یوسفیه در مراتب الر اثر محسن امیراصلانی

64

Upload: mohsen-amiraslani

Post on 05-Aug-2015

178 views

Category:

Education


17 download

TRANSCRIPT

)در مراتب الر(یوسفیه

2

فهرست4..............................................................................................................................................................هیوسفیبعد

4..........................................................................................................................وسفیسورةدرالرمراتبلیتفص15.............................................................................................................................................................داناعقوبی

35.........................................................................................................................................................!وسفیاتهام36...................................................................................................................................................:وسفیياهایرؤ38...........................................................................................................................................فرعونيایرؤاماو...

42..................................................................................................................)هاآنانیمدرياندهیگو(منهمقائل43.............................................................................................................................................................بایزخروج45................................................................................................................خشکخوشۀهفتوسبزخوشۀهفت

47.................................................................................................................................!ستیناجوسفی... ماوسفی49......................................................................................................................................................خایزلووسفی

55..................................................................................................................................زنداننامبهياجباریفرصت59........................................................................................................................................................مصرنیسرزم

60..................................................................................................................................................!نیامیبنووسفی62.........................................................................................................مخورغمکنعانبهدیآبازگشتهگموسفی

)در مراتب الر(یوسفیه

3

الله الرحمن الرحیمبسم

»یوسفیه«

)رسول حقظهور(الرکتابی در تفصیل مراتب

محسن امیراصالنی: نویسندهMohsen Amiraslani:ookFaceB

)در مراتب الر(یوسفیه

4

بعد یوسفیهدر سورة یوسفالرتفصیل مراتب

!مصرفرعوندر تفسیر رؤیاي یوسف و حقایقی پیرامون تفسیر برخی از آیات سورة یوسف و تفسیر کالم یعقوب

﴾١/﴿يوسفالر تلک آيات الکتاب المبني .این است آیات کتاب روشنگر. الف ، الم ، راء

﴾٧/يوسف و إخوته آيات للسائلني ﴿يوسفلقد کان يف.هاستیوسف و برادرانش براي پرسندگان عبرت] سرگذشت [راستی در به سورة یوسف در واقع توضیحی است از به رسالت رسیدن چون یوسفیالرتفصیل!

و رؤیاهاي عجیبی با آن همراه است و ! داستان عجیبی است، البته نه در ظاهر بلکه در باطن.کندگوشزد میرا چون یعقوبی همیشه در این سوره، اسرار آن

به لطف خدا و به اذن هو به تفسیر برخی از این آیات و به تأویل برخی از رؤیاهاي نقل شده .پردازیمدر این مجموعه می

صورت ها، تأویل و حقایق خاص و جدیدي را بهاعتقاد ما این است که خداوند با داستانیوسف و سرنوشت خاص وي و آموزد و آنچه که در سورة نمادین از کتاب خویش به ما می

شود، بلکه مطالبی خوانیم، تمام آن چیزي نیست که در ظاهر دیده میرؤیاهاي نقل شده مییعنی » الرسول«باشد؛ یعنی رسالت میالردر باب است که منشأ آغازین اسراري خاص

...اسرار تولد یک ستارهاي متولد شودقرار است ستاره: یا بهتر است بگوییم!

)در مراتب الر(یوسفیه

5

سورة یوسفالرتفسیر ﴾١/﴿يوسفالر تلک آيات الکتاب المبني

.این است آیات کتاب روشنگر. الف ، الم ، راءو و مسائلی دربارة برادران یوسف به رسالت و بعدي از رسالت و داستان یوسف و چاه الر

ترین حوادث قرآنی است در کل موضوع یوسف یکی از خاصاشاره دارد،عزیز مصر شدنش .که شاهد آن خواهیم شد

. شرح به نبوت رسیدن شخصی به شکل خاص است) این سورهالرالبته (این سوره ... 1بیند که یازده خورشید و ماه و ستاره، بر او سجده نمودندطور که کودکی خواب میهمان

. تدر واقع یوسف دوازدهمین ستاره اس...اممن خواب آن ستارة قرمز را دیده

آیدام که کسی میمن خواب دیدهاممن خواب یک ستارة قرمز دیده

پردو پلک چشمم هی میشوندهایم هی جفت میو کفش

و کور شوم اگر دروغ بگویممن خواب آن ستارة قرمز را

امام دیدهوقتی که خواب نبودهآیدکسی میآیدکسی می

کسی دیگر کسی بهتر

کس نیست، مثل پدر نیستکسی که مثل هیچمثل انسی نیست

﴾٤/﴿يوسفساجدين إذ قال يوسف ألبيه يا أبت إين رأيت أحد عشر کوکبا و الشمس و القمر رأيـتـهم يل-1

)در مراتب الر(یوسفیه

6

مثل یحیی نیستمثل مادر نیست

و مثل آن کسیست که باید باشدهاي خانۀ معمار هم بلندتر استو قدش از درختتر استزمان هم روشنو صورتش از امام

آیدکسی میآیدکسی می

نفسش با ماست، در صدایش با ماستکسی که در دلش با ماست، در شود گرفتکسی که آمدنش را نمی

و دستبند زد و به زندان انداختهاي کهنۀ یحیی بچه کرده استکسی که زیر رخت

و روز به روزشودتر میشود، بزرگبزرگ می

هاي اطلسیکسی از باران، از صداي شرشر باران، از میان پچ و پچ گلآیدانه در شب آتش بازي میکسی که از آسمان توپخ

اندازدو سفره را میکندو نان را قسمت می

کندو پپسی را قسمت میکندو باغ ملی را قسمت می

کندسرفه را قسمت میو شربت سیاهکندنویسی را قسمت میو روز اسم

کندخانه را قسمت میو نمرة مریضکندهاي الستیکی را قسمت میو چکمه

کندفردین را قسمت میو سینماي دهدو سهم ما را هم می

)در مراتب الر(یوسفیه

7

2...اممن خواب دیده

شود که قرار است یوسف، آخرین در واقع یعقوب دانا از بیان این رؤیا توسط یوسف متوجه می12حجتو مهدي امت آن زمان، یعنی یوسف. ..نبی آل یعقوب باشد؛ یعنی قائم بشود

جالب اینجاست که . اسرائیل براي امتش بشودکنندة حجت بنیرسالت و چهاردهمین تمامدر اینجا تنها چیزي که یعقوب . است14و همچنین ابجد اسم مهدي12ابجد اعداد یوسف

خواهد حجتش را بر رؤیاي خود را به کسی نگو که خداوند می: گوید این است که فرزندممی3.و اسحاق تمام کردطور که پیش از آن بر ابراهیممانهآل یعقوب تمام کند،

توانیم جمع نماییم، یعنی در هر صورت تعداد ستارگان و خورشید و ماه را به دو صورت میشود و یوسف می13بگوییم یازده ستاره و یک خورشید و یک ماه که در این حالت

و ! ها باشدرشید و ماه جزو آنستاره که خو11شود یا اینکه بگوییم تعداد چهاردهمی میآوریم که با خود یوسفدست میرا به13یا 11شود، یعنی ما دو عدد یوسف دوازدهمی می

.شودمی14یا 12را بهتر از بیند و هرچند که یعقوب دانا، اسرار آنستاره را در خواب می11به هر جهت یوسف

آید زمانی است که ر این داستان پدید میفهد، اما آنچه که در آخآن زمان میهر کسی در برادر و 11هاي زیاد، برادران یوسف و پدر و مادرش به دیدنش آمدند و در ظاهر پس از سالبر او سجده نمودند در واقع این سجده یا تعظیم خانوادة ) برادر و پدر و مادر9یا (پدر و مادر

ا بوده است، اما این ظاهر یک تأویل هیوسف براي او مانند سجدة ماه و خورشید و ستاره...است

که در عین حال هر ! تواند حداقل دو تعبیر داشته باشدیعنی ما معتقد هستیم که هر رؤیا میتواند چندین تأویل و تفسیر داشته باشد که گاهی برخی از رؤیاها می. ها صحیح استدوي آن

.صورت مجزا مفهومی حقیقی داردهر یک به

روغ فرخزادفشعر از -2أبـويک من آل يـعقوب کما أمتها علىو کذلک جيتبيک ربک و يـعلمک من تأويل األحاديث و يتم نعمته عليک و على-3

﴾٤/قـبل إبراهيم و إسحاق إن ربک عليم حکيم ﴿يوسف

)در مراتب الر(یوسفیه

8

براي اینکه بتوانند به مراجعین خود کمک کنند و رؤیاهایشان را ) رؤیاشناسان(برانمعموال معگویند که ذهن و عقل آن فرد تأویل نمایند مطالب خاصی از رؤیا را به فرد رؤیابین می

!تواند بپذیردمیها بایدزیرا متأسفانه بیشتر مردم انتظارشان از رؤیا این است که حتما تمام رؤیاهاي آن

متأسفانه . زودي اتفاقی بیافتدهایی از حوادث آینده داشته باشد و امیدوار هستند بهبینیپیشاند، یعنی ام نیز از این رویه استفاده کردههاي تعبیر خوابی که دیدهبیشتر نویسندگان کتاب

دي در اند و بیشتر این حوادث قطعا اموریست که احتماال هر فربینی نمودهاي را پیشحادثه. شود و حال چه این رؤیا را دیده باشد و چه ندیده باشدرو میاش با این اتفاقات روبهزندگی

: تعبیراتی مانند!رویدزودي به سفري میبه... !دهیدزودي عزیزي را از دست میبه... !آوریددست میشوید و مالی را بهبه زودي ثروتمند می... شتر رؤیاهاي ما حالتی چند وجهی دارند و از موضوعات خاص هرحال ما معتقدیم که بیبه

...هایمان استشامل نیازها و آرزوها و خواستهاساس آناند کهذهن خود ما نشأت گرفتهام و به اختصار توضیح داده4ها پیش در کتاب رؤیاشناسیالبته من این موضوعات را سال

.شودبراي کسب اطالعات بیشتر به آن مجموعه مراجعهرا براي که یوسف نوجوان آناما رؤیاي یوسف نیز یکی از رؤیاهاي چندوجهی است و زمانی

آید، اما ارزشمندترین حرفی که در این نماید در ذهن یعقوب چند معنی میپدرش نقل میزیرا این رؤیا ! رؤیایت را به برادرانت نقل نکن...تواند به یوسف بزند این است کهلحظه می

را درك ر ظاهر کوآنتومی دارد که حتی فردي که رؤیاشناس هم نیست عظمت آنقدآن.خواهد نمود

....کنمدر هرصورت به اذن خدا تعدادي از وجوهات این رؤیا را برایتان نقل میبر سجده و اطاعت ) مانند مجموعۀ منظومۀ شمسی خودمان(اینکه ستارگان و خورشید و ماه

.است) سرنوشت حتمی(خواست خدا و ارادة الهی بیایند، یعنی مقدر شده و

:FaceBook(محسن امیراصالنی: نویسنده/ مجموعۀ رؤیاشناسی-4 Mohsen Amiraslani(

)در مراتب الر(یوسفیه

9

. شویم و گویا اصال برایمان چنین چیزي مقدر نشده استگاهی ما در برخی از امور موفق نمیمثال اینکه بتوانیم مانند پرندگان پرواز نماییم یا بدون وسیلۀ غواصی به زیر آب رفته و بتوانیم

!مانند ماهی نفس بکشیمشود، یعنی امر محتوم الهی که رو میدر این رؤیا با تقدیري شایسته روبهدر هر حال یوسف

.دهددر آینده رخ می.نماید که این امر خداست و رخ خواهد دادخداوند بارها در قرآن اموري خاص را اشاره می

رسند، اما برخی دیگر با تالش بیشتر هم هاي خوبی میبرخی از افراد با تالش خود به جایگاه.شوندر کارهاي خاصی موفق نمید

.شوددر هر صورت یعقوب در اینجا یک تقدیر حتمی را متوجه میکه توانند سجده کنند؟ در صورتیستاره یا خورشید و ماه چگونه می: سؤال دیگر اینکه

ها کروي شکل هستند و شکل کروي تنها حجمی است که ضلع ندارد و دانیم که آنمیشود این است که یوسف حال نکتۀ عجیبی که در ذهن ما ایجاد میسمت و سو هم ندارد و

هاي کروي درخشان حالت چگونه این رؤیا را دیده است و چگونه ستاره) راستگو(صدیق نمودند در حالی که بر یوسف سجده نمایند؟ستاره بودنشان را حفظ می

تجربه نموده است؟و این حالت کوآنتومی را یوسف در چه حالت و محیطی در عالم رؤیانور 11دیده است که پس از چندي می) نوري(اي آیا یوسف خود را در آسمان همچون ستاره

اند و بر دیگر و خورشید و ماه به دور او گردیده و سپس خود را به او نزدیک نموده) ستاره(این یا! گرد او گرویدند و این حس، حالتی چون سجده را براي یوسف تداعی نموده است؟

اي به جسم نورانی و غالب انسانی تبدیل شدند و سپس به حالت سجده و نورها در لحظه!تعظیم درآمدند؟

گونه چرخد و ایندر هر صورت چیزي که مهم است؛ این است که سیاره بر گرد ستاره می...کنداره بر ستاره تعظیم مییس

اي که متولد ستاره! ه استفهمد این است که یوسف ستارو حداقل چیزي که یعقوب می.متولد شده استو ... شودمی

)در مراتب الر(یوسفیه

10

5!اي درخشانستاره... الثاقب استاو نجم

اي دیگر به جهت منور ساختن آن جسم است و حال حضور ماه و جمع ستارگان به دور ستاره.شودچیز است، یعنی تمام آنچه که باید باشد فراهم میخورشید نیز به معناي همه

شناس اي در عالم رؤیا و تفسیر چنین رؤیاهایی براي پیامبري دانا و معنیادثهوقوع چنین حهاي نمادین و اي نیست، زیرا همۀ انبیا و فرستادگان خدا زبانمانند یعقوب چیز تازه

زمانی هایی دارد و همشناسند و حوادث و اتفاقات براي ایشان پیاماي و معنایی را میاسطوره.اتفاقی نیسترخدادها برایشان دانسته است، کنند که یوسف تنها پیامبري بوده که تعبیر رؤیاها را میبرخی گمان می

توانند این دانش را شناسان در سطوح مختلف میکه بیشتر انبیا و فرستادگان و معنیدرحالیوسف توانسته رؤیاها را بشناسد اما آنچه که به یبنابراین خود یعقوب نیز می. تحلیل نمایند

....گوید این است کهپس از شنیدن رؤیایش می!یک از برادرانت نقل نکن که باعث مشکالتی براي تو خواهند شدرؤیاي خود را براي هیچ...

! ها آشکار استکنند؛ زیرا دشمنی شیطان بر انسانو بر تو حسادت میلشيطان لإلنسان عدو مبني ٱفـيکيدوا لک کيدا إن قال يا بـين ال تـقصص رؤياک على إخوتک

﴾٥/یوسف﴿رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان ! گفت پسرکم

. دشمن آشکار انسان استمان و راهبران در تأویل بسیاري از مفسران قرآن، ستارگان همیشه تعبیري از اولیاءاهللا، اما

امامان و استادان ایشان، تأویل ،منور جامعۀ معنوي هستند و در روایات زیادي از پیامبر.ستارگان و راهنمایان شده است

که او ستارگان : فرمایدمیاز قرآنايو خداوند در آیه) ستارة درخشان(الثاقب مانند تأویل نجمبنابراین اگر . هایتان را پیدا کنید و گمراه نشویدهها راوسیلۀ آنرا در آسمان قرار داد تا به

قطعا در عالم تاریک اخالقیات و جامعه، . هاي تاریک، روشنگر راه ما هستندستارگان در شبسوي خداوند و روشنایی خواهند بود و در تفسیر و رسوالن، امامان و حواریون، راهنماي ما به

﴾٣/لثاقب ﴿طارقٱلنجم ٱ-5

)در مراتب الر(یوسفیه

11

خصوص مذاهب بین مکاتب معنوي و مذهبی، بهتأویل چنین آیاتی نسبت به راهنمایان ماسالمی تردیدي وجود ندارد که این ستارگان همان راهنمایان هستند و تنها تفاوت در این

دانند ها را امامان میدانند و برخی دیگر آناست که برخی این ستارگان را رسوالن و انبیا می...دانندهنمایان را نیز ستارگان میو برخی استادان و را) هاي امامیهمانند کلیۀ فرقه(

اوست که در آسمان برایتان ستارگانی قرار داد تا راه خود را : فرمایداي دیگر خداوند میدر آیه! تابانبیابید و خورشید درخشان و ماهی

هاى خشکى و ها در تاریکیآنۀا براى شما قرار داده تا به وسیلاوست کسى که ستارگان ر6.ایمدانند به روشنى بیان کردهرا براى گروهى که مى] خود[به یقین، ما دالیل . یابیددریا راه

آید که منظور از این خورشید و ماه تابان در و حال در اینجا این سؤال در ذهن ما پیش می!گونه آیات چیست؟این

ید و ماه ها هزاران خورشدانیم ممکن است در آسمان و هر کدام از کهکشانزیرا همه میفرماید خورشیدها، بلکه این لفظ که خداوند در این آیات نمیوجود داشته باشد، درحالی

...!گوید خورشیدصورت مفرد آمده است و میبهگوید در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که بر درست مانند رؤیاي یوسف که می

... من سجده نمودندلقمر رأيـتـهم يل ساجدين ٱلشمس و ٱبيه يا أبت إين رأيت أحد عشر کوکبا و إذ قال يوسف أل

﴾٤/﴿يوسفکار رفته است ولی شمس و صورت جمع یا مفرد بهدرهرصورت در قرآن ستارگان همیشه به

ه البته این خود رازي در کار رفته است کصورت مفرد بههمیشه، تنها و به) خورشید و ماه(قمراالیام تاکنون در ذهن ما از کوچکترین مثالی که از قدیم. تأویل کوآنتومی این پدیده دارد

!بحث ستاره و خورشید و ماه وجود دارد مسئلۀ منظومۀ شمسی استدرخشند در تأویل اي که در وسط آن خورشید است و ستارگانی که پیرامون آن میمنظومه

چرخند و از دور آن میعاملی بسیار نورانی که ستارگانی کم نورتر به: توان گفتمیخورشید .کنندآن نوري کسب می

ا يف ظلمات البـر و البحر قد فصلنا اآليات لق -6 ﴾٩٧/﴿األنعاموم يـعلمون و هو الذي جعل لکم النجوم لتـهتدوا

)در مراتب الر(یوسفیه

12

!خورشید شریعتمانند گر است؛ یعنی ستارگانی که آئینی و هدایتترین موضوع یک سلسلۀهدایت، اصلیستارگان

و این نورانیت و هدایتی است که تمام آن را از فرستد ها را براي هدایت بر بشر میخداوند آناند؛ در واقع ستارگانی که باعث هدایت ما هستند نورشان را از خورشید خورشید کسب نموده

