پیشگفتار · web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل...

64
م ی ح ر ل ا ن م ح ر ل له ا م الس ب م؟ ی س ا ن س ی م در ق چم را لا س ل ها ی ل ع ری سک ع ن س حام ام ری سک ع ن س ح1 ام ام ش خ ب مه ح ر ت ی ن لا ن مهادی مد ح م د ن س له ال ت یB ا ف ی لE ا ا ت نG ت اد ق اب ن ک ار1 لام س ل ها ی ل عری ت ا ی ج عل مد ح م لام سلا ا ت خ ح م: ج ر مت ماه ی د1394 1 لام س ل ه ا ی ل ع ری سک ع ن س حام ی ام گ ن ه ر ف سه س و م ری ار کا

Upload: others

Post on 15-Dec-2020

13 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسن عسکری علیه السلام را چقدر می شناسیم؟ علیه السلام از کتاب قادتنا تألیف آیت الله ترجمه بخش امام حسن عسکری

سیدمحمدهادی میلانیمترجم: حجت الاسلام محمدعلی جابری

1394دیماه کاری از موسسه فرهنگی امام حسن عسکری علیه السلام

Page 2: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

پیش گفتارفني نفسک، لم اعرف رسولک؛ اللهم ک ان لم تعر فني نفسک، فان »اللهم عرفني فني رسولک، لم اعرف حجتک؛ اللهم عر ک ان لم تعر فني رسولک، فان عر

فني حجتک، ضللت عن ديني« ک ان لم تعر حجتک، فان بار الها! خودت را به من بشناسان، چراکه اگر خود را به من نشناسانی،

پيغمبرت را نخواهم شناخت؛ بار الها! پيغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پيغمبرت را به من نشناسانی، حجت تو را نخواهم شناخت؛ بار الها! حجت خود

را به من بشناسان، چراکه اگر حجتت را به من نشناسانی، از دينم گمراهمی گردم.

امZZام حسZZن عسZZکری علیه السZZلام امZZام یZZازدهم و حجت سZZیزدهم از برتZZرین و والاترین حجج الهی و شاید ناشناخته ترین ایشان در میان مردم می باشند. اگرچه برخی دلایل ظاهرا مقبول را برای این ناشناختگی می توان برشمرد Z مانند عمZZر کوتاه و دوران امامت بسیار کوتاه حضرت و همچZZنین حصZZر و حبس ایشZZان، آن هم در دورانی پرخفقان Z اما به نظZZر می رسZZد این دلایZZل، تنهZZا در مقZZام صZZدور معارف مؤثر باشد. لZZذا شZZاید بی اهمیZZتی شZZناخت و شناسZZاندن حجت هZZای خZZدا برای بسیاری از متدینین و به ویژه مبلغین دین و اصحاب رسانه و تریبZZون، علت

اصلی عدم ترویج همان معارف به ظاهر اندک باشد. حال نکته این است که اگرچه به دلایل مختلف مقدر نبود کZه از هZر یZک از ائمZه اطهار علیهم السلام معارف بیشتری از لحاظ کمی به دسZZت مZZا برسZZد، امZZا چZZه خوب است که هریک از ما پیروان ایشان Z به هر مقZZدار کZZه می تZZوانیم ZZZ گZZامی

برای ترویج و گسترش همین معارف نورانی موجود برداریم. اما اثر حاضZZر، ترجمZZه کامZZل بخش امZZام حسZZن عسZZکری علیه السZZلام از کتZZاب ارزشمند »قادتنا کیف نعرفهم؟« تألیف مرحوم آیت الله سZZیدمحمدهادی حسZZینی

مجلZZد بZZه زنZZدگانی چهZZارده۹میلانی می باشZZد. این کتZZاب بZZه زبZZان عZZربی و در معصوم)ع( و فضایل آنها با استفاده از مدارک شیعه و سنی پرداخته است.

ق، از مراجع تقلید شیعه بود که بیشتر عمZZر خZZود را1313آیت الله میلانی متولد در عراق گذارند. ایشان علاوه بZZر فعالیت هZZای علمی، در عرصZZه های سیاسZZی و اجتماعی نیز فعال بود و از انقلاب اسلامی ایران، امZZام خمیZZنی )ره( و همچZZنین نهضت مردم عراق حمایت می کرد. ایشان بارها به ایران سفر کZZرد و در آخZZرین سZZفری کZZه بZZه زیZZارت امZZام رضZZا)ع( آمZZده بZZود، بZZه درخواسZZت علمZZا و مZZردم خراسان، در مشهد ماندگار شد و به تدریس مشغول شد. با مهاجرت ایشان بZZه مشهد، حZZوزه علمیZZه این شZZهر رونZZق یZZافت و وی مدارسZZی نZZیز تأسZZیس کZZرد. حضZZرت آیت اللZZه خZZامنه ای رهZZبر انقلاب و آیت اللZZه عزیزاللZZه عطZZاردی نZZزد او

ق در مشهد درگذشت و۱۳۹۵شاگردی کردند. مرحوم علامه میلانی سرانجام در در حرم امام رضا)ع( مدفون شد.

Page 3: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

سخن آخر اینکه سبک متن عربی کتاب به این صورت است که اخبار مربZوط بZه هر موضوع را پشت سر هم ذکر کرده است که ترجمZZه آن بZZدان صZZورت، بZZرای خواننده عادی امروزی مأنوس و جذاب نیست. لZZذا بZZرای تسZZهیل خZZوانش متن، اخبار و مستندات هZر موضZوع شZZماره گذاری شZZده تZا ابتZدا و انتهZای اخبZار نZZیز

واضح تر باشد. امید که این تلاش ناچیز، مورد رضایت امام حسن عسکری علیه السلام و فرزنZZد بزرگوارشان و همچنین مورد قبول درگاه الهی قرار گZZیرد و توشZZه آخZZرت بZZرای

دست اندرکاران آن گردد. مؤسسه فرهنگی امام حسن عسکری

علیه السلام

شهر مقدس قم

1394دی ماه

Page 4: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

شناخت اول: نسب شریف امام حسن عسکری ع خطیب بغدادی می گوید: حسن بن علی بن محمZZد بن علی بن موسZZی بن جعفZZر بن محمZZد بن علی بن الحسZZین بن علی بن ابی طZZالب علیهم السZZلام، در سZZامرا اقامت گزید. کنیه ایشان ابومحمد و یکی از کسانی است که شیعه به امZZامت او

1معتقد است.

که به او2محمد بن طلحه شافعی نقل می کند: مادرش کنیزی بود به نام سوسن4 و سلیل هم می گفتند... او از زنان عارفه و صالحه بود.3حدیث

ایشان لقب و کنیه بZZود. القZZاب حضZZرت هم عبارتنZZد از: الصZZامت، الهZZادی،5کنیZZه ایشZZان ابومحمد

الرفیق، الزکی، السراج، المضیء، الشافی، المرضی و العسکری. علاوه بZZر این 6القاب، آن حضرت به همراه پدر و جدشان با لقب ابن الرضا شZZناخته می شZZدند.

7الخالص هم یکی دیگر از القاب ایشان بود.

ابن خلکان می گوید: ایشان پدر مهZZدی منتظZZر و معZZروف بZZه عسZZکری، صZZاحب هسZZتند. پZZدر ایشZZان هم بZZه همین لقب عسZZکری شZZناخته می شZZدند.8سZZرداب

منظور از عسکر همان شهر سامرا است که معتصZZم آن را بنZZا و لشZZکریانش را به آن جا منتقل کرد. متوکل امZZام هZZادی ع را بZZه سZZامرا احضZZار کZZرد و حضZZرت بیست سال و نه ماه در سامرا زندگی کردند؛ به همین علت بZZه امZZام هZZادی ع و

9فرزندش امام حسن ع لقب عسکری دادند.

یZا دهم12 یZا هشZتم ربیZع الثZانی11 ششم ربیع الاول10امام عسکری ع روز جمعه در خانه پدرشان Z در مدینه منوره Z متولد14 سال دویست و سی و یک13رمضان

دانسته اند.15شدند. البته برخی هم سال تولد ایشان را دویست و سی و دو

.366، ص 7. تاریخ بغداد، ج 1.402، ص 2؛ کشف الغمة، ج 244. مطالب السؤول، ص 2.421، ص 4؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 421، ص 1. الکافی ج 3.123. عیون المعجزات، ص 4.205. مطالب السؤول، کشف الغمة، الصراط السوی ص 5. المناقب لابن شهر آشوب.6. مطالب السؤول، کشف الغمة.7 . این لقب را بیشتر اهل سنت به امام عصر ع می دهند، آنان می گویند: شیعه معتقد است که امام8

زمان ع در سرداب، از دیده ها پنهان شد و تاکنون نیز در آنجا بدون آب و غذا زندگی می کند و روزی ازهمان جا ظهور خواهد کرد )مترجم(.

.372، ص 1. وفیات الأعیان، ج 9.367؛ اعلام الوری، ص 422، ص 4. المناقب لابن شهر آشوب، ج 10.372، ص 1. وفیات الأعیان، ج 11.194. المناقب، اعلام الوری، نور الأبصار، ص 12.38. جنات الخلود، ص 13 ؛ وفیات366، ص 7؛ تاریخ بغداد، ج 402، ص 2؛ کشف الغمة، ج 123. عیون المعجزات، ص 14

.232الأعیان، اثبات الوصیة، ص .194؛ اعلام الوری، المناقب؛ نور الأبصار، ص 315. الإرشاد، ص 15

Page 5: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

شناخت دوم: دلایل امامت امام حسن عسکری ع ابن شهر آشوب می گوید: از راه عصمت و روایات، امZZامت ایشZZان اثبZZات.1

می شود. همچنین دلایلی کZZه جانشZZینی بی واسZZطه امیرالمؤمZZنین ع بZZرای پیامبر ص را ثابت می کند، امامت ایشان را هم ثZZابت می کنZZد. هZZرکس بZZه امامت امیرالمؤمنین ع یقین داشته باشZZد، یقینZا می دانZZد کZه امZام بعZد از علی بن محمد النقی ع، حسن عسکری ع است، چرا که بعد از امام رضZZا

شZیعه و غیر شZیعه روایاتی را که1ع در میان شیعه فرقه ای به وجود نیامد. از طرف پدرانش رسیده و امZZامت او را ثZZابت می کنZZد صZحیح دانسZZته اند. راویان زیادی از جمله: یحیی بن بشZZار القنZZبری، علی بن عمZZرو النZZوفلی، عبداللZZه بن محمZZد الاصZZفهانی، علی بن جعفZZر، مZZروان الانبZZاری، علی بن مهزیار، علی بن عمرو العطار، محمد بن یحیی، ابZZوبکر الفهفکی، شZZاهویه بن عبداللZZه، ابوهاشZZم داوود بن القاسZZم الجعفZZری و عبZZدان بن محمZZد الاصفهانی از امام هادی ع نقل کرده اند که امام پس از ایشان امام حسن

2عسکری ع می باشد.

مرحوم کلینی نیز از یحیی بن یسZZار القنZZبری نقZZل می کنZZد: امZZام هZZادی ع.2 چهار ماه قبل از وفات به پسرشZZان حسZZن ع وصZZیت نمودنZZد و من را بZZه

3همراه گروهی از دوست دارانشان بر این امر شاهد گرفتند.

مرحوم کلینی در روایت دیگری از علی بن عمرو النوفلی نقZZل نمZZوده: در.3 حیاط خانه امام هادی ع کنار ایشان بودم که پسرشان محمد از کنار ما رد شد، از امام ع سؤال کZZردم: فZZدایت شZZوم، امZZام مZZا بعZZد از شZZما محمZZد

4است؟ فرمود: »نه، امامتان پس از من حسن ع است«.

مرحوم کلینی همچنین از ابوبکر الفهفکی نقل نموده است: امZZام هZZادی ع.4 در نامه ای به من نوشتند: »پسر بزرگم ابو محمد خZZیرخواه ترین شZZخص از آل محمد و از همه آنان شایسته تر است. او جانشZZین من اسZZت و امZZامت به او خواهد رسید. هرچه می خZواهی از من بپرسZZی، از او بZZپرس کZه هZZر

5آنچه بخواهی در نزد اوست«.

در روایت دیگZZری نZZیز شZZیخ کلیZZنی از شZZاهویه بن عبداللZZه الجلاب نقZZل.5 می کند: امام هادی ع در ضZZمن نZZامه ای بZZه من فرمودنZZد: »بعZZد از این کZZه پسرم ابوجعفر از دنیا رفت، تو نگران شدی و می خواستی از جانشین من

خدا بر آن نيست كZZه گZZروهى را پس"بپرسی! پس ناراحت نباش؛ چرا که از آنكه هدايتشان نمود، بىراه بگZZذارد؛ مگZZر آنكZZه چZZيزى را كZZه بايZZد از آن

. قبل از امام رضا ع در میان شیعه انشعاباتی به وجود آمد. مثلا برخی مثل زیدیه چهار امام را قبول1 کرده اند، برخی مثل واقفیه تا امام کاظم ع را قبول کرده اند. ولی هر کس که امامت امام رضا ع را

پذیرفته، امامت چهار امام پس از ایشان را نیز قبول کرده است)مترجم(..422، ص 4. المناقب، ج 2.284؛ الفصول المهة لابن الصباغ، ص 261، ص 1. أصول الکافی، ج 3.263 و 262. همان، ص 4.263 و 262. همان، ص 5

Page 6: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

بعد از من امZام تZو پسZرم ابومحمZد6"پروا كنند، برايشان بيان كرده باشد است و هر آنچه نیاز داشته باشید نزد اوست. این خداسZZت کZZه هZZر کZه را

هZZر"بخواهد زودتر از دنیا می برد و هر کZZه بخواهZZد عمZZر بیشZZتر می دهZZد. حكمى را نسخ كنيم، يا آن را به ]دست[ فراموشى بسZZپاريم، بهZZتر از آن،

آنچZZه در این نامZZه بZZرای تZZو نوشZZتم بZZرای روشZZن2"يا مانندش را مىآوريم 3شدن و قانع گردیدن هر عاقل هوشیاری کافی است«.

در جای دیگر نیز شیخ کلینی از داوود بن قاسZZم نقZZل می کنZZد: شZZنیدم کZZه.6 امام هادی ع می فرمود: »جانشین من حسن ع است؛ شما بZZا جانشZZین او چگونه خواهید بود؟« سؤال کردم: فدایت شوم، مگZZر جانشZZین او چگونZZه است؟ فرمود: »او را نمی بینیZZد و جZZایز نیسZZت اسZZم او را ببریZZد!« گفتم: پس چگونZZه از او سZZخن بگZZوییم؟ فرمZZود: »بگوییZZد: حجت از آل محمZZد

4علیهم السلام«.

شناخت سوم: سخنان برخی از اندیشمندان درباره امام حسن عسکری ع محمد بن طلحه شافعی می گوید: بدان کZه منقبت والا و مZزیت اعلایی کZه.1

خداوند به امام عسکری ع عنZZایت فرمZوده اسZZت، افتخZZار پZZدری حضZZرت مهدی ع Z پاره تن او Z می باشد. پس خداوند مهدی ع را به سان گردنبندی مایه زینت پدرش قرار داد؛ همان مهدی ع که افتخار همیشگی پZZدر اسZZت و روزگZZار، نZZو بZZودن او را از بین نمی بZZرد و شZZیرینی نZZامش از زبان هZZا نمی افتد. برای بزرگی امام عسکری ع نزد خداونZZد همین بس کZZه خداونZZد جل جلاله مهدی ع را از نسل او قرار داد و برای ابومحمZZد جZZز او فرزنZZدی

5نیست و همین برای شرافت او کافی است.

ابن خلکان نیز می گوید: ایشان پدر مهدی منتظر، صاحب سZZرداب اسZZت..2 وی فرزند علی النقی ع است و مثZZل پدرشZZان بZZا لقب عسZZکری شZZناخته

6می شدند.

