1399 ناتسم و زییاپ /242 لسلسم هرامش / 73 لاس

336
ولیانامه اسی نویچشم( متصوفه)ت یک ژانرخی به تحو تاری اندازی/ د ابراهیمحم دکتر ممین پور ن/ ص ص1-58 رس بر ی برخ یب روا منابع مکتو ی ات زر ی ر یستان در دا ها یترک شاهنام مش ۀ با شاهنامناّ نق ۀ فردوس ی/ ارژنگمران کا ی، دجعفرّ حم دکتر م یّ احق ی/ ص ص59 - 84 جریانستانس از داقتباسی ترجمه و ا شناسی و تبارشنا« ِ حیوانسان وکمه ان محا» ئل إخوان رسالصفا ا در)و ترکی( زبان فارسی/ درودزاده سر حسن حیدر دکتر/ ص ص85 - 114 ) پارتواس نظریه ویلفردوبر اس( فردوسینامه یخبگان در شاه چرخش ن/ رسول رستمی, راشدحمدرضا م محصل/ ص ص115 - 138 مواعظق وقوین در اخُ المُرسی زادفی و برّ معر/ ری نی دهقان سلمان ساکت ، سعیده/ ص ص139 - 170 دهلوی در و امیرخسروشعار سعدیرسی ا بر دیوان جهان ملک خاتون و معرفیفتۀ اوشعار نویا ا/ محسنفی صحی شری/ ص ص171 - 200 قلعه نیستج، همانخ شطرن ر( فاوترسی ت برای مهرۀ ه« رخ» با« قلعه» کیه بر متون شطرنج با ت دردب فارسی کهن ا) / فید طای شیرزا, رمضانی مهدی/ ص ص201 - 215 ر سبک هندیش جوهر هستی د جوش( زی تبریی شعر صائب خوانش صدرای) / دکتر مهد ی فتوح ی/ ص ص217-238 شریۀ طنزاسی ن سیل محتوای تحلی باباشمل/ حمد کشاورز م, ودگریانهاد در فر, گسکری بهناز علیپورص ص239-276 ر گفت ده قضا گفت گیر و قدرسیبر( جایگاه وتی بیِتّ وضعی درنامه شاه/) زیل کهری خلی/ ص ص277 - 298 نی تصویرآفرییشه درطفه و اندازتاب عا ب هایهبهانیار و سیمین ب شهری/ یل نیکخواه عفت نقابی، خل/ ص ص299-326 سال73 سلاره مسل / شم242 / و زمستانیز پای1399

Upload: others

Post on 19-Mar-2022

14 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

صص / پور نمیندکتر محمد ابراهیم /اندازی تاریخی به تحولات یک ژانر(متصوفه)چشم نویسیاولیانامه

1-58

ۀنقالان با شاهنام ۀمشترک شاهنام یهادر داستان یریزر اتیمنابع مکتوب روا یبرخ یبررس

84-59صص / یاحقیدکتر محمدجعفر ،یکامران ارژنگ /یفردوس

در الصفارسائل إخوان« محاکمه انسان و حیوان»شناسی و تبارشناسی ترجمه و اقتباس از داستان جریان

114-85صص / دکتر حسن حیدرزاده سردرود /زبان فارسی )و ترکی(

)محمدرضا راشد , رسول رستمی /چرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )بر اساس نظریه ویلفردو پارتو

138-115صص / محصل

170-139صص / سلمان ساکت ، سعیده دهقان نیری /معرفی و بررسی زاد المقوین در اخلاق و مواعظ

محسن /اشعار نویافتۀ اوو معرفی ملک خاتونجهان دیوانبررسی اشعار سعدی و امیرخسرو دهلوی در

200-171صص / شریفی صحی

در شطرنج با تکیه بر متون « قلعه»با « رخ»های مهرۀ بررسی تفاوت) رخ شطرنج، همان قلعه نیست

215-201صص / مهدی رمضانی , شیرزاد طایفی /(کهن ادب فارسی

صص / یفتوح یمهد دکتر /(خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی) جوشش جوهر هستی در سبک هندی

217-238

صص بهناز علیپور گسکری, فرهاد درودگریان, محمد کشاورز /باباشملتحلیل محتوای سیاسی نشریۀ طنز

239-276

277صص /خلیل کهریزی (/شاهنامه دروضعیت بیتی جایگاه و )بررسی قضا گفت گیر و قدر گفت ده-

298

صص / عفت نقابی، خلیل نیکخواه /شهریار و سیمین بهبهانیهای بازتاب عاطفه و اندیشه در تصویرآفرینی

299-326

1399 پاییز و زمستان /242/ شماره مسلسل 73سال

Sufi Hagiography (Historical Perspectives on the Developments of a Genre)/

Mohammad Ebrahimpur Namin/ pp. 1-59

The study of Sources in the same Stories of Shahname Naqalan and Ferdowsi's

Shahname/ Kamran Arzhangi, Mohammadjafar Yahaghi/ pp. 61-87

Genealogy of Translations and adaptations of the Story "The Animals Lawsuit

against Humanity" Ikhwana Al-Safa in Persian (and Turkish)/ Hasan Heydarzade

Sardrood/ pp. 89-118

The rotation of elites in Ferdowsi's Shahnameh (Based on the theory of Wilfredo

Pareto)/ Rasool Rostami, Mohammadreza Rashed Mohasel/ pp.119-142

Introduction and Manuscript Study of an Ancient Literary Work on the Subject of

Ethics and Sermons Named Zad Al-Moghvin/ Salman Saket, Saeede Dehqan Niri/ pp.

143-175

The Study of Saadi’s and Amir KhosrowDehlavi’sPoems in the Divan of Jahan-

Malek Khatun and Introduction of His New Poems/ Mohsen Sharifi/ pp. 177-207

Chess rook is not the castle; Investigating the Differences between "Rook" and

"Castle" in Chess based on Old Persian Literature Texts/ Shirzad Tayefi , Mehdi

Ramazani/ pp. 209-223

Substantial motion of the universe in the indo - Persian poetry (A Sadrian reading of

Saeb - e -Tabrizi's poem)/ Mahmood Fotoohi/ pp. 225-246

Analysis of the political content of the journal Babashamal/ Mohammad keshavarz,

Farhad Doroodgarian, Behnaz Alipoor Gaskari/ pp. 247-284

Study of the Position and status of the one verse in Shahnameh/ Khalil Kahrizi/ pp.

285-306

Representation of emotion and thought in Shahriar and Simin Behbahani's

portraits/ Khalil Nikkhah, Effat Neghabi/ pp. 307-334

Année 73/ N° 242/ Automne-Hiver 2021

ISSN: 2251-7979

UNIVERSITÉ DE TABRIZ

REVUE SEMESTRIELLE

DE

LANGUE ET LITTÉRATURE

PERSANES

(Ex-revue de la

FACULTÉ DES LETTRES)

Année 73

N° 242

Automne-Hiver 2021

In the Name of GOD

Persian Language and Literature (Former Journal of Faculty of Letters)

Founder: University of Tabriz

General Manager: Vice Chancellor(Research & Thechnology)

Editor in chief: Dr. Mir Jalil Akrami

Editorial board:

Dr. M. Maadankan Professor of University of Tabriz

Dr. T. Pournamdaryan Professor of Institute for Humanities and Cultural Studies

Dr. M. Mehdipour Professor of University of Tabriz

Dr. M. Akbari Professor of University of Tehran

Dr. F. Modarresi Professor of University of Uromia

Dr. M. Bashiri Associate Professor of Allameh-Tabatabaie's University

Dr. k. Hadidi Associate Professor of University of Tabriz

Dr. R. Moshtagmehr Professor of Azarbaijan Shahid Madani's University

Dr. A. Vahed Professor of University of Tabriz

Dr. N. Alizadeh Professor of Shahid Madani's University

Dr. A. Gholi Professor of Shahid Madani's University

Dr. E. Eghbaly Associate Professor of University of Tabriz

Internal Manager: Dr. MohammadAli Moosazadeh

Persian Editor: Dr. Mohammad Ebrahimpour Namin

English Editor: Dr. Esmaiel Safaie Asl

Page Designer: Elham HaghRavan

Printed by: Tabriz University Press, Fall and Winter 2021

Address: Faculty of Persian literature & Foreign lanugages, University of

Tabriz, Tabriz ,Iran.

Tel: 041-33392186

Fax: 041-33342490

E-mail: [email protected]

Website: http://perlit.tabrizu.ac.ir

Indexing databases:

http://www.ISC.gov.ir

http://www.SID.ir http://www.Noormags.ir

http://www.Magiran.com

زبان و ادب فارسینشریه

ادبیات دانشگاه تبریز( هسابق دانشكد ه)نشری پژوهشی، مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری( -علمی ۀ)دارای درج

دانشگاه تبریز صاحب امتياز:

معاونت پژوهشي دانشگاه مدير مسئول:

دكتر میرجلیل اكرمي سردبير: هیئت تحریریه:

استاد دانشگاه تبریز کندکتر معصومه معدن استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پورنامداریانتقی دکتر استاد دانشگاه تهران منوچهر اکبریدکتر استاد دانشگاه ارومیه فاطمه مدرسی دکتر

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی دکتر محمود بشیری دانشیار دانشگاه تبریز دکتر خلیل حدیدی

دانشگاه تبریزاستاد پوردکتر محمد مهدی استاد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مهردکتر رحمان مشتاق

استاد دانشگاه تبریز دکتر اسداله واحد استاد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان دکتر ناصر علیزاده

استاد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان دکتر احمد گلی دانشیار دانشگاه تبریز دکتر ابراهیم اقبالی

زادهعلي موسيدكتر محمد مدير داخلي:

پور نمیندكتر محمد ابراهیم :فارسي ويراستار

دكتر اسماعیل صفایي اصل ويراستار انگليسي:

روانالهام حق آرا:صفحه

1399پاییز و زمستان ، دانشگاه تبریز انتشاراتچاپ:

ات علميدفتر نشریهاي خارجي، تبریز، دانشگاه تبریز، دانشكدة ادبیات و زبان نشاني:

041ـ3392186 :تلفن

041-33342490 نمابر:

http://perlit.tabrizu.ac.ir سايت نشريه:وب

[email protected] ايميل نشريه:

های نمايه کننده:پايگاه

http://www.ISC.gov.ir

http://www.SID.ir

http://www.Noormags.ir

http://www.Magiran.com

دو فصلنامه

زبان و ادب فارسي

دانشكدة ادبيات دانشگاه تبریز سابق ةنشری

73سال

242شماره مسلسل

1399پایيز و زمستان

7979-2259 :ISSN

تهنمای تدوین مقالارادر نشریة دیگری نویسنده )یا نویسندگان( بوده ومقالة ارسال شده باید حاصل تحقیقات . 1

.منتشر نشده باشد

،واژه(، مقدمه، بحث، نتیجه 5)حداکثر واژگان کلیدیمقاله باید شاااامل عنوان، دکیده، . 2

باشد.فارسی فهرست منابع

سی )3 سوط انگلی صات 1000. مقاله باید دارای دکیده مب شخ شامل عنوان، نام و م کلمه(

ای از متن مقاله و ترجمه منابع لحاظ اولویت، دکیده مقاله، واژگان کلیدی، خلاصهمؤلفین با

مهم مورد استفاده به انگلیسی باشد.

در 12و با قلم اندازۀ A4 ابعاد و در بدون ذکر نام و مشااخصااات مؤلفینمقاله باید فایل . 3

word 2010 شده شریه فقط وتایپ سامانة ن (http://perlit.tabrizu.ac.ir) از طریق

باشد. A4 صفحه 20حجم مقاله با احتساب تمام اجزاء آن نباید بیشتر از ارسال شود.

سی یا داپ، تغییر در تعداد یا ترتیب . 4 سال مقاله در هر یک از مراحل برر پس از تکمیل ار

صات نام مؤلفین پذیرفته نمی شخ ست هنگام بارگذاری مقاله، نام و م شمند ا شود؛ لذا خواه

درج نویسااندۀ با جداگانه فایلیدر بخش نویسااندگان سااایت و نیز در کامل مؤلف/ مؤلفین

سئول سی با ذکر ،م سی و انگلی شماره تلفن به فار ست الکترونیکی و به همراه آنهاآدرس پ

صورت درجثبت گردد. دقت صلی مقاله اخلد ؤلفینم نام و مشخصات در یا به عنوان فایل ا

ن معذور خواهد بود.آاز بررسی هیئت تحریریه، نام فایل

سااطر و یک 10)حداکثر در 250تا 150دکیدۀ مقاله باید تصااویری کلی از مقاله را در . 5

پاراگراف( در اختیار خواننده قرار دهد و شاااامل مختصاااری از بیان مسااائله، هدف و رو

های جدید مقاله باشد.یافته تحقیق، و

سؤال. 6 شامل طرح تفصیلی موضوع و ساسی، مبانی نظری، مقدمه مقاله ترجیحا باید های ا

پیشینه تحقیق، ضرورت و خلأ تحقیق و در صورت لزوم، بیان وجوه کاربردی آن باشد.

Times های تخصااصاای مهم و نام افراد کمتر شااناخته شااده با قلممعادل لاتین واژه. 7

New Roman شود.داخل پرانتز و رو به روی کلمه درج 11در اندازۀ

شود. اگر اثری . 8 ستفاده صفحه( ا شر: سال ن سنده، شیوۀ )نام خانوادگی نوی در ارجاعات از

علامت و صفحه بعد از بیش از یک جلد داشته باشد، بعد از نام مؤلف و سال نشر، شماره جلد

ذکر شود دو نقطه ):(

های مستقیم بیش از دهار سطر تا حد امکان پرهیز شود.قولقلاز ن. 9

های در پایان مقاله با ترتیب الفبایی مانند نمونه به صورت مجزا فارسی و انگلیسی منابع. 10

:ذیل آورده شود

، نوبت داپ، )ایتالیک( نام کتاب)درون پرانتز(، (سال انتشار)نام خانوادگی، نام، کتاب:

نام ناشر. :مصحح، محل نشرنام مترجم یا

شار)نام خانوادگی، نام، مقاله: )درون گیومه(، «عنوان مقاله»)درون پرانتز(، (سال انت

(.*-*شماره، صفحات مقاله )ص سال )دوره(، ، )ایتالیک( نام نشریه

-Jorjani, Abd ol - Qader (1992). Asrar ol-Blagha. Jalil Tajlil (Trans.), 3rd ed. Terhran: University of Tehran Press.

-Safa, Zabih ol-Lah (1984). Literary History of Iran, Mohammad

Torabi (Sum.), V. 2, 16th ed. Tehran: Ferdows press.

-Berkerian, D. A. (1993). The ADA and the hiring process in

organizations. Consulting Psychology Journal: Practice and

Research, 45 (2), p. 10-36.

یادآوری

شود.دریافت می )http://perlit.tabrizu.ac.ir(سامانة نشریه از طریقفقط ت. مقالا1

سمدنانچه . 2 سی شیوهق آخرین مطابمقاله الخطر ستان زبان و ادب فار تنظیم نامه فرهنگ

شود.، از دستور کار خارج مینشده باشد

شوند تا مشخص و نویسندگان متعهد می استمحفوظ از پذیر . حق داپ هر مقاله، پس 4

شود، هیئت ضوع رعایت ن ستند. دنانچه این مو ضعیت مقاله، آن را به جای دیگر نفر شدن و

تحریریه در اتخاذ تصمیم مقتضی مختار است.

لاتی که نیاز به ویرایش داشته باشند، آزاد است.. نشریه در اصلاح مقا5

ن نظر سردبیر و هیئت تحریریه نشریه نیست.ها، مبیهای مندرج در مقاله. آراء و نظریه6

فهرست

پور دکتر محمد ابراهیم /اندازی تاریخی به تحولات یک ژانر(متصوفه )چشم نویسیاولیانامه

1 ……………………………………………………………………نمین

ۀنقالان با شاهنام ۀمشترک شاهنام یهادر داستان یریزر اتیمنابع مکتوب روا یبرخ یبررس

59 ………..……………..……… یاحقیدکتر محمدجعفر ،یکامران ارژنگ /یفردوس

رسائل « محاکمه انسان و حیوان»شناسی و تبارشناسی ترجمه و اقتباس از داستان جریان

85 ..……………………… دکتر حسن حیدرزاده سردرود /در زبان فارسی )و ترکی( الصفاإخوان

, رسول رستمیچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )بر اساس نظریه ویلفردو پارتو(/

115 …………………………………………………….………محمدرضا راشد محصل

سلمان ساکت ، سعیده دهقان /معرفی و بررسی زاد المقوین در اخلاق و مواعظ

139 ...…………………………...……………………………………………نیری

و معرفی اشعار ملک خاتونجهان دیوانبررسی اشعار سعدی و امیرخسرو دهلوی در

171 ..……………………………………………………محسن شریفی صحی /او نویافتۀ

در شطرنج با تکیه « قلعه»با « رخ»های مهرۀ رخ شطرنج، همان قلعه نیست )بررسی تفاوت

201 ……..………………………مهدی رمضانی , شیرزاد طایفی /بر متون کهن ادب فارسی(

یمهد دکتر /)خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی( جوشش جوهر هستی در سبک هندی

217 ..………..………………………………………………………………یفتوح

بهناز علیپور , فرهاد درودگریان, محمد کشاورز /باباشملتحلیل محتوای سیاسی نشریۀ طنز

239 .………………………………………………………………………گسکری

277 خلیل کهریزی (/شاهنامه دروضعیت بیتی جایگاه و )بررسی قضا گفت گیر و قدر گفت ده

عفت نقابی، خلیل /های شهریار و سیمین بهبهانیبازتاب عاطفه و اندیشه در تصویرآفرینی

299 .………………………………………………………………………نیکخواه

ENGLISH EXTENDED ABSTRACTS

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

متصوفه نویسیاولیانامه

به تحولات یک ژانر(اندازی تاریخی )چشم پور نمیندکتر محمد ابراهیم

استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد آستارا، دانشگاه آزاد اسلامی، آستارا، ایران

چکیدهآمده در ضبط و نقل هایی است گردها در ادب صوفیه، مجموعهیکی از انواع نگارش

های صوفیانه اقوال و احوال مشایخ و پیران تصوف؛ آثاری که در تعبیری عام، تذکره

اتفاق بهشود. این دسته از آثار عموما برآمده از سنتی رایج در اغلب قریبخوانده می

نه صرفا خاصه پس از مرگ آنان، ات اولیا و قدیسین را ادیان و مذاهب است که حی

مقید به چهارچوب عینیت و واقعیت تاریخی حیات ایشان، بلکه بیشتر آمیخته و پوشیده

کشد؛ های متعددی از افسانه و کرامت و در ساحتی قدسی و منزه به تصویر میبا لایه

نگاری/ توان به مقدسین معنایش میترهای آن در وسیعسنتی که از تمامی انواع و گونه

میراث صوفیه در مقام یک نوع / از این ( تعبیر کرد.Hagiographyسپنتانگاری )

ر/ نامه یا سیژانر، با تعابیری چون احوال یا حالات / تذکره / سیره یا سیرت یا سیرت

شده است.یاد یدنامه/ اولیانامه در منابع کهن و جدولی /نامهیا مناقب مقامات و مناقب

انداز تاریخی تحولات این گونه از دیدگاه نقد ژانر و بررسی چشمپژوهش حاضر از

دهد ژانر مذکور چگونه از میراث زهدنویسان نوشتارهای صوفیان است که نشان می

های اختصاصی مشایخ منجر یانامهلآورد و در نقطۀ اوج تکامل خود به اواولیه سر بر می

شود.می

نویسی.نامه، اولیانامههای صوفیانه، ولیادبیات تصوف، تذکره کلیدواژگان: 25/12/1399تاریخ پذیرش: 20/09/1399تاریخ ارسال:

زبان اندازی تاریخی به تحولات یک ژانر(، متصوفه )چشم نویسیاولیانامه(، 1399، محمد، )پور نمینابراهیم ارجاع به این مقاله: 2021.44966.3042perlit./10.22034 .فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز(و ادب

2 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

. مقدمه1

ترین های دینی و معنوی، یعنی آنچه در عمومیشخصیت سنت نقل و ثبت و روایت احوال و اقوال

این شود و در ( خوانده میHagiographyنگاری/ سپنتانگاری )و فراگیرترین تعبیرش مقدس

صحابه و تابعین تا مناقب )ع(عشرو ائمۀ اثنی )ص(از سیرۀ پیامبر تواند، میو در تمدن اسلامی معنای عام

و ائمۀ اربعۀ فقهی اهل سنت، و مشایخ و اولیای صوفیه، و حتی بعضی از امرا و حکام را شامل شود،

« ادیان توحیدی»و در اصل همچون دیگر ،وبار و زاینده و پویاسنتی دیرینه، پربرگ ،در جهان اسلام

: 1378است )نک. نراقی، « ایمان»مثابۀ الگوهای به« اولیا»برآمده از تلقی پیامبران و در مراتب بعدی

12 .)

میراث صوفیه در این باب که اصطلاحا خود متصوفه از آن، در مقام یک نوع/ ژانر، با تعابیری

ر/ مقامات و مناقبنامه یا سیسیره یا سیرت یا سیرت /الاولیاء(ۀ)تذکر چون احوال یا حالات/ تذکره

– 1973: 1382کنند )برای ملاحظۀ انواع تعابیر صوفیه در این باب نک. منزوی، نامه یاد مییا مناقب

ها و انواع و در تعبیری ناظر به کلیت ایت این سنت و فارغ از گونه حاضر پژوهش در و( 2337

اعتناست که از د میراثی هنگفت و قابلش دنویسی تعبیر خواهاولیانامه /)ها(ه اولیانامهاز آن ب مختلف،

عنوان بخشی مهم و بزرگ از ادبیات صوفیه ها و ساختار و مضامین آن بهسویی شناخت انواع و گونه

تی، های معرفتواند منبعی مهم در شناخت بسیاری از جنبهحائز کمال اهمیت است و از سوی دیگر می

جز آنچه در منابع به های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تصوف باشد.تشکیلات سازمانی، و جنبه

نظر از ها و آثار خود صوفیه در این باب را، صرفغیرصوفیانه در باب مشایخ تصوف آمده، نگارش

. 1د: بندی کرتوان دستهچگونگی تحول تاریخی اشکال و انواع آن، نهایتا در دو نوع عمده می

.2 ؛ و ق(627عطار )م الاولیاءتذکرۀق( و 412سلمی )م الصوفیۀطبقاتهای عمومی از قبیل تذکره

احوال یا عناوین دیگری همچون با ها کهنامههای اختصاصی و انفرادی مشایخ یعنی ولیتذکره

اند نیز نامیده شده نامهمناقبیا ر/ مقامات مشایخ / و مناقبنامه یا سیحالات/ سیره یا سیرت یا سیرت

، در پژوهش بین دو دستۀ مذکور های مشترک ژانریکرغم پیوستگی و تعاملات و ویژگیکه علی

حاضر، عمدتا به همین نوع اخیر توجه خواهد شد.

ای از پیش از این عده، نقد ژانر را از منظرویژه بهدر باب این آثار ضرورت انجام پژوهشی

مقدمۀ نفیسی، اند )نک.نظران ادبیات تصوف متذکر شدهن پژوهندگان و صاحبتریبرجسته

(.42: 1392؛ رنارد، 65: 1380؛ شفیعی کدکنی، 314: 1376برتلس، ؛71 – 70: 1332غجدوانی،

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 3

های نیز در سال هااولیانامهترین و پرکارترین پژوهشگر حوزۀ برجسته در مقامکدکنی که شفیعیچنان

هایی اشاره کرده هایی در این باب و نیز ضرورت انجام چنین پژوهشاخیر به جای خالی پژوهش

است:

های مشایخ صوفیه / «مقامات»ادبی genre« / نوع»پیدایش و تکامل و آنگاه انحطاط »

hagiology .هم در زبان فارسی هنوز مورد تحقیقی دقیق و تاریخی قرار نگرفته است

ها، که جان کرامت plot« / پیرنگ»روشنی دانسته نیست، هم تغییر و تکامل پیشینۀ آن به

هاست هنوز کمترین توجهی را از جانب محققان به گونه پژوهشکلام ونقطۀ مرکزی این

(65: 1380)شفیعی کدکنی، « خود جلب نکرده است

بندی و کدگذاری طبقه»ورت ویژه در باب ضراگرچه در پاسخ به این اقتراح علمی، به

هایی صورت گرفته و آثاری نیز منتشر شده است )از جمله نک. پژوهش« های کراماتپیرنگ

های بکر متنوعی برای حوزه( اما همچنان 107 -79: 1389؛ و صادقی شهپر، 1387شهبازی و ارجی،

های محتوایی گرفته تا تحلیلآثار از نقد ژانر در باب اینوجود دارد، در این حوزه پژوهش و تحقیق

های ها و نظریهها بر اساس رویکردسی آنهای تاریخی و اجتماعی و حتی سیاسی و نیز بررو بررسی

ضمن کوشد ( میGenologyیا Genre theory) ژانربررسی حاضر در پرتو نظریۀ ادبی معاصر.

های پیدایش و زمینهبعضی از ها، لیانامهپژوهی و با تأمل در متن اوترین منابع اولیانامهمروری بر مهم

ها و دلایل منجر به توسعه، و نهایتا اشکال و صور انگیزه تکوین، اسباب و عوامل تحول و تغییر،

ارائه دهد. تر تصویری روشن نویسی متصوفهاولیانامهگوناگون

پیشینۀ تحقیق و نقد گزیدۀ منابع . 2

اختصار معرفی و بررسی خواهد شد ناظر به آثار کسانی است که متون اجمال و آنچه در اینجا به

در کانون توجه و ،مثابۀ یک ژانر مستقلنویسی متصوفه را بهمنقبتی صوفیه و سنت اولیانامه

ها عمدتا شامل تصحیح و تعلیق و چاپ این آثار یا اند و این پژوهشهای خود قرار دادهپژوهش

نگاری این دسته و نیز فهرستهای صوفیه گونه از انواع نگارشک گونه یا زیردر مقام ی آنهاتحلیل

پژوهشگران و آثار »های این حوزه را در دو عنوان مجزای است. بنابراین ذیلا پیشینۀ پژوهشاز آثار

ارائه خواهیم کرد.« هافهرست»و « پژوهشی

4 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

. پژوهشگران و آثار پژوهشی 1. 2

-1274های صوفیه در ایران، سعید نفیسی )یکی از پیشروان معرفی نشر و بررسی اولیانامه .1

احمد سپهسالار بن رسالۀ فریدونش( است. اولین کار مهم نفیسی در این حوزه، چاپ 1345ش. نفیسی در 1325ای از اوست در سال ، همراه با مقدمهالدین مولویدر احوال مولانا جلال

، در مناقب و رسالۀ صاحبیه الف. گونه را منتشر ساخت:بعدتر، سه متن دیگر از اینهای سال

عبدالخالق خواجه قلم به( ق535 – 441مقامات خواجه ابویعقوب یوسف همدانی )

زمینفرهنگ ایران ۀو جانشینان وی، در جلد نخست مجل پیروان از( ق617 – 575) غجدوانی

ق(، که در حکم 715)م غجدوانی و عارف ریوگری مقامات عبدالخالق ب. ش(.01332)

. ش(1333) زمینفرهنگ ایرانتکملۀ رسالۀ فوق است، از مؤلفی ناشناس در جلد دوم مجلۀ

منتشر دیوانش به همراه 1335که نفیسی آن را در سال دیوان عراقیمقدمۀ کهن جامع ج.

گذشته های صوفیه تدوین شده است.مهتمامی به سیاق اولیاناکرد. متن این مقدمه تقریبا به

فارسی در جایی هایامهرا در حوزۀ معرفی اولیانترین کار نفیسی از این آثار، به گمان ما مهم

. فارسی تاریخ نظم و نثر در ایران و در زباندیگر باید جست یعنی در اثر معروف او با نام

ا در این اثر ضبط کرده است )از جمله نامۀ فارسی و عربی رمناقب 30نفیسی مجموعا عناوین

(.192؛ 186؛ 143؛ 132 -131؛ 111 -109؛ 62؛ 58: 1، ج 1363نک. نفیسی،

آثار یوگنی مجموعه ،هاهای حوزۀ ادبیات تصوف و خاصه اولیانامهدر سلسلۀ پژوهش .2

،وی مشهور اثر ویژهبه روس برجستۀ خاورشناس( م 1957 – 1890ادواردوویچ برتلس )

به سالم به زبان اصلی و اولین چاپ ترجمۀ فارسی 1965، )چاپ تصوف و ادبیات تصوف

چیزی در کار ش( جایگاهی خاص و ویژه دارد. به زعم ما شاید آنچه بیش از هر1356

ها نماید اهتمامی است که او در تدوین تاریخ ادبیات صوفیه و گونهبرتلس حائز اهمیت می

ج آن با التزام به تحول تدریجی و تاریخی پدیدۀ تصوف و نقش و مفاهیم و اصطلاحات رای

ترین مقامات مشایخ ، یکی از قدیمیمنتخب نورالعلومو کارکرد اجتماعی آن داشته است؛

ای مفید و در زبان فارسی )در احوال و مقامات ابوالحسن خرقانی( است که برتلس مقدمه

است. کرده و در کتاب مذکور منتشر راهگشا بر آن نوشته

مشایخ صوفیه « مقامات»ترین و پرکارترین محقق در حوزۀ تصحیح و نشر گمان شناختهبی .3

و ش( است که دفتر پربرگ1318کدکنی )زادۀ ویژه مشایخ خراسان، محمدرضا شفیعیبه

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 5

ترین ترین و ارزشمندمفصل ،های صوفیههای وی در باب این نوع از نگارشبار پژوهش

در این حوزه به زبان فارسی است. نکتۀ مهم در باب مقاماتی که به تصحیح و منابع تحقیق

توضیح وی به چاپ رسیده آن است که شفیعی کدکنی در مقدمه و تعلیقات این آثار،

نویسی صوفیه را مورد بررسی و جوانب و زوایای گوناگون ژانر اولیانامه و سنت مقامات

های صوفیه در نامهت متعدد و متنوعی که در باب اولیاجز اشاراتحلیل قرار داده است. به

نامۀ )« هابدلنقش ایدئولوژیک نسخه»توان دید همچون مقالۀ کدکنی میمقالات شفیعی که( 110 – 93ص ،10 – 9 دفتر ،1383 زمستان دوم، –، سال پنجم، شمارۀ اول بهارستان

های ترین گونهاز مهم« شخصیت ایشان وجوه از کاستن و افزودن یا افراد نام تغییر» آن طی

ایدئولوژیک های آثار کهن در اثر تحولات سیاسی و بدلتحولات ایدئولوژیک نسخه

گونه تحولات ایدئولوژیک عنوان مصداقی بارز از این اصل، اینجامعه معرفی شده و به

ه است، یا دش تحلیل و بررسی( ق536 – 440پیل )شیخ احمد جام ژنده مقاماتازجمله در

مقامات کهن و نویافتۀ ابوسعید »های مستقلی به قلم وی در این باب همچون مقالۀ مقاله

یکی معرفی که ،(78 – 65، ص 1380، پاییز و زمستان 2، ش 2، س نامۀ بهارستان) «ابوالخیر

کدکنی تعدادی شفیعی است،( ق440 – 357بوسعید ) ناشناختۀ حالعیندر و کهن مقامات از

که گفته شد مشحون به ای علمی و چنانترین مقامات فارسی مشایخ را نیز به شیوهاز مهم

نویسی و تاریخ تحولات آن منتشر کرده بسیاری از نکات اساسی در شناخت ژانر اولیانامه

.است

های متعددی، هم در حوزۀ شدۀ مسلمان که پژوهششناسان پرکار و شناختهنامهیکی از اولیا .4

قاره و عموما به دو ویژه مشایخ شبهبه ،های مشایخ صوفیهها و تذکرهحیح و چاپ اولیانامهتص

ها و جهات نویسی متصوفۀ اسلامی و جنبهزبان فارسی و اردو، و هم دربارۀ سنت اولیانامه

های گوناگون آن به انجام رسانده و منتشر کرده است، عارف نوشاهی، پژوهشگر حوزه

هایکتاب شناس برجستۀ پاکستانی است.ی، تاریخ، رجال، عرفان، و نسخهادبیات فارس

ق(، مشتمل بر ملفوظات احرار به تحریر 895تا 806احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار )، رقعات احرار، خوارق (، ناشناخته)مجموعۀ دیگرمیرعبدالاول نیشابوری، ملفوظات احرار

قرن )نسخۀ خطی عمرالشیخ حاجیۀالدرر فی سیرمعدن، تألیف مولانا شیخعادات احرار،

حال حضرت نوشاهیه )در شرح تذکرۀبن سلیمان مرشدی، الدین محمدنهم(، تألیف شمس

6 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

تألیف ق(، و مشایخ و اولاد و خلفای او( 1064بخش قادری )د. محمد نوشه گنجسید حاجی

لف از سید شریف احمد شرافت ؤحال م ۀ اردو و شرحات نوشاهی، با ترجمحی محمد

، اللهالمناقب اولیاءثواقبنوشاهی، تصحیح و تدوین، مقدمه و تعلیقات: عارف نوشاهی،

ۀ عارف ق(، تصحیح و مقدم954الدین محمد همدانی )د. بن جلالتألیف عبدالوهاب

در ذکر شیخ الصالحینالمرشدین من حکایاتۀتحفذیل کتاب » هاینوشاهی، و نیز مقاله

، «دنی خوافیالدین قواس بهداملفوظات زین»، «بن شهریار کازرونیاسحاق ابراهیمابی

الشیخ ۀفی سیر الدررمعدنبن سلیمان همدانی یا تلخیصی از رساله در احوال عمربن دانیال» و ،«شده دربارۀ مولانا و مولویه: مأخذی فراموشاللهالمناقب اولیاءثواقب»، «عمرحاجی

های تنها بخشی اندک از پژوهش ،«المناقبثواقبصداقت کنجاهی و نثر فارسی او در »

نویسی است. بخش معتنابه دیگری از منتشرشدۀ نوشاهی به زبان فارسی در زمینۀ اولیانامه

قارۀ مسلمان است. نویسی در شبههای او به زبان اردو و مربوط به سنت اولیانامهپژوهش

( نیوجرسی آمریکا در حوزۀ Rutgersتبار دانشگاه راتگرز )استاد افغانی جاوید مجددی .5

های میانه و اخیر است. او کتاب ویژه تصوف اسلامی در دورهمطالعات اسلامی و به

نویسی متصوفه منتشر کرده است با عنوان:ارزشمندی در باب سنت تذکره

Mojaddedi, Jawid A., The Biographical Tradition in Islam, the

tabagāt genre from al-Sulami to Jami, Curzn, U.K, 2001, P. 183. ها تذکرۀ احوال مشایخ یا بخشی از آن مجددی در این کتاب پنج اثر مهم متصوفه را که تماما

، رسالۀ قشیریهحافظ ابونعیم اصفهانی، الاولیاءحلیۀ سلمی، الصوفیۀطبقاتصوفیه است شامل

جامی از حیث تاریخی بررسی کرده است. این کتاب را الانسنفحاتهجویری و المحجوبکشف

ویژه در الاولیا از نظر صوفیه بهای در باب مفهوم تذکرۀبرای اولین بار شهرام پازوکی ضمن مقاله

(. 30: 1387تلقی عطار معرفی کرده است )نک. پازوکی،

لوئیز آمریکا و یکی از مطالعات اسلامی در دانشگاه سنتد م(، استا1944جان رنارد )زادۀ .6

( است. Islamic Hagiographyنگاری اسلامی )ترین پژوهشگران حوزۀ مقدسبرجسته

م با 1971های شرقی در ها و تمدنوی دکترای خود را در دانشگاه هاروارد، گروه زبان

به پایان برده است )در باب وی تأکید بر متون عربی و فارسی و نیز هنر و معماری اسلامی

( www.slu.edu/john-renardنک.

کتاب وی با مشخصات:

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 7

Renard, John, Friends of God, Islamic Images of Piety, Commitment,

and Servanthood, University of California Press, 2008, P. 346. حال در نوع نگاری اسلامی و درعینترین پژوهش در باب مقدسرین و مفصلتشک، مهمبی

خود تنها اثری است که این موضوع را مستقلا و در چنین وسعتی مورد بررسی و مداقه قرار داده

منتشر به زبان فارسی ترجمه و« ها و منابع تصوفحوزه»ای نیز با عنوان است. از این نویسنده، مقاله

نیز مقاله این در رنارد(. 42 – 38، ص 1392، مرداد ماه اطلاعات حکمت و معرفتشده است )

بسیار نقش همچنین و آن تاریخی پیشینۀ و صوفیه مشایخ باب در نگاریسیره سنت از تمام اختصاربه

دارد، تصوف تاریخ گوناگون هایجنبه شناخت تعمیق و گسترش در متون این مطالعۀ که مهمی

(.42: 1392 رنارد،) است گفته سخن

نویسی توجه نیز نام ببریم که هر سه به بررسی سنت اولیانامهنجا باید از سه مقالۀ مهم و قابلدر ای .7

ویژه خراسان( اختصاص دارند و از زمان چاپ، در اوایل متصوفه در حوزۀ تصوف ایرانی )به

دهۀ هشتاد شمسی تا به امروز، همچنان جزء معدود مقالاتی هستند که نویسندگانشان به

مثابۀ ژانری مستقل پرداخته، عمومی و انفرادی مشایخ، بههای نویسی متصوفه و تذکرهاولیانامه

ای های معروف و شناختهو زوایا و ابعاد و جوانب گوناگون آن را، با تکیه بر تحلیل نمونه

اند و سابقه و اشکال گوناگون کاویده جامی باز الانسنفحاتعطار و الاولیاءتذکرۀهمچون

معارفاند. این هر سه مقاله در مجلۀ بررسی کردهنویسی در تصوف اسلامی را اولیانامه

پورجوادی به چاپ )منتشرشده از سوی مرکز نشر دانشگاهی( و در دوران سردبیری نصرالله

:اند ازها به ترتیب تاریخ انتشار عبارتاند. این مقالهرسیده

شتۀ دنیز اگل ، نو«های بنیادی تصوفالاولیاهای عطار و جامی، تداوم نوشتهتذکرۀ» .الف

(Denise Aigle مجلۀ ،)158 ص ،1379 اسفند –، آذر 3، دورۀ هفدهم، شمارۀ معارف

– 198.

دنیز اگل مقالۀ خود را با اشاره به این نکتۀ مهم آغاز می کند که تدوین سخنان اولیا و نیز ضبط

های نگارشی علمای حدیث و علم رجال حدیث دارد. شرح احوال ایشان در واقع ریشه در سنت

ت های عمومی از جههای عمومی و انفرادی متصوفه و اهمیت تذکرهای به تذکرهسپس او با اشاره

برای نشان دادن پیوند ادبیات دینی »ویژه از جهت تاریخ محلی، های انفرادی بهتاریخ عرفان و تذکره

(، به معرفی دو تذکرۀ 161: 1379)اگل، « سنت تصوف مربوط به ترجمۀ احوال اولیا در زبان فارسی با

8 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

پردازد تا نشان دهد می ق(881جامی )م الانسنفحاتق( و 627عطار )م الاولیاءتذکرۀمشهور یعنی

مندی نویسندگانش از منابع اساسی رغم تعلق این دو اثر به جریان عمومی تصوف و بهرهکه علی

کنند ی بزرگ تصوف ارائه میهاای چهرهنامهدو رویکرد کاملا متفاوت از مجاری زندگی»یکسان،

(.162 – 161)همان: « دارندنهایت دو نگرش مختلف از قدیسیت عرضه میو در

، نوشتۀ لیلی انور شندرف. «عطار الاولیاءتذکرۀبررسی نوع ادبی تذکرۀ اولیا بر مبنای » .ب

(Leili Anvar – chenderoff مجلۀ ،)آبان –، مرداد 2، دورۀ هجدهم، شمارۀ معارف

.128 – 114 ص ،1380

نویسنده مقالۀ خود را با اشاره به دشواری گزارش تجارب عرفانی در قالب اقوال و افعال و اصلی

الاولیا و رشد نویسی، یعنی تقارن و توازن میان سنت نگارش تذکرۀبسیار مهم در بررسی ژانر اولیانامه

عطار با الاولیاءتذکرۀنویسی، بر تفاوت کند. او با مروری کوتاه بر سابقۀ اولیانامهتصوف آغاز می

انگشت آن «روایی –سبک ادبی شعری »و « بعد صرفا و کاملا شاعرانه»دیگر منابع شرح احوال اولیا و

و پرهیز الاولیاءتذکرۀ متن در «قول» آموزشی نقش به و( 116 – 115: 1380 شندرف،. نک) نهدمی

ترین موضوع مقالۀ خود را طرح پردازد تا مهمعطار از گزارش زندگی اولیا در وجه تاریخی آن می

در عین پرداختن به اقوال و حکایات « زبان»های عرفانی در قالب ناپذیری تجربهکند: تناقض میان بیان

که زبان شاعرانۀ عطار به یاری دهد. نویسنده معتقد است منقول اولیا که طبیعتا در بستر زبان رخ می

آید و وجه شاعرانۀ اثر ناپذیری و تناقض حاصل از کاربرد زبان نهایتا فائق میبر این بیان ،هااستعاره

دارد « به حضور درآوردن»اثر عطار صورت نوعی »ترتیب گیرد و بدینه آموزشی آن پیشی میبر وج

(. 121 – 120و 116)همان: « اده استالعکه تنها راه شناخت و تجسم یک تجربۀ خارق

، نوشتۀ یورگن پل )از دانشگاه هاله(، «الاولیاء )در خراسان(آغاز پیدایش نوع ادبی تذکرۀ» .ج

.152 – 129 ص ،1380 آبان –، مرداد 2، دورۀ هجدهم، شمارۀ معارفمجلۀ

ولیاها با توجه به الاپل پژوهشی است در باب چگونگی رشد و توسعۀ ژانر تذکرۀ مقالۀ یورگن

کوشد جایگاه (. به تعبیری دیگر او می129: 1380)پل، « تاریخ اجتماعی مؤلفان و مخاطبان آنان»

این دو پدیده را روشن کند. او ای را که این ژانر ریشه در آن دارد مشخص، و نسبت بین اجتماعی

الدین عوفی و سدید پیلمقامات ژندهمنور، محمدبن اسرارالتوحیدطور خاص سه متن به

انصاری را موضوع پژوهش خود قرار داده است؛ سه متنی که از لحاظ زمان و مکان الصوفیۀطبقات

اند. به یکدیگر نزدیک

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 9

نویسان ها و فهرست. فهرست2. 2

، المرشدیهفردوس، الصفاصفوۀ، التوحیداسرارهای مشهور و مفصل از قبیل نامهای از ولیجز عدهبه

های مشایخ صوفیه، هنوز نامهاند بسیاری از ولیامروز به تصحیح و چاپ انتقادی رسیده به و... که تا

اند. آگاهی از های مختلف جهان پراکندههای خطی و اجزای متفرق در کتابخانهصورت رسالهبه

که در تنظیم گزارش آنهاوکیف و زمانۀ تألیف این آثار و در برخی موارد محتوای اجمالی کم

ها در پژوهش حاضر، بسیار ضروری بوده، تنها به مدد نامههای موجود اولیاتاریخی انواع و نمونه

های عمومی و متنوعی های موضوعی منتشرشده از این آثار میسر شده است. اگرچه فهرستفهرست

ای عدهها، میان این فهرست های ایران و جهان به چاپ رسیده لیکن ازدر یک قرن اخیر از کتابخانه

رند ازجمله:موضوعا ارتباط مستقیم با پژوهش حاضر دا از آنها

پژوه ای از محمدتقی دانش(، مقاله1343)پاییز راهنمای کتابدر شمارۀ اول سال هفتم مجلۀ .1

خواجه عبدالله انصاری توسط ۀالصوفیطبقاتش( در معرفی و نقد تصحیح 1375 -1290)

های اختصاصی مشایخ، اگرچه حبیبی منتشر شده است. فهرست او در باب تذکره عبدالحی

های فارسی همراه با تصریح به نامهترین ولیفهرست چندان مطولی نیست لیکن شامل مهم

های رغم وجود نقصنام شیخ صاحب ترجمه و در بیشتر موارد زمان تألیف آنهاست. علی

های فارسی، ضمن برخورداری از اولین فهرست اولیانامهپژوه در مقام ، فهرست دانشمتعدد

توجه و اعتناست. ها، و در نوع خود قابلنامهترین ولیای از مهمفضل تقدم، تقریبا شامل عده

به قلم محقق نویسی فارسی در هند و پاکستانتذکرهش، اثری با عنوان 1343در همان سال .2

نامۀ دورۀ دکتری رسد. این کتاب در واقع پایانپاکستانی سید علیرضا تقوی به چاپ می

، در 1340–1341نقوی به راهنمایی پرویز ناتل خانلری است که نقوی در سال تحصیلی

ضمیمۀ پنجم کتاب خود را نقوی، دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران از آن دفاع کرده است.

.در دو بخش اختصاص داده است: الف های اولیا و صوفیهمختصر تذکره به معرفی

.و ب« ند و پاکستان تألیف شده استقارۀ هو صوفیه که در شبه ءهای اولیاتذکره»

در «. صوفیه که خارج از هند و پاکستان به فارسی تألیف شده است و ءهای اولیاتذکره»

معرفی شده که عموما شامل ذکر نام مؤلف، تذکرۀ عمومی 157قاره، بخش مربوط به شبه

شده، به محل و زمان صاحب یا صاحبان ترجمه و زمان تألیف آنهاست. در باب آثار چاپ

10 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

اختصار و تذکره را به 59چاپ نیز تصریح شده است. در بخش دوم این ضمیمه نیز، نقوی

به سیاق بخش نخست معرفی کرده است.

های مشایخ صوفیه، جلد سوم از مجموعۀ نامهسومین فهرست از فهارس موجود در باب اولیا .3

های و شامل بخشش( 1382ش و چاپ دوم 1376)چاپ اول های فارسیفهرستوارۀ کتاب

نامۀ پیران و نامۀ سرایندگان(، و دهم )زندگیهشتم )تاریخ پیامبران و امامان(، نهم )زندگی

، تألیف احمد منزوی است. فهرستوارهجموعۀ بزرگان( از کل م

های فارسی است اثری است با عنوان چهارمین فهرست که فهرستی اختصاصی از اولیانامه .4

ش از سوی دانشگاه آزاد 1385، تألیف ابوالقاسم رادفر، چاپ سال های عرفانیتذکره

ی در بابتوضیحاتاسلامی واحد جیرفت. این کتاب، فهرستی نسبتا تفصیلی و همراه با

های در حوزۀ معرفی تذکرههایی، این اثر با وجود نابسامانیهای صوفیانه است. تذکره

ألیف شده، کتابشناسی مفید و ای که در هند تهای صوفیانۀ فارسیویژه تذکرهصوفیانه به

اعتنایی است. قابل

تشر شده بخشی از اثر های کهن صوفیه منها و تذکرهنامهفهرست دیگری که در باب ولی .5

است. بخش های عربی تاریخ نگارشمعاصر ترک، فؤاد سزگین، با عنوان محققبزرگ

ترین منابع در پایانی جلد اول این اثر، در باب تصوف و پیران و مشایخ طریقت و از مهم

های کهن عربی است. نامهها و ولیشناخت تذکره

تاریخ تصوف سید اطهر عباس رضوی، در مقدمۀ ، ابهای منتشرشده در این بجز فهرستبه. 6نویسی متصوفۀ هند ارائه کرده است. همین گزارش موجز و مفیدی از سنت اولیانامه در هند

ها را در ای از تفاوتقاره، پارههای شبهگزارش کوتاه، ضمن تأکید بر حجم بالای اولیانامه

در لسان متصوفۀ هند « ملفوظات»که اصطلاح جمله آندهد ازن و اصطلاحات نیز نشان میزبا

ای از اقوال و سخنان مشایخ و ترین معنای خود، بر مجموعهاگرچه در مشهورترین و متداول

دلالت داردتر در مصطلاحات تصوف مناطق غربی «امالی/ مجالس /مقالات»چیزی از قبیل

نامه / نامه/ سیرتمناقبمقامات/ »لیکن معنای دیگر آن دقیقا مطابق است با مفهوم

تاریخ و جغرافیای ؛ 4-3: 1380های مشایخ صوفیه در پژوهش حاضر )نک. رضوی، «نامهولیهمچنین اگرچه نوعی کوشش کاملا مشهود از سوی نویسندگان (.90: 1388، تصوف

برداری از سیرۀ پیامبر اسلام )ص( و ایجاد نوعی تناظر میان های صوفیه در گرتهاولیانامه

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 11

توان دید، اما می متصوفۀ اسلامینویسی اولیانامهعمومی را در سنت « نبی»و « ولی»حیات

ای مختص تصوف باید پدیدهرسد به نظر می( را 48: 1380رضوی، )نک. « تألیه پیران»پدیدۀ

های گوناگون آیین هندو تلقی کرد. این پدیده و همچنین بازتاب قاره و متأثر از شاخهشبه

خود شایستۀ پژوهشی مستقل ،یا عدم بازتاب آن در ملفوظات و مقامات مشایخ صوفیۀ هند

ه به همان معنای متناظر با مقالات و امالی و ویژتواند بود. در باب دلایل فزونی ملفوظات، به

قاره در رغم فتوحات مسلمین در شبهکنیم که علیمجالس، تنها به ذکر این نکته بسنده می

م به بعد و توسط غزنویان، نفوذ ابعاد معنوی و پنجقرن یلویژه از اواادوار مختلف به

چیز مدیون قاره، بیش از هرشبه های مردمهای دینی و اخلاقی اسلام در میان تودهآموزه

اسلامی شدن این »... ماری شیمل، ها و تبلیغات مشایخ تصوف بوده است و به تعبیر آنتلاش

(، و این 547: 1387)شیمل، « خطه بیشتر از طریق مواعظ صوفیان بود تا شمشیر مجاهدان

تردۀ مشایخ حجم عظیم و شگفت از ملفوظات بازتابی است از آن مجاهدت مستمر و گس

قاره، و ملفوظات به هر دو معنای آن ویژه در میان تودۀ مردم شبهصوفی در تبلیغ اسلام به

در میان خیل « تشرف» عاملی مهم بوده است در زنده نگاه داشتن آن جذبه و شور معنوی

وفیه شناخته و عظیم گروندگان به اسلام که این دین را از دریچۀ گفتار و رفتار مشایخ ص

؛ 1368؛ شیمل، 1366قاره همچنین نک. احمد، )در باب تصوف شبه دان گرویده بودندب

(.؛1390 ریاضی، ؛90 – 71: 1388، تاریخ و جغرافیای تصوف ؛51 – 45: 1388سلیمانی،

قاره به دلایل متعدد ازجمله همین حجم نویسی شبهالبته در پژوهش حاضر میراث اولیانامه

ها مورد توجه و بررسی حال مشکلات دسترسی به متون اولیانامهرعینالعاده چشمگیر و دفوق

توان هایی مشهور و معدود، تا حدودی میقرار نگرفته است هرچند با مروری اجمالی بر نمونه

شده سخن گفت، اگرچه ها با آثار بررسیاز الگوهای مشابه بلکه یکسان در این اولیانامه

تر تر و دقیقهای موجود البته نیازمند تأملات گستردهاوتبندی و تحلیل تفتشخیص و طبقه

است.

. ادبیات تحقیق3

داشته و مراحل « تکوینی»همچون دیگر انواع ادبی خصلتی نویسیژانر اولیانامهباید توجه داشت که

تاریخی و تحولات تدریجی گوناگونی را از لحاظ شکل و محتوا پشت سر گذاشته است. به سبب

ها را های گوناگونی از این نوع اولیانامههمین خصلت تکوینی و تکامل تدریجی و تاریخی، صورت

12 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ازجمله با توجه به شکل و چگونگی ارائۀ احوال و اقوال .یدتوان دهای متصوفه میدر میان نگارش

بندی صوری این آثار تلقی کرد:بندی ذیل را طرحی اجمالی در طبقهتوان طبقهمی ،مشایخ

آثاری که نه کلیت آن، بلکه بخشی از آن به نقل احوال و اقوال مشایخ اختصاص یافته .الف

تر تقسیم کرد: یخی به دو زیرگروه کوچکتوان به لحاظ تاراست. این آثار را می

های دوم و سوم هجری که عمدتا در قالب سنت و شیوۀ علمای حدیث آثار زهدنویسان قرن .1

وی باب در( )ق181 – 118مبارک ) بنعبدالله الزهد و الرقائقاند همچون کتاب تدوین یافته

( ق241 – 164حنبل )بن احمد الزهد کتاب و( ق509 – 508: 1381 دامغانی، مهدوی. نک

م(. 1981حنبل، بن احمد. نک)

بخش آنهاهای تصوف( که طی آثار کهن صوفیه در شرح اصول و مبادی تصوف )= دستینه .2

اختصاص یافته است. اگرچههایی نیز به ذکر اقوال و احوال مشایخ صوفیه یا بخش

داند )نک مقدمۀ کتاب را بر این نوع آثار مناسب نمی« دستینه» پورجوادی، اطلاق تعبیر

کارگیری ( اما به سبب جاافتادگی و رسایی کمابیش این تعبیر، ما از به1391، التصوفعلم

ۀالرسالترین اثر از این نوع به زبان عربی، کتاب مشهور ایم. قدیمیآن خودداری نکرده در که است گفتنی. است( ق465 – 376ق( اثر امام ابوالقاسم قشیری )437)تألیف القشیریه

کلابادی )م التعرفق(، و 378ابونصر سراج )م اللمع، یعنی رسالۀ قشیریه بر مقدم دستینۀ سه

ق( فصل مستقلی در باب زندگی مشایخ 386ابوطالب مکی )م القلوبقوتق(، و 390یا 380

التعرف لمذهب شرحترین اثر از این نوع به زبان فارسی بخشی از قدیمی .صوفیه وجود نداردمحمد بن اثر خواجه امام ابوابراهیم اسماعیل المدعین(ۀالتصوف )نورالمریدین و فضیحاهل

، و در التعرفکه اشاره شد کلابادی در اصل کتاب ق( است. چنان434مستملی بخاری )م

تن از مشایخ صوفیه اکتفا کرده )نک. کلابادی، 72تنها به ذکر نام ،های دوم تا پنجم آنباب

احوال و اقوال عمدۀ مشایخ ،التعرفخود بر شرح در بخاری مستملی اما( 33 – 27: 1371

مذکور را به تفصیلی بیشتر در قلم آورده است.

را به آنهاتوان تمامی اختصاص به ذکر اقوال و احوال مشایخ صوفیه دارد و میآثاری که به .ب

دو دسته تقسیم کرد:

ق( 627عطار )م الاولیاءتذکرۀق( و 412سلمی )م الصوفیۀطبقاتهای عمومی از قبیل تذکره .1

نخست قرن چهارم نقل این نوع آثار از نیمۀ های کهنی ازکه گرچه عناوین و اسامی نمونه

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 13

ابوبکر اخبارالصوفیه و الزهادق(، و 341سعید ابن الاعرابی )م ابی النساکطبقاتشده از قبیل

الصوفیۀطبقاتترین نمونۀ بازمانده به زبان عربی ق( لیکن قدیمی342زاهد نیشابوری )م

ق 1389لمی، سلمی از اواخر قرن چهارم هجری است )در باب تاریخ تألیف این اثر نک. س

(.50 – 49م، مقدمۀ نورالدین شریبه: 1969 /

دیگری چون های عمومیها که با نام«نامهولی»های اختصاصی و انفرادی مشایخ یعنی تذکره .2

نامه یا مناقب و مناقب /ر/ مقامات مشایخنامه یا سیسیره یا سیرت یا سیرت /احوال یا حالات

ایم شده آنهاهایی که ما تا به امروز موفق به شناخت ترین نمونهشوند و کهننیز شناخته می

ق )نک. 232تألیف ظاهرا مناقب ابراهیم ادهمای خطی با عنوان اند از: از رسالهعبارت

یا 290ذی )متوفای علی حکیم ترمبن از محمد بدوالشأن(، و رسالۀ 100: 1379میرعابدینی،

نامۀ خودنوشت وی و بخش دوم این اثر از نوع ق( که بخش نخست آن زندگی320یا 300

امروزه بدوالشأنو در واقع گزارش رؤیاها و مکاشفات همسر ترمذی است. رسالۀ «منامات»

شود یز قرون اولیۀ اسلامی تلقی ممانده اجایشده و بهترین اتوبیوگرافی اسلامی شناختهکهن

به معنای دقیق آن نامهولیشدۀ شناخته نمونۀ ترینکهن اما(. 32 – 30)نک. راتکه و اوکین،

م) دیلمی ابوالحسن اثر( ق371 – 269) خفیف شیرازیسیرت ابندر شرق جهان اسلام،

ترین نمونۀ است که در حوزۀ جغرافیایی ایران تألیف شده است و کهنبه زبان عربی ( ق391

)م بن یربوعبن رزینمناقب ابومحمد محرزبن خلفآن در مغرب اسلامی و شمال آفریقا،

الحسین الفارسی )درگذشته بن ق( تألیف برادرزادۀ صاحب ترجمه با نام ابوطاهر محمد413

نامه ترین نمونۀ فارسی ولی(. کهن990: 1، ج 1380ق( است )نک. سزگین، 450و 440میان

حالات و ( کتاب الاسلام انصاریمقامات شیخنیز )بدون در نظر گرفتن رسالۀ مشکوک ق( است. 541الله )م تألیف ابوروح لطف ابوالخیرسخنان ابوسعید

مناقشه بر سر لفظ. 1. 3

را پیشنهاد کرده « نامهولی»پورجوادی عنوان های اختصاصی و انفرادی مشایخ، برای تسمیۀ تذکره

های گفتارنوشت»عنوان با ای در مقالهاما پورمظفری (.1، پاورقی 21: 1393است )نک. پورجوادی،

ضمن اشاره به این ،(60 – 31: 1390) نقد ادبیدر فصلنامۀ « صوفیان، بازشناسی یک گونۀ نوشتاری

( و 31)همان: « صورت نوشتار استانتقال و ثبت گفتار بهبخشی از متون صوفیانه در اصل »نکته که

14 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

را برای « گفتارنوشت»گونه از آثار، اصطلاح ر دو بافت گفتار و نوشتار در اینوجود عناصری از ه

نویسد:تسمیۀ این نوع از آثار پیشنهاد داده و در معرفی آن می

گذاری پیوستار شود، عنوانی است برای نامنامیده می« گفتارنوشت»آنچه در این پژوهش »

تری های کوچکگفتار و نوشتار که برآیند آمیزش این دو بافت است و درون خود گونه

)همان(. « مانند مقامات، مقالات، مناقب، مجالس، سیر و امالی دارد

ر پژوهش پورمظفری و عنوان پیشنهادی او، در یک به نظر ما اشکال اساسی و تئوریک وارد ب

های های متصوفه با گونهر یعنی همان اولیانامهگونه تلقی کردن آثاری همچون مقامات و مناقب و سی

متفاوتی همچون مقالات و مجالس و امالی است. به زعم ما اگر تعبیر پورمظفری از هر جهت نیز

های اخیر یعنی مقالات و مجالس و امالی دلالت تواند بر گونهدرست و صحیح باشد تنها و تنها می

عنصری غالب است آنهاهای گفتاری در ها که ویژگیگونه از نوشتهداشته باشد چراکه برخلاف این

ها اندیشیدۀ یک نویسنده، در اولیانامهو سیاق کلام نیز تابع گفتار و منطق گوینده است و نه طرح پیش

های گفتاری عنصری غالب رغم ضبط اقوالی از مشایخ، ویژگیر، علیمناقب و سی یا همان مقامات و

ها الحاق شده اما مرور تهیه و به اصل اولیانامهه مواد این آثار، اگرچه بعضا بهنیست، ضمن آنک

اند. او خود نیز در متن مقاله و پس اندیشیده تألیف شدههرحال اصل این آثار بر اساس طرحی پیشبه

چنین نتیجه مقالات شمسو المحجوبکشفاز مقایسۀ عناصر نوشتاری و گفتاری در دو کتاب

گیرد که:می

توان گفت در بافت با توجه به تحلیلی که در سطوح مختلف زبانی صورت گرفت، می»

شماری از بافت گفتار انعکاس یافته است های انگشتصورت المحجوبکشفنوشتاری

–در یک سوی پیوستار گفتار المحجوبکشفارد. به همین دلیل، که بسامد چندانی ند

گیری به دلیل بهره مقالات شمس اما. گیردمی قرار نوشتار به فاصله تریننزدیک در نوشتار،

« گیردمی زیاد از خصایص بافت گفتار، در سوی دیگر پیوستار و نزدیک به گفتار جای

(. 55)همان:

توان آثاری وجه نمیهیچقدری است که بهها بهبه زعم ما، این تفاوتوی و در واقع برخلاف نظر

را دو زیرگونۀ یک گونۀ واحد تلقی کرد بلکه آنچه وی مقالات شمسو المحجوبکشفهمچون

هایی باشد از قبیل مقالات و مجالس و امالی که در تواند شامل نمونهنامد تنها میگفتارنوشت می

و در لسان «مقالات»ایران و مناطق غربی جهان اسلام با عنوان عمومی عرف نویسندگان صوفیۀ

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 15

قولی هم که پورمظفری در شود. نقلیاد می آنهااز «ملفوظات»قاره با عنوان عمومی متصوفۀ شبه

کند بیشتر مؤید دیدگاه ماست. او این گفتۀ موحد را نقل پیشینۀ تحقیق خود از محمدعلی موحد می

کند که:می

در میان آثار منثور، ژانر بخصوصی داریم که زیر عنوان مقالات، معارف یا ملفوظات و »

الدین محقق معارف سید برهانیا مقالات شمس تبریزیشود؛ مانند امثال آن شناخته می (.36)همان: « ...ترمذی

و آن هم «هیک گون»تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. او تنها به گفتۀ موحد روشن

اصولا به زعم ما بر کاربرد مطلق هیچ عنوان و اصطلاح اشاره کرده است. «مصادیقی صحیح»با

های توان تأکید کرد چرا که سابقۀ تاریخی تسمیهخاصی در نامیدن این ژانر نباید و اساسا نمی

ا در مقام یک پیشنهاد شود لیکن صرفا و تنها صرفگوناگون ما را از هر نوع تحدید و اطلاقی مانع می

های معاصر، شاید بتوان ضمن حفظ سایر عناوین و آن هم در حوزۀ واژگانی و اصطلاحی پژوهش

با نامه را، اصطلاحات اولیانامه/ ولیبرای این ژانر نامهنامه و مناقبهمچون مقامات مشایخ و سیرت

توجه به آنچه گفته آمد، بر سایر اصطلاحات، ترجیحی نسبی داد.

ها و الگوهاها؛ ریشهتعامل گونه. 2. 3

توجه در میراث ادبی صوفیه، چه به جهت ژانری قابلها همچون ژانر یا خردهاین دسته از نگارش

ها و الگوهای پیدایش و مایه، و چه به جهت سرچشمههای نوعی خود اعم از ساختار و درونویژگی

پیوند و تعاملات متعدد ،های روایینگارشی و تکنیکتوسعه، با طیف وسیعی از دیگر انواع و فنون

ویژه در اشکال آغازینش، حوزۀ ترین حوزۀ مرتبط با این نوع بهدارد. شاید عمده چشمگیریو

نویسی نگاری و طبقاتهای مختلف آن از قبیل سیرهو شاخه« علم رجال حدیث»و « نگاریتاریخ»

ه معنای خاص آن در حوزۀ تمدن اسلامی مطرح بوده، باشد. شکی نیست که میان آنچه از تاریخ ب

روایتی از امر واقع در زمان و مکان »ترین شکل آن عبارت بدانیم از اگر تاریخ را در ساده ویژهبه

های عموما فاقد زمان و مکان و آمیخته یا همان تاریخ به معنای کرونولوژیک آن، با روایت« خاص

های صوفیانه( ها / تذکرهنامهتواریخ متأخر صوفیه )یا همان ولیبا امور فراواقعی در طبقات و

نویسی های روشنی وجود دارد لیکن باید توجه داشت که اولا افتراق میان تاریخ و اولیانامهتفاوت

نویسی به یک اندازه نبوده و این افتراق در گذر زمان است که ابعاد همیشه و در تمامی ادوار اولیانامه

ق( 412سلمی )م الصوفیۀطبقاتالمثل اثری همچون یابد و الا فیهای گوناگون میجنبه وسیع و

16 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

حال هرای به لحاظ محتوا و ارزش تاریخی با دیگر طبقات اعلام اسلامی ندارد. ثانیا بهتفاوت عمده

ط شده است متأخر نیز درج و ضب هاینامهصورت خام و پراکنده حتی در اولیاموادی از تاریخ ولو به

جمله مواد مغتنمی برای تاریخ اجتماعی ادوار گذشته چرا که به دلیل ارتباطات گستردۀ مشایخ از

اقتصادی و سیاسی، هایهای متأخر، هم با عموم مردم و هم با مراکز قدرتویژه در دورهطریقت به

توان انعکاس وسیعی مداران عصر به مشایخ، میو ارادت و سرسپردگی بسیاری از متمکنان و سیاست

بخش عظیمی از فرهنگ و نیز از اوضاع اجتماعی، سیاسی و بخشی از روابط اقتصادی جامعۀ عصر را

در خود نهفته دارد در که مواد ضروری و مغتنمی برای تدوین تاریخ اجتماعی و فرهنگی راعامه

لامی و ایرانی، نویسی سنتی اسها دید و این نکتۀ بسیار مهمی است چرا که در تاریخنامهاین ولی

مقامات » ،است و نه تاریخ اجتماعی. به همین سبب معمولا عمدۀ توجه معطوف به تاریخ سیاسی بوده

اند.انتوجه در تدوین تاریخ اجتماعی ایراز منابع قابل «مشایخ

های مربوط به حیات همچنین در بررسی الگوهای احتمالی و یا انواع موازی و متعامل با روایت

های شفاهی ستایش مقدسان همچون رسد به سنتو سوانح ایام و احوال اولیا، به نظر می

خوانی ناقبدر میان اهل سنت هم باید توجه کرد. م «خوانیفضایل»در میان شیعیان و «خوانیمناقب»

خوانان در کوچه و بازار و بوده و مناقب ()عو امامان شیعه )ص(نوعی ستایشگری از اهل بیت پیامبر

اند خواندهبیت و ائمه مییاتی در منقبت و مدح و مرثیۀ اهلمیادین شهرها، با صدای خوش و بلند، اب

بغداد بر آنان تسلط از پس و بویهآل دورۀ در ویژهبه سنت این(. 431 – 402: 1363)نک. محجوب،

و خوانانمناقب از آن در که منبعی ترینموثق. است بوده یافته چشمگیری گسترش و رشد( ق333)

خوانی ق( است. فضایل556عبدالجلیل رازی )زنده در النقضسخن به میان آمده، کتاب آنها اخبار

بود از ذکر خوانی شیعیان دانست، عبارتهای اهل سنت به مناقبهم که باید آن را نوعی از واکنش

خوانی این سنت مناقب .(202 – 201: 1390گانه )در این باب نک. غلامعلی، فضایل برای خلفای سه

نگاری محدثین اسلامی دانست که از قرن دوم فضایل /فاهی مناقبخوانی را باید صورت شو فضایل

و المناقب به ذکر فضایلالفضایل/ کتابهجری ابوابی از مجامع حدیثی خود را با عناوین کتاب

اند و یا کتب و رسالات اختصاص داده )ص(و صحابه و یاران پیامبر )ع(بیتو اهل )ص(مناقب پیامبر اسلام

(.153 – 130: 1388 همو، ؛61 – 37: 1387اند )نک. اصغرپور، مستقلی در این باب تألیف کرده

م گویان غافل بود چرا که این سنت هو فعالیت قصص« گوییقصص»همچنین نباید از سنت

از »آمده: ترجمۀ رسالۀ قشیریهخوانی بوده است. در فضایل /خوانیگویا چیزی از قبیل مناقب

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 17

( 139: 1374)قشیری، « ...شدمگویی همیکه گفت به مجلس قصص ابوسلیمان دارانی حکایت کنند

ها و احوال آن که امور دینی و قصه»اند: نوشته« گویقصص»و مرحوم فروزانفر در توضیح اصطلاح

« دادرا شاخ و برگ می آنها ،و ترغیبگفت و به قصد ترهیب پیغمبران و رجال دین را برای عموم می

(. 780)همان:

های مختلف آن از نگاری و شاخههای وسیع و متعدد با جریان تاریخهمین تعاملات و پیوستگی

جمله آثار رجالی های نگارشی در جهان اسلام ازنتنگاری و نیز سایر سقبیل فن سیره و طبقات

همچون « ستاییمقدس»و « ینگارمقدس»ب و شفاهی های مکتوعلمای حدیث و نیز دیگر سنت

ها و سنت گویی تأثیرات بسیاری بر ساخت و محتوای اولیانامهخوانی و قصصفضایل /بقامن

نگاری صوفیه داشته است. مقدس

نویسی متصوفه نیز، نیاز به بازاندیشی و تأملات های سنت اولیانامهها و خاستگاهدر بررسی ریشه

گمان توجه به الگوهایی ها گرچه بیها و خاستگاهنماید. در تعیین این ریشهتر ضروری میجدید

رسد با توجه به نگاری اسلامی، بیشترین ضرورت را دارند اما به نظر مینویسی و طبقاتچون سیره

وذ آن از گونه آثار در حوزۀ تمدن ایرانی و زبان فارسی و حوزۀ تحت نفتوجه اینرشد بسیار قابل

های قاره و آسیای میانه و رشد کمتر آن در حوزۀ عربی تمدن اسلامی، نباید از الگوها و سنتقبیل شبه

نگاری در ادبیات زردشتی و مانوی و در دورۀ قبل از اسلام کهن ایرانی نیز غفلت کرد. سنت مقدس

های زردشت و مانی به جای مانده مهناهایی از مناقبو اوایل دورۀ اسلامی، سنتی رایج بوده و نمونه

جمله از توان دید.های صوفیه و آثار مذکور مینامههایی میان مضامین اولیااست که شباهت

اند باید اشاره نگاری در ایران پیش از اسلام پرداختهبه سنت مقدس آنهاهایی که نویسندگان کتاب

مؤلف اثر تمامی .ش(1376احمد تفضلی، )چ اول، ، نوشتۀ تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلامکرد به

احصا در گسترۀ تاریخی مذکور را نویسینامهها و سرگذشتنامهاطلاعات موجود در باب سرگذشت

نویسی کهن نامهاولیاو معرفی نموده است. این اثر راهنمای بسیاری خوبی است برای آگاهی از سنت

جمله آنچه در باب پیشوایان دینی و روحانی همچون زردشت و مانی پدید آمده است. ایرانی از

هایی بازمانده از ای از روایات حیات زردشت را که در واقع نمونهاحمد تفضلی همچنین مجموعه

، اسطورۀ زندگی زردشتنگاری کهن ایرانی است با همکاری ژاله آموزگار و در اثری به نام مقدس

های نامهها و اشکال و محتوای اولیا( گرد آورده و منتشر کرده است. شناخت ریشه1375)چ اول

سینه نقل شده و عموما در اوایل دورۀ اسلامی کتابت بهکهن ایرانی که عمدتا از اعصار کهن سینه

18 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

های دورۀ یانامههای آن را با اولها و تفاوتاند، مجال مقایسه و تعیین نوع ارتباط و احیانا مشابهتیافته

های زردشت نامهها و سیرتنامهسازد. اثر فوق، تنها مجموعۀ مدون از تمامی مناقباسلامی مهیا می

ترین منابع در بحث تواند چنین مجال و شناختی را مهیا کند. این اثر از مهمپیامبر ایرانی است که می

ای بیات ایران پیش از اسلام مجموعهنگاری کهن ایرانی است. جدیدترین اثر در باب اداز مقدس

که به اهتمام تاریخ ادبیات فارسیجلدی )شانزده جلد اصلی و دو جلد پیوست( است با عنوان هجده

دانشگاه کلمبیا و زیر نظر احسان یارشاطر منتشر « شناسیمرکز مطالعات ایران»و « بنیاد فرهنگ ایرانی»

)چ اول ترجمۀ فارسی ادبیات ایران پیش از اسلامشود. پیوست یکم این مجموعه با عنوان می

های شناسان و متخصصان فرهنگ و زبانترین ایرانای است از مقالات برجستهش( مجموعه1393

به قلم ورنر « های ایرانیادبیات مانوی به زبان»ای از این مجموعه با عنوان باستانی ایران. در مقاله

هایی نگاری مانوی نام برده و نمونهصراحت از سنت مقدسبه نویسنده ،(306 – 236درمان )ص زون

(.271 – 270از آن را معرفی کرده است )ص

بحث و تحلیل. 4

ای که توسط متصوفه به نگارش درآمده در طیف نسبتا های اختصاصیها و اولیانامهجدای از تذکره

صوف اسلامی را مشهور و مشایخ ت نامۀ صوفیانتوان زندگیوسیعی از آثار دورۀ اسلامی نیز می

ها و های عمومی، تذکرهتوان اشاره کرد به تاریخمی آنهاترین جملۀ مهمجست و یافت که از

های عمومی از قبیل کتب انساب، کتب طبقات رجال حدیث، معاجم اسما و القاب، نامهزندگی

گونه آثار، تحقیقی طبیعتا این های عصری و محلی، تاریخ شهرها و مزارات.ها و تذکرهنامهزندگی

های متصوفه و اهل خانقاه است.طلبد و آنچه در پی خواهد آمد ناظر به نگارشجداگانه می

های نامهنویسی صوفیه؛ تحول تاریخی یک گونه )بررسی انواع اولیا. اولیانامه1. 4

مشایخ و پیران تصوف و تحول تاریخی آن(

ۀ پیدایش تا سیر در مراحل مختلف تکامل و توسعه و احیانا رسیدن به نقطۀ آنچه ژانری ادبی را از نقط

متنی های مختلف و متعدد برونها و اقتضائات و سائقهبرد، زمینهزوال و انحطاط و نابودی، پیش می

ای بدون توجه به متنی است که تبیین حیات و زوال هر گونههای درونو توسعه و تکامل تکنیک

جدای از ساسا میسر و ممکن نخواهد بود و یا منتج به تحلیل جامع و عمیقی نخواهد شد. یا ا آنها

که پیشتر بدان کلی آن و تنها بر اساس شکل ارائه نویسی متصوفه در معنایبندی سنت اولیانامهتقسیم

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 19

توان های آن، مینویسی مشایخ صوفیه و انواع و نمونهنامهبا نگاهی اجمالی به سیر زندگیاشاره شد،

متناظر با ،نگارندهزعم ای که بهاز منظر تاریخی چهار مرحله را در آن تشخیص داد؛ چهار مرحله

عنوان نهادی اجتماعی، و نفوذ و نقش دینی، اجتماعی و حتی اقتصادیتحول جایگاه تصوف به

توان رابطۀ این تحول نقش اجتماعی را که مینحویرفته و پدید آمده است بهمشایخ طریقت پیش

ای متعامل و ارگانیک دانست. اما پیش از تفکیک و تعیین نویسی مشایخ، رابطهبا تحولات اولیانامه

ها، الزاما به معنای هها باید بر این نکته تأکید کرد که پایان هریک از این دورو تسمیۀ هریک از دوره

ها متأخر، نشانه ها و انواع رایج و پدیدآمده در آن دوره نیست بلکه در هر دورۀها و فرمپایان صورت

ها توان این دورهاین فرض می توان دید. باتر را میهای دورۀ قبلها و شیوههایی از ادامۀ سنتو نمونه

را عبارت دانست از:

های دوم و سوم(؛)عمدتا در قرندورۀ زهدنویسی .1

نویسی که امروزه های اولیانامهترین نمونهدورۀ گردآوری حکایات و تدوین و تألیف کهن .2

بر جای نمانده است )از اواخر قرن سوم تا اواخر قرن چهارم(؛ آنهاعموما جز نامی از

های عمومی و ورت تذکرهنویسی به معنی دقیق کلمه و در دو صدورۀ پیدایش اولیانامه .3

های اختصاصی متقدم )از اواخر قرن چهارم تا اواخر قرن پنجم(؛نامهولی

تأخر فارسی )از قرن ششم به بعد(.های منامهدورۀ تألیف ولی .4

. زهدنویسان1. 1. 4

از سنت در دو قرن اول و دوم هجری بنا به دلایل مختلف اعم از تمایل مسلمانان به تقلید و تبعیت

گیری در اجرای احکام تکلف و همراه با تقوا و سختنبوی و شیوۀ صحابه و سلف در زندگی بی

ای از قبیل شرع، تا تأثیر پذیرفتن از رهبانیت مسیحی در عراق و شام و نیز دلایل سیاسی و اجتماعی

ویژه در میان حکام و شده در جامعۀ مسلمانان بهدوستی رایجهای تجمل و دنیانوعی مقابله با آفت

های خونین سیاسی، جریان زهد پدید آمده و رشد کشمکش ها وامرای اسلامی و پرهیز از جدال

کند. اینکه مشرب تصوف ریشه در همین جریان زهد اوایل دورۀ اسلامی )قرون اول و دوم می

این باب نک. گمان اصلی پذیرفته در حوزۀ مطالعات عرفان اسلامی است )در هجری( دارد، بی

(. حتی قدما نیز به این رابطه آگاهی و بدان اشاره 1390؛ اسمیت، 1389؛ بدوی، 1376برتلس،

20 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

جوزی، )ابن« جملۀ زهادندصوفیه از»کند به این مطلب که: یجوزی تصریح ماند؛ اینکه ابنداشته

د و مکتب (، خود شاهدی است بر رواج این تلقی تاریخی از نسبت میان جریان زه134: 1389

کند درستی اشاره میتصوف، هرچند خود او نیز به تمایزهای بعدی این دو پدیده آگاهی دارد و به

)همان: « تصوف روشی است مشخص و معلوم و غیر از زهد است و فزون بر آن چیزها دارد»... که:

137 .)

ها و مشایخ عداد چهره نگاری متصوفه درهای برجستۀ جریان زهد که بعدها در سنت تاریخچهره

های نقل و روایت و کتابت تصوف درآمدند خود عموما از علما و راویان حدیث و برخاسته از حلقه

سته و ق( خود از راویان برج161حدیث و آشنا با اصول و قواعد این دانش بودند. سفیان ثوری )م

ث به نام او و عبدالرزاق صنعانی، نود درصد اسناد احادی مصنفکه در آشنای حدیث بوده، چناننام

ق( ختم 198عیینه )م بن ق( و سفیان150ق(، ابن جریح )م 153راشد )م بن رسه تن دیگر یعنی معم

(. این چهار تن همان کسانی هستند 23: 1393نقل از شولر، به 49 – 41: 1387شود )نک. پارسا، می

عنوان اولین مصنفان، یعنی کسانی که احادیث را بر اساس موضوع مدون به آنهاکه سزگین از »

(.23: 1393)شولر، « اند، نام برده استکرده

تلقی چهرۀ غالب تصوف اسلامی تا پایان قرن دوم هجری مثابۀ نقطۀ عزیمت و بهجریان زهد

های و اساس تعالیم و آموزهها دربارۀ دیدگاهتاریخ تصوف هایی که نویسندگان در تحلیل شود ومی

ق(، حارث محاسبی 235/ 210/ 205/ 204صوفیان قرن سوم و کسانی از قبیل ابوسلیمان دارانی )م

ابوحفص ق(، و 253ق(، سری سقطی )245ق(، ابوتراب نخشبی )م 245(، ذوالنون مصری )م 243)م

( همچنان 107 - 67: 1388فرد، اند )نک. دهباشی و میرباقرینقل کرده نیز (ق270 – 264حداد )

توان دید. می آنهاعنوان اندیشۀ مرکزی در سلوک صوفیانۀ غلبۀ اندیشۀ زهد و دنیاگریزی را به

تواند خالی از این احتمال بلکه اصل مسلم باشد که در جریان تحول شک فرض چنین تباری، نمیبی

ها و ساختها و رسوم و ژرفباید بسیاری از سنت، میبه معنای خاص آن پدیدۀ زهد به تصوف

حال منطقی های جریان زهد، به نویسندگان پیشگام متصوفه به میراث رسیده باشد. و درعینروساخت

خواهد بود اگر میراث زهدنویسان را جزء پیشینۀ ادبیات تصوف اسلامی تلقی کنیم. در عمل نیز البته

تاریخ حمن بدوی با همین فرض و تلقی است که در اثر مشهور خود که عبدالرچنین است چنانهای بیش از هر چیز به بررسی جریان زهد و چهره تصوف اسلامی از ابتدا تا پایان قرن دوم هجری

ای که (. نویسندگان قدیم صوفیه نیز حتی در دوره1389برجستۀ آن پرداخته است )نک. بدوی،

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 21

یافت یعنی از اوایل قرن سوم به بعد، باز وامدار و زهد استقلال می دیگر جریان تصوف از جریان

های عرفانی به این مطلب در بندی حکایتاند. عباسی نیز در طبقههای زهدنویسان بودهمتأثر از شیوه

عرفانی تحت تأثیر نثر البته کاربرد حکایت در آثار منثور»: که کنداشاره می گونهاین ترای عامهحوز

توان نثر عرفانی را فرزند خلف این دو نوع نثر به تبع آن نثر زهدی است. تا آنجا که میدینی و به

(.129: 1387)عباسی، « شمار آورد

حاصل جریان زهد و انعکاس فرهنگی و مکتوب آن را به طرز روشنی هم در مجامع حدیثی که

ای که با عنوان عمومی های اخلاقینگاریبه بحث زهد اختصاص یافته و هم در تک آنهابخشی از

توان دید. از مجامع حدیثی که ابوابی از آن به ویژه طی قرن دوم هجری تألیف یافته، می، به«الزهد»

المصنفعبدالرزاق، الجامعمسلم، صحیحبخاری، صحیحتوان اشاره کرد به زهد اختصاص یافته می

حاکم و المستدرکابن ماجۀ قزوینی و السنننسائی، السنن الکبری ترمذی، الجامعشیبه، ابن ابی

( و اما آنچه در 14تا، مقدمۀ مصحح: ص بن مبارک، بییگر از مجامع حدیثی )نک. عبداللهبعضی د

« زهد»ها و رسالات نویسی در آثار زهدی اهمیت دارد دستۀ دوم یا همان کتاببررسی پیشینۀ اولیانامه

و شطری از گفتار زهاد و متصوفۀ ،هایی از احوالای اولین بار نمونهاست. در این آثار است که بر

های تاریخ تصوف را در میان ترین نمونهن کهناکه بعضی از محققنحویتوان دید بهمتقدم را می

(. حبیب الرحمن الاعظمی در مقدمۀ کتاب 508: 1381اند )نک. مهدوی دامغانی، همین آثار جسته

را شده در فاصلۀ قرن دوم تا ششم هجریکتاب زهد تألیف 17بن مبارک، نام و نشان عبدالله الزهد

انی تصریح دامغ مهدوی(. 16 – 14بن مبارک، مقدمۀ مصحح: ص فهرست کرده است )نک. عبدالله

است )مهدوی دامغانی، « تا قرن ششم بیش از بیست کتاب به نام زهد و رقائق تألیف شده»کند که می

های زهد را شناسایی و فهرست کرده که (. محمد سوری نیز حدود صد عنوان از کتاب509: 1381

، پاورقی 24: ص 1393تقریبا بیست عنوان به چاپ رسیده است )به نقل از پورجوادی، آنهااز میان

شده و در رسد اشارۀ الاعظمی و مهدوی دامغانی به تعداد این آثار ناظر به آثار چاپ(. به نظر می1

دسترس بوده است.

ترین آثار از این نوع، البته به زبان عربی، از قرن دوم هجری آغاز شده و تا قرن تألیف قدیمی

ترین نمونۀ این آثار، اثری است با عنوان است. کهنپدید آمده آنهاترین ترین و مفصلپنجم معروف

ق(، پیر معروف خراسان. در این کتاب آنچه در باب 181مبارک )م بن تألیف عبدالله الزهد و الرقائق

دو باب آخر زاهدان آمده، منحصر به ذکر اقوال و احوالی از شش تن است طی چهار باب متعاقب:

22 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

باب ما جاء فی ذکر عامربن . 2؛ ب ما جاء فی ذکر اویس و الصنابحیبا .1، شامل السادساز الجزء

باب . 2و ریحانه و غیرهفی اخبار ابی. 1و دو باب آغازین الجزء السابع: ؛ بن اشیمۀعبد قیس و صل

.عبدالعزیز بناخبار عمر

،متصوفهنگاری که پیداست از میان اشخاص فوق تنها اویس قرنی است که در سنت تاریخچنان

تلقی شده است. همچنین باید توجه داشت در این دسته و اقطاب سلاسل تصوف جزء قدمای مشایخ

نامه است یعنی ، بلکه مصالح و مواد متفرقی از زندگی«نامهزندگی»توان یافت نه از آثار، آنچه می

آن هم مختص اقوال که البته حجم کثیری از احوال زاهدان و صوفیان نخستین رابعضی از اقوال و

معتقد است:است و نه احوال. مهدوی دامغانی

بن مبارک احادیث و آثاری را که دستورالعمل رفتار و کردار زاهدان در این کتاب عبدالله»

کند. این ت نقل و شرح میبند به تصوف است و طرق مسلم تصوف عملی در آن اسپای

ست بلکه چون در خلال آن ابواب چندی به تنها اولین کتاب در تصوف عملی اکتاب نه

گذاران تصوف شرح احوال و اقوال تنی چند از زهاد هشتگانۀ مشهور صدر اسلام که پایه

)مهدوی « شودترین تاریخ تصوف نیز محسوب میاند، اختصاص دارد، قدیماسلامی

(. 509 – 508: 1381دامغانی،

توان یافت ای است چرا که آنچه در این دسته از آثار میتعبیر مهدوی دامغانی تعبیر هوشمندانه

نویسی به معنی دقیق کلمه. به آید تا تلقی آن همچون اولیانامهبیشتر به کار تدوین تاریخ تصوف می

اند پیروی کردهق( از او 241حنبل )م بن جمله امام احمداو همۀ مؤلفان بعدی آثار زهد، ازنظر

بن مبارک در بیانی کلی شیوۀ ناشناس زیستن اویس را نشان همان(. اگرچه روایت دوم عبدالله)

های او بیش که پیشتر اشاره شد روایتهای تاریخی همخوانی دارد اما چناندهد که این امر با دادهمی

هد و تصوف است. وانگهی در ای باشد مشتمل بر موادی از تاریخ زاز آنکه شامل مواد زندگینامه

شود ازجمله گی زهاد و صوفیه دیده نمیهای زهد اصلا باب یا فصلی دربارۀ زندبسیاری از کتاب

الجراح )م بن وکیع الزهدکتابق(؛ 185عمران الموصلی )م بن ابومسعود المعافی دالزهکتاب در

الزهد کتابق(؛ 243السری الکوفی )م بنهناد الزهد کتابق(؛ 212موسی )م بناسد الزهدق(؛ 197

ق(. اما در میان همین آثار، باید به دو کتاب اشاره کرد که 287عمرو شیبانی )م بن ابوبکر احمد

حنبل، و تصویری که از رابطۀ وی با بن اش، امام احمدبه سبب اهمیت و شهرت نویسنده آنهااولین

توان دید و دومی به دلیل مواد و مصالح چشمگیری که لیفی او میبعضی از قدمای صوفیه در اثر تأ

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 23

اند؛ این دو اثر خورد، حائز کمال اهمیت و توجهبه چشم می آنهادر باب زاهدان و صوفیان در

اند از: عبارت

(ق 241 – 164حنبل )بن تألیف امام احمد الزهد .1

ای بن حنبل، در مقدمهاحمد الزهدکتابهای محمد جلال شرف مصحح یکی از معتبرترین چاپ

بن حنبل را مخالف صوفیه من خطا خواندن نظر کسانی که احمدض ،که بر این کتاب نوشته

های عبادی بن حنبل در میان متصوفه با آن مخالفت کرده، شیوهپندارند، معتقد است آنچه احمدمی

تأیید آن وجود ندارد )نک. احمدبن مستحدث صوفیه است که نصی قرآنی و یا حدیثی نبوی در

بن حنبل با قدمه روابط دوستانه و نزدیک احمد( او در این م17، مقدمۀ مصحح: ص 1، ج 1حنبل،

طور خاص معروف کرخی، و بشر حافی را با استناد به نصوص ای از مشاهیر قدمای صوفیه و بههعد

کند که ابن حنبل با اره میاش موضوع این به او همچنین( 21 – 18کهن نشان داده است )همان:

ن حارث محاسبی نیز صحبت داشته لیکن به سبب ورود حارث به مباحث کلامی و قول به خلق قرآ

بن حنبل از علم کلام و مباحث کلامی داشته، از او دوری جسته و تحاشی و پرهیز شدیدی که احمد

(. 24 21کند )همان: رد می است. البته جلال شرف انتساب چنین قولی را به حارث محاسبی

دست که به دست محدثین اسلامی تألیف هایی ازاینبن حنبل نیز چون بیشتر کتاباحمد الزهدکتاب

متصوفه. مقایسۀ میان آنچه عمدتا به بیان زهد انبیا و صحابه و تابعین اختصاص دارد تا شیوخ ،شده

آورده با دو روایت روایت کوتاه و بلند 13بن حنبل در باب احوال و اقوال اویس قرنی در احمد

دهد که در فاصلۀ زمان تألیف این دو اثر، تا چه حد بر این بن مبارک نشان میمنقول عبدالله

های منقبتی افزوده شده است. روایت (463ثابت البغدادی الخطیب ) م بن لیعاز ابوبکر احمدبن المنتخب من کتاب الزهد و الرقائق .2

ترین منابع شرح احوال که خود یکی از مهم تاریخ بغدادخطیب بغدادی صاحب کتاب معروف

و ضبط و روایت اقوال زهاد و مشایخ تصوف است در این کتاب نیز که البته صورت کامل آن مفقود

های زاهدانۀ حیات مشایخ ای به نقل جنبهو تنها همین منتخب از آن به جای مانده است اهتمام ویژه

صوفیه نشان داده است. او برخلاف دیگر زهدنویسان که عمدتا به زهد انبیا و پیامبر اسلام )ص( و

اند در این اثر یا لااقل در این صورت منتخبی که از این رساله به جای مانده اصحاب و تابعین پرداخته

بن دینار، و فیه پرداخته است؛ کسانی چون مالکشایخ صوهای زهد در حیات مفقط به ذکر جنبه

بن أدهم، و صالح بن عیاض، و إبراهیمخشبی، و داود طائی، و فضیلتراب النسلیمان دارانی، و أبوأبو

24 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ف الکرخی، و حاتم بن عبدالله التستری، و معرون واسع، و ثابت البنانی، و سهلبالمری، و محمد

بن عثمان الجوعی، و أبوبکر بن الموفق العابد، و محمدبن صبیح ابن السماک، و قاسمعلیو الأصم،

بن الحسین الرازی، و بشر حافی، و سری بن معاذ، و یوسفالشبلی، و أبوعثمان المغربی، و یحیی

– 51: 1420العدویه، و... )نک. خطیب بغدادی، ۀبغدادی، و رابعه عدویه، و معاذسقطی، و جنید

بن أدهم، و بعضی لانی، و إبراهیمکرامات بعضی از زهاد مثل أبومسلم خو به آنکه ترمهم نکتۀ و( 138

توجه اساسی و مهم بسیار نکتۀ این به باید مورد این در(. 128 – 127دیگر اشاره کرده است )همان:

های میانۀ قرن پنجم تألیف شده به خطیب بغدادی که احتمالا در سال زهد کتاب این که داشت

ای از معتبرترین عصری تعلق دارد که تصوف هم نظام دینی و اجتماعی مستقل خود را یافته و هم عده

اند بنابراین اگرچه این اثر موضوعا و نیز از جهت نوع تألیف های صوفیانه پدید آمدهطبقات و تذکره

ها و که اشاره شد نمودار دورۀ دیگری از این نوع نگارشزهدنگاری تعلق دارد لیکن چنان به سنت

های این امر یکی نیز آن است نویسی صوفیه است. از نشانهای در حوزۀ اولیانامهمشتمل بر مواد ارزنده

ق( و 348چون جعفر خلدی )م شوند که در طرق روایت خطیب در این کتاب کسانی دیده می

ق( که خود از ائمۀ تصوف 376ق( و ابونصر سراج طوسی )م 376بن شاذان المذکر )حمدبن عبداللهم

اند های برجسته در گردآوری و نقل و روایت احوال و اقوال مشایخ صوفی بودهویژه از چهرهو به

منقول کرامت هایداستان از یکی از کوتاهی نمونۀ اینجا در(. 29 – 27)همان: مقدمۀ مصحح، ص

: کنیممی نقل کتاب این از را ادهم ابراهیم باب در

خلدی، قال حدثنا احمدبن مسروق، حدثنا بن احمد الاصبهانی، حدثنا جعفر الاخبرنی عبدالله»

بن ادهم فی لعابد قال: اطلعت علی ابراهیم بن الفرج القنطری ابن الموفق، حدثنا عبداللهعلی

نرجس، فما زالت تذب عنه ۀفی فمها طاق ۀلق ]= بر قفا خفته[، و اذا حیبالشام و هو مست بستان

(. 128 – 127)همان: « حتی انتبه

های روایتنویسان مشایخ تصوف و حلقه. حکایت2. 1. 4

ای ایم، دورهنامیدهتدوین حکایات تر دورۀنویسی یا به تعبیری دقیقآنچه ما آن را دورۀ حکایت

پیش و پس از آن نیست بلکه نوعی دورۀ گذار در تحول روامجزا و مستقل و با انفکاک قطعی از اد

نگاری تاریخی تصوف و میراث مکتوب آن است؛ در پیوستگی تام با گذشته و جریان زهد و حدیث

شود. در ارم منجر و منتهی مینویسی در اواخر قرن چهکه نهایتا به ظهور مدون و متشکل اولیانامه

های اجتماعی و فکری گیری و تشکل نظامواقع اگر بتوان این دوره را از قرن دوم به دلیل عدم شکل

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 25

راحتی جدا کرد، چنین تفکیکی میان این دوره و دورۀ بعد تقریبا نامیسر است اما و آیینی تصوف به

ورت تألیفی آثار این دوره است که البته تقریبا آنچه باعث اعتبار فرض چنین تفکیکی تواند بود، ص

جز مواردی استثنایی، همگی این تألیفات، امروزه مفقودند و لیکن از اسامی و عناوین آثار، و به

ای از چگونگی توان آگاهی نسبیهای متأخرتر، میمانده در نمونههای منقول باقیهمچنین نمونه

های متأخر بازمانده توان نمونهیقین میبهچنین به احتمال قریببندی این آثار به دست آورد. همشکل

هزار حکایت صوفیانو المجالسمنتخب رونق، پند پیراناز مجموعه حکایات مشایخ صوفیه از قبیل

یافعی در زبان عربی را، الصالحینالریاحین فی حکایاتروضای همچون در زبان فارسی و نمونه

مشایخ تلقی کرد. در باب حیات نگاری سنت حکایت صورتی بازمانده از همین

را که در این دوره، نویسی متصوفه دانست چترین دوره در تاریخ اولیانامهاین دوره را باید اساسی

گردآوری « تاریخ مشایخ»با رشد خودآگاهی تاریخی پیروان تصوف، مواد و مبانی اصلی و اساسی

های متأخر، شود. اگرچه در دورههایی مختلف تدوین و تبویب میگونهاندک به و اندک

های آن گیرد که تمامی مراحل و حلقهشکل می« صوفی مقدس»روایتی کامل از زندگی کلان

یعنی روایات کرامات و « زندگی مقدس»مشحون به انواع کرامات است و لیکن عنصر اساسی این

،گیرد. به تعبیری دیگرنهایی در همین دوره شکل می «روایتکلان»انواع آن و نیز اجزاء متفرق آن

روایت کاملی از حیات یک ، کلانالصفاصفوۀو یا الهدایهمفتاحهایی از قبیل نامهر چنانچه در ولیاگ

مشحون ،شود که هر دوره و مرحلۀ اساسی آنشیخ از تولد تا مرگ )و گاهی پس از مرگ( دیده می

مشایخ صورت متفرق و در مراحل حیات روایت بهبه انواع کرامات است، اجزای اصلی این کلان

مختلف در همین دوره فراهم آمده است.

ای است که هم در ساختار درونی تصوف بخشد تغییر عمدهآنچه تشخصی خاص بدین دوره می

آید )نک. ها پدید میی و در پی آن تشکل یافتن طریقتدارابطۀ مرید و مر درنتیجه دهد ورخ می

اجتماعی تصوف و مشایخ صوفیه ایجاد ( و هم تحولی است که در جایگاه 12: 1388پورجوادی،

به نیروی معنوی و ،که تصوف خود در مقام نهادی اجتماعی با تشکیلاتی خاصنحویشود بهمی

شود. اگر تا قرن دوم این بیشتر فقها و زهاد و مادی قدرتمندی در ساختار تمدن اسلامی تبدیل می

های مختلف اجتماعی عمال قدرت در عرصهکه نفوذ معنوی و در پی آن امکان ا ندمحدثین بود

اندک در جلب عامۀ مردم و قدرت حاصل از آن، گوی داشتند، در این دوره، مشایخ صوفیه اندک

که در ابتدا « تصوف»و « صوفی»ربایند. تا پایان همین دوره است که لفظ ویژه از فقها میسبقت را به

26 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ونصر سراج و ابوبکر کلاباذی و ابوعبدالرحمان مصطلح مشایخ بغداد بود، به کوشش کسانی چون اب

های مشایخ با مریدان متعدد و با مراکز خاص آموزش و ذکر و یابد و طریقتسلمی اطلاق عام می

های متعددی از جهت مذهب فقهی و گیرد و اگرچه در اوایل این دوره اختلافعبادت شکل می

از اواسط »و رفتار میان مشایخ وجود داشت، های تربیتی و آداب سلوک و ریاضت و اخلاق روش

وآمد سالکان و مشایخ به شهرها، قرن سوم، ارتباط اهل سلوک با یکدیگر بیشتر شد و رفت

خصوص به بغداد موجب شد که تعالیم مشایخ این شهر و در رأس ایشان جنید و سپس شبلی، به به

ای هولناک برای صور حلاج که واقعهمنبن حسین(. با قتل 15)همان: « شهرهای دیگر نفوذ کند

گرد مشایخ اگرچه در بغداد از هم گرفتۀ مریدان برهای شکلتصوف بغداد شمرده شده، حلقه

گسست و بغداد مرجعیت خود را در تصوف از دست داد لیکن همین امر موجب متفرق شدن این

لاد مختلف شد )نک. همان(. مریدان در مناطق مختلف جهان اسلام و درنتیجه گسترش تصوف در ب

ویژه از جهت ارتباط با موضوع پژوهش حاضر، میل و داده در این دوره بهترین تحول رخاما مهم

ویژه از نیمۀ دوم قرن سوم به تألیف و تصنیف و نگارش رغبتی است که مشایخ تصوف به

فرهنگی نهایتا به تألیف دستاوردهای معنوی و فکری خود نشان دادند. این نهضت و حرکت فکری و

در نیمۀ دوم قرن الاسرارتهذیبو التعرف، اللمع، القلوبقوتهای معتبر تصوف از قبیل دستینه

ها، تدوین حکایات و روایات مشایخ همچون چهارم هجری انجامید. همگام با همین نگارش

آغاز شد:« تاریخ مقدس فرقه»ضرورتی در تدوین

گرفته است. انبیاء و های برجستۀ دینی شکلصوفیه بر محور شخصیتهای مقدس تاریخ»

دادند... ساختن و اولیاء بودند که با زندگی و تعالیم خود راه رستگاری را به انسان نشان می

گیرد. پرداختن تاریخ مقدس یا تاریخ ارشادی در همان قرون اولیۀ هر دینی صورت می

گیری مذهب اهل تصوف در زمان با شکلوفیه نیز همنمای صهای تاریخی و واقعداستان

(.23 – 22: 1393)پورجوادی، « تدریج پدید آمدقرن سوم به

ترین اثری که به اند. قدیمیمند به تصوف بودهپیشگامان این جریان از محدثین و راویان علاقه

نویسی ای بر اولیانامهو مقدمه نویسیتوان آن را اثری مرتبط با حوزۀ اولیانامههایش میلحاظ ویژگی

بن بن عبیدبن محمداز ابوبکر عبدالله الاولیاءکتابیا الاولیاءای است با نام متصوفه تلقی کرد، رساله

الدنیا صاحب تألیفاتی در حوزۀ زهد و امیه، و معروف به ابن ابیبن قیس القرشی، از موالی بنیسفیان

به دنیا آمد. در قرن سوم و عصری زیست که به تعبیر مصححین در بغداد 208رقائق که به سال

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 27

عصر نهضت فکری و ایجاد حرکت در تألیف تراجم و ابداع ادبی بود )نک. ابن ءالاولیاکتاب

های تألیفی او بسیار وسیع است ازجمله در آداب (. حوزه5ق، مقدمۀ مصححین، ص 1413الدنیا، ابی

ر )همچون یدر تاریخ و س ،...(،الزهد، التقوی، الادب، الاخلاقهای و اخلاق اسلامی )همچون رساله

، الفتوی، لجهادا،...(، در فقه و احکام فقهی )همچون الخلفاتاریخ، التاریخ، المغازی، اخبار قریش

در بغداد درگذشت. ق281،...( و نیز موضوعات متفرق دیگر. او در سال القصاص، السنه

حدیث نبوی، و نیز اخبار و روایاتی از دیگران در باب اوصاف 121مجموعۀ الاولیاءکتاب

اولیای الهی و نیز حکایاتی از احوال اولیا و زهاد اسلامی است. البته در چاپ ابوهاجر محمد و

حدیث و روایت 124خلف الحماده الرقی، بن ولی در چاپ فاضل 121بسیونی زغلول، بن السعید

های او، ق(. از نکات جالب روایت1433ق؛ همو، 1413الدنیا، ت )نک. ابن ابیضبط و نقل شده اس

شود. مثلا کرات دیده میوجود روایات و تعبیراتی است که بعدها با تعابیری مشابه در آثار متصوفه به

و ما یزال عبدی یتنفل »... در بخشی از اولین حدیث این مجموعه که حدیثی است بلند چنین آمده:

(. در سلسلۀ 9: 1413الدنیا، )ابن ابی...« ی حتی احبه فاذا احببته کنت له سمعا و بصرا و یدا و مؤیدا ل

شوند از قبیل: ای از زهاد و قدمای مشایخ هم دیده می، عدهالاولیاءراویان احادیث منقول در کتاب

حسن بصری .3(، 54و 22یث دینار )در حدبن مالک .2(، 75و 5عیاض )در حدیث بن فضیل .1

(، 57عیینه )در حدیث بن سفیان .5(، 38ابوسلیمان دارانی )در حدیث .4(، 58و 43، 36)در حدیث

(.86ابراهیم ادهم )در حدیث .6

ترین چهره در حوزۀ گردآوری و تدوین حکایات و مقامات مشایخ ترین و معروفاما برجسته

رن چهارم هجری، ابومحمد جعفربن محمدبن نصیر خلدی خواص در اواخر قرن سوم و نیمۀ نخست ق

حاکی احوال اولیا، به الطف اقوال و »ق( از اهالی بغداد است که هجویری با تعبیر دلنشین 348 -)؟

گونه توصیف او را این الصوفیهطبقات( از او یاد کرده و سلمی نیز در 238: 1389)هجویری، « ادا

(. 434ق: 1389)سلمی، « المرجع الیه فی علوم القوم و کتبهم و حکایاتهم و سیرتهمو کان » کند:می

او از مصاحبان مشایخ عصر خویش ازجمله جنید، ابوالحسین نوری، رویم، سمنون، و ابومحمد

جریری بوده است )همان(. او ظاهرا کتابی در احوال و مقامات مشایخ صوفیه داشته است که با

)نک. « المشایخحکایات»(، 770و تعلیقات ص 238: 1389)نک. هجویری؛ « کایاتح»عناوین

( در منابع 231: 1385)نک. حسینی، « الصوفیهحکایات»و « الاولیاحکایات»(،و 966: 1380سزگین،

قدیم و متأخر از آن یاد شده است. حکایات او از چنان شهرتی برخوردار بود که به اعتقاد مشایخ

28 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شده است )نک. یکی از سه عجائب بغداد تلقی می« نکت مرتعش»و « اشارات شبلی»ه با عراق، همرا

توان ر مشایخ تصوف از آنجا می(. نقش پررنگ او را در روایت مقامات و سی347ق: 1389سلمی،

می، سل الصوفیۀطبقاتسراج، اللمعهایی همچون دانست که در سلسۀ راویان روایات مشایخ در کتاب

خطیب بغدادی، و بسیاری دیگر از منابع، نام جعفر الزهدکتابو تاریخ بغدادء ابونعیم، الاولیاطبقات

داشته رسد که او در این زمینه تبحر و تخصصی ویژههرحال به نظر میخلدی، نامی پرتکرار است. به

ا او مقایسه کرد. او را باید توان کسی را در این زمینه بکه تا نیمۀ نخست قرن چهارم نمینحویبه

ترین چهرۀ حلقۀ روایت بغداد دانست.برجسته

متولد اگرچه وی. برد نام( ق340 – 244از دیگر راویان حلقۀ بغداد باید از ابوسعیدبن الاعرابی )

وقت خویش دانسته، اما باید « الحرمشیخ»سلمی او را سبب، همین به کهچنان بود مکه ساکن و بصره

او را از مشایخ عراق تلقی کرد چراکه مصاحب جنید و عمروبن عثمان مکی و ابوالحسین نوری و

خفیفابن روایت مشایخ زمرۀ در او(. 430 – 427ق: 1389امثال ایشان بوده است )نک. سلمی،

چنان اعتبار و اشتهاری داشته که ابونعیم در ساکالنطبقات نام با او کتاب. است بوده نیز شیرازی

(. 50ق، مقدمۀ نورالدین شریبه، ص 1389بسیار بدان اعتماد کرده است )نک. سلمی، ءالاولیاحلیۀ

و قد تقدم فی استیعاب اسامی »صراحت یاد کرده: از او و کتابش به ءالاولیاحلیۀ 10 لدابونعیم در ج

النساک فکفی من بعده دبن الاعرابی فی کتابه المترجم بطبقاتبعضهم ابوسعد احمدبن محمدبن زیا

(.128: ص 10تا، ج )ابونعیم اصفهانی، بی« ممن یعتنی بذکرهم و تسمیتهم

( صاحب اثری 372بکر الورثانی )م بن از حلقۀ روایت بغداد همچنین باید از ابوالفرج عبدالواحد

( 972: 1380و از منابع عمدۀ سلمی بوده )نک. سزگین: نام برد. روایات ا الصوفیهطبقاتبا عنوان

نقل کرده است )نک. فهرست اعلام الصوفیهطبقاتکه سی روایت از او را سلمی در نحویبه

توان گفت که نهایتا میراث راویان حلقۀ بغداد در کتاب چاپ شریبه(. می الصوفیهتطبقااشخاص

ترین ترین و مفصلجمع و تدوین و تبویب یافته است و کتاب ابونعیم را باید مهم ءالاولیاحلیۀعظیم

یادگار این حلقۀ روایت دانست.

در مقابل حلقۀ روایت بغداد باید از حلقۀ نیشابور که اهمیت آن کم از حلقۀ بغداد نیست، یاد

دان و مشایخ روایت سلمی کرد. راویان این حلقه که همگی در نیشابور حضور داشته و خود از استا

هایی که ، روایات خود را در کتابالصوفیهطبقاتاند، و آثارشان نیز از منابع عمدۀ او در تألیف بوده

ها اند. اگرچه جز نامی از این کتاببه دست نیست، ثبت و ضبط کرده بوده آنهاامروزه جز نامی از

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 29

، مقدمۀ 1393ی اسلامی )در این باب نک. شولر، هابه جای نمانده اما بنا به سنت رایج در نگارش

تر در آثار بعدی و از همه مهم آنهامطالب عمدۀ که بود مطمئن حدودی تا توانمی( 56 – 21مترجم:

سلمی حل و درج شده باشد. از نویسندگان حلقۀ نیشابور به ترتیب تاریخی باید اشاره ۀالصوفیطبقات

،که بنا به اشارۀ شریبه اخبارالصوفیه و الزهادق( صاحب 342کرد به ابوبکر زاهد نیشابوری )م

ود شک از اساتید سلمی بوده و سلمی اجازۀ روایت کتاب او را داشته و از آن در تألیف اثر خبی

بن (. نویسندۀ بعدی، ابوبکر محمدبن عبدالله50، مقدمۀ شریبه، ص 1389بهره برده است )نک. سلمی،

او از منابع بسیار مهم سلمی بوده الصوفیۀالحکایاتق( است که 376عبدالعزیزبن شاذان رازی )م

ت سلمی در ترین مشایخ روایکه او را باید یکی از مهمنحوی( به973: 1380)نک. سزگین،

توان نام او را روایت از روایات طبقات، می 77گرفته، در دانست. طبق احصای انجام الصوفیهطبقات

در سلسلۀ راویان دید. و آخرین راوی مهم حلقۀ نیشابور که او نیز سمت استادی بر سلمی داشته،

است. هم شریبه الصوفیهتاریخ( صاحب کتاب 396زکریا نسوی زاهد )م بنابوالعباس احمدبن محمد

( به استفادۀ سلمی از این اثر تصریح 160: 1385( و هم شاکری )50، ص الصوفیهطبقات)نک. مقدمۀ

اند. کرده

های بغداد و ، در واقع هر دو دستۀ روایات حلقهالصوفیهطبقاتباید توجه داشت که سلمی در

رغم زندگی و حضور مداوم در نیشابور بارها به نیشابور را جمع و تدوین کرده است چراکه او علی

بغداد سفر کرده و همچون حلقۀ واسطی میان مشایخ روایت بغداد و نیشابور، در انتشار اخبار و

قش مؤثری ایفا کرده است: ها در دیگری نروایات هریک از این حلقه

... ویژه مسافرت به بغداد استو و بههای ایکی از نکات بااهمیت زندگی سلمی، مسافرت»...

های او، سفر به بغداد را باید بیشتر کانون توجه قرار داد. بنا به نقل خطیب بغدادی: از مسافرت

بار به بغداد سفر کرده است. (؛ یعنی وی چندین248 /2)تاریخ بغداد، « قدم ببغداد مرات»

های علمی روزگار ترین پایگاهاین سفرها از این جهت اهمیت دارند که بغداد یکی از بزرگ

انجامید، زیرا او خود بوده، و سفر سلمی، از سویی به استفادۀ بغدادیان از محضر وی می

ای آنان باز گوید )همان(، احادیث مشایخ خراسان را در بغداد برکه خطیب میچنان

گفت و از سوی دیگر به استفادۀ سلمی از مشایخ بغداد؛ چه او در این سفرها میراث می

آورد. در این خصوص بغداد را با خود به شرق ایران زمین، یعنی خراسان بزرگ می ۀصوفی

ین کنند، اشاره داد. بنابراتوان به کلمات بسیاری از مشایخ که مثلا از جعفر خلدی نقل میمی

30 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شاکری،) «دانست نیشابور –های ارتباطی بغداد شخصیتی مانند سلمی را باید یکی از حلقه

1385 :158.)

جز این باید به دو نگاری در این دوره بود اما بههای اصلی اولیانامهآنچه گذشت جریان و چهره

از این جریان عمومی تا حدودی برکنار نگارنده زعم که به ردمورد خاص نیز در این دوره اشاره ک

ای بسیار کهن از نیمۀ نخست قرن سوم هجری است با عنوان نامهاند. مورد نخست مناقبو مسلط

صورت نسخۀ عکسی در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران که بنا به ادعای به« مناقب ابراهیم ادهم»

232سال تألیف کتاب بنابراین»سال بعد از درگذشت ابراهیم ادهم تألیف شده 72نویسندۀ آن

ین نسخه با مشکلاتی مواجه پذیرفتن اصالت ا طبیعتا (.100: 1379 )میرعابدینی،« هجری خواهد بود

م موردی استثنائی و(. مورد د67: همان)ادهم دربارۀ ابراهیم جمله نقل سخنی از جنید در آناست از

ل قرن چهارم است که در کمال شگفتی مانده از اواخر قرن سوم یا اوایجایاز مقامات مشایخ، به

اثر بدوالشأنای است با عنوان نامۀ خودنوشت( دارد. این اثر رسالهصورت اتوبیوگرافی )زندگی

( که دور از مراکز اصلی تصوف این دوره یعنی 320یا 300یا 295محمدبن علی حکیم ترمذی )م

ها و دیگر . این اثر در نوع خود و همچون اندیشهالنهر تألیف شده استبغداد و نیشابور و در ماوراء

ای نادر و شگفت و برکنار از جریان اصلی تصوف اسلامی در عراق کلی پدیدهترمذی به آثار حکیم

نخستین »اند آن را و خراسان است. راتکه و اوتکین که این اثر را تصحیح و ترجمه و شرح نموده

، 1379دانند که تا به امروز بر جای مانده است )ترمذی، یم« نامۀ خودنوشت اسلامی مفصلیزندگی

(.31 – 30مقدمه، ص

نویسی م بحثی است دربارۀ اصطلاح حکایتیای که در پایان این بخش باید بدان اشاره کننکته

وری و تدوین آگرد آنهاهای فارسی آثاری که حکایات مشایخ عمدتا بر حسب موضوع در و نمونه

ای بر سنت اند. این اصطلاح از اصطلاحات رایج در میان اهل طریقت و خود نظیرهشدهو تبویب

های متأخر نیز رواج داشته است. نویسی در محضر علما و مشایخ روایت بوده و تا قرنحدیث

نویسی گویا به این صورت بوده که مشتاقان و طالبان به شهر/ خانقاه محل حضور مشایخ حکایت

و حکایات مقامات و کرامات و احوال شیخ مذکور را از اطرافیان و آگاهان به سیرت اند رفتهمی

اند و یا آنکه از شیخ مذکور روایاتی را در باب دیگر مشایخ کردهشنیده و ضبط میایشان می

سنتی رایج در نویسیحکایت ،ویژه تا قرن پنجماند. در قرون آغازین تصوف بهنوشتهشنیده و میمی

انصاری در ذکری از ابن باکویۀ شیرازی به ن اهل طریقت و خانقاهیان بوده است. خواجه عبداللهمیا

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 31

ام هزار حکایت نوشتهمن خود از او به انتخاب، سی»گوید: نویسی اشاره کرده و میاین سنت حکایت

ای به نیز اشاره منوربن التوحید محمد(. در اسرار91: 1369)به نقل از: لاشیء، « هزار حدیثو سی

این سنت هست، که ابوسعید در خطاب به خواجه عبدالکریم خادم خاص خویش که به خواهش

راند که: ای نغز و مشهور را بر زبان مینوشته، جملههای شیخ چیزی برای او میدرویشی، از حکایت

(. 187: 1366منور، بن)محمد« نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنندیا عبدالکریم! حکایت»

ست از عبدالعزیز بغدادی نقل ا»ابن جوزی نیز مذکور است: تلبیس ابلیسدر «حکایات صوفیه»تعبیر

(. 270: 1389جوزی، )ابن« ...خواندمکه حکایات صوفیه را می

هایی را که توان با استناد به شواهد تاریخی، کتابکه در آغاز این بحث هم اشاره شد میچنان

بندی و تدوین شده است، صورتی زاده از همین صورت موضوعی دستهآنها، حکایات صوفیان بهدر

های روایت در نویسان و راویان و حلقهنویسی و در واقع حاصل تلاش حکایتسنت حکایات

است که نام پند پیرانترین نمونه از این دست به زبان فارسی کتاب های متأخرتر دانست. کهندوره

و محل نگارش و زمانۀ آن نامعلوم است اما متینی مصحح کتاب آن را از آثار قرن پنجم مؤلف

: چهارده(. کتاب در بیست باب تنظیم شده و اگرچه نویسنده 1357، پند پیرانداند )نک. هجری می

مدعی است که در هر باب ده حکایت و مجموعا دویست حکایت نقل کرده است اما کتاب تنها

بدان کهن زهد و تصوف است )همان: پانزده(. از آنچه کایت از پارسایان و پیران ادوارح 177شامل

و نیز المجالسمنتخب رونقاشاره کردیم پیداست که این کتاب تدوین و ترتیبی موضوعی دارد.

