زیارغ هفسلف - wordpress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا...

91
1 لسفه غرایز فسانه شده گی ان بودستاد اکبرخانجانی علی ا

Upload: others

Post on 22-Mar-2021

6 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

1

فلسفه غرایز

بوده شده گی انسان

علی اکبرخانجانی استاد

Page 2: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

2

بسم الله الرحمن الرحیم

فلسفه غرایزکتاب : عنوان

علی اکبر خانجانی استادمؤلف :

9731تاریخ تألیف :

19تعداد صفحه:

Page 3: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

3

فهرست مطالب :

4..........................................................................................................مهمقدّ

6............................................................................................« جبر بدن » فصل اول :

7.......................................................................................................نفس کشیدن -1

9.............................................................................................................خوردن -2

11............................................................................................................. جماع -3

22.........................................................................................................خوابیدن -4

29......................................................................................................بازی و کار -5

31......................................................................................«جبر روان » فصل دوم :

32...........................................................................................................عشق -1

39..........................................................................................................اندیشه -2

49...........................................................................................................ایمان -3

57................................................................................................خویشتن داری -4

64....................................................................................................سلطه گری -5

77...................................................................................« جبر جهان » فصل سوم :

73........................................................................................................خانواده -1

77.........................................................................................................طبیعت -2

71.......................................................................................................آموزش -3

75........................................................................................................اقتصاد -4

79......................................................................................................حکومت -5

Page 4: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

4

مه مقدّ

جدایِ از ماهیت و خصائل وخواص آن چیزز نیتزت آنچه که بطور کلی وجود یک چیز نامیده می شود مطلقاً

و منهززایِِ اینهززا از وجززودِ آن چیززز موجززودیتی متصززوِّر نیتززت . افکیززک وجززود و ماهیززت ززفا در عززا

ان فلتفه بوده است . چنین افکیکزی یزک افکیزک محزن هنزی مزی باشزد کزه فلتفه منشأ همۀ انحرافا جه

حتی خود هن را نیز گمراه می کند و موجب می شود که هن حقیقت را از واقعیتِ جهان جدا جتزتوو کنزد

فه به اعتقادا مذهبی نیز وارد شده و پدید آورندۀ مذهبِ خرافی نیز لتو این خرافه ای است که از جهان ف

است که گاه کبّادۀ عرفان ه بر دوش می کشد . بوده

وجودِ انتان جز غرایزش هیچ نیتت غرایزی که برخی به ورِ کردار و برخی به ورِ طبز و زفا

درک می شود . در اینوا منظور از غریززه هزر آن چیززی اسزت کزه در خلقزت اازی انتزان سرشزته و بزه وی

از را جبرهزایی کزه وجزود ِ ااش . در اینواغرایز بعنزوانِ منزاب عماقِِداده شده است نه از بیرون بلکه از ا

م وو برون مصادره کرده اند عبار است از همان جبر وجود و بزه وجودآمزدن . کزه ایزن جبزر در مفهز درون

ی ازر بزر ئز دقیقترش اااً یک هدیه است : هدیۀ وجود . و این هدیۀ کلی در ده ها و بلکزه زد هزا هزدایای جز

ن ، ذ جنتی و همخوابگی دان وارد شده و از او بروز می کند : گرسنگی و خوردن ،ختتگی و خوابیانت

گرایی ،اعمیر و ازئین ، میل به معاشر ونیز میل به انهایی ، اخیل ت، اوربه گرایی و بازی کردن ، خشون

و اندیشه گری ، طبیعت دوستی ، افنن وانوع طلبی و ........ .

غزرور ، حتزد ، ایرزار ، برازری جزویی ، حیزا، حزبّ جزان ،ازرا ، خودنمزایی ل و فاای همچونو نیز خصائ

ر ، شززادی و انززدوه ، درد و شززکوجلززب نظززر دیگززران، میززل بززه محبززول بززودن ، عوززو ی، ناس اسززی و نیززز ا

بیماری،کنوکاوی و میل به فهمیدن و همچنین فاای عکس این فت های مذکور جملگی از ورای اختیزار

اراده انتان از اعماق نفس او می جوشد و انتان را فعال می سازد . و اگر دقتّ کنی همۀ این موارد یاد و

شده خود غرایز دست دوم و ثانویه می باشند که محصول حواا پنوگانۀ انتان هتتند که خود این حزواا

حزواا پنوگانزه نیزز بنوبزۀ د و فوق ارادی عمل می کننزد و ازازه خزود ایزن نبنیاد این غرایز محتول می شو

رگانیزم و عملکرد ااوماایک اعضا و جزوار و کزار قلزب و ریزه و کبزد و کلیزه وهمزۀ سزلو های امعلول خود

بدن انتان می باشد و نفس کشیدن خود بنیاد همۀ غرایز دیگر است و علیرغ میل انتان انوزام وییفزه مزی

Page 5: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

5

ده هزای زدها جبزر هتزتند . و اگزر همزۀ اینهزا را از کند و همزۀ اینهزا داده شزده و هدیزه مزی باشزند کزه شزا و

وجود حذف کنی فقط عدم است که می ماند و بی اراده گی مطلق .

ما معتقدی که کار انتانی انتان چیزی جز معرفت یافتن برحق این هدیه و بر حقوق این جبرها نیتزت و بزه

ی شود و از خویش می گردد و این جبرهزا وجودی جاوید مواسطۀ چنین معرفتی است که این هدیه مبدّل به

منشزأ شخزوی وجزود واختیزار مزی شزود . یعنزی معرفزت بزر بزی وجزودی انتخزال و نهایتاً جبزر وجزود مبزدّل بزه

أ پدید آمدن ارادۀ اای و خودی انتان شوجود انتانی انتان است و معرفت بر بی اراده گی مطلق خویش من

ود مزی شزود وپزذیرش بزی اراده گزی خزویش موجزب اراده مزی است و نهایتاً پزذیرش عزدم خزویش موجزب وجز

گردد. و هر یک از این غرایز که کانال یک جبر است مبدل به بی نیازی وآزادیِ انتان می شود .

ه از بدن و روان انتان بر می خیزد و داده شده هتتند جبر دیگری نیز وجزود کی ئعلاوه بر غرایز و جبرها

شزرایط . نزی و محزیط اسزت کزه عر زۀ یهزور آن دو جبزر بزدن و روان مزی باشزد دارد که همانزا شزرایط بیرو

ی و اربیتی و حکومتی و نیز جبر طبیعت محیط زیتت وجبزر زنعت از ارکزان جبزر گفرهنو وجبر اقتصادی

بیرون می باشد و اافاقاً همین جبر بیرون است که افاو بزین انتزانها را موجزب مزی شزود . کزه ایزن افزاو

و داده شزده اسزت و فقزط افزاوای در زور یهزور و بزروز غرایزز اسزت و اازاً هزیچ افزاوای وجزود نیز جبری

ندارد و همۀ انتانها یکی هتتند اّ ا بواسطۀ معرفتِ بر این جبرها .

Page 6: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

6

فصل اوّل

«جبر بدن »

Page 7: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

7

نفس کشیدن -1

مخفف بزودن اسزت . در حیوانزا و نیزز انتزان متکّزی « بدن » واژۀ همان جبر بودن است و ا لًا دنب جبر

یدن انتان کلّ بودنش را از دست میدهد و سایر غرایز و جبرها نیز شبر نفس کشیدن است . و بدون نفس ک

جملگی از میان می روند و کلّ بزدنِ بزودن و بزودنِ بزدن منحزل مزی گزردد و ابزدیل بزه آل وخزاک و هزوا مزی

شود .

کشیدن همان جبر نیاز انتان به هوا است و هوا در عزا محتوسزا نزابوده ازرین چیزهاسزت و از در نفس

بودن محتاج چیزی است که وجود ندارد یعنی بزودنِِ انتزان محتوسا هوا مترادف با عدم است .پس بدنِ

خزود محتزاج بزه ن بزدن دبرای بدن بودن محتاج به نبزودن اسزت : هزوا . هززاران هززار سزال انتزان بزرای بزو

چیزی بود که نبود و فقط این دورۀ اخیزر اسزت کزه بشزر کشزف کزرده اسزت کزه هزوا متشزکل از را نزامرئی

است و در واق هوا یک موجود غیبی می باشد . پس انتان به هزر حزال بزرای بزودن عینزی خزود محتزاج بزه

ه وجزود از عزدم کز این حقیقزت اسزت چیزی است که عینیّت ندارد . و این مادی ارین و ملموا ارین بیان از

است و این منشأ همزۀ جبرهزا مزی باشزد و ایزن حقیقزت بتزیار الزه و کشزنده ای اسزت کزه انتزان بزرای بزودن

دریوزۀ نبودن باشد . یعنی برای دیده شدن خود محتاج چیزی باشد که دیده نمزی شزود . نیزاز انتزان بزه خزدا

عیت عین واقعیت است .نیز در ادامۀ اکاملی همین وضعیت است و این وض

هوا یکی از جبرهای مربوط به شرایط محیط و طبیعت بیرون می باشزد : هزوای منزاطق کوهتزتانی و مرافز

جنگلی و مرطول، هوای مناطق حزارّه و ..... هزر سیر،هوای مناطق کویری و خشک ، هوای مناطق دو سر

ودن بواسطۀ هر یزک از ایزن انزواع هواهزا یک از این هواها بودن خاّ ی از بدن را موجب می شود و بدن ب

خزاصِّ بزه خزود را مزی گیزرد بلکزه طبز خا ِّزی را کتزب مزی کنزد کزه موجزب غرایزز و لنه انها رنز و شزک

جبرهای روانی مخصو ی می گردد . و خصایلی مرل خشونت و یزا طافزت طبز بشزدّ احزت ازأثیر و معلزول

امیزده مزی شزود درگرایشزا و یهزور و بزروز گونزاگونش انواع هواهاست . و در واق آنچه که هوای نفس ن

احززت اززأثیر هززر هززوایی موجززب ایززص و شخصززیت مخصززوص بخززود مززی باشززد : هززوای درونززی انتززان و هززوای

دارد :نفس و نَفَس . انتان بیرون از انتان . پس می بینی که نفس انتان چه اراباطی با نَفََس کشیدن

خاص خودش نفس می کشد : سرعت و شزد و غلظزت نفزس کشزیدن و هر کتی به نوع و نیز می دانی که

یت درجۀ شد و مدّ دارد . و نیز در هر موقعی از شبانه روز و در اکوااهی و بلندی هر دم و بازدم بی نه

Page 8: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

8

حالا و شرایط و کارهای گوناگون نفس کشیدن هر فردی اغییر می کنزد : درحزال خزول ، بیزداری، نشتزته،

،کاربززدنی کززردن، در حززال خززورن، در همخززوابگی، در حززال اززرا و امیززد ، در حززال افکززر در حززال راه رفززتن

عمیق و ....... .

پس می بینی که بخش بتیار مهز و بنیزادی معرفزت نفزس مربزوط بزه معرفزت بزر نفزس کشزیدن اسزت . یعنزی

ی . یعنزی بزه یزاد ه اینقدر سزهو و عزادی اسزت کزه عمومزاً بزه یزاد نزداری کزه نفزس مزی کشز کمعرفت بر کاری

نداری که زنده هتتی و احب بدن می باشی . این فراموشی از علل بنیادین غفلزت انتزان نتزبت بزه حیزا

و هتتی اش می باشد و این یکی از مناب نختتین جاهلیت و کفر و نتیان است . و حتیّ می اوان گفت کزه

فراموشزی و نتزیان –نگی انتزان. ایزن خزود بتتر همۀ غفلت های دیگر است و منشأ جتمانی از خزود بیگزا

باعث می شود که بدن برای ما نه انها منشأ بودن نباشد بلکه مبدّل به جبزر بزودن شزود و جبزر بزدن بزا همزۀ

د و زذا شزو غرایز و جبرهای دیگری که از آن بر می اابد.و ذا بدن ما عر ۀ اوربۀ زجزر و هلاکزت مزا مزی

د زنویری می شود بر وجود ما و ارضای هزر غریززه ای مبزدّل بزه سزقوط هر غریزه ای که از بدن بر می ااب

ن می گردد و ذا به جایِ اشزکر از ددرچاهی می گردد. و اینگونه است که هدیۀ بودن مبدّل به چماقِ بوما

این هدیه به ناس اسی و بلکه عداو با آن مبتلا می شوی . و بدین ارایزب نفزس کشزیدنِ مزا ابزدیل بزه جزان

ندن ما می شود و نه انها موجب زنده شدنِ ما نمی شود بلکه موجبِ مرگ ادریوی است .ک

نفس می کشد بلکه موجود دیگزری در درون اوسزت کزه نفزس مزی کشزد و انتزان از انتان خودش نیتت که

نفس کشیدن وی ، حیا و هتتی می یابد .انتان زندگی نمی کند بلکه زندگی می شود .

ی شود . انتان ، بوده م

Page 9: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

9

خوردن -2

و اقویزت و راسزت خزوردن موجزب اسزتمرا ی ا بداعه بزانی بزدن بزودن فهمانطور که نفس کشیدن در هر آن و

رشد آن است . آنچه که غذا نامیده می شود و هر نوع چیززی کزه بزر بزدن وارد مزی شزود عنا زر اوّ یزه اش

یماً در هوا وجود نزدارد در خزاک قد دارد و آنچه ه که متتوغیر متتقی در هوا وجوکمابیش بطور متتقی

وجود دارد که درجۀ ثقیل اری از هواست و غذایی که از آن بدسزت مزی آیزد احزت ا شزعاع هواسزت کزه بزدونِ

هوا و عنا ر موجود درآن و نور آن غذایی از خاک بدست نمی آید .

از کزه د معدنی به مصرف می رساند و هز گیزاه را بدن انتان ه هوا را می بلعد و ه خاک را بصور موا

خززاک بززر مززی ایززد و هزز حیوانززا را کززه از گیززاه پدیززد آمززده انززد و نهایتززاً سززایر انتززانها را نیززز بززه گونززه هززای

اری، استبدادی، وراثتی و حتّزی رممتفاوای به مصرف خود می رساند .بصور عاطفی ، فکری ، ما ی ، است

آنها . از طریق بقتل رسانیدنِ

پس هر بدنی ازبزودن بزه شزیوه هزای بتزیار متنزوعی سزایر بزودن هزای بزدن دار را بزه مصزرف مزی رسزاند و

بززودن خززود را حفزی نمایززد بززه همزین د یززل بززه ل بززدن جهزان هتززتی برخززوردار اسزت اززا بتوانززد بزدن ِ کززنهایتزاً از

اهش مزی رود و بزا مزرگ مهلزت بزدنی نیزز رو بزه کز بودن و بودنِ میزانی که این مصرف کاهش می یابد بدنِ

بزودن خزود خیزره هر آنچه که انتزان در بزدن ِ رگبدنی به پایان میرسد . و با م ِ بودن به عر ۀ بودنبدنِ

نموده را به بدن کلی جهان پس می دهد . ه از حاظ مادی و ه از حاظ معنوی . امام خول و بزدی را کزه

ا مردنش ه به حاظ مزادی و هز بزه حزاظ معنزوی بزه دسزت بدنزۀ بلعیده باز می گرداند . در واق هر کتی ب

بازماندۀ جهان می آید . این مفهوم کلی وراثت است . یعنزی هزر کتزی بزا یهزور بزدنش کزلّ جهزان را بزه ار

بودنش را پروار می سازد و در موموع به حاظ مادی و می برد و از آن به میزانی مصرف می کند و بدنِ

که به ار برده و برخوردار شده است مقداری مزی کاهزد و بزه حزایی مزی افزایزد و کزل ایزن معنوی از آنچه

کاهش و افزایش را از خود به ار می گذارد بصور مادّیا ومعنوِیّا ، بصور خیر و شر .

بزاز پزس دادن غریزۀ خزوردن و بزه مصزرف رسزانیدن از جنبزه هزای گونزاگون مزادی و معنزوی و نیزز غریززۀ

:جبزر بزدن و حایی به مفهوم دو نوع جبر می باشند : جبر بودن و جبزر نبزودن بگونه ای دیگر در واق به

به خورد انتان داده مزی شزود و بزدون اینکزه او بخواهزد و بفهمزد آنچزه کزه ه زورجبر بی بدنی . گو اینکه ب

گزذارد و مزی رود . و ران وامزی خورده را در خود ابدیل به کالاهایی دیگر می کند و علی رغ میلش به دیگز

Page 10: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

11

یب خززودش مززی شززود و اینکززه آیززا ا ززلًا بززه غیززر از کززل ایززن صززاینکززه آیززا در قبززال ایززن زحمززت چززه چیزززی ن

ماجراهای خوردن و باز پس دادن حس و موجودیتی در انتان وجود دارد و یا در آخر کار به وجود می آیزد

نزه پاسزخی واضز و متزل نیابزد هزیچ ایمزانی مزذهبی و و باقی می مانزد . و اگزر ایزن سزهوا هایی بغایزت کافرا

متافیزیکی که در آن هیچ فریبی نباشد پدید نمی آید .

انتان موبور است که بخورد و پروار شود و زمین را پزراز افا زه و زبا زه سزازد و شزرار نمایزد و بتزدری

و پرهیزکزار و هاوبزه نمزود که غریزۀ خوردن در او کاهش می آید وبوی مرگ و نیتتی بزه مشزامش رسزیده

شود . بدین حاظ حتی چنین مذهب واواض و پرهیزکاری نهایتاً خود نوعی غریزه و محصول غرایزز ا

معمولًا محصول نیمه دوم عمر ی اوان مذهب را نیز در عامۀ بشری که م بودن بدن است در اینواوجبرهای

از ضزعف و حقزار ستتی دانتت غریزه ای که است یک غریزه ای از سرناچاری ومحصول غریزه پیری و

و کزاهش بزدن سزر بزر مزی آورد همزانطور کزه هریزک از غرایزز بنیزادی در مرحلزۀ خا زی از عمزر و بیماری

یعنی به میزانی که بودن بدنی رو به کاهش می نهد میل به بودن نابدنی نابودنی که همزان بروز می کند .

میل به خدا . هزر انتزانی بزدن هزای بتزیاری را مزی بلعزد و بزه مصزرف مذهب باشد بتدری پدید می آید یعنی

و نهایتاً بزدن خزود او مشزمول همزین سرنوشزت مزی می رساند اا خود احب بدن گردد وبدنش استمرار یابد

شود اا بودن های دیگری از عا غیب بدن یابند .

Page 11: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

11

جماع کردن -3

امیده می شود امامزاً در رابطزه بزا جهزان جزان وجانزداران اسزت خا زه انتزانها. آنچه که ذایذ خاص بشری ن

نفزس کشزیدن ازا زذ ذاماماً سایشی و متزی اسزت در شزد و انزواع بتزیار گونزاگون . از ز نیز این ذایذ

و بازی کردن اماماً انواع ذّاهائی از انواع سایش ها و مس ها و برخوردهاسزت جماع خوردن و خوابیدن و

این همان معنای واقعی رابطه در شد و مد و سرعت گوناگون بواسطه انواع اعضاء وجوار و حواا.

ذّ ها ه بدون نزوعی مزس و واست در انواعش . حتّی به ا طلا معنوی ارین و باطنی ارین رابطه ها

ا زلًا کلیزه رابطزه هزا ، متتقی و غیر متتقی مقدور نیتزت . سایش و اماا فیزیکی با واسطه یا بیواسطه

برخی از انواع ایزن مزس هزا اینقزدر ثقیزل و عینزی و متتقی فیزیکی است منتهی بواسطه اماا بیواسطه و

نزوری چشز انتزان از آن سزمخت نیتتند . مرلًا ذ اماشای یک ور یا منظرۀ زیبزای طبیعزت دقیقزاً مز

دای یک انتان دیگری مس امواج وای گوش منظر است . و یا ذ شنیدن موسیقی و یا دای باد یا

مززس قشززای شززامه ودهززان از ناشززی از خززوردن و بوئیززدن نیززز دقیقززاً ززذ ززذّ از منشززأ ززدا مززی باشززد .

خوراکیهاست بواسزطه مزس را برخاسزته از آن خزوراکی و یزا مزس شزدیدار دهزان از آن خزوراکی . حتزی

حیزا را سزبب مزی شزود . انتزان بواسزطه ایزن مزس هزا نفس کشیدن ه دقیقاً اماا ریه و هواست که ذّ

کزه حیزا و هتزتی مزی یابزد و ت ذ می یابد و یا رن می برد مرل مس آاش و بواسزطه ایزن مزس اسز

این حیا و هتتی خود را درک و احتاا می کند و با آن رابطه برقرار می کند : با خودش . انتزان وقتزی

ی را مس می کند فقط غرایز و نیازهای وجودی اش ارضا نمی شود و فقزط ف غذائی میخورد و یا جنس مخا

بواسطه آن استمرار بقا نمی یابد بلکزه بواسزطه ایزن مزس، حتزی از خزود را احتزاا مزی کنزد و بزا خزودش

میل به مس های شدیدار و عمیق ار و برار و متنزوع ازر یآشنا می شود . این آشنائی علت انتانی و روان

در رأا شدیدارین و کاملترین مس ها و رابطه ها و وجود یزابی هزا و زذا مس جنتی و شهوانی است . و

در رأا قوی ارین حس آشنائی با خویشتن خویش اسزت ، قزوی ازرین نزوع وجزود یزابی : خودیزابی . و ایزن

همزین خارق ا عاده این مس و علت ا لی کشش خارق ا عزاده بزه رابطزۀ جنتزی اسزت و بزه علت ا لی ذ

د یل غریزۀ جنتی در محور همه غرایز و امّ ا غرایز است و فرماندۀ سائر غرایز محتول می شود .

رابطه جنتزی و هماغوشزی وجمزاع کزردن نزوعی خزوردن و بلعیزدن و بلعیزده شزدن نیزز هتزت . چنزین میزل و

د مزی خواهزد زن را داد مزی زنزد . معمزولًا مزر احتاسی در حظه جماع کزاملًا در نفزس انتزان حضزور دارد و

اماماً ببلعد و هض و جذل کند و از خود نماید و گوئی در این اشدّ مس ها که اا سزرحد میزل بزه بلعیزدن زن

دارد مززرد امامیززت وجززود خززود را درک و دریافززت مززی نمایززد و کامززل مززی شززود . و زن همززین احتززاا را در

Page 12: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

12

ش کشیده شود و اا سرحد امکزان در آغزوش مزرد بلعیده شدن دارد همانطور که معمولًا زن میل دارد در آغو

گ و فنا شود و جذبش گردد.

ای و ناخودآگاه و غریزی است و حس کامل شده گزی ایکی در رابطۀ جنتی یک میلی فیزمیل به یکی شدن

یزابی کامزل اسززت کزه فقزط بززه حزاظ روانزی در حظززه ای کزه اوج زذ جنتززی و –را در بزردارد و حزس خززود

یده می شود واق می گردد و باز انتان منفک ار و ناقص ار وبیگانه ار از قبزل بزر جزای خزودش ازم نامگار

خودش کوااه می شود همانطور که دستش از جزنس مخزا فش رهزا مزی شزود و از باقی می ماند و دستش از

هز او جدا می گردد . این حظۀ جدا شدن به حزایی عزین قهزر اسزت و هزر یزک نزوعی احتزاا خیانزت دارد

نتبت به خودش ه نتبت بزه طزرف مقابزل . و هز احتزاا مزی کنزد کزه از طزرف مقابزل مزورد خیانزت قزرار

و یکی نگردیده اند . بهرحال پزس از ارگزازم ندازم جاودانه نشده است و آگگرفته است زیرا چرا آن حظه ار

ت حزاد مزی گزردد : مرزل اا نامعقول و غیر منطقی از فریب و یأا و انهزائی و خیانز حتجنتی دریائی از ا

وعده ای که به آستانه وفا رفته و ی مورد خیانت قرار گرفته است : مرل اشنه ای که به سرال رسیده است

: به بیان دیگر احتاا گائیده شدن به معنای عرفزی واجتمزاعی اش : نزوعی احتزاا گنزاه بتزیار شزدید کزه

ز ارگازم رخ میدهد و هر بار ه رخ می دهد . ا لًا د یل منطقی و اخلاقی و دینی ه ندارد و ی پس ا

ارضائی امّا واقعه ای بس عظی و حیر آور و بتیار قابل افکر است کزه بنزدر دربزاره اش –متهله خود

بطور جدی اندیشزه شزده اسزت . مزس فزرد از خزودش : نزوازش کزردن خویشزتن آیزا ایزن انگاانز ازرین و

رین رابطه انتان با خودش نیتزت ایزن متزهله کزه یکزی از اوربیزا نزدیکترین و خودی ارین وبیواسطه ا

عام بشری می باشد و کاملًا غریزی می باشد و خودش شاید بنیزاد معنزائی همزه غرایزز دیگزر باشزد بزه حزاظ

اخلاقی و مذهبی و عرفی و عقلی در سراسر جهان کمابیش مکروه و ناپتزند القزی شزده اسزت ، چزرا حتّزی

یززا عملززی غیززر بهداشززتی و ههای مززذهبی ونیززز عقلززی و علمززی مززدرن هزز گززاه کززاملًا گنززاه و از برخززی دیززدگا

خطرناک قضاو گردیده است و حتیّ نوعی انحراف اخلاقی و یا بیمزاری روانزی هز القزی شزده اسزت . اّ بتزه

ل کزافی هیچیک از این مراج اخلاقی یا علمی و طبی بطور واض و متتدّل و رک سخن نگفته اند زیزرا د یز

نداشته اند و نیز حوت کافی نداشته اند زیرا خودشان کمابیش به این متهله میزل داشزته انزد و نتوانتزته انزد

خود را نهی کنند .

ناء و جلق زدن به گونه های متفاو و به شد و مد متفاو و با ارضای گوناگون از همزان کزودکی ماست

جنتزی خزود را کشزف مزی کنزد و از مزس آن تدهزان خزود آ ز بطور طبیعی بروز می کند. هر بچه ای پس از

ذ می برد و انها اشتغال فیزیکی و روانی بچه ها اا مداها همین دو متهله غریزی است . گوئی انتان در

همه دوران عمر خود در مس آ ت جنتی خود ، شدیدارین عضو و سمت وجود خود را مس مزی کنزد و بزه

رسد . گزوئی کزه انتزان در مزس ایزن عضزو ، ا ی ا و هتتی خود میس از حنزدیکترین حد آشنائی و م

Page 13: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

13

خود را مس می کند و ذای اای و بتیار شدید و عمیق می برد . دمر خوابیدن کزه رایز ازرین نزوع خزوال

ابخش ارین خوابهاست به همین د یل می باشد . ذانتان است و نیز

برخزوردار مزی شزوند معمزولًا سزائر غرایزز مرزل خزوردن و بزازی آنها که از ذ جنتی بیشتر و عمیزق ازری

کردن در آنها ضعیف ار است و از اهمیت درجۀ چندم برخزوردار مزی شزوند . ازا آنوزا کزه فهمیزده شزده اسزت

بتیاری از متفکران بززرگ و مخصو زاً وجزود اندیشزان رادیکزال و فلاسزفه و عارفزان و هنرمنزدان خزلاق و

میمی و مخلص و قدرامند در قوۀ جنتزی انگزار دانش ودین یا از همتران بتیار بدعت گزار و علمای بنی

ارضزائی –برخوردار بوده اند و به رضایت والا و مکفی در ذ جنتی می رسیده اند و یا به شد به خود

–متفکززر رادیکززال اززاریه جدیززد جهززان امززام عمززر خززود ینجنتززی مززی پرداختززه انززد .نیچززه یکززی از معروفتززر

ائی جنتی داشته و ذا هرگز ه ازدواج نکرده و نیمه دوم عمرش با هزیچ زنزی هز نبزوده اسزت . ا بتزه ارض

ارضائی در میان متفکران بزرگ جهان کاری نه ممکزن اسزت و –اثبا آماری و مکتول و متتند امر خود

و زی معلزوم نه لازم . مزورد نیچزه هز مزوردی زو رفتزه از طزرف دوسزتش واگزز موسزیقی دان بززرگ اسزت .

ارضزائی . –نیتت که چرا هیچ خیانت و آدمکشی و ر ا زت و سزتمی اینقزدر طزرحش کراهزت نزدارد کزه خزود

اسزت و غیزر پرسزتی بشزر . از جانزب آنهزائی کزه دوسزت « غیزر » این کراهت ااریخی و همه جائی از جانب

د زیزرا ا زلًا خزود را دوسزت ندارند خود را بشناسزند و انتزان بزودن خزود را درک کننزد و بزا خزود آشزنا شزون

ندارنززد و انتززان بززودن را یززک ننزز نابخشززودنی مززی داننززد در ضززمیر ناخودآگززاه خززود . و اکرززر بشززریت

اینگونه است .

ارضائی بعنوان یک اعتیاد مرل هر عاد دیگری از جمله عاد به نماز امزری ضزد –ت که خود یتاردیدی ن

و خطرناک است و به ضد ارزش و خواص خزود بزدل مزی شزود ، انتانی ضد معرفتی و ضد خلاقیت و مضّر

مرل سهوی شدن نفس کشیدن و غذا خوردن و همخزوابگی و عبزادا و امرزا ه . سزهویت عر زه نتزیان و

فراموشی است و عر ه جها ت و جنون است . پس باید گفت که غرایز و در رأا همه آنها غریززۀ –خود

هتتی خویش هتتند : عنا ر و عوامل و سر پلهای بخزود آئزی انتزان و یاجنتی کانال اراباط انتان با ح

. ممکن است سهوال شود که همۀ این غرایزز در حیوانزا هز هتزتند و شزبیه ازرین آنهزا در میمونهزا وجزود

آگزاهی نمزی گزردد و آنهزا را بزر بودنشزان –دارد و ی چرا موجب بخود آئی آنهزا نمزی شزود و ابزدیل بزه خزود

سزائر ازه نمی کند و طب و خلق و خوی و فا بشری نمی یابنزد . یعنزی افزاو غرایزز انتزان شاهد و آگا

نمیرسانند . میل جنتی انتزان و میمزون و چهارپایزان از راین غرایز اااً هیچ افاوای بنظ حیوانا چیتت

بنظزر میرسزد کزه ایزن نیزاز و ناکزامی . یشتر است و نیز ناکزامی آن : شزد ّ تی واحد است فقط شدّ آن بیماه

ب یزک افزاو کیفزی عظزی گشزته و انتزان را جز فقط یک افاو کمّی است و ی همزین افزاو بظزاهر کمّزی مو

بطور کلی از همه حیوانا دیگر جدا ساخته و دارای سرنوشزت دیگزری نمزوده اسزت . همزین افزاو موجزب

و بیماریهزای لاعزلاج و فتزاد و ااریه شده اسزت موجزب معنویزت و مزذهب و ادبیزا و هنزر و امزدن وجنزون

براندازی . و از همه بارزار اکنو وژی و نای غول پیکری که آسمانها را مزی گشزاید و در –ست و خود

Page 14: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

14

کرا دیگر در جتتووی اقامت است و زمین را در شأن خود نمی یابد . و نیز همه حیوانا و زندگان روی

د و حیا را بر روی زمین به نابودی می برد . اینهزا همزه زمین را بی هیچ قید و بندی به مصرف می رسان

محصول همین افاو بظاهر کمّی و اندک است .

هزز وجززود دارد حتّززی غریزززه عشززق و اعلززی پززذیری . هززر غریزززه ای کززه در انتززان هتززت در سززائر حیوانززا

د : میمزون ،فیزل ، اسزب، امروزه اقریبزاً همزه حیوانزا بواسزطه انتزان انزواع اعلیمزا را کمزابیش مزی پذیرنز

د که انتان است کزه آنهزا را اعلزی میدهزد و نزه خزود آنهزا ئیخرگوش، مار، زنبور و غیره . ممکن است بگو

نتل خود را . و ی باید بدانی که بچۀ انتان ه بواسطه انتانهای متن ار اعلی می بیند و بواسطه خزودش

جزان را بصزور یزک جریزان و طیزف واحزدی از مرحلزه اعلی نمی بیند . بهتر است که حیوانیزت عر زۀ

ته ای اا درختان و خزندگان و پرندگان و پتتانداران و میمونها اا انتان و گروهها بشزری خجانداران اک یا

در نظر بگیری اا غریزه و مراحل آنرا بهتر درک کنی . حتّی گروهها و قبائل بشزری هنزوز هز وجزود دارنزد

میمونی زندگی می کنند و امروزه بواسطه اکنو وژی در حزال نزابودی هتزتند. در گذشزته که اساساًبر غرایز

امدنهای آدمخوار ه بوده اند .

غرایز در وجود انتان به حاظ ماهیت بتیار شدیدارند و سزیری ناپزذیرار و حزریص ازر و زذ پرسزت ازر و

یزز بشزری نتزبت بزه سزائر حیوانزا دانتزت . نیز ناکامتر . شزاید بتزوان ناکزامی غرایزز را انهزا ویزغه گزی غرا

همین ناکامی زمینۀ حریص شدن غرایز است . شکمی که احتاا سیری نمزی کنزد همزواره حزریص اسزت و

نیز زیر شک . این سیرناپذیری ا بته د یل علمی و عقلی و مادی و حیاای ندارد . بشزر بزه حزاظ نیزاز حیزاای

ایزن نیزاز حریصزانه واشزباع ناپزذیر د یزل مزادی و طبیعزی نزدارد اش مرل هر حیوان دیگری حدودی دارد و زی

وضعی کا ل و جنون آمیز است . بشر برای حفی و حراست خود از سرما و گرما مرل هر حیوانی فقط بلکه

بنظزر مزی رسزد کزه قزوای هوشزی حزاک بزر غرایزز و حیزا جتزمانی و اراده نیاز به لانه ای دارد و نه کاخ .

بخصزوص پیزامبران فقزط وبشر مختل و رنوور و بتیار ضعیف اسزت . بزه حزایی علمزا حاک بر نظ حیاای

برای بیدار کردن این هوش و اراده و نظ اای یهور کردند و احکامشان اماماً برای کنترل این غرایز است

موجزب همزه فتزادو سزت هزا و بزدبختی هزای بشزر یو نه چیز دیگری. زیرا همین عدم کنترل و هوش غریزز

است. همانطور که مرلًا در قرآن بتیاری از مردم در مقام پائین ار از چهارپایان او یف شده انزد . و زی آیزا

دین و شریعت ها در طی هزاران سال موفق شده انزد ازا لااقزل آن اراده و هزوش و انضزباط و کفایزت حیزوانی

ایزن موفقیزت را اثبزا مزی کنزد. را در انتان بیدار کنند یاهر ازاریه و یزواهر امزدن معا زر جهزان عکزس

می رسد که حتّی بشر در طول ااریه متتمراً ناکامتر و ذا حریص ار گردیده است و بیهوش ازر و بزی ربنظ

اراده ار و دیوانه ار گردیده اسزت و بزر علیزه مزذهب هز شزوریده اسزت حتّزی مزذهب فطزری و خصو زی . و

ایت کرده انزد و معتقزد بزه یهزور و بزروز بزی قیزد و شزرط فلاسفه جدید جهان ه اکرراً از این شوریده گی حم

بززه حززاظ درونززی و اکنو ززوژی هزز بززه حززاظ هزز غرایززز بشززری گشززته انززد . فلتززفه و روانشناسززی هززای جدیززد

Page 15: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

15

بیرونی امکان این بروز بی پایان غرایزز را فزراه نمزوده انزد و جهزان امزروز را پدیزد آورده انزد : انتزان بزه

بی قیزد و شزرط غرایزز ازا سزرحد جنزون و نزابودی و خزود برانزدازی غرایزز ازا سزرحد ومرابۀ بروز بی پایان

بر روی زمین. در اینوا هیچ نظر و حک اخلاقی در کار نیتت و الاش فقزط بزرای فهز روشزن نابودی حیا

ار غرایز بشر است .

در حزداقل نیزاز وجب رنووری دسزتگاه گزوارش و بزروز امزرا مزی گزردد کزه خزوردن را مافراط در خوردن

واجب حیاای ه ناممکن می سازد و رژی های غذائی پدید می آید ازا آنوزا کزه غزذا ابزدیل بزه دوا مزی شزود ،

یعنی ذ مبدل به درد می شود . افراط در شهو جنتی نیز همین عاقبت را در پی دارد و به نفزر جنتزی

ود : عززذال جنتززی . سززائر غرایززز نیززز جنتززی خززت مززی شزز یو انحرافززا و جنونهززا و عززذابها و بیماریهززا

همینطورند . اشرافیت به درویش گری و هی ی گری و ریاضزت و خودکشزی منوزر مزی گزردد . زذ بزازیگری

مهلک و عذال اور ابدیل می شود : خوردن به خورده شزدن ، گائیزدن بزه گائیزده شزدن، هائی به ماجراجوئی

و بودن به بوده شدن . بازی کردن به بازیچه شدن . ...................

در میان فلاسفه کل ااریه بشر شاید هیچ کتی چون نیچه متهله غرایز اای بشر را مورد اوجۀ جزدی قزرار

نداده و شناخت آنرا به مرابۀ بنیاد افکر درست القی ننموده است به زبانی مزی ازوان گفزت کزه مومزوع آثزار

عملکرد غرایز می باشد و نهایتزاً ایزن ازلاش و اوجزه مزدام وی اماماً بر محور شناخت و بازنگری جوهره و

یززز غرایززز منوززر مززی شززود ما عمززر وی اززا آنوززا کززه آثززارش نشززان میدهززد بززه نیهیلیزززم و قززدر گرائززی جنززون آ

ن . و ایزن نبزرد بزدون اینکزه بزه انتزان مربزوط باشزد وجزود نتزا .همچون نبرد ما یخو یائی خدایان در وجود ا

ه و بر سرش خرال می کند . انتان را اتخیر نمود

تی فلتزفه نیچزه را واقز گراازرین و انتزانی ازرین فلتزفه کزل ازاریه دانتزت کزه فلتزفه را از تز بدین حزاظ بای

ه وآسمان به زمین وجود انتان یعنی بدن انتان کشانید و همزه معزارف علمزی و فلتزفی و مزذهبی را متوجز

و بعزد برونزد سزراا کارهزای مهمتزر و ازا بزه امزروز متهول غرایز بشری نمود اا اکلزیفش را روشزن کننزد

ک از دهاسهوا ی که نیچه دربارۀ غرایز مطر کرد پاسخی یسفه معروف نتوانتتند به هیچ لاهیچیک از ف

روشززن دهنززد . کززل روانکززاوی بززه حززایی احززت اززأثیر نیچززه اوج گرفززت و ززی پنداشززت کززه نیچززه حززامی افتززار

گی عمل نیچه را نادیده گرفزت . نیچزه در بتزیاری از آثزارش عمزداً و بزا گتیختگی غرایز است و واقعیت زند

خیزا ی و ادعزائی و ریزائی عزا فلتزفه و مزذهب آگاهی و واجت غرایز را به قداست کشانید ازا قداسزت هزای

شزر را بزه واقعیزت جتزمانی و نیازهزایش معطزوف دارد و عامیانه را زو کنزد و از ارزش بینزدازد ازا چشز ب

متافیزیززک و عرفززان اشززرافی وحقززه بززاز را اززااظ آغززازگر مززوج عظیمززی از خودشناسززی واقعززی گززردد بززدین حزز

رسوا کند.

هزیچ رسزو ی بتزوی مزردم نفرسزتادی مگزر اینکزه حقزی را کزه در نززد مزردم اسزت » در قرآن آمده اسزت کزه

ین حقی که در نزد بشزر ا« . اصدیق کنند و ی اکرر مردم این حق را انکار نموده و رسولان را اکذیب کردند

Page 16: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

16

است حق غرایز است و بشر جز غرایزش هیچ نیتزت و راه از خزود ازا خزدا را بزه پزای غرایزز و بواسزطه و

انرژی غرایزش طی می کند . بدین حاظ نیچه را بایتتی پیامبر آخرا زمان دانتت و خودش ه ایزن رسزا ت

ن نشززان نززداد کززه دانززش مززدرن اروپززا اجهززخززود را آشززکار کززرد . و هززیچکس چززون نیچززه در اززاریه جدیززد

ودموکراسی ها و سوسیا یزم و یبرا یزم و اکنو زوژی اش ادامزۀ بتزیار مو یانزه ازر و ریاکارانزه ازر اکزذیب

بزروز و یهزور یجنزون آسزا آن حق وجود انتان است و در عین حال فقط و فقط در خزدمت اشزاعه واقویزت

یحیت ریاکزار و منزافقی دانتزت کزه غرایزز را منکزر بزود و غرایز است . یعنی امدن جدید اروپزا را همزان متز

اینک در حال اشد این انکار به آن مبتلا شزده و قربزانی اش مزی شزود . ایزن قربزانی شزدن، عزذال انکزار ایزن

حقیقت است : حقیقت غرایز ونیز همه شریعت ها و احکام دین جز بزر مزدار راه ورسز بزروز غرایزز نبزوده

ر این احکام شده اند یا بواسطه زهزد گرائزی ریزائی و یزا بواسزطه انکزار علنزی . و در که اکرر مردم منکاست

رأا همه غرایز، غریزه جنتی بوده که مورد اشد انکار واق شده است و این انکار اساا فحشزای خزنزده

بوده است .

