مﺪﻴﻨﺷ ار ﺎﻤﺷ بﻼﻘﻧا مﺎﻴ · 2012. 5. 1. · 869 مﺪﻴﻨﺷ ار...

59
21 " ﻣﻦ ﺎم ﺷﻨﻴﺪم را ﺷﻤﺎ اﻧﻘﻼب" ﺳﺎﻋﺖ در6 روز ﻇﻬﺮ از ﺑﻌﺪ11 آﺑـﺎن1357 ﺑﺮژﻳﻨـﺴﻜﻲ، زﺑﻴﮕﻨﻴـﻒ ﻣـﺸﺎور ﻓﻮري ﻧﺸﺴﺖ دﺳﺘﻮر ﻛﺎرﺗﺮ، ﻣﻠﻲ اﻣﻨﻴﺖ ﻫﻤـﺎﻫﻨﮕﻲ وﻳﮋة ﻛﻤﻴﺘﺔ) SCC ( ﺻـﺎدر را ﻛﺮد. ﺷـﺎه ﻛﻪ ﺑﻮد داده ﮔﺰارش و ﻓﺮﺳﺘﺎده ﺗﻠﮕﺮاﻣﻲ اﻳﺮان، در اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺳﻔﻴﺮ ﺳﻮﻟﻴﻮان، ﺳﻠﻄ از ﻳﺎ اﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺎره ﻨﺖ ﻣـﻲ ﻛـﺎر ﺳـﺮ ﻧﻈـﺎﻣﻲ دوﻟﺘﻲ ﻳﺎ ﮔﻴﺮد آورد. اﻟﺒﺘـﻪ ﻣﻲ اﻧﻔﺠﺎر ﺣﺪ ﺳﺮ ﺑﻪ داﺷﺖ ﺗﻬﺮان در ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﻪ ﻧﻴﺎز و رﺳﻴﺪ ﮔﻴـﺮي داﺷﺖ ﻓﻮري. ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺘﺤﺪه اﻳﺎﻻت ﺳـﺎﻟﺖ ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎي درﮔﻴﺮ زﻣﺎن) ﻣﺤﺪودﺳـﺎزي ﺳﻼح اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ ﻫﺎي( اﺳـﺮا ﻣـﺬاﻛﺮات درﮔﻴـﺮ ﺗﺎزﮔﻲ ﺑﻪ و ﭼﻴﻦ، ﺑﺎ ﻣﺬاﻛﺮه، و ﺋﻴﻞً ﻣﻮﻗﺘﺎ ﺑﻮد، دﻳﻮﻳﺪ ﻛﻤﭗ در ﻣﺼﺮ ﺑـﻪ ﺑﺨﺸﻲ ﺑﻮد، ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﻣﺴﻜﻮت را اﻳﺮان ﻀﺎﻳﺎي ﻛﻪ دﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﺳﻮﻟﻴﻮان ﻫﺮﮔﺰ ﮔﺬﺷﺘﻪ در از دارد اوﺿـﺎع ﻛﻨﺘـﺮل ﻛﻪ ﺑﻮد ﻧﻜﺮده اﺷﺎره ﻣﻲ دﺳﺖ رود. در ﻟﻴﺒﺮال ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺷﺎه ﻛﻪ اﻳﻦ از ﺑﻮد ﺧﻮﺷﺤﺎل ﺧﺎرﺟﻪ اﻣﻮر وزارت ﭘﻴﺶ ﮔﺮ ﻓﺘﻪ ﻣﻲ ﺑﺎر ﺑﻪ ﺑﺰودي ﻛﻪ ﻧﺸﻴﻨﺪ دﻣﻮﻛﺮاﺳـﻲ ﺳـﻮي ﺑﻪ ﺑﻴﺶ و ﻛﻢ را اﻳﺮان و، ﻣﻲ راﻧﺪ. ﺑﺮﻗـﺮاري ﺑﻬـﺎي ﻋﻨﻮان ﺑﻪ را آﺷﻮب اﻧﺘﻈﺎر ﻛﻪ ﺑﻮد ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻮرد ﭼﻨﺪ در ﺷﺎه آراﻣﺶ و ﺻﻠﺢ ﺑﺰودي و اﺳﺖ ﮔﺬراﻳﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻏﻠﻴﺎن اﻳﻦ وﻟﻲ داﺷﺘﻪ، ﻟﻴﺒﺮاﻟﻴﺴﻢ ﺑـﻪ ﻛﺸﻮر ﻣﻲ ﺑﺎز ﮔـﺮدد. ﺗـﺸﻮﻳﻖ راه اﻳـﻦ در را ﺷـﺎه ﻛﻠـﻲ ﻃـﻮر ﺑـﻪ اﻣﺮﻳﻜـﺎ ﻣﻘﺎﻣـﺎت ﻣﻲ ﻛﺮد ﻧﺪ. اﻣﺎ ﻧﺮﻓﺘ ﭘﻴﺶ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻄﺎﺑﻖ اﻳﺮان در ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺷﺮاﻳﻂ ﺑـﻮد. از اﻣﺮﻳﻜـﺎ ﻣﻘﺎﻣـﺎت11 دي1356 ﻳﻌﻨﻲ، از ﻛـﺎرﺗﺮ ﭘﺮزﻳﺪﻧﺖ ﻛﻪ زﻣﺎﻧﻲ ﺑـﻪ ﺗﻬـﺮان رﻓﺘـﻪ اﻓـﺰاﻳﺶ ﺑـﻮد، ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺗﺪرﻳﺠﻲ ﻛﺮده دﻧﺒﺎل را ﺑﻮدﻧﺪ. در رﻛـﺲ ﺳـﻴﻨﻤﺎ ﻓﺎﺟﻌـﺔ از ﭘﺲ ﺷﻬﺮﻳﻮر،

Upload: others

Post on 29-Jan-2021

0 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

  • 21 " انقالب شما را شنيدماميمن پ"

    مـشاور زبيگنيـف برژينـسكي، 1357 آبـان 11بعد از ظهر روز 6در ساعت

    را صـادر ) SCC( كميتة ويژة همـاهنگي امنيت ملي كارتر، دستور نشست فوري سوليوان، سفير امريكا در ايران، تلگرامي فرستاده و گزارش داده بود كه شـاه . كرد

    البتـه . آورد گيرد يا دولتي نظـامي سـر كـار مـي نت كناره مي گفته است يا از سلط گيـري رسيد و نياز به تصميم شرايط سياسي در تهران داشت به سر حد انفجار مي

    محدودسـازي (زمان درگير گفتگوهاي سـالت اياالت متحده كه هم . فوري داشت ئيل و ، مذاكره با چين، و به تازگي درگيـر مـذاكرات اسـرا )هاي استراتژيك سالح

    ضاياي ايران را مسكوت گذاشته بود، بخشي بـه مصر در كمپ ديويد بود، موقتاً ق اشاره نكرده بود كه كنتـرل اوضـاع دارد از در گذشته هرگز سوليوان اين دليل كه

    وزارت امور خارجه خوشحال بود از اين كه شاه سياستي ليبرال در . رود دست مي ، و ايران را كم و بيش به سـوي دموكراسـي نشيند كه بزودي به بار ميفتهگر پيش شاه در چند مورد گفته بود كه انتظار آشوب را به عنوان بهـاي برقـراري . راند مي

    بـه ليبراليسم داشته، ولي اين غليان سياسي گذرايي است و بزودي صلح و آرامش مقامـات امريكـا بـه طـور كلـي شـاه را در ايـن راه تـشويق . گـردد باز مي كشور

    .ندكرد مي مقامـات امريكـا از . ه بـود شرايط سياسي در ايران مطابق انتظار پيش نرفت اما

    بـود، افـزايش رفتـه تهـران بـه زماني كه پرزيدنت كـارتر از ، يعني 1356 دي 11 شهريور، پس از فاجعـة سـينما ركـس در. بودند را دنبال كرده تدريجي خشونت

  • زندگي و زمانة شاه 868

    در اواخر مرداد برژينـسكي بـا . تر شد آبادان، توجه آنها به رخدادهاي ايران جدي را اردشير زاهدي، سفير ايران در ايـاالت متحـده، شـامي خـصوصي خـورد و او

    امنيـت دستيارگري سيك، . يافت صادق صريح و نسبت به مسائل پيش روي شاه ملي، به برژينسكي گفته بود كه اوضاع ايـران رو بـه وخامـت اسـت، آرام كـردن

    پذير نيست، و دولـت ايـاالت متحـده آساني امكان نيروهاي مذهبي و اجتماعي به بـا ايـن حـال در .بيشتر توجه كند به رخدادهاي ايران خواهد شد ناگزيراحتماالّ هاي سازمان سيا به پرزيـدنت در مـاه مـرداد دليلـي بـراي نگرانـي ديـده گزارش

    ".بوددر وضعيتي انقالبي يا حتي پيشاانقالبي ن "ها ايران بنا بر آن گزارش . شد نميدر اين گزارش آمده بود كـه نيروهـاي ارتـش بـه رژيـم شاهنـشاهي وفادارنـد و

    1.مخالفان بيشتر از آنكه تهديدي جدي باشند ماية دردسرند

    بـر آن شهريور در ميدان ژاله كـارتر را 17به گفتة برژينسكي، خشونت روز . شــهريور بــا شــاه تمــاس بگيــرد19داشــت بــراي ابــراز حمايــت خــود در روز

    ها را بـراي ايجـاد شاه به كارتر گفت دستي شيطاني اين نقشه " برژينسكي نوشت راري ليبراليسم را ادامه دهد كند ولي او قصد دارد سياست برق اغتشاش هدايت مي

    هاي وي حمايت كند زيرا در غير ايـن پرزيدنت بايد تا سر حد ممكن از تالش ومنافع ايـاالت متحـده . كنند مياين وضع به نفع خود استفاده صورت دشمنانش از

    . شـود و ايران چنان به هم گره خورده است كه قدر چنين اقدامي كامالً دانسته مي نه كارتر و نه سايروس ونـس، وزيـر 2".پرزيدنت قول داد كه همين كار را بكند

    امور خارجه، دربارة محتواي اين تماس چيزي ننوشته اند، هر چنـد ونـس اظهـار توصية وارن كريستوفر، معاون خود، كارتر را تشويق كرد كه با شـاه دارد كه به مي

    1. Jimmy Carter, Keeping Faith: Memoirs of a President (New York: Bantam Books, 1982, p. 438. 2. Zbigniew Brzezinski, Power and Principle: Memoirs of the National Security Advisor, 1977-1981, Simon and Schuster, 1983, p. 326.

