kalk.ir¯ل... · web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس...

20
م ی ح ر ل ا ن م ح ر ل له ا م الس ب رم ح عان ف رای مدا ب ه! ت# ش و ن ر و دل ع# ش

Upload: others

Post on 04-Aug-2020

3 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر و دل نوشته برای مدافعان حرم

یا »مدافع حرم« باش یا »مدافِع مدافعان حرم«...!

Page 2: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

 پرویز پرزورنویسنده: این مرقومه را زمانی نگارش می کنم که روزگارِ موشک است و هم روزگارِ مذاکره!.... همین

یک سطر برای اینجایش بس است! تفسیر و تأویلش با شما...! 

چند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهراً مکان مناسبی برای تغییر معادالت دنیاست و خیلی زود آن نقطه از جهان اسالم به محل تجمع گروه های مختلفی از

افراطیون تکفیری تبدیل شده و سرانجام »داعش« به نمایندگی از استکبار )بخوانید آمریکا!( وارد میدان شده و جنگی بزرگ و آخرالزمانی بر سر آرمان های بزرگ بشری در آنجا آغاز کردند.

اما سوریه فقط گام اول و پوششی برای اهداف بزرگ تر مستکبرین عالم و ابزارهای خودساخته ی آنان در قالب گروه های تکفیری بود و هست، که همانا هدف غایی، حذف جبهه مقاومت

اسالمی از مختصات دنیا و نهایتاً تقابل با مرکزیت توحیدی-انقالبی جهان یعنی کشور امام زمان)عج(»ایران« است. تقابل های امروزی برای کشورگشایی نیست، تقابل شعار توحید با

حزب الشیطان است و بس... 

و اما...مدافعان این شعار توحید، مکان نمی شناسند! کما اینکه شهید بزرگور سید مرتضی آوینی برای امروز می گوید:»کربال را تومپندار که شهری است در میان شهرها و نامیست در میان

نامها، نه؛ کربال حرم حق است«. حرم حق اکنون جبهه های مقاومت اسالمیست، آنجاست که صدای هَل ِمن ناصر یَنُصرنی اهل بیت)ع( را، مظلومیت حرم حضرت زینب)س( را عده ای

شنیدند و رفتند و خواهند رفت! 

اکنون حرم حق از شلمچه و هویزه ها به سمت تپه های تاریک نُبل و الزهرا و... سفر کرده که ارذل ترین انسان ها از حزب الشیطان عزم مبارزه با حزب ا... کرده اند، می خواهند پازل

استکبار برای جمهوری اسالمی را تکمیل کرده و برسند به بازگشایی عقده ی اصلی خود با ندا دهندگان شعار توحید در عالم، عقده گشایی با فرزندان علی)ع( و نهایِت نهایتش براندازی پدیده

ای بی نظیر، بیدارگر امت های مستضعف عالم، غیر قابل سازش و تسلیم به نام »انقالباسالمی«...

  اکنون همسنگران نسل سومی و گاهاً همرزمان شهیدان باکری، همت، زین الدین و باقری ها...

این بار با اطاعت از ولی، به جای اروند کنار در روستاها و شهرهای ناآشنایی به دفاع از شعار توحید، به دفاع از اسالم، به دفاع از حرم حق الهی و اهل بیت)ع( مشغولند...! اینها دیگر از یا

لیتنا کنّا معکم نمی گویند..! می گویند: جنگیدن برای آزادسازی نبل و الزهرا مثل جنگیدن در رکاب امام حسین)ع( در روز عاشوراست...)این بخشی از وصیتنامه یکی از شهدای مدافع حرم

»شهید مصطفی جعفری« بود...( 

اما چه پنهان که عده ای از زبان دشمن می گیرند و تکرار می کنند که: »ما را چه در سوریه؟! چرا که متوجه نیستند دفاع در سوریه، »یعنی خروج درگیری از ایران...«. گویا تأملی نمی کنند به اینکه »دفاع در تهران بهتر است یا در دمشق؟!« مگر عده ای که مغرض اند و از اصحاب جاهل

تئورسین های شعار بچگانه ی »نه عزه، نه لبنان، جانم فدای ایران«. 

