ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

18
- ن ن اد ا ا ا ﻣﺮز آرزوﻫﺎ- ﭘﻨﺠﺮه ﻫﺎي اﺗﻮﺑﻮس2 ﺧﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ3 اﻓﺰاﻳﺶ ﺷﻬﺮﻳﻪ؛ ﺑﺤﺮاﻧﻲ ﺑﺮاي ﺧﺮوج از ﺑﺤﺮان4 ﺟﺴﺘﺠﻮ6 ﺟﺎﻣﻌﻪ ي ﻣﺪﻧﻲ و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺮﻫﻴﺰي در اﻳﺮان ﮔﺰارﺷﻲ از ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ دﻛﺘﺮ راﻣﻴﻦ ﺟﻬﺎﻧﺒﮕﻠﻮ9 ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﺮوه ﻫﺎي ﺟﺎم ﺟﻬﺎﻧﻲ2010 - ) ﻗﺴﻤﺖ3 ( 11 ﮔﺰارش ﺗﺼﻮﻳﺮي ﺳﻔﺮه ﻫﺎي ﻫﻔﺖ ﺳﻴﻦ در ادﻣﻮﻧﺘﻮن14 ﮔﺰارش ﺗﺼﻮﻳﺮي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎي ﻧﻮروزي در ادﻣﻮﻧﺘﻮن15 ﺷﻤﺎ و اﻳﺮاﻧﻴﺎن17 ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﺗﻤﺎم ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮه در ﻧﺸﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه و ﺗﻬﻴﻪ ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﺗﻤﺎم ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮه در ﻧﺸﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه و ﺗﻬﻴﻪ ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﺗﻤﺎم ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮه در ﻧﺸﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه و ﺗﻬﻴﻪ ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﺗﻤﺎم ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﻨﺘﺸﺮه در ﻧﺸﺮﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه و ﺗﻬﻴﻪ ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻮده و ﻧﺸﺮﻳﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻣﺴﻮوﻟﻴﺘﻲ در ﻗﺒﺎل آن ﻧﺪارد ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻮده و ﻧﺸﺮﻳﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻣﺴﻮوﻟﻴﺘﻲ در ﻗﺒﺎل آن ﻧﺪارد ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻮده و ﻧﺸﺮﻳﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻣﺴﻮوﻟﻴﺘﻲ در ﻗﺒﺎل آن ﻧﺪارد ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻮده و ﻧﺸﺮﻳﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻣﺴﻮوﻟﻴﺘﻲ در ﻗﺒﺎل آن ﻧﺪارد ﻣﺪﻳﺮ اﺟﺮاﻳﻲ: ﻧﻴﻤﺎ ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻣﻘﺪم ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﺧﺴﺮو ﻧﺎدري ﺗﺤﺮﻳﺮﻳﻪ اﻳﻦ ﺷﻤﺎره: آرش ﭘﻨﺎﻫﻲ ﻓﺮ، ﭘﮕﺎه ﺳﺎﻻري، ﻣﻴﺜﻢ ﻋﺒﺎﺳﻲ، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ ﻓﻴﺎض، ﻣﺤﺴﻦ ﻧﻴﻚ ﺳﻴﺮ ﻋﻜﺲ: راﻣﻴﻦ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ، ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﺣﺠﺎزي، ﺣﻤﻴﺪرﺿﺎ ذواﻟﻔﻘﺎر، ﭘﮕﺎه ﺳﺎﻻري، ﻋﻠﻲ ﻓـﺎﺧـﺮي،: ﻣﺤﺴﻦ ﻧﻴﻚ ﺳﻴﺮ، ﺣﺴﺎم ﻳﺰدان ﭘﻨﺎﻫﻲ، ﻣﺤﺴﻦ ﻳﺰدي،Steven Sutphen ﻃﺮاﺣﻲ و ﺻﻔﺤﻪ آراﻳﻲ: ﻫﺎدي ﻣﻠﻚ ﻗﺎﺳﻤﻲ ﻋﻜﺲ ﺟﻠﺪ: ﺑﻬﺎر در ﺗﺎﻟﺶ- روي ﺟﻠﺪ ﺟﺸﻦ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺳﺎل در داﻧﺸﮕﺎه آﻟﺒﺮﺗﺎ- ﭘﺸﺖ ﺟﻠﺪ ﻋﻜﺲ: ﻋﻠﻲ ﺷﻜﺮي ﺑﻬﺎر در ﺗﺎﻟﺶ

Upload: -

Post on 27-Jul-2015

134 views

Category:

Documents


4 download

DESCRIPTION

3rd Year - April 2010, Farvardin 1388

TRANSCRIPT

Page 1: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

� � ��� ��� � �ن- � ��ن اد � ا�ا �� ��ا � � � ��

2 هاي اتوبوس پنجره -مرز آرزوها

3 خط فاصله

4افزايش شهريه؛ بحراني براي خروج از بحران

6 جستجو

پرهيزي در ايران ي مدني و خشونت جامعه

9گزارشي از سخنراني دكتر رامين جهانبگلو

11) 3قسمت (- 2010بررسي و تحليل گروه هاي جام جهاني

14سين در ادمونتون هاي هفتگزارش تصويري سفره

15هاي نوروزي در ادمونتون گزارش تصويري برنامه

17 شما و ايرانيان

مسووليت تمام مطالب منتشره در نشريه به عهده نويسنده و تهيه مسووليت تمام مطالب منتشره در نشريه به عهده نويسنده و تهيه مسووليت تمام مطالب منتشره در نشريه به عهده نويسنده و تهيه مسووليت تمام مطالب منتشره در نشريه به عهده نويسنده و تهيه

كننده مطلب بوده و نشريه ايرانيان مسووليتي در قبال آن نداردكننده مطلب بوده و نشريه ايرانيان مسووليتي در قبال آن نداردكننده مطلب بوده و نشريه ايرانيان مسووليتي در قبال آن نداردكننده مطلب بوده و نشريه ايرانيان مسووليتي در قبال آن ندارد

:مدير اجرايي

مقدم نيما يوسفي

: سردبير

خسرو نادري

:تحريريه اين شماره

سير آرش پناهي فر، پگاه ساالري، ميثم عباسي، محمدرضا فياض، محسن نيك

:عكس

: رامين بابايي، عليرضا حجازي، حميدرضا ذوالفقار، پگاه ساالري، علي فـاخـري، Steven Sutphenپناهي، محسن يزدي، سير، حسام يزدان محسن نيك

