جوانان جنسى مشكالت

 

 

 

ها بار چاپ شده و هزاران اين كتاب تا كنون ده

هزار نسخه از آن منتشر شده، و مايه نجات

% بسيارى از جوانان گشته است، و هم اكنون مرتبا

شود. تجديد چاپ مى

 

الله مكارم شيرازى آية

 پيشگفتار

ب99ا كه حوادثى برابر در هم جوانان و خوابند در مادران و هاپدران خانواده بيدارى براىتفاوت! بى و خونسرد دارد كار و سر آنها مسل:م سرنوشت

ي99ا و كنن99د، فراموش را آنها دهند مى مشكالت; ترجيح وحشت از فرار براى همه گوياگيرند. پيش انتظار« را و »صبر سياست ديپلوماتها اصطالح به فراموش99كاريها; و انگاريه99ا، س99هل اين قرب99انى بيگن99اه ج99وان ه99زاران مي99ان اين در و

شود. مى كشيده لجن به نيز اجتماعى و گردند مى كاريها ندانم آن مانن99د و كنگ99ره س99مينار، انجمن، هزاران دنيا در سال طول در است عجب راستى

و باده99ا مس99ير اقيانوس99ها، مختل99ف ج99انوران درياه99ا، زي99ر معادن درباره مطالعه براى ك99اهش و ك99وهى بزه99اى نس99ل افت99ادن ب99ر دوس99ر، ج99و و پنب99ه غ99وزه آف99ات طوفانه99ا،

و گ99ردد مى تش99كيل اينه99ا مانن99د و ت99اب ش99ب ك99رم درونى س99اختمان ه99ا، پنگ99وئنپردازند. مى بحث به و شوند مى جمع جا يك در جهان سراسر دانشمندان

ن99اچيز و كم بس99يار خ99ود مقي99اس در ش99ود مى آن روى ص99حبتى هم اگ99ر كه چيزى ام:ا ه99ا جامعه انسانى ذخائر گرانبهاترين و فع:الترين يعنى جوانان به مربوط مسائل است

باشد. مى ك9999999999999999999999999999999رد؟ ت9999999999999999999999999999999وان مى چ9999999999999999999999999999999ه

% آي99د، نمى بحس99اب كند. واقعي99ات نمى حكومت منطق و عقل ما امروز دنياى بر غالب99ا احساس99اتى، اى، منطق9ه شخص9ى، ه99اى انگ99يزه مشت يك را مسائل و حوادث مسير:نى كن99د. مى تع99يين دارد، ك99ار و س99ر اجتم99اع ظواهر و سطح با بيشتر كه امورى و تفن

: و :ت اين ب999ه اى مس999ئله نباي999د اال اين باش999د، ش999ده فرام999وش ان999دازه اين ت999ا اهمي

و جوان9ان خ9ود ك99ه ش99ود نمى آن از م9انع بش9ر دانش9مندان و متفك99ران انگارى سهل:تهاى مادران و پدران را ه99ا داي99ه اگ99ر ببرن99د ياد از وسط اين در را خود خطير مسئولينسوزد؟ چرا مادر دل نيست عجب نسوزد دامان

* * * ب99ه اهميت در هيچكدام هستند رو روبه آن با امروز جوانان كه مشكالتى انبوه ميان در

ب99ا مش99كل اين ك99رد اع99تراف باي99د تأس99ف نه99ايت ب99ا و رس99د، نمى جنسى مشكل پايه و تخص:ص99ى ه99اى دوره و تحصيل مدت افزايش و زندگى، بيشتر چه هر شدن ماشينى

ب99ه پس99ران و دخ99تران اعتم99اد ه99اى پاي99ه تزلزل و ها، خانواده همه به تجم:ل يافتن راهشود. مى تر پيچيده و تر بغرنج روز به روز يكديگر،

و ك99رده مط99رح ص99ريح و عري99ان ط99ور ب99ه را مسائل اين كتاب اين بحثهاى طى در ما ب99ه ك99ار كنن99د مى خي99ال ك99ه اى ع99د:ه تص99و:ر رغم على و ايم داده نش99ان حله99ايى راه و پ99دران و جوانان اگر و نيست، هم طور اين مسئله ايم كرده ثابت كشيده، بست بن

دارد. توج:هى قابل هاى حل راه باشند مشكل اين حل به مصم:م مادران% و زنده صورت به آن پيشگيرى و درمان راه جنسى« و »انحرافات درباره بحثى ضمنا% آن مطالعه كه ايم كرده طرح عملى :ما ب99راى ف99راوانى آگ99اهى جوان99ان هم99ه ب99ه مس99ل:ه در قبال بحثها اين داد، خواهد موضوع اين چنگال از نجات جوان« انتشار »نسل نشرير درخواست به بنا كه بود يافته پس رس99يد نشريه دفتر به كه فراوانى هاى نامه و مكر:

ق99رار عم99وم دسترس در كنيد مى مالحظه كه كتابى صورت به تكميل و نظر تجديد ازاست. گرفته

دس99تورات بس99تن كار به با دهد توفيق جوانان همه به كه خواهيم مى بزرگ خداوند ازاس مس99ئله اين در را خود مشكالت كتاب اين آخ99رين اين و نماين99د، ح99ل زن99دگى حس99:

ماست. آرزوىشيرازى مكارم - ناصر قم

1350 ماه مرداد 

او�ل بخشازدواج نام به مشكلى

    1

همسر انتخاب مشكالت  

آفرين جان خداوند نام به 

روست روبه مشكالت اين با جوانى هر% ازدواج آمار دانيم مى يافته كاهش توج:هى قابل اخير( بميزان هاى سال در )مخصوصا

ت99ر نزدي99ك تم99دن به كه نقاطى و بزرگ شهرهاى در خصوص به ازدواج، سن بعكس و »ش99ور« و ك99ه گ99يرد مى ص99ورت س99نينى در ازدواج ك99ه ج99ا آن ت99ا رفت99ه ب99اال اس99ت،

% »طراوت« جوانى يافت99ه پاي99ان ازدواج ط99بيعى فرص99ت به99ترين و رفته، ميان از تقريبااست.

:ه هم99ه از زي99ر عام99ل چه99ار آنها ميان از كه است مختلفى عوامل معلول وضع اين البتاست: مهمتر

تحصيل. دوران شدن - طوالنى1نامشروع. هاى ارتباط - امكان2 س;نگين هزين;ه دلخ;واه( و ط;ور )ب;ه زن;دگى نيازمن;دهاى ت;أمين - عدم3

ازدواج.يكديگر. به نسبت جوان دختران و پسران اعتماد - فقدان4:ت از ك99ه را او:ل قس99مت دو جا اين در بررس99ى م99ورد اس99ت برخ99وردار بيش99ترى اهمي

دهيم. مى قرار دقيقاحان از بعضى پدي99ده اين عوام99ل درب99اره مطالع99ه زحمت ك99ه اين ب99دون اجتماعى طر:

پيش99نهاد اجب99ارى« را »ازدواج ط99رح بدهن99د، خ99ود ب99ه را آن ب99ا مب99ارزه راه و خطرناكاند. كرده

د« بس99ته بر مخصوص ماليات نوع )مثال( يك كه معنا اين به را جوان99ان ك99ه ش99ود »تجر:د جوان99ان اس99تخدام از ي99ا و دهن99د، در تن خ99انوادگى زن99دگى ب99ه سازد مجبور )در مج99ر: ه99اى مج99ازات ي99ا آي99د. و عم99ل ب99ه جلوگ99يرى مختل99ف مؤس:س99ات معي99نى( در س99نينشود! گرفته نظر در جوانان دسته اين براى ترى سنگين چ99نين ب99ه اقدام و طرح، چنين شما عقيده به آيا پرسند مى ما از نيز جوانان از بعضىاست؟! صحيح كارى

اس99تخدام ع99دم مانند طرقى انتخاب اجبارى« تنها »ازدواج از منظور اگر ما عقيده به بگ99ذارد، اث99ر فعلى وض99ع در كمى ش99ايد و... باش99د، مختلف مؤس:سات در مجرد جوان ازدواج« نخواه9د ك9اهش خطرن9اك »پدي9ده ب9راى نه9ايى و اساسى حل: راه هرگز ولى% است ممكن بلكه بود، باشد. داشته بر در نيز نامطلوبى هاى واكنش احيانا

س99ازگار هم ب99ا دو اين هرگ99ز و اس99ت متض99اد كلم99ه »اجب99ار« دو »ازدواج« و اص99وال:ت و »دوستى مثل اجبارى باشد. ازدواج نمى اجبارى« است! محب

%، نفر، دو ميان توان مى هرگز آيا :ت پيون99د قانون، زور به و اجبارا ايج99اد دوس99تى و محبكرد؟! مشترك زندگى يك براى جسمى و روحى پيوند نوع يك - نيز صحيح معناى - به ازدواج

:ت و سعادت با آميخته و آرام آزاد كامال محيطى در بايد دليل همين به است. و صميمي ازدواجى گون9ه هر اسالم در لذا و باشد، نداشته تحميلى جنبه گونه هيچ و گيرد صورت

است. شناخته باطل و مردود گيرد انجام طرفين كامل رضايت بدون كه س99ربازخانه ب99ه قانون حكم به را كسى مثال كه سربازى« نيست، »خدمت مثل ازدواج

كنند. نظامى فنون گرفتن فرا به وادار خاص:ى كنترل يك تحت و ببرنداح9ان« مى اين ك9ه جاست اين در تعج:ب ي9ك نتيج9ه ك9ه را كن9ونى وض9ع كوش9ند »طر:

ب99ه ت99وج:هى كم99ترين كه اين بدون ببرند ميان از است اجتماعى هاى ناهنجارى سلسلهباشند. داشته آن پيدايش عوامل

را مس99كن داروى حكم باش99د هم عمل قابل اگر كه ها، طرح اين جاى به ما عقيده به و ك9رد پي9دا ه9ا« را ريش9ه آن ه9اى »ريش9ه و پديده اصلى« اين هاى »ريشه بايد دارد

ب9ه ام9روز ازدواج، مس9أله در ك9ه منطقى غير و طبيعى غير زننده وضع اين تا سوزاندبرود. بين از خود به خود آمده وجود

مس99ل:م ط99ور ب99ه كه را باال چهارگانه عوامل از يك هر كه است مورد به بسيار بنابراين بررس99ى م99ورد مس99تقل ط99ور ب99ه ماست محيط در ازدواج شديد كاهش اصلى عوامل

دهيم. قرار* * *

ازدواج راه در بزرگ مشكل نخستين تحصيل، دوران شدن طوالنىجوانان

:ر به نياز گرچه ف99رار ازدواج حي99اتى مس99أله ب99ار زي99ر از ك99ه كس99انى هم99ه كه ندارد تذك ه99ا م99د:ت ك99ه كس99انى بس99يارند كه اين چه نيست تحصيل به اشتغال عل:ت به كنند مىد همچنان تحصيل پايان از پس تحص99يل ت99رك هاس99ت م99د:ت اصوال يا و مانند، مى مجر:

مجردند. هم باز و اند كرده و بزرگ »مانع يك تحصيل دوران شدن طوالنى كه كرد انكار توان نمى هم را اين ولى

گردد. مى محسوب ازدواج راه در جوانان از بسيارى مهم« براى و اس9ت كم9تر كمى ي9ا س9ال18 ح9دود در ه9ا رش9ته از بسيارى براى تحصيلى دوران

% كه بكشد آزادى نفس تواند مى هنگامى جوان يك بنابراين ت99ازه دارد، س99ال25 تقريبا ب99ه او درب99اره واقعى معن99اى ب99ه را جوان كلمه بتوانيم كار« )اگر جوياى است »جوانى

باقيمان99ده آن حاش99يه تنها و گذاشته سر پشت را جوانى عمده قسمت زيرا ببريم، كاراست!(.

ص دني99اى كه آينده دنياى در كه رسد مى نظر به چنين و اين از س99ن، اين اس99ت تخص99:يابد! ادامه سالگى35 حدود تا شايد و برود باالتر هم

% باي99د آي99ا كه آيد مى پيش سؤال اين اكنون ف »ازدواج« حتم99ا دوران »پاي99ان ب99ر متوق99: بعضى كه را رابطه اين بايد يا گردد؟ تر طوالنى تحصيل دوران قدر هر تحصيل« باشد

ش99رط اين از را جوان99ان و ب99رد، بين از دو اين مي99ان اس99ت ناگسستنى كنند مى تصو:رساخت. آزاد سنگين العاده فوقل ج99وان ي99ك ط99رفى از ولى مص99رف« و »دس99تگاه ي99ك ص99ورت ب99ه خ99ود ك99ه محص99:

از دم توان99د مى چگون99ه درآم99د، ايجاد توليد« و »دستگاه يك نه تراش« است، »هزينه ب99ا را ازدواج رابط99ه توان مى چگونه و بزند؟ كمرشكن، و سنگين بارهاى آن با ازدواج

كرد؟ انكار تحصيل پايان اين ح9ل بپره9يزيم غل9ط ه9اى روى دنبال9ه از و ك9نيم فك9ر آزاد كمى اگ9ر ما عقيده به

چ99ه ك99ه: اين آن و دارد وج99ود آن ب99راى روش99نى ط99رح و نيس99ت، مش99كل زياد مسأله رس99ند مى ازدواج مناسب سنين به كه - هنگامى تحصيل دوران در جوانان دارد مانعى

روش99ن دلس99وز دوس99تان و مادران و پدران با مشورت با را خود آينده زندگى - شريك مراس9م انج9ام و ازدواج عق9د )خوان9دن مش9روع نامزدى نوع يك نخست كنند، انتخاب و تجمالت و تش99ريفات گون99ه هيچ به نياز عروسى( كه مراسم بدون قانونى، و مذهبى يك99ديگر ب99ه بدانن99د پس99ر و دختر و گردد، برقرار آنها ميان در ندارد، سنگين هاى هزينهبود. خواهند يكديگر آينده زندگى شريك و دارند تعلق

و ازدواج مراس99م بقي99ه ب99ه اق99دام فرص99ت نخس99تين در امكانات شدن فراهم با سپس ي99ك ك99ه اس99ت اين نخس99ت ط99رح، اين كنند. فايده آبرومندى و ساده وضع با عروسى هي99والى از و پاش99د، مى اميد نور آنها زندگى به و بخشد، مى جوانان به روحى آرامش

بخشد. مى نجات دهد مى آزار را مجردان از بسيارى كه مبهم آينده از وحشتناكى تل99ف از و كن99د مى بيم99ه اخالقى انحراف99ات از بس99يارى برابر در را آنها كه اين ديگر و

منظ99ور ب99ه مش99ترك، زن99دگى ي99ك آغاز امكانات هنگام به كه فراوانى هاى وقت كردن آنه99ا زن99دگى و بخش99د مى رهايى و نجات گردد، مى مصرف مناسب همسر كردن پيدادهد. مى قرار طبيعى مسير يك در را

ب99ه هوش99يارى م99ادران، و پ99دران اس99ت. اگ99ر ممكن جوانان اكثر براى طرح اين انجام قاب99ل قس99مت گ99ردد معمول طرح اين و بينديشند، درست هم جوانان خود دهند، خرج

شد. خواهد حل مسأله اين به مربوط مشكالت از توج:هى و پسر يك تعلق پيوند خوانده( و )عقد شرعى نامزدى مراسم برقرارى كه اين خالصه

خود جنسى نياز از توج:هى قابل قسمت كه دهد مى امكان جوانان به يكديگر، به دختر مزاي99اى از بس99يارى ك99ه اس99ت دورانى نامزدى دوران زيرا كنند، برطرف راه اين از را

:ت از اى مالحظ99ه قاب99ل مقدار و دارد بر در را زناشويى زندگى جنس99ى ه99اى مح99رومينمود. خواهد - جبران ندارد شرح به نياز - كه را جوانان

نگ99اه جنس99ى انحراف99ات و فحش99ا ب99ه آل99ودگى از را جوان99ان ت99وان مى وسيله اين به و اضافى هزينه كه اين بدون داشت، آيد پيش فرزند آمدن وجود به مسأله يا و گردد تحميل دختر يا پسر خانواده به خاص:ى

نمايد. ايجاد آنها تحصيل ادامه براى مشكلى و با منتها است، عروسى مرحله يعنى مرحله آخرين تا ازدواج به رسمى اقدام ديگر راه

% آنه9ا از بس9يارى )و اس9ت ف99راوان ام9روز كه خاص:ى طرق اس9ت( از ج9ايز هم ش9رعا اس99ت فرزندانى مسأله ازدواج عمده اشكال چون شود، جلوگيرى فرزند نطفه انعقاد

تحص9يل ادام9ه ب9ا و س9نين اين در جوان9ان ب9راى آن تحم9ل ك9ه باش9د مى آن ميوه كه تشريفاتى صورت از ازدواج كه است صورتى در ها طرح اين همه ولى است، مشكل

ن99دارد وج99ود آن ب99راى منطقى دلي99ل هيچ ك99ه فعلى كمرش99كن هاى هزينه و خرج پر وگردد. برگزار تشريفات بدون و ساده و درآيد رسد، مى نظر به احمقانه كامال بلكه و اس99ت، اين راه س99عادتند خواه99ان جوان99ان همچ99نين و م99ادران، و پ99دران راستى اگر

مناس99ب ش99غل يك كردن پيدا سپس و عالى، تحصيالت دوران پايان انتظار در نشستن س99نگين ه99اى هزين99ه و ديگ99ر وس99ايل و اتومبي99ل و خان99ه تهي99ه و پردرآم99د، و آبرومند و

انح99راف، گونه هزاران و جوانان شديد آلودگى بر عالوه اش، نتيجه تشريفاتى، ازدواج% كه شود مى اين )بازنشس99تگى(! دوران كه سالگى40 يا35 به نزديك سنين در غالبا غ9ير صددرص9د ه9ا ازدواج گون9ه اين و كنن9د ازدواج ب9ه اق99دام ش9ود مى نزديك كم كم

ب99ا هم99اهنگى گون99ه هيچ ك99ه اين دلي99ل ب99ه اس99ت، اص99الت و روح فاق99د و ط99بيعى ان99د ك99رده تع99يين ازدواج ب99راى ط99بيعى غرائ99ز كه تاريخى و انسان وجود هاى سازمان

ندارد.2 ازدواج كاهش

اجتماعى بزرگ فاجعه يك غ99ير زن99دگى به آوردن روى و زناشويى زندگى به جوانان تمايل عدم و ازدواج، كاهشد، طبيعى فاجع99ه گ99ذارد، زن9دگى را آن نام توان نمى اصال كه چيزى تر صحيح يا و تجر::ت جهان براى است بزرگى دامنگ99ير ماش99ينى، زندگى منفى آثار ديگر همراه كه انسانياست. شده ما قرن انسان

نس99ل، كمب99ود ي99ا انق99راض ب99ه ك99ه نيس99ت آور فاجع99ه نظ99ر اين از تنه99ا ازدواج ك99اهش جهت اين از م99ا - فك99ر ديگ99ر س99ال چن99دين ت99ا ش99ايد - و فعال ش99ود گفته تا گرايد، مى

:ت جهان زيرا است، آسوده اد ش99ايد بلك99ه نيس99ت، رو روبه نفرات كمبود با انساني ازدي99::ت :ه باشد نگرانى مايه حاضر حال در جمعي صنعتى نه و صنعتى، غير كشورهاى در )البت

:ت كه است(! شده كنترل آنها در كامال جمعيد اف99راد ك99ه اس99ت نظ99ر اين از بيش99تر موض99وع اين عيب بلك99ه نظ99ر از واق99ع در مج99ر:

:ت احساس عقب بسيار اجتماعى مسئولي% آنها هستند، ق اى جامعه هيچ به تقريبا ي99ك در ك99ه مانن99د مى اف99رادى ب99ه و ندارن99د تعل99:باشند! سرگردان كرات ميان در بىوزنى حالت در بيكران فضاى

% بريده، خود خاك و آب از را خود پيوند چيزى كمترين با است ممكن آنها نقطه به فورابپوشند. چشم آن از و گويند وداع زندگى با ناراحتى صورت در يا و كنند، پرواز ديگرى

:ت اين خ99وبى به ها خودكشى و انتحار آمار اين طب99ق زي99را س99ازد مى روش99ن را واقعيد افراد ميان )خودكشى( در آمار است. بيشتر متأه:ل افراد از درجات به مجر:د افراد ميان در بيشتر مغزها فرار اجتم99اع ب99ا زناش99ويى زن99دگى پيون99د هن99وز ك99ه مج99ر:

شود. مى ديده اند نساخته برقرار خود كشور

دند يا جنايتكاران از بسيارى د ب99ه ش99بيه زن99دگى نوع يك يا مجر: حقيقت دارن99د. در تج99ر: ك99رد اراده آن ه99ر و باشد، خودش به متعل:ق تنها كه اين از را انسان زناشويى، زندگى

احس9اس اث9ر ب9ر و ب9رد، مى ب9يرون بگ9يرد خ9ود آين9ده و خود درباره تصميمى نوع هر:ت تص99ميم هرگون99ه از »خ99انواده« اس99ت ن99امش ك99ه ك99وچكى جامع99ه برابر در مسئوليدارد. مى باز غلط و خطرناك

:ت« و احساس »عدم اين دارد هم ديگ99رى ش99وم اجتماعى« آثار پيوند »فقدان مسئولي در ه99ا ق99درت هم99ه نك99ردن بس99يج و نيروه99ا ح99د:اكثر نبس99تن ك99ار به همه از مهمتر كه

ه99ر ك99ه نف99ر ي99ك هم آن نف99ر يك زندگى اداره براى كه اين چه است، زندگى پيشرفتباشد! نمى الزم زيادى نيروى بستن كار نيست. به غمى بگذرد او بر طور

دس99ت به در تفاوتى، بى و تنبلى، و ركود با را مجردان زندگى كه است موضوع همين حف99ظ ب99ه نس99بت اعتن99ايى بى و خ99ود، نب99وغ ان99داختن كار به و زندگى، امكانات آوردن

آميزد. مى اند، آورده دست به كه امكاناتىد ح99ال در ك99ه كس99انى از بس99يارى ك99ه است دليل همين به نيز و زن99دگى اداره از تج99ر:

و اراده بى افرادى و كنند، مى زندگى اجتماع سربار صورت به و عاجزند، خود شخص مصم:م، افرادى زناشويى، زندگى شروع هنگام به آيند، مى حساب به ولنگار و سست احس99اس معج99زه هم99ه اينه99ا آين99د مى در آب از هوش99يار و تح99رك پ99ر اراده، ب99ا جد:ى،

:ت است! مسئولي است« نيز همسر همراه به »روزى شده تأكيد بينيم اسالمى« مى »منابع در كه اين و

باشد. معنا همين به اشاره شايدد افراد نظر اين از و ك99ه، ك99رد بدوش« تش99بيه خانه »چادرنشينان به توان مى را مجر:

% كه هايى سرزمين عمران براى كوششى هرگز زودى ب99ه و دارن99د زن99دگى آن در موقتاتفاوتند. بى آن برابر در و دهند، نمى نشان خود از كنند، مى كوچ ديگر جاى به آن ازد افراد اخالقى نظر از از بس99يارى زي99را ب99ود، كام99ل« نخواهن99د »انسان يك هرگز مجر:

:ت، عاطف99ه، ج99وانمردى، گذش99ت، وف99ا، قبي99ل از اخالقى مف99اهيم و ف99داكارى محب فرزندان و همسران مشترك زندگى و خانواده محيط در جا همه از بيش شناسى حق

دارند. آشنايى كمتر مفاهيم اين به دورند زندگى اين از كه كسانى و يابد مى تحق:ق و مش99كالت از انب99وهى زناش99ويى، مش99ترك زن99دگى مس99ئوليت قبول كه است درست

:ت مش9كالت از اس9تقبال بدون انسان مگر ولى گذارد، مى انسان پاى پيش ها مسئولي:ت و كند؟! مى پيدا تكاملى هرگز ها مسئولي

جس99مى و روانى ن99امطلوب ه99اى واكنش و روح، و جس99م طبيعى نياز به پاسخ مسأله داس99تان خ99ود ش99ود مى پي99دا مس99ل:م و قطعى ني99از اين ب99ه نگفتن پاس99خ اث99ر ب99ر ك99ه

گفت. سخن آن از جداگانه بايد كه دارد اى جداگانه:ات اين به توج:ه با د« و ب99ه گرايش اگر انكار، قابل غير واقعي روزاف99زون ك99اهش »تج99ر:

ايم. نگفته اغراق وجه هيچ به بناميم اجتماعى فاجعه يك را ازدواج* * *

مش999كالت و ه999ا، بس999ت بن اين ب999ا ك999ه آي999د مى پيش س999ؤال اين ط999رفى از ولى باي99د چ99ه اجتم99اعى« دارن99د و ط99بيعى »وظيفه، اين راه در جوانان كه فرسايى طاقت

اين ب99ا بيج99ا، توق:ع99ات اين ب99ا عوارض99ش، هم99ه آن و ماش99ينى زن99دگى اين ب99ا آيا كرد؟ با هايش! و خوان هفت و تحصيلى وضع اين با جوانان، و مادران و پدران فكر اختالف

:ه وضع اين ب9از يك9ديگر ب9ه نس9بت اف99راد اعتم9ادى بى اين ب9ا و مش9كالتش، و ك9ار تهيداد؟ انجام موقع به را مقد:س و بزرگ وظيفه اين توان مى

% بايد كه اينهاست اين نه99ايى ح99ل آنه99ا، ح99ل ب99دون و گ99يرد ق99رار بررس99ى م99ورد دقيق99انيست. ممكن اجتماعى معضله

% كه اى نكته كن99ونى نابسامان وضع كه است اين شود توج:ه آن به بايد جا اين در لزوما هيچ هم آن ك99ه م99ا اجتم99اع و م99ا، خ99ود ك99ه اس99ت چ99يزى واقع در مشكالتش و ازدواج

ايم. آورده وجود به ندارد، ما خود جز مفهومى هم و چش99م اث99ر ب99ر كه ماييم درنياورده سر زمين زير از نباريده، ما سر بر آسمان از

در گرفت99ارى و غلط، محاسبات نادرست، هاى داورى پيش ها، كارى ندانم ها، چشمى »بن99ا« را اين بخش، زي99ان كوركوران99ه تقالي99د و رس99وم و ع99ادات سلس99له ي99ك چنگ99ال

ايم. نهاده بين99دازيم، نو طرحى و بزنيم، هم به را وضع اين توانيم مى بگيريم تصميم اگر بنابراين:ات اساس بر كه طرحى پاي99ه ب99ر ن99ه باش99د ش99ده چي99ده زن99دگى اصيل مفاهيم و واقعيغلط. تقاليد و خياالت و اوهام

كشيده محالى جاى به كار نه و است، الزم اى معجزه نه و است، كار در بستى بن نهاست.

