!! خندیدم و کردم نگاش

باال ببرم و چمدون کن کمکم خندیدم جای به بخندی اب رو:ادرینا

! میکنم کمکت سوخت برات دلم چون:ایلیا

دستم یکی اون خودمو چمدون و گرفتم دستی یه و چمدون

بیابونی غول:گفت و کرد نگام تعجب با

باال بردم چمدونارو و زدم پوزخند

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 116 صفحه

ست چپیه سمت اتاق این:ادرینا

گزاشتم اتاقش در چمدونشو

باشه من اتاق نزدیک گفت بابا فقط بردار میخوای رو اتاقا از کدوم هر خودتم : ادرینا

بیای نکشه طول افتاد اتفاقی اگه تا

باش-

روبروییش اتاق رفتم و کشیدم خمیازه

محافظ جورایی یه من چون ولی باشه خونه از جدا اتاقش راننده دیگه جاهای شاید

!!!! بود اینجا اتاقم میبودم مراقبش باید و بودم ادرینا

ابی و سفید پرده تیره خیلی ابی رنگ به نفره٢ تخت یه کردم نگاه اتاق فضای به

تیره

دسشویی که میزدم حدس که اتاق گوشه دوتادر و بود روش هم اینه که توالت میز یه

..... باشه حموم و

شدم بیدار اینکه به فکر با رفتم تخت روی و کردم عوض و لباسام خستگی با

رفتم خواب به میچینم وسایلمو

*************

خوابیده٢١ تا٦ از بود شب٢١ کردم نگاه و ساعت و کردم باز چشمامو ألی

ساعت٢بودم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 117 صفحه

پایین رفتم ... الزم کارهای انجام از بعد دسشویی سمت به رفتم پایین تحت از

!!! میگرده چی یه دنبال داره ادرینا دیدم که

... بود بسته سرش باالی موهاشو و بود پاش لی شلوار و بلند استین بلیز یه

میگردی؟ چی دنبال:ایلیا

کرد نگام و پرید جاش تو یهو

میگردم رستوران شماره اوهونی،،،دنبال اهنی یه ترسیدم هییییع:ادرینا

کن پیدا نت از خب:ایلیا

به گوشیش دنبال رفت نرسید؟؟؟ خودم فکر به چرا : گفت و زد چونش زیر دستشو

رفتم اشپزخونه طرف

کردم شروع و برداشتم سیب به بود کرده پر رحمان عمو حتما بود پر یخچال داخل

خوردن به

شونمو تفاتی بی با کنیم نگاه فیلم میاد عدا تا چیه نظرت..چیزه... میگم :ادرینا

باال انداختم

بلند صدای با رفت تلویزیون سمت به و برداشت کابینت از پفیال کأسه یه ذوق با

بزارم؟؟؟؟؟ ترسناک:گفت

!! مختاری-

میدونم :ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 118 صفحه

تلویزیون روبروی مبل سمت به و کردم پرت و سیب اشغال و ندادم جوابشو

،،،.....رفتم

کنم پلی:ادرینا

دادم تکون سرمو

ته من سر ایلیا بودیم نشسته نفره٠ مبل روی

میکرد نگاه داشت استرس با و پاش روی بود گزاشته رو پفیال کرد پلی و فیلم

بود ترسناک شونم خنده بیاااا د دیگه که فیلمم

!!!! دیدنی ادرینا قیافه اما نمیترسیدم که من

ترسیدی؟؟؟؟ : گفتم تمسخر با

معلومه اوهوم- نیست ترسناک اصنم ...ا بود،اتفاقا کجا ترس...ت:ادرینا

چشمامون اومد فرود ها پفیال روی هردومون دستای یهو بردم پفیال که بردم و دستم

با بود اروم چشماش کنم اعتراف میتونم اینبار کردیم نگاه همو و گرفتیم فیلم از و

!!!! داشت ارامش ولی بود ترسیده اینکه

.. کشیدم دستمو و برداشتم پفیال برداشت دستشو اومد خودش به اونم انگار

به شد نزدیک صورتش به دوربین و زد نعره ادمخواره یهو که رسید ترسناک جای به

میداد فشارش و بود گرفته کاسه به صفت دستاشو کردم نگاه ادرینا

هااااا نمیترسید که بود همون این شد تر نزدیک بهم یکمی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 119 صفحه

تو خودشو ترس از دختره بودن کرده گیر جنگل توی تنها پسره و دختره: فیلم وحاال

زیر از یهو و سرش ادمخواره میگشتن فرار راه دنبال و بود کرده قایم پسره اغوش

... که بیرون اورد تر جلو قدم٢ خاک

رفت برقا یهو و زدن جیغ هم با فیلم توی دختره و ادرینا همزمان

تو بود کرده حلقه بازوم دور و دستش و اومد طرفم به و کشید بلندتر جیغ یه ادرینا

.... هیچ دیگه بود رفته برقم اخه بود ترسیده واقعا موندم شوک

... کردم حلقه کمرش دور و بردم جلو تردید با و دستم

... شد خیس لباسم کردم احساس که بود ام شونه روی سرش

!!! کردم نگاش و گزاشتم اش چونه زیر و دستم

میکنی؟ گریه چرا:ایلیا

میترسم رفت برقا چرا:بغض با ادرینا

........ کرد گریه و گزاشت سینم روی و سرش بازم

میزد تند تند که انقد میشنیدم قلبشو صدای

کنم ارومش کردم سعی

: زدن حرف به کردم شروع و کشیدم موهاش روی وار نوازش و دستم

خورده دستش رحمان عمو حتما برقم بود فیلم فقط که نیفتاد اتفاقی باش اروم: ایلیا

... شدم ساکت نکن گریه دیگه باش اروم شد قطع

کرد بلند سرشو بکنم سرد اب توی و کلم میخواست دلم شده گرم میکردم احساس

کرد نگام و

پس نمیشه وصل چرا:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 120 صفحه

انگار اونم کردم نگاه میزد برق تاریکی این توی که چشماش توی خیره و ندادم جوابی

... بود شده مسخ که

..... ترشدیم نزدیک هم به ذره یه خود به خود

: ادرینا

حس پوستم روی سوزانشو و داغ نفسای که بود هم نزدیک صورتامون انقد

.... میکردم

... موند میخکوب لبام روی و خورد سر چشمام روی از چشمش

... میکوبید سینم ی دیواره به خودشو که میشنیدم و قلبم صدای

.... بیرون بپره االن که هست تند انقدری میکردم حس

توی که شدم سبزش چشمای محو بخورم نمیتونستم تکون بودم شده سر انگار

.... داشت خاصی روشنایی تاریکی

پنجره به رحمان عمو و اومد برقا.. یهو که بود نمونده ای فاصله لبامون بین دیگه

در سمت به و کشید موهاش به دستشو و کرد بلند سرشو پریدم جام تو یهو کوبید

میکرد،،، صحبت برقا شدن قطع مورد در که میشنیدم و رحمان عمو صدای رفت

.. بود گرم چقد خدا وای

... اتاقم تو باال رفتم سریع و دونستم غنیمت و موقعیت

... باال نیام که داشتم حالی نه وایسم میشد روم نه که کنم اعتراف میتونم

... کردم بقل هامو زانو و نشستم تخت رو

حس این.. نمیدونم اومد لبهام روی لبخند ..کردم، فکر پیشمون دیقه چند حال به

....!!! بود شیرین بود که هرچی اما... بود چی

شونه روی پریشون رنگم ای قهوه موهای ایستادم اینه جلوی.. بگیرم دوش برم پاشدم

... بود هام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 121 صفحه

محرم رو ایلیا انگار اما روسری بدون موهای با نبودم شکلی این کسی جلوی وقت هیچ

چیه دیگه عشق بابا نه...عاش..دارم نکنه... تر محرم محرمی هر از میدونستم خودم

؟؟؟...میگم چرت چرا

... میکشونه طرفش به منو که احساسی میگه چی احساس این پس خب ولی

... بگیرم گارد جلوش کمتر شده باعث که إحساسی

به بیارم در میکنم حس شیرینیشو که حس این تاتو باید نیستم مطمئن نمیدونم

.... زودی

... رفتم حموم سمت به و برداشتم حولمو

. رفتم وان داخل و رختکن توی گزاشتم و لباسام

!!!! داد بهم خوبی حس اب گرمی

شد خوب حالم که دیقه چند از پس

ابی های ستاره روش و بود عروسکی شلوار و بلیز یه که خواب لباسای اومدم بیرون

... رفتم تخت سمت به و کردم تنم و بود خرگوش یه وسطشم و داشت

بالش روی و سرم و پیچیدم دورش رو حوله کنم خشک موهامو نداشتم حوصله

.. گزاشتم

.. رفتم خواب به نامعلومم حس و ایلیا به فکر با

شد بلند گوشیم خور زنگ مسخره صدای

قطع تا خورد زنگ انقد بالخره باشم بیخیال کردم سعی و بالش توی کردم فرو سرمو

.. شد

... که بدم ادامه شیرینم خواب به باز خواستم اخخخخخخخخخیش

... خورد زنگ دوباره

پوففف بود ستاره کار بازیا کنه این

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 122 صفحه

افتاد ام دیگه شیء ٢ همراهش که بردارم گوشیمو پاتختی رو از که کردم دراز و دستم

بود بالش رو سرم و بودم خوابیده برعکس که همونطور کنم نگاه نداشتم حوصله

: دادم جواب

ستی الو-

!!! ادی هلو:ستاره

کنی؟ کار زبان زدی زنگ صبحی اول-

زدی چی چی؟ خواب ظهره٢٢ساعت میبره خواب رو تو ببره اب رو دنیا: ستاره

!!! بود گرفته خندم زدنش حرف لحن از همشیره؟

ستی؟ جناب بفرمایید رو فرمایشتون حاال خو-

نیومدی؟ دانشگاه چرا! هناق و فرمایش:ستاره

: زدن حرف شوخی به کردم شروع

!!! شووووور میفهمی کنم شوهرررر میخوام!نیام کشیده ؟عشقم چیه ؟دانشگاه ها-

بگیره؟ تورو میاد ای مونده عقب چه سرت تو بخوره شوهر ای : ستاره

قضیه همون بخاطر شمالیم شوخی بی حاال باشه،،،نه شونم خدا از اووهوووو-

!!! شمال اومدم شایگان

باباتی؟ با اوخی:ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 123 صفحه

! ویالیم االن اومدیم ایلیا با میاد دیگه روز٢ بابام نه-

: جیغ بعد و کردن سرفه کرد شروع

و شدن خاله امادگی هنوز من ادرینا ببین وووووی ؟تنها؟ویال؟ دوتا ؟شما چی:ستاره

! ها ندارممم

مغزت مریضه! نگو چرت-

باش مواظب خانم ادی خانم ببین شد دیر کالسم اوه اوه..میگن،، همه میدونم :ستاره

افتاد؟ برش و دور نپر زیادم کن قفل اتاقتو در

شما هرچی اقامون باشه:گفتم و خندیدم بود کرده الت مردای شبیه که صداش به

بگی

! خانمم خوبه اها:ستاره

خدافظ شد دیر کالست برو نده ادامه گفتنات چرت به .. شی غیرتی نمیخواد حاال-

خدافظ میگه عمت شوهر و چرت:ستاره

اومدم پایین تخت رو از خنده با

از..پایین رفتم و کردم عوض و لباسام الزم های کار انجام از پس رفتم دشویی طرفم به

رنگ و اب خوش صبحونه داشت و بود نشسته خان ایلیا بللللله کردم نگاش پله روی

..... بفهمم بود وقتش میخورد شو جلو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 124 صفحه

: ایلیا

نشسته بود مجلل هم خیلی و بود کرده درست رحمان عمو که ای صبحونه میز روی

بود رفته نیستش دیدم برگشتم رحمان عمو پیش از وقتی کردم فکر دیشب به بودم

اتاقش تو باال

کشش جور یه...ادرینا مقابل در اما بودم داری خود ادم خیلی من کردم تعجب واقعا

بگیرمش اغوشم تو اینکه حد در فقط! هااا کشش اون از نه! خواستن جور یه داشتم

!!!! نمیکردم درک و مبهم حس این اصال

دادم نشون مشغول خودمو شنیدم ها پله از پاشو صدای

!!! شده هول ذره یه میکردم احساس اومد طرفم به

صبخیر:ادرینا

انداختم بهش کوتاهی نگاه

صبخیر-

ریخت چای خودش برای و رفت قوری سمت به

طبق موهاشم کتان مشکی شلوار و زانوش باالی وجب٢ تا مردونه مدل بلیز یه

!! بود بسته سرش باالی معمول

هیز نماند ناگفته ،البته استایله خوش و خوشتیپ دخترای جزو کنم اعتراف میتونم

.. گفتم اطالع محض نیستم

!!!! نیفتاده اتفاقی دیشب مثال که میدادیم نشون جوری خودمونو بود جالب واقعا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 125 صفحه

: گفت که میخوردم چایمو داشتم

کرد درست رو صبحونه رحمان عمو: ادرینا

دادم تکون سرمو

سر عادت این میشه: ادرینا میشه عصبی میدادم تکون سرمو بار هر که میدیدم

بندازی؟ سرت از و دادن تکون

افتاد؟ بدی نظر من رفتارای مورد در نداری حق تو-

رفتم حیاط داخل و اومدم بیرون اشپزخونه از بدم جواب مهلت بهش اینکه بدون

بود معلوم حیاط سبزی سر بیشتر روزا

از و گوشیم کردم فوت و نفسم و نشستم بود مجنون بید درخت یه زیر نیمکت یدونه

گرفتم و سرهنگ ی شماره اوردم بیرون جیبم داخل

.. بوق...بوقققق..بوققققق...بوققققق

: پیچید گوشی توی محکمش صدای داد جواب که کنم قطع خواستم

سروان الو:محبی

؟ میره پیش ،خوب خدا شکر:محبی ؟ چطوره حالتون سرهنگ الو-

میشه بهتر بیان شایان و اهتمام زودتر اگه اما تقریبا-

طرف میان ظهر میرسه صبح ظاهرا میان فردا که فهمیدم شنودا روی از ها بچه:محبی

!!! خوبه- شما

خدانگهدار فعال بهت میزنم زنگ سروان دارم خطی پشت:محبی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 126 صفحه

خداحافظ-

و افکارم ریشه ادرینا صدای...و بودم بیکار اینجا میومد اهتمام تا کردم قطع و گوشی

دریا؟ بریم ...ایلیا میگم :ادرینا کرد پاره

دادم تکون سرمو بود سررفته حوصلم خودمم چون کردم نگاه زدش ذوق قیافه به

شم اماده میرم من پس:ادرینا

...... رفتم خونه طرف به و شدم بلند نیمکت روی از

: ادرینا

میخوره داره نشسته خان ایلیا بعععله دیدم

اخه بیابونیه قول این کار یعنی چیدمانی چه میزی چه دیدم خونه اشپز سمت رفتم

! میگی چی ادی اخه بلده کار اینم

صبخیر: ادرینا

صبخیر: ایلیا

چیده؟ رحمان عمو میزو" پرسیدم بریزم چای رفتم گرفتم وجوابم

میداد تکون اقوش بز عین سرشو بیشعور

: گفتم کالمم درون حرص با و بود شده لبریز صبرم دیگه دفعه این

81

بندازی سرت از دادنتو تکون سر این عادت میشه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 127 صفحه

ی درباره نداری حق تو: گفت و چلغوز کنم خفش میخواست دلم داد ک جوابی با

افتاد بدی نظر من رفتارای

هان بتوچه باشه بز میخواد دلش بتوچه اخه فکتو ببندی میمردی رو اوضاع اوه اوه

بتوچه

بودا شده اوکی میونمون تازه برسرت خاک ادرینا اه

گفتم خواست دلم درک ب اصن میره میکنه قهر هاعه بچه عین ک اینم

نوناشون این با واال

بسمه افتاد التماس ب شکمم که کامل خوردم رو صبحونه نشستم

...

برداشتن با دریا بریم بگم ایلیا پیش برم گرفتم تصمیم میخواست دریا دلم بدبجور

با داره نشسته نیمکت روی ایلیا ک دیدم شدم رد خروجی در از پایین رفتم گوشی

میزنه حرف تلفن

کردم مظلوم و کردم صداش بودتم ندیده هنوز ولی شد تموم تلفنش ک سمتش رفتم

گفتم و خودمو

باشه: ایلیا دریا بریم میشه: ادرینا

! واشه چشات بشاش گفتم دلم تو

بپوشم لباس برم من پس باشه: ادرینا

کردم سرم کاله بافت سارافن و لی شلوار یع پوشیدم لباس بدوو بدو اتاق توی رفتم

... دریا سوی ب پیش پایین رفتم برداشتم گوشیمو گردنم انداختم شالمم

..

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 128 صفحه

حس بود گوشم توی مدام دریا موج صدای سنگی روی بودم نشسته دریا کنار

با ک نبودم راحت انقدر مردی با تاحاال ک منی به کردم فکر خودم به بود دلنشینی

حسیه چه این کن کمکم خودت خدایا هستم ایلیا

《عشق《

یعنی میده قلقلکم دلم ته حسایی ی من ولی نداریم دوس همو ما عشقی چه اما

بینمون باشه عشق

اهنگ بود واستاده من از تر دور یکم ایلیا گذاشتم اهنگ افکارم از شدم بیخیال

کردم کلیک رو مالنی و ساسی

با کردم همراهی داشتمش دوس خیلی ک رسید اش تیکه ی به میخند داشت

:) مانکن ساسی (ساسان

برگرد الو بگو بهم

این از حتی شی عوض نیس الزم دیگه میخوامت هستی که همونجور تورو

) میخواااااامتتت شی بدترم

: گفت و اومد ایلی صدای ک میخوندم داشتم

کوچولو؟ میخوای کیو

باباته کوچولو: ادرینا

ندادم محلش میشی زشت نزن جوش خو : ایلی

... گفت ایلیا که و کردم خاموش گوشیو و بیرون اومدم موسیقی از و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 129 صفحه

: ایلیا

!! باهاش میخونه احساسم با چه هع

: کنم اذیتش یکم خواستم

کوچولو؟ میخوای کیو:ایلیا

: داد جواب درهمی قیافه با

! باباته کوچولو:ادرینا

: گفتم عادی قیافه با

! میشی زشت نزن جوش حاال خو:ایلیا

بدم ادامه کردنش اذیت به کردم سعی کرد قطع و اهنگ نگفت چیزی

!!!! موند جواب بی سوالم :ایلیا

: گفت طلبکاری قیافه با

میاد؟ بر من دست از کاری چه حاال خو:ادرینا

..!! بود کرده اجین خودشو دریا ابی با که چشمایی تو دقیقا کردم نگاش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 130 صفحه

! بدی جواب سوالمو:ایلیا

: کرد باریک چشماشو

مهمه؟ برات:ادرینا

: معروفه کوچه به زدم خودمو

مهمه؟ برام چی-

بخوام؟؟؟ کسیو اینکه-

: گرفتم خودم به تفاوتی بی قیافه

!! گفتم خوندی اهنگ با احساس با خیلی چون فقط اصال نه-

!!! مهم خیلی ..برات مهمه میگفت قلبم تو چیزی یه گفتم دروغ چی عین

: شد عصبی کردم احساس

میخوام اره: ادرینا

: هم تو کشیدم اخمامو کردم قفل

کیه؟:ایلیا

بگم بهت نمیبینم لزومی: گفت پیروزی قیافه با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 131 صفحه

: فشردم و گرفتم دستم تو بازوشو و رفتم سمتش به اخم با و شده منقبض فکی با

و کشیدن نفس نبردم یادت از تا کیه بگو خوش زبون با نرو راه اعصابم رو ببین:ایلیا

گستاخی با ولی دیدم چشماش ته و ترس اینکه با زود؟؟؟؟!بخوای یکیو برسه چه

: داد جواب

چیزی وقت هیچ من:ایلیا چیه؟ رفتارات این نیست؟پس مهم برات گفتی که تو:ادرینا

!!! نمیدم توضیح و

... نمیدم توضیح و چیزی وقت هیچ ،منم نیست من مشکل دیگه اون:ادرینا

!!!! رفت و شد پا و

.........!!! چی یعنی توضیح میفهمی ببین وایسا احمق ی دختره

... رفت بود داده تشکیل و کوچیک جنگل یه شبیه که درختایی سمت به

:رفتم دنبالش عصبانیت با

احمق دختره وایسا-

عمته احمق-

... خلوت و ساکت بود جنگل وسط تقریبا و داد ادامه راهشو

!!! چسبوندمش درخت به و بهش رسیدم بلند قدم یه با

: کرد نگام درد و وحشت با

! گرفت درد ؟پشتم روانی میکنی چیکار-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 132 صفحه

: گفتم حرفش به توجه بی

برای اصال هات عادت این که بفهمی باید ؟ها؟اما نمیدی توضیح و چیزی پس:ایلیا

بگو؟ نی؟حاال مهم من

!! نگفت چیزی و کرد نگاه چشمام تو فقط

!!! شد تکمیل ضرفیتم

!!! دیگه بگو لعنتی د :ایلیا

: عصبی برد باال صداشو اونم

شد؟ بستم؟خوب خالی زدم بلف اصن:ادرینا

!!! هللا هه اال ال ... ی دختره

اروم و شدم خوشحال جورایی یه گفته دروغ شنیدم اینکه از اما

بود سانت٢ باهام ش فاصله و بودم داشته نگه سرش باالی یعنی درخت به و دستم

: کردم نجوا اروم و بردم گوشش زیر و سرم

میکنی؟ عصبیم انقد باشی؟چرا گستاخ انقد جلوم میکنی جرئت فقط تو چرا:ایلیا

کشیدم بو موهاشو سرش از بود افتاده شالش بردم تر پایین و سرم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 133 صفحه

: دادم ادامه و

چرا؟-

نمیدونم ....ن:گفت داشت لکنت و میشنیدم چاه عمق از که صدایی از

: گزاشتم کمرش روی و دستم

میدونه؟ کی پس-

کشیدم بو و گزاشتم چونش روی دماغمو نوک

: داد ادامه

نمیدونم ... نمیدونم :ادرینا

: گفتم و زدم ای بوسه گردنش روی

حرصی هدفت اگه حتی! بگی دروغ بهم )موردا این در(نداری حق وقت هیچ دیگه:ایلیا

.. باشه شدنم

... داشت دم هوا انگار و بود گرم رفتم کردم ولش یهو و زدم پوزخندی

گونش بود زده خشکش درخت رو همونطور کردم نگاش ساختگی تفاوتی بی قیافه با

.... پایین سرش و بود قرمز

... رفتم دریا سمت به و زدم بیرون درختا بین از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 134 صفحه

: ادرینا

... دریا لب های حرف بعد

میخواد دلم بگم چجوری میکنه فکر بهت مغزم که بگم بهت چجوری مغز شل اخه

لعنتی چجوزی بکشم بو گردنتو میخواد دلم که بگم بهت چجوری بچشم لباتو طعم

گفت و اومد صداش که میدویدم جنگل سمت دویدم کردم فرار

عمته احمق:ادرینا احمق دختره: ایلیا

تنومندی و بزرگ درخت به کوبوند گرفت منو ک بودم شده خسته ک دویدم انقدر

روانی میکنی چکار: گفتم نکن پیدا خودشونو راه اشکام کردم سعی بستم جشمامو

میخواست دلم میمردم داشتم خیلی بود کم خیلی باهاش فاصلم گرفت درد پشتم

؟ها؟اما نمیدی توضیح چیزی پس:ایلیا) پرو انقدر هم دختر(ببوسم لباشو شده هرجور

: گفت کشید نعره دوباره بگو حاال نی مهم برام اصال هات عادت این که بفهمی باید

لعنتی بگو د

: گفتم بگیرم خودمو جلو که بزار خودت خدایا جلو ببرم صورتمو میخواد دلم خدایا

شد خوب بستم خالی زدم بلف اصال

تا کردم کج صورتمو سرم باال گذاشت و کرد جدا کمرم از دستشو شد خوشحال انگار

کنم بو عطرشو

میخواست دلم لحظه اون میمردم داشتم زد بوسه و کشید نفس گردنم تو کرد سرشو

توش برم و کنه باز دهن زمین

جرئت فقط تو چرا: گفت و کرد لباش حصار و کشیو بو چونمو اینور اومد اروم

چرا؟ میکنی ام عصبی ؟انقدر چرا باشی گستاخ انقدر جلوم میکنی

نمیدونم ... ن: گفتم پتته تته با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 135 صفحه

حرصی واسه حتی بگی دروغ بهم موردا این از نداری حق وقت هیچ دیگع: گفت بهم

شدنم

میرفت نباید ن شدم لبو بودم مطمئن بود پایین سرم شد دور پوزخند با و گفت اینو

نگام برگشت کشیدم بلوزشو دنبالش رفتم بدو میمیرم میارم یادش خدایا وای لباش

غرورم نیس مهم همین ببوسمش که بود این مهم نبود مهم واسم داشت اخم کرد

امونه راننده نیس مهم زوده هنوز نیس مهم

خودش خودمو و لباش و اونه مهم

لبای روی گذاشتم توان تمام با محکم لبامو یهو بودم من نوبت

ها تشنه عین نبود جلودارم هیچی و درشتش،میبوسیدمش

سمت برد کردم بغلم و کرد همراهیم و پهلوم رو گذاشت دستاشو بود شده زده شکه

.... گفت و صندلی رو گذاشت بوسیدتم که ماشین

: ادرینا

اروم نمیشدا اصال کنم نگاه چشماش تو نداشتم جرعت شد جدا لبام از لباش

: گفت و کرد بوس و گوشم به رسید و بوسید صورتمو

نکن قرار بی نکن اذیت من نکن ادرینا نکن

میکنم خواهش کن فراموش هم رو بوسه این

سکوت درمقابلت بتونم ک نمیکنم فکرشم اصال مقابلت خودمو دارم نگه نمیتونم

دوستانه های کالم درحد فقط بیا باشیم دوست بیا ادرینا کنم

: گفت و شد جدی لهنش ک شد چی نمیدونم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 136 صفحه

پس بد خیلی برات میشه تموم گرون وگرنه وقت هیچ ادرینا نمیکنی و کار این دیگع

! عقلی بی جای میزارم کارتو این هم االن این از بیشتر نکن تر دراز گلیمتو

کشت منو اون شکستم شدم خورد

... یهو که اوردم زبون به رو خدا اسم توانم تمام با بلند کشیدم جیغ

: ایلیا

شد کشیده لباسم یهو که! کرج دریا سمت به راهمو

لبام رو لباشو ناگهانی خیلی یهو که بزنم حرف اومدم بود ادرینا برگشتم اخم با

... بوسیدن به کرد شروع گذاشت

.. نمیشد باورم خدایا وای

... بودم شوک تو

میکردم همراهیش داشتم منم اومدم خودم به وقتی

رفتم ماشین طرف به میبوسیدمش که همونطور و گزاشتم پهلوش رو و دستم

میکنم همراهیش چرا شم؟ جدا ازش نمیتونم چرا خدا وای میکرد مستم لباش طعم

؟

... بوسیدم و بردم گردنش داخل سرم گزاشتمشو ماشین تو

توی عشقش نهال وقته خیلی که میکنم اعتراف خودت پیش فقط.. اره... خدایا اره

!!! زده جوونه دلم

!! شه درخت نمیزارم ...!نهاله هنوز اما داره و حس این دلم که وقته خیلی من لعنتی

... اما داره من به رو حسی همچین اونم که میدونم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 137 صفحه

اومدم که پلیسم یه من خالفکار یه دختر اون و پلیسم یه من!!! بود نشدنی عشق این

نمیدونه اون و پلیسم یه من بیرون بکشم منجالب این از ولی نابود ظاهر به پدرشو

!!! نمیدونه دروغه همش که نمیدونه!!!

هم و میکشم دلم وتوی نیست کامل هنوز که نهالی نو عشق هم ایلیام من اگه اما

... مجبورم علی والی به... مجبورم شه متنفر ازم ادرینا که میکنم کاری

بودم بوسیدنش غرق میکردم فک که همونطور

... کاشتم صورتش روی بوسه یه اما بود سخت برام خیلی اینکه با

... میکشونه سمتش به منو ای جاذبه یه ؟؟؟چرا کنم ولش نمیتونم چرا خدایا

.. مجبور...محبور...مجبور ندارمىم ای دیگه راه متنفرشه ازم کنم کاری باید اما

شکست غرورشو من بخاطر و گزاشت پاپیش که دختری نمیشد باورم اصال

جونش به جونم داشتم حتم که و کسی میکردم دورش خودم از باید اما...ادریناست

!!!!..... ندارم راهی کنم دور و باید و ست بسته

مهم من خوردن ضربه اما میخوردیم ضربه خودمون شه کامل عشق این بزارم نباید

.... کنم نابود نمیخوام رو ادرینا نیست

: گفتم داشتم لرزششو کنترل در سعی که صدای با

.. نکن قرارم بی..نکن اذیت منو..نکن..ادرینا نکن-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 138 صفحه

دارم نگه نمیتونم میکنم خواهش کن فراموش رو بوسه این: دادم ادامه سختی با و

بیا..... ادرینا کنم سکوت مقابلت در بتونم که نمیکنم فکرشم اصال مقابلت خودمو

دوستانه های)کالم ( حد در باشیم؟فقط دوست

ولی بود سخت کنم دور خودم از خودم دستای با خودمو ادرینای که بود موقعش

... بودم محبور

: گفتم اخم با و کردم جدی و لحنم

خیلی برات میشه تموم گرون وگرنه وقت هیچ ادرینا نمیکتی کارو این دیگه:ایلیا

بی جای میزارم کارتو این هم االن... نکن دراز این از بیشتر گیلیمتو پس....بد

... عقلیت

از تر تهی موندم پوچ من شد گم و شد کنده وجودم از ای تکه کردم حس اما گفتم

... همیشه

ماشین از شد پیاده کردم حس دورم از دستاشو شدن شل و شدن سفید وضوح به

: گفت جیغ و بلند صدای با

خدااااااااا:ادرینا

: داد ادامه داد با و هق هق به کرد شروع و

نگو نداری دوسم که نگو کنم خورد بخاطرت غرورمو شدی باعث که بهت لعنت:ادرینا

نگو..لعنتی

نکن اشتباه نشدی خورد تو اصن خودتو کنی خورد نخواستم ازت من اما:ایلیا

: گفت داره جنون که کسی شبیه

لعنت.. لعنت میخوامت که من به لعنت اصن..توئه با حق اره:ادرینا

... میدیم ناراحتیشو شکلی این وقتی میرفتم بین از ذره ذره داشتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 139 صفحه

.. نگفتم چیزی و پایین وانداختم سرم

؟ دیگه بنال د نمیکنی خوردم ؟چرا؟بیشتر نمیزنی حرف چرا:ادرینا

..... دوییدن به کرد شروع و گرفت گوشاشو و کشید بلندی جیغ

!! دویید دریا سمت به

!.. ومیرفت عمق سمت به داشت خیلی

: کردم صداش و دوییدم دنبالش خدایا نمیزارم بذارم نباید نه

ادرینا نرو ...خطرناکه اونجا نرو...ادریناااااا:ایلیا

روی اب و کشید جیغ که داشتم فاصله باهاش متر چند میدوییدم دنبالش داشتم

گرفت و سرش

نه خدایا نه وای

.. میخورد تکون اب تو ظریفش بدن بردم اب داخل سرمو و کردم شنا سمتش به

!.. اوردم می کم نفس داشتم

.. کشیدم باال خودمو و گرفتم اغوشم تو

.. کردم شنا ساحل سمت به سریع

ساحل به رسیدم ؟!!باشه سالم ادرینا ولی بدم جونمو حاضرم خدایا کن کمک خدایا

خوابوندمش ها شن روی

!!!! کنه کمکم نبود کسی بود پرتی جای چون لعنتی اه

بار چند فشردم و گزاشتم سینش قفسه روی و دستم دوتا!! میکردم کاری خودمو باید

!! زد بیرون دهنش از قلوپ قلوپ اب که کردم تکرار

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 140 صفحه

!.. میزد کند خیلی گرفتم نبضشو

دست یه با و گزاشتم سینش روی و دستم دوباره داشت مصنوعی تنفس به نیاز

و سرم دادم بیرون تنفسمو تندی به و گزاشتم لباش روی لبمو گرفتم دهنشو دیگم

به همینکه کرد باز چشماشو بالخره که بازدم و دم دوباره و شمردم٢تا٢ از کردم بلند

داخل بردک و گزاشتم پاهاش زیر و دستم کردن سرفه به کرد شروع اومد خودش

ماشین

افتادم راه و فرمون پشت نشستم خیس لباسای همون با و نشوندمش

که های چشم با و بود داده تکیه صندلی به سرشو حال بی کردم نگاهش بانگرانی

!!!! نامعلوم هدف یه میکرد نگاه و بیرون پنجره از نمیزد هم پلک حتی

ادرینا؟ خوبه حالت: پرسیدم ازش اروم

نشنیده انگار که جوری اصن نداد جواب

از واقعا اما بود خورد اعصابش من به توجه بی خیلی کشید شیشه روی و انگشتش

!! خوبه حالش که ممنونم خدا

دکتر میبرمش شهر رسیدیم همینکه

عالقم مورد اهنگ به تا کردم رد انقد کردم روشنش و بردم سیستم سمت به دستمو

برسم

.. نیستم تو رویای ادم من:خوندن به کرد شروع

... سازه این پرت ذکرم و فکر من

... نمیسازه که روانی یه با رنگی چشم با تو مثل یکی

... نیستم تو رویای ادم من

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 141 صفحه

.. افسردم درگیرم خودم با من

... پاهام نمه راه زخمی من

.. خوردم زمین راهی هر تو بس از

... پرتگاهی یه لب من کنار

... میکنی سقوط اخرم که

.... ؟ میکنی سکوت میگم هرچی چرا چشمام توی نزن زل دیوونه

. ارومم تنهایی اینه تصمیمم

.. خانومم بکن پاک صورتت از اشکاتو

... برووووو کن ول دستامو خطه ته اینجا

.. تورووو نمیخوام دیگه

... نسوز من پای به حیفته

... بده تو برای هوا این

.... زده هم به خودشم با عمره یه که کسی از داری تو انتظاری چه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 142 صفحه

.... این از بعد بخندی بده قول

... سخته هردومون واسه فاصله اینکه با

... رنجوندم که کسی بشنوم

.... خوشبخته و خوشحال دل ته از دوباره

... خانومم بکن پاک صورتت از اشکاتو...ارومم تنهایی اینه تصمیمم

... بروووو کن ول دستامو خطه ته اینجا

.... تورووووو نمیخوام دیگه

)) اشوان : از نیستم تو رویای ادم من((

ای..گفتم شکلی این چرا میفهمید ادرینا کاش بود من دل حرفای دقیقا اهنگ این

... کاش

.. ایستادم درمانگاه یه کنار شهر داخل رسیدیم

!!! درمانگاه بیارمش بودم مجبور بود دور اینجا از بیمارستان چون

کردم باز سمتشو در و شدم پیاده

!!! خوبه حالت شیم مطمئن باید دکتر پیش بریم شو پیاده:ایلیا

91

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 143 صفحه

: گفت حرفم به توجه بی نبود دنیا این تو اصن که انگار

نداری؟چرا دوست منو توکه میاد بدت من از که شم؟تو غرق نزاشتی چرا:ادرینا

لعنتی نزاشتی

..... خسته و بود اروم خیلی صداش

نه نه نه.....میمر ادرینام و نمیدادم نجاتش میکردم فک لحظه یه حتی اینکه

.. میداد عذابم فکرشم حتی

: کنم عادی صدامو کردم سعی

... و!!!نیستم قاتل من

!!! کشتی لعنتی کشتی منو تو هستی:گفت تند که بدم ادامه خواستم

..... رفت درمانگاه سمت به و شد پیاده حرفش از بعد بالفاصله

... بیفته بود نزدیک باری چند و نداشت تعادل اخه میره گیج سرش کردم احساس

... افتادم راه دنبالش و زدم تلخی پوزخند

********

خارج ش ریه از و اب و اوردینش بیرون زود چون خوبه حالشون شکر خدارو:دکتر

کنید سعی بشه بسته در جاهای تو خفگی دچار ممکنه..اما نیوفتاده اتفاقی کردین

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 144 صفحه

پوشیدن از و تعادل حد در نکنید گرم زیاد رو هوا و کنید باز رو پنجره هستید هرجا

!!! کنه دوری کلفت خیلی و اسکی یقه های لباس

اومد پایین تخت ادرینااز

خوبه؟ حالش مطمئنید:گفتم و کردم دکتر به رو

شده وارد بهش که شوکی بخاطر مینویسم سرم یه فقط نباشید نگران بله:دکتر

. باشین موفق...همین افتاده فشارش

همچنین:دادم تکون سرمو

بود پایین سرش و بود نشسته صندلی روی اومدم بیرون دکتر اتاق از

ادرینا؟:کردم صداش

کرد نگام کرد بلند سرشو فقط نگفت چیزی

.. بیارم بخرم و سرم من تا اتاق تو برو بزنی سرم باید-

... خونه بریم نمیخواد:گفت و شد پا

شه بد حالت ممکنه گفتم که همین نه-

مهمه؟ برات مگه:گفت و شد خیره چشمام تو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 145 صفحه

و گرفت باال سرشو نیاد پایین داشت سعی پایین اومد خورد سر چشمش از اشک

!!.... نمیدیدم خوشگلش چشمای از و اشک و میمردم کاش بست چشمشو

! رفت در سمت به و کشید راهشو

بیداد و داد اینجا نکن کاری:گفتم عصبانیت و اخم با کشیدم دستشو و رفتم دنبالش

!!! بزن سرمتو اتاق تو برو خوش زبون با پس بندازم راه

میگی زور همیشه که بهت لعنت:ادرینا

! رفت اتاق سمت به و کرد کج راهشو

... رفتم درمانگاه کنار داروخونه سمت به شدم مطمئن اتاق به رفتنش از وقتی

پرستار تا صندلی روی نشستم اومدم بیرون حرف بی و اتاق داخل بردم سرمشو

.... بره

: ادرینا

یهوو که

: گفتم شد چی نمیدونم

نگو نداری دوستم که نگو کنم خورد بخاطدت غرورمو شدی باعث که بهم لعنت

نگو.. لعنتی

نکن اشتباه نشدی خورد تو اصن خودتو کنی خورد نخواستم ازت من اما:ایلیا

لعنت.. لعنت میخوامت که من ب لعنت اصن باتوئه حق اره: گفتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 146 صفحه

دلیلشو کاش ای شدم مرد این عاشق که منی کنم چکار میمردم خدا میمردم داشتم

میشم کشیده کجا ب دارم خدایا میدونستم جوابشو بودن منفی کاش ای میدونستم

.... کن کمکم خودت بارالها

: گفتم

دیگه بنال د نمیکنی خوردم بیشتر ؟چدا نمیزنی حرف چرا

************

* کل دانای*7

شد خورد مرد نتونست دیگه

مغروررر پسری جلوی که ادرینایی نداشت رو نه حرف شنیدن تحمل که ادرینایی

مدتی به که ادرینایی کرد درخواست عاشقانه رو عشقش که ادرینایی شد خورد

شد عاشق کم خیلی

کار چ نمیدانست کرده پا به غوغایی چه ما ی قصه پسر دل در نمیداند دخترک اما

کاراش رفتارش با کرده

است برده پسرک سر از را هوش

دهد بروز را عشقش نمیتواند اش وظیفه بخاطر پسرک نمیدانست دخترک

.... امده پدرش بردن تیغ زیر برای پسرک که نمیدانست دختر

نمیخواست دلش پسرک که بازی به اش بازی به بود شده وارد تازه او نمیدانست

... میبیند را عشقش نابودی و بگوید را عشقش نمیتواند شود شروع

نمیماند اینطور روزگار

و نیفتد که میکند نگاه جلو به فقط روزگار نمیکند نگاه را خود سر پشت و میرود

********** دخترک حال به اه اه نکند خوشحال را مردم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 147 صفحه

: ادرینا

نمیکشید رو اونجا قدرتم دیگه

نزدیک عمق به داشتم دویدم اب سمت به و زدم جیغ و گوشم رو گذاشتم رو دستام

رو میاورد باال رو تپشم که صدایی بود کرده عاشقم که دلنشینش صدای که میشدم

شنیدم

: میگفت که بود نامفهوم

ادرینا نرو خطرناکه نرو. ادرینا

نداره دو نه تحمل که ادرینایی شد تموم دیگه

و نشکنه و نسوزه دلش و نه بگه بهش میخواد خوبیشو پدرش که نداره تحمل حتی

...... رفت ادرینا شد تموم دیگه داره خود جای دیگ که پسر این نشه خورد

.. شد بسته غم از پر دنیای ب چشمام و سکوت و گرفت سرمو اب کشیدمو جیغ

: ادرینا

سرفه هی ایلیاست فهمیدم که اورد باال سرشو میکرد خفم یکی داشت انگار

خبلی"" کرد حرکت ماشین سمت به و کرد بغلم ایلیا که میاوردم باال اب و میکردم

:. کردم زمزمه رو شادمهر اهنگی"" نیست من سهم که اغوشیست تنگ دلم

شه زندگیم و مرگ فرق نبودت بودو فرق شه همیشگی باورم همیشه بمون عااااشقم (

) شه زندگییییی مرگووووووو فرقه نبودت بودو فرق

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 148 صفحه

صندلی رو گذاشت منو

بودم اون از بدتر منم فرمون پشت نشست خیسش لباسای همون با

چشماش دربرابر و کنم نگاهش نداشتم روشو و نداشتم حوصله بودم بیحال منم

هم زدن پلک قدرت حتی و دادم تکیه شیشه به سرمو ندم نشون العملی عکس

نداشتم

ادرینا خوبه حالت: گفت که شنیدم صداشو

خیره روبروم به بازم ندادمو محلش نمیشه نمیتونم نگو نگو اسممو اینجوری لعنتی

کشیدم شیشه روی انگشتمو شدم

اهنگو این داشتم دوست واقعا شنیدم داشتنیشو دوست اهنگ اشوان صدای که

ایستاد حرکت از ماشین وقتی ایستاد ماشین که برم و دور به نبود حواسم اصال

حالت شم مطمئن و دکتر بریم گفت و شد باز سمتم در بیمارستان رسیدیم فهمیدم

خوبه

تو شم غرق نزاشتی چرا: گفتم و عسلش رنگ چشمای به زدم زل و کردم نگاه بهش

نداری دوسم میاد بدت ازم که

هاااان؟ لعنتی نزاشتی چرا

: ایلیا

... و نیستم قاتل من

!! کشتی لعنتی کشتی منو تو هستی : گفتم و بگه حرفشو ادامه نزاشتم

میرفت گیج سرم نبود خوب حالم اصال رفتم بیمارستان سمت به بعدش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 149 صفحه

****

بزنم سرم تا رفتم بحثم بعد بیرون اومدیم دکتر خوشگل مکالمات بعد دکتر رفتیم

موند حیاط تو ایلیا

دیدتم نشسته نیمکت رو دیدم رو ایلیا بیرون اومدم سرمم شد تموم ساعت نیم بعد

گفت و کنارم اومد

: ایلیا

خوبی؟

: ادرینا

دکتری؟

**** خر احمق پسره ماشین سمت ب گرفت و دستم و کرد نگام خشم با

ویال به رسیدیم

خودمم حال اصال اتاقا سمت به باال رفتم تو رفتم تو برو گفت اروم لب زیر و شد پیده

. نداشتم

: اروم گفت که اتاق تو به اومدم بود هم روی به رو اتاقامون

اتاق تو رفت تند و چراشو؟ بفهمی روز یه امیدوارم ادرینا منو ببخش

! کوبیدم درو اتاق تو رفتم کردم باز درو

عوضی بفمم چیو ؟ موقع چه ؟ کی ؟ چرا: زدم داد

میشکستم و میریخت بهار ابر عین اشکام داری دوس خرابمو حال داری دوس

.... حموم سمت رفتم شدم بلند میومد خوابم بودم خسته خیلی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 150 صفحه

بودم دوش زیر: ادرینا

ایلیا بچزونمت چجوری ببین خودخواه و دراز زبون مغرور قبل ادرینای میشدم باید

خباثتی فکرای با حموم یه بعد اومدم زدمو خبیث لبخند یه کن نگاه و بشین خان

: گذاشتم رو دارم دوس که اهنگ گوشی سراغ رفتم پوشیدم هامو لباس

.. میزنی حرف من با بامنی که وقتی***

رنجم زود خیلی

بستمممم تو به دل همینممم واسه واسم مهم باتووووو بودن حساسمم خیلی

میااااد که اسمت هسم عاشقت عمر تااخر

دارمممم تورو که خوشحاااالم خیلی محظه شادی تووووو با زندگیی میلرزه تنم

حس میزنی حرف من با منی با که وقتی ندارممممم کمم من باااااتووو چیزی هیچ

تنهام خیلی میکنم حس دوری ازم که یا مغروری که وقتی ابرام روی میکنم

) حساسم خیلی نام به فروهر لیال....(

بپوشم میکردم انتخاب لباس و میکردم حال مو میدادم قر اهنگ با

اینه جلو رفتم پوشیدم برداشتم مشکی شلوار یه با قرمز بلند استین تونیک یه لباس

تخت رو پریدم و کردم دست ساعتو زدمو گلوم زیر عطر یه و کردم سشوار موهامو

اوه او هام miss call تو رفتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 151 صفحه

تو نمیری کال میس تا 111 دختر نمیری ستاره مامانت خاله ی عمه بابای برپدرت

بیصاحابشو شماره گرفتم

کجا گوالخ کصافت میکنم شپشت بیارم گیرت سفید چشم ی دختره الو: ستاره

هان؟ میمیرم نمیگی زنگیرم بهت بار 11111

بودم حموم نکبت خو چته سواری خر بریم باهم شو پیاده اوووه: ادرینا

فندوقتو اندازه عقل اون ساعت نیم یه بصبر خو نبودما فهمید شیرازی حافظ خواجه

کال میس تا 111 بده جواب نمیتونه جاییه حمومی توالتی شاید بگو بده تکونی خونه

پشمک انداختی

اون میکنی چکارا خبر چه کناخو ولم خوردم چیز اصن. فکو باو ببند اه: ستاره

کجاس ایلیاعه

شه ابرو بی بابات که ننداختی پس توله

دختر اخه بگی رو اینا میشه روت بکش خجالت گفتی چرت باز ستاره: ادرینا

قزوینم پا سنگ نیس که رو نمیدونی اوهوم: ستاری

میدونی خوبه: ادرینا

بکپم میخوام کن خدافطی خب: ستاره

شه خواب خواب تن پنج حق به ایشالله: ادرینا

میرسی گورستونی کدوم ب ببینم بگو نی عیب جوانان بر ارزو: ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 152 صفحه

باوو زیاد عزت: ادرینا

. بای:ستاره

طوطی و میمونا واسه تربیت و معلم وحش باغ برد باید اینو نکبت وراج ی دختره اه اه

بشن خونگی تا ها

خوابیدم گرفتم شدمو بیخیال میزنه حرف ور ور ور ریز یه واال

خوابیدم کشیدمو خرخره تا رو پتو

لعنت معرکه مگس برخر ای میومد در صدای

داری رو ویلی ایلی جز دیگه کس انتظار مگه خوب دختر اخر کردم باز درو شدم بلند

اخه

بودما خوابیده پدرم سر خیر کردی بیدارم میخوای چی چته: ادرینا

نمیری بخور رو کیک و میوه اب این بیا: بگم شو ساکت دقیقه یه مرض اه: ایلیا

که نمیمیرم که نشورم قبرتو سنگ من تا: ادرینا

ندارم حوصلتو بابا برو: ایلیا

میکنه غلبه بهم مسئولیت احساس که بابا؟نگو: ادرینا

سالمو ؟واال صاحاب بی: ادرینا صاحابت بی حلق تو بکنم زور با یا اینو میگیری : ایلیا

عمویی ببین کن باز چشاتو ایستادم اینجا سالمت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 153 صفحه

خدایا بده صبر: ایلیا

نابسامانه اوضاع اوه اوه

قفلیدم و بستم درو تو اومدم و گرفتم رو بشقاب سریع

جونم بابایی واسه و گرفتم سلفی یه لحظه همون خولوچال عین برداشتم گوشیمو

فلستادم

.

سومالی های گشنه این عین است ابمیوه و کیک نوبت باشه هم نوبتی حاال

میخوردم فقط میخوردم

: زدن در دیدم که شکمت به بخوره کارد ای

باز در سمت رفتم پاشدم نیومده جواب کیه زدم صدا که بود اینجا ایلیا االن کیه وا

فاطمه حضرت یا اتاقم جلو میندازی مار کنم کفنت ایلیا مدد علی یا دیدم که کردم

که کشیدم بنفش فرا جیغ یه کن کمک

.....

: ایلیا

صدای یهو که میکردم چت ستاد های بچه از یکی با و بودم نشسته اتاقم داخل

شنیدم جیغ

!! بود ادرینا صدای شبیه صدا پاشدم سریع

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 154 صفحه

زد جیغ یهو که زمین بزارم و پام اومدم اتاقش در به رسوندم خودمو باد سرعت با

نهههههه:

چته :گفتم عصبانیت و اخم با داشتم نگه هوا و زمین بین بزارم زمین اینکه قبل و پام

باز؟

هوم؟مار؟ اتاقم در جلو میگه چی مار این بپرس خودت از:داد جواب گریه با

؟ میگه چی اینجا این سادات جد یا که گرفتم شو شده گرفته نشانه انگشتش رد

! میکرد گریه و بود پریده رنگش کردم نگاه ادرینا به

بودم گرفته یاد اموزشم اوالی که روشی با کردم حفظ خونسردیمو

عمو طریق از که اهنی جعبه یه توی بهم بخوره نیشش اینکه بدون برداشتم مارو

.! انداختم بود شدت تهیه رحمان

... حیاط داخل زمین زیر گزاشتمش و

... میکردم باهاش کاری یه موقعش سر

میکرد گریه داشت باز ادرینا رفتم خونه داخل باز و گزشتم حیاط از

!! میترسید بود ادرینا جای دیگه هرکی داشت حقم البته

.. بود کرده بغل صفت و کوسن و بود نشسته مبل رو میکرد هق هق

که خودم به دادم قول من....ولی کنم ارومش کنم بغلش برن میخواست دلم االن

! بودم مجبور!!اون دل تو خودمو عشق ریشه و کنم نابود دلم تو عشقشو ی ریشه

که نشدی؟دیدی خسته میکنی گریه چقد بسه:گفتم و کردم اخمو هممو در قیافه

نکن گریه دیگه پس بردمش

بوده؟ کی کار میدونی:گفتم کوتاهی مکث با و

! نبودی تو مگه:گفت وار تعجب چشمای و گریه از شده سرخ دماغ با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 155 صفحه

مریضم؟ میگی؟مگه چرت چرا:ایلیا

!!! شدم خسته نمیشه تموم مشکل همه این چرا بوده؟خدایا خری چه پس:ادرینا

زد هق اروم و

ندارم؟ و هاش گریه طاقت چرا خدا ای

میارم در شو تاتو زودی به نباش نگران:گفتم اروم

.... رفتم اتاقم سمت به ببوسم قرمزشو دماغ نوک کنم بغلش برم اینکه قبل

: ادرینا

... که

بود شنیده صدامو انگار

که نهههههه: زدم جیغ فقط کرد قفل زبونم که اتاقم تو بیاد خواست اتاقم به رسید

و شد اعصبانی

برد خودش خاص مهارت با و مار برداشت بدبخته این کار میکردم فکر همش و

... نشدی خسته بردمشو و نکنو گریه ک دلداریش بعد

کیه کار میپرسه احمق

چرتمون مکالمات بعد که توعه کار که نمیگفتم تو به که میدونستم اگه دلقک خب

اتاقش به رفت

میومد همینجور اشکام بودم نشسته مبل رو و بودم گرفته سفت بالشتو منم

رفت مار شد تموم میکنی گریه حاال بود باز نیشت االن تا دختر ادرینا نه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 156 صفحه

****

اشپزخونه سمت رفتم پاشدم

بخور د حاال نشستم tv جلو اومدم برداشتم میوه پر بشقاب یه

کرده ذوق انقدر میده نشون بلبل و گل محله پورنگ عمو داره دیدم دو شبکه زدم

خوردنش به شروع ولع با و کردم پوست کیوی یه نداشت حساب و حد که بودم

رفتارش کاراش ایلیا سمت کشید پر ذهنم شد چی نمیدونم کردم

نمیدونم گفتنش نه

نکرد قبول رو عشقم بار اولین توی خوردم شکست من نمیدونم هیچی

زیر و کردم پاکش تونیکم استین با که چکید چشمم گوشه از سمج اشک قطره یه

: کردم زمزمه لب

خودخواه ادم این بخاطر نمیزارم دیگه علی والی به بیاد دیگه اشکا این نمیزارم نه نه

نمیزارم که اهتمامم ادرینا من اگر نمیزارم بریزی مغرور و

بود دستم که گوشیمو کردم خاموشش ببینم تلویزیون نداشتم حس دیگع شدم بلند

حیاط تو رفتم و عسلی رو گذاشتم رو میوه ظرف برداشتم رو

: کردم زمزمه داشتمو دوست خیلی که اهنگ تیکه یه

تو از نشونم تنها تو از دیوونم دل

تنهام خیلی که وقتی شبهام رفیق شده نداری خودتم که یادگاری عکس ی

ارزوم شدی بازم روم به رو میگیرمش

الالی الالی الی الی الالال

) دیوونه دل: فالحی مازیار(

خودم رو رو کسی نگاه سنگینی انگار که میکردم زمزمه و میرفتم حیاط توی داشتم

دیدم که کردم بلند سرمو کردم حس

111

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 157 صفحه

به کردم کج میگرفتمراهمو ضرب شنا روی پاهام با و گرفتم ازش رو اخم با ایلیاعه

زنگ موبایلم که میدادم سرعت پاهام با و نشستم روش رفتم حیاط تاب سمت

بابامه دیدم کردم نگاه خورد

زد زنگ دوباره که کردم ریجکت بحرفم که نداشتم حسشو

و گوشم رو گرفتم برداشتم برداره ما کچل سر از دست نیس قرار کسی امروز نخیر

: گفتم

داشتی کاری بابا ،بعله الو: ادرینا

چه در ببینم بپرسم حالتو گفتم بود شده تنگ برات دلم بابایی کو سالمت: میثم

خوش میره پیش خوب چی نداری،همه حوصله میبینم که هستی احوالی و اوضاع

میگذره

تو شدی دلتنگ حاال..نداشت وجود دلتنگی پیش روز دو تا عجیبه سالم،هه: ادرینا

زنگ بهت دارم میکنم،کار قطع: میثم میگذره خوشی چه ببین بیا اره گفتم دلم

،خدافظ نیس مهم : ادرینا خداحافظ میزنم

: ادرینا

رو تلفن کردم قطع

اتاق از حرف صدای که و رفتم باال ازشون رفتم ها پله سمت به داغون اعصابی با و

میزاشت مگه فضولی میومد ایلیا

:..... شخص همچنین منم عزیزم فداتم : ایلیا شنیدم حرفاشو وایستادم پاگوش رفتم

نکن قراری بی پیشت میام زود بخدا برم قربونت من هست حواسم نخور غصه:ایلیا

.... شخص گلم باشه

: ادرینا

ببینمش کسی با اگه میمیرم ندارم طاقت من میزنه حرف اینجوری کی با خدایا

نه نه نه میشم نابود کنه بغلش بخواد کسی اگه بگیره منو جای کسی اگه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 158 صفحه

پاش به میجنگم نمیزارم

بیوفته پام به ایلیا میکنم کاری بخدا بکشه نفس نتونه من بدون میکنم کاری

رو نتم اتاقمو تو پریدم سریع میکرد باز رو در شاید نمیدونستم جور رو موقعیت

ستاره تا 23 اومده pm چقدر دیدم که کردم روشن

بابا تا 4

یونیه تو که ایکبیریه پسر اون تا 2

باقر مش از تا 5

نیس ادرینا اسمم نرسونم بهم رو اینا بخدا کرده نصب تل جونم یاسی بخاطر الهی

معلوم واقعیم حس خدا هوووف اشکام به نه خندم به نه ،اسکندر اسکندره

شکر کرمتو نیس

موندم دوراهی بین موندم جونم خدا اخه نداره غم یعنی میخنده که کسی مگه

کنم چکار نمیدونم

زیر کمی بودم شده الغر خیلی کردم نگاه خودم به ایینه جلو رفتم کردمو ول گوشیو

بود افتاده گود چشمم

موهای رفته بیامرزش خدا مادر به که دریاش رنگ به چشمای با سفیدی دختر

اخر در... اما و رفته مادرش به که بلندی

میکشه مادرش مثل که ایی غصه و غم

** کل دانای**

در پشت مغرور پسرکی نمیداند و میگوید بلند را هایش حرف تمام دارد دخترک

است

هر قلبش و نمیزند دم و میسپارد هایش گوش به را عشقش های زجه و گریه و

میشود خورد بیشتر و بیشتر لحظه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 159 صفحه

اشک عشقش همراه و میگذارد کنار را اش مردانه غرور ما داستان مغرور مرد و

یکی داخل یکی میریزد اشک و است بسته در پشت یکی میشود سرازیر هایش

*** خسته یکی عاشق

:ایلیا

تخت رو نشستم و اتاقم به رسوندم خودمو

.. دادم بدنم به وقوسی کش و تخت رو کردم پهن پشت خودمواز

! شایان همراه به تر مهم همه واز بیاد فردا میکنم فک میکردم فک اهتمام به داشتم

الو - کنه خیر به خدا اوه اوه بود مامانم کردم نگاه و اسم .شد بلند گوشیم صدای

مادرم

ایلیا؟ ؟خوبی جان مامان الو-

چطوره؟ چطورید؟بابا شما مامان خوبم -

این میشه تموم کی پس! واست میزنه شور دلم ساعت٢٢ باشیم چطور میخوای-

!. باش خودت مواظب تروخدا هات؟مادر ماموریت

نکن قراری بی پیشت میام زود بخدا برم قربونت من هست حواسم نخور غصه-

گلم؟؟ باشه

بکنم؟ میتونم هم ای دیگه کار مگه مادر باشه-

برسونید هم بابا به سالم نباشید نگران که گفتم -

خدانگهدارت باش خودت مراقب توهم مادر باشه-

کردم قطع و گوشی خداحافظ-

ادرینا اتاق در جلوی بیرون رفتم اتاق از میاد؟ کی پدرش که میپرسیدم ادرینا از باید

مثل پیچید گوشم تو ادرینا زیبای صدای اما بزنم در که کردم بلند و دستم ایستادم

نمیشد عاشقم کاش ای نبودم عاشقش کاش ای میکرد فکر بلند بلند داشت اینکه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 160 صفحه

گرفتم جلوشو پایین بریزه اینکه از قبل اما بود اشک پر چشمام اومدم خودم به وقتی

میاد؟ سرم به چی داره!!!!بعیده غرورم و من از واقعا دختر یه بخاطر اشکا این خدایا

دلم توی و عشق این من وقت هیچ! نمیریزم اشک وقت هیچ دیگه من اما

. کنم سرکوبش مجبورم!!!میکشم

..... غرورم و غرورم و غرورم و میمونم من

... رفتم حیاط سمت به و شدم زدن در بیخیال

: ایلیا

کردم حس کنارم رو یکی حضور که رفتم فرو فکر به اخم با و نشستم نیمکت روی

کردم نگاه مهربونش و پیر قیافه به بود رحمان عمو کردم بلند و سرم

: زدم تلخی لبخند میکنی؟ فک داری غم با انقد چرا پسرم شده چی:رحمان عمو

میکنم؟ فکر دارم غم با فهمیدین کجا از-

هارو نگاه معنی میتونم ! نکردم سفید اسیاب تو رو موها این منکه جان پسر هی-

! بابا بفهمم

: کنم عوض و بحث کردم سعی

لحجه کمی با ندارین؟ بچه و زن اینکه اینجا؟منظورم تنهایید شما عمورحمان-

: داد جواب صداش تو غم و شمالی

موقعه اون از شما به دادن و عمرشون تصادف توی پیش سال5کنه خدارحمتشون-

شدم اهتمام اقای سرایدار

کنه رحمتشون خدا متاسفم واقعا-

میخوری سرما کم کم میشه سرد هوا داره باباجان تو ،،،برو....رفتگانتو بیامرزه خدا-

طرف به و گذاشت شونم روی دستشو دادم تکون و سرم و زدم رنگی کم خیلی لبخند

... رفت باغ پشت

! شدم بلند و کشیدم پوووفی

! میرفت سر حوصلم وضعیت این از داشت کم کم دیگه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 161 صفحه

! بود گوشیش تو سرش و بود کشیده دراز مبل روی ادرینا رفتم خونه داخل

شنیدم صداشو که خوردم خنک اب لیوان یه و رفتم اشپزخونه داخل بهش توجه بی

..... شخص تو؟ چطوری ارمانی الو-

کردم داغ ؟ باهاش میزنه حرف راحت انقد خریه؟چرا چه دیگه گفت؟ارمان چی هان

!!! کنم بازش نمیتونستم دیگه خودمم که توهم رفت اخمام جوری یه

کردم نگاهش کردم ریز چشمامو و نشستم روش به رو

با هوم؟:گفت و داد تکون سرشو کرد قطع و گوشی خنده شوخی کلی با اینکه از بعد

نیست مسخره- بکنیم؟ شام برای فکری یه شد تموم مسخرت مکالمه اگه:گفتم اخم

! میبینی مسخره و چی همه تو

به توجه بی که منی به تعجب با بیارن شام بیرن از میزنم زنگ! نیست مهم -

به و زدم بهش پوزخند یه انداخت باال ابروشو و کرد نگاه بودم داده جواب حرفش

!! رفتم اتاقم سمت

: کل دانای

اتاقش در که هایی صحبت کردن تالفی و پسر اوردن حسادت به برای دخترک

!!! کرد صحبت ارمان با بودانگونه شنیده

بود گفته ارمان به بفهمد نمیدانست أو بود عاشقش که مردی اینکه بدون لب زیر اما

!!!! الکی و است مانور که

چه قصه اخر یکدیگر؟ اوردن حسادت به هم؟از از میخواهند چه پسر و دختر این اما

میشود؟

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 162 صفحه

غذا دادن سفارش و رستوران به زدن زنگ از بعد

بعد بفهمم و شایان و اهتمام اومدن دقیق زمان که گرفتم رو محبی سرهنگ شماره

داد جواب بوق٠ از

سرگرد الو-

سرهنگ؟ چطوره حالتون سالم الو-

میره؟ پیش چطورید؟خوب ،شما الحمدهللا-

نیست بد هم وضعیت سرهنگ خوبم -

به اخر تا بتونی امیدوارم میدونم ها بچه طریق از و ت لحضه به لحضه گزارش-

! بری پیش شمرده و دقیقی همین

کیه؟ شایان و اهتمام اومدن دقیق زمان امیدوارم،،،سرهنگ -

اومده شایان امروز شنیدیم شده هماهنگ فرودگاه و ها شنود از ما که اونجوری-

میکنن حرکت شمال سمت به فردا تهران

بزارم؟ کار و یدجد های راستی؟شنود.. خوبه-

کار رو ها بین دور ها بچه شب وهمچنین بزاریشون کار باید اهتمام اومدن قبل بله-

میذارن

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 163 صفحه

ندارید؟ کاری سرهنگ حتما-

خداحافظ باش مراقب نه-

خدانگهدار-

اوردم بیرون رو بود چمدونم مخفی جیب توی که رو ها شنود و کردم قطع و گوشی

..... !!! میذاشتم کارشون نفهمه ادرینا که جوری شام از بعد باید

: ادرینا

ایلیا برات دارم بسه گریه دیگه

! نبود مهم بود کجا نمیدونم نبودش بیرون اتاق از رفتم زدم ایینه تو لبخند یه

دربیارم حرصتو چجور ببین

دستم گرفتم گوشیمو کاناپه روی کشیدم دراز

شد پیداش بعد مین 21 یه. زدم خبیث لبخند یه که ذهنم تو اومد شیطانی فکر یه

ارومی خنده که خونه اشپز تو رفت توجه بی اونم گوشم زیر گرفتم گوشیمو منم و

: گفتم بشنوه صدامو که تقریبا و گوشیم رو بردم گوشیو الکی و کردم

چطوری؟ ارمانیی الو

کردم قطع شوخی و خنده با و داشتم نگه گوشم رو یکم الکی

هوم: گفتم و

: ایلیا کرد خطی خط اعصابمو حرفش با

؟ بکنیم شام برای فکری شد تموم مسخرت مکالمه اگه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 164 صفحه

: گفتم و کردم ایش قهوه قشنگ منم

میبینی مسخره چیو توهمه و نیس مسخره

: ایلیا

بیارن شام بیرون از میزنم زنگ نیس مهم

! رفت پاشد بعد و

بریزن اینا نمیزارم نخیر شد جمع چشام تو اشک

تو فهمیدم باال رفتم سری کن نگاه و واسا برسی شام به نمیزارم میکنم چکارت ببین

اتاقم تو رفتم اتاقه

رفتم زدم خبیث لبخند یه ها سرامیک رنگ به کرم نخ و حموم از برداشتم و صابون

اتاق از بیرون

ها پله اول چهارتای سه رو تا پارکت رو کشیدم رو صابون اروم

! تالفیش اینم کردی خطی خط اعصابمو خب وای حیفی شع فدات ننت ای ای

نرده به 2 های پله تا کشیدم بود رو راه ته که اتاقش در از زال زیگ صورت به رو نخ

ایشالله حله دیگه ریختم روغن هم ذره یه لیزه قشنگ شدم مطمئن وقتی بستم

! میشی چالغ

بودم اورده دوربینو اتاق تو رفتم

یه بگیره فیلم که کردم میزون قشنگ و بود راهرو توی که میزی پشت گذاشتم اروم

! شن سبز کنارت نیس مهم تا ده که بدم نشونت و دربیارم بازی عجوزه

: زدم جیغ و داد و نشستم زمین رو الکی رفتم و پایین خوردم سر نرده از رفتم

ایلیاااا مردم ای پام ای پام ای

پاهام پاهام

اومد اتاق در صدای دیدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 165 صفحه

! شم بیچاره بمیره نیوفته خوردم چیز باش مواظبش خودت خدایا

بگیر گاز زبونتو ادی اه

شنیدم فریاد صدای که عقب کشیدم خودمو میاد داره دیدم اوه اوه

:

انقدر اوضاعش خدایا وای پایین میاد میخوره قل داره پله تا 51 از توپ عین دیدم

! میمیرم بخندم دیر لحظه یک که بود دار خنده

! رفت باال ام قهقه و

میرفتم ریسه و

: میگفت و میکرد نفرین داشت که پاهام جلو افتاد پایین رسید که

مردم کمرم ای نمیدن بچت به زن شدم علیل مامان شدم ذلیل ای

بخدا میکنم بیچارت ادرینا

که برم در شدم بلند کنن گریه بحالت اسمون مرغای که دربیارم ازت پدری

: ادرینا

... که برم شدم بلند

! میکنه نگاه اینجوری چرا خدایا وای روش افتادم کشید گرفت دستمو ایلیا

خود به خود نمیدونم نزدیک میاد داره صورتش دیدم میشکافت سینمو قلبم داشت

گودزیال این دیدم کردم باز چشمامو اومد بلند ی خنده صدای که بستم چشامو

میخنده بهم داره

کوچولو خانوم میبوسمت کردی فک نکنه: ایلیا

! خری خیلی: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 166 صفحه

خندید باز

کنار اورد سرشو که کردم نگاه بهش اخم با و گرفتتم که بشم بلند روش از خواستم

: گفت گوشم

واسه اسونیه کار اونم و بدی باید پس حصاب چون کوچولو نکنی شیطنت کن سعی

... نمیدونم تو واسه اما من

حیا بی کصافت

گذاشت دستشو بشه بلند اومد نبود حواسش برم در خواستم روش از شدم بلند

. باال رفتم ها پله از سریع افتاد دستش زیر زدم ما با زمین

دادشو صدای بود سر بودم زده صابون اینکه بخاطر خوردم سکندری بار 3،2

: ایلیا میشنیدم

من یه میگم بهت کن صبر فقط میرسم حسابت به احمق ی دختره کن صبر

داره کره چقدر ماست

گوشیم دیدم شدم اتاق وارد تا نکردم توجه کردناش بلغور به و اتاقم تو رفتم سریع

میخوره زنگ داره

دیوونه مردم نداد جواب بازم کردم الو الو چی هر دادم جواب بود نیافتاده ای شماره

شدنا

بابام عروسی انگار کردم رقص بع شروع گذاشتم شاد اهنگ یه اهنگا لیست تو رفتم

نیافتاده برسری خاک جاهای کنه خدا بردارم دوربینو برم موقع سر باید بودم بود،شاد

! باشه

! کردم رقصیدن به اهنگ با شروع و

کی تا یابه کم خیلی که نشسته پیشم نفر یه دریابه منو خرابه حال بیاد یکی وای

اخه ببینش وای کنی مست میخوای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 167 صفحه

حالم دریابه منو خرابه حال بیاد یکی وای اخه بمیرم من نشستی تنها چرا اخی

جانم اره میشم خوب میزنی حرف که تو من با واقع در بده کنار به نیست خوب

دیوونه رفیق چندتا با من سرمونه باال دود همرامه عشقم شب هر که خوبه چقدر

پایتم بریز صبح تا ،بازم جانم روش لیوانم یه دادم رد که من نوش هی نوش هی و

رفیق چندتا با سرمونه باال دود بریزم،اره هی هی می میگه بازم نوش هی و نوش

روش لیوانم یه دادم رد من که نوش هی و نوش هی و دیوونه

میشم هوش بی دارم مستم انقدر االن نوش هی و نوش پایتم بریز صبح تا بازم جانم

که کردی هول بازم که کردی پر بازم نوش میزنیم میشینیم صبح تا باهم بازم

) نوش: ساسی( دیگه من جون بسه تحریکت نمیکنه دیگه

**

! شد خارج کمرم از قررمم شد تموم که اهنگ

هووورا دور دور واسه ویلی ایلی کردن خر نوبت باشه هم نوبتی

! وای کنم خرش باید که کنم لوس خودمو خوب

: ایلیا

اومدم بیرون اتاق از ها شنود برداشتن از پس

پذیرایی طرف به سریع میخواست کمک و میزد داد که شنیدم رو ادرینا صدای که

.. دوییدم

رسیدم بالخره پایین میام میخورم قل ها پله از دارم کردم حس خورد سر پام یهو اما

کمرم ای ای پله پایین

ای :بود نیومده بیرون زبونم از حاال تا که ای مسخره های غرغر به کردم شروع درد با

مردم کمرم ای نمیدن بچت به زن شدم علیل مامان شدم ذلیل

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 168 صفحه

کنن گریه حالت به اسمون مرغای که بیارم در ازت پدری بخدا میکنم بیچارت ادرینا

افتاد کشیدم و دستش که بره در اومد میدم نشونت وایسا احمق بیشعور ی دختره

بود کردنش اذیت وقت روم

میخوام میکرد فک که اونم جلوتر و جلو اوردم و سرم بود سرم روبروی دقیقا سرش

خانم ادرینا باطل خیال زهی هع بست و چشماش ببوسمش

خندیدن به کردم شروع و پایین اوردم و سرم

کوچولو؟ خانم میبوسمت کردی فکر نکنه:گفتم تمسخر با و

خری خیلی: ادرینا

بردم گوشش کنار ى سرم و گرفتم کمرشو که شه بلند خواست

بس حساب باید چون کوچولو خانم نکنی شیطنت کن سعی:کردم نجوا جدیت با

بهم ای ترسیده کمی نگاه نمیدونم تو واسه اما من واسه اسونیه کار اونم بدی

شد بلند و انداخت

!!!! نبودم آدمی همچین اصال چون زدم حرفی همچین بترسه ازم اینکه محض فقط

!!! بود بهتر خودش برای شدن متنفر این واما میشد متنفر ازم اینطوری

! دستم زیر زد پاش با باز که شم بلند که زمین گزاشتم و دستم

خودمو کردم کنترل که بیفتم بود نزدیک

سر خودش کار حاصل از بود نزدیک رفت باال ها پله از تند تند که کردم نگاش اخم با

! بخوره

میگم بهت کن صبر فقط میرسم حسابت به احمق ی دختره کن صبر: کردم صداش

!!! میده کره چقد ماست من یه

هارو شنود راحت میتونستم االن! شد راحت خیالم اتاقش از اهنگ صدای شنیدن با

....! بزارم کار

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 169 صفحه

بزارم کارشون تند خیلی کردم سعی

.. و پذیرایی داخل میزاشتم کار بعدا و اون ادرینا اتاق غیر به اتاقا ی همه داخل

بود شب٩ کردم نگاه و ساعت رفتم اتاقم داخل کارم اتمام از پس

رو دوربینا و شه راحت ها بچه کار تا بیرون میبردم خونه از رو ادرینا جوری یه باید

! میخوابه٩ ساعت میدونستم ! رحمان عمو والبته بذارن کار راحت

!!! بود خوب خیلی این و بود دور خیلی باغ اصلی قسمت از کوچیکش کلبه اما و

اومد بیرون اتاقش از همزمان هم ادرینا که بیرون اومدم اتاق از

بریم چیه نظرت ایلیایی :گفت لوسی قیافه با و زد ژکوند لبخند یه دید منو همینکه

!! زد صدا اسممو حال با چه بیرون؟

!!!!!!! بیرون ببرمش تا میکنه خرم داره میدونستم منکه اما

توی برای دلم اما بازیات لوس این با شدم خر نکن فک:گفتم و کردم ریز چشمامو

. بریم امادشو!! سوخت زده فلک

اکی:ادرینا

زد چشمکی

با که رفتم طرفش به کج لبخند و خبیث قیافه یه با و بردم جیبم داخل و دستم

! اتاقش تو رفت سریع و خندید بلند صدای

! دوربینا بخاطر! بیرون ببرمش میگشتم بهونه یه دنبال خودمم !!گفتم دروغ چی عین

که ها بچه به دادم مسیج و کردم باز و تاب و لب سریع و اتاقم به برگشتم دوباره

!! بیان

بیاد تا نشستم مبل روی پایین رفتم و کردم تنم و لباسام

پایین اومد ها پله از اماده و حاضر بعد دیقه5 حدود که

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 170 صفحه

شال و نفتی ابی کیف مشکی شلوار و مشکی مانتو یه کردم نگاش و برگردوندم و سرم

!! کیفش همرنگ ساعت و بود سرش ابی

!! بود پررنگ خیلی رژش اما بود خوب تیپش

بریم؟: گفت ذوق با بیرون بیاد شکلی این بذارم اگه نیستم ایلیا

... قبلش اما میریم :گفتم شده ریز چشمای و اخم با

رژ که لبش به کشیدم و رفتم سمتش به ناگهانی خیلی و برداشتم دستمال یدونه

شد پاک رنگش قرمز

دیوونه؟ میکنی چیکار:گفت عصبانیت با

رژ پررنگی این به بعدی دفعه اگه:گفتم جدی قیافه و شده باریک چشمای همون با

خودم روش به نمیکنم استفاده کردنش پاک برای دستمال از دیگه باش مطمئن بزنی

میام جلو

حیاء بی:گفت قرمز های گونه با چون فهمید و منظورم کنم فک

... افتادم راه در سمت به و برداشتم مبل رو از ى سوییچ و زدم پوزخند یه

: ادرینا

اومدیم هم با و پوشیدم کالجمو های کفش بیرون اومد سویچ برداشتن از بعد ایلیا

خرید سوی به پیش و شدیم ماشین سوار بیرون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 171 صفحه

.....

