timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

16
ﻓﺎروق ﺷﺎه ﺗﻴﻤﻮر ﻓﺎروق ﺷﺎه ﺗﻴﻤﻮر او ﻫﺎي ﺗﺎﺑﻠﻮ در رﺋﺎﻟﻴﺴﻢ ﺑﺮﺟﺴﺘﺔ ﻫﺎي ﻧﻤﺎ و او ﻫﺎي ﺗﺎﺑﻠﻮ در رﺋﺎﻟﻴﺴﻢ ﺑﺮﺟﺴﺘﺔ ﻫﺎي ﻧﻤﺎ و ﺳﻼم ﻧﻴﻼب ﺳﻼم ﻧﻴﻼب ﺳﻼم ﻧﻴﻼب ﻫﺮ ﺑﺎﺷﺪ آﻣﺎده ﻛﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ داﺷﺘﻪ آزاد ذﻫﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻨﺮي آﺛﺎر از ﺑﺮدن ﻟﺬت ﺑﺮاي دﻫﺪ ﻧﺸﺎن واﻛﻨﺶ ﻣﻜﺘﻮﻣﻲ و ﻇﺮﻳﻒ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻫﺮ ﺑﺮاﺑﺮ در و ﮔﻴﺮد ﺑﺮ را اﺷﺎرﺗﻲ. ﮔﺎﻣﺒﺮﻳﭻ ارﻧﺴﺖ- 1 -

Upload: pendar1

Post on 08-Apr-2016

465 views

Category:

Documents


9 download

TRANSCRIPT

Page 1: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

تيمور شاه فاروقتيمور شاه فاروق

و نما هاي برجستة رئاليسم در تابلو هاي اوو نما هاي برجستة رئاليسم در تابلو هاي او

نيالب سالمنيالب سالمنيالب سالم

براي لذت بردن از آثار هنري بايد ذهن آزاد داشته باشيم كه آماده باشد هر .اشارتي را بر گيرد و در برابر هر هماهنگي ظريف و مكتومي واكنش نشان دهد

ارنست گامبريچ

- 1 -

Page 2: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

1وي شماره تابل

و چپ خانه در دست راست . ميبرد هاي شهر كهنهه مرا به كوچنسلي تابلوخطوط پ، راي اهل ذوق، اهل هنرآشنا ب يك كوچة باريك و، و در ميانهاي كاه گلي و بلند

آسمان پر . استشده ماهرانه رسامي ـ كوچة خرابات ـ و اهل خراباتاهل شعرخميده، يكي سر هاي دو خر با. پران است دو كاغذ يكبوتر هاي سپيد و يك

. دوش در حال گذر از آن كوچه هستند بر دوش و آن ديگر آدمي برخورجين هاي و پتوي سپيدي بر زدهدست ها به شيوة مردان به عقب گره ،مردي هم لنگي بر سر

ي هم با چادري سياه و پوشيده دارد به اين سو مي زن. كوچه روان استدرشانه ) 1 شمارهتابلوي(.آيد

شهر كهنه كه در مورد كوچه هاي افتمز شاد روان احمد علي كهزاد مي ااد متنبه ي :نقل كرده بود

خانه ها با بامهاي گلي و ارسي هاي شبكه دار با رنگهاي مختلف و كهنه، آنقدر در « هم فشرده و با هم چسپيده بودند كه گويي هيچ قدرتي آنها را از هم جدا ساخته

ر شاه فاروق پس كوچه هاي در هم فشرده كه تيمو كوچه،در همين و »... نميتواند

- 2 -

Page 3: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

ساخته اند، در كنار شاعران، كاكه ها و استادان موسيقي را همواره مجذوب خويشكشور ما چون استاد قاسم، استاد نبي گل، استاد نتو، استاد غالم حسين و ده ها آواز

هنوز كه هنوز . خانه داشت دست اول كابل، صوفي عشقري نيز خوان و نوازندةي است، با عبور از كوچه هاي خرابات، شور بازار، مراد خاني، چنداول، باغ عل

معروف صوفي عشقريو شور انگيز بيت آواز مردان،و باغبان كوچه

كه ساقي باده در پيمانه ميريزدبه اين تمكين

رسد تا دور ما ديوار اين ميخانه ميريزد

.سازدر ميدامن همواتر و تازه از دور ها

به ناز و عشوة ساقي از يك سو، در كمال استادي ، عشقري صاحب، در اين بيت اشاره دارد كه با آهسته گي بسيار انجام ميپذيرد،دلربا حين ريختن باده در پيمانه

