سهروردی در دادگاه جهل مقدس

14
جهل مقدسدگاهوردی دردا سهر. مادق داد مصطفی محق دکتر سی آیتادها وقضاوتهائی رخد داوری همیی اس درتاریخ قضا آفرینور غرنبداری وجا تعصبرگونه ه بدون کهتی که نه مراجعست.قضا احتن را ت آناوانسته ت قدرت فشارغاتی درآنها تبلیهای سازی نه جوهند وارد قر موثر بودهری ازت . بسیا اس و عباسى درى اموى خلفاظیر ابنى نكدامنحكام قضات پارت خود، به ا اوج قد مى گردن یوسف ابو و بلخى حاضرهند. ن مورخ اثیر ابنمدار نا کتاب در« کامل ال فیلتاریخ ا» نویسد می: « اءالنهر ماور سرزمین درم اسوحات فت دامنهء و شهر سمرقندد یافته امتدا به فرمان دهی« قتیبه باهلی» دعوتن ون وبدون اعه نحوشبیخو ب قبلی میانیر ساختن ومخ تسخیر و پرداخت جزیه ، فتح شدهند. هم باقی بوده وعده کردا ترکر ای شهر،عده بود دوران در اینفت خملک خلیفهءن عبدال سلیمان بفت به عمر بنقام خپری شده و مسند و م اموی سا خلیفهبدالعزیز تنه ع ءبتا درستکار نس ومستثنی ازسال(ه بود امیه واگذار شدلسلهء بنی س۹۹ .) هجری او یافته و شهرت به عدالت رامه جا عدالت او ه شهرت سمرقندردم این امر به گوش م فرا گرفته بود. چونمه ای ازد طی نا رسی« باهلی قتیبه» فرمانده سپاهندایت کردر سمرقند به خلیفه شکم و فاتح شه اس وض رساندند که قتیبه به عرا ظلم کرده و بم با توسل شهر به غدر و حیله ماقند را سمر ما ستانده ازدسترات و مقرمی اس نشمرده استحترم جنگ را م! اینک که خداوند عد ل ور ساخته بدست شما ظاهف رانصا ا اج ا ز سمرقندردم از سوی ماتی تا هی ت فرمای بهمایند وعرض حال نت برسن حضوربد العزیز د .عمربن ع رخصتتی اعزامان هیا داد.آنند. حال نمود وبیانن عبدا عمر ب ل عزیزمه ای به نا« بن ابی سلیمان ی السر» نوشت:ین حاکم خویش چن

Upload: huseyinisik

Post on 11-Apr-2016

225 views

Category:

Documents


2 download

DESCRIPTION

persian

TRANSCRIPT

Page 1: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

.سهروردی دردادگاه جهل مقدس

آیت هللا دکتر سید مصطفی محقق داماد

درتاریخ قضای اسالمی داوری ها وقضاوتهائی رخداده

که بدون هرگونه تعصب وجانبداری غرور آفرین

قدرت توانسته آنان را تحت است.قضاتی که نه مراجع

قراردهند ونه جّو سازیهای تبلیغاتی درآنها فشار

خلفاى اموى و عباسى در است . بسیاری ازموثر بوده

اوج قدرت خود، به احكام قضات پاكدامنى نظیر ابن

نهند. حاضر بلخى و ابو یوسف گردن مىفی الکامل»در کتاب نامدارابن اثیر مورخ

:می نویسد« التاریخدامنهء فتوحات اسالم در سرزمین ماوراءالنهر »

قتیبه »دهی به فرمانامتداد یافته و شهر سمرقند

قبلی به نحوشبیخون وبدون اعالن ودعوت« باهلی

فتح شده پرداخت جزیه ،تسخیر و ومخیر ساختن میان

بود،عده ای شهررا ترک کرده وعده هم باقی بودند.

سلیمان بن عبدالملک خلیفهء خالفتدر این دوران

اموی سپری شده و مسند و مقام خالفت به عمر بن

ومستثنی ازنسبتا درستکارء عبدالعزیز تنها خلیفه

او هجری(. ۹۹سلسلهء بنی امیه واگذار شده بود)سال

شهرت عدالت او همه جا را به عدالت شهرت یافته و

فرا گرفته بود. چون این امر به گوش مردم سمرقند

فرمانده سپاه «قتیبه باهلی»رسید طی نامه ای از

و اسالم و فاتح شهر سمرقند به خلیفه شکایت کردند

با توسل بما ظلم کرده و به عرض رساندند که قتیبه

ازدست ما ستانده سمرقند را مابه غدر و حیله شهر

اینک !جنگ را محترم نشمرده استاسالمی و مقررات

انصاف را بدست شما ظاهر ساخته ل وکه خداوند عد

به ت فرمای تا هیاتی از سوی مردم سمرقند زااج

د .عمربن عبد العزیز حضورت برسند وعرض حال نماین

وبیان حال نمودند.داد.آنان هیاتی اعزام رخصتسلیمان بن ابی »نامه ای به عزیز لعمر بن عبدا