!اند و پیرو نور خورشید هستندکسب نموده!پیامبر بزرگ الهی و ایجادکنندة شریعتی بزرگ: خورشید کیست؟ پاسخاما اینطور که گفته شده است خداوند بر اساس مصلحت خود برخی از پیامبران را نسبت به همان

.دهددیگر پیامبران در سطوح مختلفی قرار میهم من کلم نا عيسى ابن تلک الرسل فضلنا بـعضهم على بـعض منـ الله و رفع بـعضهم درجات و آتـيـ

تتل الذين من بـعدهم من بـ عد ما جاءتـهم مرمي البـيـنات و أيدناه بروح القدس و لو شاء الله ما اقـهم تتـلوا و لکن الله يـفعل البـيـنات و لکن اختـلفوا فمنـ هم من کفر و لو شاء الله ما اقـ من آمن و منـ

﴾٢٥٣/ما يريد ﴿البقرةاز آنان کسى بود که خدا با او سخن . برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم

.ار دادیمتر از بقیه قرگفت و درجات بعضى از آنان را باالکنند که دیگر انبیا و وارثین، پیامبرانی برجسته ظهور میو اعتقاد ما این است که در هر زمان

...کندشریعت و آیین آن پیامبر را تکمیل مینام ابراهیم ترین آیینی که وجود داشت از پیامبر بزرگی بهبزرگقطعا در زمان یوسف و یعقوب

مسلمانان ابراهیم را صاحب کتاب و شریعتی بزرگ و یکی از طور که امروزه نیزبود، همان!دانند، یعنی صاحب یکی از پنج شریعت بزرگ الهیالعزم الهی میرسوالن اولی

... کندیعقوب نیز بدین مسئله اشاره میطور که از قبل براي کند و همانیعقوب تمام میگونه حجتش را بر تو و آلو خداوند این

.ابراهیم و اسحاق تمام کردپدرانت ألحاديث ويتم نعمته عليک وعلى ءال يـعقوب کما ٱوکذ لک جيتبيک ربک ويـعلمک من تأويل

﴾٦/یوسف﴿أمتها على أبـويک من قـبل إبـراهيم وإسحاق إن ربک عليم حکيم

)در مراتب الر(یوسفیه

13

دهد را تعلیمت می)هاتعبیر خواب(گزیند و تعبیر احادیثسان پروردگارت تو را برمیو بدینکند چنانچه پیش از این بر پدرانت و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب کامل می

. ابراهیم و اسحاق کامل کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم استو یازده ستارة دیگر رسوالن پس از ! رؤیا خورشید شریعت، ابراهیم استهرحال، در این به

.و یعقوب هستند و یوسف که دوازدهمین ستاره است... ابراهیم مانند اسحاق و یعنی ... گیردکه نور خود را از خورشید می) همان ستاره(ایست اما ماه چیست؟ ماه سیاره

کند و این همان معناي امامت و یا والیت میهدایتگري که نورانیت خود را از ستاره کسب.است

:به این آیات دربارة تقابل و هماهنگی خورشید و ماه دقت نماییدگاهآنبرافراشت،ببینیدراهاآنکههایىستونبدونراهاآسمانکهاستکسى] همان[خداخودسیربهمعیندتىمبراىکدامهرگردانید؛رامراماهوخورشیدویافتاستیالعرشبر

بیانروشنىبهرا] خود[آیاتوکندمىتدبیر] آفرینش[کاردر] خداوند. [دهندمىادامه7.کنیدحاصلیقینپروردگارتانلقاىبهشماکهامیدنماید،مى

حسابوسیلهراماهوخورشیدوآرامشبراىراشبواستصبحشکافنده] کههموست[8.داناستتواناىآنگیرىاندازهاین. دادهقرار

سپسآفرید؛روزششدررازمینوهاآسمانکهاستخدایىآنشماپروردگارحقیقت،در] نیز[وپوشاندمىطلبدمىراآنشتابانکهشببهراروز. یافتاستیال] جهاندارى[عرشبر

خلق] عالم[کهباشآگاه]. آوردپدید[اندشدهراماوفرمانبهکهراستارگانوماهوخورشید9.جهانیانپروردگاراستخدایىفرخنده. اوستآنازامرو

يدبـر مسمىألجل جيريکل القمر و الشمس سخر و العرش علىاستـوىمث تـرونـهاعمد بغري السماوات رفع الذيالله -7﴾٢/الرعد﴿توقنون ربکم بلقاء لعلکم اآليات يـفصل األمر

صباح فالق -8 ﴾٩٦/األنعام﴿العليم العزيز تـقدير ذلک حسبانا القمر و الشمس و سکنا الليل جعل و اإلالشمس و حثيثا يطلبه النـهار الليل يـغشيالعرش علىاستـوىمث أيام ستة يف األرض و السماوات خلق الذيالله ربکم إن - 9﴾٥٤/األعراف﴿العالمني رب الله تـبارک األمر و اخللق له أال بأمره مسخرات النجوم و القمر و

)در مراتب الر(یوسفیه

14

شمامسخر] نیز[راروزوشبوگردانیدرامشمابراىروانندپیوستهکهراماهوخورشیدو10.ساخت

. اندشدهمسخراوفرمانبهستارگانوگردانیدرامشمابراىراماهوخورشیدوروزوشبو11.هاستنشانهکنندمىتعقلکهمردمىبراى] امور[ایندرمسلما

دردواینازکدامهر. استآوردهپدیدراماهوخورشیدوروزوشبکهکسىآناوستو12.شناورند] معین[مدارى

،ماه،خورشیدواستزمیندرهرکسوهاآسماندرهرکسکهخداستکهندانستىآیاوکنند؟مىسجدهاوبراىمردمازبسیارىوجنبندگان،درختان،هاکوه،ستارگان] تمام[

اىدارندهگرامى رااوکندخوارخداراکههرو. استشدهواجبآنانبرعذابکهاندبسیارى13.دهدمىانجامبخواهدچههرخداچراکهنیست،

رام] چنین[راماهوخورشیدوآفریدهرازمینوهاآسمانکسىچه«:بپرسىایشانازاگرو14شوند؟مىبازگردانیده] حقاز[چگونهپس» اهللا« :گفتخواهندحتما» است؟کرده

وکنیدسجدهخورشیدبراىنهاست؛ماهوخورشیدوروزوشباو] حضور[هاىنشانهازورااوتنهااگراستکردهخلقراهاآنکهکنیدسجدهراخدایىآنوماهبراىنه

15.پرستیدمى

16.اند] روان[حسابىبرماهوخورشید

﴾٣٣/إبراهيم﴿النـهار و الليل لکم سخر و دائبـني القمر و الشمس لکم سخر و -10﴾١٢/النحل﴿يـعقلون لقوم آليات ذلک يف إن بأمره مسخرات النجوم و القمر و الشمس و النـهار و الليل لکم سخر و -11﴾٣٣/األنبياء﴿يسبحون فـلک يف کل القمر و الشمس و النـهار و الليل خلق الذيهو و -12و الدواب و الشجر و اجلبال و النجوم و القمر و الشمس و األرض يف من و السماوات يف من له يسجد الله أن تـر أمل -13

﴾١٨/احلج﴿يشاء مايـفعل الله إن مکرم من له فماالله يهن من و العذاب عليه حق کثري و الناس من کثري ﴾٦١/العنكبوت﴿يـؤفکون فأىن الله ليـقولن القمر و الشمس سخر و األرض و السماوات خلق من سألتـهم لئن و -14إياه کنتم إن خلقهن الذيلله اسجدواو للقمر ال و للشمس تسجدواال القمر و الشمس و النـهار و الليل آياته من و - 15

﴾٣٧/فصلت﴿تـعبدون ﴾٥/الرمحن﴿حبسبان القمر و الشمس -16

)در مراتب الر(یوسفیه

15

اتمام حجت خداوند بر پایان و تکامل است؛ زیرا بیشتر از هرکسی نگران ،یعقوب داناکه اي جدید از مشکالت خواهد بود، درست مانند زمانییک شریعت، باعث شروع دوره

نبی هیچ دانید دیگر پس از یوسفطور که میهمان.خواهد ایجاد شودشریعتی جدید میپیامبري از نسل فرزندان او به دنیا نیامد، بلکه شریعتی جدید و پیامبري بزرگ و اولوالعزم از

نام موسی و آیین بزرگ یهود در دنیا آمد و خورشیدي جدید بهبه) برادر یوسف(نسل الوي اینجاست که معنی جملۀ یعقوب را بهتر و! گانه12دنیا ایجاد شد و پس از او ابساط

وسیلۀ تو بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و پدرانشان تمام فهمیم که خداوند حجتش را بهمی!دهدیعنی پس از یوسف، منظومۀ شمسی و قمري دیگري رخ می... کندمی

معموال همیشه پس از ظهور قطب چهاردهم هدایت، یعنی ستارة دوازدهم، نبی جدیدي کننده و شود و به عبارت دیگر ستارة چهاردهم همان قیامو آیینی تازه شروع میآیدیم

پرستی را در مصر به یکتاپرستی تبدیل نمود و همانند یوسف که بت. کنندة رجعت استتمامجایی مردم را از چندگانه پرستی و شرك و خرافات دور نمود، جنگ عظیمی رخ داد و جابه

!پس از یک سیزده نحس. ..قدرت صورت گرفتیست که در آیات و این خود سر14هرحال ظهور چون یوسف مهدي برابر است با عدد به

خوشۀ 7گاو چاق، 7گاو الغر و 7مانند . بعدي، این عدد مستتر را به شما نشان خواهم داد14= 7+7. خوشۀ سبز7خشک و 17!کنندگان استسؤالقطعا در داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي

هاي قرآن ترین سورهترین و جذاباید و این سوره از معروفشاید بارها این آیه را خواندهدنبال حقایق بزرگ الهی گونه است و براي خاصان و کسانی که بهاست، اما براي عامیان این

. هاستهستند این سوره یکی از پر رمز و رازترین سورهگذاشتم این نباشد که آنچه را برایتان نقل یوسفیهرا که نام آنانتظارتان از این مجموعه

چه بسا قصد من این ! ایدهاي ظاهري آن شنیدهکنم که تاکنون دربارة این سوره و داستاناست آنچه را که در داستان یوسف و برادرانش است و آنچه که به اذن خداوند پس از پایان

﴾٧/يوسف﴿للسائلني آيات إخوته و يوسف يف کان لقد -17

)در مراتب الر(یوسفیه

16

افتد که قرن ظهور آیین جدید و نبی عنی قرن چهاردهم خورشیدي اتفاق می، ی13قرنمحمد است، اشاراتی را برایتان کنندة آلکننده و تمامکننده و تکمیلآخرالزمان و ناجی و قیام

.درهرصورت وعدة خداوند این است که پس از چهارده، طوفانی شروع شود. داشته باشم)9+ 5+ 0= 14! (14درنگ نمود یعنی سال950و نوح در میان امتش

﴾٢٨/وأحصى کل شيء عددا ﴿جن.... و عدد هر چیزي را شمرده دارد...

بنابراین در درك بیشتر این سوره کسانی موفق خواهند شد که سؤاالت و شک و تردیدهایی .در ذهنشان ایجاد شده باشد

.سوره توجه نماییدهایی از این و حال به معانی و تأویلهم (کاري برادران تأویلی از زیبایی یک آیین و رسالت است که مورد ظلم و پنهان:یوسف

.گیردقرار می) دینانقدرها هم انسان زیبایی نبود، بلکه هر شریعت و هر ناجی چهاردهمی در در واقع یوسف آن

هاي هر شریعتی و زیبایییوسف، تمثیلی از حقیقت. همین حد داراي شکوه و فر ایزدي استپنهان شده است و به ) ترکیشان صاحب شریعت قدیمیهم(است که توسط به ظاهر برادران

.شودآلوده و محبوس میخون کذبخواهد به کنندة توحید و یکتاپرستی است که میدر واقع یوسف سرگذشت هر نبی و زنده

...زیبایی ظهور کندبینیم که وقت نمینماییم، هیچمذاهب و ادیان را مطالعه میجالب اینجاست زمانی که تاریخ

عصر و مقارن یا شروع عالمان، زاهدان و وارثان یک حکومت مذهبی، با ظهور یک نبی هم.رسالت یک پیامبر و یک ستاره موافق باشند

یک دوره که همان صاحبان قدرت و ) اصطالح قرآنی(داران و مترفیان و در کل دیناند و حاضر اي هستند همیشه منکر تولد و ظهور یک ستاره یا رسول الهیهر جامعهمذهبیون

خواهند آن نبی را کشته یا به چاه پس به هر تالش و کوششی می. شوند او را بپذیرندنمیبیاندازند و این سرنوشت تمام یوسفان، یعنی پیامبرانی است که در قطب چهاردهم ) زندان(

.کنندظهور می

)در مراتب الر(یوسفیه

17

گونه را سپري اي از رسالت هر نبی است که مراتب و اتفاقاتی یوسفقع یوسفیه مرتبهدر وا.خواهد نمود

در واقع تمثیل و تأویل همان کسانی هستند که ادعاي برادري با چون یوسفی را :برادرانهایی که ادعاي محافظت از یوسف را دارند، همان منتظران کاذب و ادعاکنندگان همان. دارندوسیلۀ او خداوندا یوسفی بر ما بفرست تا به: گویندهایی که میهمان! ت از چو یوسفیحفاظ

به ) گرگ(هدایت شویم، او را یاري دهیم و از انصار او باشیم، زیرا اگر با وجود ما دشمن! هایی ضعیف هستیمیوسف صدمه بزند ما انسان

ئب وحنن عصبة ٱقالوا لئن أکله اسرون ﴿يوسفلذ ﴾١٤/إنا إذا خلاي نیرومندیم گرگ او را بخورد به راستی که ما زیانکار اگر با وجود ما که دسته: گفتند

. خواهیم بودها نیستند، همان اما واقعیت این است که دشمن حقیقی یوسف گرگ

!چوپانان هستند، یعنی برادرانشیل اصلی غیبت یوسف و پنهان شدن و اسیر شدن این برادران حقیقی نیستند، در واقع دل

.یوسف، همین به ظاهر برادران هستند) شدنزندانی(﴾٧/يوسف﴿للسائلني آيات إخوته و يوسف يف کان لقد کنندگان استدر داستان یوسف و برادرانش آیات خاصی براي سؤال.

زیرا تمام ... برادرانش در واقع مانند داستان ظهور مسیح بوددانستن حقیقت و تأویل یوسف و اسرائیل منتظر ظهور مسیح بودند تا دنیا را با او یکپارچه به خوبی صلح و آرامش تبدیل بنی

کنندگان مسیح شدند و او را اما زمانی که مسیح آمد همان منتظرانش اولین تکذیب. کنندآري سرنوشت مسیح نیز مانند . و زجر فراوان دادندکشتند و اسیر کردند، به صلیب کشیدندترین دشمن مسیح بزرگکیشان و منتظرانش نبودند و یوسف بود و دشمن اصلی او غیر از همدینان و منتظران او بودند، آري مسیح توسط هم18نیز برادرانش مانند برخی از حواریون

ظهور محمد در تورات و (اي به ظهورش که خداوند وعدهدرحالی. ظهورش تکذیب شد

یهودا اسخر یوطی: مانند-18

)در مراتب الر(یوسفیه

18

داده بود اما قوم لجوج و معاند و به ظاهر برادر، او را تکذیب نمودند و خداوند شاهد ) انجیلتوسط همین قوم و مسلمانان کنونی این زمان نیز این ماجرا است و رسول آخرالزمان یا امامبینی اطهار پیشطور که پیامبر و ائمهشود، همانزودتر از دشمنانش تکذیب و در بند می

. نمودند..... طبق این روایات

که سنتی از نوح و سنتی از ابراهیم و سنتی از موسی و کند درحالمحمد ظهور میآلقائم[...سنتی از یوسف دارد و

].19از یوسف زندان استو سنت اوحقیقت این است که هر وقت یوسف ظهور کند و برادرانش رؤیاهایش را بشنوند او را تکذیب

هایی روست که در داستان یوسف و برادرانش به نکتهافکنند و از ایننموده و در چاه می....خوریمخاص بر می

ه خون کذب، نقشۀ همیشگی اند و یوسفانی اسیر و کشته شده ببرادران دشمنان همیشگی.این به ظاهر برادران است

إن: (فرمودالسالمعلیهصادقجعفرامامکهنویسدمیسدیرازنقلبهالشرایععللدر:صادقامامازسخنانی-19غیبتیاحیرتگویا: کردمعرضکهگویدسدیر. استیوسفازسنتیالسالمعلیهقائمدر) یوسفمنسنۀالقائمفیوبایعوهیوسفتاجرواأنبیاءأوالدأسباطاکانوایوسفإخوةإنهذامنتنکروما: (فرمودمنبهامامگوئید؟میرااو

فیوجلعزاهللایکونأناألمۀهذهتنکرفما) یوسفأنا: (لهمقالحتىیعرفوهفلمأخوهموهوإخوتهوهموخاطبوهیوماعشرثمانیۀمسیرةوالدهوبینبینهکانوقدمصرملکإلیهیوسفکانلقدحجتهیسترأنیریداألوقاتمنوقتإلىبدوهممنأیامتسعۀالبشارةعندوولدهیعقوبسارلقدواهللاذلکعلىلقدرمکانهیعرفأنوجلعزاهللاأرادفلو

الوهمبسطهمویطأأسواقهمفییسیریکونأنبیوسففعلمابحجتهیفعلاهللایکونأناألمۀهذهتنکرومامصرأنتمإذوأخیهبیوسففعلتمماعلمتمهل: (قالحینلیوسفأذنکمانفسهیعرفهمأنوجلعزیأذنحتىیعرفونه)). أخیوهذایوسفأناقالیوسفألنتإنکأقالوا* جاهلون

محمدمنوسنۀیوسف،منوسنۀعیسى،منوسنۀموسى،منسنۀ: أنبیاءأربعۀمنسنناالمرهذاصاحبفیب339ص14ج: البحار* –5ح10ب164ص: النعمانی* والغیبۀالسجن: قالیوسف؟سنۀفما: فقلت…ص،14ح23وعیسىسنتوموسىسنتداشته،جریانپیامبرچهاروسنتروش)ع(االمرصاحبحضرتمورددر: )ع(باقرامام

.وغیبتزندان: فرمودچیست؟یوسفسنت: کردمعرضگویدمىراوى…)ص(محمدحضرتوسنتیوسفسنت

)در مراتب الر(یوسفیه

19

تفسیر یعقوب)اسرائیل(یعقوب

تأویل شخصیت یعقوب که سمبلی از دانایی و اشارات الهی به برادران حقیقی یوسف است .ترین تعابیر را به همراه داردو کلیدي) نه برادران در داستان(