بزدار از آن دشزمنش جان و ازن را پتزت و خزوار انگاشزتند ، از حتزال آنزرا بزرون بگذاشزتند ، » بقول نیچه

باخززدا و بززا انتززانیت خززویش و بززا حقیقززت و امامیززت واقعیززت وجززود اسززت . یایززن همززان دشززمن« . پنداشززتند

ایزن احکزام ا بتزه بزد نیتزت »کافران و منکران دین و شریعت انبیاء مزی گوینزد ،همانطور که در قرآن آمده

زیزرا آنهزا شزریعت را .« نی چگونه زندگی کنزی و ی بدرد ابلهان می خورد و ما خود عا مان هتتی و می دا

که بر مدارمتائل پائین انه بشر است منکر بودند زیرا ا لًا پائین انه را لایق وجود خود نمی دانتتند . این

اکّبر منشأ انکار حقیقت و دین است . در اینوا واض ار می اوان حق دینزی و دیزن خزواهی وماهیزت عمیقزاً

ی نیچه را دید. مذهبی اندیشه و آرا

ر شزهو جنتزی و غریززۀ جنتزی و مبزدأ خلقزت زمینزی واسزتمرار بقزای وبه جنس مخا ف که مبدأ و مح میل

بشر بر روی زمین است همان میل به مخا ف خویش است و محتاج مخا ف خویش بودن است و از مخزا ف

س مخززا ف یعنززی وجززود دن . جززنربزز شخززویش رهززائی نداشززتن و اشززدّ ززذ را در همخغوشززی بززا مخززا ف خززوی

مخا ف وجود او در امیال و آمال و فا و خلق و خوی و ارزش ها و کردار . مشزترکا فقزط نقزاط فریزب

و رندی خلقت است و نعل وارونه . مشترکا همان علل اضاد ها هتتند و منشأ جذابیت بزه جزنس مخزا ف .

براندازی اوست در قرآن نیزز –افق خود جنس مخا ف او فقط موافق نبرد او بر علیه خود می باشد ، مو

آمده که همتر او دشمن اوست ، دشمن هر آنچه که او را ایمزن کنزد : دشزمن ایمزان ازو جزنس مخزا ف ازو

عاشق نابودی اوست و نمی اواند غیر از این باشد او علیرغ میل خودش مخا ف و دشزمن اوسزت او چزاره

بززر علیززه اززو بشناسززد و رازش را کشززف کنززد ا خززودش را ای جززز ایززن نززدارد او اگززر ایززن عززداو خززود را

شزناخته اسزت . او مزی خواهزد اززو را کزاملًا اصزاحب نمزوده و ببلعزد و در خززودش هضز و جزذل کنزد و از اززو

نماند. گائیدن و گائیده شزدن همزان نزابود کزردن و نزابود شزدن اسزت اوربزه فنزا در حزین ودخچیزی برای

Page 17: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

17

جادوئی و ناخواسته ای میل به فنای خود دارد و به سمت فنای خود کشزیده مزی بقاست . هر کتی نیز بطرز

شود . مرگ سند نهائی این راز جادوئی است و هیچکس نهایتاً علیرغ میل اای خودش جان نمیدهد .

غریزۀ جنتی دارای امامیت حق فنای انتان است در عین بقزا. اگزر دیزا کتیکی ازرین غرایزز اسزت بزه همزین

است زیرا بود نبود را می خواهزد : دردی کزه درمزانش خزود درد اسزت و بهتزر از درمزان اسزت . و ایزن د یل

ین و ملمزوا ازرین شزکلی رخ مزی ردیا کتیک امامی خلق و خوی بشر است که در غریزه جنتی به عیان ا

از جنتزی نماید . رابطه جنتی اضدادی ارین رابطه هاست و عمل جنتی دیزا کتیکی ازرین اعمزال اسزت و نیز

ه نیازهای بشر است و منشأ همه نیکزی و بزدی بشزر اسزت . زذّ مین نیازهاست و ذا محور هرضد نیازی ا

یززز اززرین امیززال و اعمززال اسززت . عزاززرین و ریززفدارهاسززت ، ککربخززش اززرین و خفّززت بخززش اززرین نیازهززا و

حزین عیزانی امزام رازش خیرارین و شزرارین غرایزز اسزت . و عیزان ازرین و پنهزان ازرین غرایزز اسزت و در

و ارزش و داست و هر چه عیان ار می شود مرموز ار و ناشناخته ار می آید . عشق و خیانت یعنزی پنهان

معنائی که در رأا همۀ ارزش ها و معانی قرار دارد محصول غریزه جنتی است . همه عشق هزا و خیانزت

د . آنکه آنرا عنت کند منافق مزی شزود کزه های دیگر باعث و مبنا و علت و بتتری جز غریزه جنتی ندارن

بدارین بشر است و آنکه اماماً اتلیمش شود فاسزق مزی شزود کزه بزاز هز بزدارین بشزر اسزت و یزا رنوزوری

دیوانه می گردد .

کزه خایزه را من خزدائی » زنش در جوال او گفته بود که «. من خدا هتت » درویشی به زنش گفته بود که

ایزن درویزش بزرای اعریزف مزی کزرد کزه از آن زمزان بزه بعزد « دارم و بزدردم نمزی خزورد. داشته باشد قبول نز

. من به یاد حزرف نیچزه افتزادم کزه یدام مختل گرد یخودم ه در خدا بودن خویش شک کردم و بکلی درویش

ائین و ی من معتقدم که انتزان اگزر پز « آدمی اگر پائین انه نمی داشت در خدا بودن خود شکی نمی داشت »

انه نمی داشت ا لًا به فکر موجودی بنام خدا نمی افتاد و خدا را اختراع یزا کشزف نمزی کزرد و میزل بزه خزدا

ه نمی شد و کوا انزا حق هز نمزی زد . امزام ازلاش هزای بشزر بزرای شد و عارفی نم پیداشدن ه در او

ا جزنس مخزا ف و همتزرش . فائق آمدن بر ضعف پائین انه و جبران این ضعف است مخصو اً در رابطزه بز

این علت واقعی و مادی ازلاش هزای مزادی و معنزوی بشزر اسزت کزه بنزدر بزه آن پرداختزه شزده و بلافا زله

کی در یمتوسل به علل متافیزیکی شده اند بدون اینکه فیزیک را فه کرده و باور کرده باشند . چنین متافیز

حتیّ اگر این متافیزیزک نزامش ستفریبی محن ا– و خود مذهب و فلتفه و هنر و عرفان ، خرافه و جنون

که خدا در کتب آسمانی اش وعده می دهزد فقزط عر زه یفلتفه ااریه مدینۀ فاضله کمونیتتی باشد . بهشت

ن بزه ایزن کتزب آسزمانی بطزرز حیزر دا. و زی معتقز جمزاع کزردن مطلق غرایز است خا ۀ خزوردن و ارضای

آنرا عنت می کنند و ذا بانی نفاق مذاهب گشته اند . اینها از خود آوری بر علیه این بهشت عصیان کرده و

خدا ه مقدا ارند آیا اینها از خود خدا که خا ق بشر اسزت عزا ارنزد کزافران و منکزران آشزکار دیزن

به نوعی و به ا طلا مؤمنان دین هز بزه نزوعی ریاکارانزه خزود را مزی فریبنزد و غرایزز خزود را عنزت مزی

Page 18: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

18

هر یک بواسطه منطق خاص خودشان خلقت و موجودیت خود را اکراه دارند و عزن مزی کننزد . کزافران کنند

می گویند اینها متائل حل شده ای است و ذا معتقدین به دین راابله می دانند درحا یکه شبانه روز با غرایز

. درحا یکزه امزام هز و غز خود در گیرند و اسیرش می باشند وهیچ آنرا نمزی فهمنزد و نمزی خواهنزد بفهمنزد

درونی شان و همه الاش های بیرونی آنها در خدمت پائین انه است : شک و زیر شزک . پزس اینهزا متزائل

ر خود می کند و روز بروز رنوورار و ناکامتر ودیوانه ار مزی یحل شده ای نیتت که انتان را امام عمر اس

ل نیچه حکمت پائین انه بنزا نهزاده شزود . روانشناسزی و تی بقوتکند و بتوی جنایت می کشاند . براستی بای

روانکاوی ها در همان شروع کار به این نیّت حرکت کردند و ی بترعت نیّت او یزه خزود را فرامزوش کردنزد

رافزه خو گمراه شدند . عده ای به اقدیس فتاد و جنون جنتی گرائیدند و عده ای ه بزه اسزطوره پرسزتی و

هزاران بار خطرناکتر و جاهلانه ار از خرافه های کهن مذهبی است . های مونتاژ شده ای که

در رأا همه گناهان بزرگ و نابخشیدنی در همزه مزذاهب و فرهنگهزای حتّزی نزه چنزدان مزذهبی و بلکزه ضزد

مذهبی ، زنزا قزرار دارد . حتّزی یزک نیهیلیتزت و کمونیتزت هز بزه شزد یزک آدم مزذهبی زنزای همتزرش را

اند منتهی روش های برخورد با آن متفاو است . و نفس شزهوانی بشزر هرگزز از میزل بزه نابخشودنی می د

زنا در امان نیتت . و محور همه دغدغه ها و متائل زناشوئی ه همین امزر اسزت . و هزیچکس نیتزت کزه

به همترش مشکوک نشده باشزد . و هزر خیانزت دیگزری قابزل بخشزش اسزت اّ زا زنزا. ایزن نابخشزودنی بزودن

اجتماعی ندارد و هر کتی به نوعی این خیانزت را پاسزه –های سیاسی فرهن به اعتقاد و فلتفه و ربطی

تنو خویشز « خزویش » تت آیا ان همتر همزان یس ردن . ان چیتت و غیر ک« غیر» می دهد : ان را به

است که دیگران غیرند

همزت هزا قزرار دارد و ایزن یزک فرهنز ائیده شدن در رأا زشت ازرین واژه هزا و فحاشزی هزا و ا گگائیدن و

ژه و معنزا فقزط وی را ریاکزارار و اجهانی بشر اسزت و ازلاش بشزر مزدرن بزرای فزائق آمزدن بزر زشزتی ایزن و

ه کمتر نشده که بیشتر ه شده است . یدیوانه ار ساخته است و حس این زشتی اندک

بزززاا خصو زززی و حو زززه و متزززواک خصو زززی ، قاشزززق و بشزززقال خصو زززی، « : زنزززدگی خصو زززی »

مخصو اً باا زیزر کزه بزه ازن امزاا دارد ، رختخزوال خصو زی، اطزاق خصو زی، خانزه خصو زی، زن

خصو زززی، ااوموبیزززل خصو زززی،املاک و امزززوال خصو زززی و ... ازززن خصو زززی : خصو زززی و خزززاص و

مخصوص و متخصص و اختصاص و خصلت . و نهایتاً قبر خصو ی. انتان حتّی بیزار اسزت از اینکزه هز

او زیززاد باشززند ، اسزز متزتعار محصززول ایززن بیزززاری اسزت و خصو ززی سززازی . و هززر کتزی کززه بززر ایززن نزام

ا آنرا مس کند و اینکه بخواهزد آنزرا عزام یوارد شود ، آنرا ببیند و اسرارش را بداند و « من » خصو یت

اسزت . و زذا «ازن » احق نابودی . و هتته مرکزی این خصو یا همانز تتکند خیانتکار ودشمن است و م

آن چیزهائی که به ان من نزدیکتر است و ان من آنرا متزتقی ازر مزس مزی کنزد خصو زی ازر اسزت و فقزط

حرمتش واجب ار می آید و متواوزین به آن غیر قابل بخشش ار می آیند . و خصو ی ازرین چیزز زنزده ای

Page 19: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

19

وازرین و منزی ازرین آنرا عریان مس می کند همتر است . پس همتر هر کتزی خصو زی « من » که ان

اسزت . اگزر بخزواهی « مزن » انی ارین چیز هر کتی است و اینتت که زنزا نابخشزودنی ازرین اوزاوزا بزه

این ان پرستی و من پرستی و خصو ی پرستی را بر حق ابدی بدانی پس بایتتی خصو یا هر کتی را

همزان ام ریزا یزم و جهزانخواری اسزت کزه یر حق بدانی و خصو ی سازی را در جنبه مادبمطلقاً مقدا و

را نیززز بززر حززق و مقززدا بززدانی . و اگززر بخززواهی ایززن امززر خصو ززی سززازی نفززس را نززاحق بززدانی پززس

ی است و آفاق بزی انتهزای خصو زی ستو من پر یجهانخواری و سلطه گری و دنیا پرستی که آثار ان پرست

ر بزر حزق نباشزد گز ناحق است و ذا زنا هز ا نمودن جهان است و سیر هر نوع میل به املک خصو ی کاملًا

لااقززل نززاحق نیتززت . بهرحززال بایتززتی بززین ایززن دو یکززی را انتخززال کنززی و یززا وضززعی بینززابینی را کززه وضززعی

ه جزز پزوچی و بطا زت عقزل و حکمزت نتیوزه ای کز بازیچه و بری از هر نوع میزان و معرفت و بزاوری اسزت

پرسزتی و بزی دینزی بزه یزک میززان زیزر سزهوال قزرار دارد . مگزر دیگر نزدارد . در اینوزا شزریعت ونیزز نفزس

اینکه بگوئی که ام ریا یزم و نفس محصول شریعت و دین و حقیقت اسزت و زی اگزر چنزین بگزوئی پزس چزرا

زنا امری رای ار است هدر جهان ام ریا یزم و در نزد همه نفس پرستان قدی و جدید نقن شریعت و خا

شود . بهرحال داعیان و مبلغان و فلاسفۀ دین و دنیا هر دو به یک اندازه در مقابل این و بلکه ابلیغ ه می

سهوال متهو ند . آنان که می گویند برخزی از ما کیزت هزا حزلال و برخزی دیگزر حرامنزد بیشزترین بزازی را بزا

و خزوردن مزال دین و معرفت کرده و در عمل همۀ ما کیت ها را برای خودشزان حزلال کزرده انزد حتّزی زنزا را

و ست و اواوز و جهل می داننزد اگزر همترشزان آنهایی را که کلًا ما کیت را حرام و ناحقامّا مردم را . و

زنا کند ا لًا ناراحت نمی شوند و یا از او انتقام نمزی گیرنزد و او را خزائن و غیزر قابزل بخشزش نمزی داننزد

لایزل اازی شکتزت و ضزعف و فروپاشزی سوسزیا یزم از د یکزی این سزهوال بزی جزوال و ایزن انزاقن معرفتزی

اسززت . مانویزان و مزدکیزان و نیززز بتزیاری از زوفیان و عارفزان ااززاً بزا هزر نززوع علمزی و مارکتزیزم بزوده

مزی داننزد و زی آنهزا هز علنزاً و واضز دربزارۀ سزت املک خصو ی مخا ف بوده و آنرا ا کفر و پلیزدی و

ن و مزائو . علزی ع نزی و این امر را متکو گذاشزتند مرزل مزارکس و دهمتر عمومی حکمی ادر نکردن

مصدر و مظهر ااریخی کمال دین و عرفان و عدا ت و متاوا که حتّزی نزانی را کزه از زور بزازوی خزود در

می آورد دقه می داد و دست خا ی به خانه میرفت و آنرا بر خود حرام می دانتت ه در ایزن بزارۀ مزذکور

فتارش این امر ،متترنی فهمیده می شود که ا بته طبزق شزریعت محمزدی گت و یا در برخی از متکو اس یا

می بایتتی همچنین باشزد . مزا در اینوزا نزه بعنزوان یزک متزلمان بلکزه بعنزوان یزک محقزق سزخن مزی گزوئی

نیتزت بلکزه طزر یزک انزاقن هابانم. و این طر یک معمای بو هوسزانه و روشزنفکر دااحق آشکارار گرد

اازی در معرفززت شناسزی بززه معنزای عززام دینزی و غیززر دینززی آن اسزت و طززر یزک سززهوال اازی دربززارۀ ا ززل

و ا زلی جاویزد اسزتوار اسزت و یزا یقینزی معرفتی اخلاق بشر است اا معلوم شود که اخلاق ا لًا بزر معرفزت

که نیچه با چزون اینکه فقط احکامی محن است که چون و چرا کردن در آن باعث اباهی آن است همانطور

و چرا کردن در ا اخلاق ، بانی پوچی مطلق شد و حتّی این پوچی نیچه ه خود نیچه را در عمزل نفتزانی

ی و و معشوقه خود جدا شد زیرا نامزد وی موال نکرد زیرا وی همچون یک قدیس زندگی کرد و از نامزد

Page 20: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

21

ن متهله نطفه انقلابی در نیچه شد که نیچزه خواستار رابطه ای غیر متعهد و غیر ازدواجی با وی بود و همی

را بانی مکتب پوچی مطلق نمود . یعنی نیچه خودش حاضر به زنا نشد و معشوقه اش را ارک کرد و هرگز

احق نززهزز ازدواج نکززرد و ززی مززابقی عمززرش را ززرف ابطززال ایززن عمززل خززود نمززود و ثابززت کززرد کززه کززاری

وده است ،و ی نه اینکه از این عمل خود پشیمان شده باشد واحمقانه و خرافی کرده است که وی را ارک نم

زیرا اگر پشیمان شده بود بتوی سزا ومه نزامزدخود کزه ازا سزا ها ازدواج نکزرد بزاز مزی گشزت و یزا لااقزل

همتر خود را نداشت و می دانتت که چنزین همتر دیگری بر می گزید . او ازدواج نکرد زیرا احمل خیانت

ال ناپذیر است و در عین حال امام عمر را رف ایزن نمزود ازا ثابزت کنزد کزه خیانزت ناجت خیانتی به گونه ای

دۀ مکتزب نزاحق نز معنائی ندارد و کل اخلاق بر جهل وجنون وفتاد استوار است . از این حاظ نیچه ادامزه ده

ی عظی است و کامل کنندۀ این مکتب . و ی این اکمیل منور به اضاد« ما کیت خصو ی» مارکس دربارۀ

و لاینحل شد : اضاد بین عمل واقعی زندگی نیچه و آثار و اعتقادا فلتفی او : قدیتی که عظی ازرین نبزرد

ااریخی را بر علیه اخزلاق و قداسزت نمزوده اسزت . و ایزن لااقزل در ازاریه جدیزد جهزان امزری بزدی و معوززه

و شا وده و علت پدید آمدن ان انتان براندازی انتان است . غرایز ه بتتر –آساست و مظهر غایت خود

و ه راز استمرار این ان بر روی زمین هتتند و نیزز علزت ا علزل کزل مادیزت و معنویزت انتزان و کزل جهزان

خیر و شری که مخاطبی جز غرایز بشری ندارد .

بشر غرایز خودم نیتت و بدون این غرایزز جتزمانی وروانزی و عزاطفی و عصزبی و حتزی و هنزی « منِ »

و داده شززدگان بمززن هتززتند از درون و بززرون ، منززی نززدارم و ا ززلًا « مززن » کززه جملگززی وارد شززوندگان بززر

وجودی را احتاا نمی اوان کرد زیرا موجودیت فیزیکی من ان ه از غرایزز و بزر غرایزز و بزا غرایزز

مززین حقیقیززت را هزز غرایززز خززود نیتززت و بززدون آن هزز نیتززت . و ه« مززن » اسززت کززه امکززان یافتززه اسززت .

یبواسطه اوربه و درک غرایز است کزه درک مزی کزن و ا زلًا ادراک بشزر محصزول فعزل و انفعزالا غریزز

کزامی هزا و رنووریهزای غرایزز اسزت اگ و ریشه هایش ناشی از نراوست و نیز عقلش . عقل در درجه اول

یززۀ ثزانوی اسزت کزه بتزدری در بشزر و بر غرایز بیدار می شود اا غرایز را مدیریت کنزد . عقزل نیزز یزک غر

پدید می آید و او به ناگاه هشدارها و نداهائی در خود می شنود که بکن و نکن . پس بشر، عقل خودش هز

نیتت و ذا دین خودش ه نیتت زیرا دین ه محصول عقل و ریشزه در غرایزز دارد : در جهزانی کزه نزه از

و فهز مزن اسزت و نزه مزرا راضزی مزی کنزد و نزه مزرا رهزا مزی من است و نه با من می ماند و نه در اختیزار

سازد . غرایز در مفهوم وسزی کلمزه، عنا زر و نیروهزائی هتزتند از عزا می غیزب و مزاوراء اراده و آگزاهی

بشر که بتراا بشر می آیند اا نهایتاً به او ثابت کنند کزه وجزود نزدارد و بهتزر اسزت بزرای وجزود یزافتن خزود

ک و اوربه بشری که اماماً از غرایز و با غرایز است فقزط حزس و فهز مزرگ و ناکزامی و کاری کند زیرا در

نیتتی را برجای می گذارند . غرایز پیام آوران نیتتی انتان هتزتند و او را بزر نیتزتی اش آگزاه مزی کننزد .

اور کنزد. خزود را درک و بز « عزدم » به انتان آنقدر وجودی عاریزه ای و فرضزی مزی بخشزند ازا فقزط بتوانزد

آنگاه که این درک و باور کامل شد می روند . انتزان موجزودی اسزت کزه وجزود نزدارد و مزی دانزد کزه وجزود

Page 21: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

21

ندارد : اینتت انتان کامل . و این کمال نتیوۀ اوربه ودرک کامل غرایز است . و رهائی از جبزر غرایزز هز

یقین بر عدم است .معلول آگاهی و « وجود» معرفت بر غرایز است . همانطور که ولمحص

نیمزه . انزد در هر بشری می باشند و نیز مخرل همان من که پدید آورده « من » غرایز عنا ر پدید آورندۀ

اول عمر و نیمه دوم عمر دو عر ۀ از این عملکرد غرایز هتتند .

یزرونش را از غرایز سهوال کننده و خواهش کننده هتتند و جهان بیرون ه جوال دهنده . و انتزان جهزان ب

چش سهوالاای که از غرایز می گیرد می بیند و از درل نیازهای غریزی خود بر جهان وارد می شود . پزس

جهان بیرون ه جهان غریزه است : غریزۀ بیرونی . واگر جهان بیرونزی نمزی بزود متزلماً غرایزز درونزی و

تزان را بزر نقزص و ناکزامی و نهایتزاً خواهش هایش نیز نمی بود و با عکس. جهان بزرون کزالائی اسزت کزه ان

نابودی اش آگاه کند .

بزین بزود و نبزود قزرار مزی غرایز عنا ر وارد ساختن انتزان از عزدم بزه بزرزخ مزی باشزند و او را در وضز

دهند . یعنی انتان را بر آستانه وجود قرار می دهنزد و زی وجزودش نمزی بخشزند بلکزه نزابودی اش را بزه او

ن ه برزخ است و مصرفش انتزان را از عزدم بزالا کشزیده و بزه رو می کنند . و جهان بیافهی و می چشانند

زب خزدا . پزس غرایزز ابرزخ وارد مزی کنزد : بزه جهزان . ازا انتزان را طا زب وجودکنزد: طا زب خلزق شزدن : ط

مأمور خدا هتزتند و مأموریزت دارنزد کزه عزدم را طا زب وجزود سزازند و جزانوری بزه نزام بشزر را بتزوی خزدا

آورند و انتانش کنند .

ن کززردن عز بزار دار مزی گززردد. نادیزده گزرفتن و یززا « وجززود » بشزر بواسزطه غرایزززش گائیزده مزی شززود و بزه

دو بزه هزر بزه سزبک قزدی بزه ا زطلا مزذهبی یزا مزدرن ولامزذهبی اعز یغرایز بهر شکل و عنزوان و روشز

نزدانی بایتزتی آخرا زمزان یچزه را اگزر پیامبر معنای کمال جها ت بشزر وعلّزت کفزر و نفزاق اسزت بزدین حزاظ ن

عارف کامل بخوانی و یا بیدارارین انتان ااریه جدید جهان .

ابزدی همزه غرایزز ونیزز جزنس انتزانیت حیزوان و حیزا اسزت . غریززۀ جنتزی –غریزۀ جنتی ، جنس از ی

ست .آئی حیوان دوپاست همان گوهره ای که عنصر اای حیا ا –گوهرۀ بنیادی بخود

Page 22: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

22

خوابیدن -4

غرایز مناب خدمت و خیانت به انتان هتزتند : مزی دهنزد و مزی گیرنزد : اثبزا مزی کننزد و باطزل مزی سزازند

ه معرفت بزر کابدی می بخشند همانطور یرا احقق« عبث» همان چیزی را که اثبا کرده اند . غرایز نهایتاً

ه در نیچززه بعنززوان بزرگتززرین غریزززه شززناا کززرد همززانطور غرایززز در کمززا ش نیهیلیزززم را بززه ارمغززان مززی آو

عزذابهای بشزرند وعلزت ا علزل اعقزل و جنزون و علزت وجهان معا ر چنین شد . زیرا غرایز علّت ا علل ذایذ

ت و هدایت . غرایز نهایتاً هادی انتان به برزخ هتتند که آستانۀ وجود است و درل حقیقت . ا علل ضلا

خود شناسی و مقدمه واجب بر خداشناسی و فنا شناسی است و شا ودۀ وجود یابی. غریزه شناسی بنیاد

خوابیدن مردنی خفیف و موقتی اسزت و ایزن واقعیزت متزلّ بزه حزاظ اعتقزادی و علمزی واوربزی مزی باشزد و

اجوئی انتان می باشد . وقتی که از بودن ختزته شزدی خوابزت مزی گیزرد . ختزتگی فناوربۀ غریزۀ مرگ و

است زیزرا بزودنی جزز بواسزطه غرایزز ختتگی از دست غرایز و نیروهای مهاج و متتهلک کنندۀ آنهمان

احتززاا و درک نمززی شززود . خوابیززدن همانززا مرخصززی مززوقتی از سززلطه غرایززز اسززت آنهزز بطززور غریزززی و

بواسطه غریزه بنیادی ازری کزه مزرگ و فناسزت . مرخصزی از شزغلی کزه بعنزوان زنزدگی و هتزتی بزر انتزان

حمیل شده و بواسطه انتان پذیرفته نیز شده است . ا

خوال خول و کامل آن است که در آن هیچ رؤیا یا کابوسی نباشزد حتّزی رؤیزای خزول. زیزرا رؤیاهزا ادامزه و

ور دیگر از بروز غرایز هتتند در جریان انتقال از حیا خاکی بزه جهزان غیزر خزاکی ، از بزرزخ بتزوی

واستهلاک برزخ را می زداید خوابی سفید است و روشن و بی هزیچ شزکل و وجود. خوال کامل که ختتگی

رن و واقعه ای اع از زیبا یا ارسناک . و ی چنین خوابی بتیار نادر اافاق مزی افتزد و شزاید ا زلًا ممکزن

بزروز غرایزز اسزت : عطزش، گرسزنگی، شزهو ، ازرا و نیاید . امام ور و وقای عا خوال اماماً یهور

رص، اصرّف، ذّ و درد و ناکامی: حیوانا وحشی و غو ها و هیولاها و نیز حوریان و باغها و ،مرگ ،ح

خوراکیها و آدمهائی که موجب ناکامی یا کام غرایز هتتند .

خوابیدن یکی از محتوا ارین واقعۀ بوده شده گزی انتزان بواسزطه غریززۀ خزوال اسزت . همزانطور کزه در

یدن و بازی کردن این بوده شده گی به روش ها و کیفیت گوناگون اافاق مزی خوردن و جماع و نیز نفس کش

افتزد . منظزور از بزوده شزده گزی انتزان ایزن اسزت کزه انتزان اراده ای جزز غرایززش نزدارد و یزا جزز بواسززطه

غرایزش اراده ای را درک نمی اوانزد کزرد اّ زا آن ارادۀ مزاورائی کزه در ا غرایزز بطزرز جزادوئی حکز مزی

: ارادۀ غرایز. یعنی انتان بواسطه غرایزش متتمراً در حال شده شدن اسزت در حزال شزدن نیتزت زیزرا کنند

اش اراده و آگاهی و احاطزه ای نزدارد و بلکزه خزودش امامزاً یاو بر اراده غرایزش و بر ا جوشش غریز

احت اراده و احاطه غرایز است .

Page 23: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

23

کنززد و نشززان دهززد متافیزیززک غرایززز اسززت یعنززی آن انهززا متززافیزیکی کززه بنیززاد و علززت فیزیززک بشززررا معنززا

اخیززل و یززن و در عر ززۀ کزه متزافیزیکی کززه در اکززاپوی حقیقزت غرایززز حا ززل مززی آیزد و نززه آن متززافیزیکی

استدلال منطقی در جتتووی خدا و یا یگانه ای مورد و فوق وجود انتزان حا زل مزی شزود. ایزن متافیزیزک

دن ادراک انتان منور نمی شود و غرایز را ه رنوزور و منزافق یک جعل و جنون است و جز به گمراه نمو

جزز غرایزز ی کند . متافیزیزک حقیقزی همزان حقیقزت غرایزز اسزت : حقیقزت حیزا انتزان بزر روی خزاک کزه م

بتززتر و عنصززر دیگززری نززدارد . و یکززی از واضزز اززرین دریچززه هززای ایززن متافیزیززک در عززا فیزیززک همانززا

غرل کتانی چزون کیزه کزه گزارد و شزوپنهاور و نیچزه آغزازگران برحقزی بودنزد غریزه خوال است . در عا

و ززی ایززن جریززان و آغززاز بواسززطه کتززانی چززون هگززل و فرویززد ابززدیل بززه اندیشززۀ موززرد جززدا از واقعیززت و یززا

ها رجعزت نمزود و پرونزده اش هنزوز شزروع نشزده بتزته شزد . ره و نهایتاً به اسطو یدفیزیو وژی محن گرد

سزرل و جیمزز بزرای احیزای موزدد آن ازلاش هزائی بززرگ نمودنزد و زی ادامزه نیافزت . ایزن یزک برگتون و هو

بدبختی بزرگ است که در کل ااریه احقیق و معرفت همواره هر حرکت و بدعت جدیدی بلافا زله یزا بتزوی

ن و فزنّ فلتفه و متافیزیکی مورد و جدای از واقعیت می رود و موجزب متزه حقیقزت مزی شزود و یزا بتزوی ا

دانززش مصززرفی . یعنززی هززر حقیقززت جززوئی و معرفتززی بلافا ززله یززا بززه دام ایززده آ یزززم مززی افتززد و یززا در چززاه

نمززی رود حززدود یزک قززرن اسززت کززه بززر روی رؤیززا و سززکس مززاایزم و بززر ززراطی متززتقیگمااریزا یزم و پرا

ی . احقیق می شود و ی آیا چه عاید شده است جز افتانه های مونتاژ شده واکنو وژی پلی بو

نامیززده مززی شززود چززه در روش قززدیمی و چززه در روش روانکاوانززه اش فقززط اصززدیق « اعبیرخززوال» آنچززه

واقدیس جبر غرایز است اا سر حد غریزه پرستی و جبر پرسزتی واوجیزه انحطزاط ودرمانزده گیهزا واسزتمرار

جززوئی و جریززان حقیقززت قززفو پززوچی و ابززاهی واو زخززیشززدیدار آن و اسززتمرار شززدیدار مانززدن انتززان در بر

معرفت .

پیامبران نختتین غریزه شناسزان ازاریه هتزتند و زذا محصزول کارشزان کزه شزریعت آنهاسزت امامزاً بزر مزدار

آدال و کنترل و نظ غرایز اسزت : آدال خزوردن و خوابیزدن و گائیزدن و امزرار معیشزت یعنزی آدال و راه و

نه هلاک کنندۀ او . و زی جزز انگشزت شزمارانی روش ارضای غرایز به گونه ای که نوا بخش انتان باشد

ایزن حقیقزت را نیافتنزد و مزابقی مزردم خزود ایززن آدال را در آن واحزد در خزدمت سزرکوبی و جزولان بزی قیززد و

بتزمت افتزار یا منافق شدند یزا کزافر، یعنزی بزدار شزدند . زیزرا سزرکوبی غرایز نییع .شرط غرایز قرار دادند

نیزز جبزراً بزه سزوی انحطزاط و عقزی شزده د و جولان بی قید و شزرط غرایزز گتیختگی و جنون غرایز می رو

گی و بیماری غرایز می رود و این هردو روش به یکدیگر می رسند : کافر و منافق

و اما خود پیامبران آنچه را که بعنوان نبو و رسا ت و وحی و حقیقت و معرفت و شریعت یافتنزد امامزاً در

هله در قرآن مذکور است . عرفا نیز چنزین بزوده تل و رؤیاهای گوناگون یافتند و این موادی درجاای از خوا

ال متفکران و ریشه اندیشان و حق جویان و خود شناسزان بزوده ودستاورد خ ماًاند . یعنی دین و عرفان اما

Page 24: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

24

یزداری ایزن یزای دانشزمندان بزوده اسزت . در ب ؤاست . حتّی ا فبای دانش و اکنو وژی ه دستاورد خزوال و ر

آستانه اناسزه و رر و ابدیل می گردد و بیدستاوردها مبدل به منطق و عمل و ابزار و روش می شود و افت

احریف قرار می گیرد .

ان هر کتی ، رختخوال خصو ی و سر خود اوست و غرایز اگزر بزر فلتزفه ای باشزند فلتزفه شزان انبلزی

تقابل همدیگرند . ان ربّی جز غرایز نمی شناسزد و غرایزز هز بلی است . ان و غرایز مراد و مرید م –ان

نشیمنگاهی و منز ی جز ان ندارند . این انبلی دو جانبه وجود انتزان دو زور بزروز دارد کزه یزاهراً ضزد

حت بیشززتر و رایکدیگرنززد : فعززل و انفعززال : بیززداری و خززوال. امززام فعا یتهززای دوران بیززداری بززرای یززک اسززت

انبلی جاودانه است . و بزرای ازدارک وضزعی کزه عزین بهشزت اسزت و بهشزت عر زۀ مطلزق و رخوابی راحت

بهشزت عر زۀ بزه کزام آئزی مطلزق غرایزز –قزرآن «آنوا که نفزس هزر چزه بخواهزد مزی شزود » انبلی است :

و بزه گونزه ای ایزن بهشزت را دمن هزر ؤافر و بظزاهر مز کز است.و عویب است که همه بهشت پرسزتان بظزاهر

یر می کنند . کافران می گویند ما آن بهشت وعده داده شده را همزین جزا بواسزطه زحمزت خزود منکرند و احق

نقززدش مززی کنززی و مؤمنززان ا ززلًا غرایززز را عززن مززی کننززد و خززوار مززی دارنززد و نتززیه اش را اخززروی را

ل غریززه ارجی میدهند بزر نقزدش .پزس کزافران بزه دیزن نزدیکترنزد زیزرا آنزرا نقزد مزی خواهنزد و ایزن بزه عقز

نزدیکتززر اسززت . کززافران آن بهشززت و انبززل خانززه را سزززعی مززی کننززد در همززین دنیززا فززراه آورنززد : آایزززه،

کامل و ی این بهشت آخر عمر ممکن نمزی شزود زیزرا غرایزز روی بزه ابطزال بازنشتتگی و آرامش و ذ

حیززاای. و ززی آن بززه مززی رونززد و دیگززر بززه اززن ، بلززی نمززی گوینززد : پیززری و ستززتی و بیمززاری و ضززعف قززوای

ا طلا مؤمنان از همان اوِّل احزت عنزوان ریاضزت و قناعزت و عبزاد و زبوری و اوکزل انبلزی را شزروع

می کنند اا آن انبل خانزۀ کامزل بهشزت اخزروی فزرا رسزد . اینهزا از همزان اول مکتزب انبلزی را گزام بزه گزام

ند کزه دربزش از قبزر بزاز مزی شزود گویزا . قبزر آغاز و اوربه می کنند و بتوی انبلی کامل در حرکت می باشز

کواست : انبل خانه ابدی است : خوال کامل: و ی در این انبل خانۀ کوچک که به اندازه ان اسزت دیگزر ازن

مصرف کننده نیتت بلکه به مصرف می رسد به مصزرف غریززه بنیزادی و اوّل و آخزر انتزان یعنزی مزرگ و

فنا.

تی خزورد و تز تی بیاموزنزد و بیاموزاننزد کزه چگونزه بای تز هر چیزی اول بایاز پیش نیچه می گفت که فلاسفه

خوابید و گائید بدون اینکه رنوور شد . نیاز اای نیچه به شریعت آشکار است و ی نیچه شریعت موجود در

میان مردم را جهل وجنون و بلکه منشأ بیماری انتان می داند . ذا نیچه فلاسفه را مشتی شیّاد حقزه بزاز و

احمق می داند حتّی سقراط و افلاطون را . این احقیر فلاسفه خواه نزاخواه موجزب ارفیز و اقزدیس و اکزری

انبیای ا هی است و جز این معنائی ندارد زیرا وی دانش وامدن و فرهن مزدرن را هز حتّزی شزدیدار احقیزر

می کند و ادامۀ منافقانه متیحیت منحط می داند .

Page 25: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

25

ل آخر عمرش را کاملًا خوابید . و این همزان دورانزی اسزت کزه وی را مزته بزه جنزون نیچه خودش یازده سا

نند چون نه حرف زد نه نوشت ونه هیچ کار دیگری: نشتته خوابید ،با چشمانی باز زیر ایغ آفتزال در کمی

و خود . و اماشا کرد چه اماشا کردنزی او حتّزی فکزر هز نمزی کزرد : فراسزوی خیزر تنیمروز بزرگ زراش

شر

نیچه حدود بیتت سال شبانه روز بر علیه خودش و آنگونه که بود و می زیتت و فکر می کزرد و بزر علیزه

قط رابطه اش با سا ومه و بر علیه ازدواج نکردنش و بر علیه اخلاقش بعنوان قدیتی کزه قداسزت خزود را

د ده سزال هز دوران محکومیزت خزو عن می کرد نوشت و بالاخره موفق شد که خود را محکوم نماید . و یزاز

ط را کززه عمزری محکزوم مزی کززرد رارا سز ری نمزود در زنزدان اززن . و مزرد . بزدین حزاظ بززه نزوعی دیگزر سزق

خودش خزود را محاکمزه و محکزوم نمزود و ایزن حکز را بزا راکامل بود زیاکرار نمود و ی نیچه یک سقراط

کرار متی ه بود منتهی متیحی کامزل کزه خزود را ااو .ردکخودکشی فیصله نداد بلکه باز زندگی اجرایش

بدست خود مصلول کرد و یزازده سزال بزر زلیب بزاقی مانزد . و بزدین ارایزب مزی بینزی کزه حتّزی هزیچ پیزامبر

ه خزود را کبزرگ و عارف کاملی نیز همچون نیچه ادقانه نزیتت او همچون خدایان زیتت . همچون خدا

خزدا کزرد و از ایزن خزدائی ، جهزان و انتزان پدیزد آمزد. همچزون خزدا کزه در جریان خودشناسی و معرفی خود

قداست خود را بر خاک افکند، در غریزه نهاد و به ون کشید و ملعون نمود .

