ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ......

419
رمان عشقری پی| satiris و دل آرا دشت بهشتبر کارجمن ان نودهشتیا1 رمان عشقری پی| satiris و دل آرا دشت بهشتبر کارجمن ان نودهشتیا مقدمه: دل خوشری سی چند، حرفری درگی نیست اون کهون مجن تو بود، دیگهری زنجی نیست هموهام، م همام، چشم پای تو برفی شدما ا تو عالم تو، صحبت ازری پی نیستCreated in Master PDF Editor - Demo Version Created in Master PDF Editor - Demo Version

Upload: others

Post on 16-Apr-2020

12 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

1

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris | پیری عشق رمان

:مقدمه

نیست درگیری حرف چند، سیری خوش دل

نیست زنجیری دیگه بود، تو مجنون که اون

شد برفی تو پای چشمام، هم موهام، هم

نیست پیری از صحبت تو، عالم تو اما

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 2: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

2

موندم حرفات پای خوندم، گفتی چی هر

نیست تاثیری عکس اما، اتچشم توی

نیستی حل قابل نیستی، اول مثل

نیست تغییری میگی پرسم، می علتو

کمرنگه دنیاشون چشمات، وقته خیلی

نیست تصویری دیگه خالی، عشقت جای

موندی توش خودت تو قسمت، بَهونَس نه

نیست تقدیری جرم و، بخت گناهِ این

آینه تو چشمای بود، شمعدون من دل

نیست تعمیری جنس داره، دل شمعدونم

نقره ذوق یه با خواستم، می رو تو من

نیست شمشیری و زین و اسب از صحبتم

سوزم می خودمم کردم، من بود چی هر

نیست تقصیری تو از گفتم، من برو تو

آوردن من واسه پیغامو، آخرین

.نیست میری می کلی واسش، که اونی اون،

جا نهمو به االن بمونم، نعمت و ناز تو که کردن بزرگم نعمت و ناز تو خواستن، می ندیگرا که برسم جایی به بود قرار

.نعمته اش همه نیست نازی دیگه که تفاوت این با رسیدم خواستن می که

خوش پایانم بقیه نظر از اگه حتی! شد این چرا که کنم نمی پشیمونی به فکر یا نشدم پشیمون ای ثانیه واسه حتی

.شکرت خدایا میگم و زنم می لبخند داشتم که قشنگی احساس رمتح به من نبود

3131/فروردین/13

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 3: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

3

: گفتم مادرم به رو و گذاشتم زمین روی رو تخت لبه و کردم خم رو کمرم

بذاریم؟ کجا بفرمایید، امر خانوم -

: گفت و چرخوند چشم کنه نگاه ام زده فلک پسرعموی کامران، و من به که این بدون مامان

.آخریه اتاق تو ببرین شیواست مال اون -

.هآخری مامان قول به اتاق تو بردیم و کردیم بلند رو تخت دوباره و زدم چشمکی بود کالفه حسابی که کامران به رو

: گفت کامران شد خارج اتاق از مامان و کردیم جا جابه رو تخت وقتی

.شکنه می کمرم داره برم من کن کاری یه عزیزانت روح به رو تو -

: گفتم و خندیدم

بذاری؟ تنها رو من میاد دلت -

: وگفت انداخت در به نگاهی کامران

.نیای خونه هم ها شب اگه داری حق. خداییش نه -

از رو سرم بودم، کنجکاوی آدم کال اومد، هال توی از علیک و سالم صدای که بودیم خنده گو و گفت حال در دوتایی

: گفت بود ایستاده کنارش که خانومی به رو مامان گرفتن، رو مچم ولی بکشم سرک فقط که آوردم بیرون در الی

.پسرم شایانه، -

خواسته نا.. و شصت و صد خورد می تر بلند مامان از یکم حدودا قدی با زنی. شدم خارج اتاق از قد تمام مجبوری

: گفتم و زدم لبخندی

.سالم -

: گفت و برگشت من سمت به رخ تمام شد می دهدی رخش نیم لحظه اون تا که خانومه

.شایان آقا سالم -

پوشیده زرشکی کت یه بود، تیپ خوش عجیب ولی باشه، بزرگتر سال پونزده -ده مادرم از راحت خورد می که این با

مه کیناز مشکی پارازین جوراب بود، ریخته بیرون بانمکی حالت به هم رو موهاش جلوی میدی، مشکی دامن یه و بود

.اومد در اشکم نگم بذار... من مادرِ حاال باشه، پاهاش حجاب مثال که بود پوشیده

: گفت من به رو مامان

.هستن صاحبخونه خطیبی خانوم -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 4: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

4

: وگفتم زدم پهنی لبخند

!نه؟ باشین نور های طرف مال باید! خطیبی -

: گفت سردی با و شد خشک لبخندش

آره -

.آشپزخونه طرف رفتن مامان تعارفِ با و فتگر من از رو نگاهش سریع و

: گفتم کامران به رو و اتاق توی برگشتم و انداختم باال رو هام شونه

.برمیایم پسش از باهم میاد بابا کوچیکه، چیزهای کردن جا جابه کارها بقیه. برو بری، خوای می تو -

: گفت و نکرد هم کوچیک تعارف یه حتی و کرد ذوق دل ته از کامران

.بگیر تماس باهام داشتی کاری رم، می من پس -

های وسایل وقت سر رفتم و کردم استفاده سرگرمه خطیبی خانوم با مامان که فرصت این از. رفت و کرد خداحافظی و

گذاشتم باز هم رو اتاق در و بودم کرده مشخص خودم برای که اتاقی توی بردم و گرفتم رو هام کتاب کارتون و خودم

.بشنوم کرد صدام مامان گها تا

قرار آخه برنداشتم، کارتون تو از اصال هم رو بقیه چیدم، قفسه توی و آوردم در رو درسیم های کتاب همه از اول

.بودیم بسته ساله یک داد قرار هم باز ولی بمونیم، اینجا ماه شیش پنج از بیشتر نیست

.باشیم نشین اجاره بودیم مجبور رو مدتی یه کنیم بازسازیش اینکه برای ولی داشتیم خونه خودمون

.بودم بازرگانی مدیریت ارشد سوم ترم دانشجوی بود، سالم پنج و بیست

در طفق. رفتم مادرم به ذاتیه، هم هستم کنجکاو گفتم که اون نبودم، شیطنت اهل زیاد و بودم درس درگیر حد از بیش

تعریف. اممی نظر به الگو یه تقریبا فامیل توی نیستم، بازی لوغش اهل وگرنه بشه ارضا کنجکاویم که رم می پیش حدی

.فامیلم مثبت بچه آخه. کنن می حساب حرفم رو کلی نباشه خود از

از انگار اومد، می هال توی از خطیبی خانوم صدای. کردم مرتب ها کمد توی و آوردم بیرون چمدون از رو هام لباس

: مبشنو هم من که کرد می صحبت بلند قصد

.باشن نداشته باغچه توی های گل به کاری بگو، هم خونواده بقیه به خانومی فقط -

: گفت تمام شیرینی خود با هم مامان

.چشم روی به -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 5: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

5

در جلوی اومدم اومد، سالن در صدای بعد و پیچید فرش بدون خونه تو خطیبی خانوم کفش پاشنه صدای تق تق و

: گفتم و اتاق

رفت؟ -

: گفت حرص با و برگشت تمسم به مامان

شناسی؟ ریشه تو آخه -

: درآورد رو من ادای و

نوری؟ طرفای مال -

: گفتم تعجب با

!شد؟ ناراحت -

:وگفت کرد کج و لباش مامان

!کجاست مال اصلیتش بدونیم نداشته دوست شاید. داد می نشون طور این! دونم نمی -

:گفتم و زدم لبخندی

!دیگه بود...خب که. نوره کالی خطیب مال کردم فکر شنیدم تا! کنه عوض رو فامیلش بره خب -

: گفت و زد لبخندی مامان

.بچینه رو هاش وسایل خودش بیاد که کنیم تموم و اون اتاق حداقل گرده می بر شیوا تا بیا کن، ول و اون حاال -

بشنص تا رفتیم اتاق سمت به بود دستش تو شیوا اتاق پرده که مامان همراه به و برداشتم زمین روی از رو دریل کیف

.کنیم

***

که صندلی روی از رو پام که همین. شد تموم بود گرفته خطیبی خانوم خود از رو اش اجازه مامان که ها پرده نصب کار

یم هم با هماهنگ که پیچید خونه تو ام بزرگه خواهر پریسا و شیوا جیغ صدای یهو گذاشتم زمین بودم ایستاده روش

.مبارک تولدت... تولد.. تولد: خوندن

: بوسید رو صورتم و چسبید رو گردنم مامان

.پسرم گل مبارک تولدت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 6: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

6

ینم اهمیتی کال.خاطر این به نه البته اردیبهشته، اول ام شناسنامه توی آخه نبود، یادم اصال خودم. گرفت ام خنده

.دادم

کار از دست ساعت نیم واسه و کردم همراهی باهاشون نشکنه دلشون اینکه خاطر به بود؛ هم پریسا شوهر مهراد

. گرفتیم تولد جشن وسایل همه اون بین و کشیدیم

گرفت مسمت به رو کیک از برشی حاوی پیشدستی مامان برسیم کارها بقیه به که شدیم بلند و خوردیم رو کیک وقتی

: گفت و

.خطیبی خانوم به بده ببر رو این مادر -

: گفت خنده با مامان که رفتم در سمت به و گرفتم دستش از رو پیشدستی

!ها نگیره چونگیت پر باز -

لسا دو که پریسا و بودم اولی من بودیم، بچه تا سه همین. شدم خارج خونه از بدم جوابی اینکه بدون و زدم لبخندی

.داشتیم صمیمی و گرم خانواده. ودب کنکوری امسال بود تغاری ته که هم شیوا و بود کرده ازدواج بود کوچکتر ازم

پوشونده ریزه سنگ با که رسیدم قسمتی به و کردم رد رو بودیم کرده اجاره که ای خونه جلوی شده موزاییک محوطه

داشت، ادامه خطیبی خانوم خونه جلوی تا درست منظم صورت به که بود گل پر و گرد های باغچه از پر و بود شده

.بود بزرگی خونه بود صاحبش خودش که ما موقت نهخو خالف بر که ای خونه

گل درختچه اونها ترین قشنگ. مختلف های رنگ با خورد، می چشم به رز گل فقط ها باغچه توی که بود اینجا جالب

. بود اش خونه به منتهی پله راه جلوی قرمز رز

شسر و کرد باز رو در جوانی زن بعد دقایقی. زدم ضربه در به و رفتم باال ها پله از و گرفتم ها زیبایی این از رو نگاهم

: آورد بیرون رو

بله؟ -

: گفتم و کردم اشاره دستم توی کیک به

.آوردم کیک خطیبی خانوم برای -

: گفت و کرد باز کامل رو در که بگیره دستم از رو کیک که جلو بیاره رو دستش که موندم منتظر و

.داخل بفرمایین -

که بود بزرگ سالن یه در، عرض به عریض و کوتاه راهروی کردن طی از بعد. رفتم داخل هم من و رفت کنار خودش و

به مارپیچی ای پله راه راستش سمت و بودن شده چیده ضربدری ضلع دو در ای دایره حالت به چرم مبل دست دو

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 7: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

7

لبج رو نظرم پله راه کنار گیبزر نسبتا عکس قاب چون کنم دقت نتونستم خونه نمای به زیاد خورد، می باال سمت

:ایستادم جلوش و کشید عکس سمت به رو من پاهام ناخواسته. کرد

!!!زیبایی همه این و زن یک من خدای -

به یهشب بیشتر شخص عمدی کردن غنچه با که شکلی قلبی لبهای فرم خوش و گرد ای چانه با شکل بیضی صورتی

وقف های مژه و درشت های چشم داشت، بانمکی گردی بینیش نوک که قدی کوتاه و گوشتی بینی بود، شده گل غنچه

یه و یا دایره نیم ابروهای دارن، غلیظی آرایش که بود معلوم هم باز عکس بودن سفید سیاه به توجه با که بلند العاده

.بلند نه و کوتاه نه پیشونی

داخل طرف به که گردی و کوتاه موهای. نشست لبم روی لبخند کارم این از که دادم قورت رو دهنم آب آگاه خود نا

.ودب کرده بندش شکل ای پروانه ی گیره یک با و بود کرده قلمبه زیادی شدت با رو موهاش باالی و بود، شده سشوار

: ردمک زمزمه لب زیر کرد، می نگاه نامعلوم نقطه یک به مثال و بود کرده صورتش گاه تکیه نمادین حالت به رو دستش

!خدایا ساختی چی -

امرتون؟ -

: وگفتم شدم روبرو خطیبی خانوم عصبی قیافه با و برگشتم عقب به ترس با

.آوردم کیک آهان...من -

: گفت و انداخت نگاهی دستم توی پیشدستی به

مناسبت؟ چه به -

: گفتم و زدم جونی نیمه لبخند

.تولدمه -

: گفت که ایستادم کلیفبالت و خوردم فرو رو لبخندم اش خصمانه نگاه با که

.بزنی زل زن یک عکس به اینطوری نیست درست -

: گفتم و شدم متوجه دیدم عکس روی رو نگاهش وقتی اما نفهمیدم رو منظورش اولش

.شرمنده. کنم کنترل رو نگاهم نتونستم. زیباست خیلی راستش.. اون آهان -

: گفت لب زیر و غم و تعجب از ترکیبی کرد، نگاه بهم

.زیباست.. آره -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 8: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

8

: وگفت کرد حرکت سمتی به

.بیا دنبالم -

جوان خانوم به رو خطیبی خانوم ریم، می آشپزخونه داخل داریم که شدم متوجه و افتادم راه به دنبالش اراده بی من و

: گفت

.بده پختی که کیکی اون از بهشون و بگیر آقا از رو پیشدستی مهتاب -

: گفت لب زیر مهتاب

.چشم -

یه و ردک خشک و شست رو پیشدستی مهتاب سریع خیلی. بگیره من دست از رو پیشدستی که شد پیدا یکی االخرهب

.داد دستم به و داد قرار توش خونگی کیکی از برش

کردم نمی جرات ولی کیه عکس اون ببینم که مردم می فوضولی از داشتم و بود سالن توی عکس به حواسم همه

: گفتم خطیبی خانوم به رو کنم باز رو صحبت رس اینکه برای بپرسم،

مناسبته؟ چه به شما کیکِ -

:گفتن همزمان مهتاب و خطیبی خانوم و

.همینطوری: خطیبی خانوم

.خانومه تولد: مهتاب

تعجب هم. شد خارج آشپزخونه از و گفت لب زیر ای اجازه با مهتاب و شد مهتاب شامل خطیبی خانوم خصمانه نگاه و

: گفتم خطیبی خانوم به رو بود، جالب برام هم و کردم

!جالب چه -

: وگفتم دادم فشار هم به رو لبهام کرد، نگاهم فقط و نگفت هیچی

خودتونه؟ کار حیاط داخل های گل این راستی -

: گفت و انداخت پنجره به سرسری نگاهی

.داریم باغبون نه، -

: گفتم لبخندی با کردم، اش کالفه فهمیدم

.ممنون کیک تباب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 9: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

9

: وگفتم رفتم در سمت وبه

.اجازه با -

: گفت که شنیدم رو آرومش صدای شدم، خارج آشپزخونه واز نزد حرفی

.خداحافظ -

اهنگ رو عکس دیگه بار یک داشتم دوست که باطنیم میل رقم علی رسوندم، سالن به رو خودم و نکردم توجهی بهش

.رفتم روجیخ در سمت به و گرفتم رو خودم جلوی کنم

***

خونش زدی می کارد یعنی خنده، زیر زدم صابر های حرف شدن تموم محض به و بود فایده بی نخندیدن برای تالشم

:گفت حرص با اومد، نمی در

!بکنی جون واحد یه هر شهریه کردن جور واسه که نیستی من جای که تو! بخندی هم باید. بله -

. موندم ساکت بنابراین نتونستم بزنم حرف جدی بتونم که دمکر کاری هر و کردم جمع رو ام خنده

: گفتم و گذاشتم صابر ی شونه روی رو دستم گذشت که ای دقیقه چند

.نخور غصه کنم، می رو سفارشت آشناهامونه، از هم قاهری استاد قاهریه، استاد رفیق محمودی استاد -

گاهدانش محوطه توی نیمکت روی از دو هر و داد تحویلم کمرنگی لبخند دید، رو لبخندم وقتی و کرد نگاهم نگرانی با

:گفتم لبخند با. شدیم بلند

ندازی؟ می تیکه کالس سر که یکی ترم بچه مگه خداییش -

: گفتم و دادم تکون رو سرم دیدم رو چپش چپ نگاه تا

.گم نمی چیزی دیگه باشه باشه -

ونسمتم به دور از داره که دیدم رو ارجمندی مهال رسیدیم که النس به. برسیم بعدی کالس به که رفتیم سکوت در و

: گفت گوشم نزدیک صابر میاد،

.اومد ات خسته دل عاشق -

هر هب و رسید ما به مهال. بزنه روم به اینطور که گفتم می صابر به رو چی همه زرتی که بودم خودم مقصر خندید، ریز و

: گفت و گرفت سمتم به رو فالپی مهال. موندم من و گذشت و ددا کوتاه رو جوابش صابر. داد سالم دو

.داد رو ها جواب استاد بعدش شدین خارج کالس از که دوستتون با محمودیه، استاد سواالت جواب این -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 10: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

10

: گفتم و گرفتم رو فالپی ازش لبخندی با

.ممنون واقعا -

: گفتم تعجب با بود، من دست توی فالپی تو نگاهش هنوز

!بگین؟ خواین می زیچی -

: گفت و کرد جمع و لباش

.میرم من. نه -

نم به هم فرید و میاد خوشش من از که بود گفته فرید دختر دوست پیش عید از قبل مهال. رفت و گفت ای اجازه با و

. اومده خوشش من از طفلک این که دارن خبر گروه کل تقریبا حاال گفتم، صابر به زرتی هم من و گفت

هیچ مامان قول به نمیاد، خوشم ازش که ندادم هم پیغام بهش حتی. ندارم بهش حسی هیچ من ولی نیست بدی دختر

.بگیرم قطعی تصمیم تونم نمی وقت

: گفتم هردو به لب زیر. زدن می لبخند بهم فرید و صابر شدم، کالس وارد وقتی

.گمشین -

.بشم متوجه کالس رس رو درس داشتم دوست همیشه نشستم، اول صندلی رفتم و

: وگفت شد خم صندلیم رو فرید دوست کیمیا نگذشته ای دقیقه

.زد تعارف بهت مردم بچه بیار، براش کردی خالی رو مهال فالپی -

: گفتم لبخندی با! کند نمی دل سالن تو که بود خاطر همین به پس گرفت، ام خنده

.چشم -

***

:دادم گوش مانما صدای به و برداشتم کیبورد از رو دستم

!رسه می فِرش و قِر به چه داره رو من مادر سن زنیکه -

:گفت خنده با شیوا

!بیاره؟ در چنگت از رو بابا ترسیدی چیه -

:اومد شیوا صدای دوباره و نداد جوابی مامان

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 11: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

11

برسه؟ خودش به آدم که بده مگه! کنی؟ می نیگام شکلی اون چرا خب -

: گفت حرص با مامان

.داره رو خودش شرایط سنی هر ولی خوبه هم خیلی بده؟ گفته کی! نه -

: گفتم مامان به رو و بیرون اومدم و کنم غلبه کنجکاویم به نتونستم

سالشه؟ چند خطیبی خانوم -

:گفت شیوا

.باشه داشته باید رو سال شصت -

: گفت مشهود حسادتی با مامان

.بیشتر هم اون از -

:گفتم لبخندی با

.یکیه من با تولدش روز که فعال -

: گفت و زد شیطونی لبخند شیوا

.باش پسرت نگران نباش، بابا نگران مامان -

سمتم به رو ای شده کنده پوست سیب مامان شد، ساکت مامان وحشتناک ی غره چشم با که خندید بلند بلند و

:گرفت

.افتاده گود چشمات پای مادر، بخور -

:گفتم و برگشتم دوباره و رفتم اتاق سمت به قدمی. کردم تشکر و گرفتم ازش رو سیب

نداره؟ بچه خطیبی خانوم مامان، راستی -

: وگفت کرد جمع رو لباش مامان

!نیومد خوشش کنم فکر. گرفت رو ازم خانوم حاج گفتم بهش نیست، صحبت اهل زیاد دونم، نمی -

:داد ادامه و داد باال رو ابروهاش و

. بشه جیحا بخواد دلش هم خیلی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 12: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

12

لمشغو خوندن درس به دوباره بعد و بود عکس اون درگیر ذهنم دقیقه چند فقط اتاق، توی رفتم و دادم تکون رو سرم

.شدم

***

:گفتم و گرفت ام خنده. زد ای موزیانه لبخند من به رو و کند دل تلویزیون میز به کردن نگاه از باالخره بابا

!تری حساس هم مامان از تو بابا، قشنگه خدا به -

: گفت و دوخت چشم تلویزیون میز به دوباره بابا

.اومد می در آب از تری شیک چیز ساختم می ای دایره نیم حالت به رو پایینی قسمت اگه -

: گفتم کنم راحت رو خیالش اینکه واسه بودم نشده متوجه رو منظورش اصال که من

!سازی می خودت ور خونه های وسایل تو خوبه. قشنگه میگم که من -

: گفت و زد لبخندی حرفم تایید به هم بابا

می دیوونه رو شما و خودم دیگه که بسازن شاگردهام بود قرار اگه سازم، می خودم خوبه گی، می راست -

.کردم

: گفتم لب زیر

.جونتون از دور -

: گفت بابا به رو و اومد بیرون آشپزخونه از میوه ظرف با مامان

مصطفوی؟ حاج زا خبر چه -

: گفت و دوخت مامان به رو نگاهش تعجب با بابا

چطور؟ -

: گفت دلخوری با و داد فشار هم به رو هاش دندون مامان

!علی! اِ -

: داد ادامه رمزی و

!آشپزخونه -

: گفتم کرد، می نگاه مامان به گیج همچنان که بابا به رو لبخند با و گرفتم و مطلب سریع خیلی من

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 13: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

13

...و خانوم و خوب دختر یه نباید مصطفوی حاج این تماالاح -

: گفت ذوق با و کالمم میون اومد بابا

.رو و بَر خوش کرده، تحصیل. داره خانومی دختر یه دونی نمی جان بابا آره آهان، -

: گفت حرص با و رفت حرفهاش بین مامان که دادم می گوش بود کرده ردیف بابا که توضیحاتی به لبخند با

.کنی تعریف تو خواد نمی اصال بسه -

: گفت غمگینی حالت با من به رو و

.ببینش بذارم قراری یه بذار جان؟ شایان -

: گفتم مامان جواب در بود بابا به نگاهم که حالی در. رفت تلویزیون میز طرف به و شد بلند مبل روی از بابا

بشه؟ چی که ببینمش -

: مامان

.اومد خوشت شاید -

: گفت من به خطاب بود شده خم میز جلوی که حالی در بابا

.بود تر قشنگ بود گرد میگم که اینجاشه خط منظورم شایان کن نگاه -

: گفتم

!نکردی گردش چرا خب -

: گفت مامان

!خوبیه دختر اینقدر خوشگله، خدا به -

: گفت بابا

.گرفتم می تیره ای قهوه چوبشو رنگ کاش ای -

: گفتم انمام جواب در

حقوق؟ کدوم با! کجا ببرمش کردیم عروسی چی؟ اونوقت! اومد خوشم و دیدمش و اومد -

: گفت بابا

بسازم؟ دیگه یکی انبار ببرمش اینو چیه نظرت شایان -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 14: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

14

: گفتم بابا جواب در

.دونید می صالح خودتون جور هر دونم نمی -

: گفت مامان

..ما پیش میاین که بود راضی اگر کنیم، می طبقه دو رو خونه مداری که اوال هستی؟ چی نگران تو مادر -

: وگفت اومد مامان کالم میون بابا

انبار؟ ببرمش پس -

: داد ادامه مامان و

.انبار بریمش می نبود راضی هم اگر -

: گفتم تعجب با

!انبار -

: گفت بابا به رو عصبانیه خیلی بود معلوم که مامان

.ببرش خواستی که ای دره جهنم هر بعدش ر؛بگی آروم دقیقه دو -

: گفت دلخوری با بابا

ات؟ خونه تو بذاری شیک چیز یه دارم دوست بَده -

: مامان

هم حاال هیچ، نمیاری که خودت روی به کنم می هماهنگ آشپزخونه تو دارم ساعته دو باهات. آد نمی بدم نه -

...زنم می حرف دارم خودم که

دید از .اتاقم توی رفتم و گذاشتم دستی پیش توی کیوی تا دو بود شده شروع تازه که بابا و مانما بحث به توجه بی

! نیست مادیات که چیز همه بود، طور همین واقعا کاش و. بود راحت و ساده خیلی مشترک زندگی یک شروع مامان

از جدا هم بابا خود البته چوبی، خونگی لوازم ساخت بابام دست ور رم می نرم، کار سر هم جا هیچ اگه مامان نظر از

هک داشت عالقه خیلی بابا. داد می انجام رو فروش کار کامران عموم پسر فعال که داشت فروش نمایندگی کارگاهش

.باشه مرتبط ام رشته با کارم داشتم دوست اومد، نمی خوشم زیاد من ولی. بدم انجام رو کار این خودم

***

:کردم زمزمه خودم با نشستم، تخت روی و دادم قوسی و کش بدنم به...

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 15: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

15

!که میاد بچه این صدای باز اوف -

:گفت ذوق با و اتاق تو پرید ام خاله ی ساله پنج دختر ملیکا و شد باز شدت با اتاق در ام جمله این اتمام با

.شایان عمو سالم -

:گفتم اخم با

.سالم -

: گفت و نشست کامپیوتر میز پشت رفت و نکرد توجهی من اخم به اصال

داری؟ چی جدید بازی -

: گفتم جدیت با

.ندارم بازی اصال -

: گفت و کرد جمع و لباش

.بشه سنگ گو دورغ -

: گفتم بهش لب حرکت با شده جمع صورت و حشتناک و اخم یه با بیاد در صدام که این بدون

.بیرون گمشو -

.بیرون دویید مشد خیز نیم تا و آورد در رو زبونش و کرد اخم

: گفت و اتاق تو اومد ملیکا همراه مامان که بودم نشده بلند کامل جام از هنوز

.نره سر اش حوصله بذار بچه این واسه بازی یه مادر خب -

: گفتم اخم با

داری؟ این همسن بچه اینجا؟ آوردیش چی واسه! میگیا چیز یه مامان -

: گفت و گرفت گاز رو لبش مامان

.ببره رو ملیکا تونست نمی داشت کار ات خاله! جان شایان زشته -

: رفتم در سمت به کردم می غرغر که حالی در. پرید تخت روی و کرده استفاده فرصت از فاصله این تو ملیکا

!اینجاست همیشه نحسش بچه این که داره کار کجا هفته روز هفت دونم نمی من -

: شد بلند لیکام جیغ صدای گذاشتم هال توی که رو پام

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 16: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

16

!!!گل چقدر جون خدا وای -

: گفتم مامان به خطاب بلند صدای با رفتم می آشپزخونه سمت به طورکه همین

نیومده؟ حیاط از اومدن موقع مگه -

: گفت مامان

.شد بیدار االن همین. بود خواب صبح نه -

: اومد می همچنان ملیکا صدای

.خدا رو تو. خوام می گل جون خاله -

: امانم

.کنه می دعوامون صاحبش خاله، نمیشه -

: کرد پیله من به باز مامان و شد موفق بود بیشتر زورش چون ملیکا آخر که کردن بحث هم با اونقدر

.براش بچین گل دونه یه جان شایان پاشو -

: گفتم حرص با. بودم تشنه ام خاله خون به لحظه اون یعنی

ت؟گف چی خطیبی خانوم مگه ندیدی -

: کرد مظلوم رو اش قیافه مامان

!خوره نمی بر جایی به که گل شاخه یه -

: گفت بلندی نسبتا صدای با مامان کرد، قایم مامان پشت رو خودش که کردم اخم ملیکا به

.شایان -

: گفتم ملیکا به رو و گرفتم رو قیچی کابینت توی از و گذاشتم میز روی رو ام لقمه

.بریم -

: گفتم تمام خباثت با دلم تو و

!نچیدم رو ترینش خار پر اگر -

ها باغچه به تا شدم می دور خودمون خونه جلوی از مقدار یه باید نباشه، کسی که کشیدم سرک اول ها دزد مثل

.برسم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 17: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

17

: گفت زد می برق خوشحالی از چشماش که ملیکا

.بچین برام شاخه یه رنگ هر از -

: گفتم اخم با بهش رو

.نشو روپر دیگه -

با و شد خارج خطیبی خانوم ساختمون توی از مهتاب رسیدم، باغچه اولین به که همین. نگفت هیچی و شد ساکت

: گفت عصبی صدای

!نبودم خورت صدقه که من ذاری؟ می سرم به رو چی منت دادی، رو پولش که کردم کار -

به هنوز اومد، پایین ها پله از کنان غر غر و تگرف فاصله در از مهتاب. شد جلب خطیبی خانوم ساختمون به توجهم

:گفت عصبی لحنی با و اومد بیرون در از هم خطیبی خانوم نرسیده آخر ی پله

گرفتی؛ رو پولش کردی کاری هر نداری، منت حق هم تو پس -

:گفت لرزید می که صدایی با و برگشت خطیبی خانوم سمت به و چسبید دست با رو چادرش باالی مهتاب

...سُنَت که کردم بد بشم؟ خیر سبب خواستم کردم بد -

:گفت مشهود حرصی با خطیبی خانوم

کهاین نه بدی، انجام رو گرفتی می پول بابتش که کاری داشتی وظیفه فقط تو! خواستم؟ خیر کار تو از من -

.بیرون ببری رو من ی خونه اسرار

: گفت آروم و کرد حلقه پام دور رو دستهاش ملیکا

اینه؟ صابخونَتون -

: گفتم خبیثی لبخند با

وحشتناکه؟ چه دیدی -

: گفت مظلومانه

.خوام نمی گل بریم، بیا -

. بودن نشده ما متوجه هنوز که کردم نگاه دونفر اون بحث ادامه به ملیکا به توجه بی

افهاض ادبی بی با هم آخر در و کرد فحاشی به شروع نیست کار در خونه این به بازگشت مطمئنه بود معلوم که مهتاب

: کرد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 18: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

18

ساله یک دارم که منم این. نیست کسی هر کار زره فوالد مادر تو با زندگی کرده، ولت شوهرت که بوده حقت -

.کنم می تحملت

هند به دهن ادب بی زن این با خواست نمی ولی داشت گفتن برای حرف انگار لرزید، می وضوح به خطیبی خانوم بدن

."بیرون برو " گفت می دامم و بذاره

با دو هر رفتم، اونها سمت به و کردم باز پام دور از رو ملیکا های دست نداره، شدن ساکت قصد مهتاب دیدم وقتی

:گفتم خطیبی خانوم به رو و دادم سالمی لبی زیر شدن، ساکت دیدنم

اومده؟ پیش مشکلی -

:گفت بلند صدای با مهتاب ،باشه داشته دادن جواب برای فرصتی اون اینکه از قبل

کرف بیارم؟ درش تنهایی از خواستم کردم بد کنه، می بیرونم داره که بودم بخت بد منِ مشکل مشکلی؟ چه -

...که پریونه شاه دختر کرده

با رفت، می کبودی به رو عصبانیت از که بود خطیبی خانوم صورت روی نگاهم من و بافت می ریز یه داشت مهتاب

:گفتم مهتاب به رو میمحک صدای

!خواستم؟ توضیح شما از من -

: دادم ادامه شد، ساکت

!باشه؟ مهم برام شما مشکل که شناسم می رو شما اصال من -

: گفت داشت دادنش نشون محکم در سعی ولی لرزید می وضوح به که صدایی با خطیبی خانوم

.بیرون من خونه از گمشو. گرفتی و پولت -

به داد می فوحش کدوممون به نبود معلوم لب زیر که حالی در و کرد گردش خطیبی خانوم و من نبی نگاهش مهتاب

.رفت در سمت

:گفت حرص با کردم خطیبی خانوم سمت به رو صورتم تا

نداری؟ ای دیگه کار دیگرون، کار تو فوضولی جز بچه تو -

:گفت بدی لحن با هک بودم اومده حیاط توی چی برای بگم که فرستادم بیرون رو نفسم

!شه؟ می مربوط تو به من مشکل خواستم؟ کمک تو از من -

: گفتم و دادم فشار هم به دندونامو کنه، رو برخورد این باهام رفتم کمکش به وقتی که نبود درست این

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 19: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

19

.نیست درست اصال خوردتون بر خانوم حاج -

: گفت حرص با زدم، گندی چه که یدمفهم تازه من و دوئید هاش چشم به عصبانیت از قرمز های رگه

. خانوم حاج نگو من به -

:گفتم! ای بچگانه انتقام وچه بگیرم، رو حالش که وقتشه کرده ادبی بی که حاال گفتم خودم با

.گرفتم رو شما چون ظرفیتی بی آدم طرف که باشه این کردم اشتباه عمرم توی بار یه اگر کنم فکر -

: دادم ادامه تمام رحمی بی با و

.بود خانوم مهتاب با حق شاید -

.نشست توشون غم و کرد فروکش باره یک هاش چشم توی عصبانیت ی همه

رو ها گل از دونه یک دستم توی قیچی با و رفتم ها پله جلوی قرمز های رز باغچه سمت به که بود این دوم، حماقت و

: گفتم بهش رو و چیدم

کنم؟ حساب پولیه اگه -

: گفت و شد رخس هاش چشم

.شو دور چشمام جلوی از فقط -

بود درست حرکتم که کنم فکر این به رو خونه تا حیاط مسیر و کنم سکوت که کرد وادارم اما نبود محکم لحنش شاید

.خونه داخل رفتیم و گرفتم بود چسبونده دیوار به رو خودش ترس از که رو ملیکا دست در جلوی. نه یا

***

:گفت لب زیر حرص با صابر. بودم گرفته ضرب میز روی کلید با

.جیبت تو بزار رو وامونده اون -

:گفت و گذاشت جاش سر رو تلفن گوشی امانی آقای. دادم ادامه کارم به همچنان و ندادم جوابی

.نمیان دانشگاه امروز فرهمند جناب آقایون، متاسفم -

که الیح در مقصره اون انگار که کرد می نگاه امانی به چنان رصاب. باشم مسلط اعصابم به تا فرستادم بیرون رو نفسم

.بود ها کالس امور مسئول فقط اون

:گفت کنیم نمی حرکتی هیچ و وایستادیم همونجا همچنان ما دید که امانی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 20: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

20

ندارین؟ رو دکتر جناب تماس شماره مگه -

:گفتم و گرفتم رو صابر بازوی بدیم جوابی بهش اینکه بدون

.یمبر بیا -

و من یعنی ما دوی هر ی نامه پایان راهنمای استاد. نشستیم سالن توی های صندلی روی مظلومانه دوتایی در پشت

ردوگ پوست تو رو بودن برداشته پروژه باهاش که کسانی دست و بود پر وقتش همه گویا که بود فرهمند دکتر صابر

. بود گذاشته

که .نشیم معطل تا بودیم کرده شروع رو کارمون تر جلو ماه چند ولی برداریم ور پروژه درس بعد ترم بود قرار ما البته

ابجو که هم وقت هیچ کردیم، می پیدا باید رو "دکتر جناب" امانی قول به سختی به چون بود ای فایده بی کار ظاهرا

.داد نمی رو هامون تماس

:شد مانع ارجمندی مهال صدای بزنم حرفی خواستم تا

اینجایین؟ شما صدیقی آقای اِ -

:گفت گوشم کنار صابر

.اونجاییم نه -

:گفت و اومد نزدیکم. کردم سالم و شدم بلند مهال احترام به و گرفتم رو ام خنده جلوی

.ملکوتی استاد دیدن امید به دانشگاهم صبحه از من -

:گفتم و زدم لبخندی

فرهمند دکتر که دستمون روی ریختن رو پاکی آب که ما. بشه روشن ایشون جمال به چشمتون که ایشاله -

.نمیاد دانشگاه امروز اصال

.دبو وایستاده خودی بی و نداشت گفتن برای حرفی هم شاید یا. بگه چیزی خواست می انگار زد، خجلی لبخند مهال

:گفت و نداد بیشتر موشکافی اجازه صابر

. دارم کار آموزش لحظه یه من شایان -

:گفت مهال که دادم می فوحش صابر به داشتم دلم تو. گرفت لهفاص ما از سریع و

صدیقی؟ آقای -

:گفتم و برگشتم سمتش به رخ تمام

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 21: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

21

بله؟ -

:گفتم بزنه حرفی خواست تا

.راستی

:گرفتم سمتش به و آوردم در رو فالپیش کیفم توی از سریع و

. کردید شرمنده رو من. ممنون سواالت بابت -

:گفت و زد لبخندی اما. بزنه رو حرفش ادامه تا دوختم چشم بهش منتظر. گرفت ور فالپی و زد تعارفی

.گرفتم رو وقتتون ببخشید. رم می من -

!هبگ شده نمی روش خواسته می رو فالپیش شاید گفتم خودم پیش! بگین میخواستین چی نگفتم چرا دونم نمی

***

.شدم حیاط وارد و انداختم در توی رو کلید

زج و بودیم نشده رو به رو هم با هنوز پیش روز سه از. شد کشیده خطیبی خانوم ساختمون سمت به نگاهم خواسته نا

.نبود ما بحث شاهد دیگه کس هیچ ملیکا

می حرص داره بود معلوم که رسید می گوش به مامان صدای کم کم شدم می رد ساختمونش جلوی از که حالی در

:خوره

باغبونی؟ تو نم؟ک چیکار تو دست از من آخه -

و ایستادم سرش باالی. میاره در رو چیزی داره و شده خم مامان باغچه اولین جلوی دیدم کردم، تر تند رو هام قدم

:گفتم

شده؟ چی مامان سالم -

:گفت کشید می بیرون باغچه از رو رنگی سبز های خزه که حالی در

.ذارم می بیابون و کوه به سر آخر پدرت دست از. مادر سالم -

:گفت و گرفت من سمت به رو ها خزه

یخطیب خانوم اینکه از قبل شد خوب. باغچه تو گذاشته رو اینا اومده. شده باغبون من واسه رفته. کن نگاش -

.دیدم بفهمه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 22: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

22

مامان سمت به رو بود دستش که آلبالویی آب لیوان و اومد بیرون خونه از بود پر دهنش که حالی در بابا موقع همون

:گفت و رفتگ

.نخور حرص. بخور شربت خانوم، بخور -

:گفت و ریخت پاش کنار سطل توی رو دستش توی های خزه مامان

.بخورم کوفت من -

:پرسید بابا. کشیدم سر نفس یک و گرفتم بابا دست از رو لیوان. شد مشغول کارش به دوباره و

دیدی؟ رو استادت کردی؟ چه جان شایان -

:گفتم و دادم دستش به رو لیوان

.نه -

:گفت بود خم باغچه توی هنوز که حالی در مامان

.کنه می اذیت رو شما اینقدر که نگذره ازش خدا -

: گفت جوابش در سریع بابا

.کنم می درست برات دیگه شربت لیوان یه رم می االن نخور، حرص تو -

:گفت من به حرص با مامان. رفت خونه سمت به حرف این گفتن با و

میده؟ حرص چه و من خونسردیش با بینیش می -

:گفتم و بوسیدم رو صورتش

.بخور شربت جاش به نخور حرص گفت گفت؟ چی نشنیدی -

.خندیدم بلند صدای با و

:گفتم و خوردم فرو رو ام خنده. افتاد خطیبی خانوم ساختمون به نگاهم

خبر؟ چه مهربونمون ی صاحبخونه از -

:گفت و ریخت سطل توی هم رو ها خزه ی دسته آخرین مامان

.نیست خوب سازگاریش زیاد اینکه مثل. کرده مرخص رو چیش نظافت و باغبون گفت می امروز -

:کرد زمزمه لب زیر و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 23: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

23

.شه می هم ناسازگار درد پر آدم -

.شد سرازیر دلم به وحشتناکی وجدان عذاب مامان جمله این با چرا دونم نمی

:اومد بابا صدای

.تر خوشمزه هم قبلی از. شربت هم این ابی -

:گفت من به رو و برداشت زمین روی از رو سطل مامان

.کن دور من چشمای جلوی از رو پدرت فقط -

.بود شده درگیر عجیب ذهنم ولی زدم لبخند مامان به ظاهرا

***

هفته آخر. بود شده جزوه مطالب خود از بیشتر خطوط تعداد که بودم کشیده خط جزوه داخل مطالب زیر اونقدر

. داشتمش یاد مادرم و پدر اسم از بهتر که بودم کرده آماده رو مطلبم اونقدر و داشتم کنفرانس

یک ببینم تا بود خطیبی خانوم خونه به هم نگاهم خوندن، درس با همگام و بودم نشسته حیاط توی درخت سایه زیر

.کنم مسال بهش و دیدمت اتفاقی مثال بگم که میشه خارج

و کنکور کالس اش همه ها امروز که هم شیوا. بودم تنها من و خاله خونه بود رفته مامان که شد می ساعتی یک

.گشت می جاها اینجور و کتابخونه

رزی رو من. کرد نگاه ما ساختمون به خروجش محض به. شد باز خطیبی خانوم خونه در و رسید سر به انتظارم باالخره

تانگش. گرفت ها گل سمت به شیر کردن باز از بعد و برداشت رو شلنگ و رفت آب شیر سمت به. دندی ها درخت این

.بشه خارج بیشتری فشار با آب تا گذاشت شلنگ سر رو شصتش

با و چرخید من سمت به گردنش. شدم بلند جام از و گذاشتم زمین روی همونجا رو جزوه و زدم دریا به رو دل باالخره

.گرفت من از مرتبه دو رو نگاهش و رفت هم وت اخماش دیدنم

:گفتم و زدم لبخندی پُررویی با و شدم نزدیک بهش قدم به قدم

.سالم -

:گفتم داشتم؟ ذاتی کنجکاوی بودم گفته که هست یادتون. داد رو جوابم لب زیر

!ندارین؟ باغبون مگه کشین؟ می زحمت خودتون چرا -

عاواق. کردم می عصبیش دوباره داشتم ولی. بیارم در دلش از خواستم می سرم خیر. نداد رو جوابم. بود کالفه نگاهش

:گفتم! پروندم حسابی چه روی رو بعدی جمله دونم نمی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 24: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

24

شده؟ فوت..... شوهرتون -

:گفت من به رو بلندی صدای با و کرد ول زمین روی رو شلنگ

. زد می چوب و من سیاه زاغ برسه هام گل به اینکه جای به چون کردم اخراج رو باغبونم.... آره. کردی دیوونم -

. مرده که ساله چهل... مرده شوهرم.... آره

: برداشتم سمتش به قدمی. لرزید می وضوح به داشت بدنش. بیفته اتفاق این خواستم نمی وجه هیچ به

خوبه؟ حالتون خطیبی خانوم -

:شدم خم روش. تگرف هاش دست توی رو سرش. نشست پله روی و نداد رو جوابم

خطیبی؟ خانوم -

دمدوئی و کردم پر خنکی آب لیوان و آشپزخونه توی رفتم یکراست و رفتم باال اش خونه سمت به رو ها پله اراده بی

. مداشت نگه صورتش جلوی رو آب لیوان. نکردم توقف هم عکس جلوی ای لحظه برای حتی که کنم می اعتراف. بیرون

.خورد جرعه جرعه و فتگر رو لیوان حرفی هیچ بی

:گفتم و نشستم باالتر پله یک

.خوام می معذرت -

:گفت مکث کمی با

.کردم خالی تو سر رو همه. بود روم زیادی فشار مدت این. خوام می معذرت من -

:گفتم همدردی ابراز واسه

.شه می ناسازگار درد پر آدم مادرم، قول به -

:گفت آرومی صدای با

.مادرته با حق -

:گفتم. نتونستم ولی نزنم حرفی که گرفتم رو خودم جلوی خیلی

.متاسفم بابت این از... شد فوت هسرتون که بودین جوون خیلی -

:گفت هم حال همون در و رفت آب شیر سمت به و شد بلند جاش از

.کنیم عروسی اش آینده هفته بود قرار بود؛ سالم بیست -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 25: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

25

:گفتم تعجب با

؟بودین نکرده عروسی -

:گفت ای زده غم العاده فوق چشمهای با و بست رو آب شیر

. کرد تصادف... نه -

. معلومه هاش برخورد این دلیل. دم می حق بهش حاال. نداشت ای فایده پرسیدن سوال دیگه

که کسی. بپذیره رو جدید عشق یک که داشت توقع نباید گذاشته عشقش پای به رو جوونیش سال چهل که کسی از

هب رو سنشِ بودن زیاد که بشه خطاب الفاظی با نداره دوست مسلما نداشته رو بودن مادر و بودن همسر جربهت حتی

تیح. برگشتم خونه سمت به آویزون های شونه با و شدم بلند جام از کنم نگاه صورتش به اینکه بدون. کشه می رخ

.بردارم درخت زیر از رو ام جزوه که نرفتم

***

:دادم جواب بود گوشیم روی ناشناس ی شماره

بله؟ -

دنبالم؟ میای. زنم می زنگ آموزشگاه از. شیوام شایان، سالم -

.میفتم راه دیگه دقیقه پنج تا. باشه -

:گفتم دو هر به رو. شد صحبت مشغول فرید با و گرفت من از رو نگاهش سریع صابر تماس به دادن خاتمه محض به

ندارین؟ کاری. برم باید من -

:گفت ریدف

.بدم تحویل رو ها پرسشنامه باید پرورش؟ و آموزش اداره بریم من با میای فردا -

:گفتم کردم می دراز سمتش به رو دستم که درحالی

.کن آوری یاد بهم هم باز -

جام سر شد باعث سرم پشت از ارجمندی مهال صدای. شدم خارج کالس از و دادم دست هم صابر با و فشرد رو دستم

:برگردم سمتش به و یستمبا

بله؟ -

:گفت لبخندی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 26: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

26

.بود عالی تون ارائه -

:زدم پهنی لبخند

.دارین لطف شما ممنون، -

یافهق به نگاهم کردم می سعی من و میاورد در شکلک برام نبینه مهال که طوری مدام بود ایستاده مهال کنار که کیمیا

:گفت من و مِن با مهال. نیفته اش

... دارم مشکل گیریش نتیجه واسه من آخه. کنید بندی جمع یه هم رو من مطالب شه می... ولی اممیخو عذر -

...خواد می استاد که طور اون یعنی

:گفتم و کالمش میون رفتم

.خدمتم در بیاد بر دستم از کمکی اگر. نداره اشکالی -

:گفت و آورد در برگه چند کیفش توی از و زد دل ته از لبخندی

.کنم تشکر زبونی چه به دونم نمی قعاوا -

:گفت و گرفت سمتم به رو ها ورقه

.ساده بندیِ جمع یه.. خط چند حد در. کردم خالصه -

و رسوند من به رو خودش صابر رسیدم ماشین به که همین. شدم دور اونها از و گفتم ای اجازه با و دادم تکون رو سرم

:گفت

ی؟برسون جا یه تا هم رو من شه می -

:دادم جواب

.خواهرم دنبال برم باید قبلش فقط. بشین -

:گفت نشست می شاگرد سمت از که حالی در

.ندارم عجله. نداره اشکالی -

***

می اشتباه من شاید. بود شیوا و صابر به حواسم همه کردم می بندی جمع رو ارجمندی مهال مطلب مثال که حالی در

.باشه باید که بود اونچه از تر صمیمی برخوردشون ولی کردم

!من جلوی تظاهر البته و بود قصد روی از و مصنوعی کامال صحبت موقع ها بستن جمع این میکردم حس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 27: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

27

رو عجوالنه قضاوت یه جلوی و بره ذهنم از افکار این تا دادم تکون بار چند رو سرم و کردم پرت میزم روی رو ها برگه

.بگیرم

:گفت و داخل اومد بابا و شد باز اتاقم در

.انبار ببرمش خوام می وانت، پشت بذاریم رو تلویزیون میز این میای جان شایان -

بود آورده خودش همراه که کارگری همراه به و باهم و رفتم بیرون دنبالش و شدم بلند جام از حرفی هیچ بدون

.کردیم جا به جا وانت پشت رو میزتلویزیون

. برگشتم خونه خلدا به تنها من کرد حرکت که وانت

.شدم می آب خجالت از داشتم. بایستم قد تمام شد باعث خطیبی خانوم صدای که انداختم می رو در چفتی داشتم

مه باز و زدم عریضی لبخند موند، ثابت کرد می تعارف من سمت به که دستهاش توی کیکِ دستی پیش روی نگاهم

:بگیرم رو زبونم جلوی نتونستم

مناسبت؟ چه به! به به -

:گفت و زد خجلی لبخند

دنکر کار تو امروز. بودم نرفته گاز سمت کال. بودم گذاشته کنار رو آشپزی بود، اومده اینجا مهتاب وقتی از -

.نکردم امتحان هم خودم حتی هنوز. پختم کیک و کردم ناپرهیزی

:گفتم و زدم نمایی دندون لبخند

نه؟ گردین می مرگ پیش دنبال پس -

:گرفت وراجیم. زد لبخندی هم اون

وفا.. خطیبی خانوم راستش. نگرفتین دل به ما از بگین شما که شرطی به بشیم هم مرگ پیش حاضریم ما البته -

...بزنم صدا رو کسی فامیل به که سخته واسم چقدر

:گفت و اومد کالمم میون

.رز گل -

:گفتم متعجب و خوردم رو حرفم

!بله؟ -

:گفت و شد زقرم زود خیلی صورتش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 28: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

28

.باشه خوشمزه وارم امید -

:بود،گفتم نشده دور ازم قدمی هنوز. کرد کج خودش ساختمون سمت به رو راهش و

رزه؟ گل... اسمتون -

.کرد حرکت دوباره و «بله»گفت آرومی صدای با و زد کوتاه استپ یه

قلمبه کهت یه ببینه رو من مضحک قیافه و برنگرده یهویی اینکه برای و بگیرم رو لبخندم جلوی نتونستم کردم کار هر

. نخندم نتونستم هم باز ولی دهنم تو گذاشتم کیک

***

:گفت متعجب صابر

خب؟ -

.بودم دستشویی تو صبح خود تا دیگه، هیچی -

رد ما نزدیکی از که نفری چند که خنده زیر زد وحشتناکی صدای با و کرد نگاهم مبهوت و مات ثانیه چند برای صابر

:گفتم لب زیر. کردن نگاه اون به متعجب شدن می

.بخند آدم مثل! کوفت -

:گفت و کرد کم اش خنده شدت از صابر

همه دنیا اون شد شوت که دیگه سال پنج چهار نهایتا کردم، می تور رو زنه بودم تو جای من. شانس بده خدا -

.شد می من نصیب منالش و مال

:گفتم و خندیدم حرفش به

.بگی تو بودم منتظر اصال -

:گفتم صابر به آروم. اومد می ما سمت به دور از فرید

! نکنی پر رو جا همه باز هوی -

:گفت و زد اش خنده کردن مهار برای سرفه چند

.راحت خیالت -

:گفت من به رو و رسید ما به فرید

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 29: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

29

بریم؟ -

:گفتم و شدم بلند جا از

.بریم -

دشای تا موند دانشگاه هم باز صابر و. رفتیم پرورش و آموزش اداره سمت به فرید مراهه به صابر از خداحافظی از بعد و

.ببینه رو فرهمند استاد

***

:گفتم و برگشتم پریسا سمت به کالفه

بزنم؟ صدا و مامان یا بیرون ری می -

:گفت خباثت با و شد سینه به دست

.داخل فرستاد و من خودش -

دادم، می فوحش لقیش دهن این بابت( فرید دوست)کیمیا به دلم توی که حالی در و مانداخت جزوه روی رو خودکار

:گفتم

.ندارم بهش حسی هیچ. کنم فکر ارجمندی خانوم به بخوام که نیستم شرایطی توی من پریسا -

:گفت لبخندی با پریسا

اش ارئه برای رو گیری یجهنت بهترین که ذاشتی نمی رو وقتت روز دو نبود مهم برات اگر. شایان کن نگاه -

یم که تو! نداشتی ای دیگه برخورد باهاش درسی مسائل جز که تو. میاد وجود به ذره ذره ها عالقه از بعضی! بنویسی

.میده خبر بهم رو چیز همه و منه صمیمی رفیق کیمیا دونی

:گفتم آرامش با

شد؟ تموم -

تو اومد مهراد نرسیده دقیقه به. شد خارج اتاق از قهر حالت به. نداشتم توجه هاش حرف به ای ذره که فهمید وقتی

:گفت بلند صدای با اول و اتاق

کنی؟ می اذیت و من زن چرا -

:گفت خنده با آروم بعد

.اسیری که نری بار زیر -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 30: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

30

:گفتم تصنعی اخمی با

کنی؟ پیدا خواستی می کجا بهتر من خواهر از. نشو رو پر -

:گفت داشت برمی دستم یرز از رو جزوه که حالی در

.لعنت منکرش بر -

:گفت داده باال ابروی با و

!متشخصیه خانوم چه معلومه به به کن، نگاه معلومه، خطشون دست از فرهنگ با های آدم شخصیت اصال -

:گفتم و خنده زیر زدم

.متشخصیه خانوم خیلی صابر آره -

:مگفت و گرفتم دستش از رو جزوه. خندیدم می همچنان و

.صابره جزوه این دادم، تحویل بهش دیروز رو همکالسی خانوم جزوه شناس شخصیت آقای -

:گفت و کرد جمع رو اش قیافه

.نکنی دل رو زیاد ی خنده از حاال. دونم می خودم -

به که حالی در هم پریسا سرش پشت. داخل اومد بود شده دوال خنده شدت از که حالی در شیوا و شد باز در یهو

:گفت متعجب مهراد. شد وارد بود لبخند بهاشل

شده؟ چی -

:گفت کنه کنترل رو لبخندش کرد می سعی که حالی در پریسا

.زنه می حرف مامان با داره. آورده سوپ برامون در، دم اومده خطیبی خانوم -

:گفتم شیوا به رو اخم با

داره؟ خنده کجاش این -

:گفت بریده بریده شیوا

...شایانه آقا... امتحانای.. موقع میگه..... گه می -

:داد ادامه رو حرفش پریسا و خندید باز و

.بشه تقویت پختم سوپ براش شایانه آقا امتحانای موقع میگه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 31: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

31

و پشتش زدم. شد می خارج لبهاش الی از وحشتناکی صدای یه نخنده که داد فشار هم به رو لبهاش بس از مهراد

:گفتم

خندی؟ یم چی واسه مرض، -

دیدنم با رز گل خانوم همون یا خطیبی خانوم. بیرون اتاق از اومدم و شدم بلند جام از. شد منفجر حرکتم این با که

:گفت لبخندی با و برگرده من سمت به بود اون سمت به روش که مامان شد باعث که کرد سالم

.پخته سوپ برامون و کشیده زحمت خطیبی خانوم -

:گفتم و انداختم باال رو ابروهام

.داره خوردن صاحبخونه خانوم پخت دست به، به -

:گفت بهش رو مامان

.بیارم رو ظرف تا وایستین پس داخل، نمیاین کنم می تعارف هرچی که من -

:گفت رفت مامان اینکه محض به

خوردین؟ رو کیک -

:گفتم. کنم مخفی رو لبخندم نتونستم

.بله -

:گفت لخورید با و کرد نگاهی لبهام به

.بخورم نتونستم کندم تیکه یه من نخوردین؟ هم شما -

:گفتم و کردم ریزی ی خنده

.خوردم رو اش همه من راستش -

:گفت متعجب

تونستین؟ -

:گفتم و آوردم پایین آره نشونه به رو سرم

...صبح تا روتون به گالب ولی. آره -

:فتگ لب زیر اون و. خندیدیم دو هر صورتش به نگاه با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 32: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

32

.ببخشید -

:گفتم شوخ لحنی با

!کردین امتحان دیگه که و یکی این ایشاله -

:گفت و داد تکون رو سرش

.نیستم بلد پختن کیک نیست، بد دستپختم من. میاد خوشتون مطمئنم. شده خوشمزه. آره -

:گفتم منظور بی

دم؟ب اجازه بخوره کنارش از خواست هم دیگه کسی یا! منه مال سوپ اون همه -

:گفت و زد لبخندی

.پختم شما برای فقط من -

:گفتم و زدم لبخند بود باال ابروهام که حالی در

ریختین؟ چی توش بگین رو راستش -

:گفت و اومد مامان بده جوابی اینکه از قبل و

یکک اون از هیچی که ما به واال ظرفش، هم این. بودی داده کیک شایان به پیش روز دوسه گویا خانومی -

.نرسید

:گفت و گرفت مامان دست از رو ها ظرف. زدیم لبخند و کردیم نگاه هم به چشمی زیر رز گل خانوم و من

.فرستم می و کنم می درست هم باز نداره، اشکال -

یه گفتن با و بندازه پایین رو سرش خنده از گیری جلو برای شد باعث که آوردم در شکلکی مامان سر پشت از

.بره ولیمعم خداحافظ

:گفت جدی خیلی و کرد پاک رو پیشونیش روی عرق صابر. کردم فوت رو توش و کشیدم جلو رو ام یقه

.کشیدیم چی ما بفهمی فرهمند جهنم بیفتی دنیا اون ایشاله -

:گفت بود کرده درست سایبون سرش روی کتابش با که فرید کردم، نگاهش خنده با

تو کرده رو انگشتش خورشید انگار وایستادیم، محوطه وسط اومدیم یهسا همه این زده، خدا و نفر سه ما -

.چشممون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 33: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

33

:گفت فرید به رو صابر

!نیستی مجبور که تو باشیم، منتظرش مجبوریم ما حاال زده، خدا صد در صد رو یکی تو -

:گفت لبخند با هم فرید

.رفاقتیم خراب که کنیم چه -

:گفت و کرد قطع رو فرید حرف صابر

؟!نیست فرهمند ماشین اون! سراب یا قتهحقی -

:گفتم حرص با و برگردوندم رو سرم

.خودشه -

:گفتم فرید به رو و افتادم کیمیا یاد یهو حین همون در. رفتیم سمتش به سه هر و

.نده خواهرم به رو راپورتم بگو کیمیا به راستی -

:گفت خبیثی لبخند با فرید

.کنه می کاری خوب -

:گفت خونسردی با اون و کردم اخم بهش

.زنیم می حرف موردش در بعدا بزن، حرف استادت با برو فعال -

***

:گفت و میز رو گذاشت رو زرشک آب لیوان مامان اومدم در که حموم از

.شده خراب ظرفشوییش آب شیر خطیبی خانوم خونه برو بعد بخور، اینو شد گرفته که بدنت گرمای -

:گفتم انداختم می مبل روی رو ام حوله که حالی در

خانوم؟ تعمیرکارِ شدم -

:مامان

هشب باغبونش گفت گرفتم حرفش به نداره، اعتماد هم هیچکس به که تنها پیرزنه یه مادر؟ داره اشکالی چه -

..داده می هاش فامیل از یکی به رو آمارش کرده می کار واسش که هم خانومی اون داشته، نظر

«تنها پیرزن: »داد می ارور نقطه یک روی داشت من ذهن ولی زد می فحر داشت همچنان مامان

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 34: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

34

:گفت مامان

شایان؟ هست من به حواست -

:گفتم و کردم سمتش به و روم

.رم می باشه آره، -

:گفت و گرفت سمتم به رو شربت لیوان و داد تکون رو سرش مامان

شد؟ حل ات نامه پایان مشکل پرسیدم! شد تموم که اون حرف -

:گفتم و گرفتم دستش از رو لیوان

بعد ترم و کنم می کار روش جدی صورت به امتحانات از بعد. خوبه گفت و دید رو موضوعم امروز تازه بابا، نه -

.دارمش برمی هم

:گفتم و شدم بلند شربتم خوردن از بعد

بردارم؟ یا داره وسایل خودش -

:گفت و انداخت باال رو هاش شونه مامان

.بردار خودت تو خوای می دونم، نمی -

.رفتم رز گل خونه سمت به و برداشتم رو هاش گوشتی پیچ آچار جعبه و رفتم بابا کار اتاق به

:گفت که اومد صداش زدم در به که ضربه چند از بعد

.کن صبر لحظه یه شرمنده -

. موندم منتظر و گفتم چشمی لب زیر

در رو ابروهام. بود عکس قاب سمت به چرخید چشمم که جایی اولین شدیم، خونه وارد دوتایی و کرد باز رو در وقتی

.کردم نگاه بود آویزون قاب از که ای پارچه به و کشیدم هم

:گفت و زد درآری حرص لبخند

.داره مشکل آشپزخونه شیر -

:گفتم و رفتم آشپزخونه سمت به حرفی هیچ بی

چِشه؟ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 35: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

35

:گفت. چکید می ازش آب یهثان یک هر که کردم نگاه آب شیر به و

...تق.. تق اعصابمه، رو ها شب کنه، می چکه اش همه کن، نگاه -

:آوردم در رو اداش اراده بی

...تق... تق -

:گفت و خندید

.کن مسخره خواست دلت که ای بهونه هر به هم تو -

:گفتم اومد؛ بند آب کردم، سفت قدرت با رو آب شیر و زدم لبخندی

.شد درست -

همب رو و کرد اخم بود لبش رو لبخند که حالی در و بپیچونش نتونست کرد کاری هر و برد شیر سمت به رو تشدس

:گفت

.زنم می صدات کنم بازش خواستم بار هر فقط. ممنون واقعا کردی درستش خوب خیلی -

:گفتم و خندیدم بلند صدای با

چه به من! کشیدی پارچه هم اون روی که شتیدا خوشکل عکس یه نداری؛ که هم دستپخت نداری؛ که زور -

!اینجا؟ روز هر بیام امیدی

:گفت و زد خجلی لبخند

.بودم حجاب بی عکس اون تو آخه -

ها، چشم. کردم مقایسه به شروع و آوردم خاطر به بودم دیده عکس از چی هر ای ثانیه ی واسه و شد جمع لبخندم

اونقدر عکس خودشه، به مربوط عکس اون که بودم نشده متوجه خودم راچ... صورت گردی حتی و بینی و لب ابروها،

.بود پوستر به شبیه بیشتر که بود زیبا

رو واشرش باید احتماال شدم، فرانسه آچار با شیر کردن باز مشغول و گرفتم صورتش از رو نگاهم آورد باال رو سرش تا

.کردم می عوض

:گفت آرومی صدای با شدم، موسایل کردن جمع مشغول و شد تموم کارم..

یه هم باز ولی بود افتاده کار از و پیر که این با. نداشتم مشکلی بود پیشم نامزدم مادرِ که پیش سال ده تا -

.بود سرم باال سایه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 36: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

36

. نبود من به هم نگاهش حتی و بود نشسته میز پشت صندلی روی. برگشتم سمتش به مقدمه بی شروع این از متعجب

:داد ادامه

.رسید ارث بهم پدرم از پیش سال بیست تقریبا خونه این خرید پولِ -

:زد پوزخندی

.کردم نمی قبولش نداشتم احتیاجی و تونستم می اگه -

:گفت و کرد نگاهی صورتم به. نشستم و کشیدم بیرون رو بروییش رو صندلی و شدم بلند

ای بچه بود، زنده محمد و افتاد نمی اتفاق اون اگه شاید... تو ولی. بگم دل دردِ کسی با ندارم عادت من -

.داشتم تو از بزرگتر

:گفتم بگیرم صورتش از رو نگاهم اینکه بدون. بود غم از پر لحنش تو

... هم بهتری های موقعیت مطمئنا. زیبا و بودین جوون شما -

:گفت و زد یغمگین لبخند! بدم ادامه که بود سخت برام چرا دونم نمی. گذاشتم نصفه رو حرفم

که داد پیغام پدرم. اومدم محمد زندگی محل یعنی اینجا، به نور از و کردم پشت ام خانواده به محمد خاطر به -

.پرستید می بت حد در رو من که داشتم رو محمد من... من نبود مهم برام. نداره رز گل اسم به دختری دیگه

دقایقی از بعد. کنه شروع خودش تا موندم ساکت هم من. بود کرده گیر در رو ذهنش ها روز اون مرور انگار شد، ساکت

:گفت

... عقدمون برای نوبت تا محضر بود رفته که محمد اومدنم، از روز دو از بعد -

:گفتم لب زیر. کرد پاکش بالفاصله که چکید چشمش از اشکی قطره

.متاسفم -

:داد ادامه لرزید می بغض از صداش که حالی در

...بود صبور واقعا که زنی و موندم من. مرد هفته یک از بعد و کرد دق پدرش آوردن، خبر وقتی -

روز دو فقط محمد کنار بودن از هم سهمش و زده اش خانواده از عشقش خاطر به! بوده سخت براش چقدر. کشید آهی

:گفتم آرامی صدای با! بوده

.نبیفتی ها روز اون یاد شدم باعث اگه خوام می معذرت -

:گفت و زد لبخندی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 37: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

37

حرف به که ممنون. منه ی همیشه کار! کنم فکر بهش بخوام که ندارم ای دیگه چیز آخه نشدی؛ باعث تو نه -

. کردی گوش هام

لبخندی با و شد عوض صورتش حالت سریع و کشید عمیقی نفس. شدیم بلند صندلی روی از باهم دو هر همزمان

:گفت

.کنی می اذیتش خیلی گفت می مادرت -

:گفتم متعجب

!من -

:گفت خنده با

کنی؟ نمی ازدواج چرا کنن می حمایتت ات خانواده وقتی -

:گفتم منظور بی کامال

.کنه نمی حمایتم قلبم آخه -

:وگفت داد باال ابرویی

بلرزه؟ منتظری -

:گفتم آروم صدای با ای متفکرانه لبخند با و کردم فکر حرفش عمق به و شدم ساکت

.دشای -

***

:گفتم کیمیا به رو و گذاشتم بستنی ظرف توی رو پالستیکی قاشق

.گذریم نمی ساده اینقدر عروسیتون واسه! دادیما رضایت بستنی به بود نامزدی شیرینی چون -

:گفت داری معنی لبخند با کیمیا. کردن تایید رو حرفم هم دیگه نفر چند

.کنیم یم اش کاسه یه تو نامزدی شیرینی با ایشاله -

انداختم رو سرم تفاوت بی. شد قرمز گوش بنا تا صورتش و شد متوجه هم مهال من گند شانس از. کرد اشاره رو مهال و

!کنین؟ می باز و حرف چی واسه نیست خبری هنوز وقتی. گیره می لجم ها آدم بیشعوری از اوقات گاهی واقعا. پایین

می فاصله میز از که حالی در و آورد در کیفش از رو مشکیش شیکایا دوربین بود کیمیا های دوست از که ستایش

:گفت گرفت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 38: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

38

.بگیرم جمعی دسته عکس یه تا بشینین سمت یه همه -

ستایش شمارش از بعد و ایستادن کیمیا و فرید و من سر پشت اومدن هم بودن دوربین به پشت که نفری سه دو

به رو کیمیا. انداختیم ستایش حضور با هم دیگه عکس یک و رفت اون جای به مهال هم بار یک. انداختیم عکس

:گفت ستایش

.بده ها بچه به کن تکثیر ها عکس روی از تعداد به -

:گفت آرومی صدای با مهال به رو بعد و

!عکسه تو صدیقی فقط نبینیم شد ظاهر بعدا! دیگه انداختی عکس جمع از -

:گفت و زد خجلی لبخند مهال. خنده زیر زد بلند خودش و

!کیمیا شو خفه فقط -

. نکشه خجالت این از بیشتر تا دادم صابرنشون با زدن حرف سرگرم رو خودم

که بستنی. شد می شروع امتحانات تیرماه اول یعنی دیگه ی هفته دو از و بود ها کالس تشکیل روز آخرین امروز

. شدیم جدا ازشون صابر با و کردم خداحافظی جمع از. بود کیمیا و فرید نامزدی شیرینی هم، خوردیم

:گفت و کرد کم رو ماشین پخش صدای صابر...

.دارم مصاحبه هفته این آخر -

:گفتم بهش رو

پس؟ کنی نمی رو چرا! جدا؟ -

:گفت و داد تکون رو سرش

!کنن می قبولم اول ببینم گفتم -

:وگفتم دادم تکون رو سرم

خدمتت. میگیری هم لیسانست فوق مدرک دیگه ماه چند تا هم ری،دا کار سابقه دوسال هم. کنن می حتما -

.گرفتی معافی که هم

:گفت آرومی صدای با

.بمونم مجرد ندارم دوست... بشه جور کارم اگه -

:گفت و بازوم به زد. شد باز بناگوش تا نیشم ناخواسته

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 39: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

39

.بگی فرید به اگه حالت به وای -

:گفتم

خودتن؟ مثل همه کردی فکر -

:گفت قیدی بی با

!حاال -

:گفتم کنم مخفی رو لبخندم تونستم نمی کردم می کاری هر که حالی در

داری؟ نظر مد خاصی شخص حاال -

کونت دلم ته چیزی یه. دوخت چشم بیرون به و گرفت ازم رو نگاهش سریع. برگشتم سمتش به نشنیدم جوابی چون

:گفت. بشه طوالنی زیاد ونبینم سکوت نذاشت صابر. کردم اخم ناخواسته. خورد

.دونم نمی -

.کردمن قبول ولی. باال برم که کرد تعارف هم کلی و شد پیاده اشون خونه جلوی. کنه پیدا کش بحثمون نداشتم دوست

***

. تمنشس شد ریخته روم که آبی سردی با یهو که بودم غرق خودم افکار تو حسابی و بودم کشیده دراز درخت سایه زیر

:گفت و خندید بلند صدای با رز گل

بودی؟ اونجا تو شایان اِ -

:گفتم و ایستادم کامل بود چسبیده بدنم به شرتم تی که حالی در. خندید باز و

!خوابیدم اینجا ندیدی و من واقعا یعنی -

:گفت و خندید

.دادم می آب رو ها گل داشتم -

:گفتم و انداختم بودم کشیده دراز زیرش که درختی به نگاهی

گل؟ گن می درخت به شما شهر تو -

:گفت و زد خبیثی لبخند

!شاید -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 40: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

40

:گفتم و زدم کمرم به رو دستم دو هر

! هان شاید که -

:گفتم لب زیر. کرد دوئیدن به شروع و انداخت رو آب شیلنگ برداشتم سمتش به قدمی تا

!نیستم شایان دیگه که بمونم مردنی پیر تو از اگه من -

روی مافتاد سینه قفسه با و پیچید پاهام به شیلنگ گرفتم دور که همین برداشتم زمین روی از رو گشیلن و شدم خم

.نمودم مرحمت رو رز گل اموات تمام دلم تو یعنی. ها ریزه سنگ

:گفت نگرانی با و ایستاد قدمیم چند

شایان؟ خوبی شد؟ چی -

کشیده آب موش مثل ثانیه چند عرض در و رخیدمچ سمتش به کش دراز حالت همون در و کردم استفاده فرصت از

:گفت و صورتش به زد رز گل قیافه دیدن با و دویید حیاط به سراسیمه مامانم که کرد جیغ جیغ قدر اون. شد

.خدا به شرمنده. بده مرگم خدا وای -

:گفت بده فاصله تنش از رو لباسش داشت سعی و خندید می که حالی در رز گل

.ریخت آب روشون ندیدم، درخت زیر رو شایان آقا. ودب خودم تقصیر -

بلند زمین روی از. کردم پیدا مقام ارتقاء شایان آقا به خالی شایانِ از و داد موضع تغییر مادرم جلوی ضایع چقدر

. شدم

.کنم خواهی معذرت که کرد می اشاره من به هی. بارید می اش چهره از نگرانی مامان

:گفتم رز گل به رو و زدم مامان به نمایی دندون لبخند

.رز گل خانوم.... خانومِ خوام می معذرت -

:گفت و کرد نگاه بهم محبت غرقِ های چشم با و اومد لبش روی محوی لبخند

.بودم نکرده تفریح اینطور بود وقت خیلی گرمه، هوا اتفاقا! خواهی معذرت چرا -

:گفت ود هر به رو بود شده راحت خیالش انگار که مامان

.بشه خشک تن تو خیس لباس نیست خوب باشه گرم هوا که هم چقدر هر کنید عوض رو هاتون لباس بهتره -

....زد می غر همچنان ما مادرِ و. برگشتیم ها خونه داخل به و کردیم خداحافظی هم از محترمانه خیلی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 41: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

41

***

:دادم جواب خورد، زنگ گوشیم که کنم باز ماشین کردن وارد برای رو حیاط در تا شدم پیاده ماشین از

بله؟ -

کجایی؟ مادر، سالم -

:انداختم در قفل توی رو کلید

کجایی؟ شما. خونه رسیدم االن همین سالم، -

بود؟ چطور امتحان -

:کردم باز رو در

.بود خوب -

.بود پارک ها پله راه جلوی ی باغچه پشت ماشین یه که افتاد رز گل خونه جلوی به نگاهم

:مانما

.جاییم همین شام. اینجا بیا کن عوض رو هات لباس. عموتیم خونه ما -

:گفتم و کردم باز هم رو در دیگه ی لته

مناسبت؟ چه به -

.طوری همین -

:گفتم رفتم می ماشین سمت به که حالی در

.میام بگیرم دوش باشه، -

مهمون به خوبی حس چرا دونم نمی آوردم، طحیا داخل به رو ماشین و نشستم فرمون پشت و دادم خاتمه تماس به

.نداشتم رز گل

رز گل آخه. برم خونه داخل به که کنم راضی رو خودم نتونستم کردم کاری هر و بستم رو حیاط در زیادی کشی وقت با

این دونستم می خوب خودم ولی. «باشن دوستاش شاید» که دادم می جواب خودم به خودم بعد! نداره رو کسی که

.کنن نمی قانع دونستم نمی رو شدنش درگیر علت حتی که رو ذهنی ها، ابجو

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 42: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

42

ریز ی ساله هشت هفت بچه دختر بعد دقیقه چند. دادم نشون سرگرم رو خودم الکی و دادم باال رو ماشین کاپوت

یا دادم المس جواب بهش آد نمی یادم. رفت ها باغچه سمت به و کرد سالمی من دیدن با و اومد بیرون خونه از نقشی

:گفتم اومد، سمتم به. کردم صدا رو بچه دختر. بود رز گل مهمون به حواسم همه! نه

میشه؟ چیت رز گل -

:گفت و کرد محکم رو روسریش گره

.ام عمه -

:گفتم و دادم باال رو ابروهام

اومدی؟ کی با -

:داد جواب اکراه با

.بابام و من -

:پرسید

پرسین؟ می چی برای -

:گفتم لبخند با باشه راحت نبودنش لق دهن از خیالم که نبود هم بچه همچین دختر اون که این به هتوج با

.پرسیدم تو از هم من پرسید ازم مامانم هیچی، -

:گفت و چرخوند رو نگاهش

کو؟ مامانتون پس -

:گفتم و کردم اشاره رو خونه

.ما خونه ادبی شام بگو رز گل خانم به داخل؛ رفت ماست، خونه اینجا -

:گفت و داد تکون رو سرش

.گم می تو رفتم وقت هر -

.نداشتم هم خودم دادن نشون مشغول در سعی حتی و بودم داده تکیه بهش ماشین به پشت عمال دیگه

:گفتم تشر با بکنه رو گل خواست تا و شد خم ها باغچه از یکی رو دخترک

.نزن دست ها گل اون به -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 43: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

43

از هی رفت می ساختمون سمت به که حالی در. بذاره رو خودش تاثیر که بود وحشتناک قدراون ام قیافه کنم فکر

.داخل رفتم هم من خونه به شدنش وارد از بعد. کرد می نگاه من به چشم گوشه

یجا دیدن با. پایین اومدم و شدم آماده زود خیلی. بیرون اومدم و گرفتم ای دقیقه ده دوش یه و حموم رفتم بالفاصله

در به دارم و ایستادم در پشت دیدم اومدم خودم به. شد کشیده رز گل خونه سمت به پاهام اراده بی ماشین خالی

:اومد رز گل لرزون صدای. زنم می ضربه

کیه؟ -

رمزق های چشم با رز گل و شد باز در برگردم خواستم تا. اومدم اینجا به و شدم جوگیر چرا که فرستادم لعنت خودم به

:شکست رو سکوت اون شدیم، خیره همدیگه های چشم به ای ثانیه چند. گرفت قرار در جلوی

داشتی؟ کاری -

:گفتم بده، نشون خواست نمی سوالش به نسبت العملی عکس مغزم انگار

کردی؟ گریه -

:گفتم. پایین انداخت رو سرش و کرد اخم

بود؟ اومده داداشت -

کردم می فکر همیشه. شدن سرازیر اشک قطرات هزمان چشمش دو هر از و زد پلک آرامی به و آورد باال رو سرش

روز ناو حتی داشتم تصوری چنین بودم ندیده بحال تا چون شاید. نمیاد اشکشون دیگه باالست سنشون که کسانی

قابل غیر داد دست بهم لحظه اون که بدی حس حال هر در. بودم نکرده دقت ریخت اشک که هم آشپزخونه توی

اومد می چشم به درشتیش و داشتن جذابیت هم باز کنارشون در چروک خط چند وجود با که هایی چشم. یفهتوص

! بود اشک غرق و قرمز خون مثل حاال

با و کشیدم عمیقی نفس. نشه تکرار وقت هیچ لحظه اون خواست می دلم. بارید می رز گل وجود همه از خستگی

:گفتم لبخندی

بکنی؟ خوای ینم که خاصی کار االن -

:گفتم و کردم اشاره رو ماشینم. کرد نگاه بهم متعجب

می متشکر بسیار کنید همراهی ها خیابان کردن متر در مرا و بدهید افتخار اگر است، گرفته دلمان نیز ما -

.شویم

:گفت و زد لبخندی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 44: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

44

.ندارم رو ات حوصله اصال شایان، برو -

:گفتم و شدم سینه به دست

!بشم؟ خیال بی حرفی چنین با که هام آدم دسته اون از نظرت به -

:گفت و خندید

.هایی کنه اون از دونم می نه -

:گفتم و کردم جمع رو لبخندم

!دیگه کنه شدم من حاال! نکنه درد دستت -

:گفتم و رفتم قدم دو ها پله سمت به الکی

...روزگار هی. بدم رفیقم به حالی یه خواستم که منم مقصر -

:گفتم ای مظلومانه حالت با. کنه می نگاهم عمیقی لبخند با داره رز گل دیدم و کردم سرم پشت به گاهن یه

شکنی؟ می و دلم یعنی نمیای؟ برم؟ تنهایی یعنی -

:گفت و زد ای معصومانه لبخند

.بشم آماده کن صبر! نکنه چیکارت بگم خدا -

:گفتم خودم با خونه داخل برگشت وقتی

؟ عموت خونه بری نیست قرار مگه تو سر؟پ مریضی مگه -

. موندم رز گل منتظر در جلوی و آوردم بیرون رو ماشین

لندی،ب نقریبا مشکی دامن زیرش و بود پوشیده یشمی کوتاه مانتوی. اومد بیرون رز گل و شد باز حیاط در بعد دقایقی

با. بود انداخته ساعدش روی هم رو فشکی. سبز زمینه پس با بزرگ ترکمنی روسری یه و بلند پاشنه های کفش

ویت هم آرایش لوازم از اثراتی. بینم می بهتر رو صورتش حاال. نشست و کرد باز رو در و اومد ماشین سمت به طمانینه

.شه می دیده صورتش

.کردیم حرکت و کردم روشن رو ماشین بیارم باال گندی اینکه از قبل و زدم لبخندی ناخواسته

:گفتم و کردم صاف ور گلوم.....

!ها تیپی خوش ماشاله -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 45: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

45

:گفتم و کردم کم رو آهنگ صدای کمی. شنید نمی رو من صدای انگار و بود دوخته چشم بیرون به نداد، جوابی

رز؟ گل خانومِ -

:گفتم نداد جوابی هم باز چون و

اینجایی؟ رز گل -

:شد وا بناگوش تا نیشم. برگشت سمتم به تعجب با

.ندادی جواب کردم اتصد چی هر -

:گفت و زد لبخندی

.نفری دومین تو امروز اما. بود نزده صدا رو اسمم کسی که بود ها مدت -

:گفتم. برسونه رو نگرانیم بده، نشون رو فوضولیم اینکه از بیشتر که باشه طوری لحنم خواستم می

درسته؟ بود، برادرتون نفر اولین -

:گفت و شد غمگین چشماش

.برگردم ستخوا می -

:گفت و برگشت رخ تمام سمتم به

!سال چهل از بعد! ... نور به برگردم خواست می -

:افتاد هق هق به و شکست بغضش

بشه؟ چی که برگردم -

:گفتم و کردم متوقف ای گوشه رو ماشین

..خواستم نمی.. متاسفم. باش آروم -

:زد یم حرف گریه با همچنان و شنید نمی رو من صدای انگار اما

حاال و مونده زنده گودرز فقط... مردن برادرهام و خواهر همه... اومدم؟ چی واسه پس بشه، چی که برگردم -

. خودش پیش ببره رو من تا اومده سال چهل از بعد

:کرد زمزمه آرومی صدای با و زد زل هام چشم به

!!برگردم؟ اینجوری که اومدم من -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 46: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

46

:کردم زمزمه لب زیر! بود کرده قفل که هم مغزم. گفتم یم چیزی یه باید. شد جواب منتظر

نه؟ مگه نمیری که تو -

:شد نمایان شکل ترین عمیق به چشمهاش توی غم

....بوده؟ چی خلقتم از خدا هدف... شایان؟ بود چی زندگی از من هدف -

:کرد می زمزمه همچنان. گریه زیر بزنم هم خودم بود مونده کم. لرزید می لبهاش

!!بوده؟ تنهایی نصیبم -

:افتاد هق هق به باز

.عمه گفت من به گودرز دختر امروز -

.خوشبختی کوچکترین حسرت. بود مونده دلش به چیز همه حسرت رز گل. فرستادم بیرون آه صورت به رو نفسم

که من دست به! دمآور کجا از رو جرات همه این دونم نمی واقعا. گذاشتم دستش روی و بردم جلو رو دستم اراده بی

:انداخت من به رو دلخورش نگاه و کرد نگاهی بود دستش روی

.کنم ناراحت هم رو تو خواستم نمی. خونه برسون رو من -

! گردشی عجب. کردم حرکت خونه سمت به مطیعانه هم من و کشید بیرون دستم زیر از رو دستش و

صداش غریبگی احساس کوچکترین و ترس و خجالت یچه بدون. زدم صداش بشه پیاده ماشین از خواست می وقتی

:زدم

رز؟ گل -

:گفتم کوتاه مکثی از بعد و دادم فشار هم به رو لبام. کرد نگاهم منتظر و برگشت سمتم به

. نکن گریه دیگه -

:دادم ادامه بشه، دوستانه لحنم تا زدم لبخندی

.نمیاد مظلومیت بهت اصال -

:گفت و زد قشنگی لبخند

.ونهدیو -

:گفتم و کردم گرد رو چشمام

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 47: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

47

نیک رو حالم میخواستی چجوری گفتم نمی اگه کن، همراهیم گرفته دلم گفتم بهت خوبه تو؟ یا ام دیوونه من -

قوطی؟ تو

:گفت و خندید

.بخوریم هم با کنم درست چیزی یه بیا خب -

:گفتم و رفت باال ابروهام

!میده خطر بوی یهویی موضع تغییر این! دیگه نه -

:گفت خنده با

.میگیرم پس رو حرفم هیچی، اصال -

:گفتم و زدم لبخندی

.دعوتم اونجا شام عموم، خونه برم باید شوخی از جدا -

: گفت و شد ناراحت صورتش

کردی؟ من معطل و خودت چی واسه آخه دعوتی جایی که تو وای، ای -

:گفتم و زدم چشمکی

.ارزید می تو ناراحتی شدن خالی به خیال، بی -

:گفت و زد ای قدرشناسانه لبخند

.شایان ممنونم -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

.صاحبخونه خانوم خوش شب -

.آوردم در حرکت به عمو خونه مقصد به رو ماشین و

گرفتم؟ و دستش چی واسه! کردم من بود کاری چه این آخه. رفت نمی بیرون ذهنم از ای لحظه برای امشبم شاهکار...

!اومد؟ کجا از حدم از بیش صمیمیت این

:پشتم زد عمو

.اش نامه یا میاد خودش یا جون عمو نخور غصه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 48: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

48

:گفت شوهرش به پر توپ با زنعمو بدم جواب خواستم تا. خنده زیر زد بلند صدای با و

.نداره عیب شایان داره عیب گل! زنیا می ها حرف این از باشه آخرت بار -

:گفت عمو زن رفح تایید در هم عمه

.تک تکه داداشم پسر -

:گفتم و زدم لبخندی هم من. من به زدن زل تمام عشق با جفتشون و

.دارین لطف -

فامیل پسرای و ها مرد حسادت کردن می طرفداری من از همه وقتی همیشه. بود دیدنی( پسرش)کامران و عمو قیافه

حرف فرصت اصال آخه!!! کنم دفاع حقم از نتونم شاید نباشن ها خانوم اگه کردم می حس ها وقت گاهی. اومد می در

!دادن نمی من به زدن

:گفت شیوا به رو بود شده امید نا من کردن اذیت از که عمو

!نداری؟ که استرس جون عمو -

:زد گیجی لبخند شیوا

.موندم می خونه هم امشب شد می کاش! عمو میرم می استرس از دارم -

:گفت شیوا جواب در بابا

.کن استراحت رو آخری شب این. بسه خوندی سال اول از چقدر هر -

این و بگیر یاد شایان از که کامران به زدن سرکوفت به کرد شروع زنعمو باز و شد کشیده وسط دانشگاه بحث خالصه

....دمخندی می ریز ریز هم من و داد می فُحش من به نشنون بقیه که طوری لب زیر هی هم کامران... حرفا

و تخت و مبل بازار از هی زد، می حرف بیشتر اون البته. زدیم می حرف هم با داشتیم کامران و من بود؛ شام از بعد....

تو خرابش حال اون با رز گل که بود این نگرانیم ی همه ولی دادم می گوش هاش حرف به ظاهرا هم من و گفت می کمد

!تنهاست خونه

:گفت کامران به رو و نشست ام دیگه سمت عمه

.زنه می صدات مادرت جون عمه -

شکلک کامران. بگیره کار به رو من مخ و کنه دک رو کامران که اس عمه فیلم این که دونستیم می کامران هم من هم

.رفت بودن ها خانوم بقیه که آشپزخونه سمت به و آورد در داری خنده

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 49: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

49

:گفت پهنی لبخند با و برگشت من سمت به عمه

جون؟ عمه خبر چه -

:گفتم و زدم لبخندی

چی؟ از -

:گفت و گردوند شیطنت با رو هاش چشم

.هات کالسی هم از. دانشگاه از مثال -

:گفتم و کردم اخم ناخواسته

عمه؟ گفته چیزی مامان -

:گفت تری آروم صدای با و گرفت دستش دو با رو دستم

بدیه؟ دختر مگه -

:گفتم و دادم بیرون کالفگی با رو نفسم

.ندارم ازدواج قصد من که اینجاست حرف اما. خوبیه خیلی دختر اتفاقا نیست، اون بحث عمه -

:گفت و شد غمگین هاش چشم عمه

به ازدواج با که گردن می کوچیک فرصت یه دنبال اما ندارن رو شرایطش ها خیلی! نداری؟ ازدواج قصد چرا -

.جان شایان بمونه مجرد زیاد آدم نیست خوب! تو اونوقت بدن سامون و سر زندگیشون

:گفتم. کنه پیدا ادامه بحث این نداشتم دوست دیگه هم طرفی از و شه می ناراحت لحنش داره کردم حس

.کنم می فکر مسئله این رو عمه باشه -

:گفت و زد برق خوشحالی از هاش چشم

قبوله؟ یعنی -

:گفتم و دادم باال و ابروهام

!کنم فکر خوام می تازه گفتم !قبوله؟ و چی چی -

:گفت و بوسید رو صورتم و پرید

.کلیه تو جانب از هم حرکت همین برم، قربونت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 50: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

50

هم همسرش و بودن کرده ازدواج هاش بچه همه. داشتم رو عمه دونه یه همین. رفت آشپزخونه طرف به ذوق با و

هم بقیه و دونستم می خودم که طور همون اما تداش عالقه هاش برادرزاده همه به کال. بود کرده فوت پیش دوسال

.داشت دوست بیشتر همه از رو من صوفیا عمه گفتن می

***

در و رسوند من به رو خودش دو با فرید. برگشتم سمتش به و ایستادم جام تو فرید صدای با که بودم ماشین نزدیکی

:گفت زد می نفس نفس که حالی

!تو ری می راه تند چقدر -

:گفت. اومد جا حالش تا کشید عمیق نفس تا چند

بزنیم؟ حرف هم با میشه -

:گفتم و کردم اشاره پیشونیم های عرق به

ماشین؟ تو بشینیم -

گذشت ای دقیقه چند. زدم رو کولر و کردم روشن رو ماشین. شدیم ماشین سوار دوتایی و گفت ای باشه سر عالمت با

:گفتم کرد، چک من اب رو امتحان سواالت کل اینکه از بعد و

!بود؟ همین کارِت فرید -

:گفت و زد ای کوله و کج لبخند

.صابره مورد در.. راستش.. نه -

:گفتم و کردم مصنوعی اخمی

بده؟ رو رفتنش کار سر شیرینی بِهمون کرد قبول باالخره چیه؟ -

:گفت و خندید فرید

.بگم خواستم می ای دیگه چیز راستش... ولی. بیرون کشم می حلقومش از که و اون -

:گفتم نگرانی با

!شده؟ چیزی -

:گفت و کرد نگاه هام چشم به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 51: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

51

تخصل یا عیبی اگر. سالمیه پسر اینکه هم و خانوادگی لحاظ از هم. خوبیه پسر واقعا صابر! شایان دونی می -

..شدی می متوجه خودت مدت این تو داشت بدی

فرید اما. بشنوم خودم های گوش با تا بودم منتظر و بودم کرده عمیقی اخم. بگه میخواد چی دونم می کردم می حس

:گفتم ای دوستانه چندان نه لحن با. کرد می چینی مقدمه داشت همچنان

بزنی؟ رو اصلیت حرف شه می فرید -

:گفت فرستاد، بیرون قدرت با رو نفسش اینکه از بعد و کرد سکوت لحظاتی برای فرید

رو مادرش که بگیرم اجازه ازت خواست صابر.... کشید خجالت اما کنه صحبت اهاتب خواست خودش راستش -

.خیر امر برای... خونتون بفرسته

:گفتم محکمی لحن با. شد فرما حکم ماشین توی بدی سکوت

.نداره ازدواج قصد شیوا -

:گفتم و ندادم اجازه بزنه حرفی خواست فرید تا

.کنه نمی ازدواج درسش دنش تموم تا و داده کنکور پیش هفته -

:گفت و گذاشت ام شونه روی رو دستش فرید

...صابر! که نداره عصبانیت جان شایان -

:گفتم و زدم زل فرید صورت به اخم با

این مورد در ندارم دوست هم دیگه. دم نمی رو اجازه این شیوا برادر تنها عنوان به هم من خواسته؟ اجازه -

.بشنوم حرفی مسئله

:گفتم. شد ساکت فرید

.برسونمت ری می جایی -

:گفت و انداخت بهم دلخوری نگاه

!دارم ماشین که دونی می خودت -

:گفت بود خم که حالتی همون در و شد پیاده و کرد باز رو در

.شایان نیست درست برخوردت این ولی -

:گفتم و کردم نگاه روبرو به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 52: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

52

.خداحافظ -

:گفت و داد آرامی به رو جوابم

.خداحافظ -

! ندونم اینکه نه. دونستم نمی رو عصبانیتم علت هم خودم. آوردم در حرکت به رو ماشین در، شدن بسته محض به

مقیاح چقدر. زدم ضربه فرمون به محکم دست کف با... خواهرم به بخواد دونستم می برادرم مثل که صابر اینکه تصور

... !نادون شیوای که معلوم کجا از! شایان

آرومیه و خوب دختر شیوا! نیست خاصی چیز. بشم مسلط اعصابم به کردم سعی و کردم متوقف ای گوشه رو شینما

معصبانیت علت پس. نیست مستثنی قاعده این از هم صابر و باشه داشته رو اون با ازدواج آرزوی ممکنه پسری هر که

سو اعتمادم از صابر اینکه از هم طرفی از و .کنه ازدواج که واسش زوده هنوز شیوا کردم می حس شاید بود؟ چی

.... بوده دیگه چیز هدفش ولی اومده ما خونه به درس بهونه به حتی و کرده استفاده

***

:گفت مامان در شدن باز با و خورد ای ضربه اتاق در به

خونی؟ می درس داری جان؟ شایان -

:گفتم بود مانیتور صفحه به نگاهم که حالی در برگردم سمتش به اینکه بدونی

.ندارم درسی. مامان شده تموم دیروز امتحانام -

:گفت و شد تر نزدیک صداش

شده؟ حرفت کسی با! پکری برگشتی دانشگاه از که دیروز از... مادر؟ شده چیزی -

:دادم جواب حال همون در

.کردم خراب رو امتحان کنم فکر. نه -

:گفت و گذاشت ام شونه روی رو دستش مامان

!نداده؟ خوب رو امتحانش من پسر که کنم باور خوای می -

:گفتم آرومی لبخند با و کردم سمتش به رو صورتم

.نباش نگران. مامان نیست خاصی چیز -

:گفت و کرد اشاره مانیتور به. نکرد کنجکاوی زیاد شکر رو خدا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 53: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

53

دادی؟ می انجام داشتی مهمی کار -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

داری؟ کارم چیه؟. بدم انجام تونم می هم بعدا. ادزی نه -

:مامان

گفتم هم من. برم باهاش خواست ازم. مسافرت بره قراره اینکه مثل. داره خرید خطیبی خانوم راستش نه، من -

.ببری رو ما نداری کاری اگه

:گفتم مامان جواب در بود شده رز گل مسافرت گیر در ذهنم همه که حالی در

.حاضرم دیگه دقیقه پنج تا -

لب زیر. دوختم چشم رز گل ساختمون به و کنار زدم رو پرده و شدم بلند صندلیم روی از مامان خروج محض به و

:کردم زمزمه

نه؟ مگه! نور بری خوای نمی که تو -

: زدم نهیب خودم به

میشه؟ چی مگه. همیشه واسه بره اصال! ای چیکاره تو شایان؟ چه تو به -

رز گل ساختمون جلوی مامان و رز گل اومدم بیرون خونه از وقتی. شدم لباسم کردن عوض مشغول و انداختم رو پرده

ربهت مادرم با رز گل رابطه اینجا اومدیم که پیش ماه سه -دو به نسبت دیدم می که این از. زدن می حرف هم با داشتن

.بودم خوشحال دلم ته ناخواسته شده

.آوردم در رو ماشین من و کردن باز رو حیاط در باهم دوتایی. رفتم ماشین سمت به و کردم سالم دور از بهش

پای به بذارم رو بودنم کسل این میخواستم. کردم اکتفا کوتاهی جواب به رز گل سالم برابر در شدن سوار وقتی

.شهرش احتماال و جایی بره خواد می رز گل اینکه خاطر به نه صابر پیشنهاد

!باشه صابر با رابطه در تونست نمی االنم ناراحتی که دونستم می هم خودم اما

:گفت و برگشت عقب سمت به بود نشسته من کنار که مامان

!شماست به پشتم ببخشید -

:دادم جواب رز گل از تر زود من

.بشین بهشون رو خب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 54: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

54

رفیح دیگه کدوم هیچ. کرد نگاه بیرون هب و زد محوی لبخند رز گل که دیدم آینه از و کرد نگاه من به تعجب با مامان

.نزدن

هر. داشتم نگه پاساژی جلوی. دادم می گوش حرفی هیچ بی هم من. دادن آدرس به کرد شروع مامان دقایقی از بعد

:گفت و کرد خم شاگرد سمت شیشه جلوی رو سرش مامان. گرفت فاصله ماشین از کمی که رز گل. شدن پیاده دو

.برگردیم ما تا مونب همینجا تو مادر -

:داد ادامه تری آروم صدای با و

!آوردمت زور به کنه می فکر خطیبی خانوم االن. کن وا هم و هات اخم -

:گفتم و زدم ای کالفه لبخند

.باشه -

.کردم زیاد هم رو صداش و گذاشتم آهنگی خودم برای هم من اونها شدن دور با

یه برام امروز خواستم ازش. بود قشنگی آهنگ نظرم به اومد، می آهنگ یصدا شیوا اتاق از خواب از قبل دیشب...

بزنم رو حرف این تا اتاقش توی رفتم وقتی. کاسِت رو بزنه رو داد می گوش داشت که همونی جمله از آهنگ سری

دیدم نمی خودم چشم با تا من ولی! اس کاسه نیم زیر ای کاسه که شد می متوجه هم خنگ آدم یه. پرید روش و رنگ

.کنم بد فکر خواهرم مورد در که دادم نمی خودم به ای اجازه چنین

:گفت بود پر هاش دست که حالی در بود، مامان. خورد ضربه شیشه به که بودم فکر توی چقدر دونم نمی

.بزن و صندوق مادر -

:گفتم کردم می باز رو عقب صندوق در که حالی در و شدم پیاده

کرده؟ خرید اینقدر که هبر سال چند قراره -

:گفت و کرد نگاهم چپ چپ مامان

.بیاره رو بار همه اون تونه نمی پیرزنه. کن کمکش برو انداختن متلک جای به هم تو. خودمه های خرید ها این -

:گفتم و دادم باال و ابروم یه

پیرزن؟ بگی کنی می جرات هم خودش جلو -

:گفت و زد لبخندی مامان

!واال نه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 55: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

55

:گفتم گرفتم می فاصله مامان از که حالی در

پاساژه؟ تو -

:مامان

.پایین برو خیابون راسته همین تو. شده تموم پاساژ تو کارمون وقته خیلی نه، -

ویت وسایل کلی با که دیدم دور از رو رز گل دقایقی از بعد. رفتم گفت مامان که مسیری سمت به و دادم تکون رو سرم

لیو ترسید اولش. گرفتم دستش از رو وسایل حرفی هیچ بی و کردم زیادتر رو سرعتم. میاد سمت این به داره دستش

:گفت آرومی صدای با منم دید وقتی

.ممنون -

:شکستم رو سکوت من. آهسته هایی قدم با ولی. کردم می حرکت اون از جلوتر

نور؟ بری خوای می -

.آره -

:کردم اخم

همیشه؟ برای -

.دونم نمی -

و کرد اهنگ عصبانیم های چشم به لحظاتی از بعد. ایستاد هم اون. کردم نگاه صورتش به و برگشتم سمتش به یستادم،ا

:گفت آرومی صدای با

!منه رفتن خاطر به ناراحتیت که نگو! جان شایان -

متکلیف چون. ببازم رو خودم خواستم نمی. بکشه رخ به رو بودنش تر بزرگ که گفت طوری رو جان شایان کردم حس

:گفتم مشهودی دستپاچگی با. نبود مشخص هم خودم با

!نه که معلومه -

:گفت و کرد اخمی. داد نشون رو معنیش تابلویی صورت به حرفم انگار ولی

.ندارم موندن واسه ای بهونه اینجا من -

چون بره همیشه برای خواد می یعنی! چی یعنی حرف این. کردم می نگاهش باز دهن با من. افتاد راه من از تر جلو و

.بیفتم ممکنه لحظه هر کردم حس که شدن سنگین یهو دستم توی بارهای اونقدر لحظه اون نداره؟ رو کسی اینجا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 56: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

56

:زدم می حرف خودم با هی ماشین به برسم تا

چند تا هم خودمون شایان؟ کنی می دلش دو چی برای! نداره ای بهونه اینجا که اون میگه، راست بره، خب -

.پسر نباش رحم بی. میشه تنها رز گل باز پس. بریم اینجا از قراره دیگه ماه

***

و بودم مشغول ام پروژه روی بیشتر من. نداشتیم برخوردی هم با ولی بود نرفته هنوز رز گل.. گذشت روزی سه دو

انگار اون ولی کردم، می استفاده رز گل با شدن روبرو برای فرصتی کوچکترین از اما. بودم بیرون خونه از اش همه

!نداشت من با شدن روبرو به تمایلی

صابر محوطه توی برگشتن، موقع کنم، صحبت ام پروژه مورد در فرهمند استاد با تا دانشگاه بودم رفته که روز یه

بتبا از هم حرفی و شد خوشحال اما کرد، تعجب هم خودش. کردم برخورد باهاش عادی خیلی. گرفت رو جلوم

.موند می جاش سر هم رفاقتمون حرمت بود، بهتر طوری این نزد، من با فرید صحبت

زیر سالمی من دیدن با. اومد در ما خونه از رز گل دیدم. ببندم رو حیاط در تا شدم پیاده و کردم پارک رو ماشین...

:زدم صداش .رسوندم بهش رو خودم سرعت به و کردم ول رو در. رفت اش خونه سمت به و گفت لب

رز؟ گل -

:پرسیدم. کرد نگاهم جدی خیلی و برگشت سمتم به

ناراحتی؟ من از -

:بارید می هم لحنش از سردی. خواستم نمی و این ابدا من و بود، سرد خیلی نگاهش

.نه -

:گفتم و کردم پا اون و پا این. اومد نمی خوشم بینمون حاکم فضای از

.!وردتبرخ... روزه چند این چرا.. پس -

:گفت و شد سینه به دست

و فقط کردم می صمیمیت احساس باهات من اگه. شایان کن گوش... کردم می برخورد طور این باید اولش از -

..ام نداشته پسر جای رو تو من که بود دلیل این به فقط

:کردم قطع عصبانیت با رو حرفش

!دارم رماد خودم من. بدونی پسرت رو من که ندارم احتیاجی من -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 57: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

57

من از رو نگاهش. بود تنگی دل و دلخوری فقط نبود، نگاهش تو سردی دیگه. کردم نگاه هاش چشم به حرص با و

:گفت و زد زل من به دوباره و کرد نگاه ای دیگه سمت به و گرفت

شایان؟ سرته تو چی -

:گفتم ولی و شل لحن با. رفتم وا بود؟ سرم تو چی واقعا

.باشیم صمیمی هم باز دارم دوست... فقط... هیچی... من -

ازش که قدمی چند. افتادم راه خونه سمت به حرفی هیچ بی و آوردم کم من آخر در کردیم، نگاه هم به ای ثانیه چند

:شد مانعم صداش شدم، دور

..برگردم دونم می بعید که برگشتم، اگر...رم می صبح فردا -

:داد ادامه و پایین انداخت رو رشس کردم، نگاه صورتش به و برگشتم سمتش به

...من. نکن صدا کوچیک اسم به رو من دیگه -

:آورد باال رو سرش

.ام خسته خیلی -

...بود شده تاریک هوا که اومدم خودم به وقتی ولی ایستادم، همونجا چقدر دونم نمی من و رفت باال ها پله از سریع و

***

ردد که بدم قوسی و کش بدنم به خواستم. برد خوابم ساعتی چه دیشب ادنمی یادم. کردم باز سختی به رو هام چشم

. ودمب بیدار شب های نیمه تا. گرفت دلم دوباره رز گل با ظهرم از بعد دیروز مکالمه یادآوری با. پیچید گردنم ناحیه تو

وابستگی این متوجه زودتر رز گل که بود خوب چه و اومد می من دل سرِ به بال این داشت افتاد، می داشت اتفاق این

.کنه خاموش رو گرفته جون تازه آتش کوتاه زمانی برای حتی رفتنش با خواست می و بود شده من

...بود داده بهم شیوا دیشب که افتاد کاستی نوار به نگاهم

...

من رایب تو اینکه عوض! کنی نمی رحم هم من فکستنی ضبط همین به تو بعد توئه، اتاق تو کامپیوتر خوبه -

..بزنی آهنگ

جای تا رو صداش. رسیدم نظر مورد آهنگ به تا کردم جلو عقب قدر اون. گذاشتم ضبط توی و برداشتم رو نوار...