بازار توی رفتیم و شدیم پیاده داشت نگه ماشینو

بود گرفته چشممو بد مشکی لباس یه بود شب لباس ایستادم مغازه یه جلوی

111

مغازه تو کشیدم گرفتم رو ایلیا دست

میمون بردمیداشت چشم مگه بهم بود زده زل اش فروشنده بود جوون پسر یه

ست پسره دست باباش ارث انگار بود توهم هاش سگرمه هم ایلیا

میدین رو مشکی لباس این medium سایز اقا ببخشید: گفتم جلو رفتم

: گفت ایلیا که سمت اون رفت ایی باشه با

فهمیدی؟ نمیخری مرده این از رو لباسه ادرینا

هم کسی هیچ میخرمش رو لباسه من ببند پس نمیره کتم تو زور حرف ببین: ادرینا

نیس جلودارم

پرو رفتم اورد رو لباس موقع همون

....

روی از بود گشاد کم کم بعدش اندامی پا ساق روی تا بود بلند بود ناز خیلی وای

داشت شیکی خور تن و ساده واقعا تور هم هم استیناش و بود تور هم گردن تا سینه

و بر داره ایلیاعه دیدم که کردم باز رو در اروم زدن در که میکردم انالیز خودمو داشتم

میکنه نگاه بدنم روی بر

بستم درو و بیرون برو شد تموم انالیزت : گفتم و کردم اخم یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 172 صفحه

***

بیرون اومدیم کردن حساب از بعد

براش دلم میفروشه فال داره دیدم رو ایی بچه پسر یه که میرفتم ایلیا از جلوتر

سوخت

بیرون سرما این توی نه باشی خونه باید االن تو عزیزم الهی

تو خوشحالی برق که دادم بهش تومنی 111 تراول یه خریدم هاشو فال همه رفتم

میکرد نگاهم تحسین با ایلیا که اینور اومدم میزد موج نگاهش

بخون خونه رسیدی بگیر: گفتم و دادم بهش هارو فال نصف

. حله اوکی : ایلیا

و کردیم خونه خرید کلی ایلیا با

خیلی بود قرمز رنگ به اسپرت تک کت یه که دیدم مردونه فروشی لباس مغازه یه

اومد خوشم

ایلیا ایلیا: ادرینا

چته : ایلیا

فرهنگ بی بیشعور

کرد نگاه ناچار کن پرو برو میاد بهت مطمئنم بپوشی رو کت اون بری میشه: ادرینا

مغازه تو رفتیم نیس چاره دید که زدم ژکوند لبخند یه که

این از اقا این سایز میشه اقا سالم: گفتم بود مسنی اقای که فروشنده سمت رفتم

اورد رفت کنید صبر لحظه چند براتون میارم خانوم چشم : فروشنده بدین قرمزه کت

دخترا میاد بهش چه خدا وای کرد باز زدم در گذشت دقیقع سه دو پرو رفت ایلیا

شن فدات

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 173 صفحه

زده زل بز عین همونجور بده جر رو استیناش بود مونده کم که بود جذبش انقدر

کصافت اه بود لباش روی خنده رد که گرفتم ازش چشممو کرد سرفه که بهش بودم

گرفت سوژه

سمت به و کرد قبول که خونه بریم گفتم بودم خسته انقدر اومدیم و کرد حساب

کردیم حرکت ماشین

: ایلیا

.... کردیم حرکت خونه سمت به طوالنی و زیاد خرید به از بعد

دادم اس ها بچه به برسیم اینکه قبل

!!!! بود خواب و بود داداه تکیه پنجره و سرش کردم نگاه ادرینا به

!!!! بود برده خوابش اینجا بود خسته انقد

!. بود لوس و مظلوم خیلی خواب تو قیافش

رسیدیم پاشو..ادرینا..ادرینا: کردم صداش اروم

کرد نگاه و اطراف گیجی با و کرد باز و چشماش از یکی الی

!! بود دار خنده واقعا قیافش

میکردم نگاش داشتم کمرنگ لبخند به با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 174 صفحه

بغلش تو انداختم و خرید بزرگ های پالستیک

چته؟:گفت و کرد نگام اخم با که

امل میبینه و ماشین باره اولین انگاری چته تو که فعال: گفتم پوزخند با

عمته-

ندارم-

!!! شد پیاده و انداخت بهم ای کالفه نگاه

شدم پیاده منم و برداشتم و گوشیم

کردیم باز و پذیرایی در

کرد ولو خودشو و کاناپه سمت به کشید پر نخوابیده روزه511 انگار دیگه که هم ادرینا

روش

: گفتم غر غر و اخم با

:...... ادرینا اتاقت تو ببر و خریدات پاشو-

همینجا ام تو میان شایان و بابات صبح بخواب همینجا پس باشه:گفتم حرص با

!!! باش خواب ریلکس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 175 صفحه

!!! پرید جاش تو ترقه عین یهو

بودی نیموده حاال تا..... پسرعموی اخه بگه نیست یکی!!!بود یادش اونارو کی اوه اوه-

.... شایا...! دیگه نمیومدی بعدم به این از

کرد ریز چشماشو ایستاد ها پله وسط باشه اومده یادش چیزی انگار یهو

دادم گاف کنم فک میدونستی؟ ازکجا و شایان اسم ایلیا؟تو:ادرینا

حرفای از..... از که نداشت کاری فهمیدنش:گفتم و کنم عادی مو قیافه کردم سعی

!!! فهمیدم بابات

!! هوم:ادرینا

دادم تکون سرمو شبخیر:ادرینا کشید ای خمیازه و برداشت و خریداش دوباره

گذشت خیر به شکر خدارو پووووف

کار جوری که بودن ماهر انقدری!!! نبود معلوم هیچی کردم نگاه دیوار درو و اطراف به

!!! نبینه کسی که بذارن

شده تنگ تختم برای دلم فهمیدم بود کرده سرایت بهم ادرینا از که ای خمیازه با

!!!! رفتم ها پله سمت به و برداشتم خریدمو پالستیک منم

....!!!! جالبیه روز حتما فردا

!!! شدم بلند گوشیم االرام صدای با صبح

!!!! تختی پا رو گزاشتم دوباره و کردم خاموشش برداشتم و گوشیم

.. رفتم سرویس سمت به و اومدم و پایین تخت از

!!! بگیرم مختصر دوش یه گرفتم تصمیم

!!! کرد می حالم سر همیشه صبح دوش

************

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 176 صفحه

رفتم مبل سمت به و اومدم پایین ها پله از

: بود نشسته مبل روی ادرینا

صبخیر:ادرینا

دادام تکون سرمو

نزد؟ زنگ پدرت:ایلیا

برسن االنا کنم فک نزدیکه گفت چرا: ادرینا

اها-

رفتم اشپزخونه سمت به

خوردم و ام صبحونه

!!! بودم فکر توی عمیق بودم مشغول که همینطور

میشد شروع من اصلی ماموریت شایان اومدن با

رسیدن کنم فک اومد در زنگ صدای

رفتم پذیرایی سمت به و شدم پا میز روی میز از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 177 صفحه

ایستادم ادرینا کنار

اومد داخل کشیده اتو و شیک اهتمام اول و شد باز در

شونه چهار و بلند قد خودم همسن حدود باشه شایان میزدم حدس که پسری بعد و

داشت فرق اسمون تا زمین ادرینا چشمای ابی با که ابی چشمای با

اهتمام اقای اومدید خوش :کردم اهتمام به رو

ممنون-

رسید شایان به نوبت پدرش با سالم از بعد ادرینا

شدی زیبا خیلی ها سال از بعد میبینمت خوشحالم :شایان

کرد نگاش مرموز چشمای و لبخند با و

داد جواب جدی ادرینا

اومدی خوش:ادرینا

ممنون:شایان

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 178 صفحه

بعد و ادرینا و من شخصی محافظ رادمنش ایلیا اقای:میکنم معرفی خب:اهتمام

کرد من روبه

عزیزم برادرزاده شایان و:اهتمام

شد دراز طرفم به شایان دست

خوشبختم :شایان

فشردم دستم توی و دستش

همینطور منم :ایلیا

!!! رفتیم ها مبل سمت به همگی و کردم ول و دستش

کردم نگاه ادرینا قیافه به نکرد خطاب راننده عنوان به منو اهتمام که کردم تعجب

!!! نشده خوشحال شایان اومدن از بود معلوم

.... نیومد خوشم ادرینا به نگاهش از من که همونطور

: ادرینا

اومدن شایان و بابا فهمیدم در زدن با

زشت نچسب نمیومد خوشم ازش بود هم ایران ک اولش همون از اصال اه

: گفت که گفتم اومد خوش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 179 صفحه

اینو اوری چندش لبخند با و شدی زیبا خیلی ها سال از بعد میبینمت خوشحالم

گفت

بیریخت زمخت زشت مرتیکه اه

تمام اما میزدن حرف نشستیم و پذیرایی سمت رفتیم گویی امد خوش مراسم از بعد

چون نمیدونستم خوب و جو اصال روااانی هیز مرتیکه اه بود من پیش شایان حواس

خونه اشپز سمت رفتم پاشدم چای بهونه به میکرد معذبم پیش در پی نگاهای

تو جلو اومد و خونه اشپز تو اومد هم ایلیا که کردم رها اسوده ،نفسمو هووووف

: گفت و کرد نگاه چشمام

خیلی نگاهاش نمیاد خوشم ازش نیس درستی مرد نپلک ادم این بر دور زیاد ادرینا

بده

: گفتم و کنم اذیتش نمیخواست دلم من غیرتی عزییزززززم،مرد

چشم

بال بی چشمت: ایلیا

رفت و بوسید طوالنی و عمیق پیشونیمو نزدیک اومد

شده گرمم وای اخه میشم نفله زود جنبم بی من نمیگی بود کاری چ دیگه این اووف

.. بودم اتیش کوره تو انگار بود

اشپز از و سینی توی گذاشتم شکالت همراه به و قند و شدم ریختن چای مشغول

رفتم بیرون خونه

جلوش شدم خم شایان سمت رفتم بعد برداشت رو چای داشتم نگه بابا جلوی اول

نازی و خوشگل خیلی: گفت بشنوم خودم که طوری به برداره چای اومد گرفتم

جون عموو دختر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 180 صفحه

چایشو ک رفتم بهش ای قوره چشم شخصیت بی احمق اورد هجوم صورتم ب خون

ایلیا سمت رفتم عقب اومد و برداشت

من بشم قربونت ببین رو جذبه اوه اوه

ببینم اخم بدون رو تو من میشه چی میمیری نکنی اخم اخه کرده اخم دیدم

جای جلو رفتم نبود راضی مترسگ شپش این اومدن از هم ویلی ایلی این اینکه مثل

: گفت که کردم تعارف

بهت میگفت چی

بخدا هیچی: ادرینا

رفتم عقب منم و برداشت چاییشو

یه با گرفت خوابم مین 11 بعد عسلی روی گذاشتم رو سینی و مبل روی نشستم

اتاقم سمت به باال رفتم خواهی عذر

. بود گرفته خوابم اما بودم شده بیدار تازه تقریبا میومد خوابم چرا نمیدونم

پایین سمت رفت فکرم

بدم حرص رو ایلیا ک هاااا خوبه ریختن کرم واسه شایان نظرم به اممم

و کردم تنظیم بعد دوساعت رو وامونده گوشی و زدم لبخندی ام شیطانی فکرای با

خوابیدم

☆☆☆☆☆

مخمه تو که من گوشی رو گذاشتی زنگه این کنن کفنت ایشالله ستاره بمیری الهی اه

زنگ ساعت شد هم صورتی پلنگ کودک برنامه اهنگ اخه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 181 صفحه

کشیدم بلند خمیازه یه شدم بلند

رفتم شدم بلند بودم خوابیده سال 311 انگار کهف اسهاب عین میکرد درد بدنم تمام

کارای بهداشتی سرویس سمت

بیرون اومدم بپره خوابم تا شستم صورتمم کردم رو واجب

شلواری جوراب یه با گشاد زانو زیر تا قرمز بندی پیش تنیک یه کمد سمت رفتم

و زدم فقط ریمل یه هم ایینه جلو سرم انداختم هم مشکی شال یه پوشیدم مشکی

ایلیا من اتاق در شدن باز با که اتاق از بیرون رفتم کردم خالی خودم روی رو اسپری

بیرون اومد اتاق از هم

: گفت و کرد سرتاپام نگاه ی

میشی چیزی یه نخوری ترشی میبینم نه

ادم برجک تو بزن ریز یه!بیشعور اه

: گفت بعدش

عنوان ب سرمو بریم ماعم بیا نشستن اونجا بردن وسایل دریان کنار بابات و شایان

شدیم قدم پیش دریا سمت به دادمو تکون تایید

از تر تند گرفت راهشو و داره بدی عواقب که نیاری در بازی سر خیره: گفت ایلیا که

رفت من

گرفت خندم که اوردم در شو ادا کجی دهن یه

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 182 صفحه

رفتم بود جا موزی اون کنار فقط نبود جا غافل دل ای دادم سالم بهشون رسیدم

: گفت نشستم تا شایان کنار نشستم

شد باز زیباتون جمال به چشممون خانوم ادرینا به به

نشستم و برداشت پاهام رو از دستشو اومد دستش کار که کردم ظریفی اخم

بحث بود داده گرفتنش به گیر بابا چی سر نمیدونم ک مهمونی درباره بابا و شایان

شده حوصلگیم بی متوجه شایان انگار بود ماسکش ماس تو سرش هم ایلیا میکردن

: بودگفت

خشک و جدی خیلی لحنی با میگذره خوش دانشگاه چجوره درسا دخترعمو خب

: گفتم

میره پیش خوب و عالیه درسا بعله

شده کشیده ایلیا سمت به نگاهم شدم عصبی ک داد تکون هی اقوش بز عین سرشو

میکرد نگاه رو شایان داشت چشماش درون حرص با که بود

زدن قدم واسه رفتم پاشدم نداشتم کشش دیگه

بلند سرمو کردم حس خودم کنار رو کسی حضور که میزدم قدم بود ای دقیقه پنج

میاد راه داره کنارم )شایان( سوخته سیاه اقای دیدم که کردم

: ایستادم سرجام زد ک حرفی با یهو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 183 صفحه

شدم عاشقت گی بچه از من ادرینا ببین

دارم دوست من میخوام خیلی نازتو قیافه حتی و کردنات اذیت شبطننتات

و ندیدی ازم خوبی کارای میدونم چشام ب زد زل که کردم نگاهش وحشتناک اخم با

ساختی غول یه خودت پیش منو

بیشعور نکبت نیس انگار

زل حاال کرد ابرو بی و عفت بی و جوون گناه بی دختر تا دو بار دو که رفته یادش انگار

داره دوستم میگه بهم زده

: گفتم نره باال میکردم سعی ک صدایی تن با شد خورد اعصابم

گفتم اینو ندارم حوصله که نپیچ برم دور لطفا شایان ندارم ازدواج قصد اصال من ببین

و گوشم کنار اورد سرشو و خودش سمت کشید و گرفت دستمو که برم خواستم

: گفت

نکن تقال پس میارم دست به باشه من به متعلق ک چیزی میدونی خوب خودت

کوچولو

توسط دستم شدم حیاط وارد تا ویال سمت رفتم کشیدم دستش از حرص به دستمو

اخمو خدا خود یا اوه اوه ایلیاعه دیدم داد دیوار ب تکیه منو شد کشیده کسی

: ایلیا

نرو برش و دور نگفتم بهت مگه هان میزدین زری چه

تنا تند میکردم تعریف براش ماجرارو داشتم تند تند

بسه خب کن صبر حرفا وسط میومد هی

میبوسید منو داشت شد بسته دهنم کرد کاری با که میزدم حرف تند تند من ولی

کرد تر قرار بی دلمو بازم ریختن و کردن باز راهشونو اشکام خدایا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 184 صفحه

زدم محکم که بود گرفته نفسمم میشه کنده داره لبام میکردم حس میبوسید وحشی

و کردم نگاهش کرد ولم که بازوش به

هی بوسیدی منو حقی چه به خیلی رزلی خیلی کصاااافت میاد بدم ازت زدم داد

میکنی خودت دست بازیچه منو

: گفتم و ام سبابه انگشت با قلبش سمت زدم محکم

عاشق یه ی سینه به رد جواب یکی میدونی چی یعنی بشکنه میدونی داری اینو تو

.... که خونه در سمت دیویدم گرفتم راهمو لعنتی چی یعنی زدن

: ادرینا

راهمه جلو شایان دیدم

جلومو بازم ک برم چپ سمت از اومدم گرفت جلومو که برم سمت این از اومدم

: زدم داد شد خورد اعصابم دیگه گرفت

دادم دریا جلو جوابتو میخوای چی میگی چی راهمی سد همش اه چیه

ابر عین اشکام دیگه هان بیاری بدست باروت زور با میخوای چیو دیگه چته دیگه

سرمه پشت ایلیا کردم حس میریخت بهار

گریه بلند و دویدم ها پله سمت به کنار زدم زده بهت ای قیافه با رو شایان تند

میکردم

کردم رها تخت روی رو خودم سرعت به و کردم باز رو اتاق در

میبینتت ک قلبم با کردی چکار لعنتی میکوبیدم تخت روی بیجون های مشت با و

چکار ایلیا میمیره برات میبینتت ک قلبم با کردی چکار میکنه پرت تانک و توپ

چکار لعنتی کردی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 185 صفحه

شد تیکه 111 که دیوار به زدم محکم گوشیو بود خورد اعصابم انقدر

خدایا ندارم کشش دیگه زدم داد

نمیتونم نمیخوام نمیشه باشه جلوم کنم تحمل نمیتوتم بگیر جونمو

حموم توی رفتم سریع شدم لخت و نکردم توجه شایان و بابا پی در پی های زدن در با

میکرد بهتر دگرگونمو حال گرم اب دوش زیر

بود نشسته بخار حموم شیشه روی

رو میکنه اروم نااروممو قلب ک مقدسش اسم وسطش کشیدم قلب یه دستم با

نوشتم

☆☆☆

روم جلو اومد خوشگل مردی بزرگ دشت یه توی

بود حریر جنس از بلند لباس یع لباسم . میکنم چکار اونجا نمیدونستم بودم وارونه

بود گرفته بازی به موهامو با لباسمو باد که

توعه برای بخور گفت و گرفت سبز گوجه چندتا روم جلو

؟ هستی کی تو پرسیدم ازش

ایلیام نمیشناسی: گفت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 186 صفحه

و شد باز وحشت با اتاق در که پریدم خواب از و زدم جیغی چنان ایلیام گفت وقتی

شدن وارد شایان و بابا و ایلیا

عزیزم بود خواب فقط بابایی نکن گریه_ کرد بغلم بابا ک میکردم گریه بلند بلند

اروم گلم باش اروم شد تموم

بو و بردم فرو گلوی توی سرمو کردم گریه و بغلش پریدم افتاد ایلیا ب چشم

میداد ماساژ پشتمو دستاش با که میکردم گریه و میکشیدم

ادرینا شد تموم: ایلیا

فقط بود خواب یه شد تموم نترس اینجاس بابات اینجام من شد تموم

ک حاال تختم کنار گداشتم و خوردمش اورد اب برام شایان ک شدم اروم حرفاش با

بود خوب برام بودم کشیده بو تنشو عطر

: ادرینا

رفتن بیرون اتاق از و شد راحت خیالشون خوبم گفتن با

رو داشتم دوسش خیلی و بود همدم که اهنگی یه برداشتم کیفم از تبلتمو شدم بلند

گذاشتم

تنهایی ب برگشتم خواب از

121

دنیای میبینم تو چشم با دنیارو میبینم میبندمو چشمامو زیبایی به تو از میزنم زل

داده گل تو دست از ک عشقی میمیره نباشی تو ک عشقی درگیره عشق با من

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 187 صفحه

رویاتو من دست با میبافی رویاتو من مثل تو افتاده من دست به ک عشقی

.... کن من قسمت ماهو یکبار کن روشن چشمات با خورشیدو میبافی

) رویا: شاهین(

میومد اشکام و میخوند اهنگ

*****

بود بابا شدم بیدار خواب از در صدای با صبح

بخوریم صبحونه میخواییم بیا دخترم پاشو: بابا

میام من برو بابایی باشه: ادرینا

ببین بیرون اومدم الزم کارای انجام بعد سرویس سمت رفتم شدم بلند رفت بابا

خان ایلیا بسوزه جات یه تا دربیارم حرصتو چجوری

خیلی شلواد یه با زرد رنگ به برداشتن باسن روی تا سارافون یه کمد سمت رفتم

بپوشم شال نمیخواست دلم مشکی بلند استین یه هم سارافونی زیر زرد تنگ

ابریشمیمو موهای

سرم باال کردم گوجه زدمو شونه

کردم پاهام هم مشکی کفشک یه کردمو دستم طالییمو ساعت و زدم کالباسی رژ یه

منم که زد تحسین لبخند یه و داد باال ابروشو یه شایان شدم وارد وقتی پایین رفتم

میرغضب عین کرد نگاهم ایلیا زدم ژکوند لبخند یه

بمونی شکلی اون داری عمر تا بزنه برق و رد یه تا کن اخم انقدر نیس مهم درک به

زدن حرف از دست) اه میکنه ادیتم خو. داره گناه سرت بر خاک خره ادی نه(

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 188 صفحه

ناهار گفتن شایان و بابا کردم جمع و میزو صبحونه خوردن از بعد خودم با برداشتم

خرید رفتن کنن درست کباب

اومدم

... گفت و کشید رو دستم ایلیا که بردارم رو مربا و کره برم

: ادرینا

.... که کشید دستمو

خوابم اتاق توی باال برد

میشدم خود بی خود از داشتم بوسید و گردنم توی برد سرشو دیوار به چسبوندتم

پی و عمق های نفس گلوم تو اخه کارت با پاهام کف میریزه قلبم نمیگی لعنتی اخه

: گفتم میومد چاه ته از که صدایی با که میکشید پی در

ندارم تحمل میکنم خوااهش بسه

میکرد فوت از که گوشم الله سمت رفت بوسید گلومو و نشنید حرفمو انگار اما

روش بود گداشته دست حساسمو نقطه خیلی میدادم وا بودم مطمئن

دادم فشار محکم دستشو که مردم کردم حس گوشم ی الله روی زبونشو وقتی

: گفت وار زمزمه و اروم و میکشید نفس گوشم کنار برد سرشو

برات خوبی عواقب االن عین وگرنه فهمیدی باشی اینجوری شایان جلوی نبینم دیگه

شدی فهم شیر نمیاد پیش

دادم تکون تایید معنای به سرمو

دست از بود ممکن لحظه هر که زد خواستنی و عمیق مک یه گردنم توی اومد دوباره

هیجان شدت از خوردم سر همونجا من و کرد ترک رو اتاقم سریع بیوفتم و برم

شیرینه چقدر غیرتش میمیرم خوشحالی از دارم خدایا وای میومد باال بازور نفسم

جووونم خدا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 189 صفحه

تلگرام تبلت سمت رفتم کردم سرم شال یع ایینه جلو خودم کردن مرتب از بعد

منم دیگه ساعت نیم تا میزنگه گفت که دادم ام پی ستاره به و کردم نصب

خونه اشمز تو پایین رفتم پاشدم

باال اوردم شکالت باال کردم درس قهوه لیوان یه

در خروسش عین صدای و اایفن رو زدم کشت خودشو تلفن پشت ستاره دیدم که

کنه جمع حاال اینو کی حسیین یا اومد

جه ببینم بگو هان دیشب از کجایی گودزیال زشت بیریخت دیوث روانی احمق: ستاره

. خوبی خبر

بزنم حرف هس اجازه اگه: ادرینا

بنال: ستازه

شد چی میدونی ستاره وای: ادرینا

شد چی ببینم بگو شد چی: ستاره

..... ایلیا منو: ادرینا

خب: ستاره

.... همو ایلیا منو: ادرینا

دیگه بگو نفله کردی جوونم به جون بگیری مرگ ای .. خب: ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 190 صفحه

بوسیدیم همو ایلیا منو: ادرینا

گفتما ک افتادم خوردن چیز به بار هزار کنندش کر جیغ صدای

شما شنید درست میگه؟گوشام ؟چی هان کردی غلطی چه تو چیییییییییی: ستاره

نکبت بوسیدی خوردی چیز بوسیدی کردی غلط کی اجازه با بوسیدید همو

لندهور.میارم در رقصیدن بندری به چشمات جلو پدرتو ببین بزار تهران پاتو فقط

میبوسی؟ ایلیا

خودمو و کردم ریجکت زد زنگ چی هر کردم قطع! بود شده ترسناک موقعیت دیگه

انداختم تخت رو باز طاق

بستم اسبی دم موهامو ایینه جلو رفتم پاشدم بگیرم عکس خودم از مبخواست دلم

رژ کردم چشمامو میداد نشون خمار چه کشیدم چشم خط یه کردم ارایش به شروع

..... شد باز در که زدم براق زرشکی رژ یه و زدم اجریمو گونه

: ایلیا

شایان این رفت درختا سمت به و پاشد جمع بین از کالفگی با کردم نگاه ادرینا به

دنبال و شد پا که کردم نگاه بهش بود زوم ادرینا روی فقط چشماش که بیشرف

اهتمام رفت همینکه کنم لهش لگدام و مشت زیر میخواد دلم خدا وای رفت ادرینا

رفت دریا سمت به و پاشد خورد زنگ گوشیش هم

یه پشت ندیدن منو که جوری افتادم راه شایان دنبال و کردم استفاده فرصت از

کردم تیز گوشمو وایسادم درخت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 191 صفحه

تو و سنگ یه داره؟ دوستش ادرینا؟گفت به میگفت چی ومزاده**حر ؟این چی

دادم فشار و گرفتم مشتم

حرف زبون دیگه که بدی سگ صدای که میارم سرت بالیی یه قسم موال به شایان

!!!!!! باشه نداشته منو ی ادرینا با زدن

!! اومد خوشم ادرینا کوبنده های جواب از اما

دوییدم حیاط سمت به سریع اومد سمت این به همینکه

زدم داد سرش عصبانیت با کشیدم دستشو سریع حیاط داخل اومد ادرینا اینکه تا

نگرد؟ ورش و دور نگفتم هان؟مگه میزدین؟ زری چه:ایلیا

هی بودم شنیده شو همه خودم که حرفایی از کردن تعریف به کرد شروع تند تند

ساکت جوری هیچ خواست خودش باشه واینمیستاد اما میپریدم حرفاش وسط

!!!! بوسیدن به کردم شروع و گزاشتم لباش روی لبمو و رفتم سمتش به سریع نمیشد

باشم؟؟؟ دار خود ادرینا جلوی نمیتونم چرا خدایا

میکرد عصبی منو کال دختر این

غر غر سرش کردم شروع و اشپزخونه داخل بردمش بود تنش بود لباسی چه این

بپوشه لباس اینجوری شایان جلوی نداره حق دیگه که

دیوار به چسبوندمش

!!!! بود کرده قرارم بی نگاهش باز

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 192 صفحه

رفت یادم از داشتم اعتقادات هرچی باز

یادم باشم دار خود جلوش ... که کنم فراموشش که بودم خورده قسم هرچی باز...باز

رفت

بوسیدم و گوشش إلله بعد و بوسیدم و بردم گردنش توی و سرم خودگاه نا

ندارم تحمل میکنم خواهش بسه:کرد نجوا اروم

.... اما تحمله بی و داره دوستم اونم میدونستم

شایان جلوی شکلی این شایان جلوی نبینم دیگه:گفتم و گوشش کنار بردم و سرم

شدی؟ شیرفهم برات نمیاد پیش خوبی عواقب وگرنه بپوشی لباس

و زدم گردنش روی عمیقی مک اخمم همون با داد تکون ها شده مسخ عین سرشو

کوتاهی بوسه

******* رفتم بعد و

**********************************

میدادم گوش شایان اتاق شنود به هدفن با و بودم نشسته اتاقم توی

!!! نبود خبری که فعال

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 193 صفحه

بود ادرینا ادرینا صدای شبیه که بلند جیغ صدای یهو

کردم پرواز اتاقش سمت به و کردم پرت تخت روی هدفون

بیرون اومدن و تناقشون از هم شایان و اهتمام همزمان

بود دیده بد خواب کنم فک اتاق داخل رفتیم سریع

میکرد گریه عروسکیش خواب لباس و بلند صدای با چون

افتاد من به نگاهش دلداریش به کرد شروع و کرد بغلش باباش

بغلم تو انداخت خودش و کرد ول و باباش یهویی

شد فشرده قلبم

گزاشتم کمرش دور و دستم

!! میکر نگام مرموز و شده ریز چشمای با شایان ولی تعجب با اهتمام

من: گفتم و بود نیومده بیرون دهنم از حاال تا که حرفایی و دادم ماساژ اروم و پشتش

فقط بود خواب یه شد تموم نترس اینجاست بابات اینجام

اورد اب براش شایان

وسط این میگه چی دیگه تو لندهور

اومدیم بیرون اتاق از شدم مطمئن بودنش اروم از وقتی و دادام بهش و اب

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 194 صفحه

بد به بودم معروف ستاد توی که اخالقی بد ایلیای همون من نمیشه باورم خدایا

... دختر؟ این اورده سرم به چی!!!!هستم بودنم اخمو ى اخالقی

: ادرینا

تو اومد شایان و شد باز در

که کردم غلیظ اخم یه ایش پرویی از موند وا دهنم

: گفت جلو اومد

ایشالله کجا پوشیده خانومم لباسی چه جوووون

اتاقم توی اومدی حقی چه به اتاقم از بیرون برو: ادرینا

قدم یک که رفتم عقب قدم یک شد نزدیکم میریخت هوس و شهوت چشماش از

در به خورد پشتم که دادم ادامه کارمو اومد جلو

میزنم جیغ وگرنه شایان ازم شو دور گفتم و بستم چشمامو

کردم تقال چی هر دهنم رو گذاشت دستشو که بزنم جیغ خواستم تر نزدیک اومد

بود فایده بی

مال نمیزارم میارم بدستت باالخره: گفت و شد خیره چشمام به و جلو اورد سرشو

ممکن غیر ممکنه غیر اما هس بینتون چیزی فهمیدم اول روز از شی ایلیا

.

.

لعنت بهت لعنت اوووف اتاق از شد خارج سریع و کرد ولم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 195 صفحه

برداشتم شالمم برداشتم کاله با کوتاهمو مشکی پالتو کمد سمت رفتم سریع

گردنم دور انداختم

بیرون رفتم پوشیدم هامو مشکی پوت نیم نبود سالن تو کی هیچ پایین رفتم و

بیرون رفتم رفتمو کش رو ماشین سوییچ

معلوم شد کنده جاش از ماشین و دادم فشار گاز پدال رو رو پام و شدم ماشین سوار

میرفتم کجا نبود

****

شایان ک اونجا برم نمیخواست دلم اصال میزدم دور خیابونا تو بود ساعتی سه یه

هس

گرفت چشممو پاساژ یه که میزدم پرسه خیابون تو ماشین با داشتم

مجلسی کفش بود فروشی کفش

مغازه تو رفتم گرفت چشممو بود خوشگل خیلی دیدم مجلسی کفش یه

به باالهاش باز جلوش بود سانتی 12 پاشنش دیدم جیغ زرد رنگ به ناز کفش یه

بود ناز خیلی بود سوراخ صورت

زدم لبخند بود چادری دختر یه فروشندش تو رفتم کشیدم دست شیشه پشت از

پرسیدم و بهش

چنده؟ کفش این قیمت عزیزم: ادرینا

تومن 138 ؟ نداره رو شما قابل: فروشنده

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 196 صفحه

بدین رو 39 سایز بهم میخوامش: ادرینا

گلم باشه: فروشنده

توی ساعت ماشین تو اومدم کردم حساب پولو سریع بود ناز انقدر پوشیدن از بعد

اوه اوه دیدم دستمو

بود 11 ساعت بیرونم ساعت 5 من یعنی

اعصبانیت با همه کردم باز و در شدم وارد وقتی کردم پارک ماشینو خونه سمت رفتم

: اوردن هجوم سمتم به

: بابا

موقع این تا بودی کجا هان شده فالن فالن ی دختره بودی جهنمی کدوم االن تا

نداشتم توقع اصال کردم نگاهش اوردم باال سرمو که گوشم زیر زد نمیگم چیزی دید

شدم خورد بابام توسط بازم ریخت اشکام گوشم زیر بزنه ایلیا و شایان جلوی بابام از

زدم داد بلند

چیزی به کردم سعی اتاق تو باال رفتم کنار زدمشون فهمیدین نداره ربطی شما به

بستم چشمامو و کشیدم دراز تخت رو نکنم فکر

ممنون: ادرینا ادرینا؟ خوبه حالت: ایلیا تو اورد سرشو ایلیا تو بیا گفتن با زدن در

باش اماده تهران سمت میوفتیم راه صبح فردا بگم ،خواستم خداروشکر: ایلیا

بخیر شبت باشه: ادرینا

همچنین: ایلیا

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 197 صفحه

!!! بودم ندیده خونه تو رو ادرینا اما بود ٢ساعت

!!!! بیرون بود رفته حتما

اتاقم داخل میشنیدم صداشونو شایان اتاق از اما بودم ندیده هم و اهتمام و شایان

. کردم قفل احتیاط محض رو در رفتم

با و گزاشتم گوشم روی و هدفون شنود های موج گرفتن از بعد و نشستم تخت روی

کجان؟ االن:عصبانی صدایی با شایان کردم گوش دقت

با روزی میریزی هم به هامو برنامه همیشه که بهت لعنت ،شایگان نمیدونم : اهتمام

!!!! عوضی میکشمت خودم دستای

!!! میکنیم زیادی ضرر افتاده پلیسا دست و رفته لو محموله که حاال!! لعنتی:شایان

... رو محموله داده لو شایگان خود مطمئنم :اهتمام

همین به و میشه طلبکار ما از جنسا پول بخاطر اینطوری!!!!چیه ش نقشه دونم می

شایان!!!! میکنه نابود مارو کم کم بردن مأمورا رو جنسا نمیکنم باور من که ای بهونه

حرفا این با کن بس:شایان بهت؟ گفتم بار چند ! خریته شایگان با معامله که گفتم

با که رو کسی: داد ادامه مکث با کرد ای دیگه فکر باید!!!نمیبریم جایی به رو کار

نگرفتن؟ جنسا

و میکنن فرار میان پلیسا وقتی اما داشتن و حمل مسولیت نفر٢ ظاهرا نه:اهتمام

!!!! میفته مأمورا دست جنسا فقط

!!! کنن نیست به سر کردن فرار که و دونفر بگو !!!! داره بو قضیه:شایان

!!!! داد تکون سرشو فهمیدم بود اتاق داخل که کوچیکی دوربین روی از

تهران برگردیم باید: شایان

!!! خطرناکه رفتن شایان؟تهران میگی مزخرف چرا : اهتمام

یه میریم اونجا!!! تهرانه نمیرسه فکرشون که جایی تنها االن گفتم همینکه:شایان

!!!! امن جای

!!! کنن ردیف رو کارا میگم

!!!! رفت بیرون اتاق از سریع بعد و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 198 صفحه

رو محموله که بودن گفته ها بچه رفتم فرو فکر به و برداشتم گوشم روی از و هدفون

!!! گرفتن

بگیرنشون که بود زود هنوز گزاشتن ازاد قصد از رو نفر دو اون اما

همراه به کلفت مدرک یه با باید دستن ،هم هم ادم های قاچاقچی با که میدونستیم

!!!! بریم باید که مونده زیادی راه میگرفتیمشون اونا

!!!!!!! میکرد نگران خیلی منو پدرش گرفتن از بعد ادرینا وضعیت وسط این اما

!!! بود٢١ کردم نگاه ساعتم به

! میشدم نگران داشتم !!!! نیومد ادرینا چرا پس

! نبود خبری اما باشه برگشته شاید زدم اتاقش در به تقه تا دو و رفتم بیرون اتاق از

!!!! بود نبرده گوشیشم

!!! شنیدم پایین از صداشو میزدم قدم اتاق تو دلهره با همونطور

زد ادرینا گوش توی اهتمام...که ایستادم ها پله روی و رفتم بیرون اتاق از سریع

بزنتش نداشت حق اما بود پدرش درسته!!!!شد فشرده قلبم

!!! رفت اتاقش داخل و شد رد من کنار از شایان و پدرش سر جیغ از ادرینابعد

!!!!! کرده خالی ادرینا سر که بوده پر دیگه جای از دلش اهتمام که میدونستم

!!! بودم حالش نگران شدم کشیده اتاقش سمت به خوداگاه نا

زدم در

تو بیا:ادرینا

ممنون:ادرینا ادرینا؟ خوبه حالت:گفتم همیشگیم اخم با

! باش اماده تهران سمت میوفتیم راه فردا بگم خواستم خداروشکر:ایلیا

همچنین:ایلیا بخیر شبت باشه:ادرینا

!! رفتم اتاقم سمت به و بستم اتاقشو در

....... رفتم خواب به درگیر مغز طوالنی فکر یه دوش از بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 199 صفحه

بودن میز سر شایان و اهتمام رفتم صبحونه میز سر و اومدم پایین ها پله از

نموند جواب بی که نشستم میز سر جدی صبخیر با

چایم با همینطور نیاد پایین و باشه دلخور دیشب بخاطر که میزدم حدس نبود ادرینا

بودم مشغول

هم قبال شما:شایان کردم نگاهش و کردم بلند سرمو شنیدم و شایان صدای که

بودید؟ محافظ

دلیلی دادام توضیح اهتمام اقای به اینارو همه:دادام جواب مغرورم و جدی نگاه با

! بگم بخوام دوباره نمیبینم

.... تجر محض فقط: شایان شد جمع اخماش جوابم از

پرید حرفش میون اهتمام

دارم کامل اعتماد بهش کرده ثابت خودشو رادمنش اقای شایان نباش نگران:اهتمام

!!! پرسیدم کنجکاوی محض فقط نیستم نگران : شایان

خوردم مو صبحانه بقیه تفاوت بی و نگفتم چیزی

*****************

تو بیا:ادرینا زدم در به تقه تا دو

داخل رفتم و کردم باز درو

تنش داشت پوکر عکس روش که مشکی بلند استین بلیز یه بود نشسته تخت رو

کردم ریز چشمامو نداشتم حوصله:ادرینا پایین نیومدی چرا:ایلیا دمپا شلوار و بود

چشمام تو شد خیره نداشتی؟ و کی حوصله اونوقت-

.... ،،و بابا،،شایان...خب-

.... و-

همین دیگه.. و- کرد کج سرشو

کردم نگاهش و زدم کج لبخند یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 200 صفحه

میموندم بیشتر اگه پوووف پایین انداخت و سرش چشمامو تو شد خیره لحضه چند

انقد چرا نمیدونی:گفتم و شدم پا کالفگی با میدادم خودش خودمو دست کاری یه

میریم؟ داریم زود

پرسیدم نمی هم چیزی اگه...خب اما بود رفته لو جنسا چون میدونستم جوابشو

!!!!! کرد می شک

!!!! نمیگه بهم چیزی بدونمم بخوام نمیدونم :ادرینا

نکردی؟ سؤال کاراش درمورد ازش حاال تا تو یعنی-

مگه؟ چطور نه-

کردم عوض و بحث همینطوری :کردم تفاوت بی قیافمو

!!! بریم باید کم کم دیگه کن جمع وسایلتو:ایلیا

باش-

!!! بفهمه میکردم کاری نباید اومدم بیرون اتاق از

؟تصورشم میکنه بوده؟چیکار نقشه همش ؟بفهمه پلیسم من بفهمه که رو روزی اما

....!!!! سخته

بودیم نشسته ماشین داخل

اومدن خودشون ماشین با شایان و اهتمام

!!!! بود همراهشون شمال بودن اومده که ای موقعه از که محافظی با

!!!! بود گوشیش تو سرش کردم نگاه ادرینا به

!!! نیست بد بزنی حرف ام کلمه یه:ایلیا

!! گذاشت داشبورد رو و گوشیش و چرخوند سمتم به سرشو

بگم؟ چی:ادرینا

!!! نباش ساکت فقط هرچی-

بگم؟ سخنی دری هر از االن-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 201 صفحه

! خوبیه فکر-

شد پاک لبش از اروم اروم ولی خندید

های اتفاق برام... که چون... چون برم شمال از نمیخواد دلم شاید ایلیا میدونی:ادرینا

نمیترسم .... داره پیش در برام اینارو از بدتر تهران میدونم اما داشت و بدی

باید که بالخره کن ولش اصن......و پدرم دادن ازدست...دلهره... دارم دلهره....اما

زد حلقه چشماش تو اشک و نمیرفتیم ..نمیرفتیم نمیرفتیم کاش اما!!!! برم

پدرته؟ نمیرفتید؟منظورت :ایلیا

فراموشش میکنم سعیمو تمام دارم که کسیه به منظورم!!نیست پدرم منظورم نه-

!!!! کنم

!! بگم نداشتم چیزی یعنی !!! نزدم حرفی

!! داد تکیه صندلی به سرشو و بست چشماشو

******

131

ترمز رو زدم در جلوی

باشه بابات ماشین تو کنم فک نمیدونم بابا؟ ماشین تو یا اینجاست چمدونم :ادرینا

!!! شدیم پیاده

باال ها پله از داخل اورد خدمتکار هارو چمدون!!!اومدن اهتمام و شایان ما از بعد و

!!! رفتیم

! بودن پایین اهتمام و شایان

میرفت اتاقش سمت به داشت ادرینا

!!! بود چش نمیدونم میشد بارونی داشت چشماش باز کردم نگاش

: گفتم اخم با و گرفتم دستم تو ظریفشو بازوی

پس:ایلیا نیست خوب حالم ایلیا کن ولم :ادرینا میکنی؟ گریه داری باز چرا:ایلیا

دکتر:ایلیا کجا؟:ادرینا بریم کن تنت لباساتو

زد لبخند گریه وسط جدیم حالت از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 202 صفحه

برم بزار خوبم -

... رفت اتاقش سمت به که کردم شل بازوش از دستمو اروم

: ادرینا

بازه پنجره دیدم و بود رفته کنار روم از پتو شدم بلند شدیدی سردرد با صبح اوفف

رفت خوردم سرما اوه اوه

اب لیوان یه تخت کنار از دهنم انداختم برداشتم بود مسکن یه کیفم سمت رفتم

پوکر عکس روش که بلند استین مشکی بلیز سریع بود کوتاه استین خوردم،لباسمم

دیشب که کفشی اتاق گوشه سمت رفتم گشاد گله شلوار یه با و پوشیدم رو داشت

عکس یه کردم . پام داشتم دوسش خیلی بود نشسته دلم به خیلی بودم خریده

بمیری الهی داد ام پی که ستاره واسه تل طریق از فرستادم عکسشو تبلت با گرفتم

پاشنش یهو رفتن راه درحال تومجلس ایشالله کفشام اینجور عاشق من نمیگی

باشه این با کی هر اخه شوخه چقدر این لبم روی اومد لبخند بره ابروت بشکنه

: نوشتم منم خدا به میره یادش غماش

نداری که تو بسوزه دلت

گذاشت اینو) : اموجی یه

عین تهران بیایم میخوایم ببندم ساکمو میخوام گفتم کردمو خدافظی باهاش که

کرد ذوق کلی فرستاد ویس دادن تیتاب بش ک خری

☆☆☆☆ کفشای چمدون تو گذاشتم و کردم جمع وسایالمو کمد سمت رفتم شدم بلند

تخت لب نشستم و ساک تو گذاشتم کردم جمع خوشگلمم

فکر تو رفتم پامو رو انداختم پامو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 203 صفحه

با اه اه اخه بزارم دلم کجای دیگه رو مهمونی ها اورده گیر وقت هم شایان این اخه

: گفت و تو اومد ایلیا تو بیا گفتم و بیرون اومدم گوالخ شایان فکر از در صدای

: گفتم شدم گیج سوالش با نداشتم حوصله: ادرینا پایین نیومدی چرا : ایلیا

.. و شایان و بابا... خب

اخه نداشتم رو تو حوصله بگم بتو میتونم چطوری اخه نبودا کن ول اینم اه

: گفتم قیافمو کردم لوس کردمو کج سرمو دیووووووونه

دیگه همین دیگه و

خو چیزیه خوب هم خجالت پایین انداختم سرمو ک چشمام تو زد زل دقیقه چند یه

امادم ک گفتم مکالمات از بعد میریم زود چرا نمیدونی: گفتم

☆☆☆ ماشین تو های صحبت بعد

بازومو بود شده جمع اشک از ای هاله چشمام اتاقم سمت رفتم خونه رسیدیم

: گفت غلیظی اخم با گرفت دردم ک گرفت محکم

میکنی گریه باز چرا

بریم کن تنت و لباسات پس_ نیست خوب حالم ایلیا کن ولم : گفتم

کجا؟_

دکتر_

گفتم و زدم لبخندی که تحمل نتونستم گرفت خندم

برم بزار خوبم _

رفتم اتاقم سمت به و کرد ول بازومو سریع

ایینه جلوی رفتم مستقیم

گوشم از سمجی اشک بود افتاده گووود چشمام زیر صورتم بود شده الغر خیلی

اسمشو وقتی دادم جواب بود ناشناس کردم نگاه خورد زنگ گوشیم که پایین افتاد

گفت

...... و اومد ذهنم به خاطرات تمام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 204 صفحه

: ادرینا

.... اومد ذهنم به خاطرات تمام

شایگان نه نه

بله؟ دادم جواب لرزونی صدای با باز داره چکارم اون

: گفت و داد سر ایی مستانه ی خنده

کوچولو نترس ترسیدی عزیزم اخییییی

کصافت کصافت میدیم انجام کارمونو ادامه و وهم میکنیم مالقات بازم

میخواد جونم از چی لعنتی

به شروع چشمام میلرزید دستام سیاه لیست جزو گذاشتم و کردم قطع سری

بود شایان زدن در بود باریدن

اومد دید حالمو وقتی نداشتم رو چلغوز این با کلکل حوصله بود خراب حالم انقدر

: پرسید تخت کنار نشست

ترسیده انقدر شده چی دختر نداری رخسار به رنگ شده ؟چیزی ادرینا خوبه حالت

بودم

میکردم گریه بلند و شایان بغل تو کردم پرت خودمو شد چی نمیدونم

خودم دست اما بغلش برم نمیخواستم اصال میکردم گریه بلند و بود سینش رو سرم

: گفت اروم و میداد ماساژ کمرو دستش با بودو کرده بغلم محکم اونم نبود

ک اروم و لروزون صدای به تو بگو میکنم کمکت شده چی بگو من به عزیزم باش اروم

: گفتم میشنیدم زور با خودم

ترکید بغضم دوباره بعد خیلی شایان ترسیدم خیلی زد زنگ اون شایگااان

: گفت و ایستاد حرکت از دستش شایان

اورده کجا از رو تو شماره اون

کرد بلندم و کرد بغلم اروم شایان و دادم تکون منفی صورت به تند تند سرمو

. : گفت گوشم زیر اروم ک تخت رو گذاشت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 205 صفحه

نکن گریه خانومم نمیزارم زندش برسه بهش دستم عزیزم نباش نگران میکنم حلش

بیا گل خانوم بخواب یکم بیا کنه اذیتت نمیزازم مواظبتم

اروم اونور بدم هلش ک گذاشتم سینش تخت دستمو اروم و گفتم لب زیر ایی باشه

پسر اون ازش نبودم متنفر ولی ازش اومد نمی خوشم شد چندشم بوسید گردنمو

بود عموم

.... یهو که ببوسه گلومو زیر دوباره خواست میکرد استفاده فرصت هر از نباید ولی

: ادرینا

.... یهو که

دیدم رو ایلیا افتاد در به چشمم

! بود کرده مشت دستاشو ترسناکی قیافه و باعصبانیت و میبارید خون چشماش از

ایلیا برگردوندم سرمو و شد بلند که زدم شایان حساس جای پاهام با سریع شدم هول

چرا رفت کجا خداجوونم خدایا میکنه فکری چ االن دید منو من مرد خدایا ندیدم رو

جیغ توان و قدرت تمام با شایان سمت برگشتم عوضی شایان دهن تو بزنه نیومد

: گفتم و زدم

: شایان برو میخوره بهم ازت حالم عوضی بیرونن برو گمشووووو

باشه باشه

نزن جیغ دیگه رفتم ببخشید کردم غلط

رفت شد بلند

خواب به و بستم چشمامو نداشت نای چشمام ک کردم گریه و زدم جیغ انقدر

دیدم رو ستاره که شدم بلند میکنه ناز صورتمو یکی اینکه حس با رفتم فرو عمیقی

بود بریده رو امونم گریه اومد سراغم به گریه دوباره بغلش پریدم و بهش زدم لبخند

: میگفت و میداد ماساژ پشتمو ستاره

خواهری نکن گریه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 206 صفحه

هق هق با خوشگلم بگو بچگیت دوران رفیق به بگو بهم دلم عزیز شده چی بگو بهم

: گفتم تیکه تیکه و

فک بیرون تا گریم صدای و زدم هق هق دوباره شدم ق..ش...عا ن .م ره.ا...ست

بود رفته کنم

☆☆☆☆ حموم رفتم منم رفت ستاره من کردن اروم و دل و درد ساعت یک بعد

بستم چشمامو و خوابیدم وان توی بود خوب واسم خیلی داغ اب حموم یه

*******

یه با مشکی ساده بلند استین بلیز یه پوشیدمو زیرمو لباس و کردمو خشک خودمو

پوشیدم مشکی راسته شلوار

خدا بدتره هم عزادار از میشکونه دلمو میزنه پس منو وقتی..هه بودم دار عزا انگار

بود شب 8 ساعت کردم نگاه رو ساعت

کمتر سرم درد ک کشیدم موهامو گرفتم دستام تو سرمو نشستم تخت روی رفتم

دستم گرفتم گوشیمو نشد ک نشد اما شه

برای کردم تنظیم اومد لبم روی لبخندی دیدم رو گرفتیم سلفی ایلیا با که عکسی

پایین رفتم پاشدم و تخت روی انداختم گوشیو زدم روش ایی بوسه ،و ام صفحه روی

خورد اعصابم میز روی گذاشته سرشو خونه اشپز تو الناز دیدم خونه اشپز توی رفتم

شد

بود نشده اخراج مگه داره چکار اینجا عفریته این

: گفتم و کرد بلند سرشو ترس با ک میز روی زدم محکم دستم با جلو رفتم

: گفتم اعصبانیت با و جدی و زدم پوزخند یه ترسیدی کوچولو اخی

: الناز کن گم گورتو نشدی اخراج مگه میکنی غلطی چه اینجا تو

فهمیدی نداره ربطی احمق تو ب

ندارم حوصلتو برو هم حاال میکنم صدات خواستم فضول

سمتش رفتم حرص با شد بدتر بود خورد همینجوریش اعصابم به رید

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 207 صفحه

: گفتم حرصی صدای با و کشیدم گرفتمو دستم تو موهاشو

در بازی شاخ داری و ماعه خونه هان؟ ضعیفه نداره ربط من به بدم نشون بهت

میاری

گوهی چه بگو بشی شبش خوراک ببری جلوی بندازمت االن همین نکن کاری

بگه خواست تا اینجا میخوری

چی دخترم سرم بر خاک گفت و کردمون جدا و سمتمون بدو بدو اومد خانوم یاسی

اخه میکشی موهاشو چرا شده

میخورم گوهی چه اینجا نداره ربطی تو به میگه من ب برگشته جون یاسی: ادرینا

نزن بد حرف مادر زشتع اوا: یاسی

دعوا نیومده اینجا داری چکار که بود کرده اخراجت میثم اقا داری چکار اینجا تو الناز

انداختی راه

روش سسم و یخچاله تو کاهو ساالد دیدم یخچال سمت رفتم و شدم بیخیال

درحال اتاقم باال رفتم برداشتمو بودم کاهو ساالد عاشق که بس زد برق چشمام

خوردن

نکردم باور اولش گذاشتم رو) همیشگی: عقیلی شادمهر( اهنگ و برداشتم گوشیمو

وقتی بود خودم دل حرفای گفت بهم دلش از چی هر بود عاشقم انگار اونم

زیاده عشق تو من نمیکرد باور اولش نگاهم تو دیددد خودشو گرفتم دستاااشو

خواهمممم

زندگی مرگو فرق نبودت و بود فرققق شه همیشگی باورم همییشه بمون عااااشقم

همیشگی باورم همیشه بمون عاشقم شه مرگو،زندگییی فرقه نبودت بودو فرق شه

گاهی شه زندگی مرگووووووو فرق شه زندگی و مرگ فرق نبودت بودو فرقه شه

رقیبه من با شهر کل شاید که میترسم

میشی نگرانم اراده بی یا دلیل بی عجیبه باشه این از غیر میگم چی میدونی که تو

خواهییی زیادههه خودتم عزیزممم باشه عشق پایه گاهی

شه زندگی و مرگ فرق نبودت بودو فرق شه همیشگی باورم همیشه بمون عاشقم

شه زندگیی مرگووووو فرق نبودت بودو فرق

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 208 صفحه

شه زندگی و مرگ فرق نبودت بودو فرق شه همیشگی باورم همیشه بمون عاشقم

شه زندگی مرگوووووو فرقه نبودت بودو فرقققه

شه زندگی شه زندگی شه زندگی

بود پر دلم خیلی ریخت اشکام

ساعت دیدم دستمو ساعت خونه اشپز تو گذاشتم و ظرف پایین رفتم شدم بلند

کردم فکر خودم به زدم قدم حیاط تو رفتم بود 11331

ایلیا به عاقبتش نیس مشخص که زندگی به

شد وارد خوران تلو تلو ایلیا و شد باز در لحظه همون شه دیگه کسی عاشق نکنه که

نزدیکش رفتم بود خمار چشماش نداشت تعادل بود گرفته شونش رو کتشو

اخه خوردی چرا خوردی مشروب شده چی ایلیا زدم صداش گرفتم بازوشو

بود تاریک حیاط کن نگاه اخه ببین وضعیتتو

نزدیکم اومد در اشکم بستم چشمامو درد از که دیوار به داد تکیه گرفت منو محکم

: گفت و زد پوزخند و شد

تو خاطر به خوردم چرا بدونی میخوای

: ایلیا

کشیدم سر پیکمو اخرین

فقط هیچی نبود مهم برام هیچی شارالتانم یا ماموریتم تو پلیسم نبود مهم برام

!!! کرد خیانت بهم که ادرینایی

چرا؟ خیانت اصن

بنده؟اونکه نفسش به نفسم نمیدونه اونکه منه؟ دنیای چشماش نمیدونه اونکه

... عاشقشم من نمیدونه

توش خودمو که هاییش تیکه به و دیوار به میزدم و الکل کوچیک شیشه میزدم داد

... میزدم لگد میداد نشون

شرففف بی بهت لعنت شایان-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 209 صفحه

... بود دار کش حرفام و میخوردم تلو تلو و میرفتم راه زور به

چی نمیدونستم خودمم !!!میزدم حرف بلند بلند و بودم نشسته تاریکم خونه توی

!!!! میگم

گردن رو شایان که رو ای بوسه اومد یادم که بستم چشمامو و نشستم صندلی رو

!!!!! بود زده من ادرینای

همینطوری و افتادم راه ادرینا خونه به رفتن قصد به و شدم بلند شد کامل ظرفیتم

... ه..کی..ایلیا..میفهمی..میفهمی:خودم با میزدم حرف

و سوییچ رفتتتتتت..رفت یادم سوییچموو آآآ: دادم ادامه و چرخیدم خودم دور

رفتم بیرون در از و برداشتم

********

نفر چند راه تو بود نزدیک میدونم فقط اینجا رسوندم خودمو چجوری نمیدونم اصال

ام شونه رو کتمو میرفتم درختا سمت به خوران تلو تلو و بودم حیاط توی کنم زیر و

دیدم خودم روبروی رو ادرینا که انداختم

..... کن ؟نگاه!اخه ببین وضعیتتو اخه خوردی خوردی؟چرا شده؟مشروب چی:ادرینا

مستانه اومد پایین چشماش از اشک دیوار به چسبوندم و گرفتم شونشو محکم

!! خندیدم

خوش باهاش االن تا نداری؟مگه شایان مثل عشقی میکنی؟مگه گریه چرا : ایلیا

حرفی بنال د :دادم ادامه و کردم پرت شونم از کتمو لعنتی؟ ساکتی نمیگذروندی؟چرا

میلرزید هاش شونه فقط و نمیزد

زبون اون چرا:غریدم عصبانیت با کردم بلند سرشو و گذاشتم چونش زیر و دستم

کرد باز زبون گریه با دادم فشار چونشو ساکتی؟ نمیاری؟چرا بیرون درازتو

.. اما..ا..چیشد نمیدونم ..بیگناهم .. ن..م:ادرینا

زیر زدم و بردم باال و دستم خودگاه نا شو خفه:گفتم و دوختم چشماش به چشمامو

گذاشت صورتش روی و دستش هق هق با که گوشش

نزدی؟چراااا؟ پس چرا بیگناهی..بی اگههههه:گفتم کشدار صدای و مستی همون با

ندیدی تو اما زدم دنیامی همه که تو جون به زدم بخدا زدم:ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 210 صفحه

دیدم میدیدم باید که رو چیزی اون ندیدم؟ندیدممم؟اما هع:چرخیدم و زدم پوزخند

بزارم چی پای و حرفات این لعنتی:گفت اشک از خیس صورتی با و کرد بلند سرشو

میگی؟ چی االن زدی؟پس پس عشقمو که نداری؟تو دوست منو میگی که ؟تو

لرزید هاش شونه و پایین انداخت سرشو که کردم نگاش

و حرفی همچین هوشیاری توی مطمئنا! بود من راستی؟قضیه و مستی میگن

: زدم داد!!! نمیزدم

داشتممممم :ایلیا

: دادم ادامه تری اروم صدای با کرد نگاهم مسخ و کرد بلند سرشو

... ندارم..ندارم دوست....ندارم دیگه اما:ایلیا

میرفتم سمتش به و ندارم میگفتم همینطور

بو و گزاشتم چونش روی دماغمو و چسبوندم گردنش به سرمو و رسیدم روش به رو

ندارمممم :گفتم دوباره و کشیدم

دوباره و داشتم نگه همونجا و لبم و لبش کنار نه و لبش خود اما بوسیدم لبشو کنار

ندارممم :گفتم

!!! مستی!!! نیست خوب حالت تو ایلیا بسه: گفت و کرد بلند سرمو

: گفت غمگینی چشمای با نزدی؟ پس و لعنتی شایان چرا پس:گفتم کردم بلند سرمو

چیه؟ واسه کارا این میاد؟پس بدت ازم توکه..اما ا!!!زدم قران به !!! زدم بخدا:ادرینا

: صداشوشنیدم رفتم خونه سمت به نداشتم تعادل که همونطور و زدم پوزخندی

!!!! میوفتی االن نیست خوب حالت ایلیا وایسا

نکردم مقاومت برد اتاقم سمت به و گرفت دستمو

ای بوسه خوداگاه نا بود لبم نزدیک سرش کشید روم رو پتو و خوابوندم تخت روی

گنگ فکری با همونطور بیرون رفت و شد اشک پر چشماش که زدم گونش روی

.... برد خوابم

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 211 صفحه

شدم بیدار بدی درد سر با صبح

چی بیاد یادم تا اوردم فشار مغزم به خیلی افتادم دیشب یاد و نشستم تخت روی

!!! شده

!!! نمیاد یادم لعنتی اه

،،،ادرینا خوردم مشروب!!! اومد یادم کمی چیز بود تنم دیشب که های لباس دیدن با

!!!!! اومد یادم چی همه.....ندارم االن اما داشتم دوسش گفتم ،،،و زدم رو

بود این قبل بودم خورده مشروب که باری اخرین!!! خوردم مشروب کردم خریت واقعا

کرد تصادف رفیقم موقع اون یادمه!!!!نبودم پلیس اصن یعنی ستاد تو بیام که

!!! خوردم مشروب خدا از گالیه واسه که بود موقع اون !!! کنه رحمتش خدا!!!مرد

بچگی فهمیدم بعدش اما شنیدم ناسزا بابام مامان طرف از چقد که بماند البته

!!! کردم

!!!! بوده بچگی دیشبم خوردن مشروب فهمیدم سن سال٠١ تو که االن مثل

!!! بود سخت میدادم؟تصورشم لو و ماموریت و میرفت در زبونم از اگه اوووف

!!! نمیشد کم ادرینا گناه از چیزی حال این با اما

!!!! واخمو شدم کالفه دوباره ادرینا و شایان به فکر با

به دختری بره یادش که میکنم کاری!!!بده سگ صدای که میکنم شایان با کاری روزی

!!!! داره خارجی وجود ادرینا نام

!! نیست کمی جرم من ادرینای به درازی دست که بفهمه تا

!!! نمیبینم دور خیلی و روز اون

!!! میچرخید مغزم تو که بود وقت خیلی اما بودم غریبه حرفا این من؟من؟با ی ادرینا

بیرون کرد حالم سر تقریبا که دوش از بعد و رفتم سرویس سمت به حوصله بی

!!! پایین رفتم لباسام پوشیدن از بعد اومدم

! کجان االن میفهمیدم میدادم گوش ها شنود به دیشب اگه ندیدم و اهتمام و شایان

یادم و بودم اینجا بخاطرش که ای وظیفه و میکردم سیر خودم عالم تو دیشب اما

این به خوبم سابقه و کارم تو بودن جدی بخاطر کمم سن با منو قطعا!!بود رفته

!!! فرستادن ماموریت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 212 صفحه

به فقط!!بیفته اتفاقی همچین نمیزارم دیگه اما!!خراب!!! کردم خراب دیشب اما

!!! همین فقط میکنم فکر ماموریتم و ام وظیفه

!!! دیدم میز روی رو ادرینا که رفتم اشپزخونه سمت به مصمم

صبخیر:گفت أرومی صدای با

بی این بیاره چایی برام گفتم خانم یاسی به بدم و جوابش یا کنم نگاش اینکه بدون

!!! نکنه اشتباه دیگه که بود تنبیهی توجهی

.. ام صبحونه خوردن به کردم شروع اخم با

ایلیا؟ خوبه حالت: ادرینا

رفت و پاشد دلخوری نگاه با که زدم پوزخند باری شماتت نگاه با و کردم بلند سرمو

هع خانم ادرینا مونده خیلی هنوز

.... رفتم پذیرایی سمت به خوردم صبحونمو

: ادرینا

افتادم دیشبش کارای یاد شدم بیدار درد بدن با صبح

دوست منو هم اولش از اون گفت دروغ نداره دیگه حاال و داره دوستم گفت بهم

یاد خورد بهم اعصابم صبحی سر اه میدونم گفت اینو من کردن اذیت واسه نداشت

سمت به شدم بلند و زدم محوی لبخند زد گونم روی که افتادم دیشبش بوس

بود خواب ایلیا هنوز کنم فک رفتم پایین صورتم و سر شستن از بعد رفتم سرویس

خوابیدم مهمون اتاق وتو دیشبو اتاقم تو

دیدم پایین رفتم بستمو موهامو پوشیدمو صورتی شلوارک یه با سفید تیشرت یه

نیس خونه تو کسی

رب یه بعد نشستم امادست صبحونه وسایل دیدم خونه اشپز توی رفتم

اومد ایلیا دقیقه 21

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 213 صفحه

من به اخه گرفت دلم کوتاه جواب یه از دریغ اما گفتم بخیر صبح ارومی صدای با

چه

: پرسیدم ازش نبود خوب حالش کنم فک بیشعوووور نخوره مشروب میخواست

ایلیا؟ خوبه حالت

خودمو کنمو گریه جلوش نمیخواستم و بست گلومو راه بغض نگاهش و پوزخند با اما

اتاقم تو باال رفتم و شدم بلند بدم نشون ارزش بی

نشون بهت نکن گریه ن گذاشتم هم روی چشمامو ایستادمو در پشت و بستم درو

کیم من میدم

سراغ رفتم شدمو بیخیال مغرور خودخواه احمق بترکی تا میچرخم شایان با انقدر

گوشی

: ستاره به زدم زنگ ندارم گوشی دید واسم بود گرفته تازه بابا

: ادرینا

عزیزم باشه : ستاره رفته سر حوصلم بیرون بریم بعدظهر میای ستاره الو

اونجام 4331 ساعت

141

: ادرینا

: ستاره عزیزم؟ نداری کاری باشه

بای بوس بوس بچینی ستاره فدااات قربونت

بای: ادرینا

الک با مشکیمو الک ارایشم میز صندلی روی نشستم تلفن کردن قطع از بعد

زدم رو مشکی اوردم در سفیدمو

بود نشده بد زدم طرح روش سفید با بعد

بزنم این از بهتر نداشتم حوصله

گرفتم کردم روشن رو سشوار بعد انداختم رو بود اسمم اول که انگشتیمو بند انگشتر

خاموش رو سشوار و شد خشک کامل رب یه بعد شن خشک تر زود تا ناخنام روی

تخت رو شدم ولو کشو تو گذاشتم کردمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 214 صفحه

زدن در که

....