نصایح عجیبی دارد درست مانند . استکاري عظیم یعقوب سمبلی از دانایی محض و راهکند که به و نکات کلیدي بسیاري را بیان می... و فرزندانم... عباراتی مانند فرزندم! لقمان

.پردازیمها میبررسی آنو لذا معتقد هستم پیش از کشف و شناخت چون یوسفی نیاز به کشف و تحلیل یعقوب داریم،

!بهتر است بدانیم یعقوب چیست؟یعنی قبل از اینکه بدانیم یوسف چیست:پردازیمو اینکه به بررسی برخی از سخنان رازگونۀ یعقوب دانا می

هاى مختلف درنیایید، بلکه از دروازه] به شهر[از یک دروازه ] همه[اى پسران من، «:و گفترمان ف. توانم داشتخدا را از شما دور نمى] قضاى[چیزى از ] با این سفارش[وارد شوید و من

»20.نندبر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل ک. جز براى خدا نیستنومید)القدسروح(اهللاروحازوکنیدجستجوبرادرشویوسفازوبرویدمن،پسراناى

»21.شودنمىنومید)القدسروح(الهی وحرازکسىکافرانگروهجززیرامباشید،خاص دارد این است که پس از دیدن چنین رؤیایی یعقوب ايهیکی از آیات مهمی که اشار

تأویل (کند و تأویل رؤیاگونه است که خداوند تو را انتخاب میاین: گویدبه یوسف میالبته این ترجمۀ متداولی است که بیشتر مفسرین امروزي نسبت . آموزدرا به تو می) هاحادثه

. اندرا به معنی تعبیر خواب ترجمه کردهاند و آنبه کلمۀ تأویل احادیث در این آیه آورده

ء إن احلکم إال لله الله من شي و قال يا بين ال تدخلوا من باب واحد و ادخلوا من أبـواب متـفرقة و ما أغين عنکم من -20﴾٦٧/يوسف﴿عليه فـليتـوکل المتـوکلون عليه تـوکلت و

الکافرون القوم إال الله روح من يـيأس ال إنه الله روح من تـيأسواال و أخيه و يوسف من فـتحسسوااذهبوابين يا-21﴾٨٧/يوسف﴿

)در مراتب الر(یوسفیه

20

تر از یعنی تأویل اتفاقات و این خود علمی کلی،که ما معتقد هستیم تأویل احادیثدرحالی.تعبیر خواب است

يـعقوب آل علىو عليک نعمته يتم و األحاديث تأويل من يـعلمک و ربک جيتبيک کذلک و ﴾٦/يوسف﴿حکيم عليم ربک إن إسحاق و إبـراهيم قـبل من أبـويک علىأمتهاکما

توبررانعمتشوآموزدمىتوبههاخوابتعبیرازوگزیندبرمىراتوپروردگارتچنین،اینوتماماسحاق،وابراهیمتو،پدرانبرقبالکهگونههمانکند،مىتمامیعقوبخاندانبرو

».استحکیمداناىتوپروردگارحقیقت،در. کردکه خداوند نیز در هاي علم تأویل احادیث است، درحالیدر واقع تعبیر خواب یکی از زیر شاخه

: کرده است، مانندقرآن از رؤیا به عبارت منام یا کلمۀ رؤیا حتی در همین سوره نیز استفاده ...این آیات

نة إال أريـناک اليت الرؤياجعلناماو بالناس أحاط ربک إن لک قـلناإذ و الشجرة و للناس فتـ﴾٦٠/اإلسراء﴿کبريا طغيانا إال يزيدهم فماخنوفـهم و القرآن يف الملعونة

﴾١٠٥/الصافات﴿المحسنني جنزيکذلک إناالرؤياصدقت قد و رءوسکم حملقني آمنني الله شاء إن احلرام المسجد لتدخلن باحلق الرؤيارسوله الله صدق لقد

﴾٢٧/الفتح﴿قريبا فـتحا ذلک دون من فجعل تـعلموامل مافـعلم ختافون ال مقصرين نسان الشيطان إن کيدا لک فـيکيدواإخوتک علىرؤياک تـقصص ال بـين ياقال مبني عدو لإل﴾٥/يوسف﴿إنه سلم الله لکن و األمر يف لتـنازعتم و لفشلتم کثريا أراکهم لو و قليال منامک يف الله يريکهم إذ

﴾٤٣/األنفال﴿الصدور بذات عليم يسمعون لقوم آليات ذلک يف إن فضله من ابتغاؤکم و النـهار و بالليل منامکم آياته من و ﴾٢٣/الروم﴿

ماافـعل أبت ياقال تـرىذامافانظر أذحبک أين المنام يف أرىإين بـين ياقال السعي معه بـلغ فـلما﴾١٠٢/الصافات﴿الصابرين من الله شاء إن ستجدين تـؤمر

...ده استینیعنی اتفاقات آ»احادیث«ولی در این آیه کلمۀ

)در مراتب الر(یوسفیه

21

يـعقوب آل علىو عليک نعمته يتم و األحاديث تأويل من يـعلمک و ربک جيتبيک کذلک و ﴾٦/يوسف﴿حکيم عليم ربک إن إسحاق و إبـراهيم قـبل من أبـويک علىأمتهاکما

بریم و معتقد هستیم که برخی از افراد و ما از این دانش به عنوان علم تأویل احادیث نام مییاري از حوادث صورت الهی داراي چنان قدرت موشکافی و دانش اساطیري هستند که بسبه

اي را چه در رؤیا باشد و چه در ها هر حادثههاي خاصی به همراه دارد، یعنی آنبرایشان تأویل...هاي صحیحی از آن داشته باشندتوانند تفسیر کنند و تأویلبیداري، می

شدن ایوان کسري یا عبور شدن آتشکده پارس پس از هزاران سال و شکستهمثال خاموش. اي باشد که در راه استتواند تأویل حادثهدر فالن موقعیت و زمان و مکان میسنگی شهاب

همراه اي را بهشناسان تأویل خاصی از حادثهزمانی برخی از رخدادها براي حادثهگاهی همبینی نمایند و از طرفی دیگر نیز در تفسیر و تأویل رؤیاها گاهی را پیشتوانند آندارد که می

نمایند و رؤیاهایی را که بیان حالت، آرزو، خواسته و معنایی اي را تحلیل میحادثهمعبران اي اما اگر حادثه... اي در این بین رخ نداده استیعنی حادثه،دانندباشد فاقد اصالت تأویلی می

در رؤیاي فردي رخ دهد، بدان معنی است که در دنیاي پیرامون و واقعی و کنونی این فرد .اي را داشتتظار حادثهباید ان

!نماینداي میتعابیر حادثهبنابراین برخی معبران از رؤیاها، اي هستند هرحال رؤیاهایی که در داستان سورة یوسف به وقوع پیوسته است برخی حادثهبه

اي و تفسیري هستند که در این مجموعه همۀ که نیاز به تأویل دارند و برخی دیگر غیرحادثه.نماییمبررسی میها را آن

بیننده، اهمیت است این است که فرد خوابر تفسیر رؤیاهاي افراد بسیار حائزاي که دنکتهاهمیت و میزان توجه ! هایش در نتیجۀ تأویل و تفسیر آن رؤیا بسیار مهم استشغل و توانایی

. فراوانی دارنداي است که رؤیاشناسان بدان توجهآن رؤیا در ناخودآگاه فرد رؤیابین نیز نکتهسلولی دارد که هر دو به جرم سوءقصد به مثال زمانی که یوسف در زندان است؛ دو هم

این دو ! ها وجود داردشدن یا آزادشدن هر دوي آناحتمال کشته. اندفرعون به زندان افتاده

)در مراتب الر(یوسفیه

22

انند و دبیند که خودشان از تعبیر آن چیزي نمیزندانی در داخل زندان هر کدام خوابی را می.خواهند که رؤیاهایشان را تعبیر کنددانند از او میمی22چون یوسف را فردي عالم و راستگو

کردن انگور و ساختن شراب براي صاحب بیند که در حال فشردهخواب می: ... رؤیاي فرد اولبیند که طبقـی بـر سـر دارد و در حـال خواب می: و دومیاست) یا فرعونپادشاه(اختیارش

ها کنند و غذاها و ناناست که پرندگان به او حمله می) فرعون(دن نان و غذا براي پادشاهآور....23برندرا می

اولی ! (استداند که شخص اول و دوم شغلشان پیش از زندان چه بودهدر اینجا یوسف می)ساقی و دومی مسئول تهیۀ غذا

اي در اینجا یوسف متوجه حادثه. دو هر دوي این افراد متهم به سوءقصد علیه پادشاه هستنفرد متهمی که ساقی پادشاه بوده ... شودشود و این حادثه در هر دوي این رؤیاها دیده میمی

سازي است در حال آبگیري انگور و ساختن شراب است و متهم دوم که مسئول تهیه و آمادهدهد و این دو رؤیا نشان می... برندکنند و نان و غذاها را میغذا است پرندگانی به او حمله می

سازي شراب براي گردد که همان تهیه و آمادهکه فرد اول در آینده به شغل سابقش باز میولی فردي که مسئول تهیۀ غذاست، شغلش را از دست ) قطعا آزاد خواهد شد(پادشاه است

ل نفر دوم از او گرفته ربایند و این رؤیا یعنی شغدهد و آن پرندگان نان و غذا را از او میمی.اش غذاي الشخوران خواهد شدشود و در نهایت محکوم به اعدام و الشهمی

دهند و حادثۀ سر کار داند فرد زندانی و متهمی که شغلش را به او میرا خوب مییوسف اینشود و فردي شود و به سر کار سابقش بازگردانده میکند، یعنی تبرئه میبودن را تجربه می

دهد ربایند یعنی شغلش را از دست میکه پرندگان وحشی یا شکاري، نان و غذاها را از او می...گرددو این یعنی که نفر دوم محکوم یا اعدام می

بینی نبود که توسط یوسف صورت گرفته باشد و بدین شکل نیست هرحال، این یک پیشبه! گویی کنف صدیق، آیندة ما را پیشاي یوس: که این دو نفر جلوي یوسف بنشینند و بگویند

.ها باشد تا قابل اطمینان باشندشناسان باید صداقت و صراحت آنهاي حادثهویژگییکی از -22ر ٱلئاخر إين أراين أمحل فـوق رأسي خبزا تأکل ٱلسجن فـتـيان قال أحدمها إين أراين أعصر مخرا وقال ٱودخل معه -23 منه لطيـ

نا بتأويله إنا نـراک من ﴾٣٦/لمحسنني ﴿يوسفٱنـبئـ

)در مراتب الر(یوسفیه

23

ها را راهنمایی کرد و هایی که این دو نفر در رؤیا دیدند آنبلکه یوسف با تأویل حادثهکنم ام که در آسمان پرواز میاي یوسف خواب دیده: غیرممکن بود که نفر اول بیاید و بگوید

: و بعد یوسف بگوید! شوممیو نفر دوم بیاید بگوید اي یوسف خواب دیدم که از زندان آزاد شوي بینی آزاد میشوي و تویی که خواب میکنی کشته میتویی که خواب دیدي پرواز می

!آزاد خواهی شدهایی که پس از پایان حبس آزاد شوند و چه آنهایی که اعدام میها، چه آنزیرا همۀ زندانی

ها یک حادثه بینند و این خوابیرا ماز زندانشوند هرچند روز در میان خواب آزادشدنمیروست که تمام از این. نیست، بلکه یک حس درونی و آرزوي هر زندانی است که آزاد شود

24.بینندزندانیان هرچند روز در میان خواب آزادي می

روست که یعقوب پدر در شناس است و از اینگو نیست، یک حادثههرحال یوسف یک پیشبه!خداوند از تأویل احادیث به تو خواهد آموخت: کودکی به یوسف گفت

دانند که توان تشریح یک رؤیا توسط خود رؤیابین، نیاز به رؤیاشناسان و معبران می...هاي خاص داردتوانایی

در ! کردن آن نیستیمبینیم ولی متأسفانه قادر به تعریفدهد که ما رؤیایی را میبسیار رخ میه بود براي چون یعقوبی بسیار حائزیوسف کودك دیدهرؤیایی کهر صورت نحوة بیان

قطعا به قول خداوند در .... کندکردن ستاره را بیان میاهمیت است؛ زیرا یوسف حالت سجده25!شویمکنند اما ما متوجه نمیتمام موجودات برروي زمین و آسمان تسبیح او را می: قرآن

کنند، خوانند و عبادت او را میخداوند نماز میو این مطلب یعنی حیوانات و گیاهان نیز براي ....اما این چیزي نیست که چشم ظاهربین ما قادر به کشف آن باشد؛سجده و رکوع دارند

دهندة این است که کردن را تشخیص دهد، نشانتواند سجدهاما وقتی یوسف کودك میعا یعقوب دانا از بیان این تواند تأویل حوادث و برخی اتفاقات را کشف نماید و قطیوسف می

بینی دش پیشاي عالمانه و خاص را براي فرزنرؤیاي سنگین توسط این فرزند کودك، آینده

هاي دنیا شدن تمام زندانخستگان عالم و برچیدهبه امید آزادي همۀ زندانیان و دل-24

کان إنه تسبيحهم تـفقهون ال لکن و حبمده يسبح إال ء شي من إن و فيهن من و األرض و السبع السماوات له تسبح -25﴾٤٤/اإلسراء﴿غفورا حليما

)در مراتب الر(یوسفیه

24

رسد وقتی یوسف به بلوغ فکري و جسمی میکندبیان میست کهاي اکند و آن آیندهمی.داشتتحلیل و تأویل بسیاري از اتفاقات را خواهدنتوانایی فهمید

کشند؛ زیرا ها نقشۀ بدي برایت میرؤیاي خود را براي برادرانت نقل نکن که آن: دگویاما می!شیطان دشمن بزرگ انسان استقدر نگرش منفی نسبت به برادران آید که چرا یعقوب دانا آنو گاهی این سؤال در ذهن ما می

!کند؟یوسف دارد و قضاوت پیش از واقعه مییا خداوند به او در سرنوشت یوسف وحی نموده است که آیا یعقوب خبري از غیب دارد؟ و

یوسف را از برادرانش برحذر دارد؟ و آیا اگر انسان قبل از اینکه کسی کار اشتباهی انجام دهد، زدن و این کار غیبت یا تهمتشده استگناهی مرتکب ن،بینی کار خطایی از او بکندپیش

!شود؟محسوب نمی...داندغیب نمیازکس، بلکه هیچداندیعقوب غیب نمی: پاسخدانستم قطعا جز آنچه خدا بخواهد، براي خودم اختیار سود و زیانی ندارم و اگر غیب می«: بگو

من جز بیم دهنده و بشارتگر براي ،رسیداندوختم و هرگز به من آسیبی نمیخیر بیشتري می26».آورند، نیستمگروهی که ایمان می

....خداوند خبر نداردکس از غیب هیچيـعلمهاإال ورقة من تسقط ماو البحر و البـر يف مايـعلم و هو إال يـعلمهاال الغيب مفاتح عنده و ﴾٥٩/األنعام﴿مبني کتاب يف إال يابس ال و رطب ال و األرض ظلمات يف حبة ال و دریاستوخشکىدرآنچهوداند،نمىراآن] کسى[اوجز. اوستنزدتنهاغیب،کلیدهاىو

هاىتاریکیدراىدانههیچوداندمىراآن] اینکه[مگرافتدنمىفروبرگىهیچوداند،مى.است] ثبت[روشنکتابىدراینکهمگرنیستخشکىوترهیچوزمین

رسیم که نه یعقوب، دیگر بدان نتیجه میبه قرآن و در بررسی آیاتتفسیر قرآندر روشداند و خداوند نیز این موضوع را به یعقوب الهام و وحی ننموده بود کس غیب نمیبلکه هیچ

!که قرار است چه اتفاقی براي یوسف بیافتد

ري قل ال أملک لنـفسي نـفعا و ال ضرا إال ما شاء الله و لو کنت أعلم الغيب الستکثـرت - 26 و ما مسين السوء إن أنا من اخل﴾١٨٨/﴿األعرافإال نذير و بشري لقوم يـؤمنون

)در مراتب الر(یوسفیه

25

یعقوب ! با شیطان بودتنهامشکل یعقوببلکه مشکل یعقوب اصال با فرزندانش نیست، بلکه داندکه خداوند براي هر یک از پیامبران دشمنان و شیاطینی از جن و انس قرار داده می

27.است

دانست که اگر شیطان منزلت واالي یوسف را بفهمد و اینکه قرار است یوسف قائم و و می...اهد نمودنی خوحتما براي انسانی چون یوسف دشمابراهیم شود، وارث آل

داند که شیاطین بر چه داند و مییعقوب دانا بیشتر از هرکسی مراتب شیطان را میهاي بزرگ و انبیا، سپاه دشمنی خود را شوند و همیشه در برابر انسانهایی نازل میانسان

...آورندمیشوند؟ ها وارد میشیاطین چگونه بر انسان: سؤال! ها و کمبودهاادت، طمع، عقدهحس:مانندیهایاز نفس: پاسخ

تر توجه خاص پدر به یوسف، احساس و از همه مهماوو فراستلهیزیبایی یوسف، دانش اهر یک در ناخودآگاه ... آوردوجود میحسادت و کینه و کمبودهایی را براي برادران یوسف به

البته یوسف ! دهنداما احساس قلبی خود را بروز نمی! خویش مایلند سر به تن یوسف نباشدتنها این رؤیا را ندیده بود، بلکه بارها رؤیاهاي مبارکی دیده بود که نشانگر وسعت ،کودك

یوسف که به ظاهر تحت تعلیم یعقوب نبی هستند تربزرگاما تمام برادران ،روح اوستدانستند که از فرزندان هرچند که همگی مؤمن و درستکار بودند ولی این موضوع را می

یوسف را از این برحذر ،و یعقوب... هتر قوم اسرائیل شودیعقوب باید کسی وارث نبوت و مو تا آن زمان هنوز احساسداشت که احساس حسادت برادران را تحریک کند و برادران نیز

شوند و بساط غیبت را که دور هم جمع میدهند تا زمانینفرت و حسادت خود را بروز نمی!کنند؛ ابتدا بر علیه یعقوب و سپس بر علیه یوسف و توجه پدر به اوآغاز می

نس و ٱوکذ لک جعلنا لکل نيب عدوا شياطني -27 لقول غرورا ولو شاء ربک ما فـعلوه ٱجلن يوحي بـعضهم إىل بـعض زخرف ٱإلانس و جـن کـه بـراي فریـب، شیاطینگونه هر پیغمبري را دشمنی نهادیم ازبدین؛ ﴾١١٢/انعـام﴿فذرهم وما يـفتــرون

سازند کردند پس ایشان را با چیزهایی که میخواست چنین نمیکنند، اگر پروردگار تو میگفتار آراسته به یکدیگر القا می.واگذار

)در مراتب الر(یوسفیه

26

لشيطان لإلنسان عدو مبني ٱيدا إن قال يا بـين ال تـقصص رؤياک على إخوتک فـيکيدوا لک ک ﴾٥/﴿يوسف

