گیتی از هیچ

20
« وپرنیکوس، ماز زمان ک ابی انق درون شگفت انگیزهانی در کی شناسی سر برده به ایم. اینست پایهی اهنمایب، را کتا، افسون کننده، و بیند مان. » یان مک ــ انِوِ ا از هیچتی گیزی، چی هیچ به جای چرا هسترنس ام . کراوس پی نوشترد داکینزز ریچا اترجم م رام ی ن رامبد

Upload: ray-joon-ram

Post on 31-Oct-2014

186 views

Category:

Documents


33 download

DESCRIPTION

خلاصه

TRANSCRIPT

Page 1: گیتی از هیچ

.ایم به سر برده شناسی در کیهانیانگیز شگفتدرون انقالبی از زمان کوپرنیکوس، ما » «.مانند کننده، و بی افسون، کتاب، راهنمایی است پایه این

اِوِن ــ ایان مک

گیتی از هیچ

هستچرا به جای هیچ، چیزی

کراوس. الرنس ام

از ریچارد داکینز نوشت پی

رامبد نیرام مترجم

Page 2: گیتی از هیچ
Page 3: گیتی از هیچ

در وصف

گیتی از هیچ اسـت ـ ارائـه کـرده شـناتتی ای جذاب بر روند کنـونی کیهـان ، الرنس کراوس مقدمهگیتی از هیچدر »تواهیم دید که هر . گوید ی دورتر هر چیزی سخن می ی گذشته دور و آینده ای از علم که به ما درباره شاته

«.همتاست و دلربا بیاین کتاب، . ندارد آفرینندهچیزی ارتباط زیادی با هیچ دارد ـ و هیچ ربطی با

اتالق انداز چشمی ــ سام هریس، نویسنده هـا در مـورد سرشـت ترین دیـدگاه های اندیشمندانه، تازه آب استادانه در درون ژرفکراوس با راهنمایی »

«.کتابی گیرا. دارد کیهان، و مکان ما درون آن را عرضه می نسبت زرینی ــ ماریو لیویو، نویسنده

رنـس اند، و ال کننده، جهان را تکان داده های درتشان و کشفیات تیره در سالیان اتیر ردیفی از دیدگاه»

اش، و بـا اسـتفاده از ابزارهـای گیـری از تلـلت تالقانـه بـا بهـره . ها حضور داشته است کراوس در قلب آنفـراز آن، پاسـع علمـی . کننده آسـان کـرده اسـت ای تیره را به گونه شگرف، او این داستان ی بسیار زیرکانه

«چرا به جای هیچ، چیزی هست؟ :قاطعی است به این پرسش وجودین بزرگ

سبُکیِ بودنی ی نوبل و نویسنده ــ فرانک ویلچک، برنده

ی یافتن کیهان پیچیـده مدرکی قاطع مبنی بر تکاملنِوِشت، الرنس کراوس در این کتاب واضح و توش»پردازان جـرتت یشرفت به نظریهدهد که چگونه این پ کند، و نشان می از حالتی داغ و چگال ارائه می نماتود «.بزنند{ گیتی}ی چگونگی آغاز کننده درباره هایی تیره زنی گمانه ده که دست بهدا

آترین ساعت مای ــ مارتین ریز، نویسنده

زیبـایی از چگـونگی روشـنگر روایـت ی تود، الرنس کراوس ، بیان شیوا، و روشنی مشخلهبا تیزهوشی»چگونه شد که گیتی توانست از : دهد های تمام دوران به دست می ترین پرسش پرداتتن علم به یکی از بزرگ

اند ولی همان گونه که توصیف هیچ سر برآورد؟ این پرسشی است که فلسفه و االهیات در آن سردرگم ماندهاین پیروزی فیزیک است بر .عی برای آن عرضه داردهایی واق تواند پاسع دهد، علم می روشن کراوس نشان می

آشفتگی، که با بیانی ساده در پیش چشـمان مـا گـذارده درهممتافیزیک، عقل و پژوهش است بر اسطوره و «.دارد را به ما ارزانی می قلمی افسونگر، سرتوشی و نیز آموتتنکراوس با : شده است

رگکتاب بزی لینگ، نویسنده گِری. سی. ــ اِی

ی ژرف تواند از تهیگاه سربرآورد ـ ایده این گونه است که کیهان می. هیچ، چیزی است. هیچ، هیچ نیست»

ایـن نیـز کـاری اسـت کـه . کند می که زیر پای اندکی را تالی ولی دیگران را روشن گیتی از هیچنهفته در

Page 4: گیتی از هیچ

4

« .الرنس کراوس فیزیکدان همه روزه به آن مشغول است

تایسن، اتترفیزیکدان،ــ نیل دُگرس ی تاریع طبیعی آمریکا موزه

به ایـن گوشش توشبختانه الرنس کراوس . شود از هیچ به چیزی رسید گویند که نمی همیشه مردم می»در شما رخ چیزی بزرگ ،کیهانی ی هیچِ با تواندن این کتاب درباره را بخواهید راستش .بدهکار نبود ها حرف، ذهن شما به همان سرعت گیتی آغازی گسـترش پیـدا جلویش را بگیریدد یکه بتوان ایندهد، و پیش از می

«.تواهد کرد

قاشق ناپدیدشوندهی ــ سام کین، نویسنده

Page 5: گیتی از هیچ

گیتی از کجا پیدا شد؟ پیش از آن چه بود؟» «آینده چه پیش خواهد آورد؟ و سرانجام، چرا به جای هیچ، چیزی هست؟

های مستثنا از زمان، در گفتارهایی بـه رنس کراوس به این و دیگر پرسشال برانگیز بحثهای کنون پاسعا

هـا بـه آترین این پرسش .ها بیننده را به تود جلب کرده است روی یوتیوب نظر میلیون پسند بر شدت عامهکسـی کـه در برابـر اسـت، و جـا داشـته ی وجـود آفریـدگار ویژه در قلب مباحثات فلسفی و دینـی دربـاره

بـا ایـن .رود به شمار می فرضمورد متقابل کشد، استدالل ی نیاز به آفریدگار را پیش می هایی درباره پرسشکنـد، دانشـمندان از نظـر تـاریخی بـر دیگـر مباحـث و موضـوعات گونه که کراوس استدالل مـی حال همان

بهبـود از چگونگی کارکرد واقعی گیتی، که سـراناام بـه اند ـ مثال سردرآوردن برانگیزتر تمرکز داشته چالش .کند کیفیت زندگی ما کمک می، فیزیکـدان نظـری پیشـتاز، الرنـس کـراوس ای شناتتی مستحکم و روشنگرانه اکنون، در داستان کیهان

های فلسفی را به سوی تود ترین پرسش زند که اساسی نوینی می های علمی انقالبی دست به تشریح پیشرفتی مردمکه فعاالنه از فراز مغاک بین علم و فرهنگ ای به عنوان یکی از چند دانشمند برجسته .کنند جلب می