  • 869م من پيام انقالب شما را شنيد

    شاه اين مطلـب را كـه 3. شهريور اين كار را كرد 19تماس بگيرد و او هم در روز سـادات اواخـر ". كنـد مـي رددر اين دوره پرزيدنت كارتر به او تلفن كرده باشد

    . اي با هم حرف زديـم به من تلفن كرد و چند دقيقه ) شهريور 18( سپتامبر 9شب دانم او آن شب بـه من نمي . سادات مثل هميشه به من دلگرمي و وعدة كمك داد

    توانم بگويم كه خبر انتـشار يافتـه در اما اين را مي. پرزيدنت كارتر چه گفته است كرد، صحت نغرب مبني بر اين كه پرزيدنت كارتر در اواخر آن شب به من تلف

    هرگز به من تلفن نكرد جـز يـك بـار، آن هـم در دسـامبر پرزيدنت كارتر . ندارد چرا كارتر نبايد چيزي دربارة اين تمـاس تلفنـي 4".، در پايگاه هوايي لكلند 1979كـرد؟ احتمـاالً زيردسـتان گفت؟ چرا شاه بايد با اين جـديت آن را انكـار مـي مي

    ـ د ولـي كارتر و همچنين سادات او را به تماس گرفتن با شاه تـشويق كـرده بودن. كاري كه در كمپ ديويد داشت زماني براي اين كار برايش بـاقي نگذاشـته بـود

    شاه هم كه در انتظار تلفن كارتر بـود، تمـاس نگـرفتن او را بـه عـدم تمايـل بـه دو روز بعد برژينسكي گزارشي از تهران دريافـت . حمايت سياسي تلقي كرده بود

    و در مرز فروپاشـي شكسته فردي "يم تااي با كرد مبني بر اين كه شاه در مصاحبه كه شايد اياالت متحده ايـران را گفته به صداي بلند " به نظر آمده است و "رواني

    از نظـر 5 ". واگذار كرده اسـت 'طرف حوزة نفوذي بي 'به شوروي يا دست كم به كرد سياست حقوق بشر ما به مخالفان شاه احساس مي "برژينسكي روشن بود كه

    تقريباً در همان 6".شتو ديگر به حمايت امريكا اطميناني ندا ست ااو كمك كرده بـرد، وارن كريـستوفر، معـاون دوره، در زماني كه ونس در كمپ ديويد به سر مي

    يـد كنـد و كوي، با اردشير زاهدي ديدار كـرد تـا بـر حمايـت ايـاالت متحـده تأ

    3. Cyrus Vance, Hard Choices: Critical Years in America's Foreign Policy, New York, Simon and Schuster, 1983, p. 361.

    .161. پيشين، صيخ، پاسخ به تارمحمد رضا پهلوي، . 45. Brzezinski, Op. Cit., p. 361. 6. Ibid.

  • زندگي و زمانة شاه 870

    اني بـه زاهدي موضوع بدگم ".ماليمت در اجراي حكومت نظامي شود "خواستار چيني به همـراه مخالفـان بـراي سرگرم دسيسه "اياالت متحده را در اين زمينه كه

    ونـس ايـن بـدگماني را واهـي خوانـد و امـا مطـرح كـرد 7"سرنگوني شاه است در . با اين حـال ايـن بـدگماني بـر جـا بـود . آن را به شدت انكار كرد كريستوفر

    محرمانه به ونس گفت كـه شـاه ،اواسط مهر امير خسرو افشار، وزير امور خارجه مصمم است به سياست خود در مورد برقراري آزادي ادامه دهـد، ولـي در ايـران

    يـن آشكارا در ا 8.كند كه اياالت متحده در خفا از مخالفان حمايت مي استشايع كـه خـود و باعث نـشد اين تضادها ، ولي پيام هاي متضاد مي رسيد شاه ه ب زمينه

    ي به ارزيابي مجدد رويكرد خـود نـسبت بـه موضـوع به صورت جد شتشكيالت . دنبپرداز

    مهر سوليوان به ونس گزارش داد كه وي به همـراه 30در اين ميان، در روز

    راه حلـي نظـامي "آنتوني پارسونز، سفير بريتانيا، به شاه گفته اند كه به نظـر آنهـا مهـم مـورد تأييـد اين ديدگاه "دانست تا آنجا كه برژينسكي مي 9".نتيجه است بي

    ولي تضادي با ديـدگاه وزارت امـور خارجـة ايـاالت متحـده 10".كاخ سفيد نبود كـرد كـه نداشت كه هنوز دست كم به طور رسمي از شاه حمايت ولي تأكيد مـي

    بايـد "و اياالت متحـده 11 "اعتبار كرده است رخدادهاي اخير ارتش ايران را بي"وليوان هم از اين موضع كـه در سـندي س 12".با دولتي نظامي يكسره مخالفت كند

    آبـان 5 او در روز .كرد تهيه شده در وزارت امور خارجه منعكس بود، حمايت مي امريكا نيازي نيست پرزيدنت يا مقامات بلندپايه ...": پيامي به اين مضمون فرستاد

    7. Vance, Op. Cit., p. 326. 8. Ibid., pp. 326-327. 9. Brzezinski, Op. Cit., p. 362. 10. Ibid. 11. Vance, Op. Cit., p. 328. 12. Brzezinski, Op. Cit., p. 362.

  • 871م من پيام انقالب شما را شنيد

    سفارت هر گونه پيشنهاد در مـورد ...به اظهار نظرهاي علني در اين مورد بپردازند نبايـد ....كنـد ها را رد مي كمك اياالت متحده به ارتش ايران براي كنترل شلوغي

    'سرنوشت ما اين است كه با شاه همكاري كنـيم 'د، و نهيچ تماسي با خميني بگير رژيمي به راستي دموكراتيك را ، اگر آن رژيم مسئوالنه به وجـود داردكه آمادگي

    "شـفاف " همكارانش براي كاخ سفيدهاي به گفتة ونس ديدگاه 13 ".بپذيردآيد، يف به اين نتيجه رسيده بـود كـه وزارت امـور خارجـه از نگبيز" ولي آشنا بود، و

    .دهـ د نشان مي ترديدشاه نااميد شده و با راه حلي نظامي براي اين بحران از خود همكاري هماهنگ در مورد خاورميانه، بين كاخ سفيد و در مورد ايران، بر خالف

    اخـتالف -برخي از آنها درگير هر دو كـار بودنـد با اين كه –ان اصلي من مشاور ١٤".نظرهايي به وجود آمد

    وي و پـي در پـي دو شـرفيابي در بـاره گزارشـي آبان سـوليوان 11تلگرام

    ايـن دو سـفير بـه توصـية . آبـان بـود 10 و 9پارسونز به حضور شاه در روزهاي وء ه اين دو را با هم به حضور بپذيرد، سـ كرد اگر شا اردشير زاهدي، كه تصور مي

    اي را كـه اين كار نتيجـه . رفتندمي آيد، با هم به ديدار شاه تري پيش مي تفاهم كم پارسونز به ترديدهاي سوليوان دربارة بقاي شـاه . زاهدي اميدوار بود به بار نياورد

    ه تقريبـاً در به گفتة لرد جورج براون، وزير امورخارجة سابق بريتانيا، كـ . دامن زد همين دوره هم با شاه و هم با پارسونز ديدار كرد، پارسـونز امكـان بقـاي شـاه را

    لرد جورج براون به پرويز راجي، سـفير ايـران . كرد درصد ارزيابي مي 50كمتر از در بريتانيا، محرمانه گفت كه خروج پارسونز از ايران در آتية نزديك بـه موقعيـت

    آميز الزم براي چنين اوضاعي شاه به اقدامات خشونت كند، هر چند شاه كمك مي و 'كساني چون هويـدا و نـصيري 'سپر بال قرار دادن "تمايلي ندارد، اقداماتي مثل

    13. Ibid. 14. Vance, Op. Cit., p. 328.

  • زندگي و زمانة شاه 872

    در حـالي كـه بـراون هـر دو كـار را بـه عنـوان 'استفادة بيشتر از نيروي نظـامي ' بـه م بنـد و ني ميلي شاه با بي چندي بعد 15.هاي مناسب پيشنهاد كرده بود سياست

    . دادتنهر دوي اين كارها

    آبان پيش از آغاز نشـست شـوراي امنيـت ملـي، برژينـسكي بـه 11در روز رانـيم ما روز به روز بيشتر شاه را به سوي برقراري آزادي پيش مـي "كارتر گفت برژينـسكي در خـاطراتش ".دهـد از دست مـي اراده اش را او دارد در حالي كه

    ) دوسـت و مـشاور ديـرين كـارتر ( كه كنار چـارلز كربـو به پرزيدنت ، ": نوشت اقتـدار امتيـازاتي سـودمند از موضع اگر شاه نتواند ... نشسته بود گفتم به نظر من

    برژينـسكي بـا سـوليوان در تهـران، اردشـير زاهـدي در 16".شـود بدهد، نابود مي واشنگتن، و ژان فرانسوا پونـسه، همتـاي خـود در پـاريس و بعـدها وزيـر امـور

    موافقـت وي "با ونس تماس گرفـت و و سپس خارجة فرانسه، هم مشورت كرد در پـيش گيـرد )SCC( كميتة ويژة همـاهنگي خواست اي كه مي را با خط مشي

    ".گرفت

    وزيـر ، هارولـد بـراون، )به نيابت از ونـس (اين گروه، يعني وارن كريستوفر رئـيس فيلد ترنـر، سستان درياساالر ا رئيس ستاد مشترك، ژنرال ديويد جونز، دفاع،

    15. Parviz C. Radji, In the Service of the Peacock Throne: The Diaries of the Shah's Last Ambassador to London, London, Hamish Hamilton, 1983, pp. 255-256. 16. Brzezinski, Op. Cit., p. 362.