كه تا ميخانة كوچة خراباتبه ريختن ديوارو از سوي دگر حواله ايست كنايه آميز . خواهد ريخت هم از كهنه گي دراعر، ديوارشنوبت ريختن مي در پيالة

* * *

لو اشاره بو به تاد، كه چاي سبز هيل دارش را سر مي كشدر حالي شاه تيمور شبكه دارش به بيرون متمايل ارسي هاي كه آن خانه يي را: از من ميپرسد د،ميكن

)1 شماره تابلوي(؟ددر اين تابلو مي بيني گشته اند،

- 3 -

Page 4: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

است؟ خانة كي هستبلي، ـ

به ، نوه اش،اين گپ را وحيد جان قاسمي. است، پير خرابات،خانة استاد قاسم* . من گفت

؟ مگر روزگار خانم هاي افغان به ايد خانم را چنين سياه كشيدهچرا چادري اينـ وده است؟ قدر كافي سياه نه ب

دم؟ري سبز مي كشي است براي اين خانم يك چاددل تان. رسم ذغالي است*

و اگر آن چادري را يك كمي از روي آن خانم اگر اين كار را انجام مي داديدـ ماه آن خانم حتما لطف بيشتر پيدا مي صورت با د، تابلوي شمابيچاره پس مي كردي

. كرد

اگر آن خانم بد صورت مي بود، چه؟: ميپرسد شاهتيمور *

چه از رنگ ،دت ماه شب چهارده مي كشيدينم يك صوربه آن خا. شما كه نقاشيدـ هاي شما كم مي شد؟

قبول نه ث باز تاب دهندة واقيعت هاي جامعة ما مگر رسامي هاي مرا منحي* داريد؟

.اليسم سوسياليستي هستيدئـ فراموش كرده بودم، كه شما پيرو مكتب ر

ود مان را گفت و شناز شوخي مي گذريم و : گفتم،در حالي كه هر دو مي خنديديم .هاي شما آغاز ميكنيمرسامي پيرامون

* * *

- 4 -

Page 5: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

فلسفي گرايي، مكتب يا واقع لم جهان را چنان كه ،عاست كه مدعي است رئاليسماين مكتب به . يعني اصالت واقعيت خارجي رياليسم .واقعا هست توصيف مي كند

واژة رياليسم از . وجود جهان خارج و مستقل از ادراك انسان اولويت قايل استاليسم در مقابل ئمكتب ر. كه به معناي واقعيت است مشتق شده است(Real) ال ئر

يعني مكتب كه وجود جهان خارجي را نفي كرده و . مكتب ايده ياليسم قرار دارد .يز را تصورات و خياالت ذهني ميداندهمه چ

مدت زيادي .ن متداول شد به بعد در اروپا و ديگر نقاط جها1840رئاليسم از سال « قرن نوزدهم نگذشته بود كه شارل بودلر شاعر و هنرشناس فرانسوي، در ةاز ميان

را به " قهرماني خاصيت زندگي معاصر" نقاشيهايي را مي ستود كه بتواند1846سال در آن زمان تنها يك نقاش وجود داشت كه برآوردن اين . صف درآوردوكوربه و او كسي جز گوستاف. را اساس ايمان هنري خود قرار ميداد"نيازمندي"

كوربه كه به پرورش روستايي خود مي باليد و در سياست از سوسياليست ها . نبود شرو با نو شيوه ي به 1840-50طرفداري مي كرد، هنر خود را در سالهاي ميان

در زير فشار طغيانهاي انقالبي كه سراسر 1848رمانتيك آغاز كرد، ليكن در سال تاكيدي كه مكتب رومانتيسم بر اهميت : اروپا را فرا گرفته بود، به اين عقيده گراييد

دستاويزي بود براي فرار از واقعيتهاي زمان و او احساس و تخيل مي گذاشت صرفا ةنها به تجربه ي شخصي و بي واسطن امر پيدا كرد كه هنرمند نبايد تاعتقاد به اي

را تصوير كنم، زيرا هرگز آن را به ةمن نمي توانم فرشت: و مي گفتخود تكيه كند!چشم نديده ام

را به معرض نمايش گذاشت، نخستين "سنگ شكنان"هنگامي كه كوربه پرده ي وي دو .او را به طور كامل در بر داشت ةد كه واقعگرايي برنامه ريزي شداثري بو

ديده بود و آنها را سرمشق نقاشي اش قرار ، كار مي كردندييمرد را كه بر جاده .داده بود