: آراييطراحي و صفحه

قاسميهادي ملك

:عكس جلد روي جلد -بهار در تالش

پشت جلد -جشن تحويل سال در دانشگاه آلبرتا

بهار در تالش علي شكري: عكس

Page 2: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

2

كفن نشده دفن بشم، ولي انگار از لحظه لحظه اونچه گذشته بود

امسال تو لحظه سال تحويل فقط تو خـيـال . عكس گرفته بودم

اون مادري بودم كه امسال بي پسرش، بي دخـتـرش و بـدون

تونستم بزرگترين آرزوي زندگيش منتظر تحويل سال بود و نمي

...خشك و راكد. تونستم گريه كنم، خشك بودم بخندم، نمي

و باز هم مثل هميشه بي اينكه حتي اهميتي داشته باشه كه من

هاي آبستن لحظه . چه احساسي دارم، يه سال نو ديگه شروع شد

هايي كه تحمل هركدوم ها، آبستن اتفاق آبستن رفتن آدم . جديد

ها و تـولـدهـاي آبستن تدفين . خواد از ديگري صبر بيشتري مي

....تازه

تونم آرزو كـنـم چي دعا كنم تو اين همه سردرگمي؟ چي مي

هاي خسته تكيـه دونم كه پيشوني وقتي با اينكه دورم، خوب مي

هـا اي ديگه روح زندگي رو اونجوري كه قبالً داده به هيچ پنجره

بينن؟ بود در تهران نمي

هـايـي كـه تونم بخوام وقتي ديگه خيلي از اون جـوون چي مي

انداخت، نيستن تا با قلبشون خون رو تو رگ تهران به جريان مي

سكوتشون فرياد بزنن؟

ام رو بـه شـيـشـه شد يه بار ديگه پيشوني خسته شايد اگه مي

ديدم كه اون چيه كـه شايد مي . آوردم پنجره بچسبونم به ياد مي

چيه كه ديگه براي هميشه گـم شـده؟ چـه . ديگه زنده نيست

اتفاقي افتاد تو سالي كه گذشت؟ من كجا بودم؟ ما كجا بوديـم؟

هـا ها گناه شد؟ چي شد كـه دوسـت چي شد كه سبزي برگ

...ها دوست؟ دشمن شدن و دشمن

هاي نپرسيده ذهنمون رو آرزو كنم كه كسي جواب اينهمه سوال

بده؟ آرزو كنم كه زمان به عقب برگرده و همه چيز از اول شروع

بشه؟ آخه چه فايده اگه جهل نميره و صبر نباشه و هيچي عوض

نشه باز؟ چه فايده اگه با برگشتن به عقـب، تـكـيـه دادن بـه

هاي خنك اتوبوس هم گناه بشه؟ چه فايده اگـه حـاكـم شيشه

ها، غير از خود خـود خـدا كـس هاي آدم ها، قلب هاي آدم دل

اي بشه؟ اگه برگشتيم عقب و درجا زديم و بعد هـم پـس ديگه

رفتيم چي؟

پگاه ساالري

هاي اتوبوس پنجره -مرز آرزوها

دونستـم يعني اصالً نمي . امسال نوروز تكليفم با خودم معلوم نبود

مرزي بين شادي و دلـگـرفـتـگـي پـيـدا . كه چه احساسي دارم

تو روزهاي بعد از رفتن و دوري . اي نبود احساس تازه . كردم نمي

هـا از خونه، هر مناسبت شادي فرصتي براي به ياد آوردن دوري

امسال واقـعـاً . جنس ديگري بود. امسال اما جور ديگري بود . بود

.تكليفم با خودم معلوم نبود

مخصوصاً پـنـجـره . هاي اتوبوس رو دوست داشتم هميشه پنجره

شد از پشـتـش بزرگ بود و خنك بود و همه جا رو مي . آخر رو

. كرد ها كم نمي اي سهم منو از منظره هيچ درزي و هيچ پرده . ديد

ميشد پيشونيم رو بهش بچسبونم و با خيال راحت تهـران رو از

ديدم آدمها رو مي. ايستگاه مترو ميرداماد تا سر شريعتي نگاه كنم

مادرهايي كـه . رفتن كه هر روز عصر از سر كار به سمت خونه مي

مردهايي كه نون خريده بودن، . گردوندن ها رو از مدرسه برمي بچه

هرچه كه بود، زنـده بـود و . . . . ها هاي گلفروش سر چهارراه بچه

هـام تـوي در روزمرگي لحظـه . جاري بود و شوق زندگي داشت

هاي اتوبـوس پنجره. شدم ها حل مي هاي پشت شيشه خوشي آدم

.گرفت هاي غروب تهران رو برام قاب مي به همين سادگي لحظه

هاي تصوير قاب شده تهران هميشه اولين چيزي بود كه در لحظه

. . . آوردم هاي دلتنگ غربت به ياد مي عيد، روزهاي تولد و خستگي

امسال ولي لحظه عيد، هرچي تو ذهنم دنبال عكس قـاب شـده

.شد گشتم، پيدا نمي

هايي كـه زدند، تصوير بچه هايي كه با سكوت فرياد مي تصوير آدم

امسال براي هميشه گم شدن، تصوير قبرهايي پرشده با جـوونـي

هـاشـون هاي مادرهايي كه امسال تا ابد بچه ها، تصوير اشك دست

رو سر سفره نوروز گم كردن، جاي تصوير قاب شده تهران رو در

...ذهنم گرفته بود

و من اگرچه نبودم تا سكوت كنم، تا فرياد بشم، تا در اوج جوانـي

Page 3: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

3

آرزو . كـنـم نه هيچ كدوم از اينها رو براي سال جديد آرزو نـمـي

هـاي كنم كه تو اين سال جديد، هركس سرش رو به شيشـه مي

اي از بـارون بـه اتوبوس تكيه داده بود، هر وقت كه تنها قطره

آرزو . شيشه خورد، صبر كنه و قطره بعدي رو انـتـظـار بـكـشـه

كنم تو اين سال جديد همه بدونن كه بارون قشنگـيـش بـه مي

آرزو . و هر قطره براي هويت بـارون مـهـمـه . هاست اتحاد قطره

هاي بـزرگ كنم كه باز بودن عرصه فكر و ديدمون رو از شيشه مي

هـاي تر، قـطـره كه هرچي بازترن و وسيع . اتوبوس عبرت بگيريم

هـا رو در سال جديد بهترين. . . بيشتري از بارون روشون ميشينه

امـيـدوارم . كنم هاتون و ايران زيبا آرزو مي هاتون، لحظه براي قلب

اي به انتظار يه قطره بارون، تكيه داده امسال هيچ پيشوني خسته

خوايـم و امـيـد صبر مي . اي نا اميد نباشه به شيشه هيچ پنجره

...خوايم و يكصدا شدن مي

!بهارتون مبارك و آرزوهاتون محقق باد

چند . هنوز گوشي تلفن توي دستش بود . دستگيره در را چرخاند