چه پنهان که عده ای از روح مطهر سرداران شهیدی همچون حاج حسین همدانی ها، کجباف ها و... شرم نمی کنند و می گویند چقدر به آنها داده اند تا مدافع حرم شوند؟! می گویم: زیاد داده اند... آنقدر که هنوز از همین رفقای شهدای حرم، بچه های چند ماهه یا چند ساله شان که تازه تازه واژه ی »بابا« را تمرین و تکرار می کردند، دیگر عادت می کنند که فقط با عکس نورانی

»بابا« تبسم کنند نه با...! آنقدری داده اند که همسران مدافعان حرم برای نیامدن عزیزان خود، دل نوشته هایی با اشک می نویسند و برای نیامدن پیکر به غارت رفته ی همسران خود، می

2

Page 3: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

گویند: »ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده ایم و آنچه را در این راه دادیم، پسنمی گیریم...«)همسر شهید هادی کجباف می گفت...(.

  برادرم و خواهرم... امروز حق هر ایرانی است که نگذارد بار دیگر صدای مظلومیت اهل بیت)ع(

بلند شود. حق هر ایرانی است که برای پاسداری از انقالب و آرمان هایش، یا »مدافع حرم«شود... یا »مدافِع مدافعان حرم«...و با جان دل بگوید: کلنّا عباسک یا زینب...

  پی نوشت: تقدیم به حاج حسین همدانی)ره( و به مدافعان حرمی از شهر داراالرشاد، که با

همرزمان خود نیامدند اما »ماندند«... 

پی نوشت دوم: به بهانه ی اجتماع مدافعان حرم و رزمندگان جبهه مقاومت اردبیلhttps://telegram.me/parviz_porzoor

-----------------------------------بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه 

... و خدا خواست که قربانی جانان باشی، سر زینب به سالمت، سپر جان باشیتا که باز عمه سادات اسارت نکشد، رفته ای تا حرم عشق نگهبان باشی

دل تو نذر حسین بوده و سخت است این که، سوریه کرببال باشد و ایران باشیتو که رفتی شده حسرت به دل یارانت، این امید است که تو شافع یاران باشی

  وقتی طبل "جهاد در راه خدا" نواخته می شود، دوران حکومت عشق آغاز می گردد؛ دوران

جهاد، دوران حکومت عشق است، اما در اینجا که مهبط عقل است، معلوم است که حکومت عشق نباید هم چندان پایدار باشد. نمی شود؛ مردم که همه عاشق نیستند. از زن ها و کودکان و پیرزن ها و پیرمردان که بگذریم، آن خیل عظیم اهل دنیا را بگو که از زندگی فقط همین یک جان را دارند و به آن مثل کنه به شکمبه گوسفند چسبیده اند. تنها عشاق می توانند بر ترس از مرگ

غلبه کنند و از دیگران، نباید هم انتظار داشت که از مرگ نترسند. وقتی طبل جنگ برای خدا نواخته می شود، عشاق می دانند که نوبت آنان رسیده است که قلیل

من عبادی الشکور... وقتی طبل جنگ برای خدا نواخته می شود، در نزد اینان، عقل و عشق دست از تقابل می کشند و عقل، عاشق می شود و عشق، عاقل؛ آن همه عاقل که صاحب خویش را به سربازی و جانبازی می کشاند. اما در نزد دیگران، ترس جان و سر، عقل را به

جنونی مذموم می کشاند و هر ننگی را می پذیرد تا بتوانند این خون تمتع از حیات را بمکند، مثلکنه ای که به شکمبه گوسفند چسبیده است....)شهید سید مرتضی آوینی(

حسینیهمنبع :  

دلنوشته دختر شهید مدافع حرم شهید »حسین بادپا«

3

Page 4: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

دختر شهید مدافع ح��رم "حس��ین بادپ��ا" در هم��ایش "دف��اع مق��دس، ایث��ارگران و ش��هدای اس��تان

کرمان" که در برج میالد برگزار شد، دلنوشته ای تقدیم ب��ه پ��در مفقودالجس��دش ق��رائت ک��رد ک��ه

متن آن در ادامه می آید:

"شاعری جایی نوشته بود: عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست، عشق فرمود فراق از هم��ه

دشوارتر است؛ بگذشت در فراق تو شب های بی شمار هرشب به این امید که فردا ببینمت.

بابای من مرد باالبلند دیروز و هزار تکه ام��روزم، هرگ��ز تص��ور نمی ک��ردم روزی بیای��د ک��ه ثانیه ه��ا

برایم سالی بگذرد از غم فراقت، روزی بیای��د ک��ه لبخن��دت را گم کنم بین خط��وط مبهم روزگ��ار،

"شاعری جایی نوشته بود: عقل پرسید که روزگاری که هیچ وقت بی تو بودن را در آن نمی دیدم.