    بـه گفتـة . كـرد هاي او استناد مـي ه توصيه كارتر به دوست ديرين خود، چارلز كربو خيلي اعتماد داشت و اغلب ب تر از هر فرد ديگري كه شلـسينجر ديـده بـود اطالع بود و كم جيمز شلسينجر ، كربو از روابط بين الملل بسيار بي

    بنياد مطالعات ايران، تاريخ شفاهي، مصاحبه بـا جيمـز شلـسينجر، ".دانست دربارة اثرات ژئوپوليتيك چيزي مي " :همچنين نگاه كنيد به. 2-70.، صص1986 ژوئن 27 مه، 15؛ .سي. بر، واشنگتن، ديگر ويليام مصاحبه

    Hamilton Jordan, Crisis: TheLast Year of the Carter Presidency, New York, Berkley Books, 1983, p. 371.

  • 873م من پيام انقالب شما را شنيد

    . جمع شـدند محل تشكيل جلسات اضطراري ديويد آرون و گري سيك در سيا، دو نفر آخر از شوراي امنيت ملي بودند و گري سيك مسئوليت امور ايـران را بـه

    آنها توافق كردند كه پيامي در مورد حمايت ايـاالت متحـده از شـاه . عهده داشت ننـد كـه ايـاالت متحـده مـسئوليتي در قبـال براي وي بفرسـتند ولـي يـادآوري ك

    كارتر هم با ارسال ايـن پيـام . تصميماتي كه شاه بايد بگيرد براي خود قائل نيست همه قبول كردند كه اين پيـام . موافقت و پيشنهاد كرد برژينسكي به شاه تلفن كند

    با تأكيد بر اهميت اين موضوع بايد از كاخ سفيد و با امـضاي برژينـسكي ارسـال :همان روز عصر پيام زير براي سوليوان ارسال شد. شود

    شود سايروس ونس به شما دستور داده ميتأييد كامل باالترين مقام و با موافقت با

    كه هر چه زودتر به شاه بگوييد كه اياالت متحده بـدون هـيچ قيـد و شـرطي در بحـران دولتـي كـه مـورد در حسن تـشخيص وي كند؛ اياالت متحده به كنوني از او حمايت مي

    اقـدام و رهبـري قـاطع بـراي "ضـرورت تصميم دارد روي كار بيـاورد اطمينـان دارد و پـس از آنكـه نظـم و اقتـدار "دهـد؛ و را تشخيص مي "برقراري مجدد نظم و اقتدار او

    براي برقـراري آزادي و ة خود را هاي سنجيد دوباره برقرار شد ما اميدواريم كه او تالش 17".دن فساد از سر گيردريشه كن كر

    آبان، برژينسكي به شاه تلفن كرد تا شخصاً او را از آن نظـرات 12روز بعد،

    :مطمئن كندبحران كنوني اياالت متحده بدون قيد و شرط و به طور كامل در"به شاه گفتم كه

    دوم، هر تصميمي كـه ... شما از حمايت كامل ما برخوردار هستيد. كند از شما حمايت مي سوم، ما شما را . شما در مورد شكل يا تركيب دولت بگيريد مورد تأييد و حمايت ماست

    سپس با توجـه بـه گـزارش سـوليوان ".كنيم به گزينش هيچ راه حل خاصي ترغيب نمي دولتي نظامي را ند سفير دولت كارگري بريتانيا به شاه توصيه كرده بود او و مبني بر اينكه

    17. Brzezinski, Op. Cit., p. 364.

  • زندگي و زمانة شاه 874

    اميدوارم اين كامالً روشن باشد و ما هم بـه سـفير خـود " گفتم روي كار نياورد، در ادامه كنيم كـه ايم اين نكته را روشن كند كه ما به شما توصيه يا شما را ترغيب نمي دستور داده

    كند شاه در پاسخ گفت كه از اين پيام بسيار قدرداني مي ".مسير خاصي را در پيش گيريد استنباط من ايـن بـود "در ادامه اظهار داشت كه و "اما اوضاع حالت بسيار خاصي دارد "

    بـه " سپس من پاسخ دادم ".، پرهيز كرد داشته باشد امكان حتي اگر بايد از اقدامات حاد، از يـك رسد كه شما، در واقع، با مسئلة تركيب اقداماتي خاص روبرو هستيد كه نظرم مي

    : شاه به سادگي گفـت ".كنند موئثر حكايت از اقتداري ي ديگر سو جذاب باشند و از سو موقعيت بحراني است و صرف دادن امتيازات به احتمال زياد "من در ادامه افزودم . "بله"

    شاه سپس از من خواست آن جملـة آخـر ".كند تر مي وضعيت را به حالت انفجار نزديك البته رخدادهاي بعدي نشان داد كه منظـور شـاه . را تكرار كنم و من هم اين كار را كردم

    من به او اطمينان "آيا سفير شما در جريان است؟ "او سپس از من پرسيد . ه بوده است چدادم كه او پيامي در اين زمينه دريافت كرده است و من پس از ايـن گفتگـو بـه او تلفـن

    18.زنم تا بر اين نظرات تأكيد كنم مي ***

    فـرا شورش سراسر شهر را . تهران به آتش كشيده شد1357 آبان 14در روز هـا ها و اتومبيـل ها، اتوبوس وشيرف شركت هاي بزرگ، سينماها، مشروب . گرفت

    بـه روايتـي در . ها بودنـد ويران و به آتش كشيده شدند، ولي هدف نخستين بانك هاي دولتي و خصوصي به طور كامل يا نـاقص سـوخته شعبه از بانك 400حدود

    شريف امامي جان سالم بـه معلوم بود كه دولت 19.يا به شكلي ديگر ويران شدند جـواد شهرسـتاني، . دولت آشتي ملي شاهد همه چيز بود جـز آشـتي . برد در نمي

    اي بـراي شـريف امـامي شهردار تهران، با احساس ناگزير بودن تغييرات، در نامـه شب پيش، خشونت در دانشگاه تهران به تفصيل از 20.استعفاي خود را تقديم كرد

    18. Ibid., p. 365.

    .373: 2 روزشمار، .19 .همان. 20

  • 875م من پيام انقالب شما را شنيد

    هرستاني در اين زمان اين رخداد را بهانـه قـرار داد تلويزيون پخش شده بود، و ش .تر همراه سازد تا خود را با موج قوي

    ژنـرال سـپهبد محـسن هاشـمي نـژاد، . روحية عبوسي بر كاخ حكمفرما بود

    اي، فرماندة گارد، سرلشكر منوچهر خـسروداد، آجودان شاه، سپهبد عبدالعلي بدره كل زاده از امير اصالن افشار، رئيس عين م تيپ جواد فرماندة نيروهاي هوابرد و سر

    مـن رئـيس ": افشار به اعتراض گفـت . تشريفات شاه، خواستند با او گفتگو كند زنيد؟ شـما بـه شما تيمسار هستيد، چرا خودتان با او حرف نمي . تشريفات هستم

    "گيريد؟ چرا جلوي اين اوضاع آشفته را نمي . رانيد تمام ارتش در تهران فرمان مي كنـد موضـوع را بـا شـاه در ميـان به آنها گفت با وجود اين سعي مي ين همه، با ا

    تيمساران . بگذارد مشروط به اينكه فرماندهان آن را تا رسيدن به نتيجه دنبال كنند هـاي سـاختمان جهـان نمـا همان طور كه شاه از پله . كنند قول دادند كه چنين مي

    مجموعة كاخ نيـاوران بـرود، افـشار وار اتومبيل شود و به سويسآمد تا پايين مي تالش كرد پـايش زده جيرتشاه . جلوي شاه زانو زد و پاي شاه را محكم گرفت

    اعليحضرت، شـهر در آتـش " "چي شده؟ "پرسيد . را عقب بكشد ولي نتوانست اسـناد . انـد اموال شهروندان را نابود كـرده . اند ها را به آتش كشيده بانك. سوزد مي

    كــنم كــاري اســتدعا مــي. هــيچ كــس امنيــت نــدارد. انــد يختــهملــي را بيــرون ر ولي ارتش "شاه با تغير گفت . فرماندهان ارتش هم همگي زانو زده بودند ".بكنيد

    سـالم خسروداد به حالت خبـردار ايـستاد، دسـتش را بـه ".مراقب اوضاع است آميز سالتمابا زباني هايش جاري بود باال برد، و همچنان كه اشك بر گونه نظامياحترامـي قـرار اعتنـايي و بـي اعليحضرت، ارتش شما مورد سـرزنش، بـي "گفت

    بـراي نيروهـاي ارتـش . كننـد آنها به صـورت سـربازان شـما تـف مـي . گيرد ميبايد به ما دستور دهنـد كـه از شاهنشاه . شاهنشاهي هيچ آبرويي باقي نمانده است

  • زندگي و زمانة شاه 876

    رويـش را از د،ر خـو انتكـ شـاه آشـكارا ".شما، كشور و از خودمان دفاع كنـيم خـواهيم ما اقـدامات الزم را .البته.بله" گفت و برگرداند شدفتراتومبيل به سوي

