kowsarblog.ir · web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت...

92
www.twelveimam313.com ده م دوازما ا ت ی سا313 ت م س ق د از ن ک ی م م ی د ق ت31 ا ت61 ه% ب طل) ک ی های ه ب. ش و ن ل د[ , 11.12.16 22:14 ] # ; ون% ب ا ن خ ف ک_ 31 م ت س ن دو ن م ن233 ه، وزی طI چ م ی دو ن م ن ی که ت ی ع ض ا و% ن; ت ه ز واد که ی خ ی مS ر گ ن% خ ی دل و ل ن خ ردم. ک ن م دعا ش. ی ن م لا سرای% ب م ل ه د ی ازما ه ا ب ک ن م کاز یI خ دازه که ت م لا س ه% ره ی% ب ه و ب ک د ن ل% ت ه ای رف ح ساز ن د% ا ت هاز تI چ ن; سه ی. س ما ه از% وج ب ل% ی ا ق ز یI ج ه زه ی گی% ت م ت م ص ت و ش. سی د ف ک ازه د% و ت. ش ن و% ج ه و. ش% ن وز ب و م واز سره خ% ب; مان ن; ز م واسه ت عه سا ه وزی که دو س ه ی% ون; ی. ش~ ی ی و. ش ک% ت و ش. ل ا% ن نرن; د% بS... ن; های ز از دت. ه س% زدها ی م; ونI جS... ه ب ک. ش مک ک م ت ش وا ج دا خ اومد و از م. ش و ج از نس% ن ه ب ک ن مازی که ه ک% ی. S ش ن ما نن; و ا ا ن می ط و ا ت ی د% خ از د سی هS ی لکی ا ها ت% ب ح م ه و% وج ب ال% ن ن ط د ق ف د و ن ن ز می رف ح ; ها ج ب ها و ز ه ب. ش دا مازی ها و ت ™ی ن ها و ف ع ضن; و و. ش ن لا ک. ش م دام از که م ف ی ع ض زی! گی ن م ی که م ی م ص ت ی شت ه دز% مان; ی ن م ا ه و کاوت و د وش. ه م هS... واد خ ی م ت ی د% م خ هز ما کا% ت خ اد. ن م ن; ون. ش. ش و ج233 ه~ ب ق ر گ و. ش م ی م ص ت ی ی ما ن ز هی ازS که ن ن; ن ی عدا ا% ت( ... ود% ب233 ) م گ ن م; ون برا% ب. ودش ج; ون% ب ز زا از م و سه ت ق ر گ اط% ن ن ازS... وI ات ت% ت ل ع ی ز س ومد... ن م ن. وش ه ه% گه ی دت ت ع ی دو سا ت‡ ک ا ل ت ق خداS... م ت. ش و دا. س · ماز ه... ا سای ق ا اق ن; دز ات می ک م دز ت س. ش تره... خ ی م; مان . ماها ز ش ن; و م واسه ره و دازه ط چ ون; دز% ب ا ن خ ف ک دا ده خ ن% ن ه ون; ی% ج; لان ز؟ ا% ی ج هI ها ج هI چ% ب م: ت ف گ ردم... ک ع م% ج م هن; زا دوز سر ف ت ت ش د ن; زا از ما م و ز ت کی% ت م کازی ت ن و ن ن م ت سی ه زد م ا هازتI چ . ما که ش ن; و م... اگه ده روتI ب ه واسه ب ک ن م. ش لا تام م ن دازه ی که ی ... ز ن; ه ز ون; ی% ج د ن. ش ا% ود ت مان; ز ام زن; ام ا% و زا خ ب م... ی د% ون; ت م ن دا% وخ% وات% ج م ی وا خ ی م وزی طI چ م، ی د% ت...

Upload: others

Post on 25-Dec-2019

1 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

www.twelveimam313.com

دوازده امام قسمت 313سایت از کند می 61تا 31تقدیم

طلبه یک های [22:14 11.12.16, ]دلنوشته

📎🔗🖇📎🔗🖇📎🔗🖇📎🔗🖇

خیابون_ # 31کف

. 233نمیدونستم یه که میخواد جیگر و دل خیلی میکردم دعا سالمتیش برای دلم ته از اما میکنه چیکار دارهچیز یه بگیره تصمیم و دستش کف بذاره جونشو و بشه موتور سوار چطوریه، نمیدونم که وضعیتی با زن

بکشونتشون و دنبالش برن که سالمت به بره و کنه بلند ای حرفه بدنساز تا چهار سه ماشین از توجه قابلبخره زمان من واسه ساعت سه دو که وری یه ...به

... چون کنه کمکش خواستم خدا از و اومد خوشم بسیار میکنه که کاری به ایمانش و اطمینان و جدیت ازها رنج و ها نداشته و ها بیماری و ها ضعف و مشکالتشون از مدام که ضعیف های زن از شدت به مردها

... . میخواد جدیت هم ما کار خب نمیاد خوششون هستند الکی های محبت و توجه دنبال فقط و میزنند حرف ! میگیری که تصمیمی درستی به ایمان هم و ذکاوت و هوش ... ) 233هم تیکه این بعدا بود گرفته تصمیمشو

هنرنمایی (233از میگم براتون خودش زبون از را

... ... ... سریع نمیومد هوش به دیگه ساعت دو یکی تا حداقل داشتم آمارشو افسانه اتاق در کمین در نشستم : ... بنده ... یه جون االن خبر؟ چه ها بچه گفتم کردم جمع هم دور را نفرشون سه و گرفتم ارتباط و تاپ لب

... ... تمام داره که زنی زن یه جون میخره زمان شماها و من واسه داره و خطره در خیابون کف خدا ... دست از را زمان و بکنیم کاری نتونیم هستیم مرد چهارتا که شما و من اگه پرونده واسه میکنه تالشش

... باشید زود زمان امام جان را تو بدیم وجدانمون جواب میخوایم چطوری ...بدیم،

... ... دارن دل و جون از و میکنند تالش دارن خیلی که بود مشخص اما نداد جوابمو کسی نشنیدم صدایی ... ... هم منبعی هیچ به چون کنم صبر نمیتونستم و بود مگسی شرایطم منم خب اما میکشند زحمت

! ... تر طاقت کم و میشم تر عصبی که معلومه اطالعاتی مخزن یا و آرشیو هیچ بدون نداشتم دسترسیمیکنند چیکار بقیه ببینم بشینم دست رو بذارم دست و کنم صبر باید فقط وقتی !میشم

... ... از کرد صدام یکی یهو که میفرستادم صلوات دلم تو داشتم و بودم فکرا همین تو گذشت تقریبتا ربع یه ... دادم جوابش و گرفتم ارتباط فورا بود هویت تشخیص :دایره

... جان: » درخدمتم !«من

Page 2: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

تاجزاده؟: » گفتی !«گفت

! چطور؟: » آره !«من

... ... ... تاجزاده: » رامین تاجزاده باشه خودش کنم فکر ... 47گفت فرزند دو و همسر یک دارای ساله ... ... حاال ... همین تا و نبوده بیکار کال کاری و تحصیلی رزومه از ماشالله حقوق ارشد کارشناسی دختر

.............. ... و و و سازمان کنترل و بازرسی بخش مدیریت مسئولیتش آخریش داشته هم مهم پست چندین»

... ... « : این میکنی فکر چرا سیستمم رو بفرست عکسشو لطفا هاست کلفت دم اون از پس گفتم مناست؟ تاجزاده !«همون

... اینه: » هم علتش باشه خودش میتونه که شده یقین واسم تقریبا آوردی، اینا و عربی زبون اسم چون گفتکشورای خوراکش و بوده هم خودشون سازمان الملل بین ارتباطات کمیته مسئول تاجزاده رامین این که

... مونده باز همه دهن که کنه جذب عربی گذار سرمایه و بشه مچ بوده تونسته عربها با اینقدر بوده عربی .............. ... ثابت... پای که فهمیدیم شده مشخص که حاال که پروژه بوده مشهد تو هم نمونش یه بوده

بودند اماراتی و سعودی های عرب پروژه، اون گذاری !«سرمایه

... ... « : ... کنی؟ هک واسم را ایمیلش نمیتونی بده خیرت خدا زمان امام با اجرت گفتم بود مونده باز !«دهنم

! و: » اومدیم پات پیش بذارم بهتر راه یه بتونم شاید کنم، هک ایمیلش میخوای چی واسه بدونم اگه گفت ! . درسته؟ نداریم وقت که ما بود تبلیغات و پرت و چرت از پر «ایمیلش

... ... نه؟: » یا داره چی هر حاال نمیدونم یا کاری قرار یا سفر برنامه ببینم میخوام درسته دقیقا «گفتم

... ... میکنم: » خبرت حراستش کارتابل برم بذار کرد حلش هوایی سازمان طریق از میشه که این خب گفت!«یاعلی

« : ... ... میره داره شب فردا گفت و خطم پشت اومد گذشت دقیقه هفت شیش شاید نیارم درد سرتون ...! ... ... ... اینکه... مثل نه میبینم؟ درست دارم یا میکنم اشتباه کن صبر حدودا چون نیست هم تنها پاکستان

حدودا... کنم فکر !!!20درسته ... یکیه رزرواسیونشون شماره آخر رقم سه چون باشه داشته همراه هم نفرهم به نزدیک رهگیری شماره با اما شرکت دو یا یک !!«از

Page 3: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! کنی؟: » پیدا واسم پروازشون در خالی جا یه میتونی ببین ای معرکه تو !«گفتم

پاکستان؟: » ایشالله؟ کجا «گفت

! ! ! منتظرم: » باش زود دیگه آره تاکستان په نه په .«گفتم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:15 11.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 32کف

خط رو رفتم میکرد، رزرو واسم داشت اون :» 233تا موقعیت؟ ... 233گفتم ... اگر... 233اعالم لطفابده جواب داری !«شرایطش

« : ... ... ... ها بچه گفتم ادارمون یافته سازمان جرائم های بچه خط رو رفتم گرفتم دلشوره نشنیدم جوابیپاکستان؟ میره داره کیا با تاجزاده بفهمید «میتونید

... مسافرا: » ... لیست چون نداره کاری کردیم دریافت هویت تشخیص اطالعات تمام االن همین گفتند ... نیست؟ یا هست بگم تا هستی کی دنبال بگو هست «روبروم

نه؟: » یا هست افسانه یا رویا نام به خانمی اسم ببین !«گفتم

... ... ... هستند: » آره افسانه و رویا هست دوتاشون اسم آره !«گفتند

خط رو رفتم : » 233دوباره ... 233گفتم ... موقعیت اعالم میکنم هستم 233خواهش تو !«با

Page 4: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

نه؟... یا است زنده بدونم حداقل که نیومد هم سایلنتیکشن صدای حتی !هیچی

« : ... ... نه؟ یا میده جا شد؟ چی ها بچه گفتم تشخیص دایره خط رو رفتم میشدم دیوونه «داشتم

... ... ! به: » بشه شاید راستی بفرستمت پروازی پای میتونم ببینم نیست خبری هیچ که حاال تا حاجی نه گفتند ! کنم؟ هماهنگ میخوای بری پرواز امنیت های بچه از یکی «جای

... ... ... ... ! یه: » باید دیده منو افسانه من خدای وای دیده منو افسانه اومد یادم چیزی یه راستی نه وای گفتم ... برم من بجاش تا بره نتونه افسانه که کنیم کاری یه باید نیاد افسانه که کنیم !«کاری

. ! را: » شما اون چی؟ رویا راستی کنم هماهنگ پرواز امنیت های بچه تا بگو خواستی اگر اما دانی خود گفت!«ندیده؟

خط رو رفتم : »233دوباره گفتم ... بیداد و داد ! 233با کن 233موقعیت اعالم را !«موقعیتت

... ... ... به... پاش رویا اگه خب میموند افسانه باید که میدونستم فقط کردم تمرکز کم یه نبود خبری هیچی ... نمیتونستیم دستگیر و جلب را افسانه بدبختانه میکردند ترخیصش راحت بده، رضایت و برسه بیمارستان

چه نبود معلوم میرسید، بقیه و تاجزاده و کوروش به خبرش اگر هم و نداشت شاکی هم چون بکنیمبگیرن !تصمیمی

داشتیم خوبی اطالعات الحمدلله میکردیم؟ وارد بهش ضعف و بیهوشی چقدر میکردم؟ چیکارش باید خب . بودیم... کرده مطرح افشین درباره مسئله صورت تا سه االن ما چون بود افشین من مشکل بزرگترین اما ! . بی و آمپاس تو گذاشتیم هم مادرش مرده افشین گفتیم خواهرش به بگیریم اطالعات ذره یه بتونیم که

! مادرش و خواهر که نمیدونه و میکشه نقشه کوروش واسه داره هم افشین خود پسرش و دختر از خبری ! هم خواهرش و مادر ناپاکی کینه خاطر به که کنیم متقاعدش جوری تونستیم فقط هستند وضعیتی چه در

اینجور از و تالفی و باشه نگرانش مثال که بگیره ارتباط باهاشون نخواد و باشه قهر باهاشون مثال شده، کهها ...قصه

نه و میشد آب و نون نه من برای هیچکدومش اینا با 233اما تهرون پلوغ و شلوغ خیابونی کف داشت کهمیکرد نرم پنجه و دست ...مرگ

... ... میکرد جمع ارتباطاتش و تاجزاده درباره بیشتری استعالمات داشت هویت تشخیص بودم فکرا همین تو... : ... نیست کاری ماموریت یه تاجزاده پاکستان گفتند بود جالب که گفتند چیزی یه یافته سازمان های بچه

... یقین برام داشت سیستمم روی فرستادند بود نوشته ادارشون واسه که هم مرخصیش برگه عکس حتیمیره مدلینگ و شو تیم یه با خودش داره پاشده سال وقت این که دارن ای گنده مالقات که میشد حاصل

Page 5: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... باشه... داشته نمیکنم فکر که ربطی البته و ای هسته مسئله سر پاکستان افتضاح با مخصوصا پاکستان ... بود... مشکل خیلی احتماالت همه تحلیل میکردم قاطی داشتم ...نمیدونم

... ... ... شنیدم وقتی شدم آروم بعدش اما باال رفت فشارم اولش شد مشغول خطم اومد صدایی یه یهو که ! « : قربان گفت ... 233که ... ... ضربه دوتاشون توسرشون خاک کردند تصادف جنازه شبه چهارتا با هستم

... ... ... ... ... میکنه تموم بیمارستان نمیکشونه میمیره کم کم داره هم یکیشون است زنده رویا شده مغزیمیفرمایید؟ دستور چه !«قربان

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

📎🔗🖇📎🔗🖇📎🔗🖇📎🔗🖇

طلبه یک های [22:13 12.12.16, ]دلنوشته

🖇✈ 🖇🖇🖇✈ 🖇🖇🖇✈ 🛫🛫

خیابون_ # 33کف

صدای که شدم خوشحال . 233خیلی « : . چقدر رویا وضعیت سالمید خودتون که الحمدلله گفتم شنیدم رامیشه؟! سرپا !«خرابه؟

233 . . « : از کنه زندگی و بره راه آسوده و راحت بتونه زودیا این به نکنم فکر اما دقیق نمیدونم گفت تردید باداشت زیادی خونریزی شدم رد که .«کنارش

! ... . ! کجایید؟: » االن شما راستی رفتند که بیمارستانی هر باشید مراقبشون دور از خوب بسیار گفتمچیه؟ «موقعیتتون

! ... . میبینم: » قربان هست افسانه که بیمارستانی بیاره را اینا آمبوالنس نکنم فکر نیستیم شما محدوده گفت ... ... دنبالشون؟ برم میکنند آمبوالنسش سوار دارن میخوره تکون داره رویا «که

Page 6: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... چشم: » فعال اما داریم تری مهم کارای و نداریم کاری دختر و مادر این با خیلی دیگه هرچند آره گفتم ! تمام کنید چیکار بگم بهتون تا برندارید .«ازشون

تعقیب داشتن وقتی بگیرن، 233ظاهرا پس ازش بوده، برداشته که را اونا از یکی گوشی تا میکردنمغزی ضربه سبب که میزنه راستشون سمت به محکم ماشینی ها فرعی از یکی از و بوده زیاد سرعتشون

: ! خدا خوبه کار میگن که اینجاست میشه رویا زیاد های جراحت و دیگه یکی شدن الش و آش و نفر دو شدنکنه !درست

» « . گام به گام روش از باید و نبود خالی هم خیلی دستمون دیگه میشد عوض ماموریت فاز باید خبببینیم میرفتیم دنبالشون پرونده تحقیقات مراحل تکمیل برای شده که هم دنیا هرجای تا و میکردیم استفاده

وصله؟ کیا به آبها طرف اون از دمشون و قراره چه از !اوضاع

! یکی که سنگین اینقدر هست سنگین و کلفت دمشون خیلی ظاهرا که داخل طرف از ینی طرف، این ازنظامشون پیاده ملی، ادارات ترین شاخ از یکی مدیریت حد در باال خدمتی سابقه اون با تاجزاده رامین مثل

برمیگردونه و خارج میبره برمیداره را مردم دختر و زن حتی و !!هست

ما های بچه وقتی که است جدی باال سطوح در نفوذ مسئله جوری که بگم میتونستم کی به را درد این آخهنابودی و امحاء حال در پرونده بار دو یکی کردیم احساس بودند، تاجزاده درباره تحقیقات تکمیل حال در

تا! کشید طول و شد باز دیر پرونده این مدارک و اسناد صفحه بار دو یکی چرا و بود کجا از مشکل است ... بگذریم نمیدونم هنوز را بشه !!آپلود

. . . دیگه که رویا هم و بود منتظرم افشین هم و میکردم افسانه حال به فکری یه باید هم داشتم کار خیلی ... آدم چندتا و سرنخ تا سه دو آسمون از یهو چون شد عوض یهو شرایطمون کنم؟ چیکارش نمیدونستم

... ... تا هفت شیش میشه عبارتی به هم یلچماق تا سه و رویا و افسانه و افشین ینی سرم رو بودن ریخته ! میشد نه و داشتم جلبشون برای پسند محکمه و معتبر مدرک نه بودند مونده دستم رو پرونده این در آدم

نگفت هیچی و رد کنارشون از راحتی !به

. هرچی بشینه اصال نگذره بد افشین به که کردم هماهنگ مشاوره مرکز های بچه با سریعا اول مرحله در ( . اعترافات و ها صحبت متن بیاد گیرمون سرنخ بازم شاید هم و نره سر حوصلش هم تا بنویسه را میدونه

مرکز در افشین معنوی سالمت بازگرداندن و اقامت مدت طول در گزارش، این اولیه صفحات در افشین). شد آوری جمع و نوشته اداره مشاوره

... ... چی ... تکلیف برگردیم پر دست با پاکستان از نتونستیم و اومدیم چون داشتیم کار رویا با رویا اما و ... و! اومدیم یا شد دیوونه کردیم، وارد بهش که احساسی شوک خاطر به مردم دختر و اومدیم مثال یا بود؟

... ... دیگه مشکل تا هزار و اومدیم بشه افسرده خواست اصال یا کرد سکته و داد دست بهش قلبی حمله ! ... هیچکس که معلومه خب برسه؟ بهش میتونست کی مامانش از بهتر اومد !پیش

Page 7: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

دردمون به بیشتر شاید اصال میکنند؟ چیکار ببینیم برسونیم بهم را مامانش و افسانه که بود این راه بهترین ... همه .... بی لعنتی کوروش همین با کن ول را دیگه آدم سری یه دیگه آدم سری یه به تونستیم و خوردند

کنه؟ لینک کوروش به را ما و بگیره ارتباط میتونست کسی چه چیز

. . خاطر به بدهند آرامش هم به بتونن و برسن هم به بذارم بذارم راحت مامانشو و افسانه گرفتم تصمیمکه بیمارستانی بیاریمشون بتونیم تا نکنند پذیرش را اونا که بگن اونجا بیمارستان به دادم دستور فورا همین

! و مامور و دوربین هم اونا های اتاق و طبقه اون کل هست هم ...افسانه

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:14 12.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 34کف

. ! هم هامون بچه برگردم من تا بشن خوب و باشن خوش فعال برن نفر سه اون کنترل و مدیریت از این... و میان اونا مالقات به که آدمایی و ها ایمیل و ها پیامک تا گرفته ها تماس از میتونن تا و نیستن بیکار

میکنند جمع .اطالعات

... چون و میریم داریم چی برای و کجاست نمیدونیم که جایی و فرداعصرش پرواز و موندیم ما حاال خب ... و امضا با خودم را و ها نامه و دستورات تمام باید بودم، خودم پرونده این سرتیم و مستقیم مامور