رؤیاي خویش را به برادرانت مگو که در کار تو نیرنگی کنند، چون شیطان ! گفت پسرکم. دشمن آشکار انسان است

ته عليک وعلى ءال يـعقوب کما ألحاديث ويتم نعم ٱوکذ لک جيتبيک ربک ويـعلمک من تأويل ﴾٦أمتها على أبـويک من قـبل إبـراهيم وإسحاق إن ربک عليم حکيم ﴿

دهد و نعمت خویش را گزیند و تعبیر احادیث را تعلیمت میسان پروردگارت تو را برمیو بدینکند چنانچه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل مل میبر تو و بر خاندان یعقوب کا

. کرده بود که پروردگارت دانا و حکیم است﴾٧/لقد کان يف يوسف وإخوته ءايات للسائلني ﴿يوسف

. ها استکنان عبرتبه راستی که در سرگذشت یوسف و برادرانش براي پرسش﴾٨/ليوسف وأخوه أحب إىل أبينا منا وحنن عصبة إن أبانا لفي ضالل مبني ﴿يوسفإذ قالوا

ترند، که اي نیرومندیم محبوبآن دم که گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که دسته. پدر ما، در ضاللتی آشکار است

﴾٩/حوه أرضا خيل لکم وجه أبيکم وتکونوا من بـعده قـوما صاحلني ﴿يوسفطر ٱقـتـلوا يوسف أو ٱیوسف را بکشید یا به سرزمینی دور بیندازیدش که عالقه پدرتان خاص شما شود و پس از

. آن مردمی شایسته شویدشود و اتفاقی ري میهاي دیگکم هریک متوجه حس کینه و کمبود محبت و حسادتو کم

جمع شدند و حرف دل همدیگر را شنیدند، تا این لحظه که،افتد این استکه بین برادران میدانستند که همگی نسبت به یوسف و توجه و اهمیت یعقوب به او تا این حد مشکل نمیهد تا دهاي ایشان را افزایش میها و حسادتها و نفرتقدر کینههرحال شیطان آنبه. دارند

د که گویا گویاي را میها جملهاینکه شیطان در جمع برادران خشمگین از دهان یکی از آن.ایدة نفسانی همۀ برادران است

)در مراتب الر(یوسفیه

27

یوسف را بکشید یا او را به سرزمینی بیندازید، تا توجه پدرتان معطوف شما «:] یکی گفت[28».گردد و پس از او مردمی شایسته باشید

ها باعث چنین اتفاقی آنعجمتاما ،قدر هم سنگدل نبودندیعقوب آنهرچند که فرزندان نفرت و وبندند و این جمعمیبا همدیگره و ناخواسته چنین عهد شومی راشود و خواستمی

کینه، حادثۀ بسیار بدي بود که در آینده نیز یعقوب به شدت از آن هراسان است و جلسۀ .نمودمیها را شیطان هدایت آنخواهند جمع شوند و دوباره هاي بسیار میر ادامۀ داستان زمانی که برادران پس از سالو د

رسد و اي به ذهن یعقوب دانا میبرادر محبوب دیگر بنیامین را به نزد عزیز مصر ببرند چارهصورت جمعی از دروازة اصلی شهر وارد آن این است که نگذارد این افراد در طول سفر به

:گویدعقوب با اندیشه و فراستی به فرزندانش میشوند، بلکه یهاي مختلف درنیایید، بلکه از دروازه] به شهر[از یک دروازه ] همه[اي پسران من، «: و گفت

فرمان . توانم داشتخدا را از شما دور نمی]قضاي[چیزي از ] با این سفارش[وارد شوید و من 29».کنندگان باید بر او توکل کنندبر او توکل کردم و توکل . جز براي خدا نیست

اي در هم نمایند و ترسد که دوباره برادران جمع شوند و نقشه و حیلهیعقوب دانا از این میها یاد دهد تا دوباره فرزند عزیز دیگري از یعقوب گرفته شود؛ کاري به آندر این بینشیطان

یعقوب است و قطعا برادران به این ترین فرزند پس از یوسف محبوب)بنیامین(زیرا این فرزند...فرزند نیز حسادت دارند و شاید کینۀ از بین بردن او را هم بر سر داشته باشند

یعقوب این بود که نگذارد برادران دوباره در طول این سفر با هم جمع هدفدر هر صورت .بنیامین در سر کنندنمودنیا پنهاناي براي از بین بردنشوند و حیله و توطئه

هم من الله من شي و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما کان يـغين نـفس ء إال حاجة يفعنـ﴾٦٨/يـعقوب قضاها و إنه لذو علم لما علمناه و لکن أکثـر الناس ال يـعلمون﴿يوسف

﴾ ٩/﴿يوسفاقـتـلوا يوسف أو اطرحوه أرضا خيل لکم وجه أبيکم و تکونوا من بـعده قـوما صاحلني -28ء إن احلکم إال لله من الله من شي و قال يا بين ال تدخلوا من باب واحد و ادخلوا من أبـواب متـفرقة و ما أغين عنکم - 29

﴾٦٧، ﴿يوسفعليه تـوکلت و عليه فـليتـوکل المتـوکلون

)در مراتب الر(یوسفیه

28

چیزي را در ]این کار[گونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، و چون همانکرد جز اینکه یعقوب نیازي را که در دلش بود، برآورد و برابر خدا از آنان برطرف نمی

بود، ولی بیشتر مردم ] فراوان[آنچه بدو آموخته بودیم داراي دانشی ] برکت[گمان، او از بی.ددانننمی

شدگانانتخاب!هایی هایی که رسالتی دارند چه آنهاي واالیی دارد؛ چه آنخداوند در بین بندگانش، انسان

صورت هاي عجیبی را بهو گاهی برخی نعمت! کردار هستندکه مؤمن و صالح و درست.کننداختصاري درك می

هایی را داشته باشند و حکمت ویژگیها و شاید هر یک از بندگان خاص خداوند، مسئولیتاش به تکامل برسد و در حین رسیدن به اي از بندگان برگزیدهواالي الهی اراده نمایند تا بنده

ها و ترویج ها، هدایت انسانرسالت آن. تکامل، صاحب رسالتی از طرف خداوند شود.باشدپرستی و توحید و ایجاد حق مییگانه

ت که پیامبران تنها بندگان برگزیده و محبوب خداوند باشند و رسالت، اما این بدان معنی نیس. تنها با ایشان معنی دهد

دانند، بدین معنی که باید خداوند، حق و همۀ مؤمنان خود را به رسالت الهی مکلف میدرستی را یاري نمایند و خود را از بدي و نادرستی دور نگه دارند و به دنبال برقراري عدالت

.هاي هر مؤمن استشند و قطعا برپایی حق از نشانهباهاي خاص و ها امکانات و تواناییاما داستان برگزیدگان کمی تفاوت دارد، بدین معنی که آن

گذارند و حکمت کتاب و رسالت را در تر تربیت و سرنوشتی خاص را پشت سر میاز همه مهم.کنندمقطعی از زمان با هم دریافت می

﴾٢٢/يوسف﴿ا بـلغ أشده آتـيناه حکما و علما و کذلک جنزي المحسنني و لم به حد رشد رسید، او را حکمت و دانش عطا یوسفو چون: گویدخداوند در مورد یوسف می

.کردیم، و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم

)در مراتب الر(یوسفیه

29

:می فرماید... ی و سلیمان و باز در آیاتی دیگر در مورد پیامبرانی چون موس﴾١٤/قصص﴿آتـيناه حکما و علما و کذلک جنزي المحسنني و لما بـلغ أشده و استوى

و چون به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین .پاداش می دهیم

خوش حوادث و تمام ادیان که توسط پیامبران ایجاد گردیده است؛ پس از مدتی دستروز و زنده شدند و دوباره توسط مصلحی اصالح و بهها و انحراف میرويتحریفات و کج

طور که بر تو و نماید و هماناي است که یعقوب بدان اشاره میو این نکته... گردندمی. کندابراهیم و اسحاق تمام میر آلیعقوب و پیش از آن بآل

خرد؟چه کسی یوسف را میخداوند خریدار واقعی یوسف بود!

فعنا أو نـتخذه ولدا و کذلک مکنا مثواه عسىو قال الذي اشرتاه من مصر المرأته أکرمي أن يـنـأمره و لکن أکثـر الناس ال لنـعلمه من تأويل األحاديث و الله غالب علىليوسف يف األرض و

﴾٢١/يوسف﴿يـعلمون نیکش بدار، شاید به حال ما سود «:کس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفتو آن

امکانات و ا یوسف را در آن سرزمین گونه مو بدین» .بخشد یا او را به فرزندي اختیار کنیمها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر بخشیدیم تا به او تأویل خوابقدرت

.دانندمردم نمیوده است که و رؤیاي یوسف بدان معنی نب! و یوسف نبی نیز از این قضیه مستثنی نیست

....به پیامبري خواهد رسیدکودکیدر آن سنیعقوب گمان ببرد یوسفگفتم یوسفیه یکی از یازده ابعاد مراتب خلق یک )30رسوالن(المرطور که در کتاب همان

: به ترتیب عبارتند ازمراتباین . ستاره استذکریه -7ایوبیه -6یوسفیه - 5یونسیه -4موسویه - 3ابراهیمیه -2نوحیه -1) خورشیدي(محمدیه- 11) قمري()س(محسنیه-10سلیمانیه-9داودیه -8

:Face book(محسن امیراصالنی: نویسنده) المر(کتاب رسوالن -30 Mohsen Amiraslani(

)در مراتب الر(یوسفیه

30

و هر رسولی که از طرف خداوند و به اذن هو، بخواهد نبی گردد باید این مراتب را بگذراند و . هاي این مراحل را سپري نمایددر واقع حوادث، امکانات و ویژگی

بر همین موضوع ابتداي سورة یوسف نیزالرو حال در نظر داشته باشید که حروف مقطعۀ .اشاره دارد

﴾١/﴿يوسفالر تلک آيات الکتاب المبني .روشنگرکتابآیاتاستاین. راءالم،الف،

المرخود یکی از مراتب الرشدن اشاره دارد و سورة یوسف به اسرار رسولالرپس قطعا .است)المرسلین(

داستان که خود از احسن القصص است، تنها بیان یک داستان عشقی یا یک بنابراین سر این هاي زیادي اي برگزیده نیست، بلکه در داستان یوسف و برادرانش پاسخکرامت اخالقی بنده

داستان یوسف و . خواهد بودو منتظران و برادران حقیقی براي اهل علم و خاصانرسولی که امامت . اتب یوسفیه استبرادرانش داستان ظهور رسول حق در مر

وجود خواهد مؤمنان را بر عهده خواهد گرفت و رسوالن را یاري خواهد داد و دین قیم را بهالررو خداوند این سوره را با خواهد بود و از این31یعنی یسسآورد و او همان صاحب

یاران و (برادرانرا براي گانۀ ظهور رسول حقیازدهشروع نموده است که یکی از مراتب .شرح دهد) حواریون

روح الهیوکنیممىحکایتتوبرکردیم،وحىتوبهکهقرآناینموجببهراسرگذشتنیکوترینما32.بودىخبرانبىازآنازپیشقطعاتو

جززیرامباشید،نومیدخداروحازوکنیدجستجوبرادرشویوسفازوبرویدمن،پسراناى33.شودنمىنومیدخداروحازکسىکافرانگروه

.بپردازیدبه مطالعۀ کتاب یس از همین نویسنده -31ناحنن نـقص عليک أحسن القصص مبا -32 ﴾٣/﴿يوسفإليک هذا القرآن و إن کنت من قـبله لمن الغافلني أوحيـ

)در مراتب الر(یوسفیه

31

تمثیل شیء مقدم بر اعراض )روح خدایی(القدساین آیه نشانگر این است که حقیقت روحتر از پیداکردن پیامبر است، چون احتمال دارد که امروز نتوانیم هوست؛ یعنی مهم

توانیم حقیقت روح الهی ایشان را پیدا عیسی، یوسف یا محمد را پیدا کنیم، ولی میحضرتظهور بنابراین . هاي مختلف در این افراد نزول کرده استکنیم که واحد بوده و در زمان

.القدس در هر زمانی ممکن، حتمی و قطعی استروحاست؛ در زمانی که نه تنها به برادران »سفارش خداوند«سفارش یعقوب در این سوره در واقع

اي کسانی که : گویدتنی یوسف، بلکه به همۀ برادران حقیقی چون یوسفی این جمله را میید، بروید به دنبال یوسف و برادرش اي را دارگشتهادعاي برادري براي چون یوسف گم

اي دیگر یعقوب به چون بیابید و باز در جمله،ها را در هر سرزمینی که هستندو آنبگردید ؟دهد که چون یوسفی را چگونه بیابندبرادرانی یاد می

.توان یوسف را در هر زمانی یافتالقدس، میوسیلۀ روحبهانم از حال یوسف و برادرش بپرسید، همانا از روح خداوند بروید اي فرزند: فرمایداینکه هو می

﴾87/یوسف﴿شوند مگر کافرانناامید نمیالقدس کیست و چیست؟اهللا و روحاما روح

اهللا اهللا را به معنی رحمتام که کلمۀ روحدر تفاسیر بسیاري از مفسرین و مترجمین دیده.اندترجمه و تفسیر نموده

!اندترجمه و تفسیر نموده) اهللارسول(عیسیرا به معنی جبرئیل یا حضرتاهللاو برخی دیگر روحاهللا برحذر باشید، قرآن را خداوند نازل نمود و از آن و کلماتش محافظت نموده است و روح

:به این آیات توجه بفرمایید. پردازیماهللا میاهللا نیست و حال به تفسیر روحهرگز رحمتنا ميان و لکن جعلناه نورا و کذلک أوحيـ إليک روحا من أمرنا ما کنت تدري ما الکتاب و ال اإل

﴾٥٢/الشورى﴿نـهدي به من نشاء من عبادنا و إنک لتـهدي إىل صراط مستقيم

الله إنه ال يـيأس من روح الله إال القوم الکافرون يا بين اذهبوا فـتحسسوا من يوسف و أخيه و ال تـيأسوا من روح -33﴾٨٧/﴿يوسف

)در مراتب الر(یوسفیه

32

وچیستکتابدانستىنمىتو. کردیموحىتوسوىبهخودمانامرازروحىگونه،همینوبهبخواهیمراخودبندگانازهرکهکهگردانیدیمنورىراآنولى] است؟کدام[ایماننه

.کنىمىهدایتراستراهبهخوبىبهتوکهراستىبهونماییممىراهآنوسیلهأمره على من يشاء من عباده ليـنذر يـوم التالق رفيع الدرجات ذو العرش يـلقي الروح من

﴾١٥/غافر﴿فرمانبهراالقدسروحآنخواهدکهبندگانشازهرکسبهعرش،خداونددرجات،باالبرنده.بترساند] خدابا[مالقاتروزاز] رامردم[تافرستد،مىخویش

القدس در اهللا و ناامید شدن از عدم نزول روحپیداکردن روحمقصود خداوند در اشارة یعقوب به !اي چون یوسف، همین معناست که انکارش مانند ظلم و کفر استبندة برگزیده

!شود چون یوسفی را پیدا کردخواهد به چون برادرانی بگوید که چگونه میدر واقع خداوند میگیرد و اهللا قرار میمراتب نزول روح، یوسف همان کسی است که در)خداوند(از نظر یعقوب

و تا است )روح الهی(القدسآوردن به حقیقت روحآوردن به چون یوسفی مستلزم ایمانایمانالقدس افزایش نیافته است یوسف را زمانی که دانش ما نسبت به روح

در این خصوص به کتاب ملکوت بخش روح مراجعه شود تا حقایق .نخواهیم یافت.دست آوریدالقدس و القاء روح الهی را بهبیشتري مربوط به روح

﴾٨/﴿يوسفإذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إىل أبينا منا و حنن عصبة إن أبانا لفي ضالل مبني یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که جمعى نیرومند هستیم «:گفتند] برادران او[هنگامى که

».قطعا پدر ما در گمراهى آشکارى است. ترنددوست داشتنىنکردن او در خبري از احوال او و دركدر کل علت همیشگی دوري برادران از یوسف و بی

در کوچک، تنها خود برادران هستند و جمع برادران چه به عنوان عزیز مصر و چه به عنوان برا!داري از یوسف هستنداین برادران همان مدعیان برادري و یاوري و نگه

کنندة حجت بر آیین تمام(محمد آلدر توصیف قائماطهارگاهی روایاتی را که از پیامبر و ائمۀسد که قائم در زمانی فرا ر... [خوریم کهخوانیم به این قبیل احادیث برمیمی) اهللارسول

و در جاهایی دیگر ] شناسندهاي این مردم قدم بگذارد، ولی مردم او را نمیبازارها و خانه) برادران(اند ظهور منجی بستگی به یاري پیروان خورد که گفتهاحادیثی از ایشان به چشم می

)در مراتب الر(یوسفیه

33

ی که تعداد اند که منجی ظهور نخواهد نمود مگر زمانرو برخی نقل نمودهو از این! هو داردبرادر حقیقی و نه چون 313نفر شاید اشاره به 313نفر از یارانش جمع شوند و این 313

!برادران یوسف باشدشناسیم که ادعاي یاري در هر صورت اکنون نیز در بین مسلمانان هزاران نفر از مردم را می

ور ایشان از یارانش خواهند که در زمان ظهو اطاعت از منجی را در سر دارند و از خدا می.این آرزویشان استباشند و از انصار هو شوند و

در قلب هر صاحب کرامتی، همچون جمال مثالی از ظهور منجی ) منجی(شاید حب یوسف).اهللا اعلم(باشد

دانند که سورة یس و سورة یوسف اشارات زیادي به منجی آخرالزمانهرحال همه میبه.دارد) محمدآخرالزمان، منجی، یا قائم آلزمان، رسول امام(

...که برادران یوسف در هر عصري ادعایشان این است کهدر حالیما حافظان یوسف هستیم و اگر با وجود مردان قدرتمندي چون ما یوسف را گرگ بدرد قطعا

34.هایی ضعیف هستیمما انسان

ها بدهد و از پیش ه یوسف را به آنخواهند کمی) خداوند(در واقع برادران همیشه از یعقوبشدت ضرر به) دشمن از بین ببرد(ها گرگ یوسف را بخورد اند که اگر با وجود آنقول داده

اما واقعیت این است که شاید همین منتظران ظهور، دشمن اصلی ظهور یوسف . نمایندمیکشند یا به ازند یا میاندمی) زندان(را بیابند یا او را به چاه ) منجی(هستند و اگر یوسف

روست که در داستان یوسف و برادرانش همیشه براي نمایند و از اینسرزمینی دور تبعید میرا با برادرانش ) منجی(یوسف) خداوند(هایی خواهد آمد و اینکه چرا یعقوبکنجکاوان پاسخ