دشوارتر از مردن چیست، عش��ق فرم��ود ف��راق از هم��ه دش��وارتر اس��ت؛ بگذش��ت در ف��راق ت��و

شب های بی شمار هرشب به این امید که فردا ببینمت.

بابای من مرد باالبلند دیروز و هزار تک�ه ام�روزم، هرگ�ز تص�ور نمی ک�ردم روزی بیای�د ک�ه ثانیه ه�ا

برایم سالی بگذرد از غم فراقت، روزی بیاید که

لبخن��دت را گم کنم بین خط��وط مبهم روزگ��ار،

روزگ��اری ک��ه هیچ وقت بی ت��و ب��ودن را در آن

نمی دیدم.

4

Page 5: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

بابا همیشه دعایت این بود که پیوند بخ��وری ب��ه

دوس����تان رفته ات و بش����وی یکی از هم����ان

سنگ های مش�کی گل�زار ش�هدا، دس�ت ب�ه ک�ار

شدی و مریدگونه م��رادت س��ردار س��لیمانی را

راضی کردی تا بتوانی از تعریف ه��ایی ب��ه اس��م

مرز بگذری و در کنار حریم بزرگ بانوی قصه عاشورا به پاسبانی بپردازی.

بابای خوبم تو مشق عشق را از سنگرهای تفدیده اهواز شروع کرده بودی و در آب های خروشان

اروند به اوج رسانده بودی؛ رفقایت که آسمانی می شدند شوقت برای رهایی بیشتر می شد غافل

از اینک��ه اذن رفتن ش��ما در دس��ت های ب��ا کف��ایت عم��ه س��ادات ب��ود و خ��ونت می بایس��ت بش��ود

سنگفرش حرم بانوی ستم کشیده ای که مادر من و همه زنان مومنه سرزمینم حاض��رند س��رهای

شریک زندگیشان را هدیه کنند تا خللی به آستانه شان وارد نشود.

بابای خوبم ما حاضریم شب های تنهایی مان را زیر سقف پرغبارشهر ت��ا ص��بح س��تاره بش��ماریم و

نبود تو را به هر زجری که باشد تحمل کنیم، ولی مقابل نگاه های عمه سادات و دخ��تر س��ه س��اله

ارباب بی کفنمان شرمگین نباشیم.

بابای خوبم بعد از فدایی شدنت به پای ام المصائب کربال برادرهایم صبورتر ش��دند و انگ��ار پای��ان

تو شروع فصل بی قراری ه��ایم ب��ود، بی قراری ه��ایی از جنس رفتن و مان��دن و مانن��د ت��و قرب��انی

آستان دوست شدن، بعد از تو ه�ر روز م�ادرم ص�بر را در کالس تق�وایش مش�ق می کن�د و غص�ه

ندیدن لبخندت را می ریزد در کاسه تحملش. هر روز ب��ه م��ا ی��ادآور می ش��ود ک��ه والیت بای��د خ��ط

قرمزمان باشد تا مانند تو فدایی علمدار چفیه به دوشمان شویم؛ فدایی رهبری که در دیدارش��ان

5

Page 6: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

اینگونه برایمان دعا کردند که انشاء الله عاقبت بخیر شوید و چه عاقبت به خیری بهتر از شهادت

درست مثل شما.

بابای مهربانم دلم این روزها وقتی بهانه گیرت بشود با ترنم "و م��ا رایت اال جمیال" آرام می ش��ود

ولی بهانه هایش را میریزد توی کلمات این شعر و آتشم می زند آنجا که می گوید "ای پیش پ��رواز

کبوترهای زخمی، بابای مفقود االثر، بابای زخمی برگرد تنهایی بغل بابای من ب��اش و ب��ا ی��ک بغ��ل

بابا بیا و جای من باش. شاید هم تو شرمنده یک مشت خاکی جامان��ده ای در م��اجرایی، بی پالکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است"

و اما در آخر حرف های گفته و نگفته ام درد دلی سخت قلبم را می فشارد که جایی گوش��ه دی��وان

حافظ نوشته بود یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلس��تان غم

مخور و امید است که ت��و برگ��ردی و کلب��ه اح��زان م�ا را من��ور ک�نی. باب��ای خ��وبم باب�ای مهرب��انم

دعایمان کن، مثل همیشه."