حاکم خویش چنین نوشت:« السّری

Page 2: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

ا اتاک ذبة علیهم حتی اخرجهم من ارضهم فایتظلما وتحامالمن ق شکواان اهل سمرقند »

العرب الی معسکرهم کما قضی لهم فاخرج ناجلس لهم القاضی فلینظر فی امرهم فأ کتابی ف

«کانو قبل ان یظهر علیهم قتیبة

به من از ستم وظلمی که توسط قتیبه برآن ها روا شده به من شکایت آوردند اهل سمرقند

قاضی بدین .میگویند آنانرا ازوطنشان بیرون رانده است.وقتی نامه من به شما رسید

وچنانچه قاضی به نفع آنان رای داد بی درنگ منظورمسئول رسیدگی به امرقرار بده

درست همانکونه عربهای متصرف از آن سرزمین بدرآیند وبه لشگرگاهشان عودت یابند

قبل از غلبه قتیبه برآنان بودند.

وقتی نامه خلیفه به سلیمان حاکم وی رسید وی به

. ارجاع داد «جمیع بن حاضر بلخی»قاضی خراسان

ی به قضیه حکمی صادر کرد که بیقاضی پس از رسیدگ

م تاریخ جنگ است و خالصهء حکم احکا ازمهمترینشک

چنین است:

شهر سمرقند بر محضر تسخیرغدر و حیلهء قتیبه در »

قضا ثابت شد. از این رو می باید لشکر اسالم بی

درنگ از شهر خارج شوند و شهر سمرقند و مردم آن به

آن حکم را یفهخل« وضع قبل از فتح بر گردند.

.پذیرفت و به مورد اجرا گذاشت1

این حکم را یکی از

.عوامل گرویدن مردم سمرقند به اسالم دانسته اند

ابویوسف فقیه نامدار حنفی سالهای متمادی در سمت

قضائی ودورانی طوالنی نیز قاضی القضات در دوران

.خالفتهای مهدی ونیز هارون عباسی بوده است قهی متعددی است از جمله کتاب ودارای آثار فا

که میتوان آنرایکی از آثار مهم در زمینه « الخراج»

حقوق عمومی در تمدن اسالمی دانست.وی دراین کتاب

آنجا که میخواهد از وظائف راس قدرت در حکومت

اسالمی سخن بگویدبا کمال صراحت وبدون هیچ پروائی

وحتی گاهی با تندی خطاب به شخص هارون اورا از

مبادرت به جور بیم داده است.2

او درجای دیگر با

پای فشاری بر حقوق مالی خدشه نا پذیر مردم ،به

صراحت تمام یاد آور شده که خلفاء حق ندارند مالی

1نیز همان بکوشش علی شیری ،بیروت داراحیاء ،11-16ص5هق.ج1831.ابن اثیر،الکامل فی التاریخ،چاپ بیروت ،دار صادر للطباعة

.813ص8هق،ط.اول،ج1063التراث العربی ،8 161-161، 8.ابویوسف ،الخراج ، صص

Page 3: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

را از چنگ احدی بیرون آورند 3

. اودرزمانی درسمت

قضائی وفتوائی قراردارد که خلفاء مایلند خودرا

د وازتمام اختیارات او جانشین رسول هللا )ص( بدانن

برخوردار باشند.درچنین فضائی او کتاب دیگری

تالیف می کند بنام الرد علی سیر االوزا عی و به

ترسیم خطوط کلی نظریه خود درباب جکومت می پردازد

-دراصطالح او بمعنی خلفا-ومیان پیامبر)ص( وامام

از حیث اختیارات ،تفاوت قائل می شود .اوبه صراحت

نوشته است که خلیفه حق ندارد در غنائم منقول جنگی

تصرف کندواین از اختیارات خاص پیامبر)ص( است.4

اینها نمونه هائی از تاریخ درخشان فتوا وقضای

درخشانی ماجرا به خاطر آنست که می اسالمی است .