. . تا میگم را بعضیاش فهرست فقط من نیست که بازی شوخی چون میدادم انجام مستقیمم درخواست ... مملکت در باید باالخره و نیست و گریز و تعقیب و هیجان ما های پرونده و ها ماموریت همیشه بدونین

ببریم پیش را کارها مون زده .بروکراسی

: تایید کشور، از خارج ماموریت برگ تقاضای تحویل و تهیه بود قرار این از میکردم باید که کارهایی فهرستاطالعات مخزن در ثبت و پرواز رهگیری شماره کنترل بلیط، تهیه مذکور، تقاضای ثبت ماموریت، تقاضایحفاظت، تاییدیه اخذ الخروجی، ممنوع تیک شدن برداشته جهت هماهنگی ویزا، ثبت و تهیه اداره، شخصی

جهت نامه معرفی و ثبت اینترپل، پلیس با هماهنگی مباشر، غیر و مباشر مامور جهت ماموریت فرم تهیه .......... نقدینگی دریافت جهت هماهنگی پاکستانی، های بچه و اداره با هماهنگی اسلحه، حمل مجوز دریافتدیگه مسئله صدها و خودرو، دریافت جهت هماهنگی اسکان، جهت هماهنگی ماموریت، جاریه مخارج ...و

Page 8: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

حدودا طول در موارد این !! 30همه برای که ماموریتی چنین برای بود خوبی رکورد گرفت صورت ساعت . نبود مشخص و داشت ابهام برامون چیز همه هنوز اینقدر داشت قرار ابهام از غباری و گرد در مون همه

از » خروج مجوز اخذ تقاضای فرم در نمیدونستم واقعا که بیاد سرمون به چی قراره و هستیم چی دنبال » بنویسم؟« » باید چی ماموریت این ضرورت تبیین و !کشور

... ... کل مانیفست ها بچه از یکی فرودگاه رفتم پرواز از قبل ساعت دو نیارم درد به سرتون خالصه. ... کردیم رصد و چک فرودگاه انتظار سالن داخلی دوربین توسط را تکشون به تک داد بهم را مسافران

اون کل طول در اینکه . 30ضمن االن که حیف داشتم هم تاجزاده لحظه به لحظه آمار گفتم، که ساعتیساعت تا و داشت قرار کیا با تاجزاده پرواز، از قبل شب دقیقا بگم نیست جمع 11صالح کی خونه شب،

بودند !شده

... ... ... چون نیست هم خاصی خیلی چیز حاال داشت تاخیر ساعت یک پرواز بودند اومده همه مسافرا خبمیخندند بهت شدی، شاکی رفتی اگه که طبیعیه جوری ایران، پروازهای بیشتر در تاخیر ساعت !!یک

... و پرواز این در دختر و زن زیاد تعداد وضعیت این با حاال که بودیم فکر تو خیلی ما براتون نگفتم راستیکه کنیم چیکار باید و چیه تکلیفمون ماموریت، طول در زنانه های نقش اومدن پیش و ها درگیری احتمال

باشم داشته خودم با مکمل مامور هم و نباشم تنها دست !هم

... از که هایی قابلیت تمام با کرد خطور ذهنم به نفر یه فقط بودم، 233من دیده روز سه دو اون طول در ... ... میگفتن چون نمیشد موافقت چندان اولش نوشتم اداره پیاده یگان از را ماموریتش درخواست فرم

. ... و افسانه چون کردم راضیشون باالخره اما و هست خیابونی نیروی و نداره مرزی برون ماموریت تجربه ! بتونم که دادم ترتیبی سریع منم داشتند خالی نفر دو برای جا بودند، نیومده هم این 233رویا در را

باشم داشته .ماموریت

که شد سبب دیگه، ساعت نیم عالوه به تاخیر، ساعت را 233یک پیاده یگان رضایت بتونه آخر دقایق در . ببینم داشتم دوس برسونه پرواز به خودشو و کنه ... 233جلب و داشته گریز و شده موتور سوار هم که کیه

سابقه ... 5هم بودن نوشته پروندش در و هست درگیری عشق هم و داشته موثر و موفق پیاده خدمت سالشلیک به قادر اما میکنه مبارزه خالی دست معموال طول 20که در تیرانداز تک اصابت 30گلوله و ثانیه

... !! هم و هست نظامی 27موثر های یگان از یکی ارکان از حاضر حال در هم شوهرش و هست سالش ... ... غدیریه خطبه حافظ که بود نوشته عقیدتیش پرونده در کنار به اینا داره هم قلو دو پسر تا دو و هست

هست هم کامل صورت به فدکیه خطبه و کامل صورت !!به

... ... ... ... یک حتی بدون فاطمی چادری با معمولی بسیار ظاهری با حیا با و جدی بسیار چهارشونه خانمی ... « : ... علیکم سالم گفت مردانه نسبتا صدایی با و فرودگاه سالن دوربین اتاق داخل اومد دستی 233ساک

الله... ... بسم مطهره عملیاتی نام با !«هستم

Page 9: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

🖇✈ 🖇🖇✈ 🖇🖇✈ 🖇🖇✈ 🛫

طلبه یک های [22:24 13.12.16, ]دلنوشته

🖇🚀🖇🚀🖇🚀🖇🚀🖇🚀🖇🚀

خیابون_ # 35کف

مراجعه ... ... دو خروجی به پرواز کارت دریافت جهت آباد اسالم مقصد به تهران از شماره پرواز مسافران!فرمایند

شنیدیم، اینو ! 233تا « : بشم آماده برم نشده دیر تا بدید اجازه قربان گفت مطهره همون !«یا

. بفرمایید: » میکنم خواهش !«گفتم

... ! ... و مانتو با تیپی و وضع چه با برگشت دقیقه پنج حدود از بعد و رفت پرواز امنیت خواهران قسمت به ... ... ... ... اون با حف چادر بدون اندک بسیار آرایش اندکی با اسالمی و پوشیده کامال اما معمولی روسری ... ذهنم. به و توجه جلب عدم و امنیتی مسائل این رعایت اصال که بودم خودم مسائل درگیر من اینقدر بود

اما. فکر 233نمیومد کسی اصال که شد ظاهر تیپی با و کرد رعایت را موارد این کامل اشراف با و خوبی بهنکنه خطور ذهنش به .مشکوکی

. و من صتدلی شدیم هواپیما سوار طبیعی . 233خیلی . پرواز مسیر کل در بود بهش حواسم اما نبود هم کنار ... ... ... ... بیرون میزد ورق روزنامه نخورد آب جز به هیچی نخوابید اصال کشید طول ساعت سه حدودا که

... میخوند قرآن و بود مشغول داشت که جیبی کوچیک قرآن به هم بقیش میکرد .نگاه

... ... ... شد هواپیما سوار زن تا دو همراه به اسپرت حدودا و رسمی غیر تیپ با تاجزاده رامین تاجزاده اما و ... بودند دخترانی و ها زن همشون اطرافش میکرد شوخی و میزد حرف گاهی خودش اطراف های ردیف با ... اینقدر میداد بقیه به تهوع حالت داشت متفاوتشون های ادکلن و آرایشی لوازم انواع کثافت و گند بوی که

Page 10: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

و تیپ چه با دیگه دارند، که شوهایی و عروسی مراسم تو اینا بودم مونده که داشتند ای زننده وضعیتمیشند؟ حاضر !ظاهری

! کیف بعضیاشون حتی کردند حجاب کشف همشون متاسفانه که بودیم نشده خارج تهران فرودگاه از هنوز ! آور چندش وضعشون اینقدر که میاوردم در شاخ داشتم کردند آرایش به شروع و بیرون آوردند میکاپشون ... بدید اجازه حداقل میگفتند بهشون دادند تذکر بهشون بار سه دو هواپیما میهماندار های خانم حتی که بود

!! حرفها این به گوششون اونا اما بدید انجام دارین دوس کاری هر بعدش بشیم، خارج ایران آسمان ازنبود .بدهکار

که بود اینجا .233جالب . قبلی برنامه یا و هماهنگی گونه هیچ بدون بود نشسته دخترها و ها زن اون بین... . « : الهور و کراچی میرفتند درآوردن پول برای نبود دشوار چندان آنالیزشون گفت پرسیدم، ازش که بعدا

... زیادی های حرف و ها خنده که داشتند شعف و شوق بعضیاشون اینقدر مدلینگ و شو برای میرن دارن . از قبل و شب اول همون داشتم، دید اونها روی من که نفری ده از میکردند عصبی های شوخی و میزدند

! تمام در میکردند تعارف هم دوستاشون بقیه به حتی و خوردند جلوگیری قرص هواپیما، پذیرایی صرفهای شوخی مشغول را پرواز مدت بقیه و کرد شوخی بقیه با گاهی فقط تاجزاده رامین پرواز، این طول

. ! مریض میدم احتمال بودند خواب مدام ها زن از نفر دو بود دستش کنار جوان دختر با جسمی و رکیکو نداشتند طبیعی حالت چندان و ...«بودند

. . . و ادارات کال بودم شنیده میرفتم اونجا به که بود اولم بار برای پاکستان پایتخت رسیدیم آباد اسالم به . ... عمده که میگفتن هایی بچه اینو نیستند و دلسوزی و همکاری اهل چندان اونجا امنیتی های دستگاه

. مربوط اولیه کارهای درگیر خودمو نمیتونستم هست پاکستان شهرهای دیگر و آباد اسالم به اونا ماموریت . که دخترایی و ها زن با تاجزاده که دیدم گرفتیم، تحویل را وسایلمون و رسیدیم تا چون بکنم خودمون بهشدند توریستی های باس مینی از یکی سوار راحت، و شیک خیلی و رفتند خروج درب طرف به بود، باهاش

بود منتظرشون و بود اومده اونا برای اصال !که

و شده ریزی برنامه نحو بهترین به قبل از براشون چیز همه که فهمیدم ورودشون بدو استقبال همین از کالبخوره تکون دلشون تو آب نیست .قرار

. و من ینی گرفتیم ماشین تا دو هم . 233ما فعال شدیم مجبور بودیم تماس در هم با اما شدیم هم از جدا . جداگانه و شدیم سوار وقتی بکنیم اختصاصی ماشین حال به فکری یه بعدا تا بگیریم فرودگاه ماشین

کردیم، و 233تعقیبشون کرد اشاره خوبی نکته به و گرفت تماس ! حدودا: » تعدادشون فرمودید شما قربان ... 20گفت ... نفر بیست شمردم چشمی من اما هست نفر

دقیقا... تاجزاده 24نبودند خود با که بود زن میشدند 25تا !«نفر

« : ... کرده؟ مشغول را ذهنتون خاصی چیز گفتم رفتم فکر تو لحظه «یه

Page 11: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

تعداد: » بودند تونسته اداره های بچه گفتید، شما که اونجوری اما نمیدونم اون 20گفت طریق از را زن تااالن ... اما هستند هم با که بفهمند و کنند رصد بود، چی اسمش نیست یادم االن که ای زن 24شماره تا

باشه... داشته خاصی نکته شاید گفتم !«شدند

درباره وقع، ما شرح ضمن و دادم اداره به پیامی کردم 4فورا استعالم هم اضافه .نفر

بود �� اداره با شاهرودی شهید ارتباط و گزارش آخرین �😔�.این

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:59 13.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 36کف

. خانوادگی نام و نام ذکر از که شرمندم بود شاهرودی شهید گفتاری و نوشتاری جمالت آخرین قبل، جمالتمعذورم تر مهم مصالح و ها محدودیت خاطر به بزرگوار شهید آن .حقیقی

. و شاهرودی از اطالعی هیچ میبردند سر به محض خبری بی در همه روز سه .233حدود نبوده دست درو شاهرودی سرنوشت و احوال جویای شدت به مرزی برون شرق شمال شاخه های . 233بچه اینقدر بودند

از عملیات این برای تری دقیق طراحی فرصت که افتاده اتفاق سریع و بوده خورده گره هم به چیز همه . و مکمل مامور از و بشه مفقود ماموری راحتی همین به که نداشته سابقه چندان وگرنه نداشتند قبل

باشند نداشته اطالعی هم !دستیار

عملیات و طراحی یگان و پیاده یگان های بچه به استرسی پر و سخت روزهای میکنند، نقل که اونطوری . وگرنه... نبودم شرایط اون در که میکنم شکر را خدا مینویسم، را چیزا این دارم که االن بوده گذشته و

باشه؟ چی باید العملم عکس نمیدونستم !واقعا

اینکه های 79تا بچه از یکی سیستم روی پیامی شاهرودی، گزارش و مکالمه آخرین از پس ساعتکانال طریق از اداره .... DFG123 مخابرات « : داشتیم یاری چشم یاران ز ما بوده نوشته که اومده خارجی

پنداشتیم می آنچه بود غلط !«خود

Page 12: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. بانوان گردان کدهای به مربوط که میفهمند میشه مرحله وارد رمزگشا تیم پیام، این دریافت محض به . که میفهمند است پیاده . 233یگان میدن نشون بهش را جمله و میخوان را کارشناسشون فورا داده .پیام

! « : بسیار نکته چندتا خطر ینی این میگه نگرانی حالت با و میشه عوض رنگش بانوان گردان کارشناس ... ... احساس اینکه دوم شده قطع ارتباطش و بشه لینک شاهرودی با نتونسته اینکه اول داره کننده نگران

... موقعیتش و جان به نسبت جدی تهدید احساس و احتمال یا و شده تهدید اینکه سوم میکنه بالتکلیفی ... هم... ... پیام مبدا به نسبت کنم فکر ولی نباشه درست حدسم امیدوارم اما نمیدونم بدتر همش از داره

میکنه ناامنی !!!«احساس

... . . سرتیم بدون غریب کشور تو نکنه کسی نصیب خدا میکردن تجربه داشتن را اسفباری شرایط واقعا ... ... و... تردد جواز و ها نامه همه ارتباطی های کانال به اعتماد بدون عملیاتی نامشخص اهداف با عملیات

» « ... باشی زن که این بدتر همش از زده غیبش االن باشه کسی دست چی !!همه

... فرصت ساعت دو تا فقط میاد، الذکر فوق کانال به پیامی وقتی نبود خبری کال که شاهرودی از . کردند کارو این میکنه مسدودش و میدونه نامعتبر را دهنده پیام شخص کانال، اون وگرنه دارید پاسخگویی

بشه شدنش تر امن سبب ارتباطیش محدودیت و درآورد حفره ازش نشه .تا

. با ارتباط محض به کنند حفظ لینکشو بتونن و بدن جوابشو بودند تونسته موقع به ها بچه ، 233الحمدللهو میخوان ماموریت کلمه و عبور رمز .233ازش خودشه که میفهمند و میده ارائه را درست جواب هم

...... « : زن علی خانه در مسکین گدای ای نرو میفرستند را بیت این براش و میکنند خبر را پیاده کارشناسگدایان خانه در بیاید خودش علی !«که

میزان 22حدود و ها واسطه و امنیت بابت از را خیالش کامال و میرسونند بهش بیت این توسط پیام تامیرسونند بهش را باشه الزمش که چیزایی خالصه و .دسترسی

هویت . ... ... 233الحمدلله پلیس الله اال اله ال اما بدن ادامه را عملیات همون با که میذارن قرار و شد تاییداز روز چهار از پس که جسدی شناسایی و تشخیص برای باید که میده خبر ایران سفارت به آباد اسالم

. را سفارت چرا حاال کنند مراجعه قانونی پزشک سازمان به بوده، گذشته شاهرودی با مکالممون آخرین... بماند حرفها این و بوده شده ضبط و کشف شهری های دوربین کدوم طریق از و شد چطور و کردن خبر

نیست توضیحش ضرورت و .فرصت

... ... خیلی میگم اینو ببخشید نیست خودش که میبینند میرن، شناسایی برای وقتی که بگم همینو اما ... بودند نتونسته چهره طریق از که بود ریخته بهم اش چهره اینقدر اما بخونین اینارو مجبورین که شرمندم

: ... ... که گفتم بودند کرده پیداش آباد اسالم حومه متروک های رودخانه از یکی توی کیه؟ که بشناسنش

Page 13: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... ... ... را میت این شکم میگم اینو که شرمندم میگم بازم داشت ما برای پیامی اما نبود شاهرودی شهیدبودند گذاشته قلب یک و گوش یک و چشم یک شکمش درون و بودن کرده !!خالی

و بودند گذاشته میت یه شکم درون را عضو سه این برنامه با اما وحشیانه که بود مشخص آثارش از ... آزمایشات و تطبیق از پس بودند کسی DNA فرستاده به متعلق شده، جدا اعضای اون که شد مشخص

عزیز شاهرودی شهید جز �😭�‼ نیست

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

⚔⚔🔪🔪🔪🗡🗡🔪🔪🔪🔪🔪

طلبه یک های [22:20 15.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 37کف

... ... به فعال شد قرار شد تموم گرون ما های بچه برای خیلی بود انگیزی غم بسیار تا 233سرنوشت نگن ... بده ادامه خودت کار به و نباش شاهرودی منتظر که گفتند بهش اما نبازه را !روحیش

!! ... ... یه حال در اونم احوال و اوضاع این با اونم شدن کشته غریب به برسه چه سخته مردن غریبارزشی با و مهمی این به !ماموریت

. ... چون کنیم دنبال را پرونده رحمانه، بی خیلی و نشیم احساسات درگیر بدید اجازه اما کنار به همش اینابکنه، دلش گرفتن آتیش و سوختن و کردن گریه صرف را زمانش و وقت نباید تنها نه امنیتی، مامور یک

... ! یه میتونم فقط اما میگم رحم بی قدر این ببخشید کنه نگاه رفیقش جنازه به و برگرده نباید حتی بلکه : بیامرزتش خدا بشم رد و بگم !کلمه

قراره؟ چه از اوضاع کنم تشریح بگم، براتون را ماوقع ادامه بخوام اینکه از قبل !اما

« » « » « !» « ...» « ...» و شنیدن و دیدن نماد عنوان به عضو، سه این قلب و گوش عدد یک چشم عدد یک ... ... ... » تنها» نه اینکه و درمیاریم هم چشمتون بلکه میبینمتون داریم تنها نه ینی هست ادراک و احساس

... ... مقر دل تا بلکه اینا، تنها نه میکنیم قطع هم با را ارتباطتون بلکه زدیم را ردتون و میشنویم داریمکنید مخفی را چیزی ما از نمیتونید حاالها حاال شما و رفتیم پیش هم عملیاتتون !فرماندهی

Page 14: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! تر علمی کم یه بخوام اگه هست؟ گروهی چه به منحصر کار، روش این و کیه کار که واضحه خیلی این خب » « » جنازه » تحویل و ارجاع بدون کردن، مثله همون یا بدن اعضای تقطیع که برسونم عرض به باید بگم،

کثیف و نجس سازمان جز نیست کسی کار بدنش، دار پیام اجزای از هایی بخش ارسال با فقط و »مامور،Mi6!! »

به MI6 (Military Intelligence, Section 6) سازمان موسوم مخفی اطالعات سرویس همان SIS (Secret یاIntelligence Service) سال در که . 1909است واقع در البته کرد کار به آغاز لندن در کوچکی دفتر اجاره با

» کشف » و شنود با که بود الیزابت دوره در والسینگهام فرانسیس سر انگلیس اطالعاتی مامور اولین . ¬ آمریکایی¬ همتای به زیادی شباهت سازمان این اینکه با کرد می فتنه و دسیسه ملکه علیه وی، های طرح‌

¬ ¬ کند می عمل آن از تر محرمانه بسیار اما دارد، .خود

. MI6 سازمان ¬ نهاد، این وظیفه رود می شمار به انگلیس امنیت و اطالعات مرکزی سازمان خارجه معاونت . خود¬ آمریکایی همتای مانند نهاد این قدرت حیطه است مرزی برون اطالعات انتشار و تحلیل، آوری، جمع

. اطالعات ضد مسئولیت مثال نیست ¬ MI6 با MI5 مشخص از. تابحال بسیاری جاسوسی های عملیات استاست گرفته صورت سازمان .این

: اولین که کنم عرض باید میکنند مخفی هم خودشون از حتی و هستند عوضی چقدر اینا بدونید اینکه برای. MI6 رییس » جاسوس » یک او گذاشت را سازمان این اولیه قدرت بنای داشت، نام کامینگ منسفیلد که

. ¬ مصنوعی وی، پاهای از یکی داشت امرش تحت نیروهای ترساندن به بسیاری عالقه که بود ای حرفه‌ فوق . ¬ شیر و نیروهایش از یکی به منظور فهماندن برای بار یک بودند خبر بی امر این از بسیاری و بود چوبی و

. ¬ کشد می‌ بیرون لحظه چند از پس و کرده فرو خود چوبی پای در را کاردی خود، روش به وی کردن فهم . ¬ این رئسای همه کال کردند می نگاه صحنه این به فقط زده وحشت و مبهوت مجلس، آن در حاضر جمع