    21".كرد

    شاه پس از بازگشت به دفترش افشار را فـرا خوانـد و بـه او دسـتور داد بـه . اويسي تلفن كند و به او بگويد در دفترش بماند و منتظر تلفن شاه باشـد ارتشبد

    او بـه . را شـاد كـرد فرمانـدهان سي در رأس امور قرار گيـرد دل تصور اينكه اوي اويـسي . خدا را شكر "فرماندهان ارتش گفتند . شهامت و خشونت شهرت داشت

    حـاال بـا . خواست قاطعيت به خرج دهد ولي به او اجازه ندادنـد از همان اول مي ين اخبـار افشار به افتخار ا 22".شود نخست وزير شدن او اوضاع دوباره روبراه مي

    شاه دوباره افشار را احضار كرد و به او گفـت سـوليوان . خوش چاي سفارش داد سپس سوار هليكوپتر شد تا به تماشاي شـهر بـرود كـه وو پارسونز را فرا خواند

    همـه جـا ويـران ": او كمي بعد به همسرش گفت . سوخت هاي آتش مي در شعله و ويرانـي بـه چـشم شده اسـت، يـك محلـة سـالم هـم نمانـده، فقـط نـابودي

    23".خورد مي

    به هنگام غروب كه سوليوان به ديدار دوستي در شمال شهر رفته بود، فرمان ا . او براي رفتن به دربار بـا مـشكلي روبـرو نبـود . احضار شاه را دريافت كرد امـ

    سر راه تظاهركنندگان بود و مورد حملة آنهـا قـرار گرفتـه و بـه انگليسسفارت

    سپتامبر 12 و 10گر مهناز افخمي، بنياد مطالعات ايران، تاريخ شفاهي، مصاحبه با امير اصالن افشار، مصاحبه. 21

    .، نيس، فرانسه1988 .همان. 22 . 2، روي 2مصاحبه با شهبانو، پيشين، نوار . 23

  • 877م من پيام انقالب شما را شنيد

    پوشي بـراي زره. د و پارسونز به سفارت فرانسه پناه برده بود شدت آسيب ديده بو . آوردن او به دربار اعزام شد

    ريك شد و يك ساعت پيش از پارسـونز سوليوان درست پس از آنكه هوا تا

    او هـيچ . تـر از معمـول آمـد تر و خـالي كاخ به نظر او آرام . به كاخ نياوران رسيد . آنجا هم كـسي نبـود . به اتاق انتظار رفت .آجوداني را در جاي معمول خود نديد

    دانست چه كار كند شـهبانو را ديـد كـه از درون و نمي بود سوليوان كه گيج شده شـهبانو از ديـدن سـوليوان در اتـاق . هاي كوچك مجـاور وارد شـد يكي از اتاق

    .انـد سوليوان توضيح داد كه او را براي ديدار بـا شـاه فراخوانـده . زده شد شگفتهاي مجاور رفت و، به گفتة سوليوان، با آجوداني بازگـشت به يكي از اتاق شهبانو

    آنها به سوليوان گفتند كه شـاه در دفتـر . و چند آجودان ديگر هم وارد اتاق شدند 24.كشد و بدون معطلي او را به آنجا راهنمايي كردند خود انتظار او را مي

    ـ به نظر مـي "رامبه طرز غريبي آ "شاه كه برخالف انتظار سوليوان ا رسـيد، ب

    قـدري هايي كه در طـول روز در شـهر روي داده بـود سوليوان دربارة خرابكاري . براي او انتخابي جز استقرار دولتي نظـامي بـاقي نمانـده اسـت زد و گفت حرف

    . كنـد سوليوان به او اطمينان داد كه دولت اياالت متحده از تصميم او حمايت مـي ها كار عوامل سوزي كه آتش اين–ز شنيده بود باز گفت سپس آنچه را در طول رو

    شـته حقيقـت دا ممكـن اسـت گفته آيا به عقيدة شاه اين پرسيد و -ساواك است دانـد، ايـن كسي چه مـي ": شاه در برابر بهت و ناباوري سوليوان گفت . يا نه باشد

    25".كنم باور مي توانمروزها من هر چيزي را

    24. William H. Sullivan, Mission to Iran, New York, W.W. Norton, 1981, p. 178. 25. Ibid.

  • زندگي و زمانة شاه 878

    كند كه شـايد كليـد به رخدادي مي ي گذرا، اشاره ظاهر به صورت سوليوان، به درك بخشي از معماي گزينش ارتشبد ازهاري به جاي اويسي به نخست وزيـري

    .باشددر ايـن . در حدود يك ساعت طول كشيد تا سفير انگليس خود را به كاخ رسـاند

    خـود هاي پـيش روي هاي معمول خود را دربارة گزينه فاصله شاه يك بار ديگر استدالل فهميـدم، با اينكه من فارسي را خوب نمي . در اين ميان شهبانو به او تلفن كرد . بازگو كرد

    ار دولتـي ربه اين نتيجه رسيدم كه شاه داشت به شهبانو دربـارة قـصدش در مـورد اسـتق هاي شـهبانو در مـورد چنـين تـصميمي پاسـخ و به برخي از نگراني زد حرف مي نظامي

    زد و نـشاني از تحكـم در اليم و آميخته بـه شـكيبايي حـرف مـي او با لحني م . گفت ميدر پايان شاه به اطالع شهبانو رساند كه دولت ايـاالت متحـده بـا عقالنـي . صدايش نبود

    پس از پايان يافتن اين گفتگو شاه گوشي تلفن را برداشـت . بودن اين اقدام موافق است چه زودتر بـراي ديـدن او بـه كـاخ خواست كه هر از ژنرال ازهاري، رئيس ستاد خود و

    26 .بيايد

    . تقريباً همه منتظر بودند كه اويسي به سمت نخست وزيـري منـصوب شـود در ارتش همه، با توجه به هرج و مرج حاكم، به اتفاق معتقد بودنـد كـه ازهـاري

    شـاه از روي غريـزه اويـسي را بـه . فردي بيش از حد ماليم براي اين كار اسـت افشار و فرماندهان ارتش پيـشاپيش ايـن . نه در نظر گرفته بود عنوان نخستين گزي

    به هنگام غروب ولولة انتصاب اويسي سراسر شـهر . رخداد را جشن گرفته بودند كه شاه ازهاري را فـرا خوانـده بـود، به ظاهر سوليوان، پس از اين . را پر كرده بود

    رسيد در ابتدا و ر مي از سوي ديگر، به نظ . فهميده بود كه شاه او را برگزيده است از ديدن سوليوان او .گيري نهايي شهبانو در جريان قرار نگرفته بود پيش از تصميم

    او از . دانست كه جريان از چه قرار اسـت بود و به ظاهر نمي در كاخ حيرت كرده تصميم استقرار دولتي نظامي به رياست اويسي در زماني باخبر شد كـه سـوليوان

    26. Ibid.

  • 879م من پيام انقالب شما را شنيد

    در ميانـة . شـهبانو بـا ايـن گزينـه موافـق نبـود . كاخ آمده بـود براي ديدار شاه به گفتگوي شاه با سفير اياالت متحده به شاه تلفن كرد تا نظر خـودش را بگويـد و

    شهبانو بعدها توضيح . قانع شود بود مايل شاه فقط به اين دليل كه شاه را قانع كرد :داد

    دادهاي ميدان ژالـه در جمعـة پس از رخ . تيمسار اويسي فرماندار نظامي تهران بود سياه، من احساس كردم كه اگر هدف ما به تفاهم رسيدن با مخالفان باشد، تيمسار اويسي

    من آنقدر به امور ارتـش تـسلط نداشـتم . ولي نظر من حاكم نبود . انتخاب درستي نيست حـضرت، من تيمسار ازهاري را، در مقام آجودان اعلي . كه بتوانم بر رخدادها تأثير بگذارم

    . نداعليحضرت به ازهاري اعتماد داشت . چيزهاي ديگري هم پيش آمد . چند بار ديده بودم 27.نداين حقيقت ندارد كه او را به توصية من برگزيد

    كـرد اويـسي آن قـدرها هـم كـه شـهرت داشـت در واقع شهبانو تصور مي

    اويــسي، در مقــام فرمانــدار نظــامي، يكــسره از شــاه دســتور . اســتخوان نداشــتخوب، اگر كاري به شما محول شـد، بايـد آن ": شهبانو اظهار داشت . خواست مي

    چرا بايـد . كارش را انجام داد 1342كار را انجام دهيد همان طور كه علم در سال 28"دائم تقاضاي راهنمائي كنيد؟

    ***

    توانـست او نمـي . زده شده بـود شاه از عمق و گسترة نارضايتي مردم شگفت كرد، اظهار ناخـشنودي و اداش آنچه وي خدمت به مردم تلقي مي بفهمد كه چرا پ

    ، پوچي و فالكـت و بـدبختي بدبيني همه چيز در اطراف او حكايت از. نفرت بوداو .پرنـد به دريـا مـي كشتي در حال غرق شدن از ها داشت مثل مواقعي كه موش

    . 2، روي 2مصاحبه با شهبانو، پيشين، نوار . 27 .همان. 28

  • زندگي و زمانة شاه 880

    دارانش در كردند ولـي هـوا پيمايي مي هاي تهران راه گفت دشمنانش در خيابان مياو بين فرماندهان نظامي خـود كـه بـه وي توصـيه . زدند ليزه قدم مي لوار شانزه وب

    كردند مشت آهنين نشان دهد و غيرنظامياني گير كرده بود كه احساس عـذاب ميدر اواسـط . كردنـد بر آنها غالب بود و خالف فرماندهان نظامي توصيه مي وجدان

    ه كشتار و خـونريزي بكـشد وي تـرك كـردن شهريور شاه گفته بود كه اگر كار ب او بعدها نوشت كه چون شاه بود 29.دهد ميهنانش ترجيح مي كشور را به كشتن هم شاه، بـرخالف ديكتـاتور، . توانست دستور قتل ملت را بدهد و ديكتاتور نبود نمي

