presentación de powerpoint " درک دها وایب ار ریسفت ا ،دش هدنا ارف...

9
درس6 تاریخ8 فوریه2020

Upload: others

Post on 21-Oct-2020

0 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

  • 6درس

    فوریه8تاریخ

    2020

  • ردرنبوکدنَصَ مرگازپسسال23درست

    ضیافتبِلَشصَّر،(میالدازقبل562)سال

    )سالدر(دانیالکتاب5باب)درشدهیاد

    .نمودبرپارا(میالدازقبل539

    در طوووول دو دوره ، بابووول تروووت ر مرانووو

    نبونیووووودوس کوووووه بوووووا نیتووووووکریس، د تووووور

    وی .نبوکدنََصرازدواج کرد ، اداره مو شود

    کتواب 5بواب ) یاد شوده در شهبانوی هماو

    .م باشد( دانیال

    ور را بو ه عنوواو نبونیدوس ، شو بِلَشصَّ

    وی فرمووانروای. نایووب السوولطنه برتماشووت

    .شهر بابل تشت

    وووووووور نیووووووووز هم وووووووووو پوووووووودربزرت بِلَشصَّ

    وی ود .، ش ص مت بر بود(نبوکدنََصر)

    که را ش ست ناپذیرم پنداشت و در رال

    شووهر بابوول ترووت مراصوورن پارسوویاو بووود،

    .برپا نمودضیافت عظیم

  • معبدازکهجامهای دوتاداددستورشرابنوشیدوهنگامبهبِلَشصَّر

    .بنوشنددنهاازتابیاورندرابودندبردهاورشلیم

    فادهاسترقیق دایپرست منظوربهکهابزاریازتستا انهوی

    .کردم استفاده وی دروغیو دایاوپرست برای،شدم

    دهشتفتهکردند،م استفاده"شصتعددمبنای"رو ازبابلیاو

    دموانوعش از وی ، دایاوتمام سا تدربابلیاوکهاست

    .نمودندم استفاده

    از " بابووووول"در زمووووواو د ووووور ، هم نووووویو

    [ جوووام طالیووو ] عناصووور موووذهب رقیقووو

    استفاده واهد کورد، توا همگواو را وادار

    . کند[ناسزا توی ها] به پذیر فریبها (6-4دیات 17م اشفه باب )

  • ناتاه انگشتاو دست انسان پدیدار شد و در برابر "

    و . راغداو بر تچِ دیواِر کاخِ پادشاه نوشتو دغاز کرد

    ." پادشاه دست را که م نوشت م دید(5دیه 5دانیال باب )

    روی دست داشوت بور: دو ضیافت به سبب پدیده ای ماوراء طبیع برهم ورد

    .دیوار م نوشت

    بوا اینروال ، .بِلَشصَّر تمام ر یماو وی را فرا وانود. همگاو ترسیده بودند

    .وی درم ان اشتباه بدنبال ر مت بود

    :وی هدایای ارزشمندی را به عنواو پادا وعده داد

    به نشانۀ عزت سلطنت . جامۀ ارغواو 1.

    به نشانۀ اقتدار. طوق زریو 2.

    پس از نبونیدوس و شو . راکمیت سوم در ممل ت 3. ود

    ال دانیو)درست مثل مناسوبت هوای قبلو در

    ، ر یمووواو ایوووو جهووواو (4و 2بووواب هوووای

    .پیغام داوند نبودندتفسیر قادر به

  • ." را بیاو واهد کردتفسیر اکنوو دانیال فرا وانده شود، و او " (12دیه 5دانیال باب )