هستند و بوده برخوردار روحیاتی چنین از جاسوسی، ضد و جاسوسی .سازمان

چند دانشمندانمون ترور در نمونه باب از و مثال عنوان به سازمان این نقش از و نگذریم الکی بدید اجازهکنم عرض :جمله

سابقه بین‌المللی، معتبر ناظران سخنان به توجه با ایران هسته‌ای دانشمندان در 50ترور اسراییل ساله » برنامه‌ریزی » با ، هسته‌ای ایران از اسراییل و آمریکا انگلیس، وحشت و سبک، این به عملی MI6 ترور و

« . ریدل بروس شد ممکن موساد عوامل توسط طرح اسبق «Bruce Riedel" ساختن سال 30که CIA مامورترور سبک این در اسراییل سابقه به توجه با ایرانی دانشمندان ترور که است معتقد دارد، اطالعاتی تجربه

. گزارش افشای است شده انجام موساد عوامل دست به ایران، از روزافزون وحشت ویکی CIA و توسط - – » پررنگ » نقش نشانگر اسراییلی سیاسی تحلیلگر ملمان یوسی اظهارات و عملیات‌ها MI6 لیکس این در

» « . سمت به پاردو تامیر انتصاب و دوانی، عباسی فریدون شهریاری، مجید ترور گزارش، این در است بودهدانسته ایران ای هسته های فعالیت‌ کردن متوقف هدف به نیل راستای در کلیدی عمل سه موساد، ریاست

است .شده

Page 15: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

طلبه یک های [22:21 15.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 38کف

! سازمان! انگلستان منحوس کشور از سیکس آی ام نام به داریم ناخونده و فضول مهمون یه حاال از خباسرائیلی و آمریکایی همتایان با زیادی بسیار تعامل هم و میکنه کار خودش منافع برای هم که جاسوسی

داره .خودش

کرد... درگیر را ذهنم شدیدا مسئله سه گرفتم، دست در را پرونده این من وقتی از :اما

کردند؟ پیدا اطالع شاهرودی ماموریت از چگونه و چطور اینکه اول

را شاهرودی کلک آباد اسالم فرودگاه ماشین در ینی کار، اول همون که گرفتند تصمیم چرا اینکه دومای؟! مرحله چنین در چرا اونجا؟ چرا بکنند؟

و بخوان و باشه شده سیکس آی ام مزاحم که بوده هم ای دیگه پرونده درگیر مگه شاهرودی اینکه سوم ! و مدلینگ دخترای و زنان قصه مگه که گفت باید یا گفت اینجوری باید یا کنند؟ حذفش که بگیرن تصمیم

با تاجزاده و اونا ارتباطات افشای از قبل باید که میکنه پیدا سیکس آی ام به ربطی و خط چه شومینگکنند؟ آب زیر را ما امنیتی مامور سر فورا خارجیشون !عوامل

معقول، ترجیح بدون و راحت خیلی بخوان که حد اون تا نه دیگه اما اند احمق کال منافقان، و کافران درستهدرگیری یه وارد رسما و کنند حساس الکی را ما های شاخک ما، امنیتی ماموران از یکی وحشیانه کشتن با

!! بشه حذف شاهرودی باید که میکشیده حساس جای به داشته کار دیگه قطعا بشیم عیار !تمام

! وضع ... بود، کرده نگران را همه که چیزی اون کنار به همش اینا ! 233اما میتونه که کسی قطعا چون بودکه داره خبر کنه، حذفش الفور فی و بزنه را شاهرودی و 233رد است زنده هنوز و بوده شاهرودی با هم

» « » ماموریت » برسه چه نمیفرستیم جهنمی هیچ به مکمل مامور و سایه مامور بدون را ماموری هیچ کال ماحساسی این !به

ایران، در عملیات اون فرماندهی اتاق که فهمیدم کردم، مطالعه که ای پرونده قرائن از اما نبودم که من ! ! اما بگم را جزئیاتش نمیتونم که متاسفم ذکاوت و هوش همه این به آفرین کرد عمل هوشمندانه بسیار

که بدونید همینو ... 233فقط بهتره یا برگرده ایران به تندرست و سالم و برسه حداکثری نتایج به تونستبرگردوندنش ایران به !بگم،

Page 16: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

گزارش از مختصری کنید، پیدا اطالع پاکستان خاک در پرونده این اوضاع از اینکه ای 70برای با 233صفحه . میکنم عرض خدمتتون توضیح و تصرف بود 233اندکی :نوشته

کنم؟ چیکار قراره و هستم کی حتی و کجام من که بفهمه کسی نباید میدونستم که بود باری اولین برایارتباط ... ایران با که زمانی از و افتاده اتفاقی که فهمیدم نمیداد، جواب من به شاهرودی که زمانی از چونارتباط شاهرودی با که کنم تالش نباید دیگه حتی که فهمیدم نوشتند، را شعر بیت اون واسم و کردم برقرار

کنم فراموشش باید و .بگیرم

. بعدش که بدونم و بخورم بتونم که نانی لقمه هم و میخواستم خواب جای هم هستم و بوده زن یک من خببفرستم را گزارشش و کنم دنبال باید را مشخصی برنامه و مسئولیت هم و میمونم زنده و نمیشم .مسموم

. پا از که میخوردم میوه تا چهار یا سه روزی خوردم میوه و آب فقط بودم، اونجا که را روز ده اون کل من ! . سوی خوابیدم ساعت سی از کمتر روز، ده اون کل در کنم انداز پس را پولم مقدار یه بتونم و نیام در

/ . به برسه چه بخورم و بخرم نون داشتم ن پول حتی بودم کرده پیدا متحرک مرده قیافه و شد کمتر چشمامگرم نهار وعده !یک

. یکبار اون کردم مراجعه یکبار فقط که بود مقاومت های بچه از افغانی ساله پنجاه مرد یه اونجا در ما رابطتونستم و زدم را جیبش نمیدید، منو که حالتی در داشتم، خودم سایه به حتی که اطمینانی عدم بخاطر هم

گوشی کارت SSF یه سیم یه و کنم کنم MAXELL تهیه هم سر کد چندتا بتونم و .بخرم

... » و » بود کرده معرفیش بهم پرواز از قبل شاهرودی که بود کسی تنها بود عبدالله جواز جهادیش اسم ... ... ... بهش پشت از بود فروشی پشمک حال در روز اون کردم پیداش مکافات با گفت بهم را مختصاتش

... : ... علیک سالم گفتم بهش یواش و آروم خیلی هاش کلیه زیر به چسبوندم را سمی شوکر و شدم نزدیک233 ... ... برنگردید و کنید لطف بردارم جیبتون از پول مبلغی بدید اجازه و کنید شل را خودتون لطفا هستم

... دارید؟ پول اصال بردارم؟ هست اجازه نیاد پیش هیچکدوممون برای مشکلی تا

... ... ... ... : پول میدونستم نیست مشکلی بردارید چپم سمت جیب از میکنم خواهش سالم گفت عبدالله جواز ... ... ... شارژ به نیاز احتماال میزنه نبض داره شوکرتون راستی گرفتم بانک از رفتم امروز میشه الزمتون

... برمیاد؟... دستم از خدمتی چه دیگه بردارید چپم سمت صندلی روی از هم را شارژرم داره

... ... احساس: حتی اگر چون نکنید تعقیب منو و نسوزه من برای دلتون وجه هیچ به لطفا میکنم تشکر گفتم) ( ... گفت و کرد قطع را جملم میفته خطر در عملیات داره بکنم

Page 17: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

راحت... خیالتون ...چشم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:22 15.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 39کف

بود 233 :نوشته

خالصه و اتاقاشون های شماره و طبقه شماره و اقامت هتل تونستم داشتم، که ی نفوذ و گریز و تعقیب با . همان در رسیدنشون از بعد شب چهار شو، اولین بسپارم ذهنم به و بفهمم هم اولشون شوی برنامه حتی

شد برگزار .هتل

) و ) برداشتند شو های سالن بعد به سوم طبقه دوم بام های صندلی از را بلیط حتی که بود شلوغ اینقدر ... . ها صحنه بر خوبی احاطه چون بودم باال که بود خوب طرفی از شدم سالن وارد جمعیت قاطی منم

گرسنگی،... فشار خاطر به که منی برای سوم طبقه از زنان و دختران شناسایی طرفی از ولی داشتم ... میدن شو دارن کیا بدونم و کنم شناساییشون باالخره تونستم اما بود سخت نمیدید خوب ...چشمام

بود مسئله دو بود، ماجرا اصل نظرم به که چیزی اون :اما

از نیمی حدودا که بود متفاوت مدل و طرح بیست از لباساشون دادند، شو که نفری بیست تمام اینکه یکی ... . حتی بود ای شده ریزی برنامه و شده طراحی اما جلف های لباس خیلی میپوشوند زور به هم را بدن ... مست نفر چهار سه که میدیدم شد دعوا خریدنش و بردن سر خیلی و بود آزادی میدون طرح با یکیش

!! مثال یا میخواستند خودشون واسه و میکشیدن بود پوشیده لباسو این که دختری اون دستای داشتن الیعقلکه بود حافظ طرح با لباس ......یه

! لباس دست بیست حدودا ینی شد فروخته مبلغش باالترین به اول ساعت همون در مدل، بیست اون کالرفت فروش به دالر هزار پانصد و میلیون پنج بر بالغ مبلغی ...مدلینگ،

Page 18: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... اگه ... میده آزارتون خیلی که میدونم لباس بیست اون های مشتری همه که اینجاست نکتش اما ... های... شاهزاده از نفر ده توسط لباس دست بیست اون همه نیست ای چاره و بگم باید اما بشنوید ... برگزاری بانی که شد مشخص کردند، اعالم بلندگو در که بعدا شدند خریداری عربستان از سعودی عربی

... کرده میهمان دبی خلیفه هتل در هم را نفرشون چند که بوده سعودی های شاهزاده از یکی شو، این... ! را ها لباس از عدد پنج تا حتی که بوده کرده شرط وهابی آشغال اون ینی بگم؟ رک چی؟ ینی میدونید

... ... ... ینی... ببره لباس صاب با را لباس تا پنج اما میگم اینو که دیوار به روم و سیاه روم شرمندم ببخشیدامارات حتی یا و دبی ببره خودش با ماهه سه اقامت با پسندید، مدل اون در که را زن و دختر تا !!!پنج

... ... ... تصورش که شما حیف نه کنید تصورش رفت سیاهی چشمام پیش و شد خراب سرم روی دنیا تمام ... ناموس... چطور که کنه تصور را شب اون یزیدی مجلس بخواد که روانتون و روح و خیال حیف کنید

پیاله سعودی، های شاهزاده همه سالمتی به هم بعدش و ببرند پاکستان در عربی شوی اون در را ایرانیبزنه ناموسی بی و غیرتی بی آروق باهاشون تاجزاده رامین مثل یکی و بکشن سر ترکی !سرخ

! و بیست بین نیم و میلیون دو ینی برداشت پورسانت عنوان به را مبلغ کل از میلیون سه تاجزاده شب اون!! !! نمیرسید بیشتر کدومشون هر به دالر بیست و صد حداکثر عبارتی به ینی شد تقسیم دخترا از نفر چند

الیه .... اتوب و ربی استغفرالله دالر بیست و صد برای فقط !!ینی

... راهم راحتی این به داشتم، روسری چون اما اول طبقه به رسوندم خودمو زور به شام، صرف موقعشام... میز سر ها شاهزاده از بعضی همچنین و ها زن و دخترا از بعضی که بگم اینو فقط نمیدادند

.........نبودند

... ... و میخرند زور به را کنیز و برده چون نبود کنیز و برده فروش بازار بود سختی لحظات خیلی خیلینمیشه... و نشده کنیز و برده خودش اختیار به کسی ...میبرند

... داشتن که بودند دخترها و ها زن این هم بعدش میخریدن را ها حیوون این لباسای اول مجلس، اون در اما ... تا سه دو با که شد معلوم بعدا تاشون سه دو حتی میکردند قالب را خودشون فراوون، شوق و اختیار با

خاک در باهاشون عمره، سفر بهانه به بار دو یکی حتی و بودند دوست قبل از سعودی های شاهزاده ازبودند گذاشته قرار !!عربستان

!! امروز وهابی مجلس از تر حیا با و تر شرف با خیلی دیروز، یزیدی مجلس ینی این آخه؟ بگه چی آدم ..... اال... اله ال ایرانی ناموس زن و دختر تن و لباس بیشتر و بهتر عرضه برای تالش امروز، ینی این بوده

نگم... هیچی و شم الل و ببندم را دهنم بذارید !الله

دارد ...ادامه

Page 19: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:28 16.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 40کف

دختر چهارتا اون کردم، نگاه چی هر که بود این بود کرده مشغول خودش به فکرمو خیلی که چیزی دومین . . ! بهم حسی یه همش نبودند اونا بودیم زده حرف شاهرودی با دربارشون که نفری چهار اون ندیدم را

زده؟ غیبشون قبرستون کدوم نیستن؟ چرا کجان؟ اونا میگفت

. چون باشم داشته میتونم ساکنینشون و ها اتاق شماره به بهتری دسترسی هستم اونجا تا که میدونستمجا ... و مترجم و خدمه جای خودمو نمیتونستم بودم، صفر حد در تقریبا و نبود خوب عربیم و پاکستانی زبان

... ... ... بشه. هتل در من حضور متوجه نتونه کسی که چیزی یه جن شبح سایه میشدم باید .بزنم

. بین دور که میکردم کاری باید ینی بود هتل گوش و چشم بستن داشتم، الزم کار این برای که چیزی اولین . میهمانی از بعد ساعت نیم از کمتر ظرف میکرد، کار ها دوربین اگر کنند رصدم نتونند هتل بسته مدار های

بیاد سرم بر چه نبود معلوم دیگه و میرفتم .لو

. . الاقل یا و هستند هتل در نفرشون چهار که فهمیدم زدم دسترد هتل مانیفیست به بود، زحمتی هر به اول « : . ندا، فائزه، عفت، یادمه دقیقا اسمشون هستند هتل همین مال و هتل برمیگردن باالخره باشن، جا هر

«!زهره

. رامین بانکی های حساب به باید خودشون ها بچه دیگه بود مشخص تقریبا که نفر بیت این تکلیف خب . اکثر که میدونستم میشدند زنان علیه بر تاجزاده های جنایت و کارها پیگیر و میکردن پیدا دسترسی تاجزاده

برنامه با و هدفمند تهران، در مخصوصا زنونه های آرایشگاه بعضی حتی و شو برگزاری و مدلینگ کارهای ! که میبوسه خودمون داخلی های بچه دست دیگه این هست پشتش اهدافی چه میدونه خدا و میکنند کار

. ویژه میهمان یک فقط و داشت عربی بانی بازم شد، برگزار که هم دوم شو چون کنند عمل چجوری » بود. » پاکستان در انگلستان سفیر پسر هم اون !داشت

! زهره و ندا و فائزه و عفت های فعالیت از درآوردن سر هم اون کار یک و موندم من !پس

. . همون حتی و نمیخندید چندان باشه جلفی آدم نمیخورد هم خیلی بود بیشتر نفر سه اون از سنش عفت،میرسید نظر به دماغ گنده و تلخ گوشت هم خیلی دیدمش، هواپیما در !موقع

Page 20: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. . دختر و مادر که بود بعید بود نزدیک هم به خیلی هاشون قیافه بود کمتر عفت از سالش و سن فائزه . ! معلوم. میکرد نگاه طرف همه به خیلی نداشتند من برای خاصی اثر و نبود مهم واسم بودن، هم اگر باشن

کرد غافلگیرش و زد دورش خیلی نمیشه و هست جمع حواسش خیلی که .بود

. . و عفت به نسبت پوششش کرد آرایش میرسیدیم داشتیم وقتی هواپیما تو میرسید نظر به جلف کم یه ندا . . جورایی یه انگار و نیفته سرش از شالش داره تالش که بود معلوم اما میگرفت تر شل بود کمتر فائزه

بگیره خودشو بود !مجبور

. حداکثر شاید بود سال بچه که .19زهره . بود رسیده تیپش به خیلی اما نداشت آرایش اصال بود سالش. میداد گوش آهنگ همش کنم فکر و نیفتاد سرش از شالش اما نداشت تعریفی چندان پوششش و لباس

نمیشد قاطی کسی با خیلی و داشت هندزفری .چون

... نفر، بیست اون برخالف چهارتاشون اینکه یکی داشت وجود نفر چهار اون بین مشترکی نکات! ! نبودند نفر بیست اون بازی جلف اهل چندان اینکه دوم بودند کرده حفظ شده، هم زور به را پوشششون

! ! پنجم نبود بقیه اندازه به هم وسایلشون اینکه چهارم نداشتند گپ و معاشرت کسی با چندان اینکه سوم ! و بودند خاص سنی رده چهار در ...اینکه

بتونم و نکنم گمشون تا بودم گریز و تعقیب فکر در بیشتر و نمیکرد کار فکرم خیلی لحظات اون من: . که گفتند بهم کردم، مخابره را خصوصیاتشون که بعدا اما باشم داشته ردی هست قیمتی هر به ازشون

. ازشون» هست ساز جریان و فکری کاریزماهای خصوصیات دیگه، خصوصیات ها ده بعالوه خصوصیات این ! و دارن ارتباط باهاشون که اماکنی از بتونی و کنی دنبال را اونا که باشه این ماموریتت حاال از برندار چشم

! مشتمون توی تقریبا نفر بیست اون کنی پیدا نخ سر برامون میکنند مالقات را اونا که خاصی اشخاصبده قرار نفر چهار اون درباره تحقیق به معطوف خودتو تو چیه؟ فعالیتشون حداکثر میدونیم و !«هستند

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته کانال@mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:32 16.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 41کف

Page 21: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. بیکار بودند، اونجا که روزی چند اونا باالخره چون بودم عقب هاشون برنامه از خیلی هم همینجوریشنبودند پزشون و دک درگیر نفر، بیست اون مثل و داشتند را ارتباطاتشون و .ننشسته

. هر بود آمارگیری و استقرار برای خوبی جای اما نمیومد چشم به خیلی که بود هتلشون روی به رو پل یه ... ... به رسیدن برای باید نداشتم ای چاره دیگه خب اما داشت هم فراوانی موزی حیوانات و موش چند

میکردم تحملشون داشتم، که .اهدافی

. . شهری امنیت پلیس چون بخوابم ماشین توی نمیتونستم شد جور الحمدلله که داشتم نیاز هم وسیله یه بهدردسرم میدیدند، ماشین توی منو اگه و میکرد چک ساعت به ساعت و خوبی به را هتل اون اطراف اونجا

میشد .دوجندان

کشورهای ... در ایران نفوذ الحمدلله که بشم رد و بگم همینو اما و شد جور چطور وسیله بماند دیگه حاال» « . عبدالله جواز نام به یکیشون با فقط که من داده ترتیب خوبی مقاومت خط و زیاده خیلی اطراف

بود کفی بر جان و متعهد آدم داشتم، .ارتباط

. که را جا دو یکی رسم و اسم بتونم که بود اینجا مهم برام فقط میدادم کشیک هتل روی به رو پل زیر شبها . میتونستم را بقیش کنم پیدا اونجا، میرفتند و میزد غیبشون روز هر نفر چهار اون و داشتند ارتباط باهاشون

میکنند چیکار و کین ببینم و کنم نفوذ شده، که بدبختی هر با !حاال

... ... و بمونم دهم روز تا اگر که میدونستم بودم عقب مرحله از خیلی بودم اونجا که بود هشتمی روز تقریبااثر بی خوردم که هایی دل خون و کشیدم االن تا که زحماتی تمام هم بفهمم، چیزی و بکنم کاری نتونمزود... بتونم شاید که باشند داشته هایی نقشه و بخوره رقم ایران برای بدی اتفاقات ممکنه هم و بوده

» « ... وسط جماعت زن آبروی پای بگذریم، که اینا همه از کنیم خفشون پاکستان خاک توی و بدم اطالع ...» « ... ایران... اسم حیف که پست حیوون تا بیست اون مثل نه ایرانی چریک زن آبروی زنی هر نه اونم بود

... ... ... ... برمیگشتم خالی دست با نباید میکردم دفاع هم کاریم شرف از باید نه اونا روی بذاریم که ایرانی و ... میکشیدم عطر به باید من اما کشیدند گند به را ایرانی زن حیثیت و آبرو ...اینا