بینیم قاضی منصوب از سوی قدرت باکمال استقالل علیه

ولی باید تصدیق ی میدهد .میل وخواسته راس قدرت را

نمود که متقابال موارد تاسف باری نیز وجود داردکه

که ماجرا به خاطر آنست تلخی .گزارشگر آنند مورخان

به هالک چهره ای از قبیله دانش رای صادره قضائی

جهان را در غم آنان برای همیشه وعلم منجر گشته و

آنرا تلخ ترین واقعه که میتوان سوگوار ساخته است.

صبغه دینی دارد فاجعه نامید وقتی است که اتهام

متهم به جرم علیه دین است وبه همین ،یعنی شخص

عنوان به مرگ محکوم می گردد .این بلیه عظمی

در تاریخ بشریت سابقه دیرینه دارد وداحیه دحیاء

سال قبل از میالد مسیح سقراط دانای یونان در 3۹۹.

101ی که مركب از صفه اهیئت من دادگاه آتن در حضور

عضواست محاکمه می شود. سقراط در آن جا به جرم

و متهم است كه شدهمنحرف كردن جوانان و كفر حاضر

ها را زیر سوا ل برده و ی ویرانگرش، سنت با فلسفه

خدایانی تازه معرفی كرده است. هیئت منصفه متهم را

. كند ، به مرگ محكوم می221در برابر 280با اكثریت

قانون سقراط جام شوکران را به خاطر اطاعت از

می ئیدانا مینوشد وتاریخ را برای همیشه به سوگ

که می توانست با افکار سازنده خویش جامعه نشاند

.را تربیت کند بشری

8 .11-10-11-16.همان،صص 4 .181-80-80.الرد علی السیر االوزاعی ،صص

Page 4: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

یکی از نمونه های اسف بار دادگاه حکیم شیخ شهاب

چنان با حکمت اشراقی شنامکه الدین سهروردی است

او چیزی جز حکمت نمی دانسته ه که گوئی عجین شد

« التنقیحات فی اصول الفقه».حال آنکه کتاب است .

هق 1118 درسالر وی که برای نخستین باریکی از آثا

یاض بن نامی السلمیدکتر عدر دانشگاه ریاض توسط

تحقیق وانتشار یافته عضو هیات علمی آن دانشگاه

برفلسفه فقه شاهد گویائی است بر تبحر وتسلط ایشان

طالح سنتی اصول الفقه عنوان داشته ودارد.که در اص

ابعاد وجودی ویباالخره شخصیت ،هویت و، سهروردی

کما برای برخی ل انگیزبوده وشایدسئوا نیزاز آغاز

.مناسب میدانم چند نقل قول از چنین باشدکان

بیاورم تا درجه ابهام صاحبنظران گذشته وحال

دهد.شخصیت وی را نشان

سبط ابن جوزی مینویسد:

سنین لالشتغال بالعلم الشریف ورایت واقمت بحلب»

اهلها مختلفین فی امره ،وکل واحد یتکلم علی

وااللحاد قدرهواه ،فنهم من ینسبه الی الزندقه

،ومنهم من یعتقد فیه الصالح ،وانه من اهل

«الکرامات5

دانش یعنی : من در حلب سالها به خاطر فراگیری

منظور علم الهیات است( اقامت کردم.دیدم که شریف )

مردم آندیار نسبت به وی }سهروردی{ اختالف نظر

وهریک درباره او به اندازه میل وخواستش سخن دارند

میگوید؛برخی اورا به زندقه والحاد منتسب می سازند

وبعضی معتقدند که او مردی از اهل صالح ودارای

کرامات است.

ابن شداد6

اقمت بحلب فرأیت أهلها » نویسد می

«مختلفین فیه ،فمنهم من یصدقه ، ومنهم من یزندقه7

5 818ص 1.وفیات االعیان ،ج 6هق. از مقربین صالح 188.بهاء الدین، یوسف بن رافع بن تمیم معروف ابن شداد به خاطر جدی مادریش به لقب ملقب است. متوفی به سال

سلطانیه یکی ازاثار اوست ونشاندهنده درجه تقربش به سلطان است. الدین ایوبی است.کتاب النوادر ال1 898ص 5.شذرات الذهب ، ج

Page 5: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

درحلب بودم دیدم مردم آندیار نسبت به وی

نظر دارند برخی اورا پذیرفته اختالف )سهروردی(

یقش می کنند وبعضی اورا تکفیرکرده اند.وتصد

از سوی نویسندگان در دو گفته فوق ارزیابی نظرات

دارد.وجود ن

رأیته کثیر العلم قلیل » سیف اآلمدی می نویسد:

«البد لی ان املک االرض لی العقل ،قال8

من سهروردی را مردی پردانش وکم خرد یافتم ،به من

می گفت من باید بر تمام کره زمین مسلط شوم.