اي در چارچوب در ايستاد و سعي كرد بار سنگيني ذهنـش لحظه

. هايش سنگين، آهسته و سرد بودنـد قدم. را با پاهايش حمل كند

بدون اينكه پلك بزنـد . شد اي از عجله در رفتارش ديده نمي نشانه

مسيرش را در امتداد ديوار پيش گرفت و به سمت اتـاق خـواب

. به جلوي پنجره رفت و زل زد به بيرون. رفت

هـا، حـرف زدن صداي بوق ماشين . شهر مثل هميشه شلوغ بود

اي نزديك شد، آمـد مردم، از دور صداي خنده چند دختر مدرسه

مات و مبهـوت، بـدون . گوشي تلفن هنوز در دستش بود. و رفت

اينكه به محل مشخصي نگاه كند از پشت شيشه به بيرون خيـره

اي كه بستني به دست جلوتر ي چهار پنچ ساله پسربچه. شده بود

محو تـمـاشـاي . دويد توجهش را جلب كرد از پدر و مادرش مي

ليسيدن بستنيِ پسربچه بود كه صداي بوق ممتد گوشيِ تلفن و

. گريه پسر بچه كه زمين خورده بود ذهنش را زيـر و رو كـرد

گوشي موبايل را از كنار گوشش تا كنار پاي راستش پايين آورد و

گوشي زمين خورد و به گـوشـه . به آرامي به سوي زمين رها كرد

دهانش را به سمت شيشه نزديك كرد و بـه سـمـت . ديوار رفت

بخار نفسش روي شيشه پنجره نشست و نقش . كرد» ها« پنجره

: روي شيشه نـوشـتـه بـود . پنهان شده در شيشه را آشكار كرد

».دوستت دارم«

آرش پناهي فر

خط فاصله

Page 4: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

4

به ساختمان مجلس High Level Bridgeساسكاچوان درايو و

اعـتـراض ! We say no، 5-5-0معترضان با شعار . ختم گرديد

خود را اعالم ميكردند و اين شعارها گاهي با تشويق و بـه صـدا

.شد ها در مسير حمايت مي درآوردن بوق اتوموبيل

نفـر 500جمعيت معترضين در رو به روي ساختمان مجلس به

رسيد و مراسم با سخنراني نمايندگان دانشجويي دانشگاهـهـاي

هـا كـه در اين سخنرانـي . بريج ادامه يافت آلبرتا، كلگري و لث

پيكان آن به سمت نمايندگان مردم در مجلـس بـود، نـگـرش

گرايانه و تجاري به دانشجويان و نظام آموزشي مورد تقبيح مادي

نگرشي كه در آن دستـمـزدهـاي كـالن بـراي . قرار گرفته بود

روساي دانشگاه در حالي به فراموشي سپـرده شـده بـود كـه

. دانشگاه به فكر جبران كسري بودجه از محل دانشجويـان بـود

اين مسأله اگرچه از ديد نمايندگان دانشجويان مورد سوال است،

شاهد حضـور ، ساختمان مجلس ادمونتون 2010 مارچ 18صبح

ايـن . ها بـود دانشجوي معترض به افزايش شهريه 500نزديك به

هاي دانشجويي دانشگاه آلـبـرتـا، تظاهرات كه با همكاري انجمن

بريج برگزار ميشد حاوي پيامي اعتراض آميز بود بـه كلگري و لث

هـا هاي استان آلبرتا مبني بر افزايش شهريه مصوبه اخير دانشگاه

ميليـون 59كسري بودجه « براي جبران بحراني كه تحت عنوان

. مطرح گرديده است» دالري

ماجراي افزايش شهريه و اعتراضات داستان امروز و ديروز دانشگاه

شـاهـد 2001آلبرتا نيست به طوري كه اين دانشجويان در سال

برگرفتـه ( 2006 دالر در سال 282 دالري و 122افزايش شهريه

دالري 550اما رقم بي سابقـه . بودند) از وبسايت دانشگاه آلبرتا

افزايش شهريه در سال شايد حكايت از ماجرايي داشت كه از آن

ايـن . ميتوان به عنوان نوعي نگرش تجاري به تحصـيـل دانسـت

به انجام رسد شـامـل 2010پيشنهاد كه بنا بود از اول سپتامبر

اين مقدار بيشترين مـيـزان . ها بود درصد افزايش در شهريه 1.5

2006براساس مصوبه سـال ( مجاز افزايش شهريه همراه با تورم

مسـوول بـخـش Carl Amrheinهـرچـنـد . ميباشد) مجلس

ــي ــاه ) Provost and Vice-President academic( دانشــگ

درصـد 19.3معتقد است كه با وجود افزايش شهريه اين تنهـا

ها را تحت پوشش قرار خواهد داد، در حاليكه اين ميزان در هزينه

. درصد بوده است22.8، 2006سال

با تمام اين تفاسير، انجمن دانشجويي دانشگاه آلـبـرتـا مـانـنـد

هاي گذشته به عنوان نهادي كه شايد بتوان تنها نهاد حامـي سال

آميز در برابر ساخـتـمـان دانشجويان ناميد با اعالم تجمع اعتراض

شروع . مجلس مراتب اعتراض خود را به قانونگذاران اعالم داشتند

نفر از رو بـه روي 200اين تجمع با حركت جمعي در حدود

آغاز و بعد از گـذشـتـن از ) SUB( ساختمان انجمن دانشجويي

سير محسن نيك

افزايش شهريه؛ بحراني براي

)گزارش(خروج از بحران

سير محسن نيك: عكس

سير محسن نيك: عكس

Page 5: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

5

وزير آموزش عالي و تكنولـوژي اسـتـان در Doug Hornerاما

در مورد اينكه آيـا Edmonton Journalپاسخ به سوال خبرنگار

هـا دارد يـا دولت طرحي براي كمك به كسري بودجه دانشگاه

خير، تنها با اشاره به اين نكته كه آموزش عالي هـمـكـاري سـه

اي از موسسات، ماليات دهندگان و دانشجويان است نشـان طرفه

داد عالقه خاصي به برطرف كردن اين اختالف سـطـح درآمـدي

.ندارد

ماه مي، منجر به تجديد نظـر 26تمام اين اعتراضات سرانجام در

دالر 290 درسـال بـه دالر 550در ميزان افزايش شهريه از

10ال گرديد كه براساس محاسبات انجام شده بـالـغ بـر ـدرس

شايـد . ميليون دالر درآمد را براي دانشگاه به همراه خواهد داشت

Carlبهترين دليل براي اين افزايش شهريه را بتوان از ديدگـاه

Amrhein اينطور بيان داشت:

“People define the quality of an institution, and

people cost money”

سير محسن نيك: عكس

سير محسن نيك: عكس

Page 6: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

صدايي كه هر . شنوم نجوايي است گنگ اما آشنا آنچه كه مي

شوم تا باالخره آنقدر هوشيار مي . شود تر مي لحظه بلندتر و واضح

.دار همكار را شناسايي كنم صداي خش

».وقتشه.... پاشو«

از تخت زنم و پتوي چند هزار كيلويي را با جان كندن كنار مي

درد ميگرن لعنتي كم كم دارد خودش را . آيم فلزي پايين مي

سر درد را بايد . شود كم كم دور سرم داغ مي . دهد نشان مي

دانم كه اين روزها همين جز جز چون مي . دوست داشته باشم

كند كه با پيشاني مثل نرمشي مختصر روحم را جوري گرم مي

ساعت را . درك دوباره واقعيت در بيداري سنگ كوب نكند

كنم همين حاال فكر مي . دوي صبح . دوي صبح است . پرسم مي

گناه بي توجه به ها انسان باگناه و بي ام و ميليون من بيدار شده

چشمان همكار . اند بيداري من، كپه مرگشان را گذاشته

كنم و يونيفرم را به تن مي .قرمز هستند و تشنه خواب كامالً

. دود سيگار فضا را پر كرده است . شوم وارد اتاق اصلي پاسگاه مي

با شنيدن صداي قل قل سماور برقي به . كنم عمداً در را باز نمي

آنوقت سكوت . كشم و درجا پريز آن را مي سمت آبدارخانه ميروم

آنقدر . خواهد دلم سكوت مي . گردد هميشگي بيابان دوباره برمي

كه حتي اگر آب هم به جوش نيامده بود باز هم سماور را خفه

.كردم مي

. دهد طعم جوشيده مي . ريزم براي خودم يك چاي ليواني مي

محتويات داخل ليوان و باقيمانده سماور را در ظرفشويي خالي

.كنم مي

. شوم روم و روي صندلي ولو مي تلو تلو خوران پشت ميزم مي

ام، آمدن حاال كه جايي ساكن شده . گذارم چشمانم را روي هم مي

و رفتن درد سر مثل موج دريا، افكار را يك به يك روانه ذهنم

هوشياري من عيناً برابر است با يادآوري تمام آن چيزي . كند مي

6

كه قبل از خواب به ياد داشتم و تا لحظاتي پيش بي خبري

اي كاش . كاش كه هنوز خواب بودم . خواب آنرا از من گرفته بود

كه هنوز غرق كابوس بودم اما آگاهي مثل دربان جهنم با

شش سال پيش . كرد چنگالش باالي سرم اين طور نگاهم نمي

دقيقاً در چنين زماني، ديگر به خودم قبوالنده بودم كه آوردن

اين را پذيرفته بودم . يك آدم به اين دنيا شايد گناه بزرگي نباشد

خواستم تا شايد چون توي عمل انجام شده قرار داشتم و مي

چند ساعت بعد نقش يك پدر خوشحال از تولد فرزندش را بازي

اما چند ساعت بعد تقدير آب جوش پاكي را روي . كنم

وقتي كه پرستارها با ترحم نگاهم . هاي لرزانم ريخت دست

صبر . كردند كردند و همگي با نگاهشان برايم آرزوي صبر مي مي

.در برابر تولد و قد كشيدن نهالي كه از همان اول آفت زده بود

فردا ششمين سالگرد تولد دختر من است و من از اين كه تا

را به زبان » عقب افتاده «قبل از تولدش آنقدر راحت صفت

بعد از تولد او بايد اين واژه را از تمام . ام آوردم شرمنده مي

گويند خدا به دادمان برسد مردم مي . هاي لغت قلم بگيرند كتاب

دانند كه دل من و مادرش راضي مردم مي . وقتي كه بزرگ شود

حتماً كار ما . شود كه او را به آسايشگاه رواني بسپاريم نمي

برايشان تحسين آميز است و تحسين آنها براي من و مادرش

دقيقاً . احتياجي به فكر نيست . حتي پشيزي هم ارزش ندارد

. تواند به عنوان هديه تولد خوشحالش كند دانم چه چيزي مي مي

. دانم جايگزيني ارزانتر براي آن عروسك است كه نمي آن چه

دانستم اصالً چنين چيزي وجود دارد؟ مي . چيزي كه قبول كند

گيرد چه برسد به ام مي اش هم گريه كه حتي با خنده و شادي

زند تا من را از تلفن زنگ مي . هاي ممتدش به نام گريه آن زوزه

گويد كه پنجاه مافوق مي . شر خودم و نگهبان جهنم نجات بدهد

كيلومتري پاسگاه يك تصادف گزارش شده است و من تا

.رسيدن نيرو بايد به آنجا بروم و گزارشي كتبي تهيه كنم

بين راه باز . شود ها روشن نمي سرد است و موتور به اين آساني

هايم را در هم خيال. شود هم ذهنم به طرفش منحرف مي

اي كه بتوانم در سازم هديه بافم و شيئي نوراني در ذهن مي مي

محمدرضا فياض

جستجو

Page 7: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

7

پس او خواب . اند اما طبق گزارش همگي مرده . فرو رفته است

بعد از وارسي . جان يك دختر سالم اما بي . او هم مرده . نيست

. آيم كامل و كشيدن حفاظ دور صحنه تصادف به كنار جاده مي

از همان . كنم زنم و سيگاري روشن مي روي دو پا چمباتمه مي

اين كار من اصالً جنبه . اندازم جا چراغ قوه را داخل ماشين مي

دخترك خيلي آرام . كاري ندارد و صرفاً براي گذران زمان است

دانسته قرار است وقت برگشت از انگار كه از قبل مي . مرده

توانم فكري كنم نمي هر چه فكر مي . مسافرت همين جا بميرد

ذهنش در ذهنم به زاللي . براي آخرين لحظه دخترك تصور كنم

.و رواني آب چشمه است

بازي نور روي چهره دختر حسي شبيه غلغلك درم به وجود

كند و انگار جنبه خودآزاري ام مي غلغلكي كه شكنجه . ميĤورد

. از همان ابتدا ديدن دختر مرا به ياد او انداخته . مطلق دارد

ها چهره او هم دقيقاً همان معصوميت و سكون را داشت و شب

كشيد و صداي جيغ مي . وقت صبح كودكي استثنايي بود

هاي ريزش و با آن چشم . كرد هايمان را پر مي فريادهايش گوش