دهد که چرا بـه جـای به این پرسش پاسع می دارددهد که علم مدرن کراوس نشان میدر آمد و شد است، انگیـز ای بهت ربی که به گونهمشاهداتی تا .کننده انگیز و افسون با نتایای شگفتآن هم چیزی هست، ،هیچ

اند، و بـه بیان شده گیتی از هیچبرند، به سادگی در هایی نوین که آدم را به عالم هپروت می زیبایند و نظریه .چیزی از هیچ سر بر تواهد آورد هموارهاز هیچ سر برآورد، که تواند میدهند که نه تنها چیزی ما نشان می

ترین مدرک از برد، و تازه حاتی بسیار روشن، کراوس ما را به آغازِ آغاز میطبعی تاص تود و توضی با شوخ

ایـن .دارد هایی برای چگونگی پایان گرفتن آن ـ را عرضـه مـی یافتن گیتی ما ـ و نیز استلزام چگونگی تکاملهای هستی از منظری کامال نو، توانندگان را برانگیخته، به چـالش ترین شالوده کتاب با نگریستن به بنیادین

چه که امروز هست کـامال تفـاوت تواهـد و این دانش که گیتی ما در آینده با آن. کند کشیده، و تشنود میبـه قـول .گـذارد ندگی کنونی ما تاثیر مـی داشت، از پیامدهایی ژرف برتوردار است و مستقیماً بر چگونگی ز

تـرین کتـاب علمـی بـا پیامـدهایی بـرای تواند مهـم این کتاب به طور بالقوه می: ریچارد داکینز در وصف آن .از زمان داروین قلمداد شود گرایی فراطبیعت

پیشـگفتاری اسـت گیتـی از هـیچ ی فلسـفی و دینـی، ی کهنـه هـا ورز در نقش پـادزهری علیـه اندیشـه

کـراوس اسـتدالل کـرده . چه که هست ساز در بحث پیرامون هستی آفریدگار و هر آن دگرگونو انگیز چالش «.میرند تا شما بتوانید زاده شوید عیسا را به کنار نهید، ستارگان می»است که

Supernaturalism

Page 6: گیتی از هیچ
Page 7: گیتی از هیچ

،981 در این مکان در .هیچ رخ داد

،زار بیشهی نهر هیخانمدیوار آویخته برپالک

وودی کریک، کلرادو

Page 8: گیتی از هیچ
Page 9: گیتی از هیچ

فهرست گفتار پیش هاآغازسر: کیهانی آلودداستان رازیک : فلل ن گیتیکرد وزن: کیهانی آلودداستان رازیک :2فلل آغاز زمانسراز کورسویی :3فلل هیچ بر سرهیاهو :4فلل گریزان گیتیِ :5فلل پایان گیتیناهار رایگان در :6فلل ما انگیز غمی آینده :1فلل بزرگ؟ ی حادثه :9فلل است چیز ،هیچ :8فلل ناپایدار است ،هیچ: 1 فلل نو قشنگ های جهان: فلل

گفتار پی

از ریچارد داکینزنوشت پی

Page 10: گیتی از هیچ
Page 11: گیتی از هیچ

گفتارشیپ

ما در . مان همین گونه که هست به سر بریم، و مابوریم که پذیرای آن باشیم که با تاربه مابوریمرویا، چهکابوس چه توانیم بـا هـواداری ما نمی. پارچه است و هم واقعی و هم یک ،بریم که علم روز به روز در آن نفوذ کرده جهانی به سر می

.از کسی به سادگی آن را به یک بازی تبدیل کنیم کوب برونُوسکی یــ جِ

نیستم ، باید اذعان کنم که من هوادار این عقیده مندی تمام و کمال از حق افشا به منظور بهرهدر آغاز سخن هـر روزه اشـیایی .های جهان اسـت که مبنای تمام آیینیعنی چیزی ، باشد ای که آفرینش نیازمند آفریننده

کمـانی تا رنگینگرفته یک بامداد سرد زمستانی ها در دانه شوند، از برف ز به ناگاه پدیدار مییانگ زیبا و اعاابگویـد کـه هـر کس به جز پرشورترین بنیادگران نمـی و هیچ .پس از یک رگبار علرگاهی تابستانی درتشان

تر، با هدفمنـدی توسـه هوشـی فرازمینـی ، و از همه مهمدشواریبه زیبایی و با ،ییکدام از این چنین اشیااز مردم عادی و نیز دانشمندان از توانایی ما در تشریح چگونگی پدیدارشدن راستش بسیاری .اند آفریده شده

.برند شکوه فیزیکی لذت میباکمان، بر اساس قوانین ساده و ها و رنگین دانه تودی برف تودبه

آمیزتـر کنایـه از آن نیـز و « اند؟ قوانین فیزیک از کاا آمده»ها بپرسد تواند مانند تیلی البته هرکسی میگویـد داده شود، مـدعی اغلـب مـی اگر به پرسش نخست پاسخی احت« چه کسی قوانین فیزیک را آفریده؟» .تا به آتر« چه کسی آن را آفریده؟»یا « از کاا آمده؟ باالتره»

ای که کلیسای کاتالوتیک رومـی سراناام بسیاری از افراد هوشمند همانند افالطون، آکویناس، یا به شیوه: کننـد روند، و در نتیاه نوعی وجود آسمانی را فرض مـی کند، سراغ علت نخستین می ح مینوین آن را مطر

.جا حاضر ، کسی یا چیزی جاودانه و همهچه که تواهد بود آفریدگار هر چه که هست، و هر آنآفریدگار »گذارد کشیدن پرسش باز می با این حال، به میان آوردن علت نخستین باز هم جا را برای پیش

از آن گذشته تفاوت بین آوردن برهان به سود آفریدگاری جاویدان با گیتی جاویـدانی بـدون « ا که آفریده؟ر آفریدگار در چیست؟

ی انـدازد کـه مشـغول سـخنرانی دربـاره مرا به یاد داستان مشهور دانشمندی مـی ها همواره این استداللکـه از سـوی ( گویند ویلیام جیمز بـوده برتراند راسل و برتی می او گویند برتی می)های گیتی بود تاستگاه

آن نیز بر پشت دیگری، و کهپشتی عظیم است زنی به چالش کشیده شد که باور داشت جهان بر پشت الکنوعی نیروی آفریننده کـه تـودش را تسلسل نامتناهیِ! پشت الک« همین طور تا ابد»و ... سپس یکی دیگر

چـه کـه بـه ای بـه آن ما را ذره هم ها باشد پشت تر از الک تا نوعی نیروی موهومی که بزرگآورد، ح پدید میچـه کـه نسـبت بـه آن ، ولی این استعاره از تسلسلی نامتنـاهی .کند نمیسربرآوردن گیتی اناامیده نزدیک

که بـا آن گیتـی د باشبه فرایندی واقعی تر نزدیکچه بسا عمال تواند توضیح دهد، آفریدگاری می دیدگاه تک .پدید آمد