.نشن شدنم بیدار متوجه تا کردم کم ممکن

:پیچید هام گوش تو لیال صدای

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 58: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

58

غربت های شاخه رو... هستیم پرنده تا دو

صحبت هن و خوندن نه... گفتن قصه اهل نه

رفت یادمون پریدن.. نپیریدم که بس ما

.رفت یادمون رسیدن.... دیگه و موندیم راه تو

.دوختم چشم رز گل ساختمون به و زدم کنار رو پرده

...رفیقی نه

...سالمی نه

...پیامی یه... با کسی نه

...پناهیم بی. صحرا و دشت توی. تنها درختی رو

...نگاهیم یه ،محتاجِ باز اما. هم بال توی سر

...معصوم و پاک

.گناهیم بی

.......آهیم پر... هم از خالی

:شد تکرار ذهنم توی رز گل صدای

.ام خسته خیلی...من. نکن صدا کوچیک اسم به رو من دیگه -

:گفتم دلم تو و بستم رو هام چشم

.نداریم هم با تناسبی هیچ اون و من.. وابستگیه یه فقط این. نیست هیچی -

:کردم زمزمه بود اش خونه به نگاهم که حالی در و کردم باز رو هام شمچ

.برگرد زود.... فقط... بشه تموم نشده شروع هیچی هنوز که خوبه این. میری داری که خوبه -

..موند ام گونه روی که خیسی رد بعد و کردم حس چشمم توی رو سوزشی ای لحظه برای

:گفتم آرومی صدای با کردنش کپا برای تالشی کوچکترین بدون من و

.باش خودت مواظب -

***

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 59: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

59

:زد صدام خاصی هیجان یه با بابا کنم باز رو در تا کردم دراز رو دستم

بابا؟ بری نمی و ماشین -

فکم عضالت ثانیه از کسری در. زد خشکم دستش توی های گل دیدن با که بدم رو جوابش تا برگشتم سمتش به

:شد منقبض

چینی؟ می رو ها گل داری چی واسه بابا -

:گفت گیجی لبخند با بود، شده متعجب من عصبانیت از که بابا

.بپیچه خونه تو بوش بذارم، میز روی گلدون تو گفتم! قشگن آخه -

:گفتم و دادم بیرون دار صدا رو نفسم

.ناراضیه صاحبش دونین می وقتی نیست درست کارتون این اصال -

:گفت اومد بیرون خونه زا لحظه همون که هم شیوا

!نابودی بچینی رو اش دونه یه! داره رو هاش گل تک تک آمار که مخصوصا -

:گفت و انداخت نگاهی دستش توی های گل به بابا. خندید و

! نداره رو ها حرف این که گل دونه تا چهار آخه -

:داد ادامه من به رو بعد

جان؟ شایان رفتی می کجا حاال -

.پرسشنامه تنظیم برای دارم قرار هام استاد از یکی با -

:گفت بابا به رو و اومد بیرون ای زده غم ی قیافه با مامان حین همین در

.زد زنگ خطیبی خانوم االن جان علی -

:گفت ای مزه با لحن با بابا. سپردم گوش مامان به دقت با

!!چیدم؟ رو هاش گل فهمید -

:گفت و کرد اخمی مامان

روزیه چند داداشش میشه متوجه میشه محله وارد تا اینکه مثل برادرش، ی خونواده دیدن بود فتهر بیچاره -

.شده فوت که

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 60: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

60

:گفت ای دلسوزانه لحن با شیوا

.طفلک! آخی -

.بودم من نشد ناراحت شدت اون به که کسی تنها فکرکنم. گرفت غم رو اش قیافه هم بابا

:گفت ای متفکرانه قیافه با بابا

زد؟ زنگ که داشت چیکار بود؟ کجا ناال -

:مامان

توق یه گرده، برمی داره بگه که گرفت تماس. بوده خونه مسافر رو دیشب داداشش، خونه نرفته دیگه گفت -

.نترسیم خودشه، بدونیم شنیدیم اش خونه از صدایی شب اگه

. اومدم بیرون خونه از و کردم خداحافظی سریع

رز گل هک حاال. بریزه رو روزه سه دو سفر یک ی برنامه تا گرفتم تماس فرید با شد، تموم گاهدانش تو کارم اینکه از بعد

. نباشم خونه من که بود بهتر گشت، می بر زودی این به داشت

می کار هامون نامه پایان روی صابر و فرید و من یعنی تامون سه هر فشرده صورت به و داشتیم کار کلی که چند هر

.رفت می هم کار سر که صابر صامخصو. کردیم

که دش این بر قرارمون بود تعطیلی که هم جمعه و بگیره مرخصی رو شنبه پنج تونست صابر. بود هفته آخر چون ولی

.کنیم حرکت چهارشنبه یعنی غروب، امروز

!یهویی چرا که شد متعجب کلی مامان گفتم، رو سفر موضوع و خونه برگشتم وقتی

هم بشم مجبور اگه حتی برم سفر این به که بودم گرفته تصمیم من ولی بودن کرده تعجب هم رصاب و فرید چند هر

.سفرم برای وسایل کردن جمع به کردم مشغولش و دادم مادرم تحویل هم دروغ کلی خاطر همین به پس. تنهایی

***

:برگشت سمتم به صابر. کردم متوقف ای گوشه رو ماشین

داشتی؟ نگه چرا -

:گفتم مالیدم می رو هام چشم که حالی در

.بینم می دوتا رو جاده -

:گفت و ریخت چای برام فالسک توی از و شد خم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 61: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

61

.کنیم عوض رو جاهامون بیا پاشو. خوابیدم ظهر از بعد من -

صندلی روی که انداختم فرید به نگاهی. کردیم عوض رو جاهامون و شدم پیاده ماشین از کنم تعارف که این بدون

:گفت خنده با دید فرید روی رو من نگاه که صابر. بود افتاده دراز به دراز پشت

.داشته خداحافظی مراسم ظهر از بعد البد -

:گفت ای شده کلفت صدای با فرید. خندیدم حرفش به اراده بی

.صابر شو خفه -

. آورد در حرکت به رو ماشین بود شده بیشتر اش خنده شدت که حالی در هم صابر

. برد خوابم و دادم تکیه صندلیم پشتی به رو سرم چای خوردن از بعد

ویت فرید عموی خونه به که بود صبح سه ساعت تقریبا. نبودیم ساحلی های شهر جز ولی بودیم شمالی که درسته

.کرد می زندگی تنهایی به که مسنی مرد. رسیدیم رامسر

یهوشب تقریبا خستگی شدت از تایی سه که بود چهار ساعت اتقریب وسایل کردن جابجا و پرسی احوال و سالم از بعد

.شدیم

***

. حیاط توی رفتم و اومدم بیرون خوابم رخت توی از آرامی به. بودند خواب صابر و فرید هنوز

که پرسیدم فرید عموی از دریا، لب برم خواست می دلم اومدم، بیرون بود حیاط در واقع هم اون که دستشویی از

.ببرم ماشین که نبود احتیاجی و نداشتیم دریا با چندانی فاصله برم، یسمت کدوم

:دادم رو خودم جواب تندی به خودم بعد برگشته، دیشب رز گل حتما که کرد خطور ذهنم به. افتادم راه پیاده

!چه تو به-

داغ ساحل های شن اما بود نشده ظهر هنوز اینکه با. کنم بیرون سرم از رو رز گل فکر تا تفریح بودم اومده سرم خیر

.گذاشتم ساحل های شن روی و کردم خارج صندل از رو پاهام. بودن

ویر نشستم لباسم شدن خیس به توجه بی بودن، شده خیس منظم نا های موج توسط که جایی تا رفتم جلو قدم چند

.زمین

ام آینده به نسبت چقدر و کردم فکر تمد این اتفاقات به چقدر بودم، دریا به خیره حالت همون تو چقدر دونم نمی

.برگشتم حال زمان به کنارم در صابر نشستن با که گرفتم تصمیم

:کردم نگاه بهش تعجب با. شد خیره روبرو به و کرد سالمی لب زیر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 62: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

62

اینجام؟ من فهمیدی کجا از-

.نبود سختی کار چندان کردنت پیدا. گفت فرید عموی-

فرن یک اون تونست نمی صابر ابدا ولی کنم صحبت یکی با داشتم احتیاج. دوختم روبرو به و گرفتم ازش رو نگاهم

:شکست رو سکوت صابر. باشه

شایان؟ افتاده اتفاقی-

:گفتم کنم نگاه بهش اینکه بدون

چطور؟! نه-

کلی دیدمت، دانشگاه تو که هم پیش روز چند حتی. فکری تو اش همه حرف، کم. غریب و عجیب شدی، جوری یه-

افتاده؟ اتفاقی شدی، متوجهم تا کردم داتص

:گفت شیطنت با. باال انداختم رو هام شونه منظوری هیچ بی

!شدی دچار نکنه-

:گفتم پوزخندی با و کردم نگاه صورتش به

!جورم چه. آره-

ات بود من جانب از اشاره یه منتظر که مطمئنم پایین، انداخت رو سرش و زد لبخندی. نگفتم جدی فهمید هم خودش

:گفتم بهش دلم تو تمام خباثت با هم من و کنه شروع رو پرحرفیش

.خوندی کور! بزنی حرف شیوا مورد در دم می اجازه کردی فکر اگه-

:گفت ای خنده تک با

!نزدی حرف موردش در دیگه کردی دقت داره؟ و هوات هم هنوز خبر؟ چه ات صاحبخونه از راستی-

شروع رحمی بی با و کشیدم داخل رو نفسم موقعش، بی یادآوری این با کنم جدا تنش از رو سرش خواست می دلم

:کردن صحبت به کردم

.کنه می استفاده توجه جلب واسه راهی هر از اونوقت دارم، رو پسرش جای من مردنی، پیرزن-

:گفت کنه نترلک رو بود شده وارد بهش که شوکی تونست نمی که حالی در و چرخید من سمت به باز دهن با صابر

گی؟ می جدی داری ؟!!!چی یعنی-

:دادم ادامه لرزید می بودم گفته که دروغی خاطر به صدام که حالی در و رفتم آب سمت به و شدم بلند جام از

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 63: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

63

خونهآشپز لوله برم سپره می مامانم به بار یه. میاره سوپ برام بار یه فرسته، می کیک بار یه کنم؟ شوخی باید چرا-

. میگه جوونیش از واسم شینه می مقدمه بی بعد و کنم رستد رو اش

:دادم ادامه بود، آب تو زانو نزدیکی تا پاهام شد، دار خش صدام

شام باهاش تا خواد می ازم بعدش و کنه می قبول رو رفتنم بیرون پیشنهاد ریزه، می آب روم و میکنه شوخی باهام-

.بخورم

:اومد می سرم شتپ از صابر صدای بودم، آب تو کمر تا

!چی دیگه شایان؟ گی می داری چی-

:زدم مشت آب تو

.نزن صدا رو اسمم میگه بهم شدم، وابسته بهش فهمه می که بعد-

:بعدی مشت

.گیره می فاصله ازم-

:بعدی مشت

.بره همیشه برای خواد می گه می-

نگاهش و قرمز هاش چشم کردم، نگاه صورتش به. شد مانع صابر که بزنم رو بعدی مشت خواستم افتادم، گریه به

:کردم نگاه هاش چشم به التماس با بودم، شده ضعیف. بود سرزنشگر

.دونم نمی... صابر چمه دونم نمی-

:لرزید می وحشتناکی طرز به صداش صابر

...تو مثل یکی چرا آخه! فهممت نمی شایان! نه مگه کنی می شوخی داری-

:دادم تکون درموندگی با رو سرم شدند، سرازیر ام گونه بروی مهابا بی هام اشک

.بود شوخی کاش-

:گفتم و کردم استفاده فرصت از. شد ساکت

.نکنم فکر بهش دیگه تا بدم فرصتی خودم به خواستم می که بود این هم موقع بی سفر این علت-

:پایین انداختم رو سرم. کرد می نگاه من به باز دهن با هنوز صابر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 64: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

64

!گرفتم جدی یادیز من هم شاید-

:چسبید دستش دو با رو هام شونه

! اون سال و سن به زنی به چه رو تو شرایط با پسری وگرنه. گرفتی جدی زیادی تو که معلومه! همینه درستش آره،-

با. باشم داشته قبول رو هاش حرف خواست می دلم خیلی زدم، زل صابر به و چشمهام تو ریختم رو دنیام غم همه

:داد ادامه زیدلسو لحن

...کن سرگرم رو خودت. بذاره مهال با قرار یه تا کن صحبت کیمیا با برگشتن محض به-

:گفتم عصبی لحنی با و کردم خارج هاش دست از رو هام شونه

!شدم عوضی اینقدر من ببرم؟ یاد از رو دیگه یکی تا بذارم قرار مهال با برم صابر؟ گی می چی فهمی می هیچ-

:آوردم باال سکوت نشونه به رو دستم که بزنه حرفی خواست صابر

.کنم می حلش خودم-

:کردم زمزمه لب زیر و

.گفتم می بهت نباید هم اولش از-

:گفتم بهش رو بود، آب تو هنوز اون اومدم، بیرون آب از صابر از تر زود

نمیای؟-

دیگه برسیم فرید عموی خونه به وقتی تا و شدیم همقدم هم با شد، خارج آب از و داد تکون آره نشونه به رو سرش

.نشد بدل و رد بینمون حرفی

:گفت و کرد اشاره رو من صابر به رو فرید

خوبه؟ بخرم کیمیا واسه اینو ببین بیا نداره، سلیقه که این-

:گفت لب زیر صابر رفت، مغازه داخل و گرفت ما از رو نگاهش فرید که همین گفت، ای باشه صابر

.ببره و ات قیافه شور مرده-

صابر حین همین در. دوختم چشم زنونه های کیف به بیرون همون از هم من و شد مغازه وارد صابر. خندیدم حرفش به

:گفت فرید به رو و شد خارج غرغر با

.اصال بخر دستی صنایع واسش برو بیا! بدونم رو تو زن ی سلیقه کجا از من-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 65: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

65

:گفت صابر به رو هم فرید

.اونی از تر بد هم تو-

:گفتم صابر حرف تایید در فرید به رو کرد؛ اشاره من به و

!بیاد خوشش کیمیا و بخری معلوم کجا از دیگه، گه می راست-

:گفت بود شده پنچر من حرف این با اش قیافه کال که هم فرید

.نذاشتن تا دو این گم می هم من کو؟ من سوغاتی گفت که بعد بخوریم، چیزی یه بریم خواد، نمی هیچی اصال-

:گفتم. افتاد راه جلو جلو و داد نشون انگشت با رو صابر و من و

.بخر چیزی روسری براش گم می فرید-

یم وقتی که بودم دیده بار چند حال به تا. رز گل سمت به کشید پر ذهنم همه من ولی نه، یا داد جواب فرید دونم نمی

حتی شاید کنه سرش کوچک روسری اگه کنم می حس. کنه می سرش ترکمنی بزرگ های روسری بره، بیرون خواد

!بیاد بهش هم بیشتر

:ام شونه به زد صابر

کجایی؟!!! هوی-

: گفتم گیجی با

!جا همین-

: صابر

.بخریم روسری کیمیا برای بریم میگه وایستا، هم پاش دی، می نظر-

هب هم ما تا بود وایستاده سینه به دست دیگه ی غازهم یک جلوی شده باز گوش بنا تا نیشِ با که دیدم رو فرید و

. بریم سمتش

و آبرومون جنبه بی ی پسره که بماند. شدیم مغازه وارد و رفتم سمتش به بخرم چیزی هم خودم شاید اینکه تصور با

هتونب ببینم دکنی سرتون رو ها روسری بیاین بگه صابر و من به بود مونده کم ریخت، هم به رو فروشنده اعصاب و برد

!نه یا میاد

از افتاد، قفسه توی رنگ آبی ساتن روسری به چشمم بودن، روسری انتخاب درگیر فرید و صابر اینکه حین در

می چشم به توش براق صورتی و مشکی ریز های طرح و داشت مالیمی خیلی رنگ. بیاره برام خواستم فروشنده

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 66: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

66

حساب رو پولش سریع. داشت جالبی تناسب سفیدش پوست با شک بی کردم، تصور توش رو رز گل صورت. خورد

.خریدمش و کردم

:گفت لبخندی با فرید برگشتم، اونها سمت به وقتی

.بیاد خاله به کنم فکر-

:کردم اشاره دستش توی قرمز روسری به هم من

.میاد کیمیا به هم اون-

رمس پشت هم صابر بالفاصله. شدم خارج و کردم تشکری فروشنده از بهش توجه به. کرد می نگاهم مشکوک اما صابر

:گفت نزدیکم و اومد بیرون

نه؟! دیگه گرفتی مامانت برای-

.پیوست جمعمون به هم فرید بشم، دادن جواب به موفق اینکه از قبل و کردم نگاه صورتش به اخم با

***

:گفت و شد خم کمی ببنده، رو در اینکه از قبل و شد پیاده ماشین از صابر

.تونه صاحبخونه منظورم هست؟ هم اون.... خونه بری که االن شایان-

:گفتم و دادم تکون رو سرم

!دیگه حتما-

:گفت بخشی آرامش لحن با

.نشی رو در رو زیاد باهاش کن سعی-

:گفت مهربانی با نشنید، من از جوابی چون و

.خوام می رو ها بهترین برات ات خانواده مثل هم من-

:گفتم کنم فکر بزنم خوام می که حرفی به اینکه بدون و کردم نگاه صورتش به حرص با

کنی؟ می هماهنگ ها بهترین گرفتن نظر در واسه ام خانواده اعضای از یک کدوم با! اِ-

:گفت من و مِن با پرید، تابلو صابر رنگ

!شایان گفتم طوری همین... من-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 67: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

67

:گفتم و کردم اخمی

اوکی؟ کنیم، نمی بحثی مسئله این مورد در دیگه کردم، دل درد استو و کردم اشتباهی یه من-

:گفت لب زیر و کرد محسوسی نا اخم

.سالمت به برو باشه،-

.روندم خونه سمت به و فشردم گاز پدال روی رو پام مکث بدون. بست رو در و شد قد تمام و

***

:تمگف مامان به خطاب بلند صدای با و برداشتم رو مبل روی روسری

خودته؟ سلیقه خوشکله خانوم-

:گفت کرد می تا مجددا که حالی در و گرفت دستم از رو روسری مامان

.تنشه مشکی اس هفته دو بیچاره. بیارمش در عزا از میخوام گرفتم، خطیبی خانوم واسه نه-

:گفتم و کردم اخمی

!داشته نگه عزا این که میشن متوجه هاش فامیل و فک از کسی االن بدونم، خوام می واقعا نه-

:گفت و رفت ای غره چشم مامان

داری؟ کارها این به چیکار تو خودشه، دل واسه-

:گفت رفت می در سمت به که حالی در. نشستم مبل روی و گرفتم ازش و نگاهم

نمیای؟ تو-

:گفتم فوری

؟!بیام پاشم کجا! نه-

:گفت شیوا

.میام دارم چرا-

. ودب گذشته هفته دو به نزدیک. بیرون رفتن و خندیدن ریز ریز شیوا و مامان. نبود من اب اصال مامان شدم، ضایع خب

داشتم اتاق ی پنجره از اش خونه زدن دید واسه که شدیدی تمایل رقم علی. بودم ندیده رو رز گل اصال مدت این تو

. بودم گرفته رو خودم جلوی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 68: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

68

ونهخ های خرابی حیاط، های گل به راجع بحثی کال. نکنم رکتش باشه اون به مربوط که بحثی هیچ تو کردم می سعی

یم بیرون خونه از زود صبح. برگردیم که میشه تموم خونه کارِ کی پس بودم کرده بند بابا به هم یکسره.... و اجاره و

کارگرها سر باال ساختمون سر رفتم می نداشتم، کار هم دانشگاه اگه حتی گشتم، برمی مغرب اذون از بعد و رفتم

.مغازه تو کامران پیش رفتم می یا وامیستادم،

و شد دود هفته دو این تالش تمام رز گل مجدد دیدن با غروب روز همون که چرا بود، بیهوده سعی یک همه ها این اما

.هوا رفت

ودمب گذاشته دستم کف رو مرغ تخم شونه برگشتن موقع. بخرم مرغ تخم کوچه سر از بودم رفته مامان سفارش به بنا

باز همزمان در بندازم، قفل تو خواستم رو کلید وقتی. کشید می سرک جا همه هم فکرم. اومدم می خونه سمت به و

اونقدر و بودم دیدنش بهت تو که من شد، خارج در از سرعت با بود کیفش توی و خم سرش که حالی در رز گل و شد

اش همه و شد له بینمون ها مرغ تخم شونه و کرد برخورد باهام رز لگ واکنشی، انجام از قبل که بود سریع اون حرکت

.زمین رو ریخت

.شد کشیده گند به هم جفتمون لباس ریخت، زمین روی چقدرش که بماند

:گفت تهاجمی حالتی با که کنم سالم خواستم

کنید؟ نمی نگاه و جلوتون چرا-

:گفت و ردک نگاهی هاش لباس به حرص با! جلوتون موند، باز دهنم

.دارم عجله من خدا، رو تو کن نگاه-

.بودم بهت تو همونجا هنوز من. رسوند ساختمونش به رو خودش تند تند و چرخید داخل سمت به و

که من! شد غریبه همه این من با که شد چی. بود گرفته دلم. گذاشتم ای گوشه و برداشتم زمین روی از رو خالی کارتن

!مبود نکرده اعتراف هنوز

موقع همون. در جلوی رفتم باره دو و گرفتم رو شیلنگ سر چرخوندم، آخر تا رو شیر و رفتم آب شیر سمت به

نس بخوام خیلی نبود، ای افتاده جا مرد همچین ببینم، رو راننده تا کردم خم رو سرم کرد، توقف در جلوی اتوموبیلی

تسم از و رفتم نزدیک کنه، نمی حرکتی و وایستاده مونجاه دیدم وقتی. خورد می سه-دو و پنجاه به کنم حساب باال

.زدم شیشه به ای ضربه راننده

:گفت و پایین داد رو شیشه

امرتون؟ بله،-

وایستادین؟ اینجا هستین کسی منتظر ببخشید-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 69: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

69

.هستم خطیبی خانوم منتظر-

یدهپوش مجلسی لباس رز گل کردم، پردازش به شروع. گرفتم فاصله ماشین از و دادم تکون دونستن معنی به رو سرم

!بچرونم بز برم باید من واقعی معنای به اونوقت، و دنبالش اومده میانسال مرد یه و. داشت عجله هم خیلی و بود

:گفتم لب زیر و شدم ها مرغ تخم شستن خیال بی

.خودشه خونه در جلو. جهنم به-

هب که این بدون. شد خارج خونه از شدت همون به باز رز گل موقع همون گذاشتم، جاش سر و گرفتم رو شیلنگ دوباره

:پروندم بدم، کردن فکر با رابطه در زحمتی کوچکترین خودم

داری؟ قرار-

:گفت و زد زل بهم تعجب با و شد متوقف جاش تو رز گل

؟ چی-

:دادم ادامه متلک با و کردم اشاره رو حیاط در

.نذار معطلش زیاد برو،-

تسرای هم سرش به ای ثانیه چند فاصله با و گرفت، تاسف رنگ نگاهش کرد، نگاه من به دوباره و دکر در به نگاه یه

.رفت در سمت به کوبید می زمین به حرص با رو پاهاش که حالی در و داد تکون برام تاسف نشونه به رو سرش و کرد

اینکه از قبل و. نشست عقب رز گل! دیدم می درست داشتم رسوندم، در به رو خودم و انداختم رو شیلنگ فوری

شمچ مقابل در و. کرد نصب ماشین باالی رو آژانس تابلوی و آورد بیرون شیشه از رو دستش راننده کنه حرکت ماشین

:گفتم و پیشونیم به زدم دست کف با. اومد در حرکت به من ی شده گرد های

.بمیری. شایان بمیری-

و ندادم حسابی و درست رو جوابش هم «کو؟ ها مرغ تخم پس» پرسید مانما وقتی حتی اساسی، شد داغون اعصابم

طور همین رابطه بهتره که زد می فریاد درون از مزخرفی صدای یه اما آوردم، می در دلش از باید. حموم رفتم یکراست

. بمونه شکرآب

***

که تربیتی بی ی بچه اون صدای حتی نکنم، فکر چیز هیچ به داشتم سعی و پیشونیم روی بودم گذاشته رو ساعدم

با ماا بیام کنار ام خاله دختر ملیکا های جیغ با تونستم می شاید شد، نمی اما. سرش رو بود گذاشته رو خونه هال توی

!نه ام پراکنده افکار

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 70: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

70

می فعال باشه التحصیلی فارغ از بعد بود قرار عروسیشون چون بود، کیمیا و فرید نامزدی جشن آینده ی هفته

...وگرنه بود کوچیک اسمش البته بدن، رضایت کوچیک جشن یه به خواستن

نم خونواده کل داشتن، من اعصاب به زدن گند به شدیدی ی عالقه کیمیا، و فرید همین منظور نفر، دو این که اونجا از

.بودن کرده دعوت رو

اب ولی! باشه بدی دختر مهال که نه. نکن می نزدیک من به رو مهال شکلی به مراسم این تو صد در صد دونستم می

المه به هم خیانتی بلکه بود خودم احساس به ظلم تنها نه کار این داشتم من که ای آشفته روحی وضعیت به توجه

...رز گل با برخوردم از بعد روز صبح پیش، ی هفته به کشید پر ذهنم! رز گل به هم شاید. شد می محسوب

پنجره از و دادم لفت اونقدر روز اون رفتم، می بیرون خونه از سحر کله صبح که هفته دو ناو توی روز هر خالف بر...

.شدم خارج اتاقم از هم من اش خونه از رز گل خروج محض به که کشیدم سرک

.اومد می ما خونه سمت به داشت که بیرون رفتم زود صبح من که کرد می فکر هم اون شاید

خواسته می بود معلوم موند، هوا تو رز گل دست. کردم بازش و رسوندم در به رو خودم عسری بود، آشپزخونه تو مامان

:گفتم نشنوه مامان داشتم سعی که آرومی نسبتا صدای با و زدم لبخندی سختی به. بزنه در

.صابخونه خانوم سالم! به-

رو در شدم می خارج خونه از که حالی در و نفهمی به زدم رو خودم اما اس خونه به ورود قصدش دونستم می که این با

.بستم سرم پشت هم

پشیمون ممکن حد تا و بشم دور ایم کنایه لحن از کردم سعی. داد رو سالمم جواب خشکی با داشت اخم که حالی در

:گفتم کنار، برم در جلوی از بود منتظر که نگاهی مقابل در. بدم جلوه

...دیشب بابت-

:کالمم میون اومد

.بشنوم چیزی موردش در مخوا نمی-

:گفتم سماجت با من و

.بگم خوام می من ولی-

:گفتم و کشیدم داخل رو نفسم. کنه سکوت که بود محکم لحنم اونقدر کنم فکر

...و بگیری اشتباهی تصمیم کنی، وا سرت از رو من بخوای اینکه خاطر به... من خاطر به شاید کردم فکر-

:گفت و کرد عصبی ی خنده

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 71: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

71

...من موقعیتِ اولین تو! کنم بدبخت رو خودم تو کردن دک خاطر به که نکردم صبر سال چهل-

قرار شده انجام عمل تو دو هر انگار جورایی یه شد، متعجب هاش چشم و رفت هم تو ابروهاش شد، ساکت یهو

.بیاریم خودمون روی به آسونی این به خواستیم نمی گرفتیم،

:کرد زمزمه آرومی صدای با لب زیر. کنه حفظ رو فاعیشد الک همچنان کرد سعی اون اما

...تو-

:گفت عصبانیت و بهت از ناشی لکنت با و شد عصبی نگاهش

!من به تو... تو.. باید چرا-

.کنه کامل رو حرفش تا بودم زده زل صورتش به پروا بی نگاه یک با من و

دستی هم آخر فرستاد، بیرون رو نفسش هی و فشرد هم به رو هاش دندون هی. گرفت سمتم به رو اش اشاره انگشت

.کرد رفتن عزم من به پشت و کرد مشت رو بود گرفته من سمت به که

:گفت حرص با نیفته من به نگاهش کرد می سعی که حالی در. گرفتم رو جلوش و اومدم خودم به سریع

.شایان کنار برو-

:گفتم رویی پر با

!گناهه کردم؟ چیکار مگه! چرا-

:گفت و شد خیره هام چشم به

!بشم؟ پشیمون کردم بهت که اعتمادی از که میکنی کاری داری چرا. شو ساکت-

:گفتم تعجب با

...فقط من آوردم؟ زبون به رو ات گذشته کردم؟ لقی دهن! مگه؟ کردم چیکار-

:گفتم جاش به و خوردم رو حرفم کرد، نگاه بهم منتظر

..هم همسرش و محمد حضرت-

:گفت لرزید می حرص از که اییصد با

خدیجه؟ حضرت من یا محمدی حضرت تو االن-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 72: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

72

نفس و بست رو هاش چشم رز گل. زدیم می نفس نفس و بودیم عصبی دو هر. کردیم نگاه هم به دو هر ای ثانیه چند

:گفت ساختگی آرامشی با و کشید عمیقی

شرایط موقع اون تر، بزرگ تو یا و بودم سال و سن کم من اگه شاید. هستی خوبی خیلی پسر تو. شایان کن گوش-

!شایان سالمه شصت من کنم، فکر بهت تونستم می و کرد می فرق

بدون حاال ولی. بودم نکرده فکر کنم اعتراف بهش که این به وقت هیچ اما بود، رز گل درگیر حسم و قلب درسته

ویر که غمی کنم می حس باشم، داشته مغروری اهنگ نتونستم کردم کاری هر. بودم کرده اعتراف زحمتی کوچکترین

:گفتم دلخوری لحن و آروم صدای با نشست، هم هام چشم به کرد، می سنگینی دلم

منه؟ تقصیر-

:گفتم بگیرم نگاهش از رو نگاهم اینکه بدون کرد، نگاه منتظر و شد ساکت

!شدم؟ متولد تو از بعد سال پنج و سی که منه تقصیر-

:گفت تعجب با بود دستش تو قاشق که حالی در مامان. در به پشتش رز گل و بودم در به رو من شد، زبا خونه در یهو

! میادا بیرون از شایان صدای میگم من نرفتی؟ هنوز تو! شایان اِ-

:گفت نگرانی با من غمگین صورت دیدن با و چرخید رز گل و من بین مشکوکش نگاه بعد

افتاده؟ اتفاقی-

:گفتم و کردم دستی پیش من کرد، سالم مامان به رو و زد مصنوعی لبخندی زر گل

.گفتم می تسلیت رو خطیبی خانوم برادر فوت داشتم-

:گفت و فرستاد بیرون رو نفسش مامان

افتاده؟ یادت االن گذشته هفته دو-

:گفتم مامان جواب در کرد، می براندازم ای سرخورده نگاه با و بود برگشه من سمت به رز گل

!بودم ندیده و ایشون که من-

:گفت گشت می بر داخل به عجله با که حالی در مامان

.سوخت هام گوشت وای-

:گفت بود شده خیره من به هنوز که رز گل به رو بعد

.عزیز تو بیا. تو بیا خانومی-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 73: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

73

و شد اشک غرق اشه چشم. بفهمم رو نگاه این معنی تا کردم نگاه منتظر رز گل صورت به. تو رفت سریع خودش و

:گفت

؟!دیدی-

:چکید اش گونه روی به اشکش. کردم اخم سوالی صورت به

کشی؟ می خجالت موضوع این کردن بازگو از هم خودت دیدی-

:گفتم و کردم اخم واقعا بار این

. کشم نمی خجالت من-

:وگفت کرد پاک دستش با رو اشکش

زشته. میشه مشکوک مادرت. برو-

.بست هم رو ودر ما خونه داخل رفت من، جانب از واکنشی از قبل و

:گفتم گرفتم باال رو نگاهم که حالی در و کشیدم آهی. نشستم تخت روی و برداشتم پیشونیم از رو ساعدم..

.خودت امید به-

.شد مانع موبایلم زنگ صدای بشم، بلند خواستم که همین

:دادم جواب و برداشتمش میز روی از

بله؟-

:فرید

شایان؟ خوبی م،سال-

. مرسی سالم،-

داری؟ خاصی کار االن-

چطور؟-

.کنه می اذیت و پام خونه اومدم کردم، خرید فروشی، کفش بریم، میای-

:گفتم و کردم پوفی

!بودی؟ نبرده خودت با و پاهات-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 74: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

74

:گفت و کرد ای خنده فرید

دیگه ربع یه تا دارم، هم کار باهات بیا پاشو! ها دومادم سرم خیر بابا نمیاد، باهام کس هیچ میگن، بهم و همین همه-

.تونم خونه در جلو

منی بعد، ربع یک جای به فرید. شدم آماده و شدم بلند سریع. کردم قطع و گفتم ای باشه خندیدم می که حالی در

:رفتگ حرفیش پر دوباره ماشین توی کفش تعویض از بعد. فروشی کفش رفتیم هم با و دنبالم اومد بعد ساعت

.بزن حرکتی یه نامزدی شب و بیا گم، می-

:گفتم تعجب با

!چی؟ یعنی-

هک هم تو! که کنه صبر تو امید به تونه نمی دختره، اون پسری، تو بابا داره، خوب خواستگار مهال گفت می کیمیا-

!بخار بی ماشاله

:گفتم و فرستادم بیرون حرص با رو نفسم

!دارم عالقه ارجمندی مهال به من کنید فکر تون همه که شده باعث من حرکت کدوم دونم نمی من-

:گفت فرید دوختم، بیرون به رو نگاهم

داری؟ سر زیر و کسی نکنه-

: گفتم فرید به دیدم، اشتباه کردم فکر لحظه یه برای

.دار نگه-

ور ماشینش در صابر دم،دی درست کامال که شدم متوجه و آوردم بیرون شیشه از رو سرم کرد، کم رو سرعت فرید تا و

.شد می سوار شاگرد سمت از داشت شیوا و بود کرده باز

:پرسید و کرد متوقف کامال رو ماشین بود نشده متوجه هنوز که فرید

!شد؟ چی-

خط شونواس دلم تو داشتم. نداشتیم شیوا و صابر با چندانی فاصله. پایین ماشین از پریدم بدم رو جوابش اینکه بدون

:دمز فریاد بود، فرید. شد کشیده پشت از دستم که نداشتم فاصله باهاشون بیشتر قدم چند و کشیدم می نشون و

.کن ولم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 75: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

75

ور من فرید. گرفت ترس رنگ نگاهش و برگشت ما سمت به سرش شد، می ماشین سوار داشت که صابر من، صدای با

:داشت نگه زور به

.خیابون تو زشته شایان، وایستا-

بیام رد فرید دست از تونستم و داد نتیجه وقتی تالشم. کرد حرکت و فرمون پشت پرید و کرد استفاده تفرص از صابر

بیلاتوم سوار رو من و شد مانع فرید هم باز که بگیرم تاکسی تا رفتم خیابون سمت به. شد دور ما از صابر ماشینِ که

.نتونست کنه آرومم که کرد تالش چقدر هر راه توی. کرد خودش

. ردک می رانندگی آروم ممکن جای تا هم لعنتی فرید. نداشت پردازش قدرت مغزم. خونه برسم تر زود میخواستم فقط

.بستم رو در و خونه توی رفتم فرید به توجه بی شدم پیاده که در جلوی

:کردم صداش و کردم باز شدت با رو در! اومده پس بود، در پشت شیوا های کفش

شیوا؟-

:گفت و اومد بیرون شیوا اتاق از هسراسیم مامان

!شده؟ چی مادر؟ چیه-

:گفتم حال همون در و بزنم کنار رو مامان کردم سعی

اومده؟ شیوا؟ کجاست-

:گفت هول با و گرفت قرار در آستانه تو شیوا

.داره خبر چیم همه از مامان-

:زدم داد

آره؟ کردین مسخره و من دراز صابرِ اون و تو آشغال، شو خفه-

مخفی رو ترسش داشت سعی پررویی با شیوا بیاره، پایین رو من صدای داشت سعی و زد می چنگ صورتش به مامان

:گفت و کنه

.بگیره اجازه ازت خواست و گذاشت احترام بهت اون وگرنه بود، خودت تقصیر-

:گفت و زد ضربه صورتش به مامان

.اتاقت تو شیوا گمشو برو-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 76: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

76

اشاره انگشت کنه، تازه نفسی یک بیچاره مامان تا ایستادم جام تو. زد می حرف باز و عقب رفت می قدم یه شیوا اما

:گفتم و گرفتم باال تهدید نشونه به رو ام

...پسره این با ببینم دیگه بار یک-

:کالمم میون اومد

.داریم دوست رو دیگه هم صابر و من نکردم، اشتباهی کار هیچ-

:زدم داد

.ینخورد.... جفتتون-

:زد جیغ هم شیوا

.شدی پیرزن یه عاشق رفتی که بهتریم که تو از-

:کردم زمزمه لب زیر فقط نرسید، مغزم به خون ای ثانیه برای

.صابر کشمت می-

.کردم حمله شیوا سمت به و زدم کنار رو مامان عصبی حرکت یک با و

***

:شکست رو سکوت بابا. کشیدم می سنف تند عصبی، صورت به. نشم چشم تو چشم بابا با کردم می سعی

کنی؟ بلند دست خواهرت روی تو که مُردم من-

حساب و برم تا شه، صبح و بگذره زودتر زمان داشتم دوست فقط. فرستادم بیرون دار صدا رو نفسم حرفی هیچ بی

.برسم رو صابر

:بابا

کنم ادب رو شیوا خودم تا بگی کافیه کلمه یک هم االن. عزیزه برام خاطرت چقدر که دونی می خوب خودت شایان-

.نزنه رو حرفی خودی بی که

:بابا... سکوت..

.پرونده رو چرندی یه عصبانیت روی از شیوا که بگو. شایان منتظرم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 77: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

77

التماس و غم نگاهش چقدر دوختم، بود نشسته اتاقم صندلی تک روی که بابا صورت به و گرفتم فرش از رو نگاهم

رت زبونم با رو لبم! شد؟ می چی دلم تکلیف اما ،«زده حرف الکی شیوا آره» که بگم دروغ متونست می کاش داشت،

:گفتم و کردم

.بابا گفته راست-

ادم،ایست هم من ایستاد، سرپا کشید عمیقی نفس. کرد خم صندلی پشتی روی به رو سرش و بست رو هاش چشم بابا

:گفت رفت می رد سمت به که حالی در کنه نگاه من به اینکه بدون

.همونجا ریم می فعال شده، آماده خونه از نیمی. ریم می خونه این از صبح فردا کن، جمع رو هات وسایل-

آدم و عالم به کردم شروع لب زیر و زدم دیوار به لگدی. رفت یبرون اتاق از بشنوه من جانب از حرفی اینکه بدون و

.دادن فوحش

ونهخ بردیم و زدیم بار رو شخصیمون لوازم و آشپزخونه لوازم مثل بود، الزم بشتری که اثاثیه از نیمی بعد روز صبح

.خودمون

ی همه به رسید می بود زده صابر که گندی عمق کنم فکر کنه، خداحافظی رز گل از که نداد اجازه مامان به حتی بابا

!بودم گفته بهش خودم از که چیزی

***

صندلی از که حالی در فرید کشید، می پر جا همه به فکرم که چرا نبودم، خوبی اههمر اصال اما بودم فرید همراه مثال

:گفت شد می بلند آرایشگاه

قبوله؟ شایان؟ گفتم چی شدی متوجه-

:گفتم و گرفتم ازش رو نگاهم

!بخشیدی؟ می راحتی این به هم بود خودت خواهر اگه-

:گفت و نشست کنارم فرید

.انداختی می پاشون جلو سنگ خودی بی داشتی هم تو اما نبوده، اشتباه کم هم دوتا اون کار که دارم قبول-

:ام شونه روی گذاشت رو دستش ندادم، رو جوابش

.نیاد برت و دور زیاد سپرم می هم صابر به. شو خیال بی و امشب یه فرید، جونِ-

تکون باشه نشونه به رو سرم داشتم ماخ هنوز که حالی در. دونست نمی زر گل جریان از چیزی فرید که شکر و خدار

:گفتم لب زیر و دادم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 78: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

78

.تو خاطر به-

:گفت انرژی با بعد بوسید، رو ام گونه و چسبید رو صورتم

بری؟ زود خوای می یا هستی شب آخر تا-

:گفتم کردم می پاک دست با رو توفش جای که حالی در

.میان ماشین یکی اون با اینا بابا آوردم، ماشین هستم،-

:گفت و زد لبخندی فرید

..مهال به خوای نمی هنوزم-

.خورد رو حرفش که کردم نگاهش چپ چپ چنان

***

:گفت و کرد نزدیکم رو صورتش پریسا

.هست مرگت یه تو فهمیدن همه. زشته شایان، کن وا و هات اخم-

می چون بودم نکرده نگاه رو روز دچن این اصال که شیوا به. پایین انداختم رو سرم کنم باز رو هام اخم اینکه بدون

نگاه قلحدا و باشم تفاوت بی تونستم نمی خاطر همین به. نداشتم توقع صابر از واقعا اما نیست، بیش احمقی دونستم

. نشه حالش شامل عصبیم

اام چسبم،ب مهال به که داد نمی گیر بهم شکر رو خدا بود جریان در هم پریسا و بودم آورده بار به که گندی خاطر به

صحبت و خنده حس نه. بود ای کننده کسل مراسم واقعا کرد، می استفاده اشاره و ایما واسه فرصتی هر از کیمیا

.خونه برم تر زود داشتم دوست هیچی، کال.. و رقصیدن و شدن ها جوون قاطی حس نه داشتم،

و رفتن می ها مهمون ذره ذره. برم که نذاشت یدفر اما رفتن، و کردن خداحافظی اینا مامان که بود یازده ساعت تقریبا

.رفتن دوازده ساعت تا هم ها بچه ی بقیه صابر و من از غیر به

کردن جمع مشغول صابر با شدن خلوت از بعد کمی بود شده گرفته فرید بابای خونه حیاط باغ توی مراسم چون

دیب خاطره براش خواستم نمی که فرید خاطر به فقط و فقط نپرم، بهش که داشتم نگه رو خودم خیلی. شدیم وسایل

.گرفت می فاصله ازم هم صابر خود بمونه،

:زدن حرف بلند صدای با کرد شروع فاصله همون از و اومد سمتمون به فرید..

کنید؟ جمع شما گفت کی بابا-

:گفت دو هر به خطاب و صابر ی شونه رو زد رسید، ما به و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 79: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

79

خل؟دا بریم نکنه، درد دستتون-

:گفتم و کردم تشکری

.شم نمی مزاحم دیگه ممنون،-

:گفت من به رو ظاهر حفظ با و گفت من مشابه ای جمله هم صابر

!برسونمت-

:گفتم و دادم باال رو ابروم یه

باشه؟ دومت بار که رسوندی و من بحال تا کی-

:گفت و زد گیجی لبخند دید، ریخته هم به رو اوضاع که فرید

.آورده ماشین ایانش جان، صابر-

به زدم زل و انداختم دستش به نگاهی کرد، دراز هم من سمت به رو دستش و داد دست فرید به و گفت آهانی صابر

:گفت و بازوم به زد آروم فرید. هاش چشم

.نشده وارد دُرستش در از که دونه می هم صابر خود خیال، بی جان شایان-

:مگفت بود فرید مخاطبم و بود صابر به نگاهم که حالی در ام شده کلید های ندوند الی از کرد، باز رو دهنش صابر تا

.کوتاهه زبونش که کرده غلطی چه دونه می خودش-

:گفتم و کردم دراز فرید سمت به رو دستم شد، متعجب نگاهش صابر

.گذشت خوش داداش، مرسی-

تشدس اینکه محض به و رسوند بهم رو خودش صابر دمرسی که ماشین به. بیرون زدم باغ از بزنم حرفی اینکه بدون و

صابر ،کوبوندم دیوار به محکم رو صابر و گرفتم دست دو با رو اش یقه برگشتم، سمتش به اختیار بی خورد، ام شونه به

:گفت باز دهن با

!زنی می حرف چی مورد در داری فهمم نمی من شایان، واستا-

:گفتم ودب دستم توی اش یقه هنوز که حالی در

رهب پایین گلوت از خوش آب ذارم نمی وگرنه باشی، نکرده پنبه و هام رشته کن دعا. عوضی کن فرو گوشت تو خوب-

.برسه شیوا به دستت که ببینی خواب به و

.رفتم ماشین سمت به و کردم ول رو اش یقه و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 80: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

80

ودم،ب رفته صابر و فرید پیش از که زمانی از دقیقا. نداشتم گیری تصمیم قدرت واقعا من و بود گذشته یک از ساعت...

خونه به برگشتن دل نه و داشتم رو خونه به شدن وراد پای نه. کردم می نگاه حیاط بسته در به و اینجا بودم اومده

. بود لرزیده هزارم بار برای دلم زدم می صابر به رو ها حرف اون داشتم وقتی زد، می درجا مدام ذهن. رو خودمون

:کردم زمزمه لب زیر. بشه تنها رز گل هم باز شدم باعث که فرستادم لعنت خودم به

.من تنهای همیشه رزِ گل-

رز گل داره امکان بگه خواست می شاید که ذهنم از قسمت اون به حتی. شدم پیاده ماشین از و دریا به زدم رو دلم

.ندادم فعالیت اجازه هم باشه خواب

و بردم نزدیک رو صورتم. شد پخش آیفون از رز گل مضطرب صدای که گذشت یدقایق. فشردم رو زنگ معطلی بی

:گفتم

.شایانم-

.شدم حیاط وارد وارفته و شل های قدم با من و شد باز مکثی با در

محض به کرد، می نگاهم نگرانی با بود نزده گره رو روسریش های دسته که حالی در و ایوون روی بود اومده رز گل

:کرد باز لب رسیدم ها پله ینپای به اینکه

!شایان؟ افتاده اتفاقی-

سر از که آب بستم، رو هام چشم و زدم پوزخندی خودم حال به. بود شده خشک نهایت بی دهنم. ایستادم همونجا

به ایستادم روبروش تا رفتم باال ها پله از قدم به قدم و کردم جمع رو انرژیم ی همه کردم، باز رو هام چشم... گذشت

:گفتم و زدم زل هاش چشم

.کردم رو هام فکر من-

:کشیدم عمیقی نفس کرد، نگاهم مشکوک

کنی؟ می ازدواج من با-

:کرد زمزمه لب زیر و شد گرد رز گل های چشم

...می چی-

:لرزید لبهام

.همین... باشم کنارت خوام می فقط... من. میاد پیش چی نیست مهم واسم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 81: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

81

گل. نبود خوب حالم واقعا شد، شل پاهام بود، رفته تحلیل جمله تا چند همین ادای با دمکر جمع که انرژی همه انگار

:گفت آرومی صدای با و رفت در سمت به شد، خرابم حال متوجه انگار رز

.تو بیا-

. تسنش روم به رو و آورد آّبی لیوان برام معطلی کمی با رز گل. نشستم مبل اولین روی و رفتم دنبالش حرفی هیچ بی

.کشیدم سر رو آب لیوان

:شکستم رو سکوت. بود فکر توی رز گل

.فهمیدن ام خانواده-

:گفت کنه نگاه بهم اینکه بدون

!رفتین خداحافظی بی و خبر بی چرا که زدم می حدس خودم باید-

:دادم ادامه

.نیست مهم واسم ولی-

:کرد نگاه صورتم به

مهمه؟ واست کی مهمه؟ واست چی پس-

.خودم-

:دادم ادامه من و شد ساکت

.رسم می آرامش به تو کنار در که خودم-

:گفت و داد تکون کالفگی با رو سرش

مین آرامش به تنها نه من مثل ای دلشکسته و پیر آدم کنار در تو مثل جوونی کنی، می اشتباه داری تو شایان، نه-

.ده می دست از هم رو داره که اونچه بلکه رسه

:رفتن راه عصبی حالت به کرد شروع و شد بلند جاش از

گناه از رو خودم عمر یه که من. کردم اشتباهی چه بخوریم؟ هم درد به تو و من ممکنه که کردی فکری چنین چرا-

.کردم دور

:گفت و کرد نگاه صورتم به التماس غرق های چشم با برگشت، سمتم به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 82: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

82

مینه شاید باشم، زنده چقدر نیست معلوم من! پیشرفت جای. داری موفقیت جای تو.برس زندگیت به برو شایان، برو-

.نشم بیدار خواب از صبح فردا

:گفتم و شد تار هام چشم شد، فشرده قلبم حرف این با

! رفتم تو از زودتر من شاید-

:گفت و نشست مبل روی عصبی

.منه از تر سر خیلی لیاقتت تو! شایان کنی می لج چرا-

:کیدچ ام گونه روی به اشکم

.باشم تو الیق خوام می فقط من-

:گفت وار زمزمه و چسبید رو سرش هاش دست با

.من خدای وای-

:شدم خم سمتش به

...رز گل کن گوش-

:گفت لرزید می صداش که حالی در

.نیار زبون به و من اسم-

:گفت و شد بلند سریع و

.بیرون برو پاشو-

:گفتم و شدم بلند جام از

..کن گوش-

:گفت و گذاشت هاش گوش روی رو شها دست

.بیرون برو فقط. کنم گوش خوام نمی-

***

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 83: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

83

طرز به سرم. بذارم هم روی چشم ای ثانیه اینکه بدون نشستم ماشینم توی حیاط در پشت من و شده صبح حاال و

ادد تکون تاسف روی از سری من دیدن با. گرفت قرار در آستانه تو رز گل و شد باز حیاط در. کرد می درد وحشتناکی

.شد حیاط وارد هم خودش و داخل برم که کرد اشاره و

.خونه داخل سپس و حیاط داخل رفتم سرش پشت سریع. سر با یا برم پا با دونستم نمی

:گفت چینی مقدمه بدون و نشست مبل روی. خواستم نمی هیچی من اما بخورم صبحونه برم که زد تعارف زر گل

.کنم می قبول من-

:گفتم و مبل روی انداختم رو خودم شد، اشک غرق هام چشم جا در. باشن داده من به رو دنیا که انگار

!میگی جدی-

:رز گل

.دارم شرط اما-

:گفتم فوری که بودم زده هیجان اونقدر

.قبوله بذاری شرطی هر-

:کرد نگاه بهم متعجب

شرطی؟ هر-

:گفتم محکم هم من

.شرطی هر-

:گفت و زد بخشی آرامش لبخند

. کنم نامت به رو خونه این-

:گفتم کردم، اخم خواسته نا

...کردی فکر تو-

:آورد باال سکوت نشونه به رو دستش

.برگرد داشتی من با ازوداج به تمایلی هم هنوز اگه و. کن فکر روش منه، شرط تنها این-

! نه یا جلو رفتم اموالش خاطر به که ببینه و بسنجه رو من خواست می شاید. فهمیدم نمی شرط این از رو هدفش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 84: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

84

چرخیدن کمی از بعد و شدم خارج اش خونه از حرفی هیچ بی و ندونستم جایز رو موندن بودم، کرده اخم که حالی در

.رفتم خودمون خونه سمت به ها خیابون توی

***

:گفت ودب انداخته غبغب به بادی که حالی در و برداشت هاش چشم روی از رو عینکش فرهمند استاد

.دانشجو نباشی خسته-

:زدم لبخندی

تمومه؟-

:گفت و گذاشت شده مرتب های برگه روی رو عینکش

و یبردار رو درس این ترم این که اینه بدی انجام باید عالی جناب که کاری تنها. دیدم کم تو پشتکار با دانشجویی-

.نداشت شکلیم هم آماریت های تحلیل که من نظر به. کنی دفاع بیای نوبتت سر

:گفتم و زدم ای قدرشناسانه لبخند. رفت فرو صندلیش توی کرده خودش رو کارها ی انگارهمه که خاصی ژست با و

نه؟ نمونده کاری دیگه... پس. ممنون-

صندلیش از رو اش تکیه که حالی در فرهمند استاد و. پرسیدم بشه راحت کامال خیالم اینکه برای رو آخر جمله این

:گفت گرفت می

کاری؟ به مشغول جایی-

:دادم جواب

.نه-

:گفت و خاروند رو اش چونه استاد

کنی؟ می قبول باشه، تدریس مثل کاری موقعیت اگه-

:گفت دید رو من مشتاق نگاه تا. کردم می قبول کله با بود؟ سوالی چه این

احدو انتخاب لیست تو اسمت و شی نمی کار به مشغول رسمی استاد عنوان به نگرفتی رو مدرکت هنوز چون البته-

.شه می حل مشکل این دفاعت محض به ولی نیست استاد یه ی اندازه به هم حقوقش البته و. نمیاد دانشجوها

:گفتم فورا نبود، کردن فکر به احتیاجی اصال نظرم به

دانشگاه؟ همین تو-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 85: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

85

:گفت و داد تکون رو سرش استاد

.کارشناسی ایینپ های ترم و کاردانی های بچه برای-

:گفتم و اومدن کش ناخواسته هام لب

.افتخاره باعث-

:گفت و زد رضایت سر از لبخندی هم استاد

.کن آماده آینده ماه برای رو خودت پس-

از بعد باشه، خوبی روز تونست می امروز. شدم خارج اتاق از و کردم جمع میز روی از رو ها برگه و دادم دست استاد با

. گذشت قرن یک اندازه به که یماه یک این

به و رفتم رز گل خونه به که صبحی اون از ساعت 4 و روز هشت و بیست! نه..ماه یک دقیقا نه گذشت، ماه یک درسته

. گذاشت شرط برام و داد مثبت جواب ازدواجم پیشنهاد

حس ولی! نه یا شنیدید ور رسید خدا عشق به اون عشق از و شد عاشقش که کارگری و گوهرشاد داستان دونم نمی

ونا نظر از که عشقم آتش تا بده زمان بهم اینکه یا و کنه منصرف رو من شرط این با خواسته می رز گل شاید کنم می

این از تا ام نامه پایان روی گذاشتم رو انرژیم مدت این تمام من باطل، خیال زهی ولی بشه، خاموش بوده گذر زود

.برم کار دنبال نمبتو و بشه راحت خیالم جهت

خطایی کار هیچ رز گل به حسم بینم می کنم می بررسی که جهت هر از. کرد حل رو مشکل این خودش خدا که

.نیست کار در هوسی مطئنا که چرا! گذر زود حس یه حتی نه و باطل نه و گناهه نه! نیست

تمداش قصد مدت این تمام مثل گرفتم، شیرینی جعبه یه قنادی از خونه به برگشت موقع که بودم خوشحال اونقدر

.شدم می دیدنش مشتاق پیش از بیشتر بار هر ولی. بودم کرده عاصیش دونم می برم، دیدنش به غروب

با و دش تر عمیق لبخندش دستم توی شیرینی جعبه دیده با و اومد سمتم به لبخندی با پریسا شدم، خونه وارد وقتی

:گفت ذوق

کرد؟ قبول-

:برداشتم رو جعبه در

!نکنه؟ قبول تونست می مگه-

:گفت داشت می بر شیرینی جعبه توی از که حالی در و زد جیغی خوشحالی از

.عروسیت شیرینی ایشاله-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 86: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

86

:گفتم لب زیر و شد، رو و زیر ای ناشناخته حس هر کال و اضطراب و هیجان از دلم

.ایشاله-

:شد گرد پریسا های چشم

!کردی پیشرفت! بابا نه-

ور شیوا نگاهم با که حالی در برداشت، شیرینی بوسید رو صورتم اینکه از بعد و اومد بیرون آشپزخونه از هم انمام

:گفتم کردم، می جو و جست

!نیست خونه کجاست؟ شیوا پس-

:گفت آرومی صدای با نبود، موفق چندان اما بزنه، مصنوعی لبخند کرد سعی مامان

.زد گزن صابر مامان.... مامانِ االن-

:گفت مامان به رو و زد گیجی لبخند پریسا. دوختم چشم مامان های لب به جدی و شد خشک لبخندم جا در

.زنیم می حرف موردش در بعدا حاال-

:گفتم پریسا به توجه بدون

کردی؟ قبول گفتی؟ چی تو-

:تگف و پایین انداخت رو سرش شرمنده باشه، داده انجام بدی خیلی کار انگار که مامان

.نداره اشکال که معارفه جلسه یه حاال-

:گفت و کرد نگاه صورتم به

!بچمه هم شیوا باالخره-

.شه نمی سرش جا به و جا بی! دیگه دله اما بود، جا بی کامال حسادتم دونم می که این با شد، وا هام اخم

:گفتم و دادم تکون حرفش تایید به رو سرم

.گی می راست آره،-

:گفتم و دمز مصنوعی لبخند

.کردی کاری خوب-

.رفتم اتاقم به ای اضافه حرف هیچ بی و دادم پریسا دست به رو شیرینی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 87: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

87

***

:گفت و کشید رو دستم عصبانیت با بابا

شب؟ وقت این تا بودی کجا -

:گفتم و کردم نگاهش رفته هم در ابروهای با

!شدم؟ بزرگ خُرده یه سوالی چنین پرسیدن برای کنی نمی فکر -

:گفت مندی گله و عصبی صدای با بابا

!شایان بود خواهرت خواستگاری شب امشب -

:گفتم و انداختم باال و هام شونه

!بوده؟ مهم من حضور مگه -

به مونرو شد می باعث موندنم مطمئنا. کردم عصبانیش خیلی که بود معلوم کشید، می داری صدا های نفس بینیش با

نره باال کرد می سعی که صدایی با بابا برسه در دستگیره به دستم اینکه از قبل رخیدم،چ اتاقم سمت به. بشه باز هم

:گفت

قصد من. باشی جریان در که گم می نیست، مهم کسی برای حضورت کنی می فکر که غیرت خوش آقای -

آخر برای رو بعدی قرارهای و ده می اونها به رو خبر این هم مادرت زدن زنگ که فردا کنم، موافقت ازدواج این با دارم

.ذاریم می هفته همین

قعمی نفس تا چند. شدم اتاقم وارد و چرخوندم پایین به رو دستگیره بزنم حرفی اینکه بدون و دادم فرو رو دهنم آب

. کنم هضم رو بابا جمالت تا کشیدم

!نکرد حسابت آدم هیچکی کردی حال -

:اومد می بیرون از بابا عصبانی صدای

!کردیم لوسش که بس خریدم، نمی رو سربازیش و بودم داده گوش بردارم حرف به کاش -

:گفت داشت، دفاع قصد انگار که مامان و

!راهیه سربه بچه خیلی سربازی رفته داداشت پسر مثال االن -

!میاد کجا از دلتنگی همه این. بود نشسته دلم روی غم از عظیمی حجم انگار کشیدم، دراز تختم روی

***

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 88: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

88

:فتمگ کالفگی با و انداختم بود ایستاده در جلوی زده ماتم که مامان به نگاهی برداشتم، میزم روی از رو ماشین سوییچ

!چیه؟ -

:گفت مضطربی لحن با مامان

درست ما، خونواده از عضوی میشه داره خواهرت، شوهر میشه داره صابر دیگه. کن تمومش و بیا جان شایان -

!فامیل و فک جلوی خدا به نیست

:گفت و چسبید رو بازوهام شد، نزدیکم مامان. کردم مشت رو دستم و انداختم پایین رو سرم

باشه؟. بگو تبریک بهشون باز روی با برگشتن، خون آزمایش از که االن -

:گفتم رفتم می در سمت به که حالی در و کشیدم بیرون مامان های دست از رو بازوهام

.کنم می رفک موضوع این روی -

.شد می برگزار پریسا خونه توی که بود صابر و شیوا کنون عقد شب، فردا بشنوم، رو مامان جواب تا نموندم و

***

:دادم رو کرد می پرپر رو خودش داشت که موبایلم جواب و کردم، پارک پریسا خونه جلوی رو ماشین

بله؟ -

:پریسا

کجایی؟ شایان سالم -

:دمکر نگاه اش خونه در به

.شما خونه در پشت -

:گفت ذوق با

.توئن منتظر همه داداشم، مرسی -

مامان که دیروز از. شد باز در برسه زنگ به دستم اینکه از قبل رفتم، در سمت به و شدم پیاده کرد، قطع رو تماس و

.بدم گوش مادرم رفح به خواستم می حاال ولی. بودم نکرده تالشی هیچ هنوز بزنم حرف صابر و شیوا با خواست ازم

.بودم گرفته رو تصمیمم که بود رز گل مهم نبود، مهم بود افتاده که افتاقاتی دیگه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 89: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

89

هب رو بابا ورودم محض به چون بودم کرده دیر خیلی انگار. نشستم مامان کنار و کردم سالم همه به خونه به ورودم با

و زد لکپ آرامی به زدم، کمرنگی لبخند بود، زده زل بهم یغمگین نگاه با کردم، نگاه صابر به. کنه شروع که گفت عاقد

.اومد محوی لبخند هم اون های لب روی

بعد و زدم دست براش بقیه همراه هم من و گفت رو بله صابر اول. شد نمی دیده چیزی و بود چادر زیر اما شیوا صورت

تو ور رضایت برق کردم، روبوسی دو هر با و شدم ندبل گفت، رو بله بود چندم دونم نمی بار برای هم شیوا که دقایقی از

.دیدم می بابا و مامان چشمای

:گفت لبخند با و نشست کنارم پریسا. نشستم قبلیم جای سر و رفتم دوباره

.شایان کردی خوبی کار خیلی -

:گفت و گرفت هاش دست توی رو دستم. زدم پوزخندی

اون و اومدی در اشتباه از تو اقل حد نشد، هم بد بینی می نی،ک که دقت ولی. اس بچه شیوا دونی می که تو -

..رو پیرزن

افهقی از انگار شد، گرد تعجب از پریسا های چشم. داد صدا گردنم های مهره که برگشتم پریسا سمت به غضب با چنان

. دوختم شمچ صابر به و گرفتم ازش رو نگاهم. بپرسه رو چرخید می ذهنش توی که سوالی کرد نمی جرات من

:گفت کنه عوض رو صحبت مسیر داره قصد تابلو بود معلوم که پریسا

!بشه؟ برطرف مونده باقی کدورتی اگر که بزنی حرف صابر با خوای می -

:گفتم بشه، برطرف اخمم تا دادم باال رو ابروهام

.نیست فکری بد -

بهاشل پهنی لبخند و شد بلند جا از صابر شدنم زدیکن با. رفتم شیوا و صابر سمت به و شدم بلند جا از حرف این با و

. نره هام لب روی از لبخند که کردم می رو سعیم ی همه من و دادیم دست هم به دوباره. پوشوند رو

:گفت و زد ام شونه به صابر

.خودت عروسی ایشاله. داداش گرم دمت -

:گفتم. انداخت پایین رو رشس چون. دلخورم ازش هنوز که فهمید انگار زدم، پوزخندی هم من

کنیم؟ صحبت شه می -

:گفت و آرود باال رو سرش سریع

نه؟ که چرا! البته -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 90: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

90

:گفت صابر به رو شیوا بیاد، بود جلوشون که کوتاهی و پهن میز سمت این به خواست تا و

کجا؟ -

:صابر

.کنم خلوت رفیقم با خوام می -

:رفت هم در شیوا ابروهای

!دیگه خونه تو -

:گفت ای زده بهت قیافه با صابر

!شیوا چی یعنی -

:گفت و گرفت رو صابر دست و انداخت من به نگاهی اخم با شیوا

.زیاده رفیقت با خلوت واسه وقت بشین، حاال -

:گفتم و اش شونه رو زدم بزنه حرفی خواست تا و رفت هم در صابر ابروهای

.زیاده وقت گه، می راست بشین، -

:گفتم بردارم مبل روی از رو کتم تا شدم خم که حالی در و برگشتم پریسا سمت به سریع خیلی و

نداری؟ کاری. خونه رم می من -

:گفت و گرفت گاز رو لبش پریسا

.کنم می ادبش خودم کنه، ذلیلش خدا! وقت یه نشیا ناراحت -

اطمینان بهم خودم خواهر وقتی! اهرمخو از هم این. شدم خارج خونه از همه با خداحافظی از بعد و زدم کجی لبخند

!هست؟ بقیه از توقعی چه! بذاره تنها من با رو نشده خشک اش شناسنامه تو عقدش مهر هنوز که شوهرش که نداره

***

:گفت و گذاشت میز روی رو شربت لیوان رز گل

!شدی فامیل رفیقت با پس -

:گفتم و کردم تشکری

.کردن عقد دیشب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 91: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

91

:گفت و داد تکیه مبل پشتی به

.باشه مبارکشون -

:گفتم و پررویی در به زدم

!کنه؟ خودت قسمت خدا بگی خوای نمی -

:گفت و خندید

!باشه زدنش حرف مواظب اش همه باید تو دست از آدم! کنه قسمتت خدا خب -

:گفتم و دادم باال رو ابروم یه

.کن دعا واسم دل ته از قشنگ نبودی مواظب که حاال پس خب -

:گفت گرفت می من از رو نگاهش که حالی در و کرد جمع رو اش دهخن

!داری مضاعف انرژی امروز چرا که زدم می حدس باید -

:گفت و شد خیره صورتم به

شایان؟ گذره می سرت تو چی -

امطمئن و. کنم مخفی رو هام چشم توی ذوق تونستم نمی کردم می کاری هر. کشیدم سر و برداشتم رو شربتم لیوان

.بود داشته برِش ترس که بود شده چشمام برق متوجه هم رز گل

:گفتم و گذاشتم میز روی رو لیوان

.کنم می قبول رو شرط من -

:گفت و آورد باال رو هاش دست. باخت رنگ نگاهش

دوستانت؟! چی ات خانواده پس گی؟ می چی -

:گفتم اخم با

یه اگر. بیاری نه تونی نمی دیگه. کردم قبول هم من و تیگذاش رو شرط یک همین فقط تو نیار، بهونه دیگه -

.زنی نمی قولت زیر باشی داشته معرفت ذره

و زدم لبخندی. دادم می آرامش بهش باید. کرد می تر زبونش با هم سر پشت رو لبهاش. دوختم چشم بهش منتظر و

:گفتم داشتم حفظش در سعی که درحالی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 92: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

92

کنم؟ ثابت رو خودم نتوستم مدت این یعنی گذره؟ زود معشق کنی می فکر ترسی؟ می چی از -

:گفت و داد تکون رو سرش غم با

.نیست موضوع این خاطر به که باشه راحت خیالت اما! نیست مالک که ماه یک -

:دادم تکون آرومی به رو سرم

چیه؟ پس -

:گفت و کرد لمس رو پیشونیش روی ظریفش های انگشت با

!مردم حرف -

:گفتم و زدم صورت پهنای به لبخندی

. مردم حرف پدر گور -

ونبیر لبش کنار و گوشه از اش خنده و داره نگه رو لبخندش نتونست دید رو من قیافه وقتی و کرد نگاه بهم اخم با

:گفتم و شدم رو پر. اومد

کنار قضیه این با باشم مهم براشون من اگه که هم ام خانواده. نیست مهم ای ذره که باشه مهم من برای باید -

.میان

:گفت و کرد نچی

!نمیاد در جور عقل با آخه -

:گفتم و کردم شیطونی نگاه

!!عقل کو -

:گفتم. کرد نگاه من به متعجب

.فارغم فارغِ که من -

...بودم راضی هم همین به ولی داره استرس هنوز و نیست دل ته از هاش خنده دونستم می که این با. خنده زیر زد یهو

***

تا برداشتم رو کتم. کنم کنترل رو هیجانم تا کردم می فوت رو نفسم مدام. کردم درست آینه جلوی رو پیراهنم ی یقه

و باال مکرد پرت و برداشتم رو ماشین سوییچ. گذاشتم کتم جیب توی رو شده کادوپیچ روسری. کنم تنم مناسب موقع

:کردم زمزمه آینه به رو و گرفتم دست با دوباره

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 93: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

93

.شادوماد حجله به ره می آرید، بر خنده بکارید، الله بیارید، خنچه -

:دادم ادامه و. کردم مرتب دستم با رو موهام و زدم رو آهنگش ام حنجره صدای با

.شادوماد دونه به دونه دسته، به دسته تکونه، می گل برونه، بله -

رفتم می هال در سمت به و ذاشتم می هم جلوی منظم رو پاهام که حالی در و بستم رو اتاقم در. رفتم در سمت به

:دادم ادامه

.عروس تازه بلنده چه اش، بافته موی قشنگه، چه -

:گفت متعجب مامان

!شایان -

:دادم ادامه داشتم لبخند که حالی در مامان به رو

.شادوماد حالِ به خوش. طاووس مثل رنگه همه شنگه، و شوخ قشنگه، چه -

:گفت خنده با مامان

بری؟ میخوای کجا. شم فدات دومادیت ایشاله -

:گفتم و زدم چرخی

شدم؟ تیپ خوش -

:گفت و زد گیجی لبخند مامن

!بری میخوای کجا نگفتی. عزیزم بودی -

:گفتم و وایستادم صاف

.دارم کار جایی -

:گفتم و انداختم نگرانش های چشم به نگاهی

!نگرانی تو -

:گفت و زد گرمی لبخند

العاده فوق ظاهر با که کنم می تعجب این از فقط! باشم نگران و باشه خوشحال پسرم میشه مگه! اصال نه -

!نیومده بد دلم به اصال تو مشکوک

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 94: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

94

:گفتم و زدم قهقهه بلند

!دیگه نیست بدی خبر البد -

:گفتم و یدمکش عمیقی نفس شدن سوار از قبل. شدم خارج خونه از و بوسیدم رو پیشونیش و رفتم سمتش به

.گیرم می نیک فال به رو نیومده بد مامان دل به که این -

نمی حاال و شد انجام خونه سند انتقال کارهای پیش ی هفته دو. رفتم رز گل خونه سمت به و شدم ماشین سوار و

!شه می ناراحت یا میاد خوشش بدم انجام میخوام که کاری از رز گل دونستم

نمی شد، تر غلیظ اخمش دیدنم با. بود کرده اخم حسابی و بود داده تکیه ماشینش به فرید رز، گل خونه جلوی

.شدم پیاده ماشین از و کردم حفظ رو لبخندم. بیاد وجود به ناراحتی و تنش عنوان هیچ به امروز خواستم

:گفتم و رفتم سمتش به. نداد خودش به حرکتی ترین کوچک فرید

!بیای مکرد نمی فکر اومدی، که ممنون -

:گفت اخم همون با

!نه بودیم صمیمی رفیق سرم خیر! خودتن مثل همه کردی فکر -

:گفتم و کردم فوت رو نفسم

.وسط کشیدی می رو مهال پای باز و کنی منصرفم داشتی قصد هم تو فهمیدی می اگه که کن قبول -

:گفت و گرفت ماشینش از رو اش تکیه

سرت تو عقل واقعا که رفیقمی تو. دارم کار چی اون به من درک، به بره مهال! کردم می کاری چنین که بله -

.نیست

:گفتم سپس و کردم جمع رو لبهام کالفه

.برو االن همین بزنی، رو تکراری های حرف این اومدی اگه فرید، خیال بی -

:گفت دندوناش الی از و شد خیره هام چشم به غضب با فرید

.باشه -

سشنف. دوختم چشم فرید به و صورتم روی گذاشتم رو دستم بهت با. صورتم توی زد محکم انهغافلگیر خیلی بعد و

:گفت و فرستاد بیرون رو

.نکنم سرزنش رو خودم بعدا که زدم و این -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 95: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

95

.فرید شعوری بی خیلی -

:گفت و داد باال رو ابروهاش

همه جلو خاطرش واسه داری که آتشینت عشق این کنی می فکر. بنداز خودت به نگاه یه شعورم؟ بی من -

میاره؟ دووم ماه چند اصال هفته، چند تا وامیستی

:داد ادامه و نذاشت بزنم حرفی خواستم تا

گفته محضردار حتی که زیاده سنش اونقدر خطیبی خانوم. کن دقت کم یه ولی. نیست حالیت داغی االن -

.نیست کار در ای بچه چون نیست خون آزمایش به احتیاجی

:گفت و آورد تر پایین رو داشص

وت نیاز جوابگوی اون پسرجوونی، یک تو شایان ولی بده، بهش طوالنی عمر یه خدا که بگیریم نظر در اصال -

.نیست

:گفتم بلندی نسبتا صدای با

.فرید کن بس -

:گفتم التماس غرق نگاهی با. شد ساکت

.نکن خراب رو امروزم کنم می خواهش -

کرف مسئله این به خواستم نمی. کنه سُستم منفی افکار این خواستم نمی. رفتم در سمت به و فتمگر ازش رو نگاهم

.فشردم رو زنگ و کردم تنم رو کتم. حقیقته عین فرید های حرف همه که کنم

:رز گل

بله؟ -

.شایانم -

.شم می آماده دارم تو، بفرما -

:گفتم ریدف به رو. دادم می هل رو در که حالی در. شد باز در

تو؟ نمیای تو -

:فرید

.مونم می منتظرتون همینجا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 96: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

96

بمود آخر لحظات این خواستم می. )گفتم... یاا در کردن باز با همزمان و رفتم باال ها پله از. داخل رفتم حرفی هیچ بی

!(کنم برخورد

:رز گل

بریم؟. ام آماده من -

بزرگ روسری و بود کرده تنش سفیدی دامن و کت. انداختم اهینگ بود ها پله از اومدن پایین حال در که رز گل به

و اومد کش لبخند به لبهام. بود نکرده تنش هنوز و بود دستش روی هم مانتوش. سرش روی سفید های گل با خردلی

ام سینه توی اصال کردم می فکر که کردم می حسش شدید اونقدر. زد می وحشتناکی طرز به قلبم. رفتم سمتش به

.پیراهنم تو بود افتاده و دنبو

:گفت و زد محجوبی لبخند رز گل

.کنی می نگاه شکلی این چرا. شایان نکُشَتت خدا -

."اُسکل" گفت بهم مستقیم غیر کنم فکر. خنده زیر زد بعد و

:گفتم و آوردم در رو کادو و کردم جیبم توی رو دستم و کردم جمع رو لبخندم

کنی؟ سرت و این میشه -

:گفت و زد لبخندی. کرد بازش و گرفت مدست از

.کُنمش اتو وایستا لحظه یه پس! خوشکله چه -

ارکن عکس قاب به افتاد نگاهم. نشستم ها مبل از یکی روی هم من. رفت باال ها پله از دوباره و داد دستم به رو مانتو

قاب جلوی. شدم بلند جا از و بلم دسته روی گذاشتم رو مانتو. بود شده کشیده پارچه روش همچنان که پله راه

.دوختم چشم عکس به و برداشتم رو پارچه و ایستادم عکس

:گفتم و زدم خبیثی لبخند

!بشی؟ من مال روز یه که خوشکله خانوم کردی می فکر هیچ -

:گفت و کرد درازی زبون من به رو تصویر که کردم تصور ذهنم تو

.پررو بچه -

:اومد باال های اتاق از یکی از رز گل صدای. بلند دایص با خنده یه. خندیدم مستانه

!شایان؟ خوبه حالت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 97: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

97

:دادم جواب بلند صدای با

نباشم؟ خوب شه می مگه -

. مداد تکیه چهارچوب به آشپزخونه در جلوی برگشتم و گذاشتم میز روی و آشپزخونه توی رفتم و کردم تا رو پارچه

آخر های پله رو. اومد می پایین ها پله از بود کرده سرش رو بودم خریده راشب رامسر از که روسری که حالی در رز گل

:گفت حرص با و خورد عکس قاب به نگاهش

!شایان -

:گفت. دید آشپزخونه در جلوی رو من و چرخوند خونه توی رو نگاهش و

!کردی؟ و خودت کار آخر -

:گفتم لبخند با و ریلکس خیلی

.کنم می عقد باهات دارم ببینم رو عکس که همین خاطر به من اصال -

:گفتم و برداشتم رو مانتو و رفتم مبل سمت به. نبود موفق ولی نزنه لبخند زور به کرد می سعی

. کردم نمی رو ها کار این هم من انداختی نمی پارچه روش و کردی نمی اذیت اگه -

:گفت هم حال همون در بگیره، رو مانتو که کرد دراز رو دستش

.خودت مال ببر رو عکس قاب بگیر نشده، دیر هم هنوز -

:گفتم و دادم باال رو ابروم

؟!نسیه به بچسبم کنم ول رو نقد -

:گفت. کردم بازش و گرفتم رو مانتو ی لبه دو. زدم پلک آرامی به هم من و کرد نگاهم لبخند با

.پوشم می خودم -

تومان و ایستاد من به پشت. ندارم شدن خیال بی قصد دید وقتی. داشتم نگه باز رو مانتو همچنان حرف هیچ بی من و

:گفتم و کردم گوشش نزدیک رو سرم. کرد تنش رو

.میاد بهت خیلی هم روسری راستی، -

فرید کنار هم صابر دیدم تعجب کمال در در، جلوی اومدم وقتی. شدم خارج خونه از بود، لبم روی لبخند که حالی در و

ابرص به که کردم تاکید احمق فرید به من هم چقدر. رفتم سمتشون به اخم با. کنن می صحبت هم با دارن و ایستاده

!نگو چیزی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 98: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

98

.«هبد توضیح»یعنی که کردم نگاه فرید به منتظر و دادم رو جوابش لبی زیر کرد، سالم بهم صابر. رسیدم بهشون

:گفت غمگینی لحن با جاش به صابر انداخت، باال و هاش شونه فرید

کنی؟ می عقد امروز که بشنوم مشنگ فریدِ از باید من که شدیم غریبه تو و من اینقدر یعنی-

:گفت و داد هل رو صابر شونه دست با فرید

مشنگ؟ گفتی کی به!! هوی-

:گفت من به رو و خندید صابر

.دمکر غلط گفتم خودم با بار هزار االن تا گفتم خواهرت به که هم پیش دفعه. گم نمی چیزی کسی به خودم جون به-

الفخ بر گفت، تبریک هم صابر به و کرد سالم دو هر به رو شد، مانع سرم پشت از رز گل صدای بزنم حرفی خواستم تا

.گفتن تبریک و دادن سالم جواب گرمی به و باز روی با هم تا دو اون تصورم

.خودشون ماشین تو کدوم هر هم ها اون و نشستیم من ماشین توی رز گل و من

قدع از قبل که بود این ام دلشوره تنها. نبودم مردد ای ذره. بود خوشی وفقط فقط داشتم که حسی هر نبود، دلم تو دل

!کنم سکته خوشی از

:گفت لبخند با من به رو دفتر منشی...

نمیاد؟ خانوم عروس-

:گفتم و کردم اشاره رو رز گل

.ایشونن-

:رز گل به رو منشی

.دومادن آقا ایشون کردم فکر ام،خو می معذرت-

:گفتم عادی خیلی کرد، اشاره رو من و

.دومادم من خب-

بلند جام از. پایین انداخت رو سرش رز گل. کرد چرخش رز گل و من بین متعجبش نگاه و داد باال رو ابروهاش منشی

:گفتم آرومی صدای با و شدم خم منشی میز جلوی و شدم

بگیرم؟ وقت اینجا اومدم یدیند دیروز و من مگه مردک-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 99: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

99

:گفت بود، متعجب هاش چشم همچنان

!دیگه کجاست خانوم عروس پرسیدم همین واسه خب-

:گفتم و کردم گرد رو هام چشم

خواد؟ نمی خون آزمایش عروس سن خاطر به گفت آقا حاج نشنیدی تو؟ نیومدی من همراه مگه-

:گفتم حرص با شد، ساکت

.کنم می خُرد و گردنت یکن خوشمزگی دیگه بار یک-

و بود نشسته ما روی به رو هم فرید. نشستم رز گل کنار و گرفتم فاصله میزش از. نداد جوابی و کرد جمع رو لبهاش

!بود رفته کجا نبود معلوم هم صابر

. ردک صدامون بعد دقیقه چند و داخل رفت و گرفت رو تا دو ما های شناسنامه منشی که بود گذشته ای دقیقه چند

:گفتم و کردم اشاره رو مرد صابر به رو داخل، اومدن غریبه مرد یه همراه به هم صابر شدیم، بلند که همین

کیه؟ این-

:مرموز لبخندی با صابر

.آوردم پایین از اضافه، شاهد-

. دبو ندهکش اتاق سکوت. گفت تبریک ما هردوی به و کرد می برخورد عادی خیلی عاقد جناب. داشتم نگه رو ام خنده

گفت رو بله رز گل وقتی. کرد قراعت رو مبارک آیات و گرفت اجازه ما از خاصی آرامش با و شکست رو سکوت آقا حاج

ندلبخ افتاد، ما های دست به عاقد نگاه گرفتم، دستم توی رو دستش ناخوداگاه. شد سرازیر قلبم به عجیبی آرامش

.کردم دستش رو بودم خریده براش خودم انداز پس با که ای لقهح. داد ادامه آیات خوندن به و زد من به گرمی

:گفتم آرومی صدای با بهش رو خندید، فقط صابر. گرفت می عکس یکسره دوربینش با هم فرید

!بذاره تاثیر سریع اینقدر کردم نمی فکر ولی کنه ات دیوونه شیوا دونستم می-

:گفت گرفت، می رز گل سمت به رو ای شده پیچ کادو مکعب که حالی در و شد بلند هم بعد

.ناقابله فرید، و من طرف از هم این-

...گرفت رو هدیه و کرد تشکری هم رز گل

اما رز گل شدم، می خفه داشتم گلوم تو پرید غذا که خندیدم اونقدر دلقک تا دو اون دست از هم رستوران توی...

از یجزئ صبح از که لبخندی با ماشین توی گشتیم، برمی ونهخ به و شدیم جدا اونها از وقتی. بود فکر توی بیشتر

:گفتم بود شده صورتم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 100: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

100

!فکری تو رز؟ گل چیه-

:گفت جدی نگاه با و برگشت سمتم به

کردی؟ و کار این چرا-

:گفتم و دادم باال رو ابروم یه

کار؟ کدوم-

:حرص با رز گل

.بود کافی سکه ات چهارده همون! گفتی ام مهریه عنوان به رو خونه اینکه-

:گفتم خبثی ی خنده با

.خانوممه مال چیم همه بگم خواستم می هم من بود، داراییم تنها آخه-

.شد باز خنده به لبهاش و بود فایده بی نخندیدن برای رز گل تالش

***

.رفت می پیش خوب نسبتا چیز همه ولی باشم، داشته معمولی زندگی یک اینکه نه

وهرش و زن مثل اینکه از بیشتر ما ی رابطه. شام یا بودم پیشش ناهار یا بود، گذشته رز گل و من عقد ثبت از هفته دو

.بود دوست تا دو مثل باشه ها

ور شهریه مبلغ از نیمی و بودم برداشته رو نامه پایان به مربوط درس واحدم انتخاب توی بود، شده شروع جدید ترم

. کنم تدریس رو مدیریتی نیاز پیش دروس از یکی جدید ترم دانشجویان رایب بود قرار. بود کرده پرداخت پدرم هم

.بود خوب شروع برای ولی بود کم هفته، در کالس تا سه شد می جمعا

از غیر به که کردم می حس صبح از روز اون. گذاشتم سر پشت موفقیت با ولی استرس با چند هر رو کالسم اولین

.داشتم عجیبی ی دلشوره یه دونم می چه گه،دی حس یه ظهر از بعد کالس استرس

حضم به کردم، باز رو در کلید با و نموندم منتظر زنگ فشردن از بعد رز، گل پیش برم گرفتم تصمیم کالس از بعد

جاکفشی رو خونه در پشت مادرم های کفش فهمیدم، رو داشتم صبح از که ای دلشوره علت رسیدم در پشت اینکه

.تپیدن وحشتناکی طرز به کرد شروع قلبم. بود

!«رز گل دیدن اومده طوری همین مادرم شاید»گفتم خودم با گشتم، می بر باید

ید،چک می خون انگار چشماش از. گرفت قرار در آستانه تو مامان و شد باز شدت با در بگیرم تصمیمی اینکه از قبل اما

.بودم ندیده وقت هیچ رو مادرم عصبانیت مدل این

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 101: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

101

:گفت لرزونی دایص با مامان

پدرت؟ و من های زحمت جواب بود این. شایان آقا نکنه درد دستت -

.پایین انداختم رو سرم.بود ایستاده مامان سر پشت فاصله قدم چند با که افتاد رز گل به نگاهم

:گفت متعجبی لحن با مامان

کشی؟ می خجالت -

:ترکید بغضش

!گذاشتی؟ کشیدن خجالت واسه جایی -

وقت االن بودم، داده انجام رو خواست می دلم که کاری من آره،. کردم نگاه رز گل صورت به و آوردم باال رو سرم

.داشتم دلم تو اون به نسبت که عشقی از کردم، می دفاع رز گل از باید االن نبود، کشیدن خجالت

:گفتم مامان به رو

.کشم نمی خجالت. نه -

: ادمد ادامه شد، تر متعجب نگاهش مامان

.آوردم جا به رو پیغمبر سنت -

:گفت بلندی نسبتا صدای با مامان

!!اینجوری؟ -

به اعتماد با و گرفتم قرار رز گل کنار و شدم رد مامان از داخل، رفتم و آوردم در رو هام کفش. کرد اشاره رو رز گل و

:گفتم نفس

.اینجوری آره -

:کرد غرش رز گل به رو مامان

کردی؟ خامش که دادی بهش وعیدی وعده چه -

:گفتم حرص با

مامان؟ -

:من به رو مامان

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 102: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

102

.باش توساکت -

:رز گل

...من صدیقی خانوم -

:عصبانیت با مامان

یداشت چی که نگفتی خودت پیش. کردم معرفی بهش رو ها دختر بهترین بوده، درس به سرش سن این تا من پسر -

سمتت؟ اومده شایان که

:گفتم بلندی صدای با برد، می سوال زیر رو من احساس داشت مامان

.دارم دوست رو رز گل من -

:گفت من صدای از تر بلند صدایی با هم مامان

.کنی می بیجا خیلی تو -

:گفت و زد پوزخندی مامان بود، شده قرمز هاش چشم رز گل

!نیستم احمق پسرم مثل من نداره، رنگی یکی من جلوی حنات. نکن نمایی مظلوم خود بی -

:گفتم و فشردم هم به و هام دندون بود؛ بعید من آروم همیشه مادر از زدن حرف مدل این بودم، کالفه

.کن تمومش حاال همین مامان -

:گفت رز گل به شد نمی دیده توش محبتی کوچکترین که صدایی با مامان

که گوب کردی، قبول اون اصرار خاطر به که بگو نداری، بهش حسی هیچ که بگو شایان به. بگو گرفتی؟ اللمونی چرا -

!بوده چی احمقانه ازدواج این از هدفت

:گفت جدیت با مامان یه رو و زد پس رو هاش اشک و کشید عمیقی نفس رز گل

.دارم دوست رو شایان من، -

:کردیم زمزمه لب زیر ارادی غیر کامال دو هر کرد، نگاه من های چشم به رز گل شد، ساکت مامان

.همیم عاشق ما -

.همیم عاشق ما -

.نداشتم غمی ایستاد می برابرم در دنیا اگه حاال بشنوم، خواستم می و همین

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 103: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

103

:گفت و اومد در شوک از لحظاتی از بعد مامان. شد قرار بر خونه تو عمیقی سکوت

.کشه نمی هم خجالت داره و من پسر مادربزرگ سن. حیا بی ی زنیکه -

:گفت کشید می در سمت به که حالی در و گرفت رو من دست مچ و

نه؟ دامه، یه این فهمی می که تو شایان، بریم -

می بیراه و بد لب زیر همچنان مامان. داشتم نمی بر رز گل صورت از رو نگاهم شدم، کشیده عقب عقب قدمی سه دو

که مامان صدای به. شد متعجب نگاهش هم اون رفتم، رز گل سمت به سرعت با و کردم آزاد رو مچم حرکت یه با گفت،

.ایستادم رز گل ی سینه به سینه. نکردم توجهی کرد صدا رو اسمم

ی بوسه یه. دادم قرار لبهاش روی رو لبهام و آوردم باال سمت به رو صورتش و دادم قرار صورتش طرف دو رو دستم دو

.نکرد هم مقاومتی ولی نکرد همراهی کمترین رز گل که عمیق

هب که سیلی برگردم، سمتش به شد باعث و گرفت قرار ام شونه رو مامان دست گرفت، فاصله هم از که هامون صورت

.کشید بیرون شیرین خلسه این از رو من خورد صورتم

:کرد زمزمه و چکید اش گونه روی به مادرم های اشک

.مردی من برای... شایان مُردی -

به کسی ولی نبودم دل سنگ من. کردم نگاهش هال در از خروجش تا .افتاد راه در سمت به آویزون های شونه با و

کرد؟ فکر هم من احساس

:گفت عصبی ولی آروم صدای با رز گل

.برسونش برو -

:داد ادامه پایین، بود انداخته رو سرش. کردم نگاه بهش

.بره تنها حالش این با نیست درست -

:گفتم لب زیر

چی؟ تو -

:گفت محکمی لحن با بود، شده جمع عصبانیت از حسابی معصومش تصور آورد، باال رو سرش

.خوبم من -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 104: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

104

یعنی! نبود مامان از اثری رسوندم، حیاط در جلوی به رو خودم شدم، خارج خونه از دو حالت با و نکردم معطل دیگه

دنبالش؟ اومده کسی

!شده موضوع این متوجه کجا از مامان فهمیدم می باید داخل، برگشتم

:گفت و شد بلند آخری پله روی از رز گل شدم، که خونه وارد

برگشتی؟ چرا -

فهمیده؟ کجا از نپرسیدی! نبود -

.بود همراهش ات شناسنامه -

ودمب کرده فکر بلند صدای با انگار! بره اتاقم به نباشم خونه وقتی و کنه چک و هام وسایل نداشت عادت من مادر ولی

:گفت رز گل که

...کرده پیدا رو ات ناسنامهش شیوا گویا -

:اومد ذهنم توی حرف یه فقط. نشنیدم رو رز گل های حرف بقیه دیگه

.حالله خونت دفعه این صابر -

پیداش شیوا که بود افتاده خونه وسط من شناسنامه مگه. زدم بیرون خونه از و کردم خداحافظی هولکی هول رز گل از

کرده؟

. زدیم نمی هم حرف حتی هم با که حاال به برسه چه رفت، نمی من اتاق سروقت اون دبو خوب شیوا و من رابطه که قبال

صابر؟ لقیه دهن جز باشه فوضولیش برای تونست می دلیلی چه

:گفتم خودم با

.رسم می جفتتون حساب به بعدا -

و حال همین تو بود، ونخیاب کنار و گوشه به حواسم اش همه روندم، می آروم خیلی. بود تر مهم مادرم لحظه اون ولی

:گفت لرزید می عصبانیت شدت از که صدایی با بابا دادم، جواب خورد، زنگ موبایلم که بودم هوا

.خونه بیا االن همین -

:گفتم خودم به. شد حبس سینه توی نفسم. شد قطع تماس و

!!وضعی چه به هم اون اومد، سر به کاریت مخفی زمان شایان آقا -

.کردم توقف خونه در جلوی بعد لحظاتی و کردم رانندگی بیشتری سرعت با پدریم ی خونه سمت به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 105: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

105

. دمش خونه وارد و کشیدم عمیقی نفس. داشتم دلهره پدرم العمل عکس از ولی نبودم پشیمون کارم از ای ذره اینکه با

.بزنم حدس رو بشم روبرو قراره باهاش که ای صحنه تونستم می

.گرفت شدت شد می شنیده هم بیرون از که مامانم گریه صدای هال در کردن باز با

که صوفیا عمه والبته بودن، اونجا صابر از غیر به ام خانواده اعضای ی همه. انداختم سطحی نگاه یه. شدم هال وارد

.شد می محسوب دلگرمی یه خودش

و بود کرده مشت رو هاش دست. بود پدرم نگاه تر مهم همه از ولی داد می معنی یه کدوم هر. چرخید سمتم به ها نگاه

.اومد نمی صدایی هیچ مادرم گریه صدای جز. بود شده خم مادرم سر باالی

:کرد صحبت به شروع من به رو مقتدرانه و کرد راست کامال رو قامتش بابا

کردین؟ عقد وقته چند -

:دادم جواب مکث بدون

.هفته دو -

بودن؟ کیا عقدتون شاهد -

:گفتم دلم تو لحظه اون ولی. بپرسه سوالی نینچ کردم نمی فکر

.شد خوب هم خیلی اتفاقا -

:دادم جواب بابا به رو

.بود صابر یکیش -

:شد بلند شیوا صدای

چی؟ -

:گفت شیوا. کردن نگاه اون به متعجب همه. بود پریده رُخش از رنگ کردم، نگاه صورتش به

!نداره امکان -

:گفت شیوا به رو حرص با بابا

!کرده رو کاری چنین نامردت نامزد و داشته امکان بینی می که فعال -

:گفت خورد می حرص تابلو که حالی در شیوا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 106: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

106

!کنه؟ خراب رو صابر تا گه نمی دروغ معلوم کجا از -

:توپید بهش رو بابا

.زنیم می حرف موردش در بعدا شو، ساکت فعال -

:داد قرار مخاطب رو من باز و

داری؟ قبول پدرت انعنو به رو من -

:گفتم! بود غمگین پدرم لحن چقدر

.دارم قبول که معلومه! بابا حرفیه چه این -

:گفت و گرفت من از رو نگاهش بابا

.بده طالقش -

:داد ادامه بابا. دوئید صورتم به خون

. دم می خود باشه چقدر هر اش مهریه -

:گفتم و پایین انداختم رو سرم! بود؟ کردن فکر به احتیاج

.نخواین ازم -

:کرد مداخله عمه

!جان شایان -

:کرد برخورد باهاش بابا

.صوفیا نکن دخالت -

:داد ادامه من به رو

! پسر کردم می ای دیگه حساب روت من -

:گفت داشت بغض که صدایی با پریسا. نزدم حرفی

.کنی می اشتباه داری شایان -

:داد ادامه بابا

آخرته؟ حرف -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 107: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

107

:گفتم محکم صدایی با و آوردم االب رو سرم

.آخرمه حرف -

:کرد دراز سمتم به رو دستش. کشید عمیقی نفس و بست رو هاش چشم بابام

.ماشین سویچ -

هام چشم به رو نگاهش که درحالی و کرد باز رو هاش چشم. دستش کف گذاشتم و رفتم نزدیکش آوردم، در جیبم از

:گفت بود دوخته

.نهخو کلید و موبایل -

:گفت بابا به رو بهت با مامان. دادم بهش هم رو ها اون

!علی -

:گفت من به رو و گرفت، مامان جلوی سکوت نشونه به رو اش دیگه دست بابا

.برو من ی خونه از همیشه وبرای بردار اتاقت توی از داری الزم چیزی اگر -

. اومد نمی هم مامان گریه صدای دیگه

ستد چند و بود مدارکم برداشتم که چیزهایی تنها. رفتم اتاقم سمت به و کردم نگاه بابام ایه چشم به ای ثانیه چند

.لباس

ساپری که بودم اتاقم توی هنوز. ریختم توش کامپیوترم از هم رو ام نامه پایان کامل متن و برداشتم خالی فالپی یه

!بگم تونستم نمی چیزی دیگه یعنی. نگفتم چیزی. شد وارد زدن در بدون

:گفت لرزید می بغض شدت از که صدایی با و کرد حلقه بازوم دور رو دستش دو و گرفت قرار کنارم پریسا

به ور شناسنامه اول اگه بگیره، درمون بی درد رو شیوا الهی نکنی، یادمون دیگه بری که نه. عصبانیه االن بابا -

.بفهمن بابا و مامان و بکشه اینجا به کار ذاشتم نمی داد می نشون من

:گفت آروم بودن شده روون هاش اشک که حالی در و بوسید رو صورتم و شد بلند پاش ی پنجه روی

.نشی پشیمون وارم امید. بگم باید چی دونم نمی -

.شم نمی -

:گفت ضعیفی خیلی صدای با. کردم بغل رو سرش و چرخیدم سمتش به. کردن گریه به کرد شروع لرزید هاش لب

!داشتم آرزو واست چقدر دونستی نمی معرفتی، بی یلیخ شایان -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 108: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

108

:گفت و کرد نگاه هام چشم به و آورد باال رو سرش

!عقدت مراسم بردی می خودت با که و من حداقل نامرد -

:گفتم. زدم لبخند خودآگاه نا

.بکشی خجالت شوهرت جلوی شدم باعث که شرمنده -

:گفت اخم با

!بگه چیزی بخواد کرده غلط -

:گفتم و بوسیدم رو یشونیشپ

.باش بابا و مامان مواظب -

:گفت آوردم، بیرون دستگاه از رو فالپی و شدم خم. گرفت فاصله من از و داد تکون رو سرش

.بده بهم قولی یه شایان بمونه، اینجا امشب خواستم عمه از -

:داد ادامه. کردم نگاه بهش و گذاشتم هام وسایل بقیه پیش هم رو فالپی

چند هم شاید بکشه طول روزی چند یه شاید. مامان و بابا دیدن اینجا بیای خواستم ازت هروقت بده قول -

.ارند دوست اشتباه چند هر گیری می که تصمیماتی ی همه با رو تو ها اون خوابه، می عصبانیتشون باالخره ولی هفته

بشونقل تو جایی یه هنوز یعنی اتاقم تو بیاد ساپری گذاشتن که همین دادم، تکون حرفش دونستن معنی به رو سرم

.دارم

:مگفت. کردن می نگاهم داشتن همه برگشتم، سمتشون به دیگه بار یک رفتم، در سمت به. شدیم خارج اتاق از دو هر

.خداحافظ -

.کرد می کور گریه از و خودش داشت که هم پریسا نداد، رو جوابم کس هیچ مهراد جز

:شکست و سکوت صوفیا عمه ،کردم باز که رو در

شایان؟ -

:صوفیا عمه دوباره بیرون، اومدم و نکردم صبر

.کن صبر شایان -

:بابا عصبی صدای

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 109: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

109

.نرو دنبالش صوفیا -

.رفتم خروجی در سمت وبه کردم پام رو هام کفش

. گشتم می بر تاکسی اب باید حاال افتاد، ماشین به نگاهم رسیدم، در جلوی. رسوند خونه از بیرون به رو خودش عمه

:زد چنگ رو بازوم عمه

ری؟ می کجا شایان -

:برگشتم سمتش به

.خودم ی خونه -

:بود قرمز هاش چشم

نیست؟ تو ی خونه اینجا -

.بیرون برم اش خونه از گفت نشنیدی؟ پدرمه، ی خونه اینجا! نه -

:گریه زیر زد عمه

!ببری پناه ها غریبه به نکنه. رفیقات و دوست پیش وقت یه نری! ها رز گل پیش بری شایان -

:گفتم کالفگی با

!رز گل پیش رم می که معلومه. نکن گریه عمو روح به رو تو عمه -

:گفت آرومی صدای با و بوسید رو صورتم. کرد پاک و هاش اشک

همرات؟ داری پول -

:گفت و گرفت گاز رو لبش. کردم اخم

.گم نمی چیزی هم بابات به. خودم پیش بیا! کنیا ازدر دست زنت پیش بود خالی دستت که نه -

:گفتم دلخوری با

!عمه -

:گریه زیر زد دوباره

.دین می حرص و من اینقدر که بشی عمه بی الهی -

:گفتم و کردم بغلش بود آزاد که دستی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 110: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

110

.نشده ناراحت بابا تا تو برو حاال نکنه، خدا -

:گفت مشهودی نگرانی با و ینپای انداخت رو سرش. کردم جمع رو دستم و

!کرده کار نکنه سکته امشب اگه -

.بخشیدم نمی و خودم وقت هیچ افتاد می اتفاقی مادرم و پدر برای اگر. لرزید دلم

:گفتم مضطربی صدای با

.عمه باشه نذار؛ تنهاشون -

تدربس تاکسی هم کوچه سر. دمکر خداحافظی ازش و ندونستم جایز این از بیش رو موندن. کرد نگاهم گریه با هم باز

.برم خودمون ی خونه! نه... رز گل ی خونه به تا گرفتم

***

.صبحونه پاشو شایان؟ -

مبل روی. اومد یادم دیروز های اتفاق تمام بودم خوابیده روش که ای نفره سه مبل به نگاه با. کردم باز رو هام چشم

.اومد می صدا آشپزخونه توی از. نشستم

:زدم پوزخندی. خوابیدم اینجا که بود شبی ناولی دیشب

!شبی اولین عجب -

:اومد رز گل صدای دوباره

شایان؟ -

:گفتم ارادی غیر

جانم؟ -

:گفتم خنده با و گرفت ام خنده شد، ساکت

بله؟ خب، -

:آروم صدای با رز گل

.کوفت -

:گفتم جا همون از

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 111: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

111

!گفتیا چی شنیدم -

:رز گل

.بشنوی که گفتم هم من -

و دادم مسیر تغییر راه نیمه اما. برم دستشویی سمت به تا شدم بلند مبل روی از بود لبم روی لبخند هنوز که حالی در

:گفتم آرومی خیلی صدای با و ایستادم عکس قاب جلوی

!بداخالقی خیلی که حیف -

رد رو من رز گل وقت یه تا مکرد نگاه آشپزخونه سمت به سریع. بوسیدم رو تصویر لبهای و بردم جلوی رو صورتم و

.رفتم پایین ی طبقه بهداشتیِ سرویس سمت به خنده با. نبود شکر رو خدا که باشه، ندیده حالت این

:گفت و زد لبخندی دیدنم با رز گل. رفتم آشپزخونه سمت به و اومدم در دستشویی از...

.بشین -

.نشستم و کشیدم بیرون رو ها صندلی از یکی. آورد نمی روم به رو دیروز اتفاقات که بودم ممنون ازش واقعا

:شکست رو سکوت. شدیم مشغول دو هر. نشست روبروم هم رز گل

دانشگاه؟ ری می هم امروز -

:گفت و زد لبخندی. دادم تکون رو سرم

گردی؟ برمی کی -

:گفتم شلی لحن با! بود مشکوک نظرم به کردم، نگاه بهش تعجب با

.غروب -

:پرسیدم و گذاشتم میز روی رو ام لقمه

بگی؟ خوای می چیزی -

:گفت و زد لبخندی هم باز

.نیست اینطور نه -

!بود مشکوک اینطور که بگه چیزی یا کنه کاری خواست می نظرم به شد، خوردن مشغول سریع و

.شدم خوردنم صبحونه مشغول و انداختم باال و هام شونه! بودم شده حساس زیادی من هم شاید

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 112: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

112

***

:گفت التماس با. میکرد بازی هاش انگشت سر ماشین سوییچ و. بود مونده هوا توی همچنان رز گل دست

.شایان کنم می خواهش -

:شد نزدیکم رز گل انداختم، مبل روی رو کیفم و گرفتم ازش و روم اخم با

..میشی پدرت ماشین سوار چطور -

وپرایزمس خواست می خیالش به. رفتم بهداشتی سرویس سمت به و کردم پوفی. شد ساکت. برگشتم سمتش به اخم با

! کنه

:اومد می صداش هم دستشویی توی

!کنم خوشحالت داشتم قصد من -

:گفتم کردم می خشک رو صورتم حوله با که حالی در اومدم، بیرون و زدم آبی صورتم به

خری؟ می ماشین بعد بیرون ری می صندوق جلسه بهونه به اینجوری؟ -

:گفت مندی گله صورت با و داد فشار هم به رو لبهاش رز گل

!رفتم می بیرون خونه از هم قبال من -

:گفتم و دادم تکون رو سرم کالفه

خواستم؟ ماشین تو از مگه من نگفتی؟ بهم چرا میگم نیست، تو نرفتن یا رفتن بیرون بحث، -

و رفتم نزدیکش و کردم آویزون ای حوله جا از رو حوله انداخت، پایین رو سرش و نشست مبل روی درمونده رز گل

:گفتم

آورد؟ خونه تا رو ماشین کی -

.بونگاهیه خودِ -

:زدم کمرم به و هام دست

خانوم؟ حاج شدی ناراحت االن -

:گفت بگیره رو اش خنده جلوی کرد می سعی که حالی در رز گل

.شایان نکن زیاد و روت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 113: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

113

:فتمگ پررویی با و شدم سینه به دست

.شرط یک به ولی کنم می قبول کنی می اصرار زیاد که حاال -

:گفت و کرد نگام خباثت با

!خریدم تو واسه انگار کنم می قبول گی می جور یه -

:گفتم و زدم لبخندی صداقتش به. گرفت گاز رو لبش سریع خودش و

.کن استفاده ازش گرفتی یاد رانندگی خودت وقت هر پس... باشه -

:گفت و شد باز لبخند به لبهاش

.فرمون پشت بشینم خودم که نکردم ازدواج -

:گفتم و خندیدم روش به هم من

.کنه تجربه رو نفره دو گردش یه که میشه آماده ره می االن خوب، خانومِ این پس -

:گفت و زد محجوبی لبخند رز گل

.شم می آماده االن -

اش رقهبد اتاقش در دم تا نگاهم با و گرفتم دستش از رو سوییچ لبخندی با هم من. گرفت سمتم به دوباره رو سوییچ و

.کردم

***

:شکستم رو ماشین فضای بر حاکم سکوت

رز؟ گل -

:کرد سمتم به رو صورتش

بله؟ -

خوبه؟ حالت! ساکتی -

:گفت و زد محوی لبخند

.کرد اذیتم. بود چرب غذاش کنم فکر -

جایی؟ بیمارستانی بریم خوای می -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 114: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

114

.شم می خوب زنم می قدم حیاط تو کم یه! بابا نه -

با داره که شدم مطمئن و برگشتم سمتش به کردم، می حس خودم روی رو رز گل ی خیره نگاه. نزدم حرفی دیگه

:گفت. زدم لبخند متقابال کنه، می نگاهم عمیقی لبخند

نیستی؟ ناراحت دیگه -

:گفتم و شد تر باز لبخندم

نه؟.... داشتیم رمانتیک و نفره دو شب یه که نهای مهم خیال، بی -

:گفتم آرومی صدای با و کردم استفاده فرصت از داد، تکون آرومی به رو سرش

.نخوابم مبل روی اگه شه می هم تر رمانتیک -

:گفت و خندید

...هم داره، تخت هم مادرشوهرم، اتاق -

:گفت مشهودی دستپاچگی با شد، شکخ لبخندش جا در دید رو من ی رفته هم تو ی قیافه وقتی

.بخواب داری دوست جا هر خودته، خونه -

:گفتم دلم توی بود لبم روی ای پیروزمندانه لبخند که حالی در

.بخوابم تو اتاق توی دارم دوست من -

.نکردم نگاه صورتش به دیگه خونه به رسیدن تا و کشیدم عمیقی نفس

تکون رو سرم انداختم، بهش کوتاهی نگاه. شد خونه وارد و شد پیاده رز گل کردم، پارک حیاط داخل رو ماشین...