    متولي مقام خويش است؛ مدتي در آن مقام است و بعد، اگـر شـانس بيـاورد، آن .سپارد وضعيتي بهتر از آنكه دريافت كرده است به جانشين خود ميمقام را در

    توانستند حدس بزنند كه شاه چـه واكنـشي ممكـن با اين حال، ديگران نمي

    كردنـد و او را آتـيالي دشمنانش كه همـواره از او بـدگويي مـي . است نشان دهد . زند ضربه مي وي هر گاه مقتضي بداند كه كردند تصور مي ناميدند، زمانة خود مي

    طراب منتظر بودند ببينند ضطرح استقرار دولتي نظامي آنها را حسابي ترساند و با ا دوستان تندروي شاه، به ويژه آنهايي كـه پـس از كـسب . كند دولت جديد چه مي

    كردنـد شـاه در دور او گرد آمده بودند، تقريباً تا به آخر تصور مي "آريامهر"لقب د كه تنهـا راه ده به مقامات امريكا نشان مي خواهد . ستحال بازي دادن ديگران ا

    ديگـر دربـارة دموكراسـي و . ادارة ايران راهي است كه وي در پيش گرفته اسـت به مردم چه "فضاي باز سياسي "ببينند پس از عرضة . گويي نكنند حقوق بشر ياوه

    ب و شد اگر اين آشـو كساني هم در اين فكر بودند كه چه خوب مي . دهد رخ مي هرج و مرج به برقراري تعادلي بين آزادي و اقتدار، فـرد و جامعـه، و شـهروند و

    از تحـول دريكي از آنها به شهبانو گفته بود كه اگر شاه بتوانـد . انجاميد دولت مي

    . بود1357اين گفتة شاه به نگارنده در شهريور . 29

  • 881م من پيام انقالب شما را شنيد

    موفق شود و بر تهديد سـرخ و اقتدارگرايي به دموكراسي در كشوري چون ايران تـاريخ ايـران بـاقي هانتـرين پادشـا بزرگ زيكي ا ، نامش به عنوان سياه غلبه كند

    توان مقابله را از دست داده بودند هـر چنـد ن زمان يتا ا فرماندهان ارتش . ماند ميخواسـتند كـه مـشت آنهـا از شـاه مـي . هنوز خودشان از اين موضوع آگاه نبودند

    ازهاري كه شاه زمام امور را به دست او سپرد چنين ارتشبد ولي نشان دهد آهنين . اي نداشت واستهخ

    ***

    بر سر سياسـت مناسـب كبوتر هاو باز ها در حيني كه پيشين،هاي طي هفته -اميدي بيش از يـك طـرح –در جدال بودند، طرحي شروع به شكل گرفتن كرد

    آنهـا . مردم خواهان تغييـر بودنـد . حلي ميانه مذاكره كرد كه شايد بشود بر سر راه آميز باشـد؟ ولي آيا الزم بود كه انقالب خشونت خوب؛ . كردند داشتند انقالب مي

    شـد؟ كرد چه مي هاي مردم، جز تغيير رژيم، موافقت مي اگر دولت با تمام خواسته انقالب سفيد خود شد؟ شاه شدند چه مي اگر بين انقالب و شورش تمايز قائل مي

    آوري هــاي كنــوني در حــد اعجــاب را راه انداختــه بــود كــه بــا وجــود نــاآراميولـي . شاه حتي دستور داده بود ديالكتيـك انقـالب را بنويـسند . آميز بود قيتموف

    چرا نبايد بـين انقـالب و خـشونت تمـايز قائـل . آميز بود انقالب او انقالبي صلح ، دسـت كـم او هاي مردم را، اگـر نـه ادامـة انقـالب شدند؟ چرا نبايد خواسته مي

    آن دهنـد فـق آنهـا اجـازه آورنـد و در صـورت توا اي بـر آن بـه شـمار اصالحيهشـد اگـر شـاه رهبـر ايـن آميز برآورده شوند؟ چـه مـي ها به شكلي صلح خواسته

    شد كه او راهي را در پـيش گرفتـه شد؟ تازه، تقريباً دو سال مي انقالب جديد مي او . بود كه هدف از آن ايجاد تصوري از جدايي بين او و دولت در ذهن مردم بود

    . دانـستند براي ملت در سر داشت و مردم هم اين را مـي هميشه بهترين آرزوها را

  • زندگي و زمانة شاه 882

    هر بار و هر جـا كـه او . هاي گوناگون رضايت خود را نشان داده بودند آنها به راه . دادنـد ريختند و با هيجان براي او دست تكـان مـي ها مي رفت مردم به خيابان مي

    د بـرآورده يـا نوشـته چند بار آنها فريـا . هاي آنها ها پر بود از سپاسگزاري روزنامهتازه، چـه كـسي ممكـن . بودند كه از داشتن چنين رهبري تا چه اندازه خرسندند

    بود با زندگي مرفه و امنيت از گهواره تا گور و تمدن بزرگي كـه وي نويـدش را او بهتـرين . داده بود مخالفت كند؟ اگر اينها نتيجه نبخشيده بود، شاه مسئول نبـود

    ر سر داشت و ملتش تا پيش از اين اتحاد نامقـدس سـرخ آرزوها را براي ملتش د هاي بيگانـه بـه وجـود دانستند، اتحادي كه با حمايت قدرت و سياه قدر آن را مي

    آمده بود و هدف از آن كوتاه كردن زبـان او بـود و آنهـا در اجـراي ايـن شـگرد .شيطاني موفق شده بودند

    ، اما بـا ه بوددبه جايي نرسي شداشتن خود از دولت هاي شاه در جدا نگه تالش

    هاي زياد ديگري براي او نمانـده استفاده از نيروهاي نظامي، گزينه رد كردن گزينه . افزون بر اين، اين راهبرد پيشنهادي براي مقامات امريكا هـم خوشـايند بـود . بود

    ورزيـد، هـر چنـد بـه يعني در اصل همان چيزي بود كه سوليوان بر آن اصرار مي نشان دهندة اين كار . فايده است اشتباه و بي كه آن راهبرد دانست اد نمي احتمال زي فـردي خميني به عنوان از شخصيت ماهيت شورش و اً نادرست از عميقبرداشتي

    اين انقالب به هـيچ رو خودجـوش نبـود؛ بـه . دبوهمچنين يك انسان روحاني و زهاري نخـست وزيـر ها پيش از آنكه ا مدت .ريزي و رهبري شده بود دقت برنامه

    ايدئولوژي، راهبرد و ساختار فرمانـدهي انقالبـي ايـن كنترلشود، پيروان خميني گرفتند كـه در اين باره تصميم نمي "مردم"ديگر . بودند را در دست گرفته جنبش

    . مي كردند تعيينخميني و پيروان او مسير انقالب را . اين فرايند چگونه پيش رود ديگـران تفـاوت بـا يك انسان چه به عنوان روحاني و فردي جه در مقام خميني

  • 883م من پيام انقالب شما را شنيد

    . كـرد نظرية حكومت اسالمي وي، او را از ديگر علماي ايران متمـايز مـي . داشت مورد نظـر اريـك " راستين عتقدم"شخصيت او هم همين حالت را داشت، كه به

    بسيار نزديك بود كه نمونة مثالي يا اعالي متعهد بودن به رسـالتي خـاص 30هوفررسيد براي هدفي قـدم بـه ايـن دنيـا گذاشـته كـه چنين فردي به نظرش مي . دبو

    انگيـز بـود و از نظـر او، سـازش نفـرت . اوسـت دليـل بـودن دستيابي به آن تنها تالش مخالفان وي براي سـازش فقـط بـه او . آمد روي فضيلت به شمار نمي ميانه

    ولي . كرد برجاتر مي كرد كه حق با اوست و او را در رسيدن به هدفش پا ثابت مي كار زيـادي در ايـن مـورد از اگر هم مي كرد، و نمي كرد شاه اين مطلب را درك

    .آمد ميندستش بر

    *** قطبي، پـسر دايـي . آبان، تلفن خانة رضا قطبي به صدا در آمد 14عصر روز

    شهبانو و رئيس سابق سازمان راديو و تلويزيون ملي، گوشي را برداشت و فـوري او دو ماه پيش، زماني كـه شـريف . دشتعجب نگران و م و را شناخت صداي شاه

    امامي به سمت نخست وزيري منصوب شـده بـود، از رياسـت سـازمان راديـو و از آن زمان اغلب شاه را در دربار ديـده بـود ولـي . تلويزيون ملي استعفا داده بود

    قيماً بـه او هرگز موضوعي آن قدر فوري پيش نيامده بود كه الزم باشد شـاه مـست او . اصل مطلب رفت بهتعجب او خيلي طول نكشيد زيرا پادشاه فوري . تلفن كند

    خواسـت بـراي ملـت سـخنراني تصميم به انتصاب دولتي نظامي گرفته بود و مي كـه از سـخن شـاه قطبـي . او از قطبي خواست متن اين سخنراني را بنويسد . كند

    توانم بنويـسم، ي خودم را هم نمي ها من سخنراني ": گفت آهسته ،متحير شده بود شـاه پاسـخ "توانم چنين سخنراني مهمي را براي اعليحضرت بنويسم؟ چطور مي

    30 . Eric Hoffer

  • زندگي و زمانة شاه 884

    كنـيم كـه شـما ايم و تصور مي ايد ديده ما برخي از مطالبي را كه شما نوشته ": دادهايي دارم كـه آنهـا را به هر حال من يادداشت . آييد بخوبي از عهدة اين كار بر مي

    . شـان را دارم هايي است كه من قصد گفـتن آنها شامل حرف . فرستم ا مي براي شم اما مـايلم بـه مـردم بگـويم كـه ايـن . من ناگزيرم دولتي نظامي را روي كار آورم