سبط ابن الجZZوزی هم می گویZZد: ایشZان عZالمی مZورد اطمینZان بZZود و بZZا.3 واسطه پدرش از جدش حدیث نقل نموده است. از جمله احادیثی که نقل نموده، حدیثی ارزشمند در مورد شراب است کZZه پZZدربرزگم ابZZوالفرج در کتاب »تحریم الخمر« آن را آورده اسZZت. این روایت را از او شZZنیدم و از کتZZابش در اینجZZا نقZZل می کنم: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از ابوعبZZد اللZZه حسین بن علی شنیدم که گفت: خدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از عبداللZZه بن عطا الهروی شنیدم که گفت: خدا را گواه می گیرم که از عبZZدالرحمان بن ابی عبید البیهقی شنیدم که گفت: خدا را گواه می گیرم کZZه از ابوعبداللZZه

، ترجمه استاد فولادوند.115. سوره مبارکه توبه، آیه 1.106. سوره مبارکه بقره، آیه 2.263، ص 1. أصول الکافی، ج 3.264. همان، ص 4.244. مطالب السؤول، ص 5.372، ص 1. وفیات الأعیان، ج 6

Page 7: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

حسین بن محمد الدینوری شنیدم کZZه گفت: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از محمد بن علی بن الحسین العلوی شنیدم که گفت: خدا را گZZواه می گZZیرم که از احمد بن عبدالله السبیعی شنیدم که گفت: خدا را گواه می گیرم که از حسن بن علی العسکری ع شنیدم که فرمود: خدا را گواه می گیرم کZZه از پدرم علی بن محمد ع شنیدم که فرمود: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از پدرم محمد بن علی بن موسی الرضا ع شنیدم کZZه فرمZZود: خZZدا را گZZواه می گیرم که از پدرم علی بن موسZZی ع شZZنیدم کZZه فرمZZود: خZZدا را گZZواه می گیرم که از پدرم موسی ع شنیدم که فرمود: خدا را گواه می گیرم کZZه از پدرم جعفر بن محمد ع شنیدم که فرمود: خدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از پدرم محمد بن علی ع شنیدم که فرمود: خدا را گواه می گیرم که از پدرم علی بن الحسین ع شنیدم که فرمود: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از پZZدرم حسین بن علی ع شنیدم که فرمود: خدا را گواه می گیرم که از پدرم علی بن ابی طالب ع شنیدم که فرمZZود: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه از حضZZرت محمد ص شنیدم که فرمود: خدا را گواه می گیرم که از جبرئیل شنیدم که گفت: خدا را گواه می گیرم که از میکائیل شZZنیدم کZZه گفت: خZZدا را گZZواه می گیرم که از اسرافیل شنیدم که گفت: خZZدا را گZZواه می گZZیرم کZZه لZZوح محفZZوظ گفت: شZZنیدم خداونZZد فرمZZود: »شZZراب خوار مثZZل بت پرسZZت

1است.«

حضZZرمی شZZافعی نZZیز می گویZZد: ابومحمZZد حسZZن ZZZ الخZZالص ZZZ بن علی.4 العسکری ع، عظیم الشأن و دارای مقامی بس بزرگ بودند. شZZیعیان او را پدر مهدی منتظر می داننZZد. هنگZZامی کZZه معتمZZد او را بZZه زنZZدان انZZداخت،

کرامتی آشکار و مشهور از او صادر شد. عبد الله بن اسعد الیافعی در کتاب روض الریاحین از بهلول نقل کZZرده کZZه.5

روزی از کوچه های مدینه می گذشتم؛ چشمم به بچه هایی افتاد که با گZZردو و بادام بZZازی می کردنZZد. نظZZرم بZZه کZZودکی کZZه بZZا گریZZه بZZه دیگZZر بچه هZZا می نگریست جلب شد! با خودم گفتم: این بچه چیزی ندارد تا بZZا آن بZZازی کند و با حسرت به آنچه در دست بچه ها اسZZت نگZZاه می کنZZد. بZه او گفتم: پسرم چرا گریه می کنی؟ برایت اسباب بازی بخرم؟ نگاهی بZZه من کZZرد و گفت: »ای ناآگاه، ما بZZرای بZZازی خلZZق نشZZده ایم!« گفتم: پس بZZرای چZZه خلق شده ایم؟ فرمود: »برای علم اندوزی و عبادت!« سؤال کردم: آفZZرین بر تو، این حرف را از کجا می گویی؟ پاسZZخ داد: »از کلام خZدا کZه فرمZود

آيZZا پنداشZZتيد كZZه شZZما را بيهZZوده آفريZZدهايم و اينكZZه شZZما بZZه سZZوى مZZا"2«"بازگردانيده نمىشويد؟

گفتم: پسرم از نظر من تو یک حکیم هستی؛ پس من را موعظه ای کوتZZاهبنما. پس شروع به سرودن این ابیات نمود:

.362. تذکرة الخواص، ص 1.115. سوره مبارکه مؤمنون، آیه 2

Page 8: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

»دنیا را می بینم که با جدیت تمام آماده رفتن است؛نه دنیا برای زنده ای می ماند و نه زنده ای بر روی زمین باقی خواهد ماند؛

گویی دنیا و پیشامدهای روزگار مثل دو اسب مسابقه اند که به سوی انسانمی تازند؛

پس ای فریب خورده دنیا، اندکی تأمل کن و از دنیا برای خودت توشه ای برگیر« سپس چشم هایش را به سوی آسمان دوخت، دستهایش را بالا آورده و در حالی که قطرات اشک از گونه هایش سرازیر بود، فرمZZود: »ای کسZZی کZZه به پیشگاه او تضرع می کنند! ای کسی که بر او تکیه می نماینZZد! ای کسZZی که هر آرزومندی به او امیZد بنZZدد، نا امیZZد نمی شZود...«. مناجZاتش کZه بZه پایZZان رسZZید، از هZZوش رفت! سZZرش را بZZه دامن گZZرفتم و خZZاک را از

صورتش پاک کردم. حالش که بهتر شد، گفتم: پسرم، این چه حالی بود که به تو دست داد! تو هنوز بچه ای و گناهی نکرده ای! فرمود: »مرا به حال خودم بگZZذار! مZZادرم را دیدم که می خواست آتش را با هیزم های بZZزرگ روشZZن کنZZد، ولی آتش روشن نشد، مگر با هیزم های کوچک. و من می ترسم از هیزم های کوچZZک جهنم باشم«. گفتم: ای پسرم تو حکیم هستی، پس مرا مZZوعظه ای دیگZZر

کن و حضرت ع این اشعار را سرود: »غافل شدم در حالی که فرشته مرگ به دنبال من است و اگر امروز از

مرگ فرار کنم، عاقبت چاره ای از سفر مرگ نیست؛ جسمم را با لباس های نرم زینت دادم، ولی عاقبت روزی پوسیدگی لباس جسم

من خواهد شد؛ گویا می بینم که بدنم را در قبر گذاشته اند و بالای آن را با خاک پوشانده و در

زیرش لحد قرار داده اند؛ گویا می بینم زیبایی هایم از بین رفته و اثری از آن باقی نمانده است و دیگر جز

استخوان چیزی Z نه گوشت و نه پوست Z از من باقی نمانده است؛ می بینم که عمرم رو به پایان است، به آرزوهایم نرسیده ام و هنوز زاد و

توشه ای برای سفرم آماده نکرده ام؛ خدای بزرگ را به صورت علنی معصیت کردم و گناهان زیادی از من سر زده که

جوابی برای آن ها ندارم؛ بین خود و مردم پرده ای از حیا کشیدم، ولی از این که روزی نزد خدا رسوا

می شوم، ترسی به دل راه ندادم؛ البته ترسیدم، ولی به حلمش اطمینان نمودم و به این که کسی غیر از او اهل

بخشش نیست، پس تمام حمدها برای اوست؛ اگر چیزی غیر از مرگ و پوسیدن در قبر نبود و اگر وعده و وعیدی هم از طرف

خدا در کار نبود؛ فکر مرگ و پوسیده شدن کافی است که انسان را از کارهای بیهوده جدا کند،

لکن اندیشه ما رشد نکرده است؛

Page 9: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

امید است که خدای بخشنده از لغزش هایم درگذرد، چراکه وقتی بنده گناهمی کند، مولا او را می بخشد؛

من بنده بدی هستم که در پیمان خود با مولایش خیانت کرده و به عهد وپیمانش هیچ اعتباری نیست؛

خدای من چگونه طاقت بیاورم وقتی که بدن من را به آتش بسوزانی، آن آتشیکه سنگ سخت هم طاقتش را ندارد؛

من به هنگام مرگ و در قبر تنها هستم، قیامت هم تنها برانگیخته خواهم شد،پس ای یکتا بر من تنها رحم کن«

بهلول گوید: هنگامی که سخن کودک به پایان رسید، بیهوش شدم و کودک نیز از آن جا رفت. حالم که بهتر شد، نگاهی به بچه ها انداختم ولی آن کودک را ندیZZدم! به آنان گفتم: آن پسر که بود؟ گفتند: او را نشناختی؟ او از فرزنZZدان حسZZین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام بود. گفتم: حال و روزش مرا شگفت زده کرد و

1چنین فرزندی تنها از چنان خانواده ای ممکن است.

حسین بن محمد اشZZعری و محمZZد بن یحZZیی و دیگZZران نقZZل کرده انZZد کZZه.6 احمد بن عبیدالله بن خاقان مأمور مالیات قم بود. روزی در حضور او Z که دشمن سرسخت اهل بیت علیهم السلام بود Z سZZخن از علویZZان و مZذاهب آنZZان بZZود. او گفت: در بین علویZZان سZZامرا مZZردی را در وقZZار، آرامش، عفاف، بزرگZZواری و کZZرم مثZZل حسZن بن علی بن محمZZد ابن الرضZZا ع نZZه دیده ام و نZZه می شناسZZم. بنی هاشZم او را بZZر ریش سZZفیدان و بزرگانشZZان ترجیح می دهند؛ هم چنین بزرگان دربZار، وزرا و عمZوم مZردم نZZیز او را بZر

دیگران مقدم می دارند. یک روز که پدرم با مZZردم دیZZدار عمZZومی داشZZت، در کنZZار او ایسZZتاده بZZودم کZZه ناگهان، دربان ها وارد شدند و گفتند: ابومحمد ابن الرضا ع پشت در هستند! پدرم با صدای بلند گفت: اجازه دهیZZد وارد شZZود. از آنچZZه شZZنیده بZZودم تعجب کZZردم؛ چگونه جرأت کردند پیش پدرم مردی را با کنیه اسم ببرند، در حالی که در نزد او تنها از خلیفه، ولی عهد و هرکس که خلیفه امر می کرد با کنیه اسم برده می شد. در آن هنگام مردی گندم گون، بلند قد، زیبارو، خوش اندام، کم سZZن و سZZال و بZZا هیبت وارد شد. تا چشم پدرم به او افتاد، بلند شد، چند قدم به پیشZZوازش رفت. من این رفتار را در مورد احدی از بنی هاشم و فرمانZZدهان از او سZZراغ نداشZZتم. همین که نزدیکش رسید، او را در آغوش گZZرفت، صZZورت و سZZینه اش را بوسZZید،

دستش را گرفت و او را در جای خود نشاند و خودش هم در کنارش نشست. به او نگZZاه می کZZرد، بZZا او حZZرف می زد و قربZZان صZZدقه اش می رفت. داشZZتم بZZا تعجب نگاه می کردم که دربان وارد شد و گفت: موفق وارد شد. موفZZق هم هZZر وقت نزد پدرم می آمد، محافظان و فرماندهان خZاص او زودتZر وارد می شZZدند و از در تا محل نشستن پدرم دو صف تشکیل می دادند تا او از بین آنان وارد شZZود

؛ السمهودی فی124 و ذکرها بتلخیص ابن حجر فی الصواعق المحرقة ص 426. وسیلة المآل، ص 1.194؛ الشبلنجی فی نور الأبصار، ص 355جواهر العقدین، ص

Page 10: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

و خZZارج گZZردد. پیوسZZته پZZدرم بZZه او می نگریسZZت و سZZخن می گفت. تZZا این کZZه چشمش به غلامان ویژه موفق افتاد گفت: فدایتان گردم! اگر می خواهید بروید، بفرمایید! سپس به دربانان گفت او را در پشت صف ها مخفی کننZZد تZZا موفZZق اورا نبیند؛ هر دو بلند شدند، همدیگر را در آغوش گرفتند و حسن بن علی ع رفت. به دربانان و خدمت کاران پدرم گفتم: وای بر شما این چه کسی بود کZZه او را در محضر پدرم با کنیZZه نZZام بردیZZد و پZZدرم هم آن رفتZZار عجیب را بZZا او انجZZام داد. گفتنZZZد: او حسZZZن بن علی ع معZZZروف بZZZه ابن الرضZZZا ع و از فرزنZZZدان علی ع می باشد. تعجبم بیشتر شد و آن روز پیوسته نگران و فکرم مشغول رفتار پZZدرم

با او و مشاهداتم بود. پZZدرم ZZZ طبZZق عZZادت همیشZZگی ZZZ بعZZد از خوانZZدن نمZZاز عشZZاء بZZرای بررسZZی مشاوره ها و اموری که باید به خلیفه ارجاع می داد نشست. کسZZی نبZZود، من هم در مقابلش نشستم، پرسید: کاری داری؟ گفتم: آری پدرجان، اگر اجازه می دهید

بپرسم؟ گفت: هرچه می خواهی بپرس. گفتم: پدرجان! آن مرد که صبح آن چنان او را تحویZZل گرفZZتی و بZZه او می گفZZتی:

»جانم به فدایت، پدر و مادرم به فدایت« چه کسی بود؟ گفت: پسرم، او امام شیعیان حسZن بن علی ع معZروف بZه ابن الرضZZا ع اسZت. لحظه ای ساکت شد و گفت: پسZZرم، اگZZر خلافت از بنی عبZZاس گرفتZZه شZZود، در میان بنی هاشم کسی لایق تر از او نیسZZت. او بZZه خZZاطر فضZZیلت، عفZZاف، وقZZار، خویشتن داری، زهد، عبادت و اخلاق نیکویش لیZZاقت خلافت دارد. اگZZر پZZدرش را

دیده بودی، او را مردی بزرگ، بخشنده، گران مایه و با فضیلت می یافتی. این سخنان را که از پدرم شنیدم، به فکر فرو رفتم. نگرانی و خشمم نسبت بZZه پدرم و آنچه از او شنیده بودم بیشتر شZZد و در مZZورد کZZردار و گفتZZارش بیش از آنچZZZه گفتZZZه بZZZود، توضZZZیح خواسZZZتم. پس از آن نZZZیز از هریZZZک از بنی هاشZZZم، فرماندهان، کاتبان، قاضی ها، فقها و سایر مردم هم که در مورد او می پرسZZیدم، او را بسیار بزرگ، با عظمت، بلند مرتبه و خوش گفتZZار معZZرفی کZZرده و او را بZZر تمام اهل بیت و بزرگانشان ترجیح می دادند. در نزد من مقامش بZZالا رفت، چZZرا

که تمام دوستان و دشمنانش او را تمجید و ستایش می کردند. یکی از اشعری ها که در مجلس او حاضر بود، سؤال کرد: ای ابZZابکر از بZZرادرش جعفر چه می دانی؟ پاسخ داد: جعفر چه کسی باشد که از او سؤال می کنی یا او را در ردیف حسن ع قرار می دهی!؟ جعفر فردی، فاسZZق، بZZدکار، بی حیZZا و دائم الخمر است. در میان مردان از او پست تر و بی حیاتر ندیدم؛ سبک است و عقZZل درست و حسابی ندارد. زمان وفات حسن بن علی ع چیزی از او دیZZدم کZZه مZZرا بZZه تعجب واداشZZت و از او توقZZع نداشZZتم. قضZZیه از این قZZرار بZZود کZZه: وقZZتی ابن الرضا ع بیمار شد، برادرش جعفر کسZZی را بZZه نZZزد پZZدرم فرسZZتاد و او را از بیماری حسن بن علی ع آگاه کZZرد. بلافاصZZله پZZدرم سZZوار بZZر مZZرکب شZZد و بZZه سمت دارالخلافه راه افتاد. سپس بZZا عجلZZه بZZه همZZراه پنجZZاه نفZZر از اطرافیZZان خاص خلیفه، از جمله نحریر که همگی مورد اعتماد او بودنZZد، برگشZZت. بZZه آنZZان

Page 11: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

دستور داد که پیوسته مZZراقب خانZZه حسZZن بن علی ع باشZZند و از حZZال و روز او خبر بگیرند. عده ای از پزشکان را هم مأمور کرد که صبح و شب به او سر بزنند. بعد از دو یا سه روز بود که به پدرم خبر دادند که او ضعیف شZZده اسZZت؛ پس او از طبیبان خواست که در خانه اش بمانند. قاضی القضات را هم احضZZار کZZرد و او را موظف کرد که ده نفر از اصحابش که بZZه دین، امZZانت داری و پرهیزکاریشZZان اطمینان دارد، انتخاب کند و به خانه حسن بن علی ع بفرستد تZZا شZZب و روز در

کنارش باشند. آنان پیوسته آنجا بودند تا این که ایشان وفات نمودند و سامرا یک پارچه غرق نالZه شد. خلیفه مأمورانی را برای تفتیش خانه فرسZZتاد تZZا هZZر آنچZZه در آن جاسZZت را مهر و موم کنند و به دنبال فرزندش بگردند. زنان قابله ای را آوردند تا کنZZیزانش را معاینه کنند. برخی از آنان گزارش دادند که یکی از کنیزان حامله اسZZت و لZZذا او را در اتاقی قرار دادند و نحریر، خادم را به همراه اصحابش و عده ای از زنان

مأمور حفاظت از او کرد. بعد از این کارها بZZه دنبZZال آمZZاده کZZردن جنZZازه رفتنZZد. بازارهZZا تعطیZZل شZZدند و بنی هاشم و فرماندهان به همراه پدرم و سایر مردم برای تشییع حZZرکت کردنZZد. سامرا آن روز شبیه قیامت شده بود. وقتی جنZZازه آمZZاده شZZد، خلیفZZه بZZه دنبZZال ابوعیسی فرستاد و به او فرمان داد که بر او نماز بگذارد. جنZZازه را کZZه بZZر روی زمین گذاشتند، ابوعیسی بZZه آن نزدیZZک شZZد. کفن را از صZZورتش کنZZار زد و بZZه بنی هاشZZم ZZZ هم بنی عبZZاس و هم علویZZان ZZZ فرمانZZدهان، کاتب هZZا، قاضZZی ها و