ند .این معنا به همان شد که مزی انیچه حیا آخر را محصول ختتگی انتان از حیا دنیا و غرایز می د

نیچزه اینگونزه انزد . و ایزن –نماید . همه معانی فلتزفه می کند اثبا نیز اواند واقعیت حیا اخروی را نفی

دال بر عشقی خارق ا عاده به حقیقت است و کتی که عاشق غرایز و بهشت باشد نمی اوانزد عاشزق حقیقزت

هز محصزول نبزرد انتزان بزر علیزه غرایزز و حیزا « خزدا » ارایب همانطور که بارها گفته است باشد . بدین

محصول نبرد انتان بزر علیزه خلقزت اوسزت بزر علیزه ارادۀ او و فعزل او « خدا» می باشد . یعنی ایدۀ وینید

که در غرایز جاری است و این واقعیت است که همه معارف متافیزیکی بشر محصول ختتگی است: فلتزفه

ود را در آخزر خز ، مذهب ، عرفان ، هنر . همه فلاسفه و پیامبران و عارفزان و هنرمنزدان بززرگ محصزولا

خط زندگی و در کمال ختتگی از خود و حیا و غرایز خود او ید کرده انزد .اینهزا همزه محصزول ختزتگی و

مرده گی و ناکامی و شکتت و هیچی و پوچی است و راه نوا از این وض را ارائه داده اند. و ی این راه

نی همان رسزتن از اسزار واراده عنزا رخودشان نبوده است. رستگا زنوا را اگر کتی یافته باشد کتی ج

م عمر است . آدمی بقول علی ع ، معرفت واژه ها را زیزر وگتیخته و هلاک کنندۀ غرایز خا ه در نیمه د

و رو و معکوا می کنزد . و ایزن زیزر و روئزی واژه هزا و معزانی شزاید در اندیشزه و آثزار هزیچ بشزری چزون

ست زیرا بیان منظوم بیانی مردد و خوال آ وده و ناباورانزه اسزت و نیچه آشکار نشده و به بیان نرر نیامده ا

رر بزاور نمزی کنزد . گویزا شزعر فقزط بزرای شزعا شزع به همین د یل کتی حتّی عا یترین حکمزت هزا را در زبزان

دادن است نه زندگی کردن و ایمان آوردن .

Page 26: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

26

کند هیچ پناهگزاهی بهتزر از شزعر در انتان ارسو و جاهل نتبت به غرایز که غرایز را در نزد خود عن می

گرا مزی شزود . ایزن وضز در شزعر شزاعران درجزه یزک همچزون ارعر ۀ بیان نمی یابد و شعر پرست و شع

بزدین هز حافی و خیام و مولانا نیز دیده می شود اا چه رسد بزه دیگزران . و درجزه یزک بزودن ایزن شزاعران

ا نزد ای دیگرهراسزانند درحا یکزه حقزش را درک کزرده حاظ است که در بیان حق غرایز بیش از همه انتانه

ر می شود خدا در انبان انتان باشزد گم» و به میزان درک حق غرایز است که به وحشت می افتند که مرلًا

برخی از این عارفان که این ازرا را از خزود راندنزد و حقیقزت را بزه زبزان آورنزد بدسزت مزردم کشزته و « .

ران مذهبی مردم که مظهر عنت غرایز هتزتند و خزدا را فقزط در پشزت بزام آسزمان عن شدند ا بته بدست رهب

مززی جوینززد و در واقزز پرسززتندۀ نززابودن خززدا هتززتند و خدانادیززده وناشززناخته را قبززول دارنززد و خداشناسززی را

بزرگترین گناه می دانند .

ی مزذهبی و زهزد گرائزی فزائق طبیعت که همان جهان حاکمیت غرایز اسزت همزواره بزر اعتقزادا و فلتزفه هزا

و رسوایشان کرده است : قدیتین و زاهدانی که به ناگاه در یک حظه به عنوان زنا کزار شزاخته شزده هآمد

و رسوا گردیده و چه بتا سنگتار شده اند . داستان بر یصا درحکمت سعدی یزک نمونزه معزروف اسزت و

نززه واقعززی دیگززر در زنززدگی روزمززرۀ زاهززدان و ان در منطززق ا طیززر عطززار و ززدها نمونعیززا داسززتان شززیه زز

فقط دال بر ریاکاری و نفاق نیتزت بلکزه دال بزر زاهزدی واقعزاً هملایان مذاهب در همه جای جهان . این واقع

منزه از اسار وخطای غرایز است که به ناگاه به دام غرایز می افتد و امام عمر و دینش بر بزاد مزی رود .

می آید و باطل را رسوا می سازد : حق غرایزز حزق غرایزز حزق انتزان و حزق این همان حق است که فرود

جهززان و حززق زنززدگی و حززق خداسززت ، خیززام، حززافی ، اپیکززور ، گواززه و نیچززه کتززانی بودنززد کززه ایززن حززق را

ای دیگر حق خوردن و خوابیدن را بخوبی درک کزرده بزود و د مارکس نیز به گونهناصدیق ودرک کرده بود

ل اینان مردم را بیشتر به دل راه می دهند و بحرکتشان می آورند اا ملایزان و فلاسزفه ای را کزه به همین د ی

فقزط از عززا غیززب و موززردا سزخن مززی گوینززد و دعززو بزه زهززد و هبروایززا مززی کننزد . مردمززی کززه دنبززال

یچزه و مزارکس و سودجو هتتند و ی کتی که دنبال حافی یزا ن سقملایان وفلاسفه هتتند جملگی منافق و فا

ه چز است خیلی بی ریاار است و پاکتر. زیرا ریا فرزند خلف عن شده گی غرایز اسزت چزه بزه زبزان مزذهب و

فتی ه پلیدار از ریا در بشر نیتت . و بظاهر ه همه مذاهب ا هی بزر به زبان فلتفه و روشنفکریها . و

و همه مردم ه دم از دق می زنند و اساا اشاعه دق آمده اند و همه فلاسفه ه شعار دق می دهند

از ریا نفر دارنزد . پزس مشزکلی جزز بزی معرفتزی وجزود نزدارد . سزهوال اینتزت کزه زدق بزه زبزان واقعیزت

غریزززی انتززان چززه اعریفززی واضزز و سززاده دارد وسزز س روش ززادق شززدن چیتززت ومززذاهب –حیززاای

ر کزاملًا معکزوا شز عملی ایزن رسزا ت در عامزه ب وه تیبواسطه شعار خود نیز رسا تی جز این نداشته اند و ن

بوده است و بشر از دق جانوری خود ه خارج شده و به ازویری هزار لا و شیطانی مبتلا گردیده است .

این نیز بایتتی فهمیده شود که چرا الاش برای ادق شدن به ریای مضاعف و پیچیده اری منور می شود

Page 27: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

27

ایزد بزدون اینکزه ازویزر را بزه مت که هزر انتزانی بایتزتی از خزود بن . این یک سهوال خصو ی و معرفتی اس

آیزا مزن » ه بینزدازد . نیچزه در آخزرین ایزام زنزدگی نزاطق خزود از خزود پرسزید : مراواگردن ااریه و مذهب

و س س بمد یازده سال خاموش شد . درد حقیقزت جزوئی و حزق فهمزی نهایتزاً بزه « بواق راست می گوی

منور مزی شزود و شزک دربزارۀ اینکزه ا زلًا حقیقتزی وجزود داشزته باشزد و ایزن غایزت « خود » شک دربارۀ

برزخ و نیهیلیزم است یعنی سرآغاز برخاستن غرایز از میان و سزرآغاز مزس فنزا و سزرآغاز غریززۀ وجزود

ع کهف که خوال یازده سزا ه نیچزه از همزین نزو لیابی. از اینوا به بعد عر ۀ خوال است مرل خوال ا حا

است .

ی آخرا زمان رخوال ، خول است از برای عاشقان وای بر بیدا

عاشقان حقیقت دچار خوابی حیر آور می شوند و چون بیدار شدند قیامتی برپا می کنند .

م و هفتزاد رد و همین کار را ه کرد و شد پدر ایمزان و اسزلا به باید سر پترش را بکابراهی ع خوال دید

خود عطار باشد خوال دید که مشغول سوده کردن یک بت اسزت و ندو مذهب و ملت . شیه نعان که هما

شززد اسززوۀ در بیزداری همززین کززار را کززرد و قززرآن سززوزاند و زنّززار بتزت و خززوک چرانززی نمززود و ا ززی آخززر و

زنزا وخزوک چرانزی و قزرآن حقیقت عشق و عشق به حقیقت . قتل ناحق آنه قتل پتر و آنه چه پتری . و

سوزی و جاکشی آنه کتی که شیه کامل و مظهر شریعت و طریقت است با دها مرید آنه درسن پیری .

یشه ای که غرایز را عن کرده اند . زیرا آدمکشزی هز یزک داینها فائق آمدن قدر و ارادۀ غرایز است بر ان

ود را کشزته انزد بواسزطه خشز حا زل از غریززه ای . غریزه است و ک نبوده اند که فرزند خود و یزا پزدر خز

بالاخره بزا وی ازدواج کزرد و امزام پیزامبری اش نزه انهزا پیامبر اسلام ه عاشق زن پتر خواندۀ خود شد و

در نزد مردم و بلکه در نزد خودش به زیر سهوال رفت زیرا حکز خزدا ازا آن زمزان ، نقزن شزده بزود و ایزن

زدواج با محارم بود . یک گناه کبیره بود زیرا ا

رؤیزای » خوال یعنی خوابیدن غرایز. امام دستاوردهای دین و عرفان و علمی و هنزری جملگزی محصزولا

هتتند . رؤیای ادقانه یعنی به رؤیت در آمدن واقعیت حیا و هتتی انتزان کزه همزان واقعیزت « ادقانه

کزه بزا ایزن واقعیزت حیزاای یل و ریاکزار یعنزی انتزان معنا و عمل و قدر و ارادۀ غرایز می باشد. انتان کزذّا

خود در جدال و انکار است .پس انبیاء و عرفا و دانشمندان بانی و هنرمندان خزلّاق جملگزی بزه نزوعی و بزه

درجه ای به این واقعیت روی کرده اند یعنی به درجه ای از دق و اصدیق واقعیزت زنزدگی رسزیده انزد . از

ین د یل دین و معرفت را عر ۀ بیداری انتان نامیده انزد و پیزامبر مال انکار به هاند : خو خوال برخاسته

مززی نامززد . و ایززن بززه معنززای دیگززری همززان در خززوال بززودن غرایززز « در خززوال » اکرریززت مززردم را اسززلام

آنهاست یعنی غرایزشان خلاق وزنده نیتت و در خوال عمل می کنزد مرزل کتزی کزه در خزوال راه مزی رود.

و بارهزا بزه مزردم « بخدا که شبی نیتت کزه بزا یکزی از همتزران همخوابزه نشزوم . » مبر اسلام می گوید پیا

در پس قداست و زهد و دین لااقل در اسلام به آن معنائی که « من ه بشری مرل شما هتت . » می گوید :

Page 28: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

28

بواسزطه ملایزان و سائر مذاهب مطر می باشد نیتت هر چند کزه در سزائر مزذاهب هز حزق همزین اسزت کزه

پیروان جاهلش مته شده است .

Page 29: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

29

بازی و کار -5

دیوانه خانه عظیمی به وسعت بشریت و ازاریه و مزذهب و فلتزفه و فرهنز و امزدن و هنزر وادل دربر سر

کنند به روش و اینتت که همه به نوعی بازی می« . بکن و ی مکن » این جمله کوااه نوشته شده است :

در آن دیوانزه خانزه همزان فلتزفه و بنیزاد و و شعائر گوناگونی و بنا بر امکانا خود . ایزن جملزۀ بزالای سزر

اسزت و ااحزاد و همزاهنگی بکزن و مکزن « بکزن و زی مکزن » اسزت . هزر بزازی ای مظهزر « بزازی » غریزۀ

ن و اخلاق نامیده می شزود مظهزر است و آنچه که مذهب و فلتفه و اخلاق و فرهن و ادل وافتیر و عرفا

ا معنویزت بشزر اسزت و « و زی » است که در بین بکن و مکن قرار گرفتزه اسزت . ایزن جنزال « و ی» آن

نه به معنای نفزی کامزل بلکزه بزه معنزای « هرگز» است ، « هرگز » اینتت که قلب هر معنا و معنویتی یک

مزرو گنزاه و خطزا اسزت ایزن و زی لق« و ی» انتان . این قلمرو بی پایانی بین دو مطلق آری و نه . این است

بزی نهایزت منطزق مزی اوانزد « و زی » درحیوانا وجود ندارد آنهامظهر کامل ااحزاد بکزن مکزن هتزتند . ایزن

و زی داشته باشد زیرا ا منطق و رو آن و خون آن اسزت : و زی مزذهبی ، و زی متزیحی ، و زی اسزلامی،

و زی عامیانزه ، و زی عرفانی ، و زی هنزری ، و زی ادبزی ، و... و زی عا مانزه ، بودائی و... و ی فلتفی ، و ی

را یتزتی و کمونیتزتی و ب زی ی ومتکبرانه ، و ی متواضزعانه ، و زی مؤمنانزه و کافرانزه و منافقانزه و ..... و

یر است و یک هرگز و حتر ابدی . این و ی رو خ« و ی» ..... و و ی نیهیلیتتی . نیهیلیزم یهور قلب

همزان رو امزام « و زی » و شر است که در بالای آن پرپر مزی زنزد . در معنزای اسزلامی و عرفزانی مزا ایزن

ن بزازی و جنزون. و پزس از آن درل آن یزا است : رو و ی و ولایت ، رو انتان کامل و یا ابرانتان . و پا

ه چزه کتزی بهتزر عمزل کز شزود و آنگاه معلزوم مزی » دیوانه خانه باز می شود و محشر کبری برپا می گردد.

–قرآن « کرده است

یک بازی ریاکارانه است که اظاهر به جزدی بزودن مزی کنزد . ایزن همزان کزودک اسزت کزه چزون « کارکردن»

هیکلش گنده شد خوا ت می کشد که همچنان بازی کند و ذا اظزاهر بزه جزدیت مزی کنزد و بزه ناگزاه بزر حتزب

ی سزاخته اسزت کزه مزی اوانزد همزه را نزابود کنزد: یزک ویزروا، یزک اافاق ودر کمال حیر می بیند که چیز

بمب، یک ایدئو وژی .

چیتت و کیتت « و ی» این جنال

پیزدایش « و ی» او ش که هنوز و ی ای در میان نبود کودکی دورۀ کار بازی کردن بود و ی اند ک اند ک

بزازی در یزک متزابقه –بزازی. ایزن کزار –کزار شد و بازی کارکردن آغاز شد : کار بازی و بعد بازی کار :

فوابال و یک جن اامی کاملًا به یک شزد و کیفیزت وجزود دارد و فقزط امکانزا بازیکنزان کزاری و شزرایط

که بین کار و بازی حضور دارد کل مزاجرا را معنزا و حزس -بازی متفاو است . و ی این خط دش -کار

Page 30: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

31

ن زندگی است ، حقیقزت وجزود داشزتن اسزت کزه بزین انتزان آنگونزه کزه دیگری می بخشد این خط فا له هما

باید باشد و می خواهد باشد و زی نیتزت و حاکمیزت بزی چزون و چزرای غرایزز فا زله مزی انزدازد کزه واقعیزت

آنچه که هتت می باشد .

ازی موسزوم و یت می کند ه باور ندارد کزه دارد مزی میزرد و زذا بز و آدمی حتّی هنگامی که دارد می میرد

واقعاً اماشائی و حیر آور است که گاه بارها عو می شود .« و یت»به

در ایززن بززال بطززور وسززی سززخن گفتززه ام کززه اززا چززه حززدی غریزززۀ « بززازی کودکانززه – وکااززاچو» در کتززال

بززازیگری انتززان اززا اعمززاق مززذهب و در اشززد جززدیتش و در قلززب نبردهززای خززونین او حضززور دارد و نیززز در

ای او و حتّی در مردنش . و ی گاه انتان چنان در یک بازی غرق می شزود کزه آنزرا بزه اشزد جزدیت عشق ه

باور می کند و در این باور است که اراژدی رخ میدهد . این اراژدی ه می اوانزد امامزاً فاجعزه و اخریزب و

بزازی مزی شزود و در –فتاد و نابودی و هیچی کامل باشد و ه گاهی بتتر یک بیداری و جزدّیتی فزوق کزار

اینصور است که انتان بکلی کنار می کشد و خزاموش مزی گزردد زیزرا بزه یقزین مزی بینزد کزه نزه نیزازی بزه

بازی است و نه امکان بازی و نه نیاز به اظاهر به جدی بودن و نه ا مکان چنزین اظزاهری . زیزرا مزی بینزد

به بودن : بزازی بزودن : بزودن بزازی . و بعزد که بودن کافی است و این بازی آخر است و آخر بازی: اظاهر

بازی اسزت کزه در اوج بیکزاری رخ -..... کمی خوا ت می کشد و از خوا ت فنا می شود . و این آخرین کار

در ایزن فصزل پزن می دهد آنگاه که دیگزر اسزبال بزازی ای دسزت نمیدهزد . زیزن پزس عر زه اختیزار اسزت .

مانی بود و مابقی اش خوداان نظر کنید . نمونه از غرایز را نظر نمودی که جت

Page 31: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

31

فصل دوّم

«جبر روان »

Page 32: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

32

عشق -1

آنچه را که انتزان کمتزر مزی فهمزد بزه حقیقتزی کزه عزین واقعیزت اسزت نزدیکتزر اسزت . و آنچزه را کزه انتزان

ت . زیرا قوۀ فهمیۀ بشر از پتتان فنا اغذیه می بیشتر و کاملتر می فهمد به همان میزان غیر واقعی ار اس

کند .

شاید واقعۀ وجودی ناخود آگاه ار و غیر ارادی ار و حتّی ضد ارادی ار و ضد اگاهانه ار از واقعۀ عشق در

زندگی انتان وجود نداشته باشد : واقعۀ ضد وجزودی : ضزد وجزود عاشزق شزونده . عشزق بزه حزاظ منطقزی

هر کتی چیزی جز نظام غرایز و جبرهای درونزی « خود» براندازی است . اگر –ۀ خود دقیقاً مترادف واقع

و برونی وی نیتت پس عشق همانا نهضتی متافیزیکی بر علیه امامیزت دلایزل و اسزبال وجزود فیزیکزی فزرد

کزی و حیزا حیزوانی بزه اشزد یاست آنه در حا یکه بواسطه قدر عشق همه این دلایزل و اسزبال وجزود فیز

پس عشزق دو مرحلزه ولان و یهور و بروز می رسند و عطش یهور در انتان عاشق به کمال می رسد . ج

کلی دارد که درآن واحد در وجود عاشزق حضزور دارد : مرحلزه بزه جزوش وخزروش انزداختن غرایزز مزادی و

خیززد جوش و خروش . این نبرد نیز از بطن این جوش وخزروش بزر مزی این معنوی و مرحله نبرد بر علیه

.

مزی ازازد . خزود اقویزت مزی شزود و « خزود » را بزه اشزد میرسزاند و سز س بزر علیزه « خزود » پس عشزق ،

س س بوان خود می افتد : غریززه جنتزی، بزازیگری، خزورد و خزوال ، زذ طلبزی و زفاای چزون حزرص و

طن ایزن قزو خود نمائی و خود پرستی جملگی به اوج قو و بروز می رسند و از ب –حتد و براری طلبی

ن غریززۀ عشزق نامیزد و مرحلزه دوم را ابتزو بطرز حیر آوری بر سر خود می شزکنند. مرحلزه اول را شزاید

عرفتی . مرحله اول همان مادۀ عشق یزا عشزق مزادی اسزت و مرحلزه موجدان عشق: عشق غریزی و عشق

کزه در هزر گزامی از دوّم معنای عشق و عشق معنوی است . این دو مرحله در واقز دو گزوهرۀ عشزق اسزت

عشق حضور دارد و عمل می کند. مرحله و گوهره و معنای اوّ ی عشق به مرابۀ جزان عشزق اسزت و دومزی

ه به مرابۀ اخلاق عشق . و به حاظ عملکرد و نیز منطق این دو ضد یکدیگرند .

ود کزه علزت حاظ دهنده ای گیرنده است . ایزن زفت عشزق نهایتزاً شزامل خزود معشزوق مزی شز کعشق به ی

علل و مبدأ و مقصود و زمینۀ عشق است . گوئی که عشق همان فت اای و محوری کل حیزا و هتزتی ا

انتان است که به اشد بروز و یهور و فعل می رسد زیرا کل زنزدگی انتزان همزین زفت و اراده و عمزل را

علت زنده بودن است و ه نتبت به انتان داراست . هر نفس کشیدنی ه حیا زاست و ه مرگ آور، ه

و عشزق مظهزر کمزال اوربزه ایزن حقیقزت می بزرد : هز جزوانی مزی آورد و هز پیزری. گان را بتوی مرنتا

است . عشق ، عر ۀ اشد یهور دیا کتیک است و انتان را بر این حقیقت بیدار مزی سزازد و آگزاه مزی کنزد

ر سکو . منطق عشق، اماماً قهر اسزت زذا نصیحت بلکه با عملی قهارانه ود منطق ومنتهی نه با فلتفه و

Page 33: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

33

نه عاشق و نه معشقوق هیچکدام میلی ندارند که از واقعه ای کزه بزین آنهزا جاریتزت سزخنی واضز و جزدّی

دل خزودش مزی دانزد کزه بخزودی خزود بزه حزاظ منطقزی لایزق عشزق ربگویند، مخصو زاً معشزوق زیزرا کزه د

خزود عاشزق هز بتزدری بزر بلاهزت خزود در عشزق واقزف مزی نیتت و ذا گاه عاشق خود را ابله مزی دانزد و

شود. این اردید بلاهت بار منشأ فروپاشی عشق است .

عشززق غریزززه اسززت بززه دو د یززل. یکززی اینکززه همگززانی اسززت دومّ اینکززه غیززر ارادی ونززامعقول اسززت . و نیززز

رایزز اسزت کزه بواسزطه کارخانه اوج گیری همه غرایز یاهری و باطنی است و شاید بتزوان گفزت کزه رو غ

سزقوط رمادی میرسند و نیز درمرحله دومزش بزه قهقهزرای ّ زت و زجز آن غرایز به اوج برخورداری و ذ

می کنند . عشق را سابقاً از جنبه هزای گونزاگونی مزورد نظزر و بررسزی قزرار داده ام ، از جنبزه متافیزیزک ،

شق بعنوان یک غریززه مزدنظر اسزت . حتّزی عشزق اخلاق و معرفت و حتّی انقلال . و اینک در این مقا ه ع

عرفانی در مراحل او یزۀ خزود هنزوز ازداوم غریززۀ عشزق و عشزق غریززی اسزت منتهزی از گزوهره و مرحلزۀ

دومش .

عشق بین زن و مرد که بتتر و مادۀ او یزۀ عشزق و عشزق اوّل اسزت ازا فهمیزده و هضز نگزردد هزیچ عشزق

ن وخوابیدن وگائیدن فهز نگزردد بهشزت و مزذهب هز فهز نمزی ردخو دیگر مفهوم نمی شود. همانطور که اا

شود . اا عشق جنتی فه نگردد عشق عارفانه هز فهز نمزی شزود . عشزق عرفزانی از غایزت اوربزۀ عشزق

جنتی درقهقهرای شکتت و ّ ت و خیانت شده گزی اسزت کزه مزی اوانزد سزر بزراورد اگزر آن قهقهزرا موجزب

بر علیه ا عشزق نکشزاند . هز جزنس گرائزی زور انتان را به عداو اباهی و همونس گرائی نشود و

اسفلی و دوزخی عشق عرفانی است که بین مراد و مرید رخ می نماید . و برای همین است کزه اگزر مزراد و

مرید از دو جنس مخا ف باشند پیچیده ارین و بغرن ازرین عشزق اسزت کزه واقز شزده اسزت کزه معوزونی از

که ا بته بایتتی پالایش شود . رو و ون است

عشق عر ۀ اکامل و اعا ی و اصعید غرایز است هر چند که قبل از آن بتتر غرایزز نیزز هتزت : عشزق بزه

خوردن ، عشق به خوابیدن و بازی کردن و گائیزدن ، عشزق بزه هوسزبازی بزی انتهزا ، عشزق بزه خودنمزائی،

و نهایتاً عشق به ایرار و عشق به فنای خود . عشق به قدر ، عشق به اوربه کردن و فهمیدن و ...

عشق همان جوهرۀ دق است به معنای یهور. ذا فقط امیال و اعما ی که از روی عشق باشد دل نشزین و

ذیذ و بی ریا می باشد و در غیر اینصور کردار بشری اماماً ریاکارانه ورنوور کنندۀ اوست چه بر اسزاا

هزر انتزانی اسزت و زذا « خزود » به معنزای ا شقعقل عاریه ای . در اینوا عاخلاق و ارادای باشد و چه

اعمال عاشقانه اعمال خودی است : از خود است و به خود رجعت مزی کنزد . عشزق اسزت کزه حزری خزود را

را باعث می شود و حدودش را اعیّن می بخشد .« خود»عملًا پدید می آورد و

Page 34: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

34

» عشق عرفانی بر علیه هر انتانی است که در« خود» مرکزی و هتته عشق همان عقل غرایز است

و بر علیه غرایز و نهایتاً بر علیه و ال بر می خیزد و حتّی خزود را هز نفزی مزی کنزد .عشزق همزان « خود

گوهرۀ بوده شده گی است که در انتان اهل معرفت به سخن می آید . عشقی که حقیقت خود را بیان وعیزان

نوری و نبزاای و جمزادی اسزت . ایزن گزوهرۀ بزوده شزده گزی در عشزق عرفزانی برعلیزه نتازد هنوز عشق جزا

گوهره اش می اازد و میل به فنا می یابد اا بودن جبری و کور را بشکند و بزودنی بزا اختیزار و معرفزت پدیزد

آورد .

یخواسزت کزه نیچه بعنوان انها فیلتزوفی کزه بزه خلقزت مزادی و از زی بشزر اکّبزر و پشزت ننمزود خیلزی د زش م

ر ا ت و حماقت رشد و اوسعه یابد و به غایت خود برسد اا از آنوا اگر حقیقتی باشد پدید آید زیرا اا قبزل از

و حماقزت . نیچزه مزی گفزت کزه این غایت هر حقیقتی محصول ر ا ت و حماقزت اسزت و زذا در خزدمت ر ا زت

رمزائی نیتزتند و احمقزان هز ایزن مزیّزت را خ –ر لان این مزیّزت را دارا هتزتند کزه متوسزط و ریاکزار و خزدا

ندق بین حقیقت و بطا زت وسزی خدارند که از متوسط بودن خود احتاا حقار نمی کنند . پس می بایتتی

ندق را می کند و عمیق و وسی می کند زیرا خار وعمیق ار گردد. بنظر ما عشق همان کلنگی است که این

مل واض است و یا یک معرفت و عزّ جاوید و برار . محصول هر عشقی یایک جنون و جنایت کا

عشق همان قدرای است و همان جادوئی است که زشت را زیبا می نماید و زیبا را زشت ، حق را باطل می

ی مزی کنزد و بزه امامیزت آرمزان خزود نفز سازد و باطل را بر عریکه حقیقت می نشاند و نهایتزاً خزودش را هز

مد زیزادی نمزی اورد و فقزط انگشزت شزماری بزوده تی اال احمل عشق را برایخیانت می کند . پس هر ک

اند که به عشق پرستی رسیده اند . نه معشوق پرستی : یعنی اینکه حقیقت همان عشق است .

کامل نمی شود و رسزوبا و سزموم پدیزد خوردنی که با عشق نباشد بیماری زاست . یعنی غذا هض و جذل

هزای آن و هسن کلیه و مرانه و فرا ، چربی و غلظت خون ، انگی عروق قلب و دریچز می آید : چاقی ،

خفقان همه سلو های بزدن و سزرطانها و ......... کزه همزه اینهزا نشزانه انزواع و درجزاای از قحطزی بزرای ازن

است . امرا از هر نوعش نشانه فقار و حقار وگرسنگی و متمویت بزدن هتزتند کزه ربطزی بزه انتان

خود غذا ندارند و معلول بی عشزقی زاحب آن مزی باشزند . سزائر غرایزز هز از همزین قاعزده برخوردارنزد و

که از عشق نباشد و نیز اندیشیدنی کزه از عشزق نباشزد فقزط افکزار و امیزال و قضزاواهائی یخصو اً گائیدن

کزه ه هزر آنچز ل پرسزتی . متزاوا و.... وانقزلا ، بیمار و مهلک و جنونی پدید مزی آورد : هز جزنس گرائزی

عاشزززقانه نباشزززد حرفزززه ای و اخصصزززی و قزززانونی مزززی شزززود : ورزش، اکنو زززوژی ، حکومزززت و .... همزززه

محصول بزی عشزقی اسزت : اکنو زوژی خزوردن و خوابیزدن و گائیزدن و بزازی کزردن و حتّزی نفزس کشزیدن و

ه معنای عشق بزه زنزدگی کزردن عباد و .... و نهایتاً اکنو وژی عاشق شدن . در این جنبۀ مذکور، عشق ب

است که در عشق غریزه ها نهفته است کزه زنزدگی کزردن را بزا حزداقل امکانزا هز امزری ذیزذ و عزیزز مزی

Page 35: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

35

سازد. زندگی بی عشق است کزه امزامی امکانزا جهزان را هز بزرای زنزده بزودن کزافی نمزی یابزد و انتزان را

انتان عاشق و انتزان اکنو زوژیکی در نقطزه زرق و برق پرست و کرر پرست و اکنو وژیکی می سازد .

ی کزه نزور عشزق را از دسزت داده عاشزق بزرق و نزور افکزن اسزت و ادیتزون تز مقابل یکدیگر قرار دارند . ک

وست وا کترونیک مذهب اوست و باطن گرائی او در نفت و بمب اا متولی می گردد. اپیامبر و خدای

و کل جهان را به مرابه یک اسبال بازی کلافه کننده می یابد کتی که عشق ندارد پرخور و قحطی زده است

و رابطه جنتی اش محل بروز اشد جنون و وحشت است و خفّزت . وامزام دانزش و فزن وهنزرش از قحطزی و

بدبختی و بیماری اغذیه می کند و باقی به بقای آن است کتزی کزه عشزق نزداردغرایز را پلیزد مزی دانزد و ایزن

گزری کزا ل را پدیزد مزی آورد کزه بزاطن آن یجهلی است کزه نفزاق مزذهبی ودرویشز طرز فکر اساا جنون و

روس ی گری و دزدی و شک بزاره گزی اسزت . هزر کزه غرایزز را عنزت کنزد و خزوار شزمرد و آنهزا را درشزأن

خود نداند غرایز ه از او انتقام می گیرند . این همان میل انتان به خدا بودن است و عداو با خداست کزه

ه عداو به غرایز و به نفاق مزذهبی و غیزر مزذهبی مزی انوامزد و انتزان را یزا آخونزد منزافق مزی کنزد و یزا ب

به فتاد غرایز مبتلا می شوند و نه به اعتلای آن ، به ت آن مبتلا مزی شزوند آزادیخواه منافق . که هر دو

خزوار شزمارد و در شزأن ید یلهر هب و نه به عزّ آن . این کفر است . و کتی که عاشق شدن را گناه و یا

خود نبیند و آنرا مطابق با مناف دنیوی خود نداند واکّبرش را در خطر ببیند از عززّ و زذّ غرایزز محزروم

می شود و در حقیقت از جان حیا محروم می گردد و از راه رشد و اعتلای وجود باز می ماند .زیرا عشق

فریبی است . عشق بعنزوان یزک غریززه عر زۀ اطهیزر –نت و خود بر خلاف اکبّر است یعنی برخلاف شیط

غرایز و عر ۀ بهبودی واراقای غرایز است اا غرایز را بخود آورد و انتان را بیدار سازد . مخا ف عشق

مخا ف حیا است و در اسار حیوانی ارین جنبزۀ غرایزز بزاقی مزی مانزد و انتزانیت غرایزز را سزرکول مزی

در عشق رخ می نماید . کند. انتانیت غرایز

عشق یک غریزۀ خاص انتان است . انتان ، حیوانی عاشق اسزت و اگزر عاشزق نیتزت حتّزی از حیزوان هز

پتت ار اسزت و هوشزیاری غریززه حیوانزا را هز از دسزت میدهزد و زذّ حیزوانی خزود از غرایزز را هز از

ه باشند . دست میدهد مرل اینکه مواور جت را به یک مواور سیکلت نصب کرد

ند قدر غرایز را و امکان ارضای آنهزا را در چهزارچول امکانزا درک نمزوده و بزه انوزام افقط عاشق می او

برساند که نه به قحطی غرایز افتد و نه به فتاد آنها .

عشق باعث و بانی اخلاق غرایز است و براساا چنین اخلاقزی اسزت کزه احکزام مزذهبی بیزان و اصزدیق مزی

نتت که فقط انتان عاشزق مزی اوانزد زادقانه و بزا شزوق بزه مزذهب و شزریعت ازن در دهزد زیزرا شود . و ای

حقش را در خود اصدیق می کند و گرنه با مذهب منافق می شود .

ان شور و شوق و جنبش غرایز است ، ارادۀ به کمال و قدر در غرایز است و غرایز کل دنیزایش معشق ه

و سزلامت بخشزد . انتزان در عر زۀ د بخدمت می گیرد اا جزان را بزارور کنزد را اماماً با نبوا خا ی که دار

Page 36: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

36

خنه ای پدید مزی ردر سا مترین وضعیت خود قرار دارد و بمیزانی که در عشق عشق حتّی به حاظ جتمانی

آید ان نیز به رنووری می رود . عشق همان عشق جان اسزت . همزانطور کزه جزان هز جزان غرایزز اسزت و

ب جززیززز و حیزا مززادی مو ااز غر یززرغریزززۀ عشزق هتززتند. اعریززف و فهز عشززق بززر اسزاا غ غرایزز جملگززی

کزه امامزاً بزر یاناسه عشق است و اردید در عشق و ابدیل عشق به ابززاری بزرای غیزر و غیزر . و اخلاقز

ق در اینوزا همزان اخزلاق عاریزه ای و غیر استوار اسزت بزه همزین د یزل ضزد عشزق اسزت . منظزور از اخزلا

ق زندگی است که از بطن زندگی سر بزر مزی آورد سیاسی است . خود عشق همان اخلا –و اجتماعی ابلیغی

. و انها مشکل کار انتان درعدم فه حق عشق است که عشق را فتق نموده و فتزه مزی کنزد و بزرای ایزن

کنند به انزواع د . همه عاشقانی که کار را خرال می رکتابی را د یل می او -خرابکاری خود اخلاق عاریه ای

خرافززه هززای مززذهبی و شززبه علمززی روی مززی آورنززد : بززه متافیزیززک در اینوززا متافیزیززک چیزززی جززز ضززدیت

باحیا و سلامت و عزّ نفس نیتت و یک ریای محن است که انتان را دو شقه می کند: انتزانی بظزاهر

ان ابلیزغ مزی شزود برحقزی اسزت و خدا و به باطن شیطان . اخلاقی ه که در بیرون و عموماً بواسطه ریاکار

بیززانگر اخززلاق عشززق و غرایززز اسززت و ززی اکرززر انتززانها بززه ایززن اخززلاق بیرونززی هنگززامی گززوش مززی دهنززد

ق اای خود را اباه کرده اند ذا اخلاق بیرونی را به قصد ریا می پذیرنزد ازا ابزاه ند که اخلاشوواتلمیش می

قیت همان کفر است که باا ایمان به ان دارد . شده گی اخلاق درونی را مخفی دارند . این اخلا

الاش برای عشق نمائی منشأ ریا است که غرایز را در درون معذل و در برون فاحشه و رسوا مزی سزازد .

در درجززا و اشززکال ردایززن اززلاش نیززز یززک غریزززه اسززت بززه ایززن د یززل کززه کمززابیش در هززر انتززانی وجززود دا

غریزۀ روانی است و بی ریا فقط یک انتان ایده آل می باشد که اگر ه یک« ریا» گوناگون . همانطور که

پدید آید نابودش می کنند و یا خودش بتوی نابودی می رود و اال ماندن ندارد .

غریززۀ جنتزی زور مزی گیزرد در جهزت اعزتلاء و هاظاهر و الاش برای عشق بزه فرمزان غرایزز و خاّ ز

پرستی غرایز: بخاطر او است که کار می کن و غذا می خورم و با ازو -دپالایش خود و برای رهائی از خو

می خواب نه برای خودم . این همان آرمان پرستی غرایز است که در درجاای از عشق آشکار مزی شزود کزه

نختتین گام و مقدمه آن همان اظاهر به عشق است . پس انتان غریزازاً محتزاج ایزن اسزت کزه عاشزق باشزد

یریزای عاشزقانه نیزز بزر حقزی قزرار دارد و بزر نیزاز هغیر باشد نه برای خودش. پس ریا و خا یعنی برای

اای که اخلاقی ه هتت زیرا محور اخلاقیا ایرار است .

عشق نال و پاک شاید هرگز بر روی زمین واق نگردد و زی انگیززه و مبزدأ آگزاه و ناآگزاه همزه عشزق هزائی

کس منافق نشد مگر اینکه چ و بدبختی منتهی می شود .همانطور که هی و حتر و جنون است که به فتق

فاسق نشد مگر اینکه اول عاشق شد و نیز هیچکس ستمگر نشد مگزر اینکزه اول ایمان آورد ، هیچکس ه

Page 37: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

37

گوئی که عشق به چیزی علاقه شدید انتان را به ضد آن چیزز مزی می خواست عادل باشد آنه عاشقانه .

عشق همان گردونۀ دیا کتیک نیتت . رساند. پس آیا

ل یعنی عشقی که در آن غرایزز حضزور نداشزته باشزند و یزا خنرزی باشزند و یزا بزی نیزاز. و زی بزر هزر اعشق ن

عاقلی متلّ است که هرگز اا دم مرگ چنین وض مطلقی برای انتان خزاکی روی نخواهزد داد. بزدین ارایزب

ار عزیزی شیون می کنزد و یزا کزیش و مزآنگاه که مرلًا کتی بر عشق نال فقط در قبرستان قابل یافتن است

ما گردیده است اازه او ه گذشته اش را به یاد می آورد یعنی دوران دریوزه گی غرایزش را که سعی می

رد عاشق باشد و ی موفق نشد والاش زورکی وی در ایزن آرمزان چزه بتزا موجزب مزرگ زودرا آن عزیزز ک

بزرای عاشزق بزودن موجزب جنایزت شزد . از ایزن نزوع عشزق و جنایزت در میزان بشزر گردید . یعنی ازلاش وی

متتمر رخ می نماید . در هزر کوزا کزه جنزایتی هتزت عشزقی و یزا اظزاهر بزه عشزقی در کزار بزوده اسزت . در

چیززی فقزط بواسزطه عشزق قابزل هزر جتتووی چیزهای نال همواره جنون و جنایت آفرین بوده است و نزال

انتان را در جهتش بحرکت مزی انزدازد . نزال جزوئی همزان عشزق اسزت : عزدا ت پرسزتی، واصور می شود

آزادی خواهی، حقیقت جوئی، اخلاق طلبی، خدا خواهی و ..... . همه اینهزا ارزش هزائی نزال هتزتند کزه ازا

در انتانهائی متصور نشزوند و بزه پرسزتش در نیاینزد همزان ارزش هزای نیمزه نزال و ناخزا ص و مخزدوش و

ائی ه پدید نمی آیند و فرهنگی بوجود نمی آید و نظمی هر چند غزرق در هزرج و مزرج رخ نمزی نمایزد و ری

ممکن نمی شود ریا پدیزد مزی « نال»ا لًا امدنی میتّر نمی گردد . ناخا صی و ریا امری واحد است . چون

نزال اسزت یعنزی محصزول رفتاری معلول نایال بزودن عشزق -یک غریزۀ روانی ننیز بعنوا« ریا» آید . پس

نبزردی اسززت کزه در ا غرایززز و در ا غریززه حیززا بشزری بززین نیزاز و بززی نیزازی در جریززان اسزت زیززرا

انتان موجودی معلق بین حیوان و خداست: بین بالا انه هن و دل و پائین انزه شزک و عزور : نبزرد

ت و هیچ راه گریزی از آن ندارد و الاش برای و خدائیت نفس . و انتان موبور به این نبرد اسیّت کبین خو

ید می کند و سرعت می بخشد و نیهیلیزم محصول این الاش است که آنه ریز از این نبرد فقط نبرد را اشدگ

اجتنززال ناپززذیر و امززری غریزززی اسززت . آنهززائی کززه از قززوّ شززدیداری از غرایززز برخوردارنززد سززری اززر بززه

کواست بطا ت عشق و غریزه و اخلاق و نهایتزاً بطا زت حزق جزوئی و بطا زت نیهیلیزم می رسند . نیهیلیزم

هر نوع شناختی و هر نوع حرکتی. نیهیلیزم عر ه ومقام بی نیازی غرایز است و سزرآغاز پیزروزی انتزان

ه گوارا نیتت و منور به خودکشی های گوناگون می شود. امامزان و مبر خودش . و ی این پیروزی برای ه

که به این پیروزی می رسیدند دیگر جز مرگ آرزوئزی نداشزتند و مزرگ هز بواسزطه دشمنانشزان عارفان ه

به سراغشان می رفت .