.شودآشکار میشدت ادعاي محافظت از او را دارند؛ به زوديها بهفرستد، هرچند که آننمی!توانند چون یوسفی را درك و تحمل کنندداند که این برادران نمیمی) خداوند(یعقوب

بودن بودن و قائمقدر براي برادران سنگین نیست، بلکه خاصزیبایی و کماالت یوسف آنکنندة آیین ابراهیم کسی جز یوسف نبود که کننده و کاملیوسف سنگین است و تمام

ئب و حنن -34 ﴾١٤/﴿يوسفإنا إذا خلاسرون عصبة قالوا لئن أکله الذ

)در مراتب الر(یوسفیه

34

ها موضوع انتخاب خداوند بود و اینکه چرا یوسف باید انتخاب شود و نه آنموردنظر و.غیرقابل هضمی براي برادران بود

همانا پدرمان بیش از حد یوسف را دوست دارد و قطعا نسبت به او در گمراهی آشکاري )محبوب(یوسف عزیز! یوسف پنهان،)زندان(یوسف در چاه...و35است

سف نه به عنوان سرنوشت عجیبی که مورد توجه خداوند است بلکه هرحال سرنوشت یوبهها که یکی از یعنی رسالت و ظهور رسول دارد و این ویژگی،این سورهالراشارتی به مراتب

که* آموز، حکمتقرآنبهسوگند* ]یاسین[یس : یعنی(سابعاد رسول حق و صاحب هایی را به با تأویل آن براي اهل نظر پاسخاست و تنها )36پیامبرانى] جمله[ازتوقطعا

.همراه خواهد داشتالمرگانۀ 11دهد که در مراتب رخ مینچه که بر یوسف رخ داد براي رسول حقهرحال آبه

وجب و این ارادة خداوند بوده است که پیش از شروع داستان بهقدم و وجببهقدم... خواهد بود: فرمایددر این سوره می

﴾٢/﴿يوسف﴾ إنا أنـزلناه قـرآنا عربيا لعلکم تـعقلون ١/﴿يوسفک آيات الکتاب المبني الر تل 37.بردیمعربی نبود ما هرگز به اسرار و تأویل و بطون آن پی نمی) قرآن(و قطعا اگر این کتاب

داستان گفته شده و داستان وحی شده...شمامعطوفپدرتانتوجهتابیندازید،سرزمینىبهرااویابکشیدرایوسف«:] گفتیکى[

رایوسف«:گفتآنانمیاناز)قائلی(اىگوینده* ».باشیدشایستهمردمىاوازپسوگرددرااومسافرانازبرخىتابیفکنیدچاهنهانخانۀدررااوکنید،مىکارىاگر. مکشید38».برگیرند

...گونه استبرادران چون یوسفی ایننقشۀ

﴾٨/فإذ قالوا ليوسف وأخوه أحب إىل أبينا منا وحنن عصبة إن أبانا لفي ضالل مبني ﴿يوس-35﴾٣/﴿يس﴾ إنک لمن المرسلني ٢/﴿يس﴾ و القرآن احلکيم ١/﴿يسيس-36﴾٢/﴿يوسفعربيا لعلکم تـعقلون إنا أنـزلناه قـرآنا -37هم ال ٩/﴿يوسفاقـتـلوا يوسف أو اطرحوه أرضا خيل لکم وجه أبيکم و تکونوا من بـعده قـوما صاحلني -38 ﴾ قال قائل منـ

﴾١٠/﴿يوسفبـعض السيارة إن کنتم فاعلني يـلتقطه ب تـقتـلوا يوسف و ألقوه يف غيابة اجل

)در مراتب الر(یوسفیه

35

خواهند او را بکشند، اما در دانند و ابتدا میآید که قدر او را نمییوسف در سرزمینی به دنیا می...قرار دهند و ) زندان(ها او را در چاهگیرند مدتنهایت تصمیم می

.آیدوجود میسرزمین مادري یوسف جایی است که چون یوسفی به) زمانیامام(به ظاهر خواستگاه هوست و مدعیان سرسخت برادري چون یوسفی این سرزمین

و اللهم اللهم کن لوليک هایشان هایی که هر روز صبح در مدرسهدر این سرزمین هستند؛ آن!خوانندمی...عجل لوليک الفرج

م عالفرج را در پس هر سرزمین یوسف همان سرزمینی است که دعاهاي الله لیکول لجسرزمینی که . هستند) یوسف(سرزمینی که مدعی یاران قائم . دانندصلواتی بر خود واجب می

.دیار حسودان است، آري سرزمین تولد یوسف در همین کشور استداري از یوسف هستند در این هرحال برادران نابرادر را که همیشه مدعی مراقبت و نگهبه

گویان به خون کذب هستند و در واقع دشمنان ین خواهیم دید و ایشان همان دروغسرزم.زمان همین منتظران دروغین او هستندمطور که دشمنان اصلی اماهمان!اصلی یوسف

و یوسف در سرزمینی دیگر عزت و سربلندي را تجربه خواهد نمود و او عزیز آن سرزمین!خواهد بود، عزیز مصر

!یوسفاتهام تجاوز به حریم اهللا، تجاوز به آنچه که بر او حرام است ... همیشه اتهام یوسف استاتهام وياي نیست، بلکه شود چیز تازهاي که براي یوسف به جرم تجاوز به عنف مطرح میو دسیسه

اي است که هرگز اتفاق نیفتاده است و دشمنی و دسیسۀ زنان مصر از پیش معلوم حادثهکه یوسف را محکوم نمایند به شکایت و عتاب یوسف پرداخته ها پیش از آننآ...! استمصراند و این پرده از پشت دریده شده است و نه از پیش رو و این چیزیست که زنانبوده

.خواهند نمودناخواسته اقرار

)در مراتب الر(یوسفیه

36

:رؤیاهاي یوسفطور که همان. دارندهمۀ پیامبران و فرستادگان و متصالن به وحی، علم تحلیل رؤیاها را

داند تعبیر خواب نمود و یعقوب هم میدید و تفسیر و تأویل میابراهیم این رؤیاها را می!یوسف چیست

اش پر رنگ با تعبیر خواب آشناست و موضوع رؤیا در ماجراي زندگیقدر آناین پیامبر اما چرایوسف در سرزمین برادرانش اي است که از اسرار یوسفیه خواهد بود؛ زیراخود مسئله!؟است

اند و خواهند بسیاري رؤیاي او را دیده. شودبا رؤیاها شناخته می) به ظاهر برادران و هواداران(هاي وي در این بینند و نشانهبسیاري خواب ظهور رسول حق در مراتب یوسفیه را می! دید

.ار خواهد شدها و علومش براي مردم بدین ترتیب آشکسرزمین همچون ظاهر و کتابشود؟از کجا آغاز می) عزیز مصر(اما یوسفیه

از رؤیاي فرعون: پاسخبیند که هفت گاو چاق را هفت گاو الغر خوردند و هفت خوشۀ سبز را هفت خوشۀ خواب می

...39خشکبیند از دریایی خروشان هفت فرعون خواب می... تر آمده استاین رؤیا در کتاب تورات کامل

...آب بیرون آمدند و هفت گاو چاق را خوردند و گاو الغر ازشنوید در قرآن میهاکه در تعبیر این رؤیا از زبان یوسف دربارة گاوها و گندمرا آنچه

.اي از این رؤیا توجه نماییدصورت موقت کنار بگذارید و به تأویل حادثهبه:ده است که عبارتند از؟ چندین جاي قرآن این حیوان نام برده ش!گاو سمبل چیست: سؤالبه [گاه در غیاب وي، شما گوساله را گاه که با موسی چهل شب قرار گذاشتیم آنو آن

.40گرفتید، در حالی که ستمکار بودید] پرستشگرفتن گوساله، بر ] به پرستش[اي قوم من، شما با «:و چون موسی به قوم خود گفت

خودتان را به قتل ] خطاکاران[خود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و وينسبع بـقرات مسان يأکلهن سبع عجاف و سبع سنبالت خضر و أخر يابسات يا أيـها المأل أفـت و قال الملک إين أرى-39﴾٤٣/يوسف﴿إن کنتم للرءيا تـعبـرون رءياي يف

لة أربعني و إذ واعدنا موسى-40 ﴾٥١/بقره﴿مث اختذمت العجل من بـعده و أنـتم ظالمون ليـ

)در مراتب الر(یوسفیه

37

توبه شما را پذیرفت، ] خدا[پس » .نزد آفریدگارتان براي شما بهتر است] کار[برسانید، که این .41که او توبه پذیر مهربان است

مه گوساله] عزیمت[پس از و قوم موسیاي براي خود ساختند او از زیورهاي خود مجسها گوید و راهی بدانبا ایشان سخن نمی] گوساله[آیا ندیدند که آن . که صداي گاو داشت

.42گرفتند و ستمکار بودند] به پرستش[را نماید؟ آننمی از پروردگارشان و ذلتی زودي خشمی گرفتند، به] به پرستش[آري، کسانی که گوساله را

.43دهیمپردازان را کیفر میگونه، دروغدر زندگی دنیا به ایشان خواهد رسید و ما این پاسخ سخن آنان را نمی دهد و به حالشان سود و زیانی ] گوساله[مگر نمی بینند که

44؟ندارد

و . »سالم«:خ دادو به راستی، فرستادگان ما براي ابراهیم مژده آوردند، سالم گفتند، پاس.45اي بریان آورددیري نپایید که گوساله

46آورد] و بریان[پس آهسته به سوي زنش رفت و گوساله اي فربه.البته واقعیتی که وجود دارد این است که گوساله، گاو نر و گاو زرد همگی یک معنی را

این حیوان چه اهمیتی قره به کار رفته است، اماجل و جایی دیگر بدهند؛ جایی کلمۀ عمی!دارد که چندین بار در کتاب قرآن از آن نامبرده شده است

.وجود دارد) گاو(ها و تمدن ها تقریبا دو دیدگاه نسبت به واژة گوساله در بیشتر فرهنگ

اذکم العجل فـتوبوا إىلو إذ قال موسى-41 ر لکم لقومه يا قـوم إنکم ظلمتم أنـفسکم باخت بارئکم فاقـتـلوا أنـفسکم ذلکم خيـ﴾٥٤/بقره﴿الرحيم التـواب عند بارئکم فتاب عليکم إنه هو

اختذوه و کانوا من بـعده من حليهم عجال جسدا له خوار أ مل يـروا أنه ال يکلمهم و ال يـهديهم سبيال و اختذ قـوم موسى-42﴾١٤٨/اعراف﴿ظالمني

﴾١٥٢/اعراف﴿المفرتين إن الذين اختذوا العجل سيناهلم غضب من رم و ذلة يف احلياة الدنيا و کذلک جنزي -43﴾٨٩/طه﴿ال ميلک هلم ضرا و ال نـفعا و ا فال يـرون أال يـرجع إليهم قـوال -44﴾٦٩/هود﴿قالوا سالما قال سالم فما لبث أن جاء بعجل حنيذ و لقد جاءت رسلنا إبراهيم بالبشرى-45﴾٢٦/ذاريات﴿أهله فجاء بعجل مسني فراغ إىل-46

)در مراتب الر(یوسفیه

38

دانند که بیشترین فواید و مصارف را ترین حیوان اهلی میاین حیوان را مهمدیدگاه اول؛دارد و همه چیز این حیوان مایۀ برکت و به سود آدمیان است و این در حالی است که در

.رودبرخی از جوامع و مذاهب این حیوان، مقدس هم به شمار میحتی در برخی از کشورها . ت استاین حیوان سمبلی از نادانی، جهل و حماقدیدگاه دوم؛

پروري را لقب دهند از واژة گاو یا گوساله استفاده خواهند به کسی فحش یا کلمۀ تنوقتی می!می نمایند

ایجاد نموده بود، شکل و شمایل این در داستان موسی و سامري و گوساله پرستی که سامريالبته از نظر (ترین حیوان و سودمندترین موجود در حد پرستش گوساله از به ظاهر مقدس

اما در نهایت این گوسالۀ پر خیر و برکت به سمبل حماقت و جهل و . وجود آمدبه) سامريز جهل است؛ زیرا اگر آن پرستی سمبلی انادانی تبدیل شد و در این داستان، سامري و گوساله

در واقع هر چیزي . پرستیدندمردم افرادي دانا و آگاه بودند، هرگز باورهاي اشتباه خود را نمی...پرستی استپرستش شود، جهل و گوساله) هرچند که مایۀ برکت باشد(که به جاي خدا

و اما رؤیاي فرعون... هاي الغر از دریا و ع خروج گوسالهو در واقع رؤیاي فرعون دو بخش دارد؛ اول که موضو

هاي ها و بخش دوم که مربوط به خوشههاي چاق خشکی و خوردن آنسوي گوسالهحمله به.هاي سبز آن استخشک گندم و خوشه

این رؤیا دو قسمت و دو تفسیر دارد و در این داستان نقل شده در قرآن، یوسف تنها قسمت نماید و تفسیر قسمت اول را براي فرعون مطرح میدوم این رؤیا، یعنی موضوع خشکسالی

اینک به لطف اهللا قسمت اول این رؤیا را ؛ها که تاکنون تفسیر و تعبیر نشده بودگوساله.نمایمبرایتان تفسیر میاعتقادي بودند به غیر از هاي متکبر و کافر و کامال بیفراعنه انسان: شخصیت فرعون

!)فرعون زمان یوسف(آخناتون

)در مراتب الر(یوسفیه

39

آنچه که در تاریخ نوشته شده است این فرعون هم زمان با یوسف نبی بوده است و تنها در واقع وي . فرعونی بوده است که با جنگ و خونریزي و چندگانه پرستی مخالف بوده است

فرزند حقیقی فرعون قبلی نبوده است، بلکه جاي فرزند اصلی فرعون با کودکی دیگر عوض شود که شود، بلکه پزشک دربار فرعون مییقی، دیگر فرعون نمیشود و آن فرزند حقمی

و آخناتون به جاي سینوهه فرعون ) 47مراجعه شود به کتاب سینوهه(نامش سینوهه است ...شودمی

و چون ایشان ذاتا انسان با کماالتی بود و هرگز از پوست و خون فراعنۀ ظالم و ستمگر نبود، رؤیایی بسیار خاص ... نمودعالم رؤیا و بیداري دریافت میگاهی الهامات و اشاراتی را در

خواهد کشور مصر را از خشکسالی و گویا خداوند از طریق این رؤیا و الهام می؛بیندمیقحطی نجات دهد یا اینکه با این رؤیاي فرعون، یوسفش را بیابد و بر مسند خالفت و عزت

کند که ي را بر فرعون و فراعنۀ قبلی الهام میاهرحال خداوند این رؤیاي حادثهبه. بنشاندپرستیدند و معابد بزرگ و ثروتمندي پدید آمده بود که هاي مختلف از جمله آمون را میبت

روز در فقر و کارگزاران آن قدرت اصلی مصر را در دست داشتند و مردم این سرزمین روزبه.فتندرهاي باطل فرو میانحرافات دینی و خرافات و اندیشه

گفتند ثروت و اعتبار واالیی را هایی که به مردم میشاید در آن زمان کارگزاران معابد با دروغپرستی ها دورة طوالنی خرافه و بیهودگی را درست مانند گوسالهکسب نموده بودند، اما آن

ان آوردند و کارگزارآلودي به وجود میهاي باطل و شركاندیشه؛براي مردم ایجاد نمودندهاي هایی فربه از خون و پوست مردم جامعه براي خود لباسفربۀ معابد که همچون گوساله

جامعۀ آن روز، مصر را براي طوفانی سهمگین .وجود آورده بودندزرین و ثروت فراوانی بهجانبه بر علیه همچون نبردي همه) دریاي طوفانی در رؤیا(ساخت و این طوفان آماده می

شود و براي اولین ها برچیده میگیرد و چندگانه پرستیصورت می) طین معابدسال(کارگزاران پرستان یورش بر علیه آمون) خداي یگانه(شود و پیروان آتون بار نوعی یکتاپرستی ایجاد می

شود و گاوهاي الغر و نحیفی چون پیروان آتون بر آورند و نبردي سهمگین شروع میمیکنند و به کمک فرعون که از آن پس خود را آخناتون شورش میعلیه کارگزاران فربۀ آمون

کتاب سینوهه؛ نوشتۀ میکا والتاري، ترجمۀ اسماعیل فصیح-47

)در مراتب الر(یوسفیه

40

دریاي طوفانی در رؤیاي فرعون تمثیلی از شورش و . (شوندنامید، فاتح می) دوستدار آتون()جریان قدرتمند است

و این استدر واقع این تفسیر قسمت اول این رؤیا بود که تعبیر آن در قرآن گفته نشده فهمید و تعبیر هفت گاو الغر خواهد بود که از را میشناس آنحادثهفاي بود که یوسحادثه

خورند و اما هفت که عددي کامل است شوند و گاوهاي چاق را میطوفان دریا خارج میصورت تمام عیار باعث از بین در اوج شکوه و عظمت و بهيدیگر)کاملعدد (یعنی هفت

.اقع این یک رؤیاي انقالبی استدر و،شودمیاز خود تر قويرفتن جریان شروع دورانی از ) پرستانآمون(بر گاوهاي چاق ) پرستانآتون(و پس از پیروزي گاوهاي الغر

رسد و این فرا می) گاوهاي چاق(بر مستکبران ) گاوهاي الغر(به قدرت رسیدن مستضعفان رسولی چون یوسف به مؤمنان در دوران مختلف بوده است و با ظهور وعدة خداوند براي تمام

.وقوع خواهد پیوستهاي ها حوادثی است که تأویلشویم و این نشانههایی به یکدیگر متصل میما با نشانهها را بیشتر و بهتر از دیگران تشخیص دهد تواند نشانهکس که میخصوصی دارد و قطعا آنبه

.باید بیشتر از دیگران به حقیقت متصل شودقرار است که یوسف در زندان دوستان و یاران خاصی را با توجه به کشف و موضوع از ایناي شود به گونهیابد و شاید خلقت خاصی که براي یوسف در نظر گرفته میرؤیاهایشان می

تواند هستی پیرامون خویش را بیابد و رشد و می) اتفاقات(است که تنها با تأویل احادیث .پرورش یابد

پشت سر خواهد گذاشت، مانند ] البته بسیار پیچیده[ن پیامبران دیگر را چویوسف شرایطی هم:این مراتب

کودکی چوپان ) الف.شودجذابیتی که باعث دردسري بزرگ برایش می) باشترین افراد زندگیحسادت نزدیک) پچاه) جزندان) چ

)در مراتب الر(یوسفیه

41

)تبعید، غربت و غیبت(اسارت ) دصاحب این مراتب نیز به نوعی چنین حوادثی را بنابراین رسول مؤید به روح الهی و

.تجربه خواهد نمودکه ما او شناخته درحالیکه در بین ما بوده است و او ما را میکند درحالیاو ما را ترك می