.شدم خونه وارد و برداشتم ماشین توی از رو کتم بستمش، و رفتم حیاط در سمت به و دادم

هک رفتم مبل همون سمت به دوباره و اومدم در وقتی. رفتم بهداشتی سرویس سمت به و انداختم مبلی روی رو کتم

.نیست دیدم بردارم رو کتم

هک نیست بچه رز گل خورد، تکون هام شاخک گرفتم، رو خودم جلوی خودم اما بپرسم که کنم صدا رو رز گل خواستم

!بدم توضیح براش رو ای مسئله چنین باشم مجبور من

. رفتم باال ها پله از بودم نشده مطمئن شَکم از هنوز که حالی در

زر گل کردم، باز رو در آرامی به نشنیدم صدایی که لحظاتی از بعد. زدم ضربه در هب و ایستادم رز گل اتاق در پشت

. نبود نفره دو ولی بود بزرگتر نفره یک از کمی که تختی بود، کشیده دراز تخت روی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 115: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

115

:آوردم زبون به رو ممکن ی جمله ترین احمقانه

ندیدی؟ رو کتم -

:گفت ولرزونی آروم صدای رزبا گل

.کن خاموش هم رو المپ -

....کردم خاموش هم رو المپ و بستم رو در شدم، اتاق وارد و کشیدم آسودگی سر از نفسی و بستم رو هام چشم

***

اتاقِ تراس روی رو رز گل و چرخوندم اتاق دور رو نگاهم. کردم باز آهسته و هام چشم خورد، می صورتم به خنکی باد

. بود شده خیره دریا ی منظره به و بود پیچیده هم به و هاش دست. دیدم هتل

من متوجه هنوز که بود دریا تماشای غرق اونقدر. کردم تنم و برداشتم زمین روی تخت کنار از رو لباسم و شدم خم

. بود نشده

:کرد نگاه صورتم به لبخندی با و شد متوجهم برسم بهش مونده قدمی. رفتم سمتش به و برداشتم ای ملحفه

.خیر به صبحت -

هاش لب روی و لبهام و کردم صورتش نزدیک رو صورتم بزنم حرفی که این بی و انداختم هاش شونه روی رو ملحفه

:گفتم و کشیدم عقب و صورتم کوتاه ای بوسه از بعد. دادم قرار

!خیره دیگه حاال -

. داد تکیه ام سینه به و چرخید من به پشت و زد ام شونه به ای ضربه خنده با

:گفتم آروم و بردم جلو گوشش تانزدیکی رو صورتم و کردم حلقه هاش شونه دور و هام دست

شدی؟ بیدار کی از -

:داد جواب من از تر آروم صدایی با و

.بودم نخوابیده -

:بره هم توی ابروهام شد باعث بود صحبتش لحن توی که غمی

نخوابیدی؟ چرا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 116: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

116

:گفت و فرستاد بیرون آه صورت به رو نفسش

.... شب چند این یعنی... دیشب -

:کرد نگاه هام چشم به و چرخید سمتم به

.خاص و قشنگ... شده قشنگ چیز همه شدی زندگیم وارد تو که روزهایی ی همه -

:کشید عمیقی نفس و بست و هاش چشم

.اینجایی تو که خوبه خیلی این -

که قلبم به توجه بی و کردم نوازش و وهاشم. کرد حلقه کمرم دور به و هاش دست و گذاشت ام سینه روی رو سرش

:گفتم تپیدن تند به کرد می شروع داشت هم باز

.منی زندگی اتفاق ترین زیبا تو... رز گل -

:کرد زمزمه آروم. زدم موهاش روی ای بوسه و

.ممنونم -

:گفتم مصنوعی اخمی با و کردم دورش خودم از و چسبیدم و بازوهاش

ممنونم؟! همین؟ -

:دادم ادامه و کرد نگاهم عجبت با

!ممنونی فقط تو بعد کنم خلق احساسی ی جمله یه که آوردم فشار خودم به کلی -

:گفت و رفت ای غره چشم

!بازی؟ پرور -

:کردم تکرار حرفش تایید در و دادم باال و ابروم یه

.بازی پررو -

:گفت خنده با کشیدم، اتاق سمت به و چسبیدم رو دستش مچ و

!بخوریم صبحونه بذار! عسلمونه ماه روز اولین امروز تازه بابا -

:گفتم و بستم و تراس کشویی در

.بعدش البته.... خوریم می هم صبحونه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 117: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

117

***

:گفت و زد شرمگینی لبخند فرهمند استاد

.بعد ترم واسه افته می دفاعت نوبت نریزی رو شهریه باقی هفته این آخر تا اگه صدیقی، تم شرمنده -

:گفتم ظاهر حفظ با ولی بودم فروپاشی حال در درون از که این با

.کنم واریز رو پول هفته آخر تا کنم می سعی ممکن جای تا شرمنده؟ چرا شما -

یهتک در کنارِ دیوار به رو سرم بستم، که رو اتاق در شدم، خارج اتاقش از اجازه با گفتن با و شدم بلند صندلی روی از

.کنم جبران و هام ریه داخل هوای کمبودِ این تا کشیدم عمیقی نفس بستم، رو هام چشم و دادم

چه افتادم، راه سالن خروجی سمت به و گرفتم دیوار از رو ام تکیه بود، نکرده پرداخت رو شهریه ی مانده باقی بابا

هریهش بیاد وقت اون! نگرفت ماز خبری کوچکترین ماه سه این تو. بیرون انداخت اش خونه از رو من بابا! داشتم توقعی

!داره؟ وجود هم شایانی که هست یادش اصال! کنه پرداخت رو ام

وطهمح وسط خواست می دلم شد، می قلبمه گلوم تو هی ام سابقه کم لعنتیِ بغض شکسته، دلم جور بد کردم می حس

.کنم گریه های های خودم کسی بی به و بشینم دانشگاه ی

نمی جایی به ماه ی نیمه تا اونم خونه، خرج ریزه خرده جز که بود کم اونقدر حقوقم! ردم؟ک می کار چی باید حاال

زشونا برم بعد بودمشون، ندیده مدت این تو بیشتر بار سه دو کلش کنم، قرض عمرا هم پریسا و صوفیا عمه از! رسید

!ام شهریه واسه بگیرم پول

برو که کنه باز نصیحت باب باز که دارم مشکلی بدونه بود کافی ،زد می غر اش همه غروها غُر ننه مثل که هم فرید

!عذرخواهی بابات پیش

کسی ات رسوندم بهش رو خودم سریع شکست، بغضم افتاده که ماشین به نگاهم! رز؟ گل دِین زیر رفتم می باید یعنی

:گفتم لب رزی بود روون اشکم که حالی در و گذاشتم فرمون روی رو سرم نشه، خرابم حال متوجه

.براش کنم می جبران بشم رسمی خدا به -

***

:وگفت کرد درست رو پیراهنم ی یقه رز گل

!نداری که استرس -

:گفتم و بوسیدم رو پیشونیش خنده با

!داری تو انگار ولی! نه که من -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 118: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

118

:گفتم و کردم خم صورتش جلوی رو سرم. پایین انداخت رو سرش و زد گیجی لبخند بگه، چیزی خواست می انگار

شده؟ چیزی -

نیام؟ من میشه... میشه -

:گفتم دادم می باال رو ابروهام که حالی در و بستم رو آستینم های دکمه

.رم نمی نیای تو. نچ -

:گفتم و اش شونه روی گذاشتم رو دستم شد، ساکت

بیای؟ نداری دوست چرا -

:گفت و زد غمگینی لبخند

ه؟کی همراهته که این پرسن نمی هات همکالسی.. فقط! .... افتخارمه باعث فاقاات باشم، نداشته دوست که نه -

:گفتم شد، بیشتر ام خنده شدت. شد ناراحت ام خنده از. خندیدم نگرانیش دل به

؟...باشه مهم برام کسی نظر بود قرار اگر من -

:گرفت اش خنده بده، ادامه رو ام جمله خودش که کردم نگاه بهش منتظر و

.میام و پوشم می و مانتوم هم من بیاری در حیاط از رو ماشین تو تا هستی، ای دیوونه چه دونم می -

رسیاست ذره یه اون تونستم نمی کشیدم، عمیقی نفس رفتم، بیرون اتاق از و برداشتم صندلی ی لبه روی از رو کتم

دفاع زامرو هم ارجمندی مهال بود گفته فرید هک بود بابت این از استرسم بیشتر. کنم انکار رو داشتم دفاعم بابت که

نیست، مهم برام کس هیچ العمل عکس و نظر کنم وانمود داشتم سعی که درسته کرده، نامزد دونستم می کنه، می

!بگم دروغ تونستم نمی که خودم به ولی

***

نگاهم ،بود اومده سراغم به حاال اشتمند ام ارائه ابتدای از که استرسی و بود، رفته فرو سکوت تو سالن که بود لحظاتی

.زدم محوی لبخند متقابال هم من زد، لبخندی بود، نشسته کیمیا و فرید نزدیک که افتاد رز گل به

:شکست رو سکوت رنجبر استاد

...داشت جزئی ایرادهای سری یه -

کامل ام پروژه فرهمند استاد ولق به گذاشت، ایراد رو اسمش شد نمی مسلما که ایرادهایی بردن نام به کرد شروع و

:گفت رو نظرم مورد مطلب جمالتش آخر در که بودم دوخته چشم لبهاش به تمام دقت با. بود

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 119: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

119

ی نمره جز ای نمره مربوطه های تحلیل و آماری های داده مخصوصا شده آوری جمع مطالب بر کامل تسلط -

.طلبه نمی رو کامل

اورد که استادهایی به و اومدم پایین تریبون پشت از و فرستادم بیرون ور نفسم زدن، کف برام سالن توی جمعیت

.کردم تشکر و دادم دست بودن دفاعم

کیمیا و فرید. اومدن بیرون سالن از و شدن متفرق ها داور خروج از بعد جمعیت بودم آخری یعنی دوم نفر من چون

.گفتن تبریک بهم هم

.صدیقی آقای گم می تبریک -

هادام رو اش جمله خودش بود، ایستاده کنارش مذهبی تقریبا ظاهری با پسرجوونی. بود مهال برگشتم، اصد سمت به

:داد

.بودین نمره این الیق واقعا بود، عالی! تر مسلط و بهتر البته کالسیتون، های کنفرانس همه مثل -

به افتاد، مهال نامزد به نگاهم. گرفتم رو زبونم جلوی پس دادن، نوزده اون به اومد یادم که بگم تبریک هم من خواستم

دراز جوون پسر سمت به رو دستم! نکردم پرسی واحوال سالم هنوز کدوم هیچ با و نکشیده شعورم که اومدم خودم

:گفتم فشردیم می رو هم دست که حالی در و کردم

درسته؟ باشین، ارجمندی خانوم همسر باید شما -

:گفتم مهال به رو کرد، تایید گرمی لبخند با

.باشه مبارکتون هم التحصیلیتون فارغ... گم، می تبریک -

:گفت و کرد نگاهی رز گل به کرد، تشکر و زد گرمی لبخند هم مهال انتظارم خالف بر

هستید؟ صدیقی آقای آشنایان از شما -

:گفت نفس به اعتماد با رز گل بزنم حرف خواستم تا

.هستم همسرشون -

از رو همسرش و مهال اینکه برای و شد تر پهن لبخندم. شدم لذت غرق رز گل بودن صریح این از. وندم باز مهال دهن

:گفتم بیارم در شوک

.ارجمندی خانوم خب -

:دادم ادامه کرد، نگاه من به و کرد جمع رو دهنش

.اتون اجازه با شدم، خوشحال مالقاتتون از -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 120: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

120

:گفتم و زدم لبخندی. خندید می داشت رز گل که بود عجیب برام. شدم دور جمع از و گرفتم رو رز گل دست و

!خندی می تو بعد کرد می سکته داشت هیجان از مردم بچه -

:گفت خنده با

.اومد یهویی بگم، بلند رو جمله این نداشتم قصد -

بیرون ونقشنگم حس از رو ما مزاحم مگس صدای که بودیم ماشین نزدیک خنده، زیر زدیم دو هر حرفش این با

.کشید

رز گل به اول و شد نزدیکمون. آوردم می پایین رو صابر فک وگرنه بدم انجام زشتی حرکت رز گل جلوی خواستم نمی

در. نشست و فهمید رو منظورم رز گل کردم، باز رو شاگرد طرف در داد، رو سالمش جواب لبخندی با رز گل کرد، سالم

:کرد صحبت به شروع سریع کنم، می ضعو حالت دارم فهمید که صابر بستم، رو

.دانشگاه میای امروز دونستم می -

:شدم سینه به دست

خب؟ -

.گم می تبریک -

:گفتم اخم با

!باشه داشته ربطی تو به کنم نمی فکر -

:دادم ادامه و بردم باال رو ابروهام بعد

خماری تو وقت یه. داد رز گل رو ام هریهش باقی که بگو شیوا به خونه رفتی داری، مهم ی وظیفه یه چرا. آهان -

.شه می اذیت نمونه

:گفت درموندگی با صابر

!نگفتم؟ چیزی شیوا به من که کنی نمی باور چرا -

:گفتم ظاهری آرامشی با گذشت، سکوت به ثانیه چند. کردم نگاهش فقط

.بشی نزدیک من به وت ندارن دوست اش خانواده و زنت که اینه مهم! نه یا گفتی تو که نیست مهم -

از نشنگرا نگاه که دوختم رز گل به و گرفتم صابر از رو نگاهم. بود آور درد خیلی داشتم جمله این بیان موقع که حسی

.بود مواظبم ماشین داخل

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 121: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

121

:گفت و آورد در رو پاکتی و کرد کاپشنش جیب توی رو دستش صابر

.عروسیمونه جمعه شب این -

«همسر اتفاق به صدیقی شایان. » گرفتم رو پاکت و بردم جلو رو دستم ارادی یرغ گرفت، سمتم به رو پاکت

:گفتم و زدم پوزخندی

کردی؟ دعوت هم رو بالفطره خائن این که داره خبر اصال! پاکت رو نوشتی شکلی این دیده زنت -

:گفت کالفگی با صابر. کردم اشاره رو خودم و

.بیاد یادت چیزایی یه شاید بنداز پاکت روی خط دست به نگاه یه مننوشت من... دوما. منی دوست تو اوال -

بود شدهن حاضر حتی که کسی کردم می باور باید یعنی انداختم، نگاهی پاکت به مجددا و گرفتم ندید رو حرفش کنایه

...!کنه پرداخت رو پسرش شهریه ی نیمه

:بود سرخ هاش چشم. انداختم نگاهی صابر به ناباوری با

درست هنذاشت پدرت لحظه این تا رفتی تو که شبی اون از بعد! نگفتم کس هیچ به. نگفتم شیوا به من خدا به -

.شد کوفتمون نامزدیمون! ببینم رو شیوا درمون

:گفتم باشم، خونسرد کردم سعی. نسوخت براشون دلم ای ذره

.باشه مبارکتون -

:گفت مشتاقی نگاه با صابر

میای؟ یعنی -

:مزد پوزخندی

.بیارم باال عروس صورت تو بیام ترسم می -

.شدم ماشین سوار صابر ی زده بهت نگاه به توجه بی و

***

:رز گل

.کنه می درد کمرم -

:گفتم و زدم ورق رو دستم توی ی روزنامه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 122: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

122

.نمیاری نه هم دیگه دکتر، ریم می فردا -

:خنده با رز گل

.دارم هم تهوع حالت تازه -

:گفت و کرد اشاره رو من صورت گرفت، ام خنده. زد قهقهه کردم نگاه بهش تا

ترسیدی؟ -

:گفت و کرد کم اش خنده شدت از. شدم مشغول خوندنم روزنامه به دوباره و خندیدم هم باز

خرید؟ بریم فردا -

:گفتم کنم نگاه بهش اینکه بدون

بخری؟ چی خوای می -

.بخریم شلوار و کت تو برای -

:گفتم و نشدن متوجه به زدم رو خودم اما چیه حرفش این دلیل تمدونس می که این با

!دارم -

:گفت و گوشش پشت زد رو کوتاهش موهای

!دیدن همه که و اون جدید، دونه یه -

:گفتم و شدم دقیق صورتش به گذاشتم، میز روی و کردم تا رو روزنامه

.ریم نمی جا هیچ ما نکن، هم و فکرش -

:گفت ناراحتی با رز گل

چی؟ تو اما دارم عادت تنهایی این به من! بنداز برمون و دور به نگاه یه کِی؟ تا -

:گفتم عصبانیت با

.کردم عادت مدت این تو.. کردم عادت -

:گفت سماجت با رز گل

.بشم ات خونواده از جداییت مسبب خوام نمی. کنی عادت تو خوام نمی من ولی -

:گفتم عصبانیت با شد، قرمز هاش چشم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 123: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

123

.کنم می عزا و عروسیشون میرم کنی گریه خدا به -

می راست رز گل زد، می پرپر پدرم و مادر دیدن واسه دلم طرفی از کردم، ناراحتش دونستم می. گرفت ازم رو نگاهش

.کنم عادت تونستم نمی من گفت،

:گفتم آرومی صدای با

.ببینم رو شیوا دیگه ندارم دوست -

:گفتم و کردم فوت رو نفسم الفهک نداد، نشون العملی عکس

.میاد بدم بینم دهن های فامیل با شدن روبرو از -

:گفتم. نزد حرفی هم باز

.هستن پدرم و مادر فقط باشه مهم برام جمع اون از کسی اگر -

:گفت برگردونه و روش اینکه بدون

!دارم کار چی بقیه با بود، نفر دو همون منظورم هم من -

:گفتم و چرخوندم دهنم تو رو حرفم

.ما خونه ریم می سر یه ظهر از بعد فردا -

:گفتم کرد، نگاه بهم تعجب با

.نمیام عروسی ولی -

:گفت و زد دل ته از لبخندی

.ممنونم شایان، ممنونم -

...شد اشک غرق هاش چشم باز و

!داشتم دلهره حاال همین از

***

:گفت و کشید پریز از رو اتو رز گل

.شم می آماده اومدم در حموم، رم می من اس، آماده هم لباست -

:گفتم بود، هول نظرم به شد، لباس انتخاب مشغول دادم، تکون تایید نشونه به رو سرم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 124: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

124

رز؟ گل -

:گفتم من و مِن با کرد، نگاه بهم و ایستاد حرکت از

!شلوغه خونه حتما عروسیه، شب فردا آخه نریم؟.... شی می اذیت کنی می حس اگه -

:گفت و کرد اخمی رز گل

.نگرد بهونه دنبال هم تو! طبیعیه که دارم، استرس یکم فقط -

.اومدم بیرون اتاق از و شدم بلند تخت روی از فرستادم؛ بیرون شدت با رو نفسم شد، مشغول دوباره و

ینپای و باال مشغول و برداشتم رو کنترل کردم، پرت تلویزیون روبروی مبل روی و رسوندم پایین سالن به رو خودم

.شدم ها شبکه کردن

:زدم غُر خودم با اومد، می آب صدای هنوز بود، گذشته ساعتی...

.بمونه حموم تو خواست می شب تا وگرنه! داشت عجله خوبه -

. رفتم باال ها پله از و شدم بلند مبل روی از جمله این گفتن با

:زدم ضربه چوبی در به و گرفتم قرار حموم در پشت

رز؟ گل -

:تر بلند بار این زدم، صدا دوباره نیومد، صدایی گذشت، ثانیه چند

رز؟ گل -

و ار،د طرح شیشه باالیی ی نیمه که دوم در پشت و دادم فشار پایین طرف به رو دستگیره داشت، برم ترس ناخودآگاه

ای سایه هبگیر قرار پشتش کسی اگر اام بود، نادید طرح شیشه، که درسته. گرفتم قرار بود آلومینیوم پایینش قسمت

:گفتم لرزون صدای با نگرفته، قرار پشتش کسی شدم مطمئن لحظه اون در که شه، می دیده شخص اون از

خوبه؟ حالت رز؟ گل -

ور شیشه اگر. بود شده چفت داخل از دادم، هل رو در! افتاده اتفاقی رز گل برای رسیدم یقین به بود، منظم آب صدای

باعث و زدم ضربه آلومینیومی مربع به به زانوم با لرزید، می بدنم تمام بریزه، بدنش و سر رو داشت امکان تمشکس می

مامح کف که رز گل دیدن با کردم، کج رو قسمتیش احتیاط با اما لرزیدن می خیلی دستهام که این با بشه، کج شدم

:اومد بیرون گلوم از ای خفه صدای شد، نابود و نیست هم انرژیم ی مونده ته بود افتاده

...رز گُلِ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 125: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

125

ورز به. شد نمی باز کامل در بود، افتاده در پشت رز گل چون بشه، باز در تا کردم باز رو چفتی و بردم داخل رو دستم

یه سختی به کردم، صداش دادم، تکونش و گرفتم رو هاش شونه بود، داده دست بهم خفگی حس کردم، جا رو خودم

آوردمش، بیرون حموم از کردم، بغلش و نکردم معطل دیگه شد، راحت خیالم کمی. کرد باز رو هاش پلک الی خورده

توی دوئیدم سریع. شد می ناراحت خودش بعدا هم بخوره سرما بود ممکن هم اینطوری کردم، می تنش چیزی یه باید

پوشیدش، می شد می گرمش وقت هر که بود گشاد ماکسی پیراهن یه کردم، خالی رو ها کشو و کمد کل خواب، اتاق

نمی بر صورتم از رو اش خسته نگاه. کردم تنش رو لباس بدبختی با سرش، باالی رفتم دوباره و برداشتم رو همون

نمی که بود آور رنج آرامش یه هاش چشم توی بود، شده روشن نهایت بی پوستش رنگ ایستادم، حرکت از. داشت

:فتادما گریه به. کنم باورش خواستم

باشه؟. بابام ی خونه ریم نمی بیاد زمین به هم خدا خود -

چسویی. دوئیدم خواب اتاق سمت به دوباره گرفت، شدت ام گریه زد، لبخند صورتم به کردم حس کرد، می نگاهم هنوز

از و مکرد بغلش باریدن، می وقفه بی هام اشک. رفتم رز گل سمت به لباسم کردن عوض بدون و برداشتم رو ماشین

. دوئیدم پایین ها پله

روی رو رز گل و کردم باز رو شاگرد سمت در بودم کرده رد رز گل پاهای زیر از که دستی با کردم، پام رو صندلم

ییک. کردم بازش کامل و رفتم حیاط در سمت به. بستم و ماشین در و خوابوندم حدی تا رو صندلی دادم، قرار صندلی

هب شدم، ماشین سوار ایستاد، حرکت بی من ی قیافه دیدن با اما کنه سالم بهم خواست بود، کوچه توی ها همسایه از

:شنیدم و صداش که بودم خروج حال در اومد، حیاط در سمت

.بندم می و حیاط در من برو -

من و ودنب کار در نفسی هم شاید کشید، می نفس سختی به کنارم من رزِ گل. ببندم رو در تا وانمیستادم هم گفت نمی

.گرفت نمی من از رو نگاهش بود، چرخیده من سمت به گردنش. کردم می حس اینطور

ره. بگیرم رو زدنم زار جلوی تونستم نمی هم لحظه یک حتی برای. داشتم و پناه بی ی بچه یه حس. بودم ترسیده

.بده راه بهم تا کنمش یکسره و بذارم بوق روی رو دستم شد می باعث گرفت می قرار راهم جلوی که ماشینی

نمونده جونی پاهام توی داخل، بردن رو شوک دستگاه دیدم خودم اتاق، توی بودن رفته نفر چند که بود لحظاتی....

.اومد نمی اتاق داخل از صدایی هیچ که بود لحظاتی اومد، نمی اتاق داخل از دیگه بخش دکتر اوامر صدای بود،

عرق ولی بود سرد هوا که این با. بودم نشسته زمین روی. انداخت می بهم تعجبیم نگاه شد می رد کنارم از کی هر

.شد می شنیده گلوم از خراش گوش ای ناله صدای فقط اومد، نمی اشکهام دیگه. بودم کرده

:گفت و اومد سمتم به کرد می نگاهم پرستاری ایستگاه از لحظه اون تا که جوونی پسر

خوبه؟ حالت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 126: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

126

:گفتم سختی به باشم؟ خوب تونستم می

نمیان؟ بیرون اتاق اون از چرا -

کیا؟ -

با. شد خارج اتاق از دکتر آقای و شد باز در. پرسید رو سوال این خودی بی کنم می حس. شدم خیره در به دوباره

:گفت آرومی صدای با و اومد سمتم به من دیدن

داشتی؟ خانوم این با نسبتی چه -

:گفتم رمقم آخرین با

!!! اشتم؟د -

:زد ضربه ام شونه به دستش با بار سه دو دکتر

.بود شده قلبی حمله دچار. متاسفم -

!ساعت یک عرض در اش همه کنم، باور خواستم نمی نداشتم، باور. گرفت جوشیدن اشکم ی چشمه دوباره

پسر .خوردم می سُر دوباره و شدم می بلند نیمه تا. شدم فلج کردم می حس اما بشم، بلند که گرفتم دیوار به رو دستم

:گرفت رو بازوم زیر جوون

.کنم کمکت بذار باش، آروم -

. دمکر خارج دستش از رو بازوم و دادم تکون نه معنی به بار چند رو سرم کردم، نگاه صورتش به. شدم بلند سختی به

:زدم داد. کشید یم پارچه رز گل صورت روی داشت پرستاری. رسوندم اتاق در پشت به رو خودم سختی به

.نکن -

:زدم داد دوباره ایستاد، حرکت از

....نپوشون و روش. .. نمرده -

...لعنتی منِ. شدم مرگش باعث من. بده آشتیم ام خانواده با خواست می حموم، بود رفته من عشقِ نمرده، من رز گل

....لعنتی منِ

***

.امهپ گرمکن شدم متوجه که کنم جیبم توی رو دستم خواستم کرد، نگاهم منتظر و داد تکیه پاش کنار رو بیلش مرد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 127: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

127

از کنان تشکر و دادم رو اش الزحمه حق داشبورت از و کردم باز رو در. رفتم ماشین سمت به و شدم بلند زمین روی از

.شد دور من

.من دل مثل... داشت بارون دلش. کردم نگاه آسمون به و کردم بلند رو سرم کردم، حس صورتم روی رو آبی ی قطره

اریسپ خاک موقع پیش دقیقه چند بودن، نشسته هاشون رفته خاکِ سر که مردمی توک و تک بود، شنبه پنج صبح

.بودن غریبه همه ولی... بغض از شم خالی تا گشتم می شونه یه دنبال. ایستادن کنارم ادب رسم به رز گل

.همن عشق! نیست من مادرِ رفته که اینی دونستن نمی حتی

دوباره بیبنه، می و من داره خاک ها خروار زیر از رز گل انگار که بودم دوخته چشم بهش چنان نشستم، خاکش کنار

:کرد وا سر بغضم

!شد؟ تموم -

....

بشینم؟ کنارت اینجوری که جنگیدم همه این -

رو دستم گذاشتم، بود شده گل حاال که خاکش روی رو سرم کشیدم، دراز قبرش کنار نداد، صحبت ی اجازه گریه

ابراز عقدمون، روز ماه، سه این... گذشت نظرم از بودیم هم با که لحظاتی تک تک بستم، رو هام چشم و کشیدم روش

..دادم پیشنهاد بهش که گردشی. ... برادرش اومدن. ام عالقه

....است گرفته دلمان نیز ما -

:کردم زمزمه

.مشد تنها هم من.... گرفته دلم هم من -

فوت لبیق سکته اثر بر که بیمارانی» گفت دکتر دیروز وقتی. نکنم باز و هام چشم کاش. نبود مهم برام چیز هیچ دیگه

...کنه باز و هاش چشم لحظه هر رز گل بودم منتظر که بودم ساده چقدر ،«داریم می نگه ساعت چند رو شدن

مرتب و دست به چتر مردی. بود شده سنگین صورتم فطر یه. کردم باز و هام چشم سختی به داد، تکونم کسی...

:بود ایستاده پشتم

خوبه؟ حالتون -

:گفت و شد خرابم حال متوجه. بود رفته دستم از مکان و زمان کردم، نگاهش گیج

.نیست خوب این اینجایید، که زیادیه زمان مدت کنم می فکر عصره، شش ساعت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 128: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

128

مبدن ی همه. شدم سوار و رفتم ماشین سمت به لنگان لنگان. شدم بلند زمین روی از و دادم تکون گیجی با رو سرم

کممح بار یک کاری ظریف بدون و برداشتم دستمالی. شد گِلی انگشتم بردم، صورتم طرف به رو دستم. کرد می درد

.انداختمش بیرون و کشیدم پوستم روی

خودم به گذشت که کمی... داد نمی رو حرکتی چهی فرمان مغزم و ماشین داخل بودم نشسته منگ و گیج دقایقی

.روندم خونه سمت به و کردم روشن رو ماشین و اومدم

خاموش رو تلویزیون تا برداشتم رو کنترل شدم خم. بود روشن تلویزیون. اومد می حموم از همچنان آب صدای....

ابپرت تلویزون سمت به رو کنترل قدرت تمام با بود، میز روی که افتاد صابر و شیوا عروسی کارت به چشمم کنم،

رفتم، سمتش به نشد، خنک دلم شد، می خارج ازش عجیبی صدای و شد برفک تصویر و شکست اش شیشه کردم،

و گرفت رو قدرتم جلوی بود وصل پریز به سیمش چون کردم، پرتابش دیوار سمت به قدرت تمام با و کردم بلندش

. شد خفه جرقه چند زدن با و شد پرت تر طرف اون متر چند

می پرت رو اومد می دستم دم چی هر و کردم حمله خونه وسایل سمت به داد، دست بهم جنون لحظه یک برای

...کردم

...رفتم سمتش به لرزون پاهای با. عکس قاب به افتاد چشمم چرخوندم، رو نگاهم. ایستادم سالن وسط خسته

. نکن بوس و عکس گفتم دفعه صد شایان -

.زنمه عکس چه، تو به -

:کشید شیشه روی رو دستمال حرص با

!کنم پاک روش از و ات ولوچه لب جای باید روز هر -

اردیو از رو عکس قاب گریه با. داشتم نگه دست برسه بود مونده سانت چند بردم، عکس لبهای سمت به رو دستم...

:زدم فریاد کوبیدم، زمین به و کندم

...نامردی هم تو... ردینام همه مثل هم تو -

متس به رو قاب و کردم دراز رو دستم لحظاتی از بعد. کردم گریه مظلومانه کردم، بغل و زانوهام و نشستم پله راه کنار

:کشیدم خودم

...بودم عصبانی. ببخشید -

!دیوونه. کردم می گریه هی خندیدم، می هی ها دیوونه مثل بودم، نشسته همونجا همچنان من و بود گذشته ساعت دو

.تمبرداش فندک همراه به رو بنزین لیتری چهار و رفتم انباری سمت به سرعت با که رسید خودش اوج به زمانی جنونم

:گفتم لب زیر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 129: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

129

.کنم می زهر اتون همه به رو امشب -

نگه باغ یجلو روندم، سرعت با عروسی محل سمت به و گذاشتم ماشین توی رو ظرف شدم، خارج خونه از حرف این با

و بود پارک سنگی راه وسط هم عروس ماشین. بود باز باغ درِ چون. اومدن دوماد و عروس تازه بود معلوم. داشتم

باز رو ظرف در. نبود باغ ابتدای به حواسش کس هیچ. رفتن می باغ ته سمت به داماد و عروس همراه زیادی جمعیت

زیر رو به و رسیده نیمه به حاال که چهارلیتری عروس، ماشین تا کردم ریختن به شروع در جلوی همون از. کردم

:کرد صدام کسی. دادم قرار ماشین

پسر؟ هستی کی تو -

.شناسمش نمی من که صابره طرف از حتما گفتم خودم با بود، مسنی مرد. برگشتم سمتش به

:گفتم پوزخندی با. کرد تکرار رو سوالش دوباره

.عروس داداش -

داخل از شاد موزیک صدای! بودم نشسته رو صورتم روی های گل حتی هنوز من. انداخت وضعم و سر به متعجبی نگاه

.بودن نشده سالن وارد کامال همراه، جمعیتِ هنوز و اومد می باغ

:گفت و کرد نگاهم تعجب با بود ایستاده در دم مخصوص لباس با که نگهبانی. رفتم خروجی در سمت به

تو؟ رفتی چجوری هستی؟ کی تو -

:گفتم سردی با

!دربان آقای نیستی وارد کارت به زیاد -

. کردن می نگاهم متعجب دربان و مرد اون آوردم، در جیبم از رو بودم برداشته خونه از که فندکی. ایستادم در جلوی

.کرد گرفتن آتش به شروع بنزینی مسیری. داشتم نگه بنزین رد کنار رو فندک و شدم خم

.زدن فریاد عروس ماشین به شدن نزدیک با و کردن دنبال رو آتش رد اول دو هر

.موندم منتظر و دادم پایین رو شیشه ماه دی سرد هوای به توجه بی. شدم سوار و رفتم، ماشینم سمت به خونسردانه

.کشیدن می زبانه که هایی شعله و.... انفجار صدای بعد لحظاتی

گردش در نگاهشون دوئیدن، کوچه داخل به سراسیمه نفر چند. کردم وشنر رو ماشین. اومد نمی موزیک صدای دیگه

.دوئیدن من سمت به داد، نشونم هم بقیه به افتاد، من به مرد اون نگاه بود،

...حرکت و فشردم گاز پدال روی رو پام

بود؟ مهم کی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 130: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

130

!کس هیچ

...خودم حتی

:کردم زمزمه و زدم خندیپوز بودن، کرده پیدا راه صورتم به باز که هایی اشک همراه

رفت و کرد صدایم آمد نفر یک

رفت و کرد آشنایم صدایش با

...رسید که رفاقت تلخ نوبت

!رفت و کرد رهایم تنها ناگهان

***

3133/ اردیبهشت/3

:آشنا صدای کنم، تنم که برداشتم اش دسته روی از رو کتم و گذاشتم زمین روی رو کوچکم چمدان

.خیر به رسیدن. دکتر آقای سالم -

:گفتم بابک لطف اظهار جواب در لب زیر. برگشتم صدا سمت به

.ممنون -

:گفت و برداشت رو چمدونم و شد خم

.بودم منتظرتون اینجا من! نشسته هواپیما وقته خیلی سمت، این از بفرمایین -

دوقصن در رو چمدانم اینکه زا بعد هم بابک. نشستم و کردم باز رو عقب در. رفتیم ماشینش سمت به. نگفتم چیزی

.نشست فرمون پشت گذاشت، عقب

:گفت ماشین کردن روشن حال در

رین؟ نمی دیگه -

:گفتم بود بیرون به نگاهم که حالی در

.بمونم که اومدم -

:گفت

بگم؟ بدم، خبر بهشون ایران رسیدین موقع هر گفتن فرید آقا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 131: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

131

:گفتم تفاوتی بی با

.بگو -

:گفتم کالفگی با شه، می مشغول باهاش داره که افتاد موبایلش به نگاهم

...دونی نمی مگه نه، االن -

:گفت و پیراهنش جیب تو گذاشت رو گوشی سریع

.کرد استفاده موبایل از نباید رانندگی موقع دونم، می بله بله -

:گفت یلحظات از بعد. دوختم بیرون به رو نگاهم دوباره. داد تحویلم پهنی لبخند آینه از و

برم؟ کجا جناب -

:گفتم بردارم ها خیابون از رو نگاهم اینکه بدون

!میری؟ کجا اول همیشه -

.چشم -

رو خودش برسم ورودی سردر به من تا شد، پیاده من از زودتر هم خودش. کرد توقف آرامستان در جلوی بعد دقایقی

.رفتم رز گل مزار سمت به و کردم تشکری داد، دستم به رو گالب شیشه و رسوند من به

:کردم می صحبت هم همزمان و دادنش شو و شست به کردم شروع گالب با

.مبارک تولدت ولی تاخیر، روز یک با چند هر. سالم -

:دادم ادامه لبخند با

!بود یکی هامون تولد اقل حد خوردیم نمی هم به چیز هر تو -

.ندارم ریکا دیگه یعنی. گردم برنمی دیگه. بمونم که اومدم -

.گم می رو.... دانشگاهِ رییس! گفتم بهت پیش سِری یادته؟ که و ایزدی... گفت می ایزدی -

دانشکده رییس بشم و بمونم جا همین قراره. نکردم قبول اما دانشگاهش، علمی هیات واسه برم گفت -

خوبه؟. مدیریت

:گفتم لبخندی با. کردم نگاه سفیدش قبر سنگ به منتظر

! هستی راضی هم تو که مخوشحال -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 132: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

132

. بودم شده خسته رفتن شهر اون به شهر این از و کردن پرواز از دیگه آخه -

:بوسیدم رو سنگ و شدم خم

.ام دیوونه شایان همون تو جلوی باشم دکتر آقای کی هر جلوی من -

.خندیدم خودم و

!نیست شکی ای دیوونه اینکه در -

:گفت خنده با دادیم، دست هم به و شدم بلند بود، فرید کردم، نگاه سرم پشت به متعجب

.پسر خیر به رسیدن -

:گفتم. نشستیم دو هر

اینجام؟ دونستی می کجا از -

اومدم، می سمتی این داشتم بودم راه تو خودم. نبود سخت زیاد زدنش حدس دوما زد، زنگ ات راننده اوال -

.اینجا میای رسیدنت محض به دونستم می

اومدی؟ بیرون بانک از روز وقت این چطور -

:خنده با فرید

.زدم جیم -

:گفتم لب زیر. خوندن فاتحه به کرد شروع و زد کوتاه ضربه چند سنگ به میانی انگشت دو با. شدیم ساکت

.بود دومون هر تولد دیروز -

:گفت آروم کرد نگاه صورتم به

.مبارکه -

:داد ادامه و

.کنه رحمتش خدا -

:گفتم بردارم قبر سنگ از رو گاهمن اینکه بدون

به ناال بمونم، نعمت و ناز تو که کردن بزرگم نعمت و ناز تو خواستن، می دیگران که برسم جایی به بود قرار -

پشیمون ای ثانیه واسه حتی. نعمته اش همه نیست نازی دیگه که تفاوت این با رسیدم خواستن می که جا همون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 133: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

133

احساس حرمت به من نبود خوش پایانم بقیه نظر از اگه حتی! شد این چرا که کنم ینم پشیمونی به فکر یا نشدم

.شکرت خدایا میگم و زنم می لبخند داشتم که قشنگی

:گفت و برگشت سمتم به فرید خروجی جلوی. شدیم بلند دو هر گذشت سکوت به که دقیقه چند از بعد

.ما خونه بیا بش کن استراحت کم یه کن، عوض و هات لباس خونه برو -

:گفت و شد مانع کنم اعتراضی خواستم تا

.کنم رابطه قطع باهات باید نیای اگه گفته کیمیا -

:خندیدم

.میام بابا، باشه -

:گفت و زد غمگینی لبخند

پدرت؟ ی خونه ری می االن -

:زدم پوزخندی

نرم؟ -

:زد ضربه ام شونه به

.داری بزرگی خیلی روح تو -

... رفتم ماشین سمت به حرفی هیچ بی و پایین انداختم رو سرم

که این از تر بد تنبیهی چه خلف نا اوالد یه برای. کنه حموم و پدرش بره باید حاال بزرگش روح همین با آقا این

؟!نگه چیزی و ببینه رو اش ساله هفت و شصت پدر غرور شدن شکسته

....شهن خرابم حال متوجه بابک تا بستم و هام چشم کردم، بغض

اول فصل پایان

عشق ی سپیده: دوم فصل

:مقدمه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 134: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

134

است مهتاب های جلوه از روشن من، دل ی صفحه همچو آسمان

است خواب از خوشتر تو خیال که گریزانم، خوش خواب از امشب

خویش بستر سکوت در خزم می بید، وحشی های سایه بر خیره

خویش تردف روی به سر نهم می دلخواه، ای نغمه دنبال باز

آوایم ظرف بلور در رقصد، می ترانه ها صد تن

رگهایم به خون همچو دود می رنگ، رویا و ناشناس لذتی

کرده گذر مه شبگرد روح من، دل ی دخمه ز گویی... آه

کرده تر یاس عطر از دامن متروک، ره این در نسیمی یا

باشد چنین پیوستنی تو با مرا، که کنم نمی باور آه

باشد دلنشین و گرم من سوی افکن، شور چشم دو آن نگه

عشق ی دیده فکنده من بر زهره رویایی، جهان آن ز گمان بی

عشق ی سپیده ای باشی جاودان خویش، دفتر بروی نویسم می

3133/مهر/4

«سالومه»

و دمشمر تومانی هزار تا پنج. بدم رو ام کرایه تا بود منتظر و بود داده تکیه جلویی صندلی پشتی به راننده شاگرد

کنم خرج رو اش همه اینکه از قبل باید. انداختم کیفم توی های پول بقیه به نگاهی شد رد که من از. دادم بهش

!کنن نامم ثبت اگر البته. بدم رو دانشگاه شهریه

صندلی تیپش به رو سرم و کردم بغل رو کیفم. کشیدم هم رو زیپش و دادم قرار دوشیم رو کیف توی رو پول کیف

.باشم ها پول مواظب باید. دادم تکیه

:کردم زمزمه و زدم پوزخند خودم حال به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 135: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

135

!رسه می سر کی دادنش پس موعد نیست معلوم که قرضی پول -

:گفت و کرد نگاه من به بود کنارم که دختری

بودید؟ من با -

..بستم رو هام چشم و دادم تکون نه معنی به رو سرم

کرد، نگاهم هم اون. کردم نگاهش متعجب زد، صدام( ام بزرگه خواهر شوهر)رضا که شدم می اتوبوس سوار داشتم

مین اشتباه هرزه و بد نگاه تشخیص تو کنن اشتباه چیزی هر تو ها زن. دادم می تشخیص خوبی به رو نگاه این رنگ

.کنن

:زد لبخندی. کردم سالم

!گرفتی رو خودت تصمیم پس -

:کشیدم آهی

نه؟ مگه. بهتره همه برای طوری این -

:گفت و داد تکون رو سرش

!باشه کی همه از منظورت تا -

:گرفت سمتم به رو پاکتی و برد فرو کتش جیب تو رو دستش بدم رو جوابش من اینکه از قبل و

.بری خالی دست نیست درست -

:داد تحویلم لبخندی دوباره کردم، نگاه بهش اخم با

.قرضه فکرکن تو -

:گفتم دلم تو

نگت االن از دستم که زمانی درست که اینه قصدت. کنی گیر نمک رو من که اینه قصدت. دِین بگو قرض، نگو -

...کنی مطرح رو ات خواسته ندارم دیدی وقتی و بخوای رو پولت و بیای شد تر

مجبور ولی بگیرم ستمخوا نمی. گرفتم ازش رو پاکت و بردم جلو رو دستم و نزدم رو ها حرف این از کدوم هیچ اما

اهمیت ام خواسته به کنه می باد ترکیدن حد تا غیرتشون رگ بذارم کج و پام ای ذره که زمانی برادرهام وقتی. بودم

...بودم مجبور. بگیرم رو پول رضا دست از بودم مجبور میری، گوری کدوم نپرسیدن حتی و ندادن

:گفتم آرومی صدای با بود، بیرون به گاهشن. کردم نگاه بود نشسته کنارم که دختری صورت به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 136: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

136

.ببخشید -

:گفتم برگشت، سمتم به

دانشجویی؟ -

:گفتم داد، تکون رو سرش

کجا؟ -

:گفتم و زدم ذوق سر از لبخندی داد، رو جوابم

.بازرگانی مدیریت شدم، قبول همونجا هم، من -

:شکفت گلش از گل هم دختر

.کمی ترم تازه حسابداریه، ام رشته من -

:کردم دراز سمتش به رو دستم

.سالومه -

:لبخند با هم اون

.یگانه -

:داد ادامه مکث با و

گرفتی؟ خونه یا ری می خوابگاه -

:شد آویزون هام لب

.کنم نام ثبت رم می دارم تازه. کدوم هیچ هنوز -

هخوابگا توی زور به اومدم تاخیر روز یک با که من! ها بود نام ثبت وقت پیش هفته یک! کنی نام ثبت تازه -

.افته می گرون خصوصی خوابگاه بری بخوای اگر. کردن قبولم دانشگاه خود

شهب که چی هر انداختم، پایین رو سرم و کردم بغض. کرد برابرش دو هم یگانه! داشتم نگرانی و استرس خودم برای کم

.الویج گردم نمی بر دیگه من

:زدم صداش و رفتم شد می دور اتوبوس از داشت که یگانه سمت به. کردم بلند زمین روی از رو ساکم

بشم؟ سوار کجا باید دانشگاه به رفتن برای بگی شه می.... جون یگانه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 137: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

137

:گفت و زد لبخندی

رو نامت ثبت کارهای دانشگاه برو هم تو خوابگاه رم می من بعد. بریم باهم. نزدیکن هم به دانشگاه و خوابگاه -

.بده انجام

...رفتیم ها تاکسی ایستگاه سمت به دوتایی و کردم تشکر ازش

:کرد اشاره رو ورودی دست با یگانه. بود دانشگاه در سر به نگاهم...

.خواهرانه ورود محل اینجا -

:گفت و خندید ریز ریز خودش و

بپرس خانومه مونه خود از و بذار نگهبانی تو جا همین رو ساکت. بشی وارد قسمت این از باید شما خواهرم، -

.بری باید کجا که

:گفتم بهش رو

!ها بلدی خوب یکی؟ ترم مطمئنی -

:گفت و زد پهنی لبخند یگانه

داخ. واحد انتخاب فرم گرفتن و خوابگاه به وسایلم آوردن بار یک نام، ثبت برای بار یک. اومدم دوبار االن تا -

.ببینیم رو همدیگه هم باز بدن خوابگاه بهت کنه

:کردم دراز سمتش به رو مدست

.کردی کمکم که ممنون -

:فشرد رو دستم

.گلم نکردم کاری -

می وارد سمتش یک از باید که بود اتاقک یه. رفتم خواهران یگانه قول به ورودیِ سمت به و کردم خداحافظی ازش

فکر. کردم سالم. شدیم یم دانشگاه وارد دیگه در از و گذشتیم می هیکل درشت و اخمو خانوم یه جلوی از شدیم،

:گفتم و گذاشتم میز روی رو ساکم. داد تحویلم لبخندی که بود مقبول ظاهرم کنم

بدم؟ انجام رو کارم تا باشه، اینجا این میشه -

:گفت و گذاشت خودش کنار و گرفت میز روی از رو ساک

.نیست مشکلی باشه، -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 138: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

138

نام؟ ثبت واسه برم باید کجا بپرسم شه می فقط -

:گفت و داد باال و ابروش تای یک

رو امن ثبت که پرسنلی االن اما شد، می انجام انسانی ساختمون توی بود نام ثبت نوبت که پیش هفته واال -

.بدن انجام برات شاید آموزش، بری تونی می شما. برگشتن خودشون پست سر دادن می انجام

رو من منتظر نگاه. کردم نگاه بهش دوباره و برداشتم دوم در سمت به قدمی. داد رو نظر مورد ساختمون مشخصات و

:گفتم داد، تکون سوالی حالت به رو سرش دید که

نکنن؟ نامم ثبت ممکنه -

:خندید

!نشده شروع صورت اون به ها کالس که هنوز. سازه چاره پول گفتن، قدیم از. عزیزم آزاده دانشگاه اینجا -

رو بعد رمت کنم؟ چکار رو خوابگاه مشکل اونوقت کنن، نامم ثبت که گیرم کمی، یه فقط البته شد، روشن کم یه دلم ته

!؟!هست زنده اصال بودمش؟ دیده پیش سال دوازده اونم بار یک فقط که ای عمه پیش برم باید یعنی! چی

بودن ادهایست بورد جلوی که جوون تا چند از. رفتم ساختمون سمت به و کردم جا به جا دوشم روی رو کیفم بند

...دادن نشون بهم هم ها اون و کجاست آموزش که پرسیدم

:کرد زمزمه کالفه مرد...

!کنی می اذیت رو آدم روزه دهن با طور چه ببین -

:گفتم دلخوری با

! که بیام بعد سال نرفتم دارم؟ شما به کار چه من -

:گفت عصبانیت با حرفم وسط

.کنم کاری تونم نمی من. نیستن ارهاهمک از خیلی االن! من خواهر شه نمی -

:داد جواب بزنم حرف خواستم می که من به توجه بی. خورد زنگ میزش روی تلفن

بله؟ -

- ...

.میام االن باشه -

:گفت بود کناری میز پشت که مردی رو و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 139: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

139

. محمدی پیش رم می من -

:گفتم درموندگی با

کنم؟ کار چی من -

:گفت و ایستاد در نزدیک

قبول جا همین دوباره شاید. کن رشته انتخاب دوباره ظرفیت تکمیل واسه شهرت، برگرد. دونم نمی من -

!شدی

لحظه اون تا که مردی! نبودم شدن قبول اینجا هالک که من هم بعدش شهرم، برگردم عمرا من. شد خارج در از و

:گفت و شد بلند جا از بود نفر دو ما بحث گر نظاره و بود ساکت

.بیا لحظه یه ومخان -

:پرسید. رفتم سمتش به

چیه؟ ات رشته -

.بازرگانی مدیریت -

:گفت و خاروند رو اش چونه دستش با

.نیستیم نام ثبت مسوول دیگه ما. مدیریت گروه مدیر پیش برو شما. گیره می سخت زیادی ما داداش این -

:گفت و شد بلند جاش از یهو

.نرفته هنوز دانشکده رییس داده، شانست -

:زد صدا و رفت در سمت به

صدیقی؟ جناب -

با جوونی مرد. کردم نگاه رسوند می جوونی آقای به رو خودش که مرد به و رسوندم در به رو خودم. شد دور اتاق از و

.کرد نگاه مرد به سوالی حالت به و زد محوی لبخند متین، کامال ظاهر با و بلند قد. رنگ طوسی شلوار و کت

«شایان»

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 140: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

140

می نگاه دانشگاه حیاط رز های گل ردیف به اتاقم پنجره پشت از من و داد می نشون رو دقیقه سی و دوازده ساعت

.کردم

گذشت؟ می رز گل رفتن از قدر همین واقعا. سال دوازده

و ندگیز کوتاه دوران اون به اینکه بدون رو روزی نتونستم هرگز و گذشت رنج و درد با ها سال این ثانیه ثانیه اینکه با

زنده دمب ادامه تونستم که. هستم اینجا شد نمی باورم هنوز اما کنم فکر داشتم ساله شصت زن یه به که عجیبی عشق

.کنم کار مدیریت و حسابداری دانشکده رییس عنوان به حاال و بمونم

به مصورت و سر به آبی زدن برای و گرفتم گذشتن می هم با نفر سه دو یا تک تک که دانشجوهایی و باغچه از رو نگاهم

.بود گرم هنوز هوا اما بود شده شروع پائیز اینکه با. افتادم راه باال طبقه بهداشتی سرویس سمت

نمی حتی. چی یعنی بزرگتره ازت سال پنج و سی که زنی به داشتن عالقه فهمیدم می سال همه این بعد حاال که جالبه

رایب دلم یا باشم پشیمون اینکه نه. گرفت شکل عالقه این چطور که بدم راه نمذه به دوباره هم رو تصورش تونستم

همچین به کردن فکر دوباره جرات حتی گشتم برمی زمان اون به حاال همین اگه که مطمئنم اما نشه تنگ دوران اون

.نداشتم رو چیزی

و دمکر نگاه بودن اومده چیزی همچین یا قالیانت کارای برای انگار و بودن ایستاده راهرو توی که دانشجویی سه دو به

مخصوصا بود لق و تق چی همه و گذشت می تحصیلی ترم شروع از روز چهار فقط درسته! که واقعا. دادم تکون سری

خودم خوردن حرص جلوی تونستم نمی ولی جلسات پیچوندن برای این از بهتر ای بهانه چه و بود هم رمضون ماه که

سوزه؟ نمی دادن که پولی برای دلشون حداقل فهمیدم نمی طوره؟ این اوضاع چرا گن می همه قتو اون. بگیرم رو

احتیاج دیگه هیچی به پول جز اینجا در خوندن درس دونستن می همه وقتی. باشه همین دقیقا کنم فکر! خیال بی

بهداشتی سرویس وارد و نداختما باال سری بخورم؟ حرص چرا من اصال کردن؟ می اذیت رو خودشون باید چرا نداره

طوسی شلوار و کت. بود خوب. زدم زل آینه به ظاهرم وارسی برای و ایستادم شیرها از یکی جلوی. شدم باال طبقه

ور الزم جذبه. رسیدم نمی نظر به بدک اما بودم شده برافروخته کمی گرچه و داد می نشون شیک و مرتب هنوز رنگم

.داشتم نشم ضایع دکتر آقای گن می بهم وقتی اینکه برای

احساس طور این که داری آزار بگه بهم نبود یکی. اومدم می نباید امروز انصافا. بزنم صورتم و سر به آبی تا شدم خم

جخر به که پشتکاری و تالش با زده توهم که ای زده ذوق استاد جوجه یه کنه می خیال ندونه کی هر کنی؟ می وظیفه

.کنه غیبت تونه نمی هم ساعت یه حتی داره جدید نسل تربیت در هک بزرگی نقش و ده می

نمی زامرو حتم طور به پس بودن اونجا دیروز صابر و شیوا گفت می پریسا. بهتره طور این. بزنم بابا به سری رم می. آره

.خوابیدم می کم یه خونه گشتم برمی بعد و نشه دلخور زیاد دستم از هم مامان تا نشستم می ساعتی یه. اومدن

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 141: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

141

خونه برم تونم می اینکه فکر از و شده بهتر کم یه حالم کردم می احساس. رفتم پائین و شستم رو روم و دست

ردانهم صدایی شنیدن با که بودم نگذشته آموزش اتاق کنار از قدمی چند هنوز. بود نشسته صورتم روی محو لبخندی

:برگشتم عقب به

صدیقی؟ جناب-

.کردم نگاه نبودم بلد رو اسمش ولی کنه می کار اونجا دونستم می که کسی به و چرخیدم

ور ممکن راه بهترین ها وقت جور این. مزیدی یا مریدی شبیه چیزی یه. موند نمی خاطرم ها کارمند بودن زیاد علت به

:گرفتم می نظر در

جانم؟ -

:گفت و کرد بود ایستاده اتاق در دم که دختری و عقب به ای اشاره

.اومدن نام ثبت برای خانم این-

حدود. گرفت می گاز آشکار ای دلهره و اضطراب با رو خودش پائینی لب که دوختم اون به و چرخوندم رو چشمهام

یه برای ولی چرا دونم نمی. گرفته روزه زد حدس شد می اش پریده رنگ صورت از و داد می نشون ساله بیست نوزده

توی اوقات بعضی که اونایی. بود آشنا های قیافه اون از هم شاید. دونم می چه. یدمد رو اون قبال کردم حس لحظه

مه شاید نه اما. شناسیم می رو همدیگه انگار نشدیم مواجه باهاشون هرگز اینکه با و گذریم می کنارشون از خیابون

!تر آشنا خیلی

:گفتم تصنعی اخمی با. کنم متمرکز حال به رو ذهنم کردم سعی

!ال؟حا -

:داد جواب دختر چی هر یا مزیدی یا مریدی جای به

.آقا داشتم مشکل کنین باور -

خانمِ؟ شما-

...من-

:داد ادامه و کرد صاف گلویی همین برای. بود گرفته صداش

.بازرگانی مدیریت. خطیبی سالومه. هستم خطیبی -

:پرسیدم فکر بدون و خوردم جا فامیل این شنیدن از لحظه یه برای

!نه؟. باشین نور های طرف مال باید! خطیبی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 142: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

142

:داد حرکت پایین به رو سرش من کردن نگاه لحظه چند از بعد و رفت باال پیشونیش

شناسین؟ می اونجا رو کسی شما. بله-

؟معلوم کجا از. شد پیدا شهریش هم یه کله و سر کردم می فکر رز گل به اینکه از بعد دقیقه چند درست. بود جالب

مطلب این دونستن به ای عالقه هیچ گرفتم تصمیم حال هر به. داشت اون با هم فامیلی دور نسبت یه حتی دشای

!باهوش دختر. کرد بررسی رو رز گل با ازدواجم حلقه و رفت دستم سمت به که دیدم رو نگاهش. باشم نداشته

:داد ادامه

هستن؟ اونجا اهل تون خانوم احیانا-

:زدم تلخ لبخندی

هستین؟ روزه. ریمبگذ-

:داد جواب ولی کرده تعجب مقدمه بی بحث تغییر این از بود معلوم

.بگیرم روزه نتونستم همین برای. اومدم نور همون از. مسافرم راستش-

:گفتم و برگشتم مرد طرف به

.بندازین راه رو خانم کار. نداره مشکلی-

:کرد زمزمه شرم با دختر و داد تکان سری مرد

.ممنون.ینکرد لطف-

شما یرو به اینجا درِ باشین نداشته مشکل دست کف چرک نظر از وقتی تا. خطیبی خانم نیست تشکر به احتیاجی-

!بازه

سرزنش نیمچه لحنی با مرد. خندید و کنم می شوخی شد متوجه داشتم لب به که لبخندی دیدن با بعد. خورد جا اول

:گفت آمیز

!صدیقی جناب-

.گین می سترا. ببخشید! آها -

:گفتم دختر به رو و

.بازه شما روی به همیشه نه چه باشین داشته پول چه اینجا درِ خطیبی خانم -

!صدیقی جناب-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 143: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

143

گرفته رو خودش جلوی زحمت به حاال دختر که چند هر. ندارم منظوری بشه متوجه تا زدم همکار آقای شونه به دستی

.باشه عصبانی کمی ناو شد می باعث این و نزنه خنده زیر تا بود

:مردگفتم به رو

بشم؟ مرخص من ندارین امری اگه خب-

.نکنین شرمنده. دارین اختیار-

:گفت دختر

.نکنه درد شما دست. صدیقی آقای ممنون خیلی-

. بود شده شکوفا رز گل یه مثل که واقعا. شدم خیره زد می برق خوشحالی از حاال که صورتش به و دادم تکون رو سرم

:گفتم بعد

.کنم می خواهش-

با ازدواجم حلقه معمول طبق زدم بیرون دانشگاه محوطه از که همین.شدم ماشین سوار و رفتم پارکینگ طرف به و

هستم متاهل کردن می فکر دانشگاه کل که طوری این. گذاشتم داشبورد توی و درآوردم انگشتم توی از رو رز گل

.بود بهتر

!وسط این داره عاشقی و عشق حوصله کی! آره-

.افتادم راه خونه سمت به و

«سالومه»

می اوکنجک رو آدم که بود طوری رفتارش اما نکشید، طول بیشتر دقیقه چند نفر دو ما با صدیقی آقای ی مکالمه شاید

خانومش مورد در و کنم صمیمیت احساس و بگیره جو و من شد باعث که کرد می برخورد گرم آدم با طرف یک از. کرد

!!ممنوع فوضولی بفهمونه بهم تا کرد عوض رو صحبت مسیر که هم بعدش. بپرسم

:گفتم مرد اون به رو صدیقی آقای رفتن با

بکنم؟ باید چیکار خوابگاه واسه -

:گفت کرد می باز رو میزش کشوی در که حالی در مرد

..اما پره، ترم این پایان تا حداقل که دانشگاه خود خوابگاه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 144: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

144

:گفت و گذاشت میز روی رو A5 کاغذ

.داره نظارت روشون دانشگاه که خصوصیه های خوابگاه مشخصات این -

:گفتم و برداشتم رو کاغذ

برم؟ دانشگاه خود خوابگاه به که نداره راه اصال یعنی -

تخواس ور مدارک ازم یکی یکی بعد. پرسیدم بیجایی سوال چه فهمیدم خودم که انداخت بهم سفیهی اندر عاقل نگاه

فرم تا چند. نخوردم بر مشکلی به بود پرسیده رو مدارک و بود زده زنگ دانشگاه به مارال قبلش چون شکر خدارو و

.کردم پر که داد بهم هم

هفتاد ماهیانه مبلغ، کمترین. انداختم ها خوابگاه مشخصات به سرسری نگاه یه. شدم خارج اتاق از و کردم تشکری

.باشم نداشته خوابگاه به احتیاج حداقل که شدم می قبول اول انتخاب که داشتم شانس گها من. بود تومان هزار

بیام؟ ذاشتن می شدم، می قبول خودم شهر دانشگاه اگر زدم، پوزخندی

:لرزوند رو خونه ستون چهار سجاد فریاد صدای..

!کردی شرکت کنکور کردی بیجا خیلی تو -

:کنه آرومش خواست می زنش

!خریده دفترچه خودش جیبی تو پول از. سجاد نکن ناراحت و خودت -

:کرد زمزمه تر آروم و

!بره بذاری خوای نمی که تو -

! انداخت من دل به آشوبی چه دونست نمی اما کنه آورم رو شوهرش خواست می

:گفت می کالفگی با که اومد می هال از سجاد داداش صدای هنوز. رفتیم اتاقش به مارال و من

.من جونِ به شده آتیش دخترش حاال! شد مرگش باعث هم آخر و کرد مادرم دل به خون مادرش عمر یک -

از من سهم پس که نزدم روشون به حتی که منی! وانستادم کدوم هیچ جلوی بار یک حتی که منی بودم؟ اتیش من

! شد؟ چی پدرم ثروت همه اون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 145: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

145

ردک می مسئولیت احساس خرده یه حداقل بقیه به نسبت اون که درسته. کرد می درد سجاد لگد خاطر به پهلوم هنوز

لمث داشتم دوست من اما. بگیرم رو دیپلمم و بخونم درس بابا مرگ از بعد گذشت که نکنه درد دستش. داد جا بهم و

!مارال دخترش مثل بدم، تحصیل ادامه دیگه های خیلی

.دادم تحویل آموزش به دوباره رو فیش و دمکر واریز رو ثابت شهریه و رفتم دانشگاه بانک سمت به

اکج حاال. شدم خارج دانشگاه از و گرفتم تحویل رو ساکم. رفتم نگهبانی اتاقک سمت به دوباره شد تموم که کارم

برم؟

!همراه تلفن یک روزِ امکاناتِ از کدوم هیچ بدون گوشی یه. آوردم در کیفم از رو گوشیم

. داشتمش می نگه خاموش اوقات اکثر. نداشت رو اش شماره کسی خودش جز و دبو خریده برام رضا پیش ماه یک

.دادم هم مارال به رو اش شماره دیشب البته

دادم رو مارال جواب. نه یا رسیدم سالم ببینن خواستن می که داشتم پیام دوشون هر جانب از. کردم روشن رو گوشی

.کردم خاموش رو گوشی دوباره و

حال به فکری یه باید چیز هر از قبل ولی. پرسیدم می رو اجاره پرداخت شرایط. زدم می زنگ ها خوابگاه به باید

.بود اومده در شکمم اعتراض صدای چون کردم، می گرسنگیم

«شایان»

گل قهحل مشغول قدر اون فکرم. بغل بزنم کرد اشاره پلیس ماشین یه که بودم افتاده راه دانشگاه از شد نمی دقیقه ده

نکهای بدون انگار. شدم متوقف کنم، کم رو سرعت تا ده می تکون دست برام داره افسر یه دیدم وقتی فقط که بود رز

ماشین تا موندم منتظر و کردم پارک دیدم که مناسبی جای اولین. کردم می حرکت غیرمجاز سرعت با باشه حواسم

.بیاد من سمت به تا شد پیاده و کرد باز رو در افسر آقای. کنه توقف جلوتر پلیس

ی همه وارد تازه دانشجوی جانب از کنجکاو نگاه یه. کنم منحرف حلقه از رو فکرم تونستم نمی هنوز وجود این با

. بود ریخته هم به رو افکارم

دل حوصله دیگه که اینه خاطر به فقط دانشگاه توی حلقه کردن دست کنم وانمود عمرم آخر تا نیست مهم اینکه

الخی بی حلقه وجود با حتی که شناختم می رو دختر دانشجوی چند و خانم استاد یه هم اآلن همین. نداشتم رو بستن

هنوز. کردم می وفاداری احساس رز گل عشق به هنوز که بود این اصلی دلیل ولی شدن نمی خودشون خاص های نگاه

.کرد اون جایگزین هم رو ای دیگه زن شه می کنم فکر حتی بودم نتونسته

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 146: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

146

:کشیدم پائین رو اون خودم بزنه ضربه شیشه به دستش با اینکه از قبل اما ایستاد ماشین کنار افسر

.نباشید خسته. سالم-

نکردین؟ توجه بلندگو به چرا. علیک-

:شدم خیره بهش ای صادقانه کنجکاوی با و انداختم باال رو ابروهام

.بود مشغول فکرم. نشنیدم. شرمنده! بلندگو؟-

:داد تکون رو سرش حوصلگی بی اب

.ماشین کارت و گواهینامه لطفا-

که وقتی همون احتماال. افتاده مد از وقته خیلی بازی مسخره این دیدم ولی بسازم؟ جمله بگم زد سرم به لحظه یه

.رفتم ایران از تحصیل ادامه برای

به فقط که شدم خوشحال من و شد هجریم نوشتن و ها اون کردن چک سرگرم افسر. گرفتم سمتش به رو مدارک

.نشد رفتار باهام پیش سال دوازده مثل که داشت تشکر جای باز. کرد اکتفا همین

هک بودم نشده دور بیشتر متری چند. کردم حرکت و فشردم گاز پدال روی رو پام عروس ماشین کردن منفجر از بعد...

جواب اگه حتی داشتم؟ رو جایی اصال برم؟ خواستم می ریگو کدوم مگه. نیست کردن عجله به احتیاجی واقعا دیدم

مک رو سرعت همین برای. نداشت فرقی جهنم با بود که هم بهشت کشید نمی نفس دیگه رز گل وقتی بود هم مثبت

.دادم ادامه حرکت به محله توی آروم آروم و کردم

نارک کرد مجبورم و پیچید جلوم سرعت به که شنیدم رو پلیس ماشین یه آژیر که بودم نشده دور خیابون دوسه هنوز

و بود زده سرم به ها دیوونه مثل. کنم خالی ها اون سر رو حرصم بقیه تا رفتم جلو خواسته خدا از و شدم پیاده. بزنم

ور درد این باید. اومد می سرم بالیی چه که نداشت اهمیتی. برم جلو و کنم خرد. بشکنم و بزنم فقط داشتم دوست

.ریختم می بیرون

:گرفت طرفم به رو اش اسلحه و شد پیاده ماشین از افسر یه برداشتم رو اول قدم که همین

.ماشین روی بذار رو دستات و برگرد-

و ومدا سراغم به کنجکاوم خوی ولی چرا دونم نمی. باشه ترسیده رسید نمی نظر به و اومد می نظر به عصبانی صورتش

:پرسیدم

خرابه؟ اعصابت قدر این که کردی دعوا نتز با سرکار؟ شده چی-

.بشی پشیمون خاطرش به بعدا که نگفتی چیزی یه تا ببند رو دهنت و برگرد گفتم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 147: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

147

به که طور همون و برگشتم آلود گل صورت اون با و شدم خیال بی همین برای خوبیه آدم بود معلوم. اومد خوشم

:وراجی به کردم شروع خندیدم می هیستریک طرزی

!بیچاره سرکارِ. رن ومی کنن می ولت داری احتیاج بهشون وقتی درست. طورن همین همشون زنا! فهممت می-

جلو دادم اجازه. گذاشتم ماشین روی و هام دست بگیرم رو خودم ریختن اشک جلوی تونستم نمی که طور همون و

ردک می نگاه زاریم و گریه به ترحم با هک طور همون و چرخوند رو من بعد. بزنه رو دستبندش من گشتن از بعد و بیاد

به .کنه نگاه بهم دلسوزی با طور این دنیا تمام اگه حتی دادم نمی اهمیت. نبود خوب حالم. بشم ماشین سوار تا برد

.دادم نمی اهمیت کس هیچ و چیز هیچ

و نماشی یه های ستیکال جیغ صدای ناگهان که بشینم عقب صندلی روی بتونم تا کرد خم مالیمت با رو سرم افسر

.بزنیم زل سمت اون به دو هر و داره نگه دست شد باعث اون توقف

هم شاگرد قسمت در. شد پیاده راننده سمت از که بشناسم اشک پرده پشت از رو فرید تونستم اول نگاه همون در

نگاه شد می پیاده اشینم از که اون به و کردن لرزیدن به شروع هام دست. انداخت تپش به رو قلبم که بود کسی

.بابا....کردم

:گفت فرید

دیده؟ گفت دربون که همونه مطمئنین جناب؟ گرفتینش-

هم به احساساتم حد این تا چرا فهمیدم نمی هم خودم حتی. نشست هام لب روی خنده اون قیافه دیدن از ناخودآگاه

:گفتم دیدم پارک توی اتفاقی رو اون که انگار و دادم تکون رو سرم. شدن آشفته و ریختن

.تصادفی چه! سالم-

:نداشت اهمیتی اصال بود شده خیره من به تعجب با و شده پیاده حاال که پدرم مقابل در واکنش این اما زد خشکش

!شایان-

رنگ چون بشه طور این واقعا نشد فرصت ولی بمیرم خواد می دلم کردم احساس آورد زبون به رو اسم این که جوری

.شد ولو زمین روی زد می چنگ محکم شو سینه که طور همون بعد. شدن شل پاهاش و پرید شصورت از

:زدم داد فقط. شدم متوقف و نتونستم افسر خاطر به ولی کنم کمک بهش تا رفتم جلو

!مرد بابام که فرید بدو-

خودش به خورده نیش آدمای مثل کرد شروع و خورد زمین بره سمتش به کنه فرصت فرید اینکه از قبل حتی اما

.قلبش دادن فشار و پیچیدن

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 148: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

148

!سکته

بابام شدن گیر زمین و بدن نصف شدن فلج که! بود کم رز گل مرگ انگار. افتاد پدرم برای شب اون که بود اتفاقی این

. شد اضافه اون به هم

.بفرمائین-

هک ببرم باال رو شیشه خواستم. تمگرف جریمه برگ همراه به رو مدارک و بیام خودم به شد باعث پلیس آقای صدای

:داد ادامه

.نیست رانندگی از غیر چیزی به کردن فکر جای فرمون پشت. کنین جمع رو حواستون راه توی-

:گفتم

.گین می درست. بله-

طور همین. بود من تقصیر افتاد پدرم برای که اتفاقی. کردم گذشته مرور به شروع دوباره بیفتم راه اینکه از قبل و

و شیوا عروسی مراسم ریختن هم به البته.بود نشده صاف باهام رز گل خاطر به هنوز دلش که مادرم شدن افسرده

. شد قوز باالی قوز که هم صابر

اینکه نه. بوده چی من کردن قاطی دلیل و کرده فوت شب همون رز گل فهمیدن همه که شد بهتر وقتی فقط اوضاع

روحی نظر از کردن درک ولی نیفتاده اتفاق هم سال دوازده از بعد حاال حتی که زیهچی این. نه! باشن بخشیده رو من

.بودم ریخته هم به و نداشتم خوبی حال

از هک ام بیچاره پدر دیدن با هم همیشه. بگیرم سر از رو پدریم خونه به رفتن راه دوباره تونستم تا کشید طول ها مدت

و خوردم می غصه مادرم کشیدن زجر یا بخشید رو من شدنم داغدار میدنفه با و بود نگرفته دل به ای کینه من

.بود همین رفتم خارج به تحصیل ادامه بهانه به که دالیلی از یکی اصال. شدم می داغون

ادهس علیک و سالم یه جز به. رفت بین از بود مونده صابر و من بین رفاقت و دوستی ذره یه اتفاق این از قبل تا اگه

.رسه می نظر به صمیمانه واقعا من و شیوا برخورد با مقایسه در که ارتباطی. نداشتیم هم با حرفی و رخوردب هیچ

تهداش ازش خوشیِ دل تونستم نمی هم من البته. ببخشه رو برادرش نتونست هرگز من دیوونه داشتنی دوست خواهر

با حسابی برگشتم ایران به وقتی از که بودم آرا دل اش بامزه و ساله هشت کوچولوی دختر عاشق من که درسته. باشم

یه همزمان نفرمون دو نداشت امکان. نشد بدل و رد ما بین هم کلمه یه حتی مدت این در اما بودیم شده صمیمی هم

. باشیم جا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 149: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

149

می اونجا به ما از یکی پای که همین شد می برگزار که مراسمی وهر خانوادگی های عزاداری و عروسی یا و پدرم خونه

.زد می بیرون وقت اتالف ای ذره بدون دومی رسید

تیح دیگه. موند سابق مثل من به نسبت نفر دو اون رابطه فقط خانواده کل از. بودن پریسا و مهراد که شکر رو خدا باز

.یدمد نمی درمون درست بود دلخور دستم از بابا وضع خاطر به حسابی که هم رو صوفیا عمه یا پسرعموم کامران

پسر صدیقی خان شایان از همه که بود دلیل این به دونم نمی. نشد زده من دوباره ازدواج از حرفی هرگز بعد به اون از

میکال هیچ شنیدن به حاضر و وفادارم رز گل عشق به هنوز دونستن می اینکه یا بودن کرده امید قطع خانواده ناخلف

.نیستم زمینه این توی

و هستم روزه اومد خاطرم تازه کشید می سیگار داشت که جوونکی دیدن با پدری محله های کینزدی بعد دقیقه چند

.کردم صاف سرفه دو یکی با رو خشکم گلوی

توی نداشت امکان. باشه طور این وضع پیش سال دوازده تا اومد نمی یادم. متنفربودم مالحظه بی آدمای این از

مردم دیگه و شدن عوض خدا احکام مدت این در انگار ولی کنه می خواری زهرو که ببینم رو کسی و برم راه خیابون

.دن نمی اهمیت چیزها جور این به کمتر

.کردم تند قدم خونه طرف به اصلی خیابون سر ماشین پارک از بعد و رسیدم بعد کمی

«سالومه»

. فشردم رو زنگ و کشیدم ام مقنعه به دستی

بله؟ -

.مدماو خوابگاه دیدن برای -

.بفرمایید -

تموم سنگینیش با بذارم، جایی یه و این تونستم می کاش برداشتم، زمین روی از رو ساکم. شد باز تیکی صدای با در و

.گرفت می رو انرژیم

: گفتم لب زیر

.ببینم رو بعدی های خوابگاه نشم مجبور وارم امید -

!رسه نمی هم ربع یک به واریم امید عمر که دونستم نمی. شدم حیاط وارد و دادم هل رو در و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 150: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

150

می سفته یا چک صورت به رو سال یک ی اجاره باید که بماند. کردم صحبت اش اجاره مورد در ها اتاق دیدن از قبل

تومان هزار چهارصد داشتم من که پولی کل. دادم می پیش پول بابت هم تومان هزار دویست باید اون از جدا. دادم

.کنم خرجش تونستم نمی و بود متغیرم هریهش بابت نصفش که بود،

!مردم می گشنگی از ماه آخر تا باید اونوقت دادم، می پیش پول بابت هم رو اش دیگه نصف اگر

.نکرد قبول دم می بعد ماه واسه رو اش بقیه و بگیره االن رو مقدارش یه تا کردم صحبت که هم چقدر هر

با. بود تر نزدیک دانشگاه به همه از خوابگاه این. بود گذشته ظهر از عدب سه از ساعت شدم، خارج خوابگاه از وقتی

.بزنم سر ها خوابگاه بقیه به تونستم نمی وسایلم وجود

مغازه از یکی جلوی ی پله روی ناامیدی با. داشتن مشابه شرایطی هم بقیه. زدم زنگ بقیه به و کردم روشن رو موبایلم

.نشستم ها

.داشت دوام بود فطر عید که دیگه روز سه تا معموال خلوتی این! خلوت شهر و ودب گرم العاده فوق هوا

:گفتم لب زیر. گرفت ام غصه بیشتر رضا، ی شماره دیدن و اش صفحه به کردن نگاه با. خورد زنگ گوشیم

بذارم؟ دلم کجای رو تو -

تنهاست و پیچونده و خواهرم بود معلوم !کرد می ول مگه اما بشه، قطع تا بخوره زنگ اونقدر گذاشتم و ندادم جواب

!کنه صحبت مُصره اینقدر که

داره؟ رو اش شماره رضا و مارال جز کسی مگه! گذاشتم روشن رو گوشیم چی واسه اصال

.درآوردم رو پولم کیف و کردم باز رو کوچیکم کیف زیپ سریع! مارال

لبم روی لبخندی پیش شب چند آوردن یاد به با !آوردیم در بازی گنگستر عمه، ی خونه آدرس گرفتن واسه چقدر

.نشست

می کشیک سجاد کار اتاق در جلوی من و پدرش مدارک کمد سر بره شد مجبور شب نصفه طفلک مارال اینکه

!کنه پیدا رو رُز عمه ی خونه آدرس بتونه مارال تا کشیدم،

سمتش به شد باعث سرم باالی از مغازه حبصا صدای. انداختم بهش نگاهی و آوردم در پولم کیف توی از رو کاغذ

:برگردم

.خانوم شو بلند اینجا از -

:گفتم و شدم بلند پله روی از

برم؟ کجا از باید آدرس این به رفتن برای بگین میشه. خوام می معذرت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 151: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

151

.داد رو ها تاکسی مسیر بهم و انداخت آدرس به نگاهی. گرفتم سمتش به رو کاغذ و

:گفتم دلم تو

!آخه گرفتی می دانشگاه نزدیک خونه یه شد می چی جون مهع -

تاکسی رُز عمه خونه تا و کنم خرجی گنده شد باعث دیگه طرف از ساک سنگینی و طرف یک از خستگی و هوا گرمی

.شدم پیاده و کردم حساب رو کرایه. داشت نگه باغ خونه یه جلوی تاکسی بعد ی دقیقه ده. کنم دربست

باید کارکنم؟ چه باید وقت اون! نده راه و من و باشه زنده اگر! باشه مرده عمه اگر. بودم کرده بغض نکرده کاری هنوز

پیش؟ پول واسه بدم رو پولم نصف برم

:گفتم و گرفتم آسمون طرف به رو سرم. نشد خبری. گذشت ای دقیقه. فشردم رو زنگ صلوات تا هزار نذر با

.بده راه و من و باشه دیگه، تا هزار خدایا -

لیشک همین دیگه در یه تر طرف اون متر بیست. گرفتم فاصله در از کمی. نشد خبری هم باز. فشردم رو زنگ دوباره و

. اس خونه همین مال بود معلوم ها دیوار بودن یکسره به باتوجه. بود تر باریک ولی

رو صورتم. اومد لبم روی لبخند نآیفو پشت از زنی صدای شنیدن با. فشردم رو زنگ و رفتم یکی اون سمت به

:گفتم و کردم نزدیک

!خطیبی منزل خانوم، سالم -

! نه سالم، -

:گفتم. کنم حفظ رو لبخندم داشتم سعی مصرانه

کنه؟ می زندگی کسی بغلی ی خونه ببخشید -

.در دم بیام وایستا -

! گفت اینطور زن اون که نهک نمی زندگی اینجا عمه یعنی! بود گرفته شدت بغضم. گرفتم فاصله در از

:گفتم آسمون به رو

.صلوات تا هزار پنج اصال یا خدا -

:گفتم و کردم سالم. ایستاد در جلوی جوانی، خانوم و شد باز در

.دارم ازش رو آدرس این و ام، عمه ی خونه اومدم من -

:گفت و انداخت آدرس به نگاهی. گرفتم سمتش به رو کاغذ و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 152: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

152

مستقل سند تا کشیدیم دیوار هم خونه دو بین خریدیم، رو خونه این پیش سال چهار ما شراست. جاست همین -

!نخریدیم خطیبی خانوم از ولی. بگیریم

:گفتم! باشه داشته عمه از آدرسی همسایه شاید! امید روزنه یه

درسته؟ کنه می زندگی بغلی ی خونه این کسی پس -

زدین؟ رو زنگشون. کنن می زندگی اینجا هم هنوز و برگشتن اآمریک از پیش ماه پنج صدیقی آقای. بله -

:دادم جواب

!نداد جواب کسی ولی بله -

شد می فاصله این از االن بدونم میخوام من. انداخت بغلی ی خونه در به نگاهی و کرد خم بیرون طرف به رو سرش

رفته؟ کجا صاحبخونه که فهمید شد می یا! نه؟ یا هست خونه کسی فهمید

:گفتم دلم تو

! صدیقی آقای یا رُز عمه! صاحبخونه -

:گفتم لب زیر. شنیدم هم پیش ساعت سه رو فامیلی این بیارم خاطر به که هست قوی اونقدر ام حافظه

!تیپ خوش رییس آقای نامِ هم -

و رگشتب سمتم به بود، نشنیده انگار شکر رو خدا که نه یا شنیده رو صدام ببینم که کردم نگاه زن صورت به سریع و

:گفت

.اومد آهان -

:گفتم لب وزیر. کردم نگاه گذشت کوچه پیچ از که رنگی سفید 1مزدا به و چرخوندم رو گردنم

.کنم می ادا رو نذرم امشب از کن، درستش خدایا -

«شایان»

مختلف جاهای در طبقه چند و بلند های ساختمون. بود کرده تغییر حسابی پیش سال دوازده به نسبت پدری محله

فوتبال پسربچه چندین گرما وجود با لحظه اون. کرد می زندگی توش آدمی قشر هر از و بودن کرده رشد قارچ مثل

. بود برداشته رو کوچه صداشون و سر و کردن می بازی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 153: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

153

و بود ائینپ سرش چون اما رسید آشنا نظرم به که افتاد ای دخترونه و ریز هیکل به چشمم خونه باز نیمه در جلوی

از عدب و رفتم جلوتر. ببینم رو اون خوب نتونستم کرد، می نقاشی زمین روی پاهاش با داشت تکیه در به که طور همون

.ببینم رو دختر صورت باالخره تونستم پسرها بازی زمین گذاشتن سر پشت

.آرا دل-

کرد؟ می چیکار اونجا شیوا دختر. بود خودش

:بست نقش خوشکلش صورت روی وسیع لبخندی و آورد االب رو سرش من صدای شنیدن با

!دایی-

که حالتی اما بود برده ارث به رو مادرش قیافه معصومیت و ها چشم همون. داشت رو شیوا و صابر صورت از ترکیبی

.بودن رفته پدرش به اش چهره اجزای بقیه و بینی و خندید می

محکم دو هر و خندیدم ناخودآگاه. دوید طرفم به کرده ذوق ابیحس بود معلوم که حالی در و کرد باز رو دستهاش

:کردیم بغل رو همدیگه

دایی؟ خوشکل چطوری! خانوم دلی سالم-

بین راحت و داشت ای میزه ریزه جثه سن سال هشت علیرغم که اون بعد و دادیم فشار رو همدیگه ای ثانیه چند

:کرد سالم بود شده گم بازوهام

.خوبم-

؟خوب خوبِ-

.آره-

ملی؟ تیم حد در-

!آره-

.خوبه حالت که ممنون. عزیزم آفرین-

و درست غذای بچه این به اصال شیوا نبود معلوم. گرفتم بغل و اون کردم نمی احساس اصال که بود کم قدر اون وزنش

مادرش های بچگی مثل که رو کوچولو فرشته این مطمئنا نبودیم بس آتش و قهر حالت در اگر داد؟ می حسابی

.کردم می بزرگ خودم و دزدیدم می بود برو دل تو و صمیمی

:کرد نگاهم لبخند با و اومد بیرون من آغوش از

.خوبه حالتون که ممنون منم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 154: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

154

نم از تنفرش وجود با شیوا شکر رو خدا. داریم دوست رو همدیگه چقدر اینکه گفتن برای بود نفر دو ما بین رمز این

خواهرزاده، و دایی رابطه جز بود شده متوجه کنم می فکر که مخصوصا. نداشت دخترش به تمحب ابراز با مخالفتی

.کنم می آرا دل به محبت با عروسی ماشین انفجار اون و ها کاری کم جبران برای رو خودم سعی تمام

دایی؟ خوشگل اینجان بابا مامان-

:داد تکون رو سرش

.نیومده بابا. مامانی فقط-

اینجا امروز دوباره چرا اینکه به کردن فکر از. کرد نگاه من به ناراحته بود معلوم که طور همون و رفت هم در صورتش

:بگیره قرار اون صورت روبروی دقیقا صورتم تا شدم خم و اومدم بیرون هستن

افتاده؟ اتفاقی دلی؟ شده چیزی-

:گریه زیر بزنه باشه آماده لحظه هر انگار. داد فرو رو دهنش آب و فشرد هم به رو اش بامزه های لب

.شده دعواشون بابا و مامانی-

!چی؟-

!قهر اینجا اومدیم و بست رو من و خودش وسایل مامانی بعد. دایی زدن داد هم سر کلی-

:گفتم تعجب با

چرا؟ آخه-

.نداشتن خاصی مشکل و بود خوب دوتا اون رابطه دونستم می که جا اون تا

.دیدیم خانومه یه با خیابون تو رو بابا مامانی با-

و دار غصه چشمای اما بود بعید صابر از کار این. زدم زل داشتنی دوست صورت اون به زده حیرت و پریدن باال ابروهام

.بگن دروغ نداشت امکان خواستن می کمک وجود تمام با که آرا دل معصوم

:بردم جلو رو راستم دست کوچیک انگشت و زدم لبخندی

م؟خانو دلی-

دایی؟ بله-

خب؟. کنن آشتی هم با دوباره مامانی و بابا کنم کاری دم می قول منم نباشی ناراحت و نکنی گریه بدی قول اگه-

:خندید بود افشانی اشک آماده پیش لحظه چند همین که انگار نه انگار

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 155: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

155

انگشتی؟ قول-

.انگشتی قول-

:آوردیم جا به رو انگشتی قول مراسم دو هر و آورد باال رو دستش آخر انگشت اونم

!چشماش توی بره شامپو نکنه عمل قولش به کی هر-

!قبوله-

:پرسید و خندیدیم دو هر

کنن؟ می آشتی مامانی و بابا یعنی-

.عزیزم دم می قول-

.کردن دعوا هم با بدجور خیلی ولی-

کردی؟ دعوا داری دوستش خیلی که دوستات از کسی با حاال تا! دایی خوشگل دلی-

.شدیم دوست دوباره زود خیلی ولی همکالسیمه. نینا با بار یه. چرا-

:کشیدم سرش روی دستی و زدم لبخندی

خوبه؟.کنن آشتی هم با زود زودِ کنیم می کاری ولی کنن می دعوا هم با گاهی هم ها مامان و بابا بینی؟ می-

:داد جواب لذت و کیف با

!ملی تیم حد در. خوبه-

:گفت آرومی صدای با و کشید خجالت مثال بوسیدم، را اش گونه محکم و بردم جلو را سرم

!خیابون توی زشته! دایی-

!دایی خوشگل ای خوشمزه خیلی تو آخه! ببخشید-

:کردم راست کمر بودم شده کیفور چشماش تو شادی برق دیدن از که من و خندید

باشه؟. کرد باید چیکار ببینم و داخل برم من تا باش اینجا کم یه حاال-

.باشه-

.خوب دختر آفرین-

.شدم وارد عمیق نفسی کشیدن از بعد من و داد تکیه در به دوباره

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 156: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

156

و اون به کردن فکر با قلبم. بود شده خیره سقف به و کشیده دراز توش بابا که کشید پر اتاقی به نگاهم چیز هر از قبل

همین توی آدم رو ها گناه از بعضی تقاص. گرفت می ردد کنه خشکش و تر تا کشید می ام بیچاره مادر که زحماتی

.رسید می نظر به بهشت مثل داشتم گناهم یادآوری با که بدی حس برابر در هم جهنم حتی. ده می دنیا

پریسا؟ تویی-

ییقعم نفس. کنم نگاه اومد می ازش شیوا صدای که سمتی به و بیام بیرون خیال و فکر از تا شدن باعث کلمه دو این

فهمیدم می باید دیگه طرف از. بودم داده قول آرا دل به من. کردم غلبه خونه از زدن بیرون وسوسه بر و کشیدم

.اینجا بیاد قهر عنوان به خواهرم نداشت امکان وگرنه بود جدی خیلی قضیه ظاهرا. چیه موضوع

:داد ادامه و شد پدیدار حیاط دیوار پشت از شیوا صورت

اومدی؟-

رزی آبی و رسید می نظر به تر برازنده و تر خانم خیلی خیلی. بود کرده زیادی تغییر پیش سال وازدهد به نسبت

هک پررنگی چندان نه چین دو یکی وجود با رو معصومیت اون هنوز ولی داد نمی نشون قلمی دیگه. بود رفته پوستش

.دبو کرده حفظ نشست می پیشونیش روی من دیدن از ناشی اخم با حاال مثل

:دادم تکان سری

خوبی؟. سالم-

ها سال اما کردم می خیانت احساس ازدواجش هم بعد و داشت ارتباط صابر با چشمم از دور اینکه خاطر به هنوز گرچه

همین عمر طول در اگه حتی صابر. اش بامزه دختر وجود با مخصوصا. نداشتم مشکلی موضوع این با دیگه که شد می

.نباشم دلخور دستش از و ببخشم رو اون که شد می باعث بود کرده صدیقی خانواده به رو لطف یک

:دز داد بود بابا اتاق توی احتماال که مامان به خطاب و برگشت بعد و کرد نگاه من به ای ثانیه چند. نزد حرفی شیوا

!اومد عزیزتون. روشن چشمتون-

...شیوا-

.محترم آقای ندارم حرفی شما با من-

دادم می حق بهش. شدم شوکه محترم آقای لفظ از که عصبانیش و جدی لحن خاطر به نه. زد خشکم فتگ که رو این

:گفتم و نداشتم رو یکی این انتظار ولی نکنه درک رو من شب اون حال که کردم می درکش. باشه ناراحت دستم از

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 157: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

157

نه؟.دیگه هستیم یبهغر هم با پشت هفتاد تا. خانم شیوا داشتن نگه حرمت این با نکنه درد دستت-

:چرخوند طرفم به رو سرش و ایستاد نبینه رو ریختم تا بره خواد می بود معلوم و بود چرخیده بدنش اینکه با

نیستیم؟-

:نشست لبم روی تلخ لبخندی

!؟ متنفری ازم قدر این واقعا یعنی-

:گرفت درد خونه به شدن وارد زمان از بار دومین برای قلبم که انداخت بهم نگاهی چنان

.بکنی رو تصورش بتونی که اونی از بیشتر-

شده موندگار اونجا آرا دل همراه زدم می حدس که ها اتاق از یکی طرف به بمونه من واکنش منتظر اینکه بدون و

.کرد حرکت

:گرفتم رو دستش و رفتم جلو که شد چطور نفهمیدم

!شیوا-

!کن ولم-

:ادمند اجازه اما بره تا کشید رو آستینش

مین حالیت چرا نبود خوب حالم من پیغمبر به پیر به بزنم؟ حرف که دی نمی رو فرصت این بهم حتی چرا چته؟ تو-

شه؟

.دیگه کن ولم حاال؟ برم تونم می شد؟ تموم-

!شیوا-

:زدن داد به کرد شروع باشه بهانه منتظر که انگار و شد پاره لباسش که کشید رو دستش جوری

!بشین خالص دستش از که بمیره شیوا یشاالا! درد و شیوا-

رتمصو روی محکمی سیلی و برگشت کردم، برداشت طور این که من حداقل کنه، می چیکار داره بفهمه اینکه از قبل و

.نشوند

دهنش جلوی رو دستش ناباورانه چون داشت رو احساس همین اونم انگار. کردم تعجب بگیره دردم اینکه از بیشتر

در از رنف یه پای صدای اول. افتادن هم با اتفاق چند بعد و موندیم وضع همین توی ثانیه چند تا. کرد نگاه مبه و گرفت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 158: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

158

بیرون مامان و شد باز بابا اتاق در بعد. زد زل من و شیوا به ترسان حالتی با و شد وارد آرا دل. رسید گوش به خونه

:اومد

شایان؟ اینجایی.سالم -

:داد ادامه و گرفت نظر زیر رو هردومون. شده نگران که بود پیدا صورتش از

.خوابیده تازه باباتون چیه؟ برای صدا و سر این-

:ندادم اجازه که بگه چیزی خواست و انداخت بهش نگاهی شیوا

!سالم. کردیم می صحبت داشتیم. خانوم حاج هیچی-

همونب ترسان حالت با هنوز که برگشتم آرا دل سمت به و شدم خیال بی نکرده باور بود معلوم که رو مادر کنجکاو نگاه

جلو همین برای خورد می وول سرش توی کردن دعوا هم با مادرش و دایی که فکر این نداشتم شک. بود مونده خیره

یم راحت بیچاره دختر خیال طوری این فقط. کردم بغلش آروم بده نشون واکنشی بتونه شیوا اینکه از قبل و رفتم

:کردم زمزمه شیوا گوش یتو. شد

.بشن نگران نذار. کنم می خواهش-

:زدم لبخندی و کشیدم عقب بعد

بزنیم؟ بابا به سری یه داخل بریم خب-

اتاقی به گرفتیم می نادیده رو آرا دل خندون صورت و مامان متعجب های نگاه که حالی در و داد تکون سری عاقبت

منداشت شک چند هر. بدیم نشون ریلکس و عادی کردیم می سعی دومون هر. رفتیم بود کشیده دراز اون توی بابا که

.ست کاسه نیم زیر ای کاسه فهمیده مامان

ارهدوب و رفتن بیرون ذهنم از فکرا این تمام بود خوابیده شد نمی بیشتر ای دقیقه چند که ام بیچاره پدر دیدن با

آب هیکلش. بیام کنار باهاش تونستم نمی دیدم می وضع ینا توی رو اون که هم هزاربار. کردم خودخوری به شروع

می نشون خودش واقعی سن از پیرتر سال ده حداقل. بودن معمول حد از بیش صورتش های چروک و چین و بود رفته

چهار و بیست های مراقبت با بسترش زخم شد می مدتی. اومد می خوابش رخت از کننده ضدعفونی مواد بوی و داد

.بود شده خوب مامان ناپذیر پایان و ساعته

مشکالت و بابا به رسیدگی. بگیره روزه تونست نمی قلبیش میل وجود با که شد می اذیت قدر اون هم بیچاره مادر

. بود بریده رو امونش داری مریض

ونستمت نمی. دمز بیرون اتاق از بابا صورت بوسیدن از بعد و بگیرم کمک برای وقت پاره پرستار یه زد جرقه ذهنم توی

.بمیرم کنم آرزرو شد می باعث اوضاع این دیدن. کنم تحمل

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 159: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

159

ریز خرده افطاری برای تا رفت آرا دل همراه کنه پذیرایی ازم نیست الزم و هستم روزه فهمید اینکه از بعد مامان

گاهن یکی اون به کدوم هیچ. نشستیم حیاط توی نکنیم صدا و سر کردیم می دقت که طور همون من و شیوا و بگیره

نفسی. ست شرمنده هنوز سیلی اون خاطر به بود معلوم هم شیوا و باشه اذیت خواهرم خواستم نمی من. کردیم نمی

:گفتم و کردم تازه

بیاد؟ پریسا قراره-

:کرد زمزمه بعد و لحظه چند تا حداقل. نگفت چیزی ولی داد تکون سری

.خوام می معذرت-

:گفتم و انداختم بود شده انداخته پائین مندگیشر با که صورتش به لبخندی

!ممنون-

!چی؟-

:دادم ادامه من و دوخت بهم رو چشمهاش

کنی وانمود روز بقیه که متنفری ازم قدر اون کردم می فکر. کنی خواهی معذرت ازم که هستم مهم برات ممنون-

.بری بزاری حتی یا نیستم اینجا

:داد بیرون شدهن از بلند صدایی با رو هوا اون و

!بگم؟ چی-

:کرد اضافه و بد یا خوبه عالمت یه نفهمیدم که انداخت باال طوری رو هاش شونه بعد

.بزنمت نداشتم حق باشه طور این اگه حتی-

.بشنوم داشتم دوست که نیست چیزی بهترین این خب-

. شده عوض ما بین چیزی نکنیم تظاهر بهتره-

قهریم؟ هم با هنوزم یعنی-

:گفت و کرد نگاهم بد یا خوبه دونستم نمی بازم که لتیحا با

.آره-

کنیم؟ می صحبت داریم چرا پس-

.کنیم صحبت و باشیم قهر هم با تونیم می. نداره ربطی-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 160: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

160

یخوب احساس. گرفته اش خنده اونم نشم متوجه تا برگردوند رو سرش دید هام لب روی رو لبخندی نشستن که بعد

ادمی داشت کم کم انگار. بود شده تنگ خواهرم با معمولی گفتگوی یه برای حسابی دلم سال همه این از بعد. داشتم

.دارم دوستش چقدر رفت می

:داد ادامه شیوا

.کنم فکر بهش تونم نمی دارم که وضعیتی با راستش خونه، از رفتن مورد در-

تصمیم همین برای موند، خیره بابا اتاق پنجره به طور همون فقط اما بزنه هم ای دیگه حرف شاید تا موندم منتظر

:بذارم جلو قدم خودم گرفتم

.شه نمی باورم هنوز ولی شنیدم صابر ماجرای مورد در-

:زد تلخ لبخندی و چرخید طرفم به

نه؟. شدی خوشحال کنم فکر-

!ها؟-

کرف طالق به دارم نیبدو وقتی شی می تر خوشحال گمونم. اومده پیش ما زندگی توی بزرگی مشکل همچین اینکه از-

.کنم می

:پرسیدم بغض با که داد دست بهم بدی احساس چنان

کنی؟ می فکر من مورد در طور این واقعا-

کنم؟ می اشتباه-

. دامادمونه. دخترته پدر صابر. کنه می فرق اوضاع حاال اما بودم مخالف نفر دو شما ازدواج با شاید. آره که معلومه-

اشم اختالف دیدن از که هستم عوضی قدر اون کنی می خیال واقعا. خواهرمی تو دیگه طرف زا. نیست غریبه یه دیگه

بگیرم؟ جشن بشین جدا شاید اینکه و

:بشم ناراحت بیشتر شد باعث این و کرد نگاهم تعجب با. نداشت رو حرف این شنیدن انتظار اصال نظرم به

.شیوا انصافی بی خیلی-

...من-

!کردی می اشتباه-

:دادم ادامه بعد. شدیم بابا اتاق پنجره تماشای مشغول دوباره و کردیم سکوت دو هر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 161: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

161

.کنم جبران بذار. کنم برادری حقت در بده اجازه. کنم می خواهش-

چرا؟-

کنم؟ برادری حقت در چرا-

.آره-

نیستم؟. سرم خیر برادرتم منم اردک؟ یه جز باشه تونه می چی بده اردک صدای و بره راه اردک مثل که چیزی خب،-

.چکید پائین ازش که دیدم رو چیزی لحظه یه اما گرفت ور اون رو صورتش

شیوا؟ کنی می گریه داری-

.نه-

.کنی می گریه داری! چرا-

:پرسیدم گرفته درد قلبم کردم می حس که من و کرد پاک رو صورتش دست کف با

کرده؟ غلطی همچین واقعا صابر. کنم می خواهش! دختر کن صحبت باهام-

گفت؟ پریسا شنیدی؟ کجا از-

مهمه؟-

:داد جواب و گرفت رو اون. کردم دراز طرفش به و درآوردم شلوارم جیب از دستمالی

.گفته بهت دلی حتما! آها-

!خودمه متحد اما بره می سر به دشمن لونه توی که درسته. کنه نمی قایم من از رو هیچی دخترم. آره-

گم می جدی کرده خیال بود مشخص که طوری اول. بودم بلد انداختنش خنده به برای که بود روشی بهترین این

:صورتش کردن پاک به کرد شروع و خندید اونم شد لبم روی لبخند متوجه که بعد. کرد نگاهم

دایی رکپا برد رو من شایان دایی. افته نمی زبونش از شایان دایی خونه توی. داره دوست خیلی رو تو اونم! دیوونه-

.کنی بزرگش تو بدم افتادم فکر به که گه می و گه می قدر این. خرید اینو برام شایان

کنیم؟ شروع کی! موافقم-

گی؟ می راست-

.دارم دوست بیشتر هم تو از حتی رو آرا دل من. البته-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 162: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

162

رایب. بود شده تنگ هساد های خنده همین برای دلم که شد می وقت خیلی. خندیدن بلند بلند به کرد شروع بار این

:انداخت کاغذی دستمال به نگاهی اشکهاش کردن پاک از بعد شیوا. بودیم شاد خانواده یه هنوز که دورانی

نکردی؟ که استفاده این از. نبود حواسم راستی-

!کنه سرفه توش دادم همکارا از یکی به هم دانشگاه. گرفتم رو دماغم بار دو فقط. نه خیلی-

.مزه بی-

:پرسیدم بعد و باشه خوش خودش برای کم یه دادم هاجاز

.بری در من به دادن جواب زیر از بحث مسیر کردن عوض با تونستی نکنی خیال امیدوارم-

:انداخت باال ای شونه و شدن پاک ظاهرش از خنده آثار

.بزنم حرف موردش در خوام نمی-

چیزا؟ جور این و گفتم دیدی که زدن زبون زخم به کنم شروع ترسی می منظورته؟ من با-

.بود سرم توی چیزی همچین کنم می اعتراف-

!بد دختر-

.نه اآلن حداقل. کنم صحبت مورد این در خواد نمی دلم اصال شایان، کن باور ولی-

دیدین؟ خیابون توی خانم یه با رو صابر اینکه درسته؟ گفت دلی که چیزی اون بگو فقط-

ستمد کنم می چیکار بفهمم اینکه از قبل. گرفت دستهاش بین رو صورتش و داد تکون تایید نشونه به آروم رو سرش

خدا از هم شیوا و خودم طرف کشیدم رو اون آروم. نگفت چیزی خوشبختانه. اش شونه دور انداختم و بردم جلو رو

.گرفت پناه بغلم توی خواسته

.پیشتم من. کوچولو آبجی نباش نگران-

:پرسیدم و موندیم جوری همون ای لحظه چند. نداد نشون واکنشی خوشبختانه و کنم وازشن رو موهاش داد اجازه

نتش؟ کافی ره می ظهرها از بعد هم هنوز-

. هوم-

از بعد و انداخته راه نت کافی یک قبل مدتی داشتم خبر. داد نمی رو زندگی مخارج و خرج کفاف صابر اداری کار انگار

.زنه می اونجا به سری ظهرها

دی؟ می اجازه بکنم؟ رو کار این رم می عصری همین برای. کنم کنترل رو خودم نتونم شاید سراغش برم حاال اگه-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 163: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

163

.هوم-

باشه؟. گم می بهت گرفتم که هم رو ای نتیجه هر. کنم می صحبت باهاش فقط-

هوم-

.ممنون-

:کرد هزمزم کنه نگاهم اینکه بدون شیوا بعد. کردم نوازشش آروم دیگه دقیقه چند

.بزنیش کوچولو یه تونی می خواست دلت اگه-

جدی؟-

باشه؟. نگیره دردش زیاد فقط-

:کردم بغلش قبل از تر محکم و زدم لبخندی

.راحت خیالت. باشه-

شد باعث خانواده جمع شدن جور و رسیدن بودن دیده کوچه سر رو همدیگه که آرا دل و مامان و پریسا بعد کمی

ینکها برای مادرم العاده فوق تالش کردن خنثی و نشستن ساعت سه دو از پس. بمونم داشتم دقص که اونی از بیشتر

.رسیدم خونه در جلوی چهار تقریبا طرفای و افتادم راه به بمونم افطار

«سالومه»

ندشنی با که این به توجه با شد، می تر واضح بود فرمون پشت که شخصی ی قیافه شد، می تر نزدیک ماشین چه هر

.نبود سختی کار چندان شخص اون چهره تشخیص بود، اومده نظرم جلوی رییس آقای قیافه صدیقی آقای اسم

!بود رئیس آقای خود بله،

:گفتم همسایه خانوم به رو ولی نبود پرسیدن به نیازی دیگه که این با

!هستن صدیقی آقای ایشون -

در پشت رو ماشینش. کرد سالم صدیقی آقای به سر با و. ستادای در جلوی و شد خارج درگاه از کامال و گفت ای بله

:گفت زن به رو و شد پیاده و کرد متوقف حیاط

هستن؟ خوب صمدی آقای هستین؟ خوب سالم -

:همسایه

.صدیقی آقای ممنون -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 164: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

164

:گفت و کرد اشاره رو من

.بود منتظرتون خانوم این -

سالم خواست و برگشت من سمت به صدیقی آقای. بودم ام شده ناپدید ی عمه متظر من! بودم این منتظر کجا من

:گفت و زد محوی لبخند بعد و شد مشکوک نگاهش لحظه یه اول کنه،

.سالم -

.گرفتم می سخت خودم به زیاد من و کرد نمی فرقی هم شاید بود، غریبه مرد یه طرفم کاش ای

:گفت و اومد تر نزدیک کمی صدیقی آقای

!گم؟ می درست. نور از خطیبی خانم متمخد در بفرمایید، -

.بله-

گرفتین؟ کی از رو من آدرس که اینه منظورم اینجا؟ اومدین چرا نکردن؟ نامتون ثبت-

.کرد باز رو حیاط در ریموت با و کرد کتش جیب توی رو دستش هم حال همون در

:گفت وراج ی همسایه خانوم بزنم، حرفی من اینکه از قبل

!خریدیم شما از رو خونه این گفتم من البته. هستن نامی طیبیخ دنبال ایشون -

:گفت آرومی صدای با و رفت رییس آقای صورت روی از هم محو لبخند نیمچه همون

هستی؟ آشناهاش از -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

.برادرشم دختر -

.بست ای ثانیه چند برای رو هاش پلک

:گفت ای گرفته صدای با و کرد باز رو هاش چشم رییس آقای. دیمکر نگاه هم به متعجب خانوم اون و من

.داخل بفرمایین کنم می خواهش-

:گفت همسایه به رو من واکنش دیدن از قبل و

.کشیدین زحمت. ممنون دیدنتون، از شدم خوشحال -

. شد سوار و رفت ماشینش سمت به و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 165: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

165

:گفتم خانوم به رو

نه؟ شد ناراحت اینکه مثل -

:انداخت باال و شها شونه

.شناختش می حتما! واال دونم نمی -

حاال من خدای ولی! مرده رز عمه حتما نامش شنیدن از شد ناراحت طور این و شناختش می اگر گرفت، نهایت بی دلم

کنم؟ چیکار

:آورد بیرون فکر از رو من همسایه خانوم

.داره رخب ات عمه از حتما. نیست بدی آدم. نباش نگران! داخل برو -

:گفتم لب زیر و دادم تکون حرفش تایید نشونه به آرومی به رو سرم

.ممنون -

من به هم باز و شد پیاده ماشین از رییس آقای. شدم حیاط داخل ماشین سر پشت و گرفتم رو ساکم و شدم خم و

هم حال همون در. فتمر باال ها پله از سرش پشت. اس گرفته اش قیافه بود معلوم قشنگ داخل، برم که زد تعارف

.چرخوندم حیاط داخل رو نگاهم

یه حضور با حاال بودن کرده اشغال رو حیاط سرتاسر پیش سال دوازده که اندازه یه و گرد ی باغچه عالمه یه اون

.شد نمی پیدا توشون هم گل شاخه یه حتی سلیقه بی ی صاحبخونه

. شدم خونه وارد کفشم آوردن در از بعد و گفتم ببخشیدی. رفت کنار خودش و کرد باز رو ورودی در

دهش مدرن خونه وسایل که تفاوت این با بود شکلی همین یادمه که جایی تا انداختم، خونه نمای به سرسری نگاه یه

!فوضولی دختر چه بگه خودش با و بفهمه رییس آقای بود ممکن کشید، سرک شد نمی این از بیشتر. بودن

:گفت و کرد اشاره چرم مشکی سفید های مبل به دست با

.میام االن بزنم صورتم و دست به آبی یه من. بفرمایید -

سرویس صد در صد که ها در از یکی سمت به خواست که همین و انداخت ها مبل از یکی روی و آورد در رو کتش و

:گفتم بره بود بهداشتی

!ببخشید -

.:برگشت سمتم به و ایستاد حرکت از

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 166: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

166

بله؟ -

شناسین؟ می رو خطیبی رز گل.. .شما -

:گفت آرومی صدای با و شد صورتش مهمون اخم دوباره

.میام االن -

.نشستم مبل ترین نزدیک روی و کردم فوت رو نفسم شد، بهداشتی سرویس وارد و گرفت من از رو نگاهش سریع و

داخ. برم دستشویی به که دارم حتیاجا هم چقدر و تشنمه چقدر که فهمم می تازه بشینم، جا یه کردم فرصت که االن

!بخورم که بیاره چیزی یه و نیستم روزه من که باشه نرفته یادش بکشه شعورش کنه

:گفت نشست می من روبرویی مبل روی که حالی در و اومد بیرون صدیقی آقای بعد لحظه چند

.گذاشتم منتظرت که ببخشید -

:گفتم و زدم جونی کم لبخند

.کنم می خواهش -

دراز رو دستش و برگشت عقب سمت به نشسته حالت همون در و برداشت رو کوچک کنترل میز روی از و شد خم

.کرد می روشن رو اسپیلت داشت آخیــش کردم، دنبال رو دستش جهت کرد،

.کنی خنک و روحمون کردی قصد که کنه رحمت رو رفتگانت خدا

:گفت مصنوعی لبخندی با و برگشت سمتم به

!درسته هستین خطیبی خانوم... گل ی برادرزاده فتینگ خب -

وابج حال این با. نداره وجود دیگه ای عمه یقین به قریب احتمال به و خودیه بی نشستنم که دونستم می جورایی یه

:دادم

.ببینمش اومدم و. بله -

:گفت و زد ای خسته لبخند و داد تکیه مبل پشتی به

.بودم مستاجرش من -

:آوردم زبون به رو حدسم و بده امهاد نذاشتم

نه؟ شده، فوت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 167: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

167

ردم،ک بغض. گرفت من از رو نگاهش و داد تکون باتاسف رو سرش بعد و کرد نگاه صورتم به ثانیه چند برای سکوت در

دبو خودم خاطر به! نبود اون خاطر به نه بودمش، ندیده سالگی هفت تو هم اون بیشتر بار یک که ای عمه خاطر به نه

.خورد بست بن به هم امیدم آخرین که

! نه یا کنم پیدا درآمدی منبع تونستم می نبود معلوم که خودم خاطر به

من به نسبت همه دید هم طوریش همین. کنم دراز دست پیشش و رضا به بزنم زنگ نشده ماه سر نداشتم دوست

! کنم هم کمک طلب ازشون بخوام که برسه چه بود، خصمانه

و بگیره من از هم رو حمایتش نیمچه همین سجاد شن می باعث و گیرن می دست به و من رسوایی طبل که اونوقته

.خور مردم مال و دزد شم می من

میز روی از شد خم و کرد من به نگاهی تعجب با صدیقی آقای! کرد باز بیرون به رو راهش کی اشک نفهمیدم اصال

:گفت نامحسوسی پوزخند با و رفتگ سمتم به و برداشت رو کاغذی دستمال جعبه

!بودین؟ وابسته بهش اینقدر -

ازم پوزخند با داره االن که داشته شناخت رز عمه روی اونقدر مطمئنا! کرد می دوا رو دردی چه گفتنم گفتم؟ می چی

:گفتم و کشیدم آهی. پرسه می سوال

.بودیم هغریب اینقدر چرا که سوزه می دلم این از. دیدمش بار یه فقط! نه -

!باشه شده پشیمون که انگار بست، دوباره ولی بگه چیزی کرد باز رو دهنش و رفت هم تو ابروهاش

:گفت و شد بلند جاش از یهو مکث ثانیه چند از بعد

. گردم می بر االن -

با اپن هونآشپزخ دیدن با. ببینم رو رفتنش مسیر تا برگردوندم رو سرم. رفت سرم پشت مسیر به و گذشت من کنار از

.اومد لبم روی لبخندی درموندگیم ی همه

:گفتم و شدم بلند جام از

صدیقی؟ آقای -

:برگشت سمتم به

بله؟ -

:گفتم و کردم اشاره رو بهداشتیه سرویس کردم می فکر که دری همون

اینجاست؟ بهداشتی سرویس -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 168: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

168

:گفت و داد تکون رو سرش

.باشین راحت بله، -

.دوییدم تقریبا دستشویی سمت به گفت شد می رفتنش، از بعد و کردم تشکری

اومدم و کردم خشک و دستام سریع. میومد سالن از که شنیدم رو گوشیم صدای شستم می و هام دست داشتم وقتی

.بیرون

:گفت و رفت میز سمت به من با همزمان هم صدیقی آقای

!نشده تلف مخاطبتون تا بدین جواب. کنم فکر شماست موبایل -

.زد وجذابی پهن ولبخند

لمارا ی شماره دیدن با. آوردم بیرون رو گوشیم و رفتم کیفم سمت به و زدم کجی دهن به شبیه لبخندی جوابش در

رو باشه رضا جانب از داشت احتمال که تماسی رییس آقای مقبال در نبودم مجبور چون. اومد لبم روی لبخندی

.کنم ریجکت

:چسبوندم گوشم به رو ایلمموب و کردم برقرار رو تماس

.گلم سالم -

کوچولو؟ عمه خوبی سالم -

:گفتم و نشستم مبل روی

خوبی؟ تو مرسی، -

:بود نگران مارال صدای

کردن؟ نامت ثبت -

:گفتم مارال جواب در و کردم نگاه رییس آقای به لبخند با

.نکنه درد دستشون آره، -

چی؟ خوابگاه -

:گفتم و کشیدم آهی! چیه غمم که بود رفته یادم لحظاتی برای که انگار

.خصوصی برم شدم مجبور. شده پر ظرفیتش گفتن -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 169: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

169

. زد زل من به محابا بی و کرد بلند رو سرش رییس آقای

:مارال

کردی؟ نام ثبت نه؟ زیاده اش اجاره حتما -

. بودم معذب کردم می صحبت یا مسئله چنین مورد در داشتم رییس آقای جلوی هم اون دیگه، نفر یه جلوی اینکه از

:گفتم مارال جواب در و کردم نگاه دیگه سمتی به

. کنم نام ثبت باید کنم فکر ولی هنوز، نه -

:پرسید آروم صدای با مارال

مرده؟ ت عمه -

:گفتم و دادم تکون رو سرم ببینه و من خواد می چجوری خط پشت از مارال که این به توجه بی

.آره -

،باشه شاد لحنم کردم سعی. کردم می ناراحت رو اون باید چرا نمیاد، بر دستش از کاری دونستم می د،ش ساکت مارال

:گفتم بودم، موفق هم حد چه تا دونم نمی

.شه می حل کنم می پیدا کار ایشاله کنی، ناراحت و خودت خواد نمی حاال -

:گفت و داد بیرون قدرت با رو نفسش مارال

.باشی نداشته طلب فرصت عمورضای اون به احتیاجی دیگه شه یم جور هر امیدوارم -

:کردم زمزمه لب زیر هم من

.وارم امید هم من -

جواب در بود، دور ادب از چقدر این و کنم می صحبت رییس آقای جلوی دارم که آوردم یاد به تازه سرم گردوندن با

:گفتم مارال

.گیرم می تماس باهات باز من خانومی -

:گفتم گردوندم برمی کیفم به دوباره رو گوشیم که حالی در و کردم، خداحافظی ازش و گفت یا باشه

.خوام می معذرت -

:گفت کرد می نگاهم متفکر و بود گذاشته اش چونه زیر رو دستش حاال که رییس آقای

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 170: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

170

.نشده گرم تا بفرمایید. کنم می خواهش -

.کرد اشاره میز روی پرتغال آب لیوان به و

:گفتم! باشه روزه باید قاعدتا یعنی. اس روزه دونستم می

.ممنون -

.شدم می خفه تشنگی از داشتم! نه یا بردارم دونستم نمی

:گفت و زد لبخندی. دلم دو که فهمید انگار

.میشه جبران تشنگیم موقع اون. نمونده اذون به بیشتر ساعت سه دو باشین راحت -

الیح در که شدم موتجه. کشیدم سر نفس یه و برداشتم رو لیوان و گفتم ای ازهاج با و کشیدم آسودگی سر از نفسی

ازم ور نگاهش و چسبوند لبش به رو شصتش انگشت بود، داده تکیه مبل ی دسته به بدنش گاه تکیه رو دستش که

.گرفت

.بود شده طرف بر تشنگیم حاال که بودم خودم مهم! بخنده بذار

شایان

می نجاای به که شد می باری اولین. بود شهر مرکز نزدیک پاساژ یه توی بزرگ و شیک نسبتا ازهمغ یه صابر نت کافی

خودش و گردوند می رو اینجا ها صبح که بود کرده استخدام شاگردی دونستم می مادرم و پریسا تعاریف از ولی اومدم

.اومد می بعدازظهرها هم

یم انجام رو مشتری یه مقاله تایپ و اسکن داشت که صابر کار دمکشی می انتظار بودم، نشسته اونجا که طور همون

تالش بود واضح کامال و کرد می نگاهم چشمی زیر لحظه چند هر اونم خود. باشیم تنها هم با بتونیم و بشه تموم داد

.برسه نظر به آروم و تفاوت بی داره

و مکان چنین در دوباره رو همدیگه سال همه این بعد چطور. کشید پر رز گل برادرزاده سمت به ذهنم و کشیدم آهی

یشترب باشه داشته رز گل با نسبتی ممکنه زدم حدس که دانشگاه توی چرا معمولی؟ تصادف یه بودیم؟ دیده موقعیتی

نکردم؟ کنجکاوی

ینم شه می اش عمه رز گل داد ادامه خودش بعد و گرده می نامی خطیبی دنبال گفت در جلوی صمدی خانم وقتی

دعوتش داخل تونستم فقط. کرده فوت بیچاره اون نداشت خبر حتی که مخصوصا. بدم نشون واکنشی چه دونستم

.بیاره دست به شدن فعال دوباره برای زمان کم یه مغزم بدم اجازه و کنم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 171: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

171

ای ایدهف چه. کنم مخفی رز گل با خودم نسبت مورد در رو حقیقت که گرفتم تصمیم ولی افتاد اتفاق این خوشبختانه

.بودم غریبه یه که نهایت در گفتم می اگه حتی هستم؟ اش عمه شوهر من گفتم می که داشت

ظاهر و رفتار در که شباهتی متوجه کم کم تازه سرکشید نفس یه رو پرتقال آب لیوان وقتی. بود ای بامزه دختر انصافا

من اما نبود یادش انگار بودم؟ نشده متوجه اول از چطور. بامزه حرکات و چهره ته همون تقریبا. شدم داشت رز گل با

خودش برای. اومد می یادم اومد خونه این به پدرش با همراه پیش سال دوازده که رو کوچولویی دختر خوب خیلی

.بود شده خانومی

:گفت خطیبی خانم سالومه و رفتم جلو بود خط پشت که شخصی با اش مکالمه شدن تموم با

.بکشین زحمت روزه زبون با شدین مجبور که ببخشید خدا رو تو. نکنه درد دستتون-

:زدم لبخندی

نیومد؟ گیرتون خوابگاه ولی شنیدم ناخواسته. پرسم می شرمنده چیه؟ حرفا این-

:انداخت پائین ناامید حالتی با رو سرش

.نه-

مونین؟ می کجا شب کنین؟ می چیکار حاال-

. دونم نمی-

بگیرین؟ تماس شه نمی پدرتون با رین؟دا اینجا چیزی فامیلی -

:رفتن هم توی اخماش

... که شناختم نمی ام عمه جز رو کسی هم اینجا. کرده فوت پدرم-

.ارزونی و ساده مدل چه! سوخت گوشیش حال به دلم دفه یه ولی چرا دونم نمی. زد زل موبایلش به و شد ساکت

بغری شهر این توی باید رو امشب ولی کنم جور جایی براش فرن دو یکی به سپردن با تونستم می احتماال. لعنت

کرد؟ می چیکار

.نداره رو شما قابل-

. گذاشت میزش کشوی توی رو اسکناسی که دیدم رو اون و برگرده سرجاش حواسم شد باعث صابر صدای شنیدن

هنوشت این از که رو کوچیکی ویتابل و چرخوندم بود قفل توی که رو کلیدی آروم بعد بره بیرون مشتری دادم اجازه

.بده نشون بیرون از رو تعطیل عبارت تا برگردوندم داشت است باز های

کنم؟ فرار خوام می کردی خیال. شایان نبود کار این به احتیاجی-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 172: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

172

:نشستم صندلی روی دوباره و کردم نگاه بهش

.بشه مزاحم کسی خوام نمی فقط. نه-

:گفت و داد یرونب دهنش از بلند صدایی با رو هوا

.بدم توضیح من بذار بگی چیزی اینکه از قبل کنم می خواهش-

هم رو بعدی سیلی و ندادم اجازه که کنه ناله خواست. نشوندم صورتش روی محکمی سیلی و بردم جلو رو دستم

:زدم تر محکم

کنی؟ صبر نبود قرار مگه چیه؟ برای دیگه این! آخ-

سرت به تا کردی جون نوش هم رو دومی. درآوردی رو شیوا اشک چون زدم رو اولی .گم می اطالعت محض و نبود. نه-

هرتوضیحی حاال. آره.بدی انجام خواست دلت غلطی هر تونی می گیره زمین پدرش که حاال و کاره و کس بی نزنه

.دم می گوش داری

: گفت دلخوری با و برداشت سیلی جای از رو دستش صابر

...!استغفرا...یه با خواب اتاق توی و من مچ انگار غلطی، هر گی می ریجو یه. بابا خیال بی-

.خوردی می تلو تلو داشتی و بودی آویزون پنکه این از اآلن که بود طور این اگه-

:گذاشت من جلوی و برداشت اش رایانه کنار از را کتابی بعد. نزد حرفی لحظه چند برای

کنی؟ می قبول نکردم خیانت شیوا به که مبخور قسم قرآن همین به روزه زبون اگه-

دهن آب. بشم سالح خلع جمله یه با فقط و سادگی همین به نداشتم انتظار اصال. خوردم جا که کنم می اعتراف

:گفتم سوخت می بودن خشک خاطر به گلوم که حالی در و دادم فرو و ام نداشته

برای نتونستی که چیه جریان بگو فقط و داره رمتح چون کنار بذارش. بخوری قسم خدا کتاب به نیست الزم-

.کنه فکری همچین شده باعث و بدی توضیح خواهرم

.اداره توی همکارام از یکی به شه می مربوط ماجرا-

:برگردوند جاش سر و برداشت رو قرآن

.شده بستری بیمارستان و گرفته سرطان شه می مدتی. هستیم نزدیک هم به خیلی-

خب؟-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 173: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

173

اومد اش بیچاره زن. نیست که هم ها داروخانه توی. بیاد گیر اگر تازه شه؟ می چقدر درمونش دوا قیمت دونی می-

که برادری نه و داره پدری نه گفت. دواهاش دنبال بگرده جماعت دالل بین و سیاه بازار توی باید گفت و سراغم

...ناکرده خدای اگه تا بیاین باهام شه می لیو بیاد تونه نمی که شوهرم. من برادر جای هم شما گفت. کنه همراهیش

.کنه نمی پنهان رو چیزی و گه می رو حقیقت گفت می احساسم. پوشوند دستانش با رو صورتش و شد ساکت

سیاه؟ بازار توی گشتن به کردی شروع باهاش همین برای-

قسم دلی جون به. ره می لو زود نمبک غلطی هر نیومده بهم یواشکی کار که اونجا از ولی شه می روزی سه دو. آره-

بدم؟ دستشون از سادگی همین به که خرم قدر اون کردی فکر. هستم زندگیم و زن عاشق من. شایان خورم می

گیره؟ می و جلوت کردی فکر کردی؟ قایم شیوا از و این چرا پس-

:چرخوند تمسخرآمیز حالتی با رو چشمهاش مردمک و زد لبخندی

نه؟.ست احمقانه! نشه یار خواستم سرم خیر-

:دادم تکون رو سرم آروم بعد و کردیم نگاه همدیگه به لحظه چند برای

.برسه نظر به واقعی که هست احمقانه کافی اندازه به. آره-

این اچر بودم مونده! پائین افتاد قلبم چطور دیدیم رو همدیگه وقتی دونی نمی. بود بچگونه خیلی کارم. دارم قبول-

.کشیدم خجالت چقدر آرا دل از مخصوصا بگم؟ باید چی و ردمک رو کار

:داد ادامه و شد خم جلو به

کنی؟ صحبت شیوا با شه می. کنم می خواهش. شایان گم نمی دروغ کن باور -

:دادم جواب کرد می نگاهم آشکار ای دلشوره با که اون به رو سکوت لحظه چند از بعد و کشیدم عمیقی نفس

مدار هم ای دیگه چاره. باشه کنه فکر طالق به زنت ای احمقانه چیز همچین برای گذاشتی که تو خریت این خاطر به-

مگه؟

!ها؟-

:ندادم اجازه و بردم جلو رو دستم اما بگیره تماس شیوا با احتماال تا درآورد رو موبایلش و کشید هین اسب یه مثل

.نداره ای فایده طور این-

...ولی-

.گم می رو چی همه و زنم می زنگ بهش منم. دنبالش برو اآلن همین پاشو خودت-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 174: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

174

:بوسید و من و اومد جلو بخورم تکون بتونم اینکه از قبل و خندید

!برادرزن برم قربونت-

.شد تفی صورتم همه! شو گم-

.رقصم می عروسیت توی خودم. بگیری زن بذار. شایان جون کنم می جبران-

دشای افتادم، اون تلخ خاطرات و ها گذشته یاد که دونست می. شد بسته نیشش من فتهر هم در های اخم دیدن با ولی

:کرد اضافه شرمندگی با ولی! گفت قصد از هم

.خوام می معذرت-

:دادم تکان رو سرم

.دیگه برو پاشو هم حاال. گذشته دیگه ها گذشته. رفیق نه-

یای؟ نمی تو-

.گیرم می تماس شیوا با راه سر. اناذ وقت تا بخوابم کم یه خونه رم می. نه-

ویت رفتن برای رو جایی نفر دو ما برعکس که افتادم ای بیچاره دختر یاد به کرد می تعطیل رو مغازه که طور همون و

...نداشت غریب شهر این

:تمگف دیدم هم توی و پناه بی قدر اون رو رز گل زاده برادر مون طوالنی چندان نه مکالمه از بعد وقتی....