- 5 -

Page 6: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

رئاليسم را در آثاري مي توان شناخت كه هنرمند از سطح ظواهر عيني فراتر رفته، مي كند را بيان حقايقي از روابط گوناگون و پوياي انسانها با يكديگر و با محيطشان

. درگير مي شود"انسان چيست و چه مي تواند بشود" ةو به طور كلي با مسئلنقاشاني چون رامبراند، گويا، وانگوگ، پيكاسو، لژه و بسياري از هنرمندان ديگر،

».آثاري واقع گرايانه آفريده اند

2تابلوي شماره

و "بالزاك"در فرانسه از ميتوان ،اليسم در حوزة ادبئاز نماينده گان بزرگ ر را نام "فسكيوداستاي" و "تولستوي" و در روسيه "ديكنز" در انگلستان "استاندال"

.برد

لمهاي فلمهاي مستند و فةلمهاي رئاليستي به دو بخش عمدف در حوزة سينما،« لمهاي رئاليستي عبارت بودند از خصوصيت ف.شوند رئاليستي اجتماعي تقسيم مي

ه به محرومين، توجه به مسائل اجتماعي و به ويژه تعارض هاي ميان عالقه و توج .فرد و جامعه و تجزيه و تحليل افراد در محيط هاي خاص

- 6 -

Page 7: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

به طور مستقيم به پيشرفتهاي اصوال پيدايش رئاليسم در حوزة هنر عكاسي،جالب اين است كه پيدايش رئاليسم به يك ديدگاه .. تكنولوژيك بشر مرتبط است

عكاس معروف آثار رئاليستي .خص با كشف دوربين عكاسي مرتبط استطور مش Dorothea Lange ».جاوداني در زمينه ي عكاسي ارائه كرده است

كه تحصيالت ،، پيرو مكتب رياليسم سوسياليستيفاروق رسام چيره دستشاه تيمور ني هنرمنداآن شماري از اكادميكش را در اين رشته در ماسكو انجام داده است،

كمتر از آن چه در خورش است، رسيده گي صورت از جانب ما است كه به وي او، . منظورم از هنرش قدرداني كردن است،گاهي كه ميگويم رسيده گي. گرفته

استعداد و هنرش را . آن گونه كه خودش نيز ميگويد، به نظريه پردازي نه ميپردازد اگر مي خواهيم، با افكار و .در لباس رسامي هايش در محضر نمايش قرار ميدهد

در آن ها نه تنها . جوع نماييمايش رنا شويم، بايد به نقاشي هانديشه هايش آش . را خواهيم ديدهاوير، بلكه بيشتر از آناتص

مي تاب با وي مي نشينم و گفته هايش را بازصحبت به هر رنگ، خوش وقتم كه پاي .مده

در يك خانوادة شهر باستاني كابلدرآفتابي 1335 در سال فاروقشاه تيمور بتالبه مرض جانكاه محرقه مهنوز دو سال داشت كه . ديده به جهان گشودروشنفكر

در تيمور، . محرقه تيمور كوچك را از زبان گنگ و از گوش نا شنوا ساخت. گرديد شامل مكتب صنايع كابل1343 در سال هنر،شق پدر فقيدش به دانش واثر توجه و ع

فضاي مكتب صميمي و گرم . ير نظر استاد غوث الدين به آموزش پرداختشد و ز و پر تكاپو در بود تا جاي كه تيمور خودش را در آن محيط آسوده از لحاظ فكري

او در . نداولين شكوفه هاي استعدادش در آن جا شكفت. كردة هنر احساس حوزشد و در آن دنياي ميان دنياي زيباي رنگ ها با نخستين الفباي رسامي آشنا

. سپرد،رنگارنگ دل به يك رنگ كه همانا بي رنگي است

- 7 -

Page 8: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

3تابلوي شماره

كه هر چه بي ريا تر و بي رنگ تر دل بدين هنر نهد، به همان پيمانه تيمور آموخت ه رسامي سبك با دست يازيدن ب،بيشتر در ژرفاي آن فرو خواهد رفت و بي دريغ

نه م و احساس بر انگيز است كه همتاي دنياي پر تالط،بال خواهد شد زيرا دنياي هنربوده زبر دستي هنرمندان.دارد و در آن ميتوان دردهاي خويش را فراموش نمود

آنها از . اند و هستند كه درد خويش و جامعة خويش را در آثار شان بيان كردن انداحب دالن و ص و از سوي دگر م مي نهنده مرخويشهاي اين راه از يك سو بر زخم