انتان اا از بودن بی نیاز نشود بی ریا نمی شزود. ازا همزه عشزق هزا در وی نمیزرد بزی ریزا نمزی شزود و نیزز

د با معشوقهایش و بی نیاز مزی کنزد خود عشق است که انتان را بر سرش می شکند و او را بی ریا می کن

از عشزقش . و از اینواسززت کززه غرایززز خوا ززت مززی کشززند و گززاه از خوا زت مززی میرنززد کززه چززه بلائززی بززر سززر

Page 38: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

38

خواسزتند بزه زاحب خزود حیزا و هتزتی جاویزد بخشزند و زی نزابودش احب خود آورده انزد زیزرا آنهزا مزی

درست انوام داده اند . کردند و این بودن انتانی است و غرایز رسا ت خود را

.

Page 39: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

39

اندیشه -2

غریزه همان اراده است و اندیشه نیز اراده کردن است : اراده را کردن ، به فعل آوردن غریزه. اندیشه خود

محصول غرایز جتمانی است و یکی از غرایز انتانی است و ابززاری در خزدمت غرایزز اسزت بزرای بزه فعزل

و یاهر گشتن . پس بخشی از سازمان غرایز است . بزه ایزن د یزل کزه اندیشزیدن امزری ارادی نیتزت و آمدن

ک داده شده است : انتان در مغز خود اندیشیده می شود نه اینکزه مزی اندیشزد . انتزان فاعزل نیتزت بلکزه ی

عشق نیزز همزین وضز مفعول است هر چند که الاش فراوان می کند اا در مقام فاعل اندیشنده بر آید . در

رفته کاملًا غلط است کزه گت از عا و عامی قرار یه بشرمحاک است . و این ادعای دکار که مورد اأئید ه

یشیده می شوم پس بوده شده مزی شزوم . ده : من انکدرستش این است « . من می اندیش پس هتت . : »

عی مزی کنزد کزه خزود را بزر مزن غا زب و قا زب یعنی اینکه من نیتت بلکه کس دیگری بر جای من است و سز

برازر از اندیشزه ام و یزا پزائین ازر از اندیشزه « من » سازد و مرا به این باور برساند که او من هتت . پس

ام بهرحال من اندیشه ام نیتت و ی الاش می شزود کزه مزن اندیشزه ام باشز و زی ایزن الاشزی عبزث اسزت کزه

ندارد . ه انتها

ا در مغرل زمین جز نیچه بطول کامل درک نکرد و زی نتوانتزت حقزش را واضز بیزان کنزد و زذا کته رناین

دریائی سوء افاه پدید آورد وخودش بواسطه اندیشزه اش متزه شزد یعنزی اندیشزه اش اوانتزت خزود را بزر

ت .جای او به جهانیان غا ب کند و ی نه بمن . زیرا من خودم را می شناس و اندیشه را که من نیت

مزن » نمایزد. و هزر اندیشزۀ برازری بزه « مزن کیتزت » ه انتزان را مواجزه بزا کز غایت هر اندیشه ای اینتزت

مزن » جزوابی جزز « مزن کیتزت » مزی رسزد ااآنوزا کزه یبرازر و جزدیّ ازر و عمیزق ازر و کزاملتر « کیتت

به عبارای پایان فلتفه . نمی یابد . و این رسا ت نهائی اندیشه است و پایان اندیشه گری و یا« نیتت

پس اندیشه گری یک غریزه است یک داده شده مرل سائر غرایز. مزا اراده نمزی کنزی کزه میزل جنتزی داشزته

کشزش شزهوانی پیزدا کنزی یزا هزوا فزلان غزذا را نمزائی ، اندیشزیدن نیزز دقیقزاً هز یباشی و یا به فزرد خا ز

ما وارد می شود و یزا از اعمزاق وجزود مزا مزی جوشزد. بعنوان یک رو و ه بعنوان موضوعا اندیشه بر

از درون و برون داده می شود و ما بر جریان آن احاطه ای نداری بلکه جریان بیرونی اسزت کزه آنزرا سزمت

و سو می دهد و محور موضوعش را اعیین می کند و ثمرااش را اأئید و یا اکذیب می نماید .

متززرج سززائر غرایززز اسززت ، امیززال و متززائل غرایززز را مززی خوانززد و بززه ن غریزززه ، خواننززده و ااندیشززه بعنززو

اعضاء و حواا فرمان میدهد اا امکانا اأمین غرایز را فراه سازند .

Page 40: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

41

، حریص کننده و یا اضعیف کننده غرایز نیز هتت . و نیز واسط بین غرایزز درونزی هو علاوه بر این اندیش

. و بزه زبزانی روابزط عمزومی غرایزز اسزت و نیزز و خواسته شزده و جهان بیرون است : رابط بین خواهنده

هماهن کنندۀ امیال غرایز با جامعه و جهان بیرون .اندیشه همان اخزلاق غرایزز اسزت . و اگزر هزن انتزان

ا بتیار متفاو است و بتیار پیچیزده ازر و مزدبّر ازر اسزت بواسزطه حزرص بزی پایزان غرایزز از سائر حیوان

یت و ارجمزه و اأدیزب شزدیداری را مزی طلبزد . رشزد هنزی بشزر بزه همزین د یزل اسزت کزه بشر است که مزدیر

غرایزش حدود ندارنزد و اندیشزه متزهول اعیزین حزدودغرایز بشزری مزی باشزد . و در عزین حزال اندیشزه خزود

ریشززه در غرایززز دارد و از آن بززر آمززده اسززت و جززدای از آن نیتززت و ززذا در احززریص نمززودن غرایززز و یززا

کردن آن شدیداً مؤثر است زیرا خود اندیشه یک غریزه است که حد نشناا و حریص و جهزانخوار اضعیف

و دیوانه است . اندیشه معلول غرایز است مرل عشق . و نیز متهول غرایز است .

» را همان غرایزش می داند و ایزن دانزائی همزان دانزش اندیشزه اسزت . و زی بتزدری « خود» انتان نختت

محزوری اندیشزه اسزت کزه مزی خواهزد مرکزز وجزود و –مان اندیشه اش می پنزدارد . و ایزن خزود را ه« خود

بلکه امام وجزود باشزد و وجزود را در قلمزرو سزلطنت خزود نمایزد . و زی ایزن وضز بتزدری بواسزطه ابطزال و

ناکامیهای اندیشه شکتته می شود و این ابطال و شکتت هزای سزلطنت اندیشزه موجزب پیزدایش نگزاهی مزی

« نگزاه » را همزان « خزود » ه فراسوی اندیشه است و شاید ایزن نگزاه دل باشزد . و انتزان زیزن پزس کشود

می بیند که همه غرایز و از جمله اندیشه را طفیلی خود می یابد و احت قلمرو نگاه خزود و گزاه سزربار خزود

ه مفید و ه مضّر. و حتّی مزاح خود و گاه دشمن خود و گاه امانتی در نزد خود : داده شده ای

هر انتانی در عر ه منطق و بیان و بزروز ارادی بواسزطه اندیشزه نیزز « من» آخرین و ی بهرحال همواره

وغیر متتقی نفی و اکزذیب مزی گزردد. و ایزن انکزار متتقی ممکن می شود که همواره ه از جانب مخاطب

آن حقیقزت اینتزت کزه هزر آنچزه کزه هزن مزی بزارز شزده اسزت و « مزن » نیز بر حقیقتی است که مربوط بزه

مزی دارد مزن زاحبش نیتزت و بلکزه مزن اندیشزه و غرایزز زار زاحب خزود ابز « من» پرورد واحت عنوان

و اااً متناقن و دو شقه است و در درون خودش پوچ است و در خودش نفی مزی یاست که موجودی فرض

« نگزاه » ضز مزی شزود. مزن انتزانی انتزان یزک شود و این نفی از جانزب مخاطزب دیگزران دریافزت و وا

نشان و بی بیان و بی میان و بی این و بی آن : نگزاهی واحزد از بیاست نگاهی محن و بیرن و بی بو و

وجودی واحد بر موجودی واحد .

بزدین ارایززب رسززا تی کززه اندیشززه بخززودی خززود و بزدون نظززار و احاطززۀ عقززل اوربززه فززرا رونززده در وجززود

ن غریززه اسزت . زیزرا عشزق همزان نیزروی فرارونزده ای ایفا می کند بر خلاف رسا ت عشزق بزه عنزو انتان ا

و ه وافکیزک نمزود یانزیزه و اتزب واست که همواره وجود انتانی انتان را من های اندیشه و غرایز مبرا

اعا ی می بخشد .

Page 41: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

41

را « مززن » در مززی آورد و و امّززا آنچززه کززه عقززل نامیززده مززی شززود و غرایززز را احززت فرمززان اخززلاق و عشززق

خشزد و از اسزار غرایزز خزارج نمزوده و بزه فراسزوی آن متصزاعد مزی کنزد و بمتتمراً پالایش و ارفیز مزی

سزلامت و ارضزای بزا عززّ غرایزز مزی شزود از یزک سزوء ریشزه در ا و موجب اعلی و اربیزت و آرامزش

و مزردد اسزت و قزوای خزلّاق نزدارد و از غرایز و از جمله اندیشزه و عشزق دارد کزه ایزن بنیزادی کزور وگنز

آئزی غرایزز –سوی دیگر ریشه در اوربیا بیرونی فرد و جامعه دارد که این جنبه دوم درحک آئینزه بخزود

است که در اندیشه خوانده شده و بواسطه غریزۀ عشق مشاهده می گردد و به فعل در می آید. و ی این فعل

مگزر اینکزه در رابطزۀ اصزدیقی بزا یزک حرکزت و ایمزانی پایزدار نزدارد و جنبش و مشاهده نیز سمتی متزل و

دیگر باشد که وجزودش بطزور واضز و روشزن احزت فرمزان اراده ای واحزد و قدرامنزد و غنزی و بزی انتانی

نیاز باشد و همچون نوری در مقابل نگاه غرایز گیرد و به او ایمان بخشد اا برخودش متلط شده و از خزود

نتانی خود را از ارادۀ کور غرایز نوا دهد و فرمانده غرایزز گزردد حتّزی فرمانزدۀ اندیشزه و رود و من ا فرا

–و خززود ربلکزه فرمانززدۀ عشزق غریزززی . ازا چنززین واقعززه ای رخ نزداده اندیشززه و عشزق نیززز غریززه ای کززو

خزود . بزین ود هتزتند و نزه کزاملًا بزی خز محور و دوّاری بیش نیتتند که بر گزرد سزائر غرایزز در گردشزند نزه

د و این رویاها را واقعیت می پندارند.نش و ناخوش می بینو بیداری چر می زنند و رؤیای خوخوال

از طبز غریززی اش بزالا مزی هیزک درجز مزی شزود ه بر سرش می شکند و باطزل کاندیشه هر بار با هر منی

دیشززه بعنززوان غریزززه همززان رود و معقززو تر مززی شززود . یعنززی بززه اعقززل نزدیززک مززی شززود . بنززابراین کمززال ان

ین به بعد است که در حری هن پدیده ای بنام افکزر حقیقزی و اعمزق ازانیهیلیزم و پوچی امام عیار است . و

و نگرش و اعقزل واعزادل و اعزا ی امکزان پزذیر مزی شزود. در ایزن عر زه غرایزز آرام و شزرمنده انزد و ازرک

سزت داده انزد و رئزیس جدیزدی در حزال یزافتن هتزتند کزه ود را از دخاازی و یاغیگیری نمی کنند زیرا رئیس

بلکه آنها بایتزتی مریزدش باشزند . و اندیشزه بخزودی خزود بزه ایزن اااً متفاو است ودیگر مرید آنها نیتت

مقام نمی رسد وبخودی خود عقل رخ نمی نماید الا بواسطه رابطۀ ایمانی و اصدیقی با انتان دیگری که بزه

است .این مقام نائل آمده

کزه بزر خویشزتن یاندیشه یک ابر غریزه است و عشق ه یک ابر اندیشه است و ایمان به یک انتان دیگر

فائق آمده و از مزن غریززی اش برخاسزته اسزت ، بزه مرابزۀ ابزر عشزق اسزت : عشزق انتزانی و نزه غریززی،

را شزناخته و یافتزه و انتانی و نزه غریززی، ایمزان انتزانی و نزه غریززی: انتزانی کزه حقیقزت غرایزز شهاندی

عود کرده است بواسطه غرایز.

بززه فریبززی دقیقزاً –و هنیززت اسزت . خزود شزه فریبزی نامیزده مززی شزود عملکززرد غریززی اندی –آنچزه کزه خززود

امزر غریززه را بزر انتزانیت انتزان مشزتبه نمزودن و انتزان را ومعنای کلاه گذاشتن بر سر خود انتان است

ن که : او همین وبس .همان امر غریزه قرار داد

را هز زو کار اندیشه بخودی خود این است که انتان را در غریزه امام کند و جزز غریززه ندانزد و نیزز غرایز

یززز نکنززد و عزفقززط در حززرص و و زز بززی پایززان و قحطززی و ناکززامی و رنوززوری نگززاه دارد و آرام و راضززی و

Page 42: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

42

فریبزی –ریزوزه گزی غرایزز کنزد. ایزن همزان خزود شزان سزازد و انتزان را هز دریزوزۀ ایزن د ههمواره در یوز

فریبزی –اندیشه است که غریزی می باشد . و کزار اندیشزه در رابطزه بزا رو انتزان چیززی جزز همزین خزود

. وقتی غذائی ذیذ می خوری و یا از یک ذ جنتی برخزوردار مزی شزوی و ..... اندیشزه بزه مزا مزی تتنی

ه امزام شز بزه انتزان بقبولانزد کزه همزین اسزت و نزه برازر. و بعزد کزل اندی و بس. و سعی می کنزد یگوید او این

ز بزر همتزر و فرزنزد و کز وجود و رو انتانی ما را متمرکز بر ارضای غرایز مزی کنزد و عشزق را هز متمر

خانه مزی کنزد و خزانواده را هز فقزط در بنزد ارضزای غرایزز مزی کنزد. و زذا چنزین انتزانی بزا چنزین اندیشزه و

اشی عنان گتیخته و دیوانه و رنوزور ودریزوزه و حمزال چیزز دیگزری نیتزت حتزی اگزر فقیزه و عشقی جز عی

فیلتوف و شاعر و دانشمند باشد . زیرا این فقه و فلتفه و شزعر و دانزش و فزن هز جزز عزیش بزرای عزیش

ای مقصودی دیگر ندارد و در عمل روزمره اش مرل هر عامی دیگر است الا فقط در مقابل مشتریان خود بر

او انتزان برازر بزودن انهزا راه امزرار معیشزت ساعاای اظاهر به این می کند کزه انتزان برازری اسزت . بزرای

ده غرایز است و موجودی عزیز و کور و مذبزذل اسزت و بزه دور نغرایزش شده است او نیز مرل دیگران ب

–اختراع و ابداع خزود خودش می چرخد و چشمی برای دیدن ندارد. ذا چنین فرهن اشرافی خود کارخانۀ

فریبززی هززای هنززری وادبززی و فقهززی و فلتززفی و علمززی و فنززی و سیاسززی و –فریبززی هززای نززوینی اسززت: خززود

اقتصادی و عرفانی و .......... اندیشه سعی می کند درحا یکه برای غرایز می اندیشزد اعمزال غرایزز را نیزز

به آن د یل است که اندیشه محل حس گناه اسزت : رن و عال دینی و هنری و عاشقانه و عقلی بزند . این

ازلاش وی بزرای هت کزه همز انتز گناه غرایز. بدین حاظ می اوان اندیشه را غریزۀ گناه و یا گناه غرایز هز د

و اطهیززر گنزاه و یززا پنهزان داشززتن عمزل غرایززز و سانتززور نزاه زدائززی از غرایزز اسززت : درک گنزاه و اوجیززه گ

همزانطور کزه عزلاوه بزر شزکر ، احتزاا گنزاه و طلزب مغفزر هز وجزود دارد . همرلًا در دعای سفرغرایز .

همواره در عمل جماع جنتی نیز احتاا گناه وجود دارد و این احتاا در اندیشه درک مزی شزود و نزه در

. گزوئی کزه اندیشزه تدر حزق غرایزز بزس جزای اأمزل اسز شزه واری اندیگز زیر شک . این اهمت و بزر وشک

سزعی مزی کنزد کزه ایزن متزهله را وکه انتان برار از غرایز و دریوزه گیهزای غریززی اسزت احتاا می کند

جبران کند .

انتان داده شده و جبری یک انتان اماماً اندیشی است و این اعریزف مو زوی مخزتص ایزن یانتان غریز

نوع انتان است و نه انتان برخواسته از میان که :

. یمابقی ه استخوان و ریشه ا یای برادر او همه اندیشه ا

چنین انتانی جز اندیشه هایش نیتت و اندیشزه هزایش امامزاً از درل غرایززش بزر وی وارد و بزر او احمیزل

می شود و او اسیر و مغلول اندیشه های خویش اسزت کزه ایزن اندیشزه هزا بقزول قزرآن همزان هزوای نفزس و

ردید می باشند و خدائی که در چنین اندیشه ای وجزود دارد بقزول قزرآن ین ها هتتند که معوونی از جبر و ا

خدای هوای نفتانی آنهاست یعنی شیطان است که نام متتعار خدا را بر خود نهاده است و مذهب ایزن نزوع

ر بنیاد اردید است ب هن مذهب شرک است و اعمال ادره از این انتان نیز بقول قرآن مشرکانه است زیرا

Page 43: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

43

به بطا ت و حتر می انوامد . چنین انتان و هنیتی در کمال خود آگاهی اندیشزی اش بزه آگزاهی بزر و ذا

ر و ا ا ت و اقدیس جبزر مزی رسزد : جبزر مشزیت ا هزی ، جبزر زمانزه ،جبزر اقتصزاد ، جبزر زنعت ، جبزر بج

است که نقزد و حزی حکومت ، جبر ااریه ، جبر جامعه ، جبر خانواده و ... همه اینها شعباای از جبر غرایز

رۀ اسزترمار و طو حاضر در جان و ان آدمی حضور دارند و بروجود امر می کننزد ووجزود را امامزاً احزت سزی

استبداد و استعمار خود دارند . این جبرهای بیرونی بعنوان جبرها ، معلزول و محصزول و مقبزول استحمار و

ن انتزانی جبزر و عشزق یکزی اسزت ، یعنزی هزر جبر غرایز هتتند و مورد پرستش این غرایزز . در نززد چنزی

چیزی که زورش بر انتان شدیدار باشد و بر انتان متلط ار باشد مورد پرستش بیشتری اسزت و بزه حزاظ

هنی ه مقبو تر و معقو تر می آید . و غریزه پرستی ، چنین انتانی که همان خود پرستی اوسزت از همزین

ار و محبزت بزی انتظزار تیز ضد اختیار و ضد ایرار است و کانونهای اخبابت است . چنین انتانی اا چنین است

درکش نمی کند و پذیرش آن درحک نفزی جبزر وو بی حتال را دشمن می دارد زیرا ا لًا با آن آشنا نیتت

بزی انتظزار ، شزق غرایز و نفی خود پرستی اش می باشد . چنین انتانی در رابطه با یک انتزان مختزار و عا

و بلکزه نزابودی مزی کنزد . نبزرد مردمزان کزه اکرزر در ایزن رده هتزتند بزر علیزه مزردان حزق، احتاا پوچی

« غیزر » ایزغ مزی کشزد و بزر « خزود » همواره به این معنا می باشد . و مرد حق کتی است که همزواره بزر

یقزت اسزت در حق « مزن » ه ضد اوست و نه موافق او . زیرا آن غیری که موافزق کمهربان است : بر غیری

بهرحال چنین در اسار باقی بماند و از خود رها نگردد. « من» دشمن حق برار من است و می خواهد که

اندیشه ای که معلول و معبود غرایز است و خود نیز پرستندۀ غرایز خویش است غرایز را به اوج یهور و

و علیرغ میلش ضد غرایزز بروز می رساند و بر سرش می شکند . و این حق است . چنین اندیشه ای اااً

است و نهایتاً ضد ایده ها و آرزوهای خویش است و به همین د یل بواسطه خودش باطل و پوچ می گزردد و

مأیوا می شود. یعنزی غایزت جبزر و جیرپرسزتی همزواره بطا زت و عزداو اسزت بزا خویشزتن . « خود» از

می گرایزد ویزا زاهزدی رنوزور ودرویزش مفلزوج مزی چنین انتانی نهایتاً یا خودکشی می کند یا به اخدیر خود

گردد . این غایت و کمال چنین انتانی بر روی زمین است .

یک گردال است : پیچیده ، بلعنده و در خود فرو رونزده و در خزود همچون عملکرد عملکرد اندیشۀ غریزی

–شززود پززروژه هززای خززود گزز شززونده و مخززوف و هززلاک کننززده . و آنچززه کززه آرزوهززا و آرمانهززا نامیززده مززی

جاودانگی اندیشه برای بقای ابدی غرایز است . چنین اندیشه ای در مذهب که به کمال برسزد بهشزت پرسزت

ستی دقیقاً ضزد خداپرسزتی و یگانزه پرسزتی اسزت و دقیقزاً عزیش پرسزتی و جنزون رمی شود و ی این بهشت پ

ود . و اینتت که غایت این نوع مذهب همانزا می ر یو انواع عذابهای زمین غرایز است و ذا به سوی جهن

انکار و کفر است و طرد و نفی همه ا ول اعتقادی دینی . ابطال ایزن نزوع مزذهب در نفزی ایزن مزذهب اسزت

زیرا مذهب شرک است، و همان کفری است که جبراً و با بی میلی کامزل بزه افاسزیر واعزابیر مزذهبی گرائیزده

.است اا سلطنت غرایز را نوا دهد

Page 44: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

44

کمال اندیشه گری غریزی اسزت و ایزن نزوع بطا زت ربطزی بزه بطا زت معرفتزی نزدارد و زذا ایزن شهبطا ت اندی

ردابی است که مبدل به مردال گبطا ت ابدیل به جهن ابدی می شود و رهی به خروج از خویشتن ندارد یک

مرده گانند و از » ین ندارند. شده است و کانون اعفن ومر است و اکرر مردم در این دنیا غایتی برار از ا

اینها بتتر و مادۀ او یه ااریه هتزتند کزه بزدون وجزودآن بشزر بزر –قرآن « نزد خدا روزی داده می شوند .

روی زمین استمراری نمزی یافزت . یلمتزی هتزتند کزه گهگزاهی از خزود نزور مزی جهاننزد و ایزن نورهزا همانزا

ا کشزته مزی شزوند . هز یام می کنند و چزه بتزا بواسزطه همان خود ق« ام» مردان حق می باشند که برای نوا

ر از یلمت و خیر از شر و ایمزان از کفزر و زنزدگی از وکه هتتی از عدم و ن ورحق از ناحق می جهد همانط

مرگ و حیا از اعفن .

خود پرست و غریزی است و اسیر خزودش اسزت و جهزان بیزرون را دارد اندیشه اا زمانیکه آرزو و آرمانی

ت . بی غیرای اندیشزه راز اندیشزیدن اسزت ، اندیشزه اسه به مرابۀ چیزی برای بلعیدن می بیند و بی غیر

ای که همه را چون خود می خواهد و می بیند. و این کفر اسزت : کزافر همزه را بزه کزیش خزود انگزارد . ایزن

نمی اواند برای خود بخواهزد خود خواهی اندیشه است زیرا اا کل عا را همچون خود نبیند رونی ور بی

وببلعد . این بی غیرای و همزه را چزون خزویش خواسزتن راز جهزانخواری اندیشزه اسزت و از جبزر و جبّزاری

اندیشززه اسززت ، راز اتززاوی خززواهی کززه گززاه آنززرا عززدا ت خززواهی هزز مززی نامززد بززه دروا . چنززین اندیشززه ای

نز خزود در مزی آورد. و هزیچ چیززی را بزرای دروغگو و اهمت زن است و ریاکار. زیرا هر چیزی را بزه ر

» خود آن چیز نمی بیند و نمی خواهد ، یعنی جز خودش هیچ موجود متزتقل دیگزری راقائزل نیتزت ، منکزر

اسززت کززه منشززأ جبززر و « وحززد وجززود » بعنززوان وجززودی متززتقل مززی باشززد . ایززن هزز خززود نززوعی « غیززر

عین حزال بزر حقزی قزرار دارد کزه خزود بزر آن واقزف و ی در جهانخواری و جنون می باشد و ه معلول آن .

دینی و کلًا معرفت نفزس امامزاً فتن است که معرینیتت و آنگاه که از خود بر آید آنرا می بیند . و برای هم

جبرشناسی و کفرشناسی و حق شناسی و یگانزه شناسزی اسزت و نزه ایمزان شناسزی . شزاید ایمزان شناسزی و

معرفت باشد یعنی اندیشه شناسی . معرفت شناسی آخر سوژۀ دین و

شناخت اندیشزۀخود بواسزطه اندیشزۀ خزود غزایتی جزز نیهیلیززم نزدارد همزانطور کزه ایزن غایزت در نیچزه بزارز

، غیری کزه ضزد خزویش « غیر» گردید و ابدیل به یک مکتب شد . و ی اندیشه ای که خود را در آئینه یک

ایق غیزر قابزل اصزوری را بطزرز حیزر آوری اشزکار مزی است ، می نگرد واقعه دیگری رخ می دهد که حقز

در اینواست که دیگر کفر و جهل غرایز را و حقیقت کفر و جهل را . قیقتقیقت پوچی را و ححکند از جمله

و پززوچی و جنززون و فتززاد جملگززی بززر حقززی براززر یافتززه مززی شززوند و عنززت شززدنی نمززی آینززد و آدم از خززودش

پرستی کزور بزر مزی دارد و از جباریزت خزود –محوری و خود –ت از خود خوا ت می کشد یعنی اندیشه دس

می گردد . می کند و متواض هاوب

Page 45: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

45

اندیشزه کزه بطزرز جزائوئی رخ میدهزد دزدی عشزق و دشاید پیچیده ارین و طیف ارین و رندانه ارین عملکر

اندیشززه چززه دزد در دل »اندیشززه نیززز مزی باشززد . و بقززول مولانزا دزدی ازرین ه یریززف کززیزا عشززق دزدی باشزد

و این شاید آخرین رخنزه ودخزل و اصزرف و جهزانخواری اندیشزه باشزد و نیزز عمیزق ازرین و موزرل «. افتاد

اززرین نززوع دزدی : دزدی دل و ززی بهرحززال اکرریززت مردمززان جززز ایززن عشززق و د بززری و د ززداده گززی ای نمززی

بززودن آن اعتززراف مززی کننززد و بززه دی شناسززند و نیززز در پایززان هززر اوربززه ای از ایززن عشززق، بززه خیانززت و دز

مواض ضد عشق می رسند که این یک موض دوران پیری است معمولًا . عشق در آغاز دوران جوانی ه

د در زد کزور هرخ می دهد که عموماً از جنس عشق دزدی یا دزدی اندیشه از د ی نیتت بلکه یک واقع

درجه اول نزدارد واگزر هز پیزدایش شزود در نیمزه دوم غریزی می باشد که در آن اندیشه بعنوان عامل نقشی

ماجراست که بعنوان واسطه و مشاور و حلال مشکل وارد می شود که معمولًا فااحه عشق را ه می خواند

و ی در دوران سن کمال اندیشه یکبار دیگر دسزت بکزاری بزدی مزی زنزد و آن و آنرا ابدیل به فتق می کند.

. و این مکر اندیشه و بلکه غایزت مکرهزای اوسزت و موزرل ازرین مکرهزای است : دل دزدی « دل بری »

خود اندیشزه مزی شزکند و اندیشزه را پزوچ مزی سزازد یعنزی راوست و ذا به عنوان آخرین حربه اندیشه بر س

دل است که با اندیشه چنین می کند و نزه اندیشزه بزا کاملش می کند در عر ۀ جبر و جهانخواری اش. واین

نی اندیشه نهایتاً به دام می افتزد : دام دل د بزری ، عشزوه گزری ، محبزت حتزابگرانه و ..... از خودش . یع

ارفنزدهای ایزن دزدی اندیشززه اسزت : دل دزدی . و زی ایززن دل اسزت کزه نهایتززاً اندیشزه را مزی دزدد و انبیززه و

ه عشزق، فرمانزدۀ کزل یک غریزه اای نشزان دادیز کز بعنوان « عشق» ل مربوط به صدر فاربیتش می کند .

قوای همه غرایز و از جمله اندیشه است منتهی فرماندهی امت و بتیار طیف که همچون رو عمزل مزی

کند : رو غرایز

دل ، دیا کتیکی بس طیف و جادوئی است و شاید بتوان آنزرا اوج دیا کتیزک وجزود -دیا کتیک اندیشه و ی

ک . دل اا مداها در وجود انتان گوئی کزه نیتزت و یزا مزرده و در زی این دیا کتیکانتان دانتت و هتتۀ مر

و زی دزدی اندیشزه -قزرآن « د های مردگزان چزون سزن اسزت .» خوال است و گوئی همچون سن است

در دل موجب این بیداری و جاری شدن دل مزی گزردد زیزرا غایزت ایزن عشزق بزازی کزه واقعزاً بزازی بزا عشزق

ق و الاش مذبوحانه برای عاشق شدن است دل را می شزکند و مزی سزوزاند ق ، اظاهر به عششونه ع است

مش ، جوانه می زنزد خل شکتتگی یا سوختگی و زمحو همین موجب زنده شدن دل می گردد ودل در همان

. اندیشه چنین مقصودی نداشت و جز دزدی منظزوری نداشزت و زی ایزن واقعزه در ورای اندیشزه و اراده اش

دیشه را نیز پوچ ساخت . از اینواست که اندیشزه هزای عاشزقانه رخ میدهزد و شزعور پدیزد رخ داد و ارادۀ ان

می آید که گزاه مبزدل بزه شزعار مزی گزردد و شزعر، و گزاه مبزدل بزه ایزدئو وژیهای اجتمزاعی و ایرزاری وعزدا ت

بازی با بازی با دل، هخواهانه می شود. این همان عشق اندیشه است یعنی اندیشه عاشق شده است به بهان

این از طف و برکت و معوزه وکرامت نیروئی اسزت کزه در اعمزاق همزان د زی کزه چزون .عشق و دزدی دل

سن است نهفته می باشد .

Page 46: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

46

در اینوزززا مزززی رسزززی بزززه شزززعور و شزززعر و شزززعار اندیشزززه و آرمانهزززای معنزززوی و ایرارگرانزززه او و نیزززز بزززه

تلای بززه عشززق و ابززتلای بززه ایززن اوفیززق اجبززاری، بطززرز ایززدئو وزیهای ایرززار گرانززه . یعنززی اندیشززه پززس از ابزز

محزوری و –حیر آور و نامعقول و غیر اندیش بزر علیزۀ خزودش مزی آشزوبد و مزی خواهزد از اسزار خزود

پرستی برهد و از پرستش غرایز نوا یابد. و این انقلابیگری اندیشه است که دهها زور و بیزان –خود

ضد مذهبی ارین شعارها را در بر می گیرد و ماهیتزاً یکزی اسزت و بزه مرابزۀ پیدا می کند : از مذهبی ارین اا

نختتین گام اندیشه در جهت نیکوکاری و رهزائی از خزود اسزت . یعنزی اینکزه هزیچکس جزداً و باطنزاً انقلابزی

نمی شود مگر اینکه عشق بازی کرده باشد و در این بازی شکتزت خزورده باشزد . مزارکس و نیچزه بعنزوان

ن از انقلابززی اززرین بشززر در امززدن جدیززد جهززان نمونززۀ کامززل و بززارز و متززتند ایززن عشززق بززازی شکتززت دو ازز

خورده هتتند : منتهی عشقی که به فتاد نگرائیده ، به اصّرف و خیانت نکشید و ذا اندیشه منقلزب و قلبزی

بزی لاکزه یزک اندیشزه انق اندیشه را زد و بر خیزانزد و زنزده کزرد . اگزر درک نکنزی ، دلو انقلابی شد . یعنی

یعنززی اندیشززه ای ضززد خززود ،ا ززلًا اندیشززه هززا و ایززدئو وژیهای انقلابززی را درک نکززرده ایزز . اندیشززه انقلابززی

همان اندیشزه عشزق زده ودل زده اسزت . اندیشزه ای کزه اازیانزۀ دل را چشزیده اسزت در حزال دزدی کزردن از

مونون اندیشه ای اندیشه انقلابی و ایرارگرانهشده است .دل. اندیشه انقلابی به مرابه دزدی است که دزدیده

راه دارند و دیوانگی مزی داننزد : آنهزائی کزه اندیشزۀ شزان دل زده کوبیخود شده ست و ذا اکرریت مردم آنرا ا

نشده است و هنوز خود پرست ود شان هنوز نتوخته است وسن است .

اندیشه ، دل را می سوزاند ودل ه اندیشه را .

کتززی کززه از روی کتززال یززا بواسززطه ابلیغززا و شززعار وشززعر بززا اندیشززه هززای انقلابززی آشززنامی شززود آدم و ززی

انقلابی و منقلب شده و قلبی نیتزت . او خزود در جتزتووی منزافعی اسزت کزه از بابزت اجزرای ایزن ایزده هزای

بزه کمزال خزود پرسزتی ایده های ایرارگانزه انقلابی نصیبش می شود او هنوز خود پرست است و بواسطه این

می رسد . به جهانخواری واض و آشزکار و زی اطهیزر و اقزدیس شزده : جهزانخواری ریاکارنزه ای کزه نقزال

ر و بلکه بر حزق اسزت و سزرعت یبر ور دارد . و ی بهرحال این امر اجتنال ناپذ تایرار و عشق و عدا

کار میکند. اینتت که مصزرف کننزدگان محور را به غایتش می رساند و آش –و شد و ماهیت اندیشۀ خود

و نیهیلیزم و اشی و هزر تهای ایرارگر مبدل به غو های آدمخوار می شوند . بلائی که بر سر مارکتی ایده

بوده است و چاره ای جز این نداشزته اسزت . ایزن نزه اقصزیر مزارکس رو مکتب انقلابی دیگری آمد از همین

محمد و متی . که در عین حال اینهاعلت و متبب بودند زیرا بزدون بود نه اقصیر نیچه ونه اقصیر علی و

ایرززار و عززدا ت ، مظهززر غایززت سززت و واندیشززه هززای آنهامتززلماً پیروانززی پیززدانمی شززدند کززه بنززام عشززق

پلیدارین پیروان اندیشه های عاشقانه از عاشقانه ارین اندیشزه هزای دیکتااوری و فتق شوند. همانطور که

آمدند و ذا متلماً بتیاری از فرقه های درویشی را می بینی که در غایت پلیدی و خود پرستی فانه پدیدارع

بواسززطه اندیشززه هززای حززافی و مو ززوی و علززی ع اوجیززه مززی شززوند وامززروزه جهززانخواری بززین ا مللززی و

ایزن واقعزه در ام ریا یزم متوسل به اوجیها اسطوره ای و عرفانی می شود اا بقای بیشتری یابد . بهرحزال

Page 47: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

47

ه بشریتی را که د ش چون سن است بر سر خودش می شزکند ازا کنیز حقی برار وجود دارد و یکی آنتت

شاید زنده شود.

و نیهیلیزززم علززی نززدارد و اسززلامیت ربطززی بززه محمززد نززدارد و سوسززیا یزم ربطززی بززه مززارکس ه اشززی ربطززی بزز

ربطی به ندارند و ی بزی یکزدیگر وجزود ندارنزد و اجتماعی ه ربطی به نیچه ندارد همانطور که آل و آاش

علت وجودی یکدیگرند . آل محصول اشد احتراق است .

است یعنی محصول اضزاد و انزاقن ونفزی و انکزار اسزت . و هزر اندیشزه یهر چه از اندیشه است دیا کتیک

ا بشناسزد و اصزدیق ای خود با خودش چنین است . و ی اندیشه بخودی خود نمی خواهزد ایزن ماهیزت خزود ر

کند مگر اینکه دل زده و عشق زده باشد و بر سر خودش خرال گشته باشد . برای همزین اسزت کزه کاشزفان

دیا کتیک بر عکس آنچه که پیروانشزان مزی پندارنزد دیا کتیزک پرسزت و اندیشزه پرسزت نبودنزد بلکزه عشزق

ود و زذا بزه دیا کتیزک پرسزتی گرائیزده ا ند : مرل افلاطون و مو وی . هگل کاشف دیا کتیک نب پرست بوده

و نهایتززاً جبرهززا را قداسززت بخشززید و مقززی دربززار شززاهان شززد . خززود بززاوری اندیشززه اندیشززۀ خززود را بززاور

فریبی و یزا غزرور. کزه اینهزا همزه –کردن همان چیزی است که احمیق یا حماقت نامیده می شود و یا خود

بزاوری اسزت و محکزومیتش بواسزطه ابطزال شزونده –ور همان خزود واقعه ای واحد در هن می باشند . غر

گی آن است . اندیشه همواره یا مهاج است و یا نادم . غرور حا ل موفقیزت آنزی و کوازاه مزد اندیشزه در

فائق آمدن بر شک خویش است این فائق آمدن به حایی به معنای نادیده انگاشتن شک مزی باشزد و از ایزن

فریبی است . ا لًا اندیشه گری محصول شک اسزت : شزک بزه اینکزه آیزا مزن همزان –د دیدگاه مترادف خو

فریبی . و غرور حا ل از آن به معنای فراموش کردن این سزهوال طبیعزی –امیال و غرایزم هتت . و خود

نی فریبزی محصزول نزااوا –و اای است بدون آنکه به آن پاسخی داده شده باشد . به بیان دیگزر همزین خزود

ه پاسزخی وجزود نزدارد پزس بگزذار ا زلًا ایزن کز حزالا : » سزت انتان در پاسه به این سهوال انتانی و اازی ا

خود فریبی یعنی همین . و ذا اا ایزن سزهوال زنزده و در مقابزل هزن قزرار دارد و « . متهله را فراموش کن

مغززرور مززی شززود و دسززت و بمیزانززی کززه بززر آن چشزز فززرو مززی بنززدد سززت هززن بززه آن مززی نگززرد متواضزز ا

بکارهائی می زند که باز وی را نادم می سازد و باز آن سهوال را جدی ار از قبل در مقابل خزودمی خوانزد و

باز می اندیشد . به بیان دیگر اندیشه گری محصول بازخوانی مکزرر ایزن سزهوال اسزت و ازلاش بزرای پاسزه

مزی می کنند و انتان را برای احقق انها بزه ازلاش وا به آن . این پاسه ها بصور آرزوها و آرمانها بروز

ناکامی ی که احقق می یابد عر ۀ اشد ئدارند اا ثابت کنند که : انتان همان آرزوهای اوست . و ی هر آرزو

آیزا براسزتی انتزان » و عر ه شدیدارین پاسه منفی به انتان است که : ای انتان ازو آرزوهایزت نیتزتی .