    قطبـي كـه در ".كنـيم بزودي دولتي ملي را جانشين آن مي . ضرورتي موقتي است ملي است چطـور دولت نظامي هم دولتي ": اين زمان به كلي گيج شده بود گفت

    منظـورم دولتـي ": ه گفـت شاه كمـي برآشـفت "به مردم القا كنيم كه چنين نيست؟ در گذشـته هـم هـر بـار شـاه از " برداشت قطبي اين بود كـه ".دموكراتيك است

    سـپس شـاه ".حكومت ملي حرف زده منظورش حكومت دموكراتيك بوده است هاي اند كه آدم ه من گفته به هر حال من بايد در تلويزيون صحبت كنم و ب ": گفت

    و با ايـن تـصور "اين غير ممكن است ": قطبي گفت ".آيند تلويزيون به كاخ نمي كه به دليل فشار اوضاع و احوال ممكن است شاه از خاطر برده باشد كه او ديگـر

    با ترديد سپس. رئيس راديو و تلويزيون نيست، زير لب به اين واقعيت اشاره كرد ".زنم ه با آنها حرف ميدر اين بار": گفت

    واحـدهاي مكانيـك، كـه اميراو به سازمان راديو و تلويزيون تلفن كرد و از

    اعزام ، خواست روز بعد آمادة بودنددر بخش تحت تصدي وي سيار ضبط برنامه قطبـي پـاكتي را از غروب همان روز . پذيرفت فوراّاو به كاخ باشد و آن واحدها

    بخـشي از ". طالب مربوط به سخنراني مورد نظر بـود كاخ دريافت كرد كه شامل م هايي در حاشيه، دستخط شاه بود، ولـي بقيـه را ديگـران مطالب، به ويژه يادداشت

    هم بخـشي از مطالـب ' انقالب شما را شنيدمپياممن ' عبارت ".آماده كرده بودنديد قطبـي بـه سـ 31 ". اسـت ن را نوشـته آ رسيد خود شاه با عجله بود و به نظر مي

    2001 مه 3 ،بتسداگفتگو با رضا قطبي، . 31

  • 885م من پيام انقالب شما را شنيد

    حسين نصر، فيلسوفي اسالمي و رئيس سـابق دانـشگاه صـنعتي آريـامهر و در آن با نصر هم تماس گرفته بودنـد و . زمان رئيس دفتر علياحضرت شهبانو، تلفن كرد

    قطبـي . آنها قرار گذاشتند با هـم برونـد . بنا بود او هم صبح روز بعد به كاخ برود نصر هـم . با شهبانو هم مشورت كنند بردن سخنراني نزد شاه از پيشنهاد كرد پيش

    را آن تا دير وقت شب ايـن سـخنراني و مطالـب با كار كردن قطبي . موافقت كرد او سه نسخة متفاوت را آماده كرد با اين استدالل كـه شـاه بايـد حـق . تنظيم كرد

    اي صبح او سه نسخة خود را نزد نصر برد كـه او هـم نـسخه . انتخاب داشته باشد دادند برگزيدند و اصالح اي را كه هر دو نفر ترجيح مي آنها نسخه . دآماده كرده بو

    زماني كه به كاخ نياوران رسيدند به آنها گفتند كـه شـهبانو شـب بـدي را . كردندآنها از . تواند در كارشان به آنها كمك كند گذرانده، تا دير وقت بيدار بوده، و نمي

    قطبـي . شاه در دفتر كارش رفتنـد كاخ مسكوني به ساختمان جهان نما و به ديدار هاي مختلف سخنراني را تسليم شاه كرد و نـسخة مـورد تأييـد خـودش و نسخه

    نصر را هم مشخص كرد و از آنجا براي كمـك بـه آرايـش صـحنه بـراي ضـبط در اين زمان به او گفتند كه اعليحضرت خواسته اسـت . تلويزيوني سخنراني رفت

    . تر بتواند آنهـا را بخوانـد شود تا او راحت تري نوشته سخنراني با حروف درشت خواست بر آنها هايي كه مي هايي براي يادآوري نكته در گذشته شاه فقط يادداشت

    رسـيد و مايـل بـود تمـام اين بار خسته بـه نظـر مـي . تأكيد كند در اختيار داشت قطبي متن سخنراني را دوباره نوشـت، ايـن نـسخة . سخنراني او نوشته شده باشد

    .وين شدة او با اصالحات نهايي شاه و با حروفي درشت بودتد

    آورد، هـر چنـد در مـورد سيد حسين نصر ماجرا را كمي متفاوت به ياد مـي به گفتة نصر، شاه قطبي و نصر را بـا . مطالب اصلي سخنراني با قطبي موافق است

    ، عاو دفتر يادداشت بزرگي داشت كه تعـدادي موضـو ". هم به دفترش فرا خواند

  • زندگي و زمانة شاه 886

    او . تا را ، كه بيشتر محور بحث بودند، روي آن يادداشـت كـرده بـود شايد بيست شما '.گفت روز بعد بايد نطق مهمي بكند و از ما خواست آن را برايش آماده كنيم

    قطبـي و 'كـنم فردا اين كار را مي. ايد كه من بايد با مردم صحبت كنم هميشه گفته هـا با جديت روي آن يادداشت . من رفتيم من نخست به دفتر من و سپس به خانة

    كار و متني را آماده كرديم؛ بيشتر آن همان بود كه اعليحضرت نوشته و شـامل آن اعليحضرت به من دستور داده بود . بود ' من صداي انقالب شما را شنيدم'جملة

    او گفـت بيـدار . كه متن را همان شب، هر قدر هم كه ديـر باشـد، بـراي او ببـرم پس از آنكه متن سخنراني را نوشتيم من تلفن كردم . شود د و منتظر متن مي مان مي

    نشاط دم . را ببرم واهم متن خ گفتم مي ) فرماندة گارد جاويدان (و به تيمسار نشاط ار كردم رهر دو با هم به درون رفتيم و من اص . در كاخ نياوران به استقبال من آمد

    منتظر شدم تا نـشاط مـتن . ضرت ببرد كه خود نشاط متن سخنراني را براي اعليح نشاط وقتي برگشت به من گفت كـه مـتن بـه . را به اتاق خواب اعليحضرت برد

    بـروم و اسـتراحت نـد دست اعليحضرت رسيده، از كار من تشكر كرده و گفتـه ا دهد ايـن اسـت مشكل شرحي كه نصر مي . باقي مطالب تقريباً يكي است 32".كنم

    اصـالن افـشار اظهـار . آيـد اين وقـايع جـور در نمـي كه با شرح اصالن افشار از به هـر حـال . دارد كه شاه متن سخنراني را تا صبح كه تسليم او شد نديده بود مي

    . اين چندان مهم نيست و امكان دارد دو مورد مختلف با هـم اشـتباه شـده باشـند ترديدي نيست كه هم قطبي و هم نصر روي آن مـتن كـار كردنـد، و اينكـه مـتن

    هـاي خـود بـه آنهـا راني در اصل حاوي آن مطالبي بود كه شاه در يادداشت سخن .اشاره كرده بود

    . 2003 دسامبر 11. سي.مصاحبه با سيد حسين نصر، واشنگتن دي. 32

  • 887م من پيام انقالب شما را شنيد

    ريزي شده بود كه سخنراني برنامه. حوصله بود آن روز صبح شاه عصبي و بي بود و سخنراني 12ساعت نزديك . بعداز ظهر پخش كنند 2او را در اخبار ساعت

    گفتند كه نصر و قطبـي مـتن سـخنراني را پيش از آن وقتي به او . هنوز آماده نبود او سر اصالن افشار رئيس تشريفات خـود . اند، بسيار عصباني شد نزد شهبانو برده

    انـد؟ مگـر او بايـد آن را تـوي چرا متن سخنراني را نزد شـهبانو بـرده "فرياد زد بـار آن را بخـوانم تـا قبـل از ايـراد تلويزيون بخواند؟ نبايد من دسـت كـم يـك

    ولـي ديـدار از شـهبانو " بدانم چه چيزي توي آن نوشته شـده اسـت؟ يسخنرانشاه چند سئوال داشـت و بـه . خيلي طول نكشيده بود زيرا شهبانو كسالت داشت

    خواهد چنـين نطقـي را گفتة افشار هم نصر و هم قطبي به او گفتند كه اگر او مي ن چيـزي را كـه ايراد كند بهتر است خودش را صادقانه جاي مردم بگذارد و همـا

    لحـن آن متعجـبش . اين توصيه به دل افـشار ننشـست 33.خواهند بگويد مردم مياو متن سخنراني را بـه . طرح دولت نظامي هم مناسب نبود با در نظر او . كرده بود

    آورد نـه تا آنجا كه آتاباي به خاطر مـي . كامبيز آتاباي داد كه سرسري آن را خواند مـا ": آتابـاي گفـت . ضوع را با شاه در ميان نگذاشـتند كدام مو او و نه افشار، هيچ

    واقعيت اين بـود 34".تصور كرديم اين كار مزيتي دارد كه ما آن را درك نمي كنيم در ميان اطرافيان باز ها . كه دولت نظامي براي افراد مختلف معاني متفاوتي داشت

    ومـت نظـامي قانون حك 5شاه معتقد بودند كه دولت نظامي به معناي اجراي مادة زور متفـرق و متخلفـان ه است، كه به موجب آن هر اجتماع بيش از سه نفر بايد ب

    ". كنـد شـوخي دولت نظامي آدم نبايد با ": افشار اظهار داشت . شدند مجازات مي با اين زمان بخرند خواستند با اين كار آنها مي . فكر ديگري در سر داشتند كبوترها

    .26. بنياد مطالعات ايران، تاريخ شفاهي، مصاحبه با اصالن افشار، پيشين، ص. 33 . 1روي ، 1، نوار 2003 فوريه 3مصاحبه با كامبيز آتاباي، نيويورك، . 34