... ! « : و جمع زن یه باید میکنند خراب را ایرانی زن دارن و هستند زن اینا مطهره میگفتم خودم با همش ! ... ... نفهمم اگر نیستم زن چمونه؟ خودمون مگه کنه جمع را اینها بیاد بخواد مرد یه که زشته کنه جورشون ! آب اینا بذارم اگه کمترم حیوون تا بیست این از دارن سر و سر کیا با و میرن کجا و کین نفر چهار اون ! در که نفوذی با و خودش اسم به پاشه الیعقل مست یه هرکیه کی هر مگه بره پایین گلشون از خوش

- وهابی؟ عربی شوی بیاره برداره آدم همه این داره، !«نظام

... ... برای افکار، این چند هر بپرونم سرم از خوابو افکار، همین با میکردم تالش بودم افکار همین غرق کال ... میکردن کیفی چه شب اون کنم تعریف براتون فقط بود کافی بود کافی مردن خجالت از و کردن دق

Page 22: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... بس همینم میکردن دعوا نفر یه سر داشتند که بود بس همین عمر آخر تا واسم وهابی های شاهزادهبشه سفید موهام زود و بشم پیر تا ...بود

... ... ... داشت چشمام میداد تعفن بوی اما بود کم پل زیر آب داشت سوز هوا هم رو گذاشتم چشمامو کم یه ... ... ... غذا دیدم خواب میکنند گریه دارن دیدم خواب دیدم دوقلوم های بچه خواب میشد خواب گرم

... ... ... سر... نبود جاش اما گرفت گریم و شد جاری اشکم خواب توی از میخوان منو دیدم خواب نمیخورن ... باشه نباید اما هستا ینی نیست مادرانه لطیف احساسات جای گریز و تعقیب ...پست

... ... گنده خیلی این اما داره سگ خیلی اونجا طرفم میاد داره سیاه سگ یه دیدم کردم، باز یهو چشمامو تا ... ... ... قضاوت خودتون خب اما نترسیدم حیوونا جور این و گربه و سگ از حاال تا هیچوقت من بود سیاه و

... به... میاد سرت باال از داره خودت اندازه به گنده، سگ یه میبینی پامیشی یهو اما خوابی وقتی کنینو... » مال الش ذات و اليمين ذات بهم نقل و رقود هم و أيقاظا تحسبهم و آیه خوندن برای دیگه حتی طرفت

... » نداری وقت و دیره رعبا منهم لملئت و فرارا منهم يت لول عليهم اطلعت لو بالوصيد ذراعيه باسط كلبهمبخیر بگی برد، و کند بدنتو از تیکه یه وقتی هم آخرش و بشی مذاکره وارد باهاش و پاشی بخوای برسه چه » « ... تموم... برد برد و نخورد منو که بود الهی الطاف از این بازم بگی بخوره منو کال بود ممکن بگی گذشت

...شد

... ... صبح، دم و بود کرده بندی ته حداقل شکر، را خدا خب کشیدم روش و سر به دستی یه برم و دور اومد ... ... ... میکرد نگام جوری روم به رو نشست کشیدم روش و سر به دست یه بازم نمیگشت صبحونه دنبال

... ... از خدا، مخلوق اون جلوی نشستم چقدر میکرد نگام دقت با خیلی بودم برداشته باباشو ارث انگار کهبود تر شیرین و تر راحت برام مجلس اون توی ...نشستن

... ... ... ... بین گذاشتم را مهرم ایستادم کج بود کوتاه پل میکرد نگام داشت همینجور سگه کردم تیمم پاشدم ... ... بستم چشمام عمیق نفس یه ها خل و ..خاک

طلبه یک های [22:50 17.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 43کف

... هست ماشه روی هم انگشتش حتی و مسلحه هست، جبش تو که راستش دست که بود مشخص قشنگ ... ... ... اینو حساب اصال بودم زده زل چشماش به فقط کنم چیکار نمیدونستم شدم غافلگیر حسابی

... بود... اشتباه حدسم اما باال رفته نفر چهار اون با اول راننده کردم فکر ...نمیکردم

... ... ... االن چون نبود و زنونگی جنم و کاری حیثیت از دفاع از خبری دیگه میدونستم رفته لو را عملیات همه ... یا بری در و بدی هلش باید یا فقط و زده زل بهت شده حساب خیلی متر، یک از کمتر فاصله در مسلح یه

... خالی بدنت توی گلوله تا دو یکی که باشه این از قبل باید دقیقا حالت، دو این البته که بشی درگیر باهاش!کنه

Page 23: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... دست از چطوری میکردم فکر فقط لحظه اون در من مثل میره یادمون هم توسل حتی وقتا بعضی ! چشم به هم اینجوری و دنبالم میاد و میدوه نیست که چالق خب کردم، فرار گیرم حاال بشم؟ خالصه اون

هوا رو میره چی همه کال هم و میاییم خیابون های !دوربین

... ... ... در و لحظه اون در و اونجوری نباید بودم معجزه منتظر بودم زده زل بهش فقط شد چی نفهمیدمهوا میرفت من خوردن دست رو خاطر به ملی امنیت های پروژه ترین مهم از یکی خیابون، !اون

... ... ... مثل خورد تکون یه بود، ایستاده جلوم که مردی یهو که فهمیدم فقط شد چه نفهمیدم اصال که گفتم ... ... ... ! دیدم بیرون میپرید داشت چشمام زد خشکش مرد باشه کرده برخورد بهش پشت از چیزی یه اینکه

... ... قدرتمند دست یه یهو زمین روی میفتاد داشت شد معلوم سفیدیش و شد خمار راننده مرد چشمای کهگرفت بغلشو زیر سرش، پشت ...از

... ... از که بود راننده مرد سر پشت یکی میفته داره اتفاقی چه نمیدونستم هنوز هیجان از میمردم داشتم ... ... مرد سر پشت صورتش شنیدم صدایی یه فقط من زمین روی نشه ولو راننده مرد تا گرفتش پشت

« : ... بانوی برو گفت میکرد تحمل را راننده بدن و تن سنگینی و میزد زور داشت انگار که حالتی با بود راننده ... ... کوچه! ... طرف به برگردی دوباره میتونی حتی بده ادامه مسیرت به گفتم برو به... 31من لشو تن این

... ... یاعلی برو بسپار !«من

! » « ... - ... ... بود عبدالله جواز خود داشت که خاصی افغانستانی پاکستانی لحن با بود خودش شناختم صداشومنو هم موقع، به و سریع اقدام یه با هستم، خطر در دید تا لحظه اون و داشته نظر مد منو مدت اون کل

عملیاتو هم و داد ...نجات

... ... های خرابه روی هم لحظه اون حتی ندیدم جلو از را عبدالله جواز قیافه دیدم پشت از را قیافش مننشه مشکوک من به کسی و زمین روی نیفته هستم، اونجا من تا میکرد تحمل داشت راننده اون ...بدن

... ادامه راهم به من اما شد راحت اون شر از چطوری و کرد چه عبدالله جواز و شد چی بعدش نمیدونم ... معرض... در و میشد درگیر باهاش عبدالله جواز اگر حتی اما کنم کمکش و بمونم داشتم دوست دادمعبور ازش باید عملیات، خاطر به و میکردم کمکش نباید ای حرفه نظر از میگرفت، قرار هم شهادت

.میکردم

... کسی بغل توی که کسی مثل بلکه نفهمید کسی تنها نه که جوری گرفت صورت کار تمیز خیلی الحمدلله . مشکل هیچ ونه ها دوربین نه پلیس، نه مردم، نه که جوری عبدالله جواز بغل توی افتاد راننده میکنه، غش

نگرفت قرار راهم سر مزاحمی !و

... ... که رویی پیاده همون دقیقا ینی طرف اون روی پیاده رفتم و شدم رد خیابون عرض از زدم دور یه... 31کوچه کوچه طرف به تر مصمم بار این داشت قرار طرف اون ... 31در سر یه باید که میدونستم رفتم

Page 24: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... کوچه اطراف و برم هم جا همین تا بتونم بعیده دیگه چون برم و بیارم دست به گیر دندون ولگردی 31نخ...کنم

کوچه سر ... 31رسیدم ... یکی... که تاش دو داشت وجود در تا سه کوچه توی پیچیدم معمولی خیلی ... ... رفتم و کردم باز را در فروشی مشروب طرف به رفتم کتابخونه هم یکی و بود فروشی مشروب

... باید... زبونی چه با بگم؟ چی االن باید که موندم لحظه یه بودم ریخته نقشه جاش همین تا فقط من داخلبپرسم؟ باید چی بلدم، هم زبون گیرم حاال خب بزنم؟ حرف باهاش

گفتم کم …?« can you speak: »فقط یه تونستم و کرد تاییدم که بود ناقص جملم هنوز گفتم، اینو تا . از بتونم تا کشتم خودمو من هم و بزنه حرف انگلیسی که میزد زور اون هم بزنم حرف باهاش انگلیسی

خبره؟ چه و کجاست رویی به رو ساختمون که بکشم زبونش !زیر

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:52 17.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 44کف

... حدودا شاید بود سال یا 18بچه ... 19ساله رویی به رو ساختمون که گفت اما نمیدونست زیادی چیز ساله ... مرکز یه فقط میگن گفت نمیخوره شما برای زندگی درد به و نیست آپارتمانی و مسکونی منزل

مغازش میان هم گاهی و دارن آمد و رفت اونجا به ایرانیا و ها زبون فارسی اکثرا که هست اینجا تحقیقاتیمیرن و میخورن مشروب !!و

!» « » « ! بفهمم تونستم پسره اون از که بود هایی واژه کلید اینا زبان فارسی تحقیقاتی مرکز اینطور !که

کنم،: » اجاره را طبقش یه بخوام اگر چون میدهند؟ انجام تحقیقاتی چه اینجا که بفهمم میتونم چطور گفتممیکنه؟ چیکار و کیه همسایم بدونم !«باید

. « : ... اطالع نمیدونم گفت کنم کار روش تونستم و برد پیش خیلی من واسه را پرونده که زد حرفی یه پسره ! که. دیروز همین مثال میدیم بهشون بعدا هم ما و میارن ما مغازه برای اونا های قبض وقتها گاهی اما ندارم

اومد آب ...«قبض

Page 25: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! « : هست؟ پیشت االن عالیه گفتم و کردم قطع را «جملش

. . . ». ! نام: » به کردم نگاه را قبضشون نمیشد این از بهتر آورد را قبضشون و رفت میارم االن آره گفت . » ینی» موسسه، این اسم دونستن بود خاورمیانه بنیادی مطالعات تحقیقاتی پروژه 50موسسه کل !درصد

🚀 . تمام اصوال که فهمیدیم کارکشته تیم یه و شهید تا دو با بعدا نمیدونست موقع اون تا کسی را نکته اینمشترک کاری نیست، تا سه دو از بیشتر تعدادشون که پاکستان، در خاورمیانه بنیادی مطالعات موسسات

سازمان و آباد اسالم در انگلستان سفارت ! ISI از سازمان اما و هست ! ISI پاکستان میکنه؟ چیکار و چیهمهمه که باشید داشته یاد به دقیق گزارش این آخر تا را مطلب این !لطفا

سازماندهی ✔ مرکز حاضر حال « ISI در حتما » باید کل مدیر همان یا آن رئیس و است مستقر اسالم‌آباد در . شاخه سه در هرکدام و می‌دهند گزارش وی به مستقیم صورت به معاون سه باشد سپهبدی درجه دارای

می‌کنند ISI جداگانه .فعالیت

هدایت خارجی، شاخه است؛ پاکستان داخلی سیاسی مسائل مدیریت و اطالعات ضد داخلی، شاخه وظیفهمی‌کند آنالیز را خارجی روابط سوم شاخه و دارد عهده بر را خارجی .عملیاتهای

کارمندان کماندوهای » ISI اکثریت همچون پاکستان ارتش ویژه واحدهای برخی و ارتش و پلیس نیروهای راSSG » . کارمندان شمار پاکستان، رسمی غیر محافل اعالم طبق می‌شوند ( ISIشامل غیرنظامی) و نظامی

حدود از 25در جدای تعداد این که است نفر و 30هزار خبررسانی سازمان این برای که است نفری هزارمی‌کنند .ارزیابی

در تعداد مسلحانه 6این عملیات کشمیر، و جامو بخش خارجی، اطالعات داخلی، اطالعات پشتیبانی، بخشدارند فعالیت فنی :و

1 . . : سایر از اخبار و اطالعات تمام می‌کند هماهنگ را دپارتمان‌ها سایر کمیته این مشترک اطالعات کمیتهدپارتمان به ها مربوط JIX دپارتمان گزارش‌های اطالعات، تجزیه و تحلیل از بعد آنجا در و فرستاده

می‌شود .آماده

2 . : تشکیل زیرمجموعه سه از و است سیاسی اطالعات آوری جمع مسئول مشترک اطالعات ادارهاست هند علیه عملیات مختص آنها از یکی که .می‌شود

Page 26: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

3 . : عالوه و کشور از خارج در شاغل پاکستانی دیپلمات‌های بر نظارت مسئول مشترک اطالعات ضد ادارهجوامع و افغانستان چین، جنوبی، آسیای خاورمیانه، در اطالعاتی عملیات مسئولیت دار عهده آن، بر

است شوروی جماهیر اتحاد به مربوط .مسلمان

4 . : است کشمیر و جامو مناطق مسئول ویژه صورت به شمال مشترک .اطالعات

5 . : کشورهاست سایر در تهاجمی شامل جاسوسی عملیات مسئول متفرقه مشترک .اطالعات

6 . : هند و پاکستان مرز طول در اطالعات آوری جمع مسئول مشترک سیگنال اطالعات .مرکز

شیمیایی . 7 جنگ و انتحاری عملیات به مربوط بخش‌های شده، یاد موارد بر عالوه و مشترک فنی اطالعاتدارد .وجود

کجا؟! پاکستان و انگلستان مشترک مطالعات مرکز و کجا زهره و ندا و فائزه و عفت ��!!عجب

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:02 18.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 45کف

سازمان اون بن و بیخ و اصل که میاد همسایمون و دوست کشور در طویل و عریض سازمان یه اسم وقتیهمکاری با که داره موسساتی حتی و دادند تشکیل انگلیس امنیتی های دستگاه های آموزه اساس بر را

از بخوان مفصل حدیث خود تو دیگه خب میکنند، طراحی و بررسی را منطقه امنیتی راهبردهای انگلیس،مجمل !این

! » « « : فسادی هیچ و شده تعیین پیش از برنامه با مگر نمیگیره، شکل فسادی هیچ میگم چرا گرفتید حاال »! » ؟» باشه پشتش سیاست و قدرت اینکه مگر نمیشه، !فراگیر

Page 27: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

دقیقا االن کجاییم؟ االن و شد شروع جالل اوس گاراژ کنار مسجد بغل مستراح از در 233داستان ما یمشترک مطالعات مرکز نام به خرابکاری و جاسوسی موسسه یه روی به رو فروشی مشروب مغازه

! ... !! در مطالعاتی مرکز تا تهران در گاراژ بغل مستراح از لطفا کنین دقت وایساده انگلستان و پاکستانپاکستان آباد !!اسالم

! قیمتی؟ چه به و شرایطی؟ چه !در

ترفندی چه با و زدند را ردش چطوری اینکه پیگیری و دادیم هم الجسد مفقود شهید یه که شرایطی دراست دیگه حکایت یه خودش کردند، !شکارش

و تعقیب و غریب مملکت در ما شهری پیاده گردان مامور بانوی یک خوابیدن پل زیر و آوارگی قیمت به ونفسگیر های !مراقبت

... ... ... ... ... ... : ... آمل شمال حیایی بی مدلینگ شو افشین مثال خورده تورمون به حاال تا عجیبی واژگان کلید... ... ... ... ... ... ... ... انگلستان سفیر پسر عربی شوی فائزه رویا افسانه تاجزاده کوروش شده گم گوشی

و مطالعات ...مرکز

در خوبی شناسایی و رصد موسسات و نبودن بیکار هم ما های بچه که کنم عرض هم را نکته این باید البتهراهبردی مطالعات زمینه در جنگ از پس و انقالب از پس های سال طول در خارجی و داخلی عرصه

. نیست بحثش جای اینجا و میشه تر عمیق و تر گسترده اونا فعالیتهای هم روز به روز که اند داده تشکیلقرار انفعالی موضع در همیشه و هستند عقب کسی از خودمون جبهه های بچه نکنه فکر کسی تا گفتم اینو

نیست. اینطور اصال .دارند

!بگذریم

توسط خوبی موسسه 233اطالعات اون پیرامونی و شکلی و مکانی مختصات از مطهره بانو همون یا . حدود طول در ما های بچه که هایی زمینه داد قرار ما روی پیش در را بسیاری های زمینه که شد 3کسب

کنند کشف و رصد تونستند پاکستانی و افغانستانی مقاومت خط های بچه همکاری با نفسگیر کار .سال

و قاچاق از دار ریشه بسیار باند یک به ما که شد این اینجا تا مطهره بانو و شاهرودی شهید کار نتیجه . و کثیف باند این بردیم پی امارات و پاکستان بازارهای در مختلف شوهای در ایرانی زنان و دختران فروش

و ریزی برنامه ایران داخل در زده غرب های نظام پیاده و استکبار عوامل بعضی توسط کلفت، گردن ! حساس مراکز به بودند تونسته نمیکردند، رحم هم خودمون ناموس و نام به حتی که کسانی میشد پیگیری

کنند دنبال را اهدافشون تر راحت و کنند !نفوذ

Page 28: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. استان در مخوف، داستان این که چرا نیست باند دو و باند یک به منحصر زنان، و دختران فروش و قاچاقاست دیگری شکل به مرزی !های

به زنان قاچاق ؛ کرد بندی تقسیم متفاوت کامال نوع دو به توان می را ایرانی دختران و زنان قاچاق پدیدهعربی متحده امارات مهمتر همه از و فارس خلیج حاشیه کشورهای به زنان قاچاق و .پاکستان

شرایط و آنها انتقال طریق قاچاق، قربانیان شدن کشیده دام به نوع ، قاچاق گروه دو این از کدام هر دراست متفاوت یکدیگر از قربانیان قاچاق از پس ...زندگی

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:02 18.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 46کف

پاکستان با کشور همجوار های استان واقع در بلوچستان، و سیستان و خراسان های استان در زنان قاچاقهایشان خانواده رااز دختران که است صورت این به عمدتا قاچاقچیان کار شیوه و است رایج افغانستان و

آوردند می در خود عقد به و کرده خواستگاری ، اند ده بر می سر به اقتصادی نابسامان شرایط در غالبا کهفروختند می موسومند خرابات به که پاکستان در فساد های خانه به را آنها سپس .و

صاحب که زاهدان اهالی عنوان به خود معرفی با و کرده شناسایی را فقیر های خانواده قاچاقچیان، این . به آنها همراه دختران این کردند می خواستگاری هایشان خانواده از را دختران هستند نیز مکنتی و مالمی کشانده گری روسپی یا و کنیزی به راولپندی و کویته،کراچی شهرهای در و یافتند می انتقال زاهدان

.شدند

اجبار با همراه ازدواج از بعد روز چند تنها و بودند کرده ازدواج رسمی کامال صورت به قربانیان همه واقع دربودند شده داده انتقال پاکستان سپس و زاهدان به نیرنگ و فریب و تهدید زور، ،.