: ادرینا

بود برسی حال در و چرکا رخت سراغ رفت مستقیم شد وارد خانوم یاسی و زدن در

: گفت

: یاسی

: ادرینا مادر رفتی شدی بلند صبحونه میز از یهو چرا

: یاسی ؟ کامل خورد صبحونشو ایلیا امم،میگم ...همینجوری دیگه هیچی

: ادرینا ادرینا شده چیزی خورد کامل ؟اره!!!میپرسی چرا

نه نه نه

صبحونه باشه نخورده شاید گفتم نبود مساعد حالش صبحونه سر اومد انگار اخه

: یاسی

خورد همشو مادر نه

: ادرینا بشورما میخوام همیناس چرکات لباس مادر ادرینا

بود همونا جووونم یاسی ن

رو پله همه این هی میگیره در پاهاتون اخه باشه خدمتکار یه دنبال بگم بابا به باید

برم من مادر نداری کنم،کاری؟ چکار دیگه برم قربونت: یاسی پایین میایین باال میرین

: ادرینا پایین

برین نه

: پرسیدم سریع افتاد یادم چیزی ی میرفت داشت

جووون یاسی

جانم _

کرد ایی خنده_ بخورم ببرم بیام کنین درست شیرازی ساالد یکم و کاهو ساالد میشه

ببر بیا زدم صدات مادر باشه : گفت و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 215 صفحه

: گفت و کردم بوس اشو چروکیده لپای شدم بلند

بیرون اتاق از رفت بعدش ببخشید باشه باشه: ادرینا کردی مالیم تف دختر اه

دیواری چهار این توی مردم میاد کی ستاره هوووف

و کشیدم عمیق نفس به کردمو باز درو بود باغ به رو که پنجره کنار رفتم شدم بلند

گرفت بازی به موهامو پاییز باد

***

ادرینا ادرینا که میخوندم رو) گناهکار( رمان کتاب داشتم و گذشت ساعت نیم

خوردم سر ویژژژژژ ها میله از و در سمت کردم تند پا شنیدم رو جون یاسی گفتنای

: یاسی

خب بهت بگم چی اخه مادر پایین نیا اینجوری اینجا از انقدر دخترم بمیره تن این

دیگه ساالدا سراغ بریم جونم یاسی بیخی

نبودم بند پا خوشحالی از دیدم و ساالد همه اون وقتی خونه اشپز توی باهم رفتیم

بودن بریده ساالد با نافمو انگار کنم چکار خو بودم ساالد عاشق اخه

بیام باز ک یخچال گذاشتم ظرفی توی گذاشتم موند کلی و خوردم ته تا کاهومو ساالد

بود شده خوب انقدر خوردمو خوری گوشت اب کاسه یه هم شیرازی ساالد بخورم

که

ریختم هم خوری ماست کاسه یه اندازه

باال برم ها پله از که بیرون اومدم خونه اشپز از اتاقم ببرم گفتم و

شد حلقه دورم دستی و ریخت ساالدم ک چیزی به خوردم که بودم های پله وسطای

دورمه دستش نبود حواسم دیدم و ریخت بی شایان که گرفتم باال سرمو

: گفتم بلند و حرص با کردم باز دستشو مین پنج بعد

اه کردی داغون دماغمم ریخت ساالدم احمق دیدی که تو ندیدم بودم کور من

که بود کم خیلی فاصلمون

..... و شد باز خونه در

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 216 صفحه

: ایلیا

پرهام کردم نگاه و اسم خورد زنگ گوشیم که کردم عوض لباسامو و رفتم اتاقم داخل

: بود

دادا؟ الو-

چطوری؟ داداش الو-

کجایی؟ قربونت-

! میپرونم مگس دارم خونه تو هیچی-

: دادم ادامه خنده با و زدم گلوم زیر سردم و تلخ ادکلن از یکم

افتادن تک تو با که مگسا اون بدبخت-

بیرون؟ بزنیم ای پایه!!! کرده نظر بهشون خدا اتفاقا-

دنبالت میام باش-

خدافظ نوکرم-

خدافظ-

شلوار یه : کردم نگاه نقصم بی تیپ به بار اخرین برای و انداختم تخت رو گوشیمو

و برداشتم گوشیمو و سوییچ برندم ساعت اسکی یقه مشکی ژاکت یه کتان مشکی

رفتم در سمت به

میکرد نگاهم شده ریز چشمای و تعجب با دیدم رو ادرینا که بودم پله اخرین رو

سالمتی؟ به کجا: ادرینا

دیدم وضوح به و خوردنش حرص که کردم نگاهش توجه بی و ندادم جوابی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 217 صفحه

!!! بگم بهت که نمیبینم دلیلی :گفتم و زدم پوزخندی

هروقت نداری حق ای راننده یه هستی؟تو کی کردی فک تو:گفت که گزشتم کنارش از

!! بری خواست دلت هرجا

بشنوم کوچیکتو مغز توهمات ندارم ای عالقه-

و اهتمام و شایان یبار فقط صبح از رفتم در سمت به بده جواب وایسم اینکه بدون

!! بودم دیده

!!! بدم گوش شنود به که نبودن اتاقم تو

دادم تکون سرایدار برای دستمو و رفتم حیاط داخل

***************

!!!! زدم بوق بار چند و ترمز رو زدم پرهام ی خونه جلوی

!!!! اومد بیرون همیشه از تر تیپ خوش پرهام و شد باز در که

ماشین تو نشست و کرد باز درو

افتادیم راه همیشگی های پرسی احوال از پس

خبر؟ چه جدید های gf از پرهام؟ اقا خبر چه دیگه-

!! عع٠ وضعیت!!!بود کجا gf داداش پوووف-

چرا؟ اونوقت-

!! شدم عاشق-

!! خنده زیر زدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 218 صفحه

!! خاروند ای مزه با حالت یا سرشو شی؟ عاشق تو!بگنجه بگو چی یه داداش-

بود؟ تابلو خیلی-

میکنی؟ فک چی خودت-

!!! نمیدونم -

برم؟ کجا-

!!! عشقته هرجا-

چطوره؟ مطبق-

! بریم کن اتیش-

**

شدیم پیاده شو پیاده:ایلیا ترمز رو زدم

!!! فکر تو رفت دوباره پرهام که نشستیم میز روی

!! بود بعید پرهام از ناراحتی همه این قطعا

شد؟ چی پرهام-

: کرد کمرنگی خنده

بشه؟ چیزی بود قرار مگه-

چته؟ بگو ام کاره این عمره یه خودم من داداش-

حاد خیلی قلبی مشکل پیشم اوردن رو ساله ٦ بچه پسر یه پیش روز چند: پرهام

پدر!!!نکردن پیدا براش قلب هنوز اما!!! داره سریع قلب پیوند به نیاز!!حاد خیلی ! داره

!!! اونه گیر در فکرم روزه چند!! خالیه بالشون و دست مادرشم

پوله؟ مشکل االن- کردم نگاش ناراحتی با

!!! نشده پیدا قلب هنوز اما! پول بخشی یه-

نباشه پول مشکلشون بگو مادرشم پدر به!!بگن بود موردی اگه میسپرم ها بچه به-

کنیم می پیدا شده هرجور

زدم لبخندی ممنون-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 219 صفحه

دوغ با پلو زرشک :ایلیا دوغ با جوجه چلو:پرهام دارید؟ میل چی: اومد گارسون که

: گفت پرهام زدن حرف کمی از پس ممنون نه:پرهام زیتون،،ماست؟:گارسون

میره؟ پیش چطوری ؟ماموریتت ادرینا از خبر چه-

!! خوبه حاضر حال در ماموریت-

بده؟ جواب سوالمو اول قسمت شکر خدارو اونکه خب-

...... بشنوی؟ چی میخوای:ایلیا

: ادرینا

تو اومد بابا و شد بازز در

زدمش کنار سریع ببینه خان انتررر این با منو نمیخواست دلم بود ندیده مارو هنوز

بیرون اومد اتاق از خوشگل و تیپ خوش ایلیا که اتاق سمت میرفتم داشتم باال رفتم

: پرسیدم

: ادرینا

سالمتی به کجا

! بگم بهت ک نمیبینم دلیلی : ایلیا

خدایا میگفت اینجوری بودم کرده چکار مگه گرفت دلم خیلی

دلت هرجا وقت هر نداری حق ایی راننده یه تو هستی کی کردی فک تو: ادرینا

: گفت بری خواست

بشنوم کوچیکتو مغز توهمات ندارم ایی عالقه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 220 صفحه

و رفت اون شکوند قلبمو بازم

میکنه خوردم حرفاش با ک نکرد نگاه هم سرش پشت

اتاقم تو رفتم

نریزین لعنتیا نریزین ریخت اشکام بازم تخت لب نشستم و گفتم هووووفی

نریزید نمیکنه حساب تورو که ادمی یه برای

بلند شاسی یه خودش چطور نبود راننده یه مگه اون نداشت گنجایش مغزم اصال

اخه بود باکالس و بود تیپ خوش اینقدر چطور داشت

!!!! نمیدونمممم

میکنه کار دیگه جای شاید میده پول بهش بابا شاید

نکنی رفتار من با اینجوری تا میکنم امتحانت چجوری شایان با ببین

میکنه رفتار اینجور باهات عوضی اون بخاطر هم االن ادرینا اه

بود ستاره شد بلند گوشیم زنگ صدای

برداشتم

: ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 221 صفحه

شه اماده خانوم تا وایستم اومدم ندارم حال خونتونم نزدیک شو اماده ادرینا

گمشوو: ستاره اوکی: ادرینا

شو رد تو میشم جاده من تپلشو بخور نمو....ع بیا: ادرینا

رسیدما ببینم بدوو افریقایی میمون کنم کوتاه زبونتو خودم ایشالله مرض ای : ستاره

دیگه کن قطع خب: ادرینا

تو اول نه: ستاره

بابای تو، اول میگی bff مگه مسخره: ادرینا

میخندوند منو غما توی هنیشه بود خوب خیلی ستاره گرفت خندم

خیلی باهامه 5 کالس از ستاره غصه و غم از بودم استخون االن نبود ستاره خدایی

خوبیه دخمل

برادر جای اونو من ولی داشت دوستم خیلی خواستگاریم اومد بار ی داداشش

همسررر عنوان به نه داشتم دوست

رفت دوباره بعد ایران اومد گرفت مدرک فیلیپین رفت مدرک واسه ماجرا اون بعد

عمش پیش انگلیس

! میکنی تعریف رو ستاره نامه شجر داری بدو ادی اه

صورتم از تر تیره درجه یه پنکک یه بیارم در عزا از دلی میخواستم ایینه جلو رفتم

زدم ابرو سایه ابروهامو میکرد تر پرپشت بلندمو های موژه زدم ریل یه زدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 222 صفحه

یه هم اخرش زدم میداد نشون خمار چشمامو که زدم خوشمل کلفت چشم خط یه

کمدم سمت رفتم و زدم گونه روژ کمم ی زدم مات ایی قهوه رژ

کرمم دمپا شلوار برداشتم کرم شال یه برداشتم بود ایی قهوه زانوم باالی تا مانتو یه

برداشتم

یه برداشتم ام همو وره یه ایی قهوه کیف

بودم شده نمک با میومد بهم خیلی زدم هم اسکلی عینک

قهوه کفش یه کفشی جا از پایین پریدم برداشتم عابرمم کارت و برداشتم گوشیمم

کردم باز درو که در جلو رفتم بدو بدو پوشیدم ام سوخته ایی

پیشش رفتم بود کوجه وسط هم ستاره

چشمم یهو که میرفتیم داشتیم ماشین بدون بریم راه پیاده یکم میخواست دلم

..... به

: ایلیا

بشنوی؟ چی میخوای:ایلیا

شدی؟ عوض داداش جون:گفت مرموزی لبخندی با

چی؟ مثال-

؟!بگی باید تو نمیدونم -

!!! بگو حرفتو اصل ندارم معما حوصله-

!!! بخور تو غذا کن ولش اصن.... مثال-

!!! خوردم غذامو بقیه خواسته خدا از و باال انداختم و ابروم یه

****

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 223 صفحه

افتادم راه و خونشون دم رسوندم و پرهام

میکردم رانندگی تاریک و خلوت خیابون توی خستگی با

: پیچید ماشین داخل حجازی سینا صدای که کردم پلی و موزیک و بردم دستمو

!! بود اسون چی همه زندگی واسه بود اروم و بود خوب دنیا روزی یه(

! میبرد حالشو میکرد کارشو هرکی

! بود معلوم روزاش تکلیف

!! زده طوفان انگاری و قلبش بده حالش گفت اومد یکی

!! بود مجنون درسته اره لیلیع اسمش میخواد و یکی

میشه داغون و میمیره نده رو جوابش لیلی اگه اخ بده وضعش میگفت میزد داد

به نداشت اگه لیلی میگفت هی لب زیر بده کارا این مرد واسه پاشو میگفتن همه

لیلی لیلی،اخ وای ای منو ظرف چرا شیکوند ظرفمو میلی هیچ من

!!! لیلی اخ ای لیلی ای لیلی لیلی لیلی،آی ،ای لیلی لیلی،ای آی

هی رسید من به نوبت و گذشت اون از کشید غم مجنون و گذشت روزا اون از

اومد سرم لیلی بالی اومد اخرم ترسیدم

و مجنون احمقم من فانتزی کلمات و عطر بوی پروتزی های گونه با لیلی سری این

با بشی جونم ای میگفتم میگفت هرچی گ زگ ز ی مور مور عشقش واسه شیدا

بری کیه لیلی بفهمی کنی یاد ربتو کنم کاری یه بشی ام دیوونه بزار میگفت خودش

!! کنی فریاد

! زمینه احمق ترین بزرگ مجنون همینه لیلی دنیاست دنیا تا

نبینه خیر لیلی این الهی شد تکرار قصه این رفت منم لیلیی

... لیلی اخ ای لیلی آی لیلی لیلی آی لیلی آی

) لیلی:حجازی سینا(

!!! زدم میخورد من روز و حال به جورایی یه که اهنگ به لبخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 224 صفحه

از کرد کمک خدا باهوشیه العاده فوق ادم میدونستم پرهام سمت شد کشیده فکرم

!! پیشش میشدم رسوا وگرنه رفتم در دستش

!!! کن بار قالی با بیارو خر انوقت

... برداشتم وگوشیمو شدم پیاده بود ٢١/٠١ساعت ترمز رو زدم در جلوی

..... کرد باز درو باقر مش

باقر؟ مش چطوره حالت-

جان بابا شکر خدارو-

سالم:جلو اومد خانم یاسی که رفتم خونه داخل باقر مش با صحبت یخورده از بعد

خوردی؟ غذا مادر

!!! بهش بودم نزده زنگ بود وقت خیلی! افتادم مامانم یاد

نیستن؟ اهتمام نکنه،،،اقای درد شما دست خانم یاسی خوردم-

!! نخورد شامم نیومده پایین وقته خیلی اما مادر هستش-

چی؟ ادرینا-

تعجب خورد شام بود شنگول شایان اقا این فقط!!!خورد ساالد فقط که ادرینام:یاسی

!! داره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 225 صفحه

!! دادام تکون و سرم و زدم مهربونش و متعجب قیافه به لبخندی

رفتم اتاقم طرف به

میدادم گوش شده ضبط صداهای به باید

اومد بیرون اتاقش از شایان که

بودین بیرون: شایان

دادم تکون سرمو همیشگیم غرور همون با

! بزاری تنهاش نباید قطعا نیستی؟ ادرینا محافظ تو مگه:شایان

اقای باشه چیزی اگه ا!!باشه مربوط تو به مورد این نمیکنم فک:گفتم و زدم پوزخندی

!! میگه خودش اهتمام

!!! میدونم چیزا خیلی من:شنیدم صداشو دوباره که برم اتاقم داخل سمت خواستم

میدونه ماموریت درمورد چیزی نکنه!!! شدم استپ سرجام

چی؟ مثال:گفتم و کردم حفظ خونسردمو قیافه

.... و ادرینا تو ای رابطه مورد در مثال:گفت پیروزی قیافه با

!!! شد ساکت بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 226 صفحه

میدونه ماموریت درمورد چیزی کردم فکر شکر خدارو

!! میکنی فکری چه تو نمیدونم نیست ادرینا و من بین چیزی:ایلیا

هع کردم باور من کنی فک میتونی: گفت گوشم در و اومد جلو پوزخندی با

!! رفت و داد تکون شونم روی و دستش و کرد تر عمیق پوزخندشو

!!! بستم درو و رفتم اتاقم داخل ى کردم مشت و دستم احمق ی پسره

ها صدا به و کردم روشن و تاب لب نشستم تخت رو شلوار با فقط و کندم و لباسم

!! بود نیفتاده خاصی اتفاق دادام گوش

151

داخل ادرینا و شد باز تاق به تاق در که گزاشتم پاتختی رو کردم جمع و تاب و لب

اومد

!! برگشت و گرفت چشماشو دید لختمو تنه باال وقتی

!!! بود کرده گل کردنم اذیت حس

باز چشماشو از یکی که در به دادم مو تکیه و بستم درو و رفتم سمتش پوزخند با

برداشت چشمش رو از و دستش بعد و کرد

که رفت دستگیره سمت به و پایین وانداخت سرش زده خجالت دید منو وقتی

گرفتم جلوشو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 227 صفحه

! برم بزار ایلیا نکن:ادرینا

!!! نمیکنم کاری که من:ایلیا

پایین انداخت سرشو باز و نگفت چیزی

انداخته سرتو شکلی این بود من جای شایانم چیه؟اگه واسه خجالت همه این:ایلیا

پایین؟ بودی

شایان از من که بهت گفتم بار هزار بهم بنداز تیکه کم لعنتی:گفت و کرد بلند سرشو

!!! ببینی واینستادی تو اما همین بود سوتفاهم یه اونروزم میاد بدم

میکردم نگاهش داشتم شده ریز چشمای با

بیدادم و داد از بود تو جای االن شایان اگه باش مطمئن ولی:گفت و کردم مکث کمی

!! بود هوا رو اتاق االن

میکردم فرار پنجره از شایدم:گفت و زد کمرنگی لبخندی

و دهنم و کردم حلقه باریکش کمر دور و دستم و رفتم سمتش به کج لبخند یه با

بردم گوشش کنار

داد هل و گزاشت سینم روی و دستش دوتا که

انور برو ایلیا نکن-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 228 صفحه

میدی؟ ترجیح شایان به منو تو پس: کردم نجوا گوشش دم

چیه؟ منظورت:کرد ونگام کرد بلند و سرش

بدونم میخوام فقط ندارم منظوری-

داد تکون و سرش و کرد نگاه چشمام تو

نکنم بوسش که گرفتم و خودم جلوی خیلی لحظه اون بود شده خواستنی چقد

جدی صدای با و کشیدم عمیقی نفس و کردم بهش پشت و کردم ولش ای دفعه یه

: گفتم

اینجا؟ اومدی چرا-

و تند تند شبخیر..ش... برم زود ذره یه باید دارم کالس فردا بگم میخواستم ..می-

!!! رفت بیرون اتاق از سریع که دادم تکوم و سرم!!!! زد و حرفاش هول

سمت به کردم عوض و لباسام و زدم هولش قیافه اوردن یاد به با کمرنگی لبخند

!!!! برد خوابم و شد گرم چشمام کم کم گوشیم چک از بعد رفتم تختم

: ادرینا

A اسم اول بود کرده اویزون طال زنجیر یه که دیدم ایی مغازه یه یهو یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 229 صفحه

و پرسیدم دو قیمتش مغازه توی رفتم بخرمش ایلیا برای داشتم دوست خیلی

خریدمش

بیرون اومدیم ستاره با و کردم حساب رو پولش بود ناز خیلی

بود ممکن لحظه هر بود ابری اسمون

: گفتم ستاره ب رو بشکنه بغزش

برگردیم بیا عزیزم بیاد بارون ممکنه لحظه هر برگردیم میشه جوونم ستاره

: ستاره

برگردیم گلم باشه

شدمو پیاده زعفرانیه چهارم خیابون سر رسوندیمو رو ستاره و گرفتیم تاکسی یه

***

خونه اشپز توی نبود کسی خونه اشپز رفتم مستقیم شدم خونه وارد

8338 ساعت باال بردم برداشتم رو دیروز کاهو ساالد یخچال سر رفتم

خستم انگار چرا نمیدونم خوردم ساالدمو نشستم کندم لباسامو اتاق تو رفتم بود

شد تموم ک کاهو ساالد خوابم می روزا این خیلی

خوابیدم گرفتم

***

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 230 صفحه

میرم صبح بگم بهش ایلی اتاق توی برم گفتم شدم بلند

شدم وارد زدن در بدون اتاقش توی رفتم

هیینی دیدم لختشو ی تنه باال وقتی

چشمام رو گذاشتم دستمو کشیدمو

و وایستاده در جلو دیوونه دیدم کردم باز چشمامو از یکی

.... گرفت جلومو که برم اومدم کشیدم خجالت

***

اومدم سریع اتاق توی اتفاقات از بعد

بود 11 ساعت اومدم کردمو حموم یه اتاق توی رفتم و بیرون

خوابیدم و 7 روی گذاشتم ساعتمو و خوابیدم گرفتم

کیف سفید شلوار یه و زانو تا سفید مانتو یه اومدم و توالت رفتم و شدم بلند وقتی

ایلیا اتاق در جلوی رفتم و پوشیدم مشکی شال و

... که نشنیدم صدایی که زدم در

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 231 صفحه

: ایلیا

! بابا ای

دانشگاه ببرم رو ادرینا بودم گذاشته ٧ رو که بود گوشیم االرام صدای

!!! برم راه نداشتم تعادل که میومد خوابم اونقدر اومدم پایین تخت رو از

!! خورد زنگ گوشیم که اومدم بیرون الزم کارهای از بعد و رفتم سرویس سمت به

بود محبی سرهنگ

کردم قطع و گوشی ماموریت دقیق گزارش بعد و دادم جواب

کردم پام کتانمو شلوار و رفتم کمد سمت به

تو بیا- خورد در به تقه تا دو که

!! نیستی اماده هنوز ایلیا: ادرینا

بشینی میتونی نتونستم خورد زنگ گوشیم نه :دادم جواب همیشگیم اخم همون با

شم اماده تا همینجا

منتظرم باش-

نشست تخت روی و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 232 صفحه

!!! پوشیدم روش مشکیمو بافت و برداشتم مشکی تیشرت یه کمد داخل از

!!! بارونی و بود سرد تقریبا هوا

کردم دستم ساعتمو زدم شونه موهامو و رفتم توالتم میز سمت به

!!! زدم دستام مچ و گردن زیر به عطرم از

کرده گاهش تکیه و دستاش دوتا و بود نشسته تخت رو کردم نگاه ادرینا به اینه از

!!! میکرد نگام خواستنی لبخند با و بود کرد کج شونش روی سرشو بود

! پایین انداخت و سرش دید خودش رو نگاهمو وقتی

برداشتم گوشیمو و سوییچ و زدم کجی لبخند

بریم :ایلیا

برداشت کیفشو و پاشد تخت رو از

بریم -

اومد بیرو اتاقش از هم شایان که بودیم ها پله روی

!!! میشم خالص پسره این دست از کی خدا اوووووف

انداخت باال ابروشو یه دید ها پله رو مارو وقتی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 233 صفحه

زودی این به صبح ،،،کجا صبخیر-

دانشگاه:داد جواب حوصلگی بی با ادرینا

عزیزم باشی موفق اوووو: شایان

زد چشمکی و

که برم سمتش به خواستم کردم مشت و دستم

کرد باز و مشتم و نشست دستم رو ادرینا دست

کرد پر وجودمو نظیری بی ارامش

گفت گوشم در و شد رد کنارمون از زد پوزخندی و افتاد دستامون به نگاهش شایان

رفت و زد ژکوند لبخند و میکنیم مفصل صحبت یه باهم برگشتی:شایان

!!! میکرد نگامون شده ریز چشمای با که کردم نگاه ادرینا به

بردم موهام الی به ال دستمو و کشیدم عمیق نفس یه عصبانیت سر از

میگفت؟ چی:ادرینا

زدم پوزخندی

!!! داریم رابطه باهم تو و من میکنه فک-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 234 صفحه

قیافش بود شده بامزه چقد کرد گرد چشماشو

نخندم گرفتم خودمو جلوی خیلی

!! ها رابطه اون از خوب؟نه دختر کردی فکر چی به:ایلیا

گفتم؟ چی من مگه خو:گفت و کرد جور و جمع خودشو

!!! بزاری کاله و من سر نمیتونی بخونم فکرتم میتونم من-

پرید جاش تو ترقه عین و افتاد ساعتش به نگاش یهو و خندید

شد دیرم دیدی وووووی-

رفت ها پله سمت به تند تند

پله دست روی کوچیک های بچه شبیه که کردم نگاه بودنش فرز همه این به متعجب

!!! پایین تا میخورد سر و میشست

چیکار افتاد یادش االن کنم فک کرد من و خودش به نگاه یه پایین رسید وقتی

!!! کرده

!!! اینجایی توام نبود یادم ا : گفت دید منو لبخند وقتی

رفتم پایین ها پله از و نگفتم چیزی

****************

ترمز رو زدم دانشگاه جلوی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 235 صفحه

کیفشو پشت از برد و دستش میشه تموم کالسم ٩/٠١ ساعت رفتم من: ادرینا

! برداشت

بیای تا هستم همینجا باش-

خورد پنجره به تقه دوتا حرفم إتمام از پس

!! اومد ارمان اوه اوه:ادرینا

کنم فک میکرد نگاه ادرینا به طلبکار و امروزی قیافه با پسر یه که کردم نگاه پنجره به

دیدمش ادرینا با دانشگاه تو قبلم دفعه که بود همونی

کیه؟ ارمان:گفتم اخم با و تند

بهت بعدا شو بیخیال مادرت کیه؟جون ارمان بگو و بیا حاال!! سادات جد یا:ادرینا

خدافظ میگم

دادم تکون سرمو و کردم نگاه عاجزش قیاقه به

شد پیاده ماشین از تند

اومدنه؟ وقت االن دماغ بشکه : شنیدم رو پسره اون صدای

.... دیر که خودتم :ادرینا

!! نشنیدم و مکالماتشون بقیه دیگه و بست درو

!!! رفت در قسر االن دیگه بیرون میکشم زبونش زیر از بالخره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 236 صفحه

!! ادرینا با رابطش ى!! کردم فکر ارمانه این به و گزاشتم فرمون روی اخم با و سرم

... خب ولی!!!نبودم متعصبی زیاد ادم البته

... گزاشتم فرمون رو و سرم بستم چشمامو و شدم بیخیال

: ادرینا

نبود توش ستاره کالسم این شد تموم ک بود 8 ساعت کالسم اولین

کالس یه توی بودیم هم با اررمان منو

شد تموم کالس هاشمی استادد مزخرف حرفای نیم و ساعت یک از بعد

: گفتم و شدم ارمان ب رو

ارمان چطوره اوضاع

میزنه سینت به رد دست هنوز چخبر مریم از

بخدا شدم دیوووونه ادرینا، اره: ارمان

ندارم اعصاب کنم چکار دیگه نمیدونم

کنم رفتار بد خانواده با شده باعث و

: گفتم زدمو لبخندی گرفتم دستشو

نباش نگراان داداشی میکنه قبولت ایشالله

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 237 صفحه

اومدم نخورده صبحونه که بخوریم چی ی یه بریم بیا حاال

بریم اوکی : ارمان

uni توی بوفه از قهوه و کیک یه رفتیم

: گفت باشه اومده ذهنش ب جیزی انگار ،ارمان نشستیم گرفتیمو

!! ؟؟ بود کی پسره اون ادرینا

کدوم_

دیگه رسوندتت که همونی

رانندمونه اون میدونی اممم ،راستش میگی اونو اها_

نمیخورد ماشینش قیافشو به اصال مطمئنی!ادی میگی راس _

کرده مشغول ذهنمو بدجور ارمان اره_

و دکتر دوستاش قیمتو گرون چیزایه باالعو مدل ماشین اون و جذابیت همه اون با

انچنانی های پارتی

باشه راننده بعد میشه مگه

؟ چیه اسمش میگم ادرینا_

رادمنش ،ایلیا ایلیا_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 238 صفحه

اوکی اها_

کردم نگاه ساعتو

میمونه منتظر بود گفته ایلیا نداشتم کالسو یکی اون حس

***

بدون وگرنه رفته داشته مهمی کار حتما نبود ایلیا گشتم چی هر دانشگاه در جلوی

دربست گرفتم تاکسی میریم تاکسی با نداره عب نمیرفت،اوووف خبر

....

.... که حیاط توی رفتم شدمو پیاده ماشین از

: ادرینا

اب میرفتمو عقب عقب که بود ترسیده انقدر بود باز ببری شدم حیاط وارد وقتی

کر گوشام ک کشیدم فرابنفش جیغی و شد نزدیک میدادم قورت دهنمو

: گفتم شد حلقه کمرم دور پشت از دستی شد

هوووی توام با ایلیا بره بگو خدا تورو میترسم ایلیا

میکرد نگام داشت شایان که کردم بلند سرمو نمیداد جوااب چرا میمون نمیدونم

: گفتم کردمو اخمی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 239 صفحه

برم میخوام بردار دستتو میگذره خوش ؟بهت چته

: شایان

برو نمیترسی هاااا اونجاعه ببری هنوز

رو ببری یکمم دیدم شایانو یکم

: گفتم بهش و چشمام تو ریختم مظلومیتو

میترسم خیلی برع بگی بهش میشه

: شایااان

اونطرف برو بببری

گفتمو مرسییی میداد گوش حرفشو چطور بود وا دهنم

تواتاق باال ،رفتم خونه سمت دویییدم

زدم زنگ ایلیا به و برداشتم گوشیمو و دراوردم لباسامو

بووووووق 1

بووووووق 2

بووووووق3

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 240 صفحه

بووووق4

بوووقق 5

جااانم : ایلیا

جاانم میگفت بود کی هر ممکنه شدم ذوق خر چه منم ! جانم گفت خدا وای

: ادرینا

میمونی منتظر نگفتی مگه دنبالم نیومدی چرا سالم

ادرینا ببخشید اخ اخ: ایلیا

رفتم منم شدید بود مهم زنگید ،پرهاام اممم

: ادرینا

کنم قطع نداری ،کاری نداره عب باشه

بای نه : ایلیا

فکر بازم هوووف جااانم گفت اخه بودم خوشحال ،نمیدونم کردم قطع

باقر مش از خبر چه جونم یاسی سالم شد وارد جون یاسی بفرماییدم با زدن در

کردیا عالف و پیرمرد اخه میاد دلت داره گناه بخدا باز کردی ردش

بدم بعلله جواب نمیشه روم راستش امم خب دختررر بشین اسوده: یاسی

گرفتم ازش بود ساالد دستش

گلوم پرید گفت ک چیزی با میخوردم داشتم

نمیرم ندم سامون سرو رو تو تا من: یاسی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 241 صفحه

161

شدم قرمز کردم سرفه انقدر

پاتختی کنار از اب لیوان یه بسته معنای به باال اوردم دستمو کمرم پشت زد اومد

خوردم داد بهم برداشت

نمیخوای کنی ازدواج باید ک باالخره شدی قرمز نگفتم چیزی منکه دختر اوووو:یاسی

بترشی ک

: ادرینا

هست وقت 22 سالمه چند مگه بعد شه تموم دانشگاه بزار هاا زوده جون یاسی

ایشاللع حاال

بگم چی اووف: یاسیی

نوش مادر اوردم برات میشی خراب سرم االن میدونستم بدم ساالدتو اومدم: یاسی

بودم خسته خیلی خوردم ک شیرازیمو ساالد جون

رفتم فرو عمیقی خواب به و کشیدم دراز

: ایلیا

!!! شد بلند گوشیم زنگ صدای

گردنم بود فرمون رو سرم کشیدم گردنم به دستی و برداشتم فرمون روی از و سرم

بوده شده خشک

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 242 صفحه

: کردم نگاه و اسم و برداشتم و گوشیم

بود پرهام

پرهام الو-

داداش؟ چطوری ایلیا الو-

هولی؟ انقد شده؟چرا چیزی خوبم -

!!! شده پیدا قلب بردیا واسه-

کنید؟ عمل میبرید االن خداروشکر-

اره-

االن پیشت میام من پس-

اومدی خوش داداش باش-

خدافظ-

خدافظ-

!! شده پیدا براش قلب که شدم خوشحال واقعا

!! بمیره زودی این به نبود حقش ساله ٦ بچه یه

!!!! بدم خبر ادرینا به باشه یادم اینکه بدون افتادم راه و کردم روشن و ماشین

ترمز رو زدم خصوصی بیمارستان جلوی

راه و گزاشتم جیبم گوشیمو و برداشتم بودم گزاشته شاگرد صندلی روی که بافتمو

افتادم

****

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 243 صفحه

خیره بود بسته چشماشو و بود تخت روی که کوچولویی پسر قیافه به پنجره پشت از

!!! شدم

!!! باشه متصل بهش دستگاه و دم همه این بخواد که بود زود خیلی هنوز

!!! بود مظلوم خواب تو قیافش سفیدی صورت و داشت بوری موهای

!! بود زیادی مبلغ بود.......عملش پول

من نصفشو داد پرهام نصفشو

!!! دادیم پرهام منو که بفهمن مادرش پدرو نکردیم کاری اما

!!! بود بهتر شکلی این

بود پرهام کردم حس سرم پشت رو یکی حضور

زدم لبخندی میگرده بر بهت عوضش ایشاال داداش نکنه درد دستت:پرهام

! شه خوب حالش زودتر خداکنه که نکردم کاری:ایلیا

امیدوارم : پرهام

کیه؟ عملش: گفتم بعد و کردم مکثی

دیگه ساعت ٢ حدود-

میکنی؟ عملش خودت-

اره-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 244 صفحه

!! نبود یادم رو ادرینا اصن اوه اوه خورد زنگ گوشیم که بزنم حرف اومدم

ادرینا- کیه؟:پرهام

بده جواب شد جالب ا -

کرد باز بناگوش تا نیششو بعد و

دادم تکون تاسف نشانه به سری

جانم؟:گفتم خوداگاه نا خیلی دادم جواب و گزاشتم سبز فلش روی و دستم

!!! شد گرد چشماش و باال پرید متر٢١١ پرهام ابروهای که

میخندیدم پرهام مسخره های شکلک به میزدم حرف ادرینا با که همونطور

رو خونه باال تعطیل: میزد لب و میاورپایین بعد و میزاشت ش شقیقه رو و دستش

رفت دادی

شد تموم حرفم همینکه

؟ گنده مرد میاری در چیه شکلکا این:گفتم و پرهام کله پشت زدم یدونه

جمع شو قیافه و گزاشت سرش پشت و دستش ساله٢١های بچه این شبیه پرهام

: گفت و کرد

میزنی؟ چرا اقا اجازه-

نگو چرت:گفتم و خندیدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 245 صفحه

به کرد گیر پام برم چالتون ؟قربون اقا اجازه :گفت و اورد باال شو نشانه انگشت پرهام

! شکست چالتون

از یکی پرهام افتادم راه ادرینا خونه سمت به پرهام با زدن کله و سر کمی از بعد

رو زدم در جلوی داشتم دوسش داداشم مثل واقعا!بود رفیقام ترین شوخ و بهترین

... شدم پیاده و ترمز

کردم عوض و لباسام و اتاقم داخل رفتم

تختی پا رو گوشیمو نهار برم کرد صدام خانم یاسی که میرفتم ور گوشیم با داشتم

!!! بودن میز سر هم شایان و اهتمام عجببببب چه هع پایین رفتم و گزاشتم

اون از غذا خوردن به کردیم شروع دادیم سالم نشست من با زمان ،هم هم ادرینا

خانم یاسی از و گزاشتم میز روی و قاشق کالفگی با میخورد هم به حالم سنگین جو

کردم تشکر

به دقیقی نگاه اهتمام نرفته؟ یادتون که و قرارمون رادمنش اقای:اومد شایان صدای که

انداخت ما دوی هر

تو باشه داشته مشکلی ام حافظه نمیکنم فک:گفتم خونسردی با و کردم شایان به رو

منتظرتونم حیاط

شایان؟ افتاده اتفاقی: شنیدم و اهتمام صدای

!! دوستانه گپ یه نه:شایان

رفتم حیاط سمت به و زدم پوزخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 246 صفحه

اومد بعد دیقه5 حدود نشستم نیمکت رو

میشنوم؟:گفتم و بهش کردم رو نشست نیمکت روی کنارم

وقتی از من موضوع اصل سر میرم سریع و نمیاد خوشم چینی مقدمه از من:شایان

و داشتم عالقه ادرینا به بودم ایران پیش سال چند که

میبینم تو به رو ادرینا های نگاه...اما و نشده کن عالقم از چیزی هم االن مطمئنا

!!! حرفام این از تر باهوش من کنی إنکار نمیخواد داره دوست تورو که واضحه خیلی

خودم کردن کنترل در سعی و میکردم مشت بیشتر و دستم میگفت که کلمه هر

!!! داشتم

چیه؟ داره؟درخواستت ربطی چه من به اینا خب:گفتم بمی صدای با

های اتفاق بشه این از غیر به چیزی اگه مطمئنا و !!! باشی دور ادرینا از اینکه:شایان

!! میشه من مال ادرینا حال هر در چون !!! نمیفته تو برای خوبی

میکرد تهدید منو داشت هع

بهش ای عالقه من چون نمیشه من مال ادرینا:گفتم وحشتناکی اخم با باال زد امپرم

به!!! میرم خودشم دستور به و اینجام اهتمام اقای دستور به من ضمن در!!! ندارم

!! ندارم کاری ادرینا منو مورد در شمام مغز پوچ توهمات

غیر اگه چون ! بگی و حقیقت امیدوارم :گفت که شدم بلند کنارش از و زدم پوزخندی

میگم؟ چی که میفهمی نمیفته برات خوبی اتفاقات باشه این

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 247 صفحه

چه ندارم ای واهمه و ترس کسی از میکنید؟من تهدید منو هع:زدم عمیقی پوزخندی

!!!! بکن میخواد دلت هرکار شما از بزرگتر چه شما

بچرخیم تا بچرخ پس:گفت اخم با

انداختم بهش پوزخند با همراه باری تاسف نگاه

! میچرخیم هع:ایلیا

کنم خورد و شایان گردن داشتم دوست که بودم عصبی اونقد اتاقم داخل رفتم بعد و

باشه؟ تو مال ادرینا که باشی کی سگ تو اخه!!!منه مال ادرینا بگه نتونه دیگه که

!!! میبینیم حاال میبری گو به رو باشه تو مال ادرینا که رو ارزویی همچین هع

محیبی صدای و موند دیوار روی مشتم جای که کوبیدم دیوار روی و عصبیم مشت

داد

توی و سرم و رفتم حموم سمت به و کندم و لباسام نبود مهم برام دستم درد اصن

........!!! شه خوب حالم که کردم سرد اب از پر وان

: ادرینا

بودم کرده درست صداشو خداروشکر کرد بیدار خواب از منو بود گوشیم صدای

ستارس دیدم

کنه زر زر میخواست هی نداشتم حالشو وای

کردمو گیس موهامو بیرون اومدم واجب عملیات از بعد سرویس رفتم و شدم بیخیال

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 248 صفحه

9331 اوه کردم نگاه ساعتو

سفره سر شایان و بابا شد وارد هم ایلیا من با همزمان حوصلی بی با پایین رفتم 11

بودن

باال داد ابروشو تای یه شدیم وارد باهم ایلی منو وقتی

شد کشیده اباد ناکجااا ب فکرش باز ایکبیری ایش

گفت شایان که بودیم هغذا وسط

: گفت شایان

نرفته یادت ک قرارمون رادمنش اقای

! اخه همو داشتن چکار یعنی بخندم میخواست دلم انقدر زد ایلیا که حرفی با

: ایلیا شدید بود کرده گل فضولیم

منتظرتونم حیاط تو باشه داشته مشکل ام حافظه نمیکنم فک

***

اتاقش توی برم باهاش گفت کرد صدام بابا شام از بعد

: میثم اتاق

میخواد تورو وقته خیلی شایان میدونم راستش برم تفره نمیخوام ادرینا: میثم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 249 صفحه

بابا چی دیگه خب: ادرینا

نیس حست االن اینکه مثل بعدا بزار: میثم

بابا فعال

نمیاد خوشم شایان از اصال بدونید باشه،ولی: ادرینا

: میثم

باش اماده فرداشب پس مهمونی واسه پس باشه

: ادرینا

: میثم خوش شبتون اوکی

همچنین

بابا با بر سر حوصله مکالمه از بعد

حتی شده مشت دستاتی و قرمز صورتی با ایلیا که رفتم اتاقم سمت به مستقیم

که گفته بش چی شایان یعنی وا بست رو در و شد اتاقش وارد حرص با ندید منم

رفتم و نیس حسش االن بیرون میکشم زبونش زیر از باالخره نمیدونم کرده قاطی

شدم ولو اتاق توی

. خوابیدم کردمو کوک 7315 ساعتو و

: ادرینا

کنم باز چشمامو اینکه حس اما اومد در صدای که بود شب چند ساعت نمیدونم

نداشتم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 250 صفحه

ایلیاست اتاق بغلی اتاق شاید بیخیال

و نشست صورتم روی مردونه و قوی دستی و شد پایین باال تخت کردم حس

و میکشید صورتم روی نوازش صورت به

نمیومدی کاش ای: گفت بمی صدای با

توی اومدی که روزی ،از ادرینا زندگیم تو

رفتارم اخالق ادرینا ریختم بهم کال زندگیم

شده رو اون به رو این از کال حرکاتم

به االن تا که دختر من با کردی چکار تو

خودمو نمیکردم،نمیتونم نگاه دختری

.. دارم نگه مقابلت در

چرندیات این میکنه کار چ اینجا ایلیا وای

میگه داره باز چیه

اتاقم تو اومد شب نصف چی واسه

توی چراها و چی واسه و چی برای کلی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 251 صفحه

بود ذهنم

شد بلند و پیشونیم روی زد ارومی بوسه

رفت و

کردم باز چشمامو رفتنش محض به

تولوپ تاالپ میزد گنجشک قلب مثل قلبم

خوردم اب لیوان یه کردمو روشن رو اباژور

؟ میبرد خوابم مگه میکردم کاری هر اما خوابیدم باز و

خواب تا کردم ور اون ور این انقدر 6 ساعت تا

اومد صاحابم بی چشمای به

شم بلند باید 7 ساعت سرم خیر

هول دوش یک از بعد حموم سمت رفتم برداشتمو حولمو رفتم نخوابیدمو دیگه

شلوار یه و پوشیدم سبز بلیز یه خودم، کردن خشک از بعد بیرون اومدم هولکی

کردمو سر مشکیمم مغنع میخورد کمربند کمرش روی که مشکی مانتو یه مشکی

اسکلیمم عینک زدم ریمل یکمم زدم براق صورتی رژ یه ریختم کج موهامو از کمی

! زدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 252 صفحه

چی همه برم میخواستم عزا انگار و برداشتم پشتیمم کوله و انداختم ساعتمو و

! عشقه رنگ مشکی البته مشکی

پایین رفتم کردمو پا مچیمم های جوراب

ساعت کردم نگاه ساعتو خوردم و گرفتم پنیرم و نون لقمه یه کشیدمو سر پرتغالو اب

بود 6335

بیا پایینم گفتم و زدم ایلیا به تک یه گوشی با

***

از ماشین داد ک گازی با و شدم پیدا کوتاه خدافظی با دانشگاه دم رسیدم و زد ترمز

... رفت و شد کنده جاش

: ادرینا

ندارم کلکل حس خدای وای اینجاس که ارشاویرم این اه و شدم دانشگاه حیاط وارد

توی رفتم و ارشاویر به زدم زل بود مونده کالس تا ساعت نیم نیمکت روی نشستم

من با کردن کلکل از انگار جلو اومد همیشگی ژست با ارشاویر ،که فکر

: گفت و واستاد جلوم اومد که رفتم قوره چشم یع بیشعوررر میبرد لذت

بهم زدی زل چته

داره صفا خر دیدن: ادرینا

میشه همکالم خر با ادم تاحاال کی از بعد بابا نه عه: ارشاویر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 253 صفحه

ات حنجره داری گناه گفتم میکنی عر عر داری زیادی دیدم چیه میدونی نه: ادرینا

میشه داغون

کردیم ثواب شاید کنیم کمکی یه خدا رضای در بزار

: گفت شده کلیک دندونای با

ادرینا میکنم کوتاه رو تو زبون من اخر

: ادرینا

ببرم دم از تورو مثل امثالی زبون منم تا بده یاد منم به بدی انجام تونستی

و خوشگلی فهمیدیم بابا ایششش شد محو دیدم جلو از شده مشت دستای با

داری خداوکیلی ادی اه میمونه ها شتره عین که من نظر به میمیرن برات دخترا

؟ میشه زشت اخه ناز خوشگل مشکی مو مشکی چشم پسر اخه میگی چرت

جوش و حرص چرا تو بخورن حرص و بمیرن براش دختراش دوست چی هر اصن اه

که اهنگی گوشم تو گذاشتم رو هندسویری خودم با زدن حرف بجای اخه میزنی

کردم کلیک داشتمو دوست

اوه اوه که دیدم ساعتو اهنگ اتمام بعد

شد دیر دقیقه پنج

در پدرمو تهراانی استاد هم استاد خدا یا

تو برم بزاره کنه خدا میاره

کشیدمو عمیق نفسی و کردم stop در جلوی رفتم بدو بدو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 254 صفحه

تو رفتم و زدم در

میخوام معذرت خیلی استاد اممم : ادرینا

ببخشید هم سری این نبود ساعت به حواسم اصال بودم نشسته نیمکت توی بخدا

نمیشه تکرار دیگه

: گفت ور اون از ارشاویر

شد دیر کالست اهنگ فاز تو بودی رفته میگی دروغ چرا اهتمام عه،خانوم

: گفتم پرویی با بهش رو برگشتم

شکسته بیلم دسته اقا بگه نمیاد کارگر میکنن صحبت دارن کارگر سر تا دو وقتی

میدم خبر بت و میزنم زنگ دارم شمارتو خواستم فضول دوما

: تهراانی استاد

و شدیم تشبیه هم سرکارگر به و میکنید کلکل هم با منم جلوی که میبینم به به

هوا رفت کالس کل

: ادرینا

میکنه فضولی کارم تو میاد بدم ببخشید خب استاد

: تهرانی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 255 صفحه

) ارشاویر(زارعی هم اهتمام هم هم، االن اهتمام خانوم اصال نداره راه

بیروووون

(*****

: گفتم اعصبانیت با میداد تکون تند تند پاشو هی هم گاووو ارشاویر این

اسکی نده تکون صاحابو بی اون انقدر اه

اینجا توعه تقصیر مخم،بعدشم تو رفتی

اینجوری دهنتو میبستی اگه نشستیم

کالس سر بیام و میشد راضی استاد و نمیشد

: ارشاویر

ی من ببینا پروعو ی دختره عه عه عه

خوردم چیز ببخشیدا گفتم چی

کردی درازی زبون و خوردی منو غذای چرا تو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 256 صفحه

171

: ادرینا

تا نمیگفتی بود تو تقصیر اولش. اههه

خوابم شب که ،میدونی نمیدادم جوابتو

ندم جوابشو هو بگه چیزی بم یکی روزو اون اگر نمیبره

: ارشاویر

راهو همه این میره کی اوه اوه

و گذشت رب و ساعت یک رفتم من که میبینی کنی باز قوریتو بابا چشمای: ادرینا

شه شروع بعدی کالس تا نشستم کالس توی رفتم و شد تموم کالس

&*****

ترمز رو زد پام جلوی ماشینی که بودم وایستاده ایلیا منتظر در جلوی

....

: ادرینا

زد ترمز پام جلو ماشین

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 257 صفحه

کنه ول مگه حاال ارشاویره دیدم کردم نگاه

: ارشاویر

نمیاد دنبالت کسی نباش منتظر زشته خانوم باال بپر

دنبالم میاد راننده بتوچه: ادرینا

: ارشاویر

بابا بیا! نشد سبز امازون پات زیر واستادی ساعت یک راننده ، راننده! ببینم باال بپر

نمیبینم تورو که دارم دختر دوست انقدر نمیخورمت

عملی دماغ ندارم حوصلتو باووو برو: ادرینا

عملی میگی من به چی واسه عمله بینیت وقتی خودت داده بو جن اخه: ارشاویر

که دختری بدبخت ،ببین زیبایی واسع چی تو کردم عمل شکست من مال: ادرینا

جدت جان به میشه کباب واسش االن از دلم کنه ازدواج باتو

برم یا میای خودت جد جان: ارشاویر

نمیاد خوشم ازت وگرنه میاما میکنی اصرار میبینم : ادرینا

! فراریش توی نشستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 258 صفحه

رفتیم ک برووو د و گرفت گازو

ارشی پوسید دلم بزاری نداری اهنگ میگما: ادرینا

دردسریا اصن تو، بمیری ارشی حناقو ارشی و کوفت ارشی و مرض: ارشاویر

گوسی االنم از اینم موندم کالس از که امروز از این

عمته گوسی: ادرینا

. نمیخوامش تو مال عمم : ارشاویر

عمت است تحفه: ادرینا

ببینی عممو مشتاقی خیلی انگار واال نمیدونم : ارشاویر

! نمیرم ناکام که نکنیم تصادف باشه ،حواست بزن زر کم : ادرینا

ادب تر بی: ارشاویر

دختر چی هر بسته دیگه تو دارم ارزو جوونم هنوز من باشه حواست چیه خو: ادرینا

مرگته دمه حاال کردی بازی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 259 صفحه

میومد اشک چشماش از که میخندید انقدر خندید: گفتم اینو

کردم روشن رو ظبط بردم دستمو

کرد پر رو فضا جهانبخش بابک خوب صدای

غریبی تقدیر چه عجیبی احساااس چه

زیر تو منو دیواار روی سایه یه بارر اخرین برای دیدارمونه اخرین این میریو داری تو

نمیدونه نمیدونه کس هیچ بارونیمو

رفتنی که حاال بگیررر تر محکم دستامو شدی نکردنی باور شدی دینی چه امشبب

شدیییی دیدنی چه امشب شدیییییییییی

شه سر قصمون جدایی با قراره

دیگه دارم دلهره من ولی میخندی تو... شه پر پر قصه از دلم و خیس من چشم قراره

نمیارم طاقت دیگه نمیارم طاقت دیگه نمیگیرم ارووم

رفتنی که حاال بگیر تر محکم دستامو شدی نکردنی باور شدی دیدنی چه امشب

شدیی دیدنی چه امشب شدییییی

) شدی دیدنی چه امشب: جهانبخش بابک(

ایستاد ماشین که ریختم اشک قطره یه

درمونیم جلو دیدم کردم نگاه برمو دورو

: گفت دستشو گرفت چونمو پایین انداختم سرمو و سمتم برگشت ارشاویر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 260 صفحه

میکنی گریه چرا دختر شده چی ادرینااا

دادم تکون هیچی معنای به سرمو

: ارشاویر

میکنی گریه اهنگ یه با که احساساتی انقدر یعنی

ریخت دیگه قطره یه دوباده

: گفت کردو پاک اشکمو

باشه؟ ها کنه گریه دراز زبون دختر نبینم

میکرد درک بود خوب خیلی میکردیم کلکل میکردو اذیتم اینکه با ارشاویر خدایی

پیاده و کردم خداحافظی و زدم لبخندی دستشو رو گذاشتن دستمو زدمو لبخندی

.... دیدم که شدم

: ادرینا

... دیدم که

حیاط از میومد داشت پکر دیدم، رو بابا

بود پایین سرش تر جلو رفتم بیرون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 261 صفحه

پکرین چرا شده چیزی بابا_

حالم اصال االن برو دخترم نیس چیزی-

عزیزم برو نیس خوب-

باشن خوب همه روز یه میشه چی نمیکشم دیگه شدم خسته بخدا بابا هوووف_

قبراق سرحال باشن داشته حال

باشین خوشحال بخندین میشه چی مگه چرا اخه

هانن

مطمئن میبودم اونجا دیگه دقیقه یه اگر

میگفتم بابا به چی یه بودم

حموم یه بعد حموم رفتم برداشتم حولمو و اوردم در رو لباسام اتاقم توی باال رفتم

هم شلوارک یه و جیغ صورتی تنه نیم یه و پوشیدم زیرامو لباس بیرون اومدم حسابی

االن وای کردم سشوار و گرفتمو ابشو حوله با موهامو ایینه جلو رفتم پوشیدم رنگش

کنم شونه رو امازون جنگل این باید

گوشی سمت پریدم و شد تموم زدن شونه سخت ماموریت و کلنجار از بعد

شب فردا مهونی واسه لباس خرید بریم بیاد غروب که دادم پیام ستاره به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 262 صفحه

بلند اسم ام اس صدای بعد مین پنج

منم اجی باشه: بود نوشته ستاره و شد

بخرم لباس منم بریم دیگه دعوتم

بای نداری ،کاری اونجام 4 ساعت

میزم کشوی سمت رفتم و شدم بلند

دنبال اوردم در رو تبلت کردمو باز درشو

بودم مدال تو شیک لباس یه

خورد زنگ گوشیم که

الو برداشتم بود ناشناس شماره

: طرف

خانوم ادرینا الو

بفرمایید بله _

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 263 صفحه

شب فردا بگم میخواستم پرهامم ببخشد_

هم دوستتون: گفت ایلیا که مهمونی این

دعوته

هستین خوب پرهام اقا به به_

ها کرده گیر گلوتون میبینم هس بععله ستارست منظورتون

بگین نیس اگر گفتم ها باشه حتما نبود منظورم راستش ؟اممم خوبی شما ممنون_

خدا رو تو میره ابروم گفتما من نگین وقت یه میگذره خوش خوبه بیاد

باور میگفی هم بچه به هیچ که نبود معقوالنه توجیهتون نمیگم بش نه خوبم،_

نمیکرد

گفتم ضایع اینقدر یعنی_

. بععله: گفتم کردمو ایی خنده_

هس ستاره اره

شب فردا میبینمتون اوک_

بای اهتمام خانوم نه نه...ادرینا خوش روزتون

بای_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 264 صفحه

میان همم به همن جفت اینا میرفتم ریسه خنده زیر زدم شدید بود گرفته خندم

کلیپس موهامو پوشیدمو تنه نیم روی بلبز ،یه هییییی وای!ها شوخی رفتارا اخالقا

کابینت از خونه اشپر توی پایین رفتم زدمو

به تا نشستم ریختم هم نمک و روغن قابلمه توی ریختم برداشتمو) فیل چس( ذرت

! بیاد وجود

show tv زدم نشستم وی تی جلوی رفتم و کاسه توی ریختم مین 15 از بعد

! میداد رو نمیشه حالیش حساب حرف عشق فیلم داشت

فارسی نویس زیر و بود ترک زبون به

! احمق مغرور اه دارم دوست نمیگه چرا بیشعوررر مورات این اه

شد چی بودم مست دیشب میگه خونشون رفته میمون ها بیکاره هم حیات این

گفتی مورات به که ببندی شرط مشروب خوردن سر مجبوری خر ی دختره اخه

این سر شد خورد اعصابم نمیاد یادت حرفتو االن بعد چیه من ب نسبت حست

دوتا

! موند وا دهنم دیدم که چیزی با که برم اومدم کردمو خاموش رو وی تی

: ایلیا

میومدم باید٢٢ ساعت رفتم خونه سمت به دانشگاه به ادرینا رسوندن از بعد

دنبالش

میدادم گوش شنود به فقط باید موقعه اون تا

افتادم راه خونه سمت به و کردم پلی و موزیک

**********************************

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 265 صفحه

شدم پیاده و برداشتم گوشیمو ایستادم خونه جلوی

!!! ندیدم پذیرایی تو رو کسی

باید دیگه ساعت٢... کنم عوض و لباسام نداشتم حوصله... رفتم اتاقم سمت به

بود؟ کاری چه دیگه تنم میکردم

!!! خورد زنگ گوشیم کردم روشن و تاب لب همینکه

بود مامانم

جان؟ مامان الو-

مامان؟ خوبی عزیزم الو-

کار بزنم؟االن زنگ بهت بعدا من میشه ببخشید جان خوبم،،،مامان مامان ممنون-

دارم فوری

خدافظ منتظرم مامان نداره اشکال-

خدافظ-

خورد زنگ گوشی باز که بردم هدفون سمت به و دستم و برداشتم و گوشی سریع

!!! ها کردیم گیری چه !!! بابا ای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 266 صفحه

دادم جواب کنم نگاه اسم به اینکه بدون

بهتون؟ میزنم زنگ نگفتم مگه جان مامان-

شوهر من شدم؟اصن حامله کی من زاییدم؟اصن تورو کی من!!! کوفت و مامان-

!! شممم حامله بخوام که کنم شوهر نمیتونم اصن!! ندارم

!!! بود پرهام صدای خنده زیر زدم

!!! مامانمه کردم فک نگو چرت-

نمیدونی؟ و مامان و پرهام اسم نوشتن بین ؟فرق! اخوی-

!! میزنم زنگ بهت بعدا دارم کار االن کن قطع بگی؟ اینارو زدی زنگ پرهام-

بگیر رو ستاره و ادرینا دست دارم مهمونی فردا میگم سریع نداره راه اصال نه -

بیار

گفت باز که بدم جواب اومدم

تورو دست بگیره رو ادرینا دست ستاره بگو بگیر رو ادرینا دست فقط نه نه:پرهام

!!! نگیره

!!! اورد می در بازی غیرتی داشت مثال خنده زیر زدیم

!! بیاد نخواب شاید!! ببند فکتو دیقه یه پسر -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 267 صفحه

زدم زنگ بهش من داداش نخور غم شؤما-

داشتی؟ کجا از رو ادرینا شماره تو-

دست خودم مجبورم بهش نمیگی تو میدونستم برداشتم گوشیت از اونروزی خب-

!! شم کار به

گفت سریع که بهش ب ت وپم اومدم

خدافظ برس کارت به ؟برو داری کار نگفتی مگه جون ایلی : پرهام

!!! کرد قطع و گوشی سریع و

!! میداشت بر اونم شماره وگرنه نداشتم رو ستاره شماره!!!میکنم دعواش میدونست

کار حتما داره بر شماره بخواد که نبود آدمی همچین اصن پرهام!! زدم لبخندی

با بود شخصیتی با و معقول پسر شیطنتش پر کارهای برعکس باهاشون داشته

!! بودن استثناء ستاره و ادرینا البته که نمیگرفت گرم زود هم کسی

.....!! بود اهتمام اتاق از صدا گزاشتم گوشم رو و هدفون و شدم بیخیال

بودن اهتمام اتاق تو هردو اهتمام و شایان

: کردم دقت بیشتر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 268 صفحه

!! بترسی؟ نمیکردم فک: شایان

!! نمیرسه خوبی جاهای به شایگان با حرف مطمئنا!!! نزار ترس پای اصال نه: اهتمام

!! ببریمش بین از همیشه برای بار یک باید! کرد خالی و میدون نباید: شایان

!!! داد کش زیاد نمیشه رو قصه این میدونی که خودت

!!! میشه تر قوی روز هر شایگان حالت این در

کی؟ حاال!! کرد قبول باید!نیست راهی ظاهرا:اهتمام

!!! برده مأمورا رو جنسا که کرد قانعش باید!! دیگه روز٢:شایان

بود مواظب خیلی باید فقط باشه:اهتمام

!!! رفت بیرون و داد تکون و سرش شایان که کردم نگاه و بین دور

!! رفتم فکر به و تخت روی گزاشتم و هدفون

!!! بود مشکوک شایان زیاد اصرار

!!! نبود بعید دیدم من که شایانی این از داره؟هع ای نقشه نکنه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 269 صفحه

اومد در صدای که که میکردم فکر داشتم همینطور

تو بیا-

بود ها خدمه از یکی

دارن کارتون اتاقشون برید گفتن اهتمام اقای-

رفت بیرن که دادم تکون سرمو

رفتم اهتمام اتاق سمت به و برداشتم و وسایل و تاب لب

**********************************

زدم در به تقه تا دو

تو بیا:اهتمام

صندلی رو بشینم کرد اشاره رفتم داخل

اهتمام؟ اقای داشتیم کارم:گفتم و نشستم

قرار باهاش فردا پس نه فردا!! خوردیم مشکل به شایگان با ای معامله یه سر ، بله-

باید!! کرد اعتماد بهش نمیشه!!خطرناکیه ادم شایگان که میدونی البته و داریم

بیاین باید ها محافظ از دیگه یکی و تو احتیاط محض

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 270 صفحه

! میگید چی ام متوجه:گفتم و دادم تکون و سرم

احتیاط :گفت و گرفت سمتم به و بیرون اورد اسلحه یه و برد کشو داخل و دستش

عقله شرط

راحت خیالتون : گفتم و گرفتم دستش از رو اسلحه

!! داد تکوم و سرش تکبر با و زد لبخندی

؟!شم مرخص حضورتون من ندارید کاری اگه-

بفرمایید میکنم خواهش-

! بترسه نمیخوام نفهمه ادرینا فقط...فقط:گفت برم شدم پا همینکه

نمیفهمه باشین مطمئن-

اومدم بیرون وبعد

!!! رفت یادم رو ادرینا باز وووای کردم نگاه و ساعت

بود دیقه ٢٢/٢٢ ساعت

سمت به و ! گزاشتم تختی پا کشوی داخل رو اسلحه و برداشتم و گوشیم سریع

...........!!! بدم گزارش که زدم زنگ محبی سرهنگ به راه دم رفتم ماشین

: ادرینا

با و جوون و لوند دختر یه با بابا دیدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 271 صفحه

فجیحی ارایش

دراوردم گوشیمو سریع اتاق تو میره داره

تو باال رفتم خونه اشپز اپن روی گذاشتم اشو بقیه فیل چس و گرفتم عکس یه

پیداش ستاره دیگه ک االناست اتاق

و یخی شلوار یه با زانو تا بهی گل مانتو یه بشه

تخت روی گذاشتم برداشتم یخی شال

181

مقدار یه و کلید و عینک و بانک عابر توش گذاشتم هم مو مشکی دوشی کیف

گذاشتم بعد پولم کیف توی گذاشتم نقد پول

ستاره تا زدم بهی گل الک نشستم گذاشتم هامم مشکی دار پاشنه کفش.کیفم توی

بیاد

***

و شیک فوقالعاده مجلسی قرمز لباس یه به چشمم که میگشتیم پاساژ تو داشتیم

افتاد دخترونه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 272 صفحه

مغازه تو بردم گرفتمو رو ستاره دست

برام بیاره رو medium سایز خواستم بود دختر ک فروشندش از

بود جیگر و ناز خیلی پرو رفتم

کردیم حساب رو پول بیرون اومدم اوردمو در تنم از

بیرون اومدیم و

: ادرینا

نمیگیری؟ لباس چرا تو ستاره

اجی میخوام الک دوتا یه و کفش و کیف دارم لباس: ستاره

بگیرم کفش و کیف منم بریم اوک: ادرینا

بریم حله: ستاره

و کیف یه من تو رفتیم ستاره با وایستادیم لوکسی فروشی کفش و کیف مغازه جلوی

خریدم مشکی قرمز مخمل کفش

خرید مشکی ست ستاره

و مشکی الک یه فروشی ارایش بردیم کشیدم دستشو بیرون اومدیم دادیمو پولو

خریدم رژ یه منم گرفت طالیی

***

خورد زنگ موبایلم که میخوردیم پیتزا داشتیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 273 صفحه

دادم جواب: بود پرهام

هستین خوب سالم_

خوبین خانوم ادرینا سالم_

ترم راحت ادرینا بردارین خانومشو_

اوک_

داشتین؟ کاری_

رنگیه چه امشبش لباس خانوم ستاره میگم _

دستمو و داد تکون چیه معنای ب سرشو فهمید که کردم نگاه ستاره به خورده یه

هیچی گفتم و باال اوردم

طالیی مشکی کنم فک عههه_

ممنون رسوند رو تو خدا وااای_

خوش روز میکنم مالقاتتون ،شب جناب میکنم هشخوا_

بابای همچنین_

میفهمید ستاره میشد ضایع اما بخندم میخواس دلم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 274 صفحه

نگفت هیچی هم ستاره

بیرون اومدیم کردیمو حساب اونم پول پیتزا خوردن بعد

قشنگ و خاص فیگور یه با ماشیم بیرون خودشم در جلو وایستاده ایلیا ماشین دیدم

ایستاده

موبایل هم یکی جیبش تو دستش یه

پیشونیش رو محکم زدم دست با یهو جلو رفتیم اروم بریزم میخواست کرم دلم

بزنم دیه یکی چسبیدابیا _ گرفت باال سرشو

ندارم حال ادرینا نپیچ پام پرو ،به پرو بچه_

،هیچوقت داشتی حال کی تو خدا شکر-

پام پرو به نپیچ ندارم حال و حس وقت هیچ میدونی ک تو_

رسیدیم در جلوی داد و گاز و نشستیم ستی با کردمو نثارش بابای برو لب زیر_

: گفت من ب رو و شد پیاده ستی

شدی؟ فهم شیر قاطیه مرد کلی میپوشیا حسابی و درست لباس شب

اوک_

بری میتونی_

تو رفتیم گرفتمو رو ستاره رست پایین اومدم میرفتم داشتم هم نمیگفتی _

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 275 صفحه

....

: ادرینا

: گفت ستاره که گذاشتم رو لباسا اتاقم توی رفتیم

میام 7331،،8 ساعت میرم من_

گلم ،برو باووش_

بای_

ایینه جلوی نشستم اومدم حموم رفتم دوباره ستاره رفتن بعد

کش و سنجاق با موهامو از ایی تیکه

بابلیس با بعد و بستم باال یکمشو ریز

هم موهایی اون کردم فر رو تیکه یه اون

فر روشو چندتای رو بود مونده پایین که

جلومو موهای و دورم انداختم و کردم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 276 صفحه

کردم فرش و کروم باز فرق صورت به

از تر تیره گریم کرم یه صورتم سراغ رفتم

کردم پخش پنکک پد با و زدم رو صورتم

خط یه چشمام سراغ رفتم و شد میزون

اجری سایه با و کشیدم بلند و کلفت چشم

حجم که ریملم چشمم پشت زدم کمی

دقیق و قشنگ برداشتم رو بود دهنده

چشمام بود شده خوب خیلی زدم

زدم برداشتم مو گلبهی گونه رژ

خوب داشتم ک ایی برجسته های گونه با

برداشتم ابرومو ایی قهوه ،سایه میشد

کلفتم و بلند های ابرو به کشیدم

زدم هم جیگری براق مایع رژ یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 277 صفحه

ادکلن و بستم چشمامو اخر در و

کردم پر گلو زیر و کمی صورت روی

تر راحت میرفت تنم پایین از لباسم

لباسم رنگ کت یه پوشیدم رو برام بود

بود پام قوزک روی تا هم بلند لباسم بود کیپ قشنگ پوشیدم قبل از داشتم

دستمو نشستم پوشیدمو کفشامم

نگین که مادرم کردنبند کشو توی از رفتم مشکی رو ام سبابه انگشت و زدم قرمز الک

انداختم انگشترش با داشت قرمزی

گرفتم عکس چنتا یه تخت روی نشستم

صدا و سر و میومد پایین از بلندی اهنگ صدای

پایین رفتم پاشدم

میومدم پایین ها پله از ناز با و اروم

بودن اومده ادم کلی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 278 صفحه

بودم تنها بود نیومده هم اسکل ستاره

خوردم پرتقال اب و ایستادم میز ی سر رفتم

بانووو میدید دو زیبا رقص یه همراهی افتخار ببخشید: شخص

مرده سمت برگشتم صدا با

داشت خودم مال رنگ چشمایی و بور موهایی با 31.35 حدود مرد یه

: گفتم

دادم دیگه کس ب رو رقص این قول اما ببخشید

رفت گذاشت کولشو رو گذاشت دمشو یارو

شدم محوش دیدم که چیزی با برگردم اومدم

کروات یه و مشکی شلواری و کت با ایلیا من خدای وای

یه هم زیرش کتش بود خوشگل و تنگ العاده فوق باالیی بود زده ژل موهاشک و

بلیز

بود پوشیده شیری

: گفت گوشم زیر پرهام که شدم زدنش دید محو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 279 صفحه

شدا تموم داداشمو بابا خوردی_

: گفت و خندید سمتش برگشتم ابهت با

میرم من میاد داره خانوم ستاره اینکه مثل

باز میام

باش خودت و ستاره مواظب

: ایلیا

ارایشه وضع چه

که مالیمه خب چشه_

اخه مالیم میگی این به تو: ایلیا

اورد دستمال رفت و دیوار کنار گذاشت منو خونه اشپز تو برد و گرفت دستمو

: ایلیا

نیومده باال سگم روی تا رو لعنتی اون کن کمرنگ

ننمی بابامی هان میری گیر من ب ریز یه میری راس میری چپ دیگه کن ولم اهه_

شوهرمی داداشمی

میخوری گوهی چه بیاد باال سگ روی اون ،مثال هان هستی کی

میبینی االن: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 280 صفحه

اون ولی بود باز چشمام کردم هنگ و شد بسته دهنم لبام روی لباش گذاشتن با

میبوسید تشنه و خاصش خشونت با و بسته چشماش

: کشید عقب سرشو

کنم ککارا چه میتونم فهمیدی

فهمیدی نمیخوری جم پرهام و ستاره کنار از ادرینا برسون بخیر و امشب

بیرون زدم خونه اشپز از ایی کلمه گفتم بدون

که

اومد شایان لحظه همون

نگاه یه بود هم تو اخماش و کابینت به بود داده تکیه بود معلوم خونه اشپز از ایلیا

:.... گفت و ایلیا به نگاه یه و کرد من ب

: گفت

ادرینا میگم ،امم کردین خلوت ،میبینم هه

بندازیم راه عقد مراسم یه تر سری نیس بهتر

و گفت ،اینو نیومده وسط توله یه تا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 281 صفحه

شد دور و زد دراری حرص پوزخند با

بلندم های ناخون ک کردم مشت دستامو

رفت فرو دستم توی

دیدم و خونه اشپز توی برگشتم سریع

بود داغون اعصابم ،خیلی خالیه جاش

اوک ساالد خوردن با داغون اعصاب این و

ساالد یخچال سمت به رفتم سریع میشد

خونه اشپر یکی اون رفتم برداشتم بود شیرازی

لبام کردم نگاه ایینه و . خوردم تند تند

خاموش ،برقا بیرون اومدم سریع بود کبود

بودن هم لول همه و بود

میخورد بهم جوش از حالم

کردم قفل بستم درو اتاقم توی باالی رفتم میرقصید ستاره با ک پرهامم

و فکرشون به میزد شیطانی فکرای و بودن مست نبود اطمینانی پایین ادمای این از

بود مخم تو این

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 282 صفحه

و ریمل بخاطر که کردم ماک رو صورتم برداشتم رو مرطوب دستمال ایینه جلو رفتم

شد سیاه چشم خط

اصال کردم باز موهامم کردمو عوض اسفنجی باب خواب لباس یه با لباسامو

نداشتم رو برم حموم اینکه حس

کردم خشک و شستم صورتمو دستشویی رفتم

بیرون اومدم

تو اهنگ این صدای میشه تموم کی خدایا

اهه، مخمه

شه قطع صداش کع گرفتم گوشام روی رو متکا

مصاب اعصاب نبود حرفا این بحث نه اما

توومخم بود رفته اسکی اینم نداشتم

پیاده برم که 7331 گذاشتم گوشیو و چرخیدم اینستا و تل یکم دستم گرفتم گوشیمو

روی

**

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 283 صفحه

موهامم برداشتم شلوارش با ادیداس شومیز یه واجب عملیات بعد شدم بیدار صبح

زیر انداختم بافتم

اب شیشه یه برداشتمو کپم کاله ک شومیز

برداشتم هامم ایی سورمه کتونی

داره ایلیا دیدم که گذشتم حیاط از و

شد بلند گوشیم االرام صدای

کارهای از بعد و رفتم سرویس سمت به الودگی خواب با!!! بود٧ کردم نگاه و ساعت

کردم خشک صورتمو رنگم ابی حوله با اومدم بیرون الزم

میکرد سرحالم صبح اول دوییدن و صبح اول دوش معموال

کردم پام مشکیمو های کتونی با و بودن مشکی که ورزشیمو های لباس

اومد بیرون اتاقش از هم ادرینا رسیدم پله به همینکه که پایین رفتم

تکون سرمو که گفت صبخیر أرومی صدای با

: گفت داری کتایه صدای با که! رفتیم پایین ها پله از هماهنگ

ورزش میری صبحا نمیدونستم :ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 284 صفحه

بدون دیگه حاال:ایلیا دادم جواب اخم با

!! ناراحته دیشب از بفهمم میتونستم صورتش اخم از

گرفتم ها خدمه از یکی از اب بطری یه و رفتم اشپزخونه سمت به

کردیم کت حر پارک سمت به ادرینا با و

! اورد نمی کم اومد خوشم نه میدوییدیم باهم هماهنگ

! شایگان خونه میبردم و اهتمام و شایان باید امروز

اهتمام با خیلی شایان که ظاهر به چیه؟چون شایان نقشه که بود مبهم برام خیلی

!! نیست جور

! داره ای نقشه میکردم احساس که من

!! میفهمیدم زودی به

شنیدم رو ادرینا اخ صدای که میکردم فکر شایان به همونطور

ناله و بود گزاشته پاش ساق روی دستشو بود نشسته زمین روی کردم نگاش برگشتم

میکرد

رفتم سمتش به سریع

خوبه شد؟حالت چی ادرینا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 285 صفحه

پاممممم وووی نیستم خوب نه آی آی-

میکنم کمکت شو بلند : گفتم و گرفتم دستشو

خونه؟ بیام و راه همه این میگی تو انوقت بخورم تکون نمیتونم :ادرینا

بکن سعیمو تمام میکنم کمکت من! کنم کولت نمیتونم خیابونم تو:گفتم اخم با

خب؟

!! داد تکون سرشو درد از شده جمع صورت و بغض با

باال کشیدم و کردم حلقه باریکش کمر دور و دستم و رفتم سمتش به

گزاشت زمین پاشو درد با که

گرفتم سمتش به دیگمو دست بود کمرش دور که دستم یه

گزاشت دستم ی تو دستشو

میداشت بر قدم و اورد می فشار دستم به

!! میرسیدم نظیری بی ارامش بهش شدن نزدیک بار هر با

ادرینا وجود از ارامش یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 286 صفحه

بیاد باال رو پله همه این نمیتونست قطعا خونه های پله جلوی رسیدیم

! کمک بیاد که ندیدم خانمم یاسی

؟ باال بیای میتونی ها پله از:گفتم اخم با

!! میومدم راهو همه این میتونستم اگه: گفت ای شده جمع درد از قیافه با

زیر و دستم یکی واون پاش زیر و دستم یه و رفتم سمتش به نبود ای چاره اینکه مث

کنی؟ چیکار ؟میخوای ایلیا:گفت کنم بلندش اینکه قبل انداختم هاش شونه

کردم بلندش و باال انداختم و ابروم یه

! شد ساکت بعد اما ترسید اولش

! نیوفتیم که میکردم نگاه ها پله به دقت با فقط نمیکردم نگاش

191

کردم نگاش رسیدیم ها پله باالی به وقتی

بود گزاشته سینم روی و بود کرده مشت و دستش

میکرد نگام خواستنی و خاصی نگاه با و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 287 صفحه

و سرم! اومدم خودم به که میشدم غرق دریاش رنگ به چشمای توی داشتم

.. کشیدم عمیقی نفس و چرخوندم

کردم حرکت اتاقش سمت به دوباره کوتاه مکث یه با

گزاشتمش تختش روی اروم و کردم باز ارنجم با سختی به درو

شده چی ببینم باال بزن شلوارتو:گفتم اخم با و کردم بلند و کمرم

... بیخیال خوبم نه نه: گفتش هولی با

کنه تموم حرفشو نزاشتم

باال بزن گفتم نده ادامه-

زد باال شلوارشو حرص با

میرفت سیاه و قرمزی به دورش و بود شده کبود پاش ساق روی نشستم تخت روی

! گزید لبشو که گزاشتم روش اروم و دستم

کن ولش:گفتم اختیار بی

! داد تکون چی یعنی معنی به سرشو

نگیر گاز میگم لبتو-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 288 صفحه

!!! نداریم خودمونم لب اختیار باووو ای : گفت اخم با

پوماد و بیاره و الزم وسایل خانم یاسی میگم ! نشکسته:گفتم و زدم بهش پوزخندی

بزنه

دکتری؟ شما انوقت:ادرینا

اورد باال کلشو و کرد جمع لبشو تخسی با و

بیاد خانم یاسی میگم : گفتم و زدم کجی لبخندی

کرد ای قوروچه دندون و شد عصبی بودم نداده جواب سوالشو اینکه از

رفتم اشپزخونه سمت به و رفتم بیرون تفاوتی بی با

! محافظ یکی اون با وشایان بود من ماشین توی اهتمام بودیم نشسته ماشین داخل

ایستادم بود گفته که دری همون جلوی و کردم نگاه ادرس به

؟ اهتمام اقای همینه-

داد تکون سرشو

خلوت کوچه یه تو بزرگ ویالیی خونه یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 289 صفحه

کردم باز براش درو و شدم پیاده

! شد پیاده هم شایان موقعه همون شد پیاده تکبر با

تو بیا شنیدی چیزی صدایی اگه وایسا حیاط تو اما بیا ام تو:گفت و برگشت سمتم به

میگم؟ چی که میفهمی

بله-

شد باز در زدم و زنگ

خلوت و!! درخت و دار از پر بزرگ حیاط یه

رفتن ورودی سمت به اهتمام و شایان

رفت داخل و داد تکون برام و سرش اهتمام که ایستادم همونجا من

بودم حیاط توی بود ساعت یه حدود

بفهمه اهتمام اینکه بدون بودن دنبالمون ها بچه

... که میکردم فکر داشتم همینطور

شنیدم گلوله صدای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 290 صفحه

جلوم محافظ صورت به و اوردم در مو اسلحه تند خیلی! شد روشن رادار عین مغزم

گرفتم

! کردم نگا پنجره از

! بود خورده پاش به گلوله و بود افتاده زمین روی اهتمام

که میکردم نگاه داشتم زده بوهت همونطور

: اومد شایان صدای

یه باشم؟تو همدست شایگان با منم نمیکردی فک اهتمام میثم هع: شایان

رذل احمق یه!احمقی

ت زاده برادر! اهتمام شایان منم این حاال و: داد ادامه باز و چرخید پاش نوک رو

!!!! برادرتو های پول!!کشیدی باال و باباش های پول کثیفی و پستی با که ای ،،برادرزاده

! کشتیش بعدشم و

! میاورد زبون به خاصی نفرت با هارو این

نگاه نیشخندی با و بود برده شلوارش جیب توی و دستش کردم نگاه شایگان به

میکرد

... ب نمیدونی ...نمی و چیز همه تو: اهتمام

باش مطمئن..واما!!! میدونم بکنی فکرشو که چیزی اون از بیشتر اتفاقا: شایان

!!!! میگذره خوش بهش من با ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 291 صفحه

! کردم ای قورچه دندون و کردم مشت دستمو

!!! بودن ندیده منو هنوز

... خودم با داره حسابی داری؟اگه ادرینا به چیکار بیشرف:گفت عصبانیت با اهتمام

!!!! کن تصویه خودم با داری حسابی اگه :داد ادامه و گفت اخی پاش درد از

جای حساب!!! بوده من مال أولم از ادرینا...خب ولی !!! جداعه که تو حساب: شایان

!! خود

!! کیه مال ادرینا میفهمونم بهت عوضی مزاده*حرو چسبوند امپرم

... دادم خبر ها بچه به سریع

٠..٢..٢ کردم اماده تفنگمو

خورد بازوش به که شایان به کردم شلیک و گرفتم نشونه

ناله و اه و میزد صدا رو نگهبانا که شنیدم و شایان صدای! کردم پنهان خودمو سریع

!! میشنیدم و میکرد

نشونه سمتم به نگهبانا از یکی گردونم بر سرمو سریع شنیدم و یکی پای صدای

زدمش سریع که بود گرفته

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 292 صفحه

حال بی بدنش !! بودن زده اهتمام قلب به دیگه گلوله یه کردم نگاه و کردم خم سرمو

!!! بود افتاده زمین روی

!!! پا صدای باز

!! بودن خودمون های بچه بار این اما

!! اومدن پایین دیوارا از تند پوش سیاه پا تا سر آورای تک

!!! نه وای میبردش میفرست و یکی شایان اگه!! بودم ادرینا نگران

بیرون رفتم د از سریع و گفتم و گزارش ها بچه از یکی به

های ماشین از پر اطرافش که دیدم جلوم رو محبی سرهنگ بیرون رفتم در از همینکه

!! بود ستاد

....... بودن مشکی بودن ویژه گروه مال که بعضیاشون

برم من بدین اجازه اگه سرهنگ جناب: گفتم سرهم پشت سریع و کردم احترام ادای

!! بیارم رو ادرینا

... اما:محبی

پریدم حرفش میون تند

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 293 صفحه

!! خطره در جونش:ایلیا

رفتم ماشین سمت به باد عین!! داد تکون و سرش ناچاری با

کنم تصادف بود نزدیک بار٢١ از بیشتر میرفتم تا151 سرعت با

! ایستاد خراشی گوش صدای با ماشین که ترمز رو زدم خونه جلوی

! شدم پیاده و برداشتم مو اسلحه

دوییدم و مسیر کل!! توو رفتم بود باز در

میکردن نگام تعجب با که ها خدمه از تا چند به زدم ای تنه

باال رفتم دوتا یکی رو ها پله

تنش تاب و شلوارک یه و بود نشسته تخت رو ادرینا!! کردم بازش تند و رسیدم در به

!! بود

بریم شو اماده سریع ادرینا:گفتم شتاب با و انداختم بهش سری سر نگاهی یه

!!! ابروهام بین نشدنی باز گره و بود بلند خیلی صدام

چیه؟ اسلحه این.. ایلیا؟این شده چی..چ: ترس با ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 294 صفحه

بپوش لباس سریع خطره در جونت بدو ادرینا: گفتم تر بلند

که کنم عوض تو وجود با نمیتونم بیرون برو..ب...فقط باش-

!!! بیرون رفتم و کردم فوت و نفسم کالفه

!! بیرون اومد که میکردم متر هی و اتاق در پشت

بریم -

رفتم پایین ها پله از تند تند و گرفتم دستم تو دستشو

میکنه درد پام تر اروم ایلیا ای:ادرینا

دادم ادامه کارم به و ندادم جوابشو

میکرد نگاهمون نگرانی با و بود پریده رنگش که!! دیدم و خانم یاسی هل پله پایین

میدم خبر خونه برید ها خدمه همه خودتو خانم یاسی: گفتم سریع و بهش کردم رو

سریع..برید سریع فقط کنید چیکار بهتون

تروخدا باشید ادرینا مواظب فقط..حتما اقا چشم -

! دوییدم ودوباره کشیدم رو ادرینا دست و دادم تکون و سرم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 295 صفحه

همه این ؟ نگرانی از مردم شده چی بگو ترخدا ایلیا: گفت ادرینا که بودیم حیاط تو

چیه؟ برای عجله

نیست وقت االن بعدا-

خواستم همینکه شد سوار ادرینا نبود کسی کردم نگاه رو کوچه اول رفتیم بیرو در از

بشینم

.... کردم حس که سوزشی و گلوله صدای

ایلیاااااااااااااا: ادرینا جیغ صدای کردم حس ام شونه روی که سوزشی و گلوله صدای

بدوو.. آخ.. سریع داخل بشین ادرینا: کشیدم داد و زدم کوتاهی نعره

خراشی گوش صدای با ماشین گزاشتم گاز رو و پام نشستیم ماشین داخل سریع

افتاد راه

دقت ش نشونه به میکرد شلیک ماشین داخل از مردی که ون یه کردم نگاه ایینه از

بود ادرینا سمت به کردم

بدزد سرتو ادرینا: زدم داد سریع

!!!!! شد رد سرش باالی از گلوله

!! نبود راهی اما ممنوعه شهر داخل کردن شلیک میدونستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 296 صفحه

ایستاد که شد خرد و خورد شون شیشه به کردم شلیک و بردم بیرو پنجره از تفنگمو

!! رفتم بیرون کوچه از زود کردم استفاده فرصت از

!!! شد اروم اوضاع کنم فک

!! بود قرمز خون از لباسم

!! بود شده جمع درد از قیافم !!! کردم ریزی ناله

میزد هق اروم و بود پریده رنگش ادرینا برگردوندم سرمو شنیدم و ریزی هق صدای

خوبه؟ حالت ادرینا:ایلیا

نمیگی؟ من به هیچی چرا خبره؟ چه خوردی؟اینجا گلوله...نه-

!! میومد پایین چشماش از بهار إبر عین اشکاش

!! میفهمی و چی همه برسیم !!! خراشه یه فقط شده رد دستم از نباش نگران-

کجا داریم بودن؟ما کی کو؟اینا شایان کجاست؟ بابام!!میشم جون نصفه دارم لعنتی-

میریم؟

میفهمی باش داشته صبر: گفتم همش سر پشت های سؤال از کالفه

!!!! نمیدونم خدا وای ؟ چیه العملش عکس بفهمه که ای موقعه یعنی!! نگفت چیزی

!! ایستادم ستاد جلوی

!! شو پیاده ادرینا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 297 صفحه

داد تکون سرشو

میکردن احترام ادای ها سروان و ها سرباز دونه دونه داخل رفتیم و شدیم پیاده باهم

؟..تو جلوی چرا اینا..این خبره؟ چه اینجا ایلیا:ادرینا

اومد سمتم به سریع ها بچه از یکی ندادم جوابی

خوبه؟ حالتون دستتون شده چی ؟ سرگرد-

کجاست؟ سرهنگ خوبم -

منتظرتونن اتاق داخل-

شنیدم رو ادرینا عصبی های داد صدای برم اتاقش سمت به خواستم همینکه

بود خیس اشک از صورتش و بود ایستادم سرجاش برگشتم سمتش به اخم با و

هق..کجاست؟ بابام میگن چی اینا!! نمیفهمم هیچی من...هق..لعنتی-

!!! میزد هق کلماتش وسط

اهتمام خانم باشید اروم: شنیدم رو محبی سرهنگ صدای بدم جواب اومدم همینکه

میفهمین و چی همه داخل بیاید!