گیر خالی جای بتونین هست امکانش و دوره دانشگاه از مقدار یه. بلدم رو خوابگاه یه آدرس من. خطیبی خانم-

.بیارین

:کرد نگاه من به امیدوارانه و آورد باال رو سرش

گین؟ می راست-

تاداس رو شما بگین. نویسم می رو نشونی براتون حاال. داره جا گفت کردم می صحبت سرپرستش با که صبح. بله-

خب؟. فرستاده صدیقی

!استاد ممنون-

:زدم لبخندی

.نکنین عجله زیاد پس باشم شما استاد نیست معلوم که من-

:کردم زمزمه خودم پیش و همراهی در دم تا رو دخترک خوابگاه آدرس نوشتن از پس و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 175: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

175

.کنم کمک ات برادرزاده به این از بیشتر تونم نمی. رز گل خوام می معذرت-

...برگشتم خونه داخل کردم می نگاه اون رفتن به که حالی در و

«سالومه»

یاول خوابگاه همون تو که بود حل پولم مشکل اگر من! بود شده خورد گردنش که بود دستم دم االن رییس جناب اگر

!بودم تمرگیده

:گفت سرپرست به رو و کرد لوله رو دستش توی ی مجله شعبانی آقای

.سند یعنی خودش صدیقی آقای حرف بگیرید، چک یا سفته ایشون زا خواد نمی -

تبیس و صد ماهی اون. سرم توی بخوره ضمانتش. زدم لبخند متقابال هم من. داد تحویل بهم منی مرگ مکش لبخند و

!بیارم گور کدوم از و تومانش هزار

:گفتم بود خوابگاه سرپرست که ومیخان به رو نیاد چشم به بدبختیم این از بیشتر کردم می سعی که حالی در

..بابتِ. سوییت تا باشه خوابگاه تو دم می ترجیح من -

:وسط انداخت و خودش ناشور قاشق مثل گنده شکم مردک این باز

یلتحو مناسب جای که کنه ما به رو اش گالیه بعدا صدیقی جناب که خوابگاه برین. نزنید هم رو حرفش اصال -

!ندادیم آشناش

. گریه زیر بزنم بود مونده کم! افتاد می راه تر زود کارم شاید آوردم نمی رو نحست اسم اگه که صدیقی زار و یلذل ای

سوییت تو تونم نمی اش اجاره بابت بگم کنم صحبت سرپرست خانوم با راحت کلمه دو من تا رفت نمی آقا این چر

. بود ولیا خوابگاه از بیشتر هم خوابگاهش ی اجاره که چند هر! باشم

باشه ای بهونه تونست می شاید اما رفت، هم تو هام اخم رضا ی شماره دیدن با. کرد خوردن زنگ به شروع گوشیم

دکمه و گفتم ببخشیدی! کنن ام پاچه تو و تومان وبیست صد ماهی خواستن می زور به که نفر دو این پیچوندن برای

:دادم جواب و زدم رو اتصال ی

.سالم -

خوبی؟! بشنویم و صداشون ما که دادن افتخار خانوم الخرهبا! به -

:گفتم و زدم مصنوعی لبخندی. نفهمن چیزی ام مکالمه از تا باشه عادی ام قیافه کردم می سعی

!کرد قبول باالخره پس میگی؟ جدی -

:شد آروم رضا صدای

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 176: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

176

! ها -

:دادم ادامه مسخره لبخند همون با من و

.ببندم داد قرار خواستم می زدی نمی زنگ اگه! بابا نه -

:گفت خنده با رضا

کوچولو؟ پیچونی می و کی داری -

:گفتم لب زیر و کنم کنترل و خودم نتونستم. خندید بلند صدای با و

.مرض -

:گفت خندید می داشت هنوز که حالی در رضا

!کار؟ سر رفتی زودی همین به ببندی؟ قرارداد خواستی می کجا بده، ادامه باشه، باشه -

:گفتم

!لحظه یه گوشی -

:گفتم شعبانی آقای به رو و شدم بلند صندلی روی از گرفتم دست توی دوباره رو ساکم دسته که حالی در و

.ندارم خوابگاه به احتیاجی دیگه شرمنده شد، حل ام خونه هم مشکل -

:نیفتاد تا و تک از هم باز ولی شد شل کمی لبخندش شعبانی آقای

.برسون صدیقی آقای به هم رو ما سالم شرمنده، دشمنت -

:گفتم گوشی توی شدم خارج سرپرستی اتاق از که همین. کردم خداحافظی ازش و دادم تکون رو سرم

هستی؟ الو -

:بود شده جدی رضا لحن

!کیه صدیقی آقای -

!بابا خف: گفتم دلم تو

:گفتم رضا جواب در ولی

شناختی؟ االن دانشکده، رییس -

:شد شوخ لحنش باز

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 177: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

177

خوبی؟ کنی؟ می چیکار خودت. باباش گور -

:گفتم و کشیدم عمیقی نفس

!خوب. آره -

نیومده؟ گیرت خوابگاه هنوز چیه؟ خونه هم جریان -

:گفتم بگیرم کمک ازش خواستم نمی

. هست هم دیگه جاهای. خورده یه بود گرون اینجا. نبود مهمی چیز -

:گفت آرومی صدای با

!بفرستم داری الزم پول اگه -

:دادم جواب. کنم برخورد عادی کردم می سعی. کردم اخم

.موندم هم همینش دادن پس تو. نیست الزم نه -

:گفت ناراحتی با

زدم؟ گرفتن پس از حرفی من -

.نگفتم چیزی و کردم بغض

:رضا

سالومه؟ -

این که نیاد یادم تا. بزنم پس رو هام کاش تا دادم فشار هم به رو هام چشم. شد جمع صورتم آورش چندش لحن از

...میگذره اش خورده کرم مغز توی چی که نیاد یادم تا! چیه صمیمیت همه این از هدفش آدم

:گفت و کرد قاب رو صورتم دودستش با. بزنم جیغ تونستم نمی حتی بود، اومده بند نفسم...

ترسی؟ می من از سالومه -

تونستم می شاید. چکید ام گونه روی به اشکم. ترسیدم می خواهرم از رضا از تربیش دادم، تکون طرفین به رو سرم

نمی باور رو حرفم کسی ابدا دیگه افتاد می چپ من با و کردم می باز سرم از هم رو اون اگه ولی کنم باز سرم از رو رضا

:کشید آغوش به رو من رضا. کرد

!دیوونه برسونم آسیبی بهت خوام نمی که من -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 178: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

178

:گفتم و گرفتم نفس توانم ی همه با

.برو اینجا از -

...گرفتم فاصله ازش و گذاشتم اش سینه روی به رو دستم و

:نگران لحنی با بار این بگیرم، فاصله بد ی خاطره اون از شد باعث و پیچید گوشی توی صداش دوباره...

خوبه؟ حالت سالومه -

:گفتم و کردم باز رو هام چشم. شه می حروم بهش زنش من به کردن فکر با که کرد نمی فکر این به حتی احمق

.نشده تاریک هوا تا. بزنم سر دیگه خوابگاه یه به برم باید -

:گفت شیطنت با

باشه؟. نکن خاموش و گوشیت رضا مرگ فقط. برو باشه -

:گفتم سریع. نداشتم رو مکالمه ادامه حوصله

.خداحافظ باشه -

. دادم خاتمه تماس به و

ابونخی ابتدای سمت به امیدی هیچ بی و کردم بلند زمین روی از رو سنگینم ساک درمونده! کردم می چیکار باید حاال

:بود مارال کردم بازش ناامیدی با. شد بلند گوشیم پیام بوق تک صدای. کردم حرکت

شد؟ چی -

:کردم تایپ براش

.هیچی -

:گفتم خودم به بغض با

.بخورم هوا باد کار کردن پیدا تا و بدم هم رو ام شهریه لپو باقی برم باید فقط -

:کرد روشن دلم توی رو امیدی روزنه مارال بعدی پیام اما

.داره شهر اون تو رو کسی عمه حتما عمه، خونه دوباره برو -

:گفتم لب زیر. ندم دست از رو پولم که بود راه یه هم این باالخره اما رسید می نظر به احمقانه شاید

.تو امید به خدایا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 179: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

179

ودمخ حال به لحظه یه. کردم دربست تاکسی ولخرجی با بازهم و رسوندم خیابون سر به رو خودم بیشتری سرعت با و

:گفتم دلم تو و گرفت ام خنده

.اجاره واسه نه شهریه واسه نه. مونه نمی هیچی پول اون از برم پیش همینطور اگه -

.فرستادم صلوات لب زیر مقصد به رسیدن تا و کشیدم آهی

:گفتم حرص با لب زیر. نشد خبری و فشردم رو زنگ بار چندمین برای وقتی شد تبدیل ناامیدی به امیدم ی همه

!بدتر خودش از هم زنش! نمیشه؟ بند اش خونه دقیقه دو چرا مردک این -

! تنداش ای وظیفه من قبال در که اون! داشتم طلب کی از شدم، پشیمون نکشیده ثانیه به. زدم در به لگدی حرص با و

خواهش ازش که اینه نهایتش. باداباد چی هر. ایستادم جلوش سینه به دست هم خودم و چسبوندم در به رو ساکم

می یداپ کپیدن واسه جا یه هم بعدش. بزنم رو دانشگاه قید تا بده پس بهم رو ام شهریه و کنه استفاده ازپستش کنم

. کردم بغض دوباره. کار لدنبا گردم می و کنم

عمر چقدر. بودم بابام پاتابوت زنگوله من نسرین مامان های بچه قول به! بودم بابام ی دردونه عزیز زمانی یه

صدا غریبشون و عجیب های اصطالح اون با رو من نسرین مامان های بچه هنوزه که هم هنوز! بود کوتاه خوشبختیم

خدا !حاال ولی. نبود بدی زن اون حداقل. داشتم بهتری وضعیت پیش سال شش یعنی بودنش زنده موقع تا باز. زنن می

!بکنم غلطی چه میخواستم کرد می دریغ من از رو منت پراز سقف یه همین سجاد اگر دونست می

به. رهندا من برای ای وظیفه که همه دست رو بود ریخته رو پاکی آب بابا مرگ از بعد ها موقع همون که هم خودم مادر

!راحتی همین

رو هاماشک تا کشیدم می چشمهام زیر به رو دستم آروم فقط. شکست صدا بی و کنم کنترل رو بغضم نتونستم دیگه

. کنم پاک

. رسوندن می ها خونه به سرعت به رو خودشون کوچه توی مردمِ. انداختم نگاهی اطراف به و کردم بلند رو سرم

:گفتم لب زیر. نزدیکه اذان که معلومه

!بشه پیدا هم رییس آقای ی وکله سر االن شاید -

همزمان و گذشت کوچه پیچ از ماشینش. شنوه می و صدام خدا هنوز که فهمیدم کردم نگاه کوچه ابتدای به که همین

.پیچید محل تو اذون صدای هم

با خودش و بود شده فمتوق من روبروی ماشینش کردم باز وقتی. کردم توکل خدا به هم باز و بستم رو چشمهام

با. ردک شدن باز به شروع حیاط در و زد گرمی لبخند. کردم مرتب رو ام مقنعه دستپاچگی با. کرد می نگاهم کنجکاوی

.داخل برم که کرد اشاره سر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 180: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

180

.شدم حیاط وارد اون از تر زود و برداشتم زمین روی از رو ساکم سریع و ندونستم جایز رو کردن معطل هم من

!بگم چی اصال. کنم شروع کجا از دونستم نمی. بیاد سمتم به و کنه تموم رو کارش تا ایستادم ها هپل جلوی

:گفت ای خسته لبخند با و اومد سمتم به و کرد پارک رو ماشینش

.سالم -

:گفتم و زدم خجلی لبخند. بود رسیده آخراش به اذون

.باشه قبول -

:گفتم و کردم جمع دستم توی رو اش هدست. کرد نگاه ساکم به و زد لبخند هم باز

!بود تر سنگین هم خصوصی از اش اجاره -

:گفت و کرد جمع دستش توی رو سوییچ

.داخل بریم -

:گفتم رفتم می باال ها پله از سرش پشت که حالی در. افتاد راه جلوتر خودش و

.بشم شما مزاحم خواستم نمی -

!زد می خندلب داشت هم باز که زنم می حدس. نگفت چیزی

:دادم ادامه

.داشتم سوال تا چند فقط -

:گفت انداخت می در قفل تو رو کلید که حالی در و آورد در رو هاش کفش

.کنم افطار اول بدین اجازه -

:رفت کنار خودش و بازکرد رو در. انداختم پایین رو سرم

.داخل بفرما -

متعجب بودم کرده پیدا بهش برخورد اولین از تو که اعتمادی همه این از هم خودم. شدم خونه وارد و گفتم ببخشیدی

دیدم که کنم عذرخواهی باز برگشتم سمتش به. شدم سالن وارد خودم و گذاشتم در پشت جا همون رو ساکم! بودم

هفکرکرد شاید. گذاشت زمین روی ها مبل از یکی کنار رو اون و گذشت من از. میاد سمتم به داره و گرفته رو من ساک

!نداشتم اعتماد که هم حد این تا دیگه! دارم شدن تلپ قصد بود

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 181: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

181

:گفتم

.مونم نمی زیاد -

:گفت رفت می بهداشتی سرویس سمت به که حالی در

!دونی نمی قابل -

:گفتم نزنم، گند که کنم مرتب طوری رو ها کلمه کردم سعی. شد گرد هام چشم

.برم و بپرسم سوال یه اومدم که گفتم -

:گفت و شد صورتش و دست شستن مشغول ببنده رو دستشویی در ینکها بدون

.بفرما -

:گفتم مقدمه بی

شناسید؟ می رزم عمه آشنایان از رو کسی -

سرویس از آب شیر بستن از بعد و داد ادامه کارش به بزنه حرفی اینکه بدون بعد و موند حرکت بی ای ثانیه واسه

:گفت و شد خارج بهداشتی

شون؟ خونه بری خوای می خوره؟ می دتدر چه به -

:گفتم و انداختم باال و هام شونه

.امشب حداقل -

:گفت و رفت آشپزخونه سمت به

.شناسم نمی نه -

زخونهآشپ توی از کردم، نگاه رفتنش به. داد نمی نشون اینطور که قبلش سوال یعنی! بده رو جواب این نداشتم توقع

:گفت

.شام بفرما -

:گفتم ونجاهم از هم من

.مرسی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 182: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

182

رو یظرف. رفتم آشپزخونه سمت به و کنم غلبه کنجکاویم به نتونستم! بخوره چی میخواست بود، اومده تازه که اون

بر و اومد می زبونم جلو تا سوالم هی. کرد روشن هم رو ساز چایی. کرد تنظیم رو اش درجه و گذاشت مایکروویو توی

.گشت می

:فتمگ و نیاوردم طاقت هم آخر

نیست؟ خونه خانومتون -

:گفت بالفاصله و سردی با

.نه -

:گفتم خودم به

!شد؟ خوب پرسیدی االن خب -

جلو اقعاو دیگه بود تند مقدار یه العملش عکس چون ولی! کجاست پس که بود این بعدیم سوال! نبود چیزی اینکه تازه

.گرفتم رو زبونم

:گفت و نشست میز پشت

.بود وبیخ زن خطیبی خانوم -

:گفت و زد زل من به بعد و. کنه مسخره رو خودش بخواد خودش که انگار. بست نقش لباش رو عمیقی لبخند

.بره اش خونه از امشب مهمونش نذارم که داره گردنم به حق اونقدری -

:گفتم رفته باال ابروی با

!اش؟ خونه -

:گفت داد می قرار میز روی رو دستهاش که حالی در و زد جذابی لبخند

.سابقش ی خونه. میکنم تصحیح -

:کرد اشاره رو صندلی. شد کمرنگ لبخندش باز و

.لطفا بشین -

تا هک مدیونه عمه به چقدر بوده عمه مستاجر که کسی یه یعنی. کشیدم عقب رو صندلی و رفتم میز سمت به دودلی با

:گفتم خودم به خطاب دلم تو و زدم زخندپو خودم به. نشستم صندلی روی! بذاره احترام مهمونش به حد این

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 183: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

183

کاری بچه جغله توی با جایگاهش و ثروت و سن این با اون بری؟ داری رو کجا خودت، واسه نشو غیرتی الکی -

.نداره

و شد بلند ساز چایی سوت رو من صورت هم اون و کردم وارسی نگاهم با رو آشپزخونه قشنگ من که بعد دقیقه چند

.کرد آماده رو افطارش سفره عیار تمام کدبانوی هی مثل رئیس آقای

ولمشغ و شدم بلند سریع کشید خوردن از دست وقتی. کردم می بازی غذام با بیشتر. بخورم نتونستم زیادی چیز

دمبو کرده که خودشیرینی بابت از کلی. نزد هم تعارف حتی و شد سینه به دست لبخندی با. شدم میز کردن جمع

!داره ربطی چه تو به بگه من به نیست یکی آخه گرفت؛ لجم

. رفت آشپزخونه از پاشد بگه چیزی اینکه بدون هم بعدش

:گفتم آروم خیلی صدای با و انداختم نگاهی خودم کفی دستهای به

.شدی زاییده کلفَت -

سجاد زن ولی ودمنب برخوردار ام خونواده تو خوبی جایگاه از درسته. کردم قضاوت خودم مورد در انصاف بی قدر چه

.بود مارال مثل خونه اون تو کردن کار از من سهم! کشید نمی بیگاری من از که

ایآق صدای شدم سالن وارد که همین. کشید طول دقیقه ده شاید. دادم لفت خیلی ولی نبود شستن برای زیادی ظرف

.بگیرم باال رو سرم شد باعث ها پله باالی از رییس

.خطیبی خانم نکنه درد دستت -

.استاد کنم می خواهش-

بمونی؟ اینجا امشب داری دوست ولی خودته میل جور هر. گم می-

کنی؟ می معذبم چرا! دیگه آره یعنی شامت اصطالح به میز سر من ندادن جواب اون پرسی؟ می سوال چرا آخه خب

:گفت مهربونی لبخند با. ندادم جوابی هم باز وقتی

.تو برای اتاق این -

ور ساکم. کردم می دنبالش نگاهم با. اومد پایین ها پله از و. داد نشون رو داشت قرار باال که دری سه از یکی دست با و

االب ها پله ار سرش پشت و برداشتم رو کوچکم کیف و رفتم مبل سمت به آروم. رفت باال سمت به دوباره و برداشت

. رفتم

بچه اسهو یعنی. بود تر بزرگ نفره یه از سایزش خورده یه. افتاد تخت به اهمنگ. معمولی امکانات با بزرگ نسبتا اتاق یه

!بود اش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 184: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

184

تو. ست پیکاره و کیه دونم می حداقل و خوبیه آدم آوردم شانس باز مگه؟ داشتم هم ای چاره. انداختم باال و هام شونه

:گفتم دلم

.کجان اش بچه و زن بدونم نیستم کنجکاو هم اصال -

زیر هب سر اینقدر کی این. بود زمین به نگاهش و بود ایستاده من از فاصله با که انداختم نگاهی رشمتفک صورت به

!شد

:گفت و آورد باال رو سرش

چیه؟ فردا برای ات برنامه -

:گفتم و کردم پوفی

.خصوصی های خوابگاه همون از یکی میرم خب -

:وگفتم کردم صاف و صدام کرد، ریز و هاش چشم

.متغیرم شهریه برای دارم نگه رو پولم اشتمد امید -

:گفت و رفت هم تو ابروهاش

!ات؟ خانواده پس -

:انداختم پایین رو سرم

. شدن فوت مادرم و پدر -

داشتم آخه. بودم ممنون ازش بابت این از هم واقعا و باشه زده حدس خودش که انگار. بدم ادامه رو حرفم بقیه نذاشت

.کندم یم جون واقعی معنای به

:گفت و کرد مکثی رسید که من به بشه خارج اتاق از تا اومدم کنار. کرد حرکت در سمت به

کنی؟ می کار چی و دانشگاه شهریه پس -

:گفتم آورمی صدای با

. کار دنبال گردم می -

:گفت و داد تکون رو سرش متفکرانه

.کنی استراحت بهتره. شدی خسته خیلی امروز حتما -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 185: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

185

:گفت و کرد اشاره در به بعد

.شه می قفل داخل از-

درسته. بشه قرص قبل از بیشتر دلم تا شد باعث این. رفت پایین ها پله از دزدید می ازم رو نگاهش که طور همون و

هاینک از قبل برداشت، پله آخرین روی از رو پاش اینکه محض به. بودم شده خسته واقعا من ولی بود شب سر تازه که

.چرخوندم اطمینان برای بار سه رو کلید و بستم رو در و شدم اتاق وارد برگرده من سمت به سرش

هک بکشه رو تو سجاد کاش شدنت؛ مستقل این با سالومه بمیری الهی. سنجیدم رو شرایط و دادم تکیه اتاق در به

!کنه می فکری چه بیاد زنش اگه! شدی شجاع اینقدر

هم ازب. کشیدم دراز و رفتم تخت سمت به بعد.کردم نگاه در قفل به و گشتمبر سریع. زدم ضربه صورتم به دست با

. بود مارال. شد بلند گوشیم بوق تک صدای

عمه؟ چیکارکردی -

:اومد لبم روی لبخندی ناخواسته

.کنی نمی باور کجام بگم اگه -

کجایی؟ -

:نوشتم براش و شد تر عمیق لبخندم

.دانشکده رییس ی خونه -

گوشی مارال با صحبت خورده یه از بعد! شم می هم دیوونه دارم بخواد خدا خب. خندیدم ریز ریز پیام کردن سند با و

.باشم راحت رضا احتمالی شر از تا کردم خاموش رو

نروش ها کوب دیوار کم نور با پایین سالن شدم، خارج اتاق از دستشویی ی بهونه به که بود بود یازده نزدیک ساعت

به کنم کنجکاوی خواستم نمی. بود باز نیمه اتاق در البته. کرد جلب رو توجهم ها اتاق از یکی المپ بودن روشن. بود

تخت ی گوشه. کردم نگاه اتاق به و چرخوندم رو گردنم نرفته بیشتر پله تا سه دو اما. رفتم پایین ها پله از دلیل همین

. ببینم تر واضح تا برگشتم باال به پله یه. شد می دیده بزرگ

هب سریع کرد، می نگاه روبروش دیوار به و بود گذاشته سرش زیر رو ساعدش و بود کشیده دراز تخت روی رییس آقای

.ببینه رو من داشت امکان بود روبروش به نگاهش چون. رفتم پایین ها پله از و دادم ادامه راهم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 186: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

186

«شایان»

دراز که طور همون و گذاشته سرم زیر رو ساعدم خواب اقات تخت روی من و داد می نشون رو یازده تقریبا ساعت

اون روح شادی خاطر به اگه. کردم می نگاه بود، نصب دیوار به روبروم که رز گل جوونی عکس قاب به بودم کشیده

فیکا کار این اصل بودن غلط از گذشته. بمونه خونه توی شب جوون دختر یه بدم اجازه نداشت امکان نبود خدابیامرز

شب رو دانشجوها که آوردم؟ می باید ای بهانه چه بعدش. دید می رو اون و رسید می دوستام یا خانواده از کسی بود

!تقویتی؟ کالس برای خونه یارم می

ماا کنم مکث شد باعث خفیف صدایی شنیدن لحظه یه. شدم بلند جام از و نشست هام لب روی لبخندی فکر این با

به دستی یا کرد می جا به جا رو ای وسیله شاید دونم می چه. کرد می کاری داشت اتاقش ویت رز گل برادرزاده حتما

. بود برداشته رو اونجا که کشید می کثافتی و خاک

:کردم زمزمه و زدم پوزخندی

!نداره برِت خیاالت شست شام ظرف یه واست -

رو اونا کردن تمیز زحمت همین برای نداشتم ای استفاده ساختمون جاهای بقیه از آشپزخونه و خواب اتاق جز معموال

.کنم تمیزکاری همراهشون کنن مجبورم و بزنن سری کیمیا و فرید یا بشه چیزی اینکه مگه. دادم نمی خودم به هم

:زدم لبخندی رز گل تصویر به رو

!خانومی هستین استثنا همیشه مثل شما البته-

ومآر. ایستادم جلوش و برداشتم کردم می استفاده اون روی غبار و گرد و قاب کردن تمیز برای همیشه که دستمالی و

:دادم ادامه آمیز شیطنت لبخند یه با و کشیدم عقب بعد. بوسیدم رو رز گل های لب همیشگی عادت طبق و شدم خم

.کنم می تمیزش شما روی گل خاطر به اما خطیبی خانم نیومد خوشت نگو! خیال بی-

:بشه تمیز تا کشیدم قاب روی کرد می پاک رو من جرم آثار داشت عادت که اون مثل درست و بردم جلو رو دستمال

کردم؟ توهین تون زاده برادر به شدی ناراحت ؟ چیه. رسه نمی هم شما پای گرد به حتی اما. قبول! ایه بامزه دختر-

شدی؟ نمی ناراحت بیشتر گفتم می دروغ اگه خب

دوباره و کردم خاموش رو المپ برگشتم،. ببینم زد می حرف این شنیدن با رز گل که رو لبخندی تونستم می خوبی به

:دادم ادامه زنان لبخند و کشیدم دراز تخت روی

سر باش نداشته توقع البته! دانشگاه توی چه اینجا چه. کنم می بهش بربیاد دستم از کمکی هر. جمع خاطرت-

خب؟. برسونم بهش تقلب امتحانات

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 187: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

187

خاصی چیز سحری نداشتم عادت. بستم رو چشمام صبح نماز از قبل زدن زنگ برای ساعت تنظیم از بعد و خندیدم

.چای و پنیر و نون لقمه یه کردم می ناپرهیزی دیگه که خیلی و تشنگی رفع برای آب لیوان یه فقط. بخورم

.چسبید می حسابی خوب خواب یه کننده خسته و شلوغ روز یه از بعد

«سالومه»

!رفت شدم بدبخت اومد زنش دیدی! عاطفی هم اون کنه، می صحبت یکی با داره جان رییس که رسیدم یقین به

و عمیق نفس فرستادن بیرون با که خودش صدای و پله آخرین کردن طی با شد همزمان اتاقش المپ شدن خاموش

:شد همراه داری صدا

سر باش نداشته توقع البته! دانشگاه توی چه اینجا چه. کنم می بهش بربیاد دستم از کمکی هر. جمع خاطرت-

خب؟. برسونم بهش تقلب امتحانات

و هام گوش اتاق در کردن باز حین و کردم طی رو اتاق در با ام فاصله قدم چند ممکن سرعت ترین آهسته با کی؟ به

.اومد نمی زدنش حرف دیگه انگار متاسفانه اما بشنوم چیزی شاید که کردم تیز

:انداختم باال و هام شونه

!نیستن بلد کردن خداحافظی فرهنگشون تو شاید -

خواب جای که رو امشب حداقل که بودم خسته اونقدر. کردم قفل رو در دوباره و شدم اتاق وارد جمله این گفتن با و

.بدم خوابیدن ی اجازه ای دغدغه هیچ بی خودم به دارم

***

:گفت برداره هام کالس ساعت ی برگه از رو نگاهش اینکه بدون

!ندادی جواب زدم صدات چی هر دیشب -

:گفتم متعجبی مثال ی قیافه با ندادم، جواب و شنیدم و صداش دیشب که نیاوردم خودم روی به اصال

دیشب؟ -

:گفت گرفت، می من سمت به رو برگه که حالی در و برداشت هاش چشم روی از رو عینکش

.بگیری روزه و بشی بیدار حریس بخوای شاید گفتم خودم با -

:گفت دم نمی جوابی دید وقتی. گرفتم دستش از رو برگه بگم چیزی اینکه بدون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 188: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

188

..هم کامله نمازت هم اول روز همین از بخونی، درس اینجا بخوای اگر که دونی می -

.دونم می بله -

:گفت و داد تکون رو سرش

.شه می مانع کار سر یبر جایی بخوای. نامنظمه کامال هات کالس ساعت -

:شد باز لبخند به هاش لب دید که و من هم در ی قیافه! حاجی کار کدوم

بهتره هم تو. گردم می بر دو ساعت. دارم کار جایی بعدش و دانشگاه رم می من. کنی درگیر و ذهنت خواد نمی حاال -

.بخوری چیزی یه

:زدم رو نظر مورد گند و بیارم طاقت نتونستم هم آخرش

..خانومتون وقت یه... باشم شما ی خونه تو من -

:گفت اخم با

.بمون گم می که دارم اختیار اونقدی -

. سوزوند دل مردم واسه شه نمی! ها شده ای زمونه و دوره عجب. شد خارج و رفت سالن در سمت به حرفی هیچ بی و

!زدم بار رو اثاث کل من دید می گشت برمی یارو بودم دزد من شد می خنک دلم آخ

. نیستم که حیف ولی

:گفتم داده باال ابروهای با

.راحته خیالش شون محله از البد -

:گفتم فضولش همسایه یادآوری با و

.داره نگهبان ش خونه داره، هم حق البته -

ات من یعنی داره؟ کار چی هام کالس ساعت با چی؟ بعد ش خونه بیاد دو ساعت بگیریم فرض کنم؟ کار چی حاال خب

!که ره می هدر هم ام دیگه روز یه که طوری این نرم؟ بیرون خونه از دو ساعت

:گفتم و رفتم آشپزخونه سمت به بود هام لب روی لبخند که حالی در

موردش در داشت دیشب که کسی اون و باشه نجاتم ی فرشته تونه می رییس آقای که باشم امیدوار بذار خدایا -

.باشم من زد می حرف

.کردم باز رو یخچال در و فرستادم بیرون آه صورت به رو منفس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 189: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

189

«شایان»

برنامه ممکن حد تا اول. گرفت رو وقتم ساعتی چند دانشگاه توی رز گل برادرزاده واحدهای کردن ریس و راست

می که کسی هر با کردم شروع بعد و باشه اومدن اینجا به مجبور هفته در روز سه فقط تا کردم مرتب رو درسیش

.برسم مناسب خوابگاه یه مورد در حسابی و درست ای نتیجه به تا گرفتن تماس شناختم

لوج و زد قلب صمیم از لبخندی. شد وارد کیمیا که بودم ها تلفن شماره کردن پیدا سرگرم و تنها اساتید اتاق توی

:آمد

!خودمون شایان پروفسور به به-

:پرسیدم. دوم خانواده بودن شده برام فرید و اون برگشتم ایران به یوقت از. کردیم سالم و زدم لبخندی هم من

چطوره؟ جون شوشو-

.مملکته اقتصاد به خدمت و بانک گرم سرش روز کل. خوبه-

:گفتم و خندیدم

.شما البته و ایشون برای دارم توفیق آرزوی. عالیه-

:کشید شکمش روی دستی چیه منظورم دوپهلو حرف این از بود شده متوجه که اون

اسم شد هم توفیق. ذارم نمی رو یکی این ولی کنه انتخاب فرید رو رامین و رضا اسم گذاشتم. نداره راه تو جون به-

نباشه؟ دختر معلوم کجا از تازه آخه؟

! خودته شوهر نره یادت ببری سوال زیر و ش سلیقه اینکه از قبل-

:دادم دامها. رفت ها کتاب ی قفسه طرف به و خندید سرخوشانه

.لقن و تق کالسا که هنوز کنی؟ می چیکار اینجا-

یم خونه توی اومدم نمی. بشه شروع تدریس دوباره کی که منتظر منم. بیرونن همش که پسرا. رفته سر ام حوصله-

.پوسیدم

زخریدبا از پس و دریافت شهر مرکز در رو ای شعبه مدیریت پیشنهاد خصوصی بانک یک طرف از شد می مدتی فرید

از تربه خیلی وضعش و کرد می دریافت بیشتری حقوق. شد استخدام اونجا بود دولتی که قبلی بانک از خودش کردن

هرفت سر کیمیا حوصله دیدم که منم. شد شلوغ سرش حسابی بود کار به مجبور بعدازظهر و صبح چون اما شد قبل

. بشه بازاریابی به مربوط واحدهای مدرس کاریش ی سابقه و تحصیلش رشته به توجه با کردم پیشنهاد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 190: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

190

و پسرا به رسیدن و زندگی و کار از دیگه طرف از. شد می گرم سرش که بود این مهم ولی گرفت نمی زیادی حقوق

همه این بعد ندادم اجازه که کرد می تشکر شوخی به دید می رو من بار هر هم فرید شکر رو خدا و افتاد نمی شوهرش

و دعوا به کارشون مادرش شکم توی ماهه سه دو کوچولوی یه و ساله نه و یازده پسر تا دو تنداش و زندگی سال

.برسه موکشی

:پرسید کیمیا

رئیس؟ جناب کنی می چیکار اینجا شما-

درآوردن برای الزمه طرفی از و ست ریخته هم به واحداش مقدار یه. کردم می مرتب رو دانشجوها از یکی کار داشتم-

.کار سر بره خرجش

:زد آمیز شیطنت لبخندی

دختره؟ گه می بهم احساسی یه چرا-

.بابا ای-

:داد ادامه چون نموند پنهون کیمیا دید از که عملی. ندادم ادامه این از بیشتر و کشیدم ام حلقه به دستی

!خواستگاریت بیان کله با حاضرن مجردی بفهمن اگه که شناسم می رو نفر سه حداقل دونی، می-

!کیمیا-

!جاست همین های استاده از شون یکی. گم می جدی-

. نیست هم خودش فقط دونستم می. کنه ازدواج به ترغیب رو من داشت سعی موضوع این کشیدن پیش با همیشه

نمی خرج به حساسیت زیاد بنابراین خواستن می ازش رو این هم فرید و دوستش بهترین عنوان به خواهرم پریسا

.دادم

:ادد ادامه

موافق باهام هم رز گل کنم می فکر. گم می دلم ته از رو این.داری رو شدن خوشبخت و دوباره شروع یه لیاقت تو -

. باشه

. یدمفهم می بود کلماتش تک تک توی که رو محبتی قلب صمیم از و واقعا. دادم تکون تشکر نشونه به رو سرم فقط

:انداخت باال ابرویی کردم سکوت دید وقتی. اشتمند واقعیش برادر با فرقی هیچ من هم اون برای

ها؟. گیره سوزان پیش هنوز دلت نکنه شیطون-

شد؟ شروع دوباره. کنم می خواهش! کیمیا-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 191: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

191

نگرفت؟ تماس باهات مدت این توی! داری دوست کی هر جون-

:گرفتم رو ام خنده جلوی زحمت به

وقت؟ اون بگیره تماس باید چرا-

.دیگه خودشون لمایفی مثل. دونم می چه-

:کنه می گریه داره که درآورد رو کسی ادای و گرفت دهنش جلوی گوشی شبیه رو دستش

االح. شدم باردار کشورت برگردی تو اینکه از قبل من! هانی کنم اعتراف باید که هست چیزی یه! شاینی گاد مای اوه-

!شدیم قلو هفت یه صاحب ما

!کیمیا-

:داد ادامه اون و خندیدم دو هر

.موندم یکیشون حسرت توی که من بشه؟ نصیبت خوشکل دختر تا هفت بده انصافا-

!شو من خیال بی هم تو خوبه؟. باشه دختر یکی این کنم می دعا-

!ها کنی دعا نره یادت. قبوله-

یه. وزانس. بود من همکالسی استنفورد دانشگاه در که زدم حرف دختری از و کردم خریت بودم شون خونه که بار یه

بدی حال و بودم رفته ایران از شد می مدتی! رسید می ها وایکینگ به نسبش که اصیل و واقعی آنگلوساکسون

به امیدی که خبر این شنیدن آمریکا، در تنهایی. بشه دشوار اوضاع تا بود داده هم دست به دست چیز همه. داشتم

ارک بعد کمی. شدم آشنا سوزان با ویر و هیر این در و رز گل رگم خاطر به خدا با بودن قهر البته و نیست پدرم بهبود

های تفاوت کم کم که بعد و نکشید طول ماه دو از بیشتر وضع این البته. رسید اون آپارتمان توی مشترک زندگی به

درک سوزان. شدیم جدا همدیگه از کنم آشتی خدا با دوباره تونستم و دادن نشون را خودشون اعتقادی و فرهنگی

هب مقابل طرف که کردیم آرزو دوستانه و آمیز مسالمت خیلی و نیست سازگار هم با نفر دو ما زندگی سبک که کرد

.بشه خوشبخت و آشنا باشد داشته رو اون لیاقت که کسی با زودی

.داشتن برنمی شوخی از دست مورد این در و گرفتن دست اونو فهمیدن رو موضوع که هم فرید و کیمیا

:گفت و درآورد قفسه توی از کتاب یه یاکیم

.شنیدم کردی صابر و شیوا برای که کاری مورد در راستی-

.نبود خاصی چیز-

.کنه نمی فکر طور این که بابات ظاهرا-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 192: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

192

:داد ادامه اون و کردم نگاه بهش کنجکاوی با

.بزن بهش سری یه تونی می اگه! بابات گفتم. شنیدی درست. آره-

.منونم. حتما. باشه-

نگز که جایی هر. افتادم راه خونه طرف کیمیا با خداحافظی از بعد و شدم خوابگاه کردن پیدا خیال بی بعد دقیقه چند

رو سیندرال قصر حکم امروز اما داریم خالی جای گفتن می ها سرپرست نصف که بود دیروز همین. شد نمی زدم می

.بودن کرده پیدا

بابا اتاق در پشت تا و من. رفتن صابر با دیشب همون گفت مادر. نبود آرا دل و واشی از خبری بار این خوشبختانه

ضد مواد بوی دیروز مثل اتاق. بشم وارد تنها داد اجازه خودش باالی درک و شعور با همیشه مثل و کرد همراهی

:گفتم زده هیجان. کرد نمی اذیت چندان سوخت می داشت که عودی خاطر به اما داد می عفونی

.بابا سالم-

از که وضعی این در او سرگرمی تنها. دید می تلویزیون داشت که رفتم طرفش به شرمنده نگاهی با معمول طبق و

.بود شده گرفتارش من سری صدقه

!شایان-

فقط. مزد زل گرفته قرار تاثیر تحت بود مشخص که صورتش به و رفتم جلو. آورد باال رو دستش و زد لبخندی دیدنم با

بهم پدرم. بود احساساتش گویای کافی اندازه به لحظه اون چون نبود هم لزومی. نگفت هیچی و داد فشار رو ستمد

:بشن سرازیر اشکام شد باعث فکر این و کرد می افتخار

.بود احمقانه سوتفاهم یه فقط. کردن درستش صابر و شیوا خود. نکردم مهمی کار هیچ من-

با بودم نشسته اونجا که حاال و بود حسرتم و آرزو ها سال صحنه یه همین دیدن. زدن حرفی و خندید فقط اون ولی

. نداره زنه می موج چشماش توی که رو محبتی و عشق همه این ارزش دنیا توی هیچی که کردم می فکر خودم

.هکن افتخار بهم که کنم رفتار طوری همیشه بعد به این از خوردم قسم و بوسیدم رو دستش شدم، خم

با و کرد می درست ناهار داشت. شدم ملحق مادرم به آشپزخونه توی و کندم دل بابا از باالخره که بود یک ساعت

:گفت دیدنم

.داخل برو مادر،-

.تو فدای جونم که عزیز، خانوم حاج نیست مشکلی-

.بندازم آب رو دلت روزه زبون داره معصیت. دیوونه جونت از دور-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 193: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

193

ات گرفتم رو خودم جلوی زحمت به و کردم پیدا رو سالومه مشکل حل راه باشه شده الهام بهم غیب از که انگار ناگهان

به رو فکر این خدا که بود پدرم خیر دعای خاطر به شاید دونم، نمی. یافتم یافتم نزنم داد ارشمیدس مثل جا همون

:گفتم. انداخت سرم

خوبه؟. رم می زود کنین قبول گم می که رو چیزی اگه. باشه-

:برگشت طرفم به و کرد کم رو گاز زیر

.بگو. بگذرونه خیر به خدا-

...گی می جوری یه! من مادر-

.داری چیکار بگو. باشه خب، خیلی-

.داره احتیاج کار به هست دانشجو یه-

داره؟ من به ربطی چه-

:دادم جواب

دایخ اگه. یاد می بهتون که فشاری و ودتونخ نگران. هستم قلبتون نگران من. شین می اذیت خیلی تنها دست شما-

. ارهد احتیاج پول درسش و زندگی خرج برای هم بیچاره دختر این کنه؟ مراقبت بابا از باید کی بشین مریض ناکرده

کافی اندازه به هم واقعیت خوشبختانه. کنم بازی هندی فیلم یک که است این او رضایت جلب راه تنها دانستم می

:دادم ادامه و بود آور اشک

به که بابا کارای و بیرون خرید و پز و پخت همین توی و باشه کنارتون بدین اجازه فقط. خانوم حاج برم قربونتون-

.کنه کمک بده انجام دیگه یکی شه می خودتون تشخیص

:انداخت باال بامزه طرزی به رو ابروهاش

خب؟-

هر. بمونه اینجا سال چند باید تنها و تک. نداره شهر این ویت کاری و کس. طور همین هم مادرش. کرده فوت پدرش-

.نشه خیابون و کوچه آواره تا کنم نمی پیدا جایی خوابگاهی گردم می هم چی

بدیم؟ بهش هم جا که اینه منظورت-

هبغری سمت رو دستش که قدری اون.من با هم دستمزدش. زیاده که هم خالی اتاق. نیست اینجا کسی بابا و شما جز-

کنین؟ می قبول. دم می بهش نکنه دراز ای

:کرد نگاه من به کنجکاو حالت یه با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 194: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

194

کنی؟ می کمکش همه این چرا-

...دارین راضی. خودتونه شیوای کنین خیال. سوزه می حالش به دلم عزیزین برام خیلی که شما جون به-

!خب خیلی-

:داد ادامه و مالید گیره می درد داره که انگار رو سرش

.بیاد فردا از بگو. وراجی همه این با رو من کشتی. دیگه بسه-

:بوسیدم رو سرش محکم و شدم خم

.بمونه شب نداره جایی که گفتم برم؟ قربونتون فردا چرا-

غلطی چه دارم فهمیدم ناگهان نداد جواب و بخوره سحری تا زدم صدا رو اون سحر کله وقتی. بود طور این هم واقعا

.اومدم نمی بیرون بودم سالومه جای هم من که البته. کنم می

:کرد غرغر

.امروز همین.باشه-

:کرد تهدیدم مالقه با و

.نزدمت حسابی و درست کتک یه تا برو هم حاال-

«سالومه»

هک حاال. دوختم بیرون به و گرفتم ازش رو نگاهم سریع. برگشت سمتم به که کردم نگاه نیمرخش به خیره قدر اون

.کرد فعالیت به شروع مغزم تازه انگار رفتیم می پدرش ی خونه سمت به و بودیم نشسته ماشینش توی

منظم! خواب جای! کار خواستم؟ خدا از که نجاتیه فرشته همون صدیقی آقای واقعا یعنی کردم؟ می چیکار اینجا من

.فرستادم بیرون آه صورت به رو نفسم. هام کالس ساعت شدن

:زدم نهیب خودم به !شنیده و صدام خدا شاید

شدنت؟ مستقل بود این کنی؟ کار مردم خونه خوای می میری؟ داری کجا سالومه -

!علمی هیات بذارت ببره نداشتی که توقع! باالست خیلی تحصیلیت مدرک که نه -

! منشی مثال. بشه نصیبم باالتری اجتماعی وجهه با کاری یه داشتم امید شاید. زدم پوزخند

:زدم تشر خودم به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 195: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

195

!شمرن نمی و دندونش که رو کشی پیش اسب -

من چرا! کنه می اعتماد داره چرا واقعا. مادرش ی خونه بره می و کنه می اعتماد داره دیده روزه یک تازه که منی به

وشهگ از و کرد حس رو نگاهم سنگینی. کردم نگاه جدیش صورت به و برگشتم سمتش به دوباره! کنم می اعتماد دارم

:گفت و انداخت بهم نگاهی چشم

...هیچ من! هستی ناراضی بابت این از شده؟ چیزی -

.نیستم ناراضی نه، -

. تنیس سنگینی کار که بود گفته خودش. نبودم ناراضی واقعا. دوخت چشم روبرو به باز و انداخت بهم نگاهی دوباره

یه بودمن راضی اگر بمونم آزمایشی هفته یه هک بود گفته. هستم دانشجو من که کرده مادرش به رو سفارشم بود گفته

. کنه می حالم به دیگه فکر

:گفت و برگشت سمتم به

بگی؟ خوای می چیزی افتاده؟ اتفاقی -

:گفتم و بذارم خودم حال به رو زبونم نتونستم آخرم

خوبین؟ اینقدر چی برای -

:تگف و شد باز لبخند به لباش! بندیم جمله این با سرم تو خاک یعنی

!نباشم خوب یعنی بده؟ -

:گفتم سریع

کردین؟ حقم در رو لطف این چرا... که بوده این منظورم! نبود این منظورم! نه -

:گفتم بزنه حرفی خواست تا

!بوده تون صاحبخونه زمانی یه که ام عمه خاطر به نگین فقط -

:گفت ای دوستانه لحن با و کرد جور و جمع کمی رو لبخندش

یکاریاب موسسه من که کنید تصور شما نیارم و دلیل این گفتین که حاال اما. بگم و همین استمخو می خب -

.دارم

بلیتقا عجب کاریابی موسسه. کنم قانع رو خودم تا بود خوبی دلیل اینم... آره! کاریابی موسسه! هه. زد لبخند هم باز و

.کنه درست تونه می هم رو درسیم واحد انتخاب! داره هایی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 196: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

196

:گفتم خودم به. گرفتم ازش رو گاهمن

کنی؟ اعتماد میخوای کی به کنی؟ چیکار خوای می نکنی قبول اگه سالومه، نگیر سخت -

.کردم توکل خدا به دلم تو و فرستادم بیرون رو نفسم

:گفت و کرد توقف سفیدرنگی بزرگ در جلوی بعد دقایقی

.رسیدیم بفرمایین -

.بره زود خواد می یعنی داخل نمیاره رو ماشینش وقتی که کردم فکر این به و شدم پیاده هم من

:گفتم رفت که زنگ سمت به

برندارم؟ رو ساکم -

:گفت لبخندی با و داد تکون رو سرش

رسی؟ می توافق به من مادر با اول ببین -

.شدیم حیاط وارد دوتایی و رفتم سمتش به و دادم تحویلش ای کوله و کج لبخند هم من

دیده شد نمی هم روز دو که این با. خودش ی خونه بزرگی به نه البته. بزرگ نسبتا حیاط یه با طبقه دو ساختمون

!کنم می بودن معذب احساس خیلی بره اگه االن کردم می حس اما بودمش

صحبت عشرو با و کرد اون به نگاهی اول. ایستاد در قاب تو باالیی سن زن و شد باز در رسیدیم خونه در به که همین

:موند ثابت من رو نگاهش رئیس آقای

.کردم صحبت موردش در ظهری که همون. سالومه -

کنجکاوی کارم تو تا نگیرم گرم اش خونواده با زیاد کنم راحتی احساس خوام می اگه بود گفته که آوردم خاطر به

:شد باز غمگینی لبخند به مادرش لبهای. نکنن

.دخترم آمدی خوش -

:گفت و گذاشت کمرم پشت رو دستش. دادیم دست هم به و برداشتم شسمت به قدمی

.تو بیا -

ور کفشم سریع. بودم شدن گرفته تحویل شدت از مرگی ذوق فاز تو کال. شدم غافل بود آورده و من که کسی از اصال

تایی دو و بست مونسر پشت رو در بود، تر عاشق من از انگار که هم مادرش. شدیم خونه وارد مادرش با و آوردم در

:گفتم و کردم نگاه سرم پشت به و اومدم خودم به یهو. شدیم هال وارد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 197: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

197

داخل؟ نمیان صدیقی آقای -

:زد صدا و گرفت گاز رو لبش مادرش یهو

شایان؟ -

و من به چپ چپ و شد خونه وارد داری خنده ی قیافه با شایان جناب همون یا رئیس آقای و شد باز اصلی در همزمان

:گفت من به رو لبخندی با بعد و کرد، نگاه مادرش

!دیگه خواستی نمی رو ساکت -

و بشینم کرد مجبورم و هال توی های راحتی سمت به کرد هدایتم مادرش هم باز. پایین انداختم رو سرم و زدم لبخند

:گفت

ای؟ روزه -

.بله -

:گفت و داد تکون رو سرش

.میام االن -

:گفت و نشست کناری مبل روی و شد نزدیک بهم شایان... رئیس آقای. رفت اتاقی سمت به و

!نخوردی سحری که دیشب -

.دارم عادت. گرفتم روزه سحری بدون ها وقت خیلی -

. داد تکان رو سرش آرامی به و داد باال و ابروهاش

و ها پرده نگار و نقش و ها تابلو روی کرد چرخش به شروع گردنم هدف بی هم من و دوخت پاش جلوی به رو نگاهش

.کرد می نگاه پاش جلوی به داشت هم هنوز. کردم توقف صورتش روی دوباره هم آخر و ها دکوری

:شکستم رو سکوت

دانشگاه؟ بیام تونم می کی از -

:آورد باال رو سرش

.شه می تشکیل کالس باشین که هم نفر دوسه. بیای تونی می هم فردا همین از -

:گفت و زد مهربونی لبخند. دادم تکون رو سرم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 198: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

198

.نزن درست از خونه کارهای واسه وقت هیچ. بگی مامانم به که کافیه بخونی درس خواستی می موقع هر -

:گفت. کردم تشکر هم لب زیر و کنم مخفی نتونستم رو بود قدردانی سر از که لبخندی

..راستی آهان -

:فتگ بهش رو و شد خارج اتاق از مامانش کردم نگاهش تا

.کن کمک پدرت به بیا -

:گفت و اومد من سمت به هم مادرش رفت، اتاق به و شد بلند سریع و گفت چشمی شایان

.بدم نشون بهت رو اتاقت بیا -

رو اتاقی در وقتی. کردیم حرکت هم با داد می قرار کمرم پشت هم باز رو دستش که حالی در و شدم بلند مبل روی از

:گفت ای خسته لبخند با کرد باز

.بود شایان مجردی اتاق اینجا -

احتماال تا بایستم ساکت دادم ترجیح هم من. اومد در گردش به اتاق های وسایل رو هاش چشم و شد ساکت خودش و

.کنه مرور خودش با راحت اومده ذهنش توی ای خاطره اگر

ای خرده و شصت که پدرش بود گفته ودشخ که آوردم خاطر به. کردم نگاه شایان پدر اتاق در به و چرخوندم و سرم

.بده انجام تنهایی به تونه نمی رو کارهاش از خیلی و شده فلج بدنش سمت یه سکته اثر بر سنشه

ردد به قلبم تصویر این دیدن با. شد خارج اتاق از بود گرفته رو مردی پیر بغل زیر که حالی در شایان حین همین در

ور اون شایان که انگار بود، پسرش دوش روی وزنش بیشتر کشه، می رنجی چه قدم هر برداشتن برای بود معلوم. اومد

!باشه کرده بغل تقریبا

دبو ایستاده اتاق داخل من روبروی که مادرش به و گرفتم رفتن می من به پشت که اونها از رو نگاهم مادرش صدای با

:دوختم چشم

داری؟ هم وسایل -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

.صدیقیه آقای ماشین تو -

:گفت و کرد اشاره تخت به

.بیاره رو وسایلت گم می هم شایان به االن. مونده دیگه ساعت چند اذون تا کن، استراحت بیا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 199: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

199

. رفتم تخت سمت به و گذاشتم باز نیمه رو اتاق در هم من. شد خارج اتاق از مادرش و کردم تشکر

یم همه سر به سر کرد، می شوخی همه با مدام. نبود دلش تو دل بابا برگشتیم هخون به رز عمه دیدن از اینکه از بعد

. بود نداده قولی عمه چند هر گذاشت،

الکی الکی. طوری همین. رفت دنیا از بیهوشی روز دو از بعد و افتاد حموم توی! نکشید هفته یه به خوشحالیش اما

!مرد و افتاد

:کردم زمزمه و کشیدم آهی. بود سالش شش و شصت هم من پدر

.رییس آقای پدر مثل -

.زود خیلی. بود زود مردنش برای

. داشتن قوز مارال قول به که های خوشکل اون از بود، قدیمی مدلش کردم، نگاه بود اتاق توی که کامپیوتری به

:گفتم و شدم بلند تتخ روی از. بود ایستاده در جلوی که دیدم رو شایان چرخوندم رو نگاهم تا خورد، ضربه در به

.بفرمایین -

:داد،گفت می قرار زمین روی رو ساکم که حالی در و کرد باز کامل رو در

.باشم داشته رو شمارتون میشه اگه فقط. نه هم شاید و برگردم افطار شاید. رم می دیگه من -

:گفتم

!نه که چرا بله، -

منظور به رو در ی دستگیره که حالی در و شد خارج اتاق زا بعد. کرد سیو گوشیش تو هم اون و گفتم رو م شماره و

:گفت بود گرفته دست تو بستن

.خدانگهدار. کنی استراحت بهتره -

.بست رو اتاق در و. کردم خداحافظی و زدم لبخندی هم من

***

کالس و بود ده ساعت. کردم خودم وسایل کردن جا جابه به شروع و انداختم صندلی پشتی روی رو دار نم ی حوله

:گفت و شد اتاق وارد خانوم ریحانه. شد می شروع نیم و یازده ساعت

.اتو هم این بیا -

:گفت لبخندی با و تخت روی پنجاهی تراول تا سه به افتاد چشمش. گذاشت میز روی رو اتو و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 200: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

200

نذاشتی؟ کیفت توی رو ها این هنوز که تو -

:گفتم و تخت زیر دادم هل رو ام شده خالی ساک

!چیه بابت ها این موندم هنوز من آخه -

:گفت داشت می بر صندلی روی از رو ام حوله که حالی در

.ماه آخر مونه می باقیش شدی موندگار هم اگه. هفته یه این حقوق بابت که گفتم -

:گفت زنم نمی حرفی دید وقتی

.شه می ناراحت شایان نگیری اگر -

:گفتم

..دادنش پول این دیگه دونم نمی. بمونم آزمایشی هفته یه من که گفت ایشون خود آخه -

:گفت و حرفم بین اومد لبخندی با

.کنم می کم باقیش از ماه آخر هم رو ات فطریه ناراحتی خیلی. نیار نه اینقدر -

خیلی بابت این از من و پرسید نمی سوال زیاد و بود حرفی کم زن.خندیدم همراهش هم من. خندید بلند صدای با و

. بود مهربون بودن غمگین عین در نگاهش. بودم خوشحال هم

:گفت و داد نشون رو حوله

.کنم می پهن حیاط توی رخت بند رو برم می و این -

سحری غذای. بود اون با افطار ظرف و غذا پس بودم، خواب سحر تا دیشب که کردم فکر این به شد خارج که اتاق از

تا دیشب از یعنی. پزه می داره خودش هم شوهرش ناهار پس! دانشگاه رم می رمدا که هم االن پخت، خودش که هم

.شستم رو سحری ظرف ی تیکه تا دو فقط من االن

راضی رو مخود اینکه از بعد کنم، تشکر پول این بابت و بزنم زنگ یا بدم پیام شایان به که رفتم کلنجار خودم با کلی

. گرفت رو من ی شماره که بود اون! ندارم رو ش شماره اصال من که رسیدم نتیجه این به کردم

شدنم آماده از بعد و کردم اتو و برداشتم هم رو مانتوم دادم، قرار پولم کیف توی و برداشتم تخت روی از رو ها تراول

.داشتم کالس شب هفت ساعت تا امروز. انداختم بود کرده درست شایان که ها کالس جدید ساعت به دیگه نگاه یه

:گفتم بود آشپزخونه توی که خانوم ریحانه به رو و شدم خارج اتاق از و گذاشتم کیفم توی و کردم تا رو کاغذم

آژانس؟ بزنید زنگ شه می -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 201: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

201

:گفت و برگشت سمتم به

بده؟ یاد بهت هم رو ها مسیر بیاد خودش اولی روز بزنم زنگ شایان به خوای می -

:گفتم و آوردم باال سریع رو دستام

.بده یاد بهم رو ها اتوبوس مسیر که بخوام هم راننده از تونم می. دادم زحمت ایشون به کافی اندازه به! نه -

.رفت تلفن سمت به و داد تکون رو سرش

***

ضعر از! دانشگاه اول روز از هم این. گرفتم بود بیرون شیشه از که راننده دست از رو پولم باقی و بستم رو ماشین در

توی من و نشد تشکیل که اول کالس. بود گذشته سه از ساعت کردم، نگاه گوشیم ی صفحه به و شدم رد خیابون

نشدن خبری هیچ و نشستن کالس تو تنها و تک ساعت یک از بعد که هم دومی کالس بودم، معطل ول محوطه

.بشه تشکیل نیست قرار که فهمیدم

پوزخند. گذشتم چیزم همه از دانشگاه همین خاطر به من. دمبو من ولی! نبودن دانشگاه عشق من مثل که همه خب

:کردم زمزمه و کردم اصالح رو ام جمله! چیز؟ همه کدوم زدم،

.گذشتم چیزم هیچ از دانشگاه خاطر به من -

:گفت بهم کنده پوست و رک داشتم سجاد با که درگیری از بعد. کردم فوت رو نفسم

نمی نگاه هم رو سرت پشت دیگه رفتی. کردم لطف هم قدرش همین ندارم، و شتمندا تو برابر در ای وظیفه هیچ من -

.کنی

آقای مثل. کنن می لطف خوب های آدم. نیست کسی هر کار کردن لطف. بود کرده لطف حقم در! خب میگه راست

.کنم تشکر ازش تا ندیدمش امروز حتی که مهربون رییس

هشد خشک ی حوله. شدم حیاط وارد و شد باز تیکی صدای با در. فشردم رو زنگ و ایستادم آیفون دوربین لنز جلوی

رد نرسیده دستگیره به دستم هنوز رفتم، ورودی در سمت به و برداشتم بند روی از رو بود شده داغ کامال حاال که ام

:گفت و ایستاد در قاب تو خانوم ریحانه و شد باز

.نباشی خسته سالم -

خم. شدم خونه وارد و رفت کنار در جلوی از. کردم تشکر و نشوندم لبم روی لبخندی تشنگیم و خستگی ی همه با

:گفت و ایستاد سرم باالی کنم، باز رو کفشم بند که شدم

.کن استراحت برو! شدی خسته خیلی حتما -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 202: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

202

:گفتم خنده با و گرفتم باال رو سرم

!بودم خواب رو دیروز تمام من! خدا رو تو نه وای -

:گفت و زد خندلب هم او

.اومده هم دخترم آشپزخونه بیا و بزن صورتت و سر به آبی یه برو پس -

:گفتم و ایستادم پا سر

.میرم بعد کنم بهش سالمی اول پس -

شایان یعنی برادرش وسال سن هم خورد می بهش که جوونی زن. رفتیم آشپزخونه سمت به هم با و گفت ای باشه

کردن ول بدون و کرد سمتم به و روش بودم گفته سالم که من صدای شنیدین با د،بو فرنی زدن هم حال در باشه

:گفت و کرد دراز سمتم به رو اش دیگه دست بود، زدن هم مشغول باهاش که قاشقی

خوبی؟ عزیزم سالم -

:گفتم و دادم دست بهش

.کردم می و کار این باید من شرمنده -

:گفت و زد چشمکی. کردم اشاره فرنی ظرف به و

!نکردم تجربه هم حال به تا و دم می انجام دارم سنگینی کار که هم چقدر -

:گفتم و خندیدم حرفش به

.میام زود کنم عوض و هام لباس برم -

:کردم زمزمه خنده با اتاقم، توی رفتم سریع. شدم خارج آشپزخونه از من و داد تحویلم مهربونی لبخند

!گرفتن فرزندی به و من انگار! کن استراحت برو میگن پسر و مادر میان راست میرن چپ -

. برگشتم آشپزخونه به صورتم و دست شستن از بعد و کردم عوض و هام لباس

به کردم شروع و رفتم شویی ظرف سمت به. ریخت می میز روی شده چیده کوچک های کاسه توی رو فرنی داشت

:اومد سرم شتپ از صداش. بود سینک توی که ای تیکه تا چند شستن

.پریساست من اسم -

:چرخوندم سمتش به رو صورتم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 203: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

203

.ام سالومه هم من -

. شدم مشغول دوباره و

جان؟ سالومه سالته چند -

.شده پر سالم نوزده تازه -

از رو پیاز پریسا. برداشت رو پیازی و شد آشپزخونه وارد خانوم ریحانه. گذاشتم جاظرفی توی هم رو ظرف آخرین

:گفت و گرفت شمادر دست

.کنیم می درست رو ها کتلت ما بابا، پیش برو شما -

:گفت من به رو پریسا. شستم هم رو اون و برداشتم میز روی از رو فرنی ی شده خالی قابلمه هم من

گاز؟ رو ذاری می روغن جان سالومه -

. برداشتم جاظرفی همون توی از رو ماهیتابه و گفتم چشمی

:پریسا

چندی؟ ترم -

:دادم جواب و گذاشتم گاز روی رو تابه

کجاست؟ روغن. یکم ترم تازه -

:گفت بود افتاده فس فس به که حالی در

.گاز بغل کابینت تو -

:پرسید باز که بردارم رو روغن تا شدم خم

شهری؟ کدوم مال -

:دادم جواب و کردم خم رو روغن بطری

.میام نور الویج از -

:پرسید رو بعدیش سوال سرش پشت و شد متوقف رنده خرت خرت صدای

چیه؟ فامیلیت -

:گفتم و زدم لبخندی گشتم برمی سمتش به که حالی در و بستم رو روغن ظرف در

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 204: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

204

.خطیبی -

:پرسیدم تردید با. شد خشک لبخندم همش در صورت دیدن با اما

شده؟ چیزی -

!شدی؟ آشنا شایان با جوری چه -

تو هی شناختنم با شایان هم دیروز چون داشت، ربط ام عمه به بود چی هر زنم می حدس خوردم، جا خشکش لحن از

:گفتم رو موضوع حقیقت براین بنا رفت، می فکر

. شدم آشنا ایشون با که شد این. خریدن ام عمه از رو خونه اون برادرتون گویا اما. ام عمه دنبال اومدم من -

.بوده محبتشون و فلط که هم چیزا بقیه و حاال تا دیروز از یعنی

صنوعیم تابلو که تفاوتی بی با رفت یخچال سمت به و گرفت من از رو نگاهش که حالی در و فرستاد بیرون رو نفسش

:گفت بود

رزی؟ گل ی برادرزاده -

:اومد نزدیکم کتلت مایه کردن آماده از بعد. گفتم ای بله و کردم روشن رو گاز شعله

.بردارشون تو. ندازم می من -

می باعث این و انداخت می من به نگاهی دقیقه چند هر پریسا البته. شدیم مشغول بزنیم ای دیگه حرف اینکه بدون و

هب وگرنه بدم دست از رو خوب موقعیت این و بریزه هم به چیزی خواستم نمی و بود اول روز که حیف. باشم معذب شد

.اومد ذهنم تو سوال کلی العملش عکس خاطر

:گفت پریسا به رو و اومد بیرون اتاق از خانوم ریحانه. بره که شد آماده هم پریسا شد، تموم که کارمون

مونی؟ نمی افطار مادر -

.پیشش رم می سر یه باشه خونه شایان اگه هم االن. میایم افطار از بعد شد اعالم عید اگه. مامان نه -

جای واسم. رفت و کرد ما دوی هر از سرسری خداحافظی یه. انداخت من به نگاهی چشم گوشه از جمله این گفتن با و

و عقب کشید رو صندلی خانوم ریحانه شد شنیده حیاط در صدای که همین! بود هول اینقدر چرا که داشت تعجب

:گفت سوزی پر آه از بعد و نشست

.نداره بچه ولی کرده ازدواج که ساله خیلی -

:گفتم و شستمن و کشیدم عقب رو برویی رو صندلی هم من

رفتن؟ مداوا پی چرا؟ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 205: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

205

:شد اشک پر هاش چشم

!شن نمی دار بچه چرا نیست معلوم ولی ندارن مشکلی کدوم هیچ که این با -

:گفت و کرد اشاره سرش پشت به و شد تشدید بغضش

...که هم شایانم. دخترم از هم این! شوهرم وضعیت این -

هم قدرش همین شاید. رفت بیرون آشپزخونه از و شد بلند حرفی هیچ بی وبعد کرد نگاهم ثانیه چند! چی شایان

!بود کرده تعریف اراده بدون

«شایان»

ماه و برن در کالسا و درس زیر از تا داشتن الزم بهانه هم جوری همین دانشجوها. بودن افتضاح دانشگاه امروز جلسات

.بود کرده حقشون در رو لطف این هم عید نزدیکی و رمضون

.سالومه استثنای به لبتها

انزم گذروندن برای و نشد تشکیل اول کالس وقتی. بود بهش حواسم اما ببینه رو من نتونست دانشگاه توی امروز

توی ساعت یک ها درس عشق این شبیه و تنها که هم بعد. پائیدمش می اتاقم پنجره پشت از زد دورمی حیاط توی

. نشد کیلتش ای جلسه هم آخرش و نشست دوم کالس

دارهن کاری و کس وقتی بود طبیعی. داشت شد می هم دیگه برداشت یه البته. درسخونیه بچه بود معلوم. بامزه دختر

نیست؟ تنها زمونه و دوره این توی کی چند هر. بگذرونه رو وقتش طور این

حهصف روی اسم به نگاهی و زدم کنار. خورد زنگ موبایلم که بودم خونه به رفتن حال در ماشین سوار و تشنه و خسته

:انداختم

.پریسا من خوب آباجی! به به-

.سالم-

برنگشته؟ ماموریت از هنوز چطوره؟ گرام شوهر خوبی؟. سالم منم-

.برنگشته نه و خوبه. خوبم-

:پرسید پریسا و خندیدیم تلگرافی جواب این به دو هر

کجایی؟-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 206: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

206

...بخوای اگه ولی خونه برم خواستم می. زدم بیرون دانشگاه از شه می ای دقیقه چند-

.منتظرم اصلی خیابون سر بابا؟ خونه بیای تونی می. خوام می. آره-

:گفتم

.باشه-

. کردیم خداحافظی و

کردن قطع از بعد تازه ولی نکردم سئوالی و ندادم راه دلم به ای دلهره همین برای رسید نمی نگران نظر به صداش

. نبود هم عادی چندان شدم متوجه

بود؟ افتاده دردسر به سالومه بابا؟ خونه گفت داشت؟ وجود مشکلی یعنی

با و شدم استرس دچار اومده وجود به مشکلی براش شاید اینکه و رز گل برادرزاده فکر از ناگهان ولی چرا دونم نمی

. افتادم راه ممکن سرعت بیشترین

پرونده داشتم که افتادم صبح یاد و بیاد طرفم کردم اشاره ببینم دور از رو پریسا تونستم و رسیدم خونه نزدیک وقتی

و بابا پیش کار برای نبودم مطمئن هنوز. گذشت نمی شدنش ساله نوزده از زیادی مدت. نداختم می نگاه رو سالومه

هدیه بهانه این به تونستم می. فردا پس هم نهایت. بود شد می اعالم عید احتماال که فردا حداقل ولی بمونه مامان

:گفتم خودم به خطاب و دادم تکون ها دیوونه عین رو سرم. رز گل طرف از هم خودم طرف از هم. بگیرم براش مناسبی

.خوبیه فکر. آره-

:گفت افتادم می راه دوباره که طور همون و کرد سالم. شد سوار اون و کردم ترمز پریسا پای جلوی باالخره

.کنن می آماده رو افطار ارند سالومه و مامان. خونه بریم-

:دادم تکون رو سرم

.ممنون. نه-

:رفتن هم توی اخماش

وقت؟ اون چرا-

. دارم غذا خودم تازه. بکشه خجالت استادش دیدن از ندازه می رو سفره داره وقتی سالومه خواد نمی دلم راستش-

مونم؟ می گرسنه کردی فکر نکنه

:گفت بعد. کرد نگاه بهم خاصی جور یه و نزد حرفی بالفاصله

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 207: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

207

و ضعفه دل خورش نه؟. دیگه کنی کم حاال تا رمضون ماه اول از کیلو هفت شیش شده باعث خوردنش که همین. آره-

.هوا برنج

:دادم تکون سری و خندیدم

افتاده؟ اتفاقی خونه چیه؟ جریان بگو حاال. چیزی همچین یه-

خانم؟ سالومه این یا خونه خود-

:گرفتم ادیدهن رو کنجکاوش نگاه

.گرفت روزه سحری بدون امروز بیچاره دختر تازه. دوشون هر-

نگرانی؟ طور این دانشجوهات همه مورد در-

:گفتم همین برای نکردم پیدا کلماتش در ای کنایه یا فضولی هیچ

...گفتم هم مامان به. کنه می فرق حدودی تا یکی این شرایط فقط. نه که همه-

:ردک قطع رو حرفم پریسا

رزه؟ گل برادرزاده اون که-

.بمونم خیره بهش و برگردونم رو سرم ها ماشین و جاده به توجه بی شد باعث و

جیغ زده وحشت ای قیافه با و چرخیدن جلو سمت به چشماش دفعه یه ولی خورد گره بهم ای لحظه چند پریسا نگاه

:کشید

!شایان-

توی چند هر. کنیم می تصادف بجنبم دیر اگه و شده مماس وانت یه عقب با ماشین جلوی دیدم و چرخوندم رو سرم

!بود بامزه خیلی کردن می نگاه بهمون پشت اون از که گوسفندهایی خیال بی صورت تماشای هم لحظه چند همون

و نزنه بهمون ماشینی که بود هم عقب به حواسم خوشبختانه. کردم کم مرتبه یه رو سرعت و دادم فشار رو ترمز

. یادب خودش به کشید طول دقیقه دو یکی و بود شوک توی هنوزم پریسا. کنم توقف ای گوشه سالم و صحیح ستمتون

:نالید و برداشت زدن دید رو جلو و عقب دلهره و ترس با از دست

.کرد رحم خدا-

:گفتم شرمندگی با

.کنیم صحبت و بمونیم جا همین بهتره کنم فکر. ببخشید-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 208: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

208

هوا و حال اون از اینکه برای و زدم لبخندی. داد تکون رو سرش آروم و هستیم امان و امن رد داد رضایت باالخره

:گفتم بیارم درش

!که گن نمی مرتبه یه رو چیزا جور این. دیگه خودته تقصیر-

چیزا؟ جور چه-

ها؟-

:دوخت من به رو آمیزش سرزنش نگاه

.نداشتی منظوری که معلومه پخمه صورت اون از. هیچی-

پخمه؟ گی می مملکت اس آی ام دکتری یه به. نکنه درد شما دست-

:برگشت اصلی بحث سر بعد کمی و بود شده آروم خوشبختانه. خندید و ندارم منظوری که شد متوجه

خوام نمی ازت پس. شناسمت می و داداشمی که تو به نه و باشه چیزی اهل یاد می دیدم که ای ساده دختر اون به نه-

ناراحت ممکنه بفهمه اگه دونی می نزدی؟ مامان به حرفی چرا فقط. نیست شما بین هیچی دونم می. بدی توضیح

بشه؟

بشه؟ ناراحت باید چی برای آخه؟ چرا-

گفت؟ چی بوسیدی روش جلوی رو خانم رز گل که رو روزی اون رفته یادت. پخمه گفتم چرا شی می ناراحت بعد! بیا-

. نگفتم چیزی و دوختم روبرو به رو صورتم هم من. انداخت پائین رو سرش و شد هشرمند زد که حرفی از هم خودش

:داد ادامه لحظه چند از بعد پریسا

کردی؟ قایم رو واقعیت سالومه خود حتی یا مامان از چرا گم می فقط من گلم، داداش ببین-

:گفتم تونستم می که صداقتی همه با و برگشتم طرفش به

همسر برادرزاده اون فقط. نداریم هم با نسبتی هیچ تا دو ما. گم می راست کن باور! پری رهندا وجود دلیلی هیچ-

.همین. کنم کمکش رز گل روح نبودن عذاب در خاطر به گرفتم تصمیم من و داره مشکل که آدم یه. سابقمه

نظرم به چون کشه ینم طول زیاد هم مامان مورد در احتماال. فهمیدم رو چی همه صحبت دقیقه دو با فقط من-

.اومده خوشش سالومه از حسابی

جدی؟-

.آره-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 209: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

209

:گفتم نشاط و شور با. بشم خوشحال قلب صمیم از شد باعث موضوع این شنیدن

اواقع که بوده این برای نگفتم اگه. ندارم کردن قایم واسه چیزی من. بشم فدات الهی که مهربون آباجی حال هر به-

.دیدم نمی دلیلی

!دیوونه نکنه خدا-

:گفتم برگردم خونه سمت تا زدم می دور که جور همون و کردم روشن دوباره رو ماشین

.برسونمت بذار حاال. گفتی بهم رو اینا که ممنون-

:بده ادامه رو بحث بازم کرد سعی پریسا

...مامان اگه-

می صحبت باهاش و یام می ازمب فوقش. خیال بی! ها عادتت شه می بدی ادامه بودن نگران به طور همین اگه پری-

.کنم

:دادم ادامه بود کرده که اخمی جواب در و گفتم رو این

یه دیگه ساعت دو یکی خودمم باشه؟. خوره می حسابی و درست افطارشو سالومه شو مطمئن. دیگه کن ولش حاال-

تخجال چیز همچین یا اون ستنش ظرف موقع اینکه امکان و شده انجام تمیزکاریا موقع اون تا کنم فکر. زنم می سری

.دیگه نیست برسم آوری

.کردم زیاد رو سرعت گذره می سرش توی فکری چه دونستم نمی که پریسا نگاه زیر و

«سالومه»

بدس توی ریختم بودن شده آبگیری حاال که رو ها لباس. کردم باز رو درش و دادم قرار لباسشویی ماشین زیر رو سبد

.رفتم حیاط سمت به و

.کردم کجی دهن براش و افتاد پریسا های کفش به نگاهم کنم باز رو هال اصلی در اینکه از بلق

.کنم می شک خودم به که کنه می نگاه رو آدم جوری یه. ندارم آسایش دستش از! اینجاست یکسره

ویر میخ به و کشیدم حیاط ی دیگه سمت به و گرفتم رو بود شده حلقه میخ دور که طنابی سر یک رفتم، حیاط به

.برداشتم رو اومد دستم به که لباسی اولین و رفتم سبد سمت به دوباره. زدم گره سمت اون دیوار

جمع از من کردن دور به سعی پریسا مثل اقل حد باشه، داشته بهتری اخالق خورد می -شیوا-کوچیکه خواهر به

:گفتم لب زیر و دادم فشار هم به و هام دندون. نداشت

.عوضی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 210: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

210

حرف به پریسا کنه صحبت من با خواست می که همین اینجا بود اومده شیوا که هم فطر عید شب که آوردم خاطر به

!کردم تیز دندون اش کوله و کج داداش واسه من کنه می فکر البد. بشه کالم هم من با گذاشت نمی و گرفتش می

با ذاره نمی چرا نشم، نزدیک مجردش نصفه داداش به من خواد می اگه خب! داشت قبلی به ربطی چه نکته این االن

؟!بزنم حرف شیوا

و ودب شده فوت زنش شایان همون یعنی طفلک این که کردم فکر این به و نشست لبم روی لبخندی درگیریم خود از

!اس کوله و کج کجاش هم بعدش! خانومتون خانومتون، گفتم می فرت و فرت هی من

.اومد بزنه ضربه کلید با کسی انگار بعد و آیفون توسط در شدن باز صدای لاو که رسیدم طناب ی نیمه به

:گفتم بلندی نسبتا صدای با

کیه؟ -

:اومد در پشت از شایان صدای

.شایانم -

دایص با. متناسب تقریبا و بود بلند بلوزم قد. انداختم سرم روی رو گردنم دور بودم انداخته احتیاط محض که شالی

:گفتم آرومتری

.بفرمایید -

پیشوند و پسوند بی رو خودش اسم هم خودش حاال که بودن زده صداش خالی شایان من جلوی اش خانواده اونقدر

.کنه برخورد صمیمی اینقدر ارشد های بچه ی دانشکده رییس که دیدم نمی خوابم تو من وگرنه. کرد می عنوان

با و نشست ابروهام تو کمرنگی اخم بودم گرفته پیش در هفته نای تو که روندی طبق. شد وارد و کرد باز رو حیاط در

.کردم سالم آرومی صدای

.کرد حرکت دوباره سالمم جواب دادن از بعد و کرد کوتاهی مکث و شد نزدیکم

حانهری رنگ طوسی بلوز. کنم انتخاب صحبتم شروع برای رو درست ی جمله تونستم نمی اما بزنم صداش خواستم می

در که این ؟!فهمم نمی من کنه می خیال شایان واقعا که کردم می فکر این به و دادم می فشار مشتم توی رو خانوم

باشم خونه کارهای از کاری انجام حال در که ولی کنه می برخورد ریلکس خیلی باشم نشسته جا یه که عادی حالت

!کنه نمی هم نگاهم حتی

:کردم زمزمه لب زیر ورودی در شدن بسته صدای شنیدن از بعد

.پریش روان -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 211: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

211

می. بدم دست از رو باهاش کردن صحبت فرصت نداشتم دوست. کردم می پهن آهسته رو ها لباس ممکن جای تا

.بپرسم سوال ازش راحت بتونم تا نباشه و بره پریسا خواستم

دازمبن اتاق داخل به نگاهی کهاین بدون. بود باز آقا علی اتاق در. داخل برگشتم و برداشتم زمین روی از رو خالی سبد

.گذاشتم خلوت حیاط توی رو سبد و رفتم آشپزخونه سمت به

یانشا هم باز و بشم غافل آقا علی اتاق از خواستم نمی. اتاقم تو برم خواستم نمی ایستادم، آشپزخونه وسط هدف بی

دید می حالت این تو و من یکیشون اگه. کردم نگاه اتاق در به و ایستادم در چهارچوب توی. نشم متوجه من و بره

.نداشت خوبی وجهه

این ولی بود حساس ظاهرا شایان درسته. برداشتم داخلش از رو برقی جارو و رفتم راهرو انتهای انباری سمت به

.نرم اتاقم به که بود بهونه بهترین

رو دوشاخه حرص با. شدن خارج اتاق از پریسا و شایان که رفتم می پریز سمت به و گرفتم دست توی رو جارو سیم

.زدم پریز توی

. شه می فرصت کی که موندم می منتظر باید باز! رن می هم با دو هر دارن حاال بره، پریسا گذاشتم چشم همه این! آه

.دم می پس رو اش هدیه بهش و اتاقش تو دانشگاه رم می شنبه اصال

:آورد بیرون فکر از و من پریسا صدای

کنی؟ جارو رو خونه یخوا می سالومه -

:گفت تعجب با پریسا. انداختم پریسا به بعد و جارو به سفیه اندر عاقل نگاهی

!تمیزه که خونه -

؟!شه می دار خدشه لطیفش روح ببینه داداشت مثال االن آخی

:گفتم اخم با

.رفته سر ام حوصله -

.شد بلند برقی جارو صدای و دادم فشار رو دکمه پام با و

:گفتم پریسا به دلم تو

!دارین؟ من کار به چیکار رین می دارین که شما چه؟ داداشت به چه؟ تو به -

.تراشیدم کامل رو پام جلوی فرش متر یک اون فکرکنم. کشیدن جارو تند تند کردم شروع اونها به پشت و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 212: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

212

دمکشی پریز از رو یمشس جارو کردن خاموش بدون و رفتم پریز سمت به عصبی حالت به هال در شدن بسته صدای با

.بستم رو در و رفتم اتاقم سمت به کنم جمع رو سیم اینکه بی و

.شد دوخته بود، شده باز سمت یک از کادوش کاغذ که میز روی شده پیچ کادو ی جعبه به نگاهم. دادم تکیه در به

ایانش ثروت توی موبایل یه که این در گرفتم، دست توی رو مقوایی ی جعبه و رفتم میز سمت به و گرفتم فاصله در از

.داد می آزارم داشت داده من به رو هدیه این که احتمالی دالیل اما نیست، شکی نیاد حساب به چی هیچ

موقع همون اگه که چند هر کردم، نمی قبول داد نمی هدیه خانواده اعضای ی همه به فطر عید شب پیش، ی هفته اگه

! ندیدم رو بقیه هدیه که من داده؟ ها مایه همین تو هم بقیه به یعنی دادم؛ می پس جا در دیدمش می و کردم می باز

! چی؟ من ولی هستن ش خانواده ها اون! چی هر اصال. باشه تر گرون هم این از اونها مال شاید

نیگرو نای به هدیه برخوردها اولین تو بوده اش صاحبخونه عمه زمانی یه اینکه خاطر به فقط که کردم می باور یعنی

!شد می دانشگاهم ترم یک شهریه موبایل این قیمت شاید! گرفته؟ برام

! داد؟ و این همه رفتن از بعد و اتاق توی اومد چرا ندادش؟ بهم جمع جلوی چرا نبود کفشش به ریگی اگر

رو تعجبم اومد می در پشت از که شایان صدای و. افتاد میز روی دستم از جعبه هولم از خورد در به که ای ضربه با

:کرد بیشتر

تو؟ بیام تونم می -

:گفت و زد لبخندی دید که رو من متعجب ی قیافه. کردم باز رو اتاق در! بود؟ نرفته این مگه

.پریسا بدرقه بودم رفته -

هک سرش شتپ به نگاه از بعد و ایستاد همونجا اون اما داخل، بیاد تا کنار رفتم در جلوی از و کردم اخم دوباره اراده بی

:گفت نه یا هست مادرش بشه مطمئن خواست می انگار

چیه؟ مجازات این دلیل بپرسم شه می -

نبود احتیاجی. شد کشیده سرم پشت به نگاهش بدم جوابی من اینکه از قبل اما. کرد اشاره همم در ابروهای به و

. کنه می نگاه چی به داره دونستم می. کنم دنبال رو نگاهش مسیر

:گفت و زد زل صورتم به دوباره. اومد می بهش هم چقدر نگذریم حق از. کرد سرایت هم اون به من های اخم

نکردی؟ بازش هنوز -

:گفتم و برداشتم رو هدیه و چرخیدم میز سمت به

.کنم درک رو دلیلش تونم نمی راستش -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 213: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

213

.دادم عیدی کن تصور شما -

.وامخ می واقعی دلیل یه.... کنم تصور خوام نمی -

:گفتم و پایین انداختم رو سرم. کرد می نگاهم کالفه

.باشه نداشته ام عمه به ربطی.... که دلیلی یه -

با من تا بگو کننده قانع دلیل نیمچه یه خوب پسر خب. بود ساکت هنوز اما. اومد داخل سمت به قدمی که شدم متوجه

.مونده توش که س هفته یه چشمم کنم، قبولش کله

و آوردم باال رو دستم و نباختم رو خودم اما. شدم روبرو جدیش صورت با و آوردم باال رو سرم شد طوالنی که سکوتش

:گفتم

.بدم پس رو تون هدیه مجبورم و... و نداره وجود دلیلی گویا -

:گفت عصبی و آروم صدای با

.گیرمش نمی پس دم می ای هدیه کسی به وقتی من -

..دلیل بی من و -

:گفت و اومد کالمم میون و فشرد هم به رو شها دندون

.نداره کاری هیچ من برای گوشی اون از تا صد خریدن -

کالفه. دوختم چشم بهش دلخوری با و شد باز هام اخم جا در. بود کرده ترحم من به اون! بود همین. شد شل دستم

.کرد فوت رو نفسش و کرد نگاه بهم

وزنم تحمل پاهام دیگه کردم حس فقط! نه یا گفت بهم هم چیزی نفهمیدم تیح. شد خارج اتاق از کی نشدم متوجه

.رو به رو دیوار به دوختم چشم و رفتم میز سمت به عقب عقب. نداره رو

:گفتم خودم به خطاب آرومی صدای با

رفک! یخواست می و همین! گیری می خون خفه دیگه حاال! بود واقعی کافی انداره به دلیلش شدی؟ قانع حاال -

. عمه خاطر به بگو باز هی حاال شده؟ ابروت و چشم عاشق کردی

!کنن ترحم بهم دیگران که بود رسیده جایی به کارم واقعا. کردم بغض

سقف روی رو نگاهم. بود دستم تو هنوز موبایل ی جعبه. بشم بغضم شکستن مانع تا دادم فشار هم به و لبهام

:گفتم و دادم رقرا مخاطب رو خیالم خدای. چرخوندم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 214: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

214

!گرفتم نمی شکل من و مرد می جا در مامانم وقت سر بره خواست می بابا وقتی شد می چی -

:گفتم فاصله بال و گرفتم گاز رو لبم

.بگم کفر خواستم نمی. ببخشید خدایا -

و کردم نگاه بهش ای ثانیه چند. آوردم در کارتونش توی از رو گوشی و کردم پاره رو کادو کاغذ و آوردم پایین رو سرم

.کشیدم دراز تخت روی و میز روی گذاشتمش بعد

***

«شایان»

ذهنم توی زدم بهش که حرفی از بعد رو اون اومده کش صورت که طور همون و بودم ایستاده سالومه اتاق در پشت

کرف حتما بگیرم ها بایلمو اون از از صدتا تونم می که گفتم بهش وقتی. بیچاره دختر. خوردم می حرص کردم می مرور

.زدم رو حرف این دلسوزی روی از کرده

اپریس های صحبت همزمان. نخوره لطمه غرورش به تا کشیدم روز دوازده ده این در که زحماتی تمام رفتن برباد یعنی

...کردم می مرور خونه در دم رفتن از قبل رو

:گفت کردیم بغل رو همدیگه اینکه از بعد..