تصدیق ولی را کثرت دانش وی ،آمدیدر گفته اخیر

،فزون طلبی جاه دوستداریاورا به کم خردی ونوعی

متهم نموده است.خواهی وشهرت

ابن ابی اصیبعه گفته است:

کان اوحد فی العلوم الحکمیه جامعا للفنون »

الفلسفیه ،بارعا فی االصول الفلکیه ،مفرط

ه ظر احدا اال بز ،جید الفطره، لم یناالذکاء۹

،ولم

«یباحث محصال اال اربی علیه10

ی نظیر ودر فنون فلسفی باو)سهروردی( در علوم حکمی

وفردی بی اندازه جامع ودر اصول دانش نجوم متخصص

بود.هیچ کس با او با هوش و دارای فطرتی سالم

مناظره نمی کرد مگر آنکه مغلوب میشدوهیچ محصلی با

اومباحثه نمی کرد مگرآنکه بر وی چیره می شد.

اختالف در متون فوق را مشاهده می کنید وبا چنین

چنانکه باید نانچه حکیم اشراقی ما راشرائطی چ

د که او افزون بر حکمت ند وندانننشناس وشاید

اشراقی خود در علم شریعت نیزدست باالئی داشته جای

3 896ص0.همان ،ج 9ه . ه بَزَّ ا یَب زُّ )لسان العرب( غلبه: بَزًّ

16 810-818ص8.عیون االنباء،ج

Page 6: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

پاسخهای داده شکوه واعتراض نخواهد بود.بخصوص آنکه

ئی های قضائی که در اسناد شده ازسوی وی در بازجو

علم شریعت بجامانده چنان مشهود است که گوئی از

نگزیده است.برای چیزی نمی داند ولذا راه نجات را

نمونه چنین منقول است که قاضی دادگاه از می پرسد

:

وند نوشته ای که خدا تو در برخی از تصانیف خود »

صحیح است؟ ،افریندقادر است که پیامبر دیگری بی

ری نوشته ام .قاضی گفت این امری محال گفت آ

دلیل بر محالیت آن چیست مگر نه دی پرسید راست.سهرو

این است که خداوند قادر است بر تمام امور ممکن

عقلی برغم این استدالل محکم واین امری ممکن است؟

.«قتل وی صادر کرد کفر و وکالمی قاضی حکم به11

ولی عالوه برآن ل فوق کامال عقلی ومحکم است .استدال

جمله ای استداللهای روشنی می توانست مطرح شود زیرا

که قاضی حلب به وی منتسب کرده چه دلیلی بر الحاد

فر ومرتد دانسته است؟ وکفر است؟ قاضی چرا اورا کا

دین است؟ البد قاضی این رکدامیک از ضروریاتانکا

حضرت خاتم النبین پیامبرخاتمیت با مخالف جمله را

دانسته است .درحالی که ناگفته پیداست امکان )ص(

مبری دیگر غیر از وقوع آن است عقلی آفریدن پیا

به ممکن ولاضی نادان چنین می اندیشیده که ق.ق

قول به ممکن دیگر همانند یپیامبر بالذات بودن

بالذات بودن شریک الباری است .او نمی فهمد که

ع بالعرض ندارد.ممکن بالذات منافات ممتن

سهروردی به آسانی می توانست به میدان قاضی حلب

سکات ا مجاب وچه عقل ونقل اوراآید واز دری

؟ه استنماید.چرا چنین نکرد

یافته در میرسد سهروردی عمق فاجعه رابه نظر

بود.او فهمیده بود تمسک متهم برای دفاع به

11 110ص1.النجوم الزاهره، ج

Page 7: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

استدالالت قضائی در محکمه ای معنی دارد که دادرسی

عادالنه برقرارباشد ودادرسی عادالنه شرط نخستینش

شاراست.منظورم از فشار دی دادرس از هرگونه فآزا

مفهمومی عام است .فشار انواع واقسامی دارد.فشار

بیرونی فشار به دونوع اصلی قابل تقسیم است ؛

دستورهای صادره از مراکز درونی.فشار بیرونی فشارو

هولناک رسانه ایست.تاثیر های وعده قدرت ویا جوّ

ی وغیره مالیا مقامی وجاه وی مادی اعم از عیدهاوو

میتهای ناشی از کج درونی عبارت است از جزوفشار

فهمی ها دینی ،ایدولوژیک ویا حزبی ومرامی.