رواج مرزی مختلف شهرهای در شوهرانشان یا هایشان خانواده توسط دختران فروختن پدیده متاسفانهاند نداده ارائه آن با مقابله جهت مشخصی برنامه چندان مربوطه مسئوالن اکثر و است یافته !فاحشی

Page 29: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

بین شوند می قاچاق دوبی به که دخترانی معموال که بدونید باید اما میخونم مکشوف روضه که 10ببخشید. 16تا دو به هم آنها انتقال شوند می منتقل قربان عید و فطر عید عمده مناسبت دو برای و دارند سن سال

است :شکل

به مبالغی پرداخت درازای و عرب بزرگ شیوخ نام به شوند، می خواستگاری رسمی بطور آنها از ای عدهشوند می داده عبور مرز از شان .خانواده

خارج کشور از مادر و پدر اجازه بدون و شوند می ربوده منظور این برای که هستند دخترانی دیگر عده وشوند .می

. » از » مشکل ندارد وجود زیادی مشکل بپسندد همسری برای را دختران حفله مراسم در عرب شیوخ اگر ! وارد افراد بنابراین گیرد نمی قرار استقبال مورد شیوخ توسط شده وارد دختران که آید می بوجود زمانی

شوند می مشغول ها کاباره و کلوپها در گری روسپی به و شده کار !بازار

اغلب که است این دارند، پاکستان به قاچاق قربانیان با شده قاچاق دختران از عده این که ای عمده تفاوت . از ابتدا همان از قربانیان واقع در شود می انجام قربانیان آگاهی و رضایت با دختران قاچاق ظاهرا اوقات

. این کارشناسان از بسیاری اعتقاد به البته که ظاهری رضایت نوع یک دارند آگاهی خود کار نحوه و مقصد. کنیم محسوب قاچاق قربانی افراد زمره در را آنها ما که شود امر این از مانع توانند نمی ظاهری رضایت

هستند فرهنگی و اجتماعی اقتصادی، نابسامان شرایط قربانی افراد، این واقع .در

. واقع در ندارند ایران به بازگشت به تمایلی قربانیان اتفاق به قریب اکثر که اینست برانگیز تامل نکته اما وایران به اینکه جای به بمانند دوبی در گری روسپی و غربت شرایط همان در میدهند ترجیح آنها بیشتر

.بازگردند

عربستان و امارات به که شدند انتخاب شب اون در سعودی وهابی های شاهزاده توسط که نفری پنج ... ... از حاکی اونجا های بچه اطالعات و اخبار تاسف کمال با حتی و برنگشتند ایران به کدامشان هیچ بروند،

به الخمر دائم های شاهزاده توسط ای وحشیانه طرز به دوبی لعب و لهو مجالس در نفرشون دو که اینهرسیدند !قتل

چطوری اینکه و کنم عرض را پرونده ادامه بدید اجازه اما جواز 233و سرگذشت و برگشت ایران بهشد؟ چه !عبدالله

Page 30: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

توسط شده کشف . 233مطالب کرد مطرح نمیتوان این از بیشتر و است بندی طبقه از 233دارای پس . تیم دو شد ایران وارد زاهدان مرز از انتقال، و تخلیه تیم دو توسط پاکستان، خاک در ماموریتش پایان

ساعت، سی از کمتر مدت ظرف تونستند انتقال، و تهران 233تخلیه به آباد اسالم از زمینی راه از رادهند تحویل و کرده !!!منتقل

انتقال درباره قبلیش رکورد توانست ریگی عبدالمالک دستگیری در انتقال، و تخلیه تیم را 233همونحدود در ینی کمتری، مدت ظرف و کنند 11شکسته منتقل و دستگیر را ریگی !!ساعت،

فرماندهان ردیف در دیگر نامی با اکنون هست، افغانستان هزاره بیشه شیران از اصالتا که عبدالله جواز . لشکر کار وقت هر حاال تا که بگم همینو فقط باشد می مجاهدت و فعالیت به مشغول زینبیون لشکر

پاکستان در که هایی بچه و خودمون پرونده عبدالله جواز عمو کفایت با دستان به خورده، گره زینبیوناست شده باز کرده .تربیت

اهله و االسالم انصر ...اللهم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:53 19.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 47کف

زحمتش شاهرودی شهید که را ای پرونده کل تا کشید طول هفته دو حدودا شاید بیشتر، حتی و هفته یک . زبون به پرونده اون کل از هایی بخش فقط خوندید، االن تا شما آنچه کردم آنالیز و مطالعه بود، کشیده

کردم تقدیم خدمتتون را کرد بیان میشد که را مسائلی که بود .خودم

! همراه به را متهمانش محکومیت قرار و حکم صدور و دادگاه نامه ای پرونده تا چون ناقصه هنوز امانگرفته صورت کار بخش ترین مهم ینی باشند، نکرده اش ضمیمه و باشه .نداشته

راه راست راست پرونده متهمان داشتند هنوز چی؟ که آخرش اما کردیم آنالیز و خوندیم کلی ما حاالمیدادند ادامه قبلیشون های کاری کثافت به آزادانه و !میرفتند

Page 31: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... میتونه ... که عموجونی دانشگاه در پرونده عوامل رابطینش و تاجزاده اش دسته و دار و کوروش ... زهره و ندا و فائزه و عفت کنه جور و جفت متهمان واسه کسب ...پروتنه

... تا بشم معطل کمی بودم مجبور و نبود شیراز مثل تهران در جایگاهم اما کردم مشورتی جلسه تقاضایبشن جمع هم دور میخواستم که را اونایی .همه

در اداره اصلی رابط و کارشناس حقوقی، کارشناس اخالقی، امنیت حوزه مسائل کارشناس تقاضای مناطالع بی و طرف بی کامال و قاضی عنوان به نفر یک و تامین !شورای

! معموال چون واضحه دلیلش دادم؟ تقاضا اصلی پرونده از اطالع بی کامال و قاضی عنوان به را نفر یک چرادقتشون درصد میگیرند، قرار مطلب اون جریان در بار اولین برای و میشنوند را مطلبی یه تازه که کسانی

و طرح اشکاالت و جزئیات ممکنه که هستند مطلب اون درگیر اینقدر که است کسانی برابر بیست حدودانبینند را .پروژه

. ساعت، سه اون طول در شدیم جمع هم دور نفرمون پنج شور، جلسه تقاضای از پس ساعت سه حدود ! چون میگیره قرار جریان در داره تازه که بدم کسی نشون خودمو های نویسی خالصه که نبود بدی فرصت

بودند پرونده جریان در قبال داشتند الزم که جایی تا .بقیشون

... کردم شروع اینطور را جلسه هم دور :نشستیم

« ........ ! شهید مسیر ادامه شاءالله ان قراره که هستم محمد شما ارادتمند بخیر شما روز نیم و سالم . ساعت نشیم بزرگواریشون شرمنده و بشه حالمون شامل شهدا عنایت امیدوارم و برم را و 10شاهرودی

... مدت به جلسه سقف شاءالله ان هست !دقیقه 40نیم

. خاصی کمبود اینجا تا الحمدلله اطالعات، نظر از و کامله تقریبا ها نخ سر گرفتید قرار پرونده جریان در قبال : یکی. میشه پیگیری دیگه های تیم سر توسط و خودش مسیر در داره که هست نکته تا دو چند هر نداریم

... نفوذ میزان هم دیگه یکی و دشمن توسط شاهرودی ماموریت و موقعیت از اطالع ...MI6 نحوه

بندازیم جریان در را خودمون سوال و برسیم خودمون کار به ما بهتره .«پس

Page 32: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

« : به مسئله دو این میگید چرا جسارتا گفت و کرد قطع حرفمو تامین شورای با اداره رابط و کارشناس ! جایی تا نداریم؟ ما که دارید خاصی اطالع شما مگه کنند؟ کار روش دیگه کسانی قراره و نداره ربطی شما

کنید پیگیری شما و بشه منتهی شما به پرونده این به مربوط محورهای همه قراره داریم خبر ما !«که

! که: » میرسونه اینو من ابالغ فحوای و صراحت بلکه نیست موضوع دو این شده، من به که ابالغی در گفتمجغرافیایی حیطه از خارج که نیست صالح و هست من پرونده جغرافیایی حیطه از خارج مسئله دو این

! که چیزی خالف بر دیگری نظر اگر هم شما جسارتا کنم مشغول دیگری جای ذهنمو باشه ایران که خودمبذارید میون در بنده مافوق مقام با بهتره دارید گفتم !«من

! « : اگر چون درسته تامین شورای کارشناس حرف من بنظر خب گفت بود خبر بی و قاضی که شخصیپیش موازی مدیریت بشه، مدیریت و اداره دیگران توسط پرونده اجزای از برخی بخواد و نباشه اینطور

! کردین؟ مسئله حال به فکری بگیرند قرار هم با تقابل در خودمون نیروهای ممکنه حتی و !«میاد

« : چنین و کردم مطرح خودم پیش هفته سه دو حدودا را احتمالی مشکل این اتفاقا گفتم و زدم لبخندی ( . قسمت در که سردار و من مکالمات به کنید رجوع دادم هم را .( 4احتمالی گفتند اما گذشت شرحش

. . هیچ پیشونی روی و نداره غیب علم هیچکس که حالی در بریم پیش منوال همین به باید نیست صالحبد یا خوب ننوشته !«کدوممون

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:53 19.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 48کف

. هم من خود نیست و نبوده گنگی و غریب چیز هم خیلی اما بودند کرده تعجب سازمان تصمیم این از همهچشم میگفتم باید و نبود ای چاره اما شدم زده شگفت تصمیم این از حضرات، تعجب از قبل هفته سه !دو

. اما: » داشتم هم مرزی برون های ماموریت سابقه من وگرنه شده گرفته که هست تصمیمی باالخره گفتمتایم از این، از بیشتر تا کنم مطرح را جلسه دستور بدید نشه 40اجازه گرفته .دقیقمون

Page 33: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. . ! یا و گروه یه االن ما الزمه های ربط و خط و اطالعات چیز، همه از منظورم داریم چیز همه دوستان ببینیدکشف را امارات و پاکستان بازارهای به دختران و زنان قاچاق باندهای ترین کلفت گردن از یکی بگم بهتره

کردیم شناسایی .و

. یکی و کرد جمع واسمون اطالعات هم ماموریتش از بیشتر برگشت و رفت دلشون توی تا ما مامور حتیشد کشف هم پاکستان در انگلستان جدیدالتاسیس خونه جاسوس بگم بهتره یا مطالعاتی مراکز .از

! : بهتره ... باشه چطوری پرونده ادامه کنیم؟ چیکار باید االن چیه؟ نظرتون کنم مطرح اینجوری بذارید اماکه جایی بفرستیمش و دادگاه به بکشونیم را تاجزاده بریزیم کنیم؟ تعطیل دم از را کوروش باشگاه بریزیم

االن؟ کنیم چیکار میندازه؟ نی عرب

پرونده! این در مختلف های ماموریت و ها لباس در مختلف رسم و اسم تا پنجاه با حدودا االن ما دوستانیک جریان در هفته یک بازه در حتی معاند و کثیف نیروهای و انسان از حجم این دستگیری که مواجهیم

و عوامل ممکنه بیاره، پیش برامون ممکنه المللی بین و ای رسانه های محدودیت اینکه بر عالوه پرونده،تا حتی و بده قرار خاموش چراغ و تدافعی الک در را اصلی های دسترسی 50مهره بهشون هم دیگه سال

نکنیم .پیدا

چیه؟ ... نظرتون الله !«بسم

. یه کسی هر میکردند نگاه مدارکشون و کاغذها به همه و شد حکمفرما جلسه بر سکوت ای لحظه چند ... ... و کنید شروع خارج از میگفت یکی یا کنید شروع المللی بین شاخه از میگفت یکی مثال میگفت چیزی

... را پرونده افراد دایره داد پیشنهاد دیگه یکی کشور داخل تا کنید دنبال معکوس شیوه به را خا سرنخو میرسید کجا به ببینید کنید ...بیشتر

... ... جلسه... اینکه تا کنم شروع ناکجاها از بخوام که نمیکرد قبول منطقم ننشست دلم به هیچکدومش اما . کرده دعوتش خبر بی و قاضی عنوان به مثال که خدایی بنده همون میرفتند، داشتن همه وقتی شد تموم

« : باشید داشته تشریف لحظه چند لطفا گفتم و داشتم نگه را !«بودیم

... حدودا بود ابالفضل ... 28اسمش ... آموزش سال دو خودمون دانشکده در تحصیل سال چهار ساله ... ... از... یکی بچه خوب کاری سابقه هم سال سه امنیت کارشناسی خدمت ضمن تا گرفته بدو از مستمر

... ... ... ... ... مجرد ضمنا بود عملیات هم خوراکش ورزشکار چهارشونه هیکلی مشهد اطراف !روستاهای

... میتونم: » نظرم به و اومد خوشم کردید اشاره بهش که مسائلی و برخورد از ابوالفضل آقا ببیند گفتم ... نیستی؟ خاصی پرونده درگیر کنم حساب «روت

Page 34: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ! داشتید؟: » امری دادسرا فرستادم و شد تموم پیش روز سه که بود یکی نه که خاصی پرونده :گفت

! ! خودم: » مثل و دادی جواب سوالم یه به اگه شرط یه به اما کنی کار خودم با که کنم تقاضا میخوام گفتمشش اندازه به ماه، شش از کمتر طول در که میکنم کاری و مینویسم را تقاضات حاال همین کردی، فکر

کنی کسب تجربه !«سال

! « : بفرمایید افتخارمه باعث گفت !«ابوالفضل

: کنیم؟: » قفل کدوم خرج را کلیمون اولین کنیم؟ شروع کجا از باید بنظرت اینه سوالم !«گفتم

! ما: » که بفهمه اینکه بدون کشید کار ازش بشه هم و باشه دسترس در هم که کسی مشخصه خب گفت » « ... . ذکاوت و دسترسی از چون خیابون کف عوام مثل جریان یک کف نیروهای معموال میدیم بازیش داریم

که را شما پرونده اصلی موضوع و کرد نفوذ باهاشون میشه تر جالب نیستند، برخوردار هاشون گنده... ... ! رویا و افسانه سراغ میرم پامیشم باشم من نیارم در سرتون کرد دنبال است اخیر جریانات به مربوط

... ! به اونا چون کرد شروع اونا از باید افشین دنبال میفرستم هم ابالفضل نام با ای تجربه کم کار تازه بچهچیه؟ شده ابالغ بهشون که دستوری آخرین و میکنند چیکار دارن االن که میگن «ما

... ... نفهمه: » کسی خودت واسه بگیر هم داخلی تلفن خط یه بغلی اتاق بیا و کن جمع وسایلت برو گفتم ... ! بدو داریم کار خیلی که ماشالله بدو بزنم را نیازت اعالم نامه تا کنی کار من با ...«قراره

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [21:59 21.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 49کف

شنبه ... 88فروردین 25سه ... این کنم پر کاغذ که نمیگم را اینا باشم داشته را تیمم جلسه اولین شد قرارشب و یادیاران های شب و ها سخنرانی و ها فیلم در اصال متاسفانه چون میدم دارم عمد از را توضیحات

فرایند از ها، شخصیت واقعی خاطرات و مستند های کتاب در حتی و جلسات، جور این و خاطره های

Page 35: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. همیشه مخاطب همین، خاطر به نمیاد میون به حرفی کارها معمول و مرسوم روال و جلسات و ها پروژه ... و است و ها مراقبت و تعقیب و برخوردها و هیجانات و ها درگیری به مربوط مطلب، اصل میکنه فکرارتقاء و میمونه هیجانی مخاطبان صنف در همیشه و نکرده پیدا اطالع ها چینی پازل و مقدمات از وقت هیچ

نمیکنه .پیدا

... شنبه... سه میگفتم . 88فروردین 25خالصه اوضاع داشت روز به روز گرفتم را عملیاتیم تیم جلسه اولین . شده ... تشکیل زیادی های تیم همین، خاطر به میشد تر نزدیک تاب و تب به و جراید و ها رسانه احوال و

نمیتونستم و بودیم مواجه نیرو کمبود با حسابی و بودن خودشون های پرونده درگیر هم ها تیم اون و بودکنم خودم پرونده درگیر نفر سه دو از .بیشتر

... اوضاع که نگو اما بسپارم اون به را کارها از بخشی تا تهران بیارم شیراز از هم را عمار بودم مایل حتی ! شده شلوغ خیلی سرش عمار همین خاطر به نبود بهتر هم خیلی بود، بدتر تهران از نگیم اگر هم شیراز

میکشید شیراز در منم حضور عدم جور حتی و !بود

... ... ... اما خودم، از بهتر نه شماست نوکر هست حضورتون معرف که بود ابوالفضل یکیش چیدم را تیمم ... ... گالب بلکه گل آقا !پسر

... ... ... ارشد مخابرات مهندس عبداللهی مهندس خانم عبداللهی نام به هم دیگه دانشکده IT یکی ازحدود ... با باشگاه ... 10خودمون میرفت دقیقه چهل مدت به صبح روز هر خدمت و کار سابقه سال

اطراف ... روستاهای از یکی اهل داره مقام ساالنه مسابقات در خودمون های بچه بین میگفتن و تیراندازیبچه ... ... تا سه با فرهنگی شوهرشون ...ایذه

... زبون بی و ساده و صاف حاجیتونه که هم !یکیش

... ... نباشه پروژه با بیگانه هم و کنم حساب تواناییاش روی بتونم هم که بیارم کی گفتم دیگه نفر یه موند ... ... شخیص شخص هم اون میمونه نفر یه فقط زدید، حدس هم خودتون که همونطور دیگه معلومه خب

!هست 233مامور

و انتقال برای اما شد انجام نفر دو اون قانونی اقدامات سریعا ساعت، چند مدت ظرف داشتم، که البی باماموریت برگه کشید 233تثبیت طول روز یک حدودا خودمون، بخش به بانوان پیاده یگان .از

! اون از دیگه قانونا ما، بخش به میدادند ماهه سه ماموریت بهش و میکردند موافقت اگر چون طبیعیه خب ) به ) برگرده نمیتونه باشه کاری حیات ادامه به قادر و بمونه زنده که شرطی به البته خدمتش آخر تا بعد

دیگه چیز یه میشه فازش کال و قبلیش !قسمت

Page 36: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

حضور روز ... ... ... 233اولین بندیل و بار و کیف بدون مسلح زنونه پوتین با بود جالب هم ما مرکز درهست ... ... خیابون کف نیروی که بود معلوم قشنگ ظاهرش ینی جدی فوق بسیار برخورد و چهره زنونه

کنه خدمت هم دیگه جای میتونه که بود مشخص میکرد، باز که سخن به لب .اما

ساعت سر را .9جلسه . بودند اومده یگان به ماموریت برگه و معرفی نامه با همشون کردیم شروع صبحعملیات اتاق یه و کردیم عوض را ها پارتیشن دادیم 30سریع تشکیل .متری

کردیم کار تقسیم و نشستیم :بعدش

ای رایانه های سیستم به مربوط امور و مخابرات بخش ...عبداللهی

مزونش 233 و باشگاه و کورورش به مربوط عملیات و اقدام و ...پرونده

کارمندان دل از یافته سازمان جرائم و افشین خانواده به مربوط عملیات و اقدام و پرونده ابوالفضل...دانشگاه

زهره و ندا و فائزه و عفت های برنامه و اوضاع پیگیری و تاجزاده پرونده عملیات و اقدام و طرح !خودمم

! میشه بررسی داره پروژه یک در پرونده تا سه حدودا جاش، همین تا و حاال همین نه؟ یا هست حواستونکنیم دنبال هم با مجبوریم و داریم نفر یه فقط پرونده هر سر اینکه، .ضمن

کردیم شروع را کار و گفتیم الله ...بسم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [22:00 21.12.16, ]دلنوشته

Page 37: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

خیابون_ # 50کف

قسمت چند طول در را ای حرفه کامال صورت به ها بچه که هایی پرونده پیگیری باید چطوری نمیدونم . ! ولی گرفتند خوبی تصمیمات هم ها بچه و شد مطرح ای پیچیده مسائل بس از کنم؟ آماده تلگرام واسه

بشه شب یک و هزار قصه به تبدیل گزارشم ممکنه و میره باال خیلی مطالب حجم !خب

و مسائل از بسیاری ذکر از و کنم تنظیم را گزارش هم با مرتبط اما گریخته و جسته بدید اجازه پس ) کنم ) پرهیز میشه مفصل و جداگانه قصه یه خودش هرکدومش که دیگه .مطالب

. . و هوش بلکه نمیزنه بازی پلیس و هیجان اول، حرف امنیتی، کارهای در بود ابوالفضل توجیه اقدام، اولین . الزم ذکاوت و هوش از آیا که دید باید اما دارن عالقه امنیتی کارهای به خیلیا میزنه را اول حرف ذکاوت،

نه؟ یا هستند برخوردار

همین نشه، ناقالبازی به تبدیل که کرد دقت باید اما کرد حساب ذکاوتش روی میشه که هایی بچه از یکی ! درگیر تا میگفتم را راه نقشه واسش باید اما باهوشیه آدم خودش ماشالله هرچند خودمونه ابوالفضل کاکا

» بده » انجام میخوام من که را کاری بتونه و نشه !حاشیه

. . . عبداللهی از شد شروع اونجا از چیز همه چون میکردیم شروع افشین خونه از باید کردیم فکر نشستیم ) را ) مامانشون و افسانه و افشین تاشون سه هر گوشی های پیام و مکالمات همه پرینت که خواستیم

بگیره .واسمون

! ! « : بی و معمولی خیلی پرینتشون پاکه خیلی جان حاجی ببین گفت بهم بعدش و کرد آنالیزش ابوالفضلاست !«مسئله

چی؟: » ینی این حاال خب :گفتم

! ! ! بعیده: » که شدن حرفها این از و خاشع و راکع و ساجد و عابد و کردن توبه یا ینی دیگه مشخصه گفتاینکه هم و نیومده پیش زندگیشون روند در تغییری و میکنند زندگی پولدارا محله همون دارن هنوز چون

و باشگاه و میرن مزون هنوز دختره و ...«مامان

! بوده: » که همونه نشده که هیئت و بسیج پایگاه به تبدیل هم باشگاهشون و مزون البته که !«گفتم