، که هر دو در یک کتاب و به کوشش احمدعلی رجائی بخارایی المریدینالعارفین و تحفهبستان

نویسی با موضوع مشایخ و پیران تصوف است. اصل های سنت حکایتمنتشر شده از دیگر نمونه

صورت حکایت که به 10باب و در هر باب 22کتابی است به عربی مشتمل بر المجالسرونقکتاب

حکایت در موضوعات دینی 107به زبان فارسی شامل موضوعی تدوین شده است. اما منتخب آن

های توبه در عنوانی جدا تفکیک شده است. حکایات کتاب مختلف است که تنها قسمت داستان

عموما از صوفیانی است همچون ابراهیم ادهم، ذوالنون مصری، سفیان ثوری، مالک دینار، بشر حافی،

: یک 1354، المجالسمنتخب رونقشناخته نیست )نک. مدون و مترجم این متن . رابعۀ عدویه، و...

که به همراه اثر قبلی منتشر شده بنا بر حدس رجایی بخارایی المریدینالعارفین و تحفهبستان(. یازده –

اد محدثان و حافظان قرن پنجم جعفر طبسی نیشابوری از زهاحتمالا تألیف محمدبن احمدبن ابی

عبدالله حاکم و دیگران استماع حدیث کرده است. پورجوادی این ابیق( است که از 482)متوفای

32 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(. رجایی بخارایی شرح احوال و نیز نام اساتید و 440: 1385داند )حدس را چندان مستند نمی

حال تردیدهای مختلفی در باب مؤلف، شاگردان وی را از منابع معتبر و کهن نقل کرده است. بااین

ن اثر را بیشتر متعلق به نواحی شدۀ کلمات، ایهای ضبطرد چرا که تلفظو محل نگارش اثر وجود دا

دهد تا منطقۀ طبس و نیشابور. اما در این شکی نیست که با توجه بلخ و غزنه و ماوراءالنهر نشان می

به ترجمۀ فارسی اثر که به سیاق نثرهای کهن فارسی است این اثر و ترجمۀ آن را باید متعلق به نیمۀ

کتاب این(. شش و صد –: یازده 1354، المجالسمنتخب رونققرن پنجم هجری دانست )نک. دوم

است معتقد پورجوادی. است نخستین صوفیۀ و زهاد از آن حکایات عمدۀ و شده تدوین باب 25 در

اینشانه تواننمی و است عابدانه و زاهدانه تصوف به نویسنده تمایل نمودار کتاب این فصول عناوین

: 1385گرایش مؤلف به تصوف عاشقانۀ خراسان در این متن ملاحظه کرد )نک. پورجوادی، از

ای است عمدتا شامل کراماتی از مشاهیر قدمای متصوفه گونههای یازدهم تا بیستم تذکره(. باب440

ین نوع ترین نمونۀ ا. مفصل کسانی چون حسن بصری و سفیان ثوری و ابوحنیفه و مالک دینار و... و

هزار حکایت صوفیانای ناشناس که به نام از آثار در زبان فارسی کتابی است فاقد عنوان و از نویسنده

این اثر را نخستین بار پژوهشگر کشور ترکیه شود و با همین نام نیز منتشر شده است. شناخته می

معارفدر مجلۀ « تصوفی ایرانترین منابع ادبیات یکی از قدیم»ای با عنوان میکائیل بایرام طی مقاله

. شناساند ترکیه هایکتابخانه در را آن از کهن نسخه دو و( 143 – 138: 1369معرفی کرد )بایرام،

خود ملکی نسخۀ «صوفیان و صالحان حکایت هزار» عنوان با ایمقاله طی نیز افشار ایرج او از پس

برگردان چاپ نسخه 1382( و پس از آن نیز در سال 74 - 62: 1375 افشار،) معرفی اثر این از را

هزار حکایت همان نسخه را با همکاری محمود امیدسالار منتشر کرد. این کتاب نهایتا با عنوان 10پور انتشار یافت. این کتاب نیز در صد باب و هر باب شامل به کوشش احمد خاتمی صوفیان

ی ابواب تعداد حکایات بیشتر یا کمتر از این است. تاریخ تألیف آن حکایت تنظیم شده اما در بعض

اند تقریب در اواخر قرن ششم و محل آن را در حوزۀ فرهنگی خراسان بزرگ دانستهرا محققان به

(. 23 – 18)مقدمۀ مصحح،

تمامی ،م و آن اینکه در هر چهار اثری که معرفی شدیای اشاره کنجا باید به نکتهدر همین

حکایات مربوط به زهاد و قدمای مشایخ صوفیه است و به زعم ما همین امر خود دلیلی است بر اینکه

نویسی مشایخ تلقی کرد. سنت کهن حکایت تاریخی بتوان این آثار را در واقع بازمانده و یا تداوم

ین چهار کتاب و حکایات ثانیا در مقدمۀ هر چهار اثر، مصححان به وجود تشابهات بسیاری میان ا

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 33

را باید آنهااند که به گمان ما فارغ از بحث تقدم وتأخر میان این متون چهارگانه، آن اشاره کرده

اند. ای از آندام جلوه و نمونهمتعلق به سنتی واحد دانست؛ سنت و میراثی مشترک که این آثار هر ک

اهاولیانامهو تعین نهایی . تدوین 3. 1. 4

های تذکره و طبقات جمعی و ترین نمونهنویسی یعنی دورۀ سوم که قدیمیپایانی اولیانامه دو دورۀ

های اختصاصی متقدم )از اواخر قرن چهارم تا پایان قرن پنجم( طی آن پدید آمده و تا به نامهولی

ششم به های متأخر فارسی )از قرن نامهامروز باقی مانده است و دورۀ چهارم یعنی دورۀ تألیف ولی

آورندگان ویژه گردهای متصوفۀ پیشگام در ادوار قبلی بهنشستن تلاشثمرهبعد( در واقع دورۀ ب

نویسی های قطعی اولیانامهگیری صورتحکایات و روایات در طول قرن سوم و چهارم و آغاز شکل

مستمر و تاریخی ای که پیشتر هم اشاره شد این تفکیک عمدتا ناظر به درک بهتر پدیدهاست و چنان

ای را در محدودۀ ادواری از طریق تأکید بر نقاط عطفی است تا امکان بررسی و شناخت چنین پدیده

های ادبی، تاریخی توان برای تبلور و تشکل صورتتر فراهم سازد والا پیداست که نمیکوچک

خن خواهیم گفت باید س آنهاهم، از جا و درپیقطعی قائل شد. پیش از بحث از این دو دوره که یک

گیری و توسعۀ علوم اسلامی و نقل و ای ضروری، به نکاتی در باب الگوهای شکلدر مقام مقدمه

گونه که در جهان اسلام رایج بوده های شفاهی و مکتوب، و آنروایت مواریث علمی در صورت

بپردازیم.

آوری، معمولا از چگونگی جمع ایم،ای کوتاه به این موضوع کردهکه پیش از این هم اشارهچنان

عنوان الگوی اساسی تدوین، تأسیس ضوابط و جوامع، و وضع اصول و قواعد در علم حدیث، به

(. در باب 1393شود )در این باب نک. شولر، گیری و تدوین سایر علوم اسلامی یاد میشکل

ظریۀ گلدتسیهر است. وی ها، نترین و معتبرترین نظریهچگونگی تدوین مجامع حدیثی یکی از رایج

در جوامع کهن وجود آنهاای طولانی میان نقل شفاهی حدیث تا تدوین مکتوب معتقد بود که فاصله

هاست. به زعم گلدتسیهر تدوین متون حدیثی در پایان دارد که موجب کاهش وثاقت این روایت

(. در مقابل 22قرن دوم و نیمۀ نخست قرن سوم آغاز شده است )همان، مقدمۀ مترجم، ص

نظران مسلمانی چون سزگین و اعظمی معتقدند کتابت حدیث از زمان پیامبر آغاز شده است، صاحب

و همچنین راویان مسلمان معمولا هنگام استفاده از منابع مکتوب، ذکر نام مؤلف را بر ذکر نام اثر

های ؤلفان متأخر به کتابدادند بنابراین اسامی راویان در واقع نشانگر طرق دستیابی مترجیح می

ای جدید، نشان داد که در پیشین است و نه صرفا روایات شفاهی. در این میان شولر با ارائۀ نظریه

34 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

واقع این دو شیوه در کنار هم مرسوم بوده یعنی هم نقل شفاهی و هم کتابت، لیکن قبل از پیدایش

بر شاگردان حدیث آنهاد و از انهایی بودهجوامع حدیثی مفصل، اساتید روایت صاحب جزوه

ها نهایتا در جوامع بعدی درج و نقل شده است؛ همین مجموعه اند ونوشتهاند و آنان میخواندهمی

بر جای نمانده است. آنها های کهنی که امروزه دیگر جز نامی ازمجموعه

ون تعلیمی مکتوب مت ۀت، مسیحیت و اسلام، هرسه، دو گونگانۀ یهودیشولر معتقد است ادیان سه

های شفاهی، اند که در مورد اسلام، متن مکتوب قرآن و آموزهزمان داشتهصورت همو شفاهی به

تا 150داند که تقریبا عبارت است از احادیث نبوی. او سیره را نیز بخشی از همین تعالیم شفاهی می

هایی با رچه در آغاز مخالفتسال بعد از آغاز اسلام، تدوین و کتابت شده است. در اسلام اگ 200

« شدبرای کمک به حافظه استفاده می»هایی که «یادداشت»کتابت حدیث وجود داشته لیکن نهایتا

سان جوامع حدیثی ( اساس تألیف و تدوین کتب و جوامع روایی بعدی قرار گرفت و بدین16)همان:

مآخذ آموزشی دین اسلام جایگاه خود را ترین منابع تعلیمی و عنوان یکی از مهمدر کنار قرآن و به

ها بودند که در ابتدا فقط به اولین آثار مکتوب بعد از پیدایش این دو دسته تعالیم، رساله»یافت.

– 15)همان: « موضوعات دینی اختصاص داشتند اما بعدها موضوعات غیردینی را هم دربرگرفتند

--چنین خلاصه کرد: روایات شفاهی از نظر شولر را اسلامی علوم تدوین مدل توانمی نهایتا (. 17

تدوین وکتابت ---ها )به تعبیر یونانی: هیپومنما( های اولیۀ مکتوب شامل یادداشت و رسالهصورت -

(.36 – 32مفصل و نهایی )به تعبیر یونانی: سینگراما( )نک. همان

بین رفتن آثار کهن، تمایل نکتۀ مهم آخر در نظریۀ شولر آن است که به اعتقاد وی دلیل از

کنندگان متأخر جوامع به بازنگری و غربال مواد روایی بوده است؛ امری که در عمل موجب تدوین

رسد بتوان الگوی در جوامع متأخر شده است. به نظر می آنهاتهذیب جوامع کهن و درج برگزیدۀ

های مکتوب صورتقول و شفاهی بههای منها از صورتپیشنهادی شولر را، بر روند تحول اولیانامه

در آثار متأخر تطبیق داد. با چنین آنهاهای کهن، و حل و درج اولیه و سپس از بین رفتن مجموعه

توان مقطع تقریبی اواخر قرن چهارم به بعد را دوران سینگراماها یا همان دورۀ کتابت فرضی می

خواهد آنهاهایی به هایی که در ادامه هم اشارهها دانست. ما بر اساس ویژگیمفصل و نهایی اولیانامه

های مختصر صورتشد این دوره را محصول نهایی دو قرن نقل و روایت شفاهی و مکتوب )البته به

دانیم. نگاری اولیاء صوفیه مییافته( در سنت مقدسچندان تبویبدایی و احتمالا نهو ابت

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 35

های نامهبه گزارش چگونگی تحولات در ولیدر ادامۀ این بخش بیشترین توجه ما معطوف

های عمومی تصوف که در واقع ترین تذکرهاختصاصی خواهد بود ولیکن در ابتدا باید به مهم

ای کرد. نیمۀ نخست قرن پنجم را باید دورۀ پیدایش های بازمانده نیز هستند اشارهترین نمونهقدیمی

دیگر همان سینگراماها به تعبیر یونانی آن. تکامل یانیبهای اصلی رجال تصوف تلقی کرد یا به کتاب

این نوع از آثار در زبان عربی نهایتا در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم با تألیف دو اثر مشهور

عبدالله اصفهانی ابونعیم احمدبن الاولیاءۀحلی و( ق 412 – 325ابوعبدالرحمن سلمی ) الصوفیۀطبقات

مانده از این ترین اثر باقیسلمی امروز قدیمی الصوفیۀطبقات. رسدمی خود اوج به( ق 430 – 336)

نوع است. سلمی در این کتاب از مشایخ صوفیه در پنج طبقه )در هریک از طبقات یک تا چهار، از

قب( و نفر( با ذکر نام و متعلقات آن )کنیه، نام پدر و جد، نسبت و ل 23بیست نفر و در طبقۀ پنج از

ق(. پس از این مقدمه، 1389احیانا زادگاه و محل و تاریخ درگذشت، یاد کرده است )نک. سلمی،

آید. غالبا نخستین سخن، حدیثی نبوی است که سخنان و حکایاتی از شیخ با ذکر سلسلۀ اسناد می

قۀ شیخ صاحب ترجمه جزء سلسلۀ روات آن است. در این کتاب، طبقۀ نخست با فضیل عیاض، طب

دوم با ابوالقاسم جنید، طبقۀ سوم با ابومحمد جریری، طبقۀ چهارم با ابوبکر شبلی و طبقۀ پنجم با

شود. در طبقات فقط اقوال مشایخ ضبط شده و چیزی از جزئیات بن الاعرابی آغاز میابوسعید

شود. گفتنی است که این هر دو مگر اطلاعات مختصری که بدان اشاره شد دیده نمی آنهازندگانی

ابونعیم اصفهانی به سبک کتب حدیث تألیف الاولیاءۀحلیسلمی و نیز الصوفیۀطبقاتاثر یعنی

تألیف مفصل ء الاصفیاو طبقات ءالاولیاحلیۀها همگی با ذکر اسناد همراه است. اند یعنی روایتشده

ق 419تن از زهاد و اولیاست که تألیف آن در 649شرح احوال و اقوال ،جلد 10بونعیم اصفهانی در ا

هایی بعد از آن به اتمام رسیده است. ابونعیم برخلاف سلمی دقت چندانی در تفکیک میان یا در سال

ت خود زهد و تصوف نشان نداده و حتی خلفای راشدین و اصحاب صفه و تابعین را نیز ذیل طبقا

توان دید )نک. نام برده است. در ذکر متعلقین به طبقات نیز رعایت ترتیب تاریخی دقیقی را نمی

ه جلد اول این کتاب به ذکر کسانی اختصاص یافته که به معنای مصطلح (. در واقع ن737: 1386تاره،

فایت نکرده و حکایات تنها به ذکر اقوال ک ،و دقیق آن جزء صوفیه نیستند اما ابونعیم برخلاف سلمی

ۀالصفوۀصفوا مختصری از این کتاب با نام بسیاری نیز در کتاب او روایت شده است. ابن جوزی بعدهتوان گفت که اگر اصول و مبانی تصوف اسلامی در نیمۀ دوم ترتیب میفراهم آورده است. بدین

توسط ابونصر سراج لتصوفااهل التعرف لمذهبو اللمعویژه دو اثر معروف قرن چهارم با تألیف به

36 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

تدوین و انسجام یافت، در اوایل قرن ه( 380لابادی بخارایی )م کق( و ابوبکر محمد 378طوسی )م

های مفصل و موجز در باب مشایخ صوفیه، در این دو اثر جامع و پنجم نیز تمامی روایت و رساله

صوفیه به استحکام گرد آمد و دانش رجال تصوف و طبقات الاولیاءۀحلیو الصوفیهطبقاتمعتبر یعنی

ای رسید.ملاحظهو استقلال قابل

الصوفیۀطبقاتها یعنی تذکرۀ مشایخ صوفیه به زبان فارسی، دست نوشتهترین نوع ازاینقدیم

سلمی طبقات از تهذیبی و ترجمه را آن غالبا که است( ق 481 – 396خواجه عبدالله انصاری )

نظران دانند که خواجه عبدالله در مجالس خود بر مریدان املاء کرده است. لیکن بعضی از صاحبمی

بندی این دو اثر، افزونی قهاند. از جمله تفاوت در طبای قائلهای عمدهبین این دو متن تفاوت

طبقاتحب ترجمه در برابر بودن فهرست مشایخ صانیز سه انصاری و ۀاستفادتوجه منابع موردقابل

های عمدۀ یکی از تفاوت»سلمی و نهایتا این نکتۀ قابل توجه که: طبقاتانصاری نسبت به

لمی این است که س طبقاتجمله های دیگر عرفانی و ازاری با متنخواجه عبدالله انص الصوفیۀطبقات

ها مورد نقد، تفسیر حالات و گفتهتنها احوال و اقوال مشایخ یاد شده است، بلکه این در این کتاب نه

طی این نقد و تفسیر و تحلیل به ،های طریقت و احوال و مقاماتو تحلیل قرار گرفته است و باریکی

دیگر عمدۀ ویژگی(. 4 – 3، مقدمه: 1386)سرور مولائی، نک. انصاری، « مریدان نموده شده است

های اجنماعی زندگانی عدم انعکاس جنبه و مشایخ زندگانی جزئیات به او توجه عدم انصاری کتاب

مؤلف ]= انصاری[ مخاطبان خود »نویسد: های اوست. یورگن پل در این مورد میمشایخ در روایت

رسیم که رو به این نتیجه میدهد. ازایناسلافش در عرفان قرار میرا صرفا در جریان احوال معنوی

)پل، « داده استن گذشته و معاصر خود نشان نمیانصاری علاقۀ چندانی به زندگی اجتماعی بزرگا

ویژه رسد این دو موضوع یعنی تکیه بر اقوال و نیز عدم روایت جزئیات به(. به نظر می131: 1380

های اختصاصی نامههای عمومی و ولیهای بنیادین میان تذکرهحیات اجتماعی مشایخ یکی از تفاوت

مشایخ باشد.

های نخستینی که ذکر ته به جهت تذکرۀ عمومی بودنش برخلاف نمونهای که البآخرین تذکره

ای به آن توان اشارهحال نمیاینگیرد اما بانی پژوهش ما قرار میگذشت خارج از حوزۀ زما آنها

ق(، به تحقیق قزوینی 627عطار نیشابوری )م الاولیاءتذکرۀعطار است. کتاب ءالاولیاتذکرۀنکرد

های درخشان ادب عرفانی فارسی است، ق تألیف شده است. اصل این اثر، که از نمونه618پیش از

تن از زاهدان و پیران بزرگ صوفی و اولیا و مردان خدا از امام جعفر 72مشتمل است بر ترجمۀ حال

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 37

ی هاق به گناه نشر اندیشه309منصور حلاج که به سال بن حسین تا( ق 148 – 80السلام )صادق علیه

های های معتبر قدیم نیامده، در نسخهخود، در بغداد به دار آویخته شد. ملحقات آن که در نسخه

ترجمه دیگر است که از ابراهیم خواص آغاز و به امام 25تا 20مکتوب پس از قرن دهم شامل

د. هریک از تراجم با عباراتی مسجع که با اسم یا لقب و شهرت شوالسلام ختم میمحمد باقر علیه

شود. پس شرح فضایل و کرامات و سوانحی که به دگرگونی صاحب ترجمه برابری کند آغاز می

هایی از رفتار و های او و قصهاحوال صاحب ترجمه منجر گشته و احوال سیر و سلوک و ریاضت

شود.آید و سرانجام کلمات و سخنان و مواعظ او نقل میو میکردار او و اقوال دیگر مشایخ دربارۀ ا

الذکر ندارد، و به تمامی های سابقا هیچ شباهتی به نمونهاین اثر اگرچه نام تذکره دارد ولی تقریب

ای استثنایی است چرا که عطار تذکرۀ خود را نه در معنای متعارف و اصطلاحی تذکره بلکه پدیده

کند. او بیش از اینکه زندگینامۀ مشایخ صوفیه را بندی میو شور مذهبی شکل در معنای تذکر ایمان

« نگارگری ایمان»در پرتو نثر هنرمندانه و خلاق و سخت عاطفی و تأثیرگذار خویش به ،بنگارد

، بیش از آنکه چیزی از تاریخ تجربه کند تذکرهپردازد چندان که خواننده در روند خوانش متن می

کند. شاید به همین سبب حق با حامد الگار باشد که معتقد ز زمان و مکان را تجربه میچیزی فراتر ا

بنابراین(. 49 – 48: 1372تلقی کرد )الگار، « فرهنگ رجال تصوف»توان را نمی ءالاولیاتذکرۀاست

ز ا آثاری و صوفیه مشایخ نویسیطبقات سنت ادامۀ معنا یک به توانمی را عطار مشهور اثر اگرچه

تنها ساختار نه ،های پیشینسلمی دانست ولی این اثر بر خلاف طبقات و تذکره الصوفیهطبقاتقبیل

آن شباهتی به کتب حدیث ندارد یعنی هم اسانید و عنعنۀ روایات از آن حذف شده و هم روایاتش

فسانی و تنها منحصر به نقل اقوال نیست بلکه اساسا درک و تصویر بهتری از احوال و سوانح ن

:دهدهای عرفانی مشایخ را نشان میتجربه

های روحی و فضاهای و از نقل حکایات و اقوال و توصیف حالات نفسانی و باطنی و بحران»

ه است. از خلال روحانی و شرح معاملات و ریاضات، استادانه و مناسب مقام استفاده شد

های گوناگون نظر کرد و با تجارب ... به مفاهیم صوفیانه از زوایا و دیدگاهتوانها میترجمه

(. 320: 1387)سمیعی، « های اهل راز نزدیکی یافتحیات درونی و اسرارآمیز و مکاشفه

ست به الاولیاتذکرۀهای های هنری و بیان بسیار نغز و شیوای عطار، از دیگر ویژگیالبته زیبایی

های مشایخ از نامههای صوفیانه و اولیایک از تذکرهمنور هیچبنمحمد التوحیدراراسجز نحوی که به

نیست. مقایسه با آناین جهت قابل

38 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

.شودیمهای کهن در همین نیمۀ نخست قرن پنجم برای اولین بار تذکره مشایخ نیز وارد دستینه

صوفیه « معاریف»و « معارف» آنهارسد که در هایی به ظهور میبه تعبیری دیگر در این عصر دستینه

ابونصر سراج اللمع فی التصوفشوند. البته پیش از این تاریخ در کتاب ششم جا معرفی مییک

ای از احوال و اقوال خلفای راشدین، اهل صفه و تعداد دیگری از اصحاب پیامبر ذکر شده بود پاره

اند. در واقع شیوۀ ابونصر سراج بیشتر به آثار یک صوفی به معنای خاص آن نبودهولی اینان هیچ

های دوم و سوم و بابق( در 380نیز کلابادی )م تعرفزهدنویسان متقدم شباهت دارد. در کتاب

تن از رجال تصوف بسنده کرده است. البته به زعم او شش امام اول 72چهارم تنها به ذکر اسامی

ضبط که اینجاست جالب نکتۀ(. 33 – 27: 1371اند )نک. کلابادی، شیعیان نیز جزء رجال تصوف

از اثر ترینقدیمی که چرا است عربی زبان بر مقدم فارسی زبان در هادستینه در مشایخ احوال شرح

محمد بن است از ابوابراهیم اسماعیل التصوفالتعرف لمذهبشرح کتاب فارسی زبان در نوع این

ق( و طی 380کلابادی )م التعرفکه اشاره کردیم در اصل کتاب ق(. چنان 434مستملی بخاری )م

ذکر شده لیکن در شرح و ترجمۀ آن به های دوم و سوم و چهارم تنها نام زهاد و مشایخ صوفیهباب

ای از احوال آنان فارسی، مستملی بخاری ذیل هریک از اسامی، به سخنان ایشان و گاهی نیز به پاره

متنها به فارسی ۀنند او به زبان عربی است اما عمدماهایی از تذکرهالبته بخش .اشاراتی کرده است

که را چنان شرح تعرفترتیب، بدین(. 237 – 195: 1363ی بخاری، نگارش یافته است )نک. مستمل

عنوان بخشی ترین اثر فارسی دانست که در آن ذکری از احوال و اقوال مشایخ بهگفته شد باید قدیمی

ق در گذشته مقدم بر 434از اثر ذکر شده است. همچنین تاریخ تألیف این اثر که مؤلف آن در سال

مثابۀ انصاری به الصوفیۀطبقاتق است. نیز باید توجه داشت که اگرچه 437 تألیف رسالۀ قشیریه

ای ترین نوشتۀ اولیانامهشود ولیکن قدیمیترین اولیانامۀ فارسی شناخته میای مستقل قدیمیتذکره

مستملی بخاری است. شرح تعرفدر زبان فارسی تا به امروز همین بخش از کتاب

بخشی از آن به صورتی منظم و مرتب به ترتیب تاریخی به ذکر ترین دستینۀ عربی کهقدیمی

ق( است. 465تألیف ابوالقاسم قشیری )م رسالۀ قشیریهتاریخ و احوال و اقوال مشایخ اختصاص یافته

پذیری بسیار آن ازرغم تأثیرنویسی مشایخ صوفیه علینامهدر تاریخ زندگی رسالۀ قشیریهمیت خاصی برخوردار است چرا که ابوالقاسم قشیری در باب سوم از سلمی از اه الصوفیۀطبقات

تری از ، شکل دقیق«ۀالشریع و سیرهم و اقوالهم فی تعظیم ۀفی ذکر مشایخ الطریق»با عنوان رساله

دهد. گرچه شیوۀ او در تمام موارد شکلی یکدست و یکسان نویسی را ارائه مینامهمفهوم زندگی

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 39

ه نام کامل هر صوفی، سرزمین و اصلیت او، سال تولد، سال مرگ، استادان وی ندارد لیکن عموما ب

کند. قشیری، در و بعضا حکایاتی از حیات او و نیز سخنان و کلمات قصار منقول از وی، اشاره می

369ق( تا ابوعبدالله رودباری )م 162تن از صوفیه از ابراهیم ادهم )م 83خویش، ترجمۀ حال رسالۀ

سلمی مأخوذ طبقاتهمه از ،داود طایی و ابوعبید بسری ، یعنیجز دو تنذکر کرده است که بهرا ق(

(.86 – 24: 1374است. در پایان نیز، چند تن از معاصران خویش را تنها نام برده است )نک. قشیری،

نیز ادامه یافت رسالۀ قشیریهها بعد از گنجاندن تذکرۀ اولیا و طبقات مشایخ در مطاوی دستینه

نیمۀ دوم قرن پنجم هجری یعنی شده در حوزۀ تصوف ایرانی و در که در دو دستینۀ تألیفچنان

نیز )به زبان عربی( حسن سیرجانیبن ابوالحسن علی البیاض و السوادهجویری و المحجوبکشف

که به البیاض و السوادنیاز ازمعرفی است. شود. اثر هجویری اثری شناخته و بیچنین روشی دیده می

های اخیر شناخته شده و نسخۀ کامل آن به چاپ رسیده )سیرجانی، زبان عربی است، و در سال

ذکر »بندی جغرافیایی شامل با نوعی تقسیم« المشایختاریخ ۀباب معرف»( بابی دارد با عنوان 1390

،«ذکر اشیاخ فارس»، «یخ مصرذکر مشا»، «الشامذکر سادات»، «العراقذکر مشایخ»، «الحجازمشایخ

« الآحاد من الاوتاد ذکر»، و مقدم بر اینها بخشی با عنوان «الجبلذکر شیوخ»و « ذکر مشایخ خراسان»

(. 224 – 215: 1390ایجاز تمام معرفی مختصری از مشایخ درج شده است. )سیرجانی، که در آن به

.بازگردیم هانامهولی باب در خود بحث به باید حال

ترین نمونۀ اولیانامۀ بازمانده از این دوره های موجود، قدیمیها و فهرستشناسیبر اساس کتاب

سیرت یا الخفیفابن ۀسیرهای پایانی قرن چهارم با عنوان ای به زبان عربی است، از سالنامهولی 412 – 325ران سلمی )تألیف ابوالحسن دیلمی از معاص الشیرازی الخفیف ابن الکبیر ابوعبداللهالشیخ

الشأنبدومشکوک ابراهیم ادهم و رسالۀ خودنوشت مناقب از اگر و( 971: 1380 سزگین،( )ق

شده در تصوف اسلامی نامۀ شناختهترین ولینظر کنیم این اثر دیلمی تا به امروز کهنترمذی صرف

نظر تاریخ رشد و تکامل از اماتر وجود دارد هایی کهناست. اگرچه همیشه احتمال یافته شدن نمونه

نامه به معنای دقیق آن و با ساختاری تقریبا کامل در رسد تألیف ولیها، بعید به نظر مینامهژانر ولی

ابوالحسن خفیفسیرت ابنتصور باشد. مؤلف بر اواخر قرن چهارم اصولا قابل هایی مقدمدوره

« در مشیخۀ فارس یعنی در شرح احوال مشایخ عرفای آن مملکت»دیلمی گویا تألیفی نیز داشته

نمانده و البته در فهرست سزگین نیز نامی از آن نیامده است. اما دهخدا(. این اثر نیز باقی نامۀ)لغت

، 4: 1366 ت )جنید شیرازی،بارها از آن نام برده و مطالبی نیز از آن نقل کرده اس الازارشدمؤلف

40 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

المشیخهکتابیا المشایخاسامیای با نام گونهخفیف نیز گویا تذکره(. خود ابن104و 51، 45، 38

رغم آنکه این (. علی43: 1366؛ جنید شیرازی، 212: 1363داشته است )در این باره نک. دیلمی،

ترین راویان اخبار حلاج بوده است مخفیف از مهدانیم که ابنکتاب به دست ما نرسیده اما می

خفیف نقل نیز دیلمی شش خبر از اخبار حلاج را به روایت ابن خفیفسیرت ابنکه در همین چنان

(.102 – 93باب ششم، ص 14تا 9های کرده است )نک. دیلمی، فصل

الدینامروزه در دست نیست اما ترجمۀ فارسی آن به قلم رکن خفیفسیرت ابناصل عربی

ماری شیمل به چاپ رسیده است. شیمل در مقدمۀ جنید الشیرازی با مقدمه و تصحیح آنبن یحیی

(. 7، مقدمه: 1363ق است )دیلمی، 391کند که ابوالحسن دیلمی متوفای بعد از سال خود اشاره می

یل شده و حاوی حکایات فراوانی است. البته این کتاب ملحقاتی نیز دیلمی از سیزده باب تشک سیرۀ

شود و لیکن این بخش نوشتۀ دیلمی خفیف میدارد که اگرچه اخبار این ملحقات مربوط به ابن

نیست. دیلمی در این سیزده باب موضوعاتی چون مولد و منشأ شیخ، ابتدای احوال وی و اجتهاد او

احوال مشایخی که در مکه ملاقات کرده، احوال و واقعات شیخ در در عبادت، سفرهای او، شرح

خفیف صحبت ایشان را در مدینه، نعت مشایخی که در عراق ملاقات کرده، ذکر مشایخی که ابن

خفیف صحبت اشان را به غنیمت اند و ابنفارس دریافته، ذکر مشایخی که از شیراز گذر کرده

ات شیخ، ذکر مشایخ حدیث شیخ، مصنفات و مجموعات های شیخ، شرح کرامشمرده، شرح خواب

های خود شیخ و نهایتا وفات شیخ را عموما در قالب روایاتی منقول از زبان خود شیخ و یا شرح دیده

ترین نمونۀ نامه و کهنعنوان نقطۀ تقریبی شروع ژانر ولیتر این اثر بهبیان کرده است. شناخت دقیق

های کهن، و نامهاقع معیاری برای شناخت صورت و محتوای ولیتواند در وشده میشناخته

داده در تاریخ های متأخر و درک بهتر تحولات رخحال زمینۀ مناسبی برای مقایسۀ آن با نمونهدرعین

این ژانر باشد.

هاینامهولی برخلاف( 11 – 8خفیف )ص در گزارش دیلمی از دوران کودکی و پدر و مادر ابن

ه در انعقاد و یا ن و دهدمی بشارت را او ظهور کسی نه. ندارد وجود گونیکرامت روایت چهی متأخر

های دهد. باب دوم سیرت به بیان ابتدای حال شیخ و کوششای خاص و شگفت رخ میتولد او واقعه

خفیف صحبت او را دریافته اختصاص دارد. او در عبادت و نیز معرفی اول کسی از مشایخ که ابن

« تأدب و تهذب»خفیف کند اول شیخی که ابنای هست و آن اینکه دیلمی نقل میاین باب نکته در

خواهد که او خفیف مییحیی بود. این معلم روحانی روزی از ابنبن از او فرا گرفته ابوالعباس احمد

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 41

رود مسجدی میخفیف در راه به گوشتی را که شیخ از قصابی خریده بوده به خانۀ ابوالعباس ببرد. ابن

و مدام در وسوسۀ آن بوده که گوشت را خود برساند یا به حمالی دهد که ناگهان به یاد سخن شیخ

خفیف این است که: باقی داستان به روایت ابن«. به دست خود برگیر»افتد که به وی گفته بود: می

انۀ او بردم، پس اشارت او ترجیح نهادم بر ارادت خویش و به دست خود برگرفتم و به خ»

پس باز خدمت او آمدم و در خدمت وی این ماجرا بازگفتم، پس شیخ تبسمی بکرد و مرا

« بشارت داد و گفت: این دلیل آن است کی ترا مقامی بزرگ خواهد بود نزد خدای تعالی

(. 13)ص

ر ل دهای معموشود هیچ مشابهتی با روایتبینی ختم میاین روایت با آنکه نهایتا به یک پیش

دانی بلکه بنا به اقرار خود چرا که ابوالعباس از ماوقع نه از سر غیب ؛های متأخر وجود نداردنامهولی

خفیف است و بینی بر تحلیل رفتار متعهدانۀ ابنبینی او نیز نوعی پیشیابد. پیشخفیف آگاهی میابن

و از آنهاها سال قبل از تولد هیچ مشابهتی با بشارت ظهور مشایخ که گاه در کودکی و گاه حتی ده

بینی ظهور شیخ صفی توسط اخی فرج زبان مشایخ پیشین نقل شده و حتی در موردی مثل پیش

( 66 - 64: 1375زنگانی حتی خصوصیات ظاهری او نیز مورد اشاره قرار گرفته )نک. ابن بزاز،

های او ها و تلاشریاضت ندارد. باقی آنچه در این باب آمده همگی دربارۀ عبادات و زهدپیشگی و

خفیف در ایام کودکی و جوانی است. سایر مطالب کتاب نیز بر همین برای کسب و امرار معاش ابن

سیاق است.

هایی که شیخ دیده از دو بخش دیگر این کتاب نیز باید یاد کرد یعنی باب نهم )در شرح خواب

خفیف حتی در نقل رامات شیخ(. ابنبود و دیگر مشایخ بدو دیده بودند( و باب دهم )در شرح ک

کند. در خواب نخستی که در های خود نیز از هر آنچه بوی رعونت و ادعا بدهد پرهیز میخواب

بیند: خفیف جمعی از پیامبران الهی را به خواب میباب نهم نقل شده، ابن

صلوات الله علیه بیامد چون ایشان را بدیدم هیبتی بر من افتاد، و به زانو نشستم، و پیغمبر ما»...

و بازوی من بگرفت و مرا بر پای داشت و دیگر بار بیفتادم و دیگر بار مرا برداشت و تا بدین

(. او چند بار دیگر 191)ص « جا حکایت بیش نکرد، اما چنین گفت کی: دیدم آنچه دیدم

(.195 – 190ص 0بار نیز بایزید بسطامی را نیز پیامبر را در خواب می بیند و یک

5 که( 207 – 196حکایت کرامت نقل شده ) 14در باب دهم و شرح کرامات شیخ، مجموعا

نوع از هاییکرامت با قیاس قابل راستیبه نیز او هایکرامت باقی. است فراست نوع از آن از حکایت

42 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

عمدۀ. نیست شودمی داده نسبت مشایخ به بعد هایدوره در که طبیعی قوای و نفوس در تصرف

و تشخیص درست و نیز اجابت خیرخواهی و دعای او در حق گرفتاران فراست نوعی او هایکرامت

شوند از ظاهر غیرعادی از سوی او مواجه میو مبتلایان است. او حتی دیگران را وقتی با امری به

ار جذابی دارد. در اینجا حکایت بسیباز می« کودکی و احمقی کردن»کرامت بافتن و به تعبیر خود

روشنی دید:خفیف را بهگریز ابنتوان روحیۀ کرامتکنیم که در آن میرا از همین باب نقل می

الله علیه و جز از من کسی دیگر نبود کردم رحمه ابواحمد صغیر گفت: من خدمت شیخ می»

بردم. یک روز من بر در رباط نشسته بودم خوردم کی من پیش وی میو از مطعومات آن می

خواندم، ابواحمد کاغذی بیاورد و گفت: شیخ عزم جایی دارم همتی و دعایی قرآن می و

خواهم؛ شیخ او را دعا کرد؛ چون پاره راه برفت او را باز خواند و نانی خاص گرم به وی می

داد گفت: این در توشه نه؛ ابواحمد گفت: من متعجب بماندم ازین حالی کی: شیخ آن نان

رصت نگاه داشتم و از شیخ پرسیدم کی: آن نان از کجا بود؛ گفت از کجا آورد؛ پس ف

(.198)ص « کودکی و احمقی مکن، آن نان شخصی به من آورده بود

ها چندان ساده و عادی و چندان اندک است و کرامت خفیفسیرت ابنحجم کرامت در

پردازی در شخصیتنامه حکایات کرامات نقشی توان گفت در این ولیباورپذیرند که اصولا می

پیشه نیست خفیف ترسیم شده، تصویری کرامتخفیف ندارند. تصویری که در این رساله، از ابنابن

غایت پرهیزکار، اهل کسب و کار و دانش آموختن و حدیث نوشتن، بلکه تصویر شیخی است به

بیش از هر چیز مهربان با خلایق، برکنار از خشم و بدزبانی و خالی از هرگونه شطح و طامات، و

پرسد، که وقتی کسی از تعداد حج او میآراسته و متحلی به کرامات اخلاقی و سخت متواضع چنان

خواست کی شمارست و شیخ این جواب به طریق مزاح گفت که نمیکی: حج من بی جواب داد»

(.46)ص « کمیت عدد بگوید

ولی باز هم دست از امساک در در داستان وفات او نیز چیز غریبی نیست. شیخ بیمار می شود

رغم گرسنگی و چیزی کشد. تنها نکتۀ شگفت از نظر ناقلان آن بوده که دهان شیخ علیخوردن نمی

در قدر دو ساعت روز »رغم ازدحام مردم داده است. تشییع جنازۀ او نیز علینخوردن، بوی خوش می

شود. مرگی همچون سمان تاریک میدهد و نه زمین و آای رخ می(. نه زلزله218)ص « میسر شد

کتابهای کهنی همچون نامههای دیگر حتی ولینامهیک از ولیمرگ همۀ مردمان. تقریبا در هیچهای فارسی از قرن ششم، روایت حیات شیخ چنین خالی از نامهترین ولیسهلگی و یا کهن النور

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 43

نویسی نامهنوعی از ولی خفیفرت ابنسیتوان گفت با کرامات و خوارق عادات نیست. در واقع می

ویژه از های بعدی و بهیابد چرا که در نمونهشود که با خود همین کتاب نیز پایان میآغاز می

دهد. در پایان باید به این نکته هم ها را تشکیل میهای قدیم به متأخر، کرامت اساس روایتنمونه

رهنگی ایران و البته به زبان عربی تألیف شده لیکن م که اگرچه این کتاب در جغرافیای فیاشاره کن

حال این گفتۀ هرهای تصوف خراسان. بهخفیف بیشتر وامدار مشایخ بغداد است و دور از آموزهابن

خفیف ارائه دهد: تواند تصویر روشنی از سلیقه و پسند و منش و طریق صوفیانۀ ابنشیخ می

به پنج کسی اقتدا کنید یک حارث محاسبی و گوید کی: از جملۀ مشایخشیخ کبیر می»

عثمان، از بهر آنک ایشان جمع بن ابوالقاسم جنید و ابومحمد رویم و ابوالعباس عطا و عمرو

کرده بودند میان علم و حقیقت، و دیگر مشایخ ارباب حال بودند و صاحب مقامات و

شده است. کی بمیزان گاهی از ایشان سخنی چند صادرمکاشفات و در هنگام استغراق گاه

گردیدند کردند، و باز میآمدند از آن سخنان توبت میشرع راست نیست، چون باز خود می

(.37)ص « و استغفار واجب می دیدند

نامۀولی 450 – 430های ، یعنی در فاصلۀ سالخفیفسیرت ابنقرن از تألیف به فاصلۀ کمتر از نیم

علی سهلگی بسطامی بن محمد ابوالفضل قلم به خراسان یعنی ایران تصوف مهد در دیگری کهن

النورکتاب نام با است شده تألیف بسطامی بایزید مقامات در( ق 477/ 476 – 381/ 380/ 379)

نوع هر فاقد کتاب(. 73 – 39، مقدمه شفیعی کدکنی، ص 1385)در باب این کتاب نک. سهلگی،

یی دربارۀ ابویزید که در هاروایت از است ایمجموعه واقع در. است جزئی عناوین یا و بندیفصل

های کاتب نسخه است )همان: بند تنظیم شده است. دو بند آخر البته از افزوده 544ترجمۀ فارسی در

ذکر ناقلان و راویان زنجیرۀ هاروایت بیشتر در حدیث، علمای شیوۀ به کتاب این در(. 321 – 320

صورت کامل درج ای بهین زنجیرهچن که هم مواردی در دهدمی احتمال کدکنی شفیعی. است شده

هایی در زنجیرۀ راویان وجود دارد، به احتمال قوی در اصل نسخۀ مؤلف اسناد نشده و یا افتادگی

(.47 – 46روایات کامل بوده است )نک. همان:

شود این اثر دیده می ، وقایع و جزئیات کمتری از زندگانی بایزید درخفیفسیرت ابنبه نسبت

هایی به نام و های ابتدایی کتاب اشارهها به نقل سخنان او اختصاص دارد. در بخشو عمدۀ روایت

وجه روایتی هیچتوان دید. این کتاب بهمحلۀ تولد و زندگی و بعضی وقایع حیات بایزید می

حال سخنی در باب طهارت بااین ای از تعالیم بایزید دانست.بنیاد نیست و آن را باید مجموعهکرامت

44 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

های گوناگون، ها و انواع روایتنطفۀ او نقل شده که بعدها به مضمونی اصلی و البته با شاخ و برگ

شود: های مشایخ تبدیل مینامهدر ولی

کرد که عیسی، پدر بایزید، از شیخ ابوعبدالله شنیدم که از مشایخ خویش حکایت می»

مادر وی ازدواج کرد در شب زفاف با او مباشرت نکرد و چهل شب الله، آنگاه که با رحمه

با او نیامیخت تا آنگاه که یقین حاصل کرد که از آنچه در گذشته، در سرای پدرش خورده

است چیزی در جوف او باقی نیست و آنگاه که با او آمیزش کرد از فرزندان او چون بایزیدی

(.110)همان: « اللهبه جهان آمد، رحمه

ترتیب این اثر سهلگی را هم اگرچه بیشتر شامل سخنان و تعالیم بایزید است باید متعلق به بدین

ها بیشتر از نوع اخلاقی و محور نیستند و یا کرامتهای کهن دانست که چندان کرامتطبقۀ اولیانامه

(. 51 – 48: 1386اند )در این باب نک. شفیعی کدکنی، عقلانی

کدکنی شناخته شده و ترجمۀ متن های اخیر به کوشش شفیعینمونۀ دیگری از این عصر در سال

مقامات ابوعلی ای است با عنوان آن به فارسی نیز به همت همو منتشر شده است. این اثر رسالهبن علیبن محمدبن علی احمدکرامات الشیخ الامام الزهد ابیکه در اصل عربی رساله نام آن قومسانی

دهد که این اثر در واقع چیزی بیش از یک ضبط شده است. نام رساله خود نشان می مردین قومسانی

( از شاگردان و 378ای است از کرامات ابوعلی قومسانی )م نامه نیست. این رساله مجموعهکرامت

والفضل ق( و یکی از عارفان بزرگ ناحیۀ غرب ایران که توسط اب 348مصاحبان جعفر خلدی )م

قومسانی ابوعلی پسری نوۀ( ق 471 – 399احمد، معروف به ابن زیرک )بن عثمانبن محمد

نقل رساله این در قومسانی باب در آنچه کدکنیشفیعی تصریح به. است شده تألیف و گردآوری

شکل منامات و رؤیا نوعی محور بر نیز هاکرامت این و است کرامت مقداری فقط و فقط» شده

(. البته در کرامات او امر خارق 661کدکنی، ص ، مقدمۀ شفیعی1393 زیرک، ابن) «است گرفته

شود ولی رؤیاهای او معمولا مشحون است به حضور و دیدار خداوند، پیامبر عادتی دیده نمی

یز بعضی و ن، سلمان فارسی،)س(عباس، فاطمۀ زهرابن ، عبدالله)ع(، اصحاب وی، امام علی)ص(اکرم

های شیعی در رؤیاها و منامات او البته حضور چهرهچندان شگفت. های نهها و کرامتفراست

ها ها، از جهت محتوای کرامترغم تکیۀ متن بر نقل رؤیاها و کرامتهرحال علیبهتوجه است. جالب

های قدیم تصوف تلقی کرد. نامهاین اثر را هم باید جزء ولی

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 45

کنم وآن خارج از حوزۀ جغرافیای پژوهش حاضر اشاره می ۀنامولی اینجا تنها به یک نمونه در

زمان نامه از تصوف مغرب اسلامی است و دلیل آن نیز این است که این اثر دقیقا همترین ولیقدیمی

نامه اثری تألیف شده است. این ولی مقامات ابوعلی قومسانیسهلگی و کتاب النوربا آثاری همچون

، که این ابومحمد محرز از صوفیان یربوعبن رزینبن لفخبن محرز مناقب ابومحمداست با عنوان،

بن ق درگذشته است. این اولیانامه را برادرزادۀ او به نام ابوطاهر محمد413شمال آفریقاست که در

م در الجزیره منتشر شده است 1959ق( تألیف کرده و به سال 450ق و 440الحسین الفارسی )م

(. باید اشاره کنم که این نوع از آثار که در عربی عموما با تعبیر سیره از آن یاد 990: 1380)سزگین،

نویسی که در ادبیات عرب بسیار مورد توجه بوده رشد و نامهشود، نسبت به سایر اشکال زندگیمی

ها و ۀ چهرهشده نیز دربارهای نوشتهای از سیرهمقبولیت چندانی نداشته است و بخش عمده

26: 1362های سیاسی و ائمۀ فقه اهل سنت است تا مشایخ صوفیه )نک. عبدالغنی حسن، شخصیت

– 28.)

اصل عربی ،شناسیممیکه ای نامهولیو احتمالا ربع آخر آن تنها از نیمۀ دوم قرن پنجم

بن سعد بن علیمحمدبن عبدالکریم ، اثری از خطیب امام ابوبکرالمرشدیه فی اسرارالصمدیهفردوس

ق( در باب زندگی و احوال و اقوال شیخ ابواسحاق کازرونی است که البته اصل عربی 502)متوفای

مفقود و تنها ترجمه و اقتباسی از آن به قلم محمود بن عثمان از خفیفسیرت ابناین اثر نیز چون

مطمئنا حالبااین (.1396مقدم، قرن هشتم هجری باقی مانده است )نک. اژدری و صلاحی

هایی از مقامات امثال بوسعید و ابوالحسن خرقانی در این دوره وجود داشته است. شفیعی روایت

دهد که نخستین روایات در باب مقامات خرقانی باید از اواسط قرن پنجم به بعد کدکنی احتمال می

باید در اوایل قرن ششم صورت پذیرفته صورت مدون شده باشد اما تألیف مقامات او بهگردآوری

مقامات اصالت در کدکنی،شفیعی همچنین(. 94 – 90: 1391باشد )نک. شفیعی کدکنی، باشد، تشکیک کرده ابوالخیر حالات و سخنان ابوسعیدباید مقدم بر که می الاسلام انصاریشیخ

رسد نیمۀ نخست قرن ششم را باید آغاز دورۀ تألیف هرحال به نظر می(. به3: 1371است )ابوروح،

الدین ابوروح اثر جمال حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیرهای فارسی دانست. با تألیف نامهولی

نویسی به زبان نامهششم، سنت ولیعنوان متنی مسلم و مورخ از نیمۀ نخست قرن ق( به541الله )لطف

حالات و لیکن باید توجه داشت که شود.صورت مستمر آغاز میمثابۀ یک ژانر و بهفارسی نیز بهو خفیفسیرت ابنهای کهن همچون نامهمیان ولی ایخود یادگاری از دوره ،سخنان ابوسعید

46 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

های کهن را دارد از قبیل نامههای ولیهای متأخر است. به همین سبب، هم بعضی از ویژگینامهولی

حال کرامت نقشی مهم در آن دارد. هرچند پرهیزی نسبی از خرافه و باورهای عوام، هم درعین

ک. شفیعی های روحانی اوست )نای از فراست و در پیوند با تجربههای ابوسعید بیشتر گونهکرامت

های چند نکتۀ دیگر در دلایل تحول و نیز سنت به پایان این مقال اشارهدر (.51 – 48: 138کدکنی،

.نمایدضروری مینویسی نامهرایج در ولی

ای از نخبگان جامعۀ اسلامی و سپس جریان تصوف را باید جریانی برخاسته از میان عده

رفته میان عوام های نخبه آغاز شد و رفتهیافته در میان عوام دانست. یعنی این جریان از حلقهتوسعه

گمان تمام تغییرات عمدۀ اصول و مبانی و نیز رفتار و منش پیران تصوف را بر نیز گسترش یافت. بی

توان درک و تفسیر نمود. تحول آن زهدگرایی مفرط اولیه و پرهیز از اساس همین جریان کلی می

های حکومتارتباط با ارباب قدرت و دنیا به برپایی دم و دستگاهی شاهانه و ارتباط تنگاتنگ با

فروغ شدن آموزۀ کتمان کرامت و تأکید بر کرامات اولیا و نقل های متأخر، کموقت در دوره

تمام به حضور گیری و گمنامی و اهشمار برای پیران، پرهیز از اعتراض و گوشههای بیکرامت

و رفتن گرا و اقتضائات آنهای نخبههمه نشان دوری متصوفه از حلقهواجتماعی پررنگ،... همه

گرایی آغازین جریان تصوف است. و دور شدن از نخبه« پوپولیسم»و « زدگیعوام»سوی نوعی به

رای تصوف ایجاد کرده گسوی عامۀ مردم نوعی تعامل میان فرهنگ عامه و ادبیات نخبهاین تمایل به

ر ادوار آغازینهای دقیق ثبت و نقل روایت و پرهیز از خرافه و کرامت دکه آن شیوهنحویاست به

پذیرد و شاید بهتر ، نهایتا با اقبال عامه و مشایخ به یکدیگر، از ادبیات عامه تأثیر مینویسیاولیانامه

در پی پاسخ دادن به ذوق و سلیقۀ مخاطبان و مشتریان جدید خویش که عامۀ این ژانر م یباشد بگوی

تأثیر مخاطب چراکه پذیردو تکامل می ین اساس توسعهآید و بر اسوادند برمیسواد و کممردم بی

شود.در نقد ژانر تلقی میهای نوشتاری و گفتاری اصلی مسلم بر کیفیت انواع و گونه

توان دید. رسول جعفریان در های نبوی نیز میای از این نوع تأثیر را حتی در روایت سیرهنمونه

سرایان، برای ای از قصاص و داستاننه عدهنشان داده است که چگو« داستان سیره»ای با عنوان مقاله

های سیرۀ پیامبر کرده و نوعی سیرۀ عناصر خیالی و غیرواقعی را وارد روایت ،جلب تودۀ مردم

علاقۀ مردم عادی به روایت »... اند. او در توضیح دلیل این امر می نویسد: داستانی ساخته و پرداخته

)جعفریان، « اسلام و اصولا در طول تاریخ شده است گویان در صدرداستانی، سبب رشد کار قصه

سرایان نفوذ چشمگیری در جامعه داشته و واقعیات کند که این قصه(. او اشاره می1235: 1385

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 47

ای از علمای اسلامی از قبیل ابوایوب سختیانی اند. جعفریان نظر عدهکلی دگرگون کردهتاریخی را به

سرایان حدیث و سیرۀ نبوی را فاسد اند قصهکند که معتقد بودهحارث غفاری را نقل میبن و صله

(. این جریان حتی در نقل روایات کربلا نیز نفوذ و رسوخ کرده است. یکی 1236اند )همان: ساخته

، های داستانی از سیرۀ نبوی پرداختهاز کسانی که اتفاقا در همین قرن پنجم هجری به ارائۀ روایت

که الانواربن محمد بکر واعظ صاحب کتابی با عنوان الحسن احمدبن عبداللهشخصی است با نام ابو

اند )نک. همان(. در مورد مشایخ صوفیه نیز اعتماد دانستهاثری غیرقابل منابع رجالی این کتاب را

عبدالرحمن بدوی شش نمونه از کههایی کاملا داستانی پدید آمده است. چناندانیم زندگینامهمی

های ترکی، عربی، فارسی، هندی، مالایایی و گونه آثار را دربارۀ زندگی ابراهیم ادهم به زباناین

(.272 – 269: 1389ای معرفی کرده است )نک. بدوی، جاوه

( در باب ادبیات عامیانه و Hanlonهای هانلن )زرقانی گزارشی موجز و مفید از دیدگاه

های کهن ارائه کرده است های آن و نسبتش با روایتزیرشاخههای اصلی و ها و شاخهسرچشمه

های عامیانه ها و حکایتها، افسانه(. در نمودار هانلن سه دایرۀ اصلی اسطوره66: 1390)نک. زرقانی،

های قدیسان در ناحیۀ مشترک میان های تلاقی و فضاهای مشترک وجود دارد و افسانهبا نقطه

های ، این جایگاه جایگاه بسیار دقیقی برای روایتاگیرد. به نظر مای میها جها و افسانهاسطوره

که در این آثار هم به دلیل وجود مخاطب عوام و نیز این نکته که های متأخر است چرانامهولی

نویسندگان این آثار هم دیگر نه الزاما به طبقۀ علمای حدیث تعلق دارند و نه خود را ملزم به رعایت

راستی سازد بهدانند، آنچه روایت احوال قدیسان صوفی را میهای رجالی و حدیثی میرشاصول نگا

عنوان نمونه ماند. کافی است بهای اساطیری میهمایههایی البته گاه آمیخته با بنبیشتر به افسانه

نامۀ یالدین حسن نخجوانی که به نقل از ولم به داستان عجیب اسباب توبۀ شیخ صلاحیای کناشاره

عجیب در دو نوبت و هر ۀابن کربلایی آمده است. این داستان توب الجنانروضاتاو در جزء اول

کنیم. شیخ حسن با نوبت با وقایعی شگفت رخ داده که در اینجا بخش پایانی نوبت دوم را نقل می

کند،ارباب مغول خود دعوا کرده و از او ابراز بیزاری می

کند. خوف بر ایشان آید و در ایشان نظر میای درمیآید از در خرگاه گربهچون شب درمی»

رانند. آن گربه زنند و میآورند که این گربه را بزنید. پس گربه را میغالب گشته فریاد برمی

الموت است به این صورت گویند این ملککند. میرود، از بالا نظر میبر بالای خرگاه می

هاشان زمین به لرزه آید که از جانب پایاست. در اثنای این حال به نظرشان چنان می آمده

48 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گردد ایمن گشته از خوف و اژدهای سیاهی بیرون آمد چون آن صورت بر ایشان ظاهر می

آورد، سؤالات آغاز بینند که این اژدها حلقه گشته سر از میان بیرون میگردند. میساکن می

های بلیغ تا دل حاضر نکنی به حساب نیست. سؤالات او را جواب گویدکند و میمی

رود گوید برو که جان بردی و بیرون میشنود میهای وی را میگویند. چون ثعبان جوابمی

شود که کسی را ماند و مجال نمینشیند، زبان از کار میو از آن مناظره هیبتی بر وی می

آید چهار صورت ماهش در ی با سینۀ سفیدی درمیبیند که شیر سرخپیش خود بنشاند، می

گیرد از آن فرجی عظیم بر ایشان طاری زیر دست و پا، پس ایشان را سه نوبت در کنار می

غایت روشن بیند که خانه بهشود، بعد از آن میرود ناپدید میشود و آن شیر بیرون میمی

فرمایند که حسن آیند و میرون میالخدی از در خرگاه به اندالقدی صبیحشد. جوانی رشیق

ابی طالبم آن شیر دلیر من بودم که بر تو رخ بن شناسی؟ من علیهراسی مگر مرا نمیچرا می

ام تا تو را مدد کنم .... شاه اولیاء علی مرتضی علیه صلوات الله الملک الأعلی نمودم آمده

و در حقایق و معانی بر ایشان نمایند،دهند و الطاف بیشمار میایشان را بشارت بسیار می

(.134 – 133: 1383کربلایی، روند )ابنگشایند و از خرگاه بیرون میمی

وضوح دید که این داستان تا چه حد مشحون به عناصر شگفت و غریب است و توان بهمی

ی ذوق یابماند و به گمان من نمونۀ روشنی است از راههای عامیانۀ جن و پری میبیشتر به داستان

هایی.شناسی ادبیات عامیانه به چنین روایتو پسند و زیبایی

های متقدم به متأخر حتما باید بدان توجه نامهنکتۀ دیگری که به زعم ما در جریان تحول ولی

تبع آن در رفتار اعتبار مشایخ و سلاسل تصوف و به داشت تغییری است که در میزان قدرت و نفوذ و

نویسی صوفیه در ادوار آغازین، بیش از هر دهد. طبقاتدر گذر زمان رخ می گروهی متصوفهبرون

توجه در جامعۀ اسلامی، و در عنوان جریانی قابلتادن تصوف بهتشخص و جاافضرورت چیز حاصل

ها از سوی علما و فقها راه رغم تمام مخالفتواقع به سودای تحقق چنین امری بود؛ جریانی که علی

کوشیدند تا در نقل احوال رفت. نویسندگان کهن و پیشگام تصوف نیز میته و به پیش میخود را یاف

کیش و اقوال مشایخ صوفیه، موجه بودن این جریان و تطابق آن را با معتقدات اسلام راست

(Ortodoxنشان دهند، و بدین )جویی و توجه به قبول علما و فقها در کلام ترتیب نوعی مشروعیت

وضوح در لحن قدمای نویسندگان تصوف در هر دو که این امر را بهکرد، چناننمود پیدا میآنان

که ابوالقاسم توان دید، چنانکلابادی و قشیری و هجویری می زبان فارسی و عربی از قبیل سراج و

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 49

الهم فی و سیرهم و اقو ۀالطریقشایخفی ذکر م»مشهور خود با عنوان: رسالۀقشیری در پایان بخشی از

التنبیه ،ن ذکرهم فی هذا الموضعم و کان الغرض»کند که: ، به همین نکته اشاره می«ۀالشریعتعظیم

، غیر ۀالسنۀ، مقیمون علی متابعۀالریاضقر؛ متصفون بسلوک طۀالشریععلی تعظیمجمعون هم معلی ان

ره ما یبنو لم ت االمعاملات و المجاهدلا من خ ن، متفقون علی ان مۀالدیانداب من آ مخلین بشیء

(، لیکن 127م: 1989ق / 1409« )علی اساس الورع و التقوی، کان مفتریا علی الله سبحانه و تعالی

دیده لحنی چنان نه و – پنهان و واضح –وجه نه چنان تمنایی هیچهای متأخر، دیگر بهنامهدر ولی

اساسا نه و است میان در شیخ احوال و افکار درستی دادن نشان دغدغۀ دیگر نه باراین. شودنمی

غالبا نویسنده، اثر خود را بنا به درخواست یاران طریقتی آثار این در. اندگذشته مخاطبان مخاطبان،

خویش و یا به امر بزرگان طریقت که معمولا جانشینان و خلفای شیخ که خود البته در بیشتر موارد

گروهی و فارغ از نقد کند. پس این آثار خصلتی دروناند، تألیف میان ویاز فرزندان و منتسب

یابند که نویسندگانشان هرچه بیشتر اغراق کنند و کرامت ببافند گویی در انجام رسالت خویش می

شیطان صوفیان متأخر را فریفت تا »گوید: جوزی در آنجا که میترند. گویی روی سخن ابنموفق

حق یا جعل کنند و به گمان خویش تصوف را تقویت نمایند حال آنکه اگر امری بهکراماتی برای اول

( بیش از همه با همین 269: 1389جوزی، )ابن« باشد در استواری خود نیازی به باطل ندارد

ای است که سازینویسان متأخر است. نکتۀ دیگری که ارتباط با همین موضوع دارد نظیرهنامهولی

اند. بدین معنی که در ها در تنظیم حیات مشایخ با سیرۀ نبوی بدان دست یازیدهنامهنویسندگان ولی

کافی ها شباهت و تناظر بیشتری با سیرۀ پیامبر یافته است.زندگی مشایخ و کرامات آن ،ذر زمانگ

های نبوی مقایسه های متأخر با سیرهای کامل از اولیانامهعنوان نمونهبزاز را بهی ابنالصفاصفوۀاست

گونه در این« نبی»با « ولی»به پیامبر، تفاوتی بین « وحی»جز اختصاص امر کرد و دید که تقریبا به

توان دید. های متأخر نمینامهولی

آن اشاره کنم سنت حلنویسی باید به نامهولیهای رایج در حوزۀ نکتۀ دیگری که دربارۀ سنت

های متأخر است. این سنت رایجی بوده که مقامات پیشین را نامههای متقدم در ولینامهنقل ولی و

المرشدیهفردوسکه نویسندۀ اند. چنانکردهمینویسندگان مقامات متأخر در آثار خود درج

های کهن و نامهای از ولیآوری و ترجمهکند که کتاب او جمععثمان خود اشاره میبن محمود

ای است که از قرن پنجم به بعد در احوال و مقامات شیخ ابواسحاق کازرونی معروف به شیخ عربی

بن عبدالکریمبن خطیب امام ابوبکر نامۀسیرت قبیل از آثاری است؛ شده نوشته( 426 – 352مرشد )

50 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

نام دیگر. همچنین سنت ابوشجاع مقاریضی و سه کتاب بی مشیخۀق( و 502عد )م حدود علی س

عثمان نویسندۀ کتاب بن محمودهمین های مفصل نیز سنتی رایج بوده است چنان که نامهتلخیص ولی

انوارالمرشدیه فی نامۀ ابواسحاق کازرونی( اثر خود را با عنوان )سیرت المرشدیهفردوسالدین بلیانی( را با عنوان نامۀ امین)سیرت جواهرالامینیهو کتاب دیگر خود صمدیهاسرارال

، مقدمۀ مصحح، ص 1380عثمان، بن تلخیص کرده است )نک. محمود العنایهالهدایه و مصباحمفتاح

افلاکی العارفینمناقب از هاییتلخیص و تحریر به کرد اشاره توانمی دیگر هاینمونه از و( 11 – 5

از اللهءالمناقب اولیاثواقبمحمود و دیگری بن الفقرا احمداز معین المناقبۀخلاصهای با نام

الدین محمد جلالبن الدین محمد همدانی )در این باب نک. عبدالوهاببن جلالعبدالوهاب

(.هفده –، مقدمۀ عارف نوشاهی، ص سیزده 1390همدانی،

م رابطۀ مستقیمی است که میان حجم و تعداد یباید به آن اشاره کنای که در اینجا آخرین نکته

های صوفیانه در سایۀ نظام خانقاهی معتبر وجود ها با استقرار نظام خانقاهی و ادامۀ سلسلهنامهولی

دهد که مشایخ شده برای هریک از مشایخ نشان میهای نوشتهنامهدارد. تأملی در تعداد و حجم ولی

واسطۀ منتسبین به آنان و به مرکزیت خانقاه و مزار ایشان و در که طریقت آنان به صاحب خانقاهی

، از اندتر بودهمتمکن ها و یا فزونی نذورات و فتوحاتسایۀ توان مالی حاصل از موقوفات خانقاه

ۀ جز موارد استثنایی همبرخوردارند. باید توجه داشت که بهنیز ها نامهترین ولیبیشترین و حجیم

ها نوشته ها و خانقاههای صوفیانه و تحت حمایت متولیان طریقتها بنا به درخواست حلقهنامهولی

الدین الدین، شیخ صفیاند. مشایخی همچون ابوسعید ابوالخیر، شیخ احمد جام، مولانا جلالشده

که الصفاۀصفوهای چنین مشایخی هستند. ونهاردبیلی، و خواجه عبیدالله احرار از بارزترین نم

های ترکی آن در آسیای صغیر، خود به الدین اردبیلی است گذشته از ترجمهنامۀ شیخ صفیسیرت

دارد و این تناسب تام دارد با دستگاه عظیم خانقاه و نامۀ قبل از خود یها ولده ی برابر باتنهایی حجم

پا و برقرار همچنان بری که حتی پس از مرگ وی شمارمزار و موقوفات و نذورات و فتوحات بی

ماند و دو قرن بعد اساس تشکیل دولت مقتدر صفویه را فراهم آورد.

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 51

منابع، الدنیاابن ابی ۀموسوع، الاولیاکتاب م(،2012ق / 1433الدنیا، عبدالله محمدبن عبید البغدادی. )ابن ابی -

الرقی، الریاض: دار اطلس الخضراء. ۀخلف الحمادبن الجزء الاول، تحقیق فاضل

، مقدمه و تصحیح: غلامرضا طباطبایی مجد، چاپ الصفاصفوۀ(، 1373بن اسماعیل. )بزاز، توکلیابن -

اول، تبریز.

، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، چ سوم، تلبیس ابلیس(، 1389بن علی. )جوزی، عبدالرحمنابن -

تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

، به تصحیح محمدرضا شفیعی مقامات ابوعلی قومسانی(، 1393بن عثمان. )زیرک، ابوالفضل محمدابن -

، به کوشش محمد طاهری نامۀ دکتر محمدعلی موحدبا قافلۀ شوق، ارجشده در کتاب کدکنی، چاپ

خسروشاهی، چ اول، تبریز: ستوده.

، با مقدمه، تکمله، تصحیح و الجنانجنات الجنان وروضات(، 1383کربلایی تبریزی، حافظ حسین. )ابن -

جلد، چ اول، تبریز: ستوده. 2تعلیق جعفر سلطان القرایی،

، ترجمه و تحشیۀ محمدرضا تجدد، چ اول، تهران: اساطیر.الفهرست(، 1381بن اسحق. )ندیم، محمدابن -

مقدمه، تصحیح و توضیحات: ،حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر(، 1371الدین. )الله، جمالابوروح لطف -

محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ سوم، تهران: آگاه.

، مقدمه، تصحیح و توضیحات: حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر(، 1391الدین. )الله، جمالابوروح لطف -

محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ نهم، تهران: سخن.

بیروت: دار الکتب العلمیه. ، الطبعه الاولی،الزهد م(،1983ق/ 1403احمدبن حنبل. ) -

، حققه و قدم له و علق علیه الدکتور محمد جلال شرف، بیروت: کتاب الزهدم(، 1981احمدبن حنبل. ) -

دار النهضه العربیه.

، ترجمۀ نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، چ اول، تاریخ تفکر اسلامی در هند(، 1366احمد، عزیز. ) -

تهران: کیهان.

، سومین «المرشدیه فی اسرارالصمدیهفردوس»(، 1396راضیه و سهیلا صلاحی مقدم، )اژدری، سیده -

پژوهی ادبی.همایش متن

، ترجمۀ منصور پیرانی مطالعاتی در عرفان اولیه خاور نزدیک و خاور میانه(، 1390اسمیت، مارگارت. ) -

و مریم محمدی نصرآبادی، چ اول، تهران: نشر مرکز.

. 74 62، ص 3، دورۀ سیزدهم، ش معارف، «هزار حکایت صالحان و صوفیان» (،1375افشار، ایرج. ) -

، به تصحیح محمد سرور مولائی، تهران: توس. الصوفیهطبقات(، 1386انصاری، خواجه عبدالله. ) -

52 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، 20، دورۀ هفتم، ش معارف، «ترین منابع ادبیات تصوفی ایرانیکی از قدیم»(، 1369بایرام، میکاییل. ) -

.143 – 138ص

، ترجمۀ محمودرضا افتخارزاده، چ اول، تهران: تاریخ تصوف اسلامی(، 1389بدوی، عبدالرحمن. ) -

افراز.

، تهران: امیرکبیر.تصوف و ادبیات تصوف(، 1376برتلس، یوگنی ادواردوویچ. ) -

ترجمه ، به کوشش حشمت مؤید، چ اول، تهران: بنگاه الریاحینۀروض(، 1345بوزجانی، درویش علی. ) -

و نشر کتاب.

(، به تصحیح جلال متینی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران1357. )پند پیران -

، )پیاپی 2و 1، دورۀ ششم، ش معارف، «ابومنصور اصفهانی: صوفی حنبلی»(، 1368پورجوادی، نصرالله. ) -

.80 – 3(، ص 17و 16ش

، معارف، «نفحات الانسو یرالسلفسهای ابومنصور اصفهانی در گزارش»(، 1376پورجوادی، نصرالله. ) -

. 23 – 3، ص 3، ش 14دوره

یزدانیار ارموی و منازعۀ او با مشایخ بغداد: نگاهی به دعواهای صوفیه ابن»(، 1377پورجوادی، نصرالله. ) -

. 91 – 66، ص 3، ش 10، دوره معارف، «با یکدیگر

– 3، ص 44و 43، شمارۀ معارف، «منبعی کهن در باب ملامتیان نیشابور»(، 1377پورجوادی، نصرالله. ) -

50.

.30 – 9، ص هفت آسمانوگو(، )گفت« تصوف و تشیع»(، 1379پورجوادی، نصرالله. ) -

نوشتۀ ، تاریخ و جغرافیای تصوف، «تصوف از ابتدا تا پایان قرن ششم»(، 1388پورجوادی، نصرالله. ) -

جمعی از مؤلفان، چ اول، تهران: نشر کتاب مرکز.

، به سرپرستی اسماعیل سعادت، جلد دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، «اللمع»(، 1393پورجوادی، نصرالله. ) -

.625 – 622پنجم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ص

فصلنامۀ نقد ، «یک گونۀ نوشتاریهای صوفیان، بازشناسی گفتارنوشت»(، 1390پورمظفری، داوود. ) - . 60 – 31، ص 15، ش 4، سال ادبی

مفهوم ولایت در دوران آغازین عرفان اسلامی )دو اثر از حکیم (، 1379علی. ) بنالترمذی، حکیم محمد -، به کوشش برند رودلف راتکه و جان اوکین، ترجمۀ دکتر مجدالدین کیوانی، تهران: نشر ترمذی(

مرکز.

الدین، بیروت، ، قدم له و علق علیه ابراهیم شمسالنفسۀریاضق(، 1426علی. )بنیم محمدالترمذی، حک -

العلمیه.دارالکتب

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 53

، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، العالمینالسلوک الی ربۀکیفیق(، 1428علی. )بنالترمذی، حکیم محمد -

بیروت: دار الکتب العلمیه.

، علق علیه و وضع حواشیه محمد باسل عیون السود، بیروت: دارالکتب العلمیه. تفسیر التستری -

، چ چهارم، تهران: سخن.تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام(، 1383تفضلی، احمد. ) -

، تصحیح و تعلیق محمود عابدی، چ اول، تهران: انتشارات الانسنفحات(، 1375جامی، عبدالرحمن. ) -

اطلاعات.

مجلۀ ادب فارسی )مجلۀ سابق ، «باکویۀ شیرازیبررسی شخصیت ابن»(، 1390محمدعلی. ) پور،جانی - .92 – 7، ص 193، پیاپی 6، دورۀ جدید، شمارۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران(

، چ اول، تهران: سمت.نقد و بررسی منابع سیرۀ نبوی(، 1378جعفریان، رسول و دیگران. ) -

خردنامه ، «ای کردن سیرۀ نبویداستان سیره، ابوالحسن بکری و قصه»(، 1385ل. )جعفریان، رسو - .49 – 48، ص 11، شمارۀ همشهری

، به کوشش دستورالجمهور فی مناقب سلطان العارفین ابویزید طیفور(، 1388خرقانی، احمدبن حسین. ) -

پژوه و ایرج افشار، چ اول، تهران: میراث مکتوب.محمدتقی دانش

اعتنی به و التصوف، الاسرار فی اصولتهذیبق(، 1427محمد. )بن شی، ابوسعید عبدالملکالخرکو -

وضع حواشیه امام سید محمد علی، بیروت: دار الکتب العلمیه.

، چ اول، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.آشنایی با اصول علم رجال(، 1391دلبری، سیدعلی. ) -

، ترجمۀ فرزانه طاهری، چ اول، تهران: نشر مرکز.ژانر )نوع ادبی( (،1389دوبرو، هدر. ) -

، ترجمۀ میراث تصوف، «نویسیهای اولیانامهسید علی همدانی و سنت»(، 1384دویس، دوین. ) -

.550 – 496، ص 1مجدالدین کیوانی، ج

تهران: سمت.، چ سوم، (1تاریخ تصوف )(، 1388فرد. )اصغر میرباقریدهباشی، مهدی؛ سید علی -

بن الدین یحییترجمۀ رکن، خفیف شیرازیسیرت شیخ کبیر ابوعبدالله ابن(، 1363دیلمی، ابوالحسن. ) -

جنید شیرازی، تصحیح آن ماری شیمل، به کوشش توفیق سبحانی، تهران: بابک.

یانۀ های عامقصه، «های عامیانهسرگذشت صوفیان در داستان»(، 1387ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا. ) - .444 – 390، چ اول، تهران: سخن، ص ایرانی

، چ اول، جیرفت: دانشگاه آزاد اسلامی.های عرفانیتذکره(، 1385رادفر، ابوالقاسم. ) -

های عرفان در بوستان هندوستان، سیر عرفان و تصوف اسلامی در شکوفه( ، 1390الله. )ریاضی، حشمت - ، چ اول، تهران: قلم.هند

54 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی، تطور و دگردیسی ژانرها تا میانۀ (، 1390زرقانی، سیدمهدی. ) - ، چ دوم، تهران: سخن.سدۀ پنجم هجری به انضمام نظریۀ تاریخ ادبیات

، جلد دوم، تهران: مرکز دانشنامۀ جهان اسلام، «باکویۀ شیرازیابن»(، 1375خویی، عباس. )زریاب -

عارف بزرگ اسلامی.المدائرۀ

زیر نظر احسان تاریخ ادبیات فارسی، «های ایرانیادبیات مانوی به زبان»(، 1389زوندرمان، ورنر. ) -

، ویراستۀ رونالد اویک و ماریا ماتسوخ، ترجمۀ نرجس ، ادبیات ایران پیش از اسلام1پیوست یارشاطر،

.306 -236ص بانو صبوری، تهران: سخن

، تصحیح محمد رسالۀ سپهسالار در مناقب حضرت خداوندگار(، 1387بن احمد. )سپهسالار، فریدون -

افشین وفایی، چ دوم، تهران: سخن.

، تصحیح محمدعلی موحد رساله در مناقب حضرت خداوندگار(، 1391بن احمد. )سپهسالار، فریدون -

و صمد موحد، چ اول، تهران: کارنامه.

تصحیح نیکلسون، ترجمۀ مهدی اللمع فی التصوف، (، 1382)علی. بنسراج طوسی، ابونصر عبدالله -

محبتی، چاپ دوم، تهران: اساطیر.

، چ دوم، تهران: طهوری.های شکارشده )گزیدۀ مقالات فارسی(سایه(، 1385سرکاراتی، بهمن. ) -

، به اهتمام احمدرضا رحیمی ریسه، چاپ اول،1، ج های عربیتاریخ نگارش(، 1380سزگین، فؤاد. ) -

تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

، به تصحیح نورالدین شریبه، قاهره: مکتبه الخانجی. الصوفیهطبقاتق(، 1389سلمی، ابوعبدالرحمن. ) -

، به تصحیح مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دار طبقات الصوفیهق(، 1424سلمی، ابوعبدالرحمن. ) -

الکتب العلمیه.

قاره، نگاهی به کتاب تصوف هندی از قرن هفدهم پویش صوفیان در شبه»(، 1388سلیمانی، مرضیه. ) -

.51 – 45، ص 148، ش کتاب ماه دین، «بدین سو

، به اهتمام نجیب مایل هروی، چ اول، مصنفات فارسی، «المشایخۀتذکر»(، 1369سمنانی، علاءالدوله. ) -

تهران: علمی و فرهنگی.

، ج دوم، تهران: سروش.اسلامی –فرهنگ آثار ایرانی ، «الاولیاءتذکرۀ»(، 1387د. )سمیعی، احم -

.104 – 85، ص 4، ش معارف عقلی، «حکیم ترمذی و نظریۀ ولایت»(، 1385سوری، محمد. ) -

، میراث تصوف، «های آغازینحکیم ترمذی و جنبش ملامتی در تصوف سده»»(، 1384سویری، سارا. ) -

. 178 – 148، چ اول، تهران: نشر مرکز، ص 1رد لویزن، ج ویراستۀ لئونا

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 55

، ترجمه محمدرضا دفتر روشنایی، از میراث عرفانی بایزید بسطامی(، 1385علی. ) سهلگی، محمدبن -

کدکنی، تهران: سخن.شفیعی

کتاب البیاض و السواد من خصائص حکم العباد فی نعت المرید و (، 1390بن حسن. )سیرجانی، علی - ، تصحیص و تحقیق محسن پورمختار، چ اول، تهران: مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران.المراد

.176 – 155، ص 4، شمارۀ معارف عقلی، «نخستین و بهترین تذکرۀ عرفانی»(، 1385شاکری، رضا. ) -

، سال ننامۀ بهارستا، «مقامات کهن و نویافتۀ ابوسعید ابوالخیر»(، 1380شفیعی کدکنی، محمدرضا. ) -

. 78 – 65، ص 4دوم، شمارۀ دوم، دفتر

، سال پنجم، شمارۀ نامۀ بهارستان، «هابدلنقش ایدئولوژیک نسخه»(، 1383) شفیعی کدکنی، محمدرضا. -

.110 -93، ص 10 -9اول و دوم، دفتر

، چ دوم، تهران: چشیدن طعم وقت )مقامات کهن و نویافتۀبوسعید((، 1386شفیعی کدکنی، محمدرضا. ) -

سخن.

، چ ششم، تهران: نوشته بر دریا، از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی(، 1391شفیعی کدکنی، محمدرضا. ) -

سخن.

، چ اول، تهران: سخن.زبان شعر در نثر صوفیه(، 1392شفیعی کدکنی، محمدرضا. ) -

، تهران: سخن.شیخ جامدرویش ستیهنده، از میراث عرفانی (، 1393) شفیعی کدکنی، محمدرضا. -

، تصحیح محمدعلی موحد، تهران: مقالات شمس تبریزی(، 1385بن علی. )شمس تبریزی، محمد -

خوارزمی.

ساز، چ ، ترجمۀ نصرت نیلهای اسلامیشفاهی و مکتوب در نخستین سده(، 1393شولر، گریگور. ) -

اول، تهران: حکمت.

گستر.، چ اول، قزوین: سایهسبع هشتم(، 1387اصغر ارجی. )شهبازی، ایرج؛ علی -

، سال فصلنامۀ ادب و عرفان، «گیری کراماتتأثیر آیات و روایات بر شکل»(، 1389شیری، قهرمان. ) -

.39 – 17اول، شمارۀ چهارم، ص

، ترجمۀ عبدالرحیم گواهی، چاپ ششم، تهران: دفتر نشر ابعاد عرفانی اسلام (،1387ماری. )شیمل، آن -

فرهنگ اسلامی.

.23، ش کیهان اندیشه، ترجمۀ حسن لاهوتی، «ظهور و دوام اسلام در هند»(، 1368ماری. )آن شیمل، -

، تحقیق احمد سعد الحمان، الریاض: دار الأولیاءکراماتق(، 1412الحسن. )بن اللهۀلکائی، هباللاالطبری -

طیبه.

56 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

علق علیه حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت: ، حققه و کتاب الزهدتا(، بن المبارک المروزی. )بیعبدالله -

دار الکتب العلمیه.

، تصحیح و مقمه از عارف اللهالمناقب اولیاءثواقب(، 1390الدین محمد همدانی. )بن جلالعبدالوهاب -

نوشاهی، چ اول، تهران: میراث مکتوب.

، به کوشش سعید نفیسی، تهران: کتابخانۀ کلیات عراقی، «مقدمۀ دیوان»تا(، عراقی، فخرالدین. )بی -

.65 – 46سنائی، ص

، تصحیح محمد استعلامی، چاپ یازدهم، ءالاولیاتذکرۀ(، 1379محمدبن ابراهیم. ) عطار، فریدالدین -

تهران: زوار.

، تحقیق رنولد الن نیکلسون، لیدن: بریل.الاولیاءتذکرۀ ،(م 1907 – 1905عطار، فریدالدین. ) -

کدکنی، تهران: رضا شفیعی، مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدالطیرمنطق(، 1383عطار، فریدالدین. ) -

سخن.

، پژوهش نامۀ حاجی ناصرالدین عمر مرشدی(الدرر )سیرتمعدن(، 1383الدین. )عمری مرشدی، شمس -

عارف نوشاهی و معین نظامی، چ اول. نشر کازرونیه.

)در مناقب و مقامات خواجه ابویعقوب یوسف همدانی(، رسالۀ صاحبیه(، 1332غجدوانی، عبدالخالق. ) -

.101 -70ش، ص 1332زمین، جلد اول، با مقدمه و تصحیح سعید نفیسی، مجلۀ فرهنگ ایران

، به اهتمام حشمت مؤید، چاپ سوم، تهران: علمی پیلمقامات ژنده(، 1384الدین محمد. )غزنوی، سدید -

و فرهنگی.

. 15س بخارا، ، «های مولوینامهتحلیل انتقادی زندگی»(، 1391؛ محمدافشین وفایی. )فتوحی، محمود -

.53-28. ص:90-89ش

الزمان فرزانفر، چاپ ، با تصحیحات و استدراکات بدیعترجمۀ رسالۀ قشیریه(. 1374قشیری، ابوالقاسم. ) -

چهارم، تهران: علمی و فرهنگی.

، به کوشش محمدجواد شریعت، چاپ رف )متن و ترجمه(کتاب تع(، 1371کلابادی، ابوبکرمحمد. ) -

اول، تهران: اساطیر.

، تهران: مرکز 3، جلد المعارف بزرگ اسلامیۀدائر، «ابن باکویۀ شیرازی»(، 1369شیء، حسین. )لا -

.92 – 91المعارف بزرگ اسلامی، ص دائرۀ

جلد، چ اول، تهران: 2کیوانی، ، ترجمۀ مجدالدینمیراث تصوف(، 1384لویزن، لئونارد )ویراستار(. ) -

نشر مرکز.

ژوهشی: اولیانامه نویسی متصوفه .../ ابراهیم پورپ-مقاله علمی 57

، ص 7شمارۀ ،نامهایران ،«خوانیخوانی تا روضهاز فضائل و مناقب»(، 1363) محجوب، محمدجعفر. -

402 – 431.

کدکنی، ، به تصحیح محمدرضا شفیعی سعیداسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی(. 1366بن منور. )محمد -

آگاه.جلد، چاپ اول، تهران: 2

فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات (، 1384محمدی ملایری، محمد. ) - ، چ پنجم، تهران: توس.عربی

، به نامۀ شیخ ابواسحق کازرونی()سیرت ۀفی اسرارالصمدی ۀالمرشدیفردوس(، 1333بن عثمان. )محمود -

کوشش ایرج افشار، چ اول، تهران: کتابخانۀ دانش.

، تصحیح الدین بلیانی(نامۀ سید امینالعنایه )سیرتالهدایه و مصباحمفتاح(، 1380محمودبن عثمان. ) -

منوچهر مظفریان، چ اول، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

، با مقدمه و التصوفالتعرف لمذهبشرح (،1363محمد. )بن مستملی بخاری، ابوابراهیم اسماعیل -

محمد روشن، ربع اول، چ اول، تهران: اساطیر.تصحیح و تحشیه

المعارف ، جلد سوم، چاپ دوم، تهران: مرکز دائرۀهای فارسیفهرستوارۀ کتاب(، 1382منزوی، احمد. ) -

بزرگ اسلامی.

حاصل اوقات، ، «سهم ایرانیان در ادب صوفیانۀ عرب، از نثر و نظم»(، 1381مهدوی دامغانی، احمد. ) -محمد سجادی، ، به اهتمام دکتر سیدعلیمقالات استاد دکتر احمد مهدوی دامغانیای از مجموعه

تهرانک سروش.

، چ دوم، تهران: انجمن آثار و ابراهیم ادهم، زندگی و سخنان او(، 1379میرعابدینی، سید ابوطالب. ) -

مفاخر فرهنگی.

، تهران: طرح نو.ابراهیمیشناخت، مدلی در تحلیل ایمان رسالۀ دین(، 1378نراقی، احمد)آرش(، ) -

جلد، تهران: فروغی. 2، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی(، 1363نفیسی، سعید. ) -

، چاپ اول، تهران: مؤسسۀ نویسی فارسی در هند و پاکستانتذکره(، 1343نقوی، سیدعلیرضا. ) -

مطبوعاتی علمی.

اول، تهران: حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی.، چ های مانی و مانویاننوشته(، 1378وامقی، ایرج. ) -

پور، چ اول، تهران: سخن.(، با تصحیح و مقدمۀ احمد خاتمی1385. )هزار حکایت صوفیان -

، قاهره: مکتبه الصالحینالریاحین فی حکایاتروضم(، 2004اسعد. )بن الدین عبداللهیافعی، عفیف -

زهران.

- Pellat, Ch. (1991), “MANAKIB”, Encyclopedia of Islam, New Edition,

Vol. VI, Leiden, E. J. BRILL, Pp. 349 – 356.

58 58-1، ص99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

- Renard, John. (2008), Friends of God, Islamic Images of Piety,

Commitment, and Servanthood, University of California Press. - Mojaddedi, Jawid A., (2001), The Biographical Tradition in Islam, the

tabagāt genre from al-Sulami to Jami, Curzn, U.K.

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

شاهنامۀ نقالانهای مشترک بررسی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان

شاهنامۀ فردوسیبا کامران ارژنگی1، دکتر محمدجعفر یاحقی2

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد1

استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد )نویسنده مسئول(2

چکیده، ریشه در سنت این بوده که طومارهای نقالی گران برتا امروز، تصور عمدۀ پژوهش

رسد به نظر می .نقل شده و به ما رسیده است سینهبهسینهشفاهی دارند و روایات آنها

؛ چه اینکه بسیاری از روایات این متون را ت نیستواقعی گویای همۀ که این تلقی،

فردوسی، بازجست. مضاف بر اینکه شاهنامۀتوان در منابع کهن و حتی پیش از می

سندی برای اثبات پیوستگی زنجیرۀ نقل شفاهی این روایات در دست نیست و شواهد،

ی وجو در منابع کهن حماساین تحقیق، با جست دهد.خلاف آن را نشان می عموما

در روایت زریری دهد کهنشان می با آنها، و مقایسۀ روایات طومار زریریمکتوب،

و مکتوب در منبع عمده ، ششفردوسی شاهنامۀهای مشترک طومار خود با داستان

از فردوسی )با های پیش شاهنامهروایات -2فردوسی؛ شاهنامۀ -1: دست داشته است

چند داستان بدیع -5های حماسی؛ نظومهم -4؛ متون تاریخی قدیم و جدید -3واسطه(؛

-6و خود منبع مکتوب داشتند؛ و بودند عموما در سرزمین هند به وجود آمده که

ای از طومارهای مکتوب که زریری برای تألیف طومار خود، گرد آورده بود.مجموعه

در ومارروایات این ط هایو واسطه منابع مطلق دانستندر شفاهیباید بر این اساس،

تردید کرد. ،فردوسی شاهنامۀهای مشترک با داستان

.، طومار نقالیشاهنامهشفاهی، منابع مکتوب، ۀحماس کلیدی: هایواژه 12/12/1399تاریخ پذیرش: 26/07/1399تاریخ ارسال:

های بررسی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان(، 1399یاحقی، محمدجعفر،) ارژنگی، کامران، :ارجاع به این مقاله

زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز. ، شاهنامۀ فردوسیبا شاهنامۀ نقالانمشترک

10.22034/perlit.2021.42337.2935

60 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه

،این متون راوایات بودند کهعموم پژوهشگران معتقد پیش از انتشار طومارهای نقالی به شیوۀ علمی،

حال، برخی پژوهشگران اینسینه بوده است. بابهابع شفاهی است و نقل آنها، به شکل سینهمن مأخوذ از

هم بودند، تردید کردند بودن مأخذ برخی روایات نقالی که در غالب طومارها، مشابه نسبت به شفاهی

انتقادی، بحث -نخستین طومار نقالی به شیوۀ علمی(. با انتشار 81: 1374، ر.ک: محجوب، ازجمله)

، لشکرطومار هفتافشاری و مداینی در مقدمۀ وگو دربارۀ منابع روایات نقالان بیشتر شد.و گفت

ند و تأکید کردند که این روایات، بعدها به دست کاتبانی که در تمأخذ این روایات را شفاهی دانس

: سی(. سپس افشاری 1377لشکر، اند )ر.ک: طومار هفتهمجلس نقل حضور داشتند، مکتوب شد

، مصحح سجاد آیدنلو، ادعا کرد که بیشتر آنچه در طومارهای نقالی شاهنامهطومار نقالی در مقدمۀ

سپس، (.16و 15: 1390نوشته شده، ساخته و پرداختۀ ذهن و قوۀ تخیل نقالان است )ر.ک: افشاری،

کردن که در روند مکتوب مختصر اشاره کرد صورتبه، شاهنامهر جامع نقالی اطومقائمی در مقدمۀ

کم از عصر ساسانیان آغاز شده بود، برخی روایات مکتوب نشدند و های ملی که دستداستان

نقل شدند و در نهایت، سینهبهشفاهی در میان تودۀ مردم باقی ماندند و توسط نقالان، سینه صورتبه

: 1396، شاهنامهجامع نقالی های حماسی، به کتابت درآمدند )ر.ک: طومار به مانند دیگر داستان

شناسیم، از چند منبع مهم سرچشمه می« طومارهای نقالی»متونی که امروزه با عنوان ما،ا (.33

های شاهنامه. 2کتوب به نظم در آمده؛ که خود از روی منبعی/ منابعی م شاهنامۀ فردوسی. 1اند؛ گرفته

( اما ردپای این شاهنامۀ مسعودیپیش از فردوسی که اثری از آنها برجای نمانده )جز سه بیت از

آفرینش و تاریخ(، تاریخ بلعمی) تاریخنامۀ طبری، تاریخ طبریروایات در تواریخ کهنی همچون

توان آنها را نادیده ... باقی مانده است و نمیمستوفی و تاریخ گزیدۀ، نامۀ علایینزهتمقدسی،

. 4جای طومارها به آنها استناد و ارجاع داده شده است؛ . خود متون تاریخی که در جای3؛ گرفت

های دیگر هایی که از فرهنگ. داستان5 اند؛نابع مکتوب داشتههای حماسی فارسی که خود ممنظومه

های تدریج وارد داستاناند و بهشام شکل گرفتهو یا 1هند اخذ شده و یا در کشورهای دیگری چون

عصر صفوی و عصر قاجار طومارهای نقالیتوان در ها را میاین داستان اند؛ ورود تدریجیما شده

های به نظر نگارنده، آن بخش از داستان . طومارهای مکتوب نقالان پیشین.6د؛ و وضوح دیبه

گویند و معتقدند ساخته و پرداختۀ ذهن می« شاخ و برگ»ین به آن گران پیشطومارها که پژوهش

دیگر وارد ها یا نقاط فرهنگی شوند که از فرهنگنقالان است، اولا مربوط به همین روایاتی می

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 61

شاهنامۀ نقالان .راحتی آنها را از یکدیگر تفکیک کردتوان بهقدری ناچیزند که میاند؛ و ثانیا بهشده

زریری هم از این قاعده مستثنی نیست.

ندیم منابع مکتوب در دورۀ ساسانی )که نام بسیاری از آنان را ابن حال باید گفت با این حجم از

های ابوالمؤید بلخی، شاهنامه ازجملهدر دورۀ اسلامی ) شاهنامه ذکر کرده( و این تعداد الفهرستدر

های شاهنامهتم لارجانی، ابومنصوری، فردوسی( و ابوعلی بلخی، مسعودی مروزی، پیروزان، رس

های خود را از روی دیگری که از آنها خبری نداریم، چه دلیلی وجود دارد که بگوییم نقالان داستان

منبع حماسی مکتوب، باید دید آیا جایی برای روایات این تعدادکردند؟ اصلا با منابع شفاهی نقل می

ها بود و باید گفت که بودن برخی داستانکلی منکر شفاهیتوان بهماند؟ البته که نمیشفاهی باقی می

اند. اما نظر نگارندۀ شفاهی و کتبی در عرض هم وجود داشته صورتبههای حماسی ایران، داستان

و در ادبیات فارسی، خاصه ادبیات « اسلامی»در دورۀ « کتابت»عنصر این سطور بر این است که

کنم که این غلبه، مربوط دارد. تأکید می« شفاهی»تری نسبت به عنصر حماسی ایران، نقش پررنگ

پیش از اسلام، های فارسی در ایران است و بحث شفاهی/ کتبی بودن حماسه« اسلامی»به دورۀ

های سنن پهلوانی، قبل از اختراع کتابت و رسیدن نیست. چه اینکه همۀ داستان مربوط به این تحقیق

زریری هم در نگارش طومار اند.شدهسینه منتقل میبهشفاهی و سینه صورتبهآن فن به ایرانیان،

تر ای از طومارهای مکتوب نقالان قدیمخود، علاوه بر منابع مکتوبی که در بالا اشاره شد، مجموعه

ا در اختیار داشته و از مجموع همۀ این منابع مکتوب، طومار خود را تألیف کرده است.ر

، در حد امکان،شاهنامۀ فردوسیبا طومار زریری مشترک ده داستانهفابع در این تحقیق، من

بدیهی است که منابع برخی از روایات این متون را پیشتر، دیگران در منابع شده است. بررسی و ذکر

اند. خود نگارنده نیز در مقالات دیگری که در پیشینۀ تحقیق به آنها اشاره خواهد کهن نشان داده

شد، منابع مکتوب برخی از این روایات را نشان داده و در مقالۀ حاضر، آن روایات را ذکر نکرده

است.

ینۀ تحقیقپیش

های طومارهای نقالی انجام شده و در این تحقیقات، داستان مکتوب تا امروز، تحقیقاتی دربارۀ منابع

مفاخر یاکبربرای نمونه، اشاره شده است. شاهنامۀ فردوسیبه منبع متفاوت برخی روایات طومارها و

کند که طومارهای نقالی، با چند این ادعا را مطرح می رزمنامۀ کنیزک( در مقدمۀ کتاب 1395)

رسند. نگارندۀ این تحقیق، ناچار بود برای اثبات نظر خود، ابوالمؤید بلخی می شاهنامۀ منثورواسطه به

62 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شاهنامۀپیش از یات حماسی مکتوب کهن و حتیااز رو الیطومارهای نقگیری ی بر بهرهمبن

ی تا سدۀ هفتم هجری نشان دهد؛ را بر روی ادبیات فارس وایاتفردوسی، ابتدا تأثیر آن ر

هستند )نک: ارژنگی و یاحقی، منظور، مقالاتی منتشر کرد که امروز، پشتوانۀ تحقیق حاضرهمینبه

. نگارنده، همچنین برای اثبات این فرضیه، که ظاهرا (79 -86، الف: 1398؛ ارژنگی، 37 -73: 1398

این این متون، سرزمین هند است، مقالات دیگری تألیف کرد که آنها هم پشتوانۀ برخی از مهد

(.29 -45، ج: 1398همو، ؛ 177 -192: ، ب1398ند )نک: ارژنگی، اتحقیق

بحث و بررسی

شاهنامۀ را که متفاوت با روایت شاهنامۀ نقالانهای بنای این تحقیق، بر این نهاده شده که منابع داستاندر منابع کهن نشان دهد. بدیهی است که ،و یا در روایت فردوسی حضور ندارند هستند فردوسی

کهن مکتوب ، عمدتا از منابعشاهنامۀ نقالانروایات احتمالا، حرف اصلی مقالۀ حاضر، این بوده که

و ها گیرد و غالب داستانهای پیش از فردوسی سرچشمه میشاهنامه، بلکه )و نه ادبیات شفاهی(

، طومارهای متأخر، از نظر کتابت، قدمت زیادی دارند. البته بدیهی است که در روایات آن

جای رۀ بررسی این تحقیقبینیم که از پشتوانۀ منابع کهن برخوردار نیستند و در دایهایی میداستان

وظیفۀ ا نیستند وهاند، برآمده از ذهن نقال، بر خلاف آنچه گفتهطومارهای نقالیگیرند. روایات نمی

داستان است. و پرورش طور که از عنوان نام او پیداست، نقلاصلی نقال در میان، همان

است، تصور بر این است که نقالان روایات شاهنامهکه غالبا عنوان طومارها، طومار نقالی جاازآن

هایی به آن و داستان اندبرگرفته و گاهی به آن شاخ و برگ داده شاهنامۀ فردوسیخود را از

، برزونامه، نامهش، کونامهبهمن) اند. در دو دهۀ اخیر با انتشار دیگر متون حماسی منظوم فارسیافزوده

ای از روایات نقالان، روایاتی مشترک و...(، مشخص شد که بخش عمده فرامرزنامه، نامهبانوگشسب

یا « لشکرهفت»است و صحنۀ اصلی بسیاری از نبردهای روایات نقالان که به آن با همین متون بوده

و با افراسیاب ناشناس با یکدیگر صورتبهگویند، صحنۀ کارزار فرزندان رستم می« لشکر دومهفت»

های های عمدۀ دیگری نیز بین روایات طومارها با روایات منظومهحال، تفاوتاینو یاران اوست. با

تر دارد. های دقیقشود که نیاز به بررسیسی دیده میحما

های دیگر، خاصه هند و هایی است که از فرهنگهای مهم این متون، داستانسرچشمهدیگر از

ای در ادبیات مکتوب فارسی ها، پشتوانهاند و روایات این داستانشام وارد ادبیات حماسی ما شده

ها متعلق به حوزۀ ای با قطعیت حکم کنند که این داستانتا عدهندارند و همین مسئله باعث شده

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 63

باید اند. به نسل بعد منتقل شده و تا همین اواخر مکتوب نشده سینهبهسینهادبیات شفاهی هستند و

ها بر ب کربودن آنها ؛ چراکه در ابتدای بسیاری از این داستانمحکم نیستکه استدلال آنان گفت

کس این داستان را نشنیده کند که تا کنون، هیچگوینده/ سرایندۀ داستان تأکید میتصریح شده و

های این ژانر ی، از سنتیان و سرایندگان متون حماسواها از جانب رادعا دستاین . هرچند کهاست

رساند. دلیل دیگر بر رد سخنان این عده می نیز ها رابودن این داستانای از بدیعشمه حالاست، بااین

ای با توجه به نیاز بدین معنی که نقالان در هر دوره ؛هشگران، بریدگی در سلسلۀ نقل استاز پژو

کردند. برای مثال، نقالان، تا دورۀ صفوی، هایی خاص را نقل میمخاطبان عصر خود، داستان/ داستان

2پرداختند... میو حسین کرد، امیرارسلان، رموز حمزه، مک عیارسهایی چون بیشتر به نقل داستان

بود که از روی متن « خوانانشاهنامه»رواج نداشت و این کار، به دست شاهنامهو در این دوران، نقل

توان ترتیب، چگونه میخواندند. بدینای مخاطبان خود میهای آن را بر، داستانشاهنامهمکتوب

های متمادی در حافظۀ نقالان و راویان باقی مانده طی سده های طومارهای نقالیتانکه داس ادعا کرد

اند گنجینۀ سینۀ خود را بیرون بریزند؟ و اگر تا اینکه شرایط در دورۀ صفوی مهیا شده و آنان توانسته

ه کنیم؟ وجود توانیم توجیباشیم، بریدگی زنجیرۀ نقل را چگونه می« سینهبهسینه»معتقد به ادبیات

شهریارنامۀاسدی، شاهنامۀ ازجملهاند )های خاص مشترک، در متونی که در هند تألیف شدهنام

توان منوط به توارد دانست؛ بلکه این ( و طومارهای نقالی را نمیمنظومۀ کک کوهزادمختاری و

است.شده در هند، بر طومارهای نقالی های تألیفمسئله حاکی از تأثیر داستان

گیری حضور برخی از روایات این متون در منابع مکتوب تاریخی و غیرتاریخی کهن، که به بهره

فردوسی متفاوت شاهنامۀ اند و روایت آنها با روایتهای پیش از فردوسی تصریح کردهشاهنامهاز

. بسیاری از های منثور( از منابع مکتوبشاهنامهگیری این متون )است، خود دلیلی است بر بهره

توان مورخ را به استفاده از منابع شوند و نمیروایات موجود در این متون، در تواریخ فارسی دیده می

های چهارم تا زبان در سدهشفاهی متهم کرد. بسیاری از روایات این متون را در شعر شعرای فارسی

مبنی بر استفادۀ آن شاعران از توان دید و این در حالی است که اشارات فراوانیهفتم هجری می

شود. بخشی از روایات طومارهای نقالی، روایاتی هستند که منابع مکتوب، در اشعارشان دیده می

فردوسی دیده شاهنامۀآیند. روایاتی که در نسخ شمار میبه شاهنامۀ فردوسیامروز، جزو ملحقات

ها را هم به نثر، این بخش امۀ فردوسیشاهنهای شوند و مؤلف/ نقال، در بازنویسی داستانمی

بازنویسی کرده است. برخی پژوهشگران معتقدند که این روایات، روایات عامیانه و نقالی هستند که

64 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

رسد که این روایات، روایات کهنی هستند که اند، اما به نظر میفردوسی شدهشاهنامۀ وارد نسخ

ها را در اثر د بوده، و کسانی کمبود این داستانهای پیش از فردوسی موجوشاهنامهاحتمالا در

اند. حضور اضافه کرده شاهنامهها را به بحر متقارب سروده و به فردوسی احساس کرده و آن داستان

کند. این روایات در منابع کهن، این نظر را تأیید می

شاهنامۀبا نقالانشاهنامۀ مشترک هاییب کار، بدین صورت است که داستاندر ادامه، ترت

، از کیومرث تا بهمن، نقل و منبع مکتوب متفاوت شاهنامه، به ترتیب پادشاهان و پهلوانان فردوسی

مقالۀ حاضر، تحقیق در منابع آن دسته از به ذکر است که مسئلۀ لازممشخص شود. زریریروایت

ند؛ بنابراین، تحقیق اوتروایت متفا هایی است که در شاهنامۀ فردوسی هم وجود دارند، اما درداستان

و، بانوگشسب، جهانگیر، های برزهای طومارهای نقالی، مانند داستاندربارۀ منابع آن دسته از داستان

اند، موضوع تحقیق که صفحات زیادی را در طومارهای نقالی به خود اختصاص داده ...جهانبخش و

حاضر نیست.

کیومرثنسب -1

کیومرث بن آدم بن سام بن نوح بن ملک بن »چنین آمده است: شاهنامۀ نقالاننسب کیومرث در

)و به -اللهصفی –متوشلخ بن ادریس بن یرو بن مهائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن هابیل بن آدم

تاریخ نامه، شبیه است به آنچه که در (. این نسب343: 1396)زریری، « السلام(قولی شیث بن آدم علیه( و چنان که 77: 1392آمده است )ر.ک: بلعمی، تاریخنامۀ طبری( و 108: 1، ج1375) طبری

نامه، همان است که در یکی از کنند، این نسبتصریح می تاریخنامۀ طبرینویسندگان

بن مقفع آن را به عربی ترجمه کرده است. به های دورۀ ساسانی موجود بوده و عبداللهسیرالملوک

هم شاهنامۀ اسدی( هم اشاره شده است. این روایت در 1: 1385) شاهنامۀ ثعالبیه، در ناماین نسب

.(913: 1393،قبانامهزرین)ر.ک: است آمده

توسط هوشنگ گذاری جشن سدهکشف آتش و بنیان -2

( آمده است. 74: 1396)زریری، 3شاهنامۀ نقالان در نهادن جشن سده،داستان کشف آتش و بنیان

نسخۀ سعدلو در (،6: 1382؛ همو، 17: 1970نداری، )ر.ک: ب شاهنامهاین داستان در ترجمۀ بنداری از

، همچنین در نه نسخۀ دیگر (13: 1، ج1377)مستوفی، ظفرنامهنسخۀ حاشیۀ (،12: 1379)فردوسی،

؛ خطیبی، 54: 1394شتر، ر.ک: آیدنلو، آمده است )برای اطلاعات بی (137: 1397)ر.ک: خطیبی،

دهد و به سخنان ارجاع می التواریخناسخ (. زریری دربارۀ این داستان، به کتاب131 -152: 1397

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 65

(. 83: 1396کند )ر.ک: زریری، هوشنگ در کتابی از او که به فارسی ترجمه شده است اشاره می

اندرزهای جاویدان خردنویسنده، کتاب گویا مقصود»دوستخواه در توضیح این عبارات، نوشته:

ابن مسکویه از روی اصل پهلوی الدین شوشتری از روی ترجمۀ عربی منسوب به هوشنگ ترجمۀ تقی

در کتابی « بهرام پسر فرهاد پسر اسفندیار یزدانی»رفتۀ کتاب باشد. بخشی از این کتاب را نیز دستاز

« سیاوخش پسر اورمزدیار پسر سیاوخش آذری»و ( آورده 36 -50)چمن اول، صص شارستانبه نام

)همان(.« میلادی( آن را در بمبئی به چاپ رسانیده است. 1885یزدگردی ) 1332در سال

پیامبری هوشنگ -3

داند و در این باره، به ، هوشنگ را از پیغمبران عجم و صاحب کتاب میشاهنامۀ نقالانزریری در

(. دوستخواه در توضیح این سخنان نوشته 73: 1396دهد )ر.ک: زریری، ارجاع می دساتیرکتاب

های دینی اصیل ایرانی ندارد و منبع است که پیامبری هوشنگ، هیچ سندی در اساطیر و داستان

های پیروان فرقۀ آذرکیوان است که اعتباری ندارد و نوشته دساتیرزریری در این سخن، کتاب

به دو نکته توجه داشت؛ یکی آنکه زریری در این روایت از منابع مکتوب استفاده (. باید84)همان:

کرده و نه منابع شفاهی؛ دوم اینکه به پیامبری هوشنگ در منابع تاریخی معتبر اشاره شده است؛

(. حمزۀ اصفهانی پیش 27: 1، ج1363بلخی، ؛ ابن30: 1346بن حسن اصفهانی، ر.ک: )حمزه ازجمله

اعتقاد ایرانیان بر پیامبری هوشنگ را نقل کند، به ذکر منابع خود دربارۀ اخبار پادشاهان ایران از آنکه

سیر . کتاب 2مقفع؛ ترجمۀ ابن الفرس سیرالملوک. کتاب 1کند: پردازد و آنها را چنین معرفی میمینجینۀ ، مستخرج از گالفرستاریخ ملوک. کتاب 3ترجمۀ محمدبن جهم برمکی؛ الفرس ملوک

الفرسسیر ملوک. کتاب 5بن شاهویه اصفهانی؛ ترجمۀ زادویه الفرسسیر ملوک. کتاب 4مأمون؛

ترجمه یا تألیف ساسانتاریخ ملوک بنی. کتاب 6بن مطیار اصفهانی؛ ترجمه یا تألیف محمدبن بهرام

ه موبد ولایت شابن مرداناصلاح بهرام ساسانتاریخ ملوک بنی. کتاب 7بن قاسم اصفهانی؛ هشام

(. بر این اساس، دست کم در چند 7: 1346بن حسن اصفهانی، شاپور از بلاد فارس )ر.ک: حمزه

ایرانیان چنین »گوید: مورد از این منابع، به پیامبری هوشنگ تصریح شده بوده که حمزۀ اصفهانی می

(.30)همان: « هر دو پیامبراند« ویکرت»( و برادرش پندارند که وی )هوشنگمی

66 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

جدا شدن فر از جمشید -4

( شبیه به مطالبی 130 -132: 1، ج1396 )زریری، شاهنامۀ نقالانروایت جداشدن فر از جمشید در

(. قنواتی معتقد است که این دو روایت 490: 1، جاوستااست که در زامیادیشت آمده است )ر.ک:

(.39: 1396با هم مطابقت دارند )ر.ک: قنواتی،

ارنواز شهرناز و -5

، شهرناز و ارنواز دختران ضحاک (218 -248: 1، ج1396) 4زریری شاهنامۀ نقالانطبق روایت

: 1318) والقصصالتواریخمجملشوند. در هستند و از ازدواج آنان با فریدون، سلم و تور متولد می

ا، وی دختر ه( دربارۀ مادر سلم و تور دو روایت نقل شده است که بر اساس یکی از روایت27

(. 39: 1396ضحاک است )همچنین، ر.ک: قنواتی،

ضحاک پسر علوان -6

فرماید: نام پدر ضحاک، مرداس عرب بود. لکن شاهنامهفردوسی در »در روایت زریری آمده است:

–مسطور است که ضحاک پسر علوان بن عاد بن ارم بن سام بن نوح ناس خ التواریخدر جلد اول

است... پدرش علوان که عجمان مرداسش خوانند، برادر شداد بن عاد است و علوان از -السلامعلیه

در -که همال خورشید بود –ملوک حمیر بود و پایۀ اقبالش بدان جا کشید که خواهر جمشید را

رزادۀ سلک ازدواج ا ند راج داده، ضحاک از وی متولد شد. پس ضحاک پسر خواهر جمشید و براد

گوید ضحاک برادرزادۀ شداد عادی (. زریری همچنین می124: 1396)زریری، « شداد بن عاد است.

(.1213است )همان:

دانند و معتقدند که ضحاک پسر علوان گوید، اهل یمن ضحاک را از خود میکه طبری میچنان

. وی بیوراسب 1داند: نین میپسر عبید پسر عویج بود اما پارسیان نسب ضحاک را به دو روایت چ

پسر ارونداسب پسر زینکار و پسر ویروشک پسر تاز پسر فرواک پسر سیامک پسر مشی پسر

. ضحاک پسر اندراسب پسر ریحدار پسر ویدریسنگ پسر تاج پسر فریاک پسر ساهمک 2کیومرث؛

ه ضحاک کند ک(. طبری نیز تصریح می136: 1، ج1375پسر ماذی پسر کیومرث )ر.ک: طبری،

دختر ویونگهان )پدر جمشید( و مادر « ودک»گوید به پندار گبران، خواهرزادۀ جمشید است و می

خواهر جمشید « ویدک»ضحاک بود )همان(. پس در واقع ارونداسب یا اندراسب پدر ضحاک، با

شود.کند و از ازدواج آنان ضحاک متولد میازدواج می

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 67

روایت اهل یمن -6-1

(،67: 1384) تاریخ گردیزی(، 29: 1348) تاریخ بناکتی(، 18: 1900ثعالبی ) اخبار ملوکغرر در (، ضحاک پسر علوان است. در 28: 1364دینوری ) اخبارالطوال( و 11: 1385)بلخی فارسنامۀ ابن

، ضحاک، پسر علوان و برادرزادۀ شداد عاد است و به گفتۀ او، عجم مرداس را علوان تاریخ بناکتی

از او « ضحاک علونی )علوانی(»( با عنوان: 39: 1389) القلوبنزهه(. در 29: 1348خوانند )بناکتی،

یاد شده است.

روایت ایرانیان -6-2

، 1385بلخی، گوید که در تمام منابع، ضحاک خواهرزادۀ جمشید است )ر.ک: ابنابن بلخی می

( هم آمده 82: 1387مستوفی ) تاریخ گزیدۀ ( و67: 1384) تاریخ گردیزی(. این روایت، در 11: 1ج

است.

شاهنامۀ ابوالمؤید بلخیدهد ظاهرا به همین ترتیب در دو روایتی که طبری به پارسیان نسبت می

گوید که پدر سیامک مشی، و مادرش نقل شده بوده است؛ چرا که بلعمی به نقل از ابوالمؤید می

(.87: 1392مشانه بود )ر.ک: بلعمی،

ماران دوش ضحاک -7

بعد از رفتن ابلیس، سر هر دو کتف ضحاک خارش شدیدی پیدا »در روایت زریری آمده است:

کرد. به قدری با کیسۀ حمام بر شانۀ او کشیدند که مجروح شد. ناچار لباس در بر نموده، رفت ]به[

باس به جنبش درآورده، اش به خارش درآمده، ک تفین را زیر لدربار. چون بر تخت نشست، باز شانه

تر گشت. ناچار از تخت به زیر آمده رفت ]به[ اندرون. سایید. لکن شدت خارش فزونبه لباسش می

های وی را خاراندند تا زخم گشته، قدری راحت ملبس از تن بیرون کرده، اهل حرم را گفت سر شانه

زخم ]را[ که بسته شده بود به ناخن کند. شد. تا روز بعد باز به خارش درآمده، آن را خاراند. تا روی

از زیر آن، دو کرم کوچک پیدا گشته، فرمود حکیم آوردند. چند تن از پزشکان حاضر شده، هرچند

مرهم به کار بردند، نتیجه نبخشید. پس اجازه گرفته، هر دو را بریدند و روی ان را مرهم نهاده، بستند.

تر از روز گذشته درآمده، روی آن را کند. آن دو کرم بزرگ روز، باز به خارشبعد از یک شبانه

تر بودند تا روزه اتفاق افتاد و هر روز از روز پیش بزرگنمایان شدند. باز بریدند و این عمل همه

رفته به شکل دو مار سیاه بزرگ گشته، مزاحم او شدند... ابلیس را بردند در حضور پادشاه، بعد رفته

68 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ایشان « دو نفر زندانی را گردن زده، مغز سرشان را در دو بشقاب نهاده، بیاورید!»ی گفت: از معاینۀ ط ب

چنان کردند. گرفت جلو مارها. خوردند و هر دو مانند دو دبیله کوچک گشته، ضحاک آسوده

های دیگر (. دبیله همان دمل است و این روایت هم به روایت164و 163: 1396)زریری، « شد.

ای از منک بش سر برزد وجعی در گرفت که به آنگاه س لعه». در جای دیگر هم آمده: نزدیک است

مقدم و ؛ همچنین، رک: علوی125)همان: « هیچ مرهمی جز مغز سر آدمی ساکن نگشتی

گوشت (. این روایت، که ضحاک به جای دو مار، دو زخم/ ریش/ پاره12 -17: 1395خسروی، کی

تاریخ (، 67: 1362) نامۀ علائینزهت(، 67: 1384) گردیزی الأخبارعیونر بر دوش خود داشت، د فارسنامۀ(، 29: 1348) تاریخ بناکتی(، 80: 1، ج1383اثیر )ابن الکامل (،137: 1، ج1383) طبری

، 1374مقدسی )آفرینش و تاریخ (، 137: 1342منهاج سراج ) طبقات ناصری(، 35: 1385بلخی )ابن

( 82: 1387مستوفی ) تاریخ گزیدۀ(، 22: 1900ثعالبی ) الفرس و سیرهماخبار ملوکغرر (، 502: 1ج

( آمده است.302: 1377الخیر، بن ابی)ایرانشانکوشنامه و همچنین در منظومۀ حماسی

عدالت ضحاک -8

خواهد که به او اجازۀ اش از فریدون میآمده است که ضحاک در روز محاکمه 5شاهنامۀ نقالاندر

کند و گفتن بدهد. در سخنانش به محاسن حکومت خود و معایب حکومت فریدون اشاره میسخن

س یم، در زمان حکومت خود، هرکس را مطابق شئونش منصب دادم و مردم فقیر »گوید: می ازجمله

زادگان این ملک شرافم و برای سرپرستی ملت در کلیۀ ایالات و ولایات، از ارا بر مردم حاکم نکرد

کفایت عاقل و عالم باتجربه تعیین نمودم و حال اعمال این جوان را ببینید که چند نفر از و مردان با

آهنگران بازاری را که نه قوانین کشوری و نه رسوم لشکری دانند و نه سواد رسمی دارند، آورده

اند و آبادانی ملک و ها بر مسند حکمرانی نشستهصدر دربار سلطنتی بالادست اشخاصی که سال

باشد نشانیده و آزادی ملت و تشکیل قوای نظامی به توسط قلم و بیان و سیاست و کیاست ایشان می

« لت گریستفردا که خواهد زمام ملک و ملت ]را[ به این نوع مردم سپارد، باید بر این ملک و م

(. 223 -225: 1، ج1396)زریری،

مردم به علت زیان فراوان و آزاری که نسبت به درویشان »در فرگرد بیستم از سوتکرنسک آمده:

کرده بودند به شکایت پیش فریدون آمدند و گفتند که چرا تو ضحاک را که پادشاه خوبی برای

داشت و او که جویای ما بود و دور نگاه میکردن بود مغلوب کردی او که ترس را از ما حکومت

ع قدیم، (. در برخی از مناب109: 1397)تفضلی، « کرد در برابر مردم مازندراناین کشور را حفظ می

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 69

و بیوراسف به هیچ موضعی و »آمده: تاریخ قمدر ازجملهتار نیست؛ وچنان تیرهچهرۀ ضحاک آن

به میراث گذاشتی؛ چنانچ به اصفهان اطعمه و حلوا جایی نگذشتی الا که به اهل آن موضع چیزی

« ها گزیده و حلواهای گوناگون به اصفهان موجودندبگذاشت و از ایام او الی یومنا هذا طعام

(.73و 72: 1361قمی، بن محمد حسن)

نامۀ منظوم هم به رای و داد ضحاک اشاره شده:در غازان

نژادز شاه فریدون فرخ ز جمشید و ضحاک با رای و داد

(372: 1381اژدری، )نوری

سرگذشت پدران فریدون -9

اما فردوسی از ( 142 -157: 1396)ر.ک: زریری، به پدران فریدون اشاره شده ،6شاهنامۀ نقالاندر

گوید: آن گذشته و تنها می

برآمد برین روزگاری دراز کشید اژدها را به تنگی فراز

فریدون ز مادر بزاد جهان را یکی دیگر آمد نهادخجسته

(62: 1، ج1393)فردوسی،

شدن فریدون را باید توجه داشت که فاصلۀ زمانی حدود هزارسالۀ پادشاهی ضحاک تا زاده

شاخ و »شوند، نشانۀ دیده می طومارهای نقالیفردوسی روایت نکرده و اگر این روایات در

گوید که میان ، از قول نژادشناسان ایرانی، میکاملنقالان به داستان نیست. ابن اثیر در « دادن برگ

)اثغیان( ]آبتین[ خوانده « اثفیان»دهاک، فریدون تا جمشید ده پدر بودند که همگی از بیم گزند آژی

: 1342سراج )(، منهاج12: 1385بلخی )(، ابن29: 1348)(. بناکتی 90: 1، ج1383اثیر، شدند )ابنمی

(، 187 -202: 1377الخیر )بن ابی(، ایرانشان93: 1، ج1392(، بلعمی )152: 1، ج1383(، طبری )137

( هم به پدران فریدون که از ضحاک گریخته و هزار 83: 1387( و مستوفی )21 -49: 1354اسدی )

کنند.ه میبودند اشارها میسال در بیابان

در آن رفته )ر.ک: شاهنامۀ ابوالمؤیدترین مأخذی است که ذکر که کهن تاریخنامۀ طبریدر

و پارسیان گویند بیرون از کتاب که بگریخت، به زاولستان شد. به »(، آمده: 120: 1390زاده، تقی

ست و پدر امر به دست حدیثی دراز گویند دختر پادشاه زاولستان او را بیافت و به زن او شد. پدر ندان

ها و او کرده بود. پس چون دست بدین دختر دراز کرد پسری آمدش تور نام کردش... و حدیث

(. 93: 1392)بلعمی، « اندر شاهنامۀ بزرگاخبار ایشان بسیار گوید ابوالمؤید بلخی به

70 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

نریمان -10

آمده است )ر.ک: زریری، 7نشاهنامۀ نقالاکوه، در شدن نریمان در سپندکوه/ شکاوندروایت کشته

نامۀ علایینزهت(، 42: 1318) التواریخ والقصصمجملاین روایت در (.923و 922: 1396

، مورخ شاهنامۀ فردوسینویس ( و همچنین در دست320و 319: 1362الخیر، بن ابی)شهمردان

کند، وی تصریح می مجمل( آمده است و چنان که صاحب 28ق، معروف به نسخۀ لندن )برگ 675

(.2: 1318التواریخ والقصص، نقل کرده است )ر.ک: مجمل شاهنامۀ ابوالمؤید بلخیاین خبر را از

گوید که به شاهنامهو اخبار نریمان و سام و دستان، خود به »گوید: می تاریخ سیستانصاحب

به شعر کرد و بر اهنامهشتکرار حاجت نیاید. و حدیث رستم بر آن جمله است که بوالقسم فردوسی

شاهنامۀ ، «شاهنامه»(. ظاهرا در اینجا مراد او از 7: 1352، تاریخ سیستان)« نام سلطان محمود کردفردوسی نیامده است شاهنامۀ دانیم اخبار نریمان در . چنان که می1است؛ به دو دلیل: ابوالمؤید بلخی

نقل کرده؛ شاهنامۀ ابوالمؤیدنریمان و سام را از کند که اخبارهم اشاره می التواریخمجملو صاحب

آمده است؛ یعنی اخبار نریمان و سام در شاهنامۀ فردوسیگوید: و حدیث رستم در . در ادامه می2

ترتیب، عجیب نیست که و بدین شاهنامۀ فردوسیآمده و اخبار رستم در شاهنامۀ ابوالمؤید بلخی

فردوسی هیچ نیست شاهنامۀ »آشنایی کامل داشته، بگوید: ابوالمؤیدشاهنامۀ سلطان محمود که با

«. مگر حدیث رستم

شاهنامۀ ای غیر از شاهنامهکارآسی در دربار سلطان محمود غزنوی، از شواهد پیداست کهشده. با توجه به ، حدیث رستم کم یافت میشاهنامهخوانده و باید قبول کنیم که در آن فردوسی می

دانیم که داستان زال و رودابه و رستم، رستم و سهراب، بیژن و منیژه، رستم و نمی به یقینا اینکه م

شاهنامۀ اکوان دیو، رستم و شغاد، اسکندرنامه، بهرام چوبینه، گشتاسب و کتایون و امثال آنها جزء بینیم در ها را از منابع دیگری گرفته است؛ چنانکه میبوده، یا آنکه فردوسی این داستان منثور

تواریخی که قبل از فردوسی یا در همان اوان و کمی بعد از آن نوشته شده، ذکری از غالب

ی هاتر کرد که داستانتوان این فرضیه را محکم(، می31: 1345های مزبور نیست )ر.ک: بهار، داستان

)ر.ک: اندافزوده شاهنامههای به داستان شاهنامۀ ابومنصوریمؤلفان فردوسی، یا رستم را

به –های آن آشنا بوده شنیده و با داستانرا می شاهنامهو محمود، که (18 -21: 1386مطلق، خالقی

پررنگ حضور - 8کرده، سلطان محمود، کارآسی را از خود جدا نمیشاهنامهگفتۀ مقدمۀ اوسط

رستم برای او عجیب آمده و چنین سخنی بر زبان رانده است.

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 71

شدن پیل سفید به دست رستم در طفولیتداستان کشته -11

نامۀ نزهتدر (،1295 -1298: 1396)ر.ک: زریری، نقل شده 9شاهنامۀ نقالاناین داستان که در (.319: 1362الخیر، بن ابیهم آمده است )ر.ک: شهمردان علائی

خواهی نریمان توسط رستمداستان خون -12

نامۀ نزهت، در (1319 -1328: 1396ر.ک: زریری، ) نقل شده 10شاهنامۀ نقالانتان که در این داس (. 320و 319: 1362الخیر، بن ابیهم آمده است )ر.ک: شهمردان علائی

قبادازدواج رستم و خواهر کی -13

: 1396)زریری، 11شاهنامۀ نقالانکاوس، در قباد/ خواهر کیلۀ کیداستان ازدواج رستم با خواهر/ خا

هم اشاره شده است نامۀ علایینزهتکاوس، در ( آمده است. به ازدواج رستم با خواهر کی1601

ژوزف هم نویس سن(. این روایت، در حاشیۀ دست341و 321: 1362الخیر، بن ابی)ر.ک: شهمردان

( هم از پیوند رستم با خالۀ 35: 1383) التواریخمجمل(. در 109: 1389آمده است )ر.ک: فردوسی،

نبرد هم پس از ذکر ماجرایمستوفی قباد و زادن فرامرز و بانوگشسب و زربانو سخن رفته است.کی

کاوس، به مکافات، خواهر خود، مهرناز را به زنی به رستم »گوید: کاوس با شاه هاماوران، میکی

(.87: 1387)مستوفی، « داد

زور رستم -14

( آمده 2129: 1396، زریری) 12شاهنامۀ نقالانروایت زیادشدن زور رستم در نبرد دوم با سهراب، در

ق(، 848ق(، واتیکان )844ق(، پاریس )796های قاهره )روایت، در ده بیت، در نسخهاست. این

: 2، ج1393ق( )ر.ک: فردوسی، 849ق(، انستیتوی خاورشناسی )894ق(، برلین )852آکسفورد )

( 65: 1394شود )ر.ک: آیدنلو، ( هم دیده می157: 1379( و سعدلو )ر.ک: همو، 14، زیرنویس 184

.13، ظاهرا از سدۀ هشتم هجری به شاهنامۀ فردوسی افزوده شده استو چنان که پیداست

ای دارد، با توجه به اینکه رستم، در برداشتن سنگ اکوان از سر چاه بیژن، قدرت مافوق بشری

رسد که روایت زیاد شدن زور رستم در داستان رستم و سهراب صحیح و اصیل است. در به نظر می

دامن زره و خفتان ببر بیان را برچیده، زد به شیر قلاب و »آمده است: (2824: 1396روایت زریری )

زنجیر کمر. پس پاها چپ و راست نهاده، یک دست در سوراخ و یک دست در کنار سنگ، یک

و سنگ را از « خسرواقبال شهنشاه کشور ایران شاه کی»عربدۀ رعدآسا از جگر برکشیده، گفت:

72 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ستان به زمین آمده، و آن سنگ سر جای اولش یعنی وسط بیشۀ چین زمین برداشته، بر افلاک افکند

«. در و دشت از آن به لرزه درآمد

اسفندیار حقارت مرگ -15

ارجاع « اخبار خسروان»کند و دربارۀ آن، به ناصرخسرو در بیتی، به حقارت مرگ اسفندیار اشاره می

دهد:می

درنگ هرکه آمده استتت زود برفته استتت بی

o

نخوانتتده ای اخبتتار خستتتروانبرخوان اگر

o محتتل بتته چتته خواری برون بر رس کز این

شدند

همن و شتتتتاپور و اردوان ب فنتتدیتتار و استتتo

(499: 1393)قبادیانی،

اعتباری دنیا نباشد، ت نگرفته باشد و مراد او، تنها شرح بیئ، تنها از عواطف شاعر نشاگر این بیت

یاد آورد و سند دیگری ، روایتی کهن را فرا«اخبار خسروان»ممکن است با توجه به ارجاع او به

نقل شده است. در این شعر، به خواری شاهنامۀ نقالانو نامۀ علایینزهتباشد بر روایتی که در

اند )برای دیدن این همرگ بهمن، شاپور و اردوان نیز اشاره شده است که در منابع کهن تأیید شد

کارنامۀ اردشیر ؛ 78: 1364؛ دینوری، 601: 1370الخیر، بن ابیترتیب، ر.ک: ایرانشانروایات، بهکند اما در فردوسی نقل می شاهنامۀو اسفندیار را از (. زریری، داستان نبرد رستم18: 1329، بابکان

ن رستم و اسفندیار، رستم با تیر گز، که در نبرد بی که اصل داستان، چنین است هایش نوشتهیادداشت

سپس، اسفندیار از .رودمیرد و تنها از هوش میکند اما اسفندیار نمیچشمان اسفندیار را کور می

دست او یک ستون در وسط داشته باشد. زال برای او بسازد که یک در و ایخواهد دخمهرستم می

سازد. اسفندیار دست ای با دو در و ستونی در وسط بگوید که دخمهو به رستم می خواند،را می

دهد که روی هردوشان بندد و ستون را محکم تکان میبرد. در را میمی ه و به دخمهرستم را گرفت

(3615 -3616: 1396)ر.ک: زریری، 14گریزداز در دیگر می خراب شود. اما رستم

و آنچه گویند که رستم اسفندیار را بکشت اصلی ندارد، که از عهد »آمده: نامۀ علائینزهتدر

کیقباد و برخاستن رستم قریب پانصد سال برآمد، تا بدان وقت واجب نکند که یک شخص زنده

ماند... اما این حال چنین بوده است که اسفندیار را آفتی حقیر رسید، و از دو گونه گویند: یکی آن

از بلندی هاونی از دست بیفتاد و برو آمد؛ دیگر گویند مار او را بزد. پس او را است که زنی را

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 73

چه بودی چون به بدنامی »جایگاهی بخوابانیدند و صورت رستم دید بر دیوار نقش کرده. گفت

آنگاه قصۀ رستم و اسفندیار بنهادند و در تاریخ « بباید مردن بر دست چنین کسی کشته شدمی؟می

(.341و 340: 1362الخیر، بن ابی)شهمردان« اندر جهان پراگنده شده است. والله أعلم اند وآورده

تولد فرامرز -16

شدن سهراب، آمده است که پس از کشته (،2142 -2151: 1396ریری، ز )ر.ک:15شاهنامۀ نقالاندر

کشد و رستم )در برخی روایات زال( او را دلخوش خواهی او به سیستان لشکر میتهمینه به کین

مستوفی تاریخ گزیدۀشود. این روایت در کند و از تزویج رستم و تهمینه، فرامرز متولد میمی

( 361و 360: 1369)ر.ک: زریری، التواریخخناس( و 53: 1386قزوینی ) التواریخلب (،88: 1387)

(.328: 1394آمده است )همچنین، ر.ک: غفوری،

مرگ فرامرز -17

(، فرامرز در نبرد با بهمن، از شدت خستگی و گرسنگی از دنیا 3692: 1396طبق روایت زریری )

: 1370الخیر، بن ابی)ایرانشاهنامه بهمنو (480: 5، ج1393)فردوسی، شاهنامهرود؛ اما طبق روایت می

گردیزی( و 570: 1397مختاری )شهریارنامۀ کند. طبق روایت بهمن او را زنده بر دار می ،(339

کند و در این مورد هم، منبعی مکتوب و معتبر برای ( هم بهمن پیکر مردۀ او را بر دار می80: 1384)

، موجود است.شاهنامۀ نقالانروایت

فردوسی شاهنامۀدر قیاس با روایت متفاوت زریری16دهفه :1جدول شمارۀ

منابع مکتوبی که روایت روایت زریری ردیف

زریری در آنها ذکر شده

است

توضیحات

تاریخ طبری نسب کیومرث 1 تاریخنامۀ طبری

ثعالبیغرر سیر اسدیشاهنامۀ

در روایت زریری و منابع مکتوبی

اند، نسب کیومرث با که ذکر شده

رسد و چند واسطه به آدم می

نامه به یکی ظاهرا ریشۀ این نسب

های دورۀ ساسانی نامهاز خدای

فردوسی، شاهنامۀرسد. در می

سخنی از نسب کیومرث نیست.

74 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

کشف آتش و 2

گذاری جشن سده بنیان

توسط هوشنگ

شاهنامهترجمۀ بنداری از

)جاویدان التواریخناسخ

خرد؟(

شاهنامۀدر در اصالت این روایت

هنوز بحث است. بعید فردوسی

نیست که زریری این روایت را از

فردوسی شاهنامۀای از خود نسخه

گرفته باشد.

تاریخ پادشاهان و پیامبران پیامبری هوشنگ 3

حمزۀ اصفهانی

بلخیابنفارسنامۀ

در روایت زریری و منابع مکتوب

-یادشده، هوشنگ از پادشاه

پیامبران عجم دانسته شده است

او تنها پادشاه شاهنامهولی در

است.

روایت زریری دربارۀ جداشدن زامیادیشت فر از جمشید جدا شدن 4

ایزدی از جمشید، به روایت ۀفر

تر است تا زامیادیشت ماننده

روایت فردوسی.

، دختران شهرناز و ارنواز 5

ضحاک

در روایت زریری و التواریخ و القصصمجمل

التواریخ، شهرناز و ارنواز مجمل

دختران ضحاک هستند اما در

، خواهران )در برخی نسخ، شاهنامه

دختران( جمشیدند.

تاریخ طبری ضحاک پسر علوان 6 تاریخ بناکتی

تاریخ گردیزی بلخیابنفارسنامۀ

دینوریاخبارالطوال ثعالبیغرر سیر

طبق روایت زریری و منابع

مکتوب یادشده، ضحاک پسر

علوان است، اما در شاهنامۀ

فردوسی، نام پدر او مرداس است.

تاریخ طبری ماران دوش ضحاک 7 ابن اثیرالکامل

مقدسیآفرینش و تاریخ ثعالبیغرر سیر ابن بلخیفارسنامۀ

در روایت زریری و منابع مکتوب

ذکرشده، ضحاک بر دوش خود

دو سلعه دارد، اما در روایت

فردوسی، دو مار بر دوش او رسته

است.

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 75

تاریخ بناکتی گردیزیالأخبار عیون نامۀ علائینزهت

مستوفیتاریخ گزیدۀ منهاج سراجطبقات ناصری

کوشنامه

سوتکرنسک عدالت ضحاک 8

تاریخ قم نامۀ منظومغازان

در روایت زریری و منابع مکتوب

ذکرشده، از عدالت ضحاک

شاهنامهسخن رفته است، اما در

سخنی از عدالت او در میان نیست.

سرگذشت پدران 9

فریدون

تاریخ طبری الکامل ابن اثیر تاریخ بناکتی

ابن بلخیفارسنامۀ منهاج سراجطبقات ناصری تاریخنامۀ طبری

نامهگرشاسپ

زریری و منابع مکتوب در روایت

یادشده، از سرگذشت پدران

فریدون سخن رفته است، اما در

روایت فردوسی، جز مختصری

دربارۀ آبتین و سرگذشت

بینیم.کوتاهش نمی

التواریخ و القصصمجمل نریمان 10 نامۀ علائینزهت

شدن نریمان در روایت کشته

سپندکوه/ شکاوندکوه، در طومار

زریری و منابع مکتوب ذکر شده

آمده است. این روایت، در

هم آمده و بعید شاهنامهملحقات

نیست که منبع زریری، همین

بوده باشد. شاهنامهبخش الحاقی

شدن پیل داستان کشته 11

سفید به دست رستم در

طفولیت

نامۀ علائی و این روایت، در نزهت ئینامۀ علانزهت

آمده است. شاهنامهبرخی نسخ

بعید نیست که منبع زریری، یکی

از همین نسخ شاهنامۀ فردوسی

بوده باشد.

76 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

خواهی داستان خون 12

نریمان توسط رستم

این روایت، در طومار زریری، نامۀ علائینزهت

نامۀ علائی و برخی نسخ نزهت

آمده است. بعید شاهنامهمتأخر

نیست که زریری این روایت را از

گرفته باشد. شاهنامههمین نسخ

ازدواج رستم و خواهر 13

قبادکی

نامۀ علائینزهت التواریخ و القصصمجمل

مستوفی تاریخ گزیدۀ

این روایت، در طومار زریری و

منابع مکتوب یادشده آمده است و

مطابق با روایت فردوسی نیست.

از سدۀ شاهنامهنسخ متعدد زور رستم 14

هشتم و نهم هجری

این روایت در طومار زریری و

نسخ متعددی از شاهنامۀ فردوسی

از روایات کهنی که آمده است.

مطلق در این باره خالقی

آوری و منتشر کرده است جمع

-106: 1388مطلق، )ر.ک: خالقی

صورتبه(، اصالت داستان 61

ود.شمکتوب تأیید می

نامۀ علائینزهت رستم و اسفندیار 15 شعر ناصرخسرو

نامه و ناصرخسرو، با روایت نزهت

روایت شاهنامۀ نقالان اندکی

متفاوت است، اما هر سه منبع، به

آمیز اسفندیار نوعی مرگ حقارت

کنند که ظاهرا ریشه در را نقل می

این روایات، با منابع قدیم دارد.

ند.اسخن فردوسی متفاوت

مستوفی تاریخ گزیدۀ تولد فرامرز 16

قزوینی التواریخلب

التواریخناسخ

در روایت زریری و منابع مکتوب

یادشده، تهمینه، مادر فرامرز است،

گونه اما در روایت فردوسی این

نیست.

گردیزی الأخبارعیون مرگ فرامرز 17

شهریارنامهطبق روایت زریری و منابع

یادشده، بهمن پیکر مردۀ مکتوب

کند، اما در فرامرز را بر دار می

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 77

بن روایت فردوسی و ایرانشاه

الخیر، فرامرز زنده بر دار ابی

شود.می

گیرینتیجه

در منابع مکتوب کهن، و ،زریری شاهنامۀ نقالان روایت مهم دههفحدود در این تحقیق، سرچشمۀ

که به آدم . نسب کیومرث1که عبارت بودند از: ه شددادنشان شاهنامۀ فردوسی حتی پیش از

گذاری جشن سده توسط هوشنگ، پیامبری هوشنگ، نحوۀ جداشدن ، کشف آتش و بنیانرسدمی

که سلعه ، ماران دوش ضحاکاندمعرفی شده دختران ضحاک که فر از جمشید، شهرناز و ارنواز

خواهی ، خوندر سپندکوه شدن نریمانکشته ، عدالت ضحاک، سرگذشت پدران فریدون،بودند

قباد، افزایش شدن پیل سفید به دست رستم، ازدواج رستم و خواهر کینریمان توسط رستم، کشته

که همگی با روایت تولد و مرگ فرامرز و زور رستم در نبرد با سهراب، حقارت مرگ اسفندیار،

با روایت این طومار نقالید اختلاف روایات ترین موارمهماز این موارد، .ندافردوسی متفاوت

ای کهن پیشینههایی هستند که عمدتا هستند. باقی اختلافات، بیشتر مربوط به داستان شاهنامۀ فردوسی

ها در سرزمین بخشی از این داستان توان مشخص کرد.سینۀ آنها را نمیبهزنجیرۀ نقل سینه و ندارند

ند که در قرون اات سامیزبانان آن سامان تألیف شده، برخی هم مربوط به ادبیهند و به دست فارسی

ها به شهادت مؤلف/ بسیاری از این داستان اند.حماسی فارسی شدههای مختلف، داخل داستان

از این شش اند.سنت ادبیات شفاهی هم موجود نبودهدر احتمالا سرایندۀ آنها، بکر هستند و بنابراین،

فردوسی، شاهنامۀ. 2. منابع کهن و مکتوب پیش از فردوسی، 1و مهم که بگذریم )« مکتوب»منبع

ازجملههای دیگر شده در سرزمینهای تألیف. داستان5 منابع تاریخی،. 4های حماسی، منظومه .3

اند که آن را به مباقی نمی چندانی(، داستان یا روایت ترقدیم. طومارهای مکتوب نقالان 6، و هند

با توجه به تمام شواهدی که در متن یا حتی خود نقال نسبت بدهیم. سینهبهسینه ادبیات شفاهی و نقل

فردوسی هم شاهنامۀهایی که در آن دسته از داستان رسد که زریری، در تألیفارائه شد، به نظر می

کرده و تقریبا هیچ داستانی را از عمدتا به منابع مکتوب مراجعه می -چند متفاوتهر –اند نقل شده

هایش نقل نکرده است. شنیده

78 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

نوشتپی

که نگارندۀ این سطور، در « شهریارنامه»و « داستان کک کوهزاد»، «اسدی شاهنامۀ» ازجمله -1

( و منظومۀ کک قبانامهزریناسدی ) شاهنامۀحکیم اسدی؛ سرایندۀ »مقالاتی با عناوین:

شهریاری از دیار هند و سند؛ نکاتی دربارۀ »( و 29 -45، ج: 1398)ر.ک: ارژنگی، « کوهزاد

سروده/ ( به مسئلۀ 177 -192، ب: 1398)ر.ک: ارژنگی، « شهریارنامهمنظومۀ حماسی

آن متون در هند پرداخته است. نشدتألیف

زریری، ؛11: 1366حریری، ؛28: 1387برای اطلاعات بیشتر در این باره، ر.ک: )کامشاد، -2

1396 :34.)

، 1369)انجوی، نامهفردوسی ( و159و 158: 1391) شاهنامهطومار نقالی این روایت، در -3

( هم آمده است.8و 7: 3ج

( هم آمده است.47: 1381) طومار شاهنامۀ فردوسیاین روایت، در -4

ظالمی چون ضحاک پاس رعیت را نگاه »آمده است: طومار کهن شاهنامۀ فردوسیدر -5

: 1374، طومار کهن شاهنامۀ فردوسی)« داشت و به همین خاطر هزار سال سلطنت کردمی

15.)

طومار شاهنامۀ )، ر.ک: ازجملهاین روایت، در طومارهای دیگر هم نقل شده است؛ -6، لشکرطومار هفت؛ 174 -199: 1391، شاهنامهطومار نقالی ؛ 30 -35: 1381، فردوسی

1377 :43- 40.)

(.125: 1397، شاهنامهنثر نقالی ؛ 170: 1381، همچنین، ر.ک: )طومار شاهنامۀ فردوسی -7

نام او بود، تصنیف بسیار « کارآسی»شاعری بود، »چنین آمده است: شاهنامهدر مقدمۀ اوسط -8

کرده بود و ندیم برادر کهین سلطان بود و از جهت شعر سلطان او را پیش خود برد و او را

کرد تا به حدی حرمت او بیفزود که عنصری داشت و از خود جدا نمیسخت دوست می

)اقبال « رفتد تا سلطان به خواب میکرایستاد و حکایت مینشست و کارآسی میمی

ای از شعرا و مورخین از کند که عده(. اقبال آشتیانی )همان( اشاره می353: 1382آشتیانی،

امیر معزی: ازجملهکنند یاد می« خوانشاهنامه»او با عنوان

وار برخواند هزارافستتتان چو کارآستتتی محدثo

ستتتونچو ستتتروانک مشتتتعبذوار بنماید هزاراف o

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 79

(631: 1318)امیر معزی،

فلکی شروانی:

مان گروهی نو به حضتتترت تو او ز رستتتتد

o

یار و کار آستتتی به شتتتکل بوعلی و کوشتتت

o (51: 1929)فلکی شروانی،

الغرایب:خاقانی در ختم

زبتتان گشتتتتتت قتتمتتری ز تتتو پتتارستتتتتی

o

ختتوان گشتتتتتتکتتارآستتتتتی کتتارنتتامتته

o (31: 1387)خاقانی،

خوانان و راویان دربار محمود غزنوی است که ظاهرا، ابتدا در دربار آل بویه شاهنامهکاراسی، از

: 1354بوده و سپس به دربار محمود راه یافته و مقام والایی نزد او یافته است )ر.ک: لسان،

دژ/ فروشنیدمخان و رویینهزار و ده صفت از هفت»(. لسان همچنین دربارۀ شعر منجیک: 7

تاب هزار و آیا کتاب هزارافسان که آن را اساس ک»گوید: ، می«و خواندم من از هزار افسان

های پهلوانی ایرانی آید، شامل داستانطور که از شعر منجیک برمیاند، آنیک شب دانسته

کند که آیا همین منبع بوده ( و نگارنده این پرسش را مطرح می6)همان: « نیز بوده است؟

که تا قرن هفتم هجری رواج داده، درحالی را در شعر فارسی« خان اسفندیارفته»که ذکر

خان رستم در میان نیست؟تا آن زمان، ذکر خاصی از هفت

داری که از کارآسی نام برده، صاحب ترین منبع تاریخنظر از شعر امیر معزی، ظاهرا قدیمصرف

« کاراستی»، «کاراسپی» صورتبهاست که در نسخ این متن، القصص التواریخ ومجملکتاب

و ندیمان چون (: »... 346: 1387قلعه، ضبط شده است )ر.ک: صفری آق« کارراستی»و

کارراستی و شیرمردی بود و اسحق ترسا و دیگر جمله اهل تصانیف و علوم از فضلای

چون عضدالدوله بمرد، او و کارراستی( »395: 1318، التواریخ و القصصمجمل)« عالم

بگریخت و ناشناس به همدان آمد... دیلمان بجوشیدند و عامه با ایشان متفق شدند تا کارآسی

قلعه به آن توجه کرده، این توجه دیگری که صفری آق(. نکتۀ جالب397)همان: « کشته شد

شده ترین نسخۀ شناختهخاقانی، که قدیم العراقینتحفهاست که این نام در نسخۀ وین مثنوی

کل صحیح این نام، از این اثر است، به همین صورت اخیر )کارراستی( ضبط شده و باید ش

80 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

درآمده « کارآسی»مخفف صورتبهواسطۀ دشواری تلفظ، در شعر شاعران همین باشد و به

قلعه، همچنین در تحقیق دیگری نشان داده (. صفری آق347: 1387قلعه، است )صفری آق

6کتابخانۀ مجلس، ص 1096)مندرج در: نسخۀ شاهنامه که ضبط این نام در مقدمۀ قدیم

(. پیشتر، امیدسالار هم 118: 1391ضبط شده است )ر.ک: همو، « کاراستی» صورتبهپ(

اشاره کرده است )ر.ک: امیدسالار، « کاراستی»و « کار راستی»، «کارآسی»های صورت به

(.383، الف: 1397

: 1381، طومار شاهنامۀ فردوسی؛ 154: 1396، شاهنامههمچنین، ر.ک: )طومار جامع نقالی -9

(.116: 1386، نامهمشکین؛ 150و 149: 1377، لشکرهفت؛ 286و 285

؛150: 1377، لشکرهفت؛ 295 -303: 1381، همچنین، ر.ک: )طومار شاهنامۀ فردوسی -10 (.119و 118: 1386، نامهمشکین

(، 189: 1396) شاهنامه، طومار جامع نقالی (426: 1391) شاهنامه، در طومار نقالی روایت این -11

-364: 1381) طومار شاهنامۀ فردوسی(، 97و 86: 1374) طومار کهن شاهنامۀ فردوسی

( هم آمده است.176: 1377) لشکرهفت( و 359

( هم 193: 1377) لشکرهفت( و 206: 1396) شاهنامهطومار جامع نقالی این روایت، در -12

آمده است.

( حدس 66: 1394داند اما آیدنلو )( این روایت را اصیل می549و 548: 1380مطلق )خالقی -13

های نقالان باشد. زند که این روایت هم از ساختهمی

: 1، ج1363)انجوی شیرازی، نامهفردوسی( و 189: 1397) شاهنامهنثر نقالی این روایت، در -14

( هم آمده است.23 -27: 2؛ و همان، ج211 -213، ؛ همان203 -205

، طومار شاهنامۀ فردوسی؛ 404: 1374، : )طومار کهن شاهنامۀ فردوسیهمچنین، ر.ک -15

(.212: 1396، شاهنامهطومار جامع نقالی ؛ 522: 1381

نگارندۀ این سطور، منابع مکتوب هشت روایت دیگر زریری را در مقالات دیگری نشان -16

داده و از ذکر مجدد آنها در این مقاله، خودداری کرد )برای دیدن این روایات، ر.ک:

، الف(.1398؛ ارژنگی، 1398ارژنگی و یاحقی،

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 81

منابع دهم، تهران: مروارید.(، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، چاپ 1385. )اوستا -

، «شاهنامههای برخی روایات نقالی و شفاهی در ملحقات نسخ و چاپ»(، 1394)آیدنلو، سجاد. -

. 50 -100، ص 5، شمارۀ 3، سال دوفصلنامۀ فرهنگ و ادبیات عامه

دوم، تهران: دنیای ، تصحیح لیسترانچ گای و رینولد الن نیکلسون، چاپ فارسنامه(، 1363. )ابن بلخی -

کتاب.

، ترجمۀ محمدحسین روحانی، چاپ تاریخ کامل(، 1383بن محمد. )ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی -

اول، تهران: اساطیر.

، سال دوم، شمارۀ نامهبیهق، «شاهنامهالملک طوسی و خواجه نظام»(، الف، 1398ارژنگی، کامران. ) -

.79 -86پنجم، تابستان، صص

، «شهریاری از دیار هند و سند: نکاتی دربارۀ منظومۀ حماسی شهریارنامه»(، ب، 1398تتتتتتتتتتتتتتت. ) -

.177 -192، صص 8و 7، سال دوم، شمارۀ فصلنامۀ نقد کتاب ادبیات و هنر

نامۀ جشن، «حکیم اسدی، سرایندۀ شاهنامۀ اسدی و منظومۀ کک کوهزاد»(، ج، 1398تتتتتتتتتتتتتتت ) -فرد، ، به کوشش نجمه حسینی سروری، علی جهانشاهی افشار و منوچهر فروزندهمحمود مدبری دکتر

. 29 -45صص

شاهنامهخاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام »(، 1398ارژنگی، کامران و محمدجعفر یاحقی. ) -

، بهار و تابستان، صص 27، سال پانزدهم، شماره اول، پیاپی پژوهشنامه ادب حماسی، «بهره برده است؟

73- 37 .

، تصحیح حبیب یغمایی، چاپ دوم، تهران: نامهگرشاسب(، 1354بن احمد. )اسدی طوسی، ابونصر علی -

طهوری.

، به کوشش سجاد آیدنلو، چاپ اول، تبریز: شاهنامهطومار نقالی مقدمه بر(، 1390افشاری، مهران. ) -

نگار.به

المعارف بزرگ ، چاپ نخست، تهران: دایرهمقدمه بر رزمنامۀ کنیزک(، 1395مفاخر، آرش. )اکبری -

اسلامی.

، چاپ دوم، تهران: علمی.نامهفردوسی(، 1363شیرازی، سیدابوالقاسم. )انجوی -

، تصحیح جلال متینی، چاپ نخست، تهران: علمی.نامهکوش(، 1377الخیر. )بن ابیایرانشان -

، تصحیح رحیم عفیفی، چاپ نخست، تهران: علمی وفرهنگی.نامهمنبه(، 1370الخیر. )بن ابیایرانشاه -

، تصحیح محمد روشن، چاپ پنجم، تهران: سروش.تاریخنامۀ طبری(، 1392بلعمی، ابوعلی. ) -

82 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، تاریخ بناکتی(، 1348الدین ابوالفضل محمدبن محمدبن داود. )بناکتی، فخرالدین ابوسلیمان داودبن تاج -

چاپ نخست، تهران: سلسلۀ انتشارات انجمن آثار ملی.به کوشش جعفر شعار،

، قارنها بأصل الفارسی، و أکمل ترجمتها فی المواضع، و صححها شاهنامهال(، 1970بن علی. )بنداری، فتح -

ط هران. و علق علیها، و قدم لها عبدالوهاب عزام، اعید طبعه بالافس ت فی

، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، چاپ دوم، تهران: انجمن آثار و مفاخر شاهنامه(، 1382بن علی. )بنداری، فتح -

فرهنگی.

، به کوشش محمد گلبن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.نامهفردوسی(، 1345بهار، محمدتقی. ) -

الشعرای بهار، چاپ دوم، تهران: مؤسسۀ خاور.(، تصحیح ملک1352. )تاریخ سیستان -

آبادی، ، به کوشش مهشید گوهری کاخکی و جواد راشکی علیشاهنامهشهن(، 1397)تبریزی، احمد. -

چاپ نخست، تهران: بنیاد موقوفات افشار.

مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی ، «سوورای جمشید و سوورای ضحاک»(، 1355تفضلی، احمد. ) - .48 -50، سال بیست و سوم، زمستان، ص دانشگاه تهران

، به کوشش ژاله تصحیح و ترجمۀ سوتکر و ورشت مانسرنسک از دینکرد نهم(، 1397تتت )تتتتتتتتتت -

المعارف بزرگ اسلامی.آموزگار، چاپ نخست، تهران: دایره

، زیر نظر ایرج افشار، )جلد ششم( فردوسی و شاهنامۀ او زادهمقالات تقی(، 1390زاده، سیدحسن. )تقی -

تهران: توس. به کوشش پژمان فیروزبخش، چاپ اول،

، تصحیح غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم(، 1900بن محمدبن اسماعیل. )ثعالبی، ابومنصور عبدالملک -

و ترجمۀ )به فرانسه( هرمان زتنبرگ، پاریس: مطبعه ملی.

، ترجمه محمود هدایت، تهران: ثعالبی در شرح احوال سلاطین ایران شاهنامه(، 1385تتتتتتتتتتتتتت ) -

اپ اول.اساطیر، چ

ای از های پهلوانی ایرانیان در زنجیرهداستان شاهنامۀ نقالان:»(، 1396جعفری قنواتی، محمد. ) -

.27 -50، ص 12، شمارۀ 3، دورۀ نقد کتاب ادبیات، «و سنتی سینهبهسینههای روایت

سیمین دانشور، ، گفت و شنودی با پرویز ناتل خانلری و هنر و ادبیات امروز(، 1366حریری، ناصر. ) -

بابل: کتابسرای بابل.

بن عبدالملک قمی، به کوشش محمدرضا بن علی، ترجمۀ حسنتاریخ قم(، 1361بن محمد قمی. )حسن -

انصاری قمی، چاپ نخست، تهران: توس.

، ترجمۀ الأرض و الأنبیاء(تاریخ پیامبران و پادشاهان )سنی ملوک(، 1346بن حسن اصفهانی. )حمزه -

تهران: بنیاد فرهنگ ایران. جعفر شعار،

ی برخی منابع مکتوب روایات زریری در داستان.../ ارژنگیپژوهشی: بررس-مقاله علمی 83

مستقیم جستاری دربارۀ مآخذ مستقیم و غیرنامه: تا خدای شاهنامهاز »(، 1386مطلق، جلال. )خالقی -

.3 -119، صص 14و 13، پیاپی 1-2، شمارۀ 7، سال نامۀ باستان، «شاهنامه

، دورۀ فرهنگستان نامۀ، «الحاقی است؟ شاهنامهآیا روایت جشن سده در »(، 1397خطیبی، ابوالفضل. ) -

.131 -152، صص 63، پیاپی 3شانزدهم، شمارۀ

، ترجمۀ مهدوی دامغانی، چاپ اول، تهران: اخبار الطوال(، 1364، ابوحنیفه احمدبن داوود. )دینوری -

نشر نی.

تهران: ، ویرایش جلیل دوستخواه، چاپ نخست، شاهنامۀ نقالان(، 1396زریری اصفهانی، مرشد عباس. ) -

ققنوس.

(، به کوشش سجاد آیدنلو، چاپ نخست، تهران: سخن.1393. )قبانامهزرین -

اهتمام منوچهر ستوده، تهران: بنگاه ترجمۀ و نشر به احیاءالملوک،(، 1344شاه حسین. )سیستانی، ملک -

کتاب.

: مؤسسۀ مطالعات پور، تهران، به کوشش فرهنگ جهاننامۀ علائینزهت(، 1362الخیر. )بن ابیشهمردان -

و تحقیقات فرهنگی.

، چاپ نخست، تهران: میراث مکتوب. العراقینمقدمه بر تحفه(، 1387قلعه، علی. )صفری آق -

، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، تهران: اساطیر.تاریخ طبری(، 1375طبری، محمدبن جریر. ) -

محمدشریف نایگلی، به کوشش فرزاد قائمی، چاپ نخست، (، کتابت 1396. )شاهنامهطومار جامع نقالی -

نشر.مشهد: به

(، به کوشش مصطفی سعیدی و احمد هاشمی، چاپ نخست، تهران: 1381)طومار شاهنامۀ فردوسی. -

نگار.خوش

نژاد، چاپ اول، تهران: دنیای کتاب.(، به کوشش جمشید صداقت1374. )طومار کهن شاهنامۀ فردوسی -

نگار.(، به کوشش سجاد آیدنلو، چاپ اول، تبریز: به1390. )شاهنامهطومار نقالی -

(، تصحیح مهران افشاری و مهدی مداینی، چاپ اول، تهران: پژوهشگاه علوم 1377. )لشکرطومار هفت -

انسانی و مطالعات فرهنگی.

روایت تحلیل تطبیقی داستان ضحاک بر اساس »(، 1395خسروی. )مقدم، محمد و حسین کیعلوی -

.20-7، ص 2، سال اول، شمارۀ مطالعات نظریه و انواع ادبی، «نامهکوش

، تهران: میراث مکتوب، چاپ اول.هفت منظومۀ حماسی(، 1394غفوری، رضا. ) -

الله مجتبایی، تهران: ، با مقدمۀ فتحهمراه با خمسۀ نظامی شاهنامه(، 1379فردوسی، ابوالقاسم. ) -

. المعارف بزرگ اسلامیدایره

84 84-59ص ، 99زمستان ، پاییز و 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

المعارف بزرگ مطلق، چاپ پنجم، تهران: دایره، تصحیح جلال خالقیشاهنامه(، 1393تتتتتتتتتتتتتت ) -

اسلامی.

، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، چاپ اول، تهران: دانشگاه دیوان(، 1393قبادیانی، ناصرخسر. ) -

تهران.

میرهاشم محدث، تهران: انجمن آثار و ، تصحیح لتواریخلب(، 1386بن عبداللطیف. )قزوینی، یحیی -

مفاخر فرهنگی.

(، به اهتمام محمدجواد مشکور، تهران: کتابفروشی و چاپخانۀ دانش.1329. )کارنامۀ اردشیر بابکان -

، چاپ اول، تهران: نی.حدیث نفس(، 1387کامشاد، حسن. ) -

، به اهتمام رحیم رضازادۀ الأخبارزین(، 1384بن ضحاک ابن محمود. )گردیزی، ابوسعید عبدالحی -

ملک، چاپ اول: انجمن آثار و مفاخر

خانۀ کلاله خاور.(، به کوشش محمدتقی بهار، تهران: چاپ1318. )القصص التواریخ ومجمل -

خوانان و طومارهای نقالی خوانی، تربیت قصهتحول نقالی و قصه»(، 1374محجوب، محمدجعفر. ) -

.80 -87، صص 7، شمارۀ ماری، سینما تئاترهنر و مع، «)قسمت دوم(

807)چاپ عکسی از روی نسخۀ خطی مورخ شاهنامهظفرنامه به انضمام (، 1377مستوفی، حمدالله. ) -

هجری در کتابخانۀ بریتانیا(، تهران و وین: مرکز نشر دانشگاهی و آکادمی علوم اتریش.

عبدالحسین نوائی، چاپ پنجم، تهران: امیرکبیر.، به اهتمام تاریخ گزیده(، 1387تتتتتتتتتتتتتت ) -

، تصحیح گای لیسترانج، تهران: اساطیر.القلوبنزهه(، 1387تتتتتتتتتتتتتت ) -

، تصحیح عبدالحی حبیبی، چاپ دوم، کابل: طبقات ناصری(، 1342بن محمد. )سراج، عثمانمنهاج -

پوهنی مطبعه.

، چاپ نخست، تهران: آرون.(، تصحیح رضا غفوری1397. )شاهنامهنثر نقالی -

، تصحیح محمود مدبری، چاپ نخست، تهران: بنیاد موقوفات نامۀ منظومغازان(، 1381اژدری. )نوری -

افشار.

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.ir: صفحه اصلی مجله

« محاکمه انسان و حیوان»داستان از و اقتباس شناسی و تبارشناسی ترجمه جریان

(و ترکی)در زبان فارسی الصفاإخوان رسائل 1دکتر حسن حیدرزاده سردرود

نورزبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیامگروه استادیار 1

چکیده عربی هایآن در رساله از ترین روایت موجودکه قدیم محاکمه انسان و حیوانداستان

قمری بیشتر مورد توجه نویسندگان سیزدهم ۀسدهشتم و ۀسدزمانی ۀدورالصفاست، در دو إخوان

باس از این داستان زبان فارسی )و ترکی( قرار گرفته است. در این دو دوره، دوازده ترجمه و اقت

و در کل ارتباط بین شناسی این تحقیق در پی معرفی و کشف تبارشناسی و جریان که شناسایی شده

در این ترجمهو یک جریان فرعی )التقاطی( جریان اصلی سههای این تحقیق، هاست. بر اساس یافتهآن

ها و خط )پیرنگ، زمان و مکان، شخصیتروایت عربی شاکله وجود دارد: جریان اصلی هااقتباسو

عمدتا . دخل و تصرفات این جریان،تغییرات بنیادین در آن نداده است سیر داستان( را حفظ کرده و

داستان را تلخیص کرده ،بوده است. جریان دوم مصنوعاز نثر مرسل به نثر آن تغییر سبک نگارش

و داده شود، تغییرات بنیادین در روایتیآغاز م که با ابتکار میرحسینی هرویاست و جریان سوم

ن اصلی امیمضدهد. در این جریان، گرچه ه میئپیرنگ متفاوت ارا و خط سیرساختار، داستانی با

ستان، در پرتو گفتمان عرفانی شود، طرح و خط سیر داها حفظ میشخصیت و برخیگفتگوها

های هفتگانه برپایی دادگاهو « پیر»و « سفر»ان عرفانی، در افزودن تم گفتمثیر أت. نمود شودتولید میباز

ملا اسماعیل النورینمجمعدر روایت سرانجام ت. و همچنین موضوعات گفتگوهاسدر هفت روز

ۀاول و ساختار از شاخ ۀود و در آن مضمون و محتوا از شاخشترکیب میمذکور ۀشاخسه ،سبزواری

د.گرداقتباس می دوم

.النورینمجمع، المجالسطرب، العقولروضۀالصفا، محاکمه انسان و حیوان، إخوان: هاکلیدواژه 25/12/1399تاریخ پذیرش: 19/10/1399تاریخ ارسال

1E-mail: [email protected]

محاکمه »شناسی و تبارشناسی ترجمه و اقتباس از داستان جریانحیدرزاده سردرود، حسن، کریمی قره بابا، سعید، ارجاع به این مقاله:

زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز. در زبان فارسی )و ترکی(، الصفارسائل إخوان« انسان و حیوانperlit.2021.43923.2994/10.22034

86 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

. مقدمه1

ن، حیوانات از آزار آدمیان به آبر اساس ست کها یقدیمو بلند داستانی محاکمه انسان و حیوانداستان

کنند آدمیان ادعا می و خواندها را فرا میانسان وی .برندجنیان شکایت می پادشاهتنگ آمده، به درگاه

، در پی دادخواهی آنان و فتهادعا را نپذیراین یم. حیوانات ت مملوک ما و ما اشرف مخلوقاتحیوانا

هفتگانه حیوانات )بهایم، و نمایندگان اقسام (میاقلهفتها )از مایندگان انسانحضور نهایی با دادگاه

صورت های طولانی بین دو طرفمناظرهدر طی چندین جلسه دادگاه، شود.تشکیل می( غیره و درندگان

اند. آنها به کنند با دلایل عقلی و نقلی اثبات کنند که برتر از حیواناتمی ها کوششانسانگیرد. می

آیاتیبه ست خود و همچنین اهای گوناگون، غذاهای خوشمزه، بناهای بلند، علوم متنوع و قامت رلباس

ر پاسخی کنند اما حیوانات هر بااستدلال می« حسن تقویمخلقنا الانسان فی أ»و « آدما بنیمنکر نحن»نظیر

نمایندگان شش اقلیم موفق در چندین دادگاه، کشند. ها از آیات را به چالش میدهند و برداشت انسانمی

حکیم ،د. اما در دادگاه پایانیگردنمیشوند و حیوانات پیروز مناظره به اثبات مالکیت و اشرفیت خود نمی

شود و چیره می حیوانات است، بر نماینده موجودابدی که فقط در آدمی روح الهی با استدلال اینهفتم

پذیرند.دادگاه و حیوانات اشرفیت انسان را می

در زبان فارسی و دو روایت در زبان ترکی وجود دارد، روایت دهبیش از که از آن محاکمه داستان

فراوانترجمه/ اقتباس، نشان از محبوبیت بسیار تعداد همین. ستالصفاإخوان رسائلر برگرفته از داستانی د

های در زبان ،اقتباس از آن /ترجمهو نیستایرانیان محبوبیت منحصر بهاین البتهدر بین ایرانیان دارد. آن

از ترجمه این داستان به زبان عبری کاتالای آلوارز و . دهدرا نشان میمحبوبیت بالای جهانی آن ، مختلف

16زبان فرانسه قدیم در قرن و ترجمه آن به 15و ترجمه مفقود آن به زبان اسپانیایی در قرن 14 در قرن

از ترجمه متن عبری بروکلمان (Callatay, 2018: 357; Alvarez, 2002: 180دهند. )خبر می

و همچنین ترجمه م 1858به آلمانی در سال م و البته چاپ و ترجمه دیتریسی1882به زبان آلمانی در سال

در جایی دیگر (159 -157، 4: ج1975. )بروکلمان، گویدسخن میم 1861مولوی علی به هندی در سال

نگارنده( وششستیب: 1396، الصفاإخوان رسائل. )انداطلاع دادهم 1830از ترجمه انگلیسی آن در سال

مقدمه لالجی نیز از وجود (فهرست منابعر.ک: ) .ستان به زبان انگلیسی اطلاع دارداین دا تازهچاپ از دو

روایت از هشت مجموعا در تحقیقات پیشینیان، باری، ( 2صدارد. )لالجی، ترجمه به زبان اردو پرده برمی

: 1344معانی،چینگلبروکلمان، همان؛ ) بودشناسایی و معرفی شده )و ترکی( این داستان به زبان فارسی

های نسخ خطی و جستجو در گیری از فهرست(. ما با بهره172 :1398 ،و مرتضایی غستانی؛ با77و 76

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 87

مستقل و صورتبهاین داستان گاه ازآنجاکههای اینترنتی موفق به یافتن چند روایت دیگر شدیم. درگاه

ت بسیار روایت شده، شناسایی همه روایا های گوناگونمفصل؛ و از سویی با نامگاه در میان یک کتاب

سیر تاریخی ترجمه اقتباس از این چندین روایت دیگر از آن نیز وجود داشته باشد. بسایاو دشوار است

دقیق و تعداد تقریبی کلمات روایات مختلف در جدول شماره یک آمده است. نشانیداستان و همچنین

این پژوهش هایی نیز در سی سال اخیر از این داستان صورت گرفته است که از حوزه کار ترجمه/ اقتباس

خارج است.

جدول شماره یک

دوره نام نویسنده

یخیتار

حوزه

جغرافیایی

شمار نام منبع

صفحات

تعداد

کلمات

بخشی از رساله عراق/ بصره 4قرن الصفاإخوان

22

از ص:174

377 تا 203

50000

کتاب بغداد 713 . زنگی بخاری1

العقولبستان

ص: از193

220تا 27

60000

فصل سوم هرات 718 میرحسینی هروی. 2

المجالسطرب

ص: از 64

130تا 66

20000

باب اول شیراز 764 ظافر شیرازی. ابن3

الودیعهکنوز

ص: از78

145تا 67

25000

کتاب آناتولی 923 . لامعی بورسوی4

الانسانشرف

از ص:406

446تا 44

70000

آذربایجان 1250 . محمدعلی شیروانی5

استانبول ای

کتاب

الانسانشرافت

ص: از 460

521تا 58

130000

20000 ص 95 رعدوبرقرساله 1265 . عبدالغفار تبریزی6

: ص416 الحیوانمناظرۀ لکهنو /هند 1268 برشاد . لالجی7

438 تا 22از

35000

88 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ص: از331 مرغزار شیراز 1295 . احمد وقار شیرازی8

342 تا 11

65000

هفت مجلس تبریز 1303 سبزواریعیلملااسما.9

آغازین

النورینمجمع

ص: از 40

66 تا 26

25000

اصغریعل.10

شخدمتیپ

20000 ص 136 نطق صامت تهران 1323

35000 ص 187 مرافعه حیوانات تبریز 1332 . احمد بصیرت11

محاکمه انسان و تهران ش 1324 . عبدالله مستوفی12 حیوان

ازص: 209

246تا 37

70000

. پیشینه تحقیق1-2

احمد داستان انجام شده است. گانهدوازدهبر روی برخی از روایات چندیتحقیقات در ایران تاکنون

دیگر ، چهار ترجمه و اقتباسالمجالسطربای حین معرفی نسخه خطی ( در مقاله1344معانی )گلچین

کند. مقاله اشاره می به دو ترجمه دیگر العقولروضۀدر مقدمه (26: 1374ایرج افشار ) نماید.را معرفی می

انداز نمادشناسیک، م( از چش1396)محمودی و الیاسی، « المجالسطربنمادشناسی حیوانات در »

ظافر از این ترجمه ابن (1398در تحقیق باغستانی و مرتضایی ) و این داستان را بررسی کرده هایشخصیت

روایت انه داستان با استفاده از عربی برسنجیده شده است. در تحقیق دیگری نقد روانکاو با روایتداستان

کمدستای که بخواهد همه )یا ( اما مقاله1398احمد وقار مورد اهتمام بوده است. )عبدی و فاضلی،

نماید، نوشته نشده ها را تحلیلاز این داستان را مورد کاوش قرار داده و ارتباط بین آن ایرانیاکثر( روایات

است.

و بررسی . بحث2

. تبار ایرانی داستان؟2-1اما برخی قرائن در متن وجود دارد که به زبان عربی است، محاکمه ترین روایت از داستان با آنکه قدیم

نام ایرانی دارند: بیوراسب، هاای ارتباط بین داستان و ایران است. بسیاری از شخصیتدهنده گونهنشان

مرغشاه پیروز، وزیر ملک جن؛ (204 ،12ج، 1992، الصفاإخوان رسائل) 1مردان؛و لقبش: شاه ملک جن

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 89

ثم أمر الملک... »یوانیان و بهرامیان: قبایل جنیان: ناهید و کآل(؛ 255(، هزاردستان )همان: 248)همان:

و کیوانو ... الفلاسفۀ من بنی ناهید[ و الفقهاء من بنیبرجیسبإحضاره القضاۀ الجن من آل جرجیس]

ترجمه « جن»به در متون عربی و اسلامی« پری»که دانیممی (224)همان: «.بهرامآلن أهل العزیمۀ م

ای از این باور توان بازماندهمی هاقبایل پریان/ جنیان و انتساب آنها به سیاره گذاری. آیا در ناماست شده

دریای های ریزان در میان آسمان و زمین در ها و ستارهشهاب صورتبهپریان »اساطیری ایرانی یافت که

درجنیان ( در این داستان21: 1350نقل از: سرکاراتی، ؛ به8)یشت هشتم، بند؟ «نداپر ان فراخکرد

زیند و از دریا بیرون های ایرانی نیز پریان در دریا می. مطابق اسطورهسکونت دارندای جزیره

ریشه ،باشد بر اینکه داستان تواند دلیلیمی ،نام ایرانی در متن عربی همهنیاوجود ( 22آیند.)همان: می

های ارتباط داستان با ایران از دیگر نشانهاند. ایرانی بوده رسائل از این بخش نویسندگان ایرانی دارد یا اینکه

جنیان ابتدا از حکیم پادشاه ،در دادگاه پایانیویسندگان آن به ایران، این است که نمندی پنهان و علاقه

آدمیان عادل خواهد به پادشاهانوقتی می ( همین حکیم278: رسائل) .خواهد سخن بگویدایرانی می

منوجهر ...ی والنبط أفریدونمثل و من ا کانت الملوک»برد: را نام میی پادشاهان ایران ،مفاخره کند، بیشتر

همان: ) .«أنوشروانو بهرام الفارسی و أردشیر بن بابکانالتمیمی و تب ع الحمیری و دارا الحریری و

، اقلیمهفت دو حکیم از هفت حکیم ،است. پس بدین ترتیبخراسانی ، ان دیگریکی از حکیم( 280

( وی290: همانکند. )افتخار می« ...لو کان الایمان بالثریا»هم به حدیث مشهور اند. حکیم خراسانی ایرانی

که اشاره به نقش )همان( تصریح دارد مروانبنیاز یریگانتقامبه سیاه پوشیدن در عزای حسین)ع( و

یهاجنگ ،در ذم آدمیانزنبور وقتی دیگر آنکه. استمروان ابومسلم خراسانی در برانداختن بنی

رستم و فی أیام ما شوهد مثل والقتال»... ایران است: نیز از اساطیربیشتر آنها شمارد،را برمی مکررشان

. ...«و الاسکندر و دارا یام و أ منوجهرو أیام سیواس و أفریدونو لضحاکیام اأ... و اسفندیار

رجمه تدر مقدمه فقط کسی بدین مبحث وارد نشده و ،منابعی که به نظر ما رسید در میان (335همان: )

The Animals Lawsuit Against) ) اشاره شده که داستان، ریشه هندی دارد. انگلیسی

Humanity, 2005; p viii هندیان در میان نویسی از زبان حیوانات شاید توجه آنها به پیشینه داستان

در داستان باشد.« کلیله»شخصیت و همچنین وجود

90 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هااقتباس. تاریخ ترجمه/ 2-2

در ادب فارسی بیشتر داستانهشتم توجه به این سدهدهد که در نشان مییک تمرکز بر ستون دوم جدول

، روایت مندرج ق(713)حدود العقولبستانروایت شده: ه پیدااز این دور که سه روایت یاگونهبهاست

ترجمه ترین قدیمجالب آنکه .ق(764)لودیعهاکنوزو روایت مندرج در ق(718)حدود المجالس طربدر

این امر، اتفاقی آیا شود.می قرنهمین است که مصادف با هم از قرن چهارده میلادی داستانعبری این

اخلاقی در این هایکتابیا در کل الصفاإخوان رسائلتوجه به اینکه مانند ؛داشتهبوده یا دلیل خاصی

. )ر.ک: است 706 تاریخ کتابت آن، سال کهچاپ شده رسائلای از نسخه را یاخ. است دوره زیاد شده

1250)قاجار سلسله اواخر ،دوره دیگری که باز توجه به این کتاب بیشتر شده( 1396، الصفاإخوان رسائل

بمبئی م( و 1220م/ 1805اروپا )در إخوان رسائلرسد بعد از چاپ نخستین به نظر می .استق( 1303تا

، توجه به این (وششستیب: 1396، الصفاإخوان رسائلو )ر.ک: بروکلمان، همان (ق1237م/ 1821)

ترجمه : استصورت گرفته از این تاریخ بعد دوره قاجار یهاهمه ترجمه چراکهداستان دوباره اوج گرفته

؛ ترجمه ق1275م/ 1858ق؛ ترجمه از عربی به آلمانی دیتریسی: 1268م/ 1851: به فارسی اردو لالجی از

ق.1300م/ 1882آلمانی لندز برگر از عبری به

هااقتباس. جغرافیای ترجمه/ 2-3

)زنگی بخاری، . ه مکان ترجمه )بغداد( صراحت دارد، زنگی بموجود از قرن هشتم از میان سه روایت

مشخص نیست اما چون مزار هروی در هرات المجالس طرب( زمان و مکان نوشته شدن کتاب 30: 1374

کتاب توان گمان زد که در همین شهر، کتاب را نوشته باشد.: شش(، می1352است )میرحسینی هروی،

در شیراز احتمالا زده(، : پان1382ظافر، ق( تقدیم شده )ابن786 -733ظافر هم چون به شاه شجاع )ابن

شیراز هند )لکهنو( و تبریز و ی مانندمختلف هایمکاندوره قاجار هم در هایروایتتحریر گردیده است.

نوشته شده است.و تهران

هااقتباس. وضعیت چاپ ترجمه/ 2-4

چهار روایت لامعی، شیروانی، عبدالغفار تبریزی و گوناگون است:اپ این دوازده روایت چوضعیت

صورتبهخدمت( فقط پیش اصغریعلمد بصیرت )و اح. روایت اندلالجی هنوز در ایران چاپ و نشر نشده

و است چاپ گردیده معمولی صورتبهسنگی و هم صورتبهچاپ سنگی است. روایت سبزواری هم

گو .اندبه چاپ دوم نرسیده روایاتاز کدامچیهکه است عجیب معمولی دارند.طبع نیز سایر روایات

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 91

نسل جدید چندان اما ،اندرا روایت کردهن آو چندین بار هپسندیدآنکه اگرچه نیاکان ما این داستان را

تغییر کرده است.با گذشت زمان اند. گویا ذائقه پسند داستانی ایرانیان ای به آن نشان ندادهعلاقه

هااقتباسترجمه/ شناسیجریان. 2-5

/. ترجمه1 :هستیم روبهروالتقاطی ناصلی و یک جریابا سه جریان هااقتباس این ترجمه/ شناسیدر جریان

ظافر شیرازی )ترجمه همراه با اقتباس ابن /. ترجمه2 ؛)ترجمه کامل( زنگی بخاری به سبکهای اقتباس

از .التقاطی سبزواری . ترجمه/ اقتباس4؛ میرحسینی هروی روایتاز متأثرهای اقتباس /. ترجمه3 تلخیص(

است. ترجمه لالجی رسائلدر همان سبک مرسل با یتقرترجمه زنگی کامل بوده و میان دوازده روایت،

ظافر سبک ابن مانندوقار ترجمه سبک اما کامل بوده و نثر کتاب نیز ساده است. نیز تقریبا و مستوفی

به غیر از ریختن داستان در پیمانه سبک مصنوع و ظافر مصنوع است. ویژگی بارز ترجمه/ اقتباس ابن

وی غیر از آنکه یم. بینمیتلخیص داستان است. متمایزترین ترجمه/ اقتباس را در روایت هروی متکلف،

ها و در ساختار آن ماجرای داستان و شخصیتکاسته، تغییرات فراوانی در سومکیحجم روایت را به

تغییر کرده است. نیزهای داستان اصلی حذف شده و بسیاری در روایت او بسیاری از شخصیتداده است.

های هفتگانه را به داستان و ساختار دادگاهرجوع به پیر، و صبر در راه سفر، سفر (Motif)مایهبن او

روایت هروی را در اوایل قرن . صوفیانه او دارد -از مشرب عرفانی که نشان ییهاهیمابن؛ بخشیده است

ترکی و عربی و اشعار فارسی وعثمانی، لامعی بورسوی برگرفته و با افزودن و شاعر دهم، نویسنده

ترکی است. در اواسط دوره قاجار محمدعلی شیروانی، متن توصیفات زیاد به ترکی عثمانی ترجمه نموده

روایت ملا اسماعیل سبزواریوباره با حذف و اضافات فراوانی به فارسی ترجمه کرده است. را دلامعی

. از سویی روایت ترکیب کندرا در روایت خود جریان سه –روایتی التقاطی است. وی سعی کرده هر دو

های اهکند ساختار دادگمی تلاشدیگر وی است؛ از طرفی ظافر همراه با تلخیصمثل روایت ابناو

عربی نیز علاقه دیگر به متن ما از جانبیا را با تقسیم داستان به هفت مجلس، حفظ کند. هرویهفتگانه

با را آن سبزواری، احمد بصیرت کتابر چند سال بعد از نش آورد.را در متن می هایی از آنبخش دارد و

به ترکی آذربایجانی برگردانده است. برخی حذف و اضافات

92 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

الصفاإخوانداستان از هااقتباس /نمودار جریان شناسی ترجمه

روایت لالجی هم همراه فراوان است. همراه با تلخیصو سبزواری رویهظافر و ابن روایت نیبنابرا

إخوانحجمی برابر با روایت با یتقرالبته نه به اندازه روایات پیشین. روایت زنگی و وقار است با تلخیص

ظافر و ت، روایت ابنسبک روای ازنظراست. گستردهدارد. اما روایت لامعی و شیروانی همراه با تطویل

مرسل و ،شیروانی و وقار در سبک مصنوع و متکلف است. روایت زنگی و لالجی و مستوفی لامعی و

گانه، سه روایات دوازدهاز میان این شود. لحن و زبان عامیانه روایت می سبزواری با ساده است. اما داستان

صورتبهآمده اما سایر روایات، یظافر و سبزواری درون متن و کتاب مفصل دیگرروایت هروی و ابن

اند. کتاب مستقل نوشته شده

و بیان تفاوت آنها گانهدوازدهمعرفی روایات . 5-6

گوناگونهای مستقل با عنوان صورتبهو هم چندین بار رسائلهم در میان محاکمه انسان و حیوان داستان

کوتاه با مقدمه ( 1881)تداعی الحیوان علی الانسان عند ملک الجان فیبا عنوان مثلا ؛چاپ شده است

فی کیفیۀ پایان رساله هشتم )در و رسائلاصل داستان در میانه جلد دوم 2.دیتریسیفریدریش آلمانی

داستان إخوان

؛ ترجمه زنگی بخاری

کاملظافر؛ تلخیص ابن

و تکلف

تغییر میرحسینی هروی؛

ساختاری

لامعی

محمدعلی شیروانی

احمد وقار لالجی برشاد

عبدالله مستوفی

ملا اسماعیل

احمد بصیرت سبزواری

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 93

. قبل از داستان بحث درباره( آمده استرسائلتکوین الحیوانات و أصنافها( )رساله بیست و دوم از کل

بعد از پایان داستان، (198 :رسائلگیری، چگونگی لانه ساختن و...( است. )پرندگان )زمان جفت

باید نویسندگان کتاب را به پر از حکمت و اطلاعات است و ن ،کنند که این داستاننویسندگان اذعان می

به زبان رسائلترجمه نیترمیقدکه الحکمه مجمل (377سبب درج این داستان ملامت کرد. )همان:

متن علمی ندانسته است. اسب نرا م ، داستانآن ناشناس نویسنده چراکهین داستان را نیاورده فارسی است، ا

گروه معرفیفراوان معتبر، به و وجود منابع به دلیل رعایت اختصار ( نگارنده6: 1375الحکمه، )مجمل

ر دیگإخوان، هنگام مقایسه با عربی . توضیحات لازم درباره روایت پردازدها نمیآن رسائلالصفا و خوانإ

روایت زنگی بخاری در پی خواهد آمد. روایات مخصوصا

المنقولترجمان یالعقول فبستانزنگی بخاری با نام روایت. 5-6-1

نوشتن ،هشتم در بغداد ساکن بوده و شغل کتابت داشتهدر سده هفتم و زنگی بخاری که محمدبن محمود

العقولبستان( مقدمه 12 و 21: 1374زنگی بخاری، است. )به پایان برده ق 713سال را در العقولبستان

، و تقدیم ودمنهلهیکل از ترجمه و مقایسه آن با مؤلف، انگیزه تعالیحمد بسیار مختصر )پنج صفحه( است:

، زنگیوایت رکند که ساختار می روشن ،نگاهی به فهرست کتابو وزیرش. مغول کتاب به غازان خان

وفادار است. رسائلبه متن

حیوانات به بیابان و کوه آغاز برخی فرارآدمیان و تسخیر حیوانات و تعدادداستان با بیان بیشتر شدن

حکیم بیراسبنام ملک جنیان، رسد.ای دچار طوفان شده و به جزیره جنیان میتا اینکه کشتی شودمی

)همان: . «نام «صاعور»ای بود الملک این پادشاه در جزیرهو دار» (36 همان:).است مردانشاهو لقبش،

الحکیم بیراستقال له نها یم الجان ملکبنی ی علیثم إنه ول »روایت مأخذ است: همه اینها ترجمه (37

وزیری ملک (204 :رسائل) .«... 3صاغونقال له فی جزیرۀ ی مردان تمملک . و کانت دارمردانشاهه لقب

در (224 :رسائلاست )« بیزار» رسائل این اسم دردارد. (64: 1374 )زنگی بخاری، پیروزفیلسوف به نام

(9: 1904، ...رسالۀ من؛ 2: 1881، ... است. )فی تداعی« بیوراسب»نام پادشاه، و چاپ هند دیتریسی چاپ

کند که ه؛ همین نکته این احتمال را تقویت میدشذکر « بیوارسب»نام پادشاه نیزوقار و لالجی در روایت

هستند و در همان جزیرهجزیره حیوانات ساکن إخوانروایت در اند.جدید استفاده کرده هایپاچاز آنها

حیوانات هروی ( اما در روایت 37: 1374؛ زنگی بخاری، 204: رسائل) .دبرنمیشکایت ملکدرگاه به

یشتر ب .کننددادخواهی میجنیان پادشاه از 4الطیرمنطقداستان مثل سفر پرندگان دورودرازسفری پس از

94 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شود. ای تحمیدی آغاز میها با بیان خطبهمناظرهاست. حیوانات و آدمیان ین به بعد مناظرهداستان از ا حجم

ادعای برتری آدمیان « عباسآل»روز اول خطیبی از در خطبه روایات إخوان و زنگی بخاری کوتاه است.

نماینده حیوانات، و (40: 1374؛ زنگی بخاری، 206: رسائل) کند.مطرح میو مالک حیوانات بودن را

جنیان بعد از شنیدن ادعای پادشاه سه صفحه. -پاسخ او بلند است در حدود دو دهد.پاسخ می آنبه ،استر

زنگی بخاری، ؛ 209: رسائل) .طلبدقاضیان و مشاوران مملکت را به مشاوره می ،علیه مدعی و انکار مدعی

احتجاج اندام حیوانات بودن تناسب انسان و نام میان بر اعتدال اندامآدزعیم مناظره دومدر (43: 1374

بار پادشاه کنند ودادخواهی میبهایم دوباره سپس( 49: 1374 ؛ زنگی بخاری،212 :رسائل. )کندمی

از ظافر ترجمه ابن (64: همان. )طلبدرا به مشاوره میبهرام و... ناهید و آلاز آلجنیان و قضات افقه ،دیگر

و ناهیدو فقهای بنی برجیسآلملک مثال داد تا قضات جن از »آوریم: میختصار ابا را این بخش

ظافر، )ابن« در مجلس حاضر آیند. بهرامو ابنای بطن کیوانو علمای اولاد قمرو حکمای آل نیرانبنی

جرجیس و بیران در روایت عربی ای منسوب هستند و به سیاره هرکدامقبایل جن ظاهرا ( 78: 1398

پیشتر درباره ارتباط جنیان/ پریان با افلاک سخن خوانی کاتبان باید باشد.کجبرجیس و نی ران( یجابه)

حضوری فعال دارد و هاجریان مناظرهدر ملک جن مترجمان دسته اول(و )روایت إخوان در گفتیم.

پادشاه اغلب خاموش و شنونده است. شاخه هرویاما در روایت شودگفتگو میوارد پیوسته

و کانوا سبعین »هستند: تن هفتادو همه روایات دیگر رسائلدر روایت در جزیرهحاضر تعداد آدمیان

هفتادودوزنگی اما در ترجمه (19: 1372؛ وقار، 69: 1398ظافر، ؛ ابن234 :رسائل) .«یشت ن بلادم رجلا

)زنگی بخاری،« کس بودند که از شهرهای پراکنده جمع آمده بودند. هفتادودوو ایشان »تن هستند:

.شودتکرار می تعداداختلاف باز در ادامه داستان همین چراکهاتفاقی نیست مسلما این تفاوت(. 79: 1374

ناشی از دست انداختن کاتبان شیعه بر تواند میاین تفاوت (129: 1374نگی بخاری، ز ؛278 :رسائل)

ای غیر یا اینکه مترجم از نسخه «!(هابدلنقش ایدئولوژیک نسخه»)همان مقوله باشدبخاری زنگی نسخه

کرده است.استفاده می ،است وزه موجوداز آنچه امر

( و... سباع، طیور)حیوانات دیگر گونهشش یسوبههایی پیک بهایماز طرح اولیه شکایت، پس

در این (86: 1374؛ زنگی بخاری، 238 :رسائل) آدم طرح دعوی کنند.بنی فرستند تا آنها نیز علیهمی

)پلنگ و گرگ و دیگر حیواناتفراوان با رایزنی بعد از، (پادشاه سباع شیر مثلا ) هرگونهپادشاه ،بخش

. اماکندمیبرای حضور در دادگاه انتخاب )کلیله( ای، نمایندهروباه و سگ و یوز و کفتار و خرس و...(

ند. مشخص استنقشی نداراست و دیگران در انتخاب، رندهیگمیتصمتنها پادشاه، هرویدر روایت

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 95

ساخت استبدادی، هرویروایت بیشتر سازگار است و در ، با روحیه آزادی و دموکراسیإخوانروایت

های فعال در روایت هروی دیگر اینکه این امر باعث شده، تعداد شخصیت .یابدنمود می صداییتکو

خواستند اطلاعات می رسائلگویا نویسندگان در بستر این بخش، بسیار کمتر از روایت اصلی باشد.

.دانندهدف اصلی بیان این داستان میآن را که برخی محققان اینکته ؛بیشتری ارائه بدهند شناختیحیوان

(271: 1975)مبارک:

و زنگی إخوانروایت در حیوانات نمایندهوزیر و و دول شاهج

نماینده وزیر شاه واناتیگونه ح

شغال/ کلیله پلنگ شیر سباع

هزاردستان طاووس مرغ/ سیمرغشاه طیور

خود زنبور زنبور/ نحل حشرات

کرکدن/ عنقا جوارح

کرکس

ببغاء/ طوطی

صرصر)جیرجیرک( افعی ثعبان هوام

ضفدغ/ غوک تنین حیوانات دریایی

های زیر شود و در این دادگاه شخصیتتشکیل میروز سوم در شاخه اصلیدادگاه اصلی در روایت

اسرائیل عبرانی از بنی. مرد 3 هندی از جزیره سرندیب؛ مرد. 2؛ ی عراقیرایرانشه مرد. 1 گویند:سخن می

. مرد 7؛ . مرد یونانی رومی6؛ . مرد عربی قرشی از تهامه5؛ مسیح( از آلنصرانی. مرد سریانی )4؛ بلاد شام

این شاخهدر روایت ( 137 -129: 1374؛ زنگی بخاری، 289 - 278: رسائل. ) خراسانی از مروالشاهجان

توضیح داده حکیمان لباس جنس و طرح، اندکی درباره رنگ پوست و نوع مو و حکیمانهنگام معرفی

مثلا ؛کندمی شارهاکشور خود به مفاخر اساطیری و تاریخیهر کس ،در حین خطابه آنگاهشود. می

است بستری ،داستان این بخشباز . ه مسیح و یونانی به بطلمیوسمسیحی ب ،هندی به بودا ،ایرانی به اردشیر

، و در روایات او نکته مهم را کنار نهادهاین ارائه شود. هروی و تاریخی شناختی تا در آن اطلاعات مردم

تواند بیان شود.همه سخنان از زبان همه حکیمان می

ها و توصیفاتی در روایت زنگی بخاری گاه اطناب و زنگی بخاری: إخوانتفاوت دو روایت

معمولا روایت إخوان رد که روایت مأخذ خالی از آن است.وجود دا)مثل توصیف برآمدن خورشید(

96 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

روایت زنگی بخاری اما (پرندگانگونه است )غیر از بخش انتخاب نماینده خالی از استشهاد به شعر

)در مقایسه با اواستشهادات شعری . البته است و عربیآراسته به ابیات فارسی هادر متن خطابه مخصوصا

کم است. بسیار (ظافر و لامعیابن

حکایت حیوانات و تداعی »ا عنوان ب کنوزالودیعهظافر شیرازی در . روایت ابن5-6-2

6«آدم با ایشانبنی 5و ترافع

ق( 502)متوفی راغب اصفهانی الشریعهالذریعه الی مکارم کتاب ترجمهالذریعه کنوزالودیعه من رموز

شاعر ، و چون کتاب به شاه شجاع: پانزده( 1382ظافر، ق )ابن764در سال آن را ظافر شیرازی ابن است که

ترجمه صرف ظافر ابنکتاب ملازم اوست. احتمالا تقدیم شده، نویسنده معاصر و معاصر و ممدوح حافظ

حجم کتاب را به دو برابر کتاب راغب اصفهانی رسانده است. با یتقرهایی نیست بلکه مترجم با افزوده

. این باب شدهفصل اول درج باب پنجم دراست که ها همین داستانکی از این افزوده)همان: نوزده( ی

باغستانی و )ر.ک: .بیش از دو صفحه نبود الذریعهدر متن یان فضیلت انسان بر سایر حیوانات(در ب)

که بیفزاید. همچنان شرا بر کتاب رسائل در اینجا مناسب دیده داستان مؤلف (175: 1398مرتضایی،

و فقط با ننموده اشاره به ترجمه بودن داستان مؤلف اندنیز اشاره کرده( 173: 1398باغستانی و مرتضایی )

شود. رد می ( از بیان منبع67: 1398ر، ظاف)ابن« در بعضی از رسایل قدمای حکما مسطور است»جمله

باقی رسائلودن داستان از بای مبنی بر ترجمه شبهه هیچ تشابه دو متن در برخی جاهاشدت حالنیباا

روایت، هویداست تعداد واژگانو یکدول ( از ج176: 1398و مرتضایی، ر.ک: باغستانی گذارد. )نمی

کاسته است. پس طبیعی است که به نصف با یتقرتان همراه با تلخیص بوده و حجم داسظافر ابنترجمه که

اه ها و حتی گدر این روایت، اسامی برخی شخصیتداشته باشد. هایی تفاوتبا روایت مأخذ روایت او

ها های تحمیدیه آغاز مناظرهو همچنین خطبه نمایندگان آدمیان توضیحات مربوط به حیوانات،نام نوع

اتفاق افتاده است غیر از ظافر به سبب تلخیصغییرات ابنت بیشتر توان گفتپس می ذف شده است.ح

مقوله سبک.

( در وچهارستیب: 1398ظافر، بوده )ابن ...و که استشهاد به ابیات و آیاتکنوزالودیعه ویژگی کلی

شعری عربی و فارسی چند نکته شایان ذکر درباره استشهادهای. خوردبه چشم میاین داستان نیز نگارش

)دو روایت متقدم نگی و هروی های زبا استشهاد ایهماهنگی، چندان روایتی این هااست: استشهاد

اکثر دیگر اینکه ها اطلاع نداشته است. از دیگر ترجمه ویکه ای استنشانهندارد و این، فارسی(

کثرت واژگان دیریاب استشهاد فراوان، است.فارسی در بحر متقارب و در لحن حماسی استشهادهای

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 97

: 1398مصنوع قرار دهیم. )ر.ک: باغستانی و مرتضایی، متونشود نثر آن را در زمره باعث می ...عربی و

ت و در این زمینه استرین روایت ظافر، دشوارترین و مصنوعوایات، روایت ابن( در مقایسه با سایر ر175

شود.نزدیک می وقار به اوفقط روایت

در فضیلت و شرف انسان »با عنوان المجالسطربحسینی هروی در میرروایت .5-6-3

«بر جمیع موجودات

است. وی بارها به هند سفر )مرکز افغانستان کنونی( میر حسینی هروی متولد اواسط قرن هفتم در غور

و 718در سال او: پنج( وفات 1352شود. )میرحسینی هروی، کرده و مدتی مقیم خانقاه شیخ مولتانی می

روایت . دارددر موضوع عرفان و تصوف فراوانی نظم و نثر )همان: شش( وی آثار .مدفنش در هرات است

نماید که نویسنده اذعان میداستان در آغاز آمده.المجالس طربدر قسم سوم محاکمه از داستان هروی

و بحث و مناظره جماعت حیوانات با قوم »... : تغییراتی در روایت اصلی دادهو برگرفته إخوانرا از داستان

روایت دو ایمعانی در مقالهگلچین (66: 1352)میرحسینی هروی، «ترتیب یافت. به نوعی دیگرمردم

آنها به پای کدامچیهد روایت گویده و میداستان )روایت لامعی، شیروانی( را معرفی کرشاخه دیگر این

(77و 76: 1344معانی، گلچین)رسد. روایت هروی نمی

گونه که بدینآغازین تفاوت آشکار با روایت إخوان دارد. یهابخشدر مخصوصا روایت هروی

رهسپار ندخواهکنند. روزی که میآدمیان تا زمان سلیمان صبر می حیوانات بر ستم، داستاناین در

، داستان بدین ترتیب .فرستدمی در کوه دماوندپیری کلاغ آنها را به مشورتشترمرغ ند، وشدادخواهی

د تا دور نبی خاتم صبر باید کرد. گویمیکلاغ . ا عناصری مانند پیر و سفرگیرد برنگ گفتمان عرفانی می

نام «دادبخش»عادل و پادشاهی ،حیوانات نتوانستند اجتماع کنند تا اینکه در میان جنیان )ص(در زمان پیامبر

آزار آدمیان بر خود ماجرای درازچند حیوان وزی ر (73: 1352حسینی هروی، میر) به حکومت رسید.

از زنبور راهنمایی تیدرنها و (74: 1352حسینی هروی، میر) ندنکمیرا بیان و نحوه گریختن از ستم آنان

کند که ابتدا سفیری به دربار رود. خارپشت پیشنهاد مینماید. را معرفی می خواهند و او ملک دادبخشمی

به پادشاه دادبخشبعد از رسیدن شتر و طرح شکوی، (83: همانکند. )شتر را سفیر می ،زعیم بهایم ،اسب

(89: همان)شکایتی دارید در محکمه حاضر آیید. فرستد که اگرحیوانات پیک میدیگر روه شش گ

داشته که رفتن پیک توجه تغییرهروی در این فرستد.جنیان است که پیک می ملک س در این روایت،پ

داستان گیرد تامیک را از جنیان در نظر پی نیبنابرااست. برزمان و دریاهای دور هانیسرزمحیوانات به

98 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

برای دادگاه نماینده این گونه _وزیرش _اسب رئیس بهایم است و شتر .نمایی بیشتری داشته باشدواقعیت

:آیدش گونه دیگر در جدول زیر میش نماینده شود. شاه و وزیر ومی

جدول شاه و وزیر و نماینده حیوانات در روایت هروی

نماینده وزیر شاه گونه حیوانات

روباه پلنگ شیر سباع

طاووس طاووس سیمرغ طیور

هما شهباز عقاب جوارح

کشف کوسج نهنگ حیوانات بحری

هوام )حشرات

موذی(

عنکبوت ثعبان اژدها

مور مگس/ نحله زنبور حشرات

مفصل بود. إخواندر روایت آنکهحال( است 93تا 89پنج صفحه ) در روایت هروی این بخشکل

همگی نمایندگان حیوانات شود مشخص می زنگیدر روایت آن مشابهبا مقایسه این جدول و جدول

از صبغه گو آنکه گاه تغییرات با این .و... زنبور یجابهمور و )کلیله(،شغال یجابه: روباه اندتغییر یافته

)مانند مورچه و حیواناتی خواسته مؤلف لیله و هزاردستان حذف شده(،ایرانیت داستان کاسته شده )ک

داشته به کار گیرد که زمینه داستانی بیشتری در روایات اسلامی داستانی شخصیت عنوانبهرا عنکبوت(

های سامی و ر اساطیر و داستانکمرنگ شدن تلمیح به اساطیر ایرانی در براباین امر در راستای شاید باشد.

مقایسه این دو جدول همچنین( 44: 1386ر.ک: شمیسا، ). باشدعرفانی بعد از قرن ششم در ادبیات عربی

های بر ساختار و نظام مرتب داستان تعمد داشته است. در روایت اصلی برخی گونه کند هرویآشکار می

جداگانه دارد. اید، اما در روایت هروی هر قسمی شاه و وزیر و نمایندهشتنحیوانات، وزیر ندا

حیوانات در گاننمایند و اقلیمهفت حکمایهفت مناظره بین ،حیوانات بعد از رسیدن نمایندگان

. در وجود نداشت إخوانشود. ساختار هفت دادگاه بدین نظم و ترتیب در روایت هفت روز برگزار می

در روایت اخوان حدود شود و چند مناظره در روز دوم و سوم. برگزار می چند مناظره در روز اول آنجا

چندین بار شخصیتگاه یک (36: 1430)ر.ک: پروینی، .گویندسخن میانسانی شخصیتدوازده -ده

شود. برپا میبین دو شخصیت مشخص . اما در اینجا هر روز یک مناظره و هر مناظره شودگفتگو می وارد

است. نماینده آدمیان در مناظره سوم هروی در شخصیت این حکیمان نیز برخی تغییرات ایجاد کرده

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 99

ترکان بر صدسالهندارد. آیا بر اثر استیلای چندیندر روایت مأخذ وجود است که «م ترکحکی»

وجود صرفا اختصاص دهد یا که حکیمی نیز به این قوم ، هروی مناسب دیدهاسلامجغرافیای وسیع جهان

یا مراد او از ترک، خطه خطا و ختن این تغییر بوده است ن هرات، انگیزهتبار در آن دوراحکمرانی ترک

کاهش یافته و هروی روایت حکیمان درشخصیت دیگر اینکه صبغه دینی و اقلیمی .و چین بوده است

نازند. شود و آنان نیز به مفاخر قومی خود نمییهودیت و مسیحیت حکیمان نمی بر مثلا یدیتأکچندان

، شتر با حکیم حجازدر طی هفت دادگاه گردد.می کمتر اثر شناختی و تاریخیبدین ترتیب اطلاعات مردم

طاووس با حکیم ، کشف با حکیم عراق، عنکبوت با حکیم روم، روباه با حکیم ترک، مور با حکیم شام

با حیوان خاص، اتفاقی نیست و هامیاقلکند. تقابل قرار دادن حکیم مناظره می هما با حکیم خراسان، هند

ارتباط طاووس با هند روشن است. ارتباط عنکبوت مثلا هایی توجه دارد؛ هروی در این تقابل به ظرافت

سازی با روم از آن جهت است که رومی به صنعت معماری خود افتخار خواهد کرد و عنکبوت هنر خانه

خود را پیش خواهد کشید.

این ویژگی در روایت شود. می آغازبیت شعر فارسی دو -با یکی لسالمجاطربهای بیشتر بخش

که در ارتباط با ماجرای آن ها با شعر ترکیهمه بخش الانسانشرفنیز وجود دارد. در شیروانی لامعی و

اننظامی یا دیگرهای نامهبا ساقی مشخصا ها مه بخشه الانسانشرافتدر . اماگرددشروع میبخش است،

را دلیل برتری انسان « منالقد کر »و آیه حکیم حجازی قدرت نطق د. در دادگاه نخستین، شوآغاز می

هایی هادشود با استشروانی نیز همان مباحث مطرح مییشلامعی و در روایت (101و 97: همان) .شماردمی

هروی عوض شده، اما های داستان در روایتبا آنکه ساختار و برخی شخصیت به آیات و روایات. بیشتر

و مناظره پایانی بین هما. روایت اصلی آمده استهمان مطالب است که در هاگفتگوها و مناظرهحتوای م

شود، به اقلیم خود منسوب حکیمی را که بر حیوانات غالب می گیرد. هرویاسانی صورت میحکیم خر

به اقلیم شیروان حکیم هفتمین نیز ! در آنجاشیروانیکند: خراسان! همین وضعیت را دارد روایت می

مشخص است شود. ، خطیب حجازی بر حیوانات چیره میاصلی در روایت آنکهحال گرددنسوب میم

تبار دو روایت بعدی به همین روایت اند.الوطنی خود را دخالت دادهنویسندگان تعصبات حب

رسد.میالمجالس طرب

100 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

«الانسانشرف»سوی با نام روبلامعی ود بن عثمان محمترکی روایت و ترجمه .5-6-4

اند که نسخه خطی ایرج افشار خبر داده چراکهاند داشتهعلاقه خاصی محاکمهها به داستان ترک

سعید اولین بار ظاهرا (12: 1374ر.ک: زنگی بخاری، . )داردبه زبان ترکی عثمانی ایحواشی العقولبستان

بعد از ایشان، (112: 1384)نفیسی، اند.خبر داده ترجمه لامعی از وجود (ش1320در حدودنفیسی )

؛داردهای خطی فراوانی نسخه الانسانشرفاند. بدین امر با توضیحات بیشتر پرداخته (1344)معانیگلچین

همشهری لامعی بورسوی، های اخیردر سال. استفاده کردیماز نسخه کتابخانه مجلس در این تحقیق ما

,Lâmi'î Çelebiبا خط لاتین به چاپ رسانده است. ) دو جلدرا در این کتاب ،گریسعدالدین ا

ق( شاعر و نویسنده اهل شهر بورسای ترکیه که در طریقت 938ـ 877شیخ محمود بن عثمان ) (2011

ر را به زبان کرد، بسیاری از آثار جامی و برخی شاعران دیگپیرو نقشبندیه بود و در شعر از جامی تقلید می

الانسانشرفرا نیز خود نوشته است. یکی از آثار او همین ییهاکتابو شعر ترکی عثمانی ترجمه کرده و

و آنگاه (20، صتقدیم کتاب به او )لامعی و عثمانیمدح پادشاه ،تحمیدیه در آغاز کتاب پس از است.

لامعی شود.داستان آغاز می ،مقدمه طولانی ( بعد از این40تا 21صص :. )همانآیدمی کتاب فیتألسبب

از روایت ترجمه و اقتباسروایت این کتاب، .کندنمیبه منبع خود اشاره وقارظافر و ابن نیز مثل

در این روایت )و روایت شیروانی(، :تغییرات اندک در بخش آغازین داستانبا است المجالسطرب

بخش .(61شیروانی، ص ؛40ص، )لامعیشود می و رانده شدن از بهشت آغاز آفرینش آدم ا بیانب استاند

در روایت هروی هابخش این (65همان:شیروانی، ؛54، همان: )لامعی .است« سلطنت کیومرث بیان»بعدی

)حسینی العجمالمعجم فی آثار ملوکاز کتاب عمدتا پیشین نبود و لامعی مطالب آن را و سایر روایات

به دست دیوان پسر کیومرث ماجرا تا کشته شدن سیامک برگرفته است. به بعد( 33: 1383قزوینی،

زمانتا اینکه ادامه دارد. اند(رفته ها از آنان )که برخی در جلد حیواناتانسان)جنیان( و انتقام کشیدن

. شودکه کلاغ پیر مانع می شکایت ببرند به اواز آزار آدمیان خواهندمیحیوانات رسد و سلیمان فرا می

منتها با تطویل و است المجالسطرب همان روایت داستان( ادامه 89همان: شیروانی، ؛82همان: ، )لامعی

الانسانشرفبودن مقتبس دهندهنشان های دو کتابهای فصلندیب عنوانبهنگاهی .زیادبسیار توصیف

از استشهاد به آیات و روایات است کتاب در سبک مصنوع و متکلف است و پر است. هروی از داستان

است که و دیگر عوامل اطنابهمین توصیفات 7بسیار دراز.و توصیفات و ابیات ترکی و فارسی و عربی

همه ابیات ترکی و برخی ابیات فارسی حجم داستان لامعی را بیش از سه برابر متن هروی کرده است.

همان چیزی که در )کند ابیات گاهی از چندین صفحه تجاوز میحجم از خود نویسنده است. ،کتاب

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 101

هروی لامعی این است که جایی که تطویل یهاروشیکی از (شود.روایت شیروانی نیز مکرر دیده می

هروی در توصیف کلاغ پیر، مثلا ؛ آوردآن را می لیوتفصطولهمه با کند، اومطلبی عبور می وار ازاشاره

لامعی کل آیات و ماجرای نزاع هابیل و قابیل و یادگرفتن .کند که از زمان قابیل حضور داشتهمی اشاره

( با دیگر شیروانی و) روایت لامعی تفاوت دیگری که آورد.چگونه دفن کردن مرده از کلاغ و ... را می

کند. این یخ نیز استناد میمعی و شیروانی به اقوال مشااین است که در جریان مناظرات لا ،داردروایات

کند.اثر را بیشتر میدو عرفانی این رنگ، ویژگی

8الانسانشرافتمدعلی بن اسکندر شیروانی با نام . روایت مح5-6-5

است، 1195در سال )در کشور آذربایجان کنونی( محمدعلی بن اسکندر شیروانی گرچه زاده شیروان

دورودرازبه سفرهای 1224ولی دوران کودکی و رشد خود را در کربلا گذراند. او از حدود سال

و در این شهر کتاب بود ود چهار سال ساکن استانبول حد وی. پرداخت و اکثر دنیای اسلام را گشت

هرچند .(2، صالشفاکیمیاء )شیروانی، نسخه خطیترکی عثمانی به فارسی ترجمه کرد را از کیمیاءالشفا

در همین زمان ادیزاحتمالبهکند ولی ای نمیاشاره اثرشم بودن به مترج الانسانشرافتشیروانی در کتاب

به این کتاب دست یافته و ( 46ص)شیروانی، در قونیه ماههششسکونت در استانبول یا در زمان سکونت

اش های عمدهاین کتاب در بخشاند ( خبر داده1344) معانیگلچین کههمچنانترجمه کرده است.

. ترجمه لفظ به لفظ باشد کتاب عینا همه ولی چنان نیست کهلامعی است. الانسانشرفترجمه کتاب

لامعی را روایت ابیات ترکی ؛دهدرا برای ایجاد سجع و جناس تغییر میو جملات الفاظ اغلب شیروانی

آیه به استشهاد به آیه و روایت لامعی، یجابهگاه نشاند؛می آنها ابیات فارسی یجابهحذف کرده و گاه

از جایی مثلا دارد؛ژیک ودهد که جنبه ایدئولگاه برخی تغییرات می ؛نمایدو روایت دیگری استشهاد می

در روایت شیروانی حذف شده و (8ص ،فرستد )لامعییت میحتکه لامعی به اصحاب پیامبر مقدمه

که یا در جایی از داستان، (12ص )شیروانی،فصلی جداگانه در مدح علی )ع( آمده است. آن، یجابه

ر مشورت پیامبر با خلیفه دوم بود.نویسد بیشتمیلامعی آید،ارزش مشورت سخن به میان میدرباره

تواند نمودی این خود می حذف شده است.( 154)صدر ترجمه شیروانی بازین بخش ( ا168ص)لامعی،

9اند.( بدان پرداخته1383کدکنی )یباشد که استاد شفیع« هابدلنسخه کیدئولوژیانقش »از همان

آغازین های شیروانی خطبه 10است. یلامع از عناوین آن برگرفته و الانسانشرافت ترتیب تبویب

از دیوان انوری است. غال بانیز مدحی این بخش د و اشعار کنانتخاب می البلاغهنهجرا از ها مناظره

102 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هر شت ووجود ندا (چه فارسی چه عربی)ی منثورخطبه الانسانشرفو المجالسطربدر آنکهحال

توان نتیجه گرفت می نیبنابراپردازد. به اصل سخن می ،یدیهمحعد از خواندن چند بیت مدحیه یا تنماینده ب

ها نظیر این خطبهنیز إخوانروایات دیگر را نیز در نظر داشته چون در روایت در ترجمه خود شیروانی که

موضوعاتشود و مکرر بیشتر می روایت شیروانیصبغه عرفانی ،از مناظره دوم به بعد وجود دارد.

در اینجا جدال بر سر حسن صورت چراکه ؛شودوارد بحث می)مثل فنا و بقا و ولایت( تخصصی عرفان

گوناگون طرح موضوعات نیز ظرفیت إخوانو سیرت است. درست است که داستان حتی در روایت

افزوده شده و البته سهم خود مطالب گونهنیابر حجم لامعی عرفانی را دارد اما در روایت هروی و

ستان( روایت دا521تا پایان کتاب )ص 340از ص با یتقر ها بسیار زیاد است.شیروانی در این برافزودن

دهد پاسخ میها پرسد و حکیم شیروان بدانعرفانی از زبان هما می ییهاسؤال تمام شده و نویسنده صرفا

و دیگران است.برگرفته از آثار جامی غالبا هایی که پاسخ

رعدوبرقرساله . روایت عبدالغفار بن عبدالشکور تبریزی با عنوان 5-6-6

به خط خود شود کهاه تهران نگهداری میدانشگکتابخانه مرکزی در رعدوبرقرساله خطی نسخه تنها

لف اطلاعی در از احوال مؤ بن عبدالشکور تبریزی، پشت جلد( )عبدالغفار است. ق1265 فیتألو مؤلف

سیر داستان و چراکهاست محاکمهاقتباس بسیار آزاد از داستان ،ماجرای این کتابدست نیست.

این نیز فقط برخی مضامین آن و است و إخوانمتفاوت از داستان کاملا و زمان و مکان ها شخصیت

از دارد. همانندی محاکمه، با داستان شودخوانده میچالش اصلی که انسان به چه دلیلی اشرف مخلوقات

،داستاندر این ایم. مطرح نکردهاین کتاب را هااقتباس /بندی انواع ترجمههمین روی است که در دسته

درباره پیش فقیه دنیاطلبی رفته و از او طلا و خز و گوسفند و کرم پیله؛ و از معدنیات از میان حیوانات، خر

چرا «اولئک کالانعام»دا گفته خ کهیدرحال پرسد( ابتدا خر می20)ص .ندپرسمیعلت برتری انسان

در داستان مضامین که شبیه آن گویدمیحیوانات و فایدهخر از فراست خود آدمیان چنین ادعایی دارند؟

در بخشو ( 52خز )ص بخش سومدر و( 39)صکرم پیله ،دوم در بخشبیان شده است. هم إخوان

بخشموضوع سخنان تکراری و همان تقبیح غرور و حب دنیا و ... است. . گویدسخن می گوسفندچهارم

در آنجا از معدنیات سخنی به میان چراکهدارد إخوانرا با داستان تفاوتبیشترین (در معاتبات طلا)پنجم

پاسخ فقیه تیدرنها (80کند. )صدنیا سرزنش می دوستدارینیز فقیه و آدمیان را به سبب نیامده بود. طلا

از شنیدن اوصاف اولیا، حیوانات پس (90)ص ارزش نوع انسان، به سبب وجود اولیاست. که دهدمی

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 103

داستان نیز شبیه پایان داستان یبندانیپا( این 97که انسان اشرف مخلوقات است. )ص پذیرندمی

الصفاست.إخوان

ابیاتخبری نیست. کاربرد واژگان دشوار در آن از. مسجع استمرسل و گاه گاهسبک کتاب

روایات برخلاف .شوده میددر متن دیمثل مولوی و سعدی از شاعران مختلف ساده فارسی و عربی

ارد و ندداستان کنش د. آیمیتی در میان داستان احکای اغلب و پیشین، روایت این کتاب پیوسته نیست

شود.ها ادا مین شخصیتسخنانی است که از زبا صرفا

الحیوانمناظرةلالجی بن ستیل پرشاد با عنوان و ترجمه از متن اردوی . روایت5-6-7

تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد از این کتاب حداقل دو نسخه خطی وجود دارد که یکی در کتابخانه

لالجی ( 290، 1: ج1390شود. )نوشاهی، نگهداری می ه پنجابو دیگری در کتابخانه دانشگاایران مجلس

از روی شود که ترجمه این کتاب( و یادآور می3گوید )صخود سخن می اندکی دربارهدر آغاز کتاب

لالجی، ) ق صورت گرفته است.1268م/ 1851م اردوی مولوی اکرام علی خیرآبادی در سال نسخه مترج

و ص 16)لالجی، ص کند.یاد می «الحیوانمناظرۀ» نام با در آغاز و پایان کتاب، از آنخود وی (10ص

های مروری بر عناوین فصل)از عربی به اردو و از اردو به فارسی( متن ترجمه دوباره بودن رغمیعل (242

چون متن کتاب مترجم از ندارد. ان تفاوتی با روایت اصلی إخواندکند که کتاب چنروشن می ،کتاب

منبع او نیز نویسنده است یا در از آن توان ارزیابی نمود که اختلافات در روایت،نمی یدرستبه ،اردو است

که ترجمه به مضمون انجام گرفته شوداحساس میچنین های کتابدر بیشتر بخش. گونه بوده استهمین

ارد: متن همراه با تلخیص است. این، امری است که خود مترجم در مقدمه به آن تصریح دترجمه .است

« دانسته، داخل این تحریر نساختم. زائدو مضامینی که در ترجمه اردو ذکرش به تکرار آمده بود، »...

بوده و هایی را که حاوی خطبهبخش مخصوصا ها هست که مترجم بسیاری از بخش قدرنیا( 16)ص

چندان نقشی در سیر و روند داستان نداشته، حذف یا تلخیص نموده است.

این .ستیبهره نبیاه از سجع گهگاما مثل روایت عربی إخوان؛ روان دارد متنی ساده و الحیوانمناظرۀ

هنوز کتاب لالجی تصحیح و چاپ نکهیباا .خالی از استشهاد شعری است اصلی،متن هم مثل کتاب

ی وجود برخی ترکیبات سبک ازنظرروایات از این داستان است. نیترخوانخوشیکی از ،انتقادی نشده

(، 21کند: حیوانان )صخاص و غیر رایج در جغرافیای امروزین ایران، در روایت لالجی خودنمایی می

104 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

توابعین ،لواحقین ،(136اراکین ) ،(45انسانان ) ،(32ودشان )(، خودها: خ30) نات خاطرخوهمکا

.(393کاشتکاران ) ،(231) عصابردار )در ترجمه منادی( (،198های غیر رایج( )الجمع)جمع

مترجم اردو )و شود که متنی آشکار میاز قرائن حتمی دروندرباره تبارشناسی این روایت باید گفت

برای ترجمه همان نسخه چاپی اوایل قرن نوزدهم هند( شاید )و احمد وقار از یک نسخه ( لالجیشاید

،فیروز ،مثل بیوراسب در این دو روایت است؛نادر اسامی خاص فراوانتشابه آن،دلیل .انداستفاده کرده

( و چاپ 9: 1904؛ شبیه ضبط چاپ هند )رسالۀ من... ، «صاعورصاغون یا »نه ( 28)لالجی، ص بلاصاغون

؛ 254)لالجی، صاست مشترکنیز در این دو روایت ثامسطوس اسم ( 2: 1881دیتریسی. )فی تداعی...،

( و 288 ،2: ج1992)إخوان، « مسیطوس»در نسخه عربی مشهور ،این اسم کهیدرحال( 208 :1372 وقار،

همچنین نام جن ی که تخت بلقیس را به سلیمان بوده است. « باسطوس( »135: 1374در روایت زنگی )

بن اصطوسوقار است اما در روایت لالجی و (231 :رسائل)« اضطر بن مایان»آورده، در روایت إخوان ( و در چاپ دیتریسی هم شبیه همین نام آمده است. )فی تداعی...، 98: 1372؛ وقار، 116)لالجی، ص ایوان

؛219: 1372وقار، است؛ ) معرفی تنین قبل از عنقابخش ،روایتهر دو دلیل دیگر اینکه در (. 24: 1881

ار نام قبایل جن های دو ترجمه این است که در متن اصلی إخوان، دو باز دیگر شباهت( 262صلالجی،

اند. بار آورده آمده اما لالجی و احمد وقار فقط یک

مرغزار؛ محاکمه انسان و حیوانبا نام شیرازی . روایت احمد وقار 5-6-8

جاهمانو ز گذرانده که بیشتر عمر خود را در شیرا ق( فرزند وصال شیرازی1298 -1232احمد وقار )

در جایی ، بدون مقدمه است مرغزارمتن چون است. داستاناین ی دیگروا( ر8: 1372)وقار: مدفون شده

داستان را قارو ظاهرا است که بر این باورصحح یابیم. البته مای به منبع اثر یا مترجم بودن آن نمیاشاره

بیشتر ابیات .از اشعار فارسی و عربیپر است این روایت نیز (2: هماناست. ) برگرفته رسائلاز ما یمستق

است. نویسندهسروده خود ،فارسی

غیر از افزودن اشعار فراوان، . است اصلی بیشتر از داستانروایت احمد وقار صفحات و کلمات حجم

دورودرازتوصیفات ،دلیل دیگر ؛ وبه سجع و جناس و ایجاد ترکیبات مترادف آن، توجهدلیل دیگر

آید، چندین صفحه توصیف بهشتی جان میو بنی آدمدر جایی از داستان که علت اختلاف بنی مثلا است؛

سبک روایت وقار بیشتر از لامعی و شیروانی ( 81)همان: اش ساکن آن بودند، آمده است.که آدم و زوجه

. شودظافر نزدیک میابن تکلف و تصنع دارد و از این نظر به سبک

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 105

النورینمجمع. روایت ملا اسماعیل سبزواری در بخشی از کتاب 5-6-9

نده نویس مجلس،هفت مجلس. در پایان هر به تقسیم داستان :دساختاری خاص دار النورینمجمعروایت

ملا اسماعیل که آید میاز مقدمه کتاب بر آورد.می هاآندر مرثیه مطالبیو گریز زده تیباهلبه مصائب

را مدح کردهاو در آغاز کتاب چراکهدر دوره ناصری نوشته را کتاب ق( این 1312سبزواری )متوفی

و نوشتن این کتاب ،مظفرالدین شاه ،مقر ولیعهد ،به اقامتش در تبریز جانیهمو در (3: 1310سبزواری، )

است. آمده النورینمجمع هفت مجلس آغازیناین روایت در )همان(.و تقدیم آن به او تصریح دارد

، از قابیل قتل هابیل توسط روایت، حیوانات بعد ازدر این )مجموع کتاب، بیش از نود مجلس است.(

و کندتا اینکه در زمان کیومرث، وی حیوانات را به هفت بخش تقسیم می شوندآدمیان گریزان می

روزگار . آدمیان آزار بر حیوان را آغاز کردند... (26: همان. )دهدمی یحیوانرا به هرکدامپادشاهی

ای جزیره آنها در (27همان: پادشاه جنیان کرد. ) را« زردشت حکیم»او . گذشت و دور پیامبر )ص( آمد

در پایان هر گفتیم سبزواری )همان(... . و گردیدهدچار طوفان ای تجاریکه کشتیاین شتند تاااقامت د

پادشاه گریز مجلس اول بدین گونه است: .چیند که به حادثه کربلا گریز بزندی میطورزمینه را بخش،

دلش به ،رحیم بود و از شنیدن شکایت حیوانات به گریه افتاد اما حارث از شنیدن ناله طفلان مسلمجنیان

ت که مثل همه خطیبان، کلام را با دهد با این تفاوتان را ادامه میمجلس بعد داسدر مؤلفرحم نیامد.

دو .داستان در ارتباط باشند شوند که با مضمون. این آیات چنان انتخاب میکندآغاز میای آیه تفسیر

یونانی مرد؛ (33همان: استر ) - مردی خراسانیهستند: هاتیشخصطرف مناظره در روایت سبزواری این

مرد ؛(40روباه )همان: -کیم خوارزمی ح ؛(39)همان: اسب -مردی از اهالی مغرب ؛ (35همان: )استر –

از گوسفند[ تربزرگدر چین الخلقه عجیباشقر ]حیوانی -حکیم عراقی ؛ (41همان: )خرگوش -هندی

مجلس در (58و 57همان: ضفدغ ) وکلیله -حکیم عراقی ( 49همان: اشقر ) -عالم حجازی (؛47همان: )

نام طرفین که همچنان (61همان: .)کندبیان می ایی راخواند و استدلال نهخراسانی خطابه میمرد هم هفتم

را تغییر داده و در این تغییر توجه نداشته که های داستانشخصیتبرخی نویسنده دهد، نشان میمنازعه

از حکیمان به یکی از اقالیم هرکدامو ،ها نماینده گونه خاصی از حیواناتاز شخصیت هرکدامقرار بود

همان مطالب ،شودمیموضوعاتی که مطرح شتر یبالبته ها با وجود تغییر شخصیت .هفتگانه منتسب باشند

.گرددابع طرح و رد میهایی غیر از روایت منبع است غیر از اینکه گاه تفصیل زیاد دارد و گاه با استدلالامن

اینها دست از سر ما »است: ای زبان محاورههمراه با عبارات اغلبترجمه نویسنده ، سبک ازنظر

پول دستی به آن شخص » (27: همان)، «گیردات میگریهاگر از احوال ما مطلع شوی بر ما »، «دارندبرنمی

106 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

.«زنیدکه می ییهاحرفکشید از این خجالت نمی» (35همان: )« سبیل او را چرب کنند» (32همان: ) «بدهد

عربی آراسته است. اقوال سادهروایت این کتاب نیز به ابیات فارسی و گاه ابیات و احادیث و (58همان: )

و البته استشهاد به اشعار مولوی و سعدی و ... نیز کم نیست. ابیات فارسی محتوا و زبان عامیانه دارد خیرب

از متن عربی ما یمستقسبزواری متن روایت را تبارشناسی این روایت، تباری چند رگه دارد: ازنظر

در باری، اشاره به پادشاهی کیومرث .کندایت نمیرعرا آن ساختار و ترتیب حوادث برگرفته است اما

مطلع بوده است چون فقط در روایت رکی لامعیت ه سبزواری از روایتدهد کنشان میآغاز داستان،

سعی یاگونهبهاو نیز حضور دارد. در داستان است که شخصیت کیومرث لامعی )و ترجمه شیروانی(

روز روایت کند. قرینه دیگر اینکه در روایت او را در هفت هروی و لامعی کند ساختار هفت دادگاه می

خراسانی ، حکیمکندحکیم هفتمین روز که بر حیوانات در مناظره غلبه میهم مثل روایت هروی و لامعی،

برگرفته ولی إخوانتوان گفت که سبزواری محتوای روایت را از بدین ترتیب می (61: همان. )نه حجازی

است که سبزواری پرواضح .اوردیدربلامعی وسعی کرده آن را در ساختار هفت دادگاه روایت هروی

یا نا یعداستان، عبارات عربی آن را تا پایان آغاز ازپیوسته چراکهرا پیش چشم داشته إخوانمتن روایت

منظور این نیست که کار سبزواری ترجمه صرف همهنیباا .کندآورد و ترجمه میلاف میبا اندکی اخت

همراه با حذف از ماجرای داستان نیز ترجمه او ، تیباهلغیر از گریزهای فراوان به زندگی و مراثی است.

وی .نامیدبازآفرینی داستان ای زیاد است که باید آن رابه اندازه تغییراتاین گاه ست.و اضافات فراوان ا

. او گاه به مناسبت کند که در روایات منابع وجود نداردگفتگوهایی را وارد داستان میگاه ماجراها و

دار کند؛ مانند رحم آوردن سلطان محمود به آهوی بچهستان میحکایتی کوتاه وارد داموضوع،

داستان پیامبران مثل داستان ،( و اکثر39)همان: گلستانو بوستان( گاه حکایتی از 30: 1310سبزواری، )

توان گفت که روایت سبزواری بیشترین می جهتنیازا (43رفتن گرگان کنعان به پیش یعقوب. )همان:

(.رعدوبرقبدون در نظر گرفتن روایت إخوان دارد )تفاوت را با روایت

هگاه ( آن است که وی گو ترجمه ترکی احمد بصیرتروایت سبزواری )ویژه از مختصات

گیرند و در فرنگستان، پول می»کند؛ نظیر اینکه می هزارسالهروز را وارد داستان مباحثو موضوعات

مشورت کرده باهمگیرند المشاوره( یا اینکه حیوانات تصمیم میالوکاله یا حق)منظور: حق «ندزنحرف می

دهد که از می تغییراتی در روایتهم گاهی سبزواری (32: همان) .«پلتیک صحبت بدارند طوربه»و

مبحث ها گوییات صحنهدر توصیف جزئی مثلا اند؛ توجه درخورانداز عناصر داستانی، چشم

برخی تغییرات نیز از آن روی است. توصیفات برای ایجاد تعلیق و بعضی ایی را در نظر داردنمواقعیت

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 107

نویسنده بر جنبه پندآموزی آن با افزودن به همین سبب د. شو آماده وعظبرای مجلس داستان است که

های داستانی افزوده است.آیات و احادیثی از زبان شخصیت

پیشخدمت با اصغریعلتوسط المجالسطربروایت مندرج در مستقلچاپ . 5-6-10

«نطق صامت»نام

... دو بار دیگر نیز موضوع ترجمه و تألیف قرار حیوانرساله » العقولبستانبه نوشته ایرج افشار در مقدمه

اصغریعل... ممکن است نوشته وپ سنگی شده ...چا نطق صامتگرفته است. یکی آن است که به نام

اما باید دانست روایت ( 381: 1375، الحکمهمجمل ؛24: 1374)ر.ک: زنگی بخاری، « ...پیشخدمت باشد

صرفا اندنیز دریافته( 171: 1398که باغستانی و مرتضایی ) طورهماننیست بلکه جداگانه یفیتأل این کتاب

چاپ باید توجه داشت که البته تغییر. گونهچیهاست بدون المجالسطربچاپ مستقل فصل سوم کتاب

خبر چاپ سنگی آن جزو الوقایعمرآتکه در کتاب یاگونهبه بوده تیپراهماین کتاب در دوره مظفری

( 940 ،2: ج1386 )سپهر،.ق ذکر شده است1323وقایع سال

مرافعه حیواناتبا نام النورینمجمعترجمه ترکی احمد بصیرت از روایت .5-6-11

فاتیتألنماید داستان را در بین معرفی کرده و اذعان می« احمد بصیرت»خود را در مقدمه کتاب،مترجم

باعث شده آن را از فارسی به ترکی ترجمه « محبت نوع و تعصب ملیت»خوانده و سبزواریملا اسماعیل

از این احمد بصیرت چندان نامی در ( 2: 1332الناس آن را خوانده و فایده برند. )بصیرت، نماید تا عوام

)ر.ک: مشار، توان یافت غیر از آنکه کاتب چند کتاب چاپ سنگی در تبریز بوده است. میان منابع نمی

اللفظی منطبق با روایت سبزواری و تحت کاملا ترجمه بصیرت (4743 ،4: ج1353؛ همو، 245، 1: ج1340

حذف کرده اسب و شیر را و لقب در همین آغاز روایت، او معنی و لقب کیومرث، و اسم مثلا نیست.

افزاید که در روایت را بر روایت می ی حکایاتیو (5: 1332؛ بصیرت، 26: 1310است )ر.ک: سبزواری،

او ( 101تا 95)همان: .ه هر دو به قاضی رشوه داده بودندحکایت دو نفر ک سبزواری وجود ندارد؛ مانند

8-7، هفده فحهدر ص مثلا کند؛ می بحثگاه داستان را قطع کرده و چندین صفحه درباره موضوعی

یز گاهی مثل سبزواری مسائل روز را وارد کتاب ن بصیرت .گویدمیصفحه درباره ارزش علم سخن

در جایی سخن را به آموزش زبان فرنگی از سنین خردسالی کشانده و از این امر انتقاد مثلا کند؛ می

در واقع 11کند.ترکی وارد متن مییا شعری موضوع، مثلی گاه به مناسبتاو (83تا 81)همان: .نمایدمی

)مقایسه شودمی یاللفظتحت ا قیدقیکدست نیست. گاه ترجمه او اصلا توان گفت ترجمه بصیرت می

108 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ابتدا احمد بصیرت گویا .گاه نقل به مضمون استو (11: 1332بصیرت، :با ؛28: 1310سبزواری، :شود

ه، چندین صفحه را خوانده، خسته شد ترجمه گونهنیااز . سپسکندمی یاللفظتحتچند صفحه را ترجمه

جای حضور وشود در ترجمه بصیرت ترتیب مجالس همین امر باعث می نماید.مضمون مینقل به

بیشترین( 180)همان: ، کتاب او دارای هشت مجلس بشود!تیدرنهابه هم بخورد و ها در داستانشخصیت

صرفا که ست اانبیا و ائمه یهاداستانبسیاری از و لسامج مراثی پایانحذف کرده، بصیرت که را مطالبی

را در متن و همچنین آیات و عبارت عربی برخی امثال و ابیات فارسی بصیرت .مناسب مجالس منبری بود

بسنده هاآورد. گاهی هم به ترجمه ترکی آنآورد و گاه نمینگه داشته، گاه ترجمه ترکی آنها را می

. )همان: کنداست، ذکر می از آن پرمتن عربی روایت إخوان را که روایت سبزواری ندرتبهوی کند. می

(29: 1310سبزواری، ؛23

محاکمه انسان و حیوانترجمه عبدالله مستوفی به نام . 5-6-12

ش 1321و 1320 یهاسالدر ،دوران قاجاری و پهلوی از نویسندگان، ش(1329-1257)عبدالله مستوفی

کوتاه و مقدمه ( 247: 1324ده است. )مستوفی، کرترجمه محاکمه انسان و حیوان این کتاب را با نام

دیگران برخلافمستوفی ( 4: همانالصفاست. )إخوانگیری درباره چرایی شکل، کتاباین یاصفحهپنج

صفحه، 37بعد از نیبنابرا. کند نه از بخش آغاز داستانمه میاز آغاز رساله بیست و دوم شروع به ترج

است و نام جزیره، صاغون. بیراستدر این کتاب نیز نام پادشاه جنیان، شود. آغاز می محاکمهداستان

دو و... ناهیداعم از بنیجنیان سران قبایل دنخوانابخش فرروایت وقار و لالجی، برخلاف( 39)همان:

ه دهد مستوفی از متنی قدیم استفاد( همین قرائن نشان می45. )همان: مأخذآمده مانند روایت داستان بار در

.نیست بلاصاغونو نام جزیره بیوراسپهای مترجم دوره قاجار، نام شاه، مثل اکثر متن چراکهکرده می

در اصلا (غیر از یکی دو آیه)ها سایر روایت برخلافاز مشخصات بارز ترجمه مستوفی، این است که

متن عربی وجود ندارد.کتاب،

اما 12.هادر بخش خطبه مخصوصا است مترجمانهمه از تربیش گمانوفاداری مستوفی به متن منبع، بی

های متن مأخذ نشان آنچه شکل و شمایل کتاب و رعایت دقیق عنوان فصل برخلافباز در اینجا نیز

که از جدول شماره یک همچنان. داریم سروکار اللفظیتحت کاملا نباید پنداشت که با ترجمه دهد، می

است. همین امر إخوانتعداد کلمات ترجمه مستوفی حدود بیست هزار کلمه بیشتر از روایت ،پیداست

-تعداد کلمات زبان فارسی در ترجمه زبان عربی شدن ناپذیری افزونعلاوه بر اجتناب -که دهد نشان می

فزوده ع بر متن اسازی و تفهیم سریالبته این توضیحات، برای ساده توضیح است. همراه باترجمه مستوفی،

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 109

. همچنین مستوفیباشد بدیعی به صنایع متن نآراست شده نه اینکه مثل دیگر راویان برای توصیف بیشتر یا

همین باز در مثلا فارسی ترجمه نماید؛ به تکبهتکمتن منبع را داند همه مفردات و مترادفاتملزم نمی

بیابانها »( به 204 :رسائل)« البراری البعیدۀ و الآجام و الدحال و رووس الجبال»... در ترجمه ویصفحات،

رویم، تغییرات تر میپیشباید توجه داشت که هر چه ( بسنده کرده است.40: 1324)مستوفی، « و کوهها

شود. می ترکینزداللفظی کمتر شده و به ترجمه تحت ،مستوفی در متن مأخذ

از » خورد مانندشم میبه چمستوفی در ترجمه عامیانه گاه برخی تعبیراتشناختی سبک ازنظر

، هرگز به زبان عامیانه اما این نزدیکی (40و 39)همان: «این آقایان» و« واردهاتازه»، «راه خود پرت شده

با این دارد. ادبی زبانی رسمی وها متن، ، در اغلب بخشگریدیعبارتبهسبزواری نیست. روایتبه اندازه

دارترین نکرده و ترجمه او وفا إخوانتوان گفت که مستوفی چندان دخل و تصرفی در روایت تفصیل می

است. ترجمه به منبع

گیری. نتیجه3

اندازهای گوناگون مانند حقوق حیوانات، در دادگاه جنیان از چشممحاکمه انسان و حیوان ستان اد

های بازتولید داستان در ژانر ادبیات کودک، و تولید سینمایی شناسی حیوانات در دنیای قدیم، ظرفیتگونه

های اومانیستی و نیز گرایشمناسبات قدرت و دموکراسی ، همچنین تحلیل گفتمان،آن ازو انیمیشنی

این داستان در دنیای قدیم مثل های گوناگون باعث شده که طرح و بررسی است. همین ظرفیتقابل

های ه و به زبانمان مختلف دنیا محبوبیت داشتدر میان مرد دمنهوکلیلهو ،یک شبهزاروهای افسانه

به زبان د تباری باستانی داشته باشد، روکه گمان میترین روایت از این داستان قدیم. شودمختلفی ترجمه

چهار علاوه بر سه چراکهپسندیدند را بسیار می ایرانیان نیز این داستانست. الصفاإخوان رسائلدر عربی و

ترجمه این وجود دارد. ادبیات کلاسیکبیش از دوازده ترجمه و اقتباس از آن در ترجمه و اقتباس جدید،

زنگی بخاری و عبدالله ۀ)مثل ترجم کامل ۀبندی است: ترجمطبقهمختلف قابل ۀدر چهار شاخ هااقتباسو

میرحسینی هروی و ۀشد، روایت دگرگونظافر شیرازی(ابن ۀ)ترجم تلخیصهمراه ۀ، ترجممستوفی(

ده روایت متفاوت است: برخی سبک نثر این دوازقاجار. ۀروایت التقاطی ملا اسماعیل سبزواری از دور

ای و عامیانه دارد و برخی زبان محاوره ،ساده و مرسل است؛ برخی مصنوع و متکلفآن، بی عر مثل اصل

ن تحقیق تلاش در ایکند. خود ذوق و پسند نویسندگان و خوانندگان ادوار مختلف را آینگی می ۀنوببهکه

110 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

برشماریم.را آنها دوازده روایت بیندازیم و وجوه افتراق و اشتراک اساسی ۀشد نگاهی کلی به هم

پژوهی خواهد بود. تحقیقات علمی و ادبی بعدی در مسیر ادبیات تطبیقی و مناسبات بینامتنیت و ترجمه

هانوشتپیاست. در ادامه از 1992تمام ارجاعات به رسانل )غیر از مواردی که ذکر شود( به جلد دوم چاپ .1

کنیم.یاد می رسائلاین منبع فقط با نام

: 1387کدکنی، شاه در عهد ساسانی و در نزد فتیان ر.ک: شفیعیدر مورد پیشینه نام و صفت مردان .2

74.

.159، 4: ج1975؛ بروکلمان، 38، 2: ج1995صالحیه، های دیگر ر.ک: برای دیدن برخی چاپ .3

شود مده و در چینی سیکون تلفظ می( آSAIGON« )سجون»در ترجمه فرانسه، « صاغون»در برابر .4

جای صاغون، بلاصاغون ضبط شده )ر.ک: در چاپ هند و آلمان، به .(282: 1975ک: مبارک، .)ر

های ها و چاپتوان حدس زد که در بازنویسیمی .(2: 1885؛ فی تداعی...، 9: 1904رسالۀ من...،

اند. شود، خلط کردهکه در متون تاریخ مغول ذکر می بلاساغونجدید نام این شهر را با نام شهر

الطیررسالۀثیر پذیرفتن امام محمد غزالی در أبه احتمال ت الطیرمنطقدر مقدمه استادان پورنامداریان و عابدی بر .5

.(26: 1396)عطار، از این داستان اشاره شده است

در مرافعه »باید توجه داشت که در روایت سبزواری )و احمد بصیرت( عنوان کتاب یا داستان .6

ظافر مطلع بوده چرا که در روایت ای باشد که سبزواری از روایت ابناست. شاید این قرینه« حیوانات

ید.به نظر نرس« مرافعه»عربی فعل و مصدر

ظافر بعد از هروی است، اما چون سه روایت بعدی از یک شاخه هر چند از نظر ترتیب تاریخی روایت ابن .7

کنیم.ظافر را بررسی میهستند، ابتدا روایت ابن

( توصیف کلاغ پیر ساکن دماوند فقط در دو سطر آمده همراه با 70: 1352در روایت هروی ) مثلا .8

.(93-91)لامعی، صص صفحه بدان اختصاص یافته است ی سهسه بیت اما در روایت لامع

حقیقت البیان شاهیه فی التلویح الی ترجیح المسالک النعمت اللهیهعنوان کامل کتاب .9

« لانسانحقیقت البیان فی شرافت »است اما در بالای اولین صفحه عنوان متفاوت و مختصر

نوشته شده است.

فقهی اهل ۀحذف نام و اشارات به امامان اربع ،شیروانی ۀجمثیر ایدئولوژی در ترأاز دیگر موارد ت .10

سنت است.

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 111

خاطر و خبر یافتن از ملک ر بیان مشورت کردن حیوانات شکستهحقیقت: د»این عنوان شیروانی مثلا .11

خواطر و خبر یافتن از سخن گفتن حیوانات شکسته»لامعی در برابر این عنوان« دادبخش دارالمفاخر

«.المفاخرملک جنیان ذی

)بصیرت، « ترکلر ایچینده بر مثل دیرلر که... عمو وای دگل زمی وای دور.»گوید: در جایی می مثلا .12

اما بو سوز ده ترکلر »گوید: حرفی میایی دیگر درباره فایده سکوت و کم( و در ج53: 1332

.(125)همان: « یکی اشیتی قولاق. یعنی بر دانش الر که: الله سنه بر دیل ویروب ایکآراسنده ... دیه

: 1324؛ مستوفی، 206: رسائلخطیب عباسی در آغاز داستان؛ ۀخطب ۀعنوان نمونه ر.ک: ترجمبه .13

43.

112 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منابع

، تصحیح غلامرضا شمسی، تهران: میراث 1، جالذریعهکنوزالودیعه من رموز(، 1398ابن ظافر شیرازی ) -

مکتوب.

رسائل بررسی و نقد ترجمه محاکمه انسان و حیوان »(، 1398باغستانی، غزاله و مرتضایی، سید جواد ) - .184 -169، صص 66، ش نشریه آینه میراث، «الودیعهزکنومندرج در لصفاااخوان

، ترجمه سید یعقوب البکر و رمضان عبدالتواب، 4، جالادب العربیتاریخ(، 1975بروکلمان، کارل ) -

قاهره: دارالمعارف.

جا: چاپخانه کربلایی محمد )چاپ بی سی(،مرافعه حیوانات )حیوانات مرافعهق(، 1332بصیرت، احمد) -

سنگی(.

جن دراسۀ البنیۀ القصصیۀ لقصۀ المناظرۀ بین الإنسان و الحیوان و ال» (، 1430پروینی، خلیل و دیگران ) -

.44-29، صص16شمجلۀ العلوم الانسانیۀ الدولیۀ، ، «فی سائل إخوان الصفا

، به کوشش احمد فتوحی نسب، العجمالمعجم فی آثار ملوک(، 1383الدین )حسینی قزوینی، شرف -

تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

( بیروت: دارالاسلامیه.1992) الوفاالصفا و خلانرسائل إخوان -

(، با مقدمه فارسی اکبر ایرانی، تهران: مرکز میراث مکتوب.1396) الوفاالصفا و خلانإخوانرسائل -

(، تصحیح مولوی ابوطیب، هند، کانپور: مطبعۀ الزواقیه. 1904) الصفارسالۀ من رسائل أخوان -

، به کوشش المنقولالعقول فی ترجمانبستان(، 1374زنگی بخاری، محمدبن محمودبن محمد) -

پژوه و ایرج افشار، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.ی دانشمحمدتق

، چاپ سنگی، تبریز: کارخانه حاج احمد آقا.النورینمجمع(، 1310سبزواری، ملا اسماعیل ) -

، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران: مرکز پژوهشی الوقایع المظفریمرآت(، 1386سپهر، عبدالحسین ) -

میراث مکتوب.

نشریه دانشکده ادبیات و ، «شناسی تطبیقیپری: تحقیقی در حاشیه اسطوره»(، 1350رکاراتی، بهمن )س - .33-1، صص50، پاییز 23، د 100- 97، ش علوم انسانی دانشگاه تبریز

، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، شماره ثبت: کیمیاءالشفا شیروانی، محمدعلی بن اسکندر، نسخه خطی -

78415.

، کتابخانه المسالک النعمۀ اللهیۀ البیان الشاهیه فی التلویح الی ترجیحۀحقیق، نسخه خطی _________ -

.4058ملک، شماره اموال

حیدرزادهن شناسی و تبار شناسی ترجمه و اقتباس از داستان.../ پژوهشی: جریا-مقاله علمی 113

، بهار 2و 1، ش5، سنامه فرهنگستان، «هابدلنقش ایدئولوژیک نسخه»(، 1383کدکنی، محمدرضا )شفیعی -

.110-93، صص 83و زمستان

، قاهره: معهد مخطوطات العربیه. المعجم الشامل للتراث العربی المطبوع(، 1995صالحیه، محمد عیسی ) -

داری: کتابخانه مرکزی دانشگاه ، محل نگهرساله رعدوبرقعبدالغفار بن عبدالغفور تبریزی، نسخه خطی -

.4455تهران. شماره کتاب

، فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات، «نقد روانکاوانه محاکمه انسان و حیوان»(، 1398عبدی، مریم و فاضلی، محمد ) -

.99-84، صص98، تابستان 18ش

تصحیح محمود عابدی و تقی پورنامداریان، تهران: سمت. الطیر،منطق(، 1396عطار نیشابوری ) -

(، با مقدمه فریدرخ دیتریسی، برلین: لایپزیک.1881) فی تداعی الحیوانات علی الانسان عند ملک الجن -

، 21، شنامه آستان قدس، «المجالسطربنفائس کتابخانه آستان قدس: »(، 1344معانی، احمد )گلچین -

.85 -75، صص 1344مرداد

داری کتابخانه مجلس، شماره رکورد: ، محل نگهالانسانمناظرۀلالجی بن ستیل برشاد، نسخه خطی -

.87804شماره ثبت و 778939

داری کتابخانه مجلس، به شماره ، محل نگهالانسانشرفلامعی بورسوی، محمود بن عثمان، نسخه خطی -

.78459و شماره ثبت 488710رکورد

بیروت: دارالجیل. النثر الفنی فی قرن الرابع،(، 1975مبارک، زکی ) -

پژوه و ایرج افشار، تهران: پژوهشگاه دانشلف نامعلوم، به کوشش محمدتقی ؤ(، م1375) الحکمهمجمل -

علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

فصلنامه ، «المجالسطربنمادشناسی حیوانات در کتاب »(، 1396محمودی، مریم و الیاسی، رضا ) - .70-57، صص 96، زمستان 36، ش9، سشناسی ادب فارسیمتن

(، تهران: کتابفروشی الصفارسائل اخوان)از ترجمه محاکمه انسان و حیوان(، 1324مستوفی، عبدالله ) -

محمدعلی علمی.

نا[جا. بی، ]بیلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز تا کنونؤم(، 1340مشار، خان بابا ) -

، تهران: چاپخانه ارژنگ.های چاپی فارسیفهرست کتاب(، 1353) ______ -

مشهد: کتابفروشی باستان.، المجالسطرب(، 1352میرحسینی هروی، حسین بن عالم ) -

، تصحیح یعقوب احمدی، قم: دارالمجتبی.مناظره حیوانات با حکما(، 1395) _____________ -

اصغر پیشخدمت.علی ۀلف ذکر نشده[، ]طهران[: مطبعؤق(، ]م1323) نطق صامت -

تهران: انتشارات اقبال. زندگینامه عطار،(، 1384نفیسی، سعید ) -

114 114-85 ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، 1، جهای خطی فارسی کتابخانه مرکزی دانشگاه پنجاب لاهورست نسخهفهر(، 1390نوشاهی، عارف ) -

تهران: میراث مکتوب.

، تصحیح محمد فاضلی، مشهد: دانشگاه «مرغزار»محاکمه انسان و حیوان؛ (، 1372وقار، احمد ) -

فردوسی.- Alvarez, María Lourdes (2002), “Beastly Colloquies: Of Plagiarism and Pluralism in

Two Medieval Disputations between Animals and Men”, Comparative Literature

Studies, Vol. 39, No. 3 (2002), pp. 179-200.

- Callatay, Godefroid de (2018) “For those with eyes to see' On the hidden meaning of the

animal fable in the Rasail Ikhwan Al-Safa”, Journal of Islamic Studies, 29(3), pp. 357-

39.

- Lâmi'î Çelebi (2011), Şerefü'l-insân: İnsan ve hayvanların yaratılış konusunda

sultan huzurunda tartışmaları, [prepared] by Sadettin Eğri, The Department of Near

Eastern Languages and Civilizations, Harvard University.

- The Case of the Animals versus Man Before the King of the Jinn (2012); Translated

by Goodman, Lenn & Richard Mc Gregor, London, Oxford University Press.

- The Animals Lawsuit Against Humanity (2005); Translated by Anson Lytner and

Rabbi Dan Bridge; Kentucky: Fons Vitae.

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399 پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

شاهنامه ی فردوسیچرخش نخبگان در

(بر اساس نظریه ویلفردو پارتو) 2محمدرضا راشد محصل , 1رسول رستمی

دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی، 1

بیرجند، ایران

واحد بیرجند(، گروه زبان و ادبیات استاد تمام دانشگاه فردوسی مشهد)استاد مدعو دانشگاه آزاد اسلامی 2

نویسنده مسئول فارسی

چکیده -1923ظریه ی چرخش نخبگان ویلفردو پارتو ) با توزیع قدرت و تعادل اجتماعی، نیکی از نظریه های مهم در رابطه

پارتو در توزیع قدرت، قائل به یک تقسیم بندی دوگانه بود؛ طبقه ی بالا و طبقه ی فرودست که در هر ( است. 1848

هنگامی که عناصر برتر در طبقه ی فرودست و عناصر پست در طبقه ی دو طبقه، عناصر نخبه یا برگزیده وجود دارند.

ی فردوسی به عنوان متنی باز و پویا، خوانش بسیاری شاهنامه بالادست انباشته می شود، توازن اجتماعی به هم می خورد.

از ساز و کار های قدرت، توزیع قوا، تعادل یا عدم تعادل اجتماعی و... را ممکن می سازد. در این مقاله، نظریه ی

ه ماچرخش نخبگان پارتو در تحلیل مناسبات نخبگان دینی ) موبدان ( و نخبگان نظامی ) جنگاوران / پهلوانان( در شاهن

چهار دوره ی پادشاهی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که چرخش نخبگان را می توان در

در دوره ی پیشدادیان و به ویژه پادشاهان مشاهده کرد. ) پیشدادیان، پادشاهان کیانی، اشکانیان، و ساسانیان ( شاهنامه

پارتو شیران نامیده می شوند انتخاب شده اند و در دوره ی کیانی، نخبگان حاکم از طبقه ی جنگاور که به تعبیر

پادشاهان اشکانی و به ویژه پادشاهان ساسانی در میان نخبگان حاکم چیرگی با موبدان و به تعبیر پارتو روباهان است.

ژگی های خلقی چون سازشکاری، فریب کاری و شکیبایی از صفت های نخبگان روباه صفت و مکار و ویژگی وی

. با مراجعه به تاریخ و... از ویژگی های نخبگان قهار و شیر صفت استراسخ عزم ، ناشکیبایی، ای خلقی نظیر شجاعته

مشاهده کرد به وضوح می توان انباشت قدرت در دست نخبگان مکار را و به ویژه در حکومت ساسانیان ایران باستان

انباشت قدرت در دست نخبگان حاکمی مت ساسانیان به دست اعراب مسلمان، کی از عوامل مهم در فروپاشی حکوو ی

نیرنگ، سعی در حفظ قدرت خود داشتند.با تعصب ورزی و است که

: چرخش نخبگان، ویلفردو پارتو، شاهنامه ی فردوسیها واژهکلید 13/12/1399تاریخ پذیرش: 29/04/1399تاریخ ارسال:

1E-mail: [email protected] 2E-mail: [email protected]

چرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )بر اساس نظریه (، 1399رستمی، رسول، راشدمحصل، محمد رضا، )ارجاع به این مقاله:

، زیدانشگاه تبر اتیسابق دانشکده ادب هی)نشر یزبان و ادب فارسویلفردو پارتو(،

.40865.2869PERLIT.2021/10.22034

116 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه-1

وه ی ظهور نخبگان حاکم پی بردند؛نگارندگان پس از خوانش متن شاهنامه، به وجود تغییراتی در نح

آن است که در پرتو شواهدی از شاهنامه و با توجه به نظریه ی چرخش اصلی این مقاله،حث ب

نخبگان، به هم خوردن توازن قوا و تعادل اجتماعی، در مراحل خطیر سیاسی ایران، نشان داده شود.

در شاهنامه به موارد بسیاری بر می خوریم که شاه، موبدان را از لشکر فرا می خواند؛ نمونه اش آغاز

ورث:پادشاهی طهم

بیامد به تخت پدر بر نشست کمر بر میان رسم او را ببست

همه موبدان را ز لشکر بخواند به چربی چه مایه سخن ها براند

( 1394:17) فردوسی،

همین متن به موارد متعددی رو به رو می شویم که در آن ها پهلوانان و جنگاوران، در بر اما در

تصمیم نابخردانه، طرف مشورت قرار تخت نشاندن شاه جدید، یا برای منصرف ساختن شاه از یک

ند.می گیر

کوشش نگارندگان آن است که نشان دهند چگونه انباشت قدرت در دست یک طبقه ی عمده

منجر به فروپاشی شاهنشاهی، یا دست کم تضعیف قدرت ویژه در بخش تاریخی شاهنامه خاص به

شود. ) به ویژه در بخش همین قدرت یافتن موبدان به نحوی دیگر در شاهنامه نیز دیده می .می گردد

که دقیقا متناسب است با آن چه از ( دوم که خالقی مطلق از آن به تاریخ ملی ایران یاد می کند

تشکیلات دولت شاهنشاهی ساسانی در منابع تاریخی می خوانیم؛ در دوره ی ساسانیان روحانیان )

تعامل نخبگان با یکدیگر و میزان انعطاف پذیری 1آسرون ها( در رأس هرم قدرت قرار می گیرند.

ر د آنان نقشی مهم در توازن قدرت دارد اما همین که گروهی از نخبگان، با مکر و دسیسه، سعی

انباشت قدرت دارند، نه تنها توازن و تعادل قدرت به هم می خورد که حکومت نیز دستخوش

تغییراتی می شود.

بحث بر سر این که این . ستین دهیپوش یبر کس ،یشاهنامه در نگاه داشت زبان فارس عیمقام رف

در شاهنامه کتاب یک اثر تاریخی است یا یک اثر داستانی نیز همواره از بحث های دراز دامن

کشف مظاهر جدید تمدن امروزی از یافته های باستان شناسی و رواج » پژوهی بوده است که با

صنعت چاپ و ترجمه، تطبیق چهره های حماسی با چهره های تاریخی ایران هم مد نظر پژوهشگران

اثر نیا یر براوالات یاما ارزش ر،یاخ یها یشاهنامه پژوه(. 49:1396خوارزمی،« ) قرار گرفته است.

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 117

نیاست. ا یخواندن یهم اثر یو روان شناس یاسیس ،یاثر از نظر جامعه شناس نیکشف کرده اند؛ ا

یخواننده یقدرت، برا عیشان در توز کانیجنگ ها و مذاکره ها و نقش شاهان و نزد ریاثر با تصو

ضمن پاسخ دادن به ق،یتحق نیاز اهداف انجام ا یکیاست. یبزرگ یدرس ها یحاو ،یامروز

یرا از منظر جامعه شناس یفردوس یجامعه شناخت یاز آموزه ها یکیاست که نیفوق ا یپرسش ها

کند. یو واکاو لیمعاصر، تحل

در این متن پویا، با تحولی آشکار و معنادار در طبقه ی نخبگان حاکم رو به رو می شویم.

) پهلوانان( و یا روحانیان ) موبدان ( انتخاب نخبگان یا سرآمدان اغلب از دو طبقه ی جنگاوران

خود را به عناصر یعناصر پست همواره جا "پارتو در چرخش نخبگان، ی یهبا توجه به نظرشده اند.

(Pareto,1964:1304 ) ".دهند یبرتر م

کم رخ ندهد و بنا به تعبیر پارتو، قدرت در دست یک طبقه، حااگر این چرخش در طبقه ی

انباشته شود، توازن و تعادل اجتماعی به هم می خورد. در شاهنامه و همچنین در طول تاریخ ایران

توصیفی، –روشی تحلیلی می کوشند بابارها شاهد این انباشت قدرت بوده ایم. حال نگارندگان

د را اثبات یا احیانا رد نمایند:فرضیات خو یابند:این پرسش ها بپاسخ هایی برای

ست؟یچرخش نخبگان چ ی هیمراد از نظر -1

صورت گرفته است؟چهار دوره ی پادشاهی در شاهنامه چرخش نخبگان در ایآ -2

تحقیق ی پیشینه-2

. نظریه ی چرخش 2است یجامعه شناس و اقتصاددان بزرگ ofredo ParetVilپارتو لفردویو

نخبگان او مورد نظر پژوهشگران شاهنامه نبوده، اما از منظر علوم اجتماعی و سیاسس تاکنون این

کتاب مورد پژوهش واقع شده و پژوهش های زیر نمونه هایی از این دست تحقیقات است:

گسست در پیوند نخبگان دینی و سرآمدان قدرت در عصر ساسانی، پرویز حسین طلائی و داریوش

پژوهشنامه ی تمدن ایرانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال اول، شماره ی اول، سنجری پور،

1397پاییز و زمستان

سال بد،یم ینامه ی هینشر ،یمحبت یمهد ،یشاهنامه و فردوس یاسیس ی شهیاند یدر مبان یتأمل

.1 ی، شماره 1380

118 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هیآباد، نشر فیشر یباقر یحسن یو مهد یاحمد دیو ساختار ها، حم یدر شاهنامه، مبان یاسیس خرد

.3، شماره 1389 زییپا است،یس ی

،یاسیعلوم س یپژوهشنامه ،یمنشاد یفرمانروا در شاهنامه، مرتض یستیو ک استیس یستیچ یبررس

1391سوم، تابستان یسال هفتم، شماره

دانشکده ی ، زهرا دلپذیر و دیگران، پژوهش های زبان و ادبیات فارسی، موبد در شاهنامهرد و

( پاییز 11) پیاپی 3ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، دوره ی جدید، سال سوم، شماره ی

اشاره کرد. 1390

نیا یمطالعات ی نهیشیمقاله دارند در پ نیبه ا کینزد یچند عنوان کتاب که موضوع نیهمچن

باشند: یمقاله، قابل ذکر م

که ،یروح الله اسلام ینوشته ،( رانیقدرت در ا یها ی) تداوم تکنولوژ یرانشهریا یمند حکومت

است. دهیبه چاپ رس یتوسط انتشارات دانشگاه فردوس 1394در سال

توسط 1352که در تهران به سال ،یفتح الله مجتبائ ینوشته ،یآرمان یافلاطون و شاه یبایز شهر

باستان چاپ و منتشر شده است. رانیانتشارات انجمن فرهنگ ا

به چاپ 1397تراژدی قدرت در شاهنامه، نوشته ی مصطفی رحیمی، که توسط انتشارات نیلوفر، سال

رسیده است.

کمتر شناخته شده است که رانیپارتو در ا لفردوینه تنها و دید میاما چنان که در ادامه خواه

تا کنون به کار گرفته نشده است و یفردوس یشاهنامه یچرخش نخبگان او در مطالعه ی هینظر

است. یدیجد یمطالعه کیمنظر نیمقاله از ا نیا

مبانی نظری تحقیق -3

ارائه داده است که می تواند در حکومت پادشاهی ارسطو در کتاب سوم سیاست توضیحی در باب

شناختی یا سیاسی شاهنامه مفید درک سامان سیاسی ایران باستان و به موازات آن در خوانش جامعه

باشد. او حکومت پادشاهی را بر چهار نوع تقسیم کرده است:

د( نوع ویژه ی زمان های پهلوانی، ج( نوع ازومنته، ب( نوع بربر، الف( نوع اسپارتی

این نوع اخیر هم نوعی حکومت پادشاهی است اما از جهاتی با سه نوع دیگر متفاوت و به آن

که در شاهنامه می خوانیم نزدیک است: شکل از حکومت

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 119

نوع چهارم، ] پادشاهی زمان های پهلوانی، نام دارد که [ موروثی ] و قانونی [ و به رضایت مردم »

است. زیرا پادشاهان روزگاران باستان مردمی نیکوکار بودند که به پاس هنر هایی که داشتند، یا

که در گرد آوردن مردم و نگه داری سرزمین جنگ هایی که برای میهن می کردند، یا کوششی

آنان از خود می نمودند، از میان توده ی مردم و به خواست آنان به این مقام برگزیده می شدند و

چون می مردند فرزندانشان به تخت شهریاری می نشستند. در زمان جنگ فرمانده سپاه بودند و نیاز

که خاص پیشوایان دین بود، زیر نظر ایشان انجام می کردن همه ی قربانیان به خدایان، جز آن ها

( 185:1390ارسطو،« ) گرفت.

تنها نکته ی مناقشه انگیز در توضیح ارسطو شاید این گزاره باشد که از نظر او پادشاه از میان

توده ی مردم و به خواست آنان به این مقام برگزیده می شده است اما وقتی تاریخ ایران باستان را با

تأمل بیشتری می خوانیم این گزاره چندان مناقشه انگیز نیست چرا که در بر تخت نشستن شهریاران

تنها فره ی ایزدی تأثیر ندارد. در واقع شاه علاوه بر فره ی ایزدی و تبار شاهی باید تأیید یک قشر

م نبود اما به ویژه را کسب می کرد؛ این قشر در حکومت شاهنشاهی ایران باستان از توده ی مرد

نوعی بین شاه و مردم نقشی میانجی ایفا می کرد. شاه برای احراز تاج شاهی، علاوه بر فره ی ایزدی

(Elites) و تبار شاهی باید توسط این قشر از جامعه که آن ها را سرآمدان، برگزیدگان و نخبگان

می نامیم، تأیید می شد.

تمکار بوده اند چرا که اقتدار پادشاهی را به ناحق پادشاهان غاصب، از این حیث پادشاهانی س

غصب می کرده اند. در این میان اندیشه وران علوم سیاسی و جامعه شناسان تفاوتی میان پادشاهان

ستمکار و پادشاهان خودکامه قائل شده اند. روسو در قرارداد اجتماعی، تفاوت پادشاه ستمکار و

که پادشاه ستمکار غاصب اقتدار پادشاهی است اما پادشاه پادشاه خودکامه را در این می داند

خودکامه، غاصب اقتدار هیئت حاکمه است. او در ادامه این تفاوت را چنین توضیح داده است:

فرمانروای ستمکار فردی است که بر خلاف قانون قدرت را در دست گرفته اما طبق قانون»

ه خود را فوق قانون به شمار می آورد. بنابراین حکومت می کند. فرمانروای خودکامه کسی است ک

خودکامه در هر صورت ستمکار فرمانروای ستمکار ممکن است خودکامه نباشد اما فرمانروای

( 355:1397روسو،« ) است.

اگر پادشاه خودکامه، غاصب هیئت حاکمه است می توان ادعا کرد که شاهان ایرانی چه در

چه در متون و مستندات تاریخی، شاهان خودکامه ای نبوده اند چرا شاهنامه که متنی ادبی است و

120 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، با عبیر پارتوکه آنان مدام با هیئت حاکمه و به عبارتی با سرآمدان و برگزیدگان سیاسی، و به ت

برگزیدگان حاکم در باب امور مهم کشور، گفت و گو می کرده اند و با تشکیل انجمن هایی از

2ز نظرات سازنده ی آنان سود می جسته اند.این سرآمدان و نخبگان، ا

The circulation of نظریه ی چرخش نخبگان از منظر ویلفردو پارتو-1-3

Elites Theory نگرشی ارگانیک به علم جامعه شناسی داشت؛ به این معنا که جامعه را نظامی 3( 1848-1923) پارتو

تشکیل شده است بنابراین از منظر او دگرگونی در متوازن می دانست که از اجزای به هم پیوسته

یکی از اجزاء جامعه ناگزیر بر اجزاء دیگر آن تأثیر می گذارد. نظریه ی جامعه شناختی پارتو در

تضاد شدید با نظریات مارکس است. در حالی که مارکس بر نقش توده ها در تحول جوامع تأکید

نیرومند » بنا به نظر پارتو نخبگان سخن می گوید.کوچک به نام می کند پارتو از نقش اقلیتی

ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقه ی پایین و تجمع عناصر

(.1304:1964Pareto) 4.پست در طبقه ی بالا استل از آن با عنوان در نظریه ی نخبگان پارتو، با نوعی نظام چرخه ای رو به رو هستیم ) به همین دلی

) نظریه ی چرخش نخبگان یاد می شود ( که با نظام خطی مارکس، کنت و اسپنسر

از حیث نگرش، نگرش پارتو به جامعه شناسی به در تضاد است.( 23-88:صص 1398رک:سیدمن،

شناختی بر بعد روان یک نگرش روان شناختی است؛ به این معنا که او جامعه شناسان، باور برخی از

افراد جامعه تأکید دارد و بر همین اساس است که افراد جامعه را به دو گروه نخبه و توده تقسیم می

تقسیم می کند: نخبگان حاکم و نخبگان غیر حاکم کند. از این بالاتر او، گروه نخبگان را به

سی تأثیر می نخبگان حاکم کسانی هستند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیمات سیا»

گذارند و نخبگان غیر حاکم کسانی هستند که دارای موقعیت های رهبری در جامعه هستند، اما در

( 1377:70) راش، 5تصمیمات سیاسی تأثیر نمی گذارند.

از دید پارتو، همواره نخبگانی جدید از بین نخبگان غیر حاکم و یا از میان توده های شایسته تر

در جوامع، حاصل چرخش همین نخبگان است و نه انقلاب توده های مردم ظهور کرده و دگرگونی

که اغلب از آگاهی و عقلانیت بسزایی برخوردار نیستند. آن چه نظریه ی پارتو را هم خواندنی و هم

در عین حال آماج انتقاد می سازد همین نگرش او به جنبه های روانی انسان است. ) او نظام طبقاتی

( او انسان را بیش از آن 1377:50تاریخ و اقتصاد را انکار می کرد ( .)ر.ک.ریترز: مارکس و تأثیر

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 121

که موجودی عقلانی بداند او را موجودی می داند که بر اساس غرائز گوناگون و نه عقل و منطق

نوع غریزه را بر می شمارد که بر رفتار های انسان تأثیر 6دست به اعمالی می زند. پارتو دست کم

ی گذارد. از آن جمله:م

غریزه یا احساس یا ذخیره ی ثابت ترکیبات که در توانایی تفکر، خلاقیت و ابتکار تجلی -1»

می یابد.

غریزه یا ذخیره ی ثابت تداوم مجموعه ها یعنی عادات، رسوم، سنن و عقاید که تشکیل -2

( 1374:71بشیریه،) «ین غریزه در توده ها متمرکز است... دهنده ی فرهنگ است. ا

ارهای سیاسی حاکمان و توده ها بر این باور است که:در توضیح رفتاو

غریزه ی نوع اول در الیت ) نخبگان (سیاسی و غریزه ی دوم در توده ها متمرکز است. غریزه »

ی اول در واقع تباه کننده و تضعیف کننده است در حالی که غریزه ی دوم قوت بخش است. اما در

رون گروه حاکم غریزه ی دوم و یا صاحبان آن همواره قدرت خویش را از دست می دهند و باید د

( 72همان:« ) دائما از از پایین یعنی از درون توده ها تقویت شوند .

این تقسیم بندی پارتو، نظریه ی او را آماج نقد های تند قرار داده است. یکی از این نقد ها را

می خوانیم آرون به درستی Raymond Aron ناندیشه از ریمون آرو یردر مراحل اساسی س

کتاب جامعه شناسی عمومی پارتو را به دو بخش تقسیم کرده است. از دید او بخش اول کتاب که

به نظریه ی بازمانده ها و مشتقات می پردازد نه روان شناختی نوشته شده است و نه تاریخی این بخش

شده است در مقابل بخش دوم کتاب پارتو که به منش برگزیدگان ) نخبگان ( تعمیم پردازانه نوشته

می پردازد، به روشی روان شناختی نگاشته شده است. او در این بخش با ذکر دو خصیصه ی

روانشناختی مهم در نخبگان آنان را به دو دسته تقسیم می کند. نخبگان قهار و نخبگان مکار. نخبگان

ونت و استفاده از زور هستند، نخبگان مکار در مقابل به سازشکاری و دغلکاری قهار مایل به خش

های ماهرانه متمایل تر می باشند. از دید آرون:

برگزیدگان ) نخبگان ( سیاسی، به طور طبیعی به دو خانواده تقسیم می شوند، که یکی از آن »

به ابراز خشونت دارد، و دیگری را خانواده ها را باید خانواده ی شیران نامید، چرا که تمایل بیشتری

( 1382:520) آرون، 5«ی روباهان، چرا که به دغلکاری های ماهرانه متمایل تر است.

122 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

این چرخش میان عناصر پست ) روباهان ( و عناصر برتر ) شیران ( باعث می شود حکومت، مدام

ی یا بسته شدن آن، حکومت را از تنگ شدن جریان های حکومت» تجدید قوا کند. به تعبیر پارتو:

(,1267:1964Pareto (تجدید قوا محروم می کند و سرانجام به مرگ آن منجر خواهد شد.

آن چه موجب بقای حکومت است چرخش مداوم نخبگان است. همان امری که به وضوح در

امه می بینیم. اما در دوره ی پادشاهان اشکانی و ساسانی در شاهندوره ی پادشاهان پیشدادی و کیانی

این مهم، با شاهنامه، با قدرت گرفتن موبدان ) نخبگان دینی (، توازن قوا آشکارا به هم می خورد.

نگاهی به تاریخ ایران باستان بیشتر تبیین می گردد.

نظری به طبقات اجتماعی در تاریخ ایران باستان-2-3

تعریف اجمالی نخبگان و تبیین نظریه ی پارتو، باید طبقات اجتماعی را در تاریخ باستانی پس از

ایران مطالعه کنیم. چرا که این قشر سرآمد از یکی از طبقات اجتماعی خود را به شاه، نزدیک و

سرانجام با فعالیت های سیاسی جدی که داشتند تبدیل به پایگاه های قدرتمندی می شدند که در

فراشد قدرت می توانستند نقشی به سزا ایفا کنند. اندیشمندان در تقسیم طبقات اجتماعی ایران

باستان، تقریبا با یکدیگر توافق نظر دارند. راوندی در تاریخ اجتماعی ایران پنج طبقه ی عمده را در

زمان پارتیان بر می شمارد :

سلطنتی که سیاست داخلی و خارجی مملکت در فئودال های بزرگ و درباریان و خاندان -1»

دست آن ها بود.

صاحب منصبان و مأمورینی که مشاغل نظامی و کشوری را در دست داشتند. -2

مغان و روحانیان. -3

طبقه ی متوسط که شامل مردم آزاد شهر ها و پیشه وران و خرده مالکین می شد. -4

( 638:1384راوندی،« ) روستائیان و بردگان. -5

همین شکل از تقسیم بندی را بعد ها در دوره ی ساسانیان هم به نوعی شاهدیم اما آن چه مسلم

است این که نخبگان سیاسی از بین طبقه ی متوسط شهر نشین یا کشاورزان و روستائیان برگزیده

ید نمی شدند. دلیل آن روشن بود برای ورود به تشکیلات قدرتمند حکومت پادشاهی ایران فرد با

امتیازاتی می داشت که او را از طبقات فرودست ممتاز می گرداند. به عبارتی بنا به نظریه ی پارتو،

باید امتیازاتی می داشت که او را از توده ی مردم ممتاز می کرد. تشکیلات دولت شاهنشاهی ساسانی

ن و توده ی مردم به از اشکانیان هم پیچیده تر بود؛ ساسانیان یک طبقه ی سوم در فاصله ی جنگاورا

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 123

نام دبیران وضع کردند. آن چه وجود دبیران را در این تشکیلات جدید ضروری می ساخت تنها به

دلیل پیشرفت قابل توجه خط و نگارش در این دوران نیست. دلیل آن توجه شاهان ساسانی به اوضاع

یسندگان و منشیان که علمی و اقتصادی زمان است چرا که طبقه ی دبیران نه تنها مشتمل بر نو

همچنین شامل پزشکان و منجمان نیز بوده است:

چون نوبت به ساسانیان رسید، تشکیلات جدید در جامعه پیدا شد، که آن نیز مبتنی بر چهار »

طبقه بود. تفاوت این شد که طبقه ی سوم را دبیران قرار دادند و کشاورزان و صنعتگران را در رتبه

ابراین چون طبقه بندی اجتماعی را به این نحو با اوضاع سیاسی زمان تطبیق ی چهارم گذاشتند. بن

کردند، طبقات اربعه ی ذیل پیدا شد:

روحانیان -1

جنگاوران -2

دبیران -3

( 69:1388کریستنسن،« ) توده ی ملت ) روستائیان ( و صنعتگران و شهریان. -4

تر به خود گرفت از سویی با گردآوری ساختار سیاسی قدرت در زمان ساسانیان، شکلی منسجم

اوستا به فرمان اردشیر اول، دین زردشتی دین رسمی ایرانیان شد همین امر سبب شد تا تحولی در

طبقات اجتماعی این دوره به وجود آید؛ در این دوره چنان که کریستنسن نشان می دهد روحانیان

ران قرار گرفتند. پیداست که این جایگاه در هرم قدرت بلافاصله پس از شاه و حتی پیش از جنگاو

چه میزان بر قدرت نفوذ آنان در امور سیاسی و حقوقی کشور تأثیر داشت. بنابراین نخبگان سیاسی

ایران اغلب از بین روحانیان زردشتی و موبدان برگزیده می شدند. اما تا پیش از آن که دین زردشتی،

ظامیان در بین نخبگان سیاسی، نقش پر رنگ تری داشتند و دین رسمی ایرانیان شود، جنگاوران و ن

در کتاب روانشناسی نخبگان Marvin Zonisرایزنی های شاه با آنان بیشتر بود. ماروین زونیس

سیاسی ایران، با نقل قولی از جاحظ درباره ی ماهیت نخبگان در جامعه ی ایران و نظام طبقاتی آن

این طبقه بندی ها چیزی بالاتر از نظریه پردازی صرف بوده، نوعی ساختار » به این نتیجه می رسد که:

اجتماعی شبیه کاست را با تحرک و گزینش افقی و نه عمودی، به مثابه ی قاعده ای عام، با روابط

( 215:1387زونیس،« ) درون طبقاتی و نه میان طبقاتی معرفی می کند.

خوانیم و در شاهنامه هم شاهدش هستیم، تا حدودی خلاف اما آن چه در تاریخ ایران باستان می

این است؛ توضیح این که در تاریخ ایران باستان، با وجود نظام طبقاتی ستبر و غیر قابل نفوذش، باز

124 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هم دست کم نخبگان، امکان جا به جا شدن داشتند. به عبارت دیگر درست است که توده ها امکان

بقه ی بالاتر را نداشتند اما نخبگان چون از طبقه ی بالای جامعه بودند حرکت از طبقه ی پایین تر به ط

با گزینشی عمودی، انتخاب و چیده می شدند و این حرکت میان طبقه ای بود و نه درون طبقه ای

چنان که زونیس باور دارد. این گزاره ها در مستندات تاریخی مربوط به ایران باستان ثبت شده است

نیم تا این چرخش را در شاهنامه ی فردوسی مطالعه کنیم.اما این جا برآ

بحث و بررسی -4

) حماسه ی شاهنامه و کیانی دوره ی پادشاهان پیشدادی چرخش نخبگان در-1-4

ملی ایران (

اما غلبه بیشتر با . هم نخبگان جنگاور حضور دارند و هم نخبگان دینی شاهنامه،در این دوره از

در برابر رأی و نظر پادشاه، عملا در داستان بر تخت نشستن جمشید، موبدانست. انخبگان نظامی

سکوت می کنند:

گفت با سالخورده مهان نیچن

دیدر جهان از من آمد پد هنر

و خواب و آرامتان از من است خور

مراست یو شاه میهیو د یبزرگ

موبدان سر فگنده نگون همه

چون این گفته شد فر یزدان از اوی

را ندانم جهان شتنیکه جز خو

دیند یمن نامور تخت شاه چو

پوشش و کامتان از من است همان

پادشاست؟! یکه جز من کس دیگو که

گفتن، نه چون ارستیکس ن چرا

...یبگشت و جهان شد پر از گفت و گو

( 23-24) همان:

به ویژه پس از کشته شدن یا مرگ شاه ،نقش عمده ی این نخبگاندر دوره ی پادشاهان کیانی،

می بایست شاه جدیدی به جای شاه در گذشته انشینی پر رنگ می شود. این نخبگان، در مسئله ی ج

در این داستان مغز یک نمونه را در انتخاب زو طهماسپ برای شاهی می خوانیم.دند؛ انتخاب می کر

متفکر انجمن نخبگان زال است که بنا بر شواهد و قرائن یکی از پهلوانان بزرگ شاهنامه است. دیگر

اعضای این انجمن قارن، موبد و مرزبان هستند:

زال بنشست هنگام خواب یشب

شیاز رزمزن نامداران خو هم

گفت هر چند کز پهلوان یهم

ابیز افراس اریسخن گفت بس

شیخو ارانیآن پهلوانان و وز

و روشن روان داریبخت ب بود

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 125

شاه خسرو نژاد یکی دیببا

است کار سپاه یکردار کشت به

طوس و گستهم فر یدارد اگر

تاج و تخت یهم شانیبر ا بدینز

یزدیا یباشد بر او فره که

بجستند چند دونیتخم فر ز

جز پور طهماسپ زو دندیند

قارن و موبد و مرزبان بشد

زو کیمژده بردند نزد یکی

ادیدارد گذشته سخن ها به که

باد و هم بادبان تخت شاه همش

مر اریاست و گردان بس سپاه

بخت داریشاه ب یکی دیببا

یاو بخرد میهیز د بتابد

تخت بلند یبایشاه ز یکی

داشت و فرهنگ گو انیزور ک که

و از گرزبان نیز بام یسپاه

به تو گشت نو دونیتاج فر که

( 180-181) همان:

با شاه خبگان برای رایزنی به مازندران یک بار دیگر ن در داستان پادشاهی کیکاووس و رفتن او

باز هم به ریاست زال و همراهی دیگر پهلوانان برگزار می شود. در این داستان چنان که می بینیم

دیگر پهلوانان که همه از افراد بلند پایه ی نظامی بوده اند به استقبال زال می آیند و نخبگان به شکل

تی سیاسی به نزد کیکاووس می روند:ئهی

شاه یکمر بست و بنهاد سر سو

ویشد به طوس و به گودرز و گ خبر

دیرس رانیا کیدستان به نزد که

شدندش سران سپاه رهیپذ

بزرگان برفتند با او به راه

ویو رهام ن نیبه بهرام و گرگ

دیآمد پد ونشیهما درفش

کلاه... یکاو کشد پهلوان یسر

( 202) همان:

دیگری که در مورد این داستان نباید از نظر دور داشت، گروه نخبه ی حاکمی نکته ی ارزشمند

است که در تصمیمات سیاسی بسیار مؤثر عمل می کند؛ کیکاووس تصمیم گرفته است که به

مازندران برود گروه نخبه ی حاکم با این تصمیم شاه مخالف اند یاری جستن نخبگان که همه از

اند از زال در حقیقت برای این است که زال، شاه را از رفتن به مازندران پهلوانان خوش نام شاهنامه

منصرف کند. نخبگان، نزد شاه از روی ظاهر فرمانبرداری می کنند اما:

انجمن ساختند یکیوز آن پس

با دگر کیو گفتند نشستند

ز گفتار او دل بپرداختند

که از بخت ما را چه آمد به سر

126 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

سخن ها که گفت نیا اریشهر اگر

هلاک برآمد رانیما و ز ا ز

خوردن اندر نخواهد نهفت یبه م

بوم و بر آب و خاک نیبر ا نماند

( 201) همان:

نخبگان سیاسی حاکم که از طبقه ی جنگاور و از پهلوانان هستند بدون حضور شاه جمع می

پردازند و سرانجام به این نتیجه می رسند که از زال برای صحبت کردن با شاه شوند و به رایزنی می

دعوت به عمل آورند. زال نه تنها مغز متفکر که در حقیقت نماینده ی نخبگان سیاسی است. چنان

که در ادامه ی متن شاهنامه می خوانیم لحن زال در گفت و گو با شاه، مشفقانه، خیر خواهانه و بسیار

انه است.خردمند

در داستان به تخت نشستن کیخسرو، نظم سیاسی دیوان سالارانه ای را شاهدیم که با وجود

آگاهی از اسطوره ای بودن آن نمی توان رد یک تشکیلات منسجم سیاسی را در آن انکار کرد. در

را بر می این داستان، کیخسرو برای سپاه ایران که قرار است به جنگ توران برود بهترین جنگاوران

گزیند نقش این نخبگان که از طبقه ی جنگاور برگزیده شده اند و همه از خاندان های بزرگ و

نژاده ی ایرانی اند تنها به نبرد و رزم خلاصه نمی شود با توجه به کل داستان این گونه در می یابیم

کشور بی اطلاع نیستند. که این انجمن، رازداران شاه و کسانی هستند که از میزان دارایی و خزانه ی

در واقع شاه خود مایل است که این نخبگان را در امور مالی و دارایی کشور هم معتمد خود کند:

ز پهلو همه موبدان را بخواند

دو هفته در بار دادن ببست

دهان یبفرمود موبد به روز

براند یچند ستهیبا یسخن ها

دفتر اندر شکست یکی ینو به

نام کهان و مهان... ندیگو که

( 456) همان:

این بخش از شاهنامه در نسخه ی مورد نظر نگارندگان با عنوان داستان عرض کردن کیخسرو یا

عرض دادن لشگر ثبت شده است بیشتر بر آرایش نظامی و نخبگان جنگاور تأکید دارد؛ آرایش

ارج و ارزش نخبگان جنگاور در اداره ی کشور و دفاع از سرزمین نظامی سپاه ایران، خود گویای

است. این جا به ذکر نام این نخبگان اکتفا می شود: فریبرز، گودرز کشواد، رهام، گیو، شیدوش،

بیژن، گستهم، اشکش، فرهاد،فرامرز و جهان پهلوان رستم. در این داستان، کیخسرو، هندوستان را

این تنها تصورات حکیم طوس است ولی اگر این عمل کیخسرو را در همان به رستم می بخشد. البته

متن اساطیری قرار داده و قرائتی نمادین از آن به دست دهیم نقش نخبگان جنگاور را بهتر درک می

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 127

ن به دیدگاه دومزیل در باب جهان سرکاراتی در مقاله ی بنیان اساطیری حماسه ی ملی ایرا کنیم؛

تی در شاهنامه اشاره می کند. او دیدگاه دومزیل را گزارش تمثیلی ایدئولوژی و بینی و تقسیم طبقا

در این جهان بینی بر اساس سه رکن اساسی اجتماع » جهان بینی کلی مردمان هند و اروپایی می داند:

یعنی اقتدار دینی، نیروی نظامی و قدرت تولید اقتصادی پرداخته شده و در نهایت صورت یک نظام

در این نمونه هم چنان که ( 22:1376سرکاراتی،« ) لوژیک سه جانبی به خود گرفته است. ایدئو

شاه، نه تنها با نخبگان به شور و رایزنی می نشیند، نه تنها در گنج را بر آنان می ملاحظه می شود

مواره گشاید بلکه از این بالاتر مقامی سیاسی برای آنان تعریف می کند. جهان پهلوان که اجدادش ه

محل رایزنی شاهان بوده اند این اقبال را دارد که به عنوان فرماندار ) به تعبیر امروزی ( بر یک بخش

نسبتا بزرگ و مهم، فرمان براند. علاوه بر این رستم، با پیشینه ی روشنی که در امور سیاسی دارد

ود. یک نمونه از این شیوه نخبگان می شد زال، مغز متفکر و سخنران خود در ادامه ی شاهنامه مانن

ی رفتار سیاسی رستم را در جمع نخبگان وقتی شاهدیم که پیران، با دستاویز ها و تدابیری قصد دارد

ایرانیان را از جنگ با تورانیان منصرف کند، رستم برای رایزنی با نخبگان، آنان را فرا می خواند.

ذکر می شود؛ فردوسی با آوردن نام پهلوانان، باید توجه داشت که نام پهلوانان حاضر در میدان جنگ

تنها در صدد پر کردن صفحات اثرش نیست او با ذکر این نام ها عامدانه می خواهد که آن ها در

به شکلی که در منبعش بوده است ذکر حافظه ی تاریخ ضبط و ثبت شوند. پس نام تک تک آنان را

خواهد شد، این است که موبدان هم در این فراخوان نکته ی دیگر در مورد نمونه ای که نقلمی کند.

حضور می یابند تا با پهلوانان و دیگر بخردان در باب پیران رایزنی کنند:

را بخواند لانیرستم یرو نی... وز ا

ویطوس و چو گودرز و و رهام و گ چو

کارآزموده سوار نیگرگ چو

گفت با بخردان نیچن تهمتن

بخت کیکند ن زدانیرا که یکس

باشد به جنگ روزیو پ ریجهانگ

میبود زور ما خود که ا زدانی ز

یگمان از بد دنیکش دیببا

براند یچند ستهیبا یسخن ها

ویو گستهم و خراد ن برزیفر

کارزار یفروزنده ژنیب چو

دل موبدان داریو ب واریهش

باشد ورا تاج و تخت سزاوار

ز خود زور چنگ ندیکه ب دینبا

میخاک اندرون بر چه ا رهیت نیبد

یو بخرد دیبا یزدیا ره

( 588-589) همان:

128 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

در این نمونه رستم در جمع نخبگان نقشه ی خود را برای مواجهه با پیران می گوید و گودرز و

طوس هم او را تحسین می کنند. روز پس از این انجمن، رستم پس از سخن گفتن ) مذاکره ( با

پیران، دستور جنگ می دهد و جنگ با گرفتار شدن خاقان و شکسته شدن سپاه توران به پایان می

رسد.

نخبگان را که در آن اکثریت نخبگان، از طبقه ی جنگاور ی آموزنده تری از حضور نمونه

یده شده اند در بر تخت نشستن لهراسپ می خوانیم؛ در این داستان، لهراسپ بعد از آن که از برگز

فرجام کیخسرو آگاه می شود نخبگان را فرا می خواند و از آنان می خواهد که نظر خود را آشکارا

نامه، بگویند و او را از پند و اندرز خود محروم نکنند؛ گویا شاه در این بخش از داستان های شاه

برای بر تخت نشستن، مهر تأیید نخبگان جنگاور را لازم داشته است؛ زیرا چنان که در این داستان

می خوانیم این نخبگان می بایست در حضور شاه، رأی و نظر خود را به او می گفتند. به این صورت

در زمین و نزد خدایگان شاه فقط به تأیید ایزد و با داشتن فره ی ایزدی شاه نمی شد بلکه او می بایست

زمین هم دست کم به شکل شفاهی تأیید می شد:

چو لهراسپ آگه شد از کار شاه

نشست از بر تخت با تاج زر

سران سپاه یبد آواز گفت ا

شاد ستیآن کس که از تخت من ن هر

فرمود و گفت آن کنم هر چه مرا

از اندرز او دست باز زین شما

یکس زدانیباشد به گنهکار

ز لشکر که بودند با او به راه

کمر... نیبرفتند گردان زر

همه پند و اندرز شاه دهیشن

ادیپند خسرو به یندارد هم

و فرمان کنم یکیبه ن بکوشم

راز دیو از من مدار دیمدار

یاندرز شاهان نخواند بس که

( 913-914) همان:

) تاریخ ملی ایران ( چرخش نخبگان در دوره ی پادشاهان اشکانی و ساسانی-2-4

همان شاهنامه با پادشاهی داراب آغاز می شود. پادشاهی که بسیاری از محققان او را این بخش از

داریوش اول بنیانگذار سلسله ی هخامنشیان می دانند. با آغاز این دوره، رفته رفته حضور طبقه ی

جنگاور در انجمن نخبگان کم رنگ می شود. چنان که پیش از این آمد موبدان با رسمی شدن دین

جایگاهی زردشتی در ایران و در زمان ساسانیان بخت آن را یافتند که در امور سیاسی و حقوقی،

نخبگان تا در جمع بیابند. تا پیش از آن روحانیان سهم قابل توجهی در امور سیاسی و حقوقی و طبیع

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 129

شاهنامه، موبدان بیش از ه در انجمن نخبگان در این بخش از نداشتند. شاید به همین دلیل است ک

جنگاوران و پهلوانان حضور دارند.

دیم که چرخش نخبگان از پایین صورت می گیرد به گوی روان شناختی پارتو چنین خواندر ال

تعبیر پارتو، روباه ها جانشین شیر ها و شیرها جانشین روباه ها می شوند. در شاهنامه چرخش نخبگان

ه کم کم جای پهلوانان را در میانآهنگی کند دارد و به تدریج رخ می دهد. موبدان نه یک باره ک

هوش، شکیبا و با پشتکارند در عرصه ی سیاسی اهل معامله اند. نخبگان می گیرند. آنان سازشگر، با

در مقابل پهلوانان ) طبقه ی جنگاور ( که صاحب عزم، انعطاف ناپذیر، بی رحم و ناشکیبایند. از این

بخش تا پایان شاهنامه، موبدان چنان در انجمن نخبگان، قدرت را در اختیار می گیرند که گاه چنین

بد همه کاره ی شاهنشاهی است و تصمیمات سیاسی مهم در نهایت زیر نظر تصور می شود که مو

مستقیم او اتخاذ می شود و به اجرا گذاشته می شود. چنان که در داستان بهرام گور پسر یزدگرد بزه

گر، اوج کنش های سیاسی طبقه ی روحانیان ) موبد و موبد موبدان ( را در آزمون برداشتن تاج

. در این بخش ازیر و سرانجام تأیید پادشاهی بهرام گور توسط این طبقه شاهدیمشاهی از بین دو ش

شاهنامه، شاهان پس از بر تخت نشستن در جمع نخبگان سیاسی به سخنرانی می پردازند. در این

بخش الگوی سخنرانی دقیقا پس از نشستن بر تخت و نیز اندرز نامه های شاهان برای جانشینان خود

می شود. اینجا برای نمونه به برخی از این سخنرانی ها در جمع نخبگان سیاسی کشور مدام تکرار

اشاره می شود. نمونه ی نخست مربوط به داراب است:

بر نشست یچو دارا به تخت مه

گفت با موبدان و ردان نیچن

نجستم به رنج و به داد یتیگ که

بست و بگشاد دست انیکمر بر م

دل بخردان داریو ب بزرگان

به سر بر نهاد... زدانیتاج، مرا

( 239) همان:

چنان که می دانیم، داراب در این قول بر حق است. همای مادرش، او را به آب انداخته است و

و او به دست گازری پرورش یافته و حالا به شاهی رسیده است و در سخنرانی اش در جمع موبدان

ردان، بر پایبندی اش بر رسم و راه شاهان پیش از خود تأکید می کند. گویا در همین انجمن، تلویحا

به رایزنی بر سر ساخت شهر دارابگرد اشاره می کند چون چند بیت بعد از این شهر سخن می گوید

ند:و از آتشی که بر تیغ کوه بر افروخته می شود تا پرستندگان آتش به دور آن جمع شو

ورا نام کردند داراب گرد شهر اندر آورد گرد واریچو د

130 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گروه آذر آمد یپرستنده کوه غیآتش افروخت از ت یکی

( 240) همان:

آیا این پرستندگان آتش همان زردشتیان نخستین هستند؟ آیا داراب ) داریوش ( با این کار سعی

دین رسمی ایران کند؟ پاسخ مطمئنی برای این پرسش ها نداریم قدر مسلم دارد دین زردشتی، را

آن که بنا به شواهد تاریخی ایرانیان تا پیش از ساسانیان و تا پیش از آن که دین زردشتی آیین رسمی

کشور شود، مزدا پرست بوده اند و انواع خدایان ) مهر، اناهید، وای، تیشتر، آذر و... ( در سراسر

وری ایران باستان پرستش می شده است. ژاله آموزگار، بر این باور است که آذر:امپراط

ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه ی مرئی حضور اورمزد »

( 32:1380آموزگار،« ) است.

نین اظهار نظر کرد شاید با کنار هم قرار دادن این گزاره های تاریخی و ابیات شاهنامه بتوان چ

که آن جا که فردوسی از ساخت داراب گرد می گوید، بر افروختن آتش بر ستیغ کوه را به نشان

تجلیلی از آتش در مقام پسر اورمزد توسط ایرانیان باستان آورده است. اما در هر صورت این امر می

ی روحانیان در میان ور کلی طبقهتواند گواه دیگری ی باشد از حضور چشمگیر موبدان و به ط

نخبگان سیاسی در ایران باستان.

نخبگان در شاهنامه را در داستان شاه شدن بهرام پس از پدرش یزدگرد نمونه ای درخشان از نقش

از آن روی به بزه گر شهره 399-420به تصریح محققان یزدگرد یکم بزه گر می خوانیم. یزدگرد،

با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که » تسامح رفت. او شد که در مورد امور دینی بر طریق

خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و با پایان بخشیدن به پیگرد ها و آزار های

گهگاه میسحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهنده ی جنگ با دشمن دیرینه ی ایران را به خشم

ودی موبدان زردشتی را که هیچ گاه چشم دیدن بردباری مذهبی آورد و هم آزردگی و ناخشن

شهریاران ایران و گسترش فزاینده ی آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند... از این رو در

یدگاه موبدان و بزرگان زردشتی است، او چهره ی سنت تاریخ نکاری ساسانیان، که بازتاب د

. ( 1395:21جلیلیان،« ) مگر به خود می گیرد.فرمانروایی گناهکار، خشن و ست

با این توضیحات، منطقی است که نخبگان حاکم، مخالف به تخت نشستن پسرش یعنی بهرام

در هر بار بنابراین نخبگان سیاسی شیوه ای برای انتخاب شاه پیشنهاد می کنند؛ قرعه کشی: باشند.

قرعه کشی نام بهرام بیرون می آید.

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 131

دلایل خود را مبنی بر مخالفت با پادشاهی بهرام ارائه می حاکم نخبگان با پا در میانی منذر،

کنند؛ آنان افرادی را که توسط یزدگرد مورد شکنجه و آزار قرار گرفته اند به منذر و قاعدتا به بهرام

رت می کند و سعی نشان می دهند. بهرام پس از دیدن این شواهد عینی، از رفتار های پدر ابراز نف

می کند با وعده و وعید، رضایت نخبگان را جلب کند اما نخبگان باز هم رضا نمی دهند. سرانجام

آزمون ربودن تاج شاهی از بین دو زمون نسبتا دشواری مشخص می شود؛ تکلیف تخت شاهی با آ

نش و تحرک شیر. آن چه در تمام این داستان بیش از هر امر دیگری قابل درنگ است میزان ک

سیاسی انجمن نخبگان است. نخبگان، با آگاهی از پیشینه ی یزدگرد بر آنند تا میراث شاهی را از

دودمان او بگردانند تلاش آنان برای برپایی یک انتخابات آزاد ) اگر بتوان چنین نامی بر آن نهاد (

خبگان است. در این و پس از آن بر پایی یک آزمون دشوار، گویای نقش فعال و کنش انجمن ن

چرا که پدرش داستان نقش نخبگان سیاسی از طبقه ی روحانیان ) موبدان ( بسیار پر رنگ است.

بهرام در اولین سخنرانی پس از شاه شدن می گوید:یزدگرد به آنان کم اعتنا بوده است.

با کاردانان زنم یهمه را

سخن کسریدستور پرسم ز

داد خواهد ز من یکو هم یکس

داد آن کس که او داد خواست دهم

پشت هوا بشکنم ریبه تدب

بن! مینو افکند خواه یکار چو

پراگندن انجمن مینجو

نرانم زوان جز به راست... یزیچ به

( 479) همان:

فردوسی بر بعد از این سخنرانی، موبدان، از اعمال پیشین خود بسیار پشیمان می شوند. تأکید

موبدان، به نوعی چرخش نخبگان سیاسی را از پهلوانان ) جنگاوران ( به موبدان ) روحانیان ( نشان

می دهد؛ حتی اگر نخبگان قدیم به طور کلی از میان نرفته باشند دست کم قدرت سابق را دیگر در

انجمن نخبگان سیاسی جدید ندارند:

آن بخردان دندیچو پاسخ شن

شدند مانیگفت گذشته پش ز

با دگر کیآواز گفتند به

دل موبدان داریگنهکارگان و ب

درمان شدند یکارگان سو گنه

سزاوارتر؟! نیبود ز ا یشاه که

) همان جا (

132 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

را در به تخت نشاندن بلاش پیروز هم می حاکم ) نخبگان دینی (، همین نقش فعالانه ی نخبگان

بینیم. بار دیگر بر این گزاره تأکید می شود که چه در حکومت پادشاهی ایران و چه در شاهنامه ،

شاه با خودکامگی، خود را شاه نمی نامد بلکه علاوه بر تأیید ایزدی تأیید نخبگان ) خداوندگاران

سیاست روز ( را نیز لازم دارد:

بلاش یبا سوگ ماهچو بنشست

آمد و موبد موبدان سپاه

بگفتند با او به پند فراوان

بنشاندند شیآن تخت شاه بر

سرش پر ز گرد و رخش پر خراش

هر آن کس که بود از رد و بخردان

ورا سودمن یسخن ها که بود

افشاندند زر و گوهر بر یبس

( 597) همان:

چرخش نخبگان از طبقه ی جنگاور به طبقه ی روحانیان گر چه در تقویت بنیان های پادشاهی،

در این دوران اثری غیر قابل انکار دارد اما نخبگان سیاسی جدید با در پیش گرفتن سیاست های

ساسانیان را سبب تبعیض آمیز که شواهد آن در تاریخ موجود است، تضعیف و سپس فروپاشی

شدند. تلاش های متعصبانه ی کرتیر، موبد موبدان در ماجرای اعدام مانی، یکی از نمونه های تعصب

طلائی و سنجر و 1388:382وه از نخبگان است. ) ر.ک: گیرشمن،ورزی و یک جانبه نگری این گر

در نظریه ی چرخش نخبگان پارتو خواندیم که:( 81:12397پور،

روباه "سقوط یک گروه نخبه در نتیجه ی معایب ذاتی خود آن به وقوع می پیوندد: برای مثال»

ستا و به گونه ای غیر بسیار خود "شیر ها"سازش می کنند.بیش از حد فریبکار می شوند، یا زیاد "ها

( 71:1377راش،« ) قابل قبول بی رحم می شوند.

یم که اختلاف طبقاتی شدید و انباشت ثروت و قدرت هم خوانده اپایان روزگار ساسانیان در

در دست ابر طبقه و از همه مهم تر همین عیوب ذاتی نخبگان حاکم سرانجام موجبات سقوط و

فروپاشی شاهنشاهی ساسانی را فراهم می آورد.

نمونهنخبگان در شاهنامه از پادشاهی خسرو پرویز نقل می شود. در این آخرین نمونه از نقش

نخبگان سیاسی، با موبدان است: هم روی سخن شاه نو در جمع

چو خسرو نشست از بر تخت زر

را همه خواندند گانیگرانما

تاج و تخت نیگفت کا نیموبد چن به

برفتند هر کس که بودش گهر

بر آن تاج نو گوهر افشاندند

بخت! کیمگر مردم ن ابدین

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 133

یجز راست شهیمرا پ مبادا

ست یما را به ،یرا یهر کس ابا

یآرد همه کاست یدادیب که

ست یکردن سر ما ته کاریپ ز

( 879) همان:

نان مشورت نخبگان حاکم که شاه در تصمیمات سیاسی اغلب با آاین جا تا پایان شاهنامه، از

، اگر نامی از نخبگان جنگاور به میان می آید در رایزنی های نظامی است. می کند موبدان هستند

نمونه ای از رایزنی شاه با نخبگان نظامی را در سلسله نبردهای خسرو پرویز و بهرام چوبینه می خوانیم؛

خسرو پرویز، مدعی تاج کیانی از این که بهرام چوبینه او را کودک و خام می داند به خشم آمده

او قصد شبیخون به بهرام چوبینه را دارد و این تصمیم را در جمع نخبگان نظامی بر زبان می است.

آورد:

شینهان دارم از لشگر آواز خو شیراز خو یکیبخواهم گشادن

( 898) همان:

او این راز مهم را در جلسه ای خصوصی بیان می کند. پس از این گستهم و بندوی، دو نخبه ی

نظامی خسرو پرویز، مشورت های منطقی و حساب شده ای به او می دهند .

چنان که می دانیم شاهنامه با قتل یزدگرد شهریار به دست آسیابان و حمله ی اعراب به پایان می

رت هم زمان با این حملات از درون فرو پاشیده است. پند و اندرز های رسد. ساختار سیاسی قد

نخبگان در این اثر سترگ است. رادوی، نام آخرین نشانه ها از کنش فعالموبدان به ماهوی سوری

نمایندگی از دیگر موبدان با ماهوی به سخن می نشیند:به موبدی است که

نام یبود رادو یموبد یکی

مرد شیبد اند یا "گفت: یماهو به

یغامبریو پ یدان که شاه چنان

یبشکن یرا هم یکیدو نیا از

نیاز ا زیبپره ،یتا چه گو نگر

به جان از خرد بر نهاده لگام

کرد؟ رهیچشم تو را ت ویچرا د

!یانگشتر کیگوهر بود در دو

یافکن یو خرد را به پا روان

"نیبد گمان با جهان آفر مشو

( 1103) همان:

این سخنان، در ماهوی سوری تأثیری ندارد. او می خواهد از این اوضاع نابسامان در فقدان شاه

و نخبگان نظامی به قدرت برسد. چنین هم می کند. اما به دست آخرین جنگاور شاهنامه یعنی بیژن

134 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

بیژن نژاد ایرانی ندارد اما در شاهنامه نامش به عنوان آخرین کشته می شود. لازم به ذکر است که

جنگاور ثبت شده است.

نتیجه گیری-5

نیرومند ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در بنا به نظر پارتو

طبقه ی پایین و تجمع عناصر پست در طبقه ی بالا است. با به هم خوردن تعادل در میان نخبگان، نه

تنها تعادل اجتماعی که اقتدار شاهی نیز دستخوش تحولی بنیادین می گردد.

این نظریه، یک روش روان شناختی است. او با الگو برداری روش ویلفردو پارتو در مطالعه ی

از طرح ماکیاول، گروه نخبگان حاکم را به دو دسته تقسیم کرد و آنان را با خصائص روان شناختی

یا خلقی مورد مطالعه قرار داد. در یک دسته از نخبگان حاکم، خصیصه ی زور یا قهر و در دسته ی

بخش نخست نخبگان در یا قهار هستند و یا مکار. بنابراین نخبگان دیگر خصیصه ی مکر چیره است

دو گانه ی شاهنامه که خالقی مطلق از آن ها به حماسه ی ملی ایران و تاریخ ملی ایران بخش های از

ه ، بیشتر از طبقه اند و در بخش دوم آناغلب از طبقه ی جنگاور ) پهلوانان ( انتخاب شد. یاد می کند

نابراین در انجمن نخبگان سیاسی شاهنامه چرخشی از پهلوانان یا جنگاوران بان ) موبدان (. ی روحانی

به موبدان یا روحانیان، صورت گرفته است. ما دلایلی دال بر این مسئله نداریم که چرا نقش سیاسی

انباشت قدرت در دست نخبگان نظامی کم رنگ می شود اما یک نکته مسلم است و آن این که

، ) با توجه به خصیصه های خلقی آنان به عنوان نخبگان مکار (، موجب سقوط شاهنشاهی دانموب

به عبارتی انباشت قدرت به بر هم خوردن توازن قوا و از بین رفتن اقتدار شاهی ساسانی می شود.

برخورد فردوسی با این کنش های سیاسی بی طرفانه است. او موبدان را به سازشکاری . دمی انجام

یا دغلکاری چنان که پارتو می گوید متهم نکرده است اما اندرز های بخردانه ی موبدان، گویای

هوش سیاسی این نخبگان است که فردوسی آن را در اثرش بازتاب داده است.

پی نوشت ها

(.رد و موبد در 1390این منبع رجوع کنید : دلپذیر،زهرا و دیگران.) به برای اطلاع بیشتر -1

. 1390.پاییز 3.پژوهشنامه ی زبان و ادب ارسی. دانشگاه اصفهان.سال سوم.شماره ی شاهنامه

61-74صص

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 135

فردوسی در شاهنامه، کیکاووس را از زبان دستان، خودکامه می نامد. اما این خودکامگی، به -2

معنای غصب و یا نادیده گرفتن هیئت حاکمه نیست بلکه بیشتر ناظر به لجاجت و خودسری

ه است. چرا که پادشاه در عمل، نخبگان سیاسی از طبقه ی جنگاور را برای رایزنی این پادشا

فرا خوانده است. اما نمی خواهد به پند آنان توجهی کند. قدرت نخبگان سیاسی که از طبقه

ی جنگاور می باشند در این سخنان دستان به خوبی نشان داده شده است:

سخت دیچیدستان بپ دیچو بشن

کاووس خودکامه مرد "گفت یهم

شگاهیکو بود در جهان پ یکس

او در جهان غیمانده ست کز ت که

شگفت ار به من نگرود نباشد

رنج آسان کنم بر دلم نیا ور

نیاز من پسندد جهان آفر نه

هر چه دانم ز پند مشیگو شوم،

گردد، گشاده ست راه زیگر ت و

درخت یانیکه شد زرد، برگ ک

نه گرم آزموده، نه سرد! یتیگ ز

و ماه! دیاو نگذرد سال و خورش بر

کهان و مهان؟! کسر،ی دینلرز

خسته، گر پند من نشنود شوم

شاه دل بگسلم ی شهیاند از

نیزم رانیشاه و نه گردان ا نه

بود سودمند ردیمن گر پذ ز

"بود با سپاه دریهم ا تهمتن

( 202:1394،ی) فردوس

در یشهاند یرس ی: مراحل اساسیدمنبع بنگر ینپارتو به ا یلفردومختصر و ینامه یزندگ یبرا-3

.551تا 549محمد باقر پرهام، صفحات یآرون، ترجمه یمونر ینوشته یجامعه شناس

با: یدکن یسهمقا ینهمچن -4

Pareto,Vilfredi,(1961),The circulation of elites, theories of

society(foundation of modern sociological theory ), edited by

Talcott Parsons,et ai,the free press of glencoe,Inc,a division of the

crowell-collier publishing company,553 برای فهم بهتر خصایص روان شناختی نخبگان مکار و نخبگان قهار، بر اساس نظریه ی پارتو -5

جدول زیر را که از همین منبع نقل شده، بنگرید.

1طبقه

بیترک یها زهیغر

2طبقه

دوام انبوهه ها

136 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

رهایش ها روباه

باهوش

یلیتخ

بکاریفر

پشتکار با

توافق اهل

سازشگر

بایشک

صاحب عزم

نانیقابل اطم

درستکار

رحم یب

گر یارویرو

ریناپذ انعطاف

بایشک نا

آرمانی= رهبر مصمم و کاریزمایی آرمانی= کار چاق کن سیاسی،معامله گر

شرح مستوفایی از ظلم ها و تعصب ورزی های موبدان را می توان در این منبع خواند: -6

و ی)تهران:علمین،محمد مع یاز آغاز تا اسلام، ترجمه یرشمن،ایرانر.گ

.382(،ص1374ی،فرهنگ

تعصب ورزی های کرتیر این منبع معرفی می شود: و در باب

(.گسست در پیوند نخبگان دینی و سرآمدان 1397طلائی،پرویز حسین و سنجری پور،داریوش.)

قدرت در عصر ساسانی.پؤوهشنامه ی تمدن ایرانی.سال ول.شماره ی اول. پاییز و زمستان

53-90. صص1397

میچرخش نخبگان در شاهنامه ی فردوسی )براساس نظریه ویلفردو پارتو(/ رست 137

منابعاساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی.ترجمه ی باقر پرهام.تهران:علمی و (.مراحل 1382آرون،ریمون.) -

فرهنگی

(.تاریخ اساطیری ایران.تهران:سمت1388آموزگار،ژاله.) -

(.سیاست.ترجمه ی حمید عنایت.تهران:علمی و فرهنگی1390ارسطو،) -

(.جامعه شناسی سیاسی.تهران:نی1374بشیریه،حسین.) -

یک پادشاه گناهکار، پیروزمند و نیک یا کوروشی دیگر.فصلنامه ی (.سه چهره 1395جلیلیان،شهرام.) -

ی علمی پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا. سال بیست و ششم.دوره ی جدید.شماره ی

21-45.صص121.پیاپی31

(.تطبیق شخصیت های حماسی شاهنامه با چهره های تاریخی در کتاب نامه 1396خوارزمی،حمیدرضا.) -

ی باستان میرزا آقا خان کرمانی.پژوهشنامه ی جستار های نوین ادبیفدانشگاه فردوسی.سال

49-77. صص1396.زمستان 199پنجاهم.شماره ی

پژوهشنامه ی زبان و ادب ارسی. دانشگاه (.رد و موبد در شاهنامه. 1390دلپذیر،زهرا و دیگران.) -

61-74. صص1390.پاییز 3اصفهان.سال سوم.شماره ی

(.جامعه و سیاست.ترجمه ی منوچهر صبوری.تهران:سمت1377راش،مایکل.) -

(.تاریخ اجتماعی ایران.تهران:نگاه1384راوندی،مرتضی.) -

متن.ترجمه ی مرتضی (.قرارداد اجتماعی.متن و در حاشیه ی 1397روسو،ژان ژاک.) -

کلانتریان.تهران:آگه

(.نظریه ی جامعه شناسی در دوران معاصر.ترجمه ی محسن ثلاثی.تهران:علمی1377ریترز،جورج.) -

(.روانشناسی نخبگان سیاسی ایران.ترجمه ی پرویز صالحی و 1387زونیس،ماروین.) -

دیگران.تهران:چاپخش

ی ی دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه (.بنیان اساطیری حماسه ی مل1376سرکاراتی،بهمن.) -

61-1صص.163تبریز.دوره ی چهرام.شماره ی دوم. پیاپی

(.کشاکش آرا در جامعه شناسی.ترجمه ی هادی جلیلی.تهران:نی1398سیدمن،استیون.) -

(.گسست در پیوند نخبگان دینی و سرآمدان قدرت 1397طلائی،پرویز حسین و سنجری پور،داریوش.) -

53-90. صص1397اسانی.پؤوهشنامه ی تمدن ایرانی.سال ول.شماره ی اول. پاییز و زمستان در عصر س

(.شاهنامه.دوره چهار جلدی به تصحیح جلال خالقی مطلق.تهران:سخن1394فردوسی،ابوالقاسم.) -

(.ایران در زمان ساسانیان.ترجمه ی رشید یاسمی.تهران:صدای معاصر1388کریستنسن،آرتور.) -

138 138-115ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(.ایران از آغاز تا اسلام.ترجمه ی محمد معین.تهران:علمی و فرهنگی1388گیرشمن،ر.) -- Pareto,Vilfredo.(1964).Trattato di socialogia Generale.Edizioni di

comunita.Milan

- ______________.(1961),The circulation of elites, theories of society (

foundation of modern sociological theory ), edited by Talcott Parsons,et

ai,the free press of glencoe,Inc,a division of the crowell-collier

publishing company

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

معرفی و بررسی زاد المقوین در اخلاق و مواعظ

2، سعیده دهقان نیری 1سلمان ساکت

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد. )نویسندۀ مسئول(1

دانشگاه فردوسی مشهد.دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی 2

چکیدهه به زبان فارسی در ناحیۀ را ک زادالمقویناثری کهن به نام این مقاله بر آن است تا

در باب نویسندۀ این اثر که موضوع آن . معرفی کنداءالنهر نوشته شده است، ماور

اخلاق و مواعظ است و به احتمال زیاد در سدۀ ششم یا هفتم به رشتۀ تحریر درآمده،

نسخه برجا سهثر ا از این ملقب به قاضی از اهالی وابکنت است.محمدبن محمد النصر

. کتابت ق 890شود و در تاریخ می دارینگهدر آرشیو ملی افغانستان مانده که یکی

1027در سال کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی است کهدیگری متعلق به . شده است

در است و محفوظ وستاندکتابخانۀ سالار جنگ هن در ،نسخۀ سوم و شده نوشتهق.

های معرفی نسخه، علاوه بر در این مقاله است. به رشتۀ تحریر درآمدهق. 1056سال

ت ساختار متن و دلایل اهمی نیز و بهب او و منابعش در تألیف این کتااثر، مؤلف و مذ

عبارت است از این اثردر تألیف مؤلف منابعبرخی از توضیح داده شده است. آن

الانوارکتاب، تفسیر انوار، العابدینزادمحمدبن اسحاق، مغازیسمرقندی، الغافلینتنبیه

.تفسیر معراجو احتمالا

.وابکنت ماوراءالنهر،،محمدبن محمد النصر، زادالمقوینشناسی، نسخهها: کلیدواژه 12/12/1399تاریخ پذیرش: 23/08/1399تاریخ ارسال:

(، معرفی و بررسی اثری کهن در اخلاق و مواعظ به نام 1399: ساکت، سلمان، دهقان نیری، سعیده، )مقاله نیارجاع به ا

زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، زادالمقوین،

.42803.2958PERLIT.2021/10.22034

140 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مهمقد .1

ف مبتنی بر شریعت که های نخستین اسلامی و با گسترش اسلام در ماوراءالنهر، نوعی تصواز سده

در آن ناحیه گسترش یافت. کرد،ات توجه میبرکنار بود و بیشتر به ظاهر عباد باطنی یهابرداشتاز

های چهارم تا هفتم در آن خطه به رشتۀ تحریر درآمد که با تکیه بر ارکان بر این اساس آثاری از سده

کوشید اخلاق را در مفهوم وسیع کلمه در میان می ،شریعت و با استفاده از حکایات صوفیان مشهور

و المجالسرونقمنتخب ، الفریقینروضۀ، الغافلینتنبیهخوانندگان رواج دهد؛ آثاری چون یی با هاتفاوتاگرچه این آثار خود . هزار حکایت صوفیانو ارشاد، المریدینتحفۀو العارفینبستان

یکدیگر دارند، اما گذشته از ناحیۀ تألیف، نگاهی کلی مبتنی بر ظواهر شریعت و نیز کوشش در

دهد.آنها را در یک دسته قرار می ،جهت حفظ دوگانۀ دین و اخلاق

همه به ازکه در مقایسه با آثار مذکور، بیش زادالمقوینیکی از این متون، کتابی است به نام

در نوشتن و تنظیم ساختار زادالمقوینتوان ادعا کرد که مؤلف شباهت دارد و حتی می الغافلینتنبیه

ایات این کتاب را نیز در نظر داشته و گاه با نظمی و فصول از آن الگوبرداری کرده است و حتی حک

تر آنها را بازنوشته است.بهتر و در فصولی متناسب

نام کتاب .2

ق.( را در 890)مورخ 1به نوشتۀ سعید نفیسی که نخستین گزارش دربارۀ نسخۀ آرشیو ملی افغانستان

و در پشت ورق اول « ذول مقوین»شمسی منتشر کرده است، نام اثر در برچسب موزه 30اواخر دهۀ

نویس، نام نخست این دستر روی برگ ب آنکهحال. (184: 1338)نفیسی، بوده است « ذوالمقوین»

آمده است. جالب « المقوینزاد »و در خطبۀ آغازین کتاب « ذاد المقوین ]کذا[ در علم حدیث»کتاب

ق.( نیز نام کتاب 1027خ نویس کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی )مورآنکه در برگ نخست دست

ضبط شده است اما چون این نسخه از آغاز افتادگی دارد، از چگونگی ضبط نام کتاب « ذاد المقوین»

اطلاعیم.در آغاز آن بی

: 1338)نفیسی، « زاد المقوین»اند پژوه متذکر شدهنفیسی و دانشگونه که نام صحیح کتاب همان

.2است« توشگانتوشۀ بی»( به معنی 523: 1346پژوه، دانش و 184

مذهب او و مؤلفنام و نسب .3

محمدبن »نویس آرشیو ملی افغانستان آمده است،نام مؤلف بنابر آنچه در پشت برگ نخست دست

د دبن محممحم»است. عین عبارت در نسخه چنین است: ملقب بوده « قاضی»است و به « محمد نصر

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 141

دهندۀ زادگاه مؤلف یا که نشان« وانکت»واژۀ پ(. 1) «ب الی وانکتب بالقاضی المنتسالنصر الملق

است که از روستاهای بخارا بوده و در کتاب« وابکنت»ناحیۀ تألیف اثر است،ظاهرا غلط و مصحف )نفیسی، اثیر آمده است ابنالانساب اللباب فی تهذیباقوت و ی البلدانممعجسمعانی و الانساب

است نوشته « دبن نصر قاضی وابکنتیدبن محممحم»پژوه نام و نسب او را دانش (.184: 1338

(.523: 1346پژوه، )دانش

خود « مذهب ما»مقایسه بین مذهب شافعی و مختلف و اغلب در هایمناسبت مؤلف در متن به

خوانده است« امام اعظم»ابوحنیفه را و 3(پ 221پ و 166پ، 165ر، 150را حنفی معرفی کرده )

مقامات حنفیه نامی از او به میان هایکتابدانیم در تا آنجا که می همهنیباا، ر و...( 165پ، 69)

(.184 :1338 ،نفیسیرک: ) است نیامده

های گوناگون داستان شیخ صنعان بررسی روایتو به هنگام الطیرمنطقشفیعی کدکنی در مقدمۀ

تابخانۀ مجلس شورای نسخۀ ک بر اساس)حکایت صالح مؤذن( زادالمقوینبه یکی از حکایات

،عطار) است دانسته« زیاد حنفی و خراسانی به احتمال بسیار» آن رامؤلف و کرده هاسلامی اشار

(.154-147: 1393؛ نیز رک: ایمانی، 203: 1393

ناحیۀ تألیف متن .4

وجود دارد که در متن هم واژگانیمتنی و ، قرائندر صفحۀ نخست اثر« وابکنت»ذکر نام علاوه بر

ماوراءالنهر تألیف شده است:این اثر در حوزۀ فرهنگی دهدنشان می

قرائن متنی: .1-4

در این متن، از حکایات و احادیث گوناگونی سخن به میان آمده که رد پای هر کدام از آنها خود

ف در احادیث منبع اصلی مؤلهمچنین النهر است؛ به تنهایی نشانگر تألیف این اثر در بخارا و ماوراء

شباهت صوفیانهزار حکایت با رقندی است و در حکایات نیز از ابواللیث سم الغافلینتنبیهمتن،

های بعدی به ، در بخشکه هر دو از حوزۀ ماوراءالنهر برآمده است و حتی یگانگی دارد فراوان

تفصیل به این موارد خواهیم پرداخت.

قرائن واژگانی:. 2-4

46) «جغرات»، پ( 251ر و 188پ، 187) «پژمان»، ر( 251) «سعتری»هایی همچون واژه وجود

النهر است متن در بخارا و ماوراءتألیف این هاینشانه از پ( 180پ، 93) «باشیدن»و صرف فعلپ(

142 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شده در ماوراءالنهر است و یکی ک متون تألیفهای مشترطور که رواقی نشان داده از واژهو همان

. جالب (19، 12، 8: 1394رود )رواقی، النهری به شمار میهای گونۀ زبانی ماوراءترین ویژگیاز مهم

ر(. 251النهر معرفی کرده است )از ماوراءرا لغتی « سعتری»صراحت واژۀ ف خود بهمؤلآنکه

زمان تألیف متن .5

به زمان تألیف یک ه به دست ما رسیده است که در هیچنسخ سهدانیم از این اثر تنها تا آنجا که می

نفیسی بر اساس سال درگذشت ابواللیث سمرقندی که نام او در کتاب آمده ای نشده است.اشاره

ف در که مؤل ، نتیجه گرفتهق. است 890و سال کتابت نسخۀ افغانستان که ق. 393است، یعنی سال

اواخر سدۀ ششم و اوایل سدۀ کرده است. او سبک انشای کتاب را ازفاصلۀ این دو تاریخ زندگی می

(.185: 1338)نفیسی، دانسته است هفتم

نسخۀ افغانستان را دیده بود، بدون ارائۀ هیچ دلیلیش. 1346پژوه نیز که در سال قی دانشمحمدت

(.523: 1346متن را از سدۀ هفتم و هشتم دانسته است ) «گویا»و البته با قید

ساختمان زبان و »به شفیعی کدکنی که تنها به نسخۀ کتابخانۀ مجلس دسترسی داشته، با توجه

کسی از رجال قرن پنجم و ششم در این کتاب »و با این استدلال که « نوع حوادث و قهرمانان وقایع

عنوان رحمه تنها بیتی از سنایی را به »داند. او افزوده است: ، این متن را از سدۀ ششم می«نامش نیامده

.4(203: 1393، )عطار« باشدای بعد هتواند افزودۀ کاتبان دورهالله نقل کرده است که می

ر نسخۀ 175برگ ) نظر دکتر شفیعی کدکنی، در هر دو نسخۀ کتاباما افزون بر بیت مورد

پنج بیت از قصیدۀ 5ر نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی( 185 آرشیو ملی افغانستان و برگ

«میدان این درگاه طنازی کنیبر در /اندر راه دین با نفس دمسازی کنی تا کی»سنایی با مطلع

کند. آمده است که احتمال افزودن کاتبان را کمتر می با اندکی اختلاف (697 -696: 1388 )سنایی،

نیز که «از صومعه براند و بیگانه خواندش/ وز بتکده بیارد و گوید که آشناست»علاوه بر اینها، بیت

( نیز آمده ق. 534سمعانی )م: الأرواحروحوجود دارد، در پ( 12پ/ 130در هر دو نسخۀ کتاب )

مرا نیست من خواستمی که روی بودی چون ماه / اکنون که بدم، ». همچنین بیت (33: 1368) است

( ق. 536احمد جام )م: سراج السائریندر ر( 241ر/ 231)آمده هم که در دو نسخۀ کتاب «گناه

.6شوددیده می

توان نتیجه گرفت که از این شواهد شعری نیز میها و نحو جملات، بنابراین علاوه بر زبان، واژه

اثر در نیمۀ دوم سدۀ ششم یا اوایل سدۀ هفتم نوشته شده است. در این میان اگر نشانی از برخی منابع

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 143

تفسیر احتمالا و رر انواتفسی، الانوارکتاب، عابدینزادال ف که در متن از آنها یاد کرده است مانندمؤل تری دربارۀ زمان تألیف اثر ارائه داد.های دقیقها و گمانبسا بتوان حدسچه، شود یافت معراج

ساختار متن .6

است 7صد فصلحدود ، مشتمل بر آمده آرشیو ملی افغانستاننسخۀ آنچه در آغاز این اثر بر اساس

شامل فبنا به نوشتۀ مؤل مواد اصلی فصول آن. ر( 123) است و در حدود چهار ماه نوشته شده

مین المبکیۀ المنشورۀ جمعتها من کتب المتقد الاحادیث المشهورۀ و المواعظ المأثورۀ و الحکایات»

آغاز کرده و سپس به « مسألۀ علم و مناقب علما»مؤلف کتاب را با است.« نینالمتحس و مقالات

پرداخته است.عبادات و معاملات و فضیلت اوقات

ذیل ،در ادامهو معمولا مرتبط با آن عنوان آوردهمؤلف پس از ذکر عنوان هر فصل، حدیثی

را به احادیثی ،ترجمۀ حدیث لایلابهگاهی در . اوپرداخته استبه ترجمۀ آن « ارسی حدیثف»

از« ترجمۀ حدیث ظاهر است»و گاه با ذکر جملۀ است را ذکر نکرده رده که عربی آنهاآو فارسی

با ذکر نیز صورت عربی حدیث را به طور کامل نیاورده و گاهی ترجمه خودداری کرده است؛

در مواردی نیز پوشیده است. چشممتن عربی حدیث از نوشتن ادامۀ « إلی آخر الحدیث»بارت ع

ی از احادیث ارائه تفسیر ایف ترجمهؤلو در موارد اندکی هم مبعضی احادیث کامل معنا نشده

کرده است.

از آن گیری اخلاقی خودتا به نتیجهایاتی مرتبط با هر فصل پرداخته به ذکر حک ف سپسمؤل

به نصیحت مردمان «خواجه»به تعریض با خطاب عمومی پایان هر فصل در جامۀ عمل بپوشاند و فصل

.8زمانه پرداخته است

9منابع مؤلف .7

ابواللیث سمرقندی و الغافلینتنبیهو از کرده ف اشارهتنها کسی است که به منابع مؤلنفیسی

(، اما این یادکرد تنها بر اساس 184: 1338در زمرۀ منابع او یاد کرده است )نفیسی، العابدینزاد

نداده شده به دست بررسی اجمالی او به هنگام دیدن نسخه بوده است و هیچ تطبیقی با منابع شناخته

است.

ف از برخی منابع خود به تصریح نام برده است دهد که مؤلبررسی دقیق و جامع کتاب نشان می

از: اندعبارتکه

144 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

از فقیه ابواللیث سمرقندی الغافلینتنبیه .7-1

بسیاری صراحتا از آن نام برده و در بوده است که گاهف مؤل اصلی یکی از منابع تردیدبیاین کتاب

ف در احادیث متن، افزون بر این مأخذ اصلی مؤل .است بردهاز موارد بدون ذکر نام از آن بهره

نمونه از دو به تنها ،ف از این کتاببوده است.برای نشان دادن چگونگی استفادۀ مؤل الغافلینتنبیه

شود:اشاره می الغافلینتنبیهدر عبارتهمان همراه با زادالمقوینمصرح در موارد

الغافلینتنبیه زادالمقوینآورده است به الغافلینتنبیهفقیه ابواللیث در »

ه اسنادی که وی راست از مصطفی صلی الل

ه القدر یأمر الل: فإذا کان لیلۀ علیه و سلم تعالی

السلام فیهبط فی کوکبۀ من تعالی بجبرئیل علیه

: و ما المشاحن یا قیلئکه إلی الأرض...الملا

ه؟ قال: هو المضارم الدایم لایکلم اللرسول

ر(. 173 -پ 172) «أخاه فوق ثلاثۀ ایام

ه تعالی جبرئیل القدر یأمر الل فإذا کانت لیلۀ »

قیل ئکه إلی الأرض...کبکبۀ من الملافیهبط فی

قال هو المصارم یا رسول الله و من المشاحن

«أخاه فوق ثلاثۀ أیام ذی لا یکلمیعنی ال

(.121 :1406سمرقندی، )

آورده است که داود پیغامبر الغافلینتنبیهدر »

علیه الصلوۀ و السلام وقتی بر لب دریا بیرون

آمد و از خلق عزلت گرفت و یک سال پیوسته

خداوند تعالی را عبادت کرد که در آن مدت

نخفت و یک روز روزه نگشاد و یک شب

آب دیده نکرد با آنکه پیغامبر یک نماز بی

از بیم خداوند العاقبۀ بود و مرسل بود و مأمون

سال تمام . چون عز و جل عمر چنین گذاشت

: گفتگریان میشد، مناجات کرد و گریان

ام کم شد و آب الهی پشتم کوژ شد و نور دیده

ام خشک شد، ندانم تا حال من چگونه دیده

خواهد بود؟ حق سبحانه و تعالی غوککی را از

:غوکان دریا با او به سخن آورد، آواز داد که

و ذکر فی الخبر أن داود صلوات الله علیه و »

نۀ، فلما تمت سلامه خرج إلی ساحل فعبد ربه س

السنۀ قال یا رب قد انحنی ظهری و کلت عینای

وع فلا أدری إلی ماذا یصیر أمری و نفدت الدم

یب عبدی فأوحی الله تعالی إلی ضفدع أن أج

فقالت الضفدع یا نبی الله أتمن داود علیه السلام

و الذی بعثک بالحق سنۀعلی ربک فی عبادۀ

ین ثلاثین سنۀ أو ستدیۀ منذ نبیا إنی علی ظهر بر

ترعد من مخافۀ ن فرائصیاأسبحه و أحمده و

« ذلکفبکی داود علیه الصلاۀ و السلام عند ربی

(.181 :1406سمرقندی، )

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 145

ه به یک سال عبادت که تو کردی بر یا نبی الل

نهی؟! بدان خداوند تعالی و تعظم منت می

راستی به خلق فرستاد که خدای که تو را به

ام و امروز سی سال شد که بر یک جا نشسته

گویم مر خداوند را تسبیح و تحمید و ثنا می

لرزد جل و عز و هفت اندام من چون برگ می

. داود علیه الصلوۀ وند تعالی و تعظماز بیم خدا

: خداوندا جانوری و السلام گریان شد، گفت

، از هیبت را که وی را ثواب و عقاب نیست

گوید، جنایتی چنین میحضرت صمدیت بی

پ(. 259)« گوید داود بیچاره چه

ف بدون اشاره و ذکر نام، از های فراوانی هم وجود دارد که مؤلنمونهح،موارد مصر علاوه بر

شود:اشاره می استفاده کرده است که به دو نمونه از آنها الغافلینتنبیه

الغافلینتنبیه زادالمقوین کندیم تیعنه روا یالله تعال یانس مالک رض»

یالله تعال یصل یبود در عهد مصطف ی: جوانکه

صیحر یبارگکیعلقمه به یو سلم نام و هیعل

در انواع طاعت، دایم طاعتها کردی و بود

، ناگاه روزها روزه داشتی و شبها نماز کردی

بیمار شد و در نزع افتاد و زبان او در بند شد.

ه تعالی علیه و خبر به مهتر عالم رسید صلی الل

. علی و عمار را به عیادت او فرستاد، آمدند سلم

و بر سر بالین او بنشستند، هرچند کلمۀ شهادت

اران گریان . یبر او تلقین کردند، زبانش نگشت

شدند. علی بلال را به نزدیک مهتر عالم صلی

بن مالک رضی الله تعالی نسبان عن أو روی أ»

کان شاب علی عهد رسول الله صلی عنه قال

الله علیه و سلم یسمی علقمۀ و کان شدید

الاجتهاد عظیم الصدقۀ فمرض فاشتد مرضه

ثم قام علی شفیر …هفبعثت امرأته الی رسول الل

القبر و قال یا معشر المهاجرین و الانصار من

فضل زوجته علی أمه فعلیه لعنۀ الله و لا یقبل

« منه صرف و لا عدل یعنی الفرائض و النوافل

(.46-45 :1406سمرقندی، )

146 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ه تعالی علیه و سلم فرستاد که: برو و رسول الل

. وخبر ه تعالی علیه و سلم خبر کنرا صلی الل

فرمود که: او مادر و پدر دارد؟ کرد رسول

: نزدیک وی . گفتگفتند: مادرش زنده است

اگر تو روید و سلام من برسانید و بگوییدش

. ، بیا و اگر نی، تا ما بیاییمتوانی آمدنبدینجامی

: هزار جان من بلال بیامد و پیغام بگزارد. گفت

. برخاست و فدای رسول خدای باد، من بروم

گرفت و آمد به نزدیک رسول عصا در دست

ه تعالی علیه و سلم و سلام کرد. رسول صلی الل

: تو را یک سخن گفت که علیه الصلوۀ و السلام

، راست بگوی مرا. رسول علیه الصلوۀ و پرسم

، مرا به نگوییالسلام فرمود که: اگر راست

: حال علقمه وحی خبر خواهند کرد. گفت

بوده چگونه بوده است و زیست وی چگونه

بس خوب و پارسا ه: یا رسول الل؟ گفتاست

؟ : در حق تو چگونه بوده است. گفتاست

ه من از وی ناخشنودم به یک : یا رسول اللگفت

: زیرا که رضای زن را : چرا؟ گفتچیز. گفت

به رضای مادر و پدر برگزیده بود. مصطفی

ه تعالی علیه و سلم فرمود: ناخشنودی صلی الل

است و از شهادت مادر زبانش را بند کرده

: از وی خشنود شو تا زبان . گفتبازمانده است

ه او در حق الل : یا رسول شود. گفت وی گشاده

، من از وی خشنود من جفا بسیار کرده است

و هیزم : یا بلال برو تو با صحابه بهم . گفتنشوم

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 147

، مادرش از وی جمع کنید تا علقمه را بسوزیم

: فرزند مرا در . مادرش گفتناخشنود است

، دل من طاقت کی آرد؟! پیش من بسوزی

اب اله تعالی و تعظم هزار گفت: ای ضعیفه عذ

تر بود. تر است و سوزاندنیا باهولبار از آتش

و چون تو از وی خشنود نخواهی بود، او را نماز

نیست و هیچ طاعت او مقبول نیست و روزه

ه من تو را گواه گرفتم : یا رسول الل. گفتنیست

. سید عالم علیه الصلوۀ که از وی خشنود شدم

: بلال برو و نگاه کن تا حال تو السلام گف

به در خانۀ علقمه . بلالعلقمه چگونه است

آمد و زبانش گشاده رسید، آواز کلمۀ او می

: ای یاران زبان علقمه را آزار مادر شد. گفت

گرفته بود، اکنون خشنودی مادر زبانش بگشاد.

الصلوۀ و . رسول علیههمان روز وفات یافت

کرد و او را دفن کردند. السلام بر وی نماز

چون خاک وی راست کردند، بر سر خاک

: یا معشر المهاجرین و بازاستاد و گفتوی

ه الانصار من فضل زوجته علی أمه فعلیه لعنۀ الل

تعالی منه صرفا و لا هاللو الملائکۀ و لا یقبل

« ه اعلم، و الل عدلا یعنی الفرایض و النوافل

پ(. 275-پ 274)

ه مردی به نزدیک امیرالمؤمنین عمر رضی الل»

تعالی عنه درآمد تا از زن شکایت کند پیش

بسته بود، بر در بایستاد و مشغله شنود که در.او

و ذکر ان رجلا جاء الی عمربن الخطاب یشکو »

امرأته أم کلثوم الیه زوجته فلما بلغ بابه سمع

تطاولت علیه فقال الرجل انی أردت أن أشکو

148 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ه تعالی عنه زن با امیرالمؤمنین عمر رضی الل

. کرد. مرد از زن خود خشنود گشتمیشناعت

ه . ناگاه امیرالمؤمنین عمر رضی الل بازگشت

تعالی عنه از خانه بیرون آمد، دید که مردی

: ؟ گفت: کجا بودیرود، آواز کرد، گفتمی

، چون آمده بودم که از زن خود گله کنم یا امیر

ها ها کرد و چهرسیدم شنیدم که با تو چه

خشنود و . من از زن خود هم به اینگفتمی

. امیر فرمود: هم در گذاشتن باید راضی شدم

. یکی آنکه به که ایشان را بر ما حقی است

، سبب ایشان از دوزخ خلاص خواهیم یافت

: ل علیه الصلوۀ و السلامفرماید رسوکه میچنان

، یعنی دینهتزوج امراۀ فقد حصن نصف من

دین او در حصار ، نیمهرکه زن خواست

بانان مال مااند. آنکه ایشان نگاه درآمد. دویم

سیم آنکه گازران مااند. چهارم آنکه طباخان

دایگان فرزندان مااند. بدین مااند. پنجم آنکه

پ(. 281)« سببها از ایشان تحمل باید کرد

الیه زوجتی و به من البلوی مثل مابی فرجع

فدعاه عمر رضی الله تعالی عنه فسأله فقال انی

معت من أردت أن أشکو الیک زوجتی فلما س

رجعت فقال عمر رضی الله زوجتک ما سمعت

أولها تعالی عنه انی أتجاوز عنها لحقوق لها علی

هی ستر بینی و بین النار فیسکن بها قلبی عن

الحرام و الثانی أنها خازنۀ لی اذا خرجت من

منزلی و تکون حافظۀ لمالی و الثالث أنها قصارۀ

لی تغسل ثیابی و الرابع أنها ظئر لولدی و

الخامس أنها خبازۀ و طباخۀ لی فقال الرجل ان

«. لی مثل مالک فما تجاوزت عنها فأتجاوز

(.193 :1406سمرقندی، )

دبن اسحاقاز محم مغازی .7-2

ه تعالی علیه و سلم آورده که مصطفی صلی الل مغازیه تعالی علیه در رحمۀ الل محمدبن اسحاق»

ر 10«. ه تعالی علیهم اجمعین گرد بر گرد او...روزی نشسته بود و صحابه رضوان الل

روایت از معراج .7-3

ر 158«. ...: فأوحی إلی عبده ما أوحیآرد کهآیت میدر تفسیر این معراج »

تفسیر انوار .7-4

ر 159«.بیان کرده استچنین تفسیر انوارآیت فأوحی إلی عبده ما أوحی را در »...

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 149

الانوارکتاب .7-5

پادشاهی بوده است در شهر مرو و مر وی را وزیر بود حکایت. کتاب الانوارآید در به حکایت می»

پ 255«. ...بود بدخواه و بدکار به رعیت بس خوب و نیکوخواه رعیت و حاجبی

های مختلف یک اثر باشند.در اصل نام الانوارکتابو تفسیر انواراین احتمال وجود دارد که

العابدینزاد .7-6

گزارد، رکوع و ه علیه و سلم یکی را دید که نماز میصلی الل: رسول آرد کهمی زادالعابدین در»

ر 18-پ 17«. : اگر این مرد بر همین بمیرد، بر ملت من نمرده باشدسجود تمام نکرد، گفت

، هر : چون دو کس نماز گزارند به جماعته تعالی علیه و سلم کهچنین فرمود مصطفی صلی الل»

در آن شارستان یک را به هر رکعتی هزار نیکی نویسند و هر یک را در بهشت شارستانها دهند که

پ 34«. است زادالعابدینهزار حور عین باشند... این حدیث در کتاب

یافت نشده است. تفسیر معراج و العابدینزاد، نوارالاکتاب، تفسیر انوارالبته تا به حال، نشانی از

حکایات یابیبعمن .7-7

ف از منابع دیگری نیز استفاده کرده است که از طریق مؤل به احتمال زیادعلاوه بر این منابع مصرح،

احیاء یی چون هاکتاب توانترتیب می. بدینآنها را شناسایی کردتوان میحکایات یافتن منابع ،التراجمتاج ،المریدینتحفۀو العارفینبستان ،المجالسرونقکیمیای سعادت، منتخب ، الدینعلوم ، البتهبه شمار آورد زادالمقوینف را در شمار منابع احتمالی مولو... الاسرارکشف، الأرواحروح

هاییدر ادامه نمونهف در حکایات بر ما پوشیده است. استفادۀ مؤلهمچنان منبع/ منابع مستقیم مورد

شود:ذکر می از این موارد

زادالمقوین موضوع حکایت منابع حکایت

تلبیس ؛314 /2، القلوبقوت ؛34،الغافلینتنبیه ؛24، ابلیس

؛471 /2 ،کیمیای سعادت

؛162 /6، الدینعلوماحیاء

هزار ؛723 /2، الاسرارکشف 203 /1، حکایت صوفیان

شده بریدن درخت پرستیده

سط زاهدنما و گفتگوی تو

او با ابلیس

ر 37 -ر 63

150 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

؛35 ،المجالسرونقمنتخب

؛884 /2،التراجمتاج

/9، الجنانالجنان و روحروض

،حکایت صوفیانهزار ؛299

1/ 441

ی فقر و ثعلبه، چگونگ

توانگری و زکات ندادن او

ر 54 -ر 44

؛41 ،المجالسرونقمنتخب

/9و 153 /4 ،الاسرارکشف

هزار ؛30، الأرواحروح ؛32 445 /1 ،حکایت صوفیان

صالح مؤذن، چگونگی

از اسلام و به دین برگشتن

ترسایی مردن

پ 611 -ر 511

؛201، شرح تعرف

هزار ؛220 /5 ،الاسرارکشف 476 /1 ،حکایت صوفیان

یدن بوریا در رابعه و خل

چشمش به هنگام نماز

پ 52 -ر 52

،پند پیران ؛81 /1، القصصتاج

و العارفینبستان ؛190هزار ؛332 ،المریدینتحفۀ

477 /1 ،حکایت صوفیان

طالب از بن ابیروایت عقیل

فرمان رسول الله )ص( برای

و ب از کوهدرخواست آ

جواب کوه به آن حضرت

پ 702 -ر 702

،النبیشرف ؛152،الغافلینتنبیه

و العارفینبستان ؛484 ؛239 ،المریدینتحفۀ

هزار حکایت ؛99 ،الفوائدبحر 512 /1 ،صوفیان

تغییر رنگ یا شکل چهرۀ

مرده پس از مرگ و آمدن

رسول الله برای نجات و

آبروییادرسی او از بیفری

پ 814 -ر 814

،المریدینتحفۀو العارفینبستان

،هزار حکایت صوفیان ؛242

1/ 516

نشانۀ تربت رسول خطی به

الله کشیدن و صلوات

رستادن برای دفع شر ظالم/ ف

سلطان

پ 501

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 151

، النبیشرف ؛152 ،الغافلینتنبیه

،هزار حکایت صوفیان ؛482

1/ 517

سه مرتبه آمین گفتن رسول

های منبر در بر پایهالله

جواب جبرئیل

ر 501 -پ 914

ر 179 -پ 817

،المریدینتحفۀو العارفینبستان

)دربارۀ 27 ،قصۀ یوسف ؛189

هزار حکایت سماک(؛ابن 590 /1 ،صوفیان

درویشی از درخواست

معروف کرخی برای دعا به

و منظور توانگر شدن

واندن یک نفروختن ثواب خ

بار سورۀ اخلاص

پ 813 -ر 813

شناسینسخه .8

از: اندعبارتنسخه برجا مانده است که سهدانیم از این اثر ا آنجا که میت

آرشیو ملی افغانستان نویسدست .8-1

: 1346پژوه، شده است )دانشمی دارینگه 34موزۀ کابل به شمارۀ این نسخه که پیشتر در کتابخانۀ

بن شیخ احمدبن که محمد 10متر استسانتی 14.5در 17سطری در قطع 19برگ 315( دارای 523

. (Beaurecueil, 1964: 138)را به پایان برده است آنق. کتابت 890 محرم 19عبدالله در

ترقیمۀ نسخه چنین است:

، غفر الله 890محرم سنه 19تمت الکتاب بعون الملک الوهاب کتبه محمدبن شیخ احمد بتاریخ »

پ(. 283« )وبهما و ستر عیوبهماذن

خوش است. همۀ صفحات کتاب کاغذ نسخه سمرقندی شکری رنگ و خط آن نسخ بسیار

: 1338)نفیسی، کرده استاغرنگ دجدول یک خطی به شنگرف دارد و جلد آن تیماج زرشکی

184-185.)

ر، به خطی متفاوت با متن به شنگرف در توضیح مالک نسخه چنین نوشته 2در هامش برگ

انور جناب عالی نایب مالک هذه الکتاب المستطاب زاد المقوین الفقیر... ملازم حضور»شده است:

السلطنه صاحب در جلال آباد این کتاب را تبرکا و تیمنا از حضور انور التماس نمودم مرحمت

ای یکسان شامل چین کلمهکه در هر دو قسمت نقطه« دستخط... 1336فرمودند تحریر شد ربیع الثانی

یا شداچهر یا شدافرید باشد.نام نویسندۀ یادداشت آمده است که ناخوانا است و چه بسا شدامهر

152 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

رخ داده که نظم کتاب را بهم ریخته است. صورت ییهاجاییدر ترتیب برگهای این نسخه جابه

و ترتیب درست نسخه به شرح زیر است:

ر 2پ ادامه یابد، سپس باید به برگ 151ر بیاید و تا برگ 123پ، باید برگ 1پس از برگ

ر بازگشت. پس از آن ترتیب 152دامه داد و بعد از آن به برگ پ ا 122 برگ بازگشت و آن را تا

برگها تا پایان نسخه صحیح است.

های نسخه در جدول زیر آمده است:خلاصۀ ترتیب درست برگ

تا از

پ 1 ر 1

پ 151 ر 123

پ 122 ر 2

پ 283 ر 152

متفاوت افزوده شده و گاه ارتباط با متن به خطی ها، دعا یا احادیثی بیدر هامش برخی از برگ

شود:متن نوشته شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می ث و یا ترجمۀ حدیثی مرتبط باشعر، حدی

ر. 55در « سودای ما/ ای طبیب جمله علتهای ماای عشق خش شاد باش» -1

فارسی حدیث و در هامش برگ، در کنار جملۀ عنوان ، ذیل«فی ذم البخل و البخلاء»در فصل

با خطی ( 4 /1: 1396)مولوی، مثنویاین بیت « گفت: چه گناه داری که طبیب این بیماری منم»

متفاوت از متن نوشته شده است که گویا خوانندۀ این متن به ذوق و سلیقه این بیت را به تداعی واژۀ

نوشته است.« طبیب»

مان این ده خصال / تا رساند حق تعالی مر تو را دارالجلال / روزه و ای برادر روز عاشورا م» -2

پ. 77« ملالمسواک و غسل و صدقه و علم و نماز / سرمه و پرهیز و توبه، بس دعای بی

حکایت اسیری است که در روز عاشورا برای در ، «فی فضل یوم عاشورا»فصل حکایت پایانی

و زاری برداشته و پس از جان به در بردن از کافران نیت روزه امان ماندن از کافران دست به تضرع

کرده است. در هامش این برگ ابیات فوق آمده که با مضمون حکایت مرتبط است. شاعر این ابیات

.را نیافتیم

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 153

اندیشه ز مرگ مصطفی باید کرد / شادی و طرب، جمله رها باید کرد / او با شرف و جمال » -3

پ. 81« ا طمع خام چرا باید کردخود زنده نماند / ما ر

، در هامش برگ و بالای فصل دیگر در فضل روز عاشورا()= «دیگر هم در این معنی»در فصل

، أعطاء الله تعالی من أصابته مصیبۀ فیذکر من مصیبتی و یقول إنا لله و إنا إلیه راجعون»حدیث نبوی

این ابیات آمده که به ذات « لصابرین و صار مستحق شفاعتی یوم القیامۀ.ثواب المصابین و ثواب ا

همگانی مرگ و فانی بودن بشر اشاره دارد.

علمای جملۀ خطیبان و دانیم که دو تن از تنها می، ر این ابیات اطلاعی به دست نیاوردیماز شاع

خش وفات رسول الله )ص( نقل در ب قرن دهم ق. این ابیات را با کمی تغییر در کتاب خود

:ق. است 10که نشانگر بازخوانی این متن در قرن اندکرده

ر المرسلین محمد ییدوم بقاءه / لما مات خو لو کان انسان » -1

اندیشه ز مرگ مصطفی باید کرد / شادی و طرب جمله رها باید کرد

: 1384)بیرجندی واعظ، « ما را طمع خام چرا باید کرد /د او با شرف و کمال خود زنده نمان

178.)

اندیشه ز مرگ مصطفی باید کرد / شادی و طرب جمله رها باید کرد» -2

(.349: 1374)استرآبادی، « د / ما را طمع خام چرا باید کردچون سید هر دو کون جاوید نمان

الخطی:بعضی از مختصات مهم رسم

تر هم وجود دارد های این دوره، چند ویژگی کمیابالخطی در نسخههای مرسوم رسمبجز ویژگی

از: اندعبارتکه

و گاهی در بالای آن سه نقطه گذاشته شده است.« س»گاهی در زیر حرف -1

کوچک گذاشته شده است. صورتبهگاهی در زیر حروف، حروف مشابه -2

کدبانوا:است، مانندالفی در پایان کلمه آمده « او»گاهی در کلمات مختوم به مصوت بلند -3

.(پ 59)

که به همان شکل در متن باقی کسرۀ اضافه آمده است صورتبهدر موارد بسیاری « یای نکره» -4

هنوز »( و 203: 1393)شفیعی کدکنی، « الخطهم لهجۀ کاتب است و هم نوعی رسم»که است

، مانند:(33 /1: 1389پور، )خاتمی« استع در لهجۀ روستاهای مرکز و جنوب خراسان شای

154 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

بسیاری = ر، بسیار طاعت )134طبیبی حاذق( = ر، طبیب حاذق )130آموختگانی( = آموختگان )

پ. 135طاعت(

پ و 107 )پانزدهم( همپانزدهملفوظ مانند: ی غیر«ها»کلمات مختوم به مواردی متعددی از در -5

گان زادهپ، عم 22پ و 3گان )بیچارگان( بیچاره ،ر 132گار )آفریدگار( ر، آفریده 109

نی )آمدنی( آمده ر، 18دان )= خاندان( خانه ر، 80پ و 2واده )خانواده( ر، خانه 23زادگان( )عم

.11است ملفوظ حفظ شدهی غیر«ها» ر 69نیها )خوردنیها( پ، خورده 26

با همین پ( 266« )طپیدن»و پ( 263« )کنندهطلخ»ر(، 63« )شست )= عدد(»کلماتی مانند -6

الخط آمده است.رسم

آمده است، ر 148 «خاب» صورتبه« خواب»در موارد متعددی، کلمات دارای واو معدوله مانند -7

.12است نوشته شده ر 27 «برخواستم» صورتبه« برخاستم»همچنین در مواردی کلماتی مانند

گزری کرد )= گذری : ، ماننداز امروز نوشته شده است ی متفاوتکلمات با املای از گاهی بعضی -8

ر، بگزرانیم )= بگذرانیم( 14ر، زره )= ذره( 140پ، درگزرانیدند )= درگذرانیدند( 130کرد(

.13پ 257گذندی )= گزندی( ر، 78گذرد( گزرد )= میپ، می 17

ی پ، مبارک 180و ر 30گین ، مانند: خشمنوشته شده است از کلمات با املای خاصبرخی -9

ر، 167ن ر، نشست 119ی پ، وقت 103کان ر، کنیزک 64ش ر، پرنعمت 63رس ر، دست 52

گان ر، هفت 214ش پ، همچنان 201ب ر، سب 188نی )= غمگینی( ر، غمگین 185ه حیل

، ر 250ه )= میانه( ر، میان 239هایش ر، پای 232رید )= درپذیرید( ر، درپذی 226گان هفت

.14ر 263تست )= قیامت است( پ، قیام 276دار )= پایدار( پ، پای 251گین اندوه

اند که یا برگرفته از با الف مقصوره نوشته شده -چه فارسی و چه عربی-برخی از کلمات -10

77شبنگاه )شبانگاه( مانند: دهد،گفتاری کلمه را نشان میالخط عربی است و یا صورت رسم

ر، شفعت )شفاعت( 129پ، کفیت )کفایت( 237ر، بران )باران( 198( پ، جمعات )جماعات

ر. 24ر، محسن )محاسن( 21پ، اجبت )اجابت( 13پ، کمل )کامل( 135

کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نویسدست .8-2

دنادر فهرست .شودمی دارینگه90558این نسخه در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی به شمارۀپیام ( احتمالا بر اساس معرفی کوتاه آن در 512 /17: 1391، همو) فنخاو ( 1178 /5: 1389)درایتی، هجری 11متعلق به قرن « فارسی»زبان ، به «اخلاق»و موضوع « المقوینادز»( با نام 24: 1380) بهارستان

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 155

نسخ ثبت شده است، قمری با خط 8زیستۀ قرن « د وابکنوییدبن محمقاضی محم»از مؤلفی با نام

اش نادرست است. برای تشخیص نام اثر، خطبۀ آغازین این نسخه ف و زمان زندگیکه البته نام مؤل

هایی خوردگی کاغذ و افتادگی برگ یا برگهرچند مشابه با نسخۀ اساس است اما به علت آب

ا بخشی از نام پ نسخه تنه 1ف وجود ندارد و در برگ امکان تشخیص دقیق نام مؤلاست و ناقص

. فهرستی شودخوانده می...« القاضی المنتسب الی العبد الضعیف... النصر الملقب ب» صورتبهف مؤل

20.5برگ به قطع 302ر آمده است. این نسخه دارای 2های موجود در نسخه در برگ ناقص از باب

ها با شنگرف نوشته شده و عنوانسطر وجود دارد، 16تا 13متر که در هر صفحه سانتی 15یا 14در

بر روی تمام یا بخش ابتدایی عبارات عربی حتی جملات دعایی خطی به شنگرف کشیده شده است.

، ر( 46مانند برگ ) گذاری احادیث و عبارات عربی اشتباهاتی رخ دادهمعمولا در حرکت

ر( 158مانند برگ زئی )ر( یا ج 208مانند برگ کلی ) صورتبههمچنین معمولا متن عربی حدیث

ها آمده، همچنین در مواردی حذف شده است. عدد فصول معمولا با شنگرف در هامش برگ

.15و... در هامش تکرار شده است« حکایت»، «فصل»، «سؤال/ جواب»عناوین موجود در متن مانند

ها روایت یا برگ از های بعد در هامش بعضیبه ذوق و سلیقۀ کاتب یا خوانندگان دوره گهگاه

168شعری به خط دیگر افزوده شده که گاهی ناخوانا و نامفهوم است، گاهی هم مانند هامش برگ

نقل شده « شرح بخاری، کتاب مصداق المفتین»است که از آمده پ روایتی نه چندان مرتبط به متن

حل مشکل، سرور دین، یا محمد! یا محمد! صاحب ام الکتاب / »توان به ها میاست؛ از دیگر افزوده

ر اشاره کرد. 226در هامش برگ « شافع یوم الحساب

کتابت « بن قاسم جزیکی قاینیعبدالمجیدبن محمدبن عبیدالله»ق. به خط 1027نسخه در سال

(.203: 1393، عطارقاین است )« گزیک»همان دیه « جزیک»شده است که

لملک الوهاب علی ید العبد الضعیف الأضعف تمت الکتاب بعون ا»: ترقیمۀ نسخه چنین است

)پایین به بن مقری قاسم الجزیکی القاینی بتاریخ ظهر الخامسعبدالمجیدبن مقری محمدبن عبیدالله

ه علیه ( من هجرۀ النبی صلی الل1027)ظ: 1207خط دیگر: یوم جمعه( من شهر جمادی الأول سنۀ

لکاتبه و لوالدیه و لقاریه و للعامل فیه و لجمیع المؤمنین و المؤمنات، آمین و آله و اصحابه. اللهم إغفر

«.یا ارحم الراحمین

در حاشیۀ ترقیمه، این ابیات نوشته شده است:

شد به توفیق خدای لاینام / این کتابت یوم آدینه تمام»

156 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هرکه خواند، دعا طمع دارم / زانکه من بندۀ گنهکارم

و عتاب / که خطایی رفته باشد در کتابقاریا بر من مکن قهر

آن خطای رفته تصحیح کن / از کرم و الله اعلم بالصواب

رستم ز کتابت چه فرومانده شود / تقدیر الهی به سرم رانده شود

شاید که دعای خیر گویند مرا / وقت که خط خراب من خوانده شود

«.برحمتک یا ارحم الراحمین

هایی رخ داده که ترتیب درست آن به شرح زیر است:جاییخه جابههایی از این نسدر بخش

پ مراجعه کرد، 149ر و 149پ منظم است، پس از آن باید به 139از ابتدای نسخه تا برگ

پ مراجعه کرد و 140ر و 140درستی آمده، پس از آن دوباره باید به پ به 148ر تا 141سپس از

ر و 246درستی ادامه پیدا کرده، سپس باید به پ به 236ین تا ر بازگشت، پس از ا 150سپس به

237ر و 237پ ادامه داد، پس از آن به 245ر بازگشت و تا 238پ مراجعه کرد و سپس به 246

پ 266ر و 266پ ادامه داد، سپس به 256ر بازگشت و تا 247پ مراجعه کرد و پس از آن به

پ مراجعه 257ر و 257پ ادامه داد، سپس به 265برگشت و تا ر 258مراجعه کرد و پس از آن به

درستی ادامه یافته است.ر برگشت و تا پایان نسخه به 267کرد و پس از آن به

های نسخه در جدول زیر آمده است:خلاصۀ ترتیب درست برگ

تا از

پ 139 ر 1

پ 149 ر 149

پ 148 ر 141

پ 140 ر 140

پ 236 ر 150

پ 246 ر 246

پ 245 ر 238

پ 237 ر 237

پ 256 ر 247

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 157

پ 266 ر 266

پ 265 ر 258

پ 257 ر 257

ر 300 ر 267

الخط نسخه:رسم

تر وجود دارد که شباهت الخطی، دو ویژگی کمیابهای مرسوم رسمجز ویژگیهدر این نسخه هم ب

ای دوی آنها را از روی نسخه رونویسی هرافغانستان احتمال آرشیو ملی الخط نسخۀ آنها به رسم

از: اندعبارتکند. این دو ویژگی واحد مطرح می

و در پ( 65)آمده «خار» صورتبه« خوار»در مواردی کلمات دارای واو معدوله مانند -

صورتبه« خاموش»همچنین در مواردی، کلماتی مانند .رایج صورتبهمواردی

است.نوشته شده ر( 82) «خواموش»

گاه ر( 41) «وادهخانه»و پ( 6« )گانگزیده»ملفوظ مانند غیر« ایه»در کلمات مختوم به -

60) «خاندان»و پ( 23)«گرویدگان»صورت است و گاه به به همین صورت نوشته شده

.ر(

اغلاط و ،ها و چه در نحو جملاتدر این نسخه، نسبت به نسخۀ افغانستان چه در واژه

تر ت را سادهها و عباراکه کاتب بسیاری از واژهشود و معلوم است های فراوانی دیده میتصحیف

کرده است.

وستاننویس کتابخانۀ سالار جنگ هنددست .8-3

در فهرستکه شودمی دارینگه (M & K 55) 3404به شمارۀ سالار جنگاین نسخه در کتابخانۀ

ثبت شده است. «مواعظ و خطب»موضوع در و « المقوینادز»با نام های فارسی این کتابخانهنسخه

سطری است که خان محمدبن سید شاه 15برگ 298متر و دارای سانتی 12.6در 21نسخه به قطع

در لاهور 1646ژوئن 23 با برابرق. 1056جمادی الاول 19 درو نوشته تعلیقخط نس بهآن را محمد

گروه سه ]در فهرست: سر[»عبارت افتادگی دارد و با ابتدای نسخهاست. بردهبه پایان کتابت آن را

درین ساعت تقصیری »آغاز و با عبارت « را مقام شفاعت باشد اول انبیا را باز علما را باز شهدا را

متأسفانه .Ashraf, 1983: 8/ 243)) رسدبه پایان می «خیر الناصرین یااله العالمین و ایمکن

158 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

از اساس فهرست منتشرشده بر آن، تنها ما از اتاطلاع و اندک نیستدستیابی به این نسخه ممکن

این کتابخانه است. های فارسینسخه

متن تاهمی .9

از: اندعبارتاین متن از وجوه مختلف اهمیت دارد که برخی از آنها

به اعتبار حکایات .9-1

استفادۀ توان به منابع مورداسطۀ آنها میوبهست که ا حکایاتاز گرانبها ای کهن اندوخته این متن

با حاضر شباهت متن ،شدههای انجامحدودی تألیف اثر پی برد. در بررسی و مکان ف و زمانمؤل

ست که این شباهت و همسانی تا بدانجاشکار است؛ آ حکایاتبه قرینۀ همین هزار حکایت صوفیان

که به گواهی ، الحکایۀ العاشرۀ( 100 -99 /1: 1389) صوفیانهزار حکایت های یکی از حکایت

پ( 214 -پ 213) زادالمقوینسمرقندی آمده، در الغافلینتنبیهتنها در ،پیش از این متن مصحح

( نقل شده که 31-30: 1406)سمرقندی، الغافلینتنبیهتفصیل و با انطباق بیشتری نسبت به متن به

است. زادالمقوینو هزار حکایت صوفیانیکسان تألیف نسبتا دهندۀ زمان و مکاننشان

است که به گواهی تعلیقات هزار حکایت صوفیان توجه دیگر برخی از حکایاتنکتۀ قابل

با زادالمقویناما مشابه آن حکایات در معرفی نشده در دیگر متون منبعی برای آنها این اثرمصحح

استفادۀ مشترک موردمنبع یا منابع دهندۀخورد که این حکایات نشاناندکی تفاوت به چشم می

ادامه در یادشده دو اثر این حکایات درفهرست به دست ما نرسیده است؛ است که فان این دو اثرمؤل

آید:می

زادالمقوین موضوع هزار حکایت صوفیان 420 -419، ص 1ج

الخامسه()الحکایۀ

منصور عمار و امر به

ای با مفسدهزن معروف

عمل و نه زبان

ر 106 -ر 105

492 -491، ص 1ج

)بخشی از الحکایۀ الرابعه(

شقیق بلخی و رد احسان

یکی از ابنای دنیا به علت

پنج عیب

ر 164 -پ 163

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 159

521، ص 1ج

)الحکایۀ الرابعه(

دیدار رسول عمر و راهب

در صومعه

ر 13 -پ 12

530 -529، ص 1ج

الحکایۀ التاسعه()

عذاب اخروی زنی به خاطر

نارضایی همسرش در عهد

رسول الله

ر 280 -ر 279

580 -579، ص 1ج

)الحکایۀ الثانیه(

اخروی زبیده سعادت

الرشید خاتون، همسر هارون

داشت بانگ به خاطر حرمت

نماز

ر 27

581، ص 1ج

)الحکایۀ السادسه(

برخاستن سیلاب دجله به

سبب زنا و فرونشستن آن به

سبب بانگ نماز

پ 29 -ر 29

672، ص 1ج

)الحکایۀ الثالثه(

درخواست آب توسط

رسول الله از کوهی در

ی از غزوات و پاسخ کوه یک

به ایشان

ر 72

در جزئیات حکایت شبیه است اما عدادی از حکایات این دو متن، صورت کلیدر تهمچنین

است: زیر شرح خورد که بهیی به چشم میهاتفاوت

هزار حکایت

صوفیان

در هاتفاوت موضوع زادالمقوین

-441، صص 1ج

442

)الحکایۀ الثانیۀ(

درخواست دعای ر 45-ر 44

ثعلبه از رسول الله

برای توانگر شدن و

عاقبت کار او

ثعلبه در اتعاقبت زک

روزگار خلفای

؛راشدین

در هزار ذکر عاقبت او و حکایت صوفیان

160 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

عدم ذکر آن در

زادالمقوین

445، ص 1ج

)الحکایۀ الخامسه(

عاشق شدن صالح پ 116-ر 115

به باد دادن مؤذن و

در این دین خود

اهر

نام شخصیت اصلی

)ابوصالح/ صالح(

مذهب دختر )گبر/

؛ترسا(

حضور و عدم حضور

؛پدر دختر

چگونگی آشکاری

)زنار/ توانایی کفر

بلند کردن جسد

توسط ترسایان(

508، ص 1ج

)الحکایۀ الرابعه(

زاری و تضرع ر 40-ر 39

داری به درگاه وام

خدا و خواب دیدن

رفع توانگری برای

حاجت او

شهر )کوفه/ بصره(

آینده در خواب

)پیامبر/ نامشخص(

/ینارمقدار وام )هزار د

ده هزار درم(

ذکر مکان بدهکار در

هزار حکایت صوفیان

در خواب به توانگر و

عدم ذکر آن در

؛زادالمقوینذکر نام توانگر در

و عدم زادالمقوین

هزار حکایت ذکر در صوفیان

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 161

بررسی است؛ از حکایات در کلیت هم جالب و قابل ها، تفاوتحال، در کنار این شباهتبااین

هزار حکایت صوفیانتوان به حکایت بهرام مجوسی )بهرام گبر( اشاره کرد که در این موارد می

پ( 113 -پ 112) زادالمقوینشود اما در ای از دوزخیان معرفی می( به عنوان نمونه596 /1 :1389)

.شودکند و بهشتی میا میبه سعادت ایمان دست پید (296-295 /1: 1397، عطار) الاولیاتذکرۀو

هااعتبار زبان و واژه به .9-2

تو ،16ر 46آب( خانه )= پایجویهای ماوراءالنهری یادشده، لغات نادری مانند علاوه بر واژه

دهندۀ تازگی و بکر و نشان های موجود نیامدهدر متن آمده است که در فرهنگ 17ر 64)= برابر(

ایم تا ارزش و ای از لغات و افعال این متن به دست دادهنمونهبودن لغات این متن است؛ در ادامه

اهمیت این متن از رهگذر لغات و ترکیبات بیشتر مشخص شود:

ر، جوانمرد )= 134گیر ر، آب 139ر، زدایش 125پ، آبدست )= وضو( 50زنینه )= زن(

ر، 80ر و 122پ، سیرطعام 7ناک ر، خواب 167ر و 2ر، رهایش 24پ، ربایش 149سخی(

پ، ترجمانه )= مترجم( 59ر، گریان و بریان 30= آواز، نغمۀ موسیقی(ر، لحن ) 9کاواک )= تهی(

پ، خاز )= چرک، ریم( 56روز )= دیروز( پ، دین 196تر روندهر، پگاه 10کننده ر، مسواک 112

پ، دسفیمان/ 35یز( ر، تیرماه )= فصل پای 219پ، خاوند خانه )= صاحب خانه( 92ر، کلیسیا 9

ر، 272پ، آمرزگار 209پ، دامن قیامت )= نزدیک قیامت( 252ر و 252دستفیمان )= کابین(

پ، 250= مردان( پ، مردمان ) 110ر، مکس )= کم کردن بها( 271زدگی )= دزدی( تهمت

یمت کردن( )= نرمی و ملا کردن نرمیر، چرب 11ر، راهنمون )= راهنما( 112( میزانترازوگاه )=

ر، فرو 9دندان( ~ر، آبدار کردن ) 30ر، در قیل ناروایی افتادن 150ر، در قیل ناروایی افکندن 56

ر، 58ر، پشیمانی خوردن 18ر، گوشمال... خوردن 49آب گرم( )= حسرت خوردن( ~بردن )

دگی کردن ر، خواهن 98پ، زفان بازگرفتن )= قهر کردن( 143پ، کینه کشیدن 30امامی کردن

ر. 252)= خواستگاری کردن(

:اعتبار موارد دیگربه .9-3

از: اندعبارتبرخی از موارد مهم نکاتی است که در ضمن حکایات آمده است که برخی از آنها

162 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

الله به هنگام نوشتن آن:« های»کور کردن .9-3-1

برای عدم « کردنکور »الله تأکید کرده و از تعبیر « های»ف با آوردن حدیثی بر نوشتن واضح مؤل

نیافتیم: این نکته را الله استفاده کرده است که در متنی دیگر« های»دقت در نوشتن

ه هر آن مؤمنی که بسم الل»پ و 140« ه الرحمن الرحیم و لم یعور الهاء فی الله...من کتب بسم الل»

ر. 141 «الله را کور نکند...الرحیم را چنان بنویسد که های الرحمن

که امام حسین ر به هنگام ذکر واقعۀ کربلا آورده است 83برگ درف مؤل .9-3-2

سعد تلاش کرده تا ایشان ، عمرجنگ به گفتگو باهم پرداخته)ع( و عمر سعد پیش از

اند: یا با ا امام حسین )ع( او را در سه کار مخیر کردهرا از جنگ منصرف کند ام

یا با آنان بجنگد یا ایشان را نزد یزید بفرستد: دمکه بازگرد آنان به

، باری هرچه نزدیک یزید فرست که او مرد کریم است... یا مرا با معتمدی به امام حسین )ع([ گفت»]

ر. 83« .ه زیاد مرد لئیم استکند با من او کند. و مرا به کوفه مبر که عبدالل

محمدی رک: لحاظ تاریخی محل تردید است ) و چه بهگزاره چه به لحاظ منطقی این

توجه است.حنفی قابلمتنی ( اما به لحاظ اعتقادی در125 /6: 1388شهری، ری

بن عقیل در کربلا یاد کرده است:ف از حضور مسلممؤل .9-3-3

مرا دستوری ده : یا امیرالمؤمنین ه تعالی عنه با تیر و کمان ایستاده بود، گفتعقیل رضی اللبن مسلم»

ر. 85« .یک تیر این نداکننده را هلاک کنم و به دوزخ فرستمتا به

حجه )روز عرفه( در بن عقیل پیش از واقعۀ کربلا، در نهم ذیها مسلمدر حالی که طبق گزارش

(.343 /4: همان) ه استکوفه به شهادت رسید

هم آمده انجیلو توراتالکرسی در صراحت گفته است که آیۀف بهمؤل .9-3-4

است:

، الا آنکه به این لغت نیست و إنه لفی کتابها هست الکرسی در توریت و انجیل و همهبدان که آیۀ»

ر. 32« زبر الأولین.

الکرسی در آیۀشاید منظور مفاهیم موجود نماید اما این گزاره اگرچه کمی دور از تصور می

رک: ) آمده است 28و 22ۀ اشعیا، آیات از صحیف 40باب تورات مشابه آنها در نه،باشد که برای نمو

(.157-156 :1987کتاب مقدس،

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 163

ف در ضمن حکایتی، صلیب اعظم را معبود ترسایان دانسته است:مؤل .9-3-5

: مرا عظیم . ترسا گفتاو را به صلیب اعظم که معبود او بود، سوگند داد که حاجتی من روا کنی»

پ. 80« .، من کجا از عهده بیرون توانم آمد؛ اما به قدر وسع به جای آرم دیسوگندی دا

« تا نمازست مایۀ مؤمن / تا صلیبست قبلۀ ترسا»از صلیب به عنوان معبود ترسایان تنها در این بیت

ای مبنی بر پرستش صلیب توسط مسیحیان ( نشانی آمده و هیچ نشانه4: 1335از فرخی سیستانی )

ر در مسیحیت است، ندارد و این تنها تصور مسلمانان بوده که صلیب را که یک نماد نسبتا متأخوجود

اند.شناختهمیعنوان معبود و قبلۀ مسیحیان به

روز دانسته است: 360ف تعداد روزهای سال را مؤل .9-3-6

ماه رمضان : یکی آنکه گفتیم تا عدد روزهای سال تمام شود پس روزۀ فاما عدد شش سه چیز است»

أمثالها. فرماید: من جاء بالحسنۀ فله عشرکه میجای سیصد روز بود، هر روز به جای ده روز، چنان به

ر. 184« و شش روز به جای شست روز جمله سیصد ]و[ شست روز بود.

ت و پنج سیصد و شصکه التفهیمخلاف گزارۀ ابوریحان بیرونی در سال را مؤلف در این بخش

و این حتی دانسته سیصد و شصت روز (،221 :1318)کمتر گفته روز و کسری از چهار یک روز

سیصد و پنجاه التفهیم بنا بر در ذهن مؤلف باشد چراکه سال قمری نیز یادآور سال قمریتواند نمی

سیصد و سال، بندهشو تنها در (221)همان: روز و شش یک آن است و چهار روزو پنجیک

در دین گوید که آفریدگان گیتی را به سیصد و »که نوشته شدهشصت روزه خوانده شده و چنین

: 1385)فرنبغ دادگی، « نبار است، )که( به سالی انگاشته )شود(گاه شصت روز آفریدم که شش گاه

او وجود ندارد.جه به زمانه و دین ف با تو(، هرچند به نظر هیچ توجیهی برای این گاهشماری مؤل105

یاد کرده است:« درم اسماعیلی»ای به نام ف از سکهمؤل. 7-3-9

ر. 47« .اسماعیلی دارم حلال که به نزدیک من از همه دوستر است: بیست درم گفتامیر هری[ ]»

از بافت باشد که ای از دوران اسماعیل سامانیسکه« عیلیدرم اسما»رسد مقصود از به نظر می

ای از روزگار اسماعیلیان باشد توان به کمیاب بودن آن پی برد. از سویی شاید منظور سکهمیمتن

( و علت 102: 1396از جنس طلا بوده )فرجامی، آنها بیشتر مانده،ی باقیهابا توجه به نمونه که

(.100است )همان: در ایران بوده این فلزکمبود در آن روزگار کمیاب بودن سکۀ نقره

164 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گیرینتیجه

معرفی شده است که فردی به نام زادالمقوینالنهر به نام جستار متنی کهن از میراث ماوراء در این

در نیمۀ دوم سدۀ ششم یا اوایل سدۀ آن را محمدبن محمد النصر ملقب به قاضی از اهالی وابکنت

را در حدود صد فصل او کتاب خودبه رشتۀ تحریر درآورده است. هفتم ق. در حدود چهار ماه

، الانوارکتاب، تفسیر انوار، مغازی، الغافلینتنبیهچون و در نگارش آن از آثاری فراهم آورده

بوده هاکتاباز دیگر بیش الغافلینتنبیهبهره برده است. در میان این آثار استفادۀ او از العابدینزاد

ر اشاره جای کتاب خود به این امدر جایمذهب بوده و ف حنفیمؤل ،است. بر اساس قرائن متنی

خ مور ترین آنهاسه نسخه باقی مانده است که کهندانیم از این اثر تنها کرده است. تا آنجا که می

کتابخانۀ مجلس دیگر متعلق به شود. نسخۀمی دارینگه آرشیو ملی افغانستانق. است و در 890

ق. است و 1056شده است و سومین نسخه مورخ ق. کتابت 1027سال است و در شورای اسلامی

ها و ترکیبات نادر علاوه بر واژه ،در کتابخانۀ سالار جنگ هندوستان محفوظ است. در این اثر

شود. دیده می هزار حکایت صوفیانحکایات فراوانی وجود دارد که بسیاری از آنها تنها در کتاب

النهر خواهد اءی در شناخت بیشتر میراث تصوف ماورتردید معرفی این اثر و انتشار آن نقش مهمبی

داشت.

نوشتپی

( و سپس به آرشیو ملی 184: 1338شده )نفیسی، داری میاین نسخه ابتدا در کتابخانۀ موزۀ کابل نگه. 1

افغانستان منتقل شده است.اعا تم و ۀرذکا تاهلنعج حنن»سورۀ واقعه به کار رفته است: 73قرآنی است و در آیۀ ای واژه« مقوین. »2

این واژه از اضداد است و هم به معنای صاحب مال و مکنت است و هم به معنای فقیر و «. ینقولمل

(. 171-170: 1381ربانی، چیز. همچنین به معنای مسافران فرودآینده در بیابان هم هست )رک: بی

روندگان، برگان، بیابانبرسیدگان، بیتوشگان، توشهبی»به « مقوین»های کهن قرآن، در ترجمه

(.1407 /3: 1374ترجمه شده است )رک: یاحقی، « فرودآیندگان و بیابانیانست مگر در موارد ستان اهای نسخه در تمام موارد به شمارۀ برگ نسخۀ آرشیو ملی افغان. ارجاع به برگ3

ضرورت به شمارۀ برگ نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نیز اشاره شده است.خاص که بهبندۀ خاص ملک باش که با داغ ملک / روزها ایمنی از »نظر دکتر شفیعی کدکنی احتمالا . بیت مورد4

ر نسخۀ 139افغانستان و برگ آرشیو ملی ر نسخۀ 101است که در برگ « شحنه و شبها ز عسس

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 165

به « گویدکه آن عزیز میچنان»کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی آمده اما در نسخۀ مجلس با عنوان

یک از دو هم در هیچ« رحمه الله»عبارت این بیت اشاره شده و نامی از سنایی نیامده است، همچنین

نسخه وجود ندارد.ای هر دو نسخه به همراه هم ابتدا شمارۀ برگ نسخۀ آرشیو ملی ه. در تمام موارد ذکر شمارۀ برگ5

افغانستان و پس از آن شمارۀ برگ نسخۀ کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی آمده است.( و 101: 1389، پیلژنده) السائرینسراجهجری آمده است: 700. این بیت تنها در دو اثر تا سال 6

در تعلیقات السائرینسراج( که مصحح 106: 1349ب القونیوی، متطب) الألبابالکتاب و حدیقۀروضۀ

ف است که حدس زده که بیت از مؤل الکتابروضۀای نکرده و مصحح به شاعر این بیت اشاره

نماید.نادرست می

با اندکی اختلاف آمده و در نسخۀ « فصل»در هر دو نسخۀ دستیاب این اثر نود و هشت باب ذیل عنوان . 7

ملی افغانستان، علاوه بر فصول اصلی تنها پنج عنوان فرعی به شنگرف وجود دارد که از لحاظ آرشیو

حجم و محتوا به فصل شباهت دارد اما فاقد عنوان فصل است؛ لازم به ذکر است که شفیعی کدکنی

(.203: 1393نیز این اثر را را مشتمل بر صد باب دانسته است )عطار، : ده.1359ی، چارجوع کنید به:چآگاهی بیشتر . برای 8ق. به 1251که تألیف آن را در سال جامع البرکات الله بخاری در بن عنایتدانیم خلیل. تا آنجا که می9

(.318-317 /2: 1384ر چاربرجی، )مدب استفاده کرده است قوینالمزادپایان برده از .که نادرست است (184: 1338)متر نوشته سانتی 17.5در 24.5. نفیسی قطع نسخه را 10 .152ص 1: پاورقی 1398الملک، . برای نمونۀ مشابه، رک: نظام11: بیست و دو؛ همچنین 2535، ای از بخشی از قرآن کریم تفسیر شنقشیگزاره. برای نمونۀ مشابه، رک. 12

هفتاد و چهار. -د و سه: هفتا1385رک. قلانسی نسفی، و هفت. هفتاد :1385قلانسی نسفی، رک. . برای نمونۀ مشابه، 13همچنین : بیست و دو؛ 2535 ای از بخشی از قرآن کریم تفسیر شنقشی،گزاره. برای نمونۀ مشابه، رک. 14

هفتاد و هفت.: 1385قلانسی نسفی، رک. تصحیح نسخۀ خطی در اخلاق و »با عنوان 1389سال ای در نامهر، پایان. از این نسخۀ ناقص متأخ15

این »در دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران دفاع شده که در آن ذکر شده است « مواعظ

« فرد در کتابخانه مجلس موجود است ولی ظاهرا نسخ بدل ندارد به عنوان نسخه منحصرنسخه ب

توسط 1964شده در سال فهرست تنظیمبه : ب( اما با توجه 1389]کذا[)پورمحمود ناورودی،

شدۀ این نسخۀ اقدم شناخته ،(Beaurecueil, 1964: 138)شد تر از آن یادبورکوی که پیش

166 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

و نسخۀ سوم این اثر در کتابخانۀ سالار جنگ هند ان استمتن تا به امروز نسخۀ آرشیو ملی افغانست

(.Ashraf, 1983: 8/ 243محفوظ است )نیشابور بیست و پنج دینار زکوۀ مال بداد و باقی در همیان کرد و بر میان بست و روان شد. چون به . »16

«.رسد به آبباید رفت تا آب که بیست پایه فرود می، یعنی پایاست خانهجویرسید مگر آنجا ای ، هر نفقهجزا است تو: من جاء بالحسنۀ فله عشر أمثالها. و آن عمل که وی را هفصد قوله تعالی. »17

.«خدای عز و جل داده شود، آن را هفصد ثواب است که از مال حلال در راه

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 167

عمناب

، چاپ دوم، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران: مرکز ابلیستلبیس (، 1381جوزی، ابوالفرج، )ابن -

نشر دانشگاهی.

، تصحیح الجنان فی تفسیرالقرآنالجنان و روحروض(، 1371، )بن علیوالفتوح رازی، حسینبا -

های اسلامی آستان قدس رضوی.محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد: بنیاد پژوهش

آثار احمدی )تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم (، 1374استرآبادی، احمدبن حسن، ) - ، تصحیح میر هاشم محدث، تهران: میراث مکتوب.السلام(

، تصحیح نجیب مایل هروی التراجم فی تفسیرالقرآن للأعاجمتاج(، 1375اسفراینی، شاهفوربن طاهر، ) -

تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. اکبر الهی خراسانی،و علی

، به خواهانی جمشید 7نامه ، در مزدک«روایتی کهن از حکایت شیخ صنعان»(، 1393ایمانی، بهروز، ) -

فر و پروین استخری، تهران.کیان

پژوه، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.(، ؟، به کوشش محمدتقی دانش1345، )بحرالفوائد -

داود، تهران: فرهنگستان ، تصحیح سید علی آلالقصصتاج(، 1386بخاری، ابونصر احمدبن محمد، ) -

زبان و ادب فارسی.

، فضایل و مناقب اهل بیت علیهم السلام: پنج تن آل عبا(، 1384بن علی، )بیرجندی واعظ، عبداللطیف -

علی ربانی گازاری، قم، نورگستر. تصحیح

الدین همایی، ، چاپ چهارم، تصحیح جلالالتنجیمالتفهیم لاوائل صناعۀ(، 1367بیرونی، ابوریحان، ) -

تهران: بابک.

(، تصحیح جلال متینی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.1357) پند پیران، -

نامۀ کارشناسی پایان«. تصحیح نسخۀ خطی در اخلاق و مواعظ(. »1389پورمحمود ناورودی، مدینه. ) -

علوم انسانی دانشگاه تهران. ارشد. دانشکدۀ ادبیات و

الدین محمود راوندی، تصحیح محمد روشن، ، ترجمۀ نجمالنبیشرف(، 1361خرگوشی، ابوسعید، ) -

تهران: بابک.

، سال دهم، شمارۀ راهنمای کتاب، «چند نسخۀ خطی از افغانستان»(، 1346پژوه، محمد تقی، )دانش -

.526-517پنجم، ص

، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد های ایران(دنا )فهرستوارۀ دستنوشت(، 1389درایتی، مصطفی، ) -

مجلس شورای اسلامی.

168 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی های خطی ایران(فنخا )فهرستگان نسخه (،1391درایتی، مصطفی، ) -

جمهوری اسلامی ایران.

-158، پاییز، صص 31، ش های قرآنیپژوهش، «واژگان اضداد در قرآن»(، 1381ربانی، محمدحسن، ) -

175.

النهری( با نگاهی به های فارسی گونۀ فارسی فرارودی )ماوراءشناسی متنگونه»(، 1394رواقی، علی، ) -

.154-3 ص، ص39شمارۀ ، سال سیزدهم،میراث ۀآین ۀضمیم، «کتاب ارشاد

سن نصیری جامی، تهران: پژوهشگاه ، تصحیح حالسائرینسراج(، 1389) بن ابوالحسن،، احمدپیلژنده -

علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

، چاپالغافلین بأحادیث سیدالأنبیاء و المرسلینتنبیهق.(، 1406سمرقندی، نصربن محمدبن ابراهیم، ) -

، بیروت: دار الکتب العربی.هفتم

تصحیح نجیب مایل ،الفتاحالارواح فی شرح اسماءالملک روح(، 1368الدین احمد، )سمعانی، شهاب -

هروی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

، تصحیح محمدتقی مدرس رضوی، هفتم، چاپ سنایی غزنوی دیوان (،1388) ی، مجدودبن آدم،سنای -

تهران: سنایی.

، الفریقینروضۀ(، 1359بن مأمون، )سهلبن مسروربن ابیالعمرکی ثم المروی، ابوالرجاء مؤمل چاچی -

تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

، تصحیح محمد روشن، تهران: پنجم، چاپ قصۀ یوسف )ع((، 1384طوسی، احمدبن محمدبن زید، ) -

شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، چهاردهم، چاپ الطیرمنطق(، 1393ار، محمدبن ابراهیم، )عط -

تهران: سخن.

، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن.تذکرۀالاولیاء(، 1397محمدبن ابراهیم، )، ارعط -

محمد خوارزمی، تصحیح ، چاپ پنجم، ترجمۀ مؤیدالدینالدینعلوم احیاء(، 1386غزالی، محمد، ) -

جم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.حسین خدیو

، تحقیق و تخریج: علی محمد مصطفی و سعید المحاسنی، الدیناحیاء علومق.(، 1431غزالی، محمد، ) -

دمشق: دار الفیحاء و دارالمنهل ناشرون.

، تصحیح حسین خدیوجم، تهران: مرکز انتشارات علمی و کیمیای سعادت(، 1361) محمد، غزالی، -

فرهنگی.

ساکت /...در اخلاق و مواعظ به نام ژوهشی: معرفی و بررسی اثری کهن پ-مقاله علمی 169

، «وضعیت اقتصادی اسماعیلیه در عهد سلجوقی و معرفی چند سکه اسماعیلی»(، 1396فرجامی، محمد، ) -

.104-83، صص 68، سال نوزدهم، شمارۀ پژوهیتاریخ

تصحیح محمد دبیرسیاقی، تهران: شرکت نسبی ، حکیم فرخی سیستانی دیوان (،1335فرخی سیستانی، ) -

حاج محمدحسین اقبال و شرکاء.

، گزارنده مهرداد بهار، تهران: توس.سوم ، چاپبندهش(، 1385دادگی، ) فرنبغ -

تصحیح عارف ،ارشاد در معرفت و وعظ و اخلاق(، 1385بکر، )بن محمدبن ابیقلانسی نسفی، عبدالله -

نوشاهی، تهران: میراث مکتوب.

قدس، تهران: ، ترجمۀ انجمن کتاب مدومم.(، چاپ 1987، )کتاب مقدس )عهد عتیق و عهد جدید( -

انجمن کتاب مقدس ایران.

صحیح محمدجعفر یاحقی، تهران: بنیاد (، ت2535)ای از بخشی از قرآن کریم تفسیر شنقشی، گزاره -

.فرهنگ ایران

پور، تهران: سخن.، تصحیح حامد خاتمیهزار حکایت صوفیان(، 1389مؤلفی ناشناخته، ) -

، تصحیح میر ودود بابلالأالکتاب و حدیقۀروضۀ(، 1349متطبب القونیوی، ابوبکربن الزکی، ) -

یونسی، تبریز: مؤسسۀ تاریخ و فرهنگ ایران.سید

، قم: السلام بر پایۀ قرآن، حدیث و تاریخنامۀ امام حسین علیهدانش(، 1388شهری، محمد، )محمدی ری -

دارالحدیث.

فهرست تفصیلی نسخ خطی فارسی ، (1384الله، با همکاری مایا ماماتساشویلی، )مدبر چاربرجی، سیف - .، مرکز چاپ و انتشارات، تهران: وزارت امور خارجهانستیتو ککلیدزه تفلیس

، دوم، چاپ التصوفالتعرف لمذهبشرح(، 1389بن محمد، )مستملی بخاری، ابوابراهیم اسماعیل -

تصحیح محمد روشن، تهران: اساطیر.

، التوحیدالمرید الی مقامالمحبوب و وصف طریقفی معاملۀالقلوب قوتق.(، 1424مکی، ابوطالب، ) -

چاپ دوم، راجعه سعید نسیب مکارم، بیروت: دار صادر.

(، تصحیح احمدعلی رجائی بخارایی، 1354، )المریدینالعارفین و تحفۀالمجالس و بستانمنتخب رونق -

تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

، تصحیح محمدعلی موحد، دوم، چاپ مثنوی معنوی(، 1396) ،بن محمدالدین محمدجلال، مولوی -

تهران: هرمس: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

اصغر ، تصحیح علیهفتم، چاپ الاسرار و عدۀالابرارکشف(، 1382، )بوالفضل رشیدالدینمیبدی، ا -

حکمت، تهران: امیرکبیر.

170 170-139ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(، 1380، )«رسیده به کتابخانۀ مجلس(های خطی تازهینۀ سترگ ملی )نسخهنسخ خطی بهارستان، گنج» -

.24، ص 8، شمارۀ دوم ، سالپیام بهارستان

تصحیح محمود عابدی، تهران: نامه(، سیرالملوک )سیاست(، 1398)بن علی، حسن، کالملنظام -

فرهنگستان زبان و ادب فارسی.

دوم، شمارۀ دوم، صص ، سال راهنمای کتاب، «های خطی(زادالمقوین )نسخه»(، 1338نفیسی، سعید، ) -

184-187.

های اسلامی آستان قدس رضوی.، مشهد: بنیاد پژوهشفرهنگنامه قرآنی(، 1374یاحقی، محمدجعفر، ) -- Ashraf, Muhammad. (1983). A Concise Descriptive Catalogue of the

Persian Manuscripts in the Salar Jung - Museum & Library. Hyderabad:

Salar Jung Museum & library.

- Beaurecueil, S. de Laugier de O. P. (1964). Manuscrits d'Afghanistan. Le

Caire: L'imprimerie de l'institut français d'archéologie orientale.

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

ملک خاتونجهان دیواندر امیرخسرو دهلوی بررسی اشعار سعدی و

و معرفی اشعار نویافتۀ او محسن شریفی صحی

دکتر در زبان و ادب فارسی

هچکیدیا خطا کاتبان یا دلیل ثبت یکسااان شاایر یا اشاایار در دی ان دو شاااار ام ما

صادیق این دو در دی ان جهان ست. م شاار از دیگر ا سی یک ملک خات ن رون ی

ست که ارتباطی با 21وج د دارد. سید در دی ان جهان م ج د ا شترک با رباای م

پاریس و اهمالد 763ن یسد ش بحث تتبیات یا ساارتات ندارد و دخالت مالکد دساات

اند.مل این خلط اشیار ب دهمصححان دی اند چاپی جهان اا

ملک خات ن شااااار مدلاد اسااات و همان ط ر که از ان ر از سااا دیگر جهان

سید خ اج سلمان ساوجی حافظ جلال اضد و دیگران مصاریع و ابیاتی را در

صلی تضمین استام ما بی–شیر خ یش شان که شرط ا ذکر کرده -یادکرد نام ای

ا وافر داشته است. چنان که از تتبیات و از خسرو نیز الاته به اشیار خسرو دهل

آید تدلید از این شاار در اشیار جهان مشه د است؛ اما الاوه بر امر تتبع تدلید بر می

غزل از 15و استدبال از شیر خسرو که در بسیار از اشیار جهان تابل مشاهده است

گردد که ظنا ساارتت ادبی و شاااهده میملک مخساارو نیز اینا در جمع اشاایار جهان

رود.رون یسی این اشیار می

شاایر در غزل و 110همچنین در این جسااتار اشاایار و ابیاتی تازه از جهان بیش از

رباای( که در نساا ا اساااح مصااححان نب ده و در نساا ا چاپی دی ان و نیز به ثبت

نرسیده میرفی خ اهد شد.

بی اشیار ن یافته. سرتت ادسید امیرخسرو دهل ملک خات نجهان کلیدواژگان: 25/12/1399تاریخ پذیرش: 24/09/1399تاریخ ارسال

E-mail: [email protected]

و ملک خات نجهان انیدر د دهل رخسرویو ام اشیار سید یبررس(. 1399شریفی صحی محسن ارجاع به این مقاله:

زبان و ادب فارسی نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز او اافتیاشیار ن یمیرف

perlit.2021.44016.2997/10.22034

172 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه

خات ن در دسترح محددان ب ده و اولین بار سیید نفیسی ملکجهانن یس از اشیار نس ا دست چند

حافظ و »در مدالا کهچناناست؛ داشته نس همند از سه جهان را با بهرهدی ان اداا چاپ

این شاار زبردست را که در ترن هفتم ]صح: هشتم[ دی انمن در نظر دارم »گفته: « خات ن ملکجهان

نفیسی « ام چاپ کنمها یافتهاز اشیار و در سفینه آنچهمجم اه و ... پس از مدابلا این سه زیستهمی

اشارۀ و به شرح زیر است:نسخ م رد(. 211: 1363

ملی پاریس خاناکتاب 763نس ا ش -1

ملی پاریس خاناکتاب 1102نس ا ش -2

1.ا متأخر از اشیار جهان که در اختیار ادوارد براون ب ده استگزیده -3

پریمرز نفیسی همسر و کهچنان؛ است شمسی 40دها اواسط این س ن نفیسی مرب ط به

مسیحی که شادروان نفیسی در 67و 1966ها در سال»: ندل کرده کهپاریس 763دربارۀ نس ا ش

که [ 763ن یس ش ]یینی دستپاریس اتامت داشت به خص صیات یک نس ا خطی فارسی ارزنده

شناح بزرگ فرانس ملی پاریس است پی برده ب د و اغلب با مستشرق و ایران خاناکتابدر

« کردندها آن با یکدیگر تبادل نظر میکار جات و ریزهپروفس ر هانر ماسه دربارۀ ن شته

(.137 :1351 نفیسی

برکت خ یش مجال تصحیح و چاپ اشیار جهان را پیدا نکرد؛ پس ازاما سیید نفیسی در امر با

گانه را که با کمک خان ادۀ یح و چاپ اشیار جهان نسخ سهآباد در س دا تصحو پروین دولت

ا به میرفی دتیق این نسخ نفیسی به دست آورده ب د م رد تحدیق و بررسی ترار داد و در مداله

رک تبیات و از حافظ و سید ذکر کرد ا از اشیار جهان را نیز به همراه تپرداخت و نم نه

درگذشت. جهان دی اناما ب ت با او نیز همراه نب د و پیش از چاپ ؛ (417: 1371آباد دولت

پ راندخت کاشانی راد و کامل چسبدچندان دل نهبا تصحیحد 1374در سال دی اننهایت این در

پاریس را اساح 763د. مصححان نس ا ش یرسچاپ به که حتی فهرست اشیار ندارداحمدپ ر

پاریس 1102نس ا ش ویژهبهها شیر ها و مجم اهجنگ؛ اما نشانی از دادندکار خ یش ترار

ح ایشان در تصحی ب د رده و اشیار از آن نیز ندل کردهدتت آن را میرفی کآباد بهکه دولت

دی ان در چاپ آمده آباد دولت مدالا که درن یس شده از این دستنیست. برخی از اشیار ندل

ها شیر جهان را ا که ن یافتهبشر در مدالهج اد ها را ش د که برخی از آنجهان مشاهده نمی

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 173

ند چنین بی دل .../ تا چ : بگذشت بتا درد من از حد نهایتهاغزل کهچنان آمده است. نشان داده

1102آباد در نس ا ش ... را دولتدید که دگر مردمک دیده چها کرد ... و:و بی یار ت ان گشت

.چاپی جهان واتع نگشته است رک دی انم رد ااتنا مصححان امادیده و در مدالا خ یش آورده

این اشیار را بشر به همراه چندین غزل دیگر در چند سال بید (. 439و 438: 1371آباد دولت

(.1388بشر .فی نم ده است رکا میرتالب مداله

ملک خاتون و سعدی )خطای مصححان و مالک نسخه(رباعی مشترک جهان 21

سید دی انکه در به ثبت رسیده استرباای 21تیداد ملک خات نجهاندر دی ان چاپی

ها به سید آید که انتساب آنچنین برمیشناسی نس هترائن از خ رد.نیز به چشم می شهر و هم

ق734؛ ازجمله نس ام رخ دواوین تدیم سید م ج د استدر رباایات نیا تطیی است.

؛ رباای دوم نیز در نس ا م رخ است را در خ د جا داده خاناچستربیتی که تمام رباایاتکتاب

نظر به شرح زیر است:ش د؛ مطالع رباایات م ردمشاهده می ق مجلس721

بدخ یی ت بر ت نگیرند بیا بیااشاق به درگهت اسیرند -1

آ( 318 یاحاش :ق734 سید ؛519: 1380؛ سید 519 :1374خات ن ملکجهان

سرمایا اافیت کفاف است ن ست تدبیر و ص اب از دل خ ش باید جست -2

سید ؛415: 2569ق ش 721 ؛ سید 879: 1380 سید ؛ 520: 1374خات ن ملکجهان

(ب327:ق734

پرستی باتی استاندیشا کار بت سر م از ت هستی باتی استتا یک -3

آ(327:ق734؛ سید 879: 1380؛ سید 524: 1374خات ن ملکجهان

با دوست به پایان نشنیدیم که برد پروانا خرد کهچنانکس اهد وفا -4

آ(327:ق734 سید ؛692: 1380؛ سید 528: 1374خات ن ملکجهان

گ یند که زشت است بهل تا باشد آرام دل ما باشدآن دوست که -5

آ( 323ق:734؛ سید 693: 1380؛ سید 530: 1374خات ن ملکجهان

نارنج زن دان ت در مشتم ب د من دوش تضا یار و تدر پشتم ب د -6

ب( 326ق:734؛ سید 697: 1380؛ سید 532: 1374خات ن ملکجهان

تا بندگیت کنم به جان و سر خ یش خ یشگر لایق خدمتم ندانی بر -7

ب( 326ق:734سید ؛699: 1380؛ سید 537: 1374خات ن ملکجهان

174 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گر سیم و زرم خ اهی و گر جان و سرم مررخا من به کمند ت دخ رشید -8

آ( 327ق:734؛ سید 700: 1380؛ سید 524: 1374خات ن ملکجهان

نزدیک سحر رو به بالین آرم ها دراز بیشتر بیدارمشب -9

( ب325ق:734؛ سید 700: 1380؛ سید 541: 1374خات ن ملکجهان

بی دیدنش از گریه نیاساید چشم آن دوست که دیدنش بیاراید چشم -10

ب( 327ق:734؛ سید 700: 1380؛ سید 543: 1374خات ن ملکجهان

ش به منکر نکنمص فی ش م و گ گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم -11

آ( 323ق:734؛ سید 701: 1380؛ سید 545: 1374خات ن ملکجهان

بینمآسایش جان در تدمت می بینمآیی و لطف و کرمت میمی -12

ب( 326ق:734؛ سید 702: 1380؛ سید 545: 1374خات ن ملکجهان

کسانحق دشمن خ د مکن به آزار نفساندلان نشین و صاحببا زنده -13

آ( 326ق:734؛ سید 884: 1380؛ سید 547: 1374خات ن ملکجهان

گرینده چ ابر ن بهارم دیده زارم دیدها بی رخ ت چ لاله -14

(ب327ق:734سید ؛704: 1380؛ سید 551: 1374خات ن ملکجهان

ا اندیشه به ذکر و نپرداخته ا که بنده نن اختهروز دو سه شد -15

(ب327ق:734سید ؛884: 1380؛ سید 553: 1374خات ن ملکجهان

گ یی به گناه مسخ کردندش پ ست از بس که بیازرد دل دشمن و دوست -16

(ب326ق:734سید ؛691: 1380؛ سید 523: 1374خات ن ملکجهان

تا ص رت حال دردمندان بینی ا مایا درمان نفسی ننشینی -17

(آ326ق:734سید ؛706: 1380؛ سید 556: 1374خات ن ملکجهان

تر کنمت خ بچندان که نظر می ا و لطف دگر هر روز به شی ه -18

ب( 326ق:734؛ سید 705: 1380؛ سید 554: 1374خات ن ملکجهان

گر دزد بگرفتند به صد حیله گ یند که دوش شحنگان تتر -19

آ( 326ق:734؛ سید 885: 1380؛ سید 554: 1374خات ن ملکجهان

نه ماه زمین که آفتاب فلکی ماها همه شیرینی و لطف و نمکی -20

آ( 326ق:734؛ سید 705: 1380؛ سید 555: 1374خات ن ملکجهان

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 175

تا ب د که نهیم لب بر آن لب حالی کردیم بسی جام لبالب خالی -21

ب( 325ق:734؛ سید 705: 1380 ؛ سید555: 1374خات ن ملکجهان

دو احتمال ثبت یکسان شیر یا اشیار در دی ان دو شاار را شاهدیم چنینی کهاین در م اتع

وج د دارد:

کنند. میخطا کاتبان که شیر شاار را خ استه یا ناخ استه وارد دی ان شاار دیگر -1

.سرتت و رون یسی شاار از شاار دیگر -2

دی انبه نح وارد دانیم که رباایات بالا از سید است و شناسی میهنس ترائنبا انایت به

مسی د اینج پدرد جهان( بدانیم که ق726ملک را بید از سال ت لد جهاناگر رایز جهان شده است؛

: 1383 نطنز به و داد الدین وزیر دختر خ د را به زنی متصد فارح و اراق شد و امیر غیاث

ا در ادم سید شک و شبهه دی انق 734وج د اشیار مذک ر در نس ا م رخ گاه با ( آن142

. ماندانتساب این اشیار به جهان باتی ن اهد

دی انریشه در خطا مصححان مش ص خ اهد شد که این یکسانیدر پی خ اهد آمد آنچهبا

دی انسید را وارد از رباای 21تیداد دتتیمبتدیانه و با بیارد که به شکلی خات ن د ملکجهان

ن یس اساح مصححان پاریس که دست 763این رباایات در اصل در نس ا ش اند. جهان کرده

22ن یس دست این ذوقج د نیست؛ لیکن یکی از صاحبان بیم خات ن ب ده ملکجهان دی ان

افزوده و «( له و»و به دنبال اشیار جهان ذیل نس ا نفیساین را در جاها خالی سید رباای از

نظر م رد رباایاتت در کتابت اشیار بش ند وکه مت جه تمایز فاحش دو خطد متفامصححان نیز بی آن

در زیر کهچنان اند؛جهان کردهدی ان وارد چاپد( ...: مجن ن اگر احتمال لیلی نکندرباایدجز بهرا

میل م است:

176 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(308: برگ 2ملک خات ن ش جهان

تطیه 14 763 ش نس ا تصحیح وج د دارد؛ در ب ش مدطیاتد ایناشتباه فاحش دیگر نیز در

ا اند. دو تطیهچاپی جهان منتشر کرده دی انتطیه را در 12که مصححان حالیم ج د است؛ در

که به مصححان رخ نشان نداده به شرح زیر است:

نثار روضه کنم جان به بزم خسرو ایران فرصتم مجال بب شدبه ادل گفتم اگر

چه وتع پا ملخ را به بارگاه سلیمان نه ت ان ب دج اب داد که این م تصر چگ

له و

زنتا به کی باشم به دست ن کران شرم چنین محب ح و مجروح از جفا روزگاراین

شرم زننیاید آخر این بیشرمش از کس می جرمی اسیر خار هجربلبلی ناکرده بی

(.305و 304: برگ 2ملک خات ن ش جهان

(.53و 52ش د برگ نیز مشاهده می 1102همین تطیات در نس ا

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 177

ش د؛ از ایشان در ندل اشیارد جهان اشتباهد شده ختم نمیا غفلت مصححان به همین نکات گفتهام

رباایات ب شو لطف س ن او در اندی که بااث شده م اطبان است بزرگ دیگر نیز سر زده

و بند فهرست که جهان در سرایش رباایات خ یش اند را درک نکنند؛ زیرا مصححان درنیافته

ا واژهمضم ن یا رباای را با التزام به 20 یینی مثلا ؛ کرده استرا لحاظ واژگانی-یم ض اتب یب

ها در هم داشته باشند؛ بلکه ارتباط آن لحاظ تافیه ارتباطی باسروده است بدون اینکه به خاص

این ن ع کهچناندر چند رباای مت الی است؛ یا م ض ع خاص واژۀ خاص همانکارگیر به

م ض اات خاص دارا ش د و جاجرمی رباایاتی که نیز مشاهده می الاحرارم نسبند در تدسیم

مجزا یبه شکل مت الی و در باب... را و تد میش ق دل خالهستند چ ن وصف شراب گل شمع

ت جهی مصححان با بی .(1024 -842 :2ج 1337آور کرده است جاجرمی از رباایات دیگر جمع

شیر الفباها بر اساح حروف ری تن نظم طبییی رباایات و چینش آنهمبه این م ض ع مهم با به

کارگیر واژه رباای را با به 62الهی و و ثنا رباای را در حمد 38مثلا اند.جهان را تباه ساخته

سروده است و تمام این رباایات «دل» در دو م ضع( با التزام واژۀرباای را 170و نزدیک به «گل»

که این رباایات در نس ا ن یس خ یش ثبت کرده است. درحالیدست دی انرا به شکل مت الی در

ها مشاهده ن اهد شد.اند و ارتباطی میان آنچاپی به دلیل ترتیب الفبایی از هم دور افتاده

(315 : برگ2ملک خات ن ش جهان

178 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ملک خاتوناشعار و ابیات جدید و نویافته از جهان

مند با بهره گفتم بشر غزلیاتی از جهان را ترپیش کهچنانیادآور د دو نکته حائز اهمیت است؛

چاپی جهان وج د ندارد؛ اغلب این غزلیات در دی ان از چند جنگ شیر میرفی کرده که در

میرفی لطایف و سفینا ظرایفنیز م ج د است. اخیرا نیز چند شیر از جهان در مجم اا 1102نس ا

طبق آنچه در ب ش اول مداله آمد مصححان دو (.1399شاهمراد و دیگران: .شده است رک

این دو شیر را با نگارنده اند. ده و منتشر نکردهپاریس ندی 763تطیه از مدطیات جهان را در نس ا

اما با است. ها مرب ط به اشکالات تصحیح مصححان در همان ب ش اول آوردهانایت به بحث

ش د پاریس متیلق به سدۀ نهم هجر ( میل م می 1425پاریس و جنگ ش 1102بررسی نس ا ش

و کسی به میرفی آنها نپرداخته است. این اشیار که همچنان اشیار منس ب به جهان منتشر نشده

به شرح زیر است:

بیتی بدون ت لص:5غزلی 7برگ -1

زندچشم ش خش بر دلم ناوک ز مژگان می زندآن کمان ابرو که تیر غمزه بر جان می

بیتی بدون ت لص:8غزلی 7برگ -2

آورده کسی دگر در آغ ش ا کرده مرا ز دل فرام ش

کند:خ رد و نسبت آن را به جهان تد یت میجهان به چشم میدی ان شبیه به مطلع بالا در

گرفتی دیگر جز من در آغ ش چرا کرد مرا از دل فرام ش

(306: 1ملک خات ن ش جهان

ق 821خانا اسااید افند نیز به نام جهان آمده اساات کتاب 3432غزل مذک ر در جنگ ش

162.)

بیتی با ت لص:7ی غزل 28برگ -3

نپندارم چنین اید که کس دید نصیب دشمنم بادا چنان اید

بیتی با ت لص:10غزلی 31برگ -4

غمم افزون شد از اندوه غم ار به جان آمد دلم از ج ر دلدار

بیتی با ت لص: 7غزلی 39رگ ب -5

ا تا وتت صبحدم به کنار که ب ده ا جانا ت دوش همدم و یار که ب ده

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 179

فرانسیس ریشارد آن را رباای پاریس آمده است و 1425در جنگ ش دو بیت اول از این غزل

(.55: 1372! ریشارد دانسته است

و ریشارد اشیار است در این جنگ ارزشمند اشیار از شااران م تلف تا سدۀ نهم آمده

وجی و نیز شباهت ملک را تش یص نداده و به دلیل ثبت آن در کنار اشیار سلمان ساجهان

ز ه غزل ااشیار این دو به همدیگر تمام اشیار را از سلمان دانسته است. در این مجم اه ن

اپی چ دی ان؛ یک رباای آن نیز جدید است و در اندجهان م ج د است که برخی ناتص

آ(148: 1425نس ا ش .م ج د نیست رک

بیتی با ت لص: 9غزلی 44برگ -6

ش ر این بلبل ش ریده به گلزار بگ دلشده با یار بگ ا صبا حال من

همنسبت این سه غزل با کهچنانش د؛ جهان مشاهده می دی ان دو غزلد شبیه به غزل بالا در

(.439: 1ملک خات ن شجهان .بسیار بدیهی است رک

با ت لص: یبیت9غزلی 48برگ -7

چت ان کردمیل او بر جفاست وفاست چت ان کرددلبرم بی

که متیلق به خسرو دهل این غزل در ب ش اشیار مشترک جهان و خسرو بررسی و میل م شد

(.15ش .است رک

بیت همراه با ت لص به ثبت 6با 1425بیت که در جنگ ش 5غزلی با 29و 28برگ -8

رسیده است:

آشفته کار و بار چ ن کار ما نباشد در االم لطافت چ ن یار ما نباشد

ابیاتی 1102ن یس شااده از اشاایار جهان م ج د اساات که در دسااتهمچنین غزلیاتی منتشاار

تر دارند:افزون

( در این نس ه بیتی 748: 1388... بشر ی: بگذشت بتا درد من از حد نهایتبیتغزل نه .1

(.12: برگ 3ملک خات ن شافزون دارد جهان

( نیز در این 757: 1388... بشر چندینیتی: مکن که کس نکند بر کسی جفا بغزل شش .2

(.17: برگ 3ملک خات ن شنس ه بیتی افزون دارد جهان

( در این نس ه 754: 1388... بشر ا نیست مرا جز غم ت کار دگربیتی: گفتهغزل هشت .3

(.22: برگ 3ملک خات ن شبیتی افزون دارد جهان

180 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

( در 410: 1ملک خات ن ش... جهانز جهانا بیتی: ا دل غمگین مدار چشم وفاغزل پنج .4

(.34: برگ 3ملک خات ن شاین نس ه بیتی افزون دارد جهان

( در 486: 1ملک خات ن ش... جهانمچ ن تلم نگارا چندم به سر دوانیبیتی: هغزل هفت .5

(.42و 41: برگ 3ملک خات ن شاین نس ه دو بیت افزون دارد جهان

470غزل و دو رباای به نام جهان آمده که در ص 7 تیداد ق821در جنگ مهدو م رخ

ش د:مشاهده نمی دی اندر اثنا غزلی بیتی تازه وج د دارد که در غزل مندرج در

در ( 339: 1ملک خات ن ش جهان ...یده بگشادم و دل در سر زلفت بستم: دبیتیدغزل شش .6

بیتی افزون دارد. این نس ه

افتادگی اوراق پایانی آن است که بااث شده رباایات جهان ناتص 763تنها اشکال نس ا ش

ن یسی ارزشمند که رفع شده است؛ دست1102تا حدود در نس ا ش ش د؛ این ندص

جز غزلیات و ابیات جدید مند از آن ابتر خ اهد ب د. بهتصحیح اشیار جهان بدون بهره

ن یس نیز بسیار حائز اهمیت است. این دستکه در بالا بدان اشاره شد ب ش رباایات

ملک رباای در جمع اشیار جهان 50شده در این متن فدط رباای ثبت 157از میان کهچنان

(. 72تا 53برگ .رباای دیگر ن یافته است رک 107 به ثبت رسیده و

اهم کرد:به ذکر چند نم نه که انتساب آن با انایت به ذکر نام جهان تطیی است بسنده خ

تا چند ش شیفتا حال جهان کند مال جهانا دل چ وفا نمی

بردار سر از خ اب ببین حال جهان ا ب ت ت تا به چند خ ناب خ ر

(56: برگ 3ملک خات ن ش جهان

له: و

آمد به خیال من که خ ابم ببرد اشق رخ دوست ه ش و تابم ببرد

تا سحر از خیال خ ابم نبردشب تا دور شد از برم ا جان جهان

(58 همان: برگ

له: و

تا کی نکنی بر من بیچاره نگاه چ ن خال ت شد دلم ز اندیشه سیاه

چ ن بر رخ زیبا ت آن زلف سیاه از زلف ت ش ریده شده جان جهان

(62 همان: برگ

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 181

له: و

وصلت که وصال تست بر پ د جهان خ اهم گه و بیگاه ز میب د جهان

ایزد برسانید به مدص د جهان مدص د جهانی و جهان را شب دوش

(64 همان: برگ

ضم ن برخی از رباایات جدید نیز ست؛ دی ان م سب ق ا صراع چهارم رباای کهچنانچاپی م م

زیر:

جز اشق ت ام نب د در سر ه سی گفتم که مگر با ت برآرم نفسی

نیست فریادرسی فریادرسم که زین بیش مرا طاتت هجر ت نماند

: 1ملک خات ن شجهانک. ردر دو رباای دیگر و اینا تکرار شده است ( 58 همان: برگ

554.)

یا رباای زیر:

بسیار دلی در پی خ یش افکنده لیلت نمکی بر دل ریش افکنده

زلفت چ بنفشه سر به پیش افکنده چشم ت چ نرگس است بیمار ز غم

(58 همان: برگ

چاپی م ج د است: دی اناول و مضم ن کلی آن به س نی دیگر در که مصراع

فریاد به بیگانه و خ یش افکنده لیلت نمکی در دل ریش افکنده

از خجلت و شرم طر به پیش افکنده چ ن چشم ت دید نرگس اندر بستان

(.550: 1ملک خات ن ش جهان

یا این رباای جدید:

زدکز غایت حسن طینه بر گل می خددر باغ بدیدم صنمی سیمین

صحبت بدگفتا نت ان ز دست هم گفتم بگذار تا بب سم پایت

ثبت شاااده دی انکه ت افی و مضااام ن آن در رباای دیگر از جهان در ( 60 همان: برگ

است:

زان رو که حسن اوست بیرون از حد خدبرب د دل از من صنمی سیمین

صحبت بددر حفظ خ د از بلا هم دارشچمن می رویش چ گل است در

(.527: 1ملک خات ن ش جهان

182 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گنجد؛ اما برا کسانی که تصد تصحیح جهان در این جستار نمین یافتا ذکر بیشتر رباایات

ملک خات ن را داشته باشند ذکر چند و چ ن غزلیات و رباایات جدید کفایت جهان دی انمجدد

کند.می

خسرو دهلویملک خاتون و جهاندیوان شعر مشترک در 15

تر گفته شد دلیل ثبت یکسان شیر یا اشیار در دی ان دو شاار یا خطا کاتبان است پیش کهچنان

دلیل خطا مالک نس ا ش یا رون یسی و سرتت ادبی بااث این امر شده است و رباایات سید به

ها و شده ب د؛ اما این یکسانیدی ان چاپی جهان وارد دی انت جهی و غفلت مصححان و بی 763

برخی از اشیار م ج د در جهان فدط مرب ط به تالب رباای و شیر او و سید نیست؛ دی ان در

د. ش شیر خسرو دهل نیز مشاهده می دی انملک خات ن در جهان دی ان

ان دیگر سابده دارد. به گمان نگارنده هم خطا کاتبان و وج د اشیار خسرو در دواوین شاار

هم سرتت شااران دیگر از اشیار خسرو دلیل یکسانی برخی اشیار و با شااران دیگر است. دربارۀ

غزل هفت و بیستاشیار مشترک خسرو و شااران دیگر مدالاتی ن شته شده است؛ منص ر

میرفی کرده است؛ بی آنکه به دلایل این امر بپردازد منص ر مشترک خسرو و شااران دیگر را

پرداخته خسرو و سرتات و ازجلال ا به بررسی اشیار در مداله نیز صحی یفیشر (.25-49: 1395

غزل خسرو را از جانب جلال اضد اثبات کرده است شریفی صحی فاضلی 32و با دلایلی انتحال

ت ان مطرح کرد:اشیار خسرو و دیگران دو فرضیه میدر باب دلیل اشتراک اما (.63-86: 1397

دخالت و تقلب کاتبان -1

خسرو منتشر و تصحیح شده است هن ز هم دی انی مندح سالم و دی ان اشیار که چندین بار با این

در بیضی گ یند می»؛ استکامل از اشیار او م ج د نیست و این امر میل ل اشیار بسیار زیاد شاار

« ...خ د ن شته که اشیار من از پانصدهزار کمتر است و از چهارصدهزار زیاده ]است[ مصنفات

: 1397؛ به ندل از شریفی صحی و فاضلی 37ق: برگ 989مجلس الیشاقدمجالسن یس دست

64).

ها ویژگیگانا شیر بر مبنا ها در دفاتر پنجبند آنتیداد بسیار زیادد اشیارد خسرو و تدسیم

جمع کردن تمام اشیار خسرو نه تنها تر کرده است. آور آن را س تسن و سال او نیز کار جمع

سلطان حسین بایسنغرخان سیی و جهد بسیار »در دورۀ بایسنغر بلکه تا اکن ن نیز ناممکن ب ده است؛

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 183

نم ده و بید از آن ار بیت جمع هزصدو بیستمیرخسرو و همانا یکنم د در جمع آوردن س نان ا

نب ده؛ دانسته است که جمع نم دن این اشیار دی انهزار بیت از غزلیات خسرو جایی یافته که در دو

؛ 240: 1382 الشیراتذکره « متیسرال ص ل است ترک نم ده است امر متیذرالحص ل و آرزویی

(.64: 1397به ندل از شریفی صحی و فاضلی

آور دی ان خسرو دلیل درخ است سلطان بایسنغر در جمعمند و تهالادو ااملد اشیار زیاد و

مند به اشیار پرور و الاتهجلب رضایت سلطان ادبدخالت کتااب در اشیار خسرو دهل است.

دی ان آور جمع از بایسنغرخان سلطان زمان درخسرو راه را برا تدلب کاتبان باز کرده ب د.

لذا بسیار از دواوین خسرو با حمایت است؛ شدهمی کاتبان نصیب ومین ماد خسرو منفیت

تبدیل با را اشیاردیگران تدلاب با دلیل کاتبان همین به نیست بیید و تدوین شده است بایسنغرمیرزا

.باشند زده خسرو نام به ت لص

در اواخر ترن آننه تمام ر داشت که تسمت ااظم اشیار خسرواما این نکته را نباید از نظر دو»

غر و نسخ م ج د گفتا مرب ط به اهد بایسنآور شده و انایت به م ارد پیشجمع 10و اوایل ترن 9

ن یس کدام از نسخ دستدلیل حجم بالا اشیار خسرو هیچ که بهمضاف بر این ...گ اه این امر است

ا که اغلب گزیده تدیمنظر در نسخ دن اشیار م رداشیار و جامع دی ان و نیست و م ج د نب

شریفی صحی فاضلی « چیز از اصالت نسخ مذک ر ن اهد کاست از اشیار خسرو را در بر دارد

1397 :67 .)

ها زیر در مدایسه با نسخ اویل سدۀ نهم حاو اشیار بیشتر از خسرو ن یسام ما دست

هستند:

ق میشیگان ش ش 894( نس ا م رخ 1087713ملی ش خاناکتابق 880نس ا م رخ

313Isl. Ms ق ایاص فیا ش 885نس ا م رخ ( 2629ق اسید افند ش 895( نس ا م رخ

( 3819 شق 889م رخ ن راثمانیه خاناکتابنسخ ( 4593ق رض ش 897نس ا م رخ ( 4212

ش 3818ق ش 906ق و 902ق 900ق 890فاتح با ت اریخ خاناکتاب( نسخ 3818ق ش 902 و

ق روسیه 912ونس ا م رخ (661اوغل ش ق حکیم903نس ا م رخ (3812و ش 3814 ش 3817

.(168 ش

برخیضمن تأکید بر اصالت نسخ در ثبت اشیار خسرو باید اذاان نم د که با تمام این اوصاف

مثلا دو غزل م ج د در این نسخ از کهچناننیست؛ خسرو از اشیار م ج د در این نسخ متیلق به

184 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منص ر در مدالا خ د تنها این اشتراک را میرفی کرده و به چرایی آن سلمان ساوجی است و

این دو غزل به شرح مطلع م ج د است؛ سلمان در اغلب نسخ تدیم دو غزل نیا نپرداخته است.

زیر است:

گر مرا بگذاشت من نگذارمش دارمش تر میآنکه از جان دوست

وار از آفتابی ناگهان افتاده دورسایه رب این ماییم از آن جان و جهان افتاده دور یا

ها ن یسو برخی دست (262و 285: 5ق خسرو دهل ش895زل در نس ا م رخ این دو غ

تبریز سدۀ هشتم نس ا ها اشیار سلمان چ ن ن یس در بهترین دستایضا دیگر و م ج د است؛

ص ق مراشی804 نس ا م رخ (586و 600 ص ق مجلس794( نس ا م رخ 358و 494ص

و بسیار از دواوین خطی دیگر سلمان ( 521و 530 ص رض ق826 نس ا م رخ (233و 238

به دهندۀ سرتت ادبی سلمان از خسرو باشد وج د ندارد. ا که نشانهیچ ترینهو است به نام و نیز

که تبدیل ت لص سلمان به خسرو اندبه این دلیل وارد دی ان خسرو شدهاین دو غزل گمان نگارنده

با خطا اامدانا کاتباناین تغییر زحمتی برا ایشان نداشته و به لحاظ وزنی ممکن ب ده و

این همسانی را رتم زده است. ها گفته شده انگیزه

سرقت از اشعار خسرو -2

پراکندگی اما دلیل درج اشیار خسرو در دواوین شیرا دیگر هم اره دخالت کاتبان نب ده است؛

تنها بااث جلب ت جه کاتبان و تدلب ایشان ب ده بلکه شااراند مدلاد را نیز به رون یسی اشیار خسرو نه

یینی فدط خطا اامدانا کاتبان م جب یکسانی اشیار مندرج ؛ واداشته است این شاار هند از اشیار

رد ب م رد دستدی ان و از اشیار مندرج در نسخ برخیدر دی ان خسرو و شااران دیگر نیست و

شااران دیگر ترار گرفته است.

جمله ترائنی که در بحث یکسان ب دن اشیار خسرو و دیگران باید م رد ت جه باشد از

شیر دی انشاار سارق با تتبع شیر خسرو از جانب شااران دیگر است؛ در این م ارد تأثیرپذیر و

کاتبان دخالتی ندارند و اشیار لذا ؛ش دمند میخسرو آشناست و به طرق م تلف از شیر خسرو بهره

تتبعد همراه با سرتت ادبی اشیار کهچنان ت ان در مبحث سرتات ادبی بررسی کرد.یکسان را می

از مند یکسانی وزن تافیه و ساختار شیر بهره»خسرو در دی ان جلال اضد مشه د است؛

و انتحال « کاست مصاریع و ابیات امیرخسرو بی ذکر نام و وکمترکیبات خاص و همچنین ذکر بی

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 185

ب ده است شریفی صحی و غزل از دی ان خسرو حاصل سرتات ادبی جلال اضد از خسرو 32

(.84: 1397فاضلی

جمله شاارانی ب ده که دیگران به سرتت از اشیار نیز نباید فرام ش کرد که خسرو ازاین نکته را

ترین گزارش در باب ترین و تدیماصیل»در مدالا شریفی صحی آمده: کهچناناند. و متهم ب ده

ش د. حسن دهل و اصمت ب ار یز دیده میسابدا سرتت از خسرو دهل در شیر کاتبی ترش

اند؛ کاتبی ضمن تیریضی که بر کمال جمله شاارانی هستند که متهم به سرتت اشیار خسرو شدهاز

خجند داشته به ااتداد ام م مبنی بر سرتات حسن دهل از خسرو نیز اشاره کرده است:

گر حسن مینی ز خسرو برد نت ان ایب

کرد

استادان زیاد است خسرو بلکه ززانکه استاد

ور میانی حسن را برد از دی ان کمال

هیچ نت ان گفت او را دزد بر دزد اوفتاد

دزد بیتی است ااتراض و بر شیر2ا طبق گزارشی دیگر از کاتبی که بنا آن بر تطیه

دامن اصمت ب ار را نیز گرفته است:

میر خسرو را الیه الرحمه شب دیدم به

خ اب

چین خرمن استگفتمش اصمت ت را یک خ شه

چ ن است کز شیر ت رونق به شیر او

گرفت

گفت باکی نیست شیر او هم از شیر من

«است

؛ به ندل از شریفی 200و4/199: 1373 ؛ صفا144و 140ق: برگ 850ن یس مجلس دی اند دست

(.65و 64: 1397صحی و فاضلی

برخی اشیار خسرو نیز با شاارانی مشترک است که دی ان شیر ندارند و اشیار ایشان در

ها شیر پراکنده است؛ به همین دلیل امکان بررسی اشیار دیگر ایشان و ها و جنگمجم اه

را ارزیابی ت ان دلیل این همسانی شیر بین دو شاارنسبت شاار ایشان با خسرو وج د ندارد و نمی

به نام امیرحسینی و ابن صفی آمده و لطائف و سفینا ظرائفکه در مجم اا مانند دو غزلی ؛ نم د

(.312و 296ش د سیف جام هرو سدۀ نهم: خسرو نیز مشاهده میدی ان هر دو غزل در

به به شکل یکسانجهان و خسرو دی اناشیار مشترکی است که در مطالع آید در زیر می آنچه

ثبت رسیده است:

186 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ز آتش دل پروانه کی خبر دارد سی که شمع جمال ت در نظر داردک (1

ن بت دیدار جانان کی رسد آخر این دردم به درمان کی رسد (2

به اشق اندر جهان رس ا نباشد دل ااشق چرا شیدا نباشد (3

ناگشته به وصل شاد یک بار بارا بر دلم از فراق صد (4

وان ز دلگرمی نگ ید ترک آزارم بارم هن زخ ن از دیده میدر فراتش رود (5

هن ز

افتاده به هر دو پا در دام آن مرغ که ب د زیرکش نام (6

وگر میرم به جان منت پذیرم بیا جانا که جانت را بمیرم (7

فریادرسی در جهانم نب د غیر ت کسی نیست مأت لطف جز و دارم را ت من (8

کار من اشق است و این کار بار اشدت بر دلم بار خ ش است (9

خ ش است

بی ت در ملک جهانم کار نیست بر خاطر مرا آزار نیست ت از (10

ااتبت اندوه اشق کرد سرایت چ ن غم هجران او نداشت نهایت (11

ندار سر یار چه ت ان کردبا بنده دولت نه به زور است به زار چه ت ان کرد (12

وز لطف من گمشده را راه نمایند روز مگر این بسته در ما بگشایند (13

درد دلم را روز دوا کن آخر نگاهی در حال ما کن (14

میل او بر جفاست چت ان کرد وفاست چت ان کرددلبرم بی (15

شااامااارۀ

غزل

تااایاااداد شیر به خسرومنابع نسبت منابع نسبت شیر به جهان

ابااایاااات

جهان

تااایاااداد

ابااایاااات

خسرو

غااااازل/

یدۀ تصااا

پاریس نسااا ا 7ن چاپی:

اساح است(763ش

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن روساااایااه ؛ 236ق: 895

ن ؛ 241ق: 912مااا رخ

؛ 443: 3653ماارکااز ش

19 7

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 187

ینصاااالاح ؛ 856: 2ج الااد

423؛ روشن: 292درویش:

و نسااا ااا 190ن چاااپی: 2غزل ش

؛ نسااا ااا 763ش پاااریس

9: 1102ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن ملی م رخ ؛ 198ق: 895

؛ ن روساااایااه 215ق: 880

ن ؛ 200ق: 912مااا رخ

؛ 368: 3653ماارکااز ش

ینصاااالاح ؛ 636: 2ج الااد

373روشن: ؛249درویش:

9 9

و نسااا ااا 206ن چاااپی: 3غزل ش

؛ نسااا ااا 763ش پاااریس

29: 1102ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

رضاااا ن؛ 139ق: 895

ن ؛302: ق897 مااا رخ

؛ 140ق: 912روساایه م رخ

؛254: 3653ن مرکز ش

؛ 237الااادیااان: صااااالاح

272روشن: ؛171درویش:

7 7

و نسااا ااا 266ن چاااپی: 4غزل ش

؛ نسااا ااا 763ش پاااریس

27: 1102ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن رضاااا ؛ 260ق: 895

ن ؛ 390ق: 897مااا رخ

؛ 269ق: 912روساایه م رخ

؛ 493: 3653ن مرکز ش

؛ 13: 3ج الاادیاانصاااالاح

485روشن: ؛326درویش:

7 8

و نسااا ااا 292ن چاااپی: 5غزل ش

763ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن روساااایااه ؛ 272ق: 895

ن ؛ 280ق: 912مااا رخ

7 7

188 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

؛ 514: 3653ماارکااز ش

؛ 74: 3ج الاادیاانصاااالاح

506؛ روشن: 340درویش:

و نسااا ا ش 327ن چاپی: 6غزل ش

؛ نسااا ااا ش پاااریس 763

29پاریس: 1102

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

گان ؛ 315ق: 895 ن میشااای

ن ؛ 518ق: 894مااا رخ

؛ 479ق: 897رض م رخ

ن ؛ 35: 8496مرکز ش ن

؛ 326ق: 912روساایه م رخ

؛ 601: 3653ن مرکز ش

ینصاااالاح ؛ 333: 3ج الااد

592؛ روشن: 392درویش:

9 9

پی: 7غزل ش پاااریس و 359ن چااا

؛ نسااا ا 763نسااا ا ش

26: 1102ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن ملی م رخ ؛ 313ق: 895

ن رضاااا ؛ 486ق: 880

ن ؛ 485ق: 897مااا رخ

؛ 325ق: 912روساایه م رخ

ینصاااالاح ؛ 336: 3ج الااد

590؛ روشن: 391درویش:

9 6

8غزل ش

و نسااا ااا 476ن چاااپی:

763ش پاریس

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن روساااایااه ؛ 462ق: 895

ن ؛ 478ق: 912مااا رخ

؛ 804: 3653ماارکااز ش

ینصاااالاح ؛ 390: 4ج الااد

873؛ روشن: 553درویش:

9 9

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 189

9غزل ش

ستانب ل ش به ندل 485ن ا

.746: 1388از بشر

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

؛ ن رضااااا 69ق: 895

روسیه ن ؛47ق: 897م رخ

ن ؛ 68ق: 912مااا رخ

؛ 124: 3653ماارکااز ش

481 :1ج الاادیاانصاااالاح

؛ روشان: 85؛ درویش: 481

147

9 8

غااااااازل

10ش

: 1102ش پاریس نسااا ا

به 485؛ ن استانب ل ش 20

.747: 1388ندل از بشر

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن رضااااا ؛ 70ق: 895

ن روسیه ؛ 45ق: 897م رخ

ن ؛ 69ق: 912مااا رخ

؛ 127: 3653ماارکااز ش

ینصاااالاح ؛ 490: 1ج الااد

149 ؛ روشن:87درویش:

13 12

غااااااازل

11ش

: 1102ش پاریس نسااا ا

به 485؛ ن استانب ل ش 11

.749: 1388ندل از بشر

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن روسیه م رخ ؛ 75ق: 895

ن مرکز ش ؛ 75ق: 912

لدینصااالاح؛ 137: 3653 ا

؛ 95؛ درویااش: 529: 1ج

157 روشن:

9 9

غااااااازل

12ش

ستانب ل ش به ندل 485ن ا

.750: 1388از بشر

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن ملی م رخ ؛ 122ق: 895

ن رضاااا ؛ 218ق: 880

ن ؛352ق: 897مااا رخ

؛ 122ق: 912روساایه م رخ

7 7

190 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

؛ 223: 3653ن مرکز ش

ینصاااالاح ؛ 130: 2ج الااد

248 ؛ روشن:151 درویش:

غااااااازل

13ش

: 1102ش پاریس نسااا ا

به 485؛ ن استانب ل ش 25

.753: 1388بشر ندل از

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

ن روساااایااه ؛ 127ق: 895

ن ؛ 127ق: 912مااا رخ

؛ 231: 3653ماارکااز ش

ینصاااالاح ؛ 162: 2ج الااد

255 ؛ روشن:157درویش:

5 6

غااااااازل

14ش

: 1102ش پاریس نسااا ا

الیااارفین سااافیناااانیس؛ 49

؛ ن 192 :ق827مااا رخ

و 485اساااااتااانااباا ل ش

دل از الیشاااااقم نس به ن

.756: 1388بشر

م رخ فنااد ن اساااایااد ا

؛ ن رضاااا 399ق: 895

ن ؛ 571ق: 897مااا رخ

؛ 412ق: 912روساایه م رخ

؛ 715: 3653ن مرکز ش

ینصاااالاح ؛ 730: 3ج الااد

719 ؛ روشن:483درویش:

9 9

غااااااازل

15ش

م رخ 48: 1102ش پاریس نس ا فنااد ن اساااایااد ا

؛ ن رضاااا 254ق: 895

ن ؛ 303ق: 897مااا رخ

؛ 261ق: 912روساایه م رخ

؛ 478: 3653ن مرکز ش

ینصاااالاح ؛ 983: 2ج الااد

451 ؛ روشن:317درویش:

9 9

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 191

خسرو و دی انبه زام نگارنده با ش اهد و دلایلی که در پی خ اهد آمد اشیار مشترک در

جهان ارتباطی با خطا کاتبان و ناس ان ندارد. در واتع تنها دخل و تصرفی که در نس ا اصلید

تر تکلیف آن میل م شد. ش د همان رباایات کذایی سید است که پیشجهان مشاهده می دی ان

ده شیر مشترک خسرو با جهان تمامی این اشیار در نسخ چاپی هند و ایران آم 15طی بررسی

اسید افند و نس ا محف ظ در خاناکتابق 895ن یس م رخ است؛ نیز تمام اشیار در نس ا دست

مرکز به شمارۀ خاناکتابنس ا سدۀ نهم و دهمد شیر در 14ق م ج د است؛ 912روسیه به تاریخ

شیر در نس ا 1ق ملی 880شیر در نس ا م رخ 3ق رض 897شیر در نس ا م رخ 9 3653

مرکز دانشگاه خاناکتاب 8496شیر نیز در نس ا سدۀ هشتم ش 1ق میشیگان و 894 م رخ

که ارجاع به تمام اندبرخی نسخ دیگر نیز حاو این اشیار از خسرو ب دهمشاهده است. تهران( تابل

انتساب آنها دلیلی ندارد. هدف تذکار این نکته است که نسخ اواخر سدۀ نهم و اوایل سدۀ دهم در

اجماع اصالت این اشیار و نسبت صحیح آن به خسرو نیا اشیار م رد نظر به خسرو اجماع دارند.

خسرو همراه اشیار تأثیرپذیر جهان از زمانی که با الم به ویژهبهتد یت خ اهد کرد؛ دهل را

.باشد

و ایجاد تغییرات شاعرانه )نه کاتبانه( خسرو اشعارجهان از معمول غیرتأثیرپذیری ( 1

در غزلیات وی

در اثبات سرتات ادبی جهان از خسرو اثبات تأثیرپذیر جهان از شیر خسرو است؛ گام ترین مهم

شیر مشترک و رون یسی آنها نب ده است. اشیار 15تأثیرپذیر جهان از خسرو محدود به زیرا

دهد و میجهان م ج د است که استدبال تضمین و تأثیرپذیر از خسرو را نشان دی ان دیگر در

مند ب ده است.اشیار خسرو آشنایی داشته و به آن الاتهدی ان گر این است که جهان با بیان

دوره و پسین خ یش را جمله شااران اثرگذار است که بسیار از شااران همخسرو دهل از

شریفی صحی و ر. ک. شده گفته تر پیش کهچنانز اشیار خ د واداشته است و به تتبع و استدبال ا

ها و ناتص ب دن ام م ن یسندص م ج د در دواوین چاپی و و کمیابی دست( 64: 1397فاضلی

رسید جهان کند. دستار و و پیروان شیر و را سلب میاین مت ن راهد ندد و ارزیابید به ساماند اشی

در ادامه خ اهد آمد امر بدیهی کهچنانبه دی ان اشیار خسرو و تتبیات بسیار و از این اشیار نیز

ها خ ددار بسیار از اشیار جهان در زمین شیر خسرو سروده شده است که از ذکر تمام آن؛ است

192 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

میم لد غیرتأثیرپذیر مثال اول دو ویژهبه ها ذکرشده در زیرکنم؛ به گمان نگارنده نم نهمی

جهان از خسرو را تأیید خ اهد کرد:

: ها خسرو دهل استزیراز سروده غزل (1

ز حال مستمندانت خبر نیست به بالین غریبانت گذر نیست

(95: 2دهل ش

آن سروده شده است:وزن و ت افی از متأثر غزل جهان با مطلع زیرو

مرا جز لطفش امید دگر نیست نیستشبم تاریک و امید سحر

(.15: برگ 3ملک خات ن شجهان

جا خ یش از این شیر را در غزلاینا سه مصراع ملکجهان نکتا حائز اهمیت این است که

8اینا در مصاریعد ... حال مستمندانت ز :... ومصراعد مطلع خسرو یینی: به بالین دو ؛داده است

ش د:جهان دیده می10و

«به بالین غریبانت گذر نیست» ها رنج را م نس دل چرا

«ز حال مستمندانت خبر نیست» چرا ا آرزو دردمندان

از بیتی دیگر از خسرو است: یسیرون ...صراع اول مطلع جهان: شبم تاریک وهمچنین م

«شبم تاریک و امید سحر نیست» اسیر هجر و ن مید از وصالم

یک از م ازیند سرایش شیر تتبع یا تضمین از مند از شیر شاارد دوم با هیچاین ن ع بهره

اشیار و نظر و دی انکند که جهان به شیر خسرو و خ انی و نسبتی ندارد و میل م میدیگر هم

کرده است.رسی داشته است و مصاریع و ابیات دلنشین و را رون یسی میدست

زیر سرودۀ خسرو دهل است: ی با مطلعغزل (2

بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد تا غمزه خ نریز ت تصد دل ما کرد

(249: 2 دهل ش

غزلی دارد با مطلع:نیز جهان

نامردمیش بر من بیدل چه جفا کرد دید که دگر مردمک دیده چها کرد

(.8: برگ 3ملک خات ن ش جهان

بیچاره دلم را هدف تیر » یینی: دوم بیت مطلع از خسرو مصراعاست؛ که از شیر خسرو متأثر

به شکل زیر وارد شیر جهان شده است: «بلا کرد

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 193

وآنگاه تنم را هدف تیر بلا کرد بر دامن دل خ ن من خسته جگر ری ت

بیت پنجم خسرو به شرح زیر است:

چنین از ت جدا کرد آن کس که مرا دور هرگز به جهان نیک ندیده است و نبیند

مند و از مضم ند تغییراتی در واژگاند شیر خسرو سروده است؛ بهره ایجادبیت بالا را با جهان

:است مش ص و واژگان مرتبط با آن « جدا»نفرین تافیا

آن کس که مرا از ت به ناکام جدا کرد کام دل از ایام مبیناد خدایا

خسرو گفته: (3

ا ها فگار همدم و یار که ب دهلب ا کنار که ب دهسر در خمار شب به

(807: 2 دهل ش

جا کردن افیه از خسرو تأثیر گرفته با جابهجهان در غزلی که مینا و لفظا در وزن و ردیف و ت

چنین سروده است: خسرودو مصراع مطلعد

ا تا وتت صبحدم به کنار که ب ده ا جانا ت دوش همدم و یار که ب ده

(.39: برگ 3ملک خات ن ش جهان

دارد:با مطلع زیر خسرو غزلی (4

دل رخنه شد از درد و به درمان نرسیدیم جان زحمت خ د برد و به جانان نرسیدیم

(579: 2 دهل ش

جهان گفته:

از سر بگذشتیم و به سامان نرسیدیم در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم

(393: 1ملک خات ن ش جهان

خسرو شیر دارد که مطلع آن چنین است: (5

دل زنده به جان دگر استااشق س خته

از جهانش چه خبر ک به جهان دگر است

(129: 2 دهل ش

جهان از وزن و تافیا آن تأثیر پذیرفته و غزل زیر را سروده است:

غیر یاد غم آن دوست همه دردسر است خبر استهر که را نیست ز جانان خبر بی

(47: 1ملک خات ن ش جهان

194 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

خسرو گفته: (6

تشنه را خ ن در جگر تا آب حی ان کی لب در ره بماند این ش خ تر کان ش خ مهمان کی رسد

رسد

(294: 2 دهل ش

شیر سروده است: هو جهان در همین زمین

وز ش ق رویش ناله و زار به دستان کی رسد گل رفت حالی از چمن تا خ د به بستان کی رسد

(190: 1ملک خات ن ش جهان

خسرو گفته: (7

خ ن ت هست آخر ا دل گر شراب ناب خم تهی گشت و هن زم جان ز می سیراب نیست

نیست

(194: 2 دهل ش

و جهان متأثر از و سروده:

دانم چرا پایاب نیستبحر اشدت را نمی بی رخ ااشق فریبت در دو چشمم خ اب نیست

(106: 1ملک خات ن ش جهان

رو گفته:خس (8

خانا صبر از غمت سر تا به سر س دا گرفت باز جانا آتش ش ق ت در جان جا گرفت

و جهان در زمین غزل خسرو گفته:

از بر من رفت جان و در دو زلفش جا گرفت ام چ ن زلف او س دا گرفتتا دل سرگشته

(138: 1ملک خات ن ش جهان

در احتمال دارد که در ذهن م اطب ایجاد ش د م ض عبا تمام این اوصاف ممکن است این

نگارنده کهچنانشیر یکسان حاصل دخالت کاتبان باشد؛ 15این تأثیرپذیر جهان از اشیار خسرو

در ابتدا برخی اشیار یکسان خسرو و شیرا دیگر چ ن سلمان را نتیجا تدلاب کاتبان خ انده است.

از ح صلا کاتبان و ناس ان ر اشیار یکساند خسرو و جهان شده دتغییراتد ایجاد در پاسخ باید گفت

ا است که انگیزۀ که شغلشان کتابت ب ده خارج است؛ این تغییرات حاصل دتات و م شکافی

طلبد و احتمال ایجاد این تغییرات از جانب شاار بیشتر ح ائج ماد د کاتبان می بیشتر نسبت به رفع

مثلا : که کاتبانه باشد شاارانه است؛ آندر واتع تغییرات بیش از است.

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 195

که تغییر ت لص خسرو در مدطع به ضرورت وزن ممکن نب ده بیت پیش ازآنجا2در شیر ش -

از آن نیز دست ش تغییر گشته است:

تا غم هجرش به پایان کی رسد خسرو: بر در وصلند خلدی منتظر

تا ن بت جان کی رسد منتظر دل فدا درد کرده خسروش

تا غم هجرش به پایان کی رسد جهان: بر در وصلش جهانی منتظر

منتظر تا ن بت جان کی رسد دل فدا اشق او کردم کن ن

گاهی این تغییرات سطح شیر خسرو را تنزل داده است؛ مدایسا بیت خسرو و جهان تدرت -

مانند ابیات به5در غزل ش کهدهد. چنانجهان را نشان میدستانا و تدلید خامشاار خسرو

ها دیگر رون یسی شده است؛ اما بیت مدطع با تغییرات حاصل از گرداندن ت لص از جانب نم نه

جهان و نیز تی یض مصراع بید با ابیات دیگر هم انی ندارد و ا فت آن در مدایسه با ابیات دیگر

ست:واضح و فصاحت آن م دوش ا

خسرو:

ت م اشدش بر زمین دل همی کارم هن ز گرچه جان خسرو از مهر رخش از دست رفت

جهان:

همچنان رحمت امیدست از جهاندارم هن ز! گرچه در مهرش مرا جان و جهان از دست رفت

ملکبیت دیگر و نیز با تغییر مدطع و ت لص به نام جهان 3( با افزودن 7بیتید خسرو ش6غزل -

ت انیم ه ا ابیات دیگر از غزل خسرو را ندارد و نمیوشده حالخات ن ثبت شده است. ابیات اضافه

را به کاتب نسبت دهیم؛ زیرا این ن ع از تغییر نیز جز زحمت و مرارت حاصلی ابیاتاین افزایش

ش ند و از بلاغت آغاز می« اگر»بیت با تکرارد 3برا کاتب یا ناسخ ن اهد داشت. دو بیت از این

دهد.ت دیگر این غزلد خسرو خبر نیست و تفاوت سطح شاار دو شاار را نشان میابیا

رسد که به نظر می همراهی ت لص جهان و خسرو اجیب است؛ چنان11و 10در غزلیات ش -

« انجه»که در مدطع آن و همراه با ت لص خسرو واژۀ جهان در انت اب آن دسته از غزلیات خسرو

به کار رفته اشتیاق داشته است:

گفته: 10خسرو در مدطع غزل ش کهچنان

گر مر ت را غم ار نیست خسروا تا کی خ ر جهانغم بر اح ال

و جهان با حذف ت لص خسرو گفته:

196 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

چ ن کسی غم ار نیست جهانتدر تا کی خ ر جهانغم بر اح ال

خسرو گفته:11یا در غزل ش

بهتر از اینم نب د هیچ کفایت و غمت اندوخت خسروداد جهانجان و

را چنین تغییر داده و گفته: و جهان آن

بهتر از اینم نب د هیچ هدایت دادم و غمت ب ریدم جهانجان و

که حاو د ت لص دوران آغازین شاار خسرو یینی جهان بیت مدطع را 13نیز در غزل ش

که در بیت چهارمد خسرو واژۀ جهان به کار رفته و با انایت به این حذف کرده است ب ده « سلطانی»

نظر از خسرو برا و حکم ت لص متد تراشیدن ت لص بکشد بیت م ردملک زحبی آنکه جهان

پیدا کرده است:

مهر و وفایندسره بیکایشان چ جهان یک زنهار که دل در فلک و دهر نبند

پاریس 763نویس ش اصالت دست( 2

که پی خ اهیم برد این شاار جهان از جانب خ دد دی ان در خسرواشیارثبت شدن اامدانهزمانی به

که بر ا در متن چاپیشیر 8غزل 15از میان .آگاه باشیمو دی انن یسد اصلید اصالت دستاز

پاریس و 1102در نس ا ش یات دیگر م ج د است؛ غزلتدوین شده پاریس 763نس ا ش اساح

ملک آمده است.( به نام جهان758و 746: 1388 مدالا بشر

جهان به ثبت رسیده است؛ دی ان پاریس در 763ن یس ش بر اساح دست مشترک اشیار اغلب

از نفیسی و ترپیش را میرفی کرده اولین کسی است این نس هن یسی که ادگار بل شه فهرست

نس ا ن یسدستتیمتی ارائه داده است؛ به زام و این اطلااات ذ متنکه دربارۀ این ماسه

است و ماسه نیز با ت جه به کیفیت االی تذهیب و ل کس ب دن آن استنساخ آن را دی اناصلی

بارگاه ا است که در زیاد نس هاحتمالملک خات ن دانسته و گفته بهمتیلق به روزگار حیاتد جهان

؛143: 1351نفیسی رک دوست ب ده تددیم شده است سلطان احمد جلایر کتابت و به او که کتاب

دهندۀ این د نیز نشانش ا که در صفحات آغازین نس ه مشاهده می(. کتیبه128: 1398 بروکشا

خ یش را به سلطان احمد جلایر تددیم کرده است. دی انم ض ع است که جهان

که دلالت « دامت بدائها»پاریس نیز جملاتی داایی چ ن 763ن یس ش شیار دستدر ان ان ا

ش د. لذا این نس ه یا در دوران زندگی شاار ن شته شده است بر زنده ب دن جهان دارد مشاهده می

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 197

یا از رو نس ا اصل کتابت گشته است که در هر ص رت محت یات آن اصیل و ادلا م رد تأیید

ز تلم و ب ده است. شاار و چکیده ا

در اینکه جهان ملک خات ن و تیلق آن به روزگار حیاتد جهان با انایت به اصالت نس ا پاریس

جمله مشترکات با خسرو دهل را به شکلی آگاهانه به خ د بسته و در اشیار این مجم اه از

ا وارد نم د. شبهه ت ان شک ون یس کاملا دخیل ب ده نمیآور اشیار م ج د در این دستجمع

گیرینتیجه

هایی از تبیل ثبت رباایات سید و ادم ثبت تطیات با انایت به نکاتی که مطرح شد کاستی

مند از نیز ادم بهره ااتبار خ اهد کرد.چاپی و را بی دی اناین شاار تصحیح دی اندر «جهان»

که پیش از آغاز تصحیح مصححان میرفی شده ب د بااث شده که بیش از پاریس 1102نس ا ش

همچنین چاپی این شاار جا نداشته باشد. دی انشیر در تالب غزل و رباای از تلم افتاده و در 110

رکی که به خسرو و جهان منس ب استمدایسا اشیار مشتااتداد نگارنده بر این است که با بررسی و

ملک خات ن از اشیار خسرو دهل انتحال جهان ی که شرح آن در متن مداله گذشتیلبا ذکر دلا

دور از ذهن ن اهد ب د.

پینوشت ها:ن یس دیگر نیز از جهان شناسایی شده که در دسترح نگارنده و مصححان دی ان نب ده نسخ دست -1

است:

ترکیه شهر استنب ل کتاب انا خزینه ضمن برگ 375ق 840ملک خات ن تاریخ کتابت دی ان جهان

.867متحف ط بداب ( به شمارۀ

.333برگ تبرح لفد شه جامع سلیمانیه به شمارۀ 45ملک خات ن دی ان جهان

198 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منابع صص 20 ش 5 حکاروان ترجما مصطفی حسینی «ملک خات نجهان»( 1398 دومنیک بروکشا .1

124-134.

صص 3 ش1 ح2 دپیام بهارستان «ملک خات ناشیار ن یافته از جهان»( 1388 بشر ج اد .2

740-766.

سلسلهتهران: به اهتمام میرصالح طبیبیالاشیارفی دتائق الاحرارم نس (1337 جاجرمی محمد .3

انتشارات انجمن آثار ملى.

: تهران راد و کامل احمدنژاد.به تصحیح پ راندخت کاشانی دی ان( 1374 1ملک خات ن شجهان .4

زوار.

مجم اا مدالات س ن اهل «مان حافظزملک خات ن شاار همجهان» ( 1371 آباد پرویندولت .5 گردآوردۀ کمیسی ن ملی ی نسک در ایران.دل

جاویدان. تهران: به ک شش م. درویش با مددما سیید نفیسی دی ان (1361. 1دهل امیرخسرو ش .6

الدین با مددما محمد روشن تهران: نگاه. تصحیح اتبال صلاح انید (1380. 2ش .................... .7

تجدید نظر: سید وزیرالحسن الدین تصحیح اتبال صلاح1ج انید (1972. 3ش .................... .8

. ه رلا: االیه اابد

الدین تجدید نظر: سید وزیرالحسن تصحیح اتبال صلاح2ج انید (1972. 3ش .................... .9

ه ر. لااابد االیه:

الدین تجدید نظر: سید وزیرالحسن تصحیح اتبال صلاح3ج انید (1972. 3ش .................... .10

ه ر. لااابد االیه:

الدین تجدید نظر: سید وزیرالحسن تصحیح اتبال صلاح4ج دی ان، (1972. 3ش .................... .11

ه ر. لااابد االیه:

خاناکتابا به امضا بهزاد در جنگ شیر؛ نس ا خطی مص ر ناشناخته»( 1372 ریشارد فرانسیس .12

.63-45 صص 20ش رسانی دانشگاهیتحدیدات کتابدار و اطلاع «ملی پاریس

تهران: زوار. به تصحیح محمدالی فروغی دی ان( 1385 الدینسید مصلح .13

یزد اضد جلال ادبی سرتات و تأثیرپذیر بررسی»( 1397 شریفی صحی محسن و فاضلی محمد .14

.86 -63 صص 4تاره شناما شبه ویژهناما فرهنگستان «دهل خسرو شیر از

ابیات ن یافتا شااران در مجم اا » ( 1399اارف مراد امید یاحدی محمدجیفر و ن شاهی شاه .15

.170-141 صص 2 ش12 ۀدور شیر پژوهی «ا به اهمایات این اثرلطایف و سفینا ظرایف و اشاره

شریفی /د و امیرخسرو دهل در دی ان ...سیبررسی اثار پژوهشی: -مداله المی 199

تاره شبه «از دیگر شااران در دی ان امیرخسرو دهل غزلهفت وبیست»( 1395 منص ر مجید .16 .49 -25 صص 6 شناما ناما فرهنگستان( ویژه

اساطیر.تهران: به اهتمام پروین است ر الت اریخمنت ب ( 1383الدین نطنز میین .17

مجم اه «خات ن انج ملکجهاندی ان و شرح حال شاارۀ ترن هفتم »( 1351 نفیسی پریمرز .18ک ب انتشارات دانشگاه به ک شش حمید زرین1ج ها دومین کنگرۀ تحدیدات ایرانیس نرانی

فردوسی مشهد.

گردآوردۀ مجم اه مدالات دربارۀ حافظ «خات ن ملکجهانحافظ و »( 1363 نفیسی سیید .19

اکبر خداپرست انتشارات هنر و فرهنگ.الی

نسخ خطی:

سدۀ نهم.1425 ش پاریس خاناکتاب ن یسجنگ دست .20

ق821 م رخ 589مهدو ش خاناکتاب ن یسجنگ دست .21

.763پاریس ش خاناکتاب دی ان 2ملک خات ن شجهان .22

.1102پاریس ش خاناکتاب دی ان 3............................. ش .23

ق به کتابت 912 م رخ 168 ش دانشگاه دولتی مسک خاناکتاب دی ان. 4دهل امیر خسرو ش .24

الی بن محمد هرو .

ق به کتابت احمد 895 م رخ 2629اسید افند ش خاناکتاب دی ان. 5ش ................................ .25

غیزانی.

ق به تحریر درویش الی بن سیدالدین شیراز 897 م رخ 4593. ش 6ش ................................ .26

الحافظ.

نس ا سدۀ نهم و دهم.3653 ش مرکز دانشگاه تهران خاناکتاب دی ان. 7ش ................................ .27

ق ملی به کتابت 880 م رخ 1087713ملی ش خاناکتاب دی ان. 8ش ................................ .28

الدین بن ولی الداسمی.غیاث

نس ا سدۀ هشتم.8496مرکز دانشگاه تهران ش خاناکتاب دی ان. 9ش ................................ .29

ق. 894 م رخ 313Isl. Msمیشیگان امریکا ش خاناکتاب. 10ش ................................ .30

ق.721 م رخ 2569مجلس ش خاناکتاب دی ان................................. .31

ق به کتابت 734 نس ام رخ 7625چستربیتی ش خاناکتاب دی ان.................. ............... .32

الدین الی.شمس

200 200-171ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

اسید خاناکتاب الدین الی بن احمد تبریز گردآوردۀ تاجالم حدینالیارفین و م نسسفینا انیس .33

ق.827 کتابت در سال 3432افند ش

اواخر ترن هشتم.3676تبریز نس ا ش ملی خاناکتاب دی انسلمان ساوجی .34

ق.804 11842مراشی نس ا ش خاناکتاب دی انسلمان ساوجی .35

ق.794 2587مجلس نس ا ش خاناکتاب دی انسلمان ساوجی .36

ق به خط محمد بن ابراهیم مشتهر به 826 4666رض نس ا ش خاناکتاب دی انسلمان ساوجی .37

ج انمرد شیراز .

اوایل سدۀ نهم.4110orبریتانیا ش خاناکتاب لطایف و سفینا ظرایف امجم ا جام هرو سیف .38

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

همان قلعه نیست ،رخ شطرنج

ادب کهن با تکیه بر متون در شطرنج «قلعه» با «رخ» ۀمهرهای تتفاوبررسی )

(فارسی 2مهدی رمضانی ,1شیرزاد طایفی

تهران، ایران دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی،1

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران2

چکیدهآفرینی آن مضمون بادر آثار خود و نویسندگانجمله موضوعاتی که شاعران از

مربوط به بازی شطرنج است. این بازی چون در ادوار مختلف اشکال ،اندکرده

جمله آن اند، ازکسانی که با متون ادبی فارسی سروکار داشتهاغلب داشته، گوناگونی

شرح و فهم، به ، آن امروزیگرفتن این امر و صرفا بر اساس شکل با نادیده ،شارحان

)=«حصن»اصطلاح این موارد، یکی دانستن جملۀ از. اندپرداخته رتبطم متونتوضیح

تحلیلی مبتنی بر از روش توصیفیگیری است. این پژوهش با بهره« رخ» ۀبا مهرقلعه(

در بازی شطرنج در پی اثبات تفاوت این دو عنصر ،استقراء، و تتبع در متون کهن فارسی

های شطرنج ۀ، جایگاهی در صفح«حصن»دهد که است. دستاوردهای پژوهش نشان می

،ماندن این موضوعبا مغفول است. داشته بارزیهای تفاوت« رخ» ۀو با مهر ،رومی بوده

تحت، رخ، دچار لغزش شده و از مربوط به این بازی در شرح متون شارحان برخی از

رفتن در شرح اند که این امر خود، باعث بیراههقلعه( یاد کرده«)حصن»عنوان

شده است.و نویسندگان شاعران نهایت دورشدن از اغراضدرو ،تعابیر ،اصطلاحات

حصن، رخ، شروح متون کهن فارسی. شطرنج، کلیدواژگان: 18/12/1399تاریخ پذیرش: 20/12/1398تاریخ ارسال:

با « رخ»های مهرۀ بررسی تفاوت رخ شطرنج، همان قلعه نیست؛(، 1399طایفی، شیرزاد، رمضانی، مهدی، ) ارجاع به این مقاله:

زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، ، در شطرنج با تکیه بر متون کهن ادب فارسی« قلعه»perlit.2021.38801.2757/10.22034

202 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه. 1

بعد زمانی و تغییرات متنوع ناشی از آن، دارای مضایقی است که تتبع در متون کهن فارسی، به دلیل

مند و هر علاقهبرای ،رونیازاهای گوناگون است؛ لغزش ساززمینه، ومانعجامعبدون مطالعات

شاعران و نویسندگان، اطلاعات متناسب با نظردریافت مفاهیم مد منظوربهلازم است که ی شارح

شود که برخی می دوچندانزمانی ،موضوعاین اهمیت د. را در نظر داشته باش موردمطالعهادوار

ارباب نظروار در بین سلسله ،آنهادر مطالب مندرجو ندنکالخطاب پیدا میفصل شروح حکم

شود.می دستبهدست

؛ وشویممتوجه دو اشکال محتوایی و ساختاری می ،شناسی شروح مختلف متون ادبیدر آسیب

آفرینی شاعران با موارد گوناگون، بسامد بیشتری مضمون دلیلبه اشکالات محتوایی ، میاناز این

آفرینی بامضمون مربوط بهمسائل ، چالش کشیدهشارحان محترم را به شرح از مواردی که دارد.

این بازی به خاطر کارکردها و شطرنج است. بازی ازجمله ،مختلف و رسوم علوماصطلاحات

آن تبعبهبا میادین جنگ، مورد توجه درباریان و ۀ وجودی آنهای متنوع و مطابقت فلسفمهره

هایو نمادپردازی هایآفرینمضمونپربسامدترین ازجملهگرفته است. قرار و حتی عارفان شاعران

با ،این مهرهکه شویم، متوجه میبرخی شروحدر سیریبا . است« رخ» ۀمهرمربوط به ، این بازی

و به فهم و شرح نادرستی شده مترادف گرفته قلعه()= «حصن» تحت عنوانی در بازی شطرنج جایگاه

و تبیین «رخ»با ارائه کارکردهای ایمکردهدر این پژوهش، سعی .استاز متون مربوط دامن زده

تأکید های این دو تفاوت بازخوانی روشنگرانۀبه بازی شطرنج در ادوار مختلف،گوناگون اشکال

بپردازیم. شروح مرتبطبرخی شناسی به آسیب تیدرنها ،کرده

نۀ پژوهشیشیپ. 2

عری= »ل: یاز قب یتوان به مقالاتیجمله مآن شطرنج انجام گرفته که از بازی دربارهن پژوهش یچند

«یادب فارس ۀشطرنج در گستر»(، 1347، ییکتای) «شطرنج یخینۀ تاریشیپ»(، 1339، یی)هما «عرا

«دربارۀ شطرنج یگزارش»(، 1381، ی)ذاکر «2و 1اصطلاحات شطرنج یشناسشهیر»(، 1370ات، ی)ب

ا، ینی)صف «شاهنامهت یشطرنج به روا»(، 1384، یساری)ن «حافظ و عرصۀ شطرنج»(، 1384، ی)اذکای

شطرنج در یق بازیبر دقا یتأمل»(، 1392، یزاده و رمضانی)عل «حافظ وانیداز یتیاقتراح ب»(، 1386

از بازی شطرنج یاگونه»(، 1393، یو رمضان ی)گل «شعر شاعران برجستۀ سبك آذربایجانی و عراقی

آفرینی و مضمون»(، 1394، یو رمضان ی)گل «گریفردوسی و سنجش آن با انواع د شاهنامۀدر

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 203

ای نویافته در نکته»و (1395و علیزاده، ی)رمضان «نمادپردازی از شطرنج در متون منظوم عرفانی

ل ینیز به چند کتاب مرتبط از قب ،(1395و قلیزاده، ی)رمضان «خاقانی دیواننظامی و نامۀاقبال

، یالدین آمل)شمس العیونالفنون فی عرایسنفایس ،(1364)راوندی، السرورآیۀ الصدور وراحۀ

ها، اشاره کرد. با وجود این پژوهش (1382وند، ی)نقد «اتیخ و ادبیدگاه تاریشطرنج از د»( و 1381

بپردازد، که بدین موضوع رو و با قید احتیاط، پژوهشی موضوع جستار پیشوجوی پیشینۀ در جست

.یافت نشد

و تحلیلبحث . 3

رخ. 1. 3

ارائه نشده« رخ»از کتب مرجع و مرتبط با شطرنج، اطلاعات کامل و متقنی دربارۀ مهرۀ یاریدر بس

ای معرفی رخ را پرنده الحیوانحیاتدمیری در ، در اشاره به نوعی از جانور است.و هر چه هست

سپس او کند. دارد و در جزائر دریای چین زندگی میهزار ارش طول کند که یك بال او دهمی

کند. وی تخم رخ را مانند گنبد ای در چین سفر کرده بود، نقل میداستان یك تاجر را که به جزیره

اش بیرون آمد مانند کوهیبزرگی در آنجا دیده که با چوب و تبر و سنگ آن را شکستند تا جوجه

پیران خوردند، یخود آوردند و از گوشت آن غذایی پختند، وقت و سپس پری از بال او را کندند و با

آمد و سنگی در پای آنهاسیاه شد و هرگز سپید نشد و خود رخ مانند ابر بزرگی بر سر آنهاریش

داشت، به اندازۀ یك خانۀ بزرگ که از کشتی بزرگ بود و چون بر کشتی انداخت، کشتی پیش

: 1ج، 1424روافتاد و راکبان کشتی نجات یافتند )رك: دمیری، پشت آن در دریا ف ،رفته بود و سنگ

رباید و نام مرغی است عظیم که فیل و کرگدن را می» نویسد:می «رخ»(. دهخدا دربارۀ کلمۀ 368

؛اللغاتغیاثزند )نام مهرۀ شطرنج است که از دور مهره را می ،برد و به مشابهت آنبالا می

)دهخدا، « (انجمن آرا؛آنندراجعنقا )(. نام مرغی موهوم مانند سیمرغ و فرهنگ سروری؛رشیدی

شناسی این واژه، بعضی از محققان مهرۀ رخ را در بازی شطرنج با پرندۀ در ریشه»: ذیل واژه(. 1373

این، به نظر و (35: 1381)ذاکری، « دانندزیست، مرتبط میالجثه که در هند میای و عظیمافسانه

الجثه جمله حیوانات عظیمل و بعضا شتر( نیز ازیاسب، فرخ )های کنار ماید؛ چرا که مهرهنموجه می

هستند.

های رخ را چنین ، ویژگی«گو و طلخند»فردوسی در داستان پیدایش شطرنج در ضمن داستان

برشمرده است:

204 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

کردنتتد ازو چتتارستتتتوی تختتت کی ی

گتتتاههتتتمتتتانتتتنتتتد آن کتتتنتتتده و رزم

نگتتاربر آن تختتت صتتتتد ختتانتته کرده

گه دو لشتتتکر ز ستتتاج و ز عاجپس آن

د انتتدر او بتتا ستتتتتواریتتاده پتتدیتتپتت

پ تور شتتتتاهیاز استتتپتتان و لان و دستتت

ن جتتنتتگیتتیتتآکتتر بتتهیتتهتتمتته کتترده پتت

قتتلتتب ستتتتتپتتاه شااااهاراستتتتتتتته یتتبتت

لیدو په یابر دستتتتت شتتتتاه از دورو

تر یپتتال کتترده بتتهیتتبتتر پتت دو اشااا

و دو مرد دو اسااا ر شتتتتر در یبه ز

دو صتتتف یبر دو رو دو رخمبتتارز

ت ف کیپ یکستتتت ینر خواهنتتهیش رخ

پتت یاده بتترفتتتتتیتتپتت ش و ز پتتسیتتز

تتتا ستتتتر آوردگتتاه یچتتو بتتگتتذاشتتتتتتت

ختتویدو متترد گتترانتتمتتایتته و نتتیتتك

ستتتتتپتتتاه یانتتتدر آورده رو یبتتته رو

اریتتدن لشتتتتتکتتر و شتتتتتهتتریتتختترامتت

دو شتتتتتاه ستتتتترافتتراز بتتا فتتر و تتتاج

کتتتارزاریتتتصتتتتتتفتتتت کتتترده آرا ش

متتبتتارز کتته استتتت افتتگتتنتتد بتتر ستتتتپتتاه

بتتا درنتتگ یکتتیتتز و جتتنتتبتتان، یتتتتت یکتتیتت

ختتواهكیتتنتت فاارزانااهك دستتتتتت یتتز

لیتترنتتگ نتتلان شتتتتتده گتترد هتتمیتتز پتت

یرازهیتتشتتتتتان دو پتتاکتتینشتتتتتانتتده بتتر ا

نتتتد روز نتتتبتتتردیتتتکتتته پتتترختتتاش جتتتو

خون کف ز لب آورده بر گر ج م ت یه خ مه رزم یتا ه هگااو

ادرسیتتتکتتتجتتتا بتتتود در جتتتنتتتگ فتتتر

ت چو فرزانتته بر دستتتتت شتتتتاه ینشتتتستتت

(358 :7ج، 1386، ی)فردوس

جگر کف ز خون»مله جویم که توصیفات مرتبط با رخ، ازشبا توجه به ابیات فوق، متوجه می

در مورد الفنونسینفاتوضیحات کتاب این تواند با ، می«گاههمه رزمدر او تاختن»، و «بر لب آوردن

و زبل و بول او زهر قاتل است = رخ(او )لعاب دهن » که رخ متناسب باشد ای با نامپرنده

: 1379، ی)آمل« در دویدن با باد برابری کندواسطۀ آنکه و هرچه در نظر او آید صید کند به

الجثه باشد.عظیم پرندۀاز این رسد که مهرۀ رخ شطرنج، شکلی (؛ بنابراین به نظر می141

آفرینی کرده رخ و باز، مضمون ، با واژگانی پنهانیتناسب ایهام خلق حافظ نیز در ابیات زیر با

ی در معنا «باز»رسد با توجه به به کار رفته است به نظر می« نه و صورتگو»در معنای است. رخ که

شود.بودن آن به ذهن متبادر می« جانوری پرنده»نوعی پرنده(، معنای مذکور )

از همتته عتتالم بازام دیتتده چو بر دوختتته

یده من بر باز استتتتت رختا د زیبتای تو

(116: 1368)حافظ،

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 205

کند که حافظ در کاربرد تکرار همین مورد در بیتی دیگر از حافظ این احتمال را تقویت می

در « نمودنرخ»در بیت زیر تعمدی داشته است. « الجثهنوعی پرندۀ عظیم»در معنای ایهامی « رخ»

باز »در معنای ایهامی به کار رفته است؛ اما رخ در معنای یادشده با باز« پیوستنبه وقوع »معنای

سازد تناسب میبیدق و شطرنج ایهامنیز و در بیت قابل انتزاع است « بازی»که از کلمۀ « شکاری

(.216: 1379)ذوالریاستین،

بیدقی خواهیم راند بازی رخ نمایدتا چه

شتتطرنج رندان را مجال شتتاه نیستتت عرصتتۀ

(130: 1368)حافظ،

ای به همین ، اشارهدر بیت زیر« بودن رخدوشاخه»از نیز منظور مولوی بسیاری می روداحتمال

آن با دوشاخه بودن «قلعه/ حصن»در معنای مفروض جانور باشد؛ چرا که از یك طرف حرکت رخ

کوهانه معرفی شده عنوان حیوانی دوبه الفنوننفایس ندارد و از طرف دیگر این حیوان در تناسبی

دورخ جانوری است مانند شتر و او را »با این بیت متناسب باشد: و با قید احتیاط است که احتمالا

رخ های پیشین تیز دارد و هیچ حیوانی ازو نجهد و از این جهت حکمای هندباشد و دندان کوهان

، اما (140: 1379)رك به آملی، « اند که او بر همه آلات غالب است...شطرنج را بدو تشبیه کرده

مأخذی به دست نگارنده نیامد. افزون بر دوکوهان بودن، دوشاخ هم بوده است « رخ»که دربارۀ این

بیت مولانا این است:

؟ تا کی چو بیدق دوشاااخه چون رخیتا کی

کم تکی؟

فرزین کژروی؟ فرزانه شو فرزانه شوتا کی چو

(172: غ1387،ی)مولو

حصن یا قلعه. 2. 3

لازم است = قلعه(،حصن ) مشخصات مربوط به ذکرو این مقاله ۀجو برای اثبات فرضیودر جست

توان به کتاب می مرتبط،منابع معتبر و قدیمی میان؛ از گیردانواع مختلف این بازی مورد بررسی قرار

وجوه تشابه و تفارق وشطرنج بازی مختلف انواع که طی آن به راوندی السرورالصدور و آیۀراحۀ

:اشاره کرد ،پرداخته آنها

رقعه ساختند هشت در هشت که شصت و چهار خانه » باب اول که حکمای هند نهادند:

باشذ و هشت پاره آلت و هشت پیاذه حاصل کردند، شاه و فرزین را که وزیرست در قلب بنشاندند

رخ را در دوو بر میمنه و میسره دو فیل بداشتند و در پهلوی فیلها از جانبین دو اس بنهاذند و

206 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ند بذین طریق از جانبین خصمان تعبیه مصاف بکردند و در پیش صف پیاذه بکشیذ زوایا نشاندند

اند راست روند و هرچ توانند همچنان رخها که در زوایاو سیر این آلات چنانست که

و فرسها بدو خانه سیر کنند بر بالای پیاذه رخ یا به جای پیاذه شاه و فرزین برین شکل ضرب کنند،

میدوانند و ضرب میکنند و فیلها کژ سیر میکنند یك خانه بگذارند و در دوم نشینند و ضرب آنچ

توانند کنند، و فرزین بر زوایا روذ و از هر چهار جانب کژ ضرب کنذ و پیاذگان راست روند و در

دو خانه بر بالا بسیر فرزین کژ ضرب کنند، و نشایذ که شاه در خانه روذ که آلتی از آن او را ضرب

(.411: 1364)راوندی، ...« توانذ کردن

شویم که شطرنج هندی شبیه شطرنج امروزی است و متوجه می ،با توجه به توضیحات راوندی

نیست. حصن( =قلعه )در این شطرنج اثری از

ای مستطیل کرد چهار عرض و شانزده طول همان شصت رقعه» دوم که بزرجمهر نهاد:باب

و چهار خانه باشذ و آلتها همان شانزده است و لون و سیر و ضرب همچنان اما تعبیه از جانبین بشکلی

و شاه و فرزین در میان و دو فرس در پیش شاه و فرزین و دو فیل رخها در زوایاستدیگرست،

سها و در پیش فیلان بدو صف پیاذه بنشانده و بر قاعده شطرنج قدیم سیر و ضرب میکنند، در پیش فر

و اگر خواهد که برین رقعه بکعبتین بازد اول بازی آنست که کعبتین اکثار کنذ کرا نقش بیشتر آیذ

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 207

اگر اول کعبتین بزنذ و محکوم نقش کعبتین باید بوذ اگر زخم کعبتین شش برآیذ بشاه بایذ باختن و

اگر پنج برآیذ بفرزین بازد و چون کعبتین چهار برآیذ بفیل باید باختن و چون سه برآیذ باس و

یك برآیذ بپیاذگان، و چون نقش شش زنذ و اگر نقش کعبتین دو برآیذ برخ بایذ باختن

ذ،ناچار بشاه بایذ باختن. اگر شاه شطرنج را خانه نبوذ حکم مات نباشذ مثالش چون مششدر نرد باش

این شطرنج، به نوعی، تلفیقی از شطرنج و نرد بود؛ (.411: همان)« ...و هر آلت را که خانه نبوذ نبازذ

کردند. ها حرکت میها بر حسب نقوش تاسچرا که مهره

ها با شطرنج استقرار مهره ۀها و نحوشطرنج، تعداد خانه ۀشطرنج بزرجمهر، از لحاظ ظاهر صفح

شود.دیده نمیدر آن اثری از قلعه یا حصن در آن نیز است و هندی کاملا متفاوت

« جایگاه» ، به ترتیب به عنوان«رخ»و « حصن»رومی این بازی، به شکل در باب حکمای روم:

؛ حصن، جایگاهی است که شاه دو عنصر جدا از هم هستنداشاره شده که به نوعی « مهره»و

ای ساختند بر شکل رقعه»شود: در آن خانه متحصن می ،شدنبرای در امان ماندن از ضرب یا کیش

اول دایره را حصن ساختند که اگر شاه را اندیشه بوذ بسیر خویشتن را درین دایره،

بدر آیذ و کار کنذ، و چهار دایره بر بالای حصن کشیذنذ حصن اندازذ تا از خصم ایمن شوذ

اش از جانبین بکردند شاه و فرزین بر هو بهشت قسمت کردند همان شصت و چهار خانه آمذ و تعبی

رخها در پیش فرسها بکنار کنار نهادنذ دو فیلها در پیش نهادنذ و فرسها در پیش فیلها نهادنذ و

و پیاذگان را چهار بر میمنه و چهار بر میسره در طول بداشتند از جانبین و درین تعبیه حصن نهادنذ

سیر و ضرب بر قاعده شطرنج قدیم است و هر پیاذه قلب و جناح و میمنه و میسره ظریف ترست و

که بسیر بنهایت خانهای خصم رسذ از جانبین فرزین شوذ در مقابل خانه خویش مثلا هر گه که پیاذه

شاه بنهایت خانه شاه خصم رسذ فرزین شوذ و جمله را هم برین نسق است، و فیلها هر چهار بر هم

208 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

چون شاه در حصن بوذ نه او کس را ضرب کنذ و باشند و یکدیگر را ضرب کنند، و می

(412: همان) «نه کس او را برانگیزانذ

= حصن )بودن رخ و گویای متفاوت ،این شطرنج توضیحات مرتبط با شده درمشخص جملات

وسطی در شکل ۀشایان ذکر است که جایگاه حصن، همان دایر، و کارکردهای هر کدام است. قلعه(

فوق است.

و چشمگیری نسبت به دیگر انواع بارزدر این نوع که تفاوت باب دوم که رومیان نهادند:

ها به چهار عدد در «حصن»شطرنج اضافه شده است؛ همچنین تعداد ۀاسد یا شتر به صفح ۀدارد، مهر

هشت عدد آلت بر شطرنج قدیم زیادت کردند چهار »صفحه شطرنج افزایش یافته است: ۀچهارگوش

در ای ساختند ده در ده چنانك صذ خانه باشد و اسد و چهار پیاذه و اسد را بعضی شتر کنند و رقعه

و زوایا چهار حصن ساختند بیرون از صذ خانه و تعبیه هم بر قاعده شطرنج قدیمست

و اسدها را در زوایا نشاندند و سیر و ضرب اسدها بر زوایاست چون سیر فیل سیر و ضرب همچنان،

الا آنست که فیل یکخانه بگذارد و به سوم روذ، و فیلها بهم و اسدها ملاقیند بهم رسند و یکدیگر را

این چهار خانه حصن که بر زوایاست چون شاه را اندیشه باشذ بسیر ضرب کنند، و

گر آلتی دیگر از آن خصم در پهلوی وی افتذ او را ضرب درین خانه روذ ...، و ا

نتواند کرد تا آنگاه که آمن شوذ و بدر آیذ نه او کس را ضرب کنذ و نه کس او را

اند، و درین دو باب که برانگیزاند که این خانهای حصن خوذ خارج بساط و رقعه

ت است چنانک رومیان نهاذند جکمت بسیارست و تعبیه بساط دایره معرکه گاهی سخ

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 209

چون در آنجا تأمل کنذ قلب و جناح و میمنه و میسره همه معلوم شوذ، و درین خانها

حصون حکمت آنست که ملوک را از مقامی حصین ناگزیر است خاصه بوقتی که

دشمن چیره شوذ که آنجا روند و بباشند تا کار بمراد شوذ باز بیرون آیند و نیز تا کار

بنفس خوذ حرکت کنند که چون پاذشاه بر جای باشذ برآمذن ملوک را نیست که

(.415: 1364)رك. راوندی، « لشکر خوذ بر جای مانذ

بودن این دو عنصر است.گویای متفاوتدر این شطرنج نیز قلعه( =حصن )وجود دو عنصر رخ و

یکی از به در منابع مختلف وجود دارد که در آنها شطرنجبازی انواع دیگری از ،شایان ذکر است

358 :7، ج1386، یو فردوس 567: 3، ج1379، یآملرك به: )اشاره نشده است. حصن یا رخ دو عنصر

(297: 1339نجانی، و

«:حصن»شویم که ، متوجه میختلف شطرنج مذکوربا تأملی در انواع م

شطرنج است نه نام مهره؛ ۀنام جایگاهی در صفح -

شاه در زمان تهدید است؛ ۀمهرکارکرد این جایگاه، تأمین امنیت -

210 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

انواع؛ ۀصرفا در نوع رومی وجود داشت نه هم -

نیست؛ « رخ»مترادف با -

به حصتتن رفتن » از این رودر شتتطرنج امروزی استتت؛ « قلعه» ۀمهردارای کارکردی مشتتابه با -

است. = اصطلاح متداول امروزی(قلعه ) -شاه مترادف، «شاه

سی، به ابیاتی برخورد کردیم که با تأملی چندین طی آن باره در متون مختلف و متعدد ادب فار

پیکرهفتر از ابیات زی؛ از جمله اشاره شده استبودن آن، و مکان= حصن( قلعه )ه عنصر به نوعی ب

:نظامی

چتتون بتتر آن داستتتتتتتان غتتنتتود ستتتترم

گفتتت ین قصتتتته کردموچنتتد از ا گو

ینبتتیتتش از آن کتترده بتتود ندفرز ب

گتتتوی دور شتتتتتد ز بتتترم...داستتتتتتتتتان

از هتتر ستتتتتویتتی فتتروکتتردم باایااد

عهکتته بتتر آن ل بتترشتتتتوم بتته کتتمتتنتتد ق

(503: 1387)نظامی،

*****

نیزو آنهاوجوه افتراق بیانو با توجه به نکات مذکور در مورد انواع شطرنج در ادوار مختلف

در تفکیك شارحان و مصححان های برخی متوجه لغزش ،«حصن»با « رخ»دو عنصر بارزتفاوت

بهروز ثروتیان برای بیت زیر: برای مثال،. شویممی آنها

که در خبر استتتتت بازی خود به باش غره م

حکم پتتادشتتتتاه بیتته در ع ت یزهزار گ ن 1ا

(536 /1: 1362)حافظ،

بوده، و معتقد است که شکل صحیح بیت:ل دیگری قائ وجه

که در رخ توستتتتت بازی خود به باش غره م

انتتگتتیتتزهتتزار تتتعتتبتتیتته حتتکتتم پتتادشتتتتاه

برج(. بالکنایه: به بازی خود فریفته مباش که در رخسار تو شطرنج ) مهرۀرخ: رخسار، »است:

دهی و یا در قلعه و برج سعادت تو این چنین تعبیه مات میاند و شاهان را کیش و هزاران تعبیه نهاده

ام و آن ولایت تو شده است و این خداداد است. تعبیر: ای دوست! من به امیدی به تو پناه آورده

است لیکن به بازی خود غره مباش که خداوند، تو را این چنین آفریده است و امر ولایت سرنبشته

نظر از نقد صرف (.2484: 3، د1380)ثروتیان، « انگیز بدهیم پادشاهتوانی شاهان را حکتوست و می

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 211

سقم شکل مدنظر ثروتیان، باید گفت که رخ در این بیت به معنی قلعه و حصن نیست و صرفا وصحت

تناسب دارد.ایهام« باز»به معنی چهره و رخسار است و در معنی نوعی پرنده با واژه

و در شرح بیت زیر: وصل خورشید در کتابنیز علیرضا مظفری

ند یدقی خواهیم را ید ب ما بازی رخ ن چه تا

عرصتته شتتطرنج رندان را مجال شتتاه نیستتت

: 1368)حتتتافتتتظ،

130)

پیاده ۀحافظ در برابر مشیت صادره از سوی خدا، مهر»معتقد است که رخ در معنی قلعه است:

شطرنج رندان جایی برای کبر و کشد؛ چرا که در عرصۀضا به پیش میرا برای نشان دادن تسلیم و ر

ناپذیر مشیت خداوندی لجاج در برابر خواست خدا وجود ندارد. منتظریم تا ببینیم که از برج رخنه

رین مهرۀ خود تشود تا ما برای نشان دادن تسلیم و رضای خود ضعیفچه حکمی برای ما صادر می

« نیست ییرویی و نخوت جارا به استقبال آن بفرستیم چون در عرصه شطرنج رندان برای ستیزه

تلقی به نظر ما صرفاحال آنکه نهاد جمله است« رخ»در تلقی ایشان ظاهرا(. 93: 1387)مظفری،

ای معنی نماید که معنای این در معنای قلعه، مؤلف را واداشته است تا بیت را به گونه« رخ»ایشان از

به وقوع »در این بیت به معنای « نمودنرخ»رسد بنابراین به نظر می؛ کلمه به عنوان قلعه برجسته شود

در همین جستار(« خر»)رك به: که دربارۀ معنای ایهامی پیشتر سخن گفتیم. است« پیوستن

نیاز به با قید احترام، قلعه( یکی دانسته است که حصن )رخ را با نیز رهبر همچنین خلیل خطیب

بازبینی دارد:

اند که منشأ و این معنی روشن است که علم شطرنج، دانشوران و هنرپیشگان هندوستان نهاده»

اند، عالم ذکر آن همه جای گستردهمنبت وجود شماست و موجب اشتهار شطرنج که در اقطار بسیط

آن است که واضع آن عمل به اسرار جبر و قدر سخت بینا بوده است و از کار تقدیر آفریدگار و

دستی تدبیر آفریدگان آگاه، آن را بنهاد و در نهادن آن فرا نمود که صاحب آن عمل با غایت چابك

، شاید که بوقت باختن از آن 2دارددلی، اگرچ رخی یا فرسی بر خصم طرح و به بازی و زیرك

حریف کنددست بدباز نادان بازیی آید که دست خصم را فروبندد و در مضیقی افتد که هیچ چاره

به ضم اول نام یکی از : رخ»(. 536: 1392)وراوینی، «جز دست بازچیدن و بقایم ریختن نداند

نیادگذار بازی شطرنج از رازهای های شطرنج که به شکل برج است. خلاصه معنی چند جمله: بمهره

باز داده است که گاه شترنججویی بندگان باخبر بوده است و نیك نشانسرنوشت ایزدی و چاره

212 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

کوش گول که بازی اگرچه یك مهره یا دو مهره بر حریف افزون دارد، تواند بود که رقیب سست

کردن و ا را از نطع جمعهداند، چنان وی را در تنگنا اندازد که علاجی جز مهرهنیك نمی

قلعه به معنیجا در اینرا رخ ، ایشان توضیحاتاین . با توجه به (537: همان) «نمودن نبیندعجزاظهار

طرح /داد طرح توانرا نمیصن یك جایگاه است و جایگاه حاند و از آنجا که گرفته یا برج یا حصن

است دلیلبه همین صرفا مهره رخ است. جا در اینمنظور از رخ )به قول امروزی آوانس داد( نمود

و نه حصن اشاره شده است: ،رخ دادن(= آوانسدادن )نهادن/ طرحبه طرح ،در متون مختلفکه

بندها بدیدم مهره بازچیدم که مرا با ایشان نه سر اسب تاختن بود و نه روی دغاباختن، چون آن فرزین»

(؛33: 1381)رازی، « نهادندچه فلك را در دغابازی اسب و رخ طرح می

جان روشتتتن بگفتمش ز رخ توستتتتت شتتتهر

بگفتتت طرح نهتتد رخ، رخم دوصتتتتد خور را

متتردینتتز آفتتتتتاب درآمتتوختتتتتی جتتوا

هی ستتتتردی نی ز ک بع او ت مرا چون تو

(1089: 3066، غ 2، ج1383)مولوی،

رخ عنصر )این دو ، ترشدندر نتیجه ساده، بازی شطرنج در شکل امروزی که شایان ذکر است

در است؛ به عبارت دیگر، هم ادغام شدهدر آنها شوند و کارکردبه جای هم استفاده می و قلعه(

تواند حرکت رخ و هم کارکرد هم می ،دارد و برج که شکل قلعه مهره کناریشطرنج امروزی

. حال آنکه در متون کهن کاملا متفاوت از هم بوده است ؛حصن را داشته باشد

گیرینتیجه. 4

خصوص به ،های پیرامون خودکار خود را از ظرفیت ۀشاعران و نویسندگان، بخشی از ماد

های فکری، فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و... موجود در جامعه و محیط پیرامون و مجموعه

جمله بازی ازهای قدیمی، گیرند؛ یکی از این موضوعات، بازیهای خاص طبیعی برمیویژگی

خصوص متون کلاسیك از به ،جای متون مختلفشاعران و نویسندگان در جایشطرنج است که

با تأملی در شروح مربوط به این متون، متوجه برخی اشتباهات فاحش اند. آفرینی کردهآن مضمون

شفاهی یا بیان شویم که اغلب ناشی از عدم توجه ایشان به کتب مرجع و قضاوت بر اساس ادبیاتمی

است؛ حال آنکه با « قلعه»با « رخ» ۀکی از این موارد، یکی دانستن مهرست. یو شکل معاصر آنها

های مختلفی زمانی و توضیحات مربوط به بازنگری و تورقی در اشکال مختلف این بازی در برهه

های الجثه با ویژگیهر کدام در کتب مرجع و همچنین توجه به مشخصات رخ )= نوعی حیوان عظیم

شطرنج(، متوجه اختلاف ماهوی این دو عنصر در اشکال ۀگاهی در صفح= جایحصن )خاص( و

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 213

شفاهی و بیان ترین دلیل یکی دانستن این دو عنصر، تبعیت از ادبیات شویم. اصلیقدیمی شطرنج می

.شوندجای هم استفاده میه در شکل امروزی، این دو واژه بهمعاصر است؛ چرا ک

:هانوشتیپ

طور که معمول و مسبوق به سابقه است، هزاران روش برای خود مناز. همانبه قدرت و بازی .1

برکناری و براندازی تو وجود دارد.

های که حریف قوی، یك یا دو مهره از مهرهکردن، عبارت است از ایندادن یا طرحطرح» .2

ف آوانس( بدهد تا حریف ضعی) یشیپکارآمد خود را کنار گذارد و به اصطلاح به حریف،

.: ذیل واژه(1373)دهخدا، « بتواند با او برابری کند و این کار بیشتر برای تحقیر حریف است

214 215-201ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منابع

، میراث ۀآین، «موادی برای تاریخ شطرنج در ایران(شطرنج ) ۀگزارشی دربار»(، 1384اذکایی، پرویز؛ ) -

. 44-14، صص 31و 30ش

.تهران، کتابفروشی اسلامیه ،العیونالفنون فی عرایسنفایس (،1379؛ )الدین محمدشمسآملی، -

با همت و کوشش م. درویش(، چ دوم، ) یسینفسعید ، دیوان (،1361؛ )، ابوالحسنامیرخسرو دهلوی -

. جاویدانتهران،

و کتاب شطرنج « مدینه العرفاء»های مردم نایین کتاب انساب خاندان (، 1369؛ )بلاغی، سید عبدالحجت - .، تهران، سپهرالعرفاء

.750-742، صص 87و 86 ش، چیستا، «ادب فارسی ۀشطرنج در گستر»(، 1370بیات، سعیدرضا؛ ) -

، تهران: پویندگان دانشگاه.شرح غزلیات حافظ(، 1380ثروتیان، بهروز؛ ) -

، تصحیح پرویز ناتل خانلری، چ دوم، تهران: دیوان حافظ (.1362) ؛الدین محمدحافظ، شمس -

خوارزمی.

با ) یغن، به تصحیح علامه محمد قزوینی و قاسم دیوان حافظ(، 1368) ؛------------------ -

دار، چ دوم، تهران: امیرکبیر. مجموعه تعلیقات و حواشی علامه محمد قزوینی(، یه اهتمام ع. جربزه

.هیدارالکتب العلم :روتیبچ دوم، ، یوان الکبریالحیاتح(، 1424)ن؛ یالدکمال یریدم -

، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران.لغتنامه(، 1373اکبر؛ )دهخدا، علی -

ص ، ش یك تا چهار، صنامۀ انجمن ،«شناسی اصطلاحات شطرنجریشه»(، 1381)ذاکری، مصطفی؛ -

22-37.

.فرزان روزتهران: ، حافظهای ایهامی در اشعار فرهنگ واژه (،1379؛ )ذوالریاستین، محمد -

، به سعی و تصحیح محمد اقبال با تصحیحات لازم السرورالصدور و آیهراحه (،1364؛ )راوندی، محمد -

.امیرکبیر :مجتبی مینوی، چ دوم، تهران

، «خاقانی دیواننظامی و نامۀاقبالای نویافته در نکته»(، 1395زاده، حیدر؛ )رمضانی، مهدی و قلی -

.245 -221، صص 32، سال سیزدهم، ش بهارستان سخن

های دشوار و برخی ها و جملهها و شرح بیتنامه: با معنی واژهمرزبان(. 1392سعدالدین وراوینی. ) - علیشاه.رهبر، چ نوزدهم، تهران: صفی، به کوشش خلیل خطیبهای دستوری و ادبینکته

. 195-158، صص 15، ش رودکی ،«شاهنامهشطرنج به روایت »(، 1386نیا، نصرت؛ )صفی -

آفرینی و نمادپردازی از شطرنج در متون منظوم مضمون»(، 1397؛ )علیزاده، ناصر؛ رمضانی، مهدی -

. 62-41صص ،57، پیاپی عرفان اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، «عرفانی

طایفی /همان قلعه نیست! بررسی تفاوت های ... ،نجپژوهشی: رخ شطر-مقاله علمی 215

، تهران، مرکز یبیمطلق و ابوالفضل خطی، به کوشش جلال خالقشاهنامه(، 1386)فردوسی، ابوالقاسم؛ -

.یالمعارف بزرگ اسلامرهئدا

فردوسی و سنجش آن با شاهنامۀاز بازی شطرنج در یاگونه»، (1394) ؛گلی، احمد و رمضانی، مهدی -

.120-101، صص 56، ش میراث مکتوب، «گریانواع د

شطرنج در شعر شاعران برجستۀ سبك یق بازیبر دقا یتأمل»، (1393) ؛--------------------- -

.178 -157صص (،21)پیاپی 3، سال ششم ش شعرپژوهی )بوستان ادب(، «آذربایجانی و عراقی

، تبریز: آیدین.وصل خورشید: شرح شصت غزل از حافظ(، 1387مظفری، علیرضا؛ ) -

الزمان بدیع دۀشمطابق نسخه تصحیح ،کلیات دیوان شمس ،(1383) ؛محمد بلخین یالد. جلالیمولو -

تهران: شهزاد. ،چ سوم ،فروزانفر

، المقدور فی اخبار تیمورعجایبکتاب ۀترجم، آور تیمورزندگانی شگفت (،1339) نجاتی، محمدعلی؛ -

.تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب

، به اهتمام محمدرضا شفیعی کدکنی، در مرموزات داودی مرموزات اسدی(، 1381الدین رازی؛ )نجم -

تهران: سخن.

.، تصحیح بهروز ثروتیان، تهران: امیرکبیرپیکرهفت(، 1387)بن محمد؛ نظامی گنجوی، الیاس -

.37-30، صص15، ش یغما، «عری= عرا»(، 1339الدین؛ )همایی، جلال -

. 23 و 24، ش یخیتار یبررس، «شطرنج یخیتار ۀنیشیپ»(، 1347د؛ )ی، مجییکتای -

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

جوشش جوهر هستی در سبک هندی

(شعر صائب تبریزیخوانش صدرایی ) یفتوح یمهد دکتر

استاد دانشگاه فردوسی مشهد

چکیدهو اندیشی در طبیعت نازکبه جانب قرن یازده و دوازده، یگویفارس شاعرانتخیل

لسفۀ است با تحولاتی که در ف زمانهماین گرایش .گراییده استها نگری در پدیدهذره

حاصل تأثر یزمانهمروی داد. محتمل است که این در اصفهان قرن یازدهم ایرانی

« حرکت در جوهر طبیعت» مسئلۀ هدر این مقالاز یکدیگر باشد. حکمتادبیات و

ملاصدرا بررسی حکمت متعالیه و صائب خیالنازکشعر درمشترک موضوع عنوانبه

به فلسفی و ادبی را در نگرش تا شباهت دو گفتمان کوشدمی. این جستار شده است

که را ایتخیلات شعری یک موضوع )حرکت در جوهر( نشان دهد. برای این منظور

برجستۀدر شعر نمایندۀ ،کندبازنمایی میپویایی و حرکت درونی هستی را

بررسی کرده و شباهت نگرش ق( 1087 -1006صائب تبریزی ) ن یعنیخیالانازک

ملاصدرا نشان داده است. آنچه صدرای فیلسوف جوهریحرکت صائب را با اندیشۀ

بیان کرده شاعر وجود انقلاب مستمربا برهان و استدلال دربارۀ حرکت جوهری و

.بازنموده است محاکاتی هایصورت درخیال با قوۀ مخیله نازک

.، حرکت جوهریملاصدراحکمت متعالیه، سبک هندی، صائب تبریزی، :واژگانکلید 14/12/1399تاریخ پذیرش: 04/10/1399ارسال:تاریخ

زبان و ادب فارسی ( جوشش جوهر هستی در سبک هندی ، خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی ، 1399فتوحی، مهدی، ) :مقاله نیا به ارجاع

2021.44663.3022perlit./10.22034)نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز،

218 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه

صدرالدین محمد شیرازی معروف های تغییرات بنیادینی که اندیشهبا زمانهمدر قرن یازدهم هجری،

باب اصالت وجود و حرکت در ویژهبهشناسی هستی درم.( 1640 -1572ق/ 1050-979)ملاصدرا به

گرشی نیز با نخیالی شعر فارسی )سبک هندی( نازک سبک جوهری در فلسفۀ ایرانی پدیدار کرد

یسوبهن یراامرکز از . این سبکطبیعت رواج یافت یهاینازکپویا و دینامیک به هستی و

. عثمانی را زیر سیطرۀ خود گرفت یهانیسرزمهای اروپا در دروازه تا از غربو و هند ماوراءالنهر

که طبیعت بینی درونیپویاو اندیشینازکشعری عبارت است از سبکاین در شاخصۀ اصلیدو

شعردر محیط فکری و تاریخی این .شده استهمراه با شگرد اغراق ویژگی دو این هر

کند: دو نظریۀ فلسفی دربارۀ حرکت و جوهر )ذره( توجه ما را به خود معطوف می وخروشپرجوش

( در فلسفۀ جنیسم هندی؛ دیگری نظریۀ حرکت جوهری dharmaحرکت ) یکی نظریۀ جوهر

ملاصدرا در اصفهان.

و یمکانو همادبی و فلسفی به حرکت و طبیعت در دو گفتمان ابهنگرش مشیک زمانیهم

کند که میان این دو این فرض را تقویت می در اصفهان آن روزگارمراودات شاعران و حکیمان

را پیش روی ییهاپرسش ی،فرضچنین گفتمان باید مناسبات معرفتی و شناختی وجود داشته باشد.

گذارد:میما

در شعر صائب چه نسبتی با نظریۀ حرکت جوهری ملاصدرا درونی هستی ش و جوشش پوی

؟دارد

چیست؟دو آن یهاتفاوت ،میان این دو دیدگاه همسانیوجود در صورت

ی جوهر را بر مبنای نظریۀ حرکت طرزان ویهم برخی از و شعر صائب تبریزیاین مقاله

دهد. می ملاصدرا نشان یهادگاهیدبا را گرش شاعرانۀ صائبنکند و همسانی میملاصدرا بازخوانی

)سبک خیالنازکاو نمایندۀ ایرانی مکتب نکهیانخست :دلیل است دوصائب به شعر تأکید بر

در اصفهان شمخالفانو شاگردان برجستۀ وی ،با ملاصدرا زمانهم صائب نکهیادیگر و هندی( است

زیسته است.می

قرن یازدهم شعر در هستی شجوش

هر مصرع ذرات و پویایی جوهر و عرض است. وخروشجوش ، عرصۀسبک هندیفارسی شعر

جوهر ست.ا نازک اشیا تاروپودهستی و های هذرجنون طوفانو خیالگردباد باریک، جولانگاه

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 219

در درون ذرات و .اندجابجایی و تحرکهستی پیوسته در حال ذرات نازک ها و اوصافپدیده

این .جاریو شعله و سیل به پاستو گردباد طوفان ها پدیدهباریک تارهای و اشیانازک هایلایه

ناپذیر. در باورها و دگردیسی پدیدهو شتابناک است و جابجایی بسیار تند ،درونی ذراتشور

حرکت»یم و هم نبیمیهستی تدر تمامرا «جوهر حرکت»سبک هندی هم ممتازدو شاعر کدۀ خیال

بیند که می خیال خود ذره راقرن یازدهم، آرام در کنجی نشسته و در خیالنازکشاعر را. «جوهر

در خیال او. کندمی بین تماشاباریک تخیلرا با در سنگ و ذرات شناور جوشد در دل فولاد می

خورشید . استبرپ شور در دل هر ذره گردبادی از جنون وجوهر ذره از هر مشت غباری پیداست؛

شنود؛ او در جوهر شیء می حرکت جرس بانگ ،شود؛ شاعر از قافلۀ ذراتدر جوش ذره گم می

رقص است؛ قطرۀ ذره در درون گردباد در کند؛می یقراریب دیمرواردر درون آب زند؛ غوطه می

دارد.در بغل طوفان گونهشبنم صد

غلبه با شعر ساده، (طهماسبشاهاسماعیل و شاهروزگار ) صفویان ییفرمانروانخست سدۀدر

ق( 996) عباسشاه، عاری از تصویر و بدون پویایی خیال بود اما اندکی پس از برآمدن گراواقع

ق( شعر فارسی نگاهش را از 1037-996) عباسشاهاز عصر گویی غلبه یافت. بر وقوع پردازیخیال

صورت سادۀ زیبا و واقعی به جانب طبیعت سیال و ذرات ساری در آن معطوف ساخت. حرکت و

خیال شعری از آغاز قرن یازدهم به ویژگی برجستۀ هایصورتدر وخروشجوشپویایی خیال و

پیش برویم ان عصر صفویپای یسوبه عباسشاهسلطنت چه از آغاز هر 1شعر فارسی بدل گردید.

شاهدیم. فارسی را در شعر ذرات پویایی ه و حتی افراطیروند فزایند

سازد می شعر فارسی را از میانۀ قرن یازده متفاوتتخیل پویا در ،تریآنچه به وجه برجسته

ی وخروشجوشای و جوهری طبیعت. شعری است که عبارت است از ساختار ذره تصاویرموضوع

درخت و نهنگ و مثل کوه و یی درشت و امور کلان هستهااند نه در نماتصویر کرده که شاعران

نازک دقت در ذرات و جزئیاتنازک و یهاالیخاست. ااشیک نازهای و لایهذرات بلکه در ،دریا

هایلایه را بهشعر فارسی ،ای جهانساختار هسته اندیشی درباریکو گرفت فزونیهستی

های فلسفی نظریه با ظهوربود زمانهم. این دگرگونی در شعر کشاند موجوداتک میکروسکوپی

کتب فلسفیتشکیکی بودن وجود در محرکت جوهری در هستی، اشتداد و دربارۀ اصالت وجود،

.قرن یازدهماصفهان ملاصدرا در

220 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

در اصفهانحرکت جوهری اندیشۀ

بود زمانهم -مریق 1050تا 1020 یهاسالیعنی - 2تبریزی صائب م حیاتپنجدهۀ تا جوانی دورۀ

سالهچهل صائب ق که 1041در سال . ، فیلسوف نوآور عصر صفویملاصدرا با اوج حیات فکری

شهرت حرکت وجود و ۀدربار ملاصدرا جدیدنظریۀ برگشت اقامت در هند به اصفهان سال شش بعد

تفاوت داشت. خود صدرا استادمیرداماد ازجملهاصفهان فۀفلاس یهادگاهیدبا . این نظریۀ نویافته بود

گرفته تا استادانش خواجه نصیر نایسابناز افلاطون و )قاطبۀ فلاسفۀ قدیم برخلاف صدرا

خویش به فلسفی لافسا خلافبربود. همچنین «اصالت وجود»قائل به و میرداماد(، میرفندرسکی

ۀگانمقولات نه دررا ، حرکت همه مسلمانفیلسوفان پیش از اوتا .باور داشت «یحرکت جوهر»

ند. اما صدرا حرکت در انگاشتحال میم را حرکت در جوهرنه در جوهر؛ آنها و دانستندمی 3عرض

آراء فلاسفۀ به نقد لیتفصبه( ۀ هفتملاول، مرح)سفر اسفار اربعهدر کتاب . طرح کرد را وجود جوهر

.عرضه کرد حکمت آن روزبه دنیای خود را حرکت جوهری نظریۀ و پرداختپیشین

تعریف حرکت

درآمدن ذات » 4.کندمیتعریف «درآمدن چیزی از قوه به فعل»به معنی مکررارا ملاصدرا حرکت

و آن به آن است. یعنی حدوث آن مستلزم تدریجی )درجه به درجه(خارجی از قوه به فعل ناگزیر

:1050صدرالدین شیرازی، ) «گسست اجزای آن از هم در عین اتصالایجادش مستلزم و است، زوال

:عدم مساوی باوجود است و سکون حرکت مساوی با صدرادر نظر (. 284 /7 ،اسفار

ذوبان .. بدن آدمی هماره در سیلان و.بیعت سیال و متجددی داردط ،هر جوهر شخصی

بر اثر استیلاء حرارت انداضمحلالهمه در تحلل و ذوبان و است همچنین اجساد طبیعی

ام ساج زهر نوع طبیعی ا ...اندغافل. و مردمان از این زوال و تجدد و انتقال آن التهابطبیعی و

که وجود طبیعی دارد پیوسته در تجدد و سیلان جهتازآنفلکی و عنصری بسیط یا مرکب

(.391 -390، صص بیالغحیمفات :1050شیرازی، صدرالدین ) «و تحلل و ذوبان است.

ییو جابجااز جنبش عبارت است وجود،بلکه راه ندارد.طبق این نظریه، در جهان سکون و فساد

از حرکت و متحرک عین یکدیگرند. .دیآیدرماز قوه به فعل مدام و هرچه در اوست . جهانمدام

روی در آن سازد تا حرکت میی بسترکند و از خود میشیء در خود حرکت ا ردیدگاه ملاصد

حرکت .یابدمیصفات خود جریان در بستر و شودمی یشخود بستر حرکت خو وجود،. دهد

دهد. )جوهر( روی می جوهری، حرکتی است که در ذات اشیا

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 221

مکان و غیره مانند زمان، کمیت، وضع، مشخصاتهر شخص جسمانی که همه یا بعضی از »

نهاست و بلکه از آرگونی تابع وجودی است که مستلزم شود این دگمی دگرگونن آدر

ذاتا امری است ،وجود هر طبیعت جسمانی چراکهنظری عین دگرگونی این وجود است.

اندازه، رنگ و وضع، غییرت رونیازا ؛و دارای وضع مکانمنددار و زمان، دارته، کمیتپیوس

. «و این همان حرکت در جوهر است؛ جسمانی است یوجود شخصی جوهرتغییر موجب

.(141/ 3 ، اسفار: 1050صدرالدین شیرازی، )

ستنی چنان، جوهری دارد حرکت سیبیم: یگومی جوهری، وقتی حرکت از منظر باورمندان به

توان آیا می، به سرخ(سبز )از سیب رنگ دگرگونی کند. در جریانتغییر می سیب یم: رنگیگوب که

نه چنین نیست. نه خود سیب؟ تغیر کرده سیبرنگ ؟ آیااست ثابت ذات سیب یک چیزگفت

سبزرنگ درجات یکی از در . به این معنی که وقتیجداگانه است جوهری فرد یک هرلحظهسیب

تدریجا در آن به آن ،یعنی .دیگر شدهفردی به درجۀ دیگری رفته چون ویک فرد بوده قرار گرفته

حادث شده و با یک فرد ،با درآمدن به هر درجهه است. شتگگر یوجود فردی او ددرجات رنگ

گیرد. و صورت میدر عین اتصال در آنات، افراد خروج از آن معدوم. این خروج و ورود و انقطاع

ملاصدرا گوید که پس وجود سیب یعنی حرکت آن در خود. .کندمیحرکت خود جوهر در ئ ئشی

آید که طبیعت در ذات خویش ، می پس لازم همیارند. -در وجود -طبیعت و حرکت »

آن لازم نو شدن نفسی است کهبلکه حرکت، مانند حرکت؛ امری متجدد و نوشونده باشد

کیف طبیعی و کم طبیعی. که حدوث هریک از آن دو با حدوث و است گونهنیهم. است

طور در دیگر حالات طبیعی، است و بقایش با بقای آن، و همینهمراه پدید آمدن طبیعت

ۀواسطبهفیض وجود آنکهکه معیتش با طبیعت در حدوث و تجدد و نابودی و بقاست. جز

(102/ 3 همان،)« کندمی طبیعت بر آن گذر

است این حرکت در ذات هر ی استکمالیبیند که مدام در حرکتمراتب وجود را پویا می صدرا

جهان هر دم، از طبیعت ساری و وجود سیال است ود سیلان دارد.جو مراتبسلسله از یجزئ وجود

ها و که ملاصدرا را فیلسوف دگرگونی روستنیازا .شود و در حال تجدد استمی دهینو آفر

(. 6138دهباشی، نک. اند )نامیده 5«فلسفۀ پویشی»و فلسفۀ او را هاحرکت

222 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

آنات حرکت در

یک « آن» دارد. تأکید ویژه «لحظه»یا « آن»بر مفهوم نظریۀ حرکت جوهری ملاصدرا برای تبیین

که با ای است فرد تازه ،ن جوهرهمادر لحظۀ بعد .دگیرمیجوهر در آن قرار است که زمان معین

و حرکت 6.دارد یمتفاوت هایصورت ات مختلفجوهر در آن. پیش و پس خود تفاوت داردلحظۀ

،حرکت نیبنابراشود. سنجیده می ات پیاپیآنمختلف در هایصورتحدوث بر اساس تجدد وجود

امر وجودا یک کند که زمان، می ملاصدرا تأکید آید.مفهومی است که به کار شناخت زمان می

شود.انتزاع می ،از وجود جوهر جهیدرنت حرکت، وجود از زمان وجود بلکه نیست عینی مستقل

حرکت ؛(116، الشواهد الربوبیۀ : 1050صدرالدین شیرازی، حرکت یک امر تجددی و اتصالی است )

برای ماده در هر آنی از آنات صورتی بعد از صورت دیگر »(. 120همان، چیزی نیست جز تجدد )

رود که در آن صورت واحدی در جسم بسیط گمان می هاصورتبه دلیل شباهت .شودحادث می

(. 84 همان،) «اندمتوالی هستند که متصل هایصورتدر اندازۀ واحد باقی است اما چنین نیست بلکه

و هرلحظه. وجودی که در پایۀ شناخت حرکت است« آن در دووجود جابجایی» در این دیدگاه

« آنی»اش در هر حال چنین وجودی و نوشوندگی»گوید: میملاصدرا .شودمی هر آن حادثدر

دانند که حال خود آنان نیز چنین و نمی اندغافلانگیز است؛ اما مردمان از این امر چقدر شگفت

(. 84 / 3، اسفارهمو، )«. شونداست؛ آنها در هر آنی نو می

)دینامیسم تصویر( خیال 7ندشتاب

یلالابهها و در میان پدیده سرعتبهند، ذهن ایشان او ناآرامخیال هندی عموما تندشاعران سبک

آن دسته از شاعرانی یهاوانید است. در شکافیمویدر باریک های رشته ونازک یو تارهاذرات

و هاتیبها را شاهدیم. پدیده درونیپویا و حرکت تند و جوشش یهافعلترند، خیالدکه تن

این را در جهششتاب و نیروی است. طوفانیو جوشان های تصویرآکنده از شانیهامصرع

ببینید: در دیوان صائب و بیدل پربسامدی تصویرها

|گردباد آه |طوفان آه |رقص ذره در گردباد |پا کردن قطرهه طوفان ب |طوفان جنون در ذره

گردش رنگ |بوی گل به درون نغمه دویدن |برق در رگ |گردباد در رگ |برق فرصت

وپربال |بیرون زدن رنگ از شیشه |جوشیدن دل ذره |آب در گوهر یقراریب |در فلاخن

موج |جوهر شمشیر وتابچیپ |گردش رنگ در تصویر |پریدن رنگ تصویر |زدن رنگ

|دیدهسپند آتشپریدن |دهزکاغذ آتش |دیدهموی آتش وتابچیپ |جوهر آینه

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 223

جنبش ای و ساختار هسته تپندگی و جهندگی نمایشتقلایی ویژه در خیالنازکشاعران

درونی هستی تپندگی . اورهانیو نه باست محاکاتی ،شاعربیان روش البته ها دارند. جوهری پدیده

:گویدمی مثلا د.آوربه نمایش درمیبا تصویر را

ست )صائب(ین یبا هم / که چشم مست ز خواب و خمار خال زندیمغم و نشاط جهان جوش

چد )بیدل(یپیها مش چهیزده بر خوتشآ یمایی است / مویپچقدر گرم طپش ینبض هست

بر خویش »شبیه تپش هستی به پیچد. تاست که بر خویش می 8دهدیهستی چون موی آتش

خیال،شاعر نازک. حرکتحرکت و مدن بومفهوم یکی محاکاتی است برای یک بیان «موی پیچیدن

های نیرومند شتابنده مانند های جزئی و نازک هستی را به مدد پدیدهو لایه حرکت در دل ذرات اشیا

شاعرانه پویش درونی یهااغراقو با دکنطوفان، گردباد، سیل، موج، شعله، و برق تخییلی می

این ویژگی که عبارت است از بازنمایی د.کشدر ذرات را به تصویر می ها و شدت حرکتپدیده

اند.تعبیر کرده 9«دینامیسم تصویری»ها، همان است که به خیالی حرکت و پویش پدیده

خیال پویا صور ای از بینیم که شبکهخیال ایماژهای بسیار پر بسامدی میدر مجموعۀ شعر نازک

مرکب از دو هستند ییهاساخت هاالیخ. این ای هستی را شکل دهددر امور نازک و ساختار ذره

: پویایی و نازکی )دقت( مفهوم

:و حرکت پویاییالف(

طپیدن( تپیدن، پریدن، یدنرمدن، یانند جوشی محرکت یهافعل باو شتاباندن پویاندن(

برقشعله، طوفان، سیل، موج، جواله، فلاخن، : مثل های شتابمندپدیده و شتاباندن با پویاندن ،

گردباد، طوفاننبض،

ذره، رگ، مو، تار، مژه، مور،جوهر، مثل جزئیاتایجاد تصویرهای دقیق با : نازکی و دقتب(

.ذرات سرمه و غبار و گرد

زای طبیعت را بازنمایی شوند حرکت درونتصویرهایی که از ترکیب این دو مفهوم ساخته می

کنند. می

هستیاستعاری شجوش

مانند ) پرشتاباست افعال حرکتی خیالینازک طرز در تصویرها پویاییموجب یکی از عناصری که

برای ترسیم میزان پویایی خیال در آثار . است (، تپیدن، دویدنجوشیدن، رمیدن، پریدن، سوختن

224 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

)عرفی، قرن دهم و یازدهم خیالنازکشاعر چنددر دیوان را « جوشیدن»فعل خیالنازکشاعران

وجهی ازنظرم که برگزید روازآنرا فعل جوشیدن .مکردبررسی صائب، بیدل(زلالی، جلال اسیر،

:این فعل پویا دو ویژگی دارد ی حرکت جوهری تناسب بیشتری داردبا ایده ییعناو م

فعل اما داردتداومی یک فرایند این فعلاست نه رویداد )اتفاق(. الف( جوشیدن یک فرایند

حرکت جوهری هم شود. تمام می اتفاق افتاد کهنیهم واست ایرویداد لحظهیک شکستن

و پیوستاری است. )آن به آن( تداومی فرایندیک

و از خود در درون شیء . یعنیبدون فاعل شیء استخود در درونی فرایندیک ب( جوشیدن

10کند.می حرکتدرون خود

منیر لاهوری، صائب و های استعاری دیوان عرفی، زلالی، و مشتقات آن در تصویر جوشیدن

در هرچه از شعر عرفی )پایان قرن دهم( به جانب زلالی و منیر ). بسیار چشمگیر است دهلوی بیدل

به آییم بیدل )اوایل قرن دوازده( می سرانجام صائب )پایان قرن یازدهم( وبعد میانۀ قرن یازده( و

دیوان از رسیم. ن میخیالانازک یهاوانیددر جوشیدن فعل کاربرد تخیلیمعناداری در یهاتفاوت شاهد این تغییرات هستیم: تدریجبه ق(1081تا صائب )ف ق( 996)ف شیرازی عرفی

یابد.افزایش می جوشیدن فعلاستعاری کاربرد .1

یابد.شدت می ی با فعل جوشیدنگراغراق در تصویر .2

گراید.می "یطبیع هایپدیده جوشیدن" جانب به "انتزاعیاتجوشیدن "تخیل شاعران از .3

برایجوشش را ندرتبه . عرفیجوشندمیغیر حسی مفاهیم انتزاعی و شیرازی شعر عرفی در

یات حس یسوبهیک گام ق( 1069)ف شهرستانی جلال اسیر ؛گیردمیعاریت های طبیعیپدیده

ترمحسوسرا تصویر تاد گذارمییک واژۀ حسی « اضطراب جوش»میان ترکیب آید و پیشتر می

در حسیات طبیعی راخیلی بیش از عرفی او «. افسردگی خونجوش » /« اضطراب بحرجوش »سازد:

تصویرها جوشد. می است که یطبیعهای پدیدهبیش از هر چیز صائب در دیوان اما ؛بیندجوش می

مفاهیم و انتزاعیات آییم فعل جوشیدن از صائب می یسوبهعرفی هرچه از دهد که نشان می یروشنبه

شعر به تدریجی این امر نشان از گرایش 11کند.می حرکتطبیعت و جزئیات حسی ذوات یسوبه

دارد. و محسوسات طبیعتدر حرکت درونی بازنمایی

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 225

سکونحرکت در بازنمایی

ترین های ساکن مناسبشاید پدیدهبرای نشان دادن شدت وجود و سرعت حرکت به روش شاعرانه

حرکت و یتابلو نقاش در حرکت پدیدهامثل نشان دادن حرکت در رنگ، . دباشنزمینه و موضوع

م جامد.اجسا نودر در

حرکت رنگ

و از نوع تغییر در آن نامرئی است و ساکنامری است از عرضیات است و در نظر عموم، رنگ

لات تند و محمل تخیدر شعر سبک هندی حرکت، بیاین عرض .ی مکانی نیستحرکت کم

اند دهنسبت دا رنگ هسبک هندی بفعلی که شاعران فرایندهایاست. شده شتاب تصویرهای پر

پرکاربردفرایندهای برخی از. آنها به پویایی و تحرک در طبیعت ساکن دارد بینیذرهاه حکایت از نگ

جوش رنگ، گردش رنگ،رنگ، پرواز رنگ، پریدن شکست رنگ، از: اندعبارتبرای رنگ

.باختن رنگسوختن رنگ، ریختن رنگ، چرخش رنگ در فلاخن،

ی استعاری تندتصویرها. اندشتابناکبیشتر فرایندهای حرکتی تند و هافعلبینیم این می کهچنان

در رنگ « اشتداد حرکت» اند همگی تعبیرگرساخته هافعلبا این خیالنازکو اغراقی که شاعران

عابیری مانند تحرکت در آن با اشتداد و همراه شده با ایماژهای پویا همچنین ساکن، رنگ . است

توصیف و مانند آن رنگ، اضطراب سیل رنگ، ،موج رنگ، شعلۀ رنگرنگ، گردبادطوفان رنگ،

با و است قرن دهم خیالنازکغالب در شعر هایمضمون ازشدت سرعت تغییر رنگ .شودمی

تصویر شده است. ی استعاری و اغراقیشگردها

ملاصدرا طرح شده است. ظرافتحرکت رنگ در نظریۀ حرکت جوهری ملاصدرا هم با مسئله

یعنی )سیاه شدن( دوتس»: کندمیاستدلال گونهاینرنگ سیاه جوهری در حرکت برای اثبات

آناتحرکت جسم در سیاهی به جانب اشتداد و نه خود سیاهی شدید. تسود یعنی در هر آنی از

آید که از مقدار پیشین می پدیددر جسم - غیر از مقدار پیشین آن -حرکت، مقداری از سیاهی

الشواهد : 1050صدرالدین شیرازی، ). «است پس این زیادت متصله همان حرکت است شدیدتربر سبزی جیتدربه(. برای مثال برگ سبزی را در نظر بگیرید که 157ترجمه ص و 96، ص الربوبیۀ

است و صورتی دیگر دارد وقتی این افراد در « فرد جدید»شود برگ در هر آن، یک آن افزوده می

آید.آنات مختلف، پشت سر هم قرار گیرند حرکت پدید می

226 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

بینیم. تعبیر حرکت در تغییر رنگ سیب، از شواهدی است که در تفسیرهای حرکت جوهری می

(. در شعر صائب نیز 120حاشیه ص اسفار، 3ملاهادی سبزواری، شرح اسفار اربعه، ج )

:سازی با رنگ باختن، شکست رنگ و پریدن رنگ سیب کم نیستمضمون

نقاشی خاموش صفحۀدر حرکت

از پرنده زیچهمه بوم نقاشیدر .فضایی است که مظهر سکون و ایستایی است )تصویر( نقاشی صفحۀ

ۀ زمین صامت و ساکن،فضای . این است ایستاده حرکتیبثابت و در یک لحظه،، موجو طوفان و

ن عمل شعری ی. اندنک خییلت سکون محض،در را حرکت شاعران تا برای بازی خیال د بومناسبی

دربازنمایی حرکت هایمونضمبرخی از . سکونیعنی نشان دادن حرکت در عینا تخیل محال است

است: قرارنیازا صفحۀ تصویر

تصویر، گل خندۀ، تصویر گلکشیدن از پریدن رنگ تصویر، گردش رنگ در تصویر، گلاب

ریختن رنگ از رخ تصویر، نالۀ بلبل تصویر، شعلۀ آواز در گلشن خاموشی لرزیدن غنچۀ تصویر،

، روشنی آب تصویر حرکت آب تصویر، صدایبال زدن بلبل تصویر، تصویر، بال زدن غنچۀ تصویر،

.ی غنچۀ تصویر، بویا شدن گل تصویردرانچراغ تصویر، گریبان

لوازم زندگی اشرافی و ،دیواردر و در عصر صفوی نقاشی ایرانی رشد چشمگیری یافت؛

تابلو نقاشینمایش حرکت در دراغراق شاعرانه .شدمی هنریهای زیبا و آراسته به نگاره هاکتاب

مایۀ دست ،که هنر پرخریدار آن روزگار بود نقاشی را شعر گونهنیاافزود و به بر حیرت هنری می

در خیالنازک. حرکتی که شاعران خاستیبرم همبه رقابت با کرد وسازی خود میمضمون

به واقعیت فیلم ونقاشی متحرک در صنعت کردند در قرن بیستم نقاشی تخیل می ثابت صفحات

.پیوست

فولاد دل حرکت در

بسیار مانند موهایصاف و صیقلی که آهنروی است جوهر شمشیر یا آینه، موجی از خطوط ریز

حرکت مواج این خطوط نازک روی آهن 12خورد.می وتابچیپدر روشنی نازک کنار هم،

زیادی در شعر صائب و یهایسازمضمون مایۀدست( ، گوی فولادینشمشیر ،)آینه خوردهقلیص

وی مثل شوکت بخاری و بیدل شده است. آنچه در بحث ما اهمیت دارد بازنمایی پس از طرزان هم

ر فولاد و آهن جوه اجحرکت موبه کمک شاعرانۀ مفهوم حرکت و سیلان وجود و اضطراب آدمی

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 227

. این حرکت را هستی است یانگار مولود پویا آینۀ آهنیو فولاددل حرکت در تخیل سخت است.

او در واقع ده است.شیکتصویر به پولاد، اضطراب، تپش و جوش جوهر در دل وتابچیپبا شاعر

دهد.تسری می فولادجوهر به و ادراکش از پویایی هستی راشوق عاطفی و اضطراب

مرواریددرون در آب جریان

تخییل باز و)حرکت به سکون( « تبدیل آب به گوهر»در شعر صائب پرکاربرد هایمضمونیکی از

در دهان صدف ، باستانی یطبق باور ،است. وقتی قطرۀ آب بارانمنجمد درون گوهر درحرکت

دانۀبه مایع قطرۀ ایستد و در واقع آب از حرکت باز می ؛شودمیافتد به گوهر )مروارید( تبدیل می

،«چون گهر گردد ،قرار بود آب کیبه »که قبول دارد اگرچه صائب شود.بدل می جامد مروارید

°بلب گوهر، آدر ص .ندارد آرام و قرارهم « مرواریدشده به آب بدل» وی پویاینگاه اما در

مایۀ انبوهی از این موضوع دست 13.در گردش استقرار و بی در تکاپوست )دوان( زنانقطره

صائب شده است. هایمضمون

انقلاب جوهری

آثار در . است "یانقلاب جوهر"جوهر مطرح کرده بحث از حرکت دیگری که ملاصدرا در مفهوم

نک بسیار آمده است )« عینی انقلاب وجود»« استحالۀ ذاتی»و « انقلاب جوهری»اصطلاح ملاصدرا

و 346/ 9و 117/ 9و 4/250و 4/68و 1/306و 8/368و 4/68، اسفار: 1050صدرالدین شیرازی،

به این «استحالۀ ذاتی»یا « انقلاب جوهری». (234و 246 ، 210 / 1، رسائل فلسفی همو، و نیز 375/ 8

بخار صورتبهآب از صورت مایع جیتدربهکند و می داغ حرارت آب راشدت که است صورت

انقلاب شیء عبارت است از دگرگونی ماهیت »صدرا در تعریف انقلاب گوید: شود.دگرگون می

. تغییر خون ناف آهو به (8/368، اسفار) 14«معنی و مفهوم حسببهچیزی به ماهیت چیزی دیگر

اما اگر خون به نافه . و هم مفهوم آن ستاز مشک جداهم ماهیت خون مشک، یک انقلاب است.

بدل شود جوهر و ماهیت آن دگرگون شده است.

گوید و می 15بیندرا یک انقلاب مدام می خودشانسانی و وجودعالم وجود تبریزی، صائب

. «باید مشتاق انقلاب بود شودبدل می ببه مشک نادر اثر انقلاب، ناف آهوخون »وقتی

چرا؟ )صائب( یمشتاق انقلاب نباشد کس ه مشک ناب شدیس از انقلاب، خون

228 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

در شعر فارسی .است به کار بردهمعشوق رنگ رخسارتغییر نیز برای را17«رنگ انقلاب » تعبیر او

در معنای تغییرات کلی جهان ... و «انقلاب زمین« »انقلاب دهر» ،«هانقلاب زمان»تعابیر پیش از صائب

نه به تصویر خیالانازک هایمضمونرا با انقلاب در اشیاء جزئی صائب اما ستآمده اکمابیش

مثل انقلاب خون سیاه، انقلاب رنگ و انقلاب در وجود ،استپیشینیان متفاوت شعر با کشیده که

های نازک و ظریفدر لایهحرکت شور و هیجانش از تماشای اشتیاق او به انقلاب مدام و آدمی.

اندیشۀ ا بدر موضوع حرکت در هستی وی تخیلات شعری زیادی میان شباهتسبب شده تا هستی،

.احساس کنیم ملاصدرا جوهری انقلاب

با اغراق شعری اشتداد حرکت

شان صدرا ن شدت حرکت به تعبیر ملا شدت ۀاگر شد اغراق در بیان ضور با شدت ح قوت وجود و

صطلاح شاید بتوانیم از ا ست. شدت وجود ا شتداد حرکت»حرکت به معنی بیان صدرا برای « ا ملا

سیر ت صائب و همشاعران یهااغراقف شتداد حرکت، نمایشدر طرزانش ۀ ستفاده کنیم. ا حرکت ا

شتداد شتاب وجود دلیل ا ست. یعنی حرکت پر ست. ،ا شدید ا ضور شانۀ وجود قوی و ح هرچه ن

را در نظر بگیرید که یک سر آن حرارت و سر دیگر آن یخطپاره تر.حرکت شدیدتر، وجود قوی

. شودیمبیشتر م و سکونبرودت عد یسوبهیابد و وجود اشتداد می ،حرارت یسوبهبرودت است.

ملاصدرا گوید:

تر از وجود سردی است. وجود سردی نابودگر شدت وجود است و وجود حرارت نیرومند»

تر است به وجود از فرایند برودت، زیرا سکون و جمود به عدم فرایند حرارت شبیه رونیازا

بر هاجانترند از حرکت. حرارت جوهری آسمانی است مانند طبیعت جوشان از عالم شبیه

صدرالدین )« دهدغریب مخالف با فعل این حرارت عرضی انجام می یهافعلکه هابدن

(.70 /4، اسفار: 1050شیرازی،

شدت وجود بدانیم وقتی شاخ یاجواله ۀشعل»گوید: می صائباگر حرارت زیاد را مبنای هر

حضورخواهد شدت می، (دارددر درون خود شاخ گل شعلۀ سرکشی )یعنی هر « گل را در قباست

صویرزیبایی آن را شدت گل و شتداد »مفهوم خیالی، صریح تعبیرهای باصائب کند. ت را « وجودا

:تصویر کرده است آتش و عناصر آن چنینبه مدد

کز انجمن یرحم است بر سپند / روشنگر وجودست پا کوفتن در آتش

دیبرآ

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 229

زبانه ،د به آتشیچون خار و خس رس / طلب یروشنگر وجود بود گرم

است

آب از ستادن است یبار، سبزیروشنگر وجود به راه اوفتادن است/ در جو

استتتعارۀ از و روشتتنی بیشتتتریبا صتتراحت برای بازنمایی اشتتتداد وجود در هستتتی )طبیعت( او

. گیردمیبهره ۀ آتش شعل

ستیچ نور نیاو ه عتیشعلۀ طب یب/ است، که در بزم روزگار یصائب چه آتش

تا هست سر از روزن مجمر یرکاب / فرصت شود پادر یهست ۀشعل یمیاز نس

برآر

ن جهان تا هست / غم و نشاط چو دود و شرار در یدر یهست ۀشعلاثر ز

گردست

جان ۀن خردی؟ / چون شرر بر سر ایلرزیچو دخان م یآتش هستن یچه بر ا

؟یلرزیم

ستادهمخالفانانگار شه اندی در برابر ای صدرا( صائبهای که به اندی دربارۀ )و احتمالا افکار ملا

گوید از طعنۀ داند و میمی زنان طعنهآنها را خام با تعریض شاعرزنند؛ طعنه میوارگی هستی شعله

شود:خامان حرکت طبیعت کند نمی

ند )صائب(یآتش سوزنده به دامان بنش یعت / کیخامان نشود کند طب ۀاز طعن

نیرومند و قویوجودهای ی نمایبازاغراق شاعر در بیان حرکت در امور طبیعی به معنی

بیند. حرکتی مدام و اشتدادی می ،اصیل است و در مظاهر وجود ،به وجود هاست. باور شاعرپدیده

ادراک حرکت در هستی را با اواست شاعر نیرومندتر از دیگرانعواطف و احساسات ازآنجاکه

صائب و دیگر تصویرهایحرکت در زای دو عنصر اصلی شتاب کشد.اغراق و مبالغه به تصویر می

خیالان عبارت است ازنازک

ند شتتتعله، آتش، طوفان، ستتتیل، گردباد، برق که مندایماژهای شتتتابالف( از مان

صویرهای محبوب نزد سرعت نازک همۀ ت ست. مثلا تندی یا آتشدر موی وتابچیپخیالان ا

برقو گذرایی

کند.که شدت حرکت را القا می باد، برق، عنان آتشین،: اغراق در تعبیر شتابب(

230 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

شدت توانید ابیات بسیاری از دیوان صائب و دیگر شاعران سبک هندی استخراج کنید که می

.کندیمفی را بازنمایی عمدتا تکاملی و بعضا تضع حرکت

ی اشتدادزیبایی

فن در (1384اکبری، ) انداشتتتداد زیبایی گفتهاصتتالت و آنچه مفستتران اندیشتتۀ ملاصتتدرا با تعبیر

به ،نفیاض لاهیجی، شوکت بخاری، بیدل و دیگرا سبک او مثلهم شاعرانصائب و سازیتصویر

نمایشبخشی به شدت ،کنممراد می از اشتداد زیبایی آنچه در اینجا است. ارآشکای نحو هنرمندانه

.شودیمبیان ی و تماشای هستیخیالنازکدر که در غالب اغراق استوجود ظرافت و لطافت

ویژهبههستی پرشتابو حرکت دگرگونیمعطوف به خیالنازکشناسی غالب بر سبک یزیبای

در اثر خیالنازکختی شتتتاعر ناشتتتحیرت زیبااستتتت. وجودهای نازک ای و لایهدر ستتتاختار ذره

جهش .دهدرخ می اهجوهر در پدیده تجددو درونی و انقلاب اشتداد حرکت، دگرگونی تماشای

ست.وار و پویایی آتشوار طوفان شاعر زیبا ستی و برای شش ه قراری درونی وجود برایش بی جو

به چه شتتتاب و دگرگونی را با شتتدت بیشتتتری او هر آورد.های شتتاعرانه را پدید میزیباترین لحظه

های یحرکت در نازکتماشتتای شتتدت . بیشتتتری آفریده استتتزیباشتتناختی اعجاب د تصتتویر کشتت

.حرکتی استکمالیو ی، شورانگیز استتهس

سبب صائب شعر شرر، گداز، برق( در شعله، اخگر، حرارت و ایماژهای مرتبط با آن )آتش،

ضور و ادراک شتداد ح شاعر و نوع نگرش او مربوط میوجود تپندگی و ا شود. این امر به ادراک

کت استتت. وقتی مکرر صتتائب و بیدل و شتتو پرحرارتاستتت ادراک او نیز تند و شتتدید و آنی و

شتتاعران دار، ی، شتتعلۀ دیینایاز شتتعلۀ فکر، شتتعلۀ ب نیزگویند و ستتخن می «شتتعلۀ ادراک»از بخاری

ش کنندیاد می شعلۀ آواز و مغزعلهش شتداد ادراک ودر واقع به نگر شارت دارند که بنایش بر ا ی ا

ک درک وجود شدیدتری داشته باشد، مدرهرچه م» دیگویمصدرا لام است. مدرک بینش شدت

جدیدتری از مدرک بر او آشکارتر یهاجلوهو تری خواهد داشتو زنده ترپررنگبرای او حضور

را در آنات جوهر اشتتیاجوش درونی هستتتی و حرکت صتتائب و بیدل (100همان، ) «خواهد شتتد

کنشیک برای شاعر ذرات درونی هستیاشتداد حرکت در یلیتخنگرند. جمالی می امریچونان

سانه است. شنا شان از زیبا صویر اغراقهدف ای یک غایت طبیعت آمیز حرکت در ذرات و جواهر ت

شناختی ست زیبا ستا شتداد وجود ا شتدادی غایات معرفتی ، ادراک ا صویرگری ا . آنها در این ت

.ندارند

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 231

حرکت در طبیعت بیش از شتتتوق آن و وجودی و ذات هستتتتی طبیعی موجود به خیالاننازک

عیندارند. زیبایی و کمال را در توجه ماهیت آن توجه دارند. یعنی به موجود بیش از ماهیت آن

ند میموجودات وجود ن آنی ظهور در ویژهبهجوی نازک وجوددرو بد رونیازا. ۀ جددل و ت در ت

. تماشتتتای حرکت در ذرات و زدیانگیبرمعاطفۀ شتتتعری آنها را ،های باریک وجودذرات و لایه

ستی ای نازک هلایهکاوش شیاء شناوری ذهن در و ه آنهابرای قوۀ مخیله بیناز خلال ذرهلطیف ا

آورد.می پدیدرا های زیباشناختی شورانگیزترین لحظه

خیال شتتتاعر نازکبرای طبیعت موجودات هستتتتی و ذات عینیو لطافت کیزان تصتتتویرگری

است. شناختی در فن شعر قرن یازدهم بدل شدهجمال تیغا بهچندان جدی و اصیل است که خود

تغزل عشق و جمال انسانی تنگ کرده است. را بر جاخیالان در غزل نازک "پویاجمال نازک "این

استتتعلایی تغزل جمال انستتانی و عشتتقاز کهچنانچرخشتتی وجودگرا دارد یخیالنازکدر طرز

گردد.صوفیانه به جانب تغزل با امر نازک پویای موجود وا می

آنات زیبانگارش

خیالنازکعر اشبرای «آن»سخن گفتیم. راصد گاهاز دید« آنات»نسبت حرکت با ۀدربارپیشتر

حالات و آناتنگاری از لحظه مبتنی بر شهنر .هاستلحظهآنات و صیاد دارد او زیباشناسیکارزش

در 16«نازکی وقت»اصطلاح . است در لحظهتند اتو تغییر نازک یهاحرکت گریو تصویر اشیا

ای. لحظهاست اشتداد حرکت در ظرایف ادراک وزیباشناختی تجربۀ لحظۀ تعبیری برای شعر صائب

کند سفارش میشاعر رونیازا یک فرصت شاعرانه است، استبرق به جهندگی وکه به نازکی موی

که ادراک آن است نازک قدرآناین لحظه 17.«غافل از فرصت مشو، وقت تماشا نازک است»که

رود. بیدل فرو لحظه در تانشسته «پران آن»همین کمین شاعر در اما با وهم و خیال هم ساده نیست

پریدن لحظۀ کمیندر چون برق. او یهاالیخ نگارهیعنی لحظ؛نامدمی «انشاءفرصت»شاعری را خود

هرلحظه خیالنازکبرای شاعر . نشیندمی آتشموی در وتابچیپ و ریدن نگاهپرنگ، جهش برق،

پلک با هرست. ما وحشی است پروازش از پلک زدن )بر هم ساییدن مژگان( ۀاز زندگی یک پرند

:پردما مییک بخش از زندگی زدنی

هایش ز بر هم سودن زدن از زندگی / پر یاهرلحظهطایری وحشی بود

مژگان ما

232 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مضتتمون بلند و مصتترع اندک. ستتخت آن دو فرصتتت صتتیی استتت آن دریافتزیبایی حاصتتل

تعابیر . کشیدبند الفاظ در را پرد، پس سریعا باید آننماید و از ذهن میبرجسته در یک آن رخ می

نگار، نگاه، فرصتتتفرصتتت»، «ن فرصتتت، صتتید فرصتتتیبرق فرصتتت، کم ،وحشتتی فرصتتت»

رمندگی لحظه شتتتدت و در شتتتعر صتتتائب و بیدل ناظر بر همین « رم فرصتتتت»و « انشتتتاءفرصتتتت

است. زیباشناختی

شاعرانگی نظریه ملاصدرا

ناآرامی »هانری کربن کههمان؛ اندیشۀ حرکت جوهری ملاصدرا، نگرشی پویا به هستی ایجاد کرد

نکهیادرونی طبیعت و فکر یقراریب(. اندیشیدن به 149: 1382نامیده است )نصر، 18«وجودی

ورزی و طراحی جهان هستی از درون در سیلان و حرکت است زمینۀ را برای خیال زیچهمه

گفته است که فهم نوشوندگی حیتصربهسازد. خود ملاصدرا نیز ای فراهم میانگیز و شاعرانهخیال

ملاصدرا مردم ازنظرت است. مستلزم داشتن قریحۀ لطیف و ذوق و بصیر ،انسان و و تجدد هستی

درک این نوشوندگی نیاز به قریحۀ لطیف و نور بصیرت دارد. تا بدانند که »فهمند که نمی روازآن

3، ج اسفار: 1050صدرالدین شیرازی، )«. متجدد است عینا یکی است آنچه باقی است با آنچه زایل

نیاز به قریحۀ لطیف ،میان زوال و کمال مدام حرکتادراک (. آری واقعا فهم این نوشوندگی و 84 /

.وجود تاروپودطلبد و هم ذوق تأمل در میتخیل قوی شاعرانه دارد. هم ذوق و

فرجام سخن

و دیگر صائب تبریزی تخیلات شعرییان م ییاعتناقابلهمسویی جستار آمددر این کهچنان

حرکت ملاصدرا مفاهیمصدرا در موضوع حرکت وجود دارد. ملا یفلسف هایبا اندیشه نخیالانازک

استدلالیبه روش فکری منظم جوهری، اشتداد حرکت و طبیعت ساری سیال را چونان یک دستگاه

بر پویش ۀ خو را شاعران تجربۀشاکلۀ این فیلسوف،با زمانهمصائب تبریزی .گذاردبه بحث می

لا مهستی در شعر صائب و بیدل یک امر کا اجزایسیلان بازنمایی . کرده است استوارمستمر طبیعت

در جواهر ویژهبهانقلاب و تجدد در هستی ،و تجربۀ شعری شاعر با شهود حرکت استزیباشناختی

شاعر کندمیطرح استدلال و گیرد. آنچه ملاصدرا با عقلصورت می وجود تاروپودو ذرات و

.کشدمیتصویر به و اغراق خیال( استعاره و ومحاکات )تشبیه به مدد خیالنازک

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 233

را ملاصدهم طرح شده است: در موازات ۀ تاریخیربه دو روش در یک دو وجودگرا ۀایدیک

بیان کرده است. طبیعت یهروحرکت جبارۀ درنگرش خود را و برهان( استدلالفلسفی ) به روش

. گیرم دهدنمایش میی طبیعت را درونحرکت ایدۀآن ، استعاره، تمثیل(تخییلادبی )روش اائب بص

اما نگاهشان گر خبر نداشته باشندیهیچ همدیگر را ندیده باشند یا از وجود همد صائب و صدراکه

.سخت به هم شبیه است

هر شکلی از اندیشیدن از منظر ویژۀ خود در "دانیمپرسش و پاسخ همبسته ب مثابهبهرا فکر "اگر

قرن )اصفهان . در یک موقعیت معین زمانی و مکانیدیآیبرمیا پاسخ به آن مسئلهتدارک طرح

نگرند. از نگریستار خود به آن می هرکدام ،شود که چند گفتمان مختلفپرسشی پدیدار می یازدهم(

)پاسخ یا پرسش( را در قالب مسئلهای دارد. نگریستار فلسفی هر نگریستار روش و گفتمان جداگانه

تجربی و عینی برای همان پرسش پاسخی روشو نگریستار علمی نیز با کندیمبرهان و استدلال طرح

هر دهد. سازد. نگریستار ادبی نیز پاسخ خود را به روش محاکات کلامی و فرایند تخیل شکل میمی

شود این شکل به آن متفاوت می« دنشکل اندیشی»اما ی دارندواحد و مشترک مسئلهسه نگریستار

نگریستار مستقلی است که هرکداممتفاوت است و روش که محصول نگرش یدنمتفاوت اندیش

آورد.فکر )اندیشه( را پدید می متفاوتی از شکل

هر یک از باشد،در قرن یازدهم هجری فکری هاینحله مسئلۀ« حرکت در جوهر»موضوع اگر

: اندپرداخته مسئلهخاص خود به این روشو ادبی به گفتمان فلسفی دو

اثبات ،با روش عقلی و بر اساس استدلال و برهانحرکت جوهر را گفتمان فلسفی: ملاصدرا در

کند.می

با استتتعاره وش محاکاتی یعنی با رحرکت در جوهر را و بیدل گفتمان ادبی: صتتائب تبریزی در

از اندیشیدن به مدد محاکات و خیال. اندیشۀ ادبی شکلی است .دنکشبه تصویر می تشبیهو تمثیل و

صائب در ۀسالششضرورت دارد این است که حضور این مقالدر پایان طرح آن ی که پرسش

صائب متأثر از یهادگاهید؟ آیا بنیاد هندی آشنا کردهند چقدر امکان آشنایی وی را با فلسفۀ هسته

نگرش موشکافانه همسانی بنیاد در فرهنگ و تمدن هندی هم بوده است یا نه؟ای و ذرهنگرش هسته

های هندی ای هستی در فلسفهفرضیۀ ساختار ذره بیدل با ویژهبههند یگویپارس نگر شاعرانذرهو

. بررسید یدبای دیگر جستاردر را

234 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مختلف هایصورتنظریۀ حرکت جوهری در فلسفۀ یونان و هند و در کلام اسلامی و عرفان به

ابوالحسن « العرض لایبقی زمانین»طرح شده است. از هراکلیتوس تا فلسفۀ جنیسم و بودیسم و در

عربی و مولانا در قالب استدلال و تمثیل و محاکات مطرح شده است. آن آراء ابناشعری، و

اما ملاصدرا آن را در قامت اندکردهگذرا بیان طوربهو « نظره»ن این مفهوم را در حد یک بزرگا

چندین کتاب به بحث گذاشت. همچنین شعر رمبسوط د طوربهیک نظریه با ابعاد مختلف و

تر از دیگر مکاتب شعر فارسی، حرکت درونی هستی را به تصویر کشیده بیشتر و دقیق خیالنازک

است.

بیدل دهلوی استشهاد شده است. ویژهبه خیالنازکدر خلال مباحث گاه به ابیات برخی شاعران

نگری و شتاب پس از صائب وفات یافته و به ایران نیامده است اما دو ویژگی ذره قرنمینهرچند بیدل

از شعر صائب تبریزی است. تریقودر شعر او بسیار شدیدتر و

پینوشت ها:وخروش و شعله و طوفان و گردباد است. هم شاعران ایرانی مانند زلالی خوانساری، جلال اسیر اشعار شاعران پر از جوشدیوان .1

تبار مانند فیضی دکنی، منیرلاهوری، بیدل دهلوی، اصفهانی، صائب تبریزی، شوکت بخاری، میرزا محسن تأثیر و هم شاعران هندی

ناصر علی سرهند، غنی کشمیری، و...

ق( 1077-1052گردد و در دربار شاه عباس دوم )ق در سن حدودا چهل سالگی از هند به اصفهان بر می 1041صائب در سال .2

1040)الغیب مفاتیح(. آن زمان ملاصدرا شصت و دوساله است و در کتاب 65ق: 1085گیرد )شاملو، لقب ملک الشعرایی می

الشواهد و المبدأ و المعاد ، الأسفار الأربعهنوشته به تألیف سه کتاب مشهورش ( که یک سال پیش از بازگشت صائب 106ق: اشاره کرده است. بنا بر این در زمان بازگشت صائب نظریۀ حرکت جوهری مطرح بوده است.الربوبیه

عرض را مقولات شود. جوهر یکی است مثلا اسب، و عرض نه نوع است. مجموع جوهر با نه جهان به جوهر و عرض تقسیم می.3

این )کجا: در .3کیف )چگونگی: سفید(؛ .2کم )اندازه: دو متر(؛ .1اند از : اعراض عبارت .خوانندده گانه )مقولات عشر( می

)چه انفعال. 7کند: کشیدن بار(؛ فعل )چه کار می .6وضع )در چه حالی: در حال حرکت(؛ . 5متی )چه وقت: دیروز(؛ . 4بازار(؛

. ملک / جده )دارندگی: زین بر پشت دارد(.9تر از، فرزند(؛ . اضافه )در نسبت با چیز دیگر: بزرگ8پذیرد: خیس شدن(؛ اثری میرار (. و نیز تک3/81ء من القوۀ إلى الفعل لا ما به یخرج منها إلیه. )اسفار، واعلم أن الحرکۀ کما ذکرناه مرارا هی نفس خروج الشی .4

(.8/97و 7/284و 5/310و 3/81و 20/ 3در )اسفار،

5. dynamist philosophers

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 235

وجود اشتدادی با وحدت و استمرارش، وجود متجددی است که در وهم به سابق و لاحق و پیش و پس منقسم است. وجود . » 6

های متصل آن، حدوثی در وقت اند و هر یک از بخشفردهایی دارد که برخی زایل شوند و برخی حادث و برخی دیگر آینده

(84/ 3، اسفار: 1050شیرازی، )صدرالدین «. معین و عدمی در غیر آن وقت دارد...

کند. بر سیاق . شتابند. معادل دینامیسم. شتاب + ت ند )بن حال شتافتن + پسوند( معنای مصدری دارد و دلالت بر جریان و فرایند می7

ساختواژۀ فرایند، روند، برآیند. رعت تغییر و حرارت است.بار در شعر صائب آمده است. و همه جا تصویرگر س 52. موی آتشدیده حدود 8

9. dynamism of imagination

البته لازم است یاد آور شویم که فعل جوشیدن معانی استعاری دیگری هم دارد از جمله به معنی بسیاری و فراوانی: جوش .01

هم جوشید )صائب(خریدار، جوش مرغان، جوش هواداران. و در معنی الفت و آمیختگی هم هست: کتان و ماه چو شیر و شکر به

های خیالی ابداعی با فعل جوشیدن در دیوان سه شاعر ایرانی از قرن دهم تا پایان قرن یازدهم )عرفی، اسیر و و صائب( صورت .11

به این شرح است:

: جوش معنی، انتزاعیات: شبنم جوشیده، جوش تبخال، جوشیدن تبسم، جوشیدن زمهریر،/ حسیات: ق( 999عرفی )ف

جوش عشق، جوشیدن نور، جوشیدن فتنه، جوش ناطقه، جوش حیا، جوش عذر، جوش جنون، جوش امید، جوش حسن، جوش

سحر و افسون، جوش خنده، جوش نشأۀ توحید، جوش غیرت، جوشیدن ذرات معانی،

)حسن، لطف، عشق، معنی( است.استعارۀ جوشیدن در شعر مولانا هم بسیار است اما بیشتر ناظر بر مفاهیم انتزاعی

جوش محبت، جوش یکدلی، جوش تجلی، جوش الفت، جوشیدن قناعت، جوش صدق، ق(: 1069جلال اسیر )ف

جوش گناه، جوش بهار، جوش خنده، جوش از زبان، جوش سبزۀ یار، جوش آشفتگی رقص غبار، جوش چراغان دل، جوش

ه، جوش جوهر، جوش افسردگی، جوش عندلیب، جوش دلارایی، گل، جوش قرار، جوشیدن خندۀ خورشید، جوش زدن شیش

جوش باده، جوش آه شب نشینان، چوشیدن خروش، جوش دریای رحمت، جوش سبزۀ الماس، جوشیدن چاک، جوش زدن

بیخوابی، جوش زدن آوارگی، جوش زدن صبح، جوش زدن صبح، جوش زدن خاموشی، جوش زدن خون افسردگی، قطرۀ

وس، جوش فلاطون، جوشیدن دود از رنگ گل، جوش بحر اضطراب، جوش خیال، و ... دریاجوش، جوشیدن ناق

: جوش تاک، جوش شبنم، جوش غنچه، جوش آیئنه،حسیات

بار(، جوش 20: جوش خار و خس، جوش نغمه، جوش شعله آواز، جوش بهار )حسیات ق(: 1087صائب تبریزی )ف

ه تا مژگان دیوار آمده، جوش سنبل، جوش ارغوان، جوش نهال خشک، ، جوش گل، جوش خون لالدر مغز بهار، جوش لاله

جوش ثمر، جوش بار شاخ، به جوش آمدن خون باغ، جوش خون شاخ گل، جوش خون بدخشان )لعل(، جوش لعل، جوش

گهر، جوش دریا، جوش مغز، جوشیدن دماغ، به جوش آوردن خون بوسه، جنبش شیشه ها از جوش سیماب، جوش سبزه از

ش یاقوت، جوش زدن شراب در رگ تاک، جوش حلاوت شکر در رگ سنگ، جوش خط بر عذار، جوش ذره، جوش آت

شیر مادر، جوش عنبر، جوش شکر، جوش شبنم، جوش دل آهن، جوش دریای معانی، جوش عکس در آیینه. جوشش پروانه،

236 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

خت، جوش جوهر آینه، جوش جوشش خون، جوش تبخاله، جوشیدن مشک، جوشیدن خشت، جوشیدن درد، جوشیدن در

بار(: جوش نشاط خون، جوش نشاط دل، جوش نشاط آب، جوش نشاط خم، جوش نشاط باده، 22زخم سنگ، جوش نشاط)

جوش نشاط تربت مجنون، جوش نشاط موج، جوش نشاط بحر. جوش نشاط عقیق، جوش نشاط پنبه.

.ملال اد، چوش پریشانی، جوش: جوش طراوت، جوش عشق، جوش فکر، جوش پریزانتزاعیات

ریشه در بیضه فولاد دواند جوهر / دل چون موم به این مور میانان چه کند؟ .21

ساکن شود چگونه دل بی قرار ما؟ / در قلزمی که آب گهر را قرار نیست31

آب در صلب گهر بی رعشۀ سیماب نیست / از عزیزیهای غربت دل نمی گیرد قرار

در گهر آب من از قطره زدن خالی نیست / ندارد آرامروح در جسم من از شوق

آب در صلب گهر قطره زنان می باشد / جان روشن نکند در تن خاکی آرام

ء آخر بحسب المعنى و المفهوم )صدرالدین ء من حیث هی هی إلى ماهیۀ شیء عبارۀ عن أن ینقلب ماهیۀ شیلأن انقلاب الشی 41

(8/368، اسفار: 1050شیرازی،

عالم بی انقلابی هست اگر زیر فلک / پیش ارباب نظر دارالامان حیرت است)صائب( 51

؟)صائب(انقلاب وجودمز آتش و خاک است و باد و آب سرشتم / چون شود ایمن ز

وقت نازک تر از آن موی میان گردیده است / می کنی رحمی اگر بر دل افگار مرا )صائب( 61

ش نیست / غافل از فرصت مشو، وقت تماشا نازک است )صائب(جلوه پا در رکاب خط دو روزی بی

می فشاند گرد رنگ از بال، طاوس چمن / وقت نازک شد اگر خود را به گلشن می کشی )صائب(

نظران فرصت خویش )صائب(تر / مده از دست چو کوتهجولانفرصت از خندۀ برق است سبک71

شود )صائب(فرصت به آسانی شکارت میکوتهی گر در کمند آه آتشبار نیست / وحشی

ام چون شیر خشم آلود می گردد )صائب(دانم کدامین صید فرصت جسته از دامش / که دل در سینهنمی

فرصت برق و شرر با تو حسابی دارد / امتیازی که نفس در چه شمار است اینجا )بیدل(18. Inquietude of existence

ژوهشی: جوشش جوهر هستی در سبک هندی.../ فتوحیپ-مقاله علمی 237

منابع

س - ستانیا شهر سیوان غزلیدق(. 1069، جلال بن مؤمن. )حدود یر ستانیات ا شهر سیر صحیح غلامح ن ی. ت

ش. 1384راث مکتوب.ی. تهران: مرکز پژوهشى میولدان یفیشر

سفی های فلپژوهش«. ملاصدرا ۀشناسی در فلسفجودشناسی و زیباییارتباط و(. »1384اکبری، رضا. ) -

102-88، صفحه 1384، پاییز 25، شماره 7، دوره 5کلامی. مقاله

سی داکانی، تهران، بیدل اتیکل(. 1376)بیدل دهلوی، عبدالقادر، - صحیح اکبر بهداروند و پرویز عبا ، ت

انتشارات الهام، ج اول.

شناسی ملاصدرا و وایتهد: فیلسوفان مشهور شناسی و شناختپژوهشی تطبیقی در هستی(. 1386دی. )ه، میاشبده - . تهران: علم. غربفلسفه پویشی شرق و

سلامی. رانه. تنهاد ناآرام جهان(. 1356سروش عبدالکریم. ) - شر فرهنگ ا شارات قلم: دفتر ن شرکت انت :

ق. 1398

صن اداتس نسح یاورقو پ حیحصت.یاناقخالصصقق(. 1085) .یلداودق نبیلقیو، وللامش - : رانه.تریا

. ج 2. 1375. یلاماد اسو ارش گنرهف وزارت

تهران: انتشارات . تصحیح سیروس شمیسا.دیوان شوکت بخاری(. 1107شوکت بخاری، محمد اسحاق. ) -

1382فردوس.

. 1366، تصتتحیح محمد قهرمان. تهران: انتشتتارات علمی و فرهنگی. دیوانق(. 1081صتتائب تبریزی. ) -

)نسخۀ مدرسه فقاهت(

.1366. تصحیح محمد قهرمان. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. وانیدق(. 1087. )یزیصائب تبر -

شیراز - شالحکمۀ المتعالیۀ فی الأسفار العقلیۀ الأربعۀق(. 1050بن ابراهیم.)ی، محمدصدرالدین ه علامه ی. با حا

ج. )نسخۀ مدرسه فقاهت( 9. م 1981. یاء التراث العربیروت: دار إحیبى. یطباطبا

. تصیح و تحقیق سیدالشواهد الربوبیۀ فى المناهج السلوکیۀق(. 1050صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم.) -

. )نسخۀ مدرسه فقاهت(1363الدین آشتیانی. مشهد: المرکز الجامعی النشر. جلال

شیرازی، محمد بن ابراهیم.) - سفىق(. 1050صدرالدین سائل فل سلامى حوزه ی: دفتر تبل. قمسه ر غات ا

. چاپ: سوم. )نسخۀ مدرسه فقاهت( ه. ش 1387. ه قمیعلم

: . تهران نیهألمجموعه رستتائل فلستتفى صتتدرالمتق(. 1050صتتدرالدین شتتیرازی، محمد بن ابراهیم.) -

ه. ق 1420. حکمت

238 238-217ص ، 99پاییز و زمستان ، 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هحح؛ صورینال یلع اتقیلعت ع. مبیغالحیاتفم ق(. 1040م. )تالیف یراهاب ندبمح، مرازییش ندیدرالص -

اتقیقحو ت اتعطالم هسوس، میالع وزشو آم گنرهف : وزارترانه. تیواجوخ محمد هل دمو ق

. )نسخۀ مدرسه فقاهت(1363، رانای هفسلو ف تمکح یلاماس نمج؛ انیگنرهف

.1377الحق انصاری. انتشارات دانشگاه تهران. . تصحیح محمد ولیکلیاتق(. 999عرفی شیرازی. ) -

ر ت: دفرانه. تیچوزنستت نیستتح همرج. تهیالعتم تمکو ح رازییش ندیدرالص(. 1382نصتتر، ستتید حستتین. ) -

.روردیهر سشو ن شژوهپ

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irصفحه اصلی مجله:

باباشملطنز ۀتحلیل محتوای سیاسی نشری 3بهناز علیپور گسکری2 ,فرهاد درودگریان ,1کشاورزمحمد

دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور تهران1

استادیار دانشگاه پیام نور تهران2

استادیار دانشگاه پیام نور تهران3

چکیدهمهندس رضا بیست شمسی است که با مدیریت ۀطنز ده ۀتجمله نشریات برجس، ازباباشملنشریۀ

ای پرالتهاب شد. این نشریه که در برههدر تهران منتشر می 1326تا 1322های ای در خلال سالگنجه

سندگان و شاعرانی که هر پرداخت، با همکاری گروهی از نویاز تاریخ معاصر ایران به فعالیت می

و اتفاقات رخدادهاسیدند، تقریبا به تمامی شور رادبی ک ۀدر عرص ی فراوانبه شهرت یک بعدها

ایران، با نگاهی طنزآمیز پرداخته است و منویات و ۀسیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامع

رساند. های مردم بودند، به گوش مسئولان میهای مخاطبان خود را که عموما از میان تودهخواسته

ت ئجرچرخد. بهمسائل سیاسی می محور این نشریه، حول ترین مطالب انتقادی و طنزآمیزعمده

اد ترین مسائل و رویدادهای سیاسی کشور نیز از گزند تیغ تیز انتقاهمیتتوان گفت که حتی کممی

ترین محتوای سیاسی نشریه را مسائلی در امان نمانده است. مهم نویسندگان و شاعران این نشریه

تهدیدات کشورهای خارجی و ترس حکومت وقت از آنها، انحراف مشروطیت، انتقاد از همچون

عملکرد وزیران و دولتمردان، انتقاد از ناکارآمدی مجلس شورای ملی و نمایندگان مجلس،

فروش رأی در هنگام برگزاری انتخابات مجلس، انتقاد از نقش مخرب مستشاران خارجی، خریدو

، به باباشمل ۀدهد. این مقاله با تأکید بر محتویات نشریو... تشکیل می دولتی نابسامان اداراتوضعیت

کوشد گفتمان سیاسی حاکم بر این نشریه را از طریق بررسی و تشریح مسائلی ، میروش تحلیل محتوا

واکاوی نماید.عملکرد مجلس و مستشاران خارجی سیاسی ایران با متفقین، ۀنظیر رابط

.ای، طنز مطبوعاتی، سیاست، رضا گنجهباباشمل :واژگانکلید 16/12/1399تاریخ پذیرش 20/08/1398تاریخ ارسال:

1E-mail: [email protected] 2E-mail: [email protected] 3E-mail: [email protected]

باباشمل، حلیل محتوای سیاسی نشریۀ طنز (1399: کشاورز، محمد، درودگویان، فرهاد، علیپور گسکری، بهناز، )ارجاع به این مقاله 2021.36749.2642perlit./10.22034زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز،

240 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه

که پس از ورود نیروهای نظامی دول متفق 1320کشور در شهریور ۀتغییر و تحولات سیاسی عمد

فرصتی مغتنم بود تا بار دیگر از حداقلی از یرانیانو سقوط رضاشاه به وقوع پیوست، برای ا

ومرج سیاسی که ناشی ازو هرج ند. با وجود مشکلات سخت اقتصادیشومند دموکراسی بهره

، مجلس ۀگیری دوبارقدرت ی برخی از مظاهر دموکراسی نظیرحضور بیگانگان در کشور بود، تجل

د.شتاریخی محسوب می ۀهای مثبت این برهاز ویژگی مطبوعات، ۀتشکیل احزاب و حضور فعالان

داد، جراید کشور روی می طور مداوم در آنکه به حیات سیاسی ایران، به لحاظ تغییرات سریعی

شناخت مطبوعات آن عصر، ۀکرد. بنابراین، لازمرا به حضور فعالانه در بطن رویدادها ترغیب می

که پیوندی ناگسستنی با تاریخ مطبوعات دارد. استفاده است 20 ۀدر گرو آشنایی با رخدادهای ده

احوال وبرای ترسیم اوضاع ت نشریات کشور،طبعی در قالب صفحاهای شوخاز طنز و دیگر شاخه

اجتماعی ایران گره خورده است که یکی از بهترین و _حاکم بر جامعه، چنان با حیات سیاسی

های شناخت جریانات و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ترین راهمطمئن

، تا نشریاتتاریخی طنز در ۀکشورمان، رجوع به این نشریات است. از سوی دیگر، بررسی زمین

پذیر است.امکان حدود زیادی تنها با در نظر داشتن تحولات سیاسی و اجتماعی

رسانی و برخورد خاص خود با موضوعات، اطلاع ۀاز یک سو با نحو آنکهنشریات طنز علاوه بر

شوند، از بعد دیگر، باعث افزایش آگاهی باعث ایجاد نوعی نشاط و سرزندگی در میان مخاطبان می

طبعی، بعضا از نشریاتی که با کارگیری عناصر مرتبط با شوخگردند و به دلیل بهطبان نیز میمخا

کنند. بخشی، مؤثرتر عمل میاثرگذاری و آگاهی ازنظرد، نماینرویکردی جدی با مسائل برخورد می

و سیاسی های اجتماعیپذیر در حوزهعنوان نشریاتی مسئولیتات بهنشریاز سوی دیگر، این گروه از

و اخلاقی، مراحلی از تحول و تکامل ادبی و فکری را پیموده و از خامی به پختگی و از بیان مضامین

های اند. در داخل کشور نیز، طنز در رقابتسطحی به مضامین عمیق اجتماعی و سیاسی رسیده

ای که در فضای نهنگاران به اوج رسید؛ به گوهای سیاسی و مبارزات قلمی روزنامهجریانات و گروه

تا کودتای ازآنپسسیاسی ملتهب و پرآشوب و حساس کشور چه در زمان انقلاب مشروطه و چه

آرام، صبغه و شکل قتصادی و اجتماعی و فرهنگی، آراممرداد، طنز در کنار پرداختن به مسائل ا 28

د.ش تبدیل مطبوعات دریکی از ابزارهای کلامی بسیار مهم و به تری به خود گرفتو شمایل سیاسی

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 241

ترین ادوار تاریخ سیاسی ایران به ترین و بحرانیرا در یکی از عجیب باباشمل ۀای، نشریگنجه

اندی وزیر روی وزیر با یازده کابینه و صد و که طی آن، نه نخست چهارسالهای چاپ رساند. دوره

بینانه هایی واقعها و تحلیلگزارش ۀارائ، باباشمل ۀنشری ۀالعادیکی از دلایل اهمیت فوقکار آمدند.

اینکهعلاوه بر رونیازاو قرائت رسمی و باب میل حاکمیت وقت است؛ از نظرگاهی خلاف دیدگاه

های نادرست و مغرضانه ها و قضاوتبرداشت ۀراه را بر تحریف برخی از وقایع تاریخی و ارائ

شده و اتفاقات بعضا دیدهتخراج زوایای کمتر بندند، خود به منبعی مهم برای بازبینی و اسمی

شود و از این حیث، اهمیت تاریخی بیست بدل می ۀهای آغازین دهشده اما مهم سالفراموش

یابد.نظیری میکم

تکوین و تکامل طنز مطبوعاتی سیر در تشانیاهماش را به سبب ای و نشریهاز سوی دیگر، گنجه

طلایی طنز مطبوعاتی ایران )اوان مشروطیت( و طنز ۀدور نیاولواسطی میان ۀتوان حلقکشور، می

زپردازی مشی و اسلوب طنای با تأثیرپذیری از خطبیست به بعد دانست. گنجه ۀمطبوعاتی ده

زاده و علامه دهخدا و خلق آثاری نزدیک به سبک آنان، نقشی قلیبزرگانی همچون جلیل محمد

ها و رویکرد مطبوعاتی طنزپردازان عصر مشروطیت ایفا نمود و اندیشهمهم در انتقال تجربیات،

ی طنزپردازان ایرانی ظاهر شد؛ یک الگو و راهنما برای نسل بعد ئتیهدر باباشمل ۀشک نشریبی

وضوحبهموفق و مشهور توفیق نیز ۀتوان در نشریرا می باباشملحتی تأثیر و ردپای کهینحوبه

مق رطنز سیاسی به معنای اخص کلمه در نشریات فکاهی کم ۀای با احیای دوبارمشاهده کرد. گنجه

ای تازه دوران رضاخان، روحی دوباره به کالبد طنز مطبوعاتی کشور دمید و دریچه ۀافتادو ازنفس

های شگردها و شیوه ۀهای تازه و ارائبه روی طنزپردازان ایرانی گشود و با خلق فضاها و موقعیت

از خود تبدیل فرد طنزآفرینی، به الگویی موفق برای نشریات فکاهی و طنزآمیز پس منحصربهبدیع و

ای و در تاریخ طنز مطبوعاتی ایران، گنجه باباشمل ۀرغم اهمیت انکارناپذیر نشری، بههمهنیبااشد.

اند و پس از گذشتمهری پژوهشگران مواجه شدهتوجهی و بیاش به شکلی عجیب با بینشریه

ۀاین طنزپرداز موفق و نشری ۀسالیان دراز، تقریبا هیچ اثر تحلیلی و انتقادی درخور توجهی دربار

هایی نظیر پژوهش حاضر ، لزوم پژوهشمسئلهخورد. این به چشم نمی باباشملساز ارزشمند و جریان

کند.پیش نمایان میازرا بیش

از طریق بررسی محتوای باباشمل ۀسیاسی نشریموضوع اصلی این مقاله، شناخت اجمالی رویکرد

سیاسی طنزآمیز در این نشریه است. با توجه به اهمیت و حساسیت طنز مطبوعاتی، ضرورت پرداختن

242 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ۀ، دربارمسئلهشود. علاوه بر این به نقد و بررسی نشریات مهم و اثرگذار طنز فارسی، احساس می

مهم توجه داشت: اول؛ اهمیت شناخت ۀبه چند نکتاله، باید موضوع این مق ۀضرورت تحقیق دربار

اسنادی اجتماعی تاریخ معاصر، در حکم-سیویژه در رابطه با تحولات سیایران بهطنز مطبوعاتی در ا

که خود با الگوبرداری باباشمل ۀاین تحقیق است. نشری یموردبررس. دوم؛ موضوع کیدرجهمعتبر و

بایجانیبه زبان ترکی آذرکه ملانصرالدینموفقی همچون ۀطنزپردازی نشری ۀمشی و شیواز خط

سال انتشارش، بسیاری از خوانندگان خود را با بیانی طنزآمیز با سیاست بیستشد و در مدت چاپ می

زبان شد که تاکنون به دلایلی مشقی برای دیگر نشریات طنز فارسینمونه و سرآشنا کرد، خود روز

طبوعات قرار م ۀتوجهی پژوهشگران طنز و فعالان حوزمهری و کمنامعلوم و نامشخص، مورد بی

ۀای که در حکم حلقکند؛ نشریه، ضرورت توجه به این نشریه را نمایان میمسئلهگرفته است و همین

زبان بود و تأثیراتی انکارناپذیر بر سبک و نشریات طنز فارسی ملانصرالدین پیشرو ۀواسطی میان نشری

ت هنری و ذوقی نشریات طنزآمیز موفق بعد از خود، چه پیش از انقلاب اسلامی و اسلوب و ابداعا

مسئلۀسوم نیز، ۀنکت آقا( بر جای گذاشت.گل ۀ( و چه پس از پیروزی انقلاب )نشریتوفیق ۀ)نشری

اسی در مطبوعات ایران، پس از طنز سیاسی به معنی اخص کلمه است. طنز فاخر سی ۀاحیای دوبار

طرفی سیاسیدورانی پر از رخوت و رکود و توأم با سوگیری، با رعایت اصل بیگذاشتن سرپشت

ها و احزاب و جریانات بیست شمسی و نقد تمام گروه ۀاجتماعی دهدر فضای سیاسی باباشمل ۀنشری

در فضای باباشمل ۀگذاران و نویسندگان نشریهای سیاسی آن دوران، توسط پایهسیاسی و شخصیت

ان باب شد.مطبوعاتی ایر

پاسخ داده شود، این است که شود به آنترین پرسشی که در پژوهش حاضر کوشش میاساسی

وقایع و رویدادهای مهم سیاسی کشور در ترین ، عمدهباباشمل ۀبا توجه به محتوای مکتوب نشری

در قبال این مسائل و باباشمل ۀمشی اصلی نشریرویکرد و خط اند؟ وطول انتشار این نشریه، چه بوده

مضامین، چه بوده است؟

ای است که لین مقالهحاضر که او ۀمقال جزبهگفت صراحتبهتوان این مقاله، می ۀپیشین ۀدربار

ۀای با موضوع نشریاختصاص دارد، تاکنون هیچ مقاله باباشمل ۀبررسی محتوایی نشری و به بحث

پراکنده و وجود دارد، نکات و مطالبی این نشریه ۀمنتشر نشده است و تمام نکاتی که دربار باباشمل

اثر طنز در کاغذ کاهیخورند. بخشی از کتاب شمار به چشم میمختصر است که در منابعی انگشت

این های و معرفی ستون باباشمل ۀاطلاعاتی مختصر و کلی از نشری ۀعمران صلاحی که صرفا به ارائ

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 243

های پژوهشی طنز به چشم این نشریه در کتاب ۀنشریه اکتفا کرده است، تنها مطلبی است که دربار

ای نیز به این نشریه و محتوای سیاسی آن، اختصاص نیافته نامه یا رسالهخورد. موضوع هیچ پایانمی

، اختصاربهی گذرا و ، به شکلهفتاد سال کاریکاتور در ایراناست. حمید ساهر نیز در کتابی با عنوان

بسنده کرده است. در جلد باباشمل ۀکاریکاتورهای موجود در نشری ۀاطلاعاتی کلی دربار ۀبه ارائ

درج شده است که باباشمل ۀنشرینیز مطلبی کوتاه در معرفی و شناخت بزرگ اسلامی ۀدانشنامدهم

رساند و ریه به مخاطب یاری میرغم ارزش و اهمیت آن، صرفا در ایجاد شناختی ابتدایی از نشبه

دهد.به دست نمی اطلاعاتی در باب چندوچون محتوا و ساختار نشریه

و دیگر منابع و مآخذ و با روش تحلیل باباشمل ۀدر این مقاله با استفاده از مطالب مندرج در نشری

، باباشمل ۀهای نشریتک شماره، ضمن بررسی و بازخوانی مطالب موجود در تکمحتوای کیفی

ها اشاره شده است، طنز مکتوب در این نشریه به آن ۀترین مضامین طنزآمیز سیاسی که در حوزمهم

های متنی های کلاسیک تحلیل دادهتحلیل محتوا، یکی از روشمورد بررسی و مداقه قرار گیرد.

نظری خاصی محدود ۀزمینآید و به پیشاست. این رویکرد، غالبا در تحلیل انبوهی از متون به کار می

شوند: م میتقسیدسته های متفاوت تحلیل محتوا به سهی، معمولا روشبندی کلدر یک طبقهنیست.

روش تلفیقی کیفی و کمی، روش روش

های متنی، های پژوهش است که عموما برای تحلیل دادهتحلیل محتوای کیفی، یکی از روش

شود. تحلیل محتوای کیفی، در جایی که تحلیل کمی ... استفاده میها، نشریات، اسناد ومانند کتاب

های بنیادین تحلیل محتوای کیفی، یابد. همچنین، یکی از ویژگینمود می رسدمی به محدودیت

( روش تحلیل محتوای کیفی بر این 172: 1388ایمان، ) آزمون نظریه است یجابهپردازی نظریه

ها، ها، نگرشتوان به کشف معانی، اولویتهای زبانی، میتحلیل پیامفرض بنا شده است که با

گر پس از انتخاب . در تحلیل محتوای کیفی، تحلیلنائل شدیافتگی جهان نهای درک و سازماشیوه

شناسی درک متن، آن را مطالعه، استنباط و شناسی، منطق، دانش علمی و روانسند، با ابزار نشانه

(،Conventional)تی اکنون سه رویکرد سن( هم107: 1376، یالحوائجاب)ب کندتفسیر می

برای کاربرد تحلیل محتوا مطرح است که پژوهش (Summative)و جامع (Directed)شده هدایت

ین اولا، پژوهش حاضر، نخست چراکهست؛ تی تحلیل محتوا انجام گرفته احاضر، با اتخاذ رویکرد سن

محتوای این نشریه در بابای ، تحلیل یا نظریهنیازاشیپاست و تا باباشمل ۀنشری ۀپژوهش دربار

نابراین استفاده بهره برد؛ ب لیه یا راهنمای پژوهش حاضرکد او عنوانبهارائه نشده است تا بتوان از آن

244 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

جامع، ، با توجه به رویکرد باباشمل ۀنشری ۀشده، منتفی است. ثانیا، مطالعه درباراز رویکرد هدایت

چراکه و اعتماد نیست؛ اجراقابلاساسا دهد،که اساس آن را شمارش واژگان کلیدی تشکیل می

در برخی از مضامین موجود در این نشریه که بعضا از اهمیت بالایی نیز برخوردارند، ممکن است به

ممکن است در ، اما همان موارد معدود نیزگذرا اشاره شده باشد یبه شکلنشریه، ۀشمار 150تمام

بسیار تأثیرگذار باشند. گیری نهاییبندی و نتیجهتحلیل، جمع

بیست ۀهای شاخص مطبوعات ایران در دهمروری بر ویژگین اند. تقریبا از هماهای طنز در ادبیات فارسی، مطبوعات بودهگاهها و تجلیشک یکی از محملبی

ای به خود گرفتند، با شکلی مدرن و نسبتا حرفه تکامل خود،وایام که مطبوعات در سیر تحول

یهانامهشبنظر از بسیاری از نشریات و طبعی و بعضا طنز، عجین و همراه بودند. صرفشوخ

توان یافت که اگرچه ماهیتا نشریاتی قاجار و مشروطه را می ۀطبعانه، بسیاری از نشریات دورشوخ

طبعی اختصاص بخشی از مطالب خود را به انواع شوخ کمشدند اما دستطبعانه محسوب نمیشوخ

دادند؛ به این معنا که گاه با زبان ظریف طنز و گاه با سلاح هجو و هزل در مخالفت با آنچه ناپسند می

پرداختند.های خود میشمردند، به بیان نظرات و طرح اندیشهو نادرست می

تطور مطبوعات طبعی در مطبوعات و سیر هایی که به درک بهتر نقش و حضور شوخیکی از راه

های بندیهای رایج در این زمینه است. تقسیمبندیرساند، توجه به تقسیمطبعانه یاری میشوخ

ایران وجود دارد که تاریخ مطبوعات ایران ۀطبعانطنز مطبوعاتی یا مطبوعات شوخ ۀمتفاوتی در زمین

، دکتر باستانی پاریزی در مجموعه مثالعنوانبهکند. های مختلفی مختلف تقسیم میرا به دوره

ای با عنوان جراید فکاهی ایران، تاریخ ، در مقالهبندنای هفتمقالات تاریخی و ادبی خود با عنوان

( اما دکتر حسن 162: 1363نشریات طنز ایران را به پنج دوره تقسیم کرده است )باستانی پاریزی،

)جوادی، تاریخی سخن گفته است ۀتر، از هفت دورت، دقیقبندی به نسبجوادی در یک تقسیم

شود، اما برای بندی تاریخی، نوعی تکرر مکررات محسوب میتکرار این تقسیم اگرچه(. 199: 1384

ۀبندی برای ادامندگان و نیز اهمیت ذکر این تقسیمپرهیز از مراجعه به دیگر منابع و اتلاف وقت خوان

های مشابه، بندیبندی و تقسیممهم در این تقسیم ۀآن هستیم. نکت ۀباربحث، ناگزیر از تکرار دو

ها بر جریانات فکری و فرهنگی است. اهمیت رویدادهای سیاسی و تأثیر بلافصل و انکارناپذیر آن

توان به این شرح ذکر کرد:تاریخی طنز مطبوعاتی ایران را می ۀهفت دور

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 245

دوم، پس از ۀ(، دور1284طنز تا سال ۀانتشار اولین نشریپیش از مشروطیت )از آغاز اول؛ ۀدور

السلطنه سوم، از انتخاب نایب ۀ(، دور1289تا 1285مشروطیت تا تشکیل حزب دموکرات )

چهارم، دوران ۀ(، دور1304تا 1289ناصرالملک تا تغییر سلطنت و روی کار آمدن خاندان پهلوی )

تا 1320مرداد ) 28جم، از سقوط رضاخان تا کودتای پن ۀ(، دور1320تا 1304حکومت رضاخان )

هفتم؛ ۀ(، دور1357تا 1332پهلوی ) ۀافتادن سلسلا برمرداد ت 28ششم؛ از کودتای ۀ(، دور1332

.1357دوران انقلاب اسلامی

، سه دوره را باید متمایز از دیگر ادوار دانست. علت تمایز این ذکرشده ۀاز میان این هفت دور

طلایی طنز مطبوعاتی ایران یاد کرد، در تعداد نشریات ۀها با عنوان سه دورتوان از آنکه میسه دوره

شده و تأثیرگذاری هنری و ساختاری نشریات این سه دوره بر جریان طنزنویسی منتشر ۀطبعانشوخ

طنزپردازی مطبوعاتی در ایران ثابت کرده است که خلأ قدرت سیاسی و ۀپس از خود است. تجرب

ای مستقیم دارد. از آغاز گسترش آزادی بیان در جامعه، با رواج و شکوفایی طنز و طنزپردازی، رابطه

ه شد، طنزنویسی نیز جان انتشار مطبوعات در ایران، هرگاه از میزان استبداد حاکم بر کشور کاست

های سیاسی و اجتماعی شک مرهون آزادیطلایی طنز مطبوعاتی ایران، بی ۀدور. اولین گرفت

گیری نهضت مشروطیت است. در فضای سیاسی و اجتماعی خاص آن دوران که حاصل از اوج

های سیاسی و فرهنگی گسترده بود، نشریات فکاهی متعددی از بستری بسیار مناسب برای فعالیت

ترین مطبوعات ایران رقم زدند. از مهم ۀو فصلی تازه در حوز سر برآوردند وکنار کشورگوشه

، نسیم شمالتوان به زمانی منتشر شدند می ۀهای فکاهی که در آن بازنشریات و ستون

پرند و ستون طنز چرندو پابرهنه ۀچنت، جنگل مولا، تنبیه، کشکول ،آذربایجان، بهلول، الارضحشرات

های پس از سقوط رضاخان سال ۀفاصل (. 13-16: 1381صدر، ) اشاره کرد صوراسرافیل ۀدر روزنام

طلایی طنز مطبوعاتی ایران قلمداد ۀتوان دومین دوررا نیز می 1332مرداد 28تا کودتای 1320یعنی

کرد. در این دوره، با سقوط رضاخان و خلأ قدرت سیاسی، یک بار دیگر فضا برای فعالیت نشریات

بر فعالیت نشریات یبه حددستگاه حاکم در دوران رضاخان یروی سرکوبطنز و فکاهی، مهیا شد. ن

ۀتازگی وارد جرگکه به توفیقو ناهید، نسیم شمال ۀنشری جزبهفکاهی و طنز سایه افکنده بود که

( اگرچه 206: 1384)جوادی، اعتنایی باقی نگذاشته بود. طنز قابل ۀنشری ،طبعانه شده بودنشریات شوخ

دادند، اما وخیزان به حیات خود ادامه میهمچنان افتاندر دوران حاکمیت رضاخان، نشریات این

که بعدها تبدیل توفیق ۀغالبا از حیث هنری و محتوایی، ارزش و اعتبار چندانی نداشتند و حتی نشری

246 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

و ارزش سیاسی»ای گنجه ۀتاریخ ایران شد، به گفت ۀطبعانترین نشریات شوخبه یکی از مهم

فعالیت و تأثیرگذاری این اینکهضمن (. 18: 1395)صلاحی، «اش، تقریبا صفر بود.روشنفکری

قابل قیاس با دوران انتشار آنان در دوران مشروطیت نبود. یروچیهبه، نسیم شمال ژهیوبهریات نش

سقوط رضاخان، مشی سیاسی آن در دوران پس از و خط باباشملای نظیر ، انتشار نشریهرونیازا

شود. از میان تمام نشریات عطف در تاریخ مطبوعات طنز و فکاهی در ایران محسوب میۀیک نقط

در تاریخ طنز مطبوعاتی ایران، ماندگار شدند. در این چلنگرو توفیق، باباشمل ۀسه نشریاین دوران،

که همواره چلنگر، برخلاف اینکهداشت و آن چلنگر، تفاوتی اساسی با توفیق و باباشمل ۀمیان، نشری

، تا پایان دوران انتشار، استقلال باباشملپرداخت، از دیدگاه مارکسیستی به بررسی و تحلیل وقایع می

گزارش به سبب رونیازایاسی، گرایش نیافت. فکری خود را حفظ کرد و به هیچ مرام و مسلک س

توفیق، در این دوره، ۀد. از سوی دیگر، نشرییاببرتری می چلنگر ۀوقایع و رویدادها بر نشری ۀطرفانبی

ای طنزآمیز )به معنای خاص و اصطلاحی آن( نشریه آنکههنوز به پختگی لازم نرسیده بود و بیش از

، از همان آغاز انتشار، باباشمل ۀنشری کهیدرحالشد. کننده محسوب میای سرگرمباشد، عمدتا نشریه

نسیم ،(ملانصرالدین )چاپ قفقاز ۀکوشید متأثر از نشریمی وکرد را دنبال می مشخصی فکری خط، احیاگر طنز فاخر سیاسی باشد و انصافا در این زمینه نیز تا ینوعبهو ستون طنز چرندوپرند، شمال

.ظاهر شدحدود زیادی موفق

قانون تا زمان اجرای 1357توان از بهمن طلایی طنز مطبوعاتی ایران را نیز می ۀسومین دور

زمانی نیز ۀوچرای مطبوعات دانست؛ در این بازچونو دوران آزادی بی 1358مطبوعات در شهریور

های فکری مختلف و پرشماری با گرایش ۀطبعانزمانی بسیار کوتاه، نشریات شوخ ۀدر یک فاصل

توان به می ترین نشریاتی که در این دوران به چاپ رسیدندبعضا متضاد آغاز به کار کردند. از مهم

، حسنمش، لوتی، خورجینغییر نام داد(، ت آهنگراول، به ۀ)بعد از انتشار شمار چلنگرفکاهیون،

، فریاد خزر، بختک، خرمن سوزان، هیاهو، وقالقیل، منافق، توفیق دیدار، فانوس، جوک، باباحاجی

و... اشاره نمود. رفتگر، گرددوره، بمبو، قیف، دخو

صاحبان چراکه»، عنوانی برازنده است؛ 1326تا 1320های مطبوعات به سالاطلاق عنوان عصر

افکار عمومی، ۀعنوان نمایندشدند و به ای جدید از فعالیت مطبوعاتیقلم در این دوره، وارد عرصه

قلم را در جهت منافع مردم و بیان دردهای آنان به کار گرفتند. زبان مطبوعات در این دوران، مردمی

هرم اجتماعی بیش از ۀنگاران، با جامعه، پیوندی عمیق یافت و ارتباط با قاعدروزنامه ۀشد و اندیش

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 247

تغییر کرد و فضای تمجید و بارهکیبهمطبوعات نیز در این دوره، رأس آن برقرار گردید. محتوای

ها، از بین رفت و جای خود را به انتقاد از حاکمیت گذشته و فعلی داد. تعداد تملق حاکم بر آن

تا نشریات سودجو افزایش یافت؛ بین مطبوعات از چپ رادیکال تا راست افراطی و از مطبوعات واقع

)مطبوعات «ها بیرون آمد.روزنامه از چاپخانهعنوان 1718تعداد 1332تا 1326از سال کهیطوربه

(. 11: 1379عصر پهلوی،

قرن پدید آمد. زبان مطبوعات، مردمی شد، ۀترین رسانتحولی عمیق در مهم 20پس از شهریور

های پیوند با افکار عامه لحن و خطاب آن دگرگون گشت، بر محتوای مطالب افزوده شد و رشته

اجتماع، مسئولیتی فراتر ۀعنوان بازوی سیاسی در عرصدوره به مطبوعات در اینتر گردید. مستحکم

های وقت، انجام دادند. درج مشکلات مردم در طیف وسیع، انتقاد گسترده از دولت فشانیوظااز

های مطبوعاتی، ظهور مطبوعات جناحی و درگیری قلمی اتحاد و همکاری در قالب ایجاد دسته

آنچه مسلم گردد.محسوب می بیست ۀهای مطبوعات دهویژگی دیگر ازیکدیگر نیز مدیران آن با

انتقاد به نظام و دو ۀاجاز عی ایران در آن دوران، به نشریات، ساختار نظام سیاسی و اجتمااینکهاست

بارزترین ویژگی گویی، تبدیل به رک رونیازاداد؛ لس و دولت را میرکن اساسی آن یعنی مج

در ارتباط گویی، خصوصاویژگی رک(. 15: 1380ساتن و کوهن، ) شداین دوره مطبوعات ایران در

ای است یافت و این دقیقا نکته ی عینی و محسوسوزیر، وزرا، مجلس و نمایندگان نمودبا نخست

ته خواهد شد.کند که در ادامه، به آن پرداخنیز عینا صدق می باباشمل ۀنشری ۀکه دربار

ها نسبت به شخص زنامهنشریات این دوره، عدم انتقاد رو ۀبرانگیز دیگر دربارتأمل ۀنکت

های او در سیاست و امور مملکتی در سالعدم دخالت ، این امردلیل اصلی است. محمدرضا پهلوی

تمام نشریات این توان به این نکته اشاره کرد که تقریبادر تأیید این مطلب میآغازین سلطنتش بود.

آمیز به پدر وی یعنی رضاشاه پرداختند و در این امر هیچ دوره، به انتقاد صریح و گاه توهین

گونه انتقادی علیه شاه و محدودیت و ابایی نداشتند. البته این موضوع بدین معنی نیست که هیچ

(.29: 1379زادگان، قاضی) گرفتخاندان سلطنتی صورت نمی

ازجملهها )نامهمطبوعات در این دوره است. هفته ۀها نیز از دیگر تغییرات عرصنامهانتشار هفته

ل اشغال کشور، های اوبودند که در سال 20مولود حوادث بعد از شهریور (.باباشمل ۀنامهفته

مطبوعات شدند و در اندک زمانی، بر تعدادشان افزوده شد. یکی از دلایل ۀآرام وارد عرصآرام

و برای مخالفانشانمبارزه با منظوربههای وقت بود که ها، احساس نیاز کابینهنامهانتشار هفته

248 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

از سوی دیگر، در (.43: 1344برزین، ) کردندگیری در برابر آنان از این نشریات استفاده میجبهه

شد. البته در کنار آن، نشریات دولتی روز بر تعداد نشریات خصوصی نیز افزوده مین، روزبهاین دورا

کرده در اروپا اداره تحصیل مدیران برخوردار بودند و غالب آنان از سوی نیز از رشدی موزون

شدند.می

باباشمل ۀگذار نشریای؛ مدیر و بنیانرضا گنجه

برای آگاهی از خواهان مشروطیت )ای از مبارزان و آزادینقی گنجهای، فرزند علیرضا گنجه

ششگلان تبریز به ۀدر محل (.134-135 :1327ای، ر.ک.: مجتهدی، نقی گنجهجزئیات زندگی علی

المعارفدائره 10وجود دارد. در جلد نظراختلاف سر سال تولد وی در منابع مختلف، دنیا آمد. برشرح حال اما در کتاب (.750: 1380)میرانصاری، قید شده 1290 ای، سال تولد گنجهبزرگ اسلامی

و (1319: 1373، 3)عاقلی، جلد ذکر شده 1280، سال تولد وی رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران

(.2: 1384طالع، ) عنوان شده است 1286سال تولد وی نیز باباشمل ۀنامهفته ۀگزیددر کتاب

شد آنان به خواهان و آمدوبرخاست پدر با مشروطهوب نشستای از همان کودکی، به سبگنجه

نگاری سوق تدریج به سمت روزنامههای وی قرار گرفت و به، تحت تأثیر افکار و آموزهمنزل پدری

به تهران 1305ای در سال گنجهای به نام وطن، منتشر کرد. حکمت، روزنامه ۀیافت و در مدرس

و پس ها تأسیس شده بود به تحصیل پرداختصنعتی که به دست آلمانی ۀمهاجرت کرد و در مدرس

مهندسی ماشین، ۀتکنیک زوریخ شد و در رشت، وارد پلی1310از اتمام تحصیلات مقدماتی، در سال

آهن و سپس در دانشگاه ای پس از بازگشت به ایران، در راهتحصیلات خود را به پایان رساند. گنجه

صورتبه ایران ملی ناظر در بانک مهندس عنوانبهنیز مدتی کوتاه، 1321از سال به کار مشغول شد.

با دستور کتبی آرتور ، قرارداد استخدامی ویباباشمل ۀاز انتشار نشری . اما پسفعالیت کرد قراردادی

ی هاسال ۀفاصلو در 1326لغو شد. پس از توقف انتشار نشریه در اسفند دارایی کل سیرئمیلسپو

شرکت ۀریمدئتیه سیرئ، ایران ۀبیم شرکت ۀریمدئتیه سیرئ عنوانبهترتیب به 1332تا 1329

وزیر ، معاون1333 . در سالکرد فعالیت ،رهنی بانک ۀریمدئتیه سیرئو ایران شیلات

عنوان مشاور به 1334در سال . سپسسمت خود استعفا کرداز از دو ماه شد اما پس تلگرافوپست

معادن برگزیده وحسین علا به وزارت صنایع ۀکابین یک سال بعد، در ۀعالی سازمان برنامه و به فاصل

، 1335علا در سال ۀشد و نزدیک به یک سال نیز در این سمت فعالیت داشت. پس از خروج از کابین

شگاه تهران بازنشسته شد، در کسوتکه از دان 1345دار نشد و تا سال دیگر هیچ شغل دولتی را عهده

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 249

در ازآنکهپسای گنجهعلمی و تدریس کرد. یهاتیفعالخود را وقف وقت تمام ،دانشگاه یاستاد

گاه به کشور بازنگشت. او اش از ایران خارج شد، دیگر هیچبه قصد درمان بیماری 1356سال

(.5همان، ) درگذشت سیسوئدر ژنو 1374شهریور سال 16سرانجام در روز

و خروج رضاخان از کشور، به تشویق حاج 1320ای در پی تحولات شهریور مهندس رضا گنجه

خواهان اهل هشترود که در نهضت مشروطیت، با ستارخان همکاری از مشروطه اسماعیل امیرخیزی،

، 3بارفروش و فرجیان، جلد ۀزادرا منتشر کرد )نجف باباشمل ۀنشری (.28: 1327مجتهدی، ) کردمی

(، با استقبال مردم و خوانندگان 1322فروردین 25اول ) ۀاز همان شمار باباشمل ۀنشری(. 932: 1370

ۀبه فروش رسید و حتی سهمی سرعتبهاول آن ۀهای شمارکه تمام نسخه یاگونهبهمواجه شد،

اش، ای را در راه انتشار نشریهغیرمنتظره، گنجهها نیز در تهران توزیع شد. این استقبال شهرستان

شد. هر هفته منتشر می ۀکوچک و پنجشنب ۀصفح 8از آغاز تا پایان انتشار، در باباشملکرد. قدمثابت

ۀشر شد: دورسال منت 4زمانی جدا از هم، طی کمتر از ۀشماره و در دو دور 150مجموعا در باباشمل

شماره، پنجشنبه 47آغاز شد و پس از 1322فروردین 25ل از پنجشنبه اوسال سال بود؛ 3اول شامل

در 96 ۀآغاز شد و با شمار 1323فروردین 10، در روز 48 ۀاسفند پایان یافت. سال دوم با شمار 25

شروع شد 1324فروردین در چهارشنبه یکم 97 ۀل سوم با شماراسفند همین سال، پایان گرفت. سا

ای به به اتمام رسید. در این زمان، با سفر گنجه مهر همان سال 12در روز پنجشنبه 123 ۀو با شمار

مرداد 29در روز پنجشنبه باباشملدوم انتشار ۀبه پایان رسید. دور باباشملل او ۀاروپا، انتشار دور

انتشار اسفند همان سال با 10پس از چند ماه، در ای خیلی زود آغاز شد اما گنجه 124با شمار 1326

به فعالیت مطبوعاتی خود پایان داد.150 ۀشمار

ای که هر هفته رنگ آن تغییر زمینهبا حروف بزرگ در پس باباشملدر لوگوی نشریه، نام

مرغی بر سر نیز در وسط کادر، میان با کلاهی تخم باباشملاستخوانی ۀکرد، درج شده بود. چهرمی

، فاصله انداخته بود. باباشمل ۀدو بخش واژ

250 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مشی مستقل خود در دوم، گردانندگان نشریه، برای تأکید بر استقلال فکری و خط ۀاز شمار

های بازار سیاسی کشور پس از سقوط رضاخان و ورود متفقین و سر برآوردن احزاب و مرامآشفته

ایست مستقل و منتسب نامه، باباشمل»سیاسی متنوع، این جمله را در زیر لوگوی نشریه درج کردند:

تا آخرین شماره در 2 ۀثابت، از شمار صورتبهاین جمله «. به هیچ حزب و اتحاد و جمعیتی نیست

شد.دیده می زیر لوگوی نشریه

شد. زیر در تهران منتشر می وسفید و مصورسیاه صورتبهو 21×31در قطع باباشمل ۀنشری

درپی، قیمت نشریه و تاریخ چاپ هر شماره، صورت پینشریه به ۀشمارلوگوی نشریه، سال چاپ،

ریال تعیین شده بود. 75، ماههششریال و اشتراک 150نشریه، ۀسالکیاشتراک ۀشد. هزیندرج می

هایی کردند، بعدها به چهرهای را در انتشار نشریه یاری میکه گنجه اغلب نویسندگان و شاعرانی

مستعار )با نام معیری ، رهیمعانی احمد گلچین ایران تبدیل شدند، همچونسرشناس در ادبیات

مستعار )با نام فزونی سرپا(، مهندس حسین سرنا و ابرام مستعار شیخ هایصهبا )با نام (، ابراهیمزاغچه

، اهیسکلاغهالو، ، ، مجنون، دوزخیمستعار لاادری هاینام با نویسندگانیو الشعرا( مهندس

کردند.می را تهیه باباشمل مطالب .و.. وردی، اللهنویسخفیه

(، یک 1326اسفند 10)اول نشریه، بدون استثنا از اولین شماره تا آخرین شماره ۀدر صفح

ترین مهم ۀدهندگرفت و بازتابرسید که کل صفحه را در برمیبه چاپ می کارتون بزرگ

ارتباط باباشملبا مطالب ستون درد دل اندرکاران نشریه بود و اغلبجامعه از نگاه دسترویدادهای

داوری، س. صبا و ع.ب بود. ۀر عهدها و کاریکاتورهای نشریه نیز بداشت. طراحی کارتون

« باباشملدرد دل »از تنوع موضوعی چشمگیری برخوردار بود. با عناوینی همچون: باباشمل

مبارزه با »)در مقابل برهان قاطع و مربوط به تحریف اسامی رجال سیاسی(، « ان قاطربره»)سرمقاله(،

)تحریف شعرهای معروف به قصد انتقاد(، « باغیآوازهای کوچه»گویان(، )تمسخر مغلق« بافیمقلق

)تحریف « نوشونیش»با روحیات و خلقیات زنان(، )در مقابل کلمات قصار و شوخی« کلمات طوال»

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 251

شده(، شایعات منتشر ۀ)دربار« گویندمی»های وارده(، )مخصوص نامه« تشنهلب»معروف(، شعرهای

چهار »، «خبرهای کشور»، «بورس»)شوخی با نشریات دیگر(، « هاروزنامه»، «شوخی با نمایندگان»

«.شد که نویسنده و شاعر هستم مچگونه باور»و « پرسنداز ما می»، «عمل اصلی

باباشملسیاسی و مطبوعاتی یمشخطرویکرد و

، بسیاری از رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی باباشمل ۀای و همکاران وی در نشریرضا گنجه

ۀواسطبهها در ادارات دولتی فعالیت داشت و ای، خود مدتاند. گنجهرا در آثار خود بازتاب داده

آشکار کرده های آن را با قلم خودصحنهپشتهای سیاسی، بسیاری از اتفاقات و خموآشنایی با چم

طور بهکشد. کند و به نقد میلای اتفاقات و حوادث پیدا میبهراحتی از لاهایش را بهاست. او سوژه

ان، ایر ۀنسبت به ساختار و ایدئولوژی سیاسی جامع باباشمل ۀی، آگاهی وی و همکارانش در نشریکل

های اجتماعی حاکم( و نیز آگاهی نسبت به حساسیت ۀویژه طبقفرهنگ قشرهای مختلف مردم )به

های ها و ضعفتیزبین خود، کاستی ۀو اقتصادی و فرهنگی، این امکان را فراهم کرده بود تا با دید

موجود در جامعه را مورد نقد و نکوهش قرار دهند.

گی فراوان این رهنترین مضامین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فترین و مهمعمده ازآنجاکه

ۀطنز ده هرچند مختصر ۀتوان این نشریه را تاریخچبازتاب یافته است، می باباشمل ۀدوران، در نشری

باباشمل ۀاست که تحلیل محتوایی طنز نشری مسئلهذکر این نکته، اعتراف به این . هدف ازبیست نامید

حاضر، تنها به بررسی مضامینی ۀاین مقاله خارج است؛ بنابراین در مقال ۀکامل، از حوصل صورتبه

از میان موضوعات اند.ای برخوردار بودهیا از اهمیت ویژه شود که بسامد بیشتری داشتهپرداخته می

ۀ، بیشترین بسامد موضوعی، مربوط به مضامین سیاسی است. دلیل عمدباباشمل ۀیافته در نشریازتابب

، به دلیل ایجاد فضای نسبتا 1320این امر آن است که بعد از برکناری رضاخان از قدرت در سال

وضعیت کلی مطبوعات آن دوران، غالبا سیاسی تبعبهنیز باباشمل ۀآزاد سیاسی، رویکرد طنز نشری

.شد

در ستون های اواین نشریه، با اشاره به دهخدا و نوشته ۀدر نخستین شمار باباشملسردبیر

ای بر آن است که شگرد و روشنی بیان کرده است. گنجهرا به باباشمل ۀنشری ۀنامپرند، مرامچرندو

ای گنجه ۀاحیا کند و روش او را در پیش بگیرد. وی در نخستین سرمقال باباشملسبک دهخدا را در

گوید.می صراحت از این مطلب سخنشود بهنشریه نیز محسوب می ۀنام، مرامینوعبهکه

252 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

احیاگر ینوعبهای که پس از یک دوره اختناق حاکم بر فضای مطبوعاتی ایران، رضا گنجه

شود، گیلانی و دهخدا شناخته می نیالداشرف دیسراه ۀدهندطنز سیاسی در مطبوعات و ادامه ۀدوبار

برای ورود به پروراند و حتی همواره سودای ورود به عالم سیاست را در سر می اینکهرغم علی

و مثبت به سیاست نانهیبخوش، نگاهی درمجموع ورای ملی نیز نامزد انتخابات شدمجلس چهاردهم ش

نیز باعث شد که وی پس از چند سال، به کلی از عالم سیاست مسئلهدر ایران ندارد. شاید همین

ند.های دانشگاهی ککناره بگیرد و وقت خود را صرف انجام مطالعات و فعالیت

با _متأثر از وی_سیاسی ازنظرای که از طریق پدرش با دنیای سیاست آشنا شد، گنجه

رونیازاکرد و خواهان صدر مشروطیت، احساس نزدیکی و همدلی میطلبان و آزادیمشروطه

های کوشید این روحیه را حفظ کند و در راه ترویج و پاسداشت اهداف و آرمانهمواره می

راه و منش سیاسی خود از سیاستمدارانی جدا کردنبردارد. به همین دلیل، برای قدمخواهان مشروطه

مشروطه از شدن دهیکشور و مسبب اصلی به انحراف روزخنرخبهکه آنان را فاسد و اصطلاحا نان

ۀبستدلخواهانه و های آزادیخواه و وامدار اندیشهد، خود را مشروطهخواناش میر حقیقیمسی

خود نیز اشاره ۀاین تفکر در خانواد بودن دارشهیردانست و به ظرافت، به های مشروطیت میآرمان

سوم دفاع کنیم؛ از کدام مشروطه؟ از همون مشروطه که یکی زایید ۀفرمایید از مشروطمی»کند: می

و یکی بزرگ کرد و چند نفر از وصلش برخوردار شدند و بلا و قضاش رو هم به جون ما حواله

ها بزرگ شده. خواهتونه هم بشه؛ زیرا تو مجاهدها و آزادیکردن؟ جان من! بابا مستبد نیست و نمی

(.43 ۀ، شمارباباشمل)« ها نیست و نخواهد بود.چیبابا، از این مشروطه اما این رو هم بدونین که

خواهان، همواره از مجاهدان و مبارزان ای به سبب محبت قلبی خود نسبت به مشروطهرضا گنجه

به ستایش رونیازانماید؛ کند و به آنان ابراز ارادت و علاقه میراه آزادی با احترام یاد می

ای همچون ستارخان، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا رضای کرمانی، میرزا برجستههای شخصیت

ری و پردازد که در راه رسیدن به آزادی، فداکاالمتکلمین و... میجهانگیرخان صوراسرافیل، ملک

عصرانش ها را الگو و راهنمایی مناسب برای همای این شخصیتگنجه رونیازافشانی کردند. جان

(.29 ۀ، شمارباباشمل) داندرزه علیه استبداد و ارتجاع میدر راه مبا

ای وی نیز حرفه ۀآن را مرامنام ینوعبهتوان که می 94 ۀشمار ۀای در بخشی از سرمقالگنجه

نگاری را قربانی روزنامه ۀنگار، هرگز حرفیک روزنامه عنوانبهکند که دانست، صراحتا بیان می

های محروم کوشد همواره از حق و حقیقت و تودهنخواهد کرد و می ها و روابط سیاسی خوددوستی

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 253

جامعه طرفداری کند و چنانچه روزی، یکی از دوستان او نیز در عالم سیاست، مرتکب ۀو سرخورد

ها، معایب و اشتباهات او خواهد و تسامحی، به افشای کاستی ملاحظه چیهیبخطایی شود، وی

ین باور است که یکی از نکاتی را که باید همواره در برخورد با مسائل ای بر اپرداخت. البته گنجه

و به کرات، بهباباشمل ۀنشری رمسئولیمد (.94 ۀ، شمارباباشمل) سیاسی رعایت کرد، انصاف است

کند. د یا جناحی خاص تأکید میبه فر باباشمل ۀهای مختلف، بر عدم وابستگی سیاسی نشریمناسبت

، تخابات بودکه او هم نامزد انم نتایج انتخابات مجلس چهاردهم ای پس از اعلاگنجه مثالعنوانبه

های مختلف سیاسی عنوان گری با گروهرا پرهیز از زدوبند و لابی نشدنش دهیبرگزیکی از دلایل

ای معتقد است ورود به مجلس به قیمت حشرونشر و سازش با عناصر بدنام و کند. گنجهمی

قبول وی نیز در های موردارزش و ولبدنامی را ندارد بلکه با اص عمرکیارزش تنهانهالحال، معلوم

قدر اید تنها این راه را بپیماید، هرها به گوشمون خوندن که انسون نبچه هم بروبچههر»تضاد است:

که نشدیم؛ هامونو کشیدن که با یکی دو تا از اینا کنار بیاییم و بریزیم رو هم، حاضر نشدیم هم پاشنه

ریختن، راستی با خرس تو نو کاندید کرده بودن، رو هماجور که خودشووزیرا با این آدمای جور

، باباشمل)« ی. مختصر، تنها موندیم که موندیمبدنوم تن بود. یه قدم راه بود و یه عمریه جوال رف

(.43 ۀشمار

ۀهای نخست )در شماراز همان شماره باباشملنشریه، سردبیر ۀطرفانبا وجود اتخاذ رویکرد بی

ای و گنجه ۀیکی از نتایج صراحت لهج گیرد.سوم(، مورد آزار و اذیت دشمنان و مخالفان قرار می

منافع نظر گرفتنرویدادهای سیاسی بدون در ۀانپرده و صادقهمکارانش در بازتاب و انعکاس بی

ای خود به . گنجهحاکمیت و قدرت بود ۀبدنی بخشی از های سیاسی خاص، نارضایتافراد یا گروه

کند که وی های خود به این موضوع اشاره میدر سرمقاله چند بارواقف است و چندین و مسئلهاین

کنند ورزی عمل می، کاملا صادقانه و به دور از غرضباباشمل ۀو همکارانش در نگارش مطالب نشری

کوشند همواره به حق و حقیقت پایبند باشند. چنین ، میو ضمن استفاده از منابع خبری موثق و معتبر

آمد و های سیاسی و صاحبان زر و زور خوش نمیرویکردی طبیعتا به مذاق بسیاری از جناح

ویژه کسانی که با تطمیع و تهدید، در بسیاری از جراید و نشریات انگیخت؛ بهمیخصومت آنان را بر

ای در گنجه مثالعنوانبهیدن هیچ صدای مخالفی را نداشتند. آن زمان نفوذ کرده بودند و تحمل شن

، باباشملمجلس سیزدهم شورای ملی( که مدعی شده بود سیرئواکنش به ادعای حسن اسفندیاری )

دهد، ضمن زتاب میگیرد و به سبک خود باخبرهای مربوط به مجلس را از کارمندان مجلس می

254 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

دهد که وی با وجود همکاران و خبرنگاران این اخبار، چنین پاسخ می مستند بودنتأکید بر

برداری نویسی که در جلسات مجلس حضور دارند و از تمام جزئیات جلسات مجلس، یادداشتخفیه

(.19 ۀ، شمارباباشمل) کنند، نیازی به کسب خبر از کارمندان مجلس نداردمی

باباشمل ۀنشریترین مسائل سیاسی بازتاب یافته در شاخص

سیاسی ایران با متفقین ۀرابط

شدت تحت فشار و تسلط ، حکومت مرکزی از شمال و جنوب بهپس از ورود متفقین به ایران

شود. این موضوع بسامد زیادی تهدید می رد و هر روز به نحوی از سوی آنانگیبیگانگان قرار می

به این موضوع و حواشی مربوط به حضور ینوعبه، باباشملهای در نشریه دارد و در بسیاری از شماره

شور از میان سه ک باباشملتحقیر دولت مرکزی پرداخته شده است. ازجملهقوای متفق در ایران

ها و دولت آمریکا دارد. بینانه به آمریکاییرفته نگاهی بسیار خوشهمروسیه، انگلیس و آمریکا، روی

روشن این کشور ۀزمانی، سابق ۀت ایرانیان را به آمریکا در آن بازترین دلیل نگاه مثبشاید بتوان مهم

های روسیه و انگلیس سیاه دولت ۀدر روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران در مقایسه با کارنام

گردد. در شاه بازمیبه قرن نوزدهم و اوایل سلطنت ناصرالدین روابط ایران و آمریکا ۀست. پیشیندان

بیر قصد داشت با گسترش روابط خارجی ایران با آمریکا و برخی دیگر از کشورهای آن زمان، امیرک

خارج کند تزاری و انگلیس ۀناسبات با روسیم ۀاروپایی مانند ایتالیا، روابط خارجی ایران را از دایر

روابط ایران و آمریکا، پس از استقرار مشروطه نیز ادامه یافت و (.88-89: 1350رضازاده ملک، )

های وقت ایران تصمیم گرفتند برای اصلاح امور اقتصادی، از مستشاران خارجی استفاده کنند. دولت

شمسی( دولت وقت ایران از آمریکا خواست تا چند 1290میلادی ) 1911به همین منظور، در سال

ایران اعزام کند. دولت آمریکا نیز گروهی متخصص امور مالی به سرپرستی کارشناس امور مالی به

دولتی منصوب شد ۀخزان سیرئور مالی و مشاور ام عنوانبهمورگان شوستر به ایران فرستاد. شوستر

های انگلیس و روسیه که حضور شوستر را تهدیدی ها و مخالفتو پس از مدتی به سبب کارشکنی

خداوردی، ) فعالیت در ایران بازماند و به کشورش بازگشت ۀدانستند، از ادامبرای منافع خود می

1388 :20.)

به آمریکا انبا نوع نگاه آن سهیمقاقابلبه روسیه، اصلا باباشمل ۀنشری اندرکاراندست دیدگاه

مثبتی نسبت به تیذهن، رسد؛ زیرا اصولا از گذشتهتا حدی طبیعی به نظر می مسئلهنیست. البته این

ترکمنچای و گلستان ۀمانها در میان ایرانیان وجود نداشت؛ چه از دوران قاجار و معاهدات ظالروس

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 255

ۀآذربایجان و نقش شوروی در حمایت از فرق ۀمجلس و چه در رابطه با غائل توپ بستنو به

در برخورد با روسیه، همواره جانب احتیاط را باباشمل حالنیبااوری. دموکرات و شخص پیشه

ها و طرفداران داخلی آنان د با سخنانش، حساسیت خاصی در میان روسییکوشد و میکررعایت می

ها و گیری گروهای با درک نفوذ روسیه در سیاست ایران و قدرترسد گنجهایجاد نکند. به نظر می

حزب توده که علاوه بر تصاحب چندین کرسی در های سیاسی وابسته به این کشور مانندجناح

ه و تا حدی توأم با ارتش نیز رخنه کرده بودند، در تلاش است با لحنی مشفقان ۀمجلس، حتی در بدن

، از منافع کشور در مقابل باباشمل ۀ، با مطالبش در نشریحالنیدرعها سخن بگوید و تملق با روس

ۀبدو ورود به ایران در بحبوحهای دولت شوروی دفاع کند. دولت شوروی از همان خواهیزیاده

دوم، سعی داشت به دولت و ملت ایران چنین القا کند که حضور نیروهای نظامی این یجنگ جهان

ای خصمانه ندارد و نافی استقلال و تمامیت ارضی کشورمان نیست. کشور در خاک ایران، جنبه

ز اتمام جنگ، دولت شوروی با وجود خروج نیروهای انگلیسی و آمریکایی از ، پس احالنیباا

ۀگیری فرقاز ترک خاک کشورمان سر باز زد و زمینه را برای قدرت های واهیایران، به بهانه

کوشید به کمک حزب توده نیز که تا آن زمان می اینکهدموکرات آذربایجان فراهم کرد. جالب

در اقدامی ضد لت شوروی به مردم ایران نشان دهدای مثبت از دوخود، چهرهمطبوعات وابسته به

دموکرات آذربایجان اعلام کرد و همسو با دولت شوروی، خواهان ۀملی، پشتیبانی خود را از فرق

جدایی آذربایجان از ایران و اعطای امتیاز نفت شمال به دولت شوروی شد.

نفت شمال بود که خواهان دریافت امتیاز مسئلۀشوروی، هایجوییعلت اصلی اقدامات و بهانه

های برخی از سیاستمداران ایرانی همچون ساعد، مصدق تلاش ۀجیدرنتاز آن بود. ولی یبرداربهره

نفت شمال، مسئلۀرو شد. در واکنش به استعماری با مخالفت مجلس روبه ۀو قوام، این خواست

دوستی دو ملت ایران و ۀبه دولت شوروی، پس از ذکر سابقای ابتدا با لحنی ملایم، خطاب گنجه

های کشورمان به روسیه کوشید با یادآوری کمک _آمیز داردتعارف ۀتر، جنبکه البته بیش_روسیه

به هرگونه اقدام خصمانه علیه دست زدنو همدلی دو ملت، دولت شوروی را از یجنگ جهاندر

های خودش دل خوشی نداشته و شاید هم ملت ایران از دولت»ایران و منابع نفتی آن بر حذر دارد:

فعلی ندارد، لیکن باید دانست که آیا با رفتن این دولت، رفع گله خواهد شد یا ای به دولتعلاقه

ای از حیثیت و گان و دوستان خود بنماییم ولی ذرهتوانیم دولتی را فدای دوستی با همساینه؟ ما می

(.78 ۀ، شمارباباشمل)« توانیم با میل و رغبت، به کسی ارزانی داریم.حاکمیت خود را نمی

256 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

کند که چنانچه دولت شوروی بخواهد برخلاف قانون عمل کند و دوستی تأکید می و در ادامه

حاضرند جانشان را ایرانیان برای دفاع از وطن خود، های خود کندخواهیدو کشور را قربانی زیاده

ای با تأکید بر استقلال و آزادی ایران و عدم وابستگی به دول خارجی در عین نیز فدا کنند. گنجه

گوید و به دفاع از این حق دوستی و رفاقت با آنان، از حاکمیت ملی ایران بر منابع نفتی سخن می

زمین و زبر زمین ایران است، مال ملت ایران است و بس و ربطی به هر چه روی »پردازد: مشروع می

خودش و سه پیشوای بزرگ آزادی دنیا )منظور، کشورهای متفقین ۀها ندارد و او طبق اراددولت

(.78 ۀ، شمارباباشمل)« ، هنوز حاکم بر مقدرات خویش استشامل انگلیس، آمریکا و روسیه(

های ها و خودسریلجاجت ۀکه نتیج 1324سیاسی کشور در سال ۀاوضاع آشفت ۀدر میان باباشمل

عنوان حامیان او بود، به وزیر وقت، محسن صدرالاشراف و تعدادی از نمایندگان مجلس بهنخست

کند با سعی می کهیدرحالپردازد و حضور نیروهای نظامی شوروی در ایران می ۀانتقاد از ادام

کند. حضور نیروهای نظامی بیگانه در کشور تأکید می ۀمخالفت خود با ادام برسخن بگوید، ملایمت

شان در دوران ناپذیر این نیروها در زمان جنگ با حضور غیرقانونیحضور اجتناب ۀاو ضمن مقایس

داند و به نمی قبولقابل عنوانچیهبهای روسی را در خاک ایران، جنگ، حضور نیروه ۀپس از خاتم

های پردازد که خواستهآن دسته از نمایندگان مجلس و سیاستمداران متمایل به شوروی می انتقاد از

حضور نیروهای شوروی در ایران اصرار ۀدانند و بر ادامهای ملی ارجح میجناحی خود را بر خواسته

(.121 ۀ، شمارباباشمل) ورزندمی

بحثقابلدیگری نیز ۀحضور نیروهای شوروی در ایران، از زاوی ۀای با اداممخالفت شدید گنجه

ۀطلبان فرقتقویت پایگاه جدایی ۀمنزلبهای که حضور نیروهای نظامی روسی را است. گنجه

، باباشمل)ناپذیر است دهد که ایران تجزیهداند، به مقامات روسی هشدار میدموکرات آذربایجان می

گیری محکم و آذربایجان، موضع ۀدموکرات و غائل ۀبه اقدامات فرقای نسبت گنجه (.121 ۀشمار

پردازد. کردن آنان می طلبان و رسواهای خود در برابر تجزیهپروا به بیان دیدگاهشفافی دارد و بی

ترین مقالات مندرج در نشریه محسوب و مهم نیغراتر، یکی از باباشمل ۀنشری 112 ۀشمار ۀسرمقال

اوج گرفتنآذربایجان پرداخته است. با مسئلۀای در آن به بیان مواضع خود در قبال شود که گنجهمی

وری طلب و خودفروخته، خصوصا جعفر پیشهای جداییآذربایجان و طرح ادعاهای واهی عده ۀغائل

بارها بر این نکته صحه گذاشته بودند که آذربایجان، جزء لاینفک ایران و بارها نیازاشیپکه خود،

ای طلبی و تفرقه بکوبند، اما رضا گنجهکوشیدند با جعل تاریخ و سفسطه، بر طبل جداییاست، می

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 257

ادعاهای کردن اثریبسعی در خود ۀکوبند ۀذربایجان، با سرمقالیک ایرانی اصیل اهل آ عنوانبه

زمین یان برای ایرانهای آذربایجانفشانیطلبان داشت. او با اشاره به جانهای تجزیهسراییدروغ و یاوه

(.121 ۀ، شمارباباشمل) کندپرستی ایشان تأکید میدوستی و وطنبر ایران ،در طول تاریخ

سه ۀتوافقنام گذاشته شدنبه شکلی نمادین به موضوع زیر پا 119 ۀاول شمار ۀکارتون صفح

کشورمان ۀدوم مبنی بر خروج از ایران اشاره دارد. روی اعلامیه، نقش جنگ جهانیکشور پیروز در

در حال روسیه، آمریکا و انگلیس کهیدرحالدرج شده است و روی آن نیز متن اعلامیه نوشته شده،

چنین وضعیتی، ویرانی هر چه ۀنزاع و رقابت برای کسب امتیازات اقتصادی از ایران هستند. نتیج

ویرانی است، ۀتصویر نیز که در فرهنگ ایرانی، نشان ۀگوش بیشتر کشور است. حضور یک جغد در

حالتی نمادین دارد.

258 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

و مجلس شورای ملی باباشمل

نحوی به مجلس یا ، بهباباشمل ۀنشری ۀطالب هر شماربتوان گفت بیش از نیمی از م جرئتبهشاید

های نشریه به چشم ستون ۀدر هم ای که تقریبا مسئلهموضوعات مرتبط با آن اختصاص دارد؛

ای از نشریه وجود ندارد که در آن، سخن از این توان گفت که هیچ شمارهمی جرئتبهخورد. می

های است در ستوننمایندگان مجلس آمده ۀموضوع به میان نیامده باشد. بیشترین مطالبی که دربار

های نشریه، شماره ۀاست که در هم« هااخبار روزنامه»و « مجلس»، «بحارستان ملی»، «گویند...می»

توان به ها، میخورند. با استفاده از مطالب موجود در این ستونصورت مستمر و مداوم به چشم میبه

ممکن است باعث تعجب برخی مسئلههای آنان پی برد. این عملکرد نمایندگان و بارزترین ویژگی

1320 ۀاز مخاطبان و خوانندگان امروزی نشریه شود. اما اندکی آشنایی با ساختار سیاسی ایران در ده

گونه به مجلس و مباحث و درک اهمیت رخدادهای تاریخی این دوره، علت این توجه وسواس

شوم حکمرانی ۀتاریخی، سای ۀکنندنحساس و تعیی ۀکند. در آن برهدر آن را توجیه می شدهمطرح

هنوز بود. قدرت جانشین دیکتاتور سابق نیزکم شده تاتوری سیاه و تاریک از سر کشوریک دیک

اش را در سیاست شروع نکرده بود و این، فرصتی تازیتثبیت نشده بود و محمدرضا پهلوی، یکه

دموکراسی را بچشند و قدرت تاریخی فراهم آورده بود تا مردم، بار دیگر طعم آزادی و

مظهر عنوانبهملت، یعنی مجلس شورای ملی، نمایندگان به دستان گیری برای سرنوشت ملتتصمیم

اراده و اختیار مردم بیفتد.

عصرانش با شناخت این موقعیت و فرصت تاریخی، در تلاش است تا به مخاطبان و هم باباشمل

بزنگاه مهم تاریخی قرار گرفته است و این فرصت را در یادآور شود که مجلس، اینک در یک

ان واقعی های یک دیکتاتوری خوفناک، با انتخاب نمایندگاختیار دارد تا بدون ترس از دخالت

مجلس را دوباره به آن برگرداند و باز هم ملت را بر ۀرفتشکوه و جایگاه ازدست و مردم، شأن

مانی، مجلس، تنها راه امید برای ملت ایران در راه رسیدن به ز ۀباز در آنسرنوشت خود مقدر کند.

شد. مجلس با توجه به سکوت اجباری و عدم دخالت دربار آزادی و دموکراسی واقعی محسوب می

، بود قدرت وی نشدن تیتثبکه منبعث از مدرضا پهلوی در امور سیاسی کشور حو شخص م

روی کار آوردن یک دولت شایسته و مقتدر، به اوضاع توانست با در نظر گرفتن مصالح ملی و می

ترتیب بدهد و کشور را در مسیر توسعه و پیشرفت قرار دهد. و کشور، نظم ۀریختدرهم

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 259

ای های عدهطلبیها و منفعتاندیشیها، این فرصت طلایی به دلیل مصلحتامیدواری ۀاما با هم

خواهی به تن کرده بودند، از دست رفت و آزادیچیان قلابی و سودجویانی که ردای از مشروطه

ای سیاستمدار نالایق و فاسد اندوزی عدهطلبی و ثروتمصالح ملی و سرنوشت یک ملت، قربانی جاه

کفایتی و دوری آنان بارها بر فساد و بی و ای در مقالاتش، بارهاشد. همان سیاستمدارانی که گنجه

های ت تأکید کرد و این دسته از سیاستمداران را به خاطر خیانتتوجهی به سرنوشت ملاز مردم و بی

ای هر چه در توان داشت، صرف دانست. گنجه، محکوم به نابودی به دست ملت مینهانشانآشکار و

مرداد، یک 28های سقوط رضاخان تا کودتای رسوا کردن این عناصر بدنام و خائن کرد. سال

با تحولات تاریخی و سیاسی کشور همسایه زمانهمت ایران بود که نظیر تاریخی برای ملفرصت بی

، حالنیباایعنی ترکیه، قدم در مسیری تازه بگذارد و طعم برقراری حداقلی از دموکراسی را بچشد.

در قامت نمایندگان مجلس، نهال مشروطه را که خون دلاورمردان زیادی بر سر تحصیل طلبانفرصت

آن به زمین ریخته شده بود، خشکاند و امید و آرزوهای یک ملت را قربانی شهوات سیاسی خود

کردند و ننگ بدنامی ابدی را بر پیشانی خود مهر کردند.

توان گفت می جرئتبهک و تردیدی نیست و ای نسبت به مجلس، جای هیچ شدر بدبینی گنجه

گوید، بلافاصله به ضعف و ناکارآمدی و فساد این نهاد ای از مجلس سخن میکه تقریبا هر بار گنجه

کم تا زمان برگزاری انتخابات مجلس چهاردهم )اولین مجلس ، وی دستحالنیبااکند. نیز اشاره می

ی امیدوار بودند برخلاف ادوار پیشین، در فضایی آزاد شورای ملی پس از سقوط رضاخان که بسیار

ای و گفت. گنجهگونه نشد( با امیدواری از مجلس سخن میو رقابتی برگزار شود که البته این

انتخاب ۀانتخابات مجلس سیزدهم را پیش چشم داشت و از نحو ۀهمکارانش در نشریه که تجرب

خواند و دخالت آشکار می "مجلس نحس"شدن نمایندگان مجلس سیزدهم که همواره آن را

با توجه به سقوط مند بود،گله شدتبهکردن وکلای مجلس، نیچدسترضاخان در گزینش و

تحول در فضای سیاسی کشور، همچنان اعتقاد دارد که تعیین سرنوشت ملت از و رضاخان و تغییر

پذیر و شدنی است؛ به این معنا که همچنان به زاری یک انتخابات سالم و شفاف، امکانطریق برگ

بین است.اصلاح ساختار سیاسی کشور از طریق برگزاری انتخابات، خوش

اعتماد بود و اگرچه کورسویی از به کلیت نظام حاکم، بی باباشملنیز اشاره شد که نیازاشیپ

صلاح ساختار معیوب سیاست کشور کرد، اما همواره تنها راه احس می امید برای تغییر اوضاع جامعه

یست و برگزاری درست و اصولی نگرای با همین ذهنیت به انتخابات میدانست. گنجهانقلاب می را

260 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

د با یکوشای میدانست. از سوی دیگر، گنجهقیام و انقلاب مردم می ۀرا مقدم انتخابات ۀشائبو بی

ها برای شرکت در انتخابات، امیدهای اندک الملهبگان سیاسی کشور، یعنی وجیهترغیب و تهییج نخ

، این گروه از فعالان سیاسی را که با ناامیدی از باباشملخود را برای بهبودی اوضاع زنده نگه دارد.

کنند، مهیا می ا برای ورود عناصر بدنام در مجلسروند و زمینه رشرکت در انتخابات طفره می

(.36 ۀ، شمارباباشمل) دخوانباف میآب و منفیشترم

صادر شد. ظاهرا 1322چهاردهم مجلس در دولت علی سهیلی و در سال ۀفرمان انتخابات دور

مقرر بود »شد که لین مجلس بعد از ایام دیکتاتوری رضاشاه محسوب میچهاردهم، او ۀدور

بایست و غیر آن برگزار شود. در حقیقت مینفوذ حکومتی انتخابات، بدون فشار نظامیان و عناصر ذی

شد، اما آمده در آن رعایت میبرگزاری یک انتخابات آزاد با توجه به فضای پیش ۀمبانی و زمین

سیاسی و قومی باعث شد تا انتخابات، در فضایی ملتهب و یهایبندجناحو ینظام حکومتتداوم

فعال بود. نزدیک به نیمی از 1324تا اواخر سال 1322غیرآزاد برگزار شود. این مجلس از

های ، و تنها بر تعداد فراکسیونشدندیمرضاشاهی محسوب ۀنمایندگان، از همان بافت و طبقه دور

(.101-102: 1371)سفری، «مجلس افزوده شد

رغم آگاهی از ترکیب رسمی مجلس چهاردهم، علی ۀحتی تا روز تشکیل اولین جلس باباشمل

های مزدور و وابسته به عناصر استبداد و نمایندگان و ورود عناصر و چهره ۀکنندنامتجانس و مأیوس

گوید که سخن می مسئلهبینی از این بیگانه، همچنان به تأثیرگذاری مجلس، باور دارد و با خوش

جامعه ۀتوان دوباره امید و انگیزه را به روح و تن پژمرد، میدلسوزدست و تشکیل یک مجلس پاک

ها همه کند. قیافههای سال است که مرگ، حکومت میبدانید در این کشور، سال»تزریق کند:

خون و آتش به این محیط، پخش گردد آنجاها افسرده است. مجلسی لازم دارد که از پژمرده و قلب

سوم شهریور، ۀآلود است. واقعهای متحرک، دمیده شود. هنوز این ملت، خوابو روح به این مرده

ملت خورد و هنوز هم حواسش را جمع نکرده است، ولی روزی اگر بیدار شد، ۀمانند مشتی به کل

کنند که هایی به او آقایی میذراند و آدمگخواهد فهمید که چه روزهای ننگینی گذرانیده و می

(.45 ۀ، شمارباباشمل)« لیاقت نوکری او را نداشتند.

ای معتقد بود ها که البته چندان نیز دوامی نداشت، گنجهها و امیدواریبینیبا وجود این خوش

در دو مجلس اول و دوم از اولین مجلس تا مجلس چهاردهم، تنها که از میان تمام مجالس مشروطه،

توان نشانی از نمایندگان واقعی و دلسوز مردم و کشور را یافت و باقی مجالس، تنها نام مجلس می

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 261

کشند و نفوذ عناصر خائن و فاسد در مجلس، این نهاد مهم را از اختیار مردم درآورد و را یدک می

خود، مجلس سیزدهم ۀثبات گفتبرای ا . به همین منظوردرآوردر ضدملی در خدمت اهداف عناص

دستور و فرمایش رضاخان و طی فرایندی کاملا برحسبزند که اکثریت نمایندگان آن، را مثال می

دست یافتند. راتیک و انتصابی به کرسی مجلسغیردموک

، عدم حضور زنان در فرایند برگزاری انتخابات باباشملانتخابات در ایران از نگاه صینقااز دیگر

حق شرکت در ،بهره از سوادحتی مردان بی، مردان ۀکه چرا همای با طرح این پرسش است. گنجه

اند؟ انتخابات ایران را به چالش از چنین حقی محروم، حتی زنان باسواد، دارند، اما زنان انتخابات را

شت انتخابات در زنان در انتخابات، تأثیر زیادی بر سرنو شرکت نکردنبه باور وی، چراکهکشد؛ می

تواند سرنوشت آن را نیز تغییر توازن قوا در جریان انتخابات، می هم زدنگذارد و حتی با بر ایران می

کند برای اجرای عدالت و شفافیت بیشتر در انتخابات، ای پیشنهاد میدهد. بر همین اساس، گنجه

های سوءاستفاده زمینه نکهیاعلاوه بر بیترتنیابهفقط افراد باسواد در انتخابات شرکت کنند؛ زیرا

سوادی زیردستان رود، بسیاری از ثروتمندان و اربابانی که از بیسواد از میان میدهندگان بیاز رأی

باسواد شوند برای کم به این دلیل، مجبور میبرند، دستو رعایای خود برای کسب رأی سود می

(.43 ۀ، شمارباباشمل) دار به این کار کنندمردم، کمی هزینه کنند یا دولت را وا کردن

حتی پس از برگزاری انتخابات باباشملتخلف در شمارش آراء نیز از دیگر مواردی است که

ای در کند. گنجهعنوان یکی دیگر از مصادیق تقلب یاد میپردازد و از آن بهنیز به افشای آن می

مجلس چهاردهم نوشته شده است، سیرئکه خطاب به محمدصادق طباطبایی، 58 ۀشمار ۀسرمقال

رسد گوید. به نظر میسخن می نتخابات و تخلف در حین شمارش آرااز تقلب آشکار در ا صراحتبه

انتخاب ۀدر نحو چراکهای در خطاب قرار دادن طباطبایی در این سرمقاله، تعمد داشته است؛ گنجه

ها افتاد و این های فراوانی بر سر زبانوحدیثدماوند نیز حرف ۀخود محمدصادق طباطبایی در حوز

بازتاب یافت. باباشمل ۀشایعات که البته چندان هم از واقعیت دور نبودند، در چند شماره از نشری

موارد رایج در زمان برگزاری انتخابات مجلس بود که بارها ازجملهخریدوفروش رأی نیز مسئلۀ

شاید بتوان یکی از دلایل خشم و تخلفی آشکار بیان شده است. عنوانبهای و بارها از سوی گنجه

یکی از نامزدهای عنوانبهای در بطن مبارزات انتخاباتی را، حضور شخص گنجه باباشملانزجار

ۀدر شمار باباشملبا رویدادهای زمان برگزاری انتخابات دانست. انتخابات و برخورد نزدیک وی

شوند رأی کند که در ایام انتخابات، از شدت نیاز مالی، مجبور می، به فقرا و دهقانانی اشاره می28

262 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ۀبفروشند. علاوه بر این، در سرمقال غذاوعدهخود را در قبال دریافت مبلغی اندک یا حتی یک

دا به این بدعت زشت و ناهنجار که اساسا با روح انتخابات و مشروطیت منافات بعد نیز مجد ۀشمار

(.29 ۀ، شمارباباشمل) دارد، اشاره شده است

( با رهی معیریفروش رأی از زبان شیطونک )به معضل خریدو باباشملای از انتقادات نمونه

ای از شعر معروف کلیم همدانی: )منظور از قلیچ، یکی از داوطلبان نمایندگی مجلس است که نقیضه

شود.(با ترفندهایی همچون خرید رأی، به نمایندگی مجلس چهاردهم برگزیده می تیدرنها

شااامارپولی بهم رساااان که خری رأی بی

دو روزی ناابااود باایااش دوران انااتااخاااب،

صرف رأی یک شد ز آن و روز اینخری

یا همتی که از سااار کرسااای توان گذشااات

گذشاااات با تو بگویم چسااااان آن هم قلیچ

خوری زین و آن گذشاااتروز دگر به فحش

(37 ۀ، شمارباباشمل)

زنند و همواره روزگار وپا میزده که در فقر و گرسنگی دست، مردمی محنتباباشملاز دیدگاه

برند، از ارزش و اهمیت رأی خود در خبری و جهل به سر میسوادی، در بیبیخود را به سبب

انتخابات، آگاه نیستند و با فروش رأی خود در واقع، سرنوشت خود و نزدیکانشان را به دست کسانی

یکی از نتایجی که فساد (.33 ۀ، شمارباباشمل) روندسپرند که عامل اصلی بدبختی او به شمار میمی

فروش رأی در پی داشت، این بود که برخی از ترده در برگزاری انتخابات و خریدومی گسنظو بی

شدند که هرگز نه آن شهرها را دیده بودند و دار میوکلای مجلس، نمایندگی شاهرهایی را عهده

هایشان داشتند.نه اطلاعی از وضعیت ساکنان آن شهر و دغدغه

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 263

خصوصا در میان آن دسته از نمایندگانی رواج دارد که در ، مسئلهکند که این اشاره می باباشمل

آنکهکار آگاه هستند. بنابراین برای روبمیزاز یخوببهاند و مجلس بوده ۀهای قبل نیز نماینددوره

بعدی مجلس نیز حضور خواهند داشت، دست به چنین اقدام غیراخلاقی ۀمطمئن شوند که در دور

و در انتقاد از 45 ۀبا پیش کشیدن این موضوع در شمار باباشمل، رونیازازنند. و ناپسندی می

ۀنمایندگان مجلس چهاردهم، خطاب به آنان و با زبان طنزآمیز و گزنده، بسیاری از آنان را نمایند

اند و طبیعتا درکی از مشکلات و را ندیده آنجا حالتابهکند که شهرها یا مناطقی خطاب می

های سال، جان کنده و زجر کشیده نگاه کنید ملتی که سال»واحی نیز ندارند: های ساکنان آن ندغدغه

های سیاسی را ندارد. قر و غمزه ۀ. محنت دیده، دیگر جانش به لب رسیده است و طاقت و حوصل

خواهید بدانید، به آن دهات که های جنوب همین دارالخلافه و یا اگر بهتر میپایتان را به این محله

اید بگذارید و به چشم خودتان ببینید که توی این مملکت، از هزار شده آنجاهاندیده، وکیل ساکنین

(.45 ۀ، شمارباباشمل)« نفر، نهصدوپنجاه نفرشان پیراهن به تن ندارند.

در لفافه، از دربار بنا به رسمی که از دوران حکومت رضاخان به جا مانده بود، همواره باباشمل

شود( و شخص اول کشور سخن یاد می "دردار ۀکوچ"، از آن با عنوان باباشمل ۀ)که در نشری

ای کرد. یکی از موارد بسیار معدودی که گنجهگفت و در این مورد، جانب احتیاط را رعایت میمی

ای در مجلس است. گنجهبه نقش دربار در برخی جریانات و مسائل اشاره دارد، بحث انتخابات

دخالت دربار را فرایند انتخابات و حمایت از حضور محمدصادق طباطبایی که 70 ۀشمار ۀسرمقال

محمدصادق طباطبایی، از آنکهکند. نکته حتی به ریاست مجلس چهاردهم نیز نائل شد اشاره می

ه در دوران فعالیت در شد کهای نزدیک به محمدرضا پهلوی و از حامیان دربار محسوب میچهره

داران حامی شاه( مجلس چهاردهم، در رأس فراکسیون اتحاد ملی )یعنی گروهی متشکل از سرمایه

264 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ورود وی ۀاز سوی شاه و دربار در مجلس باشد. در نحو صادرشدهکوشید مجری اوامر و فرامین می

ای نیز بارها و بارها به جهکه اشاره کردیم، گن گونههمانبه مجلس، شبهات فراوانی وجود داشت و

(.70 ۀ، شمارباباشمل) پرداخته است باباشمل ۀهای مختلف نشریبحث در باب این شبهات در بخش

های سیاسی کشور، نسبت به اصلاح امور، عملکرد نهادها و شخصیت ۀکه با مشاهد باباشمل

ۀ، به نکات جالبی دربار100 ۀشمار ۀشود، در سرمقالروز بیشتر دچار یأس و ناامیدی میروزبه

ایران با الهام از قانون اساسی ۀاساس مشروط اینکه ازجملهکند. مشروطه و ماهیت آن اشاره می

کشورهای مترقی دنیا نوشته شده است که سنخیت و تناسبی با شرایط اجتماعی و سیاسی کشور ما

نامناسب و ناهمگون درآمده ۀو شیوندارند؛ به همین دلیل است که مشروطه در ایران، به این شکل

خواهان از این نظام حکومتی داشتند، طلبان و آزادیرفته، انتظاراتی را که مشروطههماست و روی

فعلی ۀای این است که مشکل نظام مشروطتوان گفت، لب کلام گنجهبرآورده نشد. بنابراین می

مختصات فکری، فرهنگی، روانی و سیاسی ، ناسازگاری و عدم تناسب آن بابودن یدیتقلایران،

ایران است: ۀجامع

تر آوردن به فرنگستون پاریس و نگا کنین اون مشروطه را از اون جزیره، چهار پنج فرسخ اون طرف»

های فرنگستون اومد، از ها نتونستن هضمش بدن و خدا شاهده هر بلایی که تو این جنگ، سر فرنگیفرنگی

ای برای خودشون دارن. ها هر یکی مشروطهها، سوئدیبود که داشتند. ببینین سوییسیبلبشویی ۀاون مشروط

یه اینکهای داشته باشین که به درد شما بخورد نه ای برای خودتون داشته باشین. مشروطهشما هم مشروطه

(.100 ۀ، شمارباباشمل)« یاتون بخوره و نه به درد آخرتتونای وارد کنین که نه به درد دنمشروطه

شود بلکه ای نسبت به مجلس به این موارد، محدود نمیالبته نگاه بدبینانه و توأم با ناامیدی گنجه

اینکه ازجملهدهد. او در مواضع دیگری نیز یأس و سرخوردگی خود را از این نهاد سیاسی بروز می

داند مجلس را یا ظهور مجدد یک دیکتاتوری جدید می ۀاقدامات و عملکرد نابخردان ۀ، نتیجباباشمل

ای که البته به حقیقت پیوست و کشور ایران، بینیپیش ؛(106 ۀ، شمارباباشمل) یا وقوع یک انقلاب

یک ۀرغم در اختیار داشتن یک فرصت بزرگ تاریخی برای رسیدن به آزادی و تجربعلی

، اسیر شد. ری دیگراز هم در چنگال یک دیکتاتودموکراسی حقیقی، ب

مستشاران خارجی

ای از یک فرد خاص، به آرتور میلسپو، مستشار آمریکایی شاغل در بیشترین حجم انتقادات گنجه

و چه در سایر باباشملای به میلسپو، چه در قالب ستون درد دل شود. اشارات گنجهایران مربوط می

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 265

توان گفت تمام اعمال و گفتار میلسپو ای که میگونههای نشریه، بسیار متعدد و پرشمار است؛ بهبخش

تا پیش از اینکه ناکارآمدی باباشملقرار داشت. باباشملبین در مدت حضورش در ایران، زیر ذره

های میلسپو آشکار شود، ضمن حمایت نسبی از حضور مستشاران خارجی در ایران، تأکید برنامه

، باباشمل) ، نیازی به حضور مستشاران خارجی نداردکردهلیتحصکند که کشور، با وجود جوانان می

ۀدانست و خاطر، نفس حضور مستشاران خارجی را به سود اقتصاد کشور میباباشمل (.41 ۀشمار

مموریال تبریز بود ۀخوبی که مورگان شوستر، باسکرویل )هوارد باسکرویل، معلم آمریکایی مدرس

تبریز، جان ۀخواهان پیوست و در جریان محاصرمشروطهکه در جریان جنبش مشروطیت، به صف

ایرانیان ۀدر ایران( از خود در حافظ حضورشاول ۀخود را از دست داد( و حتی میلسپو )البته در دور

ذهنی، ۀنیزمشیپبه جا گذاشته بودند، باعث شده بود نگاه مردم ایران نسبت به آنان مثبت باشد. با این

کند.حمایت می 1323کم تا اواسط سال میلسپو در ایران دستای از حضور گنجه

کل دارایی ۀو با آشکار شدن ناکامی میلسپو در ایران که حضورش در رأس ادار مرورزمانبهاما

کم عملا هیچ سودی به حال کشور نداشت، کم _اول حضورش در ایران ۀبرخلاف دور_ایران

رغم حمایت نسبی از حضور مستشاران خارجی در علی باباشمل شد.انتقادات از وی بیشتر و بیشتر

در اروپا، دهیدآموزشو کردهلیتحصکند که کشور ما با وجود نیروهای ایران، بر این نکته تأکید می

های دور شود که از گذشتهخود وی یادآور می حالنیباانیاز است؛ از حضور مستشاران خارجی بی

نیز حضور مستشاران خارجی در ایران، امری طبیعی و مرسوم بوده است، اما متعجب است که چرا

باعث ایجاد جاروجنجال و گرفتاری قدرنیااین بار، حضور یک مستشار خارجی )مشخصا میلسپو(

(.86 ۀ، شمارباباشمل) شده است

، در خصوص عدم ضرورت استخدام مستشاران 92 ۀدر یکی از مطالب مندرج در شمار باباشمل

کشور، نیازی ۀاند که برای ادارها نیز به این نتیجه رسیدهخود دولت اینکه رغمبهخارجی معتقد است

ۀتعداد مستشاران خارجی در ایران طی دو ده ۀبه حضور مستشاران خارجی نیست و ضمن مقایس

منظوربهکند که ظاهرا دولت تمال را مطرح میپیش با روزگار خود، به شکلی طنزآمیز این اح

بارها باباشملاگرچه (.92 ۀ، شمارباباشمل) تشریفات، اقدام به استخدام مستشار خارجی کرده است

، با حالنیبااکشد، های میلسپو را به چالش میها و برنامه، طرح1323دوم سال ۀاز نیم ژهیوبه و بارها

اثر بودن اقدامات و نگرد و عناصر داخلی را در بیاش میهای اقتصادیبرنامهنگاهی منصفانه به او و

اقدام تاجران ایرانی را که 66 ۀشمار ۀ، در سرمقالمثالعنوانبهداند. های وی دخیل میگذاریقانون

266 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گذاری در امور تجارتی )که به رونق اقتصادی کشور و سرمایه ۀخود به شبک ۀتزریق سرمای یجابه

ای معتقد برد. گنجهکنند، زیر سؤال میانجامد( صرف خرید ملک و املاک میاقتصادی کشور می

شود، وکار کمک کند، صرف دلالی میبه رونق کسب نکهیا یجابهتجار، ۀاست تا زمانی که سرمای

ها را سهمیهدهد که به میلسپو حق می رونیازاشود و طبیعی است که اقتصاد کشور دچار بحران می

گذاری در بازار ملک، به رونق اقتصاد کشور به تاجران خارجی اختصاص دهد که به جای سرمایه

(.66 ۀ، شمارباباشمل) کمک کنند

های جنجال ازقضارفت و های مهم میلسپو به شمار میمالیات بر درآمد نیز که یکی از طرح ۀلایح

شد که هدفش، ای مفید و مثبت ارزیابی می، لایحهباباشمل ازنظرزیادی نیز در کشور به پا کرد،

برقراری عدالت اقتصادی و کمک به اقشار فرودست جامعه بود. اما این لایحه با مخالفت شدید

دیدند. ثروتمند جامعه مواجه شد. زیرا آنان مفاد این لایحه را به زیان خویش می ۀاشراف و طبق

های دولتی داشتند، کوشیدند از فوذی که در مجلس و دستگاهتوان و با کمک ن ۀبا هم رونیازا

مفید به حال ۀتنها لایح»ای آن را ای که گنجهتصویب این لایحه در مجلس جلوگیری کنند. لایحه

(.12 ۀ، شمارباباشمل) دانستمی« ملت

بافی پارچه ۀکارخاندارانی مثل صاحب نیز به مخالفت ثروتمندان و سرمایه 21 ۀدر شمار باباشمل

کند و اجرایی نشدن این لایحه را به زیان کلیت مالیات بر درآمد اشاره می ۀاصفهان با تصویب لایح

حالا ببینید چقدر رو »داند: ای محدود از اعیان و اشراف مینظام اقتصادی کشور و تنها به سود عده

ها را انصافخواهد این بیداش میلسپا را که می ۀزنند بلکه این لایحدارند که هزار حقه به کار می

کنند. خورده زندگی امروز را حالیشان کند، سر به گورش کنند و میبه زیر مهمیز بکشد و یک

ها و رفقای خانه، مال اینهای کرسیدوست دارند، کرسی جاهمهها )اعیان و اشراف( پول دارند، این

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 267

بازهاست. ملت بازها و تاجرهای محتکر و سفتهاین حقه ۀاندنشهای علیه نیز دستها و دولتاین

(.21 ۀ، شمارباباشمل)« معطل استبیچاره، ول

مالیات بر درآمد میلسپو و مخالفت ۀنیز به لایح باباشمل ۀنشری 20 ۀاول شمار ۀکارتون صفح

ای است به طنزآمیز این کارتون، کنایه ۀنمایندگان مجلس با این طرح اقتصادی مفید اشاره دارد. نکت

مالیات بر درآمد ۀنطنز و کاشان در مجلس سیزدهم( که لایح ۀنطق سید یعقوب انوار شیرازی )نمایند

میلسپو را به یک ببر تشبیه کرده بود. در تصویر، برخی از نمایندگان که منافع خود و وابستگان خود

مالیات بر ۀدیدند، در حال آزار و اذیت این ببر )لایحرا در صورت تصویب این لایحه در خطر می

شوند. درآمد( و تیراندازی به سمت آن دیده می

شدید بود که عملا میلسپو را از انجام یقدربههای اقتصادی میلسپو ، فشار مخالفان طرححالنیباا

فایده بودن به بی ای با اشاره به این موضوع،اصلاحات در اقتصاد کشور، ناامید کرد. گنجه

هم آمد، فکر کرد قانون گذرانده، فرمان بیرون ییایدنینگیاین »نویسد: های میلسپو میگذاریقانون

شیطان هم حریف ملکدارن و داراهای ایران نکهیاداد، خیال کرد که دیگر کارها درست شد، غافل

(.21 ۀ، شمارباباشمل)« برنمیادها این ۀکس از عهدشود و جز میرغضب و عزرائیل، هیچنمی

268 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

گریزی و فساد مسئولان داران و اشراف، قانونای از سرمایهطلبی عدهعلاوه بر منفعت باباشمل

اگر کسی »کند: های میلسپو، بسیار تأثیرگذار تلقی میکشور را نیز در ناکارآمدی و عقیم ماندن طرح

ریزد. یکی هم بدان که تو این شهر تهران رو هم نمیها ورمالیدهها و پاچهپالانش کج نباشد، با ارقه

به جیب بزند... همین یشاه کیتواند و آقابالاسرش نمی سیرئ ۀدموکرات، کسی بدون اجاز

تواند با آن قانون زند و داش میلیسپا هم نمیکه ماهی به چندین صد هزار تومان می هاستسیوللفت

« گیرد؛ زیرا دزدی که مالیات نداردمالیات ب عنوانبههای بادآورد، یک شاهی اش از این گنجتازه

(.30 ۀ، شمارباباشمل)

نشریه بازتاب یافته است. تا پیش از این 48 ۀپروا از میلسپو، در شماراولین انتقادات آشکار و بی

نبودیم و اگر انتقادی هم مطرح بود، باباشمل ۀشماره، شاهد انتقاد جدی و خاصی از میلسپو در نشری

ای پیش از طرح انتقاداتش از میلسپو، ابتدا با اشاره گرفت. گنجهدر لفافه و بسیار ملایم صورت می

نگاه کن، ما ملت ایرون، همه را دوست «گوید: ها، چنین میذهنی مثبت مردم از آمریکایی ۀبه پیشین

ها رو. خیال نکنی که چشم و ابروی شماها از اون یکی هاییایدنینگیداشتیم و داریم. مخصوصا شما

تا حالا ما از شما بدی ندیده بودیم سهله که خوبی هم دیده بودیم. سی اینکهتره. نه والله. برای سیاه

مونو درست کنه. انصافا خوبسال پیش یکی از اون مملکت شما پا شد اومد مملکت ما که مالیه

.(48 ۀ، شمارباباشمل)« آدمی بود )منظور، مورگان شوستر(

ها و ، معتقد بود که برخی عوامل فاسد داخلی مانع اجرا و تحقق برنامهنیازاشیپای تا گنجه

های وی و نزدیکی ثمری برنامهشوند، اما با بروز علائم ناکارآمدی و بیهای اقتصادی میلسپو میایده

آورد و انتقادات خود را از میسلپو علنی ای دیگر تاب نمینظیر سیدضیا، گنجههای بدنامی به چهره

(.جاهمان) کندمی

کرد، که در واقع های خود منتشر میای که میلسپو از اقتصاد کشور و برنامههای ماهیانهگزارش

مضحک جلوه فایده و چنان بیوی بود، آن تیریسوء مدبازی با اعداد و آمارسازی و سرپوشی بر

از یاعمدهنامید. بخش می دارخندهها را متونی فکاهی و ای به طنز، این گزارشکرد که گنجهمی

انتقاد از استخدام ازجملههای ماهانه اختصاص یافته است؛ به انتقاد از این گزارش 50 ۀشمار ۀسرمقال

توزیع کالا در کشور، سیستم ۀمتبوع میلسپو، نحو ۀها در ادارآمریکایی ۀگونضابطه و افراطبی

های ناقص به مسئولان و... . در پایان، ها، گرانی اجناس، گزارشبندی، ثابت نبودن قیمتجیره

اینو هم بدون که تو وردسات شاید »کند: بینی میگونه پیشای سرنوشت میلسپو در ایران را اینگنجه

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 269

گنده. حیف که کاهی همیشه از سرش میهستن آدمایی که میخان راستی، خدمتی به ما بکنن، ولی

معصوم که ۀترسم روزی که از این مملکت بری، نفرین یه ملت گرسنه و برهنمخلص کلوم؛ می

(.50 ۀ، شمارباباشمل)« راه تو باشد. ۀفدای سادگی سادگی و نجابتش شده، بدرق

حمایت از وی در برابر ، پس از انتقاد از خصلت نقدناپذیری میلسپو، ضمن 57 ۀدر شمار باباشمل

ای که در پیش گرفته است، رویه ۀشود که با ادامهای صاحبان سرمایه، به وی یادآور میکارشکنی

کنن، دارا با تو دشمنی میهی میگی سرمایه»مردم از دست خواهد داد: ۀحامیانش را در میان تود

ها و کارگرها، ها و دهاتیدیدهها و مدرسهخواهی بگی که جوونولی یه دفه نمیگی و یا نمی

شون دوست شما بودن و هستن. اما تو، تو تمام اینا رو از خودت یار نخوندی و یا نومید کردی همه

(.57 ۀ، شمارباباشمل)« ای بود، دور و ور خودت جمع کردی.ربا، هر جا دید و ارقهو مثل آهن

به اقدامات و تصمیمات میلسپو اختصاص طور کامل به مسائل مربوط نیز به 60 ۀشمار ۀسرمقال

ای یکی از علل اصلی ناکارآمدی تصمیمات و مدیریت ضعیف میلسپو را اعتماد نابجای دارد؛ گنجه

نویسنده پس از بیان این مطلب، با (.60 ۀشمار باباشمل) داندطلب میوی به مشتی خائن و فرصت

داران یاری از سیاستمداران فاسد و سرمایهاشاره به ماجرای استعفای میلسپو، از امیدواری بس

مالیات بر درآمد میلسپو هستند و به امید شنیدن خبر ۀلایح ۀخوردگوید که زخمسودجویی سخن می

کل مالیه یا به تعبیر ۀاند و منتظرند که جای او را در ادارقطعی شدن استعفای وی، به مجلس آمده

همان ۀای در سرمقالباجگیرخانه بگیرند و از این رهگذر، به نان و نوایی برسند. گنجه ۀ، ادارباباشمل

دهد.عجیب از این افراد به دست می حالنیدرعشماره، تصویری زنده و

به میلسپو، مخالفت صریح با اعطای امتیازات و اختیارات فراوان باباشملیکی دیگر از انتقادات

ای مساعد برای گذاری بدون دخالت مجلس است. است؛ این امر، زمینهنونحق قا ازجملهبه میلسپو،

حالنیبااآورد. تمرکز قدرت در دستان میلسپو و به انحراف کشیده شدن مسیر فعالیت وی فراهم می

هنوز باباشملاش را به دولت ساعد تحویل داد، که میلسپو استعفانامه 1323در آن زمان یعنی تیرماه

ای در عین این گنجه (.60 ۀشمار باباشمل) خواهد در ایران بماند و کارها را سامان بدهداز وی می

ورزد، از سر ناچاری یا دهد که اگر به ماندن او اصرار میدلداری و دلجویی، به میلسپو هشدار می

خوشی است که ایرانیان از ۀمیلسپو نیست؛ بلکه به دلیل خاطر ۀالعادنظیر و فوقدرایت کم

رسد دلیل همچون شوستر و باسکرویل در ذهن دارند. البته به نظر می یدوسترانیاهای آمریکایی

لسپو مبنی بر تیره شدن روابط دو کشور در یای از واقعی بودن تهدید ماصلی این اصرار، ترس گنجه

270 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ریشه مسئلهرسد این کل دارایی ایران باشد. به نظر می ۀصورت برکناری وی از سمت ریاست ادار

ها علیه گیری در برابر مخالفتالدین طباطبایی داشت که با موضعای سیدضیاءدر جوسازی تیم رسانه

یت با دولت کردند که هرگونه ضدیتی با دکتر میلسپو، در حکم ضدمیلسپو، چنین استدلال می

های ، کمککردند که در صورت استعفای میلسپوت ایران را تهدید میآمریکاست و دولت و مل

جان کشور، از این قانون وام اجاره به ایران، قطع خواهد شد و وضعیت اقتصاد بی ۀآمریکا در زمین

(.188: 1361جامی، ) تر خواهد شدنیز بحرانی

تقریبا یک ماه کافی بود ۀبا وجود این حمایت ضمنی، یک اظهارنظر جنجالی از میلسپو به فاصل

ای با مدیر تا موجی از انتقادات علیه وی به راه بیفتد. ماجرا از این قرار بود که میلسپو، در مصاحبه

ای در واکنش به این اظهارنظر میلسپو که ، خود را ضامن استقلال ایران خواند. گنجهستاره ۀروزنام

ثابت، حافظ استقلال ایران است؛ بنابراین چرا باید میسیون آمریکایی بدون تزلزل و»ادعا کرده بود:

آشکارا آشفته « احترامی کرد و اختیارات او را کاست و قدرتش را متزلزل نمود؟همچین مقامی را بی

نشریه را به انتقادات تند و گزنده از میلسپو 67 ۀشمار ۀسرمقال رونیازاو خشمگین شده بود.

پردازد که افزایش اختیارات فردی میلسپو و اختصاص داد. او در این سرمقاله، ابتدا به این نکته می

گذاری و عزل و نصب مقامات، فراتر از حد تصور و حتی فراتر از دست او در قانون باز گذاشتن

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 271

مندی از اختیارات قانونی و پو فراموش کرده است که با وجود بهرهقانون بوده است؛ اما گویا میلس

ای به فراقانونی، خدمتگزار مردم ایران است و نباید از موضع بالا با ایرانیان رفتار کند. واکنش گنجه

توان نمودار اوج ناامیدی اظهارنظر جنجالی میلسپو، بسیار تند و خشمگینانه است. این سرمقاله را می

(.67 ۀ، شمارباباشمل) ی نسبت به میلسپو دانستاگنجه

تضمین استقلال ۀانگیز میلسپو دربارشگفت اظهارنظرنشریه نیز به 67 ۀکارتون مندرج در شمار

کند، بر گاهی او را میلیسموش خطاب می باباشملایران اختصاص دارد. در این کارتون، میلسپو که

ای باشد تواند اشارهها، هم میاند. موشرا احاطه کردهتخت پادشاهی تکیه زده و تعدادی موش او

ایران و هم عناصر مزدور و خائن داخلی که از قبل ۀکل مالی ۀبه همکاران و دستیاران او در ادار

توان آن اند. در مقابل میلسپو )میلسموش(، شیر ایرانی که مینزدیکی به میلسپو، به نان و نوایی رسیده

ت ملت ایران دانست، بر شمشیری تکیه زده است. تقابل استعاری شیر و موش، خود را نمادی از قدر

است. باباشمل ۀگویای نیت کارتونیست و گردانندگان نشری

شرح کارتون: شاه موشان میلسموش ثانی / گفت با نره شیر ایرانی / حفظ خواهم نمودن استقلال / بهر تو، قدر من اگر

دانی

رانیز پشت ستون / شیشکی، گفت: تند می باباشملبست

کوشید نسبت به میلسپو، مدارا و مماشات کند و حتی همچنان می باباشملتا آن زمان، درمجموع

های ناکارآمدی تصمیمات و راهکارهای وی نیز، چنین انتقاداتی را از وی پس از آشکار شدن نشانه

272 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

بسیار باباشمل ۀای و همکارانش در نشریمیلسپو به گنجه ۀشاهد نبودیم اما گویا این اظهارنظر نسنجید

ای کرد. البته دلیل مماشات گیری خشمگینانهگران آمده که وی را وادار به اتخاذ چنین موضع

ای به دولت و مردم آمریکا و ترس از تیره شدن قلبی گنجه ۀتوان به علاقای را با میلسپو میگنجه

که حامی روابط سیاسی ایران و باباشملمیلسپو دانست. روابط دو کشور در صورت اخراج

کند بحث میلسپو را از بحث داند، سعی میآمریکاست و این رابطه را به سود ایران و ایرانیان می

(.67 ۀ، شمارباباشمل) روابط سیاسی ایران و آمریکا جدا کند

موقع وی، دولت و مجلس، ، اظهارنظر جنجالی و بیبعدازآنپس از ماجرای استعفای میلسپو و

دادن به اوضاع اقتصادی کشور، حسن نیت خود را اثبات سروسامانبه میلسپو داد تا با ماههسهفرصتی

ای این بار روند ناسازگاری و کارشکنی میلسپو، گنجه ۀماهه و ادامکند؛ اما با پایان این مهلت سه

ای با نقل یک حکایت طنزآمیز، میلسپو را هخواهد که ایران را ترک کند. گنجصریحا از میلسپو می

یکی (.79 ۀ، شمارباباشمل) کندمشتاق به کار در ایران و سوءاستفاده از جایگاه خود توصیف می

مورد وی در اموری مربوط های بیجا و بیاز میلسپو، به دخالت باباشملترین انتقادات دیگر از مهم

، به باباشمل اینکهوظایف وی نیز نبود. ضمن ۀحیط شود که اساسا ربطی به وی نداشت و درمی

کند. ظرافت به نقش سیدضیاء و تحریک میلسپو توسط وی و زد و بند پنهانی آن دو نیز اشاره می

را به افشای تبانی میلسپو و سیدضیاء 79 ۀشمار ۀای در واکنش به این موضوع، بخشی از سرمقالگنجه

آمده است، در اصل، 79 ۀمعتقد بود نوشتن گزارشی که شرح آن در سرمقال باباشملاختصاص داد.

کار سیدضیاء بود که برای ماندن میلسپو در ایران، تنظیم کرده و به دست او داده بود تا به مجلس

(.79 ۀ، شمارباباشمل) ارائه کند

و نقش وی در نشریه به موضوع روابط پنهان میلسپو و سیدضیاء 79 ۀاول شمار ۀکارتون صفح

ۀدهی به اظهارنظرها و سخنان میلسپو اشاره دارد. در این کارتون، سیدضیاء در هیئت فرشتجهت

وحی ۀکند. محتوای متنی که فرشتوحی، مطالبی را به میلسپو که به خواب فرو رفته است، الهام می

آرتور عزیزم؛ وجود تو برای »است: قرارنیازاکند )سیدضیاء( در دست دارد و به میلسپو تلقین می

«نهایت مفید است.تحکیم مناسبات حسنه و عمل به اوامر من، بی

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 273

آمیز، به پوچی ادعاهای میلسپو نشریه، با لحنی تند و عتاب 79 ۀدر بخش از مطالب شمار باباشمل

نفت شمال، ۀیافتن غائلخواهد پس از پایان کند و از نمایندگان مجلس نیز میتازد و او را رسوا میمی

علاوه بر (.79 ۀ، شمارباباشمل) در اولین فرصت، تکلیف میلسپو را روشن کند و عذر او را بخواهند

ها و مشکلات کاستی ۀاش را در همای که رد پای میلسپو و عملکرد ناامیدکنندهاین انتقادات، گنجه

و فساد ارکان مختلف حکومت که ضمن انتقاد از ناکارآمدی 84 ۀبیند، در شماراقتصادی می

طبقاتی و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا ندارد، ۀتر شدن فاصلای جز عمیقنتیجه

گذارد و مجددا به انتقاد از وی و عملکرد اسفناک های انتقاد خود در امان نمیمیلسپو را نیز از ترکش

(.84 ۀ، شمارباباشمل) پردازداش میو پرحاشیه

میلسپو در ایران، سیدضیاء بود که البته از قبل نزدیکی به میلسپو و وسختسفتیکی از حامیان

های وابسته رعد به مدیریت شخص سیدضیاء و دیگر روزنامه ۀدر روزنام _ای از وی حمایت رسانه

سیاسی های شد. بنابراین یکی از چهرهسرشار عاید وی و نزدیکانش می سودی _یا نزدیک به وی

کوشید میلسپو به فعالیت خود در ایران ادامه دهد، سیدضیاءالدین سرشناسی که با تمام توان می

دولت و مجلس به میلسپو نیز که خطر اخراج وی را ۀماهسهطباطبایی بود. حتی در رابطه با مهلت

274 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

خراج میلسپو از ایران، موقتا از میان برد، نقش سیدضیاء بسیار پررنگ بود. به همین دلیل، به مناسبت ا

پرداخته است. در تصویر، مسئله، به شکلی نمادین به این باباشمل ۀنشری 79 ۀاول شمار ۀکارتون صفح

چند تن از نمایندگان حامی وی، در حال گریه و زاری کهیدرحالمیلسپو بار سفر را بسته است؛

تصویر ۀنیزمپساست. در صیتشخقابلسیدضیاءالدین طباطبایی کاملا ۀهستند. در این میان، چهر

ایران ترسیم شده است، در حال شادی است. یکی ۀای که به شکل نقشاز روی بام خانه باباشملنیز،

از نکات طنزآمیز این کارتون، شرح آن است. در بیتی که در پایین کارتون درج شده است، به

های آن، ذهن مخاطب را ملی و حلقه ۀای است ظریف به حزب ارادکه اشاره "حلقه" ۀکمک واژ

کند.متوجه ارتباط میان میلسپو و سیدضیاء می

گیرینتیجه

موارد و ۀهم ینوعبهدر طول فعالیت مطبوعاتی خود، باباشمل ۀتوان ادعا کرد که نشریمی جرئتبه

رویدادهای مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را رصد و به اشکال گوناگون، بازگو کرده

ۀآشفتبندهای نمایندگان مجلس و وضعیت ها و زدودرپی کابینهاست؛ از گرانی نان گرفته تا تغییر پی

اهمیت و بسامد، ذیل ترتیب توان بهرا می باباشملکلی، مضامین طنز طور. بهاقتصادی و امنیتی کشور

ژوهشی: تحلیل محتوای سیاسی نشریه طنز باباشمل/ کشاورزپ-مقاله علمی 275

تردید، انتقادات سیاسی، عنوان مضامین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطرح کرد؛ اما بی 4

شود. در این میان، سهم نمایندگان مجلس و توجهی از مطالب نشریه را شامل میبخش قابل

باباشملی سیاسی است. هاتر از سایر شخصیتوزیران و وزرای کابینه از انتقادات، بسیار بیشنخست

کند و در طلبی نمایندگان مجلس اشاره میمسئولیتی و فرصتناکارآمدی، بی به در موارد متعددی

حجم پردازد. با وجود فروش رأی میخریدو ازجملهس، به افشای مفاسدی بحث از انتخابات مجل

دربار، مورد انتقاد قرار شاه و ندرتهبانتقاد از وزرا، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس، بالای

توان می جرئتبهمقابل، شخصیت آرتور میلسپو قرار دارد که ۀاند. در نقططنز شده ۀاند یا سوژگرفته

ریزی مالی کشور، تقریبا هیچ گفت تا زمان حضور وی در ایران و فعالیت او در رأس دستگاه برنامه

بار و تصمیمات نحوی، به انتقاد از عملکرد تأسفبهتوان یافت که را نمی باباشمل ۀای از نشریشماره

توان گفت می درمجموعنپرداخته باشد. گر مستشاران آمریکایی تحت نظر ویساز میلسپو و دیبحران

در های گوناگون سیاسی کشور، این نشریه در برخورد با طیف باباشمل ۀطرفانبا توجه به موضع بی

ها و شخصیت ۀحکومت، از هیچ گروه و مسلکی پروا نداشت و همها و مفاسد انتقاد از کاستی

های بدنام و سیاست کشور را مورد نقد قرار داده است؛ از شخصیت ۀهای فعال در عرصجناح

هایی مردمی ای همچون محسن صدرالاشراف و سیدضیاءالدین طباطبایی گرفته تا چهرهشدهشناخته

ای و همفکرانش های ظریف و در پرده و گاه صریح گنجههمه و همه در معرض انتقادنام، و خوش

در نشریه قرار داشتند.

276 276-239ص ، 99 ، پاییز و زمستان242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منابع و مآخذ، قم، تحقیقی کمی و کیفی در علوم انسانی یهاروشمبانی پارادایمی (، 1388ایمان، محمدتقی، ) -

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

ۀ، شماراطلاعات یدهسازمانمطالعات ملی کتابداری و ، «تحلیل محتوا»(، 1376، فهیمه، )یالحوائجباب -

98-108، صص 32

مطبوعاتی عطایی، چاپ چهارم ۀ، تهران: مؤسسبندهفتنای (؛ 1363) ،میمحمدابراهباستانی پاریزی، -

نا، تهران، بیسیری در مطبوعات ایران(، 1344برزین، مسعود، ) -

نشر ققنوس، تهران: گذشته، چراغ راه آینده(؛ 1361جامی ) -

، تهران: نشر کاروانتاریخ طنز در ادبیات فارسی(؛ 1384) ،جوادی، حسن -

28-29، تهران، صص 34 ۀ، شمارتلاش، «باباشمل ۀنام»(، 1351حالت، ابوالقاسم، ) -

، جاسوسی ۀروابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لان(؛ 1388) ،خداوردی، حسن -

انقلاب اسلامیتهران: مرکز اسناد

طهوری ۀ، تهران: کتابخانآمریکا ۀتاریخ روابط ایران و ممالک متحد(؛ 1350) ،رضازاده ملک، رحیم -

، تهران، نامک1332تا مرداد 1320قلم و سیاست: از شهریور (، 1371سفری، محمدعلی، ) -

مطالعات ، «از نگاه ادبیات سیاسی منظوم 1320 ۀانتخابات و مجالس ده»(، 1387شاهدی، مظفر، ) - 76-101صص ، 23 ۀ، شمارتاریخی

، تهران: انتشارات هرمسبیست سال با طنز(؛ 1381) ،صدر، رؤیا -

، تهران: انتشارات مرواریدطنز در کاغذ کاهی(؛ 1395) ،صلاحی، عمران -

، تهران: انتشارات سمرقندباباشمل ۀنامهفته ۀگزید(؛ 1384) ،طالع، هوشنگ -

، جلد سوم، تهران: نشر گفتارحال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایرانشرح (؛ 1380) ،عاقلی، باقر -

عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن ۀ، ترجمبحران دموکراسی در ایران(، 1387عظیمی، فخرالدین ، ) -

نوذری، چاپ سوم، تهران، آسیم

نایرانیا ۀ، تهران، جامعنگارباختگان روزنامهجان(، 1379اکبر، )زادگان، علیقاضی -

دانشگاه تهران ،رجال آذربایجان در عصر مشروطیت(، 1327مجتهدی، مهدی، ) -

اطلاعات وزارت(، تهران، مرکز بررسی اسناد 1379مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ) -

، تهران، پیام آزادیحسین ابوترابیان، ۀترجم ،ها در ایرانمأموریت آمریکایی(، 1366) ،میلسپو، آرتور -

طنزسرایان و طنزپردازان ایران از مشروطه (؛ 1370) ،باقر و مرتضی فرجیانبارفروش، محمد ۀزادنجف - ، جلد سوم، تهران: نشر بنیادتا انقلاب

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399 پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.ir صفحه اصلی مجله:

قضا گفت گیر و قدر گفت ده

(شاهنامه درضعیت بیتی و جایگاه و )بررسی

خلیل کهریزی

آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسیدانش

چکیده، یافتن های اصیلها و بیتعلاوه بر تشخیص نویسش شاهنامهدر تصحیح متنی مانند

زیرا ممکن است ؛ ای داردجایگاه درست ابیات نیز در محور عمودی کلام اهمیت ویژه

ها نظم دستنویس یا نقل ابیاتی از حافظه در حاشیه یا متن س و پیش نوشتنکاتبان با پ

قضا گفت گیر و قدر »بیت ،یکی از این موارد. ها را دگرگون کننداصیل روایی آن

در دو جا از است که با پنج بیت دیگر «ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زهگفت

در جنگ بهرام دیگر رزم رستم با اشکبوس و یک بار آمده است؛ یک بار در شاهنامه

وضعیت این بیت ایم، نخست با درنگی برقاله کوشیده. ما در این مشاهساوهچوبین با

بر خلاف پنج بیت دیگر، نشان دهیم، جایگاه اصلی آن، شاهنامههای در دستنویس

های پیشین ، با نقد پژوهشایمکوشیده پس از آن ا اشکبوس است.داستان رزم رستم ب

بحث کنیم. بر پایۀ الت آندربارۀ اص ،هاه وضعیت این بیت در دستنویسو توجه ب

این بیت ارائه نشده و ای الحاقی پنداشتنبر دلیل استواریتا کنون ،ی ماوجوهاجست

همام تبریزی نیز تأییدی جنبی برای دیوان در توانها، میدستنویس علاوه بر همصدایی

اینکه این بیت در دوازده دستنویس مهم تا قرن رغم به از دیگرسو اصالت آن یافت.

ژوزف آن را و دستنویس سن شاهنامهترین دستنویس آمده است، کهن هجری نهم

گیری قطعی دربارۀ تصمیم رویازهمینندارند و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده است.

شک به متن ببریم. آن را در چنگک بهتر است دشوار است و تا یافتن سندی معتبرآن

.شاهساوهرستم و اشکبوس، بهرام و ، تصحیح،شاهنامهفردوسی، : کلیدی هایواژه 12/12/1399تاریخ پذیرش: 20/12/1398تاریخ ارسال:

E-mail: [email protected]

زبان و ادب (، شاهنامهکهریزی، خلیل، قضا گفت گیر و قدر گفت ده )بررسی جایگاه و وضعیت بیتی در :ارجاع به این مقاله

2021.30856.2302perlit./10.22034، زیدانشگاه تبر اتیسابق دانشکده ادب هی)نشر یفارس

278 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه. 1

اصیل از های های درست و تشخیص بیت، علاوه بر انتخاب نویسشدر تصحیح یک متن نقلی

. کاتبان که است در روند داستان ای دارد، تشخیص جای درست ابیاتآنچه اهمیت ویژه الحاقی،

اند و شدهمتن را کتابت کنند، گاه در کار خود دچار لغزش می با سرعت زیاد اندکوشیدهعمدتا می

وده ن شایع بها چنادستنویساز . این کار در بعضی انددادهیا چندین بیت را تغییر می گاه یکجای

و تغییر آن شاهنامه چنینی خود را با دست بردن در متن، اغلاط اینشدهاست که کاتب مجبور می

ها به عمد صورت گرفته است. به دیگرسخن، کاتبی که با جاییبرطرف کند. البته گاه این جابه

، علاوه بر جای اصلی، در جای ها راایی از آن در خاطر داشته، آنهمأنوس بوده و بیت یا بیت شاهنامه

فقط گاه آنهاالبته نباید همۀ این موارد را به گردن کاتبان انداخت، بلکه دیگری نیز افزوده است.

ها و بخشی از این دستبردها را باید از صاحبان دستنویس»؛ یعنی انداین دستبردها بوده ناقلان

که هر اند، دانستویژه آنهایی که طبع شعر داشتهبهها و دیگر خوانندگان آن، قالها و نخوانشاهنامه

اند و به کنارۀ اند، آن را به حساب خود اصلاح کردهخود ندیده یا دانش ا متن را مطابق پسندج

(.275: 1390)خالقی مطلق، « اندهایی افزودهها بیتصفحات و میان ستون

پنج بیت از داستان جنگ بهرام مهشاهناهای های مهم این پدیده در دستنویسیکی از نمونه

خالقی استاد اند. پیش از تصحیح تم با اشکبوس نیز تکرار شدهاست که در رزم رس شاهساوهچوبین با

،مطلق دکتر خالقیآن ابیات را در هر دو موضع به متن برده بودند؛ اما شاهنامههای معتبر مطلق، چاپ

دانست و از قرار دادن شاهساوهآنها را متعلق به جنگ بهرام و ،هایشبا توجه به وضعیت دستنویس

آنها در متن رزم رستم با اشکبوس پرهیز کرد. در دنبالۀ این پنج بیت، با یک بیت فاصله، بیت معروف

های در شمار زیادی از دستنویس« قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زه»

رفته است. شاهساوهبوس آمده و در یک دستنویس نیز به جنگ بهرام با رزم رستم با اشک

به و آنها را متعلق پنج بیت پیشین یک مجموعه پنداشته خالقی مطلق این بیت را بادکتر گرچه

به آن را از متن بیرون نهاده و ،نظراست؛ اما در هر دو موضع مورد هدانست شاهساوهجنگ بهرام با

توضیح آشکاری نیز دربارۀ علت الحاقی بودن آن مطرح نشده است. ،است. با وجود این حاشیه برده

ای کنندهتواند دلیل قانعمی شاهساوهالبته یگانگی دستنویس لندن در ضبط این بیت در جنگ بهرام با

ر تصحیحد استاد خالقی مطلق و دکتر خطیبی، رویازهمینبرای الحاقی پنداشتن آن به شمار آید و

نباید از یاد برد که یگانگی دستنویسی که این حالبااینند. ادهبه متن نبرآن را ،شاهنامهدفتر هفتم

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 279

که در رزم رستم با است؛ درحالی شاهساوهبهرام چوبین با بیت را دارد، مربوط به داستان جنگ

تواند موجب تردید له میاند. همین مسئین بیت را ضبط کردهها ااشکبوس شمار زیادی از دستنویس

روی، یل و الحاقی پنداشتن آن باشد. ازهمینو بحث اص شاهنامهنسبت به جایگاه درست این بیت در

. جای درست این بیت 1کوشیم به دو پرسش اساسی دربارۀ این بیت پاسخ دهیم. ما در این مقاله می

ید آن را اصیل پنداشت و در متن نهاد،آیا با ،. پس از تعیین جایگاه این بیت2کجاست؟ شاهنامهدر

؟یا افزوده دانست و به حاشیه راند

در موردنظرنخست، گزارشی از وضعیت پنج بیت ،هاما برای رسیدن به پاسخ این پرسش

ها و در چاپ« قضا گفت گیر...»تر از وضعیت بیت مفصل و گزارشی شاهنامههای معتبر چاپ

ها ایم و سپس با توجه به این گزارشتا قرن نهم هجری به دست داده شاهنامههای مهم دستنویس

کنیم. مشخص شاهنامهضعیت این بیت را در را پاسخ دهیم و جایگاه و و هایمانپرسشایم، یدهکوش

پژوهشپیشینۀ . 1. 1

وحید ، حالباایننشده است. انجام« گفت گیر...قضا »بیت اصالت حال پژوهش مستقلی دربارۀ بهتا

حملۀ حیدریبر شاهنامهبررسی تأثیرات »ای با عنوان ( در مقاله1394شوب )رویانی و منیره فرضی

سجاد آیدنلو اند. ل دانستهبر آفرینش بیتی از باذ شاهنامهیکی از موارد تأثیر این بیت را« باذل مشهدی

را به این ، یک بندشاهنامههای الحاقی در بحث از بیت، دفتر خسروان( نیز در مقدمۀ 208: 1394)

های مهم ر دستنویسکه د ه به داستان رستم و اشکبوس دانستهافزود بیتی اختصاص داده و آن را بیت

های درسی مدارس نیز آمده است، بحثی این بیت در کتاب ازآنجاکهعلاوه بر این، نیست. شاهنامه

که سه مقاله را در این نشریه به خود اختصاص پرورش درگرفتهوآموزش رشدپیرامون آن در مجلۀ

( در نقد مقالۀ 1394( نوشته، دومی را علی فراتی )1391داده است. اولین مقاله را حسین نظریان )

( در نقد نظریات دو مقالۀ پیشین نگاشته است. البته 1395نظریان و سومین مقاله را نیز داود رفیعی )

ها ای اشعار، این مقالهمان ارجمند برای به دست دادن معنمدرسه و تلاش معل متناسب با فضای

و ارتباط هستندبرای به چالش کشیدن معنای بیت و ارائۀ معنایی روشن و درست از آن هاییکوشش

چندانی با بحث ما ندارند.

280 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

رستم با اشکبوس رزم های تکراریبیت. 2

ها دستنویسبیت آمده است که در جنگ رستم با اشکبوس پنج شاهنامههای در بعضی از دستنویس

خالقی مطلق دکتر ها که اند. این بیتنیز ضبط کرده شاهساوهها را در جنگ بهرام چوبین با این بیت

، 1389همو، ؛ 459: 1388دانسته است )ر.ک: خالقی، شاهساوهجای درست آنها را جنگ بهرام با

ند:چنین ر سوم شاهنامۀ مصحح ایشانهای دفتبدلنسخه(، بر اساس 57: 1386؛ خطیبی، 54بخش دوم:

آبو پیکان چ برآوردخدنگی

ستدکمان را ببمالید چاچی

بدو راست خم کرد و چپ کرد راست

گوش ه پهنایچو سوفارش آمد ب

]چو سوفار او گشت با گوش راست[

سرانگشت اویچو بوسید پیکان

پر عقابنهاده برو چار

شست افکنداندر به چرم گوزن

خروش از خم چرخ چاچی بخاست

گوزنان برآمد خروش چرمز

به چرخ اندرون شور و آشوب خاست[

ی پشت اویگذر کرد از مهره

/3 :الف1389)فردوسی،

184.)

هایی که همگی در کنار هم در دستنویسلافاتی دارند و ها اختای از واژهدر ضبط پارهاین ابیات

س، لی، آ، ب، هر شش بیت را دارند؛ لن، »در نبرد رستم با اشکبوس اند. این ابیات را دارند، نیامده

های سوم و ششم و تنها بیت 2های دوم و پنجم را ندارند؛ سبیت 3، بیت پنجم و ل2، پ، و، لن2ق

در ل در کناره به خطی ها را ندارند، ولییک از این بیتهیچ 2ف، ل، لق تنها بیت ششم را دارند؛

(.جاهمان)« اندهای یک و سوم و چهارم و ششم را افزودهنزدیک به خط اصلی بیت

این اگر و نیامده است هابسیاری از دستنویسبر پایۀ گزارش بالا، در جم بیت پنناگفته نماند که

خالقی مطلق افزوده به نبرد رستم و اشکبوس بدانیم، باید این بیت را دکتر را به پیروی از پنج بیت

آن را در چنگک نیز در پانوشت دکتر خالقیروی، همیناز .افزوده به شمار آوریم فزوده به پنج بیت ا

همۀ ابیات بالا، غیر از بیت پنجم، در جنگ بهرام چوبین با (.جاهمانشک نهاده است )ر.ک:

های تکراری را تا اینجا باید . بر این اساس، تعداد بیت(539 /7 :)ر.ک: همان اندنیز آمده شاهساوه

پنج بیت دیگر جدا کرد. یتی که در چنگک شک نهاده شده، ازپنج بیت دانست و حساب ب

دکتر و مطلق خالقیاستاد های بدل، بر پایۀ گزارش نسخهشاهساوهدر جنگ بهرام با این پنج بیت

اند و ها آمده(، در همۀ دستنویس56: 1386؛ خطیبی، جاهمان)ر.ک: شاهنامهخطیبی در دفتر هفتم

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 281

. (185: 1970، )ر.ک: البنداری در همین بخش به عربی برگردانده استبنداری نیز مضمون آنها را

رستم با ست بدان سبب که این ابیات در رزم( گفته ا56: 1386گونه که خطیبی )، همانرویازهمین

وده، به و نیز ترجمۀ بنداری نب 675و لندن 614ها، یعنی فلورانس ترین نسخهدر کهن»اشکبوس

لۀ اصلی این است که دکتر خالقی، هنگام تصحیح داستان رزم رستم با اند. مسئحاشیه رانده شده

تان، که به جنگ ند، ولی نه به این داساها اصیلاشکبوس، هوشمندانه دریافته بود که همۀ این بیت

(.400 /3 :1389ز ر.ک: خالقی مطلق، )نی «تعلق دارند شاهساوهبهرام چوبین با

( 1978 /4 :، همو700 /2 :1386فردوسی، ر.ک: ، ژول مول )شاهنامههای مهم از بین دیگر چاپ

را در هر دو جا، یعنی هم موردنظر( پنج بیت 367 /8 :1970، ؛ همو196 /4 :1965و مسکو )همو،

اند و در ویرایش نهایی چاپ مسکو ، آوردهشاهساوهنگ بهرام با رستم با اشکبوس، هم در ج در رزم

جیحونی نیز استاد در تصحیح .(147 /4 :1391)ر.ک: فردوسی، نیز همین وضعیت تکرار شده است

اندآمده شاهساوهبهرام چوبین با فقط در نبرد موردنظرخالقی مطلق پنج بیت دکتر مانند تصحیح

ازی نیز وضعیتی مانند کزدکتر نامۀ باستان (.1933 /4 :انهم؛ 649 /2 :1380)ر.ک: فردوسی،

(. 262 /8 :؛ همان130 /4 :1385)ر.ک: فردوسی، داردخالقی مطلق دکتر و جیحونی آقای تصحیح

)ر.ک: است ایشان مانند ویرایش نخستخالقی مطلق نیز در این باره دکتر ویرایش دوم تصحیح

(.836 /2 :1393فردوسی،

خالقی مطلق این پنج بیت دکتر مانند که است پذیرفتنی مصححانی ، کاردر این اختلاف، قطعا

؛ انداشکبوس پرهیخته م بارسترزم اند و از تکرار آنها در ستهدان شاهساوهرا متعلق به جنگ بهرام با

توان تصور کرد که صحنۀ روی نمیهیچبه»( گفته است 57: 1386خطیبی )دکتر گونه که زیرا آن

(، یکی در بخش پهلوانی و دیگری در بخش تاریخی شاهساوهکشته شدن دو پهلوان )اشکبوس و

:1389ز ر.ک: خالقی مطلق، نی)« یات تصویر شده باشدئ، کاملا یکسان، آن هم در همۀ جزشاهنامه

، به جنگ بهرام با اشاره شدکه پیش از این را به دلایلی موردنظربنابراین، باید پنج بیت ؛ (400 /3

آنچه تا کنون گفته شد. افزوده شمردمتعلق دانست و آنها را به نبرد رستم و اشکبوس شاهساوه

شود، های تکراری جنگ رستم و اشکبوس به همین بحث ختم نمیپذیرفتنی است؛ اما ماجرای بیت

ت آن با است که وضعی آمده هادستنویساز در بعضی موردنظردو موضع دربلکه بیت دیگری نیز

پنج بیت بالا اندکی متفاوت است.

282 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

. قضا گفت گیر و قدر گفت ده3

بیت آمده هایی که در نبرد رستم با اشکبوس پنج بیت بالا را دارند، پس از آنها ایندستنویس در

/3 :الف1389)فردوسی، « آن زمان دست او داد بوسی اشکبوس / سپهر بزد بر بر و سینه»است:

قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت »بیت ها بعضی دستنویس(. پس از این بیت، 185

ه 675 مورخ نیز در دستنویس لندن شاهساوهنیز دارند. این بیت در جنگ بهرام با را « و مه گفت زه

خالقی مطلق آن را در کنار پنج بیت بالا یک مجموعه دانسته است دکتر رویازهمینآمده است. ق

جای شش »گفته است: آن دربارۀ اشکبوس به رزم رستم با هایش در بخش مربوطیادداشتو در

اند، در ها آمدهدر برخی از دستنویس 1306و یک بیتی که پس از بیت 1305بیتی که پس از بیت

و در توصیف هنر تیراندازی بهرام چوبین است، ولی به سبب شهرت نبرد رستم "هرمزد"پادشاهی

« انداند و در اینجا نیز شهرت بیشتری یافتهجا آورده شدهبدینها کبوس در برخی از دستنویسو اش

در برخی از 1306یک بیتی که پس از بیت »در اینجا منظور از (.54 /2 :1389)خالقی مطلق،

خالقی دکتر شود، طور که دیده میکه همان است« ...قضا گفت گیر»همین بیت « ها آمدهدستنویس

است شاهساوه علق به جنگ بهرام وت دیگر یک مجموعه دانسته که متمطلق آن را در کنار پنج بی

: 1377این بیت در طومارهای نقالی نیز )ر.ک: هفت لشکر، (.71: 1397)نیز ر.ک: خالقی مطلق،

خالقی مطلق دکتر رویهمینازو ( در کنار پنج بیت دیگر در رزم رستم با اشکبوس آمده 230

حق، شهرت بیشتری دارند در این محل غیراصلی و شاید هم به»ابیات این ( گفته است: 460: 1388)

وضعیت این بیت و جایگاه درست آن نیازمند درنگ و حال،بااین. «تا در جای اصلی خود

شاهنامه های معتبربه بررسی آن در چاپ، ما در ادامه رویازهمینی بیشتری است. وجوجست

پردازیم.می

«قضا گفت گیر...»و بیت شاهنامههای معتبر چاپ .1. 3 است برده اشکبوس به پانوشتدر نبرد رستم با را این بیت خالقی مطلق در تصحیح خود استاد

این نیز شاهساوهجنگ بهرام با این تصحیح در در حالبااین؛ (185 /3 :الف1389)ر.ک: فردوسی،

وضعیت این (.540 /7 :ست )ر.ک: همانآمده ا زیرا فقط در دستنویس لندنبه متن نرفته است؛ بیت

(.836 /2 :1393)ر.ک: فردوسی، نیز به همین شکل است دکتر خالقیبیت در ویرایش دوم تصحیح

/2 :1386)ر.ک: فردوسی، شکبوس به متن رفتهاین بیت در چاپ ژول مول در رزم رستم با ا

مصححان شوروی (.1979 /3 :نیامده است )ر.ک: همان شاهساوه( و در جنگ بهرام چوبین با 700

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 283

(، اما آن را در جنگ بهرام 197 /4 :1965اند )همو، س به متن بردهاین بیت را در نبرد رستم با اشکبو

یرایش نهایی چاپ مسکو ، در وحالبااین(. 368 /8 :1970 ،اند )ر.ک: هموبه حاشیه رانده شاهساوهبا

این سرویراستار ( و 323 /8 :؛ همان147 /4 :1391)ر.ک: فردوسی، تآمده اس در هر دو موضع

ها مده و در بقیۀ نسخهاین بیت فقط در نسخۀ اساس آ»گفته است: بیتاین دربارۀ شاهنامهچاپ از

هایی آن هم فقط در مصراع اول بیت( با اندک تفاوت 6) 889تا 884از بیت ،جز آننیست و به

(.جاهمان)« برخی از آنها، تکرار ابیاتی است که پیشتر در داستان رزم رستم با اشکبوس آمده است

یامده است )ر.ک: فردوسی، ن موردنظریک از دو موضع در هیچجیحونی استاد این بیت در تصحیح

مین شکل کزازی نیز به هدکتر نامۀ باستاندر (. وضعیت این بیت 1933 /4 :؛ همان649 /2 :1380

(.262 /8 :؛ همان130 /4 :1385است )ر.ک: همو،

دکتر است، های معتبر اندکی آشفتهدر چاپ موردنظرشود، وضعیت بیت که دیده میچنان

دانسته است، شاهساوهخالقی مطلق که آن را در کنار پنج بیت دیگر متعلق به جنگ بهرام چوبین با

کزازی دکتر یحونی واستاد جهای مصحح و ویراستۀ در هیچ موضعی آن را به متن نبرده است و متن

به نیز همین وضعیت را دارند. ژول و مول و مصححان شوروی آن را در جنگ رستم و اشکبوس

اند و ویرایش نهایی چاپ مسکو نیز آن را به متن وارد نکرده شاهساوهمتن برده و در جنگ بهرام و

چگونه شاهنامههای آن را در هر دو موضع دارد. اکنون باید ببینیم وضعیت این بیت در دستنویس

است.

«قضا گفت گیر...»و بیت شاهنامههای دستنویس .2. 3

، 741مورخ قاهره، 731مورخ استانبولدر پنج دستنویس ،خالقی مطلقبنابر تصریح دکتر

رستم این بیت در رزم ق ه 894مورخ برلین و 733مورخ لنینگراد، 783مورخ 2استانبول

، بر پایۀ اینکه این بیت رویهمیناز (.186 /3 :الف 1389)ر.ک: فردوسی، آمده استبا اشکبوس

آورد. به شیگانه به شمارتوان نمی فقط در دستنویس لندن آمده است، شاهساوهدر جنگ بهرام و

است و در مربوط شاهساوهبه جنگ بهرام و دستنویس لندن در ضبط این بیت دیگرسخن، یگانگی

دستنویس آمده خالقی مطلق در پنجدکتر بر پایۀ تصریح اشکبوس بخش مربوط به رزم رستم با

است آن را افزوده بدانیم باید به افزوده بودن آن در حداقل شش اگر قرار ،رویازهمیناست.

اشکبوس جنگ رستم و های دیگری نیز این بیت را درالبته دستنویس اشاره کنیم.کهن دستنویس

.دارند

284 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

به این در متن اصلی شاهساوهدر جنگ بهرام با ما موردنظربیت 675لندن در دستنویس . 1

)ر.ک:« و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت مه گفت زه گفت گیرقضا »شکل آمده است:

طور که دکتر خالقی مطلق نیز تصریح (، اما در نبرد رستم با اشکبوس همانر 258: 1384فردوسی،

از (.184 /3 :الف1389؛ نیز فردوسی، ر 89 :افزوده شده است )ر.ک: همان اهونکرده، در بین ست

با خطی زیباتر در حاشیه کامل بیت هستند، دو شاهساوهنبرد بهرام با پنج بیت دیگری که متعلق به

یکی تیر الماس پیکان چو آب / نهاده برو چار پر عقاب؛ برو راست خم کرد و چپ »اند: افزوده شده

هایی از . البته نشانهر( 89: 1384)فردوسی، « کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست

اند های متعددی که این نسخه دیده، حذف شدهجای مانده که در پی صحافیهای دیگر نیز به بیت

مصراع از این مجموعه نقل شده که تر نیز دو نیممانده است. پایین از آنها به جای« چرم»و واژۀ

(.جاهمان)« چو بوسید پیکان / گذر کرد بر مهره»های دوم هر دو مصراع پاک شده است: بخش

های آن با خطی این است که برخی از برگه شدۀ دستنویس لندنشناختههای یکی از ویژگی

از پادشاهی جمشید را 38تا بیت شاهنامهکه از آغاز 7ـ 5های برگ»متفاوت نوشته شده است.

داستان 680داستان رستم و سهراب تا بیت 1289که از بیت 53ـ 50شوند، و اوراق شامل می

( شاهنامه پادشاهی یزدگرد سوم تا آخر 879)یعنی از بیت 297و برگ گیرند سیاوخش را در بر می

؛ نیز ر.ک: 13: 1384)فردوسی، « اندپس از اتمام کتابت نسخه به آن افزوده شده جدیدند و زمانی

در این دستنویس باید در « قضا گفت گیر...»(. نکتۀ مهمی که دربارۀ بیت 63 :1390خالقی مطلق،

خالقی مطلق دکتر . البته جدید شبیه است یهااین است که خط آن به خط برگ نظر گرفت،

پنج صفحۀ مقدمۀ منثور به خطی »داند و معتقد است های نو را نیز دو خط می( خط بخشجاهمان)

از خط مقدمۀ موردنظرین بین خط بیت در ا«. رتر است و هفده صفحۀ بقیه به خطی دیگنوتر و زشت

دکتر خالقی ناگفته نماند کهشباهت به خط صفحۀ پایانی نسخه نیست. نماید و بیمیمنثور دور

دانسته است و قطعا « نزدیک به خط اصلی»( خط این بیت را 185 /3 :الف1389فردوسی، ر.ک: )

پایانی. ه خط صفحات آغازین و صفحۀخط صفحات کهن نسخه باشد، ن ،باید منظور او از خط اصلی

نخست، دهد؛و گمان را دربارۀ آن شکل مید ،محل افزدون این بیت و توجه به خط آندقت در

آن را از اصلاحات تواننیم، مینزدیک به خط اصلی نسخه بدا استاد خالقیاگر خط این بیت را مانند

پس از استنساخ اصل کتاب، یا خود کاتب و یا یکی دیگر از »کاتب اصلی نسخه دانست؛ زیرا

ای که نسخه از شاهنامهران وراقی که کتاب در دکان او تهیه شده بوده، متن حاضر را با متن همکا

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 285

ها و اشتباهات آن را به خطی قدیمی در حواشی روی آن استنساخ شده بود، مقابله کرده و افتادگی

، در این دیدگاه باید بیت رویازهمین (.18: 1384)فردوسی، « اندیا در جداول کتاب متذکر شده

درستی در میان دانست که پس از استنساخ در پی مقابلۀ نسخه با مادرنسخه به یلرا بیتی اص موردنظر

دهد.ها افزوده شده است. تفاوت خط این بیت با پنج بیت دیگر نیز همین را نشان میجدول

یرد. گ، گمانی دیگر شکل میرا با خط صفحات نونویس یکی بدانیم موردنظراگر خط بیت

صفحۀ پایانی این نسخه مانند چند صفحۀ آغازین آن با خطی طور که پیش از این نیز گفتیم،همان

« کذا فی منقول عنه»نوشته شده 675متفاوت نوشته شده و در انجامۀ نسخه پس از ذکر تاریخ

را به جمله صفحۀ پایانیاز ،ه صفحات نوک ممکن است، آن بنابراین،؛ ر( 297: 1384)فردوسی،

ها برداشته و در بین ستون« منقول عنه»را نیز از همان نسخۀ « قضا گفت گیر...»نسخه افزوده است، بیت

،این دستنویس امیدسالار در مقدمۀ چاپ عکسیدکتر به داستان رستم و اشکبوس افزوده باشد.

اشی را با صفحات نونویس نشان داده است های دیگری از یکسانی خط ابیات افزوده در حونمونه

را در این دستنویس موردنظرباید اعتبار بیت در این دیدگاه ، بنابراین؛ (17: 1384)ر.ک: فردوسی،

را نیز در بر دارد. 675افزوده شده است و تاریخ دانست که بعدها به این نسخهبرابر با صفحاتی

675( معتقد باشیم نسخۀ لندن 154: 1374پژوه )افشار و دانشان ، اگر مانند روانشادرویهمیناز

را متعلق 675و در واقع تاریخ « ، نه در خود این تاریخ675نوشتۀ از روی نسخۀ مورخ »ای است نسخه

را نیز متعلق به همین تاریخ دانست. از « قضا گفت گیر...»بدانیم، باید بیت « سخۀ منقول عنهن»به

ها پس از کاتبی سال( معتقد باشیم که 256: 1384مهدی قریب )ر.ک: د روانشاددیگرسو، اگر مانن

675ای مورخ کتابت دستنویس لندن و در پی اسقاط برخی صفحات این نسخه، از روی نسخه

این دستنویسهای افتاده را بازسازی کرده است و بنابراین تاریخ کتابت صفحات کهن و اصلی بخش

ه 675حداقل نیز را« قضا گفت گیر...»باشد، باید تاریخ کتابت صفحات نو و بیت 675باید پیش از

هایی از این نسخه فرسوده بوده و کاتبی از آن است که بپذیریم برگ منطقی حالباایندانست. ق

با امانت کوشیده است تا، ضمن کامل »های فرسوده، این بخش را ترمیم کرده و روی همان برگ

به احتمال » 675روی تاریخ ازهمین( و 135: 1385)خطیبی، « خه، اصالت آن را حفظ کندکردن نس

روی، بایدهربه (.جاهمان)« است شاهنامهکامل های کتابت متن اصلی اقدم نسخه خیتار یقین،بهقریب

پایانی و جمله صفحۀ صفحات نوتر و ازبا اعتبار را در جنگ رستم و اشکبوس، موردنظربیت اعتبار

286 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

هایی آورد که را نباید در شمار افزودن هار دانست و افزوده شدن آن در بین ستونانجامۀ نسخه براب

افزایند.های بعد به یک نسخه میخوانندگان در دوره

دستنویس ، آمده در جنگ رستم و اشکبوس هایی که این بیت در آن. از دیگر دستنویس2

خالقی مطلق با نشان دکتر ق است که در تصحیح ه 731ترکیه مورخ کتابخانۀ طوپقاپوسرای

اند: به این ترتیب آمده موردنظرابیات ،ر مصودر این دستنویس از آن استفاده شده است. س

کمانرا بدست / به چرم گوزن خدنگی برآورد پیکان چو آب / نهاده برو چار پر عقاب؛ بمالید چاچی»

راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست؛ چو اندر افکند شست؛ برو

سوفارش آمد بپهنای گوش / ز چرم گوزنان برآمد خروش؛ چو سوفار او گشت با گوش راست /

بچرخ اندرون شور و آشوب خاست؛ چو بوسید پیکان سرانگشت او / گذر کرد بر مهرۀ پشت او؛

دست او داد بوس؛ قضا گفت گیر و قدر گفت ده / ملک بزد بر بر و سینۀ اشکبوس / سپهر آن زمان

(.72، برگ شماره 731دستنویس استانبول، مورخ ) «گفت احسنت و مه گفت زه

خالقی مطلق با نشاندکتر که در تصحیح ق ه 741مورخ قاهره دارالکتب . در دستنویس3

چو سوفار » فقط این بیت آمده: شاهپنج بیت جنگ بهرام با شاوه مجموعاز از آن استفاده شده، ق

نیز آن (. پس از175)دستنویس قاهره، تصویر شمارۀ « بوسید انگشت او / گذر کرد بر مهرۀ پشت او

بزد بر بر و سینۀ اشکبوس / سپهر آن زمان دست او داد بوس؛ قضا گفت گیر و »چنین آمده است:

(.175، تصویر شمارۀ )دستنویس قاهره« قدر گفت ده / ملک گفت احسنت و مه گفت زه

موردنظرهای بیت ق ه 733مورخ کتابخانۀ عمومی دولتی لنینگراد. در دستنویس 4

خدنگی برآورد پیکان چو آب / نهاذه بذو چارپر عقاب؛ بمالید چاچی کمانرا »: گونه هستنداین

بدست / بچرم گوزن اندر آورد شست؛ بذو راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم

چرخ چاچی بخاست؛ چو سوفارش آمد بپهنای گوش / ز چرم گوزنان برآمد خروش؛ چو پیکان

بوسید سرانگشت اوی / گذر کرد بر مهرۀ پشت اوی؛ بزد بر بر و سینۀ اشکبوس / سپهر آن زمان

)دستنویس « دست او داد بوس؛ قضا گفت گیر و قدر گفت ده / ملک گفت احسنت و مه گفت زه

ق(. ه 733ولتی لنینگراد، مورخ کتابخانۀ عمومی د

2س که در تصحیح دکتر خالقی با نشان ساختگی ق ه 903 مورخ استانبول. در دستنویس 5

( 759: 1371)ر.ک: چاغمن و سوچک، ق است ه 783واقعی کتابت آن تاریخاز آن استفاده شده و

این بیت آمده است. متأسفانه نگارندۀ این سطور نتوانست به این نسخه دست دکتر خالقیبه تصریح

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 287

ند،او ابیات دیگری که با آن در ارتباط موردنظرت بیت ارائۀ گزارشی از وضعی رویهمینازیابد.

کنیم. بر پایۀ گزارش ایشان )ر.ک: فردوسی، خالقی مطلق بسنده میدکتر میسر نشد و به گزارش

چو سوفار او گشت با گوش راست / به » الحاقی فقط بیت ،موردنظرپنج بیت ( از184 /3 :الف1389

چو بوسید پیکان سرانگشت او / گذر کرد بر مهرۀ پشت »و بیت « چرخ اندرون شور و آشوب خاست

نیز به صورت معروف « یر...قضا گفت گ»آمده است و بیت 783در دستنویس استانبول مورخ « او

« قضا گفت گیر و قدر گفت ده / ملک )فلک( گفت احسنت و مه گفت زه»است: آن ضبط شده

(.185: همان)

( سعدلوالمعارف بزرگ اسلامی )ما را دارد، دستنویس دایرۀ موردنظر. نسخۀ دیگری که بیت 6

الخط کتاب ولی با توجه به رسم»است که به دلیل افتادن صفحۀ آخر آن تاریخ کتابتش معلوم نیست؛

یا نیمۀ اول 7سدۀ و برخی خصوصیات املایی و شواهد دیگر شاید بتوان آن را بازمانده از اواخر

ر چها شاهاوهس: پنج(. در این دستنویس از پنج بیت جنگ بهرام با 1379)فردوسی، « دانست 8سدۀ

خدنگی برآورد پیکان چو آب / نشانده برو چار پر عقاب؛ بدو » :است بیت زیر به این ترتیب آمده

راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست؛ چو سوفارش آمد به پهنای

ۀ پشت گوش / ز چرم گوزنان برآمد خروش؛ چو بگذشت پیکان بر انگشت اوی / گذر کرد بر مهر

بزد بر بر و » :است گونه آمدهبیت پیش از آن اینو موردنظراز آن نیز بیت پس (.297)همان: « اوی

سینۀ اشکبوس / سپهر آن زمان دست او داد بوس؛ قضا گفت گیر و قدر گفت ده / ملک بر فلک

بیتی از نخست، مصراع (. همچنین در حاشیه نیز با خطی متفاوت و زیباجاهمان)« زهگفت احسنت و

چو بوسید پیکان »اند: افزوده گونهکه در این نسخه نیامده است، این را شاهساوهجنگ بهرام و

(.جاهمان)« سرانگشت او

، دارد را شاهساوههای جنگ بهرام و دیگری که در جنگ رستم با اشکبوس بیت نسخۀ .7

2قخالقی مطلق با نشان دکتر ق است که در تصحیح ه 796دارالکتب قاهره مورخ دستنویس

اصلی از آن استفاده شده است. در این دستنویس، نخست، بیت اول، از های غیردر شمار دستنویس

)بشاخ؟( بمالید چاچی کمانرا به دست / بسان»چنین آمده است: شاهساوهپنج بیت جنگ بهرام و

(. سپس این بیت 104برگ شمارۀ ، 796)دستنویس دارالکتب قاهره، مورخ « اندرآورد شست گوزن

یک چوبه تیر کمانرا بمالید رستم به چنگ / نگه کرد»از جنگ رستم و اشکبوس آمده است:

ابیات دیگر به این شکل پس از آن اند.در واقع این دو بیت پیش و پس شده (.جاهمان)« خدنگ

288 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

خدنگی گزین کرد پیکان چو آب / نهاده برو چار پر عقاب؛ برو راست خم کرد و چپ »اند: آمده

کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست؛ چو آورد سوفار نزدیک گوش / ز شاخ گوزنش

. پس از این (جاهمان)« برآمد خروش؛ چو بوسید پیکان سرانگشت او / گذر کرد بر مهرۀ پشت او

بزد بر بر و سینۀ »: است ه این شکل آمدهب موردنظرز در آن آمده و سپس بیت بیتی که نام اشکبوس نی

اشکبوس / سپهر آن زمان دست او داد بوس؛ قضا گفت گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت

خالقی مطلق استاد اصلی های غیربا آنکه این دستنویس یکی از دستنویس(. جاهمان)« و مه گفت زه

ای نشده به آن اشاره« قضا گفت گیر...»های بیت بدلبوده است، اما در نسخه شاهنامهدر تصحیح

(.185 /3 :الف1389است )ر.ک: فردوسی،

ماه مبارک »است که در حاشیۀ ظفرنامهما را دارد، موردنظردستنویس مهم دیگری که بیت .8

هجری در شیراز توسط محمود بن سعید بن عبدالله الحسینی به خط نسخ به پایان 807رمضان سال

( نیز گفته است، دکتر 33: 1395گونه که شاپوران ): یک(. آن1377)حمدالله مستوفی، « رسیده است

آن را در شمار شاهنامهو هشتم خالقی مطلق از این دستنویس استفاده نکرده؛ اما در دفترهای هفتم

دوازده؛ /7 :الف1389آورده است )ر.ک: فردوسی، ،«اندهای دیگری که بررسی شدهدستنویس»

ای نکرده در عمل احتمالا چندان به آن دقت نداشته و از آن هیچ استفاده»دوازده(. اما /8 :همان

ما را در نبرد رستم و اشکبوس به شکل موردنظر(. این دستنویس بیت 33: 1395)شاپوران، « است

زیر آورده است:

قضا گفت گیر و قدر گفت ده

ملک گفت احسن فلک گفت زه

(.493: 1377)حمدالله مستوفی،

، فقط سه بیت، آن هم با اختلافاتی شاهساوهجنگ بهرام با بیت پنجدر این دستنویس، از مجموع

:است مدهزیر آ تقریبا چشمگیر، به شکل

خدنگی گزین کرد پیکان چو آب

کمانرا بدستبمالید چاچی

چو آورد شست یلی را بگوش

نهاده برو چار پر عقاب

بچرم گوزن اندر افکند شست

برآمد ز شاخ گوزنان خروش

(1488 ـ 1487: همان)

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 289

را موردنظرپایان همان قرن بیت از نیمۀ قرن نهم و یک دستنویس نیز از دیگر سه دستنویس

در موردنظرهاست که در آن بیت یکی از این دستنویس ق ه 848مورخ واتیکاندستنویس دارند.

های غیراصلی دکتر خالقی مطلق در رزم رستم با اشکبوس آمده و با وجود اینکه یکی از دستنویس

در این دستنویس نشده موردنظرای به بیت اشاره ،هابدلبوده، در نسخه اهنامهشسوم تصحیح دفتر

نیز بیت ق ه 848مورخ پاریس . همچنین در دستنویس(186 /3 :الف 1389)ر.ک: فردوسی، است

انده شدهنش« ملک»، «فلک»جای در مصراع دوم بهستم با اشکبوس آمده است که در رزم ر موردنظر

است. ناگفته نماند که دکتر خالقی مطلق در تصحیح خود از این دستنویس استفاده نکرده؛ ولی در

های فرعی او که یکی از دستنویس 844از نسخۀ پاریس مورخ « ملک»ها به نویسش بدلشرح نسخه

در متن دستنویس (.185 /3 :1389)ر.ک: فردوسی، کرده است در تصحیح دفتر سوم بوده، اشاره

آمده است.رستم با اشکبوس در رزم موردنظرق نیز بیت ه 894مورخ کتابخانۀ دولتی برلین

. در کنار آنها در یک دستنویس مهم دیگر، را در متن دارند موردنظرلا بیت دستنویس با دوازده

تشخیص اینکه کتابت آن بازمانده از اواخر قرن هفتم »نیز که ،ژوزفسنتاریخ دستنویس بی یعنی

با موردنظربیت (، 21: ب1389)فردوسی، « ز صواب نیستو به احتیاط اوایل سدۀ هشتم باشد، دور ا

قضا گفت »است: ها افزوده شدهدر بین ستونبه این شکل خطی متفاوت در رزم رستم با اشکبوس

در این دستنویس به پنج بیت (. 274: همان)« احسنت و مه گفت زه گیر و قدر گفت ده / فلک گفت

بیتی به همان خط متفاوت در بیت افزوده شده و این مجموعۀ شش یک شاهساوهداستان بهرام و

)؟(؛ برآورد یک کناددو زاغ کمانرا به زه برنهاد / سر ترکش تیر را بر»: اندحاشیه چنین افزوده شده

برو بر زده چار پر عقاب؛ بمالید چاچی کمانرا به دست / به چرم گوزن /تیر و پیکان چو آب

اندرآورد شصت؛ ستون کرد چپ را و خم کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست؛ چو

گذر سوفارش آمد بپهنای گوش / ز چرم گوزنان برآمد خروش؛ چو بوسید پیکان سرانگشت او /

مصراع دوم بیت اول این مجموعه که در هیچ دستنویسی با پنج (.جاهمان)« کرد از مهرۀ پشت او

داستان کاموس کشانی، بر اساس تصحیح 1525نیامده است، در واقع مصراع دوم بیت موردنظربیت

موردنظرهای بیت جلوتر از بیت 223و مربوط به رزم چنگش با رستم است و القی مطلق، دکتر خ

(.198 /3 :الف1389)فردوسی، « اد / دو زاغ کمان را به زه برنهادبیامد همانگاه چنگش چو ب»ماست:

را در جنگ موردنظردهد. نخست اینکه احتمالا باید بیت بررسی بالا چند نکتۀ مهم را نشان می

حداقل هفتدوم اینکه اصلی بدانیم. شاهنامهترین دستنویس کامل رستم و اشکبوس در کهن

290 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

تا شاهنامهدستنویس مهم هشت ظفرنامهسال دستنویس حاشیۀ پوشی از هفتدستنویس و با چشم

قرن نهم مهم اند و چهار دستنویساشکبوس ضبط کرده هشتم این بیت را در رزم رستم باپایان قرن

شاهساوهنیز آن را در همین موضع دارند. سوم اینکه پنج بیت دیگری که متعلق به داستان بهرام و

هشت دستنویس تا قرن هشتم فقط سه ازاند. ها یکدست و کامل نیامدهیسهستند، در همۀ دستنو

ق کل پنج ه 796ق و قاهره مورخ ه 733لنینگراد مورخ ق، ه 731طوپقاپوسرای مورخ دستنویس

دهد، خوبی نشان میاند. این نکته بهبیت ضبط کردهتا چهار یک ها از ند و بقیۀ دستنویسبیت را دار

جای درست طور که پیشتر دکتر خالقی مطلق دریافته است، این پنج بیت متعلق به اینجا نیستند و همان

را به همین دلیل و به دلیل اینکه در همۀ « قضا گفت گیر...»است. اما بیت شاهساوهآنها نبرد بهرام و

و اشکبوس است و در آن آشکارا نام اشکبوس ها پس از بیتی آمده که متعلق به رزم رستم دستنویس

فقط در یک شاهساوه با دانست؛ زیرا در نبرد بهرام شاهنامهباید متعلق به همین بخش از ،آمده است

دستنویس آمده و همان دستنویس آن را در جنگ رستم و اشکبوس نیز تکرار کرده است؛ اما دوازده

، در نخستین مرحله رویازهمین اند.ضبط کرده دستنویس مهم آن را در جنگ رستم و اشکبوس

ن را افزوده بدانیم، باید دانست و حتی اگر قرار است آ شاهنامهباید آن را متعلق به همین بخش از

جنگ بهرام به دستنویس لندن که بعدها با آن پنج بیت دیگر در پنداشتشبه همین بخش ایفزودها

منتقل شده است. شاهساوهو

این بیت الحاقی است؟آیا . 4

آن ، بحثی دربارۀ علت الحاقی بودن به حاشیه رفته در آنها موردنظرکه بیت شاهنامههایی از در چاپ

خالقی دکتر چاپ ی هابدلنسخه که پیش از این گفتیم، بر پایۀطور نشده است. فقط، همان مطرح

شاهساوهدر جنگ بهرام و ،آنتنویس لندن در ضبط بودن دس یگانهبه دلیل این بیت مطلق ظاهرا

ما پیش از این نشان دادیم که یگانگی این بیت را در لندن باید مربوط به .شده است افزوده دانسته

که در رزم رستم با اشکبوس در دوازده دستنویس مهم آمده دانست، درحالی شاهساوهجنگ بهرام و

نیز (208: 1394آیدنلو ) دکتر از دیگرسو، لندن یگانه پنداشت.نسخۀ توان آن را در است و نمی

در داستان نبرد رستم و اشکبوس، که از شاهنامهدر چند نسخۀ »دربارۀ این بیت گفته است:

خوانی بوده، افزوده شده است. بیت در شاهنامهدر مجالس نقالی و شاهنامهترین روایات پراقبال

طور که پیشتر ، همانحالبااین«. ژوزف و... نیستانس، بریتانیا، سنهای کهنی مانند فلوردستنویس

ا دارد که هدر بین ستون یی دیگرجا آن را در یک موضع در متن و در نیز گفتیم دستنویس بریتانیا

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 291

، در بین رویازهمین راحتی افزودۀ دیگران به این دستنویس پنداشت.توان بهآن را نیز نمی

ژوزف این بیت را ندارند و شمار زیادی از فقط فلورانس و سن شاهنامههای مهم دستنویس

اند.ها آن را ضبط کردهدستنویس

آموزش و رشد های درسی نیز آمده است، در چند شماره از مجلۀاین بیت در کتاب ازآنجاکه

در گفتیم، طور که در بخش پیشینۀ پژوهشهمانپرورش مطالبی دربارۀ آن نگاشته شده است. البته

ها )رفیعی، ا در یکی از این مقاله. امبحث شده است موردنظرها بیشتر دربارۀ معنای بیت این مقاله

(، نگارندۀ محترم دربارۀ الحاقی بودن این بیت نیز نظری مطرح کرده و آن را یکی از 11: 1395

ای به تکرار رده که اشارهبنام، دانسته است. پژوهندۀ «شکی در افزوده بودن آن نیست»ها که الحاقی

به نظر زیرا نسته است؛نکرده است، آن را در نبرد رستم با اشکبوس حشو دا شاهنامهدر این بیت

آمده است. « بزد بر بر و سینۀ اشکبوس/ سپهر آن زمان دست او داد بوس»پیش از آن بیت ایشان

و بیت پیشین تقریبا یک مفهوم گفت گیر...[اع دوم این بیت ]قضا مصر»، به نظر ایشان رویهمیناز

عنوان با سلاست ژ هیچفهوم به نوعی حشو قبیح است که بهتوان گفت که تکرار این مدارند و حتی می

(.11: 1395)رفیعی، « و جزالت زبان فردوسی سازگاری ندارد

پس از اینکه صحنۀ نماید، اما نباید از یاد برد که فردوسی در برخورد اول این نظر درست می

چنان که شیوۀ ، آنکوتاهکند، بلافاصله، سریع و توصیف میزی رستم و زدن اشکبوس را تیراندا

گوید و پس از سخن می نیزهای بودنی و قدرتاوست، در یک بیت از همراهی و تأثیر قضا و قدر

جان بداد / کشانی هم اندر زمان» گردد:مرگ اشکبوس است، برمیبه صحنۀ دوم که صحنۀ آن

قضا گفت »(. به دیگرسخن، بیت 185 /3 :الف1389)فردوسی، « چنان شد که گفتی ز مادر نزاد

رساند که در یک فرصت کوتاه در بین دو نه تنها حشو نیست، بلکه کمال هنر فردوسی را می« گیر...

قضا »با بیت « مرگ اشکبوس»و صحنۀ « اشکبوس دنتیر و تیراندازی رستم و تیر خورانتخاب »صحنۀ

فاصلۀ کوتاهی انداخته و هنرنمایی رستم را به همراهی کائنات نسبت داده است.« گفت گیر...

نیز بیتاین رده علاوه بر دلیل بالا به ذکر دلیل دیگری برای اثبات الحاقی بودن بپژوهندۀ نام

بار دیگر تکرار شاهنامهجز این بیت در سراسر ژۀ احسنت بهکنم واگمان نمی»پرداخته و گفته است:

ماند. پس گونه، به کلام فردوسی نمیگزینی و حشوی اینشده باشد. کوتاه سخن آنکه این نوع واژه

بر خلاف نظر پژوهندۀ گرامی (. 11: 1395)رفیعی، « توان الحاقی بودن این بیت را مسلم دانستمی

به کار رفته است: شاهنامهباز هم در « احسنت»واژۀ

292 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

امجز احسنت ازیشان نبد بهره

امشان زهرهنتبکفت اندر احس

نیز ر.ک: 486 /8 :1389)فردوسی،

(.34: 1396آیدنلو،

ی بیت اقی یا اصیل بودنو اهمیت آنها در تشخیص الحفردوسی گزینیدربارۀ واژه علاوه بر این،

« احسنت»به دیگرسخن، با تکیه بر اینکه واژۀ در کار کرد. بیشتر درنگ و تأملاندکی باید شاهنامهاز

افزوده توان بیتی را ، نمینکه چنین هم نیست()حال آ به کار رفته است شاهنامهفقط یک بار در

شاهنامهها در واژه منابع فردوسی در گزینش /عوامل گوناگونی از جمله منبع دانست. به دیگرسخن،

گاهی یک واژه فقط در یک داستان یا یک بخش به کار رفته و در دیگر رویازهمینمؤثرند و

توان واژۀ تنین را در بیتی از پادشاهی اسکندر مثال زد:ه مینمون برای ها تکرار نشده است.بخش

چو تنین از آن موج بردارد ابر

هوا برخروشد بسان هزبر

(98 /6 :الف1389)فردوسی،

در منبع فردوسی مسلما واژۀ تنین به کار برده شده »امیدسالار دربارۀ این واژه گفته است: دکتر

های بوده است. نکتۀ جالب دیگری که در این مورد باید بدان توجه کرد، این است که چون واژه

به کار ببرد، شاهنامهخواست که حتما لغات فارسی در ند، اگر فردوسی میاوزناژدر و تنین هم

ترین تفاوتی توانست بگوید: چن اژدر از آن موج بردارد ابر، که از نظر وزن شعر هم کوچکمی

برایش نداشت. همین که لغت تنین را به کار برده، خود مبین پافشاری او در پیروی از متن منثور

بحث ،رویهمیناز. لار(یادداشت امیدسا 29 /3 :1389)خالقی مطلق، « بود جلوی رویش تواند

تر از آن کدر تشخیص افزوده از اصیل بسیار باری و اهمیت آن شاهنامهها در کاررفت یگانۀ واژه

تا کنون دلیل استواری . بر پایۀ آنچه گذشت،دانست فزودهرا ا یبیت آن با استناد به تنهااست که بتوان

دهد، ارائه نشده است.را نشان موردنظر بیت که قطعیت الحاقی بودن

که رزم رستم شاهنامهح دفتر سوم های اصلی دکتر خالقی مطلق در تصحی، دستنویسرویهربه

هستند. 2و استانبول 2دارد، شش دستنویس فلورانس، لندن، استانبول، قاهره، لندن با اشکبوس را در بر

731ق، استانبول مورخ ه 675مورخ چهار دستنویس لندناز این شش دستنویس بر پایۀ گزارش ما،

این بیت در کنار هشت دستنویس مهم دیگر ق ه 783مورخ 2ق و استانبول ه 741ق، قاهره مورخ ه

این بیت را ندارد و بنداری نیز آن را ترجمه نکرده 614را دارند. گرچه نسخۀ اساس، یعنی فلورانس

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 293

این تبهتر اس، ساس آنچه پیش از این شرح دادیمو بر اها است، اما با توجه به همصدایی دستنویس

اشکبوس برود. رزم رستم بادر چنگک شک به متن بیت

ق( شاعر قرن هفتم، مثنوی ه 714ق، وفات ه 636از دیگرسو، در دیوان همام تبریزی )ولادت

ما و تأیید موردنظریادآور بیت تواندده است که یک بیت از آن میکوتاهی در بحر متقارب آم

جنبی اصالت آن باشد. همام این مثنوی را در مدح سلطان احمد تگودار سروده است:

قرانبخت صاحبامیر جوان

بختپهلوان خسرو نیکجهان

چو از نعل اسپان به روز نبرد

از آن گرد گردون شود در حجاب

نشاند به خون تیغ تیزت غبار. 5

خدنگ تو چون بگذرد بر زره فشانو آب آتشزهی تیغ ت

که زو شد مزین زمین و زمان

به مردی تو را خود و زین تاج و تخت

زمین تیره گردد زمان پر ز گرد

نشانی نیابد نظر ز آفتاب

شود باز راز جهان آشکار

کمان تو را چرخ گوید که زه نشانبه آب آتش فتنه را می

(.35: 1394)همام،

را نیرویی جنبی شاهنامهاصالت بیت تواندماست و می نظر مورد ،همام مثنوی کوتاه آنچه از

و تصویری که شاعر ساخته « زه گفتن چرخ» گزینی همام و مخصوصاهواژزیرا دهد، بیت ششم است؛

ایم )ر.ک: ما پیش از این نیز به این نکته اشاره کردهباشد و شاهنامهیادآور بیت تواند ، میاست

ه این شعر در مدح ک ،سومین ایلخاناینکه سلطان احمد تگودار، با توجه به (. 75: 1399کهریزی،

: 1391)ر.ک: مرتضوی، حکومت کردهق ه 683تا 681(، از سال 34: 1394اوست )ر.ک: همام،

دیده شاهنامههای را پیش از این تاریخ در یکی از دستنویس شاهنامهممکن است همام بیت ،(10

تن سندی البته ناگفته پیداست که تا یاف .ساخته باشدما موردنظره به بیت را با توجخود بیت و باشد

بیت را در رزم رستم با اشکبوس در چنگک شک پذیرفت. معتبرتر، همچنان باید این

گیرینتیجه

یک بیت از « گیر و قدر گفت ده / فلک گفت احسنت و مه گفت زهقضا گفت »بیت معروف

شاهساوهبهرام چوبین با که در اصل متعلق به داستان جنگ بیتی پنداشته شده استای ششجموعهم

های چاپ حالباایناند. ها آمدهدر داستان رزم رستم با اشکبوس نیز در بعضی از دستنویس هستند و

294 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

اند، نه در جنگ بهرام با آن را نه در رزم رستم با اشکبوس به متن برده شاهنامهچند دهۀ اخیر مهم

بر این بیت ،شاهنامههای مهم ها و دستنویسبا بررسی چاپ ،. ما در این مقاله کوشیدیمشاهساوه

دهد که:دربارۀ جایگاه و وضعیت آن مطرح کنیم. نتایج مقاله نشان می و نظریکنیم درنگ

در متن شاهساوهاین بیت را در داستان جنگ بهرام چوبین با ق ه 675مورخ دستنویس لندن .1

در رزم رستم با اشکبوس در حاشیه دارد که بر پایۀ قراینی باید آن را در این بخش از و

های نونویس نسخه را نوشته های کاتب یا آن کسی دانست که برگهاصلاحات و افزوده

در رزم رستم با را یس مهم دیگر نیز تا پایان قرن نهم هجری این بیت است. یازده دستنو

بنابراین نباید دستنویس لندن را در ضبط آن یگانه شمرد، بلکه این ؛ اندضبط کردهاشکبوس

نه در داستان رزم به شمار آورد؛ شاهساوهیگانگی را باید در داستان جنگ بهرام چوبین با

رستم با اشکبوس.

فقط در یک دستنویس آمده و در شاهساوهدر جنگ بهرام چوبین با این بیت به دلیل اینکه . 2

ضبط شده است و با هجری تا قرن نهم شاهنامهرزم رستم با اشکبوس در دوازده دستنویس

بیت فاصله دارد که در آن بیت نام اشکبوس یک شاهساوهپنج بیت تکراری جنگ بهرام و

که با ابیات تکراری ه داستان رزم رستم با اشکبوس بدانیممتعلق بآن را د بای نیز آمده است،

بنابراین، ؛ منتقل شده است شاهساوهها به جنگ بهرام با در یکی از دستنویس این داستان

بینیم، در متن نهادن این بیت در جنگ بهرام با که در ویرایش نهایی چاپ مسکو میچنان

باید به حاشیه رانده شود. شاهنامهدر این بخش از ، نادرست است و شاهساوه

شاهنامۀ مصحح دفتر سوم تصحیح اصلی شش دستنویس با توجه به اینکه این بیت از بین . 3

و در هشت دستنویس 2للندن، استانبول، قاهره، استانبو دکتر خالقی مطلق در چهار دستنویس

ترین کهن ازآنجاکهمهم دیگر تا قرن نهم هجری آمده است، باید اصلی پنداشته شود؛ اما

ژوزف نیز در حاشیه آن را ندارد و در دستنویس مهم سن لورانس،ف، یعنی شاهنامهدستنویس

گک ضبط شده و بنداری نیز مضمون آن را به عربی ترجمه نکرده است، باید آن را در چن

شک به متن برد و تا یافتن سندی معتبرتر به همین وضعیت بسنده کرد.

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 295

منابع ، تهران: سخن.، چاپ دومدفتر خسروان )برگزیدۀ شاهنامۀ فردوسی((. 1394ـ آیدنلو، سجاد )

، چاپ اول، تهران: سخن.شاهنامهوارۀ لغات و ترکیبات عربی فرهنگ(. 1396) ________ـ

، تهران: فهرستوارۀ کتابخانۀ مینوی و کتابخانۀ مرکزی پژوهشگاه(. 1374پژوه )ـ افشار، ایرج و منوچهر دانش

پژوهشگاه علوم انسانی

و مطالعات فرهنگی.

لأصل الفارسی و ، نظمها بالفارسیۀ أبوالقاسم فردوسی، قارنها باشاهنامهال(. 1970ـ البنداری، الفتح بن علی )

یأکمل ترجمتها ف

مواضع و صححها و علق علیها و قدم لها عبدالوهاب عزام، طبعه بالافست فی طهران.

807نسخۀ خطی مورخ ، چاپ عکسی از روی ظفرنامه به انضمام شاهنامۀ فردوسی(. 1377ـ حمدالله مستوفی )

هجری به شمارۀ

or. 2833 تگار، چاپ اول، تهران: مرکز الله رسبه خط محمود الحسینی، زیر نظر نصرالله پورجوادی و نصرت

نشر

دانشگاهی.

، به کوشش علی دهباشی، چاپ سوم، های دیرینهسخن، «شاهنامهتکرار در (. »1388ـ خالقی مطلق، جلال )

تهران: نشر افکار.

المعارف بزرگ ۀ، چاپ اول، تهران: مرکز دایرشاهنامههای یادداشت(. 1389) _____________ـ

اسلامی.

، ص 123، شمارۀ بخارا، «هجری قمری 731شاهنامۀ طوپقاپوسرای مورخ (. »1397) _____________ـ

.101ـ 60

132، ص 31، ش نامۀ فرهنگستان، «شاهنامهترین نسخۀ کامل چاپ عکسی کهن(. »1385 ـخطیبی، ابوالفضل )

.139ـ

، 25، شمارۀ نامۀ انجمن، «شاهنامهجنبی در تصحیح استفادۀ منطقی از منابع(. »1386) ___________ـ

.66ـ 53ص

: سرگذشت یک های آندستنویسی شاهانه و دگرگونی(. »1371ـ چاغمن، فیلیز و پریسیلا پ. سوچک )

، ترجمۀ کامبیز«کتاب

.764ـ 734، ص 4، سال چهارم، شمارۀ شناسیمجلۀ ایراناسلامی،

296 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

رشد آموزش زبان و ادب ، «توضیحی دربارۀ مصراع قضا گفت گیر و قدر گفت ده(. »1395ـ رفیعی، داود ) ام،، دورۀ سیفارسی

.11ـ 10ص ، 2 شمارۀ

، «باذل مشهدی حملۀ حیدریبر شاهنامهبررسی تأثیرات (. »1394شوب )فرضیمنیره ـ رویانی، وحید و

، شمارۀجستارهای ادبی

.139ـ 113 ص، تابستان، 189

دورۀ ، گزارش میراث، «و نتایج حاصل از آن شاهنامههای دو نسخه از یکسانی ضبط(. »1396 ـشاپوران، علی )

، سال اول،3

.48ـ 32ص ، 95وم و چهارم، پاییز و زمستان شمارۀ س

، رسیرشد آموزش زبان و ادب فا، «مصرع قضا گفت گیر و قدر گفت ده نقدی بر(. »1394ـ فراتی، علی )

.4، شمارۀ 28دورۀ

نوشین، ، زیر نظر ع.یف، آ. برتلس، م. عثمانوف، تصحیح ر. علی4، ج شاهنامه(. 1965ـ فردوسی، ابوالقاسم )

مسکو: آکادمی

علوم اتحاد شوروی.

یف، زیر نظر ع. آذر، مسکو: آکادمی علوم ، تصحیح رستم علی8، ج شاهنامه(. 1970) ____________ـ

اتحاد شوروی.

، چاپ عکسی از روی نسخۀ متعلق به شاهنامۀ فردوسی همراه با خمسۀ نظامی(. 1379) ____________ـ

المعارفمرکز دائرۀ

تهران: مرکز الله مجتبایی، چاپ اول،بزرگ اسلامی مربوط به سدۀ هشتم هجری قمری، با مقدمۀ دکتر فتح

المعارف بزرگدائرۀ

اسلامی.

پژوهی.شاهنامه، تصحیح مصطفی جیحونی، چاپ سوم، اصفهان: شاهنامه(. 1380) ____________ـ

چاپ عکسی از روی نسخۀ خطی کتابخانۀ بریتانیا مشهور به شاهنامۀ ،شاهنامه (.1384) ___________ـ

برگرداناننسخه لندن،

ایرج افشار و محمود امیدسالار، چاپ اول، تهران: طلایه.

، الدین کزازیباستان، ویرایش و گزارش شاهنامۀ فردوسی از میرجلالنامۀ (. 1385) ___________ـ

چاپ دوم، تهران: سمت.

کهریزی /قضا گفت گیر و قدر گفت ده: یپژوهش-یمقاله علم 297

، تصحیح ژول مول، به کوشش پرویز اتابکی، چاپ چهارم، تهران: شاهنامه(. 1386) ___________ـ

علمی و فرهنگی.

با همکاری مو هفت م، به کوشش جلال خالق مطلق، جلدهای شششاهنامهالف( 1389) ___________ـ

محمود

المعارف بزرگ اسلامی.ۀیبی، چاپ سوم، تهران: مرکز دایرامیدسالار و ابوالفضل خط

سدۀ هفتم و اوایل سدۀ برگردان از روی نسخۀ کتابت اواخرنسخه، شاهنامه (.ب1389) ___________ـ

هشتم هجری

د امیدسالار، نادر کوشش ایرج افشار، محمو ژوزف بیروت(، بهقمری )کتابخانۀ شرقی، وابسته به دانشگاه سن

مطلبی کاشانی،

ای از جلال خالقی مطلق، چاپ اول، تهران: طلایه.با مقدمه

ر نظر مهدی قریب، ، تصحیح محمد نوری عثمانوف و دیگران، زیشاهنامه(. 1391) ____________ـ

تهران: سروش با

همکاری دانشگاه خاورشناسی مسکو.

، پیرایش جلال خالقی مطلق، چاپ اول، تهران: سخن.شاهنامه(. 1393) ____________ـ

، محفوظ در کتابخانۀ موزۀ H. 1479ق، به نشان ه 731مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ـ

طوپقاپوسرای استانبول.

عمومی ، محفوظ در کتابخانۀ317ـ316ق، به شمارۀ ه 733مورخ شاهنامهدستنویس ، ____________ـ

دولتی لنینگراد.

س، محفوظ در دارلکتب قاهره. 6006ق، به نشان ه 741مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ـ

، محفوظ در دارلکتب قاهره.73ق، به نشان ه 796مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ـ

، محفوظ در کتابخانۀ Ms. Pers. 118ق، به نشان ه 848مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ـ

پاپ در واتیکان.

، محفوظ در Suppl. Pers. 494ق، به نشان ه 848مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ـ

کتابخانۀ ملی پاریس.

، محفوظ در کتابخانۀ Ms. Or. 24255ق، به نشان ه 894مورخ شاهنامه، دستنویس ____________ ـ

دولتی برلین.

، 1، ش 1، س کارنامۀ متون ادبی دورۀ عراقی، «در دیوان همام تبریزی شاهنامه(. »1399کهریزی، خلیل )ـ

.76ـ 65ص

298 298-277ص، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

، چاپ دوم، تبریز: دانشگاه تبریز.مسائل عصر ایلخانان(. 1391ـ مرتضوی، منوچهر )

مهران افشاری و ، مقدمه، تصحیح و توضیح طومار جامع نقالان از کیومرث تا بهمن(. 1377لشکر )ـ هفت

مهدی مداینی، چاپ

اول، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

ل، تهران: فرهنگستان ، تصحیح رشید عیوضی، چاپ اودیوان همام تبریزی(. 1394همام، محمد بن فریدون )ـ

فارسی. زبان و ادب

نشریه زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

1399پاییز و زمستان /242شماره /73سال

2676-6779/ شاپا الکترونیکی 7979-2251شاپا چاپی

www.perlit.tabrizu.ac.irمجله: صفحه اصلی

شهریار و سیمین بهبهانیهای در تصویرآفرینی اندیشهبازتاب عاطفه و 2، خلیل نیکخواه1عفت نقابی

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی1 دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی2

چکیدهشاعر و راهی برای محسوس ساختن درونیات ویر که بازتابی از عواطف و اندیشۀتص

و اندیشهوی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن

درمسلط وجود دارد که ۀدر کار هر هنرمندی یک اید عواطف سراینده قرار گیرد.

اندیشۀ. شاعری که کندپیدا میلای تصویرها، ساختار و مضمون آثارش حضور لابه

مایه در این درونو افکندمنسجمی بر آثارش سایه می مایۀدرونو خلاقانه دارد، فردی

ر این جستار کند. دتصاویر کمک شایانی میکلان فردی شاعر، به خلق ۀکنار عاطف

محور برشهریار و سیمین بهبهانی در غزل را اندیشهعاطفه و ۀسویبرآنیم که ارتباط دو

یافتیم زلیات سیمین بهبهانی و شهریار دربا بررسی غ دهیم.خیالی نشان یر زبانی و وتصا

ها و ساخت ثابتی که رهبری کلیۀ مایۀدرونها، تصویرها و صورت ۀکه در ورای هم

تصاویر ذهنی شهریار را بر عهده دارد، عشق فردی است که انتظار و فراق را به نمایش

از آن سیمین، مسائل اجتماعی و عشق و اندوه حاصل آثارمسلط بر اندیشۀگذارد و می

آورد گیرد و به عشق اجتماعی روی میفردی فاصله می است که شاعر از عشق و عاطفۀ

.ستآنهاغم و اندوه او تصویر مسائل مردم و ۀو دغدغ

، عاطفه، شهریار، سیمین بهبهانی.اندیشه ، غزل معاصر، تصویر :گانواژکلید 21/12/1399تاریخ پذیرش: 15/09/1399ارسال:تاریخ

E-mail: [email protected]

های شهریار و سیمین بازتاب عاطفه و اندیشه در تصویرآفرینی(، 1399نقابی، عفت، نیکخواه، خلیل، ) :ارجاع به این مقاله

2021.30762.2295perlit./10.22034زبان و ادب فارسی )نشریه سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، ، بهبهانی

300 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مقدمه -1

شعر، پژواکی است »های ذهنی است. ارهخود، بازتاب جهان مادی از راه نگ شعر در مفهوم فراگیر

تصویر، جوهر اصلی شعر است که (.37: 1382عسگری، ) «ختاز عاطفه، خیال و شنا دهیچیپهمبه

تصویر و خیال آنکهشود. در قدیم بیش از اخته میبار هر شعر بر اساس و مبنای آن شنارزش و اعت

ۀآوردند. اما پایوزن، قافیه، کلمه و کلام را جوهر شعر به حساب می ،یک اصل بپذیرند عنوانبهرا

، چیزی تصویر در هنر»استوار است، زیرا تصویر، یعنی شعر نو، بیشتر بر مبنای این جوهر شعری

( دی لویس، شاعر 51همان: ) «اندواره و کناریردیف و قافیه که پوست نهادین است، نه مانند وزن،

دیوید (.14: 1383شفیعی کدکنی، ) «تصویر، عنصر ثابت شعر است»انگلیسی بر این باور است که

کلامی که فقط افکار مجرد را بدون »نویسد: یر در شعر، میدیچز نیز، در رابطه با به کار گرفتن تصو

شعر -خواهد بود و ابدا شعر نیست، نظیر شعر افلاطون بزرگهر نوع تصویری به کار گیرد، سندی

در شعر معاصر، نیما همواره شاعران را در (.12: 1366دیچز، ) «آیدکه شعر به شمار نمی -اندیشه

را آنچهتلاش کنید تا هر گوید: می آنهاهای پیشین بازداشته و به خلق تصویر، از تقلید عادت ۀحوز

بینید و میپیشینیان . وقتی شما مثل باشداز شما بنویسید؛ تلاش کنید شعر شما نشانی ،بینیدکه می

زندگی و طبیعت را فراموش کرده ،آفرینش شما د،آفرینیدر خارج قرار دارد، می آنچهبرخلاف

رک. ای در خود عمیق شده، فکر کنید. )ید، لحظههست پی کار تازه و کلمات تازه دراست، اما اگر

یخوددرمانزند تا برای دردهای جهان فانی اگر شاعر پارسا به جهان باقی سر می (.86: 1368طاهباز،

شد تا ذهنیت خود را از آن سرشار نماید و این ذهنیت بکک خواهد به جهان ناپایدار سربیابد، نیما می

را کارگاهی کند که در آن، واقعیت بیرونی، شاعرانه و انسانی شود. البته نیما این دیدگاه را چنان

برداری از دنیای بیرون خواهد بود و نه بیشتر، اما کند که بر اساس آن، شعر عکسعام و مطلق می

ته است که بیرونی ن جهان بیرونی همان اندازه با سرشت شعر آمیخواقعیت این است که ذهنی کرد

گیرد. ذهن شاعرانه با جهان سرچشمه می دادوستداین دو شیوه، از رویارویی و کردن جهان ذهنی؛

، ذهن و از درون به بیرون. به این صورت که شاعربه نوگرایی هنری در زمان ما پویشی است از عین

کند و سپس با شاعرانگی ذهن، که همان منیت و ای از ذهن میو پارهنخست واقعیت را درونی

دن یعنی برجسته کر های منفردواقعیتآمیزد تا ذهنیت نوین را از راه فردیت شاعر است درهم می

تشبیه ۀاین ذهنیت نوین، در چارچوب بست ۀاما ارائ (.111-115: 1382عسگری، رک. ) بشناساند ،اشیا

های شاعرانه را در فضای خاصی محدود ساخت؛ از همین توان اندیشهگنجد و نمیو استعاره نمی

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 301

بسیاری از شعرهایی که از تشبیه، استعاره و انواع مجاز انباشته »اند: روست که برخی پژوهشگران گفته

(.82: 1385موحد، ) «اند، ممکن است شعر تصویری نباشندشده

دهد. شعر با های درونی و محیطی از خود نشان میتجربهعاطفه واکنشی است که انسان در برابر

چگونگی برخورد شاعر را در برابر ،شود و این عنصراحساس و عاطفه بر روح شاعر آغاز می ۀغلب

درونی و ۀعاطفه یا احساس، زمین»کنند: گونه تعریف میدهد. برخی عاطفه را اینحوادث نشان می

شفیعی ) «معنوی شعر است، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش

محرک عاطفی هنرمند، به عوامل بیرونی و محیطی بستگی دارد، اما آنکهبا (.87: 1383کدکنی،

بیشتر هنگامی اآنه»با درون شاعر بیشتر است و ارتباطی مستقیم با درون شاعر دارد. زیرا آنهاوابستگی

شود. طور ناگهانی خواه تسهیل و خواه عقیم میکنند که تمایلات دائمی یا ادواری فرد بهبروز می

به شرایط کلی درونی آنهابه ماهیت محرک بیرونی بسیار کمتر از وابستگی آنهابنابراین وابستگی

انتقال عاطفه است. ۀعرص شعر (.83: 1388ریچاردز، ) «زندگی فرد در زمان بروز محرک است

آفرینی بخش و زیباییانگیزی دارند و از عناصر حیاتدر خیال مؤثریدر عالم شعر، تصاویر نقش

شعر هستند. تصاویر شعری، حاصل نوعی تجربه و آگاهی است که شاعر از محیط پیرامونش به دست

دهند.یاتری ارائه میآورد. شاعرانی که چشمی تیزبین و محفوظات بیشتری دارند، تصاویر پومی

ترین معیارها برای شناخت میزان خلاقیت شاعران، شناخت و تحلیل ترین و مهمیکی از محوری

تصاویر ۀارائ ۀعر را بر پایکامل ماهیت اصلی شطور ست. برخی بهآنهاتصاویر شاعرانه و هنری

او سرچشمه بگیرد، ۀخاص هنرمند باشد و از عاطف اندیشهوقتی تصاویر، برخاسته از دانند.می

تواند بر این اساس بررسی دقیق تصاویر، می احساسات درونی او نیز هست. ۀدهندانتقال یاگونهبه

های درونی خیال شاعر، موجب آشکارسازی برخی از تمایلات و انگیزه ۀعلاوه بر نشان دادن گستر

او و حتی جنسیت او باشد.

بر آن است تا با نگاهی گذرا بر ارتباط عاطفه، اندیشه و تصویر، به بررسی تصاویر این مقاله

ها ثابتی که رهبری کلیه ساخت مایۀدرونغزلیات سیمین بهبهانی و شهریار بپردازد و از این طریق به

، دست یابد.و تصاویر ذهنی این دو شاعر مطرح معاصر را بر عهده دارد

302 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

پیشینه تحقیق -1-1

... مورد بررسی شناسانه، بررسی مضامین وشعر شهریار و سیمین بهبهانی از زوایای مختلف سبک

بررسی و » اشاره کرد: های ذیلنامهو پایان هاتوان به مقالهاین تحقیقات می ازجملهقرار گرفته است؛

اصطلاحات جدید بررسی تطبیقی مضامین و »نوشته محمد جلیل بهادری، «تحلیل آفاق غزل شهریار

قر نوشته با« رمانتیسم در شعر شهریارهای جلوه»، ، نوشته حدیثه احمدی«در غزل بهار و شهریار

نوشته فاطمه مجد، « فریدون توللی در اشعار سیمین بهبهانی و الیصور خی اتحلیل مقایسه»نیا، صدری

های رمانتیسم جلوه»، مهتاب عباسینوشته « های سیمین بهبهانیبندی و تحلیل موضوعی اندیشهطبقه»

بنا برنوشته سید مهدی رحیمی، اکبر ثامیان ساروکلایی و زینب ثریا محابد. « در شعر سیمین

های آن در غزل وجویی که در این باره انجام شد، تاکنون در مورد وجوه تصویر و ویژگیجست

سو تناسب پژوهش سعی دارد از یک شهریار و سیمین بهبهانی تحقیق مستقلی انجام نگرفته است. این

مورد آنهاو هماهنگی تصاویر و نقش این عنصر را در القای اندیشه، عاطفه و ساخت فضا در شعر

را نمایان سازد. آنهاهای بلاغی و زیباشناختی بررسی قرار دهد و از سویی دیگر انواع تصاویر و جنبه

بحث -2

عاطفه در تصویر -2-1

هایی که به مخاطب در تقویت زبان است و با ایجاد تکان مؤثرتصویرسازی یکی از عناصر بسیار

قدرت زبان را در انتقال عاطفه یاگونهبهدهد و کند، توجه وی را به متن افزایش میوارد می

این تحرک تأثیرات»شود و کند، موجب تحرک ذهنی وی میهنرمند تجربه می آنچهافزاید. می

و تقویت شود، افزایش و گسترش های از طرف تصاویر، گره خوردبر اثر تحریک تازه کهیدرصورت

ریچاردز، ) «شودعاطفی ایجاد می تأثیراتزیادی خواهد یافت. از طریق همین تصاویر است که اغلب

ای از تصاویر و گیرد که شبکهدر حالت عاطفی خاص، شاعر در فضایی قرار می (.106: 1388

تا حد زیادی بر این است که تصاویر آنهااصری که با آن مرتبط است، قرار دارد. اهمیت و کارایی عن

با عاطفه هنرمند پیوند خورده باشد.

ای ذهنی که واقعه عنوانبهکند بیشتر خصلت آن است می مؤثرتصویر را آنچه»برخی معتقدند:

رهنمون ،این احساس و عاطفه (.209: 1382ولک، ) «ط یافته استبه نحو عجیبی با احساس ارتبا

گری کلام و ین و جلوهآوردن تصاویر پیاپی به قصد تزئ بیترتنیابههاست. شاعر در تصویرآفرینی

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 303

و ارتباط بین تصویر و نیست، بلکه میزان مناسبت رگذاریتأثنشان دادن سخن، چندان وبرقپرزرق

گذارد. تری بر مخاطب میعمیق تأثیردهد و هم عاطفه است که هم شعر را منسجم نشان می

و روحی رد و نگاهش متأثر از حالات عاطفینگهر هنرمندی به طرز خاص خویش به جهان می

های متفاوت دیده و به تصویر های جهان را به گونهدر ادوار مختلف، پدیده اناوست. شاعر

با کلمات به نقاشی دقیق اشیا و جهان کلاسیک به ستایش طبیعت برخاسته و ۀاند. در دورکشیده

و اند. در عصر رمانتیک، طبیعت را مادر هنر و سرچشمه الهام دانستهو با طبیعت همسو بوده پرداخته

اند. در دیدگاهی دیگر جهان را سایه و خیال جهان برین احساس خویش را در اشیا جاری کرده

ها در هر عصری اندیشهاز این هرکدام. اندوریدهاند. گروهی دیگر بر طبیعت و قواعد آن شخوانده

عصر غلبه داشته است.و حالات روحی و عاطفی خاصی بوده که بر روح اندیشهناشی از نوع

دهد آورد و به او فرصت میمی فراهم میتصرف در اشیا و جهان را برای آد تصویرپردازی امکان

ها را جبران کند، خود را بیافریند، ناکامیب و مقصود ودر عناصر طبیعت، مطل یکاردستتا با

گونه است های بیرون از قلمرو زبان خود سخن بگوید. اینخود را در اشیا بریزد و با پدیدهاحساس

آید و تصویر، ظرف عواطف و احساسات شاعر که میان هنرمند و دنیای خارج همدلی پدید می

ای انسانی در آن نهفته باشد و لذت بیافریند. شود. تصویر زمانی هنری است که شور و عاطفهمی

(.80: 1389فتوحی، رک. ) هنری استروح، سرد و غیرعاطفه، بی ۀپشتوانتصویر بی

عشق، نفرت، غم، شادی، یأس، امید، ترس، همچوندرون انسان سرشار از عواطف متناقضی

در نهاد بشر هست و در دلاوری، خشم، رحم، ملال و ... است؛ این عواطف از آغاز خلقت تاکنون

انسان راه یافته است. ۀذهن و اندیش زبان، بیان، ۀها و آثار ساختزندگی او جریان داشته و به نوشته

اند.شاهکارهای ادبی جهان، سرشار از عواطف عام و مسائل مشترک انسانی

شود و پس از گذر از آفریدن تصویر، شیء از طبیعت وارد ذهن و ضمیر شاعر می فراینددر

گردد. هنری بدل می ءبه یک شی آنگاه، دیآیدرماو « جان هنری»منشور جان هنرمند، به رنگ

ءشود، شاعر خود را در شیدمیده می ءنسانی، احساس و عاطفه بشری در شیگویی چیزی از روح ا

ءشود. شیتبدیل می« خیالی ءشی»دهد و به تغییر ماهیت می« طبیعی ءشی»، تأثیردمد، در اثر این می

را احساس مخاطب رونیازاکند و انسانی است، احساسی بر دوش حمل می ۀخیالی سرشار از عاطف

انگیزد. برمی

304 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

« شناسا»اوست. اگر شاعر را اندیشهو جهان بیرون تابع حالات عاطفی و نوع ءارتباط شاعر با شی

ارتباط گونه ، چهارءدر این صورت میان من شاعر با شی را موضوع شناخت فرض کنیم،« ءشی»و

: 1389فتوحی، رک. ) ء، حلول در شیء، یگانگی با شیء، همدلی با شیءتوان یافت: وصف شیمی

70.)

وصف -2-1-1

ترین پیوند میان ذات شاعر دارد. ضعیف ءرنگ و ناچیزی با شیسویی کمدر حالت وصف، شاعر هم

حالتی ، جدا از یکدیگرند. در این وضعیت، ذهن در ءشاعر و شیدر این حالت است. من ءو شی

ءکند؛ یعنی با تصرف در شیرا بدون تصرف خیال منعکس می ءانفعالی مثل آینه، صورت شی

کند که در بیرون کند، بلکه همان چیزی را تصویر مینمی بیرونی امر تازه یا شکل بدیعی ابداع

شود، یعنی شاعر فقط با نگاه کردن به مناظر ن مرحله تصویر به خاطر تصویر، آفریده میدر ایهست.

در –یه و ... کنا استعاره، تشبیه،–کند و هدفش از آوردن صنایع بلاغی و طبیعت، تصویرآفرینی می

(.70: 1389فتوحی، رک. ) کندشعر، تنها توصیف همان چیزی است که آن را مشاهده می

: 1388، گذرد )شهریارچو گندمی است که از آسیاب می /لحد استخوان پیکر ما به زیر سنگ

168.)

شود و انسان نباید که دوران جوانی به پیری ختم میگوید و اینشهریار از گذر عمر سخن می

با آمدن خزان زندگی و رسیدن دوران پیری، دیگر چراکهمغرور به دوران جوانی و شادابی باشد،

اش باشد. با این توضیح، روشن است که استخوان انسان باید منتظر مرگ و از بین رفتن جسم فانی

گندمی است که از آسیاب همچون، اما در ذهن شهریار همان است که در عالم بیرون از ذهن است

گذرد.می

(.290سرا بیزار گشتم )همان: این محنتاز /زار گشتممن از بازار دنیا

داند که سبب ناراحتی اوست. شهریار با کمک تشبیه بلیغ اضافی دنیا را بازاری می

(.195عروس لاله به دامان کوهسار آمد )همان: /سان دختر چادرنشین صحراییبه

تصویر این بیت، وصفی از لاله در کوهسار و آغاز بهار است.

بر یروشنهیسااز حریر نازک نسیم، موج /-لا، دشت بود، دشت بیکرانخوشه بود، خوشه ط

صنوبران/ آب آبی ۀبرق پولک طلا، روی شاخها، زیر نور شاد آفتاب/ برقتاپ قلب غنچهآن/ تاپ

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 305

ستاره بود، پولک تن شناوران/ ماهی سیاه ۀها/ سیم شستو شگرف و ژرف، با عبور تند رنگ

(.745: 1384تر ... )بهبهانی، کوچکی، شد بزرگ و بزرگ

خاطر تصویر، آفریده است، در واقع او فقط با نگاه کردن سیمین، تصویرهای این شعر را صرفا به

را که دیده، توصیف کرده است. آنچهبه طبیعت، تصویرآفرینی کرده و تنها

او آرام، انبوه ۀهای چون گل نسرینش/ لغزیده بر دو شاننشسته دخترکی شاداب با گونه آنجا

(.103گیسوان پر از چینش )همان:

ی او هاکند که گیسوانش بر شانهشاعر با تشبیه مجمل مرسل، دخترکی شاداب را توصیف می

اند.ریخته

همدلی -2-1-2

چرخد و حالت روحی شود، پیرامون آن میهمراه و همدل می ءبا شی« من شاعر»در حالت همدلی،

شود تا شاعر احساس و جوشی با طبیعت موجب میاحساس هم و دهدیمتسری ء خود را به شی

انتقال دهد. یءآگاهی خود را به ش

و طبیعت در کار شاعران شدت و ضعف دارد. شاعران رمانتیک با طبیعت و ءبا شی همدلی

های ادبی دارند.های آن احساس همدلی بیشتری نسبت به شاعران دیگر مکتبپدیده

(.195: 1384، چون زورقی افتاده به گرداب برآمد )شهریار /در دل ابر متلاطمهم به نظر ما

ایکلیشه که شاعر ارائه کرده تا اینجا تصویری، داندمی یمعشوق خود را گل ۀشهریار رخسار

ۀکه بر اثر نگاه کردن، جای نظر بر چهر شودانگیز حاصل میتصویری خیال ،نیازاپساست، اما

ماند.معشوق می

(.232روح من بود و پریشان به مزار آمده بود )همان: /عشق و شباب ۀرده بودم من و این خاطرم

داند که پریشان به سراغ او آمده عشق و شباب خود را روحی می ۀ، خاطرشاعر به کمک تشبیه

است.

کزین دو ناگزیر آمد متویی تمشک پر خارم که میوه داد و آزارم/ چه شکر و شکوه بگزار

(.692: 1384هبهانی، )ب

کند و آن را با خود همدل گزاری از معشوق خود را در تمشک نمایان میقراری و گلهبی سیمین

بیند.می

306 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

کنم که جوانم/ آبم که روشن و لغزان در رودخانه روانم )همان: وقتی زمانه جوان است حس می

1132.)

داند که در رودخانه روان و در حرکت است. ، خود را با آب همدل میشاعر با کمک تشبیه

یگانگی -2-1-3

ت همدلی است. شاعر میان خود و تر از حالیگانگی، پیوند ذات شاعر و شیء بسیار قوی فراینددر

دادوستدبیند. می ءو اوصاف جسم و جان خویش را در شیکند ، وحدت و یگانگی احساس میءیش

میان شاعر و طبیعت و اشیا در این حالت بیش از دیگر حالات است. زبان استعاری قابلیت بسیار برای

. در استعاره باهمبیان این حالات دارد؛ زیرا استعاره در حقیقت یک نوع آمیختن دو موضوع است

از دو شگرد گیرد. شاعرانمیان انسان و اشیا صورت می دادوستدتصویرسازی بر اساس فرایندمکنیه

انگاری( و دیگری بخشی )جاندارگیرند: یکی انداماستعاری برای بیان این نوع احساس بهره می

انسان و یا حیوان زنده را در انگاری(. در یک حالت شاعر اندام و اعضایبخشی )انسانشخصیت

کشد، این نوع جان را در کالبد موجودی زنده به تصویر میبی ءبیند و شیدر موضوع مییا ءشی

تصویر یکی از اقسام استعاره مکنیه است.

دهد و به آن و موضوع می ءشاعر صفات گوهری انسانی را به شی، ذات انگاریانساندر حالت

است. شاعر صفات انسانی استعاری، مستعارمنه، انسان فرایندبخشد. در این روح و جوهر انسانی می

گیرد.روح انسانی می ءدهد و شیمی ءرا به شی

، ابری به هم برآمد و ماهی به بر گرفت )شهریار /شمع طرب شکفت در آغوش اشک و آه

1388 :142.)

گیرند. در واقع داند که آغوش دارند و ماه دلارایی را در بر میشاعر اشک و آه را انسانی می

بخشد و با و شخصیت میا آغوش اشک و آه در هم آمیخته و به آن حس احساسش را ب« من شاعر»

شود.آن یگانه می

(.187آرای که باشد )همان: خون شد دل من تا چمن /نشکفته کز اندیشه چمن ساخت ۀآن غنچ

که در جدایی است یاندوهکند و دچار غم و نشکفته از معشوقش یاد می ۀشاعر با مفهوم غنچ

از معشوق، با او همراه است.

ای از عشق تو نشکفت رنگ/ دیری است که با خندهبی این لب-من او نیم، آری، لب من

(.102: 1384)بهبهانی،

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 307

ای که از عشق معشوق شکوفا نشده، مخاطب را با احساس خود همراه و شاعر با مفهوم خنده

یکی کرده است.

(.542ای )همان: بستی و نومیدی دیوارهگذارد بر شتاب رفتنم/ کوری بنداغ بطلان می

بست و ناامیدی دیوار، با در کوری بن شدهانیبها و مفاهیم رسوخ در ذات واژه ذهن سیمین با

بخشد.روح انسانی می آنهااحساس یگانگی کرده، به آنها

حلول -2-1-4

شوند در هم ذوب می« ءشی»و « من»رسند؛ ، ذات شاعر با موضوع به وحدت تمام میفراینددر این

ءشاعر با موضوع است. شی ۀترین نوع رابطاین حالت پیچیده .دیآیدرم ءشی ئتیهو ذات شاعر به

معرفت باطنی است. حلول، یک ینوعبه، تنها راه ورود به ساحت حقیقت و رسیدن اندیشهدر این

بلند عاطفی ۀبه یک قل تیدرنهاشود و تخیلی نیرومند است که از مادیت اشیا آغاز می فرایند

به ءگیرد و روح خود را در شیجانشینی رمز و استعاره بهره می فرایندانجامد که در آن شاعر از می

احساس حلول در جهان و اشیاست. فرایندنشیند. شگرد نمادپردازی، محصول مشاهده می

: 1388، یک آسمان ز دیده من کوکب اوفتد )شهریار /تا روی روز در خم زلف شب اوفتد

153.)

به بوده، به روز و شب چهره و زلف که از متعلقات مشبه آنگاهروز و شب به انسانی تشبیه شده،

ای مکنیه پرداخته است. سپس در مصرع دوم مبالغه ۀبه آفرینش استعار صورتنیبدنسبت داده و

اشک چشمانش را به ستاره آسمان تشبیه و با این نینشدلپذیر را مطرح نموده و با بیانی دل

ه خلق کرده و وجود کوکب و خودش را در هم ذوب کرده حتصویرگری، از کوکب استعاره مصر

است.

(.99)همان: یعقوب ۀاحزان خوش است و نال ۀکلب /تا مه کنعان من به چاه فراق است

ای تکراری از معشوق و یعقوب نمادی از حزن و اندوه است. شاعر با بیان تلمیحی که مه استعاره

وار یعقوب یکی دانسته و به سر دادن ناله و فغان یعقوب ۀخودش را با نال ۀدر این بیت آورده، نال

پردازد.می

اینت: دستاویز دورم، آنت: رستاخیز دیرم /گاهمکیهت این خزان ایستا را، پیچکی بی

بهبهانی، شاخی هراسان از تبرداران پیرم ) من تنک /«!پنجه زن در چشم اختر»ای درختان تناور،

1384 :519.)

308 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

ذات تیدرنهاگاه و تنک شاخ هراسان در هم آمیخته و را با پیچک بی تکیه وجود خود سیمین

درآمده است. آنها ئتیهاو به

(.291شناس )همان: دریغی را ببین، روشنگری را میبی /کشمتفاوت سر به هر سو میآفتابم، بی

ارائه کرده است.هم آمیخته و تصویری از حلول آفتاب در خود شاعر وجود خود را با آفتاب در

و تصویر اندیشه -2-2

مسلط وجود دارد که بر سراسر آثار او مایۀدروندر کار هر هنرمند بزرگ و صاحب سبک، یک

لای تصویرها، در فرم، ساختار، سبک و در مفهوم و مضمون آثارش حضور افکند و در لابهسایه می

های ذهنی و تخیلی هنرمند فعالیت ۀدارد. گویی یک دستگاه منظم و مسلط فکری است که بر هم

، ساخت پنهان ذهن و شخصیت نوعی اندیشه »گویند. اندیشهمسلط را ۀراند. این ایدحکم می

های رفتارها و کنش ۀآمادگی ذهنی و روانی است در رویارویی با جهان، اشیا و حوادث که در هم

هر اندیشه (.76: 1389فتوحی، ) «یجان استشود و در هنر غالبا توأم با هفرد به نحو بارزی نمایان می

اوست.« شناختی ۀذخیر»کسی محصول دیدگاه و

ها، ها، سنتها، اطلاعات، باورها، ارزشاست از آگاهی یاافتهینظام ۀشناختی، مجموع ۀذخیر»

عناصر متعلق به یک فرهنگ که در ذهن انباشته و به ملکه روحی او تبدیل شده یطورکلبهعادات و

را تفسیر، زیچهمهشناختی، ۀشخص با این ذخیر (.76: همان) «دهدنگری شخص را شکل میو جهان

قرار دارد. اندیشهکند و اندیشه، اعتقاد و احساس او همواره تحت نفوذ این تعبیر و ارزیابی می

اندیشهدهد. های فکری و ذهنی فرد را شکل مینظامی پیچیده و منظم است که واکنش، اندیشه

مردم متفاوت است. بزرگان هنر و فرهنگ، خود خالق ۀعاماندیشه بزرگان اندیشه و فرهنگ با

در زیرساخت زبان، سبک و فرم آثار هنرمند جریان اندیشههای نوین هستند و فرهنگ سازند. اندیشه

کند می کدستیشود. این صدا، سبک هنرمند را دارد و صدای آن در همه جای آثارش شنیده می

آورد و سرانجام میان اجزای اثر، هماهنگی و تناسب برقرار و فردیت را برای طرز او به ارمغان می

(.77: 1389فتوحی، رک. ) کندمی

نگری دهنده است که شخصیت، اندیشه، زبان، سبک، جهانیک دستگاه نظام اندیشه درمجموع

اجزای اثر ادبی ۀدهد. تصویرها، ساختارها، مفاهیم، زبان و همرفتارهای هنرمند را سامان می ۀو هم

.ندیآیدرم اندیشهرنگ این ند و به شوبندی میصورتاندیشه این ۀواسطبه

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 309

داند که پیش چشم هنرمند است و او جهان را به ای رنگین میشیشه همچونرا اندیشهفتوحی

کشد. هنرمند دارای بیند و تباهی جهان را به تصویر میبیند.هنرمند بدبین سیاه میرنگ آن شیشه می

بیند، هنرمند سمبولیست، جهان و زنده می وستهیپهمبهاجزای جهان را ۀوحدت وجودی، هم اندیشه

.آوردیدرمبیند و هنرمند رمانتیک، اشیا را به رنگ احساس شخصی خود می را جنگل نمادها

افکند و مسلط و منسجمی بر آثارش سایه می مایۀدرونخلاق و فردی دارد، اندیشهشاعری که

هایی از را خوشه آنهاتوان شود که میتصویرها و ساختارهایش دیده می ۀنوعی وحدت نگاه در کلی

متمرکز است و تمام « تصویر کانونی»واحد در یک اندیشه»حساب آورد. یک تصویر بزرگ به

چرخند. کشف این تصویر مرکزی در حکم یافتن کلید ها و تصویرهای فرعی بر گرد آن میساخت

(.77: 1389، همان) «و شخصیت هنرمند است اندیشهد به ذهن و وور

اندیشههای تصویری در آثار شاعر، تصویرهای پراکنده و ترسیم خوشه لیوتحلهیتجزتوان با می

مایۀدرونها، این تصویرها و صورت ۀوی را کشف کرد و نشان داد که در پشت هم ۀمسلط بر اندیش

ها و تصاویر را بر عهده دارد.ساخت ۀثابتی هست که رهبری هم

ن مجسم ساخت ۀوظیفطفه است و هم و عااندیشه توان گفت که تصویر هم فرزند می درمجموع

شاعر را بر عهده دارد. هرچه پیوند تصویر با شور و هیجان ۀتجربمحتوای عاطفی، احساسی و فکری

شاعری که فاقد (.80: 1389فتوحی، رک. ) تر استتر باشد، صدق هنری آن قویشعری محکم

گیرد، ای و رایج را به کار میتصویرهای کلیشه رونیازااست، اندیشهخلاقیت است، در واقع فاقد

دار در ژرفنای ی مسلط و ناخودآگاهی جهتااندیشهتوان می یدشواربهاشعارش یکدست نیست و

سبک حاصل فردیت است و چراکهندارد؛ « سبک»اشعارش یافت و در یک کلام چنین شاعری

فرد به هستی و زیست. اندیشهفردیت حاصل عاطفه و

و عواطف در ورای تصویرها ما را به کشف کلیت تصویر شاعر رهنمون اندیشه ۀزنجیرکشف

های خیال شاعر از طریق یافتن روابط میان تصویرها و خوشه ۀشود. کلیت تصویر یا شبکمی

های نماید. کشف تصویرهای بنیادین در آثار هنرمند و ترسیم خوشهتصویرهای جزئی رخ می

گذارد.جهان هنرمند را در دستان ما می تصویری، کلید ورود به

شهریار غزلو تصویر در اندیشه -2-2-1

های اشعارش به شیوه ۀهای فراوانی در سخنش به وجود آورده و در آینشهریار، زمینه ۀتخیل گسترد

، به شاعر افق دید وسیعی بخشیده بود و همین بیپرفرازونشی رخ نموده است. زندگی گوناگون

310 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

اندازهای کلامش را گسترش داده است. او احساسات و هیجانات درونی اندیشه، چشمفراخی

های مختلف به کار گرفته و گلستانی از انواع انگیزتر در موضوعخویش را با خیالی هرچه دل

ها بنیان نهاده است.ارزش

اجتماعی و مسائل اخلاقی، ملی، تعلیمی، مذهبی، عرفانی، های شهریار، مسلط غزل مایۀدرون

از این میان نمایند.گری میبه بهترین صورت جلوه نینشدلدر قالب کلمات است که ورزیعشق

تر از سایر موارد است.ورزی او برجستهعشق

های متفاوتی بندی، جایگاهدسته ازنظراو ۀآن اشعار عاشقان تبعبهشناختی، عشق شهریار و ازنظر

کنند. یار در هر دوره، اشعار نیز قالب و معنی خاصی را القا میدارد و مطابق با حالات روحی شهر

ای که از عشق و معشوق نصیبش شده است، به شهریار در جریان عاشقی بسته به برخورداری و بهره

های عشق، بحران و حیرانی، دست آویختن به نخستین جرقه آنهادهد. ثروت از اشعارش جهت می

(.34-45: 1387ثروت، رک. ) کندناکامی و سوگواری به عشق تعبیر می ۀها، سایبه مسکن

ترین بهره از وجود او با کوچک عاشقی شهریار است، ۀاول که مربوط به سرآغاز قص ۀدر مرحل

البداهه یا اندکی پس از شود که اشعارش را فیمی خودیب خود ازآید و چنان عشق به تلاطم درمی

هایی که با خود مندی او از تعالیم و آموزهسراید. غنای گنجینه واژگانی، بهرهمی دیدار با معشوق

کند. او حتی در قید واژه و الفاظ نیست و می دوچندانو تأثر این اشعار را تأثیر کشد،به یدک می

های خودش کشد و چنان غرق در شادیخبر از آینده، قصه عشق خویش را به تصویر میشادمان و بی

یدستبهقلمهر انسان ۀه توجه کمتری به حوادث اطراف و اجتماع زندگی خویش که لازمهست ک

عشق و دلدادگی پاک است ۀاست، دارد و هرچه هست، سخن از زلف و بناگوش گل و سنبل و شیو

نو و خلاقانه این کار را کرده است. ندرتبهای و کهنه و عمدتا کلیشه ییهاالیصور خکه با

رخ، ترک، حور وش، لالهماه، پری همچون تصاویریخود، معشوق را با ۀغزل عاشقان شهریار در

دهد. او هم از نیاز عشق سخن رانده و هم سرو بلند، گل، بو، زلف، غزال و ... مورد خطاب قرار می

از ناز معشوق، هم از احتیاج این و هم از اشتیاق او.

خود را از ۀشهریار او به زیبایی و هنرمندی تجربهای شاعر است. در غزل شعر حاصل تجربه

ها و حاصل تجربه آنچه درمجموععشق به تصویر کشیده و غم و اندوه و فراق خود را بیان کرده و

عشق، فراق از معشوق، غم از دست دادن پدر و مادر و دوستان و همچوناش بوده، اتفاقات زندگی

... در شعرش نمود یافته است.

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 311

تشبیه شکل گرفته ۀبهره جسته و تصاویر شعری او بر پای شاعر از تشبیه هر جا، الیور خصیان از م

ۀعاره و سمبل استفاده کرده و بر پایشاعر از است هر جار کلاسیک هستند. طور عمده تصاویاست، به

تصویرسازی نموده، تصاویر رمانتیک هستند. آنها

تصویرها تسلط دارد. عشق در نگاه شهریار ۀبر هم« عاشق و معشوق» ۀدر شعر شهریار، اندیش

ترین مقام اندیشد. او عالیحقیقتی انکارناپذیر است و در آن به ماورایی بالاتر و برتر از این دنیا می

. حیات شهریار در عشق استحال بیدلان شوریده ای که تنها از آنرا برای عشق قائل است؛ مرتبه

ای از تصاویر غزل شهریار که نمایانگر به نمونه شود. در ادامهیتبلور یافته و هرگز از آن سیر نم

شود: اوست اشاره می ۀاندیش

: 1388)شهریار، کهسار پر که دانست ۀکه صخره پار /بلای عشق چه طوفان رستخیز انگیخت

119.)

(.157: همان)که کمند زلف شیرین هوس شکار دارد /نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ارمن

(.)همانچه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد /گل آرزوی من بین که خزان جاودانی است

)همان: های دل تاریک من مهتاب را ماند به شب /گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو

202.)

(.89همان: بار پیری شکند پشت شکیبایی را ) /دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی

(.153همان: من کوکب اوفتد ) ۀیک آسمان ز دید /در خم زلف شب اوفتدتا روی روز

312 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

و تصویر در غزل سیمین اندیشه -2-2-2

رود که شعر او نیز در پیوند با کند، انتظار میگمان از شاعری که در دوران معاصر زندگی میبی

بتواند ارتباط عاطفی های زندگی معاصر باشد تا از این طریق های جهان امروز و پدیدهجلوه

های متنوع با مضامین بالایی مایهاشعار سیمین بهبهانی دارای درونتری با مخاطب برقرار نماید.مناسب

روح حساس و دردمند این بانوی بزرگ است. دفترهای شعری ایشان در ۀدهنداست که نشان

مندانه تاریخ مصور و های بسیار هنرتصویرگری های مختلف زندگی اجتماعی و شخصی او باسال

که در عین سعی من آن بوده»گوید: د او میخودهد. دست میای را از زمان خاص خودش به زنده

لحظۀ خاصی تا در دایرۀ عاطفۀ شعر را گسترش دهم جنبۀ استمرار و ماندگاری ،تأثر از یک واقعه

(.147:1366 پهلوان،) «منحصر به زمان و مکان نشود و برداشت از کل شعر محدود نمانده باشد

ها وابسته مانده است و به اوزان کمیاب و نایاب؛ اما شعر او ظاهر به سنتسیمین در شعرهایش به

هرچند که او ؛سازدها و تصویرهایی که آن را چنین میبا مفاهیم و لحظه ،شعر امروز نیز هست

ها چیست جز تجربه لحظه»:داندیها ملحظه ۀپردازد. سیمین شعرش را تجربها میناخودآگاه به این

عشق

غزوی عشق افق رنگی دریاچه چشمان معشوق

خنجر ابرو

بلای عشق

کمند زلف

گل آرزو

قلم موی خیال

جام شقایق

حصار چشم مست

چشمه قدس

گوهر اشک

عروی بخت

خنجر مژگان

تنور عشق

توسن طبع

دیگ سینه

داغ فراق

طبیب عشق

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 313

لحظه با روزگار؟ این کجا با تعهد شاعر ناسازگاری به زمان؟ جز همگامی لحظه ۀپیگیری پیوست

فشردم، اگر در تنگنای تعصبی خشک ماندم و پای میهای خاص از زمان میدارد؟ اگر در لحظه

دیگرگونه هایاندیشهنو بهکه نوکردم. در جهانی د خیانت میکردم، به تعهد شاعری خولجاج می

یابند و دیگر می ۀناچار چهر ،پذیرندها آسیب میها و واکنششود و در رویارویی با کنشده میاز

باخته تا واپسین دم پاس دارد و رنگ اندیشهباید که از یک پوشند و کدام فرزانه میدیگر می ۀجام

(.18-19: 1370)سلیمانی، ؟«های آن را نادیده انگاردها و زیانکاستی

زیربنای عوامل تاریخی و ۀناپذیر با زندگی اجتماعی بر پایادبیات را باید در پیوند جدایی

از سیمین (.13: 1374 ت،اسکارپیرک. ) اند، در نظر گرفتگذاشته تأثیراجتماعی که بر نویسنده

رشعاا هرچند. تـسا هـختداپر نیز یعجتمااعاشقانه به مسائل های ر غزلکنا در ،یشاعر زغاآ نهما

یج، سیر کمال تدربه ر،شعاا همینست اع ابدو ا یآورد نوـفاقو سطحیاش، نسبتا یهاول عیجتماا

از بیرونبه مسائل تر تر و منسجمصریح زبانیبا رسد و ل میاـکمو پختگیبه 60 و در دهه پویدمی

زندگی تأثیر. نستدا تعهد باید ونیربا ب را)شعر( یزاـمجن اـبزین ط اتباپردازد. درواقع، اریم دخو

جای دنیا آثار در هیچ»گوید: توان نادیده گرفت چنانچه نیما یوشیج میاجتماعی بر ادبیات را نمی

عوض شدن زندگی ۀاند، مگر در دنبالآن عوض نشده ۀشدهنری و احساسات نهفته و تضمین

(.36: 1355یوشیج،) «اجتماعی

ای برای انعکاس مشکلات و معضلات مین بهبهانی، شعرش را آینهیگرایی چون سشاعر مفهوم

اعتنا از مسائل تفاوت و بیتواند بیکنند. او نمیدهد که پیرامونش زندگی میمردمی قرار می

ر است و آشنا هش ۀکند؛ شاعر زادزودگذر اجتماعی بگذرد و شعرش را به شعر اجتماعی تبدیل می

شهرنشینی، بنابراین مخاطبان اصلی او همین طبقات محروم و فقیرنشین هستند. دو عامل مهم با مسائل

بسیاری از معضلات اجتماعی است، از مفاهیم اصلی اشعار ۀفقر و سرخوردگی عاطفی که ریش

بیشتر شاعران رمانتیک به سر دادن همچونشاعری، او نیز ۀمین است. البته در اوایل دورینخستین س

رسد. ویژگی مهم این دسته از اشعار نمی حلراه ۀتحلیل و ارائ ۀپردازد و به مرحلناله می آه و

، اگرچه به مضامین متنوع و است یامروزفقدان تصویر و فضاهای تازه و اول( ۀهای دور)سروده

گردی، گی کارمندی، خودفروشی، روسپیگری، مهاجرت روستایی، دورهزند همچونجدیدی

های بهبهانی در سروده یطورکلبهبری، کارگری و ... اشاره شده است. طلاق، جیبولگردی،

314 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

های تحول و تکامل خود را نخستین خود با طرح ساده و سطحی مسائل زودگذر اجتماعی، زمینه

کند.فراهم می

های نوین های سنتی و سرودهتوان به دو بخش تقسیم کرد: سرودههای سیمین را میسروده

سنتی()نیمه

.رستاخیز، مرمر، چلچراغ، جای پاهای سنتی: سروده

یکی مثلا ، یک دریچه آزادی، دشت ارژن، خطی ز سرعت و از آتشسنتی: های نیمهسروده .هاتازه، کهاین

ی ها عمدتا غنایی و سخت متأثر از شعر غنایی کلاسیک بوده و صبغهدر اشعار سنتی، مضمون

گونه شعرها سنتی سیمین دارای مضامین اجتماعی است؛ اینمحسوس است. اشعار نیمه آنهاتقلید در

کارکرد عنصر عاطفه به نسبت موفق ازنظرو اجتماعی شاعر و لذا دهیدرنجنمایشی است از روح

سپس دست گردد ودهد شعر در درونش بماند تا پخته و آماده خصوص که شاعر اجازه میاست؛ به

و دماننکه دارند تا مدتی در ذهن خواننده می یادهندهتکانشعرها با پایان کهنیهم و بردیمبه قلم

شوند، بیانگر موفقیت نسبی شعر در سطح عاطفی است. شعرهایی های آن با تو همراه میشخصیت

ل، به اند. بیفزاییم که نوعی فمینیسم معتدمثل نغمه روسپی، رقاصه، واسطه، دندان مرده از این جمله

جهت نیا ازشود. شعر او معنای دفاع از حقوق زن، در این مجموعه و در دفترهای بعدی او دیده می

(.383: 1378زرقانی، رک. ) در شعر معاصر فارسی تمایز و تشخص دارد

آثار سیمین را به این شرح معرفی کرد: مضامین مسلط مایۀدرونتوان در یک نگاه کلی می

اجتماعی، مضامین عاشقانه، مضامین مذهبی.-سیاسی

های کلاسیک، صرفا عاشقانه یا عارفانه نیست. موضوع غزل سیمین متنوع است و برخلاف غزل

زندگی وجود دارد. عشق، ملیت، وطن، مسائل فرازوفرودهایدر غزل سیمین تمام موضوعات و

ی، رمانتیسم اجتماعی، شهادت و ... .فرهنگ

نوآوری و خلاقیت در بیان شعری و رو آوردن به مضامین بدیع، باید از ازنظررا سیمین بهبهانی

های ادبی معاصر تواناترین شاعران معاصر ایران دانست. وی در آفرینش و گسترش بسیاری از جنبش

جمله در ادبیات متعهد دوران پیش از انقلاب، ایران نقش مهم و سهمی اساسی داشته است، از آن

در شعر های اخیر. در ادبیات اجتماعی و سیاسی سال خصوصادبیات فمینیستی پس از انقلاب و به

غزل و شعر عاشقانه که عمدتا عاشق را از جنس مرد و معشوق را ۀهای پیشین در حوزسیمین، سنت

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 315

شود. سیمین به نوعی استقلال فکری و عاطفی دست میای شکسته دانستند، تا اندازهاز جنس زن می

تنهایی ها شامل احساسدغدغه ۀجنس زن دارد. عمد عنوانبههای خود یافته و سعی در انتقال دغدغه

شهرخواهی و امثال آن طلبی و آرمانآلمردان، ایده ۀاعتمادی و گاه ترس از جامعو انزوا، حس بی

های اشعار اوست.اجتماعی و گاه سیاسی نیز از دیگر ویژگیاست. علاوه بر این، گرایش

هایی است که زنان بیشتر با تصاویری که سیمین در اشعار خود استفاده کرده، برخاسته از حوزه

و نوعی آنهاعدالتی در حق هایی مانند دفاع از حقوق زنان و ضعف و بی. اندیشهاندمأنوسآن

شود و همین در شعر او دیده می، که برخاسته از جبر اجتماعی است پشتوانه بودناحساس تنهایی و بی

شاعری اثرگذار در عنوانبه، اندیشهسیمین بهبهانی با این امر لحنی زنانه به شعر او بخشیده است.

شعری اندیشهکه نمایانگر سیمینهای غزلتصاویر ۀدر ادامه به نمونغزل معاصر شناخته شده است.

شود: اشاره می اوست،

بهبهانی، برد پیغام خویش )تا بهار سبز چشمت می /های چشمم، با نسیم هر نگاهعطر نرگس

1384 :464.)

(.546کنم )همان: زیر چتر نسترن آتش فروزان می /و سیمای خندانم ببین پرحسرت ۀسین

(.549های اشکم انگور آتشین است )همان: کاین خوشه /پسندمباغ دو چشم خود را آباد می

(.448هرگز نشان نبیند از آهوان دیگر )همان: /زار زلفمهایت در سبزهآهوی دست

(.714ز سر به سامان رسید، ز نو به بنیاد شد )همان: /وطن چه سرها به خاک، فتاد تا کار تو

ای زیر، سری تو سرافراز شیردلی؛ مباد این گمان به سرم/ که در خیال خوف و خطر فکنده

(.1101)همان:

ها کم نبوده در مقام ما )همان: ها و چشمهر کتاب کهنه گوید کز تطاول ستمگران/ تل کله

709.)

بهره از جویی، بیوحشت به هم داشت/ بیزار از جفت بنویس کان گربه در چشم، اندوه و

(.619خواری )همان: هختپ

316 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

مسائل اجتماعی

موج لغزندۀ خطوط

جان گرفتن نوشته

داغ غم

خشم مادر رومی

نسیم جان پرور

نرگس شبرنگ

اختر امید

جوی اشک و جوی خون

پمدارموج

خارای پلشت

لجه سرگردانی

چشم کور قانون

کافور خویش

بغض کورک زنگی

تل کله ها و چشم ها

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 317

اندیشهتصویر، بازتاب عاطفه و -2-3

بیهوده و بدون توجه به عناصر دیگر شعر ارزش چندانی ندارد و هیچ تصویری خودیخودبهتصویر

ها و عواطفی اندیشهشود. این عنصر موجب قدرت دادن به و تنها به قصد آرایش کلام استفاده نمی

های مختلف تصویر و عناصر دیگر شعر را دارد و هرچه میان جلوه آنهاشود که شاعر قصد انتقال می

تصویرهای »پیوند باشد، رسوخ و اثرگذاری شعر در ذهن مخاطب بیشتر خواهد بود. هماهنگی و

اند و در همایش خود بیانگر بسندگی بهرهمنطقی بی مراتبسلسلهای که از پیوند درونی و پراکنده

های هنری ارزشمندی به شمار آیند. تصویرهای توانند یکانشاعرانه و احساس هنری نیستند، نمی

دهند که در پیوندی به هم فشرده های راستین را پژواک میای از یک اندیشه یا پدیدههشعری گوش

(.51-52: 1382عسگری، ) «گذارندوار، برخورد شاعر را با آن پدیده و اندیشه به نمایش میو اندام

بخشد که هر یک در راستای دیگریمی آنهاپیوسته به همخوانی تصاویر، کیفیتی بهسنخیت و هم

ۀدهندنشان»شود. تصویر قرار گرفته و مانع تناقض و پراکندگی احساسی و اندیشگی می

عشق

نرگس شبرنگ میش آینه

چشم

سراب دلفریب

عشق

ماه سیمگون

داغ بوسه

آهوی رام

گل عشق

آفتاب لطف معشوق

گل انتظار

بنفشه زار دوری

بار تنهایی

خنجر خونریز ملامت

زنگ غم

ت معبد خیال

ستار های سرشک

چشم خیال

گل سحر

صدف سینه

ابریشم سیاه

نسیم جان پرور

318 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

«ای از زمان و مکان و وحدت بخشیدن به افکار متفرق استخوردگی عاطفی و عقلانی در برههگره

(.209: 1382ولک، )

بعدی در ترین صورت ذهنی بسیط و تکای دارد؛ از سویی سادهمعنایی گسترده ۀتصویر دامن

را که از ترکیب امور متعدد یچندبعداند و از سوی دیگر هر امر پیچیده و حافظه را تصویر دانسته

مواد این تصویر (.110: 1389فتوحی، رک. ) اندآید، تصویر نامیدهحاصل می حتی حالات و اصوات

عبارت وصفی، ساده، مرکب، ،در ادبیات، کلمه و محمل آن زبان است. تصویر از هر نوع که باشد

شود و زبان حامل تصویری است که متضمن به کمک عناصر زبان خلق می حکایت و تمثیل و...

برای نشان محمل آن زبان است. ای خاص است. مواد این تصویر در ادبیات، کلمه وعاطفه و اندیشه

،صاویر زبانی و تصاویر خیالیدر غزل شهریار و سیمین، از دو منظر ت آنهادادن این اجزا و ارتباط

گیرد.مورد بررسی قرار می آنهاهای غزل

های شهریار و سیمین و جایگاه آنتصویر زبانی در غزل -2-3-1

که نویسنده با زبان واقعی و کاربرد قاموسی کلمه، تصویری را برای خواننده تصویر زبانی یعنی این

در ذهن آنهاهای قلم، میز، پنجره و ... تصویری از واژهطور مثال با گفتن هر یک از آفریند؛ بهمی

های اصلی انجام آورد. این امر از کاربرد واژگان در معنای حقیقی و وصفمخاطب به وجود می

کند. ای خاص، تصویری در ذهن مخاطب ایجاد میگیرد. شاعر با کاربرد واژگان یا وصف پدیدهمی

شاعر در آن استمرار و تکوین ۀو اندیش اندیشهترین کارکرد این تصویر ساخت فضایی است که مهم

یابد.می

تصویر واژگانی -2-3-1-1

و عاطفه است. واژگان در شعر اندیشهواژگان در شعر، ابزار و مواد اولیه در عینی کردن و بروز

های فراوانی دهند. واژه کنشمعنایی شعر را گسترش می ۀیابند و حوزهای معنایی زیادی میدلالت

: کنش تصویری، آوایی، معنایی، عاطفی، تداعی و ... . هرچند یک واژه ازجملهدر شعر دارد،

ها تقویت با واژگان دیگر این کنش ینینشهمهایی داشته باشد اما در تواند چنین کنشمی ییتنهابه

برون زبانی است، مانند: آنهاشود. عوامل زیادی در گزینش واژگان نقش دارند که برخی از می

حالات روحی وی، مخاطبان شعر، سنت و میراث ادبی، گذشته ژهیوبهشخصیت فردی شاعر »

(.32: 1380پورنامداریان، ) «تاریخی، محیط شاعر و اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 319

گونه بیان وت با نگاه سخنگوی عادی است. سارتر این موضوع را ایننگاه شاعر به واژه، متفا

کند که گونه حس میرا همان آنهااندازد، گوی عادی، کلمات را از درون به کار میسخن»کند: می

تن خود را و سخنگو به هستی آن وقوف ندارد اما شاعر از زبان، بیرون است، کلمات را وارونه

آدمیان باز آید، نخست با کلام چنان یسوبهبیند؛ گویی که از جبر زندگی بشر آزاد است و چون می

اشیا را نخست از طریق نامشان بشناسد، گویی که در آغاز آنکه یجابهکند که با مانعی. برخورد می

(.61: 1388سارتر، ) «یابدواسطه الفاظ تماسی خاموش با اشیا میبی

فضا، مکان، حرکت و زندگی آنهانشینی و از هم ءندیش، تصویری از یک نبسیاری از واژگا

ۀوستیپهمبهوار و روست و کلیت اندامگویی انسان با یک صحنه طبیعی روبگیرد؛ در شعر شکل می

نگرد.آن را می

دارد. یاملاحظهقابلواژگان جایگاه ۀهای شهریار و سیمین، ساخت تصاویر بر پایدر غزل

های شهریار غالبا مربوط به مفاهیم عشق، برای خلق این نوع تصاویر در غزل کاررفتهبهواژگان

های سیمین عشق، مذهب، سیاست و اجتماع است. این معشوق و غم از دست دادن و در غزل

را ،سیمین عشق و مسائل مربوط به آن و غزل یوسوسمتفضای غزل شهریار را به هادواژهیکل

دهد. بیان مسائل رمانتیک، سر دادن آه و ناله، فقر و سرخوردگی سوق می یسوبه

: 1388، تا به رمز خط او کشف کنی راز مرا )شهریار /مکتب عاشقی و مشق ریاضت طی کن

84.)

: همانغم آن یوسف ثانی مرا یعقوب ثانی کرد ) /عزیزان ماه من تا در محاق چاه هجران شد

173.)

(.291: همانگر حدیثی رود از سرو و گل و شمشادم ) /رخ و زلف تو باشد منظورقد و بالا و

بهبهانی، تا چو گل راز دل خویش به بیگانه نمودم ) /ریز ملامتجگرم چاک شد از خنجر خون

1384 :229.)

(.147: همانفروشد نازها بر مشتری )می /کاردختران عشوه همچونزهره

ها بشکن آگاهی در قلب دایره پارۀسنگای /هاذهنم را پوشانده جلبک غفلت ۀمرداب خفت

(.631: همان)

: همانچونان خارای پلشت، چونان خاشاک حقیر ) /بر جاش افتاده به خاک، ظالم در بند هلاک

1088.)

320 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(.1074: همانچو خنجر و چو سوزن میان جگر ماند ) /-اگر کم اگر بسیار-خشونت این آزار

(.433: هماننفرت که چشمتان بارید/ گریز خاطر ما/ جز گریز پایی نیست ) پارۀسنگز

(.536: همانباور من ) ۀسنگی به سیاهی شک در چشم /باز افکنده مکمن آز اهریمن وسوسه

زنند و فضای ها میقرار شهریار و روح عصیانگر سیمین، تن بر واژهبینیم که چگونه روح بیمی

های سیمین یعنی یأس و فضای غزل عاشقانه ۀاز آن جلو یعنی رنگ عارفانه و بیشتر دلخواه شهریار

کنند. ها تحمیل میو تیرگی و سرخوردگی را بر واژه

: 1388مکتب عاشقی و مشق ریاضت طی کن/ تا به رمز خط او کشف کنی راز مرا )شهریار،

84.)

(.جرس مرا )همان ۀآورد زمزم پای به کام جسم و دل همره کاروان جان/ آه چه حسرت

(.147صفا/ مژگان فشانمت که به دامن نشانمت )همان: ۀتو گوهر سرشکی و دردان

(.162عشاق نشانی دارد )همان: ۀچشم و ابروی تو تا تیر و کمانی دارد/ چون دل و سین

پرداختن به مضامین عرفانی و عاشقانه تنها مختص غزل شهریار نیست و در آثار بزرگان شعر

های فردی خود را از عشق شود، اما شهریار تجربهحافظ و سعدی و مولانا دیده می همچونفارسی

ز به تصویر کشیده و این کار را با مدد گرفتن از زبان و بیان روزگار خویش انجام داده است. او ا

آن بهره گرفته است. استفاده او از یسوزوگدازهاتصاویر خویش برای اشاره به هیجانات عاشقی و

آورند، هایی که مفاهیم انتزاعی دارند، تصویرهای حسی شفافی در ذهن خواننده به وجود میواژه

ذهنی او نقش بسزایی دارد. فرایندمثل ماه، گل، غزال، حور و ... در

: 1384های کوهسار )بهبهانی، ها/ بویم چو بوی وحشی گلخودروی دشت ۀرنگم به رنگ لال

203.)

بر قلب هر پیکر مزن )همان: سوز راپیکار تو بهتان چون رگبار تو/ این سرب هستی ۀای حرب

466.)

ها/ تا چه کس این نازنینان را به دار آویخته )همان: ها خم کرده سر، افسرده تن بر شاخهغنچه

437.)

(.317شکنم خار انتظار تو را )همان: توانم زد/ به دیده میسینه چون گل عشقت نمیبه

همچونپرداختن به مضامین اجتماعی تنها مختص شعر سیمین نیست و در آثار شاعرانی همچنین

شود، اما در شعر سیمین به دلیل نوع نگاه او، متفاوت با شاعران دیگر اخوان، شاملو و ... نیز یافت می

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 321

کند. ... استفاده میفقر، جنگ و های تلخ جامعه،است. وی از تصاویر خویش برای اشاره به واقعیت

تصاویر او نشانگر مسائل سیاسی، اجتماعی و احساسات زنانه است که با اندوه، تأثر و عشق آمیخته

کنند و او القا می هایی که مفاهیم انتزاعی دارند و روحی زنانه به اشعاراو از واژه ۀشده است. استفاد

آورند.میدر ذهن خواننده به وجود را حسی شفافتصویر

تصویر خیالی -2-3-2

در این نوع تصویر نویسنده به کمک صناعات ادبی و تصرفات خیالی خود دست به خلق تصویر

صناعات توان به تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و دیگر زند؛ از شگردهای خلق این نوع تصاویر میمی

شود که فقط در ادبی اشاره کرد. این نوع تصویر از کشف روابط میان دو چیز یا دو امر حاصل می

، بلکه یبعدتکافتد. فتوحی تصویر خیالی را برخلاف تصویر زبانی، نه ساده و خیال ما اتفاق می

خورند و ند میشاعرانه با یکدیگر پیو ۀداند که به کمک خیال و عاطفمرکب از دو یا چند جزء می

(.115: 1381فتوحی، رک. ) آفریندواقعیت نوینی را می

بررسی است:لی در دو محور عمودی و افقی قابلتصویر خیا

های اصلی خیال از قبیل انواع ها که منجر به ایجاد شکلالف( محور افقی: یعنی در طول مصرع

اصلی مباحث علم بیان را تشکیل ۀقدما ماد ازنظرگردد که تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه می

دهد.می

دهد و طرحی عمودی: در واقع تصویرهای پراکنده در کل، شعر را به هم پیوند می محورب(

بخشد. اجزای شعر، متناسب با محتوا می ۀیکپارچه و استوار به هم

طور عمده از نوع تصاویر افقی هست. ، بههای شهریار و سیمیندر غزل تصویر خیالی

مورد بررسی قرار کنایه تشبیه، استعاره و در محورهای مشترک های شهریار و سیمینتصویرآفرینی

انتخاب شده است. آنهامحور به دلیل بسامد بالای چندگیرد. لازم به ذکر است که این می

تشبیه -2-3-2-1

( 240: 1381پورنامداریان، رک. ) اصل از تخیلات شاعران، تشبیه استح الیصور خمرکز اغلب

صور گوناگون خیال، از استعاره گرفته تا مجاز و کنایه و حتی رمز، بر این رابطه استوار ۀزیرا پای

از نوع همآنفشرده و صورتبههای شهریار بسیار بالاست، اغلب تصاویر است. بسامد تشبیه در غزل

توجه ی در ابیات قابلمراعات نظیر ۀحسی به حسی است. کاربرد تشبیهات بلیغ در قالب یک شبک

322 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

و در استتصویر در مشبه، اغلب شامل معشوق، خود شاعر و مفاهیم انتزاعی ۀاست، عناصر سازند

اند.به نیز طبیعت، اشیا، جانداران و عناصر دینی مرکز توجه شاعر واقع شدهمشبه

آن است که شاعر سعی ۀدهندنشانها در غزل شهریار حسی به حسی هستند و این بیشتر تشبیه

ملموس و محسوس اطراف خود بگیرد. اتیواقعاش را از محیط و کرده تصاویر شعری

به جلد رهگذر، اما در انتظار تو بودمم/ شب گذشته شتابان به راهگذار تو بود

به خوی وحشی و با وحشت و فرار تو بودم /های گریزان شبیه بودم و چون بادبه سایه

: 1388)شهریار، وگرنه تا به سحر من در اختیار تو بودم /در اختیار من آری نیامدی که دل من

298.)

حسی به عقلی آورده است. دو تشبیه نجایاشاعر در

گرفته چون دل من روی ماهش است دائمای به رخ از دود آهش است/ ماهم که هاله

(.106گرفتگی است که بر روی ماهش است )همان: دائمبگریخته است از لب لعلش شکفتگی/

شود.نیز تشبیه حسی به حسی لب به لعل دیده می نجایادر

طور که تشبیه حسی به حسی پرکاربردترین تشبیه در ادب فارسی است، در دیوان سیمین همان

تیدرنهانیز بالاترین میزان کاربرد را به خود اختصاص داده است. پس از آن تشبیه عقلی به حسی و

تشبیه حسی به عقلی است.

: 1384، بهبهانی)باور شده پر گل؛/ صبح است خدا را نه فریب و نه دروغ است ۀدر باغ دلم بوت

462.)

شود.های وهمی و خیالی نیز دیده میهای سیمین انواع تشبیهدر غزل

(.792: همانرد )گردطوفان گ /افراشت قد چون غول بیابانی

با زمان پیش رفتن را در سیمین یکی از دردآشناترین شاعران معاصر است. او نیاز به تازگی و

کند و همین امر سبب شده که شعر او از زبان امروزی برخوردار باشد. خود حس می

ام/ جفت خاک ره، چو م، گر بر بلندی خفتهاسردرهم ۀام/ شاخبرگ پاییزم، ز چشم باغبان افتاده

(.243ام )همان: نقش سایبان افتاده

استعاره -2-3-2-2

. استعاره مصرحه شودیافت می وفوربههای شهریار مصرحه، مکنیه و تشخیص در غزلانواع استعاره

یا محققه مانند نرگس و سرو که از حیث جامع از نوع قریب هستند، بیشترین بسامد را به خود

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 323

مستعارمنه بیشتر مربوط به طبیعت، اشیا، ازلحاظدهند، عناصر سازنده استعاره مصرحه اختصاص می

شاعر و معشوق وی هست. مستعار له شامل ازلحاظعناصر دینی و حیوانات و

خطاب شاعرانه بیشترین فراوانی را به خود صورتبه همآندر بین انواع استعاره، تشخیص و

دهد. می خود را مورد خطاب قرار« دل»، بیشتر نیبنیدرااختصاص داده است که شاعر

(.79: 1388شهریار، برف است کو قبای قباد آورد تو را ) /ای گل بهار گر دهدت تاج اردشیر

در و دیوار عجب نور و سروری دارد /امشب این خانه بهشت است که حوری دارد

(.160حور پیش تو به هر عضو قصوری دارد )همان: /کفر باشد دگرم دم زدن از حور بهشت

تری نسبت به تشبیه دارد. در میان انواع استعاره نیز به دلیل آثار سیمین نیز بسامد کماستعاره در

تصویرسازی، استعاره مکنیه به نسبت استعاره مصرحه از بسامد همچنینگرایش شاعر به تشخیص و

بیشتری برخوردار است.

(.367: 1384بهبهانی، او/ از برای تو وام گرفتم ) ۀصبح چون خنده زد، ز خند

کردن و آشکار شدن روز است. یپرتوافشانخنده زدن، استعاره از

(.151گر از دوش من شوی )همان: ای آفتاب جلوه /من آفتابمن ۀگر سر نهد به شان

های سیمابی، دو ناودان به سیما کرد )همان: ز قطره /خوابی دو مردمک عقیقی شدهای بیز لطمه

719.)

ۀ، تصویری از گریمصرحه و تشبیه ۀدر طبیعت و با کمک استعار شاعر در این بیت با استحاله

خود ارائه کرده است.

(.249به تار عشق، ز الماس سفته دانه کشم )همان: /به کاکل تو نهم چهره و بگریم زار

.گذارداندوه خود به نمایش می تصویری رمانتیک ازسیمین با کمک استعاره و تشبیه بلیغ،

کنایه-3-2-3-2

آنهاین صورت که ربط بین لازم و ملزوم در های شهریار، قریب هستند، به ادر غزل هابیشترین کنایه

ازلحاظگیرد. در بین انواع کنایه صورت می یآسانبهانتقال معنا جهیدرنتشود و فهمیده می یآسانبه

در انواع همچنیندهد و عنه، کنایه از فعل یا مصدر بیشترین بسامد را به خود اختصاص میمکنی

کنایه به لحاظ وضوح و خفا، ایما از بالاترین فراوانی برخوردار است.

، )شهریار دهانش باز استتا نگاهش به تو افتاده /نرگس مست که چشمش همه شرم و ناز است

1388 :106.)

324 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

(.102همان: نقشی که نمایشگر دنیای سراب است ) /و در آن آب نقش بر آب استآمال همه

کند.نقش بر آب بودن، تصویری از بیهودگی آرزویش ارائه می ۀشاعر با کمک کنای

های اجتماعی است، طبیعی است که به این شکل سیمین شاعری مردمی با گرایش ازآنجاکه

الیصور خبیان، توجه خاصی داشته است. کاربرد این هنر پس از تشبیه به نسبت دیگر انواع هنرها در

سیمین بیشترین بسامد را داشته است.های غزل

(.530: 1384هانی، بهبنشیمن نیای ما! )سرخزاد بیشهچنان شدیم که گرید برای ما/ آن مست آن

کنایه از موصوف و منظور میمون است. «نشیمنزاد سرخبیشه»

است سوزنجگرگاه افق، خورشید سوزندر /از اندوه خویش جگرخون کردمآسمان را من

(.320)همان:

شدن، تصویری رمانتیک از غم و اندوه خود به نمایش گذاشته جگرخون ۀشاعر با آوردن کنای

است.

ام به آب، به خاک اما سپرده گلدستهام نداده /عام فجیع باغ، کلام تلخم شهادتی استبه قتل

(.1095ن: )هما

به خاک سپردن، تصویری گلدسته ۀمصرح ۀبه آب دادن و استعار گلدسته ۀشاعر با کنای

رمانتیک از غم و اندوه خود را در مرگ عزیزانش به تصویر کشیده است.

گیرینتیجهشعری شهریار مایۀدرونمتناسب است. آنهای در شعر شهریار و سیمین با محتوا و پیام شعر تصویر

ی سیمین مسائل عاشقانه و شعر مایۀدرونو ،دیدار یار و غم فراق و...، لقات آنغالبا عشق و متع

تتفکراگرفته از همین تئنش نیز آنهاتصاویر شعری است؛ یفقر، تباهی و سرخوردگی، اجتماع

نخست ۀتصاویر زبانی و خیالی جای داد. حوز ۀتوان در دو دسترا می آنها. تصاویر شعری است

وبوی رنگ ،و احساسشان هاندیشمتناسب با آنهاست. واژگان کانونی شعر آنهاشامل واژگان و تداعی

غالب ۀمعشوق و مفاهیم انتزاعی و هست شاعر، ،غالب تصاویر شعر شهریار ۀفراق و انتظار دارد. هست

هایی را که اشیا و پدیده ،اصلی خود هایست. شهریار در توصیفان و جامعه ، عشق، زشعر سیمین

مسائل اجتماعی هایی را که دال بر عشق وست و سیمین پدیدهال بر عشق، انتظار، فراق و جدایی دا

طف خود را به محیط و عوا بینش، دی شاعرانهو با برخور ، در کانون وصف خود قرار دادهستا

ریار و سیمین در تصاویر تصویرآفرینی شه ترین ابزارکنایه از مهم و ه. تشبیه، استعاراندسرایت داده

نقابی /و اندیشه در تصویر آفرینی های ... بازتاب عاطفهپژوهشی: -مقاله علمی 325

شهریار و سیمین، یکی از طرفین تصویر را متناسب با عاطفه و ،ند. در بسیاری از این تصاویراخیالی

عشق ۀچنان غرق در قص د،گویاش میکه از سرآغاز عاشقی هر جا . شهریاراندساختهخود اندیشه

ۀهوای عاشقانوعشق و حالاش، گویای تصاویر شعریندارد و خویش است که توجهی به اجتماع

های درونی کند، بلکه بیشتر به دنبال بیان واسوختهتصویر را فقط برای تصویر خلق نمی وی .ستوا

اشعار ،در شعر سیمین نیز تجسم است.شعری او، راحت و قابل خود است. درک و دریافت تصاویر

مسائل ثر از شعر غنایی کلاسیک است، پس از آن او بهأو مت طور عمده غناییبه اول شاعری او ۀدور

های فمینیستی و مسائل مربوط به جنگ و شهادت، به شعر نیز اشارهتدریج به ؛دارد اشاره جتماعیا

بیان است، این است که اساسا سیمین اط با تصویر در اشعار سیمین قابلآنچه در ارتب شود.او وارد می

استفاده از زبان روزمره دیگر، عبارتکند؛ بهچندان ژرف استفاده میهای خود از تخیلی نهدر عاشقانه

رو ارتباط مخاطب ایناشعار اوست. از هایچندان دور از ذهن، از ویژگیهای نهو واژگان و ترکیب

تصاویر شعری درمجموع اش ارتباطی سخت و دیریاب نیست. با اشعار او و درک تصاویر شعری

اویر در راستای القای مقصود جهت است و از این منظر تمام تصسو و همهایشان، هماین دو در غزل

آنان است.

326 326-299ص ، 99، پاییز و زمستان 242، شماره 73، سال زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز

منابع

، ترجمه مرتضی کتبی، تهران: سمت.شناسی ادبیاتجامعه ،(1374) ،اسکارپیت، روبر -

، تهران: نگاه.مجموعه اشعار ،(1384) ،بهبهانی، سیمین -

، تهران: سخن.در سایه آفتاب ،(1380) ،پورنامداریان، تقی -

، تهران: آگاه.سفر در مه ،(1381) ------------ -

، تهران: نشر نو.نمای ایرانکتاب(، 1366) ،پهلوان، چنگیز -

، ترجمه غلامحسین یوسفی و محمدتقی صدقیانی، های نقد ادبیشیوه ،(1366) ،دیچز، دیوید -

تهران: علمی.

، ترجمه سعید حمیدیان، تهران: علمی اصول نقد ادبی ،(1388)،ریچاردز، آیور آرمسترانگ -

فرهنگی.

، چ سوم، تهران: ثالث.انداز شعر معاصر ایرانچشم ،(1378) ،زرقانی، سید مهدی -

، ترجمه ابوالحسن نجفی و مصطفی رحیمی، ادبیات چیست ،(1388) ،سارتر، ژان پل سارتر -

تهران: نیلوفر.

مادر.، تهران: نشر دنیای های شعر زنان ایراننقد و بررسی و نمونه (،1370) ،سلیمانی، فرامرز -

، تهران: آگاه.در شعر فارسی الیصور خ ،(1383) ،شفیعی کدکنی، محمدرضا -

. نگارستان، تهران: دیوان شعر ،(1388) ،شهریار، محمدحسین -

، تهران: دفترهای زمانه.شعر و شاعری ۀدربار ،(1368) ،طاهباز، سیروس -

سرا.، تهران: قصیدهشعر یشناسیهست ،(1382) ،عسگری، میرزاآقا -

، تهران: سخن.بلاغت تصویر ،(1389) ،فتوحی رودمعجنی، محمود -

، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، »تصویر خیال «(،1381فتوحی رودمعجنی، محمود، ) -

45 (185 ،)133-103.

، تهران: مروارید.شعر و شناخت ،(1385) ،موحد، ضیاء -

ضیاء موحد و پرویز مهاجر، تهران: ، ترجمه نظریه ادبیات ،(1382) ،ولک، رنه و آوستن، وارن -

اساطیر.

، تهران: گوتنبرگ.ارزش احساسات ،(1355یوشیج، نیما ) -