فروردین سال جاری در منطقه درعای30الزم به ذکر است سردار شهید "حسین بادپا" در تاریخ

سوریه به شهادت رسید.

فرهنگ نیوزمنبع:

-----------------------------------------------------دلنوشته دختر اولین شهید مدافع حرم شهید »محرم ترک«

دختر این شهید در چهارمین سالگرد شهادت پدر شهید مدافع حرمش، دل نوشته ای را در مراس��م

قرائت می کند. متن این دل نوشته در ادامه می آید:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

6

Page 7: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

»و التحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون...« »هرگ��ز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده ان��د بلک��ه آن��ان زن��ده هس��تند و نزد خداوند متعال در حال ارتزاق هس��تند«؛ »الس��ابقون الس��ابقون اولئ��ک المقرب��ون« »...و باز خداوند در قرآن می فرماید کسانی که السابقون و پیشی گیرندگان بودند ن��زد

خدا از مقرب ترین ها هستند«.

امروز می خواهم از کسی صحبت کنم که همیشه با من است. عده ای فکر می کنند ک��ه بابای من مرده است ولی می دانم ک��ه من هم مث��ل هم��ه ش��ما پ�در دارم. ب��ا او ح��رف می زنم. مشورت می کنم نگ�اهش می کنم ب��ا او ب�یرون می روم و گ��اهی هم مث�ل هم��ه شما با او بازی می کنم. البته تنها یک فرق کوچک با شما دارم و آن فرق این است ک��ه

پدر من عکسی است که در کنار طاقچه ما است.

در یک روز سرد زمستانی که همه مهیای استقبال از »بابا محرم« بودند تلفن ب��ه ص��دا درآمد؛ مادر تلفن را برداشت و بعد از چند ثانیه صحبت کردن تلفن از دستش رها ش��د ب��ا ص��دایی ل��رزان گفت: »فاطم��ه ج��ان! پ��در آم��د«. آری »پ��در« واژه ای بس غریبان��ه است. شب قبل از شهادتش در خواب دیدم که با لباس سفید و کوله باری در دست، با من خ��داحافظی می کن��د و وص��یت و س��فارش »محمدحس��ین« و »م��ادر« را ب��ه من می کرد. و ما ادراک ماالمادر. من گریه می کردم و او م��را س��فارش ها می ک��رد و از آن

روز به بعد حتی در خواب هم او را ندیدم.

او هیچوقت طاقت دوری مرا نداش��ت و من هم هیچ��وقت ط��اقت ف��راقش را نداش��تم شاید فقط کسانی بتوانند درک کنند که داستان کرب و بال و داس��تان غری��بی و اس��یری حضرت رقیه)س( را خوانده باشند داس��تان درخواس��ت باب��ا و آوردن غ��ذا ب��ه خراب��ه... بگذارید نگویم تحملش سخت است... حتی تصورش هم برای ش��ما س��خت اس��ت. من مانده ام اگر بابا دست مسیحایی بر سرم نکشیده بود االن چگونه می توانستم ب��ا ش��ما

مردم خوب صحبت کنم؟ درد و دل ها بسیار است و وقت کم بگذاریم و بگذریم.

اما از محبوب خویش بگویم که شهدا که بودند و چه کردند و از ما چه می خواهند؟ ب��ه ق��ول ام��ام خوبی ه��ا حض��رت روح الل��ه، »ش��هدا در قهقه��ه مس��تانه خ��ویش عن��د ربهم یرزقون هستند، شهدا تبل��ور هم��ه خوبی ه��ا هس��تند«. باب��ا می گفت: »هرج��ا ظلمی ب��ه مظلومی در هرجای کره زمین شود باید در مقابل آن ظالم ایستاد و آخ��ر هم در همین راه خون خود را تقدیم امام زمان نم��ود و ن��ام خ��ود را در زم��ره س��ابقون از م��دافعان

حرم حضرت زینب)س( به یادگار گذاشت.«

شاید شهدا از من به عنوان دختر شهید رسالت زینبی، صبر عفاف و حج��اب و از ش��ما زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا را بخواهن��د ام��روز در ش��هر گش��تی بزنی��د و ببینی��د