    ر یاددور شهبانو وجود ش ص استثنای در ممل ت را ، به بِلَشصَّ

    :شد

    روح / رو وووووووودایاو]" او روح وووووووودایاو قوووووووودوس را دارد ↙"[ داوند

    دارداو دان و بصیرت ↙

    او رئیس ر یماو است↙

    .او قادر به تعبیر رویاها، رل معماها و تشودو تره هاست↙

    دانیوال ) مود دانیال رداقل تا سومیو سال سلطنت بِلَشصَّر به وی دمت ن

    ه بوا اینروال ، پادشوواه تمایول روبرویو بوا کسو کوو(. 27و 1دیوات 8بواب

    . اف ار را مشو م سا ت نداشت

    ور را اتور کسو بتوانود بِ . شهبانو از تأثیر دانیال بر پدر مطلع بود لَشصَّ

    .یاری دهد، او دانیال است

  • عیت بِلَشصَّر وی قبل از تفسیرپیغام ، وض. زیرا تفسیر وی به جهت دریافت هدایا نبود. دانیال پادا پادشاه را َرد نموده

    :را بر او دش ار نمود

    وسووط پادشوواه از سرتذشووت نبوکدنََصوور دتوواه بووود و این ووه طووور پووس از رقووارت تاما بِلَشصَّر از دو درس عبرت نگرفت. داوند، توبه نمود

    وی با ب ررمت به ظروف مقدس، داوند را ترقیر نمود

    دوی دایان که قادر به دیدو، شنیدو و یا اندیشیدو نبودو را م پرستی

    تو وی م دانست که زندت ا وابسطه به داوند است، ول بواز بوه او بو ررمنمود

    به همیو اطر، داوند پیغام ا را به وی فرستاد

  • ." برشووومرده ، برشووومرده ، وزو شوووده ، تقسووویم شوووده"

    پیغوووام بوووه زبووواو درامووو نوشوووته شوووده بوووود و بوووه دسوووان

    . وانده م شد، اما تفسیردو کاردسان نبود

    ه و داوند روزهای سلطنت تو را بر شمرد[. برشمرده]ِمنِه

    .دو را به پایاو رسانده است

    ده در توورازو وزو شووده و نوواق یافووت شوو[. وزو شووده] ثِِقوول

    .ای

    ، و بووه پادشوواه تووو تقسوویم تشووته[ . تقسوویم شووده] پَرسوویو

    .مادها و پارسا داده شده است

    یوورا ز. دانیووال پیغووام را َسووبرد نشوومرد

    .ده بودبِلَشصَّر از رد ود تجاوز کر

    را عووووو وووووی پادشوووواه نگوووور

    .ننمود

    ر وووم وی بایووود در همووواو شوووب اجووورا .میشد

  • دررووووال کووووه مووووردم بابوووول مشووووغول لووووذت از

    ضووویافت بودنووود، پارسوووها نیوووز در روووال رفووور

    کانووال بووه جهووت منروورف سووا تو رود فوورات

    .بودند

    دروازه ای کوه از )دناو از طریق مسویر رود

    دو شوووب ب ووواطر ضووویافت عووواری از نگهبووواو

    بووه رارتوو از دیوارهووا تذشووته و وارد ( بووود

    .شهر شدند

    درسوووت طووو نووود سووواعت شوووهر بوووه تصووورف دردمووود، و

    .بِلَشصَّر کشته شد

    ه کور درپ نبونیدوس بود، و داریوو موادی نیوز بو

    .ماندباق عنواو ر مراو شهر بابل

    ووی بوه داستاو بِلَشصَّر، ایو را به ما م دموزد تا از فرصتهای که داوند بوا ررموت

    .ما عطا م فرماید ، تا نجات او را بپذیریم ، نهایت استفاده را ببریم

  • دش ار ناظرغیبكهكردم تصوربِلَشصَّراندک "

    یاررف هیچاما.بیندم را وی تمثالازشده

    یاهتفت،باشدنشدهثبتدسمان کتابدرکهکاری

    اش عیوضیافتبا داونداین هبا.استنشدهانجام

    ب دستباکهرمزیرروفدواماتشت،ررمتب

    داوندکهدهندم تواه ود،شدندنوشتهجاو

    ازرا یزینیستیمقادرماو.ماستهمۀشاهد

    طفرهویبهپاس گوی ازوسازیم،پنهاو داوند

    انجامکههرکارییاوهستیمکههرجازیرا.رویم

    ".اوییمرستگاریو لقتپاس گویهم ناو،دهیم

    (49،صفره6فصل،اعتدال).وایت.ج .الو