.شناختیمرا نمیا یوسفببرادران ترین بخش سورة یوسف و این داستان، فهم روابط و سرانجام عملکرد مهم: طور که خداوند فرمودهمان. است

48.هایی براي اهل یقین استها و نشانهعبرتهمانا در داستان یوسف و برادرانش،

درست در جایی که انصاف این است که هر جا صاحب ،کنندبرادران با یوسف چه میاینکهکرامات، بزرگ و دانشمندي ظهور نماید، باید او را تکریم نمود و به او افتخار کرد و او را

. او را در چاه انداخت و پنهان نموداینکهیاري داد و نه و هستند و هاي درندة این دشمنان و گرگتربزرگي چون یوسفی، دردر واقع مدعیان برا

: گویداي است که یعقوب دانا میاین راز جمله49.ترسم که مشغول بازي شوید و از یوسف غافل گردید و گرگ او را بخوردمی

خوار هستند و او را به بازي اي بود به برادرانی که خود گرگ یوسفو این جملۀ یعقوب کنایهکنند و تنها گ شمارند، او را بازیچه مییوسف را تکریم نمایند و بزراینکهگرفته و به جاي

.منتظر این هستند که او را از بین ببرند!هاي برادر بخورندآري، اندوه یعقوب از این است که نکند یوسف را گرگ

اوگرگوشویدغافلاوازترسممىوکندمىاندوهگینمراسختببریدرااواینکه«:گفتصورتآندرهستیم،نیرومندگروهىمااینکهبابخوردرااوگرگاگر«:گفتند* ».بخوردرا50».بودخواهیممقداربى] مردمى[قطعاما

﴾٧/يوسف﴿يوسف و إخوته آيات للسائلني لقد کان يف-48﴾١٣/﴿يوسفغافلون عنه أنـتم و الذئب يأکله أن أخاف و به تذهبواأن ليحزنين إين قال -49ئب يأکله أن أخاف و به تذهبواأن ليحزنين إين قال -50 حنن و الذئب أکله لئن قالوا﴾١٣/يوسف﴿غافلون عنه أنـتم و الذ

﴾١٤/يوسف﴿خلاسرون إذا إناعصبة

)در مراتب الر(یوسفیه

42

شدن داستان از دست دادن و کشته شدن چون یوسفی به دست برادران مانند داستان رانده رغم هشدار خداوند بر آدم نسبت به نزدیک نشدن او به درخت آدم از بهشت است؛ زیرا علی

.ممنوعه، آدم به آن درخت نزدیک شد و به خسرانی فراوان رسیددهد که از یوسف مراقبت نمایید از پیش به برادران هشدار می) خداوند(بار نیز یعقوب و این

که گرگ او را نخورد و جالب اینجاست که خود برادران یوسف نیز معتقد هستند که اگر با ...!ف را ببلعد ما دچار خسرانی عظیم خواهیم شدوجود مردان نیرومندي چون ما گرگ یوس

ولی برادران بسیار زود از فرمان خدا سرپیچی کردند و خسران عظیمی دیدند و چون یوسفی قدر ها گرفته شد و برادران از یوسف رانده شدند و آنبهشتی بود از آن51ايکه همانند فرشته

شناختند و این بهشت را درك ننمودند یا وقت یوسف را نبر جهلشان افزوده شد که دیگر هیچ.رانده شدند

منهل مهااي در میان آنگوینده(قائ(یوسف را نکشید، بلکه بیاییم او را در چاهی بیاندازیم تا کاروانی : اي در آن بین گفتو گوینده

52.بیاید و او را ببرد

دانیم که دقیقا این ایهام بسیار دارد و نمی) اي از آن میانگوینده(قائل منـهم هرچند که کلمۀ یکی از برادران یا اینکه نامی از کسی به : فرمایدگوینده چه کسی است؛ زیرا خداوند نمی

اما چیزي که یعقوب . آورد، هرچند که ظاهرا در آن جمع، تنها برادران حضور دارندمیان نمیاین است که شیطان نیز در میان برادران سخنی به دشمنی و از قبل بدان اذعان داشت

که درحالی. کندکند و در واقع نقشۀ قتل یوسف را شیطان به برادران القاء میحسادت بیان مییکی از برادران عالقمند و ) گوینده(پس شاید این قائل . خداوند یاور و پشتیبان یوسفیان است

ينا و قالت اخرج عليهن فـلما رأيـنه فـلما مسعت مبکرهن أرسلت إليهن و أعتدت هلن متکأ و آتت کل واحدة منـهن سک - 51﴾٣١/را إن هذا إال ملک کرمي ﴿يوسفأکبـرنه و قطعن أيديـهن و قـلن حاش لله ما هذا بش

هم قائل قال - 52 ﴾١٠/يوسف﴿فاعلني کنتم إن السيارة بـعض يـلتقطه اجلب غيابة يف ألقوه و يوسف تـقتـلواال منـ

)در مراتب الر(یوسفیه

43

دهد و هم خشم فراوان برادران را یوسف را نجات میزیرك است که با این پیشنهاد، هم ...کندکنترل میهمان خداوند است که راه نجات را به ذهن یکی از )گوینده(این قائلشایدهرحالبه

...!دهداش را نجات میاندازد و یوسفبرادران میز در آن چاه یا چند رواندازند و یوسف چند ساعتآري، برادران، یوسف را به چاهی می

...ماندمیشود و جالب کار، در انتظار این هستند که ببینند باالخره سرنوشت یوسف چه میبرادران طمع

.دانندرا نمیولی قیمت آن! ستاینجاست که مطمئن هستند که یوسف قیمتی ا

خروج زیبابیرون آورده ییزیبابهیوسفو ی که رسید و دلو در چاه انداختاند تا هر کاروانو آنجا مانده

آري چقدر دردناك است ! و پیش کاروان بروند و او را بفروشند! یوسف را بخردو خواست شد ...فروش هستند ویوسف،و این نابرادران... که یوسف توسط برادرانش فروخته شود

را خرد و اوبا رغبت فراوان میلینیز یوسف را هرچند به بهایی بسیار کم و)گروهی(کاروانشود که هر یک مایل است ها خریدار براي یوسف پیدا میده. برندي میتربزرگبه بازار

گویا رغبت همه براي خریدن یوسف بیش از این برادران . قیمت باالتري بابت یوسف بپردازد...فروشندکه تنها میابلهاست و همه مایلند بخرند جز این نابرادران

است که اگر با وجود ما برادران قدرتمند یوسف را گرگ بخورد، سخن برادران نزد پدر این 53.ترین موجودات عالم هستیمقطعا ما خسارت خواهیم دید و یا از خسارت دیده

گونه است ادعاي برادران و منتظران چون یوسفی که به امید یاري و انصار شدنبلی، اینیا مصلحی براي اصالح) ايکنندههدایت(خواهند که مهدياز خداوند می،یوسفیبراي

توانند در خورند که میسوگند می) یعقوب(ها به خداوند آن. حجت بفرستدو اتمامهادنیاي آنداري و محافظت نمایند و عهد یعقوب این است که آیا از یوسف نگه) گرگ(برابر دشمن

ئب و حنن -53 ﴾١٤/﴿يوسفعصبة إنا إذا خلاسرون قالوا لئن أکله الذ

)در مراتب الر(یوسفیه

44

رگرم لهو و لعب و بازیچۀ توانید مراقب یوسف باشید که گرگ او را نخورد؟ آیا زمانی که سمیگویند که اگر با وجود قدرت و یاري چون ها می؟ و آن...کنیددنیا هستید او را فراموش نمی

.ین متضرران عالم خواهند بودتربزرگیوسف را از بین ببرد، قطعا ) دشمن(برادرانی گرگ فرستد تا نگویند خداوندا ها میو شاید بدین دلیل است که خداوند رسوالنش را بر تمام امت

صاحب یافتگان بودیم اگر اي از نوع فرستادگان پیشین در نزد ما بود ما از هدایتاگر فرستاده....نزد ما بود)پیامبري(ذکري

﴾١٦٩/صافات﴿لکنا عباد الله المخلصني ﴾١٦٨/صافات﴿لو أن عندنا ذکرا من األولني » .شدیمقطعا از بندگان خالص خدا می* از پیشینیان نزد ما بود،رسولی اگر «

که او نیز تکذیب شود به رسولی چون یوسف در حالی، مربوط میالرو این سر از مراتب ...شودشود و شناخته نمیمی

به سرزمین و دیاري خواهد برد که مردمانش او را خریدار هستند؛ زیرا گاهی و خداوند او را کنند که حتی گرگ با اي رفتار میاین به ظاهر برادران و مدعیان با چون یوسفی به گونه

...!فرزندش چنین رفتاري را نخواهد داشتابرادران از ننگرانی اودهد، آري، ترس یوسف از گرگ نیست که خودش را نشان ما نمی

...است...!ایمما ظاهرا رفیقان بس نارفیق بودهگویی

يق أفتنا يف سبع بـقرات مسان يأکلهن سبع عجاف و سبع سنبالت خضر و أخر يوسف أيـها الصد﴾٤٦/﴿يوسفيابسات لعلي أرجع إىل الناس لعلهم يـعلمون

را فربه] گاو[هفت، الغرهفت گاو ] این خواب که[ةباراي یوسف، اي مرد راستگوي، در«مردم یده دیگر به ما نظر ده، تا به سويکخش] هفت خوشه[خورند، و هفت خوشه سبز و می

».بدانند] تعبیرش را[برگردم، شاید آنان

)در مراتب الر(یوسفیه

45

هفت خوشۀ سبز و هفت خوشۀ خشک،هاي فرعونی مانند اجدادش نبودنبی، فردي با ریشهزمان یوسففرعون پیشتر گفتیم که

بلکه او اولین فرعون یکتاپرست در تاریخ مصر بود؛ بسیار زیرك و عالقمند به صلح و مخالف .جنگ و خونریزي بود

...اما یوسفین ها خواهد بود، حتی اگر در سرزمیوسف در هر سرزمینی که باشد، مایۀ برکت و نجات آن

شود که قحطی مواد غذایی و بحران کمبود فراعنه باشد و این حادثه در زمانی محسوس می.گیردغذا، دنیا را فرا می

گرسنگی و فقر از سویی دیگر فراگیر خواهد شد.رو خواهد شد، بحران و کمبود هاي آینده بشر با آن روبهین بحرانی که در دههتربزرگقطعا

که امروزه بیشتر کشورها در حال تقویت قواي نظامی و علوم مواد غذایی خواهد بود درحالیبحران آب و مواد غذایی، بسیار جدي و . پزشکی و فناوري و روابط سیاسی بین خود هستند

هاي بزرگ مالی و کمبود مواد نزدیک تنها کشورهایی از بحرانشود و در آیندةملموس میها به اندازة کافی باشد؛ غذایی نجات خواهند یافت که میزان ذخیرة ارزي و مواد غذایی آن

کردن است و تنها چیزي که زیرا به غیر از مواد خوراکی، همه چیز براي بشر قابل جایگزینافزون روزلضکه معاست و مسئلۀ تورم و بیکاري توان جایگزین کرد، مواد خوراکی نمی

کمبود ذخایر ارزي وتمام جوامع امروزي است پایان نخواهد یافت، مگر در زمانی که بحران.54جبران شود

تقویت بخش کشاورزي و تولید مواد خوراکی به زودي از تولید نفت، گاز، طال و اورانیوم براي ت و نیاز بیشتري خواهند داشت و باید تولید مواد شود و ضرورجوامع بشري سودمندتر می

بهتر ! کشورهاي جهان سومی مانند کشورهاي اسالمی، ایران، مصر، پاکستان، عراق، افغانستان، لیبی و سوریه- 54گذشتۀ کشورهاي هاي دست دوم و تاریخآوردن تجهیزات نظامی و افزایش فناوريدستاست به جاي اینکه به دنبال به

...خصوص کشاورزي خود را تقویت کنندفته باشند، بخش مواد غذایی و بهپیشر

)در مراتب الر(یوسفیه

46

را به جاي صادرات نفت و ذخایر خوراکی و کشاورزي در این کشورها افزایش یابد تا آن مانند بسیاري از کشورهاي پیشرفته که با داشتن باالترین ذخایر ارضی [ارضی خود قرار دهند

هاي آینده، نرخ افزایش توانند در بحرانو ب] ین واردکنندة این محصوالت نیز هستندتربزرگ.تورم، بیکاري، گرسنگی و فالکت را در جوامع خویش به حداقل برسانند

ترین و باالترین هاي خشک به معنی کاملهاي گندم سبز توسط خوشهشدن خوشهو خورده.سطح بیکاري، تورم، فالکت و گرسنگی در جوامع آخرالزمان خواهد بود

تورم و بیکاري در جوامع وجود داشته باشد، مردم حضور ،فالکت،گرسنگیو تا زمانی که و اساسا انسان گرسنه، نیاز به پیامبر و منجی معنوي کنند یک رسول الهی را درك نمی

...!ندارد! خواهدبلکه او غذا می

...داندو این چیزي است که یوسف میجی بودن او خواهد بود و این منجی باید در هاي ظهور چون یوسفی، منبنابراین یکی از نشانه

دانند درجۀ اول، مردم را از گرسنگی، فقر، بیکاري و فالکت نجات دهد؛ زیرا همۀ رسوالن می55.اي وارد شود چه بسا، ایمان از درب دیگر آن خانه خارج خواهد شدکه اگر فقر در خانه

تورم و گرسنگی و بیکاري بارز هاي کنترل و لذا اهمیت یوسف در اعصار آخرین در سیاست.شودمی

و امروز مردم عالوه بر اینکه نیاز به یک منجی و رهبر معنوي، اجتماعی و فرهنگی دارند، نیاز شدید و ضروري به شخصی دارند که بحران مواد خوراکی، تورم، بیکاري و فالکت،

سوي حل مشکالت مردم روست که خداوند یوسف را بهها را درمان نماید و از اینجامعۀ آن.سرزمینش خواهد فرستاد

خصوص در زمینۀ ها بهو یوسف کسی است که پیشنهاد افزایش تولید ملی در تمام زمینهدهد و خود مجري صحیح این برنامه کشاورزي و مواد غذایی را در اولویت کارها قرار می

.شودمی

اشاره به حدیث نبوي-55

)در مراتب الر(یوسفیه

47

خورید، در کردید، جز کمی که میکنید و آنچه را درو هفت سال با جدیت زراعت می«: گفتو خشکی و (پس از آن، هفت سال سخت * .هاي خود باقی بگذارید و ذخیره نماییدخوشه

براي بذر ( خورند جز کمی که اید، میها ذخیره کردهآید که آنچه را براي آن سالمی) قحطیشود و در دم میرسد که باران فراوان نصیب مرمیسپس سالی فرا* .ذخیره خواهید کرد)

). * و سال پر برکتی است( می گیرند ) هاي روغنی رامیوه ها و دانه(آن سال، مردم عصاره 56»!مقرار ده که نگهدارنده و آگاه) مصر(مرا سرپرست خزائن سرزمین «: گفتیوسف

نماید و البته یوسف ارضی خزائن مسئولخواهد تا او را می) فرعون(یوسف از پادشاهها و وزارت دارایی و ذخایر ارضی ندارد، بلکه قصد دارد با اختیار کاملی اي به گنجینهعالقهآورد مسئولیت انبارها و سیلوهاي ذخیرة غذایی را در دست گیرد و در زمان دست میکه به

.قحطی، خشکسالی و بحران کمبود مواد غذایی را مدیریت نماید﴾٥٥/يوسف﴿ألرض إنی حفيظ عليم خزائن اعلىقال اجعلنی

»!مقرار ده که نگهدارنده و آگاه) مصر(مرا سرپرست خزائن سرزمین «: گفتیوسف هاي اطراف و حتی در هر صورت یوسف آن زمان موفق شد مردمش و حتی مردمان سرزمین

...سرزمین کنعانیان را از بحران خشکسالی نجات دهد

!ناجیستیوسف ... و اما یوسف ماطور که خریدار واقعی یوسف به همان... بلکه در منفعت اوست،زیبایی یک رسول نه در ظاهر

که ...! این کودك را نزد خود نگه دار، باشد که از او منفعتی به ما برسد: گویدهمسرش می.البته رسید

منفعتیکس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت نیکش بدار شاید به حال ما و آنمکانت ابخشد یا او را به فرزندى اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین

من بـعد ذلک سبع ﴾ مث يأتی٤٧/يوسف﴿سنبله إال قليال مما تأکلون قال تـزرعون سبع سنني دأبا فما حصدمت فذروه فی- 56متم هلن إال قليال مما حتصنون من بـعد ذلک عام فيه يغاث الناس و فيه يـعصرون ﴾ مث يأتی٤٨/يوسف﴿شداد يأکلن ما قد

﴾٥٥/يوسف﴿نی حفيظ عليم خزائن األرض إ على﴾ قال اجعلنی٤٩/يوسف﴿

)در مراتب الر(یوسفیه

48

ها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم ویل خوابأبخشیدیم تا به او ت57.دانندنمى

،داشتن یوسف به نفع دنیا و آخرت همگی ماستآري...هاي فرهنگی و دینی و رويو نجات ما تنها نجات اعتقادات و کج! زیرا او ناجی ماست

!باورهاي مشرکانه نیستکن کند، تواند ریشهرا نیز می... او اقتصاد سرزمین ما و گرسنگی و قحطی و تورم و بیکاري و

دست توانیم بهمی) خریدن او(و در منفعتی است که از داشتن پس زیبایی یوسف در دانش او .آوریمخواهد پادشاه و عزیزي ثروتمند باشد و چرا یوسف ثروتمند بودن را دوست دارد و می: سؤال

؟!خواهد که خزائن کشور را در اختیار او بگذارداز فرعون میود که مردمانش را ثروتمند ترین و باسخاوتمندترین پادشاهی خواهد بیوسف، امین: پاسخ

اگر تمام ثروت یک مملکت ... دهدها را در ثروت و مکنت و قدرت قرار میکند و آنمیصورت دقیق و صحیح در اختیار فقراي واقعی و نیازمندان حقیقی قرار گیرد و توزیع ثروت به

این دغدغۀ عادالنه صورت گیرد؛ قطعا در سرزمین ما فالکت به کمترین حد خواهد رسید و بزرگ یوسف است که شاید گروهی کوردل تعجب کنند که یوسف این همه ثروت را براي

. خواهد و نه براي خویشخواهد، بلکه براي مردمانش و نیازمندان میخود نمی...براي برگزیدگان خداوند، تمام ثروت دنیا به اندازة عطسۀ بزي ارزش نخواهد داشت

شناسد؛ زیرا داري نمیتر در زهد و خویشتندغدغۀ یوسف این است که از خودش مطمئنروست که یوسف از این. کندآلودة دنیا نمییانیاز از خلق را فریفتهبیثروت و قدرت، یوسف