كرد و آنچه را كه او گريه مي . شد كه از دهانش سرازير مي آبي

.كرد حتي از بيانش هم عاجز بود از ما طلب مي

. اندازم اي مي سيگار كه حاال به فيلتر رسيده است را به گوشه

. كنم سكوت و تاريكي مطلق بيابان را كمي بهتر حس مي

هاي پر نور از كنارمان اتوبوسي غرش كنان و با چراغ

اند همگي دو چشم همه مسافران به طرف پنجره آمده .گذرد مي

حتماً دلشان ريش ريش شده و . گشاد دارند و يك دهان باز

اي كه چند اصالً به جهنم كه خيار نمك زده . شبشان خراب

. ثانيه پيش خورده بودند را به همراه ساندويچ سرد باال بياورند

اي است اما كار بيهوده . شان دقيق شوم كنم در چهره سعي مي

بايد با اصالً نكند من هم مي . چون اتوبوس ديگر دور شده است

روم و ديدن اين صحنه منقلب شوم؟ به طرف جسد راننده مي

چراغ را آنقدر به مغز متالشي نزديك .نشينم باالي سرش مي

هاي دسته تار مو را در تكان. كنم تا تمام جزئيات ديده شود مي

خورد و نه احساس تهوع نه دلم به هم مي . بينم اثر وزش باد مي

دربان . هاي كوچكش بگذارم تا براي هميشه خوشحال بماند دست

خواهي عروس هم بشود؟ با آن مي: جهنم ميزند زير خنده

هاي نخودي؟ چشم

اي كاش آنقدر در افكارم غرق . آيد كاميوني از رو به رويم مي

اما سريع تغيير . رفت كرد و مي شدم كه پخش زمينم مي مي

.مانم دهم و باز هم زنده مي جهت مي

. بينم كه در قسمت خاكي واژگون شده است از دور ماشيني را مي

گذارم و به رسم، موتور را گوشه جاده مي وقتي به محل حادثه مي

جمالت گزارش كتبي را در ذهن . كنم طرف ماشين حركت مي

جسد راننده كه از شيشه جلو پرت شده است «. كنم آماده مي

مغزش تقريباً متالشي . حدوداً ده متري جلوتر از ماشين افتاده

با سر يك و تنها شباهت آنچه كه باقي مانده » شده

. خورد اي تار مو است كه در اثر وزش باد تكان مي دسته انسان

مرد قطعاً تا چند ثانيه قبل از مرگش يقين داشته كه دخترش

اما احتمال اينكه در آن لحظه به چنين . شود يك روز عروس مي

كرده چيزي در حد صفر بوده چون به اين موضوع چيزي فكر مي

ايمان داشته و اساساً دليلي وجود ندارد كه آدم بخواهد به چيزي

كرده اينكه شايد داشته به فردا فكر مي . كه ايمان دارد فكر كند

و . خواهد فرداي نكبت بعد از تعطيلي را شروع كند چه طور مي

آنقدر خوشبين كه تصوير مرگ . چه قدر خوش بين بوده به آينده

.به اندازه ابديت از او فاصله داشته

صورت كامالً با . در صندلي كنار راننده جسد يك زن قرار دارد «

و » دهانش باز و سر به پشت آويزان مانده . خون پوشانده شده

كاش به . دهد كه آخرين كالم نصفه ادا شده دهان باز نشان مي

شد كه بداند زن زندگيش را با چه غير از خدا كسي پيدا مي

شايد » .شهريه مهد بچه يادت نرود «مثالً . اي تمام كرده جمله

به اين . يا شايد هم يك عروسي. كرده هم به يك ميهماني فكر مي

شود؟ و اين كرده كه آيا لباسش تا روز موعود آماده مي فكر مي

در صندلي عقب دختر «. بزرگترين دغدغه قبل از مرگش بوده

حدوداً پنج شش ساله روي صندلي افتاده و هيچ اثري از اي بچه

انگار به خواب عميقي » .شود جراحت بر روي صورتش ديده نمي

Page 8: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

8

من چه ام شده؟ . آورد حتي انگار بوي خون تازه سرحالم مي . دارم

خطوط پيچيده روي مغز به «. كنم تر مي چراغ را باز هم نزديك

مغز قطعه گوشت سفيدي است » .طور واضح قابل مشاهده است

لزج، كه رويش با خطوطي نامنظم و در هم تنيده آرايش شده

تعداد خطوط زياد نيست پس البد اين آدم آدم احمقي . است

آنقدر كه مزاحم خواب اشباح بيابان . خندم از ته دل مي . بوده

قصد دارم كه صندلي عقب را . روم به طرف ماشين مي . بشوم

وقتي . در آغوش كودك عروسكي قرار گرفته است . وارسي كنم

عروسك هماني است . شوم كنم در جا خشك مي بيشتر دقت مي

عروسكي كه براي خريدنش . كه روز پيش با مادرش ديده بوديم

و او كه مثل . داديم يا كرايه خانه را بايد يا قسط وام را نمي

اي چموش تنگي وسع پدرش را بو كشيد، در آغوش من گربه

پراند چون مثل يك اسب وحشي لگد مي . نعره زدن را شروع كرد

خواست و وقتي اطمينان به ناتواني خريدمان فقط آن را مي

دار بيرون آمديم و او شديدتر جيغ زير نگاه سنگين مغازه كرديم

كند كه من و كنم هميشه فكر مي دانم چرا فكر مي نمي. كشيد مي

زنم مهمترين دشمنان زندگيش هستيم كه هميشه بايد خون ما

انگار هميشه دنبال فرصتي بود تا جزايمان را . را به شيشه بكند

.جزاي وارد كردنش به اين دنيا را شايد. بدهد

به كنار جاده . دانم كه در حال چه كاري هستم خيلي خوب مي

. افتم دارم و به جان شيشه بغل مي و كلوخي را برمي روم مي

حتي . تقريباً همه چيز با هم سازگاري دارد . احساس بدي ندارم

بندي صداي برخورد كلوخ با شيشه در كه در زوزه باد بسته

زنم و باالخره شيشه پودر تر مي ها را محكم پس ضربه . شود مي

هاي جلو و عقب سمت چپ، هر دو شيشه«. ريزد شود و مي مي

صورتم را طرف بيابان » .در اثر شدت تصادف شكسته شده اند

وقت جستجو انگشتان . كنم گيرم و دستم را داخل مي مي

ناگهان سر تا پاي . كنند بافتي نرم و لطيف را لمس مي دستم

اي كشم تا تكه با عجله دستم را پس مي . گيرد بدنم را لرز مي

ولي صدايم را باد زنم از ته دل فرياد مي . شيشه دستم را پاره كند

.آغشته به خون است. كنم به عروسك نگاه مي. برد با خودش مي