بگم؟ چیزی یه. داداشم-

.بفرما-

مهمه؟ خیلی برات دختره این-

:کردم اخم

دختره؟ کدوم-

نشدی؟ متوجه واقعا یعنی-

پری؟ پرسی می اینو چرا-

:گفت و کشید عمیقی نفس

.یداد بهش که ای هدیه از بگذریم البته بعد؟ به عید همون از زنی؟ می سر اینجا قبل از بیشتر روزا این کردی دقت-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 215: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

215

...مامان و تو یا آرا دل و شیوا. دادم دیهه همه به من-

:کرد قطع صبرانه بی رو حرفم

.دادن هدیه ای بر نیاوردی گیر تنها مناسب فرصت یه توی رو ما از کدوم هیچ ولی-

:داد ادامه پریسا و کردیم نگاه همدیگه به لحظه چند

توی مخصوصا. عاطفیه و حساس. دختره یه اون که باشه حواست اما دارم اعتماد بهتون من. شایان گفتم بهت قبال-

باشه؟. کنه پیدا وابستگی بهت نکن کاری. نداره رو کسی وقتی اونم. سال و سن این

بیفته؟ اتفاق این نذاری که هستی؟ یام می وقت هر روزا این هم تو که همینه برای-

:کرد بغلم دوباره و اومد جلو. نگفت چیزی

.خدافظ. رم می دیگه-

.باش خودت مواظب مسیر ویت. خدافظ-

می درست پریسا. برگشتم داخل و کردم تعقیب نگاه با کوچه پیچ سر تا رو اون. داد تکون برام دستی و زد لبخندی

یاد؟ می وجود به چطور وابستگی یه مگه. گفت

از بود امکانش هک اونجا تا هم دانشگاه توی. زدم نمی سر اینجا به زیاد دیگه. شد می متوقف جا همین چی همه باید

.کردم می خودداری باهاش برخورد

و اومدم بیرون فکر از. باشه داشته هدیه اون مورد در ناجوری فکر سالومه بدم اجازه نداشت راضی دلم دیگه طرف از

:درآوردم صدا به رو اتاقش در عمیق نفس یه کشیدن از بعد

خطیبی؟ خانم-

هب در الی البه از رز گل برادرزاده صورت و شد باز که بزنم در دوباره تا بردم باال رو دستم. نشد خبری ای لحظه چند

.بودن رفته گود چشماش دقیقه یه از کمتر ظرف. زد زل من

عاطفی؟ و حساس بود؟ گفته چی پریسا

:گفت

بله؟-

داخل؟ بیام تونم می-

:کرد اشاره بابا اتاق سمت به بلند چندان نه مکث یه از بعد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 216: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

216

ممکنه. سوزه می حالم به دلتون فقط شما دونه نمی که اون چی؟ ببینه مادرتون اگه. باشه رستد کنم نمی فکر-

...به بدی فکرای

:کنه کامل رو حرفش ندادم اجازه و گرفت درد غم از سرشار کلمات این شنیدن از قلبم

.خوام می معذرت-

!چی؟-

:دادم جواب. کرد نگاهم و گفت رو این تعجب با

دلسوزی دلیلش اصال موبایل اون دادن بگم باید کنی باور رو حرفم که دارم اعتبار و ارزش نظرت در قدر اون اگه-

.نبود

:دادم ادامه من و نگفت چیزی اما رفتن باال لبهاش گوشه

یا معذب طور این شدم باعث و نکردم رو گوشی قیمت مالحظه که ببخشید.نداشتم منظوری هیچ خورم می قسم-

. بره جا هزار فکرت تا شده باعث آشنایی اول همین اونم ارزونی چندان نه هدیه همچین انتخاب. شیب سوتفاهم دچار

:انداخت پائین رو چشماش

...حرف چه این! نه-

و بگیرم پس رو موبایل حاضرم میل کمال با داری نگهش نداری تمایلی و نشدی قانع من حرفای از اگه هم حاال. چرا-

نذارم دیگه عوض در دم می قول و گذاشتی سرم منت کنی قبول رو اون هم اگه. بخرم مناسب چیز یه جاش به

.بیاد پیش موردی همچین

:گفت اون بعد و کردیم سکوت دومون هر ای لحظه چند

.ممنونم-

:زدم لبخندی

یاد؟ می حساب به واقعی دلیل یه شما برای این پس-

:گفتم زده ذوق. داد تکون رو سرش آروم و شدن سرخ هاش گونه

.شم می مرخص دیگه کم یه و بشینم مقدار یه برم اجازه با حاال. ممنونم منم-

.دارین اختیار-

.افتادم راه بابا اتاق سمت بود نشسته لبم روی پهن و پت ای خنده که حالی در و بره داخل تا کردم صبر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 217: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

217

«سالومه»

:گفت من به رو پر دهن با یگانه

!بدن بهشون منظم هم کالسشون ساعت و نام ثبت بیان دیر رنندا شانس تو مثل همه واال -

:داد جواب من جای به یلدا

این دانشگاه خود که اول ترم چه کردم واحد انتخاب خودم که ترم تا دو این چه! مشرقه و اشرق که بدبخت من برای -

.کرد و کار

مهه بابت. کردم تشکر شایان از دیگه بار یه دلم تو. گذاشتم دهنم توی رو کیکم ای تکه و زدم آری در حرص لبخند

:گفتم دلم تو و انداختم بود میز روی که گوشیم به نگاهی چیز،

.جا به ی هدیه این خاطر به حتی -

:گفت رفت می آشغال سطل سمت به که حالی در و بست رو نوشابه بطری در یگانه

ریه؟جو چه دونین نمی کنم، شارژ و غذام کارت برم خوام می من -

:یلدا

یم واست و کار این خودش بدی و دانشجوییت کارت و پول بهش نشسته، رستوران کنار اتاقک تو که خانومی همون -

.کنه

:گفت من به خطاب و برداشت رو کیفش و ایستاد سرم باالی یگانه

خوای؟ نمی تو -

:گفتم و دادم تکون راست و چپ به رو سرم

.نه -

:گفت و کرد اشاره و من لدای به رو لبخندی با یگانه

نمیخوای؟ چی؟ تو... س آماده غذاش خونه بره که راحته خیالش خانوم -

:گفت و گذاشت میز روی رو اش نیمه ساندویچ یلدا

.ببینم بذار. دارم پول چقدر دونم نمی -

تو هزار تا دو. ثانیه ندچ از بعد. گذاشت میز روی تومانی دوهزار اسکناس یه. آورد در اش کوله توی از رو پولش کیف

!گشت می رو کیفش تو داشت همچنان و. دویستی یه! پونصدی یه. مانی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 218: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

218

:گرفت خودش به گریه حالت مثال یلدا. دوختیم چشم یلدا به باز و انداختیم هم به نگاهی یگانه و من

.کنین شطرنجیش! دردناکه ها صحنه این چقدر -

:گفت و میز روی کوبوند هم تمیزو تر تومانی پنجاه یه اش جمله اتمام با

.بود پولم کیف برکت سیدیم، عیدی هم این! خور سگ -

توی که ها بچه از سری یه. شدیم منفجر خنده از حرفش این با بودیم کرده کنترل و خودمون زور به که یگانه و من

:گفت ساختگی بغضی با یگانه و آوردیم پایین و صدامون. برگشتن ما سمت به تعجب با بودن نشسته محوطه

.کنم می حساب خودم کن جمع! آوردی در و اشکمون -

:گفتم خنده با هم من

!بودی گذاشته برکت کیفت ته خوبه باز بود؟ غدیر عید روز عیدی همون سیدی عیدی از منظورت -

:گفت و کرد جمع و هاش پول یلدا

. دادم و پولم مهه بود خراب خوانش کارت خریدم کفش رفتم صبح. شین گم جفتتون -

:داد ادامه یگانه به رو و

.کنم می شارژ و کارتم رم می خودم بعدا -

ناآش هم با اتوبوس تو که دختریه همون یگانه. کرد خداحافظی ما از و داد تکون یلدا حرف تایید به رو سرش هم یگانه

خودم ی رشته هم هم، یلدا و بود یکی هم با هامون کالس از تا دو یکی اما بود حسابداری ش رشته که درسته. شدیم

من با هاش کالس از تا چند ولی بود تر جلو ما از سال یک که این با نبود درسخونی چندان دانشجوی چون ولی بود

!هستم اقواممون از یکی خونه من کردن می فکر دو هر و داشت اقامت خصوصی خوابگاه تو یلدا. بود یکی

:گفتم مدل تو و زدم نامحسوسی پوزخند

!زنن می بادم هم محترم اقوام نشستم تخت رو خونه تو من کنن می فکر طفلکیا -

:گفت و کرد اشاره سرم پشت به یلدا

.ببین رو خانومه اون -

:گفتم و چرخوندم نگاهش جهت به رو گردنم

کدوم؟ -

.ره می باال انسانی ساختمون های پله از داره تنشه سوخته ای قهوه مانتو بلنده، قد اون -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 219: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

219

.دیدمش خب، -

:داد ادامه اون و چرخیدم یلدا سمت به و گرفتم خانوم اون از رو نگاهم

.سبحانی خانوم. الکترونیکمونه تجارت استاد -

:گفتم و دادم تکون و سرم

!رفت؟ نمی راه خاصی جور یه -

:گفت و زد لبخندی

.اس حامله! ها تیزی -

:گفتم کردم می نزدیک لبم به رو ایچ حاوی مصرف بار یک لیوان که حالی در

!شدی زده ذوق دیدنش از حد این تا یعنی! کردی؟ اشاره و اون مقدمه بی شد چی حاال -

:گفت و داد باال و ابروش یه

..دان رییس! شناسی می که رو صدیقی دکتر -

:گفتم هیجان با و آوردم پایین رو لیوان و کالمش بین رفتم

خب؟ -

:گفت و کرد اشاره رو من ی شده خیز نیم حالت

!تری زده ذوق هم من از که تو -

:گفتم و زدم ای ضربه بود میز روی که دستش به

.بزن و حرفت بقیه نریز مزه -

:گفت و کرد کج و لبش

.همیف می ببینیشون هم با اگه بار یه بگه کسی که نیست احتیاجی البته. ان صمیمی هم با خیلی گن می ها بچه -

:گفتم و کردم فوت رو نفسم و برگشتم ادیع حالت به

!خبره چه کردم فکر کردی چینی مقدمه همچین -

.کردم چای نوشیدن به شروع و برداشتم رو لیوان و

.مردم می فضولی از داشتم ولی کردم می خونسردی به تظاهر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 220: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

220

:گفت تفاوتی بی با یلدا

ایه بچه از تا چند. نمیشه صمیمی خانوم استادهای با ادزی که هاییه استاد دست اون از صدیقی دکتر! دونی می آخه -

ماا. داره بیشتر رو پسرها هوای و گیره نمی گرم زیاد دخترا با هم کالس سر گفتن می دارن کالس باهاش که خوابگاه

.شوهرن و زن هم با کردیم می فکر مدت یه که طوری. ان صمیمی هم با خیلی دادم نشون بهت که سبحانی استاد این

:گفتم و زدم پوزخندی بدم نشون عادی کردم می سعی زور به که حالی در

نه؟ آوردین می در رو صدیقی استاد آمار خوندن درس جای به کنم فکر -

:گفت خنده با

!نمیاری کم ما از بدن رو بهت اگه که هم تو -

:گفتم اخم با

.دیگه برو پاشو! نداری کالس مگه تو -

:گفت و زد چشمکی کرده، الیاتص هام سیم باز فهمید

..دار شوهر زن یه با خودش همسر وجود با که خوره نمی بهش البته -

:توپیدم بهش

.برو -

:گفت تند و کرد جمع میز روی از رو وسایلش

. موندی پیشم که مرسی.. نخور حرص. باشه باشه -

نشسته پیششون رو ساعتی نیم طوری ینهم و نداشتم کالس من. شد دور ازم یلدا و دادم تکون آرومی به رو سرم

.انداختم سطل توی رو کیک پوست و لیوان و شدم بلند میز پشت از و کردم پوفی. بودم

یعنی ردم،ک مکثی. بگیرمش که بردم موبایلم سمت به رو دستم و برداشتم میز روی از رو کیفم و برگشتم میز سمت به

.برداشتم رو گوشی. باشه داشته کسی اب خاصی رابطه بهش خوره نمی کنم حساب جور هر

. دونم می که من! مجرده دونن نمی اینا یلدا

یعنی! باشه زنش واقعا نکنه. رفتم خروجی سمت به و گرفتم فاصله بود شده چیده صندلی و میز که ای محوطه از

و مادر بیچاره. نامرده خیلی که باشه اینطور اگه! باشه کرده مخفی اش خونواده از رو موضوعی چنین داره امکان

!این وقت اون میره در این واسه جونشون خواهرهاش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 221: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

221

:زدم تشر خودم به

.نشور و مردم گناه خود بی پس! نشدی مطمئن که تو -

ساعت .انداختم نگاهی گوشیم ساعت به. بیاد ماشین تا نشستم نیمکت روی و رسیدم دانشگاه سرویس ایستگاه به

.کردم می ضعف شک بی بودم نخورده رو کوچولو کیک یه همون اگه و بود ظهر از بعد چهار

***

. تداش روی پیاده کوچه تا سه دو اندازه به خونه تا ایستگاه از برداشتم، قدم خیابون سمت به و شدم پیاده اتوبوس از

:دادم جواب ود،ب خانوم ریحانه. انداختم نگاه ش صفحه به و آوردمش در کیفم تو از خوردن، زنگ به کرد شروع گوشیم

جانم؟ -

شد؟ تموم کالست. دخترم سالم بال، بی جانت -

.ام خونه نزدیک آره -

.بخر هم چرب کم ماست ظرف یه کوچه سر سوپری از جان سالومه -

.چشم -

:پرسیدم طوری همین

!داریم؟ مهمون -

.نیومده االن تا چون بیاد شب شایان شاید. نه که مهمون -

. گذاشتم مانتوم جیب توی رو گوشی و کردم خداحافظی خانوم ریحانه از. رفت االب ابروهام اراده بی

بهش همه این من و کنجکاون شایان مورد در ها بچه دیدم می که این. بود سرم توی هنوز یلدا امروز های حرف

:گفتم دلم تو و اومدم ای غره چشم خودم واسه. داد می قلقلکم جورایی یه نزدیکم

روز هد از بیشتر که االن تا کردی قبول رو موبایل نکبتی اون با که دفعه اون از کو؟! نزدیکی بهش هم یخیل که نه -

دیدیش؟ بار چند گذشته

طوری. بودم دانشگاه من که بوده زمانی اومده شایان بار هر مدت این تو که کردم فکر این به آویزون ی لوچه و لب با

:گفت می ومخان ریحانه خونه اومدم می وقتی که

.بود اینجا تو پای پیش همین شایان -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 222: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

222

عین ؟!کنن می اینجوری که زدم حرکتی اصال من خداییش! بشکنه پام قلم الهی که بود سنگین واسش من پاقدم اگه

همیشه که س شده تلپ پریسای همون منظورم بیشتر. بودن خوب که شیوا و خانوم ریحانه البته! ها ندیده پسر

!نیست؟ عجیب. اونجاست شیوا که قتاییو مخصوصا! هست

!رسیدم مارکت سوپر به کی نشدم متوجه اصال که بودم فکر تو اونقدر

حساس ناخواسته اصال. باشه خونه شایان االن داشتم دوست ولی چرا دونم نمی شدم، کوچه وارد ماست خریدن از بعد

ور نفسم ماشینش خالی جای دیدن و در شدن باز با .دادم فشار رو زنگ نداشتم، آوردن در کلید ی حوصله. بودم شده

. رفتم خونه سمت به شل های قدم با و کردم فوت کالفه

!نیومده؟ امروز شایان گفت که گذشت خانوم ریحانه تماس از دقیقه چند خداییش. گفتم آفرین خودم کیو آی به

باز مجددا حیاط در کردم، باز رو هال بیرونی در که همین باشه؟ اینجا شایان االن داشتم امید عقلی چه با من واقعا

تا بود شده خم که شایان. اومد کش لبخند به لبهام اراده بی. دیدم در قاب تو رو شایان که چرخوندم رو سرم. شد

:گفت و زد کمرنگی لبخند من زده ذوق ی قیافه جواب در کنه باز رو در پایینی چفتی

.نباشی خسته سالم -

:دادم رو جوابش. کرد سترا رو قامتش و

.همچنین. سالم -

یه هک سالومه بمیری. بردم پی موقعیتم به تازه. گرفت قرار ماشینش فرمون پشت و کرد باز کامل رو حیاط در وقتی

!دیگه شدی ذوق خر چقدر فهمید تو مضحک قیافه این با االن خب. شه نمی سرت دخترانه غرور ذره

و ایستادم آقا علی اتاق جلوی و دادم قرار یخچال داخل رو ماست. رفتم آشپزخونه سمت به و شدم خونه وارد سریع

. کردم سالم

:گفتم. دادن رو سالمم جواب دو هر. گرفت می رو آقا علی های ناخن داشت و بود نشسته تخت کنار خانوم ریحانه

...گذاشتم یخچال تو رو ماست خانوم، ریحانه -

هب حرفی هیچ بی و کردم باز و نیشم جاش به و گرفتم سوتیمو جلوی سریع که اومده هم شایان آقا بگم خواستم می

.رفتم اتاقم سمت

:کردم فوت رو نفسم در بستن از بعد

. شدم می ضایع من اونوقت بعد. دیگه کردم وا و در خودم خب گفت می االن وگرنه! نگفتما شکر رو خدا -

.لباسم تعویض به کردم شروع و گرفتم فاصله در از. ومدا می شایان با پرسیشون احوال و سالم صدای

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 223: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

223

***

:خانوم ریحانه

.دخترم نکنه درد دستت -

.جان نوش -

:گرفت سمتم به رو خالی لیوان شایان

بریزی؟ آب برام شه می -

پر که ور نشایا لیوان. کرد می نگاه من دست به لبخند با داشت خانوم ریحانه. برداشتم رو پارچ و گفتم چشمی لب زیر

:گفت نوشیدن از قبل کردم،

.عالیه پختت دست. ممنون -

صدای با و کردم جمع و خودم تره، هرز من مال از نیشش فنر انگار که خانوم ریحانه دیدن با اما. رفت در نیشم فنر باز

:گفتم آرومی

.جونتون نوش. دارید لطف. کنم می خواهش -

. رفتم آشپزخونه سمت به و گذاشتم هم توی رو خالی های بشقاب!( گفتم هم با رو ممکن های تعارف ی همه یعنی)

:گفت که شنیدم رو شایان صدای ولی ندیدم رو سرم پشت

.کنم می جمع خودم من. بکشی زحمت خواد نمی شما مامان -

باز رو حرف رس جوری یه داشتم دوست خیلی. بیارم رو ها ظرف بقیه تا برنگشتم هال به دیگه خواسته خدا از هم من

هک شایان و من آخه. رسید نمی ذهنم به چیزی واقعا ولی. حده چه در سبحانی استاد با صمیمیتش واقعا بفهمم و کنم

. بدم ای اجازه چنین خودم به بخوام تا نداشتیم برخوردی اونقدر

ور سفره سری چند تو هم شایان. بره چربیش تا گرفتم می آب زیر یکی یکی رو ها ظرف و کردم باز رو گرم آب شیر

شد نمی سفت چرخوندم می مخالف جهت به چی هر اما ببندم رو گرم آب شیر تا بردم جلو رو دستم. کرد جمع کامل

.شد نمی کم آب فشار میزان از ای ذره و

:گفتم و کردم نگاه شیر به تعجب با

شه؟ نمی بسته چرا! وا -

:گفت که اومد سرم پشت از خانوم ریحانه صدای

.انداختی یادم شد خوب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 224: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

224

. زد صدا رو شایان و

! انداختم؟ یادش رو چیزی من آیا

:که داد توضیح خانوم ریحانه. کرد نگاه مادرش به سوالی حالت به و شد آشپزخونه وارد شایان

هک کن درستش هستی تا مادر. بستمش بدبختی هزار با. شد اینجوری ببندم رو آب شیر خواستم می ظهرکه امروز -

.باشیم نداشته رو بساط این بار هر

:گفت و گذاشت چشمش روی رو دستش هم شایان

. چشم به ای -

از نم. شد خارج آشپزخونه از شایان پیشونی بوسیدن از بعد و کرد پسرش نثار آمیزی محبت لبخند هم خانوم ریحانه

.شدم مشغول زدنم دید خطیر کار به و دادم تکیه میز به و گرفتم فاصله سینک

. ودب بلند قد هم آقا علی. رفته پدرش به بود معلوم. داشت بلندی قد. آورد در رو ابزار جعبه و رفت کابینت سمت به

هم خیلی بلکه کرد نمی کم جذابیتش از تنها نه این و شد می دیده هم سفید موهای تار گوشش باالی موهای توی

. اومد می بهش

. باشه نداشته صاحب وقت یه نیست معلوم که کسی اونم داری؟ ردمم پسر جذابیت به چیکار تو! بسه خب

:گفتم دلم تو و انداختم باال و هام شونه دارن گیری در خودشون با که اونایی عین

!کنه نگاه بهم رییس آقای که مونده وا دهنم من که نه زدم؟ حرفی من مگه! باشه داشته صاحب خب -

. وندم وا دهنم ناخودآگاه باشم کرده فکر بلند صدای با وقت یه که این فکر از و برگشت سمتم به شایان لحظه همون

:گفت و کرد اشاره رو شیر و اومد لبهاش به لبخند کم کم بعد و کرد نگاهم ثانیه چند

.شد درست -

:گفتم و کردم جمع و خودم

!زود چه! اِ -

:گفت کرد می جمع رو ها ابزار که حالی در

!نبود ربیشت که دونه یه -

:که باشه این تونه می معنیش! نه؟ دیگه متلک جورایی یه یعنی این خب

.چرون چشم ی دختره بره می وقت چقدر کردن درست آب شیر دونه یه که نفهمیدی بود من پرت حواست اونقدر -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 225: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

225

! اصال خودتی چرونم چشم

هاش چشم دید، رو من نگاه و کرد بلند که رو سرش. کردم می نگاهش داشتم و بودم کرده ریز و هام چشم اراده بی

:گفت و گرفت تعجب رنگ

شده؟ چیزی -

:گفتم و شدم دستپاچه تابلو. بشه من خصمانه نگاه متوجه و کنه بلند رو سرش که نداشتم توقع. کردم هول

! نه -

:دادم بروز ینشدن جمع گندی صورت به رو بود کرده مشغول رو فکرم ظهر از که چیزی موضوع، کردن جمع برای و

شناسین؟ می رو سبحانی استاد -

:رفت هم تو ابروهاش

!چطور؟... شناسم می رو دانشگاه اساتید همه من... بله -

دختر؟ گیری نمی و زبونت جلوی آخه چی واسه. کنه جمعش باید یکی!! خدایا

:گفتم و زدم لبخند ها احمق عین

.بردارم کالس باهاش بعد های ترم که اومد قلقلکم هم من. کنن می و تعریفش خیلی ها بچه -

زاراب جعبه. داشت اخم هنوز. داد تکون آرامی به رو سرش هم باز اما نکرده قانعش توضیحم بود معلوم تابلو که این با

به ناغافل که کردم می دنبالش نگاهم با داشتم ها مشنگ عین هم من. رفت در سمت به و داد قرار کابینت توی رو

:گفت و داد نشون رو شویی ظرف انگشت با هم بعد. کرد نگاهم و شتبرگ سمتم

.کنین استفاده گرم آب شیر از تونین می االن -

. کشیدم عمیقی نفس و بستم و هام چشم. شد خارج آشپزخونه از جمله این گفتن با و

؟!شد می هم بدتر این از یعنی

نه؟. شدم ضایع خیلی! حسابی بود گرفته حرصم خودم دست از

یرش دیدم. کنم باز رو آب شیر دوباره خواستم می وقتی. کردم ها ظرف مالی کف به شروع و رفتم ظرفشویی سمت به

دایص با بردم، می کار به آب شیر کردن باز برای رو قدرتم همه داشتم که حالی در. شه نمی باز و سفته کامال گرم آب

:گفتم بلندی نسبتا

!که شه نمی باز که این -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 226: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

226

به دستش بودم نچرخونده سمتش به رو گردنم هنوز و افتاد سایه سرم روی ام، جمله شدن تموم از بعد ثانیه ندچ

و وحشتناک اخمی با شایان. گرفتم فاصله سینک از و کشیدم عقب و هام دست اراده بی که اومد گرم آب شیر سمت

. شد خارج آشپزخونه از حرفی هیچ بی هم دبع و کرد بسته و باز بار چند و چرخوند رو آب شیر کالفه حالتی

با ور گرم آب شیر وقتی آخه. نبود اینجا به حواسش اصال اون! بود طور این واقعا یا کردم برداشت اینجور من دونم نمی

نخورد تکون ای ذره اون اما پاشید هاش لباس روی به چنین هم و اطراف به ها ظرف با برخورد اثر در آب کرد باز فشار

!نکشید عقب رو خودش حتی یا و

تا و شستم رو بودن شده نفرین امشب انگار که رو هایی وظرف رفتم ظرفشویی سمت به رفتنش از بعد دقیقه چند

!نکشید طول هم دقیقه ده به رفتنش که چه گر. نشدم خارج آشپزخونه از خونه، از شدنش خارج از قبل

«شایان»

؟بود بسته نقش هام چشم جلوی اینطورتصویرش که داشت وجود شباهتی چه دختربچه این و من صبور رز گل بین

به میمحک نسبتا ضربه دستم باکف. مامان جلوی حتی کنی؟ روکنترل عصبانیتت نتونستی چرا پس! هیچی مسلما

هم با رو تادو این باید چرا! اَه...آرامش از پر رز گل ولی جوانی نشاط پراز و شیطون سالومه نگاه. زدم ماشین فرمان

!کنم؟ مقایسه

حواسم اونقدر. رسیدم ام درخونه پشت تا دادم ادامه رانندگی به بهش توجه بی. شد بلند گوشیم پیام زنگ صدای

نماشی و کردم باز رو حیاط در و آوردم در جیبم از رو در ریموت کالفگی با درحیاط به بکوبم بود نزدیک که بود پرت

: کردم زمزمه لب زیر. کردم نگاه گل بدون های باغچه به و دادم تکیه فرمون به. دمنش پیاده اما کردم پارک رو

...کنم مواظبت هات ازباغچه نتونستم که شرمنده-

.باشن نداشته باغچه توی های گل به کاری بگو، هم خونواده بقیه به خانومی فقط-....

رداشتمب رو وکیفم برگشتم دوباره رو رفته قدم چند رفتم؛ خونه سمت به و شدم پیاده ازاتوموبیلم افتاده های شونه با

پریسا خونه شماره. خورد زنگ گوشیم درانداختم قفل توی که رو کلید آوردم، در رو هام کفش افتادم راه دوباره و

:کردم برقرار رو وتماس کردم پوفی. بود افتاده صفحه روی

بله؟-

:پریسا

خوبی؟ شایان سالم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 227: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

227

وبی؟توخ ممنون،.سالم-

بودی؟ مامان خونه...مرسی-

خونه وارد و بازکردم و در بود کافی شدنم عصبانی برای جمله خود ولی پرسید رو سوال این لحنی باچه دونم نمی

:گفتم و رفت باال صدام تُن شدم،

بدم؟ پس جواب بهت باید رفتنم اونجا برای-

:گفت متعجبی لحن با پریسا

!؟افتاده میشی؟اتفاقی چراعصبانی-

:گفتم حالت وباهمون انداختم مبل روی رو کیفم

!شمب کنترل یاد نمی خوشم هیچ وازتوبزرگترم سالمه وهفت سی من پریسا بیفته؟ اتفاقی باید کنی فکرمی چرا-

:رفت باال هم پریسا صدای

یه حملت دیگه که پدرومادرمه ازبابت من نگرانی راحت؛ خیالت پس کنترلی غیرقابل چون کنه نمی توروکنترل کسی-

.رودیدم شدنشون آب من. داشتی عاشقی وهوای حال و بود داغ ت کله!نبود خیالت توکه. ندارن رو جدید ناراحتی

.داد نمی اجازه زدنش حرف سره یک با پریسا ولی بزنم حرفی خواستم

:پریسا

مامان ام خونه که زمانی وقت، یک نکنه دارم استرس اش همه. رونگفتی واقعیت هم بیچاره دختر اون به حتی تو-

رومی چیزها تواین. بشه ایجاد ناراحتی خوام نمی. بشه زنده چیز همه دوباره و داره رزنسبت باگل سالومه بفهمه

فهمی؟

:گفتم باعصبانیت

.نفهمیدم وقت هیچ من. فهمم نمی... نه-

:وگفت اومد پایین صداش پریسا

...شایان کن گوش-

اعضای بین کردم وسعی کردم کوچیک رو بازخودم اما بودم نشده مرتکب گناهی که این با. کنم گوش خوام نمی-

من از سال دوازده این تو کس هیچ اما بزنم؛ پیوند رو شکسته چینی این خواستم. کنم برقرار صمیمیت خوانواده

خاکش کی د؟مر جوری چه رز گل پرسیدی بار یه تو خود همین کناراومدم؟ زر گل غم با جوری چه من که پرسید

...چشمم جلوی زنم که موقع اون کرد؟

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 228: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

228

کالفگیم و بود گرفته جون چشمم جلوی اتفاقات ی همه دوباره. اومد نمی خط سمت ازاون هم صدایی شدم ساکت

.بود شده دوچندان

:گفت بود شده مرتعش کمی که ای گرفته صدای با پریسا

.خوام می معذرت-

خیال بی-

:گفت باشه پرانرژی کرد می سعی که یصدای با ثانیه چند از بعد

!عصبانی داداش آقا بودم زده زنگ چیزدیگه یه واسه اصال من-

:بود وگرفته آروم صدام همچنان من ولی

چی؟ برای-

.بشه عوض هم بابا و مامان روحیه بیرون بریم بریزیم برنامه جمعه این میگه مهراد-

:گفتم. بدم پایان مکالمه به تر سریع داشتم دوست! کجا برای نپرسیدم حتی

.نه یا بیام تونم می که دم می خبر بهت شنبه پنج. باشه-

:گفت ندارم، صحبت ادامه به ای عالقه شد متوجه که هم پریسا

نداری؟ کاری. تو از خبر پس باشه-

:گفتم رمبیا در دلش از اینکه واسه فقط نداشت، تعریفی چندان خودم حال ولی بمونه وسط دلخوری خواستم نمی

.ببوس من طرف از و مهراد فقط نه،-

:پیچید گوشی تو ش خنده صدای

.خیر به شبت. دیوونه-

.خداحافظ-

ارشد مقطع دانشجوهای از یکی کردم، باز رو بود اومده گوشیم روی رانندگی موقع که پیامی و دادم خاتمه تماس به

:بود

.هستم جوابتون منتظر. کردم لایمی براتون رو اول فصل. نباشید خسته. استاد سالم-

:نوشتم جوابش در. کردم می استراحت کمی بود بهتر. نداشتم کار حوصله اصال امشب. کردم فوت رو نفسم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 229: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

229

.کنم می ایمیل رو جوابش صبح فردا. سالم-

ظرفی جا توی از. رفتم آشپزخونه سمت به و دادم قرار میز روی هم رو گوشیم. گذاشتم مبل روی و آوردم در رو کتم

ننوشید از قبل اما. کردم پر رو لیوانم و آوردم بیرون رو پرتقال آب بطری و کردم باز رو یخچال در. برداشتم رو لیوان

:زدم پوزخند. افتاد آب شیر به چشمم لیوان محتوی

.کش لوله شدی رسما-

هجوم گلوم به بغض. رفتم سینک متس به و دادم قرار میز روی رو لیوان بخورم، رو پرتقال آب از ای ذره که این بدون

:کردم زمزمه لب زیر. آورد

شده خبر چه. میارن یادم به رو تو و آوردن در زبون اشیاء ی همه انگار. ده می نشون رو تو چیز همه امشب -

گلم؟

...کردم محکمش و دادم قرار آب شیر روی رو دستم

بهم رو و کرد اخم بود لبش رو لبخند که حالی در و یچونشبپ نتونست کرد کاری هر و برد شیر سمت به رو دستش....

:گفت

.زنم می صدات کنم بازش خواستم بار هر فقط. ممنون واقعا کردی درستش خوب خیلی -

:گفتم و خندیدم بلند صدای با

چه به من! کشیدی پارچه هم اون روی که داشتی خوشکل عکس یه نداری؛ که هم دستپخت نداری؛ که زور -

!اینجا؟ روز هر بیام یامید

:گفتم و دادم تکون رو سرم غمگینی لبخند با

.داره خوبی پخت دست.. البته. کمه زورش تو مثل هم اون -

خونه فضای توی رو نگاهم و اومدم بیرون آشپزخونه از کنه، دوا رو دردی نتونست ام گونه روی اشک رد سردی

:گفتم بلندی نسبتا صدای با و چرخوندم

.خوام می و خودت فقط من... کنه آرومم تونه نمی چیز هیچ -

هنفر دو عکس. انداختم تخت روی رو خودم لباس تعویض بدون و خواب اتاق توی رفتم یکراست و رفتم باال ها پله از

رو لرزون صدای با موند؛ دیوار روی عکس به نگاهم اما چسبوندم، ام سینه به و برداشتم رو تخت کنار عسلی روی ی

:گفتم گالیه از پر لحن با تصویرش هب

.بودی کاش... سخته خیلی بودن عادی به کردن وانمود... کشه می ته تحملم ها وقت گاهی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 230: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

230

... کشیدم خالیش جای روی و کردم دراز رو دستم

از پس. کشیدیم نمی هم نفس شد می اگه. زدیم نمی حرفی من نه و رز گل نه. داد می نشون رو صبح چهار ساعت...

اهنگ یکی اون به و برگردیم کردیم نمی جرات حتی و بودیم کشیده دراز هم کنار آروم بودن هم با شب اولین تجربه

.کنیم

!ترسیدیم می

دختری هیچ به حال به تا که من چه و داشت رو فرجام نا عشق اون که رز گل چه. بود بار اولین ما دوی هر برای

.بودم نشده نزدیک

ودشخ روی بیشتر رو پتو فقط اما بشکنه رو سکوت این باالخره خواد می کنم فکر شد باعث که وردخ تکونی رز گل

من متری سانتی چند در که زنی کنم باور تونم نمی هنوزم که کردم می فکر این به من اما دونستم نمی رو اون. کشید

.بزرگتره ازم سال پنج و سی کشیده دراز

احتماال لعنتی سکوت این زدم نمی حرفی اگه. شد تموم طاقتم که داد می نشون رو دقیقه هشت و سی و چهار ساعت

:کشید می طول ابد تا

...من -

سالمه؟ چند هستی کردنش مالی تف عاشق که تابلویی اون توی دونی می-

:نشوند لبم روی لبخندی کرد می خودداری من به کردن نگاه از هنوز که رز گل لرزون و خجل صدای

پنج؟ و بیست-

:کردم صاف رو گلوم و داره خش خودمم صدای شدم متوجه

سال؟ وشیش بیست یا-

!نوزده-

کنی؟ می شوخی-

شه؟ نمی باورت-

.یاد نمی تابلو این به... بهت اصال فقط. نبود این منظورم-

:کرد زمزمه من به پشت طور همون

.خوام می معذرت-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 231: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

231

:بود مشخص الشون البه از سفید موی تار دو یکی که اش شده رنگ موهای به اصل، در. کردم نگاهش تعجب با

!؟ سالته نوزده تابلو توی اینکه خوای؟ می معذرت چی برای-

:داد فرو رو دهنش آب که شنیدم

.باشی من با امشب که اینه از بیشتر خیلی لیاقتت. نه-

:ددا ادامه رز گل و نتونستم که بودم خورده جا طوری اما بزنم حرفی خواستم

و جوون دختر یه من جای به باید اآلن باشم؟ مغرور و خودخواه قدر این تونستم چطور دونم نمی. نیست این حقت-

..ساله بیست نوزده حداکثر خوشکل

خشکم بودن ریختن اشک حال در که قشنگش و شرمگین چشمای دیدن از و چرخوندم خودم طرف به آروم رو سرش

:زد

رز؟ گل کنی می گریه-

:ندادم اجازه اما برگردونه رو صورتش دوباره کرد سعی

کنی؟ می گریه داری پرسیدم. کن نگام-

. دادیم ادامه همدیگه کردن نگاه به بازم اما شدیم سرخ خجالت شدت از. خوردن گره هم به دوباره چشمامون عاقبت

:گفتم و نذاشتم اما بخواد معذرت دوباره احتماال تا کنه باز رو دهنش خواست می

پشیمونم؟ کنی می فکر-

ها؟-

باشه؟ کنارم اینجا ساله بیست نوزده دختر یه تو جای به اآلن دم می ترجیح کنی می خیال-

...من...من-

:انداختم بهش بودم بلد که رو نگاهی ترین عاشقانه

االح که شه نمی باورم هنوزم. عجیبه برام. آره. گم نمی دروغ بهت. نیستم و نشدم پشیمون هم ثانیه یه برای حتی-

.کنم می انتخاب رو تو دوباره تردید ای لحظه بدون برگرده عقب به زمان اگه اما هستیم موقعیت این توی و اینجا

بارهدو اینکه از قبل بعد. بوسیدم رو پیشونیش و بردم جلو رو سرم آروم. زد قدردانی و تشکر حس از سرشار لبخندی

:گرفتم بغلم توی رو سرش و کشیدم جلو رو اون بشه شرمنده

!که واقعا ساله؟ نوزده دختر یه-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 232: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

232

...بچه دلت حتی تو یعنی. پیرم خیلی من آخه-

!خانم حاج نیست مهم-

!خانم حاج نگو من به-

:دادم ادامه. گذاشتم سرش سربه شد متوجه صورتم از اما کرد نگاهم دلخوری با و کشید عقب رو خودش

بزنه؟ من سر به ام بچه که زدم مادرم و پدر سر به گلی چه من-

...اصال یعنی-

:گفتم

!اصال -

.گرفتم بغلم توی رو سرش دوباره و کشیدم جلو رو اون و زدم آمیز شیطنت چشمکی و

«سالومه»

شتم یک ازش وگرنه بود محلی که باقیه شکرش جای باز. شستم می رو برنج داشتم که بود دهم بار برای کنم فکر

!بخوابه رفت نمی که هم خانم ریحانه این .موند می باقی شیشه

!ها میشه خاموش روشن گوشیت صفحه جان سالومه -

طوری .برگردوندم داشت قرار میز روی که رو گوشی. کنم کم خیسیش از کمی تا کشیدم تیشرتم پایین به رو دستم

:گفتم مصنوعی لبخندی با و باشه، میز سمت به اش صفحه که

.خوابم من کنه می فکر. کنه می اذیت داره دوستم.نیست مهم -

.دادم می جواب نباید اینکه تر مهم.بود مهم ولی

:گفت زیرلب و رفت باال ابروهاش

.اینجا بشین بیا. نده خرج به وسواس قدر این تمیزه برنج اون دختر. آزار مردم چه! وا -

!لاو بود حرف کم که این! زدم چشم یعنی خدایا. بشین بیا میگه تازه! آخ

:وگفتم بستم رو شیرآب

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 233: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

233

کنم؟ درست رو برنج االن -

:وگفت داد تکون نه نشونه به رو دستش

.کنیم می درست رفتن از قبل صبح همون میشه، کهنه فردا تا -

.ردمک خالی ظرفشویی سینک توی رو ها میوه پالستیک بشینم، بخواد ازم دوباره اینکه از قبل و دادم تکون رو سرم

.صبح میذاشتی هم رو ها میوه دخترم -

.باشه ای عجله کارها خوام نمی -

:گفت و داد تکون رو سرش لبخند با

.دارم دوست رو بودنت فرز این -

خودش نخوابیدن مدیون باید رو بودنم فرز این که دونست نمی. شدم مشغول کارم به دوباره و زدم لبخندی بهش رو

!باشه

!درما بگه بهم عروسم نداشتم سعادت من -

.خورد تکون هام شاخک. ایستادم سیخ

.بگیرم عروسی پسرم برای که موند دلم به حسرت! دونی می-

تا! که کنه نشون پسرش واسه رو القبا یه توی نمیاد. حله بذاره هردختری رو دست پسرش. نباش ساده سالومه

.نباف خودت واسه خودی بی. صبرکن آخرحرفاش

.بود گذشته عقدشون ازتاریخ وقت چند که شدم دار عروس فهمیدم وقتی-

!همینه حتما آره. کرده درددل هوس بیچاره پیرزن

:گفتم عریضه نبودن خالی واسه

بودین؟ مخالف شما -

:گفت من و من با

.یکی اون برا بودن ناجور وصله جورایی یه.خوردن نمی هم به...خب -

!استاد پسرشون هم اینا بوده، پایین سطح هدختر حتما.طبقاتی فاصله هم باز! بیا. کردم فوت رو نفسم

:گفت یهو بعد بود، ساکت ثانیه چند

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 234: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

234

.باشه داشته واجبی کار دوستت شاید بده بگیرجواب.میزنه نور هاش ازبغل داره باز گوشیت این جان سالومه -

با و کردم یجکتر. کرد می نمایی خود گوشی صفحه رو رضا نحس اسم. برداشتم رو گوشی و بستم غیظ با رو آب شیر

:فرستادم پیام رضا برای خانوم ریحانه به رو ببخشید یه

.کنم صحبت تونم نمی داری؟ کارم چی -

:داد جواب ای دقیقه از بعد

.ببینم بده زودجواب نیستی؟ خوابگاه مگه نتونی؟ چرا -

اش هرزه خود هم باز ردخو زنگ دوباره گوشیم. کردم ترش رو ام قیافه کنه، منقرض رو مردها طور این نسل خدا

: گفتم خانوم ریحانه به رو لبخندی با. میز روی گذاشتم و کردم خاموش رو گوشی.بود

.نداره کاری. کنه اذیتم خواد می که، گفتم -

: دادم ادامه دلم توی و

. ام نیمه و هنصف خوشی به بزنه گند جوری یه خواد می و پرسیده رو حالم مارال طریق از سجاد امروز فهمیده البد -

.پیچونده هاش دروغ با رو خونه عوضیش خود یا نیست، خونه خواهرم یا هم صد در صد

:من ریخته هم به افکار پریدتوی پا جفت خانوم ریحانه باز و

.«کشه می خجالت»گفت می رفیقش. ما سمت اومد نمی ها مدت تا همسرش مرگ بعداز -

:گفتم وردمآ درمی سینک داخل از هارو میوه که درحالی

!بکشه؟ چراخجالت -

:وگفت کشید آهی

. کشه می خجالت گفت می مدتها تا بودکه داده انجام نادرستی کارهای زنش مرگ طور همین و ازدواجش خاطر به -

.بده تحصیل ادامه کشورتا از خارج رفت که هم سال سه دو بعداز

.بهتربود سکوت هم باز بنابراین! رسیدم نمی ای یجهنت هیچ به کردم می روبررسی زن این های حرف که هرطرف از من

.کنم دستمال رو ها میوه تا برداشتم تمیز دستمال کابینت توی از

پروازی؟ بهش؟ میگن چی. رفت می شهر اون به شهر این از برگشتنش از بعد ها مدت تا-

:وگفتم دادم تکون الکی رو سرم مطلب، سراصل بره و بزنه رو حرفش زودتر داشتم عالقه که من

.همون آره -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 235: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

235

:داد ادامه خانوم وریحانه

.شد موندگار ایران دیگه پیش ماه چند همین باالخره خدا شکر که بود آمد و رفت در دانشگاهش با وقت چند تا -

:داد ادامه و کشید عمیقی نفس

کم بچه این درحق هم ما تهالب. بازکرد خونه این به رو شایان پای فرید رفیقش همون پیش سال هفت شیش تقریبا -

.نکردیم بد

!نبود که دیوبچه این «بچه این» از منظورش احیانا

.بشه ایجاد ناراحتی خواستیم نمی. نیاوردیم میون به شایان مجدد ازدواج از حرفی دیگه وقت هیچ ما -

و سبحانی استاد قضیه توی و ته داشتم دوست خیلی. گرفتم می رو جلوش هی اومد، می زبونم نوک تا حرفم هی

.دادم قورت رو حرفم کال مادره بعدی جمله با اما. بیارم در رو شایان

.ده می اهمیت بهش شایان مرحوم اون مرگ از بعد که هستی دختری اولین تو -

یجهنت در و زمین روی افتاد و خورد سر دستم توی پرتقال. بودم ایستاده ظرفشویی به رو و خانوم ریحانه به پشت من

لبه هب وحشتناکی صدای با سرم. دارم برش تا شدم خم بگیرم، فاصله بیشتر سینک از اینکه بدون کورها مثل هولم زا

:پرسید ول و شل لحن همون با. بشه بلند اتاقش داخل از هم آقا علی صدای شد باعث که کرد برخورد کابینت ی

بود؟ چی -

.بستم و هام چشم و چسبیدم دستی دو رو سرم! داخل فتر سانتیمتر یک قاعده به پیشونیم استخون کنم فکر

:گفت هول با خانوم ریحانه

.ببینم بردار و دستت سالومه؟ شد چی. الهی بمیرم -

:گفتم حال همون در و کردم پیدا رو خانوم ریحانه تارم دید با و کردم باز و هام چشم سختی به

.نیست چیزیم -

:گفت و فرستاد بیرون آسودگی سر از رو نفسش و برداشت پیشونیم روی از رو دستم بشینم، صندلی روی کرد کمکم

.بگیرن عکس سرت از بیمارستان ببرتت شایان بزنم زنگ بذار نشکسته، -

:گفتم و چسبیدم رو دستش کنه حرکت خواست تا ولی

.نبود محکم هم زیاد وگرنه. بود بلند صداش خورد سینک استیل به چون. خوبم گم می -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 236: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

236

به بود کرده قانعش حدی تا من توضیح انگار که خانوم ریحانه. مردم می درد زور از داشتم. سگ مثل گفتم می دروغ

:گفت و رفت یخچال سمت

.نکنه ورم جاش تا بذارم یخ بذار پس -

:اومد صداش. بستم و هام چشم دوباره

.گفتم می اینجوری نباید. شد من تقصیر -

:گفتم کنم باز و هام چشم اینکه بدون

.شدین تفاهم سوء دچار شما کنم فکر البته. بود خودم حواسی بی از -

:گفت بود معلوم توش هیجان که صدایی با خانوم ریحانه کنم، باز و هام چشم شد باعث پیشونیم روی یخ سردی

هدیگ .شم می هم خوشحال باشه چیزی چنین اگر اتفاقا! نگفتم چیزی که من. دخترم نگیر دل به و من حرف -

هک خصوصیتی هر با باشه هم ای دیگه کس هر اگر. خانومی که تو. کنم تکرار رو پیشم سال دوازده اشتباه خوام نمی

.کنم می قبول چرایی و چون هیچ بی بگه شایان

:کنم انکار داشتم سعی همچنان من و

...دنبال بودم اومده من راستش! نیست ما بین چیزی اصال که اینه من منظور نه -

:گفت خانوم ریحانه. کردیم نگاه هم به تعجب با دو هر و بمونه نصفه حرفم شد باعث خونه زنگ صدای

کیه؟ شب از ساعت این -

بلند سرش پشت دام می فشارش پیشونیم روی که حالی در هم من. رفت بیرون آشپزخونه از و داد خودم دست رو یخ

سرش پشت و مادربزرگش بغل تو پرید آرا دل در شدن باز محض به. ایستادم آشپزخونه در چوب چهار توی و شدم

:گفت نگرانی با خانوم ریحانه. شد خونه وارد شیوا هم

مادر؟ شده چیزی -

:نیفتاده بدی اتفاق که بود این از نشون شیوا لب روی لبخند

دیگه هم االن! هنشد ساکت هم دقیقه یه بیرون بریم قراره فردا گفتیم بهش که غروب از. مامان چی هیچ -

بودین؟ خواب شرمنده،. اینجا بیاره رو ما گفتم صابر به شد تموم طاقتم

.بودیم بیدار هم سالومه و من. اومدی کردی خوبی کار -

:گفت و اومد سمتم به نگرانی با شیوا. کردم سالم برگشتن، سمتم به دو هر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 237: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

237

شده؟ چی -

:داد جواب مادرش من جای به و

.کابینت ی لبه به خورد سرش -

:شیوا

!ها باشه شده دور زیاد نکنم فکر بیاد؟ صابر بزنم زنگ -

:گفتم و آوردم باال فورا رو دستم

.شم می هم بهتر کنم استراحت خرده یه. خوبم من. نه -

بیرون و برداشتم میز روی از هم رو گوشیم صورتم کردن خشک از بعد و آشپزخونه داخل رفتم حرف این گفتن با

:گفت هیجان با آرا دل. رفتم اتاقم سمت به خیر به شب گفتن از بعد و اومدم

بخوابم؟ تو پیش بیام هم من -

:گفتم لبخند با بهش رو

.عزیزم البته -

:گفت شیوا ولی

.بیرون بیاد ما با بتونه صبح تا کنه استراحت بره بذار. مامانی نداره حال سالومه خاله -

تاقا وارد آرا دل و مادرش و شیوا به رو احمقانه لبخندی با همراه. نداشتم بزنم حرف ینا از بیشتر و وایستم اینکه حال

.کشیدم دراز تخت روی رفتم یکراست و شدم

:رضا طرف از هم اون پیام یه فقط. کردم روشن رو گوشیم

کجایی؟ کردی؟ خاموی و گوشیت چی واسه -

:دادم جواب گونه پچ پچ صدایی با و کردم پوفی. خوردن زنگ به کرد شروع هم بالفاصله و

بله؟ -

کجایی؟ -

!وسط؟ این میگی چی تو. کردم کجی دهن واسش و دادم فاصله گوشم از رو موبایل

:گفتم حوصلگی بی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 238: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

238

ذاری؟ نمی راحتم یکسره غروبه از داری کارم چی -

آره؟. آزار دل شه می کهنه بازار به میاد که نو -

:گفتم حرص با

فکر موردم در کسی خواستم نمی. داشتم کار نباف خودت واسه الکی دوما! نبودی بازار تو هم اولش زا تو اوال -

.کنه بد

...خودشون ماشاال که دانشجوها! نیستی؟ خوابگاه تو مگه -

:کالمش بین رفتم کالفگی با

.رضا بزن و حرفت -

:گفت آرومی صدای با و کرد پوفی

!سالومه شدی تلخ -

:گفتم و زدم پوزخندی

!بودم؟ شیرین اولش از -

.خدا رضای به راضیم ما خب ولی. تلخ ما با بودی شیرین همه با هم اولش از! نه خب! هه -

:که بزنم داد و کنم جمع و انرژیم ی همه داشتم دوست خیلی

.شو خفه -

.بودم مدیونش هم طرفی از و بره بیرون صدام خواستم نمی ولی

:گفت دید که رو سکوتم

!شدن نگرانت بعضیا شنیدم -

!باشی شده خوشحال چندان کنم نمی فکر -

:گفت عصبی صدای با

! پستم حد این تا کنی می فکر! سالومه کنی می فکر چی من مورد در تو -

:گفتم دلم تو

.بکنی رو فکرش که اون از بیشتر -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 239: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

239

:گفت دلخوری لحن با

روش یا بود داده طالقش باز صد االن تا بود من جای دیگه کی هر! بینی می رو خواهرت اخالق خودت خوبه -

!بودم گفته بهت چی که یادته. موندم من اما. بود آورده هوو

هب دونستن می فامیل ی همه. بود کرده ردیف واسم موندنش بابت هایی پرت و چرت چه که بیارم یاد به خواستم نمی

!کنه ازدواج ساله سی دختر بایه ساله سه دو و بیست پسر یه باید چرا وگرنه کرد ازدواج خواهرم با پدرم ارث خاطر

:گفتم ربط بی کامال و آرامش با

.بشه تموم ماه پنج تا کنم فکر. دم می بهت تومن صد ماه هر -

:پرسید مشکوک

!چی؟ -

:فرستادم بیرون رو نفسم

.قرضم -

:شد جدی صداش

.ومبشن موضوع این به راجع چیزی خوام نمی دیگه. کن بس -

:گفتم. کرد می درد کم یه هنوز. دادم پیشونیم به خفیفی فشار دست با

.نیست خوش حالم کنم؟ قطع شه می رضا -

:شد عوضی البته و مهربون لحنش

..برات رضا کوچولو؟ خانوم شده چی -

.نداشتی کاری بود معلوم هم اولش از. کنم قطع خوام می گفتم فقط. بسه -

:گفت وریدلخ لحن و بلند صدای با

؟!باشم داشته کاری باهات باید حتما صدات شنیدن برای کنی می فکر چرا -

:اومد در پچ پچ حالت از صدام و کنار گذاشتم رو مالحظه دیگه

...سقفی یه زیر خواهرم با هنوز وقتی باشه نباید این جز چون -

:دادم ادامه بکنه اشتباهی برداشت خودش برای بذارم اینکه از وقبل

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 240: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

240

و زندگیم که نیستم دخترا دست اون از من چون کن، بیرون سرت از رو من سمت بیای تا بدی طالقش اینکه فکر -

.شم.. می.. ن دوم زن وقت هیچ... وقت هیچ من! بسازم دیگه نفر یه زندگی خرابه روی

هام خوشی وقت یچه. شد می طور همین همیشه.. لعنتی. کردم خاموشش بالفاصله و. کردم قطع رو گوشی حرص با و

. نداشت دووم

اگه. باشن نشنیده و صدام و باشن خوابیده کنه خدا. اومد نمی بیرون از صدایی. شد اشک از پر هام چشم دوباره

در هم اون شاید البته و. زدم رو حرف این اون های حرف جواب در من کنه می فکر خودش پیش مادره باشن شنیده

.کنه بد فکر موردم

.دادم باریدن اجازه هام اشک به و چسبیدم رو سرم کالفگی با

رو جوونی هوای و حال و باشه جوونیش اوج تو رضا االن که طبیعیه و. کرد ازدواج خواهرم با رضا که بودم چهارم کالس

دگن شانس از و. کنه تحمل رو نداره هم جذابی چندان ی قیافه قضا بر دست که اش ساله چهل زن نتونه و باشه داشته

. داره عالقه من به که میگه و من روی گذاشته دست هم من

!....ام زده کپک شانس این با من سر بر خاک.. سرش بر خاک

....

!کنم می ات خفه هام دست همین با یا بزن حرف یا سالومه -

.نزد حرف من با.. بود اینجا اومدم.. داشت کار چی جا این دونم نمی بخدا -

:زد داد باباش به رو و کشید پشت از و من مارال که بیاد فرود من صورت تو احتماال ات شد بلند سجاد دست

.رفت رضا عمو اومدیم ما. بودم اینجا هم من. گه می راست عمه -

! هکن چیکار باهام خواست می بگم بهتره یا. بگه چی خواست می رضا که نبود جریان در که این با کرد دفاع ازم مارال

ی همه از رو من و بشه بین بد بهم اتفاق اون از بعد اینکه تا بوده چی ماجرا اصل که فهمید می سجاد دبو بهتر شاید

...کنه دور خونوادگی های جمع

.برد خوابم و نداد بهم رو هام بدبختی مرور اجازه این از بیشتر دیگه گریه، شدت از هام چشم سنگینی و دردم سر

***

:من به رو پریسا

بریزم؟ چای اینور دی می و فالسک اون ان؟ج سالومه -

.دادم پریسا دست به و برداشتم سرم پشت از رو فالسک و شدم خم بودم نشسته خانوم ریحانه کنار که من

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 241: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

241

:گفت بود نشسته شایان کنار که شیوا شوهر صابر آقا

کجایین؟ اهل خانوم سالومه -

:پریسا

.شمالیه خودمون مثل هم سالومه -

ریساپ از رو متعجبم نگاه شد باعث شایان نگاه سنگینی! ندارم؟ زبون خودم من آیا. گرفت حرف به رو صابر مهراد آقا و

:پرسید شیوا. کرد می نگاهم مهربونی لبخند با داشت. بگیرم

!شمال؟ کجای -

:گفتم بگیره حرف به رو یکی این باز کسی اینکه از قبل

.نور الویج -

:گفت و شایان بغل پرید آرا دل. بودن ساکت بگیره حرف به رو صابر داشت سعی همچنان که مهراد آقا جز همه

کجاست؟ البیج دایی -

:گفت و کرد نوازش رو آرا دل موهای مصنوعی کامال خونسردی با شایان

.مازندران استان تو. نور شهر تو جاییه یه -

:گفت و زد ای کوله و کج لبخند شیوا

.کنیم صحبت هم با که نشد فرصت البته. نپرسیدیم هم رو تو فامیلی حتی مدت این ما کردی دقت -

:گفت شایان. بود نگران پریسا نگاه اینقدر چرا دونم نمی

.دارم کار کلی فردام واسه برگردم زودتر باید من بخوریم؟ ناهار خوایم نمی مامان -

:گفت ظاهری لبخندی با و محکم لحن با شیوا ولی

!جان سالومه بودم شما با -

:گفتم دودلی با شیوا جواب در. بود گرفته استرسم هم من چرا دونم نمی

.خطیبی -

بار این. نبود شوکه آقا علی حتی و صابر و شیوا و خانوم ریحانه مثل اش قیافه ولی. شد ساکت هم مهراد حتی حاال

:گفت عصبی صدایی با شایان

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 242: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

242

کشی؟ نمی رو غذا گم می! ها شمام با مامان -

!شد بجال -

. کنن نگاه بهش همه شد باعث که بود شیوا صدای این

!نیستن؟ فرزندت احتماال ایشون جان شایان! اسمی تشابه چه -

:گفت و کرد عصبی ای خنده

.باشه خطیبی نباید هم فامیلیش بگیریم فاکتور رو سنش اگه البته -

:داد ادامه خشکی صدای با و

.بیاد بر ازت کاری ینچن که بودی احمق اونقدر تو چند هر -

:توپید شیوا به پریسا اون جای به اما. بارید می خون شایان نگاه از

.کنی تمومش بهتره-

!خبره چه اینجا بگه من به بشه پیدا هم یکی کاش! باشه داشته کردن تموم قصد که خورد نمی شیوا ظاهر به اما

اب مادرش به رو و گرفت شیوا از رو خشمگینش نگاه هم ایانش. زد صدا رو شایان ای وارفته و شل لحن با خانوم ریحانه

:گفت ای دوستانه نسبتا لحن و آروم صدای

.رزه گل ی برادرزاده.. سالومه. دم می توضیح براتون -

!من فامیلی شنیدن محض به شن می طوری این اینا چرا نیست؟ همین قصه مگه! همین خب

:گفت دلخوری با شایان به رو صابر آقا

نبود؟ بس همه برای! شایان بدی ادامه خوای می کی تا -

:گفت صابر آقا به خطاب لب زیر شایان و

.باش ساکت تو -

:رفت باال صداش عصبی حالت به شیوا

اب و کرد سواستفاده تو اعتماد از و بود تو صمیمی دوست زمانی یه چون باشه ساکت باید صابر. گی می راست آره -

نبود؟ بس. عروسیش به زدی گند. اومدی در خجالتش از خوب که هم تو.. .کرد ازدواج خواهرت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 243: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

243

شاید. دونم نمی. انداخت پائین رو سرش و نگفت هیچی ولی داشت دادن جواب واسه حرف شایان کنم می حس

:گفتم لرزونی صدای با. کرد می رو من حضور مالحظه

!زدم؟ بدی حرف.. من -

:گفت و زد لبخندی پریسا

..عزی نه -

:کرد قطع رو پریسا حرف حرص با شیوا

.باشه مسئله از پر همیشه ازدواجش کرده عادت که شایانه آقا این! نزدی بدی حرف تو! نه تو -

:گفت لرزونش صدای با آقا علی ولی. نبود جمع این تو دیگه انگار. انداخت پایین رو سرش خانوم ریحانه

!ها بچه -

کار ترین عاقالنه شاید. کرد اشاره آرا دل به کنم می نگاش شد متوجه وقتی شایان. نشنید رو صداش کسی انگار ولی

و پوشیدم و هام کفش و گرفتم رو آرا دل دست و شدم بلند سریع. بشیم دور جمع این از شیوا دختر همراه که بود این

:گفت که شنیدم لحظات آخرین در رو شیوا صدای ولی. گرفتیم فاصله انداز زیر از

!نباشه خبر با هم مظلوم خانوم این معلوم کجا زا -

:ندم جواب و برنگردم شد باعث شایان صدای و

.نداره خبر هیچی از اون -

و دادم جواب ربطش بی سواالی به هم دقیقه چند هر و کردم نگاه آرا دل بازی به و نشستم چشمه کنار ای دقیقه چند

که من برای حداقل. نداشتن دوومی ها خوشی وقت هیچ. گفت می درست حسم واقعا که کردم می فکر خودم با

! بود اینطور

خانوم ریحانه دیشب های حرف با و. آوردم گیر سختی از دور به و خوب شغل یه که کردم می خوش دل داشتم تازه

. بود شههمی مثل شایان البته. بگیرم نظر زیر رو شایان های العمل عکس امروز خواستم می کوچیک درصد یه شاید

:کردم زمزمه حرص با. متین و مهربون

؟!انداختی هم جون به رو خونواده کردی غلطی چه بگو دقیق جان عمه -

خدایا. بزنم حرف مرده پشت نیست درست پوسیده هم هاش استخون حتما االن بدبخت ی عمه. گرفتم گاز رو لبم

.ببخشید

سالومه؟ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 244: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

244

. برگشتم صدا سمت به! اسمم آخر چسبوند می هم خانوم یه یا زد می صدا و مفامیلی یا که این سالومه؟ شدم کی!! جان

.سمتش برم کرد اشاره دیدنم با شایان

:گفتم و کردم نگاش سوالی حالت با و شدم بلند سنگ روی از

کجا؟ -

.بریم بیا -

اب هی که رو آرا دل وابج کسی. کردن می جمع رو وسایل داشتن. رفتیم بقیه سمت به هم با و گرفتم رو آرا دل دست

اومدن موقع. کردیم جمع رو لوازم و اسباب و رفتم بقیه کمک به هم من. نداد «ریم؟ می داریم چرا» پرسید می بغض

اشینم سوار گفت و شد مانع شایان برم ماشینشون سمت به خواستم تا االن ولی بودم نشسته اینا پریسا ماشین تو

.بشم خودش

شایان و من بین هم کلمه یه حتی که بعد ساعت نیم تقریبا. بودن شده پریسا ماشین سوار هم نومخا ریحانه و آقا علی

پیاده رو آقا علی تا حیاط داخل رفت مهراد آقا ماشین فقط و کردن توقف خونه جلوی اتوموبیل سه هر نشد بدل و رد

.کنن

تپش هم بقیه. رفتم داخل و شدم پیاده ماشین از. موندم می اینجا نباید دیگه اومد می بوش که اینطور. داشتم دلهره

:گفت من به رو پوزخندی با شیوا. اومدن سرم

.نداره مخالفتی کسی. شایان خونه برو کن جمع رو وسایلت جان سالومه -

:گفتم گیجی با

چی؟ -

:گفت و کرد اشاره رو شایان

.نداره مخالفت ازدواجتون با کسی گم می -

:گفتم و کردم وتف کالفگی با رو نفسم

.کنی برخورد بخواد دلت جور هر باهام دم نمی اجازه ولی اومده پیش چی شما بین دونم نمی -

:گفت و کرد اخم جاش به و شد کمرنگ پوزخندش

.باش خوش شایان آقا با برو هم حاال. کردی بازی تمیزی نقش -

:گفت من به خطاب ولی شایان به رو کنایه با و

.جور یه دفعه هر منتهی. کنه وصلت تر پست خودش از با داره عادت ما داداش آقا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 245: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

245

قدراون. بیاد در حالت این از تا بگه چیزی یه داشتم دوست چرا دونم نمی. ناراحت و بود دلخور نهایت بی نگاهش شایان

.بدم رو شیوا زشت توهین جواب باید نشدم متوجه که گرفتم قرار شایان نگاه تاثیر تحت

:گفت و زد تلخی خندپوز شایان

!زنی؟ می برادرت با تو که زنه می حرف مدلی این دشمنش با آدم! ... منی؟ خواهر تو -

:گفت و داد تاب ای حوصله بی حالت با رو لباش شیوا و

.خانواده آرامش زدن هم به جز نداری هدفی هیچ که کردی ثابت وقته خیلی تو. شایان نداره تاثیری -

پشیمونم؟ کنم ثابت بهت تا بزنم زور چقدر نداره اهمیتی نه؟.ببخشید بگم بار چند نیست مهم-

قاآ علی اتاق توی و بود پایین سرش هم خانوم ریحانه. کنه دفاع شایان از یکی داشتم دوست. کردم نگاه پریسا به

.بود نشسته تخت کنار

:گفت مادرش به رو شایان

اینه؟ نظرت هم تو مامان؟ -

:گفت شایان به رو پریسا. کرد گردش شایان و من بین غمگینش هنگا خانوم ریحانه

!نشیا ناراحت وقت یه. نداره درمون درست عقل شیوا دونی می که خودت داداش -

:گفت شده گرد های چشم با شیوا

زدنه؟ حرف طرز چه این!! پریسا ام بچه مگه من نداره؟ درمون درست عقل کی -

:کشید رو شیوا دست صابر

!ها میشه بد بابات یا مامانت حال وقت یه. خانوم دیگه بسه -

:گفت شایان به رو شیوا

!دهبو اشتباه کارت فهمیدی وقته خیلی که کن ثابت و کن رد رو دختره این االن همین نیست بینتون چیزی اگه -

:پرسید اخم با و آورد باال رو سرش شایان

کارم؟ کدوم -

.خرفت پیرزن اون با ازدواجت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 246: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

246

تو تاداف شیوا دنبالش به و شد بلند پریسا جیغ که ببرم موضوع به پی تا دادم می فعالیت اجازه مغزم به داشتم زهتا

رفتگ شیوا جلوی تهدید نشونه به رو اش اشاره انگشت باشه کرده قاطی که انگار شایان. شد گرد هام چشم. صابر بغل

:

...کنی توهین بهش دیگه بار یک فقط.. دیگه بار یک -

هب قلبم. حساسه خیلی آرا دل روحیات به شایان دونستم می آخه. نبود روشکر خدا که گشتم آرا دل دنبال چشم با

!بودم من بد اتفاقات این ی همه باعث یعنی. کوبید می ام سینه به رو خودش وحشتناکی طرز

:شد بلند صابر صدای. چرخیدم اتاق سمت به و ندونستم جایز رو موندن دیگه

کنی؟ می بلند من زن روی رو دستت حقی چه به تو شایان -

روی کردن بلند دست خاطر به صابر تذکر این بدون حتی بود معلوم. گرفت خودش به گناهکار ای قیافه شایان

:کردن نمی پخش شیرینی و گل که دعوا توی حال هر به اما شده پشیمون خواهرش

.نگرفتی و بگیری و جلوش باید تو که حقی همون به -

:گفتم خودم به گریه با. آوردم در تخت زیر از رو ساکم و بستم رو اتاق در

چی؟ خونواده داری؟ پول! بدبخت؟ بری داری رو کجا -

:بود داده قرار مخاطب رو مادرش. ببینم رو عصبانیتش کردم نمی فکر وقت هیچ. بود عصبی شایان

نه؟ بود همین دلت حرف هم تو زنم؟ می هم به رو خونواده آرامش من شنیدی؟ مامان -

از دفاع به هم باز پریسا! کردن کوتاهی شایان حق در گفت نمی دیشب مگه! داد نمی جواب مادره چرا موندم من

:شد بلند شایان

.بیا شب. برو االن جان شایان -

:کنه آروم رو جو داشت سعی که مهراد صدای و

.بشه خیر به ختم بفرستین صلوات -

:گفت گریه با شیوا

.بشکنه حرمت بلده فقط آقا این. ده نمی جواب صلوات دیگه -

نتم ذارم نمی بیفتم گدایی به. بدم پس بهش تا گذاشتم میز روی رو گوشی و آوردم در گوشی توی از رو کارت سیم

. شد باز در بدم جواب اینکه از قبل و خورد ضربه اتاق در به. کردم پاک رو اشکم مانتوم آستین با. باشه سرم روی

. کیه ببینم تا برنگشتم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 247: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

247

کنی؟ می کار چی داری -

جلوی رو شدنش خورد نداشتم دوست که شایان حتی. بودم دلخور شون همه از. ندادم رو جوابش. بود شایان صدای

آخرین در. هام کتاب طور همین. گذاشتم ساک توی و آوردم در ها کشو توی از رو هام لباس. ببینم اش خونواده

ینسنگ بودم اومده اینجا به که روزی اولین از ساکم. ایستادم جلوش دست به ساک و کشیدم عمیقی نفس هم لحظات

:گفت و فشرد هم به و هاش دندون صورتم دیدن با. بود شده تر

کردی؟ گریه -

:بزنم داد خواستم می

!ببینی و کسی اشک خوره می ضربه روحت االن چه؟ تو به آخه -

:گفت و انداخت پایین رو سرش من عصبی گاهن مقابل در

.دادم می توضیح برات باید -

:گفتم لرزید می که صدایی با

..این از بیشتر تا برم بهتره هم حاال. ندارین مسئولیتی هیچ من قبال در شما. نکردین رو کار این ولی -

. بری که ذارم نمی یعنی. نه فعال -

! باشه کرده فکری من مورد در اون و باشه درست شیوا های حرف نکنه. پرید باال ابروهام

:نداد بهم رو بیشتر روی پیش اجازه حرفش ادامه با اما

.کنم راه به رو و چیز همه که وقتی تا حداقل نه -

باشه؟ تو فکر به داشتی توقع واقعا! نیست تو فکر به واگیر هاگیر این تو هم این! دیدی

یرونب اتاق از و کشید بیرون دستم از رو ساک دسته حرکت یه با. بزنم حرف و گیرمب رو درست تصمیم بتونم من تا

:گفتم و کردم حرکت سرش پشت سریع هم من. رفت

.برم من که بهتره کنید، صبر لحظه یه -

:ایستاد پدرش اتاق در جلوی شایان و رسیدیم جمع به

.برگرده جمعتون به آرامش تا رم می من -

و ودب شیوا به نگاهش فقط پریسا اما بگیره، رو جلوش یکی تا چرخوندم می مادرش و پریسا بین سرگردون رو نگاهم

.گذاشت نمی باقی شیوا از چیزی ثانیه چند عرض در کنه مراعات خواست نمی اگه مطمئنا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 248: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

248

:کرد اشاره رو در و برگشت سمتم به شایان

.بفرما -

شایان تا و دنبالمون اومد پریسا حیاط توی. رفتم بیرون و افتادم راه اون از جلوتر مطیع و خوب بچه یه مثل هم من

:چسبید رو من دست بشه ماشین سوار

شکلم وگرنه ایه، کینه خیلی سر بر خاک شیوا. نبود تو تقصیر اصال اتفاقات این! نشیا ناراحت وقت یه جان سالومه -

.نیست هم ها بزرگی این به

:بگیرم پریسا از ور نگاهم شد باعث شایان محکم صدای

.کنیم درست رو چیزی تونیم نمی تو و من نخوان همه وقتی تا. بسه پریسا -

:لرزیدن به کرد شروع اش چونه پریسا

!شایان -

:گفت و گریه زیر زد و

نه؟ مگه نیای طوالنی مدت یه باز بری ذاری نمی که تو -

:گفت و زد گرمی لبخند شایان

هم شیوا کردم، اشتباه من اگر. بیام خوام نمی دیگه که کن وانمود ها اون جلوی اینطور تو ولی دیوونه، نه که معلومه -

. دمب ادامه بحث به بخوام که این تا برم بهتره هم حاال. بود تر بزرگ من اشتباه که دارم قبول خب ولی. نبود مقصر کم

:داد ادامه غمگینی لحن با و

!بود عقیده هم باهاش هم مامان انگار! دیدی که خودت -

:وسط انداختم و خودم ناشور قاشق مثل یهو

.کرده کوتاهی حقتون در که دونه می گفت می حتی اون نداره، نظری چنین مادرتون نه، -

:گفت شایان به رو باشه گرفته مضاعف انرژی انگار که پریسا. بودن شده ساکت من به نگاه با پریسا و شایان

توئه؟ طرف هم مامان دیدی دیدی؟ -

:گفت و داد تکون رو سرش لبخندی با شایان

.داخل بری بهتره هم تو خب. آباجی خیال بی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 249: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

249

:زد صدا رو پریسا دوباره داخل، بره خواست پریسا تا

گلی هدست وقت یه تا ببر خودت با رو بچه! نیست هم خیالشون عین که اینا نشسته، صابر ماشین تو آرا دل راستی، -

.نده آب به

:گفت من به رو اش جمله اتمام با و

خانم؟ سالومه شینی نمی -

بود که چی هر. شده چی بشنوم خودش زبون از که بود بهتر شاید. گرفتم جا جلو صندلی روی تمام دودلی با من و

.بودم شده اونها خونوادگی جریان وارد هم من ناخواسته حاال

«شایان»

یم فقط. رم می کجا دارم دونستم نمی حتی. بودیم نشسته ماشین توی کلمه یه حتی آوردن زبون به بدون و ساکت

ساک. پاییدم می چشمی زیر رو سالومه و گشتم می بر هم یکبار لحظه چند هر. رفتم می جلو هدف بی و روندم

.بود زده زل رو روبه به فقط و فشرد می خودش به و پاهاش روی بود گذاشته رو دستیش

کسی سربار که رسیدم می نتیجه این به منم اگه. بود هم طبیعی. کشه می زجر خیلی فهمید شد می صورتش از

خودش قول به همون. زد شیوا که بود حرفی ترسوند می بیشتر رو من که چیزی اما بمیرم خواست می دلم هستم

.خرفت پیرزن با من ازدواج

گرفته وجدان عذاب اما بزنمش بود حقش گرچه. کنم آروم رو خودم کردم سعی و دادم فشار هم روی هامو دندون

ایه شیشه خرده وقتا خیلی شاید. بود خواهرم حال هر به اما تربیتیه بی بچه مقدار یه آرا، دل برعکس درسته. بودم

در. متنفره عزیزانش خصوص به و دیگران قلب کردن زخمی از نداشتم شک اما برید می رو بقیه پای و دست دلش

.کین ره از نه و عقرب نیش قضیه همون اصل

جاک کنم؟ چیکار حاال که کردم فکر این به و انداختم سالومه به نگاهی نیم دوباره. نبود این مشکل فعال حال هر به

برادر مخصوصا. خدا امان به کنم ول رو پناه بی ساله بیست نوزده دختر یه که شد نمی بمونه؟ باید کی پیش و ببرمش

که جالبه. انداخت می اون یاد رو من بیشتر موندم می کنارش بیشتر که ای دقیقه هر و وزر هر که کسی و رز گل زاده

.نداشت هاش جوونی عکس تابلوی حتی یا اون با شباهتی چندان هم ظاهر در

هک هایی لب و کوچولو بینی معمولی، کامال و رنگ ای قهوه چشمایی. گونه برجسته های استخون با تکیده صورت یه

لب به ای لحظه چند باشه حواسم اینکه بدون. شدن می فشرده هم روی باشن کردن گریه آماده انگار حظهل اون در

.دادم رانندگی به دوباره رو حواسم بودم اومده خودم به ناگهان که حالی در بعد و موندم خیره هاش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 250: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

250

!شیطون بر لعنت

نیست؟ گرمت-

چیزی سالومه. کشیدم پائین رو کنارم شیشه بعد. زدم باد یکم رو خودم و برداشتم فرمون روی از رو راستم دست

کردم؟ می شروع رو بحث باید چطوری. انداخت باال رو هاش شونه فقط و نگفت

... و رستوران یه بریم داری دوست خوری؟ می چیزی گم می-

:زد حرف باالخره

.نه -

:گفتم. شدم می تر حالخوش داد می ادامه سکوت به بازم اگه لحنش به توجه با که چند هر

...خوای می-

!نه-

.برگردوند شیشه سمت به رو صورتش فشرد، می هم به محکم رو لبهاش فقط که اون و کردم نگاهش

.بگم خوام می چی دونستی نمی که تو-

:داد ادامه طور همون

.نه باشه که چی هر. نیست مهم-

.بگو چیزی یه خودت حداقل پس-

:دکر غافلگیرم زد که حرفی با نداره ای فایده که رسیدم می نتیجه این به داشتم وقتی و کرد مکث ای ثانیه چند

گفت؟ می رو من رز عمه نکنه کردین؟ ازدواج خرفت پیرزن اون با شما که بود چی خانم شیوا منظور-

«سالومه»

گفت؟ می رو من رز عمه نکنه کردین؟ ازدواج خرفت پیرزن اون با شما که بود چی خانم شیوا منظور -

حظهل اون تا انگار که دلخورش و عصبی نگاه. چرخوندم سمتش به رو گردنم نشنیدم جوابی چون و گذشت ثانیه چند

:گفت آروم صدای با و دوخت برو رو به رو بود من روی

!دادم جوری چه رو جوابش که دیدی-

.بود ای دیگه چیز سوال این از منظورم ولی-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 251: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

251

:گفت و فرستاد نبیرو آه صورت به رو نفسش

.بود همسرمن رز گل-

فایده بی هام چشم نشدن درشت واسه تالشم. خوردم جا هم باز اما بشنوم چیزی همچین یه داشتم توقع که این با

جمله نای راحت چقدر. نزنم زل بهش مضحکم ی قیافه این با که بود این بگیرم و جلوش تونستم که قسمتی تنها و بود

:گفتم خودم به. معمولی ازدواج یه عین! آورد زبان به رو

کنی؟ درک رو درشتش و ریز های محبت همه دلیل تا بود کافی جمله این! بودسالومه؟ کافی -

:زدم نهیب خودم به و دادم تکون رو سرم حواسی بی با و هست؟ رضا و اون بین فرقی چه

اشه،ب گردنش به رز عمه به نسبت دینی هم اگر د،کر محبت تو به باشه، بد هم چقدر هر اون. سالومه نباش انصاف بی-

.نداره مسؤولیتی تو به نسبت هم باز

:شکست رو سکوت. دوختم بیرون به خودم سمت شیشه از رو نگاهم

.بودن مخالف ام خوانواده هم اولش از-

به تا میزدی فیحر یه خواهرت مثل هم تو کاش.کنم بارت حرف کلی تا بودم دیده احترامی بی ازت مدت تواین کاش

!حیف بشکم،ولی حرمت تونستم می هم من تا. بیاد دلم

.نیست که حاال حتی وایستم همه جلوی که هست و بوده عزیز برام خاطرش قدر اون-

:فرستاد می منفی موج درونم از یکی انگار

سراغش به وجدان عذاب لسا همه این از بعد کرده،حاال حال و عشق ات عمه وثروت پول با تونسته که جایی تا آقا -

.داره خنده! هه. گرفته جبران به تصمیم شده، پیدا ات کله و سر تو و نداره وجود رزی گل دیگه چون و اومده

بهش نسبت ساعت دو این عرض در دیدم که موضوع این تونستم نمی.دوختم پاهام به و گرفتم بیرون از رو نگاهم

منزن فریاد بهش رو و بگیرم رو زبونم جلوی شد می باعث احترام قضیه همون اما کنم، پنهون خودم از رو کرده تغییر

:که

.متظاهر دروغگوی ای -

نمک نگاه صورتش به اینکه بدون. کنه تبرئه رو شایان تا کنه پیدا دلیلی یه خواست می که بود هم حسی یه انگار

:پرسیدم

مرد؟ کی ام عمه -

.پدرت... فوت از بعد ماه هفت شش، -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 252: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

252

مرده، پیش سال دوازده رز عمه. منفیه موج دهن رو زدم پهن چسب یه و کردم نگاه بهش و آوردم باال و سرم تعجب با

و بعجی اونقدر اما بوده پایبند بهش نسبت واقعا شایان که کنم گیری نتیجه خوام می! جان استاد جوونی اول یعنی

. نترس! گی می دروغ داری هم هنوز که بگم بهش دوباره و برداره رو پهن چسب کنه وادار رو آدم که منطقیه غیر

.گیره نمی پس رو ثروتت کسی

برورو به نگاه با آورد، در رو ریموت و برد پیراهنش جیب تو رو دستش کرد، توقف که جایی تا شد کم ماشین سرعت از

:گفتم فورا. هستیم خودش خونه در جلوی شدم متوجه

.شم نمی اشم مزاحم دیگه بدین اجازه اگه -

:داد جواب شد، می باز آهسته آهسته، داشت که بود حیاط در به نگاهش که حالی در

.نبودی مزاحم وقت هیچ -

.بریزم هم به رو شما زندگی خوام نمی من اما -

:گفت مکث ثانیه چند از بعد

.ریخته هم به که وقته خیلی من زندگی -

در حرکت به رو ماشین خواست تا. کرده فرض خر و من گم نمی هیچی من هی! این دهن تو بزنه دست پشت با یکی

:گفتم بیاره

.بشم سوءتفاهم باعث خوام نمی دیگه من ولی -

:گفت نره باال کرد می سعی که صدایی با و شد دقیق صورتم به

.بگیرم درست تصمیم یه بذار کن، درک رو شرایطم کنم می خواهش -

:گفتم و دادم تکون گیجی با رو سرم

.شه می حل شما مشکل برم اگر من! کنم می و کار همین دارم هم من خب -

:زدم می حرف داشتم هچنان من و برد حیاط داخل به رو ماشین من به توجه بی

صدیقی؟ آقای هستین متوجه... دارن ظرفیت که گفت خودش دارن، جا اینا دوستم خوابگاه برم هم االن همین -

:گفت شد می پیاده که حالی رد و کرد باز رو ماشین در

.بده بهم رو خوابگاه شماره. متوجهم بله -

.سریش! گفتیم دروغی یه ما حاال چی؟ یعنی این االن بست، رو در و شد پیاده و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 253: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

253

بود شده خم آب شیر جلوی که شایان به شد کشیده نگاهم بعد و کردم نگاه حیاط بسته در به و شدم پیاده ماشین از

جا مادره ی خونه تو و شدم زده جو اومد یادم که بیارم در و گوشیم خواستم. زد می آب شصورت به داشت و

. قبلیم موبایل کردن پیدا واسه ساکم کردن رو و زیر به کردم شروع و کردم باز رو ماشین عقب در. گذاشتمش

مسی. کنم نمی پیدا تیاجیاح بهش دیگه کردم می فکر که داشتم خوشی دل چه کردم، پیداش مها ته اون از باالخره

رو هب رو به نگاهش و بود نشسته پله روی. کردم نگاه شایان به. انداختم گوشی توی و آوردم در کیفم توی از رو کارت

.نیست اینجا حواسش اصال بود معلوم. بود

صدای خوردن بوق کلی از بعد که گرفتم تماس یلدا با. بودم کرده ذخیره کارت سیم روی رو هام مخاطب شکر رو خدا

:پیچید گوشی تو آلودش خواب

هوم؟ -

:لبم روی نشست کمرنگی لبخند

خوابی؟ هنوز تو گذشته، هم ظهر از. تنبل پاشو -

!ها س جمعه اینکه مثل. کوفت -

:گفتم و شدم جدی. بود شده تر سرحال کم یه صداش

داره؟ خالی جای خوابگاهتون زحمت، یه یلدا -

:مکث با

بیرون؟ انداختنت آره؟ زد چشم شده ذلیل یگانه این هم خرآ. جانم ای -

.بده و جوابم. بیرون اومدم خودم گمشو -

.دم می جات بخوابیم تخت رو دوتایی شده! بیا تو -

:گفتم تر جدی. اومدن سمت این به کرد شروع آهسته و شد بلند پله روی از شایان. خندید بلند صدای با و

.دارم عجله کم یه یلدا کنم می خواهش -

ور شماره شرمنده،. نه گه می من به باشن داشته هم جا. ام دعوایی سرپرسته این با منم. نیست که خوابگاه مسوول -

زنی؟ می زنگ خودت بدم

.بده باشه -

واردکردن به کرد شروع هم اون و گفتم یکی یکی رو ها شماره. بود گوشیم روی نگاهش و بود رسیده من به شایان

.خودش گوشی روی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 254: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

254

قدمی چند. کردن برقرار خودش گوشی با رو تماس کرد شروع هم شایان که کردم می صحبت یلدا با داشتم هنوز من

یهقض دادم، می حق دلخورش نگاه به اما بودم عصبانی دستش از کاریش پنهان خاطر به اینکه با گرفت، فاصله من از

.گذاشتم مادرش خونه رو اون که دمنکر درستی کار شاید من و بود شده تموم موبایل

:بگم حرص با و اعتباریه کارتم سیم که بیارم خاطر به شد باعث یلدا صدای

بزنی؟ حرف چقدر خواستی می بودی سرحال اگر! بودی خواب تو خوبه -

.نداریم جا گه می یکی به داره انگار که میاد سرپرست صدای... ساکت لحظه یه! هیس -

.داد تکون نه نشونه به رو سرش که کردم نگاه شایان به یلدا حرف این با

مه با عوضش و دی می رو شب دو این مبلغ. نداره اشکالی موقت دوشب یکی اینجا، بیا پاشو االن. کن کاری یه تو -

رو هاشون درخواست که خودت ان، خونه هم لنگ که هستن ها خیلی اصال. زنیم می سر دیگه های خوابگاه به ریم می

!یدید

:گفتم یلدا جواب در شایان شدن نزدیک با

.زنم می زنگ بهت باشه -

:گفت و ایستاد روبروم. دادم خاتمه تماس به و

!که نداشتن جا -

:انداختم باال و هام شونه

.کنم می پیدا دیگه جای یه گردم می! نیست که دونه یه همین نداره، اشکالی -

:گفتم بدم، دندا جواب اجازه اون به اینکه از قبل و

.دیگه جای یه دنبال گردیم می هم با فردا از دوستم، پیش خوابگاه همین رم می هم حاال -

:گفت سکوت ثانیه چند از بعد و ناراحتیه روی از اخمش که داد تشخیص شد می البته. کرد نگاه بهم اخم با

خوری؟ نمی ناهار... فقط کنم، نمی اصراری دیگه باشه، -

هاش دلیل داشتم دوست هم هنوز چون بمونم بیشتر کم یه خواست می دلم جورایی یه هم و بود گشنم مه! چرا دروغ

.بشنوم رو

:گفتم مظلومانه لحنی با و کردم کج رو سرم

!بودین من همراه االن تا که شما -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 255: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

255

:گفت نیمه و نصفه لبخندی با و شد متوجه و منظورم

.گردم می بر غذا با هم من بشه رفع خستگیت تو تا نیستم، عرضه بی هم ها اونقدر دیگه -

:گفتم و زدم جونی کم لبخند متقابال هم من

.نشم بیرون غذای خوردن به مجبور تا کنم پا و دست غذایی خودم واسه نتونم که نیستم عرضه بی اونقدر هم من -

:گفت و داد باال و ابروهاش

.لعنت منکرش بر -

یه دمخو و پختم و ناهار بخت بد من که لعنت ات ندیده خیر خواهر بر بگم بهتره بتهال. لعنت منکرش بر. درسته بله

.گلوش تو بمونه بشه حناق بخوره ازش خواست اگر ایشاله نخوردم، ازش لقمه

دارم حال االن من! بزنه تعارف دیگه بار یه نکرد نامرد. کردیم سکوت دو هر هم باز و شدیم خونه وارد شایان همراه

کنم؟ درست ناهار بشینم

.بشه باز موقع بی که زبونی بسوزه گن؟ می چی مواقع طور این در

:گفت کنم درست کار خودم برای اینکه از قبل

!که خوری می دارم، ماهی تن. بکشی زحمت تو خواد نمی -

:گفتم فورا

!نه که چرا -

ازش داشتم دوست. بشورم رو صورتم و دست تا بهداشتی سرویس سمت به رفتم. رسیدی دادم به که ممنون خدایا

که دادم نمی ای اجازه چنین خودم به اما چیه؟ واسه خواهرش ی کینه همه این بپرسم کرد، کاری پنهان چرا بپرسم

.کنم بازخواستش بخوام

و خاموش گاز اجاق روی خالی تابه ماهی دیدن و آشپزخونه به ورود با بود، مطلق سکوت تو خونه اومدم بیرون وقتی

یدهپیچ آشپزخونه توی ماهی تن بوی اما. نیست کار در غذایی که زدم حدس میز پشت نشسته پکر که استادی آقای

.بود

.افتاد دستم از -

.زد می برق روغن خاطر به و بود شده خالی روش قوطی محتویات که بود آشپزخونه کف سرامیک به نگاهش جهت

!بود پریده اشتهام انگار. نشستم و کشیدم بیرون رو اه صندلی از یکی و رفتم میز سمت به آهسته

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 256: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

256

:پرسیدم کنم نگاهش اینکه بدون

نگفتین؟ بهم رو راستش اول روز از چرا -

.کردم نگاه صورتش به ام جمله اتمام با و

.دیدم نمی دلیلی چون -

! عیت؟واق گفتن واسه باشه یدلیل تونست نمی تر بد حتی یا و امروز اتفاق مشابه اتفاقی مورد در حدس خودش نظر به

:گفتم فکر این با

.شدن می واقعیت متوجه همه اول روز همون نبود خواهرتون پریسا، اگر -

:گفت و انداخت باال و هاش شونه تفاوتی بی با

.کردیم می دیگه فکر یه موقع اون! شدن می متوجه خب -

کردین؟ می دیگه فکر یه چی به راجع -

:گفت بچگانه لبخندی با ثانیه چند از بعد و کرد نگاه هام چشم تو

.بیاد در رکود از زندگی تا الزمه تنوعی چنین یه اوقات گاهی -

:گفتم شده گرد ها چشم با

! شد بدل و رد تحقیر و توهین کلی و داد رخ خونوادتون اعضای بین حسابی و درست دعوای یه ظهر امروز! تنوع؟ -

تنوع؟ گین می بهش شما وقت اون

.کرد می بازی اعصابم با داشت اون. داشتم حق اما! بودم کرده روی زیاده شاید رفت، بین از خندشلب

:گفت و زد پوزخندی

پنج و بیست وقتی پیش، سال دوازده رو اصلی تنوع. شد می محسوب گرمی دست جورایی یه امروز بحث البته -

.خانواده اطالع بدون هم اون. بود بزرگتر ازم سال پنج و سی که زنی با ازدواج. کردم ایجاد بود سالم

:گفت و زد پلک آرامی به

یزیچ که نکردم فکر هم ثانیه یک حتی من... بود آرامش سراسر اما بود، کوتاه خیلی مشترکمون زندگی عمر شاید -

ینا به تا. کنم راضی رو ام خانواده تا نکردم بیشتری تالش چرا که اینه ده می آزارم که چیزی تنها. بخوام این از غیر

.کنم تر خوشحال رو رز گل وسیله

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 257: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

257

آخه! اما گه، می راست داره که زدن می داد داشتن کلماتش تک تک انگار. کردم می نگاهش موشکافانه. شد ساکت

ینا به هم اون کنه؟ رضایت احساس ساله شصت پیرزن یه با زندگی از ساله پنج و بیست پسر یه کنم باور جوری چه

!شدت

:گفت نفس به اعتماد با سرش پشت. بیام بیرون فکر از شد باعث کشید که عمیقی فسن

هترب نگفتنم چون نگفتم چیزی کسی به. دادم انجام خواست دلم که رو کاری من. نکن فکر امروز موضوع به دیگه -

شنیدی؟ خوب رو امروز های حرف. بگم اول از بخوام اینکه تا بود

:داد ادامه خودش باشه من جانب از بیجوا منتظر اینکه از قبل

هم موقع همون. شد می زده ها حرف همین هم باز کردم می معرفی رو تو و گفتم می رو قضیه اصل هم اول روز اگر -

شجومدان به کمک فقط نیتم من که کرد نمی باور کسی و کنم ها اون زندگی وارد رو تو داشتم قصد از من که گفتن می

.بوده

:گفت و فرستاد یرونب رو نفسش

خونه لمث امنی جای توی تو، بخوام که شد باعث قضیه همین و نبود تاثیر بی داشتی نسبت رز گل با که این البته -

..اینها ی همه از جدا کردم، می اشتباه انگار ولی کنی؛ کار پدرم

:ادد ادامه محکمی لحن با و شد صورتش مهمون اخمی. کردم نگاه بهش منتظر. شد ساکت

رضهع بی اونقدر کنم ازدواج تو با خواستم می اگر من کنی می فکر واقعا باشه، درست شیوا حرف که بگیریم فرض -

تدرس داشتم، اطمینان بهش اگر دادم می انجام و کار این من نه؛! .. کنم؟ بازی فیلم بقیه جلوی باشم مجبور که بودم

.رز گل با ازدواجم مثل

مقدار یه حاال. بودم داده بهش رو زدن حرف فرصت که بودم خوشحال. شد حاکم زخونهآشپ فضای توی بدی سکوت

یانشا های لب به لبخند شد باعث و شد شکسته من شکم بلند صدای با سکوت. بود شده بهتر بهش نسبت دیدم

:گفت شد می بلند صندلی روی از که حالی در بیاد،

.کنم می انیسخنر دارم و داشتم نگه گشنه رو خودم و تو -

.شد بلند آیفون صدای داشت بر مرغ تخم تا سه اینکه محض به و رفت یخچال سمت به

:گفت و گذاشت میز روی من جلوی رو ها مرغ تخم. کردیم نگاه دیگه هم به تعجب با

.بدم جواب رم می من -

دمشنی رو آرومش صدای انیه،ث چند گذشت از بعد رفتم، گاز سمت به دست به مرغ تخم و شدم بلند جا از رفتنش با

:گفت می که

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 258: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

258

.مادرمه -

«شایان»

بعد. ردک می نگاه کرد می بازی هاش انگشت با داشت افتاده پائین سری با که سالومه به و مبل روی بود نشسته مامان

.کردم می نگاهش دلخوری با و بگیرم رو خودم جلوی تونستم نمی که چرخید من سمت به و کشید عمیق نفس یه

ازم تنها و تک که هم پریسا از نگرفت؟حتی رو من طرف بگومگو اون وسط چرا که کنم گله خواست می وجودم تمام

توی بزنه که. کنه باور رو حرفم اون حداقل خواست می دلم. داشتم مادرم از اما نداشتم کردن کمک توقع کرد دفاع

مه ای دیگه کس هر اگه شاید. بود غیرمنطقی خواسته نای شاید. نیست ها برنامه این اهل من پسر بگه و شیوا دهن

می کی از باشم نداشته رو غیرمنطقی حمایت یه توقع اون از اگه. بود مادرم اون اما گرفت می نتیجه طور همین بود

باشم؟ داشته تونم

یقعم نفس یه مامان بعد. کنم ناراحتش خواستم نمی. بزنم حرفی اومد نمی دلم. بستم و کردم باز رو دهنم باری چند

:گفت و کشید

...زد شیوا که حرفایی مورد در-

:شکست رو خودش سکوت و آورد باال رو سرش سالومه

!خانم ریحانه-

:داد ادامه و کرد مکثی. زد می موج التماس نگاهش توی

.نبوده بازی و قشهن با تون خونه به من اومدن شما جون به. کردین مادری حقم در. نه...مادر یه مثل مدت این توی-

:کرد اضافه و کرد اشاره من به

.پسرتونه دیگه که اون نه؟ کنین؟ می باور که رو شایان آقا حرف حداقل اما کنین باور رو حرفم خوام نمی ازتون-

رهخی بیچاره دختر به وجدان عذاب با و بود پیدا صورتش در بغض شبیه حالتی. دوختم مامان به و چرخوندم رو نگاهم

مه اعتباری اگه چند هر. نیست من دخالت به احتیاجی هیچ و کرده باور که بدم تشخیص تونستم می کامال. بود هشد

داره حرفی اگه مامان دادم اجازه و موندم ساکت بنابراین. اآلن نه بود داده نشون رو خودش دعوا توی همون داشتم

.موند مات رز گل برادرزاده به طور همون و نگفت هیچی اون اما بزنه

:داد ادامه سالومه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 259: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

259

تازه .کردن لطف بهم ایشون. بود اومده سرم بالیی چه دونستم نمی و بودم خیابون توی اآلن من نبودن شایان آقا اگه-

پیش تهبفرس اینکه نه داره نگه خونه همین توی رو من که نبود بهتر داشت بدی نیت و بود کار توی کلکی و نقشه اگه

شما؟

:گفت مادر که کنه شروع خواست بازم و داد فرو رو دهنش آب

.کنم می باور زدی که حرفایی این همه بدون حتی. کنم می باور عزیزم-

:گفت شرمندگی با اون و کردیم نگاه بهش کنجکاوی با ما دوی هر

این توی که پاکی دختر به. نکرد توهین شایان به فقط شیوا چون کردم می حمایت ازتون جا همون باید. دونم می-

وهینت کنم نگاه بهش پریسام و شیوا مثل که کرد کاری رفتارش با زود خیلی و کرد می زندگی ام خونه توی روزه چند

.کرد

:داد ادامه مادر و انداخت پائین رو سرش دوباره سالومه

برگردی باهام خوام می ازت هم حاال. بگم رو همین که اومدم رو راه همه این. نکردم رو کار این که خوام می معذرت-

.خونه

:کردم اعتراض بمونم ساکت بودم داده ترجیح مدت این تمام در که من

..نظرم به بمونه جا همین-

:نداد اجازه او ولی

خونه؟ توی جوون دختر یه با تنها ها؟ نظرت؟ به درسته طوری این-

و شد نمی دیده درشون سرزنش از اثری نعنوا هیچ به که صورتش و چشما به کردن نگاه ثانیه چند از بعد من و

.دوختم چشم پائید می رو من داشت که سالومه به و چرخوندم رو گردنم کنه می سوال داره فقط بود مشخص

چی ببینم تا ببندم رو دهنم و نزنم حرف دادم ترجیح بنابراین. دونه می مادرم با رو حق اونم بود پیدا صورتش حالت از

.یاد می پیش

«مهسالو»

. کردم می مخفی و بود ذوق سر از تقریبا که لبخندم موذیانه داشتم و بود هام دست توی گوشی

!بشی؟ مهم اینقدر کردی می فکر روز یه سالومه من مرگ

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 260: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

260

مثل من و گشت برمی خودش خونه به هرکس که رو نسرین مامان فوت از بعد هفتم روز آوردم خاطر به و زدم پوزخند

.شدم می داده پاس نسرین مامان های چهب بین فوتبال توپ

ور اونها که کسانی وقتی شکستم خواد؛ نمی و من گفت خودم مادر که وقتی شکستم. بود سالم یازده نبودم؛ بچه

تکون عصبانیت با رو سرم "... تابوت پای زنگوله اضافی، تفیلی،" گفتن می بهم تنفر با میدونستم برادرهام و خواهر

.تشکرکردم سجاد از دلم توی هم باز و دادم

هک گوشی همون. دوختم گوشیم به و گرفتم ماشین آینه توی از شایان نگران نگاه و خانوم ریحانه رخ نیم از رو نگاهم

.بود آورده برام و اون مادرش چون. گوشی همون. درسته. بود خریده برام شایان

و غصه شدت از که هایی وقت ی همه مثل. خندیدیم یم کلی بود اینجا مارال اگه! قاراشمیش اصال بود وضعی یه

.آوردیم می رو خنده به استرس

:مارال هم باز لرزید، دستم توی گوشی

.ببوسش من طرف از و گردنش بچسب-

:دادم جواب. اومد کش هام لب

مردمی؟ پسر ی کاره چی تو اصال. بخندم تونم نمی. دختر نکنه ت خفه خدا-

وقتی خوردم، رو خودم پخت دست که شکر رو خدا. دزدید رو نگاهش سریع که شایان، نگاه تا آوردم باال رو نگاهم

ها مرغ تخم خواسته خدا از شد باعث هاش دست توی قابلمه دیدن شد، خونه وارد مادرش از بعد که دیدم رو پریسا

. برگردونم یخچال به رو

قول به د،نبو چیزی که امروز اتفاق. آورد می فشار بهم گیگشن بیشتر موقع اون اما. باشم داشته استرس بباید طبیعتا

!داداش آره. دیدیم و ایناش بدتراز ما. شد می محسوب گرمی دست شایان

چی همه بزنم و خودم خودم به بچسبم کنم؟ کار چی! پوکیده کل به آورد فشار مغزم به اخیر اتفااقات چیه؟ خب

شه؟ می درست

:لرزید دستم توی گوشی دوباره

!نشستی ماشینش تو داری نسبت باهاش تو که نه -

ذرع ازم! شون خونه تو گردونن می برم دارن! گرفتن تحویلم کلی که فعال هستم چی هر. خندیدم خبیث پوستی زیر

!الکیه کم کردی فکر. کردن خواهی

:شد مانع خانوم ریحانه جیغ بدم رو مارال جواب خواستم تا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 261: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

261

!!باش مواظب شایان -

«نشایا»

با و داشت لب بر بامزه لبخندی. بود سالومه زده ذوق صورت و آینه به جاده از بیشتر حواسم خونه، به برگشتن راه توی

و گرفته نه ببینمش طوری این همیشه خواست می دلم. بود خوب دختر این شادی دیدن چقدر. رفت می ور موبایلش

.کرد دار غصه اونو بدتر اما کنه باز رو دلش بود قرار مثال که سفری و امروز مثل ناراحت

و شور پر قیافه این اما بردم می لذت منه طرف بگه تا بود اومده ام خونه به اینکه و کناری صندلی روی مادرم بودن از

به اومدن نداشتم شک. کرد می نگاه بهش و گشت برمی ثانیه چند هر من مثل هم مامان. بود ای دیگه چیز نشاط

تر ارزش با برام کارش که شد می باعث این و نیست ساده چندان گرفت ازش اصطالح به رو پسرش رز گل که جایی

.بود شده خوشانم خوش داشت اهمیت براش سالومه قدر این اینکه خاطر به لحظه اون توی اما باشه

!باشم داشته باید چرا فهمیدم نمی که احمقانه احساس یه

صدای که بده انجام رو کار این بگم تا برگشتم و نبسته رو کمربندش سالومه ،نفر دو ما برعکس که شدم متوجه بعد

:پروند جا از منو مادر

!!باش مواظب شایان -

می راست سمت به کرد می اعالم که راهنماش خالف بر که دیدم جلوتر متر چند رو اتوبوس یه و برگشتم سرعت به

:زدم ددا. اومد ما سمت و کرد چپ به انحراف بره، خواد

!خدایا کن رحم-

جاده وسط گاردریل توی صد در صد بدم ادامه طوری همین اگه دیدم. جاده وسط کشیدم و چرخوندم رو فرمون و

کمربند بدون که افتادم دختری یاد بدم اهمیت خودم یا ماشین مادرم، به اینکه از بیشتر موقعیت اون توی. هستم

. بخشیدم نمی رو خودم هرگز افتاد می براش اتفاقی اگه. بود نشسته عقب صندلی روی

و مکن کنترل خوب ماشینو نتونستم اما شد رد متری میلی ای فاصله با اتوبوس و چرخوندم نیرو تمام با رو فرمون

ویر و هیر اون وسط که بود مادرم جیغ صدای بدتر اون از. گاردریل به شد کشیده ناخوشایند صدایی با هاش کناره

...ولی بخوره تکون زیاد نذاشت کمربندش شکر رو خدا. شد بلند باشه اومده خودش به بهمرت یه انگار

خدایا، کردن آرزو بدنم های سلول تک تک موقعیت اون توی کرد؟ می چیکار داشت اون چی؟ سالومه صدای پس

!باشه نیفتاده اتفاقی براش کنم می خواهش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 262: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

262

رمماد اگه. گرفت نمی اصال لعنتی اما بشم مطمئن رز گل برادرزاده دنبو خوب از و برگردم تا ترمز روی زدم احمقا مثل

داده بهشون یامفت پول همه این. دادم می ماشین سازنده کارخونه به دار مادر پدر فحش یه حتما نبودن سالومه و

بیفته؟ کار از مزخرف موقعیت این توی و سادگی همین به ترمز تا بودم

ینا از داشتن که هایی ماشین به خورم می بالفاصله بدم ادامه طوری همین بخوام اگه مدید فقط! خیلی. بود بد خیلی

عابر هر از خالی روی پیاده به چشمم. ترمز روی کوبیدن می داشتن حاال من دیدن با مطمئنا و اومدن می ور اون و ور

به کوحشتنا ای ضربه با جلو سپر و شد متوقف ماشین. کردم رو کار همین و اونجا برم گرفتم تصمیم و افتاد ای پیاده

:گفت عقب از سالومه شنیدم فقط. کرد اصابت دیوار

!آخ-

.افتاد کار از قلبم کردم حس و

نگاه عقب به. شد رد چشمام جلوی از شه می پخش تند دور با که تصویری مثل دنیا که چرخوندم رو گردنم طوری

:پرسیدم زده وحشت بود، برده ماشین کف نزدیک رو سرش و داده پائین رو اش جلوتنه که سالومه دیدن با و کردم

خوبه؟ حالت شده؟ چی چیه؟-

رو دهنم منم.کرد باز رو عقب در و شد پیاده. داد نشون واکنش من از بهتر پیش، لحظه چند والی و هول وجود با مادر

در و دقت با رو موبایل که حالی در. خوردیم جا سالومه سر اومدن باال با دومون هر که کنم تکرار رو سئوالم تا کردم باز

:گفت زده ذوق و زد لبخندی بود گرفته گوشه یه از احتیاط کمال

!سالمه. خوبه-

:رسیدپ نگرانی با مادر و موندم خیره بهش طور همون فقط. عصبانی یا باشم خوشحال باید دونستم نمی. شد نمی باورم

نشدی؟ زیلی و زخم خوبی؟ خودت-

.راحت خیالتون! بودم چسبیده رو جلو صندلی حکمم. نه-

:داد ادامه سالومه و کشید راحتی نفس مادر

.سالمه شکر رو خدا که افتاد گوشیم فقط-

:کشیدم داد و کنم کنترل رو خودم نتونستم دیگه همین برای رسید نمی ذهنم به دادن انجام برای کاری هیچ

دختر؟ هستی طوری این چرا تو! موبایل پدر گور-

:دادم ادامه بود دراومده لرزه به بدنم تمام که من و چرخیدن طرفم به دوشون هر

بگیرم؟ سرم به گلی چه باید بشه چیزیت یه نگفتی! ها؟ نبستی؟ رو کمربندت چرا اصال-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 263: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

263

هک انگار بعد و کرد ورانداز رو من ای لحظه چند که مامان مخصوصا. خوندم می نگاهشون توی رو تعجب خوبی به

:گفتم. داد صورتش به غریب و عجیب حالتی باشه کرده مهمی کشف

!شیطون بر لعنت-

دهش جمع ماشین دور که بود آدمایی نوبت حاال اینکه از غافل. شدم پیاده بشم راحت ها نگاه این شر از اینکه برای و

. کردن می نظر اظهار ،باشن نوشته رو بیمه شرکت و رانندگی و راهنمایی قوانین خودشون که انگار و بودن

کنار جدول روی بزنم، داد دل ته از خواست می دلم عجیب نحوی به موقعیت اون توی که حالی در و کالفه طور همین

شدن کم فکر حتی که باشه داشته ارزش برام قدر این سالومه این باید بود؟چرا شده مرگم چه من. شدم ولو خیابون

ببره؟ پیش سکته زمر تا رو قلبم سرش از مو تار یه

و شگاهدان و زندگیم توی که باشه داشته دخترهایی کرور کرور با فرقی برام ساله بیست نوزده بچه این باید چرا اصال

شدم؟ رد کنارشون از خیال بی و دیدم دیگه جای هزار

.بود شده مطلع ازش هم رز گل برادرزاده احتماال که مادرم تنها نه حاال که حسی. دیدم نمی حس این برای دلیلی هیچ

«سالومه»

!نگرانی؟ مثال االن؟ بذارم چی حساب به رو خشونت این

که شایان به دلخوری با و شدم پیاده بود کرده باز خانوم ریحانه که دری همون از! نامرد کرد ضایعم مامانش جلوی چه

:گفت شایان به خطاب همونجا از خانوم ریحانه. دوختم چشم بود نشسته سردرگم

جان؟ شایان-

می دست کردن تمیز نشونه به رو شلوارش پشت که حالی در و شد بلند سریع بود شده بهتر حالش انگار که شایان

:گفت مادرش به رو و اومد ما سمت به کشید

.میام بعد خودم. خونه برید که گیرم می ماشین شما برای-

هب سر وقتی بعد دقایقی. افتادیم راه به سرش پشت مطیعانه هم مادرش و من و رفت خیابون سمت به تر زود خودش و

ادهد انجام اشتباهی کار واقعا آیا که کردم می فکر این به بودیم نشسته تاکسی عقب صندلی روی مادرش کنار زیر

! کرد می گردش ماشین نقاط تمام تو نگاهش که بود شایان خود حواسی بی این یا بودم؟

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 264: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

264

:گفت که موند تموم نیمه خانوم ریحانه صدای با افکارم

.هباش شده نگران قدر این کسی برای حال به تا اون نکنم فکر! بردی سکته مرز تا نگرانی از و من پسر جون دختر-

محترمم عقل ولی بودم خشنود و بود اومده در لرزه به نگرانی این از دلم واقعا من درسته. خندید مرموزانه خودش و

:که کرد می گوشزد رو نکته این مدام و باشه داشته چندانی دووم خوشی این ذاشت نمی

فرق دیدی عمرت به تو که هایی دوستی و ها ازدواج و ها عشق ی همه با که کرده تجربه رو عشقی شایان سالومه-

خاطر به داره فرق ها مرد بقیه با آسمون تا زمین ازدواجش های معیار که پسری چنین باش نداشته توقع پس. داره

.بشه تو ی بسته دل عاطفی حرکت تا چهار

:بگم سردی به خانوم ریحانه لبخند جواب در تا بود کافی مزاحم فکر همین و

.بود معمولی نگرانی یه فقط این. کنید می اشتباه شما-

:گفت و زد تری عمیق لبخند ممکن حالت ترین آر در لج با خانوم ریحانه و

.دونه می بهتر خدا-

:کردم فکر خودم با و کردم مشت رو ستمد حرص از

نکنن؟ قضاوت زود مسئله این مورد در دیگه تا نبود کافی ظهر اتفاق-

:کرد زمزمه دوخت می بیرون به رو نگاهش که حالی در خانوم ریحانه

.شناسمش می خوب و گرفتم نظر زیر رز گل مرگ از بعد رو رفتارش ی همه من. منه پسر شایان -

.نزد ای دیگه حرف مقصد به رسیدن تا و کشید دردناک آهی و

عزمش همه خانوم ریحانه اما. داشت خواهم مدت این مثل آروم زندگی یه دوباره کردم می فکر رسیدیم خونه به وقتی

.بیاره در سر نداشت وجود عمال من نظر از که پسرش احساس از تا بود کرده جزم رو

اکس اگه. کرد خفه سواالش با و من برگرده شایان وقتی تا و سیاه نخود پی بود فرستاده معروف قول به و هاش دختر

.بشم راحت سواالتش شر از تا رفتم می یلدا خوابگاه به راست یک شاید بود نمونده جا شایان ماشین تو وسایلم

می اهنگ برد می سوپ آقا علی برای داشت حاال که خانوم ریحانه به و بودم نشسته خاموش تلویزیون جلوی حوصله بی

.کردم

خیلی و نشست من کنار و اومد دوباره گذاشت آشپزخونه توی رو سوپ سینی و شد تموم کارش که ربع یه از بعد

:گفت مقدمه بی و یهویی

شی؟ نمی ناراحت بپرسم سوال یه سالومه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 265: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

265

.کردم نگاه بهش منتظر و دادم تکون گیجی با رو سرم

:گفت من و من با. کنه می مرتب رو افکارش داره که گذاشتم ابحس این به من و چرخوند رو نگاهش

...که نفر یه! ... پسره یه منظورم... نیست؟ زندگیت تو.... خاصی شخص تو -

:گفتم خشکی با

. خیر -

:گفت و پوشوند رو صورتش لبخندی

.خوبه -

ینا با نداشتم توقع اما پرسیده رو سوال این چرا دونستم می تقریبا که این با. کردم نگاهش رفته باال ابروهای با

:کنه ازم سوالی چنین سرعت

کنی؟ ازدواج من پسر... مثل کسی با حاضری تو -

رفک ای لحظه واسه که این بدون و کردم کپ که زد و حرف این یهویی قدر اون. رفت یادم کشیدن نفس لحظه یه برای

:گفتم و چرخیدم سمتش به کنم

!نیست درست اصال شما کار این خانوم ریحانه -

:گفت و کشید هم در و ابروهاش

نیست؟ درست کنم می فکر پسرم خیری به عاقبت به که این -

:گفتم بودم کرده مشت و هام دست خشم از که حالی در

!نیست درست بگیرید نادیده رو من و کنید فکر پسرتون خیری به عاقبت به فقط که این. بله -

:گفت کنه دعوت آرامش به هم رو من داشت سعی که نیلح با خانوم ریحانه

.بیارم جا به رو ها مراسم تموم حاضرم و. پرسم می رو نظرت تو از دارم من گرفتم؟ نادیده رو تو من گفته کی -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

احساس که مهمه تونبرا یعنی این. نیستین مطمئن پسرتون نظر از که حالی در پرسین می رو من نظر دارین شما -

!من نه نخوره ضربه پسرتون

:گفت گیجی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 266: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

266

!فهمم نمی رو منظورت -

:گفتم و فرستادم بیرون رو نفسم

مخالف ایشون اگر طوری اون شایان آقا سراغ برین بعد و باشه بله من جواب اگر و پرسین می رو من نظر اول وقتی -

این اب. افته می اتفاق شما پسر برای کنیم برعکسش اگر که یحالت درست منم، خوره می ضربه که کسی اون باشن،

.بپرسین و ایشون نظر اول شما که همینه هم اصلش که تفاوت

.شدم بلند مبل روی از و زدم چنگی کوچکم کیف به. بشکنم رو ها حرمت ترسیدم که بودم شده عصبانی قدر اون

یزیچ آیا اصن چی؟ ها اون بین ی رابطه پس بپرسم که.رسمبپ سبحانی استاد درمورد تا داشتم شجاعت قدر اون کاش

.کردم حرکت در سمت به! نه یا هست

:گفت و شد بلند تعجب با هم خانوم ریحانه

کجا؟ -

:گفتم بغض با

.شده پر امروزم ظریفت. رم می اینجا از -

:گفت و کرد سد و راهم جلوی که رفتم هال در سمت به

.بری ارمذ نمی بیاد شایان وقتی تا -

:گفتم بزنم کنار رو خانوم ریحانه کردم می سعی که حالی در بزنم، پس رو هام اشک تا دادم تکون رو سرم

.برم باید االن. کنم می خواهش -

:بگم بهت با تونستم فقط من و کرد قفل رو در و برد کلید سمت به رو دستش ناباوری کمال در

!کنید؟ می چیکار دارین -

:گفت کنی خرد اعصاب خونسردی با و تبرداش رو کلید

.بری ذارم نمی نیاد شایان وقتی تا که گفتم -

به! رسهب دادم به که بزنم زنگ کی به باید االن موند، نتیجه بی بغضم کردن مخفی برای تالشم من گرفت، فاصله در از

سهر می راه از کس هر که کاری و سک بی اونقدر سالومه دارم؟ احتیاج پناه و پشت به وقتی هر از بیشتر که بگم کی

.بگه زور بهت

:گفتم گریه با و بردم پایین باال رو دستگیره

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 267: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