.داندداري و توزیع ثروت در بین مردم میترین فرد در حفظ و نگهخود را امینها این ثروتنگهبانی برخزانه هاي این سرزمین بگمار، که منمرا بر «: گفت] یوسف[

58».هستمترینآگاه

لك مكنا ليوسف يف األرض ولنـعلمه وقال الذي اشتـراه من مصر المرأته أكرمي مثـواه عسى أن ينفعنا أو نـتخذه ولدا وكذ -57﴾۲۱/ال يـعلمون ﴿يوسفالناس من تأويل األحاديث والله غالب على أمره ولكن أكثـر

﴾٥٥/يوسف﴿عليم خزائن األرض إين حفيظ علىقال اجعلين-58

)در مراتب الر(یوسفیه

49

.و این یکی دیگر از وجاهت ذاتی یوسفیان است

یوسف و زلیخاام و اینکه بارها در این حکمت خداوند در مورد نزول داستان یوسف و زلیخا در قرآن اندیشیده

تواند در آگاهی و اندیشه و سودي میاین داستان پس از این همه سال چه اهمیت و کردم این یک داستان رمانتیک و معنوي و گاهی اعتقادات ما داشته باشد و گاهی فکر می

.ی و تأویلی خواهد بودیبسیار ماوراداستان یوسف و زلیخا نیز حادثۀ همیشگی ماهاست!...تر از زلیخاستزلیخا را سرزنش نکنید، نفس همۀ ما ضعیف!سف این داستان هم زلیخا را سرزنش نکرد، بلکه نفسش را سرزنش کرد و در مورد این یو

:حادثه گفت﴾٥٣/يوسف﴿إن النـفس ألمارة بالسوء إال ما رحم ريب إن ريب غفور رحيم و ما أبـرئ نـفسي

کند، مگر کسی را که خدا نفس قطعا به بدي امر میزیرا؛کنمو من نفس خود را تبرئه نمی.رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است

و بودهدارگاهی ممکن است این احساس در ذهن ما ایجاد شود که یوسف چقدر خویشتنطور است، اما انصافا که آزمون زلیخا سر گذاشته است و البته که همینآزمون سختی را پشت

تر از گذشتن از و گذشتن از یوسف خیلی سخت... تر از آزمون یوسف بودار سختبسیتنها کسانی که از یوسف گذشتند، برادرانش بودند و ،زلیخاست و البته در این داستان

پس واي بر این برادران و مدعیان برادري و ... کس دیگر حاضر نشد از یوسف بگذردهیچ!حفاظت از یوسف و یوسفیان

شاید بتوانی اگر روزي چون یوسفی شوي از زلیخا و تمام زنان مصر و در کل زینت دنیا آري،!بگذري

!شود گذشتاما مطمئن باش که از یوسف نمی

)در مراتب الر(یوسفیه

50

﴾٣١/يوسف﴿ما هذا بشرا إن هذا إال ملک کرمي ».اي بزرگوار نیستمنزه است خدا، این بشر نیست، این جز فرشته«: گفتند

نام زلیخا ها شود که ظاهرا قرعه بهقرار بود کسی در این سناریو، ظاهرا ملعون و خراب قصهافتاد در این مبارزه با نفس و عقل، شکست نام هرکس میافتاد که البته این قرعه به

!زلیخا ماندشود گذشت و طور که گفتم از یوسف نمیهمان. خوردمیشود و در نهایت زلیخا از عشق و حسرت یوسف، پیر میایم از اینکههایی شنیدهداستان

گردد و اینکه در کنان به دنبال او مییوسفجا یوسفدهد و همهچیزش را از دست میهمهرساند که دیگر نماید و به همسري یوسف مینهایت خداوند زلیخا را دوباره جوان و زیبا می

همیشه برایم سؤال بود که ،رنوشت را خواندمآن زمان که این س. پیامبر و عزیز مصر استشایستۀ این ترحم و لطف خداوند شود که تا این حدباز چرا بایداین زن بدکاره و هوس

!یوسف را به او بدهدخدایش او را جوان کند و !در این حکمت خداوند مانده بودم

به حق را... به کردمتر که شدم و نفس را بیشتر شناختم و عشق زلیخایی را تجراما عاقل!دادمزلیخاو تا ابد براي ...! کشیدمنمیرمن هم جاي زلیخا بودم، هرگز دست از دامن یوسف ب!کشیدمآوردن یوسف نقشه میدستبه

شود گذشت و از بلکه مشکل اینجا بود که از یوسف نمی...! زلیخا آدم بدکاره و زن بدي نبودشهرش را به تماشاي دردارکننده و خویشتنپرمدعا و سرزنشروست که زلیخا همۀ زنان این

...59کندیوسف دعوت میگویند گویند و گاهی کفر میبینند، تکبیر و تکریمش میها زمانی که یوسف را میو همۀ آن!یستیاهللا این فرشتۀ زیباکه سبحان

عت مبکرهن أرسلت إليهن و أع ينا و قالت فـلما مس تدت هلن متکأ و آتت کل واحدة منـهن سکا إال ملک کرمي اخرج عليهن فـلما رأيـنه أکبـرنه و قطعن أيديـهن و قـلن حاش لله ما هذا بشرا إن هذ

﴾٣١/يوسف﴿

کنمبه تماشاي تو دعوت میهامن خدا را هرشب این ثانیه-59

)در مراتب الر(یوسفیه

51

ها برابر شوند و در خلوت همگی دهشدت مسحور میدر مقابلش و بهبرند ها را میدستشود دست کشید مگر از یوسف نمی! دهندشرمانه مییوسف پیشنهاد بیبیشتر از زلیخا به

!اینکه دست را بریدتر بود؛ تر و عفیفآري، باید حرف حق را زد و گفت که زلیخا از تمام مردم آن شهر پاکدامن

داري نزد زلیخا آمده بودند که به او درس غلبه ه با ادعاي عفت و خویشتنهایی کزیرا آنها را بریدند و هواي نفس را بدهند و همگی در چند لحظه اسیر نفس خویش شدند و دست

!آور دادندکفر گفتند و پیشنهاداتی بس شرم!اما بیچاره زلیخا

انه زدندنام من دیوقرعۀ فال بهآسمان بار امانت نتوانست کشیددید دید و بزرگ و رعناشدن و کماالت و دانش و زیبایی او را میزلیخا از بچگی یوسف را می

دانست که این عشق، عاقبتش جنگید و میو هر روز و هر شب با نفس خویش می...!دانست که این آتش همه چیز او را فرا خواهد گرفت و سوزاندیست و خوب مییرسوا...به او گفته بود کهدانم شاید کسی نمی

60».در این آتش و آنکه پیرامون آن استکس که مبارك است آن«

عدالتیست اگر گمان کنیم کنم که بیدانم، پیش خود فکر میکه این چیزها را میدر حالی؟ یوسف پیروز !آزمون یوسف در برابر زلیخا و آزمون زلیخا در برابر یوسف یکسان است

، چون عاشق خداست، چون یعقوب را دارد، چون جمال و کمال را با شود چون پیامبر استمیتر و وقت داند چون زلیخاهایی در این شهر فراوان هستند و بسیار زیباتر و باکرههم دارد و می

...!بسیار استتواند داشته باشد که به یوسف چه چیزي میازغیراما زلیخا در مقابل یوسف چه دارد و به

!چیز؟ هیچ...!امید آن چیزها از یوسف بگذرددانم که از همۀ ما ظاهرا رفیقان را میولی این! گویم که زلیخا قدیس بوددانم و نمینمی

!ستبهتر ابهتر بود و) برادران(...کنندن میو در انتها نیز خداوند و یوسفش با او چنان کردند که با قدیسا

﴾٨/منل﴿الله رب العالمني سبحان أن بورک من يف النار و من حوهلا و -60

)در مراتب الر(یوسفیه

52

ارزش رانی نیست که طمع به کام غالمی بیداستان زن بدکاره و هوس... داستان زلیخا...!گویندداشته باشد، برخالف آنچه مردم شهر و زنان مصر می

آوردن یوسف هرچه که دارد از دست خواهد داد و دستداند که براي بهزلیخا به خوبی می...حتی بدتر از جانش را

!سر و پایی دارداین مطائیست که هر بیچه باشد که نثار قدم دوست کنمجان !کنندزلیخا را هزاران سال است که همه نفرین و نکوهش می

...اما زلیخا پیروز این داستان بود! و از او جز نام بدي در میان آیندگان باقی نماند...خواهی باور کن و خواهی از من مالل گیرمی

گر یوسف را دیدي، از او نگذر و مانند برادرانش نفروش و چون زلیخا باش و نه پس تو نیز ا!خونچون این نابرادران هم

باش) نزدیک(یوسف قریبه غریبه باش ولی به.اي درشکسته جام ما اي بردریده دام ماروي بر بام مااي یوسف خوش نام ما خوش می

شود انگور ماجوشی بنه در شور ما تا میاي نور ما اي سور ما اي دولت منصور ماآتش زدي در عود ما نظاره کن در دود مااي دلبر و مقصود ما اي قبله و معبود ما

پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار مااي یار ما عیار ما دام دل خمار ما61ي واي دل اي واي ماوز آتش سوداي دل ادهم چه جاي دلدر گل بمانده پاي دل جان می

خواهم به این و من معجزي دیگر در داستان یوسف و زلیخا در قرآن دیدم که از شما می:آیات توجه نمایید

بیا «: چفت کرد و گفت] پیاپی[اش بود خواست از او کام گیرد و درها راکه وي در خانهاوو . به من جاي نیکو داده است. پناه بر خدا، او آقاي من است«: گفتدیگري» !که از آن توام

اگر برهان او آهنگ وي کرد و او و در حقیقت * » .شوندقطعا ستمکاران رستگار نمیتا بدي و زشتکاري را از او ] کردیم[چنین . کردپروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می

و آن دو به سوي در بر یکدیگر سبقت گرفتند * .داو از بندگان مخلص ما بوزیرا؛بازگردانیم

موالنا-61

)در مراتب الر(یوسفیه

53

کیفر کسی که «: گفت. پیراهن او را از پشت بدرید و در آستانه در آقاي آن زن را یافتنداو و او* » .عذابی دردناك شود] دچار[قصد بد به خانواده تو کرده چیست؟ جز اینکه زندانی یا

اگر پیراهن او از جلو : ده آن شهادت دادو شاهدي از خانوا» .او از من کام خواست«: گفتو اگر پیراهن او از پشت دریده شده، . * چاك خورده، زن راست گفته و او از دروغگویان است

دید پیراهن او از پشت چاك خورده است پس چون. * دروغ گفته و او از راستگویان استاو اواي یوسف، از «* » .تبی شک، این از نیرنگ شما است، که نیرنگ شما بزرگ اس«: گفت

62».براي گناه خود آمرزش بخواه که تو از خطاکاران بوده اينیزو تو . روي بگردان

﴾٥٣/يوسف﴿إن النـفس ألمارة بالسوء إال ما رحم ريب إن ريب غفور رحيم و ما أبـرئ نـفسيکند، مگر کسی را که خدا نفس قطعا به بدي امر میزیرا؛کنمو من نفس خود را تبرئه نمی

.رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان استها ایهام دارد، حتی امروزه بسیاري از مفسرین ببینید که چقدر ضمایر این آیات و مخاطبین آن

ت یا با زلیخا؟نیز در این اختالف دارند که در جاهایی از این آیات منظور خداوند با یوسف اس.گویا خدا هم دوست ندارد زلیخا محکوم این داستان شود

!ولی شما نشنیده بگیرید،گوییمما می... آري»!حق با زلیخا بود و زندان سرنوشت یوسف« یوسف بی زلیخا چیزي را از دست نداد و در واقع در زندان نیز یوسف عزیز است، عزیز!خدا

63...!بودچیز زلیخا اما یوسف همه

نه ال يـفلح بـيتها عن نـفسه و غلقت األبواب و قالت هيت لک قال معاذ الله إنه ريب أحسن مثواي إ هو يفو راودته اليت-62ا لو ال أن رأى﴾٢٣/يوسف﴿الظالمون بـرهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا و لقد مهت به و هم

باب قالت ما جزاء من أراد بأهلک و استبـقا الباب و قدت قميصه من دبر و ألفيا سيدها لدى ال ﴾٢٤/يوسف﴿المخلصني و شهد شاهد من أهلها إن کان قميصه قد من عن نـفسيقال هي راودتين﴾٢٥/يوسف﴿سوءا إال أن يسجن أو عذاب أليم ﴾٢٧/يوسف﴿ن کان قميصه قد من دبر فکذبت و هو من الصادقني و إ ﴾٢٦/يوسف﴿قـبل فصدقت و هو من الکاذبني

يوسف أعرض عن هذا و استـغفري لذنبک ﴾٢٨/يوسف﴿قميصه قد من دبر قال إنه من کيدکن إن کيدکن عظيم فـلما رأى﴾٢٩/يوسف﴿من اخلاطئني إنک کنت

بینممیدورازروتوبوسممیدورازروتوشینممیرویاتباکهخوبههمینمنبراي-63

)در مراتب الر(یوسفیه

54

رد، بیش از رنج و اجر یوسف بودو اجري که عشق و رنج زلیخا ب! یوسف عزیز مصر شد و زلیخا، یوسف را با تمام آنچه که باید باشد از طرف خداوند

...!بار زلیخا عزیز یوسف شد و بعد هم عزیز خدادریافت کرد و این﴾١٠٢/يوسف﴿ذلک من أنباء الغيب نوحيه إليک

.کنیماز خبرهاي غیب است که به تو وحی می] ماجرا[این که یوسف مدت زمانی در زندان قرار گرفت تا آیاتی را مشاهده : در هر صورت خداوند فرمود

تر از را فراموش نکنیم که یوسف از خدایش خواست؛ زیرا براي او زجر زندان راحتکند و این64.دمکر زنان بو

دهد، بلکه آیات بزرگی را مشاهده و پیشرفت نه تنها چیزي را از دست نمییوسف در زندانرساند، نماید و خدایش او را در آنجا بدین دانش و مقام واال و مرتبۀ رسول الهی میزیادي می

شدن یوسف بدانیم و گمان کنیم زلیخا انصافیست که زلیخا را همیشه مسئول زندانیپس بی!ن راضیستاز ماندن یوسف در زندا

.چیز بوداما یوسف براي زلیخا همه! دهدشاید یوسف بدون زلیخا چیزي را از دست نمیشدمرویاییتوازدوبارهکهمن؟بهبرگشتیخاطرهکدوماز

شدمتماشاییتوکنارمنومننمیدیدندنیاهمۀکنممیخلوتتوباشبونهکه!شب؟بهتابیمیپنچرهکدوماز

کنممیدعوتتوتماشايبههاثانیهاینهرشبروخدامنکنمنمیجداتوازوخودمنفسیکبرايکههواییتوکنمنمیرهاوغرورممنغرورمیخودمنبرايتوتنمگیرهمیتوآغوششکلکنممیتکیهتواعجازبهتا

توباشدمردونجااازمیرمکجاهرببینمدنیاتوردبگیرمخوبههمینمنبرايخوبهبودنمبدهمینمنبرايباشیخوشتوآشوبهقلبمکههمیننیستخوشمنحالکههمین

نیستشوخیعمرتمامخندیدمعمرتمامنیستچیدلمتواینکهبهبودچیازبغضمکهاینبهبودمعاشقشمنبگمگفتنازتجاییاگهنابودمتوبیبدونیخوبههمینمنبراينپرسیدهچیزيازمپرسممیبارصدشبیدیدهروتوهرکیازکهخوبههمینمنبراي

﴾٢٨/﴿يوسففـلما رأى قميصه قد من دبر قال إنه من کيدکن إن کيدکن عظيم -64

)در مراتب الر(یوسفیه

55

منممیدهتنتورسالتبهانجهیکچشمپیشکهکسیاونهایش براي آزادي وي از زندان بر روي عزیز مصر شدة زلیخا و تالشاما آبروي ریخته

.قدر تأثیرگذار در آزادنمودن یوسف نبودآن) پوتیوار(﴾٣٥/يوسف﴿مث بدا هلم من بـعد ما رأوا اآليات ليسجنـنه حىت حني

.رشان آمد که او را تا چندي به زندان افکنندها، به نظگاه پس از دیدن آن نشانهآن

...نام زندانفرصتی اجباري بهر بزرگان تاریخ، بیشتسر عجیبی دارد که ! یستیتنهازندان نیز جایگاهی مانند کهف یا غار

...اندسر بردهمدتی از عمر خویش را در زندان بهبخش با زندانی همراه و تعالیاي فزایندهزندان عزلتی اجباریست به شرط اینکه اندیشه

...!باشد!از این قضیه مستثنی نیستنیزیوسف زندانی

پرسند یا بودنش را میبندي از یوسف علت زندانیکه دوستان همو جالب اینجاست زمانیبودن خود که در حال تعبیرکردن رؤیاي دو دوست زندانی خودش است، علت محبوسزمانی

:گویدکند، بلکه میمیرا دشمنی زلیخا اعالم نو اتـبـعت ملة آبائي﴾٣٧/يوسف﴿إين تـرکت ملة قـوم ال يـؤمنون بالله و هم باآلخرة هم کافرون

ء ذلک من فضل الله علينا و على إبراهيم و إسحاق و يـعقوب ما کان لنا أن نشرک بالله من شي ﴾٣٨/يوسف﴿الناس و لکن أکثـر الناس ال يشکرون

و آیین پدرانم، . * امدارند و منکر آخرتند رها کردهمن آیین قومی را که به خدا اعتقاد نبراي ما سزاوار نیست که چیزي را شریک خدا . امابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروي نموده

.کننداین از عنایت خدا بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاري نمی. کنیم

)در مراتب الر(یوسفیه

56

داند و نه زلیخا و شدنش میترین علت محبوسرا بزرگادشقتعادر واقع !اي بر دل نگرفت تا او را نبخشدزیرا یوسف هرگز از زلیخا کینهعشق آتشین او را؛

یوسف در زندان است، اعتقادات توحیدي اوست و اعتقاداتی که در اینکهپس علت اصلی خداوند گوییممیاین است کهزندان به بهترین شکل، کامل و خالص و ترویج خواهد شد و

رسد و ی خود مییداستان قرآن نیز به برداشت ماوراشود و یوسفکس بدهکار نمیبه هیچداند بودن خویش را نبرد با شرك و رسوم اشتباه و غیر توحیدي ملتی میعلت حقیقی زندانی

حبوس مودهد و به عبارتی دیگر، یوسف اسیرکه جامعۀ کنونی یوسف را تشکیل میشود و بانی ترویج این اعتقادات در زندان و باز هم عجیب است که یوسف در اعتقاداتش می

:گویندکهف میگوید که یارانزندان چیزي را میو يـهيئ لکم من و إذ اعتـزلتموهم و ما يـعبدون إال الله فأووا إىل الکهف يـنشر لکم ربکم من رمحته