تسلسل نامتنـاهی جلویگویا عامل هر چیزی استآفریدگار با این استدالل که پرسش این ن کنارگذاردچیـزی غیـر از گیتی راه و رسم چه توشمان بیاید چه توشمان نیاید، : د، ولی حرف من این استگیر را می

و پـو شاید ،جهانی بدون آفریدگار یا هدف. مستقل از آرزوهای ماست ،بودن یا نبودن آفریدگار. این نیست .کند معنا به نظر رسد، ولی این به تنهایی الزامی برای بودن آفریدگار ایااد نمی بی

ی گرچه ریاضـیات، فـراورده )ها سر در آورد به سادگی از نامتناهی دبه همین ترتیب، شاید اذهان ما نتوانگیتـی . ها وجود ندارند گوید که نامتناهی ، ولی این به ما نمی(پردازد ها می ه توبی به آناذهان ما، کمابیش ب

تواننـد یا به قول ریچارد فاینمن، قوانین فیزیک مـی . ای فضایی یا زمانی نامتناهی باشد تواند در گستره ما می بـه هـیچ وجـه . شـوند به کـار مـی دست نوهای نو، قوانین نهایت الیه باشند، و با کاویدن مقیاس پیازی با بی

!دانیم نمیبه عنوان چالشی در برابـر « چرا به جای هیچ، چیزی هست؟»برای بیش از دو هزار سال، این پرسش که

Page 12: گیتی از هیچ

21 گفتار شیپ

ها، از ستارگان، کهکشان پیچیدهاست ای ی ماموعه این گزاره نهاده شده است که گیتی ما ـ که دربرگیرنده بـا وجـود . دانیم ـ شاید بدون هیچ طرح، قلد، یا هدفی سـربرآورده باشـد دیگر که نمی یآدمیان، و چیزهای

شود، پیش و بیش از هـر چیـزی که معموال پرسش فوق در چارچوبی فلسفی یا آیینی در نظر گرفته می اینن، پیش برای پرداتتن به و سردرآوردن از آ ی مناسب ی جهان طبیعت، و بنابراین حوزه پرسشی است درباره .علم استو بیش از هر چیزی،

هـای گونـاگون تـود، تواهم نشان دهم که چگونه علـم نـوین، بـا چهـره می .این کتاب هدفی ساده داردهایی که به دسـت پاسع: پردازد که چرا به جای هیچ، چیزی هست می داردتواند به این پرسش بپردازد و میتـر فیزیـک مـدرن را ی بـیش هایی کـه شـالوده ور، و نیز از نظریهآ اند ـ از مشاهدات تاربی زیبای بهت آمدهچـه بسـا کـه در واقـع، .رود ای به شمار نمـی مسئله ،سازند ـ همگی بر آنند که رسیدن به چیزی از هیچ می

ها حاکی از ی نشانه گذشته از آن، همه .بوده باشد الزمکه گیتی پا به هستی بگذارد، برای این ،چیزی از هیچ .سربرآورد توانسته میکه چگونه گیتی ما آنند

یکنم، چون شاید ما هرگز اطالعات تاربی کافی برای دادن پاسخ تاکید می توانسته میمن در ایناا روی پذیر است، دست کم برای من به یقـین گیتی از هیچ امکانحتا ولی این نکته که . به دست نیاوریمرا روشن

.اهمیت داردبگویم ـ مبحثی که بعدا به «هیچ»ی مفهوم ای درباره تواهم چند کلمه جلوتر برویم، میپیش از این که

ام کـه ی این پرسش در ماـامع عمـومی آموتتـه چون به هنگام بحث درباره .تفلیل به آن تواهم پرداتترا چـه بـه منددانش که منِکند دانان مخالفم را برآشفته نمی فیلسوفان و االهیات ،دیدگاهچیزی بیش از این

دانان در شوم که پاسع دهم که االهیات جا وسوسه می در این) .مآور نمیسر در واقعا « هیچ»از که این حرفها .(هیچ چیزی تبره نیستند

ای گنـگ و بـه شـیوه .گـویم نیسـت چیزهـایی کـه مـن مـی این اصال« هیچ»کنند که آنان پافشاری میدر 3«طـرح هوشـمند »های مـن بـرای تعریـف این یادآور کوشش .2«یستین»تعریف، هیچ عبارت است از بد

باوران کردم، و معلوم شد که هیچ تعریف روشنی در کـار نخستین باری است که شروع به مناظره با آفرینش. تنها چتری است فراگیر برای مخالفت بـا تکامـل « طرح هوشمند» .نیست، مگر بگوییم که چه چیزی نیست

به عنوان نبودن « هیچ» دانان دست به تعریف و بازتعریف لسوفان و بسیاری از االهیاتبه همین نحو، برتی فی .کنند اند که فعال دانشمندان تشریح می هایی از هیچ زده هریک از گونه

ی مـدرن نمـود پیـدا جا ورشکستگی بخش اعظـم االهیـات و مقـداری از فلسـفه ولی به نظر من، در این 5«چیـز نبـودِ »فیزیکی است، به ویژه اگر به صـورت 4«چیز»ی به همان اندازه« هیچ»تردید زیرا بی .کند می

و بدون علم، هر تعریفی .یمسر در بیاورها سرشت فیزیکی این کمیتاز بنابراین شایسته است تا .تعریف شود .استباد هو

تعریـف را به عنوان فضای تهـی و فاقـد هرگونـه شـید مـادی واقعـی « هیچ»یک سده پیش، اگر کسی ی گذشته به ما آموتتـه کـه ولی نتایج به دست آمده در سده .شد کرد، شاید اندک مخالفتی نلیبش می می

ی کـارکرد طبیعـت بـدیهی تر دربـاره ناپذیری که پیش از آموتتن بیش فضای تهی به واقع با نیستی تدشهفضای تهی به توانم نند که من نمیک اکنون، منتقدین دیندار به من گوشزد می .گرفتیم، تفاوت بسیار دارد میمورد نظـر فیلسـوفان « هیچ»بنامم، تا بین آن با 6«تأل کوانتومی»اطالق کنم و در عوض باید آن را « هیچ»

.دانان تمایز گذاشته شود یا االهیاتآیـا مناسـب فضا و زمان توصیف کنـیم چـه؟ را به عنوان نبود تودِ« هیچ»ولی اگر بخواهیم . بسیار تب

ایم که فضـا ولی همان گونه که توضیح تواهم داد، آموتته. بوده است... کنم که، زمانی ؟ بازهم فکر میاست

Nothing Nonbeing Intelligent design Something Absence of something Quantum vacuum

Page 13: گیتی از هیچ

چیه از یتیگ 21

نیـز « هـیچ »گویند که حتی این پدیدار شوند، پس اکنون به ما می یناگهان تودی و تودبهتوانند و زمان مییازمنـد االهیـات اسـت، و بـدین ن «واقعی»گویند که رهایی از هیچ می و .هیچی نیست که اهمیت داردآن