هردو نوع ،حسب اسناد موجود،سهروردی دادگاهدر

وقتی سهروردی آمدی گزارش به فشار وجودداشته است.

خاص ملک وگرایش در حلب اقامت گزید مورد توجه

ظاهر حاکم حلب فرزندسلطان صالح الدین ایوبی

گرفت وتقربی بیش از سایر علماء نزد وی یافت. قرار

آنهم از تبار ، هر نتوانستند عالمیش مفتیان

به .تحمل کنندبه سلطان ، مقربتر از خویشایرانی

یک ازیک بلدکه ازبالد مختلف ونه نه سلطانسوی

سهروردی را ،ی عدیده سرازیر شدنامه که نامه ها

را بهانه ن امروهمی متهم ساختند فساد عقیدهبه

نوشتندکه چه نشسته ای کردندووا شریعتا سردادند!!

: !!که فرزنددلبندت راسهروردی از راه به در برد

ات فساد برای اثب «هد عقیدت فس قبل ان ت ولدکادرک »

عقیده سهروردی مطالبی از حکمت وفلسفه وی در عریضه

خود آوردند . صالح الدین که برغم تبحرش در

حکمت وفلسفه به مشامش نخورده از ی ،بوئی نظامامور

از یکسو واز « االنسان عدوماجهل»بودبنابه قاعده

بالد به برای جلب رضایت خاطر مفتیانسوی دیگر

فرزند نوشت که با او نه تنها ترک مراوده بلکه وی

را از شهر تبعید کند. فرزند صالح الدین که برایش

کرد که انصافا اقدامیاین اقدام کامال دشوار بود

ستودنی است .وی در پاسخ پدر نامه نوشت واز او

خواست که اجازت فرماید مجلس مناظره ای با حضور

Page 8: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

سهروردی وکلیه علمای معترض تشکیل شود شایدسهروردی

انع کند وازاین رهگذر رضایت عالمان آنان را ق

معترض جلب گردد.صالح الدین در پاسخ به درخواست

جمّ .داد ومجلس مناظره تشکیل شدفرزند به وی اذن

ولی وبه گفتگو پرداختندجلسه حضور یافتند غفیری در

علمای حلب فتوا به بفساد عقیده وی دادند درنهایت

نمودند واورا مهدورالدم ودراین راستا منشوری صادر

.اعالم داشتند12

با توجه به گزارش النجوم الزاهره نسبت به بازجوئی

طور پیش نقل شد چنین مشهود است های قضائی که در س

بسنده نشده ی مفتیانفتوا به که در اعدام سهروردی

جلسه محاکمه تشکیل شده وقاضی اورا بلکه پس ازآن

ت.محاکمه کرده وسپس اورا به مرگ محکوم نموده اس

هردو دقت درگزارش جلسه مناظره و منشور صادرهبا

مشهود میگردد،از یکسو خواست برای قاضی نوع فشار

است واز سوی دیگر فتوا سلطان اصلی یعنی صالح الدین

با صدرمنشوردسته جمعی علمای ذی نفوذ شهر همراه

مبنی بر مهدورالدم شناخته شدن سهروردی کافی است

شستشوی مغزی وبه قول قرآن یا گرفتار قاضی که

فکریوآرامش آزادی مستضعف گردد ویا الاقلمجید

از دست بدهدوسهروردی این جریان را درک خودرا

میکرد.او میدانست که عالمان صاحب فتوا به یقین

صحیح وچنانچه قاضی دارند پیروان مجذوب فراوانی

در قبال چنان یافت شودکه االراده وقوی پنجه ای هم

تصمیم عوامل وجّوفشار ناسالمی هم مقاومت کند و

وی صادر نماید رای بر برائتخداپسندانه بگیرد و

عموم پیروان رسیده کافی منشور صادره که به اطالع

متقربا سازد و را مجری فتوای مفتیاناست که آنان

! لذا سهروردی را به تیر غیب گرفتار کندالی هللا

برغم آرزو وتمایل بی فائده می دید ودفاع خودرا

چنان یأسی اورا دوستانش بر دفاع حقوقی وحکیمانه،

18 115-110ص 1؛ النجوم الزاهره، ج818ص1.نک: وفیات االعیان ،ج

Page 9: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

سعدی شیرازی با خود می گفت بود که بقولفراگرفته

:

خشت دوستدارانم نصیحت می کنند

.بی حاصل استبردریازدن

اتفاقا سعدی شیرازی حکایتی درگلستان آورده

عدم به خاطر دفاعاز که نمونه ای دیگر از یأس متهم

قاضی فضای آزادبرایفقدان مشروعیت دادگاه به دلیل

تیجه سلب امنیت قضائی است.میگوید:ودرن

یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اعادت ذکر آن »

ناکردن اولی طایفه حکمای یونان متفق شدند که مرین

درد را دوایی نیست مگر زهره آدمی به چندین صفت

دهقان پسری یافتند بر آن . موصوف بفرمود طلب کردن

مادرش را صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و

بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی

فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سالمت پادشه را

روا باشد. جالد قصد کرد پسر سر سوی آسمان بر آورد

و تبسم کرد ملک پرسیدش که در این حالت چه جای

خندیدن است؟ گفت ناز فرزندان بر پدران و مادران

یش قاضی برند وداد از پادشه خواهند باشد و دعوی پ

اکنون پدر و مادر به عّلت حطام دنیا مرا به خون در

سپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح

بیند، به جز خدای عّزوجل خویش اندر هالک من همی

«بینم پناهی نمی

در داستان فوق قاضی در قبال مصلحت دید سلطان دست

ه قتل جوان برای بیرون کشیدن از پانشتاخته فتوی ب

سلطان صادرنموده است.زهره وی ودرمان

نگارنده نمی خواهد حکایت فوق راوقعه ای رخداده

که سعدی شیرین زبان وبوقوع پیوسته حتمی بداند ولی

به می خواهد آن با نقلافصح المتکلیمنش خوانده اند

اشارت کند که با کمال تاسف در تاریخ اسالمی آفتی

گاه وبیگاه پیکر ارد ود وجود متعددیونه های نم

گرفتار ساخته وچهره رادستگاه قضاء ودادرسی اسالمی

می شیرازی سعدی زیبای عدالت را ملکوک نموده است.

Page 10: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

دادگاه چنان آلوده وتجت که گاه فضایخواهد بگوید

دفاع را بی فائده می که متهم به کلی فشار است

اورا از پیش نهائی درچهره قاضی داوری بیند.

غیر مشروع را چنین دادگاهیمتهم .میدهدتشخیص

ولذا بخشیدن می داندوشاید دفاع را نوعی مشروعیت

وداوری را به نزد از انجام دفاع خودداری میکند

که همه سرائر حقیقی می اندازدتا درروز داوری داور

داوری است دارواحکم الحاکمین میزان آشکار

.عادالنه انجام گیرد

آلودگی فضای دادگاه بدترین حالتش وقتی است که

ه علمی متهم موضوع اتهام جرم علیه دین است و کفّ

مقایسه هرگز، ؟قاضی کجا کجا وآشنائی دردانش دینی

چه کند وبرای دفاع از جان خویش به متهم نتوان کرد.

میتواند امکان ذاتی سهروردیچه متوسل شود ؟ مگر

کسی که قاضی حلب ه برایوامکان وقوعی را در یک جلس

در جزمیت واگر چیزی خوانده درفضای کالم اشعری

نهادکالمیفهم قراردارد بیان نماید؟مگر وباور مطلق

چیزآسانی است؟ اصوالً حضرت ختمی مرتبت)ص( « خاتمیت»

آمده « ضروریات دین»آنچه در فقه اسالمی تحت عنوان

ی رد که قاضی حلب اشعرمگر تعریف چنان روشنی دا

؟ تا منکرش را بشناسدوبداند مذهب بآسانی بفهمد

م کفر وایمان است که آنهم تعریف باالتر ازآن مفهو

خود فقیهان واال مقام در تعریف وحدود سانی ندارد .آ

دارند .در عصر حاضر سید ژرفی اختالف وثغور آن

طباطبائی یزدی در متن عروة الوثقی نوشته است:

لوهیّة أو التوحید، و المراد بالكافر من كان م» أو ضروریّاً أو الرسالة نكراً لالا

من ضروریّات الدین مع االلتفات إلى كونه ضروریّاً، بحیث یرجع إنكاره إلى

13«إنكار الرسالة

مراد از کافر کسی است که منکر خدا ویا توحید ویا

نبوت ویا یکی از ضروریات دین باشد البته

آن امر جزضروریات درصورتیکه متوجه وآگاه باشد که

دین است بگونه ای که به انکار نبوت منتهی شود.