﴾١٦/کهف﴿أمرکم مرفقا پرستند کناره گرفتید، پس به غار پناه جویید، تا ها و از آنچه که جز خدا میو چون از آن

.دپروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براي شما در کارتان گشایشی فراهم ساز﴾٣٧/يوسف﴿إين تـرکت ملة قـوم ال يـؤمنون بالله و هم باآلخرة هم کافرون

.اممن آیین قومی را که به خدا اعتقاد ندارند و منکر آخرتند رها کردهکهف دنبال روست که معتقدیم یوسف در زندان به دنبال چیزي است که یارانو از این

شود و به این دلیل دنبال می) زندان(یعنی جریان توحیدي خاصی که در کهف نمودند، میکهف از جامعۀ غیر توحیدي که در عصر یوسف و یاران) گزیدندوري(داستان ترك و اعتزال

زندان رشد و پیشرفتی توحیدي و 65،ایجاد شد، مصداقی یکسان دارد و در واقع در این کهف.ن ایجاد می شودالهی و گشایشی عظیم براي ایشا

رسالتی توحیدي و ترویج آیین ابراهیمی ... داندبنابراین یوسف در زندان رسالت خویش را می)و استواردین قائم(و دین قیم

.کهف نوشتۀ محسن امیراصالنی را مطالعه کنیدبراي درك بیشتر این ارتباط، کتاب یاران-65

)در مراتب الر(یوسفیه

57

هرچند که این یوسف زندانی و به ظاهر بدنام ما، چندي مشغول غفلت و دوري از کالم وحی هرحال شاید گمان خود ود، اما بهشو گاهی شرایط سخت زندان باعث روزمرگی برایش می

...یوسف این بوده است که مدتی کمتر از دو سال در این شرایط محبوس قرار خواهد گرفتآید که یوسف صدیق درگاه الهی بشود مانند اما فراموش نکنیم یوسف زمانی بیرون می

گویند آنچه میهایی بیش ازشاید این غیبت و زندان سال. دش66الوعداسماعیل که انه صادق.بشود

داد و این نشان را یافته باشد که در کالمش صداقت گفت رخ میصدیق، یعنی آنچه که می...الهی وجود داشته باشد

بینیم که دو رفیق زندانی یوسف را صدیق و یا در سورة یوسف عبارت عجیبی را می.کنندالصدیق خطاب میایها

ئب و ما أنت مبؤمن لنا و لو کنا قالوا يا أبانا إنا ذهبن ا نستبق و تـرکنا يوسف عند متاعنا فأکله الذ﴾١٧/يوسف﴿صادقني

گاه گرگ او آن. اي پدر، ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را پیش کاالي خود نهادیم«: گفتند».م باور نمی داريرا خورد، ولی تو ما را هر چند راستگو باشی

﴾٢٧/يوسف﴿و هو من الصادقني ».او از راستگویان است

﴾٥١/يوسف﴿و إنه لمن الصادقني ».شک او از راستگویان استو بی

﴾٨٢/يوسف﴿و إنا لصادقون .گوییمو ما قطعا راست می

﴾٨٨/يوسف﴿إن الله جيزي المتصدقني ».خدا صدقه دهندگان را پاداش می دهد

.﴾٥٤/مرمي﴿نبيا ال لوعد وکان رسو ٱصادق لکتاب إمساعيل إنه کان ٱذکر يف ٱو -66

)در مراتب الر(یوسفیه

58

رة ألويل األلباب ما کان حديثا يـفرتىلقد کان يف و لکن تصديق الذي بـني يديه و قصصهم عبـ﴾١١١/يوسف﴿ء و هدى و رمحة لقوم يـؤمنون تـفصيل کل شي

سخنی نیست که به دروغ ساخته . آنان، براي خردمندان عبرتی استبه راستی در سرگذشتاست که پیش از آن بوده و روشنگر هرچیز ] هاییاز کتاب[شده باشد، بلکه تصدیق آنچه

.آورند رهنمود و رحمتی استاست و براي مردمی که ایمان می

در جاهایی ) دیگرهاي بیشتر از سوره(صداقت در این سوره بسیار آمده است 67،صدقکلمۀ به قضاوتی ساده از طرف نمایند و در جایی دیگر خداوندکه برادران یوسف ادعاي صدق می

...نماید که یوسف صادق استاي میشاهدي از اهل اشارهداند در ماجراي در عبارت شاهدي از اهل نیز، ایهام عجیبی وجود دارد و دقیقا کسی نمی

گویند این شاهد هد از اهلش، دقیقا چه کسی است؟ برخی میاین شاومراودة یوسف و زلیخاگویند این شاهد از نزدیکان زلیخا یا عزیز مصر بوده و از نزدیکان یوسف بوده، برخی می

گویند کودکی نابالغ و نوزادي ظاهرا پیرزنی بوده که در آنجا خادم عزیز مصر بوده یا برخی می...دهدر صدق سخنان یوسف میبود که در آنجا به اذن خدا شهادت ب

لوه و ربه من بـيـنة علىکان أفمن أولئک رمحة و إماما موسىکتاب قـبله من و منه شاهد يـتـلکن و ربک من احلق إنه منه مرية يف تک فال موعده فالنار األحزاب من به يکفر من و به يـؤمنون

﴾١٧/﴿هوديـؤمنون ال الناس أکثـر پیشواستآنپیرواو،ازشاهدىواستروشنحجتىبرپروردگارشجانبازکهکسىآیادرکه[آنان؟]بافدمىدروغ[استبودهرحمتمایۀوراهبرموسىکتاب] نیز[وىاز

آتشورزدکفرآنبه] مخالف[هاىگروهازهرکسوگروندمىآنبه] اندحقیقتجستجوىآمده[پروردگارتجانبازواستحقآنکهمکنتردیددیدار با اودرپس. اوستگاهوعده.کنندنمىباورمردمبیشترولى] است

.کلمۀ محسنین هم در این سوره بسیار آمده-67

)در مراتب الر(یوسفیه

59

أهلها إن کان قميصه قد من قـبل فصدقت و هو من و شهد شاهد من عن نـفسيقال هي راودتين﴾٢٦/يوسف﴿الکاذبني

اگر پیراهن و شاهدي از خانواده آن زن شهادت داد» او از من کام خواست«: گفت] یوسف[.او از جلو چاك خورده، زن راست گفته و او از دروغگویان است

قدر در این سورة قرآن با ایهام و اشاره و رمز و تأویل سخن ایندانم که خداوند چرا نمیدانم که این داستان به ظاهر ساده، پر از رمز و راز و اسرار ماوقع را میگوید، تنها اینمی.باشدمیهرحال اعتقاداتمان بر این است و شما نیز اعتقاداتتان بر این باشد که یوسف از راستگویان به

د ظاهري در این ماجرا وجود نداشته است و یوسف بر اثر قضاوت ناعادالنه است؛ زیرا شاهاما مصریان باز هم در ،گناهی یوسف شهادت دادندمحکوم شده است و گواهانی بر بی

هرچند که این دشمنان به ظاهر ... کردن و محکوم نمودن چون یوسفی تالش نمودندزندانیطور که از قبل شیطان برادران را یاري داد، همانهاگمان بردند پیروز شدند و شیطان آن

ر مردم بیشتدر هر صورت خداوند در کار خویش پیروز است و لکن .یوسف را فریب داده بود.دانندنمی

﴾٢١/يوسف﴿أمره و لکن أکثـر الناس ال يـعلمون و الله غالب على.دانندیشتر مردم نمیو خدا بر کار خویش چیره است ولی ب

سرزمین مصراین سرزمین، سمبلی از سرزمین و دیاري است که یوسف در آن زندانی شده، سرزمینی با

ند و حتی در نهایت آشکارشدن آیین دارآلود اعتقادات شركهابیشتر آنمردمانی که متأسفانه .بردار نیستندتوحیدي یوسف باز هم ایشان از شرك خویش دست

ا من سلطان إن احل ما کم إال لله تـعبدون من دونه إال أمساء مسيتموها أنـتم و آباؤکم ما أنـزل الله ين القيم و لکن أکثـر الناس ال يـعلمون ﴾٤٠/يوسف﴿أمر أال تـعبدوا إال إياه ذلک الد

)در مراتب الر(یوسفیه

60

اید ها را نامگذاري کردهپرستید که شما و پدرانتان آنرا نمی] چند[هایی جاي او جز نامشما بهدستور داده که . فرمان جز براي خدا نیست.ها نازل نکرده استآن] حقانیت[و خدا دلیلی بر .داننداین است دین درست، ولی بیشتر مردم نمی. جز او را نپرستید

﴾١٠٦/يوسف﴿يـؤمن أکثـرهم بالله إال و هم مشرکون و ما .گیرندشریک می] با او چیزي را[آورند جز اینکه و بیشترشان به خدا ایمان نمی

بودن و عدم دسترسی به یوسف ترین دلیل محبوسبودن این سرزمین بزرگبنابراین مشرك...است

تو زمانی به یوسف خود خواهی رسید که اعتقادي توحیدي ... بگوییموقطعا در این تأویل باید !دست آوري و این راز آزادي یوسف درون توستو به دور از شرك را به

آزاد خواهد شد... آلودو یوسفت با آزادي تو از افکار آلوده و شرك.

!یوسف و بنیامینچه نقشی در این داستان دارد، خود از )ترین برادر او یعنی بنیامینحقیقی(برادر یوسف اینکه

است و اگر به داستان رسالت پیامبر بزرگی چون ابراهیم، ) رسالت(الراسرار دیگر مراتب موسی و محمد بنگریم خواهیم دید که بسیاري از پیامبران در زمانۀ شروع رسالت خویش

اریون است، درست مانند اند که هو نیز از رسوالن و حوبراي خود وزیر و برادري الیق داشتهعصر خود لوطی را داشته است و چون موسی که در کنار خود ابراهیم که در کنار خود و هم

خواهد که در این رسالت برادرش هارون را نیز چون هارونی را داشته است و از خداوند می.وزیر و رسول خود بگرداند

﴾٣٠/هارون أخي ﴿طه. هارون برادرم را

نا له من رمحتنا أخاه هارون نبيا ﴿مرمي ﴾٥٣/ووهبـ.و از رحمت خویش برادرش هارون پیغمبر را به او بخشیدیم

)در مراتب الر(یوسفیه

61

طالب ابیبناهللا پیامبر اسالم، سفارشات بسیاري به پیروي و والیت علیو محمدرسولدر روایات کثیري آمده است که اهللا نامیده شده است وفرمودند که هو و وصی و برادر رسول

!تو براي من همانند هارون هستی: فرمایندپیامبر به علی میعلی را در رسالت با پیامبر شریک 68هاي اسالمی،و جالب اینجاست که بسیاري از فرقه

.دانندمیچون بنیامینی برادر و وصی و وزیر چون یوسفی خواهد بود و خواهد شد و اینکه هرحال همبهآوردن خالفت و عزیزي مصر در کنارش و مشاور خویش دستوسف چگونه او را پس از بهی

.شاءاهللان... شوددارد، باز از اسراري است که در زمان ظهورش آشکار میمی:گویدروست که یعقوب دانا چون لقمان به فرزندانش، یعنی همۀ منتظران حقیقی میو از این

69.شوند اال کافرانجویا شوید که همانا از روح الهی ناامید نمیبروید از حال یوسف و برادرش

ترین چیزي است که در این عصر باید بیابیم؛ بنابراین یوسفی به همراه چون برادري بزرگ!شودزیرا رحمت خدا به غیر از این شامل حال ما نمیاهیم نمود که بتوانیم مالقات خو) القدسروح(و به عبارتی دیگر ما زمانی با حقیقت روح الهی

.بیابیم؛ در رسوالنی چون یوسف و برادرشالرسلاین نفخۀ الهی را در رسوالن الهی، یعنی ؟!اما یوسف و برادرش را چگونه باید یافت

.القدساخت مراتب نزولی روحن، یعنی به کمک ش)روح القدس(وسیلۀ روح الهی به: پاسخ

معاویه هستند که علی را در نبوت با رسول خدا بنحارث از یاران عبداهللازیدبنبناز پیروان اسحاق:اسحاقیهفرقۀ -68.نیستگویند بین امامت و نبوت فرقیدانند و میشریک می

دانند و گویند شریک می) ص(محمدطالب را در پیغمبري با حضرتابیبنشیعه هستند که علیغالةاز :شریکیه.طور که موسی با هارون در نبوت شریک بود، محمد نیز با علی شریک بودهمان

لکافرون ٱلقوم ٱلله إال ٱلله إنه ال يـيأس من روح ٱمن روح ذهبوا فـتحسسوا من يوسف وأخيه وال تـيأسوا ٱيا بين -69﴾٨٧/﴿يوسف

)در مراتب الر(یوسفیه

62

...مخورگشته باز آید به کنعان غم یوسف گمبودنش امید داشت؛ شود و دیگر نباید به زندهشاید هم کشته می... شودآري یوسف گم می

. اي بزرگ به او زدندشدن اوست و برادران حیلهزیرا همۀ مدارك و دالیل دال بر کشتهپس !اما ما باور نکردیمشدن یوسف کافیست، هرچند که تمام مدارك و دالیل براي کشته

کشته شده باشد؛ به قول یعقوب دانا به همیوسف زنده است و اگر... نکنیدشما هم باوریعنی وي به عالم برزخ رفته است و دوباره او را با تمام ردید،گبدنبال روح الهی او در دنیا

...حقایق در بدنی جدید خواهیم دید...و شاید او دوباره زنده شود

70.است)پیشین(اولیدهندةآگاهی، همان رسانآگاهیاین

.هرحال این یوسف نیز، همان یوسف اولی استبهپنهان شده است(وسیلۀ برادرانش کشته هاي قطعی یوسف این است که بهاز نشانه (

...گردیدهها و منافع افتد و از یوسف به سود سیاستها از آسیاب بیخواهند آباین به ظاهر برادران، می

.ه کننددنیوي خودشان استفادیوسف همۀ این نابرادران و ناجوانمردان را . زیبایی یوسف در بخشش عظیم و الهی اوست

.استمآري این یوسف، همان یوسف ... خواهد بخشیدها نبودي هنگامی نزد آن) هرگز(تو ! فرستیماین از خبرهاي غیب است که به تو وحی می

و بیشتر مردم، هرچند اصرار داشته باشی، ایمان *! که تصمیم میگرفتند و نقشه میکشیدند71!آورندنمی

کوتاه یوسف است و ظهور او پس از چاه ) زندان(این چاه رسیدن و به خالفتتاغیبت.شدنش غیبت بلند اوستکشفما هرگز نباید فراموش نماییم که...﴾٥٦/ألوىل ﴿جنمٱلنذر ٱهذا نذير من -70وما أكثـر الناس ولو ﴾١٠٢/يوسف﴿ذلك من أنـباء الغيب نوحيه إليك وما كنت لديهم إذ أمجعوا أمرهم وهم ميكرون -71

﴾١٠٣/يوسف﴿حرصت مبؤمنني

)در مراتب الر(یوسفیه

63

....شود حتی اگر مردم نخواهندخداوند بر کار خود پیروز میه یقین یوسف پیش از این دالیل آشکار براى شما آورد و از آنچه براى شما آورد همواره و ب

اى را برنخواهد در تردید بودید تا وقتى که از دنیا رفت گفتید خدا بعد از او هرگز فرستاده72.دگذارراه مىیگر شکاك است بانگیخت این گونه خدا هر که را افراط

منفعتیکس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت نیکش بدار شاید به حال ما و آنمکانت ابخشد یا او را به فرزندى اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین

ها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم ویل خوابأبخشیدیم تا به او ت73.ددانننمى

به حاکمیت و ) اشپدري(اش گذارند یوسف در سرزمین مادريد که برادران نمیهرچنفهمند برد که مردمانش ارزش او را میرهبري مؤمنان برسد، اما خداوند یوسف را به جایی می

بینند که چنین رسولی را در دامان خود پرورش دهند و و حداقل به سود دنیاي خودشان می.گیرد تا مردمان آن سرزمین را پرورش دهدقرار میامکاناتی در اختیار او

:در هر صورتخداوند نور خود را کامل ... اش پیروز است حتی اگر مردم نخواهند و خداوند در امر و اراده.کنند حتی اگر کافران نخواهندمیآري یوسف در سرزمینی غیر از دیار این به ظاهر برادران به قدرت خواهد رسید ...

و ... که خشکسالی و فقر و تحریم و تورم و شرك، این سرزمین را نابود خواهد کرددرحالیگشته باز آید به یوسف گم: اند کهگفته... یعقوبیان همچنان منتظران واقعی او خواهند بود

...کنعان غم مخورنش شدگردد، یعنی پس از پیداشود و پنهان میاي است که آشکار مییوسف آن ستاره

.تردوباره غیبتی خواهد داشت، غیبتی کوتاه و غیبتی طوالنی

فما زلتم يف شك مما جاءكم به حىت إذا هلك قـلتم لن يـبـعث الله من بـعده رسوال بالبـيـنات ولقد جاءكم يوسف من قـبل -72﴾٣٤/﴿غافركذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب

لك مكنا ليوسف يف األرض ولنـعلمه وقال الذي اشتـراه من مصر المرأته أكرمي مثـواه عسى أن ينفعنا أو نـتخذه ولدا وكذ - 73﴾٢١/الناس ال يـعلمون ﴿يوسفأكثـر من تأويل األحاديث والله غالب على أمره ولكن

)در مراتب الر(یوسفیه

64

داستان کنیم و تو هنگامى که آنان هماز خبرهاى غیب است که به تو وحى مى] ماجرا[این آورنده و بیشتر مردم هر چند آرزومند باشى ایمان. * يکردند نزدشان نبودشدند و نیرنگ مى

جز پندى براى جهانیان ] قرآن[خواهى آن شى از آنان نمىپادا] کار[و تو بر این . * نیستندگذرند در حالى که از ها مىها و زمین است که بر آنها در آسمانو چه بسیار نشانه. * نیست

] با او چیزى را[آورند جز اینکه و بیشترشان به خدا ایمان نمى. * دگرداننها روى برمىآن74.گیرندشریک مى

...داردادامه ...باشد که ادامۀ آن را بپیمایید

﴾ وما أكثـر الناس ولو ١٠٢/ذلك من أنباء الغيب نوحيه إليك وما كنت لديهم إذ أمجعوا أمرهم وهم ميكرون ﴿يوسف-74﴾ وكأين من آية يف ١٠٤/يه من أجر إن هو إال ذكر للعالمني ﴿يوسف﴾ وما تسأهلم عل ١٠٣/حرصت مبؤمنني ﴿يوسف

ها معرضون ﴿يوسف ها وهم عنـ ﴾ وما يـؤمن أكثـرهم بالله إال وهم مشركون ١٠٥/السماوات واألرض ميرون عليـ﴾١٠٦/﴿يوسف