.شود تعریف می« چیزی بیافرینداز دلش تواند ی که تنها آفریدگار میآن»بنا به امر به صورت « هیچ»ترتیب آفریـدن « توانـایی »اند کـه اگـر ام گفته همچنین افراد گوناگونی که با آنان در این مورد به بحث پرداتته

و مطمئنـاً در دسـت داشـتن قـوانینی از .نیسـت واقعـی نیستیِ حالتِگاه این چیزی وجود داشته باشد، آنولی باز هم اگر من .کند دور می نیستی در اتتیار بگذارد، ما را از قلمرو راستینِطبیعت که چنین توانایی را

تودی سربرآورده باشند، همان گونه که توضیح تواهم داد که استدالل کنم که شاید تود قوانین هم تودبههر سیسـتمی کـه { از دید آنان}، زیرا افتد مقبول نمیکه باید و شاید گاه این نیز چنان اید چنین باشد، آنش

.رود در آن این قوانین ممکن است پدید آمده باشند، نیستی واقعی به شمار نمیی یهـا وهزمین بازی را بـه شـی ،چون علم ،اند ها جذاب پشت ولی الک. پشت؟ چنین باوری ندارم تا ابد الکشـاید در دوران )البته این یکی از اهـداف علـم اسـت .شود ها می کند که باعث ناتوشایندی آدم دگرگون میی نبـود توشـایندی بـه معنـای آن اسـت کـه مـا در آسـتانه (. نامیدند می« طبیعی ی فلسفه»سقراط آن را

« چگونـه »های دشـوار یز از پرسشبرای پره« آفریدگار»تردید پیش کشیدن بی .گیریم های نو قرار می بینشگـاه آفریـدگار نیـز بـود، آن هر چه باشد، اگر توانـایی آفـرینش در کـار نمـی .ورزی است صرفاً کاهلی اندیشه

که به دلیل بودن آفریدگار در بیـرون از طبیعـت، از مطلباین هب یازیدن دست .توانست چیزی بیافریند نمیبخشی از نیسـتی بـه شـمار ،برای تودِ بودن« توانایی»ود و بنابراین ش بالقوه جلوگیری می تسلسل نامتناهیِ

.نیستو لفاظی بازی زبان، چیزی بیش از هرود که بودن از آن سربرآورد نمی سـاتته زمین بازی را دگرگـون ،دادن این واقعیت که علم جا عبارت است از نشان هدف اصلی من در این

هـایی سـودمند و ی سرشـت نیسـتی بـا کوشـش فایده درباره های انتزاعی و بی است، به طوری که این بحثمن همچنـین بـه .است پدیدار شدهچگونه عمال نکته بپردازد که گیتی ما این کاربردی جایگزین شده تا به

.مان تواهم پرداتت پیامدهای ممکن این امر برای حال و آیندهمـان تود یافتن گیتـی فهم چگونگی تکاملبه که هنگامی .دل تود داردرا بسیار مهم یا نکتهاین مطلب

انـد، مـثال آلود کرده ها غالباً آب را گل آن .اند با این بحث داشته کمترین ارتباط راپردازیم، آیین و االهیات می .ی مدرک تاربـی بارت بر پایهی هرگونه تعریفی از این ع هایی در مورد نیستی بدون ارائه با تمرکز بر پرسش

یسـت در دسـت ن تودمان به طور تمام و کمال آگاه نیستیم، هیچ دلیلی با آن که هنوز ما از تاستگاه گیتیگذشته از آن انتظار دارم سراناام همین امر را در مواردی .که انتظار داشته باشیم روند اوضاع تغییر پیدا کند

.داند، مانند اتالقیات انسان تود میببینم که اکنون دین آن را قلمرو تـا ( : )زیرا منش علمی بر سه اصل استوار اسـت ،علم در گسترش درک ما از طبیعت سربلند بوده است

ای دارد، الزم است بخواهد به همـان اگر کسی نظریه( 2) ؛رود دنبالش برو جایی که شاهد و مدرک پیش میداور نهایی درستی ،آزمایش( 3)بکوشد؛ نیزاش ای اثبات نادرستیکوشد بر اش می اندازه که در اثبات درستی

ی شخلـ هـای نظـری است، نه توشایندی حاصل از باورهای پیشینی، و نه زیبایی یا شکوهی که نثـار مـدل .شود می

تابلویی که . جایند که نامنتظره نیز هستند جا بیان تواهم کرد نه تنها به هایی که من در این نتایج آزمایشهایی تخیلـی کـه آدمیـان از کند، از هر تلویر افشاگرانه یا داستان علم از توصیف تکامل گیتی ما ترسیم می

چه تیال هایی در چنته دارد که آن طبیعت چنان شگفتی .تر است تر و دلکش اند به مراتب غنی تود درآورده .رسد تواند ایااد کند به گرد پایش هم نمی آدمی می

ی ذرات، و گـرانش، شناسـی، نظریـه انگیـز در کیهـان های هیاـان پیشرفت برتیی گذشته، طی دو دههکننـده و ژرف بـرای درک مـا از پیامـدهایی تیـره بااند، ی نگرش ما به گیتی را کامال دگرگون ساتته شیوه

تـر از هـیچ بـرای د، جالـب یببخشـای مـن را بر اگر بازی با کلمات بنابراین، .ی آن و نیز آیندهگیتی تاستگاه

Real

Page 14: گیتی از هیچ

24 گفتار شیپ

. تواند باشد نمیهیچ چیزی اش دربارهنوشتن ها یـا حملـه بـه باورهـا، کـه بردن اسطوره نه تمایل به از میان ،بخش واقعی من در نوشتن این کتاب الهام

.ستاتودمان ی کننده انگیز و افسون شگفت ش گیتی به راستیدانش و در کناربه گذاردن آرزویم در ارجیابنـده تواهـد بـرد، از گسترشانگیز تا دورترین مرزهای گیتی ها ما را به گشت و گذاری هیاان هشپژو

انگیزترین کشـف در فیزیـک ی شگفت ی دوردست، و چه بسا دربرگیرنده بنگ تا آینده نخستین لحظات بیگ .ی گذشته تواهد بود در سده

ی گیتـی کـه دربـاره ژرفاسـت ی ا یافتـه ن، برای نوشتن کتاب حاضر در این زمااصلی ی راستش انگیزهکننده اناامیده کـه ی تیره به پیش رانده و به این نتیاهرا ی گذشته تر سه دهه پژوهش علمی من در بیش

پیـدا ه که در سرتاسر فضای تهی نفوذ گرفت ناپذیر جا تر انرژی در گیتی در شکلی رازآلود و فعال توضیح بیشن را زیـر و رو نـوی شناسی زمین بازی کیهان یافتهشود گفت آن است که این کمترین چیزی که می .دکن می

.کرده استیتی ما از دقیقاً هیچ سر بر برای این دیدگاه فراهم کرده که گ یحکمستم یافته پشتیباناز یک جنبه، این

فراینـدهای احتمـالی حـاکم بـر مربوط بـه های ی ماموعه فرض همچنین ما را واداشته که هم درباره .آورددست به هستند، ناین پرسش که آیا تود قوانین طبیعت نیز به راستی بنیادی ،در نهایت ،تکامل گیتی و هم