267

.کنید باز رو در این -

:گفت لرزونی صدای با هم اون و گرفت رو هام شونه پشت از

.بیاد شایان تا کن صبر فقط. گم نمی چیزی هیچ دیگه. دخترم باشه -

قبع قدمی و بگیرم فاصله شده قفل در از شد باعث و. شد بلند حیاط زنگ صدای خانوم ریحانه ی جمله شدن تموم با

.برم

:گفت بود هال در کردن باز حال در که خانوم ریحانه

. شایانه -

دیگه بود، گردش در مادرش و من بین زده بهت نگاهش که در چهارچوب توی شایان قامت دیدن با بعد ای دقیقه

ینا دونستم می خودم. پوشوندم رو صورتم هام دست با و گریه زیر زدم بلند صدای با و کنم کنترل و خودم نتونستم

می حاال بودم کرده کنترل رو خودم و بود اومده بهم مدت این تو فشار چی هر انگار اما طبیعیه، غیر گریه شدت

!بدن نشون و خودشون خواستن

:بگه خشم با شایان که شد جرمن بود کرده باز سر حاال که وحشتناک بغض این ی همه و

!!خبره؟ چه اینجا -

****

خوبه؟ حالت که باشه راحت خیالم االن یعنی -

:گفتم و کشیدم باال و بینیم

!دادم رو تلفنت جواب چرا دونم نمی اصال. گرفته دلم فقط گفتم که بهت -

!دیگه بدی رو ما جواب خواستی نمی یعنی! نکنه درد دستت -

بود هم غریبه یه اون جای به اگر شاید. دادم رو رضا تلفن جواب چرا دونستم نمی واقعا. گفتم راست. کشیدم آهی

.دادم می جواب

.بودم نشسته هال در جلوی بیرونی ی پله تک روی که حاال حتی. اومد می هم هنوز شایان عصبی صدای

!گرفتی رو من طرف شده که هم بار یه کردم می فکر که باش رو ساده من -

!میگه چی بفهمم دقیق تونستم نمی من و بود زمزمه به شبیه بودن آروم شدت از که مادرش صدای و

:گفتم و کشیدم عمیقی نفس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 268: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

268

چطوره؟ خواهرم حال -

:شنیدم رو پوزخندش صدای

!توئه نگران خواهرت که هم چقدر و خواهرتی نگران تو هم چقدر که وای -

:گفتم و کردم ثارشن لب زیر کوفتی. خندید بلند صدای با و

زا تو گرنه و داری، من با زنت طریق از که نسبتیه خاطر به فقط دم می رو سالمت جواب اینکه دلیل باشه حواست -

.ای غریبه پشت هفت

:خشک لحنش و شد قطع اش خنده

آبغوره هک همینه واسه پس... آهان خبریه؟ بگو راستشو ها؟ ام غریبه که! انگار نشدم متوجه درست شد؟ چی -

ها؟ شده بلند سرت زیر! گرفتی

:گفتم و کردم ترش رو ام قیافه

! رضا ببند -

:گفت طعنه با. گرفتم گاز رو لبم سریع و

!روشن سجاد آقا چشم! کردی پیشرفت! به به! ببندم؟ -

ولی. رو رضا همه صدر در و بکشم رو نفر چند بزنم که داشتم زور اونقدر خواست می دلم. بود آورده در رو کفرم واقعا

ونهخ به دیگه داشتم تصمیم که چند هر. کنه می اذیت و میاد سوسه بقیه جلو بعدا نیارم در دلش از اگر دونستم می

داره؟ خبر آینده از کی اما برنگردم،

:گفتم تری آروم لحن با

.معذرت. پرید دهنم از -

:گفتم و کردم فوت رو نفسم. کرد سکوت

.نکن اذیتم دیگه تو! نیست خوب حالم اصال. کنم می خواهش رضا -

داره؟ ربطی تو به میاد گهگاه که صداهایی و سر این شده؟ حرفت کسی با نیست؟ خوب حالت چرا -

:کرد می گله داشت حاال که کردم شایان صدای جمع رو حواسم دوباره

بپرسی؟ و من نظر اول نباید. توئم پسر من آوردی؟ در رو اشکش چی واسه -

!لرزوند رو دلم ته قشنگ حس یه چرا دونم نمی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 269: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

269

:گفتم رضا جواب در

.خودشونن واسه ها اون بابا، نه -

مادرش و شایان صدای به و کنم قطع داشتم دوست ؟!دادم و این جواب چی واسه اصن. فرستادم لعنت خودم به دلم تو

بی داشت حاال که شد جمع خانوم نهریحا های حرف به حواسم همه من ولی گفت می چیزی یه داشت رضا. کنم گوش

:زد می حرف بلند صدای با مالحظه

شد چی! ببین رو پدرت کن، نگاه. ازدواجت از بعد خوش زندگی یه حسرت حتی. گذاشتی دلم به و چی همه حسرت -

افتاد؟ روز این به که

:شنیدم رو شایان آروم نسبتا صدای

.بسه -

به شنوه، می سرکوفت شوهرش ی خونواده از ازدواجش شب از داره هنوزه که هنوز شیوا! ببین رو خواهرت زندگی -

کی؟ کار خاطر به چی؟ خاطر

:تر بلند صدای با بار این

.بسه گفتم -

:لرزید می خانوم ریحانه صدای

کس هیچ و. ناجوری ی وصله براش تو چون! ترسید و کرد گریه طور این دختره چرا نکردی فکر خودت پیش -

.خودت جز یستن مسببش

:شد تبدیل فریاد به شایان صدای

رهآ بوده؟ اشتباه انداختم روز این به و پدرم اینکه کنی؟ یادآوری و چی کنی؟ ثابت بهم و چی خوای می. بسه گفتم -

هم وت. کنم نمی پشیمونی ابراز رز گل به عشقم از وقت هیچ وقت، هیچ اما کردم، بد شیوا به که دارم قبول. دارم قبول

... دیگه

:شد بلند مادرش مانند جیغ صدای بالفاصله و کردن سکوت عجیبی صورت به دو هر

علی؟ -

:شایان هراسان صدای و

!بابا بابا؟ -

.دادم خاتمه تماس به رضا به توجه بی. ایستادم باز نیمه در از فاصله با و شدم بلند پله روی از اختیار بی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 270: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

270

و دش خارج در از بود گرفته آغوش در رو آقا علی بلند قامت که حالی در شایان و شد باز شدت با در نکشیده دقیقه به

کی نشدم متوجه اصال و بودم ایستاده حیاط وسط یهویی پیشامد این از واج و هاج من. سرش پشت هم خانوم ریحانه

:گرفت قرار من روبروی و گذاشت ماشینش توی رو پدرش شایان

باشه؟ نرو جایی -

:گفتم و اومدم ودمخ به سریع

.... براتون چی هر بسه -

.کنم می خواهش -

:گفت و گرفت دست به رو کیفم و شد خم پله روی حرکت یه تو دید رو من سرتق نگاه وقتی

.بزنیم حرف باید نرو، جا هیچ -

:گفتم باز دهن با

چی؟ یعنی این! این -

.ساییدم هم به و هام دندون لجم از. شد دور و کرد تحرک برسم بهش تا من که رفت ماشینش سمت به سریع قدر اون

.نبود درست موندنم اینجا دیگه

رایب طوری این. بگذرن من به کردن محبت خیر از باید هام پناهی بی همه با که فهمیدن می تا زدم می حرکتی یه باید

.بود بهتر خیلی ها اون

:گفتم لب زیر

!نشه چیزیش آقا علی کنه خدا -

:گفتم پوزخندی با و انداختم دستم تو گوشی به نگاهی

!بمونه واسم گوشیم شد باعث که رضا آقا جمال به گلی بازم -

:داد جواب بوق تا سه دو خوردن از بعد و گرفتم تماس یلدا با

!نیومدی! آواره جونم -

:گفتم پوزخندی با

کنی؟ می واسم کاری یه سالم، علیک! شدی نگرانم که هم چقدر -

.بخواه جون تو. سالم بخشیدب آخ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 271: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

271

:گفتم زدم می قدم رو هال در تا حیاط در مسیر آرامی به که حالی در

.ندارم هم پول قرون یه ضمن در. خوابگاهتون ببر و من دنبالم بیا پاشو دم می بهت آدرسی یه یلدا -

:پرسید نگرانی با

زدن؟ و کیفت -

:اومد لبم روی لبخند

!چیزی همچین یه ای -

.بده آدرس. دزدیدن و کیفت تا گشتی ول ها خیابون تو قدر اون! سرت تو کخا -

:داد ادامه لب زیر و

.اخمخ ی دختره -

:گفتم خنده با

باشه؟ بیا زود. کنم می اس برات -

.خدافظ باشه -

.فرستادم یلدا برای رو آدرس تماس قطع از بعد بالفاصله

و کردم قفل رو در و برداشتم درش روی از رو کلید و رفتم هال در تسم به. بود باز پیکرش و در که خونه موند می

:کردم فکر خودم با و گذاشتم پنجره بیرونی ی لبه روی رو کلید

و یدکل که گم می زدن زنگ بهم یا بگیرم رو کیفم خواستم که بعدا. داره کلید هم شایان چون مونن، نمی که بیرون -

.گذاشتم اینجا

***

بودم شده خم _یلدا اتاقی هم– نرجس عمومی ریاضی جزوه روی که حالی در و کردم تر نزدیک لبم به رو چای لیوان

:گفتم و داشتم نگه قسمتی روی رو دستم و خوردم رو چای از مقداری

.بگیر کمک ها اتحاد از که گفتم بهت -

!نیست یادم ها اتحاد از هیچی که من -

:گفتم دلم تو و کردم پوفی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 272: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

272

!نکنم کار درس دختره این با دیگه ولی بشم رضا زن مبر حاضرم -

:گفت و شد خم بودیم نشسته اتاق وسط که ما سمت به بود باال طبقه که تختش روی از یلدا

.ده می چراغ داره باز گوشیت دختره، آی -

:گفتم و چرخوندم سمتش به رو سرم

.زنه می زنگ داره غروبه از ناشناسه شماره -

:گفت و شد وکمشک نگاهش یلدا

یافتی؟ مزاحم! بابا نه!! اِ -

:گفتم گشتم می بر نرجس سمت به دوباره که حالی در

«لطفا بده جواب» که داده اس هست، هم مُصر تازه -

:گفت ما به خطاب یخچال در جلوی از مینو

!پاستوریزه مزاحم! جونم ای -

:گفت من به دوباره یلدا. خندیدن همراهش هم ها بچه بقیه

!زنن می زنگ بهت دیگه شماره یه از باشن آشناهاتون این وقت یه نکنه سالومه گم می -

:گفتم نفس به اعتماد با

.دارم و شون همه شماره بابا نه -

شون؟ همه -

:گفت تعجب با یلدا. موند باز نیمه دهنم کنم تایید دوباره خواستم تا

درسته؟ نیست مزاحم شد؟ چی -

طرف دو هر از هم خنگ نرجس و مینو. شماره به کردن نگاه به کردم شروع و زدم ستج گوشیم سمت به سریع

.بردن فرو گوشیم تو و هاشون کله صورتم

!شایانه این که بودم نکرده فکر خودم با چطور احمق من. بزنه زنگ دوباره تا بودم منتظر انگار

:گفت نرجس به گوشم کنار از مینو

!آشناست هه شماره این چقدر که کنی می فکر این به داری من مثل هم تو نرجسی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 273: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

273

:گفت ام دیگه سمت از نرجس و

.کردم شک چشمام به آخه. کنم چک باید -

مارهش بلند صدای با کرد شروع ثانیه چند از بعد و رفت گوشیش سمت به نرجس و گرفتن فاصله من از دو هر سریع و

.شماره همین درست خوندن، رو

در من و خوردن زنگ به کرد شروع گوشیم دوباره حال همین در! دادنه رخ حال در گندی اتفاق چه که بردم پی تازه

جواب عمیقی نفس کشیدن از بعد و شدم خارج اتاق از از دست به گوشی اتاق های بچه زده بهت های چشم مقابل

:دادم

.سالم -

.سالم علیک -

:گفت مند گله بزنم حرفی خواستم تا! عصبانی هم شاید و س، کالفه حسابی بود معلوم

بزنیم؟ حرف هم با تا نرو جایی نگفتم -

.نبود درست دیگه اصال موندنم خب... خب -

:گفت کنه می کنترل و خودش داره بود مشخص که تاخیر ثانیه چند از بعد

!درسته؟ این رفتی؟ شدی پا کجا کیفت بدون -

:ردمک عوض رو موضوع بدم رو سوالش جواب اینکه بدون

چطوره؟ پدرتون حال -

:گفت و فرستاد بیرون آه صورت به رو نفسش

.دنبالت بیام تا کجایی بگو حاال. کرد رحم خدا. شده وارد شوک بهش گفت دکتر -

.شکر رو خدا -

:گفت عصبی تقریبا لحن با. کردیم سکوت دو هر ای ثانیه چند

؟ خب -

:گفتم این بر بنا. کرد می یکیم واردی با بودم دستش دم االن اگه زدم می حدس خودم

.بدم زحمت بهتون خوام نمی گفتم که من شایان آقا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 274: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

274

:گفت و کالمم میون اومد

و بردار بازی بچه این از دست خواهشا پس. بزنیم حرف هم با که خوام می دوما و نیست زحمتی که گفتم هم من اوال -

.دنبالت بیام تا کجایی بگو

.دادم رو خوابگاه درسآ و کردم فوت رو نفسم

همه نگاه زدم می حدس که طور همون و رفتم اتاق سمت به یلدا اتاق های بچه واکنش از استرس با تماس قطع از بعد

.یلدا حتی بود، مشکوک

:گفت یلدا رفتم، مانتوم سمت به که همین

بود؟ صدیقی استاد -

:گفتم و کردم تر زبون با رو لبم

.مزنی می حرف هم با بعدا -

هب هاش اتاقی هم نکنم فکر ولی. داد تکون باشه معنی به رو سرش کنه، سکوت که بود فهمیده اونقدر شکر رو خدا

وا دهن که بود خنگول نرجس همین هم نفر اولین و اومد در پچشون پچ صدای درجا چون. باشن فهمیده اندازه اون

:کرد

.گاهدانش رییس به رسی می دیگه ترم دوسه تا باشه، صدیقی تیک ترم! پری می دانشگاه های گنده کله با ماشاله -

:داد ادامه رو حرفش شیدا و

!سره ها مدیرگروه تو صدیقی آخه زرنگیه، دختر سالومه معلومه البته -

:گفت و خندید خبیث هم مینو

.هستی باحالی بچه. اومد خوشم -

:گفت دوستانش به رو من از دفاع به یلدا

.دیگه زمان یه به کنید موکول رو فضولیتون ی جلسه پس منه، مهمون سالومه. وستاند شید خفه لطفا -

:داد ادامه من به رو و

ری؟ می داری کجا حاال -

:گفتم آرومی صدای با و شدم نزدیک بهش و بستم رو مانتوم های دکمه

.کنن می فکر اشتباه رندا دوستات. کنم می تعریف و چیز همه برات. نکن قضاوت زود بهم راجع خدا رو تو -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 275: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

275

:گفت و زد مهربونی لبخند یلدا

.باشی نگران خواد نمی. بابا باشه -

. مرفت خیابون سمت به و شدم خارج خوابگاه از بدبین جمع اون از خداحافظی از بعد و زدم قدردانی نشانه به لبخندی

.کوچه داخل بیاد نبود قرار چون

که هم غروب اومد، خاطرم به تازه و. کرد ترمز پام جلوی ای نقره سمند یه با شایان موندن، منتظر دقیقه چند از بعد

.بود ماشین همین با مادرش خونه بود اومده

!داشت درد کمتر زد می و من جاش به اگر که انداخت بهم سنگینی نگاه چنان ثانیه چند برای. شدم سوار وقتی

رد بینمون حرفی هیچ حرکت از بعد دقیقه ده تا حداقل که دارم خاطر به فقط نه، یا کردیم سالم هم به اصال نمیاد یادم

.نشد بدل و

:گفتم باشم زده حرفی یه که این برای. اومد نمی خوشم زیاد بینمون سکوت از

بود؟ دیده صدمه خیلی ماشینتون -

:داد جواب معمولی خیلی

.دوستمه ماشین هم این. گیرمش می فردا. زیاد نه -

! داد توضیح و چیز همه خودش! خوبی پسر چه

ناراحتی؟ ما دست از هنوز -

:داد ادامه که کردم نگاه بهش متعجب

... خواهرم مادرم، من، -

:گفتم و زدم گیجی لبخند

.بدونم مقصر رو کسی تونم نمی پس! چیه؟ ماجرا اصل ندارم خبر که من -

! کردم پاره و تیکه تعارفی چه

:گفت من به رو و کرد توقف بشه سبز تا بود مونده اش انیهث بیست حاال که قرمز چراغ پشت

من؟ ی خونه بریم شه می -

ونا شدم کاری پاس امروز که قدر این! رو نسرین مامان های بچه رفتگان بیامرزه خدا کردم، فوت کالفگی با رو نفسم

!بودم نشده موقع

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 276: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

276

.بودیم نشسته ش خونه حیاط توی خاموش ماشین توی دو هر بعد دقایقی و گرفت موافقتم ی نشونه به رو سکوتم

:ردنک صحبت به کرد شروع مقدمه بی عمیقی نفس کشیدن از بعد. کرد نمی روشنایی برای اقدامی که بودم خوشحال

مستاجر رو مدتی که شدیم مجبور پدریم خونه بازسازی خاطر به. بودم ارشد دانشجوی و بود سالم پنج و بیست -

دیوار این و بود مشترک حیاطشون خونه تا دو هر موقع اون. شد باز خونه این به پامون که شد طوری این و. باشیم

.نبود

:گفت و داد نشون رو همسایه سمت دیوار و

.اصلی ساختمون تو رز گل و کردیم می زندگی اونجا ما -

:گفت یآروم صدای با بود نامعلوم نقطه یه به نگاهش که حالی در سکوت، ثانیه چند از بعد

زیادی روزهای باید و دارم، خاطر به رو جزییات دیدم رو رز گل که مدتی تموم اندازه به کنم تعریف برات بخوام -

. بشنوی تا بشینی کنارم

بگه؟ و عشقش خاطرات بود آورده و من یعنی! بود کرده اسکل و من یقینا

بود احمقانه و واقعی غیر دیگران نظر از که عشقی و رز گل از بود شده پر هام لحظه ی همه که اومدم خودم به زمانی -

.افتادم دوستانم از بعضی و فامیل ی همه چشم از و گذشتم چیز همه از عشق این خاطر به من و

:داد ادامه و کشید آهی

... و کرد سکته عروسی توی حضور از استرس خاطر به رز گل شیوا عروسی از قبل شب یه -

ثابت بود روبرو به هنوز و زد می برق کم نور اون تو که هاش چشم روی نگاهم و چرخید متشس به گردنم. شد ساکت

. موند

.کردم منفجر رو عروسی ماشین احمقانه اقدام یه تو و رفتم عروسی سمت به جنون حالت با بعد شب -

.شد خارج گلوم از کشیده «وای» یه و شد گرد هام چشم

... پدرم و شکستم، رو خواهرم دل دیدی خودت که طور همون ولی نزدم صدمه کسی به درسته -

:گفت و دیگه ی شاخه یه به پرید یهو بگه خاطراتش از چنان هم بودم منتظر که حالی در

.بشه تو دامن به دست و باشه کرده شک من احساس به نسبت که دم می حق مادرم به -

ارک این اون اما کنه، نگاه من به زنه می حرف باهام داره یوقت و سمتم به برگرده داشتم دوست. کردم نگاهش متعجب

داد؟ می حق مادرش به چرا. بفهمم رو حرفش معنی تا کنم نگاه هاش چشم تو داشتم دوست. کرد نمی و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 277: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

277

:گفت و فهمید و دلم حرف شکر رو خدا

دوست هم اون از قبل و دهنبو زندگیم توی زنی که دید گرفتم سر از رو آمدم و رفت باهاشون که مدتی توی چون -

... خب. رسوندن گوشش به و من آمار خانومش و صمیمیم

:گفت و کرد جا به جا ای لحظه برای رو بود داده تکیه فرمون به که هاش دست

. شدی مهم برام رز گل فوت از بعد که هستی کسی اولین تو خب -

و من تا برگردونم خودم سمت به و بگیرم رو ش چونه و کنم دراز و دستم داشتم دوست. رفت هم توی ابروهام اراده بی

.ببینه و کردم که اخمی

.افتادم می اون یاد تو دیدن با چون. بود رز گل خاطر به فقط اولش -

حاال؟ و -

:کنه هنگا صورتم به و برگرده سمتم به شایان شد باعث و بود شده خصمانه لحنم باشم شده متوجه خودم که این بدون

اهمیت که اینه ی دهنده نشون این و نداری رز گل به شباهتی هیچ تو طرف یه از! دختر نیست راست رو باهام دلم -

!نیست مادرم های حدس وضوح به چیز هیچ هم دیگه طرف از ولی خودته، خاطر به تو

:گفتم لرزید می خشم از که صدایی با

. کنه ترحم بهم ندادم اجازه احدی هیچ به وقت، چهی ولی. سخت خیلی داشتم، سختی زندگی پدرم مرگ از بعد -

و کردم مشت رو دستم. بشه بسته و باز بینیم های سوراخ شد می باعث داشتم کردنش مخفی در سعی که بغضی

:گفتم

... مورد در ندارین اجازه ولی کردین، محبت بهم. بودین من ی عمه شوهر. گروهین مدیر. استادین -

:گفت سریع و کنم خفه و خودم که نداد اجازه این از بیشتر شایان و. افتادم نفس نفس به

کسی دادم نمی اجازه هم موقع همون ولی! بودم احمق جوون یه اطرافیانم نظر از زمانی یه شاید. سالومه کن گوش -

.ام طوری همون هم هنوز. بخوام میلم خالف رو چیزی یا کنه تحمیل بهم رو چیزی

اینقدر خواست می دلم و اومد می در سختی به نفسم. نپرم حرفش وسط بتونم تا فشردم یم هم به و هام دندون

رفح باید که سالهایی تموم مثل. کردم سکوت اما. بشم تخلیه تا بزنم داد اونقدر. بزنم داد سرش تا داشتم شجاعت

.ندم دست از رو خوابم جای تا کردم سکوت اما زدم می

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 278: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

278

تا زمین که شایان مثل آدمی با هم اون. بشکنم حرمت که نبودم آدمی من ولی نیست ها موقع اون مثل االن درسته

!داشت فرق نسرین مامان های بچه با آسمون

.ذاره می احترام من به کردنش صحبت توی که اینه کمش کم

:داد ادامه و گرفت نیرو دید که رو سکوتم

از که. شم می نگران برات من که. تری پررنگ همه از من دید تو که هست بقیه و تو بین فرقی یه مطمئنا -

و همکالسی از گرفتن، قرار زندگیم مسیر تو زیادی های خانوم و ها دختر! نیستم بچه من. شم می شاد خوشحالیت

من. کنم می حس خودم برای رو تو تفاوت من. خانوادگی دوستان و فامیل های دختر تا گرفته هام دانشجو و همکار

.بشه مشخص زندگیم مسیر باید باالخره هم

ش جمله هر از چیه؟ منظورش بفهمم تا غریب و عجیب دوراهی یه. گلوم تو انداخت چنگ بغضه! نشست بغضه حاال

.کردم تعبیر جور یه خودم برای

:گفتم لرزون صدای با

طرف هک کنه نمی فرقی نبراتو و کنید مشخص و تون زندگی مسیر خواین می که حاال... که رسیدین نتیجه این به و -

... گرفتین تصمیم! ... باشه کی

:گفت و شد غمگین نهایت بی نگاهش

اول؟ ی خونه سر رفتی باز که تو -

... دختر یه دخترم؟ یه چون بزنم حرفی نباید! برم؟ نباید -

اونقدر. شدم دور قدمی چند و شدم پیاده بنابراین. بود شده سخت واسم ماشین فضای تحمل. کردیم سکوت دو هر

:گرفت قرار کنارم کِی نفهمیدم که بودم غرق هام کسی بی به فکر توی و بود گرفته دلم

.هستی ای فهمیده و عاقل دختر داری که کمی سن خالف بر تو -

!؟«هستی خری خوب: » گفت می داشت کنم می حس من چرا پس! فهمیده؟ و عاقل گفت

:گفت و گرفت قرار روم به رو حرکت یک با

... تا بگو داره نقش تصمیماتت تو که داری تری بزرگ و بردار یا و خواهر اگر... شدن فوت مادرت و پدر گفتی -

بدین؟ قرار فشار تحت و من خواین می چرا چی؟ تا -

:گفت و آورد باال و هاش دست

!!نیست طور این ابدا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 279: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

279

:گفت بالفاصله و چرخوند هدف بی رو نگاهش

.کنم می ازدواج تقاضای ازت رسما دارم من... مبگ طور این بذار -

:گفتم حرص با

... امر ظاهر! نیست؟ واضح جوابم -

:داد ادامه جذابی لبخند با و شد ثابت نگاهم توی نگاهش

.بگیری تصمیم بعد و. کنی فکر تونی می خواد می دلت که موقع هر تا تو من درخواست از بعد -

:گفت ای بامزه لحن با که بود هام چشم توی هم هنوز مهربونش نگاه

.حساسم من نیار؛ روم به و سنم خواهشا فقط -

. بشه تر عمیق لبخندش شد باعث که اومد لبم روی لحظه یه واسه کمرنگی لبخند

دوستت؟ خوابگاه بری خوای می. ببرمت تا بگو تری راحت جا هر هم حاال -

:گفتم و گرفتم گاز رو لبم

.برم نجااو بتونم نکنم فکر -

:پرسید متعجب

!چطور؟ -

:کردم نگاهش مظلومانه

... گوشیم به شما که فهمیدن آخه -

:گفت و شد پدیدار دوباره لبخندش

.نباشی خسته اساسی پس -

.خوام می معذرت -

:گفت و آورد باال نه نشونه به رو دستش

چون. نیست مهم البته. دارن نمی رب دست دارم زن من نبینن خودشون چشم به که وقتی تا. نیست احتیاجی -

.نده اهمیتی هم تو شه، نمی بد که من واسه! بمونن دانشگاه این تو ابد تا نیست قرار و هستن دانشجو

ده؟ نمی اهمیت هم سبحانی استاد -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 280: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

280

!بزنم رو حرف این شرایطی چنین توی خواستم نمی اصال گرفتم، رو دهنم جلوی سریع

:خندید بلند صدای با بعد و کرد نگاهم ثانیه چند اول

.منه صمیمی رفیق همسر سبحانی خانوم توراهه، سومیش هم االن و داره پسر تا دو اون! بیچاره کیمیای -

:داد ادامه وار زمزمه صدایی با و

.پریسا و مادرم آنتن البته و -

یلدا حدسیات که شد حالخوش دلم ته لحظه یه واسه چرا دونم نمی. نداشتم انرژی ولی بزنم لبخند خواستم می

:گفت و کرد اشاره رو ماشین. نبود درست

.بریم که بشین -

:گفت که کردم نگاهش سوالی حالت به

.دیگه جای یه بریم تا بشین پس. نبینی و من مدتی که هست احتیاج مطمئنا -

یمن ولی. ریم می کجا داریم که بزنم حدس حتی تونستم نمی واقعا لحظه اون. نشستم ماشین توی دلی دو و شک با

جبورم دیگه که بودم ممنون دلم توی هم کلی بردم می باال شادی خوابگاه های پله از رو ساکم داشتم وقتی بعد ساعت

.بمونم مادرش یا اون ی خونه توی نیستم

برشمعت های چک و. بشه ضامنم خواد می و همراهمه صدیقی استاد دید وقتی گرفت تحویلم خوابگاه مسوول چقدر

.میزه روی

:شایان جز نبود کسی و. اومد پیام برام تخته دو اتاق یه توی شدنم مستقر محض به

هستی؟ راضی -

:کردم تایپ سریع

.نکنه درد دستتون. بله -

.آورد هجوم مغزم به ام ریخته هم به افکار دوباره و شد محو سریع که نشست لبم روی بخش رضایت لبخندی و

***

«شایان»

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 281: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

281

بعضا و دوستان با همراه که ارشدی دانشجوهای انبوه. داد می نشون رو نیم و نه دانشکده، کنفرانس سالن تساع

به من طور همین و خارجی و داخلی داور راهنما، اساتید و بشه شروع جلسه کشیدن می انتظار بودن اومده ها خانواده

. نشستیم هامون صندلی روی بخش رئیس عنوان

ائهار اون از رو خودشون نامه پایان باید دانشجوها که کامپیوتری و میکروفن و پروژکتور ویدئو و اتمقدم کردن مرتب

از که کردم می فکر ساعتی چهارده و روز نه و بیست به وسط این من و کشید طول ساعتی نیم از بیشتر دادن می

با که بود کرده کچل و من مادرم تازه. بودن کار در جوابی هنوز و گذشت می سالومه به ازدواج پیشنهاد دادن زمان

.بده انجام رسمی طور به رو خواستگاری و بگیره تماس برادرش

میز پشت داد می انجام رو دفاع اولین و لرزید می پا تا سر که دختری راهنمای استاد و شد آماده چیز همه باالخره

:زدن حرف به کرد شروع کوتاه چینی مقدمه یک و خدا نام از بعد و اومد

موضوع این به بسیار ایشون.هستن اون تشخیص های مولفه و حسابداری استانداردهای مقایسه ریاحی خانم موضوع-

ایشون زحمات تمام شاهد. کنن کار حوزه این در بتونن که دیدم ایشون در یک ترم رو توانایی این من. بودن عالقمند

.شنب قبول باال... انشاا ای نمره با و بدین گوش هاشون صحبت به قتد به که دارن رو شایستگی این نظرم به و بودم

به هدیگ های خیلی و اون. فهمیدم می رو حال این خوبی به. بود کالفه و نگران باشه خوشحال اینکه از بیشتر دخترک

ای بگیرن جشن باید که شد می معلوم دیگه ساعت چند تا و بودن رسیده لیسانس فوق دوره در تحصیل روز آخرین

گاف اب چند هر داد، انجام خوب رو کارش اگه گرفتم تصمیم همین برای. گریه زیر بزنن و سرشون توی بکوبن دودستی

.کنم کمکش یاد برمی دستم از که اونجایی تا اشکال، و

و عقب به و کشید عمیقی نفس یه. اومد جلو و شد بلند ریاحی خانم همون یا دختر و کنار رفت راهنما استاد باالخره

او از بهتر روزی و حال هم دادن تکون دست براش که نفری دو یکی. انداخت نگاهی بودن نشسته حضار که قسمتی

این که سالومه مثل درست. چرخید ما سمت به و زد لبخندی بعد. دادن می نشون خونسرد رو خودشون و نداشتن

باید که زدم نهیب خودم به درون از و شدم پشیمون کرف این از سرعت به. شد می بامزه خیلی صورتش مواقع جور

.نبود افکار این وقت االن. باشم محکم

دونه می خدا. کنه کپی کامپیوتر دسکتاپ بر فلش روی از را پاورپوینت فایل دخترک کشید طول ای ثانیه چهل سی

واستخ و شد تمام کپی بعد. دربیاره شنمای به باید مشابه های جلسه برای رو پاورپوینت فایل چند امروز دستگاه این

که دندفهمی همه کنم فکر. کنه نمی شناسایی رو کامپیوتر پروژکتور ویدئو شد مشخص که بندازه دیوار روی را تصویر

:گفت و زدم لبخندی. رفت پیش کردن سکته مرز تا بیچاره

.ریاحی خانم-

:کرد نگاه من به دستپاچگی و هول با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 282: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

282

.استاد بله-

.نکنیم ردتون خاطر این به دم می قول. نداره اشکالی. اشینب آروم-

و دوید سرعت به. بره پروژکتور ویدئو طرف کردم اشاره دانشکده بصری سمعی مسئول به من و خندید خوشبختانه

بهانه به و کنم استفاده فرصت از تا شد باعث بار صدمین برای موبایلم لرزش. کرد ها سیم با رفتن ور به شروع

:بردم باال اونو و زدم و گوشی دکمه. بود مادر معمول طبق. برم بیرون اخوریهو

من؟ مادر جانم-

رو؟ گوشی این داری برنمی تو چرا! شکر رو خدا-

:بزنم لبخندی و کنه فروکش من حوصلگی بی تا شد باعث کالمش آمیز سرزنش لحن

شما که هم طرف اون از ریخته کار کلی که طرف این از. شلوغه سرم کلی. دانشگاهم توی من.خانم حاج برم قربونت-

.شین نمی خیال بی

...خوام می آخه-

.سالومه برادر خونه بزنین زنگ. دونم می-

:اومد اش خنده صدای

بزنم؟-

:کشیدم سرم به دستی کالفگی با

زنین؟ نمی شما نه بگم یعنی-

.زنم نمی زنگ. آره پس. نه باشی گفته یاد نمی یادم خب،-

:داد ادامه شیطنت با و خندید ریز ریز

کنی؟ رعایت رو چیزا این نباید. کردی خواستگاری ازش که تو نزنم؟ زنگ چی؟ حاال-

:گفتم دلخور حالتی با اما بود شده خوشانم خوش چند هر

.دارم کار تون اجازه با هم حاال.بکنین دارین دوست کاری هر. باشه.باشه-

چند ات و بود نشسته لبم روی ناخودآگاه لبخندی.کردم قطع بمونم گوشی پشت کشیدنش کل منتظر اینکه بدون و

می و نه یا فرستادن غذا سالومه برای بپرسم ازش بود رفته یادم. لعنتی. شدم خیره روبرو به ها احمق مثل ثانیه

زا کابلی گویا. شده راه به رو پروژکتور ویدئو داد اطالع و اومد دانشجوها از یکی که بزنم زنگ خودم بار این خواستم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 283: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

283

با امروز مگه. دیگه بودن فرستاده حتما. برگشتم داخل و شدم تماس خیال بی. بود نشده متصل درست کابلها میان

داشت؟ فرقی چه دیگه روزای

:دادم گوش دخترک دفاعیه به و نشستم بقیه کنار من و کرد می خودنمایی دیوار روی پاورپوینتی نمای حاال

... لسانی من عقده احلل و امری یسرلی و صدری یل اشرح رب-

«سالومه»

و هکن تموم رو درس که داد رضایت استاد کالس، مزه بی پسر ضیایی، گفتن «نباشید خسته» بار ده از بعد باالخره

:شد خم من صندلی روی و اومد و شد جا به جا تر جلو ردیف چند از غزل حین این در. غیاب و حضور به کرد شروع

.کن روشن و من بذار وقتی یه. نفهمیدم اصول از هیچی من جونم؟ سالومه -

:گفتم درموندگی با بود گرفته م خنده کردنش صحبت مدل خاطر به که حالی در

.کنم اشکال رفع واست من بخونی، باید خودت! که بدم درس بهت رو کتاب کل بشینم تونم نمی که من عزیزم -

:گفت و کرد جمع و هاش لب

بخونم؟ و چی بشینم! بستانکار گیم می کدوم به بدهکار گیم می چی به دونم نمی حتی من -

:گفت و کشید جلو و خودش ام دیگه سمت از ترنم

!ترمه میان امتحان دیگه ی هفته که االن نه افتادی می فکر به ترم اول از باید باهوش خانوم -

:گفت و کرد اخمی غزل

! تو نه کنه کار درس باهام هک خواستم سالومه از من -

:گفت بشه ساکت عنوان هیچ به تونست نمی که ترنم بزنم حرفی خواسم من تا

.نداره وقت دونم می اتاقیشم هم من -

:گفت کنایه به آرومی صدای با جلویی ردیف از روشنک

!پره می ها باال باال با چون نداره وقت خطیبی خانوم. خب آره -

با ترنم و زد آتیش رو ترنم بود چی هر ولی. بشنوم من که گفت طوری قصد از هم شاید! گفت شکناری دختر به شاید

:گفت و زد جلویی صندلی به ای ضربه دست کف

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 284: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

284

و اسم که بسوزه خودت حال به دلت تو باشه دانشکده رییس با که هست باال کالسش قدر اون سالومه حداقل -

!هست هدانشگا های دوله دله همه گوشی تو عکست

:گفت بلندی صدای با استاد بده جواب برگشت روشنک که همین

خبره؟ چه کالس از قسمت اون -

:گفت غزل به خطاب و

.بشین خودت جای سر بیا شما خانوم -

:گفتم شده گرد های چشم با ترنم به رو

!کردنت دفاع این با سرت تو خاک یعنی -

:گفت و کرد اخم هم ترنم

.بچزونیمشون بیشتر بذار پس کرد قانعشون شه نمی که حاال هم بعدش! لیال که نزن حرف تو -

رمتصو خالف بر. رفتن بیرون کالس از و شدن بلند هم ها بچه استاد، شدن خارج با. کرد باز گوش بنا تا رو نیشش و

!«ترسید» ترنم خود قول به. بده رو ترنم جواب تا نموند روشنک

دیدنم با. اومد می سمتمون به داشت سالن ته از خوراکی ی بسته یه با هم باز هک دیدم رو یلدا شدنمون خارج با

:گفتم حرفی هر از قبل رسید که من به کرد؛ بیشتر رو سرعتش

دفاع؟ ی جلسه بودی رفته باز -

:گفت هیجان با

یه که دیگه داور تا دو اون عکس بر میاره، جا رو دانشجو حال اصال! تک تکه! جیگره صدیقی این چقدر سالومه وای -

به اعتماد هی و بود ارائه به حواسش کامل این دادن نمی اهمیت بخت بد دانشجوی به هم ذره یه و زدن می حرف نفس

.کرد می تزریق نفس

:گفتم و کردم اشاره دستش توی ی بسته به

!دادن که هم ت آذوقه -

:گفت و آورد باال رو بسته

سرش تو خاک قبل ی هفته. س تکدانه هم ش میوه آب تازه میوه، هم گذاشته کیک هم یکی این. گرم دمش آره -

.بهمون داد ساندیس نشه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 285: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

285

:گفت و کرد نزدیک و سرش یلدا. خندیدیم سه هر

.شه نمی پیدا بهتر صدیقی دکتر از. سالومه بچسبون داغه تنور تا -

:گفتم و کردم اخمی

!گریه زیر زنم می که نزن و حرف این تو خواهشا یلدا -

:گفت و زد لبخندی

داری؟ کالس یا ری می خوابگاه کنی؟ می کار چی االن! هم تو حاال خب -

.خوابگاه رم می -

.بعد تا پس اوکی، -

.رفتیم ساختمون خروجی سمت به ترنم همراه به و. کردیم خداحافظی هم از و دادیم دست هم به

:گفت مقدمه بی ترنم

بدی؟ ادامه لیشک این خوای می کی تا سالومه -

:گفتم چیه منظورش دونستم می اینکه با

شکلی؟ کدوم -

:گفت دید و من ی خنده وقتی و کرد نگاهم چپ چپ

و خوراکی مادرش و خواهر که هم سره یک! باشه پرسی احوال حد در و کم که هم چقدر هر تماسی، در که باهاش -

ات دو مثل هم با شینین نمی چرا! نیست که الکی! خوابگاه فرستن می دیگه زهرمار و کوفت جور هزار و مربا و ترشی

جواب بهش نه و بذاره جلو پا که ذاری می نه! بگو بهش راست و رک خوایش نمی اگر کنین؟ صحبت بزرگ و عاقل آدم

!بری می بین از و خودت داری فقط تو شدیم اتاقی هم که ماهه یک االن! دی می منفی

:گفتم و زدم چشمکی دخون که ای روضه به توجه بی

.نموندیم جا سرویس از تا کن تر تند و هات قدم فعال خیال؛ بی -

چه مترن! آشوبیه چه من دل توی دونست می چه ترنم. رفتم سرویس جایگاه سمت به ترنم عصبی نگاه به توجه بی و

زا رو اون مثل خوبی حامی که بودم حاضر نه و بشم نزدیک همسر عنوان به شایان به بودم حاضر نه من که دونست می

!بدم دست

!شدم می دیوونه داشتم من راهی دو این سر که دونست می چه اون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 286: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

286

معمول طبق. بیارم در مانتوم جیب از رو اون شد باعث گوشیم ویبره گرفتیم جا سرویس های صندلی روی که همین

شوهرش از قهر به خواهرم که روزها این داغ جریان مخصوصا داد، می رو الویج ی لحظه به لحظه گزارش که بود مارال

:بزنه یخ تنم تموم شد باعث پیام متن اما کردم باز رو پیام تصور این با. سجاد ی خونه بود رفته رضا

بشم؟ خبردار موضوع از رییس آقای مادر تلفن از بعد باید من! نامرد کوچولوی عمه ای -

:کردم تایپ جوابش در تپید می تند افتاد می اقاتف داشت که اونچه تصور از قلبم که حالی در

.بده توضیح قشنگ! شم نمی متوجه -

.داد جواب ای دقیقه از بعد

بابا به زد زنگ هم مامان. ترکه می حسادت از داره عمه االن خونه، زد زنگ جونت استاد مادر پیش ساعت یک حدود -

.گفت رو جریان و

:گفت و گذاشت م زده یخ دست روی رو ستشد ترنم. کردم رد رو سکته یه کنم فکر

پریده؟ رنگت چرا سالومه، شد چی -

:گفتم ترنم به خطاب لب زیر و چسبیدم دستم دو با رو سرم

.داداشم خونه زده زنگ مادرش. ببره و سیات سق اون شور مرده -

نشنون بقیه و صداش داشت سعی که حالی در و کرد بوسم محکم و کرد حلقه گردنم دور و دستهاش یهویی خیلی

:گفت گوشم نزدیک

. عاشقشم یعنی -

:شد می مرور چشمم جلوی مارال پیام مدام من و خندید سرخوشانه و

« ترکه می حسادت از داره عمه االن »

!بشم خرد هم باز شایان ی خونواده جلوی نکنه که کرد می م خفه استرس این

***

:گفت و کشید رو کیفم سر پشت از ترنم

شدی؟ وحشی چته ویه -

:گفتم حال همون در و کشیدم خودم دنبال هم رو ترنم و رفتم باال ها پله از کنم صبر که این بدون

گفت؟ می من به نباید یعنی. میرم می استرس از دارم االن همین از من! ترنم فهمی می چی تو -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 287: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

287

:گفت و گرفت قرار کنارم و کرد تند رو قدمش

!دارن خبر دانشگاه کل دیوونه! بیاری یالک های نه هم باز که -

:گفتم حرص با

!بمونم دانشگاه تو ابد تا نیست که قرار خودش قول به! باشن داشته خب -

:گفت من به رو اتاق باز در دیدن با ترنم. کردیم کج اتاقمون سمت به رو راهمون

.پالسه اقمونات تو دقیقه به دم دادی کلید دختره این به برداشتی! ها توئه تقصیر -

و آورد باال نیمه تا و دستش بزنه حرفی اینکه بدون دیدنمون با سودابه. شدیم اتاق وارد دوتایی و ندادم رو جوابش

.گوشیش تو برد رو سرش دوباره و داد تکون نرمی به و هاش انگشت

:گفت حرص با کرد می باز و مانتوش های دکمه که حالی در ترنم

.رهندا تعجب. دیگه گاوی -

:گفت و آورد باال و سرش سودابه

گیری؟ می گاز چته باز -

:گفت سودابه به رو کرد می اشاره و من که حالی در و کرد پرت تخت روی و مانتوش ترنم

.خونشون زده زنگ طرف مامان -

:گفت و برد باال و ابروهاش مسخرگی به سودابه

پیرمرد؟ آقای مامان! اِ -

:گفت عصبانیت از شده گرد های چشم با ترنم

!تیپی خوش این به صدیقی استاد! پیرمرده کی! سوداب خفه -

:گفت ترنم به رو کجی دهن با و گرفت دستی دو و گوشیش سودابه

! بابا کن خف -

:داد ادامه جدی و

.ساله تبیس نوزده دختر یه شوهر عنوان به نه تیپه خوش سال چهل به نزدیک آقای یه عنوان به! باشه که خوشتیپه -

:گفت من به رو بعد و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 288: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

288

شوق و شور مسلما داشته هم ازدواج یه خودت قول به که اون سن به یکی! چیزیه خوب هم سالم عقل سالومه -

کاریش موقعیت سنش از جدا چون چرا؟. بده دورت بیرون ببرتت گرفت دلت تو که وقت هر تونه نمی. نداره جوونی

تو. بده دانشجوهام جلوی نزن و حرف فالن زشته، همکارام جلو نپوش و لباس نفال: میگه بت دقیقه هر ده نمی اجازه

!بری راه پیاده قدم چهار و بگیری رو دستش خیابون تو تونی نمی حتی

:گفت سودابه به رو شایان از دفاع به هم باز ترنم

ای بازیگره مگه هم بعدش! ادند رد جواب واسه میشه دلیل خیابون تو گرفتن دست یعنی! ای بچه واقعا تو سودابه -

!کرد کاری چنین نشه که معروفه ی خواننده

:گفت و ایستاد ترنم جلوی و شد بلند سودابه

. بدتره اونم از بخدا -

:گفت و چرخید من به رو و

همیش بعدش! هم سال ده همین خداست لطف آخر یعنی باشه، شاداب دیگه سال ده تا نهایتا شایانت! نشیا این خام -

بازهم کنی محبت بهش و بذاری رو انرژیت ی همه اگه تازشم. پرستارش بشی باید جوونیت اول. هافو هاف پیرمرد یه

.کنه می مقایسه باهاش رو تو هی! س دیگه چیز یه اولش عشق

:گفت و کشید هینی یهو

خونواده! چی اون ولی نشی دار چهب مقطعی، هر تا حاال درست آخر تا بخوای شاید تو که بگیر نظر در هم رو این! تازه -

!بری این به باشی خر اینکه مگر. شه می پیدا هم اون از بهتر یکی مطمئنا کنن؟ صبر حاضرن چی؟ ش

:گفت و داد نشونم رو تیغی جوجه قلیون نی اون عکس باز و گرفت صورتم جلوی و گوشیش بعد

.خوبه من جوجوی مثل یکی تو برای -

.زد تصویر به داری صدا بوس و گوشیش حهصف به چسبوند و لبهاش و

:گفت شده جمع ی قیافه با هم ترنم

زندگیت تو دیگه سال چهار ببینم جوجوت به بچسب برو دونی؟ می چی تو! ببره و جوجوت و خودت شور مرده -

!سالومه یا تره موفق

هک نفر دو اون به توجه بی و شیدمک دراز تختم روی. داشتم قبول رو سودابه های حرف ی همه که بود اینجا بختی بد

رقغ خودم تو اونقدر. کنم بینی پیش رو سجاد واکنش کردم سعی و بستم و هام چشم بودن گرفتن یقه ی آستانه در

:شنیدم اتاق دیگه سمت از رو صداش. بیرون اتاق از انداخته رو سودابه ترنم نفهمیدم که بودم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 289: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

289

.شه می همون خوادب خدا چی هر. نکن فکر بهش فعال سالومه -

:گفتم و چرخیدم پهلو به کنم باز و هام چشم که این بدون

.توئه با حق. آره -

.مکرد کش زجر رو خودم بیشتر بود، خواب اسمش. بخوابم کردم سعی ترکید می داشت بغض شدت از که گلویی با و

ادافت فجیعی طرز به فشارم زنه، می زنگ مبه خواد می پدرش االن که داد پیام مارال وقتی نداشتم، قرار و آروم شب تا

.شد می مرگم یه منجر مطمئنا داد نمی خوردم به قند آب و رسید نمی دادم به ترنم اگر و

.ودیمب زده زل موبایلم ی صفحه به حرکتی هیچ بی ربع یه به نزدیک دوتایی و بود کرده سرایت هم اون به من استرس

:گفت جیغ با و شد هول ترنم گوشیم صفحه شدن روشن با

. بده جواب سالومــه بدو. داداش خونه افتاده وای -

:چسبوندم گوشم به رو گوشی سبز ی دکمه زدن از بعد و کشیدم عمیقی نفس

.داداش سالم -

خوبی؟. دانشجو خانوم سالم -

:گفتم و کشیدم عمیقی نفس مجددا

چطوره؟ داداش زن خوبی؟ شما. ممنون -

:گفت مند گله

باشی؟ شده داداش بی شاید بگیری؟ ما از خبری نباید تو نزنم زنگ من تا یعنی -

:گفتم فورا

.پرسیدم می همیشه و حالتون مارال از من! نکنه خدا -

... و قسمت اون خبرای منتهی کنه می رد خوب رو اینجا خبرای و اینجا سی بی بی شده پدرسوخته این آره، -

پررویی با تونستم می هم من اگر شد می خوب. مطلب اصل سر بره خواد می و تموم چینی مقدمه یعنی مکث این و

:بگم

!هست؟ یادش و من کسی چطور؟ اونجا اما داره، اونجا اخبار شنیدن واسه گوشی نفر یه اینجا -

:گفت و کرد فوت و نفسش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 290: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

290

!رسیده ازدواجش وقت و شده بزرگ حاجی تغاری ته که بینم می -

ذوق از یعنی چی؟ یعنی جمله این. حرفش معنی نکردن درک خواد می کر گوش دوخت؛ و یدبر شنیدی؟ سالومه، آخ

. نیستی سربارش دیگه که تو شه، راحت شرت از که ترکه می داره

خونه؟ میای کی -

:گفتم بود تحلیل به رو که صدایی با و بستم و هام چشم

خونه؟ بیام چرا -

:داد جواب کنایه به

!دیگه باشی باید تو خب خواستگاریش؟ بیایم ام داری توقع نکنه -

:گفتم سجاد جواب در و انداختم ترنم به ملتمسانه نگاهی و زدم چنگ رونم به

!دادین؟ خواستگاری قول مگه داداش، -

. کنیم می تحقیق موردش در هم بعدش و کنیم می هماهنگ باهاشون زدن زنگ که دوباره ولی. هنوز نه -

گها حتی نیاد، چشم به قبلیش ازدواج که اونقدر هاشه، بدی از بیشتر خیلی شایان های خوبی .سالومه شدی بخت بد

!رزه عمه سابقش همسر بفهمه سجاد

:گفتم حالی بی با

.امتحاتات فرجه تا اقل حد. بیام تونم نمی -

:گفت من حال بی لحن به توجه بی

دیگه؟ وقت چند شه می یعنی -

:گفتم حواسی بی با

.دم می خبر بهتون. ماه یک روز، بیست ونم،د نمی -

نداری؟ کاری. تو از خبر پس. باشه -

.برسون سالم نه، -

منت بی هم اون و دوختم ترنم به رو آلودم اشک نگاه و کردم قطع رو گوشی بدم و خداحافظیش جواب اینکه بدون

. گریه زیر زدم و کردم رها آغوشش تو رو خودم. کرد باز برام رو آغوشش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 291: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

291

:کرد می زمزمه آروم کشید می موهام روی گونه نوازش رو دستش که حالی در ترنم

زدنتون حرف شاید. بگی بهش و کنی صحبت خودش با کافیه نداری دوستش اگه! سالومه نشده چیزی که هنوز -

!بشه طرف بر دلیت دو بشه باعث

یم خواسته خدا از خواستگار اولین با برادرم که بود این از من درد نیست، شایان خواستگاری از دردم بگم نتونستم

زنگ من به تا کنار گذاشته رو غرورش که شده خوشحال اونقدر بودم؟ کرده کارشون چی من مگه. کنه رد و من خواد

.نپره نقد به دست خواستگار این وقت یه که بزنه،

***

.خوره می زنگ داره گوشیت سالومه -

:زدم داد بیارم، رونبی کمد از رو سرم اینکه بدون

.جهنم به -

:گفت تاکید با ترنم

!ها شایانه -

:گفتم و کردم نگاه جفتشون به غیظ با و آوردم بیرون رو سرم و دادم فشار هم به و هام دندون

.دم می فوحش بدم جواب خدا به -

:گفت متعجب و شد گرد سودابه های چشم

!شدت این به یعنی -

:گفت و بردم دیواری کمد داخل رو سرم دوباره

.تر شدید هم این از -

:زدم غر لب زیر و داشتم نگه جلوم رو مانتو. گرفتم فاصله کمد از و آوردم در ها لباس زیر از و مشکیم مانتوی

!چروکه چقدر -

:گفت غمگینی صدای با ترنم

کنی؟ می جوری این چرا -

:گفت رفت می اتاق در سمت به که حالی در و گرفت دستم از و مانتوم و اومد جلو سودابه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 292: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

292

.کنمش می اتو برات االن -

:گفتم ترنم به رو و کردم تشکری سودابه جواب در

و کنه می خواد می دلش کار هر که شایان از این. من جای بذار و خودت لحظه یه واسه ترنم! کنم می جوری چه -

نمی زودی این به دونه می که این با بعد میای؟ کی پرسه می نظر من از که داداشم از هم اون. گه نمی بهم هم هیچی

!درسته این یعنی! ذاره می قرار شایان ی خونواده با رم

!خواد می و صالحت و خیر هم داداشت خب -

:گفت و زدم پوزخندی

.صالحم و خیر حساب به ذاره می بعد کنه می خواد می دلش که کاری هر کی هر! واال آره -

:گفت و راهم جلوی پرید ترنم برم سمتش به خواستم که همین خوردن، زنگ به ردک شروع گوشیم دوباره

!ندی فوحش وقت یه -

:گفتم و خندیدم حال بی

.نیستم نشناس نمک هم ها اینقدر دیگه -

:کردم برقرار رو تماس. بود شایان. برداشتم رو موبایل و زدم کنار رو ترنم و

.سالم -

!انرژی پر. دبو من مخالف ی نقطه درست اون

.خیابونم سر من خوبی؟. سالم -

:پروندم و بگیرم و زبونم جلوی نتونستم

!فهمن می ها بچه که باالخره! اونجا چرا -

:گفت و نیاورد خودش روی به اون ولی. لحنم از شدم پشیمون هم سریع و

.کنم رعایت مقدار یه شدنمون رسمی تا بده اجازه ولی. شماست با حق. بله -

:گفتم سردی به و کرد ریز و هام چشم

.خداحافظ فعال. میام دیگه دقیقه چند تا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 293: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

293

پام و برداشتم تخت ی لبه از و هام جوراب. بود نشسته رویی به رو تخت روی حرف بی ترنم. کردم قطع رو گوشی و

.کردم

:گفت آویزون ی لوچه و لب با

!نه بگی خوای می قطعیه؟ تصمیمت -

:دادم جواب و ردمک موهام بستن به شروع

بهش و حرفم راست و رک گفتی می نبودی تو خود مگه. فهمه می هم خودش بگم بهش رو دالیلم وقتی مطمئنا -

!بزنم

و شد اتاق وارد هم سودابه لحظه همین. شدم بلند و کردم پوفی کالفه. کرد نگاهم ناراحتی با فقط و نداد و جوابم

. داد دستم به و مانتوم

:گفتم ترنم به رو کردم می تنم رو مانتو که حالی در

که بفهمونم داداشم به جوری یه تا رم می کلنجار دارم خودم با اینجا من شدی؟ نمی ناراحت بودی من جای اگه تو -

دارم؟ و چی نقش اینجا من دقیقا یعنی! نور رفتن شدن پا رییس جناب خواهر و مادر وقت اون نذاره، خواستگاری قرار

:وندپر سودابه

.هویج -

:گفتم سودابه حرف تایید در

!هویج به رحمت صد هم باز -

:گفتم و کردم مرتب سرم روی رو مشکیم شال

.تونم می که و شایان! کنم قانع تونم نمی و داداشم. زدم می و حرفام اول باید -

:گفت سرم پشت ترنم. رفتم در سمت به حرف این گفتن با و

کنی؟ نمی عجله سالومه، -

:گفتم و چرخیدم پام ی پاشنه ور

!کردم دست دست کافی اندازه به کنم می فکر من! عجله -

:گفت و داد تکون و سرش

کنی؟ می لج داری کی با -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 294: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

294

:کردم بغض اراده بی

!بخونم درس که اینجا اومدم فقط من. کس هیچ با -

:گفت و زد لبخندی سودابه

تحت االن تو. بزن حرف باهاش نبودی عصبانی که دیگه فرصت یه بذار. کن دور دور باهاش برو و امروز خوای می -

.برادرزادتی دیشب اخبار تاثیر

:گفتم و دادم تکون راست و چپ به رو سرم

.بزنم و دل حرف بتونم هم باز دونم می بعید شدم آروم که بعدا فرصته، بهترین ام عصبانی که االن اتفاقا -

و فتمر ترنم سمت به و برگشتم آنی تصمیم یه تو. بردارم رو بعدی قدم نتونستم ولی رفتم در سمت به قدمی سریع

:گفتم و کردم بغلش

.آبجی کن دعا برام -

رد سمت به و کردم ولش بودم کرده بغلش که شدتی همون به بیاره زبون به حرفی بدم اجازه بهش اینکه از قبل و

.شدم خارج اتاق از و دویدم

شد وارد در از لحظه همون که دختری به رو و شد خارج سرپرستی اتاق از سرابی خانوم. یدمرس ها پله پایین وقتی

:گفت

.داری نامه کن صبر -

.شدم کفشم بند بستن مشغول و کردم سالم دو هر به من

:گفت و گرفت سرابی خانوم از رو نامه دختر

!اس شهریه بابت حتما! دانشگاهه از وای -

:گفتم و برگشتم سرابی خانوم سمت به تعجب با. رفت باال ها پله از حرف این گفتن با و

دن؟ می نامه هم شهریه بابت مگه -

:گفت و انداخت باال و هاش شونه

. نکنم فکر! دونم نمی -

تهرف یادم کل به و مورد این اصال کنم؟ کار چه و دانشگاه متغیر ی شهریه حاال. داشتم کم و همین. اتاقش داخل رفت و

!که نیست تا دو یکی دردم! اَه .بود

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 295: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

295

می وارد شوک بهم داره سره یه مدت این. شدم خارج خوابگاه از و رفتم حیاط در سمت به وارفته و شل های قدم با

.بود غروب دیروز شوک هم بدتر همه از. شه

:گفت باشه آروم داشت سعی که صدایی با و زد زنگ بهم هفت ساعت مارال

بیان؟ قراره رییس ی نوادهخو داشتی خبر تو عمه -

:گفتم شده گرد های چشم با

!چی؟ -

.آدمم خونه این تو هم من که انگار نه انگار! بود نگفته من به کی هیچ نامردا. اینجان االن -

جادس داداش چون بشم خبردار نباید من و نگه، من به تا نگفتن مارال به که کنم توجیه تونم می رو خودم طرف رفتار

.منفیه جوابم من که همیدهف حتما

کنم؟ توجیه چطور رو شایان طرف ولی

و شد ومح رفته رفته لبخندش. شدم نزدیکش و کردم اخم اراده بی. زد گرمی لبخند و شد پیاده اتوموبیلش از دیدنم با

:پرسید شک با

افتاده؟ اتفاقی -

:گفتم سردی با

.بزنیم حرف هم با باید -

:گفت سکوت دقیقه چند از بعد. شد سوار مکث با هم ناو و شدم سوار بالفاصله و

بگی؟ چیزی خوای نمی -

:گفتم و کردم فوت و نفسم

.کنم گله خوام می -

:گفت و زد مهربونی لبخند

.بفرما -

:گفتم و برگشتم سمتش به رخ تمام

چیه؟ خواستگاری ماجرای این تو من نقش بدونم خوام می دقیقا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 296: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

296

:گفت و زد لبخند هم باز

چطور؟ ای، کاره همه اصال. اولی نقش شما -

داداشم؟ ی خونه رفتن خواهرتون و مادرتون که نداشتم خبر من چرا پس -

:گفت و رفت باال ابروهاش

نداشتی؟ خبر -

:گفتم و گرفتم و نگاهم اخم با

گفتین؟ می من به نباید شما. خیر نه -

!گن نمی بهت خونوادت که دونستم می کجا از من -

:گفتم و گرفتم گاز رو لبم. گه می راست داره خب. شد فشرده بمقل

.بذارمتون جریان در باید که هست موردی کنم فکر -

:شد نگران لحنش

شده؟ چی -

:گفتم و کردم نگاه صورتش به

اوج تو تیح منه، با برادرهام و خواهر ی رابطه از بهتر برابر هزار عصبانیتش اوج تو هم اون شما، با شیوا ی رابطه -

!آرامش

:پرسید اخم با و انداخت من به نگاهی چشم گوشه از بود، روبرو به نگاهش که حالی در

!شم نمی متوجه -

:گفتم و کشیدم عمیقی نفس

... و هستم پدرم دوم همسر فرزند من -

یه با و بشه بدیلت گریه به بغضم نذاشتم. بود شده تر غلیظ اخمش. نداد بهم رو کردن صحبت بیشتر ی اجازه بغضم

:کردم جمعش نیمه و نصفه لبخند

. باشن نداشته من به نسبت خوبی دید که طبیعیه و -

:گفتم بهش رو مصنوعی ای خنده با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 297: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

297

!بابامم گذاشتن کج پا حاصل من -

:گفتم و کردم جمع رو خودم بی ی خنده! بزنم بهش و حرفام که بود فرصت بهترین حاال شاید. داشت اخم هنوز

!بذارن جریان در و من وضع این با نداشتین که وقعت -

کردن؟ برخورد صمیمی طور این ها اون چرا پس کنی، می اشتباه داری کنم فکر اما -

.خونده و دلم حرف داد می نشون سکوتش ولی نه، یا دید دونم نمی زدم، پوزخند

:گفتم من و من با و کردم عوض رو حرف

.بذارین جلو پا که... که شدین مجبور شما کنم می حس. .. کنم می حس چیه؟ دونین می -

.گفتم باالخره. گفتم ولی کندم، جون انگار! آخیش

:گفت عصبی و درهم ای قیافه با و برگشت سمتم به و کرد متوقف ای گوشه رو ماشین

!بگم؟ بار چند باید و حرف یه -

:گفت بلند صدای همون با اون و کردم نگاه بهش تعجب با

!نه؟ یا کنه مجبور و من تونه نمی کسی فتمگ -

:گفتم و کردم اخمی الکی. بدم نشون خونسرد و خودم کردم سعی

!ندارم؟ هم پرسیدن ساده سوال یه حق یعنی -

:گفت و کرد نگاهم مشکوک

!زنی؟ نمی و دلت حرف چرا -

:گفتم و کردم جمع و انرژیم ی همه و شدم جا به جا جام تو. دوخت چشم بهم منتظر و

به هک. نباشم داداشم سربار دیگه که بایستم، خودم پای روی که برسم جایی به و بخونم درس تا دانشگاه اومدم من -

. نکنم اذیت و کسی زندگیم گذروندن خاطر

هام چشم! بزنم شایان مثل یکی جلوی رو ها حرف این که بود سخت واسم چقدر آوردم، کم نفس. بود غمگین نگاهش

:دادم ادامه و نگرفتم ازش رو نگاهم ولی کردم باز و بستم و

بهم خوبی حس واقعا شما دریغ بی محبت این! شدیم رو به رو هم با که شما، یا بود من بدشانسی از این دونم نمی -

. کردم نمی شکستگی سر احساس هم من و نبود منت توش اقل حد ده، می

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 298: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

298

:گفتم بغض با

!بودن سربار واسه آفریده و من خدا انگار -

:گفت اخم با

فقط من! که گفتم بهت خوام، نمی چیزی هیچ برابرش در و بود دل و جون از کردم کاری هر من! نزن و حرف این -

.کنی فکر پیشنهادم به که خواستم و کردم خواستگاری ازت

:دادم ادامه و دوختم بیرون به و گرفتم ازش رو نگاهم

مداو ذهنم توی که فکری اولین ولی نشین ناراحت بود، دار خنده واسم اولش تین،گف رزم عمه به عشقتون از وقتی -

... ثروتش خاطر به که بود این

:کرد تایید رو حرفم آرومی صدای با

.متوجهم -

:دادم ادامه و کشیدم آهی

واینبخ عجیبی خابانت چنان با شما ممکنه چطور که ده می عذابم قضیه این کنم، فکر بهتون خوام می که حاال ولی -

رزه؛ عمه شماست، قلب ی ملکه که کسی اون هم هنوز کنم می حس که اینه منظورم! کنید فکر من به

.مکن فکر تر راحت بتونم شاید برداره، دلم از رو شک این و بشکنه رو سکوت کاش بود، ساکت هم اون. کردم سکوت

:مداد ادامه لرزون صدای با شد، سرازیر ام گونه روی به اشکم و شکست راحتی به بغضم شد، طوالنی خیلی سکوتش

ربیشت راه یه دارم، گیری تصمیم حق که حاال نداده، بهم رو گرفتن تصمیم ی اجازه وقت هیچ! بینی می رو خدا کار -

!نیست روم جلو

:گفتم و زدم هق. خورد جا خیسم صورت دیدن با برگشتم، سمتش به

برای چون. دارم فرق ها دختر ی بقیه با چون. مونه نمی برام راهی هیچ چون بدم مثبت جواب پیشنهادتون به باید -

.آفریده متکی و من خدا چون. باشم قانع کوچیک زندگی یه به تونستم نمی و داشتم بزرگ تصمیمات آیندم

هپیاد ماشین از و کردم جمع بغلم تو و کیفم حرکت یه تو. بزنم و حرفام تا کردم خار و خودم چقدر هر بود بس دیگه

من حال به دلش هم اون. فرمون رو گذاشت و سرش که دیدمش بیاد، دنبالم نکرد حتی. شدم دور سرعت به و شدم

سوخت؟

شسرعت شدن کم محض به و کردم بلند دست تاکسی یه جلوی بدم جواب اینکه از قبل. بود رضا خورد، زنگ گوشیم

.شدم سوار «دربست» ی کلمه گفتن با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 299: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

299

:گفتم حرص با و کردم برقرار رو تماس ماشین حرکت از بعد و

داری؟ نمی بر سرم از دست چرا خوای؟ می جونم از چی تو -

شده؟ چی سالومه -

:گفتم گریه با هام، حرف از بعد رضا العمل عکس حتی. نبود مهم برام اصال راننده نگاه

.سهب خودم برای هام بختی بد خدا به زنی؟ می زنگ بهم چی واسه -

:رفت باال صداش

مناسبی وقت اصال االن سالومه شم؟ می جدا خواهرت از دارم که نداده خبر بهت ده، می خبر خوب که جقله اون -

!بدی بازیم که نیست

:گفتم بلند صدای و تعجب با

!بدم؟ بازیت من بازی؟ -

. دم می ش مهریه بابت و پولم لیک و شم می جدا عفریته این از تو آوردن دست به خاطر به دارم من! تو آره -

:گفتم و کردم جمع و انرژیم. بود خارج واقعا تحملم حد از دیگه یکی این

کردی؟ فکر چی خودت پیش کنی، می غلط تو -

:زد داد

...اونجا بیام و بشم خر نکن کاری سالومه -

:زدم جیغ حرفش وسط

.شو خفه -

.گریه زیر زدم و پوشوندم و صورتم هام دست با. کردم خاموشش بالفاصله و کردم قطع رو گوشی و

:پرسید آرومی صدای با راننده

آبجی؟ برم کجا -

وقتی بعد لحظاتی. دادم رو خوابگاه آدرس و کردم جور و جمع و خودم! کرد خوف من گری وحشی از هم بخت بد این

روی به رو که شدم شایان ماشین متوجه .بگیرم راننده از رو پولم بقیه تا شدم خم و شدم پیاده خوابگاه در جلوی

.گرفت لرزم اخیتار بی. بود پارک خوابگاه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 300: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

300

نه؟ مگه کنی می درک و وضعیتم تو! بخشی؟ می و من رویی و چشم بی تو شایان

می نگاه من به هم اون. کردم می نگاه مهربونم حامی به و بودم ایستاده جا همون هنوز من ولی کرد حرکت تاکسی

. کرد

.برداشتم عقب به قدمی من و کرد باز رو توموبیلشا در

«شایان»

ناو که قبل دقیقه چند از بیشتر حتی. لرزید قلبم کردم احساس برداشت عقب قدم یه من دیدن با سالومه، وقتی

هپنج و دست باهاش که شرایطی و دختر این و باشم خواه خود قدر این تونستم می چطور. زد رو سنگین و تلخ حرفای

نگیرم؟ نظر در و کرد می نرم

:گفتم کردم می فکر که اونی از تر دار غصه لحنی با

.بکنم رو کار این من بذار حاال! زدی حرفاتو تو. کنم می خواهش-

چشماش بود ایستاده که طور همون. پوشی پرده هیچ بدون و صادقانه. رو چی همه. بدم توضیح بهش خواست می دلم

.دادم فرو رو دهنم آب دیدم می که چیزی به کردن نگاه با و برگشتم. موندن ثابت خوابگاه ورودی در روی و چرخیدن

چون شناخت می هم رو من ضمن، در و داشتن علیک و سالم هم با که آشنایی یا دوستش احتماال. بود جوون دختر یه

. دراومد حرکت به ما روی نگاهش و زد زشت خندی نیش

بودم کرده هم خطایی و خبط اگه. پوچ و هیچ برای اونم بود؟ کشیده اینجا به کارم طورچ کردم؟ می غلطی چه داشتم

رت مهم اون از و نیاد پیش حرفی تا کردم می توجه پسرها به بیشتر درس جلسات سر حتی که منی. سوخت نمی دلم

می دانشجو یه از آدم و عالم شمچ جلوی و دخترانه خوابگاه جلوی بودم اومده حاال باشم وفادار رز گل خاطره و یاد به

کردم؟ می فکری چه دیدم می چیزی همچین و بودم خودم اگه. بشه سوار خواستم

:کردم زمزمه و برگشتم سالومه سمت به

.دیگه شم نمی مزاحم. خطیبی خانم دادین بهم که وقتی از ممنون-

حرف اون و این از بیچاره دختر این شمب باعث تونستم نمی. درک به خودم. بود کافی دیگه. شدم ماشین سوار و

متاهل من فهمیدن بودن جریان در که اونایی حداقل بود خوب حاال. شده شروع شه می مدتی البته که چیزی. بشنوه

.قوز باالی قوز شد می اینم وگرنه نیستم

:شد ظاهر ماشین کنار سالومه که بودم، نکرده جرکت هنوز ولی چرخوندم رو سوئیچ

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 301: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

301

.مونده باز هنوز در-

:کردم نگاه بود گرفته رو در که اون به و برگشتم

بله؟-

.بندمش می خودم! در-

رس پشت رو در و شد سوار بده زد می دید رو ما و بود ایستاده هنوز که دختر اون نگاه به اهمیتی که انگار نه انگار بعد،

.بست خودش

تهنشس لبم روی که لبخندی با و اومدم خودم به بعد،. دمندا نشون العملی عکس هیچ و کردم نگاهش لحظه چند برای

وضیحت براش و رفتم می جلو یکی یکی که بود این کار بهترین شاید. کنم شروع کجا از دونستم نمی. افتادم راه بود

. دادم می

!دونی می-

:کنم خودداری بهش کردن نگاه از تونم می رانندگی بهانه به بودم خوشحال که من و چرخید طرفم به باالخره

برام بشم عالقمند ساله نوزده دختری به تونستم ساله شصت زن یه به بستن دل وجود با چطور کنم می فکر وقتی-

.عجیبه واقعا

:دادم ادامه و کشیدم عمیقی نفسی

اعثب و کشیدی که هایی سختی یا معصومیتت و قشنگی و نجابت و مهربونی دونم می چه که بگم دروغ به تونم می-

. بودهن چیز همه این بگم که قائلم احترام برات قدر اون ولی بیاد خوشم ازت شد باعث کنی رفتار سنت از بزرگتر شدن

و ماومد خودم به ولی رسم نمی ای نتیجه هیچ به افتاد اتفاق این چطور کنم می فکر وقتی. باشم راست رو باهات بذار

.بسازم باهاش و م آینده خواد می مدل که بینم می کسی چشم به رو تو شدم متوجه

:چرخوند شیشه سمت به رو نگاهش و کشید آهی

همین؟-

چیزیه؟ کم این-

.خواد می اینا از بیشتر چیزایی دختر یه... دختر یه که اینه منظورم-

نه؟. صداقته شون یکی مطمئنا که-

.هباش من رز عمه اگه حتی. نباشه نهک می خواستگاری ازشون که کسی قلب توی ای دیگه زن که اینه شون یکی و-

:دادم فرو رو دهنم آب

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 302: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

302

می دلم. ام زنده هنوز من ولی رفته وقته خیلی اون گم می فقط! نه. کردم بیرون دلم از و اون محبت که گم نمی من-

. ببینم رو اونا شدن بزرگ و بشم دار بچه. بدم تشکیل خانواده یه. کنم زندگی خواد

:دادم ادامه بودم برده لذت حیا و شرم این دیدن از هک من و شد سرخ صورتش

.ببینم بدم دستش از بود نزدیک پیش وقت چند همین که رو مریضم پدر و مادرم خوشحالی دارم دوست طور همین -

می. خوام می معذرت. بکنه خواد می کاری هر مادرم دادم اجازه همین برای. باشه راحت ازم خیالشون خواد می دلم

.کنه صحبت برادرت با ذاشتم نمی مطئنا شی می ناراحت قدر این دونستم می اگه. شرمیه بی خیلی دونم

:کرد زمزمه

...فقط من...من. نیست خواهی معذرت به احتیاجی-

:کردم قطع رو حرفش بنابراین کشه می خجالت بود مشخص و زیاد خیلی. بود معذب

. پیشنهادم به دادن جواب مورد در و-

:کردم اضافه صورتش حالت به توجه بی ولی کرد نگاه بهم

چیزا خیلی شاید هست پشتش که زندگی اون... چیزی چون خوام نمی باشه ناچاری روی از که مثبت جواب یه من-

.نداره خوشبختی اما باشه داشته

...من-

می بودن تو با از که یچیز چون هستی راضی باشم مطمئن خواد می دلم. کنی انتخاب دل ته از و من خواد می دلم-

.ندارم رو دیگه شکست یه تحمل دیگه...دیگه. خوبه زندگی یه خوام

برگردم خوابگاه سمت به تا چرخوندم می رو فرمون که طور همون من و رفت می ور ناخنش با داشت سالومه حاال

:رسوندم انتها به رو حرفم

برات تونستم هم کوچیکی کار اگه قسم خدا داوندیخ به. فرصت سر و خوب خیلی. کن فکر بازم کنم می خواهش-

.مدیونی بهم نکن خیال پس جبران نه و دارم ازت لطف توقع نه بدم انجام وقت چند این توی

:ندادم اجازه ولی کنه اعتراض خواست

حتی باش مطمئن و کن فکر بهش راجع داشتی دوست که هم وقتی هر تا. بگی چیزی نیست الزم. کنم می خواهش-

ویت عمر آخر تا و بیاد گیرم الکی بله یه اینکه تا بشنومش راست و رک شم می تر خوشحال باشه منفی جوابت اگه

.بزنیم پا و دست جهنم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 303: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

303

کردم اش پیاده خوابگاه جلوی که وقتی تا و طور همین منم. داد ادامه سکوتش به سالومه. بودم زده رو حرفم همه حاال

.نشد بدل و رد ما بین هم کلمه یه حتی دیگه

«سالومه»

.داد می من تحویل هم لبخند یه گاهی از هر و کرد می جمع رو وسایلش داشت که بود ترنم به نگاهم

:گفتم و کردم مرتب رو نویسم چک های برگه

گردی؟ برمی کی -

:گفت و داد تکون رو سرش

.امتحانات از قبل روز دو یکی احتماال -

:گفت کرد می جاشون به جا داشت چنان هم و بود شها وسایل به نگاهش که حالی در

گردی؟ می بر کی تو چی؟ تو -

:گفتم و چرخوندم دستم توی رو خودکارم

.خونم می درس بهتر اینجا آخه! برم که نیست معلوم اصال -

:گفت تعجب با ایستاد ثابت

بزنی؟ سر ت خونواده به خوای نمی یعنی! نری؟ که چی یعنی -

:گفت نصیحت به ترنم. نگفتم چیزی و نشست لبم یرو محوی پوزخند

استراحت کم یه. داداشت خونه رو ش هفته یه برو امتحانت از بعد امروز بشه؟ چی که بمونی خوای می اینجا هفته دو -

! ای آماده رو ها درس همه که تو بابا شه، می عوض هم ات روحیه طوری این. برگرد بعد کن

این از خوشی و خیر اصال! اونجا رفته هم خانوم آبجی که مخصوصا! سجاد خونه کنم عوض ای روحیه عجب اوووفف

مثال حالتی با و اومد من سمت به و بست رو کیفش در ترنم. زدم لبخند تاسف روی از خودم حال به. باره می سفر

:گفت غمگین

.رفتیم و بودیم گران بار اگر -

:گفت و دمکر بغلش خنده با. داد سر مصنوعی ای گریه و

.رفتی و بودی نامهربان ولی -

:گفت و زد ام شونه به مشت با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 304: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

304

.شه نمی پیدا دوست من ماهی به بگردی رو دنیا توی خداییش! بودم نامهربان کجا من -

!ترم ماه من تازه! ام کاره چی اینجا من پس شه، می پیدا چرا -

:گفت بود شده اتاق وارد تازه هک سودابه به رو و شد جدا من از شده ریز های چشم با ترنم

.شده کسوف ولی ماهی تو آره -

. پایین بردن رو ترنم وسایل دیگه هم کمک به بعدش و. کردن بغل رو دیگه هم و کرد کجی دهن جوابش در هم سودابه

. کنم رد خوب ی نمره با هم رو میانترم امتحان آخرین تا هام جزوه سر نشستم دوباره

خونه به رفتن برای رو سجاد اصرار طرف یه از. شد نمی اما کنم، جمع رو افکارم تونستم می اگر شد می خوب خیلی

همه بود شده باعث بهش بودم داده رو رد جواب تقریبا که شایان به وجدانم عذاب حس دیگه طرف از کردم، نمی درک

.باشه آشوب دلم ش

تنها شایان با ام مکالمه و پیش هفته سه از! دادنه رخ لحا در بد اتفاق یه که گفت می درونم از منفی حس یه ش همه

نم اعصاب رو دیگه که شد قانع هم ترنم البته. سجاد نه و کشید پس پا مادرش نه. بود شایان خود شد قانع که کسی

. دونه نمی رو ها چیز خیلی چون نره رژه

روم هب اصال دیگه بعد اما شد عصبانی لحظه اون دادم منفی جواب شایان به که گفتم سجاد به وقتی بود عجیب برام

.بود عجیب واقعا خونه برم اینکه بر مبنی دیشبش تماس و نیاورد

:گفتم لب زیر اختیار بی

!گذاشته مداری قرار شایان ی خانواده با نکنه -

:گفتم و فرستادم بیرون رو نفسم شایان خاص اخالق یادآوری با بعد

.کنه نمی کاری چنین وقت هیچ که رحمه دل قدر اون شایان بابا، نه -

.کنم جمع درسم به رو حواسم کردم سعی و دادم تکون رو سرم

***

گرفته رو تصمیمم. بودم نشسته صندلی روی ایستگاه تو همچنیان من و کرد حرکت و شد پر هم سرویس سومین

باهام هام برادرخواهر ی رابطه وعیموض چنین سر که بوده این بر خدا خواست شاید. خونه برم خواستم می و بودم

!باشم بین بد اینقدر چرا. بشه خوب

.بگه چیزی یه و ببینه و من داشتم دوست. بدم نشون شایان به و خودم داشتم دوست چرا دونم نمی

!باشم کنارش همیشه برای بتونم که شدیده دلبستگیم اونقدر نه و بکنم دل ازش تونم می نه ترنم قول به

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 305: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

305

یخیل. نکرد ولی کنه، اصرار هم باز داشتم دوست دنبالم خوابگاه جلوی اومد دوباره وقتی. باشه هم باز مداشت دوست

!کنه مجبورم خواد نمی گفت و کشید عقب راحت

کردی؟ مجبور رو طرف یعنی کنی اصرار اگر گفته کی

خیلی یکیشون. اومدن می سمت این به غریب و عجیب های قیافه با که دختری تا سه سمت به شد کشیده نگاهم

.کردن می همراهی باهاش یا و کنن آرومش داشتن سعی یا دیگه دوتای و بود دادن فوحش حال در و بود عصبی

.زنن می حرف استاد یه مورد در دارن فهمیدم شدن که نزدیک

صندلی ندچ فاصله به حاال که بود نفر سه این پیش گوشم بود دانشگاه کارکنان پارکینگ قسمت به نگاهم که حالی در

.بودن نشسته من از

!کرد خالی بدبخت من سر بود پر دلش کجا از نبود معلوم ای، عقده کثافت -

!پروندی می مزه نباید ده نمی رو دخترها به بینی می که تو! دیگه خودته تقصیر -

:کرد دفاع خودش از عصبی حالت به

.دارن و ارشد های بچه هوای ش همه! تاینجاس استادهای ذات اصال! پروندم مزه کجا من -

:گفت خنده به یکیشون

!کارشناسیه پایین ترم های بچه از دخترش دوست شنیدیم که ما واال -

:گفت عصبی خانوم هم باز و. شد تر تیز هام گوش

! ده می رو پایین ترم های بچه به میاد گندش اخالق این با اون! گن می چرتی یه ها بچه -

!کنه می تحملش چجوری زنش -

:عصبانی خانوم هم باز و

!خودش مثل گنداخالقیه یه هم زنش البد -

. بودن همراهش هم پسر دانشجوی دو یکی و اومد می محوطه سمت به داشت که دیدم رو قامتش دور از

!دیوانه آقای اومد. آهان -

:داد ادامه عصبی من نگاه به توجه بی اون و. دوختم دختر به عصبی حالت به رو نگاهم

.چرخ هیجده زیر بره ماشینت ایشاله -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 306: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

306

! نمک دفاع تونستم می دانشجو تا چند جلوی! گفتم می چی ولی کنم دفاع داشتم دوست. خندیدن هم دوستش دوتا و

شم؟ چیکاره من هم بعدش

به دلم توی داشتم رو بگم شایان از دفاع در تونستم می که هایی حرف تمام دادم، ادامه اخموم نگاه به همچنان ولی

:گفت رفته هم در ابروهای با و برگشت سمتم به. گفتم می دختر اون

من؟ با داری مشکلی -

.برگردونیم و سرمون نفر چهار هر شد باعث شد زده ما نزدیکی در که ماشین بوق صدای بزنم حرفی خواستم تا

.زد تعارف سر حرکت با و زد لبخند و دکر سالم من به ماشینش داخل از که کردم نگاه شایان به باز دهن با

!شدا می چیزیش یه واقعا این

منتظر و کنن می نگاهم دارن هم دیگه سری یه دختر تا سه اون بر عالوه که دیدم و چرخوندم رو نگاهم اختیار بی

.منن العمل عکس

.شدم سوار و رفتم ینشماش سمت به شدن می کج استرس زور از داشتن که پاهایی با و شدم بلند صندلی روی از

:گفت حال همون در و کرد حرکت معطلی بی

بودی؟ سرویس منتظر -

:گفتم و زدم گیجی لبخند

.شدم ماشینتون سوار که شد بد خیلی کنم فکر -

:گفت و خندید

!خوردیش می نگاهت با داشتی. انداختم بیرون کالس از پیش ربع یه رو بود نشسته کنارت که دختری اون -

:گفتم و زدم لبخندی بینیش تیز نای از

.دستتون از بود آتیشی حسابی -

:گفت لبخند با

.شد منفجر کال که هم االن -

:گفت می که رو سودابه حرف آوردم خاطر به خودآگاه نا. خندیدیم خباثت با دوتایی و

شوق و شور مسلما هداشت هم ازدواج یه خودت قول به که اون سن به یکی! چیزیه خوب هم سالم عقل سالومه »

.«نداره جوونی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 307: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

307

تو من نظر به ولی بود اومده بالیی بد احساسش سر که درسته. اومد نمی در جور شایان اخالق با برداشت این اما

!بود تر سرحال که من از بود، چی هر! بود انرژی از سرشار داشت من با که برخوردهایی

بود بودنش مالی حامی همین باشم داشته رو بودنش زرگب احساس شد می باعث وسط این که چیزی تنها فقط

.ودنب شایان جز کسی کار مسلما. بود شده صفر دانشگاه متغیر شهریه بابت بدهیم بودم فهمیده که حاال مخصوصا

:کردم باز و حرف سر! نه یا بکشم پیش و حرفش که بودم دودل

.مدار بلیط دیگه ساعت یک واسه. داداشم خونه رم می دارم -

:گفت و داد باال و ابروهاش لبخندی با

.کنی می خوبی خیلی کار جداً؟ -

:گفتم مقدمه بی بنابراین نکردم پیدا شهریه ی باره در پرسیدن سوال برای ای مقدمه هیچ ذهنم توی

.شده صفر دانشگاهم متغیر شهریه -

:گفت و داد حویلمت خودم لبخند مشابه لبخندی و برگشت سمتم به. زدم نما دندون لبخندی و

بینی؟ می رو خدا قدرت! جالب چقدر -

:گفتم آرومی صدای با ها خنده میون خندیدیم، دو هر

.کنم جبران رو لطف همه این جوری چه موندم -

:گفت کرد می متوقف خوابگاه روی روبه رو ماشین که حالی در

.برمت می خودم. منتظرم من کن جمع و هات وسایل برو شو پیاده -

:گفتم شدم می پیاده ماشین از که حالی در. زنی می حرف زیاد داری که بود این منظورش طمئنام

.رم می آژانس با خودم نیستم، زحمت به راضی -

ور خوابگاه در لبش روی لبخند همان با و بست و کرد خارج دستم از و در و شد خم سمتم به بگه چیزی که این بدون

اهخوابگ وارد و ندونستم جایز و کردن معطل دیگه. "هستم منتظرت" یعنی که فهموند من هب ای اشاره با و کرد اشاره

.شدم

.شدم خارج خوابگاه از و برداشتم و هام کتاب کارتن و کردم عوض شالم با رو ام مقنعه کردم که کاری تنها

***

:گفتم آرومی صدای با و کردم پاک انگشتم سر با رو بود شده جمع هام چشم توی خنده شدت از که اشکی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 308: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

308

!ها بلنده خیلی صدات مارال -

:گفت خنده با بشوره و هاش دست تا رفت می شویی ظرف سینک سمت به که مونا داداش زن

!خوابیده و خورده قرص بیچاره مهین کنه نمی رعایت اصال! داده قورت بلندگو انگار ندیده خیر -

:آورد در ادا کجی دهن با مارال

!هبیچار مهین -

:گفت و انداخت باال و هاش شونه بعد

.بشه معتاد بگیره طالق تا ترسم می روزشه، هر کار خوابه، می خرس مثل خوره می که قرص اون -

.خبیث کامال جمع یک. خندید می ما همراه هم داداش زن. بگیرم رو ام خنده جلوی نتونستم ولی گرفتم گاز رو لبم

.سرش رو گرفت رو هخون بچه این و اومد سالومه باز -

ایهکن. برگشتیم بود ایستاده آشپزخونه در چهارچوب توی سر به دستمال که مهین سمت به و شد قطع سه هر خنده

:رفتم سمتش به و گرفتم نادیده رو قبلش جمله ی

خوبی؟ آبجی سالم -

:گفت شده جمع درد سر شدت از اش قیافه بود معلوم که حالی در دادیم، دست هم به و

اومدی؟ وقته خیلی -

.نکردم بیدارت دیگه بودی خواب. رسیدم که شه می ساعتی یک -

:زد غز لب زیر و انداخت بهم نگاهی چشم گوشه از

!کردی می رعایت که هم چقدر -

:گفتم حرص با و برگشتم سمتش به اومد می سرم پشت از مارال ریز ی خنده صدای. شد خارج آشپزخونه از و

.کوفت -

:گفت و کرد اشاره رو مارال شدادا زن

.ده می دق و من بشه عروس تا -

:گفت داده باال ابروهای با مارال

.خدابیامرزن گودرز بابا همسن همشون! که باشم داشته مجرد استاد ندارم ها شانس این از که من جون، مامان -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 309: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

309

:گفت چشمکی با و رفتگ هوا روی که کردم پرتاب سمتش به و برداشتم میز روی ظرف داخل از خیاری

گم؟ می بد مگه -

.دادم تکون راست و چپ به رو سرم. زد خیار به بزرگی گاز و

.سراغت نیاد غم وقت هیچ و باشی شاد همیشه امیدوارم شی؛ نمی بزرگ وقت هیچ مارال

ارالم ی گفته به بنا که بود شده تر مهربون قبل به نسبت داداش زن گذشت، مارال خاطر به خنده و شوخی به شب تا

.ده یم ترجیح مهین به بار هزار رو من یعنی. بشه راضی باشم من که تب به تا گرفتنش باشه مهین یعنی که مرگ به

از اگر بود فاجعه و بد چقدر و پاشید می هم از داشت زندگیش. دادم می حق بهش البته. نشد قاطی ما جمع تو مهین

ماجرای کسی یا بزنه حرفی رضا روزی نکنه افتاد، می بدنم به لرز هم صورشت از. شد می خبر با من به رضا های حرف

!بفهمه رو بود خریده برام رضا که موبایلی و شهریه

:پرسیدم شدم تنها که مارال با

اومده؟ کجا از موبایل این که نپرسید چیزی دادی بابات به که رو م شماره -

:گفت جانب به حق

.و هاش قشنگ قشنگ اما گفتم، رو واقعیت! عمه؟ گرفتی کم دسته و من -

:پرسیدم مشکوک

!مارال؟ دقیقا کردی کار چی -

:گفت و شد سینه به دست

و شده ندم عالقه تو به باشه شایان آقا که پسرش و. کنی می پرستاری پیرزن یه از و گرفتی کار خونه یک توی گفتم -

.اینا و خریدی موبایل حقوقت از

:پرسیدم استرس با

فهمید؟ و رز عمه ماجرای -

:گفت و کرد کج و لباش

!باشه نگفته وقت یه مادرش دونم می بعید ولی! نگفتم چیزی که من دونم، نمی و یکی این -

:داد ادامه پلیدی لبخند با و

«رسیدی؟ سالم و صحیح» که. بود داده اس رییس آقای کشیدم، سرک موبایلت توی اجازه بی راستی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 310: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

310

:گفتم بود شده گرد هام مچش که حالی در

وقت؟ یه ندادی که جواب -

:گفت خنده با

«نیست حالیم گرمه بدنم االن نه، یا سالمم ببینم کنم چک صبح باید» نوشتم فقط! صورت اون به نه -

:گفتم و کردم نگاهش باز دهن با

.باهاش نمیزنم حرف شکلی این من دیوونه -

.کرد فرار هم اون و دویدم سمتش به و

زا تر گرم مراتب به سجاد با پرسی احوال. رفتیم سجاد پیشواز به و شدیم خارج اتاق از دو هر حیاط در زنگ صدای با

.بود مهین

توی و پاهاش و بود کشیده دراز شکم به زمین روی که دوختم مارال به رو نگاهم و گذاشتم ام جزوه الی و خودکارم

.گذشت می خونه به اومدنم از روز سه! ندخو می درس داشت مثال. داد می بازی هوا

:گفتم و دادم بدنم به قوسی کش. نبود واضح چندان که اومد می بیرون از مهین و سجاد زمزمه صدای

سختن؟ هات درس -

:گفت و آورد باال و سرش

.زرنگم شاگرد من. باشن سخت -

:گفتم و دمدا تکون رو سرم خنده با. گذاشت نمایش به لبخندی با و هاش دندون و

.البته صد که اون -

:دادم ادامه و

نیست؟ دانشگاه ذکور جنس از خبری -

:گفت و نشست جاش توی

.کرده در به راه از و م عمه که آد در رییس آقای چشم! نبودیا شیطون عمه -

:گفت بزنم حرفی خواستم تا

.نکن پرت هم و من حواس بخون و درست جون عمه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 311: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

311

:گفتم اخم با

!ها بیتیتر بی -

:گفت و بینیش روی گذاشت رو انگشتش

.رسیدن حساس جای به! هیس -

:کردم جمع و لبهام. کرد اشاره اتاق در به و

!خونی می درس داری کردم می فکر که باش رو ساده من -

:گفت و داد تکون راست و چپ به رو سرش

ونم؟بخ درس شرایطی همچین توی تونم می تیزم های گوش این با من آخه -

:گفت آرومی خیلی صدای با و چسبوند در به رو گوشش و رفت اتاق در سمت به پا و دست چهار

.وخیمه مهین عمه اوضاع -

و چسبوندم در به رو گوشم و رفتم سمتش به و شدم خیال بی و کردن نصیحت. کنارش برم که کرد اشاره هم من به و

:گفتم حالت همون در

!ها کنیم نمی درستی کار ولی -

.نزن غر اومدی اینجا دیگه -

:لرزون صدای با مهین

.نبود گرفتن بهونه اهل رضا وگرنه شده، بلند سرش زیر مطمئنم من -

:سجاد

باشید؟ درمون دوا پی گفتم بار چند -

.خوام نمی بچه گفت می. بود مخالف خودش آخه -

:کالفه لحنی با سجاد

.داره می نگه حکمم رو زندگی بچه بگه، اون که هم چقدر هر -

!نداشتم؟ نگه محکم رو مامانم و بابا زندگی من چرا پس نشست، لبم روی پوزخندی

:گفت آرومی صدای با مارال

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 312: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

312

.کردن خرج خیلی ها اون. نداره خبر بابام -

:گفت غمگینی نگاه با و گرفت فاصله در از

.بودن گرفته باباگودرز از که ارثی ی اندازه به شاید -

.داشت منظوری دوم ی جمله گفتن از مطمئنا. کردم نگاه بهش منتظر

:گفت و داد ادامه تری غمگین لبخند با

که؟ یادته کرد، کارش ی سرمایه و گرفت رو( خواهرم) ساره عمه و خودش ارث( برادرم)محمد عمو -

چقدر و اومد در شتو از خارج سفرهای و وارنگ و رنگ های لباس چقدر شد، نصیبشون سود چقدر که بود یادم آره

.رو پدرم مرگ از بعد ام نداشته های خوشی خوردم، حسرت

:کرد پاره رو افکارم ی رشته مارال

و صورتشون سیلی با مدت این منتهی. رفته پولشون فرع و اصل و خوردن پیسی به شدیم متوجه که دوماهیه یکی -

.داشتن می نگه سرخ

در به رو گوشم دوباره و گرفتم صورتش از رو نگاهم بزنم حرفی که ناو بی. بودم فهمیده رو مارال منظور حاال

.چسبوندم

:سجاد

بعد بخت ی خونه بره دختر این بذار. بذار جیگر رو دندون هم دیگه وقت چند یه کردی تحمل و مدت این که تو -

.کنیم می حل رو تو مشکل

:دلخوری با مهین

.خودشه زندگی کی هر! دارم؟ کار چی سالومه به من -

دیگه کار درگیر و خودمون ازدواجش سر که نیست درست این اونیم، های تر بزرگ ما. نداره خوبی ظاهر زشته، آخه -

.کنیم ای

کرد؟ می فکر من دادن شوهر به داشت سجاد جدی جدی فشردم، هم به و هام دندون

:تگف نداشت وجود خواهرانه خیرخواهی توش اصال که صدایی با بار این مهین

!س سالومه حکایت «شدی نبودی شاه زن. »خوشیش پی بره حاال زد هم به رو ما زندگی خانوم دیگه، بله -

:عصبانی سجاد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 313: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

313

زده؟ هم به رو تو زندگی کجا سالومه زنی؟ می که حرفیه چه این -

:شد بلند مهین صدای

!بود زندگی بند پا چقدر رضا که دونی می خوب هم خودت نزده؟ هم به -

روی رو مارال دست گرمای. خدا به رو تو! کن دفاع ازم. بگو چیزی یه سجاد. داد سر رو اش احمقانه هق هق هم باز

.کردم حس ام شونه

.خشم از لرزان صدای با سجاد

.ریزم می رو سالومه خون باشه درست حرفات هم درصد یک اگه -

رجخ آمار من! بود نرفته کار سر هنوز که موقع اون د؟دا پول بهت کی رفتی می که اینجا از بگو. بپرس خودش از برو -

.داداش داشتم رو رضا های کردن

.ســـالـــومه -

هم مارال ی شده خفه صدای به حتی و کردم باز رو در و ایستادم پا دو روی معطلی بی. بود سجاد مرتعش صدای این

.نکردم دقت

:ایستادم در چوب چهار تو

بله؟ -

:گفت و داد نشون رو مهین

میگه؟ چی این -

گاهن به کردم، نگاه سجاد های چشم به دوباره و انداختم بهش تنفر از سرشار نگاهی و برگشتم مهین سمت به اخم با

لرزید می خشم از که صدایی با و نکردم توجهی بود ایستاده آشپزخونه چهارچوب توی که هم داداش زن ملتمس

:گفتم

.سالومه کوتاه همیشه دیوار به رسیدین. شدن مومت ها بهونه هم باز میگه؟ چی -

:گرفت خون رنگ سجاد نگاه

گه؟ می راست مهین. بده من به واضح جواب -

:زدم پوزخند

.ازم کردی دریغ ولی دارم احتیاج پول به دونستی می -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 314: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

314

!بودم ایستاده سجاد جلوی! نبود شوخی. لرزید می بدنم تمام

.کنم قبول بود قرض اسمش که پولی رضا مثل کسی از که بود طبیعی -

.شندیم می رو سجاد های دندان شدن ساییده صدای

:گفت شده گرد های چشم با مهین

شنیدی؟ خودت داداش؟ شنیدی -

:غرید لب زیر و رفت کمربندش سمت به دستش

.سالومه کشمت می -

:گفتم بیاد مسمت به اینکه از قبل. وجب صد چه باشه وجب یک چه حاال گذشت، سر از که آب

رو نجات ی فرشته حکم رضا مثل ای غریبه کنی، خالی گردن منه حق که چیزی دادن از باشی داداشم که تو وقتی -

.کنه می پیدا

.شد گم مونا و مهین وحشت و مارال جیغ صدای توی سجاد فریاد

...بستم و هام چشم

***

دیدنم با داشت، می بر سرش روی از رو شالش داشت که دبو مارال. بپرم خواب از شد باعث اتاق در شدن بسته صدای

:گفت و گرفت گاز و لبش

.شرمنده کردم؟ بیدارت وای، ای -

:گفتم و چرخیدم پهلو به

.کرد شه نمی کاریش دیگه، رسه نمی شعورت -

تنش از و انتوشم. نیست اینجا اصال حواسش بود معلوم. نکرد هم نگاهم حتی بلکه نزد لبخند تنها نه تصورم خالف بر

:پرسیدم مشکوک صندلی، روی کرد پرت و کرد خارج

مارال؟ شده چیزی -

:گفت و چرخید سمتم به گیجی با

!ها؟ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 315: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

315

:گفت و زد مصنوعی لبخندی دید و من منتظر نگاه وقتی

دنمب سیستم اصال خوابم نمی تختم رو ها شب اتاقت، تو برگردی تو ببره و مهین عمه بیاد رضا عمو تر زود کنه خدا -

.ریخته هم به

لرزونی صدای با و کردم بغض هام جزوه سوختن آوردن خاطر به با و پیچیدم هم به و هام دست نشستم، تخت روی

:گفتم

!بمونم اینجا نیست قرار که من ولی -

:گفت و اومد سمتم به بود کرده تعویض کامل رو لباسش حاال که مارال

خوش شایان آقا کنار که مطمئنم من. جونم عمه نخور غصه. ذغال به مونه می شسیاهی رو و میشه تموم زمستون -

.سرور شی می. شی می بخت

:داد ادامه خنده با و

.شاه زن شی می مهین عمه قول به -

:کردم؟ زمزمه و نشست هام لب روی جونی کم لبخند

!شاه زن -

:گفت و نشست زمین روی تخت پای مارال

بهتری؟ -

کبودی از رو نگاهم اینکه بدون. اومد می چشم به هم پودر کرم زیر از لبش پای کبودی. دادم تکون رامیآ به رو سرم

:گفتم دارم بر

.وامیستادی پدرت جلوی نباید -

:زد پوخند

.خیلی. عمه ضعیفم من ایستادم؟ -

:گفتم یصالاست با. چرخوند ها دیوار و در روی رو نگاهش و شدن خیس هاش چشم داد، تکیه دیوار به

مارال؟ -

. میاد بدم خودم از کنم کاری یا بزنم حرفی عدالتی بی همه این برابر در تونم نمی بینم می وقتی -

:چسبیدم و هاش شونه نشستم، جلوش و اومدم پایین تخت روی از. چکید ش گونه روی به هاش اشک

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 316: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

316

. کنی دفاع من حق زا که نیست تو ی وظیفه این. کنی ناراحت و خودت نباید تو عزیزم -

:دوخت صورتم به رو نگاهش و داد فشار هم به و لبهاش

میاره؟ بد واست همه این خدا چرا باشه؟ جوری این باید تو زندگی چرا -

:کشیدم آغوش به رو مارال و زدم پوزخند

زنی؟ می حرف ها بچه عین چرا سالته، هجده سرت خیر کنی؟ می چیه کارها این دیوونه -

:گفت لرزید نمی که ییصدا با

.دستش بیاد مهین عمه حساب که کردم کاری. کردم قاطی و خودم امروز ولی -

:گفتم اخم با و کردم جداش خودم از

کردی؟ کار چی -

:زد لبخند

.رضا عمو جوشکاری رفتم -

:ایستاد لحظه یه برای نفسم

!چی؟ -

:باریدن می وقفه بی هاش اشک

ولی درست؛ کردم ادبی بی گفتم، اومد در دهنم از چی هر بهش. بدم خاتمه ماجرا این به ههمیش برای بار یه خواستم -

.کشه می و مهین گفت شد، دیوونه اصال شد، شاکی. زدم و حرفم

:گرفت و دهنش جلوی دستهاش با افتاد، هق هق به

!کردم خوبی کار که بگو بهم نکن، دعوام -

:بستم و هام چشم

!بفهمه سجاد اگه !مارال کردی کار چی -

:زد چنگ بازوم به. گرفتم فاصله ازش

.نیستی مقصر تو که بفهمن همه بذار نکردی، کاری تو بدونن بذار بفهمه، بذار -

:گفتم و کشیدم بیرون دستش از رو دستم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 317: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

317

اینجوری؟ -

به رو ها اون امموه ریشه درد به توجه بی بردم فرو موهام توی و هام دست. داشت التماس عزیزم مارال های چشم

دنمب درد که بودم گرفته استرس قدر اون جوشید، می سرکه و سیر مثل دلم. رفتن راه به کردم شروع و کشیدم عقب

.بودم کرده فراموش رو

صدای. ایستادم اتاق وسط حرکت بی. خورد زنگ خونه تلفن داد، نمی قد جایی به ذهنم کردم می فکر که طرف هر از

.اومد مونا اصحبت

اب و ایستاد در چهارچوب تو داداش زن و شد باز در برسه دستگیره به دستم اینکه از قبل و رفتم اتاق در سمت به

:گفت هیجان

.دنبالش میاد باشه آماده بگم بهش خونه اومد که مهین گفت بود، رضا -

:گفت ذوق با. کردم می نگاه بهش مجسمه مثل

.بدم خبر سجاد به برم -

:چرخیدم مارال طرف به. رفت تلفن سمت به ویانگ شکر لب زیر و

.کنه خیر به خدا -

:گفت و کرد پاک و هاش اشک دستش پشت با زدن، برق مارال های چشم

.نکن خراب و کار تو فقط. عمه روشنه دلم -

:گفتم حرص با

چی؟ بیاره مهین سر بالیی اگه بشه؟ چی که -

:گفت و اومد سمتم به

.باش خودت نگران تو حقشه، -

:دادم تکون و سرم

!مارال فهمی نمی -

:کرد اخم

باشی؟ خور سری تو خوای می کی تا. بسه فهمی می تو چقدر هر -

:گفت و گرفت دستش توی و هام دست

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 318: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

318

باشه؟. کن نگاه چیز همه به لذت با و کنار بشین دفعه یه فقط بار، یه خدا رضای محض -

پدرش های پنجه جای به مطمئنا. گردنم رو تا شد کشیده نگاهش. بوسید و صورتم و اومد جلو. کردم نگاهش غم با

:گفت و کرد لمسش آروم و برد گردنم سمت به رو دستش. کرد می نگاه

. مونه نمی بد و تلخ ابد تا چیز هیچ دم می قول بهت مکافاته، دار دنیا -

:تگف و گرفت فاصله ازم. بود هاش لب روی لبخند مارال اما. زدم پوزخند

.شه می درست. نخور غصه هم خوندنت درس واسه. کن استراحت -

ختت سمت به افتاده های شونه با. اومد اتاق در شدن بسته صدای ثانیه چند از بعد و گذشت ازم حرف این گفتن با و

.باشه مارال با حق شاید. رفتم

...بستم و هام چشم و کشیدم دراز تخت روی

:گفتم داداش زن به رو و شدم بلند سنگ روی از. بود شده خاکی لباسم.... پیش لدوسا بود، بابام سالگرد...