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 298 صفحه

...... رفتیم سرهنگ دراتاق سمت به و زد أرومی هق حالی بی با

شد؟ چی سرهنگ :ایلیا

نگاهمون سوالی و بود نشسته صندلی روی که انداخت ادرینا به نگاهی سرهنگ

!!! میکرد

!!! بگیریم تونستی و محافظ تا چند فقط کردن فرار شایگان و شایان -

! هیچی نشد میخواستم که چیزی اون هیچی!!! اه نشد لعنتی

نخوردید که خوبه؟گلوله حالتون سرگرد:داد ادامه دوباره که بزنم حرف اومدم

... فقط نه-

: پرید حرفم میون

پلیسی؟ تو... تو... ایلیا: ادرینا

دادم تکون سرمو

اهتمام حال فقط... فقط! نیست مهمی چیز سرهنگ خوبه حالم :کردم سرهنگ به رو

چطوره؟

بوده زیاد خیلی گلوله شدت متاسفم :داد جواب سختی با و کرد بهم نگاهی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 299 صفحه

چی بابام مگه ؟ چی یعنی : وگفت گزاشت سرش رو و دستش کردم نگاه ادرینا به

.. هققق...شده؟

!! میزد هق داشت هنوزم

نفسم که بود وقتی چند!! بود نفسم که کسی تاراحتی بود سخت!! بود سخت برام

!! بود شده

!!! مرده بگم بود سخت!!!! داده دست از رو داشته که کسی تنها که بگم بود سخت

... سخت

کردم سرهنگ به رو

کنم؟ صحبت تنها میتونم سرهنگ ببخشید: ایلیا

ازت زیادی خون کن مراجعه ستاد درمانگاه به سریع فقط نیست مشکلی:سرهنگ

رفته

رفت بیرون بعد و

نشستم کنارش رفتم ادرینا سمت به

!! نشه بد حالش که بگم جوری یه کردم سعی

؟؟!!بهت میگم باشی اروم که بدی قول ادرینا: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 300 صفحه

... بگو زودتر ارومم من ایلیا:گفت داد با

! براش بود سخت! خب اما!!! محکمیه دختر میدونستم !! بود عصبی حالتش

.. االن متاسفانه و خورده گلوله پدرت-

گولوله؟...گو ؟؟؟ چی-

و چشمات ادرینا؟ ؟ ادرینا: رفتم سمتش به سریع! شد حال بی یهو گفت و همین

کن؟ باز

!!! بود بد خیلی حالش! میزدم ضربه صورتش به اروم

!!!! بیاد بود خانم که ها سروان از یکی گفتم و رفتم بیرون سریع

*******

!! بود بسته و خوشگلش چشمای و بود خوابیده تخت رو

!!! بدم توضیح براش .. و شه بیدار که بود سخت برام هم .. هم !! بودم نگرانی هم

خیلی لبخند مظلومش و پریده رنگ قیافه به و کشیدم شیشه روی اروم و دستم

!!!! زدم تلخی و کمرنگ

!! کردم نگاه بهش و کردم ام شونه تو رو دردی احساس

!!! بود شده پانسمان سفیدی باند با

!! خورد زنگ گوشیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 301 صفحه

بود سرهنگ

؟ افتاده اتفاقی سرهنگ الو-

و افتاده دره توی بودن توش شایگان و شایان که ماشینی اینکه مث..اینکه مث بله-

!! سوختن هردو!!! گرفته اتیش ماشین

.......... چی؟؟؟؟؟:گفتم تعجب و بهت با!! نمیشد باورم

138 پارت#

توی فقط اهتمام های طرف...که چون!!!خوشبختانه یا متاسفم بگم نمیدونم :سرهنگ

زودتر باید داریم رو پیش هنوز اونارو! هستن ادمم قاچاق کار توی و نبودن مواد کار

!! بکنیم فکری

!!! میترکید داشت مخم

شایگان و شایان از اینا میگید شما اینجور! انداخت گوش پشت نباید! حتما -

! میکنیم صحبت میام!!! بدترن

چطوره؟ اهتمام خانم !! خوبه-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 302 صفحه

٢ میکنم فک!!! بوده عصبی شوک! بهتره:گفتم و انداختم ادرینا به غمگینی نگاه

! شه مرخص دیگه ساعت

! بیاریدش خودتون با حتما اومدید-

! قربان حتما-

خدافظ-

خدانگهدار-

!! کشیدم رو دستگیره اروم و گزاشتمش جیبم داخل!! کردم قطع گوشی

شدم بهش خیره و نشستم صندلی یه روی کنارش

که کشیدم ظریفش انگشتای روی وار نوازش و دستم !! بود وصل سرم دستش به

!! لرزید پلکاش

!! کشیدم عقب دستم سریع

بابا..با: گفت ضعیف و معمول حد از تو اروم صدایی با و!! کرد باز کامل چشماشو

خوبه؟ حالت ادرینا-

! اومد پایین چشماش از اشک قطره یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 303 صفحه

! ببینم و بابام میخوام-

میبینیش-

اومد پایین چشماش از سرهم پشت اشک قطرات

! هست ذهنم تو که سوالی همه این از شدم خسته! بدونم چی همه میخوام ایلیا-

.... ر بریم وایسا -

!! االن همین نه: گفت تحکمی پر صدای با

! کنی شروع خودت از میتونی:داد ادامه و زد پوزخندی هاش گریه وسط

داد تلخی پوزخندی با جوابشو متفابال

کردم شروع و کشیدم عمیقی نفس

........ ک رادمنش ایلیا سرگرد ! رادمنش ایلیا میدونی که کاملمو اسم -

211

********************************

!! کردم نگاه بهش و کشیدم نفسی شد تموم که حرفام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 304 صفحه

!! چی همه گفتم و چی همه !! بود خیس اشک از صورتش

حمقا چقد چیکارست؟ بابام نیدونستم من مدت این تمام یعنی: گفت هق هق با

!!! بودم

خوردم بازی بابام تو از که بودم احمق.. ، لعنتی:داد ادامه و زد بلندی هق

!!! نخوردی بازی من از حداقل یعنی !! نخوردی بازی تو-

!! سخت خیلی!! سخته برام هضمش:گفت بغض با

کردم نگاش فقط نگفتم چیزی

از پدرمو خون حق!! نمیمونم احمق دیگه اما: گفت و گرفت نفرت رنگ نگاش یهو که

!! میگیریم اینا

.... نمیتونی تو اما: گفتم تعجب با

..........!!!! ماموریتت تو بیاری منو باید ایلیا: پرید حرفم وسط

: ادرینا

ایلیا ماموریت تو بیاری منو باید_

دیدی اموزش نه تو بگم بت چجوری اخه نمیشه بخداا نمیشه عزیزم ادرینا ببین_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 305 صفحه

خطر توی نمیخواد دلم چیزی نه بلدی کار نه

گلم باشی

جزای به رو اونا اما ببینم اموزش ماه یک حاضرم نیا قلم لفظ برام ایلیا_

متوسل زور به خودم نکنی کمکم و ندی انجام گفتم که همین میرسونم کارشون

میشم

کن کمکم و باش همراهم پس

بالیی میترسم نمیکنی درک حرفمو نمیفهمی شق کله ادرینا شقی کله هوووووف_

سرت

اخه نفهمی به میزنی خودتو چرا ادرینا بیاد

وقت هیچ ولی ایلیا پدرمه رگامه تو خونش پدرمه باشه چی هر نمیتونم ایلیا نه_

نمیبخشمش

میکنم اوکی ستاد های بچه با باشه_

زدمو بخشی اطمینان لبخند

بکشه رو سرم بیاد که بگه پررستار به رفت ایلیا

افتاد یادم چیزی که ماشین تو برم اومدم ترخیص از بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 306 صفحه

: گفتم شدم ایلیا به رو

ایلیا

جان_

کشت بابامو شایان_

امروز اتفاقات این از کن ازاد ذهنتو نشو درگیر ادرینا میزنیم حرف_

ایلیا کنه ازدواج باهام میخواد زور به میترسم شایان از من باشی مواظبم میدی قول_

دارم تنفر بلگه ندارم دوسش من

میزارم من مگه چیز همه بی خورده ه*گو زاده،*حرو کرده غلط_

شدم سوار زدمو لبخندی

رفتیم رو گرفت رو گاز و شد سوار هم ایلیا

نمیشناختم بود اشنا نا میرفت که راهی

یه جلوی مین15 بعد و نپرسیدم چیزی

ترمز رو زد تهران نیاوران توی هتل

کردم نگاش سوالی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 307 صفحه

اینجا بمونیم روز چند یه من هتل اومدیم _

باهمه اتاقامون حتی برات امنه

بودیم اسانسور توی و شدم پیاده

بود داشتنی دوس چقدر بهش زدم زل اسانسور ایینه از

داد نجاات منو جون تقریبا اون

توی خاصی ارامش کنم پیدا نجات بدبختی همه این از تا بغلش برم میخواست دلم

، نگاهش

مغرور مرد این ، صداش توی ،ارامش بغلش

بود ارامش از سرشار

اسانسور لحظه همون که شدم هول کرد نگام تعجب با که بودم انالیزش حال در

ریزی ی رگه بیرون اومد اسانسور از وقتی بیرون بیاد وایستادم و شدم پیاده و ایستاد

بود لباش ردی خنده از

ایلیا مرسی خوبه خیلی _ تو رفتیم کرد باز درو

نداره قابل_

یک رفتم یخچال تو بود گذاشته بود گرفته خوراکی ایلیا انگار خونه اشپز توی رفتم

.... یهو که بیرون برم اومدم ریختم اب لیوان یه و گذاشتم چای پیمونه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 308 صفحه

: ادرینا

یهو که بیرون برم

زل شدیم چشم تو ،چشم ایلیا به خوردم

افتاب توی رنگش دو چشمای به زدم

عسلی حاال و سبز عسلی

بابام مردن لحظه اون بودم برده یاد از چیو ،همع بود انگشت دو فاصلمون

چیو همه بودم کرده فراموش شایان مردن

بود من دنیای که چشما این. بود این بودم نکرده فراموش ک چیزی فقط

شد داغ پیشونیم یهو که میشد نزدیک سرامون همینجور

کردم فکر بخشی لذت این به لحظه از بستمو چشمامو

رفتم فرو همیشگیم ارامش به بعد داغش عمیقش بوسه بعد

نمیداد بهم کاری اجازه بودو کرده بغلم سفت

جدا ازش بودم شده مست که بود خوشبو عطر این انقدر کردم بو بخوبی تنشو عطر

پایین انداختم سرمو کشیدم خجالت شدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 309 صفحه

باشه کن فراموش هم بابات ،کارای وقت هیچ ازم نکش خجالت_

: گفت که دادم تکون باشه معنای به سر با زدم لبخندی _

وقت هیچ تو منو نکن صورتی ،خیاالی میکنم مراعاتتو و خوبم باهات بده حالت.هه

که صدایی با اوردم باال دستمو و بده ادامه نزاشتم دیگه

: گفتم میومد در چاه ته از

نمیبافم هم صورتی خیاالی و خواب و حالمه بخاطره فهمیدم شو ساکت بسه

چکید چشمم گوشه از اشک رقطره یع و

گرفتم دیوار به دستمو رفت گیج سرم که تختم سمت رفتم

سمتم اومد ایلیا

برم راه میتونم بردار دستتو نمیخوام ترحمتو نزن من به دستتو_

! ببخشید باشه_

بود گذاشته مسابقه میریخت هم سر پشت اشکام سمتش برگشتم

نشو نزدیک بهم وقت هیج ایلیا_

کشیدم سرم تا رو پتو رفتمو تخت سمت به و بزنه حرف نزاشتم حرفم گفتن با

میداد نشون رو ایلیا رفتن و اومد در صدای مین 15 بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 310 صفحه

بخوابم کردم سعی زدم تلخی لبخند

سمت اومدم ،دوباره نبود خوردنش حس کردم خاموش رو چایی زیر شدم بلند اول

بینیم سمت بردم سمتش رفتم نپوشیده و اینجاس ایلیا کت دیدم که تختم

سمت بردم خودم با کنم جداش بینیم جلوی از نمیتونستم بود خوب بوش خیلی

! رفتم فرو عمیقی خواب به و کردم بغلش و تخت

: ادرینا

میکشن بیرون بغلم از رو چیزی دارن کردم حس

بودمش گرفته محکم منم

اخمایی با ایلیا کردم باز چشمامو اصال نیس کن ول سیریشیه ادم عجب نه دیدم

دستم از میکشه کتشو داره رفته توام

کتم با خوابیدی خوب_

بودم گرفته لکنت چرا وا ها.ا ه..چیز. اممم عه_

بیرون برم میخوام کن ولش نیس توجیح جای_

بیرون اومدم و شستم صورتمو دستشویی سمت رفتم بهش دادم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 311 صفحه

کردم باز رو یخچال در خونه اشپز سمت رفتم

برش کالباس به خورد چشمم که میگشتم خوردن دنبال چیزی دنبال چشم با

داشتم

بود گشنم خیلی کردم خوردن ب شروع گوجه با داشتمو بر کابینت از هم باگد و

بود اورده خونه بود رفته چجوری کی نمیدونم چمدونم سراغ رفتم خوردن بعد

پوشیدم طوسی اسلش شلوارک یه با! مشکی کوتاه استین بلیز یه

کردم روشن رو tv کنترل و کوچیکی مبل روی نشستم

میداد نشون رو ها فسقلی داشت پوییاااا شبکه زدم

پر بشقاب یه کردمو درس سس با کردم خورد کاهو تند تند خونه اشپز رفتم سریع

کردم

میدیدم کدوک برنامه و میخوردم ساالدمو tv جلوی نشستم

خورد زنگ گوشی که

بله _

کجایی: ایلیا

چیه؟ میبینم رو ها فسقلی پویا شبکه دارم _

شدی بچع_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 312 صفحه

منی خور ه*گو_

نمیشم سگ غذا نمیخورم رو تو من_

میام دیر من نده جواب زد در کی هر ، عمویی ببین کودکتو برنامه_

موهام تار یه فدای میای دیر که درک به_

کن هه،خدافظی _

زنگیدی تو_

بای_

زیاد عزت_

ساالدمم کودکمو برنامه دادم ادامه میمون بتوجه اخه مخ اخ بیشعور اییشششش

! کودکم برنامه شد تموم شد تموم

... و گذاشتم غمگین اهنگ یه

میگن خوب قصه من به چشمات میدن خوب حس من به دستات(

ها منی قطب هم تو و همیم قفل منوتو*)24( چاری بیست شب تا صبح

ندم دنیا یه به خندتو عمرا بدن دنیا کل تو بی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 313 صفحه

تو میای وقتی قدماموم میشن کند قدم دنیا ته تا بزنم تو با اگر حتی نمیشم خسته

تغییر تو با زندگی نفسامون دوتا به وصله دنیا این اسون فقط میشه تو با اروم بغلم

تعطیل رو غرور تو واسه مردت که رفتیم کجا تا ببین کرده تبدیل چی به اروم من کرده

کرده

ارامشه اوج برام صدات میتپه تو عشق به همیشع قلبم اخه

منیییی ی گمشده ی نیمه

ی گمشده ی نیمه ارامشهههه اوج برام صدات میتپه تو عشق به ،همیشه قلبم اخه

منیییی

اینکه با بمونم حرفم پای کردم سعی همیشه غروروم ،مهمه میدونییی اینکه با

بوددد من حرفه حرف میدونی

برام صدات میتپه تو عشق به همیشه قلبم اخه بود رفتن دلت پای تالشم همه باز

عین میشیم جفت بینمون میگذره خوب تو با منییی ی گمشده ی نیمه ارامشه اوج

رو تو شدم خسته تا بقیه از اون عین بش دارم عالقه من که اون غیر نمیشه پیدا موم

قلبت تو نشدم خسته گرفتم انرژی کرد جذبم نگات یجوری شدم وابسته یهو دیدم

عشقت هامون خنده میشنون شب کل تو منو شهر کل بپیچه شم گنده میخوام

اروم کنده دل

تنهااااااشم نزااار شب تا صبح سرم تو فکرت اخه شم تنها دیگه نزار

گمشده ی نیمه ارامشه اووج برام صدات میتپه تو عشق به همیشه قلبم اخه

ی نیمه ارامشه اوج برام صدااات میتپه تو عشق ب همیشه قلبم اخه منییییی ی

اشکام) گمشده ی نیمه: حسینی مهدی و صادقلو مسعود** منیییی ی گمشده

بود دقیقه 11338 ساعت گذشت چجوری زمان نفهمیدم اصال کردم پاکشون ریخت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 314 صفحه

گوشبو بیرون اومدم گذاشتمو رو ساالد بشقاب خونه اشپز سمت رفتم شدم بلند

کردم کلیک اهنگو دوباره برداشتمو

اومدم بیرون اتاقم از همینکه

... حاال دیگه !! بده حالشم بود حواس بی همینطوری!!! بهم خورد کله با ادرینا یهو

: کرد نگام و کرد بلند سرشو

شدم بود شده بلوری گریه بخاطر که دریاش رنگ به چشمایی محو

نزدیک بهم سرامون داشت همینطور بدونم اینکه بدون!!! میکرد مجذوبم نگاهاش

!! میشد

اومدم خودم به که بود نمونده ای فاصله

!! کردم حلقه کمرش دور و دستم همونطور!! گزاشتم پیشونیش روی و لبم و

!! بود ارامش معدن اغوشش تو کنم اعتراف میتونم

!!!! باشم خواهانش من داشتم دوست فقط که معدنی

سرشو خجالت با که!! گرفتم فاصله و برداشتم دورش از دستمو مین چند از بعد

!!! پایین انداخت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 315 صفحه

!! میومد بهش قرمزی لپ

!!! وقت هیچ ازم نکش خجالت:گفتم ناخوداگاه

کن فراموش هم رو شایان و بابات کارهای:گفتم باز کوتاهی مکث با

تکون سرشو و زد کمرنگی لبخند

! رفتم فرو مغرورم جلد توی و اومدم خودم به

....... وقت هیچ تو منو نکن صورتی خیاالی میکنم مراعاتتو و خوبم باهات بده حالت-

و خواب حالمه بخاطر فهمیدم!!شو ساکت بسه:گفت بغض با و اومد حرفم میون

!! نمیبافم هم صورتی خیاالی

! رفت تخت سمت به و اومد پایین چشماش از اشک قطره یه

شدم پشیمون حرفم از لحظه یه

نزن من به دستتو:گفت دلخوری و ناراحتی با که گرفتم دستشو و رفتم سمتش به

!! نمیخوام ترحمتو

!! ببخشید میخوام معذرت من باشه:گفتم بود بعید غرورم از اینکه با

!! نشو نزدیک بهم وقت هیچ ایلیا:گفت و برگشت سمتم به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 316 صفحه

!! رفت سریع بعد و

رفتم ستاد سمت به مین15 از بعد و نشستم مبل رو خورده یه شدم عصبی

***************

!! بودم فکر توی عمیق و بودم نشسته ماشین داخل

جون هنوز چون بودن داده موقتی ستاد طرف از و بود توش ادرینا االن که ای خونه

!! بود خطر در جورایی یه ادرینا

!! زدم ترمز روی ستاد جلوی

صحبت سرهنگ با ما، با ادرینا همکاری درمورد باید ولی نبودم راضی اینکه با

!! میکردم

تنهایی خودش باشه ما با نمیکردم قبول اگه! بود جرئتی دل با دختر ادرینام خب

!! میومد سرش بالیی نکرده خدایی و میرفت ها گرگ اون بین

.......!! بودم همراهش خودمم اینطوری

بفرمایید: گفت جدیش همیشه صدای با که زدم در به تقه تا دو

دارید؟ وقت سرهنگ-

بشین اره-

کرد دراز صندلی سمت به دستشو و

چیه؟ جدید برنامه سرهنگ: صحبت به مردم شروع و نشستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 317 صفحه

عنوان به رو تو شاید بشه اگه میگردم اصلیشون جاهای دنبال دارن ها بچه فعال -

!! بفرستیم اونجا معامله های طرف از یکی

اندازی تیر کوچه توی که اونایی نمیشناسن؟اونروز که منو: گفتم و باال انداختم و ابروم

!! دیدن قیافمو کردن

از!! بوده این ماموریتشون و بودن شایگان و شایان طرف از دو اون ظاهرا ! نه: محبی

!! نداشتن خبر شایگان و شایان مردن

!! ما گروه توی بیاد میخواد هم ادرینا... سرهنگ فقط: گفتم و دادم تکون سرمو

کار این خطرناکه زن به برای واقعا!! بشه نمیکنم فک:گفت و باال داد ابروشو تای یا

... و ندیده اموزش که اونم

میدم اموزش بهش کوتاهی زمان تو: وگفتم پریدم حرفش وسط

کرد ریز چشماشو

چیه؟ فشارش پا همه این دلیل : سرهنگ

کردم خونسرد خودمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 318 صفحه

!! مصممیه و جرئت با خیلی دختر که میدونم چون: ایلیا

هم اینطوری میره جلو تنهایی اونا از انتقام بخاطر خودش نکنیم قبول ما اگه قطعا

... هم خطرناکه خودش برای

!!!! بیرون بکشن زبونش از رو اینا و ماموریت از چیزی ممکنه هم

داد تکون سرشو

عنوان به و اون که میشه امنیتی مسائل گرفتن نظر در با حاال !! درسته: سرهنگ

!! نیستی تنها دست اونجا باشه تو برای هم کمکی میتونی فرستاد اونجا به تو همسر

صحبت خودشم با باید نگرفتم قطعی تصمیم هنوز البته: گفت کوتاهی مکث با و

کنم

!! اینجا میارمش بخواین هروقت البته-

میزنم خرف و میام وقت أسرع تو خودم خطرناکه!! نه نه-

ممنون-

********************

! رفتم خونه سمت به و اومدم بیرون سرهنگ با صحبت کمی از بعد

کردم خرید فروشگاه از راه دم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 319 صفحه

شبا نمیتونستم من کردم باز درو کلید با و برداشتم شاگرد صندلی روی از هارو خرید

!! نمیشد یعنی!! باشم اینجا

ادرینا به چشمم که گذاشتم اشپزخونه تو هارو خرید! رفتم داخل مشغول فکری با

!!! بود خواب و بود کرده بغل کتمو! افتاد

...... رفتم سمتش به و زدم خواب تو مظلومش قیافه به ناخوداگاهی لبخند

!!! همیشگیم اخموی جلد تو میرفتم باید

بیرون کشیدم دستش از و کت و نشوندم صورتم روی اخمی

211

!! داشت هم سنگینی خواب چه

و افتاد پته تته به کتم؟ با خوابیدی خوب:طلبکارگفتم کرد نگام باز چشم یه با

....... چیزه امم عه:گفت

رفتم اتاق داخل باهاش بحث یخورده از بعد

**************

!!! بود قشنگ اهنگشم میومدم اهنگ صدای اومدم پایین ها پله از

!!! بود تنش مشکی تیشرت یه و بود نشسته کاناپه روی!!افتاد ادرینا به نگاهم

!! میکردم صحبت باهاش هم من پیش حجاب درمورد باید موقعش به

انداخت بهم کوتاهی نگاه نشستم روش روبه

: گفتم و کردم صاف صدامو

بزنم حرف باهات باید-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 320 صفحه

میشنوم-

کردم صحبت سرهنگ با ما با همکاریت درمورد-

مثال که من همسر عنوان به میشه تورو که گفت

رزمی های اموزش باشه الزم اگه!! باشیم هم با یعنی بفرسته اونجا به هستم خریدار

! میبینی هم

کرد؟ قبول راحتی همین به یعنی: گفت تعجب با و انداخت باال و ابروش

!! کنه صحبت خودت با باید نگرفته قطعی تصمیم هنوز گفت راحتی همین به نه-

..... ب یعنی-

خورد زنگ گوشیم بگه صحبتشو بقیه خواست همینکه

: گفتم و کردم ادرینا روبه

دیقه یه: ایلیا

بود محبی سرهنگ کردم نگاه و اسم

سرهنگ الو-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 321 صفحه

! کنم صحبت اهتمام خانم با باید اونجا میام دارم راهم تو جان ایلیا الو-

! منتظرم قربان باشه-

خدافظ-

خدانگهدار-

: گفت داشت پوزخند از هایی رگه که رو ادرینا صدای کردم قطع و گوشی همینکه

پلیسی تو نمیشه باورم هنوزم

کنه صحبت هات با اینجا میاد داره سرهنگ : گفتم اخم با

اشپزخونه داخل رفتم باشم جوابش منتظر اینکه بدون

*********************

اومد سرهنگ مین15 از بعد

روش به رو ادرینام و من و بود نشسته مبل روی

باشه گفته براتون رو ای خالصه قبال سرگرد که میکنم فک اهتمام خانم : سرهنگ

راحتی برای مدت این توی و برید سرگرد همسر عنوان به باید شما میگم سریع پس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 322 صفحه

مدت این تو میکنم تاکیید اما میشه خونده کوتاهی صیغه شما بین سرگرد و شما

میگم؟ چی که میفهمید! نمیفته اتفاقی بینتون

: شنیدم رو ادرینا بلند صدای که کردم تعجب بنز حد در

.... چی؟: ادرینا

: ادرینا

بودم کرده هنگ کامل طور به محبی سرهنگ حرف از بعد

اخع شم صیغه لندهور این با من چی که اخه چی یعنی

حاال بودیم کرده زندگی خونه یه توی ماه پنج ما داره ربطی چه اخه کنم کارو این عمرا

ممکنه غیره زنش بشم ماموریت بخاطر

اونجا بیا گفت چشم با و خونه اشپز سمت رفت پاشد ایلیا نه نه نه

خونه اشپز تو ایلیا کردم کج خونه اشپز سمت به راهمو ببخشید یه با و شدم بلند

کابینت به بود داده تکیه

فهمیدی شی زنم باید باشی ماموریت تو میخوای نیار در بازی شق کله ادرینا: ایلیا

مونده همینم شم زنت بیام کنم تحملت دقیقه ی نمیتونم نمیشم زنت من ببین_

فقط

: ایلیا

تو بیای میخوای نگفتی مگه بچه کمونتم ابروی و چشم عاشق نکن فک ببین

؟ باشم باید بودی زده قفلی که نبودی تو مگه هان ماموریت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 323 صفحه

صیغه اونم شم زنت بیام نمیشه دلیل گفتم خب چیزه ام..امم _

: ایلیا

؟ نه شن دائم عقد میخوان خانوم مامانمینا وای اووووو

نیسم موافق موضوع این با منم شی زنم نمیخواد دلمم هیچ ببین

نبود چاره دیگه

.... کنیو استفاده فرصت از بخوای شم صیغت نکن ،فک کج بیابونی قول بعدشم _

؟ گرفتی که منظورمو

بود کم خیلی فاصلش گفت شده کلیک دندونای با تر عقب رفتم من و تر جلو اومد

: گفت مغزمو به زد محکم انگشتو و: گفت گوشم زیر

کار این بودم ریشت بیخ ک ماه 5 این توی کنم کاری میخواستم ،اگر معیوبه مغزت

،فهمیدی میکردم و

کرده مجبورمون تو زورکی کارای ولی کنم ازدواج بات بخوام که نمیاد خوشم هم ازت

نمیرسی ارزون به که نبین پوچ خوابای و صورتی خیاالی بعدم

میدادم گوش حرفاش به ابهت با

بیرون رفت خونه اشپز از رفتو عقب که

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 324 صفحه

بودم خیره پایین ب مبهوت و گیج

بیرون اومدم هنگی از ک دقیفه جند از بعد

بود گذاشته ارنجشو ایلیا نشستمو صندلی روی اروم بیرون رفتم خونه اشپز از

زدنم صدا با که بودم خیره جا یه ب بود بینیش جلوی دستش و هاش زانو روی

توسط

بیرون اومدم فکر از سرهنگ

: سرهنگ

بخونه رو صیغه اقا حاج بریم که میکنید قبول اهتمام خانوم شد چی

: گفت ایلیا که دادم تکون سرمو

بریم شیم اماده پس

رفت و ماشینم توی گفت سرهنگ و باال رفت ایلیا

یه با ارایشمو پوشیدم مشکی شال با کرم لوله شلوار یه و مشکی مانتو یه

و زدم گلوم زیر عطرمو و دادم خاتمه نازک چشم خط

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 325 صفحه

ایلیا و برداشتم گوشیمو نشه ادیت پاهام میپوشم کالج که پوشیدم هامو پاپوش

رو چاال اون لیاقت ایکبیری ایش بود هم تو همیشه مثل اخماش رسید لحظه همون

گوشیم با برداشتم کرمامو کالج صورتته رو ک نداری

***

شدیم محضر وارد رسیدیمو محضر جلوی رب یه بعد شدیمو ماشین سوار

اتاقی سمت کرد راهنماییمون منشی و شدیم محضر وارد: ادرینا

بود ایستاده سالن تو سرهنگ بیرون اومدیم صیغه خوندن از بعد

بگیریم حلقه بریم ما بیا بگیریم حلقه باید ادرینا: ایلیا

چی؟ برای حلقه: ادرینا

دیگه نکنن شک باشیم داشته حلقه باید ؟خب انیشتین میکنی سواله: ایلیا

بلند سرمو رفت فرو گرمی جای دستم برم اومدم و دادمو تکون سرمو اروم: ادرینا

کردم

گفت و زد نباشه تنش به سر میخواست دلم که درار حرص پوزخند یه طرفش

میکنی عادت_

رفت ماشین سمت و کرد ول دستمو بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 326 صفحه

کردمو مشت دستامو بودم کرده بغض

ستاد میره گفت سرهنگ کردم، باز رو در رفتم ماشین سمت و کشیدم عمیقی نفس

طال مخصوص پاساژ سمت کرد حرکت ایلیا

شد پیدا ساعت نیم بعد

سمتش برگشتم حرص با پشت من و میرفت جلو جلو

؟ مگه داری شاش برو اروم چته پاته زیره چرخ_

توعه مشکل بیا راه تند تند_

دهنم سقف بود چسبیده بود شدع قفل زبونم

بود اشنا باهاش ایلیا انگار نظرش مورد مغازه رسیدیم

بیاره معمولی های حلقه که گفت پرسی احوال و سالم بعد

نبود مهم برام مدلش اصال اما اوردش

اورد چندتا یه منفی معنای به دادم تکون سرمو

فشار از که داد فشار دستمو و شد عصبی شدت به ایلیا که دادم تکون سرمو که

شد جمع صورتم درد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 327 صفحه

: گفت گوشم زیر اوند و

کن انتخاب یکیو

ماشین سمت دو با سریع و بیرون اومدن سریع مغازع از نمیخواد دلم : گفتم اروم

دویدم

کرد پرت سمتم رو ای جعبه ماشین تو اومد رب یه بعد

شیک اما بود ایی ساده های حلقه دیدن کردمو باز درشو اروم

خورد گوشم ب چرندش حرف باز که خودمو مال کردم انگشتم

اومده خوشت اینکه مثل_

نداره ربطی تو ب چی ک اره_

کرد ترمز هتل جلوی کرد حرکت دادو تکون سرشو زدو پوزخندی

... که باال برم اومدم شدم پیاده و

: ادرینا

سمتم اومد دو با ایلیا افتادم خورد سر پام که باال برم

چیشده؟: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 328 صفحه

افتادم ،نمیبینی کوری به زدی خودتو یا کوری_

گفتم که کنه بغلم خواست سمتم اومد حرفی بدون

کنه عین بلند میتونم کنی دور رو فاصله یکم سالمم نیسم که چالغ نمیخوام_

چسبیدی

برو باشه_

میکرد درد انقدر بدم حرکت پامو نمیتونستم خدایا نیافتم اوه اوه شدم بلند

اسانسور سمت رفتم دیوار کمک با اروم

بود شدم خراب موقع االن اخه فریادم به برس معصوم 14 یا

پام به یکم کردم نگاه ها پله به یکم

شد ولو صورتم

شدم معلق هوا روی یهو که بودم فکر در

میکنم سکته نه باشه اجنه نکنه وای کرد بلند منو کی خدا خود یا

! خودمونه داده بو مرغ شتر اینکه عه و کردمو باز چشممو یه

کال کردم باز چشمامو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 329 صفحه

کرد نگام خنده از ایی رگه با که

چشمام تو بود زده زل دیوونه

و سینش روی گذاشتم سرمو کشیدمو خجالت

! اورد منو رو طبقه 3 خدا بنده عخیییی

داد هل پاش با و کردو باز کارت با درو

: گفت و تخت روی گذاشت منو اروم بست درو داد هل پاش با ه دوبا تو رفتم

بیام تا وایسا+

دستش اومد تا رفتم ور ناخونام با یکم

بود اولیه های کمک جعبه

باال زد ساق تا اروم شلوارمو پام پایین نشست

میومد خون بودو شده خراشیده

بتادین به زد و برداشت رو پنبه

فهمید نگاهمو سنگینی انگار که کاراش به بودم زده زل

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 330 صفحه

نگاش کرد نگام و کرد بلند سرشو

رفت وجودم عمق تا

بگیرم رو کتفش شد باعث که شد ایجاد بدی سوزش پوستم روی پنبه زدن با

زانوم دور پیچید رو باند اروم بعد

پایین رفت شد بلند پاتختی روی گذاشت رو جعبه

و پیشم نشست کردم نگاش تعجب با نشست سمتم ،اومد اومد دقیقه 5.6 بعد

جیبش از رو جعبه

: گفت انگشتمو توی انداخت مالیمت با و اروم رو حلقه و گرفت دستمو و اورد در

... ازدو این که میدونی ادرینا

: گفتم و بزنه حرفشو نزاشتم

نمیکنم وابستت خودمم باش مطمئن نمیکنم چرت خیاالیه و الکیه میدونم ارع

باال رفت پاشد و کرد نگام نگرانی با

تخت روی کشیدم دراز لباسام کردن عوض بدوم

زدم بهش عمیق ایی بوسه و رفتم ور انگشترم با گرفتمو صورتم جلوی انگشتمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 331 صفحه

اب کمی و اورمو در شالمو و شدم خیز نیم و زندگیم دلیل دارم دوست: گفتم اروم و

کشیدم دراز و خوردم

... رفتم خواب به دقیقه پنج بعد

! بیرون أومدم کردم پیچی باند پاشو اینکه از بعد

! میرفتیم و میکردیم تخلیه و هتل فردا

!! بدم بهش رو رزمی های اموزش که میرفتیم جایی باید

!!! زنمه االن شوخی شوخی ولی موقت و الکیه اینکه با! نمیشه باورم هنوزم

! کردم روشن و وی تی و نشستم مبل روی

بود مامان زد زنگ گوشیم

جان مادر الو-

مادر؟ خوبی جان ایلیا الو-

خوبه؟ بابا ؟ خبر چه خوبم برم قربونت-

بده؟ مژدگونی مادر ، خوبه اره-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 332 صفحه

شده؟ چی مامان باشه خیر-

! خونه بیای شده هرجور باید!! میان دارن نسرین و خالت-

! نداره راه اصن نمیتونم که میدونی مامان بیام کجا-

اومدن ها سال از بعد! بهشون بگم چی زشته! بیای باید-

: گفتم حوصله بی

نمیومدن االنم ! نیومدن همه این که اینا خو-

میگشتن بر که بالخره! خداست حبیب مهمون حرفیه؟ چه این مادر! وا-

مامان؟ نداری کاری! شماست با حق-

خدانگهدارت پسرم نه-

خدافظ-

: شنیدم رو ادرینا صدای که ! کردم قطع و گوشی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 333 صفحه

بود مامانت: ادرینا

دادام تکون سرمو

! میرسوندی سالم: گفت پوزخند با

: گفتم پوزخندی با متقابال منم

! میرسونه سالم) زنم ( بگم رفت یادم! میگی راست-

أونور کرد روشو و کرد نگام غیض با

میارن؟ شام کی: ادرینا

! بپرس بزن زنگ میدونه چه-

؟!میدونی چی تو پس-

: کردم بهش مرموزی نگاه

!!!!! چیزا خیلی-

! نیست مهم -

رفت تلفن سمت به

بگیرم؟ و چند-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 334 صفحه

٢-

.... شدم مشغول بود میز رو نیمه وصفه که ای ژله با منم و صحبت به کرد شروع

..... بودم خیره تلویزیون به همینطور

شنیدم صداشو باز که

اه رفت سر حوصلم د ه ههههههههه:ادرینا

کردم نگاش حوصله بی

221

برقصم؟ عربی پاشم ؟ کنم چیکار-

! خوبیه فکر-

کردم بهش سفیهی اندر عاقل نگاه و کردم ریز چشمامو

اخر تا کنم فک چون! بیان پرهام و ستاره بزنم زنگ نمیشه: گفت و کرد پوفی

دیدشون؟ نمیشه ماموریت

! باشه مشکلی نمیکنم فک کنیم هماهنگ مدیریت با اگه-

بیان؟ بزنم زنگ پس جون اخ-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 335 صفحه

دادم تکون سرمو و زدم کمرنگی لبخند ذوقش همه این به

گرفتم و مدیریت شماره منم پرید گوشیش سمت به ترقه عین

**********************************

اومد زنگ صدای

میکنم باز من: ادرینا

باسنش پایین تا زور به که تونیکی و تنگ شلوار یه کردم نگاه وضعش سرو به

شال یه و میرسید

بپوش تر بلند چیز یه کن عوض لباساتو برو نکردم الزم :گفتم اخم با

شد لجباز و سرکش دختر همون دوبار

نمیخوام بتوچه؟-

! بپوشه چی زنم میکنم تأیین من ، منم مربوطه که کسی تنها به اتفاقا-

زد قهقه الکی

زنتم؟ من شده باورت راستی راست اینکه مث-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 336 صفحه

میگه اینو شواهد-

رفتم در سمت به خودم و دادم هلش اتاق سمت به که بزنه حوف خواست

کردم باز درو و کردم فوت و نفسم

بودن در پشت کالفه ستاره و پرهام

: گفتن باهم نفری دو

عجب چه:پرهام

عجب چه:ستاره

شد سبز پام زیر یونجه ها نکنی باز درو موقع یه داداش: پرهام

شونش روی از کرد بغلم اومد طرفم به مردونه که زدم شادش همیشه لهن به لبخندی

! کرد پرواز ادرینا سمت به ستاره که دیدم

*********************************

مبهوت های قیافه با شد تموم که وقتی قضایا کل تعریف به کردیم شروع ادرینا و من

شدیم مواجه پرهام و ستاره

پلیسید؟... شما یعنی ..ایلیا.. تو.... یعنی: ستاره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 337 صفحه

دادم تکون سرمو

بود وایساده عادی که شد خیره پرهام قیافه به ستاره

میدونستی ام تو پرهام-

خاروند کلشو

!! باهمیم بچگی از ایلیا منو ندونم میشه مگه ! اره..یعنی... نه-

اینکه بدتر حتی مبهوت و گیج! بودم تو مثل اول منم نکن تعجب زیاد ستاره: ادرینا

جاش به بودم داده دست از پدرمم

پایین انداخت و سرش بغض با و

شروع و گزاشت ستاره شونه روی سرشو کرد بغلش ى رفت طرفش به غم با ستاره

گریه به کرد

! میکردیم نگاه و زمین غم با و ساکت همه بود گذشته دیقه چند

بود سنگین خیلی جو

کأسه اندازه هردوشون چشمای کردم فک کردیم صیغه ما گفتیم که ای لحضه به

!! بود شده

میندازن تیکه انقد میکنن صاف و دهنمون بعدا میدونستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 338 صفحه

شد پاره پرهام کالفه صدای با افکارم ریشه

اتقد نمیخواد!! میشه درست چی همه ساکتید؟ اتقد چرا وضعیه؟ چه این اه: پرهام

؟هوم؟ !کنیم بازی بیاید اصن!! باشید غمگین

حقیقت؟ یا جرئت: گفت سریع ستاره

هوم؟: گفتن و کردن ادرینا و من نگاه دو هر

........ که دادیم تکون بودن موافق نشونه به ناچار و سرمون ادرینام و من

: ادرینا

چرخوند رو بطری وقتی ستاره که

افتاد من به تهش و پرهام به سرش

داداش زن حقیقت یا جرعت: پرهام

جرعت گفتم کامل اعتماد با

گفت وااااووویی پرهام من جرعت گفتن با

دیگه میکنی بگم کار هر خب+

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 339 صفحه

نه ک چرا اره_

خواستیا خودت+

ببوسی رو ایلیا لبای باید تو میکنیم نگاه ستاره منو خب+

داد تکون نداره ربطی من ب معنای به رو شونش و

: گفتم کردمو نگاش تعجب با

چیییی

نداریم اضافی وقت بدو یاال دیگه جرعت گفتی خب وا+

.. اخه_

ببینم بدوو نداریم اوخه و اخه+

بود هم توی هاش سگرمه کع کردم نگاه ایلیا به ناچار با

: پرهام سمت برگشتم دوباره جلو رفتم

پروعه اینقدر بشر این نه اما بره رو از شاید ک کردم نگاش ناچار به

: نالیدم عجز با

! پرهام_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 340 صفحه

دیگه بدووو نباشه حرف نچ نچ+

کردم بوس لپشو ایلیا سمت رفتم

برو تر اونور ندار فایده که اینجور د نشد د+

رو ایلیا صدای اورد هجوم صورتم به خون لباش به اشاره با که کردم نگاش خنگی با

شنیدم

کن تموم بازیو مسخره پرهام: ایلیا

میکشما جیغ وگرنه نده گیر ،بهم نمیاری روت به االن خداته از باووو ببند تو+

خنده زیر زدم اخرش تیکه با

همین به بودی بوسیده موقعه اون اگر وای دیگه کن شروع گریم نظارع ما خب+

بود finish برکت

چشماش به زدم زل ایلیا برگشتمسمت

شد بسته چشمام ناخداگاه و لباش رو گذاشتم رو لبام و بردم جلو سرمو اروم و

: شنیدم رو پرهام صدای که بودم رفته فرو شیرینی خلسه تو

داداچ ک کنی کبود دیگه نه کن بوس یه گفت نشسته خانواده اینجا اهم اهم +

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 341 صفحه

که پایین انداختم سرمو خجالت از

: گفت ایلیا

ما میشیم تنها خان پرهام میرم حسابت بعدا

عوضی نداری مادر خار خودت مگه ناموش بی بکش خجالت ن وای +

اینا پرهام ایلیا بازیای اخالق گند و پرهام شوخیای از بعد

شام واسه داشتیم شون نگه مکافات هزار با که برن پاشدن

...

: ایلیا

!!!! داداش زن بگه ادرینا به پرهام بود مونده همینمون

!! ببوسه منو ادرینا گفت نفهمم زبون پرهام و افتاد ما به بطری که

اروم گذاشت لبم رو خوشمزشو و حالت خوش لبای وقتی اما شد خطی خط اعصابم

!! اروم اروم شدم

پرهام واسه نشون و خط یخورده از بعد

رنگ قیافه به ای خبیثانه لبخند افتاد پرهام به که چرخوندم و بطری من خندیدن و

ای کالفه حالت با پرهام حقیقت؟ جرئت؟یا:ایلیا زدم پرهام پریده

!! شام بریم دیگه بسه داداش-

!!! خنده زیر زدن ستاره و ادرینا

: گفت و کشید پوفی حقیقت؟ یا جرئت بگو نشد دیگه نه: ایلیا

جرئت بگم ندارم دلشو حقیقت-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 342 صفحه

تکون و سرم میدی طولش چقد دیگه بپرس ایلیا:گفت ادرینا که خنده زیر زدن دوباره

چیه؟ ستاره به حست پرهام: گفتم کردن فکر ذره یه از بعد و دادم

اینطوری !! داره دوستش هم ستاره که بود تابلو خب داره دوست رو ستاره میدونستم

! میرسیدن هم به اینا هم !!! بودم گرفته پرهام از حقمو من هم

!!!!!!!!!!!!!! نشون دو و تیر یه

!!! بود شده کأسه اندازه چشاش کردم نگاه پرهام قیافه به

دیگه بگو:ایلیا

و زدم بهش چشمکی کرد نگاه منو اونم بود لبخند لباش رو کردم نگاه ادرینا به

کردم پرهام به رو دوباره

بگو زود-

بگممممم؟ حقیقت باس حتما- میداد تکون خودشو هی که پرهام

!!! که میدونی خودت-

... باشه..ب: پرهام

پوووفی بگو کن نگاه ستاره به گفتم سریع کرد نگاه من به و کرد صاف صداشو

چرخید ستاره سمت به و کشید

!!!! میرفت ور ناخوناش با استرس با و بود کرده ریز چشماشو ام ستاره

.... تورو من یعنی نه....،دو..من: پرهام

دوست: گفت هم سر پشت تند تند یهو ؟ پرهام چی من:استرس و کالفگی با ستاره

و من گزاشت دهنش رو دستشو و هوا رفت ستاره جیغ صدای یهو ستاره دارم

من: ذوق با ستاره توچی؟ : گفت تند پرهام میکردیم نگاشون خنده با فقط ادرینام

چی؟

؟؟؟؟...منو ام تو-

پرید حرفش وسط

دارم دوست منم : گفت و بست چشمامو

چرخوند و کرد بلند دستاش رو ستاره و پرید جاش از ترقه عین پرهام یهو

عاشقتمممممم :پرهام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 343 صفحه

مابیشترررررررر: جیغ و ترس با ستاره

دستم جلو رفتم خوداگاه نا میکرد نگاشون تلخی لبخند با داشت کردم نگاه ادرینا به

ولی شوک تو رفت فهمیدم!! کمرش دور انداختم و

!! گذاشت شونم رو و سرش و اومد خودش به بعد ثانیه چند

!!! گرفتنش اغوش در بود خوبی حس چه

میشد نزدیک هم به سراشون داشت ستاره و پرهام

اینجا زشته خودت قول به زمین بزارش داداش بسه پرهام : گفتم بلند و سریع که

!!! نشسته خانواده

!! خنده زیر زد پقی ادرینا

نازک چشم پشت زنکی خاله و مسخره حالت به و زمین گزاشت رو ستاره پرهام

سمت به دستشو و ؟؟ وضعیه چه این بگه خودتون به نیست یکی: گفت!! کرد

!!!! کرد دراز بود حلقه ادرینا دور که دستم

!!! کردن خوب زلزله تا دو این و حالمون بگم میتونستم واقعا!! خندیدم همه دوباره

..! رفتیم میز سمت به وایسن شام اینکه برای ما زیاد اصرار از بعد

***********************

بستم درو خداحافظی مراسم از بعد کردن رفتن عزم ستاره و پرهام شام صرف از بعد

شنیدم رو ادرینا خمیازه صدای که

سمت به و داد تکون سرشو باش اماده میریم اینجا از فردا : گفتم و کردم بهش رو

... بخیر شب باشه- رفت اتاقش

بخیر شبت-

بالش رو و سرم همینکه رفتم اتاقم سمت به و خوردم اب لیوان یه رفت اینکه از بعد

!! برد خوابم گذاشتم

.........! بود سختی روز فردا

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 344 صفحه

بودم شده بیدار خواب از بود ساعت نیم حدود

!!!! بودم نرفته سرویس هنوز که بودم حوصله بی اونقدری اما

رفتم سرویس سمت به و کندم دل نرمم و گرم تخت از بالخره

های وسایل به مجهز که ای خونه میرفتیم باید امروز اومدم بیرون الزم های کار از بعد

!! بود ادرینا اموزش برای الزم

!! میزدم حرف مفصل باهاش باید قبلش اما

!! بگه بهم واقعیشو تصمیم االن باید

!! نداشت وجود زدن جا برای جایی دیگه چون

!! میگفتم براش خطراتش از باید خب ولی !!! نزنه جا که میشناختمش اونقدری البته

!! میاوردن صبحونه دیگه دیقه5

!!! بود اتاقه ٢ جور و جمع خونه یه اندازه به اتاقش هر!! بود مجهزی هتل خوشبختانه

!! زدم ادرینا اتاق در به تقه تا دو و اومدم بیرون خودم اتاق از

!! تو رفتم کشیدم رو دستگیره شدم نگران!!نداد جواب باز!! زدم دوباره نداد جواب

زدم کمرم به و دستم ى کردم پوووفی !! بود خواب خانم !! بللللللللله

جمع پتوشم !! بود تنش ست زانوی باالی شلوارک با بندی تاپ یه شدم دقیق بهش

!!! روش بود انداخته و پاش و بود کرده

باید پس!!! نمیبینه من از همیشه و شوخ روی این!! کنم اذیتش ذره یه خواست دلم

!! بکنه کیفم

بردم اب لیوان داخل و دستم !!! بود تختی پا رو اب لیوان و تنگ یه

باز و خورد أرومی تکون!! ریخت گونش روی قطره چند!! ریختم صورتش روی و

!! خوابید

!! بیاد ماموریتم سنگینش خواب این با میخواد این

زد جیغ و هوا پرید ترقه عین صورتش رو کردم خالی و برداشتم و تنگ نداشت فایده

قیافش!! خنده زیر زدم پقی کردن؟؟؟ حمله شده؟ چی جیغغغغغغغغ،،،،چیه؟: ادرینا

!!! خندیدم باز و کردم بهش دیگه نگاه یه بود دار خنده واقعا

!!! خبره چه اطرافش بود فهمیده االن تازه کنم فک!!! کرد نگام و کرد ریز چشماشو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 345 صفحه

!! افتاد دنبالم بالش با و زد جیغ یهو

!!! دوییدن به کردم شروع منم

میریزی اب من رو رسیده جایی به کارت!! بیشعورررررر پسره ،،، جیغغغغغغ: ادرینا

!!! میدممممم نشووووونت ؟

... میخواستی!!! بود حقت: گفتم میپردم و مبل رو از تند که همونطور

!! شی بیدار زدم صدأت میخواستی: دادم ادامه و پریدم مبل دسته رو از

.... می کجا از: گفت بلند

دونفری .. نخوره زمین کلش که گرفتمش سریع پایین کرد سقوط مبل دسته رو از

!! زمین افتادیم

!!! روم ادرینا بودم زیر من که طوری به

!! کنم تیکت تیکه االن حقته: گفت حرص با و گذاشت گاه تکیه سرم بین و دستاش

ها ساله دو بچه شبیه!! بشکنه سرت نیوفتی دادم نجاتت کن شکر خدارو برو بیا-

!!! نیوفته باشم مواظب هی باید

نشونت من؟؟؟؟ هاااا؟ بچم من هاااا؟ بچم من: گفت و کرد ریز چشماشو حرص با

ای : ایلیا هوا رفت دادم که گرفت بازوم از محکمی گاز و پایین برد و سرش یهو میدم

نکن وحشیییی

!! کرد ول دندوناش بین از و بازوم تند

؟ کیه ادرینا فهمیدی حاال-

یکی اگه نمیکنی فک!!! وحشی گربه: گفتم اخم با بود بازوم رو دستم که همونطور

کرد نگاه چشمام تو ثانیه چند ؟؟؟؟!!میزنه سرش به فکرایی چه ببینه بازوم رو جاشو

حیاء بی: ادرینا پایین انداخت و سرش خجالت با بعد و

!! زدم زدش خجالت قیافه به پوزخندی

!! بودم روش من حاال چرخوندم و گرفتم دستشو شه بلند خواست همینکه

!! برم بزار دیووانه نکن: لبخند با ادرینا

! همینجاست جات بری؟ کجا-

کجاست؟ دقیقا: خنده با ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 346 صفحه

!! خوشگل چش خوندی کور بکشه حرف زبونم از میخواست مثال

و ابروهاش پوشیدنه؟ لباس طرز چه این: کردم عوض و بحث و کردم اخمو قیافمو

بین بردم نزدیک بیشتر کلمو باشم؟ راحت نمیتونم خودم اتاق تو: باال انداخت

!! بود فاصله کمتر انگشت ٢ صورتامو

نه...ن: گفت صداش تو لرزشی با اتاقته؟ االن اینجا اونوقت: ایلیا

سختی با بودن اورده صبحونه کنم فک زدن و اتاق زنگ بزنم حرف خواستم همینکه

کندم ازش دل

بست چشماشو ببوسم میخوام کرد فک همینکه بردم نزدیک سرم

پا تند بعد و گرم و عمیق و بوسیدم چونشو و کردم منحرف و لبم مسیر سختی با

.......... رفتم در سمت به و شدم

!! کنه جمع و وسایلش بره گفتم ادرینا به خوردیم رو صبحونه اینکه از بعد

!! اومد بیرون اتاقش از اماده و حاضر بعد مین5

بریم : ادرینا

!! رفتیم ماشین سمت به باهم و دادم تکون سرمو

در جلوی ***************************

!!! بود ،،ویالیی بزرگ مشکی بادر خونه یه زدم ترمز رو خونه

! شو پیاده همینه: گفتم بود خیره خونه دو به و بود فکر تو که ادرینا به رو

میاری؟ و چمدونم باش-

ترک و دادن تکون سر عادت این مادرت جون ایلیا : گفت عصبی که دادم تکون سرمو

!! کن

دلخوری با شو پیاده پس ندارم باهاتو کل کل حوصله االنم میشه؟ مربوط تو به مگه -

بزن غر کم - اه!باشه خوب اخالقش این نشد روز یه!! نداری که درک به : گفت اخم و

! پایین برو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 347 صفحه

شد پیاده و انداخت بهم غضبناکی نگاه

در جیبم از و بود داده بهم ها بچه از یکی قبال که و کلید و برداشتم رو ها چمدون

! میرفت راه دنبالم همونطور ادرینام اوردم

! برو جلو از ؟خب میای دنبالم هی یو یو عین چته: گفتم اخموش صورت از کالفه

!! کنه خیر به تو مرغی چیز اخالق با رو وقته چند این خدا: ادرینا

رفتم داخل و انداختم باال و ابروم !! رفت سریع وبعد

چرخوندم سالن تو کامل یبار و نگاهم و گذاشتم زمین ورودی دو جلوی رو ها چمدون

بزرگ اشپزخونه یه ، وسطشون العیدی تلویزیون و ای قهوه رنگ به راحتی های مبل

باشه باال اتاقا میزدم حدس!! چوبی دوبلکس های پله با ، راست سمت

!! بود خوب کوتاه وقت چند این برای

!! میکرد نگاه من به بالتکلیف کردم نگاه ادرینا به

نمیخوای ا حیانا : گفت دادم؟که تکون میکنی نگاه شکلی این چته معنی به سرمو

کنم؟ چیکار بگی

و کرد پوووفی دیگه باال ببر و چمدونت کنی چیکار: گفتم سفیهی اندر عاقل نگاه با

......!! رفت ها پله سمت به برداشت و چمدونش

: ادرینا

رفتم ها پله سمت به و برداشتم و چمدونم

و نفسم هم بروی رو اتاق تا٢ با کوتاه تقریبا رو راه یه انداختم نگاهی باال طبقه به

!! کردم نگاه اتاقا به بالتکلیف و کردم فوت بلند

!! شنیدم ها پله از رو ایلیا پای صدای منه؟ اتاق کدوم دقیقا االن

بیاد باز میدونستم !! داخل رفتم برسه اینکه قبل و کردم باز اتاقارو از یکی در شانسی

!! بیوفتم کردن غلط به میکنه مسخرم انقد اینجام ببینه

و تخت سمت انداختم اتاق به سری سر نگاهی یه و !! گذاشتم تخت رو و چمدونم

!! باشه سرویسا میزدم حدس بود چپ سمت در تا ٢! ابی و سفید پرده و توالت میز

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 348 صفحه

سقف به و کشیدم عمیقی نفس!! کردم پهن تخت رو خودم و کردم باز هامو دکمه

! شدم خیره

!! وجودم از هایی رگه توی رو تنهایی باد سوزش !! کردم حس دلم ته رو بزرگی غم یهو

! میزد شالق جونم نیمه تن به رحمانه بی و میفتاد یادم یهو که

!! بود پدرم چون نمیکرد فرقی! بد یا خوب هرچقدر! بود شده تنگ بابام واسه دلم

روی و سرم و برم میخواست دلم !! بابام و مامان! بود تنگ هردوشون واسه دلم

زود انقد که نبود حقم !! کنم خالی رو دلمه توی که هرچی و بزارم سردشون سنگ

!! بزارن تنهام

! محکمه!! مواظبمه که دارم و یکی میکردم حس!! نمیکردم تنهایی احساس!! نه اما

!! گرمه وجودش به دلم !! گرمه دلم !! گاهمه تکیه اما!! مغروره

حس و بودنش! بدم دست از محکممو گاه تکیه این که روزی از! میترسیدم ذره یه

!! میشدم تنها که بود موقع اون! نکنم

!! خودم خدای و میموندم من

!! زدم بود شده خیس اشک از کی بودم نفهمیده اصال که صورتی میون تلخی لبخند

قسم ! میگیرم گرفتن ازم و پدرم که کسایی از انتقاممو!! میگیرم و انتقامم .. ولی

!! میخورم

!! شدم پا تخت از و زدم زندگیم فعلی وضعیت به پوزخندی

! میکرد ارومم بابا و مامان پیش رفتن فقط!! بود پر خیلی دلم

! زدم ایلیا اتاق در به ای تقه و رفتم بیرو اتاق از

!! کردم پاک صورتم از اشکامو سریع بده جواب اینکه قبل

تو بیا-

!! داخل رفتم اروم و کشیدم رو دستگیره

! میگشت چیزی دنبال کمد کشو تو و بود من به پشتش ایلیا

یه میشه: گفتم أرومی صدای با داری؟ کاری: گفت بود من به پشتش که همونطور

!! میدیدم سردش چشمای تو و تعجب! برگشت طرفم به بکنم؟ ازت خواهشی

داد تکون اره معنی به سرشو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 349 صفحه

!! شده تنگ براشون دلم بابام مامان پیش ببر منو: ادرینا

! شد دقیق صورتم به و کرد ریز چشماشو

کردی؟ گریه قرمزه؟ چرا چشمات:ایلیا

پر و اخمش میبریم؟: گفتم کالفگی با و کردم نگاه اخمش از خورده گره ابروهای به

اتاق از و زدم بغض با همراه لبخندی منتظرم پایین شو اماده: داد جواب و کرد تر رنگ

........ رفتم بیرون

!! ریختم بود همدیگه کنار که هاشون سنگ روی اب بطری

!! گرفت فرا و سنگ کل اب که دادم تکون اب روی اروم اروم و دستم

! کردم نگاه و کردم بلند و سرم! نشست کنارم یکی کردم احساس

زیر و اروم! قبرا رو انگشتشو تا٢ و بود زده چشماش روی افتابیشو عینک بود ایلیا

!! میخوند فاتحه لب

..!! ریخت قبرا روی و گالب شیشه ، داد شو فاتحه اینکه از بعد

! داشتم نظر زیر حرکاتشو بودم نشسته که همونطور

! شد بلند و انداخت بهم کوتاهی نگاه

منتظرم ماشین تو: ایلیا

!! رفت ماشینش سمت به که دادم تکون سرمو

!! گذاشتم سنگاشون روی برگ برگ و برداشتم پام کنار از رو ها گل

! دل و درد به کردم شروع بغض با و

زود انقد اگه شاید مامان میدونی!! هردوتاتون واسه!! بود شده تنگ وأستون دلم -

!! گذاشت تنهام هم بابا!! نبودم تنها انقد من نمیرفتی

از پر دنیای این توی تنها و تک سوگولیتونو خودتون قول به دختر و رفتین هردوتاتون

!! کردین ول گرگ

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 350 صفحه

: دادم ادامه و نگرفتم شو جلو! اومد پایین چشمام از اشک قطره یه

و لجبازم بابا قول به خب اما!! رفتین زود انقد که نیست ها شما تقصیر میدونم اره-

!! نمیره کتم تو

!! میگیرم ادمن جلد توی که هایی گرگ این از و انتقامتون که میگم دارم حاال اما

که نمیکردم ول خیابون تو دستتو بچگی تو که ام دختری همون من مامان؟ میبینی

میگرفتم گردنشو و وایمیستادم بابا بغل سفت اونقدری تاریک جاهای تو ؟ نشم گم

میکرد شروع که

ذاتشون هم اما!! کردم جماعت این همرنگ خودمو ؟ ببین حاال اما!! غرغر سرم

یکی!! میده دلگرمی بهم یکی راه این توی اما!! شدم جسور ، شدم سنگ!! نمیشم

معنا زندگی اون بی میکنم فک وقتیه چند!! بنده نفسش به نفسم وقتیه چند که

بودین زنده اگه شاید!! عاشقشم که میکنم اعتراف بابا اره مامان اره!! مواظبمه!! نداره

کنید دعا واسمون! کنید دعا واسمون اما!! بگم واضح و روک انقد اینارو نمیشد روم

!! نخوریم شکست داریم پیش در که سختی راه توی و باشیم هم با بتونیم که

: دادم ادامه بود صدام توی که لرزشی با اومد پایین چشمام از سمجانه دیگه ای قطره

..!! باشه داشته دوستم کنید دعا..کنید دعا

. شدم بلند و گذاشتم مامان قبر روی و گل برگ اخر تیکه

! شاد روحتون!! دارم دوستون-

! رفتم بود داده تکیه ماشین به که ایلیا سمت به و تکوندم و مانتوم پشت های خاک

! نشد بدل و رد بینمون حرفی راه کل توی نشستم ماشین داخل حرف بدون

!! کرد پارک و ماشین و شد باز حیاط در که زد و ریموت

...... رفتم در سمت به کرختی با و شدم پیاده ماشین از

!! کندم هامو لباس و انداختم تخت روی و گوشیم

! رفتم حموم سمت به و برداشتم حولمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 351 صفحه

!! سپردم بهش و خستم تن و کردم اب از پر و وان

کردم تنم حولمو و اومدم بیرون وان از دقیقه٢١ از بعد

231

موهام دور همرنگشو کوچیک حوله ، بنفش رنگش و بود زانوم باالی تا حولم

!! پیچیدم

گل حموم بخار از که صورتم به اینه از و کشیدم بیرون و توالت میز پایین صندلی

! زدم نمایی دندون لبخند بود انداخته

شروع باید مالیدم صورتم و دستم به و برداشتم رو کننده نرم کرم خاصی شور با

!! کمد به کنم منتقل چمدون از و لباسام میکردم

چوپ روی همشون که و لباسام کردم بازش و رفتم چمدونم سمت به حوله همون با

!! گزاشتم کمد توی و بودن

حولم کمربند سریع خورد در به تقه تا دو که کنم پام که برداشتم شلوار یه بینشون از

!! شد باز در که بستم و

! شنیدم رو ایلیا صدای که برگشتم تند

...... ش اماده ادرینا: ایلیا

کارشو دوباره و چشمام تا اورد باال پام نوک از و چشماش افتاد من به نگاهش که

!! کرد تکرار

!! برداشت قدم طرفم به اروم

و لباسام بیرون برو ...ب ایلیا:گفتم استرس با و فشردم دستم توی رو حوله کمربند

! کنم تنم

! میدیدم چشماش تو و شیطنت که بود بار اولین

میکشیدمش دستم با هی!! بود زانوم باالی وجب ٢ تا زور به که ام لعنتی حوله این

!! پایین

!! کن تنت خو گرفتم تو جلو من مگه : گفت میومد طرفم به که همونطور

!! شد کاسه اندازه چشمام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 352 صفحه