انجمن دانشجويان ايراني دانشگاه آلبرتا

هاي آپريل برنامه

مكان برگزاري زمان برگزاري عنوان برنامه

شب شعر آپريل 16جمعه

18:00 SUB - 606

Hawerlak Park مي1شنبه كباب پارتي

جلسه ساليانه انجمن و انتخابات

TBA هفته اول مي

شب فيلم با اكران »گيالنه «

آپريل 23 جمعه18:30

International

Centre

رساني جلسه اطالعخريد خانه در

ادمونتون TBA آپريل30جمعه

شب شعر آپريل 30جمعه

18:00 SUB

Page 9: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

9

وجود رهبري چون گاندي در هند خصايـص نـيـك و وجـود

رهبران ايراني همين ويژگي را در بين مـردم برخي لمپنيزم بين

پس در يـك نـتـيـجـه كـلـي در مـوضـوع . رشد داده است

گوناگون زيادي گرايي تنها مقصر حكومت نيست و عوامل خشونت

.اند نيز دخيل

قابل تـوجـيـه هاي خشونت را هميشه آقاي جهانبگلو از ويژگي

توسل به زور از . بودن و در عين حال نامشروع بودن آن دانست

نگاه ايشان نتيجه بحران عدم مشروعيت و مشـكـالت اخـالقـي

هر زمان كه حكومتي متوسل به خشونت شود . دروني عنوان شد

ست كه حقايق انكار شده و حقيقت طلبي به يـكـي همان زماني

البته ايشان جنبش .شود ي احزاب سياسي تبديل مي ها چالش از

سبز را يك جنبش مدني و نه يك حزب سياسي كه احتياجي به

ارائه يك حقيقت و خط مشي داشته باشد همان طور كه احزابي

دو حزب سياسـي داشـتـنـد مثل نازيسم و كمونيسم به عنوان

و پس از ارائـه مارس 12دكتر رامين جهانبگلو بعد از ظهر روز

بحثي راجع به بحران مشروعيت در ايران به زبان انگلـيـسـي در

و دانشـجـويـان حاضران به همان روز و پس از خوش آمد گويي

دانشگاه آلبرتا به بيان نقطه نظرات خود در مورد جامعه مدنـي و

.خشونت پرهيزي پرداخت

ايشان در ابتداي اين گفتگو آشنايي با گاندي و فرهنگ هند را از

هاي خود در زمينه خشونت پرهيـزي عوامل اصلي آشنايي و ايده

از . دانست و بيماري اصلي كشور را مسأله خشونت عـنـوان كـرد

بزرگترين مشكالت فكري عصر حاضر از ديدگاه ايشان زاده ايـن

مسأله بود كه در يكصد سال اخير از زمان مشروطه تا كنون هيچ

يك از روشنفكران و سياسيون ايراني راه حلي بـراي خشـونـت

هـا گريزي ارائه نداده و همواره خشونت را امري از سوي دولـت

.ست شدني حل اند كه فقط با تغيير حكومت دانسته

گـران اين روشنفكر ايراني بحث روز را نه نقد خشونت يا خشونت

از نظر ايشـان سـيـر . سياسي بلكه نقد فرهنگ خشونت دانست

تحول سياسي و يا به عبارتي عبور از خشونت تـنـهـا يـك امـر

فرهنگ عدم تعامل، فـرصـت . ها نيست عمودي و از جانب دولت

تـر ندادن، با ذهن از پيش ساخته تعامل كردن و به بيان سـاده

هـاي خشونت يك امر افقي و ما بين مردم نيز هست كه نمـونـه

به عنـوان مـثـال . توان ما بين ايرانيان يافت بسياري از آن را مي

هـاي هاي روزمره درون جامعه، پرخاشـگـري توان به درگيري مي

مورد و يا حتي موضوعي مثل ترافيك و برخورد مـا بـا ايـن بي

.كرد ها ندارد اشاره موضوع كه دولت نقش مستقيمي در آن

از ديگر مشكالت جامعه ايراني فرد پرست بودن و قهرمان سـازي

عنوان شد كه به دليل خصـايـل بـرخـي رهـبـران سـيـاسـي

به مانند مردم در تمام دنيا. رفتاري ارزش سازي شده است چنين

. اي سفيد و تحت امر و القاي رهبران سياسي و ديني اند تخته

ايرانيان

پرهيزي در ايران ي مدني و خشونت جامعه

گزارشي از سخنراني دكتر رامين جهانبگلو

Page 10: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

10

جويي جنبش سبز را هم مقابله بـا و تنها راه حقيقت . عنوان كرد

و جلوگيري از خشـونـت و سعي در تعامل و مدارا پراكني دروغ

.داشت بيشتر بيان

پذيري اسالم و دموكـراسـي اشـاره در ادامه گفتگو به بحث جمع

به عنوان دو نمونه بارز كه ديـن و شد و از گاندي و دااليي الما

امـكـان . سياست را همزمان در كنار هم قرار دادند نام برده شـد

رشد نوابغ خشونت گريزي در جامعه خشن نيز با اشاره به مانـدال

كه در آپارتايد آفريقاي جنوبي و عبدالغفار خان كه در مـنـطـقـه

مرزي پاكستان با افغانستان كه هميشه صـحـنـه خشـونـت و

توانيم در ست ممكن دانسته شد و اين كه پس ما هم مي درگيري

به شيوه مسالمت آميز حركت كنيم مطـرح شرايط دشوار كنوني

.شد

براي برقراري دموكراسي از نگاه آقاي جهانبگلو احتياج به بستر و

همان طور كه گاندي توانسـت از . فرهنگ سازي در جامعه است

فرهنگ كشورش براي اين فرهنگ سازي استفاده كـنـد مـا بـا

داشتن فرهنگي چنين غني كه از دل آن عـيـد نـوروز، سـنـت

بـحـث . شود هم بايد بتوانيـم چهارشنبه سوري و فرهور خارج مي

سـرمـايـه اخـالقـي . ست اصلي شناخت و اجراي سرمايه اخالقي

قابليت هر فرد و هر جنبش در شرايط تاريخي خاص براي مبارزه

بحث امروز بحث مشروعيت و سرمايه اخالقـي . با شر و بدي است

امـروز آقـاي . ست و نه بحث سرمايه اجتماعي و يا حتي سياسي

.دانست توان نماينده بحث سرمايه اخالقي موسوي را مي

از نظر ايشان در زمينه خشونت گريزي بايد توجه داشت كه بحث

ست، تـا آن دفاع از خود و مقاومت مدني متفاوت از قدرت طلبي

جايي كه خود ما عامل خشونت نباشيم و به دنبال حقيقت جويي

خوريم مـواجـهـه بـا مشكلي كه در اين راه به آن بر مي . هستيم