نشان داد و گفت: این حسZن بن علی بن محمZد بن رضZا اسZت کZه بZه1معدلین مZZرگ طZZبیعی در بسZZتر خZZویش از دنیZZا رفتZZه اسZZت. فلانی و فلانی از خادمZZان خلیفه، فلانی و فلانی از معتمدین او، فلانی و فلانی از قاضZZی ها و از طبیبZZان بZZر بالین او حاضر بوده اند. سپس صورتش را پوشاند و فرمان داد کZZه جنZZازه اش را حرکت کنند، پس جنازه را از وسZZط حیZZاط حZZرکت داده و در همZZان خZانه ای کZZه

پدرش را دفن کرده بودند به خاک سپردند. او را که دفن کردند، خلیفه و مردم به جستجوی فرزندش برآمدند و بازرسZZی از خانه هZا شZدید شZZد. تقسZZیم مZZیراثش را متوقZف کردنZZد و مZأمورین حفZZاظت از کنیزی که مشکوک به حاملگی بود، پیوسته مراقب او بودند تا اینکه مشخص شد حامله نیست. این امر که مشZZخص شZZد، مZZیراث او بین مZZادر و بZZرادرش جعفZZر قسمت شد. مادرش ادعا کرد که وصی اوست و این امر نزد قاضZZی ثZZابت شZZد؛

اما خلیفه همچنان به دنبال پسر امام بود. بعد از این قضایا جعفر نزد پدرم آمده و گفت: مرا به جای برادرم منصوب کن و در عوض، من هر سال بیست هزار دینار به تو می دهم. پZZدرم او را بZZا غضZZب از خود راند و به او گفت: احمق! خلیفZZه بZZا زور شمشZZیر نتوانسZZت کسZZانی را کZZه معتقد به امامت پدر و بZZرادرت بودنZZد از این عقیZZده بازگردانZZد! تZZو اگZZر در نZZزد شیعیان پدر و برادرت امام باشی، نیازی به این نداری که خلیفه یا غیر خلیفه تZZو

. افراد مورد وثوقی که درباره عدالت یا عدم افراد نظر می دادند.1

Page 12: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

را به امامت برسانند و اگر هم این مقام را نزد آنان دارا نباشی، بZZه واسZZطه مZZا به آن نمی رسی. سپس پدرم دستور داد که او را از جلوی چشمانش دور کننZZد و تZZا هنگZZام مZZرگش دیگZZر بZZه او اجZZازه ورود بZZه دارالحکومZZه را نZZداد. از سZZامرا برگشتیم در حالی که همچنان پدرم از جعفر بدش می آمد و خلیفZZه هم بZZه دنبZZال

1فرزند حسن بن علی بود. ابوالحسZZن اربلی می گویZZد: فضZZائل مZZولای مZZا ابومحمZZد حسZZن بن علی.7

العسکری ع گواه بر این است که او سرور و پیشوا، پسر سZZرور و پیشZZوا است و کسی در امامت او شک و تردید به خود راه نمی دهد. هر زمان که فضیلتی به خرید و فروش گذاشته شود، همیشه او مشتری است و قیمت را Z هر مقدار که باشد Z بZZه فروشZZنده می پZZردازد. در آقZZایی و افتخZZار بZZه بالاترین مراتب رسیده است. و اگر جایزه ای به کریمی به خاظر بزرگواری و شرافت جایزه داده شود، اوسZZت کZه قطعZا او جZایزه را می بZرد. یگانZه زمانش می باشد، در عرصه فضیلتها یکه تازی است که رقیب نZZدارد، آقZZا و امام مردم زمانش می باشد. خوشبخت کسی است که از او اطاعت کنZZد. او در بزرگی و رفعت، از ستارگان درخشنده نیز بزرگتر است و در بزرگی دارای مقامی است که بزرگZZان در میZZدان مفZZاخره از او کم می آورنZZد. او

دارای منصبی است که با آن دنیا و آخرت را به دست آورده است. چه کسی امید دارد تZZا بZZه این ویژگی هZZای بZZا ارزش، مزیت هZZای آشZZکار و اخلاق شریف و پاک دست پیدا کند؟! گفتارش حZZق، رفتZZارش سZZالم، سZZیره اش نیکZZو، پایبند به پیمان هZZایش بZZا خداونZZد، از او امیZZد خZZیر می رفت و از شZZرش در امZZان

جZای2بودند. اگر بزرگان زمانش بسان قصیده ای باشZند، او در شZاه بیت قصZیدهدارد؛ یا اگر بسان گردن بندی باشند، او در میانشان حکم زیباترین مهره را دارد.

این Z مدح من Z از روی عادتی بود کZZه پیشZZینیان بنZZا نهادنZZد و بزرگZZان بZZه همZZان شیوه عمل کردنZZد و الا چگونZZه سZZتارگان بZZا سZZنگ ها مقایسZZه شZZوند؟ فصZZاحت

در حرف زدن کجا!؟ یکه تاز عرصه علم که کسی 4کجا و ناتوانی »باقل« 3»قس« به گردش هم نمی رسد، حل کننده مشکلات علوم که نه اهل مجادله اسZت و نZه خودنمایی، با نگاه درستش حقایق را کشف و با فکر تZZیزبینش دقZZایق را آشZZکار می نمود. با توفیق الهی بر رازهای هسZZتی واقZZف بZZود و از غیب خZZبر می داد. در درونش از گذشته و آینده به او خبر داده بودند و امZZور مخفی بZZه او الهZZام شZZده بود. ذات و ریشه اش پاک بZZود، دارای دلایZZل، نشZZانه ها و معجZZزات بسZZیار بZZود و زمام علم و نظر به دست اوست. اوست که مفسر آیات، تقریر کننده روایZZات و

وارث ائمه خیر می باشد.

.318؛ و رواه المفید فی الارشاد، ص 1، رقم 421، ص 1. الکافی، ج 1. ابياتی از يك قصيده كه متضمن بيان غرض اصلی شاعر است.2.134، ص 1. یکی از حکیمان عرب در دوران گذشته؛ جمهرة اللغة، ج3 . نام فردی عرب است که آهویی را به یازده درهم خریده بود. وقتی از او پرسیدند که آهو را چند4

خریده ای؟ دستانش را گشود، انگشتانش را باز کرد و زبانش را هم درآورد تا یازده را نشان بدهد که.1637، ص 4آهو فرار کرد!! از آن پس او ضرب المثل برای بی عرضگی شد؛ الصحاح، ج

Page 13: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

او فرزند امامان و پدر مهدی منتظر است. پدر و پسر را ببین! بار دیگر دقت کن و یقین نما که آن دو از خورشید و ماه درخشنده ترند. هنگامی که شZZاخه ها پZZاکیزه باشند، میوه هم پاکیزه خواهد بود. اخبار و اوصاف آنان چشمه های تZZاریخ اسZZت. شرافت در این خانواده از بزرگی به بزرگی رسیده اسZZت، هماننZZد بنZZدهای نZZیزه

که در پی هم می آیند. به خدا سوگند می خورم هZZر کس کZZه محمZZد ص جZZد او، علی ع پZZدر او، فZZاطمه سلام الله علیها مادر او، ائمه علیهم السZZلام پZZدران او و مهZZدی ع فرزنZZد او باشZZد، شایسته است که بر آسمان به خاطر بزرگی و شرافتش و بر فرشتگان به خZZاطر آباء و فرزندش فخر بفروشد. آنچه من از صZZفاتش برشZZمردم، انZZدکی از بسZZیار بود! چگونه من تمام صفات و اخبZZارش را گZZرد آورم، درحالی کZZه زبZZانم کوتZZاه و بلاغتم نارسا است. برای همین هم، زبانم در شZZمارش صZZفاتش کنZZد می شZZود و

به خاطر ناتوانی و کوتاهی ضعیف می گردد. زبان من ناتوان و عاجز نیست، اما گناهش این است کZZه موضZZوع سZZخن بسZZیار عظیم و وسیع است؛ پس او چZه بگویZZد؟! راه شZرافت را آشZZکارا می بینZZد، ولی راهی برای مدح شایسZZته اش نمی یابZZد! پس برمی گZZردد در حالی کZZه می بایسZZت

بZZا اعZZتراف بZZه عجZZز - در حالی کZZه او اهZZل–قدم برمی داشت، عقب می نشZZیند عقب نشینی نبود، لکن توان انسان اسZZت نهZZایت و و مZZرزی بZZرای توقZZف دارد و مقصدهایی که نمی تواند به آن برسد. زمان به انتهZا می رسZZد، درحالی کZZه کسZZی نمی تواند به اوصاف آنان احاطه یابZد. آیZا کسZی کZه محZZدود اسZZت می توانZد بZZه

1نامحدود احاطه پیدا کند؟!

شناخت چهارم: شماری از مناقب امام حسن عسکری ع ابن صباغ مالکی در کتاب خZود آورده اسZZت: فضZZائل مZZولای مZZا ابومحمZZد.1

حسن بن علی العسکری ع گواه بر این است که او سرور و پیشZZوا، پسZZر سZZرور و پیشZZوا اسZZت و کسZZی در امZZامت او شZZک و تردیZZد بZZه خZZود راه

نمی دهد. هر زمان که فضیلتی به خرید و فروش گذاشته شود، همیشه او مشتری است و قیمت را Z هر مقدار که باشد Z به فروشنده می پردازد. یگانه زمانش اسZZت و در

عرصه فضیلت ها یکه تازی بی رقیب بوده و آقا و امام مردم زمانش می باشد. گفتارش حق و رفتZZارش سZZالم اسZZت؛ اگZZر بزرگZZان زمZZانش به سZZان قصZZیده ای باشند، او در شاه بیت آن قصیده است و اگر آنان به سان گردن بندی باشند، او در میانشان حکم زیبZZاترین مهZZره را دارد. یکه تZZاز عرصZZه علم اسZZت کZZه کسZZی بZZه گردش هم نمی رسد. حل کننده مشکلات علوم که نZZه اهZZل مجادلZZه اسZZت و نZZه خودنمایی. با نگاه درستش حقایق را کشف و با فکر تZZیزبینش دقZZایق را آشZZکار می نمود. در درونش از گذشته و آینZZده بZZه او خZZبر داده بودنZZد. خZZودش و ذات و

.433، ص 2. کشف الغمة، ج 1

Page 14: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

ریشه اش پاک بود؛ خداوند او را رحمت نماید و در بهشت های وسZZیع مZZنزل دهZZد2به حق محمد ص؛ آمین!

شبلنجی نیز نقل کرده است: ابوهاشZZم داود بن قاسZZم جعفZZری می گفت:.2 من و حسن بن محمد و محمد بن ابراهیم العمری Z پنج یا شش نفZZر ZZZ در زندان جوشق بودیم که ابومحمZZد حسZZن بن علی العسZZکری ع و بZZرادرش جعفر نیز وارد زندان شدند. صالح بن یوسف دربان زندان بZZود و شخصZZی

غیر عرب هم با ما در زندان به سر می بردند. ابومحمد ع به سوی ما آمد و مخفیانه فرمود: »اگر آن مZZرد غZZیر عZرب در میZان شما نبود، به شماها می گفتم که چه زمانی خداوند اسباب آزادی شZZما را فZZراهم می کند. این مرد گزارشZZی در مZZورد سZZخنان شZZما در مZZورد خلیفZZه نوشZZته و در لباسش مخفی کرده و قصد دارد که با حیله ای بدون این که شما بفهمید آن را به خلیفه برساند؛ از شرش بترسید«. ابوهاشم گفت: ما طاقت نیاوردیم؛ همگی به سر آن مرد ریختیم و آن گزارش را که در لباسش مخفی کرده بود یافتیم. دیدیم که آن مرد درباره همه ما گزارش های بدی نوشته است. نامZZه را از او گرفZZتیم و

به او هشدار دادیم که دیگر تکرار نکند. حسن بن علی ع پیوسته در زندان روزه می گرفت و وقتی هم افطار می کرد، ما هم به همراهش از طعام او می خوردیم. ابوهاشم گفت: من هم مدتی به همZZراه او روزه می گرفتم، اما یک روز که به خاطر روزه ضZZعف کZZرده بZZودم، بZZه غلامم گفتم که برایم نان بیZZاورد. بZZه گوشZZه خلZZوتی از زنZZدان رفتم و نZZان را خZZورده و مقداری آب نوشیدم؛ سپس به میان جمع برگشZZتم. هیچ کس متوجZZه غZZذاخوردن من نشد، اما حسن بن علی ع تZZا مZZرا دیZZد فرمZZود: »افطZZار کZZردی؟!« خجZZالت کشیدم. فرمود: »اشکالی ندارد ابوهاشم! وقتی ضعیف شدی و خواستی تZZوانت برگردد، گوشت بخور؛ چراکه نان قوتی ندارد. من به تو فرمان می دهم کZZه سZZه روز روزه نگیری؛ چراکه بدن وقتی ضعیف شد، حداقل سه روز طول می کشد تا

دوباره جان بگیرد«. ابوهاشم ادامه می دهد که چیزی نگذشت که ابومحمد حسن بن علی ع از زندان آزاد شد. قضیه از این قرار بود که مردم سامرا با قحطی شدیدی مواجZZه شZZدند و خلیفه Z المعتمد علی الله پسر متوکل Z به مردم فرمان داد تا برای نماز باران به صحرا بروند. سه روز مردم نماز باران خواندند ولی باران نیامZد. روز چهZارم، جاثلیق به همراه عده ای از مسیحیان و راهبان راهی صZZحرا شZZدند. در بین آنZZان راهبی بود که هرگاه دستش را به سوی آسمان دراز می کرد، بZZارانی پیوسZZته بZZا قطZراتی درشZت باریZدن می گZرفت. روز دوم هم مسZیحیان بZه صZحرا رفتنZد و همان اتفاقات روز اول تکرار شد. مردم از این اتفاق شگفت زده شدند و بZZرخی

به شک افتاده و برخی نیز به دین مسیحیت متمایل شدند. خلیفه از این اتفZZاق نZZاراحت شZZد. مZZأموری را نZZزد صZZالح بن یوسZZف فرسZZتاد و فرمZZان داد ابومحمZZد حسZZن بن علی ع را از زنZZدان آزاد کنZZد و نZZزد او بفرسZZتد.

.290. الفصول المهمه، ص 2

Page 15: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

ابومحمد ع که به نزد خلیفه آمد، خلیفه گفت: امت محمد ص را دریاب کZZه بلایی عظیم بر آنها نازل شده است. ابومحمد ع فرمود: »بگذار برای روز سوم هم به صحرا بروند!« خلیفه گفت: باران به اندازه کافی باریده و مردم نیازی بZZه بZZاران ندارند؛ دیگر برای چه به صحرا بروند؟ ایشان فرمود: »بZZرای این کZه مZZردم را از

این شک و سردرگمی نجات دهم«. خلیفه به جاثلیق و راهبان فرمان داد که روز سوم هم مثل دو روز قبل به صحرا بروند و به مردم نیز فرمان داد تا آن ها هم بیایند. مسیحیان بZZه همZZراه ابو محمZZد حسن بن علی ع و عده ای از مسلمانان به سوی صحرا حرکت کردند. مسZZیحیان طبق عادتشان شروع به طلب باران نمودند. در آن هنگZZام راهZZبی از میZZان آنZZان بیرون آمد و دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و دیگر مسیحیان و راهبZZان نیز مانند سابق دست هایشان را به آسمان بلنZد کردنZد. دست هایشZان هنZوز بZالا بود که آسمان ابری شد و بارانی پیوسته و بZZا قطZZراتی درشZZت باریZZدن گZZرفت. ابومحمZZد حسZZن بن علی ع فرمZZان داد کZZه دسZZت راهب را بگشZZایید و آنچZZه در اوسZZت از او بگیریZZد. دسZZتش را کZZه گشZZودند، اسZZتخوان انسZZانی در آن بZZود. ابومحمد حسن بن علی ع آن را گرفت و در پZZارچه ای پیچیZZد و بZZه آنZZان فرمZZود: »حالا طلب باران کنید!« این بار اما ابرهZZا پراکنZZده شZZدند و آفتZZاب از بین ابرهZZا

پیدا شد! مردم از این امر تعجب زده و سردرگم شدند. خلیفZZه گفت: ابامحمZZد ع جریZZان چیسZZت؟ فرمZZود: »این اسZZتخوان پیZZامبری از پیZZامبران اسZZت کZZه این قZZوم از مقZZبره پیZZامبران بZZه دسZZت آورده انZZد. هرگZZاه استخوان پیامبری از پیامبران زیر آسمان آشکار شZZود، بZZاران درشZZت و پیوسZZته باریZZدن می گZZیرد«. این حZZرف مZZورد پسZZند واقZZع شZZد؛ امتحZZان کردنZZد و دیدنZZد

همان طور شد که ابومحمد ع فرموده است. بعد از این واقعه ابومحمد ع به خانه اش در سامرا برگشت، در حالی که شZZبهه را بZZرای مZZردم حZل کZZرده بZZود و به خZZاطر همین، خلیفZZه و مسZZلمانان شZZاد بودنZZد. ابومحمد الحسن بن علی ع با خلیفZZه بZZرای آزادی اصZZحابش کZZه بZZا او در زنZZدان بودند نیز صحبت کرد و خلیفه هم به خاطر او آنZZان را از زنZZدان آزاد نمZZود. امZZام عسکری ع به خانه بازگشت و بZZا کZZرامت و احZZترام در مZZنزلش اقZZامت گزیZZد و هدایای خلیفه و مردم نیز مدام به او می رسید. این واقعZZه را افZZراد زیZZادی نقZZل

1کرده اند.

محمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمZZد بن علی بن.3 ابZZراهیم بن موسZZی بن جعفZZر ع بZZرایم گفت: روزگZZار مZZا بZZه سZZختی می گذشت؛ برای همین پدرم گفت: بیا با هم به پیش این مرد Z ابو محمد ع Z برویم که او را به عنوان بخشZZنده می شناسZZند. بZZه پZZدرم گفتم: آیZZا او را می شناسی؟ گفت: نه او را می شناسZZم و نZZه هرگZZز او را دیZZده ام. در راه پدرم به من گفت: چقدر خZZوب می شZZد کZZه او پانصZZد درهم بZZه مZZا بدهZZد! دویست درهم برای پوشZZاک، دویسZZت درهم بZZرای پZZرداخت بZZدهی و صZZد

.286؛ ورواه ابن الصباغ المالکی فی الفصول المهمه، ص 195. نور الأبصار، ص 1

Page 16: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

درهم برای خرجی. من هم با خودم گفتم: کZZاش بZZه من هم سیصZZد درهم بدهد که با صد درهم آن الاغی بخرم، صد درهم هم برای خرجی و بZZا صZZد

درهم دیگر هم لباسی بخرم و به منطقه جبل بروم! به در خانه که رسیدیم، خدمتکارش بZZه اسZZتقبال مZZا آمZZد و نZZدا داد کZZه: علی بن ابراهیم و پسرش محمد بن علی وارد می شوند. هنگامی که داخل شدیم و سلام نمودیم، حضرت به پدرم فرمود: »ای علی چرا تا الآن نزد ما نمی آمدی؟« پZZدرم

گفت: مولای من شرم داشتم با این حال شما را ملاقات نمایم. هنگامی که از نزد او بازگشتیم، خدمتکارش پیش آمد و کیسZZه ای بZZه پZZدرم داد و گفت: این پانصد درهم را بگیر؛ دویسZZت تایش بZZرای لبZZاس، دویسZZت تایش بZZرای پرداخت بدهی و صد درهمش هم برای خرجی! بZZه من هم کیسZZه ای داد و گفت: تZZو هم این هم سیصZZد درهم را بگZZیر؛ صZZد درهمش را بZZرای خریZZد الاغ و صZZد

بZرو! پس1درهمش هم برای خرجی. ضمنا به سمت جبل نZرو، بلکZه بZه سZوراء من به سوی سوراء رفتم و در آن جا با زنی ازدواج نمودم و همان روز هزار دینار

نصیبم شد. اما محمد بن علی با دیدن این همه کرامت، باز هم در امZZامت او شZZک داشZZت و

بود. محمد بن ابراهیم در ادامه می گوید: به او گفتم: وای بر تو،2همچنان واقفی دلیل از این واضح تر می خواهی؟ گفت: )منکZZر این دلیZZل نیسZZتم امZZا( عقیZZده بZZه توقف امامت در امام کاظم ع مسلک اجZZدادی ماسZZت و مZZا هم همZZان را ادامZZه

می دهیم! ابوهاشم جعفری نقZZل می کنZZد: از سZZختی و فشZZار زنZZدان بZZه ابومحمZZد ع.4

شZZکایت کZZردم. در جZZوابم نوشZZت: »نمZZاز ظهZZر امZZروز را در مZZنزلت می خوانی!« هنگام ظهر بود که آزاد شدم و نماز را در مZZنزلم خوانZZدم. از لحاظ مالی هم تحت فشار بودم و می خواستم که در نامه از حضرت پZZول بخواهم ، لکن شرم کردم! به منزل که رسیدم، صد دینار برایم فرسZZتاده و برایم نوشته بود: »هر وقت نیاز داشتی شرم نکن، خجZZالت نکش و از مZZا

3بخواه که ان شاءالله نیازت مرتفع می شود«.

اسماعیل بن محمZZد بن علی بن اسZZماعیل بن علی بن عبداللZZه بن عبZZاس.5 بن عبدالمطلب می گوید: برای درخواست کمک از ابومحمد ع در کنZZار راه نشستم. هنگامی که از کنZZارم عبZZور کZZرد، زبZZان بZZه شZZکایت بZZاز کZZردم و

حاجتم را گفتم؛ قسم خوردم که نه درهمی دارم و نه صبحانه و شام! فرمود: »تو داری بZZه خZZدا قسZZم دروغ می خZZوری! تZZو دویسZZت دینZZار زیZZر زمین مخفی کرده ای! البته این را که گفتم، نه برای این بود که چیزی به تو نZZدهم«. و به خدمتکارش فرمود که هر چه همراه داری به او بده و غلام نZZیز صZZد دینZZار بZZه من داد. سپس حضرت ع رو به من کZZرد و فرمZZود: »تZZو از آن دینارهZZایی کZZه در

. جایی نزدیک حله در عراق.1 . واقفیه فرقه ای از شیعه است که پیروانش معتقد به هفت امام هستند و می گویند بعد از امام کاظم2

علیه السلام امام دیگری نیامده است..10 و 3 رقم 426 و ص 424، ص 1. أصول الکافی، ج 3

Page 17: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

خاک مخفی کرده ای محروم خواهی شد؛ آن هم در زمانی که بیشترین نیاز را بZZهآن خواهی داشت«. گفتم: آن پول پشتوانه و سرمایه من است.

چیزی نگذشت که درهای روزی به روی من بسته شد و نیاز شدیدی بZZه آن پZZول پیدا کردم. اما وقتی خاک هZZا را کZZه کنZZار زدم، فهمیZZدم کZZه پسZZرم متوجZZه محZZل پول ها شده و آن ها را برداشته و فرار کرده است؛ این گونه بود کZZه بZZه ذره ای از

1آن پول دست نیافتم.

شناخت پنجم: نگاهی به عبادت های امام حسن عسکری ع شبلنجی از ابوهاشم داود بن قاسم جعفری نقل کرده اسZZت: حسZZن ع در.1

زندان روزه می گرفت و هنگامی هم که افطار می کرد، ما به همZZراه او از2غذایش می خوردیم.

کلینی نیز با سلسله سند خZZویش از علی بن عبZZدالغفار نقZZل کZZرده اسZZت.2 که: هنگامی که ابو محمد ع به زندان افتاد، عده ای از بنی عبZZاس، صZZالح بن علی و عده ای دیگر که از تفکر شیعه انحراف داشتند، بZه دیZZدار صZZالح بن وصیف Z زندان بان حضرت ع Z رفتند تا بZZرای فشZZار بیشZZتر بZZر امZZام بZZا او صحبت کنند. صالح به آنان گفت: دیگر باید چه کار بکنم؟ دو نفر از بدترین انسان هایی را که یافته بZZودم کنZZارش گذاشZZتم ولی الآن آن دو در عبZZادت ، نماز و روزه به درجه والایی رسیده اند! بZZه آن دو گفتم: در او چZZه دیدیZZد؟ گفتند: چه می گویی در مورد مردی که روز را روزه می گیرد، تمام شب را به نماز می ایستد، نه سZZخن می گویZZد و نZZه چZZیزی می توانZZد او را بZZه خZZود سرگرم سازد. هنگامی که به او نگاه می کنیم، لرزه بر اندام ما می افتاد و بی اختیار ابهت او تمام وجود ما را فرا می گیرد. هنگامی که این مطالب را

3شنیدند ناامید برگشتند.

علی بن محمد از برخی بزرگان نقل کZZرده اسZZت: ابومحمZZد ع را در خانZZه.3 زنZZدانی نمودنZZد و نحریZZر بسZZیار بZZر او سZZخت می گZZرفت و اذیتش4نحریر

می نمود. همسرش به او گفت: وای بر تو! از خدا بترس! تو نمی دانی کZZه چه کسی در منزل تو است؟! سپس شایسZZتگی حضZZرت را بZZرای او بیZZان کرد و گفت: من درباره او بر تو نگرانم! نحریر در پاسخش گفت: او را در میان درندگان می اندازم و همین کار را هم انجZام داد. بعZد از این کZه او را در بین درندگان انداختنZZد، دیدنZZد امZZام ع بZZه نمZZاز ایسZZتاده و درنZZدگان بZZر

5گردش حلقه زده اند.

ابن شهر آشوب )در ادامه همان داستان( نقل نمZوده اسZZت: روایت شZZده.4 که سه روز بعد از این که حضرت ع را در میان درندگان انداختند، یحیی بن قتیبه اشعری به همراه رام کننده شیرها بZZه سZZراغ او رفتنZZد. دیدنZZد کZZه او

.14، رقم 426، ص 1. همان، ج1.195. نور الأبصار، ص 2.379؛ ورواه الطبرسی فی اعلام الوری، ص 23 رقم 429، ص 1. الکافی، ج 3. خادم خلیفه و مأمور نگه داری درندگان و سگ های او بوده است.4.26، رقم 430، ص 1. الکافی، ج 5

Page 18: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

مشغول نماز است و شیرها بر گردش حلقZZه زده انZZد. همین کZZه رام کننZZده وارد قفس شZZیرها شZZد، او را پZZاره کZZرده و خوردنZZد. یحZZیی بZZه همZZراه اطرافیانش به نزد معتمد رفتنZZد )و جریZZان را بZZه معتمZZد گZZزارش دادنZZد(. معتمد به نزد امام عسکری ع آمد و با گریZه خZواهش کZرد کZه حضZرت ع دعا کند تا بیست سال خلیفه باقی بماند. امام ع فرمود: خداوند بر عمرت بیفزاید، دعای حضرت ع مستجاب شد و معتمZZد بیسZZت سZZال بعZZد از دنیZZا

1رفت.

سید بن طاووس نقل نموده: »قنوت نماز مولای باوفای ما حسن بن علی.5العسکری علیهماالسلام این بود:

ZZوعرات، يZZا يا من غشي نوره الظلمات، يا من أضاءت بقدسه الفجZZاج المتZZل ZZه بالطاعZZة ک ماوات، يZZا من بخZZع ل ZZل الارض و السZZه أهZZ ع ل ZZمن خش رعات، يا عالم الضمائر المستخفيات، وسعت کل شيء رحمة و علمZZا متجببعوا سبيلک، و قهم عذاب الجحیم، وعاجلهم بنصZZرک ذين تابوا و ات فاغفر للک لاتخلف المیعاد، وعجل اللهم اجتیاح أهل الکیZZد و أویهم الذی وعدتهم، انک حاضر أسرار خلقZZک، الی شر دار فی أعظم نکال و أقبح متاب. اللهم انZZه اللاجی دب باللجأ الی تنجZZز مZZا وعدت و عالم بضمائرهم و مستغن لولا النه و ابدیه و أنشره و أطویZZه و عن کشف مکامنهم، و قدتعلم یا رب ما أسرفات أوقZZاتی و أصZZناف حرکZZاتی من جمیZZع ر ZZه، علی متصZZره و أخفیZZأظه ZZک، و اسZZتمر علیهم من حاجاتی و قدتری یا رب ما قدتراطم فیه أهل ولایتنین بنعم، ولکن الجهZZZد یبعث علی ZZZرم و لاضZZZ أعZZZدائک غیرظZZZنین فی ک الاستزادة و ما امرت به من الدعاء، إذا أخلص لک اللجاء یقتضی إحسZZانکZZة و ZZذل العبودی ZZک ب عة ل ZZاق خاضZZی والأعنZZواص رط الزیZZادة، و هZZذه الن ZZش ZZة، بوبیة داعیه بقلوبها و محصنات الیک فی تعجیل الإنال الاعتراف بملکه الر وما شئت کان وما تشاء کZZائن، أنت المZZدعو المرجZZو المZZأمول المسZZؤول،ZZک ولایلحقZZه رع ملک ZZائل وان ألح وضZZلاینقصک نائل وان اتسع ولایلحفک س نفید و عزک الباقی علی التأیید و مZZا فی الاعصZZار من مشZZیتک بمقZZدار، التدنا بعونک، واکنفنا بصونک، ؤوف الجبار. اللهم ای وأنت الله لا اله الا أنت الر

ک 2«و انلنا منال المعتصمین بحبلک المستظلین بظل

شناخت ششم: قطره ای از دریای کرامات امام حسن عسکری ع ابن صباغ مالکی با اسناد خود از عیسی بن فتح نقل نمZZوده: هنگZZامی کZZه.1

ابومحمد ع به زندان ما وارد شد، به من فرمود: »ای عیسی، تو شصZZت و پنج سال و یک مZZاه و دو روز عمZZر کZZرده ای!« کتZZابی همZZراه من بZZود کZZه تاریخ ولادتم در آن نوشته شده بود. عمZZرم را از روی تZZاریخ ثبت شZZده در آن حساب نمودم؛ دیدم دقیقا همانی اسZZت کZZه ابومحمZZد ع فرمZZوده بZZود. سپس به من فرمود: »آیا فرزند داری؟« گفتم: خیر، فرمود: »خدایا بZZه او

.430، ص 4. المناقب، ج 1.77. مهج الدعوات، ص 2

Page 19: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

فرزندی عطا نما که یاور او باشد؛ چراکه فرزند یاور خوبی اسZت« سZپساین گونه سرود:

»هر کس یاوری داشته باشد، حقش را می ستاند؛ بیچاره کسی است که یاورندارد.

به او گفتم: آقای من، آیZZا شZZما فرزنZZد داریZZد؟ فرمZZود: در حZZال حاضZZر فرزنZZدی ندارم، ولی به خدا سوگند من صاحب فرزنZZدی می شZZوم کZZه زمین را از عZZدل و

داد پر خواهد نمود. سپس به این شعر متثمل شد: چه بسا روزی مرا ببینی در حالی که فرزندانم به مانند شیرهایی خشمگین دورم

را گرفته اند؛ تمیم هم قبل از این که فرزندانش به دنیا بیایند، مدت زمانی را تنها زندگی

1کرد.«

از اسZZماعیل بن محمZZد بن علی بن اسZZماعیل بن علی بن عبداللZZه بن عبZZاس روایت شده است: روزی مقابل در خانه ابومحمد الحسن ع نشستم. همین که از خانه خارج شد، برخواستم و از نیاز و گرفتاری خود به او شکایت کZZردم و قسZZم یاد نمZZودم کZZه حZZتی درهمی هم نZZدارم! فرمZZود: »قسZZم می خZZوری در حالی کZZه

2دویست دینار را در زیر زمین دفن نموده ای...«

ابن صباغ مالکی با سند خویش از محمد بن حمزه الدوری نقل نموده: بZZه.2 وسیله ابوهاشم داود بن قاسم Z که در حق من برادری می کZZرد ZZZ نZZامه ای به ابومحمد حسن بن علی ع نوشتم و از او خواستم کZه دعZا کنZد خداونZد مرا بی نیاز گرداند؛ چرا که بالغ و مستقل شده بودم و دسZتم خZالی بZود و از بی آبرویی می ترسیدم. حضرت ع به وسیله ابوهاشم جZZواب نامZZه را بZZه من رساند که در آن نوشته بود: »بدان کZZه خداونZZد تعZZالی بی نیZZازت نمZZود. پسرعمویت یحیی بن حمزه از دنیا رفته، صZZد هZZزار درهم مZZیراث برجZZای گذاشته و وارثی جز تو ندارد و این پول به تو خواهد رسید. پس میZZانه روی

پیشه کن و از اسراف بپرهیز«. همان گونه که فرموده بZZود، پس از گذشZZت چنZZد روز خZZبر مZZرگ پسZZرعمویم بZZه همراه اموالش به من رسید و فقر از من مرتفع شZZد. پس حZZق خZZدای تعZZالی را ادا نمZZوده، بZZه بZZرادرانم نیکی نمZZودم و بعZZد از آن بZZه میZZانه روی روی آوردم؛ بZZا

3این که پیش از آن اهل بریز و بپاش بودم. طبرسی با سند خویش از ابوهاشم نقل نموده: خZZدمت ابومحمZZد ع بZZودم.3

که برای مردی از یمن اجازه ورود گرفتند. پس از اجازه حضرت ع، مردی زیبا، بلندقد و تنومند وارد شد، بر حضرت ع سلام نموده و به ولایت اقرار نمود. حضرت ع هم از او پذیرفت و فرمان داد کZZه بنشZZیند. آن مZZرد کنZZارمن نشست و من با خودم گفتم ای کاش می دانستم که این مرد کیست؟