کاستن از ابهت، اگـر نـه ی تود، به ها، به نوبه اکنون هر کدام از این که امیدوارم توضیح دهم .یمبازنگری بزن .به جای هیچ، چیزی هستند که چرا اناام پرسش میسازی کامل این آسان

ای با همین آنالس سخنرانی گردد، زمانی که من در لس برمی 2118قیم این کتاب به اکتبر تپاگرفتن مسارائـه شـد، از در کمال تعاب، ویدیوی یوتیوب این سخنرانی که از سوی بنیاد ریچارد داکینز . عنوان داشتم

قرار گرفته، با تقریبا یک میلیون بازدید در زمان نگارش این مطلب، و آن هنگام در اینترنت بسیار مورد توجه .است قرار گرفته های موافقان و مخالفان مورد استفاده هایی از آن در مناظره شماری از بخش های بی رونوشت

کننـده در وب و در ی برتـی از اظهـارات گمـراه به این مبحث، و نیز در نتیاـه می آشکار به دلیل عالقهمطـرح کـرده جـا آن هایی که در تر ایده کردن کامل های گوناگون به دنبال سخنرانیم، فکر کردم مدون رسانهکـه در بیفزایم هایی جا این فرصت را نیز دارم که به استدالل در این .ارزد به زحمتش می ، در این کتاب،بودم

شناسی که تلویر ما های نوینی در کیهان نقالببر ابود ، که تقریباً به طور کامل متمرکز دمداآن هنگام ارائه ی فضا، کـه در دو سـوم نخسـت ایـن کتـاب بـه آن اند، در کنار کشف انرژی و هندسه را تغییر داده از گیتی

.پردازم میدم؛ آن را اندیشیتیلی دهند، را تشکیل می استداللمزیادی که های و ایده ها مقدمهدر این بین، در مورد

نگـری بـا ژرف که مُسری شد؛ و ،در میان گذاشتم ندنشان داده بود مندی واکنش با نوعی عالقهبا کسانی که در مبحث تاستگاه و سرشت گیتی تودمـان ها در فیزیک ذرات، به ویژه تری به بررسی پیامد پیشرفت بیش

هـا بودنـد، و بـا نهایم را پیش روی کسانی گذاردم که مخالف پرشور آ و سراناام برتی از استدالل .پرداتتم .هایم یاری رساند تر استدالل بیشدادن هایی دست یافتم که به توسعه این کار به بینش

تـا جـایی کردم، ام توضیح دهم سبک سنگین می جا کوشیده هایی را که سراناام در این در زمانی که ایدهآلن سپاسگزار تواهم به ویژه می .از بحث با برتی از اندیشمندترین همکاران فیزیکدانم سود بردمشد که میکردن برتی ی توضیحات گسترده و مکاتبه با من، برطرف برای زمانی که به ارائهباشم، و فرانک ویلچک گوث

.رساندن به تقویت تفسیرهای من، اتتلاص دادند های ذهنم و در مواردی تاص یاری از سردرگمیی عرضـه بـه پـرس، نسـبت مینیک آنفوسو از انتشارات فریی لسلی مِرِدیت و دو با دلگرمی از ابراز عالقه

کـه یکـی از باسـوادترین و چنین کتابی، من با دوستم کریستوفر هیچنز تماس گـرفتم، کـه گذشـته از ایـن هایم در آن سـخنرانی، در شناسم، تودش توانسته بود از برتی استدالل هایی است که می فکرترین آدم توش

کریستوفر با وجود بیماری، با مهربـانی، . جوید ی علم و آیین سود اش درباره کننده های تیره تعدادی از بحث من بابت این همه دوستی و اعتماد، تا. بر این کتاب بنویسد یگفتار که پیش پذیرفتباکی دستی، و بی گشاده

رسـاندن ایـان کـه بـه پ چنان عـود کـرد آننه بیماری کریستوفر سراناام بدبختا. ابد سپاسگزارش تواهم بود

Page 15: گیتی از هیچ

چیه از یتیگ 21

دوست سخنور اقبالیم، از توشبا وجود این، .امکان نداشتبرایش گفتار، با وجود تمام تالش وی، دیگر پیشبـر ایـن ی نوشت بود که پی پذیرفتهریچارد داکینز، پیشاپیش دست چیره ی نویسندهفکرم، دانشمند و و توشکننده، و او متنی کوتاه با زیبایی و روشنی تیره نویس، پس از به پایان رساندن نخستین دست .بنویسدکتاب

کریستوفر، ریچارد، و دیگرانی که در بـاال نـام بـردم، هایم را نثار درود. زده شدم شگفت. نوشت نیز تاثیرگذار،بنشینم و مبار پشت کامپیوتردیگر بخشیدن به من تا هایشان، و برای انگیزه تشویقبرای پشتیبانی و ،کنم می

.بنویسم

.درگذشت ـ م 21نز در دسامبر هیچکریستوفر

Page 16: گیتی از هیچ

‌گفتار‌پی

اصلی که از هنگام رنساان تدادن ختاری حقیقت موضوعی است ژرف، و انگی شده به عنوان چهره آزموده واقعیتتایید .را پیش رانده است

وسکیکوب برونُ جِی اا

:برونوسکی آغاز کردمکوب یی دیگر از جِا کتاب را با گفته

. مان هدین گونه که هست به سر بریم، و مجبوریم که پذیرای آن باشیم رویا، مجبوریم که با تجربه چهکابوس چه توانیم باا ما ندی. پارچه است و هم واقعی بریم که علم روز به روز در آن نفوذ کرده و هم یک ما در جهانی به سر می

.ا به یک بازی تبدیل کنیمهواداری از کسی به سادگی آن ر

چاه بساا، بارای ،بدون هدف یاا راهنداایی ای گیتی .است یکابوس دیگر ینیز استدالل کردم که، رویای یکبخش است؛ ای فرح برای دیگران، از جدله خود من، چنین گیتی. سازد معنا می زندگی را بی برخی، گویا خودِ

دارد تا به کارهای خاود ارز ببخیایم و ند، و ما را وا میک انگیزتر می واقعیت هستی خودمان را حتا شگفتبا آگاهی و جا هستیم، مان در زیر آفتاب، چون به سادگی در این تر مدت حضور کوتاه شود که بیش سبب می

با این حال، مقصود برونوسکی آن است که به راستی هیچ کدام . با فرصت دست یازیدن به آن، خجسته شود، و در ه، رخ دادهرخ دادکاه هرچاه . ما بارای گیتای چرناد اسات خوشایندهدیتی ندارند، و از آن دو حالت ا

توجاه باه خوشاایندها یاا مقیااس رخ دهاد بای ایان چه که قرار است در و هر آن. همقیاسی کیهانی رخ دادقرار نیسات توانیم بر یکدی تاثیر بگذاریم، و به احتدال بر دومی هم ما ندی. ناخوشایندهای ما رخ خواهد داد