و آرزوها حتّی معنوی ارینش نیز ریشه در غرایز جتمانی دارنزد و –قرآن « . همان آرزوهایش می باشد

ی می کنند : بهشت را . زیرا بهشت آرمانهائی غول پیکر و جهانی از به کام رسیده گی عظی غرایز را اداع

یعنی بهشت غرایز : هتتی و جلوۀ بهینۀ غرایز : هتتی بهینه : بِِه هتت

Page 48: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

48

زدیکتزر اسزت ازا نبزه معرفزت دینزی و عزدا ت انتزانی و حقیقزت اندیشزی « ا زا ت شکتزت » مکتب بنابراین

اشتن شزک اازی هزن اسزت و فریبی و مخفی د –ورهای مغرورانۀ بظاهر مذهبی که محصول خود ااب بامک

می انوامد و جنون و ندامت . طلبه

مرلًا کتی که به وجود خدا شک مزی کنزد بزه خزدا نزدیکتزر اسزت ازا خزداباوری نتزیه و بزی هزیچ حوتزی یقزین

رین که خدا را مبدل به حوابی ساخته اا شک خود را پنهان دارد و خزود را بفریبزد کزه : ایزن مزن چنزین فآ

دای شک و فریب و غرور انتان است و ذا موجب ستمهائی از انتان می شود که از هیچ بزی خدائی فقط خ

خدائی مقدور نیتت. این خدا ،خدای شک است و ذا خدائی مردد و مذبذل و منافق است و سخت عصزبی و

اا می کند . حتکلافه و بی یرفیت که از همه احکام دین فقط قصاص و قتال را ا

ت کرد و بنیزاد ریزا را برانزداخت و زذا در هزر ایزده ای حاررا در خود بر انداخت و خود را نیچه چنین خدائی

ه داد بلافا له آنرا نیز برانداخت .او فهمیده بود که اندیشه ای اای و جاودانه رخ نخواهد داد مگزر ئکه ارا

شزک برانزدازی اینکه هن انتزان بزه غایزت شزک خزود برسزد و شزکش برافتزد . ایزن جریزان شزک بزاوری و

عارفزان همزه نتیوزه ای بزود کزه منور به نیهیلیزم شد . یعنی معلوم شد کزه : اندیشزه بایزد برافتزد .ایزن همزان

بزرگ به آن نائل آمده بودند و کشفی جدید در ااریه نبود و ی هر انتزانی بایتزتی در خزودش بزه ایزن کشزف

یبی اش پایدار می کند .فر –نائل آید و کشف دیگران بکارش نمی آید و بلکه در خود

براندازی گوهرۀ کلیۀ فعل و انفعالا هن بشر است و مبدأ و معاد هر اندیشه ای می باشزد . و خزود –خود

براندازی کامل مترادف می شود با کشف خدا در خود : خود خود . –

ر مزی گزردد. و شزب بزه کنزار مزی رود و آفتزال یقزین پدیزدا یدر اینواست که اندیشه همچون ابری سیاه و عق

ز به پایان می رسد و جبرشان عین اختیار می شود و زجرشان عین رضا. یغرا

وحقاراشان مبدل به عنایت می گردد و هر قیدی از غرایز مبدّل به با ی از پرواز می شود.

Page 49: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

49

ایمان -3

هیچ منطق و حادثزه ای مخزدوش بواسطه ده در آن واحکاگر ایمان به معنای باور یقینی دربارۀ چیزی باشد

در همزه « ایمزان » بدسزت آمزده باشزد نیتزت. و ینگردد پس باوری هنی که بواسطه استدلال و اوربزه مزاد

زمزان نمزی شزود هرچنزد کزه تفرهن ها با چنزین حتزی مفهزوم اسزت یعنزی احتزاا اسزت کزه مشزمول گذشز

د . ایمان به این معنا یک غریززه اسزت ، طعی از زمان به ناگاه و به بهانه ای شکتته شوقکن است در ممم

ه شززده از اعمززاق ا یززا رو و یززا از بیززرون بواسززطه یززک جریززان نززامرئی متززافیزیکی یززا عززاطفی و دیززک دا

امرا ه .

اگر به معنای احتاا ایمنی باشد نتبت به جهان بیزرون و محزیط زیتزت کزه از بابزت بزاور یقینزی « ایمان»

کزه زنزدگی را در هزر شزرایطی کمزابیش میتّزر و ممکزن سزازد چنزین ایمزانی دربارۀ چیززی حا زل شزده باشزد

ق انتزان بزی اور موضوعی و به اعبیر خاص وجود دارد و در وحدرهر فرد و گروه بشری به نوعی و بر م

کشزی اسزت –ایمان وجود ندارد و حتّی کتی که از فرط هراا و نومیدی و ناامنی در حال اراکال بزه خزود

کشی نابود نمی شود و بلکزه ایمزن -نابود شدن احتاا ایمنی می کند و مطمهن است که با خود نیز از بابت

کشزی دال بزر یزک –کشی نیتت . به بیانی حتّی می ازوان گفزت کزه خزود –ار می گردد و گرنه قادر به خود

ایمن خاص و برار و قدرامنداری در فرد خودکشی کننده است .

همه به نوعی غرق در بی احتیزاطی هتزتند ودههزا خطزر که دقت کنی می بینی اگر به انتانهای اطراف خود

ند ، لااقزل نتزبت بزه خطرهزائی کزه نآنها را در برگرفته و ی با اینهمه چه آرام و با خاطر راحت زندگی می ک

به آنها با آن زندگی می کنند آرامش و ایمنی دارند . اول می پنداری که آنها متوجه این خطرها نیتتند چون

نزدیکتر می شوی و سخن می گوئی مزی فهمزی کزه آنهزا بتزیار بیشزتر از ازو متوجزه خطرهزا هتزتند و بلکزه

خطرهای بتیار شدیداری درک می کنند ودارا هتتند که او متوجه نشده ای و چه آرامند و یزا بزه زبزانی بزی

مان ه معنزائی نزدارد و بزه همزین خیا ند . این نوعی ایمان است . اا خطری بزرگ و حتمی در میان نباشد ای

هزر فزردی دد یل عریانترین و شدیدارین ایمانها را در بدارین و ضعیت ها می اوان مشزاهده کزرد . حتزی خزو

ه در مواق مصائب و گرفتاریهای بزرگ و غیر قابل پیش بینی و اصور ، از آرامش و زبوری و نترسزی

ن خززود در شززگفت مززی مانززد . در ایززن اوربیززا ، ایمززان خززود حیززر مززی کنززد یعنززی از احتززاا ایمنززی و ایمززا

می شود. که شده بهتر دردبعنوان یک غریزه و دا

پس می اوان ایمان را نیز غریزه و داده شده ای دانتت که مرل هر غریزۀ جتمانی یا روانزی دیگزری بزرای

گری و یا عشق . هر فردی به درجه ای قابل دریافت واستخراج است مرل غریزه جنتی و یا اندیشه

و مصزائب ، یزک فیلتزوف یزا روحزانی بتزیار ه در مواقز اضزطراری و خطزرا جزدی کز بتیار اافاق می افتد

متدیّن را ک طاقت ار و هراسانتر از یک عامی شزرابخوارۀ بیگانزه از یهزوار و معزارف مزذهبی مزی بینزی و

Page 50: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

51

بظزاهر غیزر مزذهبی و بلکزه ضزد مزذهبی حتّی در زندگی عادی و روزمره ه بتیار شاهد هتتی کزه یزک آدم

ایمن ار و بی باکتر و لاابا ی ار زندگی می کند و یک آدم شدیداً مذهبی هراسانتر و محتاطتر زنزدگی مزی کنزد

و بیشتر دعا می خواند و خدایا خدایا می کند . ا بته این دو نوع ایمان متفاو است و یا د و بروز متفزاو

ایمان .

ابل ارا از خطزر قزرار دارد کزه محزور همزه خطرهزا همانزا خطزر مزرگ و نزابودی اسزت بزه مق هایمان در نقط

پس ایمان همان احتاا فنا ناپذیری و یا باور یقینی به جبران نمودن است . و احتاسا گوناگون . ی مفاه

در مورد اول احتاا جاودانگی و بزاور بزه جاودانزه بزودن خزویش اسزت و در مزورد دوم احتزاا قزدر در

خزود داراسزت و بزدون آن احتزاا قزدرای محتزوا و دراز جاودانگی را یمقابل خطر است که باز ه حت

مفهوم نیتت .

بطور کلی می ازوان ایمزان را بزه دو دسزته اقتزی کزرد کزه در دو نزوع انتزان حضزور دارد و بزروز مزی کنزد:

ایمزان منطقزی و ایمزان زامت : ایمزان بزا ایمان معقول و ایمان نامعقول : ایمان عا مانه و ایمان عامیانزه :

و کتی که بر ایمان خود آگاه نیتت : کتی که ایمن است سواد و ایمان بیتواد : کتی که میداند ایمان دارد

احتاا ایمنی می کند و می داند این ایمنی و احتاا از چیتت . و کتی که ایمن است و احتاا ایمنی و

نمی دهد که از چه بابت خیا ش اسوده است . ایمان امی و عامی و بزی می کند و بی خیال است واهمیّتی ه

محکمتر و خدشه ناپذیرار است از ایمان عزا خبر و خوش خیال اا زمانی که حضوردارد و فعال است خیلی

بزه و . ایمان عا همواره بقول حافی چو بیدی می رزد و ی در عو به ناگاه و یکباره گتتته نمی شزود

ای بر باد نمی رود و ی ایمان عامی باهمه اسزتحکامش بزه بهانزه ای دیگزر وجزود نزدارد . وایزن بهانزه بهانه

وچون و چرائی قزرار معمولًا چیزی است که موجب بخود آئی ایمان می شود یعنی ایمان احت ا شعاع آگاهی

و سواد همگزانی اسزت می گیرد و بوی عل می یابد . اگر امروزه که عر ه حاکمیت علوم و چون و چرائی

عر ۀ نمایش بی ایمانی عامزه اسزت طبیعزی مزی باشزد . و زی ایزن فقزط نمایشزی بزیش نیتزت و بزه آن معنزی

نیتت که ایمان از اعماق ا رخت بر بتته است . اگر ایمان بزه زیزر سزهوال رفتزه اسزت ایزن خزود ایمزان و

نفی می کند ازا ایمزان برازری آیزد زیزرا بشزر قو و امنیت ایمان است که ایمان سنتی را زیر ره بین برده و

ه از عر زۀ عملکزرد کز تزاج ایمزان برازری اسزت . ایمزان برازر یعنزی امیزانی حهر چه که جلوار می رود اااً م

زاحبش یعنزی انتزان بدهزد و بزا انتزان پیونزد و عهزدی رفته و میخواهد متزهو یتش رابدسزت ارغریزی فرا

: اندیشه ایمانی : اندیشه ای که متهو یت وجزود را بعهزده یایمان اندیشجاوید منعقد کند : ایمان اعتقادی

گیرد و به حایی به جای ایمان غریزی بنشیند و ایمان را از عر ۀ خود بخودی خارج کند . یعنی ایمان را

از رسا ت غریزی به مقام ولایت وجودی برسزاند. یعنزی انتزان ایمزان را احویزل بگیزرد و خزود متزهول حفزی

سرنوشت خود شود . یاست و ایمنحرو

Page 51: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

51

که احتزاا قزدر و ازوان رسزیک پزذیری و حتّزی مزاجرا جزوئی بشزر نامیزده مزی شزود و بزه بشزر ایزن آنچه

ایمزان و امزام موقعیزت وجزودی اش طغیزان کنزد نیزز از قزدر و احتزاا امکان را می دهد که حتّی بزر علیزه

و از هزر انتزانی در شزرایط خزودش یزک قهرمزان مزی امنیتی است که از ایمان اای و غریزی بزر مزی خیززد

شززرایط خززودش در مرحلززه ای از زنززدگی دسززت بززه اعمززال درتززی کسززازد . و ایززن یززک واقعیززت اسززت کززه هززر

– خزود کز قهرمانانه می زند. عمل قهرمانانه عملی فراسوی امکانا و امنیت کلی زندگی فرد اسزت و در ح

براندازی ندارد بلکزه بزه ناگزاه از عمزق اازش قزدر و –قصد خود براندازی می باشد و ی فرد در آن حظه

امنیززت و حمززایتی برخاسززته اسززت کززه او را بززه فراسززوی خززودش میخوانززد و اضززمین مززی کنززد و او بززا کمززال

اطمینززان دسززت بززه کززاری مززی زنززد کززه از چشزز اطرافیززانش نشززانه جنززون و یززا خودکشززی اسززت . ایززن قززدر

بزر علیزه خزود ایمزان طغیزان مزی کنزد و ایزن خزود برانزدازی ایمزان اسزت کزه بزه فراروندۀ ایمان است که حتّزی

برازر مزی رسزد : ایمزان عامیانزه بزه ایمزان عا مانزه ، و ایمزان عا مانزه بزه ایمزانی عارفانزه ، و ایمزانی ایمانی

ع ایمان عارفانه به ایمانی شهودی . و یکی از حیر آورارین این ایمانها همان ایمان نیهیلیتتی است از نو

مان رهزن خیام و حافی و شمس و او تتوی و مارکس و نیچه و کامو . عارفان رهزن ایمان عا مانند و عا

ایمان فقها هتتند و فقها رهزن ایمان عوامند. و نیهیلیتت های بزرگ رهزن ایمزان همزه انزد و ایمزان را بزه

انهزا یعنزی بزه ا و غریززۀ ایمزان . فراسوی خیر و شر می کشانند یعنی به هتزته مرکززی و واحزد همزه ایم

آنوا که ایمان بواسطه کفر به محک نمی خورد بلکه رو در روی عدم قرار دارد و با زه از عدم نمی ارسد

که وجود دارد ه. ایمان به عنوان غریزه همان ایمان به وجود است . وجود خودش منشأ ایمان است. هر چ

د اسزت و در از ازن اسزت از هزر آنچزه کزه محزدود اسزت و موجزو من اسزت وگرنزه نزابود مزی بزود . ایمزان ؤم

است یعنی وجود محصور عدم است و ذا اگر مؤمن نباشد اتلی عدم شزده و محدودیت خود موجودیت یافته

معدوم می گردد . پس ایمان همان قدر وجود در عر ۀ محصزوریت و محزدودیت عزدم اسزت و نبزرد وجزود

عدم . نوجود در اهاج بی اما بر علیه عدم است : پاریداری

مربزوط بزه بزود و نبزود اسزت. وخیزر و شزر نیزز شزد پس ایمان پیش و بیش از اینکه مربوط به خیزر و شزر با

فتی از بود و نبود است . آنچه که اکبر و غرور نامیده می شود نیز نماینده قزدر غریززی ایمزان اسزت :

قلمزرو عزدم . و غزرور یعنزی مطمزهن بزودن بخزود در ایزن اکبر به معنای پزیش روی وجزود محزدود ازن در

پیش روی جنون آسا در نبرد با عدم . و اینتت که ایمان از قلمزرو کزور و خودبخزودی و عامیانزه کزه خزارج

می شود و به شعور مذهبی و شعار اخلاقی مزین می گردد اافاقاً متکبرار و مغزرور ازر مزی شزود درحا یکزه

رار می آیزد . ازا آنوزا کزه دمعمولًا به حاظ شرایط مادی ضعیفتر می گردد و ی مقتانتان در چنین عر ه ای

و فنزا مظهزر قزدر لایززال یزک انتزان مزی شزود و خزدایگونگی اش رخ مزی رایمان یزک عزارف در وادی فقز

نماید . اا آنوا که مرلًا شیوخ اعرال و ا حال کبزار پیزامبر، علزی ع را بزه اشزد اکبزر و غزرور سزرزنش

آنها می گوید : کبر من از کبریائی خداست . و این در حا ی است که درمیزان اعزرال هی کنند و او خطال بم

مردی فقیرار و بیکس ار از علی وجود ندارد .

Page 52: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

52

کززه یززک مااریا یتززت یززا نیهیلیتززت و یززا یززک لاط و ززوم ن لامززذهب بززه ناگززاه دسززت بززه عملززی اافاقززاً آنگززاه

کند ایمان بارزار از هر جائی دیگزر ماهیزت اازی و غریززی می دا فا برای هیچ ایرارگرانه می زند و جانش ر

اش را محقق و معرفی مزی نمایزد : ماهیزت اوحیزدی و فراسزوی خیزر و شزرش را : ماهیزت فزوق اعتقزادی و

اازی اوسزت کزه خزود انتزان هان بعنزوان کزانون قزدر بشزری، عزین کزانون اراد مز فلتفی اش را . در اینوا ای

یزرا مزورد حمایزت بزی قیزد و ز شعاع فرمزان خزود دارد و انتزان مریزد اوسزت و او را دوسزت میزدارد رااحت ا

شرط اوست .

دانتت زیزرا انتزان ایزن قزدر را نزه در سزرش بلکزه در هدر اینوا می اوان آشکارا ایمان را قدر عشق

ودسزت بکزار مزی شزود . نکزه زبزانش را بفهمزد ضزمانتش را درک کزرده آاعماق د ش احتاا می کند و بزی

انکه زبان اندیشه با امام گویائی اش همواره اردید زاست و قدر عمل را متزتهلک مزی کنزد و انتزان آحال

با حمایت اندیشه اش همزواره دسزت بزه کارهزائی متوسزط مزی زنزد ازافقط روزمزره گزی اش خدشزه دار نشزود.

است و هرگزاه کزه ایمزان دسزت بکزار مزی اندیشه مصلحت گراست درحا یکه ایمان حقیقتگراست و خطرکننده

شود اندیشه خوول و منزوی و نادم است و س س جانی ازازه گرفتزه و از قزدر ایمزان بزه قزدر برازری از

اندیشه ، به اندیشۀ براری دست می یابد .

و زنزده زذا انتزان بمیزانزی کزه از ایمزانی فعزال ،از آنوا که عشق دعو به ایرار می کند اا سزرحد فنزا شزدن

دار است می اوانزد عشزق راحمایزت و پیزروی کنزد وگرنزه در مزی مانزد . زذا مزی ازوان ایمزان را قزدر ربرخو

–اسزت : نترسزیدن از بزاختن : ازوان از خزود شزق فعا یت عشق نامید .ایمان همانا ضمانت اجرائی دعزو ع

گذشتن .

قام قوه اا فعل است . زذا ایمزان بمیزانزی کزه مر از گپس ایمان از مقام قوّه اا فعل همان زمینۀ همۀ غرایز دی

ده شزده گزی وفعال و خلاق می شود کل قزوای حیزاای و معنزوی بشزر امکزان یهزور و بزروز پیزدا مزی کنزد و بز

انتان را شدیدار و وسی ار ممکن می کند اا انتان را به مقام برخاستن از خویشتن برساند : برخاسزتن از

نمودن. زیرا اوربزۀ غریززی بشزر « خود» اراده گی مقدا ، و دعوی ارادۀ جبر غرایز، برخاستن ازاین بی

ه در مرحله کمزا ش بزه کو ایمان است از وجود همانا اوربه بی خودی خود است : اوربۀ بی وجودی است.

چی « من» انتان قدر دعوی وجود می بخشد ااطا ب و جود انتانی خود شود و بگوید : پس

در هزر الاشزی بزرای جتزتووی خزود و احقزق و اثبزا و « مزن »است . و چزون « من» ایمان هموارۀ ایمان

همانزا ایمزان عزدم اسزت بزه « مزن »ناکزامتر از قبزل اسزت و معزدومتر اسزت زذا ایمزان ،و اعزیّن خزودش وزبر

Page 53: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

53

وجود. و ذا ایمان به حاظ اعریف منطقی یک اعریزف جزادوئی دارد و عملکزردش امامزاً معوززه وار اسزت و

منطقش ه اماماً دیوانه وار . ایمان ،راز همه رازهای انتان است . ذا

ذا ایمان ،همواره ایمان به چیزی است که هر چه بیشتر جتزتوو مزی شزود کمتزر یافتزه مزی شزود: ایمزان بزه

« خزود » :ایمزان بزه خزدای « خدا»،ایمان به « خود»چیزی که وجود ندارد و ی عین وجود است : ایمان به

نمی بزود هرگزز چنزین جزادوئی رخ نمیزداد . ازن انتزان کزانون همزه « ان» خدا . و اگر « خود » و ایمان به

رازهاست یعنی غرایز.

پس ایمان به بیان اول و آخرش همانا ایمان غریزه هاست : ایمان ان در مقابله با مرگ و نیتتی .

و بواسطه یکزی بروزی از ایمان بر بنیاد هر غریزه ای ایمانی دارد : یعنی چه و نیز هر مرابه و یهور و

از غرایز است . یعنی چه و نیز هر عشق و هر ایده ای ه مشمول همین سلته مراازب وارابزاط بزا ایمزان

و غرایز است . یعنی چه

د عمزوم زه به این متائل غریزه جنتی را مرال می آوری که سلطان غرایزز جتزمانی اسزت و در نز سبرای پا

رابطۀ جنتی نامشروع . هارین غرایز است خاّ بشری مکروه

ود متزلماً از هزر شز هنگامی که مردی به زنی میل جنتی می یابزد و بزرای ارضزای ایزن میزل دسزت بکزار مزی

فرهن مزذهبی کزه باشزد مزی دانزد کزه دسزت بکزار واقعزه ای بززرگ اسزت کزه در آن خطراازی بززرگ وی را

هنگزی بزه نززوعی اعبیزر مززی شزود و دلایززل خزاص خززود را دارد. اهدیزد مزی کنززد. ایزن خطززرا در هزر فززرد و فر

عطش و یا عشق به رسیدن بزه ا یزن جزنس مخزا ف از یزک سزو و خطرپزذیری حا زل از ایزن میزل از سزوئی

میل جنتی اش را به محک می زند و به عمل می کشد. ، دیگر، ایمان

ی نمایزد و ر بزه خیانزت و فریبکزا وی را مزته فکمترین و حداقل خطری که وجود دارد اینتت که جنس مخا

این خطر در سوی دیگری در خود او ه وجود دارد که خودش هز خزود را بزه ایزن خیانزت مزته سزازد . بزه

میزانی که این حس خیانت در او وجود دارد در جنس مخا ف او نیزز وجزود دارد و یزا بوجزود مزی آیزد . و زی

ود دارد امام الاش را می کند ازا ایزن احتزاا خیانزت را ه در جوهرۀ میل جنتی اش وجکاو بواسطۀ ایمانی

ابرئه نماید و بلکه این احتاا را مبدّل به احتاا عکس نمایزد یعنزی احتزاا عشزق . و عشزق خیزانتی در

بخشزوده شزده گزی کزه در جزوهرۀ بر ندارد و برای عشق همه چیز حلال است و بلکه واجب. یعنزی ایمزان بزه

این می شود که غریزه جنتی خزود را ببخشزد و بلکزه بزه خزود پزاداش هز غریزه جنتی حضور دارد موجب

بدهد بواسطه نیروی عشق. ونیز الاشی که یک فرد برای اثبا عشق خود بزه جزنس مخزا ف مزی نمایزد اازاً

در خطری عظی قرار دارد زیرا شکتت در این الاش برای او از مزرگ هز بزدار اسزت . پزس ایمزان عظیمزی

ان دست به چنین کزاری بزنزد: ایمزان بزه عنزت شزدن و سز س بخشزوده گشزتن. ایزن ایمزان در می طلبد اا انت

ید عشق و رحمت است و منشأ او ید اعتقادا مزذهبی . زیزرا زن ا غریزۀ جنتی حضور دارد و منشأ او

و ر زن و شزوهر قزانونی گز و مرد وقتی از آغوش همزدیگر بزر میخیزنزد شزدیداً احتزاا گنزاه مزی کننزد حتّزی ا

Page 54: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

54

وی این گناه بزه مرابزه درک کزل حزق ازن و حقزوق غرایزز و حقیقزت دیزن و اشرعی باشند. درک اعماق هزار

وجدان و آگاهی بشر است . ک نیتتند کتانی که بزا نختزتین همخزوابگی دچزار بیززاری جنتزی شزده و امیزال

تزی نیک سو دارای ایمزان ج شدید مذهبی پیدا کرده و گاه طلاق می گیرند و یا اارک دنیا می شوند. اینان از

بتیار ضعیف و غیر فعا ی هتتند واز سوی دیگر دارای ایمان اندیشی خلاقی هتتند.

نزاه گبدین حاظ می اوان درک کرد که ایمان یعنی ایمان بزه بخشزوده شزدن . و ایزن سزر بزرآورده از احتزاا

بهمان شد که مهاج و وحشزی و می باشد که در ا غرایز قرار دارند خا ۀ غریزۀ جنتی . یعنی غرایز

خواهنده هتتند در حظه ارضای خود از خود شرمنده می شوند و این احتاا گنزاه اسزت . و ایزن شزرمنده

د داشززتن . بززدین حززاظ اسززت از خویشززتن : از انیّززت و محززدودیت وجززود. و گنززاه یعنززی گنززاه وجززو « اززن» گززی

درک بنیادینی از مذهب رسیده است که ا بته در نزد مشرل دانمارک یعنی کی یرکه گارد به فیلتوف عارف

عارفان اسلامی امری بس قدی و بدی بوده است .

ز و بوده شده گی غریزی انتان اوربه ای جز ضعف وناکامی و پتتی و ستزتی و مزرگ و نیتزتی یپس غرا

ن کنندۀ این نقصان است را به اثبا نمیرساند. وایمان جبران کنندۀ این وضعیت اسف بار انتان است : اأمی

یزل کننززدۀ انتززان اسززت و در واقزز کمزال غرایززز اسززت و غریزززۀ کامززل اسزت کززه بززدون آن نززه غریزززه ای مو اک

انی و نه غریزه ای روانی و نه جهانی ،هیچکدام قابل امکان و احمل وجود انتان نیتزت . و حتزی مزی تمج

د اززا در ازز اسززت و اززن را ممکززن مززی سزز ، ا غرایززز اسززت و نقطززۀ امکززان غرایزز « ایمززان» اززوان گفززت کززه

محا ره عدم همچنان باقی بماند و حتّی به حظه نفو عدم در ان مرگ باز ه آرام باشد و مهراسزد و بزه

بقای خود امید داشته باشد . امید همان ایمزان اسزت . و امّزا ایمزان خا زی وجزود دارد کزه در معنزای دینزی و

واست که مؤمن از اسماء خداونزد قزرار داده شزده اسزت . نای دارد و اا آمخصو اً قرآنی فا کاملًا ویغه

و ا بته همین ایمان مخصزوص هز درجزاای دارد کزه در قزرآن مزذکور اسزت و زدق و زبر و اوکزل و بلکزه

شکر و رضا در جریان بلایا و مصائب بززرگ از جملزه زفا ویزغۀ ایزن نزوع ایمزان اسزت . چشز پوشزی از

معرفت وحکمت واحیای دین خا ص ه از جمله زفا برازری اص دادن زندگی به امر امور دنیوی و اختص

مختص این ایمان در درجه ای برار است که مظهر چنین ایمانی خود پیامبران وامامان و قدیتین و عارفزان

اسزت اکرریت ایمان عامه بزوده اسزت .و ایزن نبزرد ایمانه بزرگ بوده اند که همواره ه مورد انکار و عداو

که منور به اعتلای ایمان عامه و کمزال ایمزان عزا مزی شزود . و بزه حزایی مزی ازوان گفزت کزه نبزردی بزین

اسزت . و از همززین ه نبزرد ایمانهایشزان نبززوده باشزد . نبزردی کزه حززق ایمزان کز افزراد و گروههزای بشزر نبززوده

گزی نبزرد بزین ایمزان غرایزز اسزت بین اعتقادا دینی و علمی و فنی و سیاسی و اخلاقی هز جمل رددیدگاه نب

در غرایز گوناگون حضور دارد و نبرد بین درجا ایمان در هر که در درجا گوناگون : نبرد بین ایمانهائی

غریزه ای در میان افراد و گروههای بشری . مرلًا نبرد بین حوال و بی حوابی و نبزرد بزین آزادی جنتزی و

ی قید و شرط اجتماعی و شریعت ، جملگی دال بر نبرد مذکور می محدودیت جنتی، نبرد بین آزادیخواهی ب

Page 55: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

55

نبززرد بززین ایززدئو وژیهای اقتصززادی سیاسززی . یکززی نگززران نززابود شززدن انتززان و انتززانیت اسززت و نیزززباشززد و

دیگری به این نگرانی می خندد. این دو نوع ایمزان اسزت کزه بزه حزایی ایمزان دومزی کزه یزاهری کافرانزه و

تر بنظر میرسد. ونیز می بینی که امروزه ایمزان کافرانزه در سراسزر جهزان بزر ایمزان ضد شرعی دارد محکم

شرعی و عقلزی مزی چربزد و جهانیزان بتزوی ایمزان کافرانزه در حرکزت هتزتند و زذا ایمزان دینزی و عقلزی در

موض ارور قرار می گیرد و اروریتت می شود اا بقای خود را حفی نماید.

بیانگر دو نوع ایمان هتتند . نیهیلیززم و شزریعت هز . و مزی بینزی کزه نیهیلیززم بزر سوسیا یزم و کاپیتا یزم

شریعت و اخلاق و نیز کاپیتا یزم ه بر سوسیا یزم در حال فائق آمدن است . یعنی ایمان غریززی بزر ایمزان

یعنزی همزین . مهیلیزز مان پائین انه ای بر ایمان بالا انه ای متلط می شزود . نی یاندیشی فائق می آید . یعنی ا

میک ایمزانش قزوی ازر اسزت آیزا ایمزان اکتی که از نابودی می ارسد و کتی که از نابودی نمی ارسد . کزد

ک سزهوال بززرگ اسزت کزه امامیزت حقیقزت عقزل و دیزن را بزه یز ایزن پاپ قوی ازر اسزت یزا ایمزان آل کزاپون .

رد . اینکه یک روس ی مؤمن ار اسزت یزا یزک دی نداینبا –پاسخی منطقی و باید مقابله می خواند و براستی

راهبه، سهوا ی است که بیش از هر کتی یک عارف دینی بایتتی جوابش را بخودش بدهد وگرنه هرگزز بزه

کیقین نمی رسد . اینکه یک کمونیتت لامذهب که جانش را بزرای هزیچ فزدا مزی کنزد مزؤمن ازر اسزت ویزا یز

خوانزد و مزی ارسزد کزه دسزت بکزاری بزنزد مبزادا کزه گنزاهی آخوندی که شبانه روز از وحشت جهن ورد مزی

کند.

مؤمن در معنای خاص قرآنی و مخصو اً مؤمنان خا ص کتانی هتتند که رسا تی جز کتب معرفزت و علز

و حکمت دینی ندارند و وییفه دارند که زندگی خود را وقف فه احکزام دیزن نماینزد و حقزایق آنزرا اسزتخراج

به چنین وییفه ای خود ایمانی بتیار بزرگ می طلبد . پس مؤمن در قاموا قرآن بتزوی کنند. ان در دادن

عشق به معرفت می رود : معرفت بر احکام شریعت که امامزاً احکزام غرایزز بشزر اسزت . پزس مزؤمن قرآنزی

بایتتی بتوی ان شناسی و غریزه شناسی و خودشناسزی بزرود و نزه کتزب فقزه و فلتزفه و حزدیث و افتزیر

و منطق . و بایتتی بتوی ا عملکرد غرایز برود که د یل وجود انتان بر روی زمزین هتزتند، یعنزی کلام

ایززن بتزوی ایمزان شناسززی . و خودشناسزی مزؤمن چیزززی جزز ایمزان شناسززی او در خویشزتن نمزی باشززد . کزه

دنیزایش ازأمین ایمانش چیتت و از چه رو او اا این حد ایمن است ، بی آنکه روی به دنیا داشزته باشزد چزرا

عظی غرایز از کواست زیرا اا غرایز که اهرمهای حیا انتزان بزر یاست و دریوزه دنیا نیتت . این ایمن

روی خززاک هتززتند اززأمین نباشززند و مززؤمن نباشززند انتززان قززدر کتززب معرفززت نززدارد و امامززاً اسززیر نیازهززای

غرایز خویش است .

آگاهی ایمان خود قرار می گیرد اا به منشأ و علزت ایمزان –د و اینگونه است که یک مؤمنی که درمتیر خو

خود برسد بتدری در جهان بیرون جزز ایمزان نمزی یابزد و همزه مزردم را از خزودش مزؤمن ازر مزی یابزد و بزه

Page 56: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

56

حیززر مززی افتززد و حیززر آوراززر اینکززه مفتززد اززرین وکززافرارین و ابلززه اززرین آدمهززا را بمرااززب مززؤمن اززر از

نگاه آنهارا برای او ین بار می فهمد که معنای آنچه که اا قبل از این جهل وجنزون مزردم سائرین می بیند و آ

بززود بززر غایززت ایمانشززان . و طغیززان ینامیززده مززی شززد حقیقززتش چیتززت و آنچززه کززه کفززر مردمززان بززود باسزز

غرایزشان دال به اشد ایمانشان . و ی آنها خود این حقیقت را نمیدانند .

Page 57: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

57

خویشتن داری -4

ت به معنای ان خویش را حراسزت نمزودن و پزاا داشزتن سهمانطور که از واژه اش پیدا« خویشتن داری»

و خدمت کردن است و ان را از خطرا بیرونی مصون داشتن و حدود ازن را رعایزت کزردن و ازن تو مراقب

دین حزاظ خویشزتن داری متزرادف اسزت بزا را از مداخله در اموری که برایش مضر است ممانعت نمزودن . بز

اخلاقیززا . و اخلاقیززا در اینوززا معنززایش بطززور واضزز همانززا شززناخت قززوانین و خیززر وشززر اززن اسززت و ایززن

و هزر آنچزه کزه انقوانین رارعایت نمودن برای در خطر نینداختن ان . در اینوزا ازن نمزی اوانزد جزدای از رو

نززی حفززی و رشززد سززلامت جتزز و اعصززال و روان و غرایززز و اسززت القززی گززردد. و خویشززتن داری یع دراززن

جوار و گفتار و رفتار و حواا و هوش و اراده و اندیشه .و اعضاء

در دو جنبۀ فعل و انفعال قابل ملاحظه اسزت : کزردن و نکزردن : حرکزت وبزاز ایتزتادن . پزس خویشتن داری

خویشززتن شناسززی هزز متززتلزم اوربززۀ خویشززتن داری بززیش از هززر چیزززی متززتلزم خویشززتن شناسززی اسززت و

خویشتن شناسی و خویشزتن داری خویشتن است پس انتان در متیر زندگیش از بدو او د اا مرگش بتدری

را اوربه ودرک می کند و بکار می بندد و هر کتی ه در این راه خویشتن شناسی و خویشتن داری خزاص

می کند . یعنی هر کتی اخلاق ازن خزود را بتزدری خود را بر حتب شرایط و امکانا و خصائل خود اوربه

بدسزت مزی آورد : از روش اغذیزه ازا خوابیززدن و جمزاع کزردن ازا روش امززرار معیشزت و روابزط اجتمزاعی اززا

ودر این راستا متلماً از اوربه و آموزش هزای دیگزران هز . روش اندیشیدن و سخن گفتن و اصمی گرفتن

ی گیرد و به اقلید و اشبیه ه دست می زند . و اگر اهل سواد باشد ایزن قی و غیر متتقی بهره متبطور مت

آموزش و اقلید وسعت بیشتری می یابد : از آموزش های وا دین اامعلمین ودوستان اا آمزوزش هزای علمزی

و فنی و مذهبی و طبی .

همه اینها در خدمت خویشتن و خویشتن داری است .

ینی که آنچه که سلامت نامیده می شود اگر مترادف با خوشی باشد بتیار و ی در عین حال می دانی و می ب

موقتی و کمیال است . در اینوا اوربه ودانائی و فضیلت از یک سو و حت و خوشی و آسایش و عزّ و

ذّ در سوئی دیگزر قزرار دارد و رابطزه اش بتزیار متنزاقن وعویزب مزی آیزد . و براسزتی معلزوم نیتزت کزه

ش بایتتی منور به سلامت و سعاد شود یا نزه دربارۀ خویشتن و جهان خوی فتآیا دانش و معربقول نیچه

. فلاسفه و اخلاقیون و معارف مذهبی و نیز دانش مدرن همواره بر این ا ل پافشاری نموده انزد و بزه غیزر

عاقزل بززاش، از ایزن ا زل د یلزی بزرای حقانیزت خزود ندارنزد و کتزی هز پیرویشزان نمزی کنزد . درا بخزوان ،

متدیّن باش ، با ادل باش ، فعاّل بزاش و...... ازا بزه سزلامت و سزعاد برسزی و خوشزبخت گزردی . اگزر ایزن

همزه وزش برحقزی نمزی اوانزد بزود و یزا پیروانزی نخواهزد داشزت . ایزن ا زلِ مز ا ل مورد قبزول نباشزد هزیچ آ

Page 58: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

58

اوربزه واعلزی و اربیزت اسزت ا ول دیگر در زندگی مادی و معنوی بشر است وا ل ارزش اای شزناخت و

و ا ل کلیه ا ول اخلاق و مذهب و دانش و فن . این انها ا زل اازی اندیشزه اسزت کزه کتزی زب بزه سزخن

شزه ینمی گشاید مگر بر این ا ل پایدار است و نمی اواند که نباشد و چون این یک پایداری شعاری و بزی ر

ا انتان فقزط بزرای خوشزبخت شزدن و سزعادامند بزودن و آیاست ذا همه مبلغان عل ودین ریاکار می شوند .

سا ماندن خلق شده است اگر چنین است آیا کتی اوانتته اسزت خوشزبختی و سزعاد را و حتزی سزلامت

جتمانی را اعریف کند ، لااقل برای خودش اگزر سزلامت ازن یکزی از میزانهزای سزعاد و خوشزبختی اسزت

ت می مانند پس چرا انتان بیمار می شود و می میرد اا بیمزاری و که بدون آن ارزش های دیگر بی خا ی

پیری و ستتی و مرگ وجود دارد چه اعریفی از سلامتی ممکن است و ذا چه اعریفی از سعاد ممکن می

و فنزی و اجتمزاعی و اقتصزادی و یآید و ذا آن ا ل اای همه ا ول عقلی و نقلزی واخلاقزی وعلمزی ودینز

ه چنزین ا زلی از کوزا بزه بشزرا قا شزده اسزت و از کز تزت زیر سهوال است و ا لًا معلوم نی سیاسی و فلتفی

کوا از جانب بشر اا این حد مزورد قبزول یقزین بزاری قزرار گرفتزه و مزلاک زیتزتن و هزر فعزل و انفعزا ی شزده

زل واقعیزت ا بزه است . آیا بدبختی نمی اواند لااقزل یکزی از دلایزل و مقا زد زیتزتن باشزد اگزر چنزین باشزد

تر است اا خوشبختی . زیرا خوشبختی یک عارضزه مزوقتی و بتزیار سزطحی اسزت یکزندگی بشر بتیار نزد

و بدبختی ها بتیار ماندگارار ومتتمرار و پایدارار هتتند و نیمه دوم عمر را اماماً رهبری مزی کننزد، یعنزی

لاق اسزت بواسزطه بزدبختی رهبزری مزی نیمه ای از عمر که بهمراه کمال عقل و عل و اوربه و فضیلت و اخ

خوشزبختی یزک شود و بزدبختی بتزتر همزه واقعیزت نیمزه دوم عمزر مزی باشزد . بزدبختی یزک واقعیزت اسزت و

آرمان ناممکن و کودکانه و رومانتیک . و می دانزی هزر چزه انتزانی کزه شزدیدار بزر اسزاا خوشزبخت شزدن

نطفزۀ او یزۀ « خوشزبختی » ی کزه ئی شزود . گزو زندگی و الاش می کند سریعتر و شدیدار بزدبخت و سزاقط مز

بدبخت شدن است . و می دانی که اکرریت قریب به اافزاق مزردم فقزط بزرای خوشزبخت شزدن زنزدگی مزی کننزد

یعنی بزه عشزق بهشزت . و ایزن عشزق آنهزا را بزه جهزن مزی بزرد . پزس بیزائی حتزال شزعور و معرفزت را از

قی را از سعاد جدا کنی اا هر یک را بزه انهزائی بهتزر درک تی سوا کنی . و نیز حتال فضیلت اخلاخخوشب

دنیا می شزد مزی نمائی و حقش را بیابی . زیرا اگر قرار بود فضیلت اخلاقی و معرفت موجب سعاد در این

بایتتی بانیان و اسوه های آن یعنی پیامبران و عارفان و علمای بزرگ جهان مظهر کمال سزعاد و سزلامت

روی زمزین مزی بودنزد ، آیزا چنزین بودنزد و یزا درسزت بزه عکزس آن . و بزه همزین د یزل اکرزر و خوشبختی بر

مردمان بزا ایزن نزوع اسزوه هزا عزداو و انکزار داشزتند و خوشزبختی را نقزد و بزر روی زمزین مزی خواسزتند

این در تی اخروی و پس از مرگ : ده نتیه و سرخرمن می دادند : خوشبخدرحا یکه آن اسوه ها اساساً وع

دنیززا بززدبخت باشززید اززا در جهززان دیگززر خوشززبخت شززوید : ایززن بززوده اسززت پیززام اول و آخززر اخززلاق وفضززیلت

ومعرفت وعل و مدنیّت و حتّی اکنو وژِی مدرن. اکنو زوژی مزدرن نیزز درسزت مرزل اخزلاق قزدی ،هر چزه کزه

دهزد و برنامزه هزای پزن یندۀ بشزریت و ازاریه می آتر وعده به شبیشتر وعده هایش دروا از آل در می آید بی

بتدری مبدل به برنامه های د سا ه و هزار سزا ه مزی شزود. و ایزن همزان راز مدینزه اش ده سا هو سا ه

معۀ ااوماسیون . هیچکس همچون نیچه ایزن ا زل دروغزین را در اهای فاضله وکمونیزم و بهشت است و ج

Page 59: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

59

ه این ا ل مذکور مرزل همزه ارزش هزای رایز بنظر می رسد ک اخلاق قدی و امدن جدید رسوا نکرده است .