.288. الفصول المهمه، ص 1.426، ص 1؛ وتقدم عن الکافی، ج 286. الفصول المهمه، ص 2.285. الفصول المهمه، ص 3

Page 20: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

ناگهZZان ابومحمZZد ع فرمZZود: »این مZZرد فرزنZZد آن بZZانوی اعZZرابی اسZZت کZZه سنگ ریزه ای دارد که پدارنم با خاتم خویش آن را مهر نموده اند«. سپس فرمZZود: »آن را بده!« آن مرد سنگ ریزه ای را بیرون آورد که در یک طZZرفش جZZای صZZافی بود. امام ع خZZاتمش را درآورده و آن را مهZZر نمZZود و نوشZZته خZZاتم بZZر آن نقش

بست. من آن نقش را خواندم که نوشته بود »الحسن بن علی«. ابوهاشم ادامZZه می دهZZد: بZZه مZZرد یمZZانی گفتم: پیش از این، حضZZرت ع را دیZZده بودی؟ گفت: نه به خدا سوگند. سال هاست که مشتاق دیدن او هستم؛ تا این کZZه همین سZاعت جZوانی کZه قبلا او را ندیZده بZودم، نZزد من آمZد و گفت: برخZیز و

داخل این خانه شو و من هم داخل شدم. سپس بلند شد درحالی که می گفت: »رحمت و برکZZات خداونZZد بZZر شZZما خانZZدان

»فرزنZZدانى كZZه بعضZZى از آنZZان از1بZZاد! بىگمZZان او سZZتودهاى بزرگZوار اسZZت.« گواهی می دهم که رعایت حق شما واجب اسZZت، ماننZZد2]نسل[ بعضى ديگرند«

وجوب رعایت حZق امیرالمؤمZنین ع و امامZان بعZد از او علیهم السZلام و گZواهی می دهم که حکمت و امامت به تو رسیده است و تو ولی خدا هستی که هیچ کس

عذری در نشناختن تو ندارد. نامش را پرسیدم، گفت: نامم مهجع بن صلت بن عقبZZه بن سZZمعان بن غZZانم بن ام غZZZانم و او زنی از بادیه نشZZZینان یمن بZZZود کZZZه سZZZنگ ریزه ای داشZZZت کZZZه

امیرالمؤمنین ع بر آن مهر زده بود.ابوهاشم جعفری در این باره این گونه سرود:

مولای ما بر آن سنگ ریزه مهر می زند، خداوند بهترین و خالص ترین دلیل ها رابرای او قرار داده است؛

و به او تمامی نشانه های امامت را عطا نموده ، همانند موسی که به او شکافتندریا، ید بیضاء و عصا عنایت شده بود؛

خداوند معجزه ای را به پیامبران ارزانی نداشت، مگر این که آن ها را به اوصیا همعطا نمود؛

هر کس در این باره شک و تردید داشته باشد، کوتاهی از خود اوست، باید دلیلرا بنگرد و به جستجو بپردازد.

ابوعبدالله بن عیاش گفته است: این ام غانم صاحب سنگ ریزه، کسZی غZZیر از ام الندی حبابه بنت جعفر Z که او هم به صاحب سZZنگ ریزه معZZروف بZZود ZZZ اسZZت و هم چنین نباید با ام سلیم Z بانوی اولی که بZZه صZZاحب سZZنگ ریزه معZZروف شZZد و وارث کتاب ها است Z که پیامبر ص و امیرالمؤمنین ع بر سنگ ریزه او مهر زدنZZد،

3اشتباه گرفته شود؛ هر یک از این سه برای خود داستان جداگانه ای دارند.

.73. سوره مبارکه هود ، آیه 1.34. سوره مبارکه آل عمران، آیه 2.371. اعلام الوری، ص 3

Page 21: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

عشناخت هفتم: شعاعی از نور علم امام حسن عسکری ابوهاشم می گوید: فهفکی از امام حسن عسکری ع سؤال کZZرد: گنZZاه زن.1

بیچاره چیست که در ارث سهمش نصف مرد است؟ فرمZZود: »در عZZوض، جهاد و نفقه و دیه خویشاوندان بر زنان واجب نیسZZت و این امZور تنهZا بZر مردان واجب است«. با خودم گفتم: قبلا شنیده بودم که ابن ابی العوجZZاء همین سؤال را از امام صادق ع پرسید و حضرت ع همین گونه پاسخش را

دادند. امام ع رو به من کرد و فرمود: »بله این مسأله ابن ابی العوجاء هم بود! جZZواب ما اهل بیت علیهم السلام هم یکی است؛ اگر سؤال یکی باشد. آنچZZه بZZرای ائمZZه اول رخ داده، برای ائمه آخر هم رخ می دهد. اول و آخر ما در علم و امر یکسZZان

1هستیم؛ البته رسول الله ص و امیرالمؤمنین ع برتر هستند.«

"داوود بن قاسم جعفری می گوید: از امام حسن عسZZکری ع در مZZورد آیه.2ه و منهم ZZالم لنفسZZا فمنهم ظZZطفينا من عبادن ZZذين اص ZZا الكتZZاب ال ثم أورثن

ه ZZإذن الل ZZالخيرات ب د و منهم سZZابق ب ZZه آنمقتصZZاب را بZZپس اين كتZZس : بندگان خود كZZه ]آنZZان را[ برگزيZZده بZZوديم، بZZه عنZZوان مZZيراث داديم؛ پس برخى از آنان بر خZZود سZZتمكارند و بZZرخى از ايشZZان ميZZانهرو، و بZZرخى از

سؤال کZردم. فرمZود:2"آنان در كارهاى نيك به فرمان خدا پيشگام هستند »همZZه آن هZZا از آل محمZZد علیهم السZZلام هسZZتند. سZZتمکار بZZر خویشZZتن، آن کسی است که اقرار به امام ندارد«. اشZZک در چشZZمانم حلقZZه زد و در درون خZZود بZZه تفکZZر در مZZورد بZZزرگی عطZZای الهی نسZZبت بZZه آل محمZZد علیهم السلام پرداختم. در این اندیشZZه بZZودم کZZه ابومحمZZد ع بZZه من نگZZاه نمود و فرمود: »شأن و مقام آل محمد علیهم السلام از آنچه تو بZZا خZZودت فکر کردی بالاتر است. خدا را شکر کن که تZZو را از متمسZZکین بZZه دامZZان آنZZان قZZرار داده اسZZت. روز قیZZامت کZZه هZZر شخصZZی بZZا امZZامش خوانZZده می شود، تو به همراه آنان فراخوانده می شوی؛ پس بشارت باد بZZر تZZو ای

3ابوهاشم که تو عاقبت به خیری!« ابوهاشم می گوید: شنیدم که ابومحمد ع می فرمود: »همان اندازه که خدا.3

بر خلقش برتری دارد، کلامش نیز بر کلام مخلوقاتش برتری دارد و گفتZZار ما هم به همان اندازه که بZZر مZZردم برتZZری داریم، بZZر گفتZZار آنZZان برتZZری

4دارد«.

حسن بن ظریف نقZZل نمZZوده اسZZت: نZZامه ای بZZه ابومحمZZد ع نوشZZتم و از.4 معنای گفتار رسول الله ص در مورد امیرالمؤمنین ع که فرمود: »هر کس من مZZولای او هسZZتم، پس این علی ع مZZولای اوسZZت« سZZؤال نمZZودم.

.437، ص 4؛ ورواه ابن شهر آشوب فی المناقب، ج 374. همان، ص 1.32. سوره مبارکه فاطر، آیه 2.418، ص 2. کشف الغمه، ج 3.423 و 421، ص 2. کشف الغمه، ج 4

Page 22: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

فرمود: »منظور رسول الله ص این بوده که علی ع را پرچمی قZZرار دهZZد1که در هنگام اختلاف، حزب الله راستین به واسطه او شناخته شوند«.

ZZل و" محمد بن صالح ارمینی از ابومحمد ع در مZZورد آیZZه .5 ه الأمZZر من قب لل سZZؤال نمZZود.2"؛ ]فرجZZام[ كZZار در گذشZZته و آينZZده از آن خداستمن بعد

حضرت فرمود: »زمام کار قبل از این که بZZه آن امZZر کنZZد و بعZZد از این کZZه امر نمود، به دست خداست«. با خودم گفتم این همان کلام خداوند اسZZت

: آگاه باش كZZه ]عZZالم[ خلZZق و امZZر از آنألا له الخلق و الأمر"که فرمود: 3."اوست

اربلی نیز می گوید: حافظ عبدالعزیز جنابذی از اصحابش، از حافظ بلاذری.6Z لامZZنقل نموده که حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی علیهم الس امام زمان شناخته شده و مقبول نزد شیعیان مکه ZZZ فرمZZود: »پZZدرم علی بن محمد ع به من فرمود: پدرم محمد بن علی به من فرمZZود: پZZدرم علی بن موسی الرضا ع به من فرمود: پدرم موسی بن جعفZZر المرتضZZی ع بZZه من فرمود: پدرم جعفر بن محمد الصادق ع به من فرمود: پدرم محمد بن علی الباقر ع به من فرمود: پدرم علی بن الحسین السZZجاد زین العابZZدین ع به من فرمود: پدرم حسین بن علی ع آقای جوانان اهZZل بهشZZت بZZه من فرمود: پدرم علی بن ابی طالب ع سرور اوصیا بZZه من فرمZZود: محمZZد بن عبدالله ص سرور انبیا به من فرمود: سرور ملائکه جبرئیل به من فرمZZود: خداوند عزوجل سرور تمام سروران فرمZود: همانZا منم خZدا؛ خZدایی جZز من وجود ندارد؛ پس هر کس به یگانگی من اقرار کند، در پنZZاه من داخZZل

4شده و هر کس که در پناه من باشد، از عذاب من در امان خواهد بود«.

ابوهاشم می گوید: از امام عسکری ع شنیدم کZZه می فرمZZود: »بسZZم اللZZه.7 الرحمن الرحیم به اسم اعظم نزدیک تر از سیاهی چشم است به سZZفیدی

5آن«.

ابوحمزه نصیر خادم نقل کرده است: بارها شنیدم که امام عسZZکری ع بZZا.8 غلامانش به زبان خودشان سخن می گفت؛ ترکی ، رومی و صقالبه. از این امر تعجب نمودم و گفتم: این مرد در مدینه متولد شده است و تا قبZZل از وفات امZZام هZادی ع خZودش را بZZه کسZی نشZZان نZداده و کسZی هم او را ندیده بود؛ پس چگونه می تواند با زبان های مختلف صحبت نمایZZد!؟ در این اندیشه بودم که امام ع رو به من کرد و فرمود: »خداوند جل جلاله با دادن همه امتیازات مثبت از جمله دانستن زبان های مختلف، علم نسب شناسی، علم بZZZه مرگ ومیرهZZZا و اتفاقZZZات، حجت خZZZود را از سZZZایر انسZZZان ها

.423 و 421، ص 2. کشف الغمه، ج 1.4. سوره مبارکه روم، آیه 2.54. سوره مبارکه اعراف، آیه 3.403، ص 2. کشف الغمه، ج 4.420، ص 2. همان، ج5

Page 23: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

بازشناسانده است و اگر این چنین نبZZود، بین حجت خZZدا و سZZایر انسZZان ها1تفاوتی نبود«.

اربلی از ابوهاشZZم نقZZل نمZZوده اسZZت: محمZZد بن صZZالح ارمیZZنی از امZZام.9ZZده أم الكتZZاب"عسکری ع در مورد آیه ه مZZا يشZZاء و يثبت و عن ؛يمحZZوا الل

پرسید.2"خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست امام عسکری ع در پاسخش فرمود: »آیا غیر از این است که خداونZZد هZZر آنچه را بوده محو می کند و هر آنچه را نبZZوده اثبZZات می کنZZد!؟« ابوهاشZZم می گوید: با خودم گفتم که این خلاف آن چیزی اسZZت کZZه هشZZام بن حکم می گفت که تا چیزی نباشد، خداوند به آن علم پیدا نمی کند. امام ع به من نگاهی کردند و فرمودند: »بلند مرتبه است آن خدای جبار و حZZاکم کZZه بZZه همه اشیاء قبل از به وجود آمدنشان علم دارد. او خالق بود، قبل از این که مخلوقی باشد؛ او رب بZZود، پیش از این کZZه موجZZودی باشZZد؛ او قZZادر بZZود، قبل از این که قدرتش به چیزی تعلق بگZZیرد«. پس گفتم: شZZهادت می دهم که شما ولی خدا، حجت او و قیام کننده به عدل هستید و گZZواهی می دهم

که شما بر اساس شیوه و علم امیرالمؤمنین ع عمل می نمایید. ابوهاشم ادامه می دهد کZZه خZZدمت امZZام عسZZکری ع بZZودم کZZه محمZZد بن.10

تهم"صالح ارمینی درباره آیه: ي ZZني آدم من ظهZZورهم ذر ك من ب و إذ اخذ ربهدنا ZZكم قالوا بلى ش و یZZادآور هنگZZامى ؛و اشهدهم على انفسهم الست برب

را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلZZه، گZZواهى

سؤال نمود."داديم امZZام ع فرمZZود: »آن معZZرفت پابرجاسZZت؛ اگرچZZه مZZردم آن موقZZف را فرامZZوش کرده انZZد و البتZZه بZZه زودی بZZه یZZاد خواهنZZد آورد. اگZZر آن پیمZZان گرفتن نبود، هیچ کس نمی دانست چه کسی او را آفریده و چه کسZZی او را روزی می دهد«. ابوهاشم گوید: در درون خود به خاطر عطای بZZزرگی کZZه خدا به ولی اش ارزانی داشته به تعجب فرو رفتم. امام ع به من رو نموده و فرمودند: »امZZر از آنچZZه تZZو را بZZه تعجب واداشZZته، عجیب تZZر و بزرگ تZZر است! در مورد گروهی کZZه هZZر کس آنZZان را بشناسZZد، خZZدای را شZZناخته است و هر کس انکارشان کند، خدا را انکار نمZZوده چZZه گمZZان می کZZنی؟! مؤمنی وجود ندارد، مگر این که آنZZان را تصZZدیق می کنZZد و بZZه معرفتشZZان

یقین دارد«. ابوهاشم نقل می کند: محمد بن صالح ارمینی از ابومحمد ع در مZZورد آیZZه:.11

ZZل و من بعد" ه الأمZZر من قب ؛ ]فرجZZام[ كZZار در گذشZZته و آينZZده از آنلل سؤال نمود. حضرت فرمود: »زمZZام کZZار قبZZل از این کZZه بZZه آن3"خداست

؛428، ص 4؛ ورواه ابن شهر آشوب فی المناقب، ج 11، رقم 426، ص 1. أصول الکافی، ج 1.375؛ والطبرسی فی اعلام الوری، ص 322والمفید فی الارشاد، ص

.39. سوره مبارکه رعد، آیه 2.4. سوره مبارکه روم ، آیه 3

Page 24: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

امر کند و بعد از این که امر نمود، به دست خدا است«. با خZودم گفتم کZهه"این همان کلام خداوند است که فرمود: ZZق و الأمZZر تبZZارك الل ألا له الخل

؛ آگZZاه بZZاش كZZه ]عZZالم[ خلZZق و امZZر از آن اوسZZت، فرخنZZدهرب العالمين1خدايى است پروردگار جهانيان.

ابن شهر آشوب می نویسد: ابوالقاسم کوفی در کتاب التبدیل نقZZل نمZZوده.12 اسحاق کندی که فیلسوف برجسته عراق بود به تZZألیف کتZZابی بZZا موضZZوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آن چنان با شور و علاقه مشZZغول تZZدوین این کتاب شد که از مردم کناره گرفته و به تنهایی در خانه خZویش بZه این کار مبادرت ورزیZZد. تZZا اینکZZه یکی از شZZاگردانش بZZه محضZZر امZZام حسZZن عسکری ع شرفیاب شد. امام به او فرمود: »آیZZا در میZZان شZZما یZZک مZZرد رشید پیدا نمی شود که استادتان را از این کارش منصرف سازد؟!« عرض کرد: ما شاگرد او هستیم؛ چگونه می توانیم در این کار یا کارهای دیگZZر بZZه او اعتراض کنیم؟! امام فرمود: »آیا آنچه بگویم به او می رسانی؟« گفت: آری. حضرت فرمود: »نزد او برو با او انس بگیر و او را در هZZر کZZاری کZZه می خواهد انجام بدهد، یاری کن. وقتی با او انس گرفتی، آنگاه بگو سؤالی دارم؛ آیا می توانم از شما بپرسم؟ او به تو اجZZازه خواهZZد داد. آنگZZاه بگZZو: اگر پدیدآورنده قرآن )خZZدا( نZZزد تZZو بیایZZد و سZZخنش را توضZZیح بدهZZد، آیZZا احتمZZال می دهی کZZه منظZZور او از گفتZZارش، غZZیر از آن باشZZد کZZه تZZو پنداشته ای؟ خواهد گفت: امکان دارد! زیرا او مردی فهیم است که اگر به مطلبی توجه کند، درک می کند. هنگامی که جواب مثبت داد، بگZZو: از کجZZا اطمینان پیدا کرده ای که مراد و منظور عبارات قرآن همان اسZZت کZZه تZZو می گویی؟ شاید گوینده قرآن منظZZوری غZZیر از آنچZZه تZZو بZZه آن رسZZیده ای داشته باشد و تو الفاظ و عبارات را در غیر معZZانی و مZZراد متکلم بZZه کZZار

می بری؟!« آن شخص نزد اسحاق کندی رفت و همZZان طوری کZZه امZZام بZZه او آموختZZه بود، با مهربانی تمام با او انس گرفت و سؤال خود را مطرح کZZرد و او را به تفکر و اندیشیدن وادار نمود. اسحاق کندی از او خواست سؤال خود را تکرار کند و به فکر فرو رفت؛ چون این احتمال بZZه نظZر او ممکن بZZوده و قابل دقت بود؛ پس از تأملی طولانی شاگردش را قسم داد که بگویZZد این پرسش از کجا آمده؟ او گفت: به ذهنم رسید و پرسیدم. استاد گفت: باور نمی کنم که به ذهن تو و امثال تو چنین پرسشی خطور نماید! راسZZتش را بگو که این سؤال را از کجا آموخته ای؟ شZZاگرد کZZه اصZZرار اسZZتاد را دیZZد، گفت: ابومحمد عسکری ع به من یZZاد داد. اسZZتاد گفت: آری، الآن حقیقت را گفتی. چZZنین سZZؤالی جZZز از آن خانZZدان نمی توانZZد باشZZد. آنگZZاه آتشZZی

2 خواست و تمام نوشته های خود را در این زمینه سوزاند.