 3

نامشروع هاى ارتباط امكانازدواج كاهش8مهم عامل يك

صحيح و طبيعى زندگى يك صورت از ها قسمت از بسيارى در امروز اجتماعى زندگى زن99دگى ب99ه جوان99ان آوردن روى و ازدواج، ش99ديد ك99اهش آن نمونه يك كه رفته، بيرون

د« است. طبيعى غير »تجر:د، توسعه و ازدواج كاهش گفتيم از دارد، بش99ر نس99ل روى ك99ه اث99رى از نظر قطع تجر::ت احس99اس ب99دون زن99دگى سيس99تم ن99وع ي99ك ايج99اد نظ99ر پيون99دهاى قط99ع و مس99ئولي

اف99راد زن99دگى قطعى آث99ار از ك99ه اجتماعى رويدادهاى برابر در تفاوتى بى و اجتماعى،گردد. مى محسوب بشرى جوامع براى بزرگ فاجعه است. يك مجرد

د افراد از بسيارى دامنگير رهگذر اين از كه را اخالقى انحرافات اگر و ش99ود مى مج99ر::ت بيفزاييم آن به شد. خواهد تر روشن اجتماعى مشكل اين اهمي

:فاق به اكنون خطرن99اك پدي99ده اين اص99لى عوامل روى را خود بررسى عزيز خواننده اتكنيم: دنبال اجتماعى

% ولى نيس99ت عل:ت دو ي99ا ي99ك معل99ول نابس99امان وضع اين ترديد بدون :ما مي99ان در مس99له جلب هم99ه از بيش عام99ل چن99د اص99لى عوامل مس99أله آنه99ا از يكى ك99ه كن99د مى توج99:

نامشروع« است. هاى ارتباط »توسعه

ب9ه جوان9ان از بس9يارى نظر »زن« در ها، ارتباط اين سهولت اثر بر طرف يك از زيرا% حتى و ارزش، كم و مبتذل موجود يك صورت ب99ه ك99ه اس99ت »رايگان«! درآم99ده احيانايافت. دست او به توان مى آسانى

:ت و ارزش آن ترتيب اين به و :تى و اهمي ك99ه داش99ت اجتماع در سابق در كه را شخصي موج99ود ي99ك ديگ99ر و داده، دست از كلى به بود الزم زيادى فداكارى او به وصول براى

نيست! كند جلب خود به را جوانان نظر كه رؤيايى و گرانبها آغ99از در اگ99ر و ك99رده، كم99ك ابت99ذال اين ب99ه ام99روز دنياى در زنان، روزافزون برهنگى

ارزش از و ابتذال به سرانجام باشد، هوسبازان نظر توج:ه جلب براى زودگذرى عامل زن99ان گون99ه اين ك99ه اس99ت چ99يز آن عكس درس99ت اين و گ99ردد، مى منتهى زن افتادنداشتند! را آن انتظار

آم99د، مى وجود به گذشته در كه آتشينى و مقد:س و پاك هاى عشق آن دليل همين به نيس99ت آن از اثرى امروزى اجتماعات شد. در مى محكم زناشويى پيوند يك سرآغاز و

در آس9انى ب9ه ك9ه كن9د مى پي9دا آتش9ين عش9ق چ9يزى ب9ه نس9بت انس9ان هميشه زيرا رايگ99ان و ارزان و مبت99ذل، موض99وع يك به نسبت ندارد معنا و نگيرد، قرار او دسترس

آتشين! عشق يك هم آن بورزد، عشق* * *

تنه99ا ك99ه دارد دليلى چ99ه كنن99د مى حساب بار و بند بى افراد از بسيارى ديگر طرف از:ت »ش99رايط« و گون99ه هزار بار زير زن يك به دسترسى براى ه99اى« ازدواج »مس99ئولي

:ت و ش99رايط اين از يك هيچ قبول بدون كه حالى در بروند، ب99ه دسترس99ى ه99ا مس99ئوليكنند؟! پيدا توانند مى زيادى افراد

و نيس99تند آش99نا اخالقى و جنس99ى بارى و بند بى شوم عواقب به چون افراد اين لذا و آن و ازدواج به تن اصوال نگرند، مى جنسى غريزه اشباع نظر از زن و ازدواج، به تنها:ت و شرايط همه عم99ده قس99مت يا همه لذا دانند! و مى احمقانه كار يك را ها مسئولي

د حال به را خود زندگى گذرانند. مى تجر: ك9اهش نامش9روع« روى ه9اى ارتب9اط س9هولت و »امك9ان اث9ر ب9اال حق9ايق به توج:ه با

و آزادى اين ك99ه غ99ربى جوام99ع در جهت همين ب99ه و گ99ردد، مى روش99ن ك99امال ازدواج ص9ورت ازدواجى اگ99ر و ك99رده، پي99دا بيش9ترى كاهش ازدواج است بيشتر بندوبارى بى دوام بى و سس9ت ق99درى ب9ه هم ه9ا ازدواج اين ت9ازه و باالس9ت، س9نين در گ9يرد مى

% كه است شود! مى گسسته هم از مضحك گاهى و كوچك هاى بهانه به غالبا* * *

كه جوامع گونه اين كنار در هميشه شد گفته آنچه بر عالوه ننگين روابط اين قربانيان د زندگى متعف99نى چ99ركين هاى دمل اند داده زناشويى مشترك زندگى بر ترجيح را تجر:

ب9راى مهم عام9ل ي9ك ن9يز خ9ود ك9ه دارد وج9ود نو«ها »شهر فحشا« و »مراكز نام بهباشد. مى ها خانواده پاشيدن هم از همچنين و ازدواج، كاهش

% كه چركين هاى كانون اين ب9ر روش9نى دلي9ل است كنونى ناسالم جوامع كنار در الزامااست. اجتماعات اين مزاج سالمت عدم

فس99اد توس99عه ب99راى ك99انونى ك99ه اين نظ99ر از تنها نبايد را بدنام مراكز و فحشا مسألهداد. قرار مطالعه مورد است روانى و جسمى هاى ميكروب انواع نشر و اخالق،

زن99دگى ب99ه آوردن روى و ازدواج ك99اهش روى ك99ه اث99رى نظر »فقط« از نبايد همچنيندى مطالع99ه و بحث قاب99ل خ99ود اينه99ا از يك هر چه اگر گيرد، قرار بحث مورد دارد تجر:است. فراوان

ب99ه و ش99وند مى جم99ع مراك99ز اين در ك99ه ب99دكار زن99ان خ99ود نظ99ر از اين بر عالوه بلكه:ت و دقت قابل كامال پردازند مى خودفروشى است. اهمي

وسيع تحقيقات دنبال به هايى كتاب و دارند، دقيقى مطالعات زمينه اين در كه كسانى خ99ودفروش زن99ان دس99ته اين وض99ع ك99ه معترفن99د همگى ان99د نوش99ته ب99اره اين در خ99ود

سازد. مى مجسم نظر در را وسطى قرون بردگى انواع ترين فجيع و ترين دردناك و قرض در قدم تا فرق از هميشه كه واقعى، معناى به بينوا و درمانده مطرود، زنانى

و ه99وس مج99الس روش99نگر ت99ا س99وزند مى ش99مع چون روز و شب و غرقند، بدهكارى م99تروك گوش99ه ي99ك در وض99عى ب99دترين ب99ه هم ع99اقبت و باشند آن و اين حيوانى لذت

:ى و سپارند مى جان اجتماع خ99اك به و بردارد زمين از را آنها جسد كه كسى گاهى حتشود. نمى پيدا بسپارد

چ99نين ش99ود مى ب99ردگى الغاى ادعاى آن در كه عصرى در دهد مى اجازه وجدان كدام ق99دم آنه99ا آزادى راه در كس هيچ و باش99ند داشته وجود اجتماع كنار در بينوايى بردگان

ندارد؟! بر جوام9ع از بس9يارى بدبختان9ه ك9ه را ب9ار رق:ت ب9ردگى اين ك9ه ك9رد فراموش نبايد ولى

:ت به عمال امروزى س99هولت هم99ان مولود اند گذارده آن پاى صح:ه و اند شناخته رسمياست. نامشروع هاى ارتباط

% زنن99د مى پ99ا و دس99ت اجتم99اع متعف:ن لجنزاره99اى اين در ك99ه زن99انى زي99را هم99ان غالب99ا% كه نامشروعند هاى ارتباط قربانيان ح99ال اند. شرح شده كشيده مراكز اين به تدريجا

ها تراژدى انگيزترين غم شك بدون آمده ها كتاب از اى پاره در كه زنان اين از بعضىه و ده99د، مى تش99كيل را و گ99ردد، مى محس99وب ام99روز جوام99ع پيش99انى ب99ر ننگى لك99:

شود. مى بحث آن روى كمتر متأسفانه س99قوط از جلوگ99يرى براى هم و ها، خانواده ريختن فرو از جلوگيرى براى هم بنابراين

بى و آزادى اين جل99وى باي99د بين99وا، بردگان اين كردن آزاد براى هم و ازدواج، كاهش و تنظيم ب99دون هم آن و ش99ود، گرفت99ه نامش99روع ه99اى ارتب99اط امكان و جنسى بندوبارى

نيست. ممكن صحيحى برنامه م99راقبت دوستانش99ان و خودش99ان م99ورد در باي99د ب99اال حق99ايق ب99ه توج:ه با عزيز جوانان اين ب9ه آنه9ا كش9انيدن ب9راى ك9ه اى فريبن9ده مبت9ذل سخنان از و آورند عمل به بيشتر

ننهند. وقعى آيد مى بيرون ناپاكى افراد حلقوم از ها بندوبارى بىفى اجتماعى ضرورت يك عنوان به را مراكز اين و وضع اين كه كسانى كنند، مى معر:

بكاهن9د، مراكز اين به آمد و رفت و فحشا زشتى و قبح از خواهند مى وسيله اين به و پ99اكى حف99ظ ب99راى اى وس99يله را ن99اروا عم99ل اين نه99اده، فرات99ر اين از را پ99ا بلك99ه

اشتباهند. در سخت جوانان!! بنامند سالمت ها!! و خانواده

% و اخالق فساد انواع گسترش عامل كه متعفن لجنزار يك وجود آيا ه99اى بيم99ارى احيانا% دلي99ل همين ب99ه و ش99ود، مى جس99مى ب99ا و كنن99د مى ج99دا اجتماع99ات از را آن غالب99ا س99رايت از خ9ود گم9ان ب9ه ش99ده طرد و روز سيه زندانيان اين دور به بلندى ديوارهاى

ي99ك لج99نزارى چ99نين وج99ود آي99ا نماين99د، مى جلوگ99يرى ه99ا خ99انواده داخ99ل به فساد ايناست؟ سالمت وسيله آن در آمد و رفت و اجتماعى ضرورت

4پاى و دست بر كه زنجيرهايىكند مى سنگينى جوانان

چگون99ه م99ا ولى اس99ت گذش99ته ه99ا م99دت ما ازدواج طبيعى وقت از كه است »درستنداريم. شخصى منزل هنوز كه اين با كنيم ازدواج توانيم مى

نداريم. سوارى اتومبيل هنوزايم. نياورده دست به پردرآمدى شغل هنوز خ99انم كادوه99اى و هدايا و ازدواج، سنگين هاى هزينه گوى جواب كه هنگفتى پول هنوز

ايم. نكرده ذخيره باشد او اقوام و بستگان و عروس نظ9ر در ازدواج ه9اى جش9ن برگ9زارى ب9راى آبرومن9دى و ب9زرگ مناس9ب مح9ل هن9وز

هنوز...!«. هنوز... و ايم نگرفته ب99ا آل، اي99ده ش99وهر ي99ك هنوز كه اين با كنيم موافقت دخترمان ازدواج با چگونه * »ما و... به دار فاميل تيپ، خوش زندگى، و خانه خوب، پست آبرومند، شغل كافى، درآمد

خواستگارى% آمده كس هر و نيامده او است!؟ بوده شرايط اين از تا دو يا يك فاقد غالبا:ه الزم جهيزيه هنوز عالوه به و يخچ99ال مب99ل، و فرش منزل، وسايل از و ايم نكرده تهي

خي99اطى چ99رخ برقى، جارو و اتو غذاخورى، مختلف هاى سرويس و رختشويى ماشينداريم! كسرى قلم سه و... دو

:ه و س99ر از نيس99ت! خ99دا چ99يزى آبروري99زى ج99ز دخ99تر، ازدواج به اقدام وضع اين با البت ش99رايط ك99نيم اس99ت...! چ99ه گ99ذارده ما پاى بر بند و قيد همه اين كه نگذرد ما اجتماعدهد«. نمى اجازه اين از غير ما به محيط مزاحم و سخت

* * * دختران جوانان، از - جمعى اسرائيلى بنى هاى بهانه و عذر تر صحيح - يا دل درد اينها

اس99ت، ازدواج حي99اتى ام99ر ب99ه اق99دام ع99دم م99ورد در م99ادران و پ99دران و پس99ران و نيم و دو:م، نيم اميد به او:ل نيست: نيم بيش قسمت دو گويد: »زندگى مى دانشمندى

شود!«. مى سپرى او:ل نيم حسرت در دو:م و باش99د رس99اتر عب99ارت ش99ايد ب99ريم ك99ار »رؤي99ا« ب99ه »اميد« كلمه كلمه جاى به اگر و

تل999ف او:ل نيم حس99رت در دو:م نيم و دو:م، نيم رؤي99ايى در زن99دگى او:ل بگ999وييم: نيم ماس99ت. جوان99ان از بس99يارى ازدواج مسأله همين موضوع اين روشن شود! نمونه مى

در ديگر نصف و شود مى تلف آل ايده همسر آوردن دست به براى عمرشان از نيمى و پ99دران آن ب99ه و جوان99ان اين ب99ه ح99ال ه99ر او:ل. ب99ه نص99ف ه99اى ك99ارى ندانم حسرت

و دس99ت ب99ه ش99ما خود جز كسى را مزاحم و غلط بندهاى و قيد اين گفت بايد مادراناست. نگذاشته شما پاى

درس99ت زناش99ويى زن99دگى ب99راى خي99الى صددرص99د و توخ99الى مفه99وم ي99ك ك99ه شماييد خوش9بختى و »خي9الى« س9عادت خوشبختى و سعادت يك به رسيدن براى و ايد، كرده

دهيد. مى دست از »واقعى« را هرگ99ز اي99د ك99رده ترس99يم خ99ود س99عادت براى كه خطوطى و مرزها اين باشيد مطمئن

ثابت را حقيقت اين نيز ها تجربه و ها آزمايش تمام و نمود، نخواهد خوشبخت را شمااست. كرده

بخش99يدن اص99الت اين يكديگر، از كوركورانه تقليدهاى اين ها، چشمى هم و چشم اين توقع99ات اين زن99دگى، ص99حيح دي99د در كنن99ده گم99راه هاى عينك اين اصيل، غير امور به

ك99ه اينهاس99ت آرى فريبن99ده، ه99اى س99راب و ك99اذب رؤياه99اى اين انته99ا، بى و پردامن99ه ك9ار ت9رين ض9رورى انج9ام از را ش9ما و گ9ذارده ش9ما پاى و دست بر گران زنجيرهاى

دارد. مى باز جوان يك براى و دهيد خرج به شهامت و اراده و تصميم كمى اگر مادران و پدران شما جوانان، شما ها بت اين و كنيد پاره را رؤيا و خيال و وهم چنگال در اسارت اسارت، زنجيرهاى اين پي99دا راح99تى و روح، آزادى ان99دازه چ99ه ك99ه ك99رد خواهي99د احس99اس گ99اه آن بش99كنيد را

ايد. شده خوشبخت و سعادتمند و ايد كرده چيزش همه و زندگى و خانه جوانى آغاز در كه كنيد مى پيدا را كسى چه شما راستى

را كس99ى ه99ر اي99د، كرده پيدا همسرتان يا خودتان درباره را توقعى چنين كه بوده جور% بينيد مى و ثروتمن99د نس99ل ان99در نس99ل ك99ه آنه99ا اس99ت. بل99ه ك99رده شروع صفر از غالبا

% چون هم آنها ام:ا باشند، چنين شايد اند آورده چنگ به مفتى پول و بوده اشرافى غالب99ا نخواهن99د را اينه99ا نگاه99دارى ق99درت بدبختان99ه ي99ا خوش99بختانه نيس99تند خودساخته افراد

داشت.كنيد. اقدام شد فراهم ازدواج عاقالنه و ساده شرايط كه همين بگيريد، سهل را كارها

:ى نكني99د تعج:ب اگر ساده و سهل و پيرايه بدون ازدواج يك ما عقيده به تحص99يل ب99ا حتكنند. درك را صحيح ازدواج معناى طرفين كه اين به مشروط است، سازگار كامال هم

هم به99تر زن99دگى ش99رايط و اس99ت تدريجى آفرينش جهان چيز همه كه كنند درك نيز و% باشد. امكانات حدود در هميشه بايد هم توقعات و گردد مى فراهم تدريجا

فرام99وش گوي99ا س99رگردانند، ه99ا بيراهه در رؤياها و تشريفات اين دنبال به كه جوانانى را يك99ديگر ك99ه انس99ان« اس99ت »دو وجود مسأله دارد اصالت ازدواج در آنچه اند كردهبورزند. عشق آن به و را زندگى صحيح مفهوم همچنين و كنند درك

% باش99د نداشته وجود هم اگر و است هيچ بقيه باشد داشته وجود صحيح   :ما بقي99ه مس99ل ب99راى م99ا مذهب عالى دستورات دليل همين به و آفريند. نمى خوشبختى هرگز خواهان همسر( كه )دو عاقل انسان دو وجود جز را، چيز هيچ صحيح ازدواج يك انجام

ب99ه س99اده مس99أله اين ببينيد ام:ا داند نمى شرط باشند هم با زناشويى مشترك زندگىاست؟! افتاده روزى چه

و دي99نى عل99وم محص:لين ساده زندگى كه اين توج:ه جالب نكته

:ب كنيد(. )دق:ت باشد جوانان ساير براى روشنى عملى الگوى تواند مى جوان طال % اين درص9999د99 تقريب9999ا

در درس99ى ه99اى برنام99ه كه اين با و كنند مى ازدواج به اقدام تحصيل، ضمن در آقايان اس99اس چون كند مى اشغال را آنها وقت تمام و است سنگين كامال علمى هاى حوزه

هم9ان ب9ا »س99ادگى« اس99ت، ب9ر اس99الم دستورهاى از الهام با ها محيط اين در زندگى ب99ا ي99ا و ش99ود، مى داده آنه99ا به علمى، هاى حوزه المال بيت از كه مختصر خرج كمك

:ام در آنان از بعضى كه اى ساده كار و كشاورزى و زراعت مانند يا و دارند، تابستان اي ب99دون كنن99د مى اداره س99ادگى و پ99اكى نهايت با تحصيل دوران در را خود زندگى اينها،د زن99دگى ش99وم ع99واقب با كه اين احس99اس ك99امال نظ99ر اين از و گردن99د رو روب99ه تج99ر:

كنند. مى خوشبختى و آرامش

5زناشويى زندگى خوان هفت

ناپ99ذير« زن99دگى اجتن99اب و ن99اگوار ه99اى »ض99رورت را آنها ما كه مسائلى از * بسيارى% و ماست خود منطقى غير اعمال هاى فرآورده دانيم مى است! پذير اجتناب غالبا

گم99ان ك99ه ه99ايى دام از * بسيارى را آن هاى دانه كه است زنجيرهايى همان گذارده ما راه سر بر تقدير دست كنيم مى

ايم. بافته هم به خود دست با ها، جويى بهانه ها، تراشى اشكال ما، زندگى مشكالت از زيادى * قسمت

% و ها لجاجت ح99وادث ب99ا مواجه99ه در م99ا ك99ه اس99ت ه99ايى انعطاف عدم محصول احيانا »رستم« گويند مى  واقعى! مشكالت نه و دهيم، مى نشان

ت99ا ك99ه كش99ور اين مناطق از بعضى تسخير به تصميم روزى ايران اى افسانه قهرمانگرفت. بودند نشده آن گشودن به موفق يالن از يك هيچ زمان آن

»هفت ب99ا منطق99ه اين قلب س99وى ب99ه خ99ود مس99ير در او و س99فيد دي99و ب99ا گاهى كرد، برخورد بود تر وحشتناك ديگرى از يك هر كه مانع« بزرگ

ب99ا س99رانجام و ش99د رو روبه خطرناك جادوگران با گاهى و پيكر غول اژدهاى با زمانى س99ر پشت ديگرى از پس يكى را آنها خود به مخصوص قهرمانى و مهارت و زورمندى آغ99وش در را پ99يروزى ش99اهد و خ99وان( گذش99ت )هفت مرحل99ه هفت اين از و گذاشت ج99البى هاى كارى ريزه با شاهنامه در را آن ايران سراى حماسه فردوسى كه گرفت، است. آورده

و تع99دد و ها، انسان زندگى مشكالت انبوه از است اى شاعرانه »افسانه« تجسم اينمشكالت. اين بر غلبه و پيروزى راه دادن نشان براى طرحى و آنها كثرت

آن عقبات از عبور و ازدواج مسأله اى« مزب99ور افس99انه خ99وان »هفت »رس99تم« از عب99ور از كمى دس99ت امروز محيط در

س99ر پش99ت ب99راى را رستم قدرت و شجاعت آن با جوانان همه كه تفاوت اين با ندارداند! نگرفته تصميمى چنان اصوال يا و ندارند خوان هفت اين نهادن

اش99اره هم گذش99ته در ك99ه ط99ور هم99ان ب99يرون خ99ود ط99بيعى و اصلى صورت از مسأله اين مانند اجتماعى مسأله كمتر كرديماست. شده بسته آن به مزاحمى و زيانبخش هاى پيرايه چنين اين و رفته

مادران و پدران و جوانان فريادهاى و داد و ها، شكايت ها، ناله بيشتر مسأله اين اساس و اصل هاست. وگرنه پيرايه همين به مربوط ازدواج بار سنگينى از

به يا پيش در دردسر و بدبختى همه اين كه است آن از تر مقد:س و پاكيزه و تر ساده باشد. داشته خود دنبال

دارد مع99ادن اى پ99اره »طال« از استخراج حكم بسيارى براى كنونى شرايط در ازدواج ص9رفه ب9ه مق9رون آن اس9تخراج ك9ه ش9ده آميخت9ه خ9ارجى و زاي9د مواد با قدر آن كه

زايد خارجى مواد اين ارزد! نمى زحمتش به و نيست غل9ط، ع99ادات و رس99وم موه99وم، ه99اى ارزش ه99ا، چش9مى هم و چش9م همان ازدواج،

اس99ت. خيالى آبروهاى و شخصيت و افتخار كسب زودگذر، هاى هوس خ99ود اص99لى چه99ره مشكالت اين انبوه ميان در ازدواج

ب99اركش كه انگيزى« درآمده هراس بيابان »غول صورت به و داده دست از كلى به را از نيست. كس همه كار شدن آن

دارد، را زاي99د م99واد و ه99ا پيراي99ه اين ب99ا مب99ارزه ش99هامت كسى كمتر كه اين بدتر همه اين در ه99ا قديمى از ها امروزى و بدتر، سوادها بى از قسمت اين در ها كرده تحصيل غلط استدالل اين با بسيارى ناتوانترند. و تر ضعيف مبارزه

ازدواج ب99ار چن99د خ99ود عم99ر ط99ول در انس99ان مگ99ر كه: »آخر كنند مى دلخوش را خود ه99ا ه99وس و آرزوها آخرين به بگذار نمايد؟ برگزار سادگى به را آن بخواهد كه كند مى

بپوشانيم! عمل جامه خود درونى تمايالت و ب99ه ك99ه هنگ99امى غل99ط استدالل اين كه اين از غافل

و جوان99ان خوش99بختى و سعادت راه سد: ترين بزرگ درآمد گير همه و همگانى صورت:ى شود. مى كنندگان استدالل حت

* * *

دراز و دور راه اين هفتگان99ه ه99اى خ99وان از رس99تم مانند خود، قهرمانى با بايد جوانان  هم راه اين نكني99د، تعج:ب اگ99ر بش99كنند هم در را ج99ادويى ه99اى طلس99م اين و بگذرن99د

توق:عات1 از: عبارتند كه دارد خوانى هفت - م99ادران و پدران و دختران از پسران و پسران، از دختران توق:عات رؤيايى، و نامحدود

و مادران و پدران از بسيارى مورد بى هاى تراشى - اشكال2 دو. هر ازمهريه3 آشنايان. و دوستان و فاميل و اقوام و سنگين هاى -

- تشريفات4 كمرشكن. هم و چش9م »مخلف9ات« و »مق9د:مات« و گون9ه هزار و ازدواج مراسم به مربوط زايد

خانواده! دو بودن شأن هم و بودن طراز هم در - ايرادگيرى5 كشنده. هاى چشمى قاب99ل غ99ير و آتش99ين ه99اى - عش99ق6

-7 نشده. حساب حال عين در و كنترلآينده. در يكديگر خيانت عدم به ايمان و اعتماد عدم و حد: از خارج وسواس

آنه99ا بيش99تر بينيم مى انديشيم مى هفتگانه مشكالت اين در كه هنگامى آن زواي99د و حواش99ى ب99ه مرب99وط هست چه هر و نيست ازدواج مسأله متن به مربوطاست.

* * *

نظ99ر در »كف99و« ب99ودن( را اص99طالح ب99ه )و طراز« ب99ودن »هم مسأله نمونه عنوان به چ99يزى شود مى محسوب ازدواج بزرگ مانع بسيارى براى كه موضوع گيريم. اين مى:ت تحريف جز را خود كه جوانى نيست. ها واقعي

30 حدود در و داشت كافى حقوق خودش اعتراف به و كرد مى معرفى نفت مهندس سنش از سال

ه99ا ناله و كرد مى شكايت است نشده ازدواج به موفق كنون تا كه اين از بود، گذشته اى خانواده هر از توانم نمى گفت: آخر مى او .داشت:ت ب9ا خ9انواده يك سراغ بايد كنم، اختيار همسر خ9ودم ط9راز هم مح9ترم! و و شخص9ي ام:ا بروم.

ب99راى آن مخ99ارج و شرايط و ازدواج از ترسيمى چنان روم مى آنها سراغ كه هنگامىنمايد!... محاسبه را آن تواند الكترونيكى« مى »مغز يك تنها كه كنند مى من

»شخص9يت از ش9ما منظور گفتم: ببينم ش99ما ب99ه را زي99ادى ه99اى خ99انواده من اس99ت؟ ك99افى معلومات و و...« سواد احترام و

ش99ما امث99ال با ازدواج آماده و دارند لياقتى با كرده تحصيل دختران كه دهم مى نشان هاى ارزش و انسانى عالى صفات داشتن شخصيت، از شما منظور كه اين يا هستند؟ در و نيس99تند كم اف99رادى چ99نين باز است؟ بدنى و جسمى جالب امتيازات يا و اخالقى

فراوانند. افرادى چنين نجيب و اصيل ام:ا و ثروت كم هاى خانواده ميان ب9ا خ9انواده از ش9ما باش9د. منظ9ور اينه9ا از ي9ك هيچ ش9ما منظور كنم نمى گمان ولى

باشند كل رئيس و كل مدير اش عموزاده و عمو كه است و... اين محترم و شخصيت مرت99بى و ب99رق و زرق پ99ر زن99دگى و اتومبي99ل و خانه ثروتمند، و پرپول او مادر و پدر و

است. همين منظورش نيست؟... ديدم طور اين باشند؟ داشته ك99ه اي9د ش99ده م9رتكب را ب9زرگى اش99تباه چ9نين زن9دگى در ك99ه ش99ما گفتم

:ت در چ99نين اين باي99د انس99انى، واقعى امتيازات در نه دانيد، مى امور اين در را شخصي كه اين توج:ه جالب باشيد. شكنجه و زجر

ه99ا زمان آن در كه غلط مفهوم اين به بودن طراز هم مسأله با ما اسالمى روايات در% داشت رواج شدت به طبقاتى اجتماعات و قبايل ميان در عموم و شده مبارزه شديدا

است. نموده معرفى طراز هم را ايمان با پسران و دختران مردان، و زنان اسالمى روايات در

هر و خانواده، هر و فاميل هر از ايمان با فرد المؤمن« هر كفو خوانيم: »المؤمن مىاست. ديگر ايمان با فرد شأن هم باشد اى طبقه و نژاد

و طبق99اتى زن99دگى ب99ه مرب99وط موهوم99ات اگ99ر بن99ابراين آنچ99ه خ99اطر ب99ه را يك99ديگر ازدواج ط99رفين و ش99ود، برداشته اجتماعى هاى بندى رده

و عموه99ا ه99اى پس99ت خ99اطر ب99ه ن99ه بخواهن99د دارد عقالنى و منطقى و انسانى ارزش% ه99ا، زاده خال99ه و ها خاله امالك و ماشين و ثروت و ها، عموزاده مش99كل اين مطمئن99ا

% خواهد حل است. نمونه همين از نيز ازدواج ديگر مشكالت از بسيارى شد. اتفاقا

6سختگير مادران و پدران

مخاطره به شديداU را خود عزيز فرزندان آينده مادران، و پدران اين   اندازند مى

ج99وانى دوران گذش99ته« و پ99ل از »خرشان اصطالح به كه مادران و پدران از بسيارى  خ99برى و اند، گذاشته سر دانى« پشت و افتد كه »چنان مشكالتش و ها رنج همه با را ص99حيح پاس99خگويى مورد - در پسران و دختران از - اعم جوانان دل در كه طوفانى از

و پس99ران ازدواج ب99ه مرب99وط مس99ائل م99ورد در ندارن99د، برپاس99ت، جنس99ى غري99زه ب99ه»سختگيرند«. يا »خونسرد« و العاده فوق دخترانشان

يك از دو هر »سختگيرى« كه »خونسردى« و اين س99ال5 و س99ال يك تأخير كه رسد مى حد:ى به گاهى شوند مى منشعب روانى ريشه

س99ال ش99اءالله ان نشد، امسال است! »خوب مد:ت كوتاه و ساده كار يك آنها نظر درنشده!...«. دير هنوز ديگر، سال چند شود نمى حاال يا و آينده،

ي99ك ت99أخير گ99اهى هيچ، كه سال يك كه اين از غافل :ى يا ماه اس مواق9ع - در روز چند حت ع9وض را ج9وانى سرنوش9ت اس9ت - ممكن حس9: معلوم كند.

آورند؟ نمى ياد به را خود گذشته چرا مادران و پدران اين نيست فراموش را خود تأهل از قبل جوانى شور و ها، طوفان زودى اين به چرا

كنند؟! نمى فرض جوانشان فرزندان جاى به را خود چرا اند؟ كرده ك99ه نفس ب99ه قي99اس اين ك99ه حالى در

% و اس99ت خطرن99اك بس99يار كنن99د مى ف99رض خونسرد خودشان همچون را جوانان غالب99اكشد. مى جنون به گاهى و شود مى تمام گران

ه99ا، خودكش99ى خ99انواده، محي99ط از جوان99ان گري99ز اص99لى عوام99ل از يكى :ت اين به توج:ه عدم ها بيمارى و ها، انحراف % واقعي بحث، موضوع اگر است. مخصوصا% ك99ه باش99ند ايم99ان ب99ا و پاك99دامن و پرهيزك99ار جوان99ان درب99اره بيش99تر م99ا س99خن اتفاق99ا

آنهاست. از دور هم و است تر ظالمانه هم افراد گونه اين درباره مادران و پدران انگارى سهل

:ت و ازدواج مشكالت گرچه انديشى. مآل و بينى واقع آن از ناشى هاى مسئولي% مادران و پدران براى وض9ع از ك9ه را تشخيص9ى ناخودآگ9اه ك9ه ش9ود مى س9بب غالب9ا

به يا و بسپارند، فراموشى دست به دارند، آنان جنسى غريزه طغيان بحران و جوانانبگويند: و است،، بسيار وقت هنوز كه بباورانند خود

زودى؟!... اين به است خبر مگرچه دهد!... مى شير بوى دهنشان هنوز

ه هن99وز ه ان99د، بچ99: اين و بچ99: و هنوز ها؟... حرف

هنوز... و پدران خود دامان تمام عمر يك آن دردناك عواقب گاه كه »هنوز«هاست همين ولى

ندارد. وجود آن جبران براى راهى كه موقعى در هم آن گرفت، خواهد را مادران در م99ادران و پ99دران ه99ايى« ك99ه »س99ختگيرى

:ى و اس99اس بى ش99روط و قي99ود و دهند مى نشان فرزندانشان براى همسر انتخاب حت% و شوند، مى قائل آنها ازدواج براى كه مضحك، گاهى پيش وس99واس ح99د: سر تا احيانا

% مى گيرد. مى سرچشمه ضرورت احساس عدم همين از روند. غالبا را چ9يزى ض9رورت انس9ان اگ99ر هميش9ه زيرا

همك9ارى و گذش9ت و اغم9اض اصل و كند، مى سبك و كم را آن شرايط كرد احساس انس99ان ضرورت احساس عدم بعكس دهد، مى قرار ها تصميم و ها بحث تمام پايه راسازد. مى انعطاف قابل غير و پسند مشكل را

:ى اتومبي99ل خري99دن هنگام وسواسى و سختگير افراد از بعضى خواندم اى مقاله در حت ك99ه هنگ99امى اف99راد س99بزيجات! اين يا است گوشت كه اين كنند! مثل »بو« مى را آن

ب9راى همسر انتخاب هنگام بخواهند، تصديق خود شام:ه نيروى از اتومبيل خريدن براى و كنند؟ مى ها چه پيداست خود پسر و دختر در پايش99ان وسواس99ى م99ادران و پ99دران گونه اين شده ديده بسيار كه اين توج:ه جالبنداشتند. را آن انتظار هرگز كه رود مى فرو هايى چاله

تنه99ا ك99ه باش99د اين هم آن روانى عل:ت ش99ايد چاخ99ان ان99دازى، هم پش99ت و سازى صحنه با توانند مى تودار و متظاهر متقل:ب، افراد

اال و كنند، جا وسواسى افراد گونه اين دل در را خود دادن نشان سبز باغ در و كردن، توانن99د نمى هرگز نيست! آنها ساخته هرگز عادى النفس سليم افراد دست از كار اين

% همسر انتخاب براى كه است درست كنند. جلب خود به را آنها توج:ه حتما ي99ك خري99دن از غ99ير عم99ر تم99ام ب99راى ش99ريك يك انتخاب داد، خرج به كافى دقت بايد

ولى است. لباس يا پيراهندارد. بسيار وسواس« فرق و »سختگيرى »دق:ت« با

اس99ت، همس99رى شايس99ته طرف، دهد، نشان امر ظواهر كه همين كن99د، تأيي99د را حقيقت اين آيد مى عمل به مط:لع افراد از آن دنبال به كه هم تحقيقاتى

% و گ99رفت، م99دد ب99زرگ خ99داى ي99ارى و لط99ف از و كرد، اقدام ترديد بدون بايد مطمئن99ا

بود. نخواهد بد آن نتيجهر دستورات از الهام با ب99ا و فرزن99دان، ازدواج در تعجي99ل م99ورد در اس99المى مكر: م99ادران و پ99دران هم99ه ب99ه باي99د مط:لعان، فراوان هاى آزمايش و عقل فرمان از الهام

ه99اى س99ختگيرى و خونس99ردى، از خ99ود فرزن99دان ازدواج مس99أله در ك99ه ك99رد، توص99يه ه9ا خونس9ردى و ه9ا س9ختگيرى اين از ك9ه را خط9راتى و بپرهيزند، شد:ت به مورد بى

نيندازند. مخاطره به را خود عزيز فرزندان آينده و نشمرند كوچك شود مى ناشى جنس99ى غري99زه ك99ه ك99رد فرام99وش نبايد

گون99ه هم99ه آن مورد در انگارى سهل و گرفتن ناديده كه است نيرومند قدرى به جوان باشد. داشته دنبال به است ممكن را انفجارى

ه زندگى سراسر و بشر، تاريخ سراسر ك99ه دهد مى نشان ها انسان روزمر: و مهم99تر هم99ه از و كن99د، نمى براب99رى چيز هيچ با غريزه اين انفجار از ناشى خطرات

است. دارتر ريشه

7كنند: انتخاب يك كداممادران؟ و پدران يا جوانان

مادرم! و پدر انتخاب هم اين و خودم انتخاب اينبود: جرايد در نيست كم نظائرش كه عجيب سرگذشت اين

پ99يراهن عق99د، از پيش لحظ99ه چن99د اى  س99اله18 ع99روس و پري99د حي99اط ب99ه اط99اق پنجره از مردانه لباس پوشيدن از بعد و درآورد را عروسيش

را دس99تش رگ و رس99انيد نارم99ك ه99اى حمام از يكى به را خودش سپس او كرد، فرار ه99ا گ99اه درم99ان از يكى ب99ه را او و ش99دند متوج99ه بع99د كمى افت99اد، اغما حال به و بريد

ماجراى مرگ، از نجات از پس او يافت. نجات حتمى مرگ از و رسانيدند »تا داد: شرح چنين انتظامى مقامات از يكى براى را زندگيش

او خ99ودم كه »جوانى« بودم نامزد و كردم، مى تحصيل دبيرستان در من گذشته سال چش99مم ناگه99ان زدم مى ورق را روزنام99ه كه هنگامى گذشته سال بودم، كرده پيدا را ژان9دارمرى م9أموران ط99رف از ج9واهرات س99رقت ج9رم به كه افتاد نامزدم عكس به

بود. شده دستگير نارمك ب99ه او و دارد، ص99حت قض99يه فهمي99دم تحقي99ق از بع99د و زدم تلفن او خانه به ناباورى با

است! سرقت از دارد چه هر هم االن و رفته مى سرقت به باندى همراه:ه ق99انع ن99يز تحقي99ق اين با من البت

:ت« آن پر »مهندسان از يكى كرد مى اد:عا او كه شركتى به و نشدم، ش99ركت مسئولي ش99ركت آن مس99ئوالن و ب99وده دروغ ه99ا ح99رف اين تم99ام فهميدم كردم، مراجعه است پدرم دوستان از يكى پيش ماه يك كه اين تا شناسند! نمى را كسى چنين اصال

همس99رش ك99ه اس99ت ثروتمندى مرد ساله چهل خواستگار اين آمد من خواستگارى به است. شده فوت تازگى

% و نداش9تم خواس9تگار اين ب9ا ازدواج به تمايلى گونه هيچ من بي9ان را خ9ود نظ9ر ك9رارا ك99ار اين ب99ر اص99رار همچن99ان پدرم و نداد، من حرف به گوش كس هيچ ام:ا كردم، مى

عم9ل براب9ر در من و ش9ده پخش عروس9ى ه9اى ك9ارت ك9ردم نگ9اه وقت يك داشت،»انتحار« نديدم!...«. سپس »فرار« و جز اى چاره لذا ام گرفته قرار شده انجام

بزرگ99ان و م99ادران و پدران تصويب به بايد ازدواج كه اين مورد در بعه9ده تنه9ا حس9اس مس9أله اين ك9ه اين ي9ا و گ9يرد، ص9ورت فامي9ل س9فيدان ريش و

اين در كس هيچ ط99رف از اى مداخل99ه گون99ه هيچ و شود، گذارده جوانان خود تمايالت خ9ود ب9راى ي9ك ه9ر طرف9داران و دارد، وج9ود متناقض كامال تفكر طرز دو نشود، باره

آشنا دسته دو هر منطق به نخست بدهيد اجازه دارند. منطقى از دسته يك  كنيم: پيدا مطالعه و بررسى با را صحيح راه سپس و شويم

»آخر گويند: مى جوانان پس9نديدن ك9ه كنن9د انتخ9اب خودشان براى همسر خواهند مى ما مادران و پدران مگركند. انتخاب بايد خودش را كس هر زندگى شريك باشد؟ مقياس آنها

م99ا، م99ادر و پدر نظر در دختر فالن كنيد فرض ب99دتر هم بياب99انى غ99ول از نيس99ت م99ا عالق99ه م99ورد ك99ه هنگامى باشد، آسمانى فرشته است!

ها ازدواج از بسيارى دهد مى نشان قضايى مقامات و اجتماعى دانشمندان مطالعات گرفت99ه صورت پايين سنين در كه است هايى ازدواج همان شود مى منجر طالق به كه:م« بزرگ آدم اصوال است. بوده مادر و پدر پسنديدن عمل مالك تنها و »قي

معل99ول خ99انواده ك99انون از پسران و دختران از بسيارى خودكشى و فرار خواهد، نمىشود. مى ديده جرائد در هميشه آن نمونه كه اولياست بزرگ اشتباه همين

% اگر بود بسته جوانان گوش و چشم روز يك فرضا همه بلوغ از پيش و نيست، طور آن ديگر امروز نبودند خود مصالح تشخيص به قادر و

% دانند! مى را چيز همه آنها اساسا% مادران و پدران تفكر طرز ب99ه و باش99د، نمى زمان روح با موافق و است قديمى غالبا

كنند. درك را امروز جوان پسر و دختر يك امتيازات توانند نمى دليل همين كلى به را خود بايد مادران و پدران خالصه

خ99ود فرزن99دان فك99ر و ابتكار و ذوق براى را ميدان و بكشند، كنار حياتى مسأله اين ازگذارند. باز

* * *

گويند: مى مادران و پدران ام:ا و اس99ت، خ99ام ج99وانى آغاز در باشد هم سينا بوعلى و افالطون اگر انسان

روى و باورن99د، خ99وش و بين خوش اندازه از بيش جوانان گفت بايد تر صحيح تعبير به

خورن99د، مى را بج99انب حق هاى قيافه و آراسته ظاهرهاى زودفريب خود، پاكى و صفااند. نهفته خطرناكى ديوهاى چه فريبنده ظواهر اين پشت در كه ندارند خبر و

به و جوان، دختران و پسران انداختن دام به براى كه منحرفى افراد بسيارند را ادبى و عش99قى هاى جمله انگيزترين دل و عبارات همسر« زيباترين »صيد اصطالح

خيلى و دهن99د، مى طرف تحويل ماهرانه العاده فوق هاى كارى نازك با و كرده، حفظكنن99د. مى ج99ا آنان دل در بلدند كه دقيقى شيطانى هاى فن و فوت از استفاده با زود

% كند، جا را خودش اند: »او:ل گفته قديم از و كند«. ها چه ببين بعدا نب99ود برگش99تى راه و گذش99ت ك99ار از كار كه آن از پس و

باشند. باهوش قدر هر جوانان پندارند«. خلق كه بدرآيد آن »خالف باي99د و دارن99د، راهنما به نياز پيمايند مى را آن بار نخستين براى كه راه اين در باالخره

خض9ر« هم9رهى بى مرحل99ه اين »قط99ع اص9طالح ب9ه و راه« بپرسند، اين »رهروان ازبترسند«. گمراهى خطر از بايد و است نكنند. زيرا: »ظلمات

دش99من م99ادران و پ99دران مگ99ر وانگهى ج99ان از را خ99ود فرزندان نگيرند نظر در را آنها واقعى مصالح كه هستند خود فرزندان

كنند. مى آنان فداى را خود جان دليل همين به و دارند، مى دوست بيشتر هم خود روزگ99ار گرم و سرد باشند سواد كم و اطالع بى كه هم قدر هر آنها

ب99ه و هس99تند آش99نا دارن99د تأثير زناشويى زندگى آينده در كه مزايايى به اند، چشيده را همه از اوهام« قادرند. و »خياالت »واقعيات« از تشخيص

ح9ق ك9ه را كس9ى ج9وان، ك9ه اس9ت زنن9ده بس9يار امر اين هم اخالقى نظر از گذشته ف99دا وى راه در را خ99ود ن99يروى و نش99اط و ق99درت تم99ام و دارد، او ب99ر زندگى و حيات كلى ب99ه دارد، اث99ر ن99يز مادر و پدر آينده زندگى در كه حساسى موضوع چنين در كرده% آنه99ا پ99اك احساس99ات ب99ه و بگ99ذارد، كنار اش99باع ب99ه چش99مش تنه99ا و ننه99د، وقعى اب99دا

ب99ه دس99ت م99ادران و پ99دران رض99ايت جلب ب99دون و باش99د، دوخت99ه خ99ودش هاى هوس هيچ با كار بسپارد. اين فراموشى دست به آنان به نسبت را ديون تمام و بزند انتخابنيست. انسانى« سازگار »اصل

* * *

نيست. بينانه واقع دربست طور به نظر دو اين از يك هيچ معتقديم ما ولى در را خ9ود عقي9ده دارن9د ح9ق تنه9ايى ب9ه م9ادران و پ9دران ن9ه

دس99ت تنه99ايى ب99ه كه است جوانان صالح نه و نمايند، تحميل جوانان بر همسر انتخاب راه بلكه بزنند. مهم كار اين به

اين نظ9ر تب9ادل و مش9ورت و فك9رى هم و مس9اعى تش9ريك ب9ا ك9ه اس9ت اين صحيحبرسانند. سامان به را حياتى مسأله

ه حقيقت اين ب99ه باي99د م99ادران و پ99دران ك99ه كنن99د توج99: اين اص9لى عام9ل بلك9ه نيس9ت، اس9تدالل و منط9ق اش هم9ه همس9ر انتخ9اب مس9أله% انتخاب % و است ذوق غالبا :ما بس9يار تف9اوت هم - ب9ا ب9رادر دو - ح9تى اف99راد ذوق مس9ل

:فاق كمتر دارد. دير باالخره و بماند، پايدار تحميلى ازدواج يك كه افتد مى ات و پ99دران ك99ه اس99ت اين ت99ر خطرن99اك و ب99دتر هم99ه از و انجام99د، مى ج99دايى به زود يا

نظ99ر در فرزندانش99ان ب99راى همس99ر انتخ99اب در را خودش99ان شخص99ى مص99الح مادرانگمراهند. بسيار افرادى بگيرند. چنين% ك99ه بدانند بايد »جوانان« نيز طرفى از پ99رده ج99وانى عش99ق و ش99ور غالب99ا

بينن99د. و نمى »خوبى« چ99يزى جز حال آن در و اندازد، مى انسان چشم روى ضخيمى مط:ل99ع دوس99تان و دلس99وز م99ادران و پ99دران كنن99د. اين مى فراموش »عيوب« را تمام

نمايند. يارى بزرگ انتخاب اين در را آنان خود فكرى هاى كمك با بايد كه هستند و ه99ا طوف99ان در باش99ند نيرومند قدر هر جوانان عالوه به

نيستند. نياز بى مادران و پدران و بستگان و دوستان كمك از زندگى حوادث در جوان99ان اگ99ر

حم99ايت و پش99تيبانى از توانند نمى آينده مشكالت در بگذارند كنار را آنان مهم امر اين% آنان اعتماد جلب و گردند، برخوردار آنان :ما دارد. ضرورت جوانان براى مسل

% هم اخالقى نظر از ك99ه ج99ا آن تا دارند وظيفه قطعا:ت ب99ا و دلس99وز م99ادران و پ99دران نظ99ر جلب توانند مى در ل99ذا و بنماين99د، را خ99ود محب

% و ش9ده بينى پيش جالبى صورت به مساعى تشريك اين اسالمى قوانين در مخصوص9ا س99پس و ش99ود جلب آنها رضايت نخست شده داده )دوشيزگان( دستور دختران مورد

:ه اولياء، موافقت ب99ه اق99دام خ99ود شخص99ى منافع براى بخواهد پدر كه نادرى موارد البت و اس99ت مس99تثنا اس99المى دس99تور اين از كن99د خ99ود فرزن99د مص99الح خالف ب99ر ازدواجى% پ99در ولى اس99ت فرزن99د مص99الح وف99ق بر ازدواج كه مواردى همچنين كارش99كنى عم99دا

وى از پ99يروى ب99راى ال99زامى و نيس99ت معتبر او نظر موارد اين از يك هيچ در كند، مىندارد. وجود

8آتشين هاى عشق

العبور صعب و خطرناك رهگذر يك

جوانان زندگى مسير در

بس99يار س99خن عش99ق، بيم99ارى و جن99ون ي99ا و عش99ق، ش99كوه و عظمت عشق، درباره  درب99اره متن99اقض و مختل99ف تعبيرات همه اين كه باشد اى كلمه كمتر شايد و اند، گفته

از بعضى باشد. شده آناند: گفته كه اند برده باال قدرى به را آن گاهى بزرگ نويسندگان

ج99اودانى س99عادت و زندگى افسر »عشق گفته به يا و آلمانى( است«.)گوته

است. عالم معمار »هزيه« عشق

روح كه: »عشق است معتقد و گفته سخن عشق آساى معجزه اثر مان« از »توماسدارد«. مى نگه دل زنده را انسان و تواناتر را

از را پ99ا ش99رق، ب99زرگ فالس99فه از اى ع99د:ه يك از ناشى است جهان در جنبشى و حركت دارند: »هر عقيده و نهاده فراتر هم اينباال«! عالم كرات و افالك حركات حتى باشد، )عشق( مى نوع

:ه و وس99يع معناى به را كلمه اين اگر البت تأيي99د را آنه99ا گفت99ار باي99د كنيم - تفسير العاده فوق جاذبه و كشش نوع هر - يعنى خود

آن از عش99قى چ99ه بن99ابراين و نيرومن99دتر عم99ومى جاذب99ه از اى جاذب99ه چ99ه ك99رد، و تعبيرات همه اين برابر در تر؟! آتشين

و حمالت ت99رين زنن99ده فالس99فه، و نويس99ندگان از ديگ99ر اى ع99ده ج99الب، تفس99يرهاى تحق9ير انگ99يز نف9رت بيم9ارى ي9ك س99رحد: ت9ا را آن و »عش9ق« ك99رده نث99ار را اتهام9ات

نويسندگان از يكى اند. نموده ك99ه اس99ت مزمنى بيمارى نقرس، و سرطان و سل مانند گويد: »عشق شرق معروف

است«! عشق شامپانى هاى گرى كند«! »عشوه فرار آن از بايد عاقل آدم بعض9999999ى

خ99ود، تحق99ير در اس99ت خواس99ته ك99ه فلكى معروف »كوپرنيك« دانشمند همچون ديگر اق99ل: ال ن99دانيم جنون نوع يك اگر را است: »عشق گفته دارد نگه كمى را عشق جانب

»كاراليل« مانند هم بعضى باالخره است«! ناتوان مغزهاى از اى عصاره گويد: »عشق مى نيز خارجى المثل ضرب است: يك معتقد و تاخته عشق به پروا بىجنون!«. نوع چند از است تركيبى بلكه نيست جنون نوع يك تنها

* * *

ت99رين متداول از كه اى كلمه درباره هم آن را نقيض و ضد العاده فوق تفسيرهاى اين در تن99اقض ب99ر حم99ل نباي99د اس99ت، روزم99ره س99خنان ح99تى و شعر، و ادبيات در كلمات

در اختالف از واق99ع، در اختالف، اين بلك99ه دانس99ت معين واقعيت يك مورد در قضاوت گيرد. مى سرچشمه كنندگان قضاوت ديد زوايه ك99ه را عش99ق ه99اى چهره از يكى واقع در دانشمندان و نويسندگان اين از يك هر يعنى اين در داده، ق99رار بحث م99ورد اس99ت ب99وده مواج99ه آن ب99ا بيش99تر خود زندگى در شايد

عشق از منظور اگر كه: كرد اعتراف بايد صورت موج99ود دو كلى ط99ور به يا انسان، دو ميان العاده خارق و نيرومند جاذبه و كشش يك

باش99د ب9وده ع99الى ه99دف يك مسير جان( در بى موجود و گياه حيوان، انسان، از )اعم:ت قدرت زيرا شود؟! مى تصو:ر باالتر آن از چه قدرى به آن خالقي

س99رعت ب99ه و دهد مى قرار خود الشعاع تحت را مانعى هر تواند مى كه است عجيببگذارد. سر پشت تكامل مسير در را موانع همه

:ت همين خ99اطر ب99ه ش99ده عش99ق از ك99ه ه99ايى تحس99ين تمام و خالقي ت99رين ع99الى از بس99يارى دانيم مى ك99ه چن99ان اس99ت، آن نظ99ير بى و عظيم ن99يروى

وج9ود ب9ه اى جاذب9ه چ9نين تحت واقعى معن9اى ب9ه هنرى و معمارى، ادبى شاهكارهاى را انسان دو كه باشد نيرومندى كشش و جاذبه عشق از منظور اگر ام:ا است. آمده

آن م99ذمت در چ99ه ه99ر بكش99اند فحش99ا و عصيان لجنزار در سقوط و آلودگى، گناه، به اين ب99ه ك99ه اس99ت ث99ابت و پررن99گ چن99ان آن، نن99گ ه99اى لكه زيرا است، كم شود گفته

نيست! شدنى پاك آسانى از كرده، ويران كلى به را عقل كه باشد اى كننده ديوانه جاذبه آن منظور اگر و

چ99ه ه99ر زن99د مى آم99يزى جن99ون ك99ار ه99ر ب99ه دس99ت آن اثر بر انسان و اندازد، مى كار گفته به و بجاست. شود گفته نيز آن تحقير درباره

و پ99اكى مي99ان فاص99له عش99ق به مربوط قضاياى فرانسوى: »در »استاندال« نويسنده ه99اى چه99ره مختل99ف، دي99د ه99اى دريچ99ه از عشق خالصه است!«. بوسه يك فقط خطا دو ه99ر آن تحقيره99اى هم و آن ه99اى س99تايش هم دارد. بن99ابراين گون99اگون العاده فوق

بجاست.

* * *

»عشق« شاعرانه لفافه زير در نهايت پاكدل جوانان همه براى آن به توج:ه جا اين در كه موضوعى

»عشق« چه شاعرانه و زيبا لفافه زير در امروز كه است اين دارد را ضرورت انجام مقد:س عشق نام به كه ها آلودگى چه و شود، نمى كه ها تبهكارى و ها جنايت

گردد؟! نمى اصطالح به كه صادق عاشق لباس در را خود شهوترانى و هوسباز دامن آلوده هر

نيست«! جا پاره پاره سند اين »جز دستش در اوست« و چاك چاك دل »گواهش ديو روى دو فريبكار هر زند. مى

»ستار« همين زير در ندارد خود حيوانى سركش شهوات اشباع جز نظرى كه صفت شوم مقاصد »كلمه« به همين شاعرانه هاى توصيف و ها برگ و شاخ از استفاده با و

او كثيف اهداف كه آن از پس دليل همين به و پوشاند مى عمل جامه خود شيطانى و همه بود گفته را آنچه شود، مى برداشته او واقعى چهره از ماسك گرفت، صورت

وارونه را آن مرتبه يك كه آبى بزرگ ظرف مانند درست كند، مى فراموش را همه و ماند، نمى باقى سوزان و آتشين هاى عشق و پاك عواطف آن از اى قطره كنند:ت، از لبريز قلب آن از اثرى ادعاى هزاران و عشق، بيمارى از بيمار هاى چشم و محب گاه آن شود. نمى ديده ديگر

غم! و حسرت و اندوه دنيا يك با ماند مى پشيمان و خورده فريب معشوق% بايد جوانان »مدعيان اين مراقب بيشتر چه هر دق:ت با و شديدا

جز اى سرمايه كه مدعيانى اين عشق« باشند. دروغين آن� در را خود سوزان عشق از مملو: قلب بسا چه و ندارند خدعه و فريب و دروغ عاشقى را خود جا همه نيرنگ و تزوير هزار با و اند!، گذاشته گرو جا چندين در واحد

افراد قماش اين از كه باشند، داشته توج:ه اند.بايد نموده شناس! قلمداد يكه و صادق

رسانند مى جايى به را وقاحت گاه كه هستند ها همين زيادند، بسيار امروز، محيط در دختر چند براى واحد آن در كرده، كپيه را ها دروغ از مملو: واحد نامه مثال كه

در را خود قامت تمام كرده تن مقد:س« بر »عشق لباس جا همه در و فرستند مىشوند. مى مرتكب جنايت گونه هزار نام اين زير در ولى اند، برده فرو آن

جوان دختران تنها نه راه سر پاك« بر »عشق نام به كه گوناگون هاى دام اين مراقب بايد نيز پسران بلكه% آن در افتادن از پس كه هايى دام باشند، شود مى نهاده آنها ندارد، وجود رهايى غالبا

شدن توخالى رياكارانه الفاظ تسليم و بيجا، بينى خوش و غفلت، لحظه يك كفاره و% داد. توان نمى هم عمر يك در گاهى را كسانى مخصوصا:ت« كمبودى نظر از كه زود خيلى اند، برده سر »محروميت« به در و دارند »محب

:ت و ها عشق اظهار اين تسليم سبب ها محروميت همين و شوند، مى ها محب مراقب ديگران از بيش بايد اينها افتند، دام به و بخورند فريب زود كه گردد مى

بحث در باشند. ميان در شما با را ديگرى الزم عشق« مطالب »خطرات عنوان تحت آيندهاست. بحث اين مكمل كه گذاريم مى

9عشق خطرات

انس99ان، دو نيرومند« مي99ان العاده فوق جاذبه و كشش »يك معناى »عشق« به گفتيم:ات ترين عالى از يكى پاك، هدف يك به رسيدن راه در كلى، طور به موجود دو يا تجلي

دو ازدواج زيربن99اى اگ99ر اس99ت. آفرينش شاهكارهاى ترين پرشكوه از و انسانى، روح س99طحى، و دروغين ن99ه واقعى، و دار ريشه اى عالقه باشد اى، عالقه چنين بر همسر% :ما بن99ا ه99ر و ب99ود پذير »خلل كه حالى در و ماند، خواهد استوار بسيار بنايى چنين مسل

:ت بن99اى ك99ه بن99ايى چ99نين بي99نى« اين مى ك99ه خل99ل از خ99الى اس99ت پ99اك عش99ق و محب ب99ود. خواه99د بخش آرام و اطمينان، قابل مفيد، پرثمر، هايى ازدواج چنين و باشد، مى% كه است قالبى و دروغين هاى عشق از غير اين، ولى آتش99ين ظاهر به اندازه بى غالبا

ه9دف نه9ايى نقط9ه ك9ه اس9ت زودگ9ذرى ه9اى ه9وس از غير و هستند!، هم سوزان و را چيز همه و خزيدن اى گوشه به سپس و شرط و قيد بى و نامشروع هاى كامجويى زده ق99الب مق99د:س و پ99اك ه99اى عش99ق ج99اى ب99ه معم99وال و باشد، مى كردن فراموش

ك99ه هس99ت ب99زرگى خطرات هم واقعى پاك هاى عالقه و ها عشق همان شود. در مىداشت: دور نظر از را آنها نبايد هرگز

* * *

خطر: نخستين:ت پوشى« و »عيب اثر العاده فوق و شديد هاى عالقه به رسد چه تا عادى هاى محب

باشد داشته چشم دو انسان المثل فى اگر يعنى دارند. عجيبى افكنى پرده بسته كلى به عشق هنگام به دو:م »نفرت« چشم چشم ديگر »رضا« و چشم يكى 9 آورى شگفت و عجيب تفسيرهاى و توجيه - با »عيوب« را بدترين حتى كه شود مى

قرار شديدى عشق كوران در كه كسانى چنين  كند. مى »حسن« معرفى بهترين كه اند كرده پيدا دركى عشق اين پرتو در كنند مى فكر خود پيش معموال اند گرفته همه دهند، مى پندى و كنند، مى قضاوتى مردم اگر و محرومند آن از مردم ساير

واقعيات به نسبت آنان غلط هاى ارزيابى و صحيح، درك عدم و اطالعى بى معلول جاست نبينى( اين ليلى نيكويى جز - به نشينى مجنون ديده بر )اگر است زندگى ايناست. خطرناك العاده فوق گاهى بلكه ندارد، سودى هيچ عاشقى چنين به نصيحت كه

گونه اين كه هنگامى ام:ا كنار ها پرده يكباره شد خاموش جنسى آميزش با پايه، بى آتشين« ولى هاى »عشق

خواب يك از كه اين مثل قرار بى عاشق شود مى باز بينى واقع چشم و رود مى انگيزى خيال عالم از كند مى احساس باشد، شده بيدار طوالنى بخش لذت و عميق

رنگ موجودات شده، جا جابه همه ها، ارزش است. گذارده واقعى جهان يك در گام از را سابق عيب و نقص از خالى و دلپذير قيافه چيز همه گرفته، خود به ديگرى سايه توصيفى قابل غير افسردگى و ندامت بسا چه هنگام اين در اند! داده دست سراسر آورى خفقان تاريكى و ظلمت اندازد، مى او روى بر را خود سنگين و شوم كه است زياد اى اندازه به حالت دو اين ميان فاصله گاه پوشاند. و مى را او روحزند! مى انتحار به دست وحشت از و شود، مى دفن آن ميان در او زندگى تمام

از جلوگيرى گرچه درس هم كه كسانى و قرار بى عاشق و نيست، آسانى كار آن عوارض و حالت اين دليل همين به نباشد« و دفتر در عشق درس »كه اند شسته را اوراق تمام هستند او

منطقى حال، آن در آنها كه اين چه دهد، نمى آنها حال به سودى عقلى استدالالت قدرى به ديگران عالم و آنها عالم ميان فاصله و كنند، مى پيدا سايرين منطق از غير آنها ميان كنند تفاهم ديگران با بتوان آن با كه مشتركى زبان اصوال كه شود مى زياد

با تنها آنها ندارد! وجود سايرين و اندازه بى دو اين ميان و عقل و منطق زبان با ديگران و دارند كار و سر عشق زبان

و دوست اشتباه متوجه كه اشخاصى چنين دوستان و مندان عالقه ولى است. فاصله كه اين بدون دق:ت، و ظرافت نهايت با و روانى طرق از بايد هستند خود رفيق

آهسته سازند دار - جريحه است خطرناك ساختنش دار جريحه - كه را آنها احساسات واقعيات نمايند. طرح آنها با مستقيم غير طور به را مسائل و كنند، نفوذ آنها در% را آنها اشتباهات و اشكاالت و كه دهند اجازه و كنند، »سؤال« بازگو صورت به غالبا

آهسته آهسته رفته كه را راهى شده، خود عشق در اشتباه گرفتار كه قرار بى عاشق به و كرده، درك را واقعيات خودش كه كند تصو:ر چنين و گردد، باز خود پاى با

ديگرى كه اين نه گردد مى باز خود اراده به صددرصد و شده واقف خويش اشتباهات خود است. كرده الهام او به

در تا كنند تلقين خود به را بزرگ خطر اين امكان بايد نيز عادى حاالت در جوانان

در حتى ناخودآگاه نيرومند امواج كه جا آن از و گيرد، قرار قاطع بطور آنها ناخودآگاه اثر از شود، مى تعطيل كلى به آگاه خود دستگاه و منطق كه بحرانى حالت چنان گونه اين از را آنها و كند افراد چنين به اى مالحظه قابل كمك تواند مى افتد، نمى

رهاند. باز زيادى حدود تا عشق خطرات و آگاه و فهميده )افراد ديگران گفته براى هميشه كه كنند تلقين خود به بايد جواناننمايند. تكيه آن روى مسائل اين در و شوند قائل ديده( ارزش جهان

* * *

و آنها، محبوب قوت نقاط شمردن و قرار بى عاشقان چنين با ضمنى هاى موافقت عميقى اثر نيستند اشتباه در صد در صد خود تشخيص در آنها كه نكته اين به اعتراف

خواهد او نصايح به توجه و او، افكار به احترام و گوينده به آنها اعتماد جلب در تحقير داشت توجه بايد داشت.

جست احتراز آن از شدت به بايد و دارد نامطلوبى بسيار اثر افرادى چنين سرزنش و كوران چنان در كه را افرادى چنين كه است دور هم انصاف و جوانمردى از بعالوه

نمود. سرزنش و مالمت اند افتاده خطرناكى و داغ

10سركش! عشق

بود... خونى و سركش او:ل »عشق« ازاست. بوده معروف شعرا و نويسندگان ميان عشق« هميشه »سركشى 

% عشق را آتشينش غير شايد - )و باشد آتشين اگر - مخصوصاشناسد. نمى رسميت به را مرزى و حد: ناميد( هيچ عشق نتوان

كوبد. مى هم در را اجتماعى قيود گيرد. مى بازى به را اخالقى مسائل

و پند و انديشى مصلحت با % اندرز به شايد و نيست. سازگار ابدا ديگر در از عقل شد وارد در يك از عشق كه شود: »هنگامى مى گفته سبب همين% و ندارد تازگى دو اين تضاد »عقل« و »عشق« و حديث كند«! مى فرار را آن غالبا

فيلسوف كاراليل كنيم مى مشاهده اگر و ايم. ديده ادبى آثار در از »تركيبى يا و جنون، نوع يك را آن و تازد، مى عشق به پروا بى انگليسى معروف

اال و است. رهگذر همين از داند، جنون« مى چند:ق و نيرومند عامل يك عنوان به كه صورتى در عشق شكوه و عظمت مسير در خال نيست. انكار قابل شود گرفته كار به مشروع و صحيح

با »عاشقى« را قديم از كه است رهگذر همين از باز و ميان خسته« در دل »عاشقان رسوايى از ها داستان و اند، دانسته »رسوايى« قرين

كه جا آن تا هاست. زبان سر بر امروز و ديروز مردمگويد: بسطامى« مى »فروغى زبان شيرين شاعر

را! تو كنم رسوا كه نكرده خدا *** ترسم عاشقى شور از شدم عالمى رسواى و بپردازيم موضوع اين روانى عوامل به كمى جا اين در نيست بد

كنيم: پيدا است عشق لوازم از كه را روانى خاص حالت اين سرچشمه سراسر كه است آتشى همچون عشق

خود، رنگ به يعنى آتش، رنگ به را همه و ساخته شعلهور را قرار بى عاشق وجود تمام گويا آورد، درمى

در و است. عشق نيروى آن و گردد مى تبديل نيرو يك به او وجود نيروهاى يك در آن تمركز و نيروها، عمومى بسيج همين خاطر به هم عشق نمايى قدرت واقع

درون از كه انسان غريزى و عاطفى، عقالنى، گوناگون باشد. نيروهاى مى نقطه بر كه است عظيم رودخانه يك هاى شعبه بسان گيرد مى سرچشمه انسان وجود

بديهى افتد، مى راه به هايى جوى در مختلف هاى سرزمين هاى نيازمندى حسب ها زمين بقيه هم كنيم، متراكم مسير، يك در را ها شعبه اين تمام اگر است

كند! مى طغيان يكى اين هم و خشكد مى و فكر سوخته« هيچ دل »عاشق كه است جهت همين روى

درباره هميشه سخنش ندارد. عشق سوزان و داغ احساس همين جز ديگرى احساس تمام با او بگويند. سخن او از نيز محفلى و مجلس هر در دارد ميل. است محبوب

صورت به مناسبتى كمترين با اى حادثه هر و جويد مى را معشوق خود وجود ذراتسازد. مى مرتبط معشوقش با را او نيرومند معانى تداعى يك

بادها، زمزمه الى البه در نسيم، جريان رودخانه، آب حركت

ها، برگ خوردن تكان پرندگان، حركت

آدميان، آمد و رفت و مرغان آواى شنود مى سخن او از و بيند، مى را او هم

شود، مى شروع جا همين از خطرناك  مرحله و شهر مانند عاشق وجود و پذيرد، نمى را كنترلى گونه هيچ عشق موقع اين در زيرا تسليم معنا تمام به و سرعت به گر غارت نيرومند سپاه يك برابر در دفاعى بىسپارد. مى عشق دست به را خود وجود تمام زمام و گردد، مى

خواه خاطره كه جا هر برد »مى افكند، مى گردنش در اى رشته دوست »دير«! يا »كعبه« باشد اوست« خواه

* * *

و صحيح مسير به را او و نشتابند او يارى به دلسوزى افراد اگر هنگام اين در معشوق وصال - جز چيز همه زيرا زند، مى كارى هر به دست نكنند رهبرى مشروعى

يكسان و... همه پاكى و گناه نامى، خوش و بدنامى است، تفاوت بى او - براى فردا به نه گردد. مى و اجتماعى رسوم و قيود به نه و بستگان، و دوستان و خود آبروى به نه انديشد، مى

:ه اخالقى. به ناخودآگاه باشد، نيتى« داشته »سوء كه اين بدون حال اين در او البت را آينده محصول تمام با گذشته، عمر يك حاصل گاهى و شود مى كشانده چيز همه

به اين - و آمد خود به كه هنگامى دهد! مى دست از معامله همين در جنسى هاى ازآميزش پس مختصرى معموال هوس به آميخته هاى عشق در آمدن خود

كارهايى و داده، دست از چه آن خاطر به اندوه و غم از - طوفانى گيرد مى صورت% كه شود. مى پيدا او وجود در زده، سر او از احيانا

او قلب و فكر روى كابوس، يك مانند گذشته، از وحشتناكى ندامت % متأسفانه ام:ا كند، مى سنگينى گذشته. كار از كار و است شده دير غالبا

گوشه در بيدارى و ندامت اين است ممكن و اجتماعى پيوندهاى گسستن از پس يا و دهد، روى جنايت يك انجام از پس زندان پس يا و انزوا گوشه يك در خزيدن و دوستان، و مادر و پدر و زندگى و خانه از فرار

و... اعتيادها و فساد مراكز به شدن كشيده از

* * *

از است ممكن و است ساده بسيار آن مقدمات كه بزرگ خطر اين برابر در جوانان مراحل همان در و باشند، هوش به نگاه( بايد يك تنها )آرى شود شروع نگاه يك

سازند. دور خطر منطقه از و كنند كنترل را خود است كنترل قابل كه نخستين سالم، هاى سرگرمى انتخاب با

را نظر مورد و... فرد ورزشى تحصيلى، متنوع كارهاى به وقت تمام اشتغال و بپرهيزند زنند مى دامن آتش اين به كه منحرفى و غافل دوستان از كنند فراموش

بينديشند. جريان اين عواقب در و پاك عشق يك براى قلبشان گوشه در كه خالئى اين بايد آنها

هاى عشق اين از و كنند. حفظ خود آينده همسر براى است موجود مقد:سىورزند. اجتناب شدت به كنند مى خودنمايى مقد:سى قيافه در گاهى كه آلودى هوس

آنها كردن بيدار وظيفه دارند، عهده به سنگينى وظيفه هنگام اين در هم آنها دوستان:ت و دوستانه هاى روش با از اندرز پذيرش حالت كه آن از پيش عاطفى و آميز محب

برود. دست

11رؤيا و عشق

:الت انطباق عدم از ناشى    انتحارها و ها جدايى فرارها، از بسيارى عاشقانه تخياست. آينده واقعى زندگى با پيشين

جوانان جنسى مشكالت   

و نامقد:س آتشين عشق گرفتار روزى كه دارد قرار خطر اين معرض در جوانى هر  و خود، هستى حتى چيز همه بخواهد خودش كه اين بدون و گردد، سرانجامى بى

همه بايد بنابراين نهد! كار اين سر بر را، خود نزديك و دور بستگان از بعضى شايد پيشگيرى كه بهنگامى تا ساخت آگاه خطر اين از - را مادران و پدران - و ها جوان بزرگ زود خيلى ها نهال ساير خالف كنند.»عشق« بر پيشگيرى به اقدام دارد امكان

كه طور همان و دهد، مى انجام را ها سال كار آن در ها دقيقه و گردد مى بارور و بذرى دارند، موضوع اين براى خاصى استعداد كه افرادى در نگاه، يك با گاهى گفتيم

همين نگاه. يك با و لحظه يك در فقط آيد،آرى درمى تنومندى درخت صورت به به و گيرد قرار مطالعه مورد بيشتر كه كند مى ايجاب روحى، پديده اين خاص كيفيت

عشق، خطرات درباره گذشته بحث دنبال به اينك شود، داده اهم:يت كامال آن خطراتدهيم. مى قرار بررسى مورد را ديگر خطرات

* * *

خيال! و عشق  نيست. انگيز خيال عشق مانند چيز هيچ

است. شده شناخته تاريخ ازمنه دورترين از موضوع دو اين ميان رابطه% اين گرفتاران چيز همه كه برند مى سر به رؤيايى عالم يك در »كمند« دائما

و نمودها و جهان اين هاى مقياس از غير آن هاى مقياس دارد. فرق جهان اين با آن هر به »گفتنى« و نه »ديدنى« است خودشان گفته به كه است طورى آن هاى پديده توصيف بر قادر شده ساخته معمولى زندگى اين براى كه كلماتى و الفاظ حال،

سرا« و غزل »شاعران پردازى خيال همه اين نيست! عاشقان زندگى% آن اشعار جالب هاى كارى ريزه يا حقيقى هاى عشق تخيالت همين مديون غالبا

فرو رؤيايى عالم اين در كه هنگامى خسته دل عاشقان دليل اين به آنهاست. مجازى شد؟ خواهد چه برسند محبوب وصال به روزى اگر كنند مى فكر خود پيش روند مى

ديگرى رنگ ها كهكشان و ها آسمان و ها زمين البد داد!؟ خواهد روى حوادثى چه و دنيا يك و نشاط و شور عالم يك شادى، و سرور جهان يك گرفت! خواهند خود به

% ام:ا شود. مى آشكار ناگهان توصيف قابل غير لذت وصال به كه هنگامى غالبا كمى يا عادى حد: در چيز همه بينند، مى اثرى شيرين رؤياهاى آن از كمتر و رسند مى

:ت به است، واقعى حد: از باالتر قابل خود حد: در چه اگر كه يابند مى دست هايى واقعي موقع اين در صفر! راستى هستند، صفر رؤياها همه آن برابر در ام:ا اند، مالحظه سوزان آتش جاى - به انگيزى غم سردى گيرد. مى فرا را آنها پاى تا سر وحشتى

ورشكست فردى معامله اين در را دهد. خود مى فشار را آنها - قلب پيشين عشق مرموزى ارواح كنند مى فكر يا و اند. شده اغفال كنند مى فكر بينند. گاهى مى شده

% اند. برخاسته آنها با دشمنى - به حسودان و رقيبان و اغيار كمك به - يا مستقيما و روح كم چنين اين حقيقيش وجود چرا پس بود انگيز دل همه آن تصورش كه چيزى

نقاشى تابلوهاى روزى كه كند مى پيدا را كسى حال درست است؟! سرد و رنگ كم به را خود زحمت هزار با كند سعى و ببيند را زيبايى و انگيز دل العاده فوق دورنماى

هاى رنگ و ساده خطوط مشت يك جز شد نزديك آن به كه همين ام:ا كند، نزديك آن بيند. نمى چيزى معمولى

آن شدت درجه كه دهند مى نشان خود از شديدى هاى العمل عكس كه جاست اين يا و جدايى زندگى، اين از است: فرار واقعيت اين با رؤيا آن فاصله با متناسب

ديگر. حاد هاى العمل عكس يا انتحار؟... و

توقع و عشق

يا و كنند مى خود محبوب راه در حسابى بى هاى گذشت معموال سوخته دل عاشقان به اند. داشته را گذشت گونه هر آمادگى الاقل: باشند، نكرده چنان آن گذشتى اگر

هاى توقع و انتظارات به را خود جاى نشست فرو عشق آتش كه هنگامى دليل همين به شروع شود نمى برآورده هرگز انتظارات اين چون و داد، خواهد غريبى و عجيب

آينده زندگى كه است همان و دهند مى سر را شكايت و شكوه و كنند مى ناراحتىكرد. خواهد سوزانى جهنم به مبدل برسند هم يكديگر به اگر حتى را آنان

انتقام و عشق*  

هنگام به خطرناك و شديد انتقام حس شدن بيدار عشق، بزرگ خطرات از ديگر يكى از است پر گذشته و معاصر تاريخ است. مقصود به نرسيدن و وصال از يأس

و افتاده، اتفاق قرار بى عاشقان دست به كه فجيعى هاى قتل خونين هاى صحنه نظر از است. نبوده ديروز محبوب جز كسى هم مقتول كه زمانى تا خود عظيم قدرت آن با سركش عشق اين است: روشن آن نكته روانى

دارد، مى وا محبوب پرستش به را او دارد وجود مقصود به رسيدن براى ضعيفى اميد ممكن عظيم نيروى اين چون گرفت، فرا را او پاى تا سر كامل يأس كه همين ام:ا

% شود خاموش مرتبه يك نيست شديد ضربتى نيروى يك به داده شكل تغيير فورا برگردد( تبديل عقب به و كند برخورد مانعى به شدت به كه توپى مانند )درست

به رسيدن راه در را چيز همه وصال، اميد صورت در كه طورى همان و شود، مى از انتقام راه در چيز هيچ از نيز يأس هنگام در ديد، مى تحم:ل قابل و كوچك محبوب

% و ندارد، پروا او قدرتى چنين اگر و گيرد، نمى آرام ندهد نشان العمل عكس تا غالبا اين و دهد نشان خودكشى و انتحار با را واكنش است ممكن نكند احساس خود در انتقام خودش از يا و محبوب، از يا ترتيب اين به و دارد، فراوانى هاى نمونه نيز

سرانجام بى و آلود هوس و آتشين هاى عشق خطرات از اى گوشه اينها گيرد. مىاست.

12تجارتى هاى ازدواج

امروز جوانان زندگى مرحله ترين خم و پرپيچ و ترين سخت يعنى ازدواج از سخن سراغ به اكنون شد، كشيده آن خطرات و عشق مسأله به سخن آن دنبال به و بود،

و انواع خودش براى هم ازدواج نكنيد تعجب اگر برگرديم: سابق مهم بحث دنبالهتجارتى. هاى ازدواج دارد: اقسامى

هوسى. هاى ازدواج كاغذى. هاى ازدواج

ها... ازدواج از ديگرى انواع و ها ازدواج اين از يك هر

تشخيص كاست و كم بدون را ازدواج توان مى آسانى به آن روى كه دارد مشخصاتى از داد.

و خانه و ملك و آب زياد، جهيزيه سنگين هاى مهريه وجود تجارتى هاى ازدواج عالئم كه حالى )در شيربها نام به گاهى كه ديگرى هنگفت هاى پول قباله!، پشت مستغالت

در شود، مى گرفته ديگر عناوين يا ندارد( و معنا شيربها اصوال اسالمى قوانين نظر ازگيرد. مى قرار مبادله مورد سرمايه و ثروت نوع دو معموال تجارتى هاى ازدواج

مرئى. - ثروت1 - ثروت2

از منظور نامرئى. و پدر قبيل از نزديك بستگان و كسان و زن، يا مرد ثروت دقيق محاسبه مرئى ثروت و بخشيدند، داماد و عروس به را عمرشان اگر كه كسانى همه خالصه و برادر و مادر

رسد! مى دام:اد يا عروس به آنها ثروت از قسمتى يا همه پيوستند ايزدى رحمت به صد و شود، مى موازنه و بررسى دقت به ها ثروت اين همه تجارتى هاى ازدواج در

:ه و پدر اموال كمين در كدام هر داماد، و »معامله« عروس اين انجام از پس كه البت ثروت ام:اكنند. مى روزشمارى عمال آنها مرگ براى و نشسته ديگرى برادر و مادر

طرفين نزديك و دور بستگان و كسان مختلف مقامات و اجتماعى هاى زمينه نامرئى، در ترقى نردبان از رفتن باال براى نيرومند پارتى يك عنوان به آنها وجود از كه است

پاس صورت به گاهى كه نامرئى هاى ثروت اين ارزش شود! مى استفاده اجتماع% آيد مى در فاميل يك بستگان و كسان به شغلها و ها پست دادن از مراتب به احيانا

از پس جا اين در داماد و عروس كه تفاوت اين با و است، بيشتر مرئى هاى ثروت از را آنها خداوند تا كنند مى يكديگر هاى فاميل جان به دعا روز و شب معامله انجام و توصيه از بتوانند لزوم موقع در و باشند سالمت به و دارد محفوظ حوادث گزند

روند. باال پله آخرين تا را ترقى نردبان و گردند برخوردار آنها حمايت

پايه طرفين، انسانى صفات ازدواج نوع اين در كه باشد نداشته تذكر به احتياج شايد و دارايى محور بر ها بحث تمام بلكه نيست مطرح اينها مانند و معلومات،

% طرفين نامرئى و مرئى هاى سرمايه هاى ازدواج در زند. مى زن( دور )مخصوصا پول با كاال همچون و كند مى سقوط عادى متاع يك ح:د سر تا زن شخصيت تجارتى فراوان بسيار تأسف، نهايت با ما، امروز اجتماع در ازدواج نوع شود. اين مى معامله و پر و وفادار مندان عالقه از جوانان از جمعى و مادران و پدران از بسيارى و است،

دو يكى ها ازدواج نوع اين بزرگ عيب هستند. آن قرص پا همان ها ازدواج اين بقاى عامل ناراحتى، و بدبختى، و است، عيب پا تا سر نيست، تا

يا ديد، نياز بى ديگرى از را خود زن يا مرد اگر و بوده آن حدوث علت كه است چيزى% گرفت، صورت نظر مورد اموال تصاحب بسيار و خورد، مى هم به آنها وضع فورا

و بمكند را آن كه اى ميوه همچون را خود همسر مردان، گونه اين كه شده ديده كه مقد:س عشق و عالقه كنند. مى جدا خود از اندازند، دور به را آن تفاله

به طرفين و ندارد مفهومى آنها ميان در هرگز است زناشويى پيوند بقاى ضامن آپارتمان يك يا و قيمت گران اتومبيل يك به كه كنند مى نگاه صورت همان به يكديگر زياد العاده فوق روند مى بخت خانه به صورت اين به كه زنانى توقعات لوكس! اموال و جهيزيه و بستگان و كسان امكانات و مكنت و ثروت مقدار به است،

است. زناشويى پيوند بقاى بزرگ دشمن دارى دامنه توقع چنين اين و ديگرشان. يا و دختران توج:ه جلب براى جوانان از بسيارى كه شده سبب ازدواج نوع اين شيوع

و لوكس هاى اتومبيل و الوف، و االف صاحب تزوير و دروغ به را خود آنها، خانوادهفى آپارتمان و خانه آسمان هفت در كه شود ثابت ازدواج اتمام از پس و كنند و... معر: »ديگركشى« »خودكشى« و كشمكش و دعوا آغاز وقت آن و ندارند هم ستاره يك

:ت مسأله اين به ما، مذهبى دستورات در است. مردم و است شده داده خاص:ى اهمياند. شده منع نابسامان هاى ازدواج نوع اين از شد:ت به مسلمان

طرف ثروت و مال خاطر به كه را كسانى ما بزرگ پيشوايان ازدواج شومى نشانه را سنگين هاى مهريه همچنين اند، كرده مالمت كنند مى ازدواج% و اند گرفته ماديشان ثروت كه افرادى به سبك مهرهاى با را خود فرزندان مخصوصا

باشد. همگان براى سرمشقى تا دادند مى بودند غنى معنوى ثروت از ولى كم زنى با كه »كسى فرمايد: وسلم( مى وآله عليه الله اسالم)صلى گرامى پيغمبر

زنى با كه كسى و رسد نمى خود منظور به كند ازدواج اش زيبايى خاطر »تنها« به از را لطفش )و گذارد وامى خود حال به را او خدا كند ازدواج ثروتش خاطر به تنها(1نماييد«.) ازدواج پاك و ايمان با زنان با كند( بكوشيد مى قطع او

.6 صفحه ،3 جلد الشيعه، . وسائل1

13هوسى هاى ازدواج

است. ازدواج هاى پايه ترين خطرناك حال عين در و مهمترين، از »هوس« يكى ازدواج فطرى انگيزه كه جنسى مشروع هاى لذت با نبايد »هوس« را

»لذت ازدواج در جوانان باتفاق قريب اكثريت كه نيست شك كرد اشتباه است آنها در نيرومندى غريزه چنان كه آفرينش و فطرت حكم به و جويند جنسى« مى

»هوس« يك است. اين از باالتر چيزى هوس اما دارند. هم را حقى چنان آفريده، و رويه بى نوسانات با كه است عاقالنه غير و غلط محاسبات و خام خياالت سلسله

هاى ارزش هوس گاه تكيه است. آميخته حيوانى و آميز شيطنت هاى كامجويى% و ناپايدار و زودگذر هوس اساس بر كه هايى ازدواج است. احمقانه يا كودكانه احيانا

% شود مى چيده است چيزهايى گاهى آن بقاى ضامن زيرا انجامد، مى جدايى به غالبا هاى نشانه هوسى هاى ازدواج آسمان! برق يك يا آب، روى حباب يك ناپايدارى به

دارد: فراوانى گاهى ها ازدواج اين الگوى هوسى. هاى ازدواج اين از است پر هوسى مجالت

باشد. مى ها هنرپيشه و ها خواننده هاى طالق و ها ازدواج گاهى و سينما، هاى فيلم و خود، كار و كسب به دادن سامان و سر كارها«! براى »كاسب اين كه اين از غافل ها زبان در آنها اسم كه دهند انجام اى تازه كار روز، چند هر بايد نانشان، نشدن آجر

و عكس تا بگيرند، طالق ديگر روز و ازدواج روز يك مجبورند جهت همين به و بيفتد،:صال آن و جدايى، اين تفصيالت تازه موج و گردد بازارى جرايد صفحات بخش زينت ات

و ها صحنه كه دانيم مى نيز را اين بيفتد. كارشان و كسب به جديدى رونق و كرده گريم هاى چهره و ساختگى، هاى صحنه مشت يك جز سينمايى هاى چهره ام:ا دارد. وجود ديگرى هاى چهره ها چهره سوى آن در و نيست، چيزى

اين روى را خود زندگى شالوده و گرفته، جدى را اينها همه مطالعه بى هوسبازان ناراحت و خود ناراحتى گونه هزار آن دنبال به و نهند ها« مى »حباب ها« و »سراب

اين كف:اره به ديگران كردن در دربه و خود درى دربه گونه هزار ديگران، كردن اين از ديگرى نمونه سازند. مى فراهم زودگذر هاى هوس

ابراز مثال و دريا، كنار در ادا و ژست فالن خاطر به كه است آن هوسى هاى ازدواجگيرد. مى صورت آن مانند و ورزشى مسابقه فالن مشاهده هنگام در بموقع احساس

* * *

فوتبال! با ازدواج 

% از زنى خورد: مى چشم به جرايد در آورى تأسف حال عين در و جالب خبر اخيرا و است فوتبال مسابقات شيفته شوهرم كه كرده شكايت دادگاه به همسرش دست

نخستين شود تشكيل كجا هر در مسابقه هر مىورزد، مهر آن به عشق سرحد: تا% اوست، آن، قرص پروپا مشترى فوتبال مسابقه كه نشود او نصيب توفيق اين فرضا

به يا و بنشيند تلويزيون پاى هست قيمتى هر به بايد ببيند مسابقه تشكيل محل در را% كند. گوش راديو گوينده صداى شيشه روى مسابقات تماشاى هنگام به مخصوصا

ميل او كند مى فراموش را خود فرزند و زن و خواب و شام حتى چيز همه تلويزيون توپ به پا خودش كه اين با ديگر. چيز نه و باشد، ميان در فوتبال از سخن تمام دارد دهد مى دست از فوتبال بندى شرط روى را خود هاى پول از زيادى قسمت زند نمى

»فوتبال« ازدواج خود با فوتبال عاشق اين كاش اى شود! مى مقروض هم گاهى اين ولى شوم. مى خفه دارم و ام شده خسته زندگى اين از من من. با نه كرد مى

خاطر به را او همسرش اصال كه داند نمى دارد بچه يك همسرش از اكنون كه خانم مسابقه يك تماشاى به كند مى اعتراف خودش كه اين چه است! گرفته فوتبال كردم مى احساسات ابراز تيم يك بازيكنان براى كه هنگامى به و بودم، رفته فوتبال

و شدم، آشنا او با جا همان از و داشت احساسات ابراز ها همان براى هم جوان اين ابراز همين آنها روحى مشترك قدر گويا شد، ريخته ترتيب اين به ما ازدواج پايه

دانيد مى است! بوده بازيكنان دسته فالن به احساسات گفت؟ چه شكايت اين برابر در او شوهر

راهت خواهى نمى كن، تحمل و بمان خواهى مى بينى مى كه طورم اين گفت: منبرو! و بگير را

كاغذى! هاى ازدواج 

و مجالت صفحات از كه است هايى ازدواج هوسى هاى ازدواج هاى نمونه از ديگر هاى آگهى مخصوص صفحه در مجله در آقا فالن مثال شود. مى شروع هوسى جرايد

كمر... سانتى دور ساله! قد... سانتيمتر،29 هستم اى »دوشيزه خواند: مى ازدواج ماه، در درآمد... تومان متر، ها... سانتى ران دور متر، سينه... سانتى متر... دور

ازدواج نيك! خواهان پيك و تفريح و گردش و دانس و رقص و موسيقى به مند عالقه كمرش... سانتى دور و متر قامتش... سانتى طول كه گون گندم و سبزه مردى با

باشد، حرف خوش و رو خوش و برخورد خوش و آهنگ خوش و تيپ خوش و مترآيد!...« خوش آيد چه هر نيست، مطرح درآمد

شرايط واجد را خود هم چون و كند مى جلب خود به را او توجه آبدار آگهى اين تماس او - با داللى حق حفظ - با مجله همان دفتر طريق از را، طرف هم و بيند مى ولى گيرد. مى صورت مجله همان وساطت با ميمون ازدواج اين طرح و گيرد مى

كه روند مى فرو فكر در آمدند خود به كمى ريخت! و فرو آسياب از آبها كه همين و قامت و عرض و طول با تنها كه كنند خريدارى الوار و تيرآهن خواستند مى مگر بقاى و وفادارى اصلى ضامن كه انسانى صفات و كردند قناعت لباس و رقص و كمر

عقد متن در صفات اين از يك هيچ چون ولى نمودند. فراموش را همه است ازدواج صحت به اى لطمه آنها فقدان و بوده عقد خارج شرايط جزء نه و نشده شرط و كم و ها ران و كمر دور و قامت طول دقيق گيرى اندازه با ناچار زند نمى ازدواج

كنند مى پيدا جدايى براى مناسبى سانتيمتر! - دستاويز يك اندازه به - ولو بودن زياد

بار زير در ها مد:ت تا و ريزند مى دور كرده، پاره هم از را كاغذى ازدواج اين سند وبود. خواهند آن هاى بدهكارى و ها گرفتارى و عواقب

* * *

% »تجارت« و »هوس« و از است مخلوطى ها ازدواج از بعضى و عيوب جامع طبعا سر كه بهتر چه و است، سياسى هاى ازدواج باالتر آن از و است، دو هر هاى بدبختى

بگذريم. و بگذاريم سربسته و نياوريم درد به را خود درد بى روى چيز هر از بيش ما بزرگ پيشوايان

به توجه دليل همين به اند، كرده تكيه همسر دو اخالقى و فكرى و روحى مزاياى:ت فداكارى، روح اصالت، خانوادگى، تربيت ايمان نجابت، و پاكدامنى صميميت و محب

وآله عليه الله گرامى)صلى پيامبر اند. روزى شمرده تر الزم چيز هر از را تقوا و و متعفن نقاط در كه رنگى و آب خوش گياهان فرمود: »از خود ياران به وسلم( ما

كردند: منظور عرض ياران بپرهيزيد«! رويد مى آلوده فرمود: منظورم چيست؟ گياهان چنين از شما پرورش آلوده هاى خانواده و ناپاك هاى محيط در كه است رنگى و آب خوش زنانهستند(. اخالقى امتيازات فاقد )و اند يافته

دو� بخش

جنسى انحرافات

 

1جنسى انحرافات و جوانان

 

است! بلند سو هر از كه دردآلودى فريادهاى

% »بحران« غرائز دوران جوانى دانيم مى جنسى« است. »غريزه مخصوصا

پاي99ه ب99ر را ض99ربت ت99رين كنن99ده خرد نگردد رهبرى صحيحى صورت به اگر غريزه اين خواه9د دگرگ9ون كلى ب9ه را آنه9ا سرنوش9ت و زد، خواهد جوانان سعادت و خوشبختى

ساخت.

:ق نيروهاى »نبوغ« و شد، خواهند نابود شده پرپر ناشكفته هاى غنچه همچون آنها، خال ي9ا خودش9ان ب9راى ف9راوانى افتخ9ارات سرچش9مه اس9ت ممكن ك9ه »ابتك9ار« آن9ان و

% گردد اجتماع :ما رفت. خواهد هدر به مسل

از بيدارى از پس كه كسانى تعداد و نيستند كم جوانان ميان در راه اين قربانيان تعداد ن99يز كنن99د مى احساس خود روح بر را ندامت و تأسف ترين دردناك خود، گران خواب

فراوانند.

تا صحيح رهبرى عدم اين شوم آثار با كه كسانى بسيارند و

باشند! مى گريبان به دست خويش عمر پايان

* * *

رس99يده م99ا دس99ت ب99ه راه اين قرباني99ان از اى ع99د:ه از كن99ون تا كه فراوانى هاى نامه  اين جري99ان در را م99ا و ب99ردارد، وحش99تناك راز اين از اى گوش99ه از پ99رده توان99د مى

بگذارد. خطر پر و حساس موضوع

نويس99ندگان و اس99ت، آور بهت و دردن99اك وق99ايع ناگفتنى، اسرار ها« شامل »نامه ايناند. خواسته چاره راه و كرده استمداد همه، آنها

:ت و توس99عه از اندازه اين تا هم ما كه است اين حقيقت نب99وديم، آگ99اه خط99ر اين اهمي م99ا از ك99ه ج99ا آن ت99ا ن99داريم اين ج99ز اى چاره رسيده ما دست به كه اطالعاتى با ولى

نقاط به آنها نمودن آگاه و جوانان ساختن بيدار راه در داريم قدرت در و است ساخته و م99ا ب99ه كه خواهيم مى بزرگ خداى از و نكنيم فروگذار كوششى هيچ از خطر اصلى

فرمايد. كمك راه اين در آنها

%« نم99ود درج را آن ت99وان مى كه را ها نامه اين از اى گوشه بدهيد اجازه نخست »عين99ابگذاريم: شما اختيار در

او:ل * نامه

در را خ99ود مش99كالت ك99ه: جوان99ان اي99د شده يادآور خود هاى نوشته در شما »... چونورزيدم: مبادرت نامه اين فرستادن به كنند تشريح مختلف موضوعات

ام9ور ب9ه راج9ع كن9د هالك م9را اس9ت نزدي9ك و ب9رم مى رنج آن از من كه ... مشكلىكنم. مى تشريح برايتان ذيال كه است تمايالتى و جنسى

نداشتن اثر بر گذاشتم بلوغ دايره به پا كه روزى از محصل، و ساله23 هستم جوانى جنس99ى« مبتال انح99راف ن99وع »ي99ك ب99ه اطالعى بى و م99راقبت ع99دم و ص99حيح ت99ربيت

ام! داده ادامه را آن سال »بدبختانه« هفت و ام شده

اى نتيج99ه ام كوش99يده آن ت99رك در چ99ه هر و هستم مبتال خانمانسوز بالى اين به اكنون در ام نموده مطالعه فارسى هاى كتاب در كه اين بر عالوه را آن ضررهاى ام، نگرفته

نيز خود بدن

الغرى بدن، لرزش خونى، كم اعصاب، ضعف شده، ضعيف كنم: چشمم مى مشاهدهاست! كرده بيچاره مرا پژمردگى و

كن99د دوب99اره گ99ذارم ت99ا وق99تى كمى دس99تم ق99درت پي99دا مى گيرم قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را ب99ر زمين مى وقتى قلم به دست مى

نويسم! مى

كنند. ايمان ضعيفى در من وجود دارد، و با وجدانم دست به دست هم داده مرا سرزنش مى

كنم كه چشمانم س;;رخ توانم گريه مى نشينم و تا مى اى مى ناچار در گوشهشود، خالصه بيچاره و بدبختم و دادرس و فريادرسى ندارم!!... مى

نمايم؟ كنم آن را ترك نمى شايد مايل باشيد بدانيد چرا با اين كه ضررهاى آن را مشاهده مى

%( از نظر در جواب خواهم گفت امروز ترك اين كار )تقريبا

آيم كارم گريه است!... شود بعد كه به خود مى من محال است. هنگام تحريك شدن، اراده از من سلب مى

گيرم. كنم كمتر نتيجه مى شوم... ام:ا هر چه التماس مى متوس:ل مى)عليهم السالم(كنم و به درگاه امامان گاهى به خدا التماس مى

:ى ب99ه نزدي99ك گاهى با خود فكر مى ه ندارن99د؟!... م99ا درمان99دگانى، ك99ه حت ت99رين كنم مگر خدا و ائمه اطهار به افراد ناپاكى چ99ون من توج99:

توانيم درد دل خود را بگوييم دامن چه كسى را بايد بگيريم؟ خويشان نمى

فى نماييد اگر دستور طبى در نظر داريد ب99ه من اط:الع كاسه صبرم لبريز، و جانم به لب رسيده، به من رحم كنيد و راه نجاتى به من معر:

دانيد( احتياج به قدردانى امثال من نداريد اجتماع بايد از شما ق99دردانى كن99د و پ99اداش ش99ما ب99ا خ99داى ب99زرگ دهيد. و مسل:م بدانيد )و مى

است.

* * *

* نامه ديگر 

ستايم... چه براى من واضح است كه اي99ده ش99ما ب99ر خالف ايد مى »... شما را به خاطر جهاد مقد:سى كه براى هدايت جوانان آغاز كرده

عد:ه زيادى از نويسندگان مطبوعات )اگر بشود به آنها نويسنده گفت( خوشبختى جوانان است.

ك99ه در تم99ام دوران ابت99دايى ساله و محصل سال چه;;ارم دبيرس;;تان 17جوانى هستم بارى

يك دامدانيد به محض رسيدن به دوران پرآشوب بلوغ به  ام، ولى به عللى كه خودتان خيلى خوب مى بودهشاگرد ممتاز افتادم.

:ه اين منحصر به من نيست عد:ه اند. اى از همساالن من نيز به اين دام افتاده البت

در كالس او:ل دبيرستان مبتال به »يك نوع انح9راف« ش9دم در ع9رض اين چه99ار س9ال مق9دار ف9راوانى از ق9واى فك99رى خ9ود را از دس9ت

ها بار توبه كردم. ولى روز به روز ضعف نفس من زيادتر شده. ام. ده داده

هاى عمده  قسمتكنم  اكنون به طورى كه خودم حس مى

ام را ن;;يز بدن من يعنى قلب و اعصابم دچار خلل شده، و ب;;دتر از هم;;ه اراده كنم، خيلى كم ام، دائم;اU احس;اس حق;ارت مى به مقدار زيادى از دس;ت داده

هاى خانوادگى نيز توانم بكنم و حت�ى به ميهمانى زنم، ورزش نمى حرف مىروم!... نمى

ام كه ترك اين »عم99ل خطرن99اك« ب99رايم ك99ارى مش99كل ش99ده دانم كه آينده خوبى نخواهم داشت... اين قدر بى اراده شده به خوبى مى

است...

علت چيست؟

شود. هاى زنان برهنه در دست همساالنم زياد ديده مى علت اين است كه عكس

ترين قيمت در دسترس ما قرار دارد. هاى مزخرف با نازل هاى منحرف كننده و سكسى تنها سرگرمى ماست و كتاب فيلم

توانم از اين درد »كشنده« خالص شوم؟!...«. مرا راهنمايى كنيد. به من بگوييد چطور مى

* * *

* نامه سو�م 

هاى ما آگاهى داريد؟... »... آيا از وضع جوانان و درد دل

زنند و گرفتار انحرافاتى هستند؟... اى از جوانان دست به جنايت بزرگى مى دانيد عد:ه آيا مى

حس و چشمانى  سال بود، بدنى بى25گذشتم ناگهان چشمم به جوانى افتاد كه سن او در حدود  چندى پيش در خيابان ثرياى »يزد« مى

گذشت. نابينا داشت در حالى كه دست او در دست براد كوچكش بود، از خيابان مى

من از چرخ پياده شدم و از برادرش كه با هم آشنا بوديم پرسيديم اين كيست؟ گفت اين برادرم است، مات و مبهوت انگش99ت ب9ر ده9ان

گذاشتم...

سالگى هيچ عيبى نداشت، ولى بر اثر اعتياد به »يك ن99وع انح99راف جنس99ى« چن99د س99ال20گفتم چرا برادرت به اين روز افتاده؟ گفت تا

است كه چشمش نابينا شده...

هاى اين جنايت و راه عالج آن را براى ما »جوانان«  كنم هر چه زودتر زيان بردار نيست... تقاضا مى بدبختانه باز دست

تشريح كنيد، چه كنيم كه ما هم آلوده اين كارها نشويم؟...«.

* * *

% به عين عبارت )با حذف نام نويسندگان و عب99اراتى هايى كه از شهرستان اين بود قسمتى از نامه هاى مختلف به دست ما رسيده و غالبا

كه قابل درج نبود( در باال آورديم.

ه انك99ار نمى»تابلوى زنده و گويايى« ها و مانند آنها  اين نامه ت9وان ك9رد ك9ه از وضع جوانان ما و آين99ده آنهاس9ت، البت99:

افراد پاك و غير آلوده به هيچ نوع انحراف اخالقى، در ميان جوانان فراوانند ولى تعداد قربانيان هم بسيار زياد است.

ها باش9يم، هم اين اف9راد پ9اك در مع9رض خط9ر آل9ودگى ق9رار خواهن9د گ9رفت، و هم اگر دست روى دست گذارده و تماشاگر اين صحنه

اند به كلى از دست خواهند رفت و يا همچون قربانيان ديگر، افرادى ناتوان، قابل ترحم، شكس99ت خ99ورده، بين99وا و افرادى كه آلوده شده

% جنايتكار خواهند شد. احيانا

ترين افراد )اگر بخواهند( نجات پيدا كنند، و افراد پاك با  با طرقى كه ارائه خواهيم داد حتى آلودهما اميدواريم ولى

توجه و مراقبت بيشترى به اين مسائل نگريسته و راه پيشگيرى از هر گونه انحراف جنسى را دريابند.

ع لرزد، و نيش قلم قلب ما از شنيدن ناله اين قربانيان به شدت مى كند روح هر انسانى را آميزى استمداد مى هاى آنها كه به طرز تضر:

سازد. دار مى خراشد و جريحه مى

ه99اى اى از مطبوع99ات ب99ازارى و فيلم ه99اى ف99راوانى ك99ه ب99ه وس99يله پ99اره بدبختانه »مسأله جنسى جوانان« در زمانى كه بر اثر بدآموزى

انگيز، و اعمال سوداگران ديگرى از اين قماش، وارد مرحله بسيار خطرن99اكى ش99ده اس99ت، و س99وء هاى شهوت سكسى، و پخش عكس

گيرى براى نجات جوانان نشود آينده شوم و مرگبارى در پيش خواهد استفاده از آزادى نيز مزيد بر اين علت گشته است، و اگر جهاد پى

بود.

ت99وان اس99م آنه99ا را قرب99انى ه99اى آن در ب99اال ذك99ر ش99د )گرچ99ه هن99وز نمى كنيم مشاهده وضع قربانيان اين راه، كه نمونه گرچه تصو:ر مى

ايد، به تنهايى معل:م گويايى است كه  هاى ديگر كه كم و بيش خود شما خوانندگان عزيز ديده گذاشت( و نمونه

تواند به همه بياموزد. بسيار چيزها مى

:ت موضوع ايجاب مى ه99ايى ك99ه از اين رهگ99ذر در مس99ير زن99دگى كند كه آنچه گفتنى است در اين زمينه گفت99ه ش99ود و از پرتگ99اه ام:ا اهمي

راه نجات »در دام افتادگان« نيز تشريح گردد.جوانان قرار دارد همگان آگاه شوند، و

دهيم كه اگر دل خود را در اختيار كنيم، و به شما اطمينان مى ها دعوت مى ما همه شما و دوستان را به مطالعه دقيق اين سلسله بحث

گذاريم، مو به مو اجرا كنيد از هر گونه خطرى رهايى خواهيد يافت. ما بگذاريد و آنچه ما در اختيار شما مى

2جنسى انحرافات مرگبار عواقب

رو هس;;تند، و راه روب;;ه   يكى از مهم;;ترين مس;;ائلى ك;;ه جوان;;ان ب;;ا آن     ها! پيشگيرى افراد غير آلوده، و درمان آلوده

توان99د جوان99ان را ب99ه اى از آنها مى ديديم كه چگونه انحرافات جنسى و اعتياد به پارهچند نمونه زنده در بحث گذشته با ذكر  

پيش ببرد.»جنون« و »مرگ« صورت موجودى زبون، ناتوان، مأيوس عقب مانده، و بيمار درآورد، و تا سرحد:

ه99دف س99عى ان99د، بس99يارى از نويس99ندگان بى ن99ام نه99اده»عصر مسائل سكسى« بدبختانه در عصر ما كه بعضى آن را

:ت جلوه دهند، و گاهى براى آن راخوشايند بعضى از منحرف;;ان دارند انحرافات جنسى جوانان را كوچك و كم اهمي

فى نمايند!! يك ضرورت زندگى و از لوازم دوران جوانى معر:

داني99د دامن زدن ب99ه اين مس99أله را وس99يله »كاس99بى نامش99روع« خ99ود س99اخته، و ب99راى پي99دا ك99ردن دانيم و مى اى هم ك99ه مى دس99ته

آميز، زمين و زمان را زير پا گذارده، و از هيچ دروغى هم پروا ندارند! هاى تحريك و تهيه عكسهاى داغ جنسى  سوژه

% خبر به اصطالح تكان دهنده مثال در يكى از مجالتى كه به نام »زنان« انتشار مى اى كه به قول نويسنده مجل:ه سراسر اروپ99ا را يابد اخيرا

% زنى در يكى در بهت و حيرت فرو برده بود )و شايد دامنه آن نيز به زودى به كرات ديگر كشيده شود!( درج شده بود و آن اين ك9ه اخ9يرا

كند!!... از جرايد اعالن كرده است كه براى شوهرش معشوقه پيدا مى

:ر تبليغ99اتى ب99راى ب99اال ب99ردن آنهاامثال اين خبر را كه به احتمال قوى ساخته و پرداخته خود يا همكارانشان است به عنوان يك وس99يله م99ؤث

تواند براى اجتماع داشته كنند، حال نشر اين گونه اخبار آن هم با آن آب و تاب، چه اثرى جز ننگ و فساد مى تيراژ مجله خود انتخاب مى

باشد، اصال براى آنها مطرح نيست.

»موجشناس99ان و روانشناس99ان و پزش99كان هم از اين  ب99دبختى منحص99ر ب99ه اينه99ا نيس99ت، ح99تى بعض99ى از ب99ه اص99طالح جامع99هضرر جلوه دهند. بر كنار نمانده و كوشش دارند آن را طبيعى و بىجنسى«!

گ99يرد بندوبارى هستند در طرح اين مسائل كه ب99ه منظ99ور پيش99گيرى ص99ورت مى اى هم كه معتقد به عواقب شوم و دردناك اين بى عد:ه

هايى را هم كه بلد نبودند به منحرفين كند بلكه راه كنند كه نه تنها كمكى به حل مشكل و درمان مبتاليان نمى طورى مسأله را طرح مى

افزايد! آموزد و انحرافى بر انحراف آنان مى مى

كن العاده پيچيده و وحشتناكى درآورده ك99ه ريش99ه مجموع اين عوامل است كه مسأله انحراف جنسى را در ميان جوانان به صورت فوق

هاى دقيق فراوانى دارد. نمودن آن به اين آسانى ممكن نيست و نياز به صرف وقت و بودجه و طرح

* * *

هاى استمنا زيان 

را ك999ه ب999ر وى حساس999ترينهاى جهل و جنايت  اين پردهدر هر حال جوانان بايد با سرپنجه عقل و فكر خودشان،

حقايق مربوط به آنان انداخته شده پاره كنند، و به جاى فرار از درك

حقيقت و پناه بردن به مطالبى كه اثرى جز تخدير و گمراه ساختن افكار آنها ندارد، بنشينند و حقايق حسى و روشنى را ك99ه »حس99اب دو

دو تا چهار تا« را دارد بررسى نمايند و سرانجام اين انحرافات مرگبار را با چشم خود ببينند.

قانى ما نخست در اين جا گواهى بعضى از ها از عمر خود را صرف مطالع99ه در پ99يرامون اين را كه سالپزشكان و محق�

اند نقل نموده، و سپس به تجزيه و تحليل علل روانى و اجتماعى انحرافات جنسى پرداخته، و پس از آن راه مبارزه با گونه مسائل كرده

دهيم. اين اعتيادهاى ننگين را شرح مى

هاى عادت ننگين »استمنا« نوشته، مشاهدات جمعى از پزشكان را به اين شرح نقل يكى از اطباى معروف در كتاب خود كه درباره زيان

كند: مى

س99الگى آن را ادام99ه23سالگى گرفتار اين اعتياد شوم شده ب99ود و ت99ا س99ن  گويد: »جوانى را ديدم كه از پانزده  مى»هوفمان«

داده بود.

او چنان دچار ضعف قواى جسمانى گرديد كه هنگامى كه

گرفت، ح9التى ش9بيه سرس9ام ب9ه او دس9ت داده ب9ود، مانن9د اف9راد خواست كتابى را بخواند چشمهايش سياهى رفته سرش درد مى مى

هاى چشم او بيش از حد معمولى گشاد و باز شده، و در قعر چشمهاى خود درد ش99ديدى احس99اس مست دچار سرگيجه شده بود، حدقه

كرد«. مى

ه99اى مرب99وط ب99ه دس99تگاه تناس99لى از آث99ار كن99د عم99وم ن99اراحتى  ث99ابت مى(HUOTCHINSON)هوچين سون مشاهدات دكتر

گيرد )دقت كنيد(. هاى شبكيه چشم و مشيميه از آن سرچشمه مى »استمنا« و ناراحتى

كند: نويسنده مزبور اضافه مى

گردد، ها زايل مى قوت و شفافيت چشم»نخس99تين نتيج99ه ع99ادت ب99ه اين ك99ار ش99نيع اين اس99ت ك99ه هاى مبتاليان به در نگاهشود،  دهد و پژمرده مى صورت رنگ اصلى خود را از دست مى

ه99اى كب99ودرنگى احاط99ه هاى آنها ب99ا حلق99ه گردد، چشم اين كار هوش و ذكاوت او:لى ديده نشده حالت گرفتگى در سيماى آنها ظاهر مى

شود. بعد از آن سستى و تنبلى در  مى

شود. اعضاى مختلف مشاهده مى

نقصان حافظه، خرابى اشتها، مشكل شدن هضم، تنگى نفس، تغيير اخالق و م;زاج ب;ه ط;ور غ;ير قاب;ل توض;يح، حس;ادت، غم و ك;دورت، ماليخولي;ا، فك;ر

گيرى و تنهايى از نتايج شوم ابتالى به اين انحراف جنسى است. گوشه

گردد خونى( و ضايع شدن قواى جسمى و روحى مى كند اين عمل موجب فقرالدم )كم اين طبيب در جاى ديگر از كتاب خود اضافه مى

ها، كمردرد، سختى تنفس، كم شدن حافظه، الغرى، ضعف و سستى و خالصه عدم اقتدار كلى در ب99دن و باعث دوران سر، صداى گوش

% در چشم و گوش اثر مى مى گذارد«. )دق:ت كنيد(. شود، و بر اثر رابطه نزديكى كه با حواس پنجگانه دارد مخصوصا

% نيروى مقاومت بدن را در برابر بيمارى كند و به طورى كه پزشك مزب99ور تص99ريح ها كم مى عادت به اين انحراف شوم جنسى مخصوصا

نمايد: مى

»اشخاصى كه به اين عادت مذموم مبتال هستند به محض

توانند گريبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند«. هاى وخيم به آسانى نمى گرفتارى به يكى از بيمارى

كند كه: او سپس از قول يكى از نويسندگان نقل مى

دار« ش99د در روز شش99م بيم99ارى ك99ه ك99امال ه99اى تب شناختم كه مبتال به اين عادت شوم بود او گرفت99ار يكى از »بيم99ارى »جوانى را مى

مرگ با تمام وحشت خود بر او ظاهر گشتضعيف شده بود باز نتوانست دست از عمل خود بردارد لذا و او را در كام خود فرو كشيد«!

كند: و نيز نقل مى

نمود رفته رفته ض99عف ش99ديدى در خ99ود احس99اس ك99رد، ب99دن او رو ب99ه »يكى از مبتاليانى كه به يك نوع از اين عادت شوم، مداومت مى

ادامه اين عم;;لداد  هاى او به طور محسوسى ضمور )كم گوشت( شد و كمردرد او را آزار مى الغرى گذاشت ساق پا و ران منتهى به فلج عمومى بدنى او گرديد و پس از شش ماه بسترى شدن ك;;ه ب;;ا

وضع قابل ترحمى با مرگ دست به گريبان بود در آغوش مرگ فرو رفت«!

% ابتالى به اين عادت شوم براى مجروحين و آنهايى كه عمل جراحى در بدنشان شده فوق باشد. العاده خطرناك مى مخصوصا

كوتاه سخن اين كه به گفته همان »پزشكى« و هم از نظر »م;;ذهبى« منف;;ورگردد! است موجب خرابى و نابودى وجود انسان و تزلزل روح مى

* * *

استمنا قابل كنترل نيست 

هاى اين گونه انحراف بيش از آن است كه در اين مختصر شرح داده شود. به هر حال زيان

و ب99ا توس99عهبه هيچ وجه قابل كن;;ترل نيس;;ت ترين خطرات آن اين است كه اين عادت شوم  و يكى از هولناك

شكند. كند و به صورت افراطى عجيبى گسترش يافته هر گونه محدوديت را در هم مى روزافزون خود، اراده را تضعيف مى

درست است كه هر گونه افراط در امور جنسى حتى از طريق مشروع )از طريق ازدواج( نيز ممكن است خطرات

اشباع از ط;;رقاين غريزه و اشباع طبيعى هاى اصولى كه ميان  فراوانى در بر داشته باشد. ولى گذشته از تفاوت% تشريح خواهد شد( فراهم شدن شرايط اشباع مشروع و طبيعى آن در هم99ه ح99ال ممكن نيس99تغير طبيعى وجود دارد )و بعدا

در حالى كه اين عادت شوم نياز به فراهم شدن شرايط خاصى ندارد و لذا به صورت خطرناكى در زندگى مبتاليان رخن99ه ك99رده و ريش99ه

دواند. مى

:ت ف9وق اى ك9ه اين مس99أله در سرنوش9ت جوان9ان از نظ99ر جس99مى، فك99رى، اخالقى و الع99اده با توجه به حقايق فوق و ب9ا توج9ه ب9ه اهمي

ك99نيم ب99ه از اين ع99ادات ش99وم اعالم مى»پيشگيرى« اجتماعى و مذهبى دارد الزم است همه جوانان به دقت نكاتى را كه براى

كار بندند.

به كارو س99پس »تصميم« نيز بايد بدانند كه براى ترك اين عادت هيچ موقعى دير نيس99ت. قب99ل از ه99ر چ99يز مبتاليان الزم اس99تبستن دقيق دستورهايى كه در صفحات آينده اين كتاب ذكر خواهد شد

و با انجام اين برنامه ترك اين عادات مشكل نخواهد بود.

3مورد در بزرگ اشتباه يك

جنسى انحرافات

كند؟ خواهم خون گريه كنم ام:ا قطره اشكى مژگان مرا مرطوب نمى »مى

خيزد. خواهم فرياد بكشم ام:ا آه هم از سينه بر نمى مى

ا به چه چيز؟ به كدام بدبختى و نافرجامى؟ مگر مغز انديشمندى هم در برابر اين ناماليمات برجا مى مى ماند؟! خواهم بينديشم ام:

بيچاره و تنها، ويالن و سرگردان، هراسان و بيمناك از آنچه هستم و خواهم بود، متنفر از هم9ه كس و هم9ه چ9يز و از اين محي9ط آل99وده و

ننگين!

:ام عمرم را »تنهاى تنها« گذراندم، ناماليمات زندگى و رنگ  ساله هستم، ده سال تمام از حساس21 هاى زننده چهره اجتماع مرا ترين اي

دهد... العاده رنج مى فوق

نفهميدم چه شد چند سال قبل كه هنگام مطالعه كتابى

اراده به يك عادت شوم جنسى آشنا شدم، آن موقع گذشت و كسى به من نگفت كه جوانى چه دوران حس99اس و خطرن99اكى اس99ت؟ بى

زد. سوختند به هيجان درونى من دامن مى هاى برهنه زنان و دخترانى كه در آتش شهوت و هوس مى اندام

گذارم آن ق99در ن99اراحتم ك99ه بلى من عادت كردم و اكنون مريض جسمى هستم و روحم نيز بيمار شده است، دارم به ورطه جنون پا مى

گنجد... در انديشه نمى

دانم بسيارى از مىرس99د  ها از من نيس99ت ك99ه ب99ه گ99وش ش99ما مى ها و استغاثه مرا از طول دادن نامه ببخشيد اين نالهاند. جوانان مثل من بيچاره

ه99ا ام. ام:ا اجازه مردن هم ب99ه م99ا بيچ99اره  سالگى بود ه دو مرتبه به خودكشى دست زده17 يا 16ناگفته نماند در اوان جوانى در سنين

گ9ردد! اكن9ون در اراده از من قط9رات... دف9ع مى ام و مد:ت كوتاهى است كه با كم9ال مع9ذرت بى دهند! اكنون خيلى ضعيف شده نمى

روم، شايد هم يك سويش نابودى باشد!... ميان طوفان مرگبارى به اين سو و آن سو مى

:ى اگر در مجله نس99ل استدعا دارم مرا نجات دهيد، خواهش مى كنم جوابم را خيلى سريع لطف كنيد اگر ممكن شود به وسيله پست، حت

جوان خواستيد جواب بدهيد. هر چه زودتر، پيشرفت شما سروران پاكدل و گردانندگان آن نشريه محبوب را ك99ه ب99راى ارش99اد امث99ال من

كوشيد از خداى يكتا خواهانم. آلوده و پيشگيرى ديگران مى

»س - ب« از مشهد

* * *

جاست مسأله مهم اين 

شود، ورق زديم انگيز ديگرى را كه مربوط به جوان گرفتارى است كه از ذكر نام صريح او خوددارى مى به اين ترتيب نامه دردآلود و غم

هاى اندوهبار اين اجتماع آلوده را از نظر گذرانديم. و صحنه ديگرى از صحنه

و چگونگى مبارزه ب;;ا MASTURDATIONاكنون اجازه دهيد رشته سخن را درباره عادت شوم و خطرناك »استمنا« ي99ا آن

دنبال كنيم، شايد بتوانيم اين سيالب خطرناك را تا حدودى مهار كنيم.را

ه99ا در اين ب99اره مطالع99ه اى از پزشكان، در برابر متخصصانى كه س99ال يكى از اشتباهات بزرگ در اين مسأله حساس اين است كه عده

هاى گذشته از نظر خوانن9دگان گ9رامى گذش9ت( اند )و نمونه آن در بحث هاى خود نوشته نموده و آثار شوم اين عادت زشت را در كتاب

كنند كه: چنين اظهار نظر مى

ايم بلكه ترسانيدن افراد از آثار شوم و مرگبار اين عمل ممكن است آث99ار ن99امطلوبى در روح »ما در پزشكى زيانى براى اين عمل نديده

آنها بگذارد!«.

گويند: اين عمل با آميزش جنسى چندان تفاوت ندارد. گاهى مى

اى از جوانان در دام اين عادت شوم شده است. متأسفانه همين اظهار نظرهاى بدون مطالعه در تمام جوانب مسأله، سبب سقوط عد:ه

دهند: پاسخ اين سخن را پزشكان مط:لع و وارد چنين مى

ب;;ه ش;;هادت »مش;;اهدات ف;;راوان« واين آقاي99ان از ي99ك نكت99ه اساس99ى در اين مس99أله غفلت دارن99د ك99ه: »اعتراف ص;;ريح بس;;يارى از مبتالي;;ان« اين عم;;ل، اعتي;;ادآور اس;;ت، اعتي;;ادى

كش;;اند و ب;;ه اين آس;;انى ش;;ديد و مرگب;;ار ك;;ه اف;;راد را ب;;ه دنب;;ال خ;;ود مىبردار نيست. دست

ه داش99ت در پيش اس99ت،خطر اعتياد ممكن است يك مرتبه استعمال فالن ماد:ه مخد:ر ضرر زيادى نداشته باشد، ولى بايد توج99:

اعتيادى كه همه چيز انسان ممكن است در آن دفن شود.

% يادآور هايى كه در اين زمينه نوشته همان طور كه گفتيم متخص:صان اين فن در كتاب اند موضوع اعتيادآور بودن اين عمل شوم را صريحا

اند. )دق:ت كنيد( شده و جوانان را از آن برحذر داشته

كه بايد به اين موضوع اضافه كرد اين است كه وسايل آلوده شدن به اين عمل بسيار ساده است، يع99نى در حقيقتنكته ديگرى

خواهد و در هر گونه شرايطى و در همه حال امكان آن هست و كنترلى هم در آن نيست و بدبختانه  وسايلى نمى

% ميان سال آي99د خيلى زود ممكن اس99ت ب99ه ص99ورت  به سراغ جوانان مى20 تا 16هاى  چون در دوران »طغيان غريزه جنسى« مخصوصا

دار درآيد، در حالى كه آميزش جنسى هرگز چنين ساده نيس99ت و زن و م99ردى ك99ه همس99ر يكديگرن99د در ش99رايط خاص99ى يك عادت ريشه

كنند. چنين امكانى را پيدا مى

ه به مسأله »اعتياد« هاى آن را دست كم گرفته كسانى كه زيان اند حتماU توج�اند. به آن، و ساير اوضاع و احوال خاص اين مسأله ننموده

توان اين حقيقت حسى را انكار كرد كه بسيارى از جوانان آلوده تا س99رحد: م99رگ و جن99ون و ن99اتوانى مطل99ق و فلج و از وگرنه چگونه مى

توان منكر شد؟! روند مگر مشاهدات حسى را مى دست دادن همه چيز خود پيش مى

% در ميان اين دسته بسيارند كسانى كه مى گويند هرگز به زيان اين عادت شوم هم آش9نا نب9وديم و از ض9ررهاى آن آگ9اهى نداش9تيم اتفاقا

جا منتفى است. بنابراين، مسأله تلقين هم در اين

* * *

ها و دستورهاى پيشگيرى راه

كنيم، براى پيش99گيرى از ب99روز اين ع99ادت و اگ99ر اكنون كه اين حقايق روشن شد توجه عميق همه جوانان عزيز را به نكات زير جلب مى

اند براى درمان آن: خداى نكرده آلوده شده

گام نخست 

ه كنند 1 اين اس99ت ك99ه اين ع99ادت ش99وم جنس99ى ب99ا- نخستين مطلبى كه مبتاليان بايد به آن توج�

ان99د اگ99ر از طري99ق تمام آثار مرگبارى كه دارد قابل معالجه و درمان است، و به گ99واهى پزش99كان و بس99يارى از اف99رادى ك99ه آل99وده ب99وده

صحيحى وارد شوند مانند هر عادت و اعتياد غلط ديگر به طور حتم برطرف خواهد گرديد.

% كوتاهى پس از قطع آن برطرف خواه99د گردي99د، زي99را ه اين كه بيشتر آثار شومى كه به واسطه آن به وجود آمده در مدت نسبتا قابل توج:

گوييم همه آن را،  گذشته را جبران نمايد )نمىضايعات تواند بيشتر  نشاط و نيروى جوانى مى

كن99د آث99ار س99وء اين عم99ل ن99يز پس از هاى تن كودكان و جوانان خيلى زود التي99ام پي99دا مى گوييم، بيشتر آن را( و همان طور كه زخم مى

% كمى برچيده خواهد شد. بيدارى )در صورتى كه به موقع متوج:ه شوند( در مد:ت نسبتا

همين يأس و ترديدآن دس99ته از جوان99ان مبتال ك99ه از بهب99ودى خ99ود م99أيوس و ي99ا در ترديدن99د س99خت در اش99تباه هس99تند، و ترين سد راه آنهاست )دقت كنيد(. بزرگ

ترك اين عادت شوم وامكان سريع ترين موضوعى كه آنها بايد به آن توجه و ايمان داشته باشند همان  بنابراين نخستين و الزم

ننگين و رهايى يافتن از بسيارى عواقب آن است.

رويم باي99د خ99ود به سوى درمان اين مبتاليان پيش مىايمان و اميدوارى كامل اكنون كه گام نخستين برداشته شد و با

را براى به كار بستن نخستين دستور آماده كنند.

* * *

مهمتر از آنچه تصو�ر شود 

% معتقدند براى ترك هر نوع اعتياد قبل از هر چيز اراده و تصميم الزم است، 2 تصميمى قاطع و ج;;دى- پزشكان عموماو محكم.

گوييم بيش از آنچه تص9و:ر نمايي9د اين موض9وع ممكن است شما اين موضوع را يك موضوع ساده و معمولى تلقى كنيد ام:ا ما به شما مى

:ر است. مهم و مؤث

هاى گذشته ي99ادآور ش99ديم هاى آن در بحث هاى ادامه اين عمل خطرناك انديشيد و آنچه از زيان براى گرفتن تصميم بايد نخست به زيان

با دقت چندين مرتبه از نظر گذراند. و عواقب شومى كه در انتظار معتادان است در نظر مجسم ساخت، و با توج:ه به شخصيت و قدرت

% در جوانان - بايد تصميم گرفت، تصميمى آهنين و خلل العاده فوق ناپذير. اى كه در هر انسانى نهفته شده - مخصوصا

% مى كنند كه »ما قادر به تصميم گرفتن هم نيستيم و  جا بعضى از جوانان مبتال، به من ايراد مى دانم در اين حتما

ايم«! ايم و باز هم شكسته نيروى تصميم از ما سلب شده، بارها تصميم گرفته

ما به اين ايراد شما كامال توج:ه داريم ام:ا شما هم به پاسخ ما كامال توج:ه و دق:ت كنيد:

پرسم: »آيا هرگز شده در پيش روى پدر و مادر و برادر، دبير و يا شخص محترم ديگرى آش99كارا دس99ت ب99ه اين من از اين گونه افراد مى

كار بياالييد هر قدر هم )مثال( ناراحت باشيد؟...

% خواهيد گفت: نه. حتما

پرسم چرا؟ مى

آور است! گوييد آخر چنين كارى شرم مى

ايم در پيش روى آنها انجام ندهيم! آور است ما تصميم گرفته گوييم: معناى سخن شما اين است چون اين كار شرم مى

اراده و بى اختيار به سوى اين عمل كشانده كنيد بى كند كه شما هرگز آن طور كه خيال مى اين موضوع به خوبى ثابت مى

ترين تفاوتى نداشت! اختيار و فاقد اراده بوديد براى شما حضور اين افراد و عدم آن كوچك شويد، اگر بى نمى

شما بايد بكوشيد اين »اراده نيرومند خود« را كه در چنين مواردى به كار مى اندازيد به همه جا گسترش دهيد، اين سرمايه در وجود ش;;ما هس;;ت پس چ;;را

كنيد؟ از آن استفاده نمى

اين را هم فراموش نكنيد كه خدا در همه جا حاضر و ناظر اعمال شماست و شما در همه جا در حضور او هس99تيد آي99ا شايس99ته اس99ت در

حضور چنين پروردگارى دست به چنين آلودگى بزنيد؟!

خوانيم: روزى يك نفر به خدمتش عرض نم99ود: مى)عليه السالم(جالب توج:ه اين كه در يكى از سخنان پيشوايان بزرگ اسالم امام صادق

اى ندارد! كس مبتال به »يك نوع انحراف جنسى« شده )نوع ديگرى غير از اين عادت( و از خود هيچ گونه اراده بيچاره فالن

گويى؟! آيا حاضر است اين عمل را پيش روى مردم هم انجام دهد؟! حضرت با عصبانيت فرمود: چه مى

عرض كردند: نه.

شود به اراده و اختيار خود اوست... فرمود: پس معلوم مى

ا اين ك99ه بعض99ى مى % اعالم مى ايم و شكس99ته گوين99د: »باره99ا تص99ميم گرفت99ه و ام99: شكستنك99نيم:  ايم« م99ا ب99ه اين اف99راد ص99ريحا نيس99ت، همين تص99ميم شكس99تهتصميم به معناى از بين رفتن همه آثار آن در وجود انسان

سازد )دقت كنيد(. گذارد و زمينه را براى تصميم نهايى بيش از گذشته، آماده مى شده رسوباتى در اعماق دل و روح انسان باقى مى

اجازه بدهيد مثالى براى شما بيان كنم:

كوشد با پاى خود از كوهى باال رود و يا با اتومبيل از يك سر بااليى تند بگذرد، دفعه او:ل و دو:م و گاهى دفعه بسيارى از اوقات انسان مى

گذرد، اين سخن به اين معن99ا نيس99ت ك99ه در دفع99ات او:ل شود و از آن مى تواند، ولى آخرين بار موفق مى كند و نمى گرد مى دهم عقب

هيچ كارى انجام نداده بلكه هر دفعه كه براى عبور از اين راه دشوار اقدام نم99وده و عقب رفت99ه ب99ه ط99ور ناخودآگ99اه ي99ك مق99دار آم99ادگى

آموخته و ذخيره كرده و باالخره در پايان پيروز شده است.

مرتبه تك99رار آن الزم باش99د، و پس از م99د:تى ممكن5گويند براى حفظ يك قطعه شعر يا نثر ممكن است در نخستين بار  دانشمندان مى

% مرتبه تكرار الزم نيست ممكن اس9ت س9ه مرتب9ه هم ك9افى باش9د. يع9نى5است فراموش گردد ام:ا براى حفظ آن در دفعه آينده مسل:ما

ماند. مسائل مربوط به روان انسان همه از اين قبيل است. هاى گذشته همواره در روح انسان باقى مى ها و يادگيرى رسوبات تصميم

ايد هم اكنون آماده يك تصميم قاطع و جد:ى و آهنين براى ترك هر نوع اعتي99اد ايد و شكسته بنابراين اگر ده بار هم تا كنون تصميم گرفته

% ايمان به خدا - را بس99يج كني99د و اين گفت99ار پيش99واى ب99زرگ م99ا على را)علي99ه الس99الم(غلط شويد و تمام نيروهاى معنوى خود - مخصوصا

فرمود: »افراد با ايمان همچون كوه سرسخت و با استقامتند«. جا كه مى فراموش نكنيد آن

اكنون كه تصميم نهايى خود را گرفتيد دستورات ديگر آينده را دقيق;;اU ب;;ه ك;;اربنديد.

4ده گانه دستورهاى

% »استمنا« كه گاهى به تناس99ب ي99ك افس99انه ت99اريخى »اونانيس99م« ن99يزMASTURDATIONگفتيم خطر و زيان انحرافات جنسى مخصوصا

دار و اعتيادى ريشهگ99يرد،  شود. اگر چه غير قابل انكار اس99ت، زي99را ب99ه زودى ش99كل »اعتي99اد« ب99ه خ99ود مى ناميده مى:ى طبق اعتراف صريح بعض9ى از مبتالي9ان،سازد جا كه گاه در يك روز چندين بار دامان مرتكبين خود را آلوده مى تا آنكشنده و حت

گردد. رسد كه تنها با »تصو:ر و فكر«! بدون هيچ گونه عمل ديگر مايع مخصوص از آنها دفع مى گاهى كارشان به جايى مى

ت99رين س99د: راه نج99ات مبتالي99ان خواه99د ش99د و تر يأس و نوميدى از مبارزه با اين اعتياد است، زيرا اين نوميدى بزرگ ولى از آن خطرناك

العاده نامطلوب روحى در آنها ايجاد خودهد كرد. هاى فوق واكنش

:ى عمده آثار آن مىبخواهند مبتاليان بايد اطمينان كامل داشته باشند كه اگر توانند در مبارزه با اين عادت شوم پيروز گردند، و حت

را از وجود خود برچينند، خواه دوران اين مبارزه كوتاه يا طوالنى باشد.

بردار نيست و يا آثار آن همچنان باقى خواهد ماند. آنها هرگز نبايد به خود تلقين كنند كه اين اعتياد تا آخر عمر از آنها دست

گيرى برخيزند. منتها بايد با هوشيارى كامل و تصميم قاطع و به كار بستن »دستورهاى آينده« به مبارزه پى

اند بايد قدر پاكى خود را بدانند، و در حفظ آن نه99ايت م99راقبت را بنماين99د، از ه99ر گون99ه كسانى كه از چنگال اين عادات شوم نجات يافته

و با هيچ قيمتى سرنوشت خود را به دست افراد گمراهوسوسه شيطانى در اين راه بپرهيزند، و معاشران منحرف نسپارند.

% هم اشاره كرديم شرط پيروزى قطعى در مبارزه با هر نوع اعتياد غلط - اعم از اعتيادهاى خطرناك همان طور كه سابقا

تصميم قاطع است.جنسى يا اعتيادهاى ديگر - پس از »اميدوارى و اطمينان به پيروزى« داشتن

:كى به ايمان و شخصيت و شرافت و وجدان. تصميمى آهنين و محكم و مت

تصميمى راسخ و غير قابل عدول.

%، بلكه قاطع :ى اگر به عللى اين تصميم ده بار هم شكسته شد مجددا تر بايد تص99ميم بگيرن99د و ب99ا هم99ان امي99دوارى و ايم99ان تر و راسخ حت

تصميم خود را تجديد كنند.

ها در ناخودآگاه آنها اثر گذارده و هنگامى كه روى هم متراكم شد تأثير خود را خواهد بخشيد. زيرا سرانجام آثار اين تصميم

% و بدون ترديد اگر اين تصميم شكسته نشود خيلى زودتر آثار اين عادات شوم از روح و جسم آنها برچيده خواهد شد. ام:ا مسل:ما

بديهى است اين گونه افراد اگر رابطه و پيوند نزديكى با خداى خود برقرار سازند و با تمام ذرات وجود خود از ساحت

خيلى زودتر نتيجه خواهند گرفت.ايمان مذهبى مقد:س او استمداد جويند، و به لطف او اميدوار و دلگرم باشند در پرتو اين

* * *

% به كار بندند.  اكنون كه اين مراحل پيموده شد بايد امور زير را دقيقا

آسايى دارد. شود كه اثر معجزه ممكن است اين امور در نظر بعضى ساده جلوه كند، ولى هنگام عمل روشن مى

- اجتناب از هر گونه تحريك مصنوعى1 

هاى »فيلمآل99ود  ه99اى ه99وس اگ99ر جوان99ان انتظ99ار داش99ته باش99ند ك99ه ه99ر ش99ب در س99ينما ي99ا در براب99ر تلويزي99ون ن99اظر ص99حنه و تماشاىهاى عشقى«  »رمانبهاى خود را به مطالعه  باشند، و همه روز قسمت مهمى از وقت گرانسكسى«

مجالت فاسد و مبتذل بگذرانند، و در كوچه و خياب99ان ب99ا ول99ع تم99ام ان99دام برهن99ه زن99ان وانگيز«  هاى شهوت »عكس

دختران را ورانداز كنند،

و با اين همه باز هيچ گونه آلودگى پيدا نكنند سخت در اشتباهند.

كه هيچ گونه ضرورتى هم ندارد، مسير فكر هر جوانى را از مسائل اصولى زندگى تغي99ير»تحريكات مصنوعى« اين گونه

كشاند. دهد و به سوى مسائل جنسى، آن هم به صورت حاد و طغيانگر، مى مى

دارد. شب و روز، آنها را در يك حال اضطراب دائمى عصبى كه آثار نامطلوب آن بر تمام وجود آنان سايه خواهد افكند نگه مى

 

% آنهايى كه داراى پاره هاى غلط جنسى هستند - بايد ب9ه ش9دت از اين گون9ه ام9ور بپرهيزن9د، از اى از عادت همه جوانان عزيز - مخصوصا

چرانى عمدى اجتناب ورزند، آرامش فكرى خود را ها و هر گونه چشم ها، و مطالعه آن رمان ديدن اين فيلم

[167]

هاى دائمى تضعيف نكنند. جهت بر هم نزنند، و اعصاب نيرومند خود را با هيجان بى

هاى سالم و مناسبى براى اوقات فراغت خود انتخاب نمايند و به كم99ك دوس99تان خ99ود براى موفقيت در اين قسمت الزم است سرگرمى

هاى صحيحى براى اين اوقات تنظيم كنند. برنامه

ها ممكن است: اين سرگرمى

جمعى هاى فردى و دسته ورزش

روى در هواى آزاد پياده

مطالعه كتب سودمند و مفيد

پرورش گل در منزل و به طور كلى كارهاى كشاورزى،

كارهاى دستى

آورى اشعار جمع

هاى عكس و تمبر و مانند اينها. تهيه كلكسيون

[168]

(1هاى علمى يا اخالقى، باشد.) هاى گوناگون و كنفرانس شركت در انجمن

* * *

 

- تهيه برنامه فشرده و تمام وقت2

روز خود برنامه تنظيم كنند به طورى كه يك ساعت وقت بيكار و بدون برنامه نداشته باشند. جوانان بايد بطور حتم براى تمام شبانه

% درس بخوانند يا كار كنند، بلكه مى نمى گوييم اگر تف9ريح ي9ا ورزش هم دارن9د برنام9ه داش9ته باش9ند، و ي9ك س9اعت خ9الى از گوييم مرتبا

برنامه نباشد.

هاى خالى از هر گونه برنامه داشته باشد. ترين بدبختى براى يك جوان اين است كه وقت جوانان بايد بدانند بزرگ

ه9اى س9الم هاى خطرناك« به وسيله مطبوعات هدف نش9ر داده ش9ده قس9مت قاب9ل ت9وج:هى از س9رگرمى اى كه تحت عنوان »سرگرمى . در نشريه1

تشريح گرديده است.

[169]

ا در عين ح9ال ب9راى ش9ب و روز خ9ود برنام9ه اى تهي9ه كن9د، اعم از مطالع9ه و تف9ريح و ممكن است جوانى بيكار باشد و جوياى ك9ار، ام9:

استراحت و مانند آن.

تنظيم كنند به طورى كه فكر آنه99ا ح99تىكمى بيش از مقدار وقتشان حتى اگر جوانان بتوانند برنامه روزانه خود را

يك لحظه بيكار به معناى واقعى نباشد بهتر است، زيرا اشتغاالت فراوان فكرى، اثر عميقى در انصراف فكر از آن عادات شوم دارد.

كه افراد معت99اد ب9ه س9يگار در روزه9اى تعطيلى چن99د براب9ر روزه9ايى ك9ه مش99غول ك9ار هس99تند س9يگار دودبسيار ديده شده

:ام غير كنند، اين تفاوت فاحش، اثر همان اشتغال فكر و اعصاب و بدن به كارهاى مثبت و انصراف از كارهاى بيهوده يا زيان مى آور در اي

تعطيلى است.

نداشته باش99ندبراى تمام وقت خود اى  خالصه افرادى كه گرفتار اعتيادهاى غلط جنسى هستند اگر برنامه مشغول كننده

توانند اين عادت را از سر خود دور كنند،  به آسانى نمى

[170]

% با تهيه چنين برنامه و تهيه چنين برنامه اى قسمت مهمى از مشكالت ترك اين اعتي99اد اى از مؤثرترين عوامل ترك اعتياد است، و مطمئنا

را پشت سر خود خواهند گذاشت.

ه مخصوص به ورزش3 - توج�

ه99اى ب99دنى و فك99رى هستند، چون ورزش مقدار فراوانى از ان99رژىعالقه  كممعروف است ورزشكاران نسبت به مسائل جنسى

% از مسائل ديگر كم مى آنها را به خود اختصاص مى كند. دهد و طبعا

هاى وسيع و متنوع ورزشى انتخاب كنند. الزم است جوانان برنامهتحريكات زياد جنسى به همين دليل براى جلوگيرى از

% افرادى گوشه گيرى و انزوا و عدم تحرك وضع آنه99ا گير، منزوى كم تحرك و خمود هستند و همين گوشه مبتاليان به اين عادت شوم غالبا

و اگر از اين وضع به كلى در آيند و زن;;دگى خ;;ود را ب;;ا تح;;رك زي;;ادكند،  را تشديد مىبياميزند اثر عميقى در بهبود حال آنها و ترك عادتشان خواهد بخشيد.

[171]

:ر است. هاى متنوع و مناسب در تقويت اعصاب آنها فوق اين گونه افراد معموال اعصاب ضعيف و ناتوانى دارند، و ورزش العاده مؤث

روى در هواى آزاد تخصيص دهند تا هم هاى گوناگون ورزشى و يا پياده اين افراد هر چه وقت اضافى و خالى از برنامه دارند بايد به بازى

هاى جسمى و فكرى آنها متوجه اين قسمت گردد. سالمت از دست رفته خود را باز يابند و هم قسمتى از انرژى

اى خزي;;دن و انزوا و به گوشهجمعى براى آنها مفيد است،  هاى فردى و دسته به همان اندازه كه تحر:ك و ورزش در فكر فرو رفتن براى اين قبيل افراد سم مهلك است كه بايد به هر قيمتى

شده از آن دورى گزينند.

در روز آن قدر ورزش كنيد كه خستهآس99اى آن را ببيني99د،  اين توص99يه را فرام99وش نكني99د و آث99ار معج99زههنگام به محض اين كه در بستر آرميديد در خواب عميقى فرو خواهيد رفت و از شر بسيارى از خياالت و افكار  و شبشويد

[172]

آيد در امان خواهيد بود! مضر و كشنده كه در اين موقع به سراغ جوانان مى

* * *

- بايد عادتى جانشين عادتى گردد4

% بايد به سراغ عادت بدگويند: براى ترك يك  روانشناسان مى رفت و آن را جانشين عادت بد نمود.عادت خوب حتما

كنند، باز حاضر نيستند آن را ترك گوين9د، و ب9ه بينند و حس مى هاى آن را مى مثال كسانى كه عادت به قمار دارند، و با اين كه تمام زيان

به سوى اين عمل كه عق9ل ومانند يك اسير و برده فهمند چه نيرويى آنها را  رسد نمى گفته خودشان وقت قمار كه مى

% باي9د در هم9ان س9اعات، وجدانشان آن را محكوم ساخته مى كشاند؟!، چنين كسانى براى اين كه بر اين عادات غل9ط پ9يروز ش9وند حتم9ا

را )مانند يك مسابقه ورزشى سالم( جانشين بازى قمار كنند تا اين عادت بد به اصطالح از سر آنها بپرد.بازى صحيحى

و به عبارت ديگر انرژى خاصى كه تحت تأثير انگيزه عادت

[173]

گردد به اين سمت كشيده شود و مصرف گردد بدون اين كه هيچ گونه واكنش نامطلوبى داشته باشد )دقت كنيد(. در آن حال تحريك مى

ش99ود ب99ه س99راغ برنام99ه خاص99ى ب99راى چ99نين در مورد عادات بد جنسى بايد درست در همان ساعاتى كه انگيزه آن در مبتاليان تولي99د مى

اند بروند، به سراغ مسابقه علمى، ورزشى، مسابقه هوش، مطالعه يك اثر جالب، يك ورزش مورد عالقه بينى كرده ساعتى از قبل پيش

مانند كوهنوردى، اسب سوارى و... اين كار را آن قدر ادامه دهند كه جانشين عادت بد سابق گردد.

* * *

- پرهيز مطلق از تنهايى5

% و بدون هيچ گونه قيد و شرط از تنها ماندن به شدت اجتناب كنند. اين گونه افراد بايد حتما

هرگز تنها نباشند; در خانه تنها نمانند، شب در اطاق تنها نخوابند، تنها ب;;راىمطالعه به نقاط خلوت نروند.

و به محض اين كه در محيطى احساس كردند تنها هستند

[174]

از آن محيط بيرون بروند.

% بايد اين نكته را فراموش نكنند كه به مجرد اين كه نخستين تحريك را در خود حس مى كنند بالفاصله برخيزند و اين گونه افراد مخصوصا

% گران تمام مى شود. سرگرم كار ديگرى شوند. فراموش كردن اين تذكر غالبا

خواهند خوش99بخت و س99الم تنهايى، محيط كامال مساعدى است براى پرورش ميكرب اين اعتياد در فكر هر جوان، و تمام جوانانى كه مى

و از خطرات عظيم استمنا در امان باشند بايد از تنهايى بپرهيزند.

 

- ازدواج در نخستين فرصت6

:ه نامزد اين افراد اگر امكاناتشان اجازه مى دهد بايد در نخستين فرصت ازدواج كنند حتى اگر امكانات آنها »تنها« براى انتخاب نامزد )البت

مشروع كه عقد شرعى آن اجرا شده باشد( فراهم است بايد اين فرصت را نيز از دست ندهند.

تأثير قابل توج:هى در مبارزه با اين انحراف ازدواج خالصه

[175]

جنسى دارد و در صورتى كه دامنهة توق:عات را كوتاه و تشريفات زايد و بيجا را از آن حذف كنند كارى است بسيار سهل و ساده و آسان،

س99واد - در اين قس99مت بس99ته ولى متأسفانه يك سلسله اوهام و قيود غلط، دست و پاى غ99الب طبق99ات را - اعم از تحص99يل ك99رده و بى

است.

اساس است زيرا با به كار بستن دستورها هم ت9رك اين اعتي99اد بعضى از جوانان معتاد از ازدواج وحشت دارند، ولى اين وحشت كامال بى

آسان است و هم پيروزى در تمام مراحل ازدواج و زناشويى.

 

- تلقين و تقويت اراده7

ل مهمى را بازى مى كند. »تلقين« نيز در مبارزه با اين عادت ر¦

% به خود تلقين كنند كه به خوبى قادر هستند اين عادت زشت را ترك گويند. افراد معتاد بايد مرتبا

براى اين كه تلقين در آنها اثر قوى و سريع ببخشد آن طور

[176]

گويد: - بايد تلقين را به ص99ورت زي99ر چن99دين روز پش99ت س99ر هم ادام99ه كه يكى از اطباى روانشناس دكتر »ويكتور پوشه فرانسوى« مى

دهند - همه روز در محل آرامى كه چيزى فكر آنها را به خود مشغول نسازد، فكر خود را متمركز ساخته و با كلمات شمرده و محكم اين

»من به خوبى قادر هس;;تم اين ع;;ادت ب;;د را از خ;;ود دور كنم، منجمله را تكرار كنند: توانيد آزمايش كنيد(. تكرار اين تلقين ساده اثر عجيبى در تقويت روحيه و ترك اين عادت و هر عادت بدى دارد. )مىقادرم«!

:ت اراده از مطالعه كتاب هاى روانى كه براى تحكيم و رشد شخصيت و تقويت اراده نوشته شده است غفلت عالوه بر اين بايد براى تقوي

ان9د اع9تراف دارن9د - نورزند، زيرا همان طور كه دانستيم - و همه معتادانى كه موفق به ترك اين عادت بد و ساير اعتيادهاى ناپسند شده

است.»اراده و تصميم« نخستين گام در اين راه

* * *

 

[177]

- پرهيز كامل8

% دوران مب99ارزه، باي99د ب99ه ط99ور مطل99ق دورى از معاشرت و همنشينى با افراد منحرف و مبتال به اين عادت بد، در هم99ه اوق99ات مخصوص99ا

ها و عواقب دردناك و مرگبار اين عمل را هرگز از خاطر كنند. عالوه بر اين بايد زيان جست همان طور كه از مبتاليان به »وبا« فرار مى

انگيز اين و آن ندهند. خود دور ندارند و هرگز گوش به سخنان وسوسه

نقش معاشران بد و فاسد در ابتالى به اين انحراف، و ادامه آن، بسيار عجيب است آنها براى اين كه كمتر احساس گن99اه و ب99دبختى كنن99د

انگ9يز كوشند با س9خنان وسوس9ه انگيز خود گرفتار نمايند، لذا همواره مى سعى دارند افراد ديگرى را نيز مبتال سازند و به سرنوشت غم

افتند. هاى شيطانى آنها نمى بخش و كم ضرر جلوه دهند، ولى جوانان بيدار هرگز در دام وسوسه اين عمل شوم و زشت را لذت

* * *

 

[178]

- تقويت عمومى و رژيم غذايى9

داشتن يك رژيم غذايى كامل و سالم كه موجب تقويت عمومى بدن گردد نيز در مبارزه با اين عادت ك99ه در بس99يارى از مواق99ع از ض99عف

گيرد و يا خود عامل ضعف اعصاب است تأثير قابل توج:هى دارد. اعصاب سرچشمه مى

:ه در مواقعى كه وضع هوا اجازه مى گونه اف99راد دهد( و سپس ماساژ دادن بدن با حوله نيز كمك مؤثرى به اين استحمام با آب سرد )البت

تواند بنمايد. مى

:رى ب9راى تحري9ك مص9نوعى اس9ت بپرهيزن9د، اين همچنين اين گونه افراد بايد به شدت از پوشيدن لباس هاى تنگ و چسبان كه عامل مؤث

زن99د و هم بخش و حتى گاهى خطرناك است هم به نمو و رشد طبيعى جسم آنها ص99دمه مى ها اصوال براى همه جوانان زيان گونه لباس

آميز است. انگيز و تحريك وسوسه

* * *

 

[179]

- استمداد از نيروى ايمان و عقايد مذهبى10

ترين كمك را به اين مبتاليان كند و آنها را به زودى از چنگال اين عادت بد نجات بخشد. تواند بزرگ نيروى ايمان و عقيده مذهبى مى

بلكه بايد ب99هيك فرد نفرين شده و مطرود درگاه خداوند بدانند. اين گونه افراد هرگز نبايد خود را

لطف خداوند بزرگ كامال اميدوار باشند و هنگام نماز و پس از نماز كه سر به سجده گذاشته و با آفريننده مهربان و بخش99نده خ99ود راز و

كنند با تمام دل و جان و با تمام ذرات وجود خويش از او بخواهند كه آنها را در ترك اين ع9ادت زش9ت ي9ارى كن9د و از چنگ9ال آن نياز مى

ه نمايند، لطف خداوند مهربان به يارى آنه99ا خواه99د ش99تافت و در اين مب99ارزه حي99اتى پ99يروز % هرگاه با جان و دل به او توج: برهاند و مطمئنا

خواهند شد.

و نيز بايد در همه جا و در همه حال او را حاضر و ناظر بدانند و هرگز به خود اجازه ندهند در پيشگاه مقد:س او دست به چنين كار خالفى

بزنند.

[180]

ما اطمينان كامل داريم اگر مبتاليان دستورهاى باال را دقيقاU فقط ب;;راى ي;;كماه به كار بندند از شر اين انحراف رهايى خواهند يافت.

پايان

[181]

   اى از قضاوت خوانندگان نمونه

 

 

 

خوانندگان  نمونه قضاوت از اى

 

هاى بسيار زياد و تكان دهنده در مورد اين كتاب به ما رس;;يده ك;;ه فق;;ط نامه ي;;ك نمون;;ه آن را ب;;دون هيچ گون;;ه تغي;;ير و حت�ى ب;;دون وي;;رايش در اختي;;ار

دهيم. خوانندگان عزيز قرار مى

 

به نام خداوند متعال

ها را پاك آفريد. به نام خداوندى كه جوانان را آفريد و به نام خداوندى كه تمام انسان

اجازه بدهيد همان طور كه قول داده بودم و بدون مقد:مه سرگذشت خود را برايتان ذكر نمايم تا در اختيار جوانان قرار گيرد:

[182]

باش99م. در اين دوران مند به قرآن و امام عزيزمان )ره( ب99ودم و هم اكن99ون ن99يز مى  ساله. در نوجوانى بسيار عالقه19من جوانى هستم

كردم. پنداشتم و اصال نگاه بد نمى )نوجوانى( از نگاه كردن به نامحرم بسيار نفرت داشتم و آن را گناه فراوان مى

از موقعى كه پا به دوران بلوغ گذاشتم و وارد دبيرستان شدم تغييرى در من ايجاد شد و كم كم شيطان در من نفوذ نم99وده و م99را از راه

4راست منحرف كرد به طورى كه نگاه كردن به نامحرم برايم عادى شده بود. با دوستان بد آشنا ش9دم و آن9ان ن9يز م9را ب9ه ع9ادتى ك9ه

¦نس دادند. ¦فت تحص99يلى غ99ير قاب99ل انك99ارى در من ب99ه4سال دامنگير من بود ا سال دبيرستان اين عادت شوم جنس99ى را ادام99ه دادم و ا

س99ال از4وجود آمد كه كامال قابل احساس بود. در دوران راهنمايى شاگرد ممتاز كالس بودم ولى دبيرستان بدون ب99اور تجدي99دى آوردم.

سال همه چيز خود را از دست دادم و از 4 سال از خود نيز غافل بودم. در طى اين 4 سال فرد پستى بودم، 4خداوند دور ماندم،

[183]

خ99ونى، كم ش99دن حافظ99ه، كم ش99دن ه99وش، ام را. تمام عالئم اين عمل در من ظاهر شد: الغرى بدن، سس99تى ب99دن، كم جمله سالمتى

لرزش دست، ضعيف شدن چشم و...

روز3 الى 2فاي99ده ب99ود.  ام بى كوشيدم كه اين عمل را ت99رك نم99ايم ولى س99عى سال چهارم دبيرستان از خواب غفلت بيدار شدم و مى

تم99ام تالش خ99ود را ب99راى70دادم. تابس99تان  توانستم نجات پيدا كنم و دوباره اين عمل شوم را انج99ام مى كردم ولى باز نمى تحم:ل مى

ها پناه آوردم و به تالوت قرآن قب99ل توانستم اين عمل را ترك كنم. به خداوند و امامان معصوم و امامزاده ترك اين عمل كردم ولى نمى

باري99د. خواس99تم خ99ون گري99ه كنم ولى قط99ره اش99كى ب99ر گون99ه ه99ايم نمى ك99ردم. در آن لحظ99ات مى دادم و گري99ه مى از اذان گوش مى

خواستم درد دل كنم ام:ا با چه كسى؟ مى

دادم ولى بعد  روز اين عمل را انجام نمى3 الى 2خواستم و تا  كردم و از او كمك مى در همان لحظه تالوت� قرآن با خداوند صحبت مى

زدم، سپس   روز به اين عمل دست مى3از

[184]

دانيد در آن لحظاتى كه گرفتم اين عمل را انجام ندهم. نمى نمودم و دوباره تصميم مى رفتم و غسل مى كردم و به حم:ام مى گريه مى

گرفتم چه احساسى داشتم؟ آن قدر خوشحال ب99ودم ك99ه گوي99ا خداون99د تم99ام دادم يا تصميم در ترك اين عمل مى اين عمل را انجام نمى

گناهانم را بخشيده است!؟ ولى لعنت بر شيطان...

خواس99تم و ب99ه او كردم و از خداوند كم99ك مى دادم و همراه آن گريه مى خالصه هر روز غروب نزديك اذان به تالوت قرآن گوش فرا مى

كردم كه خداوند تمام جوانانى را كه معت99اد ب99ه اين عم99ل هس99تند نج99ات ده99د از خواندم و دعا مى آوردم و بعد از اذان، نماز مى پناه مى

جمله خودم.

70ك99ردم. در كنك99ور س99ال  ه99ايى داش99تند ولى من ب99ر عكس، س99ير ن99زولى را طى مى كردم كه چ99ه پيش99رفت به دوستان خود نگاه مى

شود. بله، باالخره خداون99د لطفى در اش بسته نمى گاه بر روى بنده دانستم. لطف خداوند هيچ پذيرفته نشدم و عل:ت را همين اعتياد مى

حق من نمود و يك

[185]

آش99نا ش99دم و آن را خري99دارى نم99ودم. اين كت99اب، هم99ان»مشكالت جنسى جوانان« روز در كتابخانه با كتابى به نام

دهد و ب99ه ط99ور حتم كت99ابى ك99ه كتاب نجات بود، همان كتابى كه مرا از مرگ پستى نجات داد، همان كتابى كه بيشتر جوانان را نجات مى

كنم ك99ه لطفى در ح99ق اين بن99ده پس99ت و حق99ير كنند. خدا را شكر مى اگر جوانان به دستورات آن عمل كنند از اين اعتياد نجات پيدا مى

نمود و او را از مرگ حتمى و مرگ همراه با پستى نجات داد.

م99و اج99را ك99ردم و در ض99من اج99راى دس99تورات كت99اب، نم99از را ب99ه موق99ع و تمام مطالب كتاب را خواندم و دستورات ده گانه آن را موبه

ق99در در الكرس99ى را آن كردم كه خداوند تمام جوانان معتاد به اين عم99ل را نج99ات ده99د و آي99ة خواندم و بعد از نماز دعا مى سروقت مى

خوان9دم و ت9أثير آن را ب9ه وض9وح و الكرس9ى را مى آمد آي9ة كردم كه از حفظ شده و تا فكر گناه به سرم مى روزهاى متوالى تكرار مى

نمودم. آشكار مالحظه مى

و در ضمن دو آيه §ر¦ ه¦م، ذ§ك §نف¦س§ §م¦وا ا §و ظ§ل ة% ا �ذا ف§ع§ل¦وا فاح�ش§ »و§ا

[186]

.» ون§ §م99¦ §عل وا ع§لى ما ف§ع§ل¦وا و§ ه¦م ي ¦ص�ر© §م ي : الله، و§ل �ال ¦وب¦ ا §غف�ر¦ الذ©ن �ه�م و§ م§ن ي ¦وب �ذ¦ن وا ل §غ¨ف§ر¦ ه¦م ط99ائف¦ م�ن§و الله، ف§است ª99ذا م§س� وا ا ªق99§ ذ�ين§ ات ª99ال ªن� »ا

.» ون§ �ذاه¦م م¦بص�ر¦ وا ف§ا ªر¦ §ذ§ك ييطان� ت ªشد. خواندن بار از ذهنم خارج مى خواندم و به طور كل:ى اين فكرهاى فالكت  را در همان موقع مىالش

:ر مى باشد. اين دو آيه بسيار مؤث

اى فش99رده در ط99ول روز ت99رتيب ابتدا تصميم گرفتم، سپس از نگاه كردن به زنان و دختران چشم پوشيدم )بسيار مهم اس99ت( و برنام99ه

»مشكالت جنسى جوانان«دادم كه اصال وقت براى اين كار نداشته باشم و... كه مو ب99ه م99و و كام99ل در كت99اب  مى اى ك99ه در باشد. من به آن جمله تر از بقيه مى توضيح داده شده است. او:لين بار ايمانم را قوى كردم و از خداوند كمك خواستم كه مهم

آخر اين كتاب ذكر شده بود ايمان داشتم:

»ما اطمينان كامل داريم جوانان اگر يك ماه دستورات كتاب را اج;;را كنن;;د ازكنند«. اين اعتياد نجات پيدا مى

نويسم  خالصه بعد از چند بار تصميم گرفتن موفق شدم كه اين عمل را ترك كنم و نجات يابم و اآلن كه اين نامه را مى

[187]

دانيد وقتى يك ماه تمام شد چه احساسى داشتم و چقدر خوش99حال ب99ودم، دو ركعت نم99از ش99كر گذرد. نمى دو ماه از ترك اين عمل مى

خواهم كه اين احساس را در تمام جوان99ان معت99اد جنس99ى ايج99اد كن99د خوانم و از خداوند مى خواندم و تا االن نيز دو ركعت نماز شكر مى

)ان شاءالله(.

كن99د و آنه99ا را هالك خواه99د ك99رد، اگ99ر زنند اگر بدانند كه چه عواقب شوم و تاريكى آنه99ا را دنب99ال مى جوانانى كه به اين عمل دست مى

تصميم بگيرند كه آن را ترك كنند و دستورات كتاب نامبرده را اجرا كنند مطمئن باشند كه بعد از يك ماه اجراى دستورات و دست ن99زدن

% نجات پيدا خواهند كرد و آن احساس را به دست خواهند آورد. )ان شاءالله( به اين عمل حتما

§ستى و بدبختى. خواهد فرياد بكشم و به تمام انسان دلم مى ها بگويم من از مرگ نجات پيدا كردم، نه از مرگ� حق، از مرگ همراه با پ

خواهد خون گريه كنم، نه گريه حاكى از شكست، دلم مى

[188]

گريه خوشحالى و پيروزى كه از ته دل بيرون آيد.

خواهد به طبيعت بنگرم، زيرا آن قدر زيبا شده است كه حد: ندارد. دلم مى

اى كه از ته دل اس99ت در لب99انم ظ99اهر نش99ده ب99ود و خواهد با خانواده بيشتر حرف بزنم و بخندم، زيرا تا دو ماه پيش چنين خنده دلم مى

زدم. خيلى كم حرف مى

اى. شد، دريغ نداشته اى كه از تو دور مى كنم كه لطفت را از بنده خدايا تو را شكر مى

كنم كه حقيقت را به من نشان دادى و كمك كردى به حقيقت بپيوندم. خدايا تو را شكر مى

»مشكالتسازان كشور! بكوشيد اگر پاك هستيد، هميشه پاك باشيد و اگر پ99اك نيس99تيد، پ99اك ش99ويد و كت99اب  جوانان عزيز! آينده را مطالعه نماييد و دستورات را اجرا كنيد، مطمئن باشيد اگر معتاد هس99تيد نج99ات پي99دا خواهي99د ك99رد و باي99دجنسى جوانان«

% نجات پيدا خواهم كرد.  مطمئن باشيد زيرا در لحظات آخر نجاتم چنان اميدى در من ايجاد شده بود كه مى دانستم حتما

[189]

جوانان عزيز! اگر تصميم گرفتيد كه اين عمل را ترك كنيد و نتوانستيد، دوباره تصميم بگيريد و اص99ال ناامي99د نش99ويد و نگويي99د ك99ار از ك99ار

ر مى ايد ولى با تصميم گذشته، نه اگر خيلى هم به اين عمل دست زده % پ99يروز ش99ويد. آن ق99در تص99ميمتان را تجدي99د هاى مكر: توانيد حتما

كنيد تا شاهد پيروزيتان باشيد

% شاهد خواهيد بود. تصميم بعدى را محكم تر بگيريد. ان شاءالله و حتما

مفي99د و س99ودمند اس99ت.ه;;ا«  ه;;ا و ناامي;;دى »بهترين راه غلبه بر نگرانىدر ضمن، مطالعه كتاب

)انتشارات نسل جوان(.

* * *

دهي99د هاى خطرن99اك نج99ات دادي99د و نج99ات مى ها، جوانان زيادى را از مرداب و ام:ا شما اى مردان پاك! شما كه با چاپ كردن اين كتاب

:ان دريافت خواهيد كرد. مى دانم كه احتياج به سپاسگزارى ما جوانان نداريد ولى اجر و مزدتان را از خداوند من

خدايا، ما جوانان را كمك و مدد كن كه در ترك اين اعتياد

[190]

پيروز و سربلند بيرون آييم.

خدايا ما جوانان را راهنمايى فرما كه بدانيم آن قدر ارزش داريم كه نبايد تن به كارهاى خالف بدهيم و نبايد نگاه آلوده به ن99امحرم بك99نيم،

شويم. زيرا با اين كارها خيلى كوچك و پست مى

خواهم آن حافظ9ه و ه9وش قبلى را در من پدي9دار ام، از تو مى دانم با انجام اين عمل حافظه و هوشم را بسيار از دست داده خدايا مى

% حافظه و هوش او:ليه الراحمين. آورم اى ارحم ام را به دست خواهم آورد. پس به تو پناه مى نمايى و مطمئنم اگر به تو پناه آورم حتما

خدايا خودت ما جوانانى كه اين عمل را ترك كرديم كمك كن تا ضررهاى قبلى را به راحتى جبران نماييم.

خواهن99د مث99ل من روزى ام را بپذير و كمكم كن كه ديگر به اين عمل جانسوز مبتال نشوم و همه جوانانى كه مى خدايا توبه اعمال گذشته

از زنجير طغيان اين غريزه نجات يابند، نجات ده كه تمام امور به دست خودت است.

خدايا به همه كسانى كه سعى در راهنمايى جوانان دارند مدد رسان و كمك كن كه بهتر بتوانند اين كار خداپسندانه را انجام دهند و آنها را

وارد بهشت جاويد بگردان.

خدايا شكر، شكر، شكر، صد هزار مرتبه شكر.

خدانگهدار و التماس دعا

كوچك شما......