درازم زبون جلد تو دوباره میرفتم عقب عقب من و میومد جلو جلو اون که همونطور

: رفتم

!! بده در دم تو بفرما!! نکنه گرمیت!! بابا نه: ادرینا

فک: ایلیا داد تکیه دیوار به سرم پشت از دستشو و رسید بهم کجی لبخند با

!! باشه الزم تعارف زنم اتاق به اومدن برای نمیکنم

رفته یادت اینکه مثل!! داشته برت خیاالت چیه؟ زن!! عمووووو برو: زدم پوزخندی

.... و ست فرمالیته اینا همه

!! میکرد نگام کالفگی و کجی لبخند با اونم میزدم حرف تند تند همونطور

!! کردم حس لبام رو و لباش گرمی یهو که

!! ریخت دلم ته چیزی یه

موهام رو از رو حوله میبوسید و لبم که همونطور و برداشت پشتم از و دستش

!! برد دارم نم موهای داخل و دستش و برداشت

همراهیش و گذاشتم عضالنیش و پهن ی سینه روی و دستم منم شد تموم طاقتم

!! کردم

!! کشید عمیقی نفس و برد موهام داخل دماغشو و برداشت لبام از و لباش

باریک جاهای به کار میزاشتم نباید خب اما! میشدم لذت غرق وجودش از داشتم

!! بکشه

! داریه خود ادم ایلیام میدونستم خب ولی

! بیای منتظرم حیاط تو تمرین بریم باید: کرد نجوا گوشم در اروم

!! رفت بیرون و زد گوشم ی إلله روی ای بوسه

!! بودم داده تکیه دیوار به مبهوت منم

میتونه مردی کدوم!! خوبی چقد تو لعنتیییی: گفتم خودم با و کوبیدم زمین به و پام

همین شدم؟ عاشقش چرا میگم اونوقت هست؟ من ایلیای که باشه دار خود انقد

!! بود کرده خودش شیدای و من غافلگیرانش و جذبه پر های کار

!! کشیدم دهنم داخل و لبم و زدم نمایی دندون لبخند

!! بود نفسم لبای حصار بین پیش دیقه چند تا که لبایی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 353 صفحه

!! میفهمیدم باید بالخره نمیشد که اینطوری نه؟ یا داره دوستم نمیدونستم که نفسی

و موهام کردن خشک به کردم شروع پریدم باال کردم ریزی خنده ها دیوونه شبیه

به انرژی با و زدم شارژ به گوشیم کردم تنم و برداشتم کمد از ورزشیمو های لباس بعد

.... رفتم ها پله سمت

: ایلیا

! میکردیم شروع و تمرینات کم کم باید دیگه

. نداشتیم زیادی وقت

!! داخل رفتم باشم اجازش منتظر اینکه بدون و زدم اتاقش در به تقه دوتا

دیدم کوتاه حوله یه با رو ادرینا بزنم حرف اومدم همینکه

! وضعیت این تو میکنم چیکارش من میکنه فک االن حتما!! بود گچ عین رنگش

بهش کاری بود حالل بهم ادرینا اینکه با داشتم فرق خیلی دیگه مردای با من اما

!! نداشتم

! ام غریزه کردن کنترل باشه سخت دارم دوسش منکه برای شاید

! میشد اعتماد بی بهم نباید بودم من داشت که کسی تنها تقریبا و بود تنها ادرینا

! ارزشه بی برام کنه فک که نمیزاشتم یعنی

ارامش بهم بگیرمش اغوشم توی همینکه بود بس برام بچشم لباشو طعم همینکه

...!! میداد

********************************

! کردم تنم ورزشیامو لباس و اومدم بیرون اتاقش از

برای الزم های وسایل هست حیاط توی که زمینی زیر توی که بود گفته قبال سرهنگ

! هست اموزشش و ورزش

: گفت انرژی با اومد پایین حیاط کوتاه های پله از حیاط تو معطلی دیقه چند از بعد

چیکارکنیم؟ باید االن خب

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 354 صفحه

میریم بعد و خودت از دفاع واسه رزمی اموزش یخورده بعد کنیم گرم باید اول: ایلیا

طول زیادی زمان فقط : کردم اضافه که داد تکون و سرش اندازی تیر اموزش برای

ای؟ پایه: گفتم که انداخت باال و ابروهاش موقوف شدم خسته و غر غر پس میکشه

بدو پس- ام پایه چهار: گفت و زد چشمکی و کرد ریزی خنده

شنیدم پشتم از رو ادرینا پای صدای و دوییدن به کردم شروع حرفم از بعد بالفاصله

! بزنه جلو ازم داشت قصد که

! میدوییدم داشتیم بود دیقه 5 حدود بیشترکردم سرعتمو و کردم ای خبیثانه لبخند

ادرینا صدای که میدوییدیم هم کنار همونطور! دویید میشد راحت بود بزرگی حیاط

: وایسادم و شنیدم رو

بود شده خم و بود گرفته زانوش به و دستش شدم خسته.... ایلیا وایسا هوووو: ادرینا

به سرشو اصلی های تمرین میریم نداره اشکال: گفتم و کشیدم عمیقی نفس

باز کلید با شو در رفتیم زمین زیر سمت به و گرفتم و دستش کرد کج موافقت معنی

که جدایی قسمت و ورزشی وسایل از پر بزرگ خیلی سالن یه زدم و برق کلید و کردم

! بود اندازی تیر تمرین مخصوص

باهاله چه رو اینجا اوهوکککک: ادرینا برگشتم سمتش به که کشید سوتی ادرینا

به بازا سر ومثل دستش کنیم؟ شروع: گفتم و زدم دارش خنده قیافه به لبخندی

کرد نگاه سقف به و کوبید هم به پاهاش سرگرد بله: زد سرش به احترام معنی

وایسا جلوم بیا ،، ازاد: گفتم جدی حالت به

خودتو از دفاع و گرفتن گارد حالت باید کار اول خب: داد ادامه که ایستاد مطیع

کردم مشت و دستم بدم نشون بهت

صورتش جلوی شو کوچولو های مشت صورتت جلوی بگیر حالت این به دستتو-

گرفت

جلو بیار دستتو خب- کنن؟ چیکار میخواستن کوچولو دستای این بود گرفته خندم

مردمو؟ بچه کنم کور نزنم : ادرینا بیار صورتم سمت به و مشتت

بزن تو نترس نمیشم کور-

! خواستی خودت باشه: گفت و باال انداخت شونشو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 355 صفحه

و زدم پس و دستش دفاعی صورت به سریع که اورد سمتم به شدشو مشت دست

بابا، نه ا ا : ادرینا وایساد مبهوت یهو!! نزدمش اما بردم سمتش به زیر از مشتمو

جنگیه؟ فیلم

حاال میکنی؟ دفاع خودت از صورت این به زد مشت بهت یکی اگه : گفتم توجه بی

سمت به مشتشو و زد پس و دستم که بردم سمتش به مشتمو کن امتحان من رو

چشمم تو رفت بلندش ناخونای اورد صورتم

گزاشتم روش و دستم و بستم و چشمم میسوخت جور بد اوه اوه

بردار و دستت! ندادی گوش ها میکنم کورت میزنم گفتم ببخشید اوه اوه: ادرینا

فقط نشده چیزی: گفتم و زدم نگرانیش همه این به کمرنگی لبخند شده؟ چی ببینم

! قربان چشم : گفت و خندید کنی کوتاه ناخوناتو باید

! شده چی ببینم بده اجازه حاال... قربان چشم : گفت و خندید

برداشتم بود شده اب پر حاال که چشمش از و دستم

اورد چشمم سمت به و دستش و نشست پام پایین ادرینا ، کردم بازش سختی به

میسوزه؟ خیلی: ادرینا

لمس چشمامو پشت دستاش که بده جواب خواستم بود،، پشیمونی از پر قیافش

به دستشو که بستم و چشمم هردو ،، گرفت فرا وجودمو تمام نظیری بی ارامش کرد

!! اورد چشمم به وار نوازش صورت

اوردم پایین چشمام از و گرفتم اروم و دستش که موندیم حالت همون تو دیقه چند

! موند خیره بود شده اشک از پر حاال که چشماش تو نگاه کردم باز چشمامو وقتی

قریبم من ننه میتونی نکن فک ؟ میکنی گریه چرا :گفتم و کردم اخم اشکاش دیدن با

یارو اوسکار شبیه که میکنم خستت انقد ها بری در تمرینا زیر از و بیاری در بازی

! بشی کارتونکیه

: خنده زیر زد هاش گریه وسط جدیم حالت از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 356 صفحه

اوسکار؟ چرا حاال: ادرینا

! تشنه و بود خسته همیشه چون:ایلیا اومد لبام لبخندرو منم خوشگلش خنده از

: ایلیا میکنی؟ تشبیه مارمولک به رو ما حاال نکنه درد دستت : کرد ساختگی اخم

! مارمولک جون از دور داری اختیار

جای هنوز: گفتم و دادم خالی جا بگیره نیشگون ازم اورد دستشو همینکه خندید

خب: گفتم که خنده زیر زد بلند شه خوب قبلیه وایسا هست بازوم رو دندونات

تمرینمون سر بریم بسه تفریح زنگ دیگه

داد تکون و سرش ساختگی غم با و کرد خسته و قیافش

دیگه ثانیه چند اگه مطمئنا چرخوندم صورتمو بعد و شدم خیره بهش لحظه چند

!! میگرفتم لپش از محکم گاز یه میکردم نگاش

ایستاد راست وایسا،، صاف االن خب-

گردنش رگ این روی و دستت کنی بیهوش ناغافل و یکی بخوای اگه خوبه، اها-

گزاشتم گردنش رگ روی و دستم و میزازی

...... و میزنی ضربه بهش حالت این با یهو-

*******************************

: رفتیم اندازی تیر قسمت سمت به شد تموم رزمی تمرینات اینکه از بعد

بازی؟ تفنگ میرم االن جون اخ: ادرینا

! دنیا اون رفتن خیلیا بازیا تفنگ این با اره: زدم نیشخندی

این میخوام منم این که نمیشه باورم اصن ایلیا: گفت و گرفت غم و ترس رنگ نگاش

خونده کتابا تو و بودم دیده فیلما تو فقط که رو هایی کار که منم ! بگیرم یاد رو کارا

!! بدم انجام بودم

!! کشید طوالنی اه

.... و نمیام بگی میتونی نشده دیر هنوز ببین میترسی؟ ادرینا: کردم ریز چشمامو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 357 صفحه

لحظه یه اگه که ایه دلهره و استرس یه! نمیترسم ایلیا نه: گفت و پرید حرفم وسط

تو دخترم یه من ایلیا!! بیارن سرم بالیی بخوان و بفهمن ها اون یا پیشم نباشی تو

.... میگم چی نمیفهمی

گزاشتم لبش روی و انگشتم اخم با و پریدم حرفش وسط من اینبار

بیفوته نمیدم اجازه یعنی! نمیفته اتفاقی همچین هستم من تا باش مطمئن: ایلیا

! وقت هیچ

برداشت لبش رو از و دستم

! هستی که خوشحالم ولی نه یا بگم اینو باید نمیدونم : ادرینا

خب- بردمش اندازی تیر مخصوص صندلی سمت به و زدم بخشی اطمینان لبخند

........ میگیری صورت این به رو اسلحه ، کنیم شروع

ضامن میگن قسمت این به ، میگیری صورت این به رو اسلحه ، کنیم شروع خب-

! شلیکه به اماده حالت این تو ، میکشی عقب سمت به قسمت این وقتی

! گرفتم دستام تو دستاشو خودمم دستش دادم و تفنگ

چشم یه با باید کن نگاه تابلو این وسط نقطه به! کنی گیری نشونه باید االن خب-

! کنی نگاه

بزنم؟ گرفتم االن خب: ادرینا

زیادی ضرب با گلوله کنه چون باشه شل دستت نباید شلیک موقعه فقط اره-

! بیوفته دستت از ممکنه و میشه خارج

بزنم؟ االن اوکی-

بگیر و نشونت-

! بود شده مزه با قیافش ، بست چشمشو یه

! گرفتم -

بزن ٠...٢...٢ اماده-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 358 صفحه

! نبود نزدیک مرکزش به اصن! نقطه ترین پایین به کرد شلیک

نه؟ زدم بد چه: ادرینا

دادم تکون سرمو و کردم جمع لبامو

نفس به اعتماد بهم اینکه جای به زدم که زدم بد اصن: گفت و باال انداخت ابروش

... بدی

کن شلیک هم پست بار چند بگیر نشونه باره دو... ادرینا بسه-

بزن: گفتم و گزاشتم گوشش روی ، رو گوشی

*****************

تمرین با میزد نشونه به نزدیک و بود بهتر بیشتر های دفعه تو کرد شلیک بار چند

! میشد بهتر

! میگرفت زود و بود باهوش بگم میتونستم

! تمرینه انقد روز هر! شدم خسته اووووف: ادرینا

! بود کم امروز تازه: گفتم میکردم خاموش و برق کلید که همونطور

! بیخیال بابا بیژن امامزاده یا-

انوقت ! میدی سوتی اونجا منی زن مثال میزنی؟ حرف الت ادمای عین چرا تو دختر-

! کنم جمع تورو گاف بیام باید هی من

زد بازوم به جونی کم مشت

!! استادم بازیگری تو-

! امیدوارم-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 359 صفحه

! راننده سرگرد اقای نمیرسم تو پای به البته: گفت و کرد نیشخندی یهو

! رفت باال ها پله از و

زد خانم ادرینا! بود خوب اخالقموون روز یه پرهام قول به ! بیا : گفتم خودم با

! کرد ناکارش

! رفتم اصلی ورودی در سمت به و زدم لبخندی

! دیدم مبل روی رو ادرینا که

نمیخوای ! نمیدونم میگی که جدیدی ادمای این مورد در چیزی هنوز من ایلیا: ادرینا

! انداختم مبل دسته رو و کندم ورزشیمو سوییشرت بدی؟ توضیح بهم

! بگم تا بده دم تازه چای یه اول-

کرد ریز چشماشو

میگیری؟ باج-

! کنی فک راحتی که هرجور میتونی-

: گفت میکرد مسخره منو صدای که صداییی با اورد و بیرون و زبونش حرص از

عامووووو بنوش چاییتو! راحتی هرجور راحتی هرجور: ادرینا

! رفت سریع و زد ژکوندی لبخند دید غضبناکمو نگاه وقتی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 360 صفحه

.......! بود انرژی بمب دختر این

! گزاشت میز روی چای تا دو مین ٢ از بعد

! بخورمش وایسا- بفرمایید؟ گوشم پا و سر خب: وگفت نشست مبل روی روبروی

: کرد گرد چشماشو

میخوای؟ شامم کنم ولت گرفتی؟ ایستگاه-

! نیست بدی فکر: گفتم و انداختم باال و ابروم لبخند با

! دزدیم سرمو که کرد پرت طرفم به و کوسن

و سرش کنجکاوی با میگم میخورم چاییمو که همینطور باش اروم... خب خب -

میشنوم؟: گفت و داد تکون

و ایران از ادم قاچاق کار توی که گنده کله سری یه میریم ما که اینجایی -

و خرید شون دیگه فعالیت و ست اونا های شیخ به فروختن و دبی به دیگه کشورای

! خاکیه زیر و عتیقه فروش

) ! مجد سام( اسم به یکیه دستشون سر

عتیقه جور این به و هستن عتیقه خریدار که میریم شوهر و زن یه عنوان به اونجا ما

! دارن عالقه خیلی ها

از که اونجا میریم مهمان عنوان به و برگشتیم کانادا از تازه ظاهر به تو و من واما

! کنیم دیدن ها عتیقه

طریق از اگه خب: گفت شد تموم حرفام وقتی میداد گوش و بود کرده ریز چشماشو

! میفهمن کنن کاناداتحقیق و فرودگاه

: زدم نیشخندی

! هماهنگه اینا همه! نمیریم جلو کشکی کشکی که ما: ایلیا

! شد جالب -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 361 صفحه

!!! کرد هیجانی پر خنده و

نیست؟ سوالی دیگه -

! داد تکون نه معنی به سرشو و کرد جمع لباشو

! بخورم چاییمو بزار پس خوبه،-

که و من بودن آشنا پدرمم با اگه اونا فقط: گفت بردم چای سمت به و دستم همینکه

! میشیم گیریم کاری محکم محض خب ولی نمیکنم فک- نمیشناسن؟

با مواد کار تو فقط نه- بوده؟ ادم قاچاق کار تو بابامم که نگو... ایلیا گفت؛ تند یهو

! داشتن همکاری هم

: داد تکون پوزخند با و جدی سرشو

! بهتره بدتر از بد-

: گفتم اخم با

! کن فکر بهش کم ! نمیاد بهت غمگین چشمای.. ادرینا-

! میکنم سعی: ادرینا زد لبخندی

! شده سرد کن عوض چاییمو برو حاال-

: خنده زیر زد

باشه! چایت این با رو ما کشتی بابا: ادرینا

! اشپزخونه سمت به رفت و برداشت و لیوان

! میومد خوابم و بود شب اخر کشیدم ای خمیازه

! کردم خاموش و بود بسته صداش ولی بود روشن که و وی تی

! خیر به شبت بخوابم میرم من: ادرینا اورد و چای ادرینا که

بخیر شب-

....! رفت ها پله سمت به کنان خمیازه و

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 362 صفحه

پاهام داشت اسانسور کاش ای شدم چالق پله چقدر اهه رفتم ها پله سمت به

زدن غر کلی از بعد باوو شکست

بود شده ریخته زمین روی هنوز لباسام چمدون توش رفتم کردمو باز رو دراتاقم

ایی قهوه شلوارک و تاپ یه شدمو بیخیال

کمی میکرد درد سرم زدم شونه و کردمو جدا کلیبس از موهامو پوشیدم و برداشتمو

دستمال گرفتم اروم کمی شاید تا خوردم مسکنی برداشتمو مشکیمو دستی کیف

تختم سمت صورتم کردن تمیز از بعد بره بین از زدم ک کرمی برداشتم و مرطوب

بود شده اروم کوچولو یه سرم بردم هجوم

.. شدم کشیده کجا به کجا از ،هوووف کردم فکر ایلیل حرفای به

،بوسیدن .شایان ، باقر،ایلیا،کلکالش بابا،مش درازی، شیطون،دانشگاه،زبون دختری

.. و شایان، بابا،سوختن مردن عشقم، ایلیا،اعتراف

شدم بیدار فجیهی درد سر با بود چند ساعت نمیدونم رفتم خواب به فکرا این با

ها پله از شدمو بلند بود 3331 ساعت کردم نگاه ساعتو خدااا دردی سر چه اوه اوه

رفتم پایین

اتاقم سمت اومدم و برگشتم باال به و خوردم ریختمو ابی رفتمو خونه اشپز سمت به

باز اتاقو در رفتمو کردم ایلیا اتاق سمت رومو مکث با نمیزاشت نیرویی انگار ک بره

الهی تختش سمت رفتم گذاشتمو باز نیمه و در داد سوق سمتش نگاهم و کردم

سمت بردم دستمو ناخداگاه برم هات مژه اون قربون معصومه چه بگردم دورت

بود داغ چقدر لباش روی کشیدم دست چشماش به کردم نوازش رو صورتش

چشماشو ناباوری با که روش زدم کوتاه ای بوسه بردمو جلو سرمو کرد هوسشو دلم

عه تش..راس...من..ام_ شدم هول بود لبش روی شیطونی لبخند و کرد باز

: گفت و لبم روی گذاشت اشارشو انگشت

............. هیسسسس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 363 صفحه

قایمکیو های قایمکی،بوسه سرکشیدنای خانوم، ادرینا شدی شیطون میبینم

.. شیم دار خبر بگو چیه موضوع

میبارید شیطنت زدنش حرف لحن کل

میبوسیدمت خوهست دلم اگر شاید میگفتی میخواستی بوس اگر خب_

... بوسو و میشی اتاقم وارد شبی نصف نمیکشی خجالت تو بعدش

بتوچه داشتم دوس بعدش دیگه بسع!عه__

نامحرمیم انگار میگه جوری بوسیدمت حالله بعدش حقه شوهرمه اتاق

چیه موضوش ازدواج این نمیدونی نه؟هنوز شوهرتم شد تو بوسیدن نوبت عه: ایلیا

! که

دیکه بوده کردم،بوس خالف انکار باووو خب:ادرینا

سه صبح نیس من حق بنطرت بوده حقت و ساده و بوده بوس باشهه امم،خب: ایلیا

شیم تفرع

! کردم داغ و قرمز لپام و دوختم هاش دکمه ب نگاهمو خجالت ،از گرفتم گر حرفش با

خجالت؟محاله و ،ادرینا کوچولو اخییی: ایلیا

بخیر شبت دیگه برم من خب اممم _

تفرس دو ک تختم بخواب جا همین کجا کجا+

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 364 صفحه

بوسیده رو مغروری و شده شیطون امشب شده اینجور چرا ،این کردم نگاش ابهت با

باش کردی چ نمیدونم دیگه یکیو این موندم خلقتت در خدایا کنار گداشته و

حس پهلوم روی رو دستی گرمی دقیقه چند از بعد و خوابیدم ازش تر دور گرفتم

و رفتم فرو بود محض ارامش که اغوشش توی و کشید خودش سمت منو و کردمو

رفتم فرو نشدنی وصف و لدت پر خلسه به

به و کشیدمو بو رو بود پیجیده متکا توی که عطرش و کردم فرو متکا توی رو بینیم و

رفتم فرو عمیقی خواب

:ایلیا

! بخوابم که رفتم اتاقم سمت به و گزاشتم اشپزخونه تو رو لیوانا چای خوردن از بعد

! برد خوابم نرسیده دیقه ٢١ به گزاشتم بالش رو و سرم کردم عوض و لباسام همینکه

... رفتم فرو خواب دنیای توی و کردم بغل رو اضافی بالش

**************************

! شنیدم و اتاق در جیر جیر صدای

! نکردم باز چشمامو میبینم خواب دارم کردم فک

! بود سبک خوابم کال

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 365 صفحه

! بیدارم فهمیدم پیچید اتاق تو که عطری و شنیدم پا صدای که وقتی اما

کردم حس لبم روی ، رو چیزی نرمی کنم باز چشممو خواستم همینکه

! خودمه شیطون ادرینای فهمیدم

کردم باز شیطنت با چشمامو

! پرید رنگش و کرد هول! زدم ای سابقه بی لبخند و

عه تش...راس...من...ام:ادرینا

هیییییس: گفتم و لبش رو گزاشتم انگشتمو

ادرینا شدی شیطون میبینم : صحبت به کردم شروع و! بود کردنش اذیت وقت

خانمم

شیم؟ خبردار بگو ؟ چیه موضوع قایمکی بوسیدنای ، قایمکی سرکشیدنای

دادم دامه و! باال پرید متر ٢١١ ابروهاش

! میبوسیدمت خواست دلم ) اگر( میگفتی میخواستی بوس اگر خب: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 366 صفحه

... بوسو و اتاقم تو میای شبی نصفه نمیکشی خجالت انوقت

حالله بعدش ! حقمه! شوهرمه اتاق بتوچه؟ داشتم دوست بعدش! دیگه بسع عه-

! نامحرمیم انگار میگی جوری بوسیدمت

تو چیزی یه! میکرد پاک ذهنم از منو مرغی چیز اخالق پرهام قول به ، دختر این

جذب خودش سمت به خودگاه نا و میاور وجد به منو که بود گستاخش وجود

!! میکرد

کردم ریز چشمامو و زدم لبخندی

موضوعش ازدواج این نمیدونی مگه شوهر؟ شدم شد تو بوسیدن نوبت عه: ایلیا

! دیگه بود بوس کردم خالف انگار باووو خب: گفت رو پر رو پر چیه؟

! زد کمرش به طلبکار و دستش و

داستانی شبی نصفه! دختر من پسره اون انگار بودم داداه گیر بهش جوری یه حاال

! خودش واس بود

بوده ساده بوس یه باشه خب.. اومم : گفتم واری شیطنت حالت به و کردم کج لبامو

شیم؟ نفر ٠ صبح تا نیست من حق بنظرت! بوده حقت و

این و وار شیطنت روی این! بودم کرده تعجب داشتم که شیطنتی همه این از خودمم

!... ادرینا فقط داشتم ادرینا جلوی فقط رو ها شوخی و ها و خنده

! پایین انداخت و سرش و شد قرمز لپاش خجالت از

! محاله ؟ خجالت و ادرینا! کوچولو اخی-

! بخیر شب دیگه برم من خب.. اممم -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 367 صفحه

کشیدم و دستش و شدم خیر نیم

! نفره دو که تختم ! دیگه هست جا ، جا همین کجا؟ کجا:ایلیا

ایلیا و کجا ایلیا این بودم کرده تعجب خودمم داشت حق واال! کرد نگام تعجب با

دور رو مطیع بعد ى کرد نگام مکث با لحضه چند کجا؟ میشناختن بقیه که اخمویی

! خوابید تخت نقطه ترین

! روش اینم زدیم دریا به و دل دیگه که ما

کردم حلقه باریکش کمر دور و دستم و رفتم سمتش به

! کردم حس شد قفل هام پنجه بین که و دستاش گرمی ثانیه چند از بعد که

! گرفت فرا وجودمو نظیری بی ارامش

ترین عمیق و خواب بهترین به شیطون کوچولوی این به فکر با و بستم چشمامو

.............. رفتم خواب

: ایلیا

! دختر یه !! میشنیدم و یکی جیغ صدای

کمککککککککک-

! دارم چیکار اینجا من! قرمز بیابون یه بود؟ کجا اینجا!! پشت برگشتم سریع

241

! اومد جیغ صدای باز

به و قلبم !بود اشنا صداش ! صداش نه.. نمیخوامم کنننننید نمیخوامممم،،،ولمممم -

! میاورد درد

بود ادرینا صدای شبیه

ایلیا ... نمیخوام ..... نه: جیغغغ دوباره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 368 صفحه

! قرمزی از روشنی های رگه و تاریک و بود مبهم !! نمیدیم تصویری بودم شده هول

ادریناااااااااااا :زدم داد

: دختر صدای بستن و پام هم در پیچیده گیاهیه های ریسمون! شد قفل پاهام یهو

.. نه...ایلیاااااا

! نمیشد... لعنتی....لعنتی کنم ازاد و پاهام میکردم تقال

! دوییدن به کردم شروع!! شدن باز خود به خود یهو

! زد صورتم توی نوری! نمیدیم بود تاریک

! بود تنش کالغ پرهای شبیه مشکی لباس و بود من به پشتش که دختر یه

! میپیچید باد توی موهاش

! بود ادرینا صدای .. صداش! میخواست کمک! میزد جیغ

!! ! طرفش دوییدم باز

!! میکشیدن و دستاش سیاه های گیاه همون

! شد جدا ازش زدم چنگ گیاه به! رسیدم بهش

..... برگشت همینکه

هیعععععععع-

! بود تند نفسام! بود کرده عرق صورتم ! پریدم خواب از

!! بود عجیبی خواب چه دیگه این

! کردم نگاه کنارم به سریع

! بود خواب کنارم ادرینا خداروشکر هوووف

! زدم موهاش رو أرومی بوسه و ! بردم ابریشمیش موهای ألی و دستام

! بود صبح ٧/٢١ کردم نگاه ساعت به

یبار! بیوفته براش اتفاقی نکنه میداد؟ معنی چه خواب این! میترسیدم ادرینا برای

! کردم نگاه ساعت به دیگه

!! نداره تعبیر صبح اذان از بعد خواب مادربزرگم قول به

! کنه خیر به خدا هوووف

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 369 صفحه

! رفتم پایین تخت از و کشیدم ادرینا شونه روی تا رو پتو

! رفتم اشپزخونه داخل ، سرویس به رفتن از بعد

! بود ریخته بهم و اعصابم تمرکز لعنتی خواب این

! نشستم میز روی و کردم روشن و ساز چای زیر اخم با

! فکر توی رفتم و گزاشتم چونم زیر و دستم

! میشد واقعیت هم یبار همون اما! یبار سالی شاید میدیدم خواب کم خیلی من

! میترسوند منو همین

.... خب ولی نبودم اصال خرافاتی ادم

صبخیر: ادرینا

.. میرفت چای طرف به لبخند با کردم نگاش و کردم بلند و سرم

شده چیزی: ادرینا: ایستاد راه وسط دید اخمامو وقتی دادم تکون نرم و سرم

...... ایلیا؟،،،

! کنم مشغول فکرشو نمیخواستم

! نیست چیزی نه-

کنارش قندون ریخت چای و برداشت لیوان تا دو ظرفشویی از و انداخت باال شونشو

گزاشت

! خورد زنگ تلفتم که داشتم نظر زیر و حرکاتش همینطور

! ستاد های بچه از یکی و صمیمیم های رفیق از یکی! بود حسین امیر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 370 صفحه

! داداش الو-

ایلیا؟ چطوری-

شده؟ چی خبر چه خوبم -

! ها شنود قضیه واسه اونجا میام ٢١ ساعت بگم میخواستم -

اومدی خوش باشه-

خدافظ داداش قربونت-

خدافظ-

بود؟ کی: ادرینا

بده یادمون هارو شنود با کار روش میاد گفت ستاد های بچه از یکی-

! اها-

! چایم خوردن به کردم شروع اخم با درباره

****************************

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 371 صفحه

و پالکش زیر که ای موقعه! خانومه ادرینا مخصوص گردنبد این خب: حسین امیر

که هایی موقع! کنید روشن نفهمه کسی که یجوری فقط میشه روشن کنید لمس

! کنید خاموشش نمیکنید صحبت

ردیلی ما که بفهمن راحت خیلی میتونن.. خب: گفت و انداخت باال و ابروش ادرینا

! همراهمونه

! هست اتاقتوت توی برید وقتی! نمیبرید خودتون با اینارو شما.. نه: امیرحسین

! میبارید تعجب قیافش از

تکون سرمو بگم؟ نیست احتیاجی دیگه میدونی که ام تو داداش ایلیا: امیرحسین

! زدم کمرنگی لبخند و دادم

من؟ به میدین چای یه ) داداش زن: (گفت ادرینا به رو و کرد بهم شیطونی نگاه یهو

حتما: ادرینا کردم نگاش و کردم ریز چشمامو! کنه اذیتم میخواد میدونستم

! رفت اشپزخونه سمت به و زد اوری تعجب و کوله و کج لبخند

! کرده تعجب ادرینام میدونستم

! کردم حسین امیر به غضبناکی نگاه رفت همینکه

شب نکن نگام شکلی این داداش: گفت و باال انداخت شونشو و زد ژکوندی لبخند که

! نمیبره خوابم

تن چای با اومد ادرینا که برات دارم داداچ...اااا وایسا: گفتم و زدم کمرنگی لبخند

....... دستش

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 372 صفحه

زد چشمک ایلیا ب چایی خوردن از بعد

باهامونه حسین امیر کن درس غذا ادرینا: ایلیا

واال شم مزاحم نمیخواستم داداش دادم زحمت بخدا: امیرحسین

کردم حرکت خونه اشپز سمت رفتم نکردمو دقت مکالمشون بقیه به دیگه

کردم درس فسنجون کع روزی افتادم بابا تعریف یاد

رو گردو رفتم شد لبام مهمون غمگینی لبخند

کردنش اسیاب با و برداشتمو کابینت توی از

شدم کردن درس به شروع

شد اماده غذا باالخره کار ساعت یک از بعد

ظرفاشو کردم ک کاریایی کثیف از بعد

و کردمو خشک دستمال با دستامو شستمو

رفتم اتاقم سمت به

پوشیدم و برداشتم سفید بلند استین بلیز یع

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 373 صفحه

بستمو بندشو پیش بود ساق باالی یکم تا شلوارش کردم تن رو لیم همیه سر و

پوشیدم داشتو روش مشکی گل که مشکیمو های پاپوش

زدم صورتم درجه به رنگ هم پنکک یه رفتم ایینه سمت به و

کشیدم هام موژه به ایی سرمه ریمل کمی بود فر هام موژه و

کشیدم چشم خط عنوان ب چشمم گوشه کمی برداشتمو رو سرمه و

زدم و برداشتم رو اییم قهوه رنگ به رژ

انداختم سرم روی رو لی طرح ابی شال و بستمو کلیپس با موهامو

پایین به و انداختم رو بود نبض شکل که انگشتیم بند انگشتر کردمو دست ساعتو

رفتم

پله راه روت ب رو نیومدی بیرون درش از که بود جوری خونه اشپز

نداشت دید حال ب اصال و بود ها

کردم خورد اوردمو در یخجال توی از رو کاهو و زدم فسنجونم به سری

کشیدمو سلفون سلیقم به زیبا تزیین بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 374 صفحه

دراوردم قلب شکل به البالو ترشی اب با سس روی کردم درس سسم

بود شده باحال

تا گذاشتم سبد توی و شستم دراوردمو رو سیب و خیار و کیوی یخچال سراغ رفتم

دراوردمو رو نمکدون چاقو و بشقاب بره ابش

تا سر نوک از که افتاد ایلیا به چشمم تعارف بعد رو میوه بعد بردم رو بشقاب اول

کرد اخم و زد دید انگشتمو

کیه ادرینا بفهمی که بگیرم ازت حالی احمق اه کردم نثارش ای غره چشم

جلغوز افتاده گیرت خودت از بدتر یکی لحبازی تو

چیدم ظرف داخل رو شیرینی و کردم روشن رو سماور زیر

خونه اشپز یخ دیوار ب خوردم داد حلم ک دیدم رو ایلیا ک میز روی بزارم برگشتم

گفتم لب زیر اخی

زیر االن میگشتی چجوری میومد مهمون بابات خونه نکن فک کردی تنت چیه این_

پروییی با کن عوضش معلومه خشتکت اخه چیه این میفهمی ایلیایی ی سلطه

: گفتم کردمو نگاش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 375 صفحه

نمیکنم تغییر چون کنی عوض رفتارامو و عادت و اخالق نمیتونی ،بعدش نمیخوام

.... افتاده کار فکت الکی

: ادرینا

با مبل ی رو شیرینی بعدش و حال بردمسمت و ریختم رو چای رفتن بیرون بعد

فاصله

نشستم ایلیا با مبا یک

نشه سرد چایتونو بخورین امیر اقا: ادرینا

شم مزاحم نمیخواستم بخدا دادین زحمت داداش زن ممنون: حسین امیر

حرفیه چه این مراحمید_

بردم پناه اتاقم به نشستمو دقیقه چند

نداشتم رو ایلی چرندیات حوصله

جوراب با و پوشیدم رو میخورد کشید بند کمر و بود مشکی سفید که زانوم تا تنیک

شلواری

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 376 صفحه

از نفهمه ک خوشگلش فک اون توی میزم چنان دستم این با بده گیر دفعه این بخدا

دیوار یا خورده من

رفتم بیرون اتاق از ادکلن با گرفتن دوش از بعد

میز روی چیدم رو تدارکات و لیوان و بشقاب و ساالد کردمو اماده رو ظرفا پایین رفتم

... ریختمو خورشتی اکروپال های بشقاب توی روی فسنجون

****

ایلیا امیز تحسین های نگاه و حسین امیر زدنای چه چه بهو به و ناهار خوردن از بعد

بیرون خرید بریم گفت ایلیا و رفت امیر

پوشیدم عروسکی کوتاه لجنی سبز مانتو یه باال رفتم

پوشیدم بود پاره زانوش روی که جذب مشکی شلوار یع

برداشتمو سبزمو چرم وره یه کوچیک کیف کردم سر مشکیمو شال

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 377 صفحه

برداشتم گوشیمم و برداشتمو اتاق بالکن از سبزمو های کتونی و

بیان رادمنش جناب شدم مناطر کردمو پام هارو کتونی بیرون رفتم اتاق از

باال ابروشو تای و رسید سر لحظه همون که زدم لبخند و کردم حلقن به نگاهی

..... انداخت

! بیرون اومد اتاقش از ادرینا که: ایلیا

! کردم پاش تا سر به نگاهی تعجب با

! دیگه بود چی پوره پاره شلوار این

! زد ژکوندی لبخند و کرد نگام

! بچرخ: گفتم و کردم نگاش اخم با

؟ !میدی یادم رقص داری مگه بابا برو-

! هم به بودن افتاده دنیا های موجود ترین لجباز از تا ٢

ادم مث بچرخ گفتم یبار باشه داشته مشکلی گوشت یا مغزت نمیکنم فک: ایلیا

! دیگه بچرخ

! چرخید اخم با و کرد کجی دهن

! کردم ریز چشمامو و زدم کمر به ى دستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 378 صفحه

کرد نگام اخم با بعد و چرخید کامل دور یه

نداری؟ پول ادرینا: ایلیا

! کرد نگام گیجی با

! دارم که معلومه خب سوالیه چه این وا -

پات؟ چیه پوره پاره شلوار این پس:گفتم و کردم نگاش پوزخند با

! کشید پوفی بعد و کرد من به و شلوارش به نگاه یه

خاروند تند سرشو و کرد جمع کالفه و دهنش

ستر ا زیرش این! هستی که هرچی مشهدی! کربالیی! جوون حاجی ببین: ادرینا

! بریم بیفت راه کنی زهرمار و روزمون اینکه بدون کن لطف پس! مناسبه خیلم ! داره

! دیگه باش مشتی: گفت تند که کنه عوض بره بگم کنم مخالفت خواستم

! بیفت راه: گفتم چشمی زیر و اخم با! کردم نگا عاجزانش حالت به

! همینه مشتی افرین: زد هوا تو بشکنی و نمایی دندون لبخند

! رفت در خنده با که دنبالش بیفتم خواستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 379 صفحه

که میبرد یادم از و اخم جوری مواقع بعضی دختر این که الحق شد باز اخمم کم کم

! نبوده اخمی انگار اصن

! رفتم بیرون در از و برداشتم و سوییچ

**************£££££££££££

وایسا همینجا ایلیا: ادرینا

کنم پیدا پارک جای وایسا باشه -

! وایسادم-

بود اباد نازی تو که پاساژی داخل باهم و کردیم پیدا پارک جای مکافات کلی از بعد

...! رفتیم

ابمیوه یه داخل خستگی با ماموریت مخصوص اشرافی های لباس خرید کلی از بعد

! رفتیم فروشی

! گزاشت بغلشون کیفشو ادرینام که گزاشتم صندلی روی رو ها خرید

اومد طرفمون به سال و سن کم جوون یه که کردم نگاهی ساعتم به

دارید؟ میل چی-

! طالبی اب یه: گفتم و کردم نگاهی ادرینا به

میخورن؟ چی خانومتون-

! کرد حلقش به نگاهی و پایین انداخت و سرش و زد لبخند که کردم نگاه ادرینا به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 380 صفحه

! اینجاست گارسون بود رفته یادم اصن! بودم خوشگلش لبخند محو منم

! شنیدم رو پسره اهم اهم صدای که

! بیایم خودمون به که زد هوا تو بشکنی لبخند با

میخواید چی بگید زودتر پس میده دست بهم بودن إضافی احساس داره: گارسون

! برم

زیر زد پقی ادرینا که زدم لبخند و باال انداختم و ابروم من کردیم هم نگاه ادرینا و من

! خنده

! بستنی شیرموز یه ،، موال به باهالی خیلی: گفت هاش خنده میون

طرفه به و میومد گوشش رو تا و بود بلند که طرفی و بوده زده ى بغالش که و موهاش

زد باال و بود زدن

دخترا قول به اون از حتما میشد تر بزرگ! موهاش و صورتش حالت بود پرهام شبیه

! میشد جیگرا

! زدم لبخند بود ساخته مغزم تو پرهام که ام جلفانه أفکار به

! چاکریم : گارسون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 381 صفحه

! ابجی شوهرت چاکر یعنی... نه: گفت سریع دید منو تند نگاه وقتی

! خنده زیر زد ادرینا باز که

سالته؟ چند: گفتم لبخند با

٢٦ -

سفارشتونو االن! بگیرم سفارش برم شد پر بغلی میز برم دیگه من اقا: گفت تند یهو

! میارم

! رفت تند که دادم تکون سرمو

! بوده ریختی این پرهام نوجوونی میکنم فک! باهالیه پسر چه: ادرینا

!.... کردم و فکر همین منم اتفاقا-

! پرهامه همزاد پس-

باهاش یبار اگه نیستم ایلیا ! کنیم اشکاش پرهام با کافیه: گفتم شیطونی حالت با

! بیرون نرفت نکرد ست

میبندی؟ شرط : گفت و! خنده زیر زد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 382 صفحه

! میبندم-

! اورد سفارشامون که

! کردیم بندی شرط سرت: ادرینا

! گیرید ایستگاه میاد خوشم ادتون منم نه: خنده زیر زد

بستید؟ شرط چیم سر حاال

:گفتم و کردم ادرینا به نگاهی

نفری ٢ میکنه ست باهات یبار ببینتت مطمئنیم ! توعه کپی داریم رفیقی یه ما: ایلیا

! بیرون بزنید

! خدمتشیم در اینجا بیاد بگید ! دارید کماالتی با دوست چه پس منه شبیه اگه-

چیه؟ أسمت: ادرینا

! پوریا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 383 صفحه

! خنده زیر زدیم باز و کردیم نگاه ادرینا و من

! خنده زیر زدید بود زعفرون توش اسمم چیه: پوریا

! پوریا و پرهام! شبیه اسماتونم اخه: ادرینا

! خندید خودشم

با دارم دوست منم ست جذبه با خیلی اومد خوشم شوهرت از ابجی ولی ، باشه-

! میگیره خندم چرا نمیدونم ولی ها باشم جذبه

! دیگه کشته منو جذبش همین: ادرینا

! باال پرید ابروهام تعجب از ادرینا حرف با که! میکردم نگاشون خنده با فقط منم

دوستتون منتظر رفتیم ما داد دست بهم بودن إضافی حس باز! بابا ای: گارسون

خدافظ هستم

! رفت بعد و

بیرون فروشی ابمیوه از شرطمون مورد در تا دو ما خوندن کری و بحث کلی زد بعد

! رفتیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 384 صفحه

عمو؟: اومد ای بچه گریه صدای که بودیم پاساژ در جلوی

مشکی و لخت موهای با ساله ٢یا٠ تقریبا بچه دختر به! پشت برگشتیم ادرینا و من

! بود اشک پر چشماش که

شده؟ چی عزیزم: ادرینا

251

........! کلدم گم لو مامانی: بچه

! عزیزم میکنیم پیداش باهم خاله بغل بیا نکن گریه کوچولو جان ای: ادرینا

کردی؟ گم مامانتو کجا دقیقا کوچولو: گفتم تعجب با

لو... هقققققهققق... مامانی باسی شهل بودیم دفته... هققهقققق! ..نیدونم -

! ندیدم

! کشید چشماش به و کرد مشت و دستش

! دونیدم ایجا تا اوجا اژ: بچه

! کرد دراز بود معلوم فلکش و چرخ دور از که شهربازی سمت به و دستش

! میکرد نگاش داشت ناراحتی با ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 385 صفحه

رو مامانی میکنیم پیدا هم با میریم االن عمویی نکن گریه: گفتم و زدم لبخندی

باشه؟

! داد تکون سرشو بغض با و کرد جمع و لباش

! میکرد کباب و ادم دل که داشت نازی قیافه

چیه؟ أسمت جون عمو: کردم بغلش و گرفتمش ادرینا از

لونیکا-

رونیکا؟-

اله-

! میدم قورتش االن ! میزنه حرف مزه با چه: گفت خاصی شعف با و خندید ادرینا

ى کرد حلقه گردنم دور و دستش سریع رونیکا که بزنم حرف خواستم و خندیدم

بوخولتم؟ میخواد عمویی: گفت

! میکنه شوخی کوچولو نه : گفتم و کردم بوسش

! رفتیم بازی شهر سمت به براش بستنی یه خریدن از بعد

! نشد پیدا کسی بگن و اسمش بلندگو از گفتیم حراست به و گشتیم هرچی اما

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 386 صفحه

! نکنه گریه کنه کاری میکرد سعی و بود شده جور رونیکا با خیلی ادرینا اما

میبرمش خودم من اینجا بزاریدش شما! نشد پیدا کسی: پارک حراست مسول

! پلیس پیش

! پاسگاه ترین نزدیک میبرمش پلیسم خودم من! نیست نیازی نه-

من برای که میدونید چون! بدید نشون و کارتتون ممکنه اگه: انداخت باال و ابروش

! داره مسولیت

! دادم نشون و بود همرام امروز اتفاقی که و کارتم

! سرگرد درسته-

! رفتیم پاسگاه سمت به و شدیم ماشین سوار رونیکا و ادرینا با

تا٢٧١

! داخل رفتم و زدم در به تقه تا دو

سالم-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 387 صفحه

؟ بفرمایید سالم:داد جواب بود پایین سرش که همینطوری و بود میز پشت سروان یه

کرد بلند و سرش همزمان و

گفتم براش رو قضیه کل بسته سر طور به

شو مادر تا! میمونه اینجا کوچولو این نیست مشکلی: گفت کردن فک کمی از بعد

گریه صدای بزنم حرف خواستم همینکه اوردنش بخاطر ممنونم شماهم از! کنیم پیدا

: بود کرده بغل رو ادرینا صفت که شنیدم رو رونیکا دار

! بمونم ایجا میتلسم من) ادرینا( الدینا خاله ... نه: رونیکا

گریه به کرد شروع و

! نترس نمیریم جون خاله نه: ادرینا

: کردم سروان روبه بمونه؟ ما پیش میشه پیدا مامانش تا نمیشه ایلیا: کرد من روبه و

داره مسولیت! متاسفم - میشه؟ پیدا مادرش تا باشه ما پیش نمیشه سروان جناب

! روندارم ای اجازه همچین من

همکارتونم : گفتم و اوردم بیرون جیبم از و کارتم

نشناختم ببخشید: داد نظامی احترام شد پا سریع بعد و انداخت نگاهی کارتم به

! سرگرد جناب

! ببرم رو رونیکا میشه! ...نیست مشکلی-

بعد و نوشتیم و ادرس و شماره ؟!لطفا بدید رو ادرستون و تلفن شماره فقط... حتما-

! کردیم حرکت خونه سمت به

! بود نعمتی واقعا مزه با کوچولوی این

وادار خنده به رو ادرینا منو حرفاش و خوردناش خوراکی و بستنی و ماشین تو کاراش

! میکرد

شوماست؟؟ خونه ایشا عمویی: رونیکا کردم باز درو و انداختم و کلید

عزیزم اره-

ندالید؟ نی نی: رونیکا

! خنده زیر زدیم و کردیم نگاه هم به تعجب با ادرینا منو

! نداریم نی نی برم قربونت نه: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 388 صفحه

! شد بد شه وای:رونیکا

روی که رونیکا سمت به و گذاشتم اپن رو و بودیم خریده رونیکا برای که هایی خوراکی

! رفتم بود نشسته مبل

! خندیدن به کرد شروع دید منو وقتی بعد و زد جیغ که کردم بغلش ناغافل پست از

! چرخوندمش تند دور یه و کردم بوسش

! میزد قهقه و بود گرفته منو صفت کوچولوش دستای با

بلوز یه که عروسکیش های خواب لباس با و لباساش!! اومد پایین ها پله از ادرینا که

! بود کرده عوض بود ای ستاره شلوار و

! میکرد نگامون لبخند با داشت پله رو از

! اومد هم الدینا خاله! عمو عمو: رونیکا

قربونت ادرینا خاله: گفت لبخند با نشست پاهاش رو و اومد پایین ها پله از ادرینا

! ادرینا بغل رفت و پایین پرید بغلم از سریع ؟ ببینم بغلم بیا بره

! نشستیم مبل رو خستگی با رونیکا با بازی و خنده یخورده از بعد

! بود٢٢/٠١ کردم نگاه ساعت به

گرفته و دستش شنیدیم رو رونیکا ذوق پر و بلند صدای که بودیم کت سا همونطور

! میزد حرف خوشحالم با ى باال بود

! کنم باژی باهاش من که بیالید نی نی یه شوما ایشام من تا! فهمیدم: رونیکا

.... شد کأسه اندازه چشمامون ادرینام منو

! کوچه سر مسجد نذری قابلمه ته کنم عرض چه که کأسه اندازه چشمامون

! بود دیدنی و دار خنده واقعا قیافش! بود کرده کپ همونطور ادرینا

! کردم بغل رونیکارو و شدم بلند ! زد سرم به فکری یهو

! نیست بدی فکر میگم ادرینا: گفتم و کردم بوسش

! شد وا حراء غاز اندازه دهنش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 389 صفحه

! داد قورت و دهنش اب و بست و دهنش هوم؟: گفتم دوباره و خندیدم

! انگار تعارفه منتظر بابا برو-

! کرد خوابش گشاده شلوار جیب تو و دستش و کرد ای مسخره نیشخند یه و شد پا

نبودی؟ تعارف منتظر بودی من جای تو: گفتم و کردم نگاش شیطنت با

یه تا! کنم الال میرفتم ادم بچه مث بودم تو جای : گفت و کرد جمع و دهنش

! نیاورده سرم بالیی ادرینا مثل اورنگوتانی

! اورنگوتان میگیره تحویل خودشم چه-

! خنده زیر زدم

خروس کبکت ایلیا اقا چته: گفت اخم با و گرفت بغلم از رو رونیکا و اومد طرفم به

میخونه؟

دمت با بود اومده گیرت طالیی شانس همچین اگه تو نخونه؟: گفتم وری یه لبخند با

.. حیا بی: گفت و کرد گرد و چشماش نمیشکوندی؟ گردو

: گفت و کرد جمع و لباش رونیکا

! میخوام نی نی.... میخوام نی نی! لفت سل حوشلم من میگید؟ شی: رونیکا

! میزد پا و دست و میکرد گریه

مو قیافه بیارم؟ در کجام از نی نی االن من! شب موقعه این عزیزم جان رونیکا: ادرینا

! میخندیدم و بودم کرده) ایموجی این شبیه

! ها دیدنی بود وضعیتی یه

: گفتم چشمک با تو؟ میخندی چرا گفت ترسناکی اخم با و کرد من به رو ادرینا

! دیگه طالیی شانس همون بخاطر

! خنده زیر زد بعد و کرد نگام ذره یه

! رو پر پسره: ادرینا

! بخوابم میلم من نمیالید نی نی که حاال: رونیکا

! نشست چشماش تو اشکی نم و کرد جمع قهر حالت به و لباش

تا نکن گریه دیگه ؟ باشه ! دیره خیلی اورد االن نمیشه رو نی نی عزیزم ببین: ادرینا

! خاله جیگره بخوابیم بریم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 390 صفحه

! داد تکون سرشو

! کرد دراز سمتم به و دستش رونیکا که ها پله سمت به

! بیا عمو: رونیکا

.........! رفتم دنبالشون و دادم تکون و سرم ناچار

: ادرینا

! گذاشتم تخت رو رو رونیکا

! شبخیر بخوابم میرم من: شنیدم رو ایلیا صدای ؟!بخونم الالیی برات میخوای عزیزم-

! میکونم گ لیه نه گل و ! نلو عمو نه نه: گفت تند رونیکا

! بخواب اینجام من جون عمو باش: گفت و کشید پووووفی

! باجه: زد ای مزه با لبخند

! خوابید زور به بالخره الالیی خوندن از بعد

! بود شیطونک حد بی

! دیگه برو پاشو کردی؟ خیس شلوارتو چته - برم؟ پاشم چطوری االن من ادرینا: ایلیا

نگاه من به دیقه یه گفت و کرد خوشگلش چشمای اون با سفیهی اندر عاقل نگاه

! کن

صفت و دستش رونیکا و بود خوابیده بغلش ایلیا ! بود خوابیده تخت ی لبه رونیکا

! بود خواب و بود گرفته

! خنده زیر زدیم

! دیگه بخواب بگیر همینجا-

افتاد هزاریم دو تازه کردم فکر ذره یه همینجا باشه!! طالیی شانس-

! بخوره بده باقالی رو بیا خر دیگه و خواب این کنار منم .... و طالیی موقعیت خب

! میکرد نگاه رفتم وا قیافه به خنده با داشت همینطور

...... میشه.. خب.... خب-

خب؟:ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 391 صفحه

جایی خودم تخت از غیر به میدونستم ولی ! میخوابم تو اتاق تو میرم بگم میخواستم

! نمیبرد خوابم

این از بهتر چی دیگه! داشت دنیای خوابیدنم ایلیا کنار لبم رو اومد لبخند یهو

! طالیی شانس

! میخوابیم تایی سه! نیست مشکلی خب: گفتم خنده با

بوس بدون االن ؟ فرار بعد و قایمکی بوس ؟ میکردی فرار که حاال تا شد؟ چی: ایلیا

! بخوابیم بزار نگو ور و شر ایلیا- ؟ فرار غیر

! میکردم مرتب و پتو داشتم خوابیدم کنارش و رفتم

ها؟ کردی ام دیگه کار یه بخوابی اینکه قبل دیشب: گفت که

...... و امشب کنه خیر به خدا! ایلیا هم بود کرده گل شیطونیم من هم امشب

! باال انداخت و ابروش کردم؟ چیکار انوقت: ادرینا

! صورتم از جایی یه چسبوندی لبتو... مثال-

! چرخوند هوا تو چشماشو و

! روش کردم خم خودمو و رفتم طرفش به لبخند با و باال انداختم و ابروم

! شدی شیطون رادمنش: ادرینا

! نمیکنم فکر نه: گفت و کرد جمع لباشو

! بردم نکردش اصالح ریش ته توی و دستم بودم خم روش که همونطور

! میکنم فک من ولی : گفتم و

! زدم لبش روی کوتاهی بوسه سریع و روش شدم خم

به کرد شروع و نشست سرم پشت إزادش دست کنم بلند و سرم خواستم همینکه

! لبام با بازی

! میسوختم اتیشش تو داشتم که لباش بود گرم اونقدری

! دنیا از غافل و بودیم گرم همونطور

مغرورم؟ عشق این سبزینه نگاه ی تشنه چرا! میکرد چیکار باهام لعنتی عشق این

صدای برداره لبام رو از لباشو خواست همینکه و گذاشت صورتم روی و دستش ایلیا

! شنیدیم رو رونیکا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 392 صفحه

! شبا میکنن اینا اژ هم بابایی و مامانی میکنید؟ شیکا خاله، ، عمو: رونیکا

! خندیدن به کرد شروع شیرین و

.....! کردیم نگاه هم به هراس با و دادیم قورت و دهنمون اب ادرینا منو

: ایلیا

: گفت اش بچگانه صدای با و کرد ریزی خنده بیداری؟ کی از عمو-

! بودم نخوابیده اشن-

! خنده زیر زدیم و کردیم نگاه هم به ادرینا منو

زدی؟ گول رو ما کلک ای: ادرینا

! ژدم:گفت و کرد جمع ای مزه با حالت به و لباش

بژنمت؟ ؟ کلدی بوس لو الدینا خاله چ ال : گفت عصبانیت با و کرد من به رو

کجا به دارن نود دهه های بچه این میدونی؟ کجا از اینارو تو: گفتم و خندیدم بلند

! گذاشت پاش روی ، رو رونیکا و رفت سمتش به ادرینا ؟ میرن

بوسیدی؟ منو چرا! میگه راست: ادرینا

لحظه یه بوسیدی؟ منو تو یا بوسیدم؟ تورو من نظرت به: گفتم و کردم گرد و چشمام

گرفتم بغلش از رو رونیکا و خندیدم میکنه؟ فرقی چه... خب: گفت و کرد فکر

! نکردم بوسش من کرد بوس منو ادرینات خاله ، عمو جان رونیکا: ایلیا

ژنمت؟! خاله: گفت ادرینا روبه اخم با بعد و کرد من به نگاهی بیا خاله: ادرینا ب

بغلم

! کرد مجبورم ، عزیزم نه: ادرینا ،... گرفتش بغلم از و اومد طرفم به

! میخندیدم چقد روزا این! خنده زیر زدم دوباره

: گفت رونیکا روبه و کرد نگام کالفه ادرینا چیه؟ مجبول: رونیکا

! بیخیال خاله هیچی-

کنی؟ دعوامون باید فهمیدی کجا از تو عمویی: گفتم رونیکا روبه و کردم نیشخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 393 صفحه

شکلی این) تلویزیون( ت ف سیون توی لوژ یه اخه : گفت بعد و کرد فکر لحضه چند

.. اومممم .. پ شره به اومد ملده یه بعد! کلدن بوش همو

بژنمت؟ کلدی؟ بوش خاهلمو چرا گفت

! بزنه حرف راحت بخواد بود سخت هنوز! میکرد مکث هاش کلمه وسط

! عجب: گفتم و باال انداختم ابروهامو

! چیه عجب بگو و بیا حاال چیه؟ عژب : رونیکا

! خوابید ٢/٠١ ساعت بالخره باهاش زدن کله و سر کلی از بعد

! خوابید ادرینا منو وسط رونیکا اینبار اما خوابیدیم تخت روی نفری ٠ دوباره

........! برد خوابم بالشت رو گزاشتم و سرم تا که بودم خسته اونقدری

! میپره پایین باال داره شکمم روی چیزی یه کردم احساس صبح

! دیدم شکمم روی رو رونیکا که کردم باز و چشمام تند

! خیللللللل به شبح-

! خیر به صبح! دادی ام سکته عمو-

! بود کرده تنش حموم تو و لباساش ! اومد بیرون حموم در از ادرینا

! خیر به صبح-

! خیر به صبح: دادم جواب و دادم بدنم به وقوسی کش

..... ک حاضر رو صبحونه پایین بیاید: ادرینا

: داشتم برش تختی پا رو از! شد بلند گوشیم زنگ صدای

الو-

رادمنش؟ اقای سالم الو-

بفرمایید؟ هستم خودم بله-

! کالنتری بیاید لطفا ، دنبالشون اومدن نیازی رونیکا مادر ، میگیرم تماس کالنتری از-

! میام االن حتما، بله-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 394 صفحه

خدانگهدار ممنون-

خدافظ-

بود؟؟ کی: ادرینا کردم قطع و گوشی

! کردن پیدا رو رونیکا مامان بود کالنتری از-

! میره رونیکا یعنی: گفت و رفت وا قیافش یهو

! دیگه اره-

! کردن پیدا رو مامانی! ببینمت عمو بغل بیا: گفتم و کردم رونیکا روبه

! بغلم پرید و کشید جیغی

بریم بعد که میگیرم دوش یه منم بخورید، صبحونه شما تا: گفتم ادرینا روبه

! کالنتری

! داد تکون و سرش و زد کمرنگی لبخند

! رفتن بیرون اتاق از باهم و گرفتن رو رونیکا دست

***************************

! زدم رنگ ای قهوه در به تقه تا دو

بفرمایید-

! من بعد ادرینا بعد داخل رفت اول رونیکا که کردم باز درو

! بودن نشسته صندلی روی اقایی و خانمی یه

سمت به و پاشد صندلی روی از سریع باشه رونیکا مامان میزدم حدس که خانومه

! دویید رونیکا

اشک و بود کرده بغلش صفت عزیزکم؟ بودی کجا ، مامان نفس برم قربونت الهی-

! میریخت

! میکردیم نگاشون و بودیم ایستاده هم کنار ادرینام و من

حالت ببینمت! بابا برم قربونت: کردم بوسش و رفت سمتش به رونیکا بابای که

! گذشت خوش ) ایلیا(لیا عمو و الدینا خاله پیش انخد بابایی، خوبم : رونیکا خوبه؟

! بوسید رو رونیکا سر روی و داد تکون سرشو

! شدن بلند دو هر بعد و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 395 صفحه

! واقعا کردید لطف خیلی! کنم تشکر ازتون چطوری نمیدونم واقعا: رونیکا بابای

! بود زندگیمون شبای بهترین از یکی رونیکا با اتفاقا ، میکنم خواهش-

! مزست با و شیرین که انقد: داد ادامه حرفمو ادرینا

بهش بزنه ماشین بود ممکن نمیبردینش شما اگه ازتون ممنونم واقعا رونیکا؛ مامان

... یا

! نداد ادامه و حرفش و کرد بغض

! کردیم پیداش که خداروشکر: ادرینا

... هستم نیازی یاسین من: کرد دراز سمتم به دستشو و کرد من روبه باباش

رادمنش ایلیا منم ؛ فشردم دستشو

! کردیم خونه به رفتن قصد باهاشون صحبت کلی از بعد

! معلم زنه و بود مهندس شوهره! بودن خوبی ادمای هردو

این! شه وسایل سوار رفته رونیکا که موقعی بعد شهربازی میبره رو رونیکا زنه ظاهرا

میبرنش داره بچه نمیدونستن که مردمم ! داشته مریضی سابقه قبال ، میکنه تشتج

! نیست مامانش میبینه برمیگرده وقتی رونیکام! دکتر

! نیومده کوچیکی این به بچه سر بالیی که بهشون کرده رحم خدا واقعا

! رونیکا پیش بریم یکیار وقت هرچند که گرفتیم هم از شماره و ادرس

! بودیم کرده عادت بهش کوتاه شبه یه این تو خیلی ادرینا و من چون

! شدیم پیاده خونه جلوی

برای شو اماده برو تو رستوران از بگیرم غذا میرم من تا ادرینا: گفتم و کردم ادرینا روبه

! میکنیم تمرین زیادی ساعت امروز! تمرین

! باوشد-

! رفت در سمت به و زد لبخندی

!........ رفتم رستوران سمت به و فشردم گاز روی و پام منم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 396 صفحه

طنز فیلم یه کردم روشن وی تی! نشستم مبل روی و گزاشتم اپن روی هارو غذا

! داشت

! شنیدم ها پله از رو ادرینا پای صدای که بودم تلویزیون به خیره همونطور

؟ اومدی وقته خیلی: ادرینا

! نه-

! میکشم رو غذا االن-

! رفت اشپزخونه سمت به و

با و بود تنش ادیداس مشکی بلند استین لباس یه! کردم نگاه بهش اشپزخونه از

! ورزشی گشاده پاچه شلوار

! بود بسته اسبی دم خودشون قول به باال از موهاشم

! بود پرهام خورد زنگ گوشیم که بودم انالیز مشغول همونطور

داداش؟ الو-

جون؟ ایلی چطوری-

گزاشتم اسپیکر روی رو گوشی

چطوره؟ ستاره چطوری؟ تو جلف،،،،قربونت پسره جون ایلی نگو گفتم بار ٦١١ -

! میترکونیم الو دیگه نزن،،،خوبیم باش-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 397 صفحه

: اومد ادرینا صدای که خندیدم

چطوری؟ پرهام-

خوش میکنید؟ چیکار شما ممنون، داداش زن خوبم نفر؟ یه به نفر چند: پرهام

خدا؟ از میخواید چی دیگه ، صیغه ، خونه یه تو! نفری دو میگذره؟

! خنده زیر زدیم ادرینا منو

! داداچ مغزت مریضه: ایلیا

! میگه ام ستاره میدونم : پرهام

! خندیدم دوباره

؟! کردیم پیدا همزادتو پرهام گفت؛ میزاشت میز روی رو ها غذا که همونطور ادرینا

هان؟: پرهام

حدس که همونطور چیه؟ العملش عکس ببینیم قضیه تعریف به کردیم شروع و

! پیشش میرن ستاره با امروز گفت میزدم

قطع و گوشی! اومد دسشویی از که ستاره و پرهام با خنده و شوخی کلی از بعد

! کردیم

! بود ظهر ٢٢ کردیم نگاه ساعت به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 398 صفحه

! تمرین برای رفتیم و خوردیم و عذامون

*************

! شدم خسته..ایلیا... دیگه بسته.... هووووو: ادرینا

! نداریم غر غر: گفتم اخم با

اینجا داریم ٦ که االن تا٢٢ ساعت از باو چی؟ غر غر: گفت و کرد نامی غضب نگاه

! میشم خسته ادمم ! بابا نیستم که ربات! میکنیم تمرین هی

! ادمی نمیدونستم گفتم؛ نیشخندی با

! کرده اثر نشینی هم کمال! بودم ادم : گفت ای غره چش با

! بودی فرشته االن که ! منه با نشینی هم کمال اگه: گفتم و کردم نوچی

! هم تار و تیپ به میزنیم داشتیم باز ولی... ها، بودیم خوب االن تا

! خونه داخل رفتیم کل کل بخوره از بعد

! زدن درو زنگ که

! میکنم باز من: ادرینا

! دادم تکون سرمو همیشگیم اخم با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 399 صفحه

کیه؟: برداشت و ایفون

.......-

! بفرمایید-

! کردم باز ، بودن مرده به و زن یه و حسین امیر: ادرینا

: گفتم جدی

کن عوض لباساتو برو ، باشه-

! میرفتم داشتم ام نمیگفتی : گفت و کرد ای غره چشم

! رفت باال ها پله از بعد و

! کردم بازش و رفتم پذیرایی در سمت به منم

! کردم دعوتشون پذیرایی سمت به و کردم سالم با جدی

! اومد هم ادرینا

!!! اومدن ماموریت توی گیریمتون برای رحیمی اقای و خانم : حسین امیر

....... االن؟ گریم؟: ادرینا

نیست؟ زود االن؟ ؟ گریم : ادرینا

خورده یه فقط .. نه: امیرحسین اومده؟ پیش مشکلی امیر: دادم ادامه حرفشو

کی؟: گفتم و دادم تکون سرمو افتاده جلو ماموریت

! دیگه روز٠-

چیزا جور این.... مو رنگ مثل هایی گریم زودتر ما موضوع این بخاطر: رحیمی خانم

! میدیم انجام االن رو

! نیست مشکلی باشه: گفتم و دادم تکیه مبل به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 400 صفحه

! ستاد بیا سر یه شد تموم کارتون ایلیا فقط! میرم من پس: امیرحسین

خدافظ حتما باشه: ایلیا پاشدیم جامون از ادرینا منو

! خدانگهدار:ادرینا خدافظ : ایلیا

! باشه- ؟!کنیم شروع موافقید اگه: رحیمی اقای

! اتاق داخل رفتن رحمی خانم و ادرینا کردن شروع که بود باهاشون وسایل سری یه

این ولی ! بود ای قهوه خودم موهای!میزد بور به تقریبا! گزاشت موهام روی مو رنگ یه

!!! میزد طالیی به

برم کامل برنزه واسه فردا باید که گفت! کرد برنزه صورتمو و گردنم و دستام

! سالونشون

! داد تغییر هامو ابرو حالت

! میکرد کار داشت بود ساعت ٠ حدود

! میکنم درکشون االن! ارایشگاهن ساعت ٢١ میکنن چیکار دخترا این میگفتم

دیگه روز دو و کامل برنزه برای بیاید حتما فردا فقط! شد تموم خب: رحیمی اقای

! صورتتون گریم و لنز گزاشتن برای میایم ماموریتتون قبل روز یه یعنی

! ممنون باشه-

! میکنم خواهش-

! پایین اومدن ام رحیمی خانم و ادرینا

! باال پرید متر ٢١ ابروهام که کردم نگاه ادرینا به

! طالیی و زرد ابروهای و عسلی لنز و بود شده شرابی موهاش

! کردم تغییر انقد منم حتما! بود کرده تغییر درجه ٢٢١ قیافش

! کرد تعجب اونم ! افتاد من به نگاش ام ادرینا

!خنده زیر زدیم هردو یهو

261

! بپرسم و سؤال این میخواستم من: شدی؟ایلیا شکلی این چرا: ادرینا

! رفتن رحیمی اقای و خانم ، اینه تو خودمون زدن دید یخورده از بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 401 صفحه

....... که

: ادرینا

ایلیا صورت توی شدم دقیق رحیمی اقای رفتن بعد

بود شده مسکی عسلش رنگ به موهای

مشکی لنز)عسلیش/سبز( رنگ به چشمای

بود شده برنزه سفیدش پوست بود شده گداشته

شدی ناز چه بگردم الهی

: گفت شیطنت با که بودیم هم خیره دو هر

خانوووما خانوم شدمااا تموم

کردی تغیر هیلی اخه...عه_

یعنی؟ شدم خوشگل+

نداره برت هوا تغییر گفتم خوشگل گفتم کی من_

نکن انکار دیه خوشگلم یعنی حرفت این+

بور ابرو شرابی مو نشده زاقارت شده خوب قیافم ،حاال خوشگل تو باشه_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 402 صفحه

هوم؟؟؟

راستشو کنما ناحقی نخواستم بودی تر خوشگل قبال البته شدی خوشگل بابا نه+

! گفتم

! بیاد لبام رو لبخندی شد باعث که کردم ذوقی نیمچه چرا دروغ

! خودته از خوشگلی _

: گفت توجه ،بی میشم پررو خیلی دارم دید وقتی

ادرینا بیام ستاد برم سر یه من+

برو حموم ولی باشه_

فعال رفتم من باشه+

اتاقم تو اومدم منم و ستاد رفته که ربه یه

نزاشتم اما کنه کوتاه مصری خواست موهامو ایستادم ایینه جلوی

بود ایی دیگه چیز مشکیم موی ولی شده رنگ خوش خیلی شرابی و بلنده موهام

رنگ این با من حاال داشتی بدبختم ابروهای به چکار ضعیفه ،اخه . کردن برنزه و لنز

شدم میت عین ابرو

کردمو عوض زرشکی بلیز با بودو ریخته روش رنگ کمی که بلیزم شدمو انالیز بیخیال

باال زدم گیره موهامو

ستاره به زدم زنگ برداشتمو گوشیمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 403 صفحه

نه کاری ن ماهشه چند تولت میگم و الوو و پرهامی مشغول جونن ستاره خوبی الو_

زندم مردم بگی خبری نه باری

بود زیاد بار و کار عزیزم نتونتسم خب اما داری عقده میدونم گلم باش اروم چتههه+

.... دیو که ام تو دیه پرهام با برسری خاک کارای منظورت بار کارو_

مشنگ گوالخخ شدیا سگ باز چته عه+

کردیا گمراه رو مردم پسر خوب کصافت الدنگ باباته مشنگ_

چته ببینم بگو نزن زر خب+

قبرت سر بیایم هس کی تشبیعت یانه مردی خوبی ببینم خواستم سرت بر خااگ_

گالب با

جییییغغغ. خیلیی عوضییی خیلی +

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 404 صفحه

و کردم قطع ستاره با بازی خلتوری و کله و سر بعد

شستم شده رنگ موهای شامپو با موهامو قشنگ حموم تو پریدم

دور رو حوله و پوشیدم شلوارشو و زرشکی بلیز پوشیدمو زیرامو لباس بیرون اومدم و

گرفتم رو ایلیا شماره برداشتم گوشیو پیچیدم موهام

بوققق1_

بووق2_

بوووق3_

.. بووق4_

؟ جانم +

دیگه بیا میترسم غروبه ،دمه رفتی ساعت یک تو کجایی_

میام واستا میترسی ایی دوساله بچه مگه+

کردم هوس بخری کاهو برام که بگم خواستم خب_

نگفتی و خبرایه نکنه کردی که ویاارم+

ها، گرفته شوخیت گمشووو_

: گفت واری پوزخند صدای با

بیبی خدافظ میام میگیرم باشه+

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 405 صفحه

بای_

... رفتم دسشویی سمت به و کردم نمایی دندون خنده! بیبی میگه بیشعور

&****

نیومد شد ساعت نیم

بود دقیقه 9315 ساعت کردم نگاه ساعتو

وی تی جلوی نشستم بودم زده زنگ 7 ساعت

میکردم نگاه داشتم داشت همی دور که نسیم شبکه زدم

بود داشته برم لرز و ترس میخورد شیشه به شالقی صورت به بارون که

با همزمان که افتاد لرزید دستام اما شه کم التهابم تا بخورم اب تا خونه اشپز رفتم

خونه تو پیچید ایلیا گفتنای ادرینا صدای که کشیدم حیغی افتادنس

کجایی ادریناا+

کجایی میکشی جیغ چرا ادررینا

بزنم حرف نمیتونستم و دهنم سقف بود چسبیده زبونم

ی سینه تو میکوبیدم مشت با و کردمو گریه و بغلش پریدم ک خونه اشپز تو اومد

ستبرش

لعنتی اخه راه هزار دلم ترسیدم خیلی ایلیا کجابودی_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 406 صفحه

شد تموم دیر کارم عزیزم باش اروم +

.... کرد راهیم اتاق سمت به بعد و شد تموم باش اروم

! افتادم راه خونه سمت به کشید طول زیاد یخورده که ای جلسه از بعد

! بود ساالد عشق دختر این! گرفتم ام کاهو راه دم

! نمیخورد ساالد غیر به چیزی اصن میکرد ولش

! شنیدم رو ادرینا جیغ صدای که کردم باز درو کلید با

! باشه افتاده اتافاقی براش نکنه

ادرینا؟؟؟ ادرینا،،،: کردم صدا

! رفتم اشپزخونه سمت به

! دیدمش شیشه های تیکه میون پریده رنگ و شده مسخ که

! بغلم تو کرد پرت خودشو که رفتم سمتش به سریع

! ترسیده شب بارون بخاطر میزدم حدس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 407 صفحه