Page 38: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! ای: » دیگه های خط یه از دارن اونا که اینه اونم و میمونه احتمال یه فقط همینا، بخاطر دقیقا گفتنداریم را شمارشون ما که میکنند .«استفاده

. دیگشون؟: » های خط کردن پیدا دنبال میفتی میکنی؟ چیکار حاال همینه !«گفتم

. . اجازه: » اگر میخوام ندارم را چیزا این فرصت اما نیست که سختی کار خیلی دنبالش؟ بیفتم چرا گفتافشین سراغ برم .«بدید

. . داری؟: » براش ای نقشه چه بدونم میشه اما موافقم نیست مشکلی «گفتم

شاهرودی: » که کاری بنظرم اما کنم شروع افشین از باید میکنم فکر همش چرا نمیدونم خودمم هنوز گفتباشه خوبی آغاز میتونه مستقیمش، غیر تربیت و اعتماد جلب ینی میکرد، افشین با .«داشت

. و: » خواهر روی متعصب همچنان و دار کوروش عقده و ناراحت جوونی با که باشه حواست اما باشه گفتمکنیا نشر و حشر قراره .«مادر

! ... ! . تکمیل: » چرا ناقصه؟ افسانه از شاهرودی شهید بازجویی چرا سوال یه فقط هست حواسم گفتافسانه؟ از بازجویی سراغ نرفته دیگه کسی ینی !«نشده؟

حکم: » اونا تا نبنده را مامانش و افسانه بال و دست میخواسته شاهرودی میزنم حدس اما نمیدونم گفتمباشن داشته شاهرودی !«آنتن

... . . سوخت دلم خیلی کرد کار افشین روی روز سه دو کرد پیداش افشین دنبال رفت ابوالفضل خالصه ... « : با اما معمولی و آروم و ساکت پسری را افشین بود نوشته افشین با دیدارش درباره ابوالفضل وقتی

!! هم مامانش و شده باردار خواهرش فهمیده اینکه از بعد و نبوده اینطوری ظاهرا دیدم جوگندمی موهایبه تا گذشته روز به روز و ریخته خودش توی خارجی، العمل عکس جای به نداره، خواهرش از کمی دست

... ! یه سر خیلی هم جاللش اوس شده گیر گوشه و میشه خشک لباش همش شده شکسته و افتاده روز ایننمیذاره ...«سرش

یه میتونه حتی که دارن مشکالتی که میکنن زندگی و میشن رد خیابون تو ما بر و دور دارن آدمایی چه خدایا ! فهمیده، مادرش و خواهر زندگی درباره حقایقی وقتی از که پسری کنه افسرده و پیر را نوجوون پسر

... ... : موهای انگیزه بی ساکت میگه ابوالفضل که هم االن و نمیشه موفق اما میزنه خودکشی به دستافسرده... ... گیر گوشه !!جوگندمی

Page 39: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... یه خودش میکردی، درددل باهاش که کسی نکنه خدا اما کنیم درددل باهاشون که هستند کسانی همیشه ! برسه آدم داد به خدا باید فقط که وقته اون دلت درد بشه ! ...روزی

: برسه افشین داد به خدا گفتم فقط لحظه !اون

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [00:24 22.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 51کف

... با ابوالفضل ارتباط در خیلی هم عبداللهی کرد عوض افشین با را ارتباطش فاز بار دو یکی ابوالفضل ... ... حقیقتا اما میگرفتیم میخواستیم که نتایجی باید هفته یک از کمتر طول در کرد راهنمایی و کمک افشین

... ... نبود پرانگیزه و کاری نوجوون اون دیگه نبود خودش دیگه اما بودا زنده بود مرده ...افشین

... ... ... گزارش دادیم تشکیل فورا بزنه آب به گدار بی نداشت دوس کرد مشورتی جلسه تقاضای ابوالفضلکه میشه این :مختصرش

... « : های بچه از بعضی با کردم تحقیق افشین درباره خیلی من گفت مشورتیمون جلسه در عبداللهی ... از بیشتر خیلی افشین که رسیدم نتیجه این به آخرش اما کردم مشورت هم روان سالمت شاخه امنیت،

... ... ... زندگی در مادر احساسی و غیرتی جراحت برداشته جراحت افشین داره مراقبه به نیاز حرفها این... ... پاشیده هم از افشین زندگی مادر اما هست تسبیح نخ نماد هست بودن زالل و پاکی نماد کس، هر

... داریم؟ انتظاری چه ازش ما زندگیشون «پوکیده

... کردند تایید همه میگفت ...درست

233 ... ... ! « : به میخوام وقتی قد نیم و قد های بچه مادر مادرم من قربان ببینید گفت و زد جالبی حرف هم ... ... ... که شب یه بیشتر نه منه بودن مادر من، اندازه کنم نفوذ میتونم خودم اندازه به فقط کنم، نفوذ بچمیا شوهرم جای بخوام اگر میکردم فکر خودم با میدادم، پست پاکستان آباد اسالم هتل روی به رو پل زیر ... ... هم االن نمیتونم هیچی که رسیدم نتیجه این به آخرش کنم؟ چیکار باید کنم پر را هام بچه دایی و عمو

! ! میخواست مرحوم اون خودشه مال شاهرودی روش نکنیم استفاده شاهرودی روش از که اینه پیشنهادم ... ... که کسی کرده فرق وضعیت االن اما داد کوروش از انتقام وعده افشین به اومد در بره، پیش کارش

و ... خورد نمیشه گندمی جو موهاش دیگه باشه، داشته انتقام برای ای برنامه یا و باشه انتقام منتظر ... اون از ماه سه دو مدت از پس االن دیگه نه و داره انتقام جرات نه افشین بنظرم نمیشه گیر گوشه

Page 40: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... جاش همون سر و کنه پیدا خودشو جای ابوالفضل آقا بهتره پس میکنه فکر انتقام ه گذشته مثل ماجرا!«وایسه

... : « : اینکه دوم و داره بیشتری مراقبه به نیاز افشین اینکه یکی فهمیدم چیز تا دو تیم های خانم از گفتم من ... ... ! اما موافقم منم خوبه افشین پیش کنه باز خودشو جای ابوالفضل و نریم را شاهرودی راه باید

... ... ... ! زود میکنی کاری هر اما کاری چه نمیدونم کن کاری یه نداریم فرصت خیلی جان ...«ابوالفضل

! « : دارم راه یه فقط حاجی گفت بود، فکر تو خیلی که ...«ابوالفضل

... ... که گفت بهش بوده شاهرودی رفیق که گفت بهش بره هم را راهش آخرین که گرفت تصمیم ابوالفضل ... کمکش به که گفت بهش برگرده خونشون اوضاع که کنه کاری و کنه کمک افشین به اون قراره حاال از

کنه عوض را زندگیش فاز باید و داره ...نیاز

فرهنگ و شهدا با دوستی ترویج و تاکید که کردم تاکید رفتم که مختلفی جلسات در و گفتم بارها من ... اما دیده جراحت که درسته باالخره هم افشین داره مثبت اثر نوجوون و جوون نسل بر خیلی شهادت،

... بس و بود شاهرودی شهید خون و خاطره و یاد اونم بده نجاتش تونست چیز یک !فقط

... ! ! « : ... شاهرودی اسم تا بودم افشین پیش دامنت به دستم حاجی گفت زد زنگ برام ابوالفضل اینکه تا ... ... را پاش و دست چی هر کرد خودزنی به شروع یهو شد چی نفهمیدم شده، شاهرودی که فهمید و بردم

... ... ... ... میداد فحش خودش به زد سیلی خودش دهان و صورت به خیلی میزد لطمه خودش به نشد گرفتمنیست خوب حالش هنوز هم ...«االن

! ... شده؟: » چی تو؟ چته حاال بده صبرش خدا میفهمم «گفتم

! « : گفتم بهش کردم، آروم کم یه خودزنیش، و گریه کلی از بعد را افشین وقتی حاجی گفت ابوالفضل ! ... چه مامانت از گفتم بهش میگی؟ چی پرسید ازم وقتی بشه دیر میترسم بزنیم حرف میخوام افشین

! گفت اینو چرا نمیدونم چیه؟ نمیدونم که زد حرفی میاد؟ و میره کجا داری خبر االن کجاست ...«خبر؟

گفت؟: » چی مگه «گفتم

... « : میرن برمیداره، را اش تیره رنگی چادر وقتی اما کجاست مامانم نمیدونم گفت افشین گفت ابوالفضل ... ... ! و!! ... میمونند شب دو معموال است چهارشنبه امروز قم میره ظهر میره داره افشین مامان حاجی قم

میان جمعه !!«صبح

Page 41: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ! ! قم؟!! احوالش و اوضاع اون با زن یه خبره؟ چه دیگه قم چی؟ ینی !قم؟

سال در ما پرونده دردسرهای همه آغازین فصل این !بود 88و

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [00:28 23.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 52کف

... قم میفهمیدیم باید دنبالشون میرفت دیگه یکی باید و نداشتم قم، بفرستم را ابوالفضل خود اینکه امکانمیکنند؟ چیکار اونجا اینا و خبره !چه

پرونده به ای تازه اماکن و افراد و میشد تر چاق داشت پرونده لحظه به لحظه بلکه نه، که روز به روز . از خبر فقط میومد، پیش داشت که زیادی پراکندگی و مکان و آدم همه این کردن جمع میشدند اضاف

! گردان یه بلکه نبود امنیتی آدم نفر چهار سه کار کردنش جمع که میداد گسترده ای پروژه و وسیع مشکلخبره؟ چه بفهمند و بیرون بیارن چیزو همه جیگر و دل که میخواست !متخصص

... به نیارم درد : » 233سرتون عهده به کورورش مزون و باشگاه توی و ته و رصد ماموریت که شما گفتم ... ! ! ! الزمه که جا هر نمیدونم مشهد برو کرج برو قم برو شد الزم اگر حتی خبره؟ چه ببین برو پاشو داری،

! برو! پاشو و بگو یاعلی باشی تماس در خودم با مستقیم بتونی و باشه اختیارت در ماشین میگم برو!«دنبالشون

233 ... چیز میتونه ببینیم تا بذاره وقت افشین برای مفصل ساعت سه دو ابوالفضل شد قرار قم رفت ... ... ! واسش دلم ته میگم افشینو بود بچه اون توی خاصی صداقت و پاکی یه نه؟ یا بفهمیم ازش هم دیگری

... ... و خواهر اون بدون حتی کنه زندگی درست بتونه و بشه عوض زندگیش داشتم دوس میسوخت خیلیخورده فریب !مادر

Page 42: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... دیگه است ایذه اهل شدم قفل ثانیه چند برای که زد حرفی یه عبداللهی که بودم کار تقسیم مشغول « : ! های تلفن دارم االن گفت و دراومد هست ای ایذه باسواد و باهوش خانم کنار، به بودنش ای ایذه تازه

... ... آژانس تا دو هر اما ببره قم تا را اونا که گرفتند تماس آژانس برای بار دو حاال تا میکنم چک را باشگاه ... ... واسه بگیرن تماس بازم احتماال ندارن سرویس گفتند شلوغه سرمون گفتند و دادند منفی جواب

... ! دیگه آژانس یه واسه بزنند تلفن ممکنه لحظه هر داریم فرصت دقیقه یک از کمتر دیگه های ...«آژانس

« : نگو عبداللهی خانم گفتم ..........«بهش

... ... « : بد اوضاع نکنم فکر بکنم کارمو بدید اجازه لطفا وقتشه االن اتفاقا گفت و کرد قطع حرفمو عبداللهی ! ... داریم وقت ثانیه چند فقط قربان کنم چیکار بره ...«پیش

... ... استخاره نداشتم فرصت حتی بشیم عمل وارد نمیتونستیم ابوالفضل نه و من نه بود بزرگی ریسک ... ... « : به... الله بسم باشه گفتم و دریا به زدم دلمو بده 233بگیرم وضعیت تغییر !«بگو

( ... ... « : لباش ساکت همه لطفا میکنند گیری شماره دارن االن همین قربان گفت عبداللهی لحظه همون) ... : ... ... گفت و بست چشماشو لحظه یه الرحیم الرحمن الله بسم گفت کنم فکر آروم خیلی خورد تکون

بفرمایید سیار !!«آژانس

« : ... ساعت برای سرویس یه ما خانم گفتن میگن چه میشنیدیم داشتیم هم قم 12ما مقصد به !«میخوایم

... « : برگرده؟ یا باشه اختیار در نیست مشکلی گفت و داد جوابشون «عبداللهی

! میخوایم: » رفت واسه فقط برگرده !«گفتن

! « : لطفا آدرس چشم گفت !«عبداللهی

« : ... پژو؟ یا بفرستم سمند گفت عبداللهی بعدش دادند را مزون «آدرس

... « : دیگه بشینن راحت بتونند نفرشون چهار فقط نمیکنه فرقی گفت بود جوان زنی که طرف !«اون

Page 43: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... ! ! « : نداره اشکال حاال باشه جلو هم نفر یک و عقب نفر دو نفره سه ظرفیتش جسارتا گفت عبداللهیداریم هم خانم بفرستم؟ !«خانم

... ... « : بفرستید خانم بهتر آره گفت کردن منمن اندکی با !«اون

... ! « : باشه ای دیگه امر بفرستم زن میکنم تالشمو چشم گفت ...!«عبداللهی

... ! نکنن: » دیر ساعت سر لطفا فقط شما قربان !«گفت

« : ... اضافه شما احتماال گفتم بهش بودم، شده عبداللهی هنرمندانه اجرای مبهوت که من کردند خدافظینمیکنی؟ کار آژانس در !«کاری

! « : حاال میکنم هم مسافرکشی سهله، که آژانس باشه، اگر پروژه و پرونده اقتضای داد جواب هم عبداللهیمیفرمایید دستور !«چه

اونا: » ... 233گفتم ... ... تغییر واسه بره گفتید نرفته لو اش چهره هنوز پس ندیدنش حاال تا ندیدن را!«وضعیت؟

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [00:32 23.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 53کف

233 ... ... ... وقتی از ینی داشتیم وقت ساعت یه از کمتر معمولی لباس و چهره داد وضعیت تغییر سریعباید که وقتی تا کرد، وصلش خودمون به و برد دست اونا تماس در فقط 233عبداللهی باشه، قرار 50سر

داشتیم وقت ...دقیقه

Page 44: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

مشغولیت ... 233اما عملیات ادامه طراحی و ماشین نامه درگیر حسابی من وقتی بود جالب لحظه اون در! 233بودم، ازش را دلیلش وقتی میداد انتقال داشت که فلشی در فورا و میکرد دانلود آهنگ داشت

» « ! « : کالسیک های آهنگ تا چند باید کنم روشن معارف رادیو واسشون که نمیبتونم باالخره گفت پرسیدن،... ... ؟ و قند و چایی فالکس کو راستی راه وسط بذارم که باشم !«داشته

... خود داره، نیاز بستی در راننده یه چی هر خالصه و تخمه بسته تا سه دو و قند و چایی فالکس رفتیم فورا233 ... ... دیگه خداییش من آرایش لوازم دونه تا چند حتی کردند جور و جمع عبداللهی کمک با یا و تنه یه

! و جفت سریع و کردن فکر هم این به ما تیم خانوم تا دو اون اما نبودم شهری بین ماشینای دفترچه فکرکردن !!جورش

اعزام برای شد آماده چیز ! 233همه قرار محل ... 233به سرش پشت نشه، متوجه کسی که جوری رفت ... النور الی الظلمات من یخرجهم آمنوا الذین ولی الله دادم فوتش و خوندم الکرسی ...آیت

که لحظه و 233اون کشید ماشینشو دستی ترمز و کرد خدافظی استرسی هچ بدون حتی و معمولی خیلی ... ... ... ... مشت یه میون شیر دهن تو میره داره همسره یه مادره یه زنه یه این اینکه به حتی من رفت،

! ... ماموریت... فرستادیمش و گفتیم یاعلی میکردم فکر نباید ینی نمیکردم فکر چیزا این به !گرگ

! ! « ... داداشم جان ابوالفضل گرفتم ارتباط ابوالفضل با ... 233سریع ! اینجا منم بده پوششش قرار سر رفته ... ! ... ... خشونت اقدام هیچ میکنم تکرار نداری عملی اقدام هیچگونه حق چیزی یه فقط دارم صوتشو

!«آمیزی

... ... ... ! « : یاعلی رفتم چشم اما دارم موتور حاجی ندارم ماشین من گفت !«ابوالفضل

233 ... ... ... یه هم شما و مینویسم اینجوری من حاال طبیعی خیلی کرد سوار را نفر چهار قرار سر رسید ... جای خودتونو لحظه یه اما میشید رد و میخونید ...233چیزی ... ... سخته هم تصورش نمیشه اصال بذارید

که کنی رفتار طبیعی اینقدر بتونی که سخته هم :تصورش

خرجش �🚀� تازه که ببندید آهسته درو لطفا که بدی تذکر بهشون بشن، ماشینت سوار میخوان وقتی اولش ... ! الیی! ... نباشه ضایع که بدی زنونه های فحش جوری اطرافت های ماشین به باشی بلد حتی کردم

... - ... ! باشه یادت قم تهران عوارضی برسی تا بری میانبر راه از بپیچونی طبیعی خیلی را چهاراه و بکشی ... ... ! یه بشینی جات سر بیایی عقبت صندوق از چایی فالکس با کنی مهر دفترچه بری و شی پیاده که « : ... نباشه جسارت بگی کردی سوار که ای عتیقه چهارتا اون به برگردی هم بعد بذاری صادقی رضا آهنگ

»!! هم... اونا که خنده زیر بزنی جوری بعدش و پلوخوریتون؟ لباسای این با توبه واسه میرین قم آجیا!!!بخندن

Page 45: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! ... ... عرصه جوری انصافا بود صد بیست، از اش نمره ناقابله و کم خیلی بیست نمره نه بیست کارشزدن حرف باهاش کردن شروع اونا کم کم حتی که کرد مدیریت !ماشینشو

« : زحمت؟ همه این با میاری در ای؟ کاره این ساله چند پرسیدن ازش که میومد اونا صدای !«مثال

233 ... ... « : دارم دوس میشه خورد اعصابم میشمارم وقت هر شده سال چند نشمردم گفت و دراومد هم ... باشم جاده و بیابون تو میدم ترجیح میترسم، آدما از چون بره !«یادم

هنرنمایی اوج از بودیم کرده کف کیه؟ ... 233ما دیگه این بابا گفتم و موند وا دهنم که شد چیزی اینکه !تا

! « : مدلم من پرسید ازش نشسته، جلو بود معلوم که زنها از یکی بودن، شده صمیمی بااونا خیلی وقتی ! ... با میگی چی میکنی؟ دقت چی به جاده این توی تو دارم دقت پزم و دک به فقط سن، رو میرم وقتی

!«خودت؟

درآوردن، ادا و بازی لوس ای ذره بدون و معمولی خیلی 233خیلی واسشون کرد شروع و کشید نفسیخوند اینو :آروم

شم جاده این خم و پیچ در به در نمیخوامشم آماده هیزم یه همه آتیش واسه

شم افاده پر خالی و کم موجود یه یاشم پیاده میخوام من دنیا وایسا دنیا وایسا

شد چی آخرش چرخوندی و چرخیدی همه اینشد کى قسمت بگو دائم شانس بلیط اون

کجاست پس عاشق جای عارف همه درویش همهکجاست دعا خوش جای ورد و طلسم همه این

شم جاده این خم و پیچ در به در نمیخوام

Page 46: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

شم آماده هیزم یه همه آتیش واسه

شم افاده پر خالی و کم موجود یه یاشم پیاده میخوام من دنیا وایسا دنیا وایسا

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:17 23.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 54کف

. 233کار و بود هم رانندگیش به حواسش بود معمولی گفتگوهای درگیر ها زن با و رفت پیش خوب . سواالت ازشون و بکشه زبونشون زیر از حرفی نمیکرد تالش که همین میبرد کار به خوبی اصطالحات

. چی همه که مامورایی داشتیم چون میکرد کمک اوضاع بودن طبیعی به خیلی نمیپرسید، بودار و زیادی ! اما رفته لو میپرسیده، که زیادی سواالی و وراجی بخاطر اما میرفته پیش خوب نبود 233داشته .اینجوری

. . داره اثر خیلی نماز، از بعد دعای معموال خوندم نمازمو مانیتور پای همون و کردم پهن سجادمو پاشدم « ... الراحمین ارحم هو و حافظا خیر فالله خوندم ها بچه برای حفظ آیه مرتبه .«هفت

... مسافرای درگیر اینقدر افتادم ابوالفضل چک 233یاد را ابوالفضل موقعیت نکردم فرصت اصال که بودمکجاست؟. ببین کنم چک سریع را ابوالفضل موقعیت گفتم عبداللهی به کنم