بشری بایتتی وارونه شود اا بر واقعیت حیا بشری قرار گیرد و از ریا و رسوائی نوا یابد و بشر را ه

از یک فریب کهن و اای برهاند : حق با بدبختی انتان است فقط بر اساا این ا ل نوین است کزه اخزلاق

و واقعیزت زنزدگی بشززر بزر پایزۀ آن چززه کزه هتزت قززرار مزی گیزرد و بززا و فضزیلت و معرفزت ودانزش و اوربززه

کزه بزه قصزد وانگیززۀ « خویشزتن داری » خودش زادق مزی شزود. در اینوزا و بزر اسزاا ایزن ا زل واقعزی،

خوشبختی پدید آمده است موبور است که یزا بکلزی نفزی گزردد و یزا مقصزد و معنزای خزود را کزاملًا معکزوا

را به عنزوان حزق خزود پزذیرا شزود و بزرای هزر « بدبختی » ی برگزیند و یا اینکه سازد و راه و روش دیگر

چه سریعتر و شدیدار بدبخت شدن انوام وییفه کند.

بخصوص بر اساا فضیلت و معرفت و دانش و فن و سیاسیت، « حق خوشبختی» واقعیت دیگر اینتت که

مزردم عزامی فقزط سزعی مزی کننزد کزه خزلاء امری مخزتص بزا سزوادان و علماسزت و نزه بزی سزوادان و عزوام.

روزمره گی را پر کنند اا شب فرارسزد و بخوابنزد و نهایتزاً بزه امیزد یزک خزوال بززرگ کزه همزان مزرگ اسزت

زندگی می کنند. این امید بصور طبیعزی در خزون و روانشزان جاریتزت و زذا زنزدگی را بزر آنهزا میتّزر مزی

ین چیزهاسززت : اشززتغال بززرای اشززتغال وایززن راز و روش سززازد. و ززذا اشززتغال بززرای مززردم عززامی مهمتززر

وزش و اطلاعزا همگزانی ایزن راه و روش مز خویشتن داری عامه مردم است که در عصر سواد اجباری و آ

شزده و بزه جنونهزای رنگارنز « خوشزبختی » در حال انحلال می باشد و ذا مردم عامی هز دچزار وسوسزۀ

ریزی خود خارج می شوند. و گوئی ماجرای آدم و حوا در بهشت کشیده می شوند و از عر ه خوشبختی غ

اکرار می شود در این دوران مدرن که میخواهد خوشبخت شود درحا یکه خوشزبخت اسزت و زذا ایزن ازلاش

جنون آمیز موجب خروج آنها از بهشت می شود و به عر ه بدبختی واقعی وارد می شوند زیرا اکنو وژی

تی را از انتززان ربززوده اسززت : اشززتغال را . و زمززان آزاد شززده عر ززۀ بززدبختی و ااوماسززیون ابزززار خوشززبخ

واحتاا بدبختی انتان گردیده است . و می دانی که اخلاقیزا وفضزیلت و علز و فلتزفه و سیاسزت وهمزه

اهوریهای خوشبختی برخاسته از آدمهای بیکار بوده است . این بیکزاره هزا یزا دردربارهزا و یزا در غارهزا بزه

ن اهوریهززا رسززیده انززد : فلاسززفه و پیززامبران. و اینززک آن بیکززاری بواسززطه اکنو ززوژی بصززور یززک امززر ایزز

خویشززتن » همگززانی در آمززده اسززت و جززز اخززدیر عززلاج دیگززری نمززی یابززد وامززروزه بصززور ا ززل نختززتین

ی کل بصور یک ا ل انازع بقا برادر سراسر جهان خودنمائی می کند و گوئی این خویشتن داری « داری

براندازی به روش های گوناگون زور –کشی و خود –این امدن اجتنال ناپذیر شده است : اخدیر خود

معا ر خویشتن داری بشر اسزت . خویشزتن داری متزرادف بزا خویشزتن برانزدازی شزده اسزت . اگزر کتزی را

ه اهوریهزای خوشزبتی م می بینی نشهه است و گرنه اسلحه بدست مشغول کشتار است . این ا ل اای همراآ

است : همه اهوریهای خوشبختی از بدبخترین آدمها او ید شده است .یعنزی همزه اهوریهزای خوشزبختی منشزأ

ک و متزخره مزی میز ارند و ذا آنگاه که بدست آدمهای خوشزبخت مردمزان مزی رسزد کزاربردی ک داراژیک

ه هززا و دکتززرین هززا ،همززه بهشززت پردازیهززا انززد و همززه فلتززف یابزد . همززه مززذاهب و ایززدئو وژیها اینگونززه بززوده

Page 60: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

61

.اینکه بدبخت ارین و زجر کشزیده ازرین و مظلزومترین و گرسزنه ازرین و بزیکس ازرین و مطرودازرین آدمهزا

کوا انا حق زده اند دال بر حقانیت نظر ماست کزه : حزق بزا بزدبختی اسزت . و زی حیزر آور و ما یخو یزائی

پرسززتان از ایززن بززدبخت اززرین ختیبهگان خوشززبختی و خوشززاسززت ایززن واقعیززت همززه جززائی کززه چززرا همززه نشزز

آدمهای ااریه پیروی می کنند اا خوشبخت شوند . و چرا اهوریهای خوشبختی بایتزتی از سرچشزمۀ بزدبختی

عزل نجاری شزود. ونیزز آیزا واقعزاً ایزن اهویهزای خوشزبختی پیزروی مزی شزود بواسزطه پیزروانش و یزا اینکزه

تبی احت شعارهای آن مکتب به مته و وارونه سازی آن مکتب پرداخته اند است و پیروان هر مک ه وارون

اززا از بززدبختی او یززد خوشززبختی کننززد. آیززا ایززن راز مززذهب ضززد مززذهب و مکتززب ضززد مکتززب و خوشززبختی ضززد

خوشبختی نیتت .

بودا شاهزاده ای غرق در سعاد و رفاه وخوشزبختی بزود واز خوشزبختی اش بیززار شزد و بزرای همیشزه از

ختی بآن گریخززت و چهززل سززال بززه انززدازه همززه بززدبختیهای هنززدیها زجززر و ریاضززت کشززید و پیززام واسززوۀ خوشزز

میلیاردها انتان شد . و ی آیا براستی کتی از پیام او خوشبخت شده در پیروی از نتخۀ خوشبختی بودا بزه

ش را یکزه ازاریه نظزر خوشبختی رسید یک میلیارد چینی در ابعیت از بودا به غایزت چنزان بزدبختی ای رسزید

سراا ندارد و آنگاه یک اشراف زادۀ دیگری بنام مزارکس کزه از گرسزنگی او و خزانواده اش همزه مردنزد بزا

پیززامش بدسززت کتززی بنززام مززائو موجززب نوززا آنهززا گردیززد . یززک اسززوۀ بززدبختی دیگززری بنززام متززی کززه حتززی

گر شد و ا ی آخر.محمد و خانزدانش راست نماید مظهر خوشبختی میلیاردها نفردیحنتوانتت از ان خودش

امامان که از فرط گرسنگی به شک خود سن می بتزتند و همزه در کمزال مطلوبیزت بدسزت یزاران خزود در

های کبیزری کزه بزرگتزرین ی تاردها انتان دیگر شدند .این بدبخنهایت شقاو کشته شدند اسوۀ سعاد میلی

اسوۀ خویشتن داری بودند و نتخه های خوشزبختی آنهزا نتخه های سعاد بشری را در دست داشتند همه

ه مردم می گفتند کَل اگر طبیب که نتخه های خویشتن داری بود یعنی نتخه های بدبخت شدن . و این بود

ده اند که ما را سزعادامند کننزد مبودی سر خود دوا نمودی : اگر این پیامبران و ناجیان راست می گویند که آ

فزراوان اسزت و زی خداونزد پاسزخی کزه مزردم ناز همه بدبخت ارند . این نوع آیزا در قزرآ پس چرا خودشان

ست . بهرحال این یک معما و ما یخو یائی است که بهتر است خود انتزان ا پتند باشد به این سهوالا نداده

شزد یزا به آن پاسه دهد و برای همیشه اکلیف خود را با خزودش روشزن کنزد کزه آیزا مزی خواهزد خوشزبخت با

بدبخت .

ن داری بزوده شزت در اوربه و اندیشه عامه مردم در همه جای ااریه و خا زه امزروزه خوشزبختی خزلاف خوی

غرایززز. و ززذا امززروزه دیگززر علنززاً خویشززتن داری حیززا و اواضزز اسززت و متززرادف بززا آزادی بززی قیززد و شززرط

شک می س ارند و یا نهایتاً بزه دیوانزه راعقب مانده گی و بلکه بیماری روانی می دانند و طرف را به روان ز

خانه و یا طردش می کنند اا خودش نابود شود و چنین انتانهای مطرود و بیماری به روش های گونزاگونی

براندازی می روند : اعتیاد، خودکشزی، انقلابیگزری و امرزا ه و شزاید هز بتزوی هی زی –بتوی انواع خود

Page 61: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

61

بتززا خززود مبززدل بززه یززک نززاجی شززوند و نتززخه خوشززبختی کززل گززری و درویشززی گززری و عرفززان برونززد و چززه

بشریت را ادر کننزد ،همزان بشزریتی کزه آنهزا را طزرد و عزن نمزود ودیوانزه نامیزد و محکزوم بزه نابودیشزان

آیزا ایزن نتزخه نوزا و خوشزبختی کزه از سزوی ایزن بزدبختان کامزل بزرای : محکزوم بزه بزدبختی کامزل . نمود

زیزرا بتزیاری را انتقزامی و واورنزه نیتزت بهرحزال نتزخه مزوفقی اسزت یک نتخهبشریت ادر می شود

ه بزه ناگزاه کز احت ااثیر قرار میدهد و به پیروی می کشاند و پس ازعمری پیروی از ایزن نتزخه نوزا اسزت

است . یکزی از ایزن کلاههزای مزدرن سوسزیا یزم بزود کزه نهایتزاً احتاا می کنند که چه کلاهی سرشان رفته

ضدیت بر علیه سوسیا یزم گردید و حتی ام ریا یزم را روسفید کرد . این یزک کزلاه سیاسزی و بزر اشد کانون

بایتتی در نفس انتان جتتوو و فه شزود . و اگزر تاساا یک اوطهه شیطانی نیتت . اگر ه شیطانی اس

هززه بررسززی شززود: اوطهززه اخززلاق، اوط « انتززان » ای بنززام هزز اوطهززه اسززت بایتززتی احززت عنززوان اوطهززه

خوشبختی ، اوطهه فضیلیت ، اوطهه سعاد ابزدی ، اوطهزه معرفزت و اوطهزه خویشزتن داری. ایزن اوطهزه در

هر دورانی به رن و بوی و مزه و حس وافتیر خاص و نوینی به فعل و باور می آیزد و پزس از رسزوائی،

ردد و روز از نزو در دورۀ بعزدی بواسزطه فلتزفه ودانزش و احتزاا جدیزداری ابرئزه و اطهیزر واحیزاء مزی گز

بزدین ارایزب بوضزو مزی ازوان دیزد کزه اخزلاق روزی از نو . این یک جادو است اا یک اوطهزه : جزادوی

اخلاق گری بشر که همان خویشتن داری اوست اساساً یک غریزه اسزت کزه بشزر از دسزتش بزه هزیچ وجهزی

ای عملکزردی مرزل هزر غریززه رهائی ندارد که ه عزّ بخش است و هم زت آفزرین . یزک وارده اسزت و

اراده بشزری نیزز عنصزری از ایزن غریززه اسزت و در درون آن و خود بخودی و جبزری دارد و کزل اندیشزه و

بخدمت جادوی آن است و محصول آن است و بواسطه آن اثبا ویا ابطال می شود هر بار بزه همزان شزدای

در اصزدیق و اکزذیبش بزه یزک میززان بزه آن که اصدیق واحمیل می گردد اکذیب و طرد می شود . و انتان

و بزدون آن بزرای خزود اعریزف و احتاسزی نزدارد . اخلاقیزت و انتزانیت جزدائی تمبتلاست و از آن جزدا نیتز

ناپذیرند . الاش برای جدا ساختن حس اخلاقی از حس انتانی منور به نیهیلیزم بوده است و احتاا پوچی

زی را به سامان نرسانید و غایزت آن مکتزب ا زا ت پزوچی بزود. ونابودی. و هیچکس چون نیچه این جدا سا

ا ا ت قدر در اندیشه نیچه فقط الاشی عبث برای فائق آمدن بر این عبث بود و خود نیچه هرگز نتبت به

همزان قزدر پزوچی و « ارادۀ بزه قزدر » نظرنیچه درفلتزفه مترین احتاسی نداشت . قدر مدک« قدر »

ن پززوچی ددا مزامی قززدر اندیشزۀ نیچززه از قزدر پززوچ کننزده گززی او مزی باشززد : نشزان پزوچی قزدر بززود . و ا

ارزش هائی که بشر بواسطه آن پوچ شده است . بنابراین نیچزه انتزان را از اسزار پزوچی رهانیزده اسزت :

از اسار خویشتن داری انتان در مقابل پوچ شده گزی خزود . نیچزه انتزان را از خوا زت خزودش خزارج مزی

: خوا ت پوچ شده گی و پوچی خوا زت و زی خزود نیچزه بزه نقزل از اطرافیزانش از خوزو ترین زنزان هز کند

خوززو تر و بززا حیززاار بززود و مظهززر کززاملی از خویشززتن داری آیززا ایززن حیززر آور نیتززت باحیززاارین انتززان

مزی آورد کزه او ااریه جدید غرل شاه رگ حیای امدن غرل را بریده است . و کتی که او را نشناسد یقین

در زنززدگی واقعززی اش مظهززر بززی حیززائی کامززل بززوده اسززت . و ایززن جززادوی خویشززتن داری اسززت ، پیززامبر و

ه همه دجالّان خود را ناجی می خوانند. کقدیتی که خود را دجّال می نامد درحا ی

Page 62: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

62

ت و حتزی عشزق خویشتن داری بعنوان غریزه ،جادوی غرایز است و نیز معل و مرشد و مربی و غرایز اسز

و اندیشزه و اندیشه و ایمان را ه احزت آمزوزش خزود دارد هزر چنزد کزه بزه ناگزاه همزه غرایزز و حتزی عشزق

وایمان را ه احت آموزش خود دارد هر چند که به ناگاه همه غرایز بزر علیزه او طغیزان نمزوده و خزونش را

را بزه « آزادی»ب مغفزر مزی نماینزد و مبا می کنند و پس از قتلش باز از نو احیایش می کنند واز وی طل

زنویر می کشند و به زندان می اندازند .

رو از غرایزز بزر مزی آیزد و میزل بزه سزلطنت بزر عمزل بعنزوان دو غریززه همچزون دو خویشتنداری و آزادی

یکزی متضاد در آن واحد حضور دارند و عمزل میکننزد . روغرایز را دارد اا آنها را رهبری نماید . این دو

موّ د حیا است که بتدری به ریا می رسد و دومی موّ د وقاحت و جتار و داقت است که بتدری به سزت

وجنون می انوامد .

خویشتن داری نفی کننده و او سری زن غرایز است درحا یکه آزادی اأئید کننزده و حزامی غرایزز در یهزور

و روان بشزری هتزتند کزه امزامی کزردار و اندیشزه و بروز اسزت . ایزن دو همزان کزانون دیا کتیزک شخصزیت

هایش را در بر می گیرند : نکن وبکن . هر مذهب ومکتبی جز برای حزل و مصزا حه ایزن اضزاد پدیزد نیامزده

و ایزن ...منطزق و سزر وحه داشزته انزد : بکزن و زی کاست و الاشی و برنامه ای و افتیری کزه جملگزی یز

ضزت ایزانی بزین خویشزتن داری و آزادی اسزت : حزد وسزطی بزین ری الاش برای پیدا کزردن حزد وسزط و خزط م

محن و اوحش : حد وسطی بین خود پرستی و غیر پرستی . حد وسطی بین آری ونه . هر امدنی محصول

رین بوده و نه ریاضزت و غزار فامدن آ ،چنین الاش و عملی است . زیرا نه اوحش و افتارگتیختگی غرایز

و قطزب بزوده اسز:ت : محصزول نفزی دافتن ایزن حزد وسزط حا زل گریزز از آن نشینی. و درعین ازلاش بزرای یز

، رویزاروئی متزی و قیصزر، رویزاروئی لیعنی محصول رویزاروئی شزیه عطزار و آن مغزو . وفی و وحشی

موسی و فرعون ،محمد و ابوسفیان و در واقز حا زل رویزاروئی زوفی مطلزق یعنزی خزدا و وحشزی مطلزق

و مکتبزی کزه در ازاریه پدیزد آمزده محصزول نفزی و گریزز از ایزن هزر دو بزوده یعنی ابلیس.هر امزدن و مزذهب

است و سنتز دیا کتیکی بوده که از آن خدا و آنتی ازش ابلیس است . زیرا خدا مظهر مطلق خویشزتن داری

ازن خزود را نیزز از میزان بزرده اسزت و ابلزس مظهزر آزادی عمزل و یهزور و بزروز اسزت . و کزه است اا آنوا

شری در آن واحد احت فرمان این دو قرار دارند . غرایز ب

به حاظ منطقی منشزأ دیا کتیزک اسزت و بزه حزاظ غرایزز و جتزمانیّت واعصزال عر زه « بکن و ی ..... »

یک استهلاک جاودانه اا جنون کامل است . این همان منطقی است که در قلب مذهب مزی گویزد : گنزاه کزردن

است . و ایزن جزوهره « بکن و ی مکن» ه است . این یعنی چه این همان گناه نیتت بلکه اوبه نکردن گنا

هر قانون و مکتب و عرفی است اع از یاهراً مذهبی یا ضد مذهبی. واین جوهره هر نزوع اعلزی و اربیتزی

است و جوهره هر حکمی. و مهمتر از همه اینها جوهره هزر فعزل و انفعزا ی در وجزود بشزر اسزت و جزوهره

ز غرایز. این جوهره انتان بودن انتزان اسزت بعنزوان حیزوانی وِیزغه و شزدید: حیزوانی مونزون و هر کنشی ا

Page 63: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

63

درگیر با خودش. این جوهره هر درگیری اجتماعی و سیاسزی واقتصزادی نیزز هتزت و جزوهره هزر عاطفزه و

ریزا مزی زادی است که حیا را مبدل بزه آ-عشقی و هر اندیشه وانتخابی . این همان دیا کتیک خویشتن داری

و محصولا ایزن دیا کتیزک در جهزان بیرونزی عبارانزداز : امزدن، دانزش ، .کند و داقت رامبدل به خیانت

هنر ، فن ، فرهن ، جن ، جنایت ، عشق و از همه بارزار سیاست و قوانین و حکومت.

رای یزافتن نقطزه ای ا بر علیه خود بودن : اینتت متهله جتتوو هزاران سا ه بشر بز یموافق خود بودن و

بین این دو که نقطه اعادل یا عدا ت نامیده شده منور به چیزی شده کزه ازاریه و امزدن و فرهنز ودانزش و

نمزی بزود. و مذهب و فلتفه و فنون نام دارد . حتّی نعت ه ارزشی نمی یافت اگر در خزدمت ایزن جتزتوو

برای این جتتوو می باشند حتّزی رهائینها ابزاهیچیک از این پدیده های مذکور هدف مقصود نیتتند بلکه ا

مذهب و شریعت. یافتن نقطه ای که بین خویش و غیر که خویش و غیزر در آن نقطزه کزاملًا برابزر و متعزادل

اوئزی کزه در « : او» باشند و یا اینکه در آن نقطه اثری از خویش و غیر نباشد : نه من و نه او بلکه فقزط

است یعنی خدا . و در قاموا عرفان اسلامی یعنی امزام : انتزان کامزل کزه « وه» مشهورارین نامش همان

وجزود سزوم و یزا بقزول شزمس ابریززی خزط سزوم . و بقزول نه خداست و نه بشر: ه خداسزت و هز بشزر:

نیچه : ابر انتان و گوئی او همان نقطه مفرو و معتد ه اسزت ، همزان حلقزه مفقزودۀ بزین خزویش وغیزر،

کزه امکزان پیزدا کزرده یبزین بکزن و زی مکزن : هرگزز « و زی » ل ، همان مطلق موجزود. همزان همان خط محا

ل بشری. واست : عقل کل جنون بشری و جنون کل عق

و یاهر می نمود و ی چزون در درجه اول انتان اگر می اوانتت کل غرایزش را اا بی نهایت جولان می داد

ود بکی منهزدم مزی سزاخت و زی چزون ایزن را هز نمزی اوانزد اگر می اوانتت کل غرایزش را در خ نمی اواند

و رام گردیده است . این نیز یک غریزۀ دیگر است که می ازوان آنزرا غریززه اعزادل یزا جبراً معتدل و متوسط

عدا ت نامید که علیرغ ارادۀ بشر در وی حضور دارد و بر او فرمان می راند: جبر یا غریزۀ عدا ت.

Page 64: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

64

گری سلطه -5

هر یک از غرایز روانی بدون یک یا همزه سزائر غرایزز جتزمانی نزه معنزا و نزه انگیززه ای دارد و نزه زمینزه

براربینزی و سزلطه گزری و اوزاوز و یلز نامیزده مزی –پرستی و خزود –د ووابزار عمل . آنچه که اکّبر و خ

د و سرچشمه و منب اغذیه ای شود که همه غریزۀ واحدی است نیز بدون غرایز جتمانی امکان یهور ندار

، جمززاعهز جزز غرایززز جتزمانی نزدارد . اکّبززر در معنزای نهزائی اش در روش و حا ززت خزوردن و خوابیزدن و

حرف زدن وکارکردن و بازی نمودن و جلوه گری و آدال روابط اجتماعی است که خزود را نشزان مزی دهزد .

نزدارد بزه د یزل خبزر ده و مخصو زاً همتزر آدم و اینکه از میزان اکبر هر فردی هیچکس جز اعضزای خزانوا

ه هر کتی در حری خانواده کمی باشد که شاهد بر واکنش های غرایز او هتتند . و این ی درگیریهای غریز

خود کمترین امکان سلطه گری را دارد نیز به ایزن د یزل اسزت کزه اعضزای خزانواده اش بزیش از سزائرین بزه

و او نمی اواند سلطه گری و براری جزوئی د او هتتند آگاه می باشن ضعفهای او که جملگی ضعفهای غرایز

ه ب وشاند . از و امرا مدیریت و انتانیت و اخلاق و عرفان و عشق و اکبر خود را باا معنویت و عل و

پادشاهی پرسیدند که چگونه است که سائر پادشاهان در مقابل او اینقدر خاشعند و زی زنزت برایزت شزلغ هز

نمی کند ، در پاسه گفت: علتش اینتت که خت مرا دیده است . واقعیزت اینتزت کزه انتزان بایزد بدانزد خورد

وئی انتزان جز از زندگیش ، و ی حقیقت اینتت کزه هرگزز نمزی دانزد . و اکبّزر وسزلطه چه می خواهد که یقیناً

چه میخواهد اینتت زندگی . انتان از خودش ود خودش ازمحصول این نادانی واردید اوست دربارۀ مقص

د چه میخواهد و زی واقعیزت وی ار اینتت که: آیا زوماً انتان باید بداند که از خامتهله . و ی متهله مقدما

و ی هر مان می کند که میداند دقیقاً از خودش چه میخواهدگی از زندگی عقطمدیگر اینتت که انتان در هر

اردید می افتد و ی معمولًا حو له و یا فر ت آنزرا نزدارد چه که به پیش میرود در دانائی اش از خودش به

از خزود نمزی از خود بکند . پس واقعاً من از خودم چه می خواه . چون این سهوال را جداً که این سهوال را

در مزی آیزد و غیزر د را در این اردید عظی معطزل مزی گزذارد و بخزودش پشزت مزی کنزد احزت سزلطه وکند و خ

او ب رسد: او واقعاً از خود چزه ه ازکتکبّر و دیوانه . ودشمن کتی است مستمگر و سلطه جو می شود و

ی است که به او بگوید : اینتت آنچه کزه ازومی خزواهی . و عاشزق کتزی مزی شزود تمیخواهی . و دوست ک

که ارادۀ خزود را بزر وی عمزلًا احمزل کنزد بخصزوص اینکزه در اضزاد بزا اراده اش باشزد . و ایزن کزل مزاجرای

سلطه و سلطه گری و سلطه پذیری انتان است و راه نواای ندارد مگر اینکه به آن سهوال پاسزخی جزام و

قاط بدهد و این پاسه ه یکی بیش نیتت که می اواند ه جام باشد و ه قاط و پایدار و یقزین : مزن از

ن ما یخو یزائی کبزر و نخزو و ان پلزه پلزه از نردبزا نتز اسزت کزه ا خودم هیچ نمی خزواه . و از اینوزا بزه بعزد

سززلطه وانکززار و حتززاد و عززداو پززائین مززی آیززد و سززرجای خززودش مززی نشززیند و متواضزز مززی شززود یعنززی

هموض خود می شود و کافی برای خود .

Page 65: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

65

انتان متکّبر با زبان حال خود می گویزد : مزن برازرین هرچنزد کزه ابزارهزای اثبزا ایزن برازری را نزدارم . و

اند براری خود را بر عا و آدمیان اثبا نماید ذا از همه متنفر است و همه را احقیر مزی کنزد چون نمی او

و چش دیدن براریهای اثبا شده دیگزران را نزدارد . او در زدد انتقزام از همزه اسزت و لااقزل از زیردسزتان

ه آنها را بزه وزن کامش اینتت خود انتقامش را می گیرد ، از کتانی که بطریقی به او نیازی دارند . و انتق

می کشد اا اگر نمیتواند براری خزود بزر آنهزا را اثبزا کنزد و از آنهزا اعتزراف بگیزرد لااقزل آنهزارا از خزودش

پتت ار نماید .

آری اکّبر چیز خوبی نیتت و اله ارین و منفورارین فا است و ی هیچکس مال خودش را بزد نمزی دانزد

می کند و د یلی برای زیتتن ندارد وانگیزه ای برای هیچکاری . و بدون آن احتاا بودن ن

از خود اکّبر هو ناکتر و متتهلک کننده ار و منفورار است ملبّس کردن آن بزه بزاا اواضز و ی آنچه که

و محبّت وایرار وخدمت و فضیلیت است . آنچه که ریا نامیده می شود اماماً بزر مزدار چنزین الاشزی اسزت کزه

ه راز بززه ریاسززت کززدهززد . اکّبززر بعنززوان یززک غریزززه ااززی همزززاد غریزززۀ دیگززری بنززام ریززا مززی باشززد رخ مززی

نزد بزه گونزه ای کرسانیدن اکبر است . اکبزر بواسزطه ریزا احقزق مزی یابزد و خزود را بزر دیگزران احمیزل مزی

مقبولانه .

ی رسد و نیز مزی دانزد یۀ اواض است که به مصرف می رسد و به متند حاکمیت مواد س وساکبر فقط با

شزد ه جزکودکان را نمی اواند فریفت و دیگران ه اگر چیزی نمزی گوینزد از سزر نیزاز اسزت و ازا رفز نیزاز ک

متکّبری و آدم حقه باز بانتقام می گیرند و می گویند : عو

سطه ایزن فزو و وژی غرایز هتتند و غرایز بواناکبر ، اواض ، ریا ، محبّ:ت وامرا ه جملگی به مرابۀ اک

و فن ها به عر ه یهور می رسد و ارضاء می شود . نگزاه کنیزد کزه آدمزی بزرای قمزه ای نزان بایتزتی چزه

فو و فن هزائی بیزاموزد و هنرورزیهزا نمایزد و عشزق بازیهزا و انتزانیت نمزائی هزا و فضزیلت فروشزی هزا و

ر عرفزانی قمزه نزانی اسزت کزه مزی یفلتفه آموزیها و انقلابیگریها . آدمی حتّی در عزرش عرفزان هز در افتز

خورد . عرفان نیز از اول اا به آخرش در گرو نان است و غریزه . و ذا با اجازه شما بایتتی عرفان را ه

آقزای ملا زدرا . « حکمزت متعا یزه » بزه جزای « غریززه متعزا ی » یکی از اکنو وژیهای غرایز دانتت و یزا

و در علما بصزور خرافزه پرسزتی مفتخرانزه حضزور دارد . بصور خرافه پرستی متواض معرفان در عوا

ند منّتی بر خدا نمی گذارند و بلکه منّتی می کشند و ی علما بزر خزدا منّزت ره می خوکعوام لااقل نان خود را

می نهند که دارند نانش را می خورند . اکّبر بشری پایانی ندارد و احمق است آنکه می پندارد کزه مزی شزود

در نفس نابود کرد و یا حتّی اندکی اخفیف داد . فقط مواری کبر است که متفاو است .اکّبر را

Page 66: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

66

اکّبر بعنوان غریزه از آن غرایزی است که از بدو او د ازا زب گزور ادامزه دارد و شزاید هزیچ غریززه دیگزری

عمری به این طولانی و متتمر نداشته باشد .

است ، از چه کتی از خزدا و یزا از خزودش و زی در وادی عمزل تاناکّبر به بیان دیگر همان طلبکاری ان

فقط این طلبکاری در رابطه با سائر انتانهاسزت کزه بزروز مزی کنزد : از غیزر از وا زدین شزروع مزی شزود و

چنین امر نیتت که انتان از خودش طلبکار است و ی متهله اینتت کزه نهایتاً به خدا می رسد. و ی حقیقت

یطا به اش معلوم نیتت و یا جنس آن و یا نام آن چیز مطلول. انتان از خودش خدا را مهر گز نرخ این م

بمیزانی که انتان خدا را نمی شناسزد طلزب خزود از خواهد : خدائیت خود را : خود خدا را : خدای خود را .

ان نتززبت خززودش را هزز نمززی دانززد کززه چیتززت . و ایززن راز اکّبززر اسززت . و اینتززت کززه در حقیقززت اکّبززر انتزز

بخودش می باشد گوئی که انتان از خودش قهر است از اینکه چرا نمی اوانزد طلزبش را بتزتاند از خزودش.

این مطا با در وادی یهور و بروز غرایز مدای و بخشزی از عمزر را بخزود مشزغول مزی سزازد و آدمزی مزی

تر از ایزن چیزهاسزت . در اینوزا پندارد که این همان مطا با است و ی بتدری می بیند که طلب او خیلی بیش

حرص و و بی پایان آدمی بعنوان غرایز دیگری قابل فه می آید که حا زل اشزباع نشزدن غرایزز اسزت کزه

بعنوان غرایز ثانوی که همان غرایز روانی هتتند پدیدار می شوند .

کزه منشزأ امزام اکبزر و ریزا در فلتزفه نیچزه از ایزن دیزدگاه مفهزومتر و مقبزو تر آیزد « ارادۀ به قدر » شاید

کاری بشر محتول گردد: ارادۀ به قدرای بی پایان و جهانگیر و خدایگونه. و نزااوانی محزن در مقابزل ایزن

اراده ای که از اعماق ا غرایز می جوشد موجب اکبر ونخو وریا و عداواهای بشر است بخصزوص در

. حال آنکه اافاقزاً قدرامزداران بززرگ بزیش از سزائرین ه می پندارد که به قدرای رسیده اندکرابطه با کتانی

به ضعف و پوچی خود در مقابل قزدرای کزه بزر روی آنهزا افتزاده اسزت اعتزراف دارنزد . در اینوزا حتزی قزدر

مادی و سیاسی و نظامی و علمی و فنی هز بزه عنزوان غریززه کزاملًا محتزوا مزی شزود : یزک وارده، یزک

کننزده و ذیزذ اسزت متزتهلک کننزده وعزذال آور اسزت مرزل هزر غریززه ضزاء جبر کزه بزه همزان میزانزی کزه ار

باید درک کنی که قوی و قدرامند بودن متفاو از مبتلا به قدر بون است، مرل فزرق قزدر بزدنی دیگری .

و چاقی ، مرل فرق غنی و ثروامند بودن ، مرل فرق عا بزودن و علز داشزتن ، مرزل فزرق بزودن و داشزتن ،

پزشک بودن و سا بودن ، مرل فرق دینی بودن ودین داری ، مرل فرق بودن و اظاهر به بزودن ، مرل فرق

مرل فرق هتتن و بایتتن . و غرایز، هتتنی بتوی بایتتن می باشند و این همان سوی اکّبزر و عر زه آن

ردد کزه ا بتزه است که گاه به نفی و ضدیت با خود غرایز ابزدیل مزی شزود و اقزدا و زهزد گرائزی عایزد مزی گز

آزمزائی دارد و –عمری اندک دارد و ی اوربه و گزارش اجتنال ناپذیر است از برای کتی که شهامت خزود

نتبت بخودش در نزد خودش ر ل نمی آید و اکبر خود را می آزماید و از روبرو ملاقا می کند اا لااقزل از

وی د ش نماند و رنوزور ودیوانزه اش نتزازد شد ریا بکاهد و قوه کبریائی اش را هض و نشخوار کند اا ر

وست آور است ه جتماً و ه روحاً . واما آنگاه کزه بزه ریزا و ریاسزت مزی گرایزد اسزهال مزی آورد یب. اکّبر

Page 67: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

67

آزمزائی در –آزمزائی نزدارد : خزود –و خزود یشناسز –واستفراا . اکّبر مرضی است کزه علاجزی جزز خزود

خویش و نه دیگران .

یّت را بزر بتزیاری دارد کزه میانزه حزال و متوسزط نیتزت و ابلزه هز ایزن مزیّزت را برمزا عقزلاء ر ل این مز»

نیچه اگزر « داراست که از دیدار میانه حالان رنوور نمی شود . پس ر ا ت وبلاهت باید اوسعه و شد یاید

فضزیلت و جز همین جملزه چیزز دیگزری نمزی نوشزت امزام حزرفش را زده بزود. او بزا ایزن سزخن کزل اخزلاق و

اول حزق معرفت را به زیر سزهوال مزی بزرد ازا بگویزد ای همزه فلاسزفه بیائیزد دسزت از حزق جزوئی برداریزد و

کزه هزن : مزی گفزت «برکلزی »غرایز را معلوم کنید، آسمان را رها کنید و کمزی هز روی زمزین راه برویزد .

که واقعیت بیرونی جهان : می گفت کانت انتان مقدم و برار از واقعیت بیرونی جهان وبلکه خا ق آن است.

فکزر همزان : برار و عظی ازر از آن اسزت کزه هزن انتزان حقیقزت نهزائی اش را درک کنزد و هگزل مزی گفزت

مار یک چش را اماشا کن . -بگشا اقول سعدی می گفت : بند شلوار سعدیبواقعیت است . و امّا نیچه

ه می گوینزد . ایزن چوار خود گوش نداده اا بشنود که متهله اینتت که کتی گویا حظه ای به اعضاء و ج

و زذا مزی ازوان جهزل را هز بعنزوان غریززۀ بی معرفتی و جهل نیز از محصولا اکبزر بعنزوان غریززه اسزت

ثا ره دانتت که انتان اسیرش می باشد و مرل هر غریزۀ دیگری ه از خیر وه از شزرش برخزوردار اسزت

ن حیا دارد که از آنها شرم می کند و عار دارد و منکرشزان مزی باشزد . آیزا . انتان بواسطه چیزهائی امکا

این خود غرایز جتمانی و ارگانهای غریزی هتتند کزه بطزور اسزرار آمیززی هزوش انتزان را از سزوی خزود

ن دربارۀ شان جاهل بماند و با آنها ریزا کنزد و در حقشزان سزت نمایزد در احادیزث امنحرف می سازند اا انت

لامی آمده است و نیز در قرآن که در قیامت کبری و روز حتال و کتال از همه اعضزای بزدن سزهوال مزی اس

شود و از آنها شهاد و گواهی طلب می شود اا دربارۀ ستمی که انتان در حقشزان روا داشزته اعزلان جزرم

نیچه قرآن و احادیزث نمایند و انتان از این بابت موازا می شود. این یک منطق نیچه ای می باشد و اگر

اکبرهاسزت . بزاز همزه اسلامی را خوانده بود اسزماً هز متزلمان مزی شزد . اکبزر انتزان دربزارۀ ازنش منشزأ

و اکبزر انتزان دربزاره ازن و بقول نیچه اگر انتان پائین انه نمی داشت در خزدا بزودن خزود شزکی نمزی کزرد.

ه چزرا بزه او ازن و کز فر او نتزبت بزه خزا ق اسزت مخصو اً پائین انه اش منشأ اکبر اوست که همان منشأ ک

مخصو اً پائین انه داده که نتواند ادعای خدائی کند . غافل از اینکه همین پائین انه اگر نمی بزود حتزی ایزدۀ

خدا ه نمی بود که انتان بخواهد خدا شود، حتی انتانی نمی بود .

تززت ارکززان و علززت و یززرف و محتززوای چی« خززود» اگزر خودشناسززی بززه خززدا شناسززی مززی رسززد منظززور از

به خداشناسی نزدیکتر است اا فلتفه لاهزو و اماماً غرایز هتتند . پس غریزه جنتی را شناختن « ودخ»

شیطان وهیولا و پیغمبر شناسی و آسمان شناسی و فقه و افتزیر و کیمیزا و جفزر و حکمزت و ملکو و جن

ی ودینی و فلتفی همه محصول اکبر و انکار ان انتان هتتند متعا یه و ..... . این به ا طلا معارف علم

ف ابلیتی هتتند و خدا رحمت کند شیه بهائی را رقاً که اینها معاح، محصول انتان نشناسی و فریبکاری .

Page 68: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

68

مااحت خزود در دوران پیری اش که فلتفه و حدیث و طب و فقه و هندسه ونووم را سنگی نامید که ابلیتی

ت شزده گزی اش مزی باشزد و ابلزیس رسزا تی عنز زفت ابلزیس در ل ده اسزت . زیزرا اکّبزر او را با آن پاک کزر

د . پس آنچه کزه سکند اا به حق خلقت خویش نر ندارد مگر اینکه حواا انتان را دربارۀ شناخت خود پر

قداست نامیده می شود کزه محصزول انکزار غرایزز اسزت هزان ابلیتزیت انتزان اسزت . و خزدای چنزین قداسزتی

که همان عرش خلافت خداسزت کزافر کزرده اسزت ا بته خود ابلیس است که بشر را نتبت به کا بد بشری اش

زیرا انها علت مخا فت ابلیس با خدا این بود خدا می خواست آدم را جانشین خود نماید .

باشزد و زذا جنبه عظیمی از غرایز است که اکرریت بشر مبتلا بزه همزین جنبزه اش مزی ،ونیز ابلیتیت غرایز

و حتززی ابلززیس بعنززوان یززک غریزززۀ روانززی کززه در اکرریززت بشززر همززه غرایززز .متززلط اززرین جنبززه آن اسززت

و جمزاع جتمانی و روانی را احت فرمان خود دارد : اندیشه وعشق و احتزاا وایمزان ابلزیس و خزوردن و

ابلیتزی و اخزلاق و مزذهب کار کردن ابلیتی و فلتفه و هنر و اکنو وژی ابلیتزی و امزدن ابلیتزی و واقعیزت

ابلیتی و خدای ابلیتی . و نهایتاً ان ابلیتی.

انتانی که عاشق نیتت و ی اظاهر به عشق مزی کنزد و انتزانی کزه واقعزاً عاشزق اسزت و عشزقش را منکزر

می شود . دو نوع اکبر و دو نوع ریا در این دو ماجرا عیان است .

اسزت منشزأ هزر تنل ان این احتاا منشأ اکبزر و انکزار خویشز احتاا گناه در قبال وجود داشتن در قبا

جهلی و هر ستمی. این احتاا از عوام اا عارف به درجا و کیفیا گوناگونی همواره وجود داشزته اسزت

دم می زنند و راه نوا را رهائی از این اهمتزی مزی داننزد « اهمت هتتی خود » .عارفان بزرگ اسلامی از

ا ند : داا هتتی ، نن هتتی ، گناه هتتی ، نزااوانی از هتزتن و.... در اینوزا بایتزتی که خود بر خود زده

از غریزه ای نام برد بنام غریزه هتتی . و گناه غرایز دیگر از بابت آن است که انتان بواسطه آنهزا هتزتی

ه نیزز از عزامی ازا اش را درک می کند . و نیز بایتتی از غریزه ای نزام بزرد بنزام غریززه نیتزتی . ایزن غریزز

تززی متفززاو حضززور و بززروز دارد کززه عززارف در کمززا ش کززل غریزززۀ هتززتی اش را و کیفیعززارف بززه درجززا

احویززل غریزززۀ نیتززتی اش مززی دهززد و بززه مقززام فنززا مززی رسززد و از گنززاه مززی رهززد . در اینوززا مززی اززوان حتززی

کرد اا آنوا که ابلیس را ه مظلومیت ومعصومیت غریزه اکبر را به عنوان ملعون ارین غرایز بشری درک

ابرئه نمود همانطور که عرفا در مقزام فنزا بزه ابرئزه ابلزیس مزی پردازنزد و از ایزن بابزت بدسزت فقهزا و مزردم

عنت و محکوم به مرگ می شوند .