.خونه رم می من -

دلم شدم می دور مزار از بیشتر چقدر هر. کردم خداحافظی هم جمع بقیه از. داد تکون رو سرش بزنه حرفی اونکه بی

.اومدن می نظرم به بیشتر هام کسی بی و بود گودرز بابا سالگرد هم باز گرفت؛ می بیشتر

. بگیرم ماشین تا ایستادم خیابون کنار. بشیم جمع محمد خونه همه شب بود قرار

.شو سوار بیا -

. انداخت نمی متلک وقت هیچ بقیه خالف بر که چند هر نداشتم، رو یکی این ی حوصله. بود رضا کردم، خم رو سرم

:زدم کمرنگی لبخند

.افتی می زحمت به. ممنونم -

:گفت و کرد باز و ماشین در و شد خم

.بگیرم هم رو شعله تک اجاق سجاد خونه بیام باید. بشین -

. شدم سوار و کردم تشکری. سوخت نمی تو حال به دلش وگرنه داره کار خونه هم این خانوم سالومه بیا زدم، پوزخند

:گفتم رضا به رو شدم پیاده که سجاد خونه در جلوی

.میارمش االن -

:گفت و اومد پایین هم اون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 319: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

319

.منتظرم باشه -

به کردم شروع و کردم باز رو انباری در. رفتم بود تر پایین حیاط از پله چند که انباری سمت به و شدم خونه وارد

ارهس آبجی به بابا قبر کنار داداش زن مگه که اومدم خودم به یهو. بود جلو همین که بودم مطمئن. اجاق دنبال گشتن

!اجاق؟ دنبال اومده صبح رضا که نگفت

فسهق روی گذاشتم رو دستم و کشیدم ای خفه جیغ ایستاده، انباری در دم دیدم بپرسم رضا از که برگردم خواستم تا

:ام سینه ی

!و من ترسوندی -

:زد لبخندی

!نکردم کاری که من -

:گفتم و کشیدم عمیق نفس تا چند

!اینا محمد ی خونه نبردیش خودت صبح مگه -

:گفت و شد سینه به دست. اومدن می سراغم به بد های حس. دوخت چشم بهم خندونی نگاه با

.تو و من... شدن تنها واسه نیست بدی ی بهونه منتهی. بردم خودم چرا -

:کردم اخم

بشه؟ چی که -

:گفت و کرد باز و هاش دست

.باشیم نداشته خر سر که -

:گفتم لرزونی صدای با

.نشده مشکوک سیک تا بری، بهتره -

:چسبید بهم پشت از سریع و گرفت و دستم مچ که بودم نشده دور ازش قدمی هنوز شدم، رد کنارش از و

.بیارم گیرت تنها شه می سخت -

!گفت می داشت چی این افتاد، بدنم به لرز

:گفت و چسبید محکم و بازوهام که بشم جدا ازش خواستم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 320: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

320

.بزرگه خیلی دلت مهربونی،. سالومه زیبایی تو -

:بود داشته برم ترس

زنی؟ می داری چی واسه رو ها حرف این. بسه -

زمزمه و زد بوسه سرم به و کرد حلقه هام شونه دور و هاش دست شد، تر بد اما. کنم آزاد و هام دست که کردم تقال

:کرد

.کوچولو دارم دوستت من درگیرم، احساسم با وقته خیلی -

سمت به بار این و بگیرم فاصله ازش زیاد نذاشت اما اومدم، بیرون هاش دست حصار از و زدم پسش قدرتم همه با

.رفت عقب کمی. لرزیدن به کرد شروع ارادی غیر شکلی به بدنم. چسبوند دیوار به رو پشتم و. داد هولم دیوار

:گفت و کرد قاب رو صورتم دستش دو با. بزنم جیغ تونستم نمی حتی بود، اومده بند نفسم

ترسی؟ می من از سالومه -

تونستم می شاید. چکید ام گونه روی به اشکم. ترسیدم می خواهرم از رضا از بیشتر دادم، تکون طرفین به رو سرم

آغوش به رو من رضا. کرد نمی باور رو حرفم کسی ابدا دیگه میفتاد چپ من با هم رضا اگه ولی کنم باز سرم از رو رضا

:کشید

!دیوونه برسونم آسیبی بهت مخوا نمی که من -

:گفتم و گرفتم نفس توانم ی همه با

.برو اینجا از -

.گرفتم فاصله ازش و گذاشتم اش سینه روی به رو دستم و

و بودم، کرده تجربه رو سابقه بی استرس یه روز اون. روز همون مثل درست بودن، کرده یخ دستم های انگشت سر

. اومد حیاط در شدن باز صدای که رسید خودش اوج به زمانی ترسم بود؛ کرده بتعج من استرس همه این از هم رضا

:کرد فوت رو نفسش کشید، سرک و در پشت پرید سریع رضا

.اومده مدرسه از ماراله، -

:شد اشک از پر هام چشم

.برو نیومده کسی تا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 321: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

321

:گفتم و رفتم عقب به قدمی بیاد سمتم به قدمی خواست تا و انداخت بهم غم از پر نگاهی رضا

.کنم می خواهش -

حیاط در سمت به و زد بیرون انباری از مکث بدون هاش چشم کردن باز از بعد و بست ای ثانیه برای و هاش چشم

.رفت

.کنم رد رو سکته یه شد باعث مارال صدای. دوختم چشم حیاط ی بسته در به و رفتم باال ها پله از سرش پشت

کردی؟ گریه داشت؟ عجله چرا بودین؟ هم با اومد؟ در اریانب از بود؟ رضا عمو -

.مکرد نگاهش بغض با فقط. بدم جوابی کدوم هیچ به نتونم و بگیرم قلب طپش شد باعث فقط مارال سواالت هجوم

کرد؟ می کار چی اینجا رضا -

ها لهپ از مارال که گریه زیر مبزن بود مونده کم. برگشتیم بود ایستاده حیاط باز نیمه در الی که سجاد سمت به دو هر

.ایستاد کنارم و اومد پایین

:بود کرده اخم! افتاده اتفاقی یه که بود تابلو ضایعم ی قیافه انگار برداشت، سمتم به قدمی سجاد

کردی؟ هول چرا داشت؟ کار چی اینجا رضا گفتم -

:گفتم پته تته با

.دونم نمی.. ن -

:ایستاد ام سینه به سینه

!کنم می ات خفه هام دست همین با یا بزن حرف یا مهسالو -

.نزد حرف من با.. بود اینجا اومدم.. داشت کار چی جا این دونم نمی بخدا -

:زد داد باباش به رو و کشید پشت از و من مارال که بیاد فرود من صورت تو احتماال تا شد بلند سجاد دست

.رفت رضا عمو مدیماو ما. بودم اینجا هم من. گه می راست عمه -

:گفت رفت می خونه سمت به که حالی در کرد، دل دو رو سجاد مارال محکم لحن

.کشم می هم با و جفتتون وگرنه باشین، گفته راست کنه خدا -

:گفت نفر دو ما به رو و

.دنبالتون بیاد نیست بعدا کسی بریم، که بشین آماده االن هم شما -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 322: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

322

.بشیم آماده که شدیم ونهخ وارد مطیعانه هم دوتا ما و

بگه و کنه مالی ماست که بود مامانش با هماهنگی کرد مارال که کاری اولین رسیدیم محمد داداش خونه به هم وقتی

.بیاره ای وسیله تا داده رضا به و کلید خودش

گفت می مارال. نکرد و کار این وقت هیچ اما بیاره، روم به یا بده لوم داداش زن که بودم منتظر ها مدت تا دونه می خدا

.تو نه رضاست جانب از هست چیزی هم اگر دونه می مادرش

داشت دوست که سجاد جز ذاشتم، نمی کج و پام و بردم می حساب سجاد از چقدر من که دونن می فامیل کل دیگه

.بده گیر کال

بتونه که کسی هر خواهر، خاله، بزرگ، درما مادر، مثل دارم، دلسوز بزرگتر یه به احتیاج ها روز این چقدر. کشیدم آه

.کنه آرومم

.آوردم در و گوشیم و رفتم کیفم سمت به و شدم بلند تخت روی از. شد بلند گوشیم پیام صدای لحظه همون

:کردم زمزمه و اومد لبم روی لبخند

!نبودا شایان منظورم ولی دلسوز، بزرگتر گفتم خدایا، -

:کردم باز و پیام

بگیرم؟ تماس تونم می. سالم -

پای من کنه می فکر االن کردم تعریف برادرهام و خواهر از و خوندم من که ای روضه اون با! دیگه بله مالحظه، با چه

!دارم ی چوبه

دیگه! وضع خل ی پسره. زد زنگ خودش ها بوق شدن تموم محض به و برنداشت که گرفتم، تماس دادن جواب جای به

!دارم که و کردن صحبت شارژ یه پول

:گوشم به چسبوندم رو گوشی

.سالم -

:زد می موج شک توش که صدایی با شایان

خوبی؟.... سالم -

:زدم پوزخند

.خوب خیلی خوبم، -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 323: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

323

:گفت ولی نه، یا گرفت رو کالمم طعنه دونم نمی

!دیگه هستی برادرت و مادرم قرار جریان در دفعه این ایشاله سالومه -

شدم؟ باعثش درازیم زبون با خودم ببینی که رییس آقای کجایی ،شد تر عمیق پوزخندم

.آره -

خوبی؟ -

:فرستادم بیرون و نفسم

!خوبم که گفتم -

کسی شد؟ عوض نظرت که شد چی... که اینه منظورم -

.نکرده مجبورم کسی -

با ای کوفتی، خونه همین تو بمونم و بزنم و درس قید یا دارم؛ رو پیش راه تا دو و نکرده مجبورم کسی آره،. کرد سکوت

.بکنم خواستم غلطی هر بعدش و کنم ازدواج شایان

.آورد زبون به رو اول گزینه فقط سجاد وگرنه کردم واسطه و داداش زن و گذاشتم روم پیش خودم رو دوم راه البته

:شکستم رو سکوت

بابت؟ این از ناراحتی شما -

:گفت ای خنده تک با

نمی باور هم طرفی از! دونی می که رو دالیلم. بشه انجام کار این تو، کامل موافقت با که دارم دوست یمنته... ابدا -

.کنه تغییر نظرت روز چهار سه عرض در که کنم

.کنم می فکر بهش دارم کردیم صحبت هم با که روز اون از -

اینجا که خوام نمی من. برگردونه رو دشخونوا نظر ممکنه بدونه رو حقیقت اگه. ببخش دروغم خاطر به و من خدایا

. داره رو بره کباب همراه به پلو زرشک حکم شایان البته هیچی، از به کاچی گفتن قدیم از. بمونم

:گفت بود گرفته جون کم یه حاال که صدایی با

کردی؟ فکر چیز همه به باشه؟ راحت خیالم یعنی -

:گفتم و کشیدم عمیقی نفس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 324: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

324

.ندارم فتیمخال فکرکنم. آره -

یا خودم یا. بودم کرده ناراحتش همش مدت این. دیدمش می نزدیک از کاش. بود قشنگ اش خنده چقدر خندید،

!خودم بازم ی بهونه به کسی

بود؟ بله جواب این االن -

:زدم لبخند اراده بی

.نبود هم «نه» ولی دونم نمی -

:داخل آورد و سرش مارال و شد باز اتاق در

.اومد مبابا عمه -

:گفتم شایان جواب در و دادم تکون مارال برای رو سرم

.خونه اومده داداشم. برم باید -

.بخون درس فقط موقع اون تا.بینمت می هفته آخر. باشه -

.نگهدار خدا. باشه -

.حافظ خدا -

!کتاب کدوم با بخونم؟ درس! جناب خیاله خوش چه. کیف توی انداختم و کردم سایلنت رو گوشی

حاضر که دختریه کدوم. باشم دودل که بده حق بهم اما. ذره یه حتی نمیاد؛ بدم تو از من رییس آقای اعصاب؟ کدوم با

اخودمب تر زود بتون کاش یعنی. بیام کنار خودم با بتونم کاش باشه؛ ای دیگه کس زندگیش شریک قلب مالک بشه

.کنم گینغم رو مهربونم مرد های چشم ندارم دوس دیگه. بیام کنار

:گفت و تو اومد دوباره مارال بکشم دراز تخت روی خواستم تا

.داره کار باهات بابام عمه -

!کردم شیشه تو هم رو ها بیچاره این خون گرفت؛ م خنده مارال ی پریده رنگ ی قیافه دیدن از

:گفتم و زدم لبخندی

پریده؟ رنگت چرا تو -

:انداخت باال و هاش شونه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 325: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

325

!جدیه خیلی. باهات داره مهمی کار ماحت. دونم نمی -

:گفتم آرومی صدای با رفتم می در سمت به که حالی در

رفت؟ مهین -

:گفت و زد شیطونی لبخند

!کنه راهیش که خونه بیاد بابام اقل حد نستاد وا. بودی غرق خودت خیاالت توی تو. رفت سر با بابا، آره -

.مرفت بیرون اتاق از و کردم جمع رو ام خنده

المس آرومی صدای با و برداشتم سمتش به قدمی. بود فکر تو حسابی و بود نشسته تلویزون روبروی مبل روی سجاد

.نکردم نگاه صورتش به اما دادم،

:گفت و کرد اشاره رو کناری مبل

.بشین. سالم -

.نشستم ای اضافه حرف بی

.کردم می رو کار اون هم باز دیشب بودی، هم خودم دختر اگر -

.آوردم نمی باال رو سرم و بودم کرده اخم

.کنی فکر بهش میخواستم ازت و خوبیه خواستگار پسر این گفتم می هم باز بودی هم خودم دختر اگر -

.فهمیدم نمی رو موقعم بی بغض علت خودم بودم، کرده بغض

. بری ای دیگه شهر دانشگاه ذاشتم نمی بودی هم مارال اگر -

.کرد نمی نگاه من به هم اون. کردم نگاه صورتش به و دمآور باال رو نگاهم

.نبودم دخترت اما -

.شد خیره هام چشم به و چرخوند سمتم به رو صورتش

:گفتم لرزونی صدای با

.نبودم هم خواهرت حتی... حتی -

.شد می قضاوتم مانع اخمش ولی شد غمگین هاش چشم کردم حس لحظه یه برای

:کیدچ ام گونه روی به اشکم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 326: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

326

.دونستین می مادرتون دشمن و مادرم چون... چون... شدم نمی محسوب هم دوست یه -

:زدم هق

گردن و خودت دختر گناه داداش؛ نکردی کوچیک جمع جلوی و خودت دختر... بودم؟ مسببش من بودم؟ مقصر من -

.نگرفتی

.شدم ساکت و رسوندم گلوم به رو دستم و بدم ادامه نتونستم دیگه

:نداشت رو همیشگی خشکی اون دیگه صداش. بود سجاد نوبت الحا

تو به. نباشم سیاه رو پدرم جلوی دنیا اون که نذاری کج و پات خواستم. باشم کرده پدری که خواستم فقط من -

.نداشتی مارال با فرقی هیچ وگرنه بودی پدرم امانت تو چون گرفتم سخت بیشتر

:گذاشت میز روی و آورد در رو حسابی دفترچه و کرد کتش جیب تو رو دستش

.ریختم حساب این تو برات رو سودش و پول اصل و زدم کار رو بود من دست که ارثت ها سال این تو -

.دوختم هاش چشم به ناباورانه رو نگاهم

:گفت و نشست لبش روی محوی لبخند

.داری خود جای دیگه که تو. نخوردم و کسی حق وقت هیچ من -

.بشه خفه باید که بود فهمیده انگار. زد نمی حرف خودش برای هدیگ مغزم

:گفت و برداشت رو دفترچه و کرد دراز رو دستش یهو که بودیم چشم تو چشم هم با ثانیه چند

.خودمه نام به حساب فعال. باشی کرده عقد که دمش می بهش وقتی فقط -

:گفت و شد پا مبل روی از و

.کنی درازی زبون و وایستی مرو جلو که نبینم هم دیگه -

:گفت بلند صدای با رفت می اتاقش سمت به که حالی در و

.بیار چای لیوان یه من برای مونا، -

. شد اتاق وارد و

ردمک پاک دستم پشت با و اشکام. ده نمی بهت کوفتم نرسی شایان به شد؟ حل االرثت سهم مشکل شدی؟ خالی االن

.بستم و هام چشم و ادمد تکیه مبل پشتی به رو سرم و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 327: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

327

نه؟ میشکستی گردو دمت با داشتی -

:گفت و کرد پرت مبل روی و خودش خنده با مارال کردم، باز و هام چشم

دارم؟ توپی بابای چه کنی می حال -

:گفتم و زدم بازوش به

.بود دیشب مال باحالیش -

:گفت و گرفت گاز و پایینش لب

.ببرم حال این از فیضی یه یسر هر باید هم من که توئه تقصیر -

.دل ته از و دغدغه بی ی خنده یه خندیدم، دو هر

«شایان»

نور به من و پریسا و مامان اومدن. داشتم انتظار که رفت می پیش اونی از تر غریب عجیب و سریع خیلی چیز همه

هم حاال و کرد ازمون رز گل عموضو دونستن وجود با سجاد برادرش که گرمی استقبال و ورودمون خواستگاری، برای

نشسته بیرون که بقیه به رو نتیجه و بزنیم حرف هم با کالمی چند مثال تا بودیم نشسته اتاقش توی من و سالومه که

.بگیم بودن

.زیاد خیلی. بود شده تنگ براش دلم. رفت می ور قالی های گل با و بود دوخته پائین به و چشماش سالومه

یتو که اونجایی از. داشتم خوبی حس بودم کنارش حاال اینکه از ولی بودمش ندیده شد می روزی چند فقط اینکه با

رو جوابش داشت آمادگی وقتی و کنه فکر خواد می دلش چقدر هر دادم اجازه بودیم زده رو حرفامون قبلی دیدارهای

.شدم مشغول اتاقش کردن ورانداز به و بده

.خوند می داشتم دختر این از که شناختی با کامال هم قشنگش و ساده زئیناتت و تمیزی که بود کوچیک اتاق یه

پسندیدین؟-

منم شد باعث که شد می دیده صورتش توی شنگ و شوخ حالت یه. انداختم نگاهی بهش سالومه صدای شنیدن با

:بخندم

.داری خوبی سلیقه واقعا. آره-

.اونه اتاق آخه. ماراله ی سلیقه بیشتر-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 328: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

328

؟...همون-

.برادرم دختر. آره-

:کرد من و مِن و شد جدی دوباره ولی بزنه حرف بازم خواست می دلم. بردم می لذت خندونش صورت دیدن از چقدر

.نشستن بغل اتاق توی خواهرتون و خانم ریحانه و اینجایین اآلن شه نمی باورم هنوز ، راستش -

!شه نمی باورم منم-

:بدم ادامه شد باعث این و کرد نگاه یدترد و کنجکاوی بین حالتی با بهم

رو تو نظر اینکه بدون برن می و دوزن می خودشون برای دارن اونا اینکه به. سالومه کنی می فکر چی به دونم می-

نه؟. بدونن

قرار مادرم و خان سجاد که فهمید اتاق این به اومدن از قبل من مثل اونم. زدم حدس درست فهمیدم واکنشش از

برعکس اینکه تر جالب اون از. کنن جور و جمع عسل ماه و ساده عروسی یه و عقد با سریع رو ماجرا بودن گذاشته

.نکردن سئوالی یا حرف من و رز گل ازدواج مورد در هم کالم یه حتی انتظارم

کمکم به یجور یه نکردن، حساب شون خانواده جزو و اون و رز گل با آشنایی عدم کرد فکر شد می حالت بهترین در

این یعنی دادن؟ اجازه راحتی همین به چرا. کرد نمی توجیه این بازم اما باشن نداشته بدی موضع باره این در تا اومد

نداشت ای چاره بود گفته که طور همون بیچاره دختر بخت؟ خونه بفرست تر زود رو سالومه خواست می دلشون قدر

من؟ پیشنهاد کردن قبول جز

.سالومه-

:کرد نگاه درآوردم که ای جعبه و بودم برده کتم جیب داخل رو دستم که من به و آورد باال ور سرش

کنی؟ می قبول کنم خواهش یه ازت اگه-

:پرسیدم. نزد حرفی ولی لرزیدن لبهاش

کنی؟ می قبول-

:گفت آروم و داد فرو رو دهنش آب

چی؟-

.باش نداشته کاری هیچ ننز می که هایی حرف و نشستن بغل اتاق توی که اونایی به-

رو چشماش. گرفتم جلوش و درآوردم بود اون توی که رو ای حلقه جعبه، در کردن باز از بعد من و کرد نگاهم تعجب با

:دادم ادامه. چرخوند حلقه و من بین

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 329: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

329

می و نکنیم یا کنیم زندگی هم با بگیریم تصمیم قراره که هستیم ما. میونه در من و تو زندگی و آینده پای اینجا-

...بدونی خوام

:شدم خیره چشماش عمق به بود وجودم توی که صداقتی و شجاعت تمام با و کردم مکث

.دارم دوستت-

:کردم تکرار من و نگرفت ازم رو نگاهش ولی شد سرخ

یزندگ وت برای و باشم داشته دوستت وجودم تمام با که دم می قول آره، بگی و کنی قبول رو ازدواجم پیشنهاد اگه-

قدر ونا کنی می فکر و داری باورم اگه و توئه زندگی. توئه تصمیم این. نده بقیه به اهمیتی هیچ کنم، می خواهش.کنم

.بدی مثبت جواب خواد می دلم بسازیم خوب زندگی یه هم با تا کنی اعتماد بهم که دارم ارزش

:گفتم آروم بعد و بمونه خودش حال توی ای لحظه چند دادم اجازه. انداخت پائین حیا و شرم با رو سرش

دی؟ می اجازه-

و یدنکش عقب اونو خوشبختانه. گرفتم رو دستش آروم و بردم جلوتر رو حلقه. کرد نگاه بهم و چیه منظورم شد متوجه

:دادم ادامه بود نشسته لبم روی لبخندی اون باریک انگشتان گرمای از که من

.کنم می رفتار تو با بزرگت قلب شان در باشی، همسرم و بدی افتخار بهم اگه دم می قول-

سالومه دست برای هم اول از انگار که نشست جاش سر جوری خوشبختانه. کردم انگشتش توی آروم رو حلقه و

:کردم زمزمه. بودم داده سفارشش

.ست اندازه-

:کردم اضافه و کردم نگاه بهش لبخند با

چیه؟ تو نظر-

:کرد نگاه بهم آمیز خجالت لبخندی با و رداو باال و چشماش اون و

!ست اندازه. موافقم-

«سالومه»

درست وسط این چیزی یه ولی! نه باشم، ناراحت که نه شدم، می خوشحال امشبش اعتراف از باید. نبود خوب حالم

.بودم مصمم کامال کار این روی و بشه گذاشته خواستگاری قرار که خواستم خودم. نبود

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 330: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

330

من و خواست رو واقعیم احساس و صداقت من از اون. کنم می شایان حق در بزرگی خیانت دارم کردم می حس اما

.کردم می درگیر هم رو اون داشتم وضعیتم از نجات برای فقط

:گفتم لب زیر و بستم و هام چشم و کردم مشت رو دستم. کنم قانع رو خودم کردم سعی

.بشم مند عالقه بهت همسر عنوان به واقعا روزی یه و بگیرم نادیده ات گذشته توی رو رز عمه حضور بتونم شاید -

:گفتم لرزونی صدای با و کردم بغض کردم، نگاه حلقه به و گرفتم صورتم جلوی رو دستم

.باشه طور همین که امیدوارم... شاید -

ردمک فکر این به و گرفتم ندوند به رو پتو ی لبه بودم؟ شده دل سنگ همه این کی من. چکید ام گونه روی به اشکم

شدن؟ دل سنگ من با همه این بقیه وقتی چه از که

:شد شنیده مارال آرام صدای و خورد ضربه اتاقم در به

تو؟ بیام عمه -

.بود گزینه بهترین شایان هم اون نظر از. کرد نمی درکم هم مارال حتی

.دادم می تشخیص هم تاریکی توی رو هاش چشم شیطنت برق. شد اتاق وارد مارال و شد باز اتاق در

حرف آرومی صدای با البته و هیجان با کرد شروع صورتم به کردن نگاه بدون و رسوند تخت به رو خودش سرعت به

:زدن

.بشه صمیمی بابا با اینقدر شوهرت روزی یه کردم نمی فکر وقت هیچ. عمه دونی می. بخوابم تونم نمی اصال -

.کردم ماخ اراده بی شوهرم؟

چی شب فردا پس نظرت به خریدم؛ عاشق من اوف و خرید بیای باید من با بعدش و خون آزمایش. بگو رو فردا وای -

بپوشم؟

:گفت و چرخید سمتم به

... هم جاش همین تا. دارم هیجان هاشون خونواده و ها عمه و عمو العمل عکس دیدن بابت االن از -

:کرد اخم

کردی؟ گریه... تو -

.داره بینایی مشکل مارال که رسیدم می نتیجه این به داشتم وگرنه شد متوجه باالخره شکر رو خدا

:گفت غمگینی نهایت بی لحن با و کشید پایین صورتم جلوی از رو پتو

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 331: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

331

زده؟ حرفی بابا باز شده؟ چی -

:گرفت دستش توی ور دستم. کردم پاک و هام اشک رد و نشستم جام توی. دادم تکون راست و چپ به رو سرم

چته؟ پس -

:گفتم و کشیدم داخل رو نفسم

.نیستم مطمئن چیز هیچ از هنوز... من -

:نشدم ساکت اما. پرید صورتش از رنگ که دیدم وضوح به

.. نبود طور این شرایطم اگر شاید -

:گفت تندی با و کرد اخم

تو که چیزیه ها این. ندارم کسر و کم چیزی و جاست هب چیزم همه. دارم مادر دارم، پدر من. کن بس! شرایط! شرایط -

شرایط؟ گی می بهش

:گفت التماس غرق های چشم با و شد خم سمتم به بزنم حرفی خواستم تا

.دادم می بله جواب هم بودم من اگه خدا به -

:کردم زمزمه و زدم لبخند آگاه ناخود

.دیوونه -

:گفت و زد لبخند هم اون

کرده؟ ناراحت و من کوچولوی عمه چی بگو حاال خب -

:گفتم و رفت بین از لبخندم

و دم می بله جواب شرایطم از فرار خاطر به دارم االن ولی. نیست طور این اصال بده، موقعیت یه این بگم اینکه نه -

.آسمون تا زمین شایان با من. باشه طور این نباید کنم می حس

:کرد حلقه دورم به و هاش دست و زد گرمی لبخند مارال. نمبز رو حرفم نتونستم و کردم بغض هم باز

... شایانت مطمئنم من! کنی می فکر ها چیز چه به. الهی مهین عمه بره قربونت -

:گفت و کرد صاف خنده با را گلویش

.شایان عمو بگم بعد به این از باید -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 332: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

332

:داد ادامه و خندیدیم حالت همون در دو هر

.کنی می آرامش احساس کنارش در تو و کنه خودش عاشق رو تو تونه می اون مطمئنم من -

:کردم نگاهش مشکوک و شدم جدا ازش

مطمئنی؟ اینقدر کجا از تو -

:گفت و کشید دراز و زد کنار تخت روی از کامل رو پتو

.خودم واسه ام شناسی آدم من کردی؟ فکر چی پس -

.رفت هم تو صورتش که گرفتم بازوش از نیشگونی

!کرد جا به جا و خودش هم سریع چه خودت، اتاق برو پاشو -

:گفت و کرد مصنوعی اخمی

کرده تصاحب هم رو تختم خوبه زدم؟ حرف من خوابیدی می من اتاق تو بخوابم؟ اینجا امشب من شه می چی حاال -

!بودی

:گفتم و کشیدم دراز کنارش

!و دهنت ببند باشه، خب -

:گفت و خندید شیطنت با

. بخوابی نذارم و بزنم حرف خواد می دلم. خوام مین -

:گفت و کرد بدنش گاه تکیه رو دستش و چرخید سمتم به یهو

... بخوابه دلت ور هم شایان عمو ببخشید... شایان وقتی یعنی -

:گفتم و دهنش روی گذاشتم و دستم

.تو و دونم می من بزنی حرف دیگه کلمه یه. بکپ بگیر فقط -

که حالی در و برگشت عادی حالت به. برداشتم دهنش روی از رو دستم و چرخوند داری خنده حالت به و هاش چشم

:گفت داشت خنده از اثراتی صداش

.بخوابی پیشش نذاره تا داری خوابیدن واسه زشت عادت گم می بهش رم می که نزنی لگد فقط باشه، -

:شد بیشتر ش خنده شدت. کشیدم و موهاش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 333: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

333

کنی؟ گریه بلدی فقط یا بلدی؟ هم کاری من جان -

:شد گرد هام چشم

.ببند رو دهنت گم می مارال -

:برد پتو زیر و سرش خنده با

.ببوسی و اون بخوای تو که داره خنده هم تصورش حتی -

.خندیدم همراهش و داشت وا خنده به رو من پتو زیر از هیکلش اراده بی لرزش

***

***

:گفت حرص با مارال. اومد کش هام لب و کنم کنترل رو خودم نتونستم کردم کاری هر

دادیم؟ درد واسه آرایشگاه به پول پس کنه؟ درست و موهات نذاشتی چی واسه! گم می بِت نخند -

مادرش به رو مارال. بود دیدنی واقعا مارال خوردن حرص. خندید می من همراه هم داداشم زن. خندیدم می علنا حاال

:گفت

گی؟ نمی زیچی چرا تو -

:گفت و چرخید من سمت به و

.س دخترونه که هم آرایشت! دادم می انجام و کار این خودم که کنه اتو فقط بود قرار اگه -

:گفت و گذاشت مارال شونه روی رو دستش داداش زن

.کنه نمی گوش حرفش به آرایشگرش عروسیش ایشاله مادر، نزن جوش -

:گفت و داد تکون رو سرش مارال. خندید باز و

.بپوش و هات لباس نده، تحویلم لبخند هی حاال خب؛ خیلی -

:گفت رفت می آیفون سمت به که حالی در داداش زن. اومد در زنگ صدای

.هستن مهین و ساره حتما -

:گفت و کرد اخمی دیدنم با ساره. شدن اتاق وارد نگار ش ساله پانزده دختر و ساره که بودم مانتوم آوردن در حال در

!ساده چقدر وا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 334: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

334

هباش داشته ساره آمیز اعتراض ی جمله به توجهی اینکه بدون مارال. شنیدم نگار از رو جوابش فقط که کردم سالمی

:گفت

کجاست؟ مهین عمه پس -

:گفت و برداشت سرش روی از رو شالش نگار

.ادمی عقد واسه فقط شب گفت احواله، ناخوش کمی و افتاده ش خونه توی انگار -

و آورد بیرون کاورش از رو لباسم مارال. نکرد جلب رو نظرم مشکوکی چیز هیچ و کردم نگاه مارال خونسرد صورت به

مپیراهن دیدن با ساره صورت. بود نشسته دلم به حد از بیش بلندم و رنگ شیری حریر پیراهن. کرد پهن تخت روی

:گفت مارال به رو و رفت هم در باز اما شد باز کمی

!توئه ی سلیقه پوشیده لباس این که نگو -

:گفت و شد سینه به دست مارال

.کنن تعریف ازم همه که دارم دوست هم من و منه ی سلیقه اتفاقا -

:گفت و زد مصنوعی لبخندی ساره

...! لباس بلند های آستین ولی البته، صد که اون -

:گفت و کرد اشاره رو من دست مارال

.زنه می ذوق تو جور بد دیروز ونخ آزمایش سرنگ جای -

و داد تکون موضوع فهمیدن معنی به مثال رو سرش ساره و کردند نگاه دستم کبودی به همزمان دو هر نگار و ساره

:گفت

.بشین آماده تر زود. باشه -

:گفت داداش زن به رو رفت می در سمت به که حالی در و

هستن؟ کجا داماد ی خونواده پس -

. گرفت خونه ونبراش سجاد -

توی رو لباسم و رفت تخت سمت به نگار که اومد می هال از ها اون ی مکالمه صدای هنوز. شدن خارج اتاق از هم با و

. پوشیدم رو لباسم نگار و مارال کمک با. گرفت هاش دست

:گفت مارال به رو حال همون در و کرد مرتب لباس روی رو موهام نگار

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 335: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

335

دارن؟ هم مِسر پسر -

هم رو لباسم رنگ هم های کفش نیست؛ جوون همچین رسیده ما به که هم همینش. خندیدیم دو هر مارال و نم

ی چهره و بستم و هام چشم. بود اینجا هم گودرز بابا کاش. زدم محوی لبخند. شدم خیره م آینه توی خود به. پوشیدم

....کردم تصور رو مهربونش

.بشم بخت خوش قراره من تخت، خیالت. جونم بابا -

می دیگه هم ی کله سرو تو آینه جلوی که دیدم نما انسان جانور تا دو خودم تصویر جای به و کردم باز و هام چشم

از رو و موبایلم و رفتم اتاق ی دیگه سمت به و دادم تکون رو سرم تاسف با. کنن تصاحب رو آینه کدوم هر تا زدن

هک میخواستم ازش امشب باید. برگردوندم کیفم به رو اون امیدی نا با و شدم خیره ش صفحه به و آوردم بیرون کیفم

.بمونم جا امتحانات از خواستم نمی. ببرن خودشون همراه رو من

و اومد اتاق سمت به داداش زن. پیچید حیاط توی سجاد گفتن... یاا صدای بالفاصله و شد بلند در زنگ صدای هم باز

:گفت من به رو تبس می رو اتاق در که حالی در

.بیرون بیا کردم صدات وقت هر -

به دوتایی و کردن خاموش رو ها المپ و رفت برق کلید سمت به نگار. شد بسته در و دادم تکون آرومی به رو سرم

.چسبیدن پنجره ی شیشه

:مارال

!زده تیپی چه ببین بیا عمه -

:نگار

یکیه؟ کدوم -

.مشکیه شلوار و کت اون -

.اومد می هاشون پرسی احوال صدای. بگیرم نادیده رو قلبم طپش داشتم سعی و بودم داده کیهت دیوار به

:گفت و چرخید من سمت به مارال

. اومدن هم اینا محمد عمو. جوون زن و مرد یه. هستن همراهشون هم دیگه نفر دو -

:گفت حالت همون در نگار

باباشه؟ نشسته ویلچر رو که اینی -

!شد؟ می جدی چیز همه داشت واقعا. گذاشتم لبمق روی رو دستم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 336: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

336

باز رو اتاق در ساره بودیم، زدن چرت حال در مارال اتاق تخت روی مودب های بچه مثل تایی سه که بعد ی دقیقه چند

:گفت من به رو و کرد

.بیرون بیا -

:گفتم شک با

بندازم؟ سرم روی هم چیزی -

:گفت آروم صدای با و شد اتاق وارد کامل ساره

داره؟ پرسیدن هم این آخه بیاری؟ در بازی خنگ قراره کی تا -

:فتگ حرص با و گرفت رو دستم مچ و برداشت سمتم به قدمی ساره بردارم رو شالم تا رفتم صندلی سمت به که همین

.خواد نمی -

اقات از و کردم باز شتربی رو در و کشیدم عمیقی نفس. ایستاد من سر پشت و کرد ول رو دستم در به مونده قدمی و

دست به کرد شروع و شد بلند دید، رو من که بود کسی اولین بود نشسته داداش زن کنار که پریسا. شدم خارج

.شد داغ صورتم. کردن همراهیش هم بقیه.زدن

. ودب تهنشس محمد داداش زن کنار فاصله مبل یک با که افتاد شیوا به نگاهم. گرفت آغوش در رو من و اومد سمتم به

هم دشوبع. کردیم اکتفا دادنی دست به بود نشسته لبش روی که مصنوعی لبخند با اومد سمتم به و شد بلند هم اون

!شدیم یکی هم با کردم حس لحظه یه که کرد بغلم محکم اونقدر که شایان مادر

هم من و کرد اشاره رو دشخو کنار خالی جای محمد. شدم متعجب شایان محو اخم دیدن از و کردم سالم جمع به رو

.کردم نگاه شایان صورت به دیگه بار یک. رفتم سمتش به آهسته های قدم با

آروم محمد. بود نشسته ابروهاش روی کمرنگی اخم هنوز ولی بود شده صابر با صحبت مشغول و نبود من به نگاهش

:گفت گوشم کنار

!شدی؟ محرم خونواده این به کی -

:گفتم راحت خیلی و انداختم باال و هام شونه. بود کرده اخم هم اون برگشتم، سمتش به

.کنم سرم چیزی نذاشت ساره -

:کرد زمزمه گوشم نزدیک دوباره و کرد ساره ی حواله رو نگاهش و فشرد هم به و هاش دندون

.بپوشونی رو سرت بهتره آورد، و عاقد رضا که االن -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 337: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

337

و شد جمع سکوت باعث ثانیه چند برای در زنگ صدای. دوختم هام کفش به رو نگاهم و. دادم تکون آرامی به رو سرم

.شد گرفته سر از ها صحبت دوباره مارال شدن بلند با

***

«شایان»

خواستم نمی و بود خاص شب یک من برای امشب کرد، می نظر اظهار ای زمینه هر توی و زد می حرف نفس یک صابر

به کردن گوش از رو من خان سجاد صدای. بود نشدنی فراموش صابر های زدن ارون وگرنه کنم، خرابش عنوان هیچ به

.داد نجات صابر ته و سر بی های حرف

.کردم بزرگ خودم دختر عین رو سالومه من خالصه،-

می تکون مودبانه رو سرم خان، سجاد بعدی توضیحات جواب در که طور همون و نداشتم خوبی حس عنوان هیچ به

. نشسته آدم همه این جلوی بیرونن موهاش که حالی در و حجاب بی طور این سالومه چرا که کردم فکر نای به دادم

نداشتن؟ مشکلی موضوع این با خطیبی خانواده یعنی

.ندارن مشکلی هم من خانواده بود معلوم هم سالومه کردن بغل و مادر و پریسا رفتار طرز از. بود طور این که ظاهرا

و دین به اهالیش پایبندی صد در صد که کوچیک شهر یه توی اونم بود؟ شده عادی مردم برای زاچی جور این کی

.باشه بزرگ شهرهای اهالی از بیشتر باید حجاب

درست اگه نداشتم شک لحظه اون در اما بودن مقیدتر خیلی مردم خارج، به رفتن از قبل پیش، سال سیزده دوازده تا

نچ کمی با نهایت بوسیدیم می رو همدیگه آدم و عالم جلوی و شدیم می بلند من و هسالوم خارجی های عروسی مثل

.شیم می روبرو آمیز اعتراض نگاه سه دو حداکثر و نچ

حانازامت بگذریم شد، می شروع ماه دی اول یعنی فردا از امتحانات کلیه که ویر و هیر این توی. بود خودم تقصیر اصال

مراحل همه و ازدواج از قبل پزشکی آزمایشات هولکی هول که بودم داده ترتیبی بود، عدشب روز دقیقا که هم سالومه

به این از که مردی تنها چشم خواد می دلم بگم که نکردم صحبت باهاش حتی وسط این و بدیم انجام رو دیگه الزم

.باشم من افته می بهش بعد

.سپارم می تو به دیگه رو سالومه شایان، آقا-

:زدم لبخندی و کردم باز رو اخمم

.دارن جا من چشمای جفت روی ایشون. باشه راحت خیالتون-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 338: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

338

هاش لب فقط و نزد حرفی خان سجاد برخالف داد می گوش ما حرفای به داشت و بود نشسته ورتر اون کمی که خانمی

.فشرد هم به تر محکم رو

بمتعج نگاه بود اومده که ای لحظه از و بود کبود بشل و چشم ی گوشه کمی بود؛ سالومه خواهر بود، پیدا که طور این

!بود گردش در اون و دیگه هم صورت روی مارال و سالومه

کم آبی و کرم از ترکیبی قشنگ خیلی شال یه حاال سالومه خوشبختانه،. نشستیم هم کنار من و سالومه بعد کمی

رو صورتش حسابی و درست حتی یا کنم بتصح باهاش نتونم چند هر شد باعث این و بود کشیده سرش روی رنگ

.بکشم راحت نفس یه ببینم،

یچ همه چقدر. بیفته اون به نگاهش حتی ای دیگه بشر بنی هیچ خواست نمی دلم اصال من و بود شده خوشکل واقعا

. داشت فرق من و رز گل عقد مراسم با

می و من رز گل یعنی. شد فشرده هم در قلبم کردم حس و نزدیکه خیلی هم اون سالگرد که آوردم یاد به لحظه یه

باشه؟ خوشحال بودم پوشیده رو دامادی لباس و رخت دوباره که من و مراسم این دیدن از داشت امکان دید؟

.باشه طور این که کردم می آرزو وجود تمام با

خواهر شوهر خیره های نگاه متوجه لحظه یه شد می خونده میهمانان سکوت در و عاقد توسط عقد خطبه که زمانی

نسبت احساسی چه فهمید کردم که اخمی از کنم فکر. بخورن گره هم به چشمامون دادم اجازه و شدم اون به سالومه

.برگردوند رو صورتش زود و دارم قضیه این به

چیه نجریا دونستم نمی. بود شده خیره اون به آشکار عصبانیتی و حرص با که دیدم رو زنش و چرخودنم چشم منم

:برد هوا هب بودیم نشسته توش که رو سالنی کل مرتبه یه سالومه لرزون صدای چون نداشتم کردن فکر برای وقتی ولی

!بله بزرگترا بقیه و سجاد بزرگم برادر اجازه با-

بابا. خوشحاله بود مشخص و کرد می نگاه من به زنان لبخند که شیوا حتی کشیدن، می کل و زدن می دست همه

و بودن کرده بغل رو همدیگه محکم آرا دل و پریسا و ریخت می اشک مادرم همراه چرخدارش صندلی روی تداش

.زدن می جیغ

مهسالو بودن از و بزنم لبخند تا شد می باعث ای دیگه چیز هر از بیشتر لحظه اون در این و بودن خوشحال من خانواده

و کردم استفاده فرصت از کردیم می امضا رو داماد و روسع مشترک تعهدات که طور همون. باشم خوشحال کنارم

:کردم زمزمه بشنوه سالومه فقط که طوری

.دارم دوستت-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 339: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

339

صحبت یه با فقط و باشه حواسی بی حتی یا اشتباه یه فقط تونست می که ای نکته خاطر به تونستم می چطور

و قضاوت که داشتم و این لیاقت من اصال باشم؟ متشکر خود از و خردکن اعصاب طور این بشه، حل کوچیک

کنم؟ محکومش

مسلما بوده، خونه هم دختر یک با مدتی حتی و کرده زندگی خواسته دلش جور هر آمریکا در سال چند که پسری

.بده تز غیرت مورد در نداشت لیاقت

لبخند یه که حالی در و هشنید رو من عالقه ابراز که شدم متوجه انداختم بهش سالومه شال زیر از که نگاهی نیم از

.بود شده سرخ ای بامزه طرز به دماغش داشت لب به نمکین

دوباره بدیم انجام رو کار این رسما امشب مراسم در تا بود آورده درش و کردم دستش قبل وقت چند که رو ای حلقه

بهترین این و. بودیم هم هب متعلق ما حاال. گذاشتیم هم دهن به عسل بعد و گذاشت و من حلقه اونم و کردم دستش

.کنم بختی خوش احساس شد می باعث که بود رز گل مرگ از بعد ممکن اتفاق

«سالومه»

که نمک عذرخواهی نشستم جلو اینکه خاطر به تا برگشتم عقب های صندلی سمت به که بود چندم بار برای دونم نمی

:کرد متوقفم شایان صدای

. خوابیدن -

. انداختم پایین رو سرم و نکردم ای استفاده لبخندم از اما من. زد لبخندی و انداخت همب نگاهی چشمی گوشه و

!ساکتی -

:گفتم بیارم باال رو سرم که این بدون

.خوابیدن آقا علی و خانوم ریحانه آخه -

!کنم نمی فکر... کردی؟ می صحبت تو نبودن خواب اگر یعنی -

یم رانندگی جدیت با و بود شده خیره روبرو به کمرنگی اخم با. کردم نگاه متفکرش صورت به و آوردم باال رو سرم

!داره برمی ترک جاده کنه نگاه من به برگرده لحظه یه واسه اگه انگار حاال. کرد

. شد طوالنی سکوتم

کردی؟ آماده امتحانات برای و خودت -

.کرد عوض رو موضوع ناشیانه قدر چه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 340: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

340

.گرفتین داشمدا از رو م اجازه که ممنون -

:گفت و دوخت چشم روبرو به دوباره و انداخت بهم نگاهی ای ثانیه برای

.کنم می رو کار این دارم من بیای بیفتی راه تنهایی خودت بعد روز اینکه جای به -

دونب هم قرار. داشته ارزش من برای چقدر کارش این دونست نمی که البته. نکرده خاصی کار که فهموند جمله این با

سجاد بدونه نداشت دلیلی دیگه بود، کافی بودم آورده پایین زندگیم حقیقت گفتن با رو خودم که قدر همین بفهمه،

.سوزونده رو همه و نذاشته دفتر و کتاب برام

!نیست ها کتاب از اثری و لباسه فقط بزرگ چمدون اون توی میدونست چه هم حاال

ورز به کردم، نگاه شایان صورت به. بشه راحت نفر دو اون بودن خواب از المخی تا انداختم سر پشت به نگاهی دوباره

:زدم لبخند

کردم؟ نارحتتون من -

:گفت بده رو سوالم جواب اینکه بی

.نبند جمع و من دیگه -

:دادم رو خودم جواب خودم و کردم بغض اراده بی بفهمم؟ رو اخمش علت نیست قرار یعنی جواب نوع این

رز گل ی خانواده تو ی خانواده. بوده شایان زندگی کس همه زمانی یه که شدی کسی جایگزین تو امشب -

.باشه داشته کنارش در رو اون که این بدون کرده تجربه رو همسرسابقش ی خانواده جمع بار اولین برای اون و بودن

داشتم؟ نقشی چه من پس

.همینه ناراحتیش علت حتما. دادم تکیه شیشه به رو سرم و بستم و هام چشم. چکید ام گونه روی به اشکم

***

شی؟ نمی پیاده سالومه؟ -

:کردم نگاه عقب های صندلی به سریع و دادم بدنم به قوسی و کش و کردم باز و هام چشم

... اینا خانوم ریحانه پس -

.بودی خواب تو کردم، پیاده رو ها اون اول -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 341: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

341

گاهن شایان خونه ساختمون به تعجب با و شدم پیاده ماشین از! بود؟ سنگین مخواب اینقدر یعنی رفت، باال ابروهام

:گفتم و کردم

خوابگاه؟ نبردین و من چرا -

:گفت و کرد مکث ای ثانیه برای

.برمت می فردا -

نازک دل بدبخت من واسه چه امشب هم این! کردمش؟ ناراحت باز یعنی. رفت خونه سمت به و گرفت رو چمدونم و

!شده

اه پله از که حالی در و گذاشت سالن داخل در، پشت رو چمدونم و کرد باز رو سالن در. رفتم باال ها پله از سرش پشت

:گفت گشت، می بر پایین

.داخل برو. بیارم رو ها وسایل رم می -

. بود شده جفت پادری روی در، ی دیگه سمت درست زنونه سفید های صندل. شدم خونه وارد و آوردم در و هام کفش

. شدم خیره بهشون

.کیمیاست و پریسا ی سلیقه. توئه برای -

هم و ها مبل خود هم سالن، سمت به شد کشیده نگاهم. پوشیدم رو ها صندل و زدم لبخندی. بود ایستاده سرم پشت

دهش داده تیتغییرا چه بشم متوجه تا بودم نکرده دقت داخلی نمای به دقیق اونقدر قبال. بود شده عوض چیدمانشون

.شده تر دلنشین چیز همه بود معلوم ساده نگاه یه با ولی بود،

.کنم نگاه شایان مهربون صورت به و بزنه خشکم شد باعث لحظه یه برای کردم حس دستم مچ دور که گرمایی

میاد؟ خوشت -

رو دو هر من و! دستم مچ گرفتن یا خونه، نمای! بود؟ پرسیده چی مورد در رو سوال این که داد نمی فرمان مغزم و

:گفتم لبخندی با و گرفتم مالک

.عالیه -

:گفت و شد تر عمیق لبخندش

. نمونی بیدار این از بیشتر بهتره. ای خسته -

:گفت و داد نشون رو خودش اتاق

.کن استراحت برو -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 342: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

342

... خوب هم قبلی اتاق همون -

:گفت و گرفت سمتم به رو کلیدی

.اتاقه در مال -

:گفت و زد ریزی چشمک

.بخواب برو -

مه رفتن دستشویی حس حتی که بودم خسته اونقدر. رفتم باال ها پله از و گرفتم رو کلید و کردم بلند رو دستم

. ردمک نگاه بود ایستاده سالن توی جا همون هنوز که شایان به اتاق به شدنم وارد از قبل و کردم باز رو اتاق در. نداشتم

.کرد نمی اخم دیگه و داشت لبخند همیشه که شد می خوب خیلی د،بو لبش روی لبخند

نارک برق کلید به رو دستم. بود اتاق وسط بزرگ و دونفره تخت کرد جلب رو توجهم که چیزی اولین و شدم اتاق وارد

همون به دقیقا آباژوری با خوابی چراغ تخت کنار و مالیم آبی رنگ به تختی رو. کردم روشن رو المپ و رسوندم در

.... عکس و رنگ

شد، فشرده قلبم شدم، نزدیک بود شده داده تکیه آباژور به که کوچکی عکس قاب به و کردم تنگ و هام چشم

الغر و جوون شایان کنارش در و طرحدار آبی ساتن روسری و سفید دامن و کت با رز عمه. نبود کردن فکر به احتیاج

متس به رو لرزونم دست. کردن می نگاه دوربین به و بودند ایستاده واقعی دیلبخن با و مشکی شلوار و کت با اندام

دیوار به شد باعث و کرد توجه جلب نگاهم گوشه از که چیزی اما نشستم تخت روی و برداشتمش و بردم عکس قاب

. نبود کوچیک عکس قاب این با مقایسه قابل کنم نگاه تخت روبروی

و من خواد می. رز عمه های جوونی از بزرگ عکس قاب یه. شد فشرده قلبم و دکر افت وحشتناکی طرز به فشارم

!کنه؟ شکنجه

هیچ به من و. بود زیبا نهایت بی زن این. رفتم دیوار، روی عکس قاب سمت به و گذاشتم تخت روی کنارم رو عکس

.باشم جایگزینش تونستم نمی عنوان

. کنه اندام عرض که دادم اجازه یتالش هیچ بی و کردم حس چشمم درون رو اشک جوشش

.چمدونت هم این -

و رفت بین از لبخندش ثانیه یک از کمتر در کرد، نگاه صورتم به و آورد باال رو سرش و گذاشت در کنار رو چمدون و

:گفت

... چی برای -

:کرد زمزمه لب زیر و کرد جمع رو خودش زود. موند باز نیمه دهنش و کرد دنبال رو نگاهم رد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 343: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

343

.لعنتی -

دنبال داشت مطمئنا انداخت، نگاهی آباژور به رفتنش بیرون از قبل و برداشت رو عکس قاب و رفت دیوار سمت به و

.شد خارج اتاق از و برداشت و کرد پیدا تخت روی رو اون و داد نتیجه تالشش. گشت می کوچیک عکس قاب

رو خودم و کردم خاموش رو المپ. چرخوندم رو کلید و بستم رو در و رسوندم اتاق در به رو خودم خروجش محض به

.دادم باریدن ی اجازه هام اشک به و کردم رها تخت روی

:زد ضربه در به

.کن باز و در سالومه؟ -

.کردم فرو بالش توی بیشتر رو سرم و دادم فشار هم به و هام دندون

!ندادم پریسا هب رو اتاق این کلید که نبود حواسم اصال من. خوام می معذرت -

دوازده از بعد وقتی. رزه گل یادآور براش جا این. نده ورود ی اجازه خودش به کسی که بوده مهم براش اونقدر اتاق این

.کنم پیدا قلبش تو جایی بتونم که باشم داشته توقع نباید پس مهمه براش هم هنوز سال

بگی؟ چیزی خوای نمی سالومه؟ -

کرد می استفاده این واسه فقط رو جمله این که فهمم نمی کرده فکر. بود دروغ هم اشه گفتن «دارم دوستت» حتی

.بده نشون تر برجسته رو ش نداشته احساس تا اش عالقه ابراز روی بزنه مهری که

که بودم درگیر وقته چند این اونقدر. بشه طور این خواستم نمی من. کن باز و در کنم می خواهش سالومه -

.نرسید ها سعک به فکرم

:گفتم آرومی صدای با و کشیدم باال و بینیم

بخوابم؟ شه می. ام خسته فقط -

:گفت طوالنی سکوتی از بعد

.باشه راحت خیالم تا کن باز رو قفل اول -

:شنیدم و صداش. بود بسته همچنان اتاق در اما کردم باز رو قفل و اومدم پایین تخت روی از

. ممنونم -

:گفتم آرومی صدای با و رسوندم تخت به رو خودم

.خیر به شب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 344: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

344

بدون و شدم جمع خودم تو. شد دور در از که شنیدم و هاش قدم صدای و داد رو جوابم خودم از تر آروم صدایی با و

.رفتم خواب به هام لباس تعویض

***

. خیر به صبحت سالم، »

.خونه نمیام ناهار زیاد احتمال به و دانشگاهم عصر 4 ساعت تا امروز من

. بخور کامل رو ت صبحونه. کنم بیدارت نیومد دلم

«قربانت. بگیر تماس باهام شدی بیدار هم وقت هر

و پرید حسم نخورده و خورده لقمه چند و نشستم میز پشت. کندم یخچال در روی از رو کاغذ و کردم بلند رو دستم

فتو ها بچه ی جزوه از شایان شدن متوجه از قبل و زدم می خوابگاه به سر یه باید. حموم رفتم میز کردن جمع از بعد

. گرفتم می

تا دمکر می مرتب ها کاور توی رو درس هر به مربوط صفحات و بودم نشسته ترنم با مشترکم اتاق توی بعد ساعت یک

و حاضر ودابهس. نداشتم کتابی هیچ من و بود یک اندیشه یعنی امتحانم اولین دیگه روز دو. بگیرم فتو همشون از

:گفت و شد اتاق وارد آماده

ها؟ جزوه کجاست -

:گرفتم سمتش به رو ها کاور

.کنم جبران عروسیت ایشاله. عزیز قربونت -

:گفت و خندید سودابه

.نیست جبران به احتیاجی. کن دعوت رو ما خودت عروسی همون تو نکرده، الزم -

.نباشه ترنم به حواسم تا گرفتم صورتم جلوی رو کتاب. شد خارج اتاق از و گرفت رو ها جزوه

!باشه گذاشته جا و هاش کتاب تو مثل زرنگی دانشجوی کنم باور تونم نمی کنم می فکر جور هر -

:گفتم و آوردم پایین رو کتاب

برم کهاین از قبل چون. بشه مرور واسم تا بندازم درس همین به نگاهی یه اینجام تا فقط م، آماده رو ها درس ی همه -

.بودم خونده دور دو از بیش رو ها کتاب کل الویج

:کشید هم تو و ابروهاش ترنم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 345: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

345

.بخونم و اون خوام می فرداصبح من. باشه دستت کتاب! داشت ربط من سوال به جوابت که هم چقدر -

خاطر به ان،شای ی شماره دیدن با. خوردن زنگ به کرد شروع گوشیم. دوختم کتاب به رو نگاهم دوباره و خندیدم

:دادم جواب سریع. نگرفتم تماس باهاش هنوز که آوردم

بله؟ -

!بودی خواب االن تا خوبی؟ سالم -

:گفتم آرومی صدای با

.بزنم زنگ بهت رفت یادم. شرمنده -

:شد مشکوک صداش لحن

دی؟ نمی جواب رو خونه تلفن چرا پس شدی بیدار اگه -

!که رفتم لو. گرفتم گاز رو لبم

...که اومدم بگاهم،خوا -

:گفت عصبی لحنی با

خونه؟ گشتم برنمی من یعنی رفتی؟ چی برای -

:گفتم بودم خورده جا عصبانیتش از اینکه با

...تا اومدم می باید -

.کن صبر لحظه یه کامرانی آقای -

!زدم می حرف داشتم مثال. دادم فشار هم به و هام دندون

تامدوس از یکی. کن جمع خوابگاه تو داری ای وسیله هر دیگه ربع یه تا. بیام ونمت نمی شلوغه سرم االن من سالومه -

. بود دستم روز چند که ایه نقره سمند همون ماشینش. دنبالت بیاد فرستم می بابک اسم به رو

:گفتم درموندگی با

کنیم؟ صحبت اومدنم مورد در بعد نیست بهتر -

سالومه؟ متوجهی. شرمنده میام، االن جناب لحظه یه. بکنی و کار این بهتره اونجایی که االن همین نه، -

:گفت تاکید با! خط سمت اون با کدومش و منه با هاش حرف کدوم نبود معلوم اصال. بود گرفته حرصم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 346: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

346

.خداحافظ فعال. باشی خونه باید برگشتم وقتی. کن جمع رو سایلت و شو بلند االن -

:شد نزدیکم ترنم زدم، زل گوشی هب واج و هاج. کرد قطع رو تلفن و

بود؟ شایان سالومه؟ شد چی -

:لرزید هام لب اختیار بی

.خونه برم و کنم جمع و وسایلم گفت. کرد دعوا من با -

:کرد بغلم و خندید سرخوشانه ترنم

نه؟ آرومت همیشه شایان از نداشتی توقع! لرزونی می لب چرا حاال. برم نازکت دل قربون -

رد و خونه برگرد بگه بهم محکم که این. داشتم دوست رو محکمش لحن ولی... ولی. نداشتم توقع واقعا من درسته،

خودش خیال به و گذشت شدن اتاق وارد خیر از راحتی به که دیشبه از بهتر خیلی نیاد، کوتاه شدنم دور مورد

!بیام کنار خودم با خواست

دوست و مهربونم حامی هم من! خواستم؟ می چی زندگی از من مگر. داره دوست دل ته از و من واقعا بفهمم بود کافی

. داشتم

:گفتم و زدم لبخندی

!خوابگاه؟ بودم اومده چی واسه بگم بیارم؟ براش دلیلی چه حاال -

:گفت و رفت دیواری کمد سمت به ترنم

.کنه تهیه برات رو ها کتاب تونه می صد در صد اون گی؟ نمی بهش چرا! گذاشتی جا و هات کتاب که دونه نمی پس -

:گفتم و دادم فشار هم به و هام لب

.بدونه خوام نمی -

برداشتم رو ساکم هم من. آوردن بیرون کمد توی از و هام لباس کرد شروع و. نزد حرفی ولی کرد نگاهم مشکوک ترنم

. ذاشتم می ساک توی و کردم می تا رو ها لباس و

.کنم کار رو درس فالن ها بچه از یکی با دونم می چه یا. بزنم سر دوستام به خواستم می بگو -

:دادم جواب بود، شایان خورد، زنگ گوشیم. دادم تکون حرفش تایید معنی به رو سرم

بله؟ -

کردی؟ جمع رو وسایلت -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 347: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

347

.آره تقریبا -

. اومد می صدا و سر خط ور اون از

.زنب زنگ بهم خونه رسیدی. خوابگاهه در جلوی بابک -

:گفت باشه بگم خواستم که همین و

باشه؟. بره یادت صبح مثل که نه باز! بزنیا زنگ -

:گفتم کالفه

.باشه -

از دوتا و. داد دستم به گرفته فتو رو ها جزوه ی همه و شد اتاق وارد هم سودابه لحظه همون. دادم خاتمه تماس به و

:گفت و داد هم رو درسی های کتاب

.بود کرده تموم رو بقیه. داشت رو دوتا همین فقط -

:گرفتم دستش از رو ها کتاب

.غنیمته هم همینش نکنه درد دستت -

و نس به مردی که بابک. بردم در جلوی تا رو وسایلم ترنم کمک به و کردم حساب سودابه با رو ها فتو و ها کتاب پول

.داد جا ماشین عقب صندوق رو وسایلم و کرد کمکم بود شایان سال

:زد جیغ ترنم گوش کنار از سودابه کرد، حرکت ماشین وقتی. گرفتم جا عقب صندلی روی هم خودم

.ترنم پیش رم می جات به من سالومه -

بزنم حدس تونستم می ولی. نشنوم رو صداش و ببینم رو ترنم عصبی حرکت تونستم فقط من و کرد حرکت ماشین و

.پیشش بره سودابه ده نمی اجازه ترنم که

.صدیقی خانوم گم می تبریک -

:گفتم شلی صدای با! صدیقی؟ گفت من به جان؟

.ممنون -

. بذارید ما سر منت و ما درویشی ی کلبه به بیاین دکتر آقای با شب یه ایشاله -

!کنم می جوابم ی ضمیمه لبخند دارم ببینه که کرد نمی نگاه هم آینه توی از حتی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 348: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

348

... همکار شما. شیم می مزاحم حتما -

اون؟ صدیقی؟ آقای همسرم؟! شایان بگم دونستم نمی چون کرد، قطع رو حرفم شک رو خدا

ساعت و ها سرویس ی همه جورایی یه. بودیم ایشون خدمت در ماشینم و من ایران، بیان کال اینکه از قبل! بابا نه -

.دادم دست از رو ایشون همراهی سعادت دیگه که ساله یک از کمتر االن. بودم حفظ و هاشون

! بود هم بازی زبون چه

این ات که تکه و خاص چیز یه حتما دکتر آقای ی سلیقه گفت می همیشه. ببینه رو شما داشت دوست خیلی خانومم -

.ببینیم و ایشون سابق همسر نداشتیم سعادت که ما. نکرده ازدواج سن

:نوشتم ترنم برای! پرچونه ی مرتیکه کردم، اخم

!زنه می فحر این چقدر -

.زنم می رو نباید های حرف و شم می مالحظه بی واقعا اوقات گاهی من. خوام می معذرت -

:بود ترنم. کردم بازش اومد، پیام گوشیم برای

.کنه نصفش بیاد بگو شایان به اصال دهنش، تو بزن -

.زدم لبخند

هک دکتری آقای این گفتم خودم با بود شوندست روزی دوسه که موقع همون ولی نداره، و ایشون قابل که ما ماشین -

.باشه ماشین بدون روز دوسه تونه نمی که خبراییه حتما! نبود بازی ماشین اهل شناسیم می ما

دادم؛ تکیه صندلی پشتی به رو سرم و بستم و هام چشم! بست؟ نمی و دهنش چرا

شما کنه، می جدا تنم از و سرم کردم حبتص همه این رانندگی موقع من بفهمه آقاتون اگه نه؟ کردم تون خسته -

دست تو موبایل گوشی و رانندگی موقع صحبت و ایمنی بند کمر مثال! که مقیده رانندگی اصول به چقدر دونین نمی

... و گرفتن

:گفتم و کردم پوفی

.کنه می پیروی خاصی نظم از شون زندگی ی همه ایشون. دونم می بله، -

:گفت بعد و انداخت بهم کوتاهی نگاه آینه توی از بار اولین یبرا و باالبرد و ابروهاش

. دکتره آقای همسر ی شایسته کردن صحبت طرز این. احسنت -

.نزد حرفی خونه به رسیدن تا دیگه و شد ساکت و

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 349: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

349

:دادم پیام شایان گوشی به رسیدن محض به

.رسیدم االن همین -

تدس یه با رو لباسم. کردم خالی رو داخلش محتویات و بردم باال ی هطبق به رو ساکم. نکردم دریافت ازش هم جوابی و

در دو و بود آویزون شایان های لباس دیواری کمد چپ سمت در سه. کردم باز رو ها کمد در. کردم عوض راحتی لباس

آویزون و هام لباس و کردم خالی رو شایان های کمد از یکی و کردم قفل رو در دو هر. عمه های لباس راست سمت

. دادم جا زور به دیگه کمد دو توی رو شایان های لباس و کردم

هب. بود نیومده چهار ساعت خودش ی گفته به بنا که هم شایان. بود شده م گشنه حسابی و بود پنج نزدیک ساعت

هک بودم ظرف شستن حال در بعد ساعتی. خوردم و کردم سرخ زمینی سیب خودم برای و رفتم آشپزخونه سمت

نچنی با که بود بار اولین این. کرد می پارک رو ماشین داشت که بود شایان. کردم نگاه پنجره از. اومد حیاط در صدای

!دیگه کردم می شروع رو راحتی احساس باهاش باید جا یه از باالخره. بشم ظاهر جلوش خواستم می وضعی و سر

:شدم نزدیک کمی و بزنم کنار و بود که منفی حس هر مکرد سعی. شد خونه وارد هم شایان رسیدم سالن به وقتی

. سالم -

. شد نزدیکم و انداخت مبل روی رو کتش

خوبی؟. سالم علیک -

:زدم گیجی لبخند

خوردین؟ ناهار -

:زد لبخند. کردم نگاه صورتش به سوالی. ایستادم چسبید، رو دستم مچ کردم، حرکت آشپزخونه سمت به و

خوبی؟ خودت. دمخور ناهار دانشگاه -

:رفت باال لبم طرف یه خوبم؟ که پرسید می ازم چرا

... شما! خوبم که من -

حس گرفت، قرار پیشونیم روی به هاش لب وقتی. شدم تر نزدیک بهش و شد تر تنگ مچم دور به دستش ی حلقه

:شد متوقف زمان ای ثانیه واسه کردم

.ای خونه که ممنون -

:گفت انرژی با کنه، متمرکز صورتم روی فقط رو نگاهش کرد می سعی که حالی در و داد فاصله خودش از رو من کمی

کردی؟ کار چی امروز ببینم کن تعریف خب -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 350: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

350

:مگفت بود نشسته ابروهام بین ارادی غیر اخمی که حالی در و کشیدم بیرون رو دستم مچ و بستم رو بازم نیمه دهن

می خالی رو خواب اتاق کمدهای( ... خودت بگم و کنم اصالح ر ام کلمه که نچرخید زبونم و... ) خودتون -

.رزه عمه وسایل و ها لباس... منظورم... کنین؟

!یعنی؟ گفتم می نباید زدم؟ بدی حرف مگه. نترسیدم بگم اگه دروغه. وحشتناک و عمیق اخم یه. کرد اخم

:گفت و کرد اشاره رو آشپزخونه

.نیا یرونب نکردم صدات تا و اونجا برو -

.بست رو در هم شایان و شدم آشپزخونه وارد مطیعانه

فرو مطلق سکوت تو خونه که شد می هم ای دقیقه چند و اومد می باال های اتاق از صداش و سر ربع یک به نزدیک

. بود رفته

خارج آشپزخونه از و کردم باز آرومی به رو در و نیاوردم طاقت هم آخر! کرد؟ نمی صدام چرا بود شده تموم کارش اگه

.خواب اتاق در طور همین و بود باز بودم خوابیده توش شب یک قبال که اتاقی در رفتم، باال ها پله از. شدم

روی شده مشت رو دستش دو هر و بود نشسته تخت ی لبه. رسوندم خواب اتاق در به رو خودم آهسته های قدم با

.بود داده تکیه شها دست به رو پیشونیش و بود گذاشته زانوهاش

خیس هاش گونه و بود شده قرمز هاش چشم. ریخت فرو درونم چیزی یه. آورد باال رو سرش. دادم تکیه اتاق در به

.بودن

:گفت ای دورگه صدای با و کرد اخم

!نیا؟ بیرون نکردم صدات تا نگفتم مگه -

:فرستادم بیرون عصبی صورت به رو هام نفس

!نبینم؟ ور کردنتون گریه تا نیام -

:گفت و شد بلند تخت روی از

!نبود من سوال جواب این -

: لرزید صدام و کردم بغض

!بشم روبرو باهاش باید من که نیست تصویری اون هم این -

:شکست راحتی به بغضم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 351: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

351

...سابقتون همسر برای دارین ببینم و اینجا بیام که این -

عقب به قدمی. ریختن می ام گونه روی دیگری از بعد یکی هام اشک. بود ایستاده روبروم درست حاال. شدم ساکت

:گفتم و برداشتم

.بیرون میام کردین صدام وقت هر و گردم برمی -

:گفت خشکی لحن با

.کن صبر -

. مکن فوران داشت امکان لحظه هر که بود لحظاتی جز االن موندم، می نباید. برداشتم و بعدیم های قدم توجه بی من و

!کنه ادبم سجاد شدم می باعث و کردم می درازی زبون و کردم می قاطی که دفعاتی ی همه مثل

معلق هوا توی نرسیده، دوم ی پله به کردم رد که رو اول ی پله. ترکردم تند و هام قدم و شنیدم و هاش قدم صدای

:گفت گوشم در و داشت نگهم و کرد محکم کمرم دور رو دستش. شدم

.همین. نکنم یادش نتونستم فقط -

ذاشت، نمی خودش ولی بگیرم، رو زبونم جلوی که کردم می تالش کنم، باز کمرم ازدور رو دستش که کردم می تقال

دست ی حلقه که همین. بشم عصبی شد می باعث رسه نمی بهش زورم دیدم می که این. کرد می ترم عصبانی داشت

:گفتم ای مالحظه بی و بلند صدای با و گرفتم فاصله ازش شد، شل کمی هاش

که بود ها همین واسه. باشم دل دو شه می باعث ها یادکردن همین! کنی یادش که نیست وقتش دیگه االن -

. بگیرم قطعی تصمیم تونستم نمی

:دادم ادامه گریه با و زدم پس و هاش دست بگیره، و هام دست که آورد باال و هاش دست

با اول چرا. شیوا دهن تو بودی زده رز عمه از خاطردفاع به صبحش که دادی ازدواج پیشنهاد من به شبی -

من؟ طرف بیای بعد نیومدی کنار احساست

:شد نزدیکم

.عزیزم باش آروم -

:زدم جیغ

داشته آرامش من که خواد نمی کس هیچ( ... دادم ادامه تر آروم صدای با و...)باشم آروم ذاری نمی. بودم آروم -

.باشم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 352: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

352

. کردم گریه دل ته از و کردم بغل و پاهام و نشستم زمین روی و شدم دور ازش دیگه قدم یک. شتمدا ضعف احساس

می رفک مسئله این به داشتم هم االن همین که بودم بدبخت اونقدر. کنم می گریه شایان جلوی دارم که نبود مهم اصال

!نداشتم نگه رو احترامش چرا که کردم

«شایان»

. دآور می درد به رو قلبم ریخت می اشک و بود کرده قایم زانوهاش پناه در رو صورتش که سالومه کرده کز پیکر دیدن

.فرستادم خودم به لعنتی و دوختم رسیدن می نظر به آشفته حاال که حالتش خوش موهای به رو نگاهم

کردم؟ می غلطی چه

با خواست می صد در صد و هستم اون خانواده عضو یه و آشنا یه بعد به این از که بود کرده اعتماد من به سالومه

انداختم، گریه به اونو کردم؟ چیکار من و داره قبول همسفر و همسر یه عنوان به منو که بگه روسری نپوشیدن

.بشکنه روم جلوی کردم کاری و ریختم هم به رو آرامشش

ود؟ب سالش چند دختر این مگه. دارم دوستش چقدر بفهمه تا کنم بغلش سفت و برم جلو بزنم، حرفی خواست می دلم

!سال نوزده فقط خدایا،

.داره راه کلی عیار تمام بانوی و خانم یه به شدن تبدیل برای که یاد می حساب به کوچولو دختر یه هنوز گفت شه می

.سالومه-

مکرد می رفتار ریطو باید. بشم تسلیم نداشتم قصد بار این ولی داد ادامه کردن هق هق به طور همون. نگذاشت محل

.بره بین از هم قلبش درون تردید و شک ذره کوچکترین که

.کن نگام سالومه،-

دیدن از قلبم. شدن می سرخ داشتن حاال همین از و بودن شده خیس که چشمایی. زد زل بهم و آورد باال رو چشماش

:گفتم مهربونی با و اومد درد به قبل از بیشتر معصوم صورت این

.خوام می معذرت. ریختم هم به رو آرامشت من. ئهتو با حق-

به پناه بی و کوچولو لحظه اون در چقدر. کرد نگاه بهم منتظر همچنان و کرد مکث هاش شونه لرزیدن و زدن زار وسط

اما نداشت رفتن برای رو جایی هیچ و بودن کرده ترکش اش خانواده که کوچیک خرگوش یه مثل. رسید می نظر

ریفتع از باید اول گام عنوان به و نیست تنها دیگه و داره سرپناه یه حاال که فهموندم می بهش باید. دکر می اشتباه

:کردم می شروع حقیقت کردن

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 353: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

353

تو هک نبود این دلیلش بودم خودم توی و کردم می نگاه رز گل وسایل به داشتم اگه نیای، اتاق توی گفتم بهت اگه-

.کنی می فکر

:دادم ادامه شرمندگی با همین برای رفت باال ناباورانه یحالت با راستش ابروی

رونبی دختری هیچ با اون از قبل تا که بودم احساساتی ساله پنج چهار و بیست پسر یه شدم آشنا تو عمه با وقتی-

که زنیب حدس بتونی احتماال بنابراین بگیریم فاکتور رو نوجوونی دوران آبکی عشق تا دو یکی اگه البته. بود نرفته

.بود خاص برام موضوع این چقدر

:بدم ادامه سرعت به شد باعث که گرفت درخشیدن نگاهش توی برقی

تا کنم می و خودم سعی تمام دارم که بدونی خوام می برعکس،. نیست تو دادن زجر چیزا این گفتن از قصدم کن باور-

.باشم صادق باهات

.کنه می اذیتم این شنیدن بازم ولی-

. لرزید می بشکنه رو بغضش باشه آماده لحظه هر که انگار بدتر اون از و بود شده دار خش گریه خاطر به صداش

:دادم جواب و زدم خواهانه پوزش لبخندی

اعثب این اگه حتی مقابل طرف با بودن راست رو و داشتن صداقت درسته؟. همین یعنی واقعی ارتباط یه کنم می فکر-

محبت چون. بگیم دروغ مهمه برامون که کسی به نباید و تونیم نمی ما چون بدن، خراش رو هامون قلب حرفامون بشه

ینا واقعا اگه حتی بشه، متنفر ازمون حقیقت شنیدن با طرفمون که بترسیم ما اگه و بره می بین از رو ترس واقعی

.نرسیدیم واقعی محبت به پس بیفته، اتفاق

هک چیزی. کنم می نگاهش زندگی شریک چشم به و دارم دوستش که نمبفهمو بهش غیرمستقیم طور به خواستم می

:گفت دلخوری با و کشید باال بامزه حالتی با و بینیش چون فهمید خوشبختانه انگار

...وقتی حالتت چی؟ اتاق توی آه و اشک اون پس-

فحش خودم به فقط من و شدن سرازیر هاش گونه روی دوباره اشک قطرات. بده ادامه نتونست و لرزیدن هاش لب

. بشکنه بچه این قلب شدم باعث که دادم

:کردم زمزمه

.متاسفم چقدر بفهمی تا دادم می نشون بهت و کشیدم می بیرون رو قلبم تونستم می اگه-

لرزون رو سالومه تصویر بود شده باعث که اشکی پرده الی البه از و کردم احساس چشمام توی رو اشک زدن حلقه

:دادم هادام ببینم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 354: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

354

... داشتم. کردم می خداحافظی رز گل با داشتم عزیزه برام که کسی هر و مادرم و پدر جون به خدا، خداوندی به-

... چون کنم، شروع رو جدید زندگی یه خوام می چون کنه خوشبختی آرزوی برام که گفتم می بهش داشتم

:دادم ادامه بغض با و نمک نگاه بهش بتونم همچنان تا کردم پاک دست پشت با رو چشمام

طول در و اومد می حساب به رز گل مال قلبم توی که رو جایی خوام می و دارم دوست رو دیگه دختر یه حاال چون-

.باشم داشته دوستش بیشتر حتی... حتی و بدم اون زاده برادر به نکردم خالیش هرگز ها سال این

من و سالومه. شدن سرازیر بود قلبم توی که رنجی و درد با همراه و کردن باز رو خودشون راه باالخره اشک قطرات

.گردوندیم برنمی رو رومون ولی بود خیس خیس دومون هر چشمای. بودیم شده خیره هم به فقط

.بفهمه رو چی همه چشمام توی از خواستم می. گم نمی دروغ که بدونه خواست می دلم اما دونم نمی رو سالومه

داشتم و آرزوش و کردم می فکر بهش منم که انتظاری. بود شده ظاهر صورتش توی که شدم خاصی حالت متوجه بعد،

.گرفتم دستام بین رو صورتش آروم و بردم جلو رو دستهام کنم تردید یا مکث اینکه بدون بنابراین

،داره وستشد واقعا نشسته روبروش که مردی بشه مطمئن اینکه جز خواست نمی هیچی که کوچولویی دختر صورت

.بردم جلو رو صورتم آروم و کنه نمی فکر باشه مرده اگه حتی ای دیگه زن به که

رتباطا این نکرده باور رو توضیحاتم و حرفا اگه که. بکشه کنار داره تردید ای ذره اگه که بدم فرصت بهش خواستم می

و لبام آروم و بردم تر نزدیک رو صورتم که بودن خیره هم به هنوز چشمامون. خورد نمی تکون اصال ولی بشکنه رو

باید که بود پیوندی. نبود هوس و هوی روی از کار این چون بودن ارزش با خیلی برام لحظات اون. لباش رو گذاشتم

.باشن یکی اون به متعلق دادن می قول هم به که مردی و زن بین مقدس تعهد یه. شد می برقرار قلب دو بین

دومون هر که طور همون بعد، و بمونیم همینطوری همیشه برای خواست می که انگار. نکرد یحرکت هیچ لحظه چند تا

من همراهی به شروع و بست چشماشو آروم کشیدیم می رو لحظه این انتظار و بودیم دور هم از هاست مدت انگار

.کرد

باشه؟. سالومه باشم داشته دوستت همیشه برای دم می قول

.دم می قول

***

جا پاکت بود،توی داده شهابی آقای که رو ای نامه دفترم، میز روی اون گذاشتن از بعد و خوردم چای لیوان از ای جرعه

:دادم

.شدن انتخاب مدیریت گروه مدیر عنوان به اسدی دکتر حساب، این با پس -

:داد تکان آرامی به رو سرش شهابی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 355: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

355

در گروه سرپرستی انجام خاطر به هم شما از. کنه می کار به شروع رسمی صورت به ایشون معارفه ی جلسه از بعد -

. شه می تقدیر ماه سه این

یلیخ سمت، تغییر این وجود با و بودم مدیریت گروه مدیر بشم حسابداری و مدیریت دانشکده رییس اینکه از قبل تا

عهده به رو مسئولیت ینا اسدی دکتر شد می ماهی سه که صورتی در. گروهم مدیر من که کردن می فکر هنوز ها

.بود گرفته

:گفت دادیم، می دست که طور همون و ایستادم احترامش به.شد بلند مبل روی از شهابی آقای

.بگیرین شیرینی ازش هم من جای به. شن می خبردار همه ظهر تا و شده زده امروز حکم -

:گفتم خنده با

.بگیرین رو شیرینیش خودتون که کنم می خبرتون حتما -

صفحه شدن خاموش روشن متوجه و رفتم میزم سمت به. شد خارج اتاقم از و داد تکون حرفم تایید در رو سرش

.بود کیمیا. شدم موبایل

الو؟. سالم -

:گفت دلخوری با

!زدم زنگ بار ده از بیشتر دی؟ نمی جواب چرا تو. سالم -

!بفرمایید رو مرتونا حاال. بودم گذاشته سایلنت روی رو گوشیم و داشتم مهمون -

:شد عادی لحنش کمی

!ندادیا نشون ما به هنوز و عروست باشه حواست خوبه؟ جون سالومه خوبی؟ -

:گفتم خباثت با

.شماست معرفتی بی از اون دیگه -

:رفت باال صداش تن باز

عیتیموق چنین توی تدرس که گرفتن ازت رو سال بقیه آخه بشه؟ رد امتحانات ایام کنیم مالحظه گفتیم کردیم بد -

!کردی؟ نامزد

:گفتم و خندیدم عصبانیتش به

!کنی؟ گله زدی زنگ. خانم مامان نیست خوب واست نخور حرص حاال -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 356: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

356

. کنم دعوتتون شام زدم زنگ. خیرم نه -

:گفتم فکر کمی از بعد و کردم باد و هام لپ

... امتحانات از بعد بدی اجازه اگر -

:پرید حرفم وسط

واسه .بیاین پاشین بیشتره ش فرجه امتحان کدوم ببین. نداری کاری که هم تو! نداره امتحان که یکسره گهدی نه، -

.بشه بازتر ذهنش که میشه تفریح زنگ یه هم سالومه

:دادم باال و ابروهام

.کن صبر دقیقه یه! ای کننده قانع دالیل عجب -

:خوندم بلند صدای با رو امتحانیش ی برنامه سالومه دانشجویی شماره کردن وارد با و شدم دانشگاه افزار نرم وارد

.دیگه روز سه یعنی ماه، دی چهارم شه می بعدیش. داشت امتحان یه امروز -

:دادم ادامه صفحه بستن با و

.بیایم تونیم می امشب -

:گفت و خندید دار صدا کیمیا

!بیای خوای می امشب که این به نه کردنت، تعارف به نه -

کنیم؟ کنسلش ناراحتی؟ -

.برسون سالم هم جون سالومه به. منتظریم امشب! جنبه بی نه نه -

یم سالم خجالتی دختر این به باید چطور دیشب اتفاق بعداز آخه. کردم خداحافظی ازش و نشوندم لب روی لبخندی

کرد؟ می فرار منم از حتی وقتی رسوندم

کرده تعجب که من و کشید عقب سالومه مرتبه یه ولی بودن خورده گره هم در هامون صورت لحظه چند دونم نمی

بره شب وقت همون بخواد و باشه شده پشیمون نکنه پرسیدم می خودم از. کردم باز و چشمام دلهره و ترس با بودم

.بود بیخود ترسم انگار اما خوابگاه

و اومده خودش به تازه بفهمم هاش گوش شدن سرخ از تونستم می که حالی در و بود انداخته پائین رو سرش سالومه

.کرد می خودداری من به کردن نگاه از شده، زده خجالت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 357: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

357

نتظرهغیرم قدر اون حرکت این. کرد سکسکه بلند صدایی با مرتبه یک که بگم چیزی خواستم و کشیدم راحتی نفس

ودمخ جلوی نتونم دیگه شد باعث این و کرد سکسکه دوباره بعد. کرد نگاه بهم و آورد باال رو سرش هم خودش که بود

.بزنم خنده زیر و بگیرم رو

روی از بیشتر که بود معلوم ولی کرد اخمی باشه شده دلخور که انگار دید و من خنده وقتی! بود شده هول طفلک

:کنه می رو کار این خجالت

!نخند-

دچن هر و نداشتن تمومی هاش سکسکه. شتندا ای فایده کار این ولی پوشوند دست با رو دهنش جلوی و گفت و این

.پرید می باال بدنش معصومانه و بامزه حالتی با هم سر پشت لحظه

:گفتم و کردم کنترل و خودم باالخره

!رسی می نظر به بامزه خیلی فقط. کنم نمی ات مسخره کن باور! ببخشید-

:پرسیدم مهربون لحنی با و بکنه دیگه سکسکه یه دادم اجازه. کرد قایم زانوش پشت رو صورتش دوباره

بود؟ بار اولین... این-

و بودیم شده تر نزدیک هم به حاال یعنی این. خوبه. داد تکون آروم رو سرش قبل از تر سرخ و چیه منظورم فهمید

:دادم ادامه شیطنت با. کرد می راحتی احساس بیشتر

داشتی؟ دوستش بود؟ خوب-

و شد تر وسیع قبل از لبخندم. داد تکون تایید نشونه به رو سرش دوباره بشه متوجه اینکه از قبل احتماال سالومه و

ولط بیشتر لحظه سه دو که العملی عکس. کرد نگاهم اومده بند نفسی با کرده چیکار بود فهمیده تازه انگار که اون

.پریدن باال هاش شونه و رسید راه از هم بعدی سکسکه چون نکشید

بهش بازم تا گرفتم و خودم جلوی زحمت به که رسید می نظر به بامزه و داشتنی دوست انچن موقعیت اون توی

:نباشه معذب بیشتر تا برگردوندم رو صورتم و ایستادم پاهام روی. نخندم

.بخوری یارم می آب برات اآلن-

.افتادم راه آشپزخونه سمت باز نیشی با من و نگفت چیزی

:گفتم و بیام بیرون دیشب خاطره و فکر از شد باعث ماتاق در به ای ضربه خوردن صدای

.بفرمایید -

:آورد داخل رو سرش دانشگاه کارکنان از دیگه یکی میرزایی و شد باز در

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 358: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

358

اومد؟ براتون اساتید برنامه ببینید کنید نگاه سیستم به لحظه یه دکتر آقای -

:کردم باز رو فایل و رفتم ور سیستم با کمی

!؟نزدی تلفن چرا -

.کنم زیارت هم رو خودتون گفتم -

برنامه روال این. کردم تشکر ازش ها برنامه کردن مرتب خاطر به زدم می لبخند که حالی در و آوردم باال رو نگاهم

ور کارشناسی برنامه ارشد، مقطع برنامه کردن باز از قبل. داشت ادامه واحد انتخاب شروع از قبل هفته یک تا ریزی

. کردم نگاهی مونده خالی های ساعت هب و کردم باز

نهشو کارشناسی مقطع برای تدریس از و داشتم ارشد کارشناسی مقطع در تدریس به میل فقط که ترم هر عکس بر

توی رو خودش مخصوصا و هاش همکالسی با سالومه روابط بتونم تا گشتم می ساعتی دنبال حاال کردم می خالی

.بودن پر باشه مرتبط من ی رشته با که دروسی همه متاسفانه ولی ببینم کالس

رز گل وسایل اینکه از بعد. نره خوابگاه و بمونه خونه توی که بودیم گذاشته قرار دیشب حداقل که شکر رو خدا خب

تاشانگش با و نشست تخت روی کرد می سکسکه بیشتر فواصل با بار این و همچنان که سالومه کردم خارج اتاق از رو

.کرد بازی

برای کرد می خودداری من به کردن نگاه از همچنان اونم و بود نشده بدل و رد ما بین حرفی که شد می ای دقیقه چند

:کردم اشاره برق کلید به همین

کنم؟ خاموش رو المپ خوای می-

:داد تکون راست و چپ به آروم رو سرش

.کنم می خاموش خودم یعنی،. ممنون. نه-

می آب دختر این کرد می پیدا ادامه طور همین وضع این اگه. بیرون برم زودتر چه هر رفتمگ تصمیم و زدم لبخندی

:گفتم شوخی به. شد

.شه می قفل داخل از خونه این های اتاق در. گم می یادآوری محض-

اکتفا سرش دادن تکون به و کنم می شوخی شد متوجه صورتم دیدن با ولی چرخوند طرفم به باالخره رو چشماش

:کردم زمزمه بشم پشیمون اینکه از قبل و کردم پایی اون پاو این. کرد

.داشتم دوستش خیلی منم که بدونی خوام می باشه مهم برات اگه... اگه-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 359: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

359

ونبیر تا برگشتم وقتی درست و شد سرخ دوباره بود برگشته عادی حال به شد می ای دقیقه چند تازه که صورتش

:گفت منکن معذبش این از بیشتر و برم

!منم-

.کشید خودش روی رو پتو و کشید دراز تخت روی سریع و

دختر این واقعا که کردم می فکر این به فقط و تپید می خوشایندی نحو به معصومانه عالقه ابراز این شنیدن از قلبم

.عمر آخر تا و وجودم تمام با. دارم دوست کرده قایم زیر اون و خودش که رو کوچولویی

:گفتم آشکار ای عالقه و عشق با برم بیرون کامال اینکه از قبل بعد و ایستادم جا همون ای لحظه چند

. عزیزم بخیر شبت -

آماده رو صبحونه سالومه که شدم متوجه شدم بیدار خواب از وقتی. داشت ادامه هم صبح تا معصومانه خجالت این

.داره درسی قرار دوستش با که بود گذاشته نامه خودم مثل و کرده

خاموش ور سیستم.گفتم می تبریک بهش و رفتم می اسدی دفتر به حضورا باید. بستم رو اساتید برنامه و کردم پوفی

:فرستادم پیام سالومه برای شدنم خارج از قبل و کردم

.دعوتیم جایی کن، آماده و خودت شب برای. خانومی سالم -

:داد جواب تا کشید طول ای دقیقه یک

.دارم درس تونم، ینم. سالم -

:نوشتم و رفت هم تو ابروهام

باشه؟. نیار نه لطفا پس گردیم برمی و خوریم می شامه فقط. نباش نگران -

این و نکردم دریافت جوابی ولی موندم منتظر ای دقیقه چند. فرستادم رو پیام قلب، یه شکلک کردن اضافه از بعد و

.شدم خارج اتاق از و گذاشتم جیبم توی رو موبایلم. هکن می فکر داره که حساب این به گذاشتم رو

«سالومه»

:گفتم پریسا به رو

!هک وایستی گاز پای ش همه اینجا بیای نشد که این. بلدم آشپزی هم من خدا به بابا. بشین دقیقه دو بیا -

:گفت و خندید

.بخون و درست فقط فعال تو. زیاده تو آشپزی واسه وقت حاال -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 360: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

360

:گفتم و گذاشتم میز روی و گوشیم

.دعوتیم جایی امشب چون. تعطیله درس که فعال -

:برگشت سمتم به و داد باال و ابروهاش

کنم؟ می درست شام کی واسه دارم من پس کجا؟ -

:گفتم لبخندی با

.ناهارفردا واسه مونه می -

:دادم ادامه سوالش جواب در و

. دعوتیم گفت فقط. دونم نمی -

.بپرس ازش خب -

آخری پیام این طوری شایان ولی کنم مخالفت داشتم قصد همچنان هم االن و داشتم درس. جایی برم نداشتم دوست

:نوشتم آخرش پیام جواب در. بودم شده دودل که بود فرستاده رو

بریم؟ قراره کجا -

:داد جواب اومد طوالنی خیلی نظرم به که دقیقه چند از بعد و

.فرید و کیمیا خونه -

:گفت و زد لبخندی. دادم نشون رو پیام پریسا به

احساس باهاش ولی بزرگتره خیلی ازت که این با. خوبیه زن خیلی کیمیا. گذره می خوش بهت مطمئنم -

.کنی نمی غریبگی

. کردم نمی غریبگی احساس هم پریسا خود با من چون کردم، باور رو حرفش

بیرون رو کناریم صندلی و نیاورد طاقت هم آخر. نکنم نگاهش کردم یم سعی و روم بود کرده زوم داری خنده شکل به

:گفت و نشست و کشید

خبر؟ چه -

:گفتم و شد داغ صورتم اراده بی. خوابیده مفهومی چه ساده سوال این پشت که دونستم می خوب من و

خبر؟ چه چی از -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 361: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

361

:گفت شد می بلند که حالی در و زد نمایی دندون لبخند

.گرفتم و بمجوا خودم -

:گفتم شده گرد های چشم با

!!!پریسا -

هوم؟ -

گرفتی؟ من سوال از جوابی چه بپرسم شه می -

:گفت و شد خم میز روی خنده با

... اینجا دیشب که فهمیدم ت شده رنگ به رنگ صورت از. نه سوالت از -

فوت رو نفسم. خندید بلند صدای با ترف می گاز سمت به و شد می دور من از که حالی در و چرخوند و هاش چشم و

:گفتم و کردم

مین داداشت و بودم خواب اتاق توی تنها من چون. اشتباهه کامال گرفتی که جوابی برسونم، عرضت به باید و -

!کجا دونم

با و نشست صندلی روی دوباره. شدم پشیمون زدم که حرفی از ای ثانیه چند ی فاصله به من و شد گرد هاش چشم

:گفت ناباورانه لتیحا

چرا؟! زنی؟ می حرف جدی داری تو -

:گفتم و زدم گوشم پشت و موهام

! بزنیم؟ حرف دیگه موضوع یه مورد در شه می -

:دادم ادامه اخمش به توجه بی من و کرد می نگاهم داشت اخم با

... جور چه شوهرش رینی،شی یا کادو مثل ببرم؟ خودم با باید هم چیزی یا و. بپوشم چی امشب اینکه مثال -

کردین؟ دعوا -

:گفتم و دادم تکون رو سرم

. شد حل هم لحظه همون که بود کوچیک خیلی بحث یه -

:گفت و گذاشت میز روی رو دستش توی کوچیک گیر کف

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 362: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

362

داشت؟ رز گل به ربطی -

که افته می اتفاقی ش همه اچر دونستم نمی و بودم کرده پیدا آلرژی رز عمه اسم شنیدن به عجیبی طرز به ها امروز

:گفتم و فرستادم بیرون آه صورت به رو نفسم. بوده رز گل خونه این خانوم من از قبل بیاره یادم به

.بود خواب اتاق دیوار روی هنوز عکسش -

:گفتم و انداختم پایین رو سرم و دیدم رو پریسا صورت رفتن هم در وضوح به

.شد یهویی خیلی چیز همه آخه... آخه. یمبد وقت دیگه هم به باید کنم فکر -

:گفت و نشست ام شونه روی دستش

که نبودم جریان در اصال من... هم بعدش. کرده مرتب رو اتاق اون خودش کردیم می فکر. سالومه متاسفم من -

قفل در اون نبود خونه شایان وقتی چون بودم نرفته جا اون به وقت هیچ من آخه! بوده خواب اتاق توی عکسی چنین

.بود

. هداشت قلبش توی رز گل به نسبت شایان که عمیقی احترام اثبات واسه دیگه دلیل یه هم این. دادم تکون رو سرم

.نداشته رو اون خلوت به ورود حق کس هیچ

:گفت و کرد وارد ام شونه به فشاری

. دی می نشون سنت از تر پخته لیخی تو. نگفتم دروغ دارم دوست بیشتر حتی یا خواهرم مثل رو تو بگم اگه -

.بزرگتره تو از سال سیزده -دوازده به نزدیک که هستی شیوایی از تر فهمیده شک بی

.بودم شده آروم شایان مالیزاسیون ماست ی شیوه به کردن فکر با من. بودم شده آروم اما کرد، نمی آرومم هاش جمله

و من شده موفق ها حرف این با کرد می فکر پریسا که بود بد چقدر و. بود خوشایند دعوامون شدن تموم شکل چقدر

.کنه منحرف رو ذهنم و بزنه گول

:گفت و کرد خاموش رو غذا زیر و رفت گاز سمت به دید و من لبخند وقتی

.بپوشی چی امشب ببینیم تا باال بریم شو بلند حاال. خودت با ش بقیه -

چند من مگه. نداره ای فایده لباس انتخاب برای رفتنمون باال که مدونست می خودم ولی شدم بلند صندلی روی از

اب کلی شایان اومدن موقع تا و نکشید طول دقیقه سه دو از بیشتر لباس انتخاب بودم؟ آورده خودم با لباس دست

.شدم آماده البته و کردیم صحبت پریسا

. بود دهش ساکت پریسا که بود عجیبی چیز. دمبو کردن آرایش مشغول سکوت توی من و بود نشسته تخت روی پریسا

.بود فکر تو. کردم نگاهش آینه توی از

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 363: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

363

!فکری تو چیه؟ -

:گفت و زد لبخندی و آورد باال آینه درون من تصویر تا رو نگاهش

.کنه می دعوت شام رو شوهرش و ما خونواده ساله هر. شیواست ازدواج سالگرد هفته این آخر -

:گفتم و زدم لبخندی

دمغی؟ چرا تو. خوبیه چیز که این -

:گفت مکث با

بیاد؟ که کنی راضیش امسال تونی می... اما. نمیاد وقت هیچ شایان -

:گفتم و برگشتم سمتش به

نمیاد؟ چی برای -

یخاص احترام اون بودم فهمیده من که طور این. باشه شیوا خونه به شایان نرفتن واسه تونست نمی دلیلی نظرم به

.بود قائل ش خونواده اعضای برای

:گفت من و من با پریسا

. شیوا عروسی شب... پیش سال دوازده... آخه -

هیچ که شایان... شیوا عروسی... پیش سال دوازده. شد بسته خود به خود دهنم که بپرسم سوال خواستم. شد ساکت

:وردمآ خاطر به رو شایان خود حرف... نرفته خواهرش عروسی سالگرد به وقت

حالت با بعد شب و کرد سکته عروسی توی حضور از استرس خاطر به رز گل شیوا عروسی از قبل شب یه -

.کردم منفجر رو عروسی ماشین احمقانه اقدام یه تو و رفتم عروسی سمت به جنون

:گفتم پریسا صورت به کردن نگاه بدون و گذاشتم میز روی رو رژگونه شت و برگشتم

! نداره دلیلی گهدی نیاد؟ چرا -

:گفتم و زدم تلخی لبخند و کردم نگاه آینه داخل پریسای تصویر به

نه؟ مگه باشه رز گل دار عزا نباید دیگه -

:گفت و زد پهنی لبخند پریسا

. عزیزم توئه با حق... آره -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 364: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

364

:کرد زمزمه و بوسید رو سرم و کرد بغلم سر پشت از ای ثانیه چند ی فاصله به و

.داره رو تو که خوشبخته لیخی شایان -

.باشه طور همین واقعا کاش. قشنگی تعبیر چه

:گفت گوشم نزدیک

نکرده؟ دیر شایان نظرت به -

:رفت هم تو ابروهام

چنده؟ ساعت مگه -

.ربع و شش -

:شایان صدای هم بعدش و اومد سالن در شدن بسته صدای بزنم حرفی خواستم تا

هستی؟ خانومی -

:گفت و دخندی ریز پریسا

.نکنه دیر دیگه که بپیچون و گوشش برو پاشو! خانومی؟! غلطا چه -

بوسه آوردن خاطر به با در به مونده قدمی درست و رفتم در سمت به و شدم بلند صندلی روی از و زدم لبخندی

:گفت و ایستاد سرم پشت هم پریسا. شدم متوقف دیشب

شد؟ چی -

:گفت بود شده سرخ احتماال که صورتم دیدن با. بایسته برومرو و بیاد شد باعث که ندادم جوابی

!نه گی می تو ولی بوده خبرایی یه اینجا دیشب گم می من دیدی -

:گفت بلند صدای با و شد خارج اتاق از و خندید هم باز و

شایان؟ آقا بله -

:گرفت بیشتری انرژی شایان صدای

کجا؟ اینجا کجا شما! خانوم پریسا! به -

:گفت و زد کمرش به و هاش دست بود من دید توی که اپریس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 365: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

365

مه با همه پریشب خوبه! ندیدیم رو دیگه هم وقت چند ما کنه می فکر ندونه یکی گفتی تعجب با همچین -

.بودیم

:گفت و رفت پله راه سمت به زد می حرف که حالی در و

خونه رفتین می نباید که اول روز مینه بقیه؟ بعد کنن دعوتت خودت ی خونواده باید اول کنی نمی فکر -

!کیمیا

کنه؟ می فرقی چه -

ریساپ دونم نمی. کردن بغل رو دیگه هم و رسید شایان به پریسا. کردم می نگاه بهشون و بودم ایستاده اتاق در جلوی

:گفت و خندید پریسا. شد سرخ شایان صورت که گفت شایان گوش در چی

.بیاری جا به رو پرسی احوال و مسال مراسم داری وقت دقیقه دو -

:گفتم بگیره باال سمت به دوباره رو نگاهش شایان اینکه از قبل. رفت بهداشتی سرویس سمت به و

.سالم -

:گفت و کرد نگاه صورتم به

.نباشی خسته. سالم -

:گرفتم گاز رو لبم

.نباشین خسته شما -

:آورد روم به رو فکرم و اومد باال ها پله از! تو بود شده بودم کرده قاطی که دیشب! شما

.شم نمی بسته جمع بعد به این از دیگه کردم فکر دیشب -

:گفتم و زدم خجلی لبخند

. خوام می معذرت -

:گفت اومد می سمتم به که حالی در و کرد تموم رو ها پله

شه؟ می چی ش شده اصالح ی جمله پس -

:تمگف اومد می کش بیشتر لحظه هر که لبخندی با

.نباشی خسته -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 366: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

366

:گفت و کرد نزدیک خودش به رو من و کرد حلقه هام شونه دورم و هاش دست و رسید من به

.خوب دختر آفرین -

. بوسید و پیشونیم و

.شد تموم وقتتون. دیگه بسه خب -

:گفت پریسا به رو اعتراض با شایان. اومدم بیرون شایان آغوش از سریع

!که نشد هم دقیقه یه -

:داد ادامه شایان. بده جوابی خواست پریسا تا

! کنی؟ می کار چی اینجا تو اصال -

:نداد اجازه شایان هم باز ولی بزنه حرفی که آورد باال تهدید نشونه به رو ش اشاره انگشت پریسا

!زدی هم به رو ما خلوت نگفتم مامان به اگه -

:داد ادامه من به رو و

.ش خونه برسونیم هم و این راه سر .بریم که بپوش رو لباست برو -

:اومد سالن توی از پریسا بلند صدای اتاق به شدنم وارد با. کرد هدایت اتاق داخل به رو من و

!شایان برسم تو از حسابی یه من -

همچنان پریسا. کردم تنم و برداشتم رو مانتوم و رفتم تخت سمت به. شد بلند شایان قهقهه صدای سرم پشت و

.گذاشت می سرش به سر داشت و بود رفته پایین ی طبقه به هم شایان و کرد می دیدته داشت

.شدم خارج اتاق از کیفم برداشتن از بعد و کردم مرتب سرم روی رو شالم

دست براش خنده با هم من. فرستاد بوس واسم هوا روی و گرفت فاصله ماشین از قدمی و شد پیاده ماشین از پریسا

.دادم تکون

نه؟ گرفتی درد سر زده حرف بس از ماحت -

:گفتم جوابش در و برگشتم شایان سمت به اومد، در حرکت به ماشین

.صحبته خوش هم خیلی اتفاقا. نیست طور این اصال نه، -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 367: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

367

مگوشی و بگیرم شایان صورت از رو نگاهم شد باعث گوشیم بوق تک صدای. کرد گرد و هاش چشم ای مزه با شکل به

:بود شیوا. آوردم در کیفم توی از

.منتظرتونم شب شنبه پنج. نزدم زنگ همین خاطر به شایانی پیش االن دونم می. عزیزم سالم -

ایانش با صحبتی کوچکترین هنوز که اونجایی از! کنه؟ رسانی خبر کرد وقت کی پریسا. نشست لبم روی لبخندی

.دمبرگردون کیفم به رو گوشیم و ندادم هم رو شیوا جواب نداشتم

:گفتم و کردم کوچیکی اخم پول کارت دیدن با. شد داشته نگه صورتم جلوی کارتی

چیه؟ این -

:گفت و داد تکونی و دستش

. بگیرش -

:داد توضیح شایان و گرفتم رو کارت و آوردم باال و دستم

هم االن البته. کنم پرش تا بدی ندا یه کافیه بخری، خواستی چیزی وقت هر. منه ی شماره آخر رقم چهار رمزش -

.هست پول توش

:گفتم لب زیر و گذاشتم کیفم داخل رو کارت. زد روم به گرمی لبخند و

.ممنون -

هخون به رفتن حرف چطوری که بودم ریزی برنامه حال در مدام من و. نزدیم حرفی کیمیا و فرید ی خونه به رسیدن تا

.بکشم پیش رو شیوا ی

***

:گفت و زد لبخندی روم به. فشرد رو زنگ و داد دستم هب رو شیرینی جعبه شایان

.نگذره سخت دم می قول -

و کرد گوشم نزدیک رو سرش. پایین انداختم رو سرم و دادم رو جوابش لبخندی با هم من که زد مهربون چشمکی و

:گفت

... گم می -

!فتنگ خیابونی گفتن، ای خونه. نداره بیتخو تصاویر این دیدن ببینم اونور برو رضا. نشسته خونواده اینجا. آهای -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 368: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

368

ارهدوب و شد بلند تیکی باصدای در و. شدم خیره شایان خندون صورت به تعجب با هم من و ایستاد صاف سریع شایان

:گفت بود زن یک به متعلق که صدا همون

.بخت خوش زوج تو، بفرمایین -

:گفت و گرفت دوربین جلوی رو صورتش خنده با شایان

.زنی می دید و مردم زشته لیخی -

:گفت بود لبش روی لبخند هنوز که حالی در شایان. شدیم حیاط وارد دوتایی و گذاشت کمرم پشت رو دستش و

.پریسا دوم ی نسخه. آوردن در حرف واسش که بیچاره سبحانیِ استاد همون یا کیمیا -

هب مشکی ای پارچه شلوار و طوسی پیراهن با مردی. شایان ی خونه حیاط ی اندازه به نه اما بود بزرگی نسبتا حیاط

مه پسر دوتا اون و بود فرید مرد اون شک بی. بودن ایستاده ها پله ابتدای ساله، دوازده -ده تقریبا پسر تا دو همراه

.بود وم کم هم پیشونیش جلوی. زد می چشم توی شکمش بیشتر. بود پر مقدار یه و داشت بلندی قد فرید. فرزندانش

:گفت و گرفت دستم از رو جعبه و جلو پرید بود تر کوتاه قدش که پسری کنم سالم اینکه از قبل و رفتیم باال ها پله از

.مرسی -

: ش کله پس زد بزرگتره پسر

.داد می رو جعبه خودش باید. تربیت بی رامین -

.خونه داخل رفتن کردن می دنبال و هم که حالی در و آورد در بزرگتره واسه و زبونش رامین

:گفت من به رو و داد تکون تاسف نشونه به رو سرش فرید

شما؟ هستین خوب. مادرشونه ناصحیح تربیت حاصل ها این. کنم می خواهی عذر من سالم، -

:گفتم و زدم لبخندی

. ممنونم. سالم -

سه دو هب نسبت حاال که سبحانی استاد همون یا کیمیا. گفت تبریک جفتمون به رو و کردن بغل رو دیگه هم شایان با

شلواری جوراب با بود پوشیده زانو زیر تا رنگ یشمی سارفون. اومد نزدیک بود شده تر برجسته شکمش پیش ماه

.بود ریخته پشتش باز، صورت به هم رو رنگش عسلی موهای و. سفید

:گفت و رفت فرید به ای غره چشم

.ادبن با هام بچه هم خیلی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 369: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

369

.داخل بریم کرد تعارف و کردیم روبوسی هم با و مداو من سمت به

نخودمو داخل میایم وقتی شد نمی مگه! آخه ضایع اینقدر چرا. بیارن رو ماشین تا رفتن بیرون فرید و شایان البته

:گفت و زد لبخندی روم به کیمیا بیاریم؟ هم و ماشین

.عزیزم باش راحت -

بود پوشیده لباس راحت طور این که کیمیا دیدن طور همین و عقد سممرا سر شایان پریشب اخم به توجه با من و

رو شدست و بدم بال و پر افکارم به زیاد نذاشت کیمیا. باشم داشته وضعی و سر چه باید االن که بودم شده دل دو واقعا

:کرد دراز سمتم به

.کنم آویزون رو مانتوت بده -

هک زد حدس شد می پریساست دوم نسخه بود گفته شایان که اونجایی از. دادم دستش به و آوردم در و مانتوم شک با

.شه نمی خیال بی

.زد می لبخند و بود داشته نگه باال همچنان رو دستش

:گفتم و کردم مرتب رو شالم

.ترم راحت طوری این -

:شد تر عمیق لبخندش

. عزیزم راحتی جور هر -

وردمآ در کیف توی از و گوشیم. شد بلند گوشیم پیام زنگ صدای هم زبا بدم، دستش به رو کیفم خواستم که همین و

. کردم تشکر ازش رفت می جالباسی سمت به که حالی در. دادم دستش به و

:بود مارال. کردم باز رو پیام

.شدیم بخت بد عمه -

هک چیه اون. بیاره هجوم نمذه به بود منفی افکار چی هر و کنه افت مرده یه حد در فشارم که بود کافی جمله یه همین

بشه؟ باهم مارال و من همزمان بدبختی باعث

:گفت نگرانی با. گرفته قرار صورتم جلوی کیمیا نشدم متوجه اصال که بود درگیر فکرم اونقدر

جون؟ سالومه افتاد اتفاقی -

:نشوندم لب روی به احمقانه لبخندی و دادم تکون و سرم گیجی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 370: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

370

.نیست خودم مورد در. نه -

:گفت و زد لبخندی

.پیشت میام دارم؛ کار آشپزخونه تو من. عزیزم بشین بیا -

:دادم جواب

. بیام باهات نداره اشکالی اگه -

:گفت و شد تر عمیق لبخندش

!اشکالی چه. عزیزم نه -

:نوشتم مارال جواب در و کردم خواهی عذر کیمیا از رفتیم، آشپزخونه سمت به هم با و

.کردم سکته بده یحتوض قشنگ -

:اومد شایان صدای بعدش و سالن در شدن باز صدای

چطوره؟ جان توفیق. نمونه مادر -

:گفت بلند صدای با شایان جواب در کیمیا و خندید بلند فرید

.توفیق بی توفیق دیگه پس. دختره دکتر، آقای -

.تمنشس و کشیدم بیرون رو ها صندلی از یکی. س بچه منظورشون شدم متوجه

:نشست من روی به رو و کرد چک رو گاز روی غذای کیمیا

نیست؟ مشخص تون عروسی تاریخ -

جواب و( بود ریخته هم به رو بدنیم سیستم تمام بود زده مارال چون اومد نمی هم همونش واقع در) زدم کجی لبخند

:دادم

.صفر ماه از بعد میفته کنم فکر و محرمه ماه آینده هفته دوشنبه از -

:گفت و برد باال و ابروهاش

!طوالنی چه -

علت هک البته! ببینن رو ما نامزدی ماه دو تونستن نمی یعنی! بود؟ طوالنی کجاش. رفت بین از هم لبخندم نیمچه همون

. دونستن می غنیمت هم رو ماه چند و. کنه عروسی تر زود شایان داشتن دوست همه چون. فهمیدم رو تعجبش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 371: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

371

:گفت و داد قرار دستم روی رو دستش و دش خم جلو به کمی

!نشدی که ناراحت -

:داد ادامه باشه من جانب از جوابی منتظر اینکه بدون و

در .نیستم صابر با هستم صمیمی شایان با که اونقدر. بودیم همکالس ارشد مقطع تو صابر و شایان و فرید و من -

.بودن برادر مثل تا سه این که صورتی

:گفت نفسش فرستادن بیرون از بعد و داد تکیه صندلی پشتی به و برگشت عادی حالت به

یواش. بشه فرید رفاقت این اتصال نقطه تنها و بشه باز نفرشون سه جمع شد باعث شایان طور همین و صابر ازدواج -