.54. سوره مبارکه اعراف، آیه 1.424، ص 4. المناقب لابن شهر آشوب، ج 2

Page 25: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

شناخت هشتم: آگاهی امام حسن عسکری ع از غیب محمد بن حسن بن شمون نقل نموده است: نامه ای بZZه امZZام عسZZکری ع.1

نوشتم و از حضرت خواستم تا برای برطرف شدن چشم دردم دعا نمایZZد. یکی از چشZZمانم را از دسZZت داده بZZودم و دیگZZری هم در حZZال از دسZZت رفتن بود. امام ع بZZرایم نوشZZت: »خداونZد چشZمت را بZZرایت نگZZه دارد«. چیزی نگذشت که آن چشم بینایم کاملا خZZوب شZZد. امZZام ع در آخZZر نامZZه نوشته بود: »خداوند به تو اجر و ثواب نیکو بدهد« و این مرا غمگین نمود؛ چون در خانواده ام کسی را سراغ نداشتم که از دنیا رفته باشZZد. تZZا اینکZZه چند روز بعد خبر مرگ پسرم طیب را به من دادند و آن موقع فهمیدم کZZه

تسلیت امام ع به خاطر چه بود«. عمربن ابی مسمل می گوید: مردی از اهل مصر به نZام سZZیف بن لیث بZه.2

نزد ما در سامرا آمد تا درباره ملکش که شفیع خادم به زور از او گرفته و از آنجا بیرونش کرده بودند، نزد مهتدی خلیفه عباسZZی دادخZZواهی کنZZد. او را راهنمایی کردیم که به ابومحمد ع نامZZه بنویسZZد و کمZZک بخواهZZد. امZZام عسکری ع به او نوشت: »نگران نباش که ملکت به تو برمی گردد. به نZZزد خلیفه نرو؛ بلکه به نزد وکیلی کZZه ملZZک را تصZZاحب نمZZوده بZZرو و او را از

سلطان بزرگ خداوند رب العالمین بترسان!« سیف او را ملاقات کرد. آن وکیل که ملک را در اختیار داشت به او گفت: هنگZZام خروج تو از مصZZر نZZامه ای بZZه دسZZتم رسZZید کZZه تZZو را بخZZواهم و ملZZک را بZZه تZZو برگZZردانم. پس ملZZک را بZZا حکم قاضZZی ابن ابی الشZZوارب و گZZواهی شZZاهدان برگرداند و سیف نیازی به رفتن نزد خلیفه عباسی پیدا نکرد. ملک به او برگشت

و در دست او بود و دیگر خبری از او نشد. راوی می گویZZد: همین سZZیف بن لیث بZZرایم نقZZل کZZرد کZZه وقZZتی از مصZZر.3

بیرون آمدم، پسZZری داشZZتم کZZه بیمZZار بZZود. پسZZر دیگZZری هم داشZZتم کZZه بزرگتر از اولی بود که او را وصZZی و قیم بZZر خZZانواده و املاکم قZZرار داده بZZودم. در سZZامرا کZZه بZZودم نZZامه ای دیگZZر بZZه امZZام عسZZکری ع نوشZZتم و درخواست کردم که برای پسر بیمارم دعا کند. امام ع در جZZوابم نوشZZت: »پسر بیمارت خوب شد و پسر بزرگZZترت کZZه وصZZی و قیمت بZZود از دنیZZا رفت. خدا را شکر نما و بی تZZابی نکن کZه اجZZرت از بین می رود«. پس بZZه من خبر رسید که پسر کZZوچکم از بیمZZاری اش بهبZZود یافتZZه و پسZZر بZZزرگم همZZان روزی کZZه جZZواب نامZZه ابومحمZZد ع بZZه دسZZتم رسZZید، از دنیZZا رفتZZه

1است .

احمد بن اسحاق می گوید: خدمت امZZام عسZZکری ع رسZZیدم و درخواسZZت.4 نمودم چیزی بنویسند تا به خطشان نگاه کنم که هرگاه نوشته ای از طرف ایشان آمد، بشناسZZم. پس فرمZZود: »ای احمZZد! خطی کZZه بZZا قلم درشZZت نوشته شده باشد با خطی که با قلم ریز نگاشته شZZده تفZZاوت دارد؛ مبZZادا

.18- 17، رقم 428؛ وص 427، ص 1. أصول الکافی، ج 1

Page 26: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

شک کZZنی!« سZZپس مZZرکب طلب کZZرده و شZZروع بZZه نوشZZتن نمودنZZد. در حالی کZZه حضZZرت مشZZغول نوشZZتن بودنZZد، بZZا خZZودم گفتم: از ایشZZان درخواسZZت می کنم قلمی را کZZه بZZا آن می نویسZZند بZZه من هدیZZه بدهنZZد. نوشتن که تمام شد، در همان حال که قلم را با دسZZتمال پZZاک می کردنZZد، شروع به سخن گفتن با من نمودند و سپس فرمودند: »ای احمد! این قلم

را بگیر!« و آن را به من دادند. گفتم: فZZدایتان گZZردم! من به خZZاطر چZZیزی نZZاراحتم و آن هم این کZZه خواسZZتم از پدرتان چیزی بپرسم، ولی نشد. فرمود: »چه چZZیزی احمZZد؟« پاسZZخ دادم: آقZZای من! از پدران شما برای ما روایت شده است که خواب انبیا بر پشتشان، خZZواب مؤمنین بر پهلوی راستشان، خواب منافقین بر پهلوی چپشان و خZZواب شZZیاطین بر صورتشZZان اسZZت! فرمZZود: »درسZZت اسZZت«. پس گفتم: آقZZای من! همZZواره تلاش می کنم کZZه بZZر پهلZZوی راسZZت بخZZوابم، ولی نمی تZZوانم. حضZZرت لحظه ای سکوت کرد و سپس فرمود: »نزدیک من بیا احمد!« و من هم به ایشZZان نزدیZZک شدم. سپس فرمود: »دستت را در زیر پیراهنت قZZرار بZZده« و من چZZنین کZZردم. آن گاه حضرت ع با دسZZت راستشZZان پهلZZوی چپم را و بZZا دسZZت چپشZZان پهلZZوی راستم را سه مرتبه مسح کردند. بعد از این دیگر نتوانستم بر پهلوی چپم بخوابم

1و دیگر به هیچ عنوان بر پهلوی چپ خوابم نمی برد.

محمد بن حسن می گویZZد: نZZامه ای بZZه امZZام عسZZکری ع نوشZZتم و از فقZZر.5 شکایت کردم. بعد از نوشتن نامZZه پشZZیمان شZZدم و بZZا خZZودم گفتم: مگZZر امام صادق ع نفرموده که »تنگ دستی در کنار مZZا، از بی نیZZازی بZZه همZZراه دشمن ما، و کشته شدن در کنار ما، از زندگی به همZZراه دشZZمن مZZا بهZZتر

است«!؟ امZZام ع در جZZواب نوشZZتند: »وقZZتی گناهZان دوسZZتان مZZا زیZZاد می شZZود، خداونZZد جل جلاله آنان را تنگ دست می گرداند و بسیاری از گناهان را هم نادیده می گیرد.

تنگ دسZZتی در کنZZار مZZا از بی نیZZازی در کنZZار"همان گونه با خZZودت نجZZوا نمZZودی، . ما پناهگاه هرکسی که به ما پناه بیاورد هسZتیم؛ مZا بZرای"دشمن ما بهتر است

هرکس که از ما طلب نور کنZZد، نZZور هسZZتیم؛ مZZا نگه دارنZZده هZZرکس کZZه بZZه مZZا تسمک جویZZد هسZZتیم؛ هZZرکس کZه مZZا را دوسZZت داشZZته باشZZد، در درجZZه اعلای بهشت به همراه ما خواهد بود و هرکس که از ما کنZZاره بگZZیرد، بZZه سZZمت جهنم

2خواهد رفت«.

شاهویه بن عبد ربـه نقل نموده است: برادرم صالح در زندان بود. نامه ای.6 به ابومحمد ع نوشتم و در آن سؤال هایی پرسیدم. حضرت نZZیز پاسZZخم را دادند و در ضمن نوشZZتند: »روزی کZZه نامZZه من بZZه تZZو برسZZد، بZZرادرت از زندان آزاد خواهد شد«. هنگام نوشتن نامه می خواسZZتم در مZZورد بZZرادرم هم بپرسم ولی فراموش کرده بودم. مشغول خواندن نامZZه امZZام ع بZZودم

.27، رقم 430، ص 1. أصول الکافی، ج 1.435، ص 4. المناقب لابن شهر آشوب، ج 2

Page 27: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

که گروهی آمدند و بشارت آزادی برادرم را بZZه من دادنZZد. پس بZZرادرم را1ملاقات کردم و نامه امام ع را برایش خواندم.

روایت شده که معتمد خلیفه عباسی امام ع را به همZZراه بZZرادرش جعفZZر.7 به زندان انداختند و علی بن حرین را بر آن ها مأمور کرد. معتمZZد مZZدام از علی بن حرین اخبار امZZام ع را جویZZا می شZZد و علی بن حZZرین بZZه او خZبر می داد کZZه امZZام ع روزهZZا را روزه و شZZب ها را بZZه شZZب زنده داری سZZپری می کنند. روزی از روزها طبق معمول معتمد از علی بن حرین اخبZZار امZZام ع را جویZZا شZZد و علی هم همZZان اوضZZاع را بZZرای او تشZZریح کZZرد. معتمZZد عباسی بZه علی گفت: همین الآن بZه سZراغ او می روی، سZZلام مZرا بZه او

می رسانی و می گویی با عافیت و سلامتی به منزلت برگرد! علی بن حرین می گوید: به در زندان که رسیدم، الاغی زین شده را دیدم. وارد بر امام ع شدم، دیدم لباس و کفشش را پوشیده اسZZت. مZZرا کZZه دیZZد برخواسZZت . نامه معتمد را که به او دادم، بیرون آمد و بر الاغ سوار شد. خZZوب کZZه روی الاغ جابجا شد، مکثی کرد. من گفتم: آقای من بZZرای چZه حZرکت نمی کنیZZد؟ فرمZود: »منتظرم تا جعفر هم بیاید!« گفتم: معتمد تنها دستور آزادی شما را داده است. ایشان فرمود: نزد معتمد برگرد و بگو که ما با هم از یک خانZZه خZZارج شZZده ایم و اگر من به تنهایی و بدون جعفر برگردم، مایه بدگویی بZZرای تZZو می شZZود!« علی بن حرین رفت و بازگشZZت و گفت: بZZه خZاطر تZZو جعفZZر را هم آزاد نمZZودم. پس

جعفر را هم آزاد کرد و با هم به خانه بازگشتند. ابوهاشم جعفری می گوید: بZZه همZZراه امZZام ع در زنZZدان مهتZZدی بن واثZZق.8

بZZودم. امZZام ع بZZه من فرمZZود: »امشZZب خداونZZد عمZZر مهتZZدی را کوتZZاه می کند«. صبح که شد ترک ها شورش کردند، مهتدی را کشتند و معتمZZد را

2به خلافت رساندند.

ابوهاشم در جای دیگری نقل کرده است: روزی خZZدمت امZZام عسZZکری ع.9 رسیدم تا چیزی از ایشان بگیرم و با آن انگشتری بسازم کZZه بZZه آن تZZبرک بجویم. نشستم و فراموش کردم که برای چه آمده بودم. خZZداحافظی کZZه کZZردم و آمZZاده برخاسZZتن شZZدم، ایشZZان یZZک انگشZZتری بZZه من دادنZZد و فرمودند: »مقداری نقره خواستی و ما به تو انگشتر دادیم؛ نگین و اجرت ساختش را هم سود کردی! مبارکت باشد ای ابوهاشم!« گفتم: آقای من! گواهی می دهم که تو ولی خدا و امامی هستی که من خدا را با اطاعت از

3تو می پرستم. پس حضرت فرمود: »خداوند تو را بیامرزد ای ابوهاشم!«

ابوهاشم همچنین نقل کرده که در دل خودم دعا کZZردم کZZه خZZدایا مZZرا در.10 حزب و گروه خودت قرار بده! ناگهان امام عسZZکری ع بZZه من رو نمZود و فرمود: »تو در حزب و گروه خدا هستی؛ به شZZرط این کZZه بZZه خZZدا ایمZZان

.438، ص 4. همان، ج 1.430. المناقب لابن شهر آشوب، ص 2.21، رقم 429، ص 1. أصول الکافی، ج 3

Page 28: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

داشته باشی، رسولش را تصدیق کنی و اولیائش را بشناسی و اطاعتشان1کنی. اگر چنین باشی، پس بشارت باد به تو!«

ابوهاشم جعفری در جای دیگری می گوید: از امام عسکری ع شZZنیدم کZZه:.11 »از جمله گناهانی که آمرزیده نمی شود، این است کZZه شZZخص بگویZZد: ای کاش تنها گناه من همین باشد!« من با خودم گفتم: پس کZZار خیلی دقیZZق است و لازم است که انسان در مورد هر چیزی مراقب نفسش باشZZد. در این هنگZZام حضZZرت رو بZZه من کردنZZد و فرمودنZZد: »راسZZت گفZZتی ای ابوهاشم! به آن ندای درونی ات پایبند باش؛ چراکه شرک در بین مZZردم از راه رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریک و از حرکت مورچه ریز بZZر

3 سیاه مخفی تر است.«2روى پلاس

با همین سند از ابوهاشم جعفری نقل شده است کZZه از امZZام عسZZکری ع.12 که فقط کسانی"معروف"شنیدم که می فرمود: »بهشت دری دارد به نام

که اهل معروف باشند از آن در وارد می شوند«. خدا را شZZکر کZZردم و بZZه خاطر زحماتی که بZه خZاطر نیازهZای مZردم متحمZل می شZدم، خوشZحال شدم. همان لحظه امام ع نگاهی بZZه من کردنZZد و فرمودنZZد: »بلZZه؛ خZZوب دانستی که چه موقعیZZتی داری و همانZZا اهZZل معZZروف در دنیZZا همZZان اهZZل معZZروف در آخZZرت هسZZتند. خداونZZد تZZو را از آنZZان قZZرار دهZZد و رحمتت

4نماید!«

ابوهاشZZم همچZZنین می گویZZد: بZZرخی از ارادتمنZZدان بZZه امZZام عسZZکری ع.13 نامه ای به ایشان نوشتند و درخواست کردنZZد کZZه دعZZایی بZZه ایشZZان تعلیم نمایZZد. امZZام ع برایشZZان نوشZZت کZZه این دعZZا را بخواننZZد: »ای شZZنواترین شZZنوایان، ای بینZZاترین بینایZZان، ای عZZزت نظرکننZZدگان، ای سZZریع ترین محاسZZبه گران، ای مهربZZان ترین مهربانZZان و ای برتZZرین حکم کننZZدگان، بZZر محمد و آل محمد علیهم السلام درود فرست و رزق من را زیاد گردان؛ بZZر عمر من بیفزا؛ به رحمتت بر من منت بگذار و مرا از کسانی قرار بده که دینت را با آنان یاری می کنی و دیگری را در این امر جZایگزین من منمZZا!« ابوهاشم می گویZZد: آهسZته، در درون خZودم دعZا کZردم کZه خZدایا مZZرا در حزب و گروه خودت قرار بده! ناگهان امام عسZZکری ع بZZه من رو نمZود و فرمود: »تو در حزب و گروه خدا هستی؛ به شZZرط این کZZه بZZه خZZدا ایمZZان داشته باشی، رسولش را تصدیق کنی و اولیائش را بشناسی و اطاعتشان