7

Page 8: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

چقدر یاد و خاطره شهدا را زنده کرده ایم؟ مقایسه ای بین نام کوچه ها کنید و قض��اوت کنید که چقدر ارادت مان را به سوسن و نسترن نشان داده ایم و چقدر ب��ه ن��ام ش��هدا؟ در پای��ان حرف ه��ایم خ��ودم را ب��ا ص��حبت های ام��ام و مقت��دای خ��ویش حض��رت ام��ام خامنه ای به پایان می برم امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره ش��هدا کم��تر از ش��هادت

نیست.تسنیم نیوزمنبع:

-----------------------------------------------------------

چه بدانم ، چه ندانم ، شهدا می بینند

می بینندشهداگاه در حال گناهم

بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست

بوی نان میدهد آهم ، شهدا می بینند

غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم

تیر شیطان و نگاهم شهدا می بینند

از خدا دور شدم ، دور خودم می چرخم

مدتی گم شده راهم ، شهدا می بینند

مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم

با همین روی سیاهم ، شهدا می بینند

-----------------------------------------------------------

بسم رب الشهدا

خوش به حال شهدا نور صفا را دیدنددرشب واقعه مصباح خدا را دیدند

خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستنددر عوض بارگه هفت سماء را دیدند

خوش بحال شهدا بنده شیطان نشدنددر تجلی گه اخالص خدا را دیدند

خوش بحال شهدا؛وای بحال من و تو 8

Page 9: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

ما کجا و شهدا؛ بین که کجا را دیدند

ما پی تذکره کرب و بال می گردیمشهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند

ما دعای فرج و ندبه زبر میخوانیمشهدا مهدی خورشید لقا رادیدند

ماهرویان ره صد ساله به یک شب رفتندقدمی پیش نهادند قدما را دیدند

خوش بحال شهدا عقده گشایی کردنداهتزاز علم عقده گشارادیدند

دست برسینه نهادند و سالمی دادندتاکه فرماندهی کل قوا را دیدند

است عباس)ع( نام فرمانده کل شهداای خوش آن قوم یل شیر خدا رادیدند...

دریافت این مداحی زیبا با صدای گرم سیدرضا نریمانیhttp://www.mobarezclip.com/?p=15333

-----------------------------------------------------------

تقدیم به روح بزرگوار شهید سید هادی سلطان زاده شهید مدافع حرم حضرت زینب(س)

سید هادی؛ ای خوش مرام دیار عشقای خوش نشین دیار مرام و عشق

مردی ز دیار سلطان هشتمیسلطان زاده ای و در قلب مردمیای هادی ای مرد خوش طبع هیئتی

ای مرد خوِب ناجِی ناِب هیئتیرفتی برای دفاع از حریم دوست

اما شدی تو چله نشین حریم دوستهادی سالم گرم دوستانت برسانندای ادرکنی ام را به موال برسانهادی چقدر اینجا بوی تو گرفتههادی برای بودنت قلبم گرفته

هادی هوای گریه بر قبر تو دارممن آرزوی بودنم جای تو دارم

هادی اگر مرگم به غفلت بود کرم کن…در پیش بانوی کرم عفوم طلب کن

9

Page 10: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

دلنوشته همسر شهید عبدالرحیم فیروزآبادی:بسم رب الشهدا

تقدیم به همسر مهربانم ، عبدالرحیم عزیزسالم ، سالمی به بلندای آسمانی که روح بیقرارت را مأمن و مأوای خودساخت

سالم همسر مهربانم و همدم و مونس تنهایی منهمدم زیباترین لحظه های زندگیم سالم، حالت چطور است؟ حتماً خوبی عزیز

چهل روز از شهادتت و وصالت به معبود بی همتا گذشت قریب به هفتاد روز از آخرین دیدار ما س�پری گش��ت و من همچن�ان ناباوران�ه زن��دگی ب��دون ت��ورا

تجربه می کنم. درآخرین دیداری که باهم داشتیم و آن لحظه غم انگیز خداحافظی ، هیچ باورم نمی شد که این باررفتنت بازگشتی را به همراه نخواهد داشت و گریه های آرامت نشان از دل پرآشوبت را داشت.