  • زندگي و زمانة شاه 888

    به گفتة شهبانو، اين كار بيهـوده . فان به توافق برسند اميد كه در اين فاصله با مخال :بود

    آمدند به ظاهر فكر و ذكرشان اين بود كه در عمل دل همه را افرادي كه نزد من مي

    كرد كه گوشت با ذبح اسالمي آماده اهللا شريعتمداري شكايت مي اگر آيت . به دست آورند اگر نزديك حرم امام رضا . كرديم حل مي شود؛ ما بايد مجرم اصلي را پيدا و مسئله را نمي

    كـرديم و بـه علمـا اطمينـان شد، بايد بـه موضـوع رسـيدگي مـي در مشهد تيراندازي مي در اين . دهي شده بوديم ما گرفتار عادت باج . دهد داديم كه چنين چيزي ديگر رخ نمي مي

    مردم پيـامي ها توصيه كردند كه اعليحضرت براي آرام كردن برخي. ميان اوضاع بدتر شد .بفرستد

    حاال معتقدم كه ايـن كـار . آورم كه دكتر نصر و رضا قطبي پيام را آوردند به ياد مي دانم پـيش اما نمي . در آن زمان، وقتي آن را خواندم، فكر كردم ايرادي ندارد . درست نبود

    مطرح گويد فكر اولية اين كار را اعليحضرت دكتر نصر مي . از آن چه اتفاقي رخ داده بود 35.دانم اين كه چه كسي در طرح اولية آن فكر دست داشت من نمي. كرد

    هاي خود را به گوش شاه برسـانند بـا هـم در اين كه حرف بازها و كبوترهاداد و پذيرش اين واقعيت گوش مي كبوترهاكردند، شاه بيشتر به حرف رقابت مي

    را آماده كردند بيش از شـاه آنها افرادي را كه اين سخنراني . دشوار بود بازهابراي از سوي ديگـر، شـاه از ايـن سـخنراني و نحـوة . كه آن را خواند، سرزنش كردند

    :آورد نصر گفتگو با شاه را به ياد مي. اجراي آن خرسند بود

    . ه بودندكردبه من در منزل تلفن بار ين چنديشانمن رئيس دفتر شهبانو بودم و اداد ياد داده بودم هر بار ها جواب مي غلب به تلفندر واقع، من به دختر كوچكم كه ا

    شهبانو را علياحضرت "به او گفتم . ا احترام با او حرف بزندند بكرد شهبانو تلفن مي

    . 2، روي 2مصاحبه با شهبانو، پيشين، نوار . 35

  • 889م من پيام انقالب شما را شنيد

    آن روز عصر دخترم پيش من آمد و گفت ".كنم بگو تعظيم عرض مي. خطاب كنته است و به من تصور كردم او شهبانو را با شاه اشتباه گرف. اعليحضرت پشت خط است

    كمال تعجب ديدمگوشي را گرفتم و با . خاطر اين اشتباه سر به سرش گذاشتماز شما به خاطر زحماتي كه براي سخنراني كشيديد تشكر ": او گفت. اعليحضرت است

    ام بود و اين كه فكر اصلي از خود من با چند جملة معمولي مثل اين كه وظيفه".كنم ميدر مراكش، –پس از انقالب چند بار اعليحضرت را ديدم . اعليحضرت بود، پاسخ گفتم

    اعليحضرت دربارة چيزهاي زيادي . مكزيك، در بيمارستاني در نيويورك، و در الكلندولي حتي يك . كرد مرتكب شده است حرف زد، از جمله دربارة اشتباهاتي كه تصور مي

    36.بار هم از آن سخنراني ابراز نارضايتي نكرد

    *** بـاغي، الم رضا ازهاري هم سن و سال و هم رديـف اويـسي، قـره ارتشبد غ

    پـاي فردوست، جم و ديگراني بود كه كم و بيش هـم سـن شـاه بودنـد و او هـم ، او كـه سـپهبد بـود، 1349در سـال . ديگران درجات نظـامي را طـي كـرده بـود

    تحده بازنشسته شده و به اين فكر افتاده بود كه باقي ايام عمر خود را در اياالت م اران بـه تزماني كه ارتشبد جم از سمت جانشين رئيس ستاد بزرگ ارتـش . بگذراند

    كه چه كسي را به جاي او به سمت يد پرس از او رياست آن ستاد ارتقا يافت ، شاه جـم ايـن كـار را بـه اختيـار شـاه . اران بگمـارد تجانشين رئيس ستاد بزرگ ارتش

    ژنـرال رضا عظيمي، كه در آن زمان ارتشبد. گذاشت ولي ازهاري گزينة شاه نبود آجودان شاه بود، از جم درخواست كرد كه ازهـاري را در مقـام جانـشين و قـائم

    در ازهـاري .بسيار تعريف كـرد ازهاري ازعظيمي . مقام خود به خدمت فراخواند نيروي زميني ارتش بود، سـمت رياسـت سـتاد وي را فرمانده اي كه عظيمي ه دور

    از زمـاني كـه ". را نگـه مـي داشـت عظيمي همواره احترام جم . به عهده داشت

    . 2003 دسامبر 11. سي.گفتگو با سيد حسين نصر، واشنگتن، دي. 36

  • زندگي و زمانة شاه 890

    شـدم و مـدارج دوم ارتـش فرمانـده دانشكدة افسري بودم تا زمـاني كـه فرماندهبرخوردار بـودم تيمسار عظيمي دريغ نظامي را طي كردم، از دوستي و حمايت بي

    پيـشنهاد را بـا اين . اعتنا بمانم توانستم به او بي نمي. دانستم و خود را مديون او مي يكـم ارتشفرماندهاعليحضرت در ميان گذاشتم، كه گفت از كار ازهاري در مقام

    تـوانم او را بـه خـدمت فـرا مـي ميل دارم مناگر چندان راضي نبوده است، ولي جـم بـا شـاه رابطه ولي ديري نگذشت كه37 ".خوانم و اين مقام را به او بسپارم

    ريـزي، تـري را، در زمينـة برنامـه ي نزديـك و شـاه كـه تعامـل نظـام به هم خورد فـردي كـرد، و خواسـتار بيني مي تسليحات و تداركات، با مقامات امريكايي پيش

    بتوانـد تـر از سـوي هـر يـك از طـرفين بود كـه بـا برخوردهـايي هـر چـه كـم را عملي كند، ازهاري را، كه تحصيلكردة امريكا بـود و خـوب ايرانهاي خواست

    د و مناسباتي حسنه با مشاوران نظامي امريكـايي داشـت، بـه ز انگليسي حرف مي ازهاري كار زيادي با در اين سمت .اران گماشت تسمت رياست ستاد بزرگ ارتش

    . نداشـت دادنـد فرماندهان نيروهاي مختلف ارتش كه مستقيماً به شاه گزارش مـي او . اشـت كرد و همه را خيلي خوب به همكاري وا مـي اما در ستاد خوب كار مي

    .در ارتش همان كاري را كرد كه هويدا در حوزة غيرنظامي انجام داد

    . انتصاب ازهاري به سمت نخست وزير براي سوليوان خبر خوشـايندي بـود شـدند، مـي آبان، شب هنگام كه سوليوان و پارسونز از حضور شـاه مـرخص 14

    "متمـدني آدم "گفـت به سرلشكر خسروداد و كـامبيز آتابـاي بارة او سوليوان در در اين موقع ازهاري هم سر رسيده بود، شايد حدس زده بود كه بناسـت . 38است

    رفـت تـا حكـم هاي دفتر شـاه بـاال مـي چنان كه از پله او، هم . نخست وزير شود

    نقدي : پژوهش در سپهبد محسن مبصر، "مروري بر خاطرات ارتشبد سابق فردوست"ارتشبد فريدون جم، . 37 .106-107. صص، 1996 لندن، بر كتاب خاطرات ارتشبد سابق حسين فردوست،

    .1، روي 2مصاحبه با كامبيز آتاباي، پيشين، نوار . 38

  • 891م من پيام انقالب شما را شنيد

    روز بعـد وقتـي . نخست وزيري خود را دريافت كند، به نظر سوليوان افسرده آمد شد ناگهان بـه او بـر خـورد بـه ي مي رضا قطبي در راهرويي كه به دفتر شاه منته

    "تيمسار شما كسالت داريـد؟ ": قطبي پرسيد . نظرش رسيد كه ازهاري بيمار است مـن نـابود . كاش بيمار بودم، آنچه بر سر من آمـده از بيمـاري هـم بـدتر اسـت "

    دانست دليل افـسردگي تيمـسار چيـست بـا خـود قطبي چون هنوز نمي ".ام شدهوتاهي در مورد رخدادهاي ناگوار روز پيش بركنـار شـده انديشيد شايد به دليل ك

    قطبي دوباره و اين بار با دلسوزي و همدلي بيشتر پرسيد چه اتفاقي افتـاده . استتيمسار با لحني كه بيشتر به لحـن افـسري شـباهت داشـت كـه در دادگـاه . است

    اعليحـضرت مـرا بـه سـمت نخـست وزيـري ": نظامي محكوم شده باشد گفـت خدا به همة مـا رحـم كنـد اگـر بلنـد ": قطبي در دل انديشيد ".اند همنصوب كرد

    اين مرز و بوم، كه حاال نخست وزير شده است، اين انتـصاب را ترين افسر مرتبة از مـورد نظـر آن گـروه نظـامي ازهـاري 39".افتخار مصيبت تلقي كنـد به جاي

    تـة شـهبانو از ميـان بـه گف . مشاوران شاه بود كه هوادار مذاكره با مخالفـان بودنـد از . مذاكره كند "قصاب جمعة سياه، "شد با اويسي، مخالفان هيچ كس حاضر نمي

    ازهـاري طبعـي ماليـم داشـت و فـت، گ سـوليوان مـي كه گونه همان ،سوي ديگر ها به پايان رسد و او بتواند به پادگان ها خواست آشوب او فقط مي . بود "متمدن"