: گفت گریه با و! سینم تو کوبید مشت با

.... لعنتی! رفت راه هزار دلم ترسیدم خیلی ایلیا؟ کجابودی-

! شوکه تو میکردم حس

فشرده قلبم ! میدیدم خوشگلش چشمای تو و اشک یا میشد ناراحت که هروقت

! داشتم کردنش اروم در سعی ناخوداگاه و! میشد

! شد تموم دیر کارم! عزیزم باش اروم: ایلیا

! کردم راهنماییش اتاق سمت به و کردم حلقه شونش دور و دستم همونطور

! میمومد دنبالم میکرد فین فین که همونطور

خوب؟ دختر ترسیدی چی از: گفتم مصنوعی خنده با

اومد بارون همزمان ولی... هاااا نکنی مسخره: گفت و! کشید چشمش به و دستش

! ترسیدم خب افتاد دستم از لیوان بخورم اب رفتم ... بعد!... بود که شبم

! بود شده کوچولوها بچه این عین قیافش

! میکنه دیوونه منو که داره وجودش تو چی دختر این خدا وای

اغوشم توی و گرفتم هاشو شونه باشم داشته خودم کردن کنترل در سعی اینکه بدون

! کشیدمش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 408 صفحه

! داد تکیه و سرش گزاشت و هام سینه روی و دستاش دوتا

! گزاشتم سرش روی مو چونه

ادرینا؟-

جانم؟: ادرینا

! بده بهم قولی یه-

قولی؟ چه-

که هست نفر یه که بیار یادت به! ترسیدی! تنهایی کردی فکر که هرجایی!....هرجا-

بری که هرجا! سایه یه عین!میکنی حس وجودشو!نباشه اگه حتی! مواظبته همیشه

! نترس وقت هیچ پس! همراهته

! فشرد سینم روی و سرش و زد لبخندی

هستی تاوقتی! نمیترسم هست سایه این وقتی تا! ایلیا میکنم حسش: ادرینا

! نمیترسم

! کرد نگام و کرد بلند و سرش

! کننده مجذوب! بود همیشه از تر براق چشماش

! میدم قول: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 409 صفحه

! کرد بسته و باز تأیید نشونه به چشماشو یبار و

! زدم پیشونیش روی عمیق ای بوسه و زدم کجی لبخندی

! بخواب برو راحت خیال با دیگه حاال: ایلیا

! شبخیر ممنون،-

! خیر به شبت-

! اومدم بیرون و بستم ى اتاقش در

! کردم رد شیشه های تیکه بین از احتیاط با پامو! رفتم اشپزخونه سمت به

! برداشتم کابینت از و انداز خاک جارو و گزاشتم یخچال رو کاهو

! رفتم اتاقم سمت به و خوردم چای یه ها شیشه کردن جمع از بعد

! رفتم تختم روی لباسام کردن عوض از بعد و کردم چک گوشیمو

....... برد خوابم ربع ٢ حدود از بعد

: ادرینا

! شدم بیدار خواب از گوشیم زنگ صدای با صبح

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 410 صفحه

: دادم جواب بسته چشم با

بله؟-

دماغ؟ بشکه کجایی! بال و بله-

: گفتم و زدم کمرنگی لبخند! بود ارمان صدای

! خدا اسمون زیر کجام؟-

! نمیای دانشگاه ماهه ٢ گوریی کدوم ببینم بگو! بیای قلم لفظ نمیخواد! بسته بسته-

نمیزنی؟ زنگم مرگت خبر

نمیتونم زیاده خیلی اومده پیش قضیه کلی : گفتم شدم بلند تخت رو از که همونطور

.... و کرده فوت بابام... ، خب اما بدم توضیح

! میگم تسلیت! نمیدونستم واقعا؟:شنیدم ناراحتشو و متعجب صدای

ممنون-

! پایین رفتم باهاش دل و درد و ارمان با صحبت یخورده از بعد

! بودم صمیمی باهاش خیلی! بود نداشتم داداش مثل! داشتم دوست و ارمان واقعا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 411 صفحه

! نبود پذیرایی تو کسی و رفتم پایین ها پله از

! خوابه هنوز ایلیا حتما

! رفتم ایلیا اتاق سمت به و کردم روشن و ساز چای زیر

! نداد جواب که زدم در به ای تقه

! رفتم داخل و کشیدم رو دستگیره

! بود خواب و بود کرده بغل و بالش عزیزمممممم اخی

! بخوابه لباس بدون شبا داره عادت میدونستم ! بود کنده شرتم تی

! سبکه خوابشون پلیسا همه میدونستم ! شد بیدار که کردم صداش بار چند

! پلیسه اقا بخیر صبح-

چنده؟ ساعت! خیر به صبح-

٢١/٢١:ساعت-

! اها-

! پایین انداختم و سرم زده خجالت بعد و چرخوندم لختش بازوهای روی نگاهمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 412 صفحه

اتش تا پس! میگیره اتیش االن قرمزه انقد هات گونه: گفت و شد بلند تخت رو از

! بیرون برو نشدیى الزم نشانی

تو تا!.....نیست چیزی همچین هم اصال نساز فلسفه خودت واسه: گفتم و خندیدم

! کردم اماده رو صبحونه بسوری صورتتو

..... رفتم بیرون اتاق از که داد تکون و سرش

! صبحونه کردن اماده به کردم شروع

! گزاشتم میز روی رو کره و مربا و پنیر یخچال تو از

! گزاشتم میز روی و و ریختم چای تا٢

! کنارشون گزاشتم هم شکر

! اومد هم ایلیا که

! صبحونه خوردن به کردیم شروع باهم و

! رفتیم پیش خوب خیلی کم مدت این تو! تمرینه روز اخرین امروز: گفت ایلیا که

! اندازی تیر هم و دفاع هم ! گرفتی یاد٪ ٢١،٪ ٧١ بگم میتونم

! دیگه اینیم ما: گفتم التا شبیه و انداختم غبغم به بادی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 413 صفحه

باشی؟ چی میخوای داری خوبی این به مربی وقتی: گفت کمرنگی لبخند با

! استاد شماست با حق: گفتم و خندیدم

اونا از! هاااا عادی لبخندی این از نه! زد خاصی لبخند و کرد نگام کرد بلند و سرش

! میزد یبار سالی و بود کننده مجذوب و خاص خیلی که

......! تمرین برای رفتیم حیاط داخل صبحونمون خوردن از بعد

!! شد تموم تمرینمون ٢ ساعت

! کنم دفاع خودم از بتونم که بود جوری یعنی! گرفتم یاد خوب خیلی بگم میتونستم

تازه چیز! بود شیرین برام هم اخماش دیگه! داشت رو همیشگی اخم همون باز ایلیا

! داشت اخم همیشه ایلیا! شم ناراحت بخوام که نبود ای

!! بود کرده خودش دیوونه و من که بود اخمش و جذبه این و

بلندشو صدای با خندیدن که هم مواقعی اما میخنده کم خیلی میدیدم اینکه از

!! داشت ارزش دنیا یه برام بوده خودم پیش دیدم

! بود کرده ترش جذاب که هم ش برنزه پوست و مشکی موهای

! میشد کوری باعث لنز با خوابیدن! خوابید لنز با شبا نمیشد فقط

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 414 صفحه

! گرفتم دوش یه رفتم و کردم عوض ورزشیامو لباس

! کردم تنم و لباسام و اومدم بیرون حموم از

خب اما! میاد بهم بگم میتونستم ! شرابم رنگ به موهای کردن خشک به کردم شروع

! بود برده باال کوچولو یه سنمو رنگ این

اومد در صدای که بودم مشغول همینطور

! تو بیا-

نترسی ، میام زود! برم امروز گفت برنزه واسه رحیمی اقای سالن میرم من ادرینا: ایلیا

برات غذا بزن زنگ یخچال در روی زدم رستورانم شماره باش، خودت مواظب ، هااا

! بیارن

بیا زود فقط ، مرسی باشه-

خدافظ : گفت و داد تکون و سرش

خدافظ-

! ماموریت برای میرفتیم ظهر فردا

! میومدن گریممون برای رحیمی اقای و خانم صبح

! داشتم اضطراب کمی یه بگم میتونستم

و سشوار بودم خونده کتابا تو و بودم دیده فیلما تو فقط رو هایی کار همچین من

! پایین رفتم و کردم خاموش

! کردم روشن و تلویزیون! میرفت سر حوصلم داشت کم کم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 415 صفحه

! میداد نشون داشت و ٢ خانه در تنها

! دیدن به کردم شروع ذوق با

! بود باهاشو خیلی! بودم بچه پسر این عاشق

! خوردن به کردم شروع و برداشتم کابینت تو از تخمه

کردم نگاه ساعت به بیارن پلو زرشک یه گفتم و زدم زنگ هم رستوران به همزمان

! بود ٢/٠١

کنم باز درو که پریدم تند! بود ایلیا حتما! اومد زنگ صدای که

................. که

: ادرینا

میکردم نگاه ارشاوین به زده ابهت کردم باز و در

شلوارک و کوتاه استین یه نبود مناسب لباسم

: گفتم میدویدم ها پله سمت دو حالتی با گداشتم باز نیمه درو

تو بشین میام کنم عوض لباس من ارشی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 416 صفحه

یرم روی انداختم الکی هم شال یه پوشیدم مشکی شلوار یه و سبز بلند استین یه

زدم هم ادکلن

دیدم که کردم باز کامل درو رفتم دره جلو هنوز دیدم که پایین اومدم دو حالت با

اشفتس

: زدم صداش

؟ بابا شد چت خوبی ارشاوین

تو بریم بیا نیس چیزی_

کردع ولش دختراش دوس از یکی کنم فک اخی بود پولیده ژولیده بلندش موهای

حتما

بخوریم بیارم چایی ی من بشین_

خونه اشپز رفتم منم و داد تکون سرشو

بردم و بشقاب توی گداشتم هارو زبون شیرینی و ریختم چای دوتا

شد صورتم میخ نشستمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 417 صفحه

شکلی این بودم ندیده رو ارشاوین حاال تا شدم معدب یکم

271

: پرسیدم مالیمت با

بزرگه داداش اخه ،درهمی ارشاوین شده چیزی

کیه کوچیکه داداش بگی میشه+

میکنی سواال دیه ارمانه_

سبکه پسر اون اها+

خوبیه پسرر نگو اینجوری_

کرده ولت دخترت دوس شدع چی ببینم بگو حاال

برگردوند طرف سرشو سرعت با

: گفت و کرد نگام عحیبی غم با

گرفتمت میافتادی داشتی دیدمت که روزی اولین یادته

اینجوری پسری همچین برار در دختر این چطور گفتم کردی نگام غضب با چنان

بودم شیفته خود خودخواه درسته میکنه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 418 صفحه

اویزونم دخترا خیلی میکشوند سمتم تورو چی نمیدونم افتاد بت نگاهم وقتی ولی

بودن

تو اما داشتن جذابی و خوشگلی بودن کنارم

میداد دست بهم خوبی خیلی حس

بجوم تو خرخره میخواست دلم مینداختی تیکع کالس تو بودم باهات کلکل عاشق

ادرینا میشدن تر وابسته بهت روز هر

میشدم دیوونه میافتاد چشمات به نگاهم

پات ب رو دنیا میخواست دلم کردی گریه بغلم توی افتادی ماشین توی ک روزی

بریزم

شوهرت همدمت عشقت عنوان به منو میخوام شدم عاشقت من... من ادرینا

میکنی؟ کنی انتخاب

داره دوس منو ارشاوین یعنی ... یعنی کردم نگاش حد از بیش تعجب و ابهت با

نمیدونی هیچی تو ممکنه غیره ارشاوین نکن شوخی میگی چی تو_

: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 419 صفحه

استخونم تا که زد پوزخندی مبل افتادمروی جوری و برداشت قدم سمتم خشمی با

رفت

: گفت و

ها کرد هم بوست نکنه هان داداشت خان میگفت چی

هااان مقدس مریم میشی میشه که ما به و میکنی بغلش خونه دادی راش چیه

من خونه میکردتوی غلطی جه بگو نکردم خوردش تا کن بتز دهنتو

بودین رفتع توهم خوب داداش ابجی خوردم گول ،هه دیگه بناال د توام با ادریییناا

نه دیگه

ادامه داشت کرد خون رو من دل و گفت اما بگه را این بود بعید ازش ریخت اشکام

! زدم داد که میداد

! گرفت درد گلوم که جوری

: گفتم گریه با و

ایلیا خواستی اینجوری منو تو ایلیا شناختی منو اینجوری تو

میدونی نه؟ بریزم هم رو یکی با و باشم داشته شوهر که جاییم هر من کردی فکر تو

میدونستی اگه نمیدوونی میسوزونه وجودمو عنق تا میمونه ماار نیش عین کلمت هر

! ایلیا نمیگفتی ه*ز*ر*ه جایی هر زن همخونتو زنتو

افتادم در پشت و بستم محکم و در اتاقم توی رفتم و ازش شدم دور گریه هق و هق با

چرا کنم گریه باید من همش چرا کمه مدتش انقدر خوبم روزای چرا خدایا کردم گریه

باید همش چرا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 420 صفحه

ریخت اشکام کنم پیدا تنفر ازش ای لحظه ک بزنه حرفی باید چرا ازش بشنوم حرف

شکست جیزی انگار پیچید خونه توی مهیبی صدای

بنده نشدم ناراحت ارشاوین حرفای ی واسه اصال واسم، نبود مهم و شدم بیخیال

تیس که خودش دسته شده عاشق کنه چکار خدا

نبودم حرفاش این الیق نبود الیقمم حرفا اون نبود رسمش اما

بود بدتر چوب صدتا از حرفاش اما نداشت دردی میکرد تیکه تیکه میاورد در قلبمو

غیرتش و غرورشه و نیس دل ته از میدونم چون میبخشمش

اما بود همین العملم عکس میدیدم اینجا رو دختری اگر منم

معنای حرفاش معنی بازم..بازم اما دادیم توضیح بهش و فهمید چیو همه اون اما

بود من خرابی

حموم سمت رفتم برداشتمو حولمو دراوردمو لباسامو

بشم بلند نداشتم نای که کردم گریه انقدر ریخت اشکام حموم دوش زیر

***

بازم اما بودم حموم صبح اینکه با کردم خشک موهامو باز نشستم پوشیدمو لباسامو

میده ارامش بهم حموم میکردم حس رفتم

میسوخت و بود قرمز خون عین چشمام زدمو کرممو

گلدون نیس خونه کسی دیدم پایین اومدم ها پله از بیرون رفتم و کردم باز رو اتاق در

افتاده خونه وسط شکسته همه ها

میریزنن و میکنن پیدا راهشونو چیزی هر واسه نریزید نریزید بیصاحابه این بازم

ها پله روی نبود اما کردم باز اتاقشو در رفتم باال برگشتم و کردمو پاک اشکامو

.... که ریخت اشکام گذاشتمو پاهام روی سرمو و نشستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 421 صفحه

: ادرینا

اخه نمیشه افتاده اتفاق کلی بعد کرده فوت پدرم من ارشاوین

من میکنم خوشبختت مامانم جون به بخدا اما بهت میگم تسلیت نمیشه چرا_

. دارم دوست

دانشگاه بیام نمیکنم قوت اصال نمیای دانشگاه ماهه یک داغونم ادرینا ببین

.. وعضی یه اصال مشروب شب هر

تو اومد ایلیا و شد باز در لحظه همون

بشه ما به غوغایی که االنه فاطمه یا اوه اوه

ایلیا نشه دیوونه کنه خدا عمر با یا علیه با خق نمیشه معلوم االن

ارشاوین سمت اومد قرمز و درهمو ثورتی با

میخوری گوهی چه تنها زن یه با هان اینجا میکنی غلطی چه کیی تو_

. نکشتمت تا بنال عوضی هان خونم بیایی داد ایی اجازه همچین کی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 422 صفحه

جیغ میزدتش پی در پی های مشت با و روش ایلیا و زمین رو بود افتاده ارشاوین

کنه ولش میزدم

احمق کن ولش نکرده کاری اون کشتیش کن ولش ایلیا_

کشیدم فرابنفشی جیغ و ایلیا ی گونه توی زد مشت یه ارشاوین

وووووو همو کنید ول

اشغااال میزنی سینه به سنگشو که کیشی تو هان مرتیکه بتوچه: ارشاوین

سمتم برگشتن کشبدم که که جیغی با من سمت رفتن زنان نفس دو هر

بگه تسلیت پدرمو فوت پیشم بود اومده منه دوست اون ارشاوینو کن ولش ایلیا_

کشتیششس

میدم توضیح بهت ایلیا کن ولش خدا تورو کن ولش

رو ایلیا دست دستمم یکی اون و دستشوگرفتم ارشاوین سمت رفتم اروم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 423 صفحه

نشستن رفتم مبل سمت

: اخر در و گفتم رو ماجرا کل

ایلیا و متاهلم من.. من ولی کنم ناراحتت نمیخوام ببخشید خیلی داداشی ارشاوین_

کرد نگام ابهت با همسرمه رادمنش

دستش بغل اومدم برام نبود مهم اینا نامحرم اصال ریخت چشمش گوشه از اشکی

نشستم

: گرفتم دستشو و

دارم دوسش و شوهرمه این و کردم نامزد که دوماه من بزرگه داداش ببین

ابجی سخته خیلی شی ناراحت نمیخوام دارم دوست داداشیم عنوان به تورو من

ببینه غمگین داداششو

کردم بغلش و عزیزم شه نسبیت من از بهتر یکی وارم امید

تختس و مغرور پسر این خدایا وای لرزید هاش شونه شونم رو گذاشت سرسو ک

میکنه گریه من بخاطر

نمیکنه گریه که ،مرد ها کنی اذیت خودتو نشد قرار_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 424 صفحه

ندارن؟ دل مردا مگه+

من بخاطر دیه نکن اماگریه دارن_

کمکی هر برام خواهری عنوان ب االن و. داشتم دوست خیلی ،بدون ابجیم باشه+

داشتی

کن خبرم

هون به چشمای و شده مشت دستی و شده منقبض فکی با ایلیا سمت رفت و

خوندس ام فاتحه اوه ،اوه میکرد نگامون!نشسته

: گفت و کرد بغلش ارشاوین

ببینمش،؟ بیام دوباره بخوام ک نداره مشکلی ادرینا ابجیمه ولی داداش ببخشید

میکنم خوشبختی ارزویه برات

تایید عنوان به سرشو هم توی اخمایی با ایلیا و گفت چیزی گوشش در و شد خم و

رفت و شد جدا ایلیا از لبخندی با و داد تکون

....

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 425 صفحه

کوبیدم فرمون روی عصبیمو مشت

. ،.بهت لعنت......لعنتتیییییی-

!! میرم دارم سرعتی چه با که نبود مهم برام اصال و فشردم گاز روی پامو

! نامعلوم مقصد به

! زدم پوزخندی و کردم ای قورچه دندون ارشاوین به فکر با

فقط... بود ادرینا بخاطر فقط دارم؟ دوستت بگه من ادرینای به بیاد که...بیاد که-

بیرون در این از زنده گزاشتم پروندی سرم از صبرمو و عقل که لعنتی دختر تو بخاطر

!! بره

!!! زدم فرمون روی مشتی باز و زدم ای نعره

! دیدم پرتی جای یه توی خودمو میدونم فقط اما شد چی نمیدونم

! میدیدم پام زیر و شهر از

! بود ارمغان بهترین برام بدم حال توی تنهایی این و نبود اونجا هیچکس

... کشیدم بلند داد یه و زدم ها خاک به ای ضربه پام با

! بودم شده اروم********************

دنیا ادم ترین خونسرد! نبودم عصبانی و عجولی ادم انقد من! کردم فکر اتافاقات به

! بود گزاشته غیرتم روی دست اما! داشتم نام

! میرسوند عصبانیتم أوج به منو که بود چیزی تنها این

میاد که ادرینا اسم ، برم پیش صبر با باید شرایط این قطعاتوی و پلیسم یه که منی

!!! میره یادم اینا همه

! تکوندم شلوارمو پشت های خاک و شدم پا بودم نشسته سنگی روی از

! کنه ازدواج شه دور ازم ممکنه.. ممکنه! میره ادرینا شه تموم ماموریت این یعنی

! میکشید جنون به منو فکرشم حتی

! بچشه من غیر به کسی سرخشو لبای طمع اینکه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 426 صفحه

! میکرد دیوونم

! شه قایم دیگه یکی بغل تو ترسیده که هایی موقع اینکه

! میکرد داغونم

! باشه دیگه یکی مال اینکه..... اینکه

! میشکست منو ذره ذره

! میزارم و زندگیم زندگیمه تموم که کسی واسه ..... نمیزارم! نمیزارم اما... اما

! نمیدم دستش از

منهههههههههه مالللللل فقط ادرینا

....... میشه من مال.... منههههههه مالللل ادرینااااا: زدم داد

...........! رفتم ماشین سمت به و زدم بخشی اطمینان لبخند

! داخل رفتم کردم باز کلید با درو

بود خاموش همه برقا

! افتاد ادرینا به چشمم که و اوردم بیرون تنم از مو پاییزی بافت

! رفتم طرفش به و انداختم مبل روی و سوییچمو! بود برده خوابش وپلهر

! بود خواب و بود گزاشته ها پله نرده روی و سرش

روی اشک رد به چشمش که زدم خواب تو معصومش قیافه این به کمرنگی لبخند

! افتاد گونش

شکستم؟ و دلش حرفام با که بودم من ؟ منم اشکا این باعث یعنی

.... تهمت بهش که بودم من

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 427 صفحه

خوشگلش بلوری چشمای توی اشک شده باعث که حرفایی به لعنت! من به لعنت

! بشینه

! نمیزد حرف باهام میشد بیدار اگه حتما! کنم بیدارش نداشتم دوست

لب زیر اروم چیزی و خورد أرومی تکون ! کردم بلندش و انداختم زیرش و دستم

! گفت

! گفت چی نفهمیدم که

! کردم نگاه ماهش قیافه به و رفتم باال ها پله از اروم اروم

! کردم باز ارنجم با زور به و اتاق در

! نشه بیدار که کنم باز درو صدا کمترین با میکرد سعی

! خوابید باز و خورد کوتاهی تکون باز که گزاشتمش تختش روی اروم

! داره سنگینی خواب که بودم فهمیده میشناختمش که اوال همون از

! منی مال فقط تو: گفتم اروم خیلی لب زیر و زدم پیشونیش روی عمیقی بوسع

! همین

! اومدم بیرون اتاق از کشیدم روش و پتو اینکه از بعد و

! میشدیم بیدار باید زود صبح! بود ماموریت روز فردا

! خوردم چایی یه و رفتم اشپزخونه سمت به

! مامانم به میزدم زنگ حتما رفتن از قبل باید فردا

! شد روشن گوشیم صفحه

! بود عکس یه کردم بازش و تل داخل رفتم ! پرهام از ام پی یه

! کرده ست های لباس با بود پوریا و پرهام عکس

! نمیشناسه من اندازه هیچکس و پرهام که فهمیدم و زدم لبخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 428 صفحه

! میدم نشونش و عکس بود خوب ادرینا و من بین وضعیت فردا اگه

! کردم خاموش نت مو و کشیدم ای خمیازه

......... رفتم اتاقم سمت به و گزاشتم سینک توی و لیوان

: ادرینا

! کرد شروع کارشو رحیمی خانم

! بود شده خشک گردنم که بود کشیده طول اونقدر

! شد تموم بعد ساعت ٢

دادم تکون شدمو خشک گردن

! عزیزم شد تموم: رحیمی خانم

! نباشید خسته ، ممنون: گفتم و زدم لبخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 429 صفحه

منم؟ ست اینه توی که دختری این حسین؟ یا! رفتم ایینه سمت به

! بود کرده پاک چشممو ابی رنگ که هایی لنز

! ای قهوه کوتاه ابروهای

! بود داده تغییر پوستمو رنگ که گریمی با و

! نبودم قبل ادرینای شبیه اصن

! فرستادم ستاره واسه و گرفتم خودم از عکس تا چند تعجب و بهت با

! پایین رفتیم رحمیمی خانم همراه

! میکرد صحبت رحیمی اقای با و بود من به پشتش ایلیا

یه براتون نباشین خسته: گفتم و کردم رحیمی اقای روبه رفتیم پایین ها پله از

.... چای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 430 صفحه

! نکردم دقت پوستش رنگ به دیشب! افتاد، ایلیا به چشما که

! جدیدش و خاص موهای مدل مشکی چشمایی برنزه پوست

! بود جذاب هرصورت در

! من شبیه اونم و بودم زدنش دید مشغول باز دهن با همونطور

! اوردمون خودمون به رحیمی اقای بشکن که

! کنید نگاه رو همدیگه زیاده وقت-

! خنده زیر زدن رحیمی خانم با و

! بود سالشون ٠٣یا ٠٢ حدود! بودن خوبی زوج واقعا

! کردم ایلیا به اخمی و اومدم خودم به

! بیارم چای تا رفتم اشپزخونه داخل

مغرور اونقدری ایلیام! ندادم محل من یعنی! بودیم نزده حرف باهم دیشب از هنوز

! نیاد جلو که بود

! گزاشتم میز روی رو ها چای

! رفتن خودمون کردن گریم هامون لنز گزاشتن نحوه از بعد

! داد توضیحات کلی و اومد اینجا محبی سرهنگ بالفاصله که

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 431 صفحه

رو مون شده اماده های چمدون ستاد های بچه با هماهنگی و ساعت ٢ حدود از بعد

! گزاشتیم در جلوی

........! خبببب: گفت و اومد طرفمون به سرهنگ

اطالعات گفتم که و موردشون در و چی همه!! خب:گفت و اومد طرفمون به سرهنگ

! باشید موفق که انشاال! دارید که هم رو کامل

! کرد دراز ایلیا سمت به دستشو و

ممنون: ایلیا

! افتادیم راه شون ستاد های بچه بقیه و حسین امیر با خداحافظی از بعد و

! نشستیم و گزاشت ماشین داخل رو چمدونا ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 432 صفحه

میشد؟ چی یعنی! داشتم عجیبی دلهره یه

؟ بریم لو بود ممکن میرفت؟ پیش چطوری

میکردم احساس! نمیداد بهم خوبی حس ام دلهره و دلشوره این

! گزاشت ترس اسمشو نمیشد ولی! ترس جور یه شاید! بیفته اتافاقی یه قراره

! باشید نگران حال عین در و ؟ باشه گرم دلتون شده حاال تا

! میگم چی دارم نمیدونم خودمم شاید

! میترسونه منو داریم پیش در که بزرگی راه این توی چیزی یه میدونم فقط

! میشورن رخت دارن دلم ته بیامرزم خدا بزرگ مامان قول به

: شنیدم رو ایلیا صدای که بودم غرق افکارم تو همینطور

ادرینا؟ میکنی فکر چی به-

نمیدونم؟: گفتم و کشیدم عمیقی نفس

میدونه؟ کی پس: گفت و کرد عوض دندشو

! نمیدونم بازم: گفتم و خندیدم

خوبه؟ که زبانت: گفت و داد سرشوتکون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 433 صفحه

! ندم گاف اونجا که هست خوب اونقدری-

! نگفت چیزی

281

ایلیاااااااااا : گفتم کالفه

جانمممممم؟: گفت خنده با

صدای این ربونق من جانم؟ گفت بود ایلیا این یعنی! شد باز متر یه دهنم

! کرده چاشنیش و جانم که برم دلنشینت

میکردم نگاش داشتم نهانی ذوق و لبخند با

! زد چشمم جلوی بشکن یه که

کجایی؟-

! همینجا-

بگی؟ میخواستی چی ؛ گفت و کرد سفیهی اندر عاقل نگاه

! رفت یادم: وگفتم کردم فکر ذره یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 434 صفحه

شدی؟ کار فراموش جدیدا ادرینا: گفت و زد ای موزیانه لبخند یهو

رفته؟ یادم و چی مثال: گفتم و کردم جمع صورتمو

! رفت یادت و بودی قهر جنتلمنی اقای یه با دیشب از که اینو مثال-

! ها بودم قهر این با من افتاد یادم االن! اوهوووک

؟ کنم قهر دوباره میخوای ؟ چیه گفتم؛ خبیث

داد تکون نه معنی به یو یو عین و سرش

!! کردم روشن ضبطو و خندیدم بلند که

! طوفانه از قبل ارامش کردنا شوخی و خندیدنا این شاید نمیدونم

رسیدیم : ایلیا

......... ریخت دلم هری

؟ همینجاست-

! اره-

! بود ها شاهزاده و شاه خونه شبیه بیرون از! کردم نگاه روم روبه خونه به

! ونمیدونم داخلش

! باش اروم ؟ پریده رنگت انقد چرا : ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 435 صفحه

! نمیتونم :گفتم میرفتم ور ناخونم با که همونطور

! میتونی چرا-

! میکنم سعی-

! شو پیاده حاال-

! شدم پیاده و برداشتم کیفمو

! زد و زنگ و رفت در سمت به ایلیا

بفرمایید؟-

هستم نصب تهرانی-

! بفرمایید امدید خوش-

! زد درو و

! نصب تهرانی ! افتادم مون فرمالیته فامیلی یاد

! زد بخشی اطمینان لبخند که کردم نگاه ایلیا به

! کرد قرص و دلم که

! بود در جلوی نگهبان یه رفتیم داخل که کرد باز درو

! کرد خم تعظیم عنوان به و سرش که

! خودش واسه بود بهشتی حیاطش! کردم نگاه خونه به

! راهنمایی عنوان به و افتاد جلومون نگهبان

بعد و شد خم احترام عنوان به دوباره باشه اصلی در میزدم حدس که دری جلوی

! رفت

! رفتیم داخل و کرد باز درو دیگه نفر یه که

! بودیم شاهزاده ما انگاری! افتادم اشرافی فیلمای این یاد

! بود گرفته خندم فکرم از

؟ میخندی چی به : گفت گوشم در اروم ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 436 صفحه

! میگم واست بعدا-

موقعه همون که انداخت باال چیه؟ فازت معنی به ابروش

! اومد طرفمون به جوون خانم یه

و بخوام عذر ازتون گفتن! کاری سفر یه رفتن نیستن مجد اقای! امدید خوش: خانمه

! بیان ایشون تا هستیم خدمتتون در اینجا ما که بگم

وقت که گفتیم بهشون ما اما: گفت باالیی نفس به اعتماد و جدی قیافه با ایلیا

؟ نداریم زیادی

! بود خوب بیش و کم بازیگریم خودمم البته! کنم تهسین شو بازیگری میتونستم

عذر هم تاخییر این بخاطر! میان فردا باشید مطمئن: گفت و زد لبخندی دختره

! میخوام

از اگه! نداریم زیادی وقت ما گفتم قبال که همونطور گفت؛ و داد تکون سرشو ایلیا

! میخوره هم به مون معامله ! بیشترشه فردا

! نمیشه بیشتر باشید مطمئن-

! پارکینگ توی ماشین زدن ى چمدونامون اوردن برای سوییچ گرفتن از بعد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 437 صفحه

...... کرد راهنماییمون اتاقمون سمت به

! گزشتیم دوبلکس مانند مارپیچ های پله از

شبیه رو راه اخر تا بود پهن قرمز فرش یه اولش از که! شدیم طوالنی رو راه یه وارد

! اشرافی خیلی اما بود هتل اتاق

ادرینا؟ ساکتی انقد چرا : ایلیا

بگم؟ چی مثال: گفتم اروم خودش مثل

! نباش ساکت فقط هرچی-

! ندادم جوابی

! بزرگی تقریبا رنگ ای قهوه در جلوی! ایستاد دختره

چیزی یا داشتید کاری هستم زیبا من ، هستش اتاقتون اینجا... خب: دختره

! میارن االن هاتونم چمدون ! بگید من به میتونید خواستید

؟! اجازتون با

! رفت گشادی لبخند با زیبا ،که داد تکون و سرش ایلیا

! رفتیم داخل و کردیم باز و اتاق در

؟! اینجا بیا ادرینا: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 438 صفحه

رفتم بود ایستاده اتاق وسط که سمتش به تعجب با

! گزاشت گوشم در و دهنش و شد خم سمتم به ایستادم روش روبه و

! شدم زده شوک! کرد حلقه کمرم دور دستشو و

چشه؟ دیگه این

.. که میشدم خود بی خود از داشتم کم کم ! کشید گلوم زیر عمیقی نفس

:میکرد نحوا گوشم در که شنیدم رو ارومش خیلی خیلی صدای

داریم بفهمن نباید پس! شنود و داره دوربین اینجا که میدونی! نده گاف ادرینا: ایلیا

! میکنیم معاشقه داریم کنن فکر باید! میزنیم حرف

! نداره اخالقا این از واال حضرت که گفتم ! هع

کردم حلقه گردنش دور و دستم فرمالیته خودش قول به منم

تکون اتاق تو نمیتونیم ما که باشه اینطوری اگه خب گفتم؛ خودش از تر اروم و

بخوریم؟

! میزد دامن ناجور خرابم حال به که زد گردنم زیر ای بوسه

شده ضبط فیلم و میندازن کار از مارو اتاق دوربین ها بچه فردا تا نباش نگران: ایلیا

! روش میزارن مارو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 439 صفحه

دوربین هم دسشویی حموم یعنی: گفتم و لذته روی از مثال که کردم ای مستانه خنده

؟ داره

! شدس حساب و دقیق چیز همه که گفتم بهت! نمیکنم فک-

! کردم حس لبام روی و گرمش لبای یهو که بدم جواب اومدم

!! کردم همراهیش و کردم تر صفت گردنش دور دستمو منم اومدم خودم به وقتی

میکنیم بازی فیلم داریم میرفت یادم داشت کم کم

! بیشتر کمرم روی ایلیا دست های حرکت و میشد کامل داشت ضرفیتم

.........! زدن و اتاق در که

: ایلیا

! کردم ولش بعد و گرفتم لبش از گازی

! رفتم در سمت به و کشیدم لبام به دستی

چرخوندم رو دستگیره

بفرمایید؟-

! قربان اوردیم و چمدونتون-

! داخل میبرم خودم بدین-

! رفتن کوتاهی تعظیم از بعد و گذاشتن در جلوی رو چمدونا

! ندیدم رو ادرینا که بستم درو

! دسشویی بود رفته کنم فک بود روشن سرویس برق

! زدم کجی لبخند و کشیدم پووووفی

دشویی،،،،، رفته کشیده خجالت االن میدونستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 440 صفحه

مینشست؟ دلم به دختر این های اخالق ی همه من چرا خدایا

! من داشتن دوست به اعترافشو نمیره یادم! نمیره یادم شمال توی و روز اون

خودم از میخواستم ولی داشتم بهش منم که و عشقی کردن سرکوب نمیره یادم

! کنم دورش

! نمیکنم فکر موقعه اون مثل دیگه االن اما! قلبشو شکستن نمیره یادم

! میشه من مال ادرینا ، بدم دست از چیمو همه اینکه قیمت به حتی

! منه مال فقط و فقط ادرینا بشه ای دیگه کس مال بخواد نداره حقی یعنی

نشه اگه حتی! شه بد برام اگه حتی! بدم دستش از نمیخوام

! میکنم خودم مال و لجباز و سرکش دختر این من شده که هرجور! نیست مهم

تو دریا لب روز اون که عشقی اون چیزی که امیدوارم ..... ؟!چیزی یه فقط اما

! باشه نشده کم دیدم چشماش

!!!! نشده کم که کنم حس میتونم ، کنم حس میتونم

! نشستم تخت روی و کردم ای خنده

! میکنه دیوونه و ادم عشق میگن

....... و!میزنم حرف میخندم خودم با تنهایی ها دیوونه عین! بود من قضیه

!! قبلم اخالق گند سرگرد همون من اینکه کردن باور سخته.... سخته باورش اما

؟؟؟؟!میگرفت خندش میومد عاشقی و عشق اسم تا که همونی

! بود سخت برام جورایی یه ادرینا پیش عشقم اعتراف اما

! نمیومد در جور حرفا این با غرورم

........! ادرینا؟ یا....یا غرورم یا!... میکردم انتخاب باید ولی

....! شنیدم و سرویس در صدای که بودم فکر توی همونطور

! کردم بلند و سرم

... اومد بیرون حموم از میومد پاش نوک تا که بزرگ حوله یه با ادرینا

خب ولی بود پوشونده بدنشو جای همه حوله اینکه با ! نکرده تنش لباس چرا این

! داشت دوربین اینجا

نکردی؟ تنت و لباسات چرا وضعشه؟ چه این: گفتم اخم با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 441 صفحه

االن و چمدونامون! پروفوسور: گفت میچکید اب صورتش و سر از که همونطور

! اوردن

! میارم و لباسات من حموم تو برگرد تو: گفتم تری غلیظ اخم با

......! رفت حموم سمت به و کرد نگام کالفه

ادرینا

دوربین به اشاره ابرو با عنق بد اه بود اخمش هنوز ایلیا اورد لباسامو ایلیا اینکه بعد

خنده زیر زد و گرفت که کردم اشاره ابرو با باز داد تکون سرشو گیجی با که کردم

پشت خوشمزه ایششش کرد اشاره دوربین به ابرو با که کردم نگاش تعجب با

: گفت گوشم زیر و جلو اومد که کردم نازک براش چشمی

اخه نمیبینی دوربینو کوری به زدی خودتو یا کوری نمیای بیرون حوله با دیگه

تو میکرد فوت و نفساشو بیشعور گرما از انداخته گل مطمئنم لپام گرممه چقد وایی

زد پوزخند گرممه عقب ،برو باشه گفتم اروم گوشیم

خدمتکار برگشت در سمت سرامون دو هر زدن در مغروریش جلد تو باز نکبت اه

: بود

تهرانی اقای پایین بفرمایید

یایم می برو باشه گفت جذابش اخم همون با و داد تکون سرشو

گفت تمسخر با عزیزمشو عوضی 《عزیزم 》کن سر شالتو گفت من ب رو برگشت

اقای قصر باشکوه های پله از بیرون اومدم اتاق از برداشتم موبایلمو انداختم شالو

نبود شام میز سر کسی پایین اومدیم مجد سام

میگن ها غذا هی برقصه و بزن شکمم توی وای فسنجون و اولیه ساالد و بریون مرغ

رو خودش بعدش نشستم کشید رو صندلی من سمت اومد اول ایلیا من اول من اول

و ریختم فسنجون کمی بشقابم توی ریختم ساالد کوچیک بشقاب توی اول روم ب

برنج

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 442 صفحه

بریون از. خوردم ساالدمم خوردم برداشتم رو ها اولیه ساندویچ از یکی بعدش خوردم

نمیاد خوشم

حال سمت رفتیم غذا صرف بعد مامانی تیتیش ایششش میخورد اروم اروم ایلیا

لم کنارش مبل تو رفتم بقلش برم ک کرد باز و دستشو نشست ایلیا که نشستم

دادم

میکشید پی در پی های نفس تند تند و کرد بو و موهام و کنار بود زده شالمو

: گفت نجوا بصورت گوشم زیر و دستش توی گرفت و موهام ایی تره و

خوبییی بوی جه اووومم

نه؟ میگذره خوش بت داره زیادی اینکه مثل_

بتوچه زنمی_

روش ب رو شدم بلند بچه داری رویی عجب_

: گفت و شدم بلند میادا خوابم من باال بریم بدوو_

بریم گفت و شد بلند

بغلش توی شدم پرت کشید دستمو که رفتم تر جلو اتاق توی رفتیم

که عقب ب بغلش توی همچنان من و برداشت جلو ب قدم و کردم نگاه بهش ناز با

امشب چشه این وا روم زد خیمه و تخت روی افتادم

عاالیه شامپوت گفت و کرد بو باز موهام توی برد سرشو عه شو بلند میکنی چیکار_

ادرینام چییییی ادرینام

خب ولی کرمی تو چقدر لعنتی اه باز بودم شده داغ میده هم مالکیتی میم چه اینو

و جلو اورد سرشو صورتم سمت اومد) اخه پرو انقدر دختر( نمیادا بدمم راستش

هم بدت اینکه مثل: گفت اروم و پوزخند با و شد بلند که بستم چشمامو ناخداگاه

نیومده

چی کردم چکار اخه میکنی عوض رنگ هی چرا سرت ب زده یهو شد چت تو ایلیا_

حولش برداشتن با و نکرد حرفم به ایی توجه میزنی حرف کنایه و نیش با که گفتم

... کردم چک گوشیمو دار اب فحش چندتا دادن با منم و و رفت حموم سمت به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 443 صفحه

: ایلیا

پی در پی و گرفتم دستم توی و میکرد مستم که شرابش رنگ به موهای از ای تره

! خوبی بوی چه اومممم : گفتم خوداگاه نا! بوییدم

توجه بی نه؟ میگذره خوش بهت اینکه مثل: گفت و گرفت تعجب رنگ نگاهش

بتوچه؟ زنمی:گفتم

گرد چشمای با بگم؟؟ بهش االن که داشتم ای بهونه چه نبودیم صیغه اگه موندم

خوابم من باال بریم : گفت باز و شد بلند قرار بی بچه؟ داری رویی عجب: گفت شده

! میاد

!!! بریم -

که مطمئنم جورایی یه اینکه با! دارم دوسش که بگم چطوری باید نمیدونم اصن

! سخته برام ولی داره دوستم ادرینام

! داشتنش دوست کردن اعتراف سخته گذروندم غرور به و عمرم ی همه که منی واسه

! بغلم تو افتاد و چرخید کشیدم و دستش که میرفت تخت سمت به داشت

! افتاد تخت روی که رفتم جلو قدم یه کجی لبخند با

! گذاشتم سرش باالی گاه تکیه صورت به و دستم و روش زدم خیمه

و عاشق ایلیای این! کنه تعجب داره حق! میدیم چشماش توی و تعجب قشنگ

! متفاوته خیلی قبل با مغرور

.. کشیدم بو باز گزاشتم موهاش روی دماغمو

!! ادرینام عالیه شامپوت-

مالکیت میم این به باید کم کم دیگه شده شوکه فهمیدم نفساش شدن تند تند از

! میکرد عادت

! بست چشماشو که ! لباش سمت چرخوندم و سرم

و شده قفل زبونم انگار چرا ؟ سخته برام داشتنش دوست اعتراف انقده چرا لعنتی

! کنم انتخاب باید که... کردم تکرار خودم با هم قبال منه؟ مال فقط که نمیگم بهش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 444 صفحه

ادرینا؟.....یا..... غرور

! نشه بازی ضایع که این واسه و شدم بلند کالفه

نیومده؟ بدت ام تو اینکه مثل: گفتم و کردم مسخرش مثال که زدم پوزخند یه

رنگ هی چرا سرت به زده یهو شده چت تو ایلیا: گفت بغض با و کرد باز و چشماش

میزنی؟ حرف کنایه و نیش با هی که کردم کار چی میکنی؟ عوض

! رفتم حموم سمت به و برداشتم حولمو و نکردم توجهی

! داشت احتیاج زیادی ارامش به مغزم! رفتم دوش زیر و کندم لباسامو

! گرفتن تصمیم و کردن فکر خورده یه به

! عشق هم و غرور حفظ هم بشه شاید! بشه شاید اما

! بشه که میکنم کاری بار اولین برای من اما ، نمیشه هم با دو این میگن همه

بدم جونمم حاضرم ادرینا برای چون! میکنم حفظ رو هردو

اومدم بیرون حموم از ادرینا به حسم گفتن برای مصمم تصمیم گرفتن از بعد

.......... که

-**کل دانای**

داری کش لبخند با را دودش و کرد خاموش قیمتش گران سیگاری زیر در را سیگارش

! داد بیرون

میرسه؟ من به چی وسط این... خب -

! دوخت چشم لبانش به منتظر و انداخت پایش روی را پایش

! هستی زرنگی ادم ، اومد خوشم نه -

انتظار.... خب ولی نیست شکی زرنگم اینکه در: گفت خونسرد و زد پوزخندی

برای کار این سام ببین- برسونم؟ هدفت به تورو خالی و خشک همینطور که نداری

به که اتیشی که انتقامه جور یه اما ،،، هدف گفت بهش نشه شاید! مهمه خیلی من

! میکنه خاموش رو شده زده زندگیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 445 صفحه

میپردازی؟ رو قیمتی چه اتیش این ی واسه خب: گفت و کرد ریز را چشمانش سام

بخوای؟ چی که اینه مهم : گفت زد مرموزی لبخند

خنده خان؟ ادرالن با کردنم اشنا شاید: گفت پیروزی نگاه با او مانند هم ، هم سام

! قبوله باشه! بره اب زیرت که نمیری جایی میدونستم : داد جواب و کرد بلندی

......... اما و: داد ادامه باز و داد تکان را سرش سام

چی؟؟؟ واما: گفت اخم با و کرد قیچی را حرفش

بکنی؟ کارو این میخوای چرا: گفت اخم با بود عصبی حرفش شدن بریده از که سام

! نمیدم توضیح زیاد و چیزی معموال- شده؟ نفرت این باعث چیزی چه

! نیست مهم : گفت پوزخند با و فشرد هم روی را هایش دندان سام

چیکار) رادمنش( با تو اینکه ،،، ، میکنیم مرور دیگه بار یه موافقی، که حاال خب-

! بدی من به باید رو ادرینا! فقط.... ،،، مربوطه خودت به میکنی

! داد تکان را سرش کجی لبخند با و کرد روشن را اش بعدی سیگار سام

!)!!! شایان( گرفت جشن باید رو همکاری این که بگم باید پس: سام

شامپاین یه با مثال: شایان

! رفتند فکر به شؤم افکاری با و خوردند را هایشان نوشیدنی

! نمیزد رقم را خوبی چیز شایان مرموز لبخند این

فکر است بوده زنده اینکه فهمیدن موقعه ، ادرینا و ایلیا قیافه به فقط که شایانی

..... میکرد

................ رادمنش اقای باش منتظرم شایان؛

: ایلیا

! بود خوابیده تخت روی ادرینا برگشتم که حموم از

! کردم نگاه دلنشینش قیافه به لبخند با و رفتم سرش باالی

! میداد ارامش بهم قیافش دیدن بود خواب که هم ای موقعه حتی

! ببوسم پیشونیشو میخواست دلم عجیب! کشیدم باال هاش شونه روی تا رو پتو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 446 صفحه

! کاشتم پیشونیش روی ای بوسه و شدم خم اروم خیلی

! رفتم توالت میز سمت به عمیقی لبخند با و

! کشید طول حمومم انقد یعنی!!! بود شب 1331 کردم نگاه ساعت به

! کنم فکر رفتم نکردم حموم منکه البته هع

پس میشد بیدار ادرینا سشوار با کنم خشکشون میخواستم اگه بود خیس موهام

! شدم بیخیال

! رفتم تخت روی و کردم خاموش و کوب دیوار

! رفتم عمیقی خواب به بعد مین ٠ و کردم حلقه ادرینا کمر دور و دستم

برام درازی زبون دختر یه رو روزا این ! نمیبرد خوابم تخت روی زود انقد همیشه

........... کنارم بودنش با! بود کرده ء استثنی

! پیچید گوشم توی زنگی یه صدای**********************

! بود ادرینا گوشی زنگ صدای ، کردم باز چشمامو

کمرش دور که و دستم و من روی بود انداخته پاشو کردم نگاه بهش..... ادرینا عع

داریمممم مگه! نشست لبم روی عمیقی لبخند بود گرفته صفت و بودم کرده حلقه

! نشه خراب شب تا اگه البته بهتر؟ صبح این از

میکردیم وصل خودمون به هارو شنود باید! میومد مجد امروز

شنود که کسی اگه که بود نصب روش نامرئی سیستمی یه خونه این ورودی در

! میداد عالمت داشت

! نیاوردیم شنود خودمون با اومدن موقعه ما خاطر همین به

نگهبان عنوان به اینجا که ستاد های بچه رو بود اتاق این توی که هم هایی شنود

! بودن گذاشته بودن ظاهری

................ شد بیدار و خورد تکونی ادرینا که بیرون کشیدم اروم و دستم

: ایلیا

! افتاد من به نگاهش که داد بدنش به وقوسی کش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 447 صفحه

.... صب: ادرینا

! من روی بود انداخته که افتاد پاش به نگاهش که

! برداشت روم از و پاش خجالت با و شد قرمز لپاش یهو که میکرد نگاه تعجب با

! بودی گرفته اشتباه بالشتت جای به و من: گفتم و زدم کجی لبخند

! بالشتمی کنم فک که نخوابی نزدیک انقد میخواستی: گفت و پاشد تخت روی از

به و زد ژکوندی لبخند که کردم نگاش روییش پر همه این از باال پریده ابروهای با

! رفت سرویس سمت

: اومد در صدای که شدم بلند و زدم کنار رو پتو

! زیبا بود دختره همون کردم،،، بازش و رفتم در سمت به

بفرمایید؟: گفتم همیشگیم حذبه با

تکون و سرم منتظرتونن صبحانه میز روی اومدن مجد اقای! خیر به صبحتون: زیبا

!! اجازتون با: زیبا رفت و زد لبخندی میام االن: گفتم و دادم

! اومد بیرون سرویس از ادرینا همزمان که بستم درو

ایلیا؟ بود کی: ادرینا

! منتظره پایین اومده مجد گفت ، زیبا دختره همون-

! جویید روی ناخونش وار استرس صورت به و شد گچ عین رنگش یهو

...... ب ایلیا ووووی: ادرینا

! کرد اشاره دوربین به و گرفت و دهنش جلوی تند یهو

! شده قطع نباش نگران:ایلیا

قیافه با ؟ ! نگرانم من ایلیا وای!.... خداروشکر خب: گفت و کرد جمع و دهنش

چیه؟ از نگرانیت : گفتم جدی

! چی همه از: گفت و زد گوشش پشت موهاشو از ای تره

انداخت پایین و سرش که گذاشتم صورتش روی و دستم و رفتم سمتش به کالفه

! بست چشماشو

! ادرینا ببازی خودتو نباید! کنترله تحت چی همه! نباش نگران که گفتم بهت-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 448 صفحه

! میکنم سعی-

! کردم بازش و رفتم میز کشوی سمت به و دادم تکون سرمو

! بود مردونه انگشتر و زنونه گردنبند داخلش

؟ اینجا بیا ادرینا-

!!!! میکرد نگاه ها شنود به کنجکاوی با ایستاد کنارم و اومد سمتم به

مجد با و نبودم چه بودم کنارت من چه هروقت ، گردنت بنداز رو گردنبند این: ایلیا

! میکنی روشنش بود مهمی صحبت یا شدی رو روبه

؟ میشه روشن چطوری اینان؟ ها شنود: گفت و کرد نگام تعجب با

مخافش جهت به و میشه روشن پالک زیر لمس با: گفتم و دادم تکون سرمو

! کنی استفاده ازش باید نامحسوس خیلی که کن دقت خاموش،

گردنم؟ بندازم ، باشه-

اره-

منم رفت، ایینه سمت به و گرفت دستم از و بود پروانه شکل به که گردنبندی

............. رفتم سرویس سمت به و انداختم و دستم و انگشتر

: ادرینا

! داشتم استرس رفتیم پایین ها پله از هماهنگ

! رفتیم اشپزخونه سمت به و شد قرص دلم ته که گرفت و دستم ایلیا

راهنما عنوان به و دستش و کرد تعظیم بهمون ها خدمه از یکی اشپزخونه در جلوی

! کرد دراز در سمت به

! داشت و همیشگیش اخم و جذبه همون کردم نگاه ایلیا به

روزنامه داشت و بود نشسته میز باالی نفر یه که رسیدیم صبحونه بزرگ میز جلوی

! میخوند

! نبود معلوم صورتش که بود گرفته جوری رو روزنامه

مجد؟ اقای : ایلیا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 449 صفحه

! برداشت صورتش جلوی از رو روزنامه

! باشه جوون انقد نمیکردم فکر اوهوکککککک

! امروزی تیپ و جذاب قیافه با تقریبا ساله ٠٢ پسر یه

! نمیرسید من ایلیای ابهت و اخم و جذابیت پای به ولی! داشت صورتش روی اخم

! نمیدونم میکنم مقایسه باهم رو دوتا این دارم چرا حاال

! تهرانی اقای امدید خوش: گفت و شد بلند جاش از سام

باید دیدنتون برای نمیکردم فک: گفت نفس به اعتماد با و داد تکون و سرش ایلیا

! ؟ میشدم منتظر

! کرد دراز نشستن نشونه به میز سمت به دستشو سام

! کردم پیدا نفس به اعتماد ایلیا خونسردی دیدن با هم من کم کم

! نشستم صندلی روی متانت با خیلی

نبود مهمی کار اگه که بگم میتونم فقط بگم چی نمیدونم موضوع این بخاطر: سام

! نمیزدم قولم زیر

! کرد قالب هم در و دستش و انداخت پاش روی و پاش ایلیا

291

: گفت و زد پوزخندی سام نمیکنه؟ صدق هاتون کار همه در که قولی بد این: ایلیا

! نمیکنه باشید مطمئن

! میبارید سردی و تکبر نگاهش از

! میکنه نگام شکلی این که لختم کردم فکر لحظه یه که انداخت بهم دقیقی نگاه

هستند؟ نمیزارن ایشون تهرانی؟ اقای: سام

! درسته: گفت عصبیه سام نگاه از بود معلوم که هم ایلیا

! دارید زیبایی همسر! میگم تبریک: گفت مرموز و زد کجی لبخند سام

رو نظرتون : بگه خونسرد کرد سعی که شنیدم رو ایلیا دندون ی قروچه صدای کامال

! نخواستم ادرینام راجبه

! گفتم همینطوری: گفت بود شده حرصی که سام

! گرفتم ارامش ایلیا) ادرینام( لفظ از ولی! شد مرمورم نگاهش از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 450 صفحه

! صحبت برای هستم منتظرتونم پذیرایی تو خوردین و تون صبحانه.... خب: سام

! فعال

! رفت و

..........! میچرخوند چای لیوان توی قاشقشو حرص با که کردم نگاه ایلیا به

: ایلیا

! رفتم نشیمن سمت به و رفتم بیرون اشپزخونه از

! کردم روشن و شنود و بردم انگشترم زیر و دستم

ای نقطه به و بود کرده ریز چشمامو میخورد قهوه و بود نشسته مبل روی سام

! بود خیره نامعلوم

! فکره تو عمیقا که فهمید میشد

! نشستم روش روبه و رفتم سمتش به

نشست؟ کی پروازتون: سام

! پیش روز ٠: گفتم و انداختم پام روی و پام

...... ب برای کانادا توی رو اقامتتون...... خوبه: گفت و گزاشت میز روی و اش قهوه

پریدم حرفش میون جدی و کالفه

مطلب؟ اصل سر برو ؟ برسی کجا به میخوای حرفا این با: ایلیا

فردا!... مطلب اصل واما...... نمیزارم رفتن طفره پای حرفاتو: گفت و زد پوزخندی

! اصلی فروشنده و ها و عتیقه دیدن برای میریم

من... نه: سام خودتونید؟ اصلی فروشنده میکردم فک: گفتم و کردم ریز چشمامو

! داللم جور یه فقط

! کنم اعتماد هرکسی به نمیتونم من..... نبود این ما قرار اما: ایلیا

؟ من به حتی : گفت و انداخت باال و ابروهاش

.....! نبودم اینجا االن نداشتم اعتماد بهتون اگه: گفتم خونسردی با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 451 صفحه

چیزی و زدم پوزخندی سوده پر همیشه من با همکاری! میکنی خوبی کار: سام

! نگفتم

! بود کرده عوض و لباساش! نشست من کنار و اومد پایین ها پله از ادرینا

! ادرینا رو بود کرده زوم که کردم نگاه سام به

! کنم خاکشیر و خورد و گردنش نزنم بده قدرتی یه بهم خدایا هوووف

! هللا االهه ال....... حروم ی پسره

دارید؟ عالقه اتیغه به شما تهرانی خانم : سام

وسایل ، و عتیقه به عالقه همین ،،، درسته: گفت کاملی نفس به اعتماد با ادرینا

! کشونده اینجا مارو که قدیمیه

داره عالقه چیزا جور این به شما سن توی کسی کمتر: گفت و کرد ریز چشماشو سام

! کنم تعجب که بدین حق...

چیزا این به نوجوونی دوره از من! نیست اوری تعجب چیز که من نظر به: ادرینا

! بوده رابطه همین در دانشگاهیمم رشته و داشتم عالقه

! نیومده خوشش سام از که فهمید میشد ادرینا دادنای جواب جدی از

...... ب که ممکنه: سام

فک دادم توضیح تلفنی براتون و چی همه میکنم فک ؛ پریدم حرفش میون دوباره

و چی همه امیدوارم: گفت و زد پوزخندی باشه؟ مونده باقی ای شبهه جای نمیکنم

! باشید گفته

..... گفتم که باشید مطمئن-

! امیدوارم: سام

فردا برای دادم ترتیب و مهمونی یه من بریم اینکه از قبل: داد ادامه و کرد مکثی

که میدونید مناسبت؟ چه به: گفتم و انداختم باال و ابروهام هستید؟ که موافق شب

! برگردیم زودتر باید! نداریم هارو کار این وقت ما

اصن! ..... نمیشه شب هزار که شب یه: معروف المثل ضرب یه قول به : سام

! نباشه ما رفتن به احتیاجی و بیاد خودش فروشنده ممکنه

!.. میکنید؟؟؟ صحبت هم مستقیم اینطوری

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 452 صفحه

شب هزار و شب یه میکنیم سعی خودتون قول به باشه : گفتم و دادم تکون و سرم

.......... رفتیم اتاق داخل ادرینا و من سام با صحبت یخورده از بعد نکنیم

: ادرینا

رفتیم اتاق داخل

من از رفت جلوتر و کوبید درو اتاق توی اومد ایلیا من سر پشت

ایش مشکی حالت خوش موهای توی عصبی دستشو

میداد تکون اشو شده مشت دست و اتاق تو میزد قدم عصبی و کرد

ندارم حسابی درس لباس من بعدشم دیگه وایسا جا ی رفت گیج سرم وااااااییی _

خرید بریم

اون با اونجوری ،،وقتی باشه تو بر دور نمیاد خوشم من ،ادرینا خرید بریم نمیخواد+

اشغال، عوضی مرتیکه نباشه تنش به سر میخواد دلم میکنه نگات هیزش چشمای

شونم روی انداختم گرفتمو دستاشو رفتمو جلوتر

نفسمو درحالی و اروم و گوشش سمت بردم سرمو و شونش روی انداختم دستامو و

: گفتم گوشش توی میکردم فوت

.... که میدونی خودت بعددددم دربیاد چشمش که کنه نگاه ایلیا،بزار نمیشه چیزی

با و کنم اذیتش کم یه میخواست دلم ای ای منی ب متعلق: گفت گوشم زیر

بگم اینو خواستم کی من بابا برو_ گفتم کردمو نگاش شده ریز چشمای

بود همین هم نمیگفتی +

و کاره واسه ازدواج که نمیدونه انگار منی ب متعلق میگه همچین ،بعدشم نخیرم_

سوری

شد قطع نفسم که اورد کمرم ب فشاری و کرد نگام ناکی غضب نگاه با+

: گفت که کردم نگاه خوشگلش چشمای توی کردم بلند سرمو بود سینش سر تا قدم

،زنمی کنم کاری هر میتونم و منی ب متعلق ،میدونی منی به متعلق که داری شک

رسید سر سیقه سر منی ب متعلق منی با ،تا شرعیمی زن خب

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 453 صفحه

فکر از میدادم گوش حرفاش با ابهت با_ کن گنده شکم یه با خواستی غلطی هر

نکنه کردم بغض کسیم بی از لحظه یه نداشت گنجش عقلم توی....شکمم اینکه

. بده انجام اگه

بگم نمیتونستم هیچی میکنم خود بی خیاالی که احمقه من نداره دوس منو اونکه

چی خدا وای مالکیتش" میم " زد، که حرفایی پس حلقم ته بود چسبیده زبونم

میگم

دستم روی ریخت اشکم از ایی قطره و دادم حلش قدرتم تمام با

: گفتم باشه بغض بدون و باشه اروم میکردم سعی وه صدایی با و اوردمو باال سرمو

قطره تمام ،جواب میکنی التماسمو و میبینمو توام اشک که میرسه روزی ی باالخره

شم اماده میرم میدی اشکامو

گذاشته همونجا و ارایشیم ،کیف زدم مسواک و شستم صورتمو سرویس توی رفتم

اومدم بستم باال رو بقیه کردمو باز فرق موهامم زدم لب برق و ریمل ی سریع بودم

خوندم شد بلند صداش گوشیم اس ام اس لحظه همون نبود اتاق تو بیرون

_zood bia payin to mashin montazerm احمقققق شی واصل درک به بری

همش میکنه عصبانیم همش اوووف

سر برداشتم هم شکالتی شال کردم تن هم کرم شلوار یه کردم تن شکالتیمو پالتو

هوا، بود سرد خیلی بود بهمن فصل کردم دست چرمم مشکی های دستکش کردم

میبستم قندیل

و جیبم توی انداختم موبایلو پوشیدم بودو مشکی که شکنمو یخ مدل های بوت نیم

که حالی در بود نشسته سلطنتی مبل روی سام که اومدم پاییم ها پله از بیرون رفتم

) موبایل(بود بیصاحابش اون توی سرش

: گفت و کرد بلند سرشو شنید های پله از پامو صدای و

جان ادرینا خوشتیپین خیلی

لطفتونه، نظر_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 454 صفحه

با و گفتم اسمم روی تاکید با تهرانی ،خانوم شدید خودمونی زیادی نمیکنید فکر

و شدم خارج خونه از سرعت

و در هنوز نشستم کردمو اخم نشسته که دیدم اشو پورشه سفید ماشین در جلوی

: گفتم بهش رو و بستم درو حرص با داد گاز بودم نبسته

بودم نبسته رو در ،هنوز ببین کن باز چشماتو

روی استخون چچهار که میاورد فشار فرمون روی قدری به فقط نگفتی هیچی و

تا کردم سکوت دادمو تکیه سرمو میروند سرعت با و بود شده قرمز دستش

:. رسیدیم

*****

بند از که قایقی ،اندامی،یقه پا ساق تا مشکی میکرد خودنمایی ایینه پشت از لباسی

بود شیک میخورد کت هم روش داشت استین بعد به دستش روی

: گفتم بهش رو اخم با بودم نگرفته رو ایلیا دست

، اینجا بریم بیا

تا که بود زده پودر کرم و بود کرده ارایش انقدر رواانی دختره ببین نکبتو اه ،اه رفتیم

لباس این medium سایز لطفا: گفتم بهش رو جدی تو میرفت ارنجت

اش قرباغه قد چشمای با داشت کنید صبر لحظه چند: گفت عملیش دماغ اون با

ایی کلمه چه شوهرمو هه شوهرمو، میداد قورت

داد لباسو دختر میکنی عوض فاز لحظه ب لحظه میده،توام جوابشو خدا ادی بیخی

پرو سمت رفتم و دستمو

....