.گذاریمبتاثیر

در .آن است تا بکوشیم که شرایط هستی خودمان را بفهدایم آید چیزی که از دستدان برمیبا این حال، ود بادان دسات ی انقالبی خ ترین سفرهای اکتیافی را که تاکنون آدمی در پییینه این کتاب یکی از شگرف

هایی که به ساادگی تاا حداسی برای کیف و درک کیهان در مقیاساست این جستجویی . ام زده، شرح دادهاین سفر مرزهای روح آدمی را گستر داده است، و خواست یافتن شااهد و . یک سده پیش ناشناخته بودند

باا ،هاا کند و کااو ناشاناخته مدرک را به هر جایی که رهندون شود با جسارت تخصیص یک عدر زندگی بهای از و سارانجام آمیازه آمیازد، در هام مای ،که چه بسا این کوشاش ره باه جاایی نبارد آگاهی کامل از این

دادن باه معاادالتی پایاان فرسای سر و سامان غالباً طاقت یآفرینندگی و پافیاری را برای پرداختن به کارها .کند می نیدنی طلب های تجربی تدام ناپذیر یا چالش

ی ام و گااهی کوشاش علدای را باه و یفاه باوده ( سایزیف ) ی سیسِافِ ی اساووره من هدواره شیفتهام، که هربار پیش از رسیدن به ناوک قلاه باه سنگی به باالی کوه، ارتباط داده ی او برای راندن تخته جاودانه. یمکنب داشت، و ما هم باید چنین تصور کرده، سیسف لبخند به ل هدان گونه که کامو. غلتد میفروپایین

.دهد هدف ما، خواه با هر پیامدی، پادا خود را میکه باه عناوان ایم، ما را به رأسی رسانده است، ی گذشته انجام داده انگیزی که ما در سده پییرفت حیرت

نخساتین آدمیاان کاه اناد مورح بودهی پردازیم که از هنگام هایی می ترین پرسش دانیدند، در عدل به ژرف .اند ، برداشتهاند که که هستند و از کجا آمده این دانستنهای لرزان را برای گام

هاا نیاز دراین فرایند، در کنار درک ما از گیتی، معنای دقیق این پرسش جا شرح دادم، گونه در این هدانهدیده شود که در آن معناای باید در چارچوب کیهانی ف« چرا به جای هیچ، چیزی هست؟» .اند تکامل یافتهرده است، که در باختن ک نی نیست که زمانی بود، و تدایز دقیق بین چیز و هیچ شروع به رنگهدااین واژگان

.اند های متفاوت نه تنها متداول که الزامی ن دو در چارچوبآن گذارهای میان ای

Sisyphus Camus

Page 17: گیتی از هیچ

گفتار پی 111

ماا در عوض، .یه قرار گرفته استبدین گونه، در پیکار ما برای جستجوی دانش، خود این پرسش در حاشزدن باه ای کاه امکاان دسات شاویم، باه شایوه به سوی درک و فهم فرایندهای حاکم بر طبیعت راناده مای

باا ایان کاار، کیاف . ساازد ی خودمان را فراهم مای ها و، هرگاه شدنی باشد، تاثیرگذاری بر آینده بینی پیشبه عنوان هایچ از شد میتر چه که پیش ر آن فضای تهی ا آن بریم که د ای به سر می ایم که ما در گیتی کرده

توانساته مای تر ا شامل نبود خود فضا ا ژرف از هیچیِای است که دارای دینامیک تازه ا کردپوشی آن چیمپاذیر که چه بسا روزی از راه فرایندهایی که شاید نه تنها فهام ، و اینسربرآورْدای شدنی گونه و بهسر برآورَد

از ایان جنباه، .شند بلکه فرایندهایی که به هیچ کنترل یا راهندایی بیرونی نیز نیاز ندارند، به هیچ بازگرددباساازد، علم، هدان گونه که استیون واینبرگ فیزیکدان گوشزد کرده، باورداشتن به آفریدگار را ناامدکن ندای

باا علام، ایان . م، هر چیزی معجازه اسات بدون عل. سازد بلکه در عوض باورنداشتن به آفریدگار را مدکن میشود، و نیز هر چاه تر ضروری می باور آیینی در این مورد هر چه کم. ماند که هیچ باشد پذیری باقی می امکان .ربط تر بی کم

دانم این می یدبه برداشت آفرینش آسدانی به طور سنتی پیش روی ما هست، و بعی رویکرد گزینهالبته گونه که تاکید کردم، باور دارم که اگر بخاواهیم از اما هدان. ها حل و فصل شود زودی بحث هدییگی به این

.ی درست برویم، درست بنا به فاکت، نه بنا به الهام کردار باشیم، باید سراغ گزینه ورزی راست نظر اندییهاز هیچ سربرآورْد، اکنون برای مان خودماناین امر که گیتی : خودم را آشکارا بیان کردم گیری جهتمن

.گیری خودتان را خواهید داشت شدا نتیجه. مندانه است ترین جایگزین اندییه بخش تا حد زیادی رضایتورزی گیراتر از پرسش چیزی از هایچ خواهم با بازگیت به پرسیی که به شخصه آن را از نظر اندییه مین پرسیی است که اینیتین در این باره پیش کیید که آیا پروردگار ای. ام، بحث خود را به پایان برسانم یافته

ها در ی پژوهش ی اصلی برای کدابیش هده این پرسش انگیزه. ای در آفرینش گیتی داشت یا خیر هیچ گزینه .م را دربرگرفته استا یا تر عدر حرفه کند ا پژوهیی که بیش ساختار بنیادین ماده، فضا، و زمان را فراهم می

ای بی کم و کاست در پاسخ به این پرسش هست، ولی در روند نوشتن اندیییدم که گزینه ر گذشته میدای یگانه از قاوانین باشاد کاه شامل مجدوعهای آشکارا، اگر تک نظریه. هایم دگرگون شد این کتاب ، دیدگاه

قواعدی که تکاملش را از یز نو ،مقرر کند آن را چگونگی پدیدآمدن گیتی خودمان را شرح دهد، و به راستی،گاه گویا پاسخ این خواهد بود که، اند ا هدف فیزیک از هنگام نیوتون یا گالیله ا آن آن هنگام در دست داشته

«.بود که بودند، و هستند نخیر، اوضاع باید به هدان ترتیبی می»هاا، آیاا گیتای از نامتناهی لاما اگر گیتی خودمان نه یگانه که بخیی باشد از بسگیتی عظیم و به احتدا

؟«گزینه برای هستی هست انبوهیآری، »پاسخ پرسش اینیتین چنین نخواهد بود که، هاای گونی گونهاز قوانین و متفاوتهایی ای نامتناهی از آمیزه شاید مجدوعه. ینانی در این مورد ندارمطدا