نازك انديشان را به تماشاي درد هاي برهنه و نيمه برهنة كه ميتوانند در قالب هاي در راه غنامندي هنر، ادب و فرهنگ سرزمين مختلف بيان گردند فرا مي خوانند و

. او چنان كردو . خويش قد مي افرازند

زير تداوي در آن روز ها بود كه. سند فراغت را اخذ نمودفاروق شاه تيموروضع صحيش رو به بهبود ) آفتابي1360سال هاي ( داكتران مجرب آن زمان

و با وي، نستوه. گذاشت و آهسته آهسته با شنيدن ها و گفتن ها در عمل آشنا شد

- 8 -

Page 9: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

صفحة سپيد كاغذ يكي پس از عشق با خطوط پنسلي بازي ميكرد و هنرش را در دل به صفت 1360ي كه داشت، در همان سال ربا استعداد سرشا. ديگر نقش ميكرد

از شاگردان تيمور . استاد در مكتب هنري غالم محمد ميمنه گي به شغل گماشته شدشاه فاروق از آن مكتب ميتوان از فتانه عارفي، قطب الدين ثمر و احسام الدين

. رستاقي نام برد

وروي سابقگيري هنر از راه تحصيل راهي ش دو سال جهت فرا گشتنپس از سپري راه شان را در نمايشگاه ،اليستيك ويئدر جريان تحصيل، رسامي هاي ر. گرديد

ماسكو و شهر هاي كيف،به نحوي كه در تاشكند،. باز كردنديهاي برون مرز وي به نمايش گذاشته پولند، مجارستان و آلمان رسامي هايمختلف كشور هاي

تيمور. دندنموبه سوي خويش جلب زياد از هنر دوستان خارجي را شدند و شمار . به اخذ رشتة ماستري نايل آمد و به زادگاهش بر گشت1368در سال ، فاروقشاه

در نگارستان غالم محمد ميمنه گي به وظيفه اش به حيث گشت به وطنپس از بازديگر در همان زمان بود كه نمايشگاه رسامي هاي وي يكي پشت .استاد ادامه داد

آفرينش گران سرزمين ما ل برگزار گرديد و نامش براي هنر دوستان ودر شهر كاب .آشنا گشت

، ازدواج كرده و صاحب دو فرزند در آلمان به سر ميبرد ترسايي 1992او از سال، شاهخانم تيمور . دخترك دارد طناز به نام نيالب و پسرك شوخ به نام سمير. است

.قدر مينگرديدة به هنر واالي شوهرش به د،خانم طوبا

او با . و آشنا هستمفاروق از سال هاي بسيار بدين سشاه من، با رسامي هاي تيمور .، دعوت كرده استمواره مرا به نمايشگاه هاي خويش هلطف هميشه گي كه دارد،

يكي از آنها . خشيده اند دو تابلوي وي ديوار هاي خانة سادة ما را صفاي خاص ب و آن ديگري تاق موسم زمستان ترسيم مي كند را درشهر كهنة كابلخانه هاي گلي

- 9 -

Page 10: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

تازه يي به خانة ما آمده است، هر گاهي كه مهماني .پر شكوه را در اوج بهاران ظفراين . است، عكس استخيره شده است، تصور كردهپغمان در حالي كه به تاق ظفر

. رسام هنرمند را هويدا ميسازدكمال هنرمندي

باميانتب 4تابلوي شماره

اغلب اشخاص دوست دارند در تابلو ها همان چيزي را ببينند كه دوست دارند در « ما همه زيبايي را در طبيعت دوست داريم و . اين يك ميل طبيعي است. واقعيت ببيند

».بر هنرمنداني كه آن را در آثار شان جلوه گر مي سازند، ارج مي نهيم

اليسم در نقاشي هستيد، شما را ئكه پيرو سبك رچه چيز ديگري در كنار اين : ميپرسم كوچه ها و خانه هاي شهر كهنة كابل باشيد؟ نقاش اين همه ميدارد تا وا

. فضاي واقعي آن دنيا را دوست دارم. من، خانه هاي شهر كهنه را دوست دارم* اين خانه هاي شكسته و در هم فرو .اين خانه ها واقعيت عيني جامعة ما هستند

بيشترين مردم . در خود شان جا داده اندرا ، مردم فقير و سادة زادگاه مان ريخته

- 10 -

Page 11: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

اين خانه ها هويت شهر كابل . افغانستان در همچو خانه ها زيسته بودند و ميزيندكابل روشنفكران، قلم به دستان، هنرمندان و فرهنگيان بي شماري را كه . هستند