ها به مردم تزريق شده ست كه طي سال همان فرهنگ لومپنيزمي

جويي باقـي اين همان فرهنگ است كه جايي براي حقيقت . است

اين فرهنگ هم از طرف باال و عمودي و هم بين خـود . گذارد نمي

ــراي ــعــي ب ــتــه و مــان ــاف ــقــي گســتــرش ي مــردم و اف

.شود مي گريزي خشونت

احترام به قانون و مدنيت دقيقاً جبهه مخالف فرهنگ لمپنيـزم و

ست كه قهرمان كل دوره مشروطه تا به كنون تاريخ همان رفتاري

ايران يعني دكتر مصدق پي آن بود و همه عمر خـود را صـرف

ولي همين اسطوره به . مبارزه با فرهنگي كرد كه قاتل جانش شد

ست و ها زنده و باقي دليلي كه در ابتدا ذكر شد هم اكنون در ياد

شخصي چون سرلشكر زاهدي كه نماينده فرهنگ لمپنيزم در آن

.آورد عصر بود را كسي به نيكي به خاطر نمي

آقاي جهانبگلو در خاتمه قانون مداري، حقيقت جويي، مبارزه بـا

هاي سبزتر شدن و مدني شدن جنبـش خشونت و لمپنيزم را راه

براي جابجايي تفكر خشـونـت بـا يـك تـفـكـر سبز و شانسي

.بر شمرد دموكراتيك و مداراطلب

Page 11: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

Eگروه

هلند، دانمارك، ژاپن، كامرون

هـاي بودند كه در بـازي هايي تيم نارنجي پوشان هلند از جمله

مقدماتي تمام بازيهاي خود را با پيروزي پشت سر گذاشتند و بـا

، به عنوان نخستين تيم قاره اروپا راهي جام جهانـي %100 ركورد

هاي جام مسووالن اين تيم پس از ناكامي در رقابت . امسال شدند

هاي گذشته دست به جوان گرايي زدند و تـيـمـي جهاني دوره

ستارگان ايـن تـيـم . دست، پر انرژي و با ديسيپلين ساختند يك

) بايرن مونيخ ( و روبن ) رئال مادريد ( ، ون در وارت ) اينتر( اشنايدر

هاي جهاني پيشـيـن هلند از ناكامان بزرگ جام تيم ملي . هستند

از حضور برترين بازيكنان جهان بهره برده، بوده و با اينكه هميشه

جـام بشـه و تـنـهـا دو بـار در فـاتـح هيچ گاه نتونسته كه

جدال اين تيم . عنوان دوم را كسب كرده 1978 و 1974 سالهاي

ميثم عباسي

هاي جام بررسي و تحليل گروه

قسمت سوم - 2010جهاني . هاي گذشته به نوع خود جذاب خواهد بود براي جبران ناكامي

ايـن . هـاسـت دانمارك تنها تيم اسكانديناوي حاضر در اين رقابت

هاي مقدماتي باالتر از پرتغال و سوئد، در صدر گـروه تيم در بازي

حمله اين تيم خط. خود قرار گرفت و به جام جهاني صعود كرد

پـر ) دويسـبـورگ ( و لورسـن ) آرسنال( مهاجماني چون بندنر با

. و اين تيم قابليت صعود از اين گروه رو داره هست قدرت

هـاي آفـريـقـايـي ايـن ترين تيم شيران آفريقا بي شك از قوي

مسابقات هستند و تيمي پر قدرت و پر مهره راهي اين مسابقـات

فصـل 5، بازيكني كه طي ) اينتر ميالن ( ساموئل اتو . خواهند كرد

گل به ثمر رساند، از بـهـتـريـن 100حضور در بارسلونا بيش از

همچـنـيـن بـا حضـور . مهاجمان فوتبال جهان به حساب ميره

بانـي و دروازه ) ليون( و ماكون ) آرسنال( هايي چون سونگ هافبك

هاي برتر جهـان اين تيم نسبت به قدرت ) اسپانيول( چون كامني

چيزي كم نداره و با تجربه باالي جهاني، كامرون اميد اول قـاره

.آفريقا براي فتح جام جهاني است

ژاپن بسياري از ستارگان سالهاي پيش خود را از دسـت داده و

اكـثـر . كـنـد تيمي جوان و كم تجربه را راهي جام جهاني مـي

بهترين بـازيـكـن كنند و بازيكنان اين تيم در ليگ ژاپن بازي مي

كسب يك امتياز هم براي به نظر من حتي. اين تيم ناكامورا است

. اين تيم جوان موفقيت به حساب مياد

مسلماً هلند شانس اول صعود از اين گروه اسـت و كـامـرون و

.هستند دانمارك اميدهاي بعدي براي صعود

11

Page 12: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

Fگروه

اسلواكي ايتاليا، پاراگوئه، نيوزلند،

ايتاليا مدافع عـنـوان قـهـرمـانـي و قـهـرمـان جـهـان در

امسال با اعتـمـاد بـه ،2006 ، و 1982 ،1938 ،1934 سالهاي

امـا . هـا خـواهـد گـذاشـت نفس كامل پا به عرصه اين رقابت

ــا ــه ــت آزوري ــي ــق ــوف ــرار م ــك ــراي ت ــي ب ــت ــخ ــار س ك

خداحافظي لـيـپـي بـعـد ازجـام . داشت خواهند 2006 سال

اوضاع اين تيم را بسيار بر آشفته كرد، تا جايي كه 2006 جهاني

مغلوب هلند شد 0-3 با نتيجه 2008 اين تيم در رقابتهاي يورو

ايـن مسـألـه . ها حذف شد دور دوم از اين رقابت و در نهايت در

منجر به بازگشت ليپي به اين تيم شد و با حضور وي ايتاليا ميره

دفـاع ايـن . هاي جهان تبديل شه بار ديگر به يكي از قدرت كه

تيم مثل هـمـيـشـه بسـيـار قـدرتـمـنـد اسـت و فـابـيـو

جام گذشتـه رهـبـر خـط 3 ساله مثل 36 ) يوونتوس( كاناوارو

، ) يـوونـتـوس ( فابيـو گـروسـو . دفاعي اين تيم محسوب ميشه

راست بسيار باهوش و با تكنيك اين تيم قابليت هجـومـي گوش

هافبكهاي توانمنـد ) روم( روسي و ده ) ميالن( بااليي داره و پيرلو

تيم در خط حمله اسـت، اگـر اين تنها كاستي . اين تيم هستند

. در گلزني از قابليت بااليي برخورداره) فيورنتينا( چه جيالردينيو

برابر آرژانتين موفق به صعود به اين جام 0-1 پاراگوئه با پيروزي

شد و با يك امتياز كمتر نسبت به تيم سرگروه، برزيل، عـنـوان

. هاي مقدماتي منطقه آمريكاي جنوبي كسب كرد دوم را در بازي

مـعـتـبـر هاي بازيكناني مطرح در باشگاه اكثر بازيكنان اين تيم

هاي بزرگ اي از تيم هستند و هيچ واهمه جنوبي اروپا و آمريكاي