ن شده و بووش آمده در ان و جزان هتزتند کزه میزل بزه خزروج دارنزد ، میزل بزه اهمان غرایز روانتان ن ارو

به جهانده شدن اا جهان شوند . جهش ، میل

این احتزاا و « من بتیار برار از اینی که هتت ، می باش » ن یک غریزه به این معناست که ااکبر بعنو

اندیشه به حایی رو حاک بر سائر غرایز روانزی مزی باشزد کزه ا بتزه برخاسزته از غرایزز جتزمانی اسزت و

Page 69: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

69

جتزمانی و بلکزه کزل جتز مزن اسزت یعنزی مزن برازر از ازن مخاطب این احتاا وادعای غریزی نیز غرایز

خود هتت .

دعا یعنی برای ارضای غریزه کبر است کزه در همزه حظزا اهمه الاشهای بشری برای اثبا این به حایی

زندگی انتان حضور دارد در حا یکه سایر غرایز روانی و جتمانی اا این حد حضوری متتمراً فعزال ندارنزد

همه غرایز جتمانی و روانزی انتزان در خزدمت ارضزای غریززه اکبزر مزی باشزند در عزین حزال کزه . بنابراین

اکبر اسزت کزه هو مدعیان این غریزه نیز هتتند و حالا بهتر می اوان فهمید که اساساً بواسطه غریز ااسا

پاسخگوی اکبزر غرایز روانی از غرایز جتمانی پدید می آیند مرلًا ادعای عشق در رابطه با نیاز جنتی فقط

پزس بایزد گفزت کزه کزل معرفزت و هنزر بشزر بزرای « . م ندار که من نیازمندم بلکزه عاشزق » انتان است که

ارضای سا هزر غریززه ای نهایتزاً بایتزتی بزه اراضزای غریززه اکبزر منوزر شزود وگرنزه هزیچ غریززه ای بزه

پززذیرارین غرایززز بشززر متززتلزم . پززس ارضززای غریزززه اکبززر بعنززوان اجتنززال نا سززدسززلامت و رضززایتی نمززی ر

عا یترین حد معرفت و اوان روحی می باشد . و امر بغایت وجودی و واجب اسزت وانکزار و سزرکول آن بزه

شدیدارین امرا غریزی و روانی منور می شود که موفق ازرین نزوع بیمارگونزه اش او یزد یزک خرمقزدا

پوشزیده و حزال آنکزه چیززی جزز یزک دیزو رنوور است که از فرط اکبری متلاشی شزده بزاا اواضز واقزوا

مرین بیش نیتت .

هرهچون انتان اااً بتیار عا ی ار از آن چیزی است که هتت و بروز مزی کنزد پزس بایتزتی بتوانزد ایزن گزو

وامر اای را محقق سازد آن ه در نزد خود و در چش خودش نزه دیگزران . و ازا موفزق بزه ایزن امزر نشزده

و ریاکار. یعنی انتان باید بتواند خدا را از خود آشکار سازد و این اسزت انهزا کزار است رنوور و یا است

. انتانی انتان

Page 70: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

71

فصل سوّم

جبر جهان

Page 71: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

71

وارد شدن بر هر واقعیتی از درل اندیشه ،وارد شدن به یلمت آن واقعیت اسزت و وارد شزدن بزر جها زت آن

خویش . فلتفه چیزی همان جهل فلتفی آن چیز است ، عل هر چیززی جهزل علمزی آن چیزز واقعیت در هن

است ، حقیقت هر چیزی، جهل حقیقی آن چیز است ، عینیت هر چیزی نیز همان جهل عینی آن چیز است ،

احتاا هر چیزی نیز جهل حتزی آن چیزز اسزت و متافیزیزک هزر چیززی هز جهزل متزافیزیکی آن چیزز اسزت

بززرای اندیشززه پرسززتی غززرل در حکزز کشززف « فکززر همززان واقعیززت اسززت » گززل بززر ایززن امززر کززه .ادعززای ه

پرستانه بود و از مظاهر اوربه شدۀ ایزن بلاهزت –سرّالاسرار بود و ی این کشفی بس ساده وحانه و خود

گزری از است که از ایمان به این ادعای هگل برخاسزته اسزت و نیزز اگزیتتانتزیا یزم کزه بازازال دی مارکتی

این باور است. اگر فکر همان واقعیت جهان است پس حتماً واقعیت مادی جهان بیرون نیز همزان فکزر اسزت

و از جززنس فکززر . ایززن دوگززانگی دیززا کتیکی کززه غایززت رسززوائی دیا کتیززک اسززت از دیا کتیززک پرسززتی هگززل

ند کزه معمزای وجزود را حزل کزرده و امری متلّ است که نهایتاً ماده را با ایده برابر نهد و بدین طریق ادعا ک

ماده را بر طرف ساخته است . این اتاوی ریاضیاای سرآغاز نیهیلیزم بزود و نمزی اوانتزت –دوگانگی ایده

همان واژه آل اسزت پزس بایتزتی بزا آل آل گفزتن اشزنگی « آل »چی منور گردد. زیرا مرلًا اگر وبه غیر ازپ

بد اشکال در طریق گفزتن ماسزت . کزل فلتزفه هگزل کزه بیزانگر خود را برطرف سازی . و اگر برطرف نشد لا

غایت و کمال اندیشه پرستی غرل است که منور به امدن غرل شده ،شر اتاوی آل با کلمۀ آل است . و

آنگاه جنون اتاوی سازی که امروز رو حاک بر کزل ایزن امزدن اسزت زیزرا بزا حتزال هگزل هزر چیززی مزی

د. هگل بدین ارایب خواست برای او ین بار یک سیتت کامل فلتفی ارائزه اواند متاوی هر چیزی دیگر شو

دهد که کل جهان هتتی در آن ابدیل به امر و ایدۀ واحدی شود . و این وحد وجود اروپائی است .

ما سزر در مگر چه اشکا ی دارد که این واقعیت را اعتراف کنی که اندیشه ما چون نمی اواند از وجود خود

ین جهل را در ور جهان بیرون مشاهده می کند و جهان بیرون جمال جهل انتان دربارۀ خویشتن آورد ا

زذا است : جمال اوربه ناکزام انتزان از غرایزز خویشزتن اسزت : جهزان همزان جهزل جهیزده از انتزان اسزت و

اقعزی مزا ناشزی از اشزابه فیزیو زوژی انتانهاسزت. جهزان و هزا جهان هر کتی متفزاو اسزت و اشزابها جهان

اسزت و « جهزان –نزه » جهان نفهمیدنهای ماست زیزرا جهزان مفهزوم شزده مزا جهزان نبایتزتن ماسزت یعنزی

خزود و نزه عر ه اوربۀ و باور جهل ماست درباره واقعیت جهان و ذا عر زۀ درک مزا از حزدود عزدم اسزت

و عزدم : چیززی کزه مزی عدم . و ذا عل و فه ما و جهان معلوم و مفهوم ما برزخ است : چیزی بین وجود

اوانتت باشد و ی نیتزت. فلتزفه هزای غربزی میخواهنزد ایزن بزرزخ را بوزای وجزود جزا بزننزد و زذا منوزر بزه

جنون و پوچی شده است زیرا عدم ه پوچی نیتت بلکه برزخ است که پزوچی اسزت ، پزوچی یعنزی هتزت و

است یعنی چیزی که هتت و نیتت . و ایده ها نیتت . و کل امدن حاک بر جهان که امدن غربی است امدن

بزه معنزای کامزل کلمزه اسزت و عیزان شزده غرایزز انتزان مزی باشزد کزه در جهزان بیزرون « ناکزامی » این بیان

وضعی بین خوال و بیداری یافته است : چیزی بین یافتگی و نایافتگی، بین اوربزه شزده گزی واوربزه ناشزده

گی ، بوده شده گی و بوده ناشده گی .

Page 72: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

72

غربی که بر کل جهان سایه افکنده سخن می گوئی از امزدن اندیشزه سزخن مزی گزویه : امزدن از امدن وقتی

اندیشه بشری اع از شرقی و غربی . آنچه را که اندیشه می شناسد ،فقط می شناسد که نمی شناسد . یعنی

ه مزی سزازد و بزاور اندیشه کاشف جهل است و ی بطرزی ما یخو یائی این امر واض را در نززد خزود وارونز

مزن نمزی » می کند که واقعیت را می شناسد درحا یکه فقط جهل خود را شناخته است در رابطه با واقعیت .

انها واقعیت ادقانه ای اسزت کزه هزن مزا مزی اوانزد اعتزراف کنزد و بیشزتر از آن همزه بیمزاری و « شناس

فریبزی منوزر –ش می باشد که بزه خزود جنون هن است که حا ل احتاا حقار هن در مقابل جهل خود

مواجه هتتی : جبزر جهزل بزه مرابزۀ جهزانی « جهل انتان » مترادف « جبر جهان » می شود . در اینوا با

ه پیش روی داری . و جهان به مرابه جهش و خزروج جهزل مزا نتزبت بزه خویشزتن . مزا جهزل خزود دربزاره ک

هزل خزود دربزاره خزود را یافتزه و آنزرا جهزان مزی نزامی . خویشتن را در ور جهان می یابی . ما جمزال ج

جهان بمیزانی که غیر ماست جهل ماست . و اندیشه ما کارخانه این غیریّت است .

Page 73: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

73

خانواده -1

خانواده نختتین جهان ماست ، نختتین ور جهل ما از خویشتن است . نختتین جمزال غیزر وغیریزت

دم میزرگ نیزز همینگونزه مزی مانزد و بلکزه عمومزاً بزر شزد وحزد ایزن وجزود. و معمزولًا ازا ماست در عزا

غیریززت اسززت کززه افزززوده مززی شززود . گذشززت زمززان کارخانززه ایززن ارزش افزززوده ، اسززت : ارزش غیززر و بززی

ارزشی من .

ه غیزر از کز جهان من اسزت و جهزان غیزر مزن اسزت یعنزی اا قبل از بلوا و خروج از خانه ،« من » خانوادۀ

است و این غیر، بتتر وجود من و محل نیاز من است : جائی کزه مزی خزورم و مزی خزواب و « من » جهان

بازی می کن و مورد طف قزرار مزی گیزرم و هزر گزاه کزه بزر نیزازم پافشزاری مزی کزن غیزر بزودن مزن بزه مزن

شوم که ان خویش را بعنوان گوشزد می شود و غیر بودن این جهان را بتدری اوربه می کن و موبور می

دو ایرزار خزانواده دربزاره ام بیشزتر باشز و هر چه که طفجهان خویش بیشتر مس نمای و بخود پناه برم .

امکان مس و اوربه کمتری از خود را پیدا می کن و از جهان خویش و ان خویش بیگانه ار می شوم و اا

را کززه غیززر اسززت خززویش مززی بیززن . و ززی ایززن وارونگززی بززا آنوززا کززه اززن خززویش را غیززر مززی یززاب و خززانواده

خروج از خانه بر سرم می شکند و مرا به حیر و غربت با خویش مبتلا می سازد : بچه نه نه

این یک واقعیت است کزه مهزر وعطوفزت خزانواده بزا مزن موجزب بیگزانگی مزن از ازن خزویش مزی شزود و در

و خزود را غریبزه و درمانزده مزی یزاب و ااکزاء بزه نفزس نزدارم ودر جامعه بیرونی عقب مانده القی مزی شزوم

بیرون ه دربدر به جتتووی مادر دوم هتت . این مزادر دوم زاحب کزار مزن ، معلز مزن و گزاه همتزر مزن

را از بچزه در مزی « نزه نزه » و رهبر. که ا بته مادرانی قتی ا قلب از کار در می آینزد و تاست و یا حکوم

را جبراً بخودش باز می گردانند . آروند و بچه

حدود بیتت و پن سال پیش این دو بیتی از ناخودآگاه من بعنوان شر امام وجودم بر من بیان شد که حزالا

بهتر درکش می کن :

آن زمانی که پدر از بیکتی در کشید آغوش مادر با فریب

یشتن سر نگون گشت به وادی غریبز عا نیتتی که بودم خو

از بطن این غربت و فریب وا دین خود خلق می شود و پا به دنیا می نهد . انتان برای نوزا از هر انتانی

انهائی و بیکتی و غربت وجود خود دسزت بزه فریزب مزی زنزد، فریبزی کزه عشزق نامیزده مزی شزود و در نیزاز

به رهائی و جتتن ابدی از این غربت ان را دارد که همواره بر به ایزن عزروج مزی رود ورابطۀ جنتی امید

بیش از پیش مبتلا می شود اا آنوا که دیگر د یلزی بزرای آن فریزب شار به غربت خوی بی اشنهبا و باز

عشق نمی یابد و عشق خزود را منکزر مزی شزود درحا یکزه حوزت هزای آشزکار آن غربزت و فریزب بصزور

از اینواسززت کززه بواسزطه چیززز دیگززری فریبززی دیگززر رخ مززی نمایززد : فرزنزدان در مقابززل دیززدگانش هتززتند . و

Page 74: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

74

ایرار خدمت به فرزندان . حال آنکه این پدر و مادر هتتند که برای اخفیف درد غربت و بیکتی محتزاج بزه

ق شز درسزت اسزت کزه نزه آن ع را می فریبند و دعوی ایرزار مزی کننزد. بهرحزال ودفرزندان هتتند و باز ه خ

است و نه این ایرار است و زی غیزر از ایزن آیزا عشزق و ایرزاری رخ داده و قابزل اصزور اسزت لااقزل در نززد

اکرریت قریب به اافاق بشر عشق و ایرار همین است و بس. و این عشق وایرار دروغین و وارونه که ابزار

می باشند و بزدون آن حیزاای بزرای فرزنزدان آدم میتّزر فریبکاری هتتند د یل زندگی بشر بر روی زمین اشدّ

نمی بوده است .

فریبزی اسزت کزه معلزول جبزر –ه موّ د جبر عشق و ایرار است همان جبر و فریبکاری و خزود کجبر خانواده

غربت و انهائی انتان است : جبر ان .

ردد و گز بزر طزرفین واضز مزی فریبزی غریززی –همان شب اول یعنی شب زفاف کل فریب خورده گی و خود

هر دو به روی خودشان نمی آورند و یک غریزه اازی دیگزری بزه آنهزا ایزن اجزازه را نمیدهزد کزه بزاور کننزد

و زی غافزل از اینکزه ایزن شزب هزای « . انشاء الله دفعزه بعزد رهزا خزواه شزد » .هر یک بخودش می گوید :

شود. زیرا رابطه جنتی آن او زین و آخزرین نقطزه نختت عتل رابطه است و همین ه بتدری زهرآگین می

امید به رهائی ابدی از غربت ان است : رهائی از محزدودیت و محصزوریت و زنزدان جزان و رو از اسزار

خزود بزر مزی گزینزد جزایگزین نوزا ان . این امید که بر باد رفت زن بطور غریزی بچه دار شزدن را بعنزوان

ی کند کزه فریزب عظیمزی را پذیرفتزه اسزت و آنهمزه هیزاهوی و عروسزی و مرد بتدری باور م و ی مرد چی

اسزت کزه بزه روی خزودش بهتزر مراس و بزوق و عربزده بزرای بزه دام انزداختن ابزدی او بزوده اسزت و او هز

فراموشزی بتز ارد و خزود را در کزار و مشزغله بزه فریبزی بزوده –نیاورد و این فریب را کزه اسزاا آن خزود

د مواد مخدر را به یاری می طلبد اا باور نکند که به دام خودش افتاده است . برای اینکزه غرق کند واگر نش

زنش ه متوجه این واقعه نشود موبور است به بزازی عشزق و عاشزقی ادامزه دهزد و ابزتلایش را بزه رابطزه

را ارائزه مزی جنتی الطیف نماید و اوجیه عاشقانه کند که من عاشق نه نیازمند . زن هز اامزدای ایزن بزازی

دهد و ی با او د بچه دیگر نیازی به این بازی رسوا و زجر آور نمی بیند و خود را در بچه غرق مزی کنزد و

ه او و بچزه اش را ازأمین مزادی کنزد و بزیش از ایزن مززاح کز دارد اینتزت هرزین پس انها نیازی که بزه شزو

ر نزد دوستانش ،درفاحشه خانه ، در کافه و نباشد و برود مشکل لاینحل خود را در جای دیگری حل کند ، د

کاباره ، پای منقل و بتزاط عزرق و .... زن از انهزائی و غربزت نوزا مزی یابزد در ازن بچزه اش . او خزود را

یده است و ی مرد اازه باردار شده است و معلوم نیتت که کی و کوا بایتتی زایمان کند . واینگونه است ئزا

: اینتزت خزانواده خانزه از آن زن و فرزنزدان اسزت و شزوهر ازا زمانیکزه امیزال که خانواده ای پدید می آید

آنها را بر آورده می سازد حق دارد که دم در بایتتد وگرنه جایش پشت دراست . و مرد به سرعتی کزه ایزن

خزود را احمزل بزودن فت وخزواری و زیزاده خواقعیت هو ناک را درک می کند خودش می رود و بیش از این

ی کند و ی او بارها اصمی می گیرد که برود و دیگر باز نگردد و ی نمی اواند . او طلت شده اسزت : نزه نم

Page 75: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

75

می بیند طفی می کنزد و بزا « رفتن» زن ا بته گهگاهی که مرد را در آستانه با زنش می اواند و نه بی او .

ل اومزی فرسزتد . او از بزدبختی بغ ند و بچه اش رابهکگرمی بیشتری از وی درخانه و رختخوال پذیرائی می

ه شوهرش مبتلا شزده کزاملًا آگزاه اسزت و ایزن آگزاهی بتزدری حا زل شزده اسزت . او بتزدری مزی کو طلتمی

آموزد که به شوهرش ه به چش یک بچه نگاه کند منتهی یک فرزند خوانزده ، یزک کزودک سزرراهی و بزی

مید خود به زنش را نیز از دست داده و همه دوسزتانش را پناه که خانوادۀ و زادگاه خود را از دست داده و ا

نیز از دسزت داده و همزه آرمانهزا و خیزالااش نیزز بزر بزاد رفتزه و مزابقی عمزر را بایتزتی فقزط کزار کنزد و زن

مزرد بزا ازدواجزش بزه غایزت بیکتزی وبچه را راضزی سزازد ازا فقزط احملزش کننزد و از خانزه بیزرونش نکنزد .

وبور به باورش شده است بزی هزیچ امیزدی . او همزواره زن را یزک خیانزت پیشزه و وانهائی خود رسیده و م

مکّززار و بززازیگری مززی دانززد کززه بززا نیززاز جنتززی و احتاسززا او بززازی مززی کنززد و او از ایززن بززازی آشززکار راه

گریزی ه ندارد . مرد از خوال طلائی خود بیدار شده و اا به آخر عمرش بایتتی کشزک زن و بچزه اش را

و زن آنقدر که می اوانزد بزا ایزن بچزه عاریزه ای و سزر راهزی بد و خون دل خود بخورد و دم بر نیاورد .بتا

او مرید بچه خودش است و می خواهد مزراد شزوهر باشزد .بازی کند با بچه ای که خودش زائیده نمی اواند

ازی اسزت و ایزن وضز زنزی . او واقعاً بی نیاز است از اینکه مرید شوهر باشد و ابعیت او از شزوهر یزک بز

دی میراثززی و یاحرفززه ای بززرای مززاسززت کززه بززه حززاظ معیشززت محتززاج شززوهر اسززت و اگززر خززود زن منبزز در آ

خودش داشته باشد وض از اینه اسف بارار است . و کل این رابطه بیان غریزۀ اای بنزام غریززۀ اشزکیل

ناشززوئی ودرسززت ونادرسززت بززودن چنززین خززانواده و غریزززه زناشززوئی و خززانواده اسززت و نززه بیززان حقززوق ز

.وضعی

بی نیاز می شود و نیاز وی به شزوهر بعنزوان نزان آور یزک نیزاز ثزانوی و سزطحی و هرزن با زائیدن از شو

مصززلحتی اسززت و نززه ااززی . و حتززی نیززاز جنتززی بززه شززوهر هزز همینطززور اسززت او اگززر در شززرایط فرهنگززی

تزی کزاملًا غنزی و بزی نیزاز اسزت و بزه روابزط نامشزروع هز واجتماعی فاسدی قرار نگیزرد حتزی بزه حزاظ جن

یده شود بخاطر نیاز جنتی نبوده است . بلکه در جتتووی مردی کزه مریزد او شکشیده نمی شود و اگر ه ک

شود به فتاد گرائیده است ، جتتووی مردی به غیزر از شزوهرش. وایزن در زورای اسزت کزه از شزوهرش

زن و و شوهر نیز فقط و فقزط بزه ایزن امیزد کزار مزی کنزد و معیشزت رده باشد .بعنوان مرید کاملًا قط امید ک

ه آنها را مریزد خزود کنزد و زی کن را ارضاء می نماید ابچه اش را اأمین می کند و امیال و آرزوهای مادی ش

این امیدی عبث است هزر چنزد کزه زن ازلاش مزی کنزد کزه ازاآخر عمزر ایزن امیزد در دل شزوهرش قطز نشزود

ره او را بین امید و نومیدی نگه می دارد اا سایه اش را بر بالای سزرخود و بچزه اش حفزی کنزد . زن وهموا

می خواهد و نه بیشتر ، یک مترسک ، یک پاسبان، یزک نزان « سایه » همواره شوهر را فقط بعنوان یک

بچه . –ی معذور از هر نوع دخا ت در رابطۀ زن ررسان : مأمو

می کند و به او ازن در میدهزد و بمیزانزی کزه شزوهر لا مرید خود می بیند او را احمزن بمیزانی که شوهر ر

را انهززا راه موجززود بززرای معیشززت خززود و بچززه اش مززی بینززد . ایززن خلززق و خززوی زن ااززی اوسززت و غریزززه

Page 76: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

76

زنانگی و مادری اوست و پدیده ای اربیتی واعتقادی و فرهنگی نیتت و بلکه جهانی است ، حزوائی اسزت .

نیزز اازی اوسزت . مزرد بایتزتی ایزن وضز را بزه عنزوان حزق ن طلت شده گی و درمانده گی وانهائی مزرد ای

درک و اصدیق کند اا از آن راه رهائی خود را در فراسوی خیر و شر این واقعه بیابد نزه اینکزه مرد بودنش

بایزد باشزد غیزر از وئی محکوم و ملعون پندارد و خود را حق بوانب . و ی سزوای آنچزه کزه مزا مزی گز را زن

این رخ می دهد . به همین میزان که مرد به این حق آگاه و بینا نمی گردد و آنزرا نمزی پزذیرد زن هز بتزوی

اره گی و شیطنت و اوطهه و فتاد می رود و مرد نیز راهی جز فتزاد اخلاقزی و خیانزت وانتقزام نمزی یابزد مک

و ایرار به زن و بچزه هزایش. و بتزدری ایزن رونزد بزرای آنه نه آشکارا و بلکه در پس پردۀ خدمت و عشق

هر دو عزادی شزده و بصزور قزرار دارد نوشزته نشزده ای عمزل مزی کنزد و هزر دو همزدیگر را بتزوی ابزاهی

مزی پاشزد واسزرار نهزان بزه روورند اا به ناگاه به بهانه ای همزه چیزز فز آه نمی یسوق می دهند و به رو

میدان رسوائی می آید .

هائی برای مرد یک غریزه اای وواجب و برحق اسزت و بمیزانزی کزه از آن مزی گریززد و مزی خواهزد آنزرا ان

پنهان دارد ویا بنوعی خفه کند و جبران نماید گمراه می شود و به عذال مزی افتزد. ایزن واقعزه انهزائی بزرای

دواجشزان از دسزت مزی زن آنگاهی رخ می دهد و واجب می گردد که فرزنزدانش را بواسزطه مرگشزان ویزا از

دهد . و از اینواست که زن روی به مزرد مزی کنزد کزه معمزولًا مزرد از دسزت رفتزه اسزت یزا بزه بیمزاری یزا بزه

اخدیر و یا به جنون و یا به مرگ . در اینوا زن حتّی سن قبزر شزوهرش را هز غنیمزت مزی شزمرد و یزا بزا

مززی شززود ازا عمززرش امززام شززود . ا ززولًا از او عمززرش را بززه پایززان مززی بزرد . در خززاطرا او غززرق یعکتز

خول یک شوهر مرده است . اینه یک غریزه است . و زن فقط پس از مرگ شوهرش به او وفادار هر شو

که قبل از مرگش مرده باشد. واین انها راه نوا مرد از می ماند و مریدش می شود. و خوش بحال مردی

غربت و فریب و زجر عبث است .

د و زنهزای معقزو تر بخصزوص وبا چند سال زندگی زناشوئی مواجه با این حقیقت اله می ش نیزبهرحال زن

ه کز هر شوند واا آنوا وو کشاورزی سعی می کنند در امرار معیشت شریک ش شبانی درنظامهای روستائی و

می کننزد اقتصادی را در دست می گیرند و چند برابر شوهر کار بکلی از شوهر بی نیاز شوند و گاه کل نظام

اا شاید از نوعی عذال وجدان رها شزوند ونیزز سرنوشزت کامزل خزود و بچزه هایشزان را در دسزت گیرنزد واز

دیگزری رخ مزی دهزد کزه ا بتزه عدریوزه گی زناشوئی نوا یابند. در زندگی مدرن شهری ه این واقعزه نبزو

ان دیگر در محزیط کزار اجتمزاعی بندر به نتیوه د خواه زن منور می شود زیرا زن در رابطه آزادش با مرد

اش مواجه با مردی می شود که گوئی مرید است و قدر او را می فهمد و حق به او می دهد . این همان راه

فتاد اخلاقی زن است زیرا چنین مردی وجود ندارد و چنان مردانزی شزکارچی چنزین زنزانی هتزتند . در ایزن

ت .مفصلًا بحث شده اس« آدم و حوا» بال در کتال

واما بچه ای کزه بززرگ مزی شزود شزاهد مظلومیزت پزدر و معزذوریت مزادر اسزت و در فا زله بزین چنزین راز

س می کشد و نفس می یابد ، در فا له بین غربت و فریب که معوونی از عشزق و نفزر را حیر آوری نف

Page 77: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

77

از اسزت و کتزی را و فرزندان محصول چنین عر ه ای از نبزرد هتزتند. نبزردی کزه غریززه ببار می آورد .

آن راه گریزی نبوده است حتّی پیامبران خدا و عارفان بزرگ را .

.

Page 78: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

78

طبیعت -2

از طبیعت و بتدری برای طبیعت. و بمیزانی که نمی اواند با طبیعزت انتان در طبیعت حیا و هتتی دارد و

ف اراده خزززود بیابزززد روی بزززه ابززززار سزززازی واکنو زززوژی مزززی کنزززار بیایزززد و طبیعزززی باشزززد و طبیعزززت را یزززر

آورد. نعت مظهر ناسازگاری و عدم افاه انتان با طبیعت است و ااجائیکه انتان سعی می کنزد زنعت را

ه استفاده نکند و ک تزو های اکتزیغن بزا خزود حمزل کنزد. و اجایگزین طبیعت نماید و حتّی اگر بتواند از هو

لاهای فنی اماماً از طبیعت هتتند و نعت همان طبیعت ابدیل شده به اراده بشر است . ا بته که نعت و کا

نعت همان بروز طبیعت بشری است: بشری که طبیعت را طرد کرده است . این طرد نمزودن موجزب ابزدیل

نفس بشر شده و نفس او را بر علیه طبیعت بکار میگیرد و حا ل این کزار زنعت اسزت . زنعت محصزول

او بشر با طبیعت است : با مهد حیا و هتتی اش: با علتش طبیعزت نزه انهزا علزت غرایزز اسزت بلکزه عد

و زنعت بزه غرایزز اسزت. یپاسخگوی غرایز نیز هتت و غذای غرایز را اأمین مزی کنزد. مبزدأ ومعزاد زمینز

ناپذیر غرایز پاسه معنای عصیان غرایز بر علیه طبیعت می باشد. آنگاه که طبیعت به امیال افراطی واشباع

ی عمززلاً ایززن عصززیان همززان عصززیان غرایززز بززر علیززه خززودش مززی باشززد زیززرا غرایززز در ززنعت ززنمیدهززد . و

بتدری عقی می شوند زیرا به قحطزی مزی افتنزد و رنوزور وپزوچ مزی شزوند . زنعت یعنزی طبیعزت شزدید کزه

معلز س و غرایزز مزی رود . طبیعزت مظهر خواهنده گی شدید و بی پایان نفس بشر است که بتوی انهدام نفز

و دوست د توز وخردمند انتان است و ی نعت دوستی مکّار و خیانت پیشه است که فقزط وعزده مزی دهزد

ت مزی کنزد و خزدمااش بتزیار عزا یتر از امیزال و آگزاهی خزدم و ی طبیعت وعده نمیدهد فی ا بداعزه بزه انتزان

بشر را وا و دیوانه می سازد . ، تبشر را اربیت می کند و ی نع ، بشر است . طبیعت

غرایز هر فردی بر اسای ویغه گی های محیط طبیعی او پدید می آید و فعال مزی گزردد . اغذیزه ،بلزوا جنتزی

واحتاا و خلق و خوی هر کتی از طبیعتی است که در آن بهه ،استراحت ها و بازیها وکار و شیوه اندیش

اهیت غرایز و احتاا و امیال واندیشه یک بیابان نشین و یزک جنگزل د و در آن زندگی می کند. میبار می آ

نشین و یک کوهتتان نشین و یک ساحل نشین هر یک دقیقاً بیانگر طبیعت هزای گونزاگون اسزت . طبز هزر

ن یک غریزه بنیزادی کزه حتّزی بنیزادی ازر از افردی بیانگر طبیعت محیط زیتت اوست . در اینوا طبیعت بعنو

بشر است مفهوم می گردد . از این روی که خلق وخوی هر کتی خلق و خوی زادگاه و محل غرایز نفتانی

ر ببار آمده از همزین شهرشد دوران کودکی ونوجوانی اوست . افاو اای یک روستائی و یک کتی که در

است یعنی بابت است . ا بته یادمان باشد وقتی می گوئی که این بیان آن است بدین معنا نیتت که این همان

ایززن معنززای آن اسززت و معززرف آن اسززت و یهززور بززاطنی آن اسززت . و فقززط انتززان در جریززان معرفززت وازکیززه

واعزا ی نفزس خزویش اسزت کزه در مرحلزه اول طبیعزت خزود را درک مزی کنزد و سز س بزر آن فزائق مزی آیزد و

خزود نیتزت . و عمیزق ون می آید و دیگر اسیر طبیعت و طبرمنقلب می گردد. بقول حافی از چاه طبیعت بی

Page 79: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

79

ارین چاه طبیعت ، چاهی که اه ندارد هان نعت اسزت . انتزان زنعتی انتزانی در حزال سزقوط در ایزن چزاه

و خزوی خزاک و و و خوئی که در طبیعت وجود دارد در نفس بشزر هز هتزت : خلزق هر خلقبی انتهاست .

نفس بشری جام جمیز کزل و درندگان.خوی نبااا و حشرا وچهار پایان و پرندگان –عنا ر آن ، خلق

اسززت هزز در مززاده و هزز در معنززا . امززام طبیعززت در انتززان سززرازیر اسززت و امززام انتززان در ززنعت طبیعززت

سرازیر اسزت . و امزام زنعت بزر علیزه طبیعزت در کزار اسزت و بزدین طریزق طبیعزت انتزان نفزس بشزر بزه

روج می کند و یا در خود نابود می شزود . یعنزی یزا از اباهی می رود وانتان در سیر این اباهی یا از خود خ

چاه طبیعت پرواز می کند و یا در سقوط آزاد در این چاه جان می س ارد . و ی طبیعت باز ه خزود را احیزاء

شززدن بززر طبیعززت محکززوم بززه طه سززلا ززنعت در جهززت متززلطسززمززی کنززد. نبززرد انتززان بززر علیززه طبیعززت بوا

.می باشد ش شکتت ونابودی خود

عت معلول ایزن عزدم فهز نانتان، طبیعت کامل است و کمال طبیعت است و ی این کمال را درک نمی کند. و

است . انتان طبیعت را می خورد و چون نمی اواند کاملًا هض کند نعت را پدید می آورد . به بیزان دیگزر

فرزنزد ایزن گزایش اسزت . نعت محصول سوء هاضمه انتان است . انتان طبیعت را می گاید و نعت هز

ن بر طبیعت نیتت بلکه محصول جهل انتان از طبیعت اسزت محصزول سزوء افزاه ا نعت محصول عل انت

قصزان زنعت را پدیزد آورده اسزت . و یزا انتزان خزود ناست . انتان، طبیعت را ناقص دیده و برای رف این

منوزر بزه است . و ی این رف نقصزان ردهرا در طبیعت ناقص دیده و برای رف نقص خود نعت را پدید آو

نابودی خودش و طبیعت می شود و دست انتزان را بکلزی از طبیعزت کوازاه مزی کنزد. و سز س ایزن انتزان بزا

زنزده نگزه جمزاع نگهداری چند گیاه و س و گربه در داخل اطاق خود می اواند میل خودش را به خوردن و

د. احتززاا حقززار انتززان اززوأم بززا احتززاا براززری جززوئی دارد. بززا عکتززهائی از طبیعززت احتززاا زنززدگی کنزز

انتززان نتززبت بززه طبیعززت منوززر بززه ززنعت شززده اسززت . ززنعت مظهززر امززام و کمززال حقززار و سززلطه و بخززل

و بزازی کزردن جمزاع وادعا و ناکزامی اسزت . انتزان زنعت پرسزت بزه ناگزاه بزه اوج عطزش بزرای خزوردن و

ا از دسزت میدهزد . انتزان همزواره گزدای طبیعزت خزویش اسزت میرسد و به ناگاه ساقط مزی گزردد و ازوانش ر

واین گدائی در عر ۀ زنعت مبزدل بزه ا تمزاا و سز س انحطزاط و خزود برانزدازی مزی رسزد . انتزان گزدائی

ومدعی و متکّبر است . طلبکار

و حراسزت با طبیعت بازی کند طبیعت این اجازه را در دوران کزودکی بزه انتزان میدهزد و از ا انتان میخواهد

از اینوزا بزه بعزد انتزان بزه .بازیش را می گیزرد و او را انبیزه مزی کنزد شد جلوی وقتی بزرگترمی کند و ی

ال بازی کاملی بتازد. نعت محصول بزازیگری انتزان اسزت نزه نیازهزای حیزاای بفکر نعت می افتد اا اس

ان را بازیچزه مزی کنزد . بزدین ارایزب او . بازیگری بعنوان یک غریزه در نعت کاملًا عیان می شزود و انتز

نعت نیز یک غریزۀ عیان شده از انتان است : غریزۀ بازیگری. آنان که شدیدار میزل بزازی بزا طبیعزت را

کزااوری و مضزحک یدر سن بلوا دارند نعت پرست ار می شوند . به همین د یل نعت همزان طبیعزت کار

Page 80: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

81

قربزانی خزود مزی کنزد. طبیعزت جزدی اسزت و هزر کزه نمزی ه شده کزه انتزان را بازیچزه و چاست : طبیعت بازی

خواهد جدیتش را ب ذیرد نعتی و متخره می شود.

محوری ارین غریززه بشزر همزان غریززه جنتزی و شزهوانی اوسزت و نیزز انتزانی ازرین آن اسزت زیزرا ایزن

ند . زذا واجزب تنیتغریزه برای ارضای خودش محتاج انتان دیگر است و سائر غرایز زوماً و اااً اینگونه

است که اهل معرفت بنیادهای این غریزه اش را در طبیعت بیابد و درک نماید اا برسد به انتانهای دیگر که

گل سر سبد طبیعت می باشند و زنزده ازرین طبیعزت هتزتند . همزانطور کزه غریززه جنتزی زنزده ازرین و زنزده

می کند و با طبیعت رابطه ای متتقی و زنزده دارد کننده ارین غرایز است . انتان بمیزانی که طبیعی زندگی

درک می کند و از آن بر خوردار مزی شزود از غریززه جنتزی زنزده ازر و و حرمت و عز و قدر طبیعت را

سا متر و خلاق ار و هتتی بخش ازری بزر خزوردار مزی شزود و بواسزطه آن رشزد و سزلامت مزی یابزد و ابزاه

نمی گردد.

ه کننزده ازر از نفتزی کزه از دهزان وبینزی همتزری همزدل و پزاک استشزمام مزی شزود هزوا واکتزیغنی زنزد یچ ه

و پاک و زنده باشی. هیچ آبی حیا بخش ار از انواع آبهائی که در رابطۀ جنتی نیتت بشرط اینکه همدل

از طرفین جاری می شود نیتت . و هیچ نانی مقزوّی ازر از ازن محبزول نیتزت. و هزی بزازی ای جزدی ازر و

و هزیچ کزاری عظزی ازر و جاودانزه ازر از عشزق وایرزار نیتزت . و هزیچ ه ار از نوازش وبوسه نیتت. سازند

نعتی عا یتر و دقیق ار از نعت و ال در فراق و فراق در و ال نیتت. در این نعت اسزت کزه غرایزز

یتت . یار همدل و اعا ی می یابند و به حق خود می رسند. و هیچ نتیمی د رباار از نتی قامت یار موافق ن

پاک اگر همدل و پاک باشی عصاره طبیعت است . وانتان بی چنین یاری در قحطی جاویدان اسزت حتزی اگزر

جهان از آن او باشد .

Page 81: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

81

آموزش -3

آموزش اااً جبری است و اعلی و اربیت اجباری که محصول عصر جدید است فقط این جبر را نمایانتر و با

و جبارانه ار نموده است . پس آموزش اااً غریززه اسزت هز بزرای آموزنزده و هز بزرای آمزوزش برنامه ار

یهزور و بزروز ایزن غریززه را در اوج دهنده . سواد آموزی و مدرسه وامکانزا آمزوزش مزدرن فقزط امکزان

انزد . لزق داده ویدئوئی به این واقعه قزدر مط و یزیونیکما ش مهیّا کرده است و اراباطا ماهواره ای و الو

ای رخ داده این اسزت کزه هزیچ فزرد معینزی متزهول انها اافاق جدیدی که در عصر آموزش و پرورش رسانه

اند ونیز حاکمان . یاهراً همزه آن نیتت وبدین حاظ مخصو اً پدر و مادر ومعل از هر متهو یتی مبرا شده

اعلزی واربیزت را متزهول مزی و بلکزه خزودِ متهو ند و ی عملًا و وجزداناً هزیچکس خزود را متزهول نمزی یابزد

مزن نبزودن دسزت بزود :» دانند واین یک متهو یت حیر آور و ما یخو یائی است و مصزداق ایزن طنزز اسزت

ایزن طنزز کززه عزین واقعیزت عملززی غرایزز در انتزان اسززت بزس قابزل اأمززل مزی باشززد و « اقصزیر آسزتین بززود.