هنر دوستان . يش پرورش داده استآشيان شان همچو خانه هاي بوده اند، در خو . هم به اين تابلو ها به ديدة قدر مي نگرند

را ترسيم ميكنيد، از يخانه هاگِلي از گذشت اين همه سال هنوز آنشما كه پسـ چه شيوه يي كار مي گيريد؟

منظورم هست، آيا همه چيز ها را به حافظه داريد؟

از آن . دارم، خودم آورده بودمباكه كس ها و پستكارت هاي كوچك را من ع* از حافظة خودم نيز كار .عكس ها براي رسامي بر تابلو هاي بزرگ استفاده ميكنم

.ميگيرم

نه . پورتريت و مدل بر خورده ام ،ي هاي شما بيشتر به مناظر طبيعمن، در تابلوـ لغزيده ام كه؟

.درست است*

؟مايليدبيشتر به رسامي كدام يك از آنها ـ

اما طبيعت مرا بيشتر به . ارمن رسامي مدل و پورتريت، هر دو را دوست دم* رسامي افسون گري هاي . طبيعت هميشه تازه است و خالق. دانش مي كشسوي

بايد . را به خود مشغول مي داردم ذهن طبيعتزيرا اند؛ منمحركطبيعت .محتاط بودهمزمان سنجش كرد و دربارهء آن انديشيد؛

دشوار تر است؟ دام يك از آنها رسامي كـ

. مدل از همه دشوار تر است براي من،*

- 11 -

Page 12: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

د؟سازتبارز مي م ترخوبرا يك رسام يا نقاش چه فكر ميكنيد؟ كدام بر جسته گيهاـ

داشتن استعداد، فرا گرفتن دروس اكادميك، دانستن و شناختن اناتومي براي * آشنايي با احساس درك آنها، ترسيم فيگور ها، شناختن رنگ هاي سرد و گرم و

كه يك نقاش ، از اساسي ترين بر جسته گي ها تعيين نمودن فاصله ها و تمرين نمودن .خوب بايد از عهدة آنها بر بيايد

فاروق در هامبورگ در سال شاه بازديد كننده گان در يكي از نمايشگاه هاي تيمور

2000

رسامي ميكنيد؟كدام ابزار و رنگهابا ـ

براي رسامي پورتريت ها بيشتر از ذغال و .پنسل، ذغال، رنگ روغني و رنگ آبي *بت تابلوي .پنسل استفاده ميكنم و براي طبيعت و مدل از رنگ روغني و رنگ آبي

را يك بار با استفاده از رنگ هاي روغني و بار ديگر با ) 4تابلوي شماره (باميان . رنگ هاي روغني رسامي نموده ام

هر دو را نزد خود تان داريد؟ـ آيا - 12 -

Page 13: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

.نخير، هر دو به فروش رسيده اند*

، به )3تابلوي شماره (ا غنوده اند ـ در تابلوي كه خانه هاي كهنه در دامنة كوه هشكيبايي و باريك كاري شما بايد، هر چند اين اساس كار شما را تشكيل ميدهد،

. آفرين گفت

من، در آن زمان در وزارت . امي كرده ام رس1356اين تابلو را در سال. تشكر* از پنجره . دلم از فضاي تنگ دفتر هر بار مي گرفت. معارف مصروف كار رسمي بودم

. به بيرون نگاه كردم و همين منظرة را كه شما در تابلو ميبينيد، در برابرم يافتم .پنسل رسامي و رنگها را گرفتم و در آنجا به رسامي پرداختم

داريد؟هم دسترسي هنرديگر ه اي رشتبه كدامـ

. عالقة فراوان دارم و كم و بيش هم دسترسي دارمبه مجسمه سازي*

فكر ميكنم، زماني به من گفته بوديد كه با شيوة رسامي كاريكاتور يا بيان مبالغه ـ آميز هم آشنا هستيد؟

آن زمان و با مطبوعاتابل با رسامي كاريكاتور آشنا هستم كاز من،. درست است* ه با مجالت ژوندون، ميرمن تولنه، هنر، از جمل. در اين زمينه همكاري داشتم

.همكاري دايمي داشتم سباوون و جريده هاي انيس و اخبار هفته

ها؟ن جا بيشتر شرقي ها هستند يا غربي خريداران تابلو هاي شما در ايـ

عالقة فراوان از نمايشگاه آنها با. راستش را بگويم، بيشتر به گفتة شما غربي ها* البته افغانهاي . هاي من ديدن به عمل مي آورند و تابلو ها را خريداري مي كنند