فیت فیت تنم تو بود شیک خیلی

: گفت وحشتناکی اخم با و اومد سمت به ایلیا که بیرون اومدم اوردم درش

: گفتم و دادم جوابشو پوزخند با تنت تو ببینم نکردی صدام چرا

اومد که بودم خودم مهم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 455 صفحه

گذاشت و گرفت لباسو اکراه با رفتو غره چشم و دختره سمت شدم جیم لحظه همون

و پیشم اومد میکرد خورد استخونامو میموندم پیشش دقیقه یک اگر پاکت تو

بگیریم کفش بریم : گفتم

هم ایلیا و خریدم مشکی کفش رفتیم باال پاساژ توی برقی پله از و داد تکون سرشو

لباس نمیخواد گفت ک

****

شدم پرت زمین انداختم خریدارو باال رفتم راس ی و خونه اومدم خسته بود 6 ساعت

: گفت که شنیدم صداشو لباسا باال تخت روی

نیس مربوط تو ب_ بخواب راحت دربیار پاشو

ندادم دستت کار تا شو بلند میگم د+

نه شدنمه حامله ،منظورت ندادم دستت ،کار هه

کنم بلند دست تاروت نکن خورد منو اعصاب+

: ادرینا

زه*هر دختریکه دهنتو ببند : سام چسبوندم بغلی اتاق در به گوشمو کنجکاوی با

! ادمیه همچین میدونستم اولم از هع! اومد چک صدای و

اومدم بیرون پس!!! میشه چی بعد میدونستم قطعا ،،،، رفتم بیرون اتاق از پوزخند با

! کنم مشغول پست ادمای این بخاطر مغزمو نداشتم ،حوصله

!! بود گوشیش تو سرش و بود نشسته مبل رو ایلیا که رفتم پذیرایی تو

: رفتم ایلیا سمت به میچرخیدن اطراف اون ام خدمه تا چند

؟ عزیزم میکنی چیکار -

! کردم تاکید عزیزم کلمه روی بودن اطراف اون که خدمتکارا بخاطر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 456 صفحه

؟ میکنم چیکار نیست تشخیص قابل: گفت بود گوشیش تو سرش که همونطور

! زدم بودم کرده عادت بهش که ضدونقیضش رفتار این به لبخندی عزیزم؟

! ادم برجک تو میزنه ام بازیگری اوج تو

! کرد نگاهم و کرد بلند و سرش که نشستم کنارش

..... م تشخیص اقای: ادرینا

! شنیدم ها پله از و بلندی پاشنه های کفش صدای که

! برگردونم پشت به و سرم

اثر در اما زیاد ارایش و بلند پاشنه های باکفش داشت خوبی تقریبا اندام که دختر یه

! بود شده سیاه چشماش گریه

بیرون خونه از و انداخت ما به کوتاهی نگاه گریه با و اومد پایین ها پله از تند تند

! رفت

! داد تکون سرشو چشه دیگه این معنی به و انداخت من به نگاهی ایلیا

! بود چش میدونم کنم فک : گفتم و زدم پوزخندی

ن و خجالت کلی با و بودم شنیده که رو چیزایی همه ! کردم تعریف براش م ن و م

! انداخت پایین و سرش اخم با

.... نه که حدس ! باشه خطرناک انقدری میزدم حدس ،،، پست عوضی پسره ؛ ایلیا

!!! داریم رو کاراش تموم امار مطمئنا

: ایلیا ؟ میارردن در سر یارو نامه شجره از حد این تا یعنی کردم نگاه بهش تعجب با

ادرینا؟

؟ بله-

خونه تو تنها..... اینجاییم که روزی دو این تو! نیست درستی ادم اصال پسره این -

! کردم بسته و باز باشه معنی به چشمامو نچرخ

باال؟ بریم : گفت و زد خوشگلی لبخند

.......... بریم -

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 457 صفحه

! خوابیدیم تخت گرفتیم ایلیا و من میچسبید فقط خواب االن بود شب٢٢ ساعت

! میاورد ارمغان به رو خواب بهترین برام دورم ایلیا شده حلقه های دست

********

! نشست چشمام به اشک خوابم ترس شدت از پریدم خواب از سریع

! گزاشتم صورتم روی دستمو و زدم هق بود کرده عرق صورتم تمام

میکنی؟ گریه چرا ؟ شده چی ادرینا: گفت الو خواب چشمای با شد بیدار ایلیا که

!! دیدم خواب ؛ گفتم بغض با

مردونه و قوی دستای توی و دستام روم روبه نشست کامل و شد بلند خیزی نیم از

! گرفت اش

.... فقط بوده خواب یه باش مطمئن نداره ترس اینکه: ایلیا

تکون هوا توی صحبتم با همزمان و کشیدم بیرون دستاش توی از و دستم هق با

! دادم

چیزایی یه بودم افتاده تنها دشت یه توی من!!! بد خیلی بود بد خیلی ایلیا: ادرینا

زدم صدا تورو میترسوند منو اونجا تاریکی میزدم جیغ بودن بسته و پام و دست

.... تو اما... هققققق.... اما کردم گریه

! میدیدم تر پررنگ صورتش توی و نگرانی رنگ میگفتم که ای جمله هر با

کن باور ادرینا نکن فک بهش هیششششش: گفت و گزاشت لبم روی و انگشتش

! بوده خواب یه فقط

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 458 صفحه

وقت هیچ توکه ..... ایلیا: گفتم کوتاهی مکث با پایین انداختم و سرم و نگفتم چیزی

نمیزازی؟ تنها منو

! باش مطمئن: گفت و چرخوند چشمام تو و چشماش بار چند

؟ باشم مطمئن توچی: گفتم ناراحتی با

! کشید گرمش اغوش به منو و گرفت و هام شونه و زد لبخندی

! نمیزارم تنهات اینکه: ایلیا

! شد خالی دلم ته یهو اما! داشتنش که بود خوب چقد

که کرد شل دستاشو! کنم نگاه چشماش به تا برداشتم سینش روی از و سرم زور به

! بود حلقه کمرم دور هنوز ولی کنم نگاش بتونم

! احمقم چقدر من ایلیا: گفتم اخم با

دادم ادامه ، ریخت ایلیا پای روی اشکم که پایین انداختم و سرم

دیگه ؟ میزازی تنهام تو شه تموم ماموریت این میدونم که من.... من: ادرینا

؟ میدی الکی قول چرا پس! نمیبینت

که تو ؟ میدی قول چرا ؟ بگو ؟ ها: کوبیدم سینش به مشت با و کردم هقی هق

میدی؟ چیه قوال این پس لعنتی نداری دوستم

میگفتم اینارو باید که بالخره ولی! بودم گرفته جنون انگار بود شده چم نمیدونم

! بهش

منو و کرد باز و شدم مشت دست... رفتارش توی ارامش و کجش لبخند همون با ایلیا

! ... کشید گرمش اغوش به اروم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 459 صفحه

بازوهای داره ارامشی چه ؟ باشه من مال همیشه گرم اغوش این میشه چی ؟ خدایا

.... میمیرم دارم خدا وایییی! شدن حلقه بدنم دور مردونش

قلبم ؟؟؟؟ ندارم میدونی کجا از: گفت گوشم در اروم و بوسید و سرم روی

.............. ایستاد

: ایلیا

؟؟؟؟؟ ندارم میدونی کجا از: گفتم گوشش در اروم و بوسیدم سرش روی

! منه مال فقط که میفهموندم بهش باید !!! بود وقتش دیگه.... اره

خودش دیوونه و مغرور مرد این میفهمید باید! چشماشم عاشق که میفهمید باید

!!! کرده

چی؟ ...چ.... یعنی....ی: گفت و گرفت فاصله ازم یذره بهت با

! گزاشتم چونش روی و دستم و شدم خیره افسونگرش چشمای توی

!!! دارم دوست..... دو یعنی ....... یعنی-

! باشه سخت انقد نمیکردم فکر! پوووووف

ماهی مثل و دهنش فقط بگه چیزی اینکه بدون ، دیدم و اشک حلقه چشماش تو

! میداد تکون

زدم لبش روی کوتاهی بوسه و شدم خم بود دستم تو چونش که همونطور

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 460 صفحه

نمیخوای تو: گفتم بردارم پیشونیش به بودم چسبونده که و پیشونیم اینکه بدون

.... بگ چیزی

بودم ندیده ازش حاال تا که خوشگلی لبخندی با و گزاشت صورتم روی و دستش

! بکنی فکرشو که اونی بیشتر خیلی..... دارم دوست منم : گفت

! گزاشت هام لب روی لباش و شد خم بوسیدنم برای اون بار این و

: ادرینا*

!!! داره دوستم که کرد اعتراف که نمیشه باورم ...... نمیشه باورم خدا وای

! شکرت خدایا! دارم من و حس بهترین االن

: گزاشتم صورتش روی و دستم و پریدم حرفش میون

! بکنی فکرشو که اونی از بیشتر خیلی دارم دوست منم : ادرینا

! کرد همراهیم و گزاشت سرم پشت و دستش ،،،... بوسیدم لبشو و

گزاشت سرم روی چونشو و برداشت لبم روی از و لباش

من فقط دیووونه منی مال فقط تو: ایلیا

! رفتم فرو امنش اغوش توی و گزاشتم پهنش سینه روی و دستم

........! باش مطمئن: ادرینا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 461 صفحه

؟ باشم مطمئن چی به : ایلیا

عاشقتم : ایلیا منی دنیای تو ، ام تو مال فقط اینکه به: گفتم و زدم لبخندی

!!!! لعنتی

چند این توی که و وجودم از هایی تیکه تمام که صفت اونقدری کرد بغلم صفت و

! چسبید هم به دوباره بود شکسته وقت

هیچ ! نکن جدامون هم از وقت هیچ که میدم قسم پاکه عشق هرچی به تورو! خدایا

..... وقت

اومدم بیرون بغلش از کردم پیدا اغوشش توی و ارامش اینکه از بعد

؟ نمیاد خوابت خانمی: ایلیا

دهن از خانمی کلمه شنیدن داریم مگه ؟ تر قشنگ جمله این از داریم مگه خدایا

؟ تر قشنگ من برای ایلیا

! کردم بسته و باز اره نشونه به و چشمام

اولش ندادی؟ خودت و خودم دشن کاری یه تا بخواب بگیر پس: گفت شیطون

! افتاد تخت روی که کردم حمله سمتش به و فهمیدم بعد ولی نگرفتم

! شد بلند خندش صدای که گرفتم ازش نیشگونی

: گفتم حرص با

بیشعورررررر نفس خوشگل حیاء بی ی پسره-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 462 صفحه

،،،،، میشن بیدار االن تر اروم خانمی: گفت و بوسید و لپم

بکشم داد عشقم سر میخواد دلم ؟ بتوچه: گفتم لجباز و کردم جمع و دهنم

؟ مشکلیه

! دادم تکون هوا تو و دستم قلدرا شبیه و

! کشید دراز کنارم خودشم و گزاشتتم بالش رو و گرفت و هام شونه

! برم عشقشم من که کسی قربون من: ایلیا

! نفسم نکنه خدا-

! کرد دراز بخواب اینجا بیا اینکه معنی به و دستش

! گزاشتم ستبرش سینه روی و سرم و رفتم سمتش به

! میگرفتم ارامش قلبش صدای به دادن گوش با

خواب اینا همه میترسیدم چون ! نمیبرد خوابم من ولی! بود برده خوابش کنم فک

! شم بیدار خواب از یهو و باشه

.........! نشم بیدار وقت هیچ کنه خدا خوابم اگرم ،،،،، گرم خدا دم که واقعیته اگه

من از که غروری و نه میگم خودش شبیه دارم دوست بگه ایلیام اگه میکردم فک

..... میشکوندم اونم از و بود شکونده

، نتونستم ... ولی

نتونستم، بودم عاشقش وار دیووانه چون

اون که هایی غصه تموم به االنم حال این چون ، نیستم ناراحت نتونستمم اینکه از

!!!! ارزه می خوردم موقع

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 463 صفحه

! نکنم فکر بهش کردم سعی ولی! میترسوند منو که داشتم ای دلشوره یه

! کردم فکر بودن رسیده بهش و داشتم که ارزویی تنها به فقط و

...... رفتم خواب به لبم روی لبخند همون با کم کم

********

* کل دانای*

...... مغرور مرد این اری

! بودند عاشق......... لجباز دختر و

! خداوند زیبایی به عشقی! دریا جنس از عشقی

!!! خواب خودشان قول به شاید یا! بود خوب برایشان حال این

!! نبود خواب خوب حس این

خوشبختی؟؟؟؟؟؟ میخواستند؟ چه بودن باهم و عشقشان پایدرای برای اما

! میپرداختند باید را خوشبختی بهای..... میپرداختند باید

! بود منتظر صبرانه بی که! داشت زیادی های سختی بهایش و

! قوی ولی عاشق نفر دو این منتظر

! نداشت خود با را خوشایندی های اتفاق.... بها این

.............! میبردند استفاده نهایت خوبشان حالش از باید

: ادرینا

زده خیمه ایلیا دیدم کردم باز چشمامو میشد داده قلقلک گلوم زیر اینکه حس با

تمام کسی کنی باز چشماتو وقتی بود بخشی لذت حس میبوسه رو گلوم زیر و روم

وجودته

کنی ابراز بهش رو عشق اون چجوری نمیدونی داری دوسش قدری ب که کسی

زل شیطون چشمای با و کرد بلند سرشو که حالتش خوس موهای توی کردم دستمو

و نیاز از پر ایی بوسه و پیشونیم به چسبوند پیشونیشو تر باال اورد سرشو_ بهم زد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 464 صفحه

صبحت_ پیچید گوشم توی دلنشینشو و وار زمزمه صدای کاشت گونم رو عاشقانه

روزم هر امید بخیر

! عشق اقای بخیر ام تو صبح-

: گفتم باز و کرد خوش جا صورتم روی پهنی پتو لبخند

گرفتم تهوح حالت پاشی روم از میشه_

تو نکنه.. نکنه..نک+ کرد نگام باز چشمای با و پاشد سریع

منحرف و کجه مغزت_

ایی حامله کردم فک اخه+

باشم کسی با ک من ب یا داری شک خودت ب_

تکون سرمو و خندیدم و گرفت خندم رفت و کرد باز رو اتاق در و کرد غلیظی اخم

کردم خشک حوله با و شستم صورتمو و رفتم بهداشتی سرویس سمت به و دادمو

هم ایلیا این صبحونه واسه نداشتم هم میل بود بزمچه هیز سام این پارتی امشب

اخه رفت کجا نیس معلوم

: گذاشتم داشتمو دوس اهنگی و اوردم در موبایلمو تخت روی نشستم

باز هوسس نشستی ها غریبع با رفتی تو زیبات چشمای اون واسه دادم قلبمو من

بردار دس نه نگو منو ندیدی لیاقتی بی تویه گیرات نگاه اون واسه دادم عمرمو من

دیووونه اخه

دیووونه عاشقتم من نمیفهمی چرا

من عشق از نشو رد دیوووونه میمونه تو با اینجوری من مثل کی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 465 صفحه

میدونه قدر تو واسه مثل کی دیووونه برات میمیره اینجوری من مثل کی دیوووونه اخه

من عشق از نشو رد دیوووونه

برات میگم ،بزار برات نگم عشقم

نفهمیدی خواستمت مردووونه من وای وای دیگه بد عاشقتن شب دو شب یه اینا

باتو اینجوری من مثل کی دیووونه عاشقتم من نمیفهمی چرا دیوونه اخه وای ای

.. مننننن عشق از نشو رد دیووونه میمونه

رفتم شدم ،بلند بود قشنگ خیلی ) باز هوس: حسینی مهدی و صادقلو مسعود(

هم برمودامو سفید شلوار برداشتم مشکی زنگ ب زانو تا تنیک یه کمد سمت

پوشیدمو

نبود هیچکسی پایین رفتم زدمو جیگری رژ ی انداختم مشکی شال

گذاشته سرشو دختر ی کرد جلب نظرمو کسی بود اونجا دی تی که جایی سمت رفتم

کرد بلند سرشو شونش روی گذاشتم دستمو میلرزید هاش شونه و هاش زانو رو بود

: شد بلند دخترس همون نعهههههه بود قرمز چشماش

بگم ک نداشتم جوابی هسی؟ کی تو

ام تو با اره؟ کرد ترکم بخاطرش سام که همونی تو:گفت و زد داد که کردم نگاش فقط

عوضی ام تو با کردی پدر بی بچمو اره بگو لعنتی

... شد حلقه دورم دستی که داد هلم محکم جلو اومد

311

شد حلقه دورم دستی که داد حولم محکم

کرده بغلم کسی ب نگاه ی کرد من ب نگاه ی دختره که کشیدم نفسی اسودگی از

کیه بودم ندیده حتی

سریم پشت رو و زد غم از پوزخندی حلقه کمرم دور دستاش و بود بهش پشتم چون

: گفت

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 466 صفحه

سریع بود سام این دادم گوش حرفش ب حیرتزده سام کردی بغلم اینجوری حاال تا

: گفتم دخترع ب رو شدمو خارج بغلش از

ندارم ایی رابطه ایشون با من گلم نیس میکنی فکر ک اونجوری عزیزم

از چرا میخوای چی اینجا پس اره خرم من کردی فکر: گفت و زد دوباره پوزخندی

ت*س*د*ا* ز*م*و*ر*ح بچم گفت برم گفت اومدی وقتی

گرفته سرشو جلوش رفتم هان لعنتی کی تو اخه حرومزاده میگه خودشو ی بچه هان

چشمای و گندمی پوستی و گرد صورای مظلوم و بود خوشگلی دختر پاایین بود

: گفتم گرفتمو دساشو سبز های رگه عسلی درشت

مهمونیم ما نکن برداشت اشتباه میزنه قدم داره باغ توی االنم دارم شوهر من عزیزم

اینجا

تو.... تو یعنی..یع+ من ب نگاه ی و کرد سام ب نگاه ی اورد باال سریع سرشو دختره

نیسی سام ی شوقعه..مع

گفته اینو کی گلم ن_

انداخت سرشو اخم با که کردم نگاه سام ب اشکی چشمای با و نگفت هیچی_

باز هوس عوضی غیرت بی مرتیکه پایین

...*****

: بود خدمتکار کردم باز و شد زده اتاق در بود حموم ایلیا بود 6 ساعت بود شده شب

شدع؟ چیزی

کنم صداتون جسن واسه گفتن سام اقا بگم خواستم خانوم ن_

کردم تن هم رو روش کت پوشیدم رو بودم گرفته ک لباسایی بستم درو تو برو باشه_

زیاده هیز اما بود زانو تا لباسم درسته اوردم در هم مشکیمو شلوار جوراب

کرم کردم باز ارایشمو لوازم کیف در رفتم ایینه ،سمت کردم تن مو شلواری جوراب

ریمل کشیدمو نازکی چشم خط زدم کم خیلی رو دودی سایه بعدش زدم ایی برنزع

! کنم پرواز باهاشون میتونستم میزدم پلک چندتا زدم بلندم های موژه ب

زدم ماتی قرمز رژ اخر در زدم هم مو مسی رژگونه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 467 صفحه

بقیه زدم مشکی گیره وسط اوردم و بافتم برداشتم اندازه ی گوشام بغل از موهامو

کردم ولو هم شو

خالق جلل پوشید اونجا لباساشو وا کن رخت از اومد ایلیا بردارم کفشامد شدم خم

بود پاش کالج کفشای یا کتش همچنیم و بود چسبون شلوارش مشکی شلوار کت

روی ریز اخمی که حالی در جلو اومد من عشق شدی ناز چه برات بمیرع ادرینا وای

بود پیشونیش

خنگی با و سمتم گرفت و دراورد دستمالی جیبش توی کرد دست و جلوتر اومد

نمیخوام گفتم لجبازی با اونو کن پاک: گفت و کردم نگاش

نمیخوام اینجوری منم ولی نمیخوای که: گفت پوزخند با_

غرق میبوسید ولع با و لبام روی گذاشت سوزانشو پرحرارت لبای دیوار ب چسبوندم

نمیکردم نگاش شدیم جدا هم از زدن در که کردم همراهیش و بودم شده لذت

میکشیدم خجالت

بریم کن پاک لبتو دوره نفسم نداره خجالت: گفت و چونمو زیر گذاشت دستشو

لباش رو کشید دست اونم قرمزه لبم دور فقط نیس رز از اثری دیدم ایینه جلوی رفتم

زدمو لب برق ی سریع

.... که پایین اومدیم ها پله از رفتیم بیرون گرفتو مردونش قوی های پنجه توی دستمو

: ایلیا

صدای نه اما باشه شده شروع مهمونی میکردم فک بود جالب اومدیم پایین ها پله از

! چیزی نه اهنگی

و زد لبخندی کن روشن شنودتو خانمی: گفتم ادرینا گوش در که بودیم ها پله وسط

! برد گردنبندش سمت به دستشو

! بودم کرده روشن و شنود قبل از که منم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 468 صفحه

بچه ٢٢ ساعت و میشه تموم ماموریت امشب که گفتم ادرینا به پیشم ساعت چند

! میگیرن رو همه و اینجا میریزن ها

نوع چند ها فروش اتیغه ی همه ما وجود بخاطر!!! بره پیش أمیز موفقیت امیدوارم

! بودن اورده خودشون با و کاراشون از

! بره پیش خوب چی همه که امیدوارم ! بود گفته اینجور سام البته

! کردم نگاه سالن به تعجب با! رسیدیم پله اخرین به

نیست؟؟؟؟ کسی چرا ایلیا: ادرینا

! بود همین سوالم خودمم چون نگفتم چیزی

داشت زیادی دود که سیگار یه همیشه مثل و بود نشسته میل روی ما به پشت سام

! بود دستش توی

! مجد اقای-

! کرد نگامون سرخوشی با و شد بلند جاش از

! بگذره خوش بهتون میکنم فک نه؟ ؟ جالبیه مهمونی: سام

؟ که نیستیم مسخره ؟ مجد کارا این از چیه منظورت: گفتم اخم با

نه... نه : گفت و زد سیگارش به عمیقی پک ایستاد رومون روبه و اومد سمتمون به

! رادمنش میگم من سام بگو تو کنیم إیجاد تغییر یخورده بیا! نیار جوش...

! زد پوزخندی و

! افتاد کار از مغزم لحظه یه ؟؟؟ فهمیدن و چی همه یعنی..... یعنی! خدا یا

قفل همدیگه تو که دستم به و انداخت بهم و میزد موج توش ترس که نگاهی ادرینا

! اورد فشاری بود

***********

* ادرینا*

! کردم نگاش و اوردم فشاری دستش به

؟ سرگرد اقای بزنی حرفی نمیخوای: سام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 469 صفحه

چیه؟ سرگرد از منظورت: گفت ببینم چشماش تو و ترس ای ذره اینکه بدون ایلیا

خنده چیز: گفت عصبی ایلیا که کرد بلندی خنده سام میگی؟ چی نمیفهمم سام

توی سیگارشو و کرد قطع و خندش یهو سام ؟؟؟؟! بده منو جواب پس نمیبینم داری

! کرد اشاره پشتمون به ابرو با کرد، خاموش سیگاری جا

! منو نفرم یه و گرفتن پشت از رو ایلیا نفر دو که فهمیدم فقط شد چی نفهمیدم

! میومدن بر ایلیا پس از زور به نفر دو اون

دستامو صفت و داشت ای گنده هیکل که شخصی اون پس از ولی میکردم تقال منم

! نمیومدم بر بود گرفته

! میشه بد برات! سام نکن خودت با و کار این: ایلیا

........! نیست مهم : گفت پوزخند با سام

! بگم رو قضیه اصل بزارید خب خب: گفت و کرد مکثی

! بکشه صورتم روی و دستش خواست همینکه و اومد من سمت به

عوضی نزن دست بهش: شنیدم رو ایلیا غرش صدای

! زد سرش پشت گوالخای اون از یکی به مشتی و کرد ازاد زور به دستشو و

و کرد صورتش حواله مشتی و گرفتش دیگه یکی بیاد ما سمت به خواست همینکه

! بست دستاشو و کرد استفاده بود خورده بهش که مشتی توسط ایلیا شدن گیج از

! بدمیشه خودت برای ندی خرج به انرژی زیاد بهتره! سرگرد: سام

! کثافت باش نداشته باهاش کاری: گفتم داد یا

! کشید صورتم روی لذت با و دستش فقط و نگفت چیزی

! لعنتی نزن دست بهش گفتم : شنیدم رو ایلیا داد صدای دوباره

! کردم نگاه چشماش تو بود زده حلقه چشمام تو که اشکی با

! طناب کلفتی به گردنش های رگ و بود شده قرمز صورتش

کنن؟ جدامون هم از نکنه ؟ بیارن ایلیا سر بالیی نکنه خدایا

پس شده چی فهمیدن ها شنود طریق از!! ٢ االن ولی میان ٢٢ ساعت گفت ایلیا

! میبره سر و حوصلم حرفاتون..... بسه : سام نمیان؟ چرا

! شایان: گفت بلندی صدای با و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 470 صفحه

! اومد بیرون اتاق از فطرت پست شایان! ما ناباوری و بهت میون

؟ ! شایان...... نمیشه باورم: ایلیا

اتیش تو اونکه! باشه شایان این نمیکردم باور نداشت کشش مغزم دیگه منکه

! بزنم حرفی نمیتونستم که بودم کرده تعجب اونقدری ؟ بود مرده سوزی

،،،،،،،، منم درسته: شایان

سرگرد چطوره حالت: گفت و کرد بود صورتش روی ترسناکی اخم که ایلیایی به رو

! بدی تاوان خیلی باید هنوز ؟ شه تموم من نفع به بازی نمیکردی فک ؟ رادمنش

بالخره تو که بودم گفته بهت قبل از! خانم ادرینا خب: گفت و اومد من سمت به

! میشی أسیر من چنگاالی تو

! منم شوهرشم !! داره شوهر ادرینا....... حرومزاده شو خفه: ایلیا

مهم ! نیست مهم باشه هرجور و هرچی! نیست مهم : گفت و زد پوزخندی شایان

! شد تموم من نفع به بازی که اینه

به همچین: گفت و زد میومد ازش خون و بود ترکیده که لبهایی با پوزخندی ایلیا

! باشی تو برنده نمیکنم فک! نشد تموم نفعتم

زد ایلیا صورت توی محکمی مشت زیادی نفرت و حرص با رفت ایلیا سمت به شایان

.......... شد بلند منم جیغ صدای همزمان که

برسه چه! کردم حس خودم صورت از هایی رگه تو و درد سوزش ! زدم بلندی جیغ

! ایلیا به

چشم بود نبودم بود و هستی تموم که کسی به و برداشتم صورتم روی از و دستم

! دوختم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 471 صفحه

حالت ایلیا: گفتم اومد چشمام از اشک قطره یه با همراه! بود خون پر صورتش

بهش نفرت با و شنیدم و شایان بلند خنده صدای بده جواب ایلیا اینکه قبل خوبه؟

! دوختم چشم

! خندید بلند باز و عشقتی عشقتی؟ نگران ؟ من بیچاره عموی دختر! اخی: شایان

! روانی مرتیکه شو خفه: ایلیا

گیر نفس نمایش این به و بود و بود وایساده ساکت همونجا...... عین که هم سام

! میکرد نگاه ما مسخره

! حرفا این بعیده متشخص پلیس یه از.... نچ.... نچ: گفت و کرد نچی نچ شایان

یه همش میفهمم بچشم و خوشبختی طعم میام تا چرا ؟ امتحانیه چه این! خدایا

ساخته؟ برام شایان که رو جهنمی این نمیشه تموم چرا سرابه؟

میخواد بگیره؟ ازم و جونم میخواد حاال! گرفت ازم و زندگیم ! گرفت ازم و بابام شایان

! بگیره ازم هم رو ایلیا

!!! شدم خسته دیگه کن تمومش خدایا

صدای که برگردوندم سمتش به و گردنم جوری نمیاد؟ در ایلیا صدای چرا! وای

! شنیدم ترقشو

مشت شایان که تندی اون به! پایین بود انداخته و سرش و بود خونی صورتش و سر

! داره شکر جای نشده بیهوش هنوز همینکه بهش زد

...... و ایلیا: گفتم أرومی نسبتا صدای با

! شنیدیم و اژیر صدای همزمان که

! زد جونی بی لبخند و ! کرد بلند سرشو ام ایلیا

! شنیدم و شایان و سام داد صدای

! بیاید پشتی در از بدید، رو پسره ترتیب سریع لندهورا: سام-

! بیار رو ادرینا کیومرث: شایان

! کرد باز زور به و پاش و دست ایلیا! میشدم گیج داشتم

! اومد شایان سمت به و برد کمرش روی کمری سمت به و دستش همینکه

! بستم و چشمم گرفتم و گوشم ! شنیدم ای گلوله صدای

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 472 صفحه

! نمیشه این...... نه وای ..... وای! کردم باز و چشمام ترس با

! نزار تنهام ایلیا! پاشو ترخدا.....هققققققهققق... پاشو ایلیا: گفتم و کشیدم جیغ

؟؟؟؟؟! ریخته دورش خون چرا ؟ بده نجاتم نمیشه بلند چرا خدایا ؟ نمیشه بلند چرا

؟ نمیده جوابمو چرا

ایلیااااااا...... ایلی پاشىووووو ترخداااااا ایلیا: کشیدم جیغ دوباره

دنبال منو زور به و اومدن سمتم به بود کیومرث اسمش که محافظه همون و شایان

! کشیدن خودشون

فقط و! نداشت حس پاهام ؟ شده چی کجام؟ نمیدونستم زدم جیغ ها دیوونه عین

! بزنم جیغ باید میدونستم

زندگیم نگران دل فقط! میبرنم کجا دارن نمیدونستم میکردم تقال ى میزدم جیغ

شما: شنیدم و گو بلند صدای..............! بود افتاده زمین روی حس بی االن کی بودم

! بیرون بیاید و سرتون روی بزارید و دستتون أید محاصره در

زود..... رفتیم کجا از بدونن نمیکنم فک برو پشت در از: اومد سام صدای

بودیم ندیده حاال تا که در یه از که بفهمم تونستم فقط نمیکردم حس و هیچی

! ماشین یه سمت به و رفتیم بیرون

! خدا...تترخ... پاشو.،...پ..... نه: میگفتم لب زیر

حس و شد حس بی پاهام بعد و اومد چشمم جلوی نبودم و بود همه ایلیام تصویر

! ،........میکنم سقوط جایی یه از دارم کردم

***************

:::* کل دانای*

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 473 صفحه

کرد بلند را نحیفش تن رحمی بی دستانی! افتاد و شد سست پاهایش لحظه اخرین

با را عشق طعم نباید چرا ؟ چرا ؟ بود چه دختر این گناه! انداخت ماشین در و

میچشید؟ عشقش کنار خوشبختی

براند رحمی بی با میخواست کجا تا! داشت رحمی بی دل چه خوشبختی بهای این

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ را؟ دو این زندگی چرخه

! رفتند مغرور عشق این جان نیمه بدن سمت به و امدند خانه داخل ها ویژه یگان

! بود مجنون دختر ان سر صدقه داشت جان کنون تا اگر که ایلیایی

! کرد هماهنگ اورژانس با سریع! رسید سرش باالی محبی سرهنگ

! گرفت را نبضش نگرانی با! بود خورده قلبش از تر پایین یکمی به گلوله

! نمیشوند تمام که فرسا جان های دقیقه این مانند! میزد کند و ارام و ارام

را خوشبختی که مجنون دو این هم از میشدند تر دور و دور میگذشت که هرلحضه

! دادند دست از نشده ساعت ٢٢ هنوز

! برد را چیز همه گذشت که نسیمی مانند

!!!!!!!!!!!!

! اباد کجا نا به را حس بی ادرینای و بردند بیمارستان به را جان نیمه ایلیای

میخواستند؟ ما شکسته دل اهوی جان از چه رحم بی مردان این

..........! برود فرو بدنشان در در زخمی شیر تیز های دندان که روی از بترسند باید اما

: ادرینا

کردم نگاه برم دور به ابهت با کردم باز چشمامو شدیدی سردرد با

ایلیا روز حال و کردم درک موقعیتمو وقتی دستام توی گرفتم سرمو بود چوبی کلبه یه

شد بلند هقم هق کردن پیدا راهشونو اشکام چشمم جلوی اومد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 474 صفحه

هق و میزدمو جیغ بودم شده کشیده جنون بود شده وصل بهم ولت 211 برق انگار

: میکردم هق

،ایلیاااااااا بیا خدا تورو ،ایلیااااا ،ایلیاااااااا جیغغغغغ_

کردمو ول عشقمو میمردم قلبم درد از داشتم میخورد بهم دندونام بود سردم خیلی

امیدمو تنها کسمو همه بود کرده ابراز بهم عشقشو تازه که کسی ایلیاااامو اومدم

-گشیدم جیغ

شایااان بهت لعنت بهتتتت لعنت سام بهت لعنت لعنتتت همتون به لعنتتتتتت_

کردی نابود زندگیمو ک

ترس از شد نمایان شایان قامت شدو باز شدت به کلبه در لحظه همون

دیوار به چسبوندم محکم خودمو و دادم تکیه دیوار ب دستامو شدمو بلند

میریخت بهار ابر مثل اشکام هنوز

میومد نزدیک جیبش توی هم دستاش بود لباش روی پوزخند ک درحالی

جونمون از میخوای چی اشغال فطرت پست جلو نیااا جلو نیا جیعغغغغ،عوضی_

هاااااان

عشقم ترسیدی الهی عموت پسر منم عزیزم اوووم_

احمق توی تا بهتره خیابون توی ی ،غریبه نجستو دهن ببند-

.! ادرینا دهنتو ببند هوی هوووی_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 475 صفحه

سعی نزدیک اومد که میکردم اونطرف طرف این ها دیونه مثل سرمو کشیدم جیغی

کردم بغلم و دیوارم به چسبوندم محکم نتونست اما بگیره دستامو داشت

! باش اروم باشه ،هیسسسسس ندارم کاریت باش اروم_

صدام که درصورتی کردم بلند سرمو بود کرده پر رو اونجا خوفناک فضای هقم هق

: گفتم میلرزید

میکنم خواهش چطوره حالش بگو میپرستی اونی ب تورو کجاست ایلیا بگو خدا تورو

سینشو به زدم محکم بیجونم های مشت با و رفت یورتمه سرم توی که زد پوزخندی

: گفتم

همتونننن از ازتت متنفرررم بخورری گرم زمین ب ایشالله

کردم تقال شد چندشم ببوسه رو گونم خواست جلو اوردم سرشو دوباره نزدیکم اومد

نشد اما کنم فرار دستش از که

زیر برد سرشو ک دهنم جلوی گذاشت دستشو سریع که بکشم جیغ خواستم

: گفت گوشمو

من ب متعلق دیگه ک حیف ،ولی میکنی ترم دیوونه کردنات تقال این با میدونی

! سامی مال متاسفانه نیسی

دلم میشدم دست ب دست داشتم کاال حین دادم گوش حرفاش ب زده حیرت

بود شده تنگ ایلیام واسه

دویدم اونور افتاد و دراومد اخش حساسش جای زدم پاهام با که ببوستم خواست

زیادی اما بود بود خوش خیلی عطرش کسی به خوردم محکم که دویددم در سمت

سام دیدن با گرفتم باال سرمو بود تلخ

کردمو گریه بغلش توی افتادم گرفت دستمو که بدوام خواستم تر عقب رفتم قدم یه

زدم زجه

بازوهاش به میزنم جونم بی های مشت با

با و کرد نوازش و موهام روی گذاشت اروم هم یکیش اون و پشتم گذاشت دستشو

: گفت محکمش صدای

ندارم کاریت ،بخدا ادرینا باش اروم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 476 صفحه

میومد داشت دوست اگر االن شد تموم اون فراموش رو ایلیا باید تو دارم دوست من

: گفتم دادمو گوش حرفش به تعجب با برداشتم سینش روی از سرمو دنبالت

تا میگی اینارو داری نمیزاره تنهام وقت هیج ایلیا میگی چرت میگی دروغ داررری

دستام توی سرمو چرخیدمو خودم دور کشیدم جیغ و زدم داد کرده ترکم فکرکنم

: گفتم گرفتمو

! قماشین یه از همتون همتون رزلین همتون

که گوشم زیر بزنه خواست گرفت جلومو شایان که بدوام برگشتم و زدم هق هق

.... صدای

چشمامو اومد باال دستش همینکه گوشم زیر بزنه خواست گرفت جلومو شایان

! بستم

! اورد پایین و شایان دست و نذاشت سام که

! کردم باز چشمامو بغض با

جونم از دارن که دیوارایی و در این تو موندن برای جونی میکردم احساس دیگه

! ندارم میخورن

میخواید؟مگه جونم از چی ! برم بزارید ترخدا : گفتم جونی بی با و رفتم عقب عقب

! گرفت سر هقم هق و نمیکنید؟؟؟؟؟؟؟ ولم چرا ؟؟؟؟؟ کردم چیکارتون من

! میکرد نگام و بود نشسته مبل روی خونسردی با شایان

! لعنتی نمیخواستم ! نمیخواستم رو باشه ایلیام نگاه غیر به که نگاهی

! بدم ایلیام عاشقانه ولی مغرور نگاه یه برای جونمو بودم حاضر

! برد اتاق گوشه تخت سمت به و گرفت اروم دستمو سام

! رسوندم تخت به خوران تلو تلو رو خودم و کشیدم و دستم اخم با

! گذاشتم بالشت روی و سرم اتاقمن تو رذل سام و شایان اینکه به توجه بدون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 477 صفحه

بود زده بهم بود خونی صورتش که ای موقعه ایلیا که خوشگلی لبخند اوردن یاد به با

....... اومد پایین چشمام از اشک قطره یه

** پرهام* زبون از**********************

کشیدم بود توش ایلیا که اتاقی ی شیشه پشت به و دستم

! گرفتمش انگشتم نوک با بیاد پایین اینکه قبل و شد جمع چشمام تو اشکی

! کشیدم موهام توی و دستم کالفه! افتادم بچگیمون های خاطره یاد

دستگاه و دم همه این زیر رو محکم همیشه ایلیای اون که بود سخت برام واقعا

! میدیدم

! بودم نگران ادرینا واسه بودم شنیده امیرحسین زبون از و ماموریت از ای خالصه

! خیلی

! بود سخت برام گفتنش یعنی بودم نگفته ستاره به چیزی هنوز

! شد پاره افکارم رشته اتاق از دکتر اومدن بیرون با

! رفتم سمتش به سریع

چطوره؟ حالش دکتر؟ اقای-

برادرشونید؟ شما باشید؟ اروم: گفت و گذاشت جیبش داخل و خودکارش

!جورایی یه: گفتم رفتناش طرفه از کالفه

و قلبش از تر پایین یخورده گلوله نیست خوب زیاد حالشون متاسفانه! خب: دکتر

! هستند کما توی حاضر حال در.....و رسونده اسیب عصبیش های رگ از یکی به این

فعال متاسفانه نه: دکتر ؟؟؟؟؟!تو برم میتونم پزشکم خودم من دکتر! رضا امام یا-

! نمیشه

! ممنون باشه : گفتم و دادم تکون و سرمو

! نشستم صندلی روی و

بدونم که داشتم اطالعات اونقدری! بیاد هوش به خداکنه !!!! خدایا وای ؟ کما

! وخیمه وضعیتش

! گرفتم دستام توی سرمو و نشستم صندلی روی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 478 صفحه

! ایلیا از این! ادرینا وضعیت از اون

! بزنه حرف باهاش که باشه داشته و یکی باید! کنن پیدا رو ادرینا حداقل خداکنه

! بیاد هوش به که میشد امید باعث این

........ کردم بلند ناراحتی با سرمو ایلیا مادر گریه صدای شنیدن با

شدم خیره ابهت با دستم در بیجون جسمی تاریک اسمونی شب رنگ به لباسی

تاریک و بود شب بهش

هسی کیی تو: گفتم لرزونم صدای با

جیغغغغ ادرینااااام+

دیدم بود خوابی چه خدایا شد بلند هقم هق شدم بیدار خواب از وحشت با

هق فهمیدم ادرینا گفت اونجوری وقتی بود ایلیا صدای اون فهمیدم من میدونم من

کنم تحمل نتونستم گرفت سر هقام

داد مهیبی صدای که زمین انداختم محکم بودو میزم کنار ک پارچی

هامو تنهایی همدم صدای و میزدم جیغ کشیدم موهامو بودم شده ها دیوونه عین

ایلیاااااااا -زدم صدا داد با وجودمو تمام

تو اومدن شایان و سام و شد باز در

میکنی ایلیا ایلیا هی احمق کردی زابرامون شبی نصف دیوونه دختره چته: شایان_

هااان

برای بود شده تنگ براش دلم خیلی کرد پر رو اتاق خالی فضای باز هقام هق

کردناش بغل هاش بوسه برای صداش

بود ایلیا ب متعلق ک چیزی هر چیزش همه برای

نمیفهمیدم نگاهشو مدل میکرد نگام ناراحتی از مملو نگاه با فقط سام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 479 صفحه

شدم زندع مردمو ترس و کسی بی از زد شایان ک لبی زیر حرف با لحظه همون

شایان میشیم راحت دستت از اب اونور میفرستیمت دیگه روز سه دو ایشالله_

: گفت سام به رو و در سمت رفت

چیی؟ معطل دیگه بیا

میام من برو+

شدم خیره سام چشمای توی نفرت با گرفتمو ها قالی از چشمامو در شدن بسته با

: گفتم سوخت خودم برای دلم حتی که مظلوم خیلی

خداا تورو بمیرم خودم درد به برم نمیکنی ولم چرا میخوای چی من از توو...سام،تو

میکنم خواهش برم بزار

و کرد فوت و نفسسو و کشید موهاش توی دستی اعصبانیت و خشم روی از سام

: گفت

گرفتم گوشامو زد ک دادی با ،نزنننننننن نزن لعنتی نزن حرف اینجوری

اونو چرا بودم حرفش ابهت تو برگشت طرفش ب سرم در شدن کوبیده صدای با

چرااااا گفت

میگفت بهم کسی نع میدونستم جوابشونو خودم ن اما بود مغزم توی چراها کلی

اگر بجونبونم دست باید اشک کی تا دیگه ریخت اشکام دادم تکیه دیوار به سرمو

.... . من با بخوان اگر چی بیارن سرم بالیی

اوره زجر هم باورش نه نه

سمتش رفتم کوچیکی پنجره جز نبود چیزی زدم دید رو اتاق بر دور

افقی و عمودی صورت به هم دوتا دری ضرب صورت به رو چوب اما کردم بازش

بیصاحاب لعنتییی: هم به کوبیدم رو پنجره در محکم بودن گذاشته

اون توی میکشیدم لبم روی دستمو ی بود کمرم ب دستم ی ک حالی در اینور اومدم

میزدم قدم موش لونه

رفتم طرفش به و زدمو شیطانی لبخند ذهنم توی اومد که فکر با

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 480 صفحه

: ادرینا

بود چند ساعت نمیدونم نبود ساعت اهه بود نشده اونم نشستم کارم انجام از بعد

خوابیدم گرفتم

****

ایلیااا: گفتم لب زیر زدمو لبخندی دستی نوازش با

زل خمار چشمای با دیدم سامو کردم باز چشمامو مشامم به الکل بوی خوردن با اما

بدی حس کرد نوازش نرم دستشو توی موهامو از ایی تره کردم نگاش گیج بهم زد

اونورتر رفتم دادم دس بهم

ک اونی از بیشتر دوست خیلی من دارم دوست من کن گوش حرفام ب ادرینا_

شیم یکی باهم بیا بکنی فکرشو

من هم میبری لذت تو هم برات میسازم شبو بهتزین کنی قبول اگه

: زدم جیغ و گوشم روی گذاشتم روانیا عین دستامو

رزل پست روانی دهنو ببند

احمق مستی تو

حالیت ناموس اگه ناموسی بی هااان بزتی من ب رو نجست حرفای این میتونی چطور

شیاادد اخه نمیدادی شومی پیشنهاد همچین وطنت هم به ک بود

صداتو ببر بشنوم صداتو نمیخوام

کردین تباه زندگیمو کم بشنوم رو کدومتون هیچ صدای نمیخوام ایلیا از غیر به

میخواینن چی دیگه کردین خاکسترش کم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 481 صفحه

..

بکشم نفس نمیتونستم هق هق زور از بود بریده نفسم دیگه

شدم سینش به سینه شدم بلند: نزدیکم اومد

کشیدم پس زودتر ک بگیره دستمو خواست

حیووون عوضی نزن دست من ب-

: گفتم بلندی صدای با)) حیوونمو

اومد فرو صورتم روی ضربی شدت با سام دست که

صورتم توی ریخت موهام و شد پرت چپ سمت به صورتم و

شده سیاه چشمم زیر مطمئنم داشت درد خیلی گرفت بغضم

: گفتم انداختمو تفی پاش جلوی و کردم بلند سرمو

تو به داره شرف سگ

اشو شیشع شکست زمین انداختم سریع بودو دیوار به ک قابی بزنتم ک اومد

رگم سمت گرفتم

311

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 482 صفحه

رگمو ،میزنم میزنم قسم ایلیام جون به بیای دیگه قدم یه علی والی به قدم یک_

: گفت پته تته با

نکن دیوونگی ادرینا زمین بزارش ندارم کاریت ،باشه شه...بااا

حاال ، نشوندینم سیاه خاک کردین،به ،بدبختم کردین دیوونم : زدم داد_

، نمیزارم بخدا بگیرین اینم نمیزارم سرمبره بخدا میخواین دخترانگیمم

برو نکردم خالص خودمو تا برو ببینم رو کسی ایلیا جز نمیخوام برو برو اینجا از برو

.... بروووووووووووو بمیرم خودم درد ب بزار برو بمونم راحت بزار برو عوضی

: ادرینا

بهش تیر کجاس ایلیا االن یعنی کردم فکر بدبختیام به بازم سام رفتن از بعد

خوردزندست؟

... ازش نیس خبری هیچ چرا میشم دیوونه دارم خدایا وای

بود تنم جشن روز لباسای هنوز شدید بود گرفتع دستشوییم

خوابالو چشمایی با شایان اخر که میزدم هم سر پشت تند و تند در ب زدم محکم

شد ظاهر جلوم

رو دهنمون بزاریم؟ مرگمونو کپه دقیقه دو اگه گذاشت دختره کنا نگاه ععععع+

بابا، کردی س* ی*و*ر*س

؟ کردی خوابم بی خواب از شبی نصف میخوا چی چیه

اظطراریه وعضیتم بگم تا دهنتو اون ببند اه_

ایی ماهانه عادت+

هوووووف+ دارم دستشویی منحرف ناخیرم نیومده، تو ب چیزا این تربیت بی هووی_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 483 صفحه

افتاد راه و و گرفت دستمو سرش خاروندن با و

بی احمق دختره میادا خوابم فقط بدو : گفت و ایستاد توالت جلو مین پنج بعد

کرد خوابم

اینجا تو_ تو اون میکنی غلطی چه المصب+ شد بلند دادش که دادم طول رب یه

بگو هس هم ایی دیگه کار مگه میکنی چکار

ندارم حوصله بیرون بیام ادرینا+

!!!!! بایدددددد میرکردم فرار امشب باید من

برای راه وسط افتادم راه که زدم بهش پوزخندی بود توهم اخماش که بیرون اومدم

سوسک جیغغغغ،شایااااااان گفتم؛ الکی نمایش

دیگه جات سر بتمرگ ؟ د خب ،چته اع اوهو اهو کردی روانیم چل و خل دختر اه+

بود خرابشده اون از بهتر اما بود جنگل دوویدم برداره تا سمتش رفتم

میشنیدم رو شاایان گفتنای ادرینا ادرینا های داد صدای و میدوویدمو

وایسا میگم ،بهت میشه بد برات... ادرینا...وایسا+

پاهام ساق اومد در اشکم سنگی به زمین خوردم محکم پشت به برگردم خواستم تا

شنیدم باالسرم کفشی صدای شد پیدات کجا از دیکه تو لعنتی اه بود شده زخمی

من به بود زده زل میرغضیا عین بود شایان

نداریم ما فرار اینجا احمق حقته_

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 484 صفحه

فندوقیت مغز اون توی بکن ادرینا بفهممم بفهمممم

*****،

زخمم روزی زد بتادیل با کلبه توی اوردم شایان کمک با

لرزش مای میخوره خربزه ک کسی: گفت اوردو باال سرشو و شد جمع درد از صورتم

میشینه هم

ایلیا یاد میومد خون بودو شده ایجاد خراش ک پامو ک درحالی رفتم ای غره چشم

! لبم روی نشست نمایی دندون لبخند افتادم

؟ میزنی ژکوند لبخند من واسه : گفت و نموند دریغ شایان نگاه از که

منتظر اینکه بدون ؟ بهت کنم فکر اخه ادمی تو عشقم به کردن فکر واسه نخیرم_

کشیدم سر بودو تخت کنار ک ابی کشیدمو داراز تخت روی رفتم باشم ازش جوابی

.. خوابیدم داشتم امید فردا کردنم پیدا فکر با گرفت چشمام از خوابو ایلیا یاد بازم و

! میکنه نوازش و صورتم داره یکی کردم احساس

...... که کردم باز چشمامو و زدم لبخندی چشم جلوی اومد ایلیا تصویر

! کردم جور و جمع خودمو ترس با! دیدم ژکوندی لبخند با و سام

میخوای؟ چی من تخت کنار-

! مینداخت دلم توی و ترس مرموزش نگاه

! ندارم کاریت خانمی نترس: سام

! چسبیدم تخت تاج به کردمو جمع دورم و پتوم بیشتر

! شی خودم مال میشد کاش! شد حیف: سام

چیه؟ منظورت- خدایا؟ میشه یعنی کنه؟ ولم که هست امیدی یعنی...یعنی،،

! کردم بلند نیا جلو عنوان به و دستم که اومد جلو بیشتر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 485 صفحه

شده پیشنهاد بهم که کلونی پول از نمیتونم ! واضحه منظورم: گفت و زد پوزخندی

! بگذرم

بالخره میدونی که تو بدی؟ ادامه بازیات مسخره این به میخوای کی تا: گفتم کالفه

فرار میتونی خودتم اینطوری! برم بزار کن ولم نشده چیزی تا پس میکنه؟ پیدام ایلیا

! چرخید خودش دور ، دور یه و کرد بلندی خنده کنی؟

..... !!! ای ساده خیلی-

! میاد حتما باشه زنده أیلیات اقا اگه : گفت هاش خنده شدن تموم از بعد و

! بستم چشمامو و! شد اشک پر چشمام

! ببند دهنتو.....د: ادرینا

! نمیکنه حالت به فرقی من باز یا بسته دهن: سام

ضعیفی همه این از حالم داشت دیگه! کردم بلند و سرم اشکی و خیس صورت با

! میخورد هم به خودم

! میگرفت عقم داشت نمیاد بر دستم از کاری اینکه از

! میاد پایین لعنتی اشکای این فقط

! بودم دیده روز اون که پیکرایی غول اون از دوتا با و اومد داخل شایان

!!! عزیزم عموی دختر رفتنه وقت: شایان

کجا؟: گفتم ترس با

...... باشه سود پر برام انقد تو بودن نمیکردم فکر وقت هیچ: شایان

خیلی عرب های شیخ پیش باش مطمئن: داد ادامه و کرد ای مسخره و بلند خنده

!!! میگذره خوش بهت

! اومدن سمتم به گوالخ تا دو اون که ..!! زد چشمکی و

بیاد؟؟؟ سرم چی قراره ؟؟؟ عرب های شیخ!!!!!.... نه خدایا وای

!!!! زندگیم لعنتی مانور همه این از شدم خسته ؟ نمیکنی کمکم چرا خدایا

ایلیا نمیدونم اینکه از! جالد تا دو این دست افتادن گیر از! تنهاییم از! کسیم بی از

در سمت به و کشیدن و دستم بده؟ نجاتم نمیاد چرا هست اگه نه؟ یا ؟ زندست

!!... بردن

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 486 صفحه

سام بهت لعنت.... شایان بهت لعنت: گفتم دستشون از رهایی برای تقال و گریه با

! میزنی حرف زیاد شو خفه: شایان بکشید؟ گند به و زندگیم میخواید چرا...

......... ماشین داخل ببریدش: گفت میپوشید و کتش همونطورکه سام

! میکردم حس بدنم از نقطه نقطه توی و ترس! رفتم ماشین داخل زور به

! کنارم گوالخم تا دو اون و نشست جلو سام

! اومد سرمون پشت خودش ماشین تو شایان

غضبناکی نگاه و کشیدم بیرون تندی به گوالخا از یکی گنده دستای بین از و دستم

! کردم بهش

کجا داره باد نبود معلوم و میچرخیدم هوا رو معلق که بودم برگ تیکه یه عین

! میکشونتم

و کس هر جلوی دیقه هر اینکه! میومد بدم همیشه! میاد بدم ضعیف ادمای از اما

! بودم متنفر بدم نشون ناتوان خودمو و کنم گریه کسی نا

این من نه میشه؟ چی ببینم زاری و گریه و کنم نگاه و بشینم میخوام کی تا!!!... هع

! ببینه اشکمو کسی نمیزارم دیگه !!! ندارم دوست و ضعیف دختر

! میدم نجاتش! افتاده باتالق توی که زندگی واسه میجنگم .... میجنگم

! کنم دفاع خودم از میتونم اینطوری تنها...!!! مقاوم.... صفت... سنگ

! کنم مراقبت میتونم شکلی این ایلیاست به متعلق تنها که قلبی و روح از

! بنده کی نفس به جسمم و میتپه کی عشق به قلبم که نمیره یادم وقت هیچ اینو

قلبای میگفت مادرم همیشه یادم! میگه بهم دلم اینو! باشه مرده ایلیام نمیکنم باور

! نمیگن دروغ عاشق

دفاع خودم از و میجنگم ببینمش روزی یه اینکه امید به! زندست من ایلیای پس

! میکنم

! نمیارم دوام بشکنن و روحم و کنن ناپاک و جسمم ام لحظه یک اگر اما..... اما

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 487 صفحه

خودمو ام لحظه یک حتی دیگه بگیرن ازم و ایلیاست به متعلق فقط که پاکی اگه

! میکنم خالص خودمو بار نکبت دنیای این از و نمیزارم زنده

..........! بجنگم که مجبورم یعنی..... شومم تقدیر با میجنگم .... من

بگو : کشید پایین رو شیشه سام زد سام سمت پنجره به شایان که ایستاد ماشین

؟ شایان

بهم و چکم کردم هماهنگ و چی همه! مشکیه در خونه اون همینجاست: شایان

... بده تحویل رو ادرینا فقط تو دادن

که بزن زنگ بهم وقت اسرع تو شد تموم که کارت..... اها ؛ داد ادامه و کرد مکثی

! کنم ردیف خان اردالن با کارهاتو

! منتظرم: گفت و داد تکون سرشو سام

: گفت باری نفرت و مسخره خنده با و کرد من به رو شایان

..... میگذره خوش بهت عمویی دختر میزنم سر بهت ؛ شایان

خداحافظ فعال : داد ادامه و کرد بلندی خنده و

: ادرینا صورتش توی و کردم تف پنجره از و سابیدم هم روی و دندونام نفرت با

به غیض با دستشو نامرد فطرت پس بمیری ممکن شکل بدترین به امیدوارم

: گفت عصبانیت با و! کشید صورتش

نامردی میدادم نشونت وگرنه کمه وقتم که حیف! گستاخ احمق ی دختره: شایان

! چی یعنی

! نیستن رو روبه ضعیف ادم یه با که میفهمیدن باید! نبودم بیار کم

باشی؟ کی سگ تو ی*حروم بیشرف شو خفه ؛ گفتم پوزخند با

شایان کن ولش : گفت بلندی صدای با سام که کرد حمله در سمت به عصبانیت با

به ندارم وقت من باهاش کنی حساب تصویه میتونی بعدا تویی برنده میدونی که تو! ،

! بدم گوش شما های دعوا

یادشون همه باید و این! منم برنده همیشه: گفت و کرد ای قورچه دندون شایان

! بمونه

! رفت بعد و زد من به پوزخندی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 488 صفحه

! عوضیا این هه به لعنت

........! تر جلو برو : گفت و کرد راننده روبه سام

! رفتیم بود گفته که مشکیه در خونه اون حیاط توی

! کردن پارک بزرگش حیاط تو و ماشین

! شدم پیاده غیض و مقاومت با کردن پیادم ماشین از زور به

! داخل بیاریدش: سام

از پر و مجلل و بزرگ خونه همیشه مثل! رفتیم پذیرایی داخل و گزشتیم ورودی در از

! بود مخفی دیوارا و در توی که ادمایی کثیفی

! داد دست سام با و اومد سمتمون به ساله چهل تقریبا اقای یه

! بودم ایستاده پیکرا غول پیش بالتکلیف همونطور منم

اینه؟ دختره: گفت سام به رو داشت خشنی قیافه و بود کچلم که مرده همون

باهاش کاری اگه میکنم تاکید فقط ، همینه اره: گفت و انداخت من به نگاهی سام

نمیخوانش خورده دست ها شیخ دیدید خودتون چشم از دیدید هرچی بکنید

! کردم ای قورچه دندون و دادم قورت بغضمو! زد پوزخندی و

چیه؟ من تقدیر خدایا

- باهاتون میاد شایان نه: سام نمیای؟ خودت مگه: گفت تعجب با کچله هممون

داد تکون سرشو سام راحت بابتش از خیالت خوبه

نکنه فرار که ببندینش اتاق تو ببریدش: گفت کنارم پیکرای غول به رو درباره کچله که

! نمیفته براتون خوبی های اتفاق کنه فرار اگه وایمیستین در پشت

اقا چشم : نگهبان

..... و پیکر غول و کچل بودم گزاشته لقب یه هرکدوم واسه

!! بود ها پله کنار که رفتیم اتاق یه داخل زور به

! پایینش طناب تیکه چند و بود وسط اون صندلی یه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 489 صفحه

ببندنم؟ میخوان دوباره نکنه بابا ای

روزی وجودم تو واهمه و ترس این! میخوره هم به بارم نکبت زندگی این از حالم

! میکنه زندم و میکشتم صدبار

بودن الل انگار میرم خودم لعنتی نزن من به دست: گفتم غیض با که داد هولم

! بمیرن الل ستاره قول به! نمیزدن حرف

نمیخواد: گفت که اومد سام صدای کرد بلند و طناب همینکه نشستم صندلی رو

! کنید قفل و اتاق در فقط ببندینش

! زد ای مسخره چشمک که انداختم سام به باری نفرت نگاه

.....!!! کثافت

بیرون پنجره از کوتاهی نگاه از بعد نگهبان و رفت بیرون سام که پایین انداختم و سرم

! کرد قفل و اتاق در و رفت

............. میگشتم فرار راه دنبال باید! باال پریدم ترقه عین

سمتش رفتم بود اونجا در یه میگشتم فرار راه دنبال باید باال پریدم ترقه عین

پنجره با ببندم رو در خواستم شد خالی بادم حموم دیدن با تو رفتم کردمو باز درو

پامو یه باال میرفتم باید نمیرسید قدم سمتش رفتم زدم لبخند بود توش ک کوچیکی

بود جلوش تور کردم باز رو پنجره دادم تکیه دیوار به هم یکی اون دوش روی گذاشتم

کردم پارشون بلندم ناخنای با

نداشت چندانی ارتفاع دیدم رو پایین و

شدمو کار ب دست سریع اومد در صدای ک پایین بپرم خواستم

میدویدم توانم تمام به شد بلند طرف فریاد صدای ک پایین انداختم خودمو

شخصی توسط دستم لحظه همون نداشتم رفتن راه نای دیه میزدم نفس نفس

شد کشیده

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 490 صفحه

پرید سرم از برق که خوابوندن گوشم زیر ایی کشیده برگشتنم محض به برگشتم

لعنتی اشکارو این نریز دیکه بود کشیده یه چته دختر ادرینا ریخت فرو اشکام

کشید سوت گوشم ک کشید ایی نعره صاحاب بی نریز شده ک هم ایلیا بخاطر

خیلی کردی فکر طرفی کیا با میگم بهت میکنی فرار ما دست ،از ده....ج عوضی_

بیفت راه عوضی میرسم حسابتو تندی و تیز

دیگه یاال د نکردم ناکارات همینجا تا

میشدم کشیده دنبالش میریختم که اشکای با

پس اشغال: زدم داد بود شده جمع صورتم درد از بودو و بود چنگش توی بازوهام

که گوشم زیر بخوابونه دیگه ایی کشیده خواست کن ول شکست دستم فطرت

کشیدم جیغ و صورتمو روی گذاشتم دستمو

! کنم کلفت پوستمو باید.. هع! نکنم گریه دیگه که خوردم قسم من

........... باشم قوی باید شده خودمم نجات بخاطر.... کنم عادت باید

! میکشید و دستم داشت همونطور رفتیم بیرون اتاق از

کشیدن به فقط و نداد جوابی کن ولم گرفت درد دستم لعنتی : گفتم مقاومت با

ه انگار هیکل سگ مرتیکه داد ادامه دستم ! رفت پذیرایی سمت به! کر

! ایستاد ما اومدن با که میرفت بیرون خونه در از داشت سام

! کن ولش : گفت و کرد نگهبان روبه

..... اقا ولی: نگهبان

کن ولش گفتم : سام

بود گرفته درد که و دستم مچ و انداختم بهش نگاهی اخم با که کرد ول و دستم

! دادم ماساژ

وجه هیچ به نگفتم مگه اینجا؟ اوردیش چرا غالم : گفت و کرد پیکره غول به رو سام

! میکرد فرار حموم پنجره از داشت اقا ) : غالم( نگهبان بیرون؟ بیاریش نداری حق

هارو پنجره باید نمیدونی احمق! کردی گنده هیکل فقط: گفت عصبانیت با سام

،.....ز داشت تور ولی ... ،، اقا ببخشید: غالم بزنی؟ خاردار سیم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 491 صفحه

و گم چشمام جلوی از بعد اتاق داخل ببرش..... شو خفه : پرید حرفش میون سام

اقا چشم : غالم شو گور

خودت بزنی بهم دستم : گفتم عصبانیت با و دادم خالی جا اومد سمتم به همینکه

! هیکل سگ میدونی

! میبرمش خودم غالم شو گم : گفت و زد نیشخندی سام

خانمی برو: گفت و کرد من روبه رفت غالم همینکه

حالم : گفتم رفتم اتاق سمت به پس! میبرنم زور به نرم خودم پای با اگه میدونستم

! میخوره هم به ازتون

! کرد قفل سرس پست و اتاق در و اومد دنبالم هم سام

کردم نگاه مرموزش قیافه به و دادم قورت دهنمو اب و برگشتم ترس با

کردی؟ قفل درو چرا...... چ: ادرینا

! همین کنیم صحبت میخوایم فقط هیچی: گفت میومد سمتم به که همونطور

سرشه؟ تو چی یعنی خدایا!! رفتم عقب عقب لرزونم پاهای با

به تند برنمیداری؟ سرم از دست چرا ؟ بگی میخوای چی ؟ سرته تو چی سام: ادرینا

کشید خودش سمت به محکم کمرم و اومد طرفم

تا دو نزن من به دست کثافت کن ولم : گفتم بیداد و داد با و میدادم هلش مشت با

! کرد قفل و دستام و گرفت زیادش زور با و مشتم

! میمردم ترس از داشتم

سمتت به و من محکمیت این و گستاخیت ؟؟؟ ادرینا عاشقتم من میدونی: سام

و کنه ولم که دادم تکون خودمو بغض با لعنتی؟ میکنی بیدار و ام غریزه تو! میکشونه

ها وحشی عین کن ولم .. ولم زاده حروم باز هوس مرتیکه شو خفه : گفتم جیغ با

! کشید تیر کمرم که داد هلم دیوار سمت به و گرفت تر صفت و دستم

خیلی میدن خریدنت برای که قیمتی بیارم دستت به نمیتونم که بهت لعنت: سام

! کرد نگاه بهم خمار چشمای با و بگذرم ازش نمیتونم و زیاده

نداشتم و حرکتی هیچ توان و میلرزیدم خودم به ترس از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 492 صفحه

به کرد شروع و کرد حمله گردنم به وحشیا عین یهو و انداخت لبام به و نگاهش

دیگه بودم داده قول که چشمایی از اشک میخورد هم به حالم داشت بوسیدن

کمکم خدایا بودم شده سر من و بود مشغول همونطور سام اومد پایین نشن خیس

زد شونم روی عمیقی مک و کشید پایین شونم پایین تا و لباسم یقه کن

بیارم کم نباید ایلیامه به متعلق فقط تن این که بره یادم نباید! اومدم خودم به تازه

.......... نه

کن فک... کن فک لعنتی

میداد حرکت کمرم روی و بود کرده باز مچم از و دستش

استفاده بودم داده اموزش بهم ایلیا که هایی حرکت یکی از باید ! بود خوبی فرصت

..... کنه باز رو یقم دکمه اومد همینکه میکردم

زدم ضربه زانوش پشت به پام با و فشردم و گزاشتم گردنش رگ پشت و دستم سریع

که

! بدم انجام درست بتونم نمیکردم فکر هم ٪ ٢! افتاد بیهوش و گفت اخی

! شد خداروشکر اما

که بهش کوبیدم مشت با و رفتم در سمت به سریع و دادم قورت و بغضم

............ یهوووووو

مچ قدرت تمام با سام دیدم که پشت برگشتم تندی شد حلقه پاهام مچ دور دستی

گرفته پاهامو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 493 صفحه

ی لبه به دستشو و شد تر جری نداشت که نداشت ایی فایدع اما کردم تقال چی هر

یهوو که میدادم قورت تند تند دهنمو اب و رفتم عقب عقب شد بلند و گرفت تخت

روم افتاد تخت روی انداختم

و دهنم جلوی گذاشت دستشو نااااااموس بی کن ولم _ زدم جیغ توانم تمام با

بوسید کشیدو بو و گردنم زیر برد سرشو

توی عروسک یه متحرک مرده عین میزدم زجه و میریخت چشمه مثل اشکام

سرم باال دستامم کرد قفل پاهامو پاهاش با که میزدم پا و دست بودم شده دستاش

داد و کرد پر رو فضا هقم هق صدای که برداشتم دهنم روی از دستشو کرد قفل

: زدم

ایلیااا؟ میکنم خیانت ناموست به دارن ببین ،بیا بیا خدا رو تو ایلیا

هق هق هق

نحسشو صورتم تا بستم چشمامو نفرت از که کشید گونم روی وار نوازش دستشو

دادم تکون راست و چپ به سرمو که ببوسه لبامو خواست نزدیک اورد سرشو نبینم

خیس صورتشو اشکام لبام روی گذاشت لباشو و داشت نگع سرمو دستش یه با که

خورد زنگ گوشیش لحظه همون کرد

ک گفت چی طرف نمیدونم داد جواب و کرد اخم طرف اسم دیدن با شدم خوشحال

: گفت فریاد با

چیییییی

میام وایسا خوردی گه_

گفت سمتو برگشت نشسته خون به چشمای با و کرد قطع

ماشو جلو انداختم تفی که بشه رد خواست بود رمانتیکی لحظه وگرنه شد حیف

: گفتم

.... خواست خرابت ذات تو تف

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 494 صفحه

خرابت ذات تو تف: گفتم و جلوش انداختم تفی

! رفتم در سمت به سریع که که برگرده سمتم به خواست

تقه تا دو..... که برسه بهم بود مونده قدم یه اومد سمتم به و کرد ای قورچه دندون

! خورد در به

خوش: سام گفت شده قفل های دندون با و مشت دستاشو و ایستاد همونجا

! شانسی

! برداشتم زمین از رو افتاده جیبش از افتاد سام وقتی که و کلید

رفیقای و شایان اون و تو داشتم شانس اگه: گفتم میگرفتم کشتی در با که همونطور

! بود زمین روی تون جنازه االن فطرتتون پست

! رفتم بیرون اتاق از جت عین و شد باز در موقعه همون

جلوم رو کچله پیکر غول یرو و کردم بلند و سرم! اومدم فرود جایی یه تو کله با که

! دیدم

! اومدم فرود ش سینه تو شکلی این که ای موقعه افتادم ایلیا یاد

شد اشک پر چشمام..... خورده گلوله اینکه اوری یاد با

رد کنارش از خواستم و گرفتم اشکمو جلوی! میکرد نگام پوزخند و تعجب با کچله

! شم

! کشید دستمو مچ که

چال سیاه از که دیوارایی و در این از! میخورد هم به مانع همه این از داشت حالم

! میداد عذابم بیشتر

داره؟ کارت شایان ؟ کوچولو خانم کجا: کچل

جیغ و گرفتم سرم رو صفت و دستم کردن فرو ام شقیقه تو مته یه کردم احساس

! شید خفه میخوره هم به حالم اسماتون از: ادرینا زدم

! کشید و گرفت و مچم وحشیانه دستی که رفت سیاهی چشمام جلو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 495 صفحه

!. بیفت راه برداشته فاز نزن زیادی زر: کچل

افتادم راه دنبالش حس بی پاهای با و خوران تلو تلو

! بره که کرد اشاره کچله به و شد بلند دیدنم با شایان! رفت پذیرایی تو

! نکنم کچل کچل انقد که نفهمیدم و کچل این اسم هم اخری

و ت افتاده گود چشمای نبینم : گفت خوشی سر با و کرد اشاره مبل به شایان

؟!خانمی

مبل روی! بایستم پاهام رو نمیتونستم که بود بد انقدری حالم ! کردم نگاش بیزاری با

! کردم حلقه بدنم دور و بیجونم دستای و شدم جمع خودم تو و نشستم

؟ کبوده چرا لبات: نشست روم به رو شایان

! بود گرفته عقم کثیفش قیافه از! زد لبخند خبیثانه و

جاهایی انقدری و دوش یه زیر برم میخواست دلم کرد کبود و لبام سام! رذل مرتیکه

! شه کنده هاش إلیه پوستم که بشورم جوری بوسیده یا زده دست بهش سام که

بی همونطور ؟! بود شکسته که روحی با ؟ بگم میتونستم چی بزنم حرف نمیتونستم

! میکردم نگاش جون

! کرده خوب خیلی منو حال ولی! دارم برات انگیزی غم های خبر: سام

از و میفتیم راه فارس خلیج سمت به ما دیگه ساعت یک تا: داد ادامه و کرد مکثی

! دبی میریم کشتی با راست یک اونجام

یدفعه چرا ؟ جونم از اینا میخوان چی نمیتونم .... نمیخوام! دیگه بسه...... نه

؟ میدم جون زره زره دارم چرا ؟ شم راحت و نمیمیرم

! اومد پایین چشمام از اشک قطره یه که میکردم نگاه روبه به شده مسخ همونطور

! کردم چیکارت من مگه ؟ شایان میکنی اذیتم قدر این چرا: گفتم لرزونم لبای با

! میخندید بلند خنده زیر زد یدفعه و کرد نگام جدی

! گرفتم و گوشام! میکرد له و مغزم وارش نفرت خنده صدای

! برداشتم و دستم شد تموم خندش وقتی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 496 صفحه

و پدرم ارث فطرتت پس پدر!.... چرا میگم برات خب ؟ چرا میگی تازه تو: شایان

؟ میفهمی کشت پدرمو اومد در ورگندش شد ثابت وقتی..... بازیاش زرنگ با خورد

! کشت بردادرشو.. بابامو پول بخاطر

کارم داشت..... هع! بمونم پدر بی عمری من شد باعث ؟ خانم شاهزاده میفهمی

باعث عوضی سرگرد اون با تو! کردید خرابش خودتون ولی میشد تموم باهاتون

از قسمتی لعنتی سوزی اتیش اون تو شد باعث بدم دست از و ثروتمو من شدید

.... بسوزه پوستم

اشاره نبود معلوم ش ادامه که ش یقه زیر تا و بود گردنش زیر که سوختگی یه یه و

داد ادامه و کرد

، عزیزم عموی!... جونت بابا مثل منم ! کمه برات مجازاتم این ؟ میبینی حاال: سام

! فروخت پول به برادرشو که پدرت مثل! میفروشم پول به و عموم دختر

لحظه لحظه و دادنت جون من..... اما کشت دفعه یه و پدرم اون! داریم فرقی یه اما

! میمیری کم کم شدن عربا برده با چطوری که! میبینم

! شدم بلند و کردم مشت و دستم ! کرد بلندی خنده و

: گفتم عصبی و جیغ با

تو زندگیش کل که بدبخت ای عقده ادم یه میفهمی! ای عقده ادم به تو: ادرینا

! میگیره و سرت روی و میشه زیاد کم کم لجن این اما! رفته فرو انتقام و نفرت لجن

! باش منتظر پس! میشی خفه ساختگی که ای مخمصه این تو خودتم

شووو خفه: سام خورد زنگ گوشم که جوری ! کوبید گوشم توی با و برگشت طرفم به

زه*هر

اتاق سمت به بردن و کشیدن و دستم نفر دو بدم و جوابش اومدم همینکه

............ که

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 497 صفحه

...... حرومزاده عوضی: گفتم میکشوندنم اتاق سمت به که همونطور که

وسط گرد فرش یه و بود اتاق گوشه تخت یه نبود قبلی اتاق اون ! کردنم اتاقی داخل

! ابی های پرده و توالت میز با اتاق

! جلوم انداخت غالم و لباس تیکه تا چند که نشستم زمین کف

چشم از دیدی هرچی که انوقت نپوشی اگه حالت به وای ! اینارو بپوش : غالم

! برات بیارن غذا گفتن اقا! میفتید راه دیگه ساعت یه! دیدی خودت

و رفت بیرون و زد پوزخندی شو گم چشمام جلوی از: گفتم و کردم نگاش خشم با

کرد قفل درو سرش پشت

دستم جلوی لباسای روی اشکم قطره اولین ناخوداگاه که انداختم نگاهی قالی گل به

! گرفت اوج ریزم هق هق که افتادم داشتم جهان ابن تو که چیزی تنها یاد افتاد و

بند و نفسم نکرده خدایی باشه مرده... م که این فکر حتی ؟ نه یا زندست نمیدونم

! میاورد

بار ٢ روزی بدن زجرم اینکه واسه ها رذل این بود اومده سرش بالیی نکرده خدایی اگه

! مینداختن یادم

بود؟ دروغ تمامش... . نکنه بده؟ نجاتم نمیاد چرا پس ؟ نیست اینجور اگه ولی

میخوام و خالفکار یه دختر گفته ؟ کرده فراموش و من نکنه ؟ نداشته دوستم نکنه

! شدم راحت دستش از که بهتر گفته ؟ چیکار

! کردم خفه بود جلوم که لباسایی تو هامو هق صدای و کردم گریه بلند صدای با

! روش شدم ولو و رفتم تخت سمت به جون بی هق هق مین ده حدود از بعد

کرده شک کسم همه به که داشتم تنهایی حس اونقدری! بودم گرفته جنون انگار

خبر هیچی از که من به لعنت! ضعیف من به لعنت..... نداره دوستم که بودم

! کردم شک مردم عشق به و نداشتم

در یهو اما شد گرم چشمام که میکردم فک ایلیام به و بودم غرق افکارم تو همونطور

و،،،،،،، شد باز

***************

:* کل دانای*

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 498 صفحه

! زد را ٢٢ طبقه دکمه و شد بیمارستان بزرگ اسانسور کالفه پرهام

! کرد فکر ایلیا فعلی وضعیت به و داد تکیه اسانسور اینه به را سرش

شدن پاره بر عالوه این و بود أمده زمین به سر با بود خورده گلوله ایلیا که هنگامی

یعنی برود نباتی حالت در بود شده باعث گلوله اثر در قلبش پایین های رگ از یکی

! دهد انجام نمیتوان کاری هیچ اما میشنود را همه صدای است زنده کماء جور یک

! میکرد تغذیه بود متصل معده به که ای لوله طریق از فقط

شده ضبط صدای شنیدن با اما شد اشک از پر بار چندمین برای چشمانش پرهام

... میداد خبر را ٢٢ طبقه به رسیدن که اسانسور

! رفت بیرون اسانسور از و کشید چشمانش به دستی

321

!دوید اتاق سمت به ترس با! دید ایلیا اتاق جلوی در ای همهمه که

؟ شده چی: پرهام کرد پرستار به رو

معجزه طور به مریضتون میگم تبریک: گفت میبارید تعجب اش قیافه از که پرستار

! اومدن هوش به واری

ندرت به که نباتی حالت! نبود باور قابل برایش نداشت اعتماد هایش گوش به پرهام

! بود أمده هوش به ایلیا االن .... و اوردند می بیرون سالم سر ان از

! درسته: پرستار ؟ اومده هوش به ایلیا االن یعنی...ی.... میشنوم درست....د: پرهام

! میگم تبریک خداروشکر

! ممنون: پرهام

! بودند گرفته را تختش دور پرستار و دکتر چند که رفت ایلیا اتاق شیشه پشت ذوق با

! بگوید را خوش خبر این زودتر تا گرفت را ایلیا پدر شماره سریع

به میخواهد خدا هم شاید یا! شنیده را معشوقش های زجه صدای ایلیا شاید اری

! بدید إتمام هایشان سختی

عشق معجزه حتمی که گفت میتوان! دیگر هرچیز یا... معجزه... بود که هرچه

..... بوده

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 499 صفحه

......... عشق معجزه

.......... بود کاشته هم از دور پرنده دو این قلب در را ان بینظیر قدرت خدا که عشقی

! عشق معجزه

! بود کاشته هم از دور پرنده دو این قلب در را آن بینظیر قدرت خدا که عشقی

اتاق از ایلیا دکتر لحظه همان داد ستاره به پیامی تلفن کردن قطع از پس پرهام

! امد بیرون

! دوید دکتر سمت به عجله با پرهام

بفرمایید حتما: دکتر ؟ باهاتون کنم صحبت دارین وقت دکتر: پرهام

! کرد دراز طویل راهرو راست سمت اتاق سمت به را دستش و

نباتی حالت از امدن بیرون از بعد است ممکن که میدانست... ،، بود نگران پرهام

! بدهد دست از را اش حافظه

! دکتر روی روبه صندلی روی پرهام و نشست مخصوصش میز پشت فالح دکتر

بیرون نباتی حالت از اینکه از بعد که میدونید من از بهتر شما...... دکتر: پرهام

....... شو حافظه ایلیام یعنی ، میدن دست از رو شون حافظه مدت یه تا میان

! پرید پرهام حرف میان بخشی اطمینان لبخند با دکتر

، نکردنیه باور چیز یه میگیم که خاطره همین به ، نباشید نگران نه....... نه: دکتر

ولی ، دادن دست از رو شون حافظه٪ 95 میان بیرون نباتی حالت از که کسانی بین از

ندادن دست از هم رو شون حافظه اومدن هوش به اینکه بر عالوه ایشون خداروشکر

!

! بگوید چه نمیدانست و! بود خوشحال حد بی پرهام

! کردین لطف خیلی دکتر ممنونم ازتون واقعا: پرهام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 500 صفحه

مردانه لبخند پرهام بود خدا لطف ندادم انجام کاری من میکنم خواهش: فالح دکتر

: پرهام دقیقه ٠ فقط......خب: دکتر ببینمش؟ میتونم : پرهام شد بلند و زد ای

ممنون

! رفت ایلیا اتاق سمت ب و! رفت بیرون اتاق از و

و بود بسته چشمانش که افتاد ایلیا به نگاهش! رفت داخل و کرد باز را در اروم

! میزد سفیدی به کمی رنگش

و نکنید شون خسته زیاد: گفت و انداخت پرهام به نگاهی ! بود سرش باالی پرستار

هوش به که ای موقعه از کنه صحبت کنید وادارش ضمن در..... بیاید بیرون زود

! گفتن و خانم یه اسم فقط اومدن

بله: پرستار ؟؟؟ کنیم صحبت تنها میشه ، حتما: گفت و زد غمگینی لبخند پرهام

.... بدین اجازه لحظه یه... حتما

! رفت بیرون اتاق از ، چسب زدن از بعد و کرد ایلیا دست داخل را سرم سوزن

! کرد باز را اش سبزینه چشمان و لرزید ایلیا های پلک که

........... رفیق؟؟؟: پرهام زد صدایش و رفت سرش باالی پرهام

رفیق؟؟؟: پرهام

.. کشید، باال را خودش کمی و چرخاند پرهام سمت به را سرش ایلیا

! گرفت درد بود شده پیچی باند االن و بود خورده که ای گلوله جای که

! داد تکیه بالشت به و گفت کوتاهی اخ

و کرد تر زبان با را لبش ایلیا بیاد؟ پرستار بگم میخوای ؟ خوبه حالت داداش : پرهام

نه... نه: گفت

کجاست؟ ادرینا پرهام: گفت بود شده جمع درد از صورتش که طور همان

ایلیا نمیخواست طرفی از بگوید چه نمیدانست! ایستاد مغزش ای لحظه برای پرهام

نمیدی؟ جواب چرا.... اخ... پرهام: ایلیا میفهمید بالخره هم طرفی از و شود نگران

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 501 صفحه

خونسردیتو ببین داداش: گفت کالفه پرهام ،...بعد و نیومدن ها بچه مگه... مگه

! بگم چجوری نمیدونم .. .. کن حفظ

کو؟ ادرینا میگم دیگه بزن حرف پرهام : گفت عصبی و بلند صدا با کالفه ایلیا

اونا میخوری گلوله تو که ای موقعه گفت امیرحسین که اونجوری : گفت تند پرهام

امروز تا! نیست کسی میان وقتی و میکنن فرار خونه مخفی در از و میبرن رو ادرینا

تند تند هنگام که نفسی پرهام نکردن شون پیدا هنوز اما گشتن دنبالشون هم

داد بیرون را بود کرده حبس اش سینه در کردن صحبت

دستش هرلحظه و بود دوخته چشم پرهام لبان به مبهوت که کرد نگاه ایلیا به و

! میزد قرمزی به بیشتر رنگش و میشد مشت

؟ خوبی ایلیا : پرهام

پایین تخت از بود بدنش شده پیچی باند قسمت روی دستش که حالی در تند ایلیا

! اومد

کشید داد سرش و رفت سمتش به سریع پرهام

گفتم بهت..... بودی کماء تو االن تا نیست خوب حالت تو ، بشین ایلیا : پرهام

! بشین

مهمه ادرینام فقط االن نیست مهم : گفت میزد پس را پرهام دست که حالی در ایلیا

گفتم لعنتی بری نمیتونی نیست خوب حالت تو نکن مقامت انقد ایلیا : پرهام

رفت اتاق در سمت به خوران تلو تلو کمی و داد هل را پرهام ایلیا بشین

ایستاده حرکت از ای لحظه قلبش بود أمده پیش ادرینا برای که وضعیتی فهمیدن با

که ای گمشده نیمه دنبال به فقط بد یا است خوب حالش که نبود مهم برایش و بود

! میرفت بود نگرانش حد بی

........! دید در پشت را مادرش و پدر و محبی سرهنگ کرد باز را اتاق دو همینکه

) قبل ساعت٢( * کل دانای*

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 502 صفحه

! نداشت را شایان با صحبت حوصله رفت، بیرون اتاق از عصبی سام

هایش دندان زیر ادرینا طعم جور بد و بود بد حالش! رفت حیاط سمت به مستقیم

! بود مانده

! برسد بود مغزش در که شومی هدف به بود نتوانسته اینکه از بود عصبی

! رفت خودش ویالی سمت به و کرد حرکت سرعت اخرین با و شد ماشینش سوار

پلیس نظر تحت عمارتش بود رفته یادش که بود کرده داغش سرکشش نیاز انقدری

! است

! ایستاد همینجا و گزاشت ترمز روی پایش یهو اما رسید عمارتش سرکوچه

! کوبید فرمان روی را مشتش و گرفت عقب دنده

،... لعنتی : سام

بود افتاده دنبالش پلیس شخصی ماشین چون بود شده دیر اما

با هم ستاد ماشین! میرفت مارپیچ های ماشین بین از زیادی خیلی سرعت با سام

! دنبالش به زیادی سرعت

سرعت با و اه کردم خراب داد دستم کار کردنم هوس باز..... نیا لعنتی...، نیا: سام

! بود ریخته هم به را مغزش تمرکز اژیر صدای ! پیچید خاکی فرعی داخل بیشتری

دهد خبر شایان یه تا برد همراهش تلفن سمت به را دستش همینکه

ترمز روی را پایش سریع و شد هول میرفت سمتش به سرعت با که دید را پرتگاهی

! کشید را دستی و گزاشت

! نمیبرد در به سالم جان میکرد، سقوط ماشینش با اگر شک بی

فرمان روی را سرش کشید عمیقی نفس میلرزید خود به ترس از که حالتی در

! گزاشت

! شد کشیده سرعت به و شد باز ماشین در موقعه همان

بود گرفته سمتش به را تفنگ

حرومت گلوله یه و نمیکنم معطل! کنی فرار و کنی کاری بخوای اگه حالت به وای-

! میکنم

بود رفته یادش را تفنگش که بود بد حالش آنقدر سام

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 503 صفحه

و دادند اش تکیه ماشین به ستوان دو! گزاشت سرش پشت را دستش و شد پیاده

میزنید؟ دستنبند چرا..... نکردم کاری من اقا: سام گشتند را بدنش

اقا نکن صحبت: گفت غلیظی اخم با میبردش ماشین سمت به که همانطور ستوان

..... نکردم کاری من کن باور اقا: سام ها؟ میکردی؟ فرار داشتی نکردی کاری چون...