18 189-183ص1.طباطبائی یزدی ،سید دمحم کاظم ،العروة الوثقی،ج

Page 11: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

الوثقی امام خمینی )ره( حاشیه پردازان عروه از

افزون بر عدم انکار گفته است برای مومن بودن

انطور که می بینید همالزم است. نیز اعتراف وتصدیق

معاد را کافر ندانسته است .از میان سید یزدی منکر

میرزا حسین نایینی )ره( آیت هللا سانحاشیه نوی

قوی گفته است :ا یزدی سید طباطبائی شاگردنامدار

آید.آیت بشمار می الزم االجتنابآنست که منکر معاد

دراینکه منکر معاد نیز )ره(هللا سید ابوالقاسم خوئی

هم کافر است درراستای نظر استادش نایینی قدم

برداشته اند 14.

یطان رّ رامیان خ ی اختالف انظارژرفبه خدا راشما

مالحظه می کنید ؟ حال چگونه قاضی حلب قرن فقاهت

ششم هجری به آسانی توانست به استناد فهم خویش

حکیم ایرانی یرد وتصمیم بگ سهروردینسبت به کفر

؟ محکوم سازدوموسس مکتب فلسفی اشراقی را به مرگ

انصافا سئوال حافظ شیراز همچنان باقی است که:

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت در

حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟

در خاتمه نگارنده مایل است به یک نکته تاکید کند

عمر خویش را 00وآن اینکه وی که سالهای آخرین دهه

تجربه رسیده که پیچیده ترین رشته میگذارند به این

ش سهل وممتنع های علوم ،دانش الهیات است که مسائل

می باشد.ای بسا افراد چنین می اندیشند که فهمش

در که فهمیده اند ،جازم می شوندآسان است،به راحتی

موضع میگیرند با شدت ،ه آن اظهار نظر می کنندبار

وبا مخالفان فهم خویش گاه به تلخ گوئی می

درحالیکه اینگونه مسائل مبادی تجربی پردازند.

تجربه به میان آید وسیه ندارد تا به آسانی محک

پژوه بخصوص دانش.شخص روی شود هرکه دراو غش باشد

بگوید من چنین باید هراالهیات همو در قلمرودانش

براین عقیده ام واین نکه بگوید من می اندیشم نه آ

است وجز این نیست.اگر بگوید من چنین می اندیشم

میتواند با دیگری به گفتگو بنشیند وتضارب وتعامل

14 حواشی ذیل.عروه، همانجا ،

Page 12: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

درحالیکه وفکرش رشد یابد وشکوفا گردد.کری نماید ف

دیگری را به گفتگو دعوت کند اگر با عقیده جزمی

جدل است. زیرا او عمل در واقع گفتگو نیست ،،این

تصمیم خود را گرفته وصرفًامیخواهد غلبه بر خصم

کند. به دیگر سخن او یک تنه به قاضی رفته وراضی

زم هدایت وارشاد برگشته وبا اطمینان خاطر عا

. این پند را ناصر خسرو دریک مخالفان دیگران است

دوبیتی به شرح زیر آورده است:

با خصم گوی علم که بی خصمی علمی نه

صاف شد نه شکوفا شد

زیرا که سرخ روی برون آمد

هرکو به سوی قاضی تنها شد

همان چیزی به گاهی قضاوت در امر نکته فوق

« پیشداوری»منتهی میشود که اصطالحًاآنرا

هروردی به نحوی بوده که میگویند.فضای دادگاه س

پیش به نتیجه ای واصل شده که قاضی از نظر حکمی از

وهیچ شبهه منتهی می گشت جزمًا به کفر سهروردی

از حکمیه ای برای او وجودنداشت .او فقط میخواست

اند که سهروردی درتصانیفش آن جمله بد نظر موضوعی

را نوشته یاخیر ولی جازم است که هرکس آنرا نوشته

. یعنی حسب کافر ومرتد ومهدورالدم خواهد بودباشد

مصداق است ومیخواهد تطبیق حکم ظاهر سئوال او از

درحالیکه قاضی چنین پرونده ای اولین بر مصداق کند.

او است .اصل حکم اجتهادی وعمیق وظیفه اش فهم

او هرگز نمی تواند مادام که شبهه حکمیه ای برای

دادرساتخاذ تصمیم نماید. کرسی قضاء وجوددارد در

تا مفهوم کفررا نمی شناسد وحدود وثغور آنرا نمی

داند،نمی داند ارتداد چیست وحکمش دقیقًا چیست ،

اگر حداست چه وآیا اصوالً مجازاتش حد است یا تعزیر

کسی را مگر می تواند ؟رای آن است کسی مجاز به اج

واورا به مامور اعدام بسپارد؟کافر ومرتد اعالم کند

همچون کوهی در مقابلش قراردارد رسول هللا )ص( جمله

به نظر « الحدود تدرا بالشبهات » که فرمود

فقهیان قلمروش اعم از شبهات حکمیه وموضوعیه است .