گلزن بسيار قهاري اسـت و ) منچستر سيتي ( سانتاكروز. ندارند

هاي باشگـاهـي گـلـزنـي هاي ملي بهتر از بازي معموالً در بازي

.ميكنه

12

Page 13: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

در مسابقات امسـال ترين تيم حاضر نيوزلند به اعتقاد من ضعيف

اين تيم در ديدار پلي آف در مـقـابـل بـحـريـن بسـيـار . است

گـل را از %100 ها چندين موقعيـت شانس بود و بحريني خوش

به جـام 1982 اين تيم يك بار پيش از اين در سال . دست دادند

گـل خـورده 12 شكست و 3 جهاني صعود كرده كه حاصل آن

البته اين تيم در گروه چندان دشواري نيست و ممكن است . بوده

كره شمالي بد اقبال در رده بندي نهايي پايينتر از اين تيم قـرار

.بگيره

چك جدا شـد، هـمـان از جمهوري 1993 اسلواكي كه در سال

اين تيم با قدرت بدني بـاال . ها را بازي ميكنه چكي سبك فوتبال

با پـيـشـي گـرفـتـن از و فوتبالي تاكتيكي و فيزيكي، توانست

هايي چون جمهوري چك، اسلووني و لهستان در صدر گـروه تيم

بـهـتـريـن . هاي مقدماتي به جام جهاني صعود كنه خود در بازي

در خـط حـملـه و ) بـوخـوم ( بازيكنان اين تيـم شـشـتـاك

.در خط دفاع هستند) ليورپول( اسكرتل

ايتاليا تيم اول اين گروه خواهد بود و با توجه بـه تـجـربـه كـم

پاراگوئه دومين تيم هاي بين المللي، به نظر من اسلواكي در بازي

.صعود كننده از اين گروه است

13

Bestore

Dailymail

Page 14: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

گزارش تصويري

هاي سفره

سين در هفت

ادمونتون

علي فاخري: عكس علي فاخري: عكس

رامين بابايي: عكس پگاه ساالري: عكس

Photo: Steven Sutphen حميدرضا ذوالفقار: عكس

14

جشن سال نوي گردهمايي جمعي از دوستان ادمونتون جشن سال نو در دانشكده علوم كامپيوتر

در هتل دلتا ISAUAجشن سال نو در دانشگاه آلبرتا ISAUA جشن تحويل سال نو

IHSE جشن سال نو در دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر جشن سال نو

Page 15: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

هاي نوروزي در ادمونتون برنامه–گزارش تصويري

در دانشگاه آلبرتا ISAUA جشن تحويل سال نو

جشن سال نو در دانشكده علوم كامپيوتر

پناهي حسام يزدان: عكس محسن يزدي: عكس

Photo: Steven Sutphen Photo: Steven Sutphen

15

Page 16: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

16

عليرضا حجازي: عكس عليرضا حجازي: عكس

رامين بابايي: عكس پناهي حسام يزدان: عكس

پناهي حسام يزدان: عكس پناهي حسام يزدان: عكس

جشن سال نوي گردهمايي جمعي از دوستان ادمونتون

جشن سال نو در دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر

در هتل دلتا ISAUAجشن سال نو

Page 17: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

شمارهت و هفتم

ي بيس-

ن فروردي

1389

ماهنامه ايرانيان

شما و ايرانيان

Email: [email protected]

Website: http://iraniansmonthly.com

فـعـال اعضـاي جـمـع بـه سطح به نويسنـده، شـمـا با ارتقاي

و پذيرفتـن اسـاسـنـامـه منزلهبه اين امر . مي پيونديد ايرانيان

.تلقي مي گردد آن ملزومات

با استفاده از امكان جديدي كه شركت گوگـل فـراهـم آورده،

بدون داشتن صفحه كليد فارسي و به راحتي ميتوانيد مـطـالـب

خود را با الفباي انگليسي وارد كرده و بالفاصله هر كـلـمـه بـه

. صورت فارسي برگرداند مي شود

هـاي نشريه ايرانيان با وب سايت جديد خود كه داراي قابـلـيـت

متنوعي از قبيل ارسال آنالين مطالب و امكانات بي نظير ديگـري

.است، در خدمت عالقه مندان به اين رسانه فرهنگي مي باشد

رمـز عضويت در پايگاه نشريه كافيست تا شناسه كاربري و براي

بـه وارد نماييد تـا خود را خود را ايجاد و نشاني الكترونيك ورود

. ايرانيان بپيونديد خانواده

ارسـال بـه تمـايـل در صورت پس از عضويت در پايگاه نشريه، و

مطلب، با ما تماس بگيريد و درخواست ارتقاي سطح، از عضو بـه

. نماييد نويسنده

17

.است Bob Schmidt شماره قبل از 8عكس صفحه : اصالح

Page 18: ماهنامه ایرانیان، سال سوم، شماره (8) 27

Iranians Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton

April 2010 – Farvardin 1389 Year 3, No. 8

� The Dreams Borderland � Dash

� Tuition Increase: A Crisis To Exit The Crisis

� Exploration

� Civil Society and Violence Abstinence in Iran;

A Report of Ramin Jahanbegloo’s Talk

� Review and Analysis of the World Cup 2010

� Pictorial Report � Contact Iranians

Director Editor Nima Yousefi Moghaddam Khosrow Naderi

Contributions from: Meysam Abbasi, Mohammadreza Fayyaz,

Mohsen Nicksiar, Arash Panahifar, Pegah

Salari

Photo and graphics: Ramin Babaee, Ali Fakheri, Alireza Hejazi,

Hadi Malekghasemi, Mohsen Nicksiar, Pegah

Salari, Steven Sutphen, Hesam Yazdanpanahi,

Mohsen Yazdi, Hamidreza Zolfaghar

Cover Photos:

Spring in Talesh (F) New Year Party at University of Alberta (R)

ايرانيان عكس از ويدا مؤيدي -كلگري -Jack Singer Hall –كنسرت معين

27

محسن يزدي : عكس جشن تحويل سال در دانشگاه آلبرتا