5کنی. اگر چنین باشی بشارت باد به تو!«

ابوالقاسم کاتب راشد می گوید: یکی از علوی هZZای سZZامرا در زمZZان امZZام.14 عسکری ع به خاطر رسیدن به مقامات )معنZZوی( بZZه سZZمت کZZوه حZZرکت

.374. اعلام الوری، ص 1. جامه یا ردای پشمی خشن.2.242؛ ورواه المسعودی فی اثبات الوصیه، ص 420، ص 2. کشف الغمه، ج 3.420، ص 2؛ ورواه الإربلی فی کشف الغمه، ج 375. اعلام الوری، ص 4.421، ص 2. کشف الغمه، ج 5

Page 29: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

کرد )تا در کوه ساکن شود(. در جایی به نام حلوان شخصی بZا او ملاقZات کرد و از او پرسید: از کجZZا می آیی؟ مZZرد علZZوی پاسZZخ داد: از سZZامرا. آن مرد از او پرسید: آیا فلان مکان و خانZZه را در سZZامرا می شناسZZی؟ گفت: آری، بلدم. دوباره سؤال کرد: آیا از حسن بن علی ع خبر داری؟ آن علوی پاسخ داد: نه! آن مرد سؤال کرد: چه چیزی تو را به کوه کشZZانده اسZZت؟

مرد علوی پاسخ داد: رسیدن به مقامات و درجات ویژه. آن مرد گفت پنجاه دینار به تو می دهم، از مسیرت برگرد و با من به سامرا بیا و مرا به حسن بن علی ع برسان. مرد علوی قبول کرد، پنجاه دینار را گرفت و به همراه آن مرد بZZه سZZامرا برگشZZت. از امZZام عسZZکری ع اجZZازه ورود خواسZZتند. حضرت ع اجازه داد و آن دو وارد شدند. امام ع که در وسط حیاط نشسته بZZود، تا چشمش به مرد غریبZه افتZاد فرمZود: »تZو فلانی پسZر فلانی هسZتی؟« گفت: آری. امام ع فرمود: »پدرت تو را وصی خویش قرار داده و چZZیزی هم بZZرای مZZا وصیت کرده و تو به این جا آمده ای تZZا آن را پZZرداخت کZZنی! الآن هم چهZZار هZZزار دینار با خود آورده ای؛ آن ها را بده!« مرد اطاعت کرد و مال را به امام ع تحویل

داد. آن گاه امZZام ع رو بZZه آن مZZرد علZZوی کZZرده و فرمZZود: »تZZو به خZZاطر رسZZیدن بZZه مقامات به سمت کوه روانه شدی؛ در میانه راه این مرد پنجاه دینار بZZه تZZو داد و تو به همراه او برگشتی. ما هم بZZه تZZو پنجZZاه دینZZار می دهیم« و )همان جZZا پنجZZاه

1دینار( به او دادند.

شناخت نهم: علم امام حسن عسکری ع به رخدادهای آینده محمZZZد بن اسZZZماعیل بن ابZZZراهیم بن موسZZZی بن جعفZZZر علیهماالسZZZلام.1

می گوید: امام عسکری ع بیست روز قبل از مرگ معتز عباسی نامه ای به ابوالقاسم اسحاق بن جعفر زبیری نوشتند و فرمودند: »از خانه ات بZZیرون نیا تا اتفاقی که قرار است بیفتد، به وقZZوع بپیونZZدد«. وقZZتی بریحZZه کشZته شد، اسحاق به امام ع نامه نوشت کZZه آن اتفZZاق افتZZاد؛ الآن چZZه فرمZZانی می دهید؟ حضZZرت ع در پاسZZخ نوشZZتند: »این اتفZZاق، آن نیسZZت کZZه گفتZZه

2بودم« تا این که چند روز بعد معتز عباسی کشته شد.

همین راوی می گویZZد: ده روز قبZZل از کشZZته شZZدن پسZZر محمZZد بن داوود.2 عبدالله، امام ع به مردی دیگر نامه نوشZZت و از کشZZته شZدن او خZبر داد.

3روز دهم پس از ارسال نامه بود که او کشته شد.

احمد بن محمد می گویZZد: هنگZZامی کZه مهتZZدی عباسZZی شZZروع بZZه کشZتن.3 موالی کرد، در نامه ای به امام عسکری ع نوشZZتم: خZدا را شZکر کZه او را مشZZغول دیگZZران نمZZوده اسZZت. شZZنیده ام کZZه او شZZما را تهدیZZد کZZرده و می گوید: به خدا قسZZم آنZZان را از روی زمین بZZرمی دارم. امZZام ع بZZا خZZط

.426، ص 2. کشف الغمه، ج 1.320، الارشاد، ص 423، ص 1. اصول الکافی، ج 2.423، ص 1. اصول الکافی، ج 3

Page 30: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

خودش نوشت: »عمر او کوتاه تر از این است؛ از امروز تا پنج روز بشمار؛ او در روز ششم با خواری و ذلت کشته خواهد شد!« دقیقZZا همZZان چZZیزی

1که امام ع فرموده بود، اتفاق افتاد.

شاه عبدالعظیم با سند خود از عبدالله نقل کرده است که: امام عسZZکری.4 ع نوشتند: »من این طاغی Z زبیر بن جعفر Z را نفرین کرده ام و خZZدا او را بعد از سه روز هلاک خواهد کرد«. روز سوم بود که نفرین امام مسZZتجاب

2شد.

محمد بن بلبل روایت نموده که معتز عباسی به سZZعید حZZاجب دسZZتور داد.5 که امZZام عسZZکری ع را بZZه سZZمت کوفZZه بZZبرد و در راه گZZردنش را بزنZZد. نامه ای از امام ع به دست ما رسید که در آن نوشته بود: »آنچه شZZنیده اید

سه روز بعد معتز عباسی از خلافت عزل شد و بZZه قتZZل اتفاق نمی افتد!«3رسید.

اربلی از محمد بن عبدالله نقZل کZرده اسZZت کZه وقZZتی معZتز عباسZی بZه.6 سعید فرمان داد که امام ع را به کوفه ببرد، ابZZوالهیثم نZZامه ای بZZه امZZام ع نوشت که: فدایتان گردم! خZZبری بZZه مZZا رسZZیده کZZه مZZا را نگZZران نمZZوده است. امام ع در پاسخ نوشتند: »بعد از سه روز مشکل حل می شZZود!« و

4روز سوم بود که معتز کشته شد.

شناخت دهم: هجرت و شهادت امام حسن عسکری ع مسعودی می گوید: امام عسکری ع به دستور متوکل در سال دویسZZت و سZZی و شش به همراه پدرشان Z در حالی که چهZار سZZال و چنZZد مZاه سZن داشZت ZZ بZه

5عراق احضار شدند.

حضرت ع به همراه پدرشان امام هادی ع تا آخر عمر در سامرا زنZZدگی نمودنZZد. پدر ایشان در سال دویست و پنجاه و چهار، در زمان معتز عباسی دعوت حق را لبیک گفت. پس از شهادت پدر، در سن بیست و دو سالگی، امامت را به دسZZت

گرفته و شش سال بعد از پدرشان زندگی نمودند. یک سال یا کمتر از آن، همزمان با معتز عباسی بودند؛ تا این کZZه ترک هZZا علیZZه او شورش کرده، از خلافت عزلش نموده و او را کشتند. یک سال یZZا یZZازده مZZاه از آن شش سال هم در زمان مهتدی عباسی Z که ترک ها علیه او هم شورش کرده و به قتلش رساندند Z بوده و چهار سال و چند مZZاه هم در زمZان معتمZد عباسZZی زندگی نمودند. معتمد عباسی همان کسی بZود کZه حضZرت را در سZZن بیسZت و هشت سالگی Z و به گفته بZZرخی در بیسZZت و نZZه سZZالگی ZZZ مسZZموم کZZرد و بZZه شهادت رساند. از برخی روایات برمی آید که در این شش سال از عمZZر کZZه بعZZد

.324. الارشاد، ص 1.249 وص 244. الغرفه، ص 2. همان.3.416، ص 2. کشف الغمه، ج 4.236. اثبات الوصیه، ص 5

Page 31: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

از شهادت پدرشان زنده بودند، بارها به دست خلفای سه گانه معاصر حضZZرت ع در سامرا بZZه زنZZدان افتادنZZد و آنZZان در زندان هایشZZان بZZر ایشZZان بسZZیار سZZخت

می گرفتند.عسکری امام عشهادت

ابوالادیZZان می گویZZد: من خZZدمتگزار حسZZن بن علی علیه السZZلام بZZودم و.1 نامه هایش را به شهرهای مختلف می رساندم. در آن بیماری که به واسطه آن از دنیا رفتند، خدمتشان رسیدم. نامه هایی نوشتند و فرمودنZZد: »این هZZا را به مدائن ببر! تو پانزده روز از سامرا دور خواهی بود و روز پانزدهم که وارد سZZZامرا شZZZدی، صZZZدای شZZZیون از خانZZZه من می شZZZنوی و مZZZرا در غسال خانه خواهی دید«. گفتم: آقای من! پس از این اتفاق امام کیسZZت؟ فرمود: »آ ن کس که پاسخ نامه هZZایم را از تZZو بخواهZZد، او امZZام بعZZد از من است«. گفتم: علامت دیگری هم اضافه کنید. فرمود: »آن کس کZه بZZر من نمZZاز بگZZذارد، هم او امZZام پس از من اسZZت«. گفتم: علامت دیگZZری نZZیز بفرمایید. فرمود: »آن کس که از درون کیسه به تو خبر دهZد، او امZام بعZد از من است«. هیبت حضرت اجازه نداد که از آنچه در کیسه است سZZؤال

نمایم. نامه ها را برداشته و به سمت مدائن رفتم. پاسخ نامه ها را گرفتم و روز پانزدهم وارد سامرا شدم که صدای شیون از خانه امام ع به گوشم رسید و حضرت ع را بر روی سنگ غسال خانه دیدم. در همین اثنا بود که دیZZدم جعفZZر بن علی، بZZرادر حضرت دم در ایستاده است. شیعیان بر گرد او حلقZه زده، شZهادت بZZرادرش را تسلیت و امامتش را تبریک می گفتنZZد. بZZا خZودم گفتم: اگZر این امZZام باشZZد پس امامت باطل شده است! چZZرا کZZه من او را می شZZناختم؛ شZZراب می نوشZZید، در کاخ جوسق قماربازی می کرد و اهل موسیقی و سه تار هم بود. پیش رفتم، به او

تسلیت و تبریک گفتم، ولی از چیزی سؤال نکرد. لحظاتی بعد، عقید Z خادم امام حسن ع ZZ آمZد و گفت: آقZای من! بZرادرت کفن شده است؛ برخZZیز و بZZر او نمZZاز بگZZزار! جعفZZر بن علی بZZه همZZراه شZZیعیان کZه پیشاپیش آنان، سمان Z عثمان بن سعید Z و حسن بن علی Z معZZروف بZZه سZZلمه که به دست معتصم کشته شد Z بودند، برای نماز وارد خانه شدند. وارد خانه کZZه شدیم، با جنازه کفن شده حسن بن علی ع بر روی تابوت مواجZه شZZدیم. جعفZر بن علی پیش آمد تا بر برادرش نماز بگذارد. اما همین که خواست تکبZZیر بگویZZد، طفلی با صورت گندم گون، مویی مجعد و دندان هایی باز وارد شد و عبای جعفZZر بن علی را گرفت و فرمود: ای عمو عقب برو! چرا که من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر با صZورتی رنگ پریZده و زرد عقب رفت. آن کZودک پیش آمد و بر امام عسکری ع نماز گزارد و سپس حضرت را در کنار قبر پدرشان بZZه

خاک سپردند. پس از آن، آن کودک به من فرمود: ای بصری! جواب نامه هایی که نزد تو اسZZت را به من بده! آ ن ها را تقدیم کردم و با خودم گفتم: این دو علامت؛ فقZZط اطلاع

Page 32: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

از همیان باقی مانده است. بعد از آن به سمت جعفر که در حال ناله بZZود رفتم. حاجز وشاء به او گفت: آقای من! آن کودک چه کسی بود تا ما علیه او Z بZZه نفZZع امZZامت تZZو ZZZ دلیZZل بیZZاوریم؟ گفت: بZZه خZZدا قسZZم هرگZZز او را ندیZZده بZZودم و

نمی شناسمش. نشسته بودیم که چند نفر از قم وارد شدند و از حسن بن علی ع سZZراغ گرفتنZZد و فهمیدند که حضرت ع شهید شده اند. گفتند: به چه کسی باید تسلیت بگZZوییم؟ مردم به جعفر اشاره کردند. آنZZان بZZر او سZZلام نمZوده، تسZZلیت و تبریZZک عZZرض کرده و گفتند: نامه هایی همراه ماست؛ بگو نامه ها از کیست و چقدر پول همZZراه آنهاست؟ جعفر از جا پریZZد و در حالی کZZه لباس هZZایش را می تکانZZد، گفت: از مZZا

علم غیب می خواهید؟ ابوالادیان می گوید: خادمی از خانه بیرون آمZZد و گفت: نامه هZZایی کZZه بZZه همZZراه دارید از فلانی و فلانی و فلانی است. در همیانتان هم هزار دینار است که ده تای آن طلا نیست و فقط روکش طلا دارد. آنان نامه ها و پول هZZا را بZZه او سZZپردند و

گفتند: کسی که تو را برای گرفتن این ها فرستاده امام است. جعفر بن علی نزد معتمد عباسی رفت و ماجرا را گزارش داد. معتمد افراد خود را فرستاد و صیقل Z کنیز حضرت Z را دسZZتگیر کردنZZد و کZZودک را از او مطالبZZه نمودند. صیقل وجود کودک را انکار کرد و مدعی شد که حامله اسZZت تZZا بZZه این وسیله کودک را از چشم آنان مخفی سازد. صیقل را به دسZZت ابن ابی شZZوارب قاضی سپردند. اما چیزی نگذشت که مرگ ناگهانی عبیدالله بن یحیی بن خاقZZان و شورش صاحب الزنج در بصره آنZZان را غZZافل گیر نمZZود. همین اتفاقZZات بZZاعث شد کZZه از صZZیقل غافZZل شZZوند و او از دستشZZان فZZرار نمZZود! و الحمZZد للZZه رب

العالمین. احمد بن مصقله می گوید: خدمت امام عسکری ع رسیدم و ایشان بZZه من.2

فرمود: »ای احمد! اعتقاد شما در مZZورد آنچZZه مZZردم در مZZورد آن شZZک و تردید دارند چگونه است؟« عرض کردم: هنگامی که خبر تولد مولای ما بZZه وسیله نامه به ما رسید، نه مرد و نه زن و نه نوجZZوانی کZZه فهمیZZده شZZده باشد، باقی نماند، مگر این که معتقد به حZZق شZZدند. امZZام ع فرمZZود: »آیZZا

نداستید که زمین از حجت خدا خالی نمی ماند؟« امام ع مادرش را در سال دویسZZت و پنجZZاه و نZZه بZZه حج فرمZZان داد و از.3

Z اZZم اعظم و میرا ث هZZپس اسZZود. سZZبرش نمZZا خZZت بZZاتفاقات سال شص میراث های امامت Z و سلاح را به امام قائم ع سپرد. مZZادر امZZام حسZZن ع به مکه رفت و ابومحمد ع در ربیع الاخر سال دویسZت و شصZZت، در سZZن بیست و نه سالگی از دنیا رحلت نمZZود و در سZZامرا در کنZZار پZZدرش امZZام

1هادی ع به خاک سپرده شد.