ای سر برآورند، وجاود داشاته چنین بسگیتیای که شاید در های جداگانه و حتا گیتی ،ذرات و مواد و نیروهاانجامد از آن نوعی کاه ماا در آن باه سار ای می ای بسیار محدود باشد، که به گیتی چه بسا تنها آمیزه. باشدبریم یا چیزی بسیار شبیه به آن، که بتواند از تکامل باشندگانی پیتیبانی کند که قادر به پرسیدن چنین می

ای را در آفریدگار یا مام طبیعتی کاه بتواناد بساگیتی . اینیتین کداکان منفی استپاسخ به . ندباشپرسیی ای که در آن اینیتین بتواند چنین پرسیی را بپرسد باه هداان انادازه دست داشته باشد، در آفرینش گیتی

. داشت سازگار وجود می یی واقعیت فیزیک دست و پا بسته است که اگر تنها یک گزینهای برای آفرینش گیتای قدرت هم هیچ آزادی یری که، در هر دو سناریو، حتا آفریدگاری هدهپذ این امکان

تردید به این دلیل که بیانگر آن است که آفریدگار بی. بخش است خودمان ندارد، برایم به طرز عجیبی رضایت . زیادی ،غیر ضروری است ا یا دست کم در بهترین حالت

Page 18: گیتی از هیچ

‌نوشت‌پی

ریچارد داکینز به قلم

، اسه کودکانهه ی ا نغمهه ها کرهموسیقی . دهد یابنده ذهن را گسترش نمی گسترش هیچ چیزی چونان گیتیِساختن استعاره و بُعد، با دگرگون. ی سمفونی کهکشان قد برافرازد خواهد در برابر آوای شاهانه نجوایی که می

چه را که تهاری ها، غبارهای آن سده غبار و گردشناختی، به زودی های زمین ی دوران بادهای پایا و فرساینده 27/31چههار رقهم معنهادار در ، بها دقه گیتهی سهن حتها . به ههوا خواهنهد فرسهتاد انگاریم، می« باستان»

.بازد های پیش رو رنگ می سالگی گذارد ه در برابر این تریلیون میلیاردسال ه که الرنس کراس بر آن صحه می

علمهی پیشرف . ر اس آو ی دوردس ، پارادکسی و هراس شناسیِ آینده س نسب به کیهانواما بینش کراشناسهانی در سهال دو تریلیهون اندیشیم که اگر کیهان ای سرشتی می نهبه گو. پس خواهد رف به احتمال باز

ن یکهی از چنین نیسه ه و ایه . خواهد بود تر میالدی باشند، بینش آنان از گیتی نسب به بینش ما گستردهچنهد از پسکمابیش . بندد در ذهنم نقش میاس که با بستن این کتاب های ویرانگر متعددی گیری نتیجهپهس از دو تریلیهون سهال، .بودن در گیتی خودمهان اسه شناس ، زمان خوشایندی برای کیهانسال میلیارد

خواههد هر کدام که می)شناس به جز کهکشان کیهان ها ی کهکشان گیتی چنان گسترش پیدا کرده که همها نادیهدنی ناپذیر پسروی خواهند داش ، کهه نهه تنهه به ورای افق اینشتنی، چنان مطلق و چنان نقض( باشد .دی، هر چند نامستقیم، بر جا بگذارندگیرند که از خود رّ پذیری قرار می امکان شوند که در ورای هر گونه می

رفته خواهد بود، بهرای همیشهه و بنگ به احتمال زیاد از بین هر رّدی از بیگ. اند هرگز وجود نداشته تو گوییای شوند، و نیز از موقعی خودشان، بهه شهیوه خود بریده میی شناسان آینده از گذشته کیهان. ورای بازیابی

.داریمنکه ما دیدی از آن دانیم چون شاهد و مدرک بنگ می از بیگ نیز ایم، و میلیارد کهکشان جا گرفته 311دانیم که در میان می

گویهد و ان مینبساط هابلی برایمهای دوردس از ا به سرخ از کهکشانجاشده تابش جابه :در گرداگرد ماس چون داریم به گیتی نهوزادی ،ما از امتیاز دیدن این مدرک برخورداریم. کنیم ما آن را به گذشته برونیابی می

تواند از کهکشهانی بهه کهکشهانی که نور هنوز می یگاه هبآرمیده اس دم دوران نگریم که در آن سپیده میمها در زمهانی بسهیار ویهنه زنهدگی »نویسهند، مهی طبعهی آن گونه که کراوس و همکارش با شوخ. دیگر برود

« !بهریم توانیم با رصهد تاییهد کنهیم کهه در دورانهی بسهیار ویهنه بهه سهر مهی تنها زمانی که می... کنیم میی بیسهتم ی ابتدای سده زده یازیدن به بینش به ای به غیر از دس سالگی سوم چاره شناسان تریلیون کیهان

دانسهتیم یها چهه کهه مهی شدیم، زیرا هر آن انی که ما به یک کهکشان محدود میخود ما نخواهند داش ، زم .توانستیم تصور کنیم، مترادف بود با گیتی می

نه تنها . تر خواهد شد که سرآغازش را بازتاب خواهد داد ای تخ سرانجام، و ناگزیر، گیتی تخ تا هیچیچیهزی در برنهد، که حتا اگر هم بتوانند جان سهالم بهه تا به گیتی بنگرند، دشناسانی نخواهند بو دیگر کیهان .هیچ. حتا هیچ اتمی . اصال هیچ چیز .دماننخواهد برجا برای دیدن . ما نیس خوشایندواقعی . اندیشید که این تصویری اس ناگوار و دلمرده، بسیار ناخوشایند اس اگر می

من گیتی »هی از سر رضایتمندی بود، بیان داش که، کنم آ چه که تصور می هنگامی که مارگارت فولر، با آنکنم که به شخصه فکر می« !بهتر اس که چنین کند»: داد تامس کارالیل پاسخی تحقیرآمیز« پذیرم، را می

.، ارزش رویارویی دلیرانه را دارددس کمشکوهی اس که، ی هیچیِ نامتناهی تخ دارای آرامش جاودانهتواند دس به کار شود و چیز را بیافریند؟ یا چهرا، بها به هیچ تبدیل شود، آیا هیچ نمیاما اگر چیز بتواند

ترین درسی که جاس که شاید به شگرف چیزی هس ؟ این ،ی االهیاتی، به جای هیچ ی کهنه بازگویی لطیفه

Page 19: گیتی از هیچ

نوش پی 111

از تواند یزی میگوید که چگونه چ نه تنها فیزیک به ما می. رسیم آموزیم می با بستن کتاب الرنس کراوس میچیهز : دهد که ایهن هیچهی ناپایهدار اسه مان می برد، و نشان تر می هیچ پدید آمده باشد، کراوس ما را پیش

اگر به خوبی مطلب کهراوس را فهمیهده باشهم، همهواره . کمابیش محکوم اس که از آن پا به هستی بگذارداز زبهان فیزیکهدان اسه کهه خطها خطها را این اصل شبیه به بازگویی این مثهال : دهد چنین چیزی رخ می