نجواهای عاشقانه ات همراه با اشک چشمانت چه غم انگیز و غریبانه بود. آن شب ت��و، درتب وت��اب پرکشیدن بودی و من درتمنای برگشت دوباره ازسفرتازه ات، اما گویا هردو یک احساس مشترک داشتیم و آن اینکه فهمیده بودیم شاید این دی��دار آخرم��ان باش��د و من ب��رای دوب��اره دی��دنت بای��د

صبری به درازای قیامت آرزو کنم. عزیز بهتر از جانم نمی دانم در لحظات آخر وداع چه چیزه��ایی رازمزم��ه می ک��ردی چراک��ه آنق��در محو تماشای سیمای دل انگیز و نورانیت ش�دم ک�ه کلم�ات و جمالت ب��رایم گن�گ و ن�امفهوم ب��ود، انگار چشمهایم این راز را فهمیده بودند که باید سیر نگاهت کنند، چراکه دگربار چشمان غمدی��ده و اشکبارم بای��د پیک��ر بی ج��ان و زخم خ��ورده از بغض و کین��ه دش��منان اه��ل بیت )ع( را ب��ه نظ��اره

بنشینند. رحیم عزیزم، اولین حرف و خواس��ته ات در اولین روز آش��نایی م��ا ب��ه هنگ��ام خواس��تگاری، ی��ادت هست که گفته بودی من آروزی ش��هادت دارم بای��د ب��ه آرزویم برس��م ام��ا من این حرف ه��ا را ب��ه حساب آرزوهای یک بچه مسلمان مت��دین گذاش�تم و هیچگ��اه فک��ر نمی ک��ردم آین آرزویت ب��ه این

زودی رنگ واقعیت بگیرد و هدف نهایی زندگیت باشد. دراین ایام نبودنت، هرگاه خاطرات با تو بودن را در ذهن خسته ام م��رور می کنم، در می ی��ابم ک��ه روح بلندت نمی توانست در این دنیای فانی آرام وقرار گ��یرد و مش��تاقانه در انتظ��ار اوج گ��رفتن و پرکشیدن بود و تنها نوشیدن شهد شهادت در راه خدا و لقای پروردگار می توانست روح تشنه ت��و

را سیراب سازد. چه زود گذش��ت زن��دگی مش��ترک م��ا و چ��ه زود پای��ان ی��افت کن��ارهم بودنم��ان. درابت��دای زن��دگی مشترک عهد و پیمانی را درکنار بیت الله الحرام باهم بستیم و لبیک گوی��ان درکن��ار مق��ام حض��رت ابراهیم )ع( به استقبال یک زندگی جدید رفتیم اما در مراجعت از این سفر معنوی ب��ا وج��ودی ک��ه سه روز اززندگی مشترک ما می گذشت براساس رسالت و تعه��دی ک��ه داش��تی داوطلبان��ه ع��ازم

مأموریت و سفر گشتی. در مدت چهار سال از زندگی مشترک ما، مأموریت پشت مأموریت و خداحافظی و بدرق��ه از پی هم و من هربار چشم براه و چشم انتظار دیدن دوباره ات، اما خداحافظی برای س��فر ب��ه س��وریه ب��رای دف��اع ازح��رم اه��ل بیت)ع( حک��ایت دیگ��ری ب��ود. دیگ��ر من و فاطم��ه و حنان��ه ب��ه رفتن و برگشتن های تو عادت کرده بودیم اما گویا تو خودت از این بازی تکراری خس��ته ش��ده ب��ودی و از

10

Page 11: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

خدا طلب س�فر بی بازگش��ت را ک��ردی ت��ا جس�م خ��اکی و تن خس��ته از مأموریت ه��ای مت�والی دربهشت رضوان آرام و قرار گیرد.عزیز بهتر از جانم، رحیم مهربانم

حال و هوای تو در محرم امسال، عجیب چشم نواز و معنادار بود. حضور تو در هیئت عزاداری ب��ه رسم همه ساله ولی متفاوت ازس��ال های دیگ��ر ب��ود و این را از ش��ور و هیج��ان وصف ناش��دنی ات

می توانستیم درک کنیم. آیا می دانستی که ارباب بی کفن دشت ک��ربال ت��و را ب��ه ض�یافت احس��انش دع�وت ک�رده و لی�اقت پاسداری از حرم خواهرش زینب کبری)س( را به توعطا کرده؟ و تو چه خوب قدرشناس لطف و

احسان حضرت سید الشهدا بودی و چه سرباز دالوری برای حرم بی بی جان زینب)س(.یادت هست رحیم جان