« : ماشین گفت و داد جواب . 233ابوالفضل فرودگاه از پیش ربع یه قم طرف به میرم دارم اما نمیبینم را . موقعیت شدم رد .«هستم 12امام

. . « : قم عوارضی رسیدی وقتی قم برو راحت خیال با فقط تو نیا چشم به اصال گفتم و خط پشت رفتمبرو کجا بگم تا بگیر !«ارتباط

ماشین مکالمات تمام داشت : » 233عبداللهی ... کنم فکر قربان گفت میکرد ضبط یه 233را که اینه دنبالبگه بهون !«چیزی

Page 47: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

مونیتورم: » رو بفرست زود و کن تقطیعش بخش؟ کدوم !«گفتم

که !233شنیدم « : نیستا خوب خیلی حالش خانما از یکی کنم فکر گفت بود نشسته جلو که همونی بهکلتون؟ به بخوره هوایی یه تا کنار بزنم مهتاب مجتمع میخواید اصال وایسم؟ بغل همین !«میخواید

. »! « : هنوز ابوالضل کنترله تحت و طبیعی کامال اوضاع ینی کلمات این مهتاب توقف، بدحال، واژگان کلید این « : . به گفتم عبداللهی به داشت فاصله خیلی مهتاب دادن؟ 233تا جوابی «چه

! ! ! : ... « : بهترین؟ خانوم عفت کنیم استراحت کم یه وایسا قربونت آره اینا بشنوید خودتون گفت «عبداللهی

. ! » نفرشون » دو نفر، چهار از االن پس باهاشونه هم عفت شد تر حساس شاخکام عفت اسم شنیدن با « : عفت و رویا کین فهمیدیم و «دراومد

و شو و خوشگذرونی واسه کنم فکر بخوام که باشم ای ساده و ناشی آدم باید خیلی باهاشونه، عفت وقتی ! در انگلستان جاسوسی موسسه با که است نفری چهار همون از یکی عفت، چون میرن دارن مدلینگو شو و مدل حتی و انابه و توبه و زیارت برای قم، میره داره که هم االن قطعا و داره رابطه پاکستان

نمیره که حرفها !اینجور

. هم را اونا و خودش کارای دنبال بره عفت پاکستانشون سفر مثل اگر چون شدیم گرفتار بدی وضع به خبکنیم رصد را همشون نمیشه و داریم نیرو کمبود ما سیاه، نخود دنبال .بفرسته

. هم ابوالفضل کنیم پرونده درگیر را قم واحد خواهران از یکی و بگیریم ارتباط قم با بخوایم که نبود صالحقم به برسه اینا با همزمان بتونه بود بعید میکرد، هم االرض طی اگر حتی و داشت فاصله خیلی !که

! و مزون اهل نه و باشگاهه اهل نه که عفت، که باشه باید مهمی مسئله خیلی آخه کنم؟ چیکار بودم مونده ! زیر حتی بعیده و نشده گزارش لباس شوی و مدل برگزاری سابقه هم قم قم میره داره مدلینگ، و شو

کنن دعوت آدم عالمه یه و بگیرن مجلس بخوان !زمینی

خود با برای 233باید بفرست اس ام اس یه گفتم عبداللهی به چیه؟ اون نظر ببینیم میکردیم و 233مطرحبزنیم حرف باید بگو !بهش

... ... شدن پیاده استراحت برای مهتاب مجتمع به !233رسیدن بگیره جوش آب و بزنه بنزین که رفت هم ! ! « : ... . درخدمتم بفرمایید قربان سالم گفت زد زنگ اینکه تا بودیم تماسش !«منتظر

Page 48: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! ! درسته: » باهاتونه هم عفت ظاهرا السالم علیکم !«گفتم

233 . ! هم: » عفت که بفهمین و وسط بیاد اسمش تا گفتم عمد از خوبه هم حالش اتفاقا بله گفت!«باهامونه

! مواجهیم: » نیرو کمبود با چیه؟ خودت پیشنهاد خوب بسیار !«گفتم

233 . و: » مدل و شو کارای همین مال که معلومه فرشون و قر از تا سه اون بودم فکر همین توی منم گفت ... ... . اما شدن پیاده آرایش لوازم عالمه یه با هم االن همین شد غافل هم همونا از نمیشه هرچند هستن اینا

. . ... ... باشه ای حرفه کنم فکر حرفه کم و مرموز خیلی بردارم چشم ازش نمیتونم اعصابمه روی عفت... ... اون جز خوردن همشون هم تخمه اون جز خوردند همشون کردم، تعارفشون که هم چایی حتی چون

... حرفا این و آرایش و مهتاب داخل رفتن تا سه اون که میبینم دارم اما میگیرم جوش آب دارم من هم االن ! قربان؟ میفرمایید دستور چه نمیخوره تکون ماشین اطراف از عفت !«اما

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:17 23.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 55کف

... ... ... میتونی: » ببین برندار چشم ازش عفت رو بذار را اولیتت نمیرسه ذهنم به خاصی فکر االن گفتممیکنن؟ چیکار و میرن کجا بقیشون !«بفهمی

... « : ... دو میخوام بگیرید ارتباط یه قم های بچه با میتونید ببینید گفتم عبداللهی به کردیم تموم رو مکالمهبشن مشغول مراقبه و تعقیب به نیاز اعالم محض به که باشن آماده قمی خانمای از نفر !«سه

233 ... و میزدند متفرقه حرفای هم با همینجوری شدند سوار مسافراش ... 233و اینکه تا بود ساکت هم ... میدون قم به ... 72رسیدند : » 233تن بفرمایید آدرستون !«گفت

Page 49: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

« : آدرسمون؟ بود کجا جان عفت گفت ها زن از !«یکی

! ! « : خانم این اگر بگیریم بست در یه میتونیم جا همین از بدیم زحمت ایشون به نیست الزم گفت هم عفتببرند تشریف میتونن دارن !«کار

233 . ... ... قشنگ: » چندان هم قم نیستید مزاحم میگریم پولمو من اما نداره قابلی ندارم مشکلی من گفتمیکنیم پیدا اما نیستم !«بلد

... ! در بردند دقیقا را ما چون عالی هم خیلی کنند عوض را ماشینشون و بشن پیاده نشد حوصلشون ظاهرا ... ... های خیابون ترین محوری از یکی امین بلوار در ای خونه میشدند پیاده نفرشون چهار باید که ای خونه

داشت... نوساز و لوکس منازل که هایی کوچه از یکی داخل ...قم

... وایسادن ها خونه از یکی : » 233در هم دیگه ماشین یه دیدیم نظر، مد خونه در رسیدیم وقتی میگفت ... قمی که بود معلوم هم اونا میشدن پیاده داشتن تازه ماشین اون از هم دیگه زن تا چهار سه و هست

! ... بسیار ینی بودیم رسونده ما که بود هایی زن مثل هم ها زن اون وضع و سر قم بودن اومده تازه و نبودنجلف و زننده و !«فاسد

میشدن، پیاده داشتن : » 233وقتی مسافر شب آخر برای چون باشم قم مجبورم امروز من گفت بهشون ... اختیار در تا بزنین زنگ بهم خواستید اگر بیام دوباره و تهران برگردم که نداره ارزشی واسم و دارم

.«باشم

... اون داخل رفت لحظه چند عفت چون نداشتیم عفت از را حرف این شنیدن انتظار و کرد لطف خدا خیلی ... به کرد رو بعد برگشت و : » 233خونه نداشته مسافر امشب واسه که بگیرید تماس میتونید گفت و

باش ما اختیار در !«باشید؟

233 ... « : ببینم بگم ها بچه از یکی به بذار نمیام بگم بگیرم تماس نمیشه روم که خودم که داد جوابشببره؟ اونو و بکشه زحمتش اون !«میتونه

... 233خالصه ... و سه حدود چند؟ ساعت حاال میاییم ما االن که نرو جایی که بودن گفته بهش شد موندگار ... ماشین سوار چهارتاشون اومدن دوباره هم نیم و چهار حدود امین بلوار منزل بودن رسیده 233نیم

... ... زیر... های لباس و جذاب و ای حرفه بسیار آرایش با اما سیاه حتی یا و رنگی چادری با شدنچسبون و جلف بسیار !!چادرشون،

Page 50: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ماشین سوار و اومدن همشون وقتی چون میشد جالبتر داشت ماجرا بعد، به اینجا بهش 233از شدند، ! حرم طرف به برو گفت و نشسته جلو اومده عفت چون بودند نداده منزل !آدرس

233 ... ! ... ... عفت: وایسادم منم وایسا گفت عفت جانبازان میدون به رسیدم تا حرم طرف به رفتم میگفت ... ... ... « : پاساژ تا جا همین از که بلدین میان االن هم بقیه شما برای صفائیه گفت زنها از دیگه یکی و رویا به

... برید... نداره اشکال رفتید هم بیشتر !!«قدس

به ! 233بعد حرم جلوی بلوار برو ... 233میگه های اتوبوس ایستگاه تا دقیقا حرم جلوی بلوار میره هم ! ! « : زیر! ها باشه یادت حرم اینم گفت بهش و سوم زن به کرده رو بعدش ... 30واحد ! خوش برو سال

بدی! جوابم بتونی تا نباشه سایلنت گوشیت راستی !«بگذره

... هیکل و چهره وضعیت اون با ها خیابون تو را زن تا سه دو عفت نبود ای کننده گیج و حاد مسئله چندان ... و قم معروف های فالفل و قدس پاساژ از کتاب خرید برای قطعا بود کرده پیاده تیره رنگ چادرهای با اما

! ! پاساژ تا و برن راه صفائیه خیابون در فقط برن راه فقط که شدن پیاده اونا بودند نشده پیاده که چیزا این ! !! راه فقط که قم میاوردن تهران از روز هر را وضعیت اون یا زن چندین اونا ینی همین بزنن قدم قدس

» « ! و داشتن هفتگی نقشه قم خیابون کف برای اونا ینی بدن قر و کنند دلبری هیکل، و شکل اون با و برنبودند کرده شروع اونجا !!از

زیر » گفت اینکه از منظورش ... 30فقط »! نقشه چه میفهمید خودتون بعدا نفهمیدیم موقع اون را سال ! زیر هدفشون، جامعه چرا و میکردند پیاده بود؟ 30هایی !سال

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:19 23.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 56کف

ماموریت اصلی بخش ! 233خب عفت کردن، پیاده حرم اطراف رو سوم نفر وقتی عفت به میشد مربوط ... ... ! هم جالبتر داشت داستان داد را مراجع از یکی دفتر آدرس بهش زدند دور را حرم کن حرکت گفت

هست... و بوده مختلفی های بحث دفترش اعضای رو که داد مراجعی از یکی آدرس چون ...میشد

Page 51: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... اما معذورم منزلش و دفتر آدرس حدود و مرجع اون نام ذکر : 233از برن اینکه از قبل که داد گزارش ... ... یه با غروب موقع اون تعجب، کمال با صادرات بانک کنار بانک کنار های مغازه از یکی رفت عفت اونجا،

... ... چشم خط ماهرانه خیلی کرد مرتب خودشو سرنشین، جلوی آیینه توی از برگشت درشت پول کیسهانداخت ... ... چادرش از رنگیشو روسری نوک شد تر آراسته کم یه زد دوباره لبشو برق و برداشت

... میگم... چی میدونن خانما روسریش نوک هم و بیاد چشم به چادرش هم که جوری ...بیرون

( ... ... مثال ینی احتیاط با اما عشوه با و نرم و آروم خیلی زد زنگ یکی واسه بیرون آورد گوشیشو بعدش ! « : ) گوشیو خودتون میکردم خدا خدا آقا حاج سالم گفت و زد حرف بشه حفظ هم ها حرمت میخواد

! حرف! هم با کم یه و کنم تقدیم پولو و داخل بیام میتونم خدمتتون برسونم باید که دارم امانتی بردارید!!«بزنیم؟

233 ! ! « : تنهایید؟ بیارید تشریف حتما نه که چرا میگفته که میشنیده خطو ور اون !«صدای

. ! « : فقط میدونم میشم مزاحمتون دارم اذون دم اگر ببخشید منو آقا حاج آره گفت و داد جوابش هم عفت ... !! ! ! بزنم حرف باهاتون باید گرفته دلم هم کم یه خدمتتون بیام االن گفتم خب اما میکنید کار ها !«صبح

! ! ! ! ! ! « : آقا حاج الله آیت دفتر رییس خلوت دلتنگی پول امانتی عفت کنین دقت ها واژه کلید این !«به

رضای خاطر به و دین به پایبندی و مرجعیت به تقید و خمس پرداخت داستان، که بود مشخص قشنگ ینی ! بخواد و باشه ذهنش تو ای نقشه اگر زن، یه که بفهمه میتونه خانم یه فقط نبود پیغمبر دل شادی و خدا

باشه خطرناک میتونه چقدر بکنه، !شیطنت

... با هیکل و وضع و سر این با زن یه ... 20وقتی که ... کسی دفتر میره غروب موقع اون پول تومن میلیون ... ی نقشه چه که میدونه خدا فقط کنه دل درد و بزنه حرف خلوت در باهاش دفترش رییس داره دوس

میکنند شکار اونجوری را آقا حاج اون دارن که پروروندن سر در چه و دارن ای شده تعیین پیش از و !!توپ

233 ... ... ! « : بچه از هرکدوم اگر میزنگم واست خودم دارم را شمارت برو تو گفته بهش عفت که میگفت . برو دنبالشون برو زدند زنگ برات ما !«های

... ... ... بست را در پشت، از و داخل رفت کردن باز درو زد زنگ دفتر در دم !رفت

: » 233فورا ... ... از اونجا که کاری گفتم بهش داد ماوقع شرح و کرد موقعیت اعالم زد زنگ من برای ! ! اون ببین کن چک برو میکنن چیکار و میگن چی دارن نیست معلوم آقا حاج اون و عفت برنمیاد دستمون

Page 52: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! کارش از سر و کنی پیداش بتونی کن کاری یه سوم نفر اون مخصوصا میکنن؟ چیکار دارن کجان؟ نفر سه!دربیاری

! ... ... ... ! خبره؟: » چه اینجا بدید اجازه میشه باز خدا بنده اون دفتر در داره اینکه مثل ببخشید اما چشم گفتمیشه شلوغ کم کم !«داره

چی؟: » ینی !«گفتم

! ! « : پلیس پلیس قربان گفت استرس و تعجب !!«اومد 110با

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [23:04 24.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 57کف

... نیرو و نشده هماهنگی قم اداره با چون که میترسیدیم فقط نداشت وجود ما نگرانی برای دلیلی البتهتوی دستمون و کرد جمعش نشه که بزنند اقدامی به دست نیستند ما پروژه جریان در اونجا انتظامی

بمونه گردو !پوست

... پلیس چون گذشت خیر به اگر 110اتفاقا میترسم و بودند شده کوچه وارد دیگه یکی دفتر و بیت برای !....... حضور که بدونین همینو فقط پس چرا؟ و دفتر کدوم که بفهمند بعضیا بدم، توضیح اون 110بیشتر

نداشت ما های سوژه به کاری کوچه، اون در و !موقع

. 233تا دانلود وقتی کنه دانلود برام را دفتر اون مخصوصا و اونجا هوایی نقشه گفتم عبداللهی به بود، اونجا ! احتمال مسئله، این نداشت بیشتر هم اتاق تا سه و نداره دیگری در هیچ که فهمیدم کردم، بررسی و کرد

) ( . که معذورم بیانش از که داشتیم هم دیگری شواهد چون میکرد تقویت را هستند هم دور همشون اینکهبودند نشده جمع اونجا در جلسه اون جز دیگری کار برای اونا میکرد !داللت

! گیرمون خوبی موقعیت چنین دیگه شاید خبره؟ چه اونجا که بفهمیم تر دقیق صورت به گرفتیم تصمیمکار! هم، طرفی از داخل 233نمیومد بفرستیمش که !نبود

Page 53: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... ... ! ! حرم اطراف هست قم های خیابون تو من گفت کردم پیجش فورا ابوالفضل طرف به رفت فکرم« ... ذوالجناح میگفت موتورش به رسیدم دیر کم یه شد خراب !«موتورم

. کن: خبرم رسیدی تا میفرستم برات که آدرس فالن برو و کن آتیش را ذوالجناحت باش زود .گفتم

... بهش گفتم که جایی به رسید قم، خیابونای موقع اون شلوغی اون توی که نشد هم دقیقه چهار سه شاید ! ! حضرت: » عنایات هم جاش همین تا عقبیم برنامه از خیلی هم طورش همین جان ابوالفضل ببین گفتم

... پروژه به را قم اداره پای فعال نمیخوام برسیم هم خا نخ سر همین به نمیتونستیم وگرنه بوده معصومه ... بده انجام ظریف و دقیق طور به میگم، بهت که کاری لطفا اما کنم باز !«خودمون

! « : بده فرمون حاجی چشم گفت !«ابوالفضل

... ..... ! تا: » سه چپت، سمت از کن نگاه فرستادم برات ای نقشه روی االن شماره کوچه برو ببین گفتم ... رفتی؟ جلو برو بشمار را !«خونه

... ! سومم: » خونه پشت االن اره حاجی کن صبر !«گفت

! ! نه؟: » مگه میبینی راستت سمت دیوار یه الله آباریک !«گفتم

! ! بلنده: » بس از باشه اسرائیل حائل دیوار میخوره بیشتر کنم عرض چه که دیوار !«گفت

! بلند؟: » قدر اون ینی چی؟ ینی میکنی شوخی !«گفتم

... میشما: » دلگیر که باال برم ها کوچه شلوغی این تو نگی بابا آره !«گفت

! که: » کاری و باال بری دیوار اون از االن تو میخوام من بگیری؟ فال اونجا بشینی میخواستی په نه په گفتمبدی انجام میگم !«بهت

! ! ! هم: » کوچه کنم؟ چیکار نیستم که دراز لنگ بابا اما چابکم و چست درسته قرآن رو تو نگو حاجی گفت!«شلوغه

Page 54: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

... از: » یکی میخوام من نمیدونم من ! FFDG گفتم کن پیدا راهی یه بذاری کار دفتر اون توی را صوتی !«های

: » 233با ... راهی؟ نمیرسه؟ ذهنت به چیزی شنیدی؟ را ابوالفضل و من مکالمه گفتم گرفتم ارتباط«چیزی؟

233 ... ... ! ... نداریم: » بیشتر راه یه آهان باال بریم دیوار از بتونیم بعیده اما میکنم فکر دارم ...«گفت

بگید: » زود !«گفتم

! ... ... میتونه: » ابوالفضل آقا دیگه راه یه اصال نه بریزیم بهم موقتا را جلسشون باید بنظرم گفت؟.... !«نقشه

! ... بتونه: » که میگیره پول نتونه؟ چرا آره !«گفتم

« : شنیدی؟ ابوالفضل گفتم ابوالفضل !«به

! ... « : بیارم؟ کجا از کفتر حاال میگیریم پول هم خیلی که نیست اما آره گفت !«ابوالفضل

! ! راستی: » افتاده بومتون پشت روی کفترم ببخشید بگو و بزن در باشه دستت کفتر که نیست قرار گفتمزدی؟ یا داری «ریش

... ... میکرو دستگاه یه تونست ابوالفضل که بود خوب خیلی اما شد دیرمون نیارم درد را سرتون FFDG آقاادره مونیتور به کنم وصلش منم و من گوشی به کنه وصلش و بذاره کار اونجا !را

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

Page 55: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

طلبه یک های [23:05 24.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 58کف

... 233اما پیدا دیگه پارک جای یه رفت بدبختی هزار با دوباره کنه عوض ماشینشو جای شد مجبور دوبارهپیدا ... ترافیکش، حجم و ها کوچه اون های دوربین خاطر به که میدونند بلدند را منطقه اون که کسانی کرد

... ! پوشیه و عربی سیاه چادر چپوند ماشینو جایی یه باالخره اما هست محاالت از تقریبا پارک جای کردن ... سرجاش برگشت فورا و صورتش روی انداخت !هم

. از بیش حدودا بود کرده مشاهده اونجا به عفت رفتن از بعد زیادی آمدهای و رفت بود، کوچه اون توی تابستند 15 را در هم سرشون پشت و کردن مراجعه دفتر اون به ساعت نیم از کمتر زمان مدت در !نفر

اون همه که بود این تر توجه قابل بین 15نکته های سال و سن از و روحانیت لباس به معمم 45تا 25نفر، ! نفرشون دو اال بودند نرفته شخصی راننده و ماشین با هیچکدومشون بود !سال

که عکسی با فورا را نفر دو ! 233اون هردوشون متاسفانه کردیم هویت تشخیص فرستاد، هرکدومشون ازبودند علمایی فرزندان از و زاده عالم دوشون هر هم و بودند تدریس کرسی صاحب هم که بودند کسانی از