Page 13: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

وائی از مفتیان عمق فاجعه وقتی ژرف ترمی گرددکه فت

گرددکه به موجب ویژگی فتوا کامال الی مقام صادرع

واجرای آن خدای نکرده کلی وبدون تعیین مصداق است

بدست عوام اوفتد وبا جان مردم بازی کند .

عزیز این سطور به خاطر داردکه چند سال خواننده

پیش فیلمی از زندگانی حکیم مالصدرا موسس حکمت

بود واز سیمای جمهوری اسالمی متعالیه ساخته شده

در صدد تایید محتوای پخش گردید.اینجانب به هیچوجه

تاریخی فیلم نیستم ولی انصافا بیانگر نکته بسیار

جالبی بود که از مشکالت فرهنگی جامعه ماست.حسب

به خاطر نوشته ها گزارش فیلم مالصدرا در اصفهان

توسط برخی «وحدت وجود »از جمله وگفته هایش

قیهان متهم به کفر والحاد می شود ولذا شبانه ف

قم ترک بردن به کوههای کهکاصفهان را برای پناه

همراه میکند .وقتی در میان راه در کاروانسرائی

اطراق کرده بود ،ناگهان برای استراحت خانواده اش

ودر حالیکه مردی با ساطوری آخته ومهیب وارد میشود

م به دنبال صدرا میگشته معلوم است که با سرعت تما

فریادمیزند :آیا مالصدرا درمیان شماست؟ مالصدرا

خودش بدون معرفی خویش میگوید : با او چکار داری؟

مرد پاسخ میدهد : می خواهم با این ساطورم سرش را

از بدنش جدا کنم. مالصدرای ناشناس می پرسد: مگر او

و چه کرده است؟ مرد پاسخ میدهد : مگر نمی دانی ا

وچه مگر چه گفتهمرتد شده است . مالصدرا می پرسد :

که مرتد شده است؟مرد در جواب میگوید: نظری داده

وای برتو! مگر نمی دانی که او قائل به وحدت واجب

!!!! ؟الوجود شده است

که برغم ما ایرانی اشراقی حکیمسهروردی به هرحال

گذشت که پس از جوانیش از چنان حکمتی برخورداربود

از چنان جاذبه ای برخوردار است که از مرگشقرنها

گروه زیادی از پیروان ادیان دیگر را به خود جذب

جهل »جهلی شد که من آنرا وقربانیگرفتارکرده

نهاده ام «مقدس15

کنم چنان جهنمی است که وفکر می

اللتی تطلع علی »خدای متعال در وصف آتشش فرموده

15از سلسله بحثهای روشنگری دینی ،انتشارات مرکز نشر علوم اسالمی ،جلد سوم فاجعه جهل مقدس.برای مطالعه بیشتر ببینید:

1898،تهران،

Page 14: سهروردی در دادگاه جهل مقدس

«االفئده16

ومغز ومغزهارا فرامی گیرد اهدل یعنی

استخوان جامعه را می سوزاند.نمونه این آتش را ما

در منطقه خودمان وکشورهای پیرامونمان ،عراق

آنهم تکفیری ووو...بدست گروههای جاهل ،افغانستان

با صبغه دینی شعله ور است مشاهده می کنیم .جهلی

دی رحقیقت این است که د رمقایسه سرگذشت سهرو

براو روا گشت با « جهل مقدس»جه ای که ناشی از وشکن

،انصافا اختاپوس وحشتناک شهیدان زمان ما بدست آن

وصدها درود بر باید گفت که صد رحمت برآن دوران

در آن دوران مجلس مناظره الاقلکه قاضی حلب ،زیرا

یل می شود ،قاضی بر کرسی قضاوت می نشیند ای تشک

،اما جانیان واجازه دفاع به متهم می دهد

محاکمه معتقد،مستضعف وشستشوشده مغزی زمان ما

صحرائی وغیابی می کنند وانسانهای مظلوم وبی دفاع

چندروز را به ساطور عقیده سیاه خود می سپارند.

حسب مدارک اطالع شنیدم که پیش از یکی از ارباب

تنها درطی دوهفته روی گروههای تکفیریواسنادی که

ند وآنانرا برای ترورهای انتحاری افراد کار میکن

اعاذنا هللا رب العالمین آماده میسازند!!

16 1آیه 06.سوره