    ين مـوقعيتي نبـود كـه او آرزو ا. كردند رعايت مي همه نظم را باز گردد، جايي كه . كرد مي

    او پـس از . معلوم بود كه ازهاري براي مأموريت جديد خود آمادگي نداشت

    ، كـه رادريافت حكم خود و پيش از آن كه كاخ را ترك كند سرلشكر خـسروداد ـ ديد ها بود، اتفاقاً همان نزديكي راي و از او خواست نام افسران نظـامي مناسـب ب

    مصاحبه با رضا قطبي، پيشين،. 39

  • زندگي و زمانة شاه 892

    سـپس سرلـشكر علـي نـشاط، . هاي مختلف را در اختيـار وي بگـذارد وزارتخانهحاال ديگر نوبت نشاط بود كه يك رشته نام رديـف . رئيس گارد جاويدان، را ديد

    مـد كـه نـام فرمانـدهان ادر نهايت ازهاري كاري بهتر از اين از دستش بـر ني . كندو بـيش بـه صـورت تـصادفي بـه نيروها و ستاد خود را عرضه دارد و آنها را كم

    آبـان، او هيئـت 15روز بعد، . هاي مختلف بر گمارد سمت وزارت در وزارتخانه دولت ناقص خود را به شاه معرفي كرد كه سه تن غيرنظـامي هـم در آن حـضور

    امير خسرو افشار، وزير امور خارجه، محمد رضـا امـين، وزيـر صـنابع و : داشتنددو رخـداد مهـم در آن روز بـه وقـوع . ، وزير مـشاور فر اهللا همايون معادن و عزت

    را ايراد كرد و " انقالب شما را شنيدم پياممن "ساز شاه عبارت سرنوشت : پيوست در رابطـه بـا جنـبش مخـالف احتماالً اين نخستين باري بود كـه از واژة انقـالب

    اهللا نـصيري، نعمـت ارتشبدد، و ديگر اين كه دولت جديد ش استفاده مي حكومت اين . رئيس سابق ساواك، و داريوش همايون، وزير سابق اطالعات را دستگير كرد

    را بـه عهـده كـشوري ييپيماسارها كه رياست هوا ماقدام باعث شد كه يكي از تي . كه مأموران حكومت نظامي به خانة او برسند، خودكشي كند داشت، پيش از آن

    هـا تمام جنب و جـوش . ندبا اين حال، تصور دولت نظامي مخالفان را ترسا

    فروكش كرد، و همه منتظر بودند ببينند دولت نظـامي چـه معنـايي ممكـن اسـت نمايندگان هم كه . نخستين برخورد ازهاري با مجلس پيروزمندانه بود . داشته باشد

    هـاي مانند تمام افراد ديگر از فكر دولت نظامي به هراس افتاده بودند، در واكـنش مانبردار بودند، و اين وضع به تقويت روحية نخـست وزيـر خود بسيار مطيع و فر

    روز بعد در دربار، ازهاري به ابوالفتخ آتابـاي، كـه در آن . جديد بسيار كمك كرد ترين يار شاه و معاون وزير دربار بود، با افتخار دربـارة برتـري خـود زمان قديمي

    منحل كند و تا پيرمرد به او توصيه كرده بود كه مجلس را . بر مجلس سخن گفت

  • 893م من پيام انقالب شما را شنيد

    شـما دولتـي نظـامي ": زمان برگزاري انتخابات بر اساس فرمان شاه حكومت كند توانـد بـا برخـي از تـصميمات دشـوارتر شـما مجلسي كه به آسـاني مـي . هستيد

    ديروز در مجلس ": پاسخ داد ازهاري ".شما بشود مخالفت كند، نبايد مزاحم كار واي به حال كسي كه بخواهـد بـا مـن . آيم من از پس اين افراد بر مي . مرا نديديد

    رجزخـواني بيـشتر ايـن 40 ".شـود من مواجـه مـي دژبان هاي او با . مخالفت كند راسـتا بـا در روزهاي بعد دولت جديد سياستي هم . خواب و خيال بود تا واقعيت

    كـرد و در ازهاري يكسره از قـرآن نقـل قـول و در پيش گرفت باج دهي سياسي . نشست مخالفان عقب هاي برابر پيشروي

    ***

    اهللا خمينـي را از نجـف بـه كويـت بـرد ولـي مهر دولت عراق آيت 13روز و رداندنـد به بغداد برگ را مهر او 14 زرو. مقامات كويتي او را به مرز بازگرداندند

    شاه معتقد بود كه صدام حسين درخواست شـريف . ادنداز آنجا به پاريس پرواز د براي كنترل خميني غنيمت شمرده تا خود را از دست اين امامي، نخست وزير، را

    مقامات فرانسه از شاه سئوال كردنـد كـه آيـا بـه او . دردسرزا خالص كند آخوندكنـد؟ اگـر او در چه فـرق مـي : گفتم". شاه موافقت كرد . اجازة ورود بدهند يا نه

    بتـه پـاريس ال 41 "كنـد؟ پاريس نباشد، در هامبورگ خواهد بود، پس چه فرق مـي نتر و بنابراين دسترسـي بـه آ فرانسه از نظر فرهنگي به ايران نزديك . كرد فرق مي

    وحاني كه در محلـي بـسته رخميني با سكونت در پاريس از يك نفر . تر بود آسانتوانست با تمام دنيا ارتبـاط المللي بدل شد كه مي كرد به شخصيتي بين زندگي مي اطي برقـرار بـ فقط بخشي جزئـي از نظـام ارت در اين دوره پخش نوار . برقرار كند

    .1، روي 2 مصاحبه با كامبيز آتاباي، پيشين، نوار. 40 .7، نوار 1980 مه 27 مصر، پاسخ به تاريخ،مصاحبه با شاه دربارة . 41

  • زندگي و زمانة شاه 894

    المللـي بـه ابـزاري بـراي ابـالغ دسـتورهاي راديوهـاي بـين . شده در پاريس بود منـد مـؤثرترين مجـراي پخـش نظـام . سـي .بـي .بي. غيررسمي خميني بدل شدند

    نـوعي شـبه خيـزش بـه كانون آن مخالفان بود، كه تا ماه مهر عملياتيهاي برنامه دولت ايران بارها به دولت بريتانيا شـكايت كـرد، ولـي .بوده براندازي تبديل شد

    طرفانة اخبـار سازماني مستقل براي پخش بي . سي.بي.پاسخ همواره اين بود كه بي . دهـد هـيچ نفـوذي نـدارد گزارش مـي . سي.بي.است و دولت بريتانيا بر آنچه بي

    است، انكار خميني "تريبون" يا "سخنگو"هم به نوبة خود اين را كه . سي.بي.بيدر . سـي .بـي . در ايران همه، از جمله دشمنان شاه، باور داشـتند كـه بـي 42.كرد مي

    بختيار، رهبر جبهة ملي، شاپوربراي مثال . هاي شورشيان مؤثر است پيشبرد آرمان سال ها فعاليت در ". زده شده بود بر اعضاي جبهة ملي شگفت . سي.بي.از نفوذ بي

    با خدمت به منافع كـشور خـود و . سي.بي.كه بي ... جبهة مخالف به من آموخت كه خميني به ايران بيايد و حتي پـيش از آنكـه بـه اجراي سياست آن ، پيش از آن

    مردم اغلب تاريخ برگـزاري تظـاهراتي ". برود به خوبي از او حمايت كرد سپاريگفتنـد در حـالي كـه به بختيـار مـي شنيدند و مي.سي.بي.در روزهاي آتي را از بي

    بختيار بنا به تجربة خود چنين اسـتنباط كـرد كـه . د وي از آن اطالعي نداشت خو. سـي .بـي . به احتمال زياد، مخالفت بـي 43.استسياست بريتانيا حمايت از خميني

    مثـل بـسياري از رسـانه فقط به دليل رهنمودهاي دولت بريتانيا نبود بلكـه با شاه خبرنگـاران و ليبراليـستي هاي شر به دليل گراي ت بيش ي ديگر در اروپا و امريكا ها

    اي گران آن سازمان بود كه شاه را فرمـانروايي مـستبد و خمينـي را فرزانـه تحليلاز سـوي ديگـر . دانستند پارسا كه خواستار آزادي و عزت ملت خويش است، مي

    مـسئوليتي بـود كـه اجـازه دهـد سـازماني براي دولت بريتانيا از نظر سياسي بـي

    42. Parviz C. Radji, In the Service of the Peacock Throne, Op. Cit., p. 242. 43. Chapour Bakhtiar, Ma Fidelite, Paris, Albin Michel, 1982, pp. 170, 171, Author’s translation.

  • 895م من پيام انقالب شما را شنيد

    عظيم، كه تأمين منابع مالي آن با دولت بود، در تدوين اخبـار برخوردار از قدرتي خارجي خود، و به گفتة برخي سياست خارجي، آزاد باشد و مطـابق ميـل خـود

    ها را خبرنگاران غير بريتانيايي عمل كند، به ويژه با توجه به اين كه اغلب گزارش ريتانيـا را در مـورد به سخن ديگر، اغلب ايرانيان ادعاي دولت ب . داشتند ارسال مي

    دانستند كه به داليل مربوط به قـانون احتمالي مي . سي.بي.عدم دخالت در امور بي اساسي ممكن بود دربارة اخبار و تفسير هاي داخلي، قابـل پـذيرش باشـد، ولـي

    دربارة اخبار خارجي، بـه ويـژه . سي.بي.هاي بي طرح همان ادعا در مورد گزارش شـد، بـه نظرشـان بومي كشوري خـارجي پخـش مـي زماني كه آن اخبار به زبان

    . آمد مسخره مي گرايـان، از هـاي اسـالم مؤثرترين ابزار براي پخش اخبار فعاليـت . سي.بي.بي

    هـاي معتبـر ديگـري