و این فه فرا نرود مبدّل به اوجیهی می شزود کزه هزر جزرم و را در بردارد که اگر فه نشودعظیمی حقیقت

ه ای در عر ۀ فه هنی بهتر از غریزه آموزش جنایتی را در نزد فرد ابرئه می کند . و چه بتا هیچ غریز

این ابرئه سزازی را انوزام نمزی دهزد . زیزرا آمزوزش اازاً رسزا تی جزز اقزدیس وابرئزه انتزان نزدارد و زی ایزن

ود نیاید و ابدیل به ولایت وجودی نشزود انتزان و انتزانیت را همچزون دسزتمال کاغزذی یکبزار رسا ت اگر بخ

مصرف ابزار اباهی می سازد و نهایتاً اباهی بر عریکه سلطنت می نشیند و به ریش انتان مزی خنزدد . ایزن

ی واربیزت از ای بوضو می بینی که چگونزه کزل نظزام اعلز خنده را امروزه در عر ۀ اعلی و اربیت رسانه

دریچززه مززاهواره و الویزیززون و مطبوعززا و کتززب روانشناسززی و اربیتززی امززام انتززانیت و قداسززت انتززانی را

مترادف با جنون ومضحکه و انحطاط نموده و پوچی اراده اای انتانی را اسطوره می سزازد و مزی پرسزتد

بی انتزان هتزتندهدف مزی سزازد : .غریزۀ آموزش بطور خودبخودی سزائر غرایزز را کزه ابززار هزای وجودیزا

سکس ،بزازی بزرای بزازی، کزار بزرای کزار، خزوردن بزرای خزوردن، و......... و نهایتزاً آمزوزش یسکس برا

برای آموزش . در اینوا آموزش ربطی به معرفت اای انتان ندارد در عین حال می اواند ابزاری در خدمت

ااززی انتززان باشززد کززه قانززد ابزززاری در احیززای عشززآن باشززد کززه معمززولًا نیتززت. همززانطور کززه سززکس مززی او

همززان نتززیان انتززان نتززبت بززه انگیزززه هززای او یززۀ احرکززا « معمززولًا » معمززولًا بززه عکززس مززی شززود .وایززن

مرل کتی که ااوموبیلی می خرد اا کارش را زودار انوام دهد و ی با خرید ااوموبیل کزارش غریزی اوست .

ی کار را می گیرد . وا بته عبث و عذابی که از بابت این اشزتباه و نتزیان از یاد می رود و خود ااوموبیل جا

زنزدگی بزرای » روی می دهد بار دگر می اواند انتان را بخود آورد که ا لًا برای چه زندگی می کند . و ذا

بطا تش عیان می شود و چشمی که بتواند فراسوی مادۀ زندگی را بنگرد امکان گشزایش مزی یابزد . « زندگی

و هیچ غزیزه ای مرل آموزش دشمن این گشایش نیتت . و نیز هیچ غریزه ای ه مرل آمزوزش ، انتزان را

آن چش پدید می آیزد. اگزر مزرلًا در مزولای موقعیتی که نیاز به گشایش درمی کشاند ، یعنی نبه غایت بطا ت

آمزوزش در وی پدیزد رومی چنان چشز عظیمزی گشزاده مزی شزود بزه د یزل اشزد بطا زت و بزن بتزتی اسزت کزه

Page 82: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

82

و غایزت آمزوزش منوزر بزه غایزت بطا زت شزده اسزت . هزیچ آورده است در او که علامه زمان خزویش اسزت.

را بززه وی نشززان نمیدهززد و نیززز بطا ززت خززودش را ، بطا ززت د ای همچززون آمززوزش بطا ززت ارادۀ فززر غریزززه

آموزش را .

هتتند زیرا آموزش امر بخود آمدن است که موزشآچون غرایز اموری اااً خوبخودی هتتند پس اااً ضد

به بیخود شدن می انوامد ذا اااً ضد سائر غرایز است وغریزۀ ضد غریزه است به همین د یل بزر ا جبزر

قرار دارد کل جریان آموزش جبری است و آدمی بزه زور چیززی را مزی آمزوزد حتزی اگزر بشزد نیازمنزد آن

ن انتان است و جریان غلبه او بر غرایز است . برای همین است کزه جریان جان کندباشد : جریان آموزش

آموزش قلمرو ریا و نفاق بشر است و شدیدارین ریاکاریها و نفاق در آموزش دیده ارین افراد رخ می نماید

اازی کزودک و نوجزوان بزر علیزه همزه ی: دانشمندان ، فلاسفه ، مبلغان دینی و نیز وا دین ومعلمزین . دشزمن

که نصیحت می کنند و آموزش می دهند همان دشمنی اای آموزش بر علیه سائر غرایز است . زیزرا کتانی

کودکزان و نوجوانززان موجزوداای ززد در زد غریزززی هتززتند ، یعنزی طبیعززی و خوبخزودی و راحززت هتززتند و

اش می کنند . نگاه می کنند و محاکمه د آموزش ها ناراحت کنندۀ غرایز می باشند زیرا به غرایز به چش ب

سزرآغاز معرفزت ردد و نیهیلیززم آغزاز مزی شزود کزه گز نهایتاً بتوی خزود آمزوزش بزر مزی « نگاه بد » و این

اای است که فراسوی خول وبد می باشد اا حق غرایز را معلوم کند . خا ه حق آموزش را : چه آمزوزش

ط به غرایز جتمانی اسزت و آمزوزش اخلاقی و چه مدرسه ای . آموزش اخلاقی وا دین در خانه اساساً مربو

مدرسه ای ه مربوط به غرایز روانی و جهانی است . همه این آموزش هزا یزاهراً میخواهنزد در درجزه اول

غرایز را و جبراهای وجودی را معرفی کنند و بشناسانند و زی عمزلًا ایزن نیزت او یزه بتزرعت فرامزوش شزده

امکانزا بیشزتر بزرای جزولان غرایزز اسزت :خزوردن بیشزتر و ای فزراه آوردن رباقی مانده الاش ب وآنچه که

بیشتر و بازی کردن ونمایش بیشتر . که عملًا منور به فریب دادن و دیوانه کردن بیشتر غرایزز اسزت جماع

اینهزا همزه رسزا ت جبزری آمزوزش اسزت کزه بزه .افلی را اقدیس نمودن ین و غرایز را فل نمودن و س س ا

زشی منور می شود همزانطور کزه نیچزه پیزامبر ایزن نفزی بززرگ اسزت و ایزن قزرن هز نیهیلیزم و نفی هر آمو

ابلاا این مذهب است . و ذا نیهیلیزم نیز یک غریزه اازی و یزک جبزر اسزت کزه آخزر همزه غرایزز و هعر

جبرها رخ می نماید . و در واق جبر و غریزۀ آخرا زمان است نیهیلیزم آخرین آمزوزش اسزت و پزس از آن

شی است . و بنگرید که امروزه بخش عمده ای از هزینه های ملّزی و جهزانی مخزتص آمزوزش هاسزت . خمو

بشرط اینکه مانورهای نظامی را ه که گاه بصور جدّی و جنگها برگززار مزی شزود بحتزال آمزوزش هزای

بزرای اجباری برای کل بشزریت بگذاریزد. مزرلًا حملزه نظزامی آمریکزا و اروپزا بزه عزراق یزک درا آموزشزی

هزای ابلیغزاای را هز بحتزال آمزوزش همگزانی هزا بشزرط اینکزه کزل هزینزه یعراقی بود نه فقط براجهانیان

نیز کل برنامهای افریحی و ورزشی و شوهای سکتی و مصاحبه هزا . ابلیزغ بزرای فزلان کزالا یزک وبگذارید

خانزه بتزیار عمیزق ازر اثزر وا زدین در آموزش بتیار مؤثر است و از آموزش و اربیت معلمین در مدارا و

می کنزد و ازازه خزود معلمزین و وا زدین احزت ازأثیر ایزن ابلیغزا آمزوزش مزی بیننزد. وجزود زدها بمزب اامزی

Page 83: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

83

ایفا می کند زیرا اهدید نزوعی آمزوزش روزمزره و شیمیائی اساساً نقش آموزشی را برای بشریت ومیکروبی

رف انواع آمزوش که حدود نیمی از درآمدهای ملی وا دین نیز هتت و معلمین . بنابراین شاید بتوان گفت

ها می شود و نیمی دیگر ه بدون آموزش عمل نمی کند و مرمر ثمر نمی افتد . ابلیغا سیاسی و اواری و

اااً از قدی اابحال بوده است فقط امروزه ایزن ا ینا بنیاد هر آموزش دیگری است و اح نعتی و اتلی

« اراده بزه قزدر » غ یلبا اح اااً ابلیغا است. ابلیغ چه امری ابلیغ اتلی آشکار شده است . آموزش

و اعلززی سززر فززرود آوردن بززر آسززتانۀ ززاحبان قززدر و اعلززی خززدمت نمززودن قززدر . و بززرای چنززین خززدمت

اتلیمی بایتتی آموزش دیده بود. برای همین است که در سراسر جهزان قزوانینی بزه اصزویب مزی رسزانند و

قرار می شود که بیتوادها و آموزش ندیده ها از گرسنگی و بیکاری بمیرند زیرا بلزد نیتزتند کزه رایطی بشر

آنگونه که لازم است به احبان قدر خدمت کنند. حالا بهتزر مزی ازوان اهمیّزت و قداسزت کزام یوار را درک

کرد : قداست ااوماسیون : اهمیت آدمهای خود بخودی وامام ااوماایک.

ه به اوربه می بینی کزه ایزن اهمیزت بزر سزر مزدعیانش مزی شزکند زیزرا از ایزن آدمهزای امزام ااوماایزک وا بت

نهایتاً جنایتکارانی پدید می آورد که کل نظام قدر رااهدید می کنزد . اینزک کزل نظزام قزدر جهزانی از درون

ری رخ داده اسزت : یهزور خودش اهدید به نابودی می شود و نه از بیرون. این اهدید از قلب آمزوزش اجبزا

کزه بطزرز حیزر آوری غرایزز « ارادۀ به قزدر غرایزز » بعنوان غریزه . آموزش بعنوان رو ا آموزش

رو خززادم را نززابود مززی کننززد و اکنو ززوژی را بززر جززای آنهززا مززی نشززاند و انتززان را همچززون موجززودی بززی

کزه بزه قیمزت فلز نمزودن کامزل غرایزز اکنو وژی می سازد زیرا اکنو وژی مظهر ارادۀ بقزدر غرایزز اسزت

وکف بینی ه بواسطه کزام یوار انوزام مزی شزود یبه عر ه یهور نهاده است . امروزه حتی رمّا بشری پا

و چه بتا احضار رو و حتّی احضار خدا

انی انتان از بدو کودکی اا دم مرگ به هزاران روش عمدی و سهویهآموزش بعنوان یک غریزه و جبر ج

یحضززور دارد . انتززان بواسززطه اززن خززود ومحززیط خززود نیززز شززبانه روز آمززوزش داده مززی شززود. ایززن آموزشزز

خودبخودی است و اساا بوده شده گی است . آموزش های عاریه ای از جانب وا زدین و معلمزین و رسزانه

زهززد اخلاقززی هززا در مرحلززه اول در نفززی آن بززوده شززده گززی اسززت و ززذا ااززاً بیززانگر خویشززتن داری و انززواع

و عزذابهای واجتماعی و اقصادی وسیاسی است . و ی این مرحله چزون بزه بزن بتزت و رسزوائی کشزیده شزد

بزرگ پدید آورد منور به ضد خودش می شود که همان اقدیس واوجیزه ایزن بزوده شزده گزی مزی باشزد . ایزن

همه آمزوزش هزا قزرار مزی مرحله دوم مو د شعارهائی همچون آزادی و دموکراسی می باشد که در سر وحه

د و حتزی شزعور بعنزوان یزک غریززه را باطزل وگیرد . و این مرحله دوم موجب فل سازی کامل غرایز می ش

ا آخرا زمزان غرایزز اسزت و آخرا زمزان هزر وز ودیوانه می سازد و جنابزت رخ مزی نمایزد چزه افتخزار آمیزز. این

مذهبی . که امروزه از قلب آمریکا اا چزین –آموزشی . و نیز عر ۀ بروز نهضت ها وگروههای فاشیتتی

کمونیتت واا جهان سوم و جهان اسلام شاهدش می باشی و ایزن ازازه یزک آغزاز اسزت کزه حکومتهزا را بزر

مبزارزه » ایزن همزان « . مبارزه جهانی بر علیه اروریت » علیه این جریانا متحد می سازد احت عنوان

آنرا نمی فهمد که چگونه غریزۀ آموزش بزر علیزه خزودش قیزام است که هیچکس« جهانی بر علیه آموزش

Page 84: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

84

مزذهبی. –ازش ه شامل حال حکومتهاسزت و هز شزامل حزال گروههزای اروریتزتی و رکرده است این قیام

« ا زا ت حماقزت » براندازی آموزش اجباری است که در عر ۀ عوام می رود اا مکتزب –این همان خود

ا فبزای چنززان « آدم هزر چزه کمتزر بفهمزد خوشزبخت ازر اسزت. » جهزانی کزه را پزی ریززی نمایزد . ایزن شزعار

مکتبی می باشد . و این غایت آموزش بعنوان غریزه است : آموزش ضد آموزش. و ایزن یزک واقعیزت همزه

جائی ااریه بزوده کزه آمزوزش یافتزه ازرین انتزانها نهایتزاً بزر علیزه کزل آمزوزش قیزام کزرده انزد . غزا زی هزا ،

،انیشتن ها ، ویتگنشتاین ها . و این طبیعت اازی ها با ها ، و در ااریه معا ر نیچه حتن، مو وی ها

غریزی آموزش است و ا لًا این منطق اای غرایز است و هر آمزوزه و شزناختی ازا زمزانی کزه ایزن طبز –

و حززق دیززا کتیکی را داراسززت هنززوز غریزززی اسززت و رهززائی بخززش انتززان وعریززان کننززدۀ انتززانیت حقیقززی

انتانیت نیتت. سیاسی ارین آدمها نهایتاً ضد سیاست می شوند ، منطقی ارین آدمهزا نهایتزاً ضزد منطزق مزی

ند و علمی ارین آدمها ضد عل می شوند و هوسبازارین آدمها نهایتاً مراا می شوند. و این از اسزرار وش

است چه خود بخودی و اوربی و چه مدرسه ای وابلیغی . « آموزش»

Page 85: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

85

اقتصاد -4

اقتصاد بعنوان یک عل ، عل رفه جوئی است و بعنزوان یزک واقعیزت ، واقعزه چانزه زدن اسزت . و بعنزوان

یک غریزه همان غریزۀ عیش پرستی امکاناای است : پرسزتش امکزان عزیش. زرفه جزوئی و چانزه زدن و

قتصاد همان مقصد پرستی است به حزاظ واژه و امکانا پرستی برای چه مقصدی قصد اقتصاد چیتت ا

محزل بزروز « اقتصزاد بزرای اقتصزاد » نیز محتوا . و ی محتوای آن همواره دچزار نتزیان اسزت و زذا مکتزب

انها و جنونهای بشر است که مذهب پول پرستی بارز است .یشدیدارین نت

وجزب آن اسزت . اگزر فقیرازرین افزراد و اقتصاد خواه ناخواه رو خویشتن داری را نیز بزا خزود داراسزت و م

گروهها خویشتن دارارین مردم هتتند از همین روست . کتی که می خواهد بیشتر غرایزش را عزیش بدهزد

به پول وامکانا اقتصادی بیشتری محتاج است . بدین حاظ خواه ناخواه اقتصاد زیر بنای همه غرایز و ذا

رین و محدودارین افراد واقشزار اجتمزاعی محزل بزروز اخلاقیزا و زیربنای همه فرهنگهاست. همینکه فقیر ا

مذهب هتتند کافیتت .

بزه حزاظ یزک علز و آمزوزش مزی بایتزتی در قلزب هزر فللتزفه ای قرارداشزته باشزد و بزه میزانزی کزه اقتصاد

اسزمیت ماای به این امر ک اوجهی کرده ریاکار و بی ارزش بوده اسزت . اهمیزت فلتزفه مزارکس و آد هفلتف

همین د یل است و کارآئی ایزن فلتزفه هزا در مقابزل بزی خا زیتی فلتزفه کانزت و هگزل و دکزار به« میل» و

د یل کارآئی های جهانی داشته اند زیرا ش و فلتفه ه درست به همینزوسارار . مذاهب بعنوان نوعی آمو

فلتزفه هزا نتزبت بزه مزذاهب دستورا عمل های واضز اقتصزادی و مزادی و غریززی داشزته انزد . احقیزری کزه

نموده و می کنند از حماقت آنهاست و از حقار خود این فلتفه ها .

اقتصززاد بززه معنززای انظززی نمززودن جهززان بززه قصززد رسززیدن بززه مقصززود انتززان در جهززان اسززت . پززس اقتصززاد

ده موضوعی د در د انتانی است دربارۀ جهان بیرون . و ی طبق معمول این مقصد همواره فراموش ش

اسزت و ززذا اقتصزاد هزز راه و قصززد خزود را گزز کززرده و مبزدل بززه اقتصزاد بززرای اقتصززاد شزده اسززت و خززودش

وجزودش را بززه مصزرف مزی رسززاند . جبزر اقتصزاد و همززواره مشزدیدارین بنزد بزر پززای انتزان گردیزده کززه امزا

گ نشزد متوجزه ایزن حقیقزت بززر «انگلزس »و «مزارکس »همچزون ه اسزت و هزیچکس دمحور همه جبرها بزو

در نگززرش بززر ایززن اقتصززاد اشززکال وجززود دارد ززذا خززود و ززی اشززکال مززارکس در ایززن بززود کززه فکززر مززی کززرد

گردیزد « اقتصزاد بزرای اقتصزاد » بیش از هزر مکتزب دیگزری حربزه دسزتِ مارکتیزم مبدل به مکتبی شد که

لام کزه بزدارین مفاسزد را زیرا مکتبی بنیادی و رادیکال بود که دچار انحزراف گردیزده بزود. مرزل اشزی در اسز

ت عنوان اسلام نال. حپدید آورد ا

Page 86: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

86

اراده مزردم را در خیلی خول می بینی که آنهائی که اهرمهای اقتصادی را در دست دارند اهرمهای غرایز و

دست دارند . به همین د یل امروزه همه فلاسفه و دانشمندان را در خدمت راکفلرها می یزابی و یزا در کشزور

انیت را در خدمت بزازاری هزا . یعنزی انهزا آمزوزش هزای علمزی ودینزی نتوانتزته حامامیت دین و روخودمان

است که علما را از اسار غرایز نوا دهد بلکه آنها را به اقدیس واطهیر قدرامندان اقتصزادی کشزانیده ازا

هرمکتزب و مزذهبی غرایز خودشان را جولان بیشتری دهند وبه پائین انه خود احزرک بیشزتری بخشزند. ودر

یده ای که زاحبان قزدراهای اقتصزادی بودنزد کزه کزل امّزت هزا را ربودنزد . ایزن حقیقزت بزرگزی اسزت کزه د ه

بایتتی اا به انتهایش فه گردد و نه اینکه طرد گردد.

ین علمهاست و هیچیک از فرمو هایش کارآئی واقعی رو اینکه اقتصاد بعنوان یک عل متخره ارین و پوچت

از زور یزاهری یابلیغاای است و موموعزۀ علزوم اقتصزادی حتزی بخشز –رد و فقط یک حربه سیاسی ندا

جهان اقتصاد را ه نمی اواند افتیر کند و به فه بشر آورد . مرزل روان شناسزی بعنزوان یزک علز کزه نمزی

رافیکی مزی یابزد و اواند حتّی وری ارین جنبۀ غریزه جنتی را او یف نمایزد و زذا نهایتزاً کزاربرد پورنزوگ

بر جنون جنتی دامن می زند. اقتصاد نیز بعنوان عل معیشت فقط معیشت موجزود بشزر را بزرایش زهزر مزی

کند و همین . و آنگاه بیمه ها را برای شیرین ار کردن این زهر وارد کار می کند واین کار موجب می شزود

اا ایمنی نماید . واین کمال عل اقتصاد است: که بشر از بابت عیشی که نمی کند و نانی که نمی خورد احت

م اسزمیت دربزاره اش ا زرفه جزوئی کبیزر اسزت کزه مغزز مزارکس و آد امنزی . و ایزن همزان از غایت نزا یایمن

کمترین اصوِّری نمی اوانتت داشته باشد . این یک نبوا شیطانی است و بشر در هیچ امزری همچزون بیمزه

ه شده گی است که متزرادف بزا نزابوده شزده گزی گشزته اسزت . بیمزه هزا ها متخره نشده است . این غایت بود

همان خمس و زکوة است که انتان به شیطان می پردازد . و جبر اقتصاد در جبزر بیمزه هزا بزه امزام و کمزال

د و ریشه های باطنی و غریززی آن واضز مزی گزردد. انتزان بزه شزیطان حزق حتزال میدهزد ازا ودرک می ش

و همین حق حتال همان حزق نزابودی انتزان اسزت و جریزان نزابوده شزده گزی اوسزت. نابود نشود حال آنکه

فریبزی واحزد –ین پزوچ شزده گزی واحزد اسزت و هزراا و خزود ر، دکتز « نظام واحزد اقتصزاد جهزانی » دکترین

ه بایزد بترسزند و هزیچکس حزق نزدارد کزه مز جهانی است و فلتفه بیمزه هزای اجبزاری نیزز همزین اسزت کزه : ه

فلتفه ادامۀ اکاملی اعلی و اربیت اجباری است که در اقتصاد بزه عمزل آمزده اسزت . شزعارهائی نترسد . این

و امرا ه مربوط بزه عر زه ای بزود کزه هنزوز پزائین انزه و « اقتصاد اسلامی » مرل اقتصاد سوسیا یتتی یا

اقتصزاد » ش شد و قزدر بشر نبودند و ی بعد که بشر اماماً پائین انه شد آن شعارها ه فرامو غرایز در شأن

دو د چندان شناخته شد . « بازار

انتزانی وجزود نزدارد و یزا کفایزت نمزی -وقتی قرار است که همه انتانها برابر شوند و اگر یک برابزری اازی

کنززد پززس برابززری بایتززتی چگونززه امکززان یابززد و چززه قیافززه ای دارد . عززدا ت اقتصززادی در معنززای برابززری آن

است مگر اینکه وزن آدمها ، حو شک ها و نیز اندازۀ عور ها و ذا کلیه ها و کبزد ا لًا چطور ممکن

Page 87: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

87

بشززر پززیش از اینکززه الاشززی ی و نیززز قلززب هززا و مغزهززا هزز بایتززتی برابززر شززوند. و ززذا هززا و غززددهای ارشززح

د اا همه رااقتصادی و سیاسی و فرهنگی وانقلابی انوام دهد بایتتی همه افراد بشری را بدست جراحان بت

را جتماً برابزر نماینزد . و نهایتزاً همزانطور کزه همزه برابریهزا بزه برابزری زن و مزرد میرسزد یزا بایتزتی همزه

نیمزه زن –حزال نیمزه مزرد میانزه مردها بواسطه جراحی زن شوند و یا زنها همه مرد شزوند و یزا یزک نتزل

اجتمزاعی امکزان پزذیر شزود. ایزن معمزا را بایتتی بواسطه عل ژنتیک پدید آید اا برابری اقتصزادی و عزدا ت

هزا و یبرا هزا و نیزز اگزیتتانتیا یتزت جوابگزو باشزند و همزه دیوانگزان برابزری. مگزر بایتتی سوسیا یتت

این مدعیان برابری اعتراف کنند که شعارشان علمی نیتت و عملی ه نیتزت و بزه جنزون خزود هاینکه هم

نزوع برابزری سزازیها یزک گزام معقزو تر از برابزری مزدل کلیتزائی و اعتراف نمایند و راحت شوند . اازه ایزن

ارین و وآخوندی است زیرا لااقل اا حدودی غرایز را پزذیرا شزده اسزت . اگزر علز اقتصزاد از هزر نزوعش هوز

کذاّبترین علمهاست به این د یزل اسزت کزه برآمزده از اشزد نتزیان انتزان در بزارۀ د یزل زنزدگی کزردن اسزت در

انی که انتان، جهان را خص خود می داند و غیر خود می بینزد اقتصزادی مزی شزود . آمزوزش جهان. و بمیز

ه علزوم و آمزوزش هزای مزدرن بزر اجباری این وض را هزاران بار سزرعت و شزد بخشزیده اسزت و زذا همز

ریززی و انگیزه های اقتصادی قرار دارند و ا لًا مدارا و دانشگاهها برای نیازهای اقتصادی برنامزه مدار

می شوند و هر کتی به قصد اقتصادی به مدرسه و دانشگاه میرود ، به قصد اینکزه بیشزتر بخزورد ، بیشزتر

اا کواست و حدش چیتزت هرگزز بزه « بیشتر » و بیشتر بازی کند . اگر انتان می دانتت که این جماع کند

ه اقتصزادی ازر و دانشزمندار دانش وا قتصاد . پس چنین بشری هر چزه کز این جنون مبتلا نمی شد ،به جنون

کمتر غرایز حیاای خود را می شناسد. اقتصاد ، قصد خود را فراموش کرده اسزت که می شود بدین معناست

یعنی غرایز را فراموش کرده است و ذا مبدل به عل شده است و خودش مقصود خود گردیده است .

بزه نظزر مزا اقتصزاد بایزد علز درک « عقزل اسزت فلتفه همزان علز درک محزدودیتهای » اگر مرلًا بقول کانت

.اگر چنین می بود نهایتاً به فل ساختن غرایز نمی انوامید زیرا اقتصاد چه قصدی محدودیتهای غرایز باشد

جز برآوردن امیال غرایز دارد و ذا عل اقتصاد چیزی جز علز درک حزدود ایزن امیزال نمزی اوانزد باشزد و زی

می . ذا علوم اقتصادی موجود، دیوانه کننده و اباه کننده غرایزز هتزتند. و همزه همه چیز هتت الا چنین عل

هتتند و ذا این شعارها که بزه مرابزۀ یشعارها وشعائری که بر حول آزادی و عدا ت قرار دارند اااً اقتصاد

مزی کننزد و عصارۀ عل اقتصاد می باشند عصارۀ جنون و فتاد غرایز را به بازار می آورند وانتان را فلز

داقل آزادی و عززدا ت سززابق را هزز از بززین مززی برنززد . و بدینگونززه اسززت کززه امززروزه بشززریت بززین طا بززان حزز

افغانتتان و محله هار نیویورک معطل است زیرا هر دو یکتان است ونتیوه یکدیگر.

آزادی و ،« دیزززن حقیقزززی» ، «علززز حقیقزززی » ، « اقتصزززاد حقیقزززی » واقعیزززت اینتزززت کزززه سزززخن گفزززتن از

ر بزدرد نمزی خزورد گدموکراسی حقیقی ، انتان حقیقی و........ وهر آنچه که باید باشد و ی نیتت ،حالا دی

فریبزی –خزودش سزوراخ دعزای هزارازوی خزود « آنچزه کزه بایزد باشزد » و خیلی ه دیر اسزت جزدای اینکزه

دقیقززاً « نبایززد باشززند» ای کززه تزز هززا وعلززوم و فنززون ونظامهززای ما یخو یززائی یاسززت و همززه ایززن چیزهززا و ا

Page 88: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

88

است . یعنی هر « چنین نباشد » بوده است یعنی محصول « آنچه که هتت » محصول عدم درک و پذیرش

مقصزد اسزت و عزین « آنچزه کزه هتزت » سزتیزه کنزی بزه بزدارش مزی رسزی . « آنچه کزه هتزت » چه که با

مومی و خصو ی عمر فردی در هزر اقتصاد است : مقصد غرایز بشری. غرایز بشری در طول ااریه ع

. طبقزه بنزدی ازاریخی مزارکس دربزارۀ دمرحله ای غایت و مقصدی دارند که در ور اقتصاد نمایان هتزتن

اقتصاد بشری به حایی همان درجه یابی مقصد غرایز بشری بوده اند و بدین حزاظ اجتنزال ناپزذیر. واینکزه

ه سززرمایه داری دوران خززودش وا ززلًا دربززارۀ اندیشززه خززودش را دربززارۀ جامعزز« جبززر»او بززه چززه د یززل ایززن

متترنی نمود خودش ه نفهمید . و این راز نفهمی سوسیا یزم علمی است . از آنوا که هر کتی خزودش را

غایت و کمال و پایان جهان و بدبختی می داند او ه همینگونه دید . جامعه کمزونی، بزرده داری ، فهزودا یزم

خی غریزززه یام ریززا یزم و سوسززیا یزم هززر یززک نمززودار مقصززد غرایززز بشززری در مراحززل اززار ، سززرمایه داری،

هتتند . و اینها همه محصول نادانی بشر دربارۀ قصد غرایزش می باشد . اینها همه اقتصزادهای جاهلانزه و

محصول کوری غرایز هتتند . غریزۀ اقتصادی بشر هنوز کور واحمق است .

Page 89: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

89

حکومت -5

ک غریزه بزدانی کزه از بزدو یشدن است کافیتت که حکومت را ه « شاه» ه هر کتی اااً در عطش کهمین

کودکی و از دوران قبل از آموزش سیاسی خود نمائی می کند. یعنزی حکومزت همچزون هزر غریززه ای بطزور

فه و عرفا و مرااضان باشند خود بخود و کور عمل می کند حتّی اگر گرداننده گانش بقول افلاطون همه فلاس

. این است که همه حکومتها در سراسر جهان ماهیتی واحد دارند همانطور که غریززۀ جنتزی در همزه افزراد

بشری از ماهیت و عملکردی واحد برخوردار است .

اینتت که هر حکومت و حاکمی در چش مردم دو ایده واحتاا کاملًا متضاد را پدید مزی آورد: عطزش شزاه

بتزیار سزخت و حتزی محزال اقویت نموده و زنده نگاه می دارد و در عزین حزال امکزان شزاه شزدن را رادن ش

و این فکر و احتاا متضاد در هر فزردی کزه شزدیدار باشزد انقلابزی ازر مزی شزود . همزه مکاازب می سازد .

یزد اوج خزود مدرن انقلابزی محصزول اشزدید چنزین احتزاا دوگانزه ای هتزتند واگزر انقلابیگزری در عصزر جد

زود اعزوین مزی شزود: دموکراسزی، جمهزوری ، ود بزه زرسیده است به د یل آن اسزت کزه مقزام شاهنشزاهی

پار مان. یعنی امکان واحتمال اینکه به کتی بتواند چهار روزی شاهی کند امزروزه بیشزتر از دیزروز اسزت .

ی عزاد تر و پرهیزز کزارار از حکومت یعنی حکومت مطلقزۀ غرایزز. واگزر کتزی انتظزار داشزته باشزد کزه حزاکم

حاکمی دیگر باشد این از حماقت اوست . اگر ه حاکمی کل قوای حکومت خزود و اقتزدارش را برمزدار شزک

و زیرشززک و بززازی گززری بتززی نمززی کنززد یززا آقززا محمززد خززان قاجززار اسززت و یززا بواسززطه کهو ززت ایززن غرایززز

قززدر خززود را بززرای ارضززای غرایززز روانززی جتززمانی فرسززوده شززده انززد و ززذا او بتززیار خطرنززاکتر اسززت وکززل

سززازد و مززی خززویش بکززار مززی گیززرد اززا آنوززا کززه حتّززی یززک احتززاا مخززا ف خززودش را هزز در نطفززه نززابود

ی کزه پاپهزا و کاردینا هزای پیزر ح. مرل دادگاههای قرون وسطی متیددادگاههای افتیش عواطف راه می انداز

ی پیرمردان بود. و علی ع ه نشان داد که بزر بشزر حکومت می کردند و یا شوروی سابق که احت رهبر

مدینزه فاضزله و حکومزت عادلانزه بتزیار هطزون دربزار لاغریزی نمی اوان حکومتی عادلانه داشزت. نظریزه اف

ابلهانه بوده اسزت. او بطزرز بتزیار کودکانزه ای حکومزت را همچزون خزدا و دسزتگاه ا وهیزت ، امزری جزدا و

.و ی کودکانه ار از او اندیشه مارکس بود که پزس از دوهززار سزال اوربزه بزاز متتقل از جامعه می پنداشت

نظریه را پیاده کند و ذا امام دعوی مردم پرستی و جامعزه گرائزی او یزک دروا ویزا لااقزل ه خواست همان

افاه ما یخو یائی بود زیرا آن حکومت عادلانه و مردمی مزی بایتزتی بواسزطه اکنو زوژی ااوماسزیون سوء

امکزان پزذیر خواهزد شزد پزس « بخزودی خزود » که در دسزت ام ریا یتزت هاسزت امکزان پزذیر شزود ، آنهز

سوسززیا یزم ومارکتززیزم هزز یززک غریزززه بززوده اسززت و ززذا مرززل هززر غریزززه ای خززودش را برانداختززه اسززت .

همزان حکومزت ام ریا یزم نیز یک غریزه بکر و دست اوّل است و ذا عمر بیشتری کزرده اسزت . ام ریزا یزم

برانزدازی در همزه –و سلطنت جهانی است و مرل هر غریزه ای خزودش را بزر مزی انزدازد و بزوی ایزن خزود

سو به مشام می رسد . ام ریا یزم یعنی ام ریا یزم غرایز: سلطنت جهانی غرایز. حکومت امری خودبخزودی

Page 90: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

91

د از حکومت هیچ نفهمیده اسزت . آنرا اوزیه واحلیل کن« هه طاهوری او» است و هر کتی بخواهد بواسطۀ

ی نمودن ا خود بخزودی و غریززی حکومزت فنامیده می شود اااً فقط الاشی برای مخ« اوطهه» آنچه که

» است اا حکومت بتوانزد ایهزار اراده و قزدرای مزاورائی نمایزد بزه همزین د یزل بطزرز خیلزی متزخره ای ایزن

ر پیدا می شوند و این اوطهه را کشف و اختراع مزی کننزد و می رود. و آنگاه عده ای متخره ا« ها هه وطا

. این عدۀ متزخره ازر انقلابیزون نامیزده مزی شزوند. هزی فزرد یزا گروهزی بواسزطۀ اوطهزه و یزا آنچزه کزه آنزرا

سیاسیت و زیرکی می نامد به حکومت نرسیده است . همه حکومتها خواه ناخواه مردمی اند یعنی غریز انزد

د نمی اواند حکومت کند حتّی کدخدائی یک دهکده را ه نمی اواند و نمی خواهد که ه غریزی نباشکو کتی

همزین پیامبر و علی که حکومت نکردند و قصد حکومت ه نداشزتند آنهزا ضزد حکومزت کردنزد و بزه .بتواند

حکومززت » د یززل از دیززدگاه سیاسززت بایتززتی علززی را ابلززه اززرین حززاک اززاریه جهززان دانتززت . چیزززی بززه اسزز

یزک حماقزت کبیزر اسزت . عزدا ت اگزر بخواهزد حکومزت کنزد به همین د یل که دروا کبیر و یا لااقل « سلامیا

ه اگر علی قراربود به آن حاکمیت خود ادامزه دهزد کپیچد همانطور طومار بشریت را برای همیشه در ه می

حکومزت بزود روی زمزین بزاقی نمزی مانزد جزز خزودش . حکومزت علزی یهزور ا یپس از مزدای هزیچ بشزر

همانطور که ا هر چیزی مترادف با فنای آن چیز است.

موفزق شزد موفزق ازرین حزاک کزل ازاریه جهزان اگزر نبا « مائو» بنظر من ،بعنون سیاست و حکومت مردمی

ارین حاک ااریه جدید جهان اسزت. ایزن موفقیزت خزارق ا عزاده ربطزی بزه ایزدئو وژی و فلتزفه نزدارد زیزرا او

ارین ا ول مارکتیزم را ه نادیده گرفت و به راه خودش رفزت . مارکتزیزم بزرای او فقزط یزک حتّی ابتدائی

حرکت اوّ یه بود سا ها قبل از آنکه بوئی از انقلال در چین بوجود آمده باشزد. یزک میلیزارد نفزر را از غایزت

نوا داد با کمترین ان و غرایز و از برده گی کامل جت و رو رواعتیاد و فحشاء وانحطاط ان واخلاق و

اتزاوی کامزل اقتزی نمزود ضایعا و قتل عامی ، و براستی نان و گرسنگی را بین این یزک میلیزارد نفزر بزه

وخودش را ه یکی از این یک میلیارد نفر قرار داد. و در طزی فقزط یزک نتزل، ملتزی را کزه حتزی از سزاختن

او کزاملترین و غریززی ازرین اقتصزاد را در عصزر یک بیل عاجز شده بود به مقام ساختن بمب اامی کشانید.

جدید جهان پدید آورد . و شاید هیچ رهبر سیاسی به اندازۀ مائو اوسط امتش پرستیده نشده باشد. از بیزل ازا

داستان بوده شده گی انتان اا نزابوده بمب کل راه پائین انه اا بالاانه است و کل سفر غریزه است به عنوان

یک بودائی واقعی بود و نه مارکتیت. و انقلال برهمائی بود . چینی ها امزروزه بزه حزاظ مائو. شده گی او

غریزی با اربیت ازرین ملزل جهزان هتزتند. اینکزه ایزن اربیزت غریززی بزه کوزا میزرود بزا مزرگ مزائو کمزابیش

کزه بزا ملتزی معلوم شد که رو این اربیت ه از چین رفت. و جشزن کوکزاکولا سزرآغاز ایزن خزداحافظی بزود.

یک بطر کوکاکولای موانی زحما نی قرن خود را بر باد داد. این بر باد داده گی را بایتتی فهمید نه اینکزه

عنت نمود. عنت کردن محصول نفهمیدن است . یزک بطزر کوکزاکولا از زد ازا فلتزفه افلاطزون و مزارکس و

و رقزص مایکزل جکتزون از زد ازا ک آوازیز بودا افتون کننده ار است و ایزن همزان افتزون غریززه اسزت.

فزانی وحماسززی قدرامنزدار اسززت . ایزن افتززون غریززه اسززت . افتزون مززائو نیزز افتززون عرموعظزه فلتززفی و

غریزه بود آنگاه که غرایزز بزر آسزتانه نزابودی رسزیده بودنزد دوبزاره بزوی حیزا یافتنزد و قیزام کردنزد. جنز

Page 91: زیارغ هفسلف - WordPress.com · 2015. 8. 14. · سفن سفن: دراد ناتنا ندیشک سَفن اب یطابارا هچ ناتنا سفن هک ینیب یم سپ

91

ما نمزی خزواهی فلتزفه ا زا ت غریززه پدیزد آوریز طبقاای نیز جن طبقا غریزه است وجن غرایز است.

منظورمان اینتت که همه چیز طبیعی است و خود بخودی .

هیچ حکومت و سیاستی بر اساا معرفت واخزلاق پدیزد نمزی اوانزد آمزد آنچزه کزه هزر حکزومتی احزت عنزوان

مت است ازا حکومزت عقل و اخلاقیا وانتانیت مدافعش می باشد یک اعلی اجباری بخاطر رسوائیهای حکو

. این قاعزده در نظامهزای دموکراایزک و جمهوریهزا بطزرز بتزیار حتزال شزده ازری نگیرد رامورد سهوال قر

و ایزن بزازی غرایزز ا کزه حتّزی زیرکتزرین فلاسزفه و روان شناسزان را هز بزازی مزی دهزد. وعمل می کند اا آن

د از این بازی ها ه رهائی ندارد . است . انتان اا زمانیکه در غرایز است و بر غرایز معرفت ندار

حقیقززت الززه اسززت و بتززیار الززه اسززت فقززط بززرای حظززاای ،اگززر آدمززی آنززرا اززال آورد سزز س بززه یززک شززیرینی

افتد که آدمزی جهزن ابزدی را بزر همزان یزک حظزۀ الزه ازرجی مزی جاویدان می رسد . و ی بتیار اافاق می

دوزخ هز متزتمراً شزیرینی خزود را در دهزان بشزر وارد مزی اعمزاق دهد . و ی غرایز شیرین هتتند حتّی در

امّا اله ارین حقیقت اینتت که هیچ حقیقتزی وجزود نداشزته باشزد و کنند و جهن را قابل احمل می سازند . و

اگر ه وجود داشته باشد انتان نتواند به آن برسد . پذیرش الخزی ایزن حقیقزت اگزر ممکزن شزود خزود چنزین

ی چشد و می پذیرد مظهر حقیقت می شود.انتانی که آنرا م

و یا لااقزل جزز بواسزطۀ حقیقزت غرایزز بدسزت نمزی آیزد . بهشزت همزان حقیقتی جز حقیقت غرایز وجود ندارد

بهشت غرایز است و جهن ه جهن غرایز است .

ی و خدا ه خدای غرایز است. چطور حکومت می اواند حکومت غرایزز نباشزد و بلکزه حکومزت خزدا بزر رو

مگزر غرایزز همزان ارکزان ،زمزین نباشزد ازازه چزرا هرحکزومتی همزان حکومزت خزدا بزر روی زمین باشزد و

در هر جای دیگری می اواند باشد حکومت خدا در نفس بشری نمی باشد. چرا خدا بغیر از زمین و انتان

یده و نامحتزوا ونزامعقول ا لًا چرا ما که هنوز غرایز را درک نمی کنی بایزد بتزوانی خزدای نادیزده و ناشزن

را درک کنی .

اا زمانی که انتان به غیر از خودش مخاطبی دارد حقیقتی را درک نمی اواند کرد.

پایان