داخل و گزاشت سام سر روی را دستش داخل ستوان ؟ کیم من میدونید اصن

! میشه روشن چی همه ستاد میریم ، باش میخوای هرکی: ستوان داد هلش ماشین

! نگفت چیزی و سابید هم روی را هایش دندان سام

اینها تند رفتار با که بود متکبر انقدری! نفر دو این به التماس بود سخت برایش

! شود خشمگین

.......... بکند نمیتوان کاری و است بازی اخر که بود فهمیده اما

در یهو اما شد گرم چشمام که میکردم فک ایلیام به و بودم غرق افکارم تو همونطور

و شد باز

تو ادمد ها تشن غول اون از یکی

دستشو دیوار به چسبیدم کشیدمو جیغ بازوهام به رسید دستش نزدیکم اومد

نبود خیالش عین اما میزدم ما دستو بودم ترسیده خیلی دهنم جلوی گذاست

: گفتن با که ببوسه لبمو خواست نزدیک اورد سرشو

زمین افتاد و خورد مشتی میکنی غلطی چه داری عوضی

کرد پر رو اتاق فضای هقام هق

میزدم هق بودمو خیره جا ی به

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 504 صفحه

کرد بغلم جلو اومد شایان

: گفت سینش روی گذاشت سرمو

عمو دختر نکن گریه شد ،تموم ،باشه باشه

: گفتم هق هق با

کش زجر عموشو دختر بشری بنی ،کدوم نیسم عموت دختر من عوضی پست

کدوم دیگه بکو لعنتی میکنه

رفت بیرون اتاق تر و کشید موهاش به دستی و شد دور ازم

کردم پاک اشکامو دست با

گریه روز ،هر کنم گریه نباید دیگه

هیچی به هیچی رسیدم کجا به اخرم گریه گریه ماهه2

دادم زجر خودمو کردمو خوری خود فقط

برد خوابم اینا فکر با

****

کردم بازش در سمت رفتم شدم بیدار دادایی بی و باداد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 505 صفحه

بود باز بودم کرده تعجب

: اومد شایان داد صدای که بیرون رفتم

چییییی

چیو همه کرد خراب لعنتی اه اه پسر اون نداره عقل مگه ممکنه غیره

خدافظ باشه

: پرسیدم جلوتر رفتم

شده چی

نکردم خالی تو سر اعصبانیتمو تا کن گم گورتو چشمام جلو از هیچی_

: گفت ک میرفتم داشتم نگو، درک به_

گرفتن پلیسا و سام

صورتم به غم سریع اما بودم شده حال خو لبام به اومد خنده نمیدید رو صورتم

اورد هجوم

خدا میشه چی چی، پلیس به نگه چیزی سام اگر...سام اگر

نفسمو و دادم تکیه بهش بستم درم اتاق توی رفتم دیگه برو دختر برده ماتت چرا_

فرستادم بیرون اه با

***

: ایلیا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 506 صفحه

نتونستم تحربه همه این با اینکه واسه خوردم تیر اینکه از میکرد،نه درد خیلی قلبم

ندادم گوش پرهام پی در پی های اسرار به کردمو باز و در کنم پیدا عشقمو زنمو

: بغلمو پرید مامان سرم ریختن بابا و مامان و سرهنگ.

کردی چکار عزیزم خودت با کردی چکار مادر بشه فدات ام دردونه پسر پسرکم

عزیزکم

نتیجش شد لینم نکردی گوش اما خطره در جونت ندار بر و شغل این گفتم بار هزار

: گفتم و کردم جداش زور با هاش بودگریه خوردکرده و اعصابم و میزد هق هق

سرهنگ سمت رفتم بشین نکن گریه شم فدات خوبم میبینی ک حاال جان مامان

بود نموند غروری. بود شده جمع چشمام توی اشک

.. سرهنگ_

: ،گفت کنم کامل حرفمو نزاشت

تمام دارن کردن گیر دست رو سام نباش ناراحت پسر میکنیم پیداش ایلیا هیس

ریخت چشمم از اشک قطره میکنن تالششونو

: گفتم و کردم مشت دستامم دادمو تکون سرمو و

بدون نمیکشم کنید پیدا خدا تورو کنه تحمل نمیتونه اون ادرینا،اون سرهنگ ...س

کرد بغلم سرهنگ ریخت سر ابشار عین اشکام و لرزید هام شونه نمیتونم اون

بردنتم اتاق سمت به و گرفت دستمو و اومدد پرهام که

خوابوندتم زور با

! ایلیا میکنم کبودت پاشی خودم جون به: پرهام

: جمالی سرگرد****** بازداشگاه سام**

: گفتم زدمو پوزخندی نه نمیزنی حرف که

هیستریکی خنده و کنی تهدید بخوای باشی احمق قدر این نمیکردم فکر سرگرد هی

کردم

بدبخت اعدااام میفهمی اعدااام چیه جرمت ،میدونی لجن دهنتو ببند: سرگرد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 507 صفحه

کمتر جرمت مطمئنم کن کمک... بگو سام ننداز هچل توی این از بیشتر خودتو

.... یهوو که کنه حمله بهم ک طرفم اومد نچ معنای به انداختم باال ابرویی میشه

: ادرینا

نرفت، پایین گلوم از هیچیش که ناهاری خوردن از بعد

راه زودتر باید کن تنت و اوردن که لباسایی: گفت سنگینی اخم با داخل اومد شایان

! نمیام گورستونی هیچ شماها با من: گفتم و کردم نگاه قیافش به بیزاری با بیفتیم

که نکن کاری پس هست خورد اعصابم کافی اندازه به احمق ی دختره ببین: شایان

! ببرمت تر راحت خیلی و کنم بیهوشت امپول یه با

کنن بیهوشم اگه کنم فرار که کنم کاری باید نمیشه! شم ساکت باید لعنتی اه

! ندارم کردن فرار واسه شانسی

: گفتم و سابیدم هم رو و دندونام

عوضی-

! کردم نگاه ها لباس به و چرخوندم و سرم! رفت بیرون و زد پوزخندی

! مشکی شال و مشکی شلوار با سبز مانتو یه رفتم سمتشون به

! پوشیدم رو ها لباس میفرستادم لعنت خودم شانس به داشتم که همونطور

! کردم نگاه ش ایینه به و رفتم توالت میز سمت به! بودن اندازم تقریبا

ابی چشمای با دختر یه ؟ بودم من دختر این

بود شده خشک که ،لبایی بود افتاده گود زیرش و میزد خاکستری به دیگه حاال که

! میزد زردی به و بود پریده پوستم رنگ! پوسته پوسته و

! نیومده بهم بودنم عاشق که من به لعنت! من سیاه بخت به لعنت

پایین چشمام از اشکی قطره ناخواسته که انداختم پایین و سرم و نشستم مبل روی

....! اومد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 508 صفحه

شروع اروم خیس چشمای با! پیچید مسیح بمونی میتونی اهنگ صدای مغزم تو

.........! خوندن به کردم

! کنه ارومم یذره میتونست اهنگ فقط نبود مهم اما میلرزید صدام

دل از میره میزاره بمونه من با که میگم هرکی ،به میگم ،هرچی پیشم نیستی که تو

من

! من عاشق و سرد دستای میمونه تنها خیابون توی ، میشم دیوونه

! میشم بچه قدیما مث گرمت دستای تو میکشم پر و میبینم تورو وقتی

: میگم اینو تو دل جز به ندارم جایی دنیا تو باشم، تو با میخوام

این ادمای بشن حسودم همه که اونجوری و من بسازی میتونی تو بمونی میتونی تو

این دیگه بسه نرو کنی اروم منو میتونی تو فقط بسازش و قلبم بمونی، بده قول شهر

این ادمای بشن حسودم همه که اونجوری و من بسازی میتونی بمونی میتونی تو قهر

این دیگه بسه نرو کنی اروم و من میتونی تو فقط بسازش و قلبم بمونی بده قول شهر

من که اونا نمیدونن بگن میگن هرچی بزار بیا تو پام به پا ، بمون تو من پیش قهر

! شدم عاشق

: میگم اینو تو دل بجز ندارم جایی دنیا تو باشم تو با میخوام

شهر این ادمای بشن حسودم که اونجوری و من بسازی میتونی تو بمونی میتونی تو

قهر این دیگه بسه نرو کنی اروم و من میتونی تو فقط بسازش و قلبم بمونی بده قول

این ادمای بشن حسودم همه که اونجوری و من بسازی میتونی ، بمونی میتونی تو

این دیگه بسه نرو کنی اروم و من میتونی تو فقط بسازش و قلبم بمونی بده قول شهر

..... قهر

: کردم تکرار اروم دیگه یبار و کردم پاک و اشکم بود خیس خیس صورتم

! میشم بچه قدیما مث گرمت دستای تو میکشم پر و میبینم تورو وقتی

.... نمیدونم .... نمیدونم ؟ ببینمت دوباره میشه یعنی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 509 صفحه

... کردم پاک و اشکام و شدم بلند! هووووف

............. و شد باز در که

! زد دهنم روی چسبی و بست و دستم و اومد طرفم به تو اومد غالم و شد باز در که

! نداره ای فایده میدونستم چون! کنم مقاومت نداشتم حوصله

! افتادیم راه و اومدن ام دیگه محافظ دوتا و شایان

! فارس خلیج راه از دبی میریم داریم میگفت شایان

..... باش مواظبم میکنم خواهش پس سپردم تو به خودمو خدایا

**************

: ایلیا

گفتم : سام دوختم چشم لباش به شیشه پشت از دقت با و دادم گوش به اخم با

! میکنید تلف رو وقتتون دارید نمیدونم چیزی که

صدا به و رفتم در سمت به پر توپی با برداشتم گوشم روی از و گوشی و شدم عصبی

سام به نگاهی کردم باز تندی به و اتاق در! نکردم توجهی امیرحسین کردنای

میکرد نگام ترس و تعجب با که انداختم

! باهاش میزنم حرف خودم سرگرد ممنون: گفتم و کردم جمالی سرگرد به رو

! رفت بیرون و داد تکون سرشو لبخند با سرگرد

! نشستم روش روبه صندلی روی ارامش کمال با

قرار مگه ؛ گفتم و زدم پوزخندی بودی؟ نمرده تو مگه... م ؛ سام سام؟ چطوره حالت-

! نگفت ؟چیزی بمیرم بود

تکرار بار چند و حرف یه ندارم حوصله اصال من مجد سام اقای ببین. ،،، خب: ایلیا

... کنم

! نمیاد خوشم خشونت از اصال چون! کجاست ادرینا بگو ادم ی بچه مثل.... پس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 510 صفحه

حتما حاال تا بگم من که گیریم اصن! گفتم بارم چند اینو نمیدونم چیزی من: سام

! نمیخوره دردت به دیگه و کرده باهاش کاری شایان

توی مشتی و شدم بلند حدی از بیش عصبانیت با که زد ای شرمانه بی پوزخندی و

داخل امیرحسین و جمالی سرگرد بزنم و بعدی مشت خواستم تا کوبیدم صورتش

! گرفتن و دستام و اومدن اتاق

! باش اروم ایلیا میکنی چیکار: امیرحسین

... یا میگی: گفتم سام روبه حرفش به توجه بی

... .. میگم باشه.. باشه : گفت میزد گیج و بود صورتش رو خون که حالی در سام

،........بنال؟: ایلیا

: ادرینا

! دهنم رو چسب یه و بودن بسته و پام و دستم و راه کل

بود شده جمع لبم پوست و میکرد گز گز پاهام و دست مچ بخورم تکون نداشتم جون

! میسوخت و

! نداشتم فراری راه هیچ! نمیدید منو کسی بودن دودی هام شیشه چون

! بودم بسته چشمامو و بودم داده تکیه صندلی پشت به و سرم

! میکردم فکر زندگیم بار نکبت وضعیت این به

دست و میکنن حمله مشکالت بیخیالی و ارامش اوج تو که بودم رسیده باور این به

! نیستن بردار

بی مشکالت. نداره فرقی هیچ بجنگی خونت آخر قطره تا یا کنی نشینی عقب

! رحمن

..... بمونه تنت به سر نمیذارن

! کردم باز چشمامو و شد پاره افکارم ریشه که ایستاد ماشین لحظه همون

! رفت ای خونه سمت به بعد و شد پیاده بود نشسته جلو که شایان اول

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 511 صفحه

روی از تند و چسب رحمانه بی خیلی و برگشت سمتم به بود چپم سمت که غالمم

! کند دهنم

! خورا سگ: گفتم اخی با و لرزیدم که گرفت دردم اونقدری

! ببند دهنتو: غالم

! شد سوار و اومد شایان که کرد باز پاهامم و دست

! ؟؟؟نکبت! میشه پیاده دیقه هر چیه فازش این

. لنج سمت برو: کرد راننده روبه شایان

کن ولم ادم بچه مث و نکن خریت شایان ببین: گفتم بلندی و دار خش صدای با

! برم

: گفت میکرد نگاه جاده کنار های نخل به که همونطور شایان

!!! کنی تهدیدم بخوای که نیستی موقعیتی تو: شایان

! پستی نفهم ادم یه تو بود رفته یادم... اره: گفتم و زدم پوزخندی

تا ببند فکتو پس ندارم حوصلتو..... کن فک میخوای هرچی نیست مهم : شایان

! نکردم کاریت چسب دوباره

............! دادم تکیه اخم با و نگفتم چیزی

بگو هات نوچه این به حداقل: گفتم اعتراض با بود داده دست بهم خفگی احساس

! شدم خفه شن پیاده یکیشون

؟ ببند دهنتو نگفتم مگه: گفت عصبی حالت با شایان

! نمیاد بهت نگیر ام جذبه ؟ میگی میخوای هرچی که هستی کی میکنی فک شایان-

! بدبختی ادم یه فقط تو هع

اورد سمتم به و مشتش و برگشت طرفم به عصبی شایان

! نمیخوانت کبود و سیاه که حیف! هع: گفت پوزخند با و کرد بازش راه وسط اما

! کردم نگاه جاده به نقیضش و ضد حرفای به تفاوت بی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 512 صفحه

برسه چه میخورد هم به حالم میدیم تلویزیون قاب پشت حتی که عربا قیافه از من

..... یا بزنن دست بهم بخوان برسه.....

دست از دارم که و چیزی تنها نزار.... ندم دست از پاکیمو کن کمک خودت خدایا

! بدم

! نمیده رو خوبی حس بهم اینجا شاد وهوای ها نخل این و دریا به کردن نگاه دیگه

! نمیخواد دلم و بخونم اهنگ و بدووم ساحل کنار اینکه دیگه

...... ه د ب م ل ا ح چون

: شد تکرار مغزم تو بودم خونده جایی یه که رو قشنگی متن یه

کند نمی آرامت چیز هیچ باشد گرفته که دلت باشد خراب که حالت(

گوش تا گرفته دیوار به آویخته های عکس از نداری را هیچکس و چیز هیچ ی حوصله

. . ! داشتی دوستش همیشه که آهنگی به دادن

می خلوتی کنج دلت باشد خراب که حالت میشوی بیزار هم خودت از که آنقدر

ریختن اشک برای خواهد

). . . ات نزیسته روزهایی به کردن فکر و

....!!!

که میترکید بغضم کم کم داشت

که همونطور و بود تنش عربی لباس که دیدم رو مردی یه دور از و ایستاد ماشین

......... میدویید ما سمت به بود سرش سفید و مشکی راه راه پارچه روی دستش

! دویید ما سمت به و

: برگشت پشت به باز نیش با شایان

! پایین بیارینیش غالم: شایان

! اقا چشم : غالم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 513 صفحه

! شو پیاده: گفت خشنش صدای اون با غالم که شد پیاده شایان

از و عقل همه این شم پیاده چجوری االن من: گفتم و کردم بهش ناکی غضب نگاه

که تشن غول یکی اون راست سمت غالم بودم نشسته وسط من ؟ میاری در کجات

! چپم سمت ندیده تاحاال

شدیم پیاده غالم با اعصاب جنگ یخورده از بعد

میزد سال چهل به تقریبا اومد سمتمون به بود ایستاده شایان کنار که مرده همون

! رذل ادم مشت یه اسارت تو ، کس بی ، غریب جای یه! داشتم حقم ! میترسیدم

! میترسم فقط شرایط این تو من که بگم میتونم

! میداد دلگرمی بهم نبود کنارم اینکه با حتی ایلیا به فکر اما

خیلی فاصله بینمون وقتی حتی دورم خیلی ازت وقتی حتی ایلیا، فکرتم توو دائم من

نیست اثری هیچ ازت وقتی حتی زیاده

بپرسم حالتو و بدم تکست بهت نمیتونم وقتی حتی

. میخوابم و میذارم سرمو راحت و کردم فراموشت میکنی فک تو که وقتی

! میکردم بوس عکساتو نبودی، خودت وقتی من. میکنی فک اشتباه تو

...... یا ؟ خوبه حالت ؟ کجایی نمیدونم ! ندارم ازت هم عکسی حتی االن... اما

... ولی

، نیستی کنارم وقتی میبره خوابم خیالت با بگی، بخیر شب نیستی تو وقتی

.. کنارمی میکنم حس بازم میخورم، غذا میرم، راه وقتی حتی

بدم نجات لعنتی دنیای این و پست ادمای این دست از خودمو اینکه فکر به وقتی

... میدارم نگه دست و میفتم یادت...،

میده آرامش بهم فکرت همین کن باور

خوبمون، خاطرات مرور تنها بهت، کردن فکر تنها که خوبی چقد تو مگه لعنتی أه

.. میکنه خوب حالمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 514 صفحه

خیلی لهجه با ولی فارسی به عربه مرد همون! کردم وبلند سرم و اومدم بیرون فکر از

از جوان شیخ مطمئنم ..... ها،! من تحویل زیبا خانم این پس : گفت ای ضایعه

! میشه خوشحال دیدنش

! کردم هضم مغزم تو و حرفاش ترسیده و دادم قورت دهنمو اب

که و چکتون خوبه : شایان ؟ منو میکشونه کجاها یه داری خدایا ؟ جوان شیخ! هع

؟ ! میشه پاس فردا

! نباش نگران نعم ... نعم : گفت و کرد چندشی خنده عربه

..... خوبه ؛ شایان

چرا ؟ چیه منظورت شایان: گفتم بلندی صدای با و کردم عصبی و هیستیرک خنده

عربای این کثیف پول به و عموتو دختر ، نامستو میخوای چرا عوضی؟ و پستی انقد

های لحظه این پس ندارم تکراریتو چرندیات حوصله: شایان بفروشی؟ باز هوس

! نکن خراب رو خداحافظی

؟ جان دختر میگی چی: عربه

دادم جوابشو بلندی صدای با! کرد نگام اخم با و

! میخوره هم به حالم کثیفتون هیکل از داشتم کمد تورو همین! عمو برو-

........ شم رها مخمصه این از که بود احتیاج معجزه یه فقط االن

! بعد ساعت ٢* ها عرب کشتی*

کوچیک پنجره و چوبی های دیوار و در! کردم نگاه بودم توش که اتاقی دیوار و در به

! میداد نشون رو کشتی بالیی قسمت که

و در به نشستم منگل ادمای عین چی واسه! بودم نشسته روش من که تختی و

! میگشتم فرار راه دنبال باید! پایین پریدم تخت رو از ؟ میکنم نگاه دیوار

! داشت شکر جای خودش این و نمیکرد حرکت کشتی

! کردم باز صدا و سر کمترین با رو پنجره اروم. ! ..دریا تو مینداختم خودمو باید وگرنه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 515 صفحه

! میشدن رد که میدیدم رو هایی کفش فقط اینجا از

کشیدم عقب سمت به سریع کلم اومد در صدای بردم تر جلو یخورده و سرم همینکه

.... و

331

! نشستم تخت رو و بستم رو پنجره سریع پنجره لبه به خورد ! زارت

! اومد تو مپلی خپلی تپل خانم یه و شد باز در

.... انداخت پام تا سر به دقیق نگاهی

ندیدی؟ ادم مگه معنی به و دادم تکون و سرم

تویی؟ ادرینا: گفت میومد سمتم به کرشمه و ناز با که همونطور

! زد حرف فارسی اینجا یکی عجب چه: گفتم و انداختم بهش ای بیزرانه نگاه

! درازه که زبونتم : گفت و زد پوزخندی

! دیگه برم بزارید ؟بابا جونم از میخواید چی : گفتم حرفش به توجه بی

کشو گشتن مشغول که همونطور و رفت بود اتاق گوشه کمدی و توالت میز سمت به

: گفت بود ها

..... حتما شد تموم کارشون که بعد میکنی خانمی مدت یه ! بهت نمیگذره بد نترس

! میدم توضیح دارم زیادی نمیخواد

که گزاشتم دستش روی و دستم و رفتم سمتش شم وارد لطافت راه از کردم سعی

! کشید عقب و دستش

منو ، بیارن سرم بالیی میترسم ، میترسیدم ادما این از واقعا من! خانم ببین: ادرینا

بخدا من ولی ، میان خودشون میل به دخترایی یه که شنیدم ، اینجا اوردن زور به

اصن ، دیدم و اشک نم چشماش تو ؟ برم کن کمکم ترخدا میخوره هم به اینا از حالم

! باشه بلد ام گریه شرورش قیافه اون با نمیکردم فک

به ؟ خوبه حالتون ؟ خانم - دادم تکون چشماش جلوی و دستم بود هپروت تو انگاری

کشید چشماش به دستی و داد تکون و سرش و اومد خودش

! بودم تو شبیه جوونیام منم ! افتادم خودم قدیمای یاد نیست چیزیم نه -

.... میترسیدم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 516 صفحه

کأخ تمام نشد..، اما! بدم دست از پاکیمو ادما این دست به اینکه از میترسیدم

شدم له روزگار رحمانه بی لگد و مشت زیر ذره ذره کردن خراب ادما همین و روایاهام

کردم نگاه بهش خیس صورت با کشیدن گند به وجودمو!

میکنید؟ کمکم -

! کنم فکر باید....ولی میسوزه برات دلم نیومدی خودت میل به میدونم چون -

......... نشستم تخت رو امید نا

بیا بدو نباشی اماده اگه میاره در روزگارم از دمار میاد اقا االن وای : شنیدم صداشو

! صندلی این رو بشین

کنی؟ کمکم نبود قرار مگه چی؟ اماده میگی؟ چی ؛ تعجب با

کنم امادت بیا پس میدونم نداره باهات کاری امشب ، میکنم کمکتم حاال-

و گریم وسیله تیکه چند کا که نشستم صندلی روی بودم ناچار کنه کمکم اینکه برای

! صورتم روی شد خم کوتاهش قد بخاطر و برداشت کشو و از ارایش

غیرتانه بی و رحمانه بی چطور که افتادم شایان یاد! نبودم دنیا این تو انگاری اصن

! رفت چکش گرفتن از بعد و کرد ول منو

خیالت... دیگه شده تسویه باهات حسابک گفت گوشم در اخر لحظه نمیره یادم

! بگذره ،خوش راحت

مثل هاشون عمو پسر بقیه بودم؟ گوری کدوم شانس تقسیم موقعه من واقعا

؟؟؟ من اونوقت.... میکنن تکیه بهشون سختی موقعه و داداششونن

و سینش روی بزارم و سرم میخواست دلم ، میخواست و ایلیام ارامش بدجور دلم

! بشمرم و قلبش ضربان

! مواظبمه که بگه گوشم توی محکم و بشینم کنارش میترسم وقتی میخواست دلم

! شد تموم- برداشت صورتم روی از و دستش که دادم قورت و گلوم سنگین بغض

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 517 صفحه

چشمام بود لبهام روی قرمزی رژ! بود اومده در روحی بی از صورتم کردم نگاه اینه به

که ای موقعه افتادم ایلیا یاد میشد دیده خمار که بود کشیده بلندی چشم خط

میکرد دعوام پررنگ رژ زدن بخاطر

ارایش صورت ایلیام غیر به کسی نمیخوام نه! کشیدم جیغ و کشیدم رژم دستم

! نمیخوام ببینه شدمو

گرفت دستمو اومد خانمه

! دادی هدر به زحماتمو تمام میکنی؟ چیکار جان دختر-

و بودم نشسته تخت رو نمیشنوم و صداش که انگار نمیدادم گوش حرفاش به اصن

!! خانومی: پیچید گوشم تو ایلیا صدای بودم شده جمع خودم تو

کشیدن گند به وجودمو و کنم کاری نتونم اگه میخورم قسم خدایا ، نمیخوام نه

با فقط که موقعس اون! میکنم خالص خودمو و میشم رحمت بی دنیای بیخیال

! میشم خوشبخت که خودکشی

! میومدن پایین چشمام از میداد نشون ضعیفیمو که اشکایی

میزد هم به حالمو کردنم گریه دیگه

نه که افتاد عربی لباس یه به چشمام که کردم بلند و سرم و شنیدم رو خانومه صدای

ای نقره های مهره پایینش و بود تنه نیم فقط مشکی رنگ به سر نه داشت ته

! میزد برق و بود اویزون که داشت

! بود رسیده کمر تا که زیادی چاک با داشت رو پولکا همون روش که هم مشکی دامن

......... بپوشیش باید- ؟ چیه دیگه این: گفتم میلرزید بغض از که صدایی همون با

! کردم نگاش ترس و تعجب با

! نمیکنم تنم اینو وقت عیچ من! نیست ای مزه با شوخی اصن ببین-

اماده دیگه ساعت نیم تا اگه باش مطمئن جون دختر ببین: گفت و کرد نگام اخم با

نباشی،

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 518 صفحه

میاره سرت االن جوری رو بیاره سرت قراره اینده در که بالیی بعد میکشه منو اول اقا

! کنی مرگ ارزوی که

! میکنم مرگ ارزوی که وقته خیلی من: گفتم و زدم پوزخندی

ظاهری میشد باعث بود شده شکسته ازش که روحی ولی بود، مهربون چشماش

! باشه داشته سرد و خشن

لطیفه بازم و ، وایمیسته خونش اخر ی قطره تا ، همینه زن یعنی ، همینه درستشم

.. ،،..ولی مهربونه

فقط ، مهم براش چیزی نه میخنده نه که اونوقته! کنن خرد و روحش که روزی از وای

....... خشک و سرد ، میشه سنگ

! اومد سمتم به بود واضح کامال بودنش حرصی که ای کالفه صورت با

اماده بفهمن خان عماد وگرنه بپوشی و لباس این باید کنم ممکت میخوای اگه-

! میکنه خفه دریا همین اب تو هردوتامون نیستی

با منو ایلیام غیر به کسی اینکه از ته؟ نه داشت سر نه که لباسی این اخه .... خدایا

! میشد مورم مور ، داشتم وحشت ببینه لباس این

! کنم تنت زور به نزار: گفت بلندی صدای با نمیدم جوابی دید وقتی

و اسمه عماد هرچی به لعنت: گفتم و رفتم سمتش به عاجزانه ، نداشتم راهی

! دریاست

انداختم بهش ای دیگه نگاه و گرفتم ازش و لباس غیض با

خودم واسه ولی نبودم افراطی ادم! بود معلوم کامل پاهام و شکمم و هام شونه سر

! لباسی همچین پوشیدن بود سخت برام ، داشتم اعتقاداتی

! باشی پوشیده و لباس باید میام دیگه دیقه ده میرم من -

! رفت بیرون اتاق از که ندادم بهش جوابی

......... و کردم باز شو دکلته پشت گیره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 519 صفحه

پایین چشمام از اشک میرفتم اینه سمت به که همونطور بود، اندازم کردم تنم و

! اومد

! شدم خسته ، میشم خرد کم کم دارم

تناقض سفید پوستم و بود مشکی چون و بود تنم فیت لباس کردم نگاه اینه به

إیجاد رو خشی خش صدای هم لباس اویزون های نگین! بود کرده درست رو جالبی

! میکرد

بود گرفته و پریدگیم رنگ و زردی بود زده پوستم روی که کرمی کردم نگاه صورتم به

....... بود پاشیده لبم دور قرمزم رژ

شده طوسی چشمام ابی رنگ گریه اثر در! میدیدم توش رو بزرگی غم ... چشمام اما

! بود

! میشد اروم زندگیم همه چشمای سبزینه دیدن با درونش طوفان فقط که چشمایی

حس جلوم و قشنگش تصویر فکرم تو اما ام دیوونه شاید ، بود کنارم ایلیا االن کاش

! میکنم

فکر که بهش بدی؟ نجاتم نمیای چرا: که بزنم فریاد گوشش تو کالفه یا اروم شاید

عمیق نفس اونقد و میبندم چشمامو.. میکنه پر گلومو تموم بغض ناخودآگاه میکنم

. کنه گم گورشو لعنتی بغض این تا میکشم

خاطره شاید..میخواد ازم چی نمیدونم . باهامه میرم جا هر نیست، بردار دست اما

!..... خودشو شایدم هاشو

پیدام که همینه بخاطر و باشه اورده سرش بالیی لعنتی گلوله اون اینکه از میترسم

! نکرده

.... زندست ایلیام میگه ، میگه رو ای دیگه چیز قلبم ،... اما

! مخمصه این از رهایی برای بکنم تالشمو تمام باید میدونم فقط نمیدونم

! برگردوندم دنیا این به در صدای

...... اومد طرفم به هول خانمه و شد باز در

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 520 صفحه

اومده شیخ-

! درک به: گفتم عصبانیت با

! اومد سمتم به برداشت میز روی از دستمال یه و نگفت چیزی

اینکه معنی به عاجزانه و کشید لبام روی و قرمز رژ دیگه یبار و کرد پاک و لبم دور

! کرد نگام نکنم پاکش

! کرد باز و موهام کش و رفت شونه سمت به! نگفتم چیزی و کردم مشت و دستم

! اومد فرود هام شونه روی داشت مشکی ریشه اما بود شرابی پاییناش که موهایی

سمت طرف دو و کرد شونش تند تند! نداشت اتو به احتیاجی و بود لخت موهام

! زد گیره و برد پشت و گوشم

لباسای و بزنم ته از و موهام میخواست دلم میکنه چیکار نبود مهم برام اصن

! کنم پاره و تنم چندش

بزنم جیغ و بدووم انقد و نباشه هیچکس که برم جایی یه میخواست دلم شایدم یا

! برم هوش از که

! گفت عربی به رو چیزایی که شنیدم رو خشنی صدای

گفت؟ چی: گفتم خانمه روبه

! منتظره پایین اقا میگه-

! گرفتم و اشکم ریختم جلوی و دادم فشار دیگه هم تو و سردم دستای

! باشم محکم باید! ضعیفم کنن فک نباید

بریم بیفت راه شد تموم-

، میخورد هم به خودم از حالم اما بودم شده خوشگل ، انداختم اینه تو و اخرم نگاه

! دخترم که

.... نمیمونه جواب بی که ظلمی میشه، ظلم بهم ، کنم دفاع خودم از نمیتونم که

! ایستاد راه بین اما رفت چوبی در سمت به و کشید و دستم

رفت یادم نقاب-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 521 صفحه

بلندی پارچه که مشکی نقاب یه و رفت کمد کشوی سمت به که کردم نگاهش گیج

! اورد و داشت

چیه؟ دیگه این: گفتم عصبانیت با

ببینن نقاب با دارن دوست اقا : گفت اخم با متقابال

! مریضه هست خری هر میگی که اینی: گفتم پوزخند با

! بود موافق حرفم با کنم فک! نگفت چیزی و زد غمگینی لبخند

! بود معلوم چشمام فقط که زد صورتم روی و نقاب

و گزاشت پشتم و دستش بود دستش تفنگی و بود تنش عربی لباس که نگهبان یه

! داد هلم

! بود همین بود مونده برام که راهی تنها! بجنگم مشکالتم با باید

! چرخوند تنم روی و الودش خوش نگاه که کردم نگهبان به غضبناکی نگاه

! دفاعم بی و تنها خیلی کن کمکم خودت خدایا شد مور مور بدنم تمام

! میلرزید دستام استرس از! بردتم تر بزرگ اتاق یه توی

! نیفتم که میکردم کنترل و خودم زور به

! افتاد داشتن مختلفی عربی های لباس که ام دیگه دختر تا چند به چشمم

چه قراره که نمیدونستنن مگه ؟ بودن خوشحال چرا ولی ؟ بودن من شبیه اینام یعنی

..... که رفتم سمتشون به و گرفتم محکم و خودم بیاد؟ سرشون بالیی

! اومد داخل تکبر با میزد سال ٠١ یه تقریبا که مردی یه و شد باز روم روبه در

بود تنشون سفید عربی لباس ! داشت کنارش بادیگاردم تا دو

! داشت تن جذبی شلوار و کت میومد) شیخ(عماد نظرم به که مردی همون ولی

! انداخت تکمون تک اندام روی و نگاهش جدی و اومد سمتمون به

! بیارم در حدقه از و چشماش میخواست دلم

! رفت داشت تن به ابی لباس که دخترا از یکی سمت به

...... میجوشید شرکه و سیر مث دلم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 522 صفحه

....... میکرد نگاش شوق با داشت لب به نقاب پشت از ژکوندی لبخند که دختره

نگاه اومدن؟؟؟؟؟ خودشون میل به بودن؟نکنه خوشحال چرا اینا! نمیکردم درک

بعدی دختر سراغ کنه تغییری صورتش حالت اینکه بدون و انداخت بهش ای خیره

! رفت الغری اندام و داشت کوتاهی قد تقریبا که

! میبارید سردی و تکبر ازنگاهش

! کردم مشت و دستم و بستم چشمامو! کنم تحمل و وضعیت این نمیتونستم واقعا

! کنم باز چشمامو نمیخواست دلم که بود بد حالم اونقدری

! کرد بلند و سرم و نشست چونم زیر دستی بعد لحظه چند

میترسوند که،منو ای قهوه چشم جفت یه که کردم باز چشمامو عصبانیت با

! بود خیره تورچشمام

! غریدم عصبانیت با هستم موقعیتی چه تو که این به توجه بی

! بردار چونم زیر از کثیفتو دستای-

پام روی و شد پاره بندش که کشید صورتم روی از و نقاب حرکت یه تو و زد پورخندی

! افتاد

! کشید لبم روی و دستش کجی لبخند با و کرد ریز چشماشو

! سوخت صورتم طرف یه کنم اعتراضی خواستم همینکه

! نمیشنید هیچی چپم گوش لحظه یه که گوشم زیر بود زده تند اونقدری

! گستاخ و جذاب میخواستم که همونی-

! باشه اماده فردا ، همین ریحانه: گفت کرد ارایشم که خانمه همون روبه تر بلند و

! اقا چشم : ریحانه

! باشه بلد فارسی نمیکردم فک ، بود گنگ خیلی واسم

ناک غضب همه که چرخوندم دخترا سمت و نگاهم ! رفت بیرون و کرد بلندی خنده

! میکردن نگام

! کردن پر خالی تو های رویا با رو ها بیچاره این سر میدونستم

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 523 صفحه

سمت به و کشید و دستم ریحانه لحظه همون که زدم بهشون غمگینی پوزخند

! برد بودم توش که اتاقی

! میزد؟؟ حرف فارسی چرا این-

! إیرانی مادر و عرب پدر ست رگه دو: ریحانه

بهم کوتاهی نگاه ریحانه! نشستم تخت رو گلوم لعنتی بغض با و نگفتم چیزی

! رفت بیرون و انداخت

دلم که منی شن انتخاب میکردن ارزو که دختری همه اون و بین چرا واقعا خدایا

های لباس و کندم تنم از رو ها لباس ؟ شدم انتخاب نباشم اینجا ولی بمیرم میخواد

! پوشیدم خودمو

! انداختم تخت رو و خودم و کردم باز و هام مو گیره

! باشه شب ٢٢ ساعت تقریبا میکردم فک

! رفتم خواب به ایلیا خوشگل صورت به فکر با

.......... میلرزوند و قلبم بهش فکر! میترسیدم فردا از

! میکردم نگاش ترس با فقط! سرکشید شرابشو پیک چهارمین

! میلرزید بدنم اجزای تمام و میزدم هق

! برام گنگه و حبابه یه تو چی همه میکردم احساس! اومد سمتم به و شد بلند

.... رفتم عقب عقب گریه با و شدم شد بلند

! میومد سمتم به خوران تلو تلو و بود خمار چشماش

به چسبوندم میاره وجدم به ظریفت اندام ، میکنی مستم تو میکنی؟ فرار ازم چرا-

میکردم حس و وزنش سنگینی و کمد

و کرد بلندی خنده برم بزار کن ولم ...، ترخدا : نالیدم گریه با و دادم هلش دستم با

! افتادم روتخت و خوردم سکندری ، داد هلم

کردم گریه بلندی صدای با وایساد جلوم عریون لخت و کند و هاش لباس ی همه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 524 صفحه

کنم فرار که نداشت حس پاهام انگاری

که میزدم چیغ کند تنم از مو نیمه و نصفه لباس و بست طناب با و پاهام و دست

روی بوسید و گردنم زیر نمیکرد توجه جیغام به و میخندید شیطانی فقط اما کنه ولم

،...رفت تر پایین دستش که وقتی اما لبهام ، شونم

نشستم جام تو کرده عرق صورتی با و!... کردم باز و چشمام و کشیدم بلندی جیغ

،،،،،،،،،....نبود کنارم کسی. بود خاموش اتاق چراغ

پر و لیوان و برداشتم رو تختی پا روی تنگ لرزونم دستای با ، بود شده خشک گلوم

...... کشیدم سر و اب نفس یه که داشتم التهاب اونقدری کردم اب از

.... بردم بیرون و سرم میومد خنکی باد پنجره از

... میخوریم تکون ذره یه شدم متوجه .... که کشیدم عمیقی نفس

! نه.... اما گرفتم سرگیجه کردم فکر ، دادم تکون بار چند و سرم

... افتاده راه کشتی! خنگم چقد من خدا وای

و بخت افتخار به کردم هیستریکی خنده.... فرار برای ندارم راهی هیچ دیگه حاال

....! خوشگلم إقبال

چی قراره فردا ببینم باید وضعیت این با!.... میومد اب صدای و بود تاریک اتاق

! بشه

! رفتم فرو فکر تو و گذاشتم بالش رو و سرم

! نمیدونم میکنه؟ کمکم ریحانه یعنی

بارم نکبت وضعیت این به بس از! کردم فکر بس از شدم خسته.....وای وای وای

! فرستادم لعنت

که حیف اما! فردا پس به بپرم امروز از میخواد دلم ولی باشه احمقانه شاید

..... نمیشه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 525 صفحه

خدا به همیشه عین خودمو و کشیدم عمیقی نفس! میداد نوازش و صورتم باد

! سپردم

...! ....... نبینم خواب دیگه خداکنه..... بستم و چشمام

! شدم بیدار داغون درونی و ظاهر،، از ساختگی ای اراده با

! اورد برام رو صبحونه داشت بلندی ریش و میکرد صحبت عربی که نگهبان

! میکرد سیخ تنم موهای فکرش داشتم واهمه ازشب! خوردم ازش ذره یه زور به

! برم بیرون میخوره جونم از که اتاقی این از میخواست دلم

! نفهمیدم که گفت چیزی یه عربی به! اومد جلوم از نگهبان که کردم باز و اتاق در

! اومد روم روبه از ریحانه کنم صحبت خواستم همینکه

! بیرون برم اتاق از میخوام : گفتم ای کالفه صدای با

! داد تکون و سرش که ! گفت رو چیزایی نگهبان روبه عربی به و داد تکون و سرش

! بری میتونی-

! شنیدم و صداش دوباره که دادم تکون و سرم اخم با

! کنم امادت کنم شروع باید دیگه ساعت نیم راستی-

! دادم ادامه راهم به و زدم پوزخندی

! زد و چشمام افتاب نور که اومدم بیرون کشتی بزرگ تقریبا اتاقک از

! بگیره رو و اطراف هایی حباب بود شده باعث این و میکرد حرکت أرومی به کشتی

! میدیدم و اب فقط میکردم نگاه که طرف هر به

نگاهم کجی لبخند با و بود دستش ای قهوه دیدم و عماد...... که رفتم جلوتر یخورده

! میکرد

رفتم دوباره ترسیده و کردم مشت و دستام ! زد چشمکی چرخیدم طرفش به وقتی

! داخل

! اومد روم روبه ریحانه که

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 526 صفحه

میام االن برو-

! رفتم اتاق تو و کشیدم پوووفی

! اومد داخل بود دستش تو لباسی کاور که ریحانه بعد مین ٠ که نشستم تخت رو

چیه؟ این -

! لباسته-

! شکلیه چه نبود معلوم بود کاور تو چون کردم نگاش میلی بی با

! کردم نگاش و کردم بلند و سرم ، نشست کنارم ریحانه

که کشیدم ای نقشه یه همین بخاطر... و... بیاد سرت بالیی نمیخوام ببین: ریحانه

! نریم لو کنه خدا

خب؟- نشست لبم روی کمرنگی خیلی خیلی لبخند هفته دو از بعد

! هست شراب میبرنت که اتاقی توی -

! گرفت سمتم به و اورد بیرون کوچیک خیلی بسته یه و برد جیبش توی و دستش و

کنه خدا ، کردم نگاهی بسته به ؟!خان عماد شراب تو بریزی اینو جوری یه باید -

! بتونم

داد تکون و سرش و زد کجی لبخند ممنونم واقعا:گفتم و گرفتم دستش از

هم تو و سردم دستای بشین صندلی اون رو برو ، باشی اماده باید زودتر پس -

! میزد شور خیلی دلم فشردم

شروع وکارشو اومد سمتم به ریحانه که نشستم صندلی روی و شدم بلند

............... کرد

! برداشت و دستش ساعت یک یا دیقه پنج ر چهل تقریبا از بعد

و پایینش و بود کرده کار مشکی سایه و چشمام: دیدم اینه تو خودمو و شدم بلند

و بود کرده تر سفید و پوستم رنک میکرد تر درشت چشمام که بود زده سفید مداد

! بود شده شالقی که بود کرده اتو موهامم بود زده لبام روی جیگری رژ

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 527 صفحه

توی و پودر بتونم تا بیام راه باهاش باید بتونم که جایی تا ، شد اشک از پر چشمام

! بریزم شرابش

! دادم قورت دهنمو اب و کردم نگاه سقف به اشکم نیومدن پایین از جلوگیری برای

فکر توی و میکرد نگام ناراحتی با که کردم نگاه ویحانه به اینه از و اوردم پایین و سرم

! بود رفته

اورد بیرون تیکه دو لباس یه که کرد باز و لباس کاور شد بلند و اومد خودش به

باز العاده فوق اورد بیرون و بود شده کار تیکه دو و میزد صورتی به که ی قرمز رنگش

! کسی*س و بود

! نمیپوشم اینو من: گفتم بغض با

! کنن تنت زور به میاره رو نگهبانا وگرنه ! مجبوری -

! میپوشیدمش نقشه رفتن پیش خوب برای باید نداشتم راهی! نگهبانا.... نه وای

! بستم پام مچ یه و داشت که ستی پابند و پوشیدم و لباس

! پوشیدم روش که داشت هم کمربندی پوش رو یه

بود نشسته تنم به العاده فوق کردم نگاه خودم به اینه تو از

... مجبورم که میدونی خودت! بره پیش خوب چی همه کن کمکم خودت خدایا

! کن کمکم پس

! میشد شب داشت! کردم نگاه بیرون پنجره از

! کرد بغلم و اومد سمتم به ریحانه

امیدوارم : گفتم گلوم سنگین بغض با میره پیش خوب چی همه ! باش قوی -

! منتظره خانشون عماد که گفت عربی به و کرد باز درو نگهبان لحظه همون

! نبود معلوم بدنم از جایی فعال و بود بلند لباس روپوش! ریخت هری دلم

...... رفتم در سمت به و دادم قورت و دهنم اب

....... باش مواظبم خدایا

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 528 صفحه

، بود من اتاق در روی روبه در یه ، داشت زیادی های اتاق کشتی بودن بزرگ دلیل به

! داخل داد هلم و کرد باز درو

! رفتم داخل لرزونم پاهای با و کشیدم عمیقی نفس

کرد نگهبان به ای اشاره بود نشسته بود نفره دو تخت یه کنار که صندلی روی عماد

! دوخت بهم و کریهش نگاه! رفت بیرون که

! شدی زیبا خیلی ! بود ادرینا أسمت..... اوووم.... میکنم فک: عماد

باشی؟ غیرت بی انقد میتونی چطوری: گفتم شدم کلید های دندون بین از و نفرت با

! میشه بد خیلی برات وگرنه! کنی تر دراز گیلیمت از پاتو نداری حق: گفت اخم با

ابروی و چشم و داشت جذابی قیافه ، دوخت چشمام تو و نگاهش و شد بلند

! میخورد هم به حالم قیافش از من اما! مشکی

و دلم تو شده تلمبار های عقده و حرفا همه میخواست دلم ، برداشت قدم طرفم به

! بگم

دخترای میتونی چطوری ، غیرت بی و باز هوس عربای این قماش از نه ، إیرانی یه تو-

! گرفت و کمرم صفت اومد سمتم به عصبانیت با کنی؟ ابرو بی و مردم

یه اگه ، نیست مربوط تو به حرفام این از هیچکدوم ، خیلی درازه، خیلی زبونت-

دادن حال ، سرت بریزن نگهبانا میگم بدی ادامه چرندیاتت این به و بگی دیگه کلمه

؟ داری دوست و نفر چند به

تو بریزم و پودر تا بیام راه باهش یخورده باید! نگفتم چیزی و دادم قورت دهنمو اب

! شرابش

! ریخت فرو دلم ته که برد روپوشم کمربند سمت به و دستش

مبل کنار الکلیش های نوشیدنی مختلف های انواع قفسه ! بود نقشم اجرای وقت

! بود

و اومدم خودم به تازه رفت پایین سمت به و خورد سر هام شونه روی از روپوش وقتی

! برم بزار میکنم خواهش - دادم هلش عقب به دستام با ذره یه

! زد لختم سرشونه روی اس بوسه و کشید ام برهنه کمر روی دستی اخم با

! کنم ول رو لعبتی همچین ام دیوونه مگه-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 529 صفحه

باید االن میداد کش کلماتش به و بود شده خمار چشماش! کرد بلندی خنده و

چند از میترسیدم ، بود گرفته و گلوم بغض ؟ شد چی پس! .... کنه صداش ریحانه

! بعدم دیقه

! میزد بوسه بدنم لخت جای جای روی عماد و میلرزیدم فقط من

بغضم و بگیرم و خودم جلوی نتونستم ! برد تخت سمت به و کرد بلندن دفعه یه

! شکست

! میکنم خواهش باهام و کار این نکن ، ترخدا-

از شهوت بودم گرفته صفت و میخندید فقط اما میکردم تقال و میکوبیدم سینش تو

! میترسوند منو این و میبارید چشماش

! بود ریحانه کنم فک! اومد در صدای گزاشتم تخت روی که همین

! رفت در سمت به عصبی و بلند صدای با و ندید که کردم ریزی خنده

به و برداشتم و پودر بسته رفتم پایین تخت از سریع و کردم استفاده فرصت از

! رفتم ها شراب قفسه سمت

! نمیشد باز و بود خورده بهش زیادی چسب

؟ نمیشه باز چرا... لعنتی اه-

گرفتم دستم توی رو شیشه خوشحای با شد باز که کشیدم روش و ناخونم چندبار

.... که

دستم از شیشه و کشیدم جیغی اورد فشار ناخوناش با و نشست کمرم روی دستی

....... افتاد

شنیدم گوشم زیر و عماد صدای

! هع.... نیستم ساده هام انقدر من ؟ زرنگی خیلی کردی فک: عماد

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 530 صفحه

اومد پایین چشمام از اشک و گفتم اخی که اورد فشار کمرم روی ناخوناش با و

! کند تنم از و لباسم همه وحشیانه و تخت سمت داد هلم دفعه یه

توکل بهت دیدی خودت ؟ تنهام که دیدی خودت نکردی؟ کمکم یعنی..... خدایا

؟ کردم

..... نمیزارم ، نمیزارم ، ندارم راهی دیگه

! بود کنده تنش از و هاش لباس ی همه هم عماد اومدم که خودم به

کردم محافظ جلوم و دستم گریه با و کشیدم جیغی که افتاد لختم بدن روی

دادم تکون أونور و ور این سرم و

! نمیومدم بر زورش پس از

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 531 صفحه

خوش خودتم به میومدی راه باهام اگه: گفت گوشم زیر و گرفت صفت و دستام دوتا

! وحشی گریه ببینی عاقبتشم باید اوردی در بازی چموش که حاال....اما میگذشت

کن ولم ...ول.... کن ولم ترخدا: گفتم بود خیس اشک از صورتم که همونطور

نمیکرد توجهی اما میکردم هق هق کلماتم وسط

نمیشناسمش کیه؟ خدا! هع ؟ خدا : گفت میبارید ازش شهوت که صدایی با

روی وار نوازش و دستش و زد بوسه شکمم روی برد پایین و سرش و کرد ازاد و دستام

! کشید پاهام رون

میکردم صدا رو ایلیا دلم تو فقط کنم تقال نداشتم جون دیگه

! کنم چیکار نمیدونستم اما نمیشنوه میدونستم اینکه با

گزاشت لبام رو و لباش بعد و چرخوند هام نه*سی روی زبونش

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 532 صفحه

و میاورد فشار های شونه روی ، میشدم خفه داشتم که جوری زد مک تند تند و

میبرد هوشم از داشت بدنم رو وزنش سنگینی

افتاد تخت کنار ای شیشه لیوان به چشمم

مجبورم .... نکردی کمکم خدایا

! میکنی بیدار و ام غریضه بهترینی تو: گفت خماری صدای با عماد

.... کنه تموم و کارم تا رفت شکمم پایین سمت به همینکه و

شکوندمش پاتختی توی زدنش با و بردم لیوان سمت به و دستم سریع

گرفتم مچم روی رو شیشه از تیکه یه که شد بلند روم از ترسیده

.. جلو بیای دیگه قدم یه اگه...اگ: گفتم دارن جنون که کسایی عین هق هق با

میزنم رگمو..ر

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 533 صفحه

رفت عقب ترسیده عماد

باش اروم فقط تو باشه... باشه: عماد

اومد نزدیک قدم یه و

نیا نزدیک ، شو خفه-

341

..... خب خیلی: گفت پریده رنگ با و برگشت و اومدش راه

به نزدیک رو شیشه که همونطور و نداشتم جون و میکرد گز گز پاهام و دست کف

عمرم اخر های لحظه این حداقل..... هع! گشتم روپوش دنبال بودم گرفته مچم رگ

ببینه رو ایلیا های دارایی کسی نمیخوام و

! کنه تعرض ایلیا مال به کسی نزاشتم چطوری که بود ،شاهد نکرد کمکم که خدایی

رفتم در سمت به و پوشیدم لختم کامال بدن روی روپوش

االن ما.... ادرینا نکن دیوونگی: گفت اخم با بود پوشیده شو روبدوشامبر که عماد

! بری جایی نمیتونی تو دریاییم وسط

اومد دنبالم که رفتم بیرون و کردم باز و در

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 534 صفحه

پس میکنم خالص خودمو ، میرم نیست مهم برام ، میزنم وگرنه ، ببند دهنتو-

! نیا نزدیکم

! برن که کرد اشاره کله با عماد که گرفتن دورم ها نگهبان

! وایسادم کشتی لبه و رفتم بیرون اتاق از هق هق با

میفتادم اب داخل میخوردم تکون یه اگه بودم گزاشته لبه روی و پام

گزاشتم رگم روی رو شیشه تیکه و بستم و چشمام

میگم بهت اینور بیا نیار در بازی دیوونه ادرینا: شنیدم و عماد صدای

نکردم توجهی ولی شنیدم اب از صدایی و سر یه! میگه چی نبود مهم برام

دنیای این از رفتن برای خوندم و اشهدم و بیارم فشار دستم به خواستم همینکه

..... بار نکبت و کثیف

شنیدم و عماد اخ بلند صدای و اومد ای گلوله صدای دفعه یه

پست به بود خورده گلوله و بود افتاده زمین روی عماد که کردم باز و چشمام سریع

؟ ایلیاست این نیستم خواب یعنی...ی....... کردم نگاه سرش

میکرد نگام اشکی چشمای با بود دستش تو تفنگ که همونطور

کردم دراز سمتش به و دستم خوابم میکردم فک

ایلیا؟....ای -

جانم؟-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 535 صفحه

خالی پام زیر و رفت گیج سرم دفعه یه که زدم اشکم میون لبخندی ! اومد سمتم به

! شد

با که شنیدم رو ایلیا صدای فقط لحظه اخرین و رفتم فرو دریا سرد اب تو سرعت با

ادریناااااااااااا: گفت داد

حال از و شدم معلق اب عمق توی بکشم نفس نمیتونستم شد حس بی بدنم

...... رفتم

: ایلیا

ادرینام،همه که نمیکردم باور.... نمیکردم باور! دیدم لباش رو خوشگلشو لبخند

! جلومه زندگیم

! افتاد بود گرفته مچش روی که ای شیشه به نگاهم یدفعه که شد اشک پر چشمم

! افتاد اب تو یدفعه رفتم سمتش به همینکه ، کرد دراز سمتم به و دستش

ادریناااااااا: زدم داد فقط ایستاد قلبم

! پریدم اب تو سرعت به و انداختم زمین و تفنگ

میاوردم کم نفس داشتم کم کم و میگشتم دنبالش زیاد عمقش و بود سرد خیلی اب

و بود معلق اب رو ظریفش بدن ، کردم شنا سمتش به عجله با و خورد بهش چشمم

مثل که بود دریایی همین رنگ به که چشمایی بود بسته و افسونگرش چشمای

! میکشیدش خودش سمت به ای درنده حیوون

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 536 صفحه

به تندی به و کردم حلقه دورش و دستم که میشد تموم نفس داشتم کم کم خودمم

تو و سرش کشیدم عمیقی نفس و بردم بیرون اب از و سرم کردم حرکت باال سمت

! میکردم صداش نگرانی با و بودم گرفته بغلم

؟... ادرینا... کن باز چشماتو ترخدا ادرینام-

بود اومده پایین چشمام از اشک ، نمیشنیدم و قلبش صدای نمیداد جوابی

! میکنم خواهش ، نیفته براش اتفاقی کن کمک خودت خدایا

و اومد سمتمون به بود توش وامیرحسین بود ستاد به مختص که رویی تند قایق

! کشید باالمون

فشردم بار چند و گزاشتم سینش روی و دستم دوتا و خوابوندمش قایق کف سریع

شد خارج دهنش از اب که

میخوای؟ کمک ایلیا: شنیدم و امیرحسین نگران صدای

و فشردم سینش روی و دستم دادم ادامه کارم به و دادم تکون نه نشونه به و سرم

کردم تکرار دوباره

٢.....٢....٠.....٢-

کردم خالی دهنش توی نفسم گرفتم دهنشو دست با و

٣....٦..٧....٢-

! برگشت کندی به نبضش که دادم تنفس بهش دوباره و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 537 صفحه

! میرفت زیادی خیلی سرعت با قایق

میکنم خواهش... ادرینا خانومی: گفتم گوشش زیر و گرفتم بغلم توی رو ادرینا سر

؟ کن باز و چشمات

! همیشه از تر مهتابی و بود شده روح بی صورتش

! بود چسبیده بدنش به که بود لخت زیرش و بود روبدوشامبر شبیه تنش لباس

......... بود مهم برام سالمتیتش فقط االن تنشه این چرا که نبود مهم برام

: ادرینا

شد، خوب دیدم تا زدم پلک چندبار میدیم تار کمی ، کردم باز و چشمم ألی اروم

! میشد تنگ یذره نفسم ، بود بیمارستان اتاق شبیه ؟ کجام االن من

دیگه ى افتادم اب تو بعد و دیدم رو ،ایلیا افتاد یادم چی همه و کردم فکر یذره

! نمیاد یادم عیچی

روی و سرش و بود گرفته و دستم دیدم رو ایلیا که چرخوندم چپ به أرومی به و سرم

! بود خواب و بود گزاشته تخت

دستای تو سردمو دستای اینکه برای ! بود شده تنگ مهربونش قیافه برای دلم چقد

! بگیره مردونش و گرم

به و شد تنگ نفسم یکنی که اومد چشمام از اشک و گرفتم جون بی و دستش

شد، بلند تند و کرد باز چشماشو سریع ایلیا افتادم سرفه

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 538 صفحه

ادرینا؟-

: ضعیف و بود گرفته صدام اما دادم جواب ارامش با

جانم -

بوسید و موهام روی و شد خم و کرد نگام ناباورانه و شد بلند

بود شده تنگ برات دلم دنیا ،یه من خانومی-

! خیلی بودم، ترسیده خیلی ، ببینمت دیگه نمیکردم فکر ، نفسم بیشتر من-

نترس پس... وقت هیچ نمیزارم تنهات وقت هیچ من-

! شدم امید نا ازت که ببخش منو ، برگردوندیش که ممنون خدایا

بدون که هایی لحظه ، بودم مرده االن تا انگاری ! کمه بازم بکنم و شکرت هرچقدر

مردم و بگذرونم ایلیا

خوبه؟ حالت-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 539 صفحه

دادم تکون کمرنگی لبخند با و سرم

کنی؟ بغلم میشه.... ایلیا: گفتم ایلیا روبه بغض با و نشستم تخت روی و شدم بلند

، دارم احتیاج ارامشت به واقعا

! میکنم شماری لحظه براش: گفت مردونه و محکم همیشه عین

و گرم اغوش تو و بود شده جون بی دوریش از االن تا که بدنی و اومد سمتم به

! کشید مردونش

! چسبید هم به دوباره وجودم شکسته های تیکه تمام که کرد بغلم محکم اونقدری

میکنه داغونم نبودت! من ادرینای عاشقتم : شنیدم زیرگوشم و بخشش ارام صدای

میکشی جنون مرد به منو تو ، میکنه غافلم دنیا همه از ، میبره یادم از و غرورم ،

! دارم دوست

! گرفتم صفت دورش دستم و کردم گم اغوشش تو خودمو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 540 صفحه

پر وجودمو کسی بی احساس ، میکنه خوردم منو تو نبودن ، من عشق بیشتر من -

... دارم دوست میکنه ارومم که صداته فقط ، میکنه

لبام رو لباش و چسبوند پیشونیم به و پیشونیش که برداشتم شونش از و سرم

... گزاشت

شد اروم ضربانش ، میزد تند تند گنجشک مثل االن تا که قلبم

کرد تخریب شیرینی حس وجودمو تمام

*****************

روی میشم مرخص فردا گفت که دکتر و محبی سرهنگ با کوتاهی صحبت از بعد

! کامپوت خوردن به کردم شروع و نشستم تخت

برداشتم انگشتم نوک با گیالس یه ، میکرد نگام خوشگلی لبخند و لذت با ایلیا

! نمیره پایین گلوم از میکنی نگام اینجوری اقایی بیا-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 541 صفحه

شدم یجوری انگشتم نوک با زبونش برخورد از برداشت و گیالس دهن با و شد خم

انداختم پایین سرم و کشیدم خجالت

شنیدم رو ایلیا بلند خنده صدای

بکشی خجالت بلدی ام تو نمیدونستم -

پررو: گفتم و کردم نگاش چشی زیر

بیاد لبهام رو لبخند شد باعث که زد چشمکی

کردی؟ پیدام چطوری نمیکنی ایلیاتعریف -

! شرطی یه به: گفت لوسی حالت با

چی؟-

خوشمزه بوس یه مثال-

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 542 صفحه

جنس بد : گفتم قهری حالت با

هست که همینی : گفت و زد شیطونی لبخند

دریا. تو افتادن اثار بخاطر که کاشتم عمیقی بوسه گونش رو و اومدم پایین تخت از

کردم سرفه و اوردم کم نفس

زدم مهربونیش همه این به لبخندی ، کرد نگام نگرانی با که

خانومم؟ خوبی-

نفسم اره-

برات رو چی همه تا بشین پام رو بیا خوبه حالت که حاال: گفت و نشست تخت رو

! بگی تو میرسه نوبت بعد ، بگم

بگو؟ حاال چشم : گفتم و نشستم پاش رو

من و میگفت اون ، گشته دنبالم که این از بوده کما تو اینکه از گفتن به کرد شروع

قضایا بقیه و سام گرفتن از ، میریختم اشک اراده بی

شد؟ چی شایان پس: گفتم بود دستش تو دستم که همونطور

افتادیم دنبالش کردیم پیداش زود خیلی صبح ما برگشت تو پیش از که شبی : ایلیا

باال اون از و خودش خنده با و رفت کوه باالی نداره راهی دیگه دید وقتی و کرد فرار

! بود وحشتناکی صحنه واقعا! کرد پرت

! میکشتمش خودم نمیمرد اگه مطمئنن ولی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 543 صفحه

؟ کرد خودش با و کار این چرا ، شد سیخ بدنم موهای و تصورش از ریخت فرو دلم ته

کردم ایلیا روبه

فعال بگم چی نمیدونم ها خیلی و خودش به کرد بد خیلی ولی ، سخته تصورشم -

ببخشمش نمیتونم

! بتونیم روزی یه امیدوارم اما ، نمیتونم من -

! انداختم پایین و سرم و نگفتم چیزی

توئه نوبت خانومی خب : گفت و گزاشت چونم زیر و دستش

به کسی که کردم سعیمو تمام اینکه از ، گفتم رو چی همه و کشیدم عمیقی نفس

! نکنه تجاوز هاش دارایی

قرمزی و دستش شدن مشت وضوح به میزدم حرف عماد و سام از که هایی موقعه

! میدیدم و صورتش

مینداخت لرزه به و دلم که لهنی با و بوسید و پیشونیم حرفام شدن تموم از بعد

! پاکی أنقد و دارمت که خوشحالم ، ادرینا منی بهترین تو: گفت

دست از جسمیتو پاکی از ای ذره نکرده خدایی اگه... اگه که بدونی میخوام ولی

هستی االن که همینطور بودی خانومم بازم میدای

! خوبی انقد که عاشقتم : گفتم و نشست گلوم تو خوبیش از بغضی

اومد داخل دکتر و شد باز در یهو حالت همون تو

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 544 صفحه

که پریدیم پایین تخت از سریع افتاد ما وضعیت به نگاهش که بزنه حرف خواست

! رفت بیرون و گفت ببخشیدی خنده با

زدیم افتاد هم به نگاهمون وقتی چرخوندیم هم سمت به صورتمون رفته وا ایلیا منو

! خنده زیر

! ببینم و دکتر نمیشه روم دیگه منکه! بود طنزی صحنه واقعا

احساس حد بی االن و میکردم حس کنارم ایلیا بودن با فقط که رو خوشبختی

....... میکردم

: ادرینا

:* بعد ماه٠*

میرفت زیادی سرعت با و میزد بوق همونطور ایلیا

داشتم استرس ، نبود دلم تو دل

همیشه واسه و گرفتیم عروسی جشن ما که شبی ، زندگیمه شب بهترین امشب

! شدیم هم مال

مون عاشقانه های ،حرف رقصمون از ، بود گرفته رویایی برام ایلیا که عروسی

! خوشبختی تر مهم همه از و ،خوشحالیمون

! میپرستمش عاشقانه که کسی کنار فهمیدم رو خوشبختی معنی حاال

! عاشقم مرد دیوونه ، مغرورم مرد دیوونه ، ام دیوونه من اره

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 545 صفحه

! شده من بت ، بدم براش و جونم حاضرم که کسی

؟ میکنی فک چی به خانومم -

بودنمون هم کنار در واسه که بهایی به : گفتم لبخند با ى کشیدم عمیقی نفس

! پرداختیم

داد و جوابم لبخند با

! میکنه ارزشش با کشیدیم سختی و نرسیدیم هم به راحتی به همینکه-

شنیدم شیطونشو صدای! ایستاد مشترکمون خونه جلوی

! پایین بپر خانمی-

نشو شیطون : گفتم و کردم ساختگی اخم

! رفت پایین و داد تکون سرشو ها تخس بچه شبیه

! شدم پیاده ناز و افتخار با ها پرنسس شبیه! گرفت و دستم و کرد باز و من سمت در

!.. دیگه نکن اب و دلمون: گفت گوشم در اروم ایلیا

! حیا بی: گفتم و کردم نگاش چشمی زیر

لحظه همون! کرد حلقه کمرم دور و دستش و خندید

! اومد الستیکاش جیغ صدای که ایستاد پامون جلوی سرعت با پرهام ماشین

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 546 صفحه

! شنگول پرهام بعد و شد پیاده خپلش گنده شکم با ستاره

نیستی من فکر به رانندگیه؟ طرز چه این! کردم سکته روحت تو پرهام وای: ستاره

! شدم ترک زهره بابا باش بچت فکر به

به! ندارم صحبتی تو با من اصن: گفت میکرد نگاه ستاره شکم به که همونطور پرهام

! میدم گوش بابا پاکان حرف

میکردیم نگاشون خنده با و بود کرده حلقه کمرم دور و دستش ایلیا

بابا عالیه رانندگیت میگه پاکانم بیا: گفت و چسبوند ستاره شکم به و گوشش پرهام

! کردم حال خیلی

! نیست اینطوری هم اصال نخیر: ستاره

فامیالی اما نبودن خانوادم که من ، رسیدن ها فأمیل ماشین سیل لحظه همون و

رو مادرم و پدر خالی جای ولی بودن اومده مامانم

! بودم مدیونشون واقعا! نذاشتن کم ،برام کردن پر تقریبا ستاره بابای و ،مامان

فامیالی از نفر چند و ستاره بابای و مامان بعد و شدن پیاده ایلیا بابای و مامان اول

دیگه

اذیت و عروسم نبینم : گفت ایلیا روبه و کرد بغلم ایلیا مامان اومدن سمتمون به و

! میکنم و پوستت! ها کنی

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 547 صفحه

راحت خیالتون چشم : ایلیا

کرد خوشبختی ارزوی برامون و بوسید رو ایلیا منو موهای روی ایلیا پدر

! هستن خودم بابای و مامان میکردم حس که جوری ، ستاره بابای و مامان همچنین و

! بودم ممنونشون واقعا

! خواهری شی خوشبختی: گفت و کرد بغلم ستاره بعد و

عزیزم ممنون-

صدای با بشنویم ما که جوری گوشش در کرد بغل رو ایلیا و دادم دست فقط پرهام با

زود پس ها میخواد زن پاکان نره یادت ، داداش شی خوشبخت: گفت شیطونی

! بترسه ازت زنت بزار باش جذبه با من شبیه راستی! شید کار به دست

نمیکنم پیدا بهتر تو از الگو : ایلیا

زد و پرهام کیفش با ستاره که خنده زیر زدیم ایلیا منو

! ببینم خونه بریم بیفت راه پررو ی پسره-

بخواه جون شما خانومم چشم : پرهام

! رفتن و دادن تکون دستشون و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 548 صفحه

رفتیم خونه داخل و برداشت جیبش از و کلید ایلیا

! روشن ای قهوه و ابی ست بود شده درست ایلیا منو مشترک سلیقه با که ای خونه

انداختم بزرگمون خونه به نگاهی و ایستادم پذیرایی وسط

میرم من خانومی: گفت گوشم زیر و ! شد حلقه دورم پشت از ایلیا های دست که

حموم

عشقم باشه-

، رفت ها پله سمت به و بوسید لپمو

ی گیره کردن باز به کردم شروع ، رفتم مشترکمون اتاق داخل و کشیدم عمیقی نفس

موهام

میگرفتم کشتی باهاش داشتم بود ساعت نیم میشد؟ باز مگه اوووف

کردم باز سنگینمو عروس لباس بغل زیپ و شدم بیخیالش

! افتاد تنم از لباسم ایلیا اومدن بیرون با همزمان که

میچرخوند روم نگاهش فقط شده مسخ ایلیا ، بودم شده هل کنم چیکار نمیدونستم

اومد سمتم به

رسوند بهم خودشو بلند قدم یه با ولی رفتم در سمت به ناخوداگاه ولی چرا نمیدونم

همینجاست جات خانومم؟ کجا: گفت گوشم در و

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 549 صفحه

مادرت جون ایلیا: زدم جیغی که رفت، تخت سمت به و کرد بلندم دستاش روی و

میفتم االن

نمیفتی نترس-

کشیدم خودم سمت به و کردم حلقه گردنش دور و دستم که گزاشتم تخت روی

! من برم شیطونم خانم قربون: گفت میچکید اب موهاش از که همونطور ایلیام

، میکردم همراهیش منم بوسیدن به کرد شروع تند و گزاشت لبام رو لباش و

زیاد خیلی ادرینا دارم دوست: ایلیا

من عشق منم -

میکاشت ریز های بوسه بدنم جای جای رو ایلیا

............ و بردم حولش کمربند سمت به و دستم همزمان منم

************

: ایلیا

واقعا شدیم هم اسم به همیشه برای و چشدیم و هم با شدن یکی طعم شب اون ما

! میکنیم حس بدنمون های سلول طعم با رو خوشبختی ادرینا هم من هم

اینکه نیست؟ خوشبختی همیم عاشق و همیشه برای هستیم هم کنار اینکه مگه

نیست؟ خوشبختی میشیم بیدار همدیگه صدای با صبحا

! هست که ما برای! هست

! من بهترین داشت خواهم دوستت أبد تا: میگیم باهم خانومم و من پس

WWW.KETABSAZ.INFOکتاب ساز رمان کتابخانه مجازی

Www.Ketabsaz.info 550 صفحه

*****************

* نشدم عاشق و گشتم عالم درهمه*

* شدم؟ دیوانه و دیدم تورا که بودی چه تو*

..... پایان* مخفی عشق*

http://ketabsaz.infoبرای دیدن رمان های بیشتر به آدرس ما بروید :

کتابساز منبع مجاز رمان های ایرانی به راحتی خاطر رمان های ایرانی را مطالعه کنید .