محمد بن ابی زعفZران از مZادر امZام عسZکری ع نقZل نمZوده کZه ایشZان.4 گفت: ابومحمZZZد ع روزی از روزهZZZا بZZZه من گفت: »سZZZال شصZZZت تب و

.126. عیون المعجزات، ص 1

Page 33: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

بیماری برای من پیش می آید که شاید به واسطه آن از دنیا بZZروم. اگZZر از آن حادثه جان به در بردم تا سال هفتاد زندگی خواهم کرد«. مادر امZZام ع ادامه داد: من به گریه افتام و اظهار جZZزع و فZZزع نمZZودم. ایشZZان بZZه من

فرمود: »بی تابی نکن! چاره ای از وقوع آنچه خدا مقدر نموده نیست«. راوی گوید: چون ماه صZفر شZZد، اضZطراب وجZود مZادر امZام ع را فZرا گZرفت. می نشست و برمی خاست. پیوسته از شهر بZZه سZZمت کZZوه می رفت و خبرهZZا را

1پیگیری می کرد تا این که خبر شهادت امام عسکری ع را به او دادند...«

ابوسZZهل اسZZماعیل بن علی نوبخZZتی نZZیز می گویZZد: »در آن بیمZZاری کZZه.5 ابومحمد حسن بن علی ع به واسطه آن شهید شدند، خدمتشZZان رسZZیدم. حضرت به خادمشان عقید Z غلامی سیاه از اهالی نوبZZه کZZه قبلا هم خZZادم امام هادی ع بود و کسی که امام حسن ع را بزرگ کرده بود ZZZ فرمودنZZد: عقیZZد! مقZZداری آب بZZه همZZراه مصZZطکی بZZرایم بجوشZZان. عقیZZد آب را جوشاند و صیقل Z مادر حضرت مهدی ع Z آب مصZZطکی را آورد. هنگZZامی که امام ع ظرف را در دسZZت گZZرفت و خواسZZت تZZا بنوشZZد، دسZZت هایش شروع به لرزیدن نمود. تا این که ظرف به دندان های ثنایای امام ع خورد و

از دستشان رها شد. امام ع به عقید فرمودند: داخل خانه شو! طفلی را در حال سجده خZZواهی دیZZد؛ او را به نزد من بیاور! ابوسهل ادامه می دهد: عقید گفت: داخل خانه شدم و بZZه جستجوی کودک پرداختم. ناگهان کZZودکی را دیZZدم کZZه در حZZال سZZجده، انگشZZت سبابه اش را به سوی آسمان بلند کرده است. بر او سلام کZZردم و او نمZZازش را کوتاه نمود. داشتم به او می گفتم که آقای من فرمان داده که بZZه نZZزد او بZZروی،

که مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و به نزد پدرش حسن ع برد. ابوسهل در ادامه می گوید: کودک Z که رنگش به ماننZZد در بZZود، موهZZای مجعZZد و بین دندان هایش فاصله ای بZZود ZZZ در پیشZZگاه او کمی راه رفت. هنگامی کZZه امZZام حسZZن ع او را دیZZد، گریZZه کZZرد و فرمZZود: »ای آقZZای خانZZدان خZZود! بZZه من آب بنوشZZان کZZه بZZه سZZوی پروردگZZار خZZود می روم!« کZZودک ظZZرف آب جوشZZیده بZZا مصZZطکی را گZZرفت. لبهZZای پZZدر حZZرکت کZZرد و کZZودک آب را بZZه او نوشZZاند. هنگامی که آن را نوشید فرمود: »مرا برای نماز آماده کنید!« کودک دسZZتمالی را در دامن خود پهن نمود و مرحله به مرحله او را وضو داد و با دست خود، سZZر و

پاهای پدر را مسح کشید. ابومحمد ع به او فرمود: »بشارت باد بZZر تZZو ای پسZZرم کZZه تZZو صZZاحب الزمZZان، مهZZدی، حجت خZZدا بZZر روی زمین، فرزنZZد من و وصZZی من هسZZتی. من پZZدر تZZو هستم و تو محمد بن حسن بن علی بن محمZZد بن علی بن موسZZی بن جعفZZر بن محمد بن علی بن الحسZZین بن علی بن ابی طZZالب هسZZتی. رسZZول اللZZه ص پZZدر توست و تو خاتم ائمه طاهرین هستی. رسول خدا ص به تو بشZZارت داد و تZZو را اسم نهاد و کنیه ات را برگزید. این گونه پZZدرم از پZZدران طZZاهرینش بZZا من پیمZZان

.8، رقم 482، باب فی الأئمه انهم یعرفون متی یموتون، ص 10. بصائر الدرجات، ج 1

Page 34: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

بست. درود خدای ستوده و بزرگوار بر اهل بیت باد!« و حسن بن علی ع همZZان1وقت درگذشت.

العسکری، روز جمعZZه2شیخانی نیز نقل می کند: ابومحمد الحسن الخالص.6 هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت در سامرا وفات کردند و در کنZZار

3پدرشان امام هادی ع به خاک سپرده شدند.

خواجZZه پارسZZا بخZZاری نZZیز می گویZZد: و از ائمZZه اهل بیت، ابومحمZZد حسZZن.7 عسZZکری ع اسZZت کZZه در روز جمعZZه ششZZم ربیZZع الاول سZZال دویسZZت و شصت وفات نمودند و در کنار پدرشان به خاک سپرده شZZدند. حضZZرت ع بعد از پدرشان شش سال زنده بودند و فرزندی غیر از ابوالقاسZZم محمZZد منتظر ZZZ کZZه او را قZZائم، حجت، مهZZدی، صZZاحب الزمZZان، و خZZاتم امامZZان

4دوازگانه شیعه می نامند Z به یادگار نگذاشتند.

ابن صباغ از عبیدالله بن خاقان نقل نموده اسZت: هنگZام وفZات ابومحمZد.8 ع، از معتمد عباسی پسر متوکل حالتی مشاهده شZZد کZZه مZZا را بZZه تعجب واداشت و گمان نمی کردیم چنین رفتاری از مثل او صادر شود. داستان از این قرار بود: هنگامی که ابومحمZZد ع بیمZZار شZZدند، پنج نفZZر از اطرافیZZان مZورد اعتمZاد و خZاص خلیفZه کZه همگی در فقZه عZالم و کارگشZته بودنZد مأموریت یافتند که به خانه امام هادی ع رفته و آن جا بماننZZد. آنهZZا بایZZد بZZا امZZام عسZZکری ع مZZأنوس می شZZدند و حZال او و هZZر آنچZZه در بیمZZاری اش اتفاق می افتاد، تحت نظر می گرفتند. معتمد بZZرخی از پزشZZکان را هم بZZه نزد امام فرستاد و فرمان داد که به آن جا رفت و آمZZد کننZZد و هZZر صZZبح و شب او را معاینه نمایند. دو یا سه روز که گذشت، به خلیفه خبر دادند کZZه ابومحمد نیرویش تحلیل رفته، حرکتش ضعیف شده و بعید است که زنZZده بماند. پس معتمد بZZه طبیب هZZا دسZZتور داد کZZه بZZاز هم در کنZZارش بماننZZد. هم چنین خلیفه به دنبال قاضی ابن بختیار فرستاد تZZا ده نفZZر از افZZرادی را که به آنها، دینشان و امانتشان اعتماد دارد انتخاب کنZZد و بZZه آنZZان فرمZZان دهد که به خانه ابو محمد ع بروند و شب و روز کنZZارش بماننZZد. آنهZZا تمZZام وقت آن جا بودند، تا این که بعد از چند روز امام ع رحلت نمود. هنگامی که خبر وفاتش منتشر شد، سامرا به لرزه درآمد و یک پارچه ناله شد. بازارها

هم تعطیل و در مغازه ها قفل گردید. بنی هاشم، کاتبان، فرماندهان، قاضی ها، معدلون و سایر مردم آمZZاده حضZZور در

تشییع جنازه شدند و سامرا در آن حال شبیه قیامت شده بود. هنگامی که کفن کردن به پایان رسید، خلیفه به دنبال برادر خود ابوعیسی Z پسر متوکل Z فرستاد تا بZZر او نمZZاز بگZZزارد. جنZZازه را کZZه زمین گذاشZZتند، ابوعیسZZی نزدیZZک آمZZد، کفن را بZZاز نمZZود و صZZورت امZZام ع را بZZه بنی هاشZZم از علویZZان و

.166. الأنوار البهیه، ص 1. یکی از القاب امام عسکری ع. 2.410. الصراط السوی، ص 3.386. ینابیع الموده، ص 4

Page 35: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

عباسیان و قاضی ها و کاتبان و معZZدلون نشZZان داد و سZZپس گفت: این ابومحمZZد عسکری ع است که به مرگ طبیعی در بستر خZZود از دنیZZا رفتZZه اسZZت. فلانی و فلانی از خادمان خلیفه هم در کنار او بوده اند. سپس صورت امام را پوشاند، بZZر

او نماز گزارد و دستور داد او را برای دفن ببرند. ابومحمد حسن بن علی ع روز جمعه، هشتم ربیع الاول سZZال دویسZZت و شصZZت هجری، در سامرا وفات نمودند و در همان خانه ای که پدرشZان بZZه خZZاک سZZپرده شده بود دفن شدند. هنگام وفات، عمرشان بیست و هشت سال بZZود ، حZدود دو سال از امامتشان در باقی مانده حکومت معZتز پسZZر متوکZZل بZZود؛ یZZازده مZZاه از امامتشان نیز هم زمان با حکومت المهتدی پسر واثق بود و پس از المهتZZدی، هم المعتمد علی الله احمد بن متوکل بیست و سه سال حکومت را به دست گرفت

و امام عسکری ع در اوائل حکومت معتمد وفات نمودند. تنها فرزندی که ابومحمد حسن بن علیهم السلام به یادگZZار گذاشZZت، حجت قZZائم است که بZZرای برپZZایی دولت حZZق انتظZZار او کشZZیده می شZZود. بZZه علت سZZختی شرایط و ترس از خلیفه Z ترس از این که خلیفه به دنبال دسZZتگیری و بZZه زنZZدان

انداختن شیعیان بود Z امام عسکری ع ولادت او را مخفی کرده بود. ابتدا جعفر بن علی میراث حضرت ع را گرفته و تصاحب کرده بZZود؛ زیZZرا جعفZZر می خواست جانشین برادرش شود، ولی شZیعیان بZه خZاطر بی کفZایتی او، بZرای این منصب قبولش نکرده و به جانشینی او راضی نشده بودنZZد. جعفZZر هم بZZرای خراب کردن شیعیان نزد خلیفه و به زندان انZZداختن آنZZان تلاش می نمZZود. جعفZZر بZZرای رسZZیدن بZZه مقZZام امZZامت امZZوال زیZZادی را خZZرج نمZZود، ولی کسZZی بZZا او

موافقت ننمود و حتی دو نفر هم طرفدار او نشدند! بسیاری از شیعیان معتقدند که امام عسZZکری ع، پدرشZZان، جدشZZان مسZZموم از دنیا رفته اند و هم چنین همه امامان قبل از آنها بZا شZZهادت از این دنیZZا بZZه رحمت الهی پیوسZZته اند. دلیZZل شZZیعیان بZZر این مطلب روایت امZZام صZZادق ع اسZZت کZZه

1فرمود: »هیچ یک از ما نیست مگر این که کشته شد یا به شهادت رسید.«

طبرسی نیز می گوید: آن بیماری که به وفات امام ع منجZZر شZZد، روز اول.9 ربیع الاول آغاز گردید و حضرت ع در روز جمعه هشZZتم ربیZZع الاول وفZZات نمودند. امام عسکری ع، حجت قائم که برای برپایی دولت حZق انتظZار او کشیده می شود را از خZZود بZZه یادگZZار گذاشZZتند. امZZام ع بZZه خZZاطر این کZZه خلیفZه وقت سZZخت بZه دنبZZال فرزنZZدش بZود و بZرای پیZZدا کZردن او تلاش فراوان می نمود، ولادت او را مخفی نگه داشته بود و لذا کسی جز خواص

2شیعه او را ندیده بود.

شیخ طوسی هم می گوید: امام عسZZکری ع در روز اول ربیZZع الاول وفZZات.103نموده اند.

.288. الفصول المهمه، ص 1.379. اعلام الوری، ص 2. مصباح المتهجد.3

Page 36: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

شیخ کفعمی می گوید: امام ع در روز اول ربیع الاول وفات نموده اند؛ و در.11 جای دیگر گفته: روز جمعه هشZZتم ربیZZع الاول وفZات کZZرده و معتمZZد او را

1مسموم نمود.

طبری شیعه می گوید: امام عسکری ع در سامرا وفات نمودند و هنگZZامی.12 که خبر وفاتش بZZه مادرشZZان در مدینZZه رسZZید، بZZه سZZامرا آمZZد و بین او و جعفر بر سر میراث فرزندش داستان ها رخ داد. جعفر سZZعایت او را پیش خلیفه نمود و راز امام عسکری ع را فاش نمود. بعZZد از فZZاش شZZدن راز، صیقل ادعا کرد که حامله است. او را به خانه معتمد بردند و زنان خلیفZZه، خZZدمت کاران او، زنZZان واثZZق و زنZZان قاضZZی ابن ابی شZZوارب را مسZZئول حفاظت از او قرار دادند. این حفاظت ادامه داشت تا این که جریان صفار، مرگ عبید الله بن یحیی بن خاقان و شورش صZZاحب الZZزنج و خروجشZZان از سامرا آنZZان را از این جریZZان و کسZZی کZZه امZZام عسZZکری ع بZZه یادگZZار گذاشته بود غافل کرد. زیرا خدا به مشیت خZZود اراده کZZرده بZZود کZZه او را

2مخفی بدارد و با منت و کرمش او را حفظ نماید.« شیخ مفید می گوید: »جعفر بن علی برادر امام عسکری ع بعد از تصاحب.13

میراث ایشان، سعی در زندانی کردن و گرفتار نمودن کنیزان ابومحمZZد ع داشت. جعفر به اصحاب امام حسن ع Z به خاطر اعتقاد به تولد و امZZامت

فرزند ایشان و انتظار ظهور او Z ناسزا می گفت. وی با شیعیان شروع به دشمنی کرد تا آن جZZا کZZه آنZZان را بZZه وحشZZت انداختZZه و پراکنده ساخت. به دلیل کارهای جعفر، گرفتاری های بZZزرگی از قبیZZل بازداشZZت، زندان، تهدید، تحقیر، اهانت و خواری برای بازماندگان امام عسکری ع به وجZZود آمد. با این همه، خلیفه به چیزی دست نیافت و جعفر فقط در ظZZاهر مZZیراث آن حضرت را تصاحب نمود. او تلاش بسیاری نمZZود تZZا خZZود را نZZزد شZZیعه جانشZZین ابومحمد ع معرفی کند، ولی هیچ یک از شیعیان او را نپذیرفتند و چZZنین عقیZZده ای در مورد او پیدا نکردند. پس به ناچZZار نZZزد خلیفZZه وقت رفت و از او خواسZZت تZZا مقام و مرتبه برادرش را به او بدهد! او حتی در این راه پول زیادی خرج نمZZود و به هر وسیله ای که گمان می کرد به خلیفه نزدیک می شود، متوسZZل شZZد؛ ولی از

3این همه تلاش، چیزی نصیبش نشد.

همچنین گفته اند: جعفر از کنیزان برادرش نزد خلیفه شکایت کرد و گفت:.14 در میان اینها کنیزی است که فرزنZZدش دولت شZZما را نZZابود می کنZZد. پس

00 فرستاد و او را مأمور کرد که کنZZیزان4معتمد به دنبال عثمان بن سعید حضرت ع را به خانه قاضی یا دیگری ببرد تا مشخص شZZود کZZه آیZZا حاملZZه

. المصباح.1؛ ورواه الصدوق فی کمال الدین.223. دلائل الامامه، ص 2.325. الارشاد، ص 3 . ابومحمد عثمان بن سعید عمری وکیل، واسطه و سفیر بین امام مهدی ع و مردم بود. هر کس که4

خواسته ای داشت به او مراجعه می کرد، همان گونه که در زمان حیات امام عسکری ع نیز به اومراجعه می کردند.

Page 37: پیشگفتار · Web viewمحمد بن ابراهیم معروف به ابن کردی نقل می کند که محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر

هستند یا خیر؟ عثمان بن سعید هم آن ها را به شخص عادلی سپرد تZZا یZZک سال نزد او بمانند و بعد از یک سال، به عثمان بن سعید برگردانده شوند. اما فرزند مورد نظر شش سال قبل، یا به عبارتی پنج سال و یا چهار سZZال پیش متولد شده بود. پدرش حسن ع او را به شیعیان خاص نشان داده بود و بZZه آنZZان معرفی اش نموده بود که او امام بعد از او است. هنگZZامی کZZه عثمZZان بن سZZعید کنیزان Z که در بین آنان مادر مهدی موعود ع هم بود Z را تحویل گZZرفت، آنZZان را

1به مدینه انتقال داد.

و بالاخره اینکه مولای ما صاحب الزمان ع در سال دویسZZت و شصZZت، در.15 حالی که چهZZار سZZال و شZZش مZZاه داشZZت ZZZ بZZه صZZورت مخفیانZZه مگZZر از معتمدین خاص Z امامت را شروع کرد. معتمد عباسی اصرار داشZZت تZZا او را بیابد و با از بین بردن او نZZور الهی را خZZاموش کنZZد، ولی خداونZZد اراده

2کرده بود تا نورش را کامل گرداند گر چه کافران ناخوش دارند.

ع عسکری حسنشناخت یازدهم: فرزندان و شاگردان امام تنها فرزند امام عسکری ع پسرشان است که هم نام و هم کنیZZه رسZZول خZZدا ص می باشند و او همان حجت منتظر است. خداوند فرجش را نزدیZZک، ظهZZورش را

آسان و ما را از شیعیان و منتظرینش قرار دهد! در مZZورد اصZZحاب حضZZرت هم شZZیخ طوسZZی در کتZZاب رجZZالش اصZZحاب امZZام عسکری ع را نام برده که تعدادشان نود و سه نفر است. از این نود و سه نفZZر، برخی امام رضا ع و امامZZان پس از او را، بZZرخی امZZام جZZواد ع و پسZZرش امZZام هادی ع را و برخی امام هادی ع را درک کرده بودند. بZZرخی از اصZZحاب حضZZرت

ع هم افتخار وکالت امام زمان ع را به دست آوردند.

.167. الأنوار البهیه، ص 1.132. عیون المعجزات، ص 2