دیگهر را نهابود زنند، یهک تاب زیراتمی سوسویی در هستی می های شب ذرات و پادذرات مانند کرم. پوشاند می .آفرینند، از دل هیچی کنند، سپس خودشان را با فرایندی وارون بازمی می

ای بهزر رخ داد، در تکینگهی شهیوه خودی چیزی از دل هیچ در سرآغاز فضا و زمان، به آفرینش خودبهیابنده، هنگامی که گیتی، و هر چیهزی در درونهش، کسهری از ی تورم بنگ و به دنبالش دوره موسوم به بیگ

بها بیسه و هشه صهفر در 3یعنی )ی بزرگی رشد کند ی بیس و هش مرتبه ثانیه زمان برد تا به اندازه (.!جلویش ه فکرش را بکنید

فیلسهوفان چرنهدی آنان به همهان ! واقعا که امان از دس این دانشمندان! ای چه مفهوم عجیب و مسخره 3گوهرگشه « راز»سوزن یا بحث بر سهر در نوکای قرون وسطایی هستند که به شمارش فرشتگان مدرسه .پرداختند می

و )دانهد س که علم هنوز نمهی موارد زیادی ه. چنان با شدت و حدت و خیلی زیاد چنان، نه آن نه، نه آندانیم، با حدس و گمهان نیسه اما همان چیزهایی که می(. کند ها کار می های باالزده روی آن دارد با آستین

پیشاپیش . انگیز دانیم و با دقتی حیرت ما این را با اطمینان می(: گیتی نه هزاران که میلیاردهاسال سن دارد)این به حد کافی برجسته هس ، امها در قیهاس . شود گیری می دار اندازه اعنسن گیتی تا چهار رقم مگفتم که

ی وادارنهد شهگفت بهه ها مها را توانند با آن هایی که الرنس کراوس و همکارانش می بینی با دق برخی از پیشی ههای نرریهه بینهی کراوس، ریچارد فاینمن، خاطر نشان کرد کهه برخهی از پهیش قهرمانِ. کنند، هیچ اس

تهرین انهدیش تهر از ههر چیهزی اسه کهه حتها تاریهک هایی که انگار عجیب ی فرض وانتوم ه باز هم بر پایه کی میهان انگهار فاصهله کهه اند شده با چنان دقتی تاییداش خیالبافی کنند ه توانستند درباره میدانان االهیات

. کنیم بینی مو پیش تاری یک نیویورک و لس آنجلس را به اندازهشاید چنین به . زنی کنند ارز آن گمانه ی فرشتگان در نوک سوزن یا هر چیز هم دانان درباره شاید االهیات

هها، هها و کهوارک کوانتهوم : نرر برسد که فیزیکدانان نیز فرشتگان خودشان و نوک سوزن خودشهان را دارنهد میلیارد 31د را بشمارند و در بین توانند فرشتگان خو ولی فیزیکدانان می« .اسپین»و « شگفتی،« »دلربایی،»

علهم چهه بسها . تهر تر، نه یک فرشته کهم نه یک فرشته بیش: روشن کنندترین فرشته نزدیکآن را تا تکلیف ؛ بهه نتهای سهاز اسه ولهی چهاره ه تر از ههر االهیهاتی ناشدنی تر و درک ناشدنی ه عجیب عجیب باشد و درک

. و در این راه چون قلماسنگ شما را به دور ناهید و برجیس بچرخاند تواند به کیوان بال بگشاید، می. رسد میای که جهان واقعی را تها ده ، ولی نرریه(فهمم وه که من آن را نمی)ی کوانتوم سر در نیاوریم شاید از نرریهشهاری االهیات نهه تنهها رقهم اع . تواند اشتباه باشد کند بنا به هیچ عقل سلیمی نمی بینی می رقم اعشار پیش

گونه که تامس جفرسن، بهه هنگهام همان. بهره اس ترین ارتباطی با جهان واقعی بی ندارد، که حتا از کوچک «.کرسی االهیات جایی در آموزشگاه ما ندارد»گذاری دانشگاه ویرجینیا گف ، بنیان

بربخورید که از « تهفرهیخ»دان اگر از باورمندان دینی بپرسید که چرا باور دارند، شاید به مشتی االهیات. یا گریزی دیگهر سهخن بگوینهد « ای برای همدمی شخصی استعاره»یا « دلیل هر بودنی»پروردگار به عنوان

ای از استدالل طراحی یها اسهتدالل عله تر، به نسخه پذیری بیش تر باورمندان، با صداق و آسیب ولی بیشنیهازی نداشهتند تها از صهندلی راحتهی خهود هیهوم های دیوید فیلسوفانی در اندازه. یازند نخستین دس می

آنان خاستگاه آفریهدگار را مصهادره بهه : هایی را نشان دهند ی چنین استدالل برخیزند تا سستی مرگبار همه، زمان برد تا جایگزینی در جهان واقعی بیگلرزمناو ی عرشه درچالرز داروین، اما تا هنگامِ. کردند مطلوب می

.شناسهی ی زیسه البتهه در رشهته ،دوکننده به مطلوب ه برای طراحی پیدا ش نه مصادره به وضوح ساده ه و هنگام که داروین ه نهه از بدان تا ،گرا بود دانان طبیع داشتنی االهیات شناسی همواره شکارگاه دوس زیس

Transubstantiation

Page 20: گیتی از هیچ

گیتی از هیچ 111

ههای مرغهزار بهه آنهان . آنهان پرداخه شهکار ترین آدمیان بهود ه بهه ترین و مهربان باوقاراو چونروی عمد، های گیتی گریختند، و دیدند ای دل غافل الرنس کهراوس و پیشهینیانش بهه ی فیزیک و خاستگاه بلندمرتبه

.اند انترارشان نشستهاند که برای آوردن ما به هستی هایی ظریف ساخته های فیزیک دس نماید که قوانین و ثاب آیا چنین میتوانیهد از اگهر نمهی ساز آغاز هرچیهزی بهوده باشهد؟ ارگزاری باید سبباندیشید که ک اند؟ آیا می طراحی شده

، 1، پیتهر اتکینهز 7استیون واینبر . را بخوانید 3هایی سر در بیاورید، ویکتور استنگر اشتباهات چنین استداللاوت ی ناک توانیم برای چیزی که از دید من مانند ضربه و اکنون می. ، استیون هاکینگ را بخوانید مارتین ریز

چرا به جای هیچ، »دانان، حتا آخرین خال حکم بازمانده در دس االهیات. ماند، الرنس کراوس را بخوانیم می هها خاسهتگاه گونهه اگهر . شهود با خواندن این صفحات در پهیش چشهمانتان چروکیهده مهی « چیزی هس ؟

ارز آن هم گیتی از هیچتوانید شاهد باشید که گرایی بود، می فراطبیع شناسی به ی زیس مرگبارترین ضربه .گوید ویرانگر اس چه می و آن. گوید که منرور چیس عنوان کتاب به دق می. شناسی اس از کیهان

Victor Stenger Steven Weinberg Peter Atkins Martin Rees On the Origin of Species