بودند فقه و اخالق درس کرسی و اخالق به معروف حتی !که

233 ! خاطر به قبال و بود دار سابقه یکیشون بفرسته و بگیره عکس هم دیگشون نفر چهار سه از تونست ! طالب از دیگشون نفر دو بود شده مجازات تبعید و حبس تحمل به معاند، های شبکه در نظام علیه بر تبلیغ

بودند مراجع از تن دو قرص پا و پر شاگردان از و عالی !سطوح

که ساعتی چهار سه اون طول بیت 233در و دفتر توه و ته گفتم عبداللهی به میداد، کشیک اونجا خدا بنده ....... ! ! فهمید خواهید خودتون بعدا حاال وگرنه مرجع ها بعضی زعم به البته درباره را مرجع !اون

... میشم رد و میکنم اشاره موردش سه به فقط آوردیم دست به خوبی :مطالب

از مردم و شده خالی که بود ماه چهار سه حدودا مرجع، اون دفتر وجوهات و بانکی های حساب اینکه یکی ! داده قرار فشار تحت را مرجع اون حدی تا مالی، بحران این میکردند خودداری بهش وجوهات پرداخت

نداشته هم شاگرداش و بیت و دفتر اداره توان حتی که !بوده

Page 56: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

اون که ای زاویه همچنین و داشته، وجود دیگه علمای از بعضی و اون بین که کنتاکتی خاطر به اینکه دوم » شبکه » و تو و من مسلک بهایی شبکه دستاویز مورد بارها و بوده کرده پیدا نظام با گرفته VOA مرجع قرار

. اندک تعداد نیازهای پاسخگوی حتی نتونه که حدی به بگیرن فاصله ازش مردم که شده سبب بوده،باشه !مقلیدنش

دفتر به مشکوک تردد که بوده شده گزارش امنیتی های دستگاه و پلیس به هم دیگه بار سه دو اینکه سوم ! وقتی مثال بوده شده منطقه اون اهالی برای مزاحمت به منجر مواردی، در حتی و هست زیاد خدا بنده اون

نمیداشتند نگه را شهر و منطقه اون حرمت و بودند مانکنی و جلف افراد اغلب میومدند، دیدارش !به

🖇🚀 ! درایت و هوش از مستند، این محترم خوانندگان قطعا باشه گیری نتیجه به نیاز نکنم فکر دیگه خب « » « » « » « : دفتر مدیر و دفتر و دار مسئله و پول بی و تنها مرجع چنین که بفهمند میتونن و برخوردارند خوبی » حکم« » یک به پشتون دارند قصد که کسانی واسه داره گلو تو بپر هلو حکم ، نظام با دار زاویه و پرحاشیه

» باشه» گرم شرعی !!مثال

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [21:39 25.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 59کف

. و صوت طریق از را اواخرش تونستیم فقط ما کشید طول ساعت چهار سه عفت شب اون جلسه . داری ریشه پروژه از پرده هم همون اما بشنویم بود گذاشته کار مکافات هزار با ابوالفضل که دستگاهی

ها پروژه و دیدارها این بودن دار ریشه و نظریه این اداره، دیگر کارشناسان با مشورت از پس که برداشتشد .تایید

میگه عفت که اومده ها صحبت اون از بخشی در :مثال

« . ان اما کنیم تقدیم همین از بیشتر نتونستیم داشت، وجود که مالی های محدودیت علت به ماه این ببخشید . تقاضای لطفا فقط کرد خواهیم تقدیم هم معوقات از توجهی قابل بخش آینده روز چند ظرف شاءالله . طرف از مشکالتی خودتون برای گفتم، هم قبال که همونطور چون نکنید شخصیتون حساب به واریز

ارزه نمی دردسرش به که میاد پیش مختلف !نهادهای

Page 57: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. ....... برسیم خدمت تهران در که میکنیم دعوت دوستان همه از داریم، الله آیت با که دیداری آینده هفته . و ایاب وسیله حتی باشیم خدمتتون که هست بهتر تهران ما بنظر و شده تر جوشسنگین جدیدا قم چون

. در که کسانی از نفر یک با دوستان، از یک هر میکنم خواهش داشت خواهیم هم کامل پذیرای و ذهاب . ...... ایشون حتی باشیم الله آیت خدمت را تری آبرومندانه و بیشتر جمع بتونیم تا بیارند تشریف هم لیست

و بزرگوار علمای شما حضور با هایی میتینگ بتونیم قم و تهران در آتی، انتخابات در که کردند دعوت شما ازباشیم داشته دیگر نقطه چند و مشهد کردستان، بوشهر، شیراز، اصفهان، از دیگر .علمای

! ببخشید خودتون بزرگواری به امیدوارم که است معوقه عیدی از بخشی فقط کردم تقدیم االن که مبلغیدرخدمتم هست سوالی !«اگر

. « : که شاگردانی میبرند رنج توجهی قابل مالی مشکالت از ما شاگردان میپرسه عفت از حضار از یکی . که داره وجود این خوف دارند تبلیغ و منبر در دستی هم و برخوردارند خوبی ذکاوت و هوش از هم انصافا

! ! اگر من مثال دارند هم پرداخت پیش حتی و است نقد پولشون هم اونا که چرا بشوند ش ش بیت جذبتومن میلیون ده ماهی حداقل بدم، شهریه چندرغاز کنار در ای هزینه کمک ام طلبه تا بیست به باشه

. شده؟ تدبیری هم مسئله این برای دارم الزم !«نقدینگی

. . عفت اینکه تا نمیومد عفت صدای زدند اون حرف دنباله در هایی حرف و کردند تایید اونو حرف هم بقیهگفت و کرد باز سخن به :لب

« ! خاطر و بشوید اذیت بخواهید مالی مسائل بخاطر که هاست حرف این از بیشتر شما شان علما آقایان ! از بیشتر نکنم فکر دارید؟ شاگرد نفر چند رفته هم روی شود مکدر ! 150حضرتتان درسته؟ باشند !«نفر

کردند تاییدش !تقریبا

« : تا میکنم تقدیم تومن صد الحساب علی بنده گفت و کرد باز را کیفش سر که میومد عفت کیف صدای ! نیست؟ مشکلی میاد پیش چی ببینیم تا شود برطرف مشکالت از «بخشی

... ... چرب لقمه که بودند خوشحال ظاهرا کردند ختم صلوات حتی میومد تایید و خوشحالی و همهمه صدای ! ... روی کسی هم که جوری بود شده حساب خیلی اونا با عفت برخورد اما بود کار در گیری دندون و

میکرد رعایت را جمع احترام حفظ هم اون هم و نمیزد حرف !حرفش

! ... . . کرد جلب خود به بیشتر را ما توجه مطلبی اما شدند خارج دفتر از دونه دونه میشد تمام داشت جلسهکرد جلب را ما توجه خیلی !!ینی

Page 58: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

خدافظی اکثرا وقتی داشت، جمالتش و صدا در خاصی پختگی و سال و سن بود معلوم که افرادی از یکیساعت چهار سه همه از ما، کارشناسان و من بنظر که زد هایی حرف عفت با رفتند، اونجا از و بودند کرده

بود تر کننده تعیین و تر مهم !!قبلی

. « : یک مبلغ اون کنیم کرایه بهتر ساختمون یه تونستیم ما موسسه از شما های حمایت بخاطر گفت فرد اون . که میدونید اما کردیم پرداخت موسسه جدید ساختمون ساخت برای اول قسط پیش عنوان به هم میلیارد

. قم علمیه حوزه طرف از که ای موسسه مخصوصا نیست کافی ادامه در اما خوبه کار شروع برای قدر این ! » میدونید؟ » صالح چی میدونند هم قانونی غیر را ما بلکه نمیشه حمایت تنها !«نه

! ! « : خاطر به میلیارد ها ده ما سهله که میلیارد یک ندارد وجود مشکلی هیچ گفت بهش جدی خیلی عفت ! . بله؟ بدید انجام کاری بود قرار هم شما کنم فکر اما کنیم خرج حاضریم شما باسواد طالب «تربیت

» « » « ... ... « : موسسه برای شرعی شبهه ایجاد و اخالق درس کردن خلوت اما هست یادم بله گفت مرد اون . !! احتیاط با باید خیلی بنظرم ندارید اطالع ایشون موسسه و قم جو از شما دشواریه خیلی کار یزدی مصباح

. به نیاز کنند، تعطیل و تحریم را یزدی مصباح اخالق هفتگی جلسه ها بچه باشه قرار اگر چون کرد حرکت ! ! ! ما که چرا نه که مسلمه خب هست؟ شدنی مسئله، این خودتون بنظر خب اما داریم هم قضایی حمایت

! تالش و کرد حرکت منوال همین با باید پس کنیم پدا نتونستیم کنه دادگاهی و قضایی را اونا بتونه که چیزی ! فیله حضرت کاره ماشالله اینم که کنیم نفوذ اونجا های علمی هیئت و اساتید به !«بکنیم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [21:39 25.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 60کف

! « : و دربیارید برید اصال شماست دست روش و طریق گفت احترام با توام کالمی با اما تندی اندکی با عفتدر را حقوق اون برابر دو حاضریم ما میگیرن؟ حقوق چند موسسش، علمی هیئت و اساتید که ببینید

! عمل موفق پژوهشگاه در خیلی ب م دکتر ماشالله کنند کار ما برای که شرطی به بدیم بهشون پژوهشگاه ! در را پژوهشگر جمع یه بتونند قم به سفر تا چهار سه در ایشون که نمیکردیم فکرش اصال ما اند کرده

بتونند حتی و کنند شناسایی فلسفه تاریخ و علم تاریخ ........«شاخه

Page 59: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! ! « : یزدی مصباح بیخیال نمیشه حاال اما باشماست حق درسته گفت افتاده پت پت به بود معلوم که مرد اونشد؟ علمیش هیئت اعضای و شاگردان و اش موسسه !«و

! « : پیش را اون راه اش موسسه و است زنده اون تا آقا حاج میزنید ها حرف گفت و زد خندی پوز عفت ! ! کردن دموکراتیکه مزاحم آقا این کنم راحتتون بذارید داشت دردسر بی انتخابات یه انتظار نمیشه گرفته،

را! مملکت فقیه ولی حکومتی حکم با نمیشه و اومده سر بازی فیقه ولی دوره که نمیره ککش توی ایرانه ! ! پرتو حلقه و مصباح میشه چطوری که کنید فکر این روی کنید فکر من تازه طرح روی شما اصال کرد اداره

» « » کرد؟ » خاموش ماه شش مدت به حداقل نبودنشون فقیه و فقهی مبانی بودن ضعیف اسم به !را

« »! « »! به » ربطی چه فیلسوف بگید است فیلسوف مصباح بگید نیست فقیه مصباح، که کنین تبلیغ برید ! » نتونستید چطور بزرگوار اساتید شما میکنم تعجب داده جواب مشهد در خیلی طرح این اسالم؟ و حکومت

» « » نکنید؟ » را استفاده نهایت علمیه های حوزه و فقها انداختن فیلسوف و فلسفه جون به روش !!از

کالس و کرسی مشغول و میپردازند شرعی و فقهی جنبه به فقط که مراجعی و فقها با خیلی ما چون ! ... فقه خارج و اصول خارج و کفایه و مکاسب اینقدر برن نداریم مشکلی و کار هستند و کفایه و مکاسب

» « ! از مخصوصا و فلسفه از که هست اونایی با ما مشکل اساس بشن فقیه عالم همه که بدن درس ! !! » خراب» را ما کار مدام که هستند اینا شاگرداش و مصباح همین مثل میزنند دم اسالم سیاسی فلسفه ... مدرنیته و دموکراسی دهن توی میزنند پا جفت با و والیت طرح دوره و شبهات به پاسخ اسم به و میکنند

...«و

! ! مخصوصا نمیشن عفت دالیل و زبون حریف که بود مشخص بود شده حاکم جمع اون بر سنگینی سکوتفن همه و کارکشته ای عجوزه موافقت و دل و نظر به بسته میکردن، دریافت که هنگفتی های پول اینکه

بود !حریف

! « : داره؟ مگه سبحانی و مصباح مثل تا چند ایران رهبر کرد تموم مرد اون با را سخنش جمالت این با عفتانتخابات در میتونه خیلی دارید اختیار در که هایی تریبون و شماها تعداد که مطمئنم بلکه و میکنم فکر من

... ! ! انتخابات کنم راحت را خیالتون بذارید اصال سبحانی و مصباح شاگردان از بیشتر حتی باشه اثرگذار آتی ! دوستانتون و شما مثل باسوادی علمای تبلیغی و علمی قیام بلکه نیست راست با چپ زورآزمایی آتی،

ترویج را دینی خشونت و تاختند طلبان اصالح و اصالحات به بقره سوره آیات با که کسانی علیه بر هست!«کردند

: ! میگن مقدماتی، مرحله در عفت کار این به باشه داشته خاصی بررسی و تحلیل به نیاز نمیکنم فکر خب»! « : »! سیاست » علیه بر فقاهت شورش میگن ادامه در طرح این به و فیلسوف و فقیه تضاد به زدن دامن

والیت » علیه بر علما شورش !«یا

Page 60: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

! ! برابر هزار ینی کنید هزار ضربدر میکنید، فکرش ذهنتون در چی هر از خطرش ینی خطرناکیه خیلی طرح» « » سیاست! » ضد باسواد علمای تربیت و علمیه های حوزه استحاله سبب که خطرناکه اینقدر خطرناکتره

» شد » خواهد والیت ضد !!یا

... ... و قبلی های طرح طبق و میدادند کد هم به و میزدند حرف راحت هم با داشتند اونا که اونطوریشورش » پروژه های نظام پیاده تربیت این داره سال چندین حداقل که بود مشخص میکردند، کار فعلیشون

»! میشه تئوریزه و طراحی والیت علیه بر !علما

! همین اما بدهند انجام هایی ماموریت چه قراره اونا که نداشتیم خبر جلسه حضار بقیه از موقع اون تا که ماحلقه و آموزشیشون و علمی موسسه کردن منزوی و مصباح الله آیت سکوت یا و حذف نقشه جلسه، یک

) بود ) آتی انتخابات در امام موسسه نامه هفته !پرتو

میکردند کار هایی طرح چه یا و افراد چه روی داشتن بقیه میدونه !!خدا

بود تر سخت میکردم فکرش که چیزا این از !کار

تهران ... برگردیم بدید اجازه نگم قم از خیلی بدید اجازه !اما

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

طلبه یک های [00:09 27.12.16, ]دلنوشته

خیابون_ # 61کف

کنی، جا به جا را ها خاک و بگیری دست بیل گالب، و عطر و بلبل و گل از پر گلستان یک در شما وقتی ! ! جا همه دنیاست طبیعت این خب میخوره چشمت به هم قارچ و کرم و زمینی زیر موجودات ناخواه خواه

! دیگه. شهر هر یا باشه قم نمیکنه فرقی خیلی پس بد هم و هست خوب هم جا همه !همینجوریه

با روحانیت و حوزه درباره مردم تصورات کنند فکر و بگیرن خورده ممکنه که کسانی برای گفتم اینودیگه و میشه عوض است گیری شکل حال در الحال معلوم محافل در که هایی توطئه از بخشی شنیدن

Page 61: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

. ! ! هستند ها حرف این از تر باهوش خیلی ما مردم نه ها حرف اینجور از و نمیشن قائل علما برای احترامی!بگذریم

. در که کسانی درباره خیلی اینکه ضمن بود روشن برامون بود پیگیریش حال در عفت که ای پروژه تقریبا . اکثر که میتونم جرات به شاید گرفت صورت مفصلی تحقیقات بودند بعدش جلسه چند و جلسه اون

یا و داشتند نظام علیه تبلیغ پرونده یا که بودند کسانی از داشتند، شرکت پروژه اون در عفت با که کسانی ! ... کم و بودند داری مسئله آدمای کال ینی بود شده ثبت و مردم کردن دلسرد و اکاذیب ترویج اونا رزومه در

اینا و عفت دستگاه و دم به یهویی اما باشند زندگی حسابی و درست و صادقانه که کسانی میشد پیدا ! توجه خور در است ای نکته خودش این باشه شده !متصل

. » « » طلبه » اگر مثال کنند سواستفاده میخواستند ها طلبه سیاسی حتی و معیشتی و مالی مشکالت از اونا . اما کنند جذبش مالیش مشکالت کردن حل با میکردند تالش داشت، نظام علیه فعالیت به جذب زمینه ای

! متعددی مالی مشکالت که هستند ها طلبه از خیلی اینکه با میاد چشم توی هم همین کنه دقت کسی اگهو شرعی تکلیف به و نمیزنند دم اما میکنند زندگی دارن زمانی امام و طلبگی اندک شهریه با و دارند

میکنند عمل !حوزویشون

. و باال استعداد و هوش میزان با خاص های طلبه دنبال نبودند ای طلبه هر دنبال اینا، و عفت که جالبه اما ! درد به اجتماعی، غیر و معمولی و پایین سطح های طلبه مثال ینی بودند سیاسی منفی های زمینه بودن دارا

! و تحقیق بهانه به را ها طلبه از بعضی اونا بلکه نمیشد جذب نظرشون مد تیم توسط و نمیخورد افکارشوناز روستاهای و شهرها و خاص مجالس در منبری و تبلیغ تربیت بهانه به یا و علمی مرکز یک در پژوهش

میکردند جذب شده تعیین !پیش

به بردن پی با و بشن وارد موقع به موارد، از بعضی در تونستند روحانیت ویژه دادسرای و حوزه الحمدلله ... . فعال اش دسته و دار و عفت توسط که سیستمی ولی ولی بدن ارائه خوبی حرکات موضوع، حساسیت

میشدند وارد دیگه های راه از و میکردن عوض روش ای، لحظه و آنالین خیلی .بودند،

... آیات حتی که شدیم مطلع بودیم، قم در پرونده این درگیر ما که ایامی همون اینکه یا بود خدا کار نمیدونمعالی: مدرس چندین و آملی جوادی و گرگانی علوی و سبحانی و شیرازی مکارم و همدانی نوری عظام

اینا و اصلح انتخاب و انتخابات برای تبلیغ به دعوت را حوزه فظالی و طالب مختلف، های مناسبت به حوزه،.میکردند

. اصال و بشه برگزار زودتر امتحانات بود قرار دانشگاه، و حوزه در سال اون چون بود عالی خیلی این خب . هم هنوز میشد تموم تحصیلی سال در درس های کرسی و میشد شروع طالب امتحانات ایام داشت کم کمهم، با هماهنگی بدون ظاهرا زمان، به آگاه و باهوش مراجع این چطور که تعجبه و شکر جای ها خیلی برای

! چون میدادند ارائه نظام نفع به و مناسب های دهی خط و میزدند حرف انتخابات از هفته، دو مدت ظرف . مراجع این اما نبود انتخابات در حضور برای مردم از دعوت موقع و داشتیم فاصله خیلی انتخابات تا هنوز

Page 62: kowsarblog.ir · Web view سایت امام دوازده 313 تقدیم می کند از قسمت 31 تا 61 دلنوشته های یک طلبه, [11.12.16 22:14] 🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇🔗📎🖇

به مردم جذب شیوه و مردم حداکثری حضور و مردم از دعوت برای را شاگردانشون و ها طلبه علنا داشتند ... میدادند یاد و میفرمودند را نکاتی و .انتخابات

. ما شد باعث که انرژی داد خاصی انرژی یه هم ما تیم به حتی حوزه، انقالبی فضالی و مراجع کار این . ابوالفضل به که حد این تا کنیم عمل پروژه در تکلیفمون از بیشتر حتی که بکنیم مسئولیت احساس اینقدر

تهران برگرده بعدش و کنه روشن را چیزی یه تکلیف و بمونه قم !بگم

که بود ظهر طرفای جمعه، روز بگم؛ اینجوری ! 233بذارید با قبلش تهران برمیگردوند را نفر چهار اون باید . . هم مدتی و بودند خواب راه در همشون دادم برگشت اجازه بهش کرد تکلیف کسب و گرفت تماس من

! ... . گفتم یادتونه تهران نیومد نفر چهار اون از نفر یه اما نشد مطرح خاصی های صحبت بودند بیدار که ...»! آشغال » همون باشن سال سی زیر که باشه یادت گفت بهش و کرد پیاده حرم کنار را نفر یه عفت،

نیومد تهران !کثافت

233 ! باید داشته آمد و رفت خونه اون در کمتر و نبوده پیداش خیلی هم شب دو یکی اون میگفتکنه؟ چیکار که مونده اون که !میفهمیدیم

دارد ...ادامه

طلبه یک های دلنوشته@Mohamadrezahadadpour

www.twelveimam313.com