.شد جدایی باعث کسی هر از بیشتر خودش چون دونم نمی اتصال نقطه رو

:گفت و کرد کج سوالی حالت به رو سرش

داری؟ خبر حد چه در -

:گفتم و زدم جونی کم لبخند

.گفتن بهم که حدی در -

:گفت و خندید جوابم به

.بگم من هم مقدار یه بذار پس -

:گفت و داد بیرون رو نفسش دوباره

بهش قدارم یه بشه دشای اما نباشه که نه یعنی. نیست اینطور اما. بیاد ای کینه و بچه نظر به اول نگاه تو شیوا شاید -

خالفتم بنای دلیلی هیچ بی اون اما کنه صحبت شایان با تا فرستاد و فرید شد مند عالقه شیوا به صابر وقتی. داد حق

. دادن ادامه شون دوستی به قایمکی هم صابر و شیوا یعنی تا دو این و گذاشت

:داد ادامه بعد و انداخت سالن به نگاهی و کرد خم جلو به کمی بود نشسته که جا همون از رو سرش

ینادرست حرکت قسمت، ترین بد و. معقولش غیر ازدواج که هم بعدش و شد درگیر تا دو این با فهمید وقتی شایان -

.شد مرتکب شیوا ازدواج شب که

:گفتم و زدم پوزخندی. ببینه رو حرفش تاثیر احتماال تا کرد نگاه صورتم به

. عروس ماشین انفجار -

:گفت و داد تکون تاسف با رو سرش

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 372: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

372

که! دلیل ترین بچگانه با هم اون. کرد خواهرش حق در شایان رو کنه نمی دشمنش حق در دشمن که کاری. آره -

این با و. مرد نمی و گرفت نمی رز گل قلب نبود شیوا عروسی سر ام خانواده با شدن روبرو استرس اگر اینکه چی؟

.کوتاه رو خواهرش زبون و کرد باز خواهرش زندگی به رو شوهر خانواده گله و حرف پای اساس، بی استناد

کل االن! نداشتم شیوا با مشکلی که من کنه؟ عوض شیوا به نسبت و من دید! چی؟ که گفت می رو اینا االن خب

و نبودم شرایطی چنین در هم من االن نبود ازدواج همین اگه چند هر بود، شایان نامعقول ازدواج همون من مشکل

.دیدم نمی رو شایان وقت هیچ

شام و کنه می دعوت خودشون خونه رو صابر و خودش خونواده ساله هر. ازدواجشونه سالگرد مراسم هفته این آخر -

.ده می

: کرد اضافه خنده با و

.ثابتیم عضو که هم فرید و من -

:گفت و زد چشمکی

.کنی راضیش بتونی تو که امیدواره امسال گفت یم شیوا! میگم و شایان نه؟ مگه بیاریش تونی می -

:گفتم کیمیا جواب در کردم می باز رو پیام که حالی در. شد بلند گوشیم زنگ صدای بدم جواب خواستم تا

.بشه راضی که امیدوارم. کنم می رو تالشم -

:مارال

نیست معلوم میگه. بوده رضا عمو از خوردن کتک خاطر به بود کبود صورتش که اونشب. اومده دوباره مهین عمه -

. خورده کتک اون خاطر به سالومه که داده خبر رضا به کی

:مارال شد، بلند بالفاصله بعدی بوق صدای و

.عمه شدم بخت بد. بره می تو و من به شکش فقط بابا. زده زر که بره خاک زیر رضا عمو هیکل الهی -

گفتی؟ و زدنش دلیل چرا دیگه بزنی و مهین خواستی می که تو! رضا شی ذلیل

!انگار نیست خوب حالت جون سالومه -

هب خنکی آب لیوان و شد بلند سریع که بود شده شکلی چه صورتم دونم نمی. آوردم باال کیمیا صورت تا رو نگاهم

شایان اگه شک بی. آوردم می در بازی ضایع داشتم خیلی. شد بهتر حالم مقدار یه خوردم که رو آب لیوان داد، دستم

:تمگف و شدم جابجا جام توی. برسم نظر به طبیعی کردم سعی. گذشت نمی ساده کیمیا مثل و شد می متوجه دید می

.خوام می معذرت. اونم نگران مقدار یه. اومده وجود به م برادرزاده برای مشکلی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 373: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

373

:دادم ادامه و گذاشتم میز روی و کردم سایلنت رو گوشی

.رهب بین از مونده بینشون کدورتی و کینه اگر که خوبه خیلی. نشه راضی که کنم نمی فکر واشی مهمونی مورد در -

... شد خم جلو سمت به و گرفت صندلی از رو ش تکیه دارم صحبت به تمایل هم من دید که کیمیا

***

«شایان»

ظرمن به. بود نزده حرفی بودیم ردهک حرکت خودمون خونه قصد به فرید خونه از که ای لحظه از و بود بیرون به نگاهش

:شکستم رو ماشین سکوت! کیمیا و فرید خونه توی حتی. بود فکر توی زیادی

گذشت؟ خوش-

:گفت و برگشت سمتم به

.شناسیم می و هم سالهاست انگار کرد می برخورد طوری خانم کیمیا.بود خوب-

:گفتم و شدم خوشحال نگذشته سخت بهش که این از

.خوبه یخیل که این-

:گفت و زد کجی لبخند

.بودمش ندیده حال به تا که دوستت ی خونه اومدم تو با من-

.بود بعدی جمالت برای شروع یه این شک بی. کردم نگاهش چشم گوشه از

خب؟-

:گفت مکث با

نه؟ مگه کنی می اعتماد من به هم تو. کردم اعتماد تو به من یعنی-

هاش لب روی غمگینی لبخند. ببینم جمله این ادای حین در رو صورتش تا شتمبرگ سمتش به کوتاه ای ثانیه برای

:گفتم و دوختم خیابون به رو نگاهم دوباره. بود نشسته

.کنم می اعتماد بهت که معلومه-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 374: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

374

:کرد زمزمه آرومی صدای با

.زیاد خیلی. ممنونم-

!بودم شده نگران باشم، داشته خوبی حس حرفش از اینکه جای به چرا دونم نمی. دوخت بیرون به رو نگاهش دوباره و

محت طور به که چیزی نوشتن از بعد و آورد در کیفش توی از رو گوشیش باری چند. نزدیم حرفی خونه به رسیدن تا

به یوقت. کرد می بیشتر رو من نگرانی حس این و زد می موج ظاهرش توی تشویش. برگردوند کیف به رو اون بود پیام

ور راهش و نیاوردم طاقت دیگه رفت، می باال ها پله از بود گوشیش توی سرش هم باز که حالی در اون و رسیدیم خونه

.کردم سد

:گفتم و کردم اشاره رو گوشیش. کرد نگاهم تعجب با

کیه؟-

:گفت تاخیر ثانیه چند با و رفت باال ابروهاش

. ماراله-

:گفتم و زدم پس رو موبایلش گرفتن برای شدیدم میل

!نباشه خوب حالت میاد نظر به شده؟ طوری-

:داد تکون راست و چپ به رو سرش

.کنم می حلش. نیست مهمی چیز-

مسلط خودم به کردم سعی بریزه؟ هم به شب سر از طور این رو اون نباشه مهم که چیزی بود ممکن چطور. کردم اخم

:گفتم آرومی صدای با و باشم

...یاد می بر من دست از کمکی اگر-

:گفت حرفم ی ادامه در و زد لبخندی

.دونم می.ذارم می جریان در هم رو تو حتما-

کردم رفک نه، یا کنم می اعتماد بهش که پرسید ازم ماشین توی وقتی. رفت باال ها پله از و گذشت کنارم از بالفاصله و

من. کنیم شرکت داره دوست یخیل صابر که بود گفته فرید چون. کنه صحبت خواد می شب شنبه پنج مهمونی برای

یریختگ هم به و مارال مشکل تونستم نمی حاال اما کنم بیان سالومه برای که بودم کرده آماده رو مخالفتم دالیل هم

!بدم ربط هم به رو سوالش و سالومه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 375: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

375

همه نای پس ؟!هباش همسرم و من مشترک اتاق این باید که این نه مگر. کردم نگاه خواب اتاق ی بسته در به و برگشتم

من؟ سرد های رفتار و سالومه اعتمادی بی جز چیه؟ ی نشونه دوری

اون نظر از که هست مشکلی یه چون ریخته هم به االن سالومه. کنم متمرکز رو ذهنم بتونم تا دادم تکون رو سرم

شآرام اون به که اینه میاد بر من از که کاری تنها و باشه داشته ربط ممکنه کسی هر به حاال. بشم دار خبر من نباید

. کنه حل رو مشکلش بتونه تا بدم

:کردم زمزمه و کوبیدم پله راه چوبی ی نرده به رو دستم حرص با

!کارا این به چه و من آخه-

به و مرفت باال ها پله از آنی تصمیم یک با و نشن ظاهر دیگه تا کشیدم نشون و خط افکارم از قسمت این برای سریع و

رز لگ به نباید االن نه... از بعد رز گل با. شد می برداشته بینمون دیوار باید جا یک. برداشتم قدم خواب اقات سمت

! سالومه فقط. کردم می فکر

حاال که سالومه روی به کمرنگی لبخند. شدم وارد و زدم ای ضربه در به. بود مهم سالومه فقط کردم، تکرار بار چند و

رو نگاهش سنگینی. رفتم هام لباس کمد سمت به و زدم بود دستش هم کوفتیش گوشی و ودب کشیده دراز تخت روی

دیدمش نمی. کردم لباسم تعویض به شروع بودم کرده پشت بهش که حالی در و اون به توجه بی ولی کردم می حس

. گیره می رو من طرف به کردنش نگاه جلوی سختی به کردم می حس ولی

عجبت با و بود برگشته سمتم به. کشیدم دراز تخت ی دیگه سمت و کردم تنظیم صبح هفت روی رو موبایلم ساعت

:گفتم خونسردی با. کرد می نگاهم

بگی؟ خوای می چیزی -

:گفت و داد تکون راست و چپ به رو سرش فورا

!نه -

خیال بی قصد مدید وقتی و کردم تحمل ای دقیقه چند. گرفت دست به و گوشیش دوباره و چرخید من به پشت و

. دادم قرار عسلی روی و کشیدم بیرون دستش از رو گوشی و کردم رد بدنش روی از رو دستم مقدمه بی نداره، شدن

:گفت و چرخید سمتم به صورتش

شدی؟ چی -

:زدم لبخندی

. رفت سر ام حوصله -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 376: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

376

حتی. تپید می تند خیلی کوچیکش قلب. چسبوندم خودم به محکم رو اون و کردم حلقه کمرش دور و هام دست و

سفت اما دیدم، نمی رو صورتش بود من به پشت چون. داشت آرامش به احتیاج شدیدا حاال که من قلب از تر تند

:گفتم و کردم نزدیک گوشش به رو سرم همین رای شدم متوجه خوبی به رو عضالتش شدن

.بخواب فقط -

کنم شجمع تونستم نمی که لبخندی با من و گرفت خودش به راحت حالت بدنش کمی و ایستاد ثابت کلمه دو همین با

:دادم ادامه

باشه؟. نکن فکر کسی هیچ مشکل به و بخواب-

:کردم زمزمه و نشوندم موهاش روی ای بوسه. داد تکیه م سینه به و آورد عقب کمی رو سرش و نزد حرفی

.خوب دختر آفرین-

قلبش ضربان و ها نفس کم کم و داشت قرار بازوم روی حاال الومهس سر. کشیدیم دراز حالت همون به ای دقیقه چند

.لرزید ناخودآگاه و پرید جا از دادم، تکون شد می خشک داشت که رو دستم وقتی اما گشت برمی نرمال وضعیت به

سالومه جای اگه منم. دادم می حق بهش باید ولی کرد ناراحتم خیلی این. کرده خودش پیش فکری چه بود مشخص

ور واکنش همین نیست، هم ناشی و تجربه بی همچین کشیده دراز کنارم که کسی دونستم می وقتی مخصوصا بودم،

.دادم می نشون

خوب پناهگاه یه بیچاره دختر این برای خوام می فقط امشب که کردم تکرار خودم برای و کشیدم عمیقی نفس

:مکرد زمزمه. داشت که مشکلی برای مطمئن گاهی تکیه.باشم

.سالومه-

:داد جواب اما برنگشت طرفم به

بله؟...ب-

تونی؟ می. کن اعتماد بهم کنم می خواهش-

...من-

:گفتم بودم بلد که لحنی ترین مهربون با و کردم موهاش نوازش به شروع

.بترسی ازم نیست الزم خب؟.افته نمی اتفاقی باشی نداشته رو آمادگیش وقتی تا. خانومی دم می قول بهت-

زمزمه. باشه شده زده خجالت باید حسابی که فهمیدم هاش گوش شدن سرخ از چند هر. نداد نشون العملی عکس

:کرد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 377: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

377

...که اینه منظورم... هنوز من ولی باشه طور این نباید... که دونم می-

ونا ولی نکرد یمقاومت. کنم نگاه بهش زدن حرف موقع بتونم تا چرخوندم رو کوچولوش بدن آرام و آهسته حرکاتی با

.بود شده خیره من سینه به و دزدید می ازم رو چشماش که کشید می خجالت قدر

که بود همراهی و همسر این. بود تر بخش لذت و بهتر چیزی هر از برام سالومه معصوم صورت دیدن موقعیت اون در

:زدم لبخندی. باشه داشته دوست و من گناهش بی و پاک قلب این با کردم می افتخار

ستیه وامونده قلب این اختیار صاحب دیگه که تو به بگم دروغ کی هر به نه،...آسونه برام که گم نمی. نداره اشکالی-

.کنم می صبر نترسی دیگه تو که وقتی هر تا ولی گم نمی دروغ

هبچ یه مثل درست حاال. گرفتم ام سینه درپناه رو صورتش و کشیدم جلو و اون نشه، زده شرم بیشتر اینکه برای

.داشت قرار ام چونه زیر درست سرش و بود گرفته پناه بغلم توی کوچولو

:نالید گرفته صدایی با

.خوام می معذرت-

چیزی هر خب؟. باشی شرمنده من جلوی دم نمی اجازه بهت وقت هیچ باشه؟. من مهربون کوچولوی رو حرفا این نزن-

.هستم تو طرف من که بدونی خوام می بیاد پیش که هم

... وضع این توی که دونی می... اینجا باید حاال و کردیم عقد اینکه با یعنی-

ود بین که پیوندیه و ارتباط مورد در بیشتر ازدواج من؟ کوچولوی خانومی فهمی می. چیزاست این از بیشتر ازدواج-

طرفمون یعنی،. باشیم صادق خودمون داشتن دوست ادعای توی واقعا اینکه و بودنه هم با مورد در. شه می برقرار نفر

. باشیم داشته اعتماد و ایمان بهش. کنیم باور رو

.دارم اعتماد بهت من... من-

.نکردی صدا حاال تا کوچیک اسم با منو حتی تو جدی؟-

امونه نفس حرارت که بود نزدیک هم به قدر اون صورتمون. کردیم نگاه هم به ثانیه چند برای و آورد باال و چشماش

.زدم لبخند و شدم خیره بهش کنه درک بودم امیدوار که محبتی و عشق همه با. شد می حس یکی اون صورت روی

:کرد زمزمه و انداخت پائین دوباره رو چشماش

! شایان دارم اعتماد بهت من-

.شنوم می و این که خوشحالم-

... فقط... فقط-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 378: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

378

.نکن اذیت خودتو. فهمم می-

باشه فهمیده بودم امیدوار. موندیم حال همین در دقیقه چند حدود برای و دادم فشارش خودم به قبل از بیشتر

.ما ارتباط مورد در هم و ماراله خودش قول به مشکل اون مورد در هم منظورم

.شایان ممنونم-

.خانومی سالومه کنم می خواهش-

پا خودش تا دم می انجام باشه الزم کاری هر و زیاد خیلی. داشتم دوست رو دختر این من. کنم خرابش خواستم نمی

.توقعی و شرط هیچ بی. کنم می کمکش و هستم باهاش قدمی هر در و همیشه من بدونه و بذاره پیش

بشنوه افکار این خاطر به رو قلبم ضربان شدن تندتر تونه می ام سینه نزدیک سرش گرفتن قرار وجود با نداشتم شک

:دادم ادامه همین برای

.مردی می که شخورم می که خواستمت می قدر این-

:گفت بامزه لحنی با

!چی؟-

:کردم موهاش نوازش به شروع دوباره و کردم باز بدنش دور از رو دستم

یحت کرد، می کار اونجا ایرانی پیرمرد یه. بردم می اونجا و ماشینم همیشه که بود تعمیرگاهی یه بودم که آمریکا-

می که رو ایرانی یه داشت عادت همیشه. بفهمی شو مشهدی غلیظ لهجه تونستی می زد می حرف انگلیسی وقتی

درق این. گفت می اینو و کرد می بغلش روستاییش ساده و صاف دل همون با باشه دانشجو من مثل اگه مخصوصا دید،

می مرگ حال به و دادم می فشارت که داشتم دوستت قدر این یعنی مردی می که شخورم می که خواستمت می

!افتادی

:دادم ادامه و شد باز گذشته خاطرات یادآوری با نیشم

قدر این خوام می همین برای دارم دوستت کنی تصورشو بتونی که اونی از بیشتر. طوره همین منم مورد در حاال-

!بمیری تا بدم فشارت

!نکنه درد دستت-

.کرد حلقه من دور و اون و آورد باال رو تشدس آروم بعد. زدیم خنده زیر دو هر و گفت اینو سالومه

!بمیری تا بدم فشارت خواد نمی دلم اصال ولی دارم دوستت منم... منم-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 379: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

379

این در هم دیگه قدم یه که بودم خوشحال. بود احساس قابل کلماتش تک تک در واقعی و گرم محبتی و حیا و شرم

هبفهم حرکاتم از تا بدم ادامه کردنش نوازش به دادم حترجی ولی کنم تشکر ازش خواستم می. شده برداشته رابطه

.چیه زد که حرفی و اون به نسبت احساسم

:گفت بعد لحظه چند

!دنیا جای ترین امن-

چی؟-

.کردم زندگی برادرام خواهر و اولش زن و بابام پیش اومدم و کرد فوت مادرم که بودم کوچیک خیلی من دونی، می-

.کرد تعریف برام خان سجاد دونم، می-

تابوت؟ پای زنگوله گفتن می بهم شون همه که گفت اینم-

.زدن رو حرف این که بدجنسن خیلی واقعا-

:اومد خوشش خیلی حرف این شنیدن از انگار

.داشت می نگه خودش پیش و من اونا اذیت و آزار ترس از همیشه بابام همین برای-

تصمیم ولی یادمه بود اومده رز گل دیدن به پدرش همراه که رو یروز بگم و کنم قطع رو حرفش دوباره خواستم می

عقط رو حرفش اینکه هم و بیاد موقعیت این توی رز گل اسم خواستم نمی اینکه خاطر به هم. ببندم رو دهنم گرفتم

:کنه درددل راحت بذارم و نکنم

صدای به که طور همون و بدم جا بغلش توی و خودم داشتم عادت. کرد نمی جدا خودش از هم خواب توی منو یادمه-

.ببره خوابم دم نمی دست از مادرم مثل اونم باشه راحت خیالم تا دادم می گوش قلبش

از بعد مدت یه هم رو پدرش بیاد خاطرم شد باعث این و کرد حلقه بدنم دور قبل از تر محکم رو دستش ناخودآگاه

و باباش زن پیش هایی مصیبت چه بعدش کنم تصور تونستم نمی حتی.داد دست از بود اومده رز گل دیدن به اینکه

که اومدن کنار من ازدواج درخواست با راحت چنان که نزدیکی اصطالح به بستگان. بود کشیده بقیه و خان سجاد

.بشن راحت شرش از تا گشتن می ای بهانه دنبال و بودن سیر ازش انگار

:مگفت هوا و حال این از آوردنش بیرون برای

.بوده سخت برات خیلی حتما. متاسفم شدی اذیت تنها و تک که وقتایی این همه خاطر به-

.کنی خواهی معذرت نیست الزم. نیست تو تقصیر...این-

:داد ادامه معذبه بود معلوم که طور همون و کشید آهی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 380: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

380

تقلب صدای به و بمونم کردم پیدا یادن جای ترین امن یه خودم برای دوباره سال همه این از بعد... که حاال بذار فقط-

.بدم گوش

مسئولیت چه دیگه طرف از و بود مشکل چقدر حرف این زدن که دونستم می.داشت ارزش برام خیلی درخواست این

.داشتم و حملش آمادگی کامال که باری.گذاشت می دوشم روی سنگینی

:نشوندم موهاش روی ای بوسه دوباره و زدم کننده دلگرم لبخندی

.توئه مال خواستی که وقت هر دنیا جای ترین امن بعد به این از. سالومه راحت خیالت-

:گفت کرد می خودداری من به کردن نگاه از که همچنان بعد و نداد جوابی ثانیه چند برای

زا دنش خالص برای. بیاد خواستگاریم به کی نیست مهم که بودم گذاشته قرار خودم با کنم می اعتراف دونی، می-

.دم می مثبت جواب بهش اونا

!بد بچه-

.خوام می معذرت-

.بده ادامه باشی؟ شرمنده من جلوی نباید دیگه که رفت یادت زودی همین به-

:نشست لبش روی لبخندی کردم حس و نبود آمیز سرزنش اصال لحنم که شد متوجه

قول و داری دوستم که خوشحالم. کردم قبول رو ازدواجت پیشنهاد که خوشحالم بگم خوام می. ندم کشش زیاد-

از احتماال و خونه اون از کردن فرار خاطر به خودمو و ندادم بقیه به اهمیتی که خوشحالم.کنی زندگی من برای دادی

.نکردم بدبخت افتادن چاه به چاله

.تو از بیشتر حتی شاید. سالومه خوشحالم منم-

:کرد من و من و شد زاندا طنین صداش در قبل از بیشتر حیا و شرم

.بسازیم خوب زندگی یه هم با تونیم می...تونیم می کنم می فکر و دارم باورت من-

ببینم؟ رو اونا شدن بزرگ و بشیم دار بچه و-

زمزمه شنیدم می صداشو زحمت به که حالی در و آروم خیلی. شده تر زده خجالت هم قبل از حاال که نداشتم شک

:کرد

.آره.ببینم رو اونا شدن بزرگ و بشیم دار بچه و-

:گفتم و دادم خرج به شعور همین برای آسون؛ چندان نه جوابی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 381: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

381

پشیمون انتخاب این از نکنم کاری هرگز و باشم داشته دوستت منم که دم می قول بهت. باارزشه برام خیلی این-

کنی؟ می باور اینو. بشی

.صد در صد -

.ممنونم-

و موندیم حرکت بی طور همین دوازده ده حدود تا.دادم ادامه موهاش نوازش به آروم و کردم زمزمه جوابش در اینو

:گفت مقدمه بی برده، خوابش دیگه که کردم می خیال وقتی بعد.نشد بدل و رد ما بین کالمی دیگه

.شیواست ازدواج سالگرد هفته این آخر-

!ها؟-

.بیای شام برای هم تو امیدواره امسال گفته خانم کیمیا به شیوا-

سکوتم نظرم به.کنه می خودداری من به کردن نگاه از همچنان سالومه که کردم شکر رو خدا فقط و نگفتم هیچی

:داد ادامه چون کشید طول زیادی

متنفری؟ ازش-

شیوا؟-

.نبودی موافق ازدواجشون با چندان...که دونم می. شوهرش و اونو. کال--

هک حدی در» شد می بودن شده انتخاب احتیاط و دقت با که کلماتش پشت قعیوا معنی دونستم می! بامالحظه دختر

نداشتم شک و افتاده اتفاق این چرا که داشت اطالع خوب سالومه طور همین. «کردی منفجر رو شون عروسی ماشین

.کنه می اذیتش رز گل فکر

:کردم معمول حد از بیش دقتی کلماتم انتخاب در جواب دادن برای

.دارم دوستش کنه فکر که اونی از بیشتر حتی.خواهرمه شیوا. نیستم متنفر ازشون که معلومه-

داره؟ که افتضاحی شخصیت وجود با حتی-

:گفتم بود شده باز نیشم که هم من و کرد ریز ای خنده

نه؟.شون خونه برم کنی می راضی منو داری مثال--

:دادم ادامه من و خندید دوباره

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 382: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

382

ساله هشت دختر یه حاال و خواهرمه شیوا! من دیوونه بچه خدایا،. داره که افتضاحی شخصیت وجود با حتی. آره-

باشم؟ متنفر ازش تونم می چطور. دارم دوستش بیشتر مادرشم از حتی که داره داشتنی دوست و بامزه

:کشیدم عمیقی نفس

حق ای دیگه آدم هر مثل اونم صابر، با دوستی توی اشتباهش وجود با فهمیدم سال همه این از بعد گذشته این از-

.کنه زندگی داره عالقه بهش که کسی با داره

گرفتی؟ فاصله ازش سال همه این چرا...پس-

سرزنش های پچ پچ و نگاه خاطر به خواست نمی دلم چون دیگه طرف از و بودم خارج رو مدت این بیشتر طرف یه از-

سالگردش توی تونه می چطور کرد زهرمار رو عروسیش که کسی آخه .باشه شرمنده صابر، فامیل خصوصا بقیه، آمیز

کنه؟ کوفت رو ها شیرینی و موز دولپی و باشه داشته حضور

:بشه خوشایند حسی از سرشار وجودم کل که شد باعث این و خندید دوباره

!شایان ای دیوونه واقعا تو-

.کنی صدام کوچیک اسم به خواستم ازت که بشم پشیمون نذار! دختر هی-

.نداره ای فایده دیگه هم بشی پشیمون اگه حتی. شرمنده-

.خانومی راحتی جور هر-

قبل از آمیزتر محبت و تر قوی حسی با دو هر حاال. کرد حلقه بدنم دور و جا جابه هم رو دستش یکی اون بار این

.بودیم گرفته درآغوش رو همدیگه

.طور همین هم شوهرش کنم می فکر. شه می خوشحال خیلی شیوا کنی؟نه؟ می شرکت پس-

.انداختی جا رو آرا دل تازه-

.شه می خوشحال چقدر اومده داییش ببینه وقتی. بکن فکرشو. گی می راست-

:گفتم شدم مجبور انگار که لحنی با

.مجبورم کوچولو فرشته این خاطر به حداقل دیگه پس-

به و بستییم رو چشمامون شد می ناشی ما بودن هم کنار لذت احساس از فقط که دلیل بی ای خنده از بعد دو هر و

.رفتیم خواب

«سالومه»

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 383: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

383

گزن صدای. بودم بودنش بیدار بر مبنی مارال ازجانب پیامی منتظر صبرانه بی من و بود گذشته صبح نه از ساعت

! نه ای میدادم؟ جواب ایدب. افتاد لرزه به دستم ناخودآگاه رضا اسم بادیدن. بردم هجوم سمتش به بلندشد که گوشیم

عشرو دوباره که بودم نداده بیرون کامل رو نفسم هنوز. شد قطع زنگ صدای که شدم خیره موبایلم صفحه به اونقدر

. کنم قانعش تونستم می شاید و دادم می رو جوابش باید! چی که باالخره خوردن؛ زنگ کردبه

نشایا حاال من کنم؛ وسکوت بترسم ام نداشته جایگاه دادن دست از خاطر به که نبودم پناه بی دختر یک دیگه من

.چسبوندم گوشم به رو وگوشی برقرارکردم رو واتصال کشیدم عمیقی نفس. امن نهایت بی آغوش یک و روداشتم

.زد نمی حرفی اونم. نزدم حرفی

.بوده خود بی مشَک که فهمیدم رضا توسط سکوت شدن شکسته با اما! نباشه شایدرضا که کردم شک لحظه یک

!ساکتی -

: کردم خم ا

!بزنم نمونده حرفی -

:دلخور و شد متعجب

!نمونده؟ حرفی -

:پوزخندزدم

حاالکه. بودمت ندیده جزشوهرخواهرم وقت هیچ من دونستی می هم قبال. کردی خواسته دلت هرکاری -

کردی؟ درست ریزی آبرو چی برای کردم ازدواج

:خندید

!بود؟ مهم تو آبروی اصال سالومه؟ داشتیآبرو!! آبروریزی -

:گفتم باحرص. شد فشرده قلبم

.ترم آبرومند که عوضی توی از -

:فریادزد

...زیرزمین توی روز اون باشم طور این خواستم اگرمی من! نیستم عوضیی من -

:پریدم حرفش وسط

...تو وگرنه رسید سر مارال -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 384: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

384

:اومد حرفم وسط هم اون

.بذاره تاثیر روش مارال اومدن که شتمندا قصدکاری من -

کشید؟ می نفس اصال اون... اون و کشیدم می نفس عصبی من. شدیم ساکت هردو

:کرد زمزمه عجز با

... سالومه دارم دوستت... من -

بهرو جمله این که شایان برعکس. کردم حس رو کالمش صدق ولی! نه بلرزه، دلم که نه. کشیدم نمی نفس هم من حاال

با و شدم مسلط خودم به و ترشد عمیق اخمم. گفت دلش ته از انگار رضا ترکنه، عمیق رو تعهدش تا آورد می زبون

:گفتم تونستم، می که لحنی سردترین

بایدچکارکنم؟... االن -

:نالید رفته تحلیل صدای با

!!سالومه -

:تاخیرگفت ثانیه چند با و

. تو... رِخاط به!! ریختم بهم و زندگیم... من -

:بود شده خیس صورتم حاال که بودم کرده بغض کی من

بریز؟ هم به و زندگیت گفتم من -

:لرزید می هم رضا صدای. شدند جاری هم اشکام بقیه صدا بی

بهتر من. داشتم حضور وکنارت دیدم رو تو شدن بزرگ ترم، کوچیک سال پنج -چهار حداقل ازشایان من -

!هسالوم کنم درکت تونم می

...اما. بود شایان از تر جذاب هم ظاهر ازلحاظ حتی رضا. گفت می راست

:وگفتم وبستم هام چشم

... دوست و شایان من -

:زد داد

.نگو -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 385: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

385

:گفت بلند همچنان اما تر، آرام نسبتا باصدایی. خوردم خفیفی تکون اراده بی

!داری دوست رو اون بگی تو حاال که نریختم هم به رو چیز همه -

:وگفتم فشردم هم به و دندونهام

...شوهرمه اون اما -

:دادم ادامه آنی تصمیم دریک و

.شدم شایان زن... دیشب من چیزدیره، همه برای... رضا -

مهمه؟من جسم بکارت مگرفقط. نبودم پشیمان...نه شدم؟ کرد؟پشیمان قطع! شد ساکت گفتم؟ چی ایستاد، زمان

"شدم شایان زن دیشب من"روتکرارکردم بخش لذت جمله این دوباره دلم در و شد برداشته روحم بکارت دیشب

:نالید مقطع و آرام

!چی؟... چ -

:کشید هوافریاد وبی

!سگ مثل میگی دروغ -

. کرد می تهدید داشت شاید! داد می فحش داشت شاید. اومد می هنوز صداش ولی. دادم فاصله ازگوشم رو گوشی

.بود نلرزونده رو دلم ولی بود اومده صادقانه نظرم به که ای هعالق ابراز باز هم شایدم

و زدن دید حال در وقتی صبح اینکه. داشتم دوست بیشتر رو شایان ی متعهدانه اعتراف من. دادم خاتمه تماس به

ی هبوس با رو صبحم که این. داشتم دوست بود گرفته رو مچم و بودم پیشونیش بغل موهای خاکسرتی تارهای شمردن

.داشتم دوست بودم کرده شروع ام گونه روی آمیزش محبت

.کرد توقف شایان اسم روی و کرد جو و جست رو موبایل مخاطبین دستم بدم کردن فکر اجازه مغزم به اینکه بدون

.نشست لبم روی لبخند پیچید، گوشی توی گرمش صدای وقتی

.خانومی سالم -

. بود بند کوه به پشتم داشتم، و شایان من. آره گرفت، آرام قلبم های طپش. گزیدم لب

.باشه تو جانب از اگه مخصوصا. دارم دوست رو گوشی توی فراگرفته سکوت اصال -

شک جای این بدونم؟ تر جذاب رو رضا که بودم داده اجازه خودم به چطور من. خندید جذاب. خندید بلند صدای با و

بود؟ قیاس قابل تو نشایا با ایمان سست رضای اصال سالومه؟ داشت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 386: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

386

از خستگی افتاد گوشیم روی که اسمت. اتاق توی اومدم االن همین کنی؟ گوش تو بزنم حرف من زدی زنگ -

.رفت بیرون تنم

:گفتم پهنی لبخند با

ای؟ خسته تو! نشده ده هنوز ساعت -

:گفت داشت خنده از هایی رگه هنوز که صدایی با

.نباشم مه خسته. خوبم هم من. سالم علیک -

:خندیدم. بود شده مسری لحظه اون شدیدا انرژی این و! بود شارژ چقدر

.بگم نباشید خسته که زدم زنگ این برای کال من. ببخشید -

نه؟ فهمیدم می سکوتت از باید من. آهان -

. زنه می زنگ بهم بعدا گفت و کرد خواهی عذر. زد صداش کسی. خندیدیم بلند صدای با دو هر

.کردم می نگاه گوشی به لبخند با هنوز من و بود شده قطع تماس بود لحظاتی

میقع دیشب از تره؟ بزرگ ازت سال هفده که شدی مردی ی دلبسته کی. بود چسبیده! بود نرفته بود؟ رفته دلت کِی

بودین؟ داده تعهد هم به که ای لحظه همون از بود؟ شده تر

با ولی .باشم جنبه بی خواست می دلم اصال. نبودم! نه! ام؟ جنبه بی من ؟بود امن و گرم آغوش یه تاثیر دلبستگی این

یقال من از بیشتر که کسی با باشم، داشته آروم زندگی یه خوام می بودنم جنبه بی ی همه با. بمونم راست رو خودم

.نداره رنگی ساله هفده سنی اختالف دیگه داره وجود مهمی این به تفاهم وقتی. آرامشه

:بود رضا. کردم بازش شد، بلند پیام بوق تک صدای

.خوام می و پولم -

تو کار ماه یک حقوق به هنوز که مسئله این یادآوری با! داد موضع تغییر زود چقدر. بستم ای لحظه برای و هام چشم

:نوشتم رضا جواب در و نشست لبم روی لبخند نزدم دست شایان مادر ی خونه

.ریزم می برات هفته این شدن تموم از بلق. کن اس رو حسابت شماره -

:داد جواب تاخیر ای دقیقه با

.گیرم می دستت از. دادم دستت به. بدم حساب شماره بهت حاال که بودم نکرده واریز حسابت به -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 387: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

387

یم راحت شرش تراز زود چه هر. بود کرده انتخاب رو دیگه دستاویز یه فقط. بود نداده موضع تغییر اون. کردم اشتباه

:نوشتم. بود بهتر شدم

.کنم دعوتت ام خونه به باش نداشته توقع فقط. بده خبر قبلش بیای خواستی وقت هر -

!بودم نخورده ضربه کاریم پنهون از کم من گفتم، می شایان به رو چیز همه امشب همین

. نجااو رم می ناهار که گفتم و زدم زنگ خانوم ریحانه به و رفتم خونه تلفن سمت به. باشم تنها خونه خواست نمی دلم

غروب تا مادرش خونه ناهار رم می که دادم خبر و دادم پیام هم شایان به. شد خوشحال چقدر بیچاره پیرزن که بماند

.دنبالم بیاد گرده می بر کار سر از که

.زدم زنگ آژانس به و برداشتم رو فردام پس امتحان جزوه و کتاب جمله من وسایلم

***

نم به لبخند با داشت هم آقا علی و بود زدن حرف حال در توجه بی خانوم ریحانه. گذاشتم دهنم توی پرتقال یا تکه

. کرد ذوقی چه بیچاره پیرمرد. راحت خیلی. زدم صداش بابا اختیار بی شدم، خونه وارد وقتی. کرد می نگاه زنش و

.کرد دراز سمتم به رو دستش که زدم روش به لبخندی

به و کرد سکوت لحظاتی برای هم خانوم ریحانه. نشستم تخت روی آقا علی کنار و گذاشتم زمین روی رو دستی پیش

:زدن حرف به کرد شروع شمرده شمرده و شل آقا علی و. کرد نگاه ما

. منی دختر... تو -

.شد اشک غرق هام چشم اختیار بی برد می کار به کلمات درست ادای برای که تالشی خاطر به

.باش داشته.. دوست... و منِ ... شایان -

:گفتم بشه آروم دلش که این برای و دادم تکون غمگینی لبخند با رو سرم

.علی بابا دارم دوستش -

می فهمیدم که کرد دراز صورتم سمت به رو لزرونش دست. شد سرازیر ش گونه روی از اشک و بست و هاش چشم

. بوسید و پیشونیم و مشد خم سمتش به. بگیره رو سرم خواد

:گفت گوشم در آروم

.دیره... دیگه... ماه دو -

:گفتم و آوردم باال رو سرم

چی؟ -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 388: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

388

.گه می رو عروسی -

:گفتم و برگشتم خانوم ریحانه سمت به

صفر؟ و محرم تو بگیریم؟ تر زود یعنی -

:گفت و انداخت باال و هاش شونه

.یرینبگ و عروسیتون محرم از قبل تا گه می -

:گفتم و رفت باال ابروهام

!محرمه اول دی نهم دوشنبه، -

:گفت و داد تحویلم کنک خوش دل لبخندی

.باشه خوش دلش مرد این. بگیریم کوچیک مهمونی یه -

:گفتم بهت با

!دارم امتحان تا سه هفته این تو من -

:کشید و آستینم آقا علی

.بابا کن قبول -

:دادم تکون درموندگی با رو سرم! اینا؟ دست زا کنم چیکار آخه من! خدایا

.شلوغه سرش خیلی آخه کنه قبول نکنم فکر. بگه شایان چی هر -

:گفت در کردن باز از بعد و شد بلند سریع خانوم ریحانه. اومد در زنگ صدای

.شایانه -

اتاق وارد شایان. شدم ندبل تخت روی از و کشیدم موهام به دستی و کردم پاک سرانگشتم با و هام چشم توی اشک

.بوسیدش و رفت پدرش سمت به من به کردن سالم از بعد و شد

:گفت خانوم ریحانه که بود نکرده راست قامت بخت بد هنوز

شایان؟ چیه تو نظر -

:گفت لبخندی با و کرد نگاه مادرش به متعجب شایان

هست؟ چی سر حاال. مثبته -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 389: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

389

ومخان ریحانه به سریع. شد داغ گوشم بنا اختیار بی که داد رو لبخندم ابجو نامحسوسی چشمک با که زدم لبخندی

.کرد می گردش شایان و من بین نگاهش لبخند با آقا علی اما نبوده حواسش دیدم که کردم نگاه

.عروسیتون جشن عنوان به بگیریم کوچیک مراسم یه هفته همین تو -

:گفت و رفت باال ابروهاش شایان

.داره امتحان سالومه. ریخته سرم کار کلی! من مادر نزن هم و حرفش اصال -

!گرفت م شده گرم دل. نداشت لبخند. افتاد آقا علی به نگاهم. گذشت خیر به شکر رو خدا. شد گرم دلم

:داد ادامه من به رو شایان

.بریم شو آماده -

:خانوم ریحانه

بری؟ کجا! رسیدی االن همین! مادر وا -

:گفت و کرد نیشیری اخم شایان

.دیگه شب یه ایشاله. مامان م خسته -

قانع رو همدیگه خودشون پسر و مادر گذاشتم و رفتم آقا علی تخت سمت به. کرد می اصرار همچنان خانوم ریحانه اما

:گفتم و گرفتم رو دستش. کنن

!شدی ناراحت -

.مونم نمی زنده.. من -

:گفتم کردن فکر بدون و نشوندم هاش انگشت روی ای بوسه و شدم خم

.علی بابا کنم می راضیش حرفیه؟ چه این -

:بود شده پیروز انگار زد، صدام شایان. زد لبخند باره دو

.شو آماده برو سالومه -

بیرون خونه از آقا علی و خانوم ریحانه از خداحافظی از بعد و شدم پوشیدن لباس مشغول و رفتم بیرون اتاق از

. اومدیم

:گفتم شایان به رو لبخندی با نشستم ماشین ویت که همین

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 390: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

390

! خبر؟ چه -

:گفت آرامی به و آورد در حرکت به رو ماشین. شدم رو به رو شایان جدی ی قیافه با اما

.بزنیم حرف هم با باید -

:شکست رو سکوت شایان که بود فرما حکم ماشین توی بدی سکوت. بود شده اصلی خیابون وارد. لرزید دلم

بگی؟ من به بخوای که هست یچیز -

:گفتم و شدم مسلط خودم به! هست چی شایان منظور دونی نمی اصال! نکردی کاری که تو ترسیدی؟ چی از سالومه

.کنیم صحبت هم با باید مسئله تا دو مورد در. آره -

.شنوم می -

. خواستم نمی رو تلخی این من و. بود شده تلخ

... گفت مادرت که عروسی مورد در اینکه اول -

.بگو رو یکی اون -

:کردم آروم رو خودم عمیقی نفس با و کردم ویرایش ذهنم توی رو ام جمله! شایان؟ گردی می چی دنبال

به رو مبلغی خواهرم شوهر و نکرد همراهیم پولی نداشت رضایت برادرم چون شدم قبول دانشگاه وقتی -

.داد بهم قرض عنوان

. دبو گرفته سرعت کمی ماشین

چقدر؟ -

.هزارتومان چهارصد -

حسابی؟ چه رو -

:گفتم گیجی لبخند با

!منه خواهر شوهر -

:رفت باال صداش

.بگو و راستش -

:گفتم آرومی صدای با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 391: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

391

.دم می پس رو پولش من! چیزی هر! بد نیت خیرخواهی، -

.دلخوره دستم زا یعنی یهویی سکوت این. بود بد این. گفت لب زیر ای باشه و داد تکون رو سرش

.داشتم قصد هم امشب همین. بگم بهت داشتم قصد من شایان -

.روند می سرعت با و نزد حرفی

...بهت رضا -

.نیار و اسمش -

. بشه بسته دهنم که بود تحکم با لحنش اونقدر

:گفتم بشه باز آرامی به حیاط در تا. زد رو ریموت و داشت نگه خونه در جلوی

.ودب زده زنگ امروز -

- ...

.گفت پرت و چرت -

- ....

تا. کرد حیاط وارد آرامی به رو ماشین و شد باز کامل حیاط در. کردم نگاه آلودش اخم و عصبی صورت به. کردم بغض

:گفتم کرد، مکث. چسبیدم دستش از بشه پیاده خواست

.دارم پول حسابم توی. دم می پس هفته آخر تا رو پولش گفتم بهش -

رو کیفم. شدیم خونه وارد هم ی شونه به شونه و شدم پیاده هم من. شد پیاده ماشین از و داد تکون هم باز رو سرش

:گفتم و گذاشتم مبل روی

خوری؟ می چی شام -

:داد جواب رفت می بهداشتی سرویس سمت به که حالی در

.خوردی خودت چی هر -

بود؟ ناراحت من دست از االن نییع فهمیدم، نمی واقعا. کردم نمی درک من. لرزید ام چونه

ی تهیه به کردم شروع و رفتم آشپزخونه سمت به و انداختم مبل روی جا همون و کردم خارج تنم از هم رو مانتوم

. کتلت مایه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 392: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

392

.بود زده زنگ بهم ظهر از بعد شوهرخواهرت -

زل بهم و بود نشسته صندلی روی. برگشتم سمتش به. کرد« شوهرخواهرت» ی کلمه روی هم دردناکی تاکید چه و

!شده بُرنده چقدر نگاهش کردم می حس. بود زده

خب؟ -

:شد متمایل جلو به کمی و گرفت صندلی پشتی از رو ش تکیه

... پرسیدم نمی ازت من اگر -

:گفتم تند

. دادن توضیح به کردم شروع خودم من -

:گفتم و کشیدم بیرون رو کناریش صندلی و شدم نزدیک. کرد اخم

!کردی؟ شک من به تو -

:گفت و زد ای خسته پوزخند

.ندارم کردن شک رمق -

:کردم بغض هم باز

...داشتی رمق اگر یعنی -

:گفت عصبی لحنی با و چسبید رو دستم مچ. شدم بلند جا از و خوردم رو حرفم ی ادامه

.دم می پس رو پولش میرم خودم -

:گفت کرد می رها رو دستم که حالی در و. دادم ونتک باشه معنی به رو سرم و برگشتم سمتش به

. بیرون ندازی می رو لعنتی کارت سیم اون االن همین -

:کردم زمزمه آرومی خیلی صدای با و چکید م گونه روی به اشکم

.چشم -

تنشس هاممو روی که ای بوسه بعد و کردم تجربه رو دنیا جای ترین امن ثانیه از کسری در و شد بلند صندلی روی از

.زندگیم روی سیاه ی سایه به برسه چه نیست، هم کمرنگ ی لکه یه حتی رضا که کرد ثابت بهم

:کرد زمزمه گوشم کنار آروم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 393: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

393

.دارم اعتماد تو به من. کوچولو خانوم بال بی چشمت -

.کردم ها کتلت کردن سرخ به شروع و رفتم گاز سمت به و اومدم بیرون آغوشش از لبخندی با

اوقات گاهی چند هر. کردم می نگاه شایان به و گشتم می بر ثانیه چند هر و. شد می رو و زیر داشت خوشحالی از دلم

.بزنه لبخند من به که نبود حواسش

این از و باشه فکر توی کمی دادم می حق بهش. کرد می نگاهم و بود نشسته جا همون میز، چیدن و پختن مدت تموم

هم ها ظرف شستن موقع. بودم خوشحال شد می حل داشت ترسیدم می ازش شههمی که مشکلی زود خیلی که

...انداختم آشغال سطل توی رو سیمکارت هاش چشم جلوی

تاپش لپ توی سرش و بود کشیده دراز تخت روی شکم به شایان. رفتم خواب اتاق سمت به و اومدم در حموم از...

. بود شب دوازده نزدیک ساعت. بود

:گفتم و آوردم در رو سشوارم و رفتم کمدم سمت به

!نخوابیدی؟ چرا -

.کنم می نگاه رو دانشجوها از یکی ی نامه پایان دارم -

:زدم برق به رو سشوار

هستی؟ هم داور کنی، می کمک دانشجوها به خودت تو یعنی -

:گفت و برگشت سمتم به کرد می خاموش رو تاپش لپ که حالی در

.راهنما استاد عنوان به نه ولی. باشم داشته وقت اگر. کنم می ککم ها بچه به گاهی گه -

.کردم می حس رو نگاهش سنگینی. شدم موهام کردن سشوار مشغول آینه جلوی و دادم تکون رو سرم

.کردم حس سرم پشت درست رو حضورش گرمای کشیدم، بیرون پریز از رو سشوار اینکه محض به

.باش پیرمرد من قلب فکر به -

.شد حلقه شکمم روی پشت از آروم خیلی که دستی و کردم حس هام شونه با رو اش سینه ینرم

بود؟ چی حرفت یکی اون -

:داد جواب ذهنم تاخیر، ثانیه چند با

.کنیم عروسی هم با تر زود داره دوست پدرت -

:کرد زمزمه زد می موج توش شیطنت کمی که صدایی با

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 394: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

394

.موافقم پدرم با یداشد بینم می کنم می فکر که االن -

ور سشوار و آورد جلو رو ش دیگه دست. کنه خفیفی لرز بدنم شد باعث که نشست گوشم ی الله روی نرم ای بوسه و

:گفت آروم و برگردوند خودش سمت به رو من. گذاشت میز روی و کشید بیرون دستم از

.کنن آماده رو روسیع مقدمات بگو و بزن زنگ مامان به صبح فردا موافقی، هم تو اگر -

:گفت و پاشید صورتم به گرمی لبخند. دادم تکون رو سرم

.میام بعد. دارم کار مقدار یه من. بخواب راحت خیال با برو هم حاال -

.دش خارج اتاق از تاپش لپ برداشتن با و بشه تر عمیق لبخندش شد باعث که فرستادم بیرون آرامی به رو نفسم

:کردم زمزمه

کنارت در همیشه میدم قول. ممنونم هات کردن مالحظه این خاطر به نداشتی، کاری اگر حتی. شایان ممنونم -

.خوای می تو که طور اون... بمونم

ودابهس و ترنم. رفتم دانشگاه سرویس ایستگاه سمت به و کشیدم بینیم و دهان جلوی تا تر باال کمی رو گردنم شال

کغضبنا ترنم نگاه. رفتم سمتشون به. لرزیدند می مریض های مرغ عین و بودن نشسته ایستگاه های صندلی روی

هر هب. همراهشه هم یگانه که دیدم برگشتنم با و کرد صدام سر پشت از یلدا برسم بهشون بود مونده قدمی چند. بود

:شد باز گوش بنا تا نیشش دیدنم با سودابه. رفتیم سودابه و ترنم سمت به و دادم دست دو

خانوم؟ عروس امتحان بود رچطو -

:گفتم و کشیدم پایین دهنم روی از رو گردن شال

!که خوندم درس وضعی چه با من دونی نمی تو. تصورم از بهتر خیلی یعنی. بود خوب -

:دادم ادامه من و خندیدن ها اون

ای رشته سر هیچ من که هایی زمینه توی و گرفتن می تماس خواهرهاش یا شایان مادر دقیقه چند هر -

و زدن می زنگ دخترش و داداشم زن که هم ساعت یه هر. بودم تلفن پای دیروز تموم. خواستن می نظر من از نداشتم

!گرفتین عروسی به تصمیم یهویی اینقدر چرا که کردن می گله

:گفت و ریخت هم تو و اخماش غرغرو همیشه ترنم

چه! نداره دانشجو دختر مگه داداشت همون! گیرن؟ می عروسی امتحانات فصل تو آخه. دارن هم حق خب -

!بیاد خواد می جوری

:گفتم و انداختم باال و هام شونه

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 395: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

395

این و عروس لباس دیدن و خرید برم خواهرش با باید سرما این تو هم االن! ده نمی قد جایی به مغزم دیگه -

.دعوتیم شام کوچیکه خواهر خونه هم شب فردا! چیزا جور

:گفت بود کرده بغل و هاش تدس که یلدا

! سالومه بندی می قندیل کنین؟ کار چی خواین می بباره برف شب شنبه اگه حاال -

:گفت اخم با یگانه

!آوردیم می مجلسی لباس هامون خونه از امتحانات از قبل گفتی می بگیری عروسی خواستی می که تو -

:گفتم و بردم باال و ابروهام

بگم؟ تر زود خواستم می طوری چه تو به! نداشتم خبر خودم من -

:گفت هیجان با سودابه

کردی؟ راضی و ت خانواده جوری چه -

.بود زده زنگ بهشون مادرشوهرم -

. کردم نثارشون کوفتی که گفتن کشیده اُ یه هم با تا چهار هر یهو

هنوز که اونها به توجه بی. بود خودش بود، خریده برام شایان هم رو سیمکارتش حاال که گوشی. خورد زنگ گوشیم

:کردم برقرار رو تماس کردن می مسخره رو «مادرشوهر» ی کلمه داشتن

بله؟ -

بود؟ چطور. خانومی نباشی خسته -

:شد باز لبخند به هام لب

.بود عالی. ممنونم -

.خوری می سرما نمون ایستگاه تو زیاد. منتظرته پریسا، ی خونه برو زود هم االن. شکر رو خدا -

:گفتم ها بچه به رو و. دادم خاتمه تماس به و گفتم چشمی

.برم باید من. زنه می دید رو ما ها دوربین از یکی تو از داره احتماال شایان ها بچه -

:گفت و کرد کجی دهن سودابه

.پدر آقای -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 396: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

396

سرویس سوار تایی پنج هر بعد و رفت هوا به من خنده که رفتن ای غره چشم بهش تایی سه ترنم، و یگانه و یلدا

. شدیم

حسابداری امتحان شنبه یعنی عروسی از بعد صبح دقیقا که این از اما داشتم، دلم ته خوشایندی حس یه اینکه با

.باشم خیال بی تونستم نمی خب ولی نباشم نگرانش بود گفته شایان چند هر. بود گرفته ام غصه داشتم

گیرهای لطف به اما نبودم کردن خرید اهل زیاد کردیم، رو و زیر رو بازار کل یساپر همراه به داشتم، شلوغی خیلی روز

. باشه عالی باید چیز همه که گفت می... بودم شده حساس خرید این روی هم خودم پریسا

خوشش پریسا که هرچیزی... نداشت دوست پریسا اومد می خوشم من که هرچی... گشتیم می رو ها پاساژ پریسا با

... نداشتم دوست من اومد یم

میگفت پریسا اما بود اومده خوشم خوشگل خیلی سبک یه از من... داشتیم داستان که شمعدون و آینه خرید سر

همین از گفتم و کفش یه تو کردم و پام هم آخرش... بود خوشگل و زیبا واقعا سادگی کمال در اما! س ساده زیادی

لباس... نگفت هیچی دیگه و داد تکون تاسف روی از سری شم نمی منصرف من دید که هم پریسا... میاد خوشم

.بره و کنه قهر پریسا بود مونده کم. کردم انتخاب ساده هم رو عروسم

و من کفر و کرد می پسند تمام مسخرگی با پریسا که هایی خواب لباس انواع قبیل از. دادیم انجام هم دیگه خرید کلی

! آورد می در

به هم شایان که بود حلقه خرید خرید، آخرین. افزود خستگیم شدت به که کرد باریدن به شروع هم برف وبغر دم

مون حلقه که داشت دوست من مثل هم شایان... داشت ای العاده فوق های حلقه فروشیش طال. پیوست جمعمون

گرین یه هم شایان بود؛ زیبا واقعا نگین، تک یه با قشنگ خیلی ی حلقه... کرد جلب و نظرم حلقه یه... باشه ساده

این زا کلی که بود کرده واریز حسابم به صبح سجاد رو شایان به مربوط های خرید و حلقه پول. کرد انتخاب سفید طال

خونه برم نذاشت پریسا کرد، غرغر و اومد غره چشم شایان چقدر هر و پریسا خونه رفتم هم شب. بودم ممنونش بابت

.انداخت بیرون رو شایان و داشت نگه خودش خونه شب رو من و

«شایان»

به زودتر و خودم تونم نمی چرا خوردم می حرص که طور همون من و داد می نشون رو ظهر از بعد هفت تقریبا ساعت

.کشیدم می انتظار شاپ کافی توی برسونم، شیوا مهمونی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 397: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

397

به. بکشه سرک جا هزار به فکرم شد می باعث این و بود هنشد بودم گذاشته قرار باهاش که کسی از خبری هنوز

می دیگه کمی که خواهری عروسی زدن برهم به و بود فوتش سالگرد امروز که رز گل به. نداشتم دوست که جاهایی

.بگم تبریک بهش و برم اش خونه به خواستم

برای بیارم مادرم خونه از رو سالومه بودم رفته که پیش شب سه همون واقع در. نداشت خبری قرار این از سالومه

.... زد زنگ بهم بار اولین

جواب دانشجوهاست از یکی البد اینکه خیال با. کردم نگاه بود غریبه که ای شماره به رو و آوردم درش رو گوشی...

:دادم

الو؟-

:پیچید گوشم توی غریبه چندان نه صدایی

صدیقی؟ شایان آقای-

بله؟-

عراج ناخوشایندی حس دلم ته که صدایی. شنیدم کجا رو صدا این که اوردم فشار مغزم به و کردم خما قبل از بیشتر

.داشتم بهش

.گیریم می طالق هم از داریم چون سابق شوهرخواهر بخواین رو درستش البته.سالومه خواهر شوهر. هستم رضا من -

باید که البته. شد ظاهر چشمم جلوی بود شده رهخی سالومه به عقد مراسم توی که هیزی جوون تصویر و زد خشکم

زده زنگ من به چرا یارو این. شد می بیشتر و بیشتر مدام شب اون که حسی. کردم می پیدا ناخوشایندی احساس

بود؟

:داد ادامه زنم نمی حرفی دید که خان رضا

؟نه ریخته؟ هم به حاال تا دیشب از سالومه شدین متوجه حتما ولی باشه من گفتن به الزم کنم نمی فکر البته-

به رو اعصابم زد می صداش کوچیک اسم به راحت خیلی اینکه داشت سالومه حال از که اطالعی و اش اشاره از بیشتر

ات کردم فوت گوشی دهانه توی آشکاری نارضایتی با رو هوا. کنم رعایت رو ادب گرفتم تصمیم هرحال به اما ریخت هم

:گفتم و نکنه درازتر گلیمش از رو پاش بشه شیرفهم

کنه می صحبت اون حال مورد در و زده زنگ من به نداره نسبت همسرم با دیگه که کسی چرا بدونم خواد می دلم-

ببرین؟ راحت قدر این رو مردم زن کوچیک اسم دارین عادت شما بدونم دارم دوست شین نمی ناراحت اگه قبلش ولی

:داد جواب و نیومده خوشش اصال بود معلوم. کشید عمیقی نفس

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 398: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

398

... سالومه وقتی از من -

:کرد تصحیح آمیز کنایه حالتی وبا کرد مکثی

.دیدم رو شدنش بزرگ و داشتم حضور کنارش بودن ساله نه-هشت تون خانوم-

اسم خواد نمی دلش که اومده گیرش غیرتی شوهر یه بدونین وقتی بشین خوشحال خیلی نظرم به پس. خوب چه-

.بشنوه خان سجاد برادرش زبون از حتی رو زنش

داداش اومد شما شهر دانشگاه به تحصیل برای تنها و تک وقتی عزیزش همسر دونه می غیرتی شوهر این و-

کردم؟ رو کار این من ولی نکنه دراز ناکس و کس جلوی رو دستش تا داد پول بهش که نبود سجادش

. دونستم نمی من ولی داره مشکلی چه سالومه دونست می عوضی این. رسیدن ذهنم به هم با مختلف فکر چندین

و سر رو احساساتش که وقتی نداشتم شک. نگفته من به چیزی مورد این در هنوز سالومه که دادم نمی اهمیتی

به قلب صمیم از چون کردم می کمک بهش میل کمال با من بعد. کرد می تعریف رو چی همه و اومد می داد می سامون

دونستم نمی من و دونست می سابقش خواهر شوهر اینکه شنیدن اما داشتم اعتماد بامزه کوچولوی خترد این

.بود تحقیرامیز و آور خجالت بدجوری

من به حرفی مورد این در هرگز سالومه. نداشتم گفت پول مورد در که چیزی به نسبت خوبی حس اصال دیگه طرف از

می کنایه بهم داشت که تمسخرامیزی لحن این با مخصوصا. باشه گفته دروغ رضا که رسید نمی هم نظر به و بود نزده

.ندارم خبر چیزا خیلی از زد

:گفتم حوصله بی همین برای بودم ریخته هم به حسابی

خوای؟ می چی حاال-

.شما با کوچیک صحبت یه البته و پولم-

.نداره مشکلی-

:داد ادامه رضا. باشد نداشته مشکلی بودم امیدوار اقعاو اما بودم زده رو حرف این اطمینان با چند هر

کی؟ شه می... دیگه روز سه من-

:گفتم ناخوداگاه منظورشه روزی چه دونستم می رز گل سالگرد رسیدن خاطر به که من

.پنجشنبه-

.باشیم داشته هم با گویی و گفت شم می خوشحال و دم می سامون و سر و کارهام موقع اون تا. اونجا یام می. آره-

.بیاد تا کشیدم می رو انتظارش شاپ کافی توی اینجا هم حاال و کردم قبول ولی خواست نمی دلم چند هر

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 399: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

399

یمقلب اطمینان و اعتماد حاال کارتش، سیم انداختن دور و شکستن و داد بهم سالومه که توضیحاتی با خوشبختانه

سالگی نه هشت از خودش قول به که حالی در اونم داشت، رنظ من سالومه به پست آدم این. بود شده برابر صد بهش

.کرد نمی فرقی حالم به گفت می امروز که هم چی هر بنابراین بود خواهرش شوهر و بود دیده اونو شدن بزرگ

یکاف کنار از که جمعیتی الی البه رو هیز های چشم و قیافه اون باالخره که داد می نشون رو دقیقه پنج و هفت ساعت

و ردک باز رو در نیومده اشتباه شد مطمئن وقتی و انداخت ورودی در سر تابلوی به نگاهی نیم. دیدم گذشتن می اپش

.گذاشت داخل به قدم

که بلق دفعه برخالف. اومد سمت این به و دید و من اونم و کنه پیدا رو جام تا دادم تکون دستی بشم بلند اینکه بدون

.کردم ورانداز رو صورتش دقیقا بار این بودم رفته غره چشم بهش لومهسا از برداشتن چشم برای فقط

خاکستری یا سفید موی تار یه حتی من موهای برعکس موهاش الی البه و داد می نشون ساله دو یکی و سی نظر به

.شد نمی دیده هم

خوش مورد در که خیالی و رفک تمام شد می باعث که زد می برق چنان تنش لباس و بود من از تر قیافه خوش انصافا

.بره هوا و بشه دود باشم داشته خودم بودن تیپ

!سالم-

که کرد می شکر رو خدا باید آشغال این. ندادم نشون العملی عکس هیچ. کرد دراز رو دستش و ایستاد من روبروی

.بدم دست باهاش اینکه به برسه چه کنم اش خفه تا شم نمی بلند جا همون

:مداد تکون و سرم

.علیک-

:کردم اشاره روبرو صندلی به و

تمومش زودتر شه می پس برسونم بهش و خودم زودتر چه هر باید که هست مراسمی. دارم عجله من ولی بخشی می-

کنیم؟

عقب دستش، کردن دراز از نیتش کرد می وانمود که طور همون و کرد جمع زود خیلی رو خودش وارفته لوچه و لب

:زد مصنوعی لبخندی و نشست نشه ضایع ات بوده میز کشیدن

بدین؟ سفارش خواین نمی چیزی ای قهوه یه-

:ادمد تکون سری و دوختم چشماش به و نگاهم فقط بود گفته اینو که حاال اما بکنم رو کار همین خواستم می راستش

.دارم عجله. که گفتم. شرمنده-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 400: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

400

:گذاشتم میز روی بودم، کرده آماده که رو چکی تراول ده و کردم کیفم توی رو دستم

درسته؟. تومن پونصد-

:گفت و انداخت پول به مند عالقه چندان نه نگاهی بعد. کرد نازک چشمی گوشه لحظه چند برای

.دادم تومن چهارصد سالومه به من-

برقی نچو نداشت اهمیتی براش انگار اما نموند دور خان رضا چشم از که حرکتی. شد منقبض ناخودگاه ام آرواره

:داد ادامه و درخشید صورتش توی آمیز شیطنت

.کنم یادآوری بهش تونستم می کرد نمی خاموش رو موبایلش اگه نه؟. نمونده یادش درست مبلغ انگار-

...بنده همسر کارت سیم اون-

:دادم ادامه و کردم کلمه این روی بیشتری تاکید

.استم خونه زباله سطل توی االن داشتین و ش شماره که-

جدی؟-

.داشتین بهش که لطفیه جبران برای تومن صد این. نداره یادآوری به احتیاجی ایشون ضمن در. بله-

:حرصه روی از بیشتر بود مشخص که زد لبخندی

.طور این که-

.طور همین. بله-

هم برای که کردیم ینم وانمود حتی کدوم هیچ. داره نظری و فکر چه یکی اون مورد در ما دوی هر که بود واضح کامال

. هستیم قائل احترام یا دوستی ای ذره

.کرده تعریف رو چیز همه اون پس-

.آره-

چی؟ همه چیِ همه-

.البته-

:گفت شد می تر وسیع لبخندش که حالی در و خاروند رو گوشش آروم رضا

؟درسته. گفته براتون هم افتاد برادرش خونه انبار توی که اتفاقی مورد در حتما پس-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 401: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

401

انبار؟ توی اتفاق. کردم حس شکمم توی پیچشی لحظه یه برای

ویت دردناک سوظنی و شک نسیم و رفت چیزا بدترین سمت فکرم که آورد زبون به رو کلمات این جوری! استغفراهلل

.شد باز ممکن حد آخرین تا نیشش. شده متوجه صورتم حالت از هم رضا بود مشخص. گرفت وزیدن قلبم

من؟ و سالومه رابطه زدن هم به خواست؟ می که بود چیزی این

:داد ادامه

کنم؟ تعریف برات کوچولو یه بخوای توضیح مورد این در سالومه از و خونه ری می تا داری دوست-

.نگفتم چیزی و دادم فرو بلند صدایی با رو دهنم آب

ثانیه چند. داد اسپرسو قهوه فنجون یه رشسفا بره، می لذت حالم دیدن از بود پیدا که حالی در و زد صدا رو گارسون

:گفتم و بشه دور میز از گارسون تا کردم صبر ای

.ندارم پرت و چرت حوصله باشه یادت فقط. شنوم می-

:داد تکون سری و نشست صورتش به دوباره تمسخرآمیزش لبخند

. خودته با قضاوت. همین. باشی جریان در تا کنم می تعریف برات فقط من-

؟چرا-

چی؟-

:دادم جواب و کردم صاف گلویی

بگیری؟ موش خوای می خدا رضای محض کنم باور داری توقع باشم؟ جریان در فقط-

.همه مثل تو و من سرنوشت جورایی یه دونی، می-

:داد ادامه رضا و چیه تز این مورد در نظرم داد می نشون خوبی به که کردم اخمی

بزرگ ازمون حسابی که کردیم ازدواج هایی زن با چیه؟ منظورم فهمی می. یمهست پیری عشق به آلوده ما دوی هر-

.تره کوچیک ازمون حسابی که داریم دوست رو دختری هم حاال و بودن تر

ات آورد باال رو دستش که بدم رو جوابش وقیحانه عالقه ابراز این مورد در خواستم و ساییدم هم روی محکم رو دندونام

:داد ادامه و بشم ساکت

ها؟ بکنی؟ خواستی کاری هر بعد و بدی گوش اول رو حرفم شه می! لطفا-

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 402: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

402

که کنم خرد رو دهنش و بشم بلند لحظه همون باید دونستم می. بدم اجازه نباید که نداشتم شک هم ای ذره حتی

قایم ازم و اون عموضو هم قبال سالومه اما اشتباهه این که باشم، داشته سالومه به نسبت رو بد حس این شده باعث

.بود کرده

دش می بلند بخار ازش که رو قهوه فنجون گه، می چی بدم گوش فعال گرفتم می تصمیم که طور همون و اومد گارسون

:گرفت رضا طرف

.آقا-

:کرد اشاره من به رضا

.ایشون جلوی بذارین-

:داد بهش و برداشت رو ها تراول از یکی رضا و کرد رو کار همین گارسون

.بردار خودت برای شو بقیه و کن کم اینو پول! درست دستت-

لشنگو و شاد که گارسون از رو نگاهم. نیست پول دیدار این دلیل که شدم مطمئن دیگه داشتم تردید هم ای ذره اگه

:پرسیدم و گرفتم شد می دور داشت

خوری؟ نمی تو-

.نیستم چیزا جور این و قهوه و چای اهل راستش. نه-

باید چرا. بود معلوم جواب حال هر در ولی بدیم سفارش چیزی یه گفت اومد که اول چرا پس بگم تا کردم باز رو دهنم

آوردم؟ می زبون به رو ای فایده بی چیز همچین

:گفت و زد زل صورتم به رضا

تو که رز گل اش عمه مثل جورایی یه دیدی؟ عقد توی که رو سالومه خواهر سابقم، زن. کنم شروع اینجا از بذار-

.یاد می حساب به پیرزن یه من مقابل در کردی، ازدواج باهاش

:انداخت باال ای شونه

شد می باعث که بود چیزی پولش فقط! نه. باشه بدی زن اینکه نه. کردم ازدواج باهاش پول برای من چرا؟ دروغ-

گم؟ می چی گرفتی! کنم عروسی ش همه با شدم مجبور خواسته این به رسیدن برای خب، و باشم داشته دوستش

هشد ضایع که رضا و ندادم نشون واکنش بازم اما بخندم داره انتظار و پرونده ای بامزه کنایه خودش خیال به فهمیدم

:داد ادامه بود

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 403: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

403

ذره یه اگه شاید دونه؟ می چه کسی و داشت دوستم. نبود بدک زندگیمون. کردم تحملش سالی چند یه. بگذریم-

.گرفتیم نمی طالق هم از حاال بیاره برام مپل تپل پسر تا سه دو تونست می و بود تر جوون

تونسته بود خوشحال بود مشخص که اون و دادم تکون سری ناخودآگاه بنابراین گه، می چی کردم می درک خوبی به

:زد لبخند برسونه دادن نشون واکنش به و من

باکالسی لغت یه گن؟ می چی. کنیم تحمل رو همدیگه فقط که جااین به رسید زندگیمون سال چند از بعد درواقع،-

داشت؟

.عاطفی طالق-

گوشه و بامزه کوچولوی دختر یه از کم کم شما خانوم بخشی، می... سالومه ویر و هیر این توی خالصه،! آره. آفرین-

.موقر بانوی یه به شد تبدیل کردن می نگاه بهش تابوت پای زنگوله عنوان به همه که گیر

:داد ادامه منتظرم دید وقتی و نه یا مناسبه من اوضاع و احوال ببینه تا کرد مکث

خودم برای قدر اون هنوز. ترسیدم می اما بودم کرده پیدا بهش احساساتی یه دلم توی بکشم؟ آب جانماز چرا-

...اینکه از غافل. کنم خطا پا از دست که نداشتم استقالل و بودم نکرده جمع سرمایه

:کردم تکرار همین برای بزنه رو حرفش سریع خواستم می

...اینکه از غافل-

:گذاشت نمایش به رو هاش دندون دوباره

تنها نهخو توی بده شو نشونی و تاریخ تونه می من از بهتر و یادشه خوب خیلی بپرسی سالومه از اگه البته که روز یه-

.شدیم

یب هم و صورتم عضله کوچکترین حتی کردم سعی اما ایستاد کار از حظهل یه برای که کردم حس رو قلبم خوبی به

.دادم نمی عوضی این به پاداشی هیچ. دارم نگه حرکت

دش می بلند که بخاری به توجه بی. برداشتم رو قهوه فنجون و بردم جلو رو دستم کنم کنترل و خودم اینکه برای

به و بود هیچ ذهنم در یافته جوالن افکار مقابل در که طعمی. داد می زهرمار مزه و بود تلخ تلخ. خوردم ازش ای جرعه

.اومد نمی حساب

:گفت ندم دست از رو کلمه یه حتی تا بشم خم جلو به شد باعث و یود اومده تر پائین حاال که صدایی با رضا

و نفر دو ما فقط. بشیم تنها سجاد آقا خونه انباری توی تا دادم ترتیبی من یعنی. نبود تصادفی اصال بخوای راستشو-

.بشه مانع تا نکرد کاری اصال بود فهمیده اینکه با سالومه بود؟ جالب وسط این چی دونی می

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 404: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

404

رو سرم. کنه می تعریف شنیده که رو ای بامزه جوک آخرین برام داشت انگار که کرد می نگاهم طوری عوضی، مردک

:داد امهاد رضا و دادم تکون چیزی چه دونم نمی نشونه به

هکرد قبلش مدت یه که دعوایی و خواهرش با روابطم وضعیت به توجه با. باهوشه چقدر اون بدونی بهتر باید خودت-

همش. داره شرایطی چه اون که دونستم می منم. داشتم شرایطی چه دونست می سالومه کشی، قهر و قهر و بودیم

.کنه فرار نداشت دوستش که چیزی هر و نور و خانواده اون از که بود ای بهانه دنبال

:زدم مصنوعی لبخندی ولی شد می کنده جا از داشت لعنتیم قلب

باشین؟ داشته رو همدیگه هوای کرد پیشنهاد بهت انبار اون توی که کنم باور داری توقع حتما-

:کشید باالییش لب روی آروم و آورد بیرون رو زبونش

.کنه نمی منتقل ناجوری حس هم و رسونه می رو منظور هم. آره. خوبیه اصطالح باشیم؟ داشته رو همدیگه هوای-

:کرد اضافه رضا و افتاد لرزه به بود شده حلقه قهوه فنجون دور میز روی که دستم. شیطون بر لعنت ناجور؟ حس

. فتگر قرار خوبم اخالق دونم می چه و تیپ و مردونگی تاثیر تحت اون که کنم بازی نقش جلوت نداره دلیل نظرم به-

نمم و کرد رو کار این دانشگاه بهانه به آخر که طور همون بره، در جهنم اون از تا داشت کمک به احتیاج اینکه فقط! نه

.باشه داشته رو ام عالقه و قلب لیاقت که داشتم احتیاج کسی به

...که اینه منظورت-

:کرد زمزمه قبل از تر شمرده و شد خم جلو به

ویر من ولی کرد می بازی نقش یا داشت واقعیت بیفته، بود نزدیک و داد دست از و تعادلش که وریط اون دونم نمی-

...بعدم و گرفتمش هوا

هم رو فنجون توی قهوه محتوای داشت هاش لرزه حاال که شد دستم متوجه و انداخت باال نمایشی حالتی با ابروهاشو

:لرزوند می

ور همدیگه دیدیم داد، می نشون اینو که رفتارش حداقل باشیم، کشیده براش ای نقشه و طرح قبل از اینکه بدون-

.بوسیم می داریم و کردیم بغل

:داد ادامه. زدم زل کرد، می نگاهم پهن و پت نیشی با حاال که اون به و شد متوقف دستم لرزش

جلوی ما و شد یداشپ مارال یهو که بخوره رقم سال هیجده مثبت صحنه یه که رفت می پیش داشت چی همه-

جای به سالومه حاال شاید. افتاد می اتفاقی چه رسید نمی سر مزاحم یه مثل اگه دونه می خدا. گرفتیم رو خودمون

با الفاصلهب و بگیرم طالق من گذاشتیم قرار بعدش که طوری همون. بود من پیش کنی کمکش تا بیاره پناه تو به اینکه

.کنیم ازدواج هم

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 405: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

405

درسته؟.نشد اینم و شد پیدا صدیقی شایان اسم به دیگه مزاحم یه کله و سر که-

:داد تکون سری

!هوم-

یهتک صندلی عقب به داشت برنمی من از چشم که حالی در و کشید عمیقی نفس. بود شده تموم توضیحاتش انگار

:شدم خیره چشماش به مستقیما جواب در. داد

شد؟ تموم-

!تون اجازه با بله-

این هب باید انگار خب،. دم می نشون واکنشی چه ببینه منتظره بود پیدا و خورد می چشم به فاتحانه یبرق ظاهرش در

. دادم می پایان انتظار

:زدم لبخندی

بشه؟ تر سبک گناهات بار تا کنی اعتراف من پیش اومدی و گرفتی درد وجدان تو هم حاال-

.چیزی همچین یه! هی-

:پاشیدم صورتش توی سریع رو محتویاتش قهوه، فنجون آوردن باال با و کنم کنترل خودمو نتونستم دیگه

!لعنت دروغگو آدم پدر بر-

شد یم بلند بخار ازش هنوز که قهوه پاشیدن با و بکشه کنار خودشو نتونست ولی ببنده رو چشماش کرد فرصت فقط

:زد ضجه صورتش به

!آخ-

:افتاد زمین روی محکم و برگشتن خودش بعد و صندلی اول که گرفت رو صورتش و پرید جا از چنان

!سوختم-

مارال کرد می کاری باید. کرد اشتباه جا یه اما کرد تعریف یکشب و هزار شهرزاد حد در و خوب رو داستانش انصافا

من اش بوسه اولین هنگام سالومه معصومانه های سکسکه یادآوری چون برسه سر بوسیدن و کردن بغل قسمت از قبل

.بشم متنفر خودم از بودم گرفته قرار تاثیرش تحت اینکه خاطر به کرد کاری و آورد خودم به و

یم فکر اگه و گفت می دروغ یارو این پس افتاد لرزه به من دست ساده خوردن تکون از حتی دیشب بیچاره دختر این

.خونده کور کنه خراب سالومه به نسبت رو ذهنیتم تونه می کرد

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 406: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

406

به زمین روی داشت که رضا طرف به گارسون و شاپ کافی مشتری دو یکی زده وحشت بعد و کنجکاو های نگاه

.نکردم بهشون توجهی اصال ولی برگشت پیچید می خودش

:کرد نگاهم ترس با و شد دوخته زمین به کمرش. گذاشتم اش سینه روی محکم پامو و رفتم جلو

روانی؟ کنی می چیکار-

قصد که کسی برای کوچیکی مجازات چه. کشه می زیادی درد بود معلوم و بود شده برافروخته و سرخ حاال صورتش

:زد داد. بزنه هم به و من و سالومه میونه داشت

.کشه می منو داره این. برسه دادم به یکی-

ویر و کردم بلند و پام. نذاشت پیش پا کسی و زد خشکشون سرجاشون انداختم بقیه به که تهدیدآمیزی نگاه با ولی

:گذاشتم گردنش

!آشغال چی یعنی واقعی روانی فهمی می وگرنه گم می چی بدی گوش و بشی خفه بهتره-

:انداختم بهش تونستم می که رو نگاهی ترین سنگدالنه و بردم تر نزدیک رو صورتم

شماره ای بشی دیکنز بهش کنی می سعی نحوی هر به یا گردی می زنم بر و دور که ببینم دیگه بار یه فقط اگه... اگه-

...بیاری گیر شو

مانع ات برد کفشم زیر و دستاش صورتش، سوزش شدن خیال بی با. کردم تر محکم و پام فشار و کشیدم عمیقی نفس

:دادم ادامه من و بشه فشارم

رو خونت عزیزتره همه از برام دنیا توی که سالومه جون به کنی فکر بهش مریضت و منحرف ذهن اون توی حتی یا-

فهمیدی؟. ریزم می

!شدم خفه-

ولی برداشتم و پام. کردم نمی ولش داد نمی رو جوابم که وقتی تا هنوز اما خوندم می نگاهش توی رو وحشت و ترس

:کوبیدم پهلوش به محکم کفش نوک با و بده فرو رو کشیده که عمیقی نفس ندادم اجازه حتی

کثافت؟ فهمیدی گفتم-

:داد تکون تند و تند سرشو

!آره...آره-

.رسیدیم توافق به که خوشحالم. خوبه-

:دادم ادامه کردم می مرتب رو لباسم که طور همون

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 407: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

407

.کن صورتت درمون دوا خرج دادم بهت که رو ای اضافه پول و دکتر برو زودتر شو گم هم حاال. قهوه بابت ممنون-

زوزه و خورد می تاب و پیچ زمین روی که طور همون و بشه خنک بیشتر دلم تا کوبیدم پهلوش به ای دیگه محکم لگد

.زدم بیرون شاپ کافی از کشید می

کنه خطا پا از دست خواست و اومد بیرون اگه تا پائیدم می رو آینه چشم گوشه از که همزمان و شدم ماشین سوار بعد

.افتادم راه شیوا خونه سمت بشم، رد روش از ماشین با هم دور یه

.یفتادن اتفاق این چند هر

.بود گرفته یاد رو درسش رضا آقا نظر به

!خوب پسر

«سالومه»

:گفت و زد بوسه سرم به و چسبید سر پشت از و بازوهام خانوم ریحانه

.دخترم نباشی خسته -

:گفت مادرش جواب در کرد می آماده رو ساالد داشت من همراه و بود نشسته من روی به رو که پریسا

!نداره شدن خسته که کردن ریز گوجه و کاهو و خیار دونه تا چهار -

:گفت کنایه با شد می آشپزخونه وارد داشت که کیمیا

.خانوم عروس نشه خراب دستات -

:گفت رفته باال ابروهای با شیوا

!بدیم و شایان جواب نداریم حوصله ما! واال آره -

:گفت رفته هم در ابروهای با خانوم ریحانه و خندیدن خباثت با تایی سه

! افتادین من عروس جون به نفر چند -

:گفت من به رو بده رو مادرش جواب اینکه بدون پریسا

میان؟ شما طرف از نفر چند شب فردا برای -

:گفتم بود داده زنداداش غروب که آماری طبق

.نفر هفت کال. هاشون خانواده با هام داداش تا دو -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 408: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

408

:گفتم هوا بی. اومد در زنگ صدای

!شایانه احتم -

:زد داد هال توی از آرا دل. خندیدن ریز ریز و کردن نگاه هم به چشمی زیر پریسا و کیمیا

.جونه عمه. مامان -

:گفت من به رو آشپزخونه از شدن خارج از قبل لحظاتی شیوا. بود کرده دیر شایان چرا دونم نمی. شد آویزون هام لب

.نگیر یلتحو. داره نیش زبونش کم یه شوهرم خواهر -

:گفت حرص با پریسا. دادم ادامه ها کاهو کردن ریز به و پایین انداختم و سرم و دادم تحویلش کجی لبخند

.گیرم می گل و دهنش بزنه مفت حرف. کرده غلط -

:گفت خنده با کیمیا

.آقا عباس شیلنگ قضیه شه می. بگیری گارد نشده هیچی هنوز خواد نمی حاال -

رو ها کاهو ی دسته آخرین. شد خارج آشپزخونه از و داد تکون سری خانوم ریحانه. خندیدن بلند صدای با تایی دو و

:گفت و زد رونم به آرومی ی ضربه کیمیا. شدم بلند و کردم ریز هم

. شلوغه سرش حتما. کن وا و اخمات -

این با! بودن کشیده مهراد و فرید که هم رو عروس ماشین و بردار فیلم و تاالر دیدن زحمت بود؟ شلوغ سرش کجا

:گفتم لبخندی با شستم می و هام دست که حینی در حال

بیرون؟ ریم نمی. گی می راست -

:گفت و اومد ظرفشویی سینک سمت به هم پریسا

.ریم می هم با االن. چرا -

و نرفت جلو کیمیا و پریسا. شدیم خارج آشپزخونه از تایی سه و انداختم سرم روی و برداشتم صندلی روی از رو شالم

:گفت جمع به رو و ایستاد کنارم و شد بلند سریع شیوا. کردن سالم

.. و سالومه داداشم زن -

:گفت و کرد دراز بود ایستاده خانوم ریحانه کنار که زنی سمت به رو دستش

.مادرشوهرم -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 409: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

409

:گفت و زد ای نیمه و نصفه لبخند پیرزن

.باشه مبارکتون -

وننش و بود ایستاده کنارش کیمیا که بعدی نفر شیوا. دادیم دست سردی به هم با و کردم دراز سمتش به رو دستم

:داد

.آتنا شوهرم، خواهر -

دادن دست به ای عالقه هیچ هم من. نداشت ای دوستانه ی چهره اصال و بود کشیده هم توی و ش کرده تاتو ابروهای

:گفتم و کرد خم کمی رو سرم. نداشتم زن این به

.خوشوقتم -

:گفت داد می گردنش به نامحسوسی قر که حالی در و داد فشار هم به و لبهاش

. همچنین -

:گفت اون به اشاره با شیوا و ایستاد، بود نشسته مهراد و فرید و صابر کنار که جوونی مرد هم بعد و

.آتنا شوهر. آقا احمد -

ربع یک! ها بادیگارد عین. نشوند مبل روی رو من و کردن باز جا خودشون بین شیوا و پریسا. کردم سالم هم اون به

. شد بلند در زنگ صدای نداره اومدن قصد شایان کردم می حس که زمانی دقیقا و اومدن هم همسرش و برادرصابر بعد

:گفت جیغ با آرا دل

.خودمه شایان دایی -

جز. نکردن راست سر کدوم هیچ که خانواده ایاعض ی همه ادبی بی و. دیدم رو آتنا های دندون شدن فشرده هم به

اینجا به اومدن برای شایان کردن راضی خاطر به اول ی ثانیه چند همون. داد شایان به سردی سالم جواب که مادرش

.شدم پشیمون

هب رو درست شایان. گفت می آمد خوش شایان به بقیه، به اهمیت بی شیوا و بود پایین سرش و بود کرده اخم صابر

.بزنم لبخند کردم سعی زور به. گرفت جای کنارش هم فرید و نشست من روی

بپرسم و بشینم شایان کنار داشتم دوست. شدند صحبت مشغول فرید با و داد تحویلم نیمه و نصفه لبخندی هم شایان

:گفت مقدمه بی آتنا. داده نمی رو هام پیام جواب چرا و کرده دیر چرا

شایان؟ آقا -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 410: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

www.negahdl.com سایت نگاه دانلود محل دانلود رمان

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

410

کردن سالم زحمت خودش به حتی که کسی مسلما. کرد نگاه آتنا به و کرد بلند رو سرش شایان و شدن ساکت همه

:بزنه ای دیگه حرف کنایه جز تونست نمی نداده

.رو خانومتون سالگرد گم می تسلیت -

نگاه ایانش به باز نیمه دهن با. کردم پیدا بدی خیلی حس آتنا ی احمقانه تسلیت پیام این با. تپید می سنگین قلبم

:گفت ادب با و زد ای خسته لبخند که. کردم می

.ممنونم -

:گفت و زد ترسناک لبخندی. سایید می هم به و هاش دندون خشم از که حالی در پریسا ممنون؟! همین؟

.نبود یادمون خودمون ما! ها مونده یادت خوب جون، آتنا ماشاله -

:گفت آرومی صدای با خانوم ریحانه

سا؟پری -

:گفت پوزخندی همراه به جدی خیلی آتنا و

هم خودتونه از عیب هم. برادرته هم شایان خواهرته شیوا اگر چون! نمونه یادت جان پریسا دم می حق بهت -

.پوش عیب

:گفت و انداخت نگاهی من صورت به

دیگه شاید یول نیست درست مسئله این مورد در کردن صحبت شما جلوی. جون سالومه خوام می معذرت -

.بشیم برو رو شوهرت با نشه فرصت

:داد ادامه شایان به رو و

. دونن نمی قابل رو ما شایان آقا چون -

:گفت خشکی لحن با صابر

.کن تمومش آتنا -

:گفت لرزید می که صدایی با آتنا. داد می تکون عصبی حالت به رو پاش و بود انداخته زیر به رو سرش شایان

کنی دعوت ازدواجت سالگرد واسه رو ما تا زنی می زنگ که سال هر. نرفته یادم من ولی... ابر؟ص رفته یادت -

از. میاد نظرم جلوی ترسشون از ها مهمون فرار ی صحنه و پیچه می ذهنم تو انفجار صدای تو عروسی جای به

!بگیری رو جشنش سال هر که داری قشنگی ی خاطره چه عروسیت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 411: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان سایت نگاه دانلود

411

:گفت شوهرش به رو و شد لندب حرف این گفتن با و

.بریم احمد -

:گفت و ایستاد سرپا سریع شایان

.منم بره باید که کسی اون -

:گفت جدی خیلی من به رو و

.شو بلند -

رماد و خانوم ریحانه میونی در پا و شیوا و صابر اصرار صدای. رفتم آرا دل اتاق سمت به و شدم بلند معطلی بی هم من

ی کوچیکه برادر نظر اظهار وگهگاه فرید و مهراد سکوت به دعوت و پریسا ی کنایه و نیش طور همین و. شد بلند صابر

هب لبخندی. کردن می نگاه من به شده گرد های چشم با و صدا بی بودن اتاق توی که کوچیکی دختر و آرا دل. صابر

:گفتم و زدم آرا دل روی

.زنن می حرف هم با دارن فقط رابزرگت بیرون. کنید و بازیتون خانوما خوشگل -

و ودب نشسته کیمیا کنار انفجار حال در صورت و اخم با پریسا. شدم خارج اتاق از و برداشتم جالباسی روی از رو کیفم

:اومد سمتم به دیدنم با صابر. ریخت می اشک آروم داشت هم آتنا

. کنم خواهی عذر جوری چه دونم نمی واقعا من -

.شه خنک دلشون که من صورت تو بزن بیا .شه نمی زبونی -

:گفتم محو لبخندی با. بود دار خنده نظرم به حرفش. کردیم نگاه آتنا صورت به تعجب با دو هر

ضربه تو از بیشتر شیوا و برادرت که دونم می قدر همین ولی. بذارم تو جای رو خودم تونم نمی من. جان آتنا -

.باشن داشته گذشت هاشون زندگی توی کمی ها آدم کاش. خوردن

:گفت خشم با آتنا

کرد؟ و کار اون که بود گذشته شایان مگه -

:گفتم و کردم جا به جا دستم روی رو کیفم

ی خاطره امشبت حرکت با شما و کرد، خراب رو عروسی شب یک اون، هست؟ شایان و تو بین فرقی چه پس -

. کردی زنده بدتر شکلی به رو پیش سال دوازده

:گفتم بلند صدای با فورا بزنه حرفی خواست تا

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 412: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

412

.شدم خوشحال -

:گفت دوباره صابر. بود ایستاده در پشت درست شایان. شدن خارج سرم پشت هم شیوا و صابر. اومدم بیرون خونه از و

.نکنید ناراحت و خودتون اصال. خانوم سالومه خوام می عذر من -

:داد ادامه مصنوعی لبخندی با و

.داریم رو پیش توپ عروسی یه که کنید فکر شب فردا به -

واشی. داد شیوا به و آورد در جیبش از رو ای هدیه تبریک ضمن و کرد بغل رو شیوا شایان،. کردم تشکر و زدم لبخندی

:گفتم و بوسیدم رو صورتش کنه خواهی عذر خواست تا و کرد نگاه من به گرفته غم

.در اون به نای. گذشت خوش بهم خیلی ظهر از بعد -

.شدیم خارج خونه از و دادم تکون دست دو هر برای و چسبیدم رو شایان دست سریع و

****

. باشه ناراحت که وقتی مخصوصا. نداشتم دوست شایان و خودم بین رو سکوت من

!نبود امشب بابات -

دعوا امشب که زد می حدس مامان. دیدنش میان بار یه وقت چند هر. هستن پیشش دوستاش. س خونه -

.نیومد که بهتر همون. بشه

.بوده کرده دیر چرا بدونم داشتم دوست! شد می خفه حرفی بی از داشت بچه! کردم باز و حرف سر من شد خوب باز

شایان؟ -

جانم؟ -

نم که رفت یادش که بود فکر توی اونقدر. بود رو روبه به نگاهش. رفت یادم حرفم بقیه چون. جانم گفت نمی کاش

رو رز عمه که آتنا نکنه ت خفه خدا. بود کرده اعالم رو بودنش شنونده جانم گفتن با هم اون بودم کرده صداش سوالی

رز؟ عمه قبر سر بوده رفته نکنه. آوردی یادش به دوباره

حرفی ونهخ به رسیدن تا و رفتم فرو صندلیم توی. شد سرازیر دلم به عالم غم بوده شنبه پنج امروز اینکه یادآوری با

داشتن شدن پیاده قصد انگار که شایان دیدن با بشم پیاده خواستم ماشین پارک از بعد حیاط توی که هم وقتی. نزدم

:گفتم آرومی صدای با و نشستم جام سر

شایان؟ خوبی -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 413: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

413

:گفت لرزونی صدای با و فرمون روی گذاشت و سرش! بود کافی کلمه دو همین که انگار

از پدرم که کردم کاری. بندازه پایین و سرش مادرم شدم باعث. بکشه خجالت واهرمخ شدم باعث دیدی؟ -

.بشه محروم مهمونی تو شرکت

افتاده هاش شونه اومدیم بیرون شیوا ی خونه از وقتی از. شکسته کردم می حس. لرزیدن به کردن شروع هاش شونه

.بودن

.بود محض حماقت شبم، اون کار. سالومه کردم حماقت من -

بود که چی هر. بگم باید چی دونستم نمی واقعا من چون. باشه تنها که بود بهتر. شدم پیاده و کردم باز رو در آروم

.کنه اذیت رو خودش کمتر تا کنم کاری یه داشتم دوست

:بود پریسا. اومد پیام گوشیم برای کردم باز که رو سالن در

.باشه شبه حواست سالومه. کنه خیال و فکر زیاد نذار -

!باشه؟ کی به نباشه شایان به حواسم. کشیدم آه

ییک و هام لباس و انداختم تخت روی رو کیفم. پختن غذا حس نه و داشتم خوردن غذا به میلی نه. رفتم باال ها پله از

سمتشون به. خونه بود آورده رو ها خرید شایان دیشب. افتاد اتاق ی گوشه خرید های پاکت به نگاهم. آوردم در یکی

. آوردمش بیرون. افتاد سفید توری کوتاه خواب لباس به چشمم. کردم باز رو پالستیک اولین و رفتم

بود؟ شده وابسته بهت طور این شایان که کردی کار چی رز عمه -

نگه جلوم رو لباس و ایستادم آینه جلوی و شدم بلند بود دستهام توی خواب لباس هنوز که حالی در و کشیدم آه

.اشتمد

.ترم زیبا و تر جوون تو از سال چهل من -

:کردم زمزمه لب زیر و کردم تنم رو خواب لباس و آوردم در تنم از رو بلوزم

.تر جذاب و -

جلوی کمی و زدم تصویرم به لبخندی. شد ریخته دورم موهام گیره برداشتن با و رسوندم موهام پشت به رو دستم

.کردم تر پررنگ و هام لب کمی و مبرداشت رو لب رژ و شدم خم آینه

رو حواسش شکلی این کنم؟ کار چی خواستم می. کرد کش فرو ام جربزه تموم اومد که سالن در شدن بسته صدای

کنم؟ پرت

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 414: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

414

که مکن عوض رو لباسم خواستم! پوشیدی؟ رو لباست ترین باز نفس به اعتماد با طور این که داری تجربه تو سالومه

.کشیدم سرم باالی تا هم رو پتو و تخت روی پریدم سریع. شنیدم در به و هاش قدم شدن یکنزد صدای کردم حس

.در شدن بسته و... تیک... تاخیر ثانیه چند... کردم فوت رو نفسم... در شدن باز صدای

دکلی صدای تیک، صدای پس. بود خاموش اتاق المپ. آوردم بیرون رو سرم نیست اتاق توی کسی شدم مطمئن وقتی

رد تونستم می تا بودم پررو کم یه کاش. کردم فرو موهام توی و هام دست و نشستم جام توی کالفگی با. بود برق

.بیارم در خیال و فکر از رو شایان شرایطی چنین

اتاق زا اختیار بی رو، به رو اتاق روشن المپ و باز نیمه در دیدن با کردم، باز آرامی به رو در و اومدم پایین تخت از

.باشی سرگرم عمه وسایل و ها عکس با اگر شایان تو و من حال به وای. رفتم رویی به رو اتاق سمت به و شدم خارج

. مداد هل و گذاشتم در روی رو دستم. بود تشخیص قابل راحتی به بغضش اما بود، نامفهوم صداش. ایستادم در پشت

تخت روی قرمز های چشم با که شایان و. موند ثابت بود تخت کنار که رز عمه قدیمی و بزرگ عکس روی نگاهم

. بود نشسته

:گفتم و کردم نگاهش دلخور. کرد زمزمه رو اسمم و آورد باال صورتم تا پام مچ از رو نگاهش

نه؟ مگه... داشتم جایی بی توقع -

شایان. رفتم خواب اتاق سمت به و برداشتم و رسوندم عمه عکس به رو خودم بلند های قدم با. بزنه حرفی خواست تا

. رسوندم خواب اتاق به رو خودم توجه بی من و کرد زمزمه رو اسمم بار چند فقط ناباوری با

به رو اشک به غرق های چشم با و کردم آویزون قبلیش جای از رو عکس و ایستادم توالت میز پشت صندلی روی

:گفتم شایان

.بزن زل بهش و بکش دراز تون دونفره ختت روی راحت خیال با. اینجاست جاش این -

الیح در و رسوندم آشپزخونه به رو خودم. رفتم پایین ها پله از و زدم پسش تندی حرکت با که بگیره و بازوم خواست

بخورم، ای جرعه اینکه از قبل اما آوردم، بیرون یخچال از رو آب بطری شد می افزوده ام گریه شدت به لحظه هر که

. کردم گریه بلند صدای با و گذاشتم میز روی رو سرم و کشید ته یمانرژ ی همه

.برداشت رو خونه کل مهیبی شکستنی صدای که بود نگذشته لحظاتی هنوز

سالن تموم. رسوندم آشپزخونه در به رو خودم لرزون های باقدم و شدم بلند صندلی روی از. شد قطع ام گریه صدای

پله راه باالی سمت به نگاهم. بودن شده شیر خاک و خورد عمه عکس قاب و ای شیشه میز. بود شیشه خرده از پر

.لرزید می خشم از بدنش. کرد می نگاهم قرمز های چشم با شایان شد، کشیده

:گفتم شلی صدای با و دادم قورت رو دهنم آب

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 415: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

415

!!شکستیش؟ -

یا برداره صورتم روی از رو نگاهش اینکه ونبد. بودمش دیده عمرم توی که بود ای صحنه ترین باور قابل غیر نظرم به

. شد سرازیر پایین به و اومد ها پله سمت به بده تغییر رو حالتش کمی حداقل

.برداشتم عقب به قدمی اختیار بی

امشب رفت یادم ساعاتی برای حتی که درگیر ذهنم و بود شلوغ سرم قدر اون و گذاشتم سر پشت رو بدی روز من -

.ودهب رز گل سالگرد

:شد می تر نزدیک من به لحظه به لحظه و رفت می باال داشت صداش تن

دختر؟ کوبی می سرم به رو چی تو -

:گفت بلندی صدای با. کردم می نگاهش و بودم گرفته باال رو سرم بکشم نفس اینکه بدون. رسید من به

.بودم عاشقش -

:داد ادامه تری آروم صدای با و

.ردمک حماقت خاطرش به اما -

:گفت و چسبید محکم رو سرم و برد فرو موهام داخل صورتم طرف دو از و هاش دست

.کن تمومش -

اراده بی. کشید عقب رو سرش گیر نفس و عمیق ای بوسه از بعد و گذاشت هام لب روی و لبهاش و کرد خم رو سرش

:گفتم و گذاشتم هاش دست روی و هام دست

... خواستم نمی... من -

. نگو هیچی -

:گفت پچ پچ شبیه حالتی با و

.هیچی -

.نشوند میز روی و برد آشپزخونه داخل به و کرد بغلم و چسبید رو چپم پای پشت و آورد پایین رو راستش دست و

.بود رز عمه ی شکسته عکس قاب به نگاهم

با و نشست هام لب روی شایان های لب دوباره. کنه می بازی عشق من با داره عشقت سالگردت، شب! عمه بینی می

. کرد بوسیدنم به شروع آتشین اشتیاقی و شور

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 416: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

416

.نکن سرزنشم. ام راضی سازه می من با تو کردن فراموش هوای به داره شایان اگر حتی! ام راضی من! رز گل بینی می

که بعد حظهل چند و بینیم هام، گونه.دراومدن حرکت به صورتم اجزای بقیه روی و شدن جدا من های لب از لبهاش

. کردن گردنم سوزوندن به شروع شایان های بوسه بوسیدم می ناشیانه تونستم می که رو صورتش جای هر منم

نه. هبیفت من با بازیش عشق اولین یاد شبی چنین بار هر بذار گم می خودم با حسودم؟ چقدر بینی می! عمه بینی می

. تو مرگ یاد به

و خواهش تونستم می هنوزم اما زدم زل بهش نگرانی با باشه شده منصرف ترسیدم که من و گرفت فاصله ازم لحظه یه

.ببینم نگاهش توی رو تمنا

.دادم گوش اولم دست و نو لباس شدن پاره صدای به و بستم و هام چشم. نشستن لباسم روی و اومدن جلو دستاش

.نکن نگاهم هم تو. عمه کنم نمی نگاهت

خواست می دلم برعکس. کشیدم نمی خجالت ترسیدم، نمی اصال. بود اومده در گردش به بدنم روی شایان های چشم

.بده ادامه کردن نگاه به بازم

.ببینم خودم به رو شایان کشش داشتم دوست ولی داشتم هام چشم بستن به شدیدی تمایل و بود سنگین سرم

تا کردم می مقاومت سختی به و شدم می رماگ از سرشار لحظه هر من و دراومدن حرکت به بدنم روی شایان دستهای

به رو گرمش های لبخند و بوسید می و هام پلک روی شایان. خماره هام چشم االن بودم مطمئن. نشه بسته هام چشم

. پاشید می صورتم

مگرفت قرار تخت روی که زمانی تا گذشتیم سالن از که مدتی تموم. پیچیدم گردنش دور به و هام دست. کرد بغلم

. بستم و هام چشم

. بودم زده زل شایان به پیروزمندانه لبخند و خمار های چشم با من و آورد در رو پیراهنش

!بردم من رز؟ گل دیدی

:گفت بود افتاده شماره به هاش نفس که حالی در و زد خیمه روم شایان

!ساکتی؟ -

:گفتم و زدم کمرنگی لبخند

بزنم؟ حرفی من که هست احتیاجی -

:چسبوند پیشونیم به رو نیشپیشو

.کن صادر رو اجازه -

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 417: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

417

:گرفت ام خنده

خواهش؟ یا بود دستوری -

:گفت و زد لبخند

.کردم خواهش دستوری -

:گفتم و گرفتم گاز رو لبم. شدم خیره هاش لب به و کردم جمع رو لبخندم

نکنم؟ صادر اگه و -

:گفت و کشید تخت باالی سمت به رو من کمی و رسوند پهلوم به رو هاش دست

.شنوم نمی چیزی دیگه من -

! نیست ترسی!بودم بغلش توی لباس بدون که تر واضح این از اجازه دیگه. نشوندم هاش لب روی رو هام لب و خندیدم

یه کنه می وادارم که قشنگ حس کلی و لذت فقط. نیست هم دار خنده حتی! عزیزم ی برادرزاده مارال، دونی می

.کنم همراهی رو شایان و اشمب جدید ی سالومه

. داشت قلبش توی رو من امشب از که کسی و... من همسر... من مرد

.باشی شایان قلب ی ملکه تونی نمی دیگه که متاسفم و. رز گل ممنونم

«شایان»

بحص و مخوابیدی وقت دیر حسابی من و سالومه دیشب اینکه با. بود نشده هشت هنوز. انداختم مچیم ساعت به نگاهی

.بودم انرژی پر هم خیلی اتفاقا. کردم نمی خستگی احساس اصال اما برم کارگر دنبال تا شدم بلند زود خیلی هم

روی و دادم جا بودم کرده آماده که ای صندوقچه توی هم رو بودن آالتش زیور و آلبوم که رز گل وسایل سری آخرین

.گذاشتم باغ زمین

بکنم؟ بازم یا بسه؟ آقا -

:بستم رو صندوقچه در و انداختم بود کنده من سمت از کمک کمی با کارگر که گودالی به اهینگ

شه؟ می جاش -

:گفت هومی و انداخت بهش نگاهی

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 418: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

418

!مستحق؟ به دین نمی چرا کنین؟ چال رو وسایل و لباس این خواین می چرا حاال! که گیره نمی جا اونقدری -

عشقم و همسر زمانی یه که کسی های لباس! مستحق؟. نگفتم یزیچ و کشیدم دست صندوقچه چوبی سطح روی

!غریبه؟ به ببخشم رو بوده

:گفتم و دادم تکون رو سرم

.کنم چالش دم می ترجیح. نه -

لیک هنوز. گفت می راست. گذاشتم گودال توی و کردم بغل رو صندوقچه بود داده تکیه بیلش دسته به که طور همون

: کردم زمزمه و ایستادم جا همون کارگر کردن راهی و گودال دنکر پر از بعد. داشت جا

باشه؟. نشو دلخور ازم. حساسه روت سالومه که دیدی رز گل -

:دادم ادامه و کشیدم آهی

بذارم و اون بعد و بگیرم براش قشنگ قاب یه دم می قول. کردم رو کار اون که خوام می معذرت هم عکس مورد در-

موافقی؟. بوسم نمی و اون و زنم نمی سر بهش وقت هیچ دیگه فقط... فقط. خوام می عذرتم بازم. امن جای یه

.باشی نشده ناراحت دستم از امیدوارم

: پیچید گوشم توی رز گل آمیز گالیه صدای

.شدی عکس اون عاشق تو کنم می فکر اوقات گاهی شایان؟ دونی می -

!کنی؟ می حسودی هم خودت عکس به تو -

:شون ریختن هم به و رفت فرو موهام توی که دستش یردلپذ حس

.پیشته عکسم چون نشه تنگ واسم دلت تو مُردم روز یه اگه که ترسم می این از -

:چکید ام گونه روی اشک جمله این یادآوری با و

زه؟هنوچی دونی می. کنه آرومم نتونست ای ذره عکست ولی شد تنگ خیلی خیلی برات دلم. رز گل کردی اشتباه -

زدهدوا قراره که بدونم اگر حتی کنم می کارو این هم باز برگرده عقب به زمان اگه. نیستم پشیمون تو با ازدواج از هم

.کنم ازدواج سالومه نام به فرشته یه با بعد سال

با اومدن کنار خوشحالی از یا بود؟ رز گل از خداحافظی خاطر به. کردم نمی درک رو باریدن می که هایی اشک حکمت

احساسم؟

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Page 419: ایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris ... piri(98iia.com).pdfایتشهدون نمجنا ربراک تشهب تشد ارآ لد و satiris |

نودهشتیا انجمن کاربر بهشت دشت آرا دل و satiris| پیری عشق رمان

419

باعث اگه خوام می معذرت. بگذرونی بد من با رو عمرت آخر روزهای شدم باعث اگه خوام می معذرت. گلم خداحافظ

بعد دارم حاال اگر. توئه سالگرد که رفت یادم دیروز اگه خوام می معذرت. شدم جوونیت زیبایی جذب کنی حس شدم

.میارم یاد به سالومه با پیوندم اولین خاطره با رو سالگردت روز بعد به این از و کنم می خاکت دوباره سال دوازده از

.کن دعا برام. کنم بخت خوش رو ات زاده برادر بتونم که کن دعا برام

به که حالی در و بود کشیده دراز آروم. بود خواب هنوز سالومه. رفتم خونه داخل و برگشتم کوتاه درددل این از بعد

.بود زده کنار خودش روی از رو پتو کشید می نفس ای بامزه و نیداشت دوست نحو

!تربیت بی کوچولوی-

و شد اذیت خیلی دیشب من خانومی. نخوره سرما که کشیدم اش چونه پائین تا رو پتو و نشست لبم روی لبخندی

.نشه بد حالش وقت یه که هستم نگرانش امروز تموم نداشتم شک

نفهمید می معصومش صورت از رو قضیه زود اومدن می دنبالش آرایشگاه به رفتن برای که ظهر شیوا و پریسا احتماال

.باشن سالومه مواظب بیشتر خیلی که سپردم می بهشون باید! بهتر. شدیم می زده خجالت حسابی دومون هر و

شریک یه داشتن طعم هردومون زده بند چینی مثل های دل و شده معنی بی ما مشترک زندگی های حجاب همه حاال

.بودن چشیده سخت ای دوره از پس رو خوب همراه و زندگی

و خورد تکون که بودم نیاورده باال رو سرم هنوز اما نشوندم پیشونیش روی قلب صمیم از ای بوسه و شدم خم

:کرد زمزمه گرفته صدایی با سالومه بعد و کردیم نگاه هم به ای لحظه چند. شدن باز چشماش

!بد پسر-

:زدم کنار کرد می اذیتش و بود افتاده چشمش روی که مویی تار و بردم جلو رو تمدس

داری؟ مشکلی! عزیزم هست که همینه-

محبت و عشق از سرشار لبخندی و داد تکون نه نشونه به رو سرش شدن می سرخ که هایی گونه با و آروم سالومه

.نشست دومون هر لب روی

بهشت دشت آرا دل

Satiris

ایانپ

Created in Master PDF Editor - Demo Version

Created in Master PDF Editor - Demo Version