. تابلو هاي من اند اما شمار شان اندك استانخود ما و ايرانيها هم از خريدار

هاي شما به راه افتاده اند؟در كدام شهرها نمايشگاه رساميـ

- 13 -

Page 14: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

ورت، وايمر، هامبورگ، هاربورگ ـ هامبورگ و در دريزدين، ايرفشهر هاي در *قرار است، سال آينده . آلمان و در شهر هاي مختلف در هالندهارينسبورگ

داير گردد كه تاريخ و محل برگزاري دقيق نيست، نمايشگاه ديگرم كه تاكنون .عالقمندان و دوستداران هنرم را سر وقت خبر خواهم كرد

و زيباي شما، نيالب جان هم به رسامي عالقه دارد؟ـ شنيده ام، دخترك هوشيار

سال دارد، با شوق زياد رسامي ميكند و بعضا به من هفتبلي، همنام شما، كه* . كالن كه شدم،از تو خوبتر رسامي ميكنم:گوشزد ميكند

شهر هامبورگ در همان سالشهردار با 1997تيمور شاه فاروق در نمايشگاه در سال

. ي از تابلو هاي او ميافتم كه زماني آن را در نمايشگاه ديده بودمبه ياد يك :خريدارش گشته بودم ولي نه صاحبش

زيبايي طبيعي ديگر، در عالم از خلوت و پشت خانه هاي كهنة شهر كابل يكي در در تابلو كه خيره . د برف رقص كنان در حال ريزشهاي سپيكريستال و آرميده اند

- 14 -

Page 15: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

شهر كهنة كابل در برابر ديده گانت زنده گشته است و نفس مي ، تو گويي، مي شوي در كابل عروس شهر ران انسان آزاد منشنفس كشيدن هزاميشود بر كشد و گواه

ديده پرنده هاي . لمس نماييزنده گي را با چشمانت در آن تابلو ميتواني،. هاغم انگيز ديار غربت بدان سو در پرواز ميشوند و ترا از فضاي » پر پر زنان « گانت،

د و تو آن نسفر ميده ـه من ميشناسمكـ به سوي هاي و هوي شهر افسا نوي كابل مزة شور نخود تر گشته در چتني م كابل را در نظر مجسم ميسازي؛شر و شور مرد

را در چلة زمستان، در دهن و عطر سپندتند و تيز، باقلي گرم و پكوره هاي كچالوهاي حلبي پسر بچه هاي شوخ و نازنين در چهار دور و برت از قوطي را كه دودش

... ميبندد بر كوتاهي بر لبان منجمدت نقش س ميكني و لبخندبلند ميشود، احسا : كه متوجه ميشود، من، با او و حرفهايش نيستم، ميپرسدشاهتيمور

به چه فكر ميكرديد؟ـ

آن را دارد؟ در پاسخش از آن تابلو ميگويم و ميپرسم كه آيا هنوزـ

. هنوز دارمش:ميگويدـ

.در فرصت مناسب مي آيم و ميبرمش. براي من نگهش داريد: برايش ميگويمـ

. درست است:يگويد مـ

از تيمور شاه فاروق به خاطر صحبت بي آاليشانه اش سپاسگزاري ميكنم و برايش . درود ميگوييمبه هم ب. سالمتي، خوشبختي و موفقيت هاي روز افزون تمنا ميكنم

كه با خود را " مسايلي از فرهنگ، هنر و زبان "كتاب ميشوم و بسمن، سوار هنر، « :چشمانم به سخناني چنين بر ميخورند .م و ورق ميزنمنميكداشتم، باز

! فكر كن! اين است[ ت شما ميگذارد و ميگويد در كف دسواقعيت را يكباره و آسانه تجهيز كند بي آنكه بر منبر موعظه بنشيند، حقيقت بهترين هنر آن است ك. !]ببين

سهل و ساده و صادقانه و . را منعكس كند بي آنكه در بارة آن به وراجي بپردازد

- 15 -

Page 16: timoor farouqh تیمورشاه فاروق رسام افغانستان

دلها و مغز ها را پيوند دهد، بند ها را بدرد، تباهي و ستم . مفهوم عميق و گيرا باشد ».را بكوبد

2007 جوالي هامبورگ،

wwwwwwwww...pppeeennndddaaarrr...eeeuuu

- 16 -