هربار به سفر و ی��ا م�أموریت می رف��تی خ��ودت ب��ه تنه��ایی ب��ار و بن��ه س�فر را می بس��تی و س�اک مسافرتی ات را آماده می کردی، اما در سفر آخر انگار از عاقبت کار خبر داشتی و آم��اده نم��ودن وسایل سفر را به من محول کردی و من بی خبر از همه جا نمی دانستم بای��د بع��د از م��دتی کوت��اه وسایل سفرت را بعد شهادتت به عنوان سوغات تحویل بگیرم و عطر و بوی لباس هایت را التی��ام

بخش غم فراقت کنم. و اکنون از طیران روح بلندت چهل روز گذشت اما چه سخت گذشت این روزها برای من، گرچ��ه همواره حضور معنوی تو را کنارم احساس می کنم و یاد و خاطرت را تا ابد در دل غمزده ام حفظ خ��واهم ک��رد ام��ا ب��ا دو گ��ل نوش��گفته زن��دگیمان، فاطم��ه و حنان��ه چ��ه کنم و چ��ه بگ��ویم، ب��ا

بهانه گیری های آنان برای تو چکار کنم؟ میدانم آنها هنوز درک درستی ازش�هادت و مق�ام واالی آن ندارن��د ام�ا ب��ا زب��ان خودش�ان ب��ه آنه��ا فهماندم که پدرشان مهمان خداست و برای دیدنش باید پ��در گون��ه زیس��ت. همیش��ه می پنداش��تم من و دو دختر خردسالم بیش از هرکس دیگر رحیم را دوست می داریم و چشم به راهش هستیم

اما خداوند متعال بیشترش دوست می داشت و او را طالب وصل خود می دانست.تحمل روزهای بی تو سخت است...

اما هنگامی که به هدف و آرمانت می اندیشم، تنهایی خودم را فراموش می کنم چراکه تو در همان راهی که آرزویش را داشتی، گام نهادی خوشا به ح��ال ت��و ای هم��دم س��فر ک��رده ام. خداون��د را سپاس می گویم که در این رهگذر عمر، هرچند کوتاه، همسفرت بودم، من در لحظ��ه لحظ��ه این ایام به بودن در کنار تو افتخار می کردم و هنوز هم می بالم. چ��یزی تغی��یر نک��رده، تنه��ا بین من و جسم خاکی تو فاصله افتاده همین. پس تو هم کمکم کن تا صبور و مقاوم باشم. مثل همیشه که

حتی فکر کردن به تو وجودم را پر از آرامش و اطمینان خاطر می کرد. از تو می خواهم مثل همان زمانی که بودی مرا در پناهت قرار دهی و تکیه گاهم باشی و درت��ربیت

فرزندانمان کمکم کنی تا به آن چیزی برسند که همیشه آرزوی آنرا برایشان داشتی. عزیزم

بغض شبانه ام را فرو میخورم و چشم انتظ��ارم ک��ه ش��اید ش��بی ازش��ب ها ب��ه خ��وابم بی��ایی و غمدرونم را بانگاه جذاب و لبان پر از خنده ات التیام ببخشی

رحیم جان، االن که این جمالت را می نویسم بغضم شکست و اشک از چشمانم جاری شده، دیگر توان نوشتن ندارم ولی راضی هستم به تصمیمی ک��ه ت��و گرف��تی و اینک��ه بین خ��دا و خ��انواده ات، همنشینی با خداوند س�بحان را انتخ��اب ک�ردی و هم اکن�ون در ج��وار رحمت ح�ق تع��الی نظ��اره گر رفتار و افعال ما هستی. ب��ه ش��هادتت افتخ��ار می کنم و نوش��یدن ش��هد ش��یرین ش��هادت گ��وارای

وجودت، به تو تبریک عرض می کنم به جهت این مقام شامخ تو .به امید شفاعتت رحیم جان

11

Page 12: kalk.ir¯ل... · Web viewچند سال پیش بود که مستکبرین عالم احساس کردند، اکنون سوریه ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر

فراموشمان نکنی عزیزم ........ درحالی که در عملیات مستشاری برای دفاع از94 آذر 16شهید عبدالرحیم فیروزآبادی در تاریخ

حرم اهل بیت)ع( در سوریه قرار داشت، دع��وت ح��ق را لبی��ک گفت و ش��ربت س��رخ ش��هادت رانوشید.

12