iranians037n09y04jun11

12
7 3 ਜอ ﻨﺎ ﻣﺎ- ﻮن ﯿﺎن ادا ﯽ ا ﻤﺎ ا ﺳﺮدﺑﻴﺮ ﻳﺎدداﺷﺖ2 ﻛﻨﻴﻢ؟ ﻣﻲ ﺑﺮداﺷﺖ ﭼﻪ ﻣﺎ3 ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ؟ ﻫﺮﮔﺰ اﺳﻜﻨﺪر! 4 ﻛﻨﻮن ﺗﺎ ﺗﻮﻟﺪِ ي ﻟﺤﻈﻪ از وزن و ﻗﺪ اﻫﻤﻴﺖ5 ﺗﺠﺎوز ﻧﺎم ﺑﻪ ﻋﺎدﺗﻲ6 ﺑﺮاي داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﮔﺮوه ﺑﺎرﺑﻜﻴﻮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از ﮔﺰارﺷﻲ آﻣﻮزان داﻧﺶ10 ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﺳﺎﻻري ﭘﮕﺎه ﺷﻤﺎره اﻳﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن: ﻓﺮﻧﺎز ﻻﺟﻮردي، ﺳﺎﻳﻨﺎ ﻓﺮ، ﺣﺪﻳﺪي ﺳﭙﻴﺪه ﺳﺎﻻري، ﭘﮕﺎه ﻳﺰدان ﺣﺴﺎم ﻓﺮﻫﻴﺪي، ﺑﺮاي داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن اﻧﺠﻤﻦ ﭘﻨﺎﻫﻲ، آﻣﻮزان داﻧﺶ ﻋﻜﺲ ﻫﺎ: واﻋﻈﻲ ﻣﻬﺪي ﻓﺎﺧﺮي، ﻋﻠﻲ ﺻﻔﺤﻪ ﺑﻨﺪي: ﻧﻴﻚ ﻣﺤﺴﻦ ﺳﻴﺮ اﺟﺮاﻳﻲ ﻫﻴﺄت: ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻧﻴﻤﺎ ﺳـﺎﻳﻨﺎ ﻓـﺎﺧﺮي، ﻋﻠﻲ ﻣﻘﺪم، ﻧﻴﻚ ﻣﺤﺴﻦ ﻧﺎدري، ﺧﺴﺮو ﻻﺟﻮردي، ﺳﻴﺮ ﻋﻬﺪه ﺑﻪ ﻧﺸﺮﻳﻪ در ﻣﻨﺘﺸﺮه ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺗﻤﺎم ﻣﺴﻮوﻟﻴﺖ ﻧـﺸﺮﻳﻪ و ﺑـﻮده ﻣﻄﻠـﺐ ﻛﻨﻨـﺪه ﺗﻬﻴـﻪ و ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻧﺪارد آن ﻗﺒﺎل در ﻣﺴﻮوﻟﻴﺘﻲ اﻳﺮاﻧﻴﺎن. اول ﻋﻜﺲ: ﻛﺎﻧﺎدا ﻣﻠﻲ روز- ادﻣﻮﻧﺘﻮن آﺧﺮ ﻋﻜﺲ: ادﻣﻮﻧﺘﻮن در ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﻣﻲ ﻣﺎه ﻫﺮ ﭘﺎﻧﺰدﻫﻢ ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﻘﺎﻻت ارﺳﺎل ﻣﻬﻠﺖ ﺑﺎﺷﺪ. ارﺳﺎل ﻣﻘﺎﻻت و ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدات ﺗﺎرﻳـﺦ اﻳـﻦ از ﭘﺲ ﺷﺪه ﺷﻤﺎره در ﺷﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﺑﻌﺪي ي. ﮫﺎرم ﺳﺎل- ﻤﺎره9 ඵෑ 1390 - ژو2011 ﻋﻜﺲ: واﻋﻈﻲ ﻣﻬﺪي

Upload: iranians-monthly

Post on 30-Mar-2016

214 views

Category:

Documents


1 download

DESCRIPTION

Iranian Monthly Magazine

TRANSCRIPT

Page 1: Iranians037n09y04jun11

ی 73 نا ون-ما و یان اد ا ی ا ما ا

2 يادداشت سردبير

3 ما چه برداشت مي كنيم؟

4 !اسكندر هرگز برنگشت؟

5 اهميت قد و وزن از لحظه ي تولد تا كنون

6 عادتي به نام تجاوز

گزارشي از برنامه باربكيو گروه دانشجويان براي

10 دانش آموزان

:سردبير پگاه ساالري

:نويسندگان اين شمارهپگاه ساالري، سپيده حديدي فر، ساينا الجوردي، فرناز

پناهي، انجمن دانشجويان براي فرهيدي، حسام يزدان دانش آموزان

: ها عكس علي فاخري، مهدي واعظي

سير محسن نيك: بندي صفحهمقدم، علي فـاخري، سـاينا نيما يوسفي: هيأت اجرايي

سير الجوردي، خسرو نادري، محسن نيك

مسووليت تمام مطالب منتشره در نشريه به عهده نويسنده و تهيـه كننـده مطلـب بـوده و نـشريه

.ايرانيان مسووليتي در قبال آن ندارد

ادمونتون -روز ملي كانادا :عكس اول تابستان در ادمونتون: عكس آخر

. باشد مهلت ارسال مقاالت تاريخ پانزدهم هر ماه مي شده پس از ايـن تاريـخ پيشنهادات و مقاالت ارسال

.ي بعدي منعكس خواهد شد در شماره

ھارم ن -1390ر 9ماره -سال 2011ژو

مهدي واعظي: عكس

Page 2: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

بزرگ شدن و عبور کردن اون قدر ھا مـعـنـای مـتـفـاوتـی

معلـم کـالس ! ھمين ده سال پيش. انگار دیروز بود. ندارن

کی فھميدی که داری بزرگ می شی؟: زبان پرسيد

من که از ھمون ده سال پيش فکر می کردم خيلی بزرگم

مثل ھمه شاگردھای دیگه ای که حتما اون ھا ھـم فـکـر

یه جـوابـی کـه ... می کردن خيلی بزرگن، یه جوابی دادم

یه جوابی که فکر می کـردم . فکر می کردم خيلی درسته

از بين تـمـام جـواب ! از نھایت دانایی و تجربه ریشه گرفته

البـتـه . ھا اما یکی از جواب ھا عجيب توی ذھنم نشست

که اون موقع زیاد درکش نکردم ولی نا خودآگاه تا سال ھـا

:بعد از اون روز ھر لحظه منتظر لمس کردنش بودم

بزرگ شدی که بيش از اونکه مـنـتـظـر روزی می فھمی"

فردا باشی، به پشت سرت نگاه می کنی و خاطره ھـات

..."رو دنبال می کنی

اون روز فکر می کردم که این مفھـوم رو تـا سـال ھـای

فکر مـی کـردم کـه زمـان . شاید خيلی زیادی درک نکنم

البتـه . زیادی الزمه تا بفھمم که معنای اون جمله چی بود

. مفھوم تازه ای در ذھنم نبـود" نشخوار کردن خاطرات" که

ولی اینکه بـيـش از اونـچـه . از کودکی باھاش آشنا بودم

منتظر آینده باشم در گذشته زندگی کنم، اونقدر ھا قـابـل

نشــونــه ای از . دور بــه نــظــر مــيــرســيــد. لــمــس نــبــود

...سالخوردگی

و . حاال ده سال بعد اینجـا روی کـمـر زنـدگـی ایسـتـادم

احساس می کنم کم کم معنای اون جمله داره خودش رو

نه اینکه اشتياقی به فردا نداشته باشم . بھم نشون ميده

ولی عجيب حجم خاطراتی کـه بـرای شـخـم زدن دارم

دوستی ھام بيست ساله . یکباره چندین و چند برابر شده

بعضی ده ساله و بعضی به قدمت تمام روزھـایـی . شدن

.که در این شھر یخی، غربت و دوری کشيدم

حاال با خودم فکر می کنـم کـه عـرض ایـن چـنـد سـال

که از ترک کردن خونه و از زندگيـم در ایـن سـر کوتاھی

. بقيه عمرم بوده بيش از تمام دیگه دنيا گذشته، انگار که

روزی کـه ... انگار که توی ھمين چند سـال بـزرگ شـدم

با ھـمـون یـک : " ایران رو برای ھميشه ترک کردم نوشتم

اون ... قدم آخر توی فرودگاه، با ھمون یک قدم بزرگ شدم

اون قـدر بـزرگ ... ھمه جا تنگم شـد قدر بزرگ شدم که

..."شدم که دیگه توی ھيچ اتاقی جا نميشم

انگـار کـه . انگار که کندن و دل بریدن آدم رو بزرگ می کنه

وقتی گذشتن و عبور کردن رو یاد می گيری ھمون وقتـيـه

انگار تمام دلبستگی ھـا، . که می تونی بگی بزرگ شدی

تمام وابستگی ھای احساسی و فيزیکی مثل یه عالـمـه

. رشته ھای نامرئی ولی محکم، به زندگی متصلت کـردن

انگار که باید بخوای که عبور کنی تا این رشته ھا رو دونـه

دردش رو بکشی و قيچيـشـون کـنـی و رد . دونه بچينی

...بشی

امروز ھم مثل ده سال پيش فکر مـی کـنـم حـرف ھـام

. امروز فقط با ده سال پيش یـه فـرق داره. خيلی درستن

امروز خوب ميدونم که ده سال دیگه به عقـب نـگـاه مـی

امروز خوب ميدونم که از کـنـار . کنم و به خودم می خندم

تجربه ھا و درد ھا که عبور می کنم، یه تيکه از خـودم رو

برای ھميـن . برای ھمين سبک تر ميشم. انگار جا ميذارم

ولی اون گوشه از وجودم که جا گـذاشـتـم . آروم تر ميشم

.دیگه برای ابد از من کنده شده

شاید به خاطـر . تا ابد در گوشه ای از خاطراتم می شينه

ھمين تيکه ھای جا مونده خودمون بـاشـه کـه ھـر چـی

شـایـد . بزرگتر می شيم بيشتر نگاه می کنيم بـه عـقـب

شاید بـرای دوبـاره پـيـدا کـردن . برای فرار از فردا نيست

.خویشتن خودمونه

به ھمين خاطر فکر می کنم که بزرگ شدن و عبور کـردن

نمی دونم آیا شـدنـی . معنای خيلی نزدیکی به ھم دارن

ھست که خودم رو به جای گذشته در آینده جستجو کنـم

نمی دونم که این عبور کردن آیا ھـم مـعـنـی تـن ... یا نه

بـخـشـی از . دادن به زندگی و پذیرفتن دردھاست یـا نـه

وجودم دلش می خواد که نباشه و بخشی از وجودم بھـم

زندگی رو . یاد آوری می کنه که زیاد دنبال معنيش نباشم

گذشته و آینده فـقـط . به ھمين سادگی. باید زندگی کرد

انگار که عـمـال نـقـش دیـگـه ای . چاشنی امروز ھستن

از آفتاب داغ و از روزھای پر از رگبار نـاغـافـل لـذت ... ندارن

روز بـارونـی بـایـد . از ھر دوش تا اونجا که می تونيد. ببرید

خيـس شـد و روز آفـتـابـی بـایـد بـاد بـزن بـه دسـت

.تابستونتون مبارک و لحظه ھاتون شاد .گرفت

پگاه ساالري

يادداشت سردبير بزرگ شدن يا عبور كردن؟

2

Page 3: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

زندگی ھر فرد پراست از برداشتھای شخصی آن فـرد از

اصال به نظر من زندگی ما تشکيل شده . مسائل و اتفاقات

از رفـتـارھـای ) چه درست یا نـادرسـت( از برداشتھای ما

دیگران، به این معنا که رفتار و سخن دیگران را آنـطـور کـه

می خواھيم، و البته در بيشتر مواقع به طـور نـاخـودآگـاه،

ذھن ما پر است از حوادث و اتفاقـاتـی . برداشت می کنيم

که فقط برای شخص ما پيش آمده و ھرچه را که از این به

بعد در زندگی روزمره ما اتفاق می افتد را بر اساس ھمان

در ذھـن خـود " بک گرانـد" گذشته ھا یا به قول اینجائيھا

زندگی ما آن چـيـزیسـت کـه مـا فـکـر . توجيح می کنيم

ھرگونه اتفاقی ھم که در ایـن مسـيـر . می کنيم ھست

بيافتد بر اساس تفـکـرات خـود آنـرا تـوجـيـه و بـررسـی

.می کنيم

گاھی بعضی افراد در زندگيشان به دنبال توجيه منـطـقـی

اتفاقات می گردند و گاھی ھم بعضيھا به خصوص مردمان

جھان سوم می خواھند که اتفاقات را نه با دالیل منطقـی

بلکه با دالیلی که ریشه ماوراءطبيعـه دارد و گـاھـی بـه

اما باز ھـم ھـمـه ایـنـھـا . خرافات می انجامد توجيه کنند

دالیل روانشناسانه دارد، چرا که ما می خواھيم که دالیـل

خرافی وجود داشته باشند تا بتوانيم به راحـتـی و بـدون

ولـی اگـر روزی . ھيچ دردسری، مسائل را توجيه کـنـيـم

تصميم بگيریم که تمام دالیلی که تا امروز بـرای اتـفـاقـات

بالفاصله و بيدرنگ از جيبمان در می آوردیم و بـه عـنـوان

دليل رو می کردیم را دور بریزیم و سعی کنيم بـه دنـبـال

توجيه منطقی بگردیم زندگيمـان رنـگ دیـگـری بـه خـود

البته بنده در اینجا خـط مشـی بـرای زنـدگـی . می گيرد

کسی معلوم نمی کنم فقط منظور، بيان این نکتـه اسـت

.که زندگی ما تحت تأثير تفکرات و باورھای ماست

این قضيه مدتھا در ذھن من بود و ھميشه فکر من را بـه

خود مشغول می کرد، ولی تصميم به نوشتن این مطـلـب

را بعد از خواندن داستان کوتاھی از گابریل گارسيا مـارکـز

.گرفتم" رویاھایم را می فروشم"به نام

این داستان حس تماميت و امنيتی که افـراد از بـاورھـای

خود ميگيرند را به نمایش گذاشته، باورھایی که خود جای

. سؤال دارند و آرام آرام تبدیـل بـه خـرافـات مـی شـونـد

تفکرات خرافی باعث آرامش فکری فردی کـه در مـرحـلـه

مارکز در این داستان از صنایـع . تصميم گيریست می شود

فضا، شخصيت پردازی، انـتـخـاب : داستان نویسی از قبيل

کلمات و ترکيب وقایع استفاده کرده تا داستان پر از لـحـن

.طعنه آميز و کنایه باشد

داستان در مورد زنی است، به نام فرو، که از طریق خـواب

دیدن و تعبير آنھا امرار معاش می کند، و البته مشتریان او

کسانی نيستن جز آنھایی که خرافی به شمار می آیند و

.زندگی روزمره خود را از طریق تعبير خواب پيش می برند

دوره : از لحاظ زمانی، داستان دارای دو دوره مـجـزاسـت

در طول زمان جنگ، فرو نزد یـک . جنگ و دوره بعد از جنگ

خانواده ونيزی بسيار خرافی زندگی می کرد، که البتـه در

آن زمان خرافات بخشـی از زنـدگـی ھـمـه را تشـکـيـل

دو لوکيشنی که در این داسـتـان مـحـل اتـفـاق . می داد

حوادث ھستند فرانسه و کوباست که ھر دو کشورھـایـی

.با مردمان خرافی ھستند

دو شخصيت اصلی این داستان، یعـنـی راوی و فـرو، دو

فرو نقـش یـک حـامـل عـقـایـد . نقش متضاد ھم ھستند

خرافی را بازی می کند و راوی نقش دریـافـت کـنـنـده آن

به عنوان مثال، راوی در پی سفارش فرو در . عقاید را دارد

قسمتی از داستان شـھـر مـحـل زنـدگـی خـود را تـرک

می کند و دیگر به آنجا بر نمی گردد، و وقتی چـنـد سـال

حـتـی اگـر : " بعد راوی فرو را دوباره می بيند مـی گـویـد

رؤیاھایت نادرست باشد، به ھيچ وجـه بـه آن شـھـر بـر

3

سپيده حديدي فر

ما چه برداشت مي كنيم؟

John Anster Fitzgerald, circa 1858

Page 4: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

این گفته راوی این پيـام ." اینو گفته باشم.... نمی گردم،

را القا می کند که او شاید به رؤیاھای فرو اعتـقـاد کـامـل

نداشته باشد ولی ھنوز به خرافات اعتقاد دارد و ھـمـيـن

.مسئله مانع از بازگشت او به شھرش می شود

مارکز در این داستان به ھيچ وجه طرز تفکری را به سخـره

اینکه مردم چگونـه فـکـر . او تنھا راوی آنھاست. نمی گيرد

می کنند و چطور بعضی از افراد زندگيشان بر پایه خرافـات

او در این داستان می گوید که خـرافـات ھـرچـقـدر . است

درست یا نادرست بخشی از زندگی و تأثيرگذار در تصميـم

.گيری افراد است

وقتی در آخـر داسـتـان . داستان سراسر پر است از تضاد

فرو در اثر برخورد با امواج دریا کشته می شود بـزرگـتـریـن

اینکه چطور چنين شخصی کـه : تضاد داستان رخ می دھد

آینده دیگران را توسط رؤیاھای خود پيش بينی مـی کـرده

نتوانسته آینده خود را در خواب ببيند و از چنين فاجعـه ای

.جلوگيری کند

بنابراین، این مھم نيست که خواب یا کف بـيـنـی یـا فـال

مھم ایـن اسـت کـه مـا ! قھوه کسی درست است یا نه

آیا اگر کسی به ما بگوید . می خواھيم چه برداشتی کنيم

که امروز از خانه بيرون نرویم، چون خواب دیده کـه اتـفـاق

حـرفـش بدی برای ما می افتد، مـا ھـيـچ تـوجـھـی بـه

نمی کنيم؟ یا اینکه چيزی در دلمان می گویـد کـه بـھـتـر

است آن روز را در خانه بمانيم؟ مھم این است که مـا چـه

!می خواھيم

نکته اینجاست کـه در بـرخـورد بـا دیـگـران در زنـدگـی

ایـنـکـه فـالن . روزمره مان ھم وضع به ھمين منوال اسـت

شخص از آن حرف یا از آن رفتارش چه مـنـظـوری داشـتـه

مھم نيست، مھم این است که ما چه برداشتـی از آنـھـا

) چـه غـلـط یـا درسـت( می کنيم و ھميـن بـرداشـتـھـا

زندگی ما آن چيزی است که ما فـکـر ! می شود زندگی ما

می کنيم ھست و این فکر با برداشت بقيه افراد از زمـيـن

.تا آسمان متفاوت است

را فتـح ) واقع در جنوب آنکارا( اسکندر مکانی با نام گردیوم

افسانه ای روایت از وجود گره ای کور در ایـن مـکـان . کرد

طناب زمختی را گره ی دارد؛ مردی از مردان دین و قدرت

این گره شاید برای چند صد سال باز نشده . کور بسته بود

مردم ھميشه معتقد بودند که اولين فردی کـه . باقی ماند

قادر به باز کردن این گره باشد لياقت پادشـاھـی آسـيـای

زمانی که اسکندر به آنجا رسـيـد و از گـره . ميانه را دارد

مطلع شد وقتی فھميد که دو سر گره را پيدا نمی کند، با

شمشير خود طناب را به دو نيم کرد و بدین ترتيب گـره را

.گشود

من معتقدم این تصـویـری روشـن از زنـدگـی و دیـدگـاه

بشر بالقوه به دنبال حل مسـالـه مـی گـردد . بشریست

غافل از اینکه گاھی فراموش مـی کـنـد کـه مسـالـه را

. خودش طرح کرده و راه حالش در دستان خـودش اسـت

حتی گاھی این گره را اینقدر محکم می کند که مساله را

به یک مشکل تبدیل کرده و خودش ھم باور می کنـد کـه

ایـنـجـاسـت کـه . حل آن نياز به قدرت و ھوش بسيار دارد

ھمان بشر به دنبال قدرتی بزرگتر از خود، تفکری عميقـتـر

در ایـن . از خود و دستانی قویتر از دستان خود می گـردد

حـل مسـالـه در اصـل ) یـا تـفـکـر( شکی نيست غریـزه

ریشه ی بسياری از دست آوردھای علمی و تـجـربـی و

اجتماعی بشر است اما این تنھا زمانی امکان پذیر اسـت

که مساله درست طرح شده باشد، بدون انگيزه ی ظـھـور

4

ينا الجوردياس

!اسكندر هرگز برنگشت؟

Alexander cuts the Gordian Knot, by Jean-Simon Berthélemy (1743–1811)

Page 5: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

این تفکر بسياری از مواقع در شرایـطـی . یک ماورا بشر

اتفاق می افتد که یک فرد یا جامعه از مساله ای رنـج

.می برد و به دنبال تحول می گردد

زمانی که تحول جستجو می شود در حقيقت مساله از

قالب حقيقيش بيرون آمده و بـه یـک مشـکـل تـبـدیـل

این تنھا جابه جایی کلمه نيست بلکه تفاوت . می شود

در ماھيت آن است و تاثير بسـيـاری در انـدیشـيـدن و

حل مشکل نيازمند یـک تـحـول . رویارویی با آن را دارد

اینجاست که . عظيم و قدرتی غير از قدرت خودی است

فرد یا جامعه انقالب را جستجو می کند و از تکيه دادن

شخص یا گروھی غيـر از خـود بـه عـنـوان رھـبـر به

اینکه حاال در تاریخ انقالبھای فردی . انقالبی باکی ندارد

و اجتماعی چقدر زمينه ساز حل مشکل بوده می تواند

در بحثی دیگر مورد بررسی قرار گيرد امـا آن چـه کـه

مبرھن است بھای گزافی است که در این تحوالت غيـر

قابل اجتناب است؛ بھایی که از دید من قبل از تـبـدیـل

.مساله به یک مشکل کامال تعریف نشده بوده است

در اکثر مواقع خود با دست خود مسایل را گره می زنيم

تـمـامـی . زندگيھا تلف می کـنـيـم برای باز کردن گره و

پيچيدگی ھای زندگی بشر ناشی از سـخـتـی دسـت

.خویش است

. یادمه اولی که به دنيا اومدم قد و وزنمو انـدازه گـرفـتـنـد

!ماشااله سنگين و قد بلند بودم

احتماال روی برگه تولد یه چيزی تو مایه ھای این نـوشـتـه

42گـرم، قـد 300کـيـلـو و 4نوزاد دختر، وزن : شده بود

...سانتی متر، فرزند

دختر بودنم تاثير زیادی در زندگی آیـنـده ام داشـت، امـا

نمی دونم یه موضوعی به این تابلـوئـی رو چـرا اسـاسـا

می نویسن؟ اینو که دیـگـه ھـر کـوری ھـم مـی تـونـه

!تشخيص بده

شـایـد . الزام ثبت قد و وزن نوزاد رو ھم خيلی نمی فھمم

یا مطمئن بشـن . برای اینه که بچه ھا با ھم قاطی نشن

شایدم یـه روش . بچه شرایط فيزیکی خوبی داره و سالم

مثال از افتخارات فاميل ما اینه کـه نـوزاد . ارزیابی محصول

سـال شـيـر 1.5یـا بـچـه ھـا بـاالی . کيلو نداریـم 4زیر

یا اینکه از بس سالم و باھوشـن کـه . مادرشون رو خوردن

حاال ھيچ کی ھم . تا دندوناشون در اومده 32سالگی 1تا

به روی خودش نمی اره که مادر محترم چه کشيـد تـا بـا

امـا ! اون دندونای تيز چندین ماه به بچه غـول شـيـر داده

.اعداد خوب یادمون می مونه

مـثـال . امروز روز، قد و وزن تاثير زیادی تو زندگی افراد داره

سانتی متر باشـه و 175اگه دختر باشی و قدت بلندتر از

کيلو گرم باشه، مـی تـونـی مـانـکـن 52تا 45وزنت بين

خوب البته این که کجای دنيا به دنيا بيای و . موفقی بشی

.با کی ارتباط داشته باشی ھم بی تاثير نيست

اما حرف من اینه که گذشته از مبحث سالمت چرا اینـقـدر

این موضوع مھم؟؟ و اینکه جماعت مانکن ھا، خيلی ھـم

از سالمت جسم و مھم تر از اون سالمت روح، بـھـره ای

.نبرده اند

پس چرا من نوعی به صورت ناخود آگاه حسرت قد و باالی

ھنرپيشه ھا و مانکن ھا رو می خورم و گاھی ھـم بـدون

توجه به ژنتيک، محيط زندگيم و ھزار فاکتور دیگه سعی در

تقليد از اونھا دارم؟

5

فرناز فرهيدي

اهميت قد و وزن از لحظه ي تولد تا كنون

careersuccess.typepad.com

Page 6: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

چرا این احساس نارضایتی ھر روز در من قوی و قـوی تـر

می شه و به سایر داشته ھـام ھـر روز بـی تـوجـه تـر

می شم؟

حتی اگه من نسبت به این موضوع بـی تـفـاوت بـاشـم،

نسبت به کسانی که ھر روز ميان کنارم می ایسـتـنـد و

باھام قدم می زنن، یا سایز کمر و سينه و بـاسـنـشـونـو

.باھام چک می کنن، نمی تونم بی تفاوت باشم

یادم وقتی بچه بودم، برادر و پسر عمه ھام عادت داشتند

که تا به ھم می رسيدند بپرن و دستـشـونـو بـه سـقـف

بکشن ببينن اثر انگشت کدومشون بيشـتـر روی سـقـف

فقط بـدیـش . ھم فال بود و ھم تماشا! کشيده می شه؟

.سقف خونه ی فک و فاميل بود که راه راه می شد

. اما این روزا این قصه برای من حسابی آزار دھنـده شـده

به جای اینکه از مصاحبت با دوستام لذت ببرم، باید مـدام

حواسم باشه که شکمم رو توو نگه دارم یا از چند روز قبل

یـا . به این فکر کنم که چی بپوشم که الغرتر نشونم بـده

وقتی می رم خرید به جای اینکه راحتيمو در نظر بگيـرم و

یا اینکه پوشيدن چه لباسی خوشحال ترم می کنه، بـایـد

یادم باشه که چی بخرم که تناسب بيشتری بين باسن و

سينه ام برقرار کنه و عيب ھای انداممو مـخـفـی کـنـه و

ظاھران اینـکـه چـی . باھاش خوش اندام تر به نظر برسم

!!!بگم یا چطور رفتار کنم اھميت زیادی نداره

دلم می خواد با دوستم بشينم کلـی گـپ بـزنـم، چـای

. بخورم و کيک شکالتی و ھيچ کدوممون کالری نشـمـریـم

آخه خدائيش تصور کنين جلوی شومـيـنـه بـا چـنـد تـا از

دوستاتون نشستين و بحثـتـون گـل انـداخـتـه، تـوو ایـن

موقعيت قھوه ترک می چسبه یا آب کرفس؟

. اصال می دونی چيه؟ من آدم از خود راضـی ای ھسـتـم

اما اگه . می خوای بخواه، نمی خوای باھام معاشرت نکن

اومدی در خونمونو زدی بـرات پـلـوی زعـفـرانـی درسـت

می کنم با خورشت کاری، دسرت ھم بستنی ھاگن دازه

.با ژله ی پرتقالی

مقدمه

شنویم از گوش گوشه ایران از تجـاوز این روزھا بسيار می

ای عـده! گروھی به زنان و دختران و اخيرا پسـران جنسی

معتقدن زیاد شدن این اخبار به دليل زیـاد شـدن چـنـيـن

ای دیگر ھم معتقدن که ایـن حـوادث عده. حوادثی ھست

ھميشه بوده و ھست و گـاھـی بـه دالیـل ویـژه مـثـال

ھـای اقدامات نھاد استفاده ی تبليغاتی برای توجيه بعضی

فارغ از اینکه کدوم نظـر . قضایی و پليس رسانه ای ميشن

صحيحه تصميم گرفتم خالصه مقاالتی رو که درباره تـجـاوز

الزم بـه ذکـر . خوندم با شما به اشتراک بـگـذارم جنسی

ھست که عمده مطالبی که در ادامه ميخونـيـد گـردآوری

.ھست و نه محصول فکر یا تحقيقات ميدانی شخص بنده

واژه تجاوز

اگر به لغتنامه ھای معروف زبان فارسی مثـل دھـخـدا یـا

عميد نگاه کنيد، مقابل واژه تجاوز، ھيچ مترادفـی کـه بـه

س توام با خشونت یـا اجـبـار بـاشـه پـيـدا . ک. س معنی

ھم تو ھـيـچ کـدوم از " تجاوز جنسی" ترکيب ! کنين نمی

) البته نـه مـنـحـصـرا( تنھا مصدری که ميتونه . اینھا نيومده

کـه ! دن ھسـت... داشته بـاشـه گ تجاوز جنسی معنی

به عنوان فحش استفاده شده و انقدر پست شـده اونھم

. که دیگه نميشه تو متون رسمی و آموزشی بکـار بـردش

سھيال وحدتی فعال حقوق زنان دو دليل برای ایـن قضـيـه

تـقـبـيـح داره، اول اینکه در فرھنگ ما خشونت جـنـسـی

نشده و در اثبات این مدعا ھم مثالی مياره از اشعار ایـرج

ميرزا که در اون، این شاعر نامدار با افتـخـار از تـجـربـيـات

او ! کـنـه خودش از تجاوز به زنان و حتا مردان تـعـریـف مـی

دومين دليل رو سانسور سيستماتيک ميدونه کـه چـه از

اعـمـال طرف جامعه و چه از طـرف نـھـادھـای رسـمـی

!جریحه دار نشه شه تا به اصطالح عفت عمومی می

ھم داستانيست واسـه پرانتز باز این قضيه عفت عمومی

اوليـن ی بابا مامانتون یادتونه وقتی نميدونم قيافه! خودش

6

حسام يزدان پناهي

عادتي به نام تجاوز

Page 7: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

بــار ازشــون پــرســيــدیــن بــچــه ھــا چــه جــوری بــوجــود

!پرانتز بسته ! ميان؟

تعریف تجاوز جنسی

رو دیدگاه مختلف نسبت به تجاوز جنـسـی ۴ آرش نراقی

:کنه مطرح می

س . ک. س" مطابق دیدگاه نخست، تجاوز جنسی را بـایـد

تلقی کرد، یعنی عمل جنسی ای که با توسل بـه " زوری

بـه بـيـان دیـگـر، فـرد . زور عليه قربانی انجام می پـذیـرد

تجاوزگر به زور یا از طریق تھدید بـه زور قـربـانـی خـود را

می کند، مقاومت او را درھم می شکنـد مرعوب و مغلوب

مطابق این دیدگاه، تجـاوز . و خود را بر او تحميل می نماید

جنسی با خشونت یا تھدید به خشونت عـلـيـه شـخـص

اما این تلقی جامع نيست برای مـثـال، قربانی الزم است

فرض کنيد که مردی فرزند زنی را به گروگان می گـيـرد، و

آن زن را تھدید می کند که اگر تقاضاھای جـنـسـی او را

اگـر ایـن زن در ایـن . برنياورد فرزندش را خواھـد کشـت

شرایط برای نجات جان فـرزنـدش در بـرابـر تـقـاضـاھـای

جنسی آن مرد تسليم شود، ھمـچـنـان قـربـانـی تـجـاوز

جنسی است، ھرچند که خود مستقيما قربانی خشونـت

.یا تھدید به اعمال خشونت نبوده است

دیدگاه دوم می کوشد نقيصه دیدگاه نـخـسـت را جـبـران

س . ک. س" مطابق دیدگاه دوم، تجاوز جنسی را باید . کند

تلقی کرد، یعنی عمل جنسی ای که در آن فـرد " اجباری

قربانی تحت شرایط معينی مجبور می شـود بـه رابـطـه

در اینجا فرد تجاوزگر لزوما عليه قـربـانـی . جنسی تن دھد

خود به زور و خشونت متوسل نمی شود، و حـتـی او را

مستقيما به اعمال زور یا خشونت تھدید نمی کـنـد، امـا

قربانيش را به شيوه ھای دیگری در معرض تھـدیـد جـدی

در ایـن شـرایـط اگـر ) . مانند مـثـال فـوق( قرار می دھد

مقاومت فرد در برابر این تھدیدھا درھم بشکند و الجرم در

برابر آن تقاضاھای جنسی تسليم شود، تجـاوز جـنـسـی

مـطـابـق ایـن دیـدگـاه، فـرد تـجـاوزگـر . واقع شده است

می تواند قربانی خود را مورد تجاوز جنسی قرار دھد بدون

آنکه لزوما نسبت به شخـص قـربـانـی خشـونـت یـا زور

.فيزیکی آشکاری اعمال کرده باشد

اما تلقی دوم نيز تمام مصادیق تـجـاوز جـنـسـی را دربـر

نمی گيرد به عنوان مثال ، فرض کنيد کـه رانـنـده ای در

بيابانی دورافتاده در ميانه ناکجاآباد یکباره زنی را مجروح در

زن از او تقاضای کمک می کـنـد، امـا . کناره جاده می یابد

راننده کمک خود را مشروط به آن مـی کـنـد کـه زن بـه

در ایـنـجـا رانـنـده دو . تقاضاھای جنسی او تسليم شود

یـا در آن گـوشـه : گزینه را در پيش روی زن مـی نـھـد

دورافتاده با تن رنجور ساعتھای متمادی زیر آفتاب سـوزان

در ایـن . بماند و بميرد یا به تقاضاھای جنسی او تن دھـد

یـا " زور" قبيل موارد، برقراری رابطه جنـسـی بـر مـبـنـای

نيست، اما فـرد ) به معنای مفروض در دیدگاه دوم" ( اجبار"

در شرایطی قرار می گيرد که گاه ناچار است برغـم مـيـل

این نـوع مـنـاسـبـات . خود به مناسبات جنسی تن دردھد

. جنسی را ھم باید مصداق تجاوز جـنـسـی بشـمـار آورد

بنابراین، اگرچه در غالب موارد، تجاوز جنسـی بـا نـوعـی

به معنای مفـروض در دیـدگـاه ( اجبار توأم است، اما اجبار

مطابق دیدگاه . شرط الزم وقوع تجاوز جنسی نيست) دوم

تلـقـی " س نامختارانه. ک. س" سوم، تجاوز جنسی را باید

کرد، یعنی عمل جنسی ای که قربانی بـرخـالف مـيـل و

اراده خود یا به نحـو غـيـرداوطـلـبـانـه الجـرم بـه آن تـن

.می دھد

برای مثال، . اما دیدگاه سوم نيز خالی از اشکاالتی نيست

فرض کنيد که مردی کودکی را می فریبـد و بـا او عـمـل

می توان فرض کـرد کـه در ایـن . جنسی انجام می دھد

7

Page 8: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

شرایط زور و اجباری در کار نباشد و کودک به ميل خود بـه

اما به نظر مـی رسـد کـه . چنان رابطه ای تن داده باشد

حتی تحت آن شرایط فرضی ھم رفـتـار آن مـرد را بـایـد

مصداق تجاوز جنسی بشمار آورد ولو آنکه کودک به مـيـل

به عـنـوان مـثـال . خود به چنان رابطه ای وارد شده باشد

دیگر، فرض کنيد که مردی به زنی داروھـای روان گـردان

بخوراند، و زن بی آنکه به خود باشد کامال پذیرا و چه بسـا

در ایـن . مشتاقانه به تقاضاھای جنسـی مـرد تـن دھـد

بـنـا " شرایط البته زور و اجباری در کار نيست، و زن ظاھرا

امـا بـدون . درگير مناسبات جـنـسـی اسـت" به ميل خود

تردید، این نوع مناسبات جنسی را نيز باید مصداق تـجـاوز

بنابراین، اگرچه در غالب موارد، تجـاوز . جنسی بشمار آورد

جنسی برغم ميل قربانی انجام می پـذیـرد، امـا مـيـل و

رغبت قربانی به برقراری رابطه جنسی لزوما مـنـافـی بـا

.وقوع تجاوز جنسی نيست

و سرانجام دیدگاه چھارم مـی کـوشـد بـر دشـواریـھـای

مطابق دیدگاه چـھـارم، تـجـاوز . دیدگاه سوم نيز غلبه کند

دانست، یـعـنـی " س بدون رضایت. ک. س" جنسی را باید

عمل جنسی ای که قربانی بدون رضایت و توافق مختارانه

انجام یـک فـعـل بـر . و آگاھانه به انجام آن وادار می شود

مبنای رضایت و توافق با انجام آن فعل از سر ميل و رغبـت

به معنایی که در اینجا " ( توافق" و " رضایت. " متفاوت است

مستلزم حدی از بلوغ فکری، مجال تأمل، ) مورد نظر است

فـردی کـه . آگاھی، و اختيار در مقام تصميم گيری اسـت

برای مثال تحت تأثير داروھای روان گردان از سـر مـيـل و

رغبت فعلی را انجام می دھد، لزوما به انـجـام آن فـعـل

.رضایت نداده است

ھای تجاوز در جامعه ما ریشه

خوب اولين چيزی که به ذھن ميرسه محروميت جـنـسـی

یک ميل طبيعی ھست که ميل جنسی! در جامعه ھست

باید برطرف بشه اما این روزھا با باال رفتن سـن ازدواج و

نبود امکان برقراری رابطه سالم بين زن و مرد این ميل بـه

!شه سختی ارضا می

دليل دیگه ای که معموالن از طرف مذھبيون و کارشناسان

شـه، تـرویـج وابسته به قوه قضایی و پليس مـطـرح مـی

. حجابی، ماھواره و مـحـصـوالت مسـتـھـجـن ھسـت بی

و ریشـه ای ھرچند به نظر نميرسه اینـا دلـيـل واقـعـی

داستان باشن چون مطابق آمار بيشتر تـجـاوزھـایـی کـه

ھسـت پـس در اون صورت ميگيره با برنامه ریزی قبلـی

! لحظه نوعی پوشش قربانی نميتـونسـتـه مـھـم بـاشـه

ماھواره و محصوالت پورنوگرافی ھم در بسـيـاری جـوامـع

.تر از ایران ھست آزاد ھستن اما آمار تجاوز در اونھا پایين

ھای تجاوز که تقریبا تمام کارشنـاسـان دیگه از ریشه یکی

مستقل در موردش اتـفـاق نـظـر دارن تـرویـج خشـونـت

از این کارشناسان تجاوز را شکلـی در واقع خيلی. ھست

از انتقاداتـی یکی. از انجام خشونت و ایجاد برتری ميدونن

کارشناسان مثل رضا کاظم زاده و سـعـيـد ھم که برخی

مدنی به سيستـم قضـایـی وارد کـردن ھـمـيـن تـرویـج

خشونت در راستای ایجاد نظم و قانون در جامعـه ھسـت

که در نھایت خودش باعث افزایش ميزان جرایـم خشـنـی

.شه مثل تجاوز می

8

raminnaseh.blogfa.com

Page 9: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

نـقـش بـازی ریشه دیگری که در ترویج تـجـاوز جـنـسـی

بخشی از ایـن آمـوزش بـه . کنه آموزش ناقص ھست می

عھده خانواده و بخش دیگر به عھده مدرسه و دانشـگـاه

.کنن ھست که متاسفانه در ایران ھر دو ضعيف عمل می

از دیگر ریشه ھایی که برای ترویج تجاوز به شمـار اومـدن

شه به فرھنگ مردساالر و تخریـب و تضـعـيـف نـھـاد می

.ھای اقتصادی اشاره کرد خانواده بر اثر بحران

حقایق و آمارھایی در مورد تجاوز

10درصد از موارد تجاوز به زنان، و کـمـتـر از 40کمتر از

ــه مــردان گــزارش مــی ــجــاوز ب ــوارد ت .شــود درصــد م

اند، در ھنگام تجاوز بيشتر زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته

کردند امن است و تـوسـط اند که تصور می در محلی بوده

.انـد اند که مورد اعتمـاد بـوده افرادی مورد تجاوز قرار گرفته

ھای مورد تجاوز قرار گرفته متجاوزین خـود درصد از بچه90

تقریـبـا نصـف آنـھـا از اعضـای خـانـواده . شناسند را می

.ھستند

. در صد تجاوزھا بـيـن آشـنـایـان اتـفـاق مـی افـتـد 80

12درصد قربانيان حمالت جنسی که بيشتر از 80حدود

ــد، مــھــاجــمــيــن را مــی .شــنــاســنــد ســال ســن دارن

. درصد ھمه تجاوز ھا از پيش برنامه ریزی شده است 75

ھنگامی که تعداد تجاوزگر ھا سه نفر یا بيشتر است، در

درصد موارد، و در صورتی که تعداد تجاوزگرھـا دو نـفـر 90

.درصد موارد از پيش برنامه ریزی شده اسـت 83باشد، در

درصد افراد تجاوزگر پس از آزمایش ھای روانشناسـی 90

.سالم تشخيص داده شدند

تواند اتفاق افتد و تعرض جنسی نسبت به مردان نيز می

افتد، و ایـن تـعـرض تـنـھـا بـوسـيـلـه مـردان اتفاق می

تجاوز مربـوط بـه گـرایـش جـنـسـی . گرا نيست ھمجنس

بلکه امر اعمال قدرت و تـحـت سـلـطـه در آوردن . نيست

است که در آن قربانی مـورد آزار وحشـيـانـه و تـوھـيـن

یک بررسی از کسانی که مـرتـکـب . گيرد بار قرار می خفت

دھد که حداقل نيمی از آنان ھيچ اند نشان می تجاوز شده

آنـھـا ھـر : اند توجھی به جنس شخص مورد تجاوز نداشته

. انـد دو گـروه زنـان و مـردان را مـورد تـجـاوز قـرار داده

اگرچه اکثر متجاوزین جنسی مرد ھستند، گاھی بـرخـی

.گيرد ھای جنسی توسط زنان انجام می تعرض

از تجاوز جنسی آسيبھای ناشی

:زیر تقسيم کرد شه به دو دسته کلی این آسيبھا رو می

بيماریھای ، بارداری ناخواسته و آسيبھای جسمی

جنسی

مثل افسردگی بدبينی، زودرنجی، آسيبھای روانی

احساس شرم و گناه، درونگرایی، ترس و استرس

چه باید کرد؟

بيشترین کاری که از دست ما بر ميـاد، بـه عـقـيـده مـن

خودمون، انتقالش بـه دیـگـران و تـقـبـيـح افزایش آگاھی

که کسی ھمينطور باید یادمون باشه که. خشونت ھست

بھش تجاوز شده یک قربانی ھسـت نـه یـک مـجـرم یـا

باید به گونه ای فرھنگمون رو تغيير بدیم که چنين ! خطاکار

کـردن مـاجـرا، بـا فردی بجای احساس شرم و مـخـفـی

که براش پـيـش اومـده احساس امنيت در مورد مشکلی

.صحبت کنه و زیر چتر حمایت جامعه قرار بگيره

9

Page 10: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

" دانشجویان برای دانـش آمـوزان" گروه خيریه دانشجویی

ژوئن به منظور جمع آوری کمک ھای مـالـی 24روز جمعه

اقدام به برگزاری برنامه ی باربکيو در فضای آزاد دانشـگـاه

این برنامه در دو مکان مختلف دانشگاه به طـور . آلبرتا کرد

در این برنامه که از ساعت یازده صبـح . ھمزمان برگزار شد

نفر شرکت کـرده 250آغاز و تا دو عصر ادامه داشت حدود

ایـن . دالر کمک نقدی جمع آوری شـد 1400و در مجموع

حدود . مبلغ صرف فعاليت ھای خيریه این گروه خواھد شد

نفر از دوستان ایرانی دانشجو نيز به صورت داوطلبـانـه 20

گروه . در بخش ھای مختلف این برنامه گروه را یاری کردند

از تمام دوسـتـانـی " دانشجویان برای دانش آموزان"خيریه

که در برنامه ریزی، ھماھنگی و برگزاری این برنامـه گـروه

را یاری کردند کمال تشکر را داشته و ایـن مـوفـقـيـت را

مدیون دوستان ایرانی ست که در این برنامه شرکت کرده

. و باعث دلگرمی گروه شدند

فعاليت خـود " دانشجویان برای دانش آموزان"گروه خيریه

با ھدف کمک به دانش آموزان ایـرانـی 2010را از زمستان

که در شرایط سخت مالی قرار دارند آغاز کـرده و در مـاه

رسما تحت عنوان یک گروه دانشـجـویـی 2011می سال

ھدف این گـروه تشـویـق . در دانشگاه آلبرتا به ثبت رسيد

ایرانيان ساکن خارج از کشور به حمایت مـالـی از دانـش

آموزان ایرانی ست تا این کودکان به دليل فقر مالی مجبور

این گروه . به ترک تحصيل و اشتغال در سنين پایين نشوند

با مشارکت در برنامه ھای نوروزی گـروه ھـای مـخـتـلـف

ایرانيان در دو سال گذشته و برگزاری مراسم جـمـع آوری

موفق به تشویـق تـعـداد 2011کمک ھای مالی در فوریه

قابل توجھی از ایرانيان مقيم ادمونتون به حمـایـت مـالـی

بـه . متداوم و ماھانه از دانش آموزان ایرانـی شـده اسـت

عالوه این گروه با استفاده از کمک ھای نقـدی خـيـریـن

ادمونتون موفق به حمایت مالی دو دانش آموز ایرانی بـه

. شـده اسـت 2011مدت دو سال و دو ماه از تاریخ فوریه

اميد است با ھمراھی و ھمدلی ایرانيان ساکن ادمونتـون

این فعاليت ھا تداوم و گسترش یافته و نه تنھا دو کـودک

" دانشجویان برای دانـش آمـوزان" تحت سرپرستی گروه

که تعداد ھرچه بيشتری از کودکان چشم انتـظـار ایـرانـی

تحت حمایت مالی و معنوی ایرانيان ساکن ادمونتون قـرار

.بگيرند

به اميد فردایی که ھيچ کودک ایرانی به دليل فـقـرمـالـی

.مجبور به ترک تحصيل نشود

دانشگاه آلبرتا -گروه خيریه دانشجویان برای دانش آموزان

[email protected]

10

برگرفته از صفجه فيس بوک گروه دانشجویان برای دانش آموزان

برگرفته از صفجه فيس بوک گروه دانشجویان برای دانش آموزان

انجمن دانشجويان براي دانش آموزان

گزارشي از برنامه باربكيو گروه دانشجويان براي دانش آموزان

برگرفته از صفجه فيس بوک گروه دانشجویان برای دانش آموزان

Page 11: Iranians037n09y04jun11

1390تير -و هفتم شمارة سي

ماهنامه ايرانيان

شما و ايرانيان

Email: [email protected] com.iraniansmonthly//:http: Website

هاي متنوعي از قـبـيـل ارسـال نشريه ايرانيان با قابليتوبسايت آنالين مطالب و امكانات بي نظير ديگر در خدمت عالقه مندان به

.باشد اين رسانه فرهنگي ميرمـز ست تا شناسه كاربري و عضويت در پايگاه نشريه كافي برايبـه وارد نماييد تـا خود را خود را ايجاد و نشاني الكترونيك ورود

. ايرانيان بپيونديد خانوادهايرانيان مشـتـاقـانـه در

انـــتـــظـــار ــمــكــاري ه

.شماست

11

ارسـال بـه تمايـل در صورت پس از عضويت در پايگاه نشريه، ومطلب، با ما تماس بگيريد و درخواست ارتقاي سطح، از عضو بـه

ســطــح بــه نــويســنــده، بــا ارتــقــاي . نــمــايــيــد نــويســنــده منزلـة به اين امر. پيونديد مي فعال ايرانيان اعضاي جمع به شما

.گردد تلقي مي آن و ملزومات پذيرفتن اساسنامه

Page 12: Iranians037n09y04jun11

Iranians Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton

June 2011 – Tir 1390 Year 4, No.9

editor's note: Growing up or learning to let go?

What's our perception?

Did Alexander never return?!

The importance of height and weight, since birth to the day

When "Raping" becomes a habit!

S4S fundraising report

Editor Pegah Salari

This issue’s writers: Pegah Salari, Sepideh Hadidifar, Saina Lajevardi, Farnaz Farhidi, Hesam Yazdanpanahi, Student for Student group

Photos: Ali Fakheri, Mahdi Vaezi

Cover Photos: Canada Day– Edmonton (Front), Summer in Edmonton (Back)

Executive Board: Nima Yousefi Moghaddam, Ali Fakheri, Saina Lajevardi, Khosrow Naderi, Mohsen Nicksiar

37

علي فاخري: عكس