+a#) j,ag ˇ 3 - هفت...

28
دﻳﻦ در ﺣﻮزه ﻋﻤﻮﻣﻲ* اﻳﻨﮕ ـ ﺮ ﻓ ـ ﻮرﺳﺖ ﻣﺠﻴﺪ ﺟﻌﻔﺮﻳﺎن** اﺷﺎره ﺣﻮزه ﻋﻤﻮﻣﻲ، ﻋﺮﺻ اي از زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم در آن ﮔﺮد ﻫﻢ آﻣﺪه، آﺷﻜﺎرا و آزاداﻧﻪ در ﺑﺎرة ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﮔﻔﺖ وﮔﻮ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و در ﺻـﻮرت اﻣﻜﺎن ﺑﻪ ﻳﻚ ﻓﻬﻢ ﻣﺸﺘ ﺮك دﺳﺖ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ. ﻣﻨﻈﻮر از ﺣﻮزه ﻋﻤﻮﻣﻲ در اﻳﻦ ﻣﺘﻦ، ﻋﺮﺻـﻪ ﺳﻴﺎﺳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺗﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﻠﺖ، دوﻟﺖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺪﻧ ﻲ را در ﺑﺮ ﻣﻲ ﮔﻴﺮد. از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ دﻳﻦ ﻧﻪ ﺧﺎرج از ﺣﻮزه ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻗﺮار دارد و ﻧﻪ ﻋﺎﻣﻠﻲ ﺧﻨﺜ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺣـﻮزه ﻋﻤـﻮﻣﻲ ﻗﻠﻤﺪاد ﻣﻲ ﺷﻮد. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺪرن، دﻳـﻦ د ر ﺣـﻮزه ﻋﻤـﻮﻣﻲ ﺑـﻪ ﭼـﻪَ ا ﺷﻜﺎﻟﻲ ﻇﻬﻮر ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در اﻳﻦ ﻣﺘﻦ از ﭘﻨﺞ ﺷﻜﻞ ﻇﻬﻮرﻳﺎﻓﺘـ دﻳـﻦ در ﺣـﻮزه ﻋﻤﻮﻣﻲ ــ ﻳﻌﻨﻲ دﻳﻦ دوﻟﺘﻲ، دﻳﻦ ﻣﺪﻧﻲ، ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴـﺴﻢ دﻳﻨـﻲ، دﻳـﻦ ﻋﺎﻣـﻪ و ﻣـﺸﺮوﻋﻴﺖ دﻳﻨﻲ ﻗﺪرت ﺳﻴﺎﺳﻲ ــ ﻧﺎم ﺑﺮده و آﻧﻬﺎ را ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﺮده اﺳﺖ. ﻛﻠﻴﺪواژه ﻫﺎ: ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ دﻳﻦ، ﺣﻮز ه ﻋﻤﻮﻣﻲ، دﻳﻦ دوﻟﺘﻲ، دﻳـﻦ ﻣـﺪﻧﻲ، ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴـﺴﻢ دﻳﻨﻲ، دﻳﻦ ﻋﺎﻣﻪ، ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖ دﻳﻨﻲ* ﻣﺸﺨﺼﺎت ﻛﺘﺎب اﻳﻦ اﺛﺮ ﭼﻨﻴﻦ اﺳﺖِ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ: Inger Furseth "Religion in the public sphere", in: An introduction to the sociology of religion: classical and contemporary perspectives, England / Oslo, 2003 and Ashgate publisher, 2006. ** ﻛﺎرﺷﻨﺎس ارﺷﺪ دﻳﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ.

Upload: others

Post on 23-Aug-2020

1 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

*دين در حوزه عمومي

ورستـر فـاينگ **جعفريانمجيد

اشاره

هم آمده، آشكارا و گرداز زندگي اجتماعي است كه مردم در آن اي هحوزه عمومي، عرصكنند و در صـورت ميوگو گفت موضوعات مورد عالقه خودشان با يكديگر بارةآزادانه در

عرصـه منظور از حوزه عمومي در اين متن، . يابند رك دست مي مشت فهمامكان به يك از سوي . گيرد ميبري را در سياسي است كه اجتماعاتي همچون ملت، دولت و جامعه مدن نسبت بـه حـوزه عمـومي اديگر دين نه خارج از حوزه عمومي قرار دارد و نه عاملي خنث

ر حـوزه عمـومي بـه چـه پرسش اين است كه در جوامع مدرن، ديـن د . شود مي قلمدادـ . شكالي ظهور يافته است اَ ديـن در حـوزه ةنويسنده در اين متن از پنج شكل ظهوريافت

يعني دين دولتي، دين مدني، ناسيوناليـسم دينـي، ديـن عامـه و مـشروعيت ــ عمومي .كرده استرا بررسي آنها نام برده و ــديني قدرت سياسي

ه عمومي، دين دولتي، ديـن مـدني، ناسيوناليـسم حوزشناسي دين، جامعه :ها كليدواژه

ديني، دين عامه، مشروعيت ديني

:شناختيِ اين اثر چنين است مشخصات كتاب *

Inger Furseth "Religion in the public sphere", in: An introduction to the sociology of religion: classical

and contemporary perspectives, England / Oslo, 2003 and Ashgate publisher, 2006.

.شناسي كارشناس ارشد دين**

Page 2: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

146 /

روابـط فهم برايهايي تالش ،علمي رشته يك عنوان به شناسي جامعهگذاري پايه زمان ازمـسلم كالسـيك شناسان جامعه از بسياري. گرفت صورت جهان غيرمذهبي و دين ميان

سـرانجام (modernization) مدرنيزاسيون و (industrialization) شدن صنعتي فراينددو كه گرفتندــه ــدن ب ــدن يوي ــي ت ،(secularization) ش ــايز دين ــا و ، (religious differentiation) م ــولي و اف

1980 دهـه اوايـل و 1970 دهـه اواخـر تا. شد خواهد منجر (privatization) شدن شخصي و انيـ غل بـا دين خاورميانه، و آسيا ،التين يامريكار د بلكه اروپا در تنها نه كه زماني ـــ

اجمـاع شناسـان ديـن در بين جامعـه ــ شد ظاهر عمومي حوزه دراي هرمنتظريغ فوران كـه بود زمان اين در تنها. داشت وجود دين شدن شخصي نظريه سر براي هگسترد نسبتاً

در ديـن كه است ودهنب معنا اين بهلزوماً مايزپذيريت بردند يپ شناسان جامعه از بسياري عمـومي عرصـه بـه و ماند خواهد خصوصي حوزه در خود ةشد نييتع و مشخص يجا

.شد نخواهد وارداي در اجماع گسترده است، كرده يباز سنتي جوامع در مهمي نقش دين اينكهدربارة

در عمـومي حـوزه در ديـن ازها تحليل خصوص در اختالف شناسي وجود دارد؛ جامعهاز يعمـوم حـوزه در نيد ليتحل مورد دريك سنت نظري . شود مي ظاهر مدرن جوامع كه است شده رائه ا بروس استيو و هابرماس ورگني ، اول برگر. ال تريپ ،روب ماكسسوي ناپديـد يـا و دننه ميرو به افول ديني سنتي نهادهاي ،مدرنيزاسيون گسترش با ندا مدعي

مورد اين در برگر اگرچه .گردد مي تبديل شخصي امر يك به افراد براي دين و شوند مي ؛حمايت كـرد است تر كينزد ديگري سنت به كهاي هينظراز و داد تغيير را خود ديدگاه

. ارائه شد (José Casanova) نوااساك خوزه و (Robert N. Bellah) بال رابرتاز سوي كه اي هينظر كـنش بـراي نيرويـي توانـد مـي ديننيز مدرن جوامع در حتيكه كنند مي استداللاينان

سياســي تحــرك و (social unity) اجتمـاعي وحــدت و يگــانگي ،(collective action) جمعـي (political mobilization) باشد.

بـه (private sphere) يخـصوص حوزهو (public sphere) عمومي حوزه مفهوم دو نجايا در و هدخـانوا ،درونـي فـرد حـوزه ميان كه دارد اشاره ياجتماع روابط يسنت ةگان دو مدل

اقتـــصادي، نهادهـــاي چــون يمـــسلط ينهادهـــا واز يـــك ســو اوقــات فراغـــت ـ د از هرگاه فصل نيا در .افكند ميجدايياز سوي ديگر ياسيس و حقوقي حـوزه در ني

سياسـي حـوزه اصـلي متوجـه موضـوعِ ، نخست ةدر درج ،شود مي گفته سخن يعموم

Page 3: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

147/ دين در حوزه عمومي

مـدني جامعه و دولت ملت، چون مراتب مختلفي در كه است اجتماعاتيشامل كه است .دارند قرارـ يابـد، مـي ظهور يعموم حوزه در نيد كه رااي هگان پنجهاي شكل ،ادامه در يمعرف يمدن نيد ،)official religion of the state( يدولت يرسم نيد از ندا عبارت اشكال اين. ميكن مي

)civil religion(، ــوناليناس ــيد سمي ــد ،)religious nationalism( ين ــه ني و )public religion( عام نگاهي آن از قبل اما. )religious legitimation of political power( ياسيس قدرت ينيد تيمشروع جوامـع در را استيس و نيد رابطه چگونه شناسان جامعه يبرخ اينكه به داشت خواهيم

.اند كرده ليتحل مدرن و يسنت

يعموم حوزه دردين افولش رو به نق. 1

دارنـد ليتما نظريه اين سر بر توافق به يشناس جامعه در يبراليل و يستيماركسهاي سنت ،يغرب تجربه نيا و رفت خواهد كنار يعموم حوزه از نيد ون،يزاسيمدرن گسترش با كه

تمـايالت دهنـده نشان كه ايده نيا .تكرار خواهد شد نيز جهان گريد مناطق در سرانجام شـرح با وبر گرچه ،شود يافت مي ماركس هاي انديشه در، است خطي تك نسبتاً تاريخي

.است داده بسط را آن يشتريب و نيـ د رابطـه ،دولـت مـشروعيت مـسئله طـرح بـا ،جامعـه و اقتصاد كتاب در وبر

نفـوذ تحـت ياجتمـاع هـاي حـوزه تمـام كـه يابـد مـي در وي. كند مي بحث را استيس: كنـد گونه تعريـف مـي اين را سلطه يساختارها نيا وا كه دندار قراره سلط ساختارهاي

»هـا را گروهـي از افـراد اطاعـت كننـد احتمال اينكه يك فرمان خاص يا همـة فرمـان «(1968/1922, I: 212) .توجيه خويـشتن يا مشروعيت به سلطه اشكال همه وبر، نظر اساس رب

)self-justification( كـه را ادعـا ايـن ،يمطلـوب نحـو به حاكمان آن، لهيوس هب كه نيازمندند ايــن دومــشابه مبــاني يــا و ســنت قــانون، طبــق و حــق بــه آنــانحكومــت

را يقـانون ـ عقالني و كيزماتيكار ،يسنت مشروع سلطه نوع سه او. كنند مي تيتقو است، .كند ميمطرح

. كنـد مـي مطرح رامشروعيت يِعقالن شكل به يسنتشكل از يخيتار روند كي وبر از مـدرن دولت ،شدن يويدن و )rationalization (يساز يعقالن جهينتدر كه است مدعي وا

سكوالر تيمشروع است معتقد يو. است شده تهي ماورايي و ينيد تيمشروع هرگونه

Page 4: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

148 /

قـانون كـه اسـت شـده رهـا يئـ خال در مـدرن جامعه كهاي هگون به دارد قرار بحران در .(Turner, 1991: 193) ندارد را آن پركردن توان يرسم يعقالن

جوامـع در را اسـت يس و نيـ د رابطه رش،ياخ كار در برگر. ال تريپ وبر،به پيروي از برگـر، نظر به. داده است قرار بررسي مورد تيمشروع موضوع به توجه با مدرن و يسنت

ـ به اجتماعي نظم توجيه به مربوط تِيمشروع تـداركات افـراد، بـراي كـه اسـت اي هگون در وي. رسند مينظر به باوركردني و معقول يا و معنادار )institutional arrangements (نهادي يخيتـار لحـاظ بـه نيد كه كند ميمطرح ،)The Sacred Canopy, 1967 (مقدس بانيسا كتابــا ــر عيش ــؤثرترين و نيت ــزار م ــشروع اب ــوده تيم ــت ب ــتحل. اس ــه از او لي ــر مدرنيت ب

كند ميتصور وي كه است شده متمركز )institutionalization of meaning (معنا شدن غيرنهادي نيد آن طي كه ي است فرايند ،يغرب مدرن جوامعمشخصة . است همراه مدرنيزاسيون با

بانيسا كتاب در برگر. است كرده نشيني عقب يخصوص حوزه به يعموم حوزه از كامالً يخيتـار لحـاظ بـه و فراگيـر بـيش و كم كه هدد مي ارائه شدن دنيوي ازتصويري مقدس كنـد جـاد يا را يطيشرا تواند مي حتي تهيمدرن كه گويد مي هابعد ؛ اما است ريناپذ اجتناب

.(Berger 1999: 6) باشد مناسب ضدسكوالرهاي جريان يا و ديني احياي يبرا كهـ اجتنـاب بـر مبنـي وبر هينظر از جهات بسياري از زين هابرماس ورگني بـودن ريذناپ ارتبـاط گيـري شـكل هابرمـاس، نظـر بـه . كنـد مـي پيـروي شدن دنيوي و سازي يعقالنـ ا ليـ تكم نـشده، فيتحر هـا گفتمـان گرچـه . اسـت ) Enlightenment Ideal (روشـنگري دهي

)discourses( ـ د اما باشند، دين درستي و حقيقت بارةدر وگو گفت دربردارنده توانند مي ني كمـك بخـش رهـايي )communicative competence (ارتباطيِ قابليت هب بنياديني شيوه هيچ به

.(Habermas, 1984: 49-52) دكر نخواهدـ با مـي يافت، دست هنر و اخالق علم، ،يفرهنگ تهيمدرن به بتوان اينكه ايبر از ستي نظـر بـه بنـابراين .(Habermas, 1982: 251) شـد جـدا )world-interpretation (يسنت ريتفسـ جهان

.ندارد تياهم )communicative action (يارتباطكنش يبرا نيد كه رسد مي

نيرويـي همچنـان نيد كه كند مي بيان )2003 (سياست و دين كتاب در بروس وياستدربـارة گفتـه نيا دهد نشان كوشد مي؛ اما در عين حال است معاصر استيس در مستقل

چنـدان ـــ هـستند سـكوالر ياديـ ز حد تا كه ــ غرب در شده يتنعص مدرنِ يكشورهاـ يدهـاي سـنت در و جهـان هـاي بخش ساير يبرا شتريب بلكه كند صدق نمي از غيـر ين

Page 5: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

149/ دين در حوزه عمومي

ديـن و سياست رابطه كند ثابت كه كند مي تالشاو .است صادق مدرن غربي مسيحيت دينـي هـاي سـنت از برخـي ةمقايـس با او. نظر متفاوت است مورد ديني سنتنسبت به

در اينكه يك دين نتايج سياسي داشته باشد، عامل چهار كم دست دهد ي م نشان ،مختلف . مهم هستند

The nature of) االهـي امـر ماهيت دهد، ميقرار مطالعه مورد بروس كه نخستين عاملي

the divine) ـ اد او، نظـر طبق. است اسـالم و تيـ هودي ت،يحيمـس همچـون يديـ توح انيـ بود وسيكيسم سم،يئهندو همچون يديرتوحيغ انياد از رتريسختگ عامـل .هـستند سمي

ـ اد كنـد مي استدالل او. است مربوط دين دامنه و وسعت به دوم و مـسيحيت چـون يانيـ امپراهـاي يطلب جاه به سهولت به غالباً هستند جهاني يعملكردها مدعي كه اسالم يورت اسـت شده يمتجز چنانها دولتـ ملت درون در تيحيمس كه يحال در( خورند مي پيوند

گونـه ايـن نـد، ا هداد بـسط را خاصـشان هـاي دولـت ــ ملـت از يطرفـدار شهروندان كهـ ا بـه . اسـت فيضع مسلمان يكشورها شتريب درها يطرفدار گـر، يد ليـ دال و ليـ دل ني كـه يسـوم عامـل . )بـود آن فاقد تيحيمس كه گذاشت برجاي را يا يجهان ثبات اسالمـ (كنند مي برخورد ينيد تنوع با ديانا كه استاي هشيو كند مي مطرح بروس خـصوص هبـ كنند، مي كنترل را ينيد رفتار كه يانياد است مدعي او). ينيد عمل ـ اد از شيب كـه ياني

ـ قب نيا يكـار محافظـه بـه ) مـسيحيت مثـال بـراي (كننـد نمـي تحميـل را هـا كنتـرل لي)conservative(، مـورد بروس كه ايينه عامل. دارند تمايل يرانسانيغ امور زين و يريسختگ

است معتقد وي. كند مي برقرار دولت با دين يك كه استاي هرابط دهد، مي قرار مطالعه رايـ ز اسـت؛ تـر نزديـك تيحيمس به نسبت است برقرار دولت و اسالم بين كهاي هرابطـ يد حوزه از جدا رااين جهاني حوزه ت،يحيمس اسـالم امـا شناسـد مـي تيرسـم بـه ين

.ستين گونه نيا يدموكراسـ بـرال يل بااديان رايج و مرسوم بيشترين ناسازگاري را است معتقد بروس

ـ ا غـرب يصـنعت مدرن جوامع ةمشخص هرحال به .دارند ياديـ ز حـد تـا كـه اسـت ني بــراليل رشــد در ياساســ مؤلفــه پروتــستان اصــالحات وي نظــر بــه. هــستند ســكوالرـ ا رايز ؛بود يدموكراس كـرد، يبـاز يدار هيرماسـ رشـد در يمهمـ نقـش اصـالحات ني

ـ يد تنـوع نـه يزم و ،كرد تيتقو را (egalitarianism) ييسودگرا و (individualism) ييفردگرا ين(religious diversity) رشــد و كــرد فيتــضع را نيــد مــوارد ايــن تقويــت. نمــود جــاديا را

Page 6: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

150 /

ــگ ــا فرهن ــع وه ــكوالر جوام ــ در را س ــت يپ ــروس. داش ــهينت ب ــيج ــگ م ــه ردي ك مهمـي هـاي تفـاوت اما اند، كرده مدرن استيس به ياديز كمك ينيدهاي فرهنگ گرچه

بـر يمبتنـ ،يعلـ روابـط نيا هرحال به. دارد وجود جهان بزرگ انياد ياسيس نتايج در اصـالحگران قـصد و انگيـزه مثـال طور به اند؛ يي است كه از قبل موردنظر نبوده پيامدها

ن،يبنـابرا . نبـود سـكوالر و بـرال ليهـاي يدموكراسـ گيـري شـكل بـه كمك پروتستان، تحـسين گذشـته رويدادهاي خاطر به توان نمي را ديني هاي سنت از يك هيچ ندگانينما .كرد نكوهش يا و

عقالنيـت نيـروي تـسليم غرب در نيد معتقدندو برگر بروس، هابرماساخيراً وبر، حالي در .است گرفته كناره سياست و علم از و نشسته عقب خصوصي حوزه به و شده

هابرمـاس، كـار ،انديـشند مـي دهنـد مـي توضيح كهاي هتوسع به بروس و برگر وبر، كه نيـز و قـدرت و ثـروت ينهادهـا اسـتعمار مقابـل در روشـنگري فرهنـگ از محافظت

در نيـ د زوال بـه رو نقـش از هابرمـاس، ،ترتيـب نيبد. است كارانه محافظههاي سنت . كند مي استقبال يغرب جوامع در يعموم حوزه

يعموم حوزه در نيد آفريني تداوم نقش .2

ادعـا بـروس، و هابرمـاس ، متقـدم برگـر وبـر، مقابل در كاسانوا خوزه و بال. ان رتراب بـه بال. داد خواهد و داده ادامه مدرن جوامع در خود يعموم نقش ايفاي به نيد كنند ميـ نيـي تب هـدفش كه دارد تعلق پارسونز تا ميدورك از يسنت جوامـع در ياجتمـاع سجامان

و تفكيـك بر كه را )religious evolution (ينيد تكامل هينظر وي. است شده تخصصي مدرن مطـرح ديـن تكامـل بـراي را تـاريخي مرحلـه پـنج ودهد مي بسط است، استوار تمايز

بال اتيفرض از يكي. (Bellah, 1964) مدرن و هياول مدرن ،يخيتار ،يباستان ،ييابتدا: كند مي را جامعـه او .Bellah 1975: ix) (است متكي ياخالق يِنيد تفاهم كي بر جامعه كه است نيا بـه . دانـد مي نظام كل يبرا محرك و معنا ارائه را نيد كاركرد وگيرد مي نظر در كل كي نينمـاد هـاي نظـام كـه ييجا در يحت. است يجهاناي هديپد نيد] از نظر بال [ ليدل نياـ بن مـسائل مـورد درهـا گـروه و افرادهاي حل راه اند، شده گذاشته كنار جيرا ينيد نِيادي

ـ يد دنتوان ها مي گيري جهت و هويت به مربوط او نيبنـابرا .(Bellah 1972) دنشـو تلقـي ين .است رممكنيغ يمانيا يب است، معتقد

Page 7: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

151/ دين در حوزه عمومي

كـرده مطـرح )legitimation (تيمـشروع مـسئله لحـاظ با را استيس و نيد رابطه بال موجـود، سياسيقدرت ايآ كه داند مي پرسش اينپاسخ به را مشروعيت مسئله او .است

او. Bellah, 1980: viii) (كنـد مـي سـرپيچي اش ديني عالي تكاليف از يا است حقو اخالقي يمـدن نيـ د شكل به ،يعموم حوزه در نيد مدرن، و هياول مدرن جوامع در است معتقد

شـده زيمتمـا دولـت و سايكل از كه است يمشترك ينيد عامل ،يمدن نيد. آمد درخواهد بــه كــه متعــاليهــاي آرمــان از اســتاي همجموعــ يمــدن نيــد بــال، نظــر طبــق. اسـت گيـرد مـي قرار داوري مورد جامعه اهآن واسطه به و بخشد مي مشروعيت و انسجام جامعه

(Bellah, 1967) .يجامعگهاي آرمانمتضمن برخي يمدن نيد) societal ideals( اسـت؛ ماننـدـ ا. دارد قـرار جامعـه افراد همه حمايت مورد كه افراد حقوق نهادهـاي بـه هـا آرمـان ني اسـتفاده ياسـ يس رهبـران نقـد بـراي توانند مي همچنين و بخشند مي مشروعيت سياسي مـشروعيت سياسـي نهادهـاي به امريكا تاريخ اوايل در دين اين است مدعي بال. شوند

معتقـد همچنـين او. دارد را كـاركرد اين احياي ظرفيت نيز امروز آمريكاي در و بخشيد ديـن يـك از شـكلي ،جوامـع همه كهاي هگون به است يجهاناي هديپد يمدن نيد است .Bellah, 1975: 3) (دارند را مدني

داده انجـام عمـومي حـوزه در ديـن بارةدر جديدتري تحقيق) 1994( كاسانوا خوزهـ اد، كتـابش او. است ـ نظر نقـد بـا را ،مـدرن جهـان در يومعمـ اني ونيزاسـ يسكوالر هي

ـ نظر نيا با او. كند مي آغاز ــاند گرفته فرض متقدم برگرِ و وبر كه گونه آن ــ موافـق هيـ يد زيتمـا رِيناپذ برگشت يخيتار نديفرا كه است در او امـا ؛اسـت داده رخ غـرب در ين پـي در را ديـن شدن خصوصي و فتنر حاشيه به بايست مي لزوماً ينهاد زيتما اين اينكهـ مطالعـات كـه دارد اعتقـاد او عوض در. كند مي ترديد باشد داشته نـشان صـرفاً يتجرب

از يخيتار يشناخت جامعه مطالعات اساس بر او. ريخ اي است نيچن نيا ايآ كه داد خواهد نـد يراف 1980 دهـه از اسـت معتقد ،متحده االتيا و ليبرز لهستان، ا،ياسپان در عامه نيد

.است داده رخ جهان سرتاسر در مدرن نيد (deprivatization) شدن يشخصريغ گسترده شـهروندي مـدرن اصل با ناسازگار را ياسيس امر و ينيد امر يختگيآم درهم كاسانوا

. هستند ناسازگار مدرن ةشد كيتفكهاي دولت با زينرسمي يساهايكل او نظر از. نديب مي يقـ يتطبشناسي جامعه ــ يشناس جامعه در متفاوت سنت دو از لهاما با كوشد مي كاسانوا

را بـسط جديـدي تحليلـي چارچوب ــ يمدن جامعه و يعموم حوزههاي هينظر و نيد

Page 8: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

152 /

جامعـه و ياسـ يس جامعـه دولت، به مدرن كيدموكرات استيس يئجز سه ميتقس او. دهد بـا سـطوح نيا از كي هر كه آنجا از است معتقد او. دهد را مورد استفاده قرار مي يمدن

در عمـومي اديان كه دارد وجود امكان نيا ،اند ارتباط در يعموم حوزه از يمتفاوت شكلـ اد تنها ،يمدن جامعه سطح در كه رديگ مي جهينت او. باشند داشته وجود سطح سه هر اني

هـستند سـازگار مـدرن شـده كيـ تفك يسـاختارها بـا و مدرن يجهان اصول با يعموم

(Casanova, 1994: 219). در يعمـوم حـوزه در نيد يعموم هاي دخالت كند ميادعا كاسانوا ـ گرد تلقـي تهيمدرن از ضدمدرن ينيد نقدهاي دنتوان نمي مدرن يمدن جوامع ديگر در ؛دن

شـكال اَبـر )normative critique (هنجـاري نقـدهاي از يديجد انواعها دخالت اين ،عوض اسـت معتقـد كاسـانوا ترتيـب، نيبـد . دنـ ده مـي ننـشا را تـه يمدرن شـدن نهادي خاص

تـه يمدرن از هابرمـاس يستيسكوالر هينظر مورد در راهايي ترديد نيد بالقوه هاي ظرفيت .است كرده جاديا

اساسـي اخـتالف موضوع دو در كم دست شد ياد آنان از نجايا در كه شناساني جامعه بروس و هابرماس متقدم، برگر ،وبر مدرن، جوامع در دين عمومي نقش مورد در. دارند

توانـد نمي نيد مدرن، جوامع در پيشرفته تفكيك دليل به معتقدند بال همانند سو كي از متـأخر برگـر و كاسـانوا گريد يسو از. باشد داشته همراه به تيمشروع جامعه كل يبرا بــه لزومــاً )institutional differentiation (ينهــاد كيــتفك كــه دارنــد ترديــد مــسئله ايــن در

ـ با مي مسئله نيا كه است نيا آنان كرديرو. شود منجر نيد شدن يصشخ موضـوع ستيـ مطالعـات .)priori theoretical assumptions (پيـشيني نظـري مفروضـات نـه و باشـد يتجرب

اتخـاذ شناسـان جامعـه نيا از يبرخ كه اي يهنجار رهيافت با است مرتبط دوم موضوعآن را كـه كننـد مـي فيتوص را يشرفتيپ بروس و متقدم برگر ر،وب كه حالي در. اند كرده

يبـرا ،يعمـوم حـوزه در نيـ د ينزول نقش دارد اعتقاد هابرماس ،دانند لزوماً مثبت نمي سـخن يمـدن نيـ د يهنجـار هـاي جنبـه از بال ،مقابل در. است بوده ديمف مدرن جوامع

در كـه دهـد بـسط را يعموم نيد ازهايي صورت خواهد مي كاسانوا عالوه، هب. گويد مي باعـث مـدرن، يعمـوم نيد اشكال نيا است معتقد او. است موجود يمدن جامعه سطح

.شد خواهد را )The common good (يعموم ريخ شرفتيپ بـا است يعموم حوزه از شدن ناپديد حال در نيد كه ادعا نيا ديد خواهيمدر ادامه

يعمـوم حـوزه در نيد نقش. نيست زگارسا است داده رخ قبل دهه دو در كهتحوالتي

Page 9: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

153/ دين در حوزه عمومي

يينمـا اينجـا در مـا . شود انيب گوناگونهاي شيوه به تواند مي كه است دهيچيپاي هديپد ظهور شكل پنج ،داده دست به را عمومي حوزه در دين ظهور مختلفهاي شيوه از يكل

ـ يدگرايـي يمل ،يمدن نيد دولتي، يرسم نيد (عمومي عرصه در دين و عامـه نيـ د ،ين .كرد ميخواه يبررس را) سياسي قدرت ينيد تيمشروع

(The official religion of the state) دولت يرسم نيد .1 / سايـ كل روابـط حسب بر معموالً را موجود رسمي ينيدهاي سازمان و دولت تعامالت

شـده اخـذ يياروپـا مـسيحي رسـمي انياد زمينه از سايكل مفهوم. كنند مي مطرح دولت اصـالحات پـس از نهـضت خيتـار در دولت / ملت عنوان به دولت از مدرن فهم. است دارد وجـود ضمني فرض كي غالباً دولت،/سايكل روابط از بحث در. دارد شهير يياروپا

. از هم وجود داردمجزاهايي نظير بين اين دو واحد اما با موجوديت اي بي رابطه آن ودوگـانگي مـشكالتي را در زمـان طـرح هاي مسيحي در ايـن فرض به هر حال پيش

سايـ كل ،مـسجد اسـالمي سـنت در مثـال يبـرا .هاي غيرمسيحي ايجاد كرده است زمينه مكـان اصـوالً مسجد است، شده ثبت اعضاي با ينيد يسازمان سايكل كه حالي در. ستين

(dawla) دولـت كلمـه "state" مفهـوم به ،مفهوم ترين نزديك. است آموزش و گزاردن نماز .(Haynes 1998: 9; Norcliffe 1999: 157–8) اوسـت اداره و حـاكم دودمـان بـه معنـاي كه ستا

ـ ا از و ندارنـد سايـ كل به شبيه ييساختارها سم،يهندوئ همچون زين انياد از يبرخ رو ني وجود با. آورند وجود هب روحانيت جانب از تهديدي هند سكوالر دولت يبرا توانند نمي

رگـذار يتأث ياسـ يس هـاي جنبش و احزاب انتخابات، بر هم هنوز دهن در سميهندوئ ن،يا مفهـوم چـارچوب يريكـارگ به ل،يدل نيهم به .(Frykenberg, 1993; Smith, 1990: 39–42) است

اسـت مـشكل ييقـا يآفر و ييايآسـ يكشورها از بسياري در دولت/ سايكل روابط يِسنت

(Haynes 1998: 8–9). از مـواردي معاصر جهان در گفت توان مي ،يمفهومهاي تفاوت اين داشتن نظر در با

كـه كـرد ميخـواه تمركز وضعيتي بر ما بخش نيا در. دارد وجود دولت/ سايكل روابط وجـود يدولت نيد اي و (confessional state) ياعتراف دولت شكل به دولتي، يرسم نيد كي

و دارد سـكوالر قـدرت مـافوق ييسايـ كل ياقتدار مسلط، نيداعترافي، دولت در. دارد .دهنـد شـكل خـدا طرح از شانيرهايتفس مطابق را جهان تا هستند درصدد ينيد رهبران

Page 10: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

154 /

ـ يد رهبـران امـا هستند، نادر نسبتاً ياعترافهاي دولتبيستم قرن در گرچه يبرخـ در ين عربـستان در آنچه مثل ؛كنند ايجادرا هايي دولت نيچن تااند كوشيده مسلمان يكشورها

ـ ا ،(Haynes, 1998: 112–14; Mayer, 1993) سودان ،(Esposito, 1999: 75) يسعود افغانـستان و ران،يدر 1979 ياسـالم انقالب. شود ميافتي (Esposito, 1999: 264–5) طالبان حكومت مدت در

از. شـد (Shi’ite theocracy) يعيشـ يتئوكراس شكل در ياسيس نظم بازسازي به منجرايران، ـ مـدل اساس برها يپهلو و داشت پارلمان و ياساس قانون كشور نيا ،1906 سال يغربجـدايي را قـوا تفكيـك و دولت يكاركردهاميان كه بودند كرده جاديا بوروكراسي يك

قـانون . كـرد اعـالم را ياسـالم يجمهـور رانيا ،يپهلو يسرنگون از بعد .انداخته است اسـت يگانـه خداي انحصاري حق ريگذا قانون و حاكميت اينكه اعالم با 1979 ياساس

گذاشـت بنيـان را يتئوكراس يك آشكارا دولت، از دين جدايي قطعي طرد با همچنين و

(Arjomand, 1993). موفق ياعترافهاي دولت ايجاد در مسلمان يكشورها يبرخ كه يحال در .(Demerath, 2001) كردنـد انتخـاب را سـكوالر حكومـت ، هيترك مثل گر،يد يبرخاند، بوده

. دارند قرار انهيم يتيوضع در تياكثر گرچه بـرعكس ؛دارد وجود شده تيتثب ياعتقاد رسماً كه است ييجا در انهيم وضعيت نيا

نجـا يا در مـا . شود مي يافت يشمال ياروپا كشورهاي و ايتانيبر در كه سكوالر حكومتجريـان نهـضت دولـت نخـست در / روابـط كليـسا . انـدازيم مي تري دقيق نگاه نروژ به

واسـطه يـك فرمـان و حكـم سـلطنتي تثبيـت صورت يك دسـتور و بـه اصالحِ ديني به ـ تقو يروحان و ياسيسهاي قدرت قيتلف شانزدهم قرن در. شده بود كـه چنـان شـد، تي قــدرت تحــت سايــكل وبــوده )of God’s grace (االهــي موهبــت دارايپادشــاه و دولــت شـد، مطـرح 1814 سـال در كـه ديـ جد كيـ وكراتدم ياساسـ قانون. داشت قرار پادشاه در. نكـرد جـاد يا تغييـري دولـت / سايكل روابط در اما داد، رييتغ را پادشاه و مردم روابط رئـيس پادشـاه و يدولتـ نيد يلوتر يِليانج اعتقادِ كه كرد اعالم ياساس قانون نيا واقع

.است كليسا سايكل استقالل كه داد رخ يستب و نوزدههاي قرن يط در ينيد يخواه يآزاد جريان

واسطه به كههايي انجمن اي و يانتصابهاي انجمن به را نايروحان قدرت و داد شيافزا راـ اخ .(Repstad, 2002) داد انتقـال شدند، ميانتخاب سايكل اعضاي مـورد در يموضـوعات راً،ي

در نمـسلما اقليت عيسر رشد خصوص به و يحيرمسيغهاي تياقل حقوق و ييكپارچگ

Page 11: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

155/ دين در حوزه عمومي

سـال در. اسـت شده مطرح يياروپا يكشورها ديگر از يبرخ در شكل نيهم به و نروژ توجه با شده ثبت ينيدهاي انجمن و اجتماعات همهمندي از بهره ي،ديجد قانون 1969

در. كرد تيحما يعموم وجوه از هم آن ،يمساو يوجه و مبلغ از ،آنها ياعضا تعداد به اعضاي تعداد نسبت به دولتي يكليسا قلمرو تحتهاي خشب مثل مسلمان جوامع جه،ينت

همـه كه استدالل اينتوجه به با. كردند مي دريافت عمومي حمايت زانيم همان به خود خـود مـذهب بـه عمـل بـراي يكساني حقوق وها فرصت ستيبا مي ينروژ شهروندان

منحـصر موضوع نيا. گرديد مطرح دولت و سايكل جدايي براي شنهاداتييپ ،باشند داشتهـ تفك سوئد در دولت و سايكل راًياخ: نبود نروژ به سـاير در. (Demerath, 2001)انـد شـده كي

از مـشابه هـايي چـالش ،بريتانيـا ماننـد ،دارند دولتي دين يك كه نيز اروپايي كشورهاي اسـت شـده مطـرح ـــ دارنـد برابـر هـاي فرصـت تقاضاي كهــ دينيهاي اقليت سوي

(Beckford and Gilliat 1998). روابـط در مشكلي باشند جدا گريكدي از دولت و سايكل اگر كهيك فرض اين است

نيـ د شـناس جامعه ،(7–36 :2001) مراثيد .يج كالسين گرچه،. آمد نخواهد پديد دو اينـ ا در دولـت / سايـ كلهـاي كـشمكش وهـا تنش راًياخ كه كند مي اشاره ،ييامريكا االتي تمايل و ينيدهاي گروه امور در دولت دخالت به مربوط لئمسا. تاس كرده رشد متحده

به را يمناقشات ،يعموم حوزه در شانتقاضاهاي طرح براي ينيدهاي گروه يبرخ ندهيفزا نيـ د كـه ،نـروژ مثـل ،سـكوالري جوامـع در بنابراين .(Robbins, 1989) است داشته همراه

دولـت و سايـ كل كـه ييجا ــ متحده تااليا در. نيست مسلط يمل يسايكل دارند، يدولت دو هـر در. نيـست پـذير امكـان دولـت و سايكل كامل تفكيك ــ هستند گريكدي از جدا

.كشند ميچالش به همچنان را گرييكد دولت و سايكل مورد

(Civil religion) يمدن نيد. 4

در ،فرانـسوي فيلـسوف ،)1778-1712 (وروسـ ژاك ژان بار اولين را يمدن نيد مفهوم نيازمنـد خـود، در افراد ادغام براي جامعه هر داشت اعتقاد وي. دكر مطرح هجدهم قرن

تا افراد را درون جامعه منـسجم و يكپارچـه است مذهب كامالً اجتماعي يك متخصصِ يزمـان . گرديد پديدار 1960 دهه اواخر در يمدن دين بارةدر شناختي جامعه همناقش. كند دينـي عنـصر يـك يـا ييامريكـا يمـدن نيد كي كه كرد رحمط) 1967( بال روبرت كه

Page 12: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

156 /

و 1970 دهـه در. است داشته وجود متحده االتيا در دولت و سايكل از مستقل مشترك .درگرفت نيد شناسان جامعه ميان مسئله اين سر بر جدي مناقشات 1980

مـورد را متحده ياالتا در يعموم حوزه در ينيد حاكميت يي،امريكا محققچندين مـورد در شـناختي جامعـه نظريـه يك كه بود يكس نينخست بال يول ؛دادند قرار يررسب

ـــ دهنـد نـشان مـي ونيزاسـ يمدرنهاي نديفرا كه ــ چنان او نظر به. كرد ارائه مدني دين عنـوان به مدني ديننيستند، يسنت نيد سلطه تحت ديگر يفرهنگ و ياجتماعهاي بخش

دسـت معنـا و هويـت بـه آن ةوسـيل به مدرن وامعج تا است شده پديدار جايگزين يك مناسـك و نمادها ،اعتقادات ازاي همجموع«: كند مي تعريف چنين را يمدن نيد او. يابند

:Bellah, 1968) »اسـت شده تفسير امر متعالي با كه ييامريكا يخيتار تجربه از برآمده ينيد

Declaration of) اسـتقالل ميـه اعال همچـون ـــ آمريكـا يخيتـار اسناد بررسي در بال .(389

Independence) اسـتفاده و ديـن بـه متعـدد ارجاعـات به ــ متحده االتيا ياساس قانون و كـرده هـدايت جديـد سرزميني به را مردمش كه (The analogy of God) خدا تمثيل از مكرر مريكـا ا جمهـور يرؤسا افتتاحيههاي يسخنران در خدا به ارجاع. كند مي استشهاد ،است

خـصوصي خيـر هـر بزرگ خالق «از واشينگتن جورج مثال، يبرا ؛است رفته كار به زين آدامـز جـان گفـت، مـي سـخن (Great Author of every public and private good) »عمـومي و

(John Adams) عدالت سرچشمه «به هيشب ياصطالحات از« (Fountain of justice) كرد مياستفاده صـحبت (That Being in whose hands we are) »وييما دستان در ما كه موجودي «زا جفرسون و

ييامريكـا يمـدن نيـ دهاي ارزش و اعتقادات ازهايي نشانه را ارجاعات نيا بال. كرد مي .(88–171 :1972) كند ميريتفس

آمريكـا تـاريخ اوايـل در ديـن ايـن : دارد يمتعدد يكاركردها يمدن نيد بال نظر به ددار خـود بـا را كاركرد نيا احياي بالقوه توان امروز وداشت بخشي تيمشروع كردكار

(Bellah, 1980). در خـود هم استعداد بالقوه براي ايجاد انسجام و يكپارچگي را يمدن نيد توجه با يمدن نيد وي نظر به .(Bellah, 1976) دارد و هم استعداد جدايي در او نهفته است

.دارد امبرانهيپ كاركرد آن، يهنجارهاي جنبه به آن اسـاس بـر كـه دارد وجـود توافقي ييامريكا يمدن نيد در (3 :1975) بال نظر طبق

يمـارت . ياِ نيمـارت ده،يـ عق نيا يپ در. است مسئول ياخالق عالي نظم مقابل در جامعهـ تقر دو نيب) 1975( پيامبرگونـه تقريـر : گـذارد مـي تمـايز آمريكـايي مـدني ديـن از ري

Page 13: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

157/ دين در حوزه عمومي

(prophetic) و ،كند مي جلب بنيادين هاي آرمان از تخطي) به اعتراض (به را ملت توجه كه بـال نظـر بـه .اسـت دينـي ناسيوناليـسم از شكلي و ستايد مي را ملت كه كشيشي تقرير

شـده انجام يقيتطب مطالعه چند اساس نيا بر. است يجهاناي هديپد يمدن نيد (3 :1975) يبرخـ .(Bellah and Hammond, 1980; Harmati, 1984, 1985; Liebman and Don-Yehiya, 1983) اسـت

بـه ارجـاع بـا ملـت يـا و دولت به بخشي مشروعيت كهاند يافته را مواردي پژوهشگرانــالي حقيقــت ــه صــورت متع ــه يحــال در ،(Baily, 1986; Layendecker, 1986) اســت گرفت ك

برخـي .(Hammond, 1980)انـد ردهبرنخـو هـايي تيمـشروع چنـين به يگريد پژوهشگرانـ اكثر شـان دولتـي يـا و ملـي ساهاييـ كل كـه ،يشـمال ياروپا يكشورها در معتقدند تي

ـ باشـد، داشـته وجود يمدن نيد اگر رند،يگ يبرم در را تيجمع ـ ب آنكـه از شيب از روني .(Furseth, 1994; Repstad, 1995a; Sundback, 1984) ساهاستيكل همين با ارتباط در باشد سايكل

ـ نظر ايـن . اسـت داشـته پـي در را يعلم مناقشات ،يمدن نيد مورد در بال هينظر هي عنـوان به مدني دين توصيف بارهدر )Empirical studies (يتجرب مطالعات يبرامشكالتي را

از ياريبـس . اسـت كـرده ايجـاد مشابههاي پديده ديگر از آن تمايز و اجتماعياي هپديدـ تعر كننـد مـي تالش و اند كرده تمركز مسئله نيا بر بحث، اين در كنندگان مشاركت في

ـ ا از يقبـول قابـل . (Gehrig, 1981a, 1981b; Richey and Jones, 1974) دهنـد دسـت بـه مفهـوم ني شـده نظريه اين بودن كاربردي مورد درهايي بحث جاديا باعث اوهاي هيفرض ن،يمچنه

. بود زيبرانگ جدال او هينظر نكه،يا عالوه هب؛ (Thomas and Flippen, 1972; Wimberley, 1979) استـ ترد مـورد را بـال ينظرهاي فرض هستند وبري عموماً كه نيامنتقد . نـد هد مـي قـرار دي

ايـن نخستفين . اوست نامنتقد ترين جدي از ،ييامريكا نيد شناس جامعه ،نيف چاردير اسـت معتقد او. كند مي نقد تاس ياخالق نظم جامعه، مبناي كه را بال يِميدوركها فرض يمـشترك دينـي يمبنا هيچ نتيجه در ؛شوند مي مشخص كيتفك و تمايز با مدرن جوامع

ـ دار وجـود متعـددي معناييهاي نظام بلكه ندارد وجود جامعه در ياخالق نظم يبرا . دن سطح ــ مختلف سطوح در يمدن نيد يكاركردها مورد در را بالهاي ليتحلسپس نيف

كاركردهـايي افـراد براي هرچند نيد نيف نظر به .كند مي نقد ــ اجتماعي سطح و يفرد نيف ، در نهايت.(Fenn, 1970) باشد داشته كاركرد فرهنگ كالن سطح در تواند نمياما دارد

معتقـد او. نيست موافق است ياجتماع انسجام يبرا ييمبنا يمدن نيد كه بال نظر اين با كننـد حمايـت آن از تيجمع همه كه فراگيري يدئولوژياوجود ،مدرن جوامع در است

Page 14: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

158 /

همـه بـر كـه نـدارد وجود اي يهنجار يمدن نيد هيچ ن،يبنابرا .(Fenn, 1972) امكان نداردـ ن ،)1983( هاگي كليما ،ييامريكا شناس جامعه. (Fenn, 1976) بگذارد ريتأث ملت اشـاره زي برتر يا و ملت از جدا و يافته دست تعالي به توانند نمي يمدن نيدهاي ارزش كه كند مي و يتجرب مطالعات ه،ينظر نيا ها، مناقشه نيا رغم يعل. گيرند قرار آن نهادهاي يا و آن از

.(see Mathisen, 1989) است برانگيخته يمدن نيد مورد در را بسياري يخيتار

(Religious nationalism) ينيد )ييگرا يمل (سميوناليناس .5

ملـت بـه و بـود ملـت متعـالي و جهانـشمول ديـن كـه بـال يمدن نيد هوممف مقابل درـ يد سميوناليناس كرد، مي نقد را آن همچنين و بخشيد مي مشروعيت ـ يب جهـان ين را اي ين

ايـن بـه . شود مي ساخته بت آن از ،گرفته قرار شيستا مورد ملت آن در كه هدد مي ارائه مĤبانه شيكش شكلآن را ) 1974( يمارت كه است يزيچ آن همانند ينيد ناسيوناليسم معنا

)priestly( ـ نام يمدن نيد را ملـت هـاي يبرتـر وهـا عظمـت دسـتاوردها، كـه اسـت دهي .كند ميشيستا

ــه آن ــه »ملــت« شــد، اشــاره كــه گون ــاي ب ــا در مــدرن معن ــرن ياروپ و هفــدهم ق سـت ا شـده مطـرح مـدرن ناسيوناليسم مورد در يمتعددهاي هينظر. شد ظاهر هجدهم

(Calhoun, 1997; Smith, 1983) .گرايـي تساخ بين ملت، مفهوم فيتعر در يمهم ينظر زيتما)essentialism( گرايي ساخت و)constructivism( وجود دارد) تيـ قوم خصوص در زيتما نيا )ethnicity( تيجنس و) gender( يـك در موجـود تنـوع ،يـي گرا تسـاخ ). اسـت مهـم زين

ويژگـي ترين مهم به يا و است نآ ذات دهنده تشكيل كه خاص رمعيا يك به را جمعيت شـود مي ادعا اغلب. باشد نيد يا تيقوم زبان، است ممكن مالك اين .دهد مي تقليل نآ

ـ امـثالً ؛اسـت مـده آ دسـت به عتيطب واسطه هب اي و بوده ريناپذ اجتناب ذات اين كه ني يبخـش بـه را آنان كه شوند مي لدمتو اي يذاتهاي صهيخص با مردم كه دارد وجود تصور

.كند ميتبديل ملت كي از در. كنـد مـي كيـد أت خـود ديـدگاه از جهان تعريف در مردم قابليت بر ييگرا ساخت

است متمركز اي يشناخت جامعه و يخيتارهاي نديفرا برگرايي ساخت سم،يوناليناس مورد . اند مدهآ وجود بهآنها واسطه بهها ملت كه

سميـ وناليناس ،آمريكايي شناس جامعه ،(Craig Calhoun, 1997: 3) كالهون گيكرا نظر طبق

Page 15: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

159/ دين در حوزه عمومي

»يگفتمـان بنـدي صورت« (Michel Foucault, 1972, 1977b) فوكو شليم آنچه عنوان به تواند مي)discursive formation(يعنـي فوكـو نظـر در گفتمـاني بنـدي صـورت . شود ناميده نامد، مي

فكـر يبـرا استاي هشيوگرايي يمل. دهد مي شكل را آگاهي كه گفتن سخن ازاي هشيو و ياجتمـاع انـسجام ،)collective identity (يجمعـ تيـ هو همچـون ليئمـسا بارةدر كردن

و گرايانــه ملــي) self-understanding (خودآگــاهي كيــ جــاديا بــه كــه ياســيس تيمــشروع تخيلـي اجتماعـات هـا، ملـت معنا، نيا در. كند مي كمك يستيوناليناس يادعاها پذيرش

(imagined communities) (Anderson, 1983: 16) از يمشخــص صــورت سميــوناليناس وهــستند .است ياجتماع انسجام و يجمع تيهو )imagining (تصورِ

دينـي و فرهنگـي زبـاني، قومي، گوناگونهاي گروه از تركيبيها ملت يبرخ اگرچه ملت ،گرايانه ملي بيان اما دهند، نميشكل را )homogeneous groups (همگني گروه وهستند

بـا همـراه گروه كي در تيعضو. گيرد مي نظر در گروه نوع يك يا و منسجم واحدي را. كنـد مـي مـشخص را )them (»آنهـا «و )we (»مـا «كه استاي هنشان يا و بيروني تعريف

ـ دمـور در. اسـت عالمت و مشخصه اين پذيرش مستلزم گروه در تيعضو گـروه كي و تـاريخ و ،منـسجم واحد يك عنوان به ملت مشترك، نيسرزم تواند مي نشانه اين ،يمل

باشـد ها ويژگي اين در ياصل عناصر از تواند مي نيد كه است آشكار. باشد مشترك نژاد

(Ramet, 1984: 149). /دولـت . اسـت سميـ وناليناس هـاي جنبه نيتر مهم از يكي شهيهم )Territory (نيسرزم

برخـي در كـه دهـد، مـي نيسرزم به نسبت يخصوص هب نگاه طرز شهروندانش به ملت، هوديي ناسيوناليسم نجايا در. شود مي)sacred space (مقدس مكان به ليتبدتا حدي موارد

سميـ وناليناس از ينـوع در. رديـ گ قـرار اسـتفاده مـورد روشن مثال كي عنوان به تواند مي آنـان يادعـا . داشت وجود سميوناليناس و نيد نيب يكيزدن يوستگيپ شامدرن،يپ يهودي

تـا داد فرمـان نبـي سـموئيل به خداوند كه شد مي ناشي عقيده اين از سرزمين مورد در بـه منجـر كـه سميـ ونيصه ياسـ يس جنـبش هرچنـد . دهد قرار پادشاهي اسرائيليان براي. بـود يهود دين ليهع شورش دهندة نشان و سكوالر كامالً شد، لياسرائ دولت گيري شكل

آرمـاني اي هجامعـ ايجـاد آن هـدف و داشـت سوسياليسم با نزديكي ارتباط صهيونيسم دهه اواسط از. بود يلئاسرا در توليدي كار و ياجتماع عدالت ،ياجتماع يبرابر بر يمبتن

تأكيـد يجمعـ تيـ هو يبـرا ييمبنـا عنـوان به يهودي سنت و تيهودي بر مجدداً 1950

Page 16: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

160 /

روزه شـش جنگ ازپس . يافت اهميتاي هفزايند طور به تيقوم و نيد بيترك و گرديد و (messianic) يموعـودگراي نظريـه كـه كردنـد رشـد يطلبـ جنگ ينيدهاي گروه ،1967

ينيدهاي ستيوناليفراناس ها، گروه اين از كيي. كردند بيترك را انهيگرا يملهاي استيسـ (Gush Emunim) آمـونيم گــاش ـــ ـ م از يگروهــ اي هــستند ــــ (bloc of the faithful) ناؤمن بـا نآنـا . اسـت اشـغالي اراضـي درهـا شـهرك غيرقـانوني تأسـيس ن آنـا ياستراتژ كه

سـكوالر صهيونيسم در كه ــ نيسرزم و يهود ملت ميان پيوند به مربوط تفكرات احياي كننـد مـي فـراهم دينـي مـشروعيت طلبانـه، توسـعه هـاي سياسـت برايــ بود رايج هم

(Biale, 1983; Juergensmeyer, 1993; Liebman and Don-Yehiya, 1983). در تـوان مـي را تـاريخ اهميـت . كنـد مـي ميترسـ نيـز را ندهيآ و گذشته سميوناليناس نوشـتن كـه كـشورهايي ؛كـرد مشاهده اروپايي هاي ملت / دولت از تعدادي گيري شكل

و آزادي بـراي مبارزه جريان در. شد ليبدت سازي ملت نديفرا از يبخش به آنها در خيتار. است خوبي مثال افغانستان مورد اين در. دارد وجود آينده به بسياري عالقه نيز استقالل

مقاومـت هـاي جنـبش و يستيـ وناليناس مبارزات در مهمي عنصر به اسالم كشور اين در(resistance movements) گرديـد تبديل 1980 دهه در (Esposito 1999: 264–5). افغـان، نامجاهـد

اعـالم شوروي اشغالگر نيروهاي با مقابله در كه شدند مي گرفته نظر در يآزاد مجاهدانخفـت و جايگزين را جديدي اسالمي نظم كه بود اين آنان برنامه و كردند )jihad (جهاد

.كنندي روس سلطهخواري مهـم عنـصر ،(Ninian Smart, 1983: 18–19) اسمارت انينين ،دين ييايتانيبر استاد نظر طبق

و يخيتـار شخصيتي تواند ميوي است، (national hero) يمل قهرمان سم،يوناليناس در گريد تلقـي مثبـت كـه اسـت داده انجـام كارهـايي يا كاري ملت براي كه باشد زنده فردي يا

اسـت داشـته وجـود سـابق يوگـسالو ي در سميـ وناليناس و نيد احياي نوعي. دنشو مي

(see Ignatieff, 1993 and Ramet, 1984)ـ امپرا نقـش صربستان، در نمونه، يبرا ؛ (Lazar) الزار ورت الزار كه هستند سربازاني وارث كنند مي ادعاها صرب. است يمل قهرمان از يروشن مثال

سـرحدات از يبخـش منطقه نيا .كرد مي رهبري را آنان وكوزو جنگ در 1389 سال در عثمـاني حكومـت و اسـالم گسترش حال در قلمرو و يحيمس يروپاا نيب منازعه موردبـه همـراه و شـد كـشته هـا تـرك بـا جنـگ در منطقه نيا در 1389 سال در الزار. بود

قـرن در. شدند تبديل اروپا در اسالم عليه تيحيمس جنگ نينماد قهرمانان به سربازانش

Page 17: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

161/ دين در حوزه عمومي

در و گرديـد تبـديل ها صرب يطلب توسعه پروژه كننده ايجاد اسطوره به جنگ نيانوزده حتـي . رفـت مي شمار به ها صرب ناسيوناليسم در مهمي بسيار عامل 1990 و 1980 دههـ بقا گردانـدن بـا يصـرب ارتدوكس يسايكل ،يوگسالوي فدراسيون فروپاشي از قبل ياي

نشان ،دانست مي بزرگ صربستانِ قلمرو را آنچه صرب، نيسرزم سرتاسر در الزار جسدافروزي تبديل شـد و در مـشروعيت دادن به عاملي براي جنگ قهرمانان اين خاطره. داد

سـال مـورد اسـتفاده قـرار گرفـت 600به حمله بر ضد مسلمانان بوسني آن هم بعد از

(Ivekovic 2002: 524). تهديـد نيـز را آن توانـد مي اما باشد،گرايي ملي در ثرؤم عامليتواند مي نيد هرچند

رقيبـي را دينيهاي گروه و خانواده چون ديگريهاي گروه به وفاداري ،گرايان ملي. كند كليـساي طـرد درصـدد نهايتـاً هيتلـر كـه داليلـي از يكـي . بيننـد مي ملي وفاداري براي

نـي، يد سميـ وناليناس ايـن، بـر عـالوه .(Lease, 1983: 81) بـود مسئله همين ،برآمد كاتوليك به .(Smart 1983: 27) گرفت نظر دراي هقبيل دين هشبي را آن بتوان ديشا بلكه ،ستين يجهان

غالبـاً دارنـد، تعلق اسالم اي سميبود ت،يحيمس چون يجهان انياد به كه آنان ل،يدل همين كـال يراد سـازمان دو زمينـه، ايـن در مثال يك. مانند مي باقي مردد سميوناليناس مورد در

ياسـالم جماعـت و )The Muslim Brotherhood of Egypt (مـصر نيالمـسلم اخـوان ،ياسـالم آنهـا .آمدند وجوده ب 1940 و 1930 دهه در كه هستند هند قاره شبه در )جامعه اسالمي ( بـا ناسـازگار را آن و بودنـد مخالف سكوالر يدئوژيا كي عنوان به يعرب سميوناليناس با

ابــزاري دتواننــ مــيانيــاد گرچــه. (Esposito, 1999: 67) دانــستند مــياســالم جهــاني پيــام بـه نيز سميوناليناس با يدشمن منشأ توانند مي همچنين اما باشند ناسيوناليسم تقويت براي .نديآ شمار

(Public religion) عامه نيد .6

اسـت، (top–down) »پـايين به باال «از بيانگر ظهور حكومتي يمدن نيد مفهوم كه حالي درحكومت مطـرح (from-the-bottom-up) ي»باال هب نييپا ازشكل «عنوان به »عامه نيد« مفهومـ ا از متفـاوت يمعنا دو اصوالً موجود، آثار در .(Marty, 1998: 393) است وجـود مفهـوم ني )expressions of religion (نيد يتجل دوم و )civic faith (»يمدن ايمان« از يشكل نخست: دارد

.يعموم حوزه در

Page 18: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

162 /

ـ بن از يكـ ي كـه دارد عبـارتي در ريـشه (civic faith) »يمدن ايمان «اصطالح انگـذار اني 1749 سـال در. اسـت بـرده كـار بـه )Benjamin Franklin (نيفرانكل نياميبن متحده، االتيا

در. كنــد سيتأســ ا،يــالدلفيف يايلوانيپنــس در دانــشگاهي تــا برآمــد درصــدد ن،يفــرانكلـ دل بـه خيتـار كرد انيب او تاريخ، مورد در بحث جريان ياريبـس هـاي رصـت ف آنكـه لي

منظـور . اسـت سـودمند دهـد، مـي دسـت بـه يمـدن نيد كي ضرورت دادن نشان يبراهـاي يژگـ يو مزايـاي و اسـت سودمند مردم عموم يبرا عامه نيد كه بود اين نيفرانكل. اف جـان نظـر مطـابق .(Wilson, 1979: 7) كـرد خواهـد جـاد يا اشـخاص ميان در را ديني

ـ د لـزوم مـورد در نيفرانكل يادعا ،ييامريكا خدانيتار ،(John F. Wilson, 1979) لسونيو نيـ د نقـش علـت به ،عمومي زندگي حوزه بر ثيرگذاريأت براي عامه بـه دادن شـكل در ني نبـود در كه داشتند اعتقاد انگذار انيبن گريد و نيفرانكل. است بوده ملت يعموم يزندگ

ايـاالت بـه آنـان . بـود خواهـد فايـده بـي اساسـي قـانون ،جامعه در اخالقيهاي ارزش همـه امـا بودنـد متنـوع ها فرقه نيا گرچه: داشتند توجه گوناگونهاي فرقه با گانه سيزده شـد مي عامه نيد از يبخش بايست مي يعموم ريخ نيا. داشتند عمومي خير دغدغهآنها

–Marty, 1998: 393) يافـت مـي تجلي شهروندان داوطلبانه اعمال و يآموزش نظام در بايد كه

زنـدگي و دنـ ك كمـك خـوب شـهروندان تربيـت بـه كه بود اين نيد نقش بنابراين .(4 .دهد شكل را مشتركـ بـه عامـه نيد اصطالح از دوم يمعنا و (public) »يعمـوم « يسـنت تمـايز ازاي هجنب

رفتـار يا ايمان بيان به عامه نيد. دارد اشاره ياجتماعهاي ليتحل در (private) »يخصوص« عمـومي حوزه در) دولت (دولتي نهادهاي يا و داوطلبانههاي انجمن جوامع، افراد، ديني

كاسـانوا اي همقايـس و تجربـي تحقيـق مـورد ايـن در مهـم بررسي يك .شود مي مربوط

لهـستان، ا،ياسـپان در كاتوليـك آيـين : اسـت عمومي دين انواع از مورد پنج در )1994(ـ ا در ان تبـشيري آيين پروتست و ،متحده االتيا و ليبرز ايـن در كاسـانوا . متحـده االتي

هـر او. دهـد مـي قـرار مطالعـه مـورد را دولـت و دين جدايي مختلفهاي الگو تحقيق گونـه همـان . كنـد مي ميتقس يمدن جامعه و ياسيس جامعه دولت، سطح سه به را جامعه

دارد، دوجـو سـطح هـر در عامـه دين يك كه آنجا از است معتقد كاسانوا شد اشاره كه همـه لزومـاً امـا ؛باشند داشته وجود سطح سه هر در توانند مي امهع اديان ،پس در اصل

ـ اد ازهايي مثال خودش،هاي ليتحل در كاسانوا .نيستند گونه اين جوامع هـر در امـه ع اني

Page 19: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

163/ دين در حوزه عمومي

ـ ا از يبرخـ به خالصه طور به نجايا در ما. دهد مي دست به سطح سه اشـاره هـا مثـال ني .كرد ميخواه در. اسـت اياسـپان كيـ كاتول نهادينـه ساييكل ،يدولت سطح در امهع نيد از مثال كيشدت در مقابـل ي كه به براليل دولت از سايكل ،)1936ـ1930( اياسپان ي دوم جمهور دوره

برانـداخت را يجمهور كه (Franco) فرانكو رژيم دوران در .شد جدا كرد، مي آن مقاومت ـ نهادينـه يسايـ كل عنـوان بـه را خـود تيـ موقع تا كرد استفاده خشونت از سايكل يدولت

. آمـد وجـود بـه سايكل و دولت كامل ييجدا 1970 دهه در. كند تثبيت دوباره ك،يكاتول دارد سـركوبگري بـه شيگـرا غالبـاً يدولتـ سـطح در عامـه نيـ د اسـت معتقد كاسانوا

در عامـه نيـ د عنو نيا است معتقد او. بود چنين اياسپان كيكاتول يسايكل كه گونه همان .آورد نميدوام كيدموكرات مدرن جوامع

از تعـدادي . كنـد مـي دنبـال ياسـ يس جامعه در را عامه نيد اشكال از يبرخ كاسانواـ يدهاي جنبش سطح، نيا در عامه انياد از اختيـارات سـلب مقابـل در كـه بودنـد اي ين

1920 دهـه در يبراليل بانقال عليه يياياسپان يسمسيكاتول بسيج. كردند مي مقاومت كليساـ اد ديگر موارد از. است موارد اين ازاي هنمون 1930 و ،ياسـ يس جامعـه در يعمـوم اني

مثـال عنـوان به (شوند مي بسيج ياسيس احزاب سايربر ضد كه هستند اي ينيدهاي گروه در مـذهبي هاي گروه بسيج كه است معتقد نيهمچن كاسانوا ).يحيمس دموكرات احزاب

نيبنـابرا . اسـت عامـه نيد از يگريد شكل) داد رخ لهستان در كه (ينيد يآزاد از دفاع كيـ كاتول يساهايـ كل(انـد بوده مدني حقوق پاسداشت خواستار ينيد ينهادها از يبرخ ).ليبرز در

ـ مدني جامعه سطح در عمومي اديان بررسي در كاسانوا قائـل تفـاوت ،نـوع دو نيب ايـن .اسـت نـوزدهم قـرن يامريكا در سميتروتستانپمانند يمدن نيد نوع كي. شود مي

نيـ د گـر يد نوع. دهد كه هژمونيك است اي فهم منسجم از جامعه را نشان مي نوع، گونه ضد جنبشمانند ؛است ينيدهاي گروه يعمومهاي مداخله ،يمدن جامعه سطح در عامه

ـ )anti-abortion movement (نيجنـ سـقط هـاي اسـقف )Pastoral Letters (شـباني هـاي نامـه اي ياقتـصاد عـدالت ،)peace (صلح چون يموضوعات از كهها نامه اين با ها اسقف. كاتوليك

)economic justice( اي ههست جنگ و)nuclear warfare( ايـن سر بر منازعه به گفتند، ميسخن ـ ا در متعـدد هـاي ديـدگاه از يكي دهندة نشان عامه نيد نوع نيا .زدند مي دامن موارد ني

Page 20: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

164 /

هنجـاري هاي گزاره با دين نيا. باشد چگونه بايد و چيست خوب جامعه كه است مورد كـه آنجـا از. نمايـد مـي كمك يعموم منازعات به و كند مي مشاركت يعموم حوزه در

سـازگارند مـدرن كيدموكرات جوامع با نفوذي ندارند، مدني جامعه سطح در امهع اديان

(Casanova 1994: 219). شده انجام امهع دين مورد در كههايي پژوهش از برخي هك حالي در قـوت دارد، وجود جامعه هر در عامه دين كه دارند فرض پيش اين به گرايش تنها است

تفـاوت گونـاگون مراتـب در مختلـف امـه ع اديـان بـين كـه اسـت اين در كاسانوا كارـ بهه عام تمامي اديان كه نيست معتقد كاسانوا اينر ب عالوه. گذارد مي كنواخـت ياي هگون بـه امـه را، ع اديانهاي گوناگون كاركرد چگونگي او بلكه د،ندار كاركرد جوامع همه در .كند ميتحليل متفاوت بسيارهاي وهيش

سياسي قدرت و دين. 7

كـه هـايي طور مستقيم يا ضمني به شـكل تواند به مي كم و بيش دين قدرت كه حالي در نهادهـاي آن در كـه دارد وجـود نيـز شرايطي ،وعيت بخشد در باال بدان اشاره شد مشر

صريح و آشكاري از ساز و برگ قدرت سياسي بـه دسـت هاي مشروعيت ،رسمي ديني دهـه در صربستان در ارتدوكس كليساي كه است نقشي مورد اين در مثال يك. دهند مي

صـربي انـه طلب توسـعه پـروژه از صرب ارتدوكسِ كليساي كه شد اشاره. كرد ايفا 1990 كـه زمـاني واقـع در. بـود كـرده حمايـت يوگسالوي، فدراسيون فروپاشي از قبل حتي

و كرواسـي هاي جنگ در فعالي نقش كشيشان از تعدادي و كليسا مراتب سلسله اعضاي ميلوسـويچ رژيـم بـه بخشي مشروعيت در را مهمي نقش كليسا گرفتند، عهده بر بوسني

بـه ها اسقف از ديگر تعدادي و لپ اسقف سر مثال براي ؛(Ivekovic, 2002: 525–6) كرد بازي شـان اجدادي سرزمين از دفاع به راها صربستاني و مسافرت ها صرب كنترل تحت مناطق جنـگ فرمانـدهان و كردند مي توجيه را مساجد تخريب همچنينها اسقف. كردند تهييج

، اسـقف كيـ حتـي . نمودند مي تقديس شدند مي شناخته يجنگ تكارانيجنا عموماً كه را كـه يزمـان . گرفـت دوش بـه نكفيكالشـ و كـرد تـن به ينظام لباس ،)Filaret (الرتيف 1995 نـوامبر در را )The Dayton Peace Agreement (تونيدا صلح مانيپ )Milosevic (چيلوسويم

بـه را چيلوسـو يم ن،ايـ روحان طلـب جنـگ حزب .شد جاديا شكافي سايكل در كرد، امضاـ آنـان .شـدند تـر گرا ملـي نيـز دولـت از و نـد كرد متهم ملي جنبش به خيانت نيهمچن

Page 21: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

165/ دين در حوزه عمومي

حـزب . بـود نكـرده تيـ حما آنـان از او چراكـه ؛شدند لپ سراسقف ياستعفا خواستار. بـود ميلوسويچ رژيم با سازش نوعي دنبال به كرد مي رهبري را آن لپ بيشتر كه رو ميانه

همچنـان صرب ارتدوكس كليساي آورد بار به فجايعيهاي ميلوسويچ كه سياست زماني كـه يحـال در. بـود انـشقاق دچـار كنـد حمايـت سياسـي رهبـر كـدام از اينكـه سر بر

كاسـتونيكا واجيـسالو از گـر يد يبرخـ كردنـد، مي تيحما ميلوسويچ از همچنان يبرخ(Vojislav Kostunica)، ارتــدوكس مــؤمن كــه ،2000 ســال در انتخابــات روزيــپ يدايــكاند

كليـساي .(Ivekovic, 2002: 525–6)كردنـد اي بـود، حمايـت و طرفـداري مـي شـده ختهشـنا انـدازه جنبـه سياسـي بـه خـود گرفـت و در ايـن ارتدوكس صربستان در اين مورد بـي

ايجـاد مورد حمايت و طرفـداري قـرار گيـرد، باعـث بايست ميمسئله كه رهبر سياسي .اختالف شد

پژوهش يبرا هاييشنهاديپ .8

ـ اد ياسـ يس اتيح ديتجد بر يگواه بيستم قرن رياخ دهه سه هـاي بخـش در يسـنت انيـ ا. است جهان مختلف هـاي فـرض از ياريبـس ،يعمـوم حـوزه در ديـن زييبـازخ ني آثـار در كـه هايي فرض د،يكش چالش به را ونيزاسيمدرن و نيد مورد در يشناخت جامعه

نقـش كـه كـرد مطـرح »بـال «گرچه. داشت وجود بروس و هابرماس متقدم، برگر وبر، در اصـلي مـسئله امـا ؛يافـت خواهـد ادامه مدرن، شده تخصصي جوامع در دين يعموم ديـن كـه كه وي را بـه ايـن سـمت سـوق داده است كاركردي هاي فرض پيش او نظريه

سـودمندتري افتيره خرأمت برگر و كاسانوا. است ضرورت يك مدرن جوامع دراساساً مطالعـات موضـوع بايـد عمـومي حوزه در دين نقشمسئله معتقدند نآنا. اند كرده ارائه

.باشد ،نظريهاي هيفرض نه و ،تجربي از يبخـش همچون متنوعيهاي شكل تواند مي يعموم حوزه در نيد نقش كه ديديم

ـ يد ينهادهـا و دولـت از مـستقل يمـدن نيـ د ،يدولت دستگاه الينفـك وجـز ثابـت، ينهـاي قـدرت حيصـر بخش تيمشروع عنوان به اي يعموم گفتمان از يبخش ناسيوناليسم،

ـ ا از ؛اسـت دهيـ چيپاي هديـ پد يعموم حوزه در نيد نقش. بگيرد خود به ياسيس رو نيبا ايـن . يدآبر آن توضيح عهده از بتواند تنهايي به نظريه يا رهيافت يك كه نيست معلوم شـود مي ظاهر يعموم حوزه در صورت چه به دين كه است مهم نكته اين بررسي حال،

Page 22: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

166 /

گـر يد مهم موضوع. شود مي عمومي حوزه در آن غيبت يا حضور موجب شرايطي چه و رسـد مي نظر به كه يحال دردين . است نيد و استيس يختگيآم درهم راتيتأث به توجه

يتـضادها از يبخـش ي،گريد موارد در ،انگيزد برمي را يگانگي و اتحاد موارد يبرخ در .است جامعه نياديبن

و دين از كه زماني موارد اغلب در كه است اين دين شناسي جامعه يبرا گريد سئلهم ليتحل در اين و است غرب بر شدن متمركز به تمايل شود مي گفته سخن عمومي حوزه كـه زمـاني نيهمچنـ مسئله اين. كند مي ايجاد مشكل يرغربيغ يكشورها در نيد نقش شـده پذيرفتـه هاي ايده و كنند مي رشد ربغ در اسالم همچون يرغربيغ ينيدهاي سنت

مـشكالتي د،نكش مي چالش به را ندارد ارتباط عمومي حوزه به ديگر دين اينكه مورد در يختگـ يآم درهم مورد در يبهترهاي هينظر به رسد مي نظر به مجموع، در. انگيزد برمي را

بايد ما. است ازين ــ است گفته كاسانوا كه گونه همان ــ يخصوص و يعمومهاي حوزه نيا درون تواند مي نيد كه محتمليهاي نقش متفاوت،هاي حوزه رييتغ حال در يمرزهاـ ا دنيكش چالش به در تواند مينيد كه ينقش و ،باشد داشتهها حوزه برعهـده مرزهـا ني .كنيم بررسي مجدداً را بگيرد

Page 23: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

167/ دين در حوزه عمومي

نامه كتابAnderson, Benedict (1983), Imagined Communities, London: Verso.

Arjomand, Said Amir (1993), "Shi’ite Jurisprudence and Constitution Making in the Islamic

Republic of Iran", In: Fundamentalisms and the State, edited by Martin E. Marty and R.

Scott Appleby, 88–109, Chicago, IL and London: University of Chicago Press.

Beckford and Sophie Gilliat (1998), Religion in Prison: Equal Rites in a Multi-Faith Society,

Cambridge: Cambridge University Press.

Bellah, Robert N. (1964), "Religious evolution", American Sociological Review, 29: 358–74.

___________ (1967), Civil Religion in America, Daedalus, 96: 1–21.

___________ (1972), Beyond Belief: Essays on Religion in a Post-Traditional World.

___________ (1975), The Broken Covenant, American Civil Religion in Time of Trial, New

York: The Seabury Press.

___________ (1976), "Response to the Panel on Civil Religion", Sociological Analysis 37:

153–9.

___________ (1980), "Introduction", In: Varieties of Civil Religion by Robert N. Bellah and

Phillip E. Hammond, vii–xv, San Francisco, CA: Harper & Row.

Berger, Peter L. (ed.) (1999), The Desecularization of the World. Resurgent Religion and

World Politics, Grand Rapids, MI: The Ethics and Public Policy Center and Wm. B.

Eerdmans.

Biale, David J. (1983), "Mysticism and Politics in Modern Israel: The Messianic Ideology of

Abraham Isaac Ha-Cohen Kook", In: Religion and Politics in the Modern World, edited

by Peter H. Merkl and Ninian Smart, New York and London: New York University Press.

Calhoun, Craig (1997), Nationalism, Minneapolis: University of Minnesota Press.

Casanova, José (1994), Public Religions in the Modern World, Chicago, IL and London:

University of Chicago Press.

___________ (2001), "Religion, the New Millennium and Globalization", Sociology of

Religion, 62 (4): 415–41.

Demerath III, Nicholas Jay (2001), Crossing the Gods, World Religions and Worldly Politics,

New Brunswick, NJ and London: Rutgers University Press.

Esposito, John L. (1999), The Islamic Threat, Myth or Reality?, New York and Oxford:

Oxford University Press.

Fenn, Richard (1970), "The Process of Secularization: A Post-Parsonian View", Journal for

the Scientific Study of Religioni, 9 (2): 117–136.

___________ (1972), "Toward a New Sociology of Religion", Journal for the Scientific Study

of Religion, 11 (1): 16–32.

Page 24: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

168 /

___________ (1976), "Bellah and the New Orthodoxy", Sociological Analysis, 37(2):160–66.

Frykenberg, Robert Eric (1993), "Hindu Fundamentalism and the Structural Stability of

India", In: Fundamentalisms and the State, edited by Martin E. Marty and R. Scott

Appleby, Chicago, IL and London: University of Chicago Press.

Furseth, Inger (1994), "Civil Religion in a Low Key: The Case of Norway", Acta Sociologica,

37: 39–54.

Gehrig, Gail (1981a), American Civil Religion: An Assessment, Monograph Series, Storrs,

CT: Society for the Scientific Study of Religion.

___________ (1981b), "The American Civil Religion Debate: A Source for Theory

Construction", Journal for the Scientific Study of Religion, 20 (1): 51–63.

Gill, Robin (1975), The Social Context of Theology, Oxford: Mowbrays.

Habermas, Jürgen (1982), "A Reply to my Critics", In: Habermas. Critical Debates, edited by

John B. Thompson and David Held, London: Macmillan.

___________ (1984), The Theory of Communicative Action, Vol. I. London: Heinemann.

Harmati, Béla (ed.) (1984), The Church and Civil Religion in the Nordic Countries of Europe,

Geneva: The Lutheran World Federation.

___________ (ed.) (1985), The Church and Civil Religion in Asia, Geneva: The Lutheran

World Federation.

Haynes, Jeff (1998), Religion in Global Politics, London and New York: Longman.

Ignatieff, Michael (1993), Blood and Belonging. Journeys into the New Nationalism, New

York: The Noonday Press.

Ivekovic, Ivan (2002), "Nationalism and the Political Use and Abuse of Religion: The

Politicization of Orthodoxy, Catholicism and Islam in Yugoslav Successor States", Social

Compass, 49 (4): 523–36.

Juergensmeyer, Mark (1993), The New Cold War? Religious Nationalism Confronts the

Secular State, Berkeley: University of California Press.

Lease, Gary (1983), "The Origins of National Socialism: Some Fruits of Religion and

Nationalism", In: Religion and Politics in the Modern World, edited by Peter H. Merkl

and Ninian Smart, New York and London: New York University Press.

Liebman, Charles S. and Eliezer Don-Yehiya (1983), Civil Religion in Israel, Berkeley:

University of California Press.

Marty, Martin E. (1974), "Two Kinds of Two Kinds of Civil Religion" In: American Civil

Religion, edited by R.E. Richey and D.G. Jones, New York: Harper & Row.

___________ (1998), "Public Religion", In: Encyclopedia of Religion and Society, edited by

William H. Swatos, Jr., 393–4. Walnut Creek, CA, London, New Delhi: AltaMira Press.

Page 25: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

169/ دين در حوزه عمومي

Mathisen, James A. (1989) "Twenty Years after Bellah: Whatever Happened to American

Civil Religion?", Sociological Analysis, 50 (2): 129–46.

Mayer, Ann Elisabeth (1993), "The Fundamentalist Impact on Law, Politics, and

Constitutions in Iran, Pakistan, and the Sudan", In: Fundamentalisms and the State, edited

by Martin E. Marty and R. Scott Appleby, Chicago, IL and London: University of

Chicago Press.

Norcliffe, David (1999), Islam, Faith and Practice, Brighton, UK and Portland, OR: Sussex

Academic Press.

Ramet, Pedro (ed.) (1984), Religion and Nationalism in Soviet and East European Politics,

Durham, NC: Duke University Press.

Repstad, Pål (2002), Dype, stille, sterke, milde. Religiøs makt i dagens Norge [Deep, quiet,

strong, mild. Religious power in contemporary Norway], Oslo: Gyldendal.

Richey, Russel E. and Donald G. Jones (1974), American Civil Religion, New York: Harper

& Row.

Robbins (1989), "Church-and-state issues in the United States", In: Encyclopedia of Religion

and Society, edited by William H. Swatos, Jr., Walnut Creek, CA, London, New Delhi:

AltaMira Press.

Smart, Ninian (1983), "Religion, Myth, and Nationalism", In: Religion and Politics in the

Modern World, edited by Peter H. Merkl and Ninian Smart, New York and London: New

York University Press.

Smith, Anthony (1983), Theories of Nationalism, London: Duckworth.

Smith, Donald E. (1990), "The Limits of Religious Resurgence", In: Religious Resurgence

and Politics in the Contemporary World, edited by Emile Sahliyeh, Albany: State

University of New York Press.

Sundback, Susan (1984), "Folk Church Religion – A Kind of Civil Religion?", In: The

Church and Civil Religion in the Nordic Countries of Europe, edited by Bela Harmati,

Geneva: The Lutheran World Federation.

Thomas, Michael C. and Charles C. Flippen (1972), "American Civil Religion: An Empirical

Study", Social Forces, 51: 218–25.

Turner, Bryan S. (1991), Religion and Social Theory, London, Newbury Park, CA, New

Delhi: Sage.

Wilson, John F. (1979), Public Religion in American Culture, Philadelphia, PA: Temple

University Press.

Wimberley, Ronald C. (1979), "Continuity and the Measurement of Civil Religion",

Sociological Analysis, 40: 59–62.

Page 26: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,
Page 27: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,

معرفي كتاب

Page 28: +A#) J,AG ˇ 3 - هفت آسمانhaftasman.urd.ac.ir/article_68112_e9d3da743ef02ad640013ec92483… · *a#) j,ag ˇ 3 $ ˜ / ˜=' ** . < n6 k ($ * 8 / z%3 ˝p ˙